سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و تلگرام : 09159886819 و آیدی : @dabiryar - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .فایل بعد از خرید هم مستقیم دانلود می شود هم به ایمیل شما فرستاده می شود (پوشه inbox یا s pam )
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
کنش پژوهی درواقع یکی از رویکردهای بسیار مهمی است که در این سالها توجه بسیاری از معلمان و دانشجویان را برانگیخته است. دانشجویان دانشگاه فرهنگیان و معلمان در رابطه اجحاف دارند.آنهابا این مقوله کارورزی سه خود را ثبت می کنند.در چرخه بهبود وضعیت کارآموزی که بر چشم انداز، مشاهده و اصلاح طراحی آموزشی متمرکز است درگیر می نمایند. معلمان و دانشجو معلمان به تدریس می پردازند.آنها فرصت کمی برای چنین مقوله ای دارند. طراحی آموزشی بر اساس معماری نوین تدریس بخشی از کنش پژوهی و کارورزی سه است .در آن معلمان و دانشجویان بیشتر متوجه یادگیری دانش آموزان می شوند .
تعریف کنش پژوهی
در رابطه با تعریف کنش پژوهی نظر بانک فایل پژوهشی معلمان این است که کنش پژوهی یکی از موثرترین فرایندهای اثربخشی فعالیت دانشجویان است. و برای یاری رساندن به خود و دانش آموزان برای کارورزی و غلبه بر ترس از تغییرمی باشد. همچنین ترویج خلاقیت و تفکر انتقادی را به ارمغان دارد. وآزمایش درآوردن طراحی آموزشی و الگوهای برتر تدریس است. ازاین رو، می توان گفت که کنش پژوهی در افزایش سطح دانش معلمان و یادگیری دانش آموزان نقشی بی بدیل دارد.
فرصتهای یادگیری و نگرش به کاربرد کارورزی سه و استفاده از الگوهای برتر تدریس در معلمان کنش پژوه بیشتر از معلمان عادی است.
کنش پژوهی یعنی چه
آیا در پی آنید که کنش پژوهی یعنی چه ؟.باید گفت که کنش پژوهی، به اجرا درآوردن آموخته های طراحی آموزشی در کارورزی سه و اجرای آن در مدرسه و کلاس درس است. این مدل پژوهش دانشجو معلمان تلاش می کند که آنان را در فرایند طرح سؤال بیاورد.همچنین برنامه ریزی، عمل، مشاهده فعال، بازخورد و بازاندیشی و یادگیری گرد هم آورد . به تبادل نظر، تجربه، و یادگیری از یکدیگر ترغیب سازد. این گونه موارد در کل کارورزی سه نامیده می شود.
کنش پژوهی به عنوان یک روش جدید
کنش پژوهی یکی از روش های جدید برای توسعه فکری دانشجویان است. و به بهبود فرایند تدریس در کلاس های درس می پردازد. این برنامه در کشور ما، برای اولین بار در آموزش و پرورش اجرا شد . موارد و فاکتورهای موثر از اجرای برنامه کنش پژوهی شامل ایجاد فرصت های یادگیری، آگاهی از نظریههای آموزشی است. همچنین استفاده از وسایل آموزشی و کمک درسی، افزایش دانش و مهارتهای معلمی، ترغیب دانشآموزان به کار گروهی در کلاس بوده است.
کنش پژوهی
حال اجرای یک نمونه کنش پژوهی می تواند مجدداً این سنّت مورد غفلت قرار گرفته در کار معلمی را احیا کند.تجربیات برتر سنجش و ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان به عنوان یکی از مهارت های ضروری در حرفه ی معلمی است و عدم آشنایی با این مقوله موجب قضاوت و داوری نادرست از آموخته های فراگیران می شود .در تربیت معلم و رشته های دبیری درسی تحت عنوان «تجربیات برتر سنجش و ارزشیابی » تدریس می شود.در این درس معلمان با شیوه طراحی سؤال های امتحانی ،اجرای امتحان و تحلیل امتحانات اجرا شده آشنا می شوند اما این آموخته ها نیز مثل الگوی تدریس پس از مدتی به فراموشی سپرده می شوند که اجرای کنش پژوهی می تواند مجدداً موجب باز یادآوری مباحث تجربیات برتر سنجش و ارزشیابی و یا مراجعه مجدد معلمان به کتاب های مربوطه شود و زمینه لازم را برای افزایش مهارت های ضروری معلمی در آنان فراهم آورد.
روسازيها معمولاً تحت تأثير عوامل زيادي قرار دارند و از اين نظر طرح آنها در مقايسه با طرح پلها و ساختمانها و ساير ابنيه فني از پيچيدگي بيشتري برخوردار است. يكي از اشكالات مهم در طرح روسازيها متغير بودن عواملي است كه در طرح روسازي مؤثرند. به علت طول زياد يك راه يا محوطه يك فرودگاه و با توجه به اين امر كه شرايط جوي، خصوصيات خاك زمين طبيعي و نوع و تعداد وسائل نقليه در طول راه متغير است، مهندس طراح با عواملي كه به شدت در طول راه تغيير مي كند، روبرو است. پيچيدگي اين مسئله با توجه به اينكه هر يك از اين عوامل در هر نقطه مقدار ثابتي نبوده و در مواقع مختلف سال نيز متفاوت است، بيشتر مي شود. بالاخره با توجه به اينكه حجم مصالح مصرفي در راهسازي قابل توجه است و معمولاً از نقطه نظر اقتصادي حمل اين مصالح در مسافت هاي زيادي مقرون به صرفه نمي باشد، سبب مي شود كه مهندس طرح راه را در اغلب موارد اختيار چنداني نيز در انتخاب نوع مصالح نداشته و اين امر نيز به نوبه خود به محدوديت ها و پيچيدگي هاي طرح روسازي مي افزايد.
عوامل مؤثر در طرح روسازيها را مي توان به 6 گروه تقسيم كرد كه عبارت اند از:
روش طرح روسازي معمولاً به اين نحو است كه ابتدا با بررسي هاي ژئوتكنيكي خاك بستر روسازي، منابع مصالح، شرايط اقليمي و جوي منطقه و آمد و شد احتمالي وسائل نقليه چندين طرح كه از نقطه نظر فني قابل قبول هستند انتخاب مي شود. سپس با بررسي اين طرحها، طرحي كه از نقطه نظر اقتصادي بهترين است به عنوان طرح نهائي انتخاب مي شود.
انواع روسازي ها
روسازيها داراي انواع مختلف هستند كه از نقطه نظر نحوه گسترش تنش در آنها و نحوه تحمل بارهاي وارد آنها را مي توان به دو دسته كلي روسازيهاي انعطاف پذير و روسازيهاي سخت تقسيم كرد. روسازيهاي انعطاف پذير كه شامل انواع روسازيهاي آسفالتي و شني مي باشند روسازيهايي هستند كه در آنها از لايه هاي با سختي (ضريب ارتجاعي) كم استفاده مي شود. اين نوع روسازيها بارهاي خارجي را بدون گسترش زياد و در يك سطح نسبتاً كوچك به خاك بستر روسازي منتقل مي كنند. در مورد روسازيهاي قابل انعطاف، خاك بستر نقش فوق العاده مهمي را در طرح روسازي بازي مي كند و از اين نظر بررسي و مطالعه خاك بستر روسازي بايد با دقت بيشتري انجام شود.
روسازيهاي سخت كه شامل روسازيهاي بتني هستند، روسازيهائي مي باشند كه در آنها از يك يا چند لايه با سختي زياد استفاده مي شود. اين نوع روسازيها بارهاي خارجي را بدون تغيير شكل زياد صفحه بتني در يك سطح نسبتاً وسيع به خاك بستر روسازي منتقل مي نمايند. روسازيهاي بتني خود انواع مختلفي به شرح زير دارد كه در فصول مربوط مفصلاً شرح آن آمده است:
1- روسازيهاي بتني با دال ساده ( دال غيرمسلح)
2- روسازيهاي بتني با دال مسلح
3- روسازيهاي بتني با دال (فولاد) يكسره
4- روسازيهاي بتني پيش تنيده
5- روسازيهاي بتني با رشته هاي فولادي.
حداقل مقاومت مصالح سنگي معمولاً بر حسب CBRتعيين مي شود. حداقل مقاومت مصالح سنگي بستگي به موقعيت لايه مورد نظر در سيستم روسازي، نوع بارگذاري ها ( راه- فرودگاه) و نظر طراح دارد.
هر اندازه لايه مورد نظر در عمق بيشتري قرار داشته و يا ميزان بارهاي وارد كمتر باشد حداقل مقاومت را مي توان كمتر اختيار نمود.
به موجب آيين نامه سازمان برنامه، انستيتوآسفالت و FAA حداقل مقاومت مصالح سنگي زير اساس و اساس به ترتيب به 20 و 80 درصد محدود شده است. حداقل مقاومت مصالح رويه هاي شني طبق آيين نامه سازمان برنامه 80 درصد مقرر شده است. كليه اين مقادير براي نمونه هاي اشباع شده مي باشد.
اجراي لايه هاي زير اساس و اساس و رويه شني
مقاومت و قدرت باربري لايه هاي زير اساس، اساس و رويه شني تابعي از تراكم آنهاست. اين لايه بايد در ضخامت هاي كم ( 15 سانتيمتر) پخش و در درصد رطوبت بهينه كوبيده شوند. پخش مصالح هر لايه بايد پس از اتمام عمليات پخش و كوبيدن لايه زير آن انجام شود. پخش مصالح ممكن است به وسيله پخش كن مكانيكي يا كاميون هاي پخش كن و يا تيغه گريدر انجام شود. ساده ترين روش پخش مصالح سنگي ابتدا ريسه كردن و يا كپه كردن مصالح سنگي در طول و بر روي سطح آماده شده راه، و سپس پخش آن با تيغه گريدر است. پخش مصالح به وسيله پخش كن مكانيكي از دقت بيشتري برخوردار است و كيفيت لايه به دست آمده از نظر يكنواختي ضخامت آن بهتر است.
مقدار آب لازم جهت آب پاشي لايه هاي زير اساس، اساس و رويه شني بايد به انجام آزمايش تراكم ( اشتو استاندارد يا اشتو اصلاح شده) و تعيين درصد رطوبت بهينه به دست آيد. متراكم كردن لايه هاي زير اساس و اساس و رويه شني با استفاده از غلتك انجام مي شود. غلتك هاي مناسب براي كوبيدن و متراكم كردن لايه هاي مصالح شني غلتك هاي چرخ فولادي، غلتك هاي چرخ لاستيكي و غلتك هاي لرزنده است. غلتك زدن بايد به موازات محور طولي راه و از لبه هاي كناري شده و به محور طولي راه ادامه يابد. در قوسهايي كه راه داراي شيب عرضي است، غلتك زدن بايد از لبه داخلي قوس شروع شده و به طرف لبه خارجي كه داراي ارتفاع بيشتري از لبه داخلي است ادامه يابد. غلتك زدن بايد به صورت يكنواخت و با سرعت كم ( حدود 5 كيلومتر در ساعت براي غلتك هاي چرخ فولادي و حدود 8 كيلومتر در ساعت براي غلتك هاي چرخ لاستيكي) انجام شود. از تغيير جهت دادن هاي ناگهاني غلتك بايد اجتناب شود.
پس از غلتك زدن بايد از مصالح كوبيده شده نمونه برداري شده و ميزان تراكم آن تعيين شود تا اطمينان حاصل شود كه لايه كوبيده شده داراي تراكم كافي است.
سطح لايه هاي زير اساس، اساس و رويه شني بايد بايد صاف و هموار بوده و رقوم نقاط مختلف آن برابر رقوم داده شده در نقشه ها باشد. همواري سطح لايه هاي زير اساس، اساس و رويه شني را مي توان با قرار دادن يك شمشه فلزي به طول 4 متر بر روي سطح لايه واندازه گيري فاصله بين سطح زير شمشه و سطح لايه تعيين كرد. كنترل تراز سطح هر لايه در محل نيم رخهاي عرضي راه با اندازه گيري رقوم محور و لبه هاي كناري راه انجام مي شود. اختلاف ارتفاع اندازه گيري شده در هر مورد نبايد بيش از مقدار مجاز با رقوم مندرج در نقشه ها تفاوت داشته باشد.
ضخامت لايه هاي زير اساس، اساس و رويه شني بايد مطابق با ضخامت هاي مندرج در نقشه ها باشد. چون حداكثر ضخامت قابل كوبيدن و متراكم كردن لايه هاي مصالح سنگي بستگي به عوامل مختلفي از قبيل نوع و وزن غلتك داشته و معمولاً در حدود 15 سانتيمتر است لذا لايه هاي ضخيم تر بايد در دو يا چند لايه پخش و كوبيده شوند. تقسيم ضخامت كل يك لايه به چند لايه قابل كوبيدن بايد طوري انجام شود كه ضخامت هر لايه كمتر از حدود 8 سانتيمتر نباشد.
ضخامت لايه هاي زير اساس، اساس و رويه شني نبايد بيش از مقادير مجاز با ضخامت هاي داده شده در نقشه ها تفاوت داشته باشد. پس از اجراي هر لايه بايد ضخامت آن در نقاط مختلف اندازه گيري شود تا اطمينان حاصل گردد كه ضخامت لايه اجرا شده مطابق با ضخامت هاي مندرج در نقشه ها است. تعداد نقاطي كه براي اندازه گيري ضخامت انتخاب مي شوند بايد كافي باشند تا اندازه گيري ضخامت لايه با دقت كافي انجام شود. هرگاه ملاحظه شود كه ضخامت لايه اجرا شده خارج از حدود تغييرات مجاز است بايد براي اثبات آن سطح لايه خراش داده شده و مجدداً آب پاشي و كوبيده شود.
1- تهيه و تدوين بودجه ساليانه و پيشنهاد آن به رئيس واحد
2- اظهار نظر در مورد سازمان و تشکيلات واحد و بر آورد نيروي انساني مورد نياز واحد
3- اجراي عمليات مالي واحد و مراقبت در رعايت مقررات مالي
4- تهيه و اجراي طرحهاي رفاهي کارکنان با توجه به امکانات واحد
5- تهيه و تدارک نيازمنديهاي واحد برابر ضوابط مربوط
6- نظارت دقيق بر کميسيون معاملات واحد
7- انجام کليه امورحقوقي واحد و استفاده از نظرات متخصصين و دفتر حقوقي سازمان مرکزي در مواقع لزوم
8- همکاري با رئيس واحد براي اجراي هر چه بهتر وظائف مربوط به بخشهاي ستاد واحد
مديريت اداري
مديريت اداري پشتيباني کننده واحد در زمينه هاي اداري خدمات و تدارکات است که در زمينه هاي زير فعاليت دارد
1-کارگزيني کارکنان :
اين بخش کليه اقدامات مديريت منابع انساني شامل تامين و سازماندهي و انتصاب نيروي انساني , آموزش و پرورش نيروي انساني , ترفيعات , جابجاييها, مرخصي , ماموريت , برکناري از خدمات , بازنشستگي , برقراري حقوق و مزاياي کارکنان غير هيئت علمي , بايگاني اسناد و مدارک را انجام ميدهد.
2-تدارکات واحد : کليه اقدامات مربوط به تهيه نيازمنديها اعم از کالا و خدمات نگهداري و مديريت انبارها و واگذري اجناس مورد نياز به بخش هاي مختلف دانشگاه را زير نظر مدير اداري و با هماهنگي مدير مالي به انجام ميرساند
3-بخش خدمات : اين بخش کليه کارهاي خدماتي واحد از قبيل انتظامات , نگهداري فضاي سبز , ترابري افراد/اشياء , نظارت محوطه و ساختمانها را زير نظر مدير اداري به انجام مي رساند.
مديريت امور اداري
اهم وظايف اين مديريت عبارتند از: استخدام كاركنان، توزيع مناسب نيروي انساني،نظارت بر اجراي صحيح مقررات وضوابط اداري، اقدام لازم براي عقد قراردادهاي پشتيبانيو خدماتي و نظارت بر اجراي اين قراردادها، خريد تجهيزات و لوازم مورد نياز و نظارتدر خريد. ضمناً اين مديريت پيرو مصوبات مراجع ذيصلاح موفق به واگذارزي كليه امورخدماتي و پشتيباني خود به بخش خصوصي شده است
بسياري از كارشناسان، بخش عمدهاي از مشكلات كشور را ناشي از ناكارآمدي نظام اداريميدانند. برخي نيز برضعف مديريت پاي ميفشارند. هر چه هست در پي هر تغيير وانتصابي، مديران جديد ساماندهي تشكل يا نهاد تحت امر خود را در اولويت قرارميدهند. با اين همه، اين فرآيند همچنان تكرار ميشود. چرا؟ پيش از پرداختن به اينمقوله ضروري است هر چند مختصر به پيشينه بوروكراسي در ايران اشاره شود. ماكسوبر- جامعهشناس آلماني- كه تحقيقات گستردهاي درباره نظامهاي ديوانسالاري انجامداده، در نتيجهگيري خود ميگويد: «نظام ديوانسالاري ايران، گستردهترين و در عينحال مشكلدارترين و پيچيدهترين نظام ديوانسالاري در طول تاريخ بشريت است.» نظاميكه طي ۲ الي ۳ هزار سال تحت سلطه حكومتهاي شاهنشاهي و مطلقالعنان شكل گرفته و دراين دوره طولاني، مجرياني فاقد كارآمدي و قانونمندي اداره امور را برعهده داشتهاندو در نتيجه، هرگز اجازه ندادهاند تا جامعه نظاممند وعلممند شود. افزون براين، از ۲۵۰ سال پيش پرتغاليها و انگليسيها پا به منطقه آسيا گذاشتند بر اينبيماري دامن زدند و با استقرار نظامهاي فاسد بوروكراسي در كشورهاي منطقه و حمايتاز حاكمان دست نشانده خود كوشيدند تا اهداف استعماري و نو استعماري خود را محققسازند؛ بوروكراسي دوره رضا خان پهلوي نمونهاي از اين نظامهاي فاسد و دستنشاندهاست كه به رغم ظاهر پرزرق و برق آن از درون خالي و پوچ بود. اما پيروزي انقلاب، خطبطلاني بر سيطره حكومتهاي خودكامه كشيد و ملت ايران توانست با پشت سر گذاشتن اين پسكوچههاي تاريخ، افق جديدي در تاريخ كشور بگشايد. اينك قريب به ۲۷ سال از انقلابميگذرد با اين همه هنوز مشكلات بسياري در نظام اداري بر جاي مانده كه نيازمنددگرگوني و تحول است. در گزارشي كه از نظرتان ميگذرد تلاش شده علل ناكارآمدي نظاماداري و چگونگي بهينه سازي آن از ديدگاه صاحبنظران بررسي و تبيينشود. دكتر محمود ساعتچي، مدرس دانشگاه در باره علل ناكارآمدينظام اداري ميگويد: «ماديسون مورخ بزرگ آمريكايي گفته است من تمدنهاي كهن كشورهايپيشرفته كنوني را مورد مطالعه قرار دادم تا به اين پرسش پاسخ دهم كه چگونه دولتهاظهور ميكنند و چه عاملي باعث سقوط آنها ميشود.» ماديسون پس از بررسيهاي متعدددرمييابد كه ظهور و سقوط دولتها با يك عامل يعني بهرهوري ملي رابطه مستقيمدارد. بحران مديريت اين استاد دانشگاه كه سالها در مركز مديريت صنعتي آموزشمديران را برعهده داشته است، با اشاره به اين كه بهرهوري ملي زماني افزايش مييابدكه سازمانهاي فعال در كشور بهرهوري بالا داشته باشند، ميافزايد: «واقعيت اين استكه سالهاي متعددي است كه ما در كشور گرفتار بحران مديريت هستيم و تقريباً تماممشكلاتي كه امروز در بخشهاي مختلف با آن مواجهيم ناشي از همين بحران است، چرا كهامروز، كمتر سازماني در كشور وجود دارد كه به تجزيه و تحليل شغل كاركنان خود بهشيوه علمي پرداخته باشد. به عبارت ديگر، هنوز وظايف مديران در سازمانها و نهادها بهدرستي مشخص نشده و تعريف دقيقي از حقوق، دستمزد و مشوقهاي مالي مديران ارائهنگرديده است. انتخاب مديران نيز نه براساس شيوههاي علمي كه غالباً براساس رابطهصورت گرفته است. از سوي ديگر، اين مديران اغلب دورههاي آموزشي اثر بخش را طي نكردهو اگر هم آموزشي ديدهاند نتوانستهاند به درستي از اين آموزشها بهره بگيرند. دراينجا چرخهاي را ميبينيم كه از يك سو، مديران دوره آموزشي اثر بخش نديدهاند يابدرستي اين دورهها برگزار نشده و از سوي ديگر، ارزيابي عملكرد شغلي آنها هم بهشيوه علمي صورت نگرفته، از همين رو ما گرفتار بحران مديريت هستيم.» به زعم وي «در حال حاضر، بهرهوري ملي كه محصول و نتيجه بهرهوري سازمانهاي كشور است به ميزانتأسفباري پايين است. اين نكتهاي است كه متأسفانه مديران ارشد كشور به ندرت به طورجدي و عملياتي به آن نگاه ميكنند. شاهد اين ادعا، ميزان اعتبارات و بودجهاي استكه سازمانها براي تجزيه و تحليل شغل مديران خود و انتخاب علمي و آموزش اثر بخش وارزيابي صحيح عملكرد شغلي آنها صرف ميكنند.» وي با تأكيد بر اين نكته كهاساسيترين مسأله كشور بحران مديريت است، خاطرنشان ميسازد: «بايد زمينه لازم برايانتقال تجارب استادان مجرب و آموزش مديران فراهم آيد تا مديران در اداره امورتوانمند شوند. ما پس از انقلاب ۲۶سال فرصت داشتيم تا نظام اداري را متحول كنيم. اماآيا نظام اداري در كشور متحول شده است؟ اين در حالي است كه تمام سازمانها، متأثر ازنظام اداري هستند. حال پرسش اين است كه واقعاً چقدر توانستيم بهينهسازي كنيم. دراين مدت از چه متخصصاني براي بهينهسازي نظام اداري استفاده كرديم. چقدر آن را جديگرفتيم. پاسخ به اين پرسشها نشان ميدهد كه ما نتوانستهايم نظام اداري اثر بخش،بومي و نظاممندي براي كشور و سازمانها ايجاد كنيم.» دكتر محسن ايماني استاد دانشگاه تربيت مدرس درباره مشكلات نظام اداري ميگويد: «پساز پيروزي انقلاب اسلامي، به دليل مشكلات پس از انقلاب و تغييرات گسترده در مديريتبخشهاي مختلف كشور و جايگزين كردن نيروهاي انقلابي، ما با كمبود افراد توانمندبراي احراز پستهاي مديريتي مواجه شديم و تنها در دستگاههاي حساس، افراد كارآمد بهكار گمارده شدند. اما در گستره عظيمي كه بايد مديران در ردههاي مختلف مشغول فعاليتشوند نيروي متخصص و كارآمد به اندازه كافي وجود نداشت. در آن زمان، بحث تعهد وتخصص مطرح شد و اولويت با مديران متعهد متخصص بود. اما در مواردي كه فرد صرفاًتخصص داشت و وابسته به گذشته بود فرد متعهد هر چند كه از تخصص كافي برخوردار نبودبه كار گمارده ميشد اما تلاش ميگرديد با آموزشهايي، اين فرد توانمنديهاي لازم رادر پست مورد نظر كسب كند. با اين همه، برخي اوقات با روي كار آمدن يك جريان فكري،مديران لايق كه وابسته به جريان فكري ديگر بودند كنار گذاشته ميشوند و اين فرآيندبه طور وسيع دامنگير تمام سازمانها ميشد. در حالي كه اين مديران برنامههاييداشتند كه با اين تغيير مديريتها، ابتر ميماند و اين مسأله معضلاتي را براي كشوربه بار ميآورد. بدين ترتيب بر اثر جابهجايي جريانات سياسي، گاهي مديران اثرگذاربه خاطر روي كار آمدن طيف ديگر از كار بركنار ميشدند.» ايماني معتقد است برايجلوگيري از چنين روندي «بايد ضوابط اداري و قانوني آن قدر قوي و منسجم باشد كهدامنه اختيارات يك مدير كاملاً مشخص باشد تا مدير در همان جايگاه تعريف شده عملكند. از سوي ديگر، پستهاي اجرايي نظير مديريت كارخانهها نبايد با روي كار آمدنيك طيف فكري تغيير كند ولو آن كه تفكر سياسي متفاوتي با طيف جديد داشته باشند، زيرااين تغيير سبب ناتمام ماندن طرحهاي قبلي ميشود.» تغييرات اجتنابناپذير امااين مدرس دانشگاه در پارهاي موارد تغيير مديريتها را اجتنابناپذير ميداند: «براي نمونه، آموزش و پرورش نياز به مديري كارآمد و تحولگرا دارد. مديري كه بتوانديك جريان قطعي فكري را تقويت كند يا با تغييرات و نوآوريها بتواند تحولي عظيم درآموزش و پرورش ايجاد كند. آموزش و پرورش در كشورهاي پيشرفته آن قدر مهم است كه يكچهارم بودجه كشور را صرف اين نهاد ميكنند و افراد بسيار كارآ و توانمند را در رأسآن به كار ميگمارند با اين نگرش كه توانمندي آموزش و پرورش زمينهساز پيشرفت وتحول در كل كشور است.» وي با اشاره به جايگاه ويژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلاميميافزايد: «ضروري است مديراني سكاندار اين وزارتخانه شوند كه بتوانند حساسيتهايلازم در امور فرهنگي و اعتقادي را دريافت نمايند و با توجه به آسيبپذيريهايي كهبه لحاظ تهاجم فرهنگي و گسترش ماهوارهها و شبكه اينترنت در سطح كشور وجود داردبتوانند تحولي در ابعاد فرهنگي جامعه ايجاد كنند. مديراني كه از يك سو، ازحساسيتهاي لازم براي حفظ عناصر فرهنگي و هويت ايراني- اسلامي برخوردار باشند و ازسوي ديگر، بتوانند اين عناصر را حفظ و خودباوريها را در ابعاد فرهنگي تقويتكنند.» به گفته ايماني «معمولاً هر جريان تازهاي كه روي كار ميآيد در پيتغيير و تحول است كه اين خود آسيبي براي مديريت كشور است، در صورتي كه چنينتغييراتي در موارد اجتنابناپذير بايد با دقت و ظرافت و پس از ارزيابي وارزشيابيهاي علمي صورت پذيرد. البته پيش از اين بحث ارزيابي مديران در نهادها وسازمانها مطرح شد با اين ديدگاه كه در هر نهاد و تشكيلات اداري، هستهاي متشكل ازافراد متخصص ايجاد شود تا اگر كسي ميخواهد مدير شود آن جمع او را ارزيابي كنند وبراساس مهارتها و نه به صرف ابلاغ مدير بالادست، پست مورد نظر را احرازنمايد.» ايماني با اشاره به تئوريهاي مديريتي ميگويد: «در حال حاضر، بحثي درمديريت مطرح است كه آيا مديران بايد ذاتاً مدير باشند يا مديريت يك امر اكتسابياست. برخي نيز مديريت را تركيبي از اين دو ميدانند. به هر روي، اگر ما ميخواهيممدير تربيت كنيم بايد دورههاي مرتبط با آن را برگزار كنيم تا فرد مورد نظر حداقلبا مديريت و ديدگاههاي صاحبنظران اين علم و نيز مديريت روابط انساني آشنا شود؛انواع مديريت را بشناسد، مثلاً اطلاعات جامعي درباره مديريت ژاپن كسب كند تا براساساين يافتهها و انتخاب يك شيوه مديريت و بومي كردن آن، اداره امور را برعهده بگيرد. نه اين كه با اعمال سليقه در مجموعه تحت مديریتش تنش ایجادکند
چند سالي است كه اصطلاح مديريت دانش پاي از عرصه مباحث نظري فراتر نهاده و توجهبسياري از مديران و كارشناسان سازمان هاي كشور را به خود جلب نموده است. خوشبختانهشمار قابل توجهي از اين علاقه مندان نيز كم و بيش به مفهوم و اهميت اين رويكرد پيبرده اند اما پرسش اساسي آنان و بسياري ديگر از مديران نوجو و علاقه مند آن است كهچگونه مي توان دست كم مباني مديريت دانش سازماني را در سازمان خود پياده كرد؟
در واقع آنها مي پرسند اگر در جهان دانش محور امروز احياء و رشد سازمان در گرومديريت موثر دانش سازماني است، چگونه مي توان به راهكارهايي عملي در اين مسيرانديشيد يا حداقل، دانش موجود سازمان را به شيوههايي موثرتر مديريت نمود؛ آن هم باتوجه به نوظهور بودن مفاهيم مديريت دانش، پيچيدگي آميخته در اين مباحث و فراتر ازهمه دشواري هاي كنوني مديريت در ايران؟
مرحله اول: باورهاي بنيادين خود را متحول كنيد و خود را در جايگاه رهبر بيابيد
فراموش نكنيد كه تنها رهبران مي توانند بر ديگران نفوذ كنند و تغيير ايجاد كنند (اعم از اينكه عنوان مدير داشته باشند يا نه) بنابر اين براي آغاز اين مسير نخستبايد بار ديگر تفاوت هاي اساسي مديريت و رهبري را در ذهن مرور كنيد تا بتوانيد بيشاز گذشته خود را در جايگاه رهبر بيابيد. واقعيت آن است كه سهل الوسول بودن ابزارهايمديريت و دشوار بودن رهبري، مهمترين عامل انحراف ما از مسير رهبري و روي آوردن بهمديريت است.
به قول جان ماكسول، رهبري هنري است پيچيده كه جنبه هاي مختلف دارد: احترام، تجربه،توانايي عاطفي، هنر آميزش با مردم، نظم، آرمان، پويايي، وقت شناسي و … . وقتيقوانين و مقررات رسمي سازمان به عنوان ابزار كنترل و تغيير جهت كاركنان در اختيارماست و ما نيز در طول زمان مهارت هاي رهبري خود (بويژه جنبه هاي ياد شده) را تقويتنكرده ايم، بديهي است كه به همين ابزار كهنه روي مي آوريم. وقتي مي توانيم با حربهحذف اضافه كار، اخطار كتبي و فراتر از آن تمديد نكردن قرارداد در پايان سال،كاركنان را به پذيرش خواسته هاي خود وادار كنيم، بديهي است كه به ضعف هاي رهبريخويش كمتر پي خواهيم برد. از اين طريق نيز كارها پيش خواهد رفت اما به همان شيوههاي پيشين و البته بدون رهبري، تغييري در كار نخواهد بود. اكنون به راهكارهاي زيربينديشيد:
. پيش از هر اقدام بايد اطمينان يابيد كه با تمام وجود به نقش، ضرورت و اهميتمديريت دانش در سازمان خود پي برده ايد
. باور داشته باشيد كه شخصيت و هويت شما در انديشه و عملتان نهفته است. به اينترتيب هرگز تصور از دست دادن سمت فعلي برايتان دشوار و نگران كننده نخواهد بود.
اطمينان داشته باشيد كه تغيير سازمان به سوي مديريت دانش سازماني با وجود همهتهديدهاي محيط داخلي و خارجي و با وجود همه محدوديت ها و نقاط ضعف موجود در جامعه،نظام اداري و سازمان؛ دستاوردي ممكن و ميسر است چرا كه بسياري از مديران كشور درهمين فضاي دشوار به تغيير و كاميابي نايل شده اند.
پيش از هر چيز تلاش كنيد زيردستان و همكارانتان پذيراي شما در اين سمت باشند و شمارا شايسته اين مسئوليت بدانند. اگر چنين است، بكوشيد اعتبار اجتماعي خويش را تقويتنماييد و اگر چنين نيست به خود مهلت دهيد تا با اجراي دقيق گام هاي بعدي به جايگاهواقعي خود نزديك تر شويد. پس از اين مهلت، درباره ادامه حضور خود در سمت فعلي ياواگذاري آن به فردي شايسته تر تصميم بگيريد. شايد اين تصميمِ دشوار براي آينده شمابهتر باشد
به اين گفته جان پي كاتر، استاد دانشگاه هاروارد باور داشته باشيد كه ميگويد: رهبريِ تغيير اغلب با يك يا دو نفر در سازمان آغاز ميشود اما حتي در كوچكترينسازمانها نيز با گذشت زمان، بر تعداد آن افزوده خواهد شد. بنابراين بكوشيد شماربيشتري از اعضاي سازمان را به تلاش در مسير تغيير و مديريت اثربخش دانش برانگيزيد.
تجربه گرايش به رهبران تحول ساز نشان داده است كه حسن سابقه، تعهد، فداكاري و ازخود گذشتگي و بويژه سماجت و تلاش بسيار در مسير هدف، ويژگيهايي اساسي براي جلباعتماد بدنه سازمان و پذيرش رهبري تغيير از سوي سطوح مختلف كاركنان است
از طرح مشكلات، كمبودها و نقصانهاي موجود در سازمان نهراسيد و به جاي حذف صورتمساله در پي ريشه يابي مشكلات و اجراي راه حل هاي بنيادين باشيد
اخیراً، طراحی پیشرفته برای وسایل توری در مناطق مسکونی، با معرفی طرح آرامش ترافیک در خیابان های مسکونی استفاده شده است. این به این معناست که رانندگان باید با سرعت محدود و روشی که مناسب با احتیاج عابرین پیاده رو و دوچرخه سوارن باشد رانندگی کنند. آرامش ترافیک یعنی جداکردن ماشین ها از دیگران لازم نیست. همچنین این طرح می تواند برای محدود کردن راه های ماشین رو در طرح نفودی راه ها استفاده شود. این شبکه ساختار شهر باندبری را در بر می گیرد که دارای این خصوصیات ها و منطق است
ترکیب تکنیک های آرامش ترافیک یک فضای تولید می کند که راه های دسترسی ماشین ها ممکن است ولی با سرعت خیلی کم.
اتصال به وسایل حمل و نقل عمومی :
در بعضی از فرهنگ های رشد کرده، حمل و نقل عمومی بسیار مهم است. که هر منطقه مسکونی جدید دور ایستگاههای قطار، تراموا و اتوبوس طراحی می شود. یک طرح خوب مسکونی راه به اندازه کافی برای ساکنین فراهم می کند تا سیستم راه ها به ایستگاهها بازه کوتاه وامن باشند. و ایستگاهها خودشان باید دارای پوشش و روشنایی خوب در شب باشند.
ایستگاههای که این مشخصات را دارند می توانند خودشان راه جدا برای اتوبوس و ترامواها داشته باشند، آن ها می توانند جزئی از طرح های راه های اصلی ماشین رو باشند. برای تراموا بهتر است که طرح ایستگاه ها را کاملاً در نقاط شلوغ بگذارند، به طوریکه راه ها جدا باشند و ماشین ها بتوانند به آزادی حرکت کنند. برخی از طرح ها دارای راه اتوبوس جدا هستند، با اینکه زمنی گران است، جاهای ساکت تر به این طرح ها احتیاجی نیست.
طرح برای مجتمع اجتماعی ریزفیلد در فریلرگ دارای راه جدای تراموا است که از مرکز طرح می گذرد، و در کنار خیابان اصلی تجاری است. این راه دارای ایستگاههای متعدد و خط مستقیم به مناطق مسکونی است. این راه به طور مستقیم ساکنان را به مرکز شهر و با سیستم حمل ونقل عمومی برای جاهای دیگر شهر متصل می کند
مرکز حمل و نقل عمومی در شهر ریزفیلد در فریگرک
توجه ویژه برای راه های شلوغ :
جایی که در طراحی سلسله مراتب جاده سازی قبول شده باشد راه هایی که شلوغ هستند تولید مسائل طرحی و محیط زیستی می کند. به دلیل ترافیک ممکن است مردم نخواهند در چنین محیط هایی زندگی کنند. به علاوه، بسیار شایع است برای مهندسین اتوبان ها که بخواهند تعداد نقاط دسترسی، به مناطق مسکونی از شاهراه های اصلی محدود کنند برای اینکه این ترافیک شاهراه ها کند می کند.
بنابراین، کسانی که ساختمان سازند خانه ها را به روی طرف دیگر می سازند که رو به این جاده ها نباشند. این که مسأله است چون اغلب این جاده ها راه هایی هستند که محله های مناطق مسکونی را به هم متصل می کنند، و ترافیک سریع، فقدان نظارت و فقدان شکل شهری به این معناست که محیط زیست احساس خطر بیشتری می کند و این موردپسند عابرینی که می خواهد محله های دیگر را ببیند نیست. خانه هایی که پشتشان خیابان های شلوغ است بهتر از خانه هایی که این خیابان ها جلوشان می باشند نیستند، با این حال خانه هایی که پشتشان خیابان های شلوغ است خصوصی بودن و وسایل رفاهی آنها به خطر می افتد و این همانطور است برای باغ هایی که در کنار ترافیک هستند و برای عابرین پیاده که در کنار ترافیک می گذارند. (شکل 24 . 5)
مسکن هایی که رو به طرف دیگر می کنند از راه های شلوغ باعث کیفیت پایین محیط زیست می شوند.
کار سخت برای طراحان مناطق مسکونی این است که مطمئن باشد خانه ها به طور مستقیم رو به مهمترین خیابان ها هستند. (شکل 25 . 5)
راه های شلوغ باید در کنارشان یک فضای باز داشته باشند.
این راه های شلوغ بر در جای خیابان های تجاری مناطق شهر و همچنین محل ایستگاه های وسایل نقلیه هستند و راه هایی می باشند که از لطمه شلوغ تر با عابرین پیاده متعدد هستند. در نتیجه، مغازه ها و کار و کاسبی ها در این راه ها قرار دارند؛ این مغازه ها هنوز شکوفا می شوند و در خیلی محله های شهری که شکل خودشان را از قدیم نگه داشتند (شکل 26 . 5)
شکل 26 . 5) راه های شلوغ در قدیم متعلق به خیابان های تجاری بودند که مغازه های محلی و سرویس ها در آنها واقع شده اند.
ما می توانین از این خیابان های تجاری قدیمی برای روش جدید ساخت و ساز بسیار زیاد بگیریم.
طراحی برای دوچرخه سواران :
برای دوچرخه سواران توجه ویژه ای لازم است وقتی یک شبکه طراحی می شود، چون آنها راه های به خصوصی احتیاج دارند و انواع زیربناهای مخصوصی برای آنها باید طراحی شود. پیشنهادهای بسیار خوبی موجود است در مورد اینکه چگونه زیربنای دوستانه برای دوچرخه سواران طراحی شود، (نوشته های بیشتر در این مورد بخوانید) باید همچنین در این مورد خوانده شود، چون بحث این فقط قصد دارد به برخی از نکته های اولیه اشاره کند.
دوچرخه سوار باید بتواند از تمام راه هایی که برای عابر پیاده است استفاده کند، و شبکه شان باید به طور کلی بهتر و مستقیم تر از ماشین های موتوری باشد. این باید مردم را تشویق بکند تا دوچرخه سواری را به جای رانندگی مدنظر داشته باشند، چون راه ها کوتاه تر و راحت تر خواهند شد .
شبکه دوچرخه سواری می تواند بهتر و مستقیم تر از آن راه هایی که برای ماشین ها درست شده است باشند.
طراحی شبکه راه های دوچرخه سواری باید در نظر گرفته شود به صورتیکه یک وظیفه خاص باشد و این شبکه راه ها از خانه تا مقصد باید به طور کامل زیر سازی مناسب داشته باشند.در جاده های خیلی شلوغ (40 mph/60kph) دوچرخه سواران ممکن است لازم توجه داشته باشند. این راه معمولاً راه جاده ها را دنبال می کند و ارجعیت دارد به تمام ترافیکی که از راه فرعی وارد می شوند. (شکل 28 . 5).
شکل 28 . 5 ) توجه به دوچرخه سواران در راه ها شلوغ با سرعت 40 مایل در ساعت مورد استفاده بیشتر منطقه شهری می شود.
از جاده هایی که سرعت 30 مایل در ساعت است (50 کیلومتر) ترافیک را در یک محله باید پخش کرد، دوچرخه سواران ممکن است راه مخصوصی احتیاج داشته باشند. در جاده ها و توقفات در سر تقاطع ها. دوچرخه سواران با امنیت می توانند راه اتوبوس و تاکسی را استفاده کنند، اما، این راه ها باید به وضوح علامت گذاری شده باشند (شکل 29 . 5).
شکل 29 . 5 ) توجه به دوچرخه سواری در راه های ورودی اصلی به محل سکونت سرویس می دهد.
در راه هایی که دسترسی انحصاری به تعداد کمتری از خانه ها را فراهم می کنند، دوچرخه سواران می توانند از این جاده ها و راه ها استفاده کنند (شکل 30 . 5)
شکل 30 . 5 ) توجه به دوچرحه سواری در محل بخصوص و خیابان های ساکت
به علاوه، به ندرت لازم است که طرحی برای خیابان های یکطرفه ریخته شود که دوچرخه سواران را در برگیرد و همچنین طرحی برای دوچرخه سوارانی که از روبه روی آیند در نظر گرفته شود (شکل 31 . 5).
شکل 31 . 5 ) خیابان های یکطرفه می توانند طوری طراحی شود تا اجازه بدهند دوچرخه سواران از روبرو بیایند.
باید مطمئن بود که عرض خط دوچرخه سواری و ظرفیتی که از آن استفاده می شود مناسب است. هرجا که ممکن است حداقل عرض باید 100 سانتی متر بدستبیاید، ولی 15 سانتی متر ایده آل و استاندارد است راه های شلوغ تر می توانند پهن تر باشند. جایی که دوچرخه سواری می تواند راه را با دوچرخه سواران دیگر استفاده کنند شاید کمک کند. با علامت گذاری راه دوچرخه سواری با تغییرات مواد سطح راه و رنگامیزی امن تر باشد (شکل 32 . 5).
شکل 32 . 5 ) خط های دوچرخه سواری می توانند با نوع موادی که ساخته شده اند و یا رنکاری می شوند.
اگر دوچرخه سواران در یک راه با ترافیکی که از روبه روی آید برخورد نکنند برای چراغ ترافیک لازم نیست توقف کنند. اگر دوچرخه سواران در راه های شلوغ تر با ترافیکی که از سمت مقابل می آید برخورد کنند برای صبر کردن و ایمنی بیشتر یک خط مخصوص باید داشته باشند. (شکل 33 . 5).
33 . 5 ) دوچرخه سواران لازم نیست متوقف شوند اگر از رو به رو ترافیکی نباشد. اگر ترافیکی است آنوقت یک خط برای صبر کدن باید در نظر گرفته شود.
مهم است که داخل مناطق مسکونی کجا باید دوچرخه ها پارک شوند. اگر دوچرخه سواری را بخواهیم تشویق کنیم. پارکینگ مناسب باید در هر جایی که ممکن است مقصد دوچرخه سواران باشد فراهم شود. این شامل خانه ها، مغازه های نزدیک، مناطق دیگر داد و ستر و تجاری، پارک ها و فضاهای باز، مراکز تفریح و یا ایستگاه های وسایل حمل و نقل عمومی می شود. (بخصوص ایستگاه های تراموا یا ایستگاه های قطار).
قفسه یا جای ایستادن برای دوچرخه اجازه بدهد تا شاستی ها و چرخ های دوچرخه ها با ایمنی زنجیر شوند، و محوطه پارکینگ باید به طور مناسبی روشن و به خوبی علامت گذاری شده باشد. هر نوع شکل پوشش دهنده ای برای این پارکینگ ها ترجیح داده می شود، به خصوص زمانی که دوچرخه ها برای مدت زیادی قرار است پارک شوند. این بسیار مهم است که بدانیم دوچرخه سواران دوچرخه هایشان را نزدیک ورودی ساختمان هایی که برای دیدار آمده اند پارک می کنند و همچنین در جاهایی که جمعیت بسیار زیاد است و بسیار روشن (شکل 34 . 5).
34 . 5 ) مثال های پارکینگ دوچرخه
خیلی از مردم ترجیح می دهند تا دوچرخه شان را از خانه ها یا باغ های خود پارک کنند، همچنین در زیرزمین آپارتمانهایشان و یا اتاق های طبقه همکف (شکل 35 . 5)
دوچرخه سواران مثل استفاده کنندگان ماشین نیستند، از آن ها توقع بر این است. که بعضی اوقات داخل یا خارج جاده ها و راه ها طی سفرشان بشوند بسیار مهم است که مطمئن شویم انتقال بین این راه ها تا آنجایی که ممکن است با نرمی انجام شود و و دوچرخه سواران مجبور نشوند که از دوچرخه پیاده شوند برای اینکه از جدول بالا و پایین آن ها بروند. این انتقال بخصوص برای دوچرخه سوارانی که تریلر دارند مهم است و بچه ها یا اجناس بزرگ را با آن حمل می کنند (شکل 36 . 5).
36 . 5 ) انتاقال بین راه های آنجایی که ممکن است بر نرمی انجام شود.
برای دوچرخه سوارای کیفیت سطح راه بسیار مهم است چون سطح های ناهموار مجراهای آب که بالا و پایین هستند دوچرخه سواری را بسیار دشوار می کند (شکل 37 . 5).
37 . 5 ) سطح ناهموار و مجراهای فاضلاب ناهموار سببی شوند که دوچرخه سواری قابل ملاحظه ای سخت شود.
اينك به تشكيل خانواده، تربيت فرزندان، امتيازات فردي و استفاده از آن براي تبليغ آرمانهاي اهل بيت(ع) ميپردازيم. خانواده و فرزندان فضه بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، فشارهاي سياسي قدرت حاكم براي از بين بردن نفوذ و مقاومت اهل بيت و اقليت طرفدار آنان فزوني يافت. هر دو ستون برپادارنده خميه اسلام (پيامبر(ص) و فاطمه(س)) فرو ريختند و اميرمؤمنان يكه و تنها با ياراني انگشتشمار در معرض خباثتها و دشمنيها واقع شد اما فضه، همچنان نزد اميرمؤمنان علي(ع) ماند و از كودكان فاطمه(س) سرپرستي كرد. بر اساس روايتي از امام صادق(ع) در همين دوران اميرمؤمنان، فضه را تشويق به ازدواج كرد. در اين خبر كه در عوالم العلوم از عمروبن داود نقل شده، آمده است: «فضه با نظر اميرمؤمنان(ع) به عقد ابوثعلبه كه مردي از اهالي حبشه بود، درآمد و از وي صاحب فرزندي شد و بعد از وفات ابوثعلبه، با سليك غطفان ازدواج كرد. در اين حين يگانه فرزندش از ابوثعلبه وفات يافت.1 نصيرالدين امير صادق در كتاب (فاطمه) بر خلاف ديگر متون ازدواج اول فضه را در زمان حيات حضرت فاطمه ميداند و مينويسد: «ابوثعلبه از دنيا رفت، فاطمه از فضه دلجويي نمود و او را با خود مأنوس كرد تا خود از دار جهان رحلت فرمود. فضه بعد از وفات فاطمه با مردي به نام سليك ازدواج كرد».2 اين ادعاي اميرصادق ظاهرا بدون دليل است و هيچ مداركي دال بر اينكه ازدواج وي قبل از شهادت حضرت زهرا باشد، يافت نشد. در اغلب كتب تاريخي نامي از فرزندان سليك به ميان نيامده است از اين رو برخي احتمال دادهاند فرزندان از شخصي ديگر باشند، چه در موارد فراواني نام دختر، نوه و پسراني از فضه نقل شده كه مسلّم مينماياند فضه شوهري غير اين دو نيز داشته است. و يا فرزندانش از سليك، مورد اشاره منابع تاريخ قرار نگرفتهاند.3 علامه مجلسي در خبري از «مسكه» دختر فضه و «شهره» نوهاش نام ميبرد و ذبيحالله محلاتي در رياحين الشريعة بعد از نقل روايتي كه نام فرزندان پسر (داود، محمد، يحيي و موسي) فضه را ثبت كرده است، مينويسد: مرحوم مجلسي مدرك اين خبر را در بحارالانوار از دو نفر مشيخه اهل سلوك و عرفان حكايت مينمايد كه بهتر از روات كثير الرواية غير ضابط است.4 فضه با وجود تمام درگيريهاي سياسي هرگز شانه از مسؤوليت پرورش فرزندان فرزانه خالي نكرد او چنان به تربيت فرزندان همت گمارد كه نسل بعد از نسل حافظ قرآن بوده و از عفاف و تقوا و تقرب نزد خداي متعال در حد كمال برخوردار گشتند تا به آنجا كه در طول تاريخ روايات مربوط به پاكيزگي روحي آنان بارها مورد اشاره و تأكيد نويسندگان و محققان قرار گرفته است و به عنوان بانوان نمونه از آنها ياد شده است. ابنشهر آشوب در مناقب به نقل از مالك دينار مينويسد: «هنگام حج بانويي را ديدم كه بر حيواني ضعيف سوار شده است و زماني كه حاجيان برميگشتند، در حال رفتن به حج است. وسط بيابان او را ديدم كه خسته و رنجور همچنان به زحمت و آرامي راه ميپيمايد. اندكي جلوتر رفتم و خود را به او رساندم و ملامتش كردم. گفتم: چرا با اين مركب لاغر حركت كردهاي كه چنين در راه بماني؟ سر به سوي آسمان بالا برد و گفت: «لا في بيتي تركتني و لا الي بيتك حملتني فوعزتك و جلالك لو فعل بي هذا غيرك لما شكوته الا اليك». نه مرا به خانهام واگذاري و نه به خانه خودت رساندي. قسم به عزت و جلالت اگر جز تو چنين ميكرد، نزد تو شكايت ميآوردم. همان دم شخصي خود را به او رساند و زمام ناقهاش را در دست گرفت و از او خواست سوار شود. آنگاه ناقه با سرعتي شگفت به پيش تاخت. در جايگاه طواف دوباره همان زن را ديدم حس كنجكاوي راحتم نگذاشت، جلوتر رفتم و پرسيدم تو كيستي؟ گفت: من «شهره» دختر مسكه دختر فضه خادمه فاطمه زهرا(س) هستم.5 اعتراض به حاكميت فضه هوش سرشار و قدرت يادگيري بسياري داشت. قابليت پذيرش در حد وسيع، وجودش را براي كسب فضايل از اهل بيت(ع) آماده ساخت. از اينرو در مدتي اندك به مقامهاي والايي در پيروي و همراهي عترت(ع) رسيد. آنچه فضه را از ديگران متمايز ميكند و از وي بانويي شاخص براي آيندگان ميسازد اين است كه وي ظرفيت وجوديش اعم از، قدرت، يادگيري، پذيرش حق، خستگيناپذيري، حافظه قوي، خطابه و قدرت انتقال همه و همه را در راه دفاع از اهل بيت(ع) به كار برد و از هر امتياز به عنوان ابزاري براي نبرد با ظالمان غاصب سود برد حتي بعد از شهادت حضرت زهرا و تشكيل خانواده (روايات تاريخي به پرجمعيت بودن خانواده وي تأكيد دارد) در جريان مبارزهاش وقفهاي ايجاد نكرد. وي با تسلط ويژهاي كه به احكام فقهي داشت، به انتقاد علمي از حكام وقت ميپرداخت و بر ناروا بودن جايگاهي كه در اختيار گرفتهاند، اشاره ميكرد. امام صادق(ع) ميفرمايد: بعد از وفات شوهر اول فضه (ابوثعلبه) روزي سليك (شوهر دوم) نزد عمر آمد و از فضه شكايت كرد و گفت: فضه اجازه نزديكي به من نميدهد. «فاشتكاها الي عمرو ذالك في ايامه. فقال لها عمر: ما يشتكي منك ابومالك يا فضه؟ فقالت: انت تحكم في ذالك و ما يخفي عليك. قال عمر: ما اجدلك رخصة قالت: يا ابااحفض ذهبت بك المذاهب ان ابني من غره مات فاردت ان استبري ... عمر به او گفت: اي فضه ابومالك چه شكايتي از تو دارد؟ ـ تو حكم ميكني در بارهاش؛ پس بر تو مخفي نيست. ـ من كه دليلي بر اين كار تو نميبينم. ـ اي اباحفض مذاهب تو را منحرف نكنند. پسرم از (ابوثعلبه) وفات يافته است؛ در اين مدت از حيض استبراء ميكردم كه اگر حاملهام جنين من بچه ثعلبه است و اگر حيض شدم معلوم شود بچه از ثعلبه نيست. عمر كه در مقابل پاسخ متين فضه درمانده شد، به شگرد هميشگي خود پناه برد و به موضع انفعالي فرو رفت. وي هر گاه كه در بين مردم از حل مسايل عاجز ميماند و علي گره را ميگشود، با عبارت «لولا علي لهلك عمر» اگر علي نبود خليفه از بين ميرفت، خود را از سرزنش فكري و زباني مردم ميرهانيد. اين بار نيز گفت: «شعرة من آل ابيطالب افقه من عُدّي» يك تار مو از خانواده ابيطالب از قبيله عدي فقيهتر است.6 عظمت اين گفتار آنگاه روشن ميشود كه بدانيم قبيله عدي در فقاهت سرآمد روزگار خويش و ضربالمثل فقاهت بودند. فرياد با سكوت نقطه آغازين مهجوريت اهل بيت را بيگمان بايد در آخرين روز مريضي پيامبر اكرم جستجو كرد «هنگامي كه پيامبر فرمود براي من استخوان شانه و دوات و يا كاغذ و دواتي بياوريد تا چيزي بنويسم كه بعدها گمراه نشويد ...»7 خليفه دوم در مقابل درخواست پيامبر گفت: بيماري بر پيامبر غلبه كرده و قرآن پيش شماست. كتاب آسماني ما را كافي است. ابنعباس دانشمند معروف اسلام كه با يادآوري آن روز دانههاي اشك بسان مرواريد بر روي گونهاش ميغلطتيد ميگويد: بزرگترين مصيبت براي اسلام اين بود كه اختلاف گروهي از صحابه مانع شد كه پيامبر نامهاش را بنويسد؟8 همين تفكر كه براي جلوگيري از نفوذ اميرمؤمنان و اهل بيت در رهبري جامعه بعد از پيامبر به ذهن برخي صحابه خطور كرد، زمينههاي مهجوريت اهل بيت، و احاديث و حقايق ديني را كه آنان بيان ميكردند، به وجود آورد. به اين ترتيب بعد از وفات پيامبر اكرم عموم مردم از منبع جوشان اهل بيت به طور گستردهاي محروم شدند و جامعهاي به وجود آمد كه قرآن ظاهري پايه فكريش و حاكمان تنها مفسرينش شدند در اين دوره مفسران مستقل به طور شديدي از سوي خلافت تحت فشار بودند تا از حريم ظاهر قرآن تجاوز نكنند و به سيره و سخن و رأي علي(ع) اشاره نكنند. فضه تدبيري انديشيد وي ديگر سخن نگفت و تنها به تلاوت و پاسخگويي با آيات الهي پرداخت و با اين كار آرمانهاي اهل بيت و آراء آنان را به مردم بازگو كرد. يكي از نويسندگان آنگاه كه به معرفي فضه و كمالات وي ميپردازد، مينويسد: «وقتي ديد مردم روايات وارده در باب سفارش اهل بيت و ساير حقايق دين پشت سر انداختهاند، فضه تصميم گرفت جز به آيات قرآن استشهاد نكند». به اين ترتيب با استشهاد به قرآن جلوي هر گونه اعتراض حاكمان و عوامل آنان را گرفت و آزادانه به نشر فرهنگ اهل بيت(ع) همت گمارد. حفظ قرآن و استفاده به جا از آن از ديدگاه ديگر مبين آگاهي فضه به معارف قرآن و طبيعتا آراء و افكار اهل بيت و خصوصا اميرمؤمنان مراجع به تفسير و تأويل آيات قرآني نيز هست چه وي پرورشيافته در خاندان پاكان بود و تمام اعمالش حكايت از تأثيرپذيري علمي و عملي از آنان داشت. ابوالقاسم قشيري خبري مربوط به حفظ قرآن و تسلط وي به معارف قرآني از فضه نقل ميكند. اين مطلب كه در منابع گوناگون شيعي و سني از جمله «الدرالمنثور» و «بحارالانوار» مورد اشاره و استفاده قرار گرفته به اين صورت است. در راه مكه از قافله بازمانده بودم زني را ديدم كه تنها و سرگردان ميرود. پرسيدم كيستي؟ اين آيه را خواند «قل سلام فسوف تعلمون» سلام كردم و سؤال خود را تكرار نمودم خواند «من يهدي اللّه فلا مضل له» ـ آنكه را خدا هدايت كند گمراهكنندهاي نخواهد داشت. ـ از كجا ميآيي؟ ـ «ينادوم من مكان بعيد» ـ از مكان دوري ندا ميشوند. ـ قصد كجا داري؟ ـ «وللّه علي الناس حج البيت» ـ چند روز است سرگرداني؟ ـ «و لقد خلقنا السموات و الارض في ستة ايام» آيا گرسنه هستي؟ ـ «و ما جعلناهم جسدا لايأكلون الطعام» به او طعام دادم و به راه افتاديم و چون آهسته ميآمد تقاضا كردم كه شتاب كند زودتر برسيم. ـ «لا يكلف اللّه نفسا الا وسعها». دانستم قدرت شتاب ندارد. درخواست كردم بر تك مركب من سوار شود. گفت: «لو كان فيهما آلهة الا اللّه لفسدتا» پياده شدم و او را سوار كردم. گفت: «سبحان الذي سخر لنا هذا» شكر خدايي را كه اين مركب را مسخر ما كرد. به قافله رسيديم ـ آيا ميان اين كاروان كسي را داري؟ ـ يا داود انا جعلناك خليفة في الارض ـ يا يحيي خذا الكتاب بقوه ـ يا موسي اني «انا اللّه ـ و ما محمد الا رسول». ـ اينها چه نسبتي با تو دارند؟ «المال و البنون زينة الحيوة الدنيا» اين چهار نفر را صدا زدم چهار تن رسيدند از من اظهار تشكر كردند. اين آيه را خواند «يا ابت استأجره ان خير من استأجرت القوي الامين» به من احسان كردند. و اللّه يضاعف لمن يشاء. عطا را زيادتر كردند. ـ اين زن كيست؟ ـ فضه خادمه دختر پيغمبر است كه امسال بيستمين سال است او لب به سخني جز به آيات قرآن باز نكرده است.9 البته منظور آنان تداوم در ارائه جوابهاي قرآني در طي 20 سال بوده است. و به طور قطع وي در جايگاههاي خاص نيز بودن قرآن به پاسخگويي ميپرداخت آنگونه كه در نقل اخبار مربوط به شهادت حضرت زهرا(س) ثبت شده است كه وي طي حديثي طولاني وقايع آن روز را شرح ميدهد. هر چند در اين حكايت خاص هيچ نوع اشارهاي كه موضعگيري فضه در قبال اهل بيت و مسايل سياسي و حكومتي عصر خويش را نشان دهد، به چشم نميخورد. اما نقل آن از جهاتي سودمند است از جمله اينكه گروهي بر اساس نقل ديگري از روايت سعي كردهاند فضه را از اين افتخار بينصيب كنند روايت دوم كه از عبداللّه بنمبارك نقل شده و همين مطالب را با افزايش و كاهش از زني گمنام نقل ميكند. تبليغ ولايت در ايام حج هر چند اطلاعي قطعي در باره زمان مسافرت فضه به مكه مكرمه در دست نيست اما به دلايل و قرايني كه در متن اخبار نقل شده وجود دارد به طور قطعي بعد از شهادت حضرت زهرا(س) و قبل از شهادت اميرمؤمنان و به احتمال قوي در دوران خلفاء سه گانه بوده است يعني دقيقا بحرانيترين زمان سياسي براي اهل بيت(ع). در اين دوره غاصبان ولايت وارونه جلوه دادن حقايق را سرمايه تداوم حكومت قرار دادند و با زر و زور و تزوير مخالفين را سركوب كردند. در اين فضاي حزنآلود فضه، پرورشيافته فاطمه، كه داغ شهادت حضرت زهرا(س) آرامش را از او گرفته بود به دنبال فرصتي ميگشت تا حقايق را بازگويد و مظلوميت اميرمومنان را به تصوير بكشد. ايام حج بهترين فرصت ممكن براي اين هدف بود از تمام ملل مسلمان نمايندگاني در مكه حاضر ميشدند و بدون فشارهاي و ايجاد آزادي نسبي به تبادل اطلاعات مربوط به كشورها و ممالك اسلامي ميپرداختند. از اين كنگره عظيم پيامبر اكرم(ص) نيز براي معرفي اميرمؤمنان(ع) استفاده كرده بود اين بار فضه فرصت به دست آمده را غنيمت شمرد. او محل حج را به صحنه با شكوه اعلام حمايت از ولايت اميرمؤمنان(ع) تبديل كرد و به بازگويي و افشاي جنايات عليه اهل بيت پرداخت. بر اساس آنچه مورخان نقل كردهاند فضه از نبوغ سرشار خود در بلاغت به نحو كامل سود برد به نحوي كه شيوايي گفتار و تسلط به خطابه توجه حاجيان را به خود جلب كرد. ورقة بنعبداللّه اعلام حمايت از ولايت اميرمؤمنان را اينگونه به تصوير كشيده است: براي حج و به اميد ثواب الهي راهي بيتاللّه الحرام شدم. در حالي كه طواف ميكردم متوجه بانويي گندمگون نمكين و خوشكلام شدم كه با فصاحت گفتار فرياد كرد: «رب البيت الحرام و الحفظة الكرام و زمزم و المقام و المشاعر العظام و رب محمد خير الانام صلي اللّه عليه و آله البررة الكرام ان تحشرني مع ساداتي الطاهرين و ابنائهم الغر المحجلين الميامين ألا فاشهدوا يا جماعة الحجاج و المعتمرين انّ موالي خيرة الاخيار و صفوة الابرار الذين علاقدرهم علي الاقدار و ارتفع ذكرهم في سائر الامصار ...» اي خداي بيتالحرام و حافظان گرامي و پروردگار زمزم و مقام و مشاعر و بزرگ و پروردگار محمد بهترين آفريدهها(ص). ... مرا با سروران پاك و فرزندان ... محشور نماي. اي جماعت حاجيان آگاه باشيد كه سروران من بهترين برگزيدهها و نيكوكارانند. كساني كه عظمتشان از همه والاتر است ... تعاريفي كه فضه از سروران خود بيان ميكرد به گونهاي بود كه تنها با مشخصات اهل بيت(ع) مطابق ميشد از اينروي ورقة بنعبداللّه نيز مانند حاجيان ديگر متوجه شد وي از طرفداران اهل بيت و ولايت اميرمؤمنان(ع) است پس جلوتر رفت و گفت: گمان ميكنم از دوستداران اهل بيت(ع) هستي. فضه پاسخ داد: آري. پرسيد: خود را معرفي كن و فضه گفت: من خدمتگذار فاطمه زهرا(س) دختر محمد مصطفي(ص) هستم. كه خداوند بر پدر و شوهر و فرزندانش درود فرستد. آنگاه ورقة بنعبداللّه تقاضاي فرصتي كرد تا سؤالاتش را از وي بپرسد. آنچه كه اينك از اين گفتگوي افشاگرانه و دردآلود در كتب تاريخي ضبط شده است، بازگوكننده دوران سخت رحلت پيامبر تا شهادت حضرت زهرا(س) است. فضه تمام لحظات را به خاطر سپرده بود از اينروي بعيد به نظر نميرسد كه تمام اخبار وي حتي اشعاري كه از فاطمه زهرا(س) هنگام رحلت پدر بر زبان جاري ميكرد، نقل مستقيم باشد. بخشي از آنچه در اين گفتگو گذشته، اينچنين است: علي(ع) وقتي فاطمه(س) را در قبر گذاشت و سنگ لحد را چيد اينچنين سرود: اري علل الدنيا عليَّ كثيرة و صاحبها حتّي الممات عليل لكل اجتماع من خليلين فرقة و انّ بقايي عندكم لقليل و ان افتقادي فاطما بعد احمد دليل علي ان لا يدوم خليل علامه مجلسي وقتي اين روايت را از ورقة بنعبداللّه نقل ميكند مينويسد: (اقول وجدت من بعض الكتب خبرا في وفاتها(ع) فاحببت ايراده و ان لم آخذه من اصل يعوّل عليه).10 ميگويم در برخي از كتابها خبري در باره وفات حضرت زهرا يافتم كه دوست داشتم نقل كنم. هر چند مدرك اصلي كه به آن ارجاع دادهاند را نيافتم. با اين حال اين حديث طولاني مورد توجه محققان اخير نيز قرار گرفته است و آنان خبر علامه مجلسي از ورقة بنعبداللّه ازدي را نقل كردهاند از جمله آنها ميتوان به اعلام النساء11، رياحين الشريعة12 و نهجالحياة13 اشاره كرد. دليل عمدهاي كه ميتوان مبني بر اينكه سفر حج فضه قبل از شهادت اميرمؤمنان بوده، ارائه كرد اين است كه عبداللّه ازدي تنها از شهادت حضرت فاطمه(س) سؤال كرده است.
پاورقيها:
12 ـ رياحين الشريعة، ج 2، ص 316.
1 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 87؛ رياحين الشريعة، ج 2، ص 317؛ مناقب آل ابيطالب، ج 1، ص 403 نام شوهر دوم را سليك ميداند.
10 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 174 تا 180 باب ماوقع عليها من الظلم في تاريخ سيدة النساء فاطمة الزهرا(س).
11 ـ اعلام النساء مؤمنات، ص 594.
13 ـ اين كتاب به كرار اشعار مربوط به اين روايت مفصل را نقل كرده است. نويسنده با دقت تمام به مدارك ذيل دست يافته است. كتاب عوالم، ج 11، ص 490 و 455 و 597 و 240 و 286؛ رياحينالشريعة، ج 2، ص 73 و ج 1، ص 246؛ سيره نبوي ذيني دحلان، ج 3، ص 364؛ عيون الاثر، ج 2، ص 340؛ مودة القربي، ص 103؛ نورالابصار، ص 53؛ احقاق الحق، ج 10، ص 434 و 483؛ اعلام النساء، ج 4، ص 113؛ عيوم الاخبار، ج 2، ص 340؛ السيرة النبويه، ج 3، ص 364؛ بردالاكبار عند فقه الاولاد، ص 44؛ بحارالانوار، ج 43، ص 176؛ كوكب الدري، جزء اول، ص 240.
2 ـ فاطمه، ص 172.
3 ـ رياحينالشريعة، ج 2، ص 318 (وي فرزنداني را كه در خبر ابوالقاسم قشري آمده به عنوان فرزندان فضه از غير سليك ميداند.)
4 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 87.
5 ـ همان، ص 46 نقل از مناقب ابنشهرآشوب از مالك دينار.
6 ـ رياحين الشريعة، ج 2، ص 317 نقل از عوالم العلوم و مناقب از جاحظ.
7 ـ مسند احمد، ج 1، ص 355؛ فروغ ابديت، ج 2، ص 496.
8 ـ بخاري كتاب علم، ج 1، ص 22 و ج 2، ص 14؛ صحيح مسلم، ج 2، ص 14؛ مسند احمد، ج 1، ص 325؛ طبقات كبري، ج 2، ص 244.
9 ـ زينبالكبري، ص 65 نقل از شام سرزمين خاطرهها، ص 114؛ الدرالمنثور في طبقات ربات الخدور، ص 439؛ تراجم اعلام النساء، ج 2، ص 363؛ فاطمه ام ابيها، ص 94؛ الارض و تربت الحسين؛ كاشف الغطاء نقل از زبان پيامبر، حسين عمادزاده، ص 435.
در شماره نخست از مقاله حاضر به نحوه حضور فضه نوبيه در مدينه و آشنايي وي با فضايل اهل بيت و تأثرات روحي برگرفته از آنان پرداختيم، در اين شماره به حضور جدّي فضه در كنار اهل بيت(ع) در سختترين شرايط اجتماعي سياسي پرداخته، لحظه لحظه او را با خاندان نور، بويژه حضرت فاطمه(س)، به نظاره خواهيم نشست. مقام نيكان اندك زماني از آشنايي فضه با خاندان طهارت ميگذشت. در اين مدّت او با درياي زهد و عدل پيوندي مستحكم يافت. انس و الفت وي با خاندان پيامبر(ص) تا آنجا پيش رفت كه چشمه جوشان معارف را فرا رويش گشود و كام جانش را با عاليترين معارف الهي و انساني آشنا ساخت. «استجابت دعا» از مراتبي است كه نصيبش شد.1 اين كمال روحي، كه نشان از موقعيت ممتاز روحي دارد، بارها در زمان رسول اكرم(ص) ظاهر گشت. در مصابيح القلوب ميخوانيم «امير مؤمنان، فاطمه، حسن و حسين(ع) هر يك شبي از ماه رمضان رسول الله را براي افطار دعوت كردند، فضه با اينكه خانهاي جداگانه نداشت، براي شب پنجم پيامبر را دعوت كرد. هنگام افطار نگاههاي ناباورانه فضه به ديدار چهره رسول اكرم(ص) روشن شد. اهل خانه كه غافلگير شده بودند، گفتند: ما را در جريان ميگذاشتي تا تداركي ببينيم. فضه كه آرزوي ميزباني رسول خدا را داشت، از درگاه الهي طعام خواست و آنگاه كه غذا حاضر شد، سفره افطار را گسترد».2 علاوه بر اين نشانههاي زيادي از مستجاب الدعوة بودن فضه در اين دوران به چشم ميخورد كه همه حكايت از يك واقعيت دارند. آري، فضه در خانه ولايت پرورش يافته بود، و اين امر باعث شد به مرور زمان به والاترين مقام انساني دست يابد. اوج همراهي و دلبستگي او به اهل بيت را در ماجراي اطعام مييابيم كه به واسطه آن فضه به مقام «ابرار» دست يافت. قرآن كريم اينگونه از اطعام فقير و اسير و يتيم ياد ميكند: «همانا نيكان از جامهايي مينوشند كه آميخته به كافور است. چشمهاي كه بندگان خدا از آن مينوشند و آن را به هر جاي كه خواهند روان ميسازند. به نذر وفا ميكنند و از روزي كه شر آن فراگير است، ميترسند. و طعام را در حالي كه خود دوست دارند، به مسكين و يتيم و اسير ميخورانند و در دل چنين ميگويند. جز اين نيست كه شما را براي خدا اطعام ميكنيم و از شما نه پاداشي ميخواهيم و نه سپاسي. ما از پروردگار خود ميترسيم در روزي كه آن روز سخت و هولناك است. خداوند آنان را از شر آن روز نگاه داشت».3 * او با درياي زهد و عدل پيوندي مستحكم يافت. * فضه در خانه ولايت پرورش يافته بود. در كتب روايي و تفسيري شأن نزول اين آيات را چنين بيان ميكنند. حسن و حسين(ع) فرزندان اميرمؤمنان(ع) مريض شدند. پيامبر به همراه اصحاب به ملاقات آنان آمد. وقتي حالشان را نگران كننده ديد، يكي از آنان پيشنهاد كرد كه اي علي اگر نذر كني براي سلامتي كودكانت اميد است خدا شفايشان دهد.4 علي(ع) فرمود: اگر خدا شفايشان داد، سه روز روزه ميگيرم. دختر رسول الله(ص) و خادمش فضه نيز چنين نذر كردند. بعد از مدتي آن دو سلامت خود را بازيافتند. اينك وقت وفا به نذر رسيده بود. اميرمؤمنان به نزد شمعون خيبري رفت5 و مقداري پشم براي ريسيدن و سه پيمانه جو به عنوان اجرت گرفت و به منزل بازگشت. حضرت فاطمه(س) يك سوم از جو را آرد كرد و نان پخت. هنگام افطار فقيري آمد و گفت: السلام عليكم يا اهل بيت محمد(ص) فقيري از مسلمانان هستم غذايي به من دهيد؛ خدا غذايي از بهشت به شما دهد. همه سهم افطارشان را يكجا جمع كرده به او دادند. روز دوم يتيم و روز سوم اسيري آمد و آنان نيز تمام غذايشان را با رضايت قلبي تقديم كردند.6 سه روز بود كه علي، فاطمه، حسن، حسين و فضه بي هيچ غذايي روزه گرفته بودند. صبح روز چهارم پيامبر به خانه فاطمه آمد. حسن و حسين از شدت ضعف بر خود ميلرزيدند. حال رسول اكرم دگرگون شد و از اميرمؤمنان علت را سؤال كرد و گفت دخترم را به من نشان بده. علي(ع) رسول خدا را به طرف فاطمه راهنمايي كرد. او در محرابش نماز ميخواند در حالي كه آثار گرسنگي از سيمايش پيدا بود. ضعف به جسم فاطمه غالب شده و رنگ رخسارش به زردي گراييده بود. پيامبر تا اين منظره را ديد فرمود: «و اغوثاة بالله! انتم هذا ثلاث فيما اري؟» پناه بر خدا، شما سه روز به اين حال بوديد. جبرئيل نازل شد و گفت: «خذ يا محمد هناك الله في اهل بيتك» بگير اي محمد! خدا گواراي اهل بيت تو كند. پيامبر فرمود: چه را بگيرم. جبرئيل سوره «هل اتي» تا «ان هذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشكورا» را خواند.7 حسن بن مهران معتقد است آنگاه كه پيامبر داخل خانه شد و آنها را ديد گريان شد و ... جبرئيل اين آيات را فرود آورد: «ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا ـ عينا يشرب بها عبادالله يفجرونها تفجيرا».8 علامه طباطبايي در ذيل اين آيات تفسيري از امام صادق(ع) آورده، مينويسد: «يوفون بالنذر» يعني علي، فاطمه، حسن، حسين و خادم آنها فضه9 در اين ميان علامه مجلسي بعد از نقل 15 روايت مختلف از شأن نزول اين آيات مينويسد: «بعد از آنكه بر اجماع مفسرين و محدثين بر اينكه اين سوره در حق اصحاب كساء نازل شد، پي بردي هيچ كس شبهه نيندازد زيرا؛ اينگونه ايثار از غير ائمه برنميآيد و نزول اين سوره به همراه غذا براي آنها دليل بر جلال و رفعت و كرامت آنها نزد خداست و اختصاص آنها به اين نيكو داشت به همراه مكارم ديگر باعث ميشود كه نسبت دادن اين فضل به غير آنها كه هيچ مكارمي ندارند، قبيح باشد». * سي آيه در حق اميرمؤمنان بدون استثناي فضه وارد شده است. اين تعريض علامه مجلسي در حقيقت پاسخي به گروههاي ناصبي و منحرفين است كه غير اهل بيت را مستحق چنين پاداشي دانستهاند و اساسا مدني بودن اين سوره را زير سؤال بردهاند10 و گرنه تعريض وي به عدم سهيم بودن فضه در اين پاداش عظيم نميتواند صحيح باشد. استاد ذبيح الله محلاتي در رياحين الشريعه مينويسد: «سي آيه در حق اميرمؤمنان بدون استثناي فضه وارد شده است كه از فوائد و علائم متابعت خلوص مودت اوست. و آن بر حسب ظاهر صبر و شكيبايي بر گرسنگي در مدت سه روز است كه در اطعام قرص نان به مسكين و يتيم و اسير با موالي خود همراهي ميكرد. فضه گرسنه بود زماني كه اهل بيت گرسنه بودند و تشنه بود وقتي تشنه بودند. نميخوابيد وقتي نميخوابيدند روزه ميگرفت وقتي روزه بودند...»11 آنچه براي بانوان ما ميتواند راهكاري در عصر حاضر براي دستيابي به قلههاي معرفت و شرافت معنوي باشد پي بردن به سرّ مقاماتي است كه بانواني شايسته چون فضه به آن دست يافتهاند. و اين راز چيزي جز همراهي با اهل بيت و محو شدن در خواسته آنان نيست. چهار اصل مقدمات همراهي فضه با اهل بيت را فراهم ساخت. اين اصول عبارتند از: 1 ـ وفاي به نذر: بشر به هنگام گرفتاري در دام رنج و سختي روي به خدا ميآورد، اما به محض خلاصي، خدا از يادش ميرود. نذر انسان را به پروردگار توجه ميدهد تا گرفتاريش برطرف شود. وفاي به عهد و نذر انجام عملي است كه خداي تعالي به آن دستورداده و عدم وفا به فراموشي سپردن خداست و به اين صورت بين دستيابي به شرافت معنوي و وفاء به نذر رابطهاي عميق وجود دارد. 2 ـ ترس از روز حساب: مشخصه دوم ابرار به فكر حساب و روز جزاء بودن است چه انسانهاي نيكوكار نيز نميتوانند به طوري كه شايسته خداست او را عبادت كنند از اين روي همواره نقص و كاستي در اعمال انسان وجود دارد و فضه با آگاهي از اين نقيصه و ترس از حساب بود كه توانست با ميل خود به ياري مستمندان بپردازد. 3 و 4 ـ اطعام به نيازمندان و رضايت الهي: سركوب خودخواهي و برتريجويي در سايه اطعام به ديگران خصوصا نيازمندان تحقق مييابد. اطعام به اين معني است كه شخص تنها غم خود را نميبيند بلكه ديگران را نيز مستحق ياري ميداند و به آنان نيز عشق ميورزد. رضايت الهي نيز اساس اعمال است تا آنجا كه هيچ درخواستي از فقير و اسير و يتيم ندارند و در هنگام گفتگو نيز با خدا سخن ميگويند و از او پاداش ميخواهند. از اين روي امام صادق(ع) فرمود: «و يقولون اذا اطعموهم «انما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاءً و لا شكورا» قال والله ماقالوا هذا لهم و لكنهم اضمروه في انفسهم فاخبر الله باضمارهم يقولون: لا نُريد جزاءً تكافوننا به شكورا تثنون علينا به ولكنا انما اطعمناكم لوجه الله و طلب ثوابه».12 «به خاطر خدا غذا ميدهيم و از شما جزا و شكري نميخواهيم» امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم اين را نگفتند بلكه با خود چنين گفتند و خدا از باطن آنها خبر داد... * چهار اصل مقدمات همراهي فضه با اهل بيت را فراهم ساخت. رحلت پيامبر فضه ضمن كسب فضايل والاي انساني، ياوري دلسوز و مهربان براي فاطمه(س) و فرزندانش بود13 او در خدمت رسول اكرم سالهايي را سپري كرد تا اينكه سال دهم هجري با تمام حزن و اندوهش فرا رسيد. در اين سال حال رسول اكرم پس از حجة الوداع رو به وخامت گذاشت و سرانجام در غروب روز دوشنبه 28 صفر سال 10 هجرت به ديدار حق شتافت.14 فضه از آن روز تلخ اينگونه ياد ميكند: وقتي پيامبر وفات يافت كوچك و بزرگ سوگوار شدند و گريه بر او زياد شد و دلداريدهنده نبود و مصيبت وي بر نزديكان، اصحاب، اولياء، دوستان، و بيگانگان و خويشان گران بود و كسي را نديدم از زن و مرد مگر آنكه گريان بود و فرياد ميزد.15 دوران بعد از رحلت محور و تكيهگاههاي اصلي انقلابي كه پيامبر اكرم(ص) بنيانگذاري كرد، از سوي عوامل خارجي مانند روم و تهديدهايي داخلي همچون منافقان و اقليتهاي ديني ناراضي كه در قالب مسلمانان وارد جامعه اسلامي شده بودند، شديدا در معرض مخاطره بود. آنچه باعث شد فضه راه حق را برگزيند و در مقابل سيل تحريف واقعيتها و غصب حقوق مسلم مقاومت كند، معرفت عميقي بود كه در سايه اهل بيت(ع) به دست آورد. بنابراين او نميتوانست باور كند بانويي كه در تقسيم كار خانه با خادمي تنها و بيسرپرست، عدالت را تا آخرين حد رعايت ميكند در ادعايش درغگو باشد. و يا اميرمؤمنان به حكومت ذرهاي دلبستگي داشته باشد. همه اين عوامل موجب شد در ميان كشمكشهاي سياسي او راه صحيح را برگزيند و مانند تعداد انگشتشماري از جامعه زنان (اسماء بنت عميس، ام ايمن و ...) در راه مستقيم ثابت قدم بماند. اين گروه از زنان هر چند اندك بودند، اما توانستند به طور شگفتانگيزي از سيطره فكري و تبليغي جريان حاكم خارج شوند و اين در حالي بود كه بعضي نزديكان پيامبر همچون برخي همسران وي به وضع موجود و حكومت ايجاد شده رضايت دادند. ارزش رويكرد فضه در اين فضاي بحراني آنگاه آشكار ميشود كه به كنيزان هم گروه و هموطن وي نظري بيفكنيم كه هر يك در خانهاي از خانههاي مدينه به خدمتكاري مشغول بودند و هرگز در كشمكشهاي سياسي وارد نميشدند. از اين روي آنگاه كه از كنيز عايشه ميپرسند از عايشه چه ديدي تنها با اين كلام (از او جز خير نديدم) خود را خلاص ميكند اما سكوت در مكتب فضّه جاي نداشت. فضه بعد از رحلت رسول اكرم(ص) به گروه اقليتي از زنان پيوست كه با مظلوميت تمام از افشاي حقيقت اباء نكردند و در صف طرفداران اميرمؤمنان، فاطمه زهرا(س) قرار گرفتند. روزي كه لاله پرپر شد او به دليل قرابت با فاطمه(س) از همان لحظات وفات پيامبر(ص) به دقت تمام قضاياي پشت پرده براي غصب مقام ولايت را مشاهده ميكرد و در كنار آن مظلوميت اهل بيت را به نظاره مينشست. در حالي كه برخي از اصحاب به شدت در پي كسب مقام حكومت بودند او فاطمه را ميديد كه با چشماني گريان و كمري خميده از فراق پدر ميناليد و با نالههاي جانسوز خدو از مظلوميتش شكوه ميكند. ابنابيالحديد مينويسد: «ابوبكر به همراه ابنخطاب و ابوعبيده و گروهي از اصحاب سقيفه ميآمدند در حالي كه به هيچ كس برخورد نميكردند مگر اين كه او را كتك ميزدند و جلو ميآوردند و دستش را ميگرفتند و روي دست ابوبكر ميگذاشتند و خواه نا خواه از او بيعت ميگرفتند.»16 فضه در همين زمان از وضعيت زهرا(س) خبر ميدهد و ميگويد: * در سختترين شرايط نيز از همراهي اهل بيت دست برنداشت. از اهل زمين، اصحاب و نزديكان و دوستان كسي به اندازه مولايم فاطمه غمگين و شديدا گريان نبود. اندوهش تجديد و زياد ميشد و گريهاش افزونتر ميشد. و ميفرمود: پدر قوتم رفته و خويشتنداريم را از دست دادهام و دشمنم سرزنش كنندهام شده و حزن و اندوه دروني مرا ميكشد. پدر، يكه و تنها باقي مانده و در كار خود حيران و سرگردانم، صدايم خفته و پشتم شكسته و زندگيم درهم ريخته و روزگارم تيره شده است. پدر پس از تو براي وحشتم انيسي نمييابم و مانعي براي گريهام و ياوري براي ضعفم پيدا نميكنم. * آنچه باعث شد فضه راه حق را برگزيند و در مقابل سيل تحريف واقعيتها و غصب حقوق مسلم مقاومت كند، معرفت عميقي بود كه در سايه اهل بيت(ع) به دست آورد. و ميفرمود: اي پدر مردم از ما روي برگرداندهاند حال آنكه نزد مردم به بركت تو محترم بوديم و ضعيف شده نبوديم پس كدامين اشك در فراقت سرازير نشود و ...17 فضّه كه خود شاهد تمام اين مظلوميتها بود و بارها از زبان گوياي فاطمه(س) كلماتي چون سرزنش دشمنان، تنهايي، نداشتن ياور، روي گرداندن مردم، استضعاف تحميل شده و ... ميشنيد چنان ارادهاي يافت كه بتواند در كنار فاطمه بماند و به دفاع از حريم رسول الهي اقدام كند هر چند خادمهاي بيش نيست و به راحتي عوامل حكومتي ميتوانند وي را تا مرز نابودي پيش برند. او راه خود را انتخاب كرد و در مقابل صدماتش را نيز به جان خريد. او در سختترين شرايط نيز از همراهي اهل بيت دست برنداشت و با غير اميرمؤمنان بيعت نكرد. خليفه دوم طي نامهاي كه به معاويه نوشته است از جرأت و جسارت فضه سخن ميگويد و مينويسد: اي پسر ابوسفيان بدان كه با خالد بنوليد، قنفذ و عدهاي از خواص اصحابم به در خانه فاطمه آمديم و در را به شدت كوبيديم. در خانه علي، فاطمه، حسن، حسين، زينب، ام كلثوم و فضه بودند. پس فضّه درآمد و گفت: چه ميخواهي، گفتم: علي را بگو بيرون بيايد و با جانشين رسول خدا بيعت كند. آنگاه فضه شروع به احتجاج با من كرد. گفتم برو و به علي بگو بيرون بيايد. و الا وارد خانه ميشوم و او را بيرون ميكشم. فاطمه وقتي اين را شنيد خود پشت در آمد و گفت: اي گمراهان تكذيبكننده چه ميگوييد و چه ميخواهيد؟ از خدا نميترسي و داخل خانه ميشوي يا با گروه شيطاني خود مرا ميترساني حال آنكه گروه شيطان ضعيف است واي بر تو و بر جرئتي كه نسبت به خدا و رسول او كردي. ميخواهي نسل پيامبر را از دين قطع كني و نورش را خاموش سازي؟ و ...18 * اين گروه از زنان هر چند اندك بودند، اما توانستند به طور شگفتانگيزي از سيطره فكري و تبليغي جريان حاكم خارج شوند. آخرين فرياد فضه چهره فاطمه(س) را آنگاه كه بين در و ديوار ماند، در خاطر نگاه داشت. لحظهاي كه فاطمه تنها او را صدا كرده و به كمك طلبيد. خليفه دوم ميگويد: هيزم جمع كرده در را آتش زدم. فاطمه پشت در مانع از ورودم شد... وقتي كشتههاي بدر و احد را كه به دست علي هلاك شده بودند به ياد آوردم برافروختم و لگدي بر در زدم فاطمه در پشت در بود چنان در خانه را فشار دادم كه كودكش (محسن) سقط شد. فاطمه چنان ناليد كه گويا مدينه زير و رو شد و داد زد: آه اي فضه به سويم بيا و مرا درياب به خدا قسم كودكم كشته شد.19 * فضه چهره فاطمه(س) را آنگاه كه بين در و ديوار ماند، در خاطر نگاه داشت. * سكوت در مكتب فضّه جاي نداشت. محرم كوثر همراهي فضه با حضرت فاطمه(س) در آن شرايط بحراني تا به آنجا رسيد كه جزء معدود محرمان حرم وي شد او باب حضرت فاطمه(س) بود20 و ارتباط زنان ديگر با حضرت توسط وي صورت ميگرفت از اين روي فضه از درونيترين اسرار اهلبيت ميتوانست مطلع شود و به اين ترتيب استوارتر از ديگران در راه حقيقت گام بنهد تا به آنجا مقام محرميت وي پيش رفت كه امام صادق(ع) فرمود: اميرمؤمنان فرمود: وقتي از مرقد پيامبر برگشتيم به من ناله كرد. به سويش رفتم و گفتم: چرا شكوه ميكني؟ او از خوابي كه ديده بود مرا مطلع كرد و به خدا و رسول خدا از من عهد گرفت كه وقتي وفات كرد غير از ام سلمه (همسر رسولالله) ام ايمن، فضه و از مردان غير از دو پسرش، عبدالله بنعباس، سلمان فارسي، عمار ياسر، مقداد، ابوذر و حذيفه كسي از آن مطلع نباشد.21 عشق او به فاطمه تا حدي بود كه وقتي نامش را ميشنيد اشك از چشمانش بياختيار سرازير ميشد. به اين جهت وقتي ورقة بنعبدالله نام فاطمه را برد سيلاب اشك بر گونههاي فضه جاري شد و گفت اي ورقة بن عبدالله حزن ساكن مرا به هيجان آوردي و مصيبت و دردهاي دلم را كه در قلبم پوشيده بود، آشكار كردي.22 هميشه ميل قلبي و رضايت خاطر اين بزرگوار را بقدر امكان بر ميل و رضاي خود ترجيح ميداد.23 شهادت حضرت فاطمه فضه كه خبر وقايع آن روز را با تلاش بسيار براي آيندگان زنده نگاه داشت ميگويد: بزرگان مدينه جمع شدند و به سوي حضرت اميرمؤمنان علي آمدند و گفتند: به فاطمه بگو يا شب گريه كند يا روز حضرت سخن آنان را براي فاطمه بازگفت: فاطمه فرمود: اي اباالحسن! توقف من در بين آنها كوتاه و مرگم نزديك است. به خدا شب و روز ساكت نخواهم شد تا اينكه به پدرم رسول خدا ملحق شوم.24 * او باب حضرت فاطمه(س) بود و ارتباط زنان ديگر با حضرت توسط وي صورت ميگرفت. علي(ع) خانهاي در بقيع براي او ساخت كه حسن و حسين و مادرشان به آنجا رفته ميگريستند و اميرمؤمنان فاطمه را در بين دستهايش به خانه برميگرداند.25 فضه در مراسم غسل حضرت نيز شركت داشت. او كه لحظه لحظه زندگي حضرت فاطمه را از لحظه وفات پيامبر تا شهادت حضرت فاطمه بيان كرده است لحظه غسل تا دفن را از زبان علي(ع) اينگونه شرح ميدهد: «فقال علي والله لقد اخذت في امرها و غسلتها في قميصها و لم اكشفه عنها فوالله لقد كانت ميمونة طاهرة مطهرة ثم حنطتها من فضله حنوط رسول الله و كفنتها و ادرجتها في اكفانها فلما هممت ان اعقد الردا ناديت يا ام كلثوم يا زينب يا سكينة يا فضه يا حسن يا حسين هلموا تزودوا من امّكم فهذا الفراق و اللقا في الجنة»26 علي(ع) فرمود: «به خدا قسم كارش را به عهده گرفتم و در لباسش غسل دادم و لباسش را جدا نكردم، به خدا او مبارك طاهر و مطهره بود. آنگاه با باقيمانده حنوط پيامبر حنوط كشيده كفنش كردم و در كفن پيچيدم. وقتي خواستم رداء را ببندم اي امكلثوم اي زينب اي فضه اي حسن اي حسين بشتابيد و از مادرتان بهره بگيريد كه اين جدايي است و ديدار در بهشت است.» محمد بنهارون بنموسي تلعكبري از پدرش از محمد بنهاشم فخل ميگويد: وقتي فاطمه وفات يافت اميرمؤمنان غسلش داد و كسي جز حسن، حسين، زينب، امكلثوم، فضه و اسماء بنت عميس و ... حاضر نبود.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام و نام خانوادگی نام فایل و ایمیل خود را به شماره همراه 09159886819 ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل به ایمیل
شما فرستاده می شود .
آدرس مشهد قاسم اباد - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
تحقیق درباره اهن زنگ نزن متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی استانداردهای ورق های فلزی و جدول آنها