بررسي و تحقيق در مورد مناسبترين مبرد
موضوع:
بررسي و تحقيق در مورد مناسبترين مبرد
مقدمه:
طبق قوانين اول و دوم ترموديناميک حرارت هميشه از جسم با دماي بالاتر به جسم با دماي پايينتر انتقال مييابد و تنها با صرف کار (انرژي) ميتوان عکس اين فرآيند را اعمال نمود.
همان کاري که توسط يخچال يا پمپ حرارتي انجام ميگيرد که براساس سيکل گرمايشي بخار – تراکم طراحي و ساخته شدهاند.
در يک سيکل ترموديناميکي به مادهاي که حرارت توسط آن جابجا ميشود سيال عامل اطلاق شده و سيال عامل در سيکل سرمايشي بخار - تراکم، مبرد ناميده ميشود. با توجه به محدوده وسيع استفاده از سيستمهاي سرمايشي و مضراتي که مبردها براي محيط زيست از جمله لايه ازن ايجاد کردهاند، بحث جايگزيني مبردهاي نوين به جاي مواد مضر، مدتي است که آغاز شده و در اين مقاله به آن پرداخته ميشود و به دنبال آن تغييرات ايجاد شده روي ساير اجزاي سيستمهاي سرمايشي مورد بحث قرار خواهند گرفت.
يکي از علل تخريب لايه ازن و افزايش گرماي زمين استفاده از ترکيبات هيدروکربورها (HCFC) در مبردهاست که به دنبال کشف اين موضوع تلاشهاي زيادي براي جايگزيني مبردهايي که در سيستمهاي برودتي استفاده ميشود، صورت گرفت.
تلاش براي جايگزيني فريون (R-12) در يخچال – فريزرها از سال 1978 پس از پروتکل مونترال شروع شد.
در چهارمين گردهمايي کشورهاي امضاء کنندهي پروتکل مونترال که سال 1992 در کوپنهاک برگزار گرديد، تصويب شد که استفاده از گروه مبرد HCFC که در مولکولهاي آنها اتم کلر وجود دارد و حتي آنهايي که داراي اتم هيدروژن هستند و تا حدي تأثير کمتري بر لايه ازن دارند بايد ممنوع اعلام شوند.
تعداد زيادي از سيالات عامل تحت عنوان مبرد (که بسيار متنوعتر از سيکلهاي قدرت بخار ميباشند) در سيستمهاي سرمايشي به کار گرفته ميشوند. شکل زير به صورت شماتيک نشان دهندهي سيکل سرمايشي (بخار تراکم) به همراه دياگرام فشار – آنتالپي است:
آشنايي با ساختار و انواع مبردها:
آمونياک و دي اکسيد سولفور در گذشته جزو مهمترين مبردها شمرده ميشدند. اما امروزه مبردهاي اصلي هيدروکربنهاي هالوژني هستند که تحت تجاري فريون روانه بازار ميگردند به عنوان مثال دي کلرودي فلورمتان به عنوان فريون 12 شناخته ميشوند.
هالوژنها: عناصر فلور (F) ، کلر (Cl) ، برم (Br) ، يد (I) تحت عنوان هالوژنها شناخته ميشوند.
هيدروکربنهاي ساده (HC): شامل ترکيب کربن (C) و هيدروژن (H) ميباشند.
مبردهاي تمام هالوژني: مبردهاي تمام هالوژني آنهايي هستند که هالوژنها به جاي هيدروژن ترکيب HC به صورت کامل جايگزين ميشوند.
گروه CFC: در صورتي که سيال عامل شامل فلور و کلر باشد تحت گروه CFC است.
گروه FC: اگر سيال تنها شامل فلور باشد تحت گروه FC است.
گروه HCFC: شامل سيالاتي است که در هيدروکربن، جايگزيني هيدروژن با هالوژنها به صورت کامل نبوده و ماده شامل عناصر کربن، هيدروژن، فلور و کلر است.
گروه HFC: با خروج کلر از ترکيب HCFC گروه جديدي به نام HFC داريم.
جدول زير نشان دهندهي طبقهبندي مبردها از نظر ترکيب مولکولي است.
جدول تقسيم بندي مبردها
غيرهالوژني |
هالوژني |
||||
غير آلي |
هيدروکربنها HC |
بدون کلر |
کلردار |
||
هالوژني ناقص HFC |
هالوژني کامل FC |
هالوژني ناقص HCFC |
هالوژني کامل CFC |
||
ماده خالص |
ماده خالص |
ماده خالص |
ماده خالص |
ماده خالص |
ماده خالص |
R717 |
R170 |
R23 R125 |
R14 R116 |
Rr R123 |
R11 R113 |
R718 |
R290 |
R32 R134a |
R218 |
R124 |
R12 R114 |
R744 |
R600 |
R143a |
RC318 |
R142b |
R13 R115 |
DIOXID |
R600a |
R152a |
|
|
R13B1 |
|
R1150 |
R227 |
|
|
|
طبق پروتکل مونترال ابتدا مبردهاي CFC و سپس در اصلاحيه بعدي آن HCFC مردود شناخته شده و جايگزيني آنها در برنامه کار سازمان حفاظت محيط زيست قرار گرفت، دليل عمده اين تصميم مضراتي بود که ترکيبات مذکور براي محيط زيست ايجاد ميکردند. زيرا مبرد گروههاي CFC و HCFC داراي Cl و F ميباشند که با توجه به جدول شيميايي و جايگاه آنها در اين جدول نشان ميدهد که ميل ترکيبي آنها با اکسيژن زياد است از طرفي ما در لايه ازن يک ترکيب معروف (3O2+2O3) داريم که باعث ميشود جلوي انرژي عبوري خورشيد از لايه ازن و جو زمين را بگيرد ولي در صورتي که فلور و کلر در فضا رها شوند با اين ترکيب واکنش شيميايي ميدهند و باعث ميشوند که اين ترکيب از بين برود و علاوه براينکه لايه ازن از بين ميرود باعث ميشود که مقدار گرماي عبوري از آن نيز زياد شود و در نتيجه دماي کره زمين بالا برود.
گزارش گروه بينالمللي متخصصان در باره تغييرات آب و هوا (IPCC) در دسامبر سال 1995 گوياي اين است که انتظار ميرود تا پايان قرن 21 دماي زمين تا °C20 تغيير پيدا کند. همين گزارش حاکي است که در بررسيهاي انجام شده تا سال 1990 پخش گازهاي مختلف به اتمسفر چنين نشان ميدهد: دي اکسيد کربن (65/80%) ، متان (78/14%) ،اکسيد ازت (74%) و گازهاي ديگر از قبيل HFC و تتراکلريد کربن و هگزا فلوريد گوگرد (83/0%) است.
پس ميتوان دريافت که اثر مستقيم گازهاي گلخانهاي در گرم شدن هواي زمين، حتي اگر گازهاي CFC و HCFC را به فهرست آنها اضافه کنيم، آنچنان زياد نخواهد بود بلکه آنچه مهم است اثر برآيند اين گازها است که براساس ضريب عمومي افزايش گرماي هم ارز آنها (TEW1) تعيين ميشود اين ضريب دو مؤلفه دارد: TWE1=GWP.M+ab
مؤلفه اول که در آن پتانسيل افزايش گرماي زمين (GWP) در مقدار جرم توزيع گاز (M) است.
مؤلفه دوم حاصل ضرب مقدار انرژي الکتريکي (b) که در تمام مدت عملکرد ماشين مبرد مصرف ميشود، در ضريب (a) مقدار پخش CO2 به اتمسفر زمين است.
به هنگام توليد اين مقدار انرژي در ايستگاههاي آبي توليد برق، موتورهاي بادي و دستگاههاي انرژي هستهاي که CO2 در اتمسفر زمين پخش نميکنند (0=a) است اما براي توليد يک کيلو وات ساعت انرژي الکتريکي در نيروگاههاي حرارتي توليد برق بنا به اطلاعات مرکز پمپهاي حرارتي آژانس بينالمللي انرژي در سال 1992، در اروپا به طور متوسط 52/0 کيلوگرم و در آمريکاي شمالي 67/0 کيلوگرم CO2 به اتمسفر وارد ميشود.
در جدول زير مبردهايي که براي جايگزيني R22 و R502 پيشنهاد شده است به همراه پتانسيل گرمازايي (GWP) ارائه شده است:
GWP |
درجه حرارت تغيير (°C) |
مبردهاي ساده بدون خطر براي ازن |
400 |
2/26- |
R134a |
860 |
5/48- |
R125 |
1000 |
3/47- |
R143a |
220 |
7/51- |
R32 |
12000 |
2/82- |
R23 |
3 |
1/42- |
(پروپان) R290 |
- |
7/32- |
RC270 |
3 |
8/23- |
(ايزو بوتان) R600a |
49 |
1/24- |
R152a |
900 |
3/17- |
R227a |
- |
16- |
R227ea |
150 |
25 |
R227ca |
150 |
7/0- |
R236ea |
- |
5/6 |
R717 |
در نهايت نياز به جايگزيني مبردهاي CFC و HCFC اجتناب ناپذير است ولي اين کار با محدوديتهايي روبرو است و آن اينکه به تکنولوژي امروز ما در ارتباط با اجزاي سيستم و سيال عامل بستگي داشته باشد. که خود متکي بر مبردهاي HFC است.
در گزينش ترکيبات جديد به عنوان سيال عامل تبريد موارد زير حائز اهميت است:
1.از پروتکل مونترال تعبيت کنند.
2.براي سيستمهايي که انتخاب ميشوند مناسب باشند.
3.از نظر اقتصادي و تجاري قابل دسترسي و مقرون به صرفه باشند.
4.غير قابل اشتعال و غير سمي باشند.
5.بتوان به عنوان جايگزين در سيستمهاي فعلي از آنها استفاده نمود.
جداي از خواس ترموفيزيکي، مقدار معادل کل اثر گرمايشي (TFW1) ، خيزش دما (TG) مهمترين پارامتر در تعيين مبردهاي آينده خواهند بود.
به دليل محدوديت زماني ناشي از قوانين که بواسطه پروتکل و مونترآل وضع شده است. به جاي کشف مواد جديد، بهتر آن است به ترکيباتي بينديشيم که قبلاً توليد شدهاند.
طبق جدول زماني جايگزيني مبردها قرار شد R12 و R502 از چرخ خارج شوند به اين دليل مبردهايي به بازار عرضه گشت که ترکيبات براساس R22 بودند.
تمامي مبردهاي مبتني بر HCFC جهت استفاده موقت بوده و بايد مبردهاي جديد از گروههاي FC , HC, HFC يا معدني انتخاب ميشدند.
مبردهاي FC: همچون R218 مواد مصنوعي بي نهايت پايداري هستند که بسيار آهسته در طبيعت تجزيه ميشوند و اين موضوع محدوديتهايي را در استفاده از آنها بوجود ميآورد.
مبردهاي HC: با نقطه جوش پايين، هيدروکربنهاي سادهاي همچون R290 , R170 و غيره بوده که در برخي فرآيندهاي سرمايشي در صنايع پتروشيمي، تا سالها قابل استفاده ميباشند. بزرگترين نقطه ضعف آنها قابليت اشتعالشان است.
مبردهاي HFC: نشان ميدهد که تنها ماده خالصي که ميتواند جايگزين مادهاي قديمي گردد R134a بوده که مناسب جايگزيني با R12 است و از نظر خواص ترموديناميکي تقريباً مشابهاند.
براي جايگزيني مبردهاي جديد نياز به طراحي سيستمهاي جديد يا تغيير در سيستم قبلي ميباشد از جمله تغيير در روانسازها و فيلتر درايرها که در اينجا به شرح مختصر وظايف و تغييرات آنها ميپردازيم:
روانسازها: اکثر کمپرسورها نياز به روانساز دارند تا از اجزاي متحرک داخل آنها در برابر سايش و خرابي جلوگيري کند. سازندگان کمپرسور معمولاً خودشان نوع روغن و ويسکوزيته قابل قبول در شرايط کارکرد کمپرسور را ارائه ميکنند.
شرايط روغن پيشنهادي براساس موارد زير است:
1.روانسازي
2.حلاليت روغن / مبرد
3.قابليت اختلاط فيزيکي (نه شيميايي)
4.قابليت انطباق با مواد بکار رفته در سيستم
5.پايداري حرارتي و تطبيق با ساير روانسازها
قابليت اختلاط فيزيکي به خاصيتي اطلاق ميشود که دو مايع مثل آب و الکل به خوبي با هم مخلوط شده و يک فاز مايع را تشکيل دهند، بدون اينکه واکنش شيميايي بر هم داشته باشند. بدين ترتيب براي مبردهاي جديد نياز به روانسازهاي جديد احساس ميشود که در حالت ايدهآل، مبرد و روانساز متناظر آن قابليت اختلاط فيزيکي مؤثر و حلاليت متقابل داشته باشند تا روانساز با مبرد هم جريان شدن و به کمپرسور باز گردد.
در صورتي که قابليت اختلاط دو سيال کم باشد بايد حلاليت متقابل آنها به گونهاي باشد که ويسکوزيته روانساز را کاهش داده تا بتواند در دماي تبخير از اواپراتور گذشته و به کمپرسور باز گردد. عموماً مبرد R22 با روغن معدني در تمامي دماها تعريف شده است و براي تهويه مطبوع قابل استفاده است در صورتي که مبردهايي چون R134a , R404A, R407C با روغن پولي يول استر تجويز ميشوند.
فيلتر دراير: فيلتر درايرها لوازم ضروري هستند جهت جداسازي ذرات مضر از سيستمهاي سرمايشي. فيلتر درايرها وسيله راهبردي جهت تداوم و عملکرد مناسب سيستم است. ذرات مضر که توسط فيلتر جدا ميشوند شامل رطوبت، هيدروکربنهاي با وزن مولکولي بالا، مواد حاصل از تجزيه روغن، مواد غيرقابل حل مانند ذرات فلزي و اکسيد مس ميباشند.
در سيستمهاي سرمايشي از مبردهاي HFC استفاده ميکنند، نخستين وظيفهي فيلتر دراير جذب رطوبت بلافاصله پس از راهاندازي است. اگر رطوبت در صافي مولکولي جذب شود خطر تشکيل اسيد و هيدروليز شدن روغن استر و اثرات جانبي آن همچون خوردگي و آسيب به کويل موتور به طرز چشمگيري کاهش مييابد.
علاوه بر قدرت جذب اسيد و رطوبت، فيلتر درايرها بايد قابليتهاي زير را داشته باشند:
1.سرعت واکنش جذب رطوبت بالا
2.قابليت فيلتراسيون مناسب ذرات مضر
3.قابليت تطبيق با مبردهاي HFC و افزودنيهاي روغن و عدم تجزيه يا ترکيب شيميايي با آنها.
بنابر اين در بحث جايگزيني مبردهاي جديد فيلتر درايرها نيز نياز به بازبيني و احتمالاً جايگزيني خواهند داشت.
بررسي و مقايسه اجمالي چند مبرد جديد:
R134: ماده خالصي است که اغلب جايگزين R12 بوده و در صنايع مربوط به خودروسازي تجهيزات کوچک، چيلرهاي صنعتي و تجاري و سوپر مارکتها با تبريد در دماي متوسط بکار ميرود. اين ماده با فرمول شيميايي CHF2FCF3 در مجاورت دماي بالا مثلاً هيترهاي برقي تجزيه شده و گاز کشندهاي چون فلوريد هيدروژن توليد ميکند و به همين دليل براي مصارف تهويه مطبوع چندان مناسب به نظر نميرسد.
R134a: با رنگ آبي روشن داراي 0=ODP (پتانسيل تخريب ازن) و 1300=GWP ميباشد. نمودار فشار -–دماي آن در قياس با R22 , R12 مطابق شکل زير است.
R410A: ماده ترکيبي است مشتمل بر 50 درصد HFC125 و 50 درصد HFC32 که جهت فشارها و ظرفيتهاي بالا (نسبت به R22) مناسب است و در صورت جايگزيني در سيستم R22، سيستم نيازمند طراحي مجدد است. به دليل کارکرد اين گاز در فشار بالاتر کمپرسوري که براي R22 طراحي ميشود مناسب کار با R410A در همان شرايط نيست. اين گاز براي کمپرسورهاي سانتريفيوژ، اواپراتور شناور و سيستمهاي تبريد پمپي مناسب است. هر چند R410A ظرفيتي حدود 50 درصد بالاتر از R22 دارد فشار تقطير آن نيز تقريباً 50 درصد بالاتر است و به همين دليل اجزاي سيکل تبريد بايد براي چنين فشاري طراحي مجدد شوند.
R410A : با رنگ صورتي داراي 0=ODP و GWP=1890 بوده.
R404A: ماده ترکيبي مشتمل بر 44 درصد 125 HFC، 52 درصد HFC143a و 4 درصد HFC134a که جايگزين R22 , R502 در دماهاي پايين و متوسط، يعني دماي تبخير پائينتر از صفر درجهي فارنهايت ميباشد و در اين محدوده ظرفيت آن از R22 بيشتر است، به همين دليل در صنايع بستنيسازي، غذاي منجمد، حمل و نقل غذا و در موارد صنعتي به کار ميرود. در دماي تبخير بالاتر از راندمان R404A نسبت به R22 کاهش مييابد. به همين دليل بهتر است در اين دامنه جايگزين نشود. اين گاز با رنگ نارنجي داراي 0=ODP و 3750=GWP بوده و نمودار فشار – دماي آن در مقايسه R502 مطابق شکل زير ميباشد.
R407C : ماده ترکيبي است مشتمل بر 23 درصد HFC32 ، 25 درصد HFC125 و 52 درصد HFC134a که براي کارکرد در شرايط دماي تبخير بين 20 تا 50 درجه فارنهايت مناسب بوده و در يک سيکل با دماي تقطير، تبخير، فرو سرمايش 18 و فراگرمايش 19 معين، ظرفيت تبريد آن مطابق R22 است. در جايگزيني اين گاز به جاي R22 نياز به طراحي مجدد سيستم نبوده و فقط روغن کمپرسور، فيلتر دراير و احتمالاً سايز شير انبساط تغيير ميکند. اين گاز براي استفاده در اواپراتور شناور و کمپرسورهاي سانتريفوژ و براي دماي تبخير بين 20 تا 50 درجه فارنهايت توصيه نميگردد. رنگ اين گاز قهوهاي ملايم است.
شرايط: دماي تقطير در اواپراتور °F 45
دماي تقطير در کندانسور °F10
فروسرمايش °F 50
فراگرمايش °F 15
فشار تخليه R407C نسبت به 15PSI , R22 تا 25PSI بيشتر است. ظرفيت سرمايشي آن از 2 درصد کمتر تا 2 درصد بيشتر ميباشد. دماي تخليهي آن 10 تا 15 درجه فارنهايت کمتر بوده و راندمان انرژي آن بستگي به طراحي تجهيزات دارد، ولي بسيار شبيه R22 است. از آنجا که R407C ترکيبي است، در حالت گاز شرايط متغيري داشته و بدين لحاظ پيشنهاد ميگردد در فاز مايع شارژ گردد. نمودار فشار – دماي آن نسبت به R22 مطابق شکل زير است.
آمونياک: به عنوان جايگزين R22 و R502 از مبردهاي طبيعي (خالص) در درجه اول آمونياک معرفي شده است، توليد آمونياک در دنيا حدود 120 ميليون تن است که فقط حدود 5 درصد آن در صنايع برودتي مورد استفاده قرار ميگيرد، اما آنچه جلب توجه ميکند قيمت پايين، بازدهي بالاي سيکل و ضريب انتقال حرارتي و دماي بالاي بحراني اين ماده است. ضمن اينکه بي تأثير بودن نسبت به نفوذ آب به سيستم و تشخيص سريع محل نشست در سيستم و حل نشدن روغن در آمونياک از مزاياي ديگر اين ماده است. به خصوص که اثر مخرب بر ازن ندارد واثر گرمازايي نيز ندارد.
نکات منفي در مورد آمونياک بوي تند، سمي بودن و قابليت اشتعال و انفجار و سبکتر از هوا بودن است. آمونياک بي ترديد بهترين مبرد در سيستمهاي تبريد صنعتي با قدرت بيش از 20 کيلووات است.
دي اکسيد کربن: يکي ديگر از مبردهاي طبيعي دي اکسيد کربن است که در اتمسفر و بيوسفر نيز يافت ميشود. قيمت پائين و سادگي سيستم و کارکرد با روغن معدني و بي خطر بودن براي طبيعت از مزاياي اين ماده است. دي اکسيد کربن داراي فشار بحراني بالا و دماي پائين بحراني (°C 31) و دماي نقطه سه گانه نسبتاً بالا (°C56-) است.
ضرورت کشف مبرد به عنوان جانشين R12 زماني به اوج خود رسيد که آمريکا مبرد R134 را که داراي پتانسيل گرمازايي است به کشورهاي مختلف تحميل کرد.
اين مبرد ضمن گران بودن نياز به روغن گران قيمت و تغييرات در دستگاهها و تکنولوژي ساخت کمپرسور دارد که توأم با صرف هزينه زيادي است.
بالاخره با وجود ارائه مبردهاي مختلف متخصصان دانشگاه انرژي مسکو مخلوط CM1 را ارائه کردند.
CM1: اين مبرد از سه ماه R128 , R134 و بوتان نرمال R600 با غلظتهاي مولي 71/0 و 2/0 و 9/0 تشكيل شده است که به طور کامل تمام خواستههاي مبرد ايدهآل را جوابگو است. اين مخلوط نسبت به مخلوطهاي ارائه شده به وسيلهي کشورهاي غربي حداقل در موارد زير برتري دارد.
1- CM1 بي تأثير بر لايه ازن (جو) است در حالي که مخلوطهاي ارائه شده کشورهاي غربي داراي عنصر مخرب ازن هستند.
2- CM2 با روغن معدني کار ميکند، بنابر اين هيچ گونه تغييري در مواد عايق و آببندي و قطعات کمپرسور سيستم پديد نميآورد، اما ترکيبات ارائه شده قبلي نياز به روغن ترکيبي (پلياستر، اکليل بنزون) دارند که باعث سختي توليد و گراني ميشوند. عناصر مختلف CM1 با ديد علمي انتخاب شدهاند به طوري که R134 عنصر بازي براي فشار تبخير و تقطير است و برتري آن نسبت به R134a در پايين بودن فشار است که در سيستمهاي برودتي کوچک اهميت زيادي دارند.
عنصر دوم (R218) براي تأمين خواص ترموديناميکي و در عين حال مزيت غيرقابل اشتعال و انفجار بودن مخلوط است . عنصر سوم (R600) هيدروکربور براي حلاليت و جريان روغن معدني در سيستم سرد کننده انتخاب شده است و درصد آن در مخلوط از شرايط تأمين غيرقابل اشتعال و انفجار بودن در نظر گرفته شده است. تبخير و تقطير مخلوط CM1 ميتواند در دماي متغير انجام گيرد و اين چنين مبردي ميتواند باعث کاهش انرژي مصرفي شود.
نتايج مقايسه آزمايش يخچال فريزر با R12 و CM1 نشان داده است که با استفاده از CM1 حتي مصرف انرژي روزانه بين 9 تا 10 درصد نسبت به R12 کاهش مييابد. مقايسه ترموديناميکي CM1 به عنوان مبرد در يخچالهاي خانگي در جدول زير ارائه شده است:
مبرد خواص |
مواد ساده |
ترکيب پيشنهادي روسيه |
ترکيب پيشنهادي آمريکا |
|||
R12 |
R134a |
CM1 |
R22/R142B |
(MP39)R401A |
(MP66)R401B |
|
فشار تبخير |
34/1 |
8/1 |
39/1 |
13/1 |
1/1 |
4/1 |
فشار تقطير |
58/9 |
18/10 |
42/12 |
17/11 |
5/11 |
13/12 |
نسبت فشارها |
15/7 |
63/9 |
9/8 |
9/9 |
45/10 |
66/8 |
بازدهي حجمي |
872 |
779 |
887 |
872 |
882 |
951 |
کار مصرفي |
289 |
295 |
322 |
292 |
321 |
340 |
بازدهي برودتي به درصد نسبت به R12 |
100 |
90 |
91 |
89 |
92 |
93 |
نتيجهگيري:
با توجه به مسايل پيرامون از بين رفتن لايه ازن و اثرات گلخانهاي صنايع پتروشيمي و تهويه مطبوع طي سالهاي اخير تغييرات اساسي يافته و پارامترهاي متعددي تعريف کردهاند.
منابع:
1. Kilinin, l. “The method for solving the problem of the non-CFC refrigeration in home refrigerators”, J. of Rogations Industry, No. 1, 199,Moscow.
2. Melminko, V., “Monteral protocol and green house effect”, J. of Refrigeration's Industry , : No. 5, 1995,Moscow.
3. Saparnov, V., “Refrigeration's Industry and non-CFC refrigerant” , J. of Refrigeration's Industry, : No. 4,1996,Moscow.
4. Kalnin, I., “Toward boning refrigerant forMoscow industries, “Astaralhan,Russia.
5. Motkov, W., “Refrigerate and Environmental protection”, J. of Refrigeration's Industry , Moscow Edition, No. 5 1997.
6. Toaltenov, V., “Hydro carbons and their place in refrigeration's industry” , J. of Refrigeration's Industry, Moscow Edition, No. 5 , 1994.
7. Zhelany, V., Economic problem of associated with refrigeration's selection”, Energy Conference, 1996,Moscow.
8. Novelli,I., CFCs Substitutes, new thetas for ozone layer and global warning” , “The Greenpeace Campaign” CFC, The Day after/proceeding of Meeting of IIR commissioned, B1 , B2 , E1 and E2- Padova, 21-23 Sept., 1994.
9. “World’s nations gather inGeneva to discuss global warning” , Bull. Intern.Institute ofRefrigeration., s NO. 6/Vol. 76-1996
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 27 فروردين 1393 ساعت: 11:31 منتشر شده است
برچسب ها : بررسي و تحقيق در مورد مناسبترين مبرد,مبرد چیست,