سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
قرآن آخرين كتاب الهى و معجزه جاويدان آخرين پيامبر آسمانى و كامل ترين منشور و دستور هدايت و سعادت انسانها گرچه تنها كتاب هدايت بوده و مقصد آن رهنمونى بشريت تا واپسين روزگار حيات است و آموختن دانشهاى بشرى و تجربى وجهه همت آن نبوده است, اما اشارات گاه گاه قرآنى در زمينه هاى گوناگون دانش, خردمندان و دانشمندان را به شگفتى واداشته از ساييدن جبهه تسليم و خضوع و اعتراف بر پيشگاه مبدأ نزول آن ناگزيرشان مى سازد. تعبيرات دقيق و عميق قرآن را در مقوله هايى چون كيهان شناسى, ستاره شناسى, زيست شناسى, روان شناسى و… دانشمندان پس از قرنها تلاش و تحقيق و اكتشاف, اندك اندك دريافته و درمى يابند, و بدين سان معرفت و خشيت ايشان نسبت به حضرت پروردگار افزونى مى يابد: (انّما يخشى الله من عباده العلماء) بى گمان دانشى كه خشيت پروردگار را در پى دارد تنها دانشها و معرفتهاى عقلى و دينى نخواهد بود. نوشتار زير از سوى يكى از متخصصان دانش پزشكى كه علم اديان و ابدان را با هم جمع كرده در هر دو زمينه تأليفاتى دارند در نقد مقاله اى كه در شماره پيشين اين فصلنامه در باره چگونگى توليد و تكوّن شير درج شده بود به نگارش درآمده است, و بيش از هرچيز دليل بر آن است كه بايد دانشمندان رشته هاى مختلف از زاويه هاى گوناگون در آيات قرآن بينديشند و گوهرهاى ناب انديشه و معرفت و دانش را از آن اقيانوس بيكران فراچنگ آورند. پژوهشهاى قرآنى مقـاله (نشـانه اى از اعجـاز علمى قرآن) نوشته آقـاى رضا هوشيار كه در شمـاره 23ـ 24 مجله پژوهشهاى قرآنى درج شده است, اينجانب را برآن داشت تا درباره مبناى توليد و ترشح شير مطالبى را هرچند كوتاه عرضه كنم تا به خواست خدا مشمول (خيرالكلام قلّ و دلّ) گردد. توليد و ترشح شير را از نظر فيزيوبيولوژيكى مى توان درست و دقيق, همان دانست كه خداوند به ايجازى اعجازآميز در يك عبارت (من بين فرث و دم) بيان فرموده است: (و إنّ لكم فى الأنعام لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبناً خالصاً سائغاً للشاربين) نحل/66 به اين معنى كه مى دانيم تركيب شير از مواد غذايى هضم شده در روده يا (كيموس) كه همان (فرث) يا تفاله هاى مواد هضمى باشد به وسيله عروق مويينه منتشر در پرزهاى ريز و درشت مخاط روده گرفته و برداشت مى شود. سپس از طريق جريان خون عمومى بدن, عروق پستانى, اين مواد غذايى را دريافت كرده به غدد توليد كننده شير كه به شكل خوشه هايى متعدد در دو پستان قرار گرفته است مى رساند. پس از آن, اين غدد, مواد لازم تركيب كننده شير را از عروق پستانى انتخاب كرده براى توليد شير در اختيار سلولهاى مخصوص خود قرار مى دهد تا به عنوان مواد سازمان دهنده شير مورد استفاده واقع شود. اما كار توليد و ترشح شير, تنها به وجود و دريافت مواد تركيب كننده شير محدود نخواهد شد, چون عامل ديگرى كه در اين فرآيند, مهم و كارساز مى باشد ترشحات هورمونى و امواج عصبى خاصى است كه فقط از طريق (خون) جريان و تأثير آن مى تواند زمينه سازى و فراهم گردد. به اين معنى كه تحريك نوك پستان به وسيله مكيده شدن يا هر نوع محرك لمسى و يا فشارنده, موجب انگيزش امواج عصبى از پستان به (هيپوتالاموس) شده, در آنجا فرمان شروع كار به وسيله ترشح هورمون مخصوصى به نام هورمون آزاد كننده شير (R.H.) با هدف تحريكى غده (هيپوفيز) از طريق خون صادر مى شود. سپس با تحريك هيپوفى,ز دو هورمون مستقل, يكى به نام هورمون (پرولاكتين) از قسمت قدامى و هورمون ديگرى به نام (اُكسى تولين) از بخش خلفى آن ترشح شده پيام يا دستور توليد و جريان شير را توسط خون به پستان مى رساند. هورمون (پرولاكتين) دستور ترشح شير را به غدد شيرى پستان ابلاغ كرده و آنها را براى توليد شير آماده و تحريك مى كند; در حالى كه هورمون (اُكسى تولين) پيام يا دستور خروج شير را به عضلات صاحب جدار مجارى شيرى رسانده و با انقباض اين عضلات, شير توليد شده به سينوس هاى شيرى واقع در (آرئول) يا هاله پستان كه كمى بالاتر از نوك پستان قرار داشته و به شكل قسمت سياهرنگى به نام ماهك معروف است منتقل مى شود, و به اين ترتيب توليد و جريان شير با بهره گيرى از دو سيستم گوارشى و خونى با استفاده از عوامل غذايى و هورمونى موجود در اين دو سيستم صورت مى گيرد. از اين رو مى بينيم كه اگر هر يك از دو سيستم به نحوى دچار مشكل يا اختلال عمل گردد توليد جريان شير دستخوش آسيب و وقفه خواهد شد. چون بسيارى از حيوانات يا انسانها هستند كه هر چند تغذيه مناسب دارند و غذاى هضم شده فراوان از روده آنها جذب مى شود و از راه عروق به غدد شيرى آنها مى رسد, ولى چون جريان عصبى هورمونى آنها كه به وسيله خون بايد اداره شود و ترشحات هورمونى لازم را به سيستم توليد و ترشح پستانى برساند, به نحو مطلوب صورت نمى گيرد, لذا غدد شيرى فقط از محتويات هضمى روده (فرث) بهره گيرى كرده و سهم مؤثرى از مواد هورمونى خون (دم) دريافت نمى كنند, و بنابراين توانايى شيردهى را نخواهند داشت. و يا با همين مكانيسم مى بينيم مادرانى كه دچار اضطراب, خستگى, كم خوابى يا عوارض خفيف عصبى ديگر بوده و يا مبتلا مى شوند توليد و ترشح شير آنها نقصان يافته يا قطع مى گردد و با بهبود حالات هيجانى و تنشهاى عصبى جريان شيرشان نيز دوباره عادى مى شود; و در طب درمانى هم غالباً به منظور افزايش شير مادران داروهاى آرام كننده محور هيپوتالامو هيپوفيزى را تجويز مى كنند, تا توليد و جريان شير را افزايش دهند. و هم چنين يكى از راهكارهاى ترويج تغذيه با شير مادر, تشويق مادر به داشتن اعتماد به نفس و توصيه به تصميم گيرى اش براى شيردهى به فرزند خود مى باشد, چون تا سيستم عصبى مادر آمادگى و تمايل به شيردهى نداشته باشد و محور هيپوتالامو هيپوفيزى رضامندى نداشته و در آرامش نباشد, ترشح هورمونهاى مخصوص توليد و ترشح شير به راحتى صورت نگرفته و شيردهى ميسر نمى شود. هم چنين مطالعات مختلف در دامدارى ها نشان داده است كه بين دو دسته دام با رعايت همه شرايط يك مطالعه علمى, دامهايى كه محل نگهدارى آنها از نظر بهداشتى مناسب تر بوده و از شنيدن آهنگهاى ملايم موسيقى نيز برخوردارى داشته اند ميزان و مدت شيردهى آنها زيادتر بوده است. بدين ترتيب مى بينيم كه موارد فوق مى تواند به روشنى بيانگر نقش مؤثر ترشحات غدد درون ريز و محصولات آنها باشد كه با سرعت زياد جريان موج خونى, اعضاى بدن را به تأثير و تأثّر واداشته توليد وجريان شير را موجب مى شود و عظمت اعجازآميز كلام الهى را متجلى مى كند. بديهى است اين مختصر فقط به عنوان ذكر مطالب كلى و سرفصل هايى از موضوع مكانيسم توليد و ترشح شير است كه متناسب با سطح غيرتخصصى آن نشريه دراين زمينه مى باشد, وگرنه مسائل تخصصى و تحقيقات وسيع اين موضوع را در صدها مجله و كتاب موجود كه پيوسته بر دامنه پژوهش و تعداد مقالات منتشر شده آنها افزوده مى شود مى توان مطالعه كرد.
مأخذهاى كلى:
فيزيولوژى گايتون , بخش غدد سيسيل, بخش غدد اندروكرين نلسون, بخش غدد درون ريز هاريسون. بخش 5 كتاب Saefation تأليف مارگارت نول و ماريان نيفرت. كتاب تغذيه در قرآن تأليف دكتر سيدمحمدرضا نورى; كتاب بهداشت خانواده همان نويسنده.
چکیده: این نوشتار به نقش و جایگاه «فرهنگ قرآن» در تدوین پایان نامه ها می پردازد، نویسنده نخست از ضرورت تدوین «فرهنگ قرآن» و ضوابط رعایت شده در آن سخن می گوید، سپس چالش های فراروی تدوین پایان نامه ها را مطرح می کند که عبارتند از: یافتن موضوع مناسب، دستیابی به مرجع مطمئن، طراحی دقیق، راهیابی به مفاهیم مربوط به موضوع، فقدان تولید علم، دسترسی دشوار و ناقص به اطلاعات، بی خبری از واژه های مشابه، فقدان منابع جامع. آنگاه از کارکرد «فرهنگ قرآن» در از بین بردن چالش های یاد شده و آسان کردن تحقیق و تدوین پایان نامه ها سخن می گوید و در این زمینه از مثالها و نمونه هائی یاد می کند.
كليد واژهها:فرهنگ قرآن، پایان نامه، موضوع، مرجع، طراحی موضوع، اطلاعات
پيش درآمد
مقتضاى جامعيت و مرجعيت قرآن كريم « تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ» (نحل/89) (در روايات رك:كليني،1/113 و 123) پاسخگويى آن به نيازهاى بشرى در هر زمانى است.گاه، راههاى جديدى براى حل معضلات دائمى بشر كشف مىشود و طرحهاى عملىترى پيشنهاد مىگردد، زمانى موضوعات جديدى پيش مىآيد و گاهى نيز به تناسب پيشرفت بشر و تغيير شرايط اجتماعى و علمى، نيازهاى جديدى بروز مىكند. كتاب دين خاتم، ظرفيت روشنگرى(رك: نحل/44 و 89) و نورگسترى(رك: مائده/15) در تمام شرايط فوق را دارد و وظيفه تبيين و تفسير آيات در چنين گستره وسيعى بر عهده رسول اكرم(ص)(طوسي،1/31؛ معرفت، 1/50 ) و ائمه اطهار(ع)(راسخان در علم) وعالمان و مفسران سختكوش و ژرف نگرى است كه با مجاهدت به معارف قرآن دست مىيابند و در هر عصرى به نياز مقدس بشر پاسخ مىگويند. چنين كاركردى موجب شده است قرآن كريم براى هميشه محور امورى چون: تحقيق، تفسير و گزارش باقى بماند؛ چنانكه وجود دهها هزار كتاب كه قرآن را چون نگينى احاطه كردهاند، گواه اين مدعا است. اين تلاشها امروزه با ايجاد مراكز علمى، پژوهشى و تخصصى سامان يافتهتر شده و سالانه هزاران تحقيق، تأليف و پاياننامه با محوريت قرآن كريم نگاشته مىشود. از يك سو پايان ناپذير بودن معارف قرآنى، ژرف و عميق بودن مفاهيم قرآن و داشتن بطون و لايههاى فهم متعدد، و از سوى ديگر، وجود هزاران تحقيق و تأليف و صدها تفسير كه هر يك با گرايش و روشى ويژه و مطابق نياز عصر خود نگاشته شدهاند، محققان را در استفاده از ذخاير بزرگ علمى - تفسيرى با مشكل جدى روبهرو مىكند. طى قرون گذشته تلاشهاى ارزندهاى صورت گرفت تا مجموعههايى فراهم آيد كه اطلاعات قرآن را در اختيار محققان قرار دهد. معجمهاى الفاظ، اوّلين محصول اين احساس نياز بود و در ادامه، نرم افزارهايى قرار داشتند كه الفاظ قرآن را به گونهاى منظم و نظاممند در اختيار قرار مىدادند؛ اما آنچه مىتواند نياز مفسران و محققان را بهطور دقيق جوابگو باشد، معجمهايى است كه به محتواى قرآن ناظر باشد و به طور دقيقتر و جامعتر مفاهيم ومحتواى قرآن را در دسترس قرار دهد. «فهرست موضوعى قرآن» نگاشته آقايان بهاءالدين خرمشاهى و كامران فانى و «فروغ بى پايان» محصول تلاش آقاى معاديخواه را بايد از اين دست آثار دانست. اما محدوديت موضوعات ارائه شده در اين آثار، مشكل مهمى بود كه موجب مىشد محققان هميشه نتوانند براى هر موضوعى مطلبى در آن بيابند. از اينرو، جاى خالى كارى بس عظيمتر همواره احساس مىشد. سرانجام اين نياز با عرضه فرهنگ قرآن به گونهاى بايسته پاسخ داده شد و مجموعهاى ارائه گرديد كه تمام اطلاعات مورد نياز را به گونهاى علمى، فارسى و روان گردآورده است.
1. هدف و ضرورت تدوين
فرهنگ قرآن، مجموعهاى است كه تلاشهاى مهم مفسران را در جنبههايى چون: كلامى، فلسفى، فقهى، حقوقى، سياسى، اجتماعى، اخلاقى و تربيتى به گونهاى سامان يافته و علمى و در قالب اطلاعات و موضوعات قابل دسترسى آسان گزارش مىكند. هدف اين اثر، ارائه پاسخى عام و جامع به نياز مسلمانان و قرآن پژوهان است. «بسيارى از مفسران سختكوش و ژرفانديش قرآن، هر يك از جايگاه گرايش و ذائقه خود به قرآن نگريستهاند. اين طبقه از دانشمندان اسلامى، هر چند در تبيين ابعاد و زواياى فرهنگ قرآن تلاش ارزشمند بسيار كردهاند، اما هرگز نتوانستهاند گستره معارف قرآن را به شكل جامع و فراگير پيش روىِ مسلمانان قرار دهند. در قرآن مجيد تعاليم وآموزههايى است كه همچنان باقى مانده و دست تحقيق و تأليف آنها را لمس نكرده است. اين نياز مقدس و اين راه دراز، بلند همّتانى را مىخواهد كه گرد هم آيند و با تلاشى تازه و با به كارگيرى ابزار مدرن راه نپيموده را هموار كنند و راه ورود به عرصههاى گوناگون فرهنگ قرآن را بگشايند....»(هاشمي رفسنجاني،/49) اگر چه اين احساس نياز قبلاً نيز ايجاد شده و مجموعههايى ارائه گشته بود، اما حقيقت اين است كه توان پاسخگويى كامل به سيل نيازهاى عظيم و عميق محققان قرآنى در سطح حوزه و دانشگاه را نداشتند. از اينرو، ارائه اثرى جديد ضرورى مىنمود. محققان فرهنگ قرآن پاسخ به اين نياز را فقط از رهگذر همدلى گروه كاردان و قرآن شناسى كه فرصت لازم را داشته باشند، مىدانند.
2. اصول و ضوابط لحاظ شده در مدخلگزينى
اين كتاب تلاش دارد به عنوان معجمى از قرآن كريم كه جامع و آسانياب است، به شمار آيد و در كنار آن، مرجعى قابل اعتماد براى محققان باشد. يازده اصل در گزينش مدخلها رعايت شده كه از جمله آنها است: 1. قرآنى بودن مدخل و داشتن اطلاعات قرآنى در آنها لحاظ شده است. 2. در فارسى يا عربى بودن مدخل، به شناخته بودن آنها توجه شده است. 3. اقسامِ عنوان كلى - اگر اصطلاح باشد - جداگانه مدخل قرار گرفته است. 4. اَعلام مصرّح و غيرمصرح در قرآن مدخل قرار گرفتهاند (بر اساس روايات و كتب تفسير و اسباب نزول به آنها اشاره شده است). گفتنى است كه در بحثهاى آتى به تفصيل درباره اصول و ضوابط برداشت از آيات، سخن خواهيم گفت.
چالشهاى اساسى در تحقيقات و پاياننامهنويسي 1
روندى كه معمولاً در پاياننامهنويسى پيش روى محققان است، چنين است: 1.انتخاب موضوع تحقيق؛ 2.تنظيمطرح و ساختار تحقيق (فصلبندى)؛ 3.گردآورى اطلاعات؛ 4.استنباط و برداشت از مطالب. از فرهنگ قرآن مىتوان انتظار داشت، محققان را در تمامى مراحل فوق يارى رساند. اينك چالشهاى عمدهاى را كه محققان در مسير پاياننامهنويسى با آن دست به گريبان هستند، بر مىشماريم و آنگاه به سراغ فرهنگ قرآن مىرويم تا امكان پاسخگويى آن به اين چالشها را تبيين كنيم.
1. يافتن موضوع مناسب
موضوع مناسب، موضوعى است كه هم نياز محقق را رفع كند و هم مورد علاقه او باشد و در عين حال، از لحاظ قرآنى نيز اطلاعات لازم را داشته باشد. محقق براى اين كار ناچار است همواره در پى موضوعيابى باشد و چه بسا انتخاب موضوعى نامناسب يا نامرتبط، عامل عمده در ناكامى محقق و گاه سرخوردگى او در مسير تحقيق مىشود. 2 از اين رو، در كتابهاى روش تحقيق، بخشى به عنوان «منابع و مراجع براى انتخاب موضوع تحقيق» اختصاص مىيابد.(نادري،/45)
2. دستيابى به مرجع مطمئن و كاربردى
ترجيع بند ارزيابان در پاياننامهها، نداشتن منابع مطمئن است؛ به گونهاى كه گاه منابع اصلى كه محقق در پاياننامهاش استفاده كرده است، مهر غير مطمئن و بى اعتبار مىخورد و اساس تحقيق و نتايج آن نيز بى اعتبار مىشود. منبع و مرجع مطمئن هم در علوم انسانى و هم در علوم تجربى، اصلىترين ماده اوّليه و تكيهگاه محقق به شمار مىرود. ارائه نظامهاى آمارى و ارزيابى منابع، همه در اين راستا است و قصدى جز آزمودن ميزان اطمينان و ارزش منابع را ندارند. بنابراين، محقق همواره بايد اين دغدغه را داشته باشد كه اصول تحقيق خود را بر پايههاى استوار قرار دهد. از سوى ديگر، محقق بايد در بخش تاريخچه پاياننامه خود به پيشينه تحقيق اشاره كند(همان) و به نوعى در مورد موضوع مورد نظر منابع را از نظر بگذراند. در اين بخش است كه اگر وى منابع غير مطمئن را گزارش دهد و به عنوان پيشينه تحقيق مطرح كند، هم از سوى ارزيابان مورد نقد قرار خواهد گرفت و هم ذهنيت خود محقق به دليل آشنايى با مطالب غير مطمئن دچار تزلزل خواهد شد. در حوزه قرآنى با وجود هزاران دلالت و نشانه، گاه محققان با مسكوت گذاشتن آن دلالتها و نشانهها موجب فراموشى و خروج موضوعات فراوانى از صحنه علمى و تحقيقى شدهاند و پاياننامهنويسان هم به همين دليل از توجه به آنها محروم ماندهاند.
3. طراحى دقيق تحقيق
اين چالش را بايد از دردسرهاى اصلى پاياننامهنويسان برشمرد. 3 گاه طراحى آنها چندين بار مورد خدشه قرار مىگيرد و حتى بعد از نوشتن پاياننامه، با اشكال ارزيابان به ساختار تحقيق، محقق با ناكامى روبهرو مىشود. دليل اصلى آن هم نداشتن پيوند عميق معرفتى با موضوع و درك غلط از موضوع تحقيق، ابعاد، زوايا، ابهامات، ظرايف و برداشتهاى آن است. بنابراين، محقق بايد بتواند با تسلط بر همه ابعاد موضوع، نظامى معقول و منطقى براى تحقيق خود فراهم آورد كه اوّلاً: جامع اطراف باشد و همه موضوعات مرتبط با موضوع اصلى را در برگيرد؛ ثانياً: مانع اغيار باشد و دچار زياده نويسى و حاشيه پردازى نشود؛ ثالثاً: در سايه تسلط بر ابعاد موضوع، نظم منطقى به ساختار بدهد.
4. راهيابى به مفاهيم در حوزه موضوع تحقيق
براى پيگيرى يك موضوع تحقيقى، ابتدايىترين كار جستجوى موضوعى است. اما اين فقط آغاز راه است و دست كم در موضوعات قرآنى، بايد پژوهش محتوايى هم صورت گيرد؛ زيرا بيشتر مراجع علمى موجود توان ارائه موضوعات بر اساس الفاظ را دارند و حال آنكه هزاران اطلاعات گرانبها وجود دارد كه فقط به صورت مفهومى قابل دستيابىاند. مشكل عمده، زمانى بروز مىيابد كه تحقيق پاياننامه تمام مىشود و دانشجو هنگام ارزيابى اثر خود با حجم زيادى از اطلاعات محتوايى اساتيد روبهرو مىشود كه به بركت تسلط بر محتوا و مفاهيم قرآنى به آنها رسيدهاند و محقق از بيشتر آنها غافل بوده است. بنابراين، محقق بايد منابع خود را به دو گروه تقسيم كند: منابعى كه راهيابى واژهاى به موضوع را ممكن مىسازند و منابعى كه راهيابى محتوايى به موضوع را مقدور مىسازند. 4
5. فقدان تحقيقات جديد و توليد علم
هدف نهايى از پاياننامهنويسى تمرين براى ورود رسمى به عرصه تحقيقات و توليد علم است. از اينرو، در صورتى محقق مىتواند پاياننامه موفقى ارائه كند كه به علايق، نيازها و ضرورتهاى روز پاسخ بگويد و اين زمانى حاصل مىشود كه منابع مورد استفاده روزآمد و داراى آخرين دستاوردها و نگاههاى علمى هم باشند و محقق با استفاده از آنها، علم را پلهاى بالاتر ببرد. در غير اين صورت، حاصل تحقيق جز تكرار سخنان و دستاوردهاى گذشته نخواهد بود. اگرچه اين كار براى شروع و تمرين شايد بد نيست، اما مشكل، زمانى بروز مىكند كه نويسنده به همين وضع عادت مىكند و در آينده، تحقيقاتى فاقد جهتگيريهاى مورد نياز جامعه و فاقد كارايى لازم ارائه مىكند. يكى از اهداف طرح پيشينه تحقيق نيز توجه به همين نكته است كه محقق با يافتن آخرين نقطه توقف در تحقيقات علمى، آن را تداوم بخشد. پس بايد به منابعى مراجعه كند كه داراى آخرين دستاوردها باشد.(خاكي،/27)
6. دسترسى دشوار و ناقص به اطلاعات
گاه منابع مورد مراجعه چنان به بىنظمى، زيادهنويسى، خروج موضوعى از بحث، ابهامگويى و به كار بردن زبان نارسا گرفتارند كه محقق به زودى از مطالعه آن خسته مىشود و با هر بهانهاى شرّ آن منبع را از سر خود كم مىكند و به منابعى پناه مىبرد كه دسترسى به اطلاعات آن از لحاظ ساختارى و حتى شكلى آسانتر باشد و اطلاعات بيشتر را با زحمت كمتر در اختيارش بگذارد. در صورت نبود چنين منابعى است كه پاياننامه و تحقيق دچار كاستى و نقص مىشود، با اينكه نيروى فراوانى از محقق صرف شده است.
7. بىخبرى از واژههاى مشابه و مرتبط
محققان و پاياننامهنويسان گاه غافل از وجود دهها واژه مشابه، به ارائه تحقيق مىپردازند. اين موضوع گاه معلولاصل غفلت از وجود واژههاى مشابه است و گاهى به دليل ناتوانى يا نداشتن فرصت كافى براى بازيابى واژههاى مشابه و گاهى نيز به ارائه مشاوره ناقص از سوى مشاوران مربوط مىباشد. 5
8. نداشتن افقهاى جديد براى تحقيق
علاوه بر بحث روزآمدى منابع، برخى از تحقيقات و محققان در پى آن هستند كه محقق بعدى را با سختيها، ناكاميها و نيز افقهاى ناگشودهاى كه نياز به گشايش دارند، آشنا سازند. اين كار باعث رونق علمى و بازبودن عرصه تحقيق براى محققان است و موجب مىشود آنان انگيزه كافى براى پاياننامهنويسى با هدف گشودن افقى جديد داشته باشند؛ اما متأسفانه اين روند در اقليت است و اكثر منابع تحقيقى فاقد چنين نگرشىاند. 6
9. نبود منابع جامع و فراگير
روند عادى در پاياننامهنويسى مراجعه به دهها كتاب و يا مقاله در هر بخش از موضوع تحقيق است. اگر چه اين كار بر غناى كار علمى مىافزايد، اما دليل عمده اين رويكرد نبود منابعى است كه مطالب تمام اين كتابها يا مقالات را يكجا گرد آورد و امكان نگاه جامع و كامل را به محقق در ضمن مطالعه حداقل منابع و صرف كمترين هزينه فراهم آورد. موضوع مذكور باعث مىشود پاياننامه نويسان فرصتهاى زيادى را صرف مطالعه كتابهايى كنند كه گاه درصد اندكى نوآورى دارند و قريب به اتفاق مطالب آنها مشابه و تكرارى است. آنچه گفتيم مهمترين چالشهايى است كه محققان و پاياننامهنويسها به خصوص در حوزه قرآن كريم با آن روبهرو هستند. در فصل آتى نه ويژگى فرهنگ قرآن را برمىشماريم كه توان پاسخگويى به اين نيازها را دارند. بديهى است محققان براى پوشش دادن به ديگر نيازهاى خود بايد به منابع مورد نياز ديگر هم مراجعه كنند.
نقش فرهنگ قرآن در تدوين پاياننامهها
فرهنگ قرآن با توجه به توان پاسخگويى به چالشهاى عمده محققان در پاياننامههاى قرآنى، در صورت معرفى صحيح آن، خواهد توانست از لحاظ متعددى سير پاياننامه نويسى را با تكامل و سرعت روبهرو سازد. باز كردن افقهاى جديد در نظريه هاى قرآنى، دسترسى سريع تر و دقيق تر به اطلاعات قرآنى، افزايش حجم پايان نامهها وتحقيقاتى قرآنى به دليل كم هزينه بودن تحقيق در سايه وجود معجم بزرگ موضوعى و محتوايى، تنوع و تعدد يافتن موضوعات قرآنى پيشنهادى براى پايان نامهها، تنها بخشى از تأثير مذكور است كه در ادامه به آنها مىپردازيم.
1. مرجع موضوع يابى
اولين گام براى نوشتن پاياننامه در حوزه علوم و معارف قرآن، موضوعيابى قرآنى است. مراكز و دانشگاهها و نيز قرآن پژوهان همواره با كمبود موضوعات قابل پژوهش روبهرو هستند. فرهنگ قرآن گستردهترين مرجع موضوعيابى و كليد راهيابى جامع به موضوعات قرآنى است كه با ارائه دهها هزار موضوع و مدخل قرآنى دست محققان و مراكز علمى را در انتخاب موضوع تحقيق باز كرده است. گستردگى مدخلهاى فرهنگ قرآن مديون استفاده از اين منابع است: 1. برنامه نرم افزارى تبيان؛ 2.كارهاى انجام شده در تفسير راهنما؛ 3.مراجعه به اصطلاحنامههاى قرآنى؛ 4.مراجعه به تفاسير معتبر شيعه و سنى؛ 5.كتابهاى شأن نزول؛ 6.اَعلام قرآن؛ 7.علوم قرآن. محققان اين كتاب براى يافتن معادلهاى قرآنى موضوعات به منابعى همچون: مفردات راغب، لسان العرب، التحقيق و فرهنگنامهها مراجعه كردهاند. روشن است كه محقق و نويسنده پاياننامه بعد از موضوعيابى، مىتواند به تفاسير معتبر فريقين در ذيل هر آيه مراجعه و به تفصيل درباره آن به تحقيق بپردازد. بنابراين، فرهنگ قرآن نه تنها مرجع موضوعيابى براى پاياننامهها است؛ بلكه امكان مراجعه هدفمند و راحت به تفاسير را هم فراهم مىآورد و مرجعى براى منبعيابى نيز خواهد بود، به خصوص در مواردى كه برداشتهاى احتمالى ذكر مىشود، منابع هم معرفى مىگردند.
2- مرجع قابل اطمينان
روش كار در فرهنگ قرآن به گونهاى است كه محققان در موضوع سازى و مدخلگزينى دچار تفسير به رأى نشدهاند و در سايه معيارهاى علمى و دقيق عناوين و موضوعات مدخلها با مطالب ذيل آن سازگار است. محققان براى وصول به اين هدف، اصول و ضوابط يازدهگانهاى را طراحى و بر اساس آن حركت كردهاند. اين اصول عبارتاند از: 1. در برداشت از آيات، چينش و نظم كنونى آيات در بسيارى از موارد مورد توجه بوده است؛ چنانكه برخى روايات نظم فعلى آيات را توقيفى مىداند. (سيوطي،1/153-126) 2. در برداشتها از روايات تفسيرى نيز استفاده شده است. مشروط بر اينكه با مبانى شناخته شده دينى سازگار باشد؛ 3. از روايات شأن نزول هم با شرايطى استفاده شده است. 4. ظاهر كلمات قرآن بر اساس فهم عرف داراى حجيّت دانسته شده است. 5. از همه ابعاد كاربرد زبان عربى سود برده شده است؛ قابليتهايى كه بر اساس قواعد نحو و اصول بلاغت در ادبيات عرب وجود دارد، مانند: ذكر جملههاى معترضه، كاربرد متفاوت حروف عطف، استثناى مفرّغ، حذف مفعول و...، ترقى و اعراض از مفهومى به مفهوم ديگر، التفات، تغليب، صنعت قلب، آوردن ماضى در جاى مضارع و عكس، كنايه، مجاز، استعاره، تمثيل و تشبيه، استخدام، اشاره و تلميح. 6.توجه به سياق. 7.مفاهيم قابل استفاده. 8.توجه به تقرير قرآن. نتيجه چنين توجهى در حوزه فرهنگ قرآنى، موجب شده است فرهنگ قرآن به عنوان مرجع قابل اعتمادى براى محققان درآيد و ارزش و اعتبار اطلاعات آنان را تأييد كند. بنابراين، از اين جهت نيز فرهنگ قرآن خواهد توانست نقش گستردهاى در معتبر بودن منابع اطلاعاتى پاياننامههاى قرآنى ايفا كند و موجب صحت بيشتر نتيجهگيريها ودستاوردهاى علمى پاياننامهها باشد.
3. طراحى دقيق در موضوعات
از جمله چالشهاى پاياننامهنويسى نگارش طرح پاياننامه، تدوين فصول و چينش بخشهاى آن است. عموم محققان فرصت زيادى را به اين بخش اختصاص مىدهند تا اتقان كار آنان در مرحله ساختار بيشتر شود و البته اين امر خود در گرو مطالعات به نسبت گسترده در مورد موضوع تحقيق است تا محقق بتواند بر زواياى اصلى بحث مسلط شود و گرههاى ناگشوده را بشناسد، ابهامها را دريابد، انحرافات را تشخيص دهد و آنگاه براى هر يك فصل مناسبى اختصاص دهد. فرهنگ قرآن از اين حيث نيز كمك شايانى به محققان مىكند؛ زيرا محققان آن با دقت نظر فراوان و صرف وقت زياد ريزترين عنوانهاى هر موضوع را كاويدهاند و زواياى پيدا و پنهان هر واژه و عنوانى را به طور كامل جستجوكردهاند. محقق با نگاهى دقيق به مدخلها مىتواند به راحتى پاياننامه خود را طراحى كند و عناوين لازم و كافى براى فصول و بخشهاى خود بيابد.
يك نمونه
استبداد
آثار استبداد: اذيت، استثمار، استضعاف، ايجاد ترس، ايجاد نظم طبقاتى، تهمت، حبس بىگناهان، ختم قلب، خفقان، سلب آزادى، شكست، شكنجه، ظلم، قتل، مانع ايمان استبدادگران: پيروزى بر استبدادگران، عوامل پيروزى بر استبدادگران: استمداد از خدا، تقوا، توكل، صبر. شكست استبدادگران، كيفر استبدادگران، مبارزه با استبداد گران، ترك مبارزه با استبدادگران مصاديق استبدادگران: اشراف قوم شعيب، اصحاب قريه، حاكمان بيتالمقدس، حاكمان عصر اصحاب اخدود، حاكمان عصر اصحاب كهف، حاكمان مصر، فرعون، فرعونيان، قوم ثمود، قوم عاد، قوم نوح، كافران امتها زمينههاى استبداد: استكبار، افساد، قدرت، كفر. البته روشن است كه محققان فرهنگ قرآن به دلايلى از جمله آسانياب بودن موضوعات، روش الفبايى را در كل كتاب جارى كردهاند. از اينرو، محققان بايد خود به موضوعات و فصول ترتيب منطقى دهند؛ براى مثال، در طرح فوق نظم منطقى چنين خواهد بود: 1. معناى استبداد (با الهام از بخش آغازين مدخل، نويسنده بايد به شرح و بسط آن بپردازد.) 2. زمينهها 3. مصاديق 4. آثار استبداد
4. كليد راهيابى به مفاهيم
بيشتر مجموعههاى موجود بر اساس الفاظ قرآن طراحى شدهاند و فقط آن بخش از اطلاعات قرآنى را كه بر مبناى الفاظ قابل بازيابى است، در اختيار محقق قرار مىدهند. اين مشكل در نرمافزارها هم وجود دارد و مشكلى تقريباً فراگير براى محققان در پاياننامهنويسى و ديگر نگارندگان قرآنى است. صدها موضوع وجود دارد كه با ظاهر و لفظ نمىتوان به آنها دست يافت؛ اما مراجعه به محتواى قرآن نشان از وجود آنها مىدهد. در مواردى هم كه لفظ در قرآن هست، باز مراجعه به محتوا تحقيق را كاملتر مىكند و بدون آن دامنه تحقيق، ناقص و نتيجه و نظر نهايى فاقد استحكام لازم خواهد بود. فرهنگ قرآن تا حد زيادى اين مشكل را حل و موضوعات را به طور محتوايى كاوش كرده است؛ براى مثال، به چند نمونه توجه مىكنيم كه عنوان و نمايه ذكر شده در لفظ آيه وجود ندارد: 156.«افترا بستن به نوح» و نفى نبوت وى از سوى اشراف خويش « وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ ... فَقَالَ الْمَلأ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ» (مؤمنون/23و 24) (هاشمي رفسنجاني،4/106) «و ما نوح را بسوي قومش فرستاديم.....جمعيت اشرافي(و مغرور)از قوم نوح كه كافر شده بودند گفتند:«اين مرد جز بشري همچون ما نيست، كه مي خواهد بر شما برتري جويد!» 103. اهميت تلاش براى كسب آزادى سياسى « أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا...»(بقره/246) «آيا مشاهده نكردي جمعي از بني اسرائيل را بعد از موسي، كه به پيامبر خود گفتند: « زمامدار ( و فرماندهي) براي ما انتخاب كن! تا ( زير فرمان او) در راه خدا پيكار كنيم. پيامبر آنها گفت: « شايد اگر دستور پيكار به شما داده شود، (سرپيچي كنيد و ) در راه خدا، جهاد و پيكار نكنيد!» گفتند: ر چگونه ممكن است در راه خدا پيكار نكنيم، در حالي كه از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ايم،...»
5. جهتگيريهاى عصرى
توجه به علايق، نيازها و ضرورتهاى روز در تفسير كه جهتگيرى عصرى يا اتجاهات تفسيرى ناميده مىشود، موجب كاربردىتر شدن تفسير و استفاده عملى از معارف قرآنى مىشود. به كار بستن همين روند در فرهنگ قرآن موجب خواهد شد پاياننامههايى كه به عنوان منبع از آن استفاده مىكنند، در صحنه جامعه استفاده عملى داشته باشند. مدخلهاى اين كتاب و نمايههاى آن به خوبى گوياى جهتگيرى نويسندگان به سوى مسائل و موضوعات زمان ما است. مدخلها، عناوين و نمايههايى چون: استكبار، اشاعه فحشا، تحريف دين، آخر الزمان، دنيا و آخرت، علاقهمندان به فحشا در آخرت، آزادى (آزادانديشى، آزادى اجتماعى، آزادى اقتصادى، آزادى اقليتها، آزادى انتخاب دين، آزادى تحقيق، آزادى جنسى، آزادى رأى، آزادى زنان، آزادى مطلق، آزادى ممنوع، امتحان با آزادى، حكومت و آزادى و...) اعتدال اجتماعى، اعدام محارب، حكومت و اقتصاد، مديريت اقتصادى، علم اقتصاد، مشكلات اقتصادى، اكثريت (اكثريت مردم، مسلمانان، ناآگاهى اكثريت و...) امامت (مرجعيت علمى امامان، امامت علىعليه السلام، منشأ امامت و...) كه هر كدام گوياى نيازى از نيازهاى سياسى، اعتقادى، علمى، فرهنگى و اجتماعى است و محققان فرهنگ قرآن با مدخل و نمايه كردن هر يك كوشيدهاند به معارف قرآنى در آن زمينه دست يابند و آنها را در اختيار محققان قرار دهند.
6. دسترسى آسان و حداكثرى به اطلاعات
در فرهنگ قرآن براى سهولت دستيابى به اطلاعات، نظام ارجاع مناسبى به كار رفته است. تنظيم الفبايى نمايهها و فرعيها، از جمله روشهاى آسانسازى وصول به موضوعات است. گرچه تنظيم منطقى كار را زيباتر مىكرد، اما اين كار هميشه ممكن نيست و از طرفى دستيابى به اطلاعات آن هم نيازمند پيشينه علمى نسبت به آن موضوع است؛ ولى در نظام الفبايى اين مشكلات وجود ندارد و هر كسى با هر سطحى از معلومات مىتواند به موضوع مورد نظرخود برسد. بنابراين، محقق بعد از مراجعه و يافتن موضوع و زير موضوعات، مىتواند بعد از مطالعه و تعمق براساس نظام منطقى دست به چينش بزند. نكته مهمتر اينكه موضوعات فرهنگ قرآن به دقت داراى ساختار هستند. براى اين كار تمام موارد موجود درقرآن ملاحظه و چينش شده است. آنگاه براى جلوگيرى از ايجاد عنوانها و نمايههاى غيراستاندارد و گمراهكننده، هر موضوع و عنوان ارزيابى محتوايى و شكلى شده است و نمايهها با هم هماهنگ شدهاند. براى دستيابى به حداكثر آيات در موضوعات اصلى و ارجاعى و مرتبطات نيز علاوه بر تفسير راهنما منابع ديگرى هم ملاحظه شدهاند، مانند: - المعجم المفهرس لالفاظ القرآن، محمد فؤاد عبدالباقى - المعجم المفهرس لمعانى القرآن العظيم، محمد سام رشدى - تصنيف آيات القرآن الكريم، محمد محمود اسماعيلى - تفصيل الآيات القرآن الكريم، ژول لابوم - فروغ بى پايان، عبدالمجيد معاديخواه - نرمافزارهاى رايانهاى: صراط، تبيان، نور الأنوار 2 و... همچنين بسيارى از تفاسير مانند الميزان در بخشهاى موضوعى، آيات مرتبط را جمعآورى كرده كه مورد استفاده قرار گرفته است. گفتنى است نمونههاى فراوانى از مدخلها را مىتوان ملاحظه كرد كه هم امكان دسترسى آسان به آنها وجود دارد و هم دستيابى حداكثرى به اطلاعات قرآنى آن فراهم مىباشد، مانند مدخل امامت.(هاشمي رفسنجاني، 1/218)
7.راهيابى به واژههاى مرتبط
از جمله مشكلات محققان در پاياننامهنويسى، يافتن واژههاى معادل و مرتبط با واژه اصلى و موضوع تحقيق است؛ زيرا عدم تتبع در اين زمينه موجب فراموش شدن بخش مهمى از اطلاعات قرآنى و ناقص ماندن طرح تحقيق خواهد شد. توضيحات آغازين فرهنگ قرآن درباره هر موضوع، تا حدى واژههاى مرتبط را معرفى مىكند و محقق مىتواند علاوه بر استفاده از اين واژههاى معادل، در بخش روايات نيز با بهرهگيرى از آنها بر غناى تحقيق خود بيفزايد. محققان فرهنگ قرآن براى يافتن معادلهاى قرآنى موضوعات به منابعى چون: المفردات راغب، لسان العرب، التحقيق، فرهنگنامهها، و اصطلاحنامهها مراجعه نموده و كار را براى محققان آسان كردهاند؛ براى نمونه، درتوضيح مدخل آزادى مىخوانيم: «آزادى در لغت به معناى حرّيت، اختيار، خلاف بندگى، عمل و ترك عمل و قدرت انتخاب است و در اصطلاح به معناى مصون ماندن از اراده مستبدانه است و در حقوق انسان از قبيل: آزادانديشى، انتخاب عقيده، اظهار نظر و حق انتخاب نظاماجتماعىِ دلخواه، تجلى مىيابد. گفتنى است كه آزادى مورد نظر در اين مدخل از مقولههاى روانشناختى عرفانى و فلسفى نيست. در اين مدخل از واژههاى «جدال»، «خلوا سبيلهم»، «شورى»، «نجات»، «واجتنبوا الطاغوت» و... استفاده شدهاست.»(همان،/261)
8. گشودن افقهاى جديد
فرهنگ قرآن در برابر آيات دو گونه عمل مىكند؛ اول اينكه آيات را صريحاً ذيل مدخلها و نمايهها مىآورد. دوم آنكه آيات را به گونه احتمالى مطرح مىكند. اين روش باعث مىشود علاوه بر اطلاعات قطعى قرآنى، مطالب احتمالى هم از دست نرود و محقق بتواند با دقت در آنها امكان اظهار نظر داشته باشد و افقهاى جديدى در عرصه تحقيق و نظارت قرآنى گشوده شود؛ موضوعى كه تحقيقات و پاياننامههاى قرآنى بر اساس آن به اجرا در مىآيند. محققان فرهنگ قرآن در دوازده مورد برخورد دوم را داشتهاند و در پاورقى به توضيح دليل خود براى گزينش يك احتمال و ترجيح آن بر احتمالات ديگر پرداختهاند. اين احتمالات عبارتاند از: 1. لغات مشكل، مبهم، غريب، مشترك لفظى، استعاره و معناى غير رايج 2. عبارتهاى مشكل 3. اماكن و اعلام مشتبه 4. برداشتهاي مبتنى بر تقدير و حذف 5. برداشتهاى مبتنى بر سياق و تناسب آيات با بيان كيفيت نسبت 6. برداشتهاى مبتنى بر بازگشت ضمير به يكى از چند مرجع 7. برداشتهاى مبتنى بر يكى از احتمالات معنايى 8. برداشتهاى مبتنى بر كنايه، مجاز، استعاره و... 9. برداشتهاى انتزاعى و استفاده پيامى از آيات 10. برداشتهاى مبتنى بر روايات، شأن نزول و... 11. موارد شبهه انگيز كه با آيات ديگر مشابهت دارد و فقط از برخى برداشت مىشود 12. موارد احتمال نسخ. براى مثال، در مدخل «امر به معروف» و در نمايه «احكام امر به معروف» (همان،4/104) دو عنوان پشت سر هم چنين آمده است: 25. امر به معروف از واجبات كفايى بر امت اسلام «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ...»(آل عمران/104) 7 « بايد از ميان شما، جمعي دعوت به نيكي، و امر به معروف ...» 26. امر به معروف از واجبات عينى و همگانى بر امت اسلام: « وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ...»(آل عمران/104) 8 اعدام در شريعت موسى 11. صدور حكم اعدام گوساله پرستان بنىاسرائيل از سوى موسى (ع) « وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ...»(بقره/54) 9 « و زماني را كه موسي به قوم خود گفت: « اي قوم من! شما با انتخاب گوساله ( براي پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد؛ و به سوي خالق خود باز گرديد! و خود را [= يكديگر را] به قتل نرسانيد!...»
9. جامع روشهاى تفسيرى
روشهاى مختلفى براى تفسير معتبر قرآن وجود دارد كه تفسير قرآن به قرآن، روايى، اجتهادى و كامل از آن جملهاند. گرايشهاى مختلفى هم وجود دارد مانند: فقهى، عرفانى، اجتماعى، اخلاقى، تاريخى.(رك: علوي مهر) در فرهنگ قرآن، به دليل مراجعه گسترده به منابع، تمام روشها و گرايشها به گونهاى گرد هم آمدهاند و موضوعاتى را ارائه كردهاند كه حاصل آن نگرش جامع به آيات قرآنى است و جمع يكجاى آن ممكن نبود. به همين جهت، محقق براى دستيابى به آن بايد كتب تفسيرى متنوعى را با گرايشها و روشهاى مختلف مطالعه مىكرد. البته اين بهرهگيرى از گرايشهاى مختلف به جهت هدف اصلى فرهنگ قرآن، يعنى اطلاع رسانى است. به بيان ديگر، فرهنگ قرآن اگر چه يك فرهنگ با دهها هزار عنوان خواهد بود، اما از سويى بايد به عنوان يك تفسير جامع به آن نگاه كرد؛ با اين تفاوت كه در تفاسير جامع، مفسر به بيان تفسير در ذيل آيات مىپردازد؛ اما درفرهنگ قرآن محققان محتواى تفسير جامع را در قالب مدخلها و نمايهها جا دادهاند و جويندگان معارف با هر سطح و گرايش مىتوانند بر ساحل آن بنشينند و جرعه نوش فرهنگ قرآنى باشند. براى نمونه، گرايش سياسى را مىتوان در مدخل آزادى(هاشمي رفسنجاني،/ 261)، گرايش فقهى را در مدخل آب(همان،/61)، گرايش اجتماعى را در امنيت(همان،/375)، گرايش روايى را در احكام آميزش(همان،/403) و گرايش ادبى را در صفحات متعددى (همان،/281، 372، 402 و... ) مشاهده نمود.
منابع و مآخذ
1. حافظ نيا، محمد رضا؛ مقدمهاى بر روش تحقيق در علوم انسانى، انتشارات سمت. 2. خاكى، غلامرضا؛ روش تحقيق با رويكردى به پاياننامه نويسى، انتشارات بازتاب. 3. دلاور، على؛ روشهاى تحقيق در علوم تربيتى و روان شناسى، دانشگاه پيام نور. 4. ربانى، هادى؛ پژوهش روشمند، اول، كتاب باز،1377ش. 5. رياحى، غلامحسين؛ آشنايى با اصول و روش تحقيق، اول، نشر اشراقية، 1370ش. 6. سيوطي، جلال الدين؛ الاتقان فى علوم القرآن ،تعليقه دکتر محمد مصطفي ديب البغا، الطبعة الثالثة، دار ابن کثير، دمشق، 1416 ﻫ 7. طبرسي، فضل بن الحسن؛ مجمع البيان، الطبعة الاولي، دار المعرفة، بيروت، 1406هـ. 8. طوسي، محمد بن الحسن؛ التبيان في تفسير القرآن، دار احياء التراث العربي، بيروت. 9. علوى مهر، حسين؛ روشها و گرايشهاى تفسيرى،اول، اسوه، 1381ش. 10. فرجاد، محمد على؛ مقدمهاى بر روش تحقيق در علوم تربيتى، انتشارات الهام 11. كليني، محمد بن يعقوب؛ اصول كافى، تعليقه محمد جعفر شمس الدين، دار التعارف للمطبوعات، بيروت، 1411 ﻫ. 12. معرفت، محمد هادي؛التفسير و المفسرون، اول، التمهيد، قم، 137 ش 13. نادرى، عزت الله و سيف نراقى، مريم؛ روشهاى تحقيق در علوم انسانى با تأکيد بر علوم تربيتي ، مهارت،1363ش. 14. هاشمي رفسنجاني، اكبر و محققان مركز فرهنگ معارف قرآن؛ فرهنگ قرآن، چاپ دوم، بوستان كتاب، قم، 1383ش.
پی نوشتها:
1. ر.ك: مقدمهاى بر روش تحقيق در علوم انسانى، دكتر محمد رضا حافظ نيا، انتشارات سمت؛ مقدمهاى بر روش تحقيق در علوم تربيتى، ترجمه محمد علىفرجاد، انتشارات الهام؛ روشهاى تحقيق در علوم تربيتى و روانشناسى، على دلاور، دانشگاه پيام نور. 2. با درك اين واقعيت مهم، در كتب مربوط به روش تحقيق و پاياننامهنويسى راهها و معيارهايى براى انتخاب موضوع پاياننامه مطرح مىشود، مانند مورد علاقه بودن، در حد توان بودن، نيازمندى جامعه، يافتن استاد راهنماى شايسته در آن مورد...) خاكى، / 9 ؛ ربانى، / 31 - 24 ؛ نادرى و نراقى، / 57 - 45) 3. بر اين اساس، محققان ساختارهاى متنوعى را براى طراحى دقيق پيشنهاد مىكنند.(نادري ، 62 - 27 ؛ رياحى، / 43 - 37) 4. محققان برخى از راههاى محتوايى را چنين پيشنهاد مىكنند: استفاده از تجارب ديگران و يا متون مربوط به موضوع.(نادري،/50) روشن است كه متون مربوط هم گاه همه محتواى مورد نظر را در بر ندارند و محقق به طور كامل نمىتواند جستجوى خود را پايان يافته تلقى كند؛ بلكه بايد در پى كتب ديگر باشد وخود با در كنار هم نهادن آنها به مجموعه كامل از اطلاعات محتوايى دست يابد. 5. براى همين، در بخش كليات از محقق خواسته مىشود كه كليد واژههاى مستقيم و مرتبط را جستجو و ثبت كند. 6. وجود عنوان «پيشنهاد» در خاتمه تحقيقات و پاياننامهها با همين هدف طراحى شده است. 7. طبق نظر بيشتر مفسران «من» در «منكم» تبعيضيّه است(طبرسي،1-2/806) و روايتى از امام صادق (ع) آن را تأييد مىكند(كليني، 5/ 59 ،ح 16). 8. برخي مفسران«من» در «منكم» را بيانيه دانسته و وجوب عيني را از آيه فهميده اند.(طبرسي،1-2/806) 9. در اينكه مقصود از «اقتلوا انفسكم» چيست؟ چند احتمال وجود دارد. از جمله آنها اين است كه همديگر را بكشيد؛ به اين معنا كه پاكان گناهكاران را بكشند.(طبرسي،1-2/238) در اين صورت، فرمان قتل، نوعى اعدام خواهد بود.
چکیده: يكى از جنبه هاى اعجازى و زيباشناختى قرآن كريم، زبان قرآن و توجه به ابعاد گوناگون آن است و از آن جا كه خداوند متعال، حقايق غيبى و قرآنى را لباس «بيان» پوشانيده و همه آن ها را در قالب «لسان» در دسترس عارف و عامى قرار داده است. بر اهل فن است كه با عمق و بصيرتى افزون، به تتبع پرداخته و حجاب هاى پديد آمده بين قرآن و انسان ها را هر چه بيشتر بزدايند و زمينه تجسم حقيقت «هذا بيان للناس» را در برابر ديدگان مردم فراهم آورند. از جمله زمينه هايى كه به عنوان اعجاز در اين عرصه، عامل هدايت و التقات انسان ها به نظم شگفت انگيز قرآن بوده و ارتباط و تناسب دقيق معانى و مقاصد آيات و سوره ها را به زيبايى نمايان ساخته و الفاظ قرآن را روان و شيوه نموده، مسأله «نظماهنگ» است.
«نظماهنگ» آهنگ خاصى است كه از چگونگى چينش حروف و كلمات قرآنى پديد آيد و هنگام استماع قرآن كريم به گوش مى رسد كه گاهى از آنبه موسيقى آيات تعبير مى شود و دانشمندان علوم قرآنى آن را از ابعاد زيباشناختى لفظى قرآن مى دانند.
توجه به فضاى عمومى سوره ها و گروهى از آيات، چگونگى چينش حروف در آيات، تقديم و تأخير الفاظ، طول آيات و فواصل آنها از جمله راه هاى شناخت نظماهنگ قرآن و ادراك آهنگ و موسيقى جان بخش قرآنى به شمار مى روند.
هدف عمده نويسنده در اين مقاله، بررسى مفهوم نظماهنگ، به عنوان يكى از زيبايى هاى لفظى قرآن و تناسب الفاظ قرآنى با مفاهيم آيات و سوره ها و تأكيد بر لزوم بهره گيرى از اين ويژگى هنرى در آموزش قرائت و حفظ قرآن كريم است.
كليد واژهها:زيبايى لفظى، نظماهنگ قرآن، زبان قرآن، موسيقى قرآن، زيباشناختى قرآن، آواشناسى قرآن
پيش درآمد
قرآن كريم حقيقتى واحد است كه از سوى خداى واحد و از راه وحى بر قلب پاك خاتم پيامبران فرود آمده و مردم را فرا خوانده است تا به سوى آن چه آنان را حيات مىبخشد گام بردارند و روان و جان خود را از آبشخور آن سيراب گردانند.
خداوند متعال، حقايق غيبى را لباس «بيان» پوشانيده در قالب «لسان» در دسترس عارف و عامى قرار داده است. اين لسان، «عربى مبين»1 نام گرفته و داراى ويژگىهايى است.
از جمله ويژگىهاى اين زبان آن كه در عين دمسازى با زبان انسانها، فاصلهاى همانند فاصله خدا و خلقش دارد.2
همچنين تازگى خود را براى همه زمانها و مكانها و هر قوم و قبيلهاى حفظ نموده است و هميشه حفظ خواهد كرد.
خداوند حكيم، معارفى ازلى و ابدى را با نظمى شگفتانگيز در شمار معدودى از كلمات و عبارات جاى داده و بناى سترگ و بس جاويدانى را با مصالح معينى پى افكنده است. راه ورود به گنجينه پايان ناپذير وحى، همين لسان «عربى مبين» است و فراگيرى آن به طور مستقيم و عارى از تكلف ساختارى و فارغ از ابرهايى است كه حجاب نور اين خورشيد فروزان مىباشند و «طريق اقوم» هدايت يابى نيز همين است.3
مفهوم نظماهنگ
همان گونه كه ياد شد، مراد از نظماهنگ قرآنى، آهنگ خاصى است كه از چگونگى چينش حروف و كلمات قرآنى پديد مىآيد و هنگام استماع قرآن كريم به گوش مىرسد. اين پديده - كه گاهى از آن به موسيقى آيات تعبير شده است - داراى نظمى شگفتانگيز و ارتباط بسيار دقيق با معانى و مقاصد آيات و سوره ها است و الفاظ قرآن را روان و شيوا مىسازد.4
اين موضوع از كلام وحى، تاكنون در آثار چند تن از نويسندگان گذشته مورد بررسى قرار گرفته است كه اشاره به برخى از آنها، راهى جهت سير نگارش هاى آن و چگونگى بررسى اين موضوع مىباشد.
دكتر مصطفى محمود، سيد قطب و در كشور ما مرحوم آية اللَّه طالقانى از جمله كسانى هستند كه در اين گستره قدم برداشته و در زمينه آن قلم زده اند. گفته مىشود مرحوم دكتر فرديد نيز تحقيقاتى درباره رابطه حروف و مفاهيم به گونه عام - نه صرفاً در قرآن - داشته است.
سيد قطب در آغاز كتاب «التصوير الفنّى فى القرآن الكريم» برخى از علل سيطره قرآن - از همان آغاز نزول - را بر انديشه عرب فصيح، ادب دان و لغت شناس بيان كرده و گفته است: علت اين غلبه و سيطره، نظام دقيق تشريع قرآن بوده كه در هر زمان و مكانى قابل اجراست، يا اخبار غيبى كه سالها بعد تحقق يافته و نيز علوم طبيعى كه درباره خلقت انسان و جهان در قرآن آمده است.
سيد قطب در كتاب خود به دو مطلب اشاره مىكند: 1 - آهنگ قرآن 2 - تصاوير قرآنى.
وى بحث خود را با تصاوير قرآنى آغاز مىكند نظير تصوير كسى كه بر لبه پرتگاهى در حال نماز خواندن است و هر لحظه با خطر افتادن روبرو است: «يعبداللَّه على حرف.» (حج /11) و يا تصوير مردى كه زبانش همچون سگ آويزان و در حال لهله زدن است.5 انديشههاى دكتر مصطفى محمود نيز در اين مقام گوياست. وى در كتاب خود به داستان وليد بن مغيره اشاره مىكند و مىگويد: «از عربى جاهل همچون وليد بن مغيره كه بر كفر خود زيست و مرد، عجيب نيست كه درماند و نتواند اعجاب خود را از قرآن كتمان كند و درباره قرآن - كه آن را سخن محمدصلى الله عليه وآله وسلم مىداند - بگويد:
«به خدا سوگند كه سخنش داراى شيرينى است و روى آن را زيبايى فرا گرفته است. فراز آن ثمربخش، فرود آن داراى بركت و روانى است، كلامى است داراى علو كه چيز ديگرى بر آن برترى نيابد». و هنگامى كه از وى خواستند محمدصلى الله عليه وآله وسلم را دشنام دهد، گفت: «بگوييد او ساحر و آورنده سخنى است كه بين مرد و پدرش، برادر و همسرش و خاندانش جدايى مىافكند.6
دكتر مصطفى محمود با بيانى شيوا تأثير اوليه نظماهنگ وحى در ذهن و انديشه خود را چنين توصيف مى كند:
«نخستين برخورد من با قرآن در چهارمين سال زندگى من بود كه كودكى تشنه در صفى از صفوف مكتب خانه بودم و با سادگى به تخته و شاخصى كه در دست شيخ بر روى نوشته حركت مىكرد مىنگريستم، مثلاً او مىخواند: «والضحى، والليل اذا سجى» (ضحيى /1-2) و ما نيز پشت سر او تكرار مىكرديم، بى آن كه بدانيم «ضحى» چيست. لكن تنها مقاطع و مخارج حروف را تكرار مىكرديم و بدين ترتيب نخستين عبارت قرآنى را با ذهنى كاملا خالى و بدون تأثير پيشين فرا مىگرفتم. همان گونه كه حكايت كره دايرهاى شكل زمين و قارهها كه همچون جزيره در آن شناور بودند مرا شگفتزده مىكرد، قرآن نيز با من همان كرد. شايد مقاطعى كه در گوش من، آمد و شد داشت، شبيه تر به مقاطع مقياسهاى موسيقى (دو - ر - مى فا - سل - لا - سى) بود. حروفى مجرد و فاقد هرگونه معنا جز مدلول موسيقايى آن،نغمههايى صرف و پوششهايى آهنگين و ايقاعى كه وجدان را به طرب مىآورد.»7
موسيقى قرآن
يكى از نكات مورد نظر در مسئله نظماهنگ، موسيقى قرآنى است كه از عميق ترين رازها در تركيب قرآنى است. قرآن، نه شعر و نثر و نه كلامى مسجع است؛ بلكه عبارت ويژهاى از الفاظ است كه كاشف از موسيقى باطنى آن مى باشد.
به طور كلى موسيقى قرآنى، يا ظاهرى و يا باطنى است و فرق بسيارى بين آنهاست.
موسيقى ظاهرى آن است كه وقتى مىشنوى، به وجد مىآيى و جنبه خارجى دارد و از تقسيم كلام در پارههاى مساوى و سپس قافيه بندى هر عبارت پديد مىآيد.
اگر موسيقى از خارج عبارت و نه از داخل آن به گوش برسد، يعنى از قافيهها و بحر و وزن، اين همان موسيقى درونى يا باطنى است، كه سرى از اسرار معمارى قرآنى مىباشد و هيچ تركيب ادبى در آن مشاركت ندارد.8
محمد مندور درباره تفاوت ميان دو موسيقى مذكور مىگويد:
«موسيقى واضح و عريان مانند زنگ تند، به سهولت قابل تقليد است و از اين رو اصالت و عمقى ندارد،موسيقى عميق (باطنى) موسيقى روح است نه موسيقى لفظ و، گرچه غالباً خواننده عادى از آن بى خبر مىماند ولى اصالتش همواره پايدار و تقليد از آن ارزنده است و در اعماق روح، ماجراهايى برپا مىكند كه جز گروه اندكى از خوانندگان از آن غافل مىمانند».9
بررسى نظماهنگ قرآنى در ميان اين بحث، وقتى ارزش دو چندان مىيابد كه از ديدگاه همه انسانها - عرب و غير عرب - عارف و عامى - مورد بررسى قرار گيرد، در واقع از ديدگاه «ناس» كه مخاطبان قرآن كريم هستند و اين، فطرت همه آنها را مورد خطاب قرار مىدهد. در اين جا دو بحث مطرح است:
1. فطرى بودن پديده زبان و زبان آموزى در انسان.
2. فطرى بودن زبان قرآن.
از آن جا كه مصطفى محمود، نام كتاب خود را «كوششى براى فهم عصرى قرآن» ناميده است، پرداختن به نظماهنگ قرآن كريم، هموار كننده راه فهم عصرى قرآن نيز مىباشد. بارى، وى در دنباله كلام خويش درباره اين موضوع مى نويسد:
«تمام نقشهاى قرآنى را مىيابى كه به وسيله اين برخوردهاى سريع و سايههاى محكم و الفاظى كه داراى زنگ و صوت و تصوير هستند، رسم شده اند. به سبب مجموع اين دلايل است كه قرآن كتابى است غير قابل ترجمه. قرآن، به زبان خود، قرآن است به زبانهاى ديگر، چيز ديگرى غير از قرآن خواهد بود، كه: «انّا أنزلناه قرآناً عربياً» (يوسف /2) و در اين سخن تحديدى است كه بين دو شق، جدايى افكند. آرى، در برابر معمارى، تكوين و بنايى موسيقايى قرار داريم كه در آن، موسيقى از داخل كلمات و نه از حواشى آن مىجوشد و نيز از ويژگىهاى لغت عربى و اسرار و سايهها و زواياى پنهان آن. به همين جهت، آيات قرآن داراى خاصيت عجيبى است... آيات اين كتاب در پى تماس با گوش و پيش از آن كه عقل به تأمل در معانى آن بپردازد، در نفس ايجاد خشوع مىكند، زيرا تركيبى است موسيقايى كه پيش از آن كه عقل كار خود را آغاز كند در وجدان و قلب تأثير مىگذارد.10
راه درك موسيقى قرآن
هر چند از ويژگىهاى موسيقى قرآن، آن است، كه بر احساس بشرى اثر مىنهد در عين حال، درك شايسته آن، از آخرين چيزهايى است كه نصيب انيس قرآن مىگردد و از طريق استمرار و فراوانى تلاوت قرآن و مأنوس شدن با آن حاصل مىشود. قرآن كريم به خودى خود يك سمفونى هارمونيك است و يافتن جزئيات و ظرافتهايى كه در جاى جاى اين سمفونى قرار گرفته و گاه گاه به مناسبت، تغيير مىكند، حاصل كثرت و ممارست در گوش دادن به آن است و شايسته نيست تحقيقات «قرآن پژوهى» ما را از روانخوانى و روخوانى قرآن بى نياز دارد و رفته رفته اصل كلام اصالت خود را براى ما از دست بدهد و در نتيجه محروميت از آثار «طمأنينه»، «شفا» و هدايت كامل قرآنى را به همراه بياورد.
زبان قرآن و فطرت انسانى
هدف عمده ديگرى كه از وراى مباحث مربوط به نظماهنگ، پى گيرى مىشود، تبيين پيوند زبان قرآن با فطرت همه انسانها و به تعبيرى ديگر فطرى بودن زبان قرآن است.
يكى از مباحث به نسبت جديد در زبان شناسى امروز، تولّد انسانها با استعداد ذاتى فراگيرى زبان و به تعبير ديگر مسئله فطرى بودن زبان است.11 از سوى ديگر قرآن كريم خود را «بيان للناس» (آل عمران /138) ناميده است. اين كتابى است كه به «لسان قوم» نازل شده و مراد از قوم تمامى مردم جهان است.12 در اين مورد ياد كرد نكاتى لازم است:
1 - زبان قرآن كريم زبانى است كه خدا به وسيله آن با انسان سخن گفته است و تنها همين زبان است كه مىتواند فطرى و زبان همه انسانها باشد. اين زبانى است كه به دليل سعه وجودى و ارتباط درونى عناصرش با يكديگر، از اين توان برخوردار است و به همين دليل زبان «عربى مبين» نام گرفته است و درباره «عربى مبين» امام صادقعليه السلام فرمودند:«اين زبان، بيانگر آن چه در زبانهاى ديگر است مىباشد، در حالى كه زبانهاى ديگر اين توانايى را ندارند.13
2 - زبان قرآن، تنها زبان فطرى است كه مىتواند فطرت همه انسانها را بيدار سازد و مقصود از آن، زبان عربى مصطلح كه عربى امروز يا ديروز كشورهاى عربى است، نمىباشد.
3 . اولين چيزى كه كودك از يك زبان درك مىكند موسيقى آن است و موسيقى اولين چيزى است كه ظاهر يك زبان را تشكيل مىدهد و نخستين گام در آشنايى با يك زبان است. موسيقى گوناگون و روح نواز، در جاى جاى قرآن كريم هماهنگ با معانى بلند آن است و اين نكته نشان مىدهد كه زبان قرآن از موسيقى به بهترين و شايستهترين وجه برخوردار است، به گونهاى كه متناسب با فطرت همه انسانهاست.14
مسئله نظماهنگ قرآن نيز به نوعى نمايانگر اين موضوع است.
انواع تناسبهاى آهنگين (نظماهنگ) در قرآن كريم
محورهاى اين بحث عبارتند از:
1 - فضاى عمومى سورهها
2 - فضاى عمومى گروهى از آيات
3 - چينش حروف در آيات
4 - تقديم و تأخير الفاظ و نقش آن در نظماهنگ قرآن
5 - طول آيات
6 - نقش نظماهنگ در تدبر و حفظ قرآن كريم
7 - فواصل آيات؛ آثار و نقش آنها در نظماهنگ قرآن
اينك به شرح مختصر محورهاى ياد شده مىپردازيم:
1 - فضاى عمومى سورهها
پژوهش در اين موضوع را از سوره فاتحة الكتاب و برخى سورههاى آخر قرآن آغاز مىنماييم؛ زيرا اين سورهها به طور عموم داراى حجمى مختصر، آهنگى يكسان و به طور كلى فضاى عمومى واحدى مىباشند.
سوره فاتحة الكتاب
اين سوره كه داراى نامهاى متعددى مانند «ام الكتاب» است و هفت آيه بيشتر ندارد، تنها سورهاى است كه داراى آهنگ سورههاى طوال است. از سورههاى آخر قرآن، دو سوره «ماعون و تين» تا اندازهاى داراى تشابه آهنگين با سورههاى بزرگ هستند، لكن تشابه آنها از تشابه «ام القرآن» بسيار كمتر است. همچنين سوره «كافرون» تنها در دو آيه نخست خود، تا اندازهاى از اين تشابه برخوردار است. بسامد واژگان سوره «حمد» در سورههاى طوال، به شرح ذيل است:
1 - عالمين تا آخر اعراف 24 بار. 2 - مستقيم تا آخر اعراف 9 بار. 3 - رحيم تا آخر انفال 29 بار. 4 - ضالين در بقره و انعام 2 بار15.
بيان اين مطلب مىتواند تا اندازهاى پيوند و نسبت «ام القرآن» را با ديگر اجزاى آن از جهت چگونگى در برداشتن مطالب و داشتن نظم و نسق بخشهاى عمده قرآن روشن كند. اين سوره با اين كه مكى است از لحاظ ايقاعات نسبتاً بلند و نيز از لحاظ سبك متناوب، حال و هواى سورههاى طوال را مىنماياند. ويژگى مهم ديگرى كه در آهنگ اين سوره وجود دارد، نظم به كار رفته در لحن آيات همراه با تغيير محتوايى آنهاست. آغاز سوره كه درباره حمد و رحمت الهى است، آياتى دارد كه در آنها حروف ملايم بيش از همه به چشم مىخورند و هيچ گونه خشونتى در الفاظ به گوش نمىرسد. حروف مورد نظر عبارتند از: ح، م، ر، ع، ل، ن. (اين حروف در آواشناسى امروز، حروف بين شدت و رخاوت ناميده مىشوند.)16
در بخش ميانى سوره مسائل مربوط به روز قيامت، عبوديت، استعانت و صراط مستقيم مطرح مىشوند، حروف سور هم به تناسب، آهنگى مستحكم و استوار دارند: ك، د (مشدد)، ت، ص، ط، ق.
در بخش سوم سوره كه نوع «صراط» مطرح مىشود، عبارتى كه بندگان نيكو و نمونه را مشخص مىكند، خالى از هر گونه خشونت لفظى است: «انعمت عليهم»، لكن عبارت پس از آن كه گمراهان مورد خشم خدا را مورد اشاره قرار مىدهد، آكنده از حروفى خشن و غليظ است: «غير المغضوب عليهم ولاالضالين» تعبير خشن و غليظ از نظر عامّه مردم است.
از نظرگاه آواشناسى جديد، حرف «ض» جزء حروف شديد است. همچنين هر چند، در برخى كتابهاى تجويد به رسم گذشته، «ض» جزء حروف رخوت دار محسوب شده، لكن ابن جزرى در كتاب «النشر فى القراءات العشر» اظهار داشته، براى زبان هيچ حرفى به سنگينى «ض» نمىباشد.17
سوره فيل
تصوير حركت گروهى ديگر از گردنكشان تاريخ كه قرآن كريم و همه انسانها، آنان را با مدد از نام «فيل» مىشناسند! همان گونه كه خداوند گروهى را با نام «اصحاب الجنه»، «اصحاب اليمين» و حتى «اصحاب النار» معرفى كرده، گروهى را هم با نام «اصحاب الفيل» شناسانده است.
آهنگ اين سوره حركت پيلان تنومند را به خوبى نشان مىدهد.18
سوره قريش
تار و مار كردن پيلان، پيل بانان و پيل سواران، به منظور ايجاد سكون و آرامش براى قريش (ساكنان ام القرى) و ديگر مردمان، سخن اصلى اين سوره مىباشد تا كاروانهاى تجارى، پهنه دشتها را در نوردد و مردمان به سپاس و عبادت پروردگارى بپردازند كه به آنها رزق و امنيت عطا كرده است. آرامش و امنيت و آهنگ بسيار ملايم اين سوره كه همچون آرامشى پس از طوفان است، اعجاب انگيز است. اين سوره 4 آيه دارد و تمامى آيات به حرف ماقبل ساكن ختم مىشوند و وقف بر هر آيه سكونها را مضاعف مىسازد: قريش، صيف، بيت، خوف. همچنين در الفاظ درون آيات هم سكونهاى متعددى وجود دارند و هر يك به مثابه مانعى، از هر گونه سرعت و شدت در آهنگ سوره مىكاهند، بلكه ممانعت مى كنند. تعداد سكونهاى اين سوره با احتساب حروف مد، به 15 مورد مىرسد و مقايسه اين سوره با سوره «همزه» معناى بيشترى به اين رقم مىدهد.19
سوره همزه
سورهاى متضمن تهديد شديد و كوبنده نسبت به هر سخن چين طعنه زن. در اين سوره، الفاظ پايانى هر آيه به چند حرف متحرك پياپى ختم مىشوند. تعداد سكونهاى اين سوره كه 9 آيه دارد، بسيار كمتر از سوره چهار آيهاى قريش است، به گونهاى كه در نگاه نخست به چشم و گوش نمىخورند و شمارش آنها نياز به دقت و تيزبينى دارد. در عوض، اين سوره كه سخن از خردكنندگى خاطيان مىزند، تشديدهاى فراوان پرده گوش را مىكوبند. هر چند تشديد هم از تركيب حروف ساكن پديد مىآيد، لكن هيچ گونه نمودى از سكون و آرامش وجود ندارد. شمار تهديدهاى اين سوره به 14 مورد مىرسد.20 مرحوم آية اللَّه طالقانى در اين باره مىنويسد:
«اين سوره با آيات كوتاه، فصول متشابه، طنين خاص و هراس انگيز، دو روى و دو وضع متقابل و متعاكس زندگى و خوى و انديشه و اعمال كسانى را به شتاب از نظرها گذرانده است: همز، لمز، جمع، حسبان و خلود روى ديگر و متعاكس: نبذ، حطم، نار، موقدة و مؤصده، از آيه 6 كه نمودار بعد دورتر از انظار را دارد، آيات، كوتاه و سريعتر شده است.»21
سوره مسد
آهنگى كوبنده و در هم شكننده و نابود كننده آرمان و حيات تمام كسانى كه در برابر نداى توحيد قد علم كرده اند. اين سوره و آهنگ مخصوص آن در ذهن قرآن آموز، زمينهاى براى دريافت پيام اين آيات پديد مىآورد كه بيانگر سنّت هميشگى خداوندى در طرد و لعن و كشتار كسانى است كه تبليغات مسموم آنها، خار راه پيامبران بوده است.
سيد قطب، درباره مسد سخن جالبى دارد، وى مىگويد:
«اين سوره، پاسخى به جنگ اعلام شده از سوى ابولهب است كه به پيامبر گفت: «تبّالك» و خدا در اينجا خود امر جنگ را به عهده گرفته است.»22
در «تبت يدا ابى لهب و تب» ... تباب به معنى هلاكت و نابودى و قطع است. «تبت» نخستين، دعا و دومى گزارشى از تحقق اين دعا است و بدين ترتيب معركه پايان مى پذيرد و پرده فرو مىافتد! وى همچنين مىافزايد: در اين سوره به واسطه تناسب زنگ كلمات، صداى خشك و شكننده بستن و مستحكم ساختن پشته هيمه به گوش مىرسد. همان گونه كه اين سوره از به بند كشيدن گردن همسر ابولهب كه هيزم بيار معركه بود خبر مىدهد.
كوبندگى سوره تبت نسبت به ابولهب و امثال او در طول تاريخ جنبه ديگر سوره توحيد، «قل هو اللَّه احد» مىباشد. سوره نخست به معناى «لااله» و سوره دوم به معناى «الا اللَّه» مىباشد.23 سوره «مسد» و «اخلاص» از لحاظ ظاهر با هم مجاورت و آهنگى در ايقاعات دارند. از لحاظ باطن نيز چنين است، چنان كه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمود: هر كس جمعهاى بر او بگذرد و سوره «قل هو اللَّه أحد» را نخواند، بر دين ابولهب از دنيا رفته است.24
سوره والعاديات
سوره با قسم به اسبان جنگى 25 آغاز مىشود كه يورش مىآورند، نفس نفس مىزنند، با سمّ خود جرقه مىافروزند و غبار مىانگيزند. ايقاعات خاص اين سوره و تركيب تند حركات، عيناً تصويرگر اين صحنه پرشور هستند. آهنگ اين سوره با قسمهاى آن و هر دوى اينها با جواب قسم و مطلب پايان سوره، همخوانى تام دارند. در آغاز سوره به اسبان يورش برنده و سركش قسم ياد شده و در جواب قسم، ناسپاسى و سركشى انسان و شديد بودن او در حب خير يعنى دوستى مال آمده است.26 همچنين در شروع سوره، تصويرى از برانگيخته شدن جرقه سمّ اسبها و گرد و غبار ناشى از يورش و شيهههاى آنهاست و در پايان سوره، تصوير زير و رو شدن قبرها و آشكار شدن پنهانىها، دو صحنه چشمگير و خيره كننده. سيد قطب در اين باره چنين مىنويسد:
«سياق اين سوره در برخوردهاى سريع، شديد و حركت آفرين جريان دارد كه بر اثر پرش، جهش و دويدن با چابكى و سرعت از يكى به ديگرى منتقل مىگردد تا به آخر فقره برسد كه در آن، لفظ و سايه، موضوع و ايقاع همگى متوقف مىگردند، همان گونه كه دونده به پايان سير خود مىرسد.» «در آخر، غبار برانگيخته شده و سركشى و حرص، پراكندگى و جمع آورى، همگى به پايان خود مىرسند: به سوى خدا «انَّ ربَّهم يومئذ لخبير». (والعاديات /11)
به سخن سيد قطب بايد اين مطلب را نيز افزود كه حركات الف ممدوده در آغاز سوره (صبحاً، قدحاً ...) در پايان به حركت زير منتهى مىگردد: (خيبر) كه پايان كار را نشان مىدهد.27
موارد مذكور نمونههايى از فضاى عمومى نظماهنگ سورهها مىباشد كه شرح آنها گذشت.
2 - فضاى عمومى گروهى از آيات
پس از بررسى مواردى از فضاى عمومى نظماهنگ سورهها، نوبت به بررسى همين حالت در سطحى محدودتر يعنى فضاى گروهى از آيات و يا گروههاى آيه اى در يك سوره مىرسيم. اين حالت نيز به عنوان يكى ديگر از جنبههاى نظماهنگ قرآن كريم است كه همگام با تغيير مفاهيم مورد بحث در يك يا چند آيه روى مىدهد. چنين امرى در سورههاى قرآنى فراوان به چشم مىخورد.
به عنون نمونه در سورههاى «تكاثر»، «عاديات» و «علق» كه به ترتيب 11 8 و 19 آيه دارند، چنين حالتى سه بار روى مىدهد.
سورههاى »زلزال»، »انشقاق»، »انفطار»، «تكوير»، «نباء»، »مرسلات»، «معارج»، «حاقة»، «واقعه» و ... كه قيامت يكى از موضوعات اصلى آنهاست، در آغاز با توصيفى از قيامت آغاز مى شوند و سپس آهنگ هر سوره براى شرح وقايع قيامت، عذاب دنيوى اقوام پيشين و مانند آن، تغيير مىيابد.28
در اين جا به عنوان نمونه تغييرات درونى آهنگ يك سوره مستقل را توضيح مىدهيم:
سوره فجر
در اين سوره 5 آيه نخست شامل چهار قسم، به علاوه پرسشى راجع به قسمهاست. 9 آيه بعد داستان هلاكت اقوام گذشته را با آهنگى متفاوت از شروع سوره و متناسب با موضوع، بررسى مىكند. اين 9 آيه داراى ايقاعاتى همسان هستند و همگى به حروفى كوتاه كه قبل از آن الف كشيده قرار دارد ختم مىشوند. در آيه «و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد»، حرف ياء از لفظ «وادى» حذف شده تا ايقاع اين گروه از آيات آسيب نبيند.
سيد قطب، آيات 21 و 22 اين سوره را داراى آهنگ نظامى كه مناسب دگرگونى يك باره و عذاب و بند نهادن است دانسته: «كلّا اذا دكّت الأرض دكّاً دكّاً و جاء ربّك و الملك صفّاً صفّاً». و در مقابل جو آرام، دوستانه و همراه با خشنودى و عاطفهاى را كه بر آيات پايانى اين سوره سايه افكنده مورد توجّه قرار مىدهد و از آن سخن مىگويد.29 «يا أيّتها النّفس المطمئنّة، ارجعى الى ربّك راضية مرضية، فادخلى فى عبادى، وادخلى جنتى». (فجر 27-30)
3 - چينش حروف در آيات
يكى از روشهاى نظماهنگ قرآنى، بررسى تأثير معنايى حروف و چينش آنها در آيات قرآن است، ما در اين نوشتار به عنوان مثال به يك مورد اشاره مىنماييم: كاربرد حرف قاف، توالى و تكرار و چينش آن در آيات قرآنى با موضوعات متفاوت.
1 - چينش حرف (قاف) در آيات مربوط به واقعه كوبنده قيامت.
«القارعة، ما القارعة، و ما أدراك ما القارعة». (قارعه 1-3)
«لا اُقْسِمُ بيوم القيامة ، و لا اُقْسِمُ بالنّفس اللّوّامة».(قيامة /1-2)
«اذا السّماء انشقّت ، و أذنت لربّها و حقّت».(انشقاق /1-2)
«اذا وقعت الواقعة، ليس لوقعتها كاذبة».(واقعه /1-2)
«اقتربت السّاعة وانشقَّ القمر».(قمر /1)
2 - يا در آيات شريفهاى كه پس از سخن درباره قيامت، فرود آمدن تازيانه عذاب بر اقوام لجوج و سركش را تصوير مىنمايد.
«الحاقّة، ما الحاقّة، و ما ادراك ما الحاقّة، كذّبت ثمود و عاد بالقارعة، فأمّا ثمود فأهلكوا بالطاغية».(حاقه /1-5)
3 - يا دو دسته از آيات ديگرى كه يكى حكايتگر سختىهاى انسان در مسير زندگى و ديگرى لحظه سخت بيرون رفتن جان از بدن است.
«فلا اُقسم بالشّفق، واللّيل و ما وسق، والقمر اذا اتّسق، لتركبنَّ طبقاً عن طبق».(انشقاق 16-19)
«كلّا اذا بلغت التّراقى، و قيل من راق، و ظنَّ انّه الفراق، و التفت السّاق بالسّاق، الى ربّك يومئذ المساق». (قيامة /26-30)
در اين خصوص مىتوان به كاربرد حرف «ق و ط» به صورت مشدد يا مفرد در عبارات زير، كه تناسب و توازنى ملموس با معانى آيات پديد آوردهاند اشاره كرد:
«و لكن بعدت عليهم الشّقّة». (توبه /42)
«إلاّ أن تقطّع قلوبهم». (توبه /110)
«سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيامة». (آل عمران /180)
«يوم تشقّق الأرض عنهم سراعاً». (ق /44)
در مثالهايى كه گذشت؛ اكثر قريب به اتفاق افعالى كه «ق» يكى از حروف اصلى آنهاست، به گونهاى القا كننده مفهوم شدت و خشونت هستند.30
4 - تقديم و تأخير الفاظ و نقش آن در نظماهنگ قرآن
گاهى برخى الفاظ قرآنى به دلايلى از جمله رعايت نظماهنگ و شيوايى موسيقايى در يك آيه «تقدم و تأخر» مىيابند، كه اين موضوع داراى اقسامى است:
1. رعايت موزون فواصل آيات
جلالالدين سيوطى در الاتقان، به مناسبتهايى از اين موضوع سخن گفته است. از جمله ذيل نوع 44، علت تأخير «احوى» و تقديم «غثاء» در سوره «اعلى» را رعايت «فاصله» يعنى يكى از وجوه نظماهنگ شمرده است. وى مانند همين سخن را درباره عباراتى مثل «فللَّه الآخرة والاولى» (نجم /25) و «جمعناكم و الاوّلين» (مرسلات /38) آورده كه در آنها، اصل بر ترتيب الفاظ برخلاف اين ترتيب بوده است.31
2. رعايت شيوايى كلام
گاه اين تقديم و تأخير داراى تأثيرى در روانى و شيوايى كلام و خلق موسيقى باطنى قرآن است. به عنوان مثال؛ زمانى كه دو تعبير «نور» و «هدى» براى تورات در دو بخش قرآن به كار مىرود، به منظور رعايت روانى مورد اشاره، ترتيب اين دو تعبير تغيير مىكند.32
5 - طول آيات
يكى از تناسبهاى آهنگين آيات قرآن، طول آيات است. تغيير طول آيات در سورههاى مختلف، امرى تصادفى نيست و تدبر در اين زمينه، نكاتى ارزشمند را به نظر مىآورد. در اين نوشتار به بررسى اين موضوع در سوره شمس و نشان دادن نقش آن در نظماهنگ قرآنى مىپردازيم.
سوره «شمس» داراى 11 قسم و 2 جواب براى اين قسمهاست.
اين دو بخش در درون سوره به اتفاق، قسمتى واحد را پديد مىآورند كه عبارت از بيان سنتى خلل ناپذير در آفرينش و عالم انسانى است. خداى متعال سخن خود را در اين سوره زيبا با اشارهاى به داستان يكى از اقوام گردنكش تاريخ و عاقبت شوم و دردناك آنها پى مىگيرد. بخش جديد، تغيير آهنگ در پى ندارد، جز اين كه در مواردى داستان با آيهاى به ظاهر كم حجم آغاز مىگردد و از آيه 9 تا 14 رفته رفته بر حجم هر آيه نسبت به آيه قبل افزوده مىشود. آيه 15 كه آخرين آيه و پايان بخش داستان است، كمترين حجم را داراست. گويى 7 آيه اين داستان دخالت تدريجى اين گروه را تا سر حد هلاكت به تصوير مىكشند و در آيه آخر كه نابودى آنان صورت گرفته و اثرى از آنان باقى نمانده، خداوند نيستى آنان را تجسم مىفرمايد:33
«قد افلح من زكّيها، و قد خاب من دسّيها، كذّبت ثمود بطغويها، اذ انبعث اشقيها، فقال لهم رسول اللَّه ناقة اللَّه وَ سقيها، فكذَّبوهُ فعقروها فدَمدمَ عليهم ربّهم بذنبهم فسوّيها، و لايخافُ عقباها». (شمس /9-15)
6 - نقش نظماهنگ قرآن در تدبّر و حفظ قرآن كريم
تدبر، راه استوار و صراط مستقيم فهم قرآن كريم است. قرآن كريم تدبر و تذكر را هدف نزول خويش34 و تدبر را نيز راه خالى ديدن قرآن كريم از اختلاف دانسته است.35 آهنگ خاصى كه سورهها و عبارتهاى قرآنى دارند، مفهوم خاصى را نيز در ذهن مستمع پديد مىآورد. در بيشتر مواقع، آهنگ آيات و روايات به همراه مفهوم كلى و انتزاعى شان در ذهن مىماند؛ يعنى ذهن انسان متوجّه تك تك كلمات و الفاظ سورهاى كه آن آهنگ را پديد مىآورد نيست، بلكه تنها ارتباط اين آهنگ را با سورهاى ديگر كه به نحو عام داراى چنين معانى و آهنگ است در نظر مىآورد. گاهى ايجاد ارتباط ذهنى از اين حد ضعيف تر است و ذهن قارى يا مستمع قرآن از نظماهنگ يك سوره به نظماهنگ سوره يا سوره هاى ديگر و يا قسمتى از آنها منتقل مىشود، با آن كه از مفاهيم اين سورهها اطلاع دقيقى ندارد. به عنوان مثال؛ سوره مباركه حاقه، داراى شباهتهايى آهنگين با سوره مباركه واقعه است. اين همسانى در آغاز سوره و در نظر اول چندان محسوس نيست و حتى طول برخى آيات سوره حاقه به چندين برابر آيات سوره واقعه مىرسد، لكن اين تشابه چندان كه قارى به سمت آخر سوره مىرود شدت مى گيرد و بر روى آخرين آيه هر دو سوره تطابق كامل پيدا مىكند. همسانى آهنگين، ذهن مستمع و قارى را متوجّه همسانى لفظى و مفهومى نموده و اين به نوبه خود راه را براى تدبر جدى مىگشايد.
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم، الحاقّة، ما الحاقّة، ... كذّبت ثمود و عاد بالقارعة» (حاقه /1-5)
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم، اذا وقعت الواقعة، ليس لوقعتها كاذبة». (واقعه /1-2)
(تكذيب روز قيامت توسط عاد و ثمود) / (روز قيامت تكذيب بردار نيست)
«فما منكم من أحد عنه حاجزين»،(حاقه /47) فلولا ان كنتم غير مدينين، ترجعونها إن كنتم صادقين». (واقعه /86-87) (ضعف مخاطبان در برابر پديده مرگ و عذاب) / (ضعف مخاطبان در برابر پديده مرگ).
«و انّه لحق اليقين»، (حاقه /51) «انّ هذا لهو حق اليقين». (واقعه /95) «فسبح باسم ربك العظيم»، (حاقه /52) «فسبح باسم ربك العظيم». (واقعه /96) به كمك اين تنظير كه از وجوه تدبر مىباشد، نكات متعددى آشكار مىشود.
رابطهاى كه بين «ترفه» (رفاه زدگى)، عدم تشويق و اهتمام نسبت به معيشت مساكين، و عدم ايمان به خدا وجود دارد، قرار گرفتن در وضعيتى كه محتضر مشاهده مىكند، در زمره يكى از وجوه غيبى كه مورد قسم و توجّه الهى است، از آن جمله است.36 روشن است كه اين نكات، بدين معنا نيست كه صرف وجود برخى هماهنگىها در آيات قرآنى، سبب پيوند مستقيم آنها با يكديگر مىشود و بين اين دو تلازمى دائمى برقرار است، بلكه مقصود اين است كه در موارد زياد، ايقاع و آهنگ مىتواند يكى از قرائن قوى مبنى بر وجود ارتباط باشد، تا با جلب توجّه قارى و مستمع، وى را به تأمل بيشتر و در صورت امكان، پى بردن به ديگر موارد تشابه وادارد كه به نمونهاى از آن اشاره شد.
از ديگر آثار نظماهنگ قرآن در اين وادى، اثرى است كه در حفظ قرآن كريم چه به معناى عام (مصونيت آن از تحريف) و چه به معناى خاص (جاىگيرى آسان آن در سينهها) داشته و دارد. نظماهنگ قرآن، حفظ قرآن را آسان مىكند و آسان بودن قرآن كريم براى حفظ در آيه «و لقد يسّرنا القرآن للذّكر فهل من مُدَّكر» (قمر /17) مورد اشاره قرار گرفته است.
اين آيه در واقع حاوى دو نكته مهم است:
1 - قرآن، «تيسير» گردانيده شده است.
2 - هدف از اين «تيسير» ذكر شدن قرآن است. ذكر شدن قرآن، به معناى ارتباط آن با «ذاكر» انسانى است كه عبارت از اعماق قلب اوست و يكى از ابعاد اين «تيسير» ملاحظه حكمتهاى دقيق فنى و كلامى است.37 اين است كه مىبينيم، آدمى با داشتن حافظهاى متوسط و معمولى بارها بسيارى از زيارات، دعاها، اشعار و قصايد عربى را مىخواند و موفق به سپردن آنها به ذاكره خود به گونهاى كه بتواند بدون هيچ اشكال و مشكلى به زمزمه آنها بپردازد، نمىشود، ولى حفظ قرآن، با صرف نيرو و فرصتى اندك، امكان پذير و در عين حال به راحتى، زمزمهپذير است.
«قرآن، آبشار گونه بر زبان مىگذرد؛ چون در چينش واژهها روانى و سلامت رعايت شده و خواندن آن، مثل آمدن از فراز به نشيب و نه از نشيب به فراز - مثل بسيارى از كتابهاى ديگر است.»38
7 - فواصل آيات، نقش و آثار آن در نظماهنگ قرآن
قرآن كريم به سورهها و سپس آيهها تقسيم شده و پايان هر آيه با حرفى مشخص مىشود كه آن را در اين مقام، «فاصله» ناميده اند. فاصله داراى نقش اساسى در آفرينش نظماهنگ قرآن است. عمل آن، همچون عمل قافيه در شعر و سجع در نثر مىباشد،دانشمندان پيشين به دليل دورى جستن از تشبيه نادرست قرآن به شعر، از همين اندازه نيز اجتناب كرده و حروف سجع آفرين پايانههاى آيات را فاصله ناميدهاند و گويند خداوند متعال بر اين تكيه و تصريح فرموده كه بنده و فرستاده خويش را شعر نياموخته و چنين چيزى شايستگى او و رسالت او را نداشته است. «و ما علّمناه الشعر و ما ينبغى له إن هو إلاّ ذكر و قرآن مبين لينذر من كان حيّا و يحقّ القول على الكافرين». (يس /69-70)
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم و پيش از او پيامبران ديگر آمدند تا نور فطرت را در دل انسانها پيدا و گنجينههاى خرد را كه نهفته در درون ايشان است آشكار سازند.39 از اين رو شعر در آستان اين رسالت راهى ندارد و سخن كتابى همانند قرآن، دور از شعرى است كه قوام و دوام آن به عنصر خيال و مواردى همچون مبالغه، اغراق و مانند آن مىباشد. با اين همه، كلام هنرمندانه قرآن آراسته به زيبايى هايى است كه در شعر نيز وجود دارد كه از آن جمله «فواصل آيات» را مىتوان نام برد در اين مورد به عنوان مثال مىتوان به آيات سوره طه اشاره كرد، هنگامى كه موسىعليه السلام براى مأموريت رسالت آماده مىشود از خداى متعال درخواستهايى مىكند و خداوند درخواستهاى وى را برآورده مىسازد و پاسخ وى را با اين آيه آغاز مىكند: «قال قد أوتيت سؤلك يا موسى» (طه /36) آيات ادامه مى يابد و پس از چند آيه كه در برگيرنده ياد كرد نعمتها و منتهاى الهى است، به اين بخش مىرسد:
«فرجعناك الى امّك كى تقرّ عينها و لاتحزن و قتلت نفساً. فنجّيناك من الغم و فتنّاك فتوناً فلبثت سنين فى أهل مدين ثم جئت على قدر يا موسى».(طه /40)
اين آيه نيز همانند آيه پيشين به خطاب «يا موسى» ختم مىشود. ختم اين آيه به خطاب مكرر، هم تنبه مجددى براى موسى از جانب خداوند است، و هم سخن را به بهترين شكل موزون مىسازد، بى آنكه هيچ احساس زيادت و تكرارى پديد آيد.
هنگامى كه از فواصل آيات سخن به ميان مىآيد، منظور زمانى است كه بر آخر كلمات، وقف و سكون داده مىشود، در غير اين صورت، نظم آهنگين فواصل بر هم مىخورد. نظير آن چه در اين آيات يده مىشود:
«ثم أدبر و استكبر، فقال إن هذا إلّا سحر يؤثر، إن هذا الّا قول البشر، سأصليه سقر، و ما أدريك ما سقر، لاتبقى و لاتذر، لوّاحة للبشر». (مدثر /23-29)
بسيار روشن است كه در گروههاى آيهاى فوق، تنها با وقف بر سر آيات است كه همسانى آهنگين فواصل به چشم مىخورد.
آثار فواصل بر نظماهنگ قرآن
قبلا اشاره شد كه كاركرد فواصل آيات در قرآن، تقريباً همان كاركرد قافيه در شعر است ولى فراتر از آن و منحصر به خود مىباشد. به هر حال، فواصل آيات آثار و عملكردهايى را در ايجاد نظماهنگ دقيق در ميان آيههاى شريفه قرآنى دارد كه از آن جمله اند:
1 - تأثير موسيقايى.
2 - تشخّصى كه به كلمات خاص هر آيه مىبخشد.
3 - لذتى كه قافيه از برآورده شدن يك انتظار به وجود مىآورد، در فواصل آيات اين لذت چندين برابر ديده مىشود و باعث ايجاد نشاط روحى خواننده (قارى) قرآن مىگردد.
4 - زيبايى معنوى يا تنوع در عين وحدت.
5 - تنظيم فكر و احساس قارى قرآن.
6 - استوارى لفظى آيات.
7 - كمك به حافظه و سرعت انتقال قاريان قرآن، جهت فهم مفاهيم قرآنى.
8 - ايجاد وحدت در شكل آيات.
9 - كمك به تداعى معانى.
10 - توجّه دادن به زيبايى ذاتى كلمات.
11 - تناسب و قرينه سازى.
12 - ايجاد قالب مشخص و حفظ وحدت در بين آيات.40
پی نوشتها:
1 - بلسان عربى مبين. (شعراء/ 195)
2 - اشاره است به حديث: «فضل القرآن على سائر الكلام كفضل اللَّه على سائر خلقه»؛ بحارالانوار، 19/92.
3 - اسراء / 9
4 - ر. مقاله: معرفت، محمدهادى؛ نظماهنگ در قرآن، ميراث جاويدان، سال اول، شماره اوّل، 1371، ش /4.
5 - اعراف/ 176
6 - محمود، مصطفى؛ القرآن محاولة لفهم عصرى، چاپ ششم، دارالمعارف، قاهره، / 14 - 17.
7 - محمود، مصطفى؛ همان/ 17-19
8 - ر.ك: فصلنامه بينات، ش 75-80 / 20
9 - ر.ك: مندور، محمد؛ در نقد و ادب، ترجمه دكتر على شريعتى، / 139-140
10 - محمود، مصطفى؛ همان، / 19-20.
11 - ر.ك: باطنى، محمد رضا؛ مسائل زبان شناسى نوين، / 51-59.
12 - (و ما أرسلناك الا كافة للناس بشيراً و نذيراً و لكن اكثر الناس لا يعلمون) (سبأ/ 28)
13 - كلينى، محمد بن يعقوب، اصول كافى، تحقيق استاد على اكبر غفارى، 632 / 2.
14 - ر.ك: فصلنامه بينات، ش 65-69 / 33
15 - اين موارد بدون احتساب سوره حمد است.
16 - ر.ك: انيس، ابراهيم؛ الاصوات اللغوية، / 23-24
17 - همان / 50-51
18 - ر.ك: فصلنامه بينات، ش88 / 20
19 - همان، 88 - 89
20 - همان، / 89
21 - ر.ك: طالقانى، سيد محمود؛ پرتوى از قرآن، ج 2 از جزء سى ام، /254-255.
22 - ر.ك: سيد قطب؛ فى ظلال القرآن، 699-700 / 8.
23 - ر.ك: فصلنامه بينات، ش 87-88 / 20.
24 - مجلسى، محمد باقر؛ بحارالانوار، 207/89
25 - برخى مراد از «والعاديات » را شتران حجاج دانستهاند و دلايلى هم در اين باره ذكر نمودهاند، اين تطبيق با آيه دوم اين سوره مناسبت ندارد؛ پرتوى از قرآن، ج 1 از جزء سى ام، ذيل سوره والعاديات
26 - از تناسبهاى ديگر اين سوره، تعبيرى است كه از مال به «خير» شده است. قرآن كريم علاوه بر آن كه در جاهاى ديگر نيز از مال به خير تعبير فرموده (بقره/180) از اسب نيز همين تعبير را كرده است: (ص/32).
27 - ر.ك: سيد قطب؛ فى ظلال القرآن، / 642 - 643.
28 - ر.ك: فصلنامه بينات ش 38 - 39 / 25.
29 - ر.ك: سيد قطب؛ آفرينش هنرى در قرآن، ترجمه محمد مهدى فولادوند، 102 - 103.
30 - براى مطالعه تفصيلى اين موضوع رجوع كنيد به:
صبحى صالح؛ در اسات فى فقه اللغة، 141 - 168. ابراهيم انيس؛ آواشناسى زبان عربى، 96 - 97. اصمعى؛ المزهر فى علوم اللغة و انواعها، 50-51، شايان ياداست كه وى مثالهاى اين باب را از كتاب خصايص ابن جنى آورده است. فصلنامه بينات، ش 42-50 / 25.
31 - ر.ك: سيوطى، جلال الدين عبدالرحمان؛ الاتقان، 17-18/2.
32 - آن دو بخش، آيات 44 و 91 سوره مائده و سوره انعام مىباشند، به طورى كه اگر ترتيب موجود در اين دو آيه تغيير يابد، روانى كلام آسيب خواهد ديد.
33 - ر.ك: فصلنامه بينات، ش 57 - 59 / 25.
34 - ص / 29.
35 - نساء / 82.
36 - ر.ك: فصلنامه بينات ، ش 53/ - 55 / 33 .
37 - در قرآن كريم در مورد حفظ قرآن (به معناى از بركردن) تعبير حفظ نيامده، بلكه تعبير حفظ، در مورد مصونيت قرآن به كار رفته است: «انّا نحن نزّلنا الذكر و انّا له لحافظون» (حجر/ آيه 9) در مورد حفظ و حافظه به طور كلى از واژه «ذكر» استفاده شده و ذكر نيز در ارتباط مستقيم با قلب دانسته شده است.
38 - ر.ك: حسن عرفان؛ پژوهشى در شيوههاى اعجاز قرآن، 40 - 41.
39 - نهج البلاغه، خطبه ى اول.
40 - جهت مطالعه اين خصائص و آثار در مورد قافيه در شعر؛ ر.ك: شفيعى كدكنى، محمد رضا؛ موسيقى شعر/ 60 - 62.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام و نام خانوادگی نام فایل و ایمیل خود را به شماره همراه 09159886819 ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل به ایمیل
شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن سوالات و پاسخ درس مطالعات اجتماعی ششم ابتدایی