تحقیق و پروژه رایگان - 637

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

زندگينامه مرتضي سلطاني كارآفرين برتر سال 91

بازديد: 145

 

زندگينامه مرتضي سلطاني كارآفرين برتر سال 91

 

مرتضي سلطانی، بنیانگذار گروه صنعتی و پژوهشی زر و خالق برندهای معتبری چون زر ماکارون است.

خلاقیت: مرتضی سلطانی یکی از نمونه های مثالی مردان خودساخته این سرزمین است و البته، خطه مرکزی ایران زمین در طول تاریخ، فرزندان بزرگ و خودساخته معروفی را معرفی کرده که از آن جمله می توان به بزرگانی چون امبیرکبیر، پرفسور حسابی و دکتر قریب و دیگر بزرگان این سرزمین اشاره کرد.

او سختی های فراوانی کشید اما در دامن پاک مادری پرورش یافت که در دل آن رنج طاقت سوز، انسانی مستقل و متکی به نفس را پرورد که پله های ترقی را یکی یکی طی کرد و به موفقیت رسید.

حالا او از آن سال های رنج و صد البته فروغ نگاه مهربان و نجیب مادر یاد می کند و بعد به جایی در بیست سال بعد می رسد که او صاحب یک برند بزرگ معروفی شده است و به پاس آن رنج ها، به نام مادرش در زادگاهش بیمارستانی می سازد.

این گفت و گو مروری است بر زندگی نامه و دیدگاه های مرتضی سلطانی، که به «سیمرغ صنعت ایران» مشهور است. مردی با اندیشه ای که انسان را به انسانیت می شناسد، به فضیلت ارج می نهد، آدمیت را در انسانیت می داند و رو به سوی افق های جهانی دارد.

سلطانی، بنیانگذار گروه صنعتی و پژوهشی زر و خالق برندهای معتبری چون زر ماکارون... است اما معتقد است که هرچه هست، هنوز کمترین است. از کودکی شان شروع کردیم تا وقتی تلاش آن جوان کم سن، بعد از سال ها زحمت، تحصیل و کار بی وقفه به ثمر نشست و مرتضی سلطانی توانست اولین گام خود را در مسیر آنچه که می خواست با موفقیت بردارد. راهی که با تاسیس کارخانه های ماشین سازی، قالب سازی، نورد لوله سرد، آرد و ماکارونی کماکان ادامه دارد.

مرتضی سلطانی، امروز، یک کارآفرین مطرح، یک صنعتگر موفق، یک صادرکننده نمونه و یک مدیر برتر است. او متواضعانه خود را سرباز صنعت سرزمینش می داند.

مرتضی سلطانی چشمانی الماس گونه، بشاش و نافذ دارد که از عمق نگاهش، صلابت و ایستادگی را می توان نظاره کرد. به دیدارش رفتیم تا بدانیم داستان فرهیختگی این الماس چگونه بوده و او از کجا آمده و چگونه به اینجا رسیده است؟

*جناب آقای سلطانی. می خواهیم داستان زندگی و موفقیت شما را بررسی کنیم و چه بهتر که از همان ابتدا شروع کنیم. شما متولد چه سالی هستید و زمان کودکی تان چگونه است؟

من در سال 1340 به دنیا آمدم. مادرم، همسر دوم پدر بود. پدر از همسری دیگر 8 فرزند اشت و مادرم که بعد از فوت همسر اول به ناچار با پدر ازدواج کرده بود، باید بار زندگی و تربیت 3 فرزند یتیم دیگرش را هم به دوش می کشید. آغاز کودکی من، در محرومیت از حداقل های زندگی سپری شد. اما این تنها مشکل نبود، تقدیر، محبت واقعی پدر را نیز از من سلب کرد و حتی مرا مجبور ساخت در همان دوره کودکی، زمانی را از مهر مادری دور باشم. سرما، تنهایی، گرسنگی و بی محبتی، تمام چیزهایی بودند که در آن دوران، همراه من بودند...»

*خیلی از مردان بزرگی که بعدا پله های ترقی را طی کردند، در شرایط سخت بودند. شما هم با این شرایط سخت که در کودکی داشتید، توانستید به موفقیت امروزتان دست پیدا کنید.

من هم با افتخار تمام از روزهای سیاهی که پشت سر گذاشته ام یاد می کنم چون معتقدم اگر بتوان در چنین شرایط سختی، شرافت و عزت نفس را حفظ کرده و با تازیانه های بی رحم زندگی، خود را برای آینده ای درخشان آماده کرد، پس می توان آن دوران را با احساس افتخار یاد کرد.

 

 

من کودک دل شکسته و تنهایی بودم که برای زنده ماندن تلاش می کردم. تلاشی سخت و طاقت فرسا... روزهای پنجشنبه و جمعه به گورستان می رفتم تا شاید با شستن قبرها، اندک درآمدی به دست آورم و کمک خرجی برای مادر باشم با پای برهنه در خاک و گل می دویدم و با سطلی پر از آب در دستم، سنگ قبرها را می شستم...

آب از روی سنگ تا روی خاک های جلوی پایم سر ریز شد. گل لای انگشتان پایم لغزید و چشم به دستان پیرمردی داشتم که آرام آرام، سنگ قبر عزیز از دست رفته اش را نوازش می کرد. منتظر بودم پولم را بدهد تا بروم و قبر دیگری را بشویم.

چشمان آن پیرمرد به پاهایم دوخته شد... و من پاهایم را محکم تر در خاک فرو کردم... و او با تاسفی عمیق، زمزمه کرد: وای بر من، وای بر ما... آن مرد مهربان مرا با خود برد و کفشی پلاستیکی برایم خرید. هدیه ای ارزشمند برای کودکی تنها، ... این کفش ها هنوز از بهترین خاطرات و ارزشمندترین دارایی های من هستند.

*بسیار تاثیرگذار بود. گویا کودکی شما سرشار از تمامی ملالت هایی است که شاید بتوان آنها را فقط در داستان ها و کتاب ها جست و جو کرد. درست مثل داستان ها. پر از تلخی و رنج.

بله. البته در آن سن و سال من هم دنیایی از آرزوهای قشنگ داشتم، مثل آرزوی همه بچه های هم سن و سال خودم، هرچند متفاوت از آنها زندگی می گذراندم. البته آسمان زندگی من بی فروغ نبود چشمان مادری مهربان، چون ستارگان تابنده، شب های تاریک مرا روشن می کرد و بارقه های امید را در دلم زنده نگه می داشت. در دنیای واقعی چیزی جز فقر و سرما در کنارم نبود و هیچ کجا، آغوش گرمی به استقبالم نمی آمد، اما همیشه در کنارم مادری بود که به من درس «آدم بودن» را عاشقانه می آموخت...

*مادرتان هم که رنج مضاعف می کشید. با سه فرزند همسر مردی شده بود که هشت فرزند دیگر داشت و شرایط زندگی تان هم که سخت بود.

بله. شرایط زندگی سخت بود و مادر من، نمونه یک زن مظلوم و نجیب ایرانی بود. او زنی روستایی بود که با مناعت طبع و پاکیزگی فکر و روان خود، من را برای درست زندگی کردن و آدم بودن راهنمایی می کرد. مادر هرچند سواد نداشت، اما به دانش آموختن بچه هایش توجه زیادی داشت و برای موفقیت فرزندانش با تمام توان خود در برابر سختی های زندگی ایستادگی کرد و بالاخره موفق شد مرا در سن 7 سالگی به مدرسه بفرستد. هرچند این کارش باعث تشدید تمامی مشکلات روزافزون زندگی مان شد اما این زن فداکار و نجیب برای بهروزی من، این ایثار را به جان پذیرا شد. مادر همیشه در حال کار بود تا بتواند بچه هایش را با عزت نفس و سالم بزرگ کند.

*خیلی از مادران برای موفقیت فرزندان خود فداکاری می کنند ولی مادر شما روایتگر و نمونه زیباترین بخش های مهر مادری بود.

همین طور است. با همه این سختی ها زندگی با مناعت و مهر مادرم گذشت و البته همه سختی اش در نبود نان و سرپناه نبود. یاد گرفته بودم آنها را تحمل کنم. یاد گرفته بودم با کار مداوم تکه نا نی داشته باشم، لباسی که بشود فقط سرما را با آن تاب آورد و اتاقکی تا خستگی هایم را فرو نشانم. اما با نگاه ها، حرف ها، کنایه ها و بی محبتی ها چه باید می کردم؟ ولی باز این مادر بود که مرهمی برای دل شکسته کودکش بود.

*آیا این مادر مهربان و فداکار سال های بعد شاهد موفقیت های شما بود؟

مادر در سال 1384 با مرگ خود مرا تنها گذاشت. او پشت گرمی روزها و شب هایم در جاده پر فراز و نشیب زندگی ام بود. اما امروز خوشحالم که خداوند این توفیق را به من داد که توانستم بعد از آن سال های سخت و جانکاه، چند صباحی را برای آن مادر نمونه، آسایشی فراهم کنم.

هرچند که دیدن موفقیت های من او را بیش از هر خبری دیگر، خوشحال می کرد. اگر موفقیتی دارم، حاصل فداکاری های آن زن شایسته است که برای تحصیل من از جان مایه گذاشت. به یمن تمام ایثارهای او و به حول و قوه الهی، بیمارستانی در زادگاه آن بانوی بزرگوار احداث کرده ام که در راه خدمت به محرومان باشد. آن بیمارستان به یادبود مادرم، «مرحومه ام لیلا امینی» نام گذاری شده است. تمام افتخار و ارزش هایم در آن 7 سال اول زندگی ام است و این واقعیتی است که همیشه به آن مفتخر خواهم ماند.»

اولین کار صنعتی

*آنها که شما را از نزدیک می شناسند می دانند پشتکار تمام زندگی شما را تشکیل می داد، خستگی برایتان معنایی نداشت، هدفی بزرگ و انگیزه ای قوی داشتید و تنها معنی زندگی شما در تلاش و سخت کوشی خلاصه می شد و در گفت و گویی گفته اید در دوران نوجوانی هم ابایی نداشتید که با واکس زدن کفش مردم، درآمدی حلال به دست آورید.

«... کالسکه ای داشتم با واکس های رنگارنگ و مشتری هایی که براقی کفش شان را به دستان من می سپردند. همیشه از خواندن سرگذشت آدم هایی که با ایجاد اشتغال به نوعی در چرخیدن چرخ صنعت و تولید این کشور سهم داشتند، لذت می بردم. داستان زندگی کسانی را خوانده بودم که توانسته بودند با همت عالی خویش، منشاء تحولات بزرگی در کشور باشند. من با الهام از آنان، می خواستم روزی هم چون آنها، در صنعت سرزمینم تاثیرگذار باشم و در خود توان آن را می دیدم...

درسی که از آن پیرمرد گرفتم

*از کی کسب و کار جدی تر را شروع کردید؟

در ابتدای جوانی، اولین تجربه خود را در کسب و کار جدی به دست آوردم و مشغول فرش فروشی شدم اما فرش فروشی آنی نبود که بتواند روح پرخروش مرا راضی کند. می خواستم وارد فضای تولید و صنعت بشوم. به اتفاق چند دوست، واحد تراشکاری ای را راه اندازی کردیم و این اولین تجربه به من می آموزاند که برای موفقیتی بیشتر باید به کار گروهی اعتماد کرد. در آن روزها با گروهی آشنا شدم که پیمانکاری پوشش سوله را انجام می دادند. در این کار وارد شدم اما سوالی مهم، ذهن کنجکاو مرا به خود درگیر ساخته بود.. سوال من این بود: «ما چه چیزی را پوشش می دهیم؟»... پیدا کردن پاسخ به این سوال زندگی مرا تغییر داد... در جست و جوی پاسخ، به سوله رسیدم و تلاش کردم فن آوری آن را بیاموزم و در نهایت به خود گفتم: «پوشش را ول کن، به سراغ سوله سازی برو...»

*آیا این امکان را داشتید که این کار را انجام دهید و وارد این کار شوید؟

راحت نبود چون من یک جوان کم سن و بی تجربه بودم و بنابراین دنبال این بودم که ببینم چگونه می توانم این کار را آغاز کنم. به همین خاطر، به همراه چند دوست، تمام توان خود را جمع کردیم و برای دریافت موافقت اصولی به اداره صنایع اراک رفتیم...

سال 59 بود، هنوز قم بخشی از استان تهران به شمار می رفت. به تصور اینکه نمی توان در حریم 120 کیلومتری تهران، کارگاهی احداث کرد، زمینی را در مامونیه زرند ساوه مهیا کردیم، بعد به سراغ گرفتن موافقت اصولی رفتم...

*مسوولان وقت به شما که یک جوان کم تجربه بودید، اجازه می دادند؟

مدیرکل صنایع استان مرکزی به جدیت با درخواست سوله سازی من مخالفت کرد... هرچه تلاش کردم راه به جایی نبردم. شش ماه گذشت و مایوس رو به تهران گذاشتم. عنایات الهی بار دیگر مرا مورد لطف خود قرار داد. در بین راه تصمیم گرفتم به دوستانم، آن خبر ناگوار را بدهم. پس به اولین دفتر مخابراتی که رسیدم، توقف کردم... آنجا روستایی بود به نام ابراهیم آباد در نزدیکی سه راه سلفچگان. تلفن خراب بود و می باید معطل می ماندم... پیرمرد مسوول آن، زمانی که تب و تاب مرا دید، پرسید: چه شده است که اینگونه بی تابی؟ و من ماجرای شش ماه دوندگی بی حاصل را تعریف کردم و آن مرد هم داستان ابراهیم آباد و تلاش 30 ساله ابراهیم نامی برای احداث قنات را تعریف کرد و گفت که چگونه آن مرد موفق شده است... و من درسی دیگر آموختم... هیچگاه برای رسیدن به هدفی که به آن ایمان دارم، مایوس نشوم. حتی اگر مجبور باشم 30 سال تلاش کنم.

قطعا ملاقات من با آن پیرمرد، موهبتی الهی بود... بلافاصله برگشتم و با انگیزه ای مضاعف چنان کارم را پیگیری کردم تا بالاخره موافقت اصولی تاسیس کارخانه سوله سازی را دریافت کردم...

صنعت فضیلت مدار و انسان محور

*شما یک کارآفرین و صنعت گر با سابقه هستید. از نظر شما، کشور ما چه ظرفیت هایی برای پیشرفت دارد و چگونه می توان به اعتلای این کشور کمک کرد؟

ایران دارای مزیت های فراوان و منحصر به فردی است که در صورت توجه دقیق، مدیریت صحیح و اعتماد به توان و دانش ایرانی، این قابلیت وجود دارد که توان بالقوه به بالفعل تبدیل شده و تا جایی پیش رود که این سرزمین به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای تولیدکننده به ویژه در صنعت غذا به شمار آید.

کشور ما، از زمین های مستعد فراوان همراه با آب و هوای مساعد برای تولید انواع محصولات پایه در کشاورزی و صنایع غذایی برخوردار است. در عین حال نیروهای انسانی جوان، متعهد، با انگیزه و دانش محوری دارد که دسترسی کاملی به دانش روز و فن آوری های نوین در حوزه دارند. از سوی دیگر به دلیل موقعیت استراتژیک ایران در مسیر ترانزیت جهانی، در اختیار داشتن خطوط ساحلی زیاد به آب های آزاد در خلیج فارس و دریای عمان، داشتن خطوط ریلی سراسری که قادر به پیوند کشورهای شمالی و CIS به شاهراه های تجارت جهانی است، این سرزمین را در وضعیتی آرمانی قرار داده است.

این در شرایطی است که در صورت توجه بیش از پیش به این مزیت ها و هدایت سرمایه های کشور به ویژه در بخش خصوصی می توان ضمن افزایش تولید داخل غذا و تامین نیازهای بازار داخلی گسترده، پا به عرصه های جهانی گذاشت و هم در جهت تحقق توسعه پایدار عمل کرد و هم باعث افزایش رفاه داخلی شد.

*براساس این توانایی ها و امکانات، اصول فعالیت های مجموعه صنعتی و تولیدی شما چیست؟

ما محورهای اساسی فعالیت مجموعه صنعتی و تولیدی خود را بر اصول «مزیت شناسی»، «کار تیمی»، «تولید صادرات محور»، «جوان گرایی»، «دانش محوری» و «خرد جمعی» استوار کرده ایم و با اعتماد به نفس نیروی انسانی در کسب و کار فضیلت مدار انسان محور، تاکیدی دوچندان داریم، از این رو با اعتماد به مدیران و کارشناسان ایرانی، مدیریت را از مالکیت جدا کرده ایم و خوشبختانه و به حول و قوه الهی، نتیجه مبارک این اعتماد، ظهور برندهای معتبری چون زر ماکارون است.

از دیدگاه اینجانب، یک کسب و کار موفق و یک صنعت پویا و تحول خواه، همواره رو به توسعه است بدین جهت با بهره گیری از مزیت های این سرزمین و با تاکید بر محورهای اساسی مدیریت گروه گام بلندی را در تحقق برنامه هایمان برداشته ایم و آن احداث بزرگترین مجتمع فرآوری عمیق غلات در کشور با ظرفیت 4 میلیون تن در سال همراه با تولید ده ها محصول مختلف و متنوع بر پایه غلات است. مهمترین نقطه قوت این مجموعه جدید، تماس مستقیم با شبکه ریلی سراسری است که قادر است ضمن کاهش قیمت تمام شده، سرعت انتقال و ورود به بازارهای صادراتی را برای محصولات آن فراهم شد.

بینش انسان محورانه گروه باعث شده تا که به منظور تربیت نیروهای انسانی مجرب و دانش بنیان، مرکز آموزش عالی علمی و کاربردی نیز در جوار واحدهای صنعتی آن تاسیس شود که با جذب 200 نفر دانشجو کار خود را در سال تحصیلی 90-89 آغاز کرده است که بی شک با اتمام مراحل آموزش ایشان، نیروهای تازه نفس، آموزش دیده و کارای بیشتری به جامعه صنعت غذای کشور تزریق خواهند شد.

سرمایه یک نهاد تولیدی، پول نیست

*آنچه از صحبت های شما متوجه شدم این است که خیلی به کار گروهی در صنعت عشق می ورزید و تولید را تجلی کار گروهی می پندارید. درست است؟

بله در طول سی سال خدمت در صنعت این سرزمین، همواره بر این باور بدم که تولید خوب، عبادت ا ست. یک تولیدکننده خوب باید در کنار تولید محصولات کامل و باکیفیت که اساسا ماموریت فطری و ذاتی وی تلقی شده و استمرار حیاتش به این مولفه بستگی دارد، برنامه تولید خود را چنان تنظیم کند که امکان دسترسی دائمی تمامی لایه های اجتماعی نیازمند به آن محصول مهیا باشد. نگاه صرفا سودنگرانه به فرآیند تولید در صنعت؛ نگاهی یک سونگرانه است. در این عرصه، تولید و فروش محصولات غذایی تنها یک داد و ستد ساده به شمار نمی روند. بلکه نتیجه فعالیت توام صنعتی و تجاری تولیدکنندگان، در گستره ای فراگیر به خانه یکایک شهروندان نفوذ می کند و در عمق وجود آنها رخنه می نماید. پس در صنعت، توجه به اخلاقیات و پای بندی به اصول اخلاقی و انسانی، در خور توجه زیادی است.

معتقدم یک صنعتگر باید در گام نخست یک مدیر باتدبیر باشد. مدیری که بتواند فضای کاری را بشناسد، نیازهای جامعه را درک کند، توانایی راهبری و هدایت داشته باشد و از همه مهم تر بتواند خصوصیات و شرایط کار گروهی را درک کرده و به آن پایبند باشند. کار در صنعت به هیچ وجه حرفه ای انفرادی و فردمحورانه نیست.

مدیر تولیدی، با تکیه بر اصول حاکم بر تحقیق و توسعه، روندی دائمی در افزایش کارایی و بهره وری را با استفاده از منابع مالی، انسانی و مواد اولیه به کار می بندد و محصول خود را ارایه می کند.

یک صنعتگر موفق باید یک مدیر یک رهبر و یک هماهنگ کننده قوی باشد. به نظر من نیروی کار متخصص در سرزمین ما کم نیست. ولی این صنعتگر است که باید بتواند به آنها اعتماد کند.

جوانان بسیاری داریم که تحصیلات دانشگاهی دارند. از دیدگاه تئوری آموزش دیده اند، اما نتوانسته اند دانش خود را با تجربه عملی درآمیخته و مجرب شوند. من از بدو ورودم به صنعت تلاش کردم این فرصت را برای جوانان علاقه مند و آماده برای فعالیت همه جانبه، فراهم کنم. زیرا خود من هم روزی جوان بودم و اگر اعتمادی به من نمی شد، قطعا امکان بروز توانایی را هم به دست نمی آوردم.

من معتقدم، کارخانه نباید فقط بارانداز جرم باشد، باید فضایی باشد که فکر و اندیشه هم در آن وارد شده، به روی کار بیاید و زنده تر شود. جرم و کلا، به خودی خود ارزش ندارند. اما در صورت عجین شدن آن باویایی ذهن و علم، تجلی می یابند و ارزش آنها دوصد افزون می گردد. برخلاف تصور، سرمایه یک نهاد تولیدی، پول نیست. ماشین آلات هم حداکثر 10 درصد سهم دارند. اما مهم ترین سرمایه، وجود گروهی از جوانان مشتاق است که با مدیریتی خوب، تعهد و همت والا، کارآفرینی را آغاز می کنند.

*امروزه در اغلب صنایع داخلی به خصوص در صنایع غذایی ایران، رقابت سختی وجود دارد. نظر شما درباره این رقابت و تاثیر آن بر تولید داخلی چیست؟

بنده به وجود این رقابت اعتقاد دارم و آن را سرچشمه تمام پیروزی ها می دانم. اساسا وجود یک یا چند رقیب باعث خواهد شد نهاد صنعتی و تولیدی کار خود را بهتر انجام دهد. رقیب توانمند، معلم واقعی است، او راهنمای قوی است که انگیزه های زیادی را برای تولیدکننده به وجود می آورد.

با وجود رقیب است که ارکان تحقیق و توسعه تقویت می شود، کیفیت بالاتر می رود و در نهایت حقوق مصرف کننده رعایت می شود. در هر نوع فعالیت تولیدی و خدماتی، وجود رقابت یک عامل مهم کلیدی در پیشبرد و ارتقای سطح کیفی و کمی خدمات تلقی می شود. از این نظر، رقیب دیگر عنصر اخلال گر در بقاء سازمانی نیست. بلکه به عنوان یک نیروی محرک بسیار قدرتمند و راهنمای صادق، سبب می شود، ضمن خودیابی و بازیابی سایر رقبا، نحوه و کیفیت ارایه محصول و خدمات به صورت دائمی مورد بازبینی و مهندسی مجدد قرار گیرد.»

*یکی دیگر از موارد مهم در تولید و باز هم به خصوص در منابع غذایی که با سلامتی مصرف کنندگان نسبت مستقیم دارد، بحث حقوق مصرف کننده است. نظر شما در این باره چیست؟

اگر قرار باشد تولیدی انجام گیرد و اگر قرار باشد عبادتی صورت پذیرد، پس چگونه می توان به رضایت مصرف کننده، تمایلی نداشت؟ اساس مفهوم تولید، مقدس است. از این رو که تولیدکننده به جای ورود به چرخه اقتصادی غیرمولد، با ایجاد گردش اقتصادی مولد و پویا، ضمن تامین بخشی از نیازهای جامعه، ارزش افزوده ای را برای کشور فراهم می آورد. ارمغانی که تمامی آحاد جامعه را دربر می گیرد.

پس به طور فطری، جامعه در برابر تولید، حقوقی دارد که صرفا این حقوق منوط به گروه مشتری نخواهد بود. هریک از صاحبان صنعت، در برابر جامعه مکلفند هم به مشتری مستقیم احترام بگذارند و او را در انتخابی آگاهانه و هوشمندانه یاری داده و هم اعتبار و ارزش جامعه را افزایش دهند. بدین لحاظ رعایت حقوق مصرف کننده ایمان می خواهد؛ ایمانی واقعی و نهادینه شده»

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 11 تیر 1394 ساعت: 10:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد زندگينامه شهيد امير سپهبد علي صياد شيرازي

بازديد: 311

 

زندگينامهشهيد امير سپهبد علي صياد شيرازي



امير سپهبد شهيد علي صياد شيرازي،فرزند «زياد»، در روز چهارم خرداد ماه سال 1323 در شهرستان «درگز» از توابع استان خراسان به دنيا آمد. پس از طي دوران طفوليت، در گرگان به دبستان «منوچهري» رفت و دوره متوسطه را تا سال سوم در دبيرستان‌هاي «هدايت» و «فخرالدين اسعد گرگاني» در شهرهاي شاهرود و گرگان طي نمود. در خرداد ماه سال 1342 از دبيرستان امير كبير در تهران در رشته رياضي ديپلم متوسطه گرفت و يك سال بعد در آزمون ورودي دانشكده افسري پذيرفته شد و به تحصيل علوم نظامي پرداخت. سه سال بعد، در مهر ماه سال 1346 با درجه ستوان دومي در رستة توپخانه فارغ‌التحصيل شدپس از فراغت از تحصيل در شيراز دوره رنجر و چتربازي را با رتبه عالي گذرانده، در اصفهان دوره تخصصي توپخانه را سپري و از سال 1348 به لشگر زرهي تبريز پيوست و خدمت رسمي خود را در نيروي زميني آغاز نمودد. اولين سمت او افسر ديده‌بان توپخانه و معاون آتشبار بود. اما تخصص در جنگ سرنيزه، مديريت علمي و مقتدرانه از سويي ايمان و اعتقاد قلبي به عنايات خاصه الهي حاصل از تمسك به نماز، عزتي را براي ستوان دوم جوان فراهم ساخته بود كه اقبال و ارادت ويژه سپهبد يوسفي- فرماندة لشگر تبريز- و ساير افسران و همكاران به او از نشانه‌هاي آن است.در پايان 9 ماه حضور وي در تبريز، لشگر مزبور منحل گرديد، علت اصلي آن فرماندهي لشگر بود كه به قول امير صياد: «فرمانده محكمي كه نه اعليحضرت مي‌گفت و نه هيچي.».

پس از انحلال لشگر تبريز در اسفند ماه سال 1349، به لشگر 81 زرهي كرمانشاه منتقل و در گردان 317 توپخانه به عنوان فرمانده آتشبار مشغول به خدمت شد.وي در همان سال اقامت در كرمانشاه – 1350- با دختر عموي خود ازدواج نمود.

اوايل سال 1351 در آزمون اعزام به خارج دانش‌آموختگان دانشكده افسري شركت كرد و پس از قبولي براي تكميل تخصص توپخانه به آمريكا اعزام شد. وي دوره سه ماهه تخصص «هواسنجي بالستيك» را در شهر «فورت سيل» ايالت «اوكلاهما» با نمره عالي و احراز رتبه اول از ميان 20 افسر آمريكايي و ايراني به پايان رسانيد.پس از بازگشت به ميهن، در اواخر سال 1352 به اصفهان رفت و در دانشكده توپخانه مشغول تدريس گرديد و در كنار انجام وظايف نظامي و شغلي، به تدريس زبان انگليسي به طلاب حوزه علميه «حاج حسن امامي" مي‌پرداخت.

او همزمان شخصيت سياسي خود را نيز قوام بخشيد، ارتباط با شهيد كلاهدوز و اقارب‌پرست با توجه به عضويت ايشان در گروه مخفي ارتش از نمونه‌هاي فعاليت سياسي او در اصفهان است.وي به عنوان يك نظامي موضع كاملاً مشخصي نسبت به حركت امام خميني(ره) و انقلاب داشت، چنانكه به مدت سه روز از نوزدهم بهمن سال 57 تا شامگاه پيروزي انقلاب اسلامي(بيست و دوم بهمن) به اتهام تحريك جوانان و سربازان به شورش و آشوب در پادگان در بازداشت بود و در روزهاي پرالتهاب و حساس اوليه پيروزي انقلاب با همكاري آيات عظام «خادمي» و «طاهري» به سوق دادن اوضاع بسوي آرامش و امنيت ايفاي نقش نمود.

سروان صياد شيرازي از ابتداي پيروزي انقلاب تا مهر ماه سال 58 در اصفهان بود، در اين مدت با همكاري نيروهاي نظامي و دوستان انقلابي – كه بعداً پاسدار شدند – گروه سي نفره‌اي را تشكيل داده و به حفظ و حراست از پادگان پرداخت.  در مهر ماه سال 1358 اخبار ناگواري از كردستان مي‌رسيد، سقوط پادگان مهاباد و غارت تيپ، خصوصاً قتل‌عام 23 نفر از پاسداران كه در پانزدهم مهر ماه در حوالي سردشت توسط ضد انقلاب صورت گرفته بود.دكتر چمران، سروان صياد شيرازي و سرتيپ فلاحي – فرمانده وقت نزاجا – به بانه آمدند، تيمسار در بانه ماند و ساير نفرات با هليكوپتر به پادگان سردشت رفتند.

در مدت 17 روز حضور در منطقه سردشت با فرماندهي دكتر چمران 9 عمليات چريكي با موفقيت صورت گرفت، حضور وزير دفاع در صحنه نبرد انگيزه‌هاي مضاعفي براي خدمت بوجود مي‌آورد و نتيجه اين همكاري سلب آسايش و عقب‌نشيني نيروهاي ضد انقلاب مي‌گردد.

در زمستان سال 1358، قرارگاه عملياتي غرب در كرمانشاه با فرماندهي سرهنگ صياد شيرازي تشكيل شد. لشگر 81 زرهي كرمانشاه، لشگر 16 زرهي قزوين، لشگر 28 كردستان و تيپ 23 نيروي مخصوص و تعدادي از پاسداران انقلاب اسلامي هسته اصلي تشكيل قرارگاه بودند.شهيد ناصر كاظمي فرماندار پاوه و فرمانده سپاه آنجا نيز ارتباطي تنگاتنگ با قرارگاه برقرار نمود.اولين عمليات پس از تشكيل قرارگاه، آزادسازي مريوان و پاكسازي كليه محورهاي مراسلاتي به آن بود.

در همان ايام با بروز برخوردهاي سياسي در ميان مسئولين رده بالا (شهيد بهشتي و روحانيت با بني‌صدر) و كشيده‌شدن اين اختلافات به ميان مردم، قرارگاه عملياتي غرب با هدف متوجه ساختن مسئولين به مسايل كردستان اعلاميه‌اي صادر كرد و خواستار وحدت و يكپارچگي مسئولين و حمايت از مبارزات در كردستان شد.

بني‌صدر احساس كرد، قرارگاه در حمايت از شهيد بهشتي درآمده و بدين طريق نسبت به عزل سرهنگ از فرماندهي قرارگاه غرب مصمم شد و سرهنگ «عطاريان» معدوم را بجاي او منصوب كرد.

سرهنگ صياد به فرماندهي كردستان منصوب شد، اما عملاً به انزوا كشيده شده بود، «طرح والعاديات» را نوشت، اما رئيس جمهور موافقت نكرد.

در مدت 44 روز حضور در منطقه؛ شهرهاي «اشنويه» و «بوكان» آزاد و امنيت نسبي در شمال غرب كشور حكمفرما گرديد.صحنه اصلي جنگ در خوزستان – هدف اصلي و اساسي عراق - در جريان بود، آبادان نزديك به يك سال در حال محاصره و در شرف سقوط بود. نيروهاي عراقي به شرق كارون نفوذ نموده و در حال تحكيم موقعيت و پدافند بودند، پنجم مهر ماه سال 1360 يعني تقريباً يك سال پس از آغاز تجاوز عراق، اولين عمليات آفندي بزرگ ارتش جمهوري اسلامي ايران بنام «ثامن الأئمه» به اجرا درآمد. در يك شورش برق‌آسا، در مدت دو روز شكست سختي به نيروهاي متجاوز وارد شد و با انهدام كامل لشگر 3 زرهي عراق در شرق كارون محاصره آبادان را در هم شكستند و روياي رژيم بغداد را براي تصرف آبادان و كنترل آب راه اروندرود براي هميشه نقش بر آب شد.

پس از اجراي موفقيت‌آميز عمليات ثامن‌الأئمه، جمعي از فرماندهان عالي رتبه نظامي از جمله سرتيپ فلاحي جانشين ستاد مشترك ارتش، سرهنگ فكوري فرمانده نيروي هوايي، سرهنگ نامجوي وزير دفاع، سرگرد يوسف كلاهدوز، قائم مقام عملياتي سپاه پاسداران و محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر، در حالي كه با يك فروند هواپيماي «سي130» از خوزستان به تهران باز مي‌گشتند در اثر سانحه سقوط هواپيما به شهادت رسيدند.

با شهادت فرماندهان عالي رتبه، تغييراتي در كادر بالاي ارتش بوجود آمد و با انتصاب «سرتيپ ظهيرنژاد» فرمانده وقت نيروهاي زميني به رياست ستاد مشترك، سرهنگ توپخانه علي صياد شيرازي به فرماندهي نيروي زميني منصوب شد.

اينك او پس از آزادسازي اشنويه و بوكان و برقراري امنيت در مناطق آشوب‌زده شمال غرب كشور با انتصاب به فرماندهي نزاجا به عنوان نخستين اقدام فوري، «قرارگاه مشترك ارتش و سپاه» را در اهواز تشكيل داد و بر مبناي تدبير كلي و طرح ابلاغي مبني بر اجراي عمليات در خوزستان بررسي‌هاي مقدماتي را آغاز نمود.

عمليات طريق‌القدس در شامگاه هشتم آذر سال 1360 در منطقه عمومي بستان آغاز گرديد و پس از چهار شبانه روز حمله همه‌جانبه زميني و هوايي شهر بستان و حدود 600 كيلومتر از مناطق اشغالي آزاد و ارتباط ميان نيروهاي دشمن در شمال و جنوب قطع گرديد و رزمندگان اسلام به مرزهاي بين‌المللي در منطقه «شيب» و «هورالعظيم» رسيدند.

حركت به سوي خرمشهر از مناسب‌ترين محور يعني جاده خرمشهر به اهواز و شرق آن يعني «رودخانه عرايض» آغاز شد. از سپاه پاسداران تيپ 27 محمد رسول الله (ص)، تيپ 14 امام حسين (ع)، تيپ 8 نجف اشرف و از ارتش تيپ يك لشگر 21 حمزه سيدالشهداء به فرماندهي سرتيپ «شاهين‌راد» و تيپ سه از لشگر 77 خراسان ،حضور داشتند.

دهم ارديبهشت ماه، مرحله نهايي از دو محور آغاز شد. شهيد جاويد الاثر «احمد متوسليان» و شهيد «خرازي» نقش بسزايي در پيش‌روي نيروها داشتند. شهيد خرازي با اجازه مستقيم فرمانده نيروي زميني با هفتصد نفر به خونين شهر حمله كرد و در نهايت خونين شهر در ساعات اوليه صبح روز سوم خرداد ماه سال 1361 آزاد شد.

عمليات رمضان در 22/4/61 انجام و سه قرارگاه فجر، فتح، نصر؛ حملات موج‌گونة شبانه اي را به سوي بصره انجام دادند، عراق براي اولين بار از دفاع متحرك استفاده نموده و با توجه به اينكه در خاك خود دفاع مي‌كرد و از تانك پيشرفته «تي 72» بهره مي‌برد، توانست پس از تحمل تلفات بسيار پدافند نموده و در نهايت خلاء بوجود آمده در جناح شمالي نيروهاي ايراني، عراق را از بزرگترين شكست نظامي نجات دهد.

پس از عمليات رمضان، ارتش و سپاه پاسداران در سراسر جبهه‌ها اقدام به تقويت نيرو و تجديد سازماندهي و تجهيز قوا نمودند، پس از سه ماه در نهم مهر سال 61 عمليات هجومي جديدي به نام «مسلم بن عقيل(ع)» با فرماندهي فرمانده نيروي زميني در محور «سومار» آغاز شد، اين عمليات يك آفند ضربتي پر توان بود و دو يگان ضربتي ارتش و سپاه هسته اوليه آن بودند، تيپ 27 محمد رسول الله نيز به فرماندهي سردار رشيد اسلام شهيد «حاج ابراهيم همت» حضوري فعال داشت.

تصرف ارتفاعات مشرف بر منطقه استراتژيك و رزمي و اخراج كامل دشمن از منطقه سومار حاصل اين حمله بود.پس از عمليات بدر و در اوايل سال 1364 با تصويب شوراي عالي دفاع، سازمان ارتش و سپاه جدا شد و مقرر گرديد، هر يك از دو نيرو با اختيار تام، عمليات مستقل انجام دهند.

در اين مقطع نيز (تابستان سال 1365) فرمانده نيروي زميني همراه با حركت كلي نظام مقدس جمهوري اسلامي در مواجهه با دشمن به عنوان عنصري تعيين‌كننده و ركن اصلي طراحي و اجراي عمليات مطرح بود.

به هر حال فرمانده لايق نيروي زميني، پس از حدود 5 سال انجام وظيفه در مسئوليت خطير فوق در تير ماه سال 1365 از سمت خود استعفا داد و بلافاصله با پيشنهاد آيت الله العظمي خامنه‌اي - رياست جمهوري وقت- و تصويب رهبر فقيد انقلاب به سمت نمايندگي حضرت امام(ره) در شوراي عالي دفاع منصوب شد.

درروز 18 ارديبهشت ماه 1366 به همراه تعداد ديگري از فرماندهان ارتش با پيشنهاد رئيس شوراي عالي دفاع و موافقت امام (ره) به درجه سرتيپي ارتقاي مقام يافت.

اگر چه تا پايان جنگ تحميلي، تنها موضوع جنگ و حضور مستمر و مفيد در جبهه در انديشه صياد شيرازي دور مي‌زد، اما عمده فعاليت شاخص نظامي او در پايان جنگ و درگيري با ضد انقلاب در عمليات «مرصاد» شكل گرفت.

او ضد انقلاب را از كردستان مي‌شناخت، ضد انقلاب نيز شناخت خوبي از او داشت او همان افسري بود كه قبل از آغاز جنگ مانع از تجزيه كردستان شده بود و در نهايت علت اصلي شهادت او همان؛ مبارزات و ضربات مهلكي بود كه بر پيكره ضد انقلاب وارد آورده بود.

پس از پذيرش هوشيارانه قطعنامه 598 سازمان ملل از سوي حضرت امام(ره) به تشخيص مصلحت ايشان، عراق با منافقين مسلح همراه شده و در تاريخ 5/3/1367 از طريق سر پل ذهاب به طرف شهر «كرند» حركت نمود.

سرتيپ صياد شيرازي سريعاً خود را به كرمانشاه رسانده و با فعال نمودن هوا نيروز و سازما‌ندهي نيروها و طراحي عمليات به همراه فرماندهان سپاه به مقابله با منافقين برخاست و در عمليات مرصاد نقش فوق‌العاده‌اي در پيروزي نهايي ايفا نمود.انهدام منافقين و شكست دشمن، فصل شيريني از پايان هشت سال جنگ بود.

ايران در مقابل نيمي از ارتش دنيا در پوشش حزب بعث، به شكل قهرمانانه‌اي از مرزهاي تاريخي خود دفاع نمود، انقلاب در جنگ صدور يافت، مظلوميت ايران انقلابي در جنگ ثابت شد، پرده از چهره تزوير جهانخواران برداشته شد و ايران دوستان و دشمنان خود را شناخت.

بعد از پايان جنگ تحميلي سرتيپ صياد شيرازي در كميسيون‌هاي شوراي عالي دفاع نقشي فعال داشت، به طور جامع و علمي به مسايل اساسي مرتبط با نيروهاي مسلح و دفاع مقدس پرداخته و با مطالعه و تحقيق راهكارهاي مناسبي در رابطه با بهبوديافتن وضعيت دفاعي و تجهيز يگانهاي مختلف ارتش ارائه مي‌نمود، حضور او در شورا باعث تحرك و پويايي مجموعه شد، از جمله مواردي كه به پيشنهاد او جلسات متعدد و اقدامات مثبتي در سطح نيروهاي مسلح صورت گرفت كه مي‌توان به طرح راهبردي كلي نظام درباره منافقين در چگونگي برخورد با آنان و نيز بهبود بخشيدن به وضعيت دفاعي و عمراني جزاير و سواحل مناطق دريايي و مسايل كردستان اشاره كرد.

شهيد صياد ضمن تدريس در دانشگاه افسري و مشورت با محققين حوزه و دانشگاه سعي در بررسي تطبيقي جنگ تحميلي و جنگ‌هاي صدر اسلام داشت و به طور جدي در اين رابطه به تحقيق پرداخت و در عين حال خواستار ثبت تاريخ انقلاب و جنگ تحميلي بود و هيأت معارف جنگ در همين راستا توسط ايشان تاسيس گرديد.

سرتيپ صياد شيرازي در مهر ماه سال 1368به درخواست رئيس ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح و موافقت مقام معظم رهبري به «معاونت بازرسي كل نيروهاي مسلح» انتخاب گرديد و در شهريور ماه سال 1372 با حكم فرمانده معظم كل قوا به سمت «جانشيني رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح» منصوب شد و در 16 فروردين 1378 همزمان با عيد خجسته غدير خم به دست مقام معظم رهبري به درجه سرلشگري نايل آمد.

سرانجام در روز بيست و يكم فروردين ماه 1378 در مقابل درب منزل مسكوني خود در تهران مورد هدف عناصر ضد انقلاب قرار گرفت و به فيض شهادت نائل آمد.

در نگاهي اجمالي به شخصيت شهيد صياد شيرازي، مجموعه‌اي كاملاً منسجم از فراهم آمدن خصايل الهي موجد يك انسان كامل ديده مي‌شود، او از نظامي بودن، شيعه بودن، ايراني بودن و بسيجي بودن چيزي كم نداشت.

بدون ذره‌اي تلاش براي مطلع‌شدن، بدون كوچكترين ادعايي براي بودن و بدون حتي اشاره‌اي به افتخارات و 70 درصد جانبازي پهلوانانه.انسان متعهدي كه براي ساختن جهان‌بيني كلي خود نسبت به جهان هستي حداقل 25 سال وقت گذاشت، مطالعه كرد و محاسبه نمود. انقلاب اسلامي و امام گمشده ايدئولوژي او بودند و با يافتن آنها به يقين رسيد و مخلصانه تا آخرين لحظه حيات، مجاهدت نمود.

صياد شيرازي با حمايت از پاسداران انقلاب، شركت دادن ايشان در مسايل نظامي و آموزش تخصص‌هاي لازم بستر اصلي تشكيل قطب نيرومند نظامي ديگري بنام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» از ايران بعد از انقلاب را فراهم ساخت.

يكي از روحيات خاص شهيد، گرايش به وحدت و پرهيز از اختلافات بود، او اين اعتقاد را در كليه شئون زندگي خود سرايت داده بود، در بُعد نظامي و در زمان جنگ هدف او در كنار هم جنگيدن رزمندگان بود و در نهايت ثابت شد كه هر عملياتي كه وحدت قلبي و همراهي ارگانيكي در نيروها تحت فرماندهي مطلع واحد وجود دارد، فتح بهمراه خواهد داشت.

در راستاي همين پرهيز از اختلاف، شهيد صياد بعد از جنگ تحميلي نيز هيچ‌گاه وارد احزاب و گروه‌هاي سياسي نشده در خط واحد ولايت بود.

در باب امور فرهنگي و اجتماعي چنانكه از خاطرات نزديكان و يادداشت‌هاي خود او بدست مي‌آيد؛ وي در عين مشغله كاري فراوان با برنامه‌ريزي مناسب به مطالعه تفاسير قرآن مجيد و مطالعات علمي و اجتماعي پرداخته و حداقل هفته‌اي يك بار به ديدار علما مي‌رفت. كمك به خانه و خانواده، ترتيب فرزندان با تزريق روحيه اعتماد به نفس و آموزش عملي اصول و مباني عاليه و اصيل اسلامي در سرلوحه برنامه‌هاي او بود.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 11 تیر 1394 ساعت: 10:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد زندگي هلاكو خان مغول آورنده مرگ

بازديد: 2619

 

زندگي هلاكو خان مغول آورنده مرگ

 

زندگي هلاكو خان مغول ، آورنده مرگ

هلاکو یا هولائو معروف به هلاکو خان یکی از چهار پسر تولی خان و نوهٔ چنگیزخان بود. مادر و نیز همسرش هر دو عیسوی مذهب بودند. مادرش زنی عیسوی مذهب موسوم به سرقویتی بیگی بود و زنش دوقوز خاتون نیز مسیحی بود. برادر بزرگ او قوبلای خان نخستین امپراتور سلسله یوآن در چین بود. او همچنین برادر منگوقاآن جانشین چنگیز و چهارمین خان از امپراتوری مغول بود.

هولاکو از این رو بنیانگذار سلسله ایلخانیان در ایران می‌باشد. هرچند نبردهای وی و بازمانده‌گانش با مملوک‌ها به منظور فتح سوریه و مصر با شکست مواجه شد.

هلاکو در سال ۶۵۱ ه.ق. مامور تسخیر ایران مرکزی و غربی و فرونشاندن اسماعیلیان و سرکوب خلیفه عباسی شد. لشکریان وی اکثر از طوایف عیسوی مغول بودند.[۱] سال ۱۲۵۶ (میلادی) او موفق شد ایران را به طور قطعی فتح کند و سلسلهٔ خوارزمشاهیان را براندازد. از این گذشته، او برای اولین بار موفق شد، مقاومت اسماعیلیان در البرز را بشکند و قلعه الموت را بگیرد. اسماعیلیه نزدیک به پنجاه قلعهٔ مستحکم را در منطقه طالقان و کوه‌های الموت در اختیار داشتند. ماموریت هلاکو به امر برادر بزرگ‌ترش منگوقاآن شروع شد. ابتدا یکی از امرای لشگرش به قلعه‌های اسماعیلیه حمله برد و تعدادی از آنها را ویران کرد؛ سپس خود هلاکوخان پس از تصرف ماوراء النهر در سال ۶۵۳ ه ق از رود جیحون گذشت و پس از اینکه حاکم خراسان تسلیم او شد، بقایای اسماعیلیه را مورد هجوم قرار داد و توانست بر آنها چیره شود.

هلاکو دستور داد کتابخانه عظیم و بی‌مانند الموت را نابود سازند؛ ولی عطاملک جوینی -دانشمند بزرگی که در خدمت هلاکوخان بود- اجازه خواست تا نفایس کتابخانه را جدا کند که موفق به این کار شد.

هلاکوخان پس از فتح الموت عازم بغداد شد؛ در حالی که دانشمندانی چون خواجه نصیر طوسی، عطاملک جوینی و ابوبکر بن سعد اتابک در رکاب او بودند. در این زمان سی وهفتمین و آخرین خلیفه عباسی بر تخت فرمانروایی بود. وی ایام را به مطالعه و لهو و لعب می‌گذراند و به سیاست و حکومت کاری نداشت. امور ممالک را وزیرش اداره می‌کرد.

در رمضان سال ۶۵۵ ه ق هلاکو کسانی را نزد خلیفه فرستاد و از او خواست تسلیم شده، خود یا وزیرش نزد او بیاید؛ اما خلیفه از این کار سرباز زد . از این رو هلاکوخان بغداد را محاصره کرد؛ طی چند روز مغولان وارد شهر شدند و قدم به قدم شهر را ویران کردند و بسیاری را به قتل رساندند . بالاخره شهر تصرف و خلیفه با نزدیکانش تسلیم شدند . هلاکو روز نهم صفر سال ۶۵۶ هجری وارد بغداد شد و مستعصم به دست خود کلیه خزائن بغداد را تسلیم وی کرد؛ اما هلاکوخان خلیفه عباسی را به قتل رسانده و بدین ترتیب به عمر طولانی سلسله عباسی پایان داد.

هلاکو پس از فتح بغداد متوجه شام شد و سلاطین خاندان ایوبی را - که حکومت‌های متعددی در آنجا داشتند- شکست داد.

هلاکو در سال ۶۵۷ قمری به خواهش و پیشنهاد خواجه نصیر طوسی با ساخت رصدخانه مراغه موافقت کرد. ساخت رصدخانه در سه‌شنبه ۴ جمادی‌الاول ۶۵۷ قمری (۱۶ اردیبهشت ۶۳۸) آغاز شد

هلاکو سلسلهٔ ایلخانان را تأسیس کرد و پس از آن که با بستگان نزدیک خود -از جمله «برکای» پسر «جوچی»- دچار اختلاف شد، در سال ۶۶۳ ه ق بیمار و پس از مدتی در سن ۴۸ سالگی درگذشت.

گاهی به سقوط بغداد توسط هلاکوخان مغول

 

 بودند كسانی كه با هزار امید، این چینی شكسته را بند می زدند و باز بند ها به تلنگری از هم می گسیخت؛ و پرسشی تكراری همچون بغضی فسیل شده از دل تاریخ، تا گلو بالا می زد: سرنوشت، ما را به كجا می برد و آیا این همه، اسمش سرنوشت است؟ (به یاد بیاوریم كه تصوف انزواگرایانه و اعتقاد به جبر در حوادث عالم، نوزاد كج و معوج همین روزگار بود.)

ایرانیان زخم خورده و خسته حال، همچون تكه های گمشده پازلی درهم ریخته و ازهم گسیخته، این سو و آن سوی پاره های سرزمین شان پراكنده بودند و هیبت آن ترس تاریخی كهن، هنوز نشتری بود كه تا كالبد جانشان فرو می نشست؛ آنها می دانستند انگار، بر اساس حافظه تاریخی نتراشیده شان، كه این همه ماجرا نبوده است. باید منتظر بود تا هنرپیشه های زره پوش، پرده بعدی نمایش خون آلودشان را اجرا كنند و این نیز بی تردید واپسین اپیزود نخواهد بود؛ گوش ها تیز بود برای شنیدن زمزمه هایی از دوردست ها؛ باد پیغام فراخوان دوباره ای را با خود خواهد آورد؛ خستگی تاریخی نهفته در گذر زمان، نبرد و ستیزه ای تازه را آبستن بود؛ مغولان، سرمست از باده غرور،حمله تازه ای را پی ریخته بودند؛ قوریلتای به تازگی برگزار شده بود و خان بزرگ، منگو قاآن، تصمیم گرفته بود دو برادرش را به شرق و غرب قلمرو گسیل دارد تا پهنه ای افسانه ای را زیر سایه سار حاكمیت خویش درآورد: قوبیلای به چین و هلاكو به آسیای غربی فرستاده شدند.

خلافت و حكایت نمك خوردن و نمكدان شكستن مغولان

همزمان با همین تصمیم تاریخی، از استپ های دوردست مغولستان، دستور رسیده بود كه هر ایرانی بازمانده، یك تغار آرد و یك خیك شراب پنجاه منی برای سپاهیان تازه نفسی كه در راهند، آماده كند. قرار بود ضیافت تازه ای بر پا شود. ضیافتی ماندگارتر از ضیافت های قبلی.خلافت هنوز اندك لرزه ای بر اندام خویش نیفكنده بود، شاید بدین امید واهی كه مغولان قرار است قدر نان و نمك بدانند؛ مگر نه این است كه خلیفه عباسی، آن گاه كه با چنگ و دندان از هویت رهبری كهنسالش بر اركان دنیوی و اخروی مسلمانان، پاسداری می كرد، به خدعه ای اندیشید كه در واقع در حكم نان و نمك نهادن بر سفره سران جویای نام مغول بود؟! داستان ها و شواهد تاریخی كهن نهفته در دل كتاب های كاهی، حكایت هایی باورناشدنی از ارتباط خلافت و نهاد جنگنده مغول، در دل خود دارد؛ باور و تایید این داستان ها (با اتكا به این واقعیت محتوم كه هیچ چیز را در تاریخ نمی توان دربست پذیرفت) دشوار است، اما خیلی ها در تاریخ، باور كرده اند كه خلافت اسلامی بود كه با نامه نگاری های مرموز خود، هیزم بر آتشی نیفروخته می فكند و اندیشه تسخیر ایران پهناور را از آرزویی دست نیافتنی در ذهن سرداران نوكیسه مغول، و به مدد تشویق و تحریض های پر آب و تاب خود، به واقعیتی شدنی بدل كرد. (ر.ك روضه الصفا، تصنیف میرمحمد بن سید برهان الدین خواندشاه، الشهیر به میرخواند، چاپ تهران، صص ۸۰-۷۸)

اما این یك روی سكه بود؛ به نظر می رسید سردار نوپا و برادر خان بزرگ كه ماموریتی دشوار بر گردنش نهاده شده بود، خاطره تاریخی خود را پاك كرده است و نگاه تازه ای به معادلات تاریخ دارد؛ سردار آرمانگرا نمی خواست جیره خوار كسی و یا نهادی باشد ولو نهاد قدرتمند و تاریخی خلافت كه گستره ای را زیر فرمان ماندگار معنوی خود داشت و البته حقی بر گردن مغولان! هلاكوی تازه نفس دو هدف را در چشم انداز خود می دید: قلعه های تنومند اسماعیلیه و كاخ پر جبروت خلافت كهن اسلامی كه عمری دیرینه داشت؛ هنوز كه هنوز است به مدد پیشینه ای شكوهمند، پیكره حیات اسلامی را بر سر انگشت می چرخاند؛ مسلمانان، بریده از حافظه تاریخی خویش، به نهاد خلافت به مثابه وزنه ای سنگین می نگریستند؛ هلاكو نیك می دانست كه اعتقاد قلبی عمیقی از اندرونه مسلمانان می جوشد كه همه به حرمت جبروتی است كه از تشكیلات خلافت بیرون می زند؛ پس هنوز قدرت رقیبی در میدان هست!

اما آیا به راستی سرداران این سپاه نوپایی كه در راه است، به یاد نمی آوردند آن قاصد موبلندی را كه از بغداد آمده بود و پیغامش فقط یك جمله بود و بس: «موهایم را بتراشید.» خلیفه زیرك، نامه محرمانه اش را بر فرق سر تراشیده قاصد نوشت و وقتی موهای قاصد بلند و افشان شد، رهسپار دربار مغولستانش كرد تا به حیله ای كه تاریخ لابد فاشش نخواهد كرد، دشمن دیرینه خویش، خوارزمشاهیان را در مخمصه ای ناگهانی افكنده و به زانو درش آورد.۱ و علاوه بر این بر یك عمر تلاش حاكمان ایرانی كه می كوشیدند خلافت را از اوج به فرود گره زنند، مهر باطل زند.۲

برخی از پژوهندگان، این نبرد را «جنگی مذهبی» (دكتر شیرین بیانی، مغولان و حكومت ایلخانی در ایران، انتشارات سمت، چ اول، تهران، ،۱۳۷۹ ص ۹۸) لقب می دهند؛ از این جهت كه قوریلتای مغولی برای پیشبرد هدف سلطه جویی خویش، هلاكویی را برگزیده بود كه از معدود مغولانی محسوب می شد كه بر خلاف طبع و تربیت بیابانی اش، تعصب دینی سرسختانه ای داشت. فراموش نكنیم كه تاریخ گواه روشن و راسخی است مبنی بر روحیه تساهل گرای سرداران مغولی. اسلام آوردن تدریجی ایلخانان در ادوار بعدی این نگره را محكم تر می نمایاند. اما هلاكو در این میان یك استثنا بود. هلاكو نیت كرده بود كه تا مصر پیش براند؛ او آرمان بزرگی را در سر می پروراند؛ شاید به خاطر همین بلندپروازی است كه برخی به او لقب اسكندر داده اند؛ اسكندر جهانگشایی كه این بار از شرق می تازد. به حرمت همین آرمان گرایی اسطوره ای بود كه در مسیر راهش به سوی آسیای غربی و در سمرقند، خیمه ای برای خان برپا داشتند كه تار و پودی از جنس طلای ناب داشت و جشنی برگزار كردند كه چهل روز ادامه پیدا كرد!۳ شاید مغولان با برگزاری این برنامه های شادمانه، جشن افتتاحیه یك پیروزی دوباره را كلید می زدند. هلاكو قرار بود دو ستون نستوه عالم اسلام را فرو شكند، دو ستونی كه بر پایه های اعتقادی بخش هایی از جامعه اسلامی بنا نهاده شده بودند و تا سال ها و سده ها مغرورانه دوام و قوام یافته بودند. داعیان اسماعیلی، بازماندگان حسن صباح كه نامش لرزه بر پیكره قدرت های روزگار می فكند، نهفته در پس قلعه های پرشكوه خویش، با اتكا به سیاست متناوب «پنهان گری» و «آشكارگری» كه در واقع نوعی ستیز و پرهیز تاریخی حیله گرانه بود، و نهاد خلافت با اتكا به اندیشه راست كیشی سنتی غالب بر توده های جامعه. و این دومی توانسته بود با ایستادن بر پایه هایی محكم تر و انبوهی طرفداران سنتی اش، انسجام و نهادینگی بیشتری برای خود دست و پا كند. اما این هر دو با همه تفاوت هایشان، در یك چیز با هم برابر بودند: آنچه را كه می توان در فروریختن این هر دو بن مایه های اصیل تاریخ اسلامی، به یك اندازه موثر دانست، سردرگمی و ازهم پاشیدگی درونی لاینحلی بود كه همچون گره ای كور، كلاف ماندگاری شان را درهم پیچیده بود؛ گره ای كه آنچنان مزمن شده بود كه دیگر با دندان هم گشوده نمی شد!

به هر حال فروپاشیدن این دو قدرت تاریخی، علاوه بر آن كه نقطه عطفی در پیچ تاریخی حیات مسلمانان محسوب می شد، از جمله مهم ترین اقدامات مغولان غارتگر نیز به شمار می رود. در واقع بعد از فروپاشیدن این دو قله رفیع قدرتمداری بود كه امپراتوری جهانی مغول، عصر تازه و درخشان خود را كلید زد؛ مسلمانان رهبری دیرینه مذهبی و مستحكمی را كه همچون حلقه اتصال زنجیره شان بود، از دست دادند و گروه های اپوزیسیون مسلمان، با افول اسماعیلیه، نهادی تنومند و مبارز را!

به راستی آیا خلیفه مستعصم بالله، آن گاه كه در خلوت تنهایی خویش می نشست و خطی می نوشت (در ذكر خصوصیات این واپسین خلیفه نگونبخت عباسی نوشته اند كه او مردی خیر و خوش خلق و متدین بود. قرآن را حفظ داشت و خطی نمكین می نوشت...) بی آنكه بداند چه كسانی پشت دروازه های بغداد ایستاده اند و صف جنگ می آرایند، هیچ می دانست كه این همه مهربانی و آزاداندیشی در اداره قلمروی پهناور كه از زخم هایی دیرین به خود می پیچد، افاقه نخواهد كرد و چند صباحی دیگر با مشت و لگد سربازان بیگانه مغولی، لای بوی نمد و خستگی یك عمر و خاطره اندوهی بازمانده از تاریخ، به مرگی نابهنگام خواهندش سپرد؟ و لابد خلیفه و نهاد خلافت باید به خود می بالیدند كه مغولان خونریز، حرمت مقام خلافت را پاس داشته اند و به جای این كه خون خلیفه را بریزند، نمد مالش كرده اند. و آیا این سنت تلخ، كه نشانه ای بود مضحك از اهمیت و ارزش مقام مقتول، از همین زمان و به عنوان مرده ریگ بی معنایی از مغولان، در تاریخ و فرهنگ این سرزمین بازماند؟ (نگاه كنید به سرنوشت مردانی همچون قائم مقام فراهانی و...)واقعیت این است كه این آخرین خلیفه نمی توانست با حیله ورزی های پیشینیان خویش،۴ نزاع دیرین شیعه و سنی را در مرز خلافت خویش فرو بخواباند، نزاعی كه ذره ذره پیكره یكپارچه حیات اسلامی خلافت را می سایید و هیچ تدبیری برای خاموش كردنش اندیشیده نمی شد. جالب است كه خلافت آنقدر فرسوده و فرتوت شده بود كه نمی توانست با سیاست و تعمق با این بحران فراگیر روبه رو شود: «در این دوران وانفسا و تشویش، دستگاه خلافت در عوض جلب قلوب مردم و اقلیت ها و وحدت بخشیدن به همه نیرو های موجود، سیاستی كاملاً مغایر در پیش گرفته، با دشمنی علنی و جنگ با فرقه تشیع از یك طرف و آزار و اذیت مسیحیان بغداد و سایر شهر های عراق از طرف دیگر، زمینه اتحاد نیرو ها را از بین برد.» (مغولان و حكومت ایلخانی در ایران، ص ۱۴۳) و این دودستگی ها و لجام گسیختگی ها همه به سود نیات مغولان مهاجم بود. (ر.ك امپراتوری مغول و ایران، دوران فرمانروایی چنگیزخان و جانشینان او، دكتر ابراهیم تیموری، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران ،۱۳۷۷ ص ۴۷۴) بماند كه ظاهراً خلیفه هم مقابله به مثلی كرده بود و در برابر فراموشكاری سردار مغرور مغول، بدقولی كرده و در نبرد هلاكوخان از دادن سپاهیانی كه در روابط رازآمیز قبلی خود با مغولان، وعده داده بوده است، سر باز زد! (ر.ك جامع التواریخ، ،۱۳۳۸ ج ۲ ص ۶۹۹) شاید خلیفه می اندیشید كه این بار هم سپاه مغول به مدد لطف و عنایت الهی شكست خواهد خورد كه اگر جبری هم در كار باشد بی گمان شامل حال مقر خلافت مستعصم نخواهد شد!

توطئه از كجا آب می خورد

در این میان البته نباید نقش ایرانیان زیرك و مدبری را كه به هزار ترفند به دستگاه و تشكیلات مغولان راه یافته بودند، نادیده انگاریم؛ ایرانیان شیعه مذهبی كه حافظه تاریخی سیاهی از خلافت عباسی در پستو های ذهن خویش اندوخته بودند و اكنون زمان را برای انتقامی تاریخی، آماده و مهیا می دیدند. منابع تاریخی به صراحت از مردی نامدار به نام خواجه نصیرالدین طوسی در تشویق هلاكو برای حمله به بغداد افسانه ای نام می برند؛ از جمله خواندمیر در اثر خود، (حبیب السیر، جلد چهارم، صفحه ۲۳۵) و در همین زمینه می نویسد: «هلاكو بعد از ازبین بردن اسماعیلیان به سعی خواجه نصیرالدین طوسی عازم بغداد شد.» قاضی نورالله شوشتری همچنین نگره ای را تایید كرده و می افزاید: «چون خواجه تعصب مستعصم را در مذهب تسنن می دانست و آزار شیعیان را شنیده بود، هلاكو را به فتح بغداد برانگیخت.» (ر.ك مجالس المومنین، ج ۲ ص ۲۰۵) برخی دیگر از مورخان سنی، چنان به همكاری خواجه در نبرد هلاكو و خلافت اسلامی یقین داشتند كه متعصبانه خواجه را متهم به كفر و الحاد نیز كردند (ر. طبقات الشافعیه الكبری، جلد ،۵ ص ۱۱۴ و ۱۱۵) به هر حال گذر زمان و جبر تاریخ، هرگز به محقق امروزی این اجازه را نمی دهد كه از نیات درونی افراد برای عملكرد ها و تصمیماتشان، با اطمینان سخن بگوید و با یقین حكم صادر كند. هیچ پیدا نیست كه خواجه می كوشیده است انتقامی تاریخی بگیرد یا فقط به حفظ جان و مال خویش می اندیشیده است؟ ما هنوز نمی توانیم با قاطعیت خواجه را قهرمان ملی بنامیم . ما فقط می توانیم زیركی او و امثالش را در آن برهه حساس تاریخ، تحسین كنیم و مدبرانه از هرگونه قضاوت ارزشی، دامان بركشیم. جالب است كه اضافه كنیم كه اتفاقاً در همین مقطع حساس، وزیر خلیفه، مویدالدین محمد بن احمد بن علی العلقمی، نیز مردی است شیعه مذهب و برخاسته از قبیله اسد كه به شیعی گری شهره بوده اند! آیا آگاهی بر این موضوع می تواند ما را به این اندیشه گره بزند كه تشیع كوشیده است با استفاده از بلوای سیاسی پدپد آمده، فریب تاریخی آل عباس را جبران كند؟ با این حساب به راستی باید قول دكتر بیانی را پذیرفت و این نبرد تاریخی را «جنگی مذهبی» و یا به تعبیر رساتر «جنگ فرقه ها» نامید!

خلیفه را به نمد و نمدمالان سپردند!

اما پرسشی كه اهمیت اساسی دارد این است كه نهاد خلافت چرا در برابر مغولان بیگانه به سرعت به زانو درآمد؟ قبلاً به دلایلی كه در كنه نهاد جامعه، بافت اجتماعی، تقسیم بندی های فرقه ای و ستیزه های تاریخی بغداد نهفته بود و دودستگی و ازهم پاشیدگی می آفرید، اشاره كردیم. در كنار همه این كاستی ها باید اضافه كنیم كه در هنگامه نبرد نیز میان خلیفه و اعوان و انصارش، هیچ یكدستی و همدلی ای حاكم نبود. خلیفه به حیاتی ابدی می اندیشید و مرگ را در چند قدمی خود نمی دید؛ یاران و مشاوران خلیفه نیز هر یك در اندیشه جامه عمل پوشاندن بر انگاره های ذهنی خود بودند. در این میان ابن العلقمی و دواتدار كبیر كه در واقع دشمن درجه یك وزیر بود، به بدگویی و سعایت یكدیگر پرداختند و هر یك آن دیگری را در برابر خلیفه توطئه گری خائن جلوه می دادند و خلیفه بیچاره تازه می فهمید كه آن همه گوشه عزلت گزیدن ها و دوری كردن از حكومت، امروز ضربه نهایی را بر پیكره میراث قدرتمداری خاندانش خواهد زد! و این آگاهی دیرهنگامی بود. سفیران هلاكو و پیغام مدارای خان مغول هم حتی كارگر نیفتاد و باد غرور نهاد ازهم پاشیده و سردرگم خلافت نخوابید! تدبیراندیشی وزیر مصلحت گرای خلیفه هم تاثیری نبخشید و مذاكرات بی فرجام رها شدند. خلیفه دهن بین، نمی توانست تصمیم مشخص و قاطعی اتخاذ كند و مقتدرانه بر آن پای بفشارد. و جالب اینجا است كه این بی تدبیری، تاوان سختی داشت: مغولان «به قدری كشتند كه از خون كشتگان نهری بر صفت نیل روان گشت.» (ر.ك تاریخ وصاف، ج ۱ ص ۳۷ و ۳۸) و پشت بند این قتل عام تاریخی بود كه خلیفه را به نمد و نمدمالان سپردند؛ «تصمیم گرفته شد تا خلیفه را در نمدی پیچند و به تدریج با ضرب چوب و لگد بكشند تا در صورت ظهور حادثه ای احتمالی، دست از كار بكشند.» (مغولان و حكومت ایلخانی در ایران، ص ۱۵۸) تاریخ به ما نمی گوید كه منظور از آن حادثه احتمالی برای خلیفه ای كه آب از سرش گذشته و سرزمینش به یغما رفته است، چیست! همچون تل ناگفته ها و معماهایی كه فراوانند در دل تاریخ... البته باید اضافه كنیم كه این عمل آبستن نماد هایی از دل فرهنگ مغولان بوده است درباره معاد و دنیای پس از مرگ؛ مغولان بر پایه اندیشه های خویش بر این باور بودند كه از آنجا كه روح هر انسانی در خونش جاری است، اگر خون كسی ریخته شود روحش نیز پامال خواهد شد و دیگر در عالم باقی مستعصم باللهی نخواهد برخاست ولابد این نهایت لطف مغولان بوده است كه خلیفه را به همان شیوه ای كشتند كه شاهزادگانشان را می كشتند! (ر.ك تاریخ كمبریج، جلد ،۵ ص ۳۲۸) خلافت اسلامی با عمری چندین قرنه، در برابر استپ نشینان به زانو در آمد. لاپیدوس در باره فروپاشی خلافت تنومند عباسی تعبیر جالبی دارد، آنجا كه می نویسد: «سقوط امپراتوری عباسی حتی از زمانی آغاز شد كه امپراتوری سرگرم تحكیم پایه های اقتدار خود بود.» (تاریخ جوامع اسلامی/ از آغاز تا قرن هجدهم، ایراام لاپیدوس، ترجمه محمود رمضان زاده، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۶)

به هر حال این پایان تراژیك چندین سده قدرتمداری مردانی بود كه بناحق خود را جانشین پیامبر می دانستند. اما آیا این چتر برای همیشه از فراز سر مسلمانان برداشته شد؟ این پرسشی است كه باید از تاریخ پرسید...

پی نوشت ها:

۱- این كینه، ریشه ای تاریخی داشت و به زمانی بازمی گشت كه خوارزمشاهیان علناً به نبرد با نهاد خلافت برخاستند و كوشیدند یك شیعه مذهب را بر سریر خلافت بنشانند. حتی سلطان جلال الدین خوارزمشاه در ملاقاتی با فرستاده خلیفه، یعنی همان شیخ سهروردی معروف و در پاسخ به تمجید های او از خلیفه وقت و ذكر ویژگی هایش چنین پاسخ داد: این كس كه تو او را وصف می كنی در بغداد نیست، من می آیم و كسی را به خلافت می نشانم كه بدین اوصاف باشد. ر.ك سیرت جلال الدین منكبرتی _ ص ۳۰۱

۲- این انگاره در تاریخ روابط پیچیده میان سلطان و خلیفه، از واقعیت های محتوم تاریخی است كه در ادوار گونه گون نیز به كرات تجربه شده است؛ تاكتیك هیزم افكنی در آتش كم سوی نزاع میان دو قدرت روبه روی خلافت برای سست كردن نیروهایشان. نمونه ملموس این سیاست را در خط مشی نهاد خلافت در برابر قدرت جویی یعقوب لیث صفاری پیش از این دیده ایم. به یاد بیاورید حكم هایی كه خلیفه همزمان برای دو قدرت جویای نام می فرستاد و آن دو را در برابر هم قرار می داد...

۳- این همه تداركات از سوی ارغنه خاتون زنی كه به جای همسر درگذشته خویش مقام خانی یافته بود، فراهم شده بود.

۴- ناصرالدین الله، نمونه بارز خلفای پیشینی بود كه با سیاست ورزی زیركانه خویش، از جمله گرایش به گروه های موسوم به فتوت كه از جمله ناراضیان بودند، و دیگر اقدامات آرام، توانست برای مدتی مدید، آتش زیر خاكستر را خاموش نگه دارد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 11 تیر 1394 ساعت: 10:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد پژوهش

بازديد: 303

 

مقدمه

پژوهشگر به بيان و معرفي جامعه آماري پژوهش ، نمونه روش نمونه‌گيري پژوهش ، ابزار پژوهش روش گردآوري اطلاعات ، روش آماري و تحليل داده‌ها پرداخته است .

 

جامعه آماري پژوهش :

 جامعه آماري اين پژوهش را کودکان دختر و پسر در شهر اسفراین كه در سال 93که در مهدکودک مشغول به فرگیری بوده‌اند را تشكيل مي‌دهند .

 

نمونه و روش نمونه‌گيري :

 نمونه مورد بررسي در پژوهش‌ حاضر شامل 50 نفر از  کودکان دختر و پسر شهرستان اسفراین در محدوده سني 3 الي 7ساله مي‌باشد و روش نمونه‌گيري در اين پژوهش نمونه‌گيري به صورت تصادفي است .

به اين صورت است كه از کودکان دختر و پسر دو مهد کودک 25 نفر پسر و 25 نفر دختر انتخاب شده‌اند .

 


ابزار پژوهش :

 در اين پژوهش براي سنجش شيوه‌هاي فرزند پروري والدين از مقياس شيوه‌هاي فرزند پروري داياناباوميرند براي سنجش رشداخلاقیو اجتماعي از مقياس رشد اجتماعي وايلند استفاده شده است .

الف) مقياس شيوه‌هاي فرزند پروري

اين پرسشنامه براي اندازه‌گيري ديدگاه اوليه اقتدار والدين باومريند 1971 در سه سطح:

1-اقتدار منطقي

2-استبدادي

3-آزاد گذاري توسط بوري[1] در سال 1991 تهيه شده است .

اين پرسشنامه ابتدا 57 سوال تهيه شد با اين وجود از مقياس 57 سوالي اوليه 36 سوال به وسيله 21 متخصص در حوزه روانشناسي تربيتي جامعه شناسي براي بيان سه ديدگاه اوليه والدين باومريند انتخاب شد و در نهايت از 36 سوال 30 سوال در مقياس نهايي جاي گرفت .

 كه هر 10 سوال آن مربوط به يكي از سه روش فرزند پروري مي باشد . ( هان و براكن ، 1993 ، به نقل از مهرافروز )

 


روايي [2]:

بوري ( 1991) با بررسي « روايي مربوط به ملاك » نيز به اين نتيجه رسيد كه پرسشنامه مذكور از روايي قابل ملاحظه‌اي برخوردار است .

استدلال بوري در اين زمينه اين بود كه اگر اين پرسشنامه ابزار مناسبي براي اندازه‌گيري شيوه‌هاي فرزند پروري موردنظر باوميرند است مي بايست اقتدار منطقي والدين رابطه مثبت با مهرورزي والدين و شيوه استبدادي والدين رابطه منفي با مهرورزي ايشان داشته باشد .

 لذا بوري با تهيه يك مقياس معتبر در زمينه مهرورزي والدين با مقياس( ملاك ) مهرورزي والدين رابطه‌ي مثبت و معني‌داري دارد .

 (r=0/56, p<0/0005) و شيوه استبدادي والدين با مقياس مهرورزي آنها رابطه منفي داشت ( r =-0/36,p<0/0005)و شيوه آزاد گذاري والدين رابطه‌اي با مقياس مهرورزي نداشت . (r=0/013 p >0/1) بوري ( 1991)

 

پايايي [3]

بوري 1991 به نقل از هال و براكن 1996 پايايي اين پرسشنامه را با روش باز آزمايي به شرح زير بدست آورده است .

 81% براي آزاد گذاري مادران ، 78% براي اقتدار منطقي مادران و 86% براي شيوه استبدادي همچنين بوري 1991 به نقل از سمتاتا 1995همساني دروني را با استفاده از روش آلفاي كرونباخ محاسبه خود كه دامنه آن براي شيوه آزادگذاري‌ مادران 74% و براي شيوه اقتدار منطقي مادران از 82% و براي شيوه‌ي استبدادي مادران 80% بوده است .

 

تهيه‌ي نسخه‌ي فارسي :

نتايج بدست آمده نمايان ساخت كه پرسشنامه مذكور داراي اعتبار ( روايي ) خوبي است : و با استفاده از روش باز آنهايي ميزان پايايي براي شيوه آزاد گذاري 96% براي شيوه استبدادي 77% و براي اقتدار منطقي 73% بدست آمده است .

 در پژوهش ديگر ، پژوهش با استفاده از اطلاعات ، ضريب پايايي را به روش « آلفاي كرونباخ » براي شيوه‌ي انتقال منطقي مادر 55% و شيوه‌ي استبدادي مادر 74% و شيوه‌ي آزاد گذاري مادر 61% بدست آورد .

 همچنين ضريب پايايي به روش دو نيمه كردن تضعيف براي شيوه اقتدار منطقي مادر 52% و شيوه استبدادي مادر 73% شيوه‌ي آزاد گذري مادر 55% بدست آمد .

 

نمره گذاري :

 در اين آزمون در مقابل هر عبارت ، پنج ستون با عناوين كاملاً موافقم ، موافقم ، تقريباً مخالفم ، كاملاً مخالفم 4-0 نمره گذاري مي شود با جمع نمرات سوالات مربوط به هر شيوه سه نمره مجزا بدست مي آيد ، شماره سوالهايي كه به هر يك اختصاص دارند به صورت جدول در زير مي‌آيد :

شيوه سهل گيرانه :28-24-21-19-17-14-13-10-6-1

شيوه مستبدانه :29-25-18-16-12-9-7-3-2-26

شيوه آزاد منشانه :30-23-22-20-15-11-8-5-4-27

 

ب) مقياس رشد اجتماعي وايلند[4]

اين مقياس توسط اوگارا ، در سال 1973 ،تهيه و سپس در سال 1965 در آن تجديد نظر به عمل آمد . مقياس وايلند يكي از مقياس‌هايي است كه با ميزان توانايي فرد در برآوردن نيازهاي عملي خود و قبول مسؤوليت سروكار دارد . اين مقياس يك دوره سني از هنگام تولد تا بالاتر از 25 سالگي را در بر مي‌گيرد .

 مقياس وايلند داراي 117 پرسش است كه به گروههاي يك ساله تقسيم شده‌اند . در هر پرسش اساسي مقياس براين امر استوار است كه فرد در زندگي روزمره ، توانايي انجام چه كارهايي را در حد « عادت » و به طور معمول دارد .

 در هر ماده اطلاعات مورد نياز از طريق آزمون يا كه از راه مصاحبه با اطرافيان آزمودني ، يا خودش ( چنانچه او اقتضا كند ) بدست مي‌آيد . اساس مقياس براين امر استوار است كه فرد در زندگي روزمره توانايي چه كارهايي را دارد .

1- خود ياري عمومي ( مواظبت از خود به طور كلي )

2- خود ياري در غذا خوردن ( غذا خوردن بدون نياز به ديگران )

3- خود ياري در لباس پوشيدن ( لباس پوشيدن بدون نياز به ديگران )

4- خود فرماني( خود رهبر )

5- اشتغال ( مسائل شغلي : مشغوليت و سرگرمي )

 6- ارتباط با ديگران

 7- تحرك بدني ( جا به جايي )

8- اجتماعي شدن


پايايي :

 ساله ويلديك مي‌نويسد : در مقياس رشد اجتماعي وايلند ثبات داخلي محاسبه نگرديده است ، دال به دفعات براي تعيين پايايي دوباره سنجي انجام داده است .

25 نفر از گروه هنجاريابي به فاصله‌ي زماني يك سال از اجراي اول دوباره سنجي شدند . همبستگي ميان آزمون اوليه و آزمون ثانويه دررابطه با سن اجتماعي و با فاصله سني 7/1 تا 9/1 ، 98% گزارش شده است .

براي همان گروه همبستگي آزمون اوليه و ثانويه براي نمره بهره اجتماعي با فاصله 10 نفره برابر 57% بوده از آنجا كه بهره‌ي اجتماعي نبايد به مقدار زياد تحت تاثير سن شناسنامه‌اي باشد ، دوباره سنجي احتمالاً روش مناسبي براي تعيين پايايي مي‌باشد . سالويا ويلديك مي‌نويسد :دال همچنين همبستگي نمراتي كه آزمايندگان مختلف به يك آزمون داده‌اند و نمراتي كه از طريق پاسخ دهندگان مختلف درباره‌ي يك آزمودني بدست آمده را گزارش كرده است كه برابر 92% براي سن اجتماعي بوده است .

 زامياد براي برآوردن پايايي مقياس از روش بازآزمايي استفاده شود وي مقياس مذكور را بر روي 6 نفر به فاصله دو هفته و دو بار اجرا كرد كه ضرايب پايايي براي مهارتهاي ارتباطي 940% اجتماعي شدن 95% و مهارتهاي روزانه زندگي 90% ميباشد . اين ضرايب حاكي از پايايي بسيار قابل توجه اين مقياس است .

 

 

 

 

اعتبار :

 سالويا ويلديك مي‌‌نويسد : اعتبار مقياس وايلند با محاسبه اعتبار محتوائي و همبستگي نمرات رشد اجتماعي به دست آمده از طريق افراد نزديك به آزمودني و سن اجتماعي برابر 80% بوده است .

 همانطور كه قبلاً توضيح داده شده است اين دو معتقدند كه مشكل عمده در رابطه با محتواي مقياس متغير سن مي‌باشد .اگر چه بسياري از پرسش‌ها در زمان شروع ساخت اين مقياس با آنچه كه امروز معمول است ، تفاوتي ندارد ولي ترتيب قرار گرفتن آنها از نظر قرار گرفتن دو دوره سني خاص امروز صحيح به نظر نمي‌رسند و در نتيجه نياز مبرم به تجديد نظر دارد .

 زامياد براي برآوردن ؟؟ مقياس از روش ملاكي استفاده كرده است كه نتايج آن به قرار زير است .

 در قلمرو مهارت‌هاي ارتباطي 71% اجتماعي شدن 70% مهارتهاي روزانه 69% و در قلمرو كلي 75% و اين نتايج حاكي از روائي مناسب مقياس هستند .

 

روش جمع آوري داده‌ها

 خودم بايد بگم : ابتدا يكي از مهد کودک های شهرستان اسفراین انتخاب شد و سپس از هماهنگي با مديرمهدکودک به منظور اجرايي پرسشنامه اقدام شد سپس تعداد 50 نفر ازکودکان فراگیرانتخاب شدند و در خصوص چگونگي پاسخگويي به دو پرسشنامه فرزندپروري باوم مريند و رشد اجتماعي دايلند.

 اين پرسشنامه‌ها از طريق معلمان مهدکودک به والدين كودكان داده شد تا پس از تكميل پرسشنامه‌ها آنها را دوباره به مسئولين مهد ارجاع دهند و از والدين خواسته شد كه حتي‌‌المقدور با حوصله و دقت زياد به آن پاسخ دهند .

 و در پايان به نظر مي رسد با توجه به تذكرات لازم اميد مي‌رود طبق خواسته محقق پرسشنامه تكميل شده باشد تا از آن طريق بتوان با توجه به فرضيه‌هاي اين پژوهش ، اظهار نظر نزديك به واقع ارائه نمود .

 

روش آماری :

برای تحلیل داده های خام حاصل از پرسش نامه‌ها از روش آمار توصیفی چون میانگین ، انحراف استاندارد و واریانس استفاده شد و از آنجا که هدف از این پژوهش کشف رابطه بین متغیرهای شیوه های فرزند پروری والدین و رشداخلاقی و اجتماعی کودکان است و چون داده های پژوهش از نوع مقیاس فاصله ای است از ضریب همبستگی پرسون استفاده می گردد.

 

فرمول ضریب همبستگی پیرسون :

تحلیل داده ها :

اگر r بدست آمده =1+ باشد ، نشان ، نشان دهنده همبستگی مثبت و کامل است .

اگر r به دست آمده = 1- باشد رابطه کامل و منفی است یعنی بین دو متغیر رابطه کامل ومنفی است یعنی بین متغیر رابطه ی معکوس وجود دارد و اگر r بدست آمده =0 باشد نشان از عدم همبستگی بین متغیرهاست .

 دلاور معتقد است می توان به عنوان راهنما برای توصیف و تفسیر تقریبی همبستگی از اطلاعات مندرج در جدول ذیل استفاده کرد .( دلاور، 1381)

معنی

rxy

همبستگی خیلی پایین

19/0 تا 0

همبستگی پایین

39/0 تا 20/0

 همبستگی متوسط

69/0 تا 40/0

همبستگی بالا

82/0 تا 70/0

همبستگی خیلی بالا

1 تا 90/0


 

در اینجابه بخش آماری داده‌ها پرداخته می شود . تا به حال پژوهش فوق به صورت کیفی بررسی شده است اما در فصل حاضر به بررسی کمی اطلاعات آماری می پردازیم و تحلیل داده های آماری یکی از ارکان مهم پژوهش های روان شناسی محسوب می شود و به کمک آن می توانیم به صورت دقیق تری به نتیجه معینی برسیم تا بدین وسیله نمونه بررسی شده را به جامعه وسیعترین تعمیم دهیم .

و به این منظور از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است در سطح آمار توصیفی و استنباطی از موارد زیر استفاده شده است .

1- شاخص های گرایش مرکزی نظیر : میانگین ، میانه ، نما

2- شاخص های فراوانی نظیر : فراوانی ، درصد فراوانی ، فراوانی تراکمی

3- شاخص های پراکندگی نظیر : انحراف معیار و واریانس

4- نمودار

5- ضریب همبستگی پیرسون

6- آزمون اعتبار ضریب هم بستگی


بخش اول : توصیف نمرات بدست آمده از آزمون های رشد اخلاقی و اجتماعی وایلند و روش فرزند پروری باوم مریند

1- نتایج به دست آمده از روش فرزند پروری

چنانچه در جدول 1-1 ملاحظه می شود حجم نمونه بررسی شده تعداد 50 نفر می باشد که از این تعداد 41 نفر به سبک آزاد منشانه و تعداد 6 نفر از والدین به سبک مستبدانه و در نهایت 3 نفر از آنها به سبک سهل گیرانه می باشد ، که نتایج بدست آمده در نمودار 2-1 رسم شده است .

 


جدول 1-1

توزیع فراوانی سبک های فرزند پروری بررسی شده

گروه

معرف

فراوانی

درصد فراوانی

سهل گیر

الف

3

6

مستبد

ب

6

12

آزاد منشانه

ج

41

82

مجموع

 

50

100

 

 

نمودار 1-2

نمودار میله ای توزیع فراوانی سبک های فرزند پروری


2- داده های آماری مروبط به آزمون رشد اجتماعی وایلند:

شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی در جدول 3-1 و توزیع فراوانی نمرات رشداخلاقی و اجتماعی در جدول 4-1 آمده است .

 

جدول 3-1

شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی

شاخص ها

مقادیر

میانگین

64/91

میانه

87/87

نما

33/80

انحراف استاندارد

96/7

واریانس

418/63

دامنه تغییرات

28

مینیمم

70

ماکزیمم

98

 


جدول 4-1

توزیع فراوانی نمرات رشداخلاقی و اجتماعی

FX2

FX1

X1

FXC2

FXC

XC

CF

F

طبقات

108

18

6-

15123

213

71

3

3

72-70

75

15

5-

16428

222

74

6

3

75-73

64

16

4-

23716

308

77

10

4

78-76

45

15

3-

32000

400

80

15

5

81-79

16

8

2-

27556

332

83

19

4

84-82

5

5

1-

36980

430

86

24

5

87-85

0

0

0

63368

712

89

32

8

90-88

7

14-

1+

59248

644

92

39

7

93-91

28

14-

2+

63175

6650

95

46

7

96-94

36

12-

3+

38416

392

98

50

4

99-97

384

44-

 

376010

 

 

50

 

مجموع

 

3- داده های آماری مربوط به آزمون فرزند پروری سهل گیرانه

شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی در جدول 5-1 و توزیع فراوانی نمرات فرزند پروری سهل گیرانه در جدول 6-1 آمده است .

 

 

جدول 5-1

شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی

شاخص ها

مقادیر

میانگین

2/17

میانه

42/16

نما

66/15

انحراف استاندارد

35/5

واریانس

65/28

دامنه تغییرات

21

مینیمم

9

ماکزیمم

30

 


جدول 6-1

توزیع فراوانی نمرات فرزند پروری سهل گیرانه

FX2

FX1

X1

FXC2

FXC

XC

CF

F

طبقات

32

16-

2-

800

80

10

8

8

11-9

8

8-

1-

1352

104

13

16

8

14-12

0

0

0

3584

224

16

30

14

17- 15

7

7+

1+

2527

133

19

37

7

20-18

24

12+

2+

2904

132

22

43

6

23-21

36

12+

3+

2500

100

25

47

4

26-24

32

8+

4+

1568

56

28

49

2

29-27

25

5+

5+

961

31

31

50

1

32-30

164

20+

 

16196

860

 

50

 

مجموع

 

4- داده های آماری مربوط به آزمون روش فرزند پروری مستبدانه شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی درجدول 7-1 و توزیع فراوانی نمرات شیوه ی فرزند پروری مستبدانه در جدول 8-1 آمده است .

 


جدول 7-1

شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی

شاخص ها

مقادیر

میانگین

98/17

میانه

76/17

نما

32/17

انحراف استاندارد

33/6

واریانس

12/40

دامنه تغییرات

27

مینیمم

10

ماکزیمم

37

 


جدول 8-1

توزیع فراوانی نمرات شیوه فرزند پروری مستبدانه

FX2

FX1

X1

FXC2

FXC

XC

CF

F

طبقات

9+

9-

1-

25/1190

5/102

5/11

9

9

13-10

0

0

0

75/3603

5/232

5/15

24

15

17-14

11

11

1+

75/4182

5/214

5/19

35

11

21-18

16

8

2+

4418

188

5/23

43

8

25-22

9

3

3+

75/2268

5/82

5/27

46

3

29-26

32

8

4+

5/1984

63

5/31

48

2

33-30

50

10

5+

5/2520

71

5/35

50

2

37-34

127

31

 

5/20168

954

 

50

 

مجموع

 

5- داده های آماری مربوط به آزمون روش فرزند پروری آزاد منشانه شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی در جدول 9-1 و توزیع فراوانی نمرات شیوه ی فرزند پروری آزاد منشانه در جدول 10-1 آمده است .

 


جدول 9-1

شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی

شاخص ها

مقادیر

میانگین

78/29

میانه

72/28

نما

6/26

انحراف استاندارد

41/8

واریانس

73/70

دامنه تغییرات

29

مینیمم

15

ماکزیمم

44

 


جدول 10-1

توزیع فراوانی نمرات شیوه فرزند پروری آزاد منشانه

FX2

FX1

X1

FXC2

FXC

XC

CF

F

طبقات

16

8-

2-

1089

66

5/16

4

4

18- 15

7

7-

1-

75/2395

5/129

5/18

11

7

22-19

0

0

0

25/5402

5/220

5/24

20

9

26-23

6

6

1+

5/4873

171

5/28

26

6

30-27

32

16

2+

8450

260

5/32

34

8

34-31

63

21

3+

75/9325

5/255

5/36

41

7

38-35

112

28

4+

5/3960

5/283

5/40

48

7

42-39

50

10

5+

75/11481

89

5/44

50

2

46-43

286

66+

 

5/46978

1475

 

50

 

مجموع

 

بخش دوم : بررسی فرضیه های پژوهش

ما در بخش دوم به بررسی فرضیه‌ها می پردازیم برای این کار ما ابتدا ضریب هم بستگی را به روش پیرسون محاسبه کردیم و بعد با استفاده از آزمون اعتبار ضریب هم بستگی مقدار t را محاسبه کردیم و بعد به مقایسه با t جدول پرداختیم .

لازم به ذکر است چنانچه t محاسبه شده از t جدول بزرگتر باشد ، فرض صفر رد می شود و فرضیه تاکید می شود و رابطه معنادار است ولی چنانچه t محاسبه شده از t جدول کوچکتر باشد ، فرض تائید فرضیه رد می شود و رابطه معنادار نیست .

1- بررسی فرضیه اول پژوهشی :

بین شیوه ی فرزند پروری سهل گیرانه و رشد اخلاقی واجتماعی کودکان رابطه معناداری وجود دارد .

آمارهای محاسبه شده برای بررسی و فرضیه فوق در جدول 11-1 می باشد .

 

جدول 11-1

آمارهای محاسبه شده برای فرضیه اول پژوهش

ضریب هم بستگی

t محاسبه شده

درجه آزادی

مقدار t جدول

5/0

01/0

228/0

62/1

48

2/2

70/2

 

نتیجه :

بین شیوه فرزند پروری سهل گیرانه با رشد اخلاقی واجتماعی کودکان رابطه ی معناداری وجود ندارد ، چون t محاسبه شده بین روش فرزند پروری سهل گیر و رشد اجتماعی کودکان از t جدول کوچکتر است . بنابراین فرضیه پژوهش رد می شود و فرضیه صفر تائید می گردد و بین شیوه ی فرزند پروری سهل گیرانه با رشد اجتماعی کودکان رابطه معناداری وجود ندارد .

 

2- بررسی فرضیه ی دوم پژوهش:

بین شیوه های فرزند پروری مستبدانه و رشد اجتماعی کودکان رابطه معناداری وجود دارد .

آمارهای محاسبه شده برای بررسی فرضیه فوق در جدول 12-1 می باشد .

 

جدول 12-1

آمارهای محاسبه شده برای فرضیه دوم پژوهش

ضریب هم بستگی

t محاسبه شده

درجه آزادی

مقدار t جدول

5/0

01/0

45/0-

314/0

48

2/2

70/2

 

نتیجه :

بین شیوه فرزند پروری مستبدانه با رشد اجتماعی کودکان رابطه معناداری وجود ندارد چون t محاسبه شده بین روش فرزند پروری مستبدانه در رشد اجتماعی کودکان از t جدول کوچکتر است . بنابراین فرضیه رد می شود و فرضیه صفر تائید می شود و بین شیوه ی فرزند پروری مستبدانه با رشد اجتماعی کودکان رابطه ی معناداری وجود ندارد .

 

3- بررسی فرضیه ی سوم پژوهش :

بین شیوه ی فرزند پروری آزاد منشانه و رشد اجتماعی کودکان رابطه معناداری وجود ندارد .

آمارهای محاسبه شده برای بررسی فرضیه فوق در جدول 13-1 آمده است .

 

جدول 13-1

آماره های محاسبه شده برای فرضیه سوم پژوهش

ضریب هم بستگی

t محاسبه شده

درجه آزادی

مقدار t جدول

5/0

01/0

63/0

58/5

48

2/2

70/2

 

نتیجه :

بین شیوه ی فرزند پروری آزادمنشانه با رشداخلاقی و اجتماعی کودکان رابطه معناداری وجود دارد .

 چون t محاسبه شده بین روش فرزند پروری آزاد منشانه و رشد اجتماعی کودکان از t جدول بزرگتر است بنابراین فرضیه تائید می شود. و فرضیه صفر رد می شود .

به این علت که ضریب همبستگی به دست آمده مثبت می باشد ، هم بستگی بین دو متغیر مستقیم است و در نهایت بین روش فرزند پروری آزاد منشانه با رشد اجتماعی کودکان تفاوت معناداری وجود دارد .


 

نتایج پژوهش

بحث و نتیجه گیری :

شخصیت کودکان در ابتدای تولد مانند مومی می باشد که شکل دهنده ی اصلی آن والدین هستند و این والدین هستند که آگاهانه یا نا آگاهانه به رفتار و کردار آنها جهت می دهند .

و این مطلب بر همگان پوشیده نیست که پایه ریزی ارکان شخصیتی افراد در پایگاهی به نام خانواده شکل می گیرد که رهبری خانواده به عهده پدر و مادر می باشد و آنها هستند که با اتخاذ روش های فرزند پروری کودکان خود را پرورش می دهند .

در این پژوهش تعداد 50 نفر از نوآموزان مهدکودک در شهرستان اسفراین انتخاب شده اند و آزمون‌هایی از مادران آنها گرفته شده تا مشخص گردد آیا اتخاذ شیوه های فرزند پروری بر رشد اخلاقی و اجتماعی افراد تاثیر دارد .

به این منظور پژوهشگر از 2 آزمون استاندارد شده با عنوان آزمون رشداخلاقی و اجتماعی وایلندر و آزمون شیوه های فرزند پروری باوم مریند استفاده کرده است .

و پس از محاسبه ی آماری داده های حاصله از هر دو آزمون با کمک روش های آماری توصیفی و استنباطی این نتیجه حاصل می شود که از میان 3 فرضیه مطرح شده یکی از آنها اثبات و تائید شد و دو فرضیه ی دیگر رد شد .

به این ترتیب که روش های فرزند پروری مستبدانه و سهل گیرانه هیچ تاثیری بر رشد اخلاقی و اجتماعی کودکان نداشته و فقط روش فرزند پروری آزاد منشانه بر روی رشداخلاقی و اجتماعی کودکان موثر بوده است .

یافته‌های فوق حاکی از آن است که بین شیوه فرزند پروری آزاد منشانه و رشداخلاقی و اجتماعی رابطه ی معناداری وجود دارد . بنابراین 95% اطمینان می توان چنین نتیجه گیری کرد که سبک فرزند پروری آزاد منشانه تاثیر مستقیمی بر رشداخلاقی و اجتماعی کودکان دارد . با توجه به نتایج سایر پژوهش ها در مورد تاثیرات شیوه های فرزند پروری در ابعاد مختلف تشخیص فرزندان از جمله ی پژوهش ( شفیعی نسب ، 1383) بین شیوه فرزند پروری آزاد منشانه و خود پنداره دختران رابطه معناداری وجود دارد .

و تحقیق فائزه محمدی (85-84) نشان دهنده ی رابطه ی بین شیوه ی فرزند پروری والدین با میزان خلاقیت کودکان است .

 

محدودیت های پژوهش :

1- تاثیر وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ها و سطح سواد والدین و شغلی و طبقه اجتماعی آنها تاثیر زیادی روی یافته های پژوهش داشت چون خانواده ها را از این نظر تفکیک نکرده بودیم و به طور حتم اکثر والدین انتخاب شده تفاوت زیادی در این زمینه با هم داشتند .

2- این تحقیق مشخص نمی کند که کدام یک از ویژگی های خانواده های آزاد منشانه روی رشد اخلاقی واجتماعی تاثیر مستقیمی دارد لذا ضروری است که تحقیقات دقیق تر و جزئی تری در ارتباط با شیوه فرزند پروری با رشد اجتماعی انجام گیرد .

3- عدم دسترسی به پیشینه های پژوهشی که مستقیماً با موضوع پژوهش ارتباط داشته باشند .

4- محدودیت زمانی در انتخاب گروه نمونه و جمع آوری اطلاعات .

5- مشکل عدم همکاری مربیان والدین و برخی از مسئولان مراکز آموزشی .

 

 

 

پیشنهادها :

1- نمونه حاضر از مادران کودکان انتخاب شده است پیشنهاد می شود که راجع به سبک فرزند پروری پدران هم تحقیق شود و به دو گروه تقسیم شوند و با یکدیگر مقایسه شوند .

2- از نتایج پژوهش های انجام شده در این زمینه به صورت عملی در مهد کودکها استفاده شود .

3- به پژوهشگران توصیه می شود که تاثیر مسائل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را مدنظر قرار دهند .

4- به علاقه مندان به پژوهش در این زمینه توصیه می شود موضوع حاضر را با حجم نمونه وسیع تری بررسی نمایند .

 



[1].Buri

[2]. Validity

[3].Reliability

[4].Vienland Social Maturity scale

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 11 تیر 1394 ساعت: 10:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد روزه

بازديد: 1009

 

روزه

روزه به معنای پرهیز از خوردن و یا آشامیدن از آداب مذهبی است که برای معتقدین به عنوان وسیله‌ای برای تقرب به خداوند، آمادگی برای مراسم مذهبی، پالایش بدن در راستای درک امور معنوی، کفّاره تخطی از مقررات مذهبی، و عزاداری برای انسانهای درگذشته کاربرد دارد. زیر بنای همه این کاربردهای روزه، تمایل انسان به پدید آوردن شرایط فیزیکی-روانی (اغلب از نوع زاهدانه) است که وسیله‌ای برای ارتباط میان بنده با خدای خود ایجاد می‌کنند و در نتیجه جایگاه نیازهای معنوی را اعتلا بخشیده و خواسته‌های مادی را کوتاه می‌نمایند. افزایش اراده و کف نفس و نیز ایجاد حسّ شفقت نسبت به نیازمندان از ارزش‌های روزه به شمار می‌آیند.[۱]

روزه بخشی از کردارهای دینی در برخی ادیان، مذاهب و مکاتب مانند اسلام، مسیحیت، یهودیت، بودیسم و بهائیت و جز آن‌ها است.

پیشینه

در مذاهب مردمان و تمدنهای باستان، روزه وسیله‌ای برای آماده کردن اشخاص، به خصوص متولیان مذهبی، برای نزدیک شدن به خدای خود بود. در دوران هلنی، تصور بر این بود که خدایان آموزه‌های خود را در رویا و شهود تنها پس از روزه گرفتن آشکار می‌سازند. در میان مردمان کلمبیایی پرو، روزه گرفتن اغلب یکی از ملزومات کفّاره گناهان پس از اعتراف به گناه در مقابل متوالی مذهبی بود. در بسیاری از فرهنگ‌ها، روزه به عنوان وسیله برای فرونشاندن خشم خدایان یا احیای الهه‌ای بود که تصور می‌شد مرده است (مثلاً الهه کشاورزی).

در جوامعی که هنوز خواندن و نوشتن نمی‌دانستند، روزه داری اغلب پیش و یا در هنگام مناسک گذار انجام می‌شد (به عنوان مثال سرخپوستان). در میان اونک‌هایسیبری، کاهنان مذهبی شهود خود را اغلب پس از بیماری کسب می‌کنند؛ ولی پس از شهود اولیه، آنها برای شهودهای بعدی و کف نفس روزه می‌گیرند. پوئبلوهای جنوب غرب آمریکا نیز پیش از مناسک مربوط به تغییر فصول روزه می‌گیرند.

روزه برای مقاصد خاص و در برخی اوقات مقدس شاخص مذاهب عمده دنیاست. در مذهب جین به عنوان مثال، روزه گرفتن بر طبق یک اصول خاص و انجام مدیتیشنهای مشخص منتهی به ترنس می‌شود که این توانائی را به شخص می‌دهد که خودش را از دنیای مادّی جدا کند و به مرحله تنزیه برسد. راهبان بودایی سبک تراوادا در برخی روزهای مقدس در ماه روزه می‌گیرند. در چین پیش از سال ۱۹۴۹، مرسوم بود که در بازه خاصّی پیش از قربانی در شب انقلاب زمستانی روزه بگیرند؛ باور چنین بود که یانگ آسمانی (انرژی مثبت) دوره اش را در این زمان آغاز می‌کرد. در مذهب هندو، مرتاضان به خاطر روزه داری‌های زیادشان مورد ستایش قرار می‌گیرند.

در میان مذاهب غربی، فقط آئین زردشتی است که روزه را به خاطر این باور که زهد کمکی به مقاومت در برابر اهریمن نمی‌کند ممنوع کرده است. دیگر مذاهب غربی، همچون یهودیت، مسیحیت و اسلام بر روزه گرفتن در برخی مواقع سال تأکید دارند.

علاوه بر نقش مذهبی، روزه ممکن است برای بیان اظهار عقاید اجتماعی و سیاسی نیز به کار رود؛ مخصوصاً به عنوان سمبل اعتراض و تنهایی. مثال کلاسیک این رهیافت، توسط ماهاتما گاندی بنا نهاده شد که در اوایل قرن بیستم، در زندان به منظور جبران زیاده روی پیروانش که آموزه‌های غیر خشونت آمیز او را در مواجهه دولت انگلیس زیر پا گذاشتند روزه گرفت. روزه بارها به عنوان اعتراض در برابر جنگ، و آنچه که منکرات اجتماعی و بی عدالتی خوانده می‌شود به کار گرفته شده است. نمونه این مساله دیک گرگری کمدین سیاه‌پوست است که در دهه شصت میلادی است که در اعتراض به نقض حقوق مدنی سرخپوستان بومی آمریکا و در نیز در اعتراض به حضور نظامی آمریکا در جنوب شرق آسیا روزه گرفت. در سال ۱۹۸۱، ۱۰ ایرلندی وطن پرست (ر. ک. بابی ساندز)، در زندانی در بلفاست در جریان یک اعتصاب غذا جان خود را از دست دادند. هدف این گروه به رسمیت شناساندن خودشان و افراد وابسته به آنها به عنوان زندانی سیاسی بود.[۲]

سودها و ضررهای روزه

گلوکز منبع اصلی تامین انرژی بدن است و برای سلامت مغز حیاتی است. هنگامی که بدن بیش از ۴ تا ۸ ساعت از دریافت گلوکز منع شود بدن به جای گلوکز از کبد ماده گلیکوژن که حالت ذخیره‌ای گلوکز است را استفاده می‌کند. در این وضعیت بدن بخشی از پروتین خود را نیز برای جبران کمبود سوخت مصرف می‌کند. این حالت تا حداکثر ۱۲ ساعت می‌تواند ادامه داشته باشد. پس از آن بدن از گلیکوژن موجود در عضلات استفاده می‌کند و تا چند روز از این منبع به دوام خود ادامه می‌دهد. اگر همچنان گلوکزی به بدن نرسد بدن در این هنگام به سوزاندن چربی‌های بدن روی می‌آورد. بدن چربی‌ها را به کتن تبدیل می‌کند و کتن به عنوان سوخت مغز تا رسیدن گلوکز استفاده می‌شود.

عوارض مثبت

طبق پژوهش گروهی از متخصصان قلب در بیمارستان آمریکایی دوبی روزه ماه رمضان تاثیر مثبت بر شاخص لیپید می‌گذارد و خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی را کاهش می‌دهد. به گفته این گروه، LDL (چربی بد) به اندازه بالایی کاهش یافته و HDL (چربی خوب) افزایش می‌یابد. علاوه بر این طبق این پژوهش، روزه ماه رمضان کلسترول خون را کاهش می‌دهد.[۳] پژوهش نشان می‌دهد محدودکردن کالری بصورت روز در میان مزایایی برای سلامتی دارد. مزایایی شامل کاهش ریسک سرطان، بیماریهای قلبی، دیابت، مقاومت انسولین، اختلالهای سیستم ایمنی، و به طور کلی کند کردن روند پیری، و یک ارتباط احتمالی با افزایش مدت زندگی.[۴] در کنار مزایای بهداشتی، پژوهش توسط ولتر لانگو، پرده از ارتباطی احتمالی بین روزه گرفتن و بهبود بازده شیمی‌درمانی برداشته‌است.[۵][۶][۷]بنا بر گفتهٔ دکتر مارک پی. متسن، رییس آزمایشگاه علوم عصبی در انستیتو ملی پیری آمریکا، روزه گرفتن به تناوب و روز در میان، همچون محدودکردن کالری اثرات مثبتی در موشها دارد،[۸]و بررسی کوچکی که در دانشگاه ایلینوی در شیکاگو بر انسانها انجام شده همان اثرات را نشان می‌دهد.[۹] بنا بر آکادمی ملی علوم آمریکا، دیگر مزایای بهداشتی عبارت اند از مقاومت در برابر استرس، افزایش حساسیت به انسولین، کاهش ناخوشی و افزایش طول عمر.[۱۰][۱۱]البته پژوهشهای بلندمدت در انسانها انجام نشده‌است. اثرات جنبی آن این بود که شرکت کنندگان طی دوره سه هفته‌ای احساس بدخویی می‌کردند. بنا بر مطالعه‌ای توسط دکتر اریک راووسین، «روزی گرفتن متناوب ممکن است آلترناتیوی برای محدودیت رژیمی بلندمدت برای افزایش طول عمر باشد».[۱۲]

انجام روزهٔارتدوکس یونانی باعث بهبود وضعیت لیپید خون می‌شود، کلسترول کلی و LDL را کاهش داده و نسبت LDL به HDL را کم می‌کند. یک کاهش قابل توجه آماری در کلسترول HDL هم مشاهده شده‌است. این نتایج اثر مثبت احتمالی را بر سطوح چاقی افرادی که چنین دوره‌های روزه‌ای را انجام می‌دهند به ذهن متبادر می‌کند.[۱۳]

مجله بوستون گلوب، کم خطرترین نوع روزه را روزهٔ ۱۲ ساعته‌می‌داند و معتقد است پس از آن هم باید مواد کربوهیدرات‌دار مصرف شود.[۱۴] روزه آب -که در آن فرد فقط مجاز به نوشیدن، آب، یا آب میوه است- سبب افزایش سرعت عمل ذهن، افزایش ظرفیت یادگیری می‌شود. پس از یک تا سه روز روزه‌گرفتن، فرد منطقی‌تر فکر می‌کند و سریع‌تر تصمیم‌گیری می‌کند..[۱۵] روزه آب سبب افزایش آگاهی روحی و آرامش جسم، ذهن و احساسات می‌شود. بسیاری پس از گرفتن روزه آب، دردهای گذشته را فراموش می‌کنند و دید مثبت‌تری به آینده پیدا می‌کنند.[۱۶]

دفع سموم بدن (به گفتهٔ پائول براگ)،[۱۵] پاکسازی رگ‌ها و جلوگیری از بیماری‌های قلبی و کاهش خطر ابتلا به دیابت، آلزایمر،[۱۷] از دیگر فواید روزه‌است.

طبق تحقیقات محققان انستیتوی قلب مرکز پزشکی اینترمونتین، روزه (به معنی محدودکردن کالری و محدود نکردن آب) سبب کاهش ابتلا به بیماری شریان‌های کرونری و دیابت می‌شود، و در تولید هورمون رشد نیز تأثیر دارد. این هورمون از عضلات حفاظت و تعادل متابولیسمی را حفظ می‌کند، پاسخی که با روزه تحریک و تسریع می‌شود. پروفسور بنجامین هورن مدیر این گروه تحقیقاتی معتقد است روزه‌گرفتن می‌تواند روزی به عنوان راه حلی برای پیشگیری از بیماری شریان‌های کرونری و دیابت تجویز شود.[۱۸]

عوارض منفی

نیاشامیدن آب به مدت طولانی باعث خشکی دهان، تشنگی مفرط، سردرد، خستگی، سرگیجه، کاهش ادرار و غلیظتر شدن آن، ضعف ماهیچه، کاهش انعطاف‌پذیری پوست، گودی چشم، کاهش عرق، افزایش ضربان قلب، کاهش فشار خون، هذیان گویی، کاهش سطح هوشیاری، یبوست و سنگ کلیه می‌شود.[۱۹][۲۰] کم نوشیدن آب، کاهش مصرف سبزیجات، کاهش حرکات دودی روده و تغییر در برنامه غذایی روزه‌دار سبب بروز یبوست می‌شود.[۲۱]

از عوارض روزه اسلامی ضعف و افت فشار خون است و علائم آن افزایش تعریق، ضعف، خستگی، کم شدن انرژی، سرگیجه به‌ویژه هنگام برخاستن، ظاهر رنگ پریده و احساس افتادن است که این علائم بیشتر هنگام بعد از ظهر اتفاق می‌افتد.[۲۲]

روزه در برخی از بیمارانی که دوز بیش از حدی از استامینوفن را مصرف می‌کنند می‌تواند موجب مسمومیت‌های استامینوفنی شود..[۲۳]

سردرد (محتملا ناشی از کم شدن مایعات و کافئین بدن)، کم شدن آب بدن، و کم خوابی (ناشی از اختصاص ساعات طولانی به عبادت) برخی از عوارض منفی روزه در ماه رمضان هستند که البته تاثیراتی گذرا می‌باشند.[۲۴] بر اساس یک بررسی جامع، تحقیقات محققان نشان می‌دهد روزه باعث تغییرات قابل توجهی در سوخت و ساز بدن می‌شود، اما آنها تعداد کمی از مشکلات سلامتی ناشی از روزه را یافته‌اند. این مطالعات حاکی از افزایش تحریک پذیری و بروز سردرد با بیخوابی و رخوت در موارد عدیده‌ای است. همچنین اختلال در تعادل مایعات در بدن از عوارض روزه‌است اما به گفتهٔ آنان، این اختلال هیچگونه اثرات زیانبخش ثابت شده‌ای بر بدن ندارد.[۲۵]

به گفته برخی پژوهشگران، گرچه روزه در ماه رمضان برای افرادی که از سلامتی جسمانی برخوردارند بی خطر است ولی کسانی به بیماریهای گوناگون دچار هستند باید با پزشک خود مشورت کنند و از توصیه‌های علمی در این زمینه پیروی نمایند.[۲۶] با این حال، بسیاری از کسانی که از روزه گرفتن معذور هستند، به دلیل رسوم محلی یا علل مختلف شخصی تصمیم به روزه گرفتن می‌گیرند.[۲۷]

روزه در ماه رمضان برای بیماران مبتلا به زخم معده در حالت کلی ممکن است خطرناک باشد.[۲۸] روزه موجب دفع بیشتر نسبت به حالت طبیعیهماتوکریت، کراتینین، سروم آلبومین، سروم اوره می‌شود، همچنین توانایی شناختی در طول زمان روزه کاهش یافته سردرد و بدخلقی نیز افزایش می‌یابد گروهی از محققان کمبود خواب که به خاطر سحری رخ می‌دهد را بی‌تاثیر نمی‌دانند. همچنین میزان مراجعه به اورژانس در ماه رمضان به طرز قابل ملاحظه‌ای میان مسلمانان افزایش می‌یابد[۲۵] همچنین پژوهشی در الجزایر اشاره می‌کند که در روزهای عادی سال مردم در یک وعده مقادیر زیادی گوشت که کلسترین زیادی دارد ولی سبزیجات اندکی می‌خورند. این وضعیت در در ماه رمضان به بشترین حد خود می‌رسد، مردم برای بیش از ده ساعت در طول روز نمی‌خورند و نمی‌آشامند، و در بعد از ظهر بعد اش تا آن جا که بتوانند می‌خورند و می‌آشامند، و این منجر به غلیظ شدن صفرا می‌شود و محتملاً میزان ابتلا به سنگ کیسه صفرا افزایش می‌یابد.[۲۹]

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که میزان سروم کلسترول، تیروکسین و اسید اوره در خون به طرز قابل ملاحظه‌ای افزایش می‌یابد.[۲۵][۳۰]

بنا بر پژوهش وحید ضیایی و همکاران‌اش روزه اسلامی موجب می‌شود تا میزان HDL و گلوکوز (چربی‌های خوب) به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته و میزان LDL (چربی بد) افزایش یابد[۳۱] اما پژوهش دیگری توسط کمال محمود صالح منسی در ماه رمضان، کاهش قابل توجهی در LDL و افزایش قابل توجهی در HDL را نشان داد.[۳۲]

مصرف قرص‌های ضدبارداری برای تاخیر در عادت ماهانه در ماه رمضان، به دلیل کاهش مقدار آب موجود در خون فرد، می‌تواند باعث لخته شدن خون در مغز شود. علاوه بر روزه داری، نوشیدن آب کم و یا فعالیت زیاد که دفع بیشتر آب بدن را به همراه دارد، زمینه ساز خطر لخته شدن خون در مغز است.[۳۳]

روزه‌داری در روزهای تابستان به‌دلیل طولانی‌بودن روزها و گرمای هوا منجر به کاهش اهدای خون تا ۵۰٪ می‌شود.[۳۴]

توصیه غذایی به روزه داران

توصیه می‌شود کسانی که در ماه رمضان روزه می‌گیرند از خوردن وعده غذایی سنگین در شب پرهیز کنند و به جای آن سحری را کامل‌ترین وعده غذایی خود قرار دهند و خوردن سحری ترک نشود. علاوه بر این برای جبران کم آبی توصیه می‌شود روزه داران سبزیجات و میوه جات مصرف کنند و از نوشیدن مواد ادرار آور (مانند چای) در هنگام سحر بپرهیزند. برخی منابع پیشنهاد می‌کنند شخص روزه دار از زمان افطار تا سحر مقدار معتنابهی آب (حدود دو لیتر) مصرف کند.[۳۵][۳۶]

روزه آب

یه گفته Jarvis «روزه آب» -که در آن فرد فقط مجاز به نوشیدن، آب، آب مقطر، یا آب میوه است- نه تنها بدن را پاکسازی نمی‌کند و به بدن استراحت نمی‌دهد بلکه با فشار بیشتر بر روی کبد باعث افزایش تجمع ترشحات سمی همچون اوره در خون می‌شود. هنگامی که بدن با کمبود انرژی مواجه می‌شود بدن طی فرایندی به نام کاتابولیسم شروع به شکستن ماهیچه‌ها و دیگر بافت‌های پروتئنی و تبدیل آن به انرژی می‌کند. کاتابولیسم در واقع نوعی «خود خوری» محسوب می‌شود که با تولید اوره و اسیدهای آمینه (به عنوان مواد فرعی) منجر به افزایش اسیدیته خون می‌شود. نتیجهٔ اسیدی شدن خون ضعف، خستگی شدید، کج‌خلقی، افسردگی، کاهش میل جنسی و احساس کسالت است. به عقیده وی، روزه آب علاوه بر سمی کردن خون با مواد اسیدی، مانع از دفع کامل آنها از بدن نیز می‌شود. روزه آب باعث از دست رفتن سریع آب، پتاسیم و سدیم می‌شود. کاهش آب بدن منجر به کاهش حجم خون و در نتیجه کاهش فشار خون خواهد شد که به سرگیجه، احساس ضعف و یا غش منتهی می‌شود. کمبود شدید پتاسیم منجر به بهم خوردن ریتم ضربان قلبی می‌شود. این افت تپش قلب حتی ممکن است در مواردی به مرگ بینجامد. کسانی که روزه آب می‌گیرند ممکن است همچنین به کم‌خونی، ضعف ایمنی بدن، آسیب‌های کلیوی یا کبدی مبتلا گردند. همچنین آسیب‌های معده-روده‌ای یا نارسایی‌های گوارشی می‌تواند تا چند هفته یا چند ماه ادامه داشته باشد. روزه خصوصاً برای کودکان خطرناک است.[۳۷] پروفسور دکتر ویلیام جارویس استاد بازنشته دانشکده پزشکی لوما لیندا (امریکا)، متخصص سلامت عمومی معتقد است که «روزه آب» -که در آن فرد فقط مجاز به نوشیدن، آب، آب مقطر، یا آب میوه است- می‌تواند بسلامت آسیب برساند. روزه منجر به از دست دادن سریع آب، سدیم و پتاسیم است. این کار سبب کاهش حجم خون می‌شود همچنین کم خونی، کاهش ایمنی بدن، پوکی استخوان، صدمه به کلیه، یا آسیب کبدی از عوارض دیگر این نوع روزه است.[۱]-[۲]

روزه در آیین زرتشت

در آیین زرتشت روزه گرفتن و نخوردن آب و غذا بخاطر اینکه باعث سستی بدن و عدم فعالیت مفید و کار روزانه می‌شود ناپسند می‌باشد. چون این موارد در آیین زرتشت نکوهیده شده و بی‌کاری و تن پروری بشدت نهی شده‌است و در وندیداد، فرگرد سوم فقره ۳۳[۳۸] نوشته شده: ‹‹ آن کس که سیر غذا می‌خورد، توانایی می‌یابد که نیایش بکند، کشاورزی کند و فرزندان به وجود آورد. جاندار از خوردن زنده می‌ماند و از نخوردن می‌میرد. ›› امابرای افراط نکردن در خوردن گوشت حیوانات روزهای دوم و دوازدهم و چهاردهم و بیست و یکم هر ماه زرتشتیان از خوردن گوشت پرهیز می‌کنند این چهار روز متعلق به چهار امشاسپند وهمن، ماه و گوش و رام که ازنگهبانان چهارپایان هستند می‌باشد.

روزه‌داری یهودیان و مسیحیان

روزه‌داری در عهد عتیق

روزه گرفتن از عبادات یهودیان بوده‌است که چندین بار در تنخیهودی یا عهد عتیق به آن اشاره شده‌است. موسی پیش از دریافت الواح عهد از یهوه، چهل شبانه‌روز در کوه سینا روزه گرفت و از خوردن و آشامیدن پرهیز کرد.[۳۹] داوود در هنگام بیماری پسرش از بت‌شابع زن اوریا، روزه گرفت.[۴۰]یهوشافط پس از پیروزی یهودیه بر موآبی‌ها و عمونیان چهل روز روزه گرفت.[۴۱]یوئیل[۴۲] و یونس[۴۳] نیز برای دور کردن خشم خدا به مردم دستور به روزه گرفتن دادند. مردخای و استر و پیروانشان نیز از دیگر از شخصیت‌های عهد عتیق هستند که پس از فرمان هامان وزیر اخشورش برای قتل‌عام یهودیان چندین شبانه‌روز روزه گرفتند.[۴۴]

 

 

 

روزه‌داری یهودیان

در شریعت یهود، یکی از راه‌های متعارف نزدیکی به خداوند روزه است. وامروزه، امری بسیار متداول و معمول در آیین یهودیان جهان است که در قالب‌های واجب و اختیاری برگزار می‌شود. روزه در کلام عبری، تعنیت به معنای رنج دادن جان نامیده می‌شود که وجه تسمیه آن خودداری از خوردن و آشامیدن طی روز (شرعی) است. در بیان فلسفه روزه یهود محدود کردن انسان در خودداری از اعمال ساده زندگی مثل خوردن و آشامیدن، او را وادار به تفکر و بررسی شفاف‌تر روش‌ها و اهداف زندگی خود می‌کند. (ماهی تا زمانی که در آب است، معنای آب را نمی‌داند). بطور کلی درتقویم عبری ۶ روز بجهت روزه واجب درنظر گرفته شده است.

روزه‌های واجب

۱- معروفترین روزه یهودیان، روزه یوم کیپور نام دارد. این روزه با هدف بخشش گناهان (میان انسان و خداوند) انجام می‌شود و تنها روزه‌ای است که دستور مستقیم خداوند در تورات دربارهٔ آن صادر شده است:.[۴۵] یهودیان جهان در این روز که مهم‌ترین روز تقویم عبری محسوب می‌گردد، روزه ۲۵ ساعته (غروب تا غروب) گرفته و از انجام هر کاری دست کشیده و تمام وقت در کنیساها، به عبادت می‌پردازند.

چهار روزه زیر، از روزه‌هایی هستند که پس از ویرانی معبد بیت‌المقدس از طرف انبیا و علمای بنی‌اسرائیل به نشانه سوگواری برای این جامعه مقرر شدند.

۲-گدلیا(۳ تیشری)

۳-دهم طبت

۴- ۱۷ تموز

۵- ۹ آو (۲۵ ساعته) یهودیان در این روز تیشا بآو یا «نهمین روز از ماه عبری آو» که روزی است که معبد اورشلیم دو بار و در سالهای ۵۸۶ قبل از میلاد و ۷۰ میلادی، تخریب شد، به روزه داری می‌پردازند. این روز «شوم‌ترین روز تاریخ یهود» شناخته می‌شود.

۶-روزه استر (به منظور طلب حاجت و استجابت دعا صورت می‌گیرد)

روزه‌های مستحب

۱-روزه آدینه پسح: این روزه مختص پسران و مردان اولزاد خانواده است که به یادبود ضربت خداوند به اولزادهای مصریان در هنگام آستانه خروج بنی‌اسرائیل از مصر و مصونیت عبرانیان از این ضربت صورت می‌گیرد.

۲-در ایام خاص از سال به ویژه ماه الول، روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه گرفته می‌شود.

۳-روزهای آدینه ماه نو عبری (روز قبل از حلول ماه قمری).

۴-عروس و داماد در روز عروسی یا روز قبل از آن به مناسبت شروع زندگی جدید و به منظور توبه از گناهان گذشته در صورت امکان روزه می‌گیرند.

۵- کسی که خواب آشفته‌ای دیده است و آن را نشان بدی می‌داند، روز بعد به خاطر کفاره گناهان و رفع مصیبت روزه می‌گیرد.

۶- برخی رسم دارند که در سالروز درگذشت والدین خود یا سالروز درگذشت علمای عالی‌رتبه دینی روزه بگیرند.

۷- در مواقع خاصی مانند احتمال وقوع بلایای طبیعی یا بروز خشکسالی و نظایر آن، بنا به حکم مرجع دینی، روزه جماعتی بر یهودیان منطقه‌ای خاص مقرر می‌شود.

آداب روزه و شرایط آن:

  • در شریعت یهود، کلیه واجبات دینی برای دختران از سن ۱۲ سالگی و برای پسران از ۱۳ سالگی شروع گشته و اجباری است. روزه نیز مشمول این حکم است.
  • کلیه روزه‌های مورد بحث اعم از واجب و مستحب به غیر از ۲ مورد یُوم کیپور و روزة نهم آو (که ۲۵ ساعته و از غروب تا غروب هستند)، همگی از ماقبل سپیده صبح تا تاریکی کامل هوا برگزار می‌شوند
  • غیر از روزه بزرگ یوم کیپور که تاکید ویژه‌ای بر انجام آن صورت می‌گیرد، در همه روزه‌ها، بیماران و افراد ضعیف و زنان باردار یا شیرده از روزه‌ها معاف هستند.
  • در ایام عید و روزهای شنبه و روزهای اول ماه نو عبری، گرفتن روزه ممنوع است.

آمادگی جسمانی و پذیرش روزه:

هر چند که روزه در یهود (تعنیت) معنای تحت‌اللفظی «رنج دادن جان» را داراست، اما هدف اصلی آن همانگونه که ذکر شد، یادآوری موضوع‌های معین در شرایط ویژة روزه است. لذا آمادگی جسمانی برای روزه بسیار با اهمیت شمرده شده است. به خصوص دربارهٔ روزه بزرگ یوم کیپور، در احکام دینی، صرف خوراک مفصل قبل از شروع این روزه، بسیار باارزش و مستوجب ثواب مضاعف شمرده شده است، زیرا فرد را برای اجرای یک فرمان الهی آماده می‌سازد.

رابطهٔ انسان با انسان:

نیز درباره روزه‌هایی که جنبه توبه دارند به کرات این نکته گوشزد شده است که روزهٔ توبه، تنها مختص روابط انسان و خداوند است و چنانچه انسانی، نسبت به همنوعان خود گناهکار باشد، تا زمان رفع کدورت و احقاق حقوق آنها، روزه و توبه او به درگاه خداوند بی‌اثر خواهد بود.[۴۶]

روزه‌داری در عهد جدید

بر اساس عهد جدید، فریسیان و پیروان یحیی روزه می‌گرفتند اما شاگردان عیسی روزه نمی‌گرفتند. در انجیل متی آمده‌است:

۱۵ و شاگردان یحیی نزد وی آمده، او را گفتند که چون است که ما و فریسیان روزه می‌داریم و شاگردان تو روزه نمی‌گیرند.

۱۶ عیسی ایشان را گفت که آیا تواند شد که پسران در عروسی غمگین گردند تا آن‌که داماد با ایشان است، لیکن آن روزی که داماد از ایشان گرفته شود آن‌گاه صائم خواهند گردید.

۱۷ هیچ‌کس بر پیراهن کهنه پارچه کرباس نو وصله نمی‌گذارد زیرا که آن‌چه به وصله می‌گذارد، دریدگی پیراهن را زشت‌تر می‌کند.

۱۸ یا شراب تازه را در مشک‌های کهنه می‌ریزند والا آن مشک‌ها دریده و باده ریخته شود و مشک‌ها نباشند بلکه شراب تازه را در مشک‌های نو می‌ریزند تا هر دو بمانند.

انجیل متی، باب نهم، آیات ۱۵ تا ۱۸ با این حال عیسی در بیابان، چهل شبانه‌روز روزه گرفت[۴۷] و یحیی تعمیددهنده مکرر روزه می‌گرفت.[۴۸]متی از عیسی نقل کرده‌است که دیو جز به دعا و روزه از جسم انسان بیرون نمی‌رود.[۴۹] اما عیسی روزه ریاکاران را تقبیح می‌کرده‌است.

۱۷ و چون روزه می‌گیرید چون ریاکاران کشیده‌رو نباشید که چهره خویش را درهم می‌کشند تا در نظر مردم روزه‌دار نمایند، به درستی به شما می‌گویم که ایشان اجر خود را گرفته‌اند.

۱۸ لیکن تو هرگاه روزه می‌گیری، سر خود را چرب کن و روی خویش را بشوی

۱۹ تا در نظر مردم روزه‌دار ننمایی بلکه در نظر پدر خود که پدر تو نهان را می‌داند و آشکارا تو را جزا خواهد داد.

انجیل متی، باب هفتم، آیات ۱۷ تا ۱۹

روزه‌داری در دین مانوی

مانویان دو نوع روزه داشتند که یکی از آنها دوروز کامل و دیگری از صبح تا غروب بود. و بر اساس شواهد نجومی زمانش تعیین می‌گشت. آنها عیدی نیز داشتند که در روز پایانی ماه روزه برگزار می‌شد. در آن روز، تصویر مانی را در دست گرفته و به گناهان خود اعتراف می‌کردند، یک تخت یا کرسی برای مانی خالی می‌گذاشتند. آنان این عید را "بما" می‌نامیدند.[۵۰]

روزه‌داری در اسلام

نوشتار اصلی: روزه (اسلام)

«روزه» در اسلام عبادتی است که انسان برای انجام فرمان خدا از اذان صبح تا اذان مغرب تمام روزهای ماه رمضان از چیزهایی که روزه را باطل می‌کند خودداری نماید. در این دین مسافرین (با شرایطی خاص) از گرفتن روزه معاف هستند.[۵۱]

روزداری در آئین بهائی

نوشتار اصلی: روزه بهائی

در تقویم بهائی هر سال شامل ۱۹ ماه ۱۹ روز است. آخرین ماه از این سال، شهرالعلاء است که بهائیان در این ماه از طلوع تا غروبخورشید از خوردن و آشامیدن پرهیز کرده و روزه می‌گیرند. در این دین مسافرین (با شرایطی خاص) از گرفتن روزه معاف هستند.[۵۲]

کاربرد پزشکی

اغلب غذا نخوردن نسبت به جراحی یا دیگر اعمالی که نیازمند بی حسی هستند، به دلیل ریسک استنشاق ریوی محتوای معدی پس از القای بی حسی (یعنی استفراغ کردن و استنشاق استفراغ، که ذات الریه استشاقی خطرناکی را موجب می‌شود) ترجیح داده می‌شود.[۵۳][۵۴][۵۵] علاوه بر آن، آزمایشهای مشخص پزشکی، مانند آزمایش کلسترول یا اندازه گیری مشخص گلوکز خون نیازمند چندین ساعت نخوردن است تا یک پایه‌ای استقرار یابد. در مورد کلسترول، اجتناب از نخوردن برای ۱۲ ساعت تمام، بیش اندازه گیری تری گلیسیرید را تضمین می‌کند.[۵۶]

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 11 تیر 1394 ساعت: 10:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1652

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس