
پاسخ تمرین های درس چهاردهم فارسی دهم درس طوطی و بقال
معنی شعر :
بود بقالی و وی را طوطیای
خوش نوایی، سبز گویا طوطیای
مرد بقالی یک طوطی داشت، طوطیای که خوش آواز و خوش آب و رنگ و زیبا بود.
در دکان بودی نگهبان دکان
نکته گفتی با همه سوداگران
نگهبان دکان بود و با همۀ مشتریها شوخی میکرد.
آرایه: کنایه (نکته گفتن: شوخی کردن)
در خطابِ آدمی، ناطق بُدی
در نوای طوطیان حاذق بدی
در سخن گفتن با انسانها حاضر جواب و در هم آوازی با طوطیان ماهر بود.
آرایه: موازنه
جَست از صدر دکان سویی گریخت
شیشههای روغن گُل را بریخت
از بالای دکان به سمت دیگری پرواز کرد و شیشههای روغن گل را ریخت.
آرایه: جناس ناقص (گریخت، بریخت)
از سوی خانه بیامد خواجهاش
بر دکان بنشست فارغ، خواجه وش
صاحب مغازه از سمت خانه به طرف مغازه رفت و با خیالی آسوده و خواجه وار در دکان نشست.
آرایه: تشبیه (صاحب مغازه به خواجه)
دید پُر روغن دکان و جامه چرب
بر سرش زد، گشت طوطی کل ز ضرب
دید مغازه پر از روغن شده و لباسهایش چرب گشته. ضربهای به سر او زد که با آن ضربه طوطی کچل شد.
آرایه: جناس ناقص (چرب و ضرب)
روزک چندی سخن کوتاه کرد
مرد بقّال از ندامت آه کرد
طوطی چند روزی سخن نگفت و مرد بقال از روی پشیمانی آه حسرت میکشید.
آرایه: کنایه (سخن کوتاه کردن: حرف نزدن)
ریش بر میکند و میگفت: «ای دریغ
کافتاب نعمتم شد زیر میغ
خود را میزد و میگفت: «افسوس» که آن طوطی زیبایم از بین رفت. (از سخن گفتن افتاد). طوطیای که باعث رزق و روزی دکان من بود.
آرایه: کنایه (ریش کندن: ناراحت شدن) - استعاره (آفتاب از طوطی) - کنایه (آفتاب زیر ابر رفتن: از بین رفتن)
دست من بشکسته بودی آن زمان
چون زدم من بر آن خوش زبان»
ای کاش آن زمان که من بر سر طوطی خوش آوازم زدم، دستم میشکست.
آرایه: کنایه (راضی بودن به دست شکستن: پشیمانی) - مراعات نظیر (دست، سر، زبان)
هدیهها میداد هر درویش را
تا بیابد نطق مرغ خویش را
به درویشان و فقیران صدقه میداد تا شاید طوطیاش دوباره سخن بگوید.
بعد سه روز و سه شب حیران و زار
بر دکان بنشسته بُد نومیدوار،
بعد از سه شبانه روز سرگردانی و سرگشتگی، نا امید در دکان نشسته بود.
آرایه: تضاد (روز و شب)
مینمود آن مرغ را هر گون شگفت،
تا که باشد کاندر آید او به گفت
برای آن پرنده کارهای عجیبی میکرد (شکلک در میآورد) تا شاید طوطیاش سخن بگوید.
آرایه: کنایه (مصراع اول: شکلک در آوردن) - جناس ناقص (شگفت، گفت)
جولقیای سر برهنه میگذشت
با سر بی مو، چو پُشت طاس و طشت
مرد فقیری سر برهنه (بدون کلاه) از آنجا عبور میکرد در حالی که سرش همچون کاسۀ مسی صاف و بی مو بود.
آرایه: تشبیه (سر بی مو به طاس و طشت)
طوطی اندر گفت آمد در زمان
بانگ بر درویش زد که: هی، فلان!
از چه ای کَل، با کلان آمیختی؟
تو مگر از شیشه روغن ریختی؟!
طوطی فوراً به سخن آمد و با صدای بلند به آن مرد گدا گفت: چرا کچل هستی؟ آیا با کچلان رفت و آمد کردهای یا نه، تو نیز مانند من شیشههای روغن گل را ریختهای؟
آرایه: تکرار (کل)
از قیاسش خنده آمد خلق را
کاو چو خود پنداشت صاحب دلق را
از این مقایسه طوطی مردم خندیدند، زیرا او آن مرد گدا را مثل خود تصور کرده بود.
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه باشد در نبشتن شیر و شیر
کار و عمل مردان حق را با کار و عمل خودت مقایسه نکن. دو کلمۀ شیر (جانور) و شیر (خوردنی) اگرچه در نوشتن یکسان هستند، اما در معنی بسیار متفاوتند.
آرایه: جناس تام (شیر و شیر)
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدالِ حق، آگاه شد
مردم جهان به سبب چنین قیاسهای نادرستی به گمراهی افتادهاند و کمتر کسی توانسته مردان حق را بشناسد و به مرتبۀ آنها پیببرد.
آرایه: مجاز (عالم از مردم عالم)
هر دو گون زنبور خوردند از محل
لیک شد از آن نیش و زین دیگر عسل
هر دو نوع زبنور (زنبور عسل و بیعسل) از یک محل غذا خورند اما آن غذا برای یکی به زهر تبدیل شده و برای دیگری به عسل.
هر دو گون آهو گیا خوردند و آب
زین یکی سرگین شد و، زان، مشک ناب
هر دو نوع آهو از یک جا آب و گیاه خوردند، اما یکی فضله پس داد و دیگری مشک خالص.
آرایه: جناس ناقص (آب، ناب) - تضاد (سرگین، مشک)
هر دو نی خورند از یک آبخور
این یکی خالی و، آن پر از شکر
دو نی از یک سرچشمه آب خوردند اما یکی از آنها تو خالی درآمد و دیگری پر از شکر شد.
آرایه: تضاد (پر و خالی)
صد هزاران این چنین اشباه بین
فرقشان هفتاد ساله راه بین
در این دنیا هزاران شباهت این چنینی وجود دارد، اما در باطن تفاوت آنها بسیار است.
چون بسی ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست
چون شیطانهای انسان نمای زیادی وجود دارد، پس نباید به هر کس دست دوستی داد.
آرایه: کنایه (دست ندادن: دوست نشدن) - جناس ناقص (هست و دست) - واج آرایی (صامت «س»)
قلمرو زبانی (صفحهٔ ۱۱۶ کتاب درسی)
1- معادل معنایی واژگان زیر را از متن درس بیابید.
* ابر (میغ)
* آسوده (فارغ)
* چیره دست (حاذق)
* مردان کامل (اَبدال)
2- دربارۀ کاربرد کلمۀ «را» در بیت زیر توضیح دهید. هدیهها میداد هر درویش را تا بیابد نطق مرغ خویش را
در مصراع اول در جایگاه حرف اضافه به کار رفته به معنی «به» و در مصراع دوم نشانه مفعول است.
3- دربارۀ تحوّل معنایی کلمۀ «سوداگران» توضیح دهید.
سوداگر در گذشته به معنای «تاجر و بازرگان» به کار میرفته است، اما امروزه در معنی به کار میرود و به کسانی اطلاق میشود که در کار «مواد مخدر و قاچاق» هستند.
4- پسـوند «وش» در کلمۀ «خواجه وش» به چه معناسـت؟ دو واژۀ دیگر که این پسـوند را دارا باشند، بنویسید.
وش به معنای شباهت است و خواجهوش یعنی مانند خواجه
مهوش، پریوشقلمرو ادبی (صفحهٔ ۱۱۶ کتاب درسی)
1- کنایهها را در بیت هشتم بیابید و مفهوم آنها را بنویسید. ریش بر کندن (ناراحت بودن)، آفتاب زیر میغ رفتن (نابود شدن، از بین رفتن)
2- مؤثّرترین شیوهای که مولوی در«مثنوی معنوی» از آن بهره میگیرد، « تمثیل» است. تمثیل معنای «تشـبیه کردن» و «مَثَل آوردن» اسـت و در اصطلالح ادبی، آن اسـت که شـاعر یا به نویسـنده برای تأیید و تأکید بر سـخن خویش، حکایت، داستــان یا نمونه و مثالی را بیان کند تـا مفاهیم ذهنی خود را آسـانتر بـه خواننده انتقال دهد.
*اکنون ارتباط محتوای این درس را با تمثیل به کار گرفته شده، توضیح دهید.
مولوی برای بیان روشن این مطلب که نباید با مقایسۀ نابجا و داوریهای سطحی و غیر منطقی به نتایج نادرست رسید، از تمثیل بهره برده است.
3- در بیت ششم درس، کلمات «چرب» و «ضرب» در یک حرف اختلاف دارند و آرایۀ «جناس ناهمسان» (ناقص) را دربردارند. کلماتی نظیر «روان» (روح) و روان (جاری) که جز معنی، هیچ گونه تفاوتی از دید آوایی و نوشتاری با هم ندارند، «جناس همسان» (تام) را پدید میآورند؛ مثال:
از متن درس، نمونههایی برای انواع جناس بیابید.
جناس ناهمسان (ناقص): دلق و خلق - آب و ناب
جناس همسان (تام): شیر و شیرقلمرو فکری (صفحهٔ ۱۱۷ کتاب درسی)
1- بیت زیر، بر چه مفهومی تأکید دارد؟ هر دو نی خوردند از یک آبخور این یکی خالی و آن پر از شکر
این که حقیقت یکی است ولی درک و برداشت از آن، به چگونگی بهره مندی ما از آن بستگی دارد. و اینکه ظاهر یکسان داشتن و از یک آبشخور تغذیه کردن دلیل بر آن نیست که باطن هم یکی باشد؛ زیرا موارد زیادی هست که با وجود تشابه ظاهری، بسیار با هم متفاوت و حتی ضد یک دیگرند.
2- مولوی در بیت زیر، آدمی را از چه چیزی برحذر میدارد؟ چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست
از دوستی با افراد ناشایست و اعتماد کردن به آنها
3- استنباط خود را از شعر زیر بنویسید و آن را با داستان «طوطی و بقال» بسنجید. معرفـت زیـن جـا تفاوت یافته اسـت این یکی محراب و آن بت یافته است
چـون بتـابد آفتـاب معـرفـت از سپــهرِ ایـن رهِ عـــالی صفـــت
هـر یکـی بینا شـود بـر قـدر خویش باز یابـد در حقیقـت صـدر خویـش
عطّا
برداشت و تعبیر هر کس از حقیقت، به اندازۀ درک اوست. علت اینکه انسانها معبود و خدایشان متفاوت است، این است که به درک درست و معرفت کامل دست نیافتهاند. اگر انسانها به شناخت و معرفت درست برسند، هر کس به جا و موقعیت خویش پی برده و از حقیقت حال خویش آگاه میشود. آنگاه میتواند معبود و معشوق حقیقی را بشناسد. در داستان طوطی و بقال نیز اگر طوطی به معرفت دست مییافت، آن مقایسۀ خندهآور مطرح نمیکرد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 26 بهمن 1398 ساعت: 11:33 منتشر شده است
برچسب ها : پاسخ قلمرو زبانی صفحه ۱۱۶,کاربرد کلمه را در هدیهها میداد هر درویش را تا بیابد نطق مرغ خویش را,دربارۀ تحول معنایی کلمه سوداگران توضیح دهید,پسـوند وش در کلمه خواجه وش به چه معناسـت,ارتباط محتوای درس طوطی و بازرگان را با تمثیل به کار گرفته شده توضیح دهید,مفهوم هر دو نی خوردند از یک آبخور این یکی خالی و آن پر از شکر,معنی شعر طوطی و بقیال,پاسخ تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم,کارگاه متن پژوهی درس چهاردهم فارسی دهم,قلمرو زبانی درس چهاردهم فارسی دهم,جواب قلمرو زبانی فارسی دهم درس چهاردهم,پاسخ فعالیت های درس طوطی و بقال دهم,جواب فعالیت های درس طوطی و بقال,