تحقیق و پروژه رایگان - 46

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

بیماریهای چشمی

بازديد: 65

بیماریهای چشمی




 


كراتوكونوس بيماري پيشرونده اي است كه معمولا" در سنين نوجواني يا اوايل دهه 20 زندگي بروز مي كند. در اين بيماري قرنيه نازك شده و شكل آن تغيير مي كند. قرنيه به طور طبيعي شكلي گرد يا كروي دارد ولي در كراتوكونوس قرنيه برآمده و مخروطي شكل مي شود. اين مسئله بر روي انكسار نور هنگام ورود به چشم تأثير گذاشته و سبب كاهش وضوح بينايي مي شود. كراتوكونوس ممكن است در يك يا هر دو چشم رخ دهد ولي در90% موارد در هر دو چشم ديده مي شود.

علائم و نشانه هاي كراتوكونوس:

تشخيص كراتوكونوس ممكن است به دليل بروز و پيشرفت آهسته آن مشكل باشد. اين بيماري ممكن است با نزديك بيني و آستيگماتيسم همراه باشد در نتيجه ممكن است موجب عدم وضوح و تاري ديد شود. بيمار همچنين ممكن است دچار هاله بيني و حساسيت به نور باشد. بيماران معمولا" در هر بار مراجعه به چشم پزشك نسخه شان تغيير مي كند.

علل كراتوكونوس:

علت كراتوكونوس مشخص نيست. اين بيماري ممكن است ژنتيكي باشد زيرا بيماران متعددي در يك خانواده ديده مي شوند.

درمان :

در انواع خفيف بيماري، عينك يا لنز نرم (Soft Contact Lenses) ممكن است كمك كننده باشد ولي با پيشرفت بيماري و نازكتر شدن و تغيير شكل بيشتر قرنيه اين درمان ها ديگر چندان كارساز نخواهد بود.
پتوزيس يا افتادگي پلك ها پلك هاي فوقاني يك يا هر دو چشم را گرفتار مي سازد افتادگي پلك ممكن است از مقدار كم كه بزحمت قابل تشخيص است تا افتادگي كامل طوري كه تمام مردمك را بپوشاند متغير باشد پتوزيس هم در بچه ها وهم در بزرگسالان روي مي دهد اما بيشتر موارد ان ناشي از سالخوردگي است.

علامت پتوزيس :

واضح ترين علامت افتادگي پلك است كه بسته به ميزان افتادگي مشكلات بينايي نيز متغير خواهند بود بعضي ها سرشان رابه عقب ميكشند تا از زير پلك ببينند ويا ابروها را بالا ميبرند تا شايد بتوانند پلك هايشان را بالا بكشند.

علت چيست؟ 

افتادگي پلك مي تواند مادر زادي باشد ويا در اثر سالخوردگي وكهولت ،حادثه ويا بعد از جراحي آب مرواريد ويا ساير جراحي هاي چشمي روي دهد اين عارضه همچنين مي تواند در اثر مشكلاتي كه براي عضله بالا برنده پلك فوقاني روي مي دهد نيز بوجود ايد گاهي وقتها آناتومي صورت فرد مي تواند باعث ايجاد مشكلاتي براي عضله بالا برنده پلك فوقاني گردد يك تومور چشم،اختلالات نرولوژيك ويا بيماريهاي عمومي مانند ديابت مي تواند باعث افتادگي پلك گردد.

درمان :

جراحي معمولابهترين درمان افتادگي پلك است جراح عضلات بالا برنده پلك فوفاني را تقويت ميكند وظاهر فرد بهتر كرده وامكان ديد بهتر را فراهم مي نمايد در موارديكه عضله بالا برنده دچار ضعف شديد باشد جراح پلك را از زير به ابرو اتصال مي دهد تافرد بتواند از نيروي عضلات پيشاني براي بالا كشيدن پلك استفاده كند بعد از جراحي ممكن است پلك ها متقارن نباشند و بندرت ممكن است حركت پلك ها نيز از بين برود بچه هايي كه با افتادگي پلك متوسط يا شديد متولد مي شوند نيازمند درمان هستند زيرا براي جلوگيري از بروز آمبليوپي به ديد خوب نياز دارند (آمبليوپي يا تنبلي چشم در اثر عدم استفاده از چشم بدلايل مختلف از جمله عدم ورود نور به چشم به دليل افتادگي پلك در دوره تكامل بينايي كه تا سن هفت سالگي ادامه دارد ايجاد مي گردد ) همه بچه هاي گرفتار افتادگي پلك حتي موارد فيف ان بايد هر سال معاينه گردند تا در صورت بروز هر گونه مشكلي بسرعت در مان گردند.



درمان بعدي بيماري استفاده از لنزهاي سخت داراي قابليت نفوذ گاز(Rigid gas permeable contact lenses) است. اين لنزها قابليت بيشتري براي اصلاح آستيگاتيسم نامنظم ناشي از كراتوكونوس دارند.

قرار گيري مناسب لنز بر روي قرنيه مبتلا به كراتوكونوس كاري ظريف و زمان گير است. به همين دليل مراجعات مكرر براي تنظيم لنز و اصلاح نسخه امري قابل انتظار است. اين فرايند با نازكتر شدن و تغيير شكل بيشتر قرنيه نياز به تكرار داشته و نسخه بيمار بايد مجددا" تغيير داده شود.

در صورتي كه قرنيه قادر به تحمل لنز سخت نبوده و يا لنز توانايي اصلاح ديد بيمار را نداشته باشد قدم بعدي پيوند قرنيه [Corneal Transplant or Penetrating Keratoplasty (PK)] است. بيمار ممكن است حتي بعد از پيوند قرنيه براي ديد بهتر به عينك و يا لنز نياز داشته باشد.

در حال حاضر در بيماراني كه قادر به تحمل لنزهاي سخت نيستند و از طرفي انجام پيوند قرنيه بدليل عوارض آن در آنها توصيه نمي شود از روش هاي جديدتري نظير قرار دادن حلقه هاي داخل قرنيه مثل Intacs و Ferrara استفاده مي شود. مطالعه بر روي اين روش در چند سال اخير در جريان بوده و نتايج نشاندهنده بهبود نسبي بيماران است؛ هر چند نشان داده نشده است كه اين روش مانع پيشرفت بيماري شود.

كراتوكونوس و جراحي عيوب انكساري:

انجام هيچكدام از اعمال جراحي اصلاح عيوب انكساري نظير ليزيك (LASIK) و ليزر (PRK) در بيماران مبتلا به كراتوكونوس بدليل نازكي پيشرونده قرنيه امكان پذير نيست.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 10:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

پره اكلامپسي (مسموميت حاملگي)

بازديد: 131

پره اكلامپسي (مسموميت حاملگي)




 


پره اكلامپسي چيست؟
پره اكلامپسي اختلال پيچيده اي است كه حدود 5 تا 8 درصد زنان حامله را درگير مي كند. تشخيص پره اكلامپسي بر فشار خون بالا و وجود پروتئين در ادرار (بطور طبيعي پروتئين در ادرار ديده نمي شود) بعد از هفته 20 حاملگي است. اين اختلال در بيشتر موارد بعد از هفته 37 حاملگي شروع مي شود ولي در هر زماني از نيمه دوم حاملگي و نيز در زمان زايمان و يا حتي بعد از زايمان (معمولا در 24 تا 48 ساعت اول بعد از زايمان) ممكن است ديده شود. بروز اين اختلال قبل از هفته 20 حاملگي نيز در موارد نادري نظير حاملگي مولار امكان دارد. پره اكلامپسي مي تواند حفيف يا شديد باشد و نيز پيشرفت آن ممكن است آهسته يا سريع باشد. تنها راه بهبود بيمار زايمان است.

تأثير پره اكلامپسي بر سلامت مادر و جنين
هر چه پره اكلامپسي شديد تر باشد و زودتر رخ دهد خطر آن براي مادر و جنين بيشتر است. بيشتر زناني كه دچار پره اكلامپسي مي شوند دچار نوع خفيف آن در نزديكي زمان زايمان مي شوند و با مراقبت هاي مناسب خطري متوجه آنها يا جنينشان نخواهد بود. ولي در موارد شديد، اين بيماري مي تواند قسمت هاي مختلف بدن را درگير كرده و مشكلاتي جدي و حتي خطر مرگ را براي بيمار به همراه داشته باشد. به همين دليل در صورتيكه پره اكلامپسي شديد بوده و يا بدتر شود بيمار بايد زايمان زودرس داشته باشد.

پره اكلامپسي باعت انقباض عروق و در نتيجه افزايش فشار خون و كاهش جريان خون مي شود. كاهش جريان خون، بسياري از اندام ها نظير كبد، كليه ها و مغز را تحت تأثير قرار مي دهد. كاهش جريان خون رحم مي تواند سبب مشكلاتي نظير كاهش رشد جنين، كاهش مايع آمنيوتيك، و پارگي جفت شود. بعلاوه، در صورتيكه نياز به زايمان زودرس باشد جنين ممكن است نارس بدنيا بيايد.

تغييرات عروق خوني ناشي از پره اكلامپسي ممكن است سبب نشت مايع از مويرگ ها شده و در نتيجه باعث تورم يا ادم شود. همچنين نشت مايع از عروق كوچك كليه ها سبب ورود پروتئين از جريان خون به ادرار مي شود. (وجود مقادير بسيار اندك پروتئين در ادرار طبيعي است ولي اگر از آن بيشتر شود نشان دهنده مشكل است.)

در بعضي موارد نادر، پره اكلامپسي مي تواند منجر به بروز حملاتي شود كه اكلامپسي خوانده مي شود. در واقع پره اكلامپسي به اين دليل به اين نام خوانده مي شود كه مي تواند زمينه اي براي بروز اكلامپسي باشد (پيشوند \"پره\" به معناي \"پيش\" است). براي تمام زناني كه به پره اكلامپسي مبتلا هستند سولفات منيزيم بعنوان ضد تشنج داده مي شود. دليل اين مسئله اين است كه پيش بيني بروز تشنج بسيار مشكل است، هر چند اغلب قبل از بروز تشنج علائمي نظير سردرد شديد يا مستمر، تاري ديد يا ديدن نقاطي در ميدان ديد، يا درد شديد در قسمت هاي بالايي شكم ديده مي شود.

حدود 20% زنان مبتلا به پره اكلامپسي شديد دچار وضعيتي بنام سندرم HELLP خواهند شد. نام اين سندرم از حروف اول Hemolisis (هموليز: شكسته شدن گلبول هاي قرمز خون)، Elevated Liver enzymes (بالارفتن آنزيم هاي كبدي)، و Low Plateletes (كاهش تعداد پلاكت ها - سلول هاي خوني كه وجود آنها براي انعقاد خون ضروري است) گرفته شده است. وجود اين بيماري خطر را براي مادر و جنين نسبت به پره اكلامپسي بيشتر مي كند. بيماران مبتلا به پره اكلامپسي مرتب از نظر علائم سندرم HELLP آزمايش خون مي شوند.

تشخيص
پره اكلامپسي بويژه در مراحل اوليه، اغلب علامت روشني ندارد. بعلاوه، بعضي از علائم پره اكلامپسي نظير ورم و افزايش وزن ممكن است شبيه عوارض معمول حاملگي باشند. بنابراين بيماري ممكن است قبل از اينكه در مراقبت هاي معمول حاملگي كه فشار خون و ميزان پروتئين ادرار اندازه گيري مي شود مشخص شود تشخيص داده نشود. به همين دليل مراجعه مرتب جهت مراقبت هاي حاملگي اهميت دارد.

فشار خون سيستوليك بيشتر از 140 يا دياستوليك بيشتر از 90 ميلي متر جيوه فشار خون بالا تلقي مي شود. از آنجا كه فشار خون در طول روز نوسان دارد براي اطمينان از بالا بودن، فشار خون بايد بيش از يك بار اندازه گيري شود. ميزان پروتئين ادرار نيز نوسان دارد بنابراين اگر پزشك بعد از اندازه گيري پروتئين ادرار در يك نوبت، به پره اكلامپسي مشكوك باشد دستور آزمايش اندازه گيري پروتئين ادار 24 ساعته مي دهد. در اين آزمايش بيمار ادرار 24 ساعت را جمع آوري كرده و آزمايشگاه ميزان پروتئين را در ادرار مي سنجد.

پره اكلامپسي ممكن است بين زمان هاي مراجعه و بطور ناگهاني نيز اتفاق بيفتد. بنابراين آگاهي از علائم احتمالي بسيار مهم است. در صورتيكه متوجه تورم در صورت يا پف دور چشم شديد و يا تورم دستها بيشتر از مختصر بود و يا تورم زياد يا ناگهاني در پاها يا قوزك پا مشاهده كرديد بلافاصله با پزشك معالج خود تماس بگيريد. تورم بدليل احتباس آب (كه خود مي تواند باعث افزايش وزن شود) رخ مي دهد، بنابراين اگر در عرض يك هفته افزايش وزني بيش از 1.5 كيلوگرم داشتيد با پزشك خود تماس بگيريد. البته بايد توجه داشت كه تمام زناني كه به پره اكلامپسي مبتلا مي شوند تورم نخواهند داشت. پره اكلامپسي شديدتر علائم ديگري را نيز بدنبال خواهد داشت كه عبارتند از:

سردرد شديد يا مستمر 
تغييرات بينايي شامل دوبيني، تاري ديد، ديدن نقاط شناور يا جرقه، حساسيت به نور، يا از دست دادن موقتي ديد 
درد يا حساسيت شديد در قسمت بالاي شكم 
تهوع و استفراغ 

دلايل پره اكلامپسي
علي رغم تحقيقات وسيعي كه انجام شده است، علت اصلي اين بيماري هنوز كاملا مشخص نيست. احتمال دارد كه دليل واحدي براي اين بيماري وجود نداشته باشد. خصوصيات ژنتيكي، بعضي بيماري هاي زمينه اي، چگونگي واكنش سيستم ايمني بيمار به حاملگي، و فاكتورهاي ديگر ممكن است در اين ميان نقش داشته باشند. بيشتر پزشكان بر اين باروند كه بسياري از موارد پره اكلامپسي در اوايل حاملگي و قبل از اينكه علائم ظاهر شوند شروع مي شوند.

يك نظريه اين است كه جفت به طرز مناسبي در ديواره رحم قرار نمي گيرد و شريان هاي اين منطقه به اندازه اي كه بايد متسع نمي شوند، در نتيجه خون كمتري به جفت مي رسد. در موارد ديگر، ابتلا به بيماري هايي نظير فشار خون مزمن يا ديابت مي تواند سبب كاهش جريان خون جفت شود. اين مسئله مي تواند سبب ايجاد زنجيره پيچيده اي از اتفاقات شود كه عبارتند از انقباض عروق خوني (كه سبب افزايش فشار خون مي شود)، تخريب ديواره رگ ها (كه سبب تورم و دفع پروتئين از ادرار مي شود) و تغيير در انعقاد خون كه خود مي تواند سبب مشكلاتي ديگر شود. 

آيا بالا بودن فشار خون قبل از حاملگي خطر ابتلا به پره اكلامپسي را افزايش مي دهد؟
بلي. در صورتيكه بيمار قبل از حاملگي يا در طي نيمه اول حالگي فشار خون بالا داشته باشد مبتلا به فشار خون مزمن تلقي شده و بايد از نظر فشار خون و همچنين علائم پره اكلامپسي و نيز عوارض ديگر تحت نظر باشد. زنان مبتلا به فشار خون مزمن كه دچار پره اكلامپسي مي شوند نسبت به زناني كه يكي از اين دو عارضه را به تنهايي دارند در معرض خطرات بيشتري قرار دارند.

چه مشكلات ديگري خطر ابتلا به پره اكلامپسي را افزايش مي دهند؟
بروز پره اكلامپسي براي بار اول، در حاملگي اول شايع تر است. ابتلا به پره اكلامپسي نيز احتمال بروز آن را در حاملگي هاي بعدي تشديد مي كند. هر چه پره اكلامپسي شديدتر باشد و زودتر اتفاق بيفتد، خطر آن بيشتر است. در واقع، شروع پره اكلامپسي قبل از هفته 30 حاملگي، خطر ابتلا مجدد را تا 40% افزايش مي دهد. عوامل خطر ديگر عبارتند از:

فشار خون مزمن (همانطور كه در بالا گفته شد) 
بعضي از اختلالات انعقادي، ديابت، بيماريهاي كليوي، يا بعضي بيماريهاي اتوايمون نظير لوپوس 
سابقه خانوادگي ابتلا به پره اكلامپسي (مادر، خواهر، مادر بزرگ، خاله، عمه) 
چاقي (اندكس جرم بدن 30 يا بيشتر) 
حاملگي دو قلو يا چند قلو 
سن كمتر از 20 سال يا بيشتر از 40 سال 

درمان پره اكلامپسي
درمان پره اكلامپسي به شدت بيماري، زمان گذشته از شروع حاملگي، و وضعيت جنين بستگي دارد. بيمار احتمال دارد حداقل براي ارزيابي اوليه و شايد براي بقيه حاملگي در بيمارستان بستري شود. علاوه بر اندازه گيري فشار خون و آزمايش ادرار، آزمايشات خون ديگري ممكن است براي ارزيابي شدت بيماري انجام شود. براي ارزيابي رشد و وضعيت جنين سونوگرافي، بيوفيزيكال پروفايل، و Non-Stress Test نيز انجام مي شود.

در صورتيكه بيمار پره اكلامپسي خفيف داشته باشد و در هفته 37 حاملگي يا بعد از آن باشد روند زايمان بوسيله دارو به بيمار القاء مي شود (بويژه اگر گردن رحم شروع به اتساع كرده باشد). در صورتيكه علائم دال بر اين باشند كه جنين ممكن است زايمان طبيعي را تحمل نكند بيمار سزارين خواهد شد.

در صورتيكه بيمار زير هفته 37 حاملگي باشد و بيماري خفيف بوده و وضعيت بيمار به نظر پايدار برسد و نيز وضعيت جنين خوب باشد ادامه حاملگي امكان پذير است. در چنين وضعيتي، بيمار ممكن است به خانه فرستاده شده و توصيه به استراحت شود و يا براي استراحت بيشتر و تحت نظر قرار گرفتن در بيمارستان بستري شود. هر چند مطالعات نشان نداده اند كه استراحت مطلق سبب بهتر شدن وضعيت مادر و جنين مي شود ولي به هر حال فشار خون در وضعيت استراحت پايين تر است. به همين دليل، بيشتر پزشكان محدوديت فعاليت و استراحت را توصيه مي كنند. (استراحت مطلق احتمالاً بدليل اينكه ممكن است خطر انعقاد خون را افزايش دهد كمك كننده نيست.)

بيمار چه در خانه باشد چه در بيمارستان، تا آخر دوره حاملگي تحت نظر قرار مي گيرد. در صورتيكه بيمار در خانه استراحت كند به اين معني است كه بايد مرتب جهت اندازه گيري فشار خون و آزمايش ادرار و همچنين سونوگرافي و Non-Stress Test به پزشك معالج خود مراجعه كند. همچنين بايد روزانه تعداد دفعات ضربه زدن جنين را گزارش كند. چنانچه در هر زماني علائم نشان دهنده بدتر شدن پره اكلامپسي و يا عدم رشد جنين باشند بيمار مجدداً در بيمارستان بستري شده و احتمالاً بايد هر چه زودتر كودك خود را بدنيا آورد.

در صورتيكه پره اكلامپسي شديد باشد بيمار قطعاً بايد بقيه دوران حاملگي را در بيمارستان بستري باشد. براي بيمار به منظور جلوگيري از تشنج احتمالي سولفات منيزيم و در صورتيكه فشار خون خيلي بالا باشد داروهاي ضد فشار خون تجويز مي شود. در صورتيكه حاملگي در هفته 34 يا بيشتر باشد زايمان در بيمار القاء شده و يا سزارين مي شود. در صورتيكه سن حاملگي كمتر از 34 هفته باشد جهت كمك به تكامل سريع تر ريه هاي كودك از داروهاي كورتيكواستروئيدي (كورتون) استفاده مي شود. در صورتيكه اولين علامت از بدتر شدن پره اكلامپسي (شامل سندرم HELLP يا اكلامپسي) ديده شود و يا رشد جنين متوقف شود صرف نظر از سن حاملگي القاء يا سزارين انجام مي گيرد.

بعد از بدنيا آمدن كودك، بيمار تا چند روز در بيمارستان تحت نظر قرار گرفته و از نظر فشار خون و ساير عوارض كنترل مي شود. بسياري از موارد اكلامپسي يا سندرم HELLP بعد از بدنيا آمدن نوزاد و معمولاً در 48 ساعت اول بعد از زايمان اتفاق مي افتند. در بيشتر بيماران، بويژه مبتلايان به پره اكلامپسي حفيف، فشار خون ظرف حدوداً يك روز پايين مي آيد. در موارد شديدتر فشار خون مدت بيشتري بالا مي ماند. به اين بيماران براي جلوگيري از تشنج تا 24 ساعت بعد از زايمان از راه وريدي سولفات منيزيم داده مي شود. اين بيماران ممكن است مجبور باشند تا مدتي از داروهاي ضد فشار خون استفاده كنند.

پيشگيري
هيچ راه شناخته شده اي براي پيشگيري از پره اكلامپسي وجود ندارد، هر چند در اين زمينه تحقيقاتي در حال انجام است. بعضي مطالعات بدنبال اين هستند كه شايد مصرف كلسيم بيشتر يا آسپيرين با دوز پايين بتواند در پيشگيري يا درمان پره اكلامپسي كمك كننده باشد ولي نتايج اين مطالعات چندان مثبت نبوده و بيشتر متخصصين آنها را بصورت معمول براي زناني كه كمتر در خطر هستند توصيه نمي كنند. در يك مطالعه كوچك نشان داده شد كه زناني كه ويتامين هاي C و E مصرف كرده بودند كمتر دچار پره اكلامپسي شده بودند. در اين زمينه مطالعات وسيعي در انگلستان و آمريكا در جريان است. تا زمانيكه راهي براي پيشگيري از اين عارضه پيدا شود بهترين كار مراجعه مرتب براي مراقبت هاي زمان بارداري است.

تفاوت پره اكلامپسي با فشار خون حاملگي
بالا بودن فشار خون بعد از هفته 20 حاملگي بدون وجود پروتئين در ادرار، \"فشار خون حاملگي\" (بالا بودن فشار خون ناشي از حاملگي) خوانده مي شود. در صورتيكه در مراحل بعد پروتئين در ادرار ديده شود تشخيص به پره اكلامپسي تغيير مي كند. اين وضعيت تقريباً در يك چهارم زناني كه در ابتدا تشخيصشان فشار خون حاملگي است ديده مي شود.

احتمال برگشت فشار خون به حالت طبيعي بعد از بدنيا آوردن كودك زياد است. در صورتيكه فشار خون 3 ماه بعد از زايمان هنوز بالا باشد تشخيص، فشار خون مزمن است. البته اين بدان معنا نيست كه عامل ايجاد فشار خون مزمن فشار خون حاملگي بوده است بلكه احتمالاً بيمار از قبل به فشار خون مزمن مبتلا بوده و خود اطلاع نداشته و در مراقبت هاي حاملگي بالا بودن فشار خون تشخيص داده شده است. حاملگي معمولاً باعث كاهش فشار خون در اواخر سه ماهه اول و در طول سه ماهه دوم مي شود و به همين دليل فشار خون مزمن ممكن است موقتاً مخفي شود. بنابراين اگر اولين مراجعه براي مراقبت دوران حاملگي در اواخر سه ماهه اول يا بعد از آن باشد بالا بودن فشار خون ممكن است تا سه ماهه سوم حاملگي تشخيص داده نشود.


 




منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 10:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تيرگي پوست در زمان حاملگي

بازديد: 63

تيرگي پوست در زمان حاملگي




 


آيا تيره شدن قسمت هاي از پوست صورت يا بدن در زمان حاملگي طبيعي است؟
قطعاً. تيرگي پوست بصورت لكه هاي نامنظم در حدود 70% از زنان حامله ديده مي شود. زناني كه پوست تيره دارند بيشتر در معرض اين لكه ها قرار دارند. اين لكه ها بيشتر در نواحي دور لب بالا، بيني، بالاي گونه ها، و پيشاني ديده مي شوند و گاهي به صورت يك ماسك صورت را مي پوشانند. اين لكه ها كه عموماً "ماسك حاملگي" خوانده مي شوند (ولي نام علمي آنها كلوآسما يا ملاسما [chloasma or melasma] است ممكن است در نواحي ساعت و ديگر قسمت هاي بدن كه در معرض نور آفتاب قرار ديده شوند و با هر حاملگي واضح تر مي شوند.

علاوه بر اين، نوك پستان، كك مك يا خال، محل زخم ها، پوست دور ناحيه تناسلي، و نواحي از پوست كه در معرض اصطكاك قرار دارند (نظير زير بغل و كشاله ران) در زمان حاملگي تيره تر يا اصطلاحاً هيپرپيگمانته (Hypertigmanted) مي شوند. تمام اين تغييرات ناشي از افزايش موقتي (و بي ضرر) توليد ملانين در بدن است. ملانين ماده اي است كه رنگ مو، پوست و چشم از آن ناشي مي شود. تيرگي پوست ظرف چند ماه پس از حاملگي از بين مي رود، هر چند در بعضي از زنان اين تغييرات رنگدانه هيچگاه كاملاً برطرف نمي شوند.

خط تيره روي شكم چيست؟
اين خط كه "خط سياه" يا Linea Nigra خوانده مي شود در واقع همان "خط سفيد" يا Linea Alba است كه بطور طبيعي از بالاي شكم و زير آبگاه تا قسمت پاييني شكم و استخوان عانه ادامه دارد و در حالت طبيعي به رنگ پوست بوده و ديده نمي شود. افزايش توليد ملانين باعث سبب تيره شدن اين خط مي شود. اين خط نيز در بيشتر موارد چند ماه پس از زايمان رنگ قبلي خود را باز مي يابد.

براي جلوگيري از تيرگي پوست در زمان حاملگي چه مي توان كرد؟
تيرگي پوست معمولاً بعد از زايمان برطرف مي شود ولي براي به حداقل رساندن آن در زمان حاملگي مي توان توصيه هاي زير را بكار بست:

دوري از آفتاب: اين نكته بسيار مهم است زير قرار گرفتن در معرض آفتاب تغييرات رنگدانه ها را تشديد مي كند. سعي كنيد از يك ضد آفتاب با طيف وسيع كه در مقابل هر دو نوع اشعه هاي UVA و UVB محافظت ايجاد مي كند و SPF آن 30 يا بيشتر باشد بصورت روزانه استفاده كنيد. (SPF خصوصيتي از كرم هاي ضد آفتاب است كه قدرت آنها را در محافظت از پوست در مقابل اشعه نشان مي دهد. اين عدد معمولاً روي جعبه ضد آفتاب نوشته شده است و هر چه عدد آن بزرگتر باشد نشان دهنده قدرت محافظت بيشتر است.) اگر حتي هوا آفتابي هم نباشد بايد از ضد آفتاب استفاده كرد و در صورتيكه ساعاتي را بيرون از منزل مي گذرانيد مي توانيد بيش از يك بار در روز هم استفاده كنيد. در واقع، حتي اگر برنامه نداريد از خانه خارج شويد سعي كنيد ماليدن ضد آفتاب را به برنامه روتين هر روز صبحتان تبديل كنيد. اگر بيرون مي رويد علاوه بر ضد آفتاب از كلاه لبه دار هم استفاده كنيد. همچنين سعي كنيد مدت قرار گرفتن در معرض نور آفتاب را بويژه بين ساعت 10 صبح و 2 بعد از ظهر كاهش دهيد. 
از كرم ها و تميز كننده هاي پوستي ملايم استفاده كنيد. از بكار بردن كرم هايي كه پوستتان را تحريك مي كنند خودداري كنيد زيرا باعث بدتر شدن تيرگي مي شوند. 
بعد از زايمان
بعد از زايمان هم به محافظت پوست خود از نور آفتاب ادامه دهيد. در بيشتر موارد، تيرگي هاي بوجود آمده به آهستگي و بدون هيچگونه درماني برطرف مي شوند. اما بايد توجه داشت كه در تعداد كمي از زنان، داروهاي ضد بارداري كه حاوي استروژن هستند (نظير قرص هاي ضد حاملگي) مي توانند سبب ايجاد كلوآسما شوند. در صورتيكه تيرگي پوست در حد ناراحت كننده باشد بهتر است روش ديگري براي جلوگيري از بارداري بكار رود.

اگر بعد از گذشت چند ماه از زايمان، لكه هاي تيره همچنان وجود داشته باشند مي توان از كرم هاي روشن كننده پوست نظير هيدوركينون (كه بعضي از انواع آن ضد آفتاب هم در خود دارند) و يا يك داروي موضعي حاوي ترتينوئين (Retin-A) و يا داروهاي خوراكي نظير گلوكوليك اسيد استفاده كرد. اگر به متخصص پوست مراجعه كنيد احتمالاً براي شما داروهاي تركيبي تحويز مي كند. البته نبايد انتظار داشته باشيد بسرعت نتيجه بگيريد. درمان ممكن است چندين ماه طول بكشد. (در بعضي موارد نادر، متخصصين پوست براي از بين بردن لكه ها از ليزر استفاده مي كنند ولي اين درمان قدم اول نيست.) درمان هر چه باشد، محافظت در مقابل اشعه خورشيد در طول درمان و بعد از آن نكته اي حياتي است كه بايد به آن توجه داشت.

اگر شير مي دهيد و يا برنامه داريد دوباره به فاصله كوتاهي حامله شويد حتماً قبل از مصرف هر گونه دارو و يا انجام درمان با پزشك مشورت كنيد.

آيا اين لكه ها نشانه اي از يك بيماري هستند؟
بعضي از تغييرات رنگ پوست ممكن است علائمي از بيماري هاي پوستي نظير سرطان پوست يا ديگر مشكلات باشند، بنابراين در صورتيكه همراه با تغيير رنگ پوست درد، حساسيت، قرمزي و يا خونريزي وجود داشت و يا متوجه تغيير رنگ، شكل يا اندازه خالي كه از قبل داشته ايد شديد به متخصص پوست مراجعه كنيد.


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 10:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاريخچه بيماری ايدز

بازديد: 97

تاريخچه بيماری ايدز




 


در سال 1981 هشت مورد و خيم از ابتلا به بيماري " كاپوسي ساركوما"، يكي از انواع خوش خيم تر سرطان كه معمولا در ميان افراد سالمند شايع است، در ميان مردان هم جنس گراي نيويورك گزارش شد.تقريباً همزمان با اين موارد، شمار مبتلايان به يك عفونت ريوي نادر در كاليفرنيا و نيويورك بالا رفت.با اين كه در آن زمان عامل شيوع ناگهاني اين دو بيماري مشخص نشده بود، اما معمولا از اين دو واقعه پزشكي به عنوان آغاز ايدز ياد مي كنند.در طي يك سال اين بيماري بدون نام، گسترش زيادي داشت تا سرانجام در 1982 آن را ايدز(Syndrome Deficiency Immune (Aquired ناميدند.به مرور شمار بيشتري متوجه اين بيماري جديد شدند، چون گروه هاي گسترده تري از مردم، و نه فقط همجنس گرايان، را مبتلا مي كرد.بيماران هموفيل و معتادان تزريقي با علائمي مشابه ايدز به پزشك مراجعه مي كردند.همزمان با ظهور ايدز درآمريكا، درآن سوي اقيانوس آتلانتيك پزشكان در فقيرترين قاره جهان آفريقا، متوجه شيوع يك پديده جديد بهداشتي شدند.اين بيماري كه در زبان محلي" اسليم"(SLIM) – مرگ در اثرتحليل تدريجي بدن – نام گرفته بود، در آفريقا به معضلي عميق تبديل مي شد.در وهله اول پزشكان دليلي نمي ديدند كه ايدز، بيماري شايع درميان همجنس گرايان آمريكاي ثروتمند، را با اسليم مرتبط بدانند.اما تحقيقات بعدي و شيوع علائمي مشابه درميان زنان و دگر جنس گراها نشان داد كه هر دوي اين بيماري ها يكي بوده وهمان ايدز است.درهياهويي از جنجال ها و ابهامات گسترده درباره اين بيماري كشنده جديد، تلاش ها براي تشخيص علت بروز ايدز و نحوه انتقال آن، با شتابي بي سابقه آغاز شد.در سال 1984 يك گروه محقق آمريكايي به رياست" رابرت گالو" اعلام كرد كه آنها عامل بيماري ايدز را كشف كرده اند، يعني همان ويروسي كه ما آن را حالا اچ آي وي مي خوانيم.البته اين ادعا با اعتراض " لوك موننتير" و گروه محققان فرانسوي او، كه ماه ها قبل اين ويروس را شناسايي كرده بودند، روبرو شد.در بحبوحه اين جنجال ها محققان براي پيدا كردن درمان ايدز بسيج شدند: جستجويي كه هنوز هم ادامه دارد.آزمايش هاي خون نشان داد كه ويروس اچ آي وي سراسر جهان را در پنجه مهلك خود گرفته و در مدت زماني كم به تمام قاره ها گسترش يافته است.تلاش ها براي درك اين ويروس به موضوعي بسيار اضطراري تبديل شد. اين كه از كجا آمده و چرا در قرن بيستم هم زمان در دو نقطه مختلف يعني آفريقا و آمريكا ظهور كرده بود؟

منشا اچ ای وی
طبق شواهد روشن و قانع كننده اي كه وجود دارد، شكي نيست كه ايدز از ويروس اچ آي وي ناشي مي شود. اما درحال حاضر تاكيد بر اين موضوع است كه درك سر منشا ويروس اچ آي وي براي كشف واكسن و درمان هاي موثرتر امري حياتي است.براساس آخرين تحقيقات در زمينه مختصات ژنتيكي اچ آي وي، عامل انتقال ايدز، مشخص شده اين ويروس از تركيب دو ويروس مختلف در ميمون شامپانزه به وجود آمده است.اين ويروس ها از نوع ويروس" اس آي وي"( Virus Simian Immunodeficiency ) هستند كه در ميمون ايجاد بيماري مي كند.اين تحقيقات نظريه اي رايج را كه مي گويد ايدز در طي يك قرن گذشته در جنگلهاي غرب آفريقا ظهور كرده است، تاييد مي كند.درسال 1999 نشريه" نيچر" در شماره ماه فوريه خود يك نظريه عملي را به چاپ رساند كه مورد حمايت گسترده كارشناسان اين رشته قرار گرفت.براساس اين نظريه ويروس عامل ايدز ابتدا از طريق يكي از زير گونه هاي شامپانزه در آفريقا به انسان سرايت كرده است.به اعتقاد دانشمندان انسان اولين بار در نيمه نخست قرن گذشته در نتيجه شكار و تغذيه گوشت شامپانزه، سنتي كه هنوز در آفريقا ادامه دارد، به اين ويروس آلوده شد.اس آي وي در گذشته اي نه چندان دور وارد بدن انسان شد و پس از جهش ژنتيكي به اچ آي وي تبديل شد.به احتمال قريب به يقين ناحيه گينه بيسائو درغرب آفريقا مكاني است كه اين نقل و انتقال درآن صورت گرفته است.بسياري از دانشمندان بر اين باورند كه انتقال ويروس بيش از يك بار روي داده است، چون نمونه هاي گوناگوني از اين ويروس، درانسان باعث بروز ايدز مي شود.اما تعيين زمان دقيق انتقال از حيوان به انسان مشكل آفرين تر است.نكته قابل توجهي كه در تحقيقات مشخص شد اين بود كه در قرن نوزدهم هيچ يك از ميليون ها آفريقايي كه به زور به بردگي كشيده و به كشورهاي خارجي منتقل شدند، به اين ويروس آلوده نبودند.بنابراين ايدز بايد پس ازسال 1860 بروز كرده باشد. ويروس اچ آي وي اولين بار در سال 1959 درنمونه پلاسماي خون يك مرد اهل كنگو رديابي شد.ويروس اچ آي وي، اولين بار در سال 1959 در نمونه خون يك مرد از كشور كنگو رديابي شد.هر چند نخستين نمونه از ايدز در آمريكا، در سال1981 گزارش شد، اما براساس شواهد اولين قرباني ايدز دراين كشور به سال 1969 باز مي گردد.درآن سال يك جوان سياه پوست در شهر " سنت لوئيز" آمريكا دراثر ابتلا به ايدز درگذشت.تحقيقات درمورد سرعت واگرايي ژنتيكي ميان دو خانواده اصلي ايدز، اچ آي وي – 1 و اچ آي وي – 2، نشان مي دهد كه انتقال ويروس به انسان در حدود سال 1940 ( با ضريب خطاي حدود 20) سال روي داده است.مطالعه ژنتيكي بر روي ويروس اس آي وي، كه به درك بهتر انتقال آن از گونه ميمون ها به انسان كمك كرد، توسط گروهي از دانشمند بين المللي انجام گرفت و درنشريه علمي "Science چاپ شد.اين گروه مدعي است كه دو ويروس مختلف از دو نوع ميمون در شامپانزه تركيب شده و ويروس اس آي وي را به وجود آورده است.تنظيم كنندگان اين مقاله علمي مي گويند رشته اي از آلودگي و عفونتهاي پي در پي در ميمون " مانگابي دماغ قرمز" و گونه اي بزرگ تر به نام Spot – Nose منجر به خانواده اي از ويروس ها موسوم به " اس آي وي سي پي زي" (SIVcpz ) شده است.نكته مهم اين كه هر دو اين گونه ها خوراك شامپانزه بوده و زيستگاه آنها در غرب آفريقاي مركزي قرار دارد.اليزاب بيلز از دانشگاه ناتينگام، بريتانيا، و همكارانش مي گويند كشف اين موضوع كه ويروس اس آي وي در شامپانزه داراي منشائي دوگانه است، پيامدهاي مهم علمي را به دنبال دارد.


نقل از: http://robot.ir/blog/mollasadra/pages.php?show&id=000107

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 10:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خارش پوست در دوران بارداری

بازديد: 139

خارش پوست در دوران بارداری




 


آيا خارش پوست در دوران بارداري طبيعي است؟ 
وجود خارش در دوران بارداري در بعضي از نواحي بدن بخصوص دور شكم و پستانها كه در حال بزرگ شدن هستند نادر نيست زيرا پوست بايد براي هماهنگي با رشد اين نواحي كشيده شود. هورمون هاي دوران بارداري نيز تا حدي در اين امر مؤثرند. 

در حدود دوسوم از خانم هاي باردار در طول دوران بارداري دچار قرمزي و گاهـي خارش كـف دست ها و پاها مي شوند. كارشنـاسـان براين باورند كه علت اين اختلالات كه بلافاصله پس از زايمان از بين مي رود افزايش سطح استروژن خون است. خانم هاي سياهپوست نسبت به سفيد پوستان كمتر دچار اين حالت مي شوند. گاهي ممكن است بيماريهاي پوستي كه بطور طبيعي با خارش همراه است نظير خشكي پوست، اگزما، يا آلرژي غذايي در دوران بارداري، با خارش شديدي بروز كند. 

چگونه ميتوان خارش را تسكين داد؟ 
از گرفتن دوش و حمام داغ بپرهيزيد زيرا مي تواند پوست را خشك تر كرده و خارش را تشديد كند. از صابون هاي ملايم استفاده كنيد و دقت كنيد كه آنرا بخوبي آب كشي كنيد و سپس به آرامي پوست را خشك كنيد. پس از استحمام از كرم هاي مرطوب كننده استفاده كنيد و ترجيحاً انواعي را كه معطر نيستند انتخاب كنيد زيرا بعضي از انواع عطريات مي توانند پوست را تحريك كنند. گاهي از وان شاه بلوط استفاده كنيد (فرآورده هاي شاه بلوط مخصوص استحمام را مي توانيد از داروخانه ها تهيه كنيد). لباسهاي نخي و گشاد بپوشيد و هنگام گرماي روز از خانه خارج نشويد زيرا حرارت خارش را تشديد مي كند.

آيا بروز بثورات برآمده و خارش دار بر روي شكم امري شايع است؟ 
در حدود 1 درصداز خانم ها به چنين عارضه اي دچار مي شوند. اين بثورات بصورت لكه هاي قرمز رنگ، برآمده و خارش دار شبيه به كهير در طول ماه آخر يا دو ماه آخر سه ماهه دوم بارداري بر روي شكم ظاهر مي شوند. اين بثورات كه پاپول ها يا كهيرهاي خارش دار دوران بارداري (PUPPP) يا بثورات چند شكلي دوران بارداري ناميده مي شوند، ابتدا در محل خطوط كشيدگي پوست شكم ظاهر مي شوند و بعد به ران ها، باسن و گاهي بازوها كشيده مي شوند. اين بثورات خطري براي شما يا جنين ندارند ولي ممكن است خارش شديدي داشته باشند. 

پزشك يا ماما پوست شما را معاينه مي كند و احتمالاً يك پماد تجويز مي كنند تا خارش تسكين يابد. در موارد شديد بايد يك دوره استروئيد خوراكي به شما تجويز شود. PUPPP در اكثر خانم ها در عرض چند روز پس از زايمان از بين مي رود و ناپديد مي شود و خوشبختانه بندرت در بارداري هاي بعدي ظاهر ميگردد.

بيماري پوستي كه با شيوع كمتري خانم هاي باردار را گرفتار مي كند خارش بارداري (prurigo gestationalis) نام دارد كه با برآمدگي هاي كوچك و متعدد شبيه گزش حشره تظاهر مي كند. اين بثورات ممكن است هر يك از نواحي بدن را گرفتار سازد ولي احتمال بروز آنها در روي دست ها، پاها، بازوها، و ساق پاها بيشتر است. اين بثورات با وجود اينكه آزاردهنده و خارش دار هستند خطري براي جنين ندارند. خارش بارداري در هر زماني در طول بارداري ممكن است بوجود آيد ولي احتمال بروز آن در سه ماهه دوم بارداري بيشتر است.

در موارد بسيار نادر بثورات بسيار خارش داري بوجود مي ‌آيند كه ابتدا به شكل كهير هستند و بعد تبديل به تاول هاي بزرگي مي شوند. اين بثورات كه به نام pemphigoid gestationalis ناميده مي شوند (عليرغم آنكه اين بيماري هيچ ارتباطي با ويروس تبخال (هرپس) ندارد herpes gestationalis نيز ناميده مي شود)، معمولاً از ناحيه شكم و اغلب دور ناف شروع مي شوند و گاهي به بازوهـا و ساق پاها كشيده مي شوند. اين بيماري جدي تر از PUPPP است زيرا احتمال زايمان زودرس و نيز احتمال اختلال رشد جنين در آن بيشتر است. اين بيماري معمولاً در سه ماهه سوم بارداري شروع مي شود ولي ممكن است در هر زمان ديگري حتي در هفته اول پس از زايمان نيز شروع شود. اين بثورات در طول دوران بارداري ممكن است چند بار ظاهر شوند و سپس فروكش كنند و اغلب بعد از زايمان نيز شعله ور مي شوند. بروز اين بثورات در بارداري هاي بعدي امري شايع است و معمولاً در بارداري هاي بعدي شديدتر خواهد بود. 

در صورت وجود هر گونه بثورات آن را به اطلاع پزشك خود برسانيد. حتما اگر بثورات به بارداري مربوط نباشد بازهم بهتر است كه پزشك آن را بررسي كند و در اين زمينه توصيه هاي لازم را به شما بدهد و يا شما را به متخصص پوست ارجاع دهد. 

آيا مي توان خارش شديد را نشانه اي از يك اختلال شديد تلقي نمود؟ 
خارش شديد در سه ماهه دوم و يا از آن شايعتر، در سه ماهه سوم مي تواند نشانه اي از كلستاز داخل كبدي در دوران بارداري محسوب شود كه اختلالي كبدي است كه 2% خانم هاي باردار به آن مبتلا مي شوند و جنين را در معرض خطر قرار ميدهد. اين اختلال هنگامي بوجود مي آيد كه صفرا بطور عادي در داخل مجاري صفرا به جريان در نمي آيد و در نتيجه املاح صفراوي در پوست تجمع مي يابند و به خارش كلي بدن مي انجامد. 

خارش ممكن است خيلي شديد باشد. اين حالت بخودي خود بثوراتي ندارد ولي ممكن است بعلت خاراندن، پوست قرمز و ملتهب شود و خراشيدگي هايي در آن ديده شود. اگر تصور مي كنيد كه كلستاز داريد، بايد خيلي سريع به پزشك يا ماما خبر دهيد و تحت آزمايشات كبدي براي بررسي كار كبد و سونوگرافي براي كنترل وضعيت جنين قرار گيريد. درمان بستگي به جواب آزمايش و وضعيت جنين دارد و ممكن است لازم باشد كه زايمان زودتر از موقع انجام گيرد. بعد از زايمان مشكل از بين مي رود و البته ممكن است در بارداري هاي بعدي مجدداً اين مشكل بوجود آيد.


 



منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چرا محصولات تغییریافته ژنتیکی خوب هستند؟

بازديد: 73

چرا محصولات تغییریافته ژنتیکی خوب هستند؟




 


چرا محصولات تغییریافته ژنتیکی خوب هستند؟
::کسری اصفهانی::

مجله نيوزويك در شماره ۲۰ مارس ۲۰۰۶ خود مطلبى درباره ارزش محصولات تغييريافته ژنتيكى يا Genetically Modified كه به اختصار GM خوانده مى شوند، چاپ كرده است. گرچه مطالب بخشى از اين مقاله درباره يك پروژه مهندسى ژنتيك بر روى خوك است كه در كشورهاى اسلامى مصرف خوراكى ندارد، ولى كليت مقاله براى روشن شدن ذهن خوانندگان مفيد است.

LeeM.Silver استاد زيست شناسى مولكولى دانشگاه پرينستون است و در حال حاضر هيچ گونه ارتباطى با هيچ شركت تجارى بيوتكنولوژى ندارد. وى مدعى است شايد غذاهاى تغييريافته ژنتيكى حتى از غذاهاى ارگانيك سبزتر باشند. 

مزرعه پرورش خوك بسيار كثيف است، بوى بد حيوانات در فضا مشمئز كننده است. اين حيوانات محيط زيست را هم به مخاطره مى اندازند. كود حاصل از خوك ها داراى مقادير بالايى فسفر است كه اگر شسته شده و به درياچه ها و حاشيه رودخانه ها وارد شود، اكسيژن را كاهش مى دهد، ماهى ها را مى كشد، باعث رشد بى رويه جلبك ها شده و گازهاى گلخانه اى آزاد مى كند.
در خلال دهه ۸۰ ميلادى آلودگى فسفر تمامى جانوران آبزى اطراف Mariager Fjord در دانمارك را تا شعاع ۴۲ كيلومترى نابود كرد به طورى كه اين فاجعه اكولوژيكى دولتمردان اروپايى را وادار به وضع قوانين سختگيرانه اى براى مزارع پرورش خوك كرد، گرچه اين قوانين مشكل را حل نشده باقى گذاشت.
پرورش خوك در كشورهاى اروپايى اجتناب ناپذير است زيرا قسمت عمده پروتئين مردم اين قاره را تامين مى كند و از همه مهم تر اينكه اين منبع پروتئين از همه منابع ديگر ارزان تر است.
اروپاى شمالى بيشترين نسبت خوك به انسان را دارا است به طورى كه اين نسبت در دانمارك ۲ به ۱ است. در خلال دهه ۹۰ ميلادى توليد گوشت خوك در كشورهاى آسياى شرقى به خصوص در چين و ويتنام رشد بى سابقه اى داشته است و آلودگى حاصل از آن تهديدى براى زيستگاه هاى شكننده ساحلى و اقيانوسى انواع موجودات آبزى است. اين موضوع حتى در گزارش سازمان كشاورزى و غذاى سازمان ملل متحد (FAO) در بهمن سال ۱۳۸۴ منعكس شده است. توقف توليد خوك راه حل اين مسئله است ولى راه حل ديگر تبادل افكار بين طرفداران محيط زيست و افكار عمومى است.
دو دانشمند كانادايى موفق به خلق خوك هايى شده اند كه مدفوع آن داراى مقادير بسيار پايين تر فسفر است. اگر اين نژاد جديد توانايى سازش با محيط هاى مختلف را بيابد، مى تواند راه حلى براى كاهش آلودگى باشد. اما اين خوك كه Enviropig يعنى خوك دوستدار محيط زيست ناميده شده است، محصول تغيير ژنتيكى و مهندسى ژنتيك است كه طرفداران محيط زيست در كشورهاى غربى با آن مخالف هستند.
Enviropig يكى از محصولات متعدد فناورى هاى جديد است كه طرفداران محيط زيست و حاميان غذاهاى ارگانيك را درمانده كرده است. سئوالى كه آنان بايد به آن پاسخ دهند اين است: آيا بايد همانند گذشته با محصولات مهندسى ژنتيك مبارزه كرد حتى به قيمت نابودى محيط زيست ؟
در حال حاضر امكان دست ورزى خوك ها براى توانمند كردن آنها در هضم علوفه مانند گاو و گوسفند وجود دارد. با اين تغيير مى توان از ذرت كه گياهى باارزش غذايى بالا است به عنوان خوراك خوك ها استفاده كرد.
كاربرد ديگر مهندسى ژنتيك در گياهان غيرمثمر مورد نياز صنعت كاغذسازى است كه به ايجاد فرآيند موثرتر كاهش انرژى مصرفى و ايجاد مواد شيميايى سمى كمتر حاصل از كارخانه هاى كاغذسازى مى انجامد.
شاخص ترين كاربردهاى دست ورزى ژنتيكى، كاهش مشكلات بخش كشاورزى خواهد بود؛ بخشى كه ۳۸ درصد خشكى ها را دربر مى گيرد و زيستگاه و زيست بوم هاى طبيعى را اشغال مى كند. غلات اصلاح ژنتيكى شده مى توانند به صورت كارآمدتر توليد شده به نحوى كه بخشى از اين زمين ها به صاحب اصلى آن كه طبيعت است، بازگرداند.
ايستادن در صف مخالفان اين دستاوردهاى ارزنده مهندسى ژنتيك بر مبناى هوادارى از فلسفه غذاهاى ارگانيك است كه ناشى از يك برداشت ساده لوحانه است: هر چه طبيعى است خوب است و هر چه مصنوعى است، بد. مهندسى ژنتيك در نظر كشاورزان ارگانيك غيرقابل قبول است فقط به خاطر اينكه دستاوردهاى آن از آزمايشگاه بيرون مى آيد. به طور مثال «چارلز مارگوليس» سخنگوى صلح سبز شاخه آمريكا مى گويد: «ما فكر مى كنيم Enviropig فرانكشتاينى در لباس مبدل است.»
از لحاظ فنى هر گياه يا جانور حاصل از انتخاب انسان در بين موتاسيون هاى اتفاقى در طبيعت هم ممكن است ايجاد شود. پرتوهاى پرانرژى كيهانى كروموزوم ها را به قطعات كوچك مى شكنند و آنها دوباره به طور اتفاقى به يكديگر متصل مى گردند. بدين طريق طبيعت برخى اوقات نسخه هايى از ژن ها را خلق مى كند كه قبلاً وجود نداشته اند.
كارهاى آزمايشگاهى تفاوت هايى با آنچه طبيعت انجام مى دهد، دارند: دانشمندان مى توانند تغييرات ظريف و دقيقى در DNA موجودات ايجاد كنند [البته نظريه آفرينش هوشمند مسائل جديدى را در اين زمينه مطرح كرده است كه در اين مقاله به آن اشاره نشده است.] اين موضوع در مورد تحقيقات دانشمندان كانادايى نيز صدق مى كند. به طور مثال آنها يك تركيب جديد مولكول DNA ايجاد كرده اند كه وقتى در داخل جنين خوك قرار گيرد، باعث توليد Enviropig مى شود كه توانايى ترشح آنزيم آزادكننده فسفر را در بزاقش دارا است. نتايج به دست آمده هيجان انگيز بوده است: خوك هاى جديد مى توانند تمامى فسفر مورد نياز خود را از خوراك معمول دام تامين كنند و نيازى به افزودن مكمل هاى غذايى كه امروزه دامداران به طور فزاينده اى از آنها استفاده مى كنند، نيست. اين عمليات ميزان فسفر موجود در فضولات دام را تا ۷۵ درصد كاهش مى دهد. 



البته آزمايش قانع كننده اى لازم است كه نشان دهد يك فعاليت مهندسى ژنتيك و محصول حاصل از آن براى انسان خطرناك نيست. دانشمندان مى توانند موارد كار را با فنونى كه به آنها امكان آزمايش و مقايسه ساختار و عمل تك تك ژن هاى يك جانور را مى دهد، انجام دهند. 
مزيت افزوده شده به Enviropig يك آنزيم اضافى در بزاق آن است كه به طور طبيعى در ميلياردها باكترى موجود در دستگاه گوارش هر انسان وجود دارند؛ بنابراين Enviropig براى مصرف انسان به اندازه خوك هاى غيرتغيير يافته ژنتيكى بى خطر است. 
كشاورزان ارگانيك مدعى هستند كه رهيافت هاى آنان در كشاورزى كاملاً طبيعى بوده و براى محيط زيست بسيار بهتر از زراعت به قول آنها سنتى است. تعريفى كه كميسيون اروپا از كشاورزى ارگانيك ارائه مى دهد به اين صورت است: «بهره بردارى از فنونى در كشاورزى كه به زيست بوم هاى پايدار و كاهش آلودگى محيط زيست كمك مى كند.» حال اگر فكر مى كنيد كه كشاورزان ارگانيك Enviropig يا هرگونه جاندار اصلاح ژنتيكى شده ديگر را كه آلودگى محيط زيست را كاهش مى دهند بپذيرند، سخت در اشتباه هستيد. براساس قوانين خودساخته فلسفه ارگانيك، تغييرات ژنتيكى از هر نوع و با هرگونه هدفى كاملاً مردود و ممنوع است. 
حال اگر كشاورزان سنتى شروع به پرورش Enviropig كنند، مزارع پرورش خوك ارگانيك آلودگى بسيار بيشترى نسبت به آنان ايجاد خواهند كرد و در اين صورت سازمان هاى حفاظت از محيط زيست وارد عمل خواهند شد و مزارع ارگانيك را تعطيل خواهند كرد. 



بايد اذعان كرد كه از نظر بهداشتى هم كشاورزى ارگانيك ارزش قابل توجهى ندارد. مصرف كنندگان تمايل دارند محصولات ارگانيكى اى را خريدارى كنند كه همان گونه كه در تبليغات ادعا مى شود بدون استفاده از آفت كش هاى شيميايى توليد شده باشند. اين يك تصور اشتباه است، كشاورزان ارگانيك می­توانند از مواد شیمایی مثل آفت­کش بسیار سمی Pyrethrin و نوروتوکسین بسیار قوی Rotenone استفاده كنند كه مورد دوم با بيمارى پاركينسون مرتبط است. استفاده از اين مواد در مزارع ارگانيك پذيرفته شده است، چرا كه اين مواد در طبيعت وجود دارند. Pyrethrin توسط نوعى گل داوودى (Chrysanthemum) توليد مى شود و Rotenone از يك نوع انگور محلى هندى به دست مى آيد. واقعيت اين است كه تمامى آفت كش هاى مرسوم مورد استفاده در كشاورزى سريعاً از بين مى روند و خطرناچيزى براى مصرف كنندگان دارند، اما حساسيت به غذاهاى طبيعى سالانه جان صدها كودك را مى گيرد. غذاهاى دست ورزى شده ژنتيكى تا حد زيادى مى توانند اين خطرات احتمالى را كاهش دهند. 
«اليوت هرمان» دانشمند آمريكايى در پروژه‌اى كه در وزارت كشاورزى آمريكا انجام شد، موفق به توليد نوعى سويا با ميزان حساسيت زايى پايين شده است. اين دانشمند موفق شده است، ژن مسئول ۶۵ درصد از موارد آلرژى زايى سويا را از كار بيندازد. 
لازم به ذكر است كه سويا جزء مهم بيشتر غذاهاى مخصوص كودكان است. سوياى اصلاح ژنتيكى شده مذكور نه تنها كمتر حساسيت زا است بلكه به گفته «هرمان» در آزمايش هاى انجام شده، از نظر عملكرد تغيير نكرده و رشد محصول به حالت عادى بوده و به نظر مى آيد نوع و مقدار پروتئين، روغن و ساير تركيبات مشابه سوياى معمولى است. 
دانشمندان ديگرى نيز خاموش كردن ژن هاى مسئول حساسيت زايى بادام زمينى و ميگو را گزارش كرده اند. اگر اين محصولات به بازار بيايند، سويا و بادام زمينى ارگانيك خطرات بيشترى نسبت به اين محصولات براى سلامت انسان خواهند داشت. 
متاسفانه اين موضوع به زودى اتفاق نخواهد افتاد، چون تاكنون هيچ مجمعى توليد غذاهاى حساسيت زا را ممنوع اعلام نكرده است و كشاورزان سنتى هيچ انگيزه اى براى كشت محصولات با حساسيت زايى كمتر ندارند، در عين حال جامعه به سمتى سوق داده شده است كه همه باور كنند محصولات تغييريافته ژنتيكى احتمالاً خطراتى براى سلامت انسان دارند.
در اين شرايط، اكثر تحقيقات مورد نياز مورد تاييد قرار نمى گيرند، كشاورزان به پرورش خوك هايى كه محيط زيست را آلوده مى كنند ادامه مى دهند، سوياى ارگانيك حساسيت زا كشت شده و نوروتوكسين هاى ارگانيك بر روى محصولات اسپرى مى شوند، بدتر اينكه طرفداران سرسخت محصولات ارگانيك و دوستداران متعصب محيط زيست فكر مى كنند هيچ كس غير از آنها نمى تواند شرايط زندگى بشر بر روى زمين را بهبود بخشد؛ مگر اينكه اشخاص ديگرى در مقابل آنها بايستند و راه حل جايگزينى را پيشنهاد دهند. 

منبع: NewsWeek, Mar.2006

این مقاله در شماره ۷۹۲ روزنامه شرق مورخ ۴ تیر نیز چاپ شده است
به نقل از http://genetics.persianblog.com/


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

دیابت حاملگی

بازديد: 181

دیابت حاملگی




 


ديابت حاملگي چيست؟
ديابت حاملگي نوعي ديابت است كه زنان حامله به آن مبتلا مي شوند. بين 2 تا 7 درصد زنان حامله دچار اين نوع ديابت مي شوند و به اين دليل اين بيماري يكي از شايعترين عوارض حاملگي است.

سيستم گوارش بيشتر غذاي خورده شده را به نوعي قند به نام گلوكز مي شكند. گلوكز وارد خون شده و با كمك انسولين (هورموني كه از لوزالمعده يا پانكراس ترشح مي شود) سوخت لازم براي سلول هاي بدن را فراهم مي كند. در ديابت حاملگي هم نظير ديابت هاي تيپ 1 و 2 (كه در افراد غير حامله بروز مي كند)، گلوكز به جاي رفتن به درون سلول ها و تبديل شدن به انرژي در داخل خون باقي مي ماند. اما چرا در حاملگي چنين اتفاقي رخ مي دهد؟

در طي حاملگي، هورمون ها استفاده از انسولين را براي بدن سخت مي كنند و از اين رو لوزالمعده بايد انسولين بيشتري توليد كند. در بيشتر زنان حامله اين مسئله مشكلي ايجاد نمي كند و پانكراس انسولين بيشتري ترشح مي كند. ولي در صورتيكه پانكراس نتواند به اندازه لازم انسولين ترشح كند و سطح گلوكز در خون بالا رود ديابت حاملگي رخ مي دهد.

بيشتر زنان مبتلا به ديابت حاملگي بعد از تولد كودك بهبود مي يابند. با اين حال ابتلا به اين بيماري احتمال ابتلا در حاملگي هاي بعدي و يا در آينده را افزايش مي دهد.

تأثير ديابت بر روند حاملگي
امروزه بيشتر زنان مبتلا به ديابت حاملگي كودكان سالمي بدنيا مي آورند. پزشك معالج بيمار را تحت نظر گرفته و قند خون با استفاده از رژيم درماني و ورزش و در صورت لزوم تزريق انسولين در حد طبيعي نگه داشته مي شود. اما در صورتيكه ديابت بخوبي كنترل نشود مي تواند عواقبي جدي براي مادر و كودك به همراه داشته باشد.

در بيشتر زنان حامله مهمترين نگراني اين است كه قند خون بالا سبب بالا رفتن قند خون جنين مي شود. در نتيجه، لوزالمعده جنين بايد براي سوزاندن گلوكز اضافي انسولين بيشتري ترشح كند. مجموعه اين اتفاقات سبب مي شود بدن جنين چربي بيشتري توليد كرده و وزن جنين بويژه در بالا تنه افزايش يابد.

افزايش وزن در بالا تنه جنين منجر به وضعيتي به نام ماكروزومي مي شود. كودك ماكروزوم ممكن است خيلي بزرگ باشد بطوريكه در زايمان طبيعي نتواند از كانال زايماني خارج شود. يا سر كودك در هنگام زايمان وارد كانال شود ولي شانه هايش گير كند. در اين وضعيت كه "ديستوشي شانه" خوانده مي شود پزشك بايد براي خارج كردن جنين از رحم از مانور هاي خاصي استفاده كند. زايمان طبيعي گاهي در اين وضيعت منجر به شكستگي استخواني يا آسيب به اعصاب مي شود كه در هر دو حالت مشكل در 99% كودكان متولد شده بدون بجاي گذاشتن عوارض دائمي بهبود مي يابد. (در بعضي موارد خيلي نادر كودك ممكن است بدليل نرسيدن اكسيژن كافي در حين زايمان دچار مشكلات مغزي گردد.) مانور هاي انجام شده همچنين ممكن است سبب آسيب به ناحيه مهبلي مادر نيز شده و يا نيازمند يك اپيزيوتومي بزرگتر باشد.

به دليل اين خطرات، در صورتيكه پزشك به بزرگ بودن جنين مشكوك باشد ممكن است سزراين توصيه شود. خوشبختانه، در صورتيكه ديابت حاملگي كنترل شود، تنها در درصد كمي از موارد جنين بيش از حد بزرگ مي شود.

به فاصله كوتاهي پس از تولد، قند خون كودك ممكن است افت كند زيرا بدن وي همچنان در حال توليد مقادير اضافي انسولين است. به همين دليل، بلافاصله در اتاق زايمان، قند خون كودك با استفاده از خون گرفته شده از پاشنه پايش كنترل مي شود. در صورتيكه قند خون پايين باشد كودك بايد در اسرع وقت چه با شير مادر و چه با شير خشك و يا آب قند تغذيه شود. (در موارد شديد افت قند خون ممكن است گلوكز وريدي به كودك داده شود.)

در اين كودكان خطر ابتلا به يرقان نوزادي، پلي سيتمي (بالا بودن تعداد گلبول هاي قرمز خون)، و هيپو كلسمي (پايين بودن كلسيم خون) نيز بيشتر است. در صورتيكه ديابت حاملگي بخوبي كنترل نشود ممكن است بر عملكرد قلب جنين نيز تأثير بگذارد. بعضي مطالعات نشان داده اند كه ميان ديابت حاملگي شديد و افزايش خطر مرده زايي در دو ماه آخر حاملگي رابطه وجود دارد. و در نهايت، ديابت حاملگي خطر ابتلابه پره اكلامپسي را دو برابر مي كند.

تحت نظر گرفتن جنين براي جلوگيري از عوارض ديابت حاملگي
بسته به شدت بيماري و اينكه مادر مشكلات ديگري در زمينه حاملگي دارد يا خير، پزشك معالج ممكن است جنين را با دقت بيشتري در دو يا سه ماه آخر حاملگي تحت نظر بگيرد. پزشك به مادر آموزش خواهد داد كه چگونه در سه ماهه سوم حاملگي تعداد دفعات حركت جنين را بشمارد و در صورت برخورد با كاهش تحرك جنين بلافاصله وي را مطلع سازد.

در صورتيكه قند خون كنترل نشود و يا بقدري بالا باشد كه نياز به انسولين وجود داشته باشد و يا مشكلات ديگري وجود داشته باشد، احتمال نياز به كنترل قلب جنين (nonstress test) يا سونوگرافي دوره اي در حدود هفته 32 وجود دارد. (اين نوع از سونوگرافي "بيوفيزيكال پروفايل" خوانده مي شود.) در صورتيكه قند خون بدون نياز به تزريق انسولين در حد مجاز كنترل شود و بيمار مشكل ديگري نداشته باشد ممكن است نيازي به اين تست ها تا چند هفته آخر حاملگي يا زمان زايمان وجود نداشته باشد.

پزشك معالج همچنين ممكن است حوالي هفته هاي 29 تا 33 يك سونوگرافي به منظور اندازه گيري جنين و تخمين وزن او درخواست كند. در اين زمان، اگر جنين بيش از حد بزرگ باشد ممكن است انسولين تجويز شود. در صورتيكه پزشك به بزرگ بودن جنين مشكوك باشد ممكن است سونوگرافي ديگري در نزديكي زمان زايمان انجام دهد، هرچند سونوگرافي در اواخر حاملگي چندان در تخمين اندازه جنين دقيق نيست. بسته به شرايط، ممكن است زايمان قبل از موعد مقرر القاء شود يا سزارين انجام گردد.

توجه: اگر ديابت حاملگي در نيمه اول دوران حاملگي تشخيص داده شود احتمال اينكه بيمار از قبل از حاملگي دچار ديابت بوده ولي تشخيص داده نشده است بيشتر است. در اين موارد، پزشك ممكن است يك اكوكارديوگرافي از قلب جنين درخواست كند زيرا خطر نواقص زايماني بويژه ناهنجاري هاي قلبي در مواردي كه قند خون در طي 8 هفته اول حاملگي بالا باشد (زماني كه بدن جنين در حال شكل گرفتن است) بيشتر است.

تشخيص ديابت حاملگي
مادر ممكن است متوجه شود كه نسبت به شرايط معمول بيشتر تشنه، گرسنه و خسته مي شود و يا دچار تكرر ادرار شده است ولي اينها همگي علائم شايعي در زمان حاملگي هستند و طبيعي تلقي مي شوند. واقعيت اين است كه ديابت حاملگي اغلب بدون علامت است. به همين دليل است كه تقريباً در تمام زنان حامله بين هفته هاي 24 و 28 قند خون اندازه گيري مي شود.

با اين حال، در صورتيكه خطر ابتلا به ديابت در مادر بيشتر باشد و يا علائمي از آن را داشته باشد (نظير وجود قند در ادرار ) اندازه گيري قند خون در اولين ويزيت زمان حاملگي و بعد از آن در صورتيكه نتيجه آزمايش اول منفي باشد بين هفته هاي 24 و 28 انجام مي شود. مثبت بودن آزمايش قند خون دليل بر ابتلا به ديابت حاملگي نيست ولي بيمار بايد براي تشخيص قطعي مجدداً مورد آزمايش قرار گيرد.

چه عواملي خطر ابتلا به ديابت حاملگي را افزايش مي دهند؟
طبق نظر انجمن ديابت آمريكا عوامل زير خطر ابتلا به ديابت حاملگي را افزايش داده و قند خون در اين موارد بايد زودتر اندازه گيري شود:

چاقي (اندكس توده بدن - body mass index بالاي 30) 
سابقه ابتلا به ديابت حاملگي در حاملگي هاي قبلي 
سابقه خانوادگي ديابت 
بعضي پزشكان عوامل زير را نيز به ليست بالا اضافه مي كنند:

وجود قند در ادرار (آزمايش ادرار در تمامي ويزيت هاي زمان حاملگي انجام مي شود) 
سابقه بدنيا آوردن نوزاد بزرگ (بعضي 4 كيلوگرم و بعضي 4 كيلو و 400 گرم را مرز در نظر مي گيرند) 
مرده زايي بدون دليل 
سابقه بدنيا آوردن كودك دچار نواقص زايماني 
بالا بودن فشار خون 
توجه داشته باشيد كه بسياري از زناني كه به ديابت حاملگي مبتلا مي شوند هيچيك از اين فاكتور ها را ندارند. به همين دليل است كه بيشتر پزشكان اندازه گيري قند خود را براي تمام بيمارنشان در هفته هاي 24 تا 28 بصورت روتين درخواست مي كنند. از سوي ديگر، در درصد كمي از زنان حامله ممكن است احتمال ابتلا بقدري كم باشد كه اصلاً نيازي به آزمايش نداشته باشند. خصوصيات اين زنان عبارتند از:

سن كمتر از 25 سال 
وزن منتاسب 
نبود سابقه خانوادگي ديابت 
نبود سابقه بالا بودن قند خون 
نبود سابقه بدنيا آوردن كودك بزرگ يا هر گونه عوارض ديگري كه معمولاً همراه ديابت حاملگي ديده مي شود 
درمان ديابت حاملگي
درمان ديابت حاملگي به شدت بيماري بستگي دارد. بيمار بايد قند خود را با استفاده از دستگاه هاي خانگي كنترل قند خون و يا نوار هاي حساس به قند خون كنترل كند. رژيم غذايي برنامه ريزي شده مي تواند كمك كننده باشد.

در رژيم غذايي، بايد تعادل صحيحي ميان پروتئين، چربي و كربوهيدرات وجود داشته باشد. همچنين ويتامين هاي لازم، مواد معدني و كالري لازم بايد تأمين شود. از مصرف مواد شيرين بايد پرهيز كرد و يا مصرف آنها را به حداقل رساند. همچنين پرهيز از حذف وعده هاي غذايي، بويژه صبحانه، بر ثابت نگه داشتن قند خون مؤثر است.

رعايت رژيم غذايي ممكن است در ابتدا كمي نگران كننده باشد ولي اگر به آن عادت كنيد ديگر چندان سخت نيست. همچنين مادر نبايد خود را تحت رژيم غذايي خاص يا محدود كننده بداند. اصول حاكم بر رژيم غذايي ديابتي براي همه افراد مفيد است بنابراين اگر ديگر اعضاء خانواده هم اين رژيم غذايي را رعايت كنند فرصتي فراهم شده است تا همه از يك تغذيه سالم تر بهره مند شوند.

مطالعات نشان مي دهند كه ورزش سبك هم به بهبود توانايي بدن در سوزاندن گلوكز كمك كرده و سبب كاهش قند خون مي شود. 30 دقيقه فعاليت هوازي در روز، نظير پياده روي يا شنا، براي بسياري از زنان مبتلا به ديابت حاملگي سودمند است. ورزش شديد براي همه توصيه نمي شود، بنابر اين براي آگاهي از ميزان فعاليت ورزشي مناسب و مفيد بهتر است با پزشك مشورت شود.

در صورتيكه قند خون با رژيم غذايي و ورزش كنترل نشود پزشك ممكن است انسولين تزريقي نيز تجويز كند. حدود 15 درصد زنان مبتلا به ديابت حاملگي به انسولين نياز پيدا مي كنند. اخيراً بعضي پزشكان به جاي انسولين، داروهاي خوراكي نظير قرص هاي گليبنكلاميد يا متفورمين تجويز مي كنند ولي هنوز در مورد مؤثر بودن اين داروها ترديدهايي وجود دارد.

آيا ديابت بعد از زايمان هم باقي مي ماند؟
احتمالاً نه. فقط درصد كمي از زنان مبتلا به ديابت حاملگي بعد از زايمان ديابتيك باقي مي مانند و به عقيده محققين بيشتر اين زنان قبل از حاملگي دچار ديابت تشخيص داده نشده بوده اند. براي اطمينان، بايد حدود 6 تا 12 هفته پس از زايمان قند خون اندازه گيري شود. اين آزمايش بايد ناشتا انجام شود (مثل بسياري از آزمايشات خون بيمار بايد حداقل 12 تا 14 ساعت چيزي نخورد. به عبارت ديگر شام زود صرف شود و صبحانه هم خورده نشود).

آيا ابتلا به ديابت حاملگي خطر ابتلا به ديابت را در آينده افزايش مي دهد؟
بله. حدود دو سوم زنان مبتلا به ديابت حاملگي در حاملگي هاي بعدي نيز به اين عارضه مبتلا مي شوند. تعداد كمي از مطالعات نشان داده اند كه حدود 50% زناني كه به ديابت حاملگي مبتلا مي شوند طي 5 سال اول بعد از زايمان دچار ديابت تيپ 2 مي شوند. وجود شرايط زير خطر ابتلا را افزايش مي دهد:

چاقي 
قند خون بسيار بالا در دوران حاملگي (بويژه اگر بيمار به انسولين نياز پيدا كرده باشد) 
تشخيص ديابت در اوايل حاملگي 
مقادير مرزي قند خون در آزمايشات بعد از زايمان (قند بالا ولي نه به اندازه اي كه تشخيص ديابت داده شود) 
پزشك معالج به بيمار توصيه خواهد كرد كه چند وقت يك بار بايد آزمايش قند خون بدهد. اين زمان در صورتيكه آزمايشات بعد از زايمان طبيعي باشند معمولاً هر يك تا سه سال است. پايين نگه داشتن وزن، رژيم غذايي سالم، و ورزش مي توانند بسيار كمك كننده باشند. همچنين ممكن است لازم باشد بيمار از مصرف قرص هاي ضد بارداري كه فقط پروژستين دارند خودداري كند. در زناني كه به تازگي ديابت حاملگي داشته اند، خطر ابتلا به ديابت حاملگي تيپ 2 افزايش مي يابد.

در كودك نيز احتمال چاقي در سنين كودكي يا بزرگسالي و نيز ابتلا به ديابت افزايش مي يابد. كمك به كودك براي داشتن يك تغذيه خوب، نگه داشتن وزن در حد مناسب، و تحرك فيزيكي كافي بسيار مهم است. در صورت ابتلا به ديابت حاملگي اين مسئله را حتماً به متخصص كودكاني كه كودك خود را پيش او مي بريد اطلاع دهيد


 




منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زياد بودن مايع آمنيوتيك (هيدرآمنيوس يا پلي هيدرآمنيوس H

بازديد: 191

زياد بودن مايع آمنيوتيك (هيدرآمنيوس يا پلي هيدرآمنيوس H




 


اگر پزشك به شما گفته است كه مايع آمنيوتيك شما بيش از حد است خيلي نگران نباشيد. بيشتر زناني كه دچار اين مشكل هستند كودكاني سالم بدنيا مي آورند. ولي در بعضي موارد اين مسئله ممكن است علامتي از ديابت و يا مشكلي در جنين باشد.

مايع آمنيوتيك چيست؟
مايع آمنيوتيك ماده اي است كه جنين را در كيسه جنين احاطه كرده است. اين مايع كارهاي مهمي انجام مي دهد كه عبارتند از:

بعنوان يك ضربه گير جنين را در مقابل صدمات و بند ناف را در مقابل تحت فشار قرار گرفتن (و در نتيجه اختلال در اكسيژن رساني به جنين) محافظت مي كند. 
جنين و رحم را از عفونت محافظت مي كند. 
بعنوان يك منبع پشتيبان كوتاه مدت از مايعات و مواد غذايي عمل مي كند. 
به جنين براي تنفس و تحرك كمك مي كند. 
به تكامل مناسب سيستم هاي گوارشي، اسكلتي-عضلاني و تنفسي جنين كمك مي كند. 
مايع آمنيوتيك كجا توليد مي شود؟
در طي 16 هفته اول حاملگي، جفت، غشاهاي آمنيوتيك، بند ناف، و پوست جنين همگي مايعي توليد مي كنند كه همزمان با رشد جنين كيسه آمنيوتيك را پر مي كند. پس از آن جنين شروع به بلعيدن مايع كرده، مايع از كليه هاي جنين گذشته و بصورت ادرار از بدن جنين خارج مي شود و اين چرخه مجدداً تكرار مي شود بطوريكه كل مايع آمنيوتيك هر چند ساعت يك بار از اين چرخه عبور مي كند. (تعجب نكنيد! بله، بيشتر مايع آمنيوتيك در واقع ادرار است). جنين همچنين مقداري مايع از ريه هايش ترشح مي كند. مقدار كمي از مايع آمنيوتيك جذب كيسه آمنيوتيك شده و وارد بدن مادر مي شود و يا از طريق خون بند ناف به بدن مادر بر مي گردد. بنابراين، جنين نقش مهمي در حفظ مقدار مناسب مايع در كيسه آمنيوتيك دارد. زياد بودن مايع هيدرآمنيوس يا پلي هيدرآمنيوس و كم بودن آن اليگوهيدرآمنيوس خوانده مي شود.

تشخيص زياد بودن مايع آمنيوتيك
رشد سريعتر از طبيعي رحم ممكن است پزشك را به زياد بودن مايع مشكوك كند. زياد بودن مايع ممكن است سبب شود مادر حركات جنين را آنطور كه بايد در سه ماهه دوم يا سوم حس كند احساس نكند. بيمار ممكن است علائمي نظير دردهاي شكمي (ناشي از فشار زياد مايع)، نوسان شديد وزن، كمر درد، و ورم شديد پاها و قوزك پا داشته باشد. در صورت وجود اين علائم پزشك براي بيمار سونوگرافي تجويز كرده و اندكس مايع آمنيوتيك (Amniotic Fluid Index) را محاسبه مي كند. اندكس بالاي 25 سانتي متر بيش از حد تلقي مي شود. مقدار طبيعي اين اندكس در سه ماهه سوم حاملگي 5 تا 25 سانتي متر است.

دلايل افزايش بيش از حد مايع
در بيشتر موارد علت ناشناخته است. در حدود 60% موارد هيچ دليل خاصي پيدا نمي شود، جنين مشكلي ندارد و مايع خوبخود كم مي شود. با اين حال بيمار بايد همچنان تحت نظر باشد و براي وي تا آخر حاملگي non-stress test و سونوگرافي تجويز شود. همچنين ممكن است به منظور كاهش خطر پارگي زودرس كيسه آب و شروع زايمان زودرس استراحت مطلق تجويز شود.

علل ديگر عبارتند از:

ديابت مادر: در صورتيكه مادر ديابت كنترل نشده داشته باشد ممكن است دچار افزايش بيش از حد مايع گردد. (پلي هيدرآمنيوس در 10% مادران ديابتي و معمولا در سه ماهه سوم تشخيص داده مي شود). به همين دليل معمولا براي مشخص كردن اينكه ممكن است افزايش بيش از حد مايع ناشي از ديابت باشد يك تست گلوكز انجام مي شود. اين موارد معمولا خفيف بوده و با كنترل ديابت براحتي درمان مي شوند.

ماكروزومي يا حاملگي چند قلويي: بزرگ بودن بيش از حد جنين يا حاملگي دوقلويي يا چند قلويي خطر افزايش بيش از حد مايع آمنيوتيك را افزايش مي دهد. پلي هيدرآمنيوس بويژه در موارد سندرم انتقال خون دوقلوها محتمل است. در اين سندرم قلوي دهنده داراي مايع آمنيوتيك كم و قلوي گيرنده خون دچار افزايش بيش از حد مايع است.

ناهنجاري هاي جنيني: در بعضي موارد نادر، جنين ممكن است دچار ناهنجاري باشد كه سبب مي شود مايع را نبلعد در حاليكه كليه اش ادرار بيشتري از همان مايع كمي كه بلعيده توليد مي كند. اين مسئله ممكن است ناشي از ناهنجاري هايي باشد كه بلعيدن را براي جنين مشكل مي كنند. از جمله اين ناهنجاري ها مي توان به تنگي پيلور، شكاف لب يا كام، يا انسداد دستگاه گوارش اشاره كرد. بعضي مشكلات دستگاه عصبي نظير نواقض لوله عصبي يا هيدروسفالي نيز مي توانند مانع بلع نوزاد شوند. در صورت تشخيص پلي هيدآمنيوس پزشك يك سونوگرافي با وضوح بالا و شايد يك آمنيوسنتز انجام مي دهد تا جنين را از نظر ناهنجاري ها و اختلالات ژنتيكي كنترل كند.

درمان
در حدود 50% موارد بويژه در موارد خفيف مشكل خودبخود حل مي شود. در صورتيكه مايع خيلي زياد باشد و يا سبب ناراحتي زيادي شود پزشك ممكن است با استفاده از روشي بنام آمنيوسنتز درماني مقداري از مايع را خارج كند. در اين روش پزشك سوزني را طريق رحم وارد كيسه آمنيوتيك كرده و مقداري از مايع را مي كشد. در موارد شديد اين كار ممكن است هر هفته و يا حتي بيشتر تكرار شود. در بعضي موارد ممكن است براي كم كردن ميزان ادرار جنين از داروهاي مهار كننده پروستاگلاندين ها نظير ايندومتاسين استفاده شود.

تأثير پلي هيدرآمنيوس بر زايمان
پلي هيدرآمنيوس خطر زايمان زودرس را افزايش مي دهد بنابراين مادر بايد تحت نظر باشد. با شروع مراحل زايمان، خارج شدن مقدار زيادي مايع از رحم خطر پارگي جفت (جدا شدن زودرس جفت) يا پرولاپس بند ناف (قرار گرفتن بند ناف در گردن رحم و احتمال تحت فشار قرار گرفتن آن) را افزايش مي دهد. هر دو اين وضعيت ها كودك را در خطر كمبود اكسيژن قرار داده و ممكن است نياز به سزارين اورژانس باشد. از آنجا كه رحم نيز ممكن است پس از زايمان قادر به منقبض شدن نباشد احتمال خونريزي بعد از زايمان نيز وجود دارد. از اين رو پزشك در طول زايمان كاملا مادر را تحت نظر خواهد داشت.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

روش‌هاي بررسي مغز

بازديد: 85

روش‌هاي بررسي مغز




 


قطع تجربي 

يکي از مهم‌ترين روش‌هاي پژوهشي که براي بررسي کارکردهاي مغز بکار مي‌رود، شامل تخريب بخشي از مغز و بررسي رفتار متعاقب جانور است. اين روش، قطع تجربي ناميده مي‌شود. در اکثر موارد، قطع تجربي شامل برداشتن بافت مغزي نيست، بلکه پژوهشگر، يک بافت را در محل آن تخريب مي‌کند. قطع تجربي، قديمي‌ترين روش بکار گرفته شده در علم عصب‌شناسي است و امروزه نيز مهم‌ترين روش به حساب مي‌آيد. 

بررسي اثرات رفتاري آسيب‌ مغزي 

ضايعه، زخم يا جراحت است و پژوهشگري که به تخريب بخشي از مغز مي‌پردازد، معمولاً با عبارت ضايعه مغزي از آسيب وارد شده به مغز ياد مي‌کند. آزمايش‌هايي که در آن‌ها بخشي از مغز آسيب مي‌بيند و به دنبال آن، رفتار حيوان مورد مشاهده قرار مي‌گيرد، مطالعه ضايعات ناميده مي‌شوند. منطق مطالعه ضايعه اين است که کارکرد يک ناحيه مغز مي‌تواند از رفتارهايي استنتاج شود که حيوان ديگر قادر نيست پس از آسيب ديدن آن ناحيه، ديگر قادر به انجام آن‌ها نيست. مثلاً اگر پس از تخريب بخشي از مغز، حيوان ديگر نتواند کارهايي را که مستلزم بينايي است، انجام دهد، مي‌توانيم نتيجه بگيريم که حيوان ‌کور شده است و ناحيه آسيب ديده در بينايي نقش دارد. 

بايد در تفسير اثرات ضايعه مغزي، بسيار محتاط باشيم. مثلاً چگونه مي‌توانيم اطمينان حاصل کنيم که حيوان دچار ضايعه، کور است؟ آيا با اشيا برخورد مي‌کند، يا اينکه از حرکت در يک ماز به سمت نوري که مکان غذا را نشان مي‌دهد، خودداري مي‌کند، يا اينکه ديگر مردمک چشم‌هايش در مقابل نور تنگ نمي‌شود؟ حيوان، ممکن است به علت نقص در هماهنگي حرکتي به اشياء برخورد کند، يا اشتهايش را به غذا (و در نتيجه انگيزه‌اش را در طي کرد ماز) از دست داده باشد، يا اينکه خيلي خوب ببيند، اما بازتاب‌هاي بينايي‌اش را از دست داده باشد. پژوهشگران اغلب دچار اشتباه مي‌شوند. سال‌ها پيش تصور کردند که موش آلبينو، کور است (اين موش، کور نيست). تصورش را بکنيد، چگونه مي‌توانيد آزمايش کنيد که يک موش مي‌تواند ببيند يا نه؟ بخاطر داشته باشيد که موش‌ها حس‌گرها (سبيل‌هايي) دارند که مي‌تواند براي شناسايي يک ديوار، پيش از برخورد کردن با آن يا شناسايي لبه ميز، پيش از فرو افتادن از آن بکار رود. آن‌ها همچنين مي‌توانند راه خود را در يک اتاق از طريق دنبال کردن ردّ بويايي پيدا کنند. 

پس چه چيزي مي‌توانيم از مطالعات ضايعه بياموزيم؟ هدف ما کشف کارکردهايي است که بوسيله نواحي مختلف مغز انجام مي‌گيرد و سپس فهم چگونگي ترکيب اين کارکردها در جهت انجام رفتارهاي خاص است. تفاوت بين کارکرد مغزي و رفتار، حايز اهميت است. مدارهاي درون مغز، کارکردها را انجام مي‌دهند، نه رفتارها را. هيچ ناحيه‌اي از مغز يا هيچ‌يک از مدارهاي عصبي، به تنهايي مسئول يک رفتار نيست. هر ناحيه کارکرد (يا مجموعه‌اي از کارکردها) را به انجام مي‌رساند که در اجراي رفتار شرکت دارند. مثلاً عمل خواندن شامل کارکردهاي لازم براي کنترل حرکات چشم، تمرکز عدسي‌هاي چشم، ادراک و تشخيص کلمات و حروف، درک معني واژه‌ها و غيره مي‌باشد. بعضي از اين کارکردها در رفتارهاي ديگري نيز شرکت مي‌کنند، مثلاً کنترل حرکات چشم و تمرکز، براي هر نوع کاري که مستلزم نگاه کردن است، ضروري مي‌باشد و آن‌دسته از سازوکارهاي مغز که براي درک معاني کلمات بکار مي‌روند، در درک کلام نيز شرکت دارند. وظيفه پژوهشگر، فهم کارکردهاي ضروري براي انجام يک رفتار خاص و تعيين اين مسئله است که چه مدارهايي از نورون‌ها در مغز، مسئول هر کدام از اين کارکردها است. 

ايجاد ضايعات مغزي 

ما چگونه ضايعات مغزي را ايجاد مي‌کنيم؟ تخريب بخش‌هايي از مغز که درست زير جمجمه قرار گرفته‌اند، آسان است. حيوان را بيهوش مي‌کنيم، پوست سر را بريده و باز مي‌کنيم، بخشي از جمجمه را بر مي‌داريم، سخت شامه را بريده و قشر مخ را در معرض ديد قرار مي‌دهيم. سپس مي‌توانيم از يک وسيله مکشي براي بيرون کشيدن بافت مغز استفاده کنيم. براي تکميل برداشت اين بافت، يک پيپت شيشه‌اي را روي سطح مغز قرار داده و بوسيله تلمبه مکنده متصل به پيپت، بافت مغز را بر مي‌داريم. 

ما بيشتر مي‌خواهيم آن نواحي مغز را که در عمق مغز قرار گرفته‌اند، تخريب کنيم. ضايعات نواحي زير قشري مغز (آن نواحي که در زير کرتکس قرار گرفته‌اند) معمولاً با عبور دادن جريان الکتريکي بوسيله سيمي از فولاد ضدزنگ انجام مي‌شود که در همه نقاط به جز قسمت نوک بوسيله لايه‌اي عايق پوشيده شده است. اين سيم را بصورت استريو تاکسيک طوري هدايت مي‌کنيم که انتهاي آن در محل مناسب قرار گيرد (جراحي استريوتاکسيک در بخش بعدي توصيف شده است). سپس دستگاه ضايعه‌ساز را که جريان فرکانس راديويي (RF)- جريان متناوبي با فرکانس بسيار بالا- توليد مي‌کند، روشن مي‌کنيم. عبور جريان از بافت مغز گرمايي ايجاد مي‌کند که سلول‌هاي واقع در ناحيه اطراف نوک الکترود را از بين مي‌برد. 

ضايعات ايجاد شده بدين وسيله، همه چيز را در اطراف نوک الکترود، از جمله اجسام سلولي عصبي و آکسون‌هاي نورون‌هايي که از آن ناحيه عبور مي‌کنند، از بين مي‌برد. يک روش گزينشي‌تر براي ايجاد ضايعات مغزي، استفاده از يک اسيد آمينه تحريکي، از قبيل اسيد کاينيک است که با تحريک نورون‌ها تا حد مرگشان، آن‌ها را از بين مي‌برد. ضايعات ايجاد شده به اين شيوه، ضايعات تحريکي-تخريبي ناميده مي‌شوند. وقتي يک اسيد آمينه تحريکي از طريق لوله‌ به ناحيه‌اي از مغز تزريق شود، اين ماده شيميايي اجسام سلولي عصبي آن ناحيه را تخريب مي‌کند، اما آکسون‌هاي متعلق به نورون‌هاي مختلفي را که از آنجا عبور مي‌کنند، به حال خود رها مي‌کند. اين امکان انتخاب به پژوهشگر اجازه مي‌دهد تعيين کند که آيا اثرات رفتاري تخريب ساختار خاصي از مغز در اثر از بين رفتن نورون‌هاي قرار گرفته در آن ناحيه ايجاد شده است يا در اثر تخريب آکسون‌هايي که از آنجا عبور مي‌کنند. 

توجه داشته باشيد که هنگام ايجاد ضايعات زير قشري بوسيله عبور جريان RF از طريق يک الکترود يا تزريق يک ماده شيميايي از طريق لوله، همواره آسيبي اضافي به مغز وارد مي‌کنيم. وقتي الکترود يا لوله را وارد مغز مي‌کنيم تا به ناحيه مورد نظر خود برسيم، به ناچار، حتي پيش از روشن کردن دستگاه ضايعه‌ساز يا شروع تزريق، آسيب اندکي ايجاد مي‌کنيم. بنابراين نمي‌توانيم صرفاً به مقايسه رفتار حيوانات دچار ضايعه مغزي با رفتار حيوانات جراحي نشده گروه کنترل اکتفا کنيم. آسيب جزئي به نواحي مغزي بالاي ناحيه دچار ضايعه ممکن است علت برخي از نقيصه‌هاي رفتاري‌اي باشد که مشاهده مي‌کنيم. آنچه روي گروه آزمايشي انجام مي‌دهيم، روي گروه کنترل نيز پياده مي‌کنيم و روي آن‌ها ضايعات کاذب ايجاد مي‌کنيم. براي اين کار حيوان را بيهوش مي‌کنيم، در دستگاه استريوتاکسيک (که در زير توصيف شده است) قرار مي‌دهيم، پوست سر را باز مي‌کنيم، در جمجمه سوراخ‌هايي ايجاد مي‌کنيم، الکترود يا لوله را وارد مغز مي‌کنيم و آنرا تا عمق مورد نظر فرو مي‌بريم. به ديگر سخن، همه کارهايي را که براي ضايعه انجام مي‌دهيم، به جز روشن کردن ضايعه‌ساز يا شروع تزريق در اينجا نيز اجرا مي‌کنيم. اين گروه حيوانات نقش گروه کنترل را دارد. اگر رفتار حيوانات دچار ضايعات مغزي با رفتار حيوانات کنترل داراي ضايعه کاذب تفاوت داشته باشد، مي‌توانيم نتيجه‌گيري کنيم که ضايعه، علت نقيصه‌هاي رفتاري است (همان‌گونه که مي‌بينيد، يک ضايعه کاذب همان نقش دارونما را در يک مطالعه داروشناسي بازي مي‌کند). 

اکثر اوقات، پژوهشگران ضايعات مغزي دائمي ايجاد مي‌کنند، اما گاهي مفيد است که فعاليت ناحيه ويژه‌اي از مغز را بطور موقت، متوقف کنيم. آسان‌ترين راه براي انجام اين کار، تزريق بي‌حس‌کننده موضعي يا ماده‌اي بنام موسيمول به قسمت موردنظر مغز است. داروي بي‌حس‌کننده‌،‌از ورود پتانسيل‌هاي عمل آکسون‌ها به ناحيه موردنظر و خروج آن‌ها از اين ناحيه جلوگيري مي‌کند، در نتيجه به‌طور مؤثر، يک ضايعه موقتي ايجاد مي‌کند (که معمولاً ضايعه قابل بازگشت مغزي ناميده مي‌شود). موسيمول دارويي است که گيرنده‌هاي گابا را تحريک مي‌کند و يک ناحيه از مغز را با بازداري نورون‌هاي قرار گرفته در آن ناحيه، غيرفعال مي‌کند (بخاطر داشته باشيد که گابا مهم‌ترين انتقال دهنده عصبي بازدارنده در مغز است). 

جراحي استريوتاکسيک

حال، ما چگونه نوک الکترود يا لوله را به يک موقعيت دقيق در اعماق مغز حيوان مي‌رسانيم؟ پاسخ، جراحي استريوتاکسيک است. استريوتاکسيک در لغت به معني «محکم قرار گرفتن» است. بصورت تخصصي‌تر، اين لغت به توانايي مکان‌يابي اشيا در فضا اشاره دارد. يک دستگاه استريوتاکسيک داراي يک نگهدارنده است که سر حيوان را در يک موقعيت استاندارد ثابت مي‌کند و نيز يک بازوي متحرک دارد که الکترود يا لوله را به اندازه مسافت‌هاي معين در هر سه بعد فضايي حرکت مي‌دهد. با اين حال، براي انجام جراحي استريوتاکسيک بايد اطلس استريوتاکسيک را مطالعه نمود. 

اطلس استريوتاکسيک

مغز هيچ دو حيوان متعلق به يک گونه خاص، کاملاً يکسان نيستند، اما بين افراد آنقدر شباهت هست که بتوان موقعيت ساختارهاي ويژه مغز را نسبت به اجزاي خارجي سر تعيين کرد. بعنوان نمونه هسته زير قشري يک موش ممکن است از نقطه‌اي که بوسيله اتصال چند استخوان جمجمه شکل گرفته است، در جهت بطني، قدّامي و جانبي، چند ميلي‌متر فاصله داشته باشد. جمجمه از چندين استخوان تشکيل شده است که بهم متصل شده و اتصال‌ها (درزها) را شکل مي‌دهند. سر نوزادان تازه متولد شده داراي يک محل نرم در محل اتصال استخوان‌هاي تاجي و سهمي بنام ملاج مي‌باشد. پس از آنکه اين شکاف بسته شد، محل اتصال اين استخوان‌ها، برگما ناميده مي‌شود که از واژه‌اي يوناني به معني «جلوي سر» گرفته شده است. مي‌توانيم برگما را روي جمجمه موش نيز پيدا کنيم و اين نقطه، نقش يک نقطه مرجع مناسب را دارد. 

يک اطلس استريوتاکسيک شامل عکس‌ها يا طراحي‌هايي است که با برش‌هاي پيشاني متعلق به فواصل مختلفي از جلو و عقب برگما مطابقت دارند. هر صفحه اطلس استريوتاکسيک، طبق فاصله آن از برگما برچسب‌گذاري شده است. شبکه ترسيم شده در هر صفحه فواصل ساختارهاي مغزي را در جهت بطني از بالاي جمجمه، و در جهت جانبي نسبت به خط‌مياني نشان مي‌دهد. براي قراردادن نوک سيم در فورنيکس بايد در بالاي ساختار موردنظر سوراخي ايجاد کرده و الکترود را از درون سوراخ پايين بياوريم تا اينکه نوک آن نسبت به ارتفاع جمجمه در برگما، در عمق مناسب قرار گيرد. سپس، با يافتن ساختار عصبي موردنظر در يکي از صفحات اطلس استريوتاکسيک (که در حيوان قابل مشاهده نيست)، مي‌توانيم موقعيت ساختار را نسبت به برگما (که مي‌توانيم ببنيم) تعيين کنيم. توجه داشته باشيد که به دليل تفاوت‌هايي در نژادها و سنين حيوانات، اطلس فقط يک موقعيت تقريبي را ارائه مي‌کند. ما هميشه بايد مجموعه جديدي از مختصات را بکار گيريم، مغز حيوان را شکافته و رنگ‌آميزي کنيم، موقعيت دقيق ضايعه را مشاهده کنيم، اعداد را تصحيح کنيم و دوباره امتحان کنيم (برش و رنگ‌آميزي مغز نيز بعداً توصيف خواهند شد). 

دستگاه استريوتاکسيک 

يک دستگاه استريوتاکسيک روي اصول ساده‌اي کار مي‌کند. اين وسيله داراي يک نگهدارنده سر است که جمجمه حيوان را در جهت مناسبي نگه مي‌دارد، يک نگهدارنده الکترود و يک مکانسيم مدرج دارد که نگهدارنده الکترود را در فواصل اندازه‌گيري شده‌اي در جهت سه محور عقب-جلو، پشتي-شکمي و جانبي- مياني حرکت مي‌دهد. پس از آنکه مختصات را از اطلس استريوتاکسيک به دست آورديم، حيوان را بيهوش مي‌کنيم، آنرا در دستگاه قرار مي‌دهيم و پوست سرش را برمي‌داريم. برگما را پيدا مي‌کنيم، شماره‌هاي مناسب را در دستگاه استريوتاکسيک تنظيم مي‌کنيم، روي جمجمه حفره‌اي ايجاد مي‌کنيم و وسيله را به اندازه مناسب در مغز فرو مي‌بريم. حال، نوک لوله يا الکترود همان‌جايي که ما مي‌خواهيم قرار دارد و آماده‌ايم تا ضايعه را ايجاد کنيم. 

البته جراحي استريوتاکسيک ممکن است در جهت اهدافي غير از ايجاد ضايعه بکار رود. سيم‌هايي که در مغز قرار مي‌گيرند، ممکن است براي تحريک نورون‌ها و نيز تخريب آن‌ها بکار روند و مي‌توان داروهايي تزريق کرد که نورون‌ها را تحريک کنند، يا اينکه گيرنده‌هاي خاصي را مسدود کنند. مي‌توانيم لوله‌ها يا سيم‌ها را بطور دائمي به مغز متصل کنيم. در همه اين موارد پس از انجام عمل جراحي، زخم بخيه زده مي‌شود و حيوان از دستگاه استريوتاکسيک بيرون برده شده و از بيهوشي خارج مي‌شود. 

ضمناً دستگاه‌هاي استريوتاکسيک مخصوص انسان‌ها نيز ساخته شده است. گاهي يک جراح اعصاب، مثلاً براي کاهش علائم بيماري پارکينسون، ضايعات زير قشري ايجاد مي‌کند. جراح، معمولاً از چند نشانه استفاده کرده و موقعيت سيم (يا وسيله ديگر) وارد شده به مغز را با استفاده از اسکن‌هاي MRI، پيش از ايجاد ضايعه تثبيت مي‌کند.


 



منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

سل گاوی

بازديد: 177

سل گاوی




 


ببيماري سل در گاو با ايجاد توبركلهاي پيشرونده در اندامهاي مختلف بدن مشخص مي گردد . علاوه بر گاو ، انسان ، بز و خوك نيز نسبت به آلودگي با عامل مسبب سل گاوي حساس بــوده و گوسفنــــد و اسـب نوعي مقاومت طبيعي را نشان مي دهند . در گاو منشا اصلي آلودگــــي گاوهـاي آلوده مي باشــند . ميكــروب سـل از طـريق هــواي تنفســي ، خلط ، مدفــوع ( هم از طريق جراحـــات روده اي و هم از طريق خلط بلع شده از جراحات ريوي ) ، شــير ، ادرار ، ترشحات رحــمي و واژن و همــچنين از طريق ترشحــات عقــده هاي لنـفي باز شده به محيـط دفع مي شود . گاوهـاي با جراحت پيشـرفته بيماري ( كه باسيلها از طريق اين دســته دامها به نوعي با جـريان هواي تنفسي ، پوست يا لومن روده در ارتباط هستند ) انتشار دهنده هـاي مشخص بيـماري هستند . گاوهائي كه در مرحله اول بيماري هسـتند ممكن است قبل از اينكه هر گونه جراحتي نشان دهند ، مايكو باكترياي زنده را از طريق موكوس بيني و ناي خود دفع كنند . در شرايط تجربي 90 روز پس از ايجاد آلودگي ، گاوها ميكروب سل را به محيط دفع كرده اند . 
بطور معمول راه ورود ميكروب از طريق تنفسي يا گوارشي است . راه تنفسي دروازه هميشگي ورود باكتـري در گاوهائي است كه در جايگاه بسته ( گاوداري ) نگاهــداري مي شوند . اين راه حتي در گاوهاي موجــود در چراگا هها نيز روش انتقال آلودگي است . ايجاد آلودگي از طريق گوارشـي در چراگاهها بعلت اينكه مدفــوع ميتواند غذا و آب آشاميــدني را آلــوده كند ، محتمل تر است . تحت شرايط طبيــعي آبهاي آشاميدني راكد تا 18 روز پس از استفاده آب توسط يك دام مسلول ، ميتواند آلوده باقي بمانند . البته بايد در نظر داشت كه بنظر نميرسد جريانهاي آب جاري منشا مهم آلــودگي براي گاوهاي موجود در گاوداريهــاي مسير باشد . نوشيدن شير آلــوده بوسيله دامهــاي جوان يكي از روشهاي معمـول انتشار بيماري سل است . آلودگي داخل رحمي ( از راه جفتگيري ) و آلودگي داخل پستاني ( با استفاده از سيفونهاي آلوده پستاني يا از طريق فنجانكهاي آلوده ماشينهاي شيردوش ) از راههايي هستند كه كمتر معمول مي باشند . 
در دامداريهايي كه دامها بطور متراكم نگهداري مي شوند احتمال انتقال آ لو دگي بيشتر مي باشد . در گاوهاي گوشتي شدت آلودگي كمتر است كه علت آن وضعيت نگهـــداري آنها مي باشد . با وجود اين هر گاه گاوي مبتلا به گله هاي گوشــتي وارد شود و چنانچه گاوهاي گله از بركه هاي آب راكــد آب بنوشـند ( خصوصا در طي فصول خشك ) ممكن است نسبت ابتلاء در گله فوق بالا باشد . گاوهاي زبو ( براهمن ) در مقايسه با گاوهاي اروپائي در برابر بيماري سل مقاوم تر بوده اما در شرايط نگهداري متراكم تا 60 درصد گاوهاي زبو ميتوانند به بيماري مبتلا شوند . 
بزها كاملاً نسبت به عامل سل گاوي حســاس بوده و چنانچه در مجاورت گلــه هاي گاو آلوده قرار گيرند بروز بيـــماري ميتواند تا 70 درصد نيز برســد . گوسفنـــدان بعنوان دامــي مقاوم در نظـــر گرفته مي شود اما تحقيقات انجام شده در نيوزلند نشان داده است كه بيماري سل ميتواند در گوسفندان نيز شيوع داشته باشد بطوريكه تا 5 درصد گله ها را آلوده نمايد . 
در اسب بيماري سل بندرت حادث شده كه علــت آن مي تواند به اين دليل باشــد كه اسبها كمتر در معرض آلودگي به باكتري سل هستند . البته نقش مقاومت طبيعي نيز بعنوان علتي ديگر ذكر شده است . 
همچنين بيماري سل ممكن است در گوزن ، آهو ، گاوميــ ، شتر ، ميمـــون و ساير حيوانات يك منطقه و همچنين پرندگان حادث شود و همه حيوانات فوق ميتوانند بعنوان منشا آلودگي براي گاو محسوب گردند . در كشور انگلســـتان شيوع بيماري ســـل در گور كنها گزارش شده است و اين حيوانات در اپيدميولوژي بيماري سـل در گاو نقش دارند . در نيوزلند نيز پوسومها وضعيت مشابهــي همانند گوركنهــا را داشته اند . پوســومها نسبت به مايكوباكتريوم بســـيار حساس بوده و بعنوان منشا مهم آلودگي براي گاوها مي باشند . 
بيماري سل در تمامي كشورهاي دنيا حادث شده و خصوصـاً در گاوهــاي نژاد شيري حائز اهميت فراوان است . صرف نظر از مرگ ومير ناشي از بيماري سل ، در حيوانات آلوده به مايكو باكتريوم بوويس 25-10 درصد از ميزان توليد شير كاهش مي يابد . 
بيماري سل گاوي از نقطه نظر بهداشت عمومي در جوامع انساني نيز حائز اهميت است . راحتي و فراواني انتشار عامل مسبب بيمــاري سـل از حيوانات به انســان ، خصوصاً در محيطهايي كه بيماري سـل گاوي تحت كنترل نميباشد ، ميتواند اين بيـماري را به يك بيـماري مشترك مهم تبديل نمايد . آلودگـي به عامل سل در انسانها بواسطه نوشيـــدن شير آلوده در بچه ها ايجاد مي شود . البته انتقال آلودگـي ميتواند از راه تنفسي نيز صورت ميگيرد . با پاستوريزاسيون شير خطر انتقال آلودگي ميتواند تقريباً بطــور كامل از بين برود . همچنين ابتلاء به بيماري سـل در بين حيوانات باغ وحــش اهميت بعد بهداشـت و سلامت عمومي جوامع انســاني را بيشتر مي سازد . 
عامل مسببه سل گاوي مايكو باكتريوم بوويس ( راسته اكتينو ميستال ، خانواده مايكو باكترياسه و جنس مايكوباكتريا ) است . باكــتري فوق در برابر حرارت ، خشـكـي واغلب ضد عفوني كننده ها مقاوم مي باشد . تابش مسـتقيم نور خورشيد ميتواند باعث تخريــب باكتري گردد ( مگر در محيطهاي مرطوب ) . مايكو باكتريوم بوويس در گرما ، رطوبت ميتواند به مدت هفته ها زنده باقي بماند . 
مايكو باكتريوم بوويس بطور كلي ساختمــان يك باكتــري را داراست . اما اين باكتـري همانند همه مايكو باكتريومها ديواره سلولي بسيار ضخيمي دارد . عموماً يك مايكوباكتريوم در لايه سطحي خود از يك كپســـول منتشــر ، يك ديواره دو لايه اي و غشاء پلاسمائي تشكــيل شده كه احتمالاً بقاء ميكروب را در محيطهاي نامساعد ( چه در محيط و چه در داخل سلول ميزبان )حفظ ميكند . اجزاء ديواره سلولي خصوصاً اسيد مايكو ليك باعث حفظ رنگـــهائي نظير كربول فوشين بوده و همچنين مقاومت باكتري در هنگام رنگ زدائي بوسيله اسيـــدهاي رقيق را سبب ميشوند . اگر چه بايد دانست اسيد فاست بودن پديده اي نيست كه محدود به مايكو باكتريومها باشــد بلكه در گونه هاي ديگــــري همــاننــد نوكارديا ، كورينه باكــتريوم و رودو كوكوس نيز وجود دارد . 
ديواره سلولي مايكو باكتريومها از نظر ساختمان شيميائي تركيبي از پپتيدو گليكان ، آرابينو گالاكتان و اسيد مايكـوليك و همــچنين ليپيدهائي همــانند مايكوزيدهـا ، Cord . Factor و سـولفاليپيدها بوده كه اين اجـــزاء ديـــواره سلولــي در پاتوژنز باسيلهاي سلــي نقــش دارند. ( با اينكه پاتوژنيسيته مايـكوباكتريوم توبركولوزيس بوجــود فاكتورهــاي گوناگون ليپيدي وابسته است اما تا به امروز مكانيسمي كه تــوسط آن باسيلهـاي سلي از فعاليت ليتيك فاگو سيتوز فرار مي كنند ، شناخته نشده است . ) پپتيدو گليكان كه اسكلت ديواره سلولــي را شكل مي دهــد شامــل اسيدN گليسرول موراميك وN استيل گلوكز آمين ( اتصال يافته بوسيله اسيدهاي آمينه ) ميباشد . اين ساختمــان شبكه مانند ( پپتيدوگليكان ) بوسيله آنزيم ليززوزيم شكافته شده و در بيشتر ترشحــات ميزبان حضـــور پيدا ميكند و در نهايت دي پپتيـــد موراميل ( M D P ) توليد شده كه فعاليت ايمونولوژيك قوي دارد . ميزان جزء ليپيدي مايكو باكترياها بالا است و احتمالاً در حدت و ايجاد واكنــش ايمونولوژيك در برابر آلودگي نقشي مستقيم بعهــده دارند . البته بعلت پيچيــدگيهــاي اين ليپيــدها هنــوز مفهومــي درست از نقش و ساختمــان آنها بدست نيامده است . خاصيت هيدروفوبيسيتي ( آبگريزي ) ليپيدهاي موجود در ديواره سلولي ممكـن است نقشي مهم را در مقاومت دهيدراتاسيون و بقاء ارگانيسم در شرايط نامســاعد ايفاء نمايد . ليپيدهاي مايكوباكتريال شامل اسيدهاي مايكوليك ، گليكوليپيدها و واريته هاي ديگر ميباشد . اسيدهاي مايكوليك از اسيدهــاي چرب منشـعب شده و در مايكــو باكتريوم ، نوكارديا و كورينه باكتريوم يافت ميشوند . اما وجــود اختلافــات عمده اي كه در الگـــوهاي اين ليپيدها وجود دارد امكان ايجاد يك سيستم تشخيصي ( بشتر براي مايكو باكتريها ) را بر اساس آناليز ليپيدها بوسيله تكنيك كروماتوگرافي لايه نازك فراهم آورده است . گليكو ليپيدهاي مايكوباكتريومها خصوصاً سولفاليپيدها احتمالاً با حدت باكتري ارتباط داشته اما اين ارتباط ،‌ رابطه اي ساده نيست . ممكن است سولفاليپيد ها مانع از تشـكيل ليزوزوم – فاگوزوم شده و يا ليز باكتــــري در فاگوسيتها را ممانعت كننــد . سولفــاليپيدي بنام Cord Factor ( 6 و6 دي مايكول ترهالوز ) از مايكو باكتريوم بوويس و مايكو باكتريوم توبركولوزيس حدت دار جدا شده و اعتقاد بر اين است كه بطور عمــده بعنوان فاكـتور حدت بوده زيرا بروشني داراي خــواص توكسـيك مي باشد اما عاملـي مهم در ايجاد بيماري نميباشد . از ساير ليپيدها ميتوان موم D هترو ژنوس را نام برد كه در مايكو باكتريوم توبركولوزيس شامل پپتيدو گليكــان بوده اما در مايكو باكتريوم بوويس پپتيدو گليكان كمتري داشته و بيشتر محتوي ليپو پلي ساكاريد است . فعــاليت قوي موم D مربوط به حضـــور دي پپتيد موراميل بوده و توانائي ايجاد گرانولوماس را نيز دارد . 
آنتي ژنهاي مايكو باكترياها : محدوده وسيعــي از فراكشـنهاي ( Fractions ) مايكوباكترياهــا ميتـوانند واكنشهاي ايمني همورال و وابسته به سلول را ايجاد كنند . فراورده هاي آنتي ژنيـك ( كه معمـولاً بصـورت محلول مي باشند ) شامــل آنتي ژنهاي سيتوپلاسمـي يا ذره اي هسـتند . استانفورد ( Stanford ) بر اســاس مطالعات خود بر روي آنتي ژنهاي محلول ( با استفاده از تكـنيك ايمنو ديفو زيون ) آنها را به چهــار گروه عمده تقسيم نموده است : 
گروه1:آنتي ژنهائي كه بطور معمول در همه گونه هاي مايكوباكتريوم وجود دارند . 
گروه 2:آنتي ژنهائي كه محدود به مايكوباكتريوم با رشد آهسته ميباشند . 
گروه 3:آنتي ژنهاي موجود در مايكوباكتريوم با رشد سريع و نوكارديا . 
گروه 4:آنتي ژنهاي ويژه در گونه هاي معين . 
نشان داده شده است كه آرابينو گالاكتان در باسيلهاي سلـي ، در ساير مايكــوباكتريومها ، كورينه باكتريوم و نوكارديا حضور داشـته و يكـي از آنتي ژنهاي مشترك محسوب ميشود و پپتيدوگليكان ( C - مايكوزيدها ) فقط در كلني هاي صاف مايكو باكتريا وجود دارند . 

پاتوژنز: 
بيماري سل در بدن در طي دو مرحله انتشار مي يابد كه شامل كمپلكس اوليه و انشار بعدي ميباشد . كمپلكـس اوليه شامل ايجـاد جراحت در نقطه ورود ميكروب و همچنين در عقـده لنفاوي موضع مي باشد . معمولاً وقتي ميكروب از راه تنفسي وارد ميشود ايجاد جراحت در نقطه ورود معمـول است . و هنگامي كه راه ورود ميكروب گوارشي باشد در اينصـورت ايجاد جراحت در محل ورود ميكـروب امري غير معمـول است . اگر چه ممكن است جراحاتي در لوزه و دستگاه گوارش بوجود آيد . در بيشتر مـوارد فقط جراحات قابل مشـاهده در عقـده لنفاوي مزانتريك يا صـفاقي معمــول است . پس از گذشت زمــان 8 روز از ورود باكـتري ، كانون اوليه قابل مشاهده بوجـود مــي آيد . كلسيفيكاسيون جراحات در حدود دو هفته بعـد آغاذ ميشود . بزودي كانون نكروتيك پيشرفته بوسيله لنفوسيتها احاطه شده و بدينترتيب دانه سلـي مشخص شكل مي گــيرد . باكتري از كانون اوليه ( كه در نود تا نود و پنج درصــد موارد در گاو دستگاه تنفسي است ) به عقده لنفاوي ناحيه عبور ميكند كه سبب ايجاد جراحتي مشابه در عقده لنفي ميگردد . در گوساله هائي كه با شير آلوده به ميكروب سل تغذيه ميشوند احتمالاً كانون اوليه در عقده هاي لنفاوي مزانتريك يا حلقي ايجاد شده و جراحات كبدي عمدتاً بعنوان انتشار بعدي محسوب ميشود . 
انتشار بعدي از كمپلكس اوليه ممكن است سل ارزني حاد را تشكيل داده و بدين ترتيب موجب ايجاد جراحات ندولار مجزا در اندامهاي مختلف بدن گرديده و يا ممكــن است موجب بروز سل مزمن در اعضاء بدن شود . در حالت اخير ممكن است در گيري عقده لنفي ناحيه اتفاق نيافتد . بر حسب محلي كه آلودگـي موضعي مي شود علائم باليني نيز متفاوت بوده اما هميشه بيمـاري بصورت پيشرونده مي باشد . البته همواره حالت توكسمـي پايدار بوجـود آمده و سبب ضعف تدريجي و لاغري و بالا خره مرگ دامها مي گـردد . در گاو ، گوسفند ، اسب و بز بيماري حالت پيشـرونده داشته و در گاو بيماري سل بطور تجربي با تزريق داخل وريدي مايكــو باكتريوم توبركولوزيس ايجاد گشته و علائم ايجــاد شده از پنموني سلـي تحت حاد تا سل عمومي مزمن و پيش رفته بوده است . 
علائم باليني : 
در برخي از گاوهــاي مبتلا به سـل ارزني ( با جراحات وسيع در بدن ) شكل ظاهـري دام عادي بوده اما لاغري تدريجي ( كه البته ربطي به بيماري ديگر نداشته باشد ) جلب نظر مي كند . تغيير در اشتها و دماي بدن و همچنين وضعيت موهاي پوست ( زبر يا صاف است ) ، آرام شدن تدريجي دام ، درخشاني وشفافيت چشمها از علائم عمومي است كه اغلب پس از زايش مشخص تر ميشوند . در آلودگي ريوي سرفه مزمن به علت برونكو پنوموني ( سرفه آهسته ، كوتاه ، مرطوب كه فشار گلو يا پس از فعاليت ايجاد ميـشود ) وجـود داشته كه در هنگام صبح و در هـواي سـرد بيشتر عارض ميشود . در مراحل پيشرفته كه بخش زيادي از ريه درگير است تنگي نفس توام با افزايش تعداد و عمق تنفس وجود دارد . ابتلاء عقده لنفـي ناي و مدياستن و بزرگ شـدن آنها مي تواند به ترتيب موجب دشـواري تنفسـي و جمع شدن گاز در شكمبه گردد . در بيشتر موارد سل رحمي ناشي از سل عمومي ( ورود ميكرب از خون به رحم ) بوده و ممكن است در باروري دام اثرات نامطلوب داشته باشد و يا چنانچه دام بارور گردد چند ماه پس از باروري سقط جنين حادث ميشود و اگر چنانچه گوساله بطور عادي بدنيا بيايد پس از مدت كوتاهي بر اثر سل عمومي تلف خواهد ميگردد . در گاوهاي مبتلا به سل رحمــي كه بارور نميشوند ممكــن است ترشحـات چركي مزمن ( حاوي تعدادزيادي باسيل سل ) از بدن دام ترشح شود كه اين حالت نسبت به هر گونه اقدام درماني مقاوم خواهد بود . در ورم پستان سلي بافت پستاني سفت و بزرگ شده و اين حالت معمولاً از ناحيه بالائي ( بويژه در قطعـات عقبـي )شروع ميشود . همچنين در آغاز شير از نظر ظاهـري تغيري نداشته اما در مـراحل بعدي دانه هاي ريزي در شير ايجـاد كه پس از مدتـي رسوب ميكند و مايع زلال و كهــربائي رنگ باقي ميماند كه پس از مدتي تنها همين مايع بجاي شير از پستان خارج مي شود . 

علائم كالبد گشائي : 
در گاو ، گوسفند و بز جراحات مشخصي قابل مشاهـده است . ممكن است گرانولوماس سلي در عقده هاي لنفاوي بخصوص در عقـده هاي لنفاوي برونشيال و مدياستينال و ساير اعضــاء بدن يافت شود . در ريه ها ممكن است آبسه هاي ارزنـي توسعه يافته و منجر به برونكـو پنوموني چركي شود . رنگ چرك از كـرم تا نارنجي بوده و غلظت آن از كرم غليظ تا پنير سفت متغير است همچنين ممكن است ندولهاي كوچكــي در پرده هاي جنب و صفاق مشاهده شود . 
در تمام جراحات موضعي سلي ايجاد يك كپسول فيبروزي تحريك شده وجود دارد كه درجه كپســول دار شدن با ميزان رشد جراحت تغيير مـي كند . موارد عمومـي سل با حضـور سل ارزنـي ( جراحات كوچك ، شفاف و ساچمه مانند ) در بيشتر اعضاء بدن و يا بوسيله جراحات ريوي كه بخوبي كپسوله ويا پنيري نشده اند ، مشخص مي شوند . وجود برونكوپنوموني ياپرخونـي در اطراف جراحات ريوي بيشتر مربوط به موارد فعال بيمـاري است . در موارد تورم پستان سلي يا متريت سلي مترشحه بايد به انتشار شديد آلودگــي توجه داشت . 
جراحات مزمن در بيماري سل بطور مشخص مجزا و ندولار بوده و محتوي ماده غليظ پنيري برنگ زرد نارنجي مي باشند كه اغلب آهكـي شده و بوسيله يك كپســول ضخيم فيبروزي احاطه شده اند . هرچند كه چنين جراحاتـي نسبت به جراحات باز به ميزان كمتري احتمال آلوده نمودن محيط را دارند اما دامهاي مبتلا به چنين جراحاتي از نظر اينكه ميتوانند منشا آلودگي باشند ، مهم ميباشند . 

كنترل بيماري سل 
كنترل بيماري سل در سطح گله بر پايه موارد زير استوار است : 
1-اخراج دامهاي آلوده از گله : جهت انجام اين كار از تست توبركولين استفاده مي شــود كه در ايـران به روش تست مقايسه اي گاوها را تست سل مينمـايند . بايد توجه داشت كه بايد تمام دامهائي كه سنشان از 4 ماه ميگذرد مورد آزمايش قرار گيرند و آنهائي كه واكنش مثبت دارند به كشتارگاه اعزام گردند . در مورد دامهاي مشكوك بايد پس از گذشت 2 ماه از تست اول ، آزمايش مجددي را انجام داد و چنانـچه در مرحله دوم نيز دامي مشكوك بود به كشتارگاه اعــزام گردد . در تست اوليه بايد بدقت ، آزمـايشات باليني بر روي تمام گاوها صورت گيرد تا اطمينان حاصـل نمود كه مــوارد پيشرفته بيماري كه ممكــن است واكنش منفي نشان دهند ، در گله وجود ندارد . 
2-رعايت مقررات بهداشتي : بايد آخور و آبشخور دامها را تميز نموده و با محلول پنج در صــد فنل و يا كرزول ضد عفونـي نمود . همچنين لازم است دامهاي مشكــوك را جهت انجام آزمايش مجدد از بقيه دامها جدا نمود . بايد توجه داشت كه پس از اعدام دامهاي مبتلا ، بيماري سل با ورود گاوهاي جديد و جايگزين وارد گله نگردد . و بايد گاوهـاي جايگزين از گلـه هائي خريداري شوند كه داراي گواهــي سلامت هستند و چنانچه چنين گله هائي وجود نداشته باشد بايد گاوهاي فوق را آزمايش سل نموده و بطور مجزا نگاه داشت و سپس 60 روز بعد مجدداً آنها را تست نمود . تغذيه گوساله هاي جايگزين با شير عاري از ميكروب سل ( پس از پاستوريزاسيون ) يا با شير گاوهاي سالم صورت گيرد . همچنين كارگران گاوداري نيز بايد مورد معاينه قرار گيرند زيرا ممكن است در اثر آلودگـي به مايكو باكـتريوم توبركولوزيس ، واكنش مثبت زود گذري در گاوهاي گله ايجاد نمايند . همچنين انسان ممكــن است بعنوان منشا آلودگي مايكو باكتريوم بوويس نيز باشد . 
تست توبركولين : 
امروزه در دنيا هنوز هم اساس همه طرحهاي ريشكني بيماري سل روش تست و كشتار ( و در كنار آن مراقبتهاي كشتارگاهي ) است . تست توبركولين به چندين روش انجام مي شود كه شامل موارد زير است : 
1-تست بين جلدي منفرد ( Single I ntradermal Test ) 
2-تست Short Termal 
3-تست Stormont 
4-تست مقايسه اي يا Comparative Test در هنگام وجود بيماري ين يا واكسيناسيون بر عليه بيماري ين و يا وجود سل مرغـــي يا پوستي ( با عامل مايكـوباكتريومهاي ساپروفيت ) از تست مقـايسه اي استفاده ميشود . گاه بعلت وجود گونه باسيل سل انسـاني ( مايكو باكتريوم توبركولوزيس ) در گاو ، حسـاسيتي در هنگام تست ايجاد مي شود ، يعني گاو بوسيله كارگر مسلول واكنش مثبت پيدا مي كند كه با آزمايش فوق نمي توان اين دو نوع مايكـوباكتريوم ( بوويس و توبركولوزيس ) را از هم تشخيص داد . در ايران اساس طرح مبارزه با سل گاوي استفاده از تست مقايسه اي بين جلدي است . 
در رابطه با بيماري سل و تست توبركولين توجه به نكات زير مهم ميباشد : 
در رابطه با دامها ، منشا اصلي ايجاد آلودگي گاوهاي آلوده ميباشند و تمام دامهائي كه در برابر تست توبركــولين واكنش مثبت نشان ميدهند توانائي انتشار بيماري به حيوانات سـالم را دارند . معمولاً حساسيت توبركولين در دامها 6 هفته بعد از آلودگـي اوليه و در انسانها 10-2 هفته بعد از آلـودگـي ظاهر ميشود . البته زمان شكل گيري و بروز پديده حساسيت نسبت به توبركولين در انسان و حيوان بعد از ابتلا به عفونت سلي بستگــي مستقيم به تعداد باسيلهاي وارده به بدن و قدرت تكثير آنهــا دارد ، موقعي كه تعداد زيادي باسيل بيماريزا به يك بدن مستعد وارد شود ممكن است ظرف مدت 7-5 روز واكنش ياد شده مثبت شود . 

بطور كلي دو گروه از گاوهاي آلوده مهم هستند : 
الف :گاوهاي با جراحت پيشرفته بيمــاري كه باسيلهـا از طريق اين دسته دامهـا به نوعي با جريان هواي تنفسي ، پوست يا مجراي روده در ارتباط هستند و اين دسته از گاوها انتشار دهنده هاي مشخص بيماري هستند و ممكن است نسبت به تست توبركولين واكنش نشان ندهند . 
ب :گاوهــاي در مـرحلـه اوليه بيمـاري قبل از اينكـه هر گـونه جراحـتي مشـاهده شود ممكــن است مايكو باكتريومهاي زنده را از طريق موكوس بيني و ناي دفع كنند . 
واين دسته از گاوها تا6 هفته بعد از آلودگي به تست توبركولين واكنش مثبت نشان نمي دهند . 

توبركولين : 
بطور كلي عصاره ميكرب سل ( انساني ، گاوي ، مرغي ) توبركولين نام دارد. يكنوع توبر كولين بنام P. P. D ( Purifide . Protein . Derivative ) است . P. P. D به شكل زير تهيه ميگردد : 
ابتدا باسيل سـل را در محيطهاي شيميائي كشت مـي دهند و سپس محصـول بدست آمده را بوسيله بخار در اتو كلاو ميكشند . در مرحله بعد حاصل را از صافيهاي مخصوص عبور داده و بوسيله اسيد تري كلرواستيك ته نشين مـي كنند . ماده بدست آمده را بطـور مكــرر شستشو داده و حاصـل را در محلولهاي تامپون تعليق مي كنند . آنچـه بدست مي آيد همان P. P. D است كه در تست توبركولين مـورد استفاده قــرار ميگيرد . هر سانتيمتر مكعب توبركولين P. P. D پستانداري محتوي 2 ميلــي گرم و P. P. D مرغي حاوي 0.5 ميلــي گرم پروتئين خالص است . 

واكنش تست توبركولين : 
در اينجا لازم است در ابتدا مروري اجمالي بر ساختمان پوست داشته باشيم . 
ساختمان پوست : 
پوست از سـه لايه تشكيــل شده است كه شامل اپيدرم ، درم و هـيپودرم مي باشد . اپيدرم از خارج بداخل شامل طبقه شاخي ( كراتين ) ، طبقه شفاف ( ماده كراتيني داراي سلولهاي پهن و فشرده فاقد هسته ) ، طبقه دانه دار ( 6-2 رديف سلول لوزي شكل وهسته دار ) ، طبقه خاردار ( چندين رديف سلول چندضلعي و بي قاعده وهسته دار ) ، طبقه زايشي ( شامل يك رديف سلول استوانه اي كوتاه ) ميباشد . درم از خارج بداخل شامل طبقه پردي ( شامل بافت همبند سست داراي رشته هاي كلاژن و الا ستيك ، سلولهاي فيبروبلاست و ماكروفاژ و ماست سل ، عروق خوني و اعصاب زياد ) و طبقه مشبك ( شامل بافت همبند سخت غير منظم داراي رشته هـاي كلاژن بيشتر و عروق خونـي كمتر ) است . هيپودرم از بافت همبندي ( داراي رشـته هاي الاستيـك و كلاژن و مقـادير زيادي بافت چربي و همـچنين عــروق خوني و لنفي و اعصاب و غدد عرق ) تشكيل شده است . 
تزريق توبركولين بايد در ناحيه درم ( بين جلدي ) صورت گيرد . پس از تزريق در ظرف مدت 24 تا 72 ساعت واكنش ازدياد حساسيت تيپ تاخيري ( نوع 4 ) اتفاق مــي افتد . بدين شكل كه پس از تزريق آنتي ژن ( P . P . D ) در ناحيه بين جلد ( درم ) ، T سلهــاي حسـاس گــردش خـون ( در دام آلـوده ) با P . P . D تزريقي تماس يافته و نوعي واكنشهــاي ايمو نو لوژيك متوالي اتفاق مـي افتد كه هـجوم ( نفوذ ) لنفوسيتها و ماكــروفاژها را به محل تحريك آنتي ژنيـك به اوج خود مي رساند . اين هـجوم در يك دوره زماني 24 تا 72 ساعت اتفاق مي افتد . مراحل مختلف اين واكنشها بشرح زير است : 
همانطور كه در ساختمان پوست شرح داده شد در ناحيه درم سلولهــائي بنام ماست سـل و ماكروفاژ وجود دارد كه نقش عمده اي را در تكوين واكنشهاي ايمنو لو ژيك ايفاء مي كنند بدين ترتيب كه پــس از تزريق P . P . D در ناحيه درم ، ماست سلهاي موجود در اطراف محل تزريق ، دانه هاي متاكروميزيا ( موكــوپلي- ساكاريدهاي سولفاته بصورت هپارين ، هيستامين و در برخي حيوانات سروتونين ) خود را آزاد كرده و در نتيجه باعث انبساط عــروق و افـزايش نفـوذ پذيري آنها مي شـوند و در نهايت اين عمــل باعث مي شود تعدادبيشتري T سل از عروق بطرف محل تزريق مهاجرت كنند . همچنين قرمزي و تورم سفت و سخت در محل تزريق ايجاد مي شود . اين عمل 24 تا 48 ساعت بعد از تزريق اتفاق مي افتد . 
همچنين پس از تزريق P . P . D در ناحيه درم ، آنتي ژن تحت تاثير پديده فاگو سيتوز ( بيگانه خواري ) ماكروفاژها قرار مي گيرد و توسط اين سلولها هضم وتخريب مي شوند . جهت انجام اين عمل ماكروفاژ در مجاورت آنتي ژن قرار گرفته و به آن مي چسبد . چسبيدن بطــور مستقيم يا غيـــر مستقيم يعني با دخـالت گــيرنده يا رسپتورهاي عامل كمپلـمان و آنتي بادي انجام مي گيرد . به اين ترتيب كه عامل مكمل و پادتن ( I Gg ) موجود در محيــط ، سطح آنتـي ژن را مي پوشانـند و در اين حالت توسـط رسپتورهاي عامـل كمپلمان و آنتــي بادي گــرفتار مي شوند . سپس با پديده آندو سيتوز ، آنتي ژن در داخل فاگــو زوم بدام مي افتد . در مرحله بعد كيسه هاي ليزوزومي اطراف فاگو زوم را گرفته و غشائي ( Fusion ) بين فاگو زوم و ليزوزوم ايجاد شده تا فاگــو ليزوزوم شكـل گيرد . به اين ترتيب آنزيمهـا بر روي آنتي ژن ( يا باكتري ) ريخته شده و آن را متلاشي مي كنند 0 
علاوه بر اين ماكروفاژها اولين مرحله از شناخت آنتي ژن را به عهده داشته و بعد از مراحـل ديگر پاسخ ايمني شكل مي گيرد . به اين ترتيب كه ماكــروفاژها آنتي ژن را با تمـاس مستقيم به لنفوسيتهـاي T عرضه مي كنند و پس از آن همه فعاليتها مستقيماً توسط اين سلولها شروع مي شود . جهت عرضه آنتـي ژن توسط ماكــروفاژ ابتدا آنتي ژن توسط ماكــروفاژ بلع شده ( قبلاً در اين ارتباط توضيح داده شـده است ) و سپس ماكروفاژ آن را خرد مي كند و بخشي از اين آنتي ژن را كه شامل 12-6 اسيد آمينه است در جايگاهي بنام شكاف ( Cleft ) در ملكول MHC جاي داده و ماكروفاژ در تماس مستقيم با T . cell قرار مي گـيرد . به اين ترتيب ماكروفاژ آنتي ژن را به T . cell عرضه مي كند . از طرف ديگر در سطح لنفوسيتهاي T نيز گيرنده هاي زيادي وجـود دارد كه يك نوع آن بنام T . C . R ( T . Cell . Receptor ) ، قادر به اتصال با آنتــي ژن عرضه شده است . T . C . R گليكــو پروتئينــي با وزن ملــكــولي 50-40 هــزار دالــتون و از خانــواده ايمنوگلبولينها است و از دو زنجيره ( بتا ، آلفا يا گاما، دلتا ) تشكيل شده و داراي دو بخش Constant يا ثابت ( C ) و Variable ( V ) يا متغير مي باشد . اما T . C . R خــود در كنار ملكـولي بنام CD3 ( كه در سطــح T . Cell است ) و به كمك M . H . C مي تواند آنتي ژن را بشناسد . بنابر اين در مجموع وقتي MHC/Ag به CD3/TCR متصل شود ابتدا آنزيمــي در غشاء بنام فسفـو دي استراز فعال مي شــود . فعال شدن اين آنزيم باعث مي شود فسفاتيديل اينوزيتول دي فسفات تحـريك شود و به دو مجمـوعه بنام دي آسيل گليسـرول و اينوزيتول تري فسفـات ( به اينوزيتول دي و بعد اينوزيتول مـنو فسفـات تبديل شـود ) تبديل مـي شـود فسفاتيديل اينوزيتول باعث مي شود معبر ( يونوفر ) Ca ++ در داخل غشاء باز شـــود و ديگر اينكه كلسيـم موجـود در رتيكـولو آندوپلاسميك را آزاد مـي كند . دي آسيل گليسرول آنزيم پروتئيــن كيناز C را فعـال مي كند كه باعث افزايش ورود كلسيم درداخل سيتوپلاسم مي شود . افزايش ميزان Ca ++ باعث فعال شدن گروهي از پروتئينها مي گردد كه امكـان نسخه برداري ( Transcription ) از روي گروهي از ژنها ( از جملـه ژن گاما ، انترفرون ، اينترلوكينها و … ) را فراهم مـي آورد و بدينترتيب مـواد نامبرده فوق توليد مـي شوند . هر يك از اين واسطه هاي توليد شده به نوبه خـود وارد عمل شده و بدين ترتيب باعث هجوم لنفوسيتها و ماكرو فاژها به محل تزريق مي شوند . تماس سيستم ايمني با آنتي ژن باعث مي شود آزاد شدن اين فراورده هاي حلال ادامه يابد .


 



منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

فشار خون

بازديد: 173

فشار خون




 


گاهـی اوقـات فشارهای زندگی باعث می شود که جلوی
دیگران وانمود کنید که فشار خون دارید.اما آیا فکر کرده اید
که ممکن است واقعاً فشار خون داشته بــاشید ولی از آن
بـی خـبـر بـاشــید؟ بــا وجود آماری که خبر از 12 میـلـیـون
ايـراني مـبـتلا به فشار خون میدهد، شما چگونه میتوانید
مـطمئن باشید که در خطر ابتلا به آن نیستید؟ علت های
آن را بـرایـتان بیان می کنیم. مطالعه کنید و از این مسئله
مطمئن شوید. 


فشار خون چیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فـــشار خون بالا، زمانی ایجاد می شود که فشار خون در
دیواره رگ ها بیش از حد معمول بالا رود. 

این وضعیت بسیار خطرناک است، زیرا گاهی اوقات تاثیرات مخرب آن در مرور زمان افزایش می یابد. و حتی ممکن است تا زمانی که به بالا ترین حد ممکن نرسیده باشد، مشخص نشود. و این مسئله باعث شده است که گاهی از فشـار خـون بـــــــه " کشنده آرام " هم یاد کنند. 

مخالف آن، یعنی فشار خون پائین زمانی اتفاق می افتد که فشاری که خون را در رگها به سمت قلب و مغز و سایر اعضاء داخلی بدن می رساند، بسیار کم شود که باعث سر گیجه و منگی می شود. 

عوامل فشار خون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عوامل بسیاری منجر به فشار خون می شوند که شامل عوامل وراثتی، چاقی، مصرف بالای الكل ، مصرف بالای سدیم و سن بالا است. همچنین زیاد یکجا نشستن، فشارهای عصبی، مصرف کم پتاسیم و کلسیم و مقاومت در برابر انسولین نیز باعث بالا رفتن فشار خون می شود. 

آمریکایی ها و افریقایی ها بیشتر در معرض ابتلا به فشار خون هستند. بنابر تحقیقاتی که در مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها شده است، %64 همه مرد های بالای 75 سال مبتلا به فشار خون هستند. 

هر چند، بالا بودن فشار خون همیشه نشان دهنده ابتلا به این عارضه نیست. بعضی افراد گاهی وقتی برای اندازه گیری فشار خونشان به مراکز درمانی می روند، خواه نا خواه فشار خونشان بالا می رود. 

فشار خون چگونه اندازه گیری می شود؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
برای اندازه گیری فشار خون، دو عدد باید مورد توجه قرار بگیرد: عدد سیستولی (انقباض قلب) و عدد دیاستولی (انبساط قلب). 

عدد سیستولی: فشار خون در مقابل دیواره ی رگ ها وقتی قلب تازه از تلمبه زدن متوقف شده است. این عدد اول یا بالائی است که خوانده می شود. معمولاً روی 100 یا بالاتر از آن قرار دارد. بین 120 تا 135 حالت نرمال است. 


عدد دیاستولی: فشار خون در دیواره ی رگ ها بین هر ضربان قلب، زمانی که قلب در حالت استراحت قرار دارد است. این عدد دوم یا پائینی است که خوانده می شود. معمولاً روی 85 یا پائین تر باید باشد. 

انواع فشار خون 
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
چهار نوع فشار خون وجود دارد: مطلوب، نرمال، بالاتر از نرمال و بالا. فشار خون بالا نیز به سه نوع تقسیم بندی می شوند. در زیر انواع این فشار خون ها و راه های درمانشان را بررسیمی کنیم.

علائم
ــــــــــــــــــ
تا زمانی که صدمات ایجاد شده توسط فشار خون در بدن نمایان نشده اند، هیچ نشانه یا علامتی برای آن وجود ندارد. در مراحل جدی تر فشار خون بالا (مرحله 2 و 3) بیمار دچار سردرد، تهوع و استفراغ و اختلالات بینایی می شود. 

با مرور زمان شدید تر شدن این عارضه ممکن است باعث مسدود، باریک و ضعیف تر کردن رگ ها شود. این مسئله باعث لخته شدن خون می شود که ممکن است به قلب و رگ ها، کلیه ها و شبکه چشم صدمه وارد کند. 



تشخیص
ــــــــــــــــــ
پزشکتان ممکن است در معاینات سالانه خود، فشار خونتان را نیز اندازه گیری کند و این زمانی است که ممکن است تازه متوجه شوید که فشار خونتان بالاتر از حد نرمال است. اگر شک دارید، می توانید همیشه با مراجعه به داروخانه ها فشار خونتان را تست کنید و اگر عدد آن بالاتر از نرمال بود با پزشک خود تطبیق دهید تا از آن مطمئن شوید. 

به طور معمول، تشخیص فشار خون بالا زمانی اتفاق می افتد که به دفعات متعدد فشار خونتان بالاتر از 140 تا 190 خوانده شود. 

درمان
ـــــــــــــــــ
فشار خون بالایی که در مراحل اولیه قرار دارد و کمی بالاتر از حد نرمال است ممکن است با تغییر روش های زندگی مثل کم کردن وزن، ترک عادات بد غذايي ، مصرف کم تر نمک و روغن، ترك سيگار، عدم استفاده از مشروبات الكلي، کم تر کردن فشارهای عصبي و ورزش كردن درمان شود. گاهی لازم است که فشار خونتان را در منزل اندازه بگیرید تا مطمئن شوید که تغییرات انجام شده نتیجه بخش بوده است یا خیر. 



معالجه
ـــــــــــــــــــ
اگر فشار خون به مراحل 2 و 3 برسد، معالجه آن ضروری است. این جا به 4 دسته از داروهایی که برای معالجه فشار خون بالا استفاده می شوند اشاره می کنیم: 



بازدارنده های ACE که از رها شدن هورمونی به نام آنژیوتنشن در بدن جلوگیری می کند و بنابراین باعث باز شدن رگ های خونی می شود. 
ادرار آورها که با دفع نمک و آب های زائد در بدن به این مسئله کمک می کنند. 
داروهای مهار کننده تپش قلب که باعث کند تر شدن ضربان قلب می شوند و به همین ترتیب فشار را نیز پائین می آورند. 
داروهای گشاد کننده رگ ها که رگ های خونی را باز کرده و میزان تلاشی را که قلب باید صرف تلمبه کردن خون به همه نقاط بدن کند را پائین می آورد. 


گوش به زنگ باشید!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
مانند سایر مسائل مربوط به قلب ، در مورد این مسئله هم باید بسیار محتاط و مراقب باشید. اگر فعال باشید، سیگار نکشید، از یک رژیم غذایی متعادل استفاده کنید، مصرف نمک را پائین بیاورید و با بدنتان به نحو احسن رفتار کنید، می توانید جلوی بسیاری از صدمات ناشی از فشار خون بالا را در بدنتان بگیرید. بسیار مراقب فشار خونتان باشید چون می تواند آغازی برای مشکلات قلبی باشد.

نقل از: http://www.mardoman.com/health/bloodpressure.aspx


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کاشت حلزون چیست؟

بازديد: 215

کاشت حلزون چیست؟




 


كاشت حلزون چيست ؟
عمل كاشت حلزون چگونه عملي است و عوامل خطر كدامند؟
شرايط كانديد شدن براي عمل كاشت حلزون چيست؟
ميزان سودمندي عمل كاشت حلزون چه اندازه است ؟
بعد از عمل چه مراحلي لازم است؟
دستگاه كاشت حلزون از چه قسمتهايي تشكيل شده است؟
كاشت حلزون چيست ؟
كاشت حلزون چند كاناله يك وسيله الكترونيكي پيشرفته است كه حس شنوايي را از طريق تحريك عصب شنوايي به افراد مبتلا به نقص شنوايي حسي - عصبي شديد تا عميق ؛ با حداقل سن 12 ماه ؛ باز ميگرداند.
شرايط كانديد شدن براي عمل كاشت حلزون چيست؟
1- سن 18 ماه يا بيشتر 
2- افت شنوايي عميق دو طرفه
3- عدم استفاده مطلوب از سمعك و يا ديگر وسايل كمك شنوايي
4 - عدم هرگونه ممنوعيت پزشكي
5- انگيزش بالا و داشتن انتظارات معقول
6- شركت در برنامه هاي آموزشي تربيت شنوايي با تكيه برمهارتهاي شنيداري و گفتاري
چه عواملي در تعيين كانديداتوري فرد مورد نياز است ؟
ارزيابي هاي پيش از كانديداتوري عبارتند از :
1- ارزيابي هاي شنوايي شناسي 
2- استفاده آزمايشي از سمعك 
3- معاينات پزشكي
4- مشاوره روانشناسي
ميزان سودمندي عمل كاشت حلزون چه اندازه است ؟
1- افزايش آگاهي از اصوات محيطي
2- بهبود شناسايي اصوات گفتاري
3- توليد و افزايش مهارتهاي لبخواني
اگرچه سطح موفقيت يك فرد نمي تواند قابل پيش بيني باشد ؛ اما استفاده دراز مدت از توانبخشي شنوايي ميتواند سبب بالا بردن موفقيت گردد. ضمنا بايد ياد آور شد كه سودمندي كاشت حلزون در ميان دريافت كنندگان متفاوت است.
عمل كاشت حلزون چگونه عملي است و عوامل خطر كدامند؟
عمل جراحي براي كاشت اجزاي داخلي دستگاه در حدود سه ساعت طول ميكشد و معمولا طي يك مرحله انجام ميشود . براي هر عمل جراحي ؛ خطرات بالقوه اي وجود دارد كه آگاهي از آنها مهم مي باشد. در اين ميان عوارض جانبي مختصري براي دريافت كنندگان كاشت حلزون گزارش شده است .
بعد از عمل چه مراحلي لازم است؟
قسمتهاي خارجي كاشت شده ؛ 4-6 هفته بعداز عمل متصل ميگردند و سيستم كاشت شده بر اساس نيازهاي هر فرد برنامه ريزي ميشود. آموزشهاي تربيت شنوايي تا زمان حصول نتيجه از وسيله كاشت بايد ادامه يابد.
دستگاه كاشت حلزون از چه قسمتهايي تشكيل شده است؟
1-صدا از طريق ميكروفون در يافت ميشود 2-صدا از طريق ميكروفون وارد آناليز كننده گفتار مي شود .3-آناليز كننده صداها را آناليز و ديجيتالي كرده و به كدهاي مشخصي تبديل ميكند. 4- سيگنالهاي كدبندي شده از طريق سيم مربوطه به انتقال دهنده خارجي منتقل ميگردد.
5-انتقال دهنده اصوات ديجيتالي را از طزيق پوست به انتقال دهنده داخلي ارسال ميكند. 
6- قسمتهاي داخلي دستگاه ؛ اصوات ديجيتالي رابه اصوات الكتريكي تبديل ميكند
7- سيگنالهاي الكتريكي از طريق الكترودهاي دستگاه به فيبرهاي عصبي منتقل ميشود.
8- سينگلهاي منتقل شده از طريق عصب شنوايي به مغز انتقال مي يابد. 
كريم قراشي – اديولوژيست


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مزایای شیر مادر برای کودک و مادر

بازديد: 65

مزایای شیر مادر برای کودک و مادر




 


احتمالاً شما هم مي دانيد كه شير مادر بهترين غذا براي نوزاد است ولي آيا اين را هم مي دانيد كه شير مادر مزايايي بيشتر از يك ماده غذايي صرف دارد؟ شير مادر علاوه بر اينكه حاوي تمام ويتامين ها و مواد غذايي لازم براي نوزاد در 6 ماه اول زندگي است حاوي مواد ضد بيماري نيز بوده و كودك شما را از بيماري ها مصون مي دارد. به همين دليل است كه انجمن كودكان آمريكا شير مادر را تنها غذاي لازم براي كودك در 6 ماه اول زندگي مي داند. مطالعات علمي نشان مي دهند كه شير دادن براي سلامت مادر نيز مفيد است.

در اين مقاله مهمترين فوايد شير دادن براي كودك و مادر آمده است:

محافظت در مقابل مشكلات گوارشي، تنفسي و عفونت هاي گوش
مطالعات زيادي از سرتاسر جهان نشان داده اند كه اسهال، مشكلات دستگاه تنفسي تحتاني (ريه ها)، و عفونت هاي گوش در كودكاني كه از شير مادر تغذيه مي كنند كمتر رخ داده و در صورتيكه هم رخ دهند شدت كمتري دارند.

محققين دريافته اند كه فاكتور هاي ايمني موجود در كلستروم يا آغوز (اولين شيري كه در بدن مادر توليد مي شود) از طريق ايجاد يك لايه دفاعي بر روي مخاط روده، بيني و گلو كودك را در مقابل ارگانيسم هاي بيماري زا محافظت مي كنند. اصلي ترين فاكتور ايمني در اينجا igA ترشحي (ايمونوگلوبولين A) است. اين ماده به مقدار زيادي در كلستروم وجود دارد (به همين دليل بايد شير دهي را بلافاصله پس از بدنيا آمدن كودك شروع كرد) ولي در شير در روزهاي بعد نيز با مقادير كمتري وجود دارد.

شير مادر كودك را در مقابل ايجاد بيماري هاي التهابي روده در سنين بالاتر نيز محافظت مي كند. در چندين مطالعه نشان داده شده است كه رابطه اي ميان عدم مصرف شير مادر در زمان نوزادي و ايجاد بيماري هاي التهابي روده نظير بيماري كرون و كوليت اولسرو در بزرگسالي وجود دارد.

محافظت در مقابل ايجاد آلرژي
يافته هاي چندين مطالعه نشان مي دهد كه شير دادن بمدت 6 ماه يا بيشتر احتمال بروز حساسيت تنفسي يا غذايي را كاهش مي هد. حداقل يك مطالعه نشان داده است كه اين محافظت بخوبي تا سنين پيري باقي مي ماند. مطالعه ديگري نشان داده است كه نوزادان نارسي كه در خانواده اي با سابقه آلرژي بدنيا مي آيند در صورتيكه با شير مادر تغذيه شوند كمتر به اگزما مبتلا مي شوند. همچنين در مطالعه اي ديگر نشان داده شده است كه تغذيه منحصراً با شير مادر حداقل در 4 ماه اول زندگي احتمال ابتلا به آسم را در سنين حدود 6 سالگي كاهش مي دهد.

دانشمندان بر اين تصورند كه اسيد هاي چرب و فاكتور هاي ايمني نظير igA در شير مادر از طريق متوقف كردن ورود پروتئين هاي بزرگ خارجي به سيستم بدن كودك مانع بروز واكنش هاي آلرژيك مي شوند. (پروتئين هاي موجود در شير گاو از شايع ترين مواد حساسيت زا [آلرژن] هستند و به همين دليل است كه كودكاني از شير خشك هايي كه بر پايه شير گاو ساخته مي شوند تغذيه مي كنند بيشتر از كودكاني كه از شير مادر تغذيه مي كنند دچار واكنش هاي حساسيتي مي شوند.)

تقويت هوش نوزاد
چندين مطالعه نشان داده اند كه ممكن است ميان تغذيه با شير مادر و ضريب هوشي (IQ) بالا رابطه اي وجود داشته باشد. به نظر مي رسد كه كودكاني كه بمدت 6 ماه يا بيشتر از شير مادر تغذيه مي كنند بيشترين بهره را مي برند. متخصصين موگويند تماس عاطفي كه حين شير دادن شكل مي گيرد احتمالاً در افزايش ضريب هوشي نقش دارد ولي نقش اصلي احتمالاً بعهده اسيد هاي چرب است كه در تكامل مغزي نقش خود را ايفا مي كنند.

جلوگيري از چاقي در سنين بالاتر
نقش شير مادر در وزن كودك در سنين بالاتر مدتها مورد ترديد بوده است. در ماه مه 2005، محققين پس از بررسي 61 مطالعه انجام شده در مورد رابطه ميان شير مادر و چاقي در سنين بالاتر به اين نتيجه رسيدند كه تغذيه با شير مادر در ماه هاي بعد از تولد با كاهش خطر چاقي رابطه دارد. البته آنها همچنين بر اين باور بودند كه براي تعيين شدن اين رابطه به مطالعات بيشتري نياز است.

متخصصين بر اين باورند كه تغذيه با شير مادر به چند دليل بر افزايش وزن در سنين بالاتر اثر دارد: كودكاني كه از شير مادر تغذيه مي كنند نظم بهتري از نظر تغذيه دارند و اين سبب مي شود كه در سنين بالاتر تغذيه سالم تري داشته باشند. شير مادر نسبت به شير خشك انسولين كمتري دارد (انسولين محرك تولد چربي هم هست). و ميزان هورمون پروتئيني لپتين در بدن كودكاني كه از شير مادر تغذيه مي كنند بيشتر است؛ محققين معتقدند كه اين ماده در تنظيم اشتها و چربي نقش دارد. همچنين كودكاني كه شير خشك مي خورند در مقايسه با آنهايي كه از شير مادر تغذيه مي كنند در هفته هاي اول زندگي سريع تر وزن مي گيرند و اين وزن گيري سريع با چاقي در سنين بالاتر ارتباط دارد.

محافظت در مقابل لوسمي كودكان
مطالعات نشان داده اند كه تغذيه با شير مادر مي تواند سبب كاهش خطر ابتلا به لوسمي هاي حاد لنفوبلاستيك و ميلوئيد شود. محققين دقيقاً نمي دانند كه شير مادر چگونه خطر ابتلا به اين سرطان ها را كاهش مي هد ولي معتقدند آنتي بادي هاي موجود در شير مادر ممكن است سبب تقويت سيستم ايمني كودك شوند. در اين زمينه تحقيقاتي در حال انجام است.

جلوگيري از ابتلا به ديابت تيپ 1
به نظر مي رسد كه تغذيه از شير مادر بمدت بيش از 6 ماه خطر ابتلا به ديابت غير وابسته به انسولين (تيپ 1) را كاهش مي هد. در يك مطالعه كودكاني كه كمتر از 3 ماه با شير مادر و قبل از ماه چهارم با شير گاو تغذيه شده بودند 1.5 برابر بيشتر به اين نوع ديابت مبتلا شدند. مكانيسم محافظت شير مادر در مقابل اين بيماري كاملاً مشخص نيست ولي محققين احتمال مي دهند كه فاكتور هاي ايمني موجود در شير مادر ممكن است در اين زمينه نقش داشته باشند.

جلوگيري از ابتلا نوزادان نارس به عفونت و فشار خون بالا در سنين بالاتر
به نظر مي رسد كه شير مادر محافظت ويژه اي براي نوزادان نارس ايجاد مي كند. در يك مطالعه ديده شده است كه در كودكاني كه در هنگام تولد وزن بسيار كمي داشتند و از شير مادر تغذيه شدند تعداد دفعات عفونت خوني جدي و مننژيت، كمتر از كودكاني بود كه با شير خشك تغذيه شده بودند. همچنين يافته هاي يك مطالعه ديگر نشان مي دهد كه احتمال بالا بودن فشار خون در سنين نوجواني در نوزادان نارسي كه با شير مادر تغذيه مي شوند كمتر است.

كاهش احتمالي خطر "سندرم مرگ ناگهاني نوزاد"
شواهد محكمي دال بر كاهش خطر "سندرم مرگ ناگهاني نوزاد" در كودكاني كه از شير مادر تغذيه مي كنند وجود ندارد. در بعضي از مطالعات رابطه اي ميان شير مادر و بروز كمتر اين سندرم ديده شده است در حاليكه در بعضي مطالعات ديگر چنين رابطه اي ديده نشده است. با اين حال آنچه كه مشخص است اين است كه شير مادر خطر بروز عفونت هاي تنفسي و گوارشي را كه خود ممكن است با اين سندرم ارتباط داشته باشند كاهش مي هد.

كمك به كاهش وزن مادر
شير دهي به كاهش سريع وزن مادر بويژه در سال اول كمك مي كند. دليل اين امر اين است كه بدن مادر با ساختن شير كالري مي سوزاند.

كاهش استرس و خونريزي پس از زايمان
از آنجا كه شير دهي سبب آزاد شدن هورمون اكسي توسين از بدن مادر مي شود مادر احساس راحتي و آرامش بيشتر هنگام شير دادن دارد. مطالعات متعدد در حيوانات و انسان نشان داده اند كه اكسي توسين به آرامش كمك مي كند.

در يك مطالعه از اين مطالعات نشان داده شد كه زناني كه ميزان اكسي توسين در بدنشان بالا بود هنگاميكه از آنها خواسته شد در مورد مشكلات شخصي شان صحبت كنند استرس و فشار خون كمتري داشتند. اكسي توسين همچنين كمك مي كند تا رحم منقبض شده و به اندازه قبل از حاملگي برسد و اين انقباض سبب كاهش خونريزي پس از زايمان مي شود.

كاهش خطر ابتلا به بعضي از انواع سرطان
در مطالعات متعدد نشان داده شده است كه هر چه مدت شير دهي بيشتر باشد احتمال ابتلا به سرطان هاي پستان و تخمدان كمتر است. در مورد سرطان پستان، شير دهي بمدت حداقل يك سال، بيشترين اثر محافظتي را دارد. هنوز كاملاً مشخص نيست كه شير دهي چگونه چنين تأثيري دارد ولي تغييرات ساختماني در بافت پستان بر اثر شير دهي و اين حقيقت كه ترشح شير مقدار استروژن تولد شده در بدن را كاهش مي هد احتمالاً در اين مسئله نقش دارند. محققين بر اين باروند كه تأثير شير دهي بر كاهش ابتلا به سرطان تخمدان نيز ممكن است به سبب كاهش تولد استروژن باشد.

كاهش خطر ابتلا به پوكي استخوان (استئوپروز) در سنين بال
شواهد متناقضي مبني بر ارتباط ميان شيردهي و تراكم استخواني وجود دارد. روشن است كه تراكم استخواني در زنان شير ده با شروع شيردهي احتمالاً به دليل كمبود كلسيم يا استروژن كمتر مقداري كم مي شود ولي اين كاهش در حين يا بعد از قطع شير دهي جبران مي شود. دو مطالعه نشان دادند كه شير دهي ممكن است در دراز مدت تراكم استخواني را بهبود بخشيده و با كاهش خطر شكستگي استخوان لگن در سنين پيري همراه باشد


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مقاربت دردناک زنان و مردان و کاهش میل جنسی

بازديد: 69

مقاربت دردناک زنان و مردان و کاهش میل جنسی




 



توضيحات :
مقاربت در سنين بالا
هر دو زوج بايد بتوانند علي رغم بالا رفتن سن، از تمامي احساسات جنسي، چه جسمي و چه عاطفي، لذت ببرند. پس از يائسگي، در اثر كاهش لغزنده بودن مهبل، مقاربت باعث ناراحتي مي شود. علت كاهش لغزندگي، كاهش استروژن است. بهترين راه حل هاي كوتاه مدت، استفاده از ژلهاي محلول در آب و به كارگيري روشهاي جنسي جديد هستند. به عنوان نوعي درمان درازمدت، گاهي مي توان خشكي مهبل را با هورمون درماني بهبود بخشيد (به مبحث يائسگي بانشاط ‌مراجعه كنيد). به مرور كه سن مردان بالا مي رود، مدت بيشتري طول مي كشد تا به نعوظ كامل دست يابند و نعوظشان هم به سفتي گذشته نيست. انزال هم ممكن است با اندكي تأخير اتفاق بيفتد. با وجود اين، اغلب بالا رفتن تجربه و اعتماد به نفس اين مسايل را جبران مي كنند. در صورت ابتلاي هر يك از طرفين به بيماري ناتوان كننده، استفاده از وضعيت قرارگيري متفاوت و شكل ديگري از تماس جنسي مي تواند كمك كننده باشد. برخي از افراد مبتلا به مشكلات جنسي در گذشته، از سن به عنوان عذري براي اجتناب از مقاربت استفاده مي كنند، ولي هيچگاه براي مشاوره دير نيست و سن هم مانعي براي دستيابي به درمان محسوب نمي‌شود.

توضيحات :
درمان واژينيسموس
واژينيسموس حالتي است كه در طي آن، عضلات اطراف مهبل منقبض و مانع دخول مي شوند. يكي از روشهاي درماني اين است كه فرد مبتلا ، به مرور وسايل گشادكننده با قطر بيشتر در داخل مهبل خود وارد كند. اين كار مي تواند به برطرف كردن ترس از توانايي كش آمدن مهبل در حدي كه اجازه دخول را بدهد كمك كند. واژينيسموس و برخي ديگر از مشكلات جنسي زنان، علل روانشناسي دارند. مشاوره جنسي اغلب مي تواند به برطرف كردن ترسها يا كنار نيامدن با اتفاقات جنسي ناخوشايند گذشته كمك كند و بدين ترتيب مشكل را حل كند.


مقاربت دردناك در مردان



در صورتي كه موقع مقاربت دچار درد مي‌شويد، از اين نمودار استفاده كنيد. درمان نكردن علت ايجاد كننده درد موقع مقاربت، مي‌تواند به ايجاد مشكلات نعوظ و انزال هم منتهي شود. چندين علت مختلف و احتمالي براي دردناك بودن مقاربت در مردان وجود دارد از جمله بيماري‌هاي درگيركننده سطح آلت، تنگي پوست سر آلت، عفونت‌ها و لغزنده شدن ناكافي. 

كاهش ميل جنسي در مردان 


ميزان ميل جنسي طبيعي در هر فرد متفاوت است. در صورتي كه هميشه ميل جنسي كمي داشته‌ايد، به ندرت استمنا مي‌كنيد يا به ندرت احساس برانگيختگي جنسي به شما دست مي‌دهد، ممكن است علت فقط اين باشد كه ذاتاً ميل جنسي شما كمتر از بقيه است. در صورتي كه درباره كاهش ميل جنسيتان نگران هستيد يا در صورتي كه اخيراً دچار كاهش ميل جنسي شده‌ا‌ايد، از اين نمودار استفاده كنيد. كاهش ميل جنسي اغلب علت رواني دارد اما ممكن است ناشي از بيماري‌هايي باشد كه مقدار هورمون جنسي تستوسترون را كاهش مي‌دهند. 

توضيحات :
مقاربت پس از بيماري
بسياري از افراد نگران اين مسأله هستند كه آيا مقاربت پس از بيماري‌هاي بزرگ و عمده مثل حمله قلبي يا سكته مغزي، بي‌خطر است يا خير. مقاربت آسوده و آرام، تقريباً به انرژي معادل بالا رفتن از دو طبقه پله نياز دارد؛ پس اگر از عهده اين مقدار فعاليت بر مي‌آييد، بعيد است كه مقاربت برايتان مشكل‌ساز باشد. در صورت وجود هرگونه شك، پزشك مي‌تواند راهنماي شما باشد. يكي از مسايل ديگر، نگراني درباره تغيير چهره و تصوير جسمي پس از جراحـي اسـت. چنـين حالتـي مثلاً موقعـي اتفـاق مـي‌افتد كه فردي جراحي روده انجام داده و حالا دهانه خروجي روده (استوما) روي پوست شكمش قرار گرفته و يا زني كه جراحي پستان انجام داده است. در اين شرايط، مشاوره مي‌تواند در تطابق و كنار آمدن با تغييرات بدن مفيد باشد. در صورت ابتلا به بيماري‌هاي ناتوان‌كننده مثل آرتريت روماتوييد، درد مي‌تواند باعث مشكلات مقاربت شود. شايد لازم باشد حالت‌ها و وضعيت هاي جنسي مختلفي را امتحان كنيد تا وضعيت راحت‌تر براي خودتان پيدا كنيد. انجمن‌هاي حمايتي مرتبط با اين مسايل نيز مي‌توانند به شما درباره نحوه مقابله با اين مشكلات كمك كنند.



توضيحات :
مشاروه جنسي
در اغلب مواردي كه به مشكل جنسي، مبناي روانشناختي دارد، مشاوره با درمانگر يا مشاور مسايل جنسي مفيد واقع مي‌شود. هر جلسه معمولاً حدود يك ساعت و هر دوره درمان چند هفته تا چند ماه طول مي كشد. هم زن و هم مرد بايد در جلسات درمان حضور پيدا كنند تا درمانگر بتواند به آنها كمك كند. براي اين كار زن و مرد بايد، نيازهاي جنسي خود را مشخص و صادقانه آنها را بيان كنند. همچنين درمانگر ممكن است تمريناتي را براي اجرا در منزل پيشنهاد كند. يكي از اين تمرينات، روشي به نام »تمركز احساسات« است. در اين تمرين، هر زوج بدن يكديگر را كاملاً لمس و تحريك مي‌كنند اما توافق مي‌كنند كه تا چند هفته مقاربت نداشته باشند. تمركز احساسات براي درمان مشكلاتي مؤثر است كه از اضطراب درباره عملكرد جنسي منشأ مي‌گيرند. 

توضيحات :
گرايش جنسي
هر چند برخي از افراد فقط غير همجنس گرايي را طبيعي مي‌دانند، اما در دوران نوجواني قبل از مجذوب شدن به جنس مخالف، عبور از مرحله‌اي از احساسات همجنس‌گرايانه شايع است. با وجود اين برخي افراد در تمـام عمـر خود، همجنس‌گرا يا دوجنس گرا باقي مي‌مانند. بعضي از افراد در درباره تمايلات اين گونه جنسي خود احساس گناه مي‌كنند. در صورت داشتن همسر يا شريك جنسي متعدد، خطر انتقال عفونت‌هاي آميزشي از جمله ايدز ‌افزايـش پيـدا مي‌كند و لازم است مقاربت به روشي‌ بي‌خطر انجام شود (به مبحث مقاربت و سلامت ‌مراجعه كنيد). 



برخي از زنان، يك يا دو بار در هفته يا حتي كمتر، نياز به مقاربت احساس مي كنند. در حالي كه برخي ديگر، هر روز چنين نيازي را احساس مي كنند. ميل جنسي كه در اين حدود باشد، طبيعي است. با وجود اين، كاهش ناگهاني ميل جنسي طبيعي ممكن است نشانه اي از بروز مشكل باشد. ممكن است علت كاهش ميل جنسي، مشكل جسماني باشد مثلاً وجود عفونت، باعث احساس ناراحتي موقع مقاربت مي شود و ميل جنسي را كم مي كند. در بسياري از موارد، كاهش ميل جنسي علت روانشناسي مثل استرس، افسردگي يا اضطراب درباره وجود يك مشكل جنسي خاص دارد. در صورتي كه از بابت كاهش غيرطبيعي ميل جنسي خود نگران هستيد يا اينكه ديگر مثل گذشته به راحتي از نظر جنسي تحريك و برانگيخته نمي شويد، از اين نمودار استفاده كنيد. در صورتي كه دير درصدد كمك و درمان برآييد، ممكن است رابطه شما با همسرتان دچار مشكل شود. 

مهارتهاي كمك‌كننده :
بيان نيازهاي جنسي
بسياري از مردم احساس مي كنند كه مي توانند جنبه جنسي روابط خود را بهبود ببخشند، اما گفتگو درباره نيازهاي جنسي با همسرشان برايشان مشكل است. پيشنهادهاي زير مي تواند براي بهبود رابطه و درك متقابل شما و همسرتان كه كليد روابط جنسي مطلوب است، كمك كننده باشد: 
. درباره بهترين زمان گفتگو به دقت فكر كنيد. سعي كنيد خصمانه يا نقادانه صحبت نكنيد. 
. علاوه بر مشكلات، درباره جنبه هاي مثبت روابط جنسي خود هم گفتگو كنيد. 
. درباره آن دسته از فعاليتهاي جنسي كه به آنها علاقه داريد يا مي خواهيد وقت بيشتري را صرف آن كنيد، پيشنهاد و نظر دهيد. 
. نظرات خود را صريح و پيشنهادهاي خود را بي پرده بگوييد. 
. به هر آنچه كه همسرتان مي گويد، گوش فرا دهيد. 
. به كمك هم يك برنامه اجرايي تهيه كنيد. اجراي يك و در طي آن، به اجراي نكاتي كه هر دو دوست داريد، بپردازيد. 
به نقل از http://www.niksalehi.com/


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مشمشه،بیماری مشترک انسان و دام

بازديد: 121

مشمشه،بیماری مشترک انسان و دام




 


مشمشه :
مشمشه يكي از بيماريهاي باكتريائي مسري خطرناك است كه اغلب سبب ابتلاء تك سميها ميگردد؛ بيماري بشدت كشنده بوده و از اهميت بالائي در جمعيتهاي اسب برخوردار است .اين بيماري از جمله بيماريهاي مهم مشترك بين انسان و دام ميباشد. 
عامل بيماري : 
عا مل بيماري باكتري گرم منفي غير متحرك فاقد كپسول و غير هاگزا بنام پزودومناس مالئي ( Pseudomonas mallei ) است كه بعضاً در مراجع جديد به نام بورخولدريا مالئي ( Burkholderia mallei ) نيز ناميده شده است . 
اپيدميولوژي : 
پزودومناس مالئي يك انگل اجباري بوده كه بسهولت توسط نور ؛ حرارت و ضد عفوني كننده هاي معمولي از بين ميرود و بنظر نميرسد در يك محيط آلوده بيش از شش هفته باقي بماند . اسبها ؛ قاطرها و الاغها از گونه هاي معمول در گير ميباشند . بيماري در اسب بيشتر بسمت شكل مزمن پيشرفت مينمايد در صورتيكه قاطرها و الاغها بيشتر بشكل حاد بيماري مبتلا ميشوند . حيواناتي كه از تغذيه بدي برخوردارند ويا در محيط نامطلوب نگهداري مي شوند از حساسيت بيشتري برخوردارند . انسان نيز در زمره جانداران حساس به اين عامل عفوني است كه معمولاً بيماري منجر به مرگ مي شود . حيوانات آلوده و يا حامليني كه در ظاهر سالم بوده واز بيماري جان سالم بدر برده اند عمده ترين منابع عفونت بشمار مي آيند . نحوه انتشار آلودگي بدان صورت است كه آسيبها وضايعات ريوي (آبسه مانند ) پاره شده و عامل بيماري بدرون برونشيولها راه يافته وباعث عفوني شدن مجاري تنفسي فوقاني ميگردد كه در نتيجه سبب دفع ارگانيسم از بيني ودهان خواهد شد . انتشار بيماري اغلب از طريق بلع مواد غذائي آلوده با منشا ذكر شده اتفاق مي افتد كه در اين زمينه آبشخورهاي مشترك ( آلوده ) نقش بسزائي خواهند داشت . تماس مستقيم پوست با پوست آلوده و وسايل تيمار ( مانند غشو ) اگر چه مي تواند خطر آفرين باشد ليكن بندرت ايجاد بيماري پيشرونده مينمايد . همچنين انتشار بيماري از طريق استنشاقي نيز ميتواند اتفاق بيافتد اما اين شكل آلودگي احتمالاً تحت شرايط طبيعي نادر مي باشد . 
مشمشه هم اكنون از كشورهائي همانند آمريكاي شمالي ريشه كن شده است اما مناطقي از جهان منجمله آسياي صغير ؛ آسيا و آفريقا همچنان آلوده مي باشند . 
از آنجا كه اخيراً پرورش و نگهداري اسب بويژه بصورت متراكم در حال رشد مي باشد و جابجائي دامها در اين شرايط بيش از گذشته و به مقاصد مختلف صورت مي پذيرد ؛ بروز و شيوع بيماري مشمشه در اين جمعيتها دور از انتظار نمي باشد . در تحت چنين شرايطي ميزان مرگ ومير بسيار بالا خواهد رفت و در تعداد كمي از حيوانات كه بظاهر بهبود مي يابند ( حاملين ) بيماري ابقاء مي يابد . بندرت ممكن است حيوانات بطور كامل بهبود يابند . گوشتخواراني همانند شير ممكن است با خوردن گوشت آلوده به بيماري مبتلا شوند . همچنين آلودگي در گوسفند و بز نيز ديده شده است . 
با وجوديكه انسانها به بيماري خيلي حساس نيستند اما از طريق جراحات پوستي ممكن است به بيماري ؛ بشكل گرانولوماتوز و پيمي مبتلا شوند . مرگ ومير موردي از ميزان بالائي برخوردار است . 
بطور كلي اسبدارها كه در ارتباط مستقيم و تنگاتنگ با اسبها مي باشند و بويژه دامپزشكاني كه بدون دقت عمل لازمه اقدام به كالبد گشائي حيوانات آلوده مينمايند در معرض خطر قرار دارند . 
پاتوژنز : 
هجوم و حمله جرم اغلب از طريق ديواره روده اتفاق افتاده و در نتيجه آن يا بصورت سپتي سمي ( شكل حاد بيماري ) و يا بصورت باكتريمي ( شكل مزمن بيماري ) اتفاق مي افتد . عامل بيماري همواره در ريه موضعي شده اما پوست ومخاط بيني نيز در زمره مواضع معمول قرار دارند . ساير احشاء نيز ممكن است محل تشكيل ندولهاي تيپيك گردند . علائمي كه در مرحله پاياني بيماري ديده ميشود ؛ عمدتاً مربوط به برونكو پنومونيا بوده ومرگ در موارد تيپيك بيماري بسبب آنوكسي آنوكسيا پيش مي آيد . 
يافته هاي با ليني : 
در شكل حاد بيماري : تب بالا ؛ سرفه ؛ ريزش بيني همراه با انتشار سريع زخمهائي روي مخاط بيني و همچنين ندولهائي بر روي پوست قسمت تحتاني دستها و يا شكم بروز مي نمايد . مرگ در اثر سپتي سمي ظرف چند روز اتفاق مي افتد . 
در شكل مزمن بيماري : در اين حالت از بيماري علائم بستگي به محلهائي قابل پيش بيني كه ضايعات در آنها شكل گرفته اند خواهد داشت . هنگاميكه موضعي شدن اصلي در ريه اتفاق بيافتد سرفه مزمن ؛ تنفس دردناك و خونريزيهاي مكرر از بيني اتفاق خواهد افتاد . اشكال مزمن پوستي و بيني معمولاً با هم اتفاق مي افتند . ضايعات مربوط به بيني بر روي قسمتهاي تحتاني ديواره مياني و قسمت غضروفي مياني ؛ شكل ميگيرند . ضايعات ذكر شده در ابتدا بصورت ندولهائي باقطر 1 سانتيمتر بوده كه بتدريج زخمي شده و ممكن است بيكديگر متصل شوند . در مراحل اوليه ترشحات بيني بصورت سروزي بوده كه ممكن است يك طرفي باشد وبعداً بصورت چركي و نهايتاً بصورت خون آلود تظاهر يابد كه بطور معمول اين وضعيت بيني ؛ توام با بزرگ شدن غدد لنفاوي زير فكي خواهد بود . شكل پوستي بيماري ( سراجه يا FARCY ) با ظهور ندولهاي زير جلدي ( بقطر 2-1 سانتيمتر) كه سريعاً زخمي شده و واجد ترشحات چركي برنگ عسل تيره ( قهوه اي ) خواهد شد تشخيص داده ميشود . در بعضي موارد ضايعات ؛ عمقي تر بوده و ترشح از طريق فيستولهاي ايجاد شده خارج مي شود . عروق لنفي بصورت فيبروزي ؛ قطور و شعاعي ؛ از ضايعات خارج شده و با همديگر ارتباط مي يابند . عقده هاي لنفاوي زه كشي كننده ناحيه ؛ در گير شده و ممكن است ترشحات خارجي داشته باشند . محلي كه ميتوان براي ضايعات پوستي پيش بيني كرد قسمت مياني مفصل خرگوشي است اما اين گونه ضايعات در هر قسمت از بدن ميتواند ايجاد شود . 
حيوانات در گير با فرم مزمن بيماري معمولاً تا چندين ماه بيمار بوده و مكرراً بهبودي رانشان ميدهند اما عاقبت يااز پادر آمده ويا با يك بهبود ظاهري بعنوان موارد مخفي باقي مي مانند . 
يافته هاي كالبد گشائي : 
اگرچه هر گونه كالبد گشائي لاشه دام مبتلا به مشمشه بواسطه خطرات احتمالي ممنوع ميباشد ليكن علا ئم بيماري در كالبد گشائي بقرارزير ميباشد : 
در شكل حاد بيماري خونريزيهاي پتشي متعددي در تمام اندام مشاهده مي گردد كه توام با برونكو پنموني نزله اي شديد و بزرگي عقده هاي لنفاوي برونشيال مي باشد . 
در شكل مزمن بطور معمول ضايعات در ريه ها بشكل ندولهاي ارزني همانند آنچه در سل ارزني ديده ميشود در تمامي بافت ريه پخش و پراكنده مي باشند . ضايعات و زخمها روي مجاري تنفسي فوقاني خصوصاً مخاط بيني وجود داشته و باوسعت كمتري در مخاط لارنكس ؛ ناي و برونشيها ديده مي شود . 
ممكن است ندولها و زخمها در پوست ودر زير پوست ( بصورت نسبتاً وسيعي ) وجود داشته باشد . 
عقده هاي لنفاوي كه مسئول زه كشي محل در گير هستند معمولاً حاوي كانونهاي چركي و عروق لنفي داراي ضايعات مشابه هستند . كانونهاي نكروتيك هم چنين ممكن است در ديگر اعضاء داخلي نيز وجود داشته باشند . پزودو مناس مالئي و گاهي اوقات اكتينو مايسس پيوژنز ؛ از بافتهاي آلوده جدا شده اند . 
تشخيص : 
قطعي ترين راه تشخيص هر بيماري جدا سازي عامل بيماري ميباشد . در شكل حاد بيماري مشمشه جداسازي پزودو مناس مالئي از بافتهاي آلوده چندان مشكل نمي باشد . اين باكتري از رشد نسبتاً آهسته و خوبي بر روي اكثر محيطهاي كشت آزمايشگاهي بر خور دار است كه ميتوان سرعت رشد آن را با افزودن گليسرول و خون دفيبرينه اسب به محيط افزايش داد . در صورت استفاده از محيط كشت بلاد آگار بعد از دو روز كلني هائي بشكل مدور ؛ كوچك و برنگ قهوه اي خاكستري ايجاد خواهد شد . پزودومناس مالئي ؛ باكتري گرم منفي ؛ فاقد حركت و از نظر فعاليتهاي بيو شيميائي بسيار ضعيف ميباشد كه همين ويژگيها آن را از پزودومناس پزودومالئي عامل مليوئيدوز تفريق مينمايد . جداسازي جرم از مواردي كه درگير شكلهاي مزمن و مخفي مشمشه ميباشند بسادگي ميسر نبوده و در چنين حالاتي ميبايست از تستهائي همانند تستهاي آلرژيك بمنظور تشخيص بهره جست . 
مهمترين و اصلي ترين روش تشخيص بيماري ؛ تست آلرژيك ؛ با تزريق بين جلدي در پلك پائين با مايه مالئين ميباشد . تست ذكر شده از حساسيت و ويژگي نسبتاً بالائي برخوردار است . مايه مالئين مورد استفاده ؛ از پادگني كه از كشت باكتري مشمشه در محيط بويون گليسرينه بدست مي آيد اخذ مي گردد كه تزريق درحيوان سالم بي ضرر بوده ولي در حيوانات آلوده ( راكتور ) سبب تورم و ترشح چرك از گوشه چشم ميگردد . 
مقدار مصرف آن 1/0 ميلي ليتر بوده كه از محلول رقيق شده آن با آب فنيكه پنج در هزار كه در اين حالت بنام مالئين فنيكه گفته ميشود استفاده ميگردد . 
بمنظور انجام تست بعد از مقيد كردن تك سمي بطريق لواشه زدن لب بالا و يا گوش با يك دست پلك پائين را در بين انگشتان شصت و سبابه ثابت نموده و مشابه تزريق بين جلدي توبركولين تزريق انجام خواهد گرفت . 
توجه : بايد توصيه گردد متعاقب تزريق مالئين از هر گونه تمرينهاي آموزشي استرس زا جداً خودداري گردد . 
زمان قرائت 48 ساعت پس از تزريق ميباشد هرچند در مواردي ممكن است واكنش مثبت حتي در كمتر از 48 ساعت مشاهده گردد . 
تست و قرائت بايد در روز و و در مجاور نور كافي و هواي روشن انجام گيرد و زمان قرائت از 48 ساعت تجاوز ننمايد . 
تست به جز در مواقع اضطراري در فضاي سرپوشيده انجام گرفته و دام تا زمان قرائت تحت آن شرايط نگهداري گردد . 

كنترل : 
متاسفانه اين بيماري واكسن و روش پيشگيري از طريق ايمن سازي ندارد و اهم روشهاي كنترل بيماري عبارتند از : 
رعايت شرايط قرنطينه اي كامل و پيشگيري از هر گونه تردد دام . منظور از دام ؛ دامي است كه وضعيت آن از نظر سلامتي دقيقاً مشخص نمي باشد . شايان ذكر است كه هم اكنون تمامي اسبهائي كه توسط كارشناسان سازمان دامپزشكي كشور مورد تست مالئين قرار گرفته اند واجد برگه گواهي سلامت مدت دار مي باشند كه در آن وضعيت سلامتي دام كاملاً مشخص شده است . 
انجام تست مالئين بصورت مداوم بفاصله هر 3 هفته تا هنگامي كه جمعيت مورد نظر در 3 تست متوالي هيچگونه موردي از راكسيون مثبت ويا مشكوك نداشته باشد . 
جداسازي و اعدام هرچه سريعتر دامهاي رآكتور كه بدين منظوراقدامات بهداشتي زير بايد متعاقب تشخيص دام رآكتور انجام گيرد : 
1-وسايل انفرادي و تيمار دام مبتلا بطوركلي سوزانده و معدوم شود . 
2-جايگاه اسب با مواد ضد عفوني كننده ( مناسبترين ضد عفوني كننده سود سوز آور مي باشد ) پس از سوزاندن و دفن بهداشتي فضولات و كود ؛ گند زدائي شده و حد اقل بمدت 6 هفته مورد استفاده قرار نگيرد . 
3-معدوم نمودن اسب آلوده با توجه به خطرات احتمالي ؛ به گونه اي انجام پذيرد كه تماس با دام به حداقل ممكن برسد . 
4-محل دفن لاشه بايستي قبل از معدوم نمودن دام آلوده آماده شده باشد ؛ اين محل بايد بدوراز كانال آب ؛ چشمه ؛ قنات وساير مسيرهاي عمومي باشد .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مواد مخدر و برسی اثار ان بر بدن انسان

بازديد: 99

مواد مخدر و برسی اثار ان بر بدن انسان




 


تعريف:
به تمامي تركيبات شيميايي گفته مي شود كه مصرف آنها باعث دگرگوني در سطح هوشياري مغز شود. مثل حالت سرخوشي و لذت، خواب آلودگي و سستي.

انواع:
1)depressant 
مواد مخدري كه واكنش هاي مغز را اهسته ميكند. 
اثرات: 
- كم شدن سرعت تنفس و ضربان قلب - كم شدن فشارخون - خواب اور 
مثال: هروئين - ترياك - مورفين 

2)stimulant
مواد مخدري كه به سيستم عصبي بدن سرعت ميبخشد.
اثرات:
- بيشتر شدن سرعت تنفس و ضربان قلب - بيشتر شدن فشارخون 
*براي ايجاد احساس هيجان و جلوگيري از خواب استفاده ميشود.
مثال: كوكائين - نيكوتين

3)hallucinogen
مواد مخدري كه باعث حالتهايي مثل هذيان ميشود.
اثرات:
- از دست دادن حافظه - لرزش - حالت استفراغ - عوض شدن اخلاق
مثال: LSD - PCP

4)inhalnt
مواد مخدري كه از طريق استنشاق (توسط دماغ) استفاده ميشود.
اثرات: - اهسته شدن فرايند مغز - بيشتر شدن ضربان قلب - سردرد
مثال: ماريجوانا

برخي سرعت مسموميت توسط مواد مخدر:
- خوردن: بين 20 تا 30 دقيقه
- تزريق كردن 
a) رگ: بين 15 تا 30 ثانيه
b)ماهيچه: بين 3 تا 5 دقيقه
- استنشاق: بين 5 تا 8 ثانيه
- ريختن در چشم: بين 3 تا 5 دقيقه

- ايا ميدانستيد بزرگترين کشور توليد کننده مواد مخدر جهان افغانستان است .
- ايا ميدانستيد از تقريبأ هر 20 نفر يک نفر در ايران "معتاد" است.


آثار موادمخدر بر بدن

مهمترين محل اثر موادمخدر بر مغز است. در مغز گيرنده هايي وجود دارد كه اين مواد بر آنها اثر مي كنند. اين گيرنده ها به 3 گروه تقسيم مي شوند:

1 _ اثر بر گروه اول سبب تنظيم و كاهش احساس درد، كاهش فعاليت مركز تنفس، يبوست و اعتياد مي شود.

2 _ اثر برگيرنده هاي دوم سبب كاهش احساس درد، افزايش حجم ادرار و ايجاد حالت آرامش مي شود.

3 _ اثر موادمخدر بر گيرنده هاي گروه سوم سبب كاهش احساس درد مي شود.

حدود بيست و پنج سال پيش مشخص شد كه در بدن انسان موادي شبيه موادمخدر [مرفين] توليد مي شود كه مهمترين آنها به نام آندورفين ها و آنكفالين ها است. به طور طبيعي وقتي بدن دچار آسيب هاي دردزا و حوادث ناراحت كننده مي شود مغز اين مواد را ترشح مي كند و سبب كاهش احساس درد و ناراحتي مي شود.

اثر موادمخدر بر روي سيستم پاداش

در شرايط معمولي وقتي بشر از انجام دادن كاري لذت ببرد و به عبارتي ديگر پاداش بگيرد، از مناطق پاييني مغز او موادي به اسم دوپامين و نوراپي نفرين ترشح مي شود و بر روي قشر و ساير مراكز حياتي آن اثر مي كند و احساس لذت و پاداش به او دست مي دهد و سعي در تكرار آن عمل دارد. يكي از آثار مهم موادمخدر فعال كردن همين سيستم است.بنابراين كساني كه يك بار با اين مواد آشنا مي شوند چون سيستم پاداش در مغز آنها تقويت شده، تمايلي شديد به تكرار مصرف آنها پيدا مي كنند.از بين موادمخدر هروئين خيلي راحت تر در چربي حل مي شود. مغز انسان مقدار زيادي چربي دارد، بنابراين در مقايسه با مرفين و مشتقات آن، هروئين پس از مصرف در طي زمان كوتاه تري روي مغز اثر مي كند بنابراين آثار پاداش دهنده و خوشي آور و ضد درد سريع تري دارد.كدئين كه از مشتقات ترياك است به آساني در سيستم گوارش جذب شده و در بدن تبديل به مرفين مي شود. در يك مطالعه روشن شده كه در معتادان، يكي از آثار مصرف موادمخدر كاهش جريان خون در بعضي از نواحي مغز است.

اما گذشته از آثار ثابت شده مواد مخدر، مردم ممكن است با باورهاي غلط زير، اقدام به مصرف آنها كنند.

1- براي تسكين درد: اين مواد واكنش انسان را نسبت به حس درد كاهش مي دهند و روي عامل اصلي ايجاد درد هيچگونه اثري ندارند. بسياري از بيماري هاي بشر با درد همراه است، از جمله اضطراب، افسردگي، بيماري هاي استخوان و مفاصل، سرطان ها و بيماري هاي عفوني.اما مصرف كنندگان و توصيه كنندگان به مصرف مواد توجه ندارند كه نسبت به اثر ضد درد اين مواد تحمل ايجاد مي شود. يعني مثلا در پنجمين مصرف براي اينكه همان درد اوليه كاهش يابد بايد مقدار بيشتري مصرف شود، كه اين مقدار گاهي تا 30 برابر مقدار مصرف اوليه لازم مي شود.

2 _ عقيده غلط ديگري كه وجود دارد، اثر اين مواد بر روي بيماري هايي مثل قند يا ديابت است. به نظر مي رسد چنين باورهاي غلطي توسط قاچاقچيان دامن زده مي شود تا درآمد مالي بيشتري كسب كنند. يا مصرف كنندگان اين ادعا را مطرح مي كنند تا خود را گناهكار جلوه نداده، بگويند ما براي پيشگيري يا درمان اين بيماري ها، مواد مصرف مي كنيم. در هيچ تحقيق علمي اثر پيشگيري كننده و درماني براي اين مواد ثابت نشده است.

3 _ گاهي افراد بي اطلاع توصيه مي كنند كه مصرف موادمخدر براي كاهش آلام روحي و اضطراب و افسردگي و ساير بيماري هاي رواني كه نسبتا شايع و به شدت آزاردهنده هستند، مفيد است.اضطراب معمولا باتنگي نفس، احساس خفگي، تپش و احساس ناراحتي در قلب، سنگيني سر، احساس درد و ناراحتي در شكم و درد در ساير قسمت هاي بدن همراه است.تفكر غلط اثر تسكيني موادمخدر بر بيماري هاي رواني و اضطراب از آنجا ناشي شده كه اين مواد داراي اثر تسكين بخش و آرام بخش هستند، هر ماده آرام بخشي علائم ظاهري اضطراب را كاهش مي دهد، اكثر بيماري هاي روحي همراه اضطراب هستند، افسردگي كه بيماري قرن است در بسياري از موارد همراه با اضطراب است. بنابراين در اوايل مصرف، شخص كه به هر علت دچار اضطراب و ناآرامي روحي است ممكن است با مصرف مواد احساس آرامش كند. اما اين پديده ثابت شده كه در افراد مضطراب و ناآرام پس از اولين مصرف، خطر اعتياد بسيار بالا است و مواد اعتيادآور قطعا پس از مدتي، خود افسردگي زا و به تبع آن اضطراب آور خواهند بود.يعني در نهايت نه تنها با مصرف موادمخدر افسردگي، اضطراب و آلام روحي انسان كاهش مي يابد، بلكه تشديد هم مي شود زيرا تغيير خلق و ايجاد حالت شادي كاذب توسط موادمخدر فقط در اوايل مصرف ايجاد شده است.نوجوانان و جوانان در مقطعي از زندگي خود هستند كه بحران و ناآرامي روحي و اضطراب فراواني دارند و به همين دليل است كه با اولين آشنايي ها خطر اعتياد در آنها زياد است. نوجوان روابط اجتماعي و خانوادگي آرام و حمايت كننده اي لازم دارد تا آلام روحي او كاهش يافته به سمت اعتياد نرود.

4- توصيه ديگري كه ناآگاهان براي مصرف موادمخدر دارند در مورد مشكلات روابط جنسي مردان به خصوص مردان جوان است. مشكلات جنسي در آنان معمولا ريشه در هيجانات و اضطرابات شخص دارد اگر اين مواد در موارد نادري از مشكلات فوق بكاهد، در طولاني مدت باعث ايجاد افسردگي و كاهش ميل جنسي مي شود.

5 _ مواد مخدر يعني مشتقات مرفين حركات پيش برنده روده ها را كند مي كند و ترشحات آن را كاهش مي دهد.دردهاي دستگاه گوارش مي تواند ناشي از افزايش حركات دودي روده ها باشد. در اسهال اين حركت سريع و گاهي دردناك مي شود. در بسياري از هيجانات و اضطراب ها حركات لوله گوارش مختل شده، افزايش يا كاهش مي يابد. مثلا در روده هاي تحريك پذير عصبي دل درد، دل پيچه يا اسهال و يبوست متناوب وجود دارد. اگر مبتلايان به اين بيماري ها با موادمخدر آشنا شوند، خطر اعتياد جدي است. مثلا در مورد اسهال كه همراه با افزايش حركات روده اي است، اگر مشتقات ترياك در دسترس شخص بيمار قرار بگيرد با توجه به كند كردن حركات پيش برنده روده و بهبود ظاهري اسهال خطر اعتياد بعدي را دارد.

6 _ متأسفانه بعضي از كساني كه پس از رانندگي ممتد دچار خستگي مي شوند پس از چند بار مصرف و احساس رفع خستگي و سرخوشي كاذب، در دام اعتياد گرفتار مي شوند.

7 _ اين مواد حالت خمودگي، ابرگرفتگي شعور و با آگاهي ايجاد مي كنند يعني مي توانند بيداري بيش از حد بشر را كاهش دهند. زندگي پيچيده امروز، نياز به كار فكري زياد و گاهي خسته كننده دارد در واقع آدم هاي پركار و آنهايي كه در زندگي روزمره با مسايل پيچيده برخورد مي كنند مجبورند با تمام قواي فكري و ذهني خود وارد ميدان شوند. يعني بشر امروز براي تطابق با شرايط روزمره، بيش از حد بيدار و شايد دائم در حال جنگ فكري است، در حد اعلاي اين پديده بعضي آدم ها همانند خروس جنگي دائم هوشيارتر از مردم ديگر هستند. موادمخدر و الكل اين حالت بيداري بيش از حد را كاهش مي دهد. بنابراين آنهايي كه كار فكري شديد، يكنواخت و خسته كننده مي كنند با اولين آشنايي ها در معرض ابتلاي به اعتياد هستند و موادمخدر و الكل ابتدا آنها را آرام مي كند اما پس از مدتي قدرت مبارزه، كار و ثمر بخشي را از آنها مي گيرد.

8-قسمت اعظم دردهاي بشر روانزاد است، انواع كمردردها، پشت درد، سردرد، دل دردهاي مزمن، دردهاي عضلاني و استخواني، مي تواند جنبه رواني داشته باشد. كساني كه با مراجعه به پزشكان مختلف و استفاده از روش هاي مرسوم فرهنگي، تسكيني براي درد خود نمي يابند، در مقابل مواد مخدر بسيار آسيب پذير هستند.اين مواد اصل درد و عامل ايجاد كننده درد را از بين نمي برند فقط شخص را نسبت به درد بي تفاوت مي كنند.مثلا اگر كسي شكستگي داشته باشد، درد ايجاد شده سبب كم حركتي يا بي حركتي عضو شكسته شده مي شود و فرصتي براي محل شكسته ايجاد مي شود تا استخوان سازي صورت گرفته و محل شكستگي ترميم يابد اما مواد مخدر واكنش انسان را به درد كه همان بي حركتي و كم حركتي است از بين برده و عضو حركت كرده مي تواند جوش خوردن شكستگي را به تاخير بيندازد.

9 _ در مسير اعتياد بتا آندورفين ها كه مواد شبه مخدر درونزا هستند كاهش مي يابد، زيرا با ورود مواد مخدر خارجي به بدن سلول هاي مغز شخص معتاد تنبل شده و اين مواد درونزا را ترشح نمي كنند و مرفين خارجي جاي شبه مرفين هاي مفيد و توليد شده در بدن شخص را مي گيرد.بنابراين پس از ترك اعتياد و در حين آن كه مواد مخدر خارجي به بدن نمي رسد و مغز، ديگر مواد شبه مرفين درونزا ترشح نمي كند، درد و حالت روحي ناخوش و اضطراب و بي قراري در شخص زياد است كه البته پس از مدتي كه از ترك بگذرد مجددا مغز مواد لازم را ترشح خواهد كرد.

10 _ با كاهش آندورفين ها [مواد شبه مرفين درونزا] در مغز شخص معتاد و بدن او، خاصيت دشمن كشي مونوسيت ها كه از سلول هاي دفاعي بدن هستند كاهش مي يابد. بنابراين شخص معتاد نسبت به افراد سالم به عفونت ها حساستر است و زودتر مبتلا مي شود.

مواد مخدر آن دسته از سلول هاي دفاعي بدن را كه مسئول از بين بردن مهاجمان به بدن هستند، كاهش مي دهند و نيز با كاهش فعاليت آنها مي توانند سبب رشد سلول هاي سرطاني شوند.


اعتياد و اثر مواد مخدر بر دستگاه عصبی مرکزی

موادی که دستگاه عصبی مرکزی را تغيير می دهند مواد روان گردان هستند (الکل ؛ نيکوتين ؛ کوکائين) و موادی امثال اينها که اعتياد به آنها مشکل بزرگ بعضی از جوامع امروزی است. همچنين کافئين که در قهوه و نوشابه ها يافت می شود از جمله مواد روان گردان هستند. تمام اين مواد می توانند باعث وابستگی روانی مصرف کننده شوند و مهم تر از آن اين است که باعث وابستگی جسمی نيز می شود. 
اعتياد پاسخی فيزيولوژيک است که مصرف پی در پی مواد مخدر موجب آن می شود و عملکرد طبيعی نورونها و سيناپس هارا تغيير می دهد.هنگامی که عملکرد نورون يا سيناپسی توسط مواد مخدر تغيير کرد از آن پس آن نورون يا سيناپس به طور طبيعی به کار خود ادامه نمی دهد مگر با بودن موادمخدر. 

شخص با مصرف پی در پی مواد مخدر به آن معتاد می شود و بدن او نسبت به آن ماده مخدر عادت می کند.شخص معتاد بايد با گذشت زمان مقدار ماده مخدر مصرفی اش را افزايش داده تا نياز بدنش تامين شود.نيکوتين ماده ای اعتياد آور است که در برگهای گياه تنباکو يافت می شود.اين ماده بسيار سمی است و حدود60 ميلی گرم از آن برای انسان مرگ آور است. نيکوتين سريعا وارد جريان خون شده و در بدن به گردش در می آيد.عملکرد نيکوتين در مغز شبيه به عملکرد انتقال دهنده عصبی استيل کولين است.
نيکوتين به دليل شباهت ساختاری با استيل کولين به محلهای مخصوصی در سلول عصبی که به طور طبيعی محل ها گيرنده های استيل کولين هستند متصل می شوند.اين جايگاهها از مراکز کنترل مغز هستند که بسياری از فعاليت های مغزی را کنترل می کنند.اتصال نيکوتين به سلولهای عصبی موجب تغييرات بسياری می شود پس از مدتی بدن فرد سيگاری تنها در حضور نيکوتين به جای استيل کولين به طور طبيعی کار می کند و در حضور حذف نيکوتين حالت طبيعی بدن مختل می شود.هنگام بدست آمدن اين حالت تنها راه برگشت بدن به حالت طبيعی کشيدن سيگار است.در اينجا است که می گوييم فرد سيگاری معتاد به کشيدن سيگار است.

داروهای روان گردان نوعی مواد مخدرند که در تسکين درد و القای خواب نقش بسزايی دارند. بسياری از اين مواد از گياهان تيره خشخاش به دست می آيند. مواد مخدری که از ترياک استخراج می شوند شامل: مورفين، هروئين و کدئين هستند. پزشکان برای تسکين درد بيماران گاه کدئين تجويز می کنند. مورفين نيز يکی از موثرترين تسکين دهنده های درد می باشد که امروزه در پزشکی مورد استفاده قرار می گيرد. گيرنده های درد محرکهايی که باعث درد می شوند را شناسايی می کنند.درد در بدن نقش اهميت زايی دارد درد به ما می گويد که يکی از بافتهای بدن ما زخمی و يا آسیب ديده شده است.وقتی عضوی آسيب ديده می شود از انتهای اعصاب آسيب ديده ی آن پيام هايی انتقال داده می شود که باعث احساس درد می شود.پيامهای عصبی حامل درد را به نخاع و سپس به مغز انتقال می دهند.پس از رسيدن پيام عصبی درد به طناب عصبی؛ پيام درد بوسيله گروهی از انتقال دهنده های عصبی به نام انکفالين ها سرکوب می شوند.زمانی که انکفالين ها به نورونهای نخاع می پيوندند از انتقال پيام به مغز جلو گيری می کنند .مواد مخدر عملکردی مشابه به انکفالين ها دارند و به گيرنده های پروتئينی درد در طناب عصبی می پيوندند و از انتقال پيام درد به مغز و احساس درد جلوگيری می کنند.



- در اين سايت ميتونيد اطلاعات جالب و كاملي (عكس و ... ) در باره ي انواع مواد مخدر كسب كنيد. (حتما توصيه ميشود)


- مشروبات الکلي

-با نوشيدن مشروبات الکلي ، الکل بسرعت در معده و روده جذب شده و با انحلال در آب پلاسما وارد جريان خون مي شود. الکل چند مرکز را در مغز تحت تاثير قرار مي دهد. اين مراکز به ترتيب اثر عبارتند از :
1- بافت خاکستري که بزرگترين قسمت مغز است.سلولهاي اين بافت ، اطلاعات حسي شما را پردازش مي کند، فرآيند تفکر و هوشياري شما را به عهده دارد و آغازگر بيشتر حرکات ماهيچه اي شماست.
الکل در اين بخش ، کار مراکز رفتارهاي بازدارنده (نه نوروترانسميترهاي بازدارنده) را مختل مي کند. در اين صورت شخص پر حرف مي شود ، اعتماد به نفس بيشتري احساس مي کند و ديگر چندان به قوانين بازدارنده اجتماعي پايبند نيست.
پردازش اطلاعات حسي را کند مي کند در نتيجه شخص در حسهاي پنجگانه خود دچار مشکلاتي مانند تاري ديد، کاهش شنوايي ، بي حسي پوست و غيره مي شود و آستانه درد نيز در او بالا مي رود (درد را کمتر حس مي کند) فرآيندهاي فکري را متوقف مي کند و اين باعث مي شود شخص نتواند بخوبي قضاوت يا فکر کند.

2- دستگاه ليمبيک که احساسات و حافظه را کنترل مي کند. وقتي الکل بر اين بخش اثر مي گذارد شخص دچار احساسات اغراق آميز (مانند خشم ، پرخاش ، تهاجم) و ضعف حافظه مي شود.

3- مخچه که حرکت ماهيچه هاي بدن را هماهنگ مي کند. به زبان ساده ، مخچه با اثرگذاري بر سيگنال هاي حرکتي ماهيچه ها، دقيق و بي نقص بودن حرکات را کنترل مي کند و مانع لرزش اعضا يا ناشيانه بودن و بروز اشتباه در حرکات مي شود. با تاثير الکل بر اين بخش ، حرکات ماهيچه اي ناهماهنگ خواهد شد. علاوه بر هماهنگي حرکات ارادي ، مخچه هماهنگي حرکات ظريف موردنياز براي حفظ تعادل را نيز به عهده دارد؛ بنابراين با رسيدن الکل به مخچه ، شخص تعادل خود را براحتي از دست مي دهد. تلوتلو خوردن آدم مست به همين علت است.

4- بصل النخاع يا ساقه مغز. تمامي اعمال غيرارادي بدن مانند تنفس ، تپش قلب ، دما و هشياري را کنترل مي کند. وقتي الکل به مراکز بالايي بصل النخاع مي رسد به شخص احساس خواب آلودگي دست مي دهد که با افزايش BAC ممکن است به بيهوشي بينجامد. اگر BAC به قدري زياد شود که بتواند بر اين فعاليت ها اثربگذارد شخص ممکن است به کندي نفس بکشد يا فشار خون و دماي بدن افت کند و در نهايت به کاهش و توقف اين علايم حياتي و مرگ بينجامد

نقل از: http://robot.ir/blog/mollasadra/pages.php?show&id=000122



 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نارسايي گردن رحم (Cervical Insufficiency)

بازديد: 101

نارسايي گردن رحم (Cervical Insufficiency)




 


گردن رحم (cervix) چيست؟
گردن رحم قسمت باريك، لوله شكل و تحتاني رحم است كه به طرف مهبل كشيده مي شود. (كلمه cervix در لاتين به معناي گردن است) در شرايط غير حاملگي، گردن رحم به ميران كمي باز است تا اسپرم داخل رحم شود و نيز خون قاعدگي خارج گردد. در زمان حاملگي ترشحاتي اين لوله را پر مي كنند و سد محافظي به نام پلاك موكوسي تشكيل مي دهند. در طي يك حاملگي طبيعي، گردن رحم تا اواخر سه ماهه سوم حاملگي قوامي سفت داشته، طول آن بيشتر است و بسته مي ماند و در سه ماهه معمولا نرمتر، كوتاه تر و متسع شده و براي زايمان آماده مي شود.

نارسايي گردن رحم به چه معناست؟
اگر در شروع حامگي گردن رحم نرم تر، ضعيف تر و يا كوتاه تر از حالت عادي باشد ممكن است بدون ايجاد انقباضات حاملگي، در سه ماهه دوم و يا اويل سه ماهه سوم بر اثر افزايش وزن جنين و افزايش فشار به آن كوتاه و متسع شود. اين وضعيت كه بعنوان "نارسايي گردن رحم" شناخته مي شود مي توانند سبب سقط جنين در سه ماهه دوم، پاره شدن زودرس كيسه آب يا زايمان زودرس (قبل از هفته 37) شود.

تشخيص نارسايي گردن رحم
در گذشته اين عارضه بعد از چندين سقط در سه ماهه دوم و يا زايمان زودرس تشخيص داده مي شد. امروزه، اگر شما در معرض اين عارضه باشيد پزشكتان ممكن است از هفته هاي 16 تا 20 بطور مرتب براي شما سونوگرافي داخل مهبلي (Transvaginal Ultrasound) درخواست كند. اين سونوگرافي ها به پزشك در اندازه گيري طول گردن رحم و كنترل علائم كوتاه شدن زودرس آن كمك مي كند.

در صورتيكه در سونوگرافي هاي متوالي تغييرات قابل ملاحظه اي مشاهده شود، بيمار ريسك بيشتري براي زايمان زودرس دارد و هر چه گردن رحم كوتاه تر باشد ريسك بيمار بيشتر است. البته بايد توجه داشت كه تشخيص اين عارضه كمي مشكل است و در مورد اينكه درمان هاي موجود به جلوگيري از سقط يا زايمان زودرس كمك مي كنند يا خير اختلاف نظر وجود دارد. اما يك فايده هشدار زودرس اين است كه به بيمار فرصت مي دهد از داروهاي كورتيكواستروئيدي استفاده كند. اين داروها مشكلات را در نوزادان نارس به حداقل مي رسانند. در صورتيكه هر يك از علائم زير را مشاهده كرديد بلافاصله با پزشك خود تماس بگيريد:

تغيير در مقدار يا وضعيت ترشحات مهبلي بويژه ترشحات چسبناك يا آبكي 
لكه بيني يا خونريزي 
دردهاي شبيه به دردهاي قاعدگي 
چه كساني بيشتر در معرض خطرند؟
افرادي كه بيشترين خطر متوجه آنهاست عبارتند از:

كسانيكه سابقه سقط بدون علت در سه ماهه دوم و يا زايمان زودرسي كه ناشي از علل ديگر نظير دردهاي زود هنگام و پارگي جفت نبوده دارند. در صورتيكه اين سابقه بيشتر از يك بار تكرار شده باشد احتمال خطر بيشتر است. 
كسانيكه اعمالي تشخيصي يا درماني نظير cone biopsy يا LEEP بر روي گردن رحم آنها انجام شده است. 
كسانيكه هنگاميكه مادرشان آنها را حامله بوده است از داروي DES استفاده مي كرده است. (در گذشته پزشكان براي جلوگيري از سقط اين دارو را تجويز مي كردند ولي استفاده از آن در دهه 1970 بدليل بي اثر بودن و عوارضي كه بر دستگاه توليد مثل جنين داشت متوقف شد.) 
كسانيكه گردن رحم در آنها در طي زايمان هاي قبلي يا مواردي نظير كورتاژ صدمه ديده و يا چندين بار سابقه ختم حاملگي دارند. 
كسانيكه گردن رحم در آنها بطور غير عادي كوتاه است. 
بيمار چه اقداماتي بايد انجام دهد؟
اگر سونوگرافي نشاندهنده كوتاه بودن گردن رحم باشد و حاملگي قل از هفته 24 باشد، پزشك ممكن است cerclage را پيشنهاد كند. در اين روش دور گردن رحم با نخ مخصوصي بسته مي شود و اين سبب تقويت شدن گردن رحم و بسته ماندن آن مي گردد. البته در مورد بكارگيري اين روش اختلاف نظرهايي وجود دارد.

بعضي تحقيقات جديد مؤثر بودن اين روش را در جلوگيري از سقط، PPROM، و زايمان زودرس جز در موارد معدود زير سوال برده اند. اين روش مي تواند مشكلاتي ايجاد كند كه خود سبب زايمان زوردس هستند. از جمله اين مشكلات مي توان به عفونت رحمي، پارگي كيسه آب، و انقباضات رحمي ناشي از التهاب رحم اشاره كرد.

متخصصين هنوز به اين سؤال پاسخي نداده اند كه آيا فوايد cerclage در موارد خاص به خطراتش مي ارزد يا خير؟ زناني كه به نظر مي رسد از اين روش فايده ببرند آنهايي هستند كه سه بار يا بيشتر بدون پيدا شدن دليل خاصي سقط يا زايمان زودرس داشته اند. در اين بيماران معمولا در هفته هاي 13 تا 16 و قبل از شروع تغييرات گردن رحم، cerclage انجام مي شود. به نظر مي رسد cerclage در اين زمان نسبت به هفته هاي بالاتر حاملگي و زماني كه گردن رحم شروع به تغيير كرده است خطرات كمتري دارد.

cerclage زير بيهوشي عمومي، نخاعي و يا اپي دورال انجام مي شود و بيمار مي تواند همانروز و يا روز بعد به خانه برگردد. به بيمار توصيه مي شود كه چند روزي استراحت كند و در اين چند روز ممكن است خونريزي خفيف و يا انقباضات رحمي داشته باشد. بهتر است بيمار براي مدتي (و يا احتمالا تا آخر حاملگي) آميزش جنسي نداشته باشد. پزشك ممكن است براي جلوگيري از عفونت و يا زايمان زودرس داروهايي تجويز كند و همچنين بيمار تا زمان برداشتن بخيه هاي cerclage كه معمولا هفته 37 خواهد بود از نظر علائم تحت نظر باشد. بيمار معمولاً بعد از هفته 37 نگراني نداشته و بايد منتظر زايمان باشد.

بعضي پزشكان علاوه و cerclage و يا حتي به جاي آن استراحت مطلق را تجويز مي كنند. هر چند شواهد محكمي مبني بر اينكه استراحت مطلق و ماندن در تخت خواب مؤثر است وجود ندارد ولي از نظر تئوري اين كار براي برداشتن وزن از روي رحم ممكن است كمك كننده باشد. بيمار ممكن است از آميزش جنسي هم منع شود.


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نانو مواد در پزشكي

بازديد: 127

نانو مواد در پزشكي




 


گرد آورنده : اسماعيل بي آزار
امروزه با گسترش عرصة فناوري‌نانو، به ويژه در زمينة نانومواد، کاربردهاي زيادي براي اين مواد در علوم پزشکي مشاهده شده است، لذا توجه محققان علوم پزشکي را به خود جلب کرده است. با توجه به اهميت نانومواد در علوم پزشکي در زير بعضي از خواص و کاربردهاي آن به صورت اجمالي بررسي مي‌شود. 
1) نانومواد خام و ساختاري
از نانوذرات و نانوبلورها مي‌توان به عنوان مواد زيست‌سازگار در پوشش‌دهي، كپسوله‌کردن داروها، جايگزيني استخوان، پروتزها و در کاشتني‌ها استفاده كرد. مواد نانوساختاري نيز شكل ديگري از نانومواد خام مي‌باشند كه عملكرد ويژه‌اي دارند. نمونه‌هاي اين مواد نانوساختاري، نقاط كوانتومي و درخت‌سان‌ها مي‌باشند که در زير انواعي از آن‌ها ذكر شده است.
1,1 ) نانوپليمرها 
نانوپليمرها در پزشكي به شکل‌هاي زير به كار برده مي‌شوند:
- داروي پليمري: از يك پليمر فعال زيستي تشکيل شده است.
- پيوند دارو با پليمر: از يك پليمر محلول در آب، يك عامل مناسب و يك اتصالگر كه عوامل‌، پليمر و هدف را به هم متصل مي‌كند تشكيل شده است.
- پيوند پروتئين با پليمر: بلوك پليمري شامل يك بخش آب‌دوست و يك بخش آب‌گريز است كه در محلول‌هاي آبي مايسل‌هايي را به وجود مي‌آورد تا در سيستم رهايش دارويي به كار روند.
- درخت‌سان‌ها: مولكول‌هايي با قطر 10-1 نانومتر هستند. اين مولكول‌ها مي‌توانند از منافذ عروق و بافت‌هاي كوچك در ابعاد نانو عبور نمايند. درخت‌سان‌ها در سيستم رهايش دارو به كار گرفته مي‌شوند و ظرفيت گيرايش در حدود %25 (w/w) را دارا مي‌باشند.
- ليپوزوم‌ها: ليپوزوم‌ها وزيكول‌هاي دولايه فسفوليپيدي كوچكي مي‌باشند كه پايه آنها مولكول‌هاي آمفي‌فيليك فسفو‌ليپيدي است كه ليپوزوم‌ها را در محيط‌هاي آبي شكل مي‌دهند. انتهاي آب‌دوست آنها به طرف آب و طرف آب‌گريز آن به سمت مركز لايه مي‌باشد. ليپوزوم‌ها مي‌توانند تك‌لايه‌هايي به ‌اندازه 50-20 نانومتر و دو لايه‌هايي با اندازه‌اي بالاتر از10 ميكرومتر به وجود آورند. 
- نانوذرات ليپيدي جامد: ليپيدهاي جامد در داروهاي آب‌گريز به‌ كار برده مي‌شوند كه داراي قطري مابين 50 نانومتر تا 1 ميكرومتر مي‌باشند. ليپيدهاي فيزيولوژيكي همانند گليسريدها توانايي زيستي و تخريب‌پذيري مناسب‌تري را دارند.
2.1 ) فولرين‌ها و نانولوله‌ها 
اين مواد شگفت‌انگيز شكل جديدي از مولكول‌هاي كربن هستند و با ايجاد تغييراتي در آنها، به صورت زيست‌سازگار با بدن بوده (به صورت غيرمحلول) و كاربردهاي مفيدي در پزشكي دارند. بيشترين كاربرد اين مواد در پزشكي در ساخت ماهيچه‌هاي مصنوعي، سيستم رهايش دارو و همچنين در ساخت عروق (با ويژگي انحراف گلبول‌ها و جلوگيري از رسوب آنها) است. اين تركيبات به وسيله گروه‌هاي شيميايي فعال مي‌شوند و براي اتصالات آنزيمي گيرنده‌ها، مناسب مي‌باشند. 
3,1 ) نانوذرات غيرآلي
- نانوذرات فسفات كلسيم 
نانوذرات فسفات كلسيم از نمك‌هاي غير آلي تهيه شده و قطري ما بين 400 تا 600 نانومتر دارند. اين ساختارها مي‌توانند % 20 w/w پروتئين‌ها را پر نمايند. همچنين از اين ذرات مي‌توان به صورت ويزيكول در واكنش‌ها استفاده كرد. بهترين ويژگي اين مواد سايش آنهاست و بر عكس آلومينيوم كه در بعضي مواقع سيستم ايمني بدن را تحريك مي‌كند اين نانوذرات خطرشان حدود 100 برابر كمتر از آلومينيوم است. 
- نانوذرات طلا
نانوذرات طلا به علت داشتن خاصيت چسبندگي، كانديداي مناسبي براي سيستم رهايش دارويي مي‌باشند.
كاربرد ديگر اين نانومواد كامپوزيت‌هايي است كه داراي هسته‌هاي دي‌الكتريك و پوسته‌هاي طلا مي‌باشند. البته اين کامپوزيت‌ها هم براي سيستم رهايش دارويي مناسب مي‌باشند. با انتخاب نسبت درستي از اندازه هسته به پوسته، ويژگي‌هاي متفاوتي حاصل مي‌گردد. نانوذرات در بهترين نسبت اندازه، ماكزيمم جذب را در نزديكي مادون قرمز نشان مي‌دهند. با تابش طول موج مناسب به اين نانوذرات در بافت‌هاي عمقي پوست، اين نانومواد گرم شده و نوع جديدي از رهايش دارويي ايجاد مي‌شود.
- نانوذرات سيليكاتي 
نانوذرات سيليكاتي در سيستم رهايش DNA استفاده مي‌شوند. كلوئيدهاي SiO2 كه سطوح آنها با آمينوالكيل‌سيلان‌ها به طور كووالانسي اصلاح شده‌اند، كمپلكس‌هاي مناسبي با DNA ايجاد مي‌نمايد، كه نسبت به ديگر حامل‌هاي DNA اين نانوذرات سميت كمتري را از خود نشان داده‌اند.
4,1) مواد كامپوزيتي و نانوالياف‌‌هاي آلي 
نانوالياف‌هاي آلي همانند نانوالياف‌هاي كربني (pcu15-c ) چسبندگي سلولي بالايي در استئوبلاست‌ها نشان مي‌دهند. نانوالياف‌هاي كربني در کاشتني‌هاي دنداني و ارتوپدي هم كاربرد دارند. آنها وزن كمي دارند و همانند بلور‌هاي Hap گسستگي بالايي از خود نشان مي‌دهند.
2) پوشش‌دهي نانومواد در كاشت‌ بافت‌ها 
فناوري‌نانو در توليد مجدد بافت‌هاي بدن، بافت‌هاي جايگزين و به عنوان ترميم كننده، ايده جديدي ارائه نموده است .
مواد کاشتني در بدن ممكن است باعث واكنش‌زايي سيستم ايمني بدن، خوردگي، اتصال نامناسب و كوتاه مدت گردد. اين عوارض سبب مي‌شوند كه مجدداً (به علت شل شدگي) روي کاشتني‌ها عمل جراحي صورت گيرد. بنابر اين براي اتصال، چسبندگي بيشتر و توليد يك منطقه سطحي به حجمي بزرگ‌تر و نيز رفع اين عوارض از روش‌هايي مانند پوشش کاشتني‌ها استفاده ‌مي‌شود. اين روش در کاشتني‌هاي بافت‌هاي سخت مانند استخوان و دندان كاربرد بيشتري دارد.
1,2) پوشش کاشتني‌ها
رويكرد جديد، براي افزايش طول عمر کاشتني‌، پوشش دادن نانوساختاري سطوح کاشتني‌‌ها مي‌باشد.
مواد زيست‌سازگار نانوساختار نسبت به نوع ماكروساختار آن عملكرد زيستي بهتري نشان مي‌دهند. ِنانومواد استفاده شده در پوشش‌دهي کاشتني‌ها مي‌توانند باعث افزايش زيست‌سازگاري، چسبندگي، ماندگاري و دوام آنها شوند. کاشتني‌هاي دنداني و ارتوپدي چندين سالي است كه به كار برده مي‌شوند. (از ذرات هيدروكسي آپاتيت (HAP ) براي پوشش کاشتني‌هاي hip كه در سال 1960 ميلادي مطرح شده و امروزه كاربرد زيادي در بدن دارد استفاده مي‌شود. اين ذرات علاوه بر پوشش کاشتني hip، در پيچ‌هاي فلزي نيز استفاده مي‌شوند).
نانومواد ديگري همانند پلي وينيل الكل (PVA) (به عنوان پوشش‌دهنده و کاشتني‌ در رگ‌هاي خوني در قلب مصنوعي، پيوند عروق و كاتترها و به عنوان پخش‌كنندة لخته‌هاي خوني و جلوگيري از شكل‌گيري آنها)، كيتوسان و دكستران در نانوذرات مغناطيسي (براي جداسازي يا از بين بردن سلول‌هاي سرطاني و ميكروارگانيسم‌ها) امروزه مورد تحقيق و مطالعه زيادي قرار گرفته‌اند
الف) پوشش نانوساختار الماس 
آلياژهاي Co-Cr براي اتصالات و پلي‌اتيلن‌ها با وزن مولكولي بالا در حفرات به كار مي‌روند، اما مشكل اينجاست كه آلياژهاي كبالت زيست‌سازگاري مناسبي با بدن ندارند و پلي‌اتيلن با وزن مولكولي بالا نيز به علت سايش بالا و شل‌شدن براي بدن مناسب نمي‌باشد. تيتانيوم به عنوان يك جايگزين داراي زيست‌سازگاري مناسبي است اما باز هم مشكلات زيستي را به همراه دارد. يكي از راه‌هاي مناسب براي بالا رفتن كيفيت كاشتني‌هاي تيتانيوم، پوشش‌دهي آنها با الماس مي‌باشد. اين پوشش مي‌تواند با روش‌CVD بر روي کاشتني‌ها رسوب داده شود. لذا با انتخاب مناسب شرايط فرآيند (تركيب گاز) مي‌توان لايه‌هاي نانو بلوري الماس، با ضخامت حدود 15 نانومتر ايجاد كرد. اين لايه‌ها زيست‌سازگاري بالايي داشته و براي اشخاصي كه حساسيت دارند مناسب مي‌باشند.
ب) هيدروكسي آپاتيت (HAP) 
حدود %70 وزن استخوان را HAP تشكيل مي‌دهد اين ماده به علت كنش فيزيكي قوي، براي کاشتني‌ها مناسب است.HAP براي پوشش دادن کاشتني‌هاي تيتانيومي و كبالت كروم به كار مي‌رود تا باعث تسريع استخوان‌سازي شود. اين به علت شباهت ساختاري اين ذرات به استخوان و چسبندگي سلولي آنها مي‌باشد. نانوذرات HAP با ويژگي‌هاي مشابه به استخوان بدن، يك ماده مناسب براي پوشش مي‌باشند. کاشتني‌هاي استخواني ساخته شده با مواد متداول شكننده‌اند، اين به علت اندازة بزرگ دانه‌ها و همچنين آلودگي‌هاي سطوح مولكولي و ناخالصي‌هاست، كه در نهايت باعث پس‌زدگي کاشتني از بدن مي‌گردد.
با بهره‌گيري از نانوذرات HAP درصد خلوص مولكولي افزايش و ويژگي‌هاي مكانيكي نيز بهبود مي‌يابد. كاشتني‌هايي با چنين پوششي، كمترين شكستگي و پس‌زدگي را خواهند داشت. همچنين براي چسبيدن به استخوان و موارد ديگر نيز از نانوذرات HAP براي پوشش استفاده مي‌شود. 
پ) پوشش‌دهي استنت‌ها (Stents) 
بيماران قلبي دچار عارضة بسته شدن عروق كرونر از استنتهاي خيلي كوچك فلزي به عنوان داربست استفاده مي‌نمايند. اين استنت‌ها از نوع فولاد مي‌باشند كه در عروق جاي مي‌گيرند تا جريان خون به قلب را برقرار كنند و عروق را باز نگه دارند. حدود 30 تا 50 درصد استنت‌ها به علت رشد بافت همبند در محل زخم، باعث بسته شدن يا به خطر افتادن جان بيمار به دليل بسته شدن عروق خوني مي‌گردند. مي‌توان با استفاده از نانوذرات تيتانيوم و ديگر مواد به عنوان ماده زيست‌سازگار و پوشش‌دهنده، احتمال ترمبوز را كم نمود. 
ت) نانوذرات به عنوان سطوح آنتي باكتري 
نانوذراتي همانند TiO2 به دليل ويژگي‌ فوتوكاتاليستي اثر ضد باكتري دارند. همچنين به دليل اندازة كوچك‌شان شفافند. كاربرد ضد ميكروبي نانوذرات تيتانيوم بر روي سطح مي‌تواند براي تجزيه مواد مضر محيطي استفاده گردد.
3) داربست‌هاي توليد مجدد بافت
مواد نانوساختاري باعث بهبود ويژگي‌هاي داربست بافتي مي‌شوند. همچنين باعث بهبود عملكرد در زمينه‌هايي همانند تاثيرگذاري در ساختار داربست (مانند درصد تخلخل، اندازه سوراخ ها و استحكام‌دهي مكانيكي داربست) مي‌شوند.
4)نانومواد در مواد كاشتني‌‌ ساختاري 
استخوان يك ماده با استحكام بالاست. استخوان بيشتر از ساير ساختارهاي بدن داراي اتصالات دروني با سوراخ‌هاي مرتبط مي‌باشد كه اجازه عبور مواد مغذي و سيالات بدن را از خود مي‌دهد. در مواردي همانند شكست استخوان، عيوب استخواني و غيره، استخوان‌ها نيازمند جبران يا جايگزيني مي‌باشند. 
مواد نانوساختاري همانند نانوسراميك‌هاي با استحكام بالا ( هيدروكسي آپاتيتHAP و آپاتيت فسفات كلسيم CPA) به عنوان پركننده و شكل‌دهندة عيوب استخواني، در ترميم و جبران بافت استخواني به كار برده مي‌شوند. لازم به ذكر است كه استخوان به طور طبيعي داراي 70 % وزني HAP مي‌باشد. نانوسراميك‌ها علاوه بر جايگزيني با استخوان‌هاي سبك و استحكام كم، براي استخوان‌هاي وزين و مستحكم نيز به كار مي‌روند. از نانوسراميك‌هاي CPA، با اندازه ذراتي در حدود 50 نانومتر نيز با اتصال به همديگر به عنوان رابط بافت استخواني استفاده مي‌شود. 
5) نانومواد قابل جذب در بدن
پليمرهاي قابل جذب در بدن در كاربردهاي پزشكي مانند توليد نخ‌هاي بخيه كاربرد وسيعي دارند. كاشتني‌هاي نانوساختاري قابل جذب در بدن به گونه‌اي سنتز مي‌شوند تا با سرعتي مناسب تجزيه گردند و به سمت التيام بافت هدايت شوند. البته اين نانوذرات در سيستم رهايش دارويي هم كاربرد فراواني دارند.
6) مواد هوشمند (Intelligent materials)
اين مواد با تغييرات محيطي همانند دما, فشار, و ... تغيير مي‌يابند. اين تغيير بر اثر فرايندهاي فيزيكي و شيميايي حاصل از مكانيزم‌هاي تاثيرگذار بدن مي‌باشد. به عنوان نمونه، ماهيچه‌هاي مصنوعي با استفاده از پليمرهاي هوشمند در برابر ويژگي‌هاي مكانيكي خم و راست مي‌گردند و انعطاف پذير مي‌باشند. نمونه ديگري از اين مواد، هيدروژل‌ها هستند كه در سيستم رهايش دارويي بكار مي‌روند و در محيط شيميايي بدن قابل حل مي‌باشند.


 




منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

وقتي براي درد، علت جسمي يافت نمي شود

بازديد: 39

وقتي براي درد، علت جسمي يافت نمي شود




 


برخي از افراد بدون اينكه علتي ظاهري يافت شود از دردهاي مزمن شكايت مي كنند. به رغم اينكه پزشك معاينات جسمي و آزمون هاي مكرري انجام مي دهد، هيچ علت يا عارضه جسمي قابل تشخيص براي درد بيمار نمي يابد. اين وضع به آن معنا نيست كه درد وجود ندارد. درد ماهيتاً يك احساس ذهني است. درد يك حس عيني يا ملموس نيست. هيچ تست آزمايشگاهي يا عكس راديوگرافي نمي تواند درد را نشان دهد. 
درد يك فرد ممكن است مربوط به عواملي باشد كه تشخيص آنها به آساني ممكن نباشد. همچنين ممكن است شيوه معمول پردازش پيام هاي درد در مغز يا نخاع در يك فرد دچار اختلال شده باشد، مانند دردي كه فردي كه دست يا پايش قطع شده در محل عضوي كه ديگر وجود ندارد حس مي كند. حتي آسيب هاي نامحسوس به اعصاب ممكن است درد شديدي به وجود آورد. 
سندروم هاي بحث برانگيز
دانشمندان پس از سالها پژوهش هنوز نتوانسته اند علت جسمي دقيق گروهي از بيماري هاي دردآور را تعيين كنند، از جمله اين سندروم هاي دردمزمن مي توان به اينها اشاره كرد:
*فيبروميالژي(دردهاي مبهم در تمام بدن، كه در نقاط حساس خاصي شدت بيشتري دارد)
*سندروم خستگي مزمن(خستگي و دردهاي مبهم در همه بدن) 
*سندروم روده تحريك پذير(درد شكمي، يبوست يا اسهال)
*سيستيت انترستيل(درد مثانه)
*وولودينيا(درد در دستگاه تناسلي خارجي زنان)
در برخي از افراد ممكن است دو يا چند مورد از سندروم هاي فوق همراه هم ديده شود. براي همين است كه پژوهشگران معتقدند ممكن است علت مشتركي براي برخي از اين اختلالات وجود داشته باشد؛ اختلالاتي كه عمدتاً در زنان رخ مي دهند.
نظريه ها در مورد علل احتمالي
سندروم خستگي مزمن و درد مثانه(سيستيت انترستيل) ممكن است مربوط به اختلالات دستگاه ايمني يا آلرژي ها باشند. يك احتمال ديگر وجود عفونت يا نوعي ضربه است كه آغاز كننده اين بيماري ها بوده است.بسياري از افرادي كه از درد مزمن رنج مي برند حساسيت بيش از حدي به درد دارند. پژوهشگران هنوز در حال تلاش براي تعيين علت اين حساسيت هستند، اما عاملي كه در بيماران مبتلا به فيبروميالژي ديده مي شود وجود سابقه حوادث تنش زا در دوران كودكي است، ممكن است اين حوادث باعث حساس شدن سازوكارهاي پردازش كننده درد در مغز شده باشند.
برخي اوقات، درد يك شخص قابل انتساب به رفتارهايي است كه او در دوران كودكي آموخته است.
شايد والدين فرد تنها هنگامي كه او مريض بوده به او توجه نشان مي داده اند. حتي امروزه نيز دوستان و بستگان فردي كه دچار بيماري يا درد باشد توجه بيشتري به او نشان مي دهند. بسياري افراد ممكن است حتي بدون اينكه آگاه باشند براي جلب توجه در بيان درد خود اغراق كنند.
تأثير ذهن بر بدن 
ذهن و بدن شما بر هم تأثير مي گذارند. بسياري از ما هنگامي كه با اضطراب در اتاق انتظار دندانپزشكي نشسته ايم احساس دل آشوبه را تجربه كرده ايم يا اينكه پس از ترك محيط پراسترس كاري سردرد شما به طور معجزه آسايي ناپديد مي شود. 
برطرف شدن سردرد شما به اين ترتيب به معناي آن نيست كه سردرد شما خيالي بوده است. بسياري از افراد مبتلا به درد مزمن به خصوص هنگامي كه علت جسمي يافت نمي شود دچار اين نگراني مي شوند كه ديگران فكر كنند درد آنها ناشي از اختلال رواني است.دكتر ديويد مارتين متخصص بيهوشي و پزشكي درد در كلينيك مايو در روچستر مي گويد: به يك معنا درد هميشه احساس ذهني و مربوط به تجربه شخصي است.وجود آن را نمي توان تشريح يا ثابت كرد.درد شامل پاسخي حسي و نيز عاطفي است كه منحصر به فرد است. 
داروهاي مفيد
پزشك شما ممكن است براي برطرف شدن دردهاي مزمني كه در بالا ذكر شد، براي شما داروي ضدافسردگي تجويز كند، اما علت تجويز اين داروها آن نيست كه شما افسرده ايد. داروهاي ضدافسردگي سه حلقه اي مانند آمي تريپ تيلين، نورتريپ تيلين و... فرآيندهاي شيميايي را در مغز و نخاع شما تشديد مي كنند كه به طور معمول باعث مهار درد مي شوند. همچنين اين داروها الگوي خواب فرد را بهبود مي بخشند كه به خصوص به افراد مبتلا به سندروم خستگي مزمن يا فيبروميالژي كمك مي كند. 
در برخي موارد درد ناشي از آسيبي است كه به اعصاب وارد آمده است. داروي گابانيتين(ياNeurontin)، يك داروي ضد تشنج، اغلب در تسكين دادن درد ناشي از اعصاب صدمه ديده در جريان ديابت يا زونا به خوبي مؤثر است. 
كاهش استرس براي كاهش درد
استرس مي تواند درد مزمن را تشديد كند. برنامه هاي توانبخشي درد، معمولاً كه در برخي بيمارستان ها وجود دارد، به شما كمك مي كند استرس را در زندگيتان كاهش دهيد و در واكنش به استرس غيرقابل اجتناب آرامشتان را حفظ كنيد. 
اگر درد مزمن شما به درمان هاي متعارف پاسخ ندهد، كاستن از واكنش استرس و افزايش دادن فعاليت ها ممكن است بهترين چيزي باشد كه شما مي توانيد براي كنترل كردن موقعيت و بازيابي زندگيتان انجام دهيد. 
منبع:وب سايت مايوكلينيك
نقل از: http://www.hamshahri.net/hamnews/1385/850302/news/diet.htm#s9768


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

وقتي براي درد، علت جسمي يافت نمي شود

بازديد: 69

وقتي براي درد، علت جسمي يافت نمي شود




 


برخي از افراد بدون اينكه علتي ظاهري يافت شود از دردهاي مزمن شكايت مي كنند. به رغم اينكه پزشك معاينات جسمي و آزمون هاي مكرري انجام مي دهد، هيچ علت يا عارضه جسمي قابل تشخيص براي درد بيمار نمي يابد. اين وضع به آن معنا نيست كه درد وجود ندارد. درد ماهيتاً يك احساس ذهني است. درد يك حس عيني يا ملموس نيست. هيچ تست آزمايشگاهي يا عكس راديوگرافي نمي تواند درد را نشان دهد. 
درد يك فرد ممكن است مربوط به عواملي باشد كه تشخيص آنها به آساني ممكن نباشد. همچنين ممكن است شيوه معمول پردازش پيام هاي درد در مغز يا نخاع در يك فرد دچار اختلال شده باشد، مانند دردي كه فردي كه دست يا پايش قطع شده در محل عضوي كه ديگر وجود ندارد حس مي كند. حتي آسيب هاي نامحسوس به اعصاب ممكن است درد شديدي به وجود آورد. 
سندروم هاي بحث برانگيز
دانشمندان پس از سالها پژوهش هنوز نتوانسته اند علت جسمي دقيق گروهي از بيماري هاي دردآور را تعيين كنند، از جمله اين سندروم هاي دردمزمن مي توان به اينها اشاره كرد:
*فيبروميالژي(دردهاي مبهم در تمام بدن، كه در نقاط حساس خاصي شدت بيشتري دارد)
*سندروم خستگي مزمن(خستگي و دردهاي مبهم در همه بدن) 
*سندروم روده تحريك پذير(درد شكمي، يبوست يا اسهال)
*سيستيت انترستيل(درد مثانه)
*وولودينيا(درد در دستگاه تناسلي خارجي زنان)
در برخي از افراد ممكن است دو يا چند مورد از سندروم هاي فوق همراه هم ديده شود. براي همين است كه پژوهشگران معتقدند ممكن است علت مشتركي براي برخي از اين اختلالات وجود داشته باشد؛ اختلالاتي كه عمدتاً در زنان رخ مي دهند.
نظريه ها در مورد علل احتمالي
سندروم خستگي مزمن و درد مثانه(سيستيت انترستيل) ممكن است مربوط به اختلالات دستگاه ايمني يا آلرژي ها باشند. يك احتمال ديگر وجود عفونت يا نوعي ضربه است كه آغاز كننده اين بيماري ها بوده است.بسياري از افرادي كه از درد مزمن رنج مي برند حساسيت بيش از حدي به درد دارند. پژوهشگران هنوز در حال تلاش براي تعيين علت اين حساسيت هستند، اما عاملي كه در بيماران مبتلا به فيبروميالژي ديده مي شود وجود سابقه حوادث تنش زا در دوران كودكي است، ممكن است اين حوادث باعث حساس شدن سازوكارهاي پردازش كننده درد در مغز شده باشند.
برخي اوقات، درد يك شخص قابل انتساب به رفتارهايي است كه او در دوران كودكي آموخته است.
شايد والدين فرد تنها هنگامي كه او مريض بوده به او توجه نشان مي داده اند. حتي امروزه نيز دوستان و بستگان فردي كه دچار بيماري يا درد باشد توجه بيشتري به او نشان مي دهند. بسياري افراد ممكن است حتي بدون اينكه آگاه باشند براي جلب توجه در بيان درد خود اغراق كنند.
تأثير ذهن بر بدن 
ذهن و بدن شما بر هم تأثير مي گذارند. بسياري از ما هنگامي كه با اضطراب در اتاق انتظار دندانپزشكي نشسته ايم احساس دل آشوبه را تجربه كرده ايم يا اينكه پس از ترك محيط پراسترس كاري سردرد شما به طور معجزه آسايي ناپديد مي شود. 
برطرف شدن سردرد شما به اين ترتيب به معناي آن نيست كه سردرد شما خيالي بوده است. بسياري از افراد مبتلا به درد مزمن به خصوص هنگامي كه علت جسمي يافت نمي شود دچار اين نگراني مي شوند كه ديگران فكر كنند درد آنها ناشي از اختلال رواني است.دكتر ديويد مارتين متخصص بيهوشي و پزشكي درد در كلينيك مايو در روچستر مي گويد: به يك معنا درد هميشه احساس ذهني و مربوط به تجربه شخصي است.وجود آن را نمي توان تشريح يا ثابت كرد.درد شامل پاسخي حسي و نيز عاطفي است كه منحصر به فرد است. 
داروهاي مفيد
پزشك شما ممكن است براي برطرف شدن دردهاي مزمني كه در بالا ذكر شد، براي شما داروي ضدافسردگي تجويز كند، اما علت تجويز اين داروها آن نيست كه شما افسرده ايد. داروهاي ضدافسردگي سه حلقه اي مانند آمي تريپ تيلين، نورتريپ تيلين و... فرآيندهاي شيميايي را در مغز و نخاع شما تشديد مي كنند كه به طور معمول باعث مهار درد مي شوند. همچنين اين داروها الگوي خواب فرد را بهبود مي بخشند كه به خصوص به افراد مبتلا به سندروم خستگي مزمن يا فيبروميالژي كمك مي كند. 
در برخي موارد درد ناشي از آسيبي است كه به اعصاب وارد آمده است. داروي گابانيتين(ياNeurontin)، يك داروي ضد تشنج، اغلب در تسكين دادن درد ناشي از اعصاب صدمه ديده در جريان ديابت يا زونا به خوبي مؤثر است. 
كاهش استرس براي كاهش درد
استرس مي تواند درد مزمن را تشديد كند. برنامه هاي توانبخشي درد، معمولاً كه در برخي بيمارستان ها وجود دارد، به شما كمك مي كند استرس را در زندگيتان كاهش دهيد و در واكنش به استرس غيرقابل اجتناب آرامشتان را حفظ كنيد. 
اگر درد مزمن شما به درمان هاي متعارف پاسخ ندهد، كاستن از واكنش استرس و افزايش دادن فعاليت ها ممكن است بهترين چيزي باشد كه شما مي توانيد براي كنترل كردن موقعيت و بازيابي زندگيتان انجام دهيد. 
منبع:وب سايت مايوكلينيك
نقل از: http://www.hamshahri.net/hamnews/1385/850302/news/diet.htm#s9768


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مهندسي ژنتيک چيست؟

بازديد: 161

مهندسي ژنتيک چيست؟




 


رمزهاي شيمياي بنيادي هستند که طبيعت فيزيکي موجودات زنده را تعيين مي کنند . ژ نها مسوول ساخت DNA هستند و DNA کنترل کننده سلول است که نحوه گسترش سلول را در تمام جهات تعيين مي کند .
مهندسي ژنتيک يا Biotech روابطي است که منجر به ايجاد تغيير در ماده ژنتيکي( DNA )موجودات به روشي مي شود که هرگز در طبيعت رخ نمي دهد زيرا نه انتخاب طبيعي و نه موتا سيون باعث پديد آمدن ژنهاي طراحي شده انجام مي دهيم به اثرات کوتاه مدت - که ممکن است ظاهرامفيد باشد -پي ببريم ولي از اثرات طولاني مدت آنها واقعا بياطلاعيم . 
دستکاري ژنتيکي مواد غذايي شامل وارد کردن ژ نهاي موجودات زنده به ديگرموجودات مي باشد که اين روش براي بالابردن مقاومت گياه در برابر علف کش ها ، کم کردن خسارات ناشي از سرما زدگي يا زياد کردن سرعت رشد آنها انجام ميشود . در نتيجه گونه جديدي ساخته مي شود .
به عقيده بسياري از صاحب نظران مهندسي ژنتيک نه تنها گامي در جهت بهبود وضعيت بشر امروزي نمي باشد بلکه در تضاد کامل با تنوع زيستي مي باشد .

محصولات ژنتيکيGEFOOD

1_ اثرات غير قابل پيش بيني

دانش امروز براي دانستن اين موضوع که ژ نها چگونه سازمان يافته اند بسياري محدود است . هر گونه تغيير در هر نقطه از DNA به احتمالزياد اثرات جانبي در بر داردکه غير قابل پيش بينيو کنترل است . به چند مثال در اين مورد توجه کنيد : 
* ليگنين ماده استحکام بخش و حفاظت کننده براي گياهان چوبي است .براي صنعت کاغذ سازي درختاني از راه مهندسي ژنتيک طراحي شده اند که تعداد لايه هاي ليگنين آن کاهش يافته باشد . با اين حال مطالعات نشان مي داده که وقتي ژ ن مربوط به ساخت ليگنين دستکاري شود تاثيرات منفي را باعث مي گردد . ماند رشد غير طبيعي درخت يا عدم رشد آن .
چون وارد کردن ژ ن جديد با بالاترين دقت امکان ندارد ،انتقال ژ ن ممکن است کنترل دقيق موجود بوسيله DNA را مختل کند .
مثلا ژن جديد مي تواند واکنش شيميايي درون سلول را غوض کند يا عملکرد سلول را از بين ببرد . اين باعث نا پايداري ، بوجود آمدن سموم جديد و مواد آلرژ ن جديد مي شود و از ارزش هاي مواد غذايي را تعيير مي دهد .
* روغن کانولايي که بوسيله مهندسي ژ نتيک ساخته شده داراي سطح بالاتري از pro-vitamin A است . در عوض بدليل بدليل اين دستکاري ويتامين E آن به طور محسوسي کم شده و ترکيب اسيدهاي چرب آن تغييريافته است .
* وقتي پژ وهشگران در آمريکا سطح فيتواستروژن (ماده اي شيبه به هورمون در گياه ) در سوياي دستکاري شده را با سوياي معمولي مقايسه کردند ، دريافتند که سطح اين هورمون در سوياي دستکاري شده کاهش يافته است .
* ويا ايجــاد و طراحي نوعي مخمر از طريق مهـندسي ژنتيک با هدف تـسريع در عمل تخمير . اما اين تغيير باعث ساخـته شدن متيلکليواکزالmethyl- glyoxal شد که داراي خواص سمي و موتاژ نتيک مي باشد .
* انتقال ژ ن (رمز) رنگدانه قرمز از ذرت به گل گياه اطلسي ، نه تنها باعث تغيير رنگ سفيد گل شده بلکه گل ها ،برگها و جوانه هاي بيشتري شدند . علاوه بر اين ،مقاومت آنها را نسبت به قارچ افزايش داد اما باروري آنها را کاهش داد .

2 _ انجام ندادن آزمايشات کافي مربوط به امنيت غذايي بر زوي محصولات ژنتيکي.

اولين بار در سال 1996 هنگامي که سوياي عرضه شده که در مقابل علف کش ها مقاوم بود مردم به وجود غذاهاي ژنتيکي پي برند .
بيش از 40 در صد از محصولات سوياي آمريکا صادر مي شود ودر آن سال ها سوياي ژنتيکي نيز همرا با سوياي معمولي بصورت در هم صادر مي شد .
در علم مهندسي ژنتيک درباره محصولات ژ نتيکي تئوري وجود دارد با نام شباهت کامل که مي گويد اين نوع محصولات از هر نظر کاملا شبيه به نوع معمولي است اما طبق يافته هاي علمي اين فرضيه بسيار ناقض است و نمي تواند سلامت غذايي اين محصولات را تضمين کند . زيرا محصولات ژنتيکي داري مولکول هاي جديد ممکن است باشند که کاملا غير منتظره بوجود آمده اند و باعث سميت يا آلرژي زايي مي گردند.
پس يک محصول ژنتيکي مي تواند کاملا شبيه نوع طبيعي خود باشد ولي داراي ترکيبات مضري باشد ما انتضارش را نداشتم.

3- محصولات ژنتيکي در مغاره ها

در سال 1998 محصولات ژ نتيکي با اقبال زيادي در آمريکا مواجه شـد روغن کانولا ،ذرت ،کتان و سوياي مقاوم در برابر علف کش ها و آفت کش ها و آفت کش ها. سيب زميني و کدوي مقاوم به ويروس ،روغن کانولا که داراي غلظت بالاي اسيد لوريک مي باشد گوجه فرنگي که دير مي رسد يا پوست کلفتري دارد ،واکسن (vaccine) هاري، يک يک نوع باکتري که تثبيت نيترو ژ ن در خاک را بالا مي برد . و هورمون رشد rBGH/ BST r که ساخت شير را در گاوهاي شيرده بالا مي برند ، همه و همه بوسيله مهندسي ژنتيک ساخته شدند.

4 -نگراني عمومي 
بجز موارد خاص ، دولت هاي کشورهاي صنعتي مشتاقند تاغذاهاي ژ نتيکي را رواج دهند.

انتخاب

مصرف کنندگان از عدم جداسازي وعلامت گذاري محصولات ژنتيکي نگرانند و چون اغلب عذاهاي دستگاري شده اند غير ممکنمي باشد.

سلامتي

مردم آگاه شدند که پايه هاي علمي براي نگراني درباره محصولات ژ نتيگي وجود دارد . و دوست ندارند که غذاي را که از سلامتي آن مطمعن نيستند جايگزين غذاي قبلي خود کنند. ولي FDA مدعي شده که تفاوتي بين غذاي معمولي و ژنتيکي وجود ندارد ولزوميبه جدا سازي و غيره نيست . ولي بسياري از دانشمندان برجسته مخالف اين نظرند اما امروز براي سرمايه داران پولشان برتري بيشتري نسبت به سلامتي مردم دارد . بنابراين سعي در مهار فشارهاي وارده از طرف عموم مي کنند.

نظام اخلاقي و اعتقادي:

براي عدهاي از مردم مسئله سلامتي يا عدم سلامتي غذاهاي ژنتيکي مطرح نيست بلکه اين کارها را غير معمول و غير طبيعي ودر تضاد شديد با نظاماخلاقي بين انسان و طبيعت مي دانند .
مهندسي ژنتيک در مجموع علم جديدي است . پيش از اين علم نگران و در گير موضوع نظام خلقت بود حالا خود طبيعت را دستکاري مي کند و اساس طبيعت را در هم مي ريزد .
گياهخواران مذهبي مانند هندوها ، بودايي ها دوست ندارند که درگياهان و ميوه هاي آنها ژ ن هاي حشره ، حيوان وحتي انسان باشد . يهودها و مسلمانان داراي اداب غذايي خاصي مي باشند ، بطور مثال دوست ندارند مه در هويج مورد مصرفيشان ژن هاي خوک باشد . بنابراين اين رهبران مذهبي از طيف وسعي از اعتقادات و مذاهب مخالف محصولات ژنتيکي هستند . با اين وجود گوشت ها ،سبزيجات مي توانند داراي ژنهاي انساني باشد بدون اينکه ما بدانيم يعني به نوع در نظر برخي آدم خوري مي کنيم و نميدانيم که اغلب مردم مخالف اين جور تغذيه اند .

سياست :

نگراني ديگر از اين است که تحت پيمان تجارت آزاد بين المللي امور اقتصادي بر سلامت محيط زيست و اقتصاد ترجيح داده شود .
تجارت محصولات ژنتيکي تنها در دست چند شرکت چند مليتي است مانند مون سانتو ،سين ژنتا ،آونتيس و دو پنت ،محققاً اينها تنها کساني اند که از محصولات ژنتيکي نفع مي برند .

محيط زيست :

شواهد زيادي است که نشان مي دهد که مهندسي ژنتيک به اکوسيستم خطر تازه اي وارد مي کند .زيرا باعث تهديد تنوع زيستي ، حيات وحش و کشاورزي پايدار مي شود.
منتقدان فن آوري زيستي (Biotech) معتقدند موجودات طراحي شده بوسيله مهندسي ژنتيک که به محيط وارد مي شوند ممکن است تغييرماهيت داده و به موجودي تبديل شوند که هيچگاه نتوان جلوي آن را گرفت .
مهمترين مشکلي که مهندسين ژنتيک و محصولاتش براي محيط زيست ايجاد مي کند اين است که وقتي اين محصولات يا موجودات در محيط رها مي شوند دائما در برخورد با اکوسيستم ها مي باشند . اکوسيستم هايي که حاصل ميايون ها سال تکامل هستند .بطوري که دانشمندان برآورد کرده اند اين موجودات يا محصولات باعث از هم پاشيدگي 1 درصد از اگوسيستم در سال مي شوند .(!) 
مشکل بالقوه ديگر ويروس ها به ماده ژنتيکي ميزبان خود تجاوز مي کنند و معمولا آن را متلاشي کرده و براي ويروس هاي جديد آنها را دوباره به هم وصل مي کنند . وقتي اين اتفاق در خارج از آزمايشگاه مي افتد ويروس جديدي که ژن هاي دستکاري شده تشکيل يافته بوجود مي آيد ، وقتي اين ويروس ها پراکنده مي شوند چون طبيعي نيستند ، در طبيعت هم دشمن ندارند خطرناک اند و ممکن است باعث ايجاد بيماري جديد و مرگ و مير موجودات زنده گردند .

5- برچسب گذاري labeling

برچسب گذاري و جدا سازي مواد ژنتيکي حق مردم است تا بتوانند بين محصولات معمولي و ژنتيکي حق انتخاب داشته باشند .
طبق محاسبات انجام شده اينکار مي تواند سالانه 4-5 ميليارد به صادرات کشاورزي آمريکا صدمه بزندو شواهد حاکي از آن است که آمريکا براي رسيدن به سود بيشتر به کشورهايي که در تجارت با آن هستند فشار مي آورد تا جدا سازي محصولات ژنتيکي را انجام ندهند . از جمله اين کشورها نيوزلند است که در فوريه 1998 مورد تهديد آمريکا قرار گرفت - زيرا اين کشور داراي برنامه نظارت بر روي محصولات ژنتيکي مي باشد .- با وجود اينگونه تهديدها فشار روز افزون مردم و نگراني آنها از سلامت محصولات ژنتيکي بيشتر دولت ها را مجبور به نظارت بر اين محصولات و جدا سازي و رچسب زني روي آنها کرده است .
بر اساس پيمان جداسازي محصولات ژنتيکي کشورهاي عضئ اين پيمان در سال 2001 شامل استراليا و نيوزلند - کشورهاي عضو اتحاديه اروپايي - جمهوري چک ، نروژ ، لهستان ، سوئيس، لتواني ، روسيه ، فيليپين کره ، ژاپن ، هنگ کنگ ،تايوان ، تايلند ،عربستان ، اسرائيل و مکزيک مي باشد .
1. Genetic Engineerin 
2. Substantial Equivalence

* خصوصي سازي بهره برداري از محيط

تنوع زيستي امروز دسخوش موج خطرناک خصوصي سازي کشته که شامل بهره برداري از گياهان -حيوانات و قسمت هاي خاصي از DNAميشود حق بهر برداري تنها به اختراعات انساني مربوط مي شود و به اکتشافات ، زندگي يک موجود زنده مثل گياه و … يا ژن هاي آنها اختراعات شخصي نيستند و براي همين هيچگاه نبايد در کنترل خصوصي يا حق بهر برداري باشند .
مهندسي ژنتيک بوسيله حق بهر برداري از حيات نه تنها برروي موجودات زنده اي که خود ساخته کنترل مي کند بلکه بر زنجيره غذايي و ميراث ژنتيکي زمين نيز احاطه يافته است .
اين حق بهر برداري به صنعت اجازه مي دهد که موجوداترا استثمار کرده ودر مالکيت خصوصي خود قرار دهد و از اين راه آنها را به فروش برساند .

* افشاگري

آزمايشات اخير بر روي مواد غذايي کارخانه Nestle در کشورهاي تايلند ،فليپين ، هنگ کنگ نشان داده است که محصولات غذايي مانند غذاي بچه و … اغلب به مواد غذايي تغيير ژنتيک يافته آلوده مي باشند . به تازگي در تايلند بررسي ها نشان داده که 13 درصد محصولات فروخته شده به کودکان به ذرت ژنتيکي آلوده بوده اند.

مآخذ:

1.Green peace
2.An article about GE food by Dr. ron Epstein(Nov. 1996)

ترجمه : نسترن ناصريان

 

 


 




 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

انگشت نگاري ژنتيكي

بازديد: 95

انگشت نگاري ژنتيكي




 


 

فرض كنيد كه در يك زندان به علت مظنون بودنتان به يك جرم يا تبهكاري محبوس شده ايد و هيچگونه مدركي دال بر بي گناهي شما وجود ندارد، روزهاي سرد وسياه حبس تا آخر عمر انتظارتات را مي كشد تا اينكه با كمك يك آزمون علمي شگرفت انگيز بي گناهي شما ثابت مي گردد و ناباورانه آزاد مي شويد. اين تصور خيالي دقيقا با بخشي از واقعيت زندگي ويليام توماس از ايالت كنتاكي عجين شده است فردي كه در سال 1993 در جريان يك بزهكاري مظنون شناخته شد اما همواره در دادگاه بر بي گناهي خود پافشاري نمود تا اينكه 6 سال بعد بي گناهي وي با آزمون DNA به اثبات رسيد. تكنيك انگشت نگاري ژنتيكي، در سال 1985 توسط الك جفري در دانشگاه لاسيستر ابداع شد. او سرگرم مطالعه برروي ژن ميوگلوبين بود. پروتئين حاصل از اين ژن موجب ذخيره اكسيژن در ماهيچه مي شود.جفري در ضمن تحقيق خود در يافت كه نواحي از ژن ميوگلوبين فاقد اطلاعات لازم براي ساخت ميوگلوبين مي باشد و نقشي در سنتز پروتئين ميوگلوبين ندارد. اين نواحي از ژن شامل نواحي غير عادي از لحاظ بازهاي نوكلئوتيدي بود كه در آن اين بازها، چندين بارپشت سر هم تكرارمي شدند. جفريس اين تواليها را ماهوارك ناميد او انديشيد كه ممكن است اين تواليها سر نخي براي دانشمندان ژنتيك باشد تا گره از بعضي معماهاي ژنوم بگشايند. او اين قطعات حاوي بازهاي نوكلئوتيدي تكراري را پس ازجداسازي ازكل ژنوم وارد باكتري نمود و بااستفاده ازتكنيك نشاندار كردن قطعات حاصل از تكثيرو الكتروفورز، الگوهاي مختلف باندي را در روي ژل مشاهده كرد. اين دانشمند برجسته مشاهده كرد كه وجود تواليهاي بازي تكراري تنها مختص ژن ميوگلوبين نيست بلكه در ساير نقاط DNA ژنومي نيز اين تواليها را مي توان يافت. عجيبتر اينكه در هر فرد اين تواليها منحصر به آن فرد است از والدين به نسبت مساوي به فرزندان منتقل مي شود.

امروزه واژه ميكروساتلايت و ميني ساتلايت واژه بسيار آشنا براي متخصصان علم ژنتيك مي باشند .معمولترين تكرارهاي موجود در ژنوم پستانداران،تكرارهاي(CA)n و(CT)n و (dG-dT) مي باشند. تعداد بازهاي موجود در هر ماهوارك ممكن است به 2،3، 4 و حتي بيشتر برسد كه طبق قاعده خاصي در ژنوم تكرار مي شود. براي چنين آزمونهاي نياز به بررسي تمام ژنوم نمي باشد و همانطور كه وجود يك خال در بدن مي تواند دليلي محكم بر شناسائي يك بي گناه يا قاتل باشد بررسي يك ناحيه كوچك از ژنوم فرد مظنون نيز چنين مداركي ارزشمندي را مهيا خواهد نمود. اين مقاله سعي دارد كه در يك نگرش اجمالي، بعضي از كاربردهاي انگشت نگاري ژنتيكي را همراه با وقايع شگفت انگيزي كه اين تكنيك در آنها مورد استفاده قرار گرفته است ، را بيان نماييد.

آزمون انساب (تعيين هويت): در ژوئيه 1997، مونيكالمود، زني كه 8 ماهه آبستن بود به همراه همسر خود توسط نيروهاي امنيتي ايالت بوئنوس آيرس در كشور آژانتين ربوده شد. سرنوشت اين زوج و كودكي كه مونيكا در رحم داشت ناشناخته باقي ماند. بعدها مردي كه از يك اردوگاه سري در آژانتين آزاد شده بود به مادر بزرگ مونتيكا گفت كه دختر او در اردوگاه ويژه امنيتي زنداني شده بود. در سال 1985 در همان اردگاه زني كه سابقا پليس بود، ادعا كرد كه والد قانوني دختري است كه در زندان متولد شده است . دو سال بعد آزمايش انگشت نگاري ژنتيكي با قطعيت 98/99 درصد دختر را متعلق به مونيكا دانست و اين كودك به مادر بزرگ خانواده بازگردانده شد. از آن پس تكنيك انگشت نگاري ژنتيكي در حل مشاجرات مربوط به تعيين والدين حقيقي كودكان استفاده شد.

شناسائي مجرمان : در مواردي كه قرباني در اثر تجاوز جنسي كشته شده باشد، مي توان با تهيه نمونه سلولهاي جنسي موجود در مهبل قرباني و همچنين تهيه نمونه خون يا بافت از مقتول، سرنخي براي تشخيص قاتل به دست آورد. در اين روش پس از استخراج DNA از نمونه ها و همچنين مقايسه الگوهاي باندي حاصل از نمونه خون مقتول و با الگوهاي باندي حاصل از نمونه حاوي مخلوطي از سلولهاي جنسي مقتول و قاتل ، الگوهاي باندي متعلق به قاتل را تشخيص داد. انگشت نگاري ژنتيكي همچنين مي تواند براي شناسائي اجسادي كه تخريب و متلاشي شده اند و يا به هر علتي قابل تشخيص نيستند ،مورد استفاده قرار گيرند. در سال 1989 پليس بقاياي جسدي را كه در يك فرش پيچيده شده بود را پيدا كرد، باز سازي چهره جسد، پليس را مشكوك نمود كه جسد متعلق به كارني پرايس نوجواني است كه در سال 1981 ناپديد شده است . اما هيچ كس نمي توانست مطمئنن باشد. اريكاهاگلبرگ مقداري اندكي DNA از يكي از استخوانهاي جسد، استخراج كرد و آن را براي تجزيه و تحليل به آزمايشگاه چفريس فرستاد.مدارك مستدل بر پايه انگشت نگاري ژنتيك نشان داد كه جسد واقعا متعلق به كارني پرايس است و اين مدرك توسط دادگاه بريتانيايي وقت، پذيرفته شد. اين اولين واقعه بود كه در آن انگشت نگاري DNA به عنوان مدركي در دادگاه پذيرفته شد .

تشخيص سرطانها : در برخي از انواع سرطانها ، به طور قابل توجهي افزايش يا كاهش تعداد تواليهاي ميكروساتلايت ديده مي شود.چنين تغييراتي باعث ايجاد ريز ماهواركهاي متفاوت مي شود كه براحتي قابل تشخيص هستند.

برآورد پارامترهاي جمعيتي : با استفاده از انگشت نگاري DNA ، تمايز ژنتيكي ، تعداد مهاجران در هر نسل ، ميزان همخوني را برآورد نمود به خصوص با استفاده از اين ابزار قدرتمند، زمان اشتقاق گونه ها را نيز مي توان محاسبه نمود.

تاييد صحت ادعاهاي شبيه سازي: يكي از موارد جالب كاربرد انگشت نگاري ژنتيكي، آزمون صخت ادعاهاي موجود در رابط با شبيه سازي مي باشد. به عنوان مثال در گوسفند دالي كه اولين پستانداري بود كه به روش انتقال هسته سوماتيك بوجود آمد اين آزمون توسط Ashworth و همكاران در سال 1998 صورت گرفت و با انگشت نگاري ژنتيكي مشخص شد كه او حامل 7 اللي ريزه ماهوارهاي است كه در جمعيت سلولي سازنده اش وجود داشته است و ترديدهاي موجود بي مورد است.

مطالعات مربوط به حفاظت گونه ها و رفتار شناسي گونه هاي در حال انقراض: تكنيك انگشت نگاري ژنتيكي همچنين توسط محققان دانشگاه كاليفرنيا بعنوان ابزاري براي رديابي رفتار آميزشي گروهي از شمپانزه هاي وحشي در جنگلي انبوه استفاده شد. اين محققان موهاي باقيمانده موجود در آشيانه هاي موقت موجود در نوك درختاني كه شمپانزه هاي در آن مي خوابيدند را جمع آوري نمودند و DNA مورد نياز را از ريشه موها استخراج كردند، با مقايسه الگوهاي باندي ماده ها و نرهاي بالغ و 13 بچه شمپانزه در يافتند كه 7 بچه متعلق به نرهاي اين گروه كوچك نيست . بنابراين اين نظريه قوت يافت كه در طي شب حداقل بعضي از شمپانزه هاي ماده مي بايستي به جنگلهاي مجاور رفته و با نرهايي از گروهاي ديگر برخورد نموده اند. كشف چنين روابطي با انگشت نگاري ژنتيكي ، مي تواند توضيح دهد كه چگونه در گروهاي كوچك شمپانزه ها نيز حفظ تنوع ژنتيكي و اجتناب از همخوني امكان پذير مي باشد. 
تشكر و قدرداني: بدين وسيله از برادر ارجمندم جناب مهندس حسين بنابازي كه بي شائبه اطلاعات مرتبط با اين موضوع را در اختيار بنده قرار داده اند كمال تشكر و قدرداني را دارم. 

انگشت نگاري ژنتيكي (Genetic Fingerprintin)
گردآوري : آرش جوانمرد 
فارغ التحصيل كارشناسي ارشد ژنتيك و اصلاح نژاد از دانشگاه تهران(M.Sc ) 
E-Mail: Arash_707 @yahoo.com 

منبع : پارس بيولوژی

 


 





منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

شبيه سازی (ژنتيک)

بازديد: 37

شبيه سازی (ژنتيک)




 


 

شبيه سازي باز توليدي بسيار گران است و اميد انجام مطلوب آن بسيار كم است. علاوه برآن رشد تومورها در آن به سرعت انجام مي شود و كوچكترين بيماري براي اين نوع حيوانات، مي تواند منجر به مرگ شود. اكثر اين حيوانات رشد غيرطبيعي دارند و گاه به دلايل نامشخص به يك باره مي ميرند 
شبيه سازي(cloning)يكي از پيشرفته ترين دست يافته هاي بشر در زمينه علم پزشكي و مهندسي ژنتيك است كه هر مرحله پيشرفت آن جنجال هاي بسيار زيادي را به همراه دارد. صرف نظر از پيامدهاي اخلاقي شبيه سازي كه در اين مجال مورد بحث ما نيست، در اين مقاله سعي شده است بيشتر به خود شبيه سازي و روش هاي آن پرداخته شود. روش هايي كه شبيه سازي انسان فقط بخشي از آنهاست و حوزه بسيار گسترده اي را شامل مي شود.
امكان شبيه سازي انسان زماني مطرح شد كه دانشمندان اسكاتلندي در مؤسسه روسلين، «دالي» را توليد كردند. «دالي» كه به «دالي گوسفنده» شهرت داشت گوسفندي بود كه توليد آن در سراسر دنيا با عكس العمل هاي متفاوتي از لحاظ علمي و اخلاقي مواجه شد. اين كار كه در سال 1997 از سوي مجله نيچر به عنوان مهم ترين تحقيق علمي سال برگزيده شد، در كنار نگراني هاي اخلاقي بسيار زيادي كه در برداشت- چه از سوي علماي مسيحيت و اسلام و چه از سوي مقامات كشورهاي مختلف- افق جديدي در علم ژنتيك پيش روي دانشمندان گشود و اميدواري هاي زيادي براي بهبود زندگي بشر ايجاد كرد. به دليل حساسيتي كه توليد دالي در برداشت، رسانه ها توجه خاصي به پديده شبيه سازي نشان دادند، اما اين نوع شبيه سازي تنها يك نوع خاص از چندين روش شبيه سازي موجود در علم پزشكي و ژنتيك است كه به شبيه سازي بازتوليدي مشهور است. علاوه بر اين نوع شبيه سازي، چند نوع ديگر شبيه سازي هم وجود دارد كه مي توان از آن ها علاوه بر باز توليد يك ارگانيزم خاص در انجام ديگر تحقيقات پزشكي هم استفاده كرد.
در اين مقاله به طور كلي در مورد سه نوع شبيه سازي بحث خواهيم كرد:
۱ - شبيه سازي دي ان اي يا فناوري دي ان اي باز تركيب شده
۲ - شبيه سازي باز توليدي
۳ - شبيه سازي درماني

a3d6f825101aaa4ee79f1d4ee669cfc9

در اين قسمت مي توان فناوري دي ان اي باز تركيب شده، شبيه سازي دي ان اي، شبيه سازي مولكولي يا شبيه سازي ژني را در كنار هم دسته بندي كرد، چون همه از يك پروسه مشترك پيروي مي كنند. انتقال دستواره (تكه اي از دي ان اي اصلي كه براي تكثير از آن جدا مي شود) از يك ارگانيزم به يك عنصر ژنتيك خود همانندساز مانند پلازميد باكتريايي. دانشمنداني كه بر روي يك ژن خاص كار مي كنند معمولاً از پلازميد باكتريايي براي توليد كپي هاي چند گانه همان ژن استفاده مي كنند. پلازميدها كروموزوم هاي اضافي خود همانندساز مولكول دايره اي دي ان اي هستند كه جدا از ژنوم هاي معمولي باكتريايي هستند. پلازميدها و ديگر گونه هاي ناقل شبيه سازي، توسط محققان ژنوم انسان براي تكثير ژن ها و ديگر تكه هاي كروموزوم كه مواد شناسايي كافي براي تحقيق بيشتر توليد مي كنند استفاده مي شوند. براي شبيه سازي يك ژن، يك تكه از دي ان اي كه ژن مورد نظر را شامل مي شود از دي ان اي كروموزومي توسط آنزيم هاي محدود كننده جدا مي شود و سپس با يك پلازميد كه توسط همان آنزيم هاي محدود كننده جدا شده است، تركيب مي شود. هنگامي كه يك تكه از دي ان اي كروموزومي به ناقل شبيه سازي در آزمايشگاه وصل مي شود، به آن مولكول دي ان اي بازتركيب شده گفته مي شود. با انتقال اين مولكول به سلول ميزبان مناسب، دي ان اي باز تركيب شده در كنار دي ان اي سلول ميزبان باز توليد مي شود. 
شبيه سازي باز توليدي شبيه سازي بازتوليدي فناوري است براي توليد يك حيوان كه از همان هسته دي ان اي بهره مي برد كه حيواني ديگر در همان زمان يا پيش از آن، آن هسته دي ان اي را داشته يا دارد. دالي گوسفند معروف اسكاتلندي ها با همين روش شبيه سازي شده بود. در اين پروسه كه انتقال هسته سلول تكثير شونده نام دارد، دانشمندان مواد ژنتيك هسته يك سلول بالغ اهدا كننده را به يك تخم كه هسته و همين طور مواد ژنتيك آن جدا شده اند منتقل مي كنند. اين تخم كه دي ان اي يك سلول اهدا كننده را در خود دارد بايد با جريان هاي شيميايي يا الكتريكي مراقبت شود تا براي تقسيمات سلولي تحريك شود. هنگامي كه جنين شبيه سازي شده به سطح مناسبي از پيشرفت مي رسد به رحم يك ميزبان مؤنث منتقل مي شود جايي كه تا تولد به پيشرفت خود ادامه مي دهد. موجودي كه با روش انتقال هسته توليد مي شود، نمونه شبيه سازي شده واقعي حيوان اهدا كننده نيست و فقط دي ان اي كروموزومي و هسته اي آن همانند حيوان اهدا كننده است. در اين زمينه موفقيت پروژه دالي بسيار چشمگير است چرا كه اثبات كرد مواد ژنتيك يك سلول بالغ مي توانند براي توليد يك ارگانيزم جديد كامل مورد استفاده قرار گيرند. پيش از اين دانشمندان بالاتفاق تصور مي كردند هنگامي كه سلولي به كبد، قلب، استخوان يا هر نوع ديگري از بافت هاي بدن تخصيص داده مي شود، ديگر استفاده از آنها در بافت هاي ديگر امكان ندارد و ديگر ژن هايي كه در سلول بودند و نيازي به آنها نبود غيرفعال مي شوند. برخي محققين براين باورند كه اشتباه يا كامل انجام ندادن پروسه باز برنامه ريزي، سبب مرگ، نقص عضو و معلوليت حيوانات شبيه سازي شده خواهد شد.

  • شبيه سازي درماني

اين شبيه سازي كه به شبيه سازي جنيني هم معروف است در واقع توليد جنين هاي انساني براي استفاده در تحقيقات است. هدف از انجام اين شبيه سازي توليد انسان هاي شبيه سازي شده نيست، بلكه هدف كشت سلول هايي است كه مي توانند در تحقيقات پيشبردي انسان و همچنين درمان بيماري ها مورد استفاده قرار گيرند. اين سلول ها براي محققان بيومكانيك بسيار با اهميت هستند براي اين كه مي توان از آن ها براي توليد هر نوع سلولي كه در بدن انسان وجود دارد استفاده كرد. اين سلول ها پس از گذشت 5 روز از تقسيم تخم، از آن استخراج مي شوند. پروسه استخراج باعث از بين رفتن جنين مي شود كه اين مسأله نگراني هاي اخلاقي فراواني را در پي دارد. محققان اميدوارند روزي اين سلول هاي ساختگي، جايگزين مناسبي براي سلول هايي شوند كه بر اثر بيماري هايي نظير آلزايمر، سرطان و… از بين رفته اند. پس از آشنايي جزيي با روش هاي مختلف شبيه سازي، اين سؤال مطرح مي شود كه اصلاً چرا انسان بايد شبيه سازي شود؟ و يا اين كه آيا تا به حال هيچ انساني شبيه سازي شده است؟ در مورد شبيه سازي انسان بايد گفت كه تا به حال هيچ انساني از كشت سلول هاي يك انسان ديگر توليد نشده است. اما در مورد اين كه چرا انسان بايد شبيه سازي شود، اين گروه از دانشمندان موارد ذيل را ذكر مي كنند. يكي از كاربردهاي شبيه سازي مي تواند براي زوج ناباروري اتفاق بيفتد كه تمايل بسيار زيادي به بچه دارند. اين بچه كه از يكي از والدين شبيه سازي مي شود، مسلماً در دوران كودكي فشارهاي فيزيولوژيكي بسيار زيادي را متحمل خواهد شد. كاربرد ديگر شبيه سازي مي تواند شبيه سازي استعدادهاي بشري براي چند نسل باشد. مثلاً مي توان با استفاده از دي ان اي اينشتين، وي را شبيه سازي كرد، اما هيچ تضميني نيست كه اينشتين جديد همانند آلبرت با هوش ما همان راهي را برگزيند كه اينشتين به خاطر آن به شهرت رسيده است. يكي ديگر از موارد شبيه سازي، توليد جنين هاي تحقيقاتي است كه پيش تر بدان اشاره شد. با همه علاقه اي كه بشر به شبيه سازي دارد، اين پديده داراي خطرات و ايراداتي است كه به صورت مختصر به آنها اشاره خواهد شد. شبيه سازي باز توليدي بسيار گران است و اميد انجام مطلوب آن بسيار كم است. نزديك به 90 درصد اقدام هاي شبيه سازي در اين زمينه به نتيجه نمي رسند و براي انجام يك شبيه سازي موفق، بايد نزديك به 100 بار انتقال هسته اي صورت گيرد و در همين يك مورد موفق هم، حيوان شبيه سازي شده نسبت به عفونت ها بسيار غيرمقاوم است. نمونه آن هم دالي بود كه بر اثر عفونت ريه مرد. علاوه برآن رشد تومورها در آن به سرعت انجام مي شود و كوچكترين بيماري براي اين نوع حيوانات، مي تواند منجر به مرگ شود. اكثر اين حيوانات رشد غيرطبيعي دارند و گاه به دلايل نامشخص به يك باره مي ميرند.
از ميان حيواناتي كه تاكنون شبيه سازي شده اند، مي توان به گوسفند ها، موش ها، گاو ها و حيوانات خانگي از قبيل گربه اشاره كرد. اما يكي از وسوسه انگيزترين شبيه سازي ها، شبيه سازي حيوانات ما قبل تاريخ مانند دايناسورها است، بدين ترتيب كه با استفاده از دي ان اي بازمانده از آنها در سنگواره ها، آن ها را شبيه سازي كرد. هنگامي كه اين فرضيه مطرح شد، موافقت ها و مخالفت هاي زيادي با آن شد، اما اين التهابات به زودي فروكش كرد، چون اين موجودات بيش از 65 ميليون سال پيش از بين رفته اند و اين در حالي است كه دي ان اي، فقط 10 هزار سال عمر مي كند. نظريه بعدي شبيه سازي ماموت ها بود كه كمتر از 10 هزار سال پيش زندگي مي كرده اند. با اين حال پيدا كردن دي ان اي مناسب ماموت ها غيرممكن به نظر مي رسد. با اين تفاسير شبيه سازي موجودات منقرض شده فعلاً امكان ناپذير است. البته شايد روزي فرزندان شبيه سازي شده دانشمندان امروزي بتوانند دايناسورها را هم اهلي كنند.

 

نويسنده: جواد نصرتي

 

منبع : سايت پارس بيولوژيک

 


 







منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

شبيه سازی (ژنتيک)

بازديد: 97

شبيه سازی (ژنتيک)




 


 

شبيه سازي باز توليدي بسيار گران است و اميد انجام مطلوب آن بسيار كم است. علاوه برآن رشد تومورها در آن به سرعت انجام مي شود و كوچكترين بيماري براي اين نوع حيوانات، مي تواند منجر به مرگ شود. اكثر اين حيوانات رشد غيرطبيعي دارند و گاه به دلايل نامشخص به يك باره مي ميرند 
شبيه سازي(cloning)يكي از پيشرفته ترين دست يافته هاي بشر در زمينه علم پزشكي و مهندسي ژنتيك است كه هر مرحله پيشرفت آن جنجال هاي بسيار زيادي را به همراه دارد. صرف نظر از پيامدهاي اخلاقي شبيه سازي كه در اين مجال مورد بحث ما نيست، در اين مقاله سعي شده است بيشتر به خود شبيه سازي و روش هاي آن پرداخته شود. روش هايي كه شبيه سازي انسان فقط بخشي از آنهاست و حوزه بسيار گسترده اي را شامل مي شود.
امكان شبيه سازي انسان زماني مطرح شد كه دانشمندان اسكاتلندي در مؤسسه روسلين، «دالي» را توليد كردند. «دالي» كه به «دالي گوسفنده» شهرت داشت گوسفندي بود كه توليد آن در سراسر دنيا با عكس العمل هاي متفاوتي از لحاظ علمي و اخلاقي مواجه شد. اين كار كه در سال 1997 از سوي مجله نيچر به عنوان مهم ترين تحقيق علمي سال برگزيده شد، در كنار نگراني هاي اخلاقي بسيار زيادي كه در برداشت- چه از سوي علماي مسيحيت و اسلام و چه از سوي مقامات كشورهاي مختلف- افق جديدي در علم ژنتيك پيش روي دانشمندان گشود و اميدواري هاي زيادي براي بهبود زندگي بشر ايجاد كرد. به دليل حساسيتي كه توليد دالي در برداشت، رسانه ها توجه خاصي به پديده شبيه سازي نشان دادند، اما اين نوع شبيه سازي تنها يك نوع خاص از چندين روش شبيه سازي موجود در علم پزشكي و ژنتيك است كه به شبيه سازي بازتوليدي مشهور است. علاوه بر اين نوع شبيه سازي، چند نوع ديگر شبيه سازي هم وجود دارد كه مي توان از آن ها علاوه بر باز توليد يك ارگانيزم خاص در انجام ديگر تحقيقات پزشكي هم استفاده كرد.
در اين مقاله به طور كلي در مورد سه نوع شبيه سازي بحث خواهيم كرد:
۱ - شبيه سازي دي ان اي يا فناوري دي ان اي باز تركيب شده
۲ - شبيه سازي باز توليدي
۳ - شبيه سازي درماني

a3d6f825101aaa4ee79f1d4ee669cfc9

در اين قسمت مي توان فناوري دي ان اي باز تركيب شده، شبيه سازي دي ان اي، شبيه سازي مولكولي يا شبيه سازي ژني را در كنار هم دسته بندي كرد، چون همه از يك پروسه مشترك پيروي مي كنند. انتقال دستواره (تكه اي از دي ان اي اصلي كه براي تكثير از آن جدا مي شود) از يك ارگانيزم به يك عنصر ژنتيك خود همانندساز مانند پلازميد باكتريايي. دانشمنداني كه بر روي يك ژن خاص كار مي كنند معمولاً از پلازميد باكتريايي براي توليد كپي هاي چند گانه همان ژن استفاده مي كنند. پلازميدها كروموزوم هاي اضافي خود همانندساز مولكول دايره اي دي ان اي هستند كه جدا از ژنوم هاي معمولي باكتريايي هستند. پلازميدها و ديگر گونه هاي ناقل شبيه سازي، توسط محققان ژنوم انسان براي تكثير ژن ها و ديگر تكه هاي كروموزوم كه مواد شناسايي كافي براي تحقيق بيشتر توليد مي كنند استفاده مي شوند. براي شبيه سازي يك ژن، يك تكه از دي ان اي كه ژن مورد نظر را شامل مي شود از دي ان اي كروموزومي توسط آنزيم هاي محدود كننده جدا مي شود و سپس با يك پلازميد كه توسط همان آنزيم هاي محدود كننده جدا شده است، تركيب مي شود. هنگامي كه يك تكه از دي ان اي كروموزومي به ناقل شبيه سازي در آزمايشگاه وصل مي شود، به آن مولكول دي ان اي بازتركيب شده گفته مي شود. با انتقال اين مولكول به سلول ميزبان مناسب، دي ان اي باز تركيب شده در كنار دي ان اي سلول ميزبان باز توليد مي شود. 
شبيه سازي باز توليدي شبيه سازي بازتوليدي فناوري است براي توليد يك حيوان كه از همان هسته دي ان اي بهره مي برد كه حيواني ديگر در همان زمان يا پيش از آن، آن هسته دي ان اي را داشته يا دارد. دالي گوسفند معروف اسكاتلندي ها با همين روش شبيه سازي شده بود. در اين پروسه كه انتقال هسته سلول تكثير شونده نام دارد، دانشمندان مواد ژنتيك هسته يك سلول بالغ اهدا كننده را به يك تخم كه هسته و همين طور مواد ژنتيك آن جدا شده اند منتقل مي كنند. اين تخم كه دي ان اي يك سلول اهدا كننده را در خود دارد بايد با جريان هاي شيميايي يا الكتريكي مراقبت شود تا براي تقسيمات سلولي تحريك شود. هنگامي كه جنين شبيه سازي شده به سطح مناسبي از پيشرفت مي رسد به رحم يك ميزبان مؤنث منتقل مي شود جايي كه تا تولد به پيشرفت خود ادامه مي دهد. موجودي كه با روش انتقال هسته توليد مي شود، نمونه شبيه سازي شده واقعي حيوان اهدا كننده نيست و فقط دي ان اي كروموزومي و هسته اي آن همانند حيوان اهدا كننده است. در اين زمينه موفقيت پروژه دالي بسيار چشمگير است چرا كه اثبات كرد مواد ژنتيك يك سلول بالغ مي توانند براي توليد يك ارگانيزم جديد كامل مورد استفاده قرار گيرند. پيش از اين دانشمندان بالاتفاق تصور مي كردند هنگامي كه سلولي به كبد، قلب، استخوان يا هر نوع ديگري از بافت هاي بدن تخصيص داده مي شود، ديگر استفاده از آنها در بافت هاي ديگر امكان ندارد و ديگر ژن هايي كه در سلول بودند و نيازي به آنها نبود غيرفعال مي شوند. برخي محققين براين باورند كه اشتباه يا كامل انجام ندادن پروسه باز برنامه ريزي، سبب مرگ، نقص عضو و معلوليت حيوانات شبيه سازي شده خواهد شد.

  • شبيه سازي درماني

اين شبيه سازي كه به شبيه سازي جنيني هم معروف است در واقع توليد جنين هاي انساني براي استفاده در تحقيقات است. هدف از انجام اين شبيه سازي توليد انسان هاي شبيه سازي شده نيست، بلكه هدف كشت سلول هايي است كه مي توانند در تحقيقات پيشبردي انسان و همچنين درمان بيماري ها مورد استفاده قرار گيرند. اين سلول ها براي محققان بيومكانيك بسيار با اهميت هستند براي اين كه مي توان از آن ها براي توليد هر نوع سلولي كه در بدن انسان وجود دارد استفاده كرد. اين سلول ها پس از گذشت 5 روز از تقسيم تخم، از آن استخراج مي شوند. پروسه استخراج باعث از بين رفتن جنين مي شود كه اين مسأله نگراني هاي اخلاقي فراواني را در پي دارد. محققان اميدوارند روزي اين سلول هاي ساختگي، جايگزين مناسبي براي سلول هايي شوند كه بر اثر بيماري هايي نظير آلزايمر، سرطان و… از بين رفته اند. پس از آشنايي جزيي با روش هاي مختلف شبيه سازي، اين سؤال مطرح مي شود كه اصلاً چرا انسان بايد شبيه سازي شود؟ و يا اين كه آيا تا به حال هيچ انساني شبيه سازي شده است؟ در مورد شبيه سازي انسان بايد گفت كه تا به حال هيچ انساني از كشت سلول هاي يك انسان ديگر توليد نشده است. اما در مورد اين كه چرا انسان بايد شبيه سازي شود، اين گروه از دانشمندان موارد ذيل را ذكر مي كنند. يكي از كاربردهاي شبيه سازي مي تواند براي زوج ناباروري اتفاق بيفتد كه تمايل بسيار زيادي به بچه دارند. اين بچه كه از يكي از والدين شبيه سازي مي شود، مسلماً در دوران كودكي فشارهاي فيزيولوژيكي بسيار زيادي را متحمل خواهد شد. كاربرد ديگر شبيه سازي مي تواند شبيه سازي استعدادهاي بشري براي چند نسل باشد. مثلاً مي توان با استفاده از دي ان اي اينشتين، وي را شبيه سازي كرد، اما هيچ تضميني نيست كه اينشتين جديد همانند آلبرت با هوش ما همان راهي را برگزيند كه اينشتين به خاطر آن به شهرت رسيده است. يكي ديگر از موارد شبيه سازي، توليد جنين هاي تحقيقاتي است كه پيش تر بدان اشاره شد. با همه علاقه اي كه بشر به شبيه سازي دارد، اين پديده داراي خطرات و ايراداتي است كه به صورت مختصر به آنها اشاره خواهد شد. شبيه سازي باز توليدي بسيار گران است و اميد انجام مطلوب آن بسيار كم است. نزديك به 90 درصد اقدام هاي شبيه سازي در اين زمينه به نتيجه نمي رسند و براي انجام يك شبيه سازي موفق، بايد نزديك به 100 بار انتقال هسته اي صورت گيرد و در همين يك مورد موفق هم، حيوان شبيه سازي شده نسبت به عفونت ها بسيار غيرمقاوم است. نمونه آن هم دالي بود كه بر اثر عفونت ريه مرد. علاوه برآن رشد تومورها در آن به سرعت انجام مي شود و كوچكترين بيماري براي اين نوع حيوانات، مي تواند منجر به مرگ شود. اكثر اين حيوانات رشد غيرطبيعي دارند و گاه به دلايل نامشخص به يك باره مي ميرند.
از ميان حيواناتي كه تاكنون شبيه سازي شده اند، مي توان به گوسفند ها، موش ها، گاو ها و حيوانات خانگي از قبيل گربه اشاره كرد. اما يكي از وسوسه انگيزترين شبيه سازي ها، شبيه سازي حيوانات ما قبل تاريخ مانند دايناسورها است، بدين ترتيب كه با استفاده از دي ان اي بازمانده از آنها در سنگواره ها، آن ها را شبيه سازي كرد. هنگامي كه اين فرضيه مطرح شد، موافقت ها و مخالفت هاي زيادي با آن شد، اما اين التهابات به زودي فروكش كرد، چون اين موجودات بيش از 65 ميليون سال پيش از بين رفته اند و اين در حالي است كه دي ان اي، فقط 10 هزار سال عمر مي كند. نظريه بعدي شبيه سازي ماموت ها بود كه كمتر از 10 هزار سال پيش زندگي مي كرده اند. با اين حال پيدا كردن دي ان اي مناسب ماموت ها غيرممكن به نظر مي رسد. با اين تفاسير شبيه سازي موجودات منقرض شده فعلاً امكان ناپذير است. البته شايد روزي فرزندان شبيه سازي شده دانشمندان امروزي بتوانند دايناسورها را هم اهلي كنند.

 

نويسنده: جواد نصرتي

 

منبع : سايت پارس بيولوژيک

 


 







منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

درمان گردن درد

بازديد: 35

درمان گردن درد




 


 

الهام اسمعیلی

نشستن متمادی بر پشت میز كار آن هم حدود هفت الی هشت ساعت كاری بس دشوار است كه اغلب كارمندان به آن مشغول هستند. حال تصور كنید كه اگر شرایط محیطی به خصوص میز و صندلی با وضعیت جسمانی فرد مطابقت نداشته و اساسا استاندارد نباشد، چه میزان می تواند در ایجاد دردهای ستون فقراتی نقش داشته و در نتیجه بر كارایی فرد نیز تاثیرگذار باشد در میان دردهای ستون فقرات یكی از شایع ترین دردهایی كه در میان كارمندان و اصولا افرادی كه به جهت شرایط شغلی شان مدت زیادی با گردن خمیده كار می كنند بسیار دیده می شود، گردن درد است. 
شاید برایتان جالب باشد كه بدانید سر هر انسانی حدود چهار الی پنج كیلوگرم وزن دارد. وظیفه تحمل این وزن نسبتا سنگین را مهره های قسمت فوقانی ستون فقرات و ماهیچه های اطراف آن بر عهده دارند. هنگامی كه این بار سنگین به حالت عمودی قرار گیرد این وزن بین ماهیچه ها و مهره ها به میزان مساوی تقسیم می شود ولی در صورتی كه به مدت طولانی وضعیتی متفاوت و خمیده به جلو داشته باشد، این فشار وزن بر روی ساختار نسبتا ظریف و كوچك گردن افزایش یافته و در نتیجه دردهای گردنی حادث می شود. در حالی كه حتی با وجود شرایط شغلی نامناسب و فشارهای ناشی از آن نیز شما می توانید با تغییر در عادت های بد نشستن و انجام تمرین های بسیار ساده، در طول مدت كار از بروز مشكلات گردن خود تا حد زیادی جلوگیری كنید. در ضمن لازم به ذكر است بسیاری از سردردهای تنشی نیز از وضعیت نامطلوب گردن و شانه ها نشات می گیرد. با بهبود این وضعیت سردردهای به ظاهر بدون دلیل شما نیز درمان می شود. در همین راستا به پیشنهادات و نكات زیر توجه كنید:

۱- انتخاب میز و صندلی مناسب برای انجام كار: میز و صندلی ای كه قرار است یك كارمند و یا هر فرد دیگری مدت طولانی بر روی آن نشسته و به كار مشغول شود، می بایست از استانداردهای لازم به لحاظ ارتفاع سطح میز نسبت به زمین و نسبت به كف صندلی برخوردار باشد. این ارتفاع استاندارد با توجه به قد كاربر نسبت به زمین ۵۸ الی ۷۱ سانتی متر است. در ضمن صندلی انتخابی برای كار كردن طولانی مدت باید دارای شرایط زیر باشد: 
الف كف و پشتی آن متحرك باشد تا با توجه به قد فرد ارتفاع آن نسبت به میز تنظیم شود. 
ب از پشتی بلند و در واقع تكیه گاه مناسبی برای حمایت از ستون فقرات و گردن برخوردار باشد. 
نكته: برای حمایت بیشتر گردن در صورت ابتلا به دردهای آن ناحیه، از بالشتك های مخصوص و یا تكه حوله ای كه به صورت لوله ای درآمده استفاده كنید. این بالشتك و یا حوله حمایت مضاعفی برای گردن خواهد بود. 
این كار را در هنگام مسافرت های طولانی مدت در ماشین و هواپیما نیز انجام دهید.

۲- به خودتان استراحت دهید: همچنان كه پاهای شما پس از ایستادن در مدت زیاد به استراحت نیاز دارد، در نشستن طولانی مدت و پی درپی نیز ستون فقرات به طور كلی از ناحیه گردن گرفته تا كمر به استراحت و تجدید قوا نیازمند است. 
بنابراین پس از حداكثر یك ساعت نشستن پیاپی پشت میز و یا حتی پشت فرمان اتومبیل، محل خود را ترك كرده و با انجام تمرینات مناسب، عضلات را تقویت كنید. 
پیش از این همه افراد برای ورزش دادن گردنشان حركاتی چرخشی و خم كردن هایی ناگهانی و سریع به طرفین را انجام می دادند و انتظار نیز داشتند با این حركات، عضلات به اصطلاح خشك شده آنها نرم شده و درد آرام شود. حال آن كه امروزه ثابت شده است این قبیل تمرین های سریع نه تنها از دردهای گردن نمی كاهد بلكه می تواند صدمات جدی به مهره های آن وارد كند. لذا متخصصین مربوطه تمرینات خاصی را به عنوان ورزش های گردن به افراد عادی و حتی مبتلایان به گردن درد توصیه می كنند كه به مهم ترین آنها در زیر خواهیم پرداخت: 
الف صورت خود رابه سمت شانه راست برگردانده و به آرامی حركت نیم دایره ای را به سمت شانه چپ ادامه دهید. 
این كار را در مدت زمان ۲۰ الی ۲۵ ثانیه و ۱۰ بار در روز انجام دهید. 
ب حركات كششی گردن: ابتدا سر را به طرف پایین خم كرده به صورتی كه چانه به قفسه سینه برسد. در این حالت تا شماره ۱۰ بشمارید سپس سر را به طرف بالا خم كرده و سقف را نظاره كنید. در این حالت نیز تا ۱۰ شماره كنید. 
حال سر را به طرف یك شانه برگردانده و با دست طرف مقابل با فشار بر روی چانه، سر را به طرف شانه هل دهید تا در واقع چانه به موازات قرار گیرد. این كار را با طرف دیگر نیز تكرار كنید. فقط به خاطر داشته باشد به هنگام قرار گرفتن در هر یك از این وضعیت ها شمردن تا عدد ۱۰ الزامی است. 
در حركت دیگر كششی سر را به طرف یك شانه خم كرده به صورتی كه گوش به شانه نزدیك شود. حال دست همان سمت را بر روی گیجگاه سمت مقابل قرار داده و با فشار اندك، به خم شدن و نزدیك تر شدن گوش به شانه كمك كنید. 
۱۰ ثانیه صبر كنید سپس نوبت به خمیده شدن سر بر روی شانه دیگر است. برای این منظور نیز همان روش قبلی را با دست مقابل انجام دهید. 
ج حركات مقاومتی: دست را بر روی پیشانی قرار داده و آن را به سمت عقب برده و همزمان سر را به سمت جلو فشار دهید. بدون آن كه سر حركتی كرده و تغییر وضعیت پیدا كند. سپس دست را در ناحیه پشت سر قرار داده و آن را به جلو و سر را به عقب هل دهید.در حركت بعد دست را در یك طرف ناحیه گیجگاهی قرار داده و دست و سر را به طرف یكدیگر فشار دهید.این كار را در دو طرف سر انجام دهید. لازم به ذكر است قرار گرفتن در هر یك از وضعیت های فوق به مدت ۱۰ ثانیه ضروری است. این حركات را روزی سه بار و هر بار شش دفعه انجام دهید. 
نكته: در كلیه تمرین های فوق هدف انقباض و كشش و در نهایت تقویت عضلات ناحیه گردن است و مزیت اصلی آنها این است كه برای انجام دادنشان به هیچ فضای خاصی نیاز نبوده و در هر شرایطی حتی پشت میز كار نیز انجا م پذیر است.

 


منيع : شرق



منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 فروردین 1395 ساعت: 9:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 331

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس