تحقیق دانشجویی - 89

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره زندگينامه میخائیل سرگيوویچ گورباچف

بازديد: 157

میخائیل سرگيوویچ گورباچف 
نخستين رئيس جمهور اتحاد جماهير شوروي ( 1931 )
 

"میخائیل گورباچف"، در روز دوم مارس 1931 در دهكده‌ي "پریولنوی" در نزدیکی‌ "استاوروپول" در جنوب روسيه و از خانواده‌ای دهقان به دنيا آمد. وي نخستين كسي بود كه به عنوان رئيس جمهور برگزيده‌ي مردم روسيه به گونه‌اي دمكراتيك و بر پايه‌ي رأي و نظر مردم به اين مقام رسيد.
او در دانشگاه "مسکو" در رشته‌ي حقوق به كسب دانش پرداخت و همانجا با همسر آینده‌اش، "ریزا ماکیمونا تیتورنکو"، آشنا شد. این دو در سپتامبر ۱۹۵۳ ازدواج کردند و پس از دانش‌آموختگي گورباچف در سال ۱۹۵۵، در خانه ي او در منطقه‌ي "استاوروپول" (جنوب روسیه) زندگی مشترک خود را آغاز كردند. 
گورباچف در سال ۱۹۵۲ و در سن بيست و يك سالگی، به حزب کمونیست اتحاد شوروی پیوست. او در سال ۱۹۶7 و در سن ۳۵ سالگی از انستيتوي کشاورزی "استاوروپول"، مدرک "آگرونومیست- اکونومیست" را دریافت کرد. 
تلاش‌هاي سياسي گورباچف، كمابيش از سال 1950 آغاز گرديد و تا سال 1978، رهبري سازمان جوانان حزب كمونيست منطقه‌اي و برخي از تشكيلات حزبي را پذيرفت. وي در سال 1978 ميلادي، دبير كميته‌ي مركزي حزب كمونيست شد و هفت سال پس از آن، به مقام دبير كلي حزب (1985) رسيد.
در سال ۱۹۷۹ گورباچف به دفتر سیاسی پیوست و در آنجا از پشتيباني "یوری آندروپوف"، که او هم از اهالی "استاوروپول" بود، برخوردار شد. در همان زمان کوتاهی که "آندروپوف"، رهبر شوروی بود، گورباچف باز هم پيشرفت كرد. 
دوران تصدی "اندروپوف" بسیار کوتاه بود و پس از مرگ وی در سال 1984 گارد قدیمی حزب در آخرین عملکرد، "کنستانیتن چرنکو" را كه 72 ساله بود، دبیر اصلی حزب نمود. چرنکو در طول همین سالها به اندازه‌اي بیمار بود که بیشتر زمانها، گورباچف (معاون وی)، قدرت سیاسی حکومت بر کشور را در دست داشت. 
گورباچف،به عنوان یکی از مقامات حزب کمونیست، سفرهای بسیاری به بيرون از كشور داشت كه اين سفرها، نقش مهمي در شكل‌گيري دیدگاههای سیاسی و اجتماعی او داشته است. 
 
دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروری
پس از مرگ "کنستانتین چرننکو"، "گورباچف" در يازدهم مارس ۱۹۸۵ و در حالی که ۵۴ سال داشت، به عنوان "دبیر کل حزب کمونیست" برگزيده شد. او نخستين رهبر حزب بود که در زمان انقلاب اکتبر هنوز به دنیا نیامده بود.
او بازسازي‌هايي را در حزب کمونیست و اقتصاد دولتی به انجام رساند و در کنگره‌ي بیست و هفتم حزب کمونیست اتحاد شوروی در فوریه‌ي ۱۹۸۶ این بازسازي‌ها را در سه عنوان "گلاسنوست" (در روسی: باز بودن)، "پروستریکا" (در روسی: دوباره‌سازی) و "اسکورین" (در روسی:‌ شتاب [توسعه ي اقتصادی]) عرضه کرد.
 
بازسازي و دموکراتیزاسیون
گورباچف در سال ۱۹۸۵ بيان داشت که اقتصاد شوروی باید دوباره از نو ساخته شود. در آن دوران، بیشتر، واژه‌ي "اسکورین" برای اشاره به این "از نو ساخته شدن" به كار گرفته می‌شد، ولي در آينده، واژه‌ي "پروستریکا" رواج گستره تري يافت.
گورباچف امید داشت که برنامه‌های بازسازي اقتصادی او (پروستریکا) در كشور، سبب افزایش سطح زندگی و بازده کارگران شود، ولي بسیاری از بازسازي‌هاي او رادیکال به شمار رفته و با مخالفت‌هایی از درون حکومت شوروی روبرو شدند.
نخستين بازسازي مهم او در سال ۱۹۸۵ با نام "بازسازي الکلی" انجام شد. می‌توان گفت که "بازسازي الکلی"، یکی از نخستين اقداماتی بود که سلسله ي زنجیرواری از رويدادها را رقم زد و سرانجام، منجر به فروپاشی اتحاد شوروی شد.
قانون "کوپراتیو‌ها" که در ماه مه ۱۹۸۸ بيان گرديد، شاید رادیکال‌ترین گونه‌ي بازسازي اقتصادی دوران رهبري گورباچف بود. از زمان "نپ" در دوره ي "لنین"، این نخستين بار بود که (بر پايه‌ي این قانون جدید)، مالکیت خصوصی براي برخي از کسب و کارها روا دانسته شد. قانون، نخست، مالیاتهای بسیار زیاد و محدودیت‌هایی در استخدام مي‌گذاشت و سپس برای باز کردن جاي تلاش بخش خصوصی، این‌ محدوديت‌ها نیز برداشته شدند. از این دوره به بعد، رستورانها، مغازه‌ها و شرکت‌های تولیدی "کوپراتیو"، بخشی از صحنه‌ي تلاش‌هاي اقتصادی شوروی گشتند.
بيان سیاست "گلاسنوست" از سوي گورباچف، آزادیهایی را براي مردم به وجود آورد، مانند درجه‌ي بالايي از آزادی بیان. این امر تغییری رادیکال به شمار مي‌رفت؛ به ويژه با توجه به اینکه تا پيش از گورباچف، کنترل نشريه‌ها و سرکوب انتقادها، بخش مهمی از سياست شوروی بود. بسیاری از محدودیت‌های نشریه‌ها برداشته شد و هزاران نفر از زندانیان سیاسی را آزاد كردند.
در ژانویه ي ۱۹۸۷ گورباچف به "دموکراتیزاسیون" دست زد؛ یعنی ترکیب عناصر دموکراتیک همچون انتخاب‌های [ =گزينش‌هاي ] چند کاندیدایی در روند سیاسی شوروی. 
در دسامبر ۱۹۸۸، شورای عالی، پايه‌گذاري "کنگره‌ي نمایندگان مردمي" را تصویب کرد. این کنگره، نهاد تازه‌ي قانونگذاري در اتحاد شوروی بود. در مارس و آوریل ۱۹۸۹، انتخابات کنگره در سراسر اتحاد شوروی برگزار شد و در ۱۵ مارس ۱۹۹۰، گورباچف به عنوان نخستين رئیس جمهور اتحاد شوروی برگزيده شد.
گورباچف در مورد مسائل بین‌المللی، بیشتر تلاش در افزایش ارتباطات و تجارت با غرب را داشت. او با بسیاری از رهبران غربی همچون "مارگارت تاچر"، "هلموت کهل" (صدر اعظم وقت آلمان غربی) و "رونالد ریگان‌" (رئیس جمهور وقت آمریکا) روابط حسنه‌ای برقرار کرد. در آن زمان، تاچر بيان داشت:
"من آقای گورباچف را دوست دارم؛ می‌توانیم با هم داد و ستد کنیم." 
در يازدهم اکتبر ۱۹۸۶، گورباچف و ریگان در "ریکیاویک"، پایتخت "ایسلند" دیدار کردند تا در مورد کاهش سلاح‌های هسته‌ای میان‌برد در اروپا به گفتگو بنشينند. این امر، سرانجام، به امضای معاهده‌ي نیروهای هسته‌ای میان‌ برد (آی ان اف) در ۱۹۸۷ انجامید.
در سال ۱۹۸۸، گورباچف بيان کرد که اتحاد شوروی دیگر از "دکترین برژنف" پیروی نمی‌کند و ملتهاي بلوک شرق، آزادی تصمیم‌‌گيري در مسائل خارجی را دارند. این را می‌توان از بزرگترین بازسازي‌هاي گورباچف در سیاست خارجی دانست؛ تا جایی که سخنگوی وقت وزارت خارجه، "گنادی گراسیموف"، دکترین جدید را "دکترین سیناترا" نامید. 
ناديده گرفتن دکترین برژنف در سال ۱۹۸۹ سبب پيدايش انقلابهايي در اروپای شرقی شد و طی آن، فروپاشی دولتهای کمونیستی اروپای شرقی مانند "مجارستان"، "آلمان شرقی"، "چکسلواکی" و حتی "بلغارستان"، یکی پس از دیگری روي داد. به جز "رومانی"، مابقي همه انقلاب‌هايي غیر قهرآمیز بودند که طی آنها رژيمهای جانبدار شوروی سقوط کردند. پایان هژمونی شوروی بر اروپای شرقی، در عمل، جنگ سرد را پایان داد و به همین دليل، گورباچف در ۱۵ اکتبر ۱۹۹۰، برنده ي جایزه ي صلح نوبل شد. او دو سال پيش از آن، يعني در ۱۹۸۸، "مرد سال گاهنامه‌ي تایمز" نیز شده بود.
گرچه اصلاحات سیاسی گورباچف برای رشد دموکراسی و آزادی در اتحاد شوروی مفید بود، سیاست‌های اقتصادی او کشور را به دشواري‌هاي اقتصادی بیشتر نزدیک‌ کرد. در مقايسه با ۱۹۸۵، کسری دولت از ۰ تا ۱۰۹ میلیارد روبل افزايش یافت. مخازن طلا از ۲۰۰۰ به ۲۰۰ تن کاهش یافتند و بدهی خارجی از ۰ به ۱۲۰ میلیارد دلار رسید.
 
کودتا و فروپاشی شوروی
گرچه تلاش گورباچف به گونه اي برای زنده کردن سوسیالیسم در شوروی بود، ولي دموکراتیزاسیون اتحاد شوروی و اروپای شرقی، قدرت حزب کمونیست و حتی خود گورباچف را زیر سوال برد. برداشتن سانسور و تلاش گورباچف برای ایجاد فضای باز سیاسی، بدون اینکه خود او بخواهد، سبب نفوذ جنبش‌های ناسیونالیستی قومی و گاهی ضد روسی در جمهوری‌های شوروی شد. بسیاری از این جمهوری‌ها خواهان آزادي عمل بیشتری از سوي مسکو شدند؛ بويژه در جمهوری‌های "بالتیک" یعنی "استونی"، "لیتوانی" و "لاتوی" که در ۱۹۴۰، استالین آنها را به خاک شوروی پیوند زده بود. همچنین جنبش‌های ناسیونالیستی در جمهوری‌های شوروی از جمله "گرجستان"، "اوکراین"،‌ "ارمنستان" و "آذربایجان" به تكاپو افتادند. گورباچف به گونه‌اي نادرست سبب آزاد شدن نیرویی شده بود که سرانجام اتحاد شوروی را نابود کرد. 
زماني كه گورباچف در تعطیلات به سر می برد، گروهي او را دستگیر و رندانی كردند و "يلتسین"، رهبر نیروهای اصلاح طلب [ =خواهان بازسازي ] شد. گورباچف از پُست خود كناره گرفت و در  ۲۵ دسامبر سال 1991، پرچم اتحاد شوروی از فراز "کرملین" پایین آورده شد و پرچم روسیه جایگزین آن گرديد. گورباچف در ادامه با ایراد سخنرانی‌های گوناگون در پی محبوبيت بود، ولي تاریخ او را فراموش کرده بود و در انتخابات 1996 با جانبداران کمی روبرو شد.
 
تلاش‌‌های سیاسی پس از كناره‌گيري
گورباچف در ۱۹۹۲، "بنیاد گورباچف" و در ۱۹۹۳، "صلیب سبز بین‌الملل" یکی از سه پشتيبان مالی "منشور زمین" ‌را بنا نهاد. او در ضمن به باشگاه رم پیوست.
در سال ۱۹۹۶، گورباچف، کاندید ریاست جمهوری روسیه شد، ولي شاید به سبب عدم محبوبیت ناشي از فروپاشیدن اتحاد شوروی، حدود یک درصد از آرا را کسب کرد.
گورباچف در ۲۵ نوامبر سال ۲۰۰۱ ، حزب "سوسیال دموکرات" روسیه ر ا بنیان نهاد. این حزب، همبستگي چندین "حزب سوسیال دموکرات" در روسیه است. او در ماه می ‌‌۲۰۰۴ پس از ناسازگاري با رئیس حزب در مورد موضع حزب در انتخابات دسامبر ۲۰۰۳ از سمت رهبری آن كناره‌گيري كرد.
در سال ۲۰۰۵ ، گورباچف به دليل نقش خود در همبستگي دوباره‌ي آلمانها، جایزه‌ي "پوینت آلفا"‌را دریافت کرد. در همین سال، او دکترای افتخاری را از دانشگاه "مونستر" نیز از آن خود نمود.
 
برگرفته از :
ظريفيان صنعتكار، بهنام؛ دنياي مشاهير؛ تهران : انتشارات فارابي، 1383.
http://fa.wikipedia.org
http://243.blogfa.com/post-37.aspx

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 17:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه موريس مترلينگ

بازديد: 171

موريس مترلينگ
نويسنده بلژيكي (1862 – 1949)
 

«موریس پولیه در برنارد مترلینگ» (Maurice Maeterlinck)، شاعر، انديشمند، نمايشنامه نویس، فیلسوف و محقق بزرگ بلژیکی در ۲۹ آگوست سال ۱۸۶۲ در شهر «گان» متولد شد. مترلینگ تحصیلات ابتدایی را در کالج «سن بارب» و تحصیلات عالیه را در رشته حقوق و در دانشگاه «گان» به پایان رسانید. وي در سال ۱۸۸۴ و در سن ۲۲ سالگی به عضویت کانون وکلای شهر «گان» انتخاب شد و یک سال بعد، به مقام ریاست کانون دست یافت، اما قوانین خشک مجمع حقوقدانان نمی توانست انديشه هاي بزرگ و طبع کاوشگر او را قانع سازد. از این رو، تا پایان عمر، دست از وکالت کشید. مترلینگ در خانواده خود، زبان آلمانی و فرانسه را آموخت و بعد از ترک شغل وکالت، از دانش زبان انگلیسی برخوردار شد. در سال ۱۸۸۷ با دلی پر از امید به پاریس رفت تا در این شهر پرهیاهو، نام خود را به عنوان یک نویسنده، بلند آوازه سازد. اما شش ماه بعد، پدرش درگذشت و او به ناچار به شهر «گان» بازگشت. مرگ پدر، او را به انديشيدن درباره هستی، حیات و مرگ واداشت. مترلینگ کار نویسندگی را به طور رسمي از سال ۱۸۸۹ آغاز کرد. نمایشنامه ای شايسته تحسین به قلم او، نظر انجمن هاي ادبی را به خود جلب کرد؛ اما شهرتش از شهر تجاوز نکرد. این شکست باعث شد که وی برای مدت چهار سال، نااميد و سرخورده، قلم را کنار بگذارد. در سال ۱۸۹۶ دوباره به پاریس سفر کرد و در آنجا با اربابان علم و ادب و همچنین با رهبران مکتب ادبی «سمبولیسم» آشنایی یافت. مترلینگ در سال ۱۸۹۷، نمایشنامه «شاهزاده خانم مالن» و در سال ۱۸۹۸،«عقل و سرنوشت»، در سال ۱۹۰۱،«زنبور عسل»، در سال ۱۹۰۲، نمایشنامه «موناوانا»، در سال ۱۹۰۳، کتاب «معجزه سن آنتوان» و در سال ۱۹۰۷، «فراست گلها» را منتشر کرد. وي در سال ۱۹۰۸، شاهکار ادبی خود، نمایشنامه «پرنده آبی» را به رشته تحریر درآورد. این نمایشنامه در طول پانزده سال، به ۶۵ زبان مختلف ترجمه شد و در آمریکا نود و سه هزار مؤسسه از جمله مغازه، تئاتر، رستوران، کافه، سینما و غیره، نام «پرنده آبی» را بر روي خود گذاشتند. انتشار این نمایشنامه و ديگر آثار با ارزش مترلینگ باعث شد که وی در سال ۱۹۱۱، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کند. او در سال ۱۹۱۲، کتاب «مرگ» را منتشر نمود و در سال ۱۹۱۹، با اینکه در بلژیک به سر می برد، به عضویت آکادمی علوم فرانسه درآمد. وي در سال ۱۹۲۰، طي سفر به آمریکا با بزرگان ادب آنجا آشنا شد. مترلینگ در سال ۱۹۲۶، كتاب «موریانه»، در سال ۱۹۳۱، «مورچگان»، در سال ۱۹۳۵، «عنکبوت زجاجی» و در سال ۱۹۳۷، کتاب معروف «در برابر خدا» را منتشر كرد. جنگ اول و دوم جهانی، اثر بدی در روحیه او به جا گذاشت؛ به گونه اي كه مي توان نشانه هاي آن را در مقاله هايي که با نام «بقایای جنگ» در انگلستان و «کشتار معصومان» در آمریکا انتشار یافت، مشاهده نمود. یکی از رويدادهاي بزرگ زندگی مترلینک، آشنايي او با زنی به نام «ژرژت لبلان» خواهر «موریس لبلان»، نویسنده داستانهای معروف «آرسن لوپن» است. «ژرژت» چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی بزرگترین مشوق مترلینگ بود. در سال ۱۹۴۰، پس از حمله هیتلر به کشور بلژیک، مترلینگ همراه با «ژرژت» به آمریکا فرار کرد. در سال ۱۹۴۱ ژرژت درگذشت و موریس را تنها گذاشت. مترلینگ براي بار دوم جایزه ادبیات نمایشی «فرهنگستان زبان و ادبیات فرانسه» را دريافت كرد. این نویسنده بزرگ در اواخر عمر دچار فراموشي شد و مدتها در یکی از بیمارستانهای آمریکا به سر مي برد. وی در اواخر عمر به فرانسه بازگشت و در سال ۱۹۴۹، در جنوب فرانسه درگذشت. مترلینگ در تمام طول عمر خود با احترام می زیست و در زمان حیات، نام او را در دائرة المعارفها ثبت کردند. پادشاه بلژیک در جشن هفتاد سالگی خود، لقب اشرافی «کنت» را به او داد، ولی مترلينگ از به کار بردن اين لقب خودداری می کرد. پادشاه انگلستان نیز در کشور خود، قصری را به نام او ثبت كرد. مترلینگ در شعر و نویسندگی از مکتب «سمبولیسم» پيروي می کرد. در اين مكتب، شعر بيانگر عواطف و احساساتی است که از اعماق روح انسان بر مي خيزد. او به ترجمه آثار دیگران علاقه داشت و  از «شکسپیر» تجليل مي كرد. به همين دليل، وی را «شکسپیر بلژیک» لقب دادند. مترلینگ در آثار فلسفی خود، مسائل تازه ای را طرح کرد که انجمنهاي مذهبی و اخلاقی جهان را بر ضد خود شوراند. وی با نبوغ خود، ذات اشیاء را مورد بررسي و جستجو قرار داد و همه چیز را با دقت عجیبي مشاهده كرد. انديشه هاي او درباره «مورچگان»، «زنبور عسل» و «موریانه» برگرفته از مشاهدات اوست.
 
برخي از مهمترين آثار وي عبارتند از :
نمایشنامه های «مرگ تن تاژیک»، «معجزه»، «درام ماری ماکدولین»، «آریان و بارب بلو»، «پله آس» و «ملیزاند» و کتابهای «قانون بزرگ»، «جاده های کوهستانی»، «ساعت سنگی»، «دیوان اشعار»، «راز بزرگ»، «معبد مدفون»، «هوش گلها»، «گنجینه ناچیز»، «بعد چهارم»، «میزبان ناشناس» و «سایه بالها».
مترلينگ ناگهان نويسندگي تئاتر را رها كرد و شروع به نوشتن كتابهاي فلسفي نمود. اين كتابها كه به راستي در جهان علم و ادب، غوغا به پا كردند، عبارتند از :
1- عقل و سرنوشت
2- زندگي زنبور عسل
3- معبد ويرا
4- دو باغ هوش گلها
5- مرگ
6- بقاياي جنگ
7- صاحبخانه ناشناس
8- جاده هاي كوهستاني
9- راز بزرگ
10- زندگي موريانه
11- زندگي فضا
12- عرصه فرشتگان
13- زندگي مورچه
14- ساعت ريگي
15- سايه بالها
16- قانون بزرگ
17- قبل از سكوت بزرگ
18- گنجينه فقرا
19- دروازه بزرگ
«بركسون» فيلسوف و دانشمند شهير، در ارتباط با مترلينگ بيان مي دارد : 
«ما اگر بگوييم كه مترلينگ به منزله سقراط عصر حاضر است، سقراط را خيلي بزرگ و مترلينگ را كوچك كرده ايم». 
انيشتين نيز در اين رابطه مي گويد : 
«شايد قرنها بگذرد و در كره خاكي انديشمندي مانند مترلينگ به وجود نيايد». 
عظمت مترلينگ در نيروي فكر او بود و در هيچ يك از علوم فيزيك، شيمي، رياضي و مكانيك و ...به پاي دانشمندان امروزي نمي رسيد. مترلينگ يك دهم از معلومات انيشتين را در رياضيات نداشت، اما امواج مغز او چندين برابر انيشتن بود؛ به گونه اي كه خود انيشتين مي پذيرد كه او مرد بزرگي است. خلاصه اينكه، برتري يك دانشمند يا فيلسوف به ميزان دانسته هايش نيست و اگر چنين باشد، ارزش و دانش يك دائرة المعارف بيشتر از دهها دانشمند است.
برخي از كتابهاي مترلينگ در زمان حياتش، تنها در فرانسه بيش از يكصد و پنجاه بار تجديد چاپ شد. او در ششم ماه مه سال ۱۹۴۹ در ویلای شخصی اش در «ریوی یرا» فرانسه بر اثر سكته قلبي درگذشت.

برگرفته از :
 
http://meterling.com
http://www.shamimnet.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 17:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه مارك تواين

بازديد: 185

مارك تواين 
نويسنده امريكايي (1835-1910)
 

مارك تواين نويسنده، روزنامه نگار و فكاهى نويس مشهور آمريكايى است كه با داستان هاى پرماجراى خود مانند «تام ساير» و «هاكلبرى فين» به نويسنده اى جهانى بدل شد و در سراسر جهان خوانندگان فراوانى يافت. او كه به تلفظ و نحوه اداى كلمات و جملات بسيار دقيق و حساس بود موفق شد نوع جديدى از گفتار محاوره اى را براى داستان نويسى آمريكا معرفى كند. «ارنست همينگوى» در اثر خود به نام «تپه هاى سبز آفريقا» مى نويسد: «تمام ادبيات نوين آمريكا از يك كتاب سرچشمه مى گيرد و آن «هاكلبرى فين» اثر مارك تواين است... و بهترين كتابي است كه در دست داريم».
«ساموئل لنگهورن كلمنس» با نام مستعار مارك تواين در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در فلوريدا به دنيا آمد. پدرش مردی بی­ایمان و مادرش زنی مذهبی و متعصب بود. وي دوران کودکی را در قریه هانیبال Hannibal در کرانه رود می­سی­سی­پی گذراند. این منطقه آرام  بعدها زمینه خلق مهمترین آثار او را فراهم آورد.
تواين در دوران ابتدايى، شاگردى متوسط بود، اما به قول خودش هيچ دانش آموزى در هجى كردن كلمات به پايش هم نمى رسيد. مارك در سال ۱۸۴۷ پدر خود را از دست داد و براى شاگردى نزد يك نقاش رفت و در عين حال، در نشريه «ژورنال» نيز به عنوان خبرنگار آغاز به كار كرد. مارك تواين از سال ۱۸۵۷ با اخذ گواهينامه به عنوان قايقران در رودخانه مى سى سى پى مشغول به كار شد. وي در سال ۱۸۶۱ به ويرجينيا كه والدينش اصالتاً اهل آنجا بودند، نقل مكان كرد و به عنوان سردبير نشريه «تريتوريال اينتر پرايز» انتخاب شد. در روز سوم فوريه ۱۸۶۳ تخلص ادبى مارك تواين متولد شد. او سفرنامه طنزآميزى را كه به رشته تحرير درآورده بود، با اين تخلص امضا كرد.
مارک تواین اولین داستان را در 1865 به نام « وزغ جهنده معروف ناحیه کالاوراس» The Celebrated Jumping Frog of Calaveras County در نیویورک منتشر نمود که شهرتی ناگهانی برای او بوجود آورد و موجب شد که مارک تواین راه قطعی داستان­نویسی را دنبال کند. این قصه، داستانی است قدیمی و معروف که مارک تواین آن را تازه گردانیده است و مسابقه­ای را نشان می­دهد میان معروفترین و جهنده­ترین وزغ منطقه متعلق به آسیابانی جوان و وزغ شخص دیگری به نام دنیل وبستر Daniel Webster. این داستان به ظاهر ساده، با قلم طنزآمیز و لحن آمیخته با مسخره مارک تواین، به صورت داستانی بسیار زیبا و دلپذیر درآمد و مارک تواین را نویسنده محبوب عامه ساخت. پس از آن، مارک تواین سفر طولانی خود را آغاز کرد و تقریباً سیزده سال در خارج از کشور به سر مي برد. «ساده­دلان در سفر کشتی» The Innocents Abroad (1869) در واقع سفرنامه­ای است که آمد و شدهای دریایی نویسنده را به ایتالیا و بیت­المقدس وصف می­کند. مارک تواین در این سفرنامه، تمدن کهن منطقه مدیترانه را به گونه اي طنز آميز می­نگرد. توصیف موزه­ها، شهرها و خرابه­ها همگي این امکان را به مارک تواین داده است که هنر مضحکه­نویسی خود را آشکار کند و به هر چیز جنبه نمایشی طنز ببخشد. این اثر نیز برای نویسنده شهرت و ثروت به همراه داشت.
در سال ۱۸۶۶ تواين به عنوان روزنامه نگار به هاوايى سفر كرد و يادداشت هاى بسيارى را از اتفاقات و رويدادهاى اين سفر جمع آورى نمود. پس از آن، سفرى به فرانسه و ايتاليا داشت و تجربيات خود را در كتابى با نام «بى گناهان فرنگ» ذكر كرد كه پس از انتشار، به سرعت به اثرى محبوب در ميان آمريكاييان و اروپاييان تبديل شد. تواين معمولاً براى نوشتن به مسافرت هاى متعددش رجوع مى كرد و شايد به همين دليل است كه آثارش حال و هواى سفرنامه دارد؛ نمونه بارز آن «ماجراهاى تام ساير» است كه در سال۱۸۷۶ به چاپ رسيد. موفقيت اولين كتاب تواين تا حدى او را از لحاظ مالى تامين كرد و او توانست  با «اوليويا لنگدن» ازدواج كند. اوليويا زنى خانواده دوست بود و خود را وقف حفاظت و مراقبت از شوهر و خانواده اش مي كرد. يك سال پس از ازدواج به هارتفورد مهاجرت كردند و غير از مسافرت هاى  مقطعي كه به خارج از كشور داشتند، تا سال ۱۸۹۱ در اين مكان ماندند. در اين زمان تواين سخنرانى هاى متعددى را در ايالات متحده و انگلستان در زمينه ادبيات ايراد نمود و در خلال همين دوران هم آثار درخشان خود را خلق كرد كه «ماجراهاى تام ساير»، «شاهزاده و گدا»، «زندگى در ساحل رودخانه مى سى سى پى» و «هاكلبرى فين» از آن جمله اند. تواين داستان «شاهزاده و گدا» را درباره ادوارد ششم پادشاه انگلستان نوشت و آن را به دختران خوش اخلاق و مهربان خود، «سوزى» و «كلارا» تقديم كرد. «زندگى در ساحل رودخانه مى سى سى پى»، نقدي است بر تاثير «سر والتر اسكات» كه «رمانتيسم» او به زعم تواين،» ضررى بى پايان» را به ادبيات جهان تحميل كرده است. «هاكلبرى فين» كه يك اديسه آمريكايى بوده و داستان «هاك» و دوستش «جيم» يك برده فرارى است، با آثار نويسندگانى همچون «ديكنز»، «استيونسون» و «سارويان» قابل مقايسه است. يكى از بزرگترين دستاوردهاى تواين در داستان «هاكلبرى فين»، شيوه نوين و بسيار برجسته روايت داستان است كه در نوع خود يك انقلاب محسوب مى شود. او آنقدر در روايت داستان ظريف و دقيق عمل مى كند كه بدون ذكر مشخصات ظاهرى و تنها با تنظيم و انتخاب نوع جملات، حتى رنگ پوست قهرمانان را به تصوير مى كشد.
او در سال ۱۹۰۴ همسرش را در طول اقامتشان در فلورانس از دست داد و دختر دومش نيز نابينا شد. از اين زمان به بعد، اندوه تواين در آثارش مشاهده مي شود. او كه ذاتاً به زندگى خوشبين بود، پس از اين اتفاقات دچار سرخوردگى شديدى شد. اين نويسنده بزرگ در ۲۱ آوريل ۱۹۱۰ ديده از جهان فرو بست. آخرین اثر مارک تواین «بیگانه اسرارآمیز» (The Mysterious Stranger) نام دارد که پس از مرگ نویسنده در سال1916 منتشر شد و در مقام مقايسه با قصه­های فلسفی ولتر قرار گرفت. آثار چاپ نشده مارک تواین نيز در سال 1940 انتشار یافت.

برگرفته از : زهرا خانلری، فرهنگ ادبیات جهان، انتشارات خوارزمی.
 
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 17:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه ماري كوری

بازديد: 155

ماري كوری
دانشمند لهستاني (1867- 1934)
 

ماري كوري در سال 1867 در لهستان متولد شد. او با حافظه خارق‌العاده‌اش به عنوان يك كودك، مردم را شگفت‌زده مي‌كرد و خواندن را وقتي تنها چهار سالش بود، آموخت. پدرش پروفسورعلوم بود و ابزارهايي كه در جعبه شيشه‌اي نگهداري مي‌كرد، ماري را مجذوب مي ساخت. ماري رؤياي دانشمند شدن را در سر مي‌پروراند، اما مي دانست كه اين كار آسان نخواهد بود. وي در سن 18 سالگي، به دليل فقر خانوادگي، معلم سرخانه شد و به خواهرش براي درس خواندن در پاريس كمك مالي مي‌كرد. بعدها خواهرش نيز او را در تحصيل ياري نمود.
در آن زمان، در لهستان دانشگاهي براي دختران وجود نداشت. بنابراين، در سال 1891، ماري به دانشگاه سوربن در پاريس رفت. او به قدري فقير بود كه تنها نان و كره مي‌خورد و لباسهاي كهنه‌اي را كه با خود از Warsaw آورده بود، مي‌پوشيد. 
هر روز تا ساعت 10 شب در كتابخانه درس مي‌خواند، پس از آن به اتاق سرد كوچكش مي‌رفت و تا ساعت 2 يا 3 صبح مطالعه مي‌كرد. ماري بعد از 4 سال، با پير كوري يك فيزيكدان مشهور، در سوربن ازدواج كرد. ماري و پير به دنبال عناصر جديد گشتند. آنها سنگ معدن اورانيوم را آسياب كردند، سپس آن را جوشاندند و با اسيدها و ساير مواد شيميايي مورد آزمايش قرار دادند. سرانجام پس از چهار سال كار سخت و مصرف چندين تن‌ سنگ معدن، يك دهم گرم راديوم خالص به دست آوردند. بدين ترتيب، آنها نخستين عنصر راديواكتيو را كشف كرده بودند.
در سال 1903، ماري، پير و يك دانشمند ديگر به نام  Henry Becquerel به دليل كشف راديوم و مطالعه راديواكتيويته، جايزه نوبل را در فيزيك از آن خود كردند. ماري كوري اولين زني بود كه جايزه نوبل فيزيك را مي برد. بعدها او يك جايزه نوبل ديگر هم در شيمي دريافت كرد. در زمان جنگ جهاني اول، ماري بر روي اشعه‌هاي X كار مي‌كرد. او باور داشت كه آنها مي‌توانند در درمان بيماريهايي مانند سرطان موثر باشند. وي هيچ‌گاه از كشفياتش براي مال‌اندوزي استفاده نكرد، زيرا معتقد بود كه بايد به ديگران كمك نمود.
 
بخشي از سخنراني پي ير كوري در مراسم اهداي نوبل
«آيا گشايش رموز طبيعت كاري درست است يا خير؟ آيا بشر آمادگي استفاده از اين رموز را دارد؟ اكتشاف نوبل از مواد منفجره ما را به شك مي اندازد. اينك مواد منفجره در دست جنايتكاران است و باعث جنگ بين دولتها مي شود. با وجود اين، من با نوبل هم عقيده ام كه گشايش رموز طبيعت رويهم رفته به نفع بشريت است». 
گفته هاي كوري به ياد ماندني هستند. در اين زمان، پي ير 44 ساله و ماري 36 ساله بود. با وجود اين، بدن هايشان تحليل رفته و سلامت شان به خطر افتاده بود. 7 سال طول كشيد تا ماري دكترايش را بگيرد و بالاخره تز دكتراي خود را در سال 1904 نوشت كه به نوعي همان مقاله  سال 1900 او بود. 
در سال 1906 پير درگذشت و در سال 1911 ماري دومين جايزه نوبل را در شيمي دريافت كرد. در اين دوران به اندازه كافي معروف شده بود و به همين دليل، دولت فرانسه پول كافي در اختيارش قرار داد و سرانجام آزمايشگاه مفصلي همچون «نوشداروي پس از مرگ سهراب» به ماري اعطا شد! وي در سال 1934 در آسايشگاه كناره هاي آلپ، سفر زميني خود را ترك گفت. 
 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 17:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگينامه مارسل پروست

بازديد: 175

مارسل پروست
نويسنده ي فرانسوي ( 1871- 1922 )
 

"مارسل پروست" در دهم ژوئيه ي 1871، در "اوتوي" واقع در حومه ي شهر پاريس، از پدري كاتوليك و پزشك و مادري يهودي و ثروتمند به دنيا آمد. وي حساسيت و شوخ طبعي و دلبستگي به ادبيات و هنر را از مادر آموخت و به دليل ناتواني جسمي و ضعف بيماري، دوران نوجواني را در خانه گذراند و وقت زيادي را صرف انديشيدن و تنهايي كرد. در سالهاي جواني شيفته ي روان شناسي، فلسفه و ادبيات بود، اما ادبيات را بيشتر از فلسفه دوست داشت؛ زيرا به نظر او ادبيات مي توانست لباسي گرانمايه به فلسفه بپوشاند و به كمك تخيل، آن را درخشان كند.
وي طي سالهاي 1903 تا 1905، پدر و مادرش را از دست داد و از دارايي بسياري برخوردار شد. پروست در دوران نقاهت پس از حمله بيماري مزمن تنفسي اش، به موضوع رماني جديد انديشيد كه تنها مجموعه اي از ماجراها و عشق هاي ساختگي نباشد كه مقداري خوشمزگي و مسخرگي چاشني آن شده باشد، بلكه در پي مضموني فلسفي براي آفرينش اثر ادبي عظيم بود. زمان، اصل و جوهر داستان شد. بارها و بارها به پاريس رفت تا بناها، چشم اندازها و غروب خورشيد را در ذهن خود حك كند. او كتابهاي فرسوده و كهنه و همچنين، موزه ها را براي پي بردن به آداب و رسوم و اوضاع و احوال گذشته ي فرانسه بررسي نمود.
رمان "در جستجوي زمان گمشده"، مجموعه اي است شامل يازده كتاب با موضوعيتي پيوسته و در عين حال، مستقل از قبل و بعد. اين اثر ، رمان برجسته ي قرن بيستم به شمار مي رود كه از نظر هنري و ژرفاي آن، بر تنها رقبايش "ژان كريستف و اوليس" هم برتري دارد.
اين كتابها، ويژگي پايدار و خاص آثار هنري را در خود دارد. عام را در خاص نشان مي دهد و شايد هستي را نيز وصف كند. چرا كه در اينجا با توصيف يك مرد و يك طبقه ي اجتماعي، عصري را به تصوير مي كشد.
اين رمان، چشم اندازي از تصاوير برگزيده است كه در مراحل گوناگون رشد و فناپذيري آدمي نشان داده مي شود. آنچه مي گذرد، زمان است و آنچه نظاره اش مي كنيم، يادبود است. 
پروست تحت تاثير گذر زمان بود. زمان كه مخرب و محافظ، پيوسته، فنا ناپذير و ذهني، اما به نحو سر سختانه اي حقيقي است و كهنه را دور مي اندازد و نو را جاي آن مي نشاند، سطح را دگرگون مي كند، اما بنيان را به حال خود وا مي گذارد، لحظه ها را بر حسب چگونگي رويدادها و كردارهاي آدمي، كوتاه يا طولاني مي كند و از انسان، شخصيت هاي گوناگون و گاه متضادي مي سازد. به كمك رويدادهاي گذشته، زمان را هم تسخير مي كنيم و هم تكميل. در برابر محو كنندگي فراموشي، ايستادگي مي كنيم. بار رويدادهاي گذشته را به دوش مي كشيم و شايد در هر ذره از وجود خود، آن را پاس مي داريم.
بدين ترتيب، كتاب پروست، از برخي جهات، به نوشته هاي روان شناسانه مي ماند كه زندگينامه و تاريخ اجتماعي عصر نويسنده بر آن پرتو افكنده است.
او متوجه جنبه ي جانبدارانه ي دروغ در هر "من" در برخورد با "من" هاي رقيب، پريشان و دشمن گونه ي پيرامون خود بود. وي در جايي مي گويد: 
"دست كم در جوامع متمدن،" دروغ" براي انسان ضروري و اساسي است. ما در طول زندگي بويژه به كساني كه دوستمان دارند، دروغ مي گوييم."
جلد نهم كتاب او، دربرگيرنده ي توصيف دقيق و بيرحمانه اي از عشق يك مرد است؛ مردي پرشور، سلطه جو، خودخواه، غير قابل اتكا و دمدمي مزاج. 
جلدهاي پنجم و ششم كتاب، با نام "گذرگاه گارمانتها"، با توصيف اختلال هاي اشرافيت از دور خارج شده ي "بوربون ها" و "بناپارتيست ها"، از اوضاع طبقه سخناني بازگو مي كند. ميهماني هاي اشرافي، بناها، رفتارهاي دنياي به ظاهر باشكوه آن دوره را به تصوير مي كشد و در تمام صحنه هاي داستان مي كوشد تا به خواننده نشان دهد كه از اين قشر و نوع زندگي، جز ابتذال و بي مايگي، فخرفروشي و خود بيني و مسخرگي، كاري ساخته نيست.
جلد دهم و يازدهم اين كتاب، سير بازگشتي به گذشته دارد و مارسل مي خواهد دنيايي را كه با جاه طلبي هايش در زنداني (جلد نهم) ويران كرده، باز سازي كند و....
با جلد يازدهم، اين شاهكار بي نظير به پايان مي رسد و شايد آغاز مي شود.
جامعه‌ای که پروست در آثارش معرفی می‌کند، شامل طبقه ي‌ اشراف و متوسطی است که با اندوخته ها‌يشان از زمان انقلاب، زندگی مرفهی در سطح اشراف دارند. البته همین محدود بودن طیف اجتماعی باعث شده که پروست، به گونه اي ژرف درون آنها را بکاود. در این جامعه، تنها قانونی که به نظر می‌رسد اعتبار تمام داشته باشد، چيزي است که پروست در کتاب خود با نام "در سایه ي‌ دوشیزگان شکوفا"، آن را قانون تحول مدام "کالئیدوسکوپ جامعه" می‌نامد؛ یعنی هیچ چیز ثابت نیست و با گذشت زمان، همه ي‌ پیشداوری‌های کنونی از بين مي رود و البته پیشداوری‌های تازه‌ای جای آنها را می‌گیرد. مذهب در آثار پروست جایی ندارد و کلیساها، جز در زمانهايي که ارزش زیبایی‌شناختی دارند، نقش نمی‌شوند. 


عشق
پروست، بیشتر از اینکه به جنبه‌های فیزیکی عشق بپردازد، به بخش هاي روانی آن توجه می‌کند. یعنی از نظر او، عشق زمانی به شوری درونی تبدیل می‌شود که خواهش‌های تن، رنگ باخته باشند. وي در اين ارتباط بيان مي دارد :
"حسادت عاشق، برای تن معشوق نیست؛ بلكه برای ترس از این است که معشوق، دغدغه ي فکری دیگری غیر از عاشق داشته باشد." 

مرگ و عشق
پروست، عشق را مانند یک بیماری می‌داند، مانند یک تب؛ یک بیماری که سرانجام درمان می‌شود و در حقيقت، می‌میرد.  دلیل آن هم چیزی جز جدایی عاشق و معشوق نیست. وي مي گويد :
"عشق زمانی می‌میرد که به آتش تب، سوخت نمی‌رسد."
 
خاطره و حافظه
پروست بر اين باور بود كه قسمت بزرگی از حافظه ي‌ ما، در ابزارهايي است که با آنها سر و کار داریم یا داشته‌ایم و به آن حافظه ي غیر ارادی می‌گوید. راوی رمان "در جستجو..."، با خوردن یک شیرینی، ناگهان شادمان می‌شود و به ياد مي آورد که این شادمانی مربوط به زمان کودکی است؛ هنگامی که به خانه‌ ي "عمه لئونی" می‌رفت و از او شیرینی‌هایی مانند آن را می‌گرفت. در حقيقت، اشیای پيرامون ما، يادآور گذشته‌های دور هستند. نکاتی که پروست به آنها اشاره می‌کند، مربوط به ذهن  خود اوست؛ يادبودها، تشبیه ها و  ...
و این امر، خلاف رئالیسم آن دوره است. بسياري از افراد، این ایراد را به او می‌گرفتند که با درگیرشدن در ذهن خودش، ممکن است نتواند با خواننده‌ها ارتباط برقرار کند. البته پروست می‌گوید با این شیوه، تفاوت کیفی برداشت نویسنده و خواننده از یک امر مشترك به دست می‌آید و اجازه می‌دهد که از درون شخص دیگری آگاه شویم. آفرینش چنین اثر هنری، تنها راه کشف دوباره ي‌ زمان از دست رفته است.
 
برگرفته از :
 
http://www.tabadolnazar.com

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 اردیبهشت 1394 ساعت: 16:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 792

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس