سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
تالاسمی یك بیماری واحد نمیباشد، بلكه شامل گروهی ناهمگون از كمخونیهای ارثی است كه مشخصه آن، اختلال در تولید زنجیرههای گلوبین میباشد.
● مقدمه
تالاسمی یك واژه یونانی است كه از دو كلمه تالاسا Thalassa به معنی دریا و امی Emia به معنی خون گرفته شده است و به آن آنمی مدیترانهای یا آنمی كولی و در فارسی كمخونی گفته میشود. اولین بار در سال ۱۹۲۵ یك متخصص اطفال به نام توماس كولی (Thomas Cooley) در شهر ریتروت آن را شناخت و به دیگران معرفی كرد.
تالاسمی یك بیماری واحد نمیباشد، بلكه شامل گروهی ناهمگون از كمخونیهای ارثی است كه مشخصه آن، اختلال در تولید زنجیرههای گلوبین میباشد. این بیماری به صورت شدید (ماژور) و خفیف (مینور) ظاهر میشود. امروزه مشخص شده كه انواع خفیف تالاسمی جزء شایعترین اختلالات ژنتیكی در انسان میباشد.
اگر هر دو دوالدین دارای ژن معیوب باشند به صورت شدید یعنی ماژور (Major) و اگر یكی از والدین فقط ژن معیوب داشته باشد به صورت خفیف یعنی مینور (Minor) ظاهر میشود. تالاسمی برای كسانی كه نوع (مینور) را داشته باشند مشكل ایجاد نمیكند و آنها هم مثل افراد سالم میتوانند زندگی كنند و فقط در موقع ازدواج باید خلی مراتب باشند. اما برعكس این بیماری حداكثر آزاد خود را به بیماران نوع ماژور میرساند.
● كمخونی چیست؟
بعضی اشخاص مقدار هموگلوبین خونشان كم است، اینها دچار كمخونی هستند. كمخونی به انواع مختلفی وجود دارد. شایعترین نوع آن كمخونی به علت كمبود آهن است. این حالت وقتی اتفاق میافتد كه شخص هموگلوبین كافی ندارد زیرا به اندازه كافی غذاهای حاوی آهن نمیخورد، تالاسمی ماژور یك نوع متفاوت كمخونی است. در اینجا هم كمخونی به علت نداشتن هموگلوبین كافی است، اما هیچ ربطی به آهن دریافتی از راه غذا ندارد، این بیماری یك اختلال خونی ارثی است.
● تالاسمی مینور (خفیف)
اشخاص با خصیصه تلاسمی مینور دارای تالاسمی هستند ولی بیمار نیستند. این اشخاص مطلقاً سالم و طبیعی هستند، بعضی از آنها ممكن است كمخونی خفیف داشته باشند.
بیشتر كسانی كه حامل خصیصه تلاسمی هستند نمیدانند كه ناقل ژن تالاسمی مینور هستند. فقط وقتی از آن مطلع میشوند كه خونشان را آزمایش كنند و یا صاحب یك كودك مبتلا به تالاسمی ماژور شوند.
گلبولهای قرمز خون اشخاصی كا تالاسمی مینور دارند كوچكتر از حد معمول است.
در خون مبتلایان به خصیصه تالاسمی مینور همچنین از یك نوع هموگلوبین كه هموگلوبین A۲ نامیده میشود مختصری بیشتر از معمول وجود دارد. خصیصه تالاسمی مینور در موقع تولد وجود دارد كه در تمام طول زندگی باقی میماند. ممكن است توسط والدین به كودكان منتقل شود، یعنی ارثی است.
● داشتن تالاسمی مینور (خفیف) چه اهمیتی دارد؟
دانستن اینكه خصیصه تالاسمی مینور دارید مهم است، زیرا گاهی ممكن است اشخاصی كه خصیصه تالاسمی مینور دارند صاحب فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور شوند كه اختلال خونی شدیدی است.
● چگونه میتوان به داشتن خصیصه تالاسمی مینور پی برد؟
باید یك آزمایش خون مخصوص به عمل آورد. پزشكان میتوانند با سنجش اندازه گلبولهای قرمز و مقدار هموگلوبین A۲ خون این مطلب را دریابند.
●تا لاسمی ماژور چیست؟
تالاسمی ماژور یك نوع كمخونی شدید ارثی است. كودكان مبتلا به تالاسمی ماژور نمیتوانند به طور كافی هموگلوبین درست كنند. از این رو مغز استخوان آنها نمیتواند گلبول قرمز طبیعی به وجود آورد، گلبول قرمزی كه تولید میشود تقریباً خالی هستند.
كودكان مبتلا به تالاسمی ماژور در هنگام تولد طبیعی هستند، ولی بین سه ماهگی و هجده ماهگی دچار كمخونی میشوند، رنگشان پریده است، خوب نمیخوابند، نمیخواهند غذا بخورند و ممكن است دچار تهوع گردند. اگر كودكان مبتلا به تالاسمی ماژور درمان نشوند زندگی سختی خواهند داشت و معمولاً بین یكسالگی تا هشت سالگی چنانچه خون دریافت ننمایند، از بین میروند.
●خصیصه تالاسمی چگونه از والدین به كودكان منتقل میشود؟
اجازه بدهید سه نوع زوج را مورد نظر قرار دهیم.
▪اگر هیچكدام از پدر و مادر حامل ژن تالاسمی نباشند، امكان انتقال خصیصه تالاسمی مینور یا تالاسمی ماژور به كودكان خود را ندارند. در این صورت همه فرزندانشان خون طبیعی خواهند داشت. به این شكلها توجه كنید.
هیچیك از فرزندان خصیصه تالاسمی مینور (ناقل) یا ماژور را نخواهند داشت.
▪ گر یكی از والدین ناقل مینور باشد و دیگری حامل این ژن نباشد احتمال یك از دو (پنجاه درصد) وجود دارد كه فرزندان دارای ژن ناقل تالاسمی مینور شوند و به به همین دلیل هیچیك از آنان تالاسمی ماژور نخواهد شد. به شكل توجه كنید. هیچكدام از فرزندان تالاسمی ماژور نخواهند داشت.
▪ در هر دو والدین حامل ژن تالاسمی مینور باشند فرزندانشان ممكن است تالاسمی مینور داشته باشند یا خونشان كاملاً طبیعی باشد و یا ممكن است مبتلا به تالاسمی ماژور شوند.
در هربار حاملگی یكچهارم (۲۵ درصد) شانس وجود دارد كه كودك دارای خون طبیعی باشد و دوچهارم (۵۰ درصد) احتمال دارد كه كودك دارای خصیصه تالاسمی متولد شود و یك چهارم (۲۵ درصد) احتمال دارد كه كودك تالاسمی ماژور داشته باشد.علایم و عوارضی كه تالاسمی در بیماران ایجاد میكنددر نوع ماژور تالاسمی (كمخونی شدید)، كودك كمخون است و این كمخونی باعث بزرگ شدن طحال و كبد و تغییر قیافه ظاهری او میشود. بنابراین به علت پایین آمدن دوام خون، بیمار مجبور است مداوم خون تزریق كند ودر اثر تزریق خون كه دارای مقادیر زیادی آهن است و در اثر خود بیماری كه باعث شكسته شدن هموگلوبین (گلبولهای قرمز) و آزاد شدن آهن میشود. میزان آهن خون افزایش یافته و در بافتهای عمده بدن چون به قلب، كبد، طحال و ... رسوب میكند و سبب ایجاد مشكلات دیگری میشود كه تنها به كمك آمپول دسفرال میتوان از تجمع آهن جلوگیری كرد.
پس اگر در اثر عدم و یا سهلانگاری، تالاسمی به خانواده شما قدم گذاشت. هیچ جای فراری نیست. «تالاسمی» ماهها و سالها تا زمانی كه فرزندتان زنده است در خانه شماست و شما نباید فرزندتان را سرزنش كنید زیرا این شما بودید كه آن را در خو داشتید و به فرزندتان منتقل نمودید. اگر الان تالاسمی در خانه شما هست مواظب باشید كه دیگ فرزندی به دنیا نیاورید زیرا این بیماری همراه او به دنیا خواهد آمد و اگر هم هنوز با مشكل تالاسمی روبرو نیستید مراقب باشید كه هرگز دچار ان نشوید.
●خصیصه تالاسمی در بعضی كشورها یافت میشود؟
اشخاص دارای تالاسمی مینور اگر مالاریا بگیرند احتمال مرگشان كمتر از دارای خصیصه تالاسمی مینور از مالاریا جان سالم به در میبرند، درحالی كه اشخاص دیگر میمردند. آنها این خصیصه را به فرزندانشان منتقل میكردند، از این رو خصیصه تالاسمی مینور مزیت بزرگی بود و هرچه زمان گذشت در مناطق آلوده به مالاریای جهان شایعتر شد اما اكنون ما میتوانیم مالاریا را درمان كنیم یا از آن پیشگیری نمائیم و دیگر خصیصه تالاسمی مینور یك مزیت نیست و اگر مالاریا ریشهكن شود این خصیصه از بین نمیرود.
شیوع تالاسمی در دنیا
مالاریا در بسیار از كشورها وجود داشته و اكنون تعداد نسبتاً زیادی از مردم آن ممالك خصیصه تالاسمی دارند، مثلاً در قبرس از هر هفت نفر ساكنین كشور یك نفر دارای خصیصه تلاسمی مینور است (هم بین قبرسیها تركزبان و هم بین قبرسیهای یونانی زبان) و در یونان یك نفر از هر دوازده نفر دارای خصیصه تالاسمی مینور است.
در ایتالیا و در تمام خاور میانه و آسیا از جمله هندوستان، پاكستان، هنگكنگ و ویتنام تعداد اشخاص با تالاسمی مینور بین یك نفر از پنجاه نفر تا یك نفر از ده نفر، بسته به منطقه تغییر میكند. در آفریقا و هند غربی تقریباً یك نفر از پنجاه نفر خصیصه تالاسمی دارد، در مردمانی كه اصلاً انگلیسی هستند یك نفر از هزار نفر دارای خصیصه تالاسمی هستند.
● شیوع تالاسمی در ایران
كشور ما در منطقه معتدله شمالی كره زمین در مسیر كمبرند جهانی تالاسمی قرار دارد بنابراین بیماری تالاسمی در كنار دریاها، مردابها، رودخانه كه قبلاً كانون انتقال و انتشار مالاریا بودهاند بیشتر است. دلیل آن این است كه افراد ناقل دارنده (ژن مغلوب) تالاسمی در اپیدمیهای مالاریا در طول زمان مصون ماندهاند و بر تعدادشان افزوده شده، به همین واسطه در شمال و جنوب كشور از انتشار تالاسمی از بخش مركزی ایران بیشتر است.
تالاسمی در ایران حضور تأسفباری دارد و در حدود سیهزار نفر این بیماری را در خود دارند و هرساله به این تعداد نیز اضافه میشود.
تالاسمی در ابتدا چند ماه خود را پنهان میكند و بعد از مدتی مادران میبینند كه كودك آنها زد و ضعیف و ناآرام است و وقتی كه فرزند خود را به دكتر میبرند بعد از آزمایش، دكتر به مادر خانواده میگوید تالاسمی هم همراه كودكش به دنیا آمده است، آنگاه است كه تالاسمی خود را معرفی میكند و هروفت متوجه شدید كه فرزند شما تالاسمی دارد به فكر چاره باشید اگر دیر بجنبید تالاسمی بلایی بر سر كودك شما میآورد كه تا سالها متألم باشید.
كسانی كه در ایران تالاسمی با خود دارند به چهار گروه تقسیم میشوند:
▪ گروه اول: مبتلایانی كه دسترسی به امكانات پزشكی و درمانی ندارند و از درمان صحیح یعنی تزریق خون و دسفرال محروم میباشند.
▪ گروه دوم: بیمارانی كه به موقع بیماریشان تشخیص داده میشود و خون تزریق مینمایند اما دسفرال و سایر اقدامات درمانی استفاده نمیكنند.
▪ گروه سوم: كسانی كه بیماریشان به موقع تشخیص داده میشود، تزریق مناسب خون همراه با روشهای جانبی را به موقع دریافت میدارند و طول عمر قابل ملاحظهای خواهند داشت.
▪ گروه چهارم: بیمارانی كهدسترسی به پیوند مغز استخوان داشتهاند، احتمال بهبودی آنان تا حدود زیادی میسر میباشد، امید است با اتكال به خداوند تبارك و تعالی در آیندهای نهچندان دور در اثر پیشرفتهای علمی، تالاسمی هم مانند بیماریهای شایع دوران گذشته ریشهكن شود.
● ضرورت پیشگیری و طرحهای پیشگیری از تالاسمی در جامعه
با توجه به جمعیت در حال رشد و افزایش روزافزون بیماران تالاسمی پیشگیری از زاد و ولد كودكان تالاسمی در سراسر كشور ضرورت دارد. تجربه نشان میدهد ما در درمان تالاسمی تا كنون موفق نبودهایم. با توجه به شرایط اجتماعی نامطلوب حاكم بر تالاسمی نظیر بیسوادی والدین، عدم توجه والدین به تنظیم خانواده، افزایش زاد وولد یومید كودكان تالاسمی، ازدواجهای خویشاوندی و تودرتوی فامیلی، پایگاه اقتصادی و فقط اجتماعی و فرهنگی اكثریت به اتفاق خانوادههای تالاسمی، به این زودی در درمان آنها موفق نخواهیم شد. بنابراین در حال حاضر با وجود بستر مناسب شبكه بهداشتی كشور پیشگیری بهترین اقدام برای ریشهكنی تالاسمی است. در این كتاب بر تشریح ۴ روش پیشگیری پرداخته شده است.
▪ روش اول: تنظیم خانواده
گشودن پایگاه اختصاصی بهداشت تنظیم خانواده در درمانهای تالاسمی سراسر كشور لازم است. اگر به شكل فعال استقرار یابد میتواند نقش اسای در تنظیم خانوادههای تالاسمی داشته باشد و روی كاهش نرخ تولد كودك تالاسمیك تأثیر بگذارد.
اگر تنظیم خانواده به طور اعم در جامعه انجام شود، خودبخود از افزایش جمعیت میكاهد و به طور غیر مستقیم روی كنترل تالاسمی نیز مؤثر است.
▪ مزایا:
ـ کاهش رشد جمعیت به طور اعم روی كاهش نرخ تولد كودك تالاسمی و سقط در خانوادههای تالاسمیك موثر است.
ـ تنظیم خانواده به طور اختصاصی در درمانگاههای تالاسمی روی نرخ تولد كودك تالاسمیك تأثیر میگذارد.
- در شبكه بهداشتی كشور قابل انجام است.
- در كلیه نقاط كشور قابل اجراء است.
- با قوانین شرعی مغایرتی ندارد.
▪ معایب:
ممانعت از زاد و ولد در خانوادهها تالاسمی به طور دلخواه.
▪ روش دوم: تشخیص پیش از تولد، مطمئنترین راه پیشگیری تالاسمی
یكی از بهترین روشهای پیشگیری و براندازی و كنترل و ریشهكنی تالاسمی از راه دكولوژیك شناخته شده خود بیماری است. یعنی خروج و دفع جنین بیمار تالاسمی از بطن مادر قبل از پیدا كردن موجودیت انسان.
▪ مزایا:
- به شیوع ناقلین ژن تالاسمی مینور افزوده نمیشود.
- ازادی فرد در انتخاب همسر حفظ میشود.
- عوارض اجتماعی كه بیماری تالاسمی مینور، كمین یك داغ مشخص بر پیشانی آدمی نقش بسته است از بین میرود.
▪ معایب:
- نیاز به تكنولوژی و آزمایشگاه مجهز
- نیاز به متخصص كارآزموده
- مغایرت با قوانین شرعی كشورهای اسلامی و بعضی از مذاهب دیگر
- قابل اجراء نبودن در تمام نقاط كشور
- قابل انجام نبودن در شبكه بهداشتی مملكت
- هزینه بالا
- از دست رفتن جنین
- ۵/۰% در آزمایش پیشبینی شده است.
▪ روش سوم: استفاده ازمهندسی ژنتیك در درمان جنین مبتلا به تالاسمی ماژور در داخل رحم است.
ابتدا باید بیمار دارای تالاسمی ماژور در داخل رحم تشخیص داده شود سپس سلولهای بنیادی كه از كبد جنین تازه سقط شده به دست آمده است به داخل بند ناف جنین مبتلا به تالاسمی ماژور در داخل رحم تزریق میشود این كار هنوز به شكل علمی درنیامده است در مراحل اولیه تحقیق قرار دارد و هنوز در حد تجربه قلمداد میشود.
▪ روش چهارم: شناسایی ناقلین ژن بتا تالاسمی از طریق غربالگری در جمعیت داوطلب ازدواج و ممانعت از ازدواج دو ناقل ژن است.
شایعترین تالاسمی در كشور ما نوع بتاتالاسمی است. بتا تالاسمی از معدود بیماریهای ارثی است كه وجود ژن را با آزمایشهای ساده هم میتوان در ناقلین مورد شناسایی قرار دارد و با بررسی كامل والدین و سایر افراد خانواده از تولد مبتلایان پیشگیری و بیماری را كنترل كرد. پس از شناسایی كامل طرفین چنانچه هر دو دارای گن بتا تالاسمی مینور هستند راهنمایی میشوند كه ازدواج نكنند.
▪ مزایا:
انجام مراحل آن با قوانین شرعی مطابقت دارد.
هزینه خیلی كمتری از روش ۲ و ۳ دارد.
وسایل آزمایشگاهی و متخصصین رده بالا كمتر احتیاج دارد.
در كلیه نقاط كشور قابل اجراست.
طرح در شبكه بهداشتی در حال اجرا است.
كمخونی فقر آهن به خصوص در خانمها با این روش شناسایی و درمان میشود.
ممانعت از ازدواج دو ناقل ژن باعث میشود تا شیوع تالاسمی مینور در جامعه افزایش نیابد. اگرچه ممكن است روش ارزان و قابل قبولی باشد ولی در باط اگر همآهنگ با سایر روشها نباشد مخرب است. آزردگی خاطر دو نفر داوطلب ازدواج و خانواده آنان به خصوص دختران كه حق انتخاب كردن ندارند.
● تالاسمی ماژور را چگونه درمان كنیم؟
در حال حاضر دو درمان برای تالاسمی وجود دارد، یك درمان قدیمی و دیگری درمان با پیوند مغز استخوان، درمان قدیمی تشكیل شده است از
▪ تزریق خون blood transfusion
▪ طحال برداری Splenectomy
▪ دسفرالDesfral treatment
● تزریق مرتب (نگهدارنده) خون:
به محض قطعی شدن تشخیص تالاسمی ماژور، تزریق خون باید بدون تأخیر آغاز شود. تزریق خون باید براساس الگویی باشد كه بتوان هموگلوبین را در محدوده طبیعی حفظ نمود. اخیراً توصیه میشود كه هموگلوبین متوسط در حل gr/dl ۱۲ حفظ شود. با كمك این الگوی تزریق خون از هیپوكسی مزمن بافتها جلوگیری شده، پركاری جبرانی مغز استخوان كاهش مییابد. فعالیت بدنی و رشد بیمار نیز در حد طبیعی صورت میگیرد. ضمناً از مشكلات زیر نیز جلوگیری میشود:
۱) تغییرات ثانویه مغز استخوان
۲) افزایش حجم خون (به علت پركاری مغز استخوان) كه موجب فشار بر قلب میشود.
۳) بزرگ شدن و پركار شدن زودرس طحال بدلیل تخریب گلبولهای قرمز طبیعی كه به طحال میرسند.
۴) افزایش جذب آهن از دستگاه گوارش در افزایش بار آهن بیماران تالاسمی موثر است.
با بالا نگهداشتن سطح هموگلوبین متوسط بیمارانی كه طحالشان برداشته شده نیاز این بیماران به خون اندكی افزایش مییابد. ولی در بیمارانی كه طحالبرداری شدهاند اگر پركاری طحال وجود داشته باشد افزایش نیاز به خون چشمگیر است و فواید تزریق خون هموگلوبین بالا را افزون مینماید مگر اینكه طحال برداشته شود.
● نوع خون تزریقی
هدف از تزریق خون به بیمار، رساندن گلبولهای قرمز با حداقل تعداد گلبولهای سفید و پلاسما به بیمار است. زیرا این دو عامل میتوانند موجب پیدایش آنتیبادی و یا واكنش آلرژیك شوند.
● فاصله زمانی بین دو تزریق خون
مقدار هموگلوبین قبل از تزریق خون برای حفظ هموگلوبین متوسط در حدل توصیه gr/dl ۱۲، به فاصله زمانی بین دو تزریق خون بستگی دارد. به طور معمول این فاصله زمانی در مراكز درمانی مختلف بین ۲ تا ۶ هفته است و بین حال عمومی و سلامت بیمارانی كه با فاله زمانی ۲ یا ۴ هفته خون تزریق میكنند تفاوتی مشاهده نشده است.
سطح هموگلوبین قبل از تزریق خون باید بهاندازهای باشد كه از پركاری مغز استخوان جلوگیری كند.
معمولاً هموگلوبین بین gr/dl ۱۰-۵/۹ مناسب است. اگرچه این امر به نوع جهشهای تالاسمی، سن بیمار وجود یا عدم وجود طحال نیز بستگی دارد. سطح هموگلوبین بعد از تزریق نباید از gr/dl ۵/۱۵ بالاتر برود چون مقادیر بالاتر موجب افزایش غلظت خود، كاهش اكسیژنرسانی به بافت میشود. افزایش مقدار مصرف خون، تسریع تجمع آهن و دشواری كنترل آن را نیز باید به موارد فوق افزود.
رابطه میزان هموگلوبین قبل از تزریق خون لازم برای حفظ هموگلوبین متوسط در حد gr/dl۱۲ با فاصله زمانی بین دو تزریق خون میزان متوسط افت هموگلوبین تقریباً یك گرم در هفته است (مگر در بیماران با طحال پركار). بنابراین محاسبه هموگلوبین قبل از تزریق لازم برای حفظ سطح هموگلوبین متوسط در حد gr/dl برای یك فاصله زمانی معین بسیار آسان خواهد بود.
برای انتخاب فاصله زمانی مناسب بین دو تزریق خون به فاصله محل سكونتی بیمار تا مركز درمانی، شرایط مركز تزریق خون، صدمات روانی - اجتماعی ناشی از مراجعات مكرر به بیمارستان نیز باید توجد داشت.
اگر بعد از آزمایش هموگلوبین، هماتوكریت متوجه شدید كه مقدار آن پایینتر از ۱۰ است، فوراً به مركز انتقال خون مراجعه كنید.
هرچه دیرتر مراجعه كنید، بدن مجبور است از خونی كه استخوانها میسازند تغذیه كند و خونسازی استخانها باعث رشد ناهنجار استخوانهای سر و صورت میشود و در آن هنگام تالاسمی، قیافه وحشتناك خود را نشان میدهد.
کم خونی فقر آهن، اغلب طی یک معاینه طبی و از طریق یک آزمایش خون که میزان هموگلوبین و آهن خون را می سنجند آشکار می گردد.
● کم خونی فقر آهن چیست؟
شایعترین علت کم خونی ، فقر آهن می باشد. آهن جهت ساخت هموگلوبین لازم است.
آهن اکثراً درون هموگلوبین ذخیره می شود و حدود ۳۰ درصد از آهن نیز در فریتین و هموسیدرین مغز استخوان ، طحال و کبد ذخیره می گردد.
● علت کم خونی فقر آهن چیست؟
▪ کاهش آهن در رژیم غذایی:
آهن از رژیم غذایی جذب می گردد، هر چند فقط یک میلی گرم آهن از هر ۲۰-۱۰ میلی گرم آهن غذا جذب می شود. فردی که قادر به مصرف یک رژیم غنی از آهن نباشد ممکن است به درجاتی از آنمی فقر آهن مبتلا شود.
▪ تغییرات بدنی:
هنگامی که بدن تحت تأثیر تغییرات ناگهانی نظیر رشد ناگهانی در بچه ها و بالغین یا در طی دوره شیردهی قرار می گیرد، نیازمند افزایش دریافت آهن و افزایش تولید سلول های قرمز خونی می باشد.
▪ اختلالات مجاری گوارشی:
اختلال در جذب آهن بعد از برخی جراحی های دستگاه گوارش شایع است. قسمت اعظمی از آهن موجود در غذا توسط قسمت کوچکی از روده فوقانی جذب می گردد. هر اختلالی در دستگاه گوارش می تواند جذب آهن را تغییر داده و منجر به آنمی فقر آهن شود.
▪ از دست دادن خون :
از دست دادن خون باعث کاهش آهن و در نتیجه کم خونی فقر آهن می شود . منبع از دست دادن خون شامل : خونریزی دستگاه گوارش، خونریزی ماهیانه یا صدمات می باشد.
● علائم کم خونی فقر آهن چیست؟
علائم زیر شایعترین علائم کم خونی فقر آهن می باشند. هر چند هر فرد ممکن است علائم متفاوتی را تجربه نماید.
علائم عبارتند از:
۱) رنگ پریدگی غیر طبیعی یا کاهش رنگ پوست
۲) تحریک پذیری
۳) کاهش انرژی و خستگی زودرس
۴) زخم و تورم زبان
۵) تمایل به خوردن موادی نظیر خاک یا یخ ( یک حالت به نام سندرم پیکا )
علائم کم خونی فقر آهن ممکن است مشابه دیگر شرایط خونی یا مشکلات طبی باشد. همیشه جهت تشخیص با پزشک خود مشاوره نماید.
● چگونه کم خونی فقر آهن تشخیص داده می شود؟
شک به کم خونی فقر آهن از طریق یک سری یافته های عمومی در یک شرح حال طبی کامل و معاینه فیزیکی حاصل می گردد. علائمی نظیر خستگی زودرس ، رنگ پریدگی غیر طبیعی پوست و افزایش ضربان قلب از یافته های عمومی می باشد.
کم خونی فقر آهن، اغلب طی یک معاینه طبی و از طریق یک آزمایش خون که میزان هموگلوبین و آهن خون را می سنجند آشکار می گردد. در کنار شرح کامل طبی و معاینه فیزیکی ، روش های تشخیصی کم خونی فقر آهن شامل موارد زیر می باشد:
● آزمایش های تکمیلی خون
▪ نمونه گیری از مغز استخوان
مغز استخوان از طریق آسپیراسیون (مکیدن)یا یک سوزن نمونه برداری تحت یک بی حسی موضعی خارج می گردد. در نمونه برداری آسپیراسیون یک نمونه مایع از مغز استخوان گرفته
می شود، اما در یک نمونه برداری سوزنی سلول های مغز استخوان گرفته می شوند ( مقداری از بافت مغز استخوان گرفته می شود ). این روش ها اغلب به صورت همزمان به کار می روند.
▪ درمان کم خونی فقر آهن
ـ درمان اختصاصی فقر آهن که توسط پزشک شما تعین می شود براساس موارد زیر می باشد:
ـ سن، سلامت عمومی و شرح حال طبی
ـ شدت آنمی ( کم خونی )
ـ علت کم خونی
ـ تحمل شما برای داروها و روش های درمانی مختلف
ـ عقاید و انتخاب شما
● درمان شامل:
▪ رژیم غذایی غنی از آهن: منابع مناسب عبارتند از :
▪ گوشت – گوشت گاو ، گوشت بره، جگر و دیگر ارگان های گوشتی
مکمل های آهن را برای چند ماه تجویز می نمایند تا سطح آهن در خون افزایش یابد. مکمل آهن می تواندمنجر به تحریک معده و تغییر حرکات روده گردد و جهت افزایش میزان جذب آهن، باید با معده خالی یا همراه با آب پرتقال مصرف شود.
● چگونه بدن آهن را جذب می نماید؟
آهن در بسیاری از مواد غذایی وجود دارد و از طریق معده جذب می شود. در طی روند جذب، اکسیژن با آهن ترکیب شده به پلاسمای خون وارد و به ترانسفرین منتقل می گردد. از این مرحله آهن و ترانسفرین در تولید هموگلوبین شرکت نموده و در کبد، طحال و مغز استخوان ذخیره گشته و براساس نیاز سلول های بدن مصرف می شود.
● غذاهای حاوی مقادیر فراوان آهن
▪ غذای غنی از آهن / میزان / محتوای آهن تقریبی براساس میلی گرم
▪ صدف خوارکی / ۳ اونس / ۲/۱۳ میلی گرم
▪ جگر گاو / ۳ اونس / ۵/۷ میلی گرم
▪ آب میوه آلو / ۲/۱ لیوان / ۲/۵ میلی گرم
▪ گوشت گاو / ۳ اونس / ۰/۳ میلی گرم
▪ نخود / ۲/۱ لیوان / ۰/۳ میلی گرم
▪ سبوس گندم / ۲/۱ لیوان / ۸/۲ میلی گرم
▪ میگو / ۳ اونس / ۶/۲ میلی گرم
▪ کشمش / ۲/۱ لیوان / ۵۵/۲ میلی گرم
▪ ساردین / ۳ اونس / ۵/۲ میلی گرم
▪ اسفناج / ۲/۱ لیوان / ۴/۲ میلی گرم
▪ لوبیا / ۲/۱ لیوان / ۳/۲ میلی گرم
▪ بوقلمون / ۳ اونس / ۰/۲ میلی گرم
▪ آلو / ۲/۱ لیوان / ۹/۱ میلی گرم
▪ کباب گوشت گاو / ۳ اونس / ۸/۱ میلی گرم
▪ نخود سبز / ۲/۱ لیوان / ۵/۱ میلی گرم
▪ بادام زمینی / ۲/۱ لیوان / ۵/۱ میلی گرم
▪ سیب زمینی / ۱ عدد / ۱/۱ میلی گرم
▪ لوبیا سبز / ۲/۱ لیوان / ۰/۱ میلی گرم
▪ تخم مرغ / ۲/۱ عدد / ۰/۱ میلی گرم
كم خونی فقر آهن در دوران حاملگی
متاسفانه اكثر خانمها بارداری را بدون ذخائر كافی آهن آغاز می كنند و بنابرین نیاز روز افزون به این عنصر بخصوص در سه ماهه دوم و سوم تامین نخواهد شد. اگر به مرحله ای برسید كه بدنتان آهن كافی برای ساخت هموگلوبین در اختیار نداشته باشد دچار كم خونی خواهید شد.
● چرا بارداری باعث افزایش احتمال ابتلا به كم خونی می شود؟
در دوران بـارداری نیـاز بدن شـما به آهن به نحو شـگرفی افزایش می یابد. آهن برای تشكیل هموگلوبین (پروتئین موجود در گلبولهای قرمز كه كسیژن را به سایر سلولها می برد) ضروری است. در دوران بارداری میزان خون بدن شما رفته رفته تا ۵۰% حد طبیعی افزایش می یابد. برای اینكه هموگلوبین كافی برای این میزان حجم خون ساخته شود آهن اضافی لازم است. بدن شما مقداری آهن اضافی نیز برای جنین و جفت نیاز دارد.
متاسفانه اكثر خانمها بارداری را بدون ذخائر كافی آهن آغاز می كنند و بنابرین نیاز روز افزون به این عنصر بخصوص در سه ماهه دوم و سوم تامین نخواهد شد. اگر به مرحله ای برسید كه بدنتان آهن كافی برای ساخت هموگلوبین در اختیار نداشته باشد دچار كم خونی خواهید شد.
احتمال ایجاد كم خونی در شریطی نظیر تهوع و استفراغ صبحگاهی، پشت سر گذاشتن دو یا سه بارداری بدون فاصله، بارداری چند قلو، مصرف غذاهای فاقد آهن كافی، و خونریزی زیاد قاعدگی قبل از بارداری، افزایش می یابد.
به همین علت است كه میزان آهن مورد نیاز شما از ۱۸ میلی گرم در روز بالا رفته به ۲۷ میلی گرم در روز می رسد و از آنجایی كه تامین این میزان آهن از طریق رژیم غذایی مشكل است متخصصین توصیه می كنند كه خانمهای باردار روزانه ۳۰ میلی گرم عنصر آهن به عنوان دوز پیشگیری كننده دریافت دارند. بسیاری از مكمل های دوران بارداری حاوی این میزان آهن هستند.
فقر آهن شایعترین علت كم خونی است ولی تنها علت آن نیست. ممكن است در اثر عدم دریافت اسیدفولیك یا ویتامین B۱۲، از دست رفتن حجم وسیعی از خون، و یا در اثر بعضی بیماریهای خاص یا اختلالات ارثی نظیر "كم خونی سلول داسی شكل" نیز كم خونی به وجود آید. درمان كم خونی بستگی به علت ایجاد كننده آن دارد و مصرف آهن، درمان تمام انواع كم خونی ها نیست.
● چطور می توانم بفهمم كه به كم خونی مبتلا شده ام؟
پزشك در اولین معاینه دوران بارداری با كمك آزمایشهای مختلف كم خونی را بررسی می كند. یكی از این آزمایشات (هماتوكریت) درصد گلبولهای قرمز را در پلاسما میسنجد. آزمایش دیگر (هموگلوبین) وزن هموگلوبین خون را می سنجد. با این حال با پیشرفت بارداری، احتمال ایجاد كم خونی افزایش می یابد. بنابراین در اواخر سه ماهه دوم یا اوایل سه ماهه سوم باید آزمایش تكرار شود. ممكن است به طور طبیعی هماتوكریت و هموگلوبین تا حدی در نیمه دوم بارداری افت كند. علت ین امر افزایش چشمگیر حجم خون و پلاسما (پلاسما بخش مایع خون است) با سرعتی بیش از افزایش گلبولهای قرمز است ولی این افت نباید شدید باشد.
كم خونی ممكن است بدون علامت باشد بخصوص در موارد خفیف. علائم كم خونی عبارتند از خستگی، تب و سرگیجه. (البته این علائم را بسیاری از خانمهای باردار تجربه می كنند خواه مبتلا به كم خونی باشند یا خیر). همچنین ممكن است شما متوجه رنگ پریدگی شوید (بخصوص در ناخنها، سطح درونی پلك ها و لب ها) و ضربان قلبتان تشدید شده و دچار تپش قلب، تنگی نفس و یا اختلال در تمركز حواس شوید. نهایتاً بعضی از مطالعات نشان داده اند كه بین كم خونی فقر آهن شدید و تمایل زیاد برای خوردن مواد غیر خوركی نظیر یخ، كاغذ و یا گِل (حالتی كه به نام ویار خوانده می شود) ارتباط شدیدی وجود دارد. اگر چنین ویاری دارید آنرا ندیده نگیرید و حتماَ به پزشك اطلاع دهید.
● كم خونی را چطور باید درمان كرد؟
اگر آزمایش نشان دهد كه شما كم خون هستید پزشك برایتان روازنه مكمل محتوی ۶۰ تا ۱۲۰ میلی گرم آهن و یا حتی بیشتر تجویز میكند. برای آنكه آهن بهتر در روده جذب شود آهن را با شكم خالی بخورید و میزان كافی آب یا آب پرتقال بنوشید (ویتامین C جذب آهن را تشدید می كند) ولی همراه قرص محتوی آهن شیر ننوشید (كلسیم از جذب آهن جلو گیری می كند).
دقت كنید كه این دوز مربوط به عنصر آهن یا آهن خالص است. بعضی از مكمل ها به جای عنصر آهن یا علاوه بر آن میزان "سولفات آهن" موجود را می نویسند (یكی از املاح آهن). مكملی كه محتوی ۳۲۴ میلی گرم سولفات آهن باشد حدود ۶۰ میلی گرم آهن در اختیار بدن شما قرار می دهد. بعضی دیگر محتوی گلوكونات آهن هستند كه مصرف ۳۰۰ میلی گرم آن به جذب ۳۴ میلی گرم آهن می انجامد.
نكته بسیار مهم آن است كه بخاطر داشته باشید قرصهای محتوی هر نوع آهن را از دسترس كودكان دور نگهدارید. تعداد كودكانی كه همه ساله در اثر مصرف بیش از حد قرصهای آهن می میرند بیش از تعداد كودكانی است كه در اثر مسمومیت با سایر داروها می میرند. در حقیقت تنها یك قرص بالغین كافی است كه یك كودك را دچار مسمومیت داروئی سازد.
● آیا مصرف زیاد آهن عوارض دارد؟
مصرف مقادیر زیاد آهن به صورت قرصهای مكمل می تواند موجب اختلالات گوارشی شود. در كثر موارد مصرف بیش از حد آهن منجر به یبوست می شود كه خود یكی از مشكلات دوران بارداری است. اگر شما از یبوست رنج می برید، آب آلو بنوشید زیرا سیستم گوارشی را به حالت طبیعی برمیگرداند (و خود یكی از منابع غنی آهن است). تهوع و به ندرت اسهال از سایر عوارض آهن محسوب می شوند. اگر مصرف آهن شما را دچار تهوع می كند سعی كنید هنگام خواب آنرا مصرف كنید.
اگر عوارض بیش از حد شما را می آزارد، با پزشك خود مشورت كنید. بری اجتناب از مشكلات گوارشی می توانید از دوز هی كم شروع كنید و رفته رفته میزان آن را بالا برده به حد مورد نیاز برسانید و یا دارو را در دوز هی منقسم مصرف كنید. در بعضی خانـم ها عـوارض دارو با مصـرف قرص هیی كه به آهستگی آهن را آزاد می كند كاهش می یابد. و بالاخره اگر مدفوع شما به رنگ سیاه درآمد نگران نشوید. این تغییر كاملاً طبیعی است.
● كم خونی چه خطراتی بری سلامت من و كودك من دارد؟
كودك شما به خوبی می تـواند نیاز آهن خود را برطرف سـازد؛ او سهم خود را قبل از شما برداشت می كند. اگر شما در سه ماهه اول و دوم بارداری به كم خونی مبتلا باشید احتمال آنكه دچار زایمان زودرس شوید یا نوزادتان با وزن كم به دنیا آید بیشتر خواهد شد. بنابراین این امر را جدی بگیرید. اگر فقر آهن بسیار شدید باشد ذخائر آهن نوزاد هنگام تولد پائین خواهد بود و او را در دوران كودكی در معرض خطر كم خونی قرار خواهد داد.
كم خونی فقر آهن به سلامت شما نیز لطمه می زند. انرژی شما كاهش خواهد یافت و بدنتان نخواهد توانست بخوبی با عفونت مبارزه كند. در صورت ابتلا به كم خونی در اواخر بارداری، اگر هنگام زایمان دچار خونریزی شوید احتمال بروز مشكلات جدی بیشتر خواهد بود؛ ممكن است به سرگیجه، افزایش ضربان قلب یا علائم دیگر دچار شوید كه باعث شود یك یا دو روز اضافی در بیمارستان بمانید. حتی ممكن است نیاز به تزریق خون داشته باشید.
● چگونه میتوان از فقر آن پیشگیری كرد؟
ویتامین های دوران بارداری را به طور منظم مصرف كنید و از رژیم غذایی سالمی كه شامل مقادیر زیاد مواد غنی از آهن باشد پیروی كنید. گوشت قرمز بهترین منبع است. البته خورك مرغ و سایر گوشت ها و حتی صدف دریایی نیز سرشار از آن است.
● احتیاط
برای برطرف ساختن نیاز خود به آهن از جگر استفاده نكنید. در دوران بارداری باید از مصرف جگر خودداری كرد. زیرا حاوی ویتامین A در حدی زیان آور است كه منجر به ناهنجاریهای مادرزادی می شود.
غذاهای غیرگوشتی حاوی آهن عبارتند از لوبیا، كشمش، خرما، آلو، انجیر، زردآلو، سیبزمینی (با پوست)، كلم بروكلی، چغندر، سبزیجات دارای برگهای سبز، نانهای سبوس دار، شیرۀ قند سیاه، و غلات غنی شده با آهن. به خاطر داشته باشید كه آهن موجود در منابع حیوانی (آهن به صورت Heme) خیلی راحت تر از آهن موجود در منابع غیرحیوانی جذب می شوند.
● چه چیزی به جذب آهن در بدن كمك می كند؟
خوردن یا نوشیدن مواد سرشار از ویتامین C همزمان با مصرف قرص آهن یا مواد غذایی حاوی عنصر آهن كمك می كند كه جذب این ماده از منابع غیر حیوانی بالا رود. یك لیوان آب پرتقال یا آب گوجه فرنگی، یك مشت پُر توت فرنگی، فلفل شیرین، یا نصف یك عدد گریپ فروت داری میزان كافی ویتامین C بری جذب آهن خواهد بود. گوشت و ماهی (منابع آهن heme كه بهتر جذب میشود) نیز جذب این ماده از منابع غیر حیوانی را بالا می برند. بعنوان مثال قرار دادن یك قطعه گوشت گوساله در یك ظرف محتوی سبزیجات به جذب آهن سبزیجات كمك می كند.
● چه عواملی با جذب آهن تداخل دارند؟
كلسیم با جذب آهن تداخل دارد. بنابرین اكر مكمل هی حاوی كلسیم و یا تركیبات ضد اسید حاوی كلسیم دریافت می كنید دقت كنید كه مصرف آنها با مصرف غذا هی غنی از آهن و یا قرص آهن همزمان نباشد. به همین دلیل نبید قرص آهن را با شیر مصرف كنید زیرا شیر سرشار از كلسیم است. شیر را در فاصله بین دو وعده غذا مصرف كنید. از آنجییكه پلی فنل موجود در چی و قهوه با جذب آهن موجود در مكمل ها و آهن منابع گیاهی تداخل دارد، نباید بطور همزمان مصرف شوند .
رژیم غذایی در کم خونی فقر آهن
چاقی و اضافه وزن مسلماً با فشار خون بالا ارتباط دارد. شیوع این مشکل در افراد جوان دچار اضافه وزن دو برابر و در افراد مسن و چاق ۵۰ درصد بیشتر از افراد دارای وزن طبیعی است. در مردان به ازای هر ۱۰ درصد افزایش وزن، فشار خون ۶/۶ میلیمتر جیوه بالاتر میرود.
برای جلوگیری از کم خونی ناشی از فقر آهن مواد ذیل توصیه میشود:
۱) استفاده از مواد غذایی صحیح و همچنین غنی از آهن مثل انواع گوشتها، سبزیهای سبز برگ و حبوبات.
۲) استفاده از مواد غذایی دارای ویتامین ث، انواع سبزیهای تازه، فلفل سبز، گوجه فرنگی، کلم، میوههای تازه بخصوص پرتقال، لیمو و سایر مرکبات همراه با غذا که سبب میشوند آهن بیشتر جذب شود.
۳) عدم استفاده از چای در فاصله ۲ تا ۳ ساعت قبل و بعد از غذا به ویژه غذاهای آهن دار.
۴) درمان آلودگیهای انگلی و محیطی.
۵) خودداری از مصرف نوشابههای شیرین و گازدار.
۶) محدود کردن مصرف غذاهای آماده و صنعتی و استفاده بیشتر از غذاهای تازه.
● رژیم غذایی در فشارخون بالا
چاقی و اضافه وزن مسلماً با فشار خون بالا ارتباط دارد. شیوع این مشکل در افراد جوان دچار اضافه وزن دو برابر و در افراد مسن و چاق ۵۰ درصد بیشتر از افراد دارای وزن طبیعی است. در مردان به ازای هر ۱۰ درصد افزایش وزن، فشار خون ۶/۶ میلیمتر جیوه بالاتر میرود.
اکثر افراد مبتلا به پرفشاری علایمی ندارند، اما این مشکل میتواند سبب آسیب حاد یا مزمن به بخشهای مختلف بدن شود. در مغز این مشکل به مویرگهای خونی آسیب میرساند، در نتیجه سکته مغزی بروز میکند. در چشمها، پرفشاری سبب آسیب به مویرگهای خونی و بروز اختلال بینایی و در کلیهها نیز سبب نارسایی کلیه میشود. ممکن است علایمی از قبیل سردرد، دردهای قفسه سینه و تنگی نفس نیز بروز کند.
مواردی از پرفشاری که در حد مرزی هستند، اغلب بدون درمان باقی میمانند. درمان غیردارویی شامل: کاهش نمک در رژیم غذایی، ترک سیگار، انجام ورزش منظم و استفاده از روشهای شل کردن عضلات است. داروهای ضدفشار خون نیز ممکن است تجویز شوند.
● چه غذاهایی مفید هستند؟
عموماً اعتقاد پزشکان بر این است که افراد دچار پرفشاری، نیاز به کاهش دریافت سدیم دارند. پتاسیم و کلسیم اضافی نیز میتواند به کاهش فشارخون کمک کند.
موز، زردآلو، انجیر، گریپ فروت، هلو، انگور و آلو میوههایی سرشار از پتاسیم هستند و سیبزمینی، سیر، براکلی، کدو سبز، قارچ و گوجه فرنگی و سبزیها سرشار از پتاسیم هستند. حبوبات نیز از این نظر غنیاند.
میوهها و سبزیها دارای مقدار کم سدیم هستند و باید به وفور مصرف شوند. در مطالعات مقایسهای میان گیاه خواران با افراد غیرگیاهخوار، مشاهده شده است که متوسط فشارخون گیاه خواران کمتر است. یکی از علل این تفاوت را دریافت بیشتر پتاسیم در گیاه خواران دانستهاند.
مرکبات، توتها و سبزیهای دارای برگ سبز، منابع خوب ویتامین ث هستند. دریافت کم این ویتامین با پرفشاری ارتباط دارد. مصرف مکمل ویتامین ث در افراد دچار پرفشاری و همچنین افراد سالم سبب کاهش فشارخون میشود.
گوشت و مرغ طبخ شده بدون نمک برای افراد دچار پرفشاری توصیه میشود. برای معطر کردن گوشت میتوان از سبزیهای معطر، ادویهها و میوهها استفاده کرد. به عنوان مثال برای گوشت گوسفند از مرزنگوش و مریم گلی، برای مرغ از شوید و ترخون و برای جگر از پرتقال میتوان استفاده کرد.
ماهی تازه، منجمد یا کنسرو شده بدون آب نمک خوب هستند. میتوان ماهی را با برگ بو، شوید، فلفل قرمز و سیاه، ادویهها، مرکبات، سسهای خانگی بدون نمک و سایر سبزیها معطر کرد. ماهیهای حاوی اسیدهای چرب مفید از قبیل حلوا، قزلآلا و قباد چندین بار در هفته توصیه میشوند.
سبزیهای ریشهای مثل سیب زمینی، همچنین برنج، ماکارونی، رشتهها و حلیم بدون نمک و همچنین مواد نشاستهای دارای سدیم کم هستند و میتوان به عنوان پایهای برای وعده غذایی از آنها استفاده کرد.
دانه کنجد و سبزیهای برگ سبز، منابع کم سدیم و تامین کننده کلسیم هستند.
سیر نیز به کاهش فشارخون کمک میکند.
● از چه غذاهایی باید پرهیز کرد؟
از سوسیس، کالباس، کنسرو گوشت، برگرها و سایر فرآوردههای گوشتی به علت دارا بودن مقادیر بالای سدیم باید پرهیز کرد. سبزیهای کنسرو شده در آب نمک، زیتون شور، چیپس و سایر تنقلات شور نیز نباید مصرف شوند.
ماهی دودی یا کنسرو شده و تن ماهی سرشار از سدیم هستند.
سسها، سوپها، قرصهای گوشت، کنسرو لوبیا و سایر غذاهای آماده مصرف میتواند سبب تشدید بیماری شود.
مصرف الکل با فشار بالا ارتباط داشته و میتواند سبب تشدید بیماری شود.
در طبخ به جای کره و روغن نباتی جامد بهتر است از روغن زیتون، سویا و کانولا استفاده کرد.
مواد حاوی کافئین از قبیل قهوه، چای، نوشابههای کولا و شکلات، سبب افزایش فشارخون میشوند و باید در حد اعتدال مصرف شوند.
● چند نکته :
ـ کاهش وزن و حفظ وزن طبیعی از ارکان اساسی هر برنامه طراحی شده جهت مقابله با پرفشاری هستند.
ـ نیاز روزانه یک فرد بزرگسال به نمک یک دهم قاشق چایخوری است. مقادیر بیشتر نمک فقط در شرایط آب و هوایی گرم و یا در طول شیردهی لازم است. در این موارد یک قاشق چایخوری نمک کافی خواهد بود.
ـ برای کاهش فشارخون پیاده روی سریع ۳۰ تا ۴۵ دقیقه در روز و ۳ تا ۵ بار در هفته توصیه میشود.
ـ مصرف سیگار سبب تشدید پرفشاری شده بنابراین توصیه به ترک سیگار میشود.
علم ژنیک قلب زیست شناسی می باشد و مهمترین رشته حیاتی را تشکیل می دهد که پیشرفت فوق العاده و غیر قابل تصوری در سالهای اخیر نموده است .
امروزه قریب به 1150بیماری ارثی شناخته شده است که در هیچ رشته پزشکی وسعت بیماریها بدین گونه نمی باشد .
شیوع بیماریهای ژنتیک و اختلالات مادر زادی 2 تا 5 درصد در تمام تولد های زنده را نشان می دهد این بیماریها تا حدود 30درصد پذیرش بیمارستانی و در حدود نیمی از مرگ ومیرهای کودکان را در کشور های پیشرفته بخود اختصاص داده است هنوز در بسیار ی از نقاط جهان هر سال 25 هزار کودک به جمع معلولان افزوده می شود و هر روز 40 هزار کودک زیر 5 سال جان می سپارند و در هر دقیقه 8 کودک به سبب بیماریهای قابل پیشگیری معلول می شوند این چنین است که جمعیت معلول جهان از 550 میلیون تن می گذرد .
وبه عبارت دیگر در صد ساکنین کره خاکی با انواع ناتوانیها دست به گریبانند . رشته ژنتیک بیش ار 100 سال است که وارد رشته پزشکی شده است و ارزش خود را ثابت کرده است .
و ما امروزه به توسط معلومات و قوانین ژنتیکی روش انتشار و انتقال امراض ارثی وتا حدودی درمان و پیشگیری و پیشگوئی آنها را می شناسیم .
در کشور ایران هر سال 35 تا چهل هزار کودک عقب مانده ذهنی معلول – عقب مانده جسمی – آهسته گام – ناسازگار با دشواری – شنوایی – بینایی – گویایی و بسائی و غیره بدنیا می آیند .
امروزه می توان بخوبی مبنای انتشار (ژنی یا کرو موزومی ) پدری یا مادر را شناخت بهمین ترتیب سرطانهای ارثی یا امراض عصبی و غیره رامی توان راحت تشخیص داد . پس پدر و مادر هم در ایجاد عوارض ژنتیکی مؤثر می باشند . زیادی سن مادر در مرگ و میر و ایجاد فرزندان ناهنجار بخوبی ثابت شده است – زایمانهای دو قلو – کاهش وزن – جابجائی کرو موزومی – قد کوتاه – اختلال استخوانی – پاهای پیچیده – تنگی مری و کوتاه شدن اعضای بدن مثل دست و پا درمادران مسن شایع تر می باشد و امّا :
ایجاد مراکز مشاوره و درمانگاههای تخصصی مجانی فراهم کردن مراکز تحقیقات ژنتیکی با وسایل امروزی در کاهش افراد ناهنجار میتواند در این زمینه بسیار بسیار سودمند باشد .
اینگونه بیماریها ممکن است به تنهائی باشد یا همراه علائم دیگر همراه باشند – پرتو نگاری – آزمونهای آنزیمی و بیو شیمیایی در تشخیص آنها اهمیت دارد که ما به طور خلاصه اختلالات استخوانی ارثی اختلال بافت ( اکتو درمی و مزان شیمی ) همراه است .
کلیدو و کرانیال یا ( ترقوه ای جمجمه ای ) که در آن استخوانی شدن استخوانهای آهیانه نا چیز می باشند . جاندانه ها که در این بیماری اغلب بر آمدگی استخوانی پیشانی موجود می باشد و به علاوه استخوان ترقوه وجود ندارد یا رشد آن ناقص است .
در این نوع بیماریها معمولاً سینه باریک و دنده ها کوتاه می باشند . و استخوانی شدن جناغ سینه کامل نمی باشد اختلال استخوانهای دست ( ارث بارز ) دارد.
استخوانهای خطی ............ این گونه بیماریها در طول استخوانهای بلند بیشتر مشاهده می گردد و ارث بارز دارد علائم بیماری چنین می باشد .
سر بزرگ – کدورت یا غلظت استخوانی در جمجمه – قاعده فک تحتانی و کاهش رشد سینوسهای صورت و کری و خمیدگی ستون فقرات – (دیسپلازی اپیفیزی ) این بیماری ارث بارز اتوزومی دارد . اپی فیزهای مبتلا بر حسب وفور شامل شانه – مچ پا – زانوها – مچ دست – و آرنج می باشد و سر استخوانهای زیر ظاهر می گردد و تکه تکه و مسطح همراه ورم مفصلی مزاحم است .( نوع ماکوزیک که نهفته اتوزمی می باشد ) این بیماری با کوتاهی قد و کوتاهی دست و پاگردن – موهای کم – و کوتاهی استخوانها ی اندامها می باشد که در زانو ولگن شدیدتر است .
آکندرو پلازی = این بیماری با کوتاهی قد نامتناسب همراه است ( تنه طبیعی دست و پا کوتاه ) که ارث بارز دارد . بیشتر موارد این بیماری مربوط به موتاسیون است .
قفسه سینه در بروز اینگونه بیماریها اغلب لوله ای شکل – شانه ها ، پهن و ریشه بینی فرورفته – پیشانی برجسته فک بالا کوچک و پایینی جلو آمده است . در ضمن خمیدگی ستون فقرات کاهش رشد پایه های مهره های خلفی سبب تنگی مجردی اعصاب تحتانی می شود .
دیس پلازی ( سینه خفگان آور ) ارث نهفته اتو زومی دارد که باعث مرگ زود رس می شود قضیه سینه به شکل ناقوس بوده و دنده ها کوچک می باشند و ارتفاع استخوان خاصره کم است انگشتان اضافی و گاهی شکاف کام ملاحضه می شود .
( مرض ایس وان کریولر ) یا دیس پلازی کند. رودرومال که این بیماری با کوتاهی اندام انگشتان اختلال ناخنی و دندان و موهای ناجور – قفسه سینه باریک و نقایص مادرزاد مثل در رفتگی سر استخوان و دنده ها کوتاه همراه می باشد .
هیپوفس فاتازی = در پرتو نگاری علائم مشابه راشی تیسم دارد در نوع کشنده نقص استخوانی بصورت بید خوردگی تمام استخوانها – کوتاهی پا و قامت است .
آکرواس تولیز = این بیماری دارای ارث بارز با رقت مهره های فقرات است در این نوع بیماریها استخوان زائی ناقص می باشد و 4 نوع اصلی دارد : همراه رقت استخوان و شکنندگی و کمانی شدن استخوانها – سفیده چشم آبی رنگ و کاهش شنوایی در افراد می باشد و ارث بارز دارد و کثرت آن هزارم می باشد گاهی شلی مفاصل و شدت شکنندگی خود به خود در دروان بلوغ و کدورت دندانی وکمانی شدن استخوان ران و تغییر شکل استخوانهای پا دیده می شود که سبب مرگ می گردد.
( موکوپلی ساکاری روزها ) تعدادی از بیماریهایی متابولیک با سر باری موکوپلی ساکاریدها و جود دارند که درجملگی آنها اختلال استخوانی دیده می شود و بصورت بازر نهفته و وابسته به جنس منتقل می شوند که شش گانه می باشند – مثل هور لریا گرگو ئیلیسم – نشانگان هورلر – سان فی لیپو مورکیو – نشانگان شی و مارتولامی می باشد که غیر از اختلالات استخوانی مهره ای – اختلال چهره – کدورت قرینه قامت کوتاه و خمیده عظم لثه و غیره در آنها ملاحضه می شود.
آکندروژنز = یا اختلال غضروفی – این یک بیماری مرگبار شیر خواران می باشد که بیماری به شکل – سر بزرگ و بد شکل – تأخیر تکامل اندامها – شکم بزرگ چاق – می باشد که دو نوع دیگر نیز ظاهر می گردد مثل اختلال غضروفی و کوتاهی کمر
پایان : امروزه بهترین وسیله تشخیص بسیاری از بیماریها بررسی (DNA ) و ژنتیک مولکولی است .
مانند تشخیص فیبرزکیسه ای ( CF) میو گلبوبین یا عفو نتهای ویروسی و میکروبی .
ناقلان ژن افرادی هستند که ژن بیماری زا را بدون داشتن نشانه ای حمل می کنند که برخی از این افراد ممکن است علائم سبک عارضه را نشان بدهندکه باید با مشاوره ژنتیک برای حل دشواریها از بابت تشخیص بیماریها اقدام کنند .
باید با مشاوره ژنتیک ناهنجاریهای عصبی و روانی – اسکلتی و امراض مزمن را به مطالعه و بررسی نشست تا ناخواسته سبب رواج بیماریهای مادرزادی نباشیم.
برای بیماریهای گردنی و ستون فقرات می توان نرمش بدن فیزیوتراپی سبک را انجام داد. اما برای کوتاهی دست و پا و گردن و انگشتان نمی شود کاری کرد که بهترین راه جلوگیری از ازدواج های فامیلی و آزمایش ژنتیک قبل از ازدواج می باشد.
سالها تصور میکردند که اصل و مبدا سفیدک حقیقی مو از آمریکا است ولی طبق بعضی از شواهد و مدارک موجود مبدا آن از سرزمین ژاپن است. ابتدا چنین به نظر میرسید که در اروپا این بیماری چندان مورد توجه واقع نمیشده است. بطور کلی این بیماری از لحاظ تاریخی یکی از قدیمیترین بیماری قارچی است در اواخر قرن گذشته شدیدا به تاکستانهای فرانسه حمله کرده است.
تاریخچه پیدایش بیماری در ایران
در ایران برای اولین بار در فاصله سالهای 1251-1250 این بیماری در ارومیه دیده شده است. همچنین طبق اطلاعات کسب شده ابتدا در نواحی مرکزی ارومیه بروز کرده و بعدا به سایر نقاط شمالی و غربی و جنوبی و بعضی نقاط دیگر سرایت کرده است.
Mildew اين بيماري درنقاط مختلف ايران به نامهاي سياه بود (در اصفهان)،آق(در اروميه)چور(در مراغه)، قاريا (در قزوين) وباد زدگي(در شهريار) ناميده مي شود. سفيدك سطحي مو دراواسط قرن نوزدهم وارد اروپاي غربي شد وكم كم در تمام قاره منتشر گرديد. عامل بيماري به افتخارTucker ، باغبان انگليسي كه اولين بار در سال 1845 متوجه بيماري شد Oidium tuekeri Berk نامگذاري شد. در سال 1847 براي اولين بار بيماري در فرانسه مشاهده شد وخسارت شديد به موستانها وفرآورده هاي آن وارد گرديد. گزارش معتبري درباره اولين گزارش ومحل بروز بيماري درايران ديده نشد. بنا به مطالعات به عمل آمده بيماري سفيدك سطحي مو اولين بار بين سالهاي 51ـ1250 در اروميه بوسيله حسنعلي نواب ديده شده است ـ وامروز در تمام نقاط موخيز كشور به ويژه در موكاريهاي آذربايجان شرقي وغربي، خراسان، اطراف تهران ، زنجان، اراك ،قزوين ، اصفهان ، فارس ، گلپايگان، باختران ، خرم آباد لرستان ومحلات شيوع دارد وخسارت هنگفتي را باعث مي شود خسارت بيماري در مناطق با شرايط مناسب آب وهوائي مخصوصاً روي ارقام حساس بسيار شديد است. بطوريكه گاهي يك خوشه سالم نيز روي اين بوته هاي مو نمي توان مشاهده كرد و 100%محصول غير قابل فروش واستفاده مي شود.
مناطق انتشار در ایران
در ایران بیماری سفیدک مو در نقاط آذربایجان ، خراسان و اطراف تهران ، زنجان ، اراک ، قزوین ، اصفهان ، ارومیه ، فارس ، کاشان ، کرمانشاه ، گلپایگان ، خرم آباد ، محلات و بطور کلی در کلیه استانهای ایران در تمام نقاط انگورخیز ایران به چشم میخورد.
عامل بیماری
عامل بیماری سطحی مو قارچی است از رده آسکوسیتها و از خانواده Erysiphaceae. رشتههای میسلیومی این قارچ دارای رشد سطحی بوده و بوسیله هوستوریوم یا لکههایی به داخل سلولهای اپیدرمی و کوتیکول نفوذ مینماید. بر روی تودههای متراکم میسلیوم پایههای کنیدیوفور تشکیل میگردد که در انتهای آن زنجیری از کنیدیها قرار میگیرند. کنیدیها بیرنگ ، تخممرغی کشیده بدون جدار عرضی است. پریتسیوم یا اندام جنسی قارچ در اواخر فصل به ندرت روی برگها و یا ساقه تشکیل میگردد. در داخل هر پریتسیوم چند آسک و هر آسک محتوی هشت آسکوسپور میباشد.
زیست شناسی
قارچ عامل سفیدک سطحی مو زمستان را به صورت میسلیوم در داخل جوانهها به سر میبرد. در اول بهار رشد نموده کنیدی و کیندیوفور ایجاد مینماید و بدین وسیله بیماری از سالی به سال دیگر انتشار مییابد. کنیدیها نیز ممکن است در زمستان زنده باقی بمانند و موجب انتقال بیماری در سال آینده شوند. بعضی از محققین معتقدند که آلودگی اولیه سفیدک سطحی در اوایل بوسیله آسکوسپورهایی که از داخل پریتسیومهای موجود روی برگهای افتاده آزاد میشوند بوجود میآیند احتمالا در ایران پریتسیوم در انتقال بیماری از سالی به سال دیگر نقشی ندارد.
زیرا این اندامها به ندرت فقط در ارومیه ، کاشان ، کرج ، مراغه ، تهران و آن هم به تعداد کم دیده شده است و با توجه به این که سفیدک در تمام مناطق موکاری کشور شیوع دارد به احتمال زیاد انتشار آن توسط میسلیوم و یا احتمالا کنیدی صورت میگیرد. درجه حرارت پایین تر از 5 درجه سانتیگراد برای رشد سفیدک مناسب نیست و از 30 درجه سانتیگراد به بالا هم قارچ از رشد باز میایستد.
علایم بیماری:
علایم بیماری سفیدک حقیقی در روی همه ی اندامهای هوایی جوان ظاهر می گردد.
علایم این ابتدا به صورت لکه های سفید در سطح فوقانی برگ ظاهر می شود و سپس روی آنها کنیدیوفورهای قارچ به صورت پودر یا پوشش آردی ظاهر می گردند . اگر بیماری تشدید یابد سطح تحتانی برگها نیز ممکن است به سمت بالا لوله شود .
برگهای آلوده در تابستان قهوه ا ی شده زودتر از پائیز خزان می کنند. علائم بیماری درون سر شاخه های جوان نیز به صورت لکه های سفید ظاهر می گردند. در پائیز لکه ها به رنگ قهوه ای مایل به سیاه در می آیند.
قارچ روی غوره ها را به صورت پودر سفید رنگی می پوشاند. حبه ها ترش و نارس باقی می مانند .در حبه های رسیده تر آن قسمت از پوست حبه که آلوده به بیماری است رشد نمی کند ولی در اثر رشد مداوم قسمت سالم حبه ترک خورده و دانه آن نمایان می گردد.
دوره بيماري :
قارچ عامل سفيدك سطحي مو زمستان را بصورت ميسيليوم در داخل جوانه ها يا كليستوتس روي اندام آلوده طي كند، كنيديها نيز ممكن است در زمستان زنده باقي بمانند و موجب انتقال بيماري در سال آينده شوند. بعضي از محققان معتقدند كه آلودگي اوليه سفيدك سطحي در اوايل مي تواند بوسيله آسكوسپور نيز بوجود آيد.
احتمالاً در ايران كليستوتس در انتقال بيماري از سالي به سال ديگر نقشي ندارد. زيرا اين اندام بندرت فقط در رضائيه ، كاشان ، كرج ، مراغه و تهران و به تعداد كم ديده شده با توجه به اينكه سفيدك در تمام مناطق موكاري كشور شيوع دارد به احتمال زياد انتشار آن توسط ميسليوم و يا كنيدي مخصوصاً در مناطق گرم صورت مي گيرد. كلني قارچ در پايين تر از 6 درجه سانتيگراد رشد نمي كند و در 36 درجه سانتيگراد در مدت 10 ساعت از بين مي رود. در سال 1371 فرم جنسي قارچ در موكاريهاي استان فارس نيز توسط بني هاشمي و پروين گزارش شده است، قارچ در 0C 40 سريعا از بين مي رود.
در نواحي گرم جنوبي كشور بيماري سفيدك سطحي مو خسارت زيادي وارد نمي كند. در نواحي مركزي و شمال غربي تاكستان هايي كه بر روي تپه ها و نقاط مرتفع سرد قرار دارند ، بيماري سفيدك در آنها كمتر از بوستانهايي است كه در دشت يا نقاط پست قرار دارند.
معلوم شده كه سرماي سخت زمستان مانع ظهور سفيدك نمي شود . در سال 1331 در قريه تينا، دهكده اي در شرق خراسان سرماي زمستان بقدري شديد بود كه شاخه هاي مو و پايه هاي آن در اثر يخبندان گزند فراوان ديد با اين وجود در تابستان سال بعد سفيدك تقريباً با همان شدت سالهاي گذشته در بوستان ها شيوع داشت.
آب آزاد باعث كاهش جوانه زدن كنيديها و همچنين توليد آنها مي گردد. باران مي تواند با شستن كنيديها و بعضي از ميسليومها باعث شدت بيماري شود. رطوبت نسبي هوا بين 40 تا 100% براي جوانه زدن كنيديها كافي است و حتي در رطوبت نسبي 20% نيز كنيديها قادر به جوانه زدن مي باشد. رطوبت نسبي هوا بيشتر در توليد كنيديها مؤثر است تا جوانه زدن آنها. آفتاب تابان از جوانه زدن كنيديها جلوگيري مي كند.
آفتاب باعث جلوگيري از تندش كنيدي و كاهش شدت بيماري مي گردد. در موستان انگور ياقوتي سعيد آباد شهريار مشاهده شده كه خوشه هاي مو پايه كوتاه و خوابيده روي پسته خسارت شديد از سفيدك سطحي مو ديده ولي خوشه هايي كه در معرض تابش نور قرار گرفته بودند بيماري بسيار كم بوده است.
نشانه هاي بيماري
:علائم بيماري روي قسمتهاي هوائي درخت يعني شاخه، برگ، گل، حبه وسرشاخه هاي جوان ديده مي شود. ولي بارزترين بيماري روي خوشه ديده مي شود وبيشترين خسارت هم در اثرآلودگي خوشه ها ناشي مي شود. روي سطح حبه هاي آلوده علائم به راحتي قابل تشخيص است. پوشش سفيد متمايل به خاكستري (بور) روي حبه ها مخصوصاً در اطراف دمگاه آنها كه توده هاي ميسليوم ،كنيديوفورها وكنيديهاي قارچ عامل بيماري است، بوجود مي آيد .زير پوشش مذكور در سطح پوست حبه ها، لكه هاي نكروتيك ديده مي شود كه رنگ آنها قهوه اي متمايل به تيره است. صدمه قارچ به پوست ونكروز شدن آنها باعث تركيدگي حبه ها شده وراه نفوذ قارچهاي ديگر را فراهم مي سازد. حمله بيماري به دانه ها در اوايل تشكيل باعث ريزش زياد از حد حبه ها ي تازه تشكيل شده مي شود وخوشه ها تنك مي گردد. آلودگي خوشه ها موجب ريزش ، كثيف شدن وتركيدگي حبه ها شده وگاهي همراه با پوسيدگي وترشيدگي مي باشد.
روي برگها ابتدا لكه هاي پودري به رنگ سفيد كثيف ظاهر مي شود كه گاهي در آغاز بسيار كوچك است وتشخيص آن مشكل است سپس بتدريج اين لكه ها بزرگتر ورنگشان متمايل به خاكستري شده ومشهود مي گردد. پريدرم برگ در محل لكه ها رنگ متمايل به قهوه اي پيدا كرده وگاهي پهنك برگها ي آلوده توأم با چين خوردگي ويا تورم مختصر مي گردد.
علائم روي سرشاخه ها نيز شبيه لكه هاي برگ است وباعث پيدايش لكه هاي نكروتيك شده وقهوه اي كم رنگ مي شود. روي شاخه هاي 1تا 2 ساله لكه هاي قهوه اي پررنگ مخصوصاً در پائيز وزمستان ديده مي شود. در شرايطي كه بيماري شديد وشرايط محيطي مساعد باشد سرشاخه هاي آلوده از يك پوشش سفيد پوشيده شده، خميدگي پيدا كرده وسرعصايي مي شود.
بیولوژی:
فرم جنسی پاتوژن یک آسکومیست و فرم غیر جنسی یک دئوترومیست است. پاتوژن بصورت میسلیوم روی شاخه ها و همچنین بصورت اندامهای جنسی(کلیستوتسیوم) در برگ های ریخته شده پای درختان زمستان گذرانی می کنند. در فصل بهار آلودگی توسط میسلیوم شروع می شود.
مبارزه:
1ـ مبارزه زراعي :
مبارزه زراعي عبارت است از انتخاب پايه هاي مقاوم به بيماري همانطور كه قبلاً گفته شد گونه هاي آمريكائي به اين بيماري نسبتاً مقاوم بوده و به ندرت آثار بيماري را نشان مي دهند. بنابراين مي توان با استفاده از اين گونه ها و واريته هاي مشتق از آنها كاملاً از بيماري جلوگيري كرد.
امروزه در بيشتر سازمانهاي كشاورزي آمريكا و فرانسه مشغول ايجاد و تهيه گونه هاي هيبريد مقاوم به اين بيماري هستند و تاكنون قدمهاي مؤثري در اين راه برداشته شده است. عمليات كشاورزي در كنترل سفيد حقيقي بسيار قابل توجه مي باشد. بيماري سفيدك سطحي مو در نقاط سايه دار و مرطوب تاكستان شدت بيشتري دارد. بنابراين براي جلوگيري از آلودگي و محافظت درختان و جوانه هاي در حال رشد مو مي بايستي مو را با فاصله مناسب بكاريم، آنها را مرتب هرس كنيم و حتي الامكان روي داربست نگهداريم تا آفتاب به تمام قسمتهاي درخت برسند و هوا در بين شاخه ها جريان داشته باشد تا رطوبت كم شود.
2ـ مبارزه شيميايي :
گوگرد از قديمي ترين فرآورده هاييست كه براي كنترل و مبارزه سفيدك سطحي ميوه مصرف داشته و هنوز هم به لحاظ اثرات خوب و نيز قيمت ارزان آن بمقدار وسيع در موستان ها مصرف مي شود. گوگرد هم اثر جلوگيري كنندگي و هم خاصيت معالجه كنندگي دارد و بيشتر بصورت گل گوگرد و يا پودر وتابل مصرف مي شود. در نواحي خشك و نيز در موستانهائيكه بوته هاي موردي پسته افتاده است گرد پاشي توصيه مي شود ولي در نواحي كه در فصل رشد گياه باران زياد مي بارد و يا درخت مو روي درخت داربست نگهداري مي گردد و محلول پاشي و يا پودر وتابل بهتر است . زيرا اولاً تمام اندامها و قسمتهاي درخت آغشته به سم مي شود و ثانياً خواص آن تا مدت زياد دوام دارد. اثر قارچ كشي گوگرد بطور عمده مربوط به مرحله تصعيد آنست و تركيبات حاصله از تصعيد گوگرد بستگي به شكل گوگرد (گرد ـ پودر وتابل و اندازه ذرات) و نيز عوامل جوي بخصوص حرارت و رطوبت دارد. گوگرد بين 25 تا 30 درجه سانتيگراد بهترين نتيجه از نظر خاصيت قارچ كش دارد و در كمتر از 18 درجه سانتيگراد مؤثر واقع نمي شود. بالاتر از 0C 30 ممكن است ايجاد گياه سوزي كند. مصرف گوگرد در هواي 35 درجه حرارت بالاتر توصيه نمي شود.
براي حصول نتيجه رضايت بخش و كنترل مطلوب بيماري سفيدك سطحي مو، بايد موستانها را 3 تا 4 بار با گل گوگرد گردپاشي و يا با گوگردهاي وتابل به شرح زير محلول پاشي كرد.
دفعه اول: وقتي كه شاخه هاي تازه روئيده در بهار 3 تا 4 برگ روي آن ظاهر شده است در اين نوبت در هر هكتار موستان بطور متوسط 20ـ15 كيلوگرم گل گوگرد مصرف مي شود.
دفعه دوم: همزمان است با موقعي كه درخت مو در حال گل دهي است و سنبله هاي آن كاملاً ظاهر شده اند در اين مرحله 30 كيلوگرم در هر هكتار گل گوگرد كافي است.
دفعه سوم: موقعي كه خوشه ها كاملاً از گل در آمده و حبه هاي تازه تشكيل شده به اندازه ماش و نخود مي باشد در اين مرحله 45 كيلوگرم گل گوگرد در هر هكتار پاشيده مي شود.
در مناطق و يا سالهائيكه بيماري شدت زياد داشته باشد مي توان موستان را براي بار چهارم به فاصله 15 تا 20 روز بعد از مرحله سوم سمپاشي كرد.
توجه :
اول اينكه مقدار گل گوگرد بر حسب تراكم درخت در در واحد سطح و نيز حجم آنها فرق مي كند و مقادير توصيه شده در حد متعارف است بديهي است در موستانهائيكه درختان آنها بيش از حد متعارف و مسن باشد مقدار گل گوگرد در هر مرحله تا 10 كيلوگرم افزايش مي يابد.
دوم اينكه در نواحي مرطوب و پرباران بهتر است از گوگرد وتابل استفاده گردد، گوگرد وتابل با غلظت 2 تا3 در هزار با آب مصرف مي شود. محلول پاشي اول و دوم بهتر است با غلظت 2 در هزار و دفعه سوم و يا چهارم با غلظت 3 در هزار سمپاشي شود، نكته سوم اينكه موقع سمپاشي دقت شود تمام قسمتهاي درخت كاملاً با محلول سمي آغشته گردد و نكته چهارم اينكه مطالعات به عمل آمده در آذربايجان نشان مي دهد كه كارائي گل گوگرد و گوگرد آسيابي فرق معني داري با يكديگر ندارند. علاوه بر گوگرد ، تركيبات نسبي و چند قارچ كش آلي مانند: دينوكاپ ( كاراتان)، بنوميل و تري آديمفون نيز براي كنترل بيماري سفيدك سطحي مصرف مي شود و نتايج خوبي هم داده است. قارچكشهاي آلي مذكور در طيف وسيعتري از درجه حرارت نسبت به گوگرد خاصيت قارچ كشي داشته و به غير از دينوكارپ ، خاصيت گياه سوزي آنها كمتر است ولي مصرف مكرر آنها مي تواند ، در قارچ عامل بيماري مقاومت به وجود آورد.
مبارزه شیمیایی
شدت خسارتی که به وسیله بیماری سفیدک مو بوجود میآید موجب شده است که یک سلسله تحقیقات موثر دامنهداری از نظر مبارزه عملی و اطمینانبخش انجام میگیرد. برای این کار از ترکیبات و مواد شیمیایی مختلفی استفاده به عمل آمده است که میتوان به گوگرد ، الوزال ، کاراتان اشاره کرد.
کزاز بيماري است عفوني مشترک بين انسان و دامها که معمولاً بصورت تک تک و پراکنده ديده مي شود . بعلت آلوده بودن وسائل جراحي نيز ممکن است چند تن در بخش جراحي بدان دچار گردند . اين بيماري متأسفانه در کشور عزيز ما زياد ديده مي شود .
کزاز ميکروب خاصي است که در انتهاي آن اسپور وجود دارد ( سنجاق مانند ) در محيط خارج مقاومت زيادي از خون نشان مي دهد و اسپوري توليد مي کند که مقاومتش خيلي زيادتر است . اثرات ميکرب بواسطه سم بسيار قوي است که ترشح مي کند و از راه لنف ، خون بمراکز عصبي ميرود . با سم ميکرب کزاز توانسته اند علائم بيماري را توليد کنند . ميکرب کزاز در خاک ، مدفوع اسب و گاو و آب و گرد و خاک وجود دارد .
مطلب مهم اينکه ابتلاء به کزاز ايمني کاملي ايجاد نمي کند لذا بهترين وسيله براي جلوگيري از آن واکسيناسيون مي باشد . از سوي ديگر سرم ضد کزاز براي پيشگيري سودمند است ولي براي درمان بويژه پس از بروز نشانه هاي بيماري ندارد .
«نشانه هاي کزاز»
دوران پنهاني متوسط بيماري ۸-۷ روز است هر قدر دوران نهفتگي کوتاهتر باشد عاقبت بيماري خطرناکتر است گاهي در مرحله ي نهائي چرک زخم کم شده و سوزش و انقباض عضلاني ظاهر مي شود . امکان ابتلاء مجدد در غياب واکسيناسيون وجود دارد و هر اندازه فاصله بين شروع و انقباض عمومي حاصل از سم بيشتر باشد پيش آگهي بهتر است .
اولين نشانه ي کزاز دشواري بلع و کليد شدن دهان است . بيمار خيلي بزحمت دهان خود را باز مي کند عضلاتي که براي جويدن بکار ميرود در موقع انقباض دردناک و سفت هستند سپس انقباض در عضلات گردن ، صورت و ستون فقرات و شکم و غيره فرا مي رسد ( انقباض عمومي ) .
انقباض عضلات صورت ، شکل مخصوصي به مبتلا مي دهد و مانند اين است که بيمار خنده بي نمکي به لب دارد ( خنده شيطان ) در حالت حمله عضلات جونده منقبض شده و بواسطه گرفتاري ماهيچه هاي ستون فقرات بدن بعقب خم مي شود ( نظير کمان ) يعني سطح اتکاء تنها پشت سر و پاشنه ها مي باشد . هر گاه انقباض عضلات يک طرف بدن زياد شود بدن بهمان طرف خم مي شود و اگر تمام عضلات بدن بطور يکنواخت دچار شده باشند تمام بدن کشيده و بشکل خبردار در مي ايد . در شيرخواران و افراد خيلي پير کزاز خطرناک است .
انقباض عضلات عمومي بصوت حمله اي ظاهر مي شود يعني در اثر تحريک بيمار با روشنائي و صدا ، تزريق و يا لمس بدن ، جمع شدن عمومي بدن فرا ميرسد ، فکها سخت بهم فشرده شده و ساير عضلات نيز سفت مي شوند . انقباض عضلات حنجره و شکم و ديافراگم وعضلات تنفسي باعث خفگي مي شود . اگر انقباض ماهيچه هاي تنفس طولاني باشد موجب کبودي رنگ مي گردد . حملات انقباضي بيمار را فرسوده و خسته مي کند . کليد شدن دهان سبب تشنگي ، اتلاف شديد انرژي ، عرق ( دفع الکتروليتها ) آسيب ماهيچه ها ( پارگي ) و گرسنگي ميشود .
تب در ابتداي بيماري درحدود ۳۸ درجه بوده و بتدريج بالا ميرود به ۴۰ و بالاتر ميرسد . نبض سريع نيست تعداد تنفس درخارج از حملات تند است و اگر به ۴۰ بار در دقيقه برسد تقريباً وقوع مرگ حتمي است .
در کزاز تعريق فراوان وجود دارد ، فشار خون پائين و بي خوابي وجود دارد . گاه بيماري شدت مي يابد و بيمار در عرض ۳-۲ روز در حالت سکته قلبي يا خفگي يا وارد شدن مواد غذائي در ششها تلف مي شود و يا برعکس در عرض چند هفته انقباض عضلاني تخفيف يافته بهبودي حاصل مي گردد .
انواع خيلي سخت و سبک بيماري هم وجود دارد . فلج يک پا و يا دو پا و فلج صورت و چشم به تنهائي ديده مي شود . اگر فاصله بين اولين علامت کزاز با شروع انقباض عمومي ماهيچه ها کمتر از ۴۸ ساعت باشد بيماري خيلي جدي و بدخيم مي باشد .
« پيشگيري »
اسپور کلستريديوم تتاني از راه خراش کوچک و بزرگ و زخم و شکستگي ها و غيره وارد بدن مي شود ، اگر شرايط رشد و افزوني آن فراهم باشد سم ترواش مي کند و اين سم راهي مراکز عصبي مي شود ، بنابراين قبل و بعد از وارد شدن باسيل در بدن مي توان پيش گيري لازم را انجام داد .
دادن آنتي بيوتيک ، ضدعفوني کردن و رعايت پاکيزگي زخم نيز از رشد احتمالي و تراوش سم جلوگيري مي کند ، باسيل کزاز در بافتهاي خراب شده بهتر رشد مي کند بنابراين پانسمان و رعايت پاکي زخم وعمل جراحي لازم سودآور مي باشد .
« واکسيناسيون »
تزريق واکسن مؤثرترين روش حفاظت در برابر کزاز است .
کزاز نوزادان با واکسينه کردن مادر در زمان حاملگي قابل پيشگيري است .
سرم اسبي ممکن است موجب واکنشهاي آلرژيک و حتي مرگ در اثر شوک آنافيلاکتيک ((حساسيتي ))شود . ايمونوگلوبولين کزاز انساني معمولاً فاقد خطرات ذکر شده بوده و قدرت آن هم بيشتر از نوع آنتي توکسين هترولوگ است وجانشين سرم اسبي شده است .
* پيشگيري با آنتي بيوتيکها
کلستريديوم نسبت به پني سيلين حساس است بنابراين کاربرد آن در زخمهاي مشکوک منطقي و گاه ضروري است ولي بايد بخاطر داشت که در زخمهاي له و خراب شده دارو بمحل زخم نمي رسد ( بسبب اختلال جريان خون ) لذا امکان زنده ماندن و رشد باسيلها وجود دارد . عملاً در برخي بيماران مشاهده شده است که در زخمهاي تميز شده و عمل شده با وجود کاربرد پني سيلين جانشيني براي واکسن يا سرم ضدکزاز نمي باشد .
* نظافت و جراحي زخم براي از بين بردن محيط غيرهوازي بافت و رشد اسپورها سود بخش است عمل جراحي و تميز کردن زخم هر چه زودتر صورت بگيرد اثر سودبخش تري خواهد داشت ( رشد باسيل و توليد سم کاهش خواهد يافت )
توجه به اين نکته حائز اهميت است که بهترين وسيله پيشگيري از کزاز واکسيناسيون کليه افراد درحال تندرستي است .
« درمان »
گرم و مرطوب کردن اطاق ، فيزيوتراپي قفسه صدري ،خارج کردن تراوشات سينه و حلق ، حرکت دادن بيمار در روي تخت ، مراقبت چشمها ، تغذيه از راه لوله معدي ، تجويز آرام بخش ها ( ديازپام ) بمقدار کافي ، آنتي بيوتيکها و در صورت لزوم باز کردن ناي تنفس مصنوعي با دستگاه و مراقبت دقيق و دائمي بيمار که بطور واضح تمام اين موارد به توصيه و تحت نظارت پزشک انجام مي شود
کزاز یک بیماری باکتریایی جدی است که منجر به سفتی عضلات جونده دیگر عضلات
می شود. بیماری منجر به گرفتگی عضلانی شدید و مشکل تنفسی و نهایتاً مرگ می گردد.
یک زخم، پارگی یا دیگر زخم ها منجر به یک عفونت کزاز تولید کننده سم در افراد غیر ایمن می شود.
اسپور باکتری کزاز، کلستریدیوم تتانی، معمولاً در خاک دیده می شود. در صورت قرار گرفتن باکتری در یک زخم ، تولید سم کرده که با عملکرد اعصاب و عضلات تداخل می نماید.
درمان در استرس ، کم اثر و ناکارا می باشد. کزاز ممکن است علیرغم درمان، کشنده باشد. در ایالات متحده با حدود 100مورد بروز سالانه بیماری جزء بیماری های نادر محسوب می شود. یک تعداد کمی از بیماران نهایتاً می میرند. بهترین راه مقابله با کزاز پیشگیری است.
• علائم و نشانه ها
- سفتی فک ، گردن و دیگر عضلات
- تحریک پذیری
- گرفتگی عضلات جونده، گردن و دیگر عضلات
- تب
وقتی که سم به اعصاب انتشار می یابد، عضلات صورت و فک دچار گرفتگی های شدید
می شوند. به همین علت یکی از مشکلات شایع قفل شدن فک است. همچنین گرفتگی عضلات گردن، بلع مشکل و تحریک پذیری نیز رخ می دهد. بعلاوه عضلات قفسه سینه ، شکم و پشت نیز ممکن است دچار گرفتگی شوند. گرفتگی شدید عضلات تنفسی منجربه تنفس مشکل برای بیماران می گردد. علائم و نشانه های کزاز در هر زمانی ( چند روز تا چند هفته ) بعد از صدمه ظاهر می شوند. دوره نهفتگی برای این بیماری بین 5 روز تا 15هفته می باشد. میانگین دوره نهفتگی 7 روز می باشد.
• علل
باکتری عامل بیماری یا کلستریدیوم تتانی در خاک، غبار و مدفوع حیوانات یافت می شود. هنگامی که باکتری وارد زخم تازه عمیق می گردد اسپورهای باکتری یک سم قدرتمند به نام تتانواسپاسمین را تولید می نمایند. این سم بر عملکرد سیستم عصبی مناطق مختلف اثر می کند. این عملکرد سم باعث گرفتگی عضلانی ( شایعترین علامت تتانی ) می شود.
چه زمانی به درمان نیازمندیم ؟
- وجود یک زخم عمیق و کثیف در حالی که شما حداقل در 5 سال گذشته دوز یادآور کزاز را دریافت نکرده اید و یا وضعیت واکسیناسیون خود مطمئن نیستید.
- وجود هر گونه زخم در حالی که شما طی 10 سال گذشته دوز یادآور کزاز را دریافت نکرده اید.
• غربالگری و تشخیص
پزشک کزاز را براساس معاینه فیزیکی و علائم و نشانه هایی نظیر اسپاسم عضلانی، گرفتگی و درد تشخیص می دهد. تست های آزمایشگاهی عموماً در تشخیص کزاز غیر مؤثر هستند.
• درمان
درمان شامل مصرف یک ضد سم نظیر TIG می باشد. هر چند ضد سم تنها می تواند سموم غیر متصل به بافت عصبی را خنثی نماید. پزشک ممکن است برای مقابله با باکتری کزاز آنتی بیوتیک خوارکی یا تزریقی تجویز کند.
همچنین تجویز واکسن کزاز، از عفونت آتی با کزاز جلوگیری می نماید. عفونت کزاز نیازمند یک دوره طولانی درمان در یک مرکز بهداشتی می باشد. داروهایی جهت آرام بخشی و فلج عضلانی تجویز می شوند که در این صورت شما نیازمند روش های حمایتی از مجاری هوایی می باشید.
اکثر موارد بیماری کزاز شدید بوده و علی رغم درمان منجر به مرگ می گردد. مرگ اغلب در اثر انقباض مجاری هوایی، عفونت های تنفسی و اختلال در سیستم عصبی خودکار رخ می دهد. سیستم عصبی خودکار قسمتی از سیستم عصبی است که کنترل عضلات قلبی، عضلات غیر ارادی و غدد را بر عهده دارد. بیماران بهبود یافته از کزاز گاهی به مشکلات روانی مبتلا می شوند و به مشاوره روانپزشکی نیازمند می گردند.
پیشگیری
شما از طریق ایمنی برعلیه سم می توانید از کزاز پیشگیری نمایید. اکثر موارد کزاز در افراد غیر ایمن و کسانی که دوزیادآرو کزاز را طی 10 سال گذشته دریافت نکرده اند، رخ می دهد.
واکسن کزاز اغلب به عنوان جزئی از واکسن DPT (دیفتری، کزاز،سیاه سرفه) به کودکان تزریق می شود.
این تزریق فرد را در برابر سه بیماری، دیفتری ( عفونت تنفسی و گلو )، سیاه سرفه و کزاز ایمن می کند.
آخرین مدل این واکسن شامل دیفتری، شبه سم کزاز و سیاه سرفه بدون سلول
می باشد. (DtaP)
DtaP شامل 5 دوز می باشد که به طور معمول در بازو یا ران اطفال تزریق می شود.
بزرگسالان باید به صورت مرتب هر 10 سال یک دوز واکسن یادآور کزاز تزریق نمایند. در صورت مسافرت های بین المللی بهتر است یک دوز جدید واکسن کزاز تزریق شود. در صورت وجود زخم کثیف یا عمقی اگر از آخرین دوز دریافتی واکسن 5 سال گذشته باشد، لازم است یک دوز واکسن کزاز تزریق گردد. دوز یادآور واکسن کزاز به طور معمول همراه با دوز یادآور واکسن دیفتری به صورت واکسن نوع بالغین یا (Td ) تزریق می شود. ابتلا به کزاز منجر به ایجاد ایمنی در برابر بیماری نمی شود. بنابراین توصیه به واکسیناسیون جهت جلوگیری از عود مجددبیماری کاملاً منطقی به نظر می رسد. اگر دوران کودکی واکسن کزاز دریافت نکرده اید به پزشک مراجعه و واکسن نوع بالغین یا Td را تزریق نمائید.
• تمیز نگاه داشتن زخم
ابتدا زخم را با آب تمیز بشوئید. زخم و اطراف آن را با یک صابون با دقت تمییز نمائید.
• توجه به منبع بیماری
زخمهای ناشی از سوزن یا دیگر برش های عمقی، گزیدگی حیوانات و به ویژه زخم ها کثیف شما را در گروه پر خطر برای ابتلا به عفونت کزاز قرار می دهد. در این صورت پزشک زخم شما را تمییز می نماید و پس از تجویز آنتی بیوتیک، دوز یادآور واکسن کزاز را به شما تزریق می نماید.
• مصرف آنتی بیوتیک
بعد از شستن و تمییز کردن زخم، یک لایه از آنتی بیوتیکهای ( کرم یا پماد) نظیر نئوسپورین یا پلی سپورین بر روی زخم قرار دهید. این آنتی بیوتیکها بهبود زخم را تسریع نمی کنند اما با مهار رشد باکتری ها و ایجاد مصونیت، بدن را در ترمیم زخم یاری می نمایند. برخی اجزاء در پمادها باعث ایجاد لکه های پوستی خفیف می شوند. در صورت بروز لکه های پوستی مصرف پماد را متوقف سازید.
• پوشش زخم
در معرض هوا بودن زخم به بهبودی آن کمک می نماید، اما پانسمان زخم را تمییز نگاه داشته و از ایجاد عفونت های مضر جلوگیری می کند. تاول های تخلیه شده باید تا زمان بهبود پانسمان شوند.
تعویض پانسمان
پانسمان روزانه و در صورت مرطوب بودن سریعتر تعویض می شوند. در صورت حساسیت به برخی از باندها و چسب ها از گاز استریل و چسب های کاغذی استفاده شود
-فصل دوم(عوامل ناکامی برنامه ریزی اقتصادی در ایران)
مقدمه
تفسیررفتار دولت
توسعه اقتصادی در روستاهای آمریکا
چالشهای توسعه اقتصادی
تاکید بریک صنعت یا کسب وکار خاص
امکان ریسک کمتردر روستاها نسبت به شهرها
کمبود سازمان های حمایت کننده
سیاست واستراژی های توسعه اقتصادی روستاها
توسعه بخشهای غیر کشاورزی
تاکید بر جذب وتوسعه فناوریهای جدید
آموزش وتربیت نیروی انسانی ماهر وکارآمد
-فصل سوم(استراتژی های مختلف توسعه اقتصادی)
استراتژی پولی
استراتژی اقتصاد باز
استراتژی صنعتی شدن
استراتژی انقلاب سبز
استراتژی توزیع مجدد
استراتژی سوسیالیستی توسعه
مقدمه:اصطلاح توسعه بصورت فراگير پس از جنگ جهاني دوم مطرح شده است.
واژه توسعه به معناي پيشرفت و به معناي خروج از لفاف است
خروج از لفاف يعني خروج از جوامع سنتي به جوامع صنعتي
فصل اول
نكات مهم در توسعه عبارتند از :
1 ) مقوله ارزشي 2) چند جانبه و چند بعدي است 3) ارتباط نزديكي با بهبود دارد
نظرات مختلف اهداف توسعه:
1* مايك تودارو : توسعه چند بعدي است و آنرا مستلزم تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي طرز تلقي مردم ، نهادهاي مالي ، كاهش نابرابري و ريشه كن كردن فقر مطلق مي داند .
2* برن اشتاين : تلاش براي ايجاد توسعه با بار ارزشي همراه است اشتياق براي غلبه بر سوء تغذيه فقر و بيماري كه از شايعترين و مهمترين دردهاي بشري هستند از جمله اهداف توسعه به شمار مي آيد.
3* دادلي سيرز : توسعه جرياني چند بعدي تجليل سازمان و جهت گيري متفاوت كل نظام اقتصادي ، اجتماعي عادت و عقايد مردم مي داند.
4* پيتر دونالدسن : توسعه تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي گزينش ها و نهاده ها براي تحقق كامل هدفهاي جامعه مي داند و ادامه توسعه با آگاهي همگاني مردم از تغييرات و مشاركت صورت مي گيرد.
5* ميسرا : محقق هندي بر ابعاد فرهنگي تاكيد دارد
6* گونار ميردال : توسعه يعني فرآيند دور شدن از توسعه نيافتگي يعني رهايي از چنگال فقر با برنامه ريزي بهتر به منظور توسعه
7* بروگلفيد : توسعه يعني پيشرفت به سوي اهداف رفاهي ، توسعه بايد نابرابري را كاهش داد.
انواع توسعه:
1* توسعه اجتماعي : اشكال متفاوت كنش متقابلي است كه در يك جامعه خاص همراه با توسعه تمدن رخ مي دهد و حوزه وسيعتري را در بر مي گيرد
2* توسعه فرهنگي : داراي بار ارزشي بيشتري است و تاكيد بيشتري بر نيازهاي غير مادي افراد جامعه دارد و در حوزه هاي ادراكي ، شناختي ، ارزشي و گرايشي انسانها و رفتار و كنش آنهاست تا حاصل فرآيند توسعه فرهنگي كنار گذاشتن خرده فرهنگهاي نامناسب توسعه اي است
3* توسعه سياسي : پس از جنگ جهاني دوم در اديان توسعه طرح شده است تا كيد بر كارايي حكومتها و جايگزيني الگوهاي رفتاري نوين به الگوهاي رفتاري سنتي توجه دارد مثلاً مشاركت مردم در حكومت
دولت پيشرفت داشته باشد ، گسترش جامعه مدني در جامعه صورت مي گيرد.
4* توسعه انساني : توسعه انساني به 3 شاخص كليدي : طول عمر – سطح دانش – سطح معاش آبرومند بستگي دارد
تفاوت بين مفهوم رشد و توسعه : رشد جنبه كمي دارد ( رشد : بزرگ شدن ) توسعه جنبه كيفي دارد.
رشد اقتصادي: عبارت است از افزايش توليد خالص ملي يك كشور در يك دوره زماني معين
توليد ناخالص ملي = درآمد ملي
توسعه اقتصادي: به معناي خروج از لفاف به معناي بهبود
پرفسور بلاك مي گويد : توسعه اقتصادي عبارت است از : دستيابي به تعدادي از هدفها ، نمايان مطلوب و نوسازي از قبيل افزايش بازدهي توليد ، ايجاد نابرابري هاي اجتماعي و اقتصادي – كسب معارف و فهم مهارتهاي جديد ، بهبود در رفع نهادها و يا بطور منطقي دستيابي به يك سيستم موزون و هماهنگ از سياستهاي مختلف كه بتواند انبوه شرايط نا مطلوب يك نظام اجتماعي را برطرف سازد.
تعريف ديگر توسعه اقتصادي: عبارت است از : افزايش مداوم ظرفيت توليد يك جامعه كه بر اساس تكنولوژي درون زايش رونده پي ريزي شده است.
(( افزايش درآمد ملي واقعي جامعه در طول مدت زمان طولاني ))
معيارهاي اندازه گيري توسعه : 1 *كيفي 2* كمي
معيارهاي اصلي:
1* توليد ناخالص ملي داراي معايب زير است:
الف) اثر رشد جمعيت را ناديده مي گيرد
ب ) اثر رشد قيمتها در نظر گرفته نمي شود
ج ) نحوه روش توزيع درآمد مورد توجه واقع نمي شود
د ) درآمد يا توليد ناخالص ملي هزينه هاي جانبي را كه جامعه براي توسعه اقتصادي متحمل مي شود مثل : آلودگي آب و هوا – صنعتي شدن در نظر مي گيرد.
و) استفاده از اين روش مسلتزم وجود آمار و اطلاعات صحيح به هنگام و آگاهي از روشهاي محاسباتي دقيق و دارا بودن توان محاسباتي است به همين خاطر مي توان گفت كه اين معيار نمي تواند معيار خوبي باشد هر چند متداول است
2* توليد واقعي سرانه ( درآمد ) : اين معيار با توجه به اينكه دو ايراد اول وارد به معيار قبلي را ندارد از اين رو نسبت به آن معيار ، معيار مناسب تري است .
( درآمد ملي يا به قيمتهاي واقعي يا به قيمتهاي جانبي ( اسمي ) است .)
ويژگي هاي مهم توسعه اقتصادي :
1)تدريجي بودن 2) خودگرداني و استمرا 3) خود اتكايي 4)خود كفايي
توسعه نيافتگي:
فورتادو :سرمايه ناچيز كشورهايي كه منجر به فناوري و تكنولوژي نمي شود را توسعه نيافتگي مي داند
عوامل توسعه نيافتگي : جهل و بي سوادي موجب عدم توسعه مي شود - عدم اشتغال – نبود سرمايه كافي – نبود نيروي انساني ماهر و متخصص - عدم استفاده از بهينه منابع طبيعي – كمبود منابع – دوگانگي اقتصادي – فرار مغزها – عدم برنامه ريزي صحيح – ضعف مديريت – هيئت حاكمه – نوع حكومت
خصوصيات كشورهاي جهان سوم : جمعيت زياد(عدم برنامه ريزي صحيح در ارتباط با جمعيت ) – عدم تناسب امكانات اقتصادي با جمعيت - دوگانگي اقتصادي و فرهنگي – بي سوادي و بي توجهي به ارزش – بيكاري – فقر – بهداشت ضعيف – تورم – ضعف مديريت – نبود نيروي انساني ماهر – كمبود سرمايه – درآمد ناچيز – طول عمر پائين – تغذيه نامناسب – ضعف جسماني
جريان تاريخي فرايند توسعه:
دو ديدگاه در ارتباط با علت توسعه يافتگي كشورها :
ديدگاه اول: در اين ديدگاه نظريه پردازان 3 مرحله را مشخص مي كنند كه اين مرحله در پيشرفت اجتماعي – اقتصادي كشورهاي توسعه يافته صنعتي و همچنين در پيدايش و گسترش توسعه نيافتگي كشورهاي فقير و عقب مانده نقش اساسي ايفا كرده اند از نظر اين علما از آغاز قرن شانزدهم تحولات تازه اي در زندگي انسانها ايجاد شد در اين عصر تاريخي برخي جوامع به زوال كشانده شده و برخي ديگر نيز در مسير توسعه و پيشرفت گام برداشته
چرا اين دوگانگي در اقتصاد جهاني در نظام اجتماعي كشورها صورت گرفت ؟
1. وجود ارگانيكي = وقتي كه صنعت پيشرفت مي كند و در جوامع ديگر تاثير مي گذار
2. مكانيكي
آندره فرانك : عادت توسعه نيافتگي كشورهاي توسعه نيافته خود كشورهاي توسعه يافتگي هستند
چرا دوگانگي اقتصادي در نظام اجتماعي وجود دارد؟
به نظر اين گروه علماي توسعه نيافته دليل اين امر به وجود ارتباط ارگانيكي بين كشورهاي مختلف جهان بر مي گردد از اين رو وقتي در يكي از كشورهاي جهان تحولي رخ مي دهد آثار آن فقط در خود آن كشور منتشر نمي شود بلكه بدليل وجود ارتباط بين كشورهاي جهان ساير كشورها نيز از اين تحول متاثر مي شود
3 مرحله براي پيشرفت كشور توسعه يافته : براساس اين ديدگاه فرآيند تاريخي توسعه اقتصادي در 3 مرحله انجام گرفته است كه به واسطه آن تغييرات بنيادي در سطح جهان رخ داده و منجر به پيدايش 2 گروه كشورهاي توسعه يافته و توسعه نيافته گشته است .
1) تجمع يا تراكم سرمايه 2) صدور كالا 3)صدور سرمايه
1* تجمع يا تراكم سرمايه : مرحله تجمع يا تراكم اوليه سرمايه از قرن 16 شروع شد و تا اواخر قرن 18 خاتمه يافته در اين مرحله نخستين كشورهاي استعمارگر دنيا ( هلند ، پرتغال ، اسپانيا ) با استفاده از ناوگان دريايي نيرومند و ممالك شرقي نظير هند و سرزمين هاي كشف شده امريكاي لاتين را تحت سلطه خويش درآورده و با غارت ثروت اين ممالك موقعيت مالي خويش را تحكيم بخشيدن البته بعدها كشورهايي نظير انگلستان و فرانسه نيز به كشورهاي استعمارگر پيوستن و حتي توانستن از رقباي قبلي خود در اين زمينه پيشي بگيرند بدين ترتيب كشورهاي استعمارگر اروپايي شرايط مالي مناسبي را براي خود فراهم نمودن و از طرفي بر فقر و بدبختي كشورهاي زير سلطه افزودن تجمع سرمايه اوليه در انگلستان شرايط لازم را براي انقلاب صنعتي در سال 1760 فراهم آورد و سبب ببار آوردن محصولات كارخانه اي در غرب گشت و زمينه را براي ورود به مرحله دوم مهيا نمود .
2* صدور كالا : در اين مرحله توليدات محصولات با توجه به استفاده از ماشين افزايش يافت و توليد به شكل انبوه صورت گرفت از آنجا كه اين توليدات بيش از تقاضاي موجود در بازارهاي داخلي غرب بود استمرار گردش چرخه هاي كارخانه هاي ممالك اروپاي غربي در گرو پيدايش بازارهاي جديد ، از اين رو توجه كشورهاي اروپاي غربي به بازار ممالك مستعمره و نيمه مستعمره معطوف گشت مرحله صدور كالا زمينه توسعه و پيشرفت هر چه بيشتر ممالك غربي و عقب افتادن هر چه بيشتر كشورهاي توسعه نيافته كنوني در اثر از بين رفتن صنايع بومي آنها و ضعف اقتصاد آنها را فراهم آوريد اين روند تا قبل از جنگ جهاني اول (1914) ادامه يافت .
3* صدور سرمايه : در اين مرحله بدليل بالا بودن تراكم كالاهاي سرمايه اي در كشورهاي اروپايي و كاهش صنايع فروش كالاهاي سرمايه اي به كشورهاي زير سلطه شروع شد انحصارگران و صاحبان سرمايه يا مي كوشيدن تا با سرمايه گذاري در بخش هاي تازه به نوآوري دست بزنند و يا سعي مي كردند كه به منظور جلوگيري از كاهش قيمتها به صدور سرمايه مبادرت كنند البته صدور سرمايه توسط انحصارگران تنها بدليل جلوگيري از كاهش قيمت توليدات ننموده است بلكه علاوه بر آن عوامل ديگري نيز در پيدايش اين مرحله در روند توسعه ممالك جهان دخيل بوده است مهمترين اين عوامل عبارتند از :
1) فرار از مالياتهاي جاري در كشورهاي صنعتي
2) دستيابي سريعتر به منابع توليد و نيروي كار ارزان تر و بازارهاي مصرفي به منظور كاهش هزينه هاي حمل و نقل و همچنين كاهش هزينه هاي توليد
3) كسب مازاد اقتصادي بيشتر
مرحله صدور سرمايه در واقع تكميل كننده مرحله صدور كالا است زيرا اين سرمايه گذاري ها براي كشورهاي در حال توسعه منافع چندان به همراه نداشت و تنها زمينه دستيابي به سود بيشتر را براي كشورهاي صاحب سرمايه فراهم مي آورد در نتيجه وابسته كشورهاي توسعه نيافته به كشورهاي توسعه يافته بيشتر شد در اين مرحله صدور سرمايه در بسياري از موارد جنبه هاي سياسي داشته است و به عنوان حربه اي براي حفظ سلطه اقتصادي و سياسي بكار رفته مي شود .
ديدگاه دوم : گروه ديگري از نظريه پردازان مبدا شروع و ريشه اصلي پديده توسعه يافتگي در جوامع توسعه يافته را انقلاب صنعتي مي دانند انقلاب صنعتي در سال 1760 در انگلستان به وقوع پيوست و سپس در سراسر اروپا گسترش يافت
انقلاب صنعتي 2 ويژگي مهم دارد :
1) تغيير جوامع از كشاورزي به صنعتي
2) ايجاد انقلاب بر پايه علم ژنتيك و دوام آن نيز بر اساس همين عامل مي باشد
عوامل مختلف در ايجاد انقلاب صنعتي :
1* انقلاب كشاورزي : تغيير در شيوه توليد كشاورزي در ابتداي قرن 18 در انگلستان و افزايش توليدات كشاورزي در اثر به كار گرفتن تكنيكهاي جديد كشاورزي انگلستان را به عنوان يكي از قطبهاي كشاورزي در اروپا مطرح نمود تا آنجا كه حدود 50% متوسط مازاد توليدات كشاورزي داشت بعنوان انبار غله معروف گرديد و زمينه را براي كاهش قحطي فراهم نمود.
2* پيشرفتهاي علمي ، فرهنگي و اجتماعي : اين پيشرفتها مربوط به بعد از قرن وسطي است قرون وسطي كه به قرن 4 تا 13 اطلاق مي شود آنرا عصر تاريكي و ركود نيز نام نهاده اند بعد از قرون وسطي تا قرن 16 را عصر رنسانس مي گويند زيرا اروپا در تمام زمينه هاي علمي ، ادبي و فرهنگي دچار تحول عظيمي شد .
3* عوامل فني : عامل مهم ديگري در شكل گيري انقلاب صنعتي در اروپاي قرن 18 است در آن زمان ماشين هاي فراواني توسط مخترعين ساخته شد و بيشتر اين ماشين هادر مراحل اوليه انقلاب صنعتي بكار گرفته شده اند مهمترين اين اختراعات ماشين بخار مي باشد كه توسط ساواري و نيوكامن ساخته شد ( در سال 1700 )
نكته : بسياري از اين مخترعين كه به اختراعات اين ماشينهاي پرداخته اند از جمله ساواري و نيوكامن بي سواد بودن ولي براي ادامه حيات انقلاب صنعتي از علم و دانش استفاده زيادي انجام گرفت براي مثال همان ماشين بخار ساواري و نيوكامن در طي سال 80 در فواصل زماني مختلف توسط افرادي چون مهندس اسميتون ، وات و بولتون تكميل گرديد يعني علم براي ادامه حيات از ارزش بالايي برخوردار بوده است .
روشهاي دستيابي به توسعه اقتصادي :
1* نظريه رشد متعادل: در اوايل دهه 1950 مطرح شده است لوئيس نوركس و روزن اشتاين رودن از جمله طراحان اين نظريه هستند .
نظريه رشد متعادل ناكيد خاصي به وجود صرفه جويي هاي خارجي و وجود وابستگي و پيوند متقابل بين بخشهاي مختلف در نظام اقتصادي دارند منظور از صرفه جويي منافعي است كه بطور ناخواسته در اثر فعاليت يك فرد يا يك گروه و يا در واقع يك بنگاه نصيب فرد يا گروهي مي شود كه در آن فعاليت هيچ نقشي ندارد . طرفداران نظريه رشد متعادل معتقدند كه براي رهايي از حالت سكون و ركود توليدي و فقر موجود در جوامع توسعه نيافته بايد يك تلاش همه جانبه در كليه بخشهاي اقتصادي صورت پذيرد كه حداقل تلاش جهت رسيدن به توسعه اقتصادي ضروري است و اين شروع سريع زمينه را براي رشد ساير سطوح و بالا بردن قدرت توليدي آنها فراهم آورد
رسيدن به رشد اقتصادي :
1* صرفه جويي 2* بازار ( عرصه و تقاضا ) 3* جلوگيري از تجارت خارجي
4* وابستگي متقابل بين بخشهاي مختلف 5* تربيت نيروي انساني ماهر
6* طرحهاي اقتصادي 7* رهايي از بازارهاي محدود داخلي 8* فعاليت هاي اقتصادي 9* ايجاد تقويت بازارهاي داخلي 10 * افزايش توليد 11 * دور شدن از دور باطل فقر 12* سرمايه گذاري وسيع 13* سرمايه
بر اساس نظريه رشد متعادل براي رهايي از دايره فقر و عقب ماندگي بايد سرمايه گذاري هاي وسيع و همزان در بخشهاي متعدد و مختلف صورت بگيرد .
بنظر رشد متعادل يكي ديگري از ابزارهاي دستيابي به رشد وجود بازار كه براي ايجاد ارتباط بين عرضه و تقاضا بكار مي رود
روزن اشتاين رودن : از نخستين كساني است كه نظريه رشد متعادل را تبيين كرده است نظريه وي به نظريه فشار بزرگ معروف است . روزن اشتاين رودن بيش از همه به نقش صرفه جويي هاي خارجي و وجود وابستگي متقابل بين بخشهاي مختلف اقتصادي تاكيد دارد وي معتقد است كه در برنامه ريزي اقتصادي به منظور رسيدن به توسعه اقتصادي جامعه را بايد بصورت يك موسسه توليدي عظيم در نظر گرفت در نظر وي اولين قدم در راه توسعه تربيت نيروي انساني ماهر و متخصص است ولي تربيت در آموزش نيروي انساني از نظر بخش خصوصي سودآور نمي باشد زيرا اولاً تربيت نيروي انساني هزينه بردار هستند و ثانياً هيچگونه تضميني وجود ندارد كه اين نيروي آموزش ديده و بعد از دوره هاي آموزشي جذب ساير موسسات نشوند
يكي از گامهاي ديگر توسعه اقتصادي از نظر روزن اشتاين رودن سرمايه گذاري وسيع و همزمان در بخشهاي متعدد مكمل است يكي از طرح هاي مهمي كه از نظر اشتاين به سرمايه گذاري وسيع نيازمند است طرح هاي اجتماعي بالا سري و يكي از طرح هاي ضروري مي باشد .
طرح هاي اجتماعي بالا سري : همان طرح هاي زير بنايي مانند آموزش ، بهداشت و درمان ، راه سازي و سد سازي كه بايد قبل از ساير طرح هاي سرمايه گذاري انجام گيرد تا راه و زمينه براي ساير فعاليت هاي بازار همراه شود.
نظريه لوئيس نوركس : نوركس پديده توسعه نيافتگي را از ديدگاه دورهاي باطل فقر بررسي مي كند نوركس معتقد است كه در كشورهاي توسعه يافته به علت پائين بودن سطح درآمد پس اندازها كم مي شود و در نتيجه ميزان سرمايه كم است و كمبود سرمايه نيز سبب كاهش قدرت توليدي و بازدهي آن مي شود و پائين بودن سطح توليد و بازدهي نيز به نوبه خود موجب پائين آمدن سطح درآمد مي شود و در نتيجه دور باطل آغاز مي شود نوركس با نقص تجارت خارجي يا گسترش محصولات بازار داخلي و نهايتاً ايجاد توسعه اقتصادي مخالف است و در مقابل بر نقش بازارهاي داخلي تاكيد مي كند وي معتقد است در زمان عدم وجود تقاضاي خارجي براي محصولات داخلي بايد فرآيند توسعه را از طريق گسترش بازارهاي داخلي ادامه داد براي اينكار بايد قدرت توليد را ارتقاء داد با افزايش قدرت توليدي ، قدرت خريد افراد جامعه بالا مي رود و بازار لازم براي جذب محصولات توليد شده فراهم مي شود نوركس با انكار نقش تجارت خارجي براي رهايي از بازارهاي محدود داخلي و تاكيد به نقش بازارهاي داخلي در ايجاد توسعه دور باطل ديگري را مطرح مي كند نوركس معتقد است كه گريز از بن بست دوره هاي فقر نيازمند سرمايه گذاري هاي گسترده و همزمان در دامنه وسيعي از صنايع مختلف است. نوركس عقيده دارد كه نظريه رشد متعادل قبل از هر چيز بوجود تقاضا براي سرمايه تاكيد دارد چرا كه تقاضاي سرمايه باعث عرضه آن مي شود نوركس در واقع بحث رسيدن به توسعه اقتصادي را فضاي متشكل از عرصه نامحدود سرمايه اي مطرح مي كند .
ريچارد نلسون ( نظريه دام تعادل ) = قرار گرفتن حداقل معيشت : نلسون با تعيين دام تعادل در سطح پايين به بررسي عقب ماندگي . چگونگي رهايي از آن پرداخته است نلسون معتقد است كه بيماري اقتصادي كشورهاي توسعه يافته قرار گرفتن سطح درآمد سرانه آنها در سطح حداقل معيشت است وي موارد زيرا دلايل قرار گرفتن اقتصاد كشورهاي مذكور در دام تعادل در سطح پايين مي داند :
1* وابستگي بسيار زياد و ارتباط بين نرخ رشد جمعيت و نرخ درآمد سرانه
2* تمايل ناچيز و افزايش سرمايه گذاري سرانه از طريق بكار گيري درآمد سرانه اضافي
3* كميابي زمين هاي قابل كشت
4* روشهاي توليدي با بازدهي پائين
5* وجود سكون فرهنگي و به تبع آن سكون اقتصادي
نلسون معتقد است كه براي رهايي از دور باطل فقر بايد سعي كرد تا سطح درآمد سرانه از يك سطح حداقل فراتر رود تا بتوان پس انداز كرد . بدنبال آن به سرمايه گذاري دست زد .
نظريه نلسون داراي 2 اشكال اساسي است :
1* نلسون معتقد به يك رابطه مستقيم بين درآمد سرانه و نرخ رشد جمعيت و درآمد سرانه و نرخ رشد درآمد ملي است در حالي كه علت رشد جمعيت از يكسو به كاهش نرخ مرگ و مير و اثر به بهبود شرايط بهداشتي و درماني دارد.
2* نلسون نظريه خود را بدون توجه به بعد زمان مطرح كرده است و از طرف ديگر به رابطه بين رشد جمعيت و رشد درآمد ملي در طول زمان توجه نكرده است
نظريه رشد نا متعادل : طرفداران نظريه رشد نا متعادل عنوان مي كنند نظريه رشد متعادل نيازمند سرمايه گذاري وسيع و همزمان است در حالي كه مشكل اصلي كشورهاي توسعه نيافته كمبود سرمايه است با توجه به كمبود سرمايه و سرمايه هاي موجود بايستي اين سرمايه ها در دسترس بخش ها يا صنايعي قرار دهيم كه بتوانند نقش لوكومتيو را براي ساير بخش ها يا صنايع ايفاء كرد .
هيرشمن : يكي از نظريه پردازان اصلي رشد نامتعادل پرفسور هيرشمن است براي استفاده بهينه از سرمايه هاي موجود از نظر هيرشمن بايد به طرح هاي استراتژيك توجه كرد بنابراين مي بايستي آن دسته پروژه هاي سرمايه گذاري انتخاب شوند كه در روند توسعه اقتصادي حداكثر پيوندها را ايجاد كند بنظر وي صنايع فولاد و آهن حداكثر مجموع پيوند ها را ايجاد مي كند به نظر هيرشمن بخش صنعت بدليل داشتن بيشترين پيوند با ساير بخشهاي اقتصادي براي اجراي طرح هاي استراتژيك مناسب تر از بخش كشاورزي است و دلايلي نيز براي آن مي آورد .
1* همه كشورهاي پيشرفته صنعتي هستند
2* بازده عوامل توليد از جمله نيروي كار در بخش صنعت از بخش كشاورزي بيشتر است
3* از نظر وي انتخاب صنايع پيشتاز به منظور صنعتي شدن احتياج به سرمايه گذاري بيشتري دارند و در 3 مرحله صورت مي گيرد :
مرحله ي اول صنعتي شدن : در اين مرحله با جايگزين كردن صنايع داخلي به جاي واردات واقف است
مرحله ي دوم صنعتي شدن : اعتقاد بر اين است كه در اين مرحله بايد صنايع مونتاژ ايجاد شود تا زمينه ي فرهنگ شدن و كسب مهارت ها در جامعه فراهم گردد
مرحله ي سوم صنعتي شدن : در اين مرحله ايجاد صنايع سنگين و مادر مانند فولاد و بالاخره ايجاد صنايع بسيار فني و تخصصي مانند صنايع پتروشيمي و الكترونيكي مد نظر است .
آموزش و پرورش و نقش آن در توسعه اقتصادي :
بطور كلي 2 نوع سرمايه وجود دارد :
1* سرمايه انساني : عبارت است از توانايي ها و مهارتها و ظرفيتهايي كه فرد كسب مي كند
2* سرمايه فيزيكي و مادي : كه به مجموعه كالاهاي با دوام مولدي مي گويند كه جهت توليد كالاهاي مصرفي در سرمايه ديگر بكار مي رود مانند ماشين آلات و تجهيزات
نيروي انساني مهمترين عامل رشد اقتصادي مي باشد زيرا بدليل خصوصياتي كه هر يك از اين دو سرمايه دارند موجب برتري و مزيت سرمايه انساني نسبت به سرمايه فيزيكي و مادي مي شود .
بدون شك مي توان گفت : يكي از محورهاي اصلي رشد و توسعه اقتصادي آموزش و پرورش است حتي برخي عقيده دارند كه تكامل اين ، بخشي است كه موجب تكامل ساير بخشها مي گردد.
رشد اقتصادي علاوه بر عوامل توليد ( كار و سرمايه ) به بهبود كيفيت و نيروي كار ، پيشرفت تكنولوژي صرفه جويي هاي ناشي از كار بهتر ، تخصص مطلوبتر صنايع و نهايتاً به آموزش و پرورش نيز بستگي دارد.
آموزش و پرورش باعث شكوفايي استعدادها و ارتقا كيفيت نيروي انساني مي گردد و افزايش كيفيت نيروي انساني موجب افزايش بهره وري و رشد و تسريع ، رشد اقتصادي مي شود .
بطور خلاصه مي توان نقش و اهميت آموزش و پرورش را در رشد و توسعه اقتصادي به قرار زير بيان كرد :
1* ارتقاء سطح كارايي و قابليت نيروي كار از مهمترين وظايف آموزش و پرورش است
2* انطباق و سازگاري بيشتر نيروي كار در هنگام تعمييرات شرايط كار نظير تغييرات تكنولوژي در تداوم رشد اقتصادي امر بسيار مهمي است .
3* استفاده بهتر و مناسبتر از ماشين آلات و تجهيزات و تكنولوژي پيشرفته
4* تخصيص مناسبتر و مطلوبتر عوامل توليد كه موجب انطباق و تحرك بيشتر در نيروي كار و سرمايه و صنايع در سازمان مي شود
5* آموزش و پرورش موجب خلق ابداعات و شكوفايي استعدادها و تحصيل مهارتها مي گردد و درآمد افراد را در آينده افزايش مي دهد
6* آموزش و پرورش زمينه لازم براي ايجاد نگرشهاي فرهنگي و اجتماعي مناسب ، توسعه اقتصادي را فراهم مي آورد و نتايج مطلوبي را فراهم مي آورد نظير كنترل رشد جمعيت را بدست مي دهد
7* آموزش و پرورش در شكل گيري توزيع عادلانه درآمد نقش موثر است
انواع آموزش و پرورش :
1* رسمي و آكادميك : 1) ابتدايي 2) متوسطه 3)آموزش عالي
2* غير رسمي – ضمن خدمت
3* آزاد و همگاني
وضعيت آموزش و پرورش در كشورهاي جهان سوم :
1* بيسوادي عمومي 2* سرمايه گذاري در آموزش و پرورش
3* عدم كارايي 4* تقاضا براي آموزش 5* عدم تناسب با نيازهاي جامعه
6* نظام نابرابر آموزش و پرورش 7* بيكاري تحصيل كرده ها 8* فرار مغزها و وابستگي فكري 9* انتزاعي و تئوري بودن آموزش ها 10* عدم وجود تنوع آموزش
برنامه ريزي و نقش آن در توسعه اقتصاد :
1* مشخص كردن هدف 2* وسيله اي براي رسيدن به هدف
3* پيش بيني جهت توسعه 4* تعيين اولويتها و شاخصها جهت رسيدن به هدف
5* استفاده مطلوب از امكانات و منابع موجود براي رسيدن به توسعه
مايكل تودارو در تعريف برنامه ريزي چنين تعريف مي كند : تلاش آگاهانه كه توسط يك سازمان مركزي براي تحت تاثير قرار دادن ، جهت دادن و يا در مواردي حتي كنترل تغييراتي كه در متغييرهاي اصلي اقتصادي يك كشور يا يك منطقه اي معين در طول زمان و بر طبق مجموعه هدفهاي از بيش تعيين شده صورت مي گيرد
برنامه ريزي اقتصادي فرآيندي است كه طي آن به صورت آگاهانه و ارادي به منظور رسيدن به اهداف مشخص اقتصادي انجام مي گيرد .
برنامه ريزي اقتصادي مساوي است با مجموعه اي از عمليات اقتصادي براي دستيابي به اهداف مشخص اقتصادي جامعه
برنامه ريزي اقتصادي براي كنترل كلي ابعاد فعاليت هاي بخش خصوصي و بخش دولتي در توليد و تجارت خارجي مي باشد
2 ويژگي مهم براي برنامه ريزي اقتصادي :
1* طراحي و تدوين مجموعه اي از پروژه هاي اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي سازگار با يكديگر كه براي رسيدن به آنچه مطلوب تشخيص داده شده ، لازم است .
2* مسئله اجزاء و تفويض اختيار براي اجراي برنامه تدوين شده است
شرايط لازم براي كسب موفقيت برنامه ريزي اقتصادي :
1* سازمان برنامه ريزي : وجود تشكيلات در قالب سازمان يا وزارتخانه برنامه ريزي بايد به نحوي باشد كه بتواند برنامه اي مطابق با نيازهاي مادي و انساني كشور تنظيم نمايند
2* اطلاعات آماري : وجود يك مركز آمار گيري براي كسب اطلاعات آماري و سنجش ميزان نيازهاي مادي و انساني مردم در جامعه و براي برنامه ريزي اقتصادي از اهميت خاصي برخوردار است .
3* تطبيق هدف : اين اهداف شامل افزايش درآمد سرانه ، بالا بردن نرخ اشتغال ، كاهش نرخ بيكاري ، توسعه عدالت اجتماعي ، كاهش نا برابري ها در توزيع درآمد و ثروت و قدرت اقتصادي و خودكفايي مي باشد .
4* تعيين اولويت هاي برنامه : اولويت هاي برنامه با توجه به امكانات كشور از بين اهداف كلي انتخاب مي شوند اولويتهاي برنامه مي توان كاهش نرخ بيكاري در سطح جامعه ، افزايش درآمد ملي پس انداز ، ايجاد خطوط ارتباطي ، ايجاد موسسات آموزشي و خدماتي مي باشد اولويت هاي برنامه ريزي بايد با در نظر گرفتن نيازهاي كوتاه مدت و بلند مدت اقتصاد و با توجه به منابع انساني و مادي موجود تنظيم مي شود .
5* آماده و مهيا نمودن منابع اقتصادي : بدون منابع مالي برنامه ريزي تحقق پيدا نمي كند منابع مالي مي تواند از خارج و داخل كشور تامين گردد.
6* تعادل در برنامه : برنامه اقتصادي بايد توانايي ايجاد توازن اقتصادي را داشته باشد زيرا در غير اينصورت كمبودها و مازاد ها در طي برنامه افزايش يافته و عدم تعادل شدت مي يابد.
7* وجود تشكيلات اداري سالم و موثر
8* سياست مناسب توسعه : قبل از تصميم گيري در مورد برنامه اقتصادي ابتدا بايد دست به انتخاب سياست و توسعه اقتصادي مناسبي بزند تا از هر گونه ناهنجاري در طي برنامه جلوگيري بعمل آيد به عبارتي ديگر چارچوب نظام فعاليت هاي اقتصادي بايد دقيقاً مشخص و معين شود سياستهاي مناسب مي تواند دستيابي به اهداف برنامه را تسريع و تسهيل نمايد.
9* صرفه جويي هاي اقتصادي مخصوصاً در بخش دولتي : در طول برنامه بايد به كمك سياستهاي مناسب در جهت صرفه جويي هاي اداري تلاش شود تا بدين وسيله مردم اطمينان داشته باشند كه هر كمكي به دولت مي كنند در جهت توسعه اقتصادي جامعه صرف مي شود دولت قادر به جلوگيري از اتلاف منابع مي باشد
10* بنياد آموزشي و همكاري عمومي : وجود بنيادهاي آموزشي سبب مي شود تا معيارها و ارزش هاي اخلاقي مردم بر سطح مطلوب سوق داده شود .
انواع برنامه ريزي اقتصادي :
1) برنامه ريزي به اعتبار نظام اقتصادي :
1* برنامه ريزي اقتصادي نظام سرمايه اي : اين برنامه ريزي خاص كشورهاي پيشرفته و صنعتي با نظام اقتصادي سرمايه اي است هدف اصلي كشورهاي مزبور از به كار بردن چنين برنامه ريزي از بين بردن و يا محدود كردن نوسانات اقتصادي است يعني هدف رفع بيكاري زمان ركود و تورم زمان روشن است در اين نوع برنامه ريزي هدف تغيير نظام اقتصادي موجود يعني نظام بازاري نيست بلكه مقصود كمك به اين نظام است تا بهتر كار كند و در چار چوب اين اقتصادها برنامه ريزي معمولاً عبارتند از : تلاش آگاهانه دولت براي رسيدن به رشد سريع اقتصادي توام با اشتغال كامل و ثبات قيمتها از طريق اعمال
سياست هاي متعدد مالي و پولي .
2* برنامه ريزي سوسياليست و كمونيست : در اين نوع برنامه ريزي سوسياليستي و كمونيستي هدف آن است كه كشور در دوران انتقال به كمونيسم به طور كامل صنعتي شود لذا از اين نوع برنامه ريزي تاكيد اساسي و افزايش پس انداز در اختيار گرفتن اين پس انداز توسط دولت و تخصيص آن به سرمايه گذاري مالي و فيزيكي در امور زير بنايي و در كارخانجات بزرگ قرار دارد در نظام برنامه ريزي سوسياليستي حاكميت مصرف كنندگان در بازار در چار چوب منابع اجتماعي اين كالا ها كه برنامه ريزان وظيفه توليد و توزيع آنها را دارند محدود مي شود .
3* برنامه ريزي اقتصادي در نظام هاي مختلف : اقتصاد مختلط به معناي وجود 2 بخش اقتصادي دولتي و خصوصي يا متمركز و يا غير متمركز در كنار يكديگر و در زير مجموعه ي يك نظام اقتصادي است .
هدف نهايي از برنامه ريزي مختلط در يك نظام اقتصادي از بين بردن نكات منفي نظام غير متمركز و تقويت نكات مثبت سيستم متمركز در جهت رفاه اجتماعي مردم مي باشد .
4* برنامه ريزي توسعه : از پايان جنگ جهاني دوم شروع و مطرح شده است در كشورهاي عقب مانده و در حال توسعه اين نوع برنامه ريزي استفاده مي كنند هدف از برنامه ريزي توسعه اين است كه جوامع توسعه نيافته بطور اساسي و در كل متحول شود يعني تصميم گيري هايي صورت گيرد كه بتواند ساختهاي جامعه را جا به جا كند بدين معنا كه تغيير ساختار رخ دهد و به توسعه اقتصادي دست يابد .
برنامه ريزي توسعه كشورهاي در حال توسعه از 4 مرحله گذشته است :
مرحله دوم : برنامه ريزي سرمايه گذاري تلفيق شده دولتي
مرحله سوم ، برنامه ريزي جامع : در مرحله برنامه ريزي جامع ، برنامه ريزي بگونه اي است كه كل اقتصاد اعم از بخش دولتي و بخش خصوصي را در بر مي گيرد
در مورد برنامه ريزي جامع مي توان متذكر شد كه معمولاً در 3 سطح مطرح است :
1* كلان 2* بخش 3* طرح
مرحله چهارم برنامه ريزي هسته هاي اصلي : در برنامه ريزي هسته هاي اصلي اين امر را مي پذيرند كه در تمام مسائل بخش را از همان ابتدا و طي برنامه توسعه نمي توان شناسايي و حل كرد ولي بايد مشكلات اصلي را شناسايي و مورد تهاجم برنامه ريزي قرار داد و بقيه مسائل را در طول سالهاي برنامه از طريق ساير ابزار مانند بودجه بندي سالانه مورد سياست گذاري قرار داد .
2) برنامه ريزي به اعتبار جامعيت :
1* كل اقتصاد را در بر مي گيرد ( برنامه جامع )
2* كل اقتصاد را در بر نمي گيرد و ممكن است به حوزه هايي يا چند بخش از اقتصاد محدود شود (برنامه محدود )
3) برنامه ريزي به اعتبار الزام در اجرا :
1* اختياري 2* دستوري = نظام سوسياليستي 3* ارشادي (اختياري)
4* اخباري 5* مختلط
4) برنامه ريزي به اعتبار از نظر مدت زمان اجرا :
1* كوتاه مدت 2* ميان مدت 3* بلند مدت
5) برنامه ريزي به اعتبار حوزه شمول جغرافيايي برنامه :
1* محلي 2* منطقه اي 3* ملي 4* بين المللي
6) برنامه ريزي به اعتبار نحوه تهيه برنامه :
1* با مشاركت مردم 2* بدون مشاركت مردم
7) برنامه ريزي به اعتبار از لحاظ سطح برنامه :
1* كلان 2* بخش (زير مجموعه كلان ) 3* طرح ( چارچوب يك طرح كلي مثل بهسازي روستا ها )
تكنولوژي و توسعه اقتصاد :
در ادبيات اقتصادي منظور از تكنولوژي تغيير تكنولوژي يا در مواقع پيشرفت تكنولوژي است گروهي در تعريف خود از تكنولوژي هم سخت افزار و هم نرم افزار توليدي را وارد كردند از نظر اين گروه تكنولوژي تركيبي از سخت افزار و نرم افزار است كه سخت افزار بخش ملموس و فيزيكي از تكنولوژي و نرم افزار بخش غير ملموس از تكنولوژي است با اين ديد اسكاپ بطور ساده تكنولوژي را چنين تعريف مي كند:
تكنولوژي عامل تبديل كننده منابط طبيعي ، زميني ، سرمايه و نيروي انساني به كالاهاي ساخته شده است به تعبير ديگر تكنولوژي عاملي است كه با استفاده از همان ميزان از عوامل توليد قبلي امكان توليد بيشتر را فراهم مي آورد
تكنولوژي عاملي است كه با استفاده از مقادير كمتري از عوامل توليد امكان توليدي به اندازه قبل فراهم مي شود طبق اين تعريف پيشرفت تكنولوژي سبب مي شود كه با صرف هزينه كمتر از گذشته همان مقدار محصول بدست آيد.
انواع تكنولوژي : 1* كاربر 2* سرمايه بر 3* خنثي
تكنولوژي كاربر : نسبت به كارگيري سرمايه به نيروي كار را كاهش و يا نسبت به كارگيري نيروي كار به سرمايه را افزايش مي دهد نام ديگر اين نوع تكنولوژي ، تكنولوژي سرمايه اندوز مي باشد.
تكنولوژي سرمايه بر: نسبت به كارگيري سرمايه به نيروي كار افزايش و يا نسبت به كارگيري نيروي كار به سرمايه را كاهش دهد اين نوع تكنولوژي را تكنولوژي كار اندوز مي گويند.
تكنولوژي خنثي : نسبت عوامل توليد را تغيير نمي دهد
اسكاپ 4 جزء اصلي زيرا براي تكنولوژي عنوان كرد :
1* ماشين آلات و ابزار توليدي 2* مهارتها و تجربيات توليدي نيروهاي انساني
3* اطلاعات و دانش فني توليد 4* سازماندهي و مديريت
آثار تحولات تكنولوژي توليد :
1* اثر در كوتاه مدت ( در سطح خرد )
2* اثر در بلند مدت ( در سطح كلان )
1* اثر در كوتاه مدت ( در سطح خرد ) :
الف ) افزايش محصولات بيشتر در واحد زمان ب) كاهش قيمت محصولات
ج) توليد محصول د) ارتقاء كيفيت محصولات
فرآيند توسعه تكنولوژي : خلق تكنولوژي جديد نتيجه فرآيندي است كه اصطلاحاً فرآيند نوآوري تكنولوژي و يا فرآيند نوآوري ناميده مي شوند فرآيند نوآوري خود تركيبي از اختراع و انتشار است
فرآيند اختراع: شامل تمام فعاليتها و كوشش هايي است كه موجب خلق ايده هاي جديد و نحوه كاركرد انها است .
فرآيند انتشار: شامل تمام مراحل توسعه تجاري و جهت دادن به ايده ها و اختراعات جديد به سمت اهداف كاربردي مشخص و نهايتاً بهره برداري وسيع پخش انتشار نتايج مبتني بر آن اختراع مي باشد.
مراحل فرآيند نوآوري :
1* اختراع 2* فعاليتهاي بين اختراع تا اولين كاربرد
3* جايگزيني و انتشار تكنولوژي جديد و ممنوع شدن تكنولوژي هاي قبلي
تكنولوژي و توسعه اقتصادي :
1* حركت از جامعه سنتي به سمت جامعه صنعتي
2* موجب افزايش توليد در سطح كلان
3* سوق دادن جامعه به سمت صنعتي شدن
4* باعث تغييرات فرهنگي و ارزشي مي شود
5* موجب آموزش هاي تخصصي به نيروهاي انساني مي شود
6* تخصصي و علمي تر شدن جامعه
7* باعث صرفه جويي در وقت و هزينه
8* در امر حمل و نقل تسريع مي گردد
9* موجب بالا رفتن سطح رفاه عمومي مي گردد
10* انگيزي قدرت خلاقيت و ابداع و نوآوري هاي نيروهاي متخصص بيشتر مي شود
به عقيده كينز درآمد كل تابعه اي از ميزان اشتغال يك كشور است .
هر چه درآمد كل بيشتر باشد ميزان اشتغال نيز بيشتر خواهد بود و بالعكس بنابراين يك رابطه مستقيم بين اين دو متغيير وجود دارد از سوي ديگر ميزان اشتغال رابطه مستقيم با تقاضاي موثر نيز دارد
در حقيقت اين تقاضاي موثر است كه متعادل بين درآمد و اشتغال را موجب مي شود تقاضاي موثر در جايي تعيين مي شود كه در آن نقطه قيمت تقاضاي كل برابر با قيمت عرضه كل است
تقاضاي كل خود از دو جزء تشكيل شده است تقاضا براي كالاهاي مصرفي و تقاضا براي كالاهاي سرمايه اي
تقاضا براي كالاهاي مصرفي خود تا بعداي از درآمد هاي قابل تصرف بوده و مقدار آن را ميل نهايي به مصرف تعيين مي كند .
شكاف بين مصرف و درآمد صرف پس انداز مي شود و در نهايت سرمايه گذاري خواهد شد.
نوسانات بين درآمد و اشتغال تا حد زيادي بستگي به ميزان سرمايه گذاريها از طرف ديگر حجم سرمايه گذاريها بستگي به كارايي نهايي سرمايه و نرخ بهره دارد
شرايط اصلي اقتصادي از نظر كينز نرخ رشد:
1* قدرت براي كنترل رشد جمعيت
2* قدرت و اراده براي جلوگيري از جنگ
3* قبول پيشرفتهاي علمي و باور به پيشرفت علم
4* نرخ تمركز سرمايه بايستي از طريق توليد و مصرف
كينز معتقد بود كه سرمايه داري به مانند مكانيسمي است با استفاده از ابزارها و عوامل موجود در زمانهاي مشخص شرايط خوشبختي پيشرفت را فراهم خواهد ساخت
كينز تئوري ورشكستگي سرمايه داري خود را بر اساس مازاد توليد كم مصرف مزمن و كاهش مزمن كارائي نهايي سرمايه در آينده قرار داده بود .
به عقيده وي تنها راه حل بيرون آمدن از اين ركود دخالت عمومي دولت در فعاليتهاي اقتصادي است .
تئوري كينز در مورد رشد اقتصادي را نمي توان به هر سازمان اقتصادي ، اجتماعي داد در حقيقت تئوري كينز بيشتر در مورد كشورهاي توسعه يافته غربي مي باشد.
فصل دوم
عوامل ناكامي برنامه ريزي اقتصادي در ايران
تأثير محيط بر برنامه ريزي
1- مقدمه
كشور ما با داشتن بيش از نيم قرن تجربه برنامه ريزي (۱۳۸۳-۱۳۲۷) در زمره باسابقه ترين كشورهاي در حال توسعه جاي مي گيرد كه نه فقط به هدف هاي متعارف رشد و توسعه اقتصادي دست نيافته بلكه به نظر مي رسد اكنون در مقايسه با آغاز دوره برنامه ريزي و اجراي برنامه هاي اقتصادي در كشور، كفه ترازوي عوامل همسو و مغاير با الزامات توسعه اقتصادي، به نفع عوامل مغاير سنگين تر شده باشد. به نظر مي رسد از طريق مطالعات جامعه شناختي بتوان ميزان قرابت عوامل و نهادهاي اجتماعي مانند ارزشها، باورها و انتظارات جامعه كنوني ايران را با اين الزامات مورد تجزيه و تحليل قرار داد اما حتي ارزيابي شهودي تحولات فرهنگي و اجتماعي در ايران شايد اين نتيجه را به دست دهد كه اين عوامل و نهادهاي اجتماعي مساعد را عوامل و نهادهايي گرفته اند كه شديداً ضد توسعه اي عمل مي كنند.
اگر ادعاي مغايرت روزافزون جهت گيري عوامل و نهادهاي اجتماعي با الزامات توسعه اقتصادي مورد ترديد قرار گيرد در مورد عوامل اقتصادي، اثبات فاصله روزافزون بين امكانات و الزامات توسعه اقتصادي كشور آسان خواهد بود. در ادبيات اقتصاد توسعه، همواره كمبود سرمايه تا اواسط دهه ۱۹۶۰ با تأكيد بر سرمايه هاي مالي و فيزيكي و پس از آن با تأكيد بر سرمايه انساني به عنوان مهمترين مانع رشد اقتصادي مستمر در كشورهاي در حال توسعه قلمداد شده است. چه در نخستين دهه هاي پس از جنگ جهاني دوم كه نظريه هاي غالب در رشته نوظهور اقتصاد توسعه، قلت پس انداز و در نتيجه، عدم كفايت ميزان انباشت سرمايه مالي و سرمايه گذاري فيزيكي را مانع اصلي افزايش توليد در كشورهاي در حال توسعه مي دانستند و چه در دهه هاي اخير كه اغلب نظريه پردازان اقتصاد، توسعه سرمايه انساني را كليد طلايي دروازه توسعه تلقي كرده اند. ايران از نظر اين سرمايه ها كم و بيش وضعيت خوبي نسبت به ديگر كشورهاي درحال توسعه داشته است. از آن جمله منابع نفتي كه به روشني امنيت خاطر سياستگذاران و برنامه ريزان اقتصادي ايران را داشته، به قدري كه هيچ كس نگران تمام شدن آن براي چند دهه بعد نيست. در دو دهه اخير كه در پي پيدايش نظريه سرمايه انساني، توجه كشورهاي درحال توسعه به تمركز سرمايه گذاري بر روي منابع انساني جلب شده، ايران به لحاظ اغلب شاخص هاي ذيربط وضعيت كم و بيش خوبي در مقايسه با ديگر كشورهاي در حال توسعه داشته است .مخارج نسبتاً عظيم دولت در بخش آموزش، شاخص گوياي حجم عظيم سرمايه گذاري جامعه ايران در منابع انساني است.
اين همه سرمايه گذاري هاي فيزيكي و انساني برنامه هاي اقتصادي در كشور چه نتايجي به بار آورده است؟ اگر بخواهيم در حد اين نوشته بازدهي اندك اين سرمايه گذاريها را نشان دهيم شايد شاخصي گوياتر از آن نباشد كه درآمدهاي نفتي نسبتاً عظيم كشور كه طي چند دهه اخير به اميد رشد توليد، در راه ايجاد تأسيسات فيزيكي مدرن، سرمايه بر و عظيمي چون سدها، بنادر و صنايع بزرگ هزينه مي شدند، اكنون عمدتاً صرف مخارج مصرفي مانند واردات مواد غذايي يا كالاهاي لوكس چون اتومبيل هاي اروپايي و ژاپني و تأمين نيازهاي ارزي ديوانسالاري غول آسا مي شوند. تركيب جمعيت كشور از نظر جغرافيايي، سني(فعال و غيرفعال) و نوع اشتغال (مولد و غير مولد) و مهم تر از آن ميزان بهره وري شاغلان نشان مي دهد كه حجم عظيم سرمايه گذاري جامعه ايران در منابع انساني نه فقط فاقد بازده مورد انتظار بوده بلكه به همراه ساير سياستهاي اقتصادي و اجتماعي نگرشها و عادتهايي را در جامعه پديد آورده كه چشم انداز دستيابي به توسعه اقتصادي را بيش از پيش تاريك كرده است.
2- عوامل شکست برنامه ریزی اقتصادی در ایران
شكست برنامه ريزي اقتصادي را به چه عواملي مي توان نسبت داد؟ صاحب نظران در تبيين اين پديده عمدتاً دو ديدگاه يا پاسخ را مطرح نموده اند:
ديدگاهي كه ناكامي برنامه ريزي اقتصادي در كشور را ناشي از عوامل فني يا به عبارت ديگر، ناشي از اشتباهات فني سياستگذاران و برنامه ريزان در انتخاب اهداف و ابزار اجراي اين برنامه ها مي داند. اين ديدگاه تحولات اقتصادي ايران و كشورهاي تازه صنعتي شده جنوب شرق آسيا مانند كره جنوبي را با هم مقايسه مي كند و رشد جهشي كشورهاي فوق را در چارچوب يك تحليل اقتصادي محض به عواملي چون انتخاب استراتژي تشويق صادرات و در مقابل، ناكامي برنامه هاي توسعه در ايران را به خطاهاي سياسي مانند انتخاب استراتژي درونگراي جانشيني واردات نسبت مي دهد.
ديدگاهي كه برنامه ريزي اقتصادي در ايران و ساير كشورهاي در حال توسعه را، نه به منزله تلاش آگاهانه دولت در اين كشورها براي بهبود وضعيت اقتصادي خود، بلكه ابزار مدرن سرمايه داري مسلط بر استمرار روند استثمار اقتصادهاي پيراموني يا عقب افتاده مي داند. اين ديدگاه كه به نظر مي رسد از نظريه هاي معروفي در اقتصاد توسعه چون نظريه وابستگي الهام مي گيرد ناكامي برنامه ريزي اقتصادي در ايران را به دخالت نيروهاي خارجي نسبت مي دهد يا اين تلاش ها را غير اصيل و برخاسته از نيات قدرتهاي اقتصادي بزرگ تصور مي كند.
وليكن به نظر مي رسد ديدگاه واقع بينانه تري نسبت به دو ديدگاه قبل موجود باشد كه طرح هر گونه نظريه اي درباره ناكامي برنامه ريزي و اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي در ايران، در درجه اول معرف نظريه اي درباره رفتار دولت در كشور باشد. هر نظريه اي كه بهتر بتواند اين رفتار را تبيين كند نظريه معتبرتري درباره علل ناكامي برنامه ريزي در ايران خواهد بود و لذا همين موضوع وجه اشتراك سه ديدگاه مورد بررسي است. به عبارت ديگر همان طور كه در ادامه مشخص خواهد شد هر يك تعبير خاصي از عوامل تعيين كننده رفتار دولت را در كشور دارند.
3- تفسیر رفتار دولت در دیدگاه های عوامل شکست برنامه ریزی اقتصادی در ایران
3-1- ديدگاه اول
دولت را موجودي خنثي و بي طرف مي داند كه تنها عامل اجراي نظرات و توصيه هاي فني برنامه ريزان است. بنابراين، شكست برنامه هاي توسعه، معرف انتخاب نادرست هدف هاي اين برنامه ها يا نادرستي ابزار پيش بيني شده براي دستيابي به اين هدفهاست. به نظر مي رسد اين ديدگاه قادر نباشد شكست برنامه هاي توسعه در ايران را توضيح دهد. واقعيت اين است كه خود برنامه ريزان و اقتصاددانان درباره هدفها و سياستهاي اجرايي برنامه هاي توسعه وحدت نظر ندارند. به عبارت ديگر، بعضي توسعه صنعتي را بحران دستيابي به توسعه اقتصادي مي دانند و بعضي ديگر توسعه كشاورزي را، يا اينكه عده اي اتخاذ استراتژي جانشيني واردات را توصيه مي كنند و عده اي ديگر استراتژي تشويق صادرات را. دولتها كدام گزينه را انتخاب مي كنند؟ آيا اين يك امر اتفاقي است يا از رجحان هاي سياستگذاران ناشي مي شود؟ ديدگاه اول به عنوان يك ديدگاه هنجاري قادر نيست به اين پرسش پاسخ دهد. در واقع پاسخ به اين سؤال، محتاج شناسايي شرايط و نيروهاي مؤثر بر محيط برنامه ريزي يا تصميم گيري بخش عمومي است كه اين ناقض فرض اساسي ديدگاه فوق، يعني بي طرفي دولت در انتخاب هدفها و ابزار اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي است. ديوان سالاري ديگر دائماً با خود در حال جنگ است حتي مي توان گفت كه اگر در چنين جامعه اي ديوان سالاري نيز موجوديت داشته و در حال عمل باشد معرف مجموعه اي از قرار و مدارها و توافقات سياسي است نه يك ساختار سازماني.
3-2- ديدگاه دوم
این دیدگاه، دولت در ايران و به طور كلي دولتهاي كشورهاي درحال توسعه را عنصر بي اختياري مي داند كه هر اقدامي از جمله برنامه ريزي اقتصادي را دولتهاي قدرتمند بر آنها ديكته كرده اند (نظريه معروف توطئه) ضمن آنكه حضور تعيين كننده نيروهاي قدرتمند خارجي در تحولات اقتصادي كشورهاي درحال توسعه را نمي توان انكار كرد. براي مثال مقايسه تجربه برنامه ريزي توسعه در دو كشور ايران و كره جنوبي كه هر دو به اردوگاه امپرياليسم و سرمايه داري غرب تعلق داشتند حقايق ديگري را آشكار مي كند. كره جنوبي به رغم فقدان منابع مالي داخلي و اتكاي شديد به استقراض خارجي در دهه هاي ۶۰ و ۷۰ ميلادي، توانست به رشد اقتصادي مستمر و اعجاب انگيزي دست يابد تا حدي كه امروز به عنوان الگوي موفق توسعه اقتصادي در ميان كشورهاي درحال توسعه مطرح است. در مقابل ايران به رغم برخورداري از سرمايه مالي هنگفت حاصل از فروش نفت و برخورداري از كمكهاي مالي و غيرمالي در دهه هاي ۵۰ و ۶۰ ميلادي، هنوز به فروش مواد خام براي تأمين نيازهاي ارزي خود كه بخش اعظم آن صرف خريد كالاهاي مصرفي مي شود وابستگي دارد.
3-3- ديدگاه سوم
در ايران همچون كشورهاي ديگر سياست اساساً صحنه مبارزه براي كسب قدرت است. اين مبارزه در جوامع توسعه يافته نهادينه شده و در آن نيروهاي سياسي مشخص، احزاب سياسي سازمان يافته، ديدگاه ها و فلسفه هاي قابل فهم و نسبتاً سازگار وجود دارد. همه اين عناصر و نهادها كم و بيش در چارچوب قواعد پذيرفته شده و نظام حاكم بر مبارزه سياسي عمل مي كنند. البته بخشي از اين عناصر شايد با اثربخشي كامل عمل نكنند. با وجود اين بدبيني، در سياست نوعي اخلاق عمومي حاكم است كه سياستمدار را به قبول جدا دانستن رفاه عمومي و رفاه شخصي از يكديگر وا مي دارد. علاوه بر اين، اگر عرصه مناسبي براي اين مبارزه سياسي كه نهادهاي چنين ساختاري آن را مهيا مي كنند وجود نداشته باشد مبارزه فوق به حريم ديوان سالاري كشانده مي شود. در چنين جامعه اي ديوان سالاري، يگانه شاهد محسوس، موجوديت زندگي سياسي سازمان يافته است. در اين حالت ايجاد هر گونه تمايز مفهومي بين سياست و مديريت دولتي ناممكن مي شود. بقاي هر صاحب منصب دولتي، ديگر نه به صلاحيت مديريتي وي، بلكه به توانايي و مهارت او به عنوان يك سياستمدار بستگي پيدا مي كند. ديوان سالاري ديگر دائماً با خود در حال جنگ است حتي مي توان گفت كه اگر در چنين جامعه اي ديوان سالاري نيز موجوديت داشته و در حال عمل باشد معرف مجموعه اي از قرار و مدارها و توافقات سياسي است نه يك ساختار سازماني .همان طور كه انتظار مي رود اين قرار و مدارها اغلب نه از وجود فكري مستدل در دل خود ساختار ديوان سالاري بلكه از نگراني اجتناب ناپذير افراد براي حفظ منافع شخصي ناشي مي شود. لذا از ديدگاه سوم به جاي آنكه همچون ديدگاه اول فرايند توسعه را فرايند تعامل متغيرهاي اقتصادي محض بداند و دولت را واسطه اي بي طرف در تنظيم چگونگي اين تعامل، يا همچون ديدگاه دوم، توسعه يافتگي يا توسعه نيافتگي را امري تحميلي و خارج از حوزه اقتدار دولتهاي تسليم وضعيت كشورهاي درحال توسعه تصور كند به كنكاش در تأثير عوامل غيراقتصادي محيط برنامه ريزي بر رفتار دولت مي پردازد.
4- نتیجه گیری
مطالب بالا اين معناي منفي را دارد كه اگر نيروهاي مؤثر بر محيط برنامه ريزي توسعه شناسايي نشوند، تجهيز دولت به منابع مالي و فيزيكي فراوان چيزي نيست جز سپردن سرنوشت جامعه به دست حادثه يا تيغ را در دست زنگي مست گذاشتن و لذا پيش فرض بنيادي تلاشهاي توسعه اي در كشورهاي درحال توسعه اينست كه دولت بايد نقش رهبري را در اين تلاشها ايفا نمايد و اين حاصل نمي شود، مگر اينكه در جوامع توسعه نيافته، دولت را جزئي تفكيك ناپذير از اين جوامع تلقي كنيم كه رفتار آن جلوه هاي گوناگون اين توسعه نيافتگي را نشان مي دهد نه عضوي توسعه يافته كه فارغ از شرايط محيطي اين جوامع، بتواند تلاشهاي توسعه اي را به سرمنزل مقصود برساند.
-آمریکا
آمریکا همچنان از نظر سطح فعالیتهای کارآفرینی در جهان پیشتاز است. این کشور در میان 37 کشوری که در پروژه دیدبانی جهانی کارآفرینی در سال 2002 بررسی شدهاند، رتبه یازدهم را از نظر سطح فعالیت کارآفرینی به خود اختصاص داده است. در سال 2002 نسبت به سال 1998 سطح فعالیت کارآفرینی در آمریکا 50 درصد افزایش داشته است. سطح فعالیتهای کارآفرینی با درصد جمعیت در مناطق مختلف نسبت مستقیم دارد. در آمریکا جمعیت روستاها نسبت به شهرها کمتر است و به همین خاطر کارآفرینی در آمریکا عمدتاً پدیدهای شهری است و تاثیر آن در رشد اقتصادی شهرها بهمراتب بیش از روستاهاست .
علاوه بر این فعالیتهای کارآفرینی در آمریکا تا حد زیادی متکی بر سرمایهگذاریهای مخاطرهپذیر است. این کشور 69 درصد کل سرمایهگذاریهای مخاطرهپذیر را در بین کشورهای مورد مطالعه در پروژه دیدبانی جهانی کارآفرینی به خود اختصاص داده است .
برنامهها و طرحهای متعددی برای توسعه کارآفرینی در روستاهای آمریکا به اجرا درآمده است. در حال حاضر هزاران شرکت رقابتپذیر در سطح روستاها فعالیت میکنند و شبکهای از کارآفرینان روستایی در آمریکا وجود دارد. توسعه کارآفرینی بهترین رویکرد برای رشد اقتصادی روستاها نیست، اما یکی از کمهزینهترین سیاستها در این زمینه است. وجود فقر در نواحی روستایی و عدم دسترسی به امکانات و منابع، نبود کارکنان ماهر و آموزشدیده و زیرساخت ارتباطی ضعیفـ، توسعه کارآفرینی را در روستاها با مشکلات زیادی مواجه ساخته است.
توسعه اقتصادی در نواحی روستایی آمریکا
توزیع ثروت در روستاهای آمریکا نابرابر است. در حالی که برخی از روستاها در رفاه کامل بهسر می برند، برخی دیگر با فقر روبرو هستند. بهطور کلی فقر در مناطق روستایی بیش از شهرهاست و این در حالی است که مسئله فقر در روستاها کمتر مورد توجه سیاستگذاران و تصمیمگیران این کشور است. در مجموع مناطق روستایی آمریکا با بحران اقتصادی مواجهند و روند جهانیشدن اقتصاد نیز بر این بحران افزوده است.
نقش بخش کشاورزی، معدن و جنگلداری، به عنوان بنیان اقتصاد روستایی در حال کاهش است و این امر تاثیر زیادی بر کسبوکارهای کوچک محلی داشته است. یافتههای دیویدسون نشان میدهد که تعداد شرکتهای تاسیسشده در مناطق روستایی ایالت آیووا، در فاصله سالهای1976 تا 1986، 33 درصد کاهش یافته است. این شرکتها در زمینه عرضه کالاهای عمومی، خدمات ساختمانی، خردهفروشی و مواد سوختنی فعالیت میکنند.
پدیده مهاجرت از روستا به شهر همچنان ادامه دارد. تعدادی از روستاهایی که نزدیک شهرهای بزرگ قرار دارند، نیز رشد کرده و تبدیل به شهر شدهاند. بدین ترتیب جمعیت روستانشینان روز به روز کاهش مییابد و با کاهش جمعیت، از میزان تقاضا برای کالاها و خدمات نیز کاسته میشود. این امر رکود اقتصادی را در روستاها به دنبال دارد.
چالشهای توسعه اقتصادی در روستاها
شرکتها و کسبوکارهای کوچک در روستاهای آمریکا با چند چالش عمده مواجهند :
* عدم دسترسی به سرمایه و امکانات
روستاییان امکانات و منابع مالی محدودی برای سرمایهگذاری در اختیار دارند. جذب سرمایههای دولتی در روستاها بسیار دشوار است. تعداد موسسات وامدهنده در روستاها بسیار اندک است. امکان جذب سرمایههای مخاطرهپذیر در بسیاری از مناطق روستایی وجود ندارد یا در سطح بسیار پایینی است. علاوه بر این فاصله زیاد میان برخی از مناطق روستایی با شهرهای مجاور، دسترسی روستاییان را به منابع ثروت و سرمایه دشوار کرده است. همچنین روستاییان دسترسی کمتری به اطلاعات و منابع دانشی دارند.
* مشکل در عرضه کالاها و خدمات
بازارهای محلی و منطقهای معمولاً محدود و کوچک هستند و کسبوکارهای روستایی ناچارند به دنبال بازارهایی در خارج از نواحی روستایی و مناطق اطراف خود باشند. نبود سیستمهای ارتباطی مناسب و همچنین مشکلات حمل و نقل در برخی از روستاها, دسترسی به این بازارها را برای روستاییان دشوار کرده است.
* تاکید بر یک صنعت یا کسب و کار خاص
چالش مهم دیگر در روستاهای آمریکا، تاکید بیش از حد بر یک یا چند نوع کسبوکار یا صنعت خاص در هر منطقه است. این مسئله باعث کاهش تنوع اقتصادی در جوامع روستایی شده و مانع شکوفایی و به ثمر نشستن ابتکارات و نوآوریها میشود.
* امکان ریسک کمتر در روستاها نسبت به شهرها
اغلب جوامع روستایی "جثه بحرانی اقتصادی" کوچکتری در مقایسه با مناطق شهری دارند. راهاندازی و اداره کسبوکار، آن هم در شرایط دشوار رقابت، با مخاطره زیادی همراه است. صاحبان کسبوکار در روستاها، به دلیل محدودیت امکانات و منابع خود, مجاز به ریسک یا اشتباه زیاد نیستند. هر اشتباه کوچکی میتواند منجر به لطمات جبرانناپذیری برای کسبوکارهای روستایی شود. در عوض در جوامع شهری، شرکتها به دلیل وجود امکانات وسیعتر، میتوانند اشتباهات بیشتری مرتکب شده و باز هم به موفقیت دست یابند.
* کمبود سازمانهای حمایت کننده
تعداد مراکز دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی در روستاها بهمراتب کمتر است. این امر مشکل عمده ای بر سر راه توسعه کسبوکارهای روستایی است. علاوه بر این تعداد مراکز حمایتکننده از کارآفرینان در روستاها کمتر است.
* سیاستها و استراتژیهای توسعه اقتصادی در روستاها
دستاندرکاران توسعه اقتصادی در رویارویی با چالشهای موجود در روستاهای این کشور، چند سیاست عمده را برگزیدهاند:
* توجه به بخشهای غیرکشاورزی
کشاورزی و جنگلداری بخش اصلی اقتصاد روستایی را تشکیل میدهند. اما کشاورزی متکی بر منابع طبیعی بوده و لذا محدودیت منابع طبیعی در برخی از روستاها، باعث رکود اقتصادی شده است. سیاستهای توسعه اقتصادی نباید تاکید بیش از حدی بر بخش کشاورزی داشته باشد، بلکه باید کشاورزی را بهعنوان بخشی از اقتصاد روستایی مورد توجه قرار دهد. در روستاها باید محیط مناسبی برای رشد بخشهای غیرکشاورزی و فعالیت شرکتهای تولیدی و خدماتی رقابتپذیر فراهم شود ؛ شرکتهایی که بر یادگیری، تولید و رقابت در عرصههای جهانی تاکید میکنند.این در واقع نوعی حرکت از کسبوکارهای مبتنی بر منابع طبیعی به سمت کسبوکارهای مبتنی بر دانش است.
* تاکید بر جذب و توسعه فناوریهای جدید
فناوری باید به عنوان نیروی محرکه مهمی در اقتصاد روستاها مورد تاکید قرار گیرد. استفاده از فناوریهای جدید، علاوه بر افزایش تولیدات کشاورزی، عملکرد شرکتهای روستایی را نیز بهبود میبخشد. در این میان گسترش و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند زمینه را برای ارتباطات موثرتر فراهم آورد و موجب رشد و شکوفایی اقتصاد روستاها شود. توسعه این فناوری، توانایی شرکتهای روستایی را در ایجاد ارتباط با مراکز مختلف شهری و روستایی، مشتریان و تامینکنندگان افزایش میدهد. تاکید بر نوآوری و اتصال به اقتصاد دیجیتالی از سیاستهای عمده توسعه اقتصادی در مناطق روستایی آمریکاست .
* آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمد
گسترش فعالیتهای غیرکشاورزی و مبتنی بر فناوریهای جدید، نیازمند نیروی انسانی ماهر و کارآمد است و این در حالی است که در اثر پدیده مهاجرت، تعداد زیادی از جوانان مستعد از روستا به شهر مهاجرت میکنند. یکی از سیاستهای عمده در روستاهای آمریکا، افزایش سطح استانداردهای آموزشی در مدارس است. علاوه بر این برگزاری دورههای آموزشی، جذب نیروی انسانی ماهر و ایجاد محیط مناسبی برای کار و زندگی روستاییان، تاثیر زیادی در تربیت روستاییان ماهر و کارآمد دارد .
همچنین سیاست توسعه اقتصادی در آمریکا مبتنی بر سه استراتژی عمده است:
* جذب کسبوکارها در یک منطقه خاص
این استراتژی تا مدتهای مدیدی مورد توجه دستاندکاران توسعه بود. منابع و تلاش زیادی صرف ایجاد مناطقی میشد که بتواند کسبوکارهای مختلف را جذب و در خود جای دهد. اما مطالعات نشان میدهد که این استراتژی در جوامع روستایی چندان اثربخش نبوده است.
* حفظ و توسعه کسبوکارهای موجود
در سالهای اخیر دست اندرکاران توسعه تاکید زیادی بر حفظ کسبوکارهای موجود کردهاند. آنها تلاش کردهاند این کسبوکارها را به توسعه اقدامات و فعالیتهای خود تشویق و ترغیب کنند. این استراتژی تا به حال با موفقیت زیادی همراه بوده است. البته این سیاست در همه مناطق روستایی نتیجهبخش نبوده است؛ چرا که در بسیاری از روستاها، تعداد کسبوکارهای رو به رشد، بسیار اندک است.
* ایجاد کسب و کارهای جدید
برخی از پژوهشگران با تکیه بر حقایق اقتصادی، ایجاد کسبوکارهای جدید را تنها استراتژی کارآمد برای توسعه اقتصادی در نواحی روستایی میدانند. فراهم کردن امکانات لازم برای ایجاد کسبوکارهای جدید و حمایت از روستاییان در شروع فعالیتهای خود، نتیجه زیادی در توسعه اقتصادی روستاها داشته است. بهعنوان مثال ایالت ویرجینیای غربی که کاملاً روستایی است، محیط مناسبی برای ایجاد کسبوکارهای جدید فراهم کرده و به دستاوردهای اقتصادی خوبی نیز دست یافته است.
نقش کار آفرینی در توسعه اقتصادی روستاها
توسعه کارآفرینی تنها استراتژی مناسب برای توسعه اقتصادی روستاها نیست، اما نسبت به سایر استراتژیها هزینه کمتری دارد و برای محیط روستایی مناسبتر است. با توسعه کارآفرینی و ایجاد شرکتهای کوچک کارآفرین، روستاییان به کالاها و خدمات مورد نیاز خود دست مییابند و این امر تاثیر زیادی در رشد اقتصادی روستاها و کاهش پدیده مهاجرت به شهرها دارد. روستاها نیز همچون شهرها، مملو از فرصتهای جدید و کشفنشده هستند که کشف و بهرهبرداری بهموقع از این فرصتها و ایجاد کسبوکارهای جدید و رقابتپذیر بر مبنای آن، میتواند مزایای اقتصادی چشمگیری برای روستاییان به همراه آورد.
دست اندرکاران توسعه کارآفرینی در روستاها بر دو فعالیت اصلی تاکید دارند:
* تشویق و حمایت از کارآفرینان روستایی برای ایجاد کسبوکارهای جدید
* تشویق کسبوکارهای موجود به توسعه فعالیتها و حرکت به سمت تحقق ایدههای جدید و کارآمد
توسعه کارآفرینی در روستاها نیز همچون شهرها مستلزم تاکید بر پیشنیاز اساسی است :
* توسعه فرهنگ کار آفرینی فرهنگ کارآفرینی نوعی فرهنگ اجتماعی است که رفتار کارآفرینانه را تشویق و حمایت میکند. در توسعه فرهنگ کارآفرینی چند هدف اساسی دنبال میشود:
* ایجاد بستر لازم برای تربیت کارآفرینان روستایی
* تشویق روستاییان به مشارکت فعالانه در طرحهای کارآفرینی روستایی
* تشویق سازمانهای دولتی و غیردولتی به حمایت از فعالیتهای کارآفرینی در روستاها
آموزش کارآفرینی
راهاندازی و اداره یک واحد اقتصادی فعال در روستاها، نیازمند آشنایی با طیف وسیعی از دانشها و مهارتهاست و جوانان روستایی اغلب از سطح مهارت کمتری در این زمینه برخوردارند. برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی و ارائه مشاوره در این زمینه، از سیاستهای عمده توسعه کارآفرینی در روستاهاست.
در این برنامههای آموزشی، بر چهار گروه از مهارتهای مورد نیاز کار آفرینان تاکید می شود :
* مهارتهای علمی و فنی، بر اساس نوع فعالیت صنعتی
* مهارهای مدیریتی، شامل مدیریت مالی، بازاریابی، اداری و امور کارکنان
* مهارتهای کارآفرینی، شامل توانایی تشخیص و استفاده از فرصتهای جدید در بازار و ارائه راهحلهای نوآورانه در مقاله با چالشها
* مهارتهای کارکنان, شامل خوداتکایی، اعتماد به نفس ، خلاقیت، مسئولیتپذیری و ...
کارکنانی که بر سطح بالاتری از مهارتهای مورد نیاز خود دست یابند، میتوانند شرکتهای خود را از یک شرکت تازهپا به یک شرکت در حال رشد و رقابتپذیر در عرصه جهانی تبدیل کنند.
توسعه زیرساختهای کارآفرینی
فراهم آوردن امکان دسترسی به سرمایه بهخصوص سرمایههای مخاطرهپذیر، اعطای وام به کارآفرینان، توسعه امکانات حمل و نقل و گسترش سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی، اتصال به منابع اطلاعات و دانش همگانی، گسترش امکانات زندگی در روستاها و ... مواردی از این دست، زمینه را برای توسعه کارآفرینی در روستاها فراهم میکند. در این زمینه کشور آمریکا از دیر باز، سیاستهای عمدهای را برای ایجاد زیرساختهای کارآفرینی فراهم کرده است، که چند سیاست عمده آن عبارتند از :
* اعطای تخفیفهای مالیاتی
* حمایت از صنایع کوچک و متوسط برای مدرنیزه شدن
* تشویق صنایع کوچک و متوسط به توسعه همکاری و تشکیل شبکه
با اجرای سیاستهای توسعه کارآفرینی در روستاها، برخی از مناطق روستایی به رشد اقتصادی مهمی دست یافتهاند که در اینجا بهطور خلاصه به دو نمونه از آنها اشاره میشود.
توسعه کارآفرینی در ناحیه آپالاچین اوهایو
ناحیه آپالاچین اوهایو شامل 13 ایالت است که از غرب نیویورک تا شمال شرقی میسیسیپی ادامه دارد. این ناحیه از دیر باز به عنوان منطقهای با اقوام قدرتمند، معادن غنی ذغال سنگ، درگیریهای خشونتبار، مردمان فقیر, آب آشامیدنی ناسالم و نبود عدالت اجتماعی، شهرت دارد. 406 منطقه در این ناحیه وجود دارد که از نظر وضعیت اقتصادی بسیار متفاوتند. 12 منطقه از رفاه نسبی برخوردارند؛ به این معنی که نرخ بیکاری و فقر در آنها زیر میزان میانگین کشور و درآمد سرانه آنها بالای میانگین است. در عوض 118 منطقه دیگر با بیکاری، درآمد پایین و فقر نسبی مواجهند.
در این ناحیه توسعه کارآفرینی به عنوان یکی از عمدهترین سیاستهای توسعه اقتصادی مورد تاکید قرار گرفته است و مراکز کارآفرینی روستایی اقدامات و فعالیتهای موثری را برای تشویق روستاییان به فعالیتهای کارآفرینی به اجرا آورده است و تعداد مراکز حمایتکننده از کارآفرینان قابل توجه است.
اگرچه تعداد شرکتهای کارآفرین در حال رشد در این ناحیه زیر حد متوسط است, اما در مجموع نسبت تعداد کارآفرینان به کل جمعیت، بالای حد میانگین است. توسعه اقتصادی این منطقه بیشتر متکی به صنایع سنتی است و توسعه ظرفیت کارآفرینی، توسعه ظرفیتهای اجتماعی و گسترش سیاستهای حمایت از کارآفرینی سه استراتژی عمده در این ناحیه است.
مطالعات کمیسیون ملی کارآفرینی نشان میدهد که ارتباط مستقیمی میان وجود جثه بحرانی از شرکتهای نوآور و رو به رشد, با رشد اقتصادی در این ناحیه وجود دارد. این امر بیانگر این حقیقت است که کارآفرینی دستاوردهای اقتصادی مهمی برای این ناحیه به همراه داشته است.
توسعه کارآفرینی در مِین
منطقه روستایی مِین، تجربه موفقی در توسعه کارآفرینی روستایی در آمریکا، بهشمار میرود. شرکتهای کارآفرین با توسعه ظرفیتهای خود، مشاغل زیادی را در این ناحیه ایجاد کردهاند. این منطقه با چند چالش عمده برای توسعه کارآفرینی مواجه است:
* محدودیتهای فرهنگی
* نبود فرصتهای ایجاد شبکه
* کمبود حمایتهای فنی و تخصصی
* عدم دسترسی به سرمایه
برای غلبه بر این مشکلات چند استراتژی عمده در نظر گرفته شده است:
* آموزش کارآفرینان ، همکاری بین دستاندکاران توسعه کارآفرینی در این ایالت با بنیاد کافمن، تاثیرات چشمگیری داشته است.
مطرح کردن کارآفرینی بهعنوان یک انتخاب شغلی مناسب، گنجاندن آموزشهای کارآفرینی در آموزش رسمی دانشآموزان، برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی برای بزرگسالان، تدوین قوانین مناسب و گسترش سیستمهای حمایت از کارآفرینی، از جمله سیاستهای عمده توسعه کارآفرینی در این منطقه بوده است. همچنین دو دانشگاه مهم در این منطقه روستایی با استفاده از حمایت برنامه شبکه کارآفرینی دانشگاهی بنیاد کافمن، دورهای به آموزش کارآفرینی اختصاص یافته است در یکی از این دانشگاهها هر سال 53 نفر دانشجو پذیرفته میشوند. توسعه کارآفرینی در این منطقه روستایی تاثیر زیادی بر رشد اقتصادی داشته است .
فصل سوم
استراتژیهای
مختلف توسعه اقتصادی
استراتژیهای مختلف توسعه اقتصادی
در طول چند دهه اخیر, کشورهای مختلف جهان, متناسب با شرایط, فرصتها, ساختار حکومتی و فرهنگ اجتماعی خود استراتژیهای توسعه اقتصادی مختلفی را در پیش گرفتند. این استراتژیها بطور کامل قابل تفکیک نیستند بلکه طیفی را تشکیل میدهند که استراتژیهای ذیل در آن قرار میگیرند. بعلاوه باید گفت که تقریباً هیچ کشوری بطور شفاف و مشخص هیچ یک از استراتژیها را در پیش نمیگیرد (یا حداقل اعلام نمیدارد) بلکه این تحلیل کارشناسان و مطالعه سیاستها و برنامههای دولتها است که مشخص میکند هر کشور تقریباً کدام استراتژی را انتخاب نموده است (یا به انتخاب او نزدیک است).
از جمله استراتژیهای توسعه اقتصادی بکارگرفتهشده توسط کشورهای درحالتوسعه (از دهه 1960 تا پایان دهه 1980) میتوان به این موارد اشاره کرد
* استراتژی پولی
این استراتژی, بر ارتقای علایم بازار, به عنوان راهنمایی برای بهبود تخصیص منابع, متمرکز است. در عمل, این استراتژی اغلب در طول دورهای بحرانی بکار گرفته میشود که تثبیت و تعدیلِ اقتصادیِ عدمتعادلهای شدید از اولویت بالایی برخوردارند, و نتیجتاً معمولاً معیارهای بهبود قیمتهای نسبی همراه با معیارهای کنترل نرخ افزایش سطح عمومی قیمتها است. این استراتژی دارای جهتگیری اقتصاد خرد است, اما هدفهای اقتصاد کلان را دنبال میکند. وجه اصلی این استراتژی, اعطای فضای گستردهای به بخش خصوصی است تا در آن به فعالیت بپردازد.
این استراتژی در آن دسته از کشورهای جهان سوم بکار میآید که از لحاظ اقتصادی پیشرفتهتر هستند و اتکای خود را بر صنایع خصوصی قرار میدهند (در عین حال, کشاورزی نیز به همان اندازه آزاد است تا رشد کند). نکته مهم آن است که بخش خصوصی به عنوان محور توسعه در نظر گرفته میشود و نقش ”بخش پویا“ را در اقتصاد به خود میگیرد و مسؤول ایجاد ارتباط بین بخشهای عقبمانده و پیشرفته اقتصاد با دیگر بخشهای اقتصاد میشود.
نقش دولت به حداقل کاهش مییابد, و در شرایط آرمانی, محدود به فراهمآوردن محیط اقتصادی باثباتی میشود که در آن بخش خصوصی بتواند رشد کند. دولت با استفاده از سیاست تثبیت میکوشد نوسانات اقتصادی را تا آنجا که مقدور است کاهش دهد, و بدین وسیله, بخش خصوصی را در انجام پیشبینیهای قابلاتکا و اجرای برنامهریزیهای دقیق یاری رساند. اساساً روح این استراتژی غیرمداخلهگرانه است و بر نوآوری و کارآفرینی (برای پیشبرد اقتصاد) استوار است.
از جمله کشورهایی که چنین استراتژی را در این دوره در پیش گرفتند میتوان به شیلی و آرژانتین اشاره کرد.
* استراتژی اقتصاد باز
این استراتژی نگاه به خارج دارد و در بعضی از وجود همچون استراتژی پولی است اما نه در همه آنها. این استراتژی نیز برای تخصیص منابع, متکی به نیروهای بازار و بخش خصوصی است (که نقش برجستهای را برای آن ایفا مینمایند) اما با تاکید بر سیاستهایی که مستقیماً بخش تجارت خارجی را تحت تاثیر قرار میدهند مثل سیاستهای نرخ مبادله ارز, مقررات تعرفهای, سهمیهها و موانع غیرتعرفهای بر تجارت, و سیاستهایی که سرمایهگذاری خارجی و بازگشت سود این سرمایهگذاریها به خارج را تنظیم میکنند که در این زمینهها متفاوت با استراتژی پولی است.
تجارت خارجی که اغلب با سرمایهگذاری مستقیم بخش خصوصی خارجی تکمیل میشود, به عنوان بخش پیشتاز یا موتور رشد در نظر گرفته میشود. استراتژیهایی که دارای جهتگیری صادراتیاند به دنبال استفاده از مزیت نسبی بینالمللی کشور هستند و در همین راستا, به استفاده کارا و اثربخش منابع دست مییابند. فشار رقابت بینالمللی امری حیاتی برای اقتصاد تلقی میشود چون انگیزهای قوی در تولیدکنندگان ایجاد میکند (کاهش هزینهها, افزایش بهرهوری, نوآوری, بهبود استانداردهای کیفیت). استراتژی توسعه با سمتگیری خارجی, باید نه تنها سطح درآمد را ارتقا دهد بلکه باید بتواند سطح پساندازها و احتمالاً میزان پساندازها را نیز افزایش دهد. این امر به نوبه خود, نرخ سریعتر انباشت سرمایه و در نتیجه رشد سریعتر را امکانپذیر مینماید.
اقتصاد باز نه تنها بر روی تجارت خارجی باز است بلکه بر روی حرکتها و جابجاییهای عوامل تولید (یعنی سرمایه و کار) نیز باز است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی, وامهای تجاری توسط بانکهای خارجی و کمکهای خارجی همگی دارای نقش تعیینکنندهای هستند. نه صرفاً انتقال بینالمللی سرمایه, بلکه انتقال دانش, فناوری و مهارتهای مدیریتی به کشورهای جهان سوم نیز به عنوان افزایش بهرهوری تلقی میشود, چون از این طریق میتوان به افزایش سطح تولید و رشد سریعتر درآمدها دست یافت. مهاجرت نیروی کار غیرماهر به عنوان کمکی درجهت کاهش بیکاری (نه مهاجرت نیروی کار متخصص و ماهر, یعنی فرار مغزها) دارای تاثیر مثبت در افزایش درآمد نیروهای موجود است.
منطقاً نباید ”عدم وجود تبعیض درمقابل صادرات“ را از ”عدم وجود تبعیض در مقابل ورود سرمایهگذاری خارجی“ جدا دانست, چون یک محیط حفاظتشده در مقابل واردات, باعث جذب سرمایههای خارجی در بخشهای نامناسب و کاهش مقدار آن در بلندمدت میشود (بدلیل کمتربودن گزینههای پیش روی سرمایهگذاران). بعلاوه وجود یک نرخ مبادله ارز متعادل (یا به طور کلیتر نبود سیاستهای حمایتی در مقابل صادرات) باعث تضمین هرچهبیشتر جذب وامهای خارجی به بخشهای مولد و بارور خواهد شد. برخلاف استراتژی پولی, یک استراتژی توسعه با سمتگیری خارجی, حاکی از نقش فعال دولت است. از دولت انتظار میرود که علاقمند به دستیابی به قیمتهای صحیح (واقعی), بخصوص قیمتهای کلیدی نرخ مبادله ارز, نرخهای بهره, و نرخ دستمزد باشد (وجه مشترک با استراتژی پولی). در اقتصادی که نیروی کار فراوان دارد, استراتژی دارای سمتگیری صادرات ”کار-بر“ (متکی بر نیروی کار) خواهد بود و نتیجتاً تاثیری مثبت بر کاهش فقر و نابرابری خواهد گذاشت. اگر ارتباطات مابین بخش تجارت خارجی و دیگر بخشهای اقتصادی کشور قوی باشد, یک بخش صادراتی روبهگسترش موجب ایجاد فعالیت در سراسر اقتصاد خواهد بود (در غیر اینصورت تنها یک بخش تحت سلطه خارجی خواهد بود).
* استراتژی صنعتیشدن
در این استراتژی نیز همچون استراتژی قبلی, تاکید بر رشد است اما ابزار دستیابی به رشد, گسترش سریع بخش صنعت است. برخلاف استراتژی پولی, توجه بیواسطه معطوف به کارآیی کوتاهمدت در تخصیص منابع نیست بلکه شتاب نرخ کلی رشد تولید ناخالص داخلی موردتوجه است. این امر از سه طریق حاصل میشود: (1) تولید کالاهای مصرفی صنعتی عمدتاً برای بازارهای داخلی (پشت دیوارهای بلند تعرفهای), (2) تاکید بر توسعه صنایع تولیدکننده کالاهای سرمایهای (معمولاًتحت اداره و هدایت دولت), (3) سمتگیری سنجیده بخش صنعت به سمت صادرات (ترکیبی از برنامهریزی ارشادی و کمکهای مستقیم و غیرمستقیم دولتی).
استراتژیهای صنعتیکردن در عمل مایل به بالابردن سطح تشکیل سرمایه, دستیابی به فناوریهای نوین (که اغلب سرمایهبر هم هستند), و به دنبال آن, ترغیب رشد چند منطقه شهری بزرگ هستند. گسترش شهرنشینی و درپیشگرفتن استراتژی صنعتیشدن به همراه هم روی میدهند. دخالتهای دولت در تعقیب اهداف, غالباً زیاد است اما شکل آن وابسته به انتخاب یکی از سه طریق فوق است. در واقع از دخالت دولت حمایت میشود با این توجیه که موجب رشد سریعتر میشود. این دخالت با هدف بالابردن سطح تولید طراحی میگردد, نه بخاطر افزایش کارآیی تخصیص منابع یا تغییر توزیع درآمد و ثروت به نفع گروههای کمدرآمد.
فرضیه اساسی این است که میزان پسانداز تابعی صعودی از سطح درآمد خانوار است و از این رو هرچه درجه نابرابری بیشتر باشد, سطح پساندازهای کل بیشتر خواهد بود, یعنی تحت این استراتژی, به توزیع درآمد به عنوان ابزاری نگریسته میشود که هدف آن انتقال توزیع درآمد به سوی گروههای متمایل به پسانداز بالا است. اعتقاد نیز بر این است که این روش سرمایهگذاری, آسانتر تامین مالی میشود و رشد شتاب خواهد گرفت و درنهایت فقرا از این فرآیند منتفع خواهند شد (زمانی که ثمرات رشد پخش شود و به سمت فقرا بازگردد).
* استراتژی انقلاب سبز
کانون توجه این استراتژی رشد کشاورزی است. یکی از اهداف این استراتژی, افزایش عرضه غذا (بویژه غلات و حبوبات) به عنوان مهمترین کالاهای دستمزدی است. عرضه فراوان این محصولات, قیمت نسبی غذا را کاهش داده و در نتیجه باعث کاهش هزینههای پایه کار خواهد شد. هزینههای پایینتر هر واحد کار, باعث افزایش سطح عمومی سود در فعالیتهای غیرکشاورزی شده و این امر باعث افزایش پساندازها, سرمایهگذاری و نرخ بالاتر رشد همهجانبه خواهد شد.
دومین هدف این استراتژی, کمک مستقیم به صنعت است (بویژه صنایعی که در مناطق روستایی قرار دارند) که از طریق برانگیزاندن تقاضا برای نهادههای کشاورزی, کالاهای سرمایهای واسطهای (کود, تلمبه آبیاری, مواد ساختمانی) و بوسیله ایجاد یک بازار بزرگتر برای کالاهای مصرفی ساده که در حومه شهرها مورداستفاده قرار میگیرند (دوچرخه, رادیو و ...) صورت میگیرد. بسیاری از این صنایع, ”کار-بر“تر از صنایعی هستند که در استراتژی صنعتیشدن ترغیب و توصیه میشوند و به همین خاطر, فرصتهای اشتغال بیشتری را هم در مناطق روستایی و هم شهری ایجاد میکنند.
عامل کلیدی شتابدهنده به رشد کشاورزی در مناطق روستایی, رشد فنی (فناورانه) است. تاکیدات بهنسبه کمتری روی تغییرات نهادی, اصلاحات حقالاجارهها, توزیع مجدد زمین یا مشارکت مستقیم و بسیج جمعیت روستایی میشود. در عوض, تاکیدات بیشتری روی تنوع محصولات اصلاحشده, استفاده بیشتر از کود شیمیایی و دیگر نهادههای جدید, سرمایهگذاری در سیستمهای آبیاری, تحقیقات کشاورزی بیشتر, و ارایه خدمات ترویجی و اعتباری بهتر است. بنابراین این روش دارای سمتگیری فنسالارانه است.
هدف عمده این استراتژی, کاهش فقر توده مردم از طرق مختلف است: اول اینکه تصور آن است فقرا مستقیماً از فراوانی بیشتر غذا منتفع میشوند. دوم اینکه بهخاطر افزایش تولیدات کشاورزی, اشتغال بیشتری در کشاورزی بوجود خواهد آمد. سوم اینکه بهخاطر کشش درآمدی, تقاضای بیشتری برای اقلام مصرفی غیرغذایی ایجاد میشود که باعث ایجاد مشاغل بیشتری در زمینههای غیرکشاورزی و صنایع شهری خواهد شد. چهارم اینکه بخاطر ”کار-بر“بدون فوقالعاده این استراتژی, دستمزدهای واقعی هم در شهرها و هم در مناطق غیرشهری افزایش مییابد که این امر نهایتاً منجز به توزیع برابرتر درآمد خواهد شد.
* استراتژی توزیع مجدد
میتوان گفت این استراتژی از جایی آغاز میشد که استراتژی انقلاب سبز خاتمه مییابد, یعنی با هدف مستقیم بهبود توزیع مجدد درآمد و ثروت. این استراتژی با اولویتدهی به ضوابطی که مستقیماً گروههای کمدرآمد را منتفع میسازد, برای برخورد رودرو با مساله فقر طراحی شده است. سه رویکرد در این استراتژی وجود دارد: نخست, تاکید بر ایجاد اشتغال بیشتر یا اشتغالزایی تولیدی بیشتر برای طبقات فقیر و زحمتکش؛ دوم, توزیع مجدد بخشی از درآمد اضافی حاصل از رشد کشور بین فقرا؛ و سوم اولویتدهی به تامین نیازهای اساسی (غذا, لباس, مسکن و برنامههای بهداشتی و آموزش و پرورش ابتدایی و متوسطه توسط دولت) که به طور ضمنی قدرت سیاسی و اقتصادی بیشتری را دراختیار فقرا قرار میدهد. تصور غالب اینست که این استراتژی نیازمند توزیع مجدد داراییهای مولد (بویژه اصلاحات ارضی) است. بعلاوه بایستی مشارکت فقرا در اداره جامعه را افزایش داده و آنان را در قالب گروههای اجتماعی و سیاسی (فشار) سازماندهی کرد.
این استراتژی در واکنش نسبت به شکست استراتژیهای رشدمحور در کاهش تعداد فقرا یا ارتقای سطح زندگی آنان ظهور نموده است. هدف اصلی این استراتژی بهبود توزیع درآمد و ثروت از طریق مداخله مستقیم دولت است: اولویتدهی به نیاز فقرا و ایجاد جامعهای عادلانهتر. این استراتژی شامل پنج عنصر اصلی است:
* توزیع مجدد داراییهای اولیه (عمومی),
* ایجاد نهادهای محلی برای جلب مشارکت مردم در فرآیند توسعه
* سرمایهگذاری فراوان و سنگین در سرمایه انسانی کشور
* یک الگوی اشتغالزای توسعه
* رشد سریع و پایدار درآمد سرانه کشور
بعلاوه باید گفت که برخلاف استراتژی پولی و صنعتیکردن, فرض طرفداران استراتژی توزیع مجدد اینست که لزوماً تضاد یا ارتباطی مابین سیاستهای توزیع عادلانهتر درآمد و ثروت در جامعه, و سیاستهای شتاببخشی به رشد وجود ندارد.
* استراتژی سوسیالیستی توسعه
وجه تمایز این استراتژی با دیگر استراتژیها در کمرنگبودن نقش مالکیت خصوصی تولید است. تقریباً تمامی شرکتهای بزرگ, دولتی هستند و شرکتهای کوچک و متوسط میتوانند براساس اصول تعاونیها سازماندهی گردند و به فعالیت بپردازند. مالکیت خصوصی تنها در کسبوکارهای کوچک (خدماتی یا فروشگاهی) وجود دارد. در کشاورزی نیز, مزارع دولتی, اشتراکی, تعاونی و جمعی وجود دارند, هرچند در بعضی کشورها همچون چین, زمینی که مالکیت جمعی دارد منفرداً توسط خانوارهای روستایی مورد کشت قرار میگیرد.
مالکیت دولتی و اشتراکی داراییهای مولد معمولاً با برنامهریزی متمرکز اغلب فعالیتهای اقتصادی همراه است. از بعد تاریخی, اکثر برنامهریزیها برحسب کالاها و اجناس انجام میشود (سهمیهها و کنترلهای مقداری, ابزار سیاستی اصلی هستند), اما برخی تجربیات جدید نیز وجود داشته است که در آنها به جای هدفهای مقداری, از قیمتها برای هدایت اقتصاد استفاده شده است.
کشورهای سوسیالیستی با یکدیگر تفاوت دارند بطوریکه میتوان چهار روش مختلف توسعه اقتصادی را که از سوی حکومتهای سوسیالیستی در زمانهای مختلف پذیرفته شده است, شناسایی نمود. این چهار روش عبارتند از:
الف) الگوی کلاسیک شوروی (یا استالینیست), که در آن به منظور تامین مالی گسترش سریع صنایع مربوط به کالاهای واسطهای و سرمایهای, کشاورزی تقویت میگردد.
ب) الگوی خودگردانی کارگران یوگسلاوی, که درجه بالایی از عدم تمرکز با خود دارد.
پ) الگوی چینی (مائوئیست), که تاکید عمده آن بر توسعه روستایی در قالب مزارع اشتراکی است.
ت) الگوی کره شمالی, که مبتنی بر خودکفایی (اتکا به خود) است.
علیرغم تنوع موجود, تمامی این استراتژیهای توسعه را میتوان با نرخهای بالای سرمایهگذاری شناخت. غیرمعمول نیست که شاهد سرمایهگذاری در 30 درصد یا حتی درصد بالاتری از تولید داخلی در این کشورها باشیم. البته بعضی اوقات, کارآیی سرمایهگذاریها پایین است. اما بههرحال, نرخهای رشد بسیار سریع هستند. نرخ بالای سرمایهگذاری, نشانگر نسبت پایین مصرف به درآمد ملی است که نتیجه آن به نفع مصارف عمومی (همچون بهداشت, آموزش, حمل و نقل عمومی) و بهبهای کاهش مصرف بخش خصوصی, هزینه خواهد شد. نتیجه این امر, کمیابی خدمات شخصی, توزیع نسبتاً یکنواخت کالاهای مصرفی میان خانوارها, و توزیع نسبتاً عادلانه مناقع حاصل از رشد کشور است.
سوء تغذیه یکی از مهمترین علل مرگ و میر و ناتوانی در کودکان می باشد . عدم تعادل بین مواد غذایی و انرژی مصرفی با نیاز بدن برای رشد ، نگهداری وعملکرد اعضای بدن ، عامل ایجاد این ناهنجاری است .کاوشیکور و ماراسموس ۲ نمونه از کمبود انرژی - پروتئین از این بیماری می باشند . اختلاف بین این دو نمونه بر اساس عدم وجود ادم و تورم بین بافتی است که در کواشیوکور این ادم وجود دارد ولی در ماراسموس این علامت را نداریم .
سوء تغذیه یکی از مهمترین علل مرگ و میر و ناتوانی در کودکان می باشد . عدم تعادل بین مواد غذایی و انرژی مصرفی با نیاز بدن برای رشد ، نگهداری وعملکرد اعضای بدن ، عامل ایجاد این ناهنجاری است .کاوشیکور و ماراسموس ۲ نمونه از کمبود انرژی - پروتئین از این بیماری می باشند . اختلاف بین این دو نمونه بر اساس عدم وجود ادم و تورم بین بافتی است که در کواشیوکور این ادم وجود دارد ولی در ماراسموس این علامت را نداریم . ماراسموس بدنبال عدم دریافت پروتئین و کالری است ولی کاوشیکور بدنبال عدم مصرف کافی پروتئین است . اگر چه بعضی علامتها بین دو نمونه متفاوت است ولی در واقع مارسموس حاصل تطابق بدن با گرسنگی است ولی کاوشیکور ، حاصل عدم تطابق بدن با گرسنگی می باشد . در این بیماران کمبود ریزمغذیها مثل آهن ، ید ، روی و نیز ویتامین ها مثل ویتامین A و D وجود دارد . اختلال یونی نیز در این بیماران دیده می شود مثل یونهای سدیم ، کلر ، پتاسیم ، هیدروژن . سوء تغذیه هر اندام را حقیقتاً تحت تأثیر خودش قرار می دهد . اسیدهای آمینه محصول پروتئینها هستند که در عملکرد اندامها نقش مهمی دارند . همچنین رشد سیستم ایمنی و عملکرد فیزیولوژی اندامها تحت تأثیر این مواد می باشند .
* اهمیت بیماری
سازمان بهداشت جهانی تعداد کودکان مبتلا به سوء تغذیه را در جهان حدود ۱۵۰ میلیون نفر گزارش کرده است . حدود ۳۰ درصد کل کودکان زیر ۵ سال در کشورهای در حال توسعه وزنشان نسبت به سنشان کمتر از نرمال است و دو سوم از این گروه در آسیا زندگی می کنند که ۵ برابر میزان در کشورهای پیشرفته می باشد و بقیه در آفریقا زندگی می کنند . این کودکان از نظر رشد وزنی و رشد قدی دچار اختلال می باشند . این کودکان نقص در عملکرد ایمنولوژیکی دارند . این کودکان دچار اختلال رفتاری ، از جمله بی قراری ، عصبانیت ، هیجان و عدم توجه کافی هستند . تقریباً ۵۰ درصد از ۱۰ میلیون مرگ در کودکان زیر ۵ سال بدنبال سوء تغذیه رخ می دهد .
* در ایران :
۳۰ درصد از کودکان دچار فقر تغذیه ای از نوع پروتئین و انرژی هستند که ۱۱ درصد بصورت متوسط تا شدید دچار این مشکل هستند . ۱۳ تا ۵۳ درصد از دختران و زنان ، ۱۲ تا ۳۰ درصد از کودکان و ۸ درصد از مردان دچار کم خونی ناشی از سوء تغذیه هستند . ۲۰ تا ۷۰ درصد از کل کودکان ایرانی درجاتی از گواتر را دارند . مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال در سال ۲۰۰۰ به میزان ۳۵ در هزار کودک بدنیا آمده می باشد . ۱۰ دردص کودکان زیرخط رشد وزن و ۱۶ درصد زیر خط قد نرمال هستند . که در روستاها بیشتر از شهر می باشد . نسبت وزن به قد نرمال در سنین نوجوانی خیلی کمتر از نرمال می باشد . فقط ۲۰ درصد از مردم از لحاظ میزان و نوع تغذیه ( پروتئین و انرژی ) در حد مناسب هستند .
در ایران سه عامل مهم سوء تغذیه شامل :
۱ - عدم دسترسی به غذای کافی و مناسب از لحاظ پروتئین ، چربی ، کربوهیدرات
۲ - عدم رسیدگی و نگهداری مناسب کودکان در دوران رشد از طرف والدین . هم حمایتهای جسمی و هم حمایتهای روانی ،
۳ - عدم وجود سیستمهای مناسب سرویس دهنده سلامتی بخصوص آب و بهداشت محیط )
* علل :
عدم تغذیه کافی که شایعترین علت در کشورهای در حال توسعه است . تغذیه کافی از لحاظ میزان و کیفیت غذای خوراکی ( پروتئین ۱۵-۱۱ درصد ، چربی ۲۵-۲۰ درصد و کربوهیدراتها ۷۰-۶۰ درصد ) و نیز بهداشت غذا در جهت جلوگیری از عفونتها اهمیت دارد . بیماری های مزمن نیز مثل بیماری های مزمن کلیوی ، عصبی - عضلانی ، قلبی - مادرزادی ، سرطانها و بیماریهای متابولیک مادرزادی و فیبروزسیستیک از علل مهم سوء تغذیه می باشند .در کواشیوکورعدم دریافت پروتئین خوراکی کافی و یا عدم جذب مناسب پروتئین از طریق اسهال مزمن یا عفونتهای روده ای و یا از دادن پروتئین مثل خونریزی ، سوختگی و عدم ساخت پروتئین کافی در بدن بدنبال بیماریهای کبدی بوجود می آید .علائم و نشانه ها : این بیماران دچار ضعف رشد وزنی و نقص در رشد قدی هستند ، تغییرات رفتاری بصورت بی قراری و عدم توجه کافی همراه با اختلال اضطراب ، بی علاقگی ( آپاتی ) و کاهش توجهات اجتماعی همراه است . علائم مربوط به کمبود ریزمغذیها و ویتامینها شامل :
آهن : علائم شامل : بی حسی ، کم خونی ، سردرد ، کاهش عملکرد شناختی و تورم زبان ، تغییرات ناخن دست
ید : گواتر ، تأخیر در رشد و تغییرات و نقص فکری - مغزی
ویتامین آ : شب کوری ، ضایعات قرنیه چشم ، نقص در رشد و تغییرات مو دیده می شود .
ویتامین د : عدم رشد کافی ، ریکتز ، کمبود کلسیم
اسیدفولیک : تورم زبان ، کم خونی و اختلال عصبی - عضلانی
از دیگر علائم کاهش بافت زیرجلدی در پاها ، دستها ، باسن و صورت . این بیماران ادم در انتهای اندامها دچار ادم می باشند .
در دهان تغییرات کنار لبها ،روی زبان و آتروفی پرزهای زبانی مشاهده می شود .
تغییرات در شکم بصورت اتساع شکمی ثانویه به ضعف ماهیچه های شکمی ظاهر شده و نیز علائم بزرگی کبد را مشاهده می کنیم .
پوست خشک و پوسته پوسته همراه با زخمهایی در نواحی برجسته بدن دیده می شود ، همراه با تغییرات تیره شدن پوست روی نواحی پوست بدنبال صدمات پوستی ، التهاب پوست شایع است و تیره گی پوست در نواحی پوشیده بدن دیده می شود .
تغییرات ناخن بصورت شکاف های برآمده نیز وجود دارد .
تغییرات مو شامل نازک ، کم پشت ، شکننده ، به آسانی کنده شده و رنگ مو به سمت قهوه ای تیره یا روشن تغییر می کند . حالت موها به صورت زبر و خشن تغییر می کند .
این بیماران مستعد به عفونت نیز هستند از جمله عفونتهای انگلی شایع است . تغییرات مغزی شامل عدم توجه ، بی حالی ، بی هوشی و کما نیز می باشد .
علائم آزمایشگاهی : علائم کم خونی ، کاهش میزان پروتئین خون و کاهش میزان کراتینین خون و کاهش قندخون مشاهده میشود . این بیماران از نظر عفونتهای خونی ، ادراری ، مدفوع باید چک شوند.
از نظر فیبروزسیستیک ، تست عرق چک می گردد .عملکرد کبد ، کلیه ، پانکراس نیز چک می گردد .
اندازه گیری قد ، وزن ، نسبت وزن به قد و نیز میزان قطر عضله غیرنرمال است .
درمان : ابتدا باید علت سوء تغذیه مشخص گردد و در سوء تغذیه نیاز کالری روزانه ۱۲۰ تا ۱۵۰ کالری به ازای هر کیلوگرم در روز است . در موارد شدید سوء تغذیه بستری باید انجام گیرد .
غذای روزانه باید حاوی پروتئین ، کالری ، انرژی و مواد غذایی ریز مغذی کافی بر اساس سن و جنس و فعالیت روزانه باشد .
غذای وی باید بهداشت کافی را داشته باشد .
در ۲ هفته اول غذای فرد با سوء تغذیه شدید باید با غلظت ۵۰ درصد تهیه گردد بتدریج غلظت آن را افزایش داده و به غلظت ۱۵۰ درصد رساند .
آنتی بیوتیکها باید بصورت پیشگیری و در صورت نیاز به میزان دوز درمانی برای ۵ تا ۱۰ روز تنظیم شود .
در موارد شدید می توان مایعات درمانی را از طریق داخل صفاقی و یا داخل استخوانی تزریق کرد .
مصرف روغنهای گیاهی بهتر از روغنهای است زیرا بهتر جذب می شوند .
شروع مصرف داروهای ویتامینی و نیز ریزمغذیها مثل آهن ، روی ، کلسیم
طبقهبندى سوءتغذيه
üسوءتغذیه کودکان
üسوء تغذیه بزرگسالان
سوءتغذيه کودکان
حساسترين شاخص سوءتغذيه، اختلال در رشد طبيعى مىباشد که جهت تشخيص، آن کودک با مرجع طبيعى مقايسه مىشود (معمولاً مرجع NCHS). ساير استانداردهائى که از روى افراد سالم در نقاط مختلف دنيا تعيين شدهاند به NCHS نزديک مىباشند.
- طبقهبندىهاى وزن براى سن:
در طبقهبندى گومز (طبقهبندى وزن براى سن W/A)، وزن کودک با وزن کودک طبيعى همسن مقايسه و بهصورت درصد ساده بيان مىگردد. بهمنظور از بين بردن خطاهائى که در استفاده از اين طبقهبندى در حالت ادم بهوجود مىآيد، طبقهبندى Wellcome معرفى شد. اين تقسيمبندى کودکان براساس دو معيار انجام مىگيرد: وجود يا عدم وجود ادم و وزن براى سن. از مشکلات اين طبقهبندى مىتوان به قرار گرفتن بيماران دچار ادم تغذيهاى در گروه کواشيورکور اشاره کرد. بنابراين کواشيورکور دو معنى متفاوت خواهد داشت: يکى سوء تغذيه ادماتوز و ديگرى سندروم بالينى که با تغيراتى در پوست، مو و کبد چرب همراه مىباشد. از ديگر مشکلات اين طبقهبندي، قرار گرفتن بچههائى با وزن براى قد کمتر از ۶۰ درصد استاندارد در گروه ماراسموس، بدون در نظر گرفتن ساختار بدنى مىباشد. به اين ترتيب، اين گروه، علاوه بر کودکان لاغر، کودکان کوتاه قد را نيز در بر مىگيرد. در صورتىکه ماراسموس در گذشته فقط براى توصيف کودکان خيلى لاغر بهکار مىرفت. اين طبقهبندىها با استفاده از معيار وزن براى قد، نمىتوانند بين کاهش رشد طولانىمدت و کاهش حاد وزن تفاوت قائل شوند (بهعبارت ديگر، طول دوره بيمارى را نشان نمىدهد) و در نتيجه امروزه ديگر کارائى ندارند.
- طبقهبندى قد براى سن و وزن براى قد:
رشد طبيعي، شامل افزايش مداوم و متعادل بافت بهصورتى قابل پيشبينى است که به افزايش يکنواخت قد و وزن مىانجامد. در حالت کاهش رشد، هر چه زمان بيشتر مىگذرد، کودک بيشتر از رشد طبيعى عقب مىافتد بهنحوى که از نظر وزن براى سن وارد محدوده سوء تغذيه مىشود ولى با وجود کوچک بودن از نظر جثه، داراى تناسب اندام خواهد بود. کودکى که با کمبود توجه و مراقبت مواجه مىشود، هم رشد و هم وزن خود را از دست مىدهد؛ که کاهش وزن نسبت به سن در او شديدتر مىباشد. چنين کودکى لاغر خواهد بود ولى بيمارى او آنقدر طولانى نخواهد شد که به کوتاه قدى نيز منجر شود. بنابراين در کودکانى که وزن براى سن آنها کم است دو حالت وجود دارد: کوتاه قد ولى متناسب (کوتولگى تغذيهاي)، قد طبيعى ولى بسيار لاغر (مفهوم اصلى ماراسموس). تشخيص اين دو حالت با اندازهگيرى قد، علاوه بر وزن و سن قابل تشخيص است. کوتاهقدى از طريق مقايسه قد کودک با قد کودک طبيعى همسن تعيين مىشود (قد براى سن). لاغرى مفرط با مقايسه وزن کودک با وزن کودکى طبيعى با همان قد، حتى اگر کودک طبيعى از نظر سن کوچکتر باشد، تغيين مىشود (وزن براى قد).
معمولاً دو روش براى بيان دادهها بهکار مىرود. سادهترين روش، بيان مقادير بهصورت درصد طبيعى (پنجاهمين صدک مرجع) مىباشد. دومين روش، بيان کمبود بهصورت درصدى از مرجع NCHS مىباشد که اصطلاحاً به آن Z-score (انحراف معيار از ميانگين) مىگويند. Z-score به سن وابسته نبوده و لاغرى و کوتاه قدى را بهصورت واحدهاى نسبى مشابه بيان مىکند، اما محاسبه آن دشوار است. هر کودکى که در محدوده ۲Z-score± قرار گيرد، طبيعى مىباشد.
کودکانى که در محدود ۲SD تا ۳SD قرار دارند، دچار لاغرى يا کوتاه قدى متوسط و آنهائى که در محدوده ۳SD يا پائينتر قرار مىگيرند، دچار سوءتغذيه شديد مىباشند. در بچههاى بزرگتر از ۶ ماه، ۵ درصد کاهش قد براى سن و يا ۱۰ درصد کاهش وزن براى قد، تقريباً معادل يک Z-score مىباشد.
- دور بازو (MUAC):
ذر سنين ۱ تا ۵ سال، تغييرات اندکى در محيط دور بازوى يک کودک طبيعى ايجاد مىشود. بنابراين اندازهگيرى دور بازو، معيار تنسنجى سادهاى براى تشخيص لاغرى است که وابسته به سن نمىباشد.
سوء تغذيه بزرگسالان
- شاخص تودهٔ بدنى (BMI):
ارزيابى سوءتغذيه بزرگسالان مشابه طبقهبندى کودکان مىباشد. کوتاه قدى در آنها معمولاً نشاندهندهٔ سوءتغذيه مزمن دوران کودکى است. اين حالت ممکن است دليلى بر بروز بيمارىهاى بزرگسالى نيز بهشمار بيايد. ولى هيچ نوع اقدام درمانى را نمىتوانيم بهکار بگيريم.
هدف در بزرگسالان، طبقهبندى درجه لاغرى آنها مىباشد. بهترين معيار براى اينکار BMI مىباشد که بهصورت ۲(قد) / وزن بيان مىشود.
بسيارى از بيماران بزرگسال نمىتوانند صاف بايستند تا قد آنها اندازهگيرى شود. در افرادىکه دچار گوژپشتى يا انحراف ستون فقرات هستند نيز اين اندازهگيرى کارآئى ندارد. چند روش ديگر براى اندازهگيرى قد وجود دارد که مىتوان از آنها استفاده کرد. کاربردىترين آنها از نظر بالينى روش demi-span مىباشد که در اين روش، انگشتان دست بيمار را روى استخوان آهيانه سر او قرار مىدهيم و سپس فاصله بين برجستگى جناغ سينه تا نوک انگشت وسط بر روى استخوان آهيانه را اندازه مىگيريم. هر دو طرف بايد اندازهگيرى شود و اگر اختلافى در اندازهگيرى باشد، بايد دوباره اين عمل را انجام داد و سپس بيشترين اندازه را در محاسبات بهکار برد. به اين ترتيب مىتوان قد (متر) را در زنان و مردان از فرمول مقابل محاسبه کرد.
= 0.73(2 x demi-span + 0.43) قد
- دور بازو:
در بزرگسالان نيز مانند کودکان مىتوان از محيط دور بازو براى درجهبندى لاغرى استفاده کرد. (جدول طبقهبندى سوءتغذيه بزرگسالان بر مبناء MUAC)
سندرومهاى سوءتغذيه
سوءتغذيه ادماتوز
از لحاظ باليني، سوءتغذيه ادماتوز، برخلاف ديگر انواع سوءتغذيه بيمارى حادى مىباشد. بيمارى که کاملاً سالم بهنظر مىرسد، ممکن است بعد از يک دوره چند روزه، به شدت تحريکپذير شود، ضايعات پوستى شبيه سوختگى در او ظاهر شده، کبد بزرگ شده و سپس بهطور ناگهانى اِدم بروز کند. اين بيماران هنگام مراجعه به پزشک دچار احتباس مقدارى سُديم، فشار خون پائين و علائم کاهش حجم خون مىباشند. در موارد شديد، تصوير بالينى بيمار شبيه سندروم شوک سمى و يا بيماران بسترى در بخش مراقبتهاى ويژه به علت نقص تنفسى در بزرگسالان نارسائى مضاعف ارگانها مىباشد. ادم، کبد چرب و تغييرات پوست کواشيورکور در بزرگسالان و بيماران مبتلا به بيمارىهاى ناتوانکننده، خفيفتر است.
مبتلايان به ادم تغذيهاى بدون کوتاهقدى يا لاغرى از لحاظ متابوليکى متفاوت از مبتلايان به ماراسموس هستند. سازشهاى کاهشى ساير انواع سوءتغذيه شديد در اين افراد ديده نمىشود. يکى ديگر از علائم سوءتغذيه ادماتوز، عفونت مىباشد که سيتوکينها و راديکالهاى آزاد در ايجاد آن نقش ويژهاى دارند. توليد اکسيد نيتريک، سطح لوکوترينها در خون و همچنين دفع ادرارى آنها افزايش مىيابد. کاهش گلوتاتيون سلولي، بدن را در برابر راديکالهاى آزاد محافظت مىکند. نسبت NADPH/NADP در سلولهاى اين کودکان نشاندهنده نقص قابل ملاحظهاى در سازشهاى کاهشى آنها است. بررسى گروههاى سولفيدريل در پروتئينها نشان مىدهد، بخش زيادى از آنها بهطور غيرعادى اکسيد شدهاند.
با وجود افزايش سديم و کاهش پتاسيم درون سلولى غشاهاى سلولى نسبت به سديم و پتاسيم نفودپذيرتر مىشوند که منجر به کاهش بيشتر پتاسيم و افزايش بيشتر سديم مىگردد. بنابراين در چنين شرايطى پمپ سديم، جهت بازگرداندن وضعيت طبيعى فعالتر از حالت عادى مىشود. پودوسيتهاى گلومرولى بدون وجود پروتئينورى کاهش مىيابند. اين اختلال مورفولوژيکى نشاندهنده تغيير باريونى سطح غشاءهاى سلولى در سوءتغذيه ادماتوز مىباشد. اين حالت را مىتوان در خارج از بدن با استفاده از مواد يونى مثل هپارين تصحيح کرد. نقش تغيير بار در ايجاد ادم تاکنون ناشناخته مانده است. سنتز پروتئين در اين بيمارى قطع مىشود. بررسى بافتهاى مختلف با ميکروسکوپ الکترونى کاهش قابلملاحظهاى را در سنتز پروتئين نشان مىٔهد. توليد پروتئينهاى کبدى جهت حفظ غلظت آن در خون، کافى نمىباشد. کاهش سنتز ليپوپروتئين منجر به تجمع ترىگليسريد در کبد مىگردد.
فقر گاهى منجر به کواشيورکور مىشود. معمولاً تعداد زيادى از افراد فقير در محيطهاى بسيار آلوده بهصورت دستهجمعى زندگى مىکنند، و بهراحتى به عفونتهاى شديدى مبتلا مىشوند. اپيدمى کواشيورکور بهدنبال اپيدمى سرخک در استوا ديده شده است. از طرف ديگر رژيم افراد فقير، بسيارى از مغذىهاى ضرورى براى حفاظت بدن در برابر صدمات ناشى از راديکالهاى آزاد را دارا نمىباشد. بنابراين هنگامىکه عفونتى موجب آسيب به بافت و توليد راديکالهاى آزاد گردد، بدن مواد لازم براى محافظت کبد، پوست و عروق از آسيبهاى حاد را ندارد.
درمان سوءتغذيه
اهداف درمان در اين بيماران تشخيص و درمان همه مشکلات تهديدکننده زندگى و بهبود تغذيه آنها بهنحوى است که ميزان قابل قبولى وزن اضافه کنند و به وزن طبيعى برسند. در کودکان، اين هدف شامل تحريک تکامل ذهنى و جلوگيرى از عود بيمارى و حفظ تداوم رشد طبيعى آنها پس از ترخيص از بيمارستان مىباشد.
درمان در چند مرحله صورت مىپذيرد: مرحله حاد اوليه که خطرات تهديدکننده زندگى در اين مرحله رفع شده و معالجه آغاز مىگردد؛ مرحله واسطه که بازگشت اختلالات متابوليکى در اين مرحله مورد انتظار مىباشد؛ مرحله نوتوانى که در اين مرحله کودک براى بازگشت به ساختار طبيعى بدن، بهخوبى تغذيه مىشود؛ مرحله آمادهسازى براى ترخيص که درمان طولانىمدت بيمار در خارج از بيمارستان آغاز مىشود.
üمرحله حاد
üمرحله واسطه
üمرحله نوتوانی
مرحله حاد
در اين مرحله بايد به عفونت و اصلاح تغييرات فيزيولوژيکى بدن و تعادل الکتروليتها، بدون ايجاد بار اضافى براى قلب، کليه، روده و کبد، بهدليل محدوديت فعاليتهاى اين ارگانها، پرداخت.
براى درمان اين بيماران از آنتىبيوتيکهاى وسيعالطيف استفاده مىشود. بهمنظور جلوگيرى از هيپوگليسمى و هيپوترمى بايد تغذيه بيمار در صورت امکان با غذاهاى سهلالهضم و با فواصل منظم آغاز گردد.
در صورت دهيدراته بودن بدن بيمار، درمان بايد با مايعات اضافى همراه گردد. تشخيص و درمان دهيدراسيون در افراد مبتلاء به سوءتغذيه شديد از مشکلترين جنبههاى درمان مىباشد. قبل از شروع تغذيه با مواد جامد، براى مدت کوتاهى و در مقادير محدود از محلولهاى خوراکى استفاده مىشود تا حجم خون به مقدار طبيعى باز گردد. سرمهاى خوراکى مورد استفاده بايد حاوى سديم کمتر و پتاسيم بيشترى نسبت به محلولهاى مورد استفاده بيماران عادى باشند سرمهاى خوراکى توصيه شده توسط سازمان بهداشت جهانى نبايد مورد استفاده قرار گيرند، زيرا مقدار سديم و پتاسيم آن نامناسب است. محلولهاى مصرفى براى اين بيماران بايد علاوه بر الکتروليتهاى اصلى حاوى منيزيم، روى و فسفر که مقدار آنها در اين بيماران کاهش يافته، باشد. بهدليل اختلال در هموستاز، درمان داخل وريدى در اين بيماران بسيار خطرناک است.
اصول مراقبت تغذيهاى در مرحله حاد با در نظر گرفتن توانائى روده، کبد و ساير ارگانها شامل مصرف غذاى کافى جهت جلوگيرى از هيپوگليسمى هيپوترمي، جلوگيرى از کاتابوليسم بيشتر بافتها و شروع مجدد فعاليت آنزيمهاى سلولى مىباشد. با وجود اينکه در اين مرحله توانائى عملکرد بدن فرد بهراحتى افزايش مىيابد، اما در صورت دادن غذاى زياد به بيمار، کمبودها و عدم تعادل مغذىها تشديد مىشود. در اين مرحله اهميت جلوگيرى از تشکيل بافتهاى جديد به اندازه از دست دادن بافتهاى موجود در بدن مىباشد؛ که اين امر با کنترل مداوم انرژى دريافتى صورت مىگيرد. انرژى دريافتى کودکان نبايد کمتر از ۸۰Kcal/kg و بيشتر از ۱۰۰Kcal/kg باشد. در بالغين اين مقدار به کيلوگرم / کيلوکالرى ۳۰ تا ۴۰ در روز مىرسد. از آنجا که تحمل روده، کبد و کليه براى تحمل غذا محدود است، رژيم بايد به وعدههاى کوچک با فاصلههاى زمانى کوتاه تقسيم گردد. با ضعيفتر شدن بيمار، توانائىهاى او نيز محدودتر مىشود و در نتيجه وعدههاى غذائى نيز بايد کوچکتر شود. براى اينکه بدن مقادير مورد نياز را دريافت کند، اين وعدههاى کوچک بايد زود به زود مصرف شوند. فاصله وعدههاى غذائى نبايد کمتر از ۴ ساعت در طول شبانهروز باشد.
رژيم بايد حاوى تمام مغذىهاى ضرورى (املاح و ويتامينها، پروتئين و انرژي) باشد. در صورت کافى نبودن هر يک از مغذىها بهبودى کامل حاصل نخواهد شد و با افزايش انرژى دريافتي، کمبود آن ماده مغذى حاد خواهد شد. براى ساختن بافت بايد تمام اجزاء لازم فراهم گردد. در صورت فقدان يکي، ساير اجزاء نيز نمىتوانند مورد استفاده قرار گيرند و در نهايت به استرس متابوليکى منجر مىشود. از طرف ديگر مقادير اضافى مغذىها در رژيم نيز باعث استرس متابوليکى مىشود.
عفونتها
واکنشهاى التهابى ضعيف باعث پنهان ماندن علائم فيزيولوژيک عفونت در مبتلايان به سوءتغذيه مىشود. عفونت به سرعت بهصورت بىاحساسي، گيجي، هيپوترمي، هيپوگليسمى و مرگ نمايان مىگردد.
کمبود ويتامين
در مناطقى که ابتلاء به سرخک و يا کمبود ويتامين A وجود دارد، حتى در صورت شايع نبودن کمبود بالينى اين ويتامين، ويتامين A بايد براى همه کودکان مبتلا به سوءتغذيه تجويز شود. دُز لازم براى اين کودکان معادل مقدار لازم براى درمان کمبود ويتامين A مىباشد. همچنين کودکان بايد عليه سرخک، واکسينه شوند. بيماران معمولاً دچار کمبود فوليک اسيد مىباشند. همه بيماران بايد ۵mg فوليک اسيد خوراکى را بلافاصله بعد از تشخيص دريافت کنند. کمبود ريبوفلاوين، اسکوربيک اسيد، پيريدوکسين، تيامين، ويتامينهاى محلول در چربى D,E,K نيز در بسيارى از بيماران مشاهده مىشود.
هيپوگليسمى
مبتلايان به سوءتغذيه در صورتىکه ۴ تا ۶ ساعت گرسنه بمانند، دچار هيپوگليسمى مىشوند. بهترين راه پيشگيرى از هيپوگليسمي، مصرف غذا با فاصله زمانى کم در طول شبانهروز مىباشد. اگر هيپوگليسمى مجدداً ايجاد شد، فاصلهٔ زمانى وعدهها باز هم بايد کمتر شود. درجه حرارت پائين بدن، کُما، عدمتوانائى در حفظ تعادل بدن و کاهش هوشيارى معمولاً تنها علائم هيپوگليسمى در اين بيماران مىباشند. اگر چه سختي، انقباض يا تشنج عضلات نيز ممکن است در اين بيماران ديده شود ولى برخلاف افراد عادي، تعريق و رنگپريدگى معمولاً در اين افراد اتفاقق نمىافتد.
تنها نشانه هيپوگليسمى قبل از مرگ، معمولاً سرگيجه مىباشد. در صورتىکه احتمال هيپوگليسمى وجود داشته باشد، درمان بايد بلافاصله آغاز گردد.
هيپوترمى
حرارت مناسب بدن مبتلايان به سوءتغذيه ۳۰ - ۲۵ درجه سانتىگراد است. نوزادان و افراد مبتلا به ماراسموس، افرادىکه قسمتهائى از پوست بدن خود را از دست دادهاند و بيماران عفونى مستعد هيپوترمى مىباشند، که يکى از عوارض کاهش متابوليک است. وعدههاى غذائى مکرر مىتواند از بروز هيپوترمى جلوگيرى کند.
مرحله واسطه
اشتها شاخصى براى پيشرفت درمان بهحساب مىآيد. بىاشتهائى زنگ خطرى براى نوعى اختلال متابوليکى مىباشد. بيماران بىاشتها در کنار تصحيح اختلالات متابوليکى و رفع کمبودها بايد بافتهاى بدن خود را حفظ کنند. براى اين منظور بايد انرژى و ساير مغذىها (بهغير از آهن و سديم) کمى بيش از مقدار مورد نياز براى حفظ تعادل بدن و به ميزان کافى براى ترميم بافت فراهم شود و هيچيک از مغذىها اضافه نباشد. پايان مرحله واسطه با بازگشت اشتهاى بيمار و احساس گرسنگى او مشخص مىگردد. مرحله حاد و واسطه معمولاً حدود ۷ روز طول مىکشد، ولى در يک فرد ممکن است بين ۱۰ تا ۲۰ روز بهطول مىانجامد.
مرحله نوتوانى
بازگشت اشتها به اين معنا است که عفونت کنترل شده و عدمتعادل الکتروليتها يا کمبود آنها حتى با وجود غيرطبيعى بودن پاسخهاى فيزيولوژيک بيمار و محدوديت توانائىهاى او برطرف شده است. در اين مرحله بيمار اجزاء سلولى مورد نياز براى جذب و متابوليسم غذاى بيشتر از مقدار لازم براى حفظ بدن را مىسازد و براى توليد بافت جديد آمادگى دارد. بيمار در اين مرحله دچار کمبود پتاسيم، منيزيم، روى و ساير اجزاء ساختمانى بافت جديد است و بايد مقدار زيادى از اين مواد را (علاوه بر پروتئين و انرژي) دريافت کند تا بافتهاى سالمى بسازد. اصول درمان در اين مرحله خوردن مىباشد.
آمادگى براى ترخيص
هيچ مرز جداکنندهاى بين پايان مرحله نوتوانى و شروع مرحله ترخيص وجود ندارد. اقدامات اين مرحله از مرحله نوتوانى آغاز شده و پس از ترخيص کامل مىشود. زمانىکه بيمار مرخص مىشود بايد براى پيوستن به خانواده و جامعه آمادگى کامل داشته باشد. محيط، اولين عامل مؤثر در ابتلاء کودکان به سوءتغذيه مىباشد و خانواده جهت جلوگيرى از عود بيمارى بايد براى هماهنگى با کودک و پذيرش او آمادگى کامل داشته باشد.
بيمار و مراقب وى در ملاقاتهاى روزانه بايد اطلاعات زيادى از پرسنل بهداشتى کسب کنند. آموزش نبايد به چند روز قبل از ترخيص محدود شود. والدين يا مراقبين بيمار بايد از علل ابتلاء به سوءتغذيه، پيشگيرى از بروز آن در آينده آشنا باشند. والدين بايد از عوارض سوءتغذيه بر رشد کودکان و اقدامات لازم جهت بهبود اختلالات ذهنى و کوتاهقدى و همچنين روشهاى علمى براى نحوهٔ تغذيه کودک و ادامه نوتوانى تغذيهاى او در خانه اطلاع داشته باشند. از آنجا که اين خانوادهها از آسيبپذيرترين خانوادهها در جامعه مىباشند، بايد به آنها آموزشهاى لازم در زمينه تغذيه کودک، تنظيم خانواده، بهداشت فردي، روشهاى مناسب کسب درآمد و بيمارىهاى مقاربتى مسرى داده شود.
تحريک روانى و احساسى
براى اينکه مادر کنار کودک خود در بيمارستان بماند از هيچ تلاشى نبايد فروگذار کرد. کودک مبتلا به سوءتغذيه از اولين مرحله درمان تا بعد از بهبودى و حتى هنگام ارتباط با ساير کودکان نياز به مراقبت و توجه دارد. اين مسئله حوصله و درک کارکنان بيمارستان و اقوام بيمار را مىطلبد.
در کودکان مبتلا به سوءتغذيه شديد، تکامل مغزى و رفتارى به تأخير افتاده و بايد مانند تأخير رشد جسمى درمان شود. تأخير تکامل مغزى و رفتارى در صورت عدم درمان، يکى از شديدترين عوارض طولانى مدت سوءتغذيه خواهد بود. تحريک ذهنى از طريق بازىهاى مختلف بايد در بيمارستان آغاز شود و پس از ترخيص بيمار ادامه يابد تا عقبماندگى ذهنى را کاهش دهد.
شما به بیماری دیابت (افزایش قند خون) مبتلا هستید که علت این بیماری اختلال در عضئی در بدن شما به نام پانکرانس(لوزالمعده) است.شما خاتنمی هستید که در عین حال باردار می باشید و به دیابت نوع II (دو) مبتلا هستید و وظیفه ما این است که شما را از موضوعاتی در این رابطه آگاه سازیم امیدوارم که تا آخر کار شما بیمار محترم با من همکاری کنید.
آناتومی و فیزیولوژی پانکرانس:
پانکرانس(لوزالمعده) یک عضو پشت مناقی است( پرده پوشاننده احشاء بدن) که طول ان تقریباً 12تا20 ساناتی متر و وزن آن بین 70 و 120 گرم است.
سرپانکرانس در حلقه ی c شکل دوازدهه( گودی مانند روده باریک) قرار دارد و دم آن به طور مایل از قسمت پشتی معده به سمت ناف طحال امتداد پیدا می کند.
پانکرانس از خونرسانی غنی برخوردار است که توسط شریان های سلیاک، مزانند یک یک فوقانی( بزرگ سیاهرگ زبرین) و طحالی تأمین می شود.
تخلیه و ریدی از طریق سیستم پورت کبد انجام می شود . پانکرانس از فیبرهای آوران سمپاتیک و پاراسمپاتیک (رشته های عصبی) برخوردار است که توسط اعصاب واگ و طحالی از طریق شبکه کبدی و سلیاک تأمین می شوند.
عملکرد غیر طبیعی لوز المعده:
انسولین توسط سللهای B پانکرانس (یکی از سلولهای لوز المعهده) ترشح می شود که یکی از 4 نوع سلول جزایر لانگرا هانس ( اجتماعی از سلولها) پانکرانس می باشد.
انسولین یک هورمون آنابولیک یا ذخیره کننده می باشد.
وقتی که یک وعده غذایی خورده شد، انسولین افزایش یافته و گلوگز ( قند خون) را از داخل خون به داخل عضلات، کبد و سلولهای چربی حرکت میدهد.
بیمار محترم شما باید در مورد اثرات انسولین اطلاعاتی داشته باشید:
در این سلولها انسولین دارای اثرات زیر می باشد:
µانتقال و متابولیزه کردن گلوکز برای تولید انرژی
µتحریک ذخیره گلوکز در کبد و عضلات( به شکل گلیکوژن)
µارتقاع ذخیره شدن چربی غذا در بافت های چربی
µتسریع انتقال آمینواسیدها( مشتق شده از پروتئین های غذا) به داخل سلول
µانسولین همچنین با شکسته شدن گلوکز، پروتئین و چربی های ذخیره با شکسته شدن گلوکز، پروتئین چربی های ذخیره شده را مهار میکند.
در طی دوره ناشتا(نخوردن غذا بین وعده های غذایی و در طول شب) پانکرانس شما به طور مداوم مقادیر خیلی کمی از انسولین را آزاد میکند، هورمون دیگر پانکرانس گلوکاگون نامیده می شود.( که توسط سلول های آلفای جزایر(یکی از انواع سلولهای لوزالمعهده) را نگرهای ترشح می شود. میشود. ) زمانی که سطح گلوکز خون کاهش یابد، آزاد میشود.انسولین(قندخون) و گلوکاگون(باعث افت قند خون می شود) با هم سطح ثابتی از قند را در جریان خون بوسیله تحریک آزاد شدن گلوکز از کبد نگهداری میکند.
در ابتدا گلوکز را از طریق شکستن گلیکوژن تولید میکند. بعد از12-8 ساعت غذا خوردن ،کبد ساختن گلوکز را از طریق شکستن مواد غیر کربوهیدراتی یعنی اسیدهای آمینه انجام میدهد.
دیابت: دیابت به معنی افزایش قند خون(هایپرگلیسمی) به علت نقص در ترشح انسولین و یا نقص عملکرد انسولین و یا هر دو می باشد و شما به دیابت نوع دو مبتلا هستید که به اختصار به آن اشاره می کنیم.
کلاً دو نوع دیابت وجود دارد: نوع(1) و نوع (2) که به برسری هر دو نوع می پردازیم.
انواع دیابت:
دیابت نوع (1): دیابت نوع (1) (تیپI) تقریباً 50% افراد دیابتی به نوع یک مبتلا هستند. در دیابت نوع I به دنبال یک اتوایمیون (از بین رفتن سلولهای خودی) سلولهایB جز ایدلانگرهانی تخریب می شود نتیجه این امر کاهش و یا اختلال در تولید انسولین است.
اتوامیون: وقتی انتی بادی ها در بدن شما بر علیه بافت های طبیعی بدن وارد عمل شده و همانند بافت خارجی واکنش می دهند و نوعی پاسخ غیر طبیعی را به وجود می آید.
عدم وجود انسولین در خون باعث می شود کبد کنترلی سوی مقدار GC تولید شده خود نداشته باشد. که نتیجه این امر افزایش قند خون ناشتا می باشد. اگر غلظت گلوگز همچنان در خون رو به افزایش باشد تا انجا که به آستا نهی کلیوی برسد.
(mg 180-20)کلیه ها نمی توانند تمام گلوکز پالایش( تصفیه شده) را باز جذب کنند در نتیجه بخش GL وارد ادرار میشود.(گلوکزوری) دفع بیش از حد گلوکز از طریق ادرار را اتلاف شدید آب و واکترولیت ها( مایعات بدن) همراه است که به این حالت دیورز اسموتیک( دفع زیاد آب از بدن) گفته میشود.
شما در این بیماری برای کنترل قند خون میبایست انسولین تزریق شود. ویژگیبارز این نوع دیابت بروز ناگهانی و حاد آن ی باشد که اغلب قبل از 30سالگی اتفاق میافتد.
دیابت نوع 2(تیپII): تقریباً 95-90% افرادبه دیابت نوع II می باشند که شما هم یکی از انها هستید. در این نوع بیماری حساسیت سلولها نسبت به انسولین کم شده و نقص در عملکرد سلولهای B منجر به کاهش تولید انسولین می گردد. در حالت طبیعی انسولین به گیرنده های خاصی در سطح سلول متصل می شودو مجموعه ای از واکنش های مربوط به متابولیسم(سوخت و ساز) GL را در سلول آغاز می کند.
در جریان دیابت نوع 2 سرعت واکنش های داخل سلولها کاهش می یابد و در نتیجه اثر بخشی انسولین بر روی سلولهای بافی در جذب GL و سلولهای کبدی در ذخیره GL کاهش می یابد.این نوع دیابت در ابتدا با رعایت رژیم غذایی و ورزش درمان می گردد و شما بایداین موارد را رعایت کنید.
اگر با ادامه درمان همچنان قند خون شما بالا باشد در آن صورت از دلسوهای پایین اورنده قند خون خوراکی بعنوان مکمل های درمانی استفاده می گردد و برخی از بیماران داروهای خوراکی موثر واقع نشده و حتماً می بایست از انسولین به صورت تزریق استفاده شود. دیابت نوع II بیشتر در افراد بالای 30 سال و چاق روی می دهد.
دیابت حاملگی:
دیابت ممکن است در طی حاملگی رخ دهد که تعریف دیابت حاملگی این است:
به هر درجه ای از عدم تحمل گلوکز گفته می شود که در طی دوران بارداری رخ می دهد. اکثر شما زنان باردار در طی دوران حاملگی باید از نظر دیابت آزمایش شوید.
هایپرگلیسمی دوران بارداری به علت ترشح هورمونهای جفتی است که سبب ایجاد مقاومت نسبت به انسولین می شود. توصیه می شود شما که از یک یا چند مورد از معیارهای زیر برخوردار هستید از نظر ابتلا به دیابت حاملگی در هفته های 24تا28 بارداری غربالگری شوید. به سن25سال یا بالاتر،زنان 25 سال یا جوانتر که چاق باشند یا سابقه خانوادگی دیابت
دیابت حاملگی در بالاتر از 14 درصد از زنان باردار رخ داده و ریسک ابتلا به بیماری های فشار خونی را در این زنان افزایش می دهد.
اهداف درمانی:
1. حفظ و نگهداری خوب قند خون در دوران حاملگی
2. دریافت کافی کربوهیدرات برای جلوگیری از کترنمی به خصوص در 3ماهه دوم بارداری
3. با بررسی عملکرد کلیه ها و ارزیابی بیمار از نظر پراکلامیس وهیدرآمنیوس
4. ارزیابی
پس از زایمان و به دنیا امدن نوزاد، سطح قند خون شما در مبتلا به دیابت حاملگی به سطح نرمال بر می گردد. لذا تمامی شما عزیزانی که مبتلا به دیابت حاملگی هستید برای جلوگیری از ابتلا به دیابت نوع دوم در سالیان بعد می بایست با رژیم غذایی صحیح و ورزش وزن خود را به حد ایده ال برسانید.
تظاهرات بالینی دیابت:
تظاهرات بالینی دیابت شامل سه قسمت می باشد: پرادراری(پلی اوری) پرنوشی(پلی دیپی) پرخوری(پلی فاژی). از دست رفتن بیش از حد مایعات در اثر دیورزاسموتیک ( دفع زیاد آب از بدن) اتلاف آبد بدن منجر به بروز پلی اوری(افزایش ادرار) و پلی دیسپی(تشنگی زیاد) می شود در نتیجه کمبود انسولین و شکستن پروتئین های چربی ها اشتهای بیمار زیاد می شود(پلی فاژی).
سایر غلائم عبارتند از: خستگی و ضعف، تغییرات ناگهانی در وضعیت بینایی.گزگز و بی حسی دست و پا ها، خشکی چوست و ترمیم و بهبود کند زخم های بدن و عفونت های عود کننده.
علایمی چون از دست دادن ناکهانی وزن، تهوع و استفراغ، دردهای شکمی ممکن است در دیابت نوع یک در صورت وقوع کتواسیدژ (DKA) دیده شوند. (هیپوگلیسمی)کاهش قند خون: زمانی اتفاق می افتد که قند خون به حدی کاهش یابد که سبب بروز علائم و نشانه گردد. هیپوگلیسمی معمولاً به سطح قند خون کمتر از 3 mmol در بیماران دیابتیک تحت درمان با انسولین یا داروهای خوراکی پایین آورنده قندخون تعریف می شود.
سن،جنس و وضعیت های طبی مربوطه(بیماری های کبدی،بیماری عروق، مغزی و نوروپای، اختلال عصبی در سیستم خودکار)و سرعت کاهش GL(قندخون)ممکن است بر بروز و شناخت علائم و نشانه های هیپوگلیسمی اثر گذارد.
اهداف مراقبت:
باید از احتمال بروز هیوگلیسمی در همه بیماران تحت درمان با انسولین آگاه بود به منظو افزایش دادن سریع سطح قند خون حفظ و نگهداری سطح قند خون در محدوده ی قابل قبول 10-4 mmol/l (70-180 mg/100ml) تعیین جستجوی علت هیپوگلیسمی محدود کردن حملات هیپوگلیسمی بیشتر تسکین ترس و اضطراب- پیشگیری از بروز تروما(ضربه) در اثر هیپوگلیسمی .
انواع کاهش قند خون: (هیپوگلیسمی) 1. شبانه: قند خون ممکن است در طی شب (حدود ساعت 2-3 صبح سقوط کند و بیمار متوجه هیپوگلیسمی نشود).
نشانه ها:
1.تعریق شبانه، خواب آشفته،(بختک) خرناس غیر عادی، خواب آلودگی صبحگاهی، سردرد، افسردگی، قندخون بالا قبل از صبحانه ادرار اسیدی(کتونوری) صبحگاهی
2. هیپوگلیسمی مزمن: در افراد سالخورده تحت درمان باOHAS ممکن است هیپوگلیمی به صورت مزمن درآید و به صورت کندی اعمال ذهنی، تغییرات شخصیت یا اختلالات رفتاری نمایان شود.
3. هیپوگلیسمی نسبی: افرادی که برای مدت نهان طولانی به سطح قند خون بالا عادت کرده اند ممکن است با سطح طبیعی قند خون علایم هیچوگلیسمی را نشان دهند.
انسولین درمانی:
عملکرد انسولین: انسولین هورمونی است که توسط سلولهای B پانکرانس ترشح میشود افزایش قند خون بعد از غذا محرک سنتز و ترشح انسولین می گردد.
انسولین به گیرنده های انسولینی بر روس غشای سلول متصل می گردد. تا عبور گلوکز به داخل سلول برای مصرف شدن به عنوان سوخت یا ذخیره شدن گلوکز را تحصیل نماید.
انواع انسولین موجود:
انسولین از پانکرانس گاو یا خوک استخراج شده و یا به وسیله ی تکنولوژی نو ترکیبی( روش آزمایشگاهی ژنتیکی) از DNA ساخته می شود. از این رو انسولین انسانی نامیده می شود. در موارد کمی انسولین انسانی از اصزلاح انسولین خوکی به دست می آید. زنجیره آمینو اسیدی انسولین انسانی همانند انسولین ترشح شده از سلولهای B پانکرانس انسان است.
در حال حاضر انسولین انسانی دارای شروع اثر سریع تر و طول اثر کوتاهتر بوده و در مقایسه با انسولین خوکی یا گاوی کمتر منجر به تولید آنتی بادی انسولین می گردد. (یکی مکانیسم دفاعی برای از بین بردن عواملی که از بیرون وارد بدن می شوند)
عده ای ازبیمارن سالخورده ممکن است هنوز از انسولین گاوی استفاده نمایند عموماً انسولین گاوی جهت بیماران تازه تشخیص داده شده تجویز نمی شود.ترکیبات انسولین از نظر مدت اثر متفاوت می باشند.
نگهداری انسولین:
ویال های (یک نوع آمپول) باز نشده را در یخچال در درجه حرارتC 8-2نگهداری کنید. دقت کنید از یخ زدن آنها جلوگیری شود. تاریخ انقضاء را کنترل کنید،ویال های تاریخ گذشته را دور بیاندازید.
روش و محل تزریق انسولین:
انسولین باید 30-20 دقیقه قبل از غذا تزریق شود، تزریق در شکم را توضیح می دهیم. از بازو و ران و کپل نیز برای تزریق می توانید استفاده کنید. تزریق در این محل ها باید به صورت چرخشی انجام دهید. چین پوستی را جمع کنید و سوزن را با زوایه مستقیم داخل پوست کنید و انسولین را تزریق کنید. سوزن را خارج و روی محل فشار وارد کنید.
میزان و زمان تزریق را یادداشت کنید. درضمن محل تزریق را از نظر تورم، برآمدگی،درد یا نشست انسولین کنترل کنید.
روش تزریق انسولین در شکم:
1. با یک دست پوسنت محل تزریق را بکشید و ناحیه ی وسیعی را با انگشتان خود بگیرید تا محل تزریق ثابت شود.
2. با دست دیگر، سرنگ را بردارید و مثل مداد در دست بگیرید. سوزن را به طور عمودی وارد پوست کنید.
3. برای تزریق انسولین ، پیستون را تا ته فشار دهید.
4. سوزن را به طور مستقیم از پوست خارج کنید . پنبه را به مدت چند ثانیه روی محل تزریق فشار دهید.
5. از سرنگهای یک بار مصرف فقط یک مرتبه استفاده کنید و آن را درون یک ظرف پلاستیکی محکم مثل ظرف خالی ماده سفید کننده بیاندازید.
تزریق انسولین:
انسولین ممکن است با استفاده از سرنگ انسولین ، قلم انسولین، پمپ انسولین تزریق شود.
سرنگهای انسولین:
سرنگهای انسولین در سه اندازه وجود دارند.
1. (50) واحدی: هر خط سرنگ 50 واحدی مساوی با یک واحد انسولین است. سرنگهای50واحدی برای مقادیر پایین انسولین استفاده می شود.
2.(100واحدی) هر خط سرنگ100واحدی مساوی با دو واحد انسولین است. سرنگهای100واحدی برای مقادیر زیاد انسولین استفاده می شود.
3. (30) واحدی: سرنگهای 30 واحدی برای اطفال استفاده می شود.
پمپ انسولین:
تزریق مداوم زیر پوست انسولین( انفوزیون مداوم زیر جلدی انسولین) انسولین به طور مداوم و از طریق لوله و سوزن تپنازکی که در زیر پوست قرار داده می شود انفوزیون می گردد.
راهنمایی های جهت آموزش بیماران در مورد قلم انسولین:
شما باید با ساختمان و علم قلم انسولین خاصی که انتخاب کرده اید
آشنا باشید. سشما باید بتوانید اجزای قلم انسولین را به طور صحیح انجام دهید. شما باید بدانید که چند واحد انسولین در قلم پر وجود دارد و چه موقع باید قلم را عوض کرد.
بدانید که بر حسب نوع قلم انتخابی چگونه انسولین را تزریق کنید.
طریقه ذخیره سازی و حمل و نقل قلم را باید بدانید. روش مناسب تمیز نمودن و نگه داری قلم را باید بدانید.
علایمی را که نشان می دهد قلم صحیح کار نمی کند را بشناسید و بدانید که در این موقعیت چه اقدامی را باید انجام دهید.
برنامه پیشنهادی جهت شروع استفاده از سرنگ انسولین:
1. استفاده از سرنگ انسولین را زمانی شروع کنید که شما از نظر متابولیکی وضعیت پایداری داشته باشید.
2. قبل ازشروع رژیم جدید هموگلیکوزید، کلسترول، تری گلسیدید های خون را آزمایش کنید و 6-3 ماه بعد باید این آزمایش ها را تکرار کنید.
3. دانش شما باید درموارد زیر ارزیابی شود: افزایش قند خون، ورزش، مراقبت در مواقع ناخوشی، مسافرت و ارزیابی مستمر، بیرون غذا خوردن.
علایم هشدار دهنده افت قند خون:
1. واکنش خفیف افت قندخون: لرزش و تکان های بدن، عصبانیت، ضربان سریع قلب، تپش قلب، افزایش تعریق، گرسنگی شدید
2. واکنش متوسط افت قند خون: سردرد، تحریک پذیری، عدم تمرکز حواس، و توجه به محیط مشکل در دیدن خطوط ، خواب آلودگی
3. واکنش شدید افت قند خون: عدم پاسخ به محرک های محیطی، عدم هوشیاری و بی هوشی، تشنجات
مشکلات کف پا و ساق پا:
75-50% موارد قطع اندام تحتانی در بیمارن دیابتی انجام می گیرد.
3. عارضه دیابت که خطر بروز عفونت های پارا افزایش می دهد:
1. اختلال در عصب حسی: با عث کاهش احساسا درد و فشار می شود.
2. اختلال در عصب حرکتی: با ایجاد کوچک شدن عضلانی چاها را تغییر می دهد.
3. بیماری محیطی: خون رسانی ضعیف اندام های تحتانی باعث تأخیر در التیام زخم ها می شود.
5. ضعف سیستم ایمنی: کاهش قند خون، توانایی گلبولهای سفید اختصاصی را در جهت از بین بردن باکتر ها کاهش می دهد.
بنابراین در مواردی که دیابت شما به خوبی کنترل نمی شود، مقاومت در برابر بعضی از عفونت های مشخص کاهش می یابد.
نوعی اختلال عصبی(اتونومی) به خشکی پوست و ترک خوردن آن می انجامد.
بروز زخم های پای دیابتی با آسیب دیدگی بافت نرم پا، تشکیل شکاف، بین انگشتان پا یا روی پوست خشک پا یا تشکیل پینه( کالوس) آغاز می شود.
شما صدمات وارده به پای خود را به علت بی حسی موجود حرکت نمی کنید.ترشح، تورم، قرمزی ساق پا ممکن است اولین علامتی باشد که شما را متوجه می سازد.
درمان زخم های پا شامل: استراحت در بستر، مصرف آنتی بیوتیک، و برداشتن قسمت های مرده زخم می باشد.
برای درمان پاها، پاهایتان را روزانه از نظر قرمزی ، تاول، شکاف، پنبه یا زخم شدن و تغییر درجه حرارت پوست و پیشرفت مشاهده و بررسی کنید.
راهنمایی های مراقبت از پا:
این دستورات جهت بهبودی شما ارائه شده است که باید رعایت نمائید.
1. توجه به جنبه های روانی و اجتماعی در مورد بیمارتیان
2. سوال بفرمائید و در مورد بیماریتان صحبت کنید.
3. سوالات خود را به صورت واضح بیاتن کنید.
4. مشکلات خود را قبول کنید.
5. ربط دادن اطلاعات جدید و تجربیات از دیگران استفاده نمائید.
شما در تصمیم گیریهای مربوط به مراقبت از خودتان در بیمارستان شرکت کنید و در منزل تصمیمات مناسب را در مورد آموزش استفاده کنید. بطور معمول آموزش باید از مطالب ساده سروع و به مسایل پیچیده تر پیش رود.
تشخیص دیابت:
آزمایش ادرار به تنهایی نباید برای تشخیص دیابت استفاده شود. با مشخص شدن قند در ادرار(گلیکوز یدی) باید قند خون مورد ازمایش قرار گیرد.
در صورت وجود علایم و نشانه های دیابت معمولاً قند خون بالا به تنهایی دیابت را تأیید می کند. قند خون ناشتا 7/8 md و یا بیش از 140mg/100ml .
در صورت عدم وجود نشانه های دیابت در خود برای تشخیص نیاز به حداقل دو قند ناشتای غیر طبیعی بیش از 8Mmol/L . قند خون تصافی بیش از 11 Mmol/L دو ساعت پش از مصرف غذا مشخص کننده دیابت است.
هنگامی که نتایج آزمایش قند خون در حد مرز است برای تعیین وجود اختلال در تحمل گلوکز آزمایش تحمل گلوکز خوراکی Tolerancest انجام می دهند.
در این آزایش از 750 گرم گلوکز استفاده می شود. معیار تشخیص دیابت در آزمایش تحمل گلوکز خوراکی است.
آموزش دیابت: آموزش جزءلاینفک برنامه درمانی دیابت می باشد. هدف کلی آموزش دیابت آن است که به شما کمک کند تا دیابت خود را قبول کنید.
اصول اموزش استاندارد جهت شما وجود دارد اما شما باید جداگانه ارزیابی شوید، تا یک برنامه آموزشی کامل به منظور تحقق نیازهای آموزشی خودتان تهیه کنند.
مهارت های ادامه حیات: اطلاعات ضروری جهت سالم و ایمن ماندن شما در منزل.
دانش پایداری: اطلاعاتی که باعث فهم بیشتر دیابت و مراقبت از آن می شود. آموزش مستمر و مداوم مهارت های ادامه حیات در زمان تشخیص دیابت آموزش داده می شوند و باید به طور منظم بازنگری گردند. به هر حال باید به مواردی که برای شما ایجاد سوال کرده یا باعث نگرانی شما شده پاسخ داده شوند.
در ضمن شما باید قادر باشید تکنیک های تزریق صحیح و مراقبت از انسولین را شرح دهید. اثرات داروها و غذاها را بر سطح قند خون بدانید، اسامی انسولین یا قرص های مورد مصرفش ذرا بدانید. تکنیک های صحیح ارزیابی دیابت( خون- آزمایش را شرح دهید) اهمیت وجود کتون در ادرار را بشناسید، از علایم و نشانه های افزایش قند خون و علت و درمان را مطلع باشید.
آزمایش قند خون خودتان در منزل:
برای اندازه گیری قند خونتان در منزل اگر دسنتگاه اندازه گیری قند خون را داشته باشید باید ابتدا توسط سوزنی که در دستگاه وجود دارد به نوک یکی از انگشتان زد تا یک قطره خون بیاید و بعد خون را در روی یک دسگاه که در روی لانست(سوزن) ریخته اید به دستگاه متصل می کنید و شماره قند خون شما را ثبت می کند و برای هر بار استفاده از سوزنی(لانست) تمیز استفاده کنید. و با توجه به میزان قند خون خودتان کارهای لازم را انجام دهید.
آزمایش ادرار:
آزمایش قند ادرار زمانی راه اصلی کنترل شخصی دیابت محسوب میشد. شما می توانید بار نخستین مقدار کمی ادرار بر روی یک نوار یا قرص آغشته به مواد شیمیایی این آزمایش را انجام دهید.
اگر سطح قند خون شما خیلی بالا باشد معمولاً بالاتر از 180میلی گرم در دسی لیتر به نحوی که مقداری از قند اضافی خون وارد ادرار شود.
تغییراتی در رنگ نوار ایجاد شده که نشان می دهد شما در محدوده خطر افزایش قند خون هستید. عیب این روش ان است که این آزمون تنها زمانی که در خطر باشید شما را آگاه می کند و هیچ گاه پیش از خطر هشدار نمی دهد.
نکته بدتر آن است که این آزمایش همیشه قند بسیار زیاد را نشان می دهد و در تشخیص افت قندخون تقریباً بی ارزش است.
نوعی دیگر از آزمایش ادرار که وجود کتون ها را در ادرار شناسایی میکند بسیار سودمند تر است. روش اجرای این آزمایش مشابه پیش است.
آزمایش کتون ادرار تنها راه عملی است دانشتن وجود مقادیر اضافی کتون در خون است وجود همزمان غلظت های بالای قند و کتون در خون بسیار خطرناک است.
زیرا نشان دهنده کمبود خطرناک انسولین در خون است. هرگاه سطح قند خون شما بیشتر از 240 میلی گرم در سی لیتر یا قند ادرارتان بیش از یک درصد باشد اقدام به آزمایش کتون کنید بویژه اگر مبتلا به دیابت نوع اول هستید.
اگر کتون در ادرارتان وجود دارد فوراً با پزشک خود تماس بگیرید.
وجود همزمان قند خون با لاوکتون بیش از اندازه در ادرار نشان دهندهی وجود حالت وجود حالات خطرناکی به نام (کتواسیدوز) است. اگر کتواکسیدوز درمان نشود به اغما منجر خواهد شد. شما که مبتلا به دیابت نوع دوم هستید تنها در صورت وجود نشانه های جسمی یا روحی شدید باید نگران این عارضه باشید.
اندازه گیری قند خون:
مقیاس های اندازه گیر گلوکز خون شما وسایل مورد استفاده برای ارزیابی قندخون در منزل یا درکنار تخت بیمار در بیمارستان از دو طریق اندازه گیری می شود.
1. اندازه گیری نوری
2. اندازه گیری برقی
ونکاتی که باید در مورد دستگاه های قند خون رعایت کنید از قبیل:
گلوکومترها باید به طور منظم تمیز باشند و تحت آزمایش های کنترل قرار گیرند و طبق دستورات سازنده گلوکومترکلالیره گردند.
گلوکومترها مصون از خطا نیستند و تکنیک غیر صحیح کاربرد آنها از دلایل عمده ای است که به سبب نتایج غلط می گردد از جمله استفاده از جمله:
1. استفاده از گلومترکثیف 2. نبود خون کافی
3. استفاده از نوار به صورت غیر صحیح 4. خالی بودن باطری
5. رطوبت و درجه حرارت های بالا 6. عدم شستشوی دستها
7. پاک کردن ناقص خون از روی شیشه
داروهای پایین آورندهی قند خون:
دادن دارو 30-20 دقیقه قبل از غذا- آگاه بودن از احتمال تداخل اثر دارویی- تظاهرات هیپوگلیسمی در افراد تحت درمان با داردهای خوراکی پایین اورنده قند خون ممکن است غیر مشخص یا (آتیپیکال) باشد. این داروها همان انسولین به شکل خوراکی نیستند. دونوع داروی خوراکی پایین آوردنده ی قند خون(OHAS) وجود دارند:
سولفونیل اوره( uslphony lureas) بیگوم نیرها(Bigvanides) هر دو دسته داروی فوق تأثیر انسولین ( خود شخص اندوژن) را بهبودو افزایش می دهند.
این داروها خود محتوی انسولین نیستند باید به عنوان مکمل رژیم غذایی مورد استفاده قرار گیرند. مقادیر بیش از حد این داروها توصیه نمی شود و باید توجه داشت که (OHAS) جایگزین و جانشین رژیم غذایی مناسب نیستند.
سولفونیل اوره: مکانیسم اثر سولفونیل اوره ها : تحریک ترشح انسولین از سلولهای B پانکرانس افزایش اثر انسولین روی محل گیرنده- کمک در مهار تولید گلوکز کبدی توسط انسولین.
عوارض جانبی احتمال:
1. احتمال بروز هیپوگلیسمی وجود دارد زمانی که در اثر افزایش مصرف (OHAS) ترشح انسولین بیش از حد گردد یا غذا خوردن با تإخیر انجام شود و عده های غذایی فراموش شود و یا فعالیت فرد افزایش یابد.
2. احتمال عملکرد کبد
3. تهوع و استفراغ
4. بثورات متعدد پوستی
5. افزایش اشتها
6. به ندرت درشت شدن سلولهای قرمز ممکن است بروز کند.
سولفونیل اوره ها در حاملگی منع مصرف دارند.
بیگوانیدها:
مکانیسم اثر بیگوانیدها:
1. اختلال جذب گلوگز GL از روده 2. مهار گلوکونئوژنز
تولید GL توسط کبد:
1. افزایش برداشت GL توسط عضلات و چربی
2. افزایش اثر انسولین در محل های گیرنده
3. اثر خفیف در کاهش اشتها
عوارض جانبی احتمالی:
1. به وطر کلی بیکوانیدها نباید به عنوان اولین خط درمانی مورد استفاده قرار گیرند زیرا ممکن است سبب نارسایی کلیوی و اسیدوزلاکتیک گردند.
2. تهوع یا اسهال ممکن است در 15-10% بیماران ایجاد شود اکثر بیماران بیگوانیدها را تحمل می کنند مشروط بر این که با مقادیر کم شروع شوند و قرص با و یا بلافاصله پس از غذا خورده شود و مقدار دارو تدریجاً افزایش یابد.
3. در صورت مصرف همزمان بیگوانیدها و الکل احتمال بروز اسیدوزلاکتیک وجود دارد.
ترکیبی از OHAS: استفاده از ترکیبی از دو سولفونیل اوره مزیت واقعی به دنبال ندارد زیرا هر دو این داروها با یک مکانیسم اعمال اثر می کنند. در بیمارانی که دارای بازرسانی اولیه یا ثانویه نسبت به سولفونیل اوره ها هستند به ویژه بیماران چاق می توان سولفونیل اوره ها را توأم با بیگوانیدها تجویز کرد.
بیمار محترم بهتر است شما درباره رژیم و تغذیه اطلاعات بیشتری بدانید.
درمان تغذیه ای:
رژیم غذایی وکنترل وزن،پایه های طی درمان دیابت را تشکیل میدهند.
درمان تغذیه ای شما به سمت دستیابی به اهداف کلی زیر شروع می شود:
1. فراهم کردن تمامی ترکیبات غذایی ضروری
2.دستیابی به وزنی منطقی و نگهداری و ابقاء ان
3. برآورده ساختن انرژی مورد نیاز
4. پیشگیری از نوسانات وسیع روز انه سطح گلوکزهون و باقی ماندن سطح گلوکز خون در سطح نرمال که ایمن و عملی می باشد.
5. کاهش دادن سطح لیپیدهای سرم در صورتی که بالا باشد.
مهمترین هدف درمان با رژیم غذایی دیابت کنترل کالری کلی مصرفی شما جهت دستیابی و یا ابقاء وزن مقلقی بدن و کنترل سطح گلوکز خون می باشد.
رژیم غذایی با کالری کنترل شده را می توان توسط محاسبه کردن نیازهای گالری فرد در ابتدا استفاده نمود.
به طور کلی غذاهای حاوی کربوهیدرات دارای اثرات بیشتری روی سطح گلوکز خون می باشند، زیرا این غذا ها خیلی سریع تر از سایر غذاها هضم شده و سریعتر به گلوکز تبدیل می شوند
کمک به هضم راحت تر موادغذایی و جلوگیری از بعضی از بیماریهای دستگاه گوارش:
فیبرهای رژیم غذایی به دو دسته قابل حل و غیر قابل حل تقسیم بندی می شوند. فیبرهای قابل حل (در غذاهایی از قبیل حبوبات، جوهر سر و تعدادی از میوه ها) بیشتر نقش پایین اوردن سطح قند خون و چربی های خون را در مقایسه با فیبرهای غیر قابل حل(نامعلوم) ایفا می کنند.
سایر مشکلات افزایش داده فیبرهای خورده شده شامل احساس پری شکم، تهوع، اسهال، افرپزایش نفخ شکم، یبوست در صورت ناکافی بودن مایعات مصرفی می باشند.
بیمار محترم هرم غذا از 6 گروه غذایی ساخته شده است:
1.نان، حبوبات، برنج؛پسته
2.میوه ها
3. سبزیجات
4. گوشت، مرغ،ماهی،لوبیای خشک،تخم مرغ،مغزها
5.شیر،دوغ،پنیر
6.چربی ها، روغن، شیرینی ها
یکی از اهداف اصلی رژیم درمانی شما افراد پرهیز از افزایش ناگهانی و سریع گلوکز خون پس از خوردن غذا می باشد.
خطر اصلی مصرف الکل توسط شما بیماران دیابتی عزیز هیپوگلیسمی می باشد.
این مسئله به خصوص برای بیمارانی که انسولین دارند مصداق دارد. با توجه به مقدار الکل مصرف شده در بیماری که دیابت نوع 2 دارد و کلرپروپامید می گیرد.
ممکن است برافروختگی صورت،احساس گرمی، سردرد، تهوع و استفراغ، تعریق یا تشنه شدن در طی چند دقیقه بعد از مصرف الکل را تجربه کنید.
علاوه بر این عوارض جانبی فوری، مصرف الکل ممکن است منجر به افزایش وزن زیاد(بعلت پرکار بودن الکل) افزایش چربی و بالا رفتن سطح گلوکز (بخصوص اگر نوشیدنی ها مخلوط و لیکورها مصرف شوند) شود.
وظیفه ما پرستاران برای شما قبل از جراحی:
ممکن است برای متعادل کردن و تثبیت سطح GL شما را 3-2 روز قبل از عمل بستری نمایند.
اقداماتی که ما پرستاران بایدانجام دهیم:
1. قطعی کردن زمان عمل جراحی
2. در مورد عمل جراحی و مراقبت های بعد از عمل
ما برای شما توضیح می دهیم که با OHAS (داروهای خوراکی پایین آورنده قند خون و یا رژیم غذایی تحت کنترل بوده اید ممکن است در طول عمل جراحی و فوراً پس از عمل جراحی نیاز به انسولین پیدا کنید.
3. اطمینان از کامل بودن مدارک: برگه رضایت نامه عمل جراحی چارت دارویی برگه های مانیتورینگ گرافی قفسه سینه واسکن، MRI (عکسبرداری از مغز) ECG ( عکسبرداری از قلب)
4. سولفونیل او.ره ها( نوعی دارو) معمولاض 24 ساعت قبل از عمل و مت فورمین و کلروپروپامید 36 ساعت قبل از عمل قطع می گردند.
5. تشویق کردن شما به توقف سیگار کشیدن
6. ارزیابی:
A وضعیت متابولیکی: کنترل قند خون- تعادل مایعات- وضعیت تغذیه- وجود انمی
B سطح آموزشی و درک شما از دیابت
C حمایت خانواده
D سابقه هرگونه آلرژی یا واکنش های دارویی
E وجود عوارض دیابت( کلیوی-کبدی- قلبی- نوروپاتی)
اعمالی که برای عمل جراحی در صبح باید شما انجام دهید.
عمل جراحی در صبح:
1. اطمینان از این که داروهای خوراکی قطع شده اند.
2. شما باید از 12 نیمه شب ناشتا باشید
3. تعیین رژیم انسولین،انفوزیون انسولین شروع
4. اندازه گیری دقیق قند خون هر 2 ساعت
عمل جراحی در بعد از ظهر:
1. ناشتا بودن پس از یک صبحانه شب
2. اطمینان از اینکه داروهای خوراکی قطع شده اند.
3. بهتر است IV ترابی در بخش شروع شود جهت پیشگیری از کم آبی- کاهش خطر هیپوگلیسمی.
4. شروع IV در بخش، بستگی به تیم جراحی و بیهوشی و روش معمول بیمارستان دارد.
5. اندازه گیری دقیق قند خون
مسئولیت های پرستاری پس از عمل جراحی:
مراقبت فوری:
1. اندازه گیری و مانیتور و ثبت علایم حیاتی طبق دستور
2. نگهداری صحیح تعادل مایعات
3. اندازه گیری دقیق قندخون- ادراروکتون ادراری درابتداهر دو ساعت
4. مشاهده پانسمان از نظر علایم خونریزی و ترشحات بیش از حد
5. اطمینان باز بودن لوله های درن و خروج ترشحات
6. ثبت همه اطلاعات مربوط به جذب و دفع مایعات
7. مراقبت از انفوزیون وریدی انسولین
8. اطمینان از کنترل درد و استفراغ
9. توجه به نیازهای روانی مثل تغییر تصویر ذهنی بدن
مراقبت مداوم:
1. ثبت همه اطلاعات به طور صحیح روی پارت های مخصوص
2. پیشگیری از عوارض عفونت - روش پانسمان استریل از جمله محل های IV (ورم و التهاب پوست) ترومبوز وریدی-پوشیدن جورابهای ضد آمبولی( تخته شدن خون) هیپوگلیسمی(قندخون) و هیپرگلیسیمی(قندخون)
3. آموزش دیابت و توان بخشی
مراقبت از اشخاص دیابتی:
درد قفسه سینه ممکن است در دیابتی هاغیر مشخص باشد برای از نظر ضعف،خستگی، افزایش قند خون،نارسایی احتقان قلبی(cef) کنترل درد و استفراغ، اندازه ی قند خون،پیشگیری از نوسانات قند خون، نگهداری دقیق تعادل مایعات، بیماری قلبی عارضه معمول دیابت می باشد و میزان مرگ و میر بالایی نسبت به افراد غیر دیابتی دارد.
بین افزایش سن مدت دیابت و وجود دیگر عوارض با میزان مرگ و میر ارتباط وجود دارد.
آرترواسکروز (انسداد در رگ ها) در افراد دیابتی فراوانتر و شدیدتر میباشد و نسبت به افراد غیر دیابتی در سنین پایین تری اتفاق می افتد و در زنان شایعتر است.
انفارگلوس( سکته ی قلبی) میوکارد در 32% بیماران دیابتی به صورت خاموش است. ممکن است شخص با هیپرتانسیوان (افزایش فشار خون) نارسایی قلبی،شوک کاردیوژنیک یا در افراد پیر با یا در افراد پیر با گکتواسیوز دیابتی یا کمای هیپراسمولار( بیهوشی) به بیمارستان مراجعه نماید.
اهداف مراقبتی:
برنامه ریزی مراقبت های پرستاری باید به گونه ای باشد که سبب مزاحمت مداوم برای بیمار نشود و اجازه دهد بیمار استراحت و خواب کافی داشته باشد. اهداف مراقبتی عبارتند از:
1.درمان حملات حاد طبق دستورات پزشک و پروتکل(برنامه)استاندارد
2. تثبیت وضعیت قلبی و تسکین علایم
3. پیشگیری از گسترش نابهنجاری قلبی و محدود نمودن حملات مجدد.
3. تسکین درد به صورت مناسب و کنترل استفراغ که می تواند سبب افزایش قند خون گردد.
4. انجام درمان طبق دستورات پزشکی و بر اساس نوع بیماری قلبی
5.دادن انسولین:بسیایر از بیمارانی که تحت درمان OHAS (داروهای خوراکی پایین آورنده قندخون) معمولاً انسولین حداقل برای 48 ساعت اول از طریق انفوزیون( تزریق زیر پوستی) داده می شود.
تعدیل عوامل خطرساز مربوط به بیماری قلبی :
شما بیمار عزیز برای برانگیخته شدن و عمل به موارد زیر نیازمند کسب اطلاعات و حمایت می باشد:
1. ترک سیگار، اجتناب از از مصرف غذاهای پرکالری(انرژی) و پرچربی جهت کاهش دادن وزن؛ افزایش منظم فعالیت و ورزش،دستیابی به سطح قند خون قابل قبول.
برنامه ریزی و ترخیص:
نکات کلیدی:
1. به موقع شروع کنند از زمان پذیرش
2. پرستارها قرار ملاقات برای پیگیری مراقبت ها بگذارند.
3. شاره تلفن جهت تمای بگیرید
4. پرستار شما بایداز کافی بودن اطلاع و دانش شما از خود مراقبتی اطمینان حاصل کند.
5. از دسترس بودن انسولین و لوازم آزمایش اطمینان حاصل کند.
6. از اینکه شما زمان و چگونگی مصرف داروها را درک کرده اید مطمئن گردد.
برنامه ترخیص باید تعیین و تثبیت شده باشد. مهم است که برنامه ریزی ترخیص با توجه به ارزیابی اولیه و برنامه مراقبتی شما تهیه وتنظیم گردد.
1. در اولین یا دومین روز پذیرش پرستار شما باید پرسنل بهداشتی زیربط را از بستری شدن بیماری مانند شما مطلع کند.(مربی دیابت) -متخصص تغذیه- متخصص بیماریهای پا- مددکار اجتماعی
2. پرستار شما باید اطمینان حاصل کند که وضعیت مراقبتی شما ارزیابی شده است و بنابراین شما توانایی مراقبت از دیابت خود را دارید و در منزل می تواند به سلامت زندگی کنید.
در صورت لزوم برای ارزیابی وضعیت به منزل مراجعه کند.
روز ترخیص:
1. پرستار شما اطمینان حاصل کند که شما داروها و سایل لازم و سرنگ ها و دفتر گزارش دیابت را داشته باشید و طریقه ی استفاده از ان ها واین که برای تهیه وسایل به کجا مراجعه کنید.
2. اطمینان حاصل یابد که قرار ملاقاتها برای پیگیری مراقبت تعیین شده است و نامه ای درمورد ترخیص بیمار(شما) به پزشک در محلی نوشته شده است.
اگر آزمایشات به صورت کتبی است به شما آموزش داده می شود و همچنین در مورد داروها باید ناشتا بود اطمینان یابد که شماره تلفن ضروری مشا برای مواقع ضروری در دسترس است. اطمینان یابد که شما سرویس های خدماتی وابسته به دیابت را می شناسید.
ورزش/ حرکت و نرمش های کششی:
انواع کشش ها:
1. کشش عضلات پشت و شانه ها
2. کشت سمت داخل ران
3. کشش عضلات پایین کمر و عضلات هامسترینک
حرکات ورزشی تقویت کننده عضلات:
1. بالابردن وزنه ها از طریق بدنشان
2. بالا بردن وزنه ها در جلوی بدن
3. بالابردن وزنهها به طرفین بدن و شانه ها در حالت خمیده به جلو
4. حرکات پارویی رو به بالا (شانه ها-گردن و بالای پشت بدن)
5.چرخش عضله دو سر بازویی
6. انبساط عضله 7. پرورز خوابیده
8. دراز نشست 9. بالابردن عضلات ساق پا
ورزش:
ورزش موجب کاستن سطح گلوکز خون و کاهش ریسک فاکتورهای قلبی و عروقی می شود. ورزش با تسهیل مصرف انسولین قند خون را کاهش می دهد و همچنین جذب گلوکز توسط عضلات بدن را افزایش می دهد. همچنین موجب ارتقاء گردش خون و خون عضلانی می شود. تمرینات مقاومتی می توانند موجب افزایش توده های عضلانی گردد که به وسیله آن ریت متابولین( سوخت و ساز) در حال استراحت افزایش می یابد.
این اثرات در شما بیماران دیابتی در ارتباط با کاهش وزن، برطرف کردن استرس و ابقاء احساس شادابی و خوب بودن مفید می باشد.
ورزش همچنین لیپیدهای خون را تغییر می دهد و موجب افزایش سطح لیپوپروتئین های دانسیته بالا(HDL) و کاهش سطح کلسترول تام و تری گلیسیریدها می شود.
فردریک بایر (Fredrich Bayer) در سال 1825 بدنیا آمد. پدر او یکنساج و رنگرز پارچه بود و طبق عادت آن زمان وی در ابتدا شغل و حرفه پدر را برای کارانتخاب کرد و پس از مدتی فعالیت با پدر، در سال 1848 تشکیلاتی مشابه برای خود راهاندازی کرد و در آن حرفه بسیار هم موفق شد.
تا قبل از 1856 برایرنگرزی از مواد رنگی طبیعی استفاده می شد اما با کشف و صنعتی شدن ساخت رنگهای حاصلاز مواد نفتی، بایر که پتانسیل موجود در این کشف را بخوبی احساس کرده بود با کمکشخصی بنام فردریک وسکوت (Friedrich Weskott) کمپانی Bayer را راه اندازی کرد.
بایر در ماه می سال 1880 در گذشت و تا آن زمان کمپانی هنوز در فعالیترنگرزی مشغول بود، اما شرکت تصمیم گرفت با استخدام تعدادی شیمیدان نوآوری هایی دراین صنعت بوجود آورد و این اتفاق هم افتاد اما نه در صنعت رنگرزی.
هنگامیکه فلیکس هوفمن (Felix Hoffmann) در حال انجام آزمایش با یکسری از ضایعات رنگی بودتا شاید بتواند دارویی برای درمان درد ناشی از بیماری پدرش بدست آورد توانست بهپودری دسترسی پیدا کند که امروزه شما آنرا به نام آسپرین می شناسید.
هوفمن آسپرین را کشف نکرد
تعجب نکنید! هوفمن آسپرین را دوبارهکشف کرد. آسپرین چهل سال قبل توسط یک شیمیدان فرانسوی کشف شده بود، این شیمیدانبخوبی می دانست که پودر اسید استیل-سالی-سیلیک (acetylsalicylic acid) دارای خاصیتشفا بخشی بسیار می باشد. در واقع بیش از 3500 سال بود که بشر این پودر را می شناختچرا که در سال 1800 یک باستان شناس آلمانی که در مصر تحقیق می کرد، با ترجمه یکی ازپاپیروس های مصری متوجه شد که بیش از 877 نوع مواد دارویی برای مصارف مختلف در مصرباستان شناخته شده بود که یکی از آنها همین پودر اسید بود که برای برطرف کردن درداز آن استفاده می شد.
Fredrich Bayer ، موسس شرکت بایر
در برخی از شواهد و نوشته های دیگری که در یونان بدست آمده استنیز مشخص شده که بشر حدود 400 سال پیش از میلاد از شیره پوست درخت بید برای درمانتب و درد استفاده می کرده است. همچنین آنها هنگام زایمان زنان از این ماده برایکاهش درد استفاده می کردند. امروزه مشخص شده که ماده موجود در این شیره چیزی جزاسید سالی-سیلیک نیست.
ثبت رسمی کشف آسپرین
در ماه مارچ 1899 کمپانی بایر رسما" محصول خود بنام آسپرین را به ثبت رساند و به دنبال آن درسایر کشورهای جهان نیز تحقیقاتی گسترده راجع به این دارو انجام گرفت بگونه ای کههنگام بازنشستگی هوفمن در سال 1928، آسپرین در تمام دنیا شناخته شده بود.
آسپرین از مهمترین اکتشافات هوفمن بود اما این تنها کشف او نبود. درست چندروز پس از کشف آسپرین هوفمن به ماده ای دست پیدا کرد که امروز در بازار بنام هروئین (Heroin) مشهور شده است. از این ماده مخدر در تمام مدت جنگ جنگ جهانی اول بعنوان یکدارو استفاده می شد اما امروزه در تمام کشور های جهان از فهرست دارو ها خط خوردهاست.
آسپرین دارویی كم نظیر
هر روز میلیون ها نفر از ما برای رفع درد، تب یا سرما خوردگی آسپرین می خوریم. اما امروز پزشكان دریافته اند كه این قرص های ریز سفید فواید اعجاب انگیز دیگری نیز دارند. دانشمندان اثبات كرده اند آسپرین می تواند برخی از تغییرات ناشی از بیماری آلزایمر بر روی مغز را به تاخیر بیندازد و یا حتی از آنها جلوگیری كند.
هر روز میلیون ها نفر از ما برای رفع درد، تب یا سرما خوردگی آسپرین می خوریم. اما امروز پزشكان دریافته اند كه این قرص های ریز سفید فواید اعجاب انگیز دیگری نیز دارند. دانشمندان اثبات كرده اند آسپرین می تواند برخی از تغییرات ناشی از بیماری آلزایمر بر روی مغز را به تاخیر بیندازد و یا حتی از آنها جلوگیری كند. تاثیر آسپرین در رقیق كردن خون نیز یكی دیگر از ویژگی های آن است كه موجب می شود روزانه عده زیادی از مردم كه سابقه حمله قلبی یا سكته دارند و یا در شرایط پرریسك هستند از آن استفاده كنند.آسپرین حقیقتاً دارویی كم نظیر است. این دارو اولین بار بیش از ۱۰۰ سال پیش توسط یك تولید كننده دارویی آلمانی به نام شركت بایر تحت عنوان یك مسكن ساخته شد اما از آن زمان تاكنون فواید و خواص فراوان دیگری برای آن كشف شده است.
● خوردن آسپرین می تواند:
۱- مانع بروز لخته های خونی در رگ ها شود. این پدیده كه حتی ممكن است در افراد جوان و سالم نیز پس از چند ساعت بی تحركی و اغلب طی پروازهای طولانی مدت با هواپیما روی دهد با مصرف یك عدد قرص آسپرین ساعاتی قبل از پرواز قابل پیشگیری است.
هر سال بیش از ۳۰ هزار مسافر طی پروازهای طولانی مدت به این عارضه دچار می شوند كه در مواردی حتی به مرگ منجر می شود. به همین دلیل انستیتوی سلامتی سازمان هواپیمایی در بسیاری از كشورها مصرف ۷۵ میلی گرم آسپرین را ساعاتی قبل از پرواز و سپس روزی یك عدد تا دو الی سه روز پس از پرواز های طولانی را جهت پیشگیری از این عارضه توصیه می كنند. به این ترتیب می توان احتمال بروز این عارضه را تا یك سوم كاهش داد. اما اگر قبلاً آسپرین نخورده اید یا چنانچه از مشكلات معده مانند زخم معده رنج می برید حتماً پیش از مصرف آسپرین با پزشك خود مشورت كنید.
۲- به موفقیت تلقیح مصنوعی (IVF) كمك می كند.
مطالعاتی كه در آرژانتین انجام شد نشان می دهند خوردن آسپرین به صورت مداوم می تواند احتمال موفقیت در تلقیح های مصنوعی (IVF) را تا حد چشمگیری افزایش دهد. این امر به دلیل جریان بهتر خون در رحم روی می دهد كه به افزایش شانس بارداری می انجامد.
دانشمندان كشف كردند زنانی كه حین عمل IVF روزانه ۱۰۰ میلی گرم آسپرین می خوردند ۱۷ درصد بیش از سایرین احتمال بارداری دارند.پروفسور ایان كرافت رئیس موسسه خدمات باروری لندن می گوید: «آسپرین به طور گسترده به منظور ممانعت از ایجاد لخته های خونی در جفت مورد استفاده قرار می گیرد. ضمن آنكه به رفع نشانه های مسمومیت بارداری نیز كمك می كند.» مسمومیت بارداری كه بر اثر بالا رفتن فشار خون روی می دهد موجب بروز تورم در بافت های بدن و دفع پروتئین از كلیه ها در ادرار می شود.
۳- در مواردی از سقط جنین جلوگیری می كند.
زنانی كه از عارضه ای معروف به «خون چسبناك» رنج می برند و به این دلیل سقط جنین های مكرر دارند با مصرف آسپرین می توانند مانع از بین رفتن جنین شوند. این افراد در خونشان نوعی آنتی بادی آنتی فسفولیپید دارند كه خطر لخته شدن خون در آنها را افزایش می دهد.
این آنتی بادی موجب می شود گاهی خون به راحتی در رگ های ظریف جفت و جنین جریان نیابد، در نتیجه به مرور به خشك شدن و آترونی جفت منجر می شود و جنین بی خون مانده و از بین می رود. دكتر گراهام هاگز كه اولین بار این عارضه را تشخیص داد و به همین سبب آن را به نام او «سندرم هاگز» نامگذاری كرده اند، حدود ۱۵ سال پیش هنگام مطالعه روی بیماری لوپوس اثر آسپرین در چنین مواردی را كشف كرد.
دكتر هاگز می گوید: «ما دریافتیم كه با استفاده از مقدار كمی آسپرین - حدود ۱۷ تا ۱۰۰ میلی گرم در روز- پلاكت های خونی چسبندگی كمتری پیدا می كنند. مصرف منظم آسپرین در موارد ضعیف تر این سندرم به وضوح قابل مشاهده است، به طوری كه برای ما محرز شده است تنها با مصرف آسپرین ما در طول پنج سال موفق شدیم میزان ممانعت از سقط جنین ها را از ۱۹ درصد به ۷۰ درصد افزایش دهیم.»
۴- از بروز انواع سكته جلوگیری می كند.
مطالعات نشان می دهند خوردن ۷۵ میلی گرم آسپرین در روز می تواند مانع بروز حمله های قلبی و سكته شود. از آنجا كه نقش آسپرین در رقیق كردن خون به اثبات رسیده است با مصرف آسپرین می توان از ایجاد لخته های خونی و در نتیجه بروز حمله قلبی و سكته در افرادی كه سابقه سكته دارند و یا كسانی كه ریسك بروز این حملات در آنها بالا است جلوگیری كرد. با این وجود لازم است افراد پیش از مصرف خودسرانه آسپرین به این منظور، با پزشك خود مشورت كنند و تحت معاینات و آزمایشات لازم قرار گیرند. در عین حال كسانی كه به طور مرتب و روزانه آسپرین مصرف می كنند باید تحت نظر پزشك باشند و به صورت منظم معاینه شده و با آزمایشات لازم كنترل شوند.
۵- تب را متوقف می كند و درد را كاهش می دهد.
آسپرین خاصیت تب بر دارد و می تواند دمای بدن را كاهش دهد. به همین دلیل یكی از مواد اصلی تشكیل دهنده داروهای سرماخوردگی است. بنابراین همیشه پیش از خوراندن داروهای سرماخوردگی به كودكان تركیبات تشكیل دهنده آن را مطالعه كنید زیرا مصرف آسپرین برای كودكان زیر ۱۲سال توصیه نمی شود. همچنین آسپرین برای تسكین دردهای معمولی مثل سردرد نیز بسیار مفید است همین ویژگی آسپرین موجب شده بود در دوران ملكه ویكتوریا در بسیاری از مناطق اروپا زنان كه از ویژگی تسكین درد آن آگاه شده بودند برای كاهش دردهای زایمان از آن استفاده كنند. البته امروزه مصرف آسپرین برای كاهش درد زایمان مجاز نیست چون می تواند برای نوزاد مضر و خطرناك باشد.
مصرف روزانه آسپرین نباید بیش از ۶۵۰ میلی گرم و یا بیش از شش بار در روز باشد. پزشكان معتقدند آسپرین هایی كه محلول در آب هستند و در معده حل می شوند باید با یك لیوان كامل آب یا شیر خورده شوند تا این مایعات مانع آسیب رساندن تركیبات اسیدی آن به بافت معده شوند. اما امروزه انواع روكش دار آسپرین نیز در بازار موجود هستند. این روكش موجب می شود آسپرین تا رسیدن به روده كوچك حل نشود از این رو برای معده مضر نیستند.
●هشدار
- آسپرین می تواند به معده آسیب برساند و گاه حتی موجب ایجاد زخم معده و خونریزی شود.
- آسپرین می تواند باعث بروز سندرم نادری به نام سندرم ری (Reyes Syndrome) در كودكان زیر ۱۲سال شود كه نوعی اختلال در عملكرد مغز و كبد است.
- این دارو می تواند بروز حمله های آسم را در برخی از افراد تحریك كند.
- مادران شیرده نباید از آسپرین استفاده كنند زیرا این دارو می تواند از طریق شیر به نوزادان انتقال یابد.
- آسپرین به جز در مواردی كه پزشك مصرف روزانه دوز كمی از آن را برای جلوگیری از لخته شدن خون تجویز كرده باشد نباید بیش از دو روز پیاپی مصرف شود.
- كودكان زیر ۱۲ سال نباید آسپرین بخورند یا داروهایی كه در تركیب آنها از آسپرین استفاده شده است مصرف كنند.
عملکرد آسپرین چگونه است؟
آیا تا کنون سردرد داشته اید؟ حتماً برای شما اتفاق افتاده است، اغلب همه ما حتی یکبار تا کنون سردرد داشته ایم و داروهایی را برای بهبود سردردمان استفاده کرده ایم. این داروها به احتمال زیاد از خانواده آسپرین بوده است...
آیا تا کنون سردرد داشته اید؟ حتماً برای شما اتفاق افتاده است، اغلب همه ما حتی یکبار تا کنون سردرد داشته ایم و داروهایی را برای بهبود سردردمان استفاده کرده ایم. این داروها به احتمال زیاد از خانواده آسپرین بوده است. همچنین ممکن است آسپرین یا وابستگانش را برای ناراحتی های دیگری مثل التهاب (ورم مفاصل یا بخشهای دیگر بدن) و تب استفاده کرده باشید.
آیا می دانید که حدود ۸۰ بیلیون قرص آسپرین هر ساله برای این ناراحتی ها و همین طور ناراحتی های زیاد دیگری خورده می شود؟ برای مثال میلیونها انسان آسپرین را برای کمک به پیشگیری از حمله های قلبی می خورند! یک دکتر دلایل خوبی داشته که می گفته” خوردن دو آسپرین و خوابیدن من تا صبح“! در این مقاله، دکتر لوک هوفمن اثرات آسپرین را می شناساند.
شما در مورد فواید زیاد آسپرین و همچنین برخی دلایل منع خوردن این دارو را فرا می گیرید.شما همچنین می فهمید که چرا باید آن را آسپرین ”داروی شگفت انگیزی که شگفت انگیز عمل می کند“ نامید.
● آسپرین چه می کند؟
آسپرین ناراحتی ها را از طریق توقف سلولها با ساخت پروستاگلاندین ها بهبود می بخشد.
آیا می دانید آنزیم COX-۲ چیست؟ COX-۲ پروتئینی است که توسط سلولهای بدن ساخته می شود و کارش این است که شناورهای شیمیایی را اطراف سلولها می برد و پروستاگلاندین ها را دگرگون می کند.
COX-۲ را در بسیاری از بافت های معمولی می توان یافت، اما بیشتر در بافتهایی که از چند جا صدمه دیده باشند دیده می شود.
در نتیجه آسپرین به COX-۲ می چسبد و اجازه انجام فعالیت هایش را نمی دهد. آسپرین شبیه قفلی است که به دوچرخه تان می زنید؛ دوچرخه با قفل رویش حرکت نخواهد کرد و COX-۲ هم با آسپرین چسبیده به آن نمی تواند عمل کند.
بنابراین با خوردن آسپرین علت ناراحتی هایی مثل گرفتگی عضلات شکم یا استخوان آسیب دیده انگشت که باعث درد شده، از بین نمی رود، اما آسپرین کم کننده نشانه های دردی است که در اعصابتان بوجود آمده است.
یک سؤال معمول در مورد آسپرین و داروهای دیگر است که ” چگونه آسپرین محلی که درد می کند را می شناسد یا تشخیص می دهد؟ “ جواب اینکه محل آن را نمی شناسد! زمانی که آسپرین خورده می شود در معده یا دیگر راههای گوارشی، روده باریک و غدد بدن هضم می شود. سپس به جریان خون و بعد به تمام بدن می رود. با اینکه آسپرین در هر جایی از بدن وجود دارد، اما تنها در جاهایی که پروستاگلاندین ها تولید شده است یعنی همان نواحی آسیب دیده، عمل می کند.
شما ممکن است بپرسید ” هر چند ساعت آسپرین بخورم تا اثر آسپرین های خورده شده بخوبی حفظ شود؟ “
بدنتان در مورد غالب مواد شیمیایی از جمله آسپرین راههایی برای دفع آنها دارد. در این نمونه، کبد، معده و دیگر اندام هایتان آسپرین را تغییر می دهد به ... عجیب است! اسید سالیسیلاک! سپس این ماده شیمیایی به آرامی توسط کبد ریزتر می شود و همراه مواد شیمیایی دیگر روی اسید سالیسیلاک می چسبند. همین طور کلیه هاتان می تواند آن را به بیرون از خون برده و از طریق ادرارتان دفع کند. این مراحل تا دفع آسپرین ۴ تا ۶ ساعت طول می کشد. بنابراین شما نیاز دارید تا آسپرین دیگری بعد از ۶ساعت بخورید تا اثر آن حفظ شود.
نکته اینکه آسپرین به تمام جریان خون می رود و بدن پروستاگلاندین ها را به چند دلیل نیاز دارد.
پروستاگلاندین ها برای معده مفید هستند چون آنزیم دیگری به نام cox-۱ پروستاگلاندینی می سازد که به نظر می رسد جدار معده را مطلوب و محکم حفظ می کند. آسپرین از عملکرد cox-۱ جلوگیری می کند ( آسپرین بطور غیر انتخابی از تولید کافی بیشترین پروستاگلاندین ها جلوگیری می کند.) بنابراین جدار معده نازک شده و شیره گوارشی جدار معده را می سوزاند.
این محتمل ترین دلیلی است که چرا آسپرین و وابستگانش معده را ناراحت می کند (همان طور که هوفمن بیان کرده علی رغم اینکه آسپرین یک نوع اسید هم هست) .
همچنین cox-۲ در چند بافت دیگر مانند مغز وکلیه عمل می کند؛ مقادیر معمولی داروی آسپرین احتمالاً بر روی این نواحی اثر زیادی نمی گذارد.
در محلهای دیگری مانند خون پروستاگلاندین ها اعمالی را انجام می دهند که آسپرین مانع چنین اعمالی نیز می شود .
فواید آسپرین برای آقایان
در آقایانی كه بیش از ۵ سال قرص آسپرین مصرف می كنند، خطر ابتلا به سرطان پروستات كاهش پیدا می كند. اما در مورد خانم ها این چنین نیست و چنانچه ۱۰ سال متناوب هم قرص آسپرین مصرف كنند، با احتمال بروز سرطان هیچ ارتباطی نخواهد داشت.
بررسی ۴۰ هزار زن كه روزانه قرص آسپرین بچه مصرف می كردند و در مقابل زنان دیگری كه قرص های مصنوعی و ساختگی مصرف می كردند نشان داد این قرص ها هیچ اثری بر روی جلوگیری از سرطان سینه، غدد لنفاوی و دیگر سرطان ها ندارد.
اما مطالعه ۷۰/۱۴۴ مردی كه روزانه قرص آسپرین بچه، یا ایبوپروفن هایی مثل درویل و موترین مصرف می كردند نشان داد آقایانی كه به طور استاندارد روزانه ۳۲۵ میلی گرم از این دارو ها به مدت ۵ سال مصرف كرده اند ۱۸ درصد كمتر از بقیه به سرطان پروستات مبتلا شده اند.
آسپرین هایی به شكل گیلاس!!
بر اساس بسیاری از تحقیقات و مطالعات (یعنی قضیه بسیار جدی و علمی است!) روشن شده كه مصرف روزانه یك عدد آسپرین از خطر حمله های قلبی، سرطان كولون و سكته مغزی به میزان محسوسی می كاهد، اما این دارو نباید بدون تجویز پزشك مصرف شود، در ضمن استفاده از سیر تازه نیز برای افرادی كه از این دارو استفاده می كنند، زیان آور است.
آسپرین حاوی املاح سالیسیلات بوده و از طرفی سالیسیلات های موجود در دارو باعث بروز هایپوگلیسمی (افت قند خون) می شوند به همین دلیل در بیماران دیابتی در صورت مصرف این داروها باید احتیاط شود.
با توجه به فواید آسپرین، بحثی كه مطرح می شود این است كه اگر غذاهایی وجود داشته كه ماده موثره آسپرین را داشته باشند-یعنی املاح سالیسیلات در آنها وجود داشته باشد- آیا قادر به ایجاد همان تاثیرات هستند؟
با اجازه بزرگترها، جواب مثبت است (به مباركی!) این بحث می تواند موضوع یك سلسله تحقیقات جدید باشد (ایجاد شغل!)
حالا نوبت به ذكر منابع حاوی ماده سالیسیلات است، این منابع عبارتند از: گیلاس، پودر كاری، خرمای خشك، ریشه شیرین بیان، فلفل دلمه، آلو، تمشك، خیار ترشی كه از خیارهای ریز جوان درست شده باشد (یا خیارهای پیری كه دل جوانی دارند!).
نكته قابل توجه اینكه در اشخاص حساس به آسپرین استفاده درازمدت از این مواد غذایی بدون ایجاد حساسیت همان فواید آسپرین را خواهد داشت. میوه ها سرشار از املاح سالیسیلات به اضافه ویتامین C هستند، از طرفی مصرف این منابع به دلیل همراه بودن با ویتامین C منجر به كاهش دفع سالیسیلات ها نیز خواهد شد.از دیگر فواید املاح سالیسیلات می توان به: رقیق كردن خون، ضد التهاب بودن و دردكشی اشاره كرد، بنابراین به محض احساس سردرد از انواع میوه ها استفاده كنید، زیرا سرشار از املاح سالیسیلات هستند.همین!!
متعه؛ درمان سرطان با آسپرین!
تشویق ازدواج موقت و ترویج آن بین جوانان، دمدستترین راه حلی است كه برای به تاخیر انداختن فوران ناهنجاریهای ناشی از نبود امكان اشتغال، بحران مسكن، گرانی، تورم و دیگر عواملی كه امكان ازدواج را از میلیونها پسر و دختر گرفته، انتخاب شده است.
ظر آقای وزیر كشور برای گسترش ازدواجهای موقت بین جوانان كه رگههایی از آمریت هم در آن حس میشد، بحثهای گسترده و همراه با چالشهای شدیدی را برانگیخت.
در این میان، مقالههای آقای سعید دهقان و عباس عبدی و بیانیه شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان در روزنامه «هممیهن» بیش از دیگر نوشتهها و بیانیهها در خور توجه بود اما در همین سه مورد نیز به ریشه موضوع توجهی بایسته نشده بود.
آقای عبدی از عدم اراده لازم برای تفكیك «موضوع و نیاز جنسی از یك سو و نیز منظر فقهی و اجتماعی از سوی دیگر» بحث كرده بود.
شورای فرهنگیـ اجتماعی زنان در مورد تضییع حقوق زنان و كودكان حاصل از این ازدواجها و پیامدهای آن بر خانوادهها، نكاتی را ـ كه البته قابل رد كردن نیست ـ یادآور شده بود اما مقاله آقای سعید دهقان برای عدهای این سوءتفاهم را ایجاد كرد كه ایشان طرفدار ازدواج موقت جوانان است، حال آنكه در آن نوشتار حقوقی كه جنبههای شرعی موضوع نیز در آن لحاظ شده بود، نویسنده به مقتضای موضوع، جنبههایی را واگویه كرده است تا نشان دهد ازدواج موقت از جنبههای شرعی و قانونی چه وضعیتی دارد.
نمیدانم... شاید هدف آقای دهقان از نگاشتن مقاله مورد بحث با آن سبك و سیاق، پایان دادن به مجادلههای تكراری بوده است وگرنه وی متغییرهای ۲۶ گانهای را كه موجب تاخیر در ازدواج جوانان شده، بر نمیشمرد و مقالهاش را با این جمله به پایان نمیرساند:
«... معلوم نیست تا كی قرار است تعارف پیشه كنیم، چشم به واقعیتها ببندیم و در پیله سلیقههای شخصی و اغراض گروهی و جنسیتی خود، برای غیر خود نسخه بپیچیم؟!
▪ این كدام واقعیتهاست كه بر آنها چشم بستهایم؟
یكی از واقعیتها میتواند این باشد كه نفی یكباره متعه، گروهی را كه میتوانند با استفاده از آن، كار غیرحلال نكنند به وادی معصیت بكشاند اما بزرگترین و تلخترین واقعیت این است كه متعه را پاسخ درخوری برای انبوه مشكلاتی بدانیم كه گریبان نسل جوان ما را گرفته است و در ضمن از پیامدهای ترویج ازدواج موقت (ولو با احكام آمرانه) غفلت كنیم.
از میانه دهه ۶۰ و در سالهای پایانی جنگ تحمیلی، مشخص بود كه سالهایی بحرانی را پیشرو داریم و باید برای انبوه كودكانی كه حاصل زاد و ولد بیرویه سالهای نخست انقلاب بودند و چند سالی بعد به جوانانی جویای كار، همسر و مسكن تبدیل میشدند، برنامهریزی كنیم.
دولتمردان خود به این امر معترف بودند، اما برنامهای نریختند و كاری نكردند كه پیامدهای شرایطی كه پیش رو بود، تا بدین حد بحرانآفرین باشد.
اكنون اگر از ترغیب جوانان به رو آوردن به ازدواج موقت سخن گفته میشود، این سخن را باید نشانهای از آگاهی یافتن مدیران كشور در مورد ناتوانی جوانان از تشكیل خانواده و فسادهایی كه مجرد ماندن پسران و دختران جوانتر و پسرها و دخترهای مسنتر در پی دارد، ارزیابی كرد.
اما با فرض اینكه ترغیب جوانان به ازدواج موقت جواب بدهد، چه وضعی پیش خواهد آمد؟
میگیریم یك پسر جوان آنقدر توانایی دارد كه مخارج ازدواج موقت و مهریهای را كه آقای دهقان در مقاله خود با ذكر آیه ۲۴ سوره نسا الزامی بودن آن را ثابت كرده، بپردازد.
در چنین حالتی هم با این پرسشها روبهرو هستیم:
ـ این زوج موقت در كجا و چگونه زندگی خواهند كرد؟
ـ جوان بیكار مخارج همسر موقت خود را از كدام محل تامین میكند؟
ـ اگر این ازدواج موقت به تولد فرزندی منجر شد، نگهداری و پرورش او با كیست؟ (به موضوع ارث بردن كاری ندارم!)
ـ در پایان این ازدواج، این دختر (كه دیگر دختر نیست) و آن پسر (كه هنوز نیازهای جنسی او فعال است) چه میكنند. تكرار ازدواج موقت؟ یا مجرد ماندن و به سمت گناه و معصیت رفتن؟ اگر حالت اول امكانپذیر باشد، دیگر ازدواج موقت لزومی ندارد و اگر حالت دوم پیش آید، فقط معصیت كردن را برای آنهایی كه استعداد آن را دارند، به تاخیر انداختهایم!
▪ اینكه پسر و دختری كه تن به ازدواج موقت دادهاند دچار چه عارضههای روانی خواهند شد، بماند برای بعد. اما اگر راهحل پیشنهادی آقای وزیر كشور شدنی باشد ـ كه به یكصد و یك هزار دلیل، شدنی نیست، ۱۵-۱۰ سال دیگر جامعه ما چه وضعیتی خواهد داشت؟
ما هنوز هم یك جامعه سنتی با باورهای ویژه خود هستیم و حتی همان جوانهایی كه از دیدگاه ما هنجارشكن هستند، در ژرفای ضمیر ناخودآگاه خویش این باورها و سنتها را محفوظ نگه داشتهاند لذا برخلاف پندار كسانی كه نسل جدید را ناآشنا با سنتها و هنجارشكن میدانند، اگر با وجود چند میلیون جوان محروم از ازدواج و تشكیل خانواده، هنوز سنگ روی سنگ بند است، این وضع را مدیون همین فرهنگ سنتی هستیم.
اگر پدیده ازدواج موقت فراگیر شود، این سنتها در هم خواهد ریخت، نهاد خانواده موجودیت و موضوعیت تازهای خواهد یافت و ۱۵-۱۰ سال دیگر، شرایطی نامعلوم ـ اما بیشك نامطلوبـ بر جامعه ما حاكمیت خواهد یافت. اینها فقط بخشی از واقعیتهایی هستند كه با آنها روبهرو هستیم و روبهرو خواهیم شد.
● جمعبندی
تشویق ازدواج موقت و ترویج آن بین جوانان، دمدستترین راه حلی است كه برای به تاخیر انداختن فوران ناهنجاریهای ناشی از نبود امكان اشتغال، بحران مسكن، گرانی، تورم و دیگر عواملی كه امكان ازدواج را از میلیونها پسر و دختر گرفته، انتخاب شده است.
اگر این كار عملی هم باشد ـ كه نیست ـ تنها یك نیاز جوانان، یعنی ارضای تمایل جنسی بدون ارتكاب گناه را برآورده میكند.
دیگر نیازها و آرزوهای آنان برآورده نشده و بیپاسخ باقی خواهد ماند و از بطن همین نیازها و آرزوها، بحرانهایی سر بر میآورد كه به مانند سرطانی پیشرفته، موجودیت جامعه را تهدید میكند. دلبستن به كارآمدی ترویج ازدواج موقت برای مهار بحرانهای اجتماعی به مانند آن است كه با خوراندن آسپرین به فردی كه سرطان پیشرفته دارد، به شفای او امیدوار باشیم!
ظر آقای وزیر كشور برای گسترش ازدواجهای موقت بین جوانان كه رگههایی از آمریت هم در آن حس میشد، بحثهای گسترده و همراه با چالشهای شدیدی را برانگیخت.
در این میان، مقالههای آقای سعید دهقان و عباس عبدی و بیانیه شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان در روزنامه «هممیهن» بیش از دیگر نوشتهها و بیانیهها در خور توجه بود اما در همین سه مورد نیز به ریشه موضوع توجهی بایسته نشده بود.
آقای عبدی از عدم اراده لازم برای تفكیك «موضوع و نیاز جنسی از یك سو و نیز منظر فقهی و اجتماعی از سوی دیگر» بحث كرده بود.
شورای فرهنگیـ اجتماعی زنان در مورد تضییع حقوق زنان و كودكان حاصل از این ازدواجها و پیامدهای آن بر خانوادهها، نكاتی را ـ كه البته قابل رد كردن نیست ـ یادآور شده بود اما مقاله آقای سعید دهقان برای عدهای این سوءتفاهم را ایجاد كرد كه ایشان طرفدار ازدواج موقت جوانان است، حال آنكه در آن نوشتار حقوقی كه جنبههای شرعی موضوع نیز در آن لحاظ شده بود، نویسنده به مقتضای موضوع، جنبههایی را واگویه كرده است تا نشان دهد ازدواج موقت از جنبههای شرعی و قانونی چه وضعیتی دارد.
نمیدانم... شاید هدف آقای دهقان از نگاشتن مقاله مورد بحث با آن سبك و سیاق، پایان دادن به مجادلههای تكراری بوده است وگرنه وی متغییرهای ۲۶ گانهای را كه موجب تاخیر در ازدواج جوانان شده، بر نمیشمرد و مقالهاش را با این جمله به پایان نمیرساند:
«... معلوم نیست تا كی قرار است تعارف پیشه كنیم، چشم به واقعیتها ببندیم و در پیله سلیقههای شخصی و اغراض گروهی و جنسیتی خود، برای غیر خود نسخه بپیچیم؟!
▪ این كدام واقعیتهاست كه بر آنها چشم بستهایم؟
یكی از واقعیتها میتواند این باشد كه نفی یكباره متعه، گروهی را كه میتوانند با استفاده از آن، كار غیرحلال نكنند به وادی معصیت بكشاند اما بزرگترین و تلخترین واقعیت این است كه متعه را پاسخ درخوری برای انبوه مشكلاتی بدانیم كه گریبان نسل جوان ما را گرفته است و در ضمن از پیامدهای ترویج ازدواج موقت (ولو با احكام آمرانه) غفلت كنیم.
از میانه دهه ۶۰ و در سالهای پایانی جنگ تحمیلی، مشخص بود كه سالهایی بحرانی را پیشرو داریم و باید برای انبوه كودكانی كه حاصل زاد و ولد بیرویه سالهای نخست انقلاب بودند و چند سالی بعد به جوانانی جویای كار، همسر و مسكن تبدیل میشدند، برنامهریزی كنیم.
دولتمردان خود به این امر معترف بودند، اما برنامهای نریختند و كاری نكردند كه پیامدهای شرایطی كه پیش رو بود، تا بدین حد بحرانآفرین باشد.
اكنون اگر از ترغیب جوانان به رو آوردن به ازدواج موقت سخن گفته میشود، این سخن را باید نشانهای از آگاهی یافتن مدیران كشور در مورد ناتوانی جوانان از تشكیل خانواده و فسادهایی كه مجرد ماندن پسران و دختران جوانتر و پسرها و دخترهای مسنتر در پی دارد، ارزیابی كرد.
اما با فرض اینكه ترغیب جوانان به ازدواج موقت جواب بدهد، چه وضعی پیش خواهد آمد؟
میگیریم یك پسر جوان آنقدر توانایی دارد كه مخارج ازدواج موقت و مهریهای را كه آقای دهقان در مقاله خود با ذكر آیه ۲۴ سوره نسا الزامی بودن آن را ثابت كرده، بپردازد.
در چنین حالتی هم با این پرسشها روبهرو هستیم:
ـ این زوج موقت در كجا و چگونه زندگی خواهند كرد؟
ـ جوان بیكار مخارج همسر موقت خود را از كدام محل تامین میكند؟
ـ اگر این ازدواج موقت به تولد فرزندی منجر شد، نگهداری و پرورش او با كیست؟ (به موضوع ارث بردن كاری ندارم!)
ـ در پایان این ازدواج، این دختر (كه دیگر دختر نیست) و آن پسر (كه هنوز نیازهای جنسی او فعال است) چه میكنند. تكرار ازدواج موقت؟ یا مجرد ماندن و به سمت گناه و معصیت رفتن؟ اگر حالت اول امكانپذیر باشد، دیگر ازدواج موقت لزومی ندارد و اگر حالت دوم پیش آید، فقط معصیت كردن را برای آنهایی كه استعداد آن را دارند، به تاخیر انداختهایم!
▪ اینكه پسر و دختری كه تن به ازدواج موقت دادهاند دچار چه عارضههای روانی خواهند شد، بماند برای بعد. اما اگر راهحل پیشنهادی آقای وزیر كشور شدنی باشد ـ كه به یكصد و یك هزار دلیل، شدنی نیست، ۱۵-۱۰ سال دیگر جامعه ما چه وضعیتی خواهد داشت؟
ما هنوز هم یك جامعه سنتی با باورهای ویژه خود هستیم و حتی همان جوانهایی كه از دیدگاه ما هنجارشكن هستند، در ژرفای ضمیر ناخودآگاه خویش این باورها و سنتها را محفوظ نگه داشتهاند لذا برخلاف پندار كسانی كه نسل جدید را ناآشنا با سنتها و هنجارشكن میدانند، اگر با وجود چند میلیون جوان محروم از ازدواج و تشكیل خانواده، هنوز سنگ روی سنگ بند است، این وضع را مدیون همین فرهنگ سنتی هستیم.
اگر پدیده ازدواج موقت فراگیر شود، این سنتها در هم خواهد ریخت، نهاد خانواده موجودیت و موضوعیت تازهای خواهد یافت و ۱۵-۱۰ سال دیگر، شرایطی نامعلوم ـ اما بیشك نامطلوبـ بر جامعه ما حاكمیت خواهد یافت. اینها فقط بخشی از واقعیتهایی هستند كه با آنها روبهرو هستیم و روبهرو خواهیم شد.
● جمعبندی
تشویق ازدواج موقت و ترویج آن بین جوانان، دمدستترین راه حلی است كه برای به تاخیر انداختن فوران ناهنجاریهای ناشی از نبود امكان اشتغال، بحران مسكن، گرانی، تورم و دیگر عواملی كه امكان ازدواج را از میلیونها پسر و دختر گرفته، انتخاب شده است.
اگر این كار عملی هم باشد ـ كه نیست ـ تنها یك نیاز جوانان، یعنی ارضای تمایل جنسی بدون ارتكاب گناه را برآورده میكند.
دیگر نیازها و آرزوهای آنان برآورده نشده و بیپاسخ باقی خواهد ماند و از بطن همین نیازها و آرزوها، بحرانهایی سر بر میآورد كه به مانند سرطانی پیشرفته، موجودیت جامعه را تهدید میكند. دلبستن به كارآمدی ترویج ازدواج موقت برای مهار بحرانهای اجتماعی به مانند آن است كه با خوراندن آسپرین به فردی كه سرطان پیشرفته دارد، به شفای او امیدوار باشیم!
کاربرد بیوتکنولوژی در زمینة علوم پزشکی و دارویی،موضوعات بسیار گستردهای مانند ابداعروشهای کاملاً جدید برای "تشخیص مولکولی مکانیسمهای بیماریزایی و گشایش سرفصل جدیدی به نام پزشکیمولکولی"، "امکان تشخیص پیش از تولد بیماریها و پس از آن"، "ژندرمانی و کنارگذاشتن (نسبی) برخورد معلولی با بیمار و بیماری"، "تولید داروها و واکسنهاینوترکیب و جدید"، "ساخت کیتهای تشخیصی"، "ایجاد میکروارگانیسمهای دستکاری شدهبرای کاربردهای خاص"، "تولید پادتنهای تکدودمانی (منوکلونال)" و غیره را در برمیگیرد.
امروزه برای تشخیصهای دقیق، پیشگیری، درمان اساسی بیماریها و درواقع سلامت و بهداشت جوامع ظاهراً راه دیگری جز پزشکی مولکولی بهنظر نمیرسد. جدولشماره 1، برخی از مزایای کاربرد روشهای تشخیص مولکولی را که به مدد مهندسی
ژنتیک وبیوتکنولوژی در خدمت بهداشت بشر قرار گرفتهاند نشان میدهد: در ادامه،به چند نمونه از دستاوردهای مهم مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی مولکولی در علوم پزشکی،که تحولات بسیار بزرگی را در عرصههای مختلف زندگی بشر بوجود آورده یا خواهد آورد،اشاره میشود:
1-1- ژن درمانی(Gene Therapy)
بسیاری از صاحبنظراناز سدة حاضر بهعنوان سدة مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژیمولکولی یاد میکنند. بهاعتقاد بسیاری از دانشمندان، تولد ژندرمانی در اوایل دهه 1990، یک رخداد بزرگ وانقلابی بود که چشمانداز جدیدی را در عرصه پزشکی مولکولی ایجاد کرد؛ زیرا براینخستین بار در تاریخ علوم زیستی، کاربرد روشها و فنون بسیار حساس و جدید جهتانتقال ژنهای سالم به درون سلولهای بدن و تصحیح و درمان ژنهای جهشیافته ومعیوب، پنجرهای نو به سوی مبارزه جدی، اساسی و علّی (نه معلولی و در سطحفرآوردههای ژنی) با بسیاری از بیماریها گشوده است. ژندرمانی، در واقع انتقالمواد ژنتیکی به درون سلولهای یک موجود برای مقاصد درمانی میباشد که به روشهایمتفاوت و متنوع (فیزیکی، شیمیایی و زیستی) صورت میگیرد. کشف بسیاری ازژنهای بیماریزای مهم در آینده نزدیک، کاربرد روشهای متنوع و بیسابقهغربالسازی ژنتیکی و پیشگوییهای بسیار دقیق پیرامون تعیین سرنوشت جنین از نظربیماریهای ژنتیک پیش و پس از تولد، از دیگر قابلیتهای مهندسی ژنتیک و ژندرمانیاست. پژوهشگران با انجام تحقیقات گسترده بر بسیاری از محدودیتهای موجود در زمینهژندرمانی فائق آمدهاند. همچنین در زمینه هدفگیری بسیار اختصاصی سلول و انتقال ژنیا DNAی برهنه به درون آن- به عنوان دارو- پیشرفتهای چشمگیری حاصل شده است.
علیرغم اینکه در حال حاضر ژندرمانی، روشی پرهزینه بوده و به فنون پیشرفتهو تخصصی نیاز دارد، اما بهزودی از این روش در مورد طیف بسیار وسیعی از بیماریهااستفاده خواهد شد. همچنین شواهد فزآینده و امیدبخشی وجود دارد که استفاده ازروشهای پزشکی مولکولی، در آیندهای نه چندان دور و در مقایسه با وضع کنونی، صدهابار هزینههای درمانی را نیز کاهش خواهد داد.
1-2- طرح بینالمللی ژنوم انسان (IHGP)
پروژهبینالمللی ژنوم انسان، یکی از مهمترین و عظیمترین طرحهای تحقیقاتیزیستشناسی عصر حاضر است کهبا رمزگشایی از ژنوم انسان، گرههای بیشماری را گشوده و قلههای متعددی را فتحکرده است. این طرح که انجام آن، مولود پیشرفتها و اطلاعات جدید محققان در عرصهمهندسی ژنتیک است، در آیندهای نزدیک، تحولات عمیق و غیرهمنتظرهای را در علومپزشکی بهوجود خواهد آورد. طرح بینالمللی ژنوم انسان را میتوان نقطه عطفی درتاریخ علوم زیستی بهویژه مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی مولکولی به حساب آورد. درجداول 2 و 3، خلاصه شماری از اطلاعات مهم درباره این طرح ارایه شده است :
1-3- شناسایی مکانیسمهای مولکولی پیدایش سرطان
امروزه از رهگذر بهکارگیری مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی مولکولی، این پرسشکه سرطان چگونه ایجاد میشود؟، دیگر جزء اسرار ناشناخته علمی به حساب نمیآید. درخلال دو دهة اخیر، پژوهشگران با استفاده از روشهای مولکولی و نتایج حاصل ازمطالعاتی مانند طرح رمزگشایی از ژنوم انسان، به پیشرفتهای خیرهکنندهای درشناسایی علل و مراحل مولکولی پیدایش سرطان دست یافتهاند که در آینده نزدیک، بهروشهای انقلابی در مسیر درمان آن منجر خواهد شد. با آنکه هنوز هیچکس قادر نیستزمان دقیق غلبه کامل بر سرطان را پیشگویی کند، اما چشمانداز آن بسیار نویدبخشاست.
در این راستا، تلاشهای گستردهای برای درمان سرطان با استفاده ازروشهای ژندرمانی(مانند انتقال ژنهای بازدارندة سرطان به درون سلولها) به طورفزایندهای در حال افزایش است. مهار ژنهایی که بیشتر از اندازه طبیعی تکثیر یابیان شدهاند (مانند آنکوژنهای فعالشده) و جایگزینی یک ژن ناقص یا حذفشده از جملهراهبردهای این روش درمانی به حساب میآیند. اخیراً پژوهشگران امریکایی نوعیویروس "هوشمند" را طراحی کردهاند که بتواند در درون سلولهای سرطانی، تکثیر شده وتمام سلولهای بدخیم را در بدن از بین ببرد، اما به سلولهای سالم آسیبی نرساند. نتایج به دست آمده از این شیوة جدید، روی موشهای الگو موفقیتآمیز بوده و توانستهاست حدود 60 درصد از سلولهای سرطانی را نابود سازد. شماری از شرکتهایدارویی جهان نیز با تکیه بر فرآیندها و قابلیتهای بیوتکنولوژی مولکولی، بر رویطراحی داروها و عوامل درمانی مناسب جهت توقف ماشین تکثیر بیرویه سلولی (سرطان) فعالیت میکنند. بیشک انجام این پژوهشها، که در آیندهای نزدیک به نتایجمفیدی برای درمان شماری از سرطانهای انسانی منجر خواهد شد، بدون بکارگیری اصول وفنون مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی میسر نمیبود.
1-4- شبیهسازی (Cloning)
از دیگر موضوعات بسیار مهمروز در زمینه مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی مولکولی، که ارتباط تنگاتنگی با علومپزشکی داشته و احتمالاً در آینده منشأ تحولات بزرگی در این زمینه خواهد بود، بحثکلونسازی (همانندسازی یا شبیهسازی) یا تکثیر غیرجنسی سلولها است؛ که طی آن باهمانندسازی از روی سلول بالغ یک موجود زنده، نسخهای مشابه موجود اولیه ساختهمیشود. شایان ذکر است که نخستین موفقیت انسان در کلونسازی یک پستانداربالغ (گوسفند دالی) در سال 1996 توسط یان ویلموت انگلیسی و همکاران وی در مؤسسهراسلین (ادینبر، اسکاتلند) با انتقال هستة یک سلول سوماتیک (غیرجنسی) بهدرونسیتوپلاسم یک اووسیت (سلول جنسی ماده) که هستهاش خارج شده بود، به دست آمد. به طور کلی، محققان علم ژنتیک و بیوتکنولوژیستهای مولکولی اعتقاد دارند کهتلاشهایآنها در اینزمینه، میتواند به کاربردهای بسیار ارزشمندی در زمینههای پزشکی، کشاورزی و مانندآنها منجر شود. البته علیرغم بحثهای بسیار جدی که در مورد سوءاستفادههای احتمالی از مقوله شبیهسازی و عواقب زیستی و اخلاقی آن در دنیا وجوددارد، خوشبختانه اعتقاد اکثریت قابل توجهی از صاحبنظران امر که با درک مسئولیتخطیر انسانی خود، به پژوهشهای متنوع و گسترده مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی در عرصهپزشکی مولکولی مشغولند، این است که تحقیقات مذکور باید تنها برای مقاصد پیشگیری،تشخیص و درمان اساسی بیماریها به کار رفته شود.
2- بیوتکنولوژی مولکولی و صنعت
در سالهای اخیر،بیوتکنولوژی مولکولی در صنایع گوناگون جایگاه منحصر به فردی پیدا کرده است. امروزهدر برخی از معادن دنیا، استخراج و بازیافت کانیهای پرارزشی مانند طلا، نقره، مس واورانیوم به کمک میکروارگانیسمها و با روشهای زیستی (Bioleaching) صورت میگیرد. تولید صنعتی بسیاری از اسیدهای آلی مانند اسید سیتریک، اسید استیک و اسید لاکتیک وهمچنین تولید روغنهایی با ترکیبات اسیدهای چرب ویژه که دارای ارزش بالایی در صنایعغذایی و مواد پاککننده هستند، از دیگر زمینههای حضور فعال بیوتکنولوژی در صنعتاست. علاوه بر این، به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، یکی از عرصههای بسیارحیاتی بیوتکنولوژی،در "صنایع آنزیمی" است؛ چراکه به جرأت میتوان ادعا کرد بدون استفاده از فرآیندهایبیوتکنولوژیک و طراحی سویههای میکروبی مهندسی ژنتیک شده، پیشرفتهای بزرگ بشر درزمینه تولید انبوه آنزیمها و بیوکاتالیستهای بسیار با ارزش و متنوع که بهعنوانمواد مادر در صنایع گوناگون غذایی، شیمیایی، سلولزی، نفت، تولید شویندهها و غیرهبه کار میروند، تقریباً غیرممکن و دور از دسترس بود. تولید پلاستیکهایقابل تجزیه (Green Plastics)، تولید انرژیهای تجدیدپذیر با استفاده از بیومس (Biomass)، طراحی و تولید ساختارهای نانومتری (Nanostructures) جدید مثلبیوترانزیستورها، بیوچیپها و پلیمرهای پروتئینی با استفاده از روشهای مهندسیپروتئین، بکارگیری روشهای بیوتکنولوژی در افزایش بازیافت و سولفورزدایی نفت خام وپاکسازی آلودگیهای زیستمحیطی به کمک فرآیندهای زیستی، از دیگر عرصههای نوین و باارزش بیوتکنولوژی در صنعت و محیط زیست به شمار میروند.
ساخت 4 داروی بیوتکنولوژی در ایران / صرف300 میلیارد دلار برای خرید داروهای بیوتکنولوژی در 5 سال آینده
خوشبختانه ایران در دهه اخیر پیشرفت های چشمگیری در این زمینه داشته است و و در حوزه بیوتکنولوژی حداقل 4 داروی بیوتکنولوژی ساخته است، در حالیکه کل داروهای بیوتکنولوژی در دنیا 35 تا 40 مورد بیشتر نیست.
دکتر سید محسن نایب پور در گقتگو با خبرنگار مهر در خصوص تأثیر فناوریهای نویندر عرصه سلامت اضافه کرد: خوشبختانه علوم جدیددر کشور ما پیشرفت زیادی داشته استاماهنوز در آغاز راه قرار داریم، البتهچندان عقب نیستیمزیرا این علوم به عنوانعلوم جدید در دنیا مطرح هستند ومی توان بابرنامه ریزی منسجم حداقل در دهه آیندهاختلاف زمانی خود را با دنیا کم کنیم.
مجری طرح تولید فرآورده های دارویی بیوتکنولوژی مرکز رشد واحدهای فناوری دانشگاهعلوم پزشکی تهران یاد آور شد: کشور مادر زمینه بیوتکنولوژیاقدامات بسیارخوبیانجام داده وبا استفاده از علوم مهندسی ژنتیک درتهیه داروهای بسیار پیشرفته،حرکت مثبت و رو به جلویی داشته است.کاربرد این داروها در زمینه درمان انواعسرطانها و بیماری هایی که کمبود برخی هورمون ها در آن نقش دارند و چاره ای جز تهیهداروهای بیوتکنولوژی در آنوجود ندارد، است.
وی افزود: هم اکنون استفاده ازبیوتکنولوژی ومهندسی ژنتیک برای ساختداروهایموثر و تخصصی در اختیار چند کشوراز جملهآمریکا، چند کشور اروپایی و ژاپناست واین امرنشان می دهد که این کشورها این علم را به عنوان یک حربه در اختیاردارند و اگر کشورهای دیگر به این دانش دست پیدا نکنند در آیندهبه آنهاوابسته میشوند.کشورهایی نظیر ما که نفت خیز هستند هم مجبور می شوند کهثروت خودرا برایخریداری اینفرآورده های بیوتکنولوژی از دست بدهند.
نایب پور خاطرنشان کرد: در حال حاضرحدود 700 تا 800 میلیارد دلارصرف درمانداروییو از آن میان70 تا 100 میلیارد دلارصرف روش های جدید دارویی می شود. بهاین عدد هر سال به مقدار 25 تا 30 درصداضافه می شود و در واقعدر 5 سال آینده 200 تا 300 میلیارد دلار هزینه خرید داروهای بیوتکنولوژی می شود.
وی تأکید کرد:در حالیکهداروهای بیوتکنولوژی برای درمان بیماری های صعب العلاجمفید است، کشور ما مجبور است که این روش ها را بکار گیرد.
نایب پورافزود: هم اکنون در کشور مابیماران و پزشکان داروهایی که با دانش بومیایرانی ساخته شده را مصرف و تجویز می کنند و این نشان دهنده مورد اطمینان بودن اینداروها است.
افزايش چربي خون از جمله بيماريهاي مزمن است كه به دليل اختلالات متابوليسمي ناشي از عوامل متعدد ايجاد ميشود. با اينكه داروهاي كاهندۀ چربي خون در دسترس هستند هنوز اين بيماري يكي از عوامل مهم در تشديد بيمـاريهـاي قلبي ـ عروقي در بيمـاران مبتلا به ديابت، فشار خون بالا و بيماران قلبي عروقي ميباشد.
عواملي مانند عدم رضايت بيماران از مصرف داروهاي رايج كاهندۀ چربي خون، بروز عوارض جانبي ناشي از مصرف بيش از حد و طولاني اين داروها، بيماريهاي ناشي از افزايش چربي خون و هزينههاي تحميلي بر بيماران موجب شده است كه تمايل به درمانهاي جايگزين و سنّـتي افزايش يابد.
مصرف گياهان داروئي و ميوهجات علاوه بر كاهش هزينههاي درمان نتايج رضايتبخشي در عوارض افزايش چربي خون بالا در بسياري از جوامع داشته است. بايد توجه داشت كه تمايل به مصرف گياهان داروئي كاهش دهندۀ چربي خون در اكثر جوامع حتي در كشورهاي پيشرفته نيز بطور گستردهاي عموميت يافته است.
مصرف اين گياهان بخصوص زماني كه درمانهاي رايج قادر به كنترل بيماري نباشند، چشمگير ميباشد (فصلنامۀ گياهان داروئي، حسن فلاح حسيني). رژيم غذايي و مصرف گياهان داروئي مؤثر بر چربي خون ميانگين كلسترول تام و تري گليسيريد (T.G) و ليپوپروتئين با دانسيتۀ كم (LDL) و نسبت كلسترول توتال و ليپوپروتئين با دانسيتۀ زياد (HDL) را نسبت به قبل از درمان كاهش داده و ميزان (HDL) را افزايش داده است (تحقيقات باليني باريج اسانس، دكتر طوبي كاظمي ـ دكتر حسين پناهي).
كلسترول چيست؟
كلسترول مادهاي است از جنس چربي كه در تمام سلولهاي بدن وجود دارد و در ساخت ديوارۀ سلولي و برخي هورمونها نقش مهمي ايفا ميكند. مولكولهـاي چربي پس از جذب از روده در سيستم گردش خـون توسـط كلستـرول حمـل ميشونـد. قسمت اعظــم كلستـرول در داخـل بـدن و توسـط كبـد ساخته ميشود و بقيـۀ آن بـا مصـرف غذاهـاي پُـر كلسترول و پُـر چرب وارد بـدن ميشـود (سـايت: www.tebyan.com).
بالا بودن كلسترول
بالا بودن سطح چربي خون ممكن است منجر به تصلّب شرائين و افزايش خطر سكتههاي قلبي شود. وجود چربي اشباع شدۀ بيش از اندازه در رژيم غذايي ممكن است عامل آن باشد اما ارثي بودن آن هم قابل انكار نيست. كلسترول براي بسياري از اعمال بدن لازم است و ذاتاً خطرناك نميباشد.
انواع كلسترول
1- كلسترول LDL (بد)
اين نوع كلسترول خاصيت چسبندگي دارد و به راحتي به جدار داخلي ديوارۀ رگها ميچسبد و باعث باريك شدن و در نهايت انسداد مجراي داخلي رگها ميگردد. از اين رو به كلسترول بد معروف است.
2- كلسترول VLDL (خوب)
اين نوع كلسترول مولكولهاي چربي را از كبد به ديگر قسمتهاي بدن حمل ميكند و بعد از انتقال چربي به بافتها، تبديل به كلسترول LDL ميگردد.
3- كلسترول HDL (خوب)
اين نوع كلسترول، كلسترولهاي LDL موجود در طول ديوارههاي رگها را پيدا كرده و به آنها ميچسبد و آنها را از جدارۀ رگها پاك ميكند و از باريك شدن و انسداد رگها جلوگيري مينمايد. به همين دليل به كلسترول خوب معروف است.
بطور كلي براي تشخيص بالا بودن چربي خون اندازهگيري دو نوع چربي خون يعني كلسترول و تري گليسيريد انجام ميشود (سـايت: www.tebyan.com).
افزايش كلسترول خون
افراد زيادي دچار مشكل بالا بودن كلسترول خون هستند. كلسترول مادۀ موم مانندي شبيه به چربي است كه توسط كبد ساخته ميشود و در تمامي سلولهاي بدن وجود دارد. بدن ما به كلسترول نياز دارد تا بتواند هورمونها و بعضي ويتامينها و نيز ديوارۀ سلولي را بسازد و وظايف مهم ديگري را انجام دهد.
قسمت عمدۀ چربي خون به صورت كلسترول ميباشد. گر چه مقادير محدود كلسترول براي بدن لازم است ليكن بالا بودن ميزان آن ميتواند موجب تصلّب شريانها و افزايش خطر حملۀ قلبي و سكتههاي قلبي و مغزي شود و هر چه جزء بيشتري از كلسترول خون از كلسترول(HDL) تشكيل شده باشد و ميزان كلسترول (LDL) آن كمتر باشد، خطر حملۀ قلبي كاهش خواهد يافت.
پژوهشگران طي بررسيهاي زياد متوجه شدهاند كه ميزان بالاي كلسترول خون هميشه خطرآفرين است و به ازاي هر 1% افزايش ميزان كلسترول خون، خطر حملۀ قلبي تقريباً 2% افزايش مييابد و به ازاي هر 1% كاهش كلسترول خون احتمال وقوع حملات قلبي 2% كم ميشود. به عنوان مثال اگر كلسترول خون فردي 20% كاهش يابد، احتمال خطر قلبي در وي 40% كم ميشود.
عموماً اگر ميزان كلسترول بدن شما كمتر از 200 ميليگرم در دسيليتر باشد، ميزان آن در حد خوبي است (پاياننامه، دكتر عليرضا آثاررخ، 6902 كلسترول).
1- اسيدهاي چرب اشباع شده
اسيد چرب بـا 2 كربن (2C)، اسيد استيك در چربيها يافت نميشود اما اولين اسيد چرب اسيد بوتريك( 4C) كه اولين بار در كره مشاهده گرديد. اسيدهاي چرب اشباع معمولاً داراي مولكولهاي فاقد شاخۀ جانبي هستند.
اسيد چرب اشباع با 8 كربن در حرارت معمولي مايع است كه در چربي شير يافت ميشود. با افزايش تعداد كربنها در ساختار اسيدهاي چرب اشباع شده بيش از 10 كربن به صورت جامد ميباشند. با افزايش تعداد كربنهاي اسيد چرب نقطۀ ذوب، وزن مولكولي و ويسكوزيته افزايش مييابد. اسيدهاي چرب كاپريك (10C)، ميرستيك (14C) و لوريك (12C) در چربيهاي نارگيل و روغن هستۀ نخل وجود دارد.
ميزان اسيدهاي چرب پالمتيك (16C) و استئاريك (18C) موجود در چربيها متفاوت ميباشند. بخصوص روغن پالم (نخل) سرشار از اسيد پالمتيك بوده اما بافت چربي حيواني (پيه) سرشار از اسيد استئاريك است.
2- اسيدهاي چرب اشباع نشده
اسيدهاي چرب اشباع نشده داراي يك، دو و يا سه گروه آليل ميباشند و به مقدار بيشتري نسبت به اسيدهاي چرب اشباع شده در ساختمان تري گليسيريد شركت ميكنند.
اسيدهاي چرب اشباع نشده براي اغلب حيوانات و انسانها ضروري هستند زيرا اسيدهاي چرب اشباع نشده در بدن آنها سنتز نميشوند لذا بايد اين اسيدهاي چرب در جيرۀ غذايي روزانۀ حيوان و انسان وجود داشته باشد.
بيشترين ميزان اسيدهاي چرب اشباع نشدۀ موجود در چربيها و روغنها را گروه (18C) تشكيل ميدهند. اين اسيدها با پيشوند امگا نشان داده ميشوند. مهمترين آنها اسيد اولئيك (1 : 18C) (امگا 9) با يك پيوند مضاعف، اسيد لينولئيك (2 : 18C) (امگا 6) با دو پيوند مضاعف جزء اسيدهاي چرب ضروري محسوب ميشوند زيرا بدن قادر به سنتز آن نيست و يا اسيدهاي چرب اشباع نشده با چند پيوند مضاعف اسيد لينولئيك (امگا 6) توسط گياهان سنتز ميشود و نقش تغذيهاي مهمي را به عنوان يك اسيد چرب ضروري به عهده دارد. جدول (1) درصد اسيدهاي چرب در تركيب با گليسرول را در بعضي از روغنها و چربيها نشان ميدهد.
جدول (1) ـ درصد اسيد چرب تركيب شدۀ موجود در روغنها و چربيها
روغن يا چربي
اسيد ميرستيك 0=14C
اسيد پالمتيك
0=16C
اسيد استئاريك
0=18C
اسيد اولئيك
1=18C
اسيد لينولئيك
2=14C
اسيدهايچرب اشباعنشدهچند پيوندي
كره
11
26
11
30
2
1
چربي
1
24
18
42
9
0
مارگارين
5
23
9
33
12
1
مارگارين(پليغيراشباع)
1
12
8
22
52
1
روغن ماهي
5
15
3
27
7
43
روغن زيتون
0
12
2
73
11
1
روغن پالم
1
40
4
45
9
0
روغن كلزا
0
0
1
24
15
10
روغن ذرت
0
12
2
31
53
2
روغن لوبياي سويا
0
10
4
14
53
7
روغن آفتابگردان
0
6
6
33
58
0
روغن گلرنگ
0
7
2
13
74
0
جدول (2) ـ منابع چربيهاي اشباع شده و اشباع نشدۀ چند پيوندي
بسياري از انواع مارگارين مخصوصاً مربوط به لوبياي سويا و دانۀ آفتابگردان
اسيدهاي چرب ضروري
اسيدهاي چرب اشباع نشدۀ چند پيوندي (PUFA)[1] در تغذيۀ انسان اهميّت ويژهاي دارند. چون بعضي از آنها براي بدن ضروري هستند زيرا بدن نميتواند آنها را بسازد و بنابراين بايد از طريق غذا تأمين شوند. مهمترين اسيدهاي چرب ضروري (EFA)[2] اسيد لينولئيك است كه به مقدار زياد در روغنهاي استخراج شده از دانههاي ذرت، لوبياي سويا و آفتابگردان يافت ميشود. اسيد آراشيدونيك را نيز اغلب به عنوان يك اسيد چرب ضروري ميشناسند هر چند اگر بطور قاطع صحبت شود واقعاً چنين نيست چون ميتواند در بدن از اسيد لينولئيك ساخته شود.
اهميّت اسيد لينولئيك در تغذيه
مهمترين اسيد چرب اشباع نشده از بُعد تغذيه اسيد لينولئيك (2 : 18C) ميباشد. چنانچه ذكر شد اين اسيد چرب در بدن سنتز نميشود لذا بايد توسط مواد غذايي تغذيه شود. كمبود اسيد لينولئيك در جيرۀ غذايي باعث بيماري تصلّب شرائين (انسداد عروق) در انسان ميشود كه نهايتاً منجر به سكتۀ قلبي خواهد شد. اين اسيد چرب اشباع نشده در سلامتي انسان نقش اساسي دارد كه عبارتند از:
1- ترميم بافتهاي مجروح
2- سلامتي پوست
3- در مكانيسم رشد و تكامل
4- سازندۀ پروستاگلاندين
بيوسنتز اسيد لينولئيك به پروستاگلاندين
اسيد لينولئيك تغذيه شده ميتواند در بدن انسان به پروستاگلاندين تبديل شود. نمودار (1) بيوسنتز اسيد لينولئيك به پروستاگلاندين را نشان ميدهد.
اسيد لينولئيك (امگا 6)
د ـ هموگامالينولئيك اسيد
اسيد آراشيدونيك
ايكزاپنتانيك اسيد
نمودار (1) ـ بيوسنتز اسيد لينولئيك به پروستاگلاندين
پروستاگلاندين ترمبوزكزان
پروستاگلاندين باعث سنتز ايكوزانوئيدها ميشود كه از لحاظ بيولوژيكي يك هورمون فعالكنندۀ بافتها ميباشد. ايكوزانوئيدها نقش اساسي در سنتز ترمبوژنازها، اريتروژنازها و تنظيم فشار خون دارد.
ايكوزانوئيدها ميتوانند از رسوب چربيها و تشكيل پلاكتها و يا به عبارتي از تصلّب شرائين جلوگيري نمايند. هر فرد ميتواند احتياج روزانۀ اسيد لينولئيك خود را با تغذيۀ روغنهاي گياهي مانند روغنهاي گلرنگ، آفتابگردان، سويا، پنبهدانه، بادام زميني و كلزا تأمين نمايد. جدول (3) ميزان اسيد لينولئيك موجود در روغنهاي گياهي، چربيهاي حيواني و روغن آبزيان بر حسب درصد را نشان ميدهد.
جدول (3) ـ ميزان اسيد لينولئيك موجود در روغنهاي گياهي و چربيهاي حيواني بر حسب درصد
روغنها
درصد
چربيها
درصد
روغن گلرنگ
75-80
چربي خوك
1-10
روغن آفتابگردان
65-75
چربي گاو
1-2
روغن سويا
55-65
چربي گوسفند
2-5
روغن پنبهدانه
42-48
چربي مرغ
10-20
روغن ذرت
40-55
كره
5/0-3
روغن كلزا
20-18
روغن وال
1-5
روغن بادام زميني
15-20
روغن ماهي هرينگ
2-5
روغن پالم
8-12
روغن زيتون
6-10
روغن نارگيل
1-3
روغن هستۀ نخل
1-2
ميزان مناسب كلسترول خون چقدر است؟
اگر كلسترول خون شخصي كمتر از 200 ميليگرم در دسيليتر خون باشد نشانۀ بسيار خوبي براي سلامتي يك قلب سالم است اما اگر كلسترول خون بين 200 تا 239 ميليگرم در دسيليتر خون باشد شخص در معرض خطر بالا رفتن كلسترول و خطر ابتلا به حملۀ قلبي قرار دارد و زماني كه كلسترول خون بالاتر از 240 ميليگرم در دسيليتر خون باشد خطر حملۀ قلبي را بايد جدي گرفته و حتماً ميزان آن را بوسيلۀ دارو و رژيم غذايي و يا هر دو كاهش داد.
اگر فردي همراه با كلسترول بالا مبتلا به فشار خون بالا نيز باشد احتمال خطر حملۀ قلبي به 6 برابر ميرسد و اگر اين فرد سيگاري هم باشد احتمال خطر به 20 برابر يا بيشتر خواهد رسيد.
روشهاي عمدۀ كاهش چربي خون (كلسترول) و كنترل آن
حتيالامكان از مصرف چربيهاي مضر كاسته شود و به جاي آن مقدار محدودي از چربيهاي مفيد مصرف شود.
چربيهاي مضر عبارتند از: چربيهاي حيواني كه در گوشت مرغ و گوشت قرمز وجود دارند، چربيهاي موجود در لبنيات، كره، روغن نباتي جامد، روغن نارگيل و روغن هستۀ نخل.
چربيهاي مفيد عبارتند از: روغن زيتون، روغن آفتابگردان، روغن سويا، روغن ذرت، چربي موجود در گردو و فندق، ماهيهاي چرب و چربيهايي كه در دماي محيط مايعند (درمان بيماريها به كمك داروهاي گياهي، مهندس ميرزا قاسمي).
مواد غذايي غير مجاز براي افراد داراي كلسترول بالا
غذاهاي سرخ شده ـ لبنيات پُر چرب ـ غذاهاي آماده مانند سوسيس، كالباس و پيتزا ـ چربيهاي اشباع شده مانند روغنهاي حيواني و گياهي جامد و كره ـ امعاء و احشاء حيواني مانند دل، جگر، قلوه، سيرابي و مغز ـ ميگو و گوشتهاي پر چرب (حتيالامكان بايد چربيهاي قابل رؤيت جدا شوند) ـ دسرهاي چرب ـ انواع كلوچه، كيك، شيرينها مخصوصاً شيريني تر ـ روغن نارگيل ـ سسهاي سالاد ـ انواع شكلات، چيپس و پفك ـ زردۀ تخممرغ هم محدود به 3-2 عدد در هفته ميشود.
تأثير رژيم غذايي در كاهش كلسترول خون
با ايجاد تغيير در نوع غذاها ميتوان ميزان كلسترول خون را كاهش داد. مقدار كلسترول خون تحت تأثير مواد غذايي مصرفي و نيز ارث ميباشد اما با كاهش چربيهاي غذايي ميتوان زمينۀ ارثي را تا حدودي كنترل نمود. كاهش كلسترول خون با كاهش دريافت كلسترول چربي رژيم و افزايش مصرف فيبرهاي غذايي محلول و ثابت نگه داشتن وزن در حد مناسب امكانپذير است.
همراه با كاهش مصرف چربيهاي جامد بايد غذاهايي غني از نشاسته مانند نان و سيبزميني آبپز يا كبابي، غلات و حبوبات، ميوه و سبزيجات، شير و لبنيات كم چرب و همچنين روغن زيتون مصرف شود. در افراد دچار اضافه وزن و كلسترول خون بالا، كاهش وزن كمك شاياني ميكند.
كاهش كلسترول خون با ورزش
انجام فعاليتهاي ورزشي باعث كاهش كلسترول خون ميگردد، اما اين فعاليتها شامل نظافت منزل، باغباني كردن، طراحي برنامه يا فكر كردن نميباشد. تمرينات ورزشي به چند روش به كاهش كلسترول خون كمك ميكند:
ـ ورزش باعث افزايش مقدار (HDL) خون توأم با كاهش(LDL) ميگردد.
ـ ورزش موجب كاهش وزن و كنترل آن ميشود.
ـ ورزش منجر به بهبود گردش خون و پاك شدن از مواد زائد ميگردد و عضلۀ قلب را قويتر كرده و اثر مثبتي بر روي عمل پمپ قلب دارد.
يك نمونۀ رژيم غذايي مناسب براي افراد مبتلا به كلسترول بالا
صبحانه: نان سنگك + گردو + پنير كم چرب
ميان وعده: سبزيجات خام مانند هويج + ميوه
نهار: سبزيجات خام يا پخته + سينۀ مرغ به صورت آبپز + برنج كم چرب + ماست كم چرب يا دوغ
ميان وعده: ميوه
شام: سبزيجات خام يا پخته + سوپ جو همراه روغن زيتون + نان سنگك (www.tebyan.com)
چربيها (Lipid)
انرژيزاترين موادي هستند كه در رژيم غذايي وجود دارند. ليپيدها در آب نامحلول بوده و در حلالهاي آبي مثل اتر و بنزن حل ميشوند.
انواع چربيها
1- چربيهاي اشباع (بد)
داراي نقطۀ ذوب بالاتر از محيط و جامد هستند.
2- چربيهاي غير اشباع (خوب)
داراي نقطۀ ذوب پايينتري بوده و در دماي محيط به صورت مايع هستند.
ميزان مصرف اين چربيها در روز بايستي كمتر از 10% كالري باشند زيرا اين چربيها عامل بيماريهاي قلبي و عروقي هستند (تركيبات شيميايي چربيها و روغنها ...).
بالا بودن چربي خون و نيز بالا بودن كلسترول خون از عوامل خطرساز مهمي براي آترواسكلروز ميباشند. رابطۀ بين غلظت كلسترول در مردان جوان و ميزان وقوع بيماري ايسكميك قلبي نشان ميدهد هنگامي كه مقدار كلسترول بيشتر از 200 ميليگرم در دسيليتر باشد، ميزان خطر افزايش مييابد در حاليكه اين مقدار نزديك به ميزان ميانگين براي مردان گروه سني 40 تا 49 سال در اين جمعيت ميباشد. با افزايش سن ميزان كلسترول و تري گليسيريد پلاسما افزايش مييابد.
افزايش كلسترول بطور عمده با افزايش غلظت ليپوپروتئين كمتراكم (LDL) و افزايش تري گليسيريد با افزايش ليپوپروتئين بسيار كمتراكم (VLDL) همراه است. بالا بودن كلسترول با افزايش ميزان وقوع بيماري ايسكميك قلبي زودرس همراه است.
در مطالعۀ Farmingham ميزان كلسترول در مردان كمتر از 40 سال ارتباط نزديكي با پيدايش ايسكميك قلبي دارد. خطر مرگ ناشي از ايسكميك قلبي در مردان داراي سطح كلسترول بالاتر از حدود 6 مليمول در ليتر (240 ميليگرم در دسيليتر) بيش از 3 برابر نسبت به مردان داراي كلسترول كمتر از حدود 5 ميليمول در ليتر افزايش دارد (پاياننامۀ دكتراي داروسازي، كيومرث زارع).
گياهان داروئي كاهش دهندۀ چربي خون (كلسترول خون)
نقش گياهان در جهت كاهش چربي خون بسيار مؤثر بوده و حتي ميتوان تا 30% در كاهش كلسترول مؤثر باشند و علاوه بر كاهش دادن چربي تأثير گستردهاي بر كاهش دهندگي چربي خون و تأثير گستردهاي بر متابوليسم بدن يا متابوليسم داروهاي مصرفي توسط بيماران داشته باشد (فصلنامۀ گياهان داروئي، حسن فلاح حسيني ـ حسين فخرزاده).
شويد (Anethum Graveolens L.)
شويد گياهي است يكساله و معطر، تمامي پيكر رويشي گياه محتوي اسانس بوده و مهمترين تركيبات اسانس در پيكر رويشي گياه د ـ كاروون و د ـ فلاندرون ميباشند و مهمترين تركيبات اسانس حاصل از بذرهاي كاملاً رسيدۀ د ـ كاروون و ليمونن ميباشد (فصلنامۀ گياهان داروئي، داراب يزداني ـ اميرحسين جمشيدي ـ شمسعلي رضازاده).
مهمترين تركيبات اسانس حاصل از بذرهاي كاملاً رسيده عبارتند از كاروون (60-40 درصد)، ليمونن (28-20 درصد). تمامي پيكر رويشي گياه محتوي اسانس و مقدار آن در اندامهاي مختلف، متفاوت است بطوريكه در پيكر رويشي مقدار اسانس بين 6/1-8/0 درصد ميباشد. بذرهاي رسيده بيشترين مقدار اسانس را دارا ميباشند كه مقدار آن 5-2 درصد گزارش شده است (توليد و فرآوري گياهان داروئي، اميد بيگي رضا، جلد سوم).
از اسانس اين گياه براي معطر و مطبوع ساختن مواد غذايي استفاده ميشود و عصارۀ اين گياه همچنين اثرات ضد باكتري داشته و جهت ناراحتيهاي گوارشي مانند نفخ شكم، سوء هاضمه، درد معده، كوليك شيرخواران استفاده ميشود. دانۀ شويد نيز اثر آنتياسپاسموريك بر عضلات صاف لولۀ گوارش دارد (گياهان داروئي، علي زرگري، چاپ دانشگاه تهران).
داروهاي ساخته شده از گياه شويد
اخيراً دو دارو به نامهاي آنتوم و ديلسان وارد بازار داروئي ايران شده كه قسمت عمدۀ آنها عصارۀ شويد است.
اثرات مناسب اين دارو در درمان هپپرليپيدمي نشان ميدهد كه قطرۀ ديلسان كلسترول را 2/13%، تري گليسيريد را 7/5% و ليپو پروتئينهاي با دانسيتۀ كم (LDL) را 1/20% كاهش و ليپوپروتئين با داسيتۀ زياد (HDL) را 2/6% افزايش داده كه در همۀ موارد فوق با ميزانهاي قبل از درمان از نظر آماري تفاوت معنيدار بوده است و در تحقيق ديگري اسانس شويد وابسته به دوز غلظت كلسترول، تري گليسيريد و LDL)) را كاهش داده و غلظت (HDL) را افزايش داده است (تأثير داروي آنتوم و ديلسان بر روي كلسترول خون، دكتر محمود ميرحسيني ـ دكتر محمود رفيعيان).
در مورد اينكه گياه شويد با چه مكانيسمي بر هپپرليپيدمي مؤثر است، مشخص نشده اما در مطالعهاي كه بر روي تأثير چند تركيب فرار موجود در اسانس گياهي بر ميزان تمايل (LDL) به گيرندههاي مربوط در مركز تحقيقات قلب و عروقي دانشگاه و علوم پزشكي اصفهان انجام شده است، نشان داده شده كه ليمونن خاصيت آنتياكسيداتيو دارد و بر روي برداشت (LDL) توسط سلولهاي آدرنال اثر دارد و در مورد عوارض آنتوم همانطور كه اشاره شد، عارضۀ خاصي مشاهده نشده گر چه براي آنتوم عوارضي مانند آلرژي، ژنوتوكسيسيتي و ايجاد موتاسيون گزارش شده است ولي در مطالعۀ ما اين عوارض مورد بررسي قرار نگرفته است (تأثير داروي آنتوم و ديلسان بر روي كلسترول خون، دكتر محمود ميرحسيني دكتر محمود رفيعيان).
قطرۀ ديلسان حاوي 5% اسانس شويد ميباشد كاهش معنيداري در كلسترول تري گليسيريد (LDL) داشته و ميانگين (HDL) را افزايش ميدهد و در بررسي ديگر آنتوم با داروهاي كلسيترامين، نيكوتبنيك اسيد و تركيب اين دو نشان ميدهد كه آنتوم 5/2% كلسترول را كاهش ميدهد (تحقيقات باليني باريج اسانس، دكتر طوبي كاظمي ـ دكتر حسين پناهي).
تركيبات كنگر فرنگي (Cynara Scolymus)
در اروپا برگهاي كنگر فرنگي به عنوان يك داروي مدر به منظور تحريك كليهها و به عنوان محرك صفرا جهت تحريك ترشح صفرا از كبد استفاده ميشود. در اوايل قرن بيستم دانشمندان فرانسوي از اين گياه به عنوان محرك كبد و مثانه و كاهش غلظت كلسترول خون به بيماران تجويز ميكردند (فصلنامۀ گياهان داروئي).
اخيراً كميسيون E آلمان بر استفاده از برگ كنگر فرنگي در جهت بهبود مشكلات بد هضمي غذا تأكيد كرده است. بد هضمي غذا ميتواند به علت ترشح ناكافي صفرا و در نتيجه مشكلات بد هضمي غذا شود. شواهد قابل اطميناني مبني بر اينكه برگ اين گياه مستقيماً باعث بهبود بد هضمي غذا ميشود وجود ندارد. مطالعات روي حيوانات آزمايشگاهي نشان ميدهد كه برگ كنگر فرنگي سنتز كلسترول را در سلولهاي كبد مهار و همچنين كبد را از صدمات سموم شيميايي حفظ ميكند.
بر اساس مطالعات انجام شده روي 143 فرد داراي كلسترول بالا، عصارۀ برگ كنگر فرنگي بطور معنيداري ميزان كلسترول خون افراد را بهبود بخشيد. كلسترل كل به ميزان 5/18% در گروه دارو در مقايسه با 6/8% گروه داروئي كاهش يافت.
(LDL) به ميزان 23% در مقايسه با 6% و نسبت LDL/HDL برابر با 20% در مقايسه با 7% در گروه داروئي بود (واحد تحقيق و توسعۀ باريج اسانس).
ميزان مصرف: طبق نظر كميسيون E آلمان ميزان 6 گرم گياه خشك يا مشابه آن (مجموعاً سه بار در روز) جهت درمان بد هضمي غذا قابل مصرف ميباشد.
سينارين موجود در آن به عنوان محرك كبد و مثانه و كاهش غلظت كلسترول به بيماران تجويز ميشود.
فرآوردههاي داروئي اين گياه به نام قطرۀ خواركي سينابايل كه براي درمان سوء هاضمه و كپسولهاي داروئي ساخته شده و از اين گياه براي درمان كاهش چربي استفاده ميگردد (فصلنامۀ گياهان داروئي).
سير (Allium Sativum)
سير حداقل از 5000 سال قبل گياه با ارزشي شمرده ميشود. اثر شناخته شدهاي در كاهش ميزان كلسترول خون دارد حتي علم پزشكي هم اين نكته را پذيرفته است كه سير احتمال خطر حملههاي قلبي را در بيماران قلبي كاهش ميدهد.
سير در طب سنتي، در درمان طيف وسيعي از بيماريها مصرف ميشود. تركيب بودار آليبن يكي از مهمترين تركبيات موجود در سير است. هنگامي كه سير بريده يا له ميشود آنزيمي به نام آليناز (Allinase) با اثر بر آليبن آن را تبديل به آليسين ميكند كه عامل بوي شديد سير است.
آليسين از تركيبات گوگرددار بوده كه بيشتر خواص داروئي سير به همين تركيبات مربوط است. فرآوردههاي بدون بوي سير قطعاً كم اثرترند.
سير محرك سيستم ايمني، آنتيبيوتيك، خلطآور، محرك تعرق، كاهندۀ فشار خون، ضد انعقاد، كاهندۀ كلسترول خون، كاهندۀ قند خون، ضد هيستامين، ضد انگل ميباشد (اثر سير بر كاهش كلسترول خون و درمان بيماريها، دكتر عبدالله حاجيوندي ـ دكتر غلامرضا بابائي ـ دكتر محسن ناصري).
حبّۀ سير در درمان عفونتها، مشكلات تنفسي، اختلالات گوارشي، عفونتهاي قارچي مثل برفك و در درمان درازمدت، درمان خوبي براي بيماريهاي قلبي است، باعث كاهش كلسترول اضافي خون، مانع تصلّب شرائين، موجب كاهش خطر لخته شدن خون درون رگها ميشود، در تنظيم قند خون تأثير بسزايي دارد (درمان بيماريها به كمك داروهاي گياهي، مهندس ميرزا قاسمي).
ميزان مصرف: دوز مصرفي متداول عصارۀ پودر سير روزانه 900 ميليگرم است كه حاوي 3/1% آليبن يعني روزانه حدود 12 ميليگرم آليبن ميباشد. تنها اثر جانبي متداول سير بوي نامطبوع آن است (فصلنامۀ گياهي داروئي، حسن فلاح حسيني).
دوز مصرفي: سه بار در روز و هر بار بعد از غذا (اينترنت: داروهاي گياهي رسمي ايران).
روغن زيتون
روغن زيتون حاوي آنتياكسيدان و مقادير زيادي اسيد اولئيك و داراي نقطۀ ذوب بالايي است (210 درجۀ سانتيگراد).
مصرف روغن زيتون باعث كم شدن كلسترول بد خون گشته و روزانه 8 دانه زيتون ميتواند 16% كلسترول بد خون را كاهش دهد (پژوهشگر تغذيه، خانم پروين ميرميران).
ويژگي خاص روغن زيتون در تركيب اسيدهاي چرب و نيز دارا بودن ساير مواد و تركيباتي كه خاصيت آنتياكسيداني دارند، است. در روغن زيتون مقدار اسيد اولئيك 55 الي 83 درصد و مقدار اسيدهاي چرب اشباع شده حدود 8 الي 14 درصد و بالاخره مقدار اسيدهاي چرب با بيش از يك باند دوگانه حدود 20-15 درصد ميباشد. ضمناً تركيباتي چون ويتامين E ، ويتامين K و پليفنولها با خواص آنتياكسيداني قوي مكانيسم دفاعي بدن را در مقابل اثرات التهابي آترواسكلروزيس و مواد سرطانزا تقويت ميكند.
اسيد اولئيك ضمن كنترل سريع (LDL) ميزان (HDL) را افزايش ميدهد. مكانيسم عمل به اين ترتيب است كه اسيد اولئيك گيرندههاي (LDL) سلول را فعال كرده و ورود آنها را به درون سلول تسهيل نموده و ثانياً با افزايش مقدار (HDL) كلسترول اضافي را به درون كبد منتقل و بعد از استريفيه كردن از طريق صفرا به خارج منتقل ميشود.
روغن زيتون باعث جذب بيشتر كلسيم و معدني شدن استخوانها ميشود كه اين پديده براي افراد در سنين رشد و نيز افراد سالخورده بسيار مهم است.
سويا (Glycine max L)
سويا به عنوان يك مادۀ غذايي سرشار از پروتئين در آسيا و به عنوان گوشت بدون كلسترول در غذاي سنتي آمريكائيان مصرف ميشود.
در طب سنتي سويا جهت كاهش كلسترول خون استفاده شده و همچنين به عنوان ضد سرطان و در درمان پوكي استخوان كاربرد دارد. سويا به 3 دليل باعث كاهش كلسترول خون ميگردد.
1- فاقد كلسترول است.
2- حاوي پروتئين است كه پروتئين كلسترول خون را كاهش ميدهد.
3- اكثر چربيهاي موجود در سويا از نوع چربيهاي غير اشباع هستند.
مصارف درماني: چندين بررسي نشان داده است كه سويا ميتواند (LDL) خون را تا 10% كاهش دهد. مصرف روزانۀ 47 گرم سويا حدود 9% كلسترول خون و 13% (LDL) را كاهش ميدهد و اثر سويا بر روي (HDL) كمتر است (فصلنامۀ گياهان داروئي).
تركيباتي همچون ايزوفلاوونهاي موجود در سويا به عنوان عامل اصلي در كاهش كلسترول خون نقش دارند.
تداخل داروئي: سويا ممكن است اثر داروهاي تيروئيدي را كاهش دهد و ايزوفلاوونهاي سويا مستقيماً از عمل غدۀ تيروئيد ممانعت نمايد كه اين حالت ممكن است فقط در افراد داراي كمبود يد معنيدار باشد (طرح تحقيقاتي، قاسم دهكردي، 1376).
در نهايت توصيه ميشود كه افراد داراي مشكلات تيروئيدي از مصرف مقدار زياد سويا خودداري نمايند و همچنين سويا ممكن است جذب روي، آهن و كلسيم را نيز كاهش دهد و براي جبران اين حالت دو ساعت بعد از مصرف سويا مواد داراي اين تركيبات استفاده شود.
سويا باعث كاهش ميزان هورمون تستوسترون در مردان ميشود و برخي مطالعات نشان دهندۀ وجود خاصيت استروژني در ايزوفلاوونهاي سويا است به همين دليل استفادۀ زنان باردار از سويا ممكن است منجر به آسيب به جنين شود (طرح تحقيقاتي، قاسم دهكردي، 1376).
خار مريم (Silybum Marianum L)
عصارۀ بذر گياه داروئي خار مريم به سيلي مارين معروف است. سيلي مارين داروي گياهي با خواص محافظت كبدي داراي تركيبات متعددي از جمله فلاوونوييدها با خواص آنتياكسيداني، تثبيت غشاي سلولي و افزايش گلوتاتيون خون ميباشد كه تأثيرات مثبت آن در بهبود بيماريهاي متعدد از جمله افزايش چربي خون در مطالعات آزمايشگاهي گزارش شده است (تحقيقات باليني باريج اسانس، دكتر حسين پناهي).
نتايج تحقيقات باليني حاكي از آن است كه سيلي مارينها ميتوانند به عنوان يك كاهش دهندۀ كلسترول خون در بيماران هايپركلسترولمي مطرح شوند. در 15 بيمار داراي كلسترول خون بالا مصرف سيلي مارين با دوز 420 ميليگرم يك بار در روز موجب كاهش غلظت كلسترول در صفرا در مقايسه با گروه كنترل شده كه نشان دهندۀ كاهش سنتز كلسترول در كبد است.
در مطالعۀ باليني كه روي 14 بيمار داراي كلسترول خون بالا از نوع دوم صورت گرفت، سيلي مارين با دوز 420 ميليگرم موجب كاهش ميزان كلسترول تام و افزايش ميزان (HDL) خون بيمار شد. مطالعهاي كه در بيمارستان شريعتي تهران انجام گرفته تجويز داروي گياهي سيلي مارين به بيماران ديابتي مبتلا به چربي خون بالا موجب كاهش كلسترول تام، (LDL) و تري گليسيريد خون گرديد (فصلنامۀ گياهان داروئي، شماره 11).
شنبليله (Trigonella Foenum – Graceum)
شنبليله در طب سنتي در بيماريهايي مانند ديابت، كلسترول بالا، يبوست، برونشيت، سوء هاضمه و مشكلات كليوي تجويز ميگردد.
مطالعات انجام شده بر روي حيوانات آزمايشگاهي و بررسيهاي باليني نشان ميدهد كه اين گياه ميزان قند خون را در افراد ديابتي كاهش داده و سطح كلسترول را نيز پايين ميآورد. مشابه ساير مواد غذايي داراي فيبر زياد، ممكن است جهت يبوست نيز مفيد باشد.
ميزان مصرف: دوز مصرفي متداول 5 تا 30 گرم پودر بذر گياه يا روغن گرفته شده از آن سه بار در روز همراه با غذا ميباشد.
تنها اثر جانبي اين گياه ايجاد اختلالات گوارشي خفيف در صورت مصرف زياد آن است. عصارۀ حاصل از بذر شنبليله ايجاد اثر تحريكي روي رحم خوكچههاي هندي نموده است به همين دليل زنان باردار بهتر است از مصرف آن پرهيز نموده و در صورت تمايل بايد مقدار 5 گرم در روز و تحت نظر پزشك اين دارو را مصرف نمايند.
تداخل داروئي: بذر شنبليله به علت خاصيت كاهش قند خون، اثر انسولين يا اثر ساير داروهاي كاهش دهندۀ قند خون را كاهش ميدهد (فصلنامۀ گياهان داروئي).
عرقيات گياهي
1- عرق آويشن
داراي طبع گرم و خشك ميباشد.
ـ كاهش كلسترول: روزانه 3 الي 4 فنجان از عرق آويشن به منظور كاهش كلسترول خون، درمان سياهسرفه، رفع دلدرد و سوء هاضمه مفيد ميباشد.
بيشتر از ريشۀ آن استفاده ميكنند. هنگامي كه يكساله است و قبل از آنكه گل بدهد جمعآوري ميكنند كه داراي طبع گرم و خشك است و تأثير خوبي روي درمان فشار خون، ديابت و كلسترول خون دارد. هر صبح و عصر به صورت ناشتا مصرف ميشود.
3- عرق زرشك
باعث كاهش كلسترول خون، كاهش فشار خون شده و طبعي سرد و خشك دارد، عرق زرشك از ميوۀ زرشك تهيه ميگردد.
4- عرق زيره
عرق زيره داراي طبعي گرم است، مصرف مجاز آن يك فنجان در نصف ليوان بعد از غذا ميباشد. درمان به جهت كاهش كلسترول و چربي خون، ميتوان از آب مقطر زيره به جاي چاي روزانه استفاده نمود. در درمان و تقويت اعصاب و تقويت شنوايي و كليه نيز استفاده ميشود.
5- عرق سير
عرق سير داراي طبعي گرم و خشك است. مهمترين خواص آن پايين آورندۀ فشار خون، قند خون، چربي خون، تقويت كار گلبولهاي قرمز، تنظيم كنندۀ مقدار كلسترول و ضدعفوني كنندگي ميباشد. خوردن مداوم عرق سير به علت داشتن منگنز موهاي سفيد را سياه ميكند.
6- عرق شويد
عرق شويد داراي طبعي گرم و خشك است. مهمترين خواص داروئي آن در پايين آوردن چربي خون و فشارخون، برطرف كنندۀ آرتروز، ضد اسيد اوريك، مقوي معده، مدر و بادشكن ميباشد.
7- عرق گاو زبان
داراي طبعي گرم و خشك ميباشد. خوردن 2 فنجان عرق گاو زبان باعث كاهش كلسترول خون ميگردد.
تركيبات: موسيلاژ، مادۀ تلخ رزين، مواد معطر، تاننها.
8- عرق ريحان
به منظور تقويت قلب، كاهش فشار خون، كم خوني و كاهش كلسترول خون و تقويت قواي چشايي روزانه نيم استكان صبح و نيم استكان عصر عرق ريحان ميل نماييد.
8- مهندس ميرزا قاسمي، درمان بيماريها به كمك داروهاي گياهي.
9- فصلنامۀ گياهان داروئي، بررسي تغييرات درصد و اجزاي روغن فرار در مراحل مختلف رشد گياه شويد.
10- دكتر سيد محمود ميرحسيني ـ دكتر محمود رفيعيان، بررسي تأثير داروي آنتوم و قطرۀ ديلسان بر روي كلسترول و ليپوپروتئينهاي خون.
11- دكتر عباس حاجيوندي ـ دكتر غلامرضا بابائي ـ دكتر محسن ناصري ـ انوشيروان كاظمنژاد، درمان بيماريهاي عروقي و اثر سير بر كاهش كلسترول خون، دانشكده پزشكي دانشگاه تربيت مدرس.
دورانی که ویروس وارد بدن میشود و در بدن تکثیر پیدا میکند و 10 تا 12 روز طول میکشد و کودک نشانهای از بیماری ندارد.
دوران آبریزش: در این دوران تب کودک شدید است و به 40 درجه سانتیگراد میرسد. در این زمان در دهان کودک در مجاورت دندانهای آسیای پایین، دانههای سفید رنگ مانند دانههای نمک برروی زمینه قرمز رنگ ظاهر میشود که آن را دانههای کوپلیک مینامند. این دانهها معمولاً در خلال 12 تا 18 ساعت از بین میرود.
دوران پیدایش دانههای سرخک: دانهها درخلال بیماری سرخک ممکن است غدد لنفاوی زیر فک و گردن بزرگ شود و همچنین اختلال گوارشی به صورت اسهال و استفراغ مخصوصا نزد شیرخواران دیده شود. اگر پس از 3 تا 4 روز که از زمان پیدایش دانهها سرخک گذشت و هنوز کودک تب دارد باید امکان پیدایش یکی از عوارض بیماری سرخک را در نظر داشت.
راه سرایت
بیماری سرخک یک بیماری ویروسی بسیار مسری است. بدین ترتیب که کودک مبتلا به سرخک در موقع عطسه و سرفه کردن همراه ترشحات دهان و بینی خود تعداد زیادی ویروس به اطراف خود منتشر مینماید. این ویروس قادر است حتی تا 34 ساعت در اتاق بیمار به صورت زنده و فعال باقی بماند. اگر به هر کودکی واکسن سرخک تزریق نشده باشد و با بیمار مبتلا به سرخک تماس پیدا کند، ویروس مزبور وارد دستگاه تنفسی او میگردد و پس از گذشت 10 تا 12 روز که دوران کمون مینامند علایم بیماری ظاهر میشود.
دوران مسری بودن بیماری سرخک دوران واگیری سرخک از اولین روزی است که علایم سرخک (تب، آبریزش بینی و سرفه) شروع میشود تا پنجمین روز پیدایش دانههای سرخک. در این مدت کودک باید به مدرسه نرود و کاملاً از کودکان دیگر جدا باشد.
پیشگیری از بیماری سرخک گرچه کودک مبتلا به سرخک را باید در دوران مسری بودن آن ز دیگران کاملاً جدا کرد. ولی کودک مبتلا به بیماری سرخک مخصوصا در مرحله کاتار (آبریزش از بینی، عطسه و سرفه) که هنوز بیماری مشخص نشده است. نیز واگیردار است. بنابراین بهترین اقدام تزریق واکسن سرخک است که باید به همه کودکان تزریق گردد.
عوارض
سرخک یکی از بیماریهای خطرناک و ناراحت کننده است که نه فقط کودک را در دوران بیماری ناراحت میکند و خواب و آرامش او را برای دو سه هفته میگیرد، بلکه ممکن است کودک دچار عوارضی مانند انواع ذات الریه که ممکن است منجربه مرگ کودک گردد یا کودک دچار گوش درد چرکی و از همه بدتر مبتلا به عوارض مغزی شود و ضایعات همیشگی برای او به جا گذرد. یکی از عوارض شناخته شده و مهم بیماری سرخک کم شدن فعالیت مغز و هوش و استعداد فکری و ذهنی کودک است، بطوری که ممکن است این ضایعه زمانی که کودک به دبستان و دبیرستان میرود، خودنمائی کند و کودک از نظر فراگیری عقب باشد. بنابراین وظیفه پدر و مادر است که به کودک در موقع خود واکسن سرخک تزریق کنند.
درمان
چون این بیماری ویروسی است دارویی که دوران بیماری را کوتاه یا درمان کند وجود ندارد. بنابراین دوران بیماری سرخک باید طی شود و کودک بهبود یابد. پدر و مادر باید تب کودک را هر 6 ساعت اندازه گیری نمایند و داروهای پایین آورنده تب را در زمانی که تب کودک بالا است به او بدهند. ایجاد بخار آب در اتاق کودک برای کاهش یافتن سرفههای خشک کودک موثر است. چون در زمانی که کودک دچار قرمزی و ورم چشم است نور زیاد او را ناراحت میکند، بنابراین بهتر است اتاق او را تاریک نمایید و او را به خوردن مایعات تشویق کنید، ولی اگر کودک غذای ساده دیگری خواست به او بدهید. دادن آنتی بیوتیک در بیماری سرخک اثری ندارد و نباید داده شود. درمان با ویتامین A خوراکی به مقدار 100 هزار واحد در سنین 6 ماهگی تا یک سالگی و 200 هزار واحد برای کودکان بزرگتر از یک سال، عوارض بیماری را کم خواهد کرد. اگر کودک دچار عوارضی گردید باید در بیمارستان بستری و درمان شود.
آیا کودک قبل از 6 تا 7 ماهگی مبتلا به سرخک میشود؟
شیر خواران در خلال 4 تا 6 ماه اول عمر خود در مقابل بیماری سرخک مصون هستند و به این بیماری مبتلا نمیشوند، زیرا ماده ضد بیماری سرخک که در خون مادر وجود دارد، از راه جفت از مادر به جنین میرسد و خون نوزاد در موقع تولد دارای این ماه است. این حالت در صورتی است که مادر در دوران کودکی خود مبتلا به سرخک شده باشد. این ماده مصونیت زا که از مادر به کودک میرسد به تدریج کاهش مییابد و در سن یک سالگی کاملاً از بین میرود. زمانی که این ماده مصونیت زا از بین رفت، باید واکسن سرخک به کودک تزریق گردد.
اگر کودک سالم با کودک مبتلا به سرخک، تماس پیدا کرد چه باید بکند؟
اگر کودک سالمی که قبلا واکسن سرخک به او تزریق شده است با کودک مبتلا به بیماری سرخک تماس پیدا کند، هیچ اقدامی ضرورت ندارد، ولی اگر واکسن سرخک به او تزریق نشده باشد، اگر در خلال 1 تا 2 روز اول تماس باشد، با توصیه پزشک میتوان به کودک واکسن سرخک تزریق کرد. اگر در خلال 5 روز اولی است که تماس پیدا کرده است باید گاماگلوبین به عنوان پیشگیری به او تزریق گردد، در نتیجه کودک مبتلا نخواهد شد، ولی اگر بیش از 5 روز از تماس گذشته باشد، مقدار گاماگلوبین زیادتری باید تزریق گردد.
آنفلوانزا ( Influenza )
با محافظت خود در مقابل بيماری آنفلوانزا از ديگران محافظت کنيم
تعريف بيماری آنفلوانزا:
بيماری آنفلوانزا، يک بيماری حاد ويروسي دستگاه تنفسي است که معمولا خود محدود شونده است و در موارد همه گيری، عوارض و مرگ و مير بيشتری دارد.
علايم بيماری:
تب بالای 38 درجه سانتيگراد، سردرد، خستگي، بدن درد، آبريزش بيني و چشم، ناراحتي گلو و سرفه.
راه انتقال:
ترشحات حلق و بيني بيماران، مخزن عفونت است و سرفه و عطسه باعث انتقال بيماری مي شود.
انتشار بيماری:
ويروس آنفلوانزا، دائما در حال تغيير مي باشد که همين موضوع زمينه ساز وقوع همه گيری آنفلوانزا است. تاکنون سه نوع آنفلوانزا به نامهای B ,A و C شناخته شده است که نوع A، بيشترين توانايي ايجاد همه گيری را دارد.
بزرگترين همه گيری آنفلوانزا ( در اسپانيا در سال 1919- 1918)، سبب 500 ميليون ابتلا و 40 ميليون مرگ در سراسر جهان گرديد.
کودکان در سنين مدرسه، هسته اوليه انتشار آلودگي محسوب مي شوند و افزايش تعداد کودکان مبتلا به بيماری تنفسي تب دار، اغلب اولين نشانه شروع همه گيری آنفلوانزا در يک جامعه است که با ظهور موارد بيماری در بالغين ادامه مي يابد.
بيماريزايي:
آنفلوانزا، علاوه بر انسان، در حيوانات نيز بروز مي نمايد و نوع حيواني آن نيز قابل سرايت به انسان مي باشد. آنفلوانزای پرندگان، شايعترين نوع آن است و شيوع آن نه تنها برای انسان خطرناک است بلکه باعث صدمات اقتصادی سنگيني در دامداری ها مي گردد.
چرا آنفلوانزا حائز اهميت است:
آنفلوانزا، قابليت ايجاد همه گيری وسيع را دارد.
وقوع همه گيری آنفلوانزا، غير قابل پيش بيني است.
سرعت انتشار آنفلوانزا، بسيار بالا است.
همه گيری آنفلوانزا، عواقب گسترده اجتماعي و اقتصادی دارد.
در بيماران قلبي، ريوی، کليوی، افراد مسن و کودکان، عوارض شديد و مرگ و مير بيشتری به دنبال دارد.
واکسيناسيون آنفلوانزا:
واکسيناسيون بر عليه آنفلوانزا از عوارض شديد و مرگ و مير بيماری جلوگيری کرده و موارد بستری را تا 50 درصد کاهش مي دهد.
فاصله زماني واکسيناسيون تا ايجاد ايمني در بدن، حدود 2 هفته طول مي کشد.
به دليل تغييرات در ويروس آنفلوانزا، لازم است هر ساله واکسيناسيون با واکسن آنفلوانزا تکرار شود.
در صورت دريافت واکسن، احتمال ابتلا به شکل خفيف آنفلوانزا وجود دارد.
واکسن آنفلوانزا، تاثيری بر ساير ويروسها و بيماريهای مشابه ندارد.
واکسن آنفلوانزا از بروز سرماخوردگي جلوگيری نمي کند.
اولويت مصرف واکسن آنفلوانزا در کدام گروه های جامعه مي باشد؟
سالمندان و بيماران ضعيف و ناتوان.
مبتلايان به بيماريهای مزمن ريوی، قلبي، کليوی و نقص ايمني.
کودکاني که به مدت طولاني تحت درمان با آسپرين بوده اند.
پرسنل بهداشتي درماني.
چه افرادی واکسن آنفلوانزا را نمي توانند استفاده کنند؟
افرادی که به تخم مرغ حساسيت دارند، بيماران تب دار و افرادی که در موارد قبلي تزريق واکسن، حساسيت داشته اند نبايد واکسن آنفلوانزا را استفاده کنند.
توصيه های بهداشتي در زمان همه گيری آنفلوانزا:
پوشاندن دهان در زمان سرفه يا عطسه، استفاده از ماسک، استفاده از دستمال کاغذی و معدوم ساختن صحيح آن بعد از مصرف؛
شستشوی دستها بعد از سرفه، عطسه و دست زدن به دهان و بيني؛
شتشوی دستها قبل و بعد از تماس با بيماران؛
کاهش مسافرتهای غير ضروری؛
رعايت بهداشت فردی و عمومي؛
در صورت ابتلا به بيماری، اقامت در منزل و اجتناب از تماس با ديگران؛
استراحت، نوشيدن کافي مايعات؛
رعايت توصيه های پزشکي معالج.
آيا مي دانيد:
مشاهده موارد تک گير آنفلوانزا، زنگ خطری برای طغيان و همه گيری آن است.
در جريان همه گيری آنفلوانزا افراد مسن، بيماران دچار بيماريهای مزمن، کودکان و زنان باردار، بيشترين آسيب را مي بينند.
همه گيری آنفلوانزا، علاوه بر موارد بالای ابتلا و مرگ و مير، صدمات شديد اجتماعي و اقتصادی نيز به دنبال دارد.
واکسيناسيون، از عوارض شديد بيماری و مرگ و مير مي کاهد.
واکسيناسيون 90-70 درصد در پيشگيری مؤثر است.
تراکم جمعيت و مسافرتهای هوايي از عوامل تشديد همه گيری آنفلوانزا هستند.
در جريان جهان گيری آنفلوانزا، 25 درصد افراد جامعه، مبتلا خواهند شد.
آنفلوانزای پرندگان که در سالهای اخير شاهد همه گيری آن در مناطق مختلف جهان بوده ايم قابل سرايت به انسان است.
از بيماري آميبياز ( اسهال آميبي) چه مي دانيد؟
بيماری آميبياز چيست؟
آميبياز يك نوع بيماري است كه توسط انگلي به نام آميب بوجود ميآيد . اين بيماري در مناطقي كه داراي آب و هواي گرم و مرطوب و جمعيت زياد هستند، شيوع بيشتري دارد . آميب معمولاً باعث ايجاد اسهال (بيشتر اسهال خوني ) ميگردد.
بيماري آميبياز از چه راههايي منتقل ميشود؟
اسهال خوني آميبي را بيماري دستهاي كثيف مينامند زيرا در كساني كه نسبت به بهداشت دستهاي خود بيتوجه هستند (از جمله بيماران رواني و كودكان ) بيشتر ديده ميشود. آلودگي انسان با آميب از دو راه مستقيم و غير مستقيم صورت ميگيرد. در آلودگي مستقيم، انگلهاي موجود بر روي انگشتان يا زير ناخن دست، به علت عدم رعايت بهداشت، موجب ابتلا خود فرد يا اطرافيان وي ميشوند. در آلودگي غيرمستقيم، آب آشاميدني و مواد غذايي آلوده به آميب (مخصوصاً سبزيجات خام) باعث بيماري فرد ميشوند. مگس نيز ميتواند توسط پاهاي خود، انگل را به دست انسان يا مواد غذايي منتقل كرده و از اين طريق باعث ايجاد بيماري در انسان شود. پس از اينكه آميب توسط دست آلوده و يا آب و مواد غذايي آلوده وارد روده انسان گرديد، در آنجا بصورت فعال درآمده و ميتواند باعث اسهال خوني آميبي شود.در نهايت بيمار با دفع آميب از روده ميتواند باعث سرايت بيماري به ديگران شود. بيماري اسهال آميبي در صورت عدم رعايت بهداشت ممكن است بصورت همهگير در آيد. بعضي افراد در عين حاليكه آلوده به انگل هستند، ظاهراً سالم بوده و علامت خاصي ندارند. اين گروه، ناقلين بدون علامت بيماري هستند و ميتوانند بيماري را به ديگران منتقل كنند.
چنانچه فردي دچار بيماري اسهال آميبي شود چه علائمي پيدا ميكند؟
نوع حاد و شديد بيماري معمولاً با علائمي نظير اسهال آبكي شديد همراه با بلغم چركي و خون، تب، نفخ شكم، دلپيچه، خستگي، بياشتهايي و احساس عطش شديد همراه است و نوع مزمن و طولاني بيماري داراي علائمي مانند دل دردهاي دائمي، خستگي، بياشتهايي، تهوع، مشكل در عمل هضم (سوء هاضمه) نفخ شكم و اسهال و يبوست متناوب ميباشد.
چگونه ميتوان از ابتلا به بيماري آميبياز پيشگيري كرد؟
پيشگيري از بيماري از راههاي زير امكانپذير است:
• تشخيص و درمان بيماران و مخصوصاً ناقلين به ظاهر سالم
• تصفيه آب شامل كلرزني آب آشاميدني و جوشاندن آب در صورت عدم دسترسي به آب تصفيه شده
• مبارزه بر عليه مگس و ساير حشرات
• عدم استفاده از كود انساني در كشاورزي
• عدم آبياري سبزيجات با فاضلاب
• استفاده از توالتهاي بهداشتي
• دفع بهداشتي فاضلاب
• ضدعفوني كردن سبزيجات خام
• دور نگهداشتن مواد غذايي از دسترس حشرات مخصوصاً مگس
• خودداري از دفع مدفوع در طبيعت در صورت اجبار و عدم دسترسي به توالت، مدفوع را بايد در عمق خاك مدفون كرد.
در اين ميان نكتهاي كه جهت جلوگيري از ابتلا به بيماري بسيار حائز اهميت بوده و بر روي آن تاكيد ميگردد، رعايت بهداشت فردي و شستشوي مرتب دستها با آب و صابون بخصوص قبل از صرف هر وعده غذا و بعد از خروج از توالت ميباشد.
بخصوص كساني كه در زمينه تهيه و فروش مواد غذايي فعاليت ميكنند (ساندويچ فروشها، لبنياتها و ...) بايد اين نكته را بدقت رعايت كنند.
با برخي انگلهاي رودهئي آشنا شويم
انگلهاي رودهئي:
انگلهاي رودهئي انواع گوناگون و با عوارض مختلف مشاهده ميشوند كه در زير به چند مورد مهم آنها اشاره ميشود.
1- اكسيور (كرمك):
اكسيور كه بآن كرمك هم ميگويند بصورت انگل انسان در كليه نقاط جهان ديده ميشود.
علامت مشهود ابتلاء در اثر مهاجرت كرم ماده بارور از سوراخ مخرج به خارج ظاهر ميشود.
در نتيجه خروج كرم و حركت آن در ناحيه مقعد ايجاد تحريك و خارش جلدي ميشود و كودكان مبتلا با خاراندن نشيمن ايجاد زخم و خونريزي ميكنند كه با اضافه شدن باكتريها ممكن است زخم چركي شود. خارش معمولاً خيلي شديد و هنگام شب بيشتر است، در نتيجه سبب بيخوابي كودك ميشود كه در اثر آن عوارض عصبي مانند خستگي و بيقراري و عصبانيت بروز ميكند.
سرايت كرمك :
1- در اثر خاراندن نشيمنگاه تخم انگل در زير ناخنها جمع ميشود و يا به انگشتان كودك مبتلا ميچسبد طفل با گذاشتن انگشتان خود در دهان تخم انگل را وارد دستگاه گوارش خود ميكند كه اين تخم تبديل به كرم شده و اين عمل را خودآلودگي ميگويند.
2- اين انگل بوسيله آب و غذاي آلوده، البسه و ظروف آلوده، هوا و خاك آلوده هم سرايت ميكند.
2- تنيا (كرم كدو)
كرم كدو از راه خوردن گوشت خام و نيمه پخته گاو و يا خوك بيماري انسان سرايت ميكند.
نوعي كه از گاو سرايت ميكند، بيماري طولاني است كه باعث ناراحتي و ضعف و كم خوني شديد بيمار ميشود.
لارو (نوزاد): اين كرم در گوشت آلوده گاو و گوساله بدرشتي سرسنجاق و حتي نخود هم ديده ميشود و داراي رنگي كدر و يا سبز رنگ ميباشد،اين نوع كرمها بندبند هستند و سر آنها داراي چنگك و قلابهاي مخصوص ميباشد،خيلي ريز بوده و بآساني دفع نميشود، بلكه دائماً در حال تكثير است و بعد از مدتي بندها مرتباً از راه مدفوع خارج ميشوند.
3- اسكاريس:
آسكاريس كرمي است دراز، استوانهاي شكل و دو انتهاي آن باريك برنگ سفيد شيري يا گلي رنگ است.
آسكاريس ماده بالغ بطول 20 تا 45 سانتيمتر و بقطر 3 تا 6 ميلي متر است آسكاريس نر از ماده كوتاهتر و بطول 15 تا 30 سانتيمتر و بقطر 2 تا 4 ميليمتر است.
آلودگي به اين انگل در تمام نقاط جهان وجود دارد. ولي در قاره آسيا بيشتر است و يكي از شايعترين بيماريهاي انگلي ايران است.
اين كرم تخم گذار است. تخمهاي اين كرم در سرما و رطوبت و در مقابل پارهاي مواد شيميائي خيلي مقاومند و ممكن است تا 5 سال زنده بمانند ولي در خشكي و مقابل نور آفتاب بيشتر از چند هفته زنده نميمانند.
بيماريزائي:
لارو (نوزاد) اين انگل از اندامها و دستگاههاي مهم بدن ميگذرد و ممكن است عفونتهاي شديد و ضايعات زيادي ايجاد نمايد.
علائم :
مهمترين علايم اين بيماري اختلالات دستگاه گوارش (درد شكم، تهوع، استفراغ، پرآبي دهان، پرخوري، لاغري) اختلالات دستگاه تنفس و همچنين اختلالات عصبي مانند لرزش و تشنج، عصبانيت و زودرنجي، ديدن خوابهاي آشفته، پريدن از خواب، سردرد و سرگيجه است.
تخم اين انگل از راه آب، خاك و غذاي آلوده وارد بدن ميشود.
پيشگيري از ابتلا به انگلها:
بهترين وسيله براي مبارزه با بيماريهاي انگلي و پيشگيري از مبتلا شدن با آنها دقت در رعايت بهداشت فردي، بهداشت محيط و مواد غذائي همراه با درمان افراد مبتلا است.
بنابراين عمل كردن به موارد زير به پيشگيري از مبتلا شدن به بيماريهاي انگلي كمك زيادي خواهند نمود.
1ـ دقت كافي در پخت كامل گوشت گاو
2ـ شستشوي مكرر دستها با آب و صابون بخصوص قبل از غذا خوردن و بعد از مستراح
3ـ كوتاه نگهداشتن ناخنها
4ـ جوشاندن آب آشاميدني در جاهائي كه آب لولهكشي وجود ندارد.
5ـ جوشانيدن ظروف و البسه در خانوادهاي كه فرد مبتلائي در آن باشد، براي از بين بردن تخم انگلها
6ـ جلوگيري از بازي كودكان باخاك آلوده و همچنين وادار ساختن كودكان به شستن دستها با آب و صابون بعد از هر بازي
7ـ خودداري از خوردن آب آلوده
8ـ نخوردن سبزي خام در نقاط آلوده
9ـ خودداري از اجابت مزاج در خارج از مستراح
10ـ استفاده نكردن از كود مستراحي تازه در جاليزارها و مزارع سبزيكاري و صيفيكاري و باغهاي ميوه
11ـ مراجعه به پزشك و دقت در مداواي صحيح مبتلايان
12ـ درمان همزمان تمامي افراد خانوادهاي كه فردي از آن مبتلا به انگل است و همچنين جوشاندن لباسهاي زير و ملافهاي رختخواب در روزهاي درمان
13- شستشوي كامل سبزيجات و ميوهجات خام و ضدعفوني كردن آنها قبل از مصرف بخصوص اگر از مزارع با كود حيواني حاصل شده باشد.
تب خونريزي دهنده
كريمه كنگو
علائم بيماري
بيماري تب خونريزي دهنده كريمهكنگو از بيماريهايي ويروسي قابل انتقال بين انسان و حيوان ميباشد. بيماري با تب ناگهاني، بدن درد، كوفتگي، ضعف، سردرد، درد شديد عضلات، بياشتهائي، درد پشتحدقه چشم، ترس از نور، تهوع، استفراغ، گلو درد، دل درد و تغييرات خلقي به صورت بيقراري و افسردگي ظاهر ميشود. علائم خونريزي معمولاً از روز سوم تا پنجم شروع ميشود. خونريزي در مخاط، لكههاي خونريزي (پتشي) در قسمت بالاي بدن، خط زير بغل، محلهاي تزريق و تحت فشار ايجاد ميشود. خونريزي از اعضاي مختلف بدن (بيني، لثه، مجاري ادرار، روده، رحم و… ايجاد ميشود. بيماران بدحال از روز پنجم به بعد دچار نارسايي كبدي، كليوي، ميشوند.
عامل بيماريزا
عامل بيماري ويروس بانياويريدا از گروه آربوويروسها تحت عنوان ويروسهاي منتقله توسط بندپايان است.
مخزن بيماري
گوسفند، گاو، بز، خرگوش وحشي و شتر مرغ به عنوان مخزن بيماري مطرح هستند.
راه انتقال
انتقال از طريق گزش كنه يكي از راههاي مهم ابتلا ميباشد. كنهها بخصوص گونه هيالوما از طريق تخمدان آلوده در تمام مراحل رشد آلوده شده و عفونت زا ميباشند. كنه بالغ ويروس را به نوزادان خود انتقال مي دهد.
انسان نيز در اثر تماس مستقيم با خون و ترشحات يا بافتهاي آلوده دام و يا تماس با ترشحات افراد بيمار مبتلا ميشود. در تماس نزديك با دامهاي آلوده از طريق تنفس نيز امكان ابتلا به بيماري وجود دارد.
گروههاي در معرض خطر
همه افراد جامعه احتمال ابتلا به بيماري را دارند. گروه پرخطر شامل:
دامداران، دامپزشكان، كاركنان كشتارگاه و كاركنان بهداشتي درماني (پزشك، پرستار، بهيار و …)
ميباشند.
دوره كمون بيماري
در صورت گزش كنه آلوده:
3 ـ 1 روز و حداكثر 9 روز.
در صورت تماس با خون آلوده:
6 ـ 5 روز و حداكثر 13 روز.
تشخيص
تشخيص بيماري يا جداسازي ويروس از خون در هفته اول بيماري، بررسي آنتيبادي اختصاصي از طريق اليزا، ايمنوفلورسنت آنتيبادي توسط خونگيري در سه مرحله صورت ميگيرد:
نمونه اول:بلافاصله پس از تشخيص بيماري.
نمونه دوم: 10ـ5 روز بعد از بروز علائم.
نمونه سوم: 15ـ10 روز بعد از بروز علائم.
درمان
درمان حمايتي
(تزريق خون، مايعات جايگزين، پلاكت)
داروي ضد ويروس ريباويرين
دوز اوليه 30 mg/kg
15mg/kg هر شش ساعت × 4 روز
7/5mg/kg هر هشت ساعت × 6 روز
مورد مشكوك شامل
شروع ناگهاني تب ، درد عضلات، خونريزي همراه با يكي از علائم اپيدميولوژيك (سابقه گزش كنه، تماس مستقيم با خون تازه و ترشحات بيمار مشكوك، اقامت در محيط روستائي)
به محض مشاهده مورد مشكوك
آزمايش شمارش سلولهاي خون محيطي انجام و در صورتيكه پلاكت كمتر از 150000 باشد بلافاصله بايد به مراكز بهداشت شهرستان جهت بررسي و درمان فرد، تهيه خون و پيگيري اطرافيان گزارش داده شود.
راههاي پيشگيري از بيماري
گروهي كه در تماس با دام هستند
روشهاي حفاظت شخصي در تماس با ترشحات و خون حيوان:
پوشيدن دستكش، لباس بلند، چكمه، ماسك و عينك
روشهاي حفاظت شخصي از گزش كنه:
استفاده از مواد دافع حشره و كنه
پوشيدن لباس روشن
در مناطقي كه احتمال خطر گزش كنه وجود دارد هر 2 تا 4 ساعت تمام بدن از نظر وجود كنه چك شود.
اقدامات كنترل شيميائي كنه (سمپاشي، استفاده از حمام كنه با هماهنگي دامپزشكي)
گروهي كه در تماس با بيمار هستند
رعايت احتياطهاي استاندارد:
شستن دستها قبل و بعد از تماس با بيمار.
استفاده از دستكش قبل از تماس با بيمار و تعويض دستكش جهت تماس با بيماران ديگر.
پوشيدن دستكش قبل از تماس با خون و ترشحات بدن بيمار و جلوگيري از تماس غشاهاي مخاطي و پوست آسيب ديده با خون و ترشحات بدن بيمار.
استفاده از ماسك و محافظ چشم و پوشيدن گان حين انجام مراقبتهاي پزشكي كه احتمال پاشيدن خون و مايعات بدن وجود دارد.
مراقب باشيد هنگام استفاده از سر سوزن، تيغ وجراحي و ساير ابزارهاي برنده آسيب نبينيد.
جداسازي بيمار:
ضدعفوني وسايل در دماي 60 درجه سانتيگراد به مدت يك ساعت و يا استفاده از مواد ضدعفوني كننده جهت وسائل و اشياء حساس به حرارت (توسط اتيلن اكسيد)
تمهيدات آزمايشگاه
دسترسي به تجهيزات سالم آزمايشگاهي
ايجاد مانع جهت جلوگيري از انتشار آلودگي از طريق هوا
علم بيناييسنجي با دو شاخه اصلي چشم پزشكي و بينايي سنجي (اپتومتري) وظيفه حفظ و نگهداري سلامت و بهداشت اين حس ظريف و مهم را بر عهده دارد. ما در اينجا شاخه ناشناختهتر اين علم يعني علم بينايي سنجي را كه در رشته دانشگاهي بيناييسنجي تدريس ميشود، معرفي ميكنيم.
بينايي سنجي ، علم مراقبتهاي بينايي است و كارشناسان اين رشته به عنوان مراقبين اوليه بهداشت چشم ، مسؤوليت حفظ و سلامت بينايي را بر عهده دارند.
آقاي دوستدار مدير گروه و عضو هيات علمي بينايي سنجي دانشگاه علوم پزشكي ايران در معرفي اين رشته ميگويد:
«سازمان بهداشت جهاني علم بيناييسنجي را مراقبت اوليه از بينايي ميداند . به اين معنا كه يك بيمار چشم در آغاز بايد توسط يك بيناييسنج (اپتومتريست) معاينه شود تا اگر دچار عيوب انكساري، اختلالات ديد و دو چشمي، انحرافات عضلاني آشكار و غير آشكار ، تنبلي چشم، فيكساسيونهاي غير مركزي و مواردي از اين قبيل بود توسط متخصص بيناييسنجي معاينه گردد و در غير اين صورت به پزشك متخصص ارجاع داده شود.»
وي در توضيح هر يك از وظايف بيناييسنج ميگويد:
«تشخيص و تصحيح عيوب انكساري (نزديكبيني، دوربيني و آستيگماتيسم) با تجويز عدسيهاي مناسب مانند عدسيهاي عينك يا لنزهاي تماسي، تشخيص و تصحيح اختلالات ديد دو چشمي و تنبلي چشم، تعيين بهداشت عمومي چشم و بهداشت بينايي در محيطهاي كار و تحصيل و دادن آموزش لازم در اين زمينه بر عهده بيناييسنج است، يعني يك بينايي سنج بايد بر روي محيطهاي كار از نظر مقدار روشنايي و حفاظت بينايي، كار كارشناسي كند. همچنين تهيه و تجويز وسايل كمك بينايي مانند اكولرهاي ساده، مركب، سيستمهاي تلسكوپيك و تلويزيونهاي مداربسته براي نيمهبينايان و اندازهگيري ميدان بينايي در تخصص فارغالتحصيلان اين رشته ميباشد.
از سوي ديگر وقتي يك بيمار به بيناييسنج مراجعه ميكند متخصص اين رشته پس از گرفتن تاريخچه سلامت چشم و معاينه دقيق براي تعيين اشكالهاي اصلي، در صورت نياز بيمار را به متخصص مربوط اعم از چشمپزشك ، متخصص گوش و حلق و بيني ، متخصص داخلي يا متخصص مغز و اعصاب ارجاع ميدهد.
براي مثال اگر بيماري پس از مطالعه در ناحيه پيشاني احساس خستگي ميكند و دچار سردرد ميشود اما از نظر بينايي سلامت كامل دارد، بيناييسنج در مرحله اول او را نزد متخصص گوش و حلق و بيني ميفرستد و در صورتي كه در اين زمينه مشكل نداشته باشد نزد متخصص داخلي و سپس متخصص مغز و اعصاب خواهد فرستاد . يا اگر بيماري از تاري ديد شكايت داشت و پس از معاينه مشخص شد كه در ته چشم مشكل دارد، اين بيمار به متخصص چشم در زمينه شبكيه ارجاع داده شده و اگر دچار افتادگي پلك بود نزد متخصص چشم در زمينه پلك فرستاده ميشود.»
آقاي دوستدار همچنين در مورد تفاوت كار بيناييسنج با چشمپزشك ميگويد:
«علم بينايي درختي تنومند و بزرگ است كه داراي دو شاخه اصلي چشمپزشكي و بيناييسنجي ميباشد و البته هر يك از اين دو شاخه به شاخههاي فرعيتري تقسيم ميشوند. مثلا رشته چشم پزشكي در دوره فوقتخصص داراي شاخههاي تخصصيتر از قبيل تخصص در زمينه جراحي پلك، فشار چشم و شبكيه ميباشد. بيناييسنجي نيز در دوره فوق ليسانس و دكترا داراي گرايشهاي تخصصي مانند ناهنجاريهاي ديد دو چشمي و تمرينات اپتومتريك، وسايل كمكبينايي (كمك به بيماران كمبينا) و تجويز لنزهاي نامرئي است. يعني يك متخصص بيناييسنج در اين زمينهها، اطلاعات تخصصيتر و بيشتري نسبت به يك چشمپزشك دارد.
براي مثال مهمترين تخصص يك بيناييسنج در مقطع كارشناسي، تشخيص عيوب انكساري و تصحيح آن با عينك يا لنزهاي نامرئي است. چون حدود 100 واحد از دروس دانشگاهي يك دانشجوي كارشناسي بيناييسنجي در اين زمينه است و طي اين 100واحد تجربه و دانش لازم را به دست ميآورد.»
يكي ديگر از اعضاي هيات علمي بيناييسنجي دانشگاه علوم پزشكي ايران نيز در مورد حيطه كاري چشمپزشك و بيناييسنج ميگويد: «دو رشته چشمپزشكي و بيناييسنجي در كنار هم قرار دارند. اين دو رشته در بعضي از مواقع با يكديگر مرتبط و در بعضي از مواقع از هم مجزا هستند. مثلا تعيين نمره عينك يا تصحيح اختلالات ديد در تخصص اپتومتريست است و چشمپزشكان در زمينه درمان بيمارهاي چشم بخصوص جراحي متبحر هستند.
آيندهشغلي ، بازار كار ، درآمد :
آيا ميدانيد كه در انگليس تعداد بيناييسنجها 5 برابر چشمپزشكان است؟
چرا؟ آيا انگليس نميتواند چشم پزشك تربيت كند يا اينكه جامعه به بيناييسنج بيش از چشمپزشك نياز دارد؟
داريوش آزاد فارغالتحصيل بيناييسنجي در پاسخ به اين سوال ميگويد:
«مردم اگر قابليتهاي يك بيناييسنج را بدانند، متوجه ميشوند كه در بسياري از مواقع به جاي مراجعه به چشمپزشك بايد به بيناييسنج مراجعه كنند. چون بيشتر مردم براي عيوب انكساري، تنبلي يا انحرافات چشم به چشمپزشك مراجعه ميكنند و تمامي اين موارد در حيطه كار يك بيناييسنج است مثلا براي درمان انحرافات چشم 5 روش وجود دارد كه 4 روش در حيطه كار اپتومتريست و يك روش در حيطه كار چشمپزشك است و يا چشمپزشكان تنها 2 يا 3 واحد درسي در زمينه تعيين نمره عينك ميخوانند در حالي كه يك اپتومتريست حدود 100 واحد در اين زمينه مطالعه ميكند.»
آقاي دوستدار نيز در مورد فرصتهاي شغلي فارغالتحصيل اين رشته مي گويد:
«در حال حاضر يك بيناييسنج موقعيت كاري خوبي دارد و حدود 80% فارغالتحصيلان جذب بازار كار ميشوند، چون علاوه بر اين كه ميتوانند به طور مستقل مطب باز كنند و در زمينه ارائه عينكهاي مربوط به عيوب انكساري به طور علمي و دانشگاهي تخصص ديدهاند. در ضمن يك بيناييسنج ميتواند به عنوان مشاور در مورد بهداشت چشم و مشكلات بينايي در محيطهاي آموزشي، خدماتي و صنايع با سازمانهاي دولتي و صنايع همكاري كند يا مسؤول سنجش بينايي جهت امور استخدامي و نظامي و اخذ گواهينامه رانندگي و خلباني باشد يا در اورژانس براي انجام كمكهاي اوليه چشمي تا رسيدن بيمار به مراكز ذيربط فعاليت كند.
از سوي ديگر يك بيناييسنج علاوه بر درمان ميتواند در زمينه پيشگيري نيز فعاليت نمايد مثل طراحي طرح پيشگيري از تنبلي چشم كه هر ساله با همكاري سازمان آموزش و پرورش استثنايي و سازمان بهزيستي برگزار ميشود. در اين طرح فارغالتحصيلان اين رشته حضوري فعال دارند و با شناسايي سريع و به موقع بيماران و انجام توانبخشي مورد نياز و با استفاده از تكنيكهاي مناسب از اين نابههنجاري جلوگيري ميكنند. »
تواناييهاي مورد نياز و قابل توصيه :
دستگاه بينايي بدون وجود نور، كارايي ندارد . به همين دليل يك بيناييسنج بايد از نور و ويژگيهاي آن اطلاع داشته باشد. اطلاعاتي كه به ياري علم فيزيك ميتوان به آن دست يافت.
آقاي دوستدار در همين زمينه ميگويد:
«يك بيناييسنج بايد به درس فيزيك مسلط بوده و بخصوص به فيزيك نور علاقهمند باشد همچنين در طول دبيرستان درسهاي رياضي و زيستشناسي را بخوبي فرا گرفته باشد. از نظر جسماني نيز لازم است كه از چشمها و دستهايي سالم برخوردار باشد. در ضمن اين رشته صبر و حوصله زياد ميخواهد چرا كه تعيين نمره عينك يكي از سختترين كارها در علوم بينايي است و نياز به صبر و حوصله زياد دارد و نحوه كار نيز براي سنين مختلف متفاوت ميباشد. يعني تعيين نمره عينك براي كودك با يك فرد مسن فرق ميكند . براي همين بسياري از چشمپزشكان ترجيح ميدهند كه در اين زمينه فعاليت نكنند.»
زهرا بايرامنژاد فارغالتحصيل اين رشته نيز معتقد است كه دانشجوي اين رشته بايد در طي تحصيل اطلاعات عمومي خوبي در زمينه پزشكي كسب كند چون وقتي بيمار به بيناييسنج مراجعه ميكند از مشكل خود اطلاع دقيقي ندارد، براي مثال فقط از سردرد يا تاري ديد شكايت ميكند و اين وظيفه بيناييسنج است كه تشخيص دهد آيا اين مشكل به چشم بيمار باز ميگردد يا اين بيمار مشكلات ديگري دارد كه در اين صورت بايد او را به پزشك متخصص مربوط ارجاع دهد.
نيما دقيقي دانشجوي اين رشته نيز در مورد تواناييهاي دانشجوي اين رشته ميگويد:
«دانشجوي اين رشته اگر بخواهد متخصص خوبي بشود و كار خوبي ارائه بدهد بايد روابط عمومي خوبي داشته باشد تا بتواند اعتماد بيمار را جلب كند و به ياري بيمار در جهت مداوا قدم بردارد.»
وضعيت ادامه تحصيل در مقاطع بالاتر :
ادامه تحصيل در دوره كارشناسي ارشد و دكتراي تخصصي بيناييسنجي ، در حال حاضر فقط در خارج از كشور امكان دارد. كشورهايي مثل : انگلستان، امريكا ، كانادا و استراليا.
وضعيت نياز كشور به اين رشته در حال حاضر:
در حال حاضر در كشور ما افراد زيادي از مشكلات بيناييرنج ميبرند. اين نكته ضرورت و اهميت بينائيسنجي را بيش از پيش نمايان ميسازد. اگرچه در سالهاي اخير گامهاي مهمي در جهت پيشگيري از مشكلات ناشي از ضعف ديد در سنين كودكي انجام گرفته است. اما اين اقدامات بطور كامل بسنده نيست و راهكارهاي اساسيتري مورد نياز است . نظر به لزوم گسترش خدمات بيناييسنجي در سطح كشور و موارد مورد نياز زير، ضرورت و اهميت اين دوره در جامعه مشخص ميگردد:
-نياز به خدمات درماني و تحقيقاتي به منظور شناسائي و حل مسائل مربوط به بيناييسنجي و ارائه و اجراي طرحهاي عملي در اين زمينه.
-نياز به بيناييسنج در مراكز بهداشتي و درماني و آموزشي
-تكميل گروه پزشكي در ارائه خدمات گسترده بيناييسنجي .
-تامين نيروهاي خدماتي بيناييسنجي با توجه به نياز خدمات بينايي در مراكز آموزشي ، صنعتي .
وضعيت ادامه تحصيل در خارج از كشور :
در حال حاضر دورههاي كارشناسي ارشد و دكتراي تخصصي بيناييسنجي در كشورهايي همچون انگلستان ، آمريكا ، كانادا و استراليا ارائه ميشود و فارغالتحصيلان آنها بيشتر به جنبههاي نظري و تحقيقاتي در زمينههاي مختلف علوم بينايي ميپردازند. در مقطع دكتراي تخصصي ، دانشجو ضمن بالا بردن مراتب علمي خود ، در يك زمينه تخصصيتر قدرت و توان خود را براي انجام كارهاي تحقيقاتي ، توسعه مرزهاي دانش و رفع معضلات علمي از طريق پژوهش ارتقا ميبخشد.
دوقلوهای همسان دارای DNA یا ژنهای همانند هستند وبنابراین خصوصیات جسمی یکسان دارند. آنها با وجود این شباهت جسمی میتوانددوستان و اعضای خانواده را به اشتباه بیندازند. اما هنگامی که نوبت به ابزارهایپیچیدهتر تعیین هویت مانند آزمایش اثر انگشت میرسد، دیگر کارها به این سادگینیست و حتی دوقلوهای همسان را هم میشود تشخیص داد. علت این است که تنها ژنهانیستند که تعیینکننده خطوط ظریف سرانگشتان شما هستند.، در عوص جزئیات ظریق اینخطوط مانند قلهها،فرورفتگیها و حلقههای آنها که مشخصکننده اثر انگشت شما هستند،تحت تاثیر استرسهای اتفاقی هستند که جنین درون رحم متحمل میشود. حتی کمی تفاوتدر درازای بند ناف باعث تغییر خطوط سرانگشت میشود. بنابراین حتی در مورد دوقلوهایهمسان که ژنهایی کاملا مشابه دارند، تفاوتهای گریزناپذیر شرایط زندگی درون رحم،باعث تفاوت در اثر انگشتها میشود. و به این ترتیب تا به حال متخصصان پزشکیقانونی به هیچ دو فرد با اثر انگشت مشابه بر نخوردهاند.
DNA دوقلوهای همسان کاملا یکسان نیست گروهی از دانشمندان بین المللی دریافتند که حتی DNA دوقلوهای همسان که از تقسیم یک سلول تخم متولد شده اند، نیز کاملا یکسان نیست و تفاوتهایی در ژنوم این افراد دیده می شود. به گزارش سلامت نیوز به نقل ازمهر، تیم تحقیقاتی متشکل از دانشمندان بین المللی که نتایج تحقیقات خود را در مجله American Journal of Human Genetics منتشر کرده اند، با بررسی DNA نوزده دوقلوی همسان کشف کردند که حتی اگر توالی پایه ای، یعنی پایه هایی که ژنوم را می سازند در این افراد یکسان باشد، باز در برخی از جزئیات باهم تفاوت دارند.
به ویژه این دانشمندان کشف کردند که بعضی از اجزای DNA یکی از این دوقلوهای همسان در دیگری وجود ندارد.
در این خصوص "یان دومانسکی" از دانشگاه "اوپسالا" در سوئد که از اعضای شرکت کننده در این تحقیق بین المللی است، اظهار داشت: "کشف ما توضیح می دهد که چرا بین زوجهای دوقلو برخی از بیماریهای ارثی مثل پارکینسون تنها در یکی از این افراد توسعه می یابد. تاکنون تصور می شد که موارد محیطی علت بروز این بیماریها در یکی از زوجهای دوقلو است، اما اکنون به نظر می رسد که این گونه نیست."
پيرترين دوقلوهاي همسان افريقاي جنوبي كه دو جنگ جهاني و ظهور و سقوط آپارتايد راپشت سر گذاشتهاند، صدساله شدند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از ژوهانسبورگ، "دورا اويس" و "اتل نمبولا" كه يك قرنقبل در يكي از استانهاي شرقي افريقاي جنوبي به دنيا آمدهاند، همسرانشان را سالهاقبل از دست دادهاند و شمار نوهها، نتيجهها، نبيرهها و نديدههايشان از دستشانرفته است.
اتل ميگويد "تعداد آنها به اندازه علفها زياد است." اين دو خواهر سياهپوستكه دو جنگ جهاني را پشت سر گذاشته و شاهد ظهور و سقوط "آپارتايد" (جدايي نژادي) بودهاند، آرزو دارند تيم كشورشان بتواند هنگام ميزباني جام جهاني فوتبال، تيمهايبقيه كشورهاي جهان را شكست دهد.
در سال ۲۰۱۰كه براي نخستين بار مسابقات جام جهاني فوتبال در افريقا برگزارخواهد شد، افريقاي جنوبي ميزبان اين رقابتها خواهد بود.
شهرداري ژوهانسبورگ دو ساعت ديواري كه روي آنها اسامي و تاريخ تولد اين دوقلوهاحك شده بود، به مناسبت صدسالگي آنان به آنها هديه داد.
كشف نوع جديدی از دوقلوها
پزشكان اعلام كردهاند كه پس از مطلعات ژنتيكي بسيار موفق بهكشف نوع ديگري از دو قلو ها شده اند كه چيزي ما بين دو قلو هاي همسان و ناهمسان استو به آنها نام دو قلوهاي نيمه همسان يا (semi-identical twins) را دادهاند.
نحوه به وجود آمدن اين دوقلوهابدين گونه است كه دو سلول اسپرم مختلف يك تخمك واحد را بارور مي كنند (روشي كه پيشاز اين نا شناخته بود).
روش به وجود آمدن دوقلوهاي ناهمسان-معمولترين نوع دو قلوهاي موجود- بدين گونه است كه دو سلول تخمك در رحم مادر جداگانه توسط دو اسپرم بارور مي شوند. اين دوقلوها از لحاظ تفاوت ژنتيكي همانند خواهر و برادر معمولی هستند.
دوقلوهاي همسان بدين گونه به وجود مي آيند كه يك سلول تخمك توسط يك اسپرم بارور شده و سپس در مراحل اوليه روياني، جنين تقسيم شده و دو جنين مجزا را به وجود مي آورد كه از لحاظ ژنتيكي عیناً شبيه به هم هستند.
نوع جديد دوقلوها وقتي شناسايي شد كه يكي از دوقلوهاي داراي ناهنجاري در اندام جنسي خود بود و همافروديت به نظر مي رسيد (هم داراي بافتهاي بيضه و هم داراي بافتهاي تخمدان بود) و نوزاد ديگر (يكي ديگر از دوقلوها) پسر بود.
محققان در مجله ژنتيك انساني عنوان كردند كه اين دوقلوها از لحاظ ژنتيكي نسبت به دوقلوهاي ناهمسان، به هم شبيهترند اما نسبت به دوقلوهاي همسان كمتر مشابهند. در اين مقاله عنوان شده است كه ممكن است انواع ديگري از دوقلوها نيز وجود داشته باشد كه كشف نشده و يا حتي هرگز كشف نشوند.
دكتر ويويين ساتر، مجري اين تحقيق گفت: به نظر من مهمترين چيزي كه اين تحقيق نشان داده اين است كه درك ما از چگونگي به وجود آمدن دوقلوها بسيار سادهانگارانه است و ممكن است راهها و روشهاي ديگري وجود داشته باشد كه از طريق آنها دوقلوها به وجود ميآيند.
دوقلوهاي نيمه همسان (semi-identical) چند سال قبل در يكي از بيماستانهاي آمريكا مورد ارزيابي قرار گرفتند.
دكتر مليسا پاريسي متخصص بيماريهاي كودكان، استاد دانشگاه واشنگتن و يكي از محققان اين تحقيق اعلام كرد كه در تماسي كه با خانواده دوقلوها داشته است حال هر دو آنها خوب است و در سلامت كامل به سر ميبرند.
دكتر ساتر ميگويد كه اين دوقلوها كاملا طبيعي به وجود آمده و در به وجود آمدن آنها نه لقاح مصنوعی دخيل بوده است و نه روشهايي كه در درمان ناباروری مورد استفاده قرار ميگيرند.
برخي از كارشناسان ميگويند كه اين گونه از دوقلوها قبلا نيز وجود داشته و اين نمونه دليل بر اثبات آن است. اين مطالعه براي اولين بار Nature گزارش شده است .
مفهوم صحيح همانندسازي اصطلاح همانندسازي يا كلونينگ (cloning) به سه روند كاملاً مجزا از يكديگر اطلاق ميشود. متأسفانه تصور مردم از اين عمل برگرفته از فيلمهاي غيرواقعي است كه در آنها انسانهايي با قدرت خارقالعاده براي شركت در يك جنگ جهاني توليد ميشوند. اما در واقع، در همانندسازي، برخلاف روند طبيعي توليدمثل دو والدي، دانشمندان از نقشة ژنتيكي يعني DNA يك جاندار براي توليد موجود ديگري استفاده ميكنند.
جاندار توليدشده از لحاظ ژنتيكي كاملاً مشابه والد خود است. همانندسازي پديدة جديدي نيست. دوقلوهاي همسان نوعي موجودات همانندسازيشده بهشمار ميروند. از يك سلول، دو سلول مشابه ايجاد ميشود كه ذخيرة ژنتيكي كاملاً يكساني دارند. بنابراين، دوقلوهاي همسان ميتوانند از تمام اعضاي بدن يكديگر براي پيوند موفق اعضا استفاده كنند. دكتر مسعود هوشمند، عضو هيئت علمي مركز ملي تحقيقات مهندسي ژنتيك و تكنولوژي زيستي، متداولترين نوع همانندسازي را شكل جنيني آن ذكر ميكند. وي ميگويد: «يك سلول تخم به دو سلول تقسيم ميشود. هر كدام از دو سلول جديد، در صورت قرار گرفتن در رحم مادر و طي دوران جنيني، انساني مشابه ديگري ايجاد خواهد كرد. ميتوان يكي از اين دو سلول را در حالت انجماد حفظ كرد و سالها بعد، در صورت تمايل والدين، در رحم مادر گذاشت. به اين ترتيب، فرزندان خانواده كاملاً به هم شبيه ميشوند و تنها از لحاظ سني با يكديگر اختلاف مييابند. در نوع ديگر همانندسازي، از سلول بالغ استفاده ميشود. هستة يك سلول لقاحيافته را خارج ميكنيم و هستة سلول بالغي را به جاي آن قرار ميدهيم. هريك از سلولهاي بدن انسان اطلاعات لازم را براي ساخت انسان ديگر در خود دارد، اما سلولهاي هر بافت فقط از اطلاعات مربوط به فعاليت همان بافت استفاده ميكنند. براي مثال، سلول پوست، با وجود برخورداري از تمام اطلاعات ژنتيكي يك انسان كامل، تنها از دادههاي مربوط به بافت پوست استفاده ميكند و ژنهاي مرتبط با ساير بافتها خاموش هستند. هرگاه هستة اين سلول بالغ در داخل تخم لقاحيافته قرار داده شود، ژنهاي خاموش فعال ميشوند و انساني با مشخصات ژنتيكي فرد بالغ توليد خواهند كرد. پس از تعويض هسته و تثبيت آن با كمك مواد شيميايي و جريان الكتريسيته، سلول تخم در داخل رحم مادر قرار داده ميشود. جنين حاصل، ديوارة سلولي و مواد داخل آن ـ بهجز DNA ـ را از مادر دريافت كرده است و پس از طي دورة نهماهة بارداري، به روش زايمان طبيعي يا سزارين به دنيا خواهد آمد. نوع سوم شبيهسازي شيوة درماني آن است. كاربردهاي پزشكي اين روش بسيار است. برخي از سلولها، مانند سلولهاي عصبي، خاصيت تكثير خود را پس از بلوغ از دست ميدهند. با استفاده از روش سوم همانندسازي ميتوان سلول پوست فردي را كه نياز به سلول عصبي دارد چنان برنامهريزي كرد كه سلول عصبي بسازد. بدن اين فرد هيچگاه چنين سلولي را در پيوند پس نخواهد زد زيرا از لحاظ خصوصيات ژنتيكي دقيقاً يكسان هستند.» بسياري از دانشمندان هدف از همانندسازي را به نتيجه رساندن نوع سوم آن، يعني شبيهسازي درماني، ميدانند. روشي كه در آن ميتوان سلولهايي براي مبتلايان به بيماريهاي مرگبار ساخت، سلولهايي كه ديگر با تهاجم بدن بيمار مواجه نميشوند چراكه از نظر ژنتيكي كاملاً مشابه سلولهاي خود فرد هستند. چند سلول از بدن فرد مبتلا به ديابت گرفته ميشود و هستة سلول بيمار به جاي هستة يك سلول تخم قرار ميگيرد. سلول تخم حاصل در رحم زني كاشته ميشود و فردي با خصوصيات ژنتيكي شخص مبتلا به ديابت بهوجود ميآيد. اگر به جاي اين كار، سلول تخم حاصل را در آزمايشگاه رشد دهيم، در ميان سلولهاي بهوجود آمده، انواعي از سلول به نام سلولهاي بنيادي يافت خواهند شد. سلولهاي بنيادي از قابليت تبديل به بافتهاي مختلف بدن برخوردار هستند. در فرد مبتلا به بيماري قند، دانشمندان سلولهاي بنيادي را به سلولهاي سازندة انسولين تبديل ميكنند. جايگزين كردن سلولهاي مذكور در بدن بيمار سبب بهبود وي خواهد شد. دكتر فروزنده محجوبي، متخصص سيتوژنتيك مولكولي پزشكي، مفهوم همانندسازي را بسيار فراتر از شبيهسازي انساني ميداند. وي دربارة ساير كاربردهاي مفيد همانندسازي ميگويد: «ژن مورد نظرمان را از سلول يك موجود زنده خارج ميكنيم و در داخل سلول ديگري جاي ميدهيم. براي مثال، ژن توليد شير در گاو را جدا ميكنيم و آن را درون سلول يك مخمر تكسلولي فعال ميكنيم. در نتيجه، براي توليد شير، نيازي به نگهداري از حيوان بزرگي با جثة گاو نيست. يك تكسلولي كوچك كار ترشح شير را انجام خواهد داد. اين روند در صنايع غذايي انقلاب بزرگي ايجاد ميكند.»
زرشک از جمله درختچه هاي مقاومي است که قابليت رشد و توليد در زمينهاي کم بهره با آب شور را داراست و توجه بيشتر به آن، ضمن بالا بردن ظرفيت توليد محصولات کشاورزي، در حفاظت از خاک منطقه نيز مي تواند موثر باشد. مصرف زرشک به صورت تازه خوري به دليل مزه ترش آن معمول نيست، با تهيه فراورده هاي متنوع نظير مربا، مارمالاد، آبميوه، نوشابه، سس، ژله و... از زرشک ضمن جذب توليد مازاد بر مصرف و ايجاد ارزش افزوده، مي توان آنها را هم به نام ايران به بازارهاي بين المللي معرفي نمود.
زرشک گياهي بومي ايران است و نوع بي دانه آن براي نواحي جنوب خراسان به خصوص قاين و بيرجند شهرتي ايجاد کرده است.
در بعضي منابع در مورد پيشينه تاريخي زرشک و مبدا آن اين طور آمده است که اولين بار شخصي به نام جعفر، کشت و توليد زرشک بي دانه را در روستاي افين از بخش زيرکوه شهرستان قاين بنيان گذاشته است. گفته مي شود وي در زمان ترکمن تازي به اسارت ترکمنها درآمده، ولي ضمن فرار از اسارت، در مسير بازگشت درختچه هاي زرشک بي دانه را مشاهده نموده و پاجوش آن را به روستاي خود منتقل کرده و کشت نموده است. بدين ترتيب به نظر مي رسد، نخستين محل پرورش زرشک بي دانه روستاي افين باشد که داراي قدمت تاريخي است. احتمالا وي اين نوع زرشک را در منطقه شيروان در شمال خراسان مشاهده نموده است.(10)
تيره زرشک Berberidaceae
به صورت گياهان علفي، چندساله با برگهاي هميشه سبز و زود افت، اغلب خاردار و گاهي به صورت درختچه يا حتي درختهاي کوچک ديده مي شوند. معمولا انواع مختلفي از بنزيل ايزوکينولين در اين تيره موجود بوده و بافتهاي آن به علت داشتن بربرين (يک نوع ايزوکينولين) زرد رنگ است. عناصر چوبي داراي صفحات ساده سوراخداري هستند و گاهي اوقات اين بخش هاي سوراخدار به صورت آوندهاي نردباني در يک صفحه مشخص بوده و تعداد محدودي تيغه هاي افقي بين آنهاست. عناصر تراکئيد بدون مجرا همراه با منافذ ساده مي باشد. اشعه هاي مغزي پهن داراي سلولهاي مشابه يا به طور نسبي مشابه مي باشند.
برگها متناوب، ساده يا مرکب (برگهاي زرشک ساده و داراي مفصلي در قاعده پهنک است) و به ندرت قاعده اي است. گاهي اوقات برگها به خار کاهش يافته است. دمبرگ داراي 3، تا تعداد زيادي دستجات آوندي است که تشکيل يک قوس و يا دو حلقه را مي دهند، استيپول وجود نداشته و يا تحليل رفته است.گلها منظم، کامل، منفرد يا مجتمع به صورت خوشه، سنبله و يا شکل هايي از پانيکول يا گرزن است. دمگل ها اغلب به طرف قاعده تا شده است. نوع گلها پاييني بوده و گرده افشاني در آنها توسط حشرات انجام مي شود. قطعات گل معمولا دوتايي يا سه تايي بوده و در دو رديف قرار دارند. هر گل داراي 4 تا 6 کاسبرگ براکته مانند در دو رديف مي باشد. گلبرگهاي داخلي بيشتر پرچمهاي تحليل رفته گلبرگ مانند هستند که توليد نوش مي کنند. تعداد پرچمها 4 عدد يا بيشتر است ولي اغلب 6 عدد مي باشد و معمولا مقابل گلبرگهاي داراي نوش هستند. کيسه هاي گرده بساک معمولا 4 عدد است. مادگي يک برچه اي است ولي گاهي دو تا سه برچه اي به نظر مي رسد. تخمدان از نوع بالايي است و تخمک از نوع واژگون يا نيمه واژگون است و تعداد زيادي از آنها ممکن است در حاشيه تخمدان روي جفت ضخيمي قرار گيرند. خامه برجسته بوده و داراي 3 لوب مي باشد. ميوه بيشتر سته حبه اي است.
اين تيره شامل 15 جنس و 650 گونه بوده و بيشتر در مناطق معتدله نيمکره شمالي پراکنده است. مهمترين جنس هاي تيره زرشک عبارتند از زرشک (500 گونه)، ماهونيا(100 گونه) و پودوفيلوم. اين هر سه جنس داراي مبناي کروموزومي 7 مي باشند.(6و12)
جنس زرشک
زرشک بزرگترين جنس در اين تيره مي باشد . فسيل اين جنس از دوره پلئيستوسن شناخته شده است. رنگ و شکل پوست شاخه ها با افزايش سن درخت تغيير مي کند. رنگ پوست شاخه ها از زرد تا قهوه اي و خاکستري و ارغواني متغير است. شاخه هاي يکساله معمولا زرد رنگند و شاخه هاي بلند تيغهاي فراوان دارند. برگها متناوب، ساده، خزان کننده و گاهي هميشه سبز است و داراي دمبرگهايي است که بخشي از پهنک معمولا در طرفين آن قرار داشته و باريک مي شود. ساقه آن خاردار بوده و خارها ممکن است منفرد، سه شاخه و يا گاهي 5 شاخه باشد. اين خارها از تغيير شکل برگها حاصل شده اند.
گلها منظم، دوجنسي، اغلب مجتمع از نوع خوشه کاذب يا گرزن يا گاهي پانيکول و به ندرت منفرد است. گلهاي مجتمع کم و بيش حالت آويخته دارد. گلها معمولا در ارديبهشت يا خرداد شکفته مي شوند، گلپوشها سه تايي و در دو رديف قرار دارند، يعني داراي 6 کاسبرگ و6 گلبرگ مي باشند. گلها از نوع پائيني و زودريز مي باشند، آرايش گلپوشها از نوع هم پوش Imbricate)) است. معمولا 1 تا 2 رديف غده هاي شهدزا روي گلبرگها بين جام گل و پرچمها قراردارد. پرچمها معمولا 6 عدد و در دو رديف هستند ولي بسته به گونه، ممکن است به تعداد 4 تا 18 عدد تغيير کنند. پرچمها داراي ميله اي کوتاه بوده و مفصلي در قاعده دارند. پرچمهاي بيرون اپي پتال بوده و مقابل گلبرگها قرار دارند. بساکها دو حجره اي و بازي فيکس مي باشند يعني از قاعده به ميله پرچم چسبيده اند. بساکها توسط دو دريچه از طرفين شکفته مي شوند.
مادگي يک عدد بوده و تخمدان بالايي و يک خانه است که داراي 2 تا 3 برچه و به عقيده بعضي 1 برچه با تخمکهاي قاعده اي مي باشد. کلاله آن 1 عدد و ميوه آن سته حبه اي مانند و قرمز رنگ مي باشد که اغلب داراي 2 تا 3 دانه است. ميوه معمولا بيضوي بوده و طول آن گاهي ممکن است تا 13 ميلي متر هم برسد. روي ميوه برجستگي کوچکي مربوط به بقاياي کلاله و خامه ديده مي شود. جنين دانه، دولپه اي و کوچک است و آندوسپرم آن فراوان است.
به نظر مي رسد زرشکهاي موجود در ايران اغلب بر اثر تلاقي هاي بين گونه اي ماهيت اوليه خود را تا حد زيادي از دست داده اند، به طوري که با شناسه هاي موجود مطابقت کامل ندارند.(3)
گونه هاي زرشک
تعدادي از گونه هاي زرشک در ايران به صورت زير مي باشد
زرشک زالزالکيBerberis crataegina
زرشک زرافشاني Berberis integerrima
زرشک خراساني Berberis khorasanica
زرشک راست خوشهBerberis orthobotrys
زرشک معمولي Berberis vulgaris
زرشک ژاپنيvar.atropurpurea Berberis thunbergii
در اينجا به شرح اين گونه ها مي پردازيم
زرشک زالزالکيBerberis crataegina DC.1810
ساقه چوبي، ارتفاع 1 متر گاهي تا 3 متر، رنگ شاخه ها قرمز تا قرمز مايل به قهوه اي، ساقه هاي مسن قهوه اي يا قهوه اي مايل به خاکستري وداراي عدسک است. شاخه ها نسبتا روشن، شياردار و خاردار است. خارها 5/1 تا 3 سانتي متر، سخت ودرقاعده حجيم تر، رنگ آن زرد و روشن تر از ساقه، ساده و يا گاهي سه انشعابي است.
برگها کمي چرمي تا چرمي، کشيده، بيضوي تا واژ تخم مرغي يا واژسرنيزه اي به ابعاد 2-1*5-5/3 سانتي متر، قاعده برگ به تدريج به دمبرگ منتهي مي شود. نوک برگها تيز، به ندرت گرد، حاشيه برگها صاف يا داراي دندانه هاي سخت و اره اي منظم و دور ازهم است. طول برگ تقريبا سه برابر عرض آن است. پشت و روي برگها سبز روشن بوده و در سطح بالاي برگ روزنه ديده نمي شود.
گل آذين به طول 2 تا 5 سانتي متر،خوشه ساده يا پانيکول، پايک گل آذين حدود 6 تا 10 ميلي متر، تعداد گلها بين 5 تا 20 عدد و گاهي ممکن است تا 40 عدد برسد. ميوه آن سته کشيده، بدون خامه، طول 11 ميلي متر و عرض 5 تا 9 ميلي متر، بيضوي، ابتدا قرمز ولي بعد سياه رنگ مي شود.بذرها سياه تا قهوه اي روشن و طول آنها حدود 10 ميلي متر است.
پراکنش:
نمونه تيپ اين گونه در آسياي صغير ذکر شده است. اين گونه در قسمتهاي مخلف ايران از جمله تهران، گچسر، البرز، کرج، راميان، کندلوس، شهرستانک، قزوين، طالقان، فيروزکوه، و احتمالا بيرجند در مناطق خنگ و سلم آباد ديده مي شود. در کشورهاي مجاور نيز در ترکيه، ارمنستان، جنوب ترکمنستان ديده مي شود.
به نظر مي رسد اين گونه با زرشک زرافشاني، دورگ توليد مي کند. اين دورگه ها بيشتر در شاهرود، کردستان، تهران، کرج و اراک ديده مي شود. دورگه هايي که شباهت با تلاقي اين گونه با زرشک معمولي دارد نيز در مناطق شمالي ايران بويژه مازندران، گرگان، آزادشهر و استان تهران ديده مي شوند.(2و12)
زرشک زرافشانيBerberis integerrima bunge,(1843)
ساقه چوبي، ارتفاع 4 متر(براساس برخي گزارشات گاهي تا 9 متر)، رنگ آن زرد تا قهوه اي روشن يا تيره، داراي عدسک يا بدون آن و ساقه هاي مسن خاکستري است. شاخه هاي آن کم و بيش شياردار است. خارها معمولا ساده ولي در جستها و شاخه هاي نازا سه انشعابي است، طول خارها حدود 1 تا 4 سانتي متر، باريک، بلند، نوک تيز و زرد رنگ يا همرنگ ساقه ها است. برگها چرمي، بيضي يا واژ تخم مرغي، حاشيه برگها صاف، در جستها و شاخه هاي نازا داراي دندانه هاي تيز پراکنده است که در هر طرف تا 12 عدد مي رسد. قاعده برگها به طرف دمبرگ تدريجا باريک مي شود. ابعاد برگها 2 -5/3*5-5/3 سانتي متر و طول برگها 2 تا 3 برابر عرض آن مي باشد و گاهي طول برگها به 7، عرض برگها به 4، و طول دمبرگ به 3 سانتي متر مي رسد.نوک برگها گرد يا در انتها نوک تيز مي باشد. سطح پايين برگ سبز ولي کم رنگتر از سطح بالايي است. رگبرگها مشخص و در سطح روزنه پاييني برجسته بوده و سطح بالايي داراي روزنه است.
گل آذين خوشه يا پانيکول، 2 تا 7 سانتي متر، داراي 6 تا 35 و کمتر از 50 گل مي باشد. ميوه آن سته حبه اي، 7 تا 8 ميلي متر، قرمز تا ارغواني، آردآلود، بدون اثر خامه يا داراي آن، بيضوي يا تا حدودي کروي و تعداد آنها در هر خوشه بين 14 تا 24 عدد است.بذرها در اين گونه ريز و سياه رنگ است.
تغييرات موجود در اين گونه حائز اهميت زيادي است و واريته هاي مختلف را دارا مي باشد. اين گونه مترادفهاي گوناگون دارد. اين مترادفها تفاوت کمي دارند. کناره هاي برگ، وضع دندانه هاي آنها، وضعيت براکي بلاستوس يعني گل آذين حاصل از شاخه هاي کوتاه روي شاخه هاي بلند و خارهاي بزرگ تغييرات متنوعي دارند که به نظر مي رسد پيوستگي چنداني ندارند. يک شاخص ثابت، وضع حاشيه برگها در شاخه هاي زاياست، در حالي که در شاخه هاي کوچک نازا دندانه ها با فواصل نامساوي به يکديگر وصل مي شوند. شاخص ديگر توليد برگهاي ضخيم و چرمي است که اين برگها در بعضي حالات دائمي بوده و مي تواند سبب تشخيص اين گونه از ساير گونه ها بشود.
پراکنش:
اين گونه در منطقه ايرانيکا (آسياي صغير) پراکنش زيادي دارد. در شرق ترکيه، ايران، شرق عراق، افغانستان، قفقاز، ترکمنستان، غرب پاکستان، کشمير و غرب چين زياد ديده مي شود. درايران در آذربايجان، لرستان، خوزستان، فارس، يزد، کرمان، سمنان، تهران، کرج، گچسر، توچال، دامغان، گرگان و در خراسان در بجنورد، اسفراين، درگز، سرخس، تربت جام، تربت حيدريه، فريمان، کلات، علم کوه، شيروان، کپه داغ، قوچان، رباط سفيد، مشهد، کاشمر وبيرجند وجود دارد.(2)
اين گونه در شرق ترکيه و ايران با گونه هاي ديگر تداخل داشته و دو رگه هاي متنوعي بين اين گونه با زرشک بي دانه (آذربايجان، مازندران، گرگان، کردستان، همدان، قزوين و خراسان در قاين، پيرمردانشاه، سلم آباد، زشک و ريوش)، زالزالکي(شاهرود، تهران، کرج، اراک، کردستان)و زرشک راست خوشه(گرگان، مازندران، البرز) ديده مي شوند.امکان وجود هيبريدهاي سه جانبه نيز وجود دارد ولي قطعي نيست. اين دو رگه ها ممکن است در مناطق وسيعي حاصل شوند و درجه بندي آنها بسيار مشکل است. از جمله واريته هاي شاخص اين گونه مي توانB.integerrima=B.vulgaris var.densifloraو B.integerrima=B.vulgaris var.serratifoliaرا نام برد. واريته اولي در منطقه پير زنگوله و پير عمارلو و واريته دوم در آذربايجان، کهرود، نهاوند، شمشک و کرمانشاهان ديده مي شود.
به نظر مي رسد برخي از اين زرشکها تلاقي هاي زير باشند.
B.orthobotrys * B.integerrima
B.vulgaris * B. integerrima
همچنين نمونه هايي نيز تلاقي سه جانبه زير به نظر مي رسد.
B.orientalis * B.turcomanica * B.integerrima
برگهاي براکي بلاستوس در موارد اشاره شده صاف يا داراي دندانه هاي کمي بوده و خارهاي آن از زرشک معمولي قوي تر مي باشد. جوانه هاي دو سال قبل برگها نيز مثل زرشک معمولي سفيد نيست، بلکه مقداري به قهوه اي تمايل دارد و آن را به زرشک زرافشاني نزديک مي کند.
گونه B.turcomanicaيا واريته اي از زرشک زرافشاني به نظر مي رسد و يا گونه اي است که نسبت به آن خويشاوندي نزديک دارد و يا براساس نظريه جديدتر واريته integerrima زير مجموعه اي از B.turcomanica است. يعنيvar.integerrimaB.turcomanica . نمونه تيپ زرشک زرافشاني که توسط متخصصان قديمي توصيف شده، برگهايش برخلاف زرشک زرافشاني چرمي و گوشتدار نبوده و مانند B.orientalis بيشتر باريک، نازک و دندانه دار است و دو رگ به نظر مي رسد.(12)
زرشک خراسانيBerberis khorasanica
درختچه اي با ساقه هاي چوبي، ساقه هاي مسن قهوه اي مايل به خاکستري و شکافدار، پوست نازک، داراي شيارهاي کم عمق يا عميق و شاخه هاي جوان قرمزمايل به قهوه اي است. خارها رو به پايين يا قائم نسبت به ساقه، طول خارها5/1 تا 5/2 سانتي متر، رنگ خارها زرد يا زرد مايل به قهوه اي يا خاکستري است. برگها کشيده غشايي يا تا حدودي چرمي، بيضي، لوزي يا مستطيلي با زاويه هاي کند و به شکل تخم مرغي يا قاشقک مانند مي باشد. دندانه هاي برگ اره مانند و منتهي به خاري نازک، شبکه هاي رگبرگ در دو سطح برجسته و متراکم، دمبرگ مشخص و به طول 1 سانتي متر است. برگها در پاييز قرمز رنگ مي شوند. گل آذين ساده، کشيده، راست يا کم و بيش آويخته، تقريبا به اندازه برگها يا کمي بيشتر و تعداد گل ها تا 20 عدد در خوشه و رنگ گلها زردرنگ مي باشد. ميوه سته، تعداد ميوه در هر خوشه 12 تا 30 عدد، طول ميوه 8 تا 10 ميلي متر، رنگ ميوه قرمز آجري تا جگري تخم مرغي شکل، با خامه اي مشخص به طول حدود نيم ميلي متر مي باشد.
در بعضي نمونه هاي استثنايي در قاين اندازه سته ها به قطر 9 تا 10 ميلي متر و طول 13 تا 14 ميلي متر مشاهده شده و خوشه اين نمونه ها گاهي تا 30 عدد گل و به همين تعداد سته دارد. اين نمونه ها توسط سازمان پژوهش هاي علمي و صنعتي مرکز خراسان هديه نامگذاري شده است و تحقيقات بيشتر روي آن ادامه دارد. دانه ها 2 تا 4 عدد بوده و هر کدام 4 تا 7 ميلي متر طول دارند.
پراکنش:
اين گياه بومي ايران بوده و براي اولين بار در سال 1975 در ايران در فلور ايرانيکا ذکر شده است، نمونه تيپ آن در گلستان ديده شده و توسط بروويچ و زيلنسکي به عنوان گونه جديدي آورده شده است. محل پراکنش آن خراسان بوده و در ارتفاع 1350 متر بين بجنورد و مراوه تپه در بستر خاکهاي آهکي پارک ملي گلستان، 12 تا 20 کيلومتري شمال کاشمر و در جنوب خراسان درقاين مشاهده شده است.(3)
زرشک راست خوشهBerberis orthobotrys
ساقه چوبي، در برش عرضي زاويه دار، تا حدودي شياردار، داراي عدسکهاي ريز و سياه رنگ و ارتفاع 3 تا 4 متر مي باشد.شاخه هاي گل دهنده خاکستري، شاخه هاي جوان نازا (احتمالا پاجوش هاي نرک) به رنگ قرمز تا قهوه اي وبقاياي شاخه هاي سال قبل نيز کم و بيش خاکستري و تيره مي باشند. خارها زردرنگ به طول 5/1 تا 5/2 سانتي مترساده يا سه قسمتي هستند. برگهاي مجاور براکي بلاستوسها کشيده چرمي يا تا حدودي چرمي بيضي تا واژ تخم مرغي به ابعاد16-10*25-20 ميلي متر و حاشيه به نسبت صاف مي باشد. برگها روي شاخه هاي نازا کشيده به ابعاد 5/2-2*5-5/4 سانتي مترغشايي، بيضي، واژ تخم مرغي با نوک مدور و دندانه هاي مشخص تر، طول دمبرگ 5 ميلي متر، پهنک برگ در قسمت دمبرگ باريک شده و به ساقه منتهي مي شود.
گل آذين خوشه متراکم5/1 تا 5/3 سانتي متر و تعداد گلها 5 تا 20 عدد است. ميوه سته حبه اي، گلابي شکل 8 تا 10 ميلي متر طول و 5 تا 6 ميلي متر قطر و اندازه پايک آن 5 ميلي متر، بيضي شکل و به رنگ قرمز مايل به سياه مي باشد، کلاله در انتها ديده شده ولي تقريبا بدون خامه است. بذرها به تعداد سه عدد و سياه رنگند.
پراکنش:
پراکنش اين گياه را دردنيا بيشتر در شمال ايران و جنوب ترکمنستان مي دانند. در ايران اين گياه بيشتر در دره زرين گل به طرف کوه ابر در ارتفاع 1800 متر، گردنه شربت در گرگان، دامنه شمالي کوه شاهوار، گردنه حاجي لنگ در ارتفاع 2400 تا 2600 متر، کلاردشت مازندران، کندلوس، بين کياسر و نکا در ارتفاعات 750 تا 900متر، هزارجريب در گردنه مرزن آباد بين کرج و چالوس در ارتفاعات 1300 متر و در خراسان در شيروان و احتمالا در بيرجند منطقه سلم آباد وجود دارد.
شناسايي صحيح اين گونه و منشا آن مبهم است. جز در فلور ايرانيکا و پاره اي از منابع ديگر که منبع همه آنها فلور ايرانيکاست از اين گونه نامي نيامده است(10)
زرشک معموليL. Berberis vulgaris
ساقه چوبي، درختچه اي به ارتفاع 3 متر و گاهي تا 6 متر، شاخه ها شکننده هنگام جواني شيارداروداراي انشعابات و جستهاي زيادي است. شاخه هاي تازه به علت وجود بربرين سفيد تا سبز مايل به زرد، زرد ارغواني و يا قرمز مايل به قهوه اي مي باشد، ولي در ساقه هاي از يک سال به بالا قهوه اي و به تدريج خاکستري و سپس سياه و متورق مي شوند.عدسکها معمولا بي رنگ سياه و خاکستري بوده و روي شاخه هاي مسن و گاهي جوان ديده مي شوند. خارهاي روي شاخه هاي کوتاه، ساده يا منشعب سه شاخه، 1تا4 سانتي متر، بالنسبه ريز، نازک، سفيد مايل به زرد، زرد خاکستري يا کمي مايل به قهوه اي و معمولا همرنگ ساقه يا کمي روشن ترند. برگهاي آن چرمي يا تا حدودي غشايي، متناوب، طول 5/3 تا 7 سانتي متر، عرض1تا3 سانتي متر بيضوي، واژ تخم مرغي، پهن،داراي کناره هايي صاف يا با دندانه هاي تيز و خارمانند است. قسمت انتهاي برگ نوک تيز بوده و يا قدري انحنا دارد. رگبرگها مشبک، متراکم و درهم رفته است. سطح بالايي برگ بدون روزنه، سطح بالايي و پاييني برگ همرنگ و يا سطح پاييني قدري کم رنگ تر است دمبرگ حدود 5 تا 10 ميلي متر بوده و پهنک به تدريج به آن ختم مي شود.
گل آذين مجتمع، خوشه آويخته، 3 تا6 و به ندرت 7 سانتي متر است.20 تا 25وگاهي تا 40 گل دارد.قطعات گل 6 قسمتي است، پرچمها 6 عدد و بسيار حساس بوده و با اندک تماس يا برخورد چيزي روي کلاله خم مي شوند.در طبيعت معمولا حشرات عامل خميدگي پرچمها روي کلاله مادگي که داراي خامه کوتاهي است مي شوند.ميوه ها مجتمع و به صورت خوشه هاي آويخته است.ميوه سته قرمز حبه مانند، بيضي يا شبه بيضي، به طول 7 تا 12 ميلي متر و قطر 6 تا 9 ميلي متر است.هر ميوه محتوي 2 وبه ندرت 3 دانه است که هرکدام 5 تا 6 ميلي متر طول دارند.
پراکنش:
نمونه تيپ اين گونه در جنگل هاي اروپا يافت شده است. اين گياه در ايران پراکنش زيادي داشته و در شيبهاي تند به ويژه خاکهاي آهک دار درآذربايجان، گيلان، مازندران، گلستان،تهران، خراسان(درگز، سربيشه، قاين، سلم آباد) و فارس ديده مي شود. در شمال ترکيه، قفقاز، ترکمنستان تاجيکستان و ارمنستان نيز وجود دارد.اين گياه واريته هاي مختلف داشته و با اغلب گونه هاي زرشک، دو رگ توليد مي کند.
واريته هاي مهم اين گونه عبارتند از:
B.vulgaris var.asperma
اغلب زرشک هاي بي دانه از اين رقم هستند
B.vulgaris var.brachiobotrys
= B.orientalis var.brachiobotrys
برگهاي آن از گونه اصلي کوچکترند و درراه فيروزکوه به سمنان ديده مي شوند.
B.vulgaris var.macrantha
= B.integerrima var.macrantha
خارها دراين رقم درشت است و در گرگان، شاهرود، کرمان و شهداد ديده مي شوند.
B.vulgaris var.alba
ميوه ها سفيد
B.vulgaris var.alba-variegata
برگها سبز توام با زرد
B.vulgaris var.argento marginata
برگها با حاشيه نقره اي
B.vulgaris var.atropurpurea
برگها ارغواني تند
B.vulgaris var.auro-marginata
برگها با حاشيه زرد طلايي و معمولا ميزبان زنگ گندم(3و6و13)
زرشک ژاپنيvar.atropurpureaBerberis thunbergii
درختچه اي پايا با ارتفاع 9/0 تا 8/1 متر، شاخه ها منفرد، درازوقوس دار ومتراکم با بافت نرم، درختچه گرد، گسترش آن اندکي بيشتر از طول شاخه ها قرمز يا ارغواني در تابستان، قرمز در پاييز و الگوي رشد ساقه زيگزاگ است. خارها در محل گره ها قرمز و به طول حدود 25/1 سانتي متر است.برگها خزان کننده، متناوب، اسپاتولا مانند يا واژ تخم مرغي(در انتهاي آزاد خيلي پهن)، قرمز يا قرمز مايل به ارغواني، اين زرشک علاقه مند به خاکهاي اسيدي يا خنثي مي باشد.
گلها زياد، زرد مايل به قرمز رنگ و در فروردين و ارديبهشت ظاهر مي شوند. ميوه سته از نوع حبه و قرمزرنگ و درخشان است که در مهرماه مي رسد، جذاب بوده و تا مدتي در زمستان باقي مي ماند.
پراکنش:
منشا اين گياه در سال 1913 در فرانسه بوده و در حال حاضر بومي ژاپن است و به عنوان گياهي زينتي و مقاوم در شرايط خشک در بسياري نقاط پرورش مي يابد. ساقه خاردار آن روي زمين گسترده بوده و در مناطق شهري مي تواند آشغالها و مواد اضافي را مهار کند. از طريق رويشي و بذر زياد مي شود.از اين واريته ارقام زيادي توسعه يافته اند که از آن جمله است:
رقمBagatella (پاکوتاه)
رقمCherry Bomb
رقم Crimson pigmy (پاکوتاه و مقاوم به خاکهاي فقير داراي شاخه هاي کاملا قرمز)
رقمGolden ring
رقم Red chief
رقمRose glow (داراي برگهاي قرمز و مايل به زرد توامان مقاوم به خاکهاي فقير)
رقمRoyal bergandi (پاکوتاه)
رقم Variegat (برگهاي سبز)
رقم Thornless (بدون خار) تلاقي اين گونه با زرشک بي دانه جهت ايجاد زرشک بدون خار مي تواند مورد توجه قرار گيرد.
رقم Sparkle (شاخه ها سبز تيره ولي در پاييز نارنجي مايل به قرمز(10)
زرشکهاي زينتي و کاربرد آنها در فضاي سبز
گونه هاي زرشک زينتي را در سه گروه مي توان دسته بندي کرد: خزان دار هميشه سبز و نيمه هميشه سبز. درختچه هاي خزان دارو هميشه سبز به خاطر دارا بودن ويژگي هاي مناسبي مثل گلهاي خوشه اي زرد تا نارنجي ميوه هاي قرمز تا آبي- بنفش، تغيير رنگ زيباي شاخ و برگ در پائيز و ارتفاع مختلف از 30 سانتي متر تا حدود 5/2 متر در طراحي فضاي سبز در باغهاي صخره اي تا حاشيه پارکها به صورت منفرد يا در دسته هاي کوچک کاربرد دارند. ارقام زينتي زرشک از نظر شکل و رنگ برگها و ميوه هايشان داراي تنوع بسيار زيادي هستند. بيشتر زرشکهاي خزان دار منشا آسيايي دارند کاملا مقاوم بوده و در آفتاب يا کمي سايه و تقريبا در هر خاکي که زهکشي خوبي داشته باشد به آساني رشد مي کنند. اين گونه ها معمولا برگهاي تخم مرغي و حبه هاي قرمز رنگ دارند. زرشکهاي هميشه سبز داراي برگهاي چرمي، اغلب کاردي شکل و دندانه دار با ميوه هاي آبي، سياه و ارغواني مي باشند. آنها عمدتا منشا آسيايي داشته و تعداد کمي نيز از آمريکاي جنوبي هستند.(10)
Berberis darwinii و Berberis stenophylla زيباترين درختچه هاي هميشه سبزي هستند که پرورش داده مي شوند. زرشک آمريکايي بومي شمال شرق آمريکاست. زرشک ژاپني اغلب به عنوان پرچين يا يک درختچه زينتي کاشته مي شود و چندين رقم با شاخ و برگ ارغواني يا زرد پاکوتاه آن در طراحي فضاي سبز کاربرد دارد.از زرشک ژاپني که متداولترين گونه زرشک مورد استفاده در طراحي فضاي سبز در نقاط مختلف دنياست و از قابليت سازگاري خوبي نيز برخوردار است تا سال 1981، 16 رقم مختلف زيبا معرفي شده که از نظر رنگ برگ در دو گروه برگ قرمز (ارغواني) با نام atropurpurea و گروه برگ سبز قرار مي گيرند.
گونه هاي زينتي زرشک در باغ هاي گياه شناسي ايران
طبق اطلاع در سالهاي 1353-1351 حدود 32 گونه خارجي زرشک به وسيله باغ گياه شناسي ايران و 6 گونه خارجي نيز به وسيله دانشکده کشاورزي کرج به کشور وارد و کشت گرديده است.(3)
باغ گياه شناسي ملي ايران
در حال حاضر 7 گونه و دورگ زينتي زرشک به نامهاي علمي زير در اين باغ وجود دارند:
B.ottawansis(B.thunbergii*B.vulgaris) B.vulgaris
B. thunbergii var.atropurpure B.wilsoniae
B.lologensis(B.darwinii*B.linearifolia) B.coxii
B.panlanensia=B.sanguinea
در گلخانه اين باغ نيز دو گونه زير از طريق بذر کشت شده اند:
B.morrisonensis B.koreana
باغ گياه شناسي نوشهر
در اين باغ هم اکنون 7 گونه و رقم زير وجود دارد:
B.lycium
B.chinensis
B.wilsoniae
B.rubrostilla
B.vulgaris
B.wilsoniae var.sabcaulialta
B.gagnepainii var.lanceifolia
همچنين در اين باغ 4 گونه زير نيز وجود داشته که در حال حاضر از بين رفته است.
B.orientalis var.brachibotrys
B.aggregata
B.aristata
B.julianae
(5)
ترکيبات شيميايي :
در تمام قسمتهاي اين گياه آلکالوئيد هاي بربرين ، اکسياکانتين ، بربامين وجود دارد . مقدار آلکالوئيد در پوست ريشه زرشک بيشتر از قسمت هاي ديگر اين گياه است .
ميوه زرشک داراي حدود 4درصد مواد قندي ، 65 درصد اسيد ماليک واسيد تارتاريک ومقداري صمغ مي باشد .
ساير آلکالوئيدهاي مختلف زرشک شامل بربامين، بربروبين، ژاتوريزين، اکسياکانتين، پالماتين، بروليسين، کلومبامين و والرسين و ترکيبات ديگر هستند.(10)
اشکال زرشک
زرشك در شكل چاي، كپسول، عصاره ها، مايع يا تنتورها و يا پماد موضعي عرضه ميشود. عصاره هاي حاصل از اين ماده به صورت دارويي حاوي 8 تا 12 درصد محتواي الكالوئيد ايزوكينولين استاندارد شده است.(8)
مصارف غذايي زرشک
زرشک به دليل رنگ و طعم دلپذيرش سالهاست که زينت بخش سفره هاي ايرانيان است. اين نوع زرشک به عنوان مکمل برنج و زعفران در بسياري از سفره هاي ايراني حضور داشته و از آن در تهيه زرشک پلو بامرغ، ته چين و انواع خوراکها استفاده مي شود.ميوه نارس آن در تهيه مربا، لواشک، آب ميوه و شربت کاربرد دارد.
مصارف دارويي زرشک
·برگ و ميوه زرشک
ميوه زرشک طبيعتي سرد و خشک دارد و در طب سنتي مقوي کبد و قلب، صفرابر، مسکن حرارت معده و بندآورنده سيلان خون بواسير است، همچنين از خونريزي مزمن جلوگيري مي کند. در مورد اشخاص سرد مزاج اگر آن را مخلوط با داروهاي گرم مانند سنبل الطيب بخورند براي تقويت و رفع انسداد کبد بسيار نافع است. از برگ زرشک به تنهايي يا مخلوط با داروهاي مناسب براي زخم روده ها و نيز رفع اسهالهاي ناشي از ضعف امعاء و احشاي داخل شکم استفاده مي شود. در مغولستان زرشک را براي خارج کردن رطوبت و بند آوردن خونريزي و براي بيماري هايي با ترشحات مخاطي به کار مي برند. همچنين براي ميوه زرشک خاصيت منقبض کننده عروق قائل هم بوده و بربرين را به عنوان مقوي معده و ضد استفراغ هاي دوره بارداري توصيه کرده اند. جويدن برگ زرشک نيز باعث سفتي لثه ها مي شود.برگ زرشک به عنوان قابض و در درمان عوارض ناشي از فقدان ويتامين C نيز به کار مي رود.(8) براي درمان اسهال مزمن پانزده تا سي گرم برگ خشک درختچه زرشک را در نيم ليتر آب سرد ريخته و مي جوشانند. سپس آن را صاف کرده با عسل شيرين مي کنند و هر روز بين غذاهاي اصلي سه بار و هر بار يک فنجان از آن را مي نوشند. همچنين بگ زرشک در ديسانتري مزمن، آب آوردن انساج و در اسکوربوت استفاده مي شده است.(11)
تحقيقات جديد در مدلهاي حيواني، نقطه نظرات اطباء گذشته در مورد منع منصرف زرشک در بارداري را مورد تائيد قرار مي دهد. به طوري که مشخص گرديد که بربرين که يکي از آلکالوئيدهاي اصلي ميوه زرشک است، مي تواند موجب انقباضات عضلاني صاف رحم گردد و افزايش انقباض مي تواند منجر به سقط شود. لازم به ذکر است که بربرين علاوه بر اثرات سقط آور آن به علت سميت در دوزهاي بالاي آن موجب اثرات تراتوژنيک مي شود.
همچنين ماده Dihydropalimitinum دي هيدروکسيد پالميتينيوم موجود در ميوه زرشک داراي خاصيت ضد استروژني است که باعث آتروفيه شدن آندومتر و سير برگشتي غدد استرومائي و چروکيده شده آن مي شود. اين تغييرات باعث عدم تغذيه کامل جنين و اختلال در عملکرد رشد و نمو جنين مي گردد. در ضمن بررسي هاي انجام شده بر روي مدل حيواني مشخص نمود که تجويزKg/g 5/3 عصاره آبي ميوه زرشک در موش هاي سوري، نژاد Balb/c در روزهاي 7،8، 9 بارداري که برابر 3 ماهگي در انسان است، مي تواند موجب توقف رشد جنين ها و بروز ناهنجاري در ستون مهره، دستگاه عصبي، چشم، صورت و دست ها گردد. با توجه به اين که زرشک در برخي از مناطق ايران از جمله شاهرود سبزوار و بيرجند به عنوان يک نوشيدني مفرح مصرف مي گردد پيگيري اثرات ميوه زرشک در يک مطالعه جامع انساني در بارداري ضروري است تا بتوان با استفاده صحيح از آن از عوارض احتمالي يادشده جلوگيري نمود.(14)
·پوست ساقه و ريشه زرشک
پوست ريشه زرشک از نظر طبيعت گرم و خشک است و در عين حال در آن نيروي سردي و قابضه وجود دارد. مدر بوده و شربت آن تلخ است. دم کرده آن مقوي کبدهاي سرد مي باشد. پوست ريشه و ساقه زرشک را پيشتر در پزشکي مخصوصا از زمان جالينوس، ديوسکوريد، پليني دانشمندان يونان و روم باستان به عنوان مقوي و اشتهاآور مصرف مي کردند. همچنين به عنوان صفرابر و مسهل نيز مورد استفاده است.(7)
جوشانده پوست خشک ريشه گياه زرشک همراه با عسل براي دفع سنگ کليه و مثانه سودمند است. براي معالجه کساني که با ترياک مسموم شده اند معمولا از جوشانده ريشه درختچه زرشک استفاده مي شود به دليل خواص شبه مرفين آن و براي ترک اعتياد نيز کاربرد دارد. همچنين براي دفع سنگ کليه و معالجه يرقان و سنگ صفرا مفيد مي باشد. براي تهيه جوشانده پوست ريشه زرشک 25-20 گرم پوست خشک ريشه را پانزده دقيقه در يک ليتر آب خيس کرده و بعد ظرف محتوي آن را روي شعله مي گذارند تا بجوشد سپس صاف کرده با عسل شيرين مي کنند و هر روز سه فنجان از آن را مي نوشند.
در چين و ژاپن از پوست درختچه زرشک ژاپني به عنوان خنک کننده ضد انگل و ضدعفوني کننده استفاده مي شود و براي کاهش تب و همچنين براي معالجه ترشح مفرط خون قاعدگي نيز تجويز مي شود. (14)
در آمريکا و اروپا پيش از اين پوست ساقه و پوست ريشه زرشک به عنوان ضدعفوني کننده، قابض، درمان يرقان، مسهل، تب بر، درمان دل درد و داروي ضداستفراغ و داروي نيروبخش تلخ استفاده مي شده است. گلها و پوست ساقه هم به عنوان دارويي براي درمان روماتيسم به کار مي رفته است.(10)
پوست ريشه داراي خاصيت مسهلي و بازکننده مجراي کبد و کيسه صفرا مي باشد. براي رفع بحران کبد 25 گرم پوست خشک ريشه اين گياه را در نيم ليتر آب سرد به مدت نيم ساعت خيس کرده مي جوشانند آنگاه پس از صاف کردن شيرين مي کنند و بعد از هر غذا يک فنجان مي نوشند. اين جوشانده علاوه بر اثر مفيدي که در روي ناراحتيهاي کبدي دارد يرقان و سنگ کيسه صفرا را برطرف مي سازد زيرا عمل کبد را مرتب کرده و صفرا را به خارج دفع مي نمايد. اين جوشانده روي کليه ها نيز موثر بوده، شن و سنگ کليه را از بين مي برد.(13)
کاربرد زرشک در درمان ساير بيماري ها در ايران
نتايج پژوهشها نشان داده که بربامين که يک بنزيل ايزوکينولين آلکالوئيد است و در پوست ريشه زرشک وجود دارد و داراي خاصيت آنتي اکسيدان قوي است، در کاهش فيبروز ناشي از تجويز داروي ضد سزطان بلئومايسين موثر بوده است. در بررسي پاتولوژيکي مشخص شده که بلئومايسين باعث تحريک شديد حبابهاي ششي و تجمع کلاترن بوده و بربامين توانسته است به ميزان قابل توجهي اثر آن را تخفيف دهد.
براساس پژوهشي در دانشکده داروسازي مشهد عصاره ريشه و اندام هوايي زرشک در درمان سالک بر روي موش و آمستر (حيواني شبيه خوکچه هندي) آزمايش شد و نتايج مقدماتي، حاکي از خواص درماني موثر عصاره اين گياه بود.
پلاک دندان يکي از عارضه هاي شايع در جامعه ايران است که عامل اساسي ايجاد پوسيدگي دندان و آماس لثه مي باشد. با توجه به طبيعت ميکروبي اين پلاک و همچنين با توجه به فعاليت ضدميکروبي عصاره پوست ساقه و ريشه گياه که محتوي حدود 5/1% بربرين مي باشد يک نوع ژل دنداني بر اين اساس فرمولاسيون شده و اثرات آن کاهش درصدي شديدي را روي پلاک دندان و عارضه آماس لثه نشان داد.(1)
ساير مصارف و کاربردها
از زرشک علاوه بر مصارف گفته شده، جهت رنگ کردن الياف پشم،ابريشم و پنبه استفاده مي شود. دلايل متعددي براي استفاده از رنگهاي گياهي و معدني براي رنگ کردن (به خصوص پشم ) وجود دارد که عمدتا پايداري اين رنگها و حفظ محيط زيست در نتيجه کاربرد آنهاست.
همچنين از چوب زرشک که بسيار خوب خراطي مي شود براي کارهاي خاتم کاري و منبت کاري استفاده مي شود و خار آن نيز براي خلال دندان مفيد است. ضمنا چوب زرشک جلاپذير مي باشد.(13)
نيازهاي اکولوژيکي زرشک
زرشک براي توليد ميوه کافي و عملکرد بالا به يک محل آفتابي با جريان هواي خوب احتياج دارد. درختچه زرشک در برابر باد مقاومت خوبي داشته و از آن به عنوان حصار و بادشکن نيز استفاده مي شود اما وزش بادهاي گرم بويژه در هنگام گل دهي ميزان توليد و کيفيت ميوه آن را به شدت تحت تاثير قرار مي دهد. سرمازدگي گلها به دليل ظهور ديرهنگام آنها به ندرت مشاهده گرديده اما سرمازدگي ميوه ها در صورت مواجهه با سرماهاي زودرس پاييزه و يا برداشت ديرهنگام آن ديده شده است.
جنس زرشک داراي نيازهاي آبي متفاوتي مي باشد به طوري که اکثر گونه هاي ديپلوئيد در آرژانتين در مناطقي با بارندگي 3000-1200 ميلي متر رشد مي يابند اما يک گونه تتراپلوئيد در مناطقي با 270-150 ميلي متر بارندگي رشد مناسبي را نشان داده است.
نياز آبي زرشک بي دانه نسبت به درختان يا درختچه هاي ميوه مشابه پايين مي باشد و يکي از دلايل اصلي جايگزين شدن اين درختچه در الگوي کاشت شهرستانهاي جنوبي خراسان درآمد نسبتا خوب به ازاي مصرف يک متر مکعب آب مي باشد. نياز خالص آبياري آن حدود 9900 متر مکعب در هکتار است که بسته به روشهاي آبياري به کار گرفته شده نياز ناخالص آبياري بيشتر از اين مقدار مي باشد.
زرشک بي دانه طالب خاکهاي نسبتا سبک لومي- شني با زهکش خوب در مناطق کوهپايه اي است و در خاکهاي گچي و آهکي نيز به خوبي رشد مي کند، همچنين EC و PH بالا را تحمل کرده نيازي به خاکهاي غني ندارد. در مجموع گياه کم توقعي است. (9)
روش هاي تکثير
تکثير زرشک به وسيله پاجوش، ريشه دارکردن قلمه ساقه و کاشت بذر انجام مي شود. معمولا قلمه هاي ساقه به صورت خشبي در آخر پاييز تهيه مي شود. تکثير به وسيله دانه يا بذر در بهار يا پاييز صورت مي گيرد و معمولا بذرها در عمق 5/2 سانتي متر خاک کاشته مي شود. بهترين روش تکثير اين گياه پاجوش است. گياه زرشک در هر خاکي رشد و نمو مي يابد. معمولا قبل از احداث باغ زرشک شخم عميق زده و از سال دوم به زمين کود مي دهند. نهال هاي کوچک زرشک پس از رسيدن به ارتفاع 30 سانتي متر به بار مي نشيند. از سال دوم هرس اين گياه انجام مي شود. فواصل کشت بوته ها حداقل3*3 متر براي کشت آبي و حداکثر 7*7 متر براي کشت ديم است (در مناطق خشک به خاطر آب گيري فاصله زياد است. هر گياه بايد بتواند حداکثر رطوبت را از خاک اطراف خود جذب کند) عمق چاله هاي کاشت نهال هاي زرشک به ابعاد 50*50*70 سانتي متر مي باشد.(10)
آفات زرشک
·زنبورسرشاخه خوار
·شته زرشک
·پروانه برگخوار
·کنه دو نقطه اي
·گوشخيزک
بيماري هاي زرشک
·عدم تغيير کامل رنگ ميوه
·چروکيده و خشک شدن ميوه
·جارويي شدن
·کتابي شدن شاخه ها
·لکه لکه شدن پشت برگها
·خشکي و زوال درختچه
(2)
روش هاي برداشت
برداشت محصول زرشک در يک مرحله صورت مي گيرد و در صورتي که بارانهاي زودهنگام پاييزه به وقوع نپيوندد مي توان زمان برداشت را تا دستيابي به کيفيت عالي ميوه از نظر طعم به تاخير انداخت، زيرا ميوه هاي نارس کاملا ترش و تا حدودي گس هستند.
در برخي سالها با ريزش بارانهاي زودهنگام پاييزه (به دليل محدود بودن امکانات باغداران) در طول دوره خشک کردن زرشک مشکلاتي ايجاد مي گردد و محصول در خرمن گاه فاسد شده و يا آسيب مي بيند، لذا زرشک کاران براي اجتناب از اثرات نامطلوب اين گونه بارشها معمولا زرشک را زودتر از موقع مناسب آن برداشت مي نمايند.
برداشت زرشک به دليل نازکي پوست ميوه و همچنين وجود خارهاي فراوان و تراکم شاخه ها در اين درختچه يکي از مشکل ترين و پرهزينه ترين مراحل توليد اين محصول است. در حال حاضر برداشت زرشک به روشهاي زير انجام مي گيرد:
·روش خوشه چيني (چيدن خوشه ها با دست)
·روش ضربه اي (برداشت به وسيله ضربه زدن به شاخه ها)
·روش شاخه بر (بريدن شاخه هاي حامل خوشه هاي ميوه)
·روش تلفيقي (روش شاخه بر- روش ضربه اي)
·سيستم برداشت مکانيکي
فرآوري زرشك
عمده ترين شكل تهيه وارئه اين محصول،زرشك خشك است كه عمدتا در جنوب خراسان توليد شده ودر نقاط مختلف ايران به عنوان يك افزودني غذايي به غذاهاي به غذاهاي سنتي مثل زرشك پلووهمچنين تهيه مربا به مصرف مي رسد.ميوه زرشك تازه نيز در فصل برداشت كه اواسط مهر تااوايل آبان ماه است به صورت محدود به بازار عرضه مي شود وبه ويژه در شهرهاي بيرجند،قائن،مشهدو نيشابورمردم به صورت خانگي از آن ،به ندرت به صورت تازه خوري مصرف مي شود.
7-3-1 روش سنتي
در حل حاضربخش اعظم ميوه زرشك توليدي به صورت سنتي خشك شده وعرضه مي گردد.درروش سنتي ،ابتدا زرشك از سطح باغات به سه راه برداشت مي گرددو بر اساس روش برداشت نحوه خشك كردن نيز متفاوت است.
1- برداشت خوشه هابه وسيله دست
2- برداشت به وسيله ضربه زدن به شاخه ها
3- برداشت به وسيله بريدن شاخه هاي حامل ميوه
تحقيقات در مورد روش برداشت با استفاده از سست كننده هاي گياهي و جمع آوري توسط مكنده نيز انجام شده است كه هنوز كاربرد وسيع پيدا نكرده است.(15)
در دو روش اول يعني برداشت خوشه به وسيله دست و برداشت به وسيله ضربه زدن به شاخه ها زرشك جمع آوري شده درون كيسه يا كارتنهاي مقوايي و چوبي ريخته شده و به محل خشك كردن كه معمولا دور از باغ قرار دارد حمل مي گردد.اكثر روستاييان از پشت بام خانه ها كه به طور معمول از كاهگل يا آسفالت پوشيده شده است استفاده مي كنندو غالبا با پهن كردن پلاستيك، گوني يا برزنت در زير آن از آلوده شدن ميوه در اثر تماس با زمين جلوگيري مي كنند.زرشك در شرايط مناسب در زير آفتاب پاييزي ظرف 10-15 روز به رطوبت مطلوب رسيده و خشك مي گردد. خطر بارندگي هاي موسمي و فساد زرشك، حمله پرندگان و حشرات از بزرگترين علل آسيبها و ضايعات در اين روش مي باشد.به هر حال زرشك خشك شده جمع آوري مي شود و با روشهاي دستي و نيمه دستي و نيز بوجاري ( جداسازي شاخ و برگ و دم) تميز شده و به صورت فله درون كارتن يا گوني بسته بندي شده، عرضه مي گردد.كيفيت زرشك برداشت شده به وسيله دست پس از خشك شدن به مراتب بهتر از روش ضربه زدن و جمع آوري از زير درخت بهتر است زيرا ميوه زرشك تازه آسيب كمتري ديده و در هنگام خشك شدن سالم تر مي ماند.اما زرشك جمع آوري شده از زير درخت به علت آسيب هاي ناشياز ضربه و سقوط ، دچار لهيدگي شده و كيفيت پايين تري دارد.
در روش سوم-برداشت زرشك به وسيله بريدن ، شاخه هاي حامل ميوه –شاخه هاي زرشك به محل خشك كردن حمل مي گردد.معمولا براي خشك كردن اين نوع زرشك از محلهاي سرپوشيده يا ا نبار ها استفاده مي گردد.ابن نوع انبار ها مجهز به داربستهاي چوبي – فلزي ويا به صورت سيم كشي شده مي باشد كه خوشه ها و شاخه هاي بلند زرشك بر روي آن پهن شده و با تهويه و در مجاورت سايه در مدت 14-25 روز زرشك خشك مي شود.زرشكي كه با اين روش خشك مي گرددجنانچه از خطر پوسيدگي، حمله قارچ ها و مخمر ها ويا ساير عوامل مصون بماند زرشك مرغوب تري نسبت به زرشك خشك شده به روش هاي قبل است. به علاوه خطر فساد ناشي از بارندگي را نيز ندارد. پس از خشك شدن و رسيدن به رطوبت مطلوب با تكان دادن شاخه ها ميوه هاي خشكشده جداشده و جمع آوري مي گردد.
7-3- 1 – 1 شرايط بهينه جايگاه خشك كردن
براي جلوگيري از آسيب و ضايعات ناشي از خشك كردن در روش هاي سنتي محل بارگاه بايستي در بلندي و دور از گرد و خاك يا آغل نگهداري حيوانات و ترجيحا سر پوشيده باشد تا علاوه بر جلوگيري از آلودگي هاي ناشي از گرد و خاك در مقابل ريزش بارا نها ي موسمي نيز مصون بماند.كف بار گاه پوشيده از سيمان يا آسفالت باشد و قبل از پهن كردن زرشك بر روي آن توسط پالت هاي چوبي يا تورهاي سيمي كه بتوا ند اندكي از سطح زمين( حداقل 5 -10 سانتي متر) بالاتر باشد و تهويه وخروج رطوبت از زير به خوبي انجام گيرد پوشيده شود.پهن كردن پلاستيك در زير ميوه تازه نه تنها مانع از خروج رطوبت شده بلكه به علت عرق كردن ناشي از تنفس ميوه كاملا خيس و مرطوب مانده و سسب لهيدگي و فساد زرشك هاي زيرين مي گردد لذا استفاده از پارچه هاي توري و يا گوني هاي كتاني بسيار مناسب تر است.حداكثر ميزان انباشتگي محصول برروي بارگاه نبايستي بيشتر از 3 سانتي متر باشد، به علاوه براي مصون ماندن از حمله حشرات و پرندگان استفاده از تورهاي پارچه اي بر روي سطح محصول بسيار مناسب است.محل بارگاه بايستي طوري باشد كه تهويه هوا به خوبي صورت گرفته و رطوبت خارج شده از ميوه تا حد ممكن از سطح محصول دورگردد. زرشكي كه درسايه و در فضاي باز و با شرايط فوق خشك مي شود كيفيتي به مرتب بهتر از زرشك خشك شده در آفتاب خواهد داشت و طول مدت خشك شدن آن چندان تفاوتي با شرايط آفتاب نخواهد داشت (16)
چنانچه زرشك در انبارها خشك شود ا نبارها بايستي كاملا تميز و عاري از حشرات وجوندگان ويا حيوانات باشد. تهويه در انبار ها بايد توسط دريچه هاي توري دار براي ممانعت از ورود حشرات و يا به وسيله فن هاي ورود و خروج هوا صورت گيرد. رطوبت نسبي انبار ها بايستي كمتر از 70 درصد و در جه حرارت مناسب خشك كردن 25-40 در جه سانتي گراد باشد. نفوز مستقيم نور خورشيد به داخل انبار نامناسب است.چنانچه از داربست استفاده مي شود داربست هاي چوبي يا از جنس فلز گالوانيزه يا آلومينيوم باشد تا خطر زنگزدگي و انتقال آن به محصول وجود نداشته باشد. اگر از طبق هاي چوبي يا فلزي استفاده مي شود شيار هاي كف طبق بايستي به اندازه كافي باشد تا عبور و مرور هوا از زير نيزبه خوبي صورت گيرد . ارتفاع داخلي طبق چوبي نبايستي از 5 سانتي متر بيشتر باشد و طبق ها بايد داراي پايه اي بلند به ارتفاع 10 سانتي متر باشند تا فضاي كافي براي عبور و مرور هوا با قرار گرفتن روي هم داشته باشند. توري هاي سيمي كه شاخه هاي زرشك برروي آن ا نداخته مي شود بايستي از جنس گالوانيزه و ضد زنگ باشند و در فواصل مناسب نسب شوند تا از در هم رفتگي خوشه ها ي زرشك جلوگيري به عمل آيد. به علاوه در كف چنين انبارهايي برزنت يا پارچه هاي تميز درزير توريها پهن شود تا به تدريج زرشك ها يي كه بر اثر خشك شدن مي ريزند بر روي اين پارچه ها ريخته و در موقع جمع آوري عاري از آلودگيهاي ناشي از تماس با زمين باشند .(16)
7-3-2روش صنعتي
7-3-2-1مراقبت هاي قبل از فر آوري صنعتي
ميوه تازه زرشك بسيار حساس بوده و عمر انبار ماني چنداني ندارد، لذا پس از برداشت بايستي هر چه سريعتر مصرف شده يا فرآوري گردد.هرچند تحقيقات جامع و كاملي در خصوص شرايط مطلوب نگهداري و جلوگيري از فساد زرشك تازه انجام نشده است اما به نظر مي رسد به مانند ساير ميوه هاي دانه ريز مثل انگور و توتها وشرايط مساعد نگهداري آن در سرد خانه بين 15-75 روز باشد.( 17)
سبزيجات حاصل از نشا را مي توان زودتر از آنهايي كه از دانه روئيده اند، برداشت نمود. پرورش دهندگاني كه از نشا استفاده مي كنند، مي توانند از بازارهاي اول فصل بهرمند شوند و زمان لازم براي توليد يك محصول را كاهش دهند كه به آن ها اين اجازه را مي دهد تا كشت دوم و سوم را در طي يك فصل رشد توليد نمايند. نشاهايي كه در گلخانه پرورش مي يابند را مي توان بطور موثري در مقابل تنش محيطي، عوامل بيماريزا و آفات حشره اي حفظ نمود. نشاها مي توانند به پرورش دهندگان اجازه دهند تا ملاك هاي نزديك به واقعيت، شكل دهي مطلوب و سن فيزيولوژيكي يكسان گياهان را در داخل بلوك هاي مزرعه ايجاد نمايند.
درصورتيكه قيمت دانه بالا باشد، ممكن است استفاده از نشا، هزينۀ ايجاد يك كشت سبزي را كاهش دهد، چرا كه بذر كمتري استفاده مي شود و نياز به تنك كردن و وجين زودهنگام را برطرف مي كند. همچنين، نشاها اجازه مي دهند تا از كود و آب آبياري استفادۀ موثرتري در طي مراحل اوليۀ رشد شود.
نشاكاري، هم نيروي كار و هم سرمايۀ بيشتري را طلب مي كند. توليد موفق نشا نيازمند ابزار پرورشي ضد عفوني شده، كنترل دما و نور، مديريت كارآمد آفات و امراض، و اقدامات بهداشتي مناسب است.
سازگاري گياه
موقعيكه گياهچه ها از گلخانه به مزرعه منتقل مي شوند، دچار "شك نشا" (يك ركود رشد) مي شوند. اينكه، يك گياه با چه سرعتي بر اين شك غلبه كند و خود را با زمين وفق دهد، بستگي دارد به نوع گياه، شرايط محيطي، كيفيت نشاهاي توليد شده، آماده سازي زمين، و رفتاري كه در طي فرآيند نشاكاري با آن مي شود.
انواع گياهان مختلف، تفاوت زيادي در وفق پذيري با نشا كاري دارند. وفق پذيري يك گياه براي نشا كاري با توجه به سرعتي كه ريشه هاي آسيب ديدۀ آن در طي نشا كاري، مجدداً ريشه بزنند و اينكه گياه به رشد متعارف برسد؛ تعيين مي شود. انواع سبزيجاتي كه با نشا كاري بخوبي وفق مي پذيرند از اين قراراند: گوجه فرنگي، كاهو، كلم پيچ، كلم هاي دگمه اي و كلم سياه.
كرفس، پياز، فلفل، بادنجان و گل كلم وفق پذيري متوسطي با نشاكاري دارند. اما نشاكاري آنها موفق است. كدوئيان، لگوم ها و ذرت شيرين ريشه زايي مجدد بسيار كندي دارند اما درصورتيكه مزاحمت ريشه حداقل باشد، نشا كاري موفق است. بعنوان مثال، هندوانۀ بي دانه يكي از كدوئياني است كه سالانه در هزاران ايكر نشا مي شود. محصولات نشايي راست ريشه از قبيل انواع شلغم، چغندر و هويج معمولاً منجر به تغيير شكل طبيعي ريشه و عوارض ناخوشايند گسترش ريشه مي شوند.
صدمات ريشه اي نشا
درصورتيكه نشاها در پشته ها، جعبه هاي كاشت، ظروف تخت، يا سيني هاي جداگانه پرورش داده شوند، در طي برداشتن گياهان از ظرف يا خاك، برخي از ريشه ها آسيب مي بينند. نشاهايي كه از طريق اقدامات ذيل توليد مي شوند، شك نشا كمتري را تجربه كرده و سريعتر تثبيت مي شوند:
·گياهاني كه فاصلۀ زيادي از هم دارند و عميق كشت مي شوند با رقابت كمتري مواجه باشند.
·گياهان بطور انفرادي پرورش يابند تا از پيچيدن ريشه در گياهان مجاور هم جلوگيري شود.
·نشاهاي توليدي بايد در موقع نشا كاري با خاك ريشه، تماس داشته باشند.
·گياهچه ها بايد تا سن مطلوبشان براي نشا كاري، رشد يابند.
·از هرس نمودن يا خشك كردن اندام هاي هوايي يا ريشه اجتناب شود.
درصورتيكه نشا هاي ريشه- لخت از خاك كشيده شوند و همچنين درصورتيكه ريشه ها عمداً هرس شوند، بيشترين صدمه [به آنها] وارد مي شود. سيستم هاي توليد نشا سيني انفرادي، بهم ريختگي تماس ريشه با خاك را به حداقل مي رساند. اما برخي صدمات در صورتي رخ مي دهند كه گياهان از سيني ها كشيده شوند. كمترين صدمات، با ظروف فشردۀ تورب (گلدان هاي توربي) رخ مي دهد. چراكه ظروف گياهچه هم همراه نشا در زمين كشت مي شود.
ظروف نشا
سال ها پيش، نشاها در گلدان هاي سفالي، دانه هاي تورب يا گلدان هاي توربي توليد مي شدند. امروزه اغلب نشاها در سيني هاي polystyrene يا پلاستيكي پرورش مي يابند. اغلب اين سيني ها داراي حجره هايي به شكل مخروط يا هرم معكوس هستند كه به سمت كف باريك مي شود. سيني هايي با حجره هاي 1.5 اينچ معمولاً داراي 128 حجره در هر سيني بوده و سيني هايي با حجره هاي 2.5 اينچ، تقريباً 72 حجره در هر سيني دارند. حجره هاي كوچكتر، هزينه هاي توليد و اندازۀ نشا را كاهش مي دهند؛ اما از آنجا كه نشاي حاصل از حجرۀ كوچك، ترتيب ريشه اي بسيار كوچكتري دارد؛ بخش اعظمي از ارتباط ريشه- خاك در موقع كشيدن، بهم مي ريزد. حجره هاي كوچك همچنين زود رسي و كيفيت نشا را كاهش مي دهند. وفق پذيري گياه با نشا كاري و توانايي آن براي بازگشت سريع به رشد متعارف در زمين، توجهات مهمي در موقع تعيين مطلوب ترين اندازۀ حجره هستند.
از آنجا كه سيني هاي نشا، مجدداً مورد استفاده قرار مي گيرند؛ مي بايد پس از هر بار مصرف، تميز شده تا از شيوع امراض جلوگيري شود. ظروف را مي توان با بخار يا محلول هاي بهداشتي ضد عفوني كرد. درصورتيكه شستشوي بهداشتي بطور ناقصي سيني ها را تميز كند يا اينكه ظروف پس از شستشو كاملاً هوادهي نشده باشند؛ مشكلات رخ مي دهند. بايد سيني ها را پس از مصرف تميز كرد و شست تا هيچ مخلوط كشتي در سيني ها باقي نماند. سپس بايد سيني ها را بخار دهي نمود يا بوسيلۀ يك محلول بهداشتي توصيه شد، تميز شوند. نمايندۀ امر كشاورزي شما يا يك مشاور مجاز كنترل آفات مي تواند در مورد موادي كه در كشور شما براي تميز كردن سيني هاي نشا توصيه مي شوند؛ تجويز انجام دهد. پس از امور تميز نمودن، سيني ها را با آب خالص بشوئيد و اجازه دهيد تا سيني ها هوا خشك شوند تا از انتقال هر گونه مواد بهداشتي كه ممكن است منجر به سمي شدن كشت هاي بعدي شود، جلوگيري شود. تعبيه هاي پلاستيكي يكبار مصرف موجود براي بعضي سيني هاي polystyrene درز هاي ناشي از تميز كردن با بخار را پوشش مي دهند، عمر سيني را افزايش داده و برداشتن گياهان را راحت تر مي كنند.
مخلوط كشت
يك مخلوط كشت براي انجام سه كار مورد استفاده قرار مي گيرد: براي گياه پشتيباني ايجاد مي كند، آب و مواد غذايي را حفظ مي كند، و به ريشه اجازه مي دهد تا گاز ها مبادله شوند. در انتخاب يك مخلوط كشت، چگالي حجمي و پتانسيل تهويه بسيار مورد اهميت قرار مي گيرد. با افزايش اندازۀ ذرات مخلوط، افزايش اندازۀ حجرۀ سيني و كنترل دقيق روابط آب- خاك، مي توان تهويۀ ريشه را افزايش داد.
لازم است كه مخلوط كشت گلخانه عاري از هر گونه تخم حشرات، عوامل بيماري زا، نماتد ها و علف هاي هرز شود. اغلب مخلوط هاي تجاري نشا از پيش ضد عفوني شده اند. اجزاي اصلي مخلوط هاي پرورش، معمولاً پيت موس اسفناگوم، پرليت، ورميكوليت و يك عامل مرطوب كننده هستند. ديگر اجزايي كه ممكن است وجود داشته باشند؛ شن شسته، پوست فرآوري شدۀ درخت، كود گياهي و ديگر ذرات جامد زنده را در بر مي گيرد. اغلب مخلوط هاي تجاري نشا بصورت دانه هاي ريزي درآمده اند تا پر كردن حجره هاي كوچك را تسهيل بخشيده و جوانه زني بذر مناسب باشد. مخلوط هاي مورد استفاده براي بستر سازي گياهان يا خاك گلداني، معمولاً درشت بافت هستند. مخلوطي را انتخاب كنيد كه به خوبي زهكشي شود و تهويۀ كافي براي رشد موفق ريشه ر فراهم آورد. اما ظرفيت نگهداري آبي آن تصحيح شده باشد.
ممكن است مخلوط هاي تجاري غني از عناصر غذايي راه انداز و يا از آن فقير آن باشند. مخلوط هايي كه كود هاي كند آزاد شونده دارند؛ حق انتخاب پرورش دهنده را مبني بر رشد كند گياه با مضايقه كردن مواد غذايي از بين مي برند. از خاك هاي مزرعه اي براي افزايش يا اصلاح مخلوط هاي ضد عفوني شدۀ كشت استفاده نكنيد. اين خاك، معمولاً زهكشي ضعيفي دارد و اغلب، آلوده به عوامل بيماري زا و تخم علف هرز مي باشد. هيچ مخلوط كشتي بطور منفرد براي تمامي موقعيت ها، از همه بهتر نيست.
روش هاي توليد نشا
سه روشي كه براي توليد نشا مورد استفادۀ پرورش دهندگان سبزي در كاليفرنيا مورد استفاده قرار مي گيرد بدين قرار اند: نشاهاي مظروف پرورش گلخانه اي، توليد زميني نشا با پوشش هاي رديفي و بسترهاي گرم، و توليد مزرعه اي نشا در زمين باز.
گلخانه اي: توليد نشاهاي مظروف گلخانه اي متداول ترين و موفق ترين روش نشا كاري مورد استفاده در كاليفرنيا مي باشد. اين روش معمولاً شامل استفاده از ريل هاي T آلومينيمي است (شكل آنها در برش عرضي، بصورت T معكوس است). اين ريل ها به دقت فاصله داده شده اند تا لبه هاي سيني هاي نشا را در گلخانه، نگه دارند. سيني ها بطور دستي يا ماشيني با مخلوط كشت، پر مي شوند. بذور بطور دستي يا توسط ماشين هاي بذر كار خلأئي كه يك عدد بذر را در هر حجرۀ سيني قرار مي دهند. در تميزي دستان و ابزارآلات مورد استفاده در توليد نشا و كشت بايد دقت نمود.
زميني: بسترهاي گرم. سابقاً، توليد زميني نشا از بسترهاي گرم براي توليد نشا (قلمه) هاي سيب زميني شيرين استفاده مي كرده اند. يك گودال كنده شده و با مواد آلي در حال تجزيه اي كه گرما توليد مي كند؛ پر مي شود. مادۀآلي با لايۀ نرمي از خاك پوشانده مي شود. سيب زميني هاي شيرين بدقت بر روي لايۀ نرم خاكي قرار مي گيرند كه موادآلي را مي پوشاند و از خاك اضافي براي پوشاندن سيب زميني هاي شيرين و پر كردن گودال استفاده مي شود. از تونل هاي پلاستيكي براي پوشاندن بسترها استفاده مي شود. تقريباً 500 پوند سيب زميني شيرين با اندازۀ متوسط قلمه هاي كافي براي 1 ايكر را توليد مي كند.
زميني: زمين. توليد نشاهاي ريشه لخت در توليد سبزيجات توصيه نمي شود. مزاياي نشاهاي گلخانه اي پرورش داده شده در ظرف به مطلوبيت بيشتر و بهبود محصول دهي كلي بر هزينۀ افزوده توليدشان غالب مي شود. نشاهاي ريشه لخت توليد شده در زمين كم هزينه تر از نشاهاي پرورش داده شده در ظرف هستند. اما نشاهاي ريشه لخت به اين خوبي، مجدداً تثبيت نمي شوند.
توليد نشاهاي ريشه لخت نيازمند محلي است كه از بادهاي زياد در امان باشد و خاك بخوبي زهكشي شود و عاري از بيماري، نماتد و علف هرز باشد. بذر بر روي رديف هايي كشت مي شود كه 6 تا 12 اينچ از هم فاصله داشته و فاصلۀ بين بذور بر روي رديف با توجه به نوع گياه از 1 تا 5 اينچ متغير است. آبياري باراني و پوشش هاي رديفي شناور براي حفاظت از سرمازدگي، مورد استفاده قرار مي گيرند. نشاهاي ريشه لخت پيش از برداشت از بسترهاي خزانه زير برشي مي شوند. زير برش كردن و جابجايي هاي متعدد، تارهاي كشندۀ ريشه را پاره كرده، گياهان جوان را زخمي مي كند و امراض را گسترش مي دهد.
آبياري و كود دهي
آبياري و كود دهي مناسب، در كنار هم، نشاهاي سالم و خوش فرمي را توليد مي كند كه بلافاصله پس از نشا كاري مجدداً مستقر مي شوند. بكارگيري بيش از حد آب و كود، گياهاني درشت و سست توليد مي كند كه در معرض امراض و آفات حشره اي هستند. استرس هاي آبي و غذايي، روش هاي مهمي هستند كه بمنظور تغيير اندازه، شكل و سرعت رشد نشا و سخت شدن گياهچه ها؛ قبل از نشا كاري در مزرعه بكار مي روند.
در گلخانه ها، كودهاي قابل حل در محلول موجود مواد غذايي حل مي شوند كه در فرآيندي بنام كودآب دهي در آب آبياري سنجيده مي شود. اگر بذر در مخلوطي كشت شده كه داراي كودهاي راه انداز است؛ كودآب دهي براي 2 تا 3 هفته به تعويق مي افتد. در غير اينصورت، بايد كودآب دهي را در مرحلۀ اول برگ هاي حقيقي رشد گياه، آغاز نمود. محلول غذايي را بايد تا وقتي براي سيني هاي نشا ادامه داد كه شروع به بيرون آمدن نمايد. كه اين، به ما اين اطمينان را مي دهد كه سيني ها به اندازۀ كافي، از مواد غذايي دريافت كرده اند و از تشكيل نمك ها جلوگيري مي كند. اغلب، محلول هاي غذايي اي بكار مي روند كه غلظت مواد غذايي لازم براي هر كودآب دهي منفرد را كاهش دهد.
در اغلب روش ها، كودآب دهي روزانه ارجحيت دارد. براي كودآب دهي روزانه با غلظت هاي حدود 15 تا 30ppm ، نيتروژن شروع كنيد و درصورت لزوم، غلظت را تغيير دهيد. به مرور از نسبت هاي بيشتر نيتروژن براي گوجه فرنگي، فلفل، و محصولات كلمي، و از نسبت هاي كمتر براي كدوئيان، استفاده كنيد. اگر نمي توانيد كودآب دهي ها را بطور روزانه انجام دهيد. ليكن بايد نشاها را حداقل يكبار در هفته با غلظت هاي حدودppm200 كود دهي كنيد. فقط بايد كودهاي قابل حل در آب را براي ساخت محلول هاي غذايي، بكار بريد. از 30 اونس (هر اونس معادل28 گرم است) نيترات آمونيوم و 4 اونس نيترات پتاسيم در 100 گالن آب؛ براي يك محلول غذايي استفاده كنيد. كه شامل ppm100نيتروژن و پتاسيم مي باشد. با 10.5 اونس كود 12-12-12 محلول 100 گالن آب، محلول غذايي شامل ppm100، نيتروژن، فسفر و پتاسيم مي شود.
اگر كودهاي كامل N-P-K از قبيل 12-12-12 يا 20-20-20 در كودآب دهي نشا استفاده شود. محلول موجود كودي بايد قبل از مصرف در يك شيشۀ دهن گشاد تست شود. محلول موجود كودي را با آب آبياري مخلوط كنيد تا مطمئن شويد كه فسفر داخل تركيب، ته نشين نشده يا لخته نبندد. آخرين محلول كودآب دهي بايد در يك آبياري باراني، بر روي گياهان كمي تست شود تا مطمئن شويم كه هيچ گياه سوزي اي (آسيب رسيدن به گياه) رخ نمي دهد.
افزايش نور و دي اكسيد كربن
افزايش دي اكسيد كربن و نور دهي اضافي نشان داده است كه بر رشد نشا در گلخانه مي افزايد. اين عوامل مي توانند به پرورش دهندگان كمك كنند تا نشاهاي با كيفيتي توليد كنند، در حاليكه طول روز بسيار كوتاه، توليد را محدود مي كند. در توليد تجاري نشا، غني سازي CO2، فقط در عرض هاي شمالي جغرافيايي مزاياي بالقوه اي دارد؛ چرا كه گلخانه ها براي بخش مهمي از روز بسته اند. نور دهي اضافي فقط در مناطقي كه برق گران نيست و حرارت حاصل از لامپ ها به كاهش هزينه هاي ديگر گرمايي كمك مي كند؛ مفيد است.
سن نشا
نشا كاري در مرحلۀ اول دانهالي، شك نشا را كاهش مي دهد. بسياري از نشاها ممكن است به يك سن فيزيولوژيكي برسند كه در آن، رشد زايشي شروع مي شود تا رشد رويشي. گلدهي قبل از بلوغ بسياري از نشاهاي مسن ميوه زودتر مي دهد. اما مقدار محصول آن را كم مي كند چرا كه گياهان بسيار كوچك اند. در صورتيكه گياهان بدون صدمه رسيدن به تماس خاك به ريشه برداشت مي شوند. سيني هاي حجره اي نيازمند شرايط ريشه تنيده كندي هستند. نشاهاي ريشه تنيده، معمولاً بسيار كندتر از نشاهاي جوانتر دوباره مستقر مي شوند. بعضي اوقات لازمست نشاهاي گلخانه از بذوري كه در جدول 1 ليست شده اند، پرورش يابند.
جدول1. زمان مورد نياز براي رشد نشا از دانه در گلخانه
كنگر فرنگي
7-6
كاهو
7-5
كلم بروكلي
7-5
طالبي
4-3
كلم پيچ
7-5
پياز
12-10
گل كلم
7-5
فلفل
8-6
كرفس
12-10
كدوي تابستاني
4-3
خيار
4-3
سيب زميني
7-5
بادمجان
8-6
هندوانه
4-3
مديريت آفات و بيماري ها
يك گلخانۀ گرم و مرطوب، محيط مناسبي را براي رشد بيماري هاي گياهي فراهم مي كند. دانه هاي تميز و استريل، سيني هاي استريل و اقدامات بهداشتي مناسب در سطح گلخانه، قسمت هاي مهم در توليدات نشاكاري هستند. رطوبت نسبي كم داخل گلخانه نيز به كنترل بيماري ها كمك مي كند. آبياري و كود دهي تنها بايد زماني بكار برده شود كه شاخ و برگ گياهان بتواند به سرعت خشك شود. اجازه ندهيد كه كارگران در گلخانه دخانيات استعمال نمايند و قبل از آنكه دستان خود را در الكل بشويند با گياهان تماس داشته باشند. اسپري پاشي گياهان داخل سيني ها با "باسيلوس تورينژنيس" (BT) قبل از نشا كاري آنها در مزرعه، يك راه كار ضروري براي جلوگيري از حملۀ حشرات "لپيدوپتروس" در روزهاي اول داخل مزرعه است. راهكارهاي مديريت تلفيقي آفات (IPM) روي شبكه جهاني وب در وب سايت IPM دانشگاه كاليفرنيا قابل دسترسي است.
http ://www.ipm.ucdavis.edu
برس زني نشاها
تراكم زياد نشاها در سيني ها باعث طويل شدن سريع ساقۀ گياهان مي شود. اين مورد، سبب توليد گياهاني با ساقه هاي بلند و ضعيف كه مستعد شكستگي در طول نشا كاري هستند؛ مي شود. برس زني (تحريك مكانيكي گياهچه ها) باعث كاهش طول ساقه در طول رشد گياه مي شود. تحقيقات روي سيب زميني نشان داده است كه ده نوبت برس زني آرام(كه با يك برس چوبي تميز و به آرامي به قسمت بالايي گياهچه ها زده شده است )در هر روز از شروع رسيدن به ارتفاع 52/2 اينچ (6cm ) بطور قابل توجهي ارتفاع نشا را كاهش مي دهد گياهان مورد مطالعه اي كه برس مي شدند؛ هر روز 12/0 اينچ (6mm) و بقيه هر روز 24/0 اينچ(mm3) رشد مي كردند. ارتفاع نهايي بصورت مستقيم با تعداد دفعات دريافت برس زني توسط گياه ارتباط داشت. برس زني درمورد خانوادهsolanaceous (شامل سيب زميني فلفل و بادمجان ) بطور موفقيت آميزي انجام شده ولي در مورد كدوئيان كه نسبت به برس زني حساس و آسيب پذيرند بايد مراقب بود.
مقاوم سازي نشاها
مقاوم سازي عبارت است از قراردادن گياهان نشا در درجه حرارت و رطوبت هاي كمتر و بيشتر به منظور اينكه در برابر استرس هاي مزرعه تحمل بيشتري داشته باشند مقام سازي، آبداري نشاها را كاهش مي دهد؛ روزنه هاي آنها را مي بندد و خروج بخار از آنها را كاهش مي دهد و تعادل هورموني آنها را تغيير مي دهد (افزايش ابسايزيك اسيد ABA). كه همه اينها سرعت رشد را افزايش مي دهد. بعد از مقام سازي گياهان بايد همواره قبل از نشا كاري بطور كامل آب دريافت كنند. مقام سازي زياد گياهان انرژي ذخيره شده در آنها را خارج مي كند. درجه مقاوم سازي بايد با توجه به شرايط محيطي و مزرعه در نظر گرفته شود شرايط مطلوب نشا كاري و آماده سازي صحيح مزرعه نياز به مقاوم سازي را كاهش مي دهد.
آرايش شاخ و برگ و ريشه
آرايش شاخ و برگ وريشۀ نشا يك روش قديمي است كه عموماً بد تعبير شده است و تقريباً همواره زيان آور است. قصد مطلوب، كاهش از دست دادن آب و رطوبتي است كه توسط برگ ها تقاضا مي شود. در واقعيت منبعي از فتوسنتز (انرژي گياه) از بين مي رود. با اين حال، باقيماندۀ فتوسنتز براي رشد جوانه در دوباره سازي ريشه مصرف مي شود. در بعضي مواقع، آرايش شاخ و برگ، لازم و ضروري مي شود. هنگامي كه نشا كاري بايد به تأخير بيفتد، آرايش شاخ و برگ مي تواند انتخاب درست و لازمي براي نگهداري گياه تا زمان نشا كاري باشد.
آبياري نشاها
در نشا كاري بايد به يكي از دو صورت استفاده شود. يا بايد مزرعه فوراً قبل از نشا كاري آبياري شود و يا اينكه بايد، آب داخل سوراخ نشا كاري همراه با نشا ريخته شود. برقراري دوبارۀ نشا هنگامي كه آب در محيط اطراف ريشۀ نشا بكار برده مي شود؛ بهبود مي يابد. اين عمل، ذخيرۀ آب موقتي را فراهم مي كند و به ذرات خاك براي تماس نزديك تر با ريشه كمك مي كند. براي رشد ميانه گياه بايد يك لايه از خاك مزرعه براي جلوگيري از تلف شدن رطوبت استفاده شود.
آب دهي و قرار دهي نشا در عمق مناسب؛ برداشت نشا را درخشكي مزرعه بطور قابل توجهي كاهش مي دهد. سوراخ هاي نشا كاري بايد داراي اندازه و عمق مناسبي باشند تا بدون صدمه زدن به نشا؛ اجازۀ قرارگيري در سوراخ را به آن بدهد. خميدگي ريشه ها در طول نشا كاري (ريشۀJ شكل) مي تواند سبب برقراري آهسته تر نشا و كاهش زود رسي آن شود. نشا هاي با طول بلند سيستم ريشه، اغلب بايد در يك شيار كوچكتر از خود قرار داده شوند و با خاك پوشانده شوند. اين روش (ريشه هايL شكل) نسبت به قطع سيستم ريشه براي آسانتر شدن كاربرد آن ارجحيت دارد.
افزايش ناچيزي در عمق كاشت توسط يك داروي محرك رشد در بعضي از محصولات سبزيجات نشان داده مي شود. مقدار استاندارد عموماً در نشاي سيب زميني و فلفل (پائين اولين برگ كامل) رشد و عملكرد سريعتر را افزايش مي دهد.
محلول هاي كود دهي اوليه
محلول هاي رقيق از كودهاي محلول در آب معمولاً در زمان نشا كاري بمنظور تحريك رشد سريع استفاده مي شود. استفاده از آب اغلب بيشتر از مواد غذايي به گياه كمك مي كند. محلول هاي اوليه بصورت معمولي حاوي مقادير كم P, N و K و مقادير متنوعي از ريز مغذي ها مي باشد. استفاده از كودهاي كنستانتره در نشا كاري مي تواند به ريشه آسيب بزند و باعث استرس آب در نشا شود.
ضد تعرق
باقي ماندن درست تعادل آبي در نشا براي بقا و برقراري نشا در خاك مهم است. ضد تعرق مي تواند اتلاف آب را در سطح برگ ها بوسيلۀ بسته شدن روزنه ها يا ايجاد سد فيزيكي در برابر تلف شدن آب كاهش دهد. اگر شما از ضد تعرق استفاده نمائيد. آن ها را قبل از خارج كردن نشاها از درون سيني هايشان بكار بريد.
با توليد 13 ميليون و 637 هزار و 53 تن گندم، توليد سرانه به ازاي هر ايراني،به 5/203 كيلوگرم رسيد.
كل توليد گندم تا امروز با احتساب دو ميليون و 500 هزار تن گندم خود مصرفي و بذري كشاورزان و مقدار 11ميليون و 137هزار و 53 تن خريد تضميني،به 13 ميليون و 637 هزار و 53 تن رسيده است كه به ازاي هر ايراني5/203 كيلوگرم گندم توليد شد. با توجه به آخرين آمار جمعيت كشور كه به 67 ميليون نفر رسيده است،با تقسيم كل گندم توليدي به تعداد جمعيت كشور،مقدار گندم توليد سرانه به دست خواهد آمد.
اين گزارش به نقل از پايگاه اطلاع رساني مجري طرح گندم وزارت جهاد كشاورزي حاكي است، خريد تضميني گندم تا 5 آبانماه 83 به 11 ميليون و 137 هزار و 53 تن رسيد.
خريد تضميني گندم از كشاورزان نسبت به مدت مشابه سال گذشته،26/9 درصد رشد نشانميدهد.
به اين ترتيب با خريد بيش از 11 ميليون و 40 هزار تن، بنابر آمار وزارت بازرگاني،نياز گندم خوراكي كشور برطرف شد و بقيه گندم توليدي ذخيره يا در صنعت غذايي مانند ماكاروني،بيسكويت و كيك سازي استفاده ميشود. بنابراين گزارش،پس از 45 سال اصلاحات ارضي، ايران در توليد گندم خودكفا شد. روز سه شنبه 5 آبانماه در سراسر كشور 3 هزار و 276 تن گندم بيش از نياز كشاورزان به نرخ تضميني كيلوگرمي 1700 ريال خريده شد. پيش بيني مي شود؛ امسال 11 ميليون و 389 هزار تن گندم بيش از نياز كشاورزان خريده شود.
بنابراين گزارش،خريد تضميني گندم تا 4 آبانماه 82 ، مقدار 10 ميليون و 190 هزار و 285 تن بوده است.
براساس آمار خريد تضميني گندم از كشاورزان در سراسر كشور، تاكنون استان فارس با يك ميليون و 790 هزار و 500 تن رتبه اول،خراسان با يك ميليون و 135هزار و 600تن رتبه دوم ، خوزستان با يك ميليون 40 هزار و 681 تن رتبه سوم و استان گلستان با يك ميليون و 4 هزار و 200تن در رتبه چهارم قرار دارد.
براساس اين گزارش، استانهاي كرمانشاه 681 هزار و 109 تن، كردستان 626 هزار و 200 تن، آذربايجان غربي 607هزار و 450 تن، همدان 559 هزار و 460 تن، آذربايجان شرقي 482 هزار و 444 تن،لرستان 456 هزار تن، اردبيل 421 هزار و 500تن، مركزي 401 هزار و 725تن،اصفهان 366 هزار و 900 تن ،زنجان 243 هزار و 752 تن ،تهران 224 هزار و 26 تن، قزوين 191 هزار و 385تن، ايلام 124هزار و 7 تن،چهارمحال و بختياري 109هزارتن،كرمان 105 هزار و 245 تن، مازندران 100هزار و 700تن،سمنان 93 هزار و 150تن، بوشهر 65 هزار و 662 تن،كهگيلويه و بويراحمد 60 هزار و 300تن، قم 60 هزار و 475تن، هرمزگان 49 هزار و 383 تن، منطقه جيرفت و كهنوج 47 هزارتن، يزد 44 هزار و 870تن ، سيستان و بلوچستان 28 هزار و 523 تن و گيلان 12 هزار و 710تن رتبههاي پنجم تا بيست و نهم خريد تصميني گندم را تشكيل ميدهند.
استان سيستان و بلوچستان با 42 درصد،همدان 39 درصد و زنجان با 38 درصد به ترتيب بيشترين افزايش، و مازندران با نرخ كاهش 19 درصدي،بيشترين كاهش را نسبت به سال پيش خود داشته است.
خودکفايی گندم در گذر زمان، ليلا لطفی، شرق
افزايش توليد گندم در سطح ۸/۱۰ ميليون تن، در سال های پيش از خشکسالی دولت سازندگی، شبهات زيادی را برای منتقدان از خودکفايی در گندم به جای گذاشته است و انديشه اقتصادی نبودن و ناپايداری توليد را از ديد آنها دامن زد. هر چند نظر وزارت جهاد کشاورزی ۱۸۰ درجه با آنها تفاوت دارد، اين بحث ها را مغرضانه و فعاليتش را کاملاً اقتصادی می داند. با اين حال آنچه در بين همه آنها مشترک است ضرورت اجرای طرح است. طرح از سال های برنامه اول با عنوان برنامه افزايش توليد گندم اجرا می شد. سال ۶۷ سال پايه برنامه بود و در آن سال پيش بينی شده بود توليد گندم از ۳/۴۵ ميليون تن با تحقق ۲/۱۰۷ درصد به ۵/۴۸ ميليون تن برسد. بدين ترتيب دولتمردان ايران می خواستند توليد گندم را به لحاظ اهميت سهم آن الگوی تغذيه خانوار و تامين بخش عظيم کالری و پروتئين تامين کنند. طبق آمار به طور تقريبی دولت به اين هدف رسيد. در سال اول برنامه _ ۱۳۶۸ _ توليد به ۰۱/۶ ميليون تن با احتساب ۵/۸۳ درصد رشد تحقق يافت. سال بعد از آن توليد با صد و يازده درصد رشد نسبت به سال پايه به ۰۱/۸ ميليون تن رسيد. رشدی که در تمام سال های برنامه معلول انبار سرمايه موسسه های تحقيقاتی و خدماتی، نظير موسسه اصلاح بذر، توزيع کود و سم و...، نيروهای ماهر، کم بودن نسبت سرمايه گذاری لازم برای حصول به يک واحد توليد ملی، سياست های قيمت گذاری و در نهايت شرايط آب و هوايی بود. بدين ترتيب سال های پايانی برنامه، سال های ۷۰ تا ۷۲ به ترتيب با رشد ۱۲۲ ، ۱۴۱ و ۶/۱۴۸ درصدی در توليد گندم نسبت به سال پايه روبه رو شديم. توليد در اين دوره ها به ۸/۸ ميليون تن، ۱/۱۰ ميليون تن و ۷/۱۰ ميليون تن رسيد. طبق گزارشات موجود اين رشد توليد با رشد عملکرد گندم آبی از ۲۰۹۷ کيلوگرم _ در سال پايه ۶۷ _ به ۲۷۷۷ کيلوگرم _ در سال ۷۲ _ و رشد گندم ديم از ۷۶۳ کيلوگرم به ۹۴۷ کيلوگرم همراه بود. بدين ترتيب عيسی کلانتری _ وزير سابق کشاورزی _ با اين برنامه از چهار وزير پيشين کشاورزی کشور پس از انقلاب جلو افتاد. توانست درصد واردات را در آن سال ها کاهش دهد. در نتيجه برای بهبود اجرای برنامه گندم تصميم گرفت افزايش توليد گندم را اين بار با ملاحظات اجتماعی، زيست محيطی و اقتصادی دنبال کند. پس برنامه دوم طرح محوری گندم تنظيم شد. در اين برنامه پيش بينی شده بود ۸/۶۳ ميليون تن گندم مدت ۵ سال به دست بيايد. اما اين طرح به دليل تداوم سه سال خشکسالی و عدم تامين و تحقق امکانات پيش بينی شده اعتباری، تسهيلاتی و تدارکاتی تحقق پيدا نکرد. بر همين مبنا سال ۷۴ توليد با ۱۰۳ درصد رشد نسبت به سال پايه به ۲/۱۱ ميليون تن رسيد. سال های ۷۶-۷۵ توليد در سطح ۱۰ ميليون تن بود، اما در سال ۷۷ توليد با رشدی حدود ۱۱۰ درصد به ۹۵/۱۱ ميليون تن رسيد، ولی مجدداً با شدت يافتن خشکسالی توليد تا سطح ۶/۸ ميليون تن نزول کرد. طرح در دوره دوم نه تنها افزايش توليد گندم را در پی نداشت، بلکه سير واردات آن شديد شد. سرانه واردات از ۸/۳۹ کيلوگرم در سال پايه ۷۳ به ۸/۶۰ کيلوگرم در سال اول و به ۵/۶۳ کيلوگرم در سال دوم رسيد، سال سوم _ ۱۳۷۶ _ با تشديد خشکسالی سرانه واردات تا سطح ۴/۹۷ کيلوگرم افزايش يافت اما سال بعد اين رقم تا ۵۶ کيلوگرم تنزل يافت. با اين حال اين سطح ۵۶ کيلوگرم نسبت به سال پايانی برنامه اول نيز بيشتر بود. سال ۷۲ ميزان سرانه واردات گندم ۱/۴۳ کيلوگرم بود که نسبت به سال ۶۷ کاهش يافته بود. در اين دوره به استثنای سال ۶۸ که سرانه واردات ۸/۱۰۲ کيلوگرم بود، مابقی سال ها ميانگين وارداتش پايين بود. با اين حال رشد فزاينده جمعيت و افزايش سرانه مصرف اجرای برنامه را توجيه می کرد به طوری که مرکز آمار ايران سرانه مصرف را طی سال های ۶۷ تا ۷۷ متوسط رشد سالانه حدود ۶/۲ درصد مطرح می کند.ضمن اينکه اقتصاددانان دانشگاه شهيد بهشتی در ارزيابی اقتصادی آن مطرح کردند: نرخ رسمی ارز، در طی سال های اجرای طرح در بالاترين حد توسط دولت (۱۷۵۰) ريال تعيين شده و از طرفی دامنه مناسب برای کشش قيمت عرضه گندم بين ۵/۰ تا يک است در نتيجه نرخ بازده طرح محوری گندم آبی بين ۲۵۸۴ تا ۲۸۲۶ درصد و نسبت ارزش حال خالص منافع به ارزش حال هزينه های آن به ۱/۲۵ تا ۴/۲۷ برابر قرار دارد. • برنامه سوم
با آشکار شدن مزيت های سياسی و اقتصادی طرح محوری گندم، طرح خودکفايی گندم بعد از ادغام جهاد و کشاورزی براساس نامه شماره ۳۶۵۵ وزير جهاد کشاورزی در تاريخ ۲۱ خرداد ۸۱ تنظيم شد و از ۱ تير ۸۱ اجرا شد. اما اين بار اجرای اين طرح به ظن منتقدان بدون مزيت تلقی شد. در حالی که يکی از جنبه های مهم توليد گندم، ارتباط تنگاتنگ آن با استقلال سياسی و امنيت ملی است. کشورهای آمريکا، کانادا، استراليا، اروپا و متحدان آنها در سطح بين المللی عمده توليد و صادرات گندم دنيا را در اختيار دارند. کشور آمريکا به دليل اهميت استراتژيک محصول گندم در معاملات جهانی گندم، توليدی زارعين خود را به قيمت های گران از آنها خريداری می کند تا به توليد گندم ادامه دهند. در سال ۲۰۰۲ آمريکا هر تن گندم توليدی خود را ۶/۱۱۵ دلار ارزان تر از هزينه شده تمام صادر کرد. هزينه توليد هر کيلوگرم گندم ايران در سال ۱۳۸۱ به طور متوسط در سطح کشور حدود ۸۵۵ ريال بوده و دولت برای حمايت از کشاورزان آن را به قيمت تضمينی ۱۳۰۰ ريال خريداری نموده است. اين در حالی است که هزينه توليد زارعين گندمکار در کشوری مانند آمريکا که از توليدکنندگان عمده گندم در جهان بوده و دارای تکنولوژی مدرن می باشد، در سال ۱۳۸۱ از قرار هر تن ۵۹/۲۳۱ دلار در سر مزرعه و ۲/۲۶۶ دلار با احتساب ساير هزينه ها بوده است. حال اگر قيمت دلار در سال ۱۳۸۱ را معادل ۸۰۰۰ ريال در نظر بگيريم، هزينه توليد هر کيلوگرم گندم آمريکا در مزرعه ۱۸۵۳ ريال و با احتساب کل هزينه ها معادل ۲۱۲۹ ريال خواهد شد، به عبارت ديگر هزينه توليد گندم در آمريکا نسبت به ايران در مزرعه ۱۶/۲ و در مجموع بيش از ۵/۲ برابر بوده که نشان دهنده مزيت اقتصادی توليد گندم در ايران است.
• جو –گندم
در دوران اجرای طرح يکی از مهم ترين شبهات افزايش سطح زير کشت گندم و کاهش سطح زيرکشت جو بود. مقايسه سطح زير کشت گندم و جو طی ۴ دهه گذشته در کشور حاکی است که از سال ۱۳۴۰ هجری شمسی تا ۱۳۶۰ بين ۴ تا ۵ ميليون هکتار اراضی کشاورزی کشور زير کشت محصول گندم قرار داشته است که اين عدد برای محصول جو بين ۴/۱ تا ۵/۱ ميليون هکتار متغير بوده است. در سال ۱۳۶۰ هجری شمسی سطح زير کشت گندم به بيش از ۲/۶ ميليون هکتار و سطح زير کشت جو به ۴/۲ ميليون هکتار رسيده است که طی دهه ۶۰ تقريباً اين سطوح زير کشت برای هر دو محصول تغيير محسوسی نداشته و ثابت مانده است. در ابتدای دهه هفتاد و از سال ۱۳۷۱ سطح زير کشت گندم به بيش از ۶/۶ ميليون هکتار و سطح زير کشت جو به ۱/۲ ميليون هکتار بالغ شده ولی در سال ۱۳۷۸ سطح زير کشت هر دو محصول- احتمالاً به دليل وقوع خشکسالی - دچار کاهش قابل توجه در حد تقريباً ۳۰ درصد برای گندم و ۳۳ درصد برای جو بوده است که البته سطوح زير کشت آبی هر دو محصول تقريباً ثابت مانده است. (کاهش کمتر از ۱۰۰ هزار هکتار) در سال ۱۳۷۹ با افزايش مجدد سطح زير کشت گندم به رقم بالای ۵ ميليون هکتار در کشور رسيده و آخرين آمار سطح زير کشت سال ۸۱ را بالغ بر ۳/۶ ميليون هکتار اعلام نموده است که اين وضعيت برای سطح زير کشت جو نيز حادث شده و سطح زير کشت اين محصول را در سال ۸۱ به حدود ۷/۱ ميليون هکتار و در سال ۸۲ به ۶/۱ ميليون هکتار رسانده است. بنابراين طی حداقل بيش از دو دهه از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۲ سطح زير کشت گندم تقريباً ثابت مانده (تغييرات در حدود ۲۰۰ هزار هکتار). اين در حالی است که متوسط مقدار توليد گندم کشور طی همين مدت از رقم ۷/۵ ميليون تن در سال ۱۳۶۰ به بيش از ۵/۱۳ ميليون تن در سال ۸۲ افزايش يافته و متوسط عملکرد توليد اين محصول از ۱۶۹۵ کيلوگرم گندم آبی و ۵۸۸ کيلوگرم گندم ديم در سال ۱۳۶۰ به ۳۶۶۹ و ۱۱۸۴ کيلوگرم گندم آبی و گندم ديم در سال ۸۲ رسيده است. همچنين ميزان توليد جو در کشور از حدود ۲ ميليون تن در سال ۱۳۶۰ به ۱/۳ ميليون تن در سال ۸۱ و ۹/۲ ميليون تن در سال ۸۲ بالغ شده که متوسط عملکرد آن نيز از ۱۶۹۳ کيلوگرم در کشت آبی و ۵۶۹ کيلوگرم در کشت ديم در سال ۱۳۶۰ به رقم ۳۱۱۲ و ۱۰۵۳ کيلوگرم به ترتيب در کشت آبی و ديم در سال ۱۳۸۱ و ۱۹۹۸ و ۹۲۱ کيلوگرم در سال ۱۳۸۲ افزايش يافته است. آخرين آمار موجود حاکی است سطح زير کشت گندم در سال جاری ۲۴/۶ ميليون هکتار و سطح زير کشت جو ۵/۱ ميليون هکتار است. •خريد تمام ذخاير گندم
در کنار بحث های هميشگی طی سال های اخير مطرح می شود کشاورزان ايرانی ميزان خود مصرفی محصول گندم را کاهش داده و تمام ذخيره گندم توليدی را نيز به دولت می فروشند. اين در حالی است که هر ساله شورای اقتصاد ميزان گندم مورد نياز کشور برای مصرف را اعلام کرده و به تناسب رشد جمعيت کشور درصدی به آن می افزايد. طی ۲۹ سال ۸۲-۱۳۵۴ مقدار خريد گندم توسط دولت در کل کشور از ۲۶۵۰۴ تن به ۳/۱۰ ميليون تن رسيده است. بيشترين و کمترين مقدار خريد اين محصول نيز در همين دو سال صورت گرفته است. يعنی به تناسب افزايش جمعيت کشور نسبت به سال پايه (۱۳۵۴) و افزايش توليد، ميزان خريد نيز سير صعودی داشته است. در نتيجه ميانگين خريد گندم کشور در سه دهه اخير افزايش يافته و از ۵۲۰ هزار تن در دهه ۱۳۵۰ به يک ميليون و ۴۷۱ هزار تن در دهه ۱۳۶۰ و ۴ ميليون و ۸۲۶ هزار تن در دهه ۱۳۷۰ و بالاخره ۷ ميليون و ۱۴۵ هزار تن در سه سال اول دهه ۱۳۸۰ رسيده و متوسط کل ۲۹ سال مورد بررسی سالانه سه ميليون و ۱۲۹ هزار تن بوده است.
• افزايش قيمت خريد گندم توسط دولت
افزايش بی تناسب قيمت خريد گندم مازاد بر مصرف کشاورزان توسط دولت است. يکی ديگر از بحث های محوری طرح گندم است. بررسی اقتصادی خريد گندم حاکی است چنانچه دولت قصد داشته باشد گندم مازاد بر مصرف کشاورزان داخلی را بر مبنای بهای تمام شده خريد گندم خارجی محاسبه و پرداخته نمايد بايد برای هر کيلوگرم گندم در سال جاری رقم ۲۵۳۲ ريال را پرداخت نمايد. اين در حالی است که رقم ياد شده بر مبنای مبادله داخلی بخش کشاورزی به ۲۱۹۵ ريال محدود خواهد شد. اما در سومين شکل و براساس روند قيمت وارداتی گندم ۲۰۱۶ ريال به دست خواهد آمد و در نهايت براساس گزينه هزينه های توليد گندم مبلغ ۱۸۱۲ ريال حاصل خواهد شد. بر اين مبنا ميانگين چهار عدد فوق مبلغ ۲۱۴۰ ريال توسط مجری طرح گندم پيش بينی شده است که به دلايل متعددی مورد توافق قرار نگرفته است. اين در حالی است که طی سال جاری قيمت خريد گندم داخلی از قرار هر کيلو ۱۷۰۰ ريال تعيين و پرداخت می شود که فاصله قابل توجهی با قيمت کارشناسی آن دارد. حال با اين وصف چگونه می توان ادعا نمود که قيمت خريد گندم مازاد بر مصرف کشاورزان بدون تناسب افزايش يافته و اين امر را موجب افزايش توليد گندم در کشور دانست. در دوره های پيش طرح های محوری افزايش توليد گندم آبی از نظر اقتصادی و نرخ مبادله دارای توجيهات کافی و از بازدهی بسيار بالا برخوردار بوده ليکن، سياست قيمت گذاری حاکم بر اين محصول مهم و استراتژيک طی سال های مختلف و با حفظ يارانه نان، تاثيری بسيار بر افزايش توليد آن دارد. برقراری قيمت مناسبت و مطلوب برای گندم زمينه های مساعد را برای تخصيص بهينه منابع و شيوه های مدرن توليد فراهم می نمايد. اما براساس نتايج تحقيقات موجود نسبت به شاخص قيمت تضمينی گندم به شاخص کل بهای عمده فروشی کالاها (رابطه مبادله اين محصول) از رقم ۰۲/۱ در سال ۷۰ به ۸۹/۰ در سال ۷۱ تنزل کرده است. در سال ۱۳۷۲ با تعديل قيمت تضمينی شاخص فوق به سطح ۰۶/۱ افزايش يافت. از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۵ با عدم قبول قيمت های پيشنهادی وزارت کشاورزی اين نسبت مجدداً کاهش و به ۶۸/۰ رسيد. به طور کلی قيمت واقعی گندم براساس شاخص کلی از ۱۰۲ ريال در سال ۱۳۷۰ به رقم ۸۰ ريال در سال ۱۳۷۸ تنزل کرده است. مطالعات وزارت کشاورزی نشان می دهد که نرخ حمايت موثر از محصول گندم در سال ۱۳۷۸ حدود ۶۳/۰ بوده که نشان از پرداخت ۳۷ درصد ماليات پنهان توسط توليد کننده است. اين در حالی است که در سال های اخير يارانه اختصاص يافته به توليد و صادرات گندم در آمريکا، کانادا و ژاپن و همچنين کشور های اروپايی بيش از ۵۰ درصد قيمت بازار بوده است.
اسکلت بخشی از گلخانه است که پوشش پلاستیکی یا شیشه ای را نگه میدارد. اسکلت گلخانهباید محکم و سبک بود و در عین حال ارزان و با دوام باشد و تا حد امکان سایه کمتریداشته باشد. در حال حاضر اسکلت گلاخنه را بیشتر با آهن گالوانیزه و یا آلومینیم میسازند و در بعضی موارد از چوب هم استفاده میشود که هم ارزانتر است و هم ساخت آنآسانتر است، ولی این اسکلتها زود می پوسند و در ضمن برای استحکام بیشتر باید ازقطعات چوبی ضخیمتری استفاده کرد که این امر سبب کاهش نفوذ نور آفتاب بداخل گلخانهمی گردد.
در حال حاضر دو نوع گلخانه رواج دارد:
1- گلخانه دو طرفه 2- گلخانه کوآنست
در گلخانه های دو طرفه دیوارهای جانبی عمودی هستند و سقف آنها حالت مثلثی دارد. در گلخانه کوآنست از کمانهای لوله ای یا چوبی (بیشتر لوله های فولادی) استفاده می شود در این روش کمانها را که دارای قوسی حدود 180° هستند بموازات هم و بفواصل مشخص (1.5-3.5 m) در زمین فرو می کنند و کمانها بوسیله تیرهای افقی که در امتداد طولی گلخانه قرار دارند بهم اتصال می یابند و مستحکم می شوند. فاصله تیرهای افقی که بطور موازی در روی کمانها قرار گرفته و اولین کمان را به آخرین کمان وصل می کنند، 100-150 cm است. به این ترتیب یک فضای درونی بزرگ و واحد بوجود می آید. برای پوشاندن گلخانه کوآنست معمولاً از پلاستیک استفاده می کنند. بدین منظور در فواصل بین لوله های افقی و بفاصله 25-30cm سیمهای گالوانیزه به موازات لوله های افقی نصب می کنند که برای پوشش پلاستیکی سطح مناسبی بوجود می آورند و پس از پوشاندن گلخانه با پلاستیک تعدادی از همین سیمها روی پوشش پلاستیکی نصب می شوند تا پوشش گلخانه مستحکم تر شود.
در هنگام ساخت گلخانه باید نکات زیر را در نظر گرفت:
1. اگر سطح گلخانه خیلی وسیع باشد کنترل درجه حرارت و تهویه آن مشکل می باشد. لذا بهتر است سطح کشت در واحدهای کوچک و جداگانه 300-500 m2 تفسیم شود.
2. ارتفاع داربستی که بوته های خیار به آن بسته می شود حدودm2 است. بنابراین ارتفاع دیواره های جانبی گلخانه باید حداقل 2 m باشد
3. شیب سقف باید به اندازه ای باشد که استحکام کافی داشته باشد و آب باران و برف را روی خود نگه ندارد. از طرفی اگر ارتفاع خیلی باشد فضای اضافه گلخانه بیشتر شده و هزینه گرم کردن آن افزایش می یابد. لذا شیب را باید حدود 25-30% گرفت. البته در گلخانه کوآنست بدلیل انحنای سقف این مشکل تا حدود زیادی رفع می شود.
4. در بعضی مواقع لازم است که هوای گلخانه را خارج کنیم و چون هوای گرم سبک است و معمولاً زیر سقف می ایستد بهتر است در سقف گلخانه دریچه هایی تعبیه شود که در مواقع لازم این دریچه ها باز شده و هوای گرم خارج شود. در گلخانه های کوآنست باز و بسته کردن این دریچه ها مشکل است. لذا در دیواره های جانبی گلخانه و به فاصله 1-1.5 m از سطح زمین دریچه هایی را جاسازی می کنند و در مواقع لزوم آنها را باز می کنند. در ضمن در دو انتهای گلخانه و در نزدیکی سقف دو پنکه (فن) قرار می دهند که هوای گرم زیر سقف را خارج کنند.
5. برای اینکه در هنگام ورود به گلخانه با باز کردن در ورودی هوای گلخانه بطور ناگهانی عوض نشود بعد از در ورودی یک اتاقک کوچک تعبیه می شود که ابتدا وارد این اتاقک می شویم و سپس به در اصلی گلخانه می رسیم و با باز کردن آن وارد فضای گلخانه می شویم.
6. در محاسبات گلخانه ها معمولاً وزن برف را در نظر نمی گیرند. چون برف در اثر گرمای گلخانه آب می شود. ولی در مناطقی که خطر ریزش برف سنگین وجود دارد باید پس از بارش گلخانه را گرم کنیم این برف سریعاً آب شود. در غیر اینصورت و بخصوص در گلخانه های دوطرفه خطر خوابیدن سقف وجود دارد.
7. معمولاً گلخانه های دو طرفه که دارای دیواره های جانبی عمودی هستند در برابر باد به شکل مانع عمل می کنند و لذا بادهای شدید به آن خسارت میزنند. ولی گلخانه های کوآنست به دلیل قوسی شکل بودن جریان باد را ملایم می کنند. به علاوه گلخانه های کوآنست به دلیل انحنایی که دارند برف و باران را روی خود نگه نمی دارند و آب را به راحتی جاری می کنند. لذا در بیشتر نقاط جهان استفاده از گلخانه های کوآنست عمومیت بیشتری یافته است.
خاک مناسب برای خیار درختی:
خاک مورد استفاده در گلخانه های کشت خیار بایستی دارای بافت سبک (Sandyloam) بوده و از نفوذپذیری خوبی برخوردار باشد. این نوع خاک هر چه از نظر داشتن هوموس تقویت گردد کاشت خیار در آن دارای عملکرد بهتری خواهد بود. تقویت خاکهای سبک را می توان با کودهای حیوانی تامین نمود.
اگر خاک قابل استفاده کمی سنگین باشد می توان با اضافه کردن مقداری شن شسته عاری از آهک و گچ به همراه کمپوست بطوریکه از نظر مصرف میزان مورد نیاز جنبه اقتصادی جنبه اقتصادی داشته باشد آنرا اصلاح نمود. همچنین در صورت نفوذپذیری کم آب یا زه دار بودن خاک می توان از لوله های مشبک پلی اتیلن و نصب در زیر پشته های خاک نیز استفاده نمود. این روش میتواند زهکشی لازم را برای خاک تامین نماید. خاکهای نسبتاً سنگین و یا خاکهایی که دارای نمک زیاد باشند اصلاً مناسب نمی باشند زیرا تهویه، آبشویی و ضدعفونی اینگونه خاکها بسیار مشکل می باشد و مطمئناً به رشد ریشه نیز صدمه می زند.
تجربه خیارکاری در خاکهای سبک بیابانی (سرخه) که املاح آهکی و گچی در حداقل باشد و درصد شن آن بیش از 50% باشد نشان داده است که اینگونه خاکها بهترین بسترها بوده و در آن محصول خوبی تولید شده است. در انتخاب بسترهای خاکی چنانچه بستر زیرین (بیش از عمق 25 cm) آنها سخت و غیرقابل نفوذ باشد بایشتی با استفاده از زیرشکنهای مناسب این لایه شکسته شود و یا از کاشت خیار صرفنظر نمود.
PH مناسب بستر خاکی6.5-7.5 و EC کمتر از 3000µmos/cm (3 دسی زیمنز بر متر) می باشد. قابلیت جذب عناصر به وسیله PH بستر محیط ریشه تعیین و مشخص می شود. در PH پائین نسبت عناصر قابل جذب و محلول آهن، منگنز و آلومنیوم بیشتر بوده و در نتیجه همه آنها باعث تثبیت و غیر قابل استفاده شدن فسفر می شود.همچنین میزان کلسیم، منیزیم، گوگرد و ملیبدن قابل استفاده نیز در PH پائین کاهش می یابد. از طرفی مقدار فسفر، آهن، منگنز، روی، مس و بر در PH بالا محدود می شود.
سایر بسترها:
بسترهای خاکی همراه با مواد دیگر: اینگونه بسترها توده هایی از کاه و کلش و پیت، کمپوست و از این قبیل می باشند که روی پشته ها قرار می گیرند و یا با خاک پشته ها مخلوط می گردند. در این بسترها ریشه ها به خوبی توسعهپیدا می کنند و گرمای محیط ریشه و Co2 لازم نیز به میزان کافی تولید میگردد. ازجمله این بسترها کاه پوسیده روی پشته ها است.
در اینگونه بسترها هر ردیف آن بوسیله بسته های کاه پرس شده پوشیده میشود. بدین طریق که پهنای بسته ها روی زمین و عرض آنها در امتداد یکدیگر قرار گرفته باشند. در هر 1000 m2 حدود 10 Ton کاه و به تعداد 560 بسته کاه 18 Kg مصرف می گردد. برای آماده سازی اینگونه بسترها برای هر بسته حدود 30 Lit آب مورد نیاز است. کودهای شیمیایی مورد نیاز برای هر کیلو کاه مجموعه ای از کودهای زیر است که بطور یکنواخت روی توده کاهها پخش میشوند.
7gr نیترات آمونیوم 26% + 7gr آهک
7gr سوپر فسفات تریبل
7gr نیترات پتاسیم
4.5gr سولفات منیزیم
آنگاه در چند نوبت و به میزان 2-3 Lit برای هر بسته روی آنها به آهستگی آبیاری شود. در این زمان دمای گلخانه نبایستی از 15°c پائینتر رود. با این وصف بعد از مدتی دمای توده کاه به 38°c می رسد. در این روش استفاده از کاه گندم برای واریته های خیار طولانی رشد و کاه جو بای خیارهای با طول رشد کوتاه استفاده می شود.
بسترهای آبکشت: بسترهایی که صرفاً از محلول مواد غذایی کامل استفاده میشود و نیازی به خاک نمیباشد و فقط از نگهدارندهای واسطه ای مثل بسته های حاوی پشم سنگ و یا پیت خالص و یا ماسه و شن شسته که روی بتنتعبیه شده اند می توان استفاده نمود. در این سیستم ها هزینه های ضدعفونی قابل توجه نمی باشد ولی تأمین انواع مواد غذایی مورد نیاز بطور مداوم نیاز به اصلاح و کنترل دارد، ضمن اینکه نگهداری بوته در این گونه بسترهای سست باعث افزایش هزینه ها می گردد. در این روش ریشه ها به خوبی توسعه پیدا نمی کنند و گرمای لازم و Co2 مورد نیاز در محیط ریشه نیز بوجود نمی آید.
مشخصات بوتانیکی خیار:
خیار گیاهی است از گیاهان گلدار، از رده دولپه ای ها، از گیاهان یکساله جالیزی، از خانواده کدوئیان(Cucurbithacae) و از جنس Cucurbita با نام علمی(Cucumissativus). ریشه ان نسبتاً سطحی است و برای کاشت آن باید خاک سطح الارض کاملاً آماده و غنی از مواد غذایی باشد. ریشه آن یکساله و گاهی هم دائمی است. ساقه آن علفی و به رنگ سبز روشن، آبدار و دارای پوست نازک و کرکهای ریزی است که از ساقه منشعب می شوند. طول بوته خیار با توجه به هرسی که انجام می شود مکن است به بیش از 6 m برسد که نگهداری بوته ها در گلخانه بوسیله پیچاندن آن به دور نخهای ضخیم و همچنین پیچیده شدن پیچکها به دور نخها که نگهداری بوته ها را محکم می نماید امکانپذیر است. در واریته های معمولی برگها نسبتاً کوچک در واریته های بکرزا یا پارتنوکارپیک برگها بزرگتر، پنجه ای شکل و به رنگ سبز روشن بوده و بریدگی های کم عمق، برگ را به پنج قسمت یا Lobe که غالباً به شکل مثلث هستند، تقسیم می کند. دمبرگ آن بلند، آبدار، قطور، و رگبرگها مشخص و روشنتر از خود برگ هستند. میوه خیار از لحاظ گیاهشناسی شفت بشمار میرود یعنی میوه ای است گوشتی که برون بر آن نازک، میانبر آن گوشتی و خوراکی و درون بر آن غشائی و سخت است.
رشد رویشی ریشه این گیاه در مقایسه با اندامهای هوایی آن بسیار ضعیفتر میباشد ولی در محل یقه و حتی قسمتهایی از ساقه که با خاک تماس حاصل مینمایند ریشه های نابجا تولید می کند، همچنین ریشه ها بیشتر در قسمتهای قابل تهویه سطح خاک رشد کرده و انتشار می یابند که در این رابطه ضرورت تهیه یک بستر تقریباً سبک از نظر بافت خاک و قابل تهویه معلوم می گردد.
محل پیدایش میوه روی ساقه دو حالت دارد:
1. خیارهایی که روی ساقه اصلی و در زاویه برگها تولید می شوند.
خیارهایی که روی ساقه فرعی تولید می شوند که دراینصورت ساقه های جانبی به هرس منظم احتیاج دارند.
مشخصات بذر خیار گلخانه ای[1]:
برای پرورش خیار در گلخانه صرفاً باید از بذور پارتنوکارپیک استفاده کرد و از کاشت بذور معمولی در گلخانه اجتناب کرد. لازم به ذکر می باشد که پارتنوکارپیکی عبارت است از تشکیل و رشد میوه بدون تلقیح تخمکها. این پدیده به نحوی گسترده در سبزیجات خانواده کدوئیان بخصوص خیار بروز میکند. در واریته های معمولی گلهای نر و ماده جدا از هم بوده و گلهای نر زودتر از گلهای ماده ظاهر می گردند. ولی در عوض واریته های پارتنوکارپیک گل نر وجود نداشته و گلهای ماده بدون عمل گرده افشانی و لقاح تولید میوه میکند.
در این نوع خیار نیازی به گرده افشانی نیست و میوه بصورت پارتنوکارپیک تشکیل می شود، لذا چنانچه حشراتی از بیرون گلخانه گرده گل بوته دیگر خیارهای هوایی را به روی گل ماده بوته خیار داخل گلخانه بنشانند خیار تولیدی از کیفیت ظاهری پائین تر برخوردار خواهد بود.
در بعضی از واریته های خیار داربستی طول میوه ممکن تا 50 cm برسد که با توجه به ذائقه و بازارپسندی مصرف کنندگان ایرانی هم اکنون واریته هایی کشت می گردد که طول میوه آنها حداکثر به 30 cm برسد.
میوه این نوع خیار دارای پوستی خوراکی، بدون تخم و بدون ایجاد نفخ میباشد. بذر خیار گلخانه ای معمولاً با روشهای علمی و بسیار پرهزینه ژنتیکی تولید می شود و به همین دلیل قیمت آن بسیار گران بوده و بصورت عددی بفروش می رسد. این بذرها در هوای آزاد بخوبی نمی تواند بخوبی گلخانه میوه تولید کند زیرا در اثر تلقیح با گرده سایر ارقام، تولیدی یکنواخت نداشته و میوه آن از شکل اصلی خود خارج شده و بدفرم و بدشکل می شود.
خیار پارتنوکارپیک دارای ارقام متعددی است که بسیاری از آنها فاقد شکل و رنگ و اندازه مورد پسند بازار ایران است. بنابراین از بین واریته های متعددی که به بازار عرضه می شوند باید انواعی را که برای کاشت در ایران مناسبند انتخاب نمود. واریته هایی از قبیل دومینوس جی.آر.اس[2]، دومینوس جی.آر.اچ[3]، هیلارس [4]9811، سینا، بیلانکو، خیار دولاب و خیار اصفهان در ایران نتایج چشمگیر و مرغوبیت بی سابقه ای نشان داده اند. چند واریته از خیارهای بلند اروپایی مانند سندرا[5] نیز در ایران آزمایش شده که طول آنها به 35-40 cm میرسد. اگرچه بذر پارتنوکارپیک بسیار گران بوده و هزینه کاشت و نگهداری نسبتاً بالایی دارد ولی با توجه به عملکرد بالا و قیمت گران خیار گلخانه ای، نه تنها این هزینه ها جبران می شوند بلکه سود سرشاری هم نصیب تولید کنندگان می گردد.
برای انتخاب بذر خیار درختی بهتر است از بذرهایی استفاده گردد که بیش از 6 ماه از تولید آنها گذشته باشد زیرا بذر خیار دوره خواب کوتاهی دارد که در آن ایام ممکن است جوانه نزند، ضمن اینکه گذشت بیش از دو سال نیز از نظر قوه نامیه مناسب نمی باشد.
تلخی موجود در میوه های خیار در اثر ماده ای بنام کوکوربیتاسین که در ته آنها وجود دارد و در ریشه ساخته می شود اما در خیارهای هیبرید گلخانه ای دیده نشده و یا خیلی به ندرت اتفاق افتاده است.
دانیتو بذری تک گل و رویال بذری چند گل است که قابل کاشت در اکثر فصول سال است.
نسیم فقط برای کاشت در تابستان و مناطق گرم کشور مثل یزد قابل استفاده است این بذر بذری پر گل و کم برگ است.
مراحل مختلف کشت خیار درختی:
تهیه زمین:
تهیه زمین به نجو مطلوب برای کشت بذر اهمیت دارد. زمین خیار باید با شخم عمیق برگردانده شود و همانطوریکه در مبحث کوددهی قبل از کاشت توضیح داده شد با کودهای لازم تقویت شود.
بوته های خیار را می توان یک ردیفه و یا دو ردیفه کاشت ولی کشت دو ردیفه متداول تر است. فواصل بین ردیفها و بوته ها به عوامل زیادی از قبیل عرض گلخانه، محل تیرکها و ستونها و... بستگی دارد. ولی در نهایت باید فواصل را طوری تنظیم کرد که تراکم در واحد سطح از حد معینی تجاوز نکند در غیراینصورت بروز انواع بیماریها و کمبودها در اثر انبوه بودن شاخ و برگ اجتناب ناپذیر است. چراکه با افزایش شاخ و برگ، دریافت نور برای تمام بوته ها یکسان نخواهد بود. معمولاً فواصل را طوری تعیین می کنند که تراکم متوسط بوته ها 2.5-3 بوته در متر مربع باشد. البته خیارهای بلند اروپایی حدود 1.5-2 بوته در متر مربع هم کافی است.
فواصل کاشت:
فواصل کاشت در سیستم آبیاری جوی و پشته: عرض جوی 40-50cm و عرض پشته حدود 100cm است. بوته ها در دو طرف جوی و 5cm دورتر از لبه جوی کشت می شوند.
با توجه به فواصل گفته شده، فاصله ردیفها در دو طرف جوی 50-60cm و در دو طرف پشته 90cm خواهد بود. فاصله بوته ها در روی هر ردیف 40cm میباشد.
باید دقت کرد که فاصله ردیفها در دو طرف پشته ها از 90 cm کمتر نشود. زیرا در غیر اینصورت نور کافی به بوته ها نمی رسد و رفت و آمد مشکل میشود.
فواصل کاشت در سیستم آبیاری قطره ای: در آبیاری قطره ای جوی وجود ندارد و بجای آن یک لوله پلاستیکی که در فواصل معینی دارای سوراخ می باشد برای آبیاری استفاده می شود. ردیفهای خیار در دو طرف لوله آبیاری قطره ای بفاصله 50-60 cm کاشته میشوند و از این دو ردیف تا دو ردیف بعدی90cm فاصله منظور می شود. در آبیاری قطره ای بجای جوی از یک نوار برجسته خاک که سطح آن حدود 6-10 cm از سطح پشته بالاتر است ایجد می شود و لوله آبیاری در وسط این نوار خاک قرار می گیرد. عرض نوار خاک برجسته حدود 70 cm است و بوته ها از هر طرف 10 cm داخل نوار گذاشته میشوند.
البته فواصل گفته شده همیشه ثابت نیستند و در نقاط مختلف بنابر نظر کارشناسان و تولید کنندگان ممکن است تغییراتی داشته باشند. اکثراً تصور میشود که هر چه تعداد بوته خیار در واحد سطح بیشتر باشد میزان محصول نیز به همان نسبت افزایش می یابد. البته این رابطه تا حد معینی درست است ولی همانطوریکه قبلاً هم گفته شد چنانچه تعداد بوته ها از حد مطلوب بیشتر شود انبوهی شاخ و برگ مانع رسیدن نور شده و موجب کاهش کیفیت میوه و توسعه بیماریها می گردد و در ضمن در مقدار برداشت نیز تأثیر می گذارد.
در کشت پائیزه که به علت در پیش بودن سرما رشد بوته نسبتاً محدود است توصیه می شود که تراکم بوته را 10% بیشتر می گیرند و در کشت بهاره که هوا رو به گرمی می رود و بوته ها رشد بهتری دارند تراکم مناسب 10% کمتر از حد متوسط می باشد.
پوشش خاک:
در آبیاری قطره ای روی خاک را با یک لایه پلاستیک (پلی اتیلن) می پوشانند و دو طرف نوار پلاستیک را حدود 10 cm زیر خاک می کنند. سپس در محل کاشت بذر روی پلاستیک یک بریدگی مثلثی شکل ایجاد کرده بذر را زیر بریدگی می کارند. بوته خیار بعد از سبز شدن از محل بریدگی پلاستیک خارج می شود و بقیه قسمتهای خاک زیر پوشش پلاستیک محفوظ می ماند.
پوشش پلاستیک شفاف معمولی باعث حفظ رطوبت و حرارت خاک می شود. در شرایط عادی درجه حرارت خاک زیر پوشش بطور متوسط 4-5°c از خاک بدون پوشش بیشتر است. در نتیجه ریشه ها بهتر رشد کرده و نمو خیار تسریع می کنند.درصورتیکه از نوار پلاستیک مشکی یا قهوه ای رنگ برای پوششپشته ها استفاده شود از رشد علفهای هرز نیز جلوگیری شده و هزینه وجین بطور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد.
سياهک آشکار. نام قارچ عامل بيمارى سياهک آشکار، اوستيلاگوتريتىسى (Ustilago tritici) يا اوستيلاگونودا (U. nuda) است. در بسيارى از مزراع گندم، اين بيمارى را مىتوان يافت اما در شرايط مرطوب، نيمه مرطوب، و نيز در زراعتهاى آبى شيوع بيشترى دارد.
بهترين روش کنترل، استفاده از بذر سالم يا غيرآلوده است. تعدادى از قارچکشهاى سيستميک، مانند کربوکسين و ويتاوالس، اخيراً کشف شدهاند.
مقدمه:
گندم از جمله محصولاتي است كه بيش از همه گياهان در جهان كشت مي شود. در دنياي امروز گندم نه تنها يك ماده غذايي اساسي و مهم به شمار مي رود بلكه از لحاظ سياسي نيز اهميتي همانند نفت و حتي بيشتر از آن دارد و مي توان گفت «سلاح گندم از نظر سلاح نظامي قدرتمند تر است».
براي افزايش توليد اين محصول حياتي بايد اهميت فراواني به موضوع پيشگيري از ضايعاتي كه به وسيله آفت ها، بيماري ها و علف هاي هرز به مزارع گندم وارد مي آيد، داد.
از جمله بيماري هاي مهم گندم كه خسارت زيادي به اين محصول وارد مي آورند، انواع سياهك ها را مي توان نام برد.
سياهك پنهان گندم
يكي از بيماري هاي مهم و شايع در اكثر مناطق كشور «سياهك پنهان گندم» است كه منجر به كاهش ميزان محصول و پايين آمدن كيفيت آن مي شود. عامل بيماري سياهك پنهان گندم نوعي قارچ بيماريزا است كه همزمان با جوانه زدن گندم، وارد آن مي شود و به تدريج با رشد گندم، در داخل بوته ها به زندگي خود ادامه مي دهد.سپس در زمان ظهور خوشه، قارچ به سرعت زياد شده و داخل دانه را پر مي كند. دانه هاي الوده به جاي آن كه نشاسته تشكيل دهند، پر از گرده سياه رنگ قارچ مي شوند. در زمان برداشت،
دانه هاي آلوده خرد شده و گرد سياه رنگ قارچ آنها خارج مي شود و بر روي دانه هاي سالم مي چسبد و آنها را آلوده مي كند در صورتي كه از دانه هاي آلوده براي كشت در سال بعد استفاده شود، اين بيماري سال ديگر نيز مزرعه را آلوده خواهد ساخت. بيماري سياهك پنهان گندم به وسيله ضدعفوني سطحي بذر با سموم قارچ كش تا حد زيادي كنترل مي شود
سياهك آشكار گندم
سياهك آشكار گندم از جمله بيماري هاي شايع در نواحي مرطوب يا نسبتاً مرطوب است. اسپورهاي قارچ به وسيله باد از خوشه هاي آلوده به گل هاي سالم منتقل مي شوند. دانه هاي پودر سياه (اسپورهاي قارچ) در حرارت 25 ـ 20 درجه جوانه مي زنند. اين اسپورها از طريق خاك يا آلودگي سطحي بذر، بيماري را منتقل مي نمايند. گياهاني كه دير كاشته مي شوند كمتر از گياهاني كه پيش از موقع كشت شوند، از اين بيماري خسارت مي بينند. در مزارع ديركاشت به دليل درجه حرارت پايين، گندم جوانه مي زند در حالي كه قارچ در اين درجه حرارت نمي تواند رشد كند. در گندم هاي پاييزه، قارچ به صورت فعال يا نيمه فعال در ناحيه طوقه گندم انده و در غلات بهاره به صورت غيرفعال در داخل بذر آلوده،زمستان گذراني مي كند.
علايم بيماري
سنبلچه هاي گياه آلوده، به رنگ قهوه اي زيتوني تيره در آمده و در نهايت با توده سياه اسپور همرنگ
مي شوند. اين علايم بعد از مرحله خوشه دهي آشكاي مي شود. در اين مرحله توده هاي اسپور قارچ به وسيله پوسته ي نازكي محصور شده و اين پوسته قبل از برداشت يا در مرحله درو محصول پاره شدده و اسپورها در هوا پخش مي شوند.
ضدعفوني بذرها با قارچ كش هاي معمولي باعث از بين رفتن رشته هاي ميسليوم نمي شود لذا با استفاده از قارچ كش هايي كه از طريق جذب، داخل گياه مي شوند، مي توان از رشد قارچ، درون بذر جلوگيري نمود.
سياهك پنهان پاكوتاه گندم
اين بيماري ويژه مناطق سردسير و مرتفع است و باعث توقف رشد گياه ميزبان، كوتاه شدن شديد ساقه و پنجه زني فراوان مي شود. بعد از مرحله خوشه دهي گياه، علايم بارز بيماري، خود را نشان مي دهد.
سنبله هاي آلوده داراي رنگ سبز مايل به آبي هستند و دانه هاي آنها نسبت به سنبله هاي سالم، بازتر
مي شود. سنبله هاي آلوده به اين بيماري معمولاً بلندتر و تراكم سنبلچه هاي آنها كمتر از سنبله هاي سالم است. دانه هاي آلوده به جاي رنگ زرد طلايي، داراي رنگ خاكستري مايل به قهوه اي هستند. شكل دانه آلوده شبيه دانه سالم اما كمي گردتر و كوچك تر است و با فشار دادن دانه، پورد سياه (اسپور قارچ) از آن خارج مي شود كه بوي ماهي گنديده مي دهد. اسپورها در زمان خرمنكوبي پخش شده و دانه هاي سالم و خاك را آلوده مي كنند.
قارچ عامل بيماري در شرايط آب و هوايي معتدل بر روي گندم هاي پاييزه به خوبي رشد مي كند.
يكي از روش هاي موثر در كنترل بيماري استفاده از رقم هاي مقاوم است. عمليات شخم با عمق 20 ـ 15 سانتي متر در جلوگيري از شيوع و گسترش بيماري مؤثر است.
ضدعفوني بذرها با سم ديويدند به ميزان 2 گرم براي يك كيلوگرم بذر عليه اين بيماري موثر است.
سياهك هندي (سياهك ناقص)
در اين بيماري، آلودگي از طريق گل آغاز شده و سپس تمام دانه از توده هاي سياه رنگ پر مي شود. تشخيص اين بيماري در مزرعه مشكل است زيرا تنها چند گل در سنبله آلوده مي شوند. بوته هاي آلوده در مزرعه به راحتي از چشم مخفي مي مانند ولي در خرمن از روي دانه هاي شكسته كه قسمتي از آنها آلوده به سياهك است، قابل تشخيص مي باشند.
بذر يا خاك آلوده به اسپور قارچ مهم ترين منابع آلودگي اوليه است و استفاده از بذر سالم ضروري
علايم بيماري
سنبلچه هاي گياه آلوده، به رنگ قهوه اي زيتوني تيره در آ,ده و در نهايت با توده سياه اسپور همرنگ
مي شوند. اين علايم بعد از مرحله خوشه دهي آشكار مي شود. در اين مرحله توده هاي اسپور قارچ به وسيله پوسته ي نازكي محصور شده و اين پوسته قبل از برداشت يا در مرحله درو محصول پاره شده و اسپورها در هوا پخش مي شوند.
ضدعفوني بذرها با قارچ كش هاي معمولي باعث از بين رفتن رشته هاي ميسليوم نمي شود لذا با استفاده از قارچ كش هايي كه از طريق جذب، داخل گياه مي شوند، مي توان از رشد قارچ، درون بذر جلوگيري نمود.
سياهك پنهان پاكوتاه گندم
اين بيماري ويژه مناطق سردسير و مرتفع است و باعث توقف رشد گياه ميزبان، كوتاه شدن شديد ساقه و پنجه زني فراوان مي شود. بعد زا مرحله خوشه دهي گياه، علايم بارز بيماري، خود را نشان مي دهد.
سنبله هاي آلوده داراي رنگ سبز مايل به آبي هستند و دانه هاي آنها نسبت به سنبله هاي سالم، بازتر مي شود. سنبله هاي آلوده به اين بيماري معمولاً بلندتر و تراكم سنبلچه هاي آنها كمتر از سنبله هاي سالم است. دانه هاي سالم است. دانه هاي آلوده به جاي رنگ زرد طلايي، داراي رنگ خاكستري مايل به
قهوه اي هستند. شكل دانه آلوده شبيه دانه سالم ما كمي گردتر و كوچك تر است و با فشار دادن دانه، پودر سياه (اسپور قارچ) از آن خارج مي شود كه بوي ماهي گنديده مي دهد. اسپورها در زمان خرمنكوبي پخش ده و دانه هاي سالم و خاك را آلوده مي كنند.
قارچ عامل بيماري در شرايط آب و هوايي معتدل بر روي گندم هاي پاييزه به خوبي رشد مي كند.
يكي از روش هاي موثر در كنترل بيماري استفاده از رقم هاي مقاوم است. عمليات شخم با عمق 20 ـ 15 سانتي متر در جلوگيري از شيوع و گسترش بيماري موثر است.
ضدعفوني بذرها با سم ديويدند به ميزان 2 گرم براي يك كيلوگرم بذر عليه اين بيماري موثر است.
سياهك هندي (سياهك ناقص)
در اين بيماري، آلودگي از طريق گل آغاز شده و سپس تمام دانه از توده هاي سياه رنگ پر مي شود. تشخيص اين بيماري در مزرعه مشكل است زيرا تنها چند گل در سنبله آلوده مي شوند. بوته هاي آلوده در مزرعه به راحتي از چشم مخفي مي مانند ولي در خرمن از روي دانه هاي شكسته كه قسمتي از آنها آلوده به سياهك است، قابل تشخيص مي باشند.
بذر يا خاك آلوده به اسپور قارچ مهم ترين منابع آلودگي اوليه است واستفاده از بذر سالم ضروري مي باشد.
ضدعفوني بذر و مبارزه شيميايي عليه اين بيماري در صورت وجود شرايط مساعد، با قارچ كش هايي مانند تيلت و آلتو به نسبت نيم ليتر در هكتار و سم فوليكور به ميزان يك ليتر در هكتار مؤثر است.
سياهك برگي
اين بيماري بر روي گندم پاييزه و در مناطقي كه زمستان معتدل دارند، مشاهده مي شود. علايم بيماري به صورت نوارهاي خاكستري رنگ متمايل به سياه بر روي برگ و غلاف ديده مي شوند. بوته هاي آلوده اغلب كوتاه شده، برگ ها پيچ خورده و لوله مي شوند. غلاف در محل نوارهاي آلوده به صورت طولي شكاف خورده، توده سياه رنگ اسپور ظاهر مي شود. بوته هاي آلوده معمولاً خوشه نمي دهند .
بیماری فوزاریوز سنبله گندم
عامل بیماری:
Fusarium graminearum & Fusarium culmurom
این بیماری در ایران در سال 1371 از مناطق شمالی گزارش شد.در اثر ابتلای خوشه های گندم به این بیماری میکوتوکسین و زهرابه ای ترشح می شود که سلامتی انسان را به خطر می اندازد.این بیماری علاوه بر گندم در جو هم دیده شده است.
علائم بیماری:
اگر آلودگی اولیه از طریق بذر یاشد، گیاهچه ها ممکن است ازبین بروند و یا کوتاه بمانند.اما اگر آلودگی ازطریق بذر نباشد علائم بیماری به صورت لکه های کوچک بیضوی شکل قهوه ای رنگ روی ریشه ها وغلاف برگ پایینی و یا میان گره زیر طوقه ظاهر می شود.اگر لکه ها زیاد باشند .
به هم پیوسته و قهوه ای یا سیاه می شوند. عامل بیماری برگ و خوشه و دانه را مورد حمله قرار میدهد.
مبارزه:
کشت سطحی بذور در عمق 5سانتیمتری پوسیدگی ریشه را کمتر می کند و استفاده از ارقام مقاوم بهترین نتیجه را میدهد.
زنگها
زنگها به جنس پوکسينيا (Puccinia) تعلق دارند. شرايط محيطى مساعد براى گسترش اين بيمارىها، آب و هواى خنک تا گرم مرطوب است. تشکيل پستول (Postule) يا حفرههاى قرمز رنگ و سياهرنگ خط چين يا نقطهچين حاوى اسپورهاى توليد مثل در سطح ساقهها، برگها، غلافها و گلهاى گياه از علائم کلى اين بيمارىها است. قارچهاى وابسته به جنس پوکسينيا اصولاً کارآئى گياه در مصرف آب مىکاهند، بافتها را تخريب و متلاشى مىکنند و تعداد دانههاى موجود در سنبله و وزن آنها را مانند زمانى که گياه به کمبود دچار شده باشد، کاهش مىدهند. زنگ مهمترين بيمارى گنده بهشمار مىآيد؛ انواع زنگ عبارتند از: زنگ ساقه، زنگ برگ، و زنگ خطى يا نواري. هر يک از انواع بيمارىهاى زنگ خصوصيات عمومى مشترک دارد. آشنائى با مشخصات ويژهٔ آنها براى تشخيص هر يک از آنها مهم خواهد بود.
زنگ ساقه اين بيمارى در سطح ساقه ظاهر مىگردد و به همين دليل زنگ ساقه ناميده مىشود. عامل آن به جنس پوکسينيا و گونهٔ گرامينيس (graminis) تعلق دارد.
زنگ نوارى زنگ نوارى که اغلب زنگ زرد ناميده مىشود بر اثر قارچ پوکسينيا استرى مورفيس (P. striimorfis) بهوجود مىآيد و معمولاً بيشتر در مناطق جلگهاى خنکتر شايع است.
بیماری زنگ سیاه گندم
(black rust-stemrust)
Puccinia garminis f.sp.triticiعامل بیماری:
علایم بیماری:
زنگ سیاه عمدتا روی ساقه و غلاف برگ اثر می گذارد،اما ممکن است پهنک برگ،پوشه و ریشک ها نیز مورد حمله قرار می گیرد . پوستول ها یا جوشهای قارچ عامل بیماری
باریک بیضوی دراز،موازی با محور طولی ساقه و غلاف برگ ظاهر می شود.ظرف مدت چند روز اپیدمی که روی جوش ها را پوشانده ،پاره شده و به عقب می رود واز زیر
آن توده های پودری که شامل اوردیوسپورهای قرمز رنگ پیدا می گردد.سپس در اواخر فصل و در مرحله تلیوم، تلیوسپورهای سیاه رنگ پدید می آید.
مبارزه:
برای مبارزه با زنگ سیاه نیز اقدام به کشت ارقام مقاوم گندم می شود.ضمنا ریشه کن بوته های زرشک می تواند میزان آلودگی مزارع گندم را کاهش دهد.همچنین اقدامات
زراعی و مبارزه شیمیایی که در مورد زنگ زرد ذکر گردید علیه زنگ سیاه نیز موثر واع می شود.
بیماری زنگ قهوه ای گندم
(Brown rust-leaf rust)
Puccinia reconditeعامل بیماری:
علایم بیماری:
نشانه های این زنگ در مرحله اوردیوم به صورت جوش های قهوه ای و نارنجی رنگ در تمام دوره رشد گندم یعنی از گیاهچه تا مرحله رسیدن دانه ها روی برگ ظاهر می شود.در اوایل بهار اوردیوم اغلب به صورت پراکنده و غالبا در سطح فوقانی برگ ها ظاهر می شود .
و به هیچ وجه مانند زنگ زرد خطی قرار نمی گیرد و مخصوصا از روی همین علایم می توان این زنگ را از زرد در مزرعه تشخیص داد. ضمنا اندازه جوشها بزرگتر می باشد.زنگ قهوه ای به ندرت غلاف برگ ، ساقه و خوشه را آلوده می کند.دانه های خوشه های آلوده ریز چروکیده و وزن محصول تا 90 در صد کاهش می یابد. تلیوم این زنگ به ندرت تشکیل می گردد و اندازه آنها کوچک،بیضوی کشیده و سیاه رنگ می باشد.
مبارزه:
بهترین راه مبارزه کشت ارقام مقاوم می باشد و گندم پائیزه بیش از ارقام بهاره مقاومت دارند ضمنا سمپاشی با بعضی از قارچ کش های سیستمیک مانند دینیو کاربا مات ها علیه این زنگ موثر واقع می شود.
بیماری زنگ زرد گندم
(yellow rust-stripe rust-glume rust)
puccinia striiformis f.sp .triticiعامل بیماری:
علایم بیماری:
زنگ زرد گندم در بهار معمولا زودتر از سایر زنگهای غلات ظاهر می شود.ابتدا روی برگهای جوان پوستولها یا جوشهایی که محتوی اوردوسپورها یا اسپورهای بهاره زرد یا نارنجی رنگ هستند تشکیل می گردد.این جوشها گرد وحدود نیم میلیمتر طول دارند و به تدریج دست به دست هم داده و به صورت خطی یا نواری به موازات رگبرگها هر دو سطح برگ را فرا می گیرند.جوشهای مزبور علاوه بر برگ گاهی ممکن است روی غلاف
خوشه،گلوم،وگلومل بوته نیز ظاهر می گردد.دانه خوشه های آلوده بی اندازه کوچک،چروکیده،فاقد نشاسته وغیر قابل استفاده است.چنانچه شخصی وارد یک مزرعه آلوده به زنگ شود،اسپورهای نارنجی رنگ به لباس های او می ماند و از همه مشخص تر در صورت مالش انگشت روی برگ،گرد نارنجی رنگی مشاهده می شود .
در اواخر دوره رشد گندم مرحله تلیوم قارچ شروع شده و تلیوسپورهای یا اسپورهای پائیزه عامل بیماری که داخل جوش هائی سیاه رنگ قرار دارند،بیشتر در سطح تحتانی
برگ ها روی خطوط کوتاهی تشکیل می شود.
مبارزه:
بهترین راه مبارزه با زنگ های غلات کشت ارقام مقاوم می باشد که البته در این روش نیز مشکل شکستن مقاومت و حساس شدن مجدد ارقام مقاوم پس از چند سال کشت متوالی است.
شناسایی و از بین بردن علف های هرز خانواده گندمیان مانند مرغ و جوموشی که ممکن است در زمستان کانون آلودگی و منبع ذخیره اوردیوسپورهای زنگ زرد باشد در جلوگیری از شیوع بیماری تاثیر خواهد داشت.
اقدامات زراعی مانند اجتناب از مصرف بیش از حد کودهای ازته که باعث سست و حساس شدن نسوج در برابربیماری می شود و همچنین زود کاشتن گندم های بهاره و کاهش دفعات آبیاری باعث نقصان بیماری می شود.
استفاده از قارچکش های سیستمیک مانند بایلتون به نسبت 1-2 در هزار برای ضد عفونی بذر گندم علیه زنگ استفاده می شودوگیاه راتا مرحله خوشه دهی حفظ می کند.
برای سم پاشی مزارع هم موقعی که زنگ به تازگی بروز نموده است می توان از از قارچ کش های سیستمیک ،فولیکورآلتو،و یا تلیت به نسبت 1 در هزار استفاده نمود.
سفيدک گندم
سفيدک حقيقى گندم. اين بيمارى بهوسيله قارچى بهنام اريسفگرامينيس تريتىسيErysiphe graminis tritici بهوجود مىآيد و در شرايط آب و هوائى خنک مىتواند در مزارع گندم شيوع يابد و زيانهاى قابل توجهى نيز بهبار آورد. نشانههاى بيمارى در سطح برگها، غلافها و اعضاء گل ظاهر مىشود. اعضاى آلوده، نخست زرد رنگ و سپس خشک مىشوند و در نهايت اندازه و وزون دانهها کاهش مىيابد.
استفاده از واريتههاى مقاوم، عملىترين روش جلوگيرى از بيمارى بهشمار مىرود؛ در گندم تتراپلوئيد تيموفىوى وجود ژنهاى مقاومت به اين بيمارى گزارش شده است. استفاده از گرد گوگرد براى مبارزه با اين بيمارى مؤثر است.
بيماري آنتراكنوز غلات Graminicola anthracnose
تقريباً تمامي غلات دانه ريز ، ذرت ، سورگم وتعداد زيادي از گراسها به اين بيماري حساس هستند. علائم بيماري معمولاً روي قسمتهاي پاييني گياه ظاهر مي شود ؛ ولي ممكن است برگهاي بالايي وحتي خوشه ها نيز آلوده شود . علي رغم گسترش نسبتاً زياد بيماري ، ميزان خسارت و كاهش محصول شديد نيست .
قارچ عاملColletotrichum graminicola در مراحل اوليه آلودگي ، معمولاً هيچ گونه علامتي روي گياه مشاهده نميشود . با پيشرفت بيماري ،گياه زردرنگ شده ،حالت رنگ پريدگي در گياه به چشم ميخورد و گياه زودتر از موعد مقرر ميرسد (رسيدگي زودرس ) .چنين گياهاني ممكن است با گياهاني كه توسط ساير عوامل مولد پوسيدگي ريشه و ساقه آلوده شده اند ، اشتباه گرفته شود .
اندام باردهي قارچ ( آسروول) كه مصادف با مرحله رسيدن گياه ظاهر مي شود ، وسيله خوبي براي تشخيص بيماري و عامل آن است . در بين تعداد بسيار زيادي از زوائد خار مانند ، تعداد بي شماري آسروولهاي كوچك سیاهرنگ و تخم مرغي تا دوكي شكل در روي ساقه يا غلاف برگ تشكيل مي شوند ؛ به همين سبب ظاهري برجسته دارند . كنيديهاي تك سلولي ، داسي شكل ، شفاف تا خاكستري روشن در درون آسروول به وجود مي آيند . ابعاد كنيدي حدوداً 4-6*20 –30 ميكرون است .قارچ معمولاً به صورت كنيدي يا ميسليوم در روي بقاياي گياهي آلوده زمستانگذراني مي كند. آلودگي اوليه توسط ماده تلقيح خاكزاد روي ريشه ها يا قسمتهاي پاييني گياه صورت ميگيرد . ساير قسمتهاي هوايي گياه نيز ممكن است توسط كنيديهاي ثانويه آلوده شود . گونه هاي وحشي غلات اطراف مزارع ممكن است به صورت منابع اوليه وثانويه آلودگي عمل كنند . علي رغم پراكندگي وسيع جغرافيايي ، تاكنون تحقيقات محدودي روي اين بيماري صورت گرفته است . علت اين قصور احتمالاً عدم مشاهده حالت اپيدمي شديد عامل بيماري بوده است .
کنترل:
بيماري در خاكهايي كه از نظر فسفر و پتاس فقير هستند ، شديد تر است . تناوب زارعي با حبوبات ، در مناطقي كه بيماري شايع است ، روش مناسبي براي كنترل عامل بيماري است
بوته گنایی غلات Cereal crazy top
بیماری ناشی از Sclerophthora macrospora که نشانهای آن حالت پیسه ای، کوتولگی گیاه، ضخیم شدن و بد شکلی برگها، زردی بوته، پیچیدگی خوشه و عقیم شدن گیاه است.
این قارچ گندم، جو، یولاف، انواع سورگوم را آلوده می کند. زئوسپورهاي آبزي مسئول ايجاد آلودگي هستند. قارچ در گیاه سیستمیک می شود
بیماری سفيدك پودري غلات Cereal powdery mildew
سفيدك حقيقي يكي از بيماريهاي مهم غلات در مناطق مرطوب است . عامل بيماري قارچ Erysiphe graminis (Blumeria graminis) است كه يك انگل اجباري است و روي جو بيشتر از سايرغلات خسارت وارد مي كند .
علائم بيماري بصورت لكه هاي سفيد رنگ است كه توسط توده ميسليومي سفيد مايل به خاكستري در سطح برگ و سنبله ها نيز آلوده شوند . اندامهاي باردهي قارچ به رنگ خاكستري مايل به زرد تا تيره در سطح ميسليومهاي پير تشكيل مي شود . در سطح زيرين برگ ؛ در محل آلودگي ، نقاط زرد ريز با بافت مرده ديده مي شود . در سطح ميسليومهاي كنيدي برها به وجود ميآيند كه كنيديهاي پودري زيادي توليد ميكنند .
در اواخر فصل رويش ، اندامهاي باردهي جنسي قارچ ( كليستوتيشيوم ) ، به رنگ تيره در سطح توده ميسليوم ، به صورت پراكنده قابل تشخيص است . ميسليومهاي قارچ معمولاً به صورت سطحي توسعه مي يابند . و تناه در قسمتهاي كه هوستوريوم توليد مي شود ، ميسليوم به داخل سلولهاي اپيدرمي نفوذ مي كند . در سطح ميسليوم كنيدي برهاي زيادي تشكيل مي شود كه حامل كنيدي هاي تخم مرغي ، شفاف و تك سلولي به ابعاد 8- 10* 20-35 ميكرون است . اندامهاي توليد مثل جنسي (كليستوتيشيوم ) قارچ كروي ، سياهرنگ با ديواره سخت و به قطر 150-300 ميكرون است . اين اندامها براي توليد آسكوسپور رسيده و به شرايط آب و هوايي و يا زمستانگذراني نياز دارند و كليستوتيشيومهايي كه روي گياهان در حال رشد ديده مي شود ، معمولاً داراي آسكوسپورهاي نارس هستند. قارچ E.graminis از حالت تخصصي بالايي در مقابل ميزبان برخوردار است ، به طوري كه براي هر يك از ميزبانها ، فرمهاي اختصاصي مخصوص به آن ميزبان وجود دارد. مثلاً ترتيكاله نسبت به فرمهاي مربوط به جو و گندم مقاومت بيشتري از خود نشان مي دهد . هر يك از فرمهاي اختصاصي نيز نژادهاي فيزيولوژيك مختلفي را شامل مي شود .
عكس العمل ارقام مختلف ميزبان متفاوت است وجود لكه هاي زرد و قهوه اي همراه با رشد توده ميسليوم و اسپور زايي زياد ، از مختصات ارقام حساس محسوب ميشود : در حاليكه در ارقام مقام لكه ها روشن بوده ، توده ميسليومي ديده نمي شود .كليستوتيشيوم قارچ بوفور در روي بافت آلوده ميزبن تشكيل مي شود ؛ اما آسكوسپور رسيده در آنها بندرت يافت مي شود . ظاهراً آسكوسپورها در ايجاد آلودگي اوليه نقش زيادي ندارند . توسعه قارچ بيشتر توسط ميسليومهايي كه در روي بقاياي گياهي آلوده يا ساير گياهان زنده زمستانگذراني ميكنند صورت ميگيرد .
کنترل:
بهترين روش كنترل قارچ انگل ، استفاده از ارقام مقاوم است . هر چند سمپاشي اندامهاي هوايي گياه توسط قارچكشها(آلتو، فولیکور، تیلت) نيز در بعضي از مناطق متداول است .
بيماري كچلي (اسکالد) جو Barley scald
كچلي يا اسكالد ، در درجه اول يك بيماري برگي در جو و چاودار است كه توسط قارچي موسوم به Rhynchosporium scalis ايجاد مي شود . گرچه ممكن است ساير غلات وحشي (گراسها ) نيز آلوده شوند كه در اين صورت گياه آلوده به صورت منبع آلودگي ، به توسعه بيماري كمك ميكند.
كچلي يكي از بيماريهاي مهم جو در نواحي معتدل سرد مرطوب و مرتفع مناطق گرمسيري است . عامل بيماري بيشتر برگهاي جو را مورد حمله قرار مي دهد ؛ اما در مواقعي كه بيماري شديد است ممكن است پوششهاي گل و ريشكها نيزآلوده شوند
بيماري را از روي علائم برگي ميتوان براحتي تشخيص داد . علائم اوليه به صورت لكه هاي كوچك بيضوي يا دوكي شكل است . مركز لكه ها به رنگ خاكستري مايل به سفید است و اطراف آنها توسط يك نوار قهوه اي يا مايل به قرمز احاطه شده است . باگذشت زمان لكه هاي كوچك توسعه يافته و به يكديگر ميپيوندند و لكه هاي بزرگتر با ابعاد و اشكال مختلف بوجود ميآيد . مركز لكه ها نيز ممكن است از خاكستري مايل به آبي تا قهوه اي تيره تغيير رنگ دهد .
اسپورزايي قارچ در شرايط آب و هوايي خنك و مرطوب به خوبي صورت ميگيرد . شرايط گرم و خشك موجود در مرحله رسيدن خوشه هاي گياه ، سبب كاهش تعريق يا توقف توليد اسپور مي شود . لكه هاي ايجاد شده در روي گياه ميزبان ، محيط بسيار مناسبي براي نفوذ و رشد ساير عوامل بيماري زا ست . كنيديهاي قارچ توسط ميسليومهاي كنيدي زا و به وصورت يك لايه ژلانتيني نازك ، در سطح لكه ها ايجاد مي شود . توده كنيدي به صورت يك لايه متراكم و مرطوب از سلولهاي مخمري شكل بي رنگ تشكيل مي شود . كنيديهاي بي رنگ با يك ديواره عرضي به شكلهاي مختلف و معمولاً داراي نوك هستند . اندازه اسپورها به 3-5*16-20 ميكرون ميرسد . بعضي كنيدي ها در محل نوك داراي خميدگي هستند . زمستانگذراني قارچ به صورت ميسليوم روي بقاياي گياهي آلوده صورت مي گيرد . توليد اصپور معمولاً در اوايل فصل كه هوا خنك و مرطوب است ، صورت مي گيرد . كنيديها مسئول ايجاد آلودگي اوليه و ثانويه هستند .
کنترل:
بهترين روش مبارزه استفاده از ارقام مقاوم و تناوب زراعي با استفاده از ساير نباتات زراعي است
بهترین موقع برای پرورش قارچ در خانه بین ماههای مهر تا آذر است ولی چنانچه امکانات تهویه هوا و متعادل نمودن درجه حرارت محیط محل پرورش وجود داشته باشد می توان قارچ را در ماههای دیگر سال تعمیم داد.
بطور کلی طرز پرورش قارچ مخصوص به خود آنست و می توان آنرا در محیط تاریک پرورش داد و بجز نور مستقیم آفتاب، هر مقدار نور را تحمل می کند. در هر صورت در محل پرورش قارچ علاوه بر آنکه، بایستی تهویه هوا به خوبی انجام گیرد، درجه هوای محیط پرورش نیز باید بین 15 - 10 درجه نگهداری شود. علاوه بر این محل پرورش بایستی کاملا تمیز، قابل شستشو و فاقد درز یا محلی برای پرورش باکتریها، حشرات و قارچهای مضر باشد.
اطاق پرورش قارچ:
عرض اطاق پرورش بایستی بحدی باشد که بتوان از راهروهایی که برای آن تعبیه می گردد، براحتی عبور نمود( حدود 70 سانتی متر) عرض طبقات پرورش قارچ را نیز حداکثر 180 سانتی متر در نظر می گیرند تا بتوان از دو طرف به وسط بستر قارچ دسترسی پیدا نمود و چنانچه طبقات پرورش قارچ در کنار دیوار باشد عرض آنرا حداکثر 90 سانتی متر قرار می دهند. همچنین می توان قارچ را در جعبه های چوبی در اندازه 60 در 90 سانتی متر و عمق 20 تا 25 سانتی متر پرورش داد. به منظور صرفه جویی در هزینه اولیه می توان، هر طبقه را با تخته های سه سانتی متری به عرض 90 تا 180 سانتی متر پوشانده و کود را مستقیما کف هر طبقه ریخته و قارچ را در آن کاشت و به این طرتیب احتیاجی به جعبه های چوبی نخواهد بود. طبقه بندی ها معمولا در طول اطاق پرورش انجام می گردد. روی سطح زمین نبایستی طبقه ای مستقر نمود، حداقل فاصله بین طبقه اول تا کف زمین 15 سانتی متر و فاصله هر طبقه از هم 60 سانتی متر می باشد.
بطور معمول برای پرورش قارچ در خانه فقط سه طبقه در نظر می گیرند و چنانچه اطاق به حد کافی وسیع باشد یک ردیف در طول اطاق در مجاور دیوار و یک طبقه (دو طرفه) در وسط و یک طبقه در طرف دیگر اطاق قرار می دهند بطوریکه دو راهرو به عرض 70 سانتی متر در دو طرف طبقه وسط، 180 سانتی متر باشد.
در یک اطاق بزرگ به طول 9 و عرض 5/6 متر می توان مساحتی در حدود یکصد متر مربع برای پرورش قارچ آماده نمود که از این سالن در هر فصل برداشت می توان استفاده نمود. و به 8 تا 850 کیلو قارچ دست یافت و چنانچه کاشت قارچ در جعبه های چوبی انجام گیرد تولید محصول از این میزان تا حدی بیشتر خواهد شد و در سالنی به ابعاد 5/9 و عرض 5/6 متر تعداد 180 جعبه جایگزین می گردد که محصول آن در یک فصل برداشت به حدود یک تن می رسد.
چنانچه محل پرورش قارچ محدود و کوچک باشد میزان احتیاج به کود و محلیکه باید آنرا تخمیر نمود، متناسب می باشد. لذا ترجیح داده می شود یک محوطه بتونی به ابعاد 5/1 متر ساخته و در مجاور آن محلی برای خروج آب مازاد کود در نظر بگیرند که فاضل آب را بتوان داخل سطل یا یک مخزن بتونی کوچک به ابعاد 40 سانتی متر وارد نمود. کف مخزن اصلی را به ضخامت 15 سانتی متر کاه ریخته و روی سطح کاه یک جعبه ای به ابعاد یک متر از جنس تور سیمی ضخیم که شبکه سوراخهای آن 5/0 سانتی متر باشد بطوری قرار می دهند که از هر طرف با دیواره مخزن بتونی 25 سانتی متر فاصله داشته باشد و اطراف این توری را از کاه پر نموده و داخل توری را از پهن اسبی مخلوط با کاه پر نموده و پهن را خوب متراکم نموده و سطح کود را نیز بطور کنبد مانند توده نموده تا آب باران به داخل توده کود نفوذ ننماید.
پس از 3 تا 4 روز به علت فعالیت باکتریهای تخمیر، درجه حرارت محیط توده به 70 درجه می رسد و مقداری از حجم توده کم می شود و در این موقع تمام توده کودی را که در مخزن قرار دارد برای هوادهی به محوطه مجاور توده برمی گردانند و در موقع برگرداندن کود بایستی سعی کرد حتی الامکان به تمام ذرات کود، هوا برسد تا اکسیژن مورد نیاز باکتریهای مخمر تامین گردد و پس از چند ساعت این توده را مجددا به داخل مخزن بذری ریخته و سطح آنرا با کاه بحد کافی انباشته تا سطح کود گنبدی شکل بشود. چنانچه در مخزن کوچک مجاور محل تخمیر فاضل آب جمع شده بوسیله سطل آنرا روی سطح کود می پاشند تا رطوبت توده تامین گردد مدت عملیات بین 15 - 10 روز به طول می انجامد و در این مدت 3 - 4 مرتبه بایستی کود برگردان بشود. و در خاتمه دوره سوم یا چهارم کود به رنگ قهوه ای تیره در آمده و ذرات آن ترد و شکننده شده و بوی مطبوعی از آن به مشام می رسد و چنانچه این شرایط در کود مشاهده نشود دلیل بر آن است که عملیات تخمیر به خوبی انجام نگرفته و در نحوه کار اشکالی وجود داشته است.
نحوه اسکلت بندی:
اسکلت بندی طبقات از نبشی 10 -12 که با ضد زنگ رنگ شده باشد و یا از الوار چهار چوب 10 سانتی متری ساخته می شود و بین ستونها چهار چوبی 5 سانتی متری پیش بینی می گردد. فاصله ستونهای عمودی از یکدیگر 5/1 متر و این فاصله در دو طرف بستر، بایستی حفظ گردد.
تهیه بستر برای پرورش قارچ:
بهترین ماده برای پرورش قارچ، پهن اسبی و کاه می باشد. برای تهیه کود جهت پرورش قارچ مقداری پهن اسبی و کاه را مخلوط نموده و در ابعاد مناسبی در حدود 3 متری آنرا انبار نموده و آنها را روی هم بخوبی بکوبید.(لگد کنید) تا متراکم شود بطوریکه از نفوذ باران به داخل آن جلوگیری گردد. پس از مدتی کوتاه عملیات تخمیر داخل توده کود شروع می شود و درجه حرارت محیط کود بالا می رود. همچنین می توان قبل از توده کردن کود مقداری آهک در حدود یک پنجم حجم پهن به آن اضافه و کاملا مخلوط کنید. سپس آنرا توده نمود این عمل باعث می گردد که عمل تخمیر به تعویق بیافتد و در عین حال آمونیاک تولید شده را جذب و علاوه بر آن مقداری از رطوبت اضافی کود را جذب نماید. بعد از سه روز مجددا این توده را برگ و هوا داده و آنرا مانند دفعه اول، انباشته و روی آنرا بکوبید. سطح آنرا شیب دهید تا آب باران به داخل آن نفوذ نکند و این عمل به فاصله 4 - 2 روز، چهار تا شش مرتبه باید تکرار گردد. لازم به یادآوریست که چنانچه در مرحله اول به کود، آهک داده شده فاصله برگردان کود چهار روزه و در صورتیکه آهک داده نشده باشد فاصله برگردان کود دو روز می باشد.
باید توجه داشت که بایستی دقت و مراقبت در نگهداری میزان رطوبت و حرارت داخل توده به عمل آید. زیرا هر اندازه مقدار رطوبت پهن زیاد باشد، محیط داخل کود، اسیدی شده و کود غیر قابل استفاده می گردد. بخصوص در موقع برگردان کردن کود، چنانچه مشاهده شود که کود بسیار خشک است، بایستی مقدار کمی غبار آب روی آن پاشید، از علائم مشخصه میزان رطوبت کود، آزمایش آنست، چنانچه مقداری کود را در دست بفشارید، نبایستی قطرات آب، از لای انگشتان(در هنگام فشار دادن) بچکد و فقط کافی است در اثر فشار به کود، کف دست، تر بشود. پس از آماده شدن بایستی اطاق پرورش را مجهز نمود.
طرز کاشت قارچ در اطاق پرورش:
پس از آماده شدن کود آنرا به داخل سالن انتقال داده و روی سطح هر ردیف به ضخامت 15 سانتی متر کود را گسترده و سطح آنرا کاملا مسطح می نمایند و این عمل را بایستی خیلی به سرعت و بدون آنکه کود حرارت خود را از دست بدهد انجام داد. پس از تکمیل و انجام کار کلیه درها و منافذ را بسته و مدت چهار روز کود را بحالت خود واگذار کنید تا درجه حرارت کود و محیط اطاق بالا برود و حدود 54 تا 60 درجه برسد و این حرارت به مدت 30 -48 ساعت ثابت باقی بماند، بعد از آن درجه حرارت کود پائین آمده و به 54 درجه می رسد. این عمل را عرق کردن محیط کشت می نامند در حقیقت در این حرارت قسمت اعظم از محیط در اثر حرارت زیاد ضد عفونی شده و لارو حشرات و غیره از بین می روند.
از این تاریخ به بعد تا مدت 5 روز درجه حرارت محیط بستر 10 - 12 درجه پائین می آید تا آنکه درجه حرارت به 23 الی 24 درجه می رسد. این درجه حرارت برای کاشت قارچ مناسب خواهد بود.
اسپر آماده کاشت:
اسپر قارچ را نمی توان مستقیما کاشت زیرا امکان دارد همراه با اسپر قارچ تعداد زیادی قارچهای سمی و غیر مفید وجود داشته باشد. بنابراین بایستی از اسپر آماده کاشت بنام اسپون که در محیط کاملا استریل، محفوظ و سلکته شده رشد کرده و به حالت خواب در آورده اند استفاده نمود.
طرز عمل و تهیه آن بدین ترتیب است که اسپر قارچ خالص شده را در محیط کاملا استریل آزمایشگاه قبلا پرورش داده، بطوریکه میسلیوم قارچ رشد خود را شروع نماید. سپس آنرا در حالت عقیم برده و مانع رشد بیشتر آن می شوند و در محیط کاملا استریل و محفوظ بنام اسپون قارچ به فروش می رسانند.
طرز کاشت اسپون:
یک قطعه اسپون را که در محیط بسته و کاملا استریل محفوظ است باز کرده و به دوازده قطعه کوچک تقسیم نموده و قبلا سطح خاک بستر را به فاصله 25 سانتی متر، قطعه چوبهای در خاک بستر فرو برده و علامت گذاری کنید. در محل هر سوراخ قسمتی از خاک را تا عمق 5 سانتی متر با وسیله ای خارج کرده و با دست چپ یک قطعه اسپون بجای آن گذاشته و روی آنرا بپوشانید بطوریکه عمق کاشت 3-5 سانتی متر از سطح خاک باشد و به همین ترتیب پیش بروید تا کلیه بستر کاشت شود.
پوشاندن سطح بستر:
ده تا چهارده روز بعد از تاریخ کاشت اسپون، بایستی سطح کشت را به وسیله یک لایه دو سانتی متری خاک استریل شده پوک و منفذدار پوشانده و کاملا آنرا مسطح و یکنواخت نمود. در این موقع درجه حرارت بستر بایستی 5/15 درجه باشد. باید توجه داشت که در موقع روکش کردن بستر، اسپون ها باید رشد خود را شروع کرده باشند و میسلیوم قارچ در اطراف محلی که اسپون کاشته شده رشد نموده و گسترش پیدا نموده باشند. در این موقع بوی مطبوع قارچ در محوطه و در محل بستر به مشام می رسد و در این موقع باید کاملا دقت شود تا به هیچ وجه، بستر کشت تکان نخورد و جابجا نشود و مخصوصا اگر تخته کف و طبقات شکم داده و یا قدرت نگهداری بستر خاک را نداشته باشد میسلیوم قارچ ها پاره شده و تمام محصول از بین می رود.
پس از پوشش نمودن سطح بستر، میسلیوم رشد سریع خود را شروع کرد و برای تسریع در رشد میسلیوم، درجه حرارت محیط بایستی بین 5/16 - 14 درجه باشد. در صورتیکه درجه حرارت محیط کشت خیلی بالا باشد، بکار بردن آهک در مخلوط خاک پوشش بستر صلاح نمی باشد.
شرایط برای پرورش و رشد قارچ:
تهویه:
تهویه در محیط اتاق کشت باید بطور یکنواخت انجام شود و نبایستی روی سطح کشت را بیش از حد نیاز هوا داد و تهویه در کلیه نقاط اطاق بطور یکنواخت باشد.
درجه حرارت:
چنانچه درجه حرارت بستر کشت به کمتر از 14 درجه برسد و درجه حرارت محیط اطاق به حدود 5/7 درجه برسد بایستی اطراف بستر را با پارچه ضخیم پوشاند تا مانع تبادل حرارت به محیط شود. برای سرعت رشد قارچ می توان درجه حرارت محیط را به 5/14 درجه رساند و میزان تهویه را بالا برد ولی باید دقت شود که جهت حرکت هوا به طرف سطح قارچ نباشد.
رطوبت هوا و آبیاری:
در موقع تشکیل قارچ، محیط اطاق احتیاج به رطوبت دارد. بطور متوسط بهترین درجه رطوبت برای کشت بین 70 - 80 درصد می باشد. چنانچه درجه رطوبت هوا از این مقدار کمتر شود سطح کلاهک ها ترک برداشته یا سطح کلاهک قارچ لک دار می شود علاوه بر این سطح بستر خشک شده و احتیاج به آبیاری بیشتری دارد. برای تقلیل میزان رطوبت هوا لازم است در نقاط مختلف اطاق، رطوبت سنج های کار گذاشته شود و بطور مرتب مورد بازدید قرار گیرد. در صورتی به علت خشک شدن خاک سطح بستر، احتیاج به آبیاری است. بایستی به وسیله غبار پاش روی سطح خاک آنهم بحدی که آب در سطح بستر جریان پیدا نکند و یا در یک جا جمع نشود آبپاشی کنید. آبیاری را با آب خالص و با درجه حرارت 32 درجه و بسیار با احتیاط انجام دهید.
درجه حرارت محیط:
چند هفته پس از روکش کردن سطح بستر، میسیلیوم های قارچ تمام سطح بستر را پر نموده و بطور متوسط 7-8 هفته پس از کاشت اسپون، قارچ های کوچک سر سنجاقی در تمام سطح کشت ظاهر می شوند. در این موقع درجه حرارت بستر بایستی بین 10 -14 درجه باشد ولی هر اندازه قارچها رشد بیشتری پیدا نمایند می توان درجه حرارت را از 14 به 5/16 رساند و میزان تهویه را نیز بالا برد ولی باید دقت کرد که جهت حرکت هوا، به طرف سطح قارچ نباشد.
تقویت خاک بستر:
پس از آنکه قارچها بزرگ شده و نزدیک به برداشت شوند می توان روی سطح بستر کود مایع پاشید ولی باید دقت نمود که روی کلاهک قارچ پاشیده نشود این عمل در بالا بردن میزان محصول بسیار موثر است.
برداشت محصول:
به محض آنکه رشد قارچ بحد کافی رسید و تاج آن شکل کامل خود را پیدا نمود بایستی قارچهای رسیده را جمع آوری نمود و بطور مرتب در طول بستر کشت، بررسی کرد و قارچهای رسیده را جمع آوری کرد. قارچهایی که ترک برداشته و چتر آن باز شده باشد ارزش بازاریابی ندارند. علاوه بر این وزن آن کم می شود و همچنین قارچهایی که زودتر از موقع چیده شوند وزن آنها سبک بوده و از قارچهای درجه دو محسوب شده و ارزش غذایی کمتری دارد.
در موقع جمع آوری نباید از سبدهای بزرگ برای این منظور استفاده نمود. زیرا فشار قارچهای روی سبد موجب می گردد که قارچهای زیرین خراش برداشته و سیاه شوند برای جمع آوری قارچ، کافی است کلاهک را در دست گرفته و یک پیچ به آن داده تا پایه آن از زمین جدا شود و بلافاصله ساقه کثیف و آلوده را با چاقوی تیز قطع کرد. و قارچ تمیز را داخل سبد گذاشته و حتی المقدور جمع آوری با دستکش انجام گیرد. بهره برداری هر 15 روز یکبار انجام می گیرد و این برنامه مدت دو تا سه ماه به طول می انجامد.
بسته بندی:
قارچهای چیده شده را به اطاق سرد و خنک انتقال داده و در اسرع وقت نسبت به درجه بندی آن اقدام نموده و قارچهای لک دار و ناقص و کج و ناجور را جدا کرده و برای مصارف تهیه پودر در قارچ و کچ آپ فرستاده و قارچ های سالم را در بسته های درجه یک و درجه دو به بازار عرضه کنید.
درمنطقۀ NOVA SCOTIA ؛ معمولاً رطوبت كافي ، براي رشد گياهان وجود دارد . البته ممكن است لزومي به رعايت زمان دقيق فصل رشد ؛ به منظور رسيدن به حداكثر بار دهي وكيفيت بالاي محصول ، نباشد . علاوه براين مي توان رطوبت را با آبياري اضافي ، تأمين كرد . ولي توليد كنندگان همچنين مي توانند از حفاظت رطوبت خاك ؛ استفادۀ زيادي ببرند . بنابر اين ، در اين مقاله برخي از اطلاعات بنيادي در رابطه با عمليات به منظور كاهش خروج آب ، با استفاده از تكنيكهاي حفاظتي ، تدوين شده است.
تبخير وتعرق
دو راه خروج وكاهش آب از سيستم هاي كشت ، شامل تبخير وتعرق مي باشد . تبخير مستقيماً از خاك بوده ، در حاليكه تعرق توسط گياهان صورت مي گيرد . يك گياه را مي توان يك پمپ تصور نمود كه آب رااز خاك مكيده و آن راوارد برگها مي كند كه برگها محل خروج آب به سمت محيط خارج ، بوسيلۀ سوراخهاي ريزي بنام روزنه ؛ مي باشد . اين دو روش خروج معمولاً با هم انجام مي گيرند كه به تبخير وتعرق (ET) منسوب مي باشد . تبخير و تعرق ؛ در مواقعي كه رطوبت خاك در حد ظرفيت زراعي 2(FC) بوده و هوا گرم وخشك و توام با وَزِش مي باشد ؛ بيشترين مقدار را دارا است . در صورتيكه رطوبت محدوديت ايجاد نكند ، پتانسيل ِتبخير و تعرق يا (PET) ؛ بيشترين مقدار آبي است كه ممكن است تبخير يا تعرق شود . زماني كه PET بالا باشد ، مكش گياهان نسبت به آب خاك ، بايد به شدت انجام گيرد و تعرق ممكن است سريعتر از مكش آب خاك توسط گياه باشد كه نهايتا ً منجر به پژمردگي گياه مي شود .
مواد آلي
مواد آلي موادي از قبيل بقاياي گياهي و كود حيواني مي با شند . اين مواد بسياري از خواص فيزيكي ، بيو لوژيكي ، و شيميايي خاك را تحت تأثير قرار مي دهند . برخي از اين خواص شامل ساختما ن ، ظر فيت نگهداري آب ، حاصلخيزي ، فعاليت هاي يبولژيكي و هوا ديدگي مي باشد . مواد آلي اي كه در مرحلۀ پوسيدگي است ، هوموس نام دارد . هوموس ماده اي است تيره رنگ وچسبناك كه آب را نگهداري مي كند و منبع غذايي بسيار خوبي براي گياه ، مي باشد . صرفنظر از بافت خاك ؛ مواد آلي خاك معمولاً با قابليت استفاده از آب ؛ رابطۀ مثبتي دارد .
مواد آلي جرم مخصوص ظاهري خاك را كاهش داده وهم آوري خاك را افزايش مي دهد . بنابراين بهبود قابل توجهي بر ساختمان خاك و نفوذ آب دارد . يك ساختمان خوب خاك ؛ به ريشۀ گياهان اجازه مي دهد كه تا به اعماق بيشترپروفيل خاك رسوخ كنند . بدين معنا كه ريشه را قادر به دستيابي به منبع رطوبت بيشتر خاك ، مي كند. كه اين به گياهان كمك مي كند تا مدت زمان طو لاني تري را در مقابل آب و هواي خشك و حتي خشكسالي ؛ مقاومت كنند. سيستم هاي زهكشي سفالي زير سطحي نيز ، شرايطي را كه ساختمان مناسب خاك را نگهداري مي كند ، ار تقا داده و نفوذ آب به خاك را افزايش مي دهد .
توليد مفرط محصول ، اغلب ، مواد آلي كمي را به خاك باز برمي گرداند . البته ، روش ها يي براي نگهداري يا افزودن مقدار مواد آلي ، وجود دارد . كه اين روش ها شامل پخش كردن كمپوست يا كود دامي ، خاكورزي كمينه ، كود دهي سبز و انجام تناوب مناسب در كشت مي باشد .
پخش كردن كود دامي يا كمپوست
در طي تجزيه شدن كود دامي يا كمپوست ، به هوموس ، مقدار مواد غذايي خاك افزوده مي شوند . كمپوست ، ماده اي آلي است كه تحت شرايط هوازي كنترل شده ؛ به يك فرم مناسب ، تجزيه شده است . همچنين ؛ كمپوست ، با سرعتي كم _ در حدود سرعت ( اثر ) كود ها _ اثر مي كند.
خاكورزي حفاظتي و مديريت بقايا
اگر خاك به شدت شخم شود (مثلاً هر سال از گاوآهن برگردان داراستفاده شود.) تثبيت مقدار مواد آلي خاك مشكل مي باشد . خاكورزي كمينه در اغلب اوقات به معناي باقي گذاشتن بقاياي بيشتر وانجام خاكورزي كمتر بوده و كم شدت تر از خاكورزي حفاظتي مي باشد . بدون خاكورزي ، آخرين حدِ خاكورزي ِ كاهش يافته ؛ مي باشد كه در آن ، خاك ِ بهم نخورده ؛ براي كشت بكار مي رود.
امروزه ، بخاطر تأ ثير كمتر خاكورزي برخاكهاي سنگين ؛ بدون خاكورزي ، تر جيح داده مي شود .
بقاياي محصولات به مواد نباتي اي گفته مي شود كه پس از برداشت ، هرس يا فرآوري بر زمين باقي مي ماند .
بقاياي محصولات كه بر سطح خاك باقي مي ماند ، مي توانند با كاهش تبخير؛ نگهداري رطو بت را انجام دهند . بيشترين تبخير از خاك موقعي انجام مي شود كه خاك مرطوب باشد . حضور بقاياي محصولات ، خاك را در مقابل انرژي خورشيد ، محافظت مي نمايد و به عنوان يك باد شكن ، به منظور كاهش تبخير عمل مي كند . بقايا همچنين با كاهش خروج آب _ كه از روان آب ناشي مي شود _ به نگهداري رطوبت كمك مي كنند . بقاياي محصولات نيز همانند مالچ ، جلوي ( ضربات ) قطرات باران را مي گيرد . بدين معني كه گسيختن ، پراكندگي و تراكم خاك را كاهش مي دهد.
خاكورزي حفاظتي ، يك نمونه از مديريت بقايااست كه در آن بقاياي محصولات دفن نمي شوند . بلكه در صد زيادي از آن در نزديكي سطح خاك باقي مي ماند . سيستم هاي توليدي براساس خاكورزي كمينه و يا بدون خاكورزي همچنين مي توانند بر حفاظت از رطوبت موثر باشند ، چرا كه به بقاياي محصولات اجازه مي دهند تا در سطح خاك باقي بمانند . محصول مستقيماً در خاك مرطوب و در زير بقايا كاشته مي شود ؛ بدون اينكه پوشش خاك بهم ريخته شده باشد .
تناوب محصولات
تناوب محصول بين انواع مختلف محصولات ( مثل : محصولات رديفي و محصولات " خاك ساز " مانند علوفه جات ) يك اقدام توصيه شده مي باشد . مخصوصاٌ براي پرورش دهندگان سبزيجات .
پرورش محصولات مختلف در هر سال از خروج مواد آلي جلوگيري كرده ، ساختمان خاك را بهبود مي بخشد و شيوع علف هاي هرز و آ فات را كاهش مي دهد . معمولاً يك تناوب طو لاني تر ؛ بهتر مي باشد . تناوب محصول همچنين ممكن است منجر به بازدهي بيشترآب مصرفي خاك شود . براي مثال ، محصولات ريشه بلند كه عمق ريشۀ آنها از گياهان سطحي بيشتر است ، مي توانند از مقدار رطوبت عمقي بيشتري استفاده كنند ؛ كه براي گياهان ريشه سطحي ، فرا هم نمي شود.
به محض برداشت سبزيجات فصل كوتاه ، بايد يك محصول پوششي كشت شود . چاودار غله اي يا چند ساله محصولات پوششي مناسبي براي سبزيجات ِ فصل بلند تر ، مي باشند . چرا كه در سرماي پاييز و اوايل بهار ؛ خوب رشد مي كنند . وهمچنين ، كود اضافي را جذب مي كنند .
كود دهي سبز
كود سبزماده اي است گياهي كه هدف نهايي از كشت آن برگرداندن آن به خاك مي باشد . در حالي كه هنوز شاداب و تازه است . كود سبز باعث افزايش مواد آلي خاك مي شود و مواد مغذي را به خاك بر گردانده و ساختمان خاك را بهبود مي بخشد .
به منظور استفاده از يك گياه بعنوان كود سبز ، گياه بايد مشخصات زير را دارا باشد :
I) رشد سريع
(IIرشد مناسب در شرايط محيطي
(IIIيك سايبان شاداب را ايجاد كند.
كود هاي سبز اغلب از خانوادۀ بقولات يا علفيان مي باشد . كه مي توان از شبدر شيرين ، يونجه وعلف چاودار نام برد . فايدۀ ديگري كه بقولات دارند ، تثبيت نيتروژن موجود در هوا به شكل قابل استفاده براي گياهان مي باشد.
مالچ
موثر ترين اقدام حفا ظتي براي كاهش تبخير سطحي ، در خاك زمين هاي زراعي ، آنست كه تا حد امكان پوشش سطحي را براي خاك فراهم كند . يك پوشش را مي توان به نحو احسن توسط مالچ پاشي يا اقدامات خاكورزي اي كه بقاياي گياهي را بر سطح خاك باقي مي گذارد ، ايجاد نمود.
مالچ شامل هر گونه موادي مي باشد كه برروي سطح خاك قرار داده مي شود تا از تبخير كاسته و يا علف هاي هرز را كنترل نمايد . مالچ ، بعنوان سدي در مقابل خروج رطوبت از خاك مي باشد . مالچ ممكن است هم طبيعي باشد ( مثل : كاه ، خرده چوب ، تورب ) و هم مصنوعي ( مثل : پوشش پلاستيكي شفاف يا مات ).
مالچ همچنين ممكن است دماي خاك را افزايش دهد كه بستگي به نوع مالچ استفاده شده دارد .
علاوه بر كاهش تبخير ، مالچ گياهي ممكن است گسترش امراض خاك ، رشد علفهاي هرز و فرسايش خاك را كاهش دهد ؛ مواد غذايي و مواد آلي را تأ مين نموده و به نفوذ ( آب ) كمك مي كند . مالچ ، با توجه به حفاظت سطح خاك در مقابل شدت ضربات قطرات باران ؛ نفوذ ( آب ) را بهبود بخشيده و سلۀ خاك را از بين مي برد . البته مالچ ممكن است گران باشد و فراهم كردن ، حمل ونقل و استفاده از آن در خاك ؛ كار زيادي ببرد . مالچ پاشي براي محصولات باارزش مثل سبزيجات و سته ها ، معمولاً كاربرد بيشتري دارد .
پلاستيك هاي مخصوص آ ماده ، همچنين ممكن است خروج ( آب ) ؛ بصورت تبخير را كنترل كنند . پلاستيك سياه همچنين ممكن است كنترل موثري بر علف هاي هرز داشته باشد . اين نوع مالچ ها اغلب بوسيلۀ ماشين آلات بكار مي روند و چاله ها و شيار هايي براي گياهان در نظر گرفته شده كه گياهان ، در آن رشد مي كنند. اين مالچ ها معمولاً براي سبزيجات و محصولات ريز ميوه بكار مي روند .
ساختار يك مانع بر روي سطح خاك ؛ تبخير و تعرق را كاهش داده . و در عين حال بعنوان سدي در مقابل نفوذ آب اضافي حاصل از باران نيزمي ايستد . البته برخي از مشكلات مالچهاي پلاستيكي در اواخر فصل رشد بوجود مي آيد . رفع مالچ بطور كامل بسيار مشكل است و خرده هاي ريز آن ممكن است طي چند سال جمع شده ودر حركت آب ، و كشت مشكل ايجاد نمايد.
خلاصه
چندين روش حفاظتي ، براي كاهش خروج بيش از حد آب خاك ، وجود دارد كه اغلب نكات مثبت ديگري ازقبيل ساخت ساختمان خاك ، بهبود مواد آلي يا كنترل علف هاي هرز را دارا مي باشند . براي برخي از توليد كنندگان ، حفاظت رطوبت خاك ، كاراترين و اقتصادي تر ين راه افزايش خالص درآمد در بلند مدت ، مي باشد.
با تشکر فراوان از جناب آقای مهندس منصوری راد که در ویرایش این متن بنده را مستفیض فرمودند.
ترجمه اي بر مطلبي اينترنتي تحت عنوان :
Soil Moisture Conservation
For more information, contact:
Resource Stewardship DivisionNS Department of Agriculture and FisheriesTruro, Nova Scotia(902) 893-6174
Prepared by:
Terra Jamieson, Rob Gordon,Laurie Cochrane and Gary Patterson
کودهای شیمیایی، ازمواد اصلی مانندفسفر،ازت،پتاسیمو عناصر فرعی از قبیلکلسیم،منیزیموسولفوروو مواد جزئی نظیرآهن،بور،مس،منگنز،روی،مولیبدنوکلرتشکیل شدهاند. عیار کودهای شیمیایی به صورت سه عدد گزارش میشود. عدد نخست نشانگردرصد نیتروژن ، عدد دوم نماینده درصدP2O5و عدد سومنشان دهنده درصدK2Oاست و به صورت (N , P2O5 , K2O) یا (N , P , K) نمایش داده میشود.
کودهای ازتدار
پیش از این ، بخش اعظم ازت مورد نیاز گیاهان از کودهایحیوانی فراهم شده میشد و اکنون ازت ، بزرگترین بخش از کودهای شیمیایی را تشکیلمیدهد. از این ماده به صورتهایآلیومعدنیاستفاده میشود. مهمترین منابع ازت تجارتی شامل نیترات آمونیوم ، سولفات آمونیوم ،نیترات کلسیم ، نیترات پتاسیم واورهاست. بیش از 75 درصد ازت تولیدی به مصرف تهیه کودهای شیمیایی میرسد.
مواداولیهای که در تهیه آمونیاک بکار میروند، شاملچوب،زغالسنگ،کک،گازونفتخاماست. استفاده از اوره در سالهای 1970 متداول گردید. میزان ازت اوره از سایرترکیبات ازتدار بیشتر است. مقدار کودهای ازتدار مصرف شده در سطح جهانی در سال 1955 به میزان 6.51 میلیون تن بود که در سال 1980 به 57.28 میلیون تن افزایش یافتهاست.
کودهای فسفاتدار
فسفراز عناصر اصلی در تغذیه گیاهان محسوب میشود. بیش از 90 درصد مواد معدنی فسفاته بهمصرف تهیه کودهای شیمیایی میرسد. فسفات در طبیعت در سنگهای رسوبی و آذرین یافتمیشود. آپاتیتوفرانکولیتمهمترینکانیهای فسفاتهبه شمار میروند. بیش از 80درصد فسفات جهان از کانسارهای رسوبی و کمتر از 20 درصد آن از کانسارهای آذرین بدستمیآید. کربناتیتها و کمپلکسهای آذرین آلکالی مهمترین خاستگاه کانسارهای آذرینمحسوب میشوند.
کانسارهای فسفات رسوبی به دو صورت فسفرین و گوانو یافتمیشوند. گوانو عبارت از تجمع فضولات پرندگان دریایی است.میزانP2O5سنگهای آذرین غالبا کمتر از 0.2 درصد است. حدود 200 کانی حاوی بیش از 1 درصدP2O5میباشند. فلوئورآپاتیت مهمترین کانی سنگهای آذرین است که میزانP2O5آن در حدود 42 درصد است.کربنات آپاتیت و فرانکولیت مهمترین کانیهای کاسنارهایفسفات دار رسوبی هستند. عناصر مزاحم کانسنگ فسفات به شرح زیرند.
آهن و آلومینیوم
مجموع آهن و آلومینیوم کانسنگ تغلیظ شده ، باید بین 2.5تا 4.5 درصد باشد.
اکسید کلسیم
نسبتP2O5 : CaOبایدکمتر از 1 : 1.6 باشد و بالا بودن میزانCaOموجب افزایشاسیدسولفوریکمصرفی و در نتیجه غیر اقتصادی بودن محصول میگردد.
اکسید منیزیم
میزانMgOباید کمتر از 0.25 در کانسنگ تغلیظ شدهباشد.
میزان فلوئور
نسبتF2 : P2O5باید در محدوده 1 : 8 تا 1 : 11 باشد و در صورتی که این نسبت از 1 : 8 کمتر شود،فلوئورایجاد شکاف خواهد کرد.
کلرورها
میزان کلرور ، باید کمتر از 0.13 درصد باشد. افزون بودن کلروهاموجب فرسودگی کارخانه میشود.
پیریت
در روش مرطوب ، وجود پیریت با آپاتیت موجب خطر میگردد.
مواد آلی
میزان ترکیبات آلی باید در کانسنگ حداقل باشد.
کودهای پتاسیمدار
پتاسیم از عناصر اصلی تغذیه گیاهان به شمار میرود. مهمترین کانیهای پتاسیمدار قابل جذب (که به سرعت توسط گیاهان جذب میشود) کلرورپتاسیم است. کلرور پتاسیم در رسوبات تبخیری یافت میشود. از کانیهای دیگر ،سیلیکاتهای پتاسیمدار و سولفات پتاسیم - منیزیم را میتوان نام برد. میزان کودهایپتاسیم تولیدی جهان در سال 1955 در حدود 5.33 میلیون تن بود، که در سال 1970 به 12.59 میلیون تن و در سال 1980 به 19.89 میلیون تن افزایش یافته است.
منیزیم
منیزیمبه مقدار کم و به صورت یونی توسط گیاهان جذب میشود و به مصرف میرسد. کانیهایمنیزیمدار که توانایی حل و جذب سریع توسط گیاهان را دارند، شامل سولفات پتاسیم ومنیزیم (K2SO4.2MgSO4) ، سولفات منیزیمآبدار (MgSO4.H2O) و سولفات منیزیم آبدار دیگر بهفرمول (MgSO4.7H2O) است. کانیهای منیزیمدار که دارایقدرتحلالیتکم و قابلیت جذب طولانی بوسیله گیاهان هستند، شامل دولومیت ، بروسیت ،منیزیم و پریکلاز است. از سیلیکاتهای منیزیمدار بهندرت استفاده میشود.
کلسیم
کلسیمنظیر منیزیم در مقایسه با پتاسیم ، فسفر و نیتروژن در تغذیه گیاهان از اهمیت کمتریبرخوردار است. کلسیم به حالت یونی قابل جذب توسط گیاه است. مهمترین منبع کلسیم ،کربنات کلسیم است که به صورت ماده پُرکننده به کودهای شیمیایی افزوده میشود.
گوگرد
یکی دیگر از موادی که در تغذیه گیاهان اهمیت دارد،گوگرداست. همراه با سوپر فسفات ، مقداری ژیپس وجود دارد که به عنوان ماده اولیه گوگردمحسوب میشود. در صورتی که ترکیبات فسفاته فاقد ترکیبات گوگرد دار باشند، به منظورتامین گوگرد آنها میتوان از سولفات پتاسیم - منیزیم و یا از ژیپس استفاده نمود.
آهن
این عنصر همراه با ترکیبات فسفاته و سولفاته به خاک افزوده میشود. خاکهای اسیدی به مقدار بیشتری آهن نیاز دارند.
بور
در رژیم غذایی بعضی از گیاهان نظیر ذرت ، پنبه و یونجه ، وجود عنصربورضرورت دارد. مهمترین کانیهای بور دار شامل بوراکسی (Na2B4O7.10H2O) دکولمانیت (Ca2B,sub>6O11.5H2O) است.
سایر عناصر
مسبه مقدار کم و به صورت کالکوپیریت ، کالکوزین و یا اکسیدهای مس به کود افزودهمیگردد. منگنزبه مقدار کم در رژیم غذایی بعضی از گیاهان مورد نیاز است که به صورت اکسید به خاکاضافه میشود. روی و مولیبدن به میزان کم به صورت سولفید به خاک افزوده میشود.
کانسارهای رسوبی فسفات دار
مهمترین منابع فسفات دنیا را کانسارهای رسوبیتشکیل میدهند. حدود 85 درصد فسفات دنیا از کانسارهای رسوبی و 15 درصد آن ازکانسارهای آذرین بدست میآید. آپاتیت همراه با کمپلکسهای آذرین آلکالی و کربناتیتدر ریفتهای داخل قاره تشکیل شده است. فلورو آپاتیت ، مهمترین کانی فسفاته سنگهایآذرین است که مقدار قابل توجهی عناصر کمیاب نیز دارد. سنگهای رسوبی حاوی کانیهایفسفاته را به دو گروه فسفریت و فسفاتی تقسیم مینمایند.
فسفریتها به آن دستهاز سنگهای رسوبی اطلاق میشود که حاوی بیش از ده درصد کانی فسفاته باشند و سنگهایفسفاتی کمتر از ده درصد کانی فسفاته دارند. مهمترین کانیهای فسفاته سنگهای رسوبیشاملکربناتوفلور آپاتیت ، کلرورآپاتیت ، هیدروکسی آپاتیت و فلورآپاتیت است. منشاءفسفات از سنگهای آذرین غنی از آپاتیت ، بویژه سنگهای آذرین آلکالن و کربناتیت است.
این سنگها در ریفتهای داخل قارهای تشکیل میشوند. فسفریتها در عمق کم و یادر عمق زیاد تشکیل میشوند. فسفریتها از نوع کربنات ، دولومیت ، مارن و یا چرتهستند. بافت فسفریتهای کمعمق از نوع نودولی و الیتی است. در صورتی که بافتفسفریتهای عمق زیاد از نوع تودهای و لایهای است. عیارP2O5کانسارهای فسفریت 15 تا 30 درصد و میزانذخیرهای 5 تا 4000 میلیون تن است.
بدست اوردن قلمه مناسب نیاز به حسن انتخاب دارد کاکتوس ها از راه قلمه زدن به راحتی تکثیر می شوند.ولی این عمل بیشتر از کاکتوس های جزء جزء صورت می گیرد.زیرا به گیاه اسیب کمتری می زند.از جوانه هایی استفاده کنید که سطح تماس کمتری با گیاه دارند.از گرفتن قلمه از پایه گیاه خودداری کنید.رطوبت این قسمت از گیاه بیشتر است و خطر گندیدگی گیاه مادر بیشتر است.اگر این کار را کردید و پایه گیاه شروع به فاسد شدن کرد سریعا قسمت گندیده را جدا کرده و گیاه مادر را یک هفته خارج از خاک قرار داده و سپس به گلدان انتقال دهید.
انواع تکثير کاکتوسها
·جنسي
·غير جنسي
بعضي از کاکتوسها نظير ماميلاريا گل دهي منظم هر ساله دارند. بذر سياه رنگ کوچک توليد ميکنند. بعضي ديگر از کاکتوسها نظير زيئو کاکتوس که گلهاي بسيار کم دوامي دارند توليد بذر کمتري ميكنند.
تکثير بذري کاکتوسها
عموم کاکتوسها بذرهاي بسيار ريز با قوه ناميه نسبتاً کوتاه دارند. نكات مهم در کشت بذري کاکتوس:
- بذرها قوه ناميه مناسبي داشته باشند؛ يعني تعداد جوانه زني گياه در زمان معين به اندازه قابل قبول باشد؛
نحوه کشت طوري باشد که بذرهاي ريز بتوانند جوانه بزنند.
بنابراين کاکتوسها را در سبدهاي پلاستيکي کم عمق با يک خاک بسيار سبک (ترجيحا پيت ماس) کشت ميکنند. آبياري بسترهاي کشت در پاي گياه انجام ميگيرد، يا اينکه سبدها را در ظرفهاي آبي قرار داده که بتدريج آب را جذب ميکند و گياه و بذرها مرطوب شده و بعد جوانه ميزنند. مثل هر گياه ديگر بذركاري باعث طولاني شدن زمان رشد و نمو و بلوغ گياه ميشود.
تکثیر بذری کاکتوس ها
عموم کاکتوسها بذرهای بسیار ریز با قوه نامیه نسبتا کوتاه دارند
نکات مهم در کشت بذری کاکتوس
بذرها قوه نامیه مناسبی داشته باشند یعنی تعداد جوانه زنی گیاه در زمان معین به اندازه قابل قبول باشد نحوه کشت طوری باشد که بذرهای ریز بتوانند جوانه بزنند بنابراین کاکتوسها را در سبدهای پلاستیکی کم عمق با یک خاک بسیار سبک (ترجیحا پیت ماس) کشت می کنند.آبیاری بسترهای کشت در پای گیاه انجام می گیرد یا اینکه سبدها را در ظرفهای آبی قرار داده که بتدریج آب را جذب می کند و گیاه و بذرها مرطوب شده و بعد جوانه می زنند مثل هر گیاه دیگر بذرکاری باعث طولانی شدن زمان رشد و نمو و بلوغ گیاه می شود.
تکثير رويشي کاکتوس
عمدهترين تکثير رويشي کاکتوسها روش کاتينگ Cutting يا قلمه زدن است. قلمه زدن در كاكتوس به فصل بستگي دارد و بهترين فصل براي آن اوايل تابستان ميباشد. بطوري كه آنها را در يک بستر سبک و محيط با رطوبت کافي با آبياري منظم کشت ميکنند.
اما قبل از اينکه قلمهي کاکتوس مخصوصاً کاکتوسهاي گوشتي نظير سرئوسها وارد بسترهاي کشت شوند بايد شيرابه گياه را قطع کرد. براي انجام چنين عملي قبلاً قطعات جدا شده يا قلمههاي کاکتوس را به مدت چندين ساعت در معرض تابش مستقيم آفتاب در تابستان قرار ميدادند تا اينکه جريان شيرابه قطع ميشد و سپس اقدام به کشت آن ميکردند. اما امروزه با توجه به اينکه ريشهدار کردن گياهان ر کمترين در زمان حائز اهميت است قلمه ها را در آب ولرم حدود 45 درجه سانتي گراد قرار مي دهند. که در نتيجه جريان شيرابه قلمه ها قطع مي شود.سپس آنها زا در بستر کاشت قرار مي دهند وکار ديگري که بيشتر بعنوان يک هنر به نظر ميرسد عمل پيوند يا گرافتينگ Grafting در کاکتوس است. آنچه مسلم است سرئوسها يا کاکتوسهاي مخروطي، پايههاي بسيار خوبي براي بيشتر ماميلارياها يا اوپنسيهها هستند.
کاکتوسها
·آگاو
·سانسیوریا
روش تکثیر آگاو :
تکثير آگاو از طريق جدا کردن پاجوش صورت مىگيرد.
روش های تکثیر سانسیوریا :
تکثير آنها از طريق تقسيم بوته و قلمهٔ برگ در بهارصورت مىگيرد. قلمههاى برگ به طول ۱۰ تا ۱۵ سانتىمتر در ماسه شستهزده مىشود، در حرارتى حدود ۱۸ تا ۲۰ درجه، قلمهها در ظرف يکى دو ماه ريشهدار مىشوند و جوانههائى از کنارهٔ برگها شروع به رشد و نمو مىکنند و برگهاى جديد ظاهر مىگردند.
تکثیر کاکتوسها:
قلمه: در بهار و تابستان قلمه زده می شود که باید در محلی سایه خشک شود و سپس کاشته می شود.
پاجوش: از کنار ساقه کاکتوس جدا و کشت می شود.
بذر: در گلدانی حاوی مخلوط خاکی مناسب * بذر را کاشته در محل روشن می گذاریم و رطوبت آنرا با قرار دادن پلاستیک تامین کرده تا سبز شود.
پیوند: انواعی از پیوندها برای کاکتوس وجود دارد که باید بصورتی باشد که یا قطر پایه و پیوندک یکی باشد که به هم متصل و با نخ می بندیم یا اینکه در شکافی که در روی پایه ایجاد کردیم پیوندک را قرار دهیم و یا برش افقی روی پایه و پیوندک و اتصال دادن بهم و بستن آنها با نخ.
قلمه زدن در کاکتوس ها
قلمه زدن عمده ترین تکثیر رویشی کاکتوس هاست که به فصل بستگی دارد و بهترین فصل برای آن اوایل تابستان است , به طوری که آنها را در یک بسته سبک و محیط با رطوبت کافی با آبیاری منظم کشت می کنند .
قبل از اینکه قلمه کاکتوس مخصوصا کاکتوس های گوشتی نظیر سرئوس ها وارد خاک شوند باید شیرابه گیاه را قطع کرد.
برای انجام چنین عملی قبلا قطعات جدا شده یا قلمه های کاکتوس را به مدت چندین ساعت در معرض تابش مستقیم آفتاب در تابستان قرار می دادند تا اینکه جریان شیرابه قطع می شد و سپس اقدام به کشت آن می کردند .
اما امروزه قلمه ها را در آب ولرم حدود ۴۵ درجه سانتیگراد قرار می دهند تا جریان شیرابه قلمه ها قطع شود.
تکثیر در كاكتوس ربــــوتيــا
تكثير :
زياد كردن اين گياه به دو روش كاشتن بذر و كاشتن « بچه ها » پاجوش هاي كوچك كه در كنار گياه مادر بوجود ميآيند ، به راحتي امكان پذير است .
تکثیر زيگو كاكتوس
تكثير :
براي تكثير ، ساقه هاي جوان را جدا كرده چند روز بكناري ميگذارند تا آب آن كمي تبخير شود سپس در خاك معمولي باغچه ميكارند.
بيماريهاي خاكزي و آفات خسارات بسيار زيادي را در زمينهاي كشاورزي و محصولات كشاورزي در دنيا بوجود مي آورند.در مورد گياهان جاليزي و ميوه ها و … برخي از بيماريهاي خاكزي علفهاي هرز و نماتد بطور نسبي با آفتكش ها، قارچكش ها و علف كشها در خاك كنترل شده اند مانند متيل برومايد كلر، كلرين و.
اما استفاده از ضدعفوني كننده هاي خاك براي كنترل آفات هميشه آثار زيانباري برروي جانوران و انسان داشته است و باعث شده كه علاوه بر هزينه بالا و پيچيده بورن روشهاي آفت زدايي اثرات سمي مهم برروي گياهان و خاك بجا بگذارد.
Soil solarizationيك روش غير شيميايي است كه بسياري از آفات و پاتوژنهاي خاكزاد را كنترل مي كند. از اين تكنيك ساده انرژي حرارتي خورشيد جذب ميشود و تغييرات فيزيكي و شيميايي و بيولوژيك در خاك بوجود مي آيد. صفحات پلاستيكي شفاف از جنس پلي اتيلن برروي سطح خاك مرطوب در ماههاي گرم تابستان گذاشته مي شود و درجه حرارت خاك را به سطحي مي رساند كه براي بسياري از پاتوژنهاي خاكزاد گياهي و بذر علفهاي هرز و نماتدها و جوانه هاي گياهان انگل و كنه هاي ساكن در خاك كشنده است.
اين روش براي گياهان جاليزي و يكساله بهترين نتايج بهتري را داشته است. هرچه كرت بزرگتر باشد كنترل مؤثرتر است.
مناطق بزرگتر از 30 اينچ بهتر جواب مي دهد زيرا كرتهاي كوچكتر از 30 اينچ داراي يك اثر مسيريابي در لبه هاي خارجي دارند.
عمليات soil solarization:
soil solarizationدر كارونياي جنوبي بخوبي انجام ميشود. بهمين دليل هرچه درجه حرارت در ماههاي تابستان بالاتر باشد و هر چقدر پلاستيك را بمدت بيشتري در جاي خود بگذاريم به نتايج بهتري مي رسيم. مدت زمان طولاني لازم است تا نتايج قابل قبولي براي از بين بردن علفهاي هرز مقاوم بدست آيد.
Soil solarizationشامل 5 مرحله مي باشد كه مي بايست همه را بدقت و بترتيب انجام دهيم.كه شامل مراحل زير است:
1-آماده سازي خاك
اولين گام در انجام فرايند soil solarizationشخم زدن بستر زمين و آماده سازي آن براي كشت مي باشد تا بعد از عملياتsoil solarization از تغيير دادن و بهم زدن خاك جلوگيري شود. چنانچه بعدأ خاك را شخم زديم دانه هاي علفهاي هرز را به سطح خاك مي آوريم و اين در شرايطي است كه بذر برخي از علفهاي هرز كه در عمق مي باشند از بين نرفته اند.
بهترين نتايج فقط تا عمق 3-2 اينچ بالايي سطح خاك بدست مي آيد بهتر است تجهيزات آبياري و كودها را قبل ازsoil solarization به خاك اضافه كنيم.
بسيار مهم است كه منطقه اي كه مي خواهد عملياتsoil solarization روي آن انجام صاف باشد و از دانه هاي علفهاي هرز و باقيمانده، گياهان و كلوخ پاك باشد زيرا اين مواد باعث مي شود كه پلاستيك از سطح زمين بلند شود و حداكثر ميزان حرارت موقعي بدست مي آيد كه پلاستيك به سطح زمين نزديك باشد و بايد از بوجود آمدن محفظه هاي هوايي بوسيله كلوخ هاي بزرگ و شكافهاي عميق در سطح زمين جلوگيري كرد. سطح خاك بايد مسطح و نرم شود و يك سطح صاف بوجود آيد تا در زمان آبياري آب بطور يكنواخت در خاك نفوذ كند و آنرا مرطوب سازد.
2- آبياري خاك
خاك بايد بخوبي آبياري شود و چون باعث مي شود كه ارگانيسمها به حرارت حساس تر شوند و به علاوه رطوبت باعث ميشود كه گرما سريع تر و در عمق بيشتري در خاك نفوذ كند.
خاك را مي توان پس از گذاشتن لوله هاي پلاستيكي بوسيله روش آبياري قطره اي آبياري كرد.
آبياري در زير سطح پلاستيكي معمولاً آفت ها را كمي زودتر و بمقدار بيشتري كنترل مي كند.
آبياري باراني، قطره اي بهترين نتايج را دارند. آبياري بايد بمقداري انجام كه آب روي خاك نايستد و تماماً نفوذ كند.
3- كندن شيار ( گودال )
مي بايست يك گودال به عمق 8-6 اينچ دور تا دور محيط كرت خود حفر كنيم كه براي قرار دادن لبه هاي پلاستيك درون آن مورد استفاده قرار ميگيرد.
4- پوشاندن
سطح خاك را با پلاستيكي كه توسط اشعه uv تشعشع ديد را مي پوشانيم. اين پلاستيك ها مي بايست شفاف باشند ( نه سياه و نه رنگي ) و داراي ضخامت 4-1 متر مي باشند.
پلاستيك را تا آنجا كه ممكن است مي كشيم و وقتي كاملاً در محل خود قرار گرفت گودال را از خاك پر مي كنيم و لبه هاي پلاستيك را مي پوشانيم.
اين كار باعث ميشود كه پلاستيك در جاي خود ثابت بماند و از رفتن هوا به زير آن يا دزيدن و حركت هوا در زير آن جلوگيري مي كند.
چنانچه از يك پلاستيك در لوله استفاده شود تأثيرsoil solarization بيشتر ميشود. و در اينصورت بهتر است كه يك فاصله هوايي بين دو لوله وجود داشته باشد. مي توانيم با قرار دادن دو جسم كوچك بين پلاستيكها اين فاصله را بوجود آوريم.
مدت زماني لازم است تا به سطح بالايي از كنترل برسيم بستگي به درجه حرارت دارد. با استفاده از پلي اتيلن شفاف نور خورشيد مستقيماً از پلاستيك عبور كرده و خاك را گرم مي كند.
پلاستيك شفاف و نازك به قطر 2-1 ميلي متر به نور خورشيد بيشتر اجازه مي دهد كه از آن عبور كند. پلاستيك شفاف و نازك بيشتر از پلاستيك سياه به اشعه خورشيد اجازه عبور مي دهد و خاك بيشتر گرم ميشود.
پلاستيك بمدت 8-4 هفته در گرمترين ماههاي تابستان در محل مورد نظر مي بايست قرار گيرد.
در كاروليناي جنوبي بهترين زمان برا ي انجامsoil solarization از ماه ژوئن تا آگوست ميباشد.
ميزان موفقيتsoil solarization بستگي به ميزان درجه حرارت خاك و ميزان تشعشع دارد.
افزايش زمان در زير soil solarization براي كرت مضر نيست. چنانچه نخواهيم كه زمين را زير كشت ببريم باقي گذاشتن پلاستيك ميتواند كنترل را بيشتر كند و بعنوان يك مانع بر عليه آلودگي مجدد عمل كند
5-بر داشتن پلاستيك وكشت
پس از اينكه كرت ما بمدت 8-4 هفته در معرض تشعشع خورشيد قرار گرفت مي توان سطح پلاستيكي را برداشت . برداشتن پلاستيك بايد با دقت خاص و بدون آسيب زدن به خاك همراه باشد . هيچگاه خاك را دوباره شخم نزنيم زيرا باعث مي شود بذرهاي گياهان هرز و ارگانيسمهاي بيماريزا كه در اعماق زمين بوده اند و تحت تا ثير حرارت قرار نگرفته اند دوباره كرت را آ لوده كنند . به همين دليل است كه آماده سازي خاك و اضافه كردن كودهاي شيميايي و يا قرار دادن تجهيزات سيستم هاي آبياري بايد قبل از پو شاندن سطح زمين بوسيلة پلاستيك صورت گرفته باشد رها سازي پلاستيك در محيط باعث الوده سازي محيط زيست ميشود .
پلاستيك پلي اتيلن شفاف قادر است كه در مقابل درجات بالاتري از حرارت نسبت به پلاستيك سياه مقاومت كند . ميتوان پلاستيك را برداشت و براي بار دوم ازآن استفاده كرد . براي استفاده مجدد از پلاستيك در برخي موارد براي گياهاني نياز به درجه حرارت بالاتري براي كشت دارند مي توان پلاستيك را به رنگ سفيد در آورد در مورد گياهاني به خاك خنك تري نياز دارند بايد به موقع پلاستيك را برداشت تا خاك قبل از كشت خنك شود زماني كه پلاستيك را برداشتيم مي توانيم كشت را شروع كنيم .
فاكتورهاي مؤ ثر در ميزان موفقيت :
مشخصات خاك مانند رنگ خاك ، ساختار و عمق تا ثير زيادي بر روي soil solarizationدارند. خاك تيره گرماي بيشتري را نسبت به خاك روشن جذب مي كند . خاكهاي داراي خلل و فرج باعث مي شود حرارت بخوبي از خاك عبور داده شود و حرارت به اعماق نفوذ كند .
كنترل در چند اينچ بالايي خاك بسيار بهتر از اعماق خاك انجام مي شود و سطح كنترلي كه به دست مي آيد بستگي به تركيب ، طول مدت زمان انجامsoil solarization ، ميزان درجه حرارت و ميزان حساسيت گروههاي علفهاي هرز به حرارت دارد قارچهايي مثلRhizoctonia كه در 3-2 اينچ بالايي خاك زندگي مي كنند در اين روش بهتر كنترل ميشوند .
فوايد انجام soil solarization براي كنترل بيماريها:
انجام دادنsoil solarization در ماههاي ژوئن يا ژولاي درجه حرارت خاك را تا 140 درجه فارنهايت در دو اينچي و 102 فارنهايت در 18 اينچي بالا مي برد . در نتيجه بسياري پاتوژنهاي بيماري زا حتي در عمق 18 اينچي از بين ميروند .
در كاليفرنيا پروژةsoil solarization كنترل بسيار بالا و خوبي براي بيماريها به وجود آورده است . اين كنترل براي حد اقل يك فصل رويش ادامه مي يابد. برخي شواهد نشان ميدهد كه برخي از پاتوژنها ممكن است كه خاكsoil solarization شده را دوباره كنند اما با سرعت كمتري نسبت به خاكهايsoil solarization شده اين عمل انجام مي شود .
كنترل علفهاي هرز:
بذر و جوانه هاي بسياري از علفهاي يكساله و چند ساله به روشsoil solarizationكنترل شده اند.
بذر برخي از علفهاي هرز بسيار حساس به soil solarization هستند و برخي براي كنترل نياز به رطوبت بالا و پلاستيك كاملا پوشانده و نزديك به سطح زمين و تشعشع گرماي زياد براي كنترل دارند. كنترل گونه هاي علفهاي هرز زمستاني معمولاً براي بيش از يك سال امكان پذير است در حاليكه علفهاي هرزي مانندmelilotus alba ،cyperus esculentus،c. rotundusنسبتاً كنترل مي شوند .
چنانچهsoil solarization در فصلهاي سرد انجام شود معمولاً رشد علفهاي هرز افزايش ميث يابد و گاهي اوقات قبل از شخم زدن زمينsoil solarization انجام مي شود.
كنترل نماتدها:
soil solarizationجمعيت نماتدها را كاهش مي دهد اما به قارچها و علفهاي هرز بيشتر اثر ميكند . نماتدها در برابر گرما مقاوم ترند و كنترل كردن آنها در خاكهايي با عمق بيشتر از 12 اينچ سخت است.
در نتيجهsoil solarization در مورد گياهان با ريشه كوتاه و با غنچه هاي خانگي با صرفه تر است و معمولاً نبايد از آن براي كاهش جمعيت نماتدها به ميزان 99% -90 % درعمق 18 اينچ خاك استفاده كرد.
افزايش رشد گياه:
در مناطق شده گياهان معمولاً سريعتر رشد مي كنند و برگهاي بيشتري، با كيفيت تري از نظر ظاهر بوجود مي آورند.
اين پديده را ميتوان به از بين رفتن پاتوژنها و علفهاي هرز نسبت داد اما تا اندازه زيادي غير قابل توجيه مانده است.براي مثال زمانيكه از هر نوع آفتي عاري است
اگر پديدهSoil solarization انجام شود باز هم رشد قابل ملاحظه اي در گياه مشاهده ميشود.
يك توجيه نسبي براي اين پديده را مي توان به تركيب چند مكانيسم ارائه داد:
1- به دليل اينكه زماني كه پاتوژنهاي اصلي كنترل مي شوند. پاتوژنهاي غيراصلي و كوچك هم كنترل مي شوند
2-در خاكي كه شده برخي از مواد مغذي قابل حل در آب مانند نيتروژن ، كلسيم(ca++ ) ، NH4,NO3) ),منيزيم( mg++ )افزايش مي يابد و بمقدار بيشتري در دسترس گياه قرار ميگيرد.
3-برخي از ميكروارگانيسم هاي سودمند مانند قارچهايmycorrhizal وTrichoderma sp. و اكتينوميست ها و برخي از باكتري هاي مفيد طي فرايندsoil solarization زنده مي مانند و سريع وارد خاك مي شوند كه اين علاوه بر از بين بردن پاتوژنها باعث افزايش تحريك رشد گياه مي شود.
سؤالات
1.آیا می توان روش soil solarizationرا با روش كنترل شيميايي تركيب كرد؟بلي- تحقيقات مقدماتي نشان داده كه با تركيب كردن روش soil solarization و مقادير كمي قارچكش و ضدعفوني كننده ها و علف كشها باعث افزايش كنترل پاتوژنها، نماتدها و علفهاي هرز شده است.
روش soil solarization - chemical مي تواند در نواحي سردتر و براي ارگانيسمها مقاوم به حرارت استفاده شود و تأثير فرايندsoil solarization را افزايش دهد.
2. آياsoil solarization برخي از ارگانيسمهاي سودمند خاكي را از بين مي برد؟
جمعيت برخي از ارگانيسمهاي مفيد مثل .Trichoderma spp يا اكتينومايست ها با روشSoil solarization افزايش مي يابد. برخي ديگر از ميكروارگانيسمهاي خاكزاد مانند قارچهايmycorrhizal در سطوح بالاي خاك كاهش مي يابند اما نه به آن اندازه كه اثر مفيد آنها كاهش مي يابد.
جمعيت برخي از ميكروارگانيسمهاي مفيد مانند Bacilius و pseudomonas بمقدار نسبي كاهش مييابد كه بعداً سريع دوباره وارد خاك مي شود . اما جمعيت باكتري هايRhizobium Spp كه باعث فيكس شدن نيتروژن در گره هاي ريشه ميشود از بين مي رود و بايد با دانه هاي لگومينوز آنرا به خاك اضافه كرد.
زنده ماندن و فعاليت ارگانيسمهاي سودمند نقش بسيار مهمي در افزايش رشد گياه در روشsoil solarization دارد.
3. آيا ميتوان از روشSoil solarization در نواحي سردتر مانند نواحي نزديك ساحل استفاده كرد؟
Soil solarization ممكن است تا اندازه اي در نواحي سرد و سواحل نزديك دريا مؤثر باشد چنانچه اين كار در ماههايي كه دما ميزان حداكثر است و آسمان صاف است انجام مي شود. اما بهر حال ممكن است كنترل آفات در عمق بيشتري از خاك مانند نواحي گرمسير امكانپذير نباشد و برخي از ارگانيسها كنترل نشود.
4. آيا مي توان پلاستيك را براي مدت زيادي روي زمين باقي گذاشت؟
بلي- اما اگر پلاستيك پلي اتيلن شفاف 1ميلي بدون داشتن ممانعت كننده هايuv براي مدت زيادي در روي خاك باقي بماند ذوب و سوراخ سوراخ مي شود و جدا كردن پلاستيك ذوب شده از زمين مشكل است . براي حل اين مشكل مي توان از پلاستيكهايي كه داراي ممانعت كننده هاي UV هستند استفاده كرد.
اما استفاده از اين پلاستيكها زماني امكانپذير است كه در مقادير بالا خريداري شوند
تا کنون کتابها، مقالات ، طرح هاي تحقيقاتي و ساير منابع علمي در باب توليد گندم در ايران و مزيتنسبي توليد اين محصول در ايران همچنين، در مورد اينکه آيا مساله خود کفايي در توليد گندم در ايران اساسا لزومي دارد يا نه ، بحث هاي فراواني کرده اند و هر يک فراخور نوع کار نتايجي نيز گرفته اند. برخي نتيجه گرفته اند که ما بايد در توليد گندم خود کفا شويم برخي نيز نتيجه گرفته اند که اساسا نيازي به مطرح شدن بحث خود کفايي نيست و ايران در توليد گندم مزيت نسبي ندارد!
اگرچه هر يک از کارهاي انجام شده در اين زمينه قابل احترام هستند اما به نظر مي رسد علت تفاوت در نتيجه گيري منابع علمي فوق الذکر اين باشد که فرضيات و حيطه کاري که براي هر تحقيق در نظر گرفته شده است متفاوت بوده است. برخي از ديدگاه اقتصاد خرد به قضيه نگاه کرده اند ، برخي از ديدگاه اقتصاد کلان به قضيه نگاه کرده اند. برخي از ديدگاه اقتصاد جهاني و آزادسازي تجارت مساله را مورد بررسي قرار داده اند و برخي ديگر از ديدگاه سياسي به قضيه نگاه کرده اند و برخي نيز از ديدگاه هاي فرهنگي و حتي مذهبي. اقتصاد خرد دستور به توقف توليد گندم مي دهد اما اقتصاد کلان دستور به تداوم توليد مي دهد. آزادسازي تجاري دستور به توقف توليد و اقتصاد سياسي دستور به ادامه توليد. اهل سياست خواستار توليد هستند اما برخي از اقتصاددانان مخالف و برخي ديگر موافق هستند. در اين بين بنا به قدرت اجرايي داشتن هر يک از افکار فوق مساله خود کفايي گندم کم رنگ يا پر رنگ شده است اما به هر حال در نهايت تفکر غالب همان ادامه توليد و رسيدن به خودکفايي بوده است تا اينکه بالاخره پس از 40 سال ما به آ؛نچه مي خواستيم رسيديم و در سال زراعي 1383-1382 موفق به خودکفايي در توليد گندم شديم. اما از آنجايي که مساله توليد گندم فراتر از بحث خود کفايي است و ايران ساليان سال بايد بر اساس آن، تصميم به توليد يا عدم توليد بگيرد، نياز است که مساله توليد گندم در ايران با نگرشي همه جانبه ( اقتصادي ، سياسي، فرهنگي ، اجتماعي ، مذهبي و ..) بررسي شود تا در نهايت بتوانيم به نتايجي جامع ، خالي از ايراد و قانع کننده در اين مورد برسيم و بر اساس آن تصميمي درست اتخاذ نماييم.
با توجه به احساس نياز فوق ، بر آنيم تا مساله " مزيت نسبي توليد گندم در ايران و جهان " را که مفهومي اقتصادي است به صورت جامع بررسي کنيم. از اين رو بصورت سلسله وار تحليل هاييعلمي در اين زمينه به علاقمندان تقديم خواهد شد.
بازاريابي صادراتي گندم ايران(3)
در ادامه بررسي مسائل مربوط به بازاريابي گندم ايران استاندارد کردن ، بسته بندي ، تبديل ، انبارداري ، تبليغات ، طرز فروش ، قيمت گذاري و در نهايت ضريب هزينه هاي بازاريابي اين محصول را بررسي مي کنيم.
3- استاندارد ( جدا ) کردن محصول گندم
شامل جور کردن و استاندار کردن گندم مي باشد. با پيشرفت اقتصادي مراکز مختلفي براي انجام اينگونه خدمات بوجود مي آيد ، جوربندي و استاندارد کردن گندم به خريداران امکان مي دهد تا بتوانند آنچه را که مايل هستند بدون اتلاف وقت و با توجه به قدرت خريد خود بخرند ، جدا کردن ، جور کردن و استاندارد کردن سبب جلب اطمينان مصرف کنندگان مي شود و در نتيجه تجارت بخصوص تجارت بين المللي را ساده تر و سريع تر مي کند. محصولات کشورهاي در حال رشد اغلب به علت نداشتن يکنواختي در بازارهاي دنيا با اطمينان خريد و فروش نمي شوند. اين در حالي است که سورت کردن، ارزش افزوده محصول مورد نظر را افزايش مي دهد مثلاً گندم را مي توان به درجات مختلف تقسيم کرد و از هر کدام براي هدف مشخصي مثل تهيه آرد نان، تهيه آرد شيريني، تهيه مصارف غذايي مثل ماکاروني ، مصارف دامي و غيره استفاده کرد.
کشورهاي مختلف جهان ، خصوصا صادر کنندگان اين محصول ؛ گندم خود را با درجات مختلف، مشخص و استاندارسازي کرده اند. گندم توليدي در هر کشور بسته به درجه ، درصد پروتئين و ساير خصوصيات قابليت رقابت خاصي را دارا مي باشند. بطور کلي ارقام عمده گندم با قابليت رقابت در سطح جهاني بصورت ذيل درجه بندي و نامگذاري شده اند. در جدول ذيل انواع گندم کشورهاي مختلف که قابليت رقابت با يکديگر در بازار جهاني را دارا مي باشند آورده شده است.
ارقام رقابت پذير گندم
استراليا
آمريکا
کانادا
ديگر کشورها
گندم سخت ممتاز
گندم بهاره سياه شمالي
گندم قرمز سخت
گندم با 13% پروتئين
گندم بهاره قرمز غربي
-
گندم سخت
گندم قرمز سخت
گندم بهاره قرمز غربي
گندم قزاقستان
گندم آلمان
گندم سفيد اعلاء
گندم قرمز سخت
گندم بهاره فلات کانادا
گندم آرژانتين
گندم آلمان
گندم روسيه
گندم اوکراين
گندم سفيد استاندارد
گندم سفيد نرم
گندم زمستاني قرمز نرم
گندم فلات کانادا
گندم آرژانتين
گندم فرانسه
گندم هند
گندم اوکراين
گندم نرم
گندم سفيد نرم
گندم زمستانه قرمز نرم
-
-
گندم دروم
گندم دروم کهربايي سخت
گندم دروم کهربايي غربي
گندم دروم مکزيک
در ايران استاندارد کردن اجباري از سال 1352 شروع شده است هر چند که موسسه استاندارد که وابسته به وزارت اقتصاد است 14 سال قبل از آن تاريخ تاسيس شده بود و قرار بوده است 600 نوع مواد غذايي و محصولات کشاورزي را به تدريج استاندارد کند ولي سرعت پيشرفت اين کار خيلي کم است و به نظر مي رسد که شايد سالها طول بکشد تا همه اين مواد را بتوان استاندارد کرد. از طرف ديگر تا کنون احساس نيازي براي درجه بندي و استاندارد سازي گندم ايران وجود نداشته است اما اکنون که بحث صادرات اين محصول مطرح مي باشد بايد متوليان امر با مقايسه گندم ايران با ارقام استاندارد شده کشورهاي رقيب (که در جدول بالا اورده شده است) در اين زمينه اقدام به استانداردسازي اين محصول نمايند تا خريداران قادر به مقايسه کيفيت و قيمت محصول ايراني با محصول خارجي باشند. گفتني است ايران قادر است استانداردهاي جداگانه اي نيز براي انواع گندم خود تعيين نمايد اما بمنظور حضور در بازارهاي جهاني نياز است تا استانداردهاي ايران با استانداردهاي جهاني همخواني داشته باشد.
4- بسته بندي محصول گندم يا آرد گندم
بطور کلي بسته بندي محصولات کشاورزي به منظور سالم نگهداشتن ، تسهيل در حمل و نقل و انبار داري انجام مي شود. با بسته بندي درست مي توان از بسياري آسيب ها جلوگيري کرد و از برخي هزينه ها نيز کاست همچنين در اثر حفظ بهتر و حمل و نقل آسانتر محصول هزينه هاي فروش را پائين آورد. هر يک از محصولات کشاورزي بنا به ماهيت و کيفيت خود بايد يک نوع بسته بندي شود در صورتيکه به اين امر توجه نشود و بسته بندي متناسب با محصول نباشد مقدار زيادي از محصول تلف خواهد شد و هزينه آن بيشتر از حد لازم خواهد بود. امروزه که در بازار بين المللي محصولات بايد با گويا بودن کيفيت خود ، براي خود مشتري پيدا کنند ، اهميت بسته بندي خوب از نظر اندازه ، نوع و بي خطر بودن بسته بندي ، بهداشتي بودن ، امکان استفاده مجدد از بسته ها بعد از مصرف محصول و زيبائي و رنگ آميزي بسته ها اهميت زيادي دارد. نوع بسته بندي و اندازه آن با مطالعه خصوصيات اقتصادي – اجتماعي مصرف کنندگان و نوع و قيمت محصول انجام مي گيرد.
در بسياري از موارد گر چه هزينه هاي فروش در اثر بسته بندي افزايش مي يابد ولي همه از آن کار راضي مي شوند ، چون بسته بندي در واقع کيفيت محصول نهائي را بهبود مي بخشد. بعلاوه مي توان تاريخ بسته بندي و زمان غير قابل مصرف شدن آن را روي بسته بندي نشان داد.
بسته بندي درارتباط با گندم براي آرد اين محصول مطرح مي باشد. چون خود گندم معمولا بدون بسته بندي صادر مي شود اما ارد گندم حتما بايد در بسته بندي ارائه شود. اخيرا کشور عراق در اعلام نياز خود اشاره کرده است به دليل عدم امکان توليد گندم به ارد در اين کشور ترجيح مي دهد آرد خريداري نمايد تا گندم. بنابراين با توجه به اينکه عراق تا چند سال اينده نيز وارد کننده گندم خواهد بود ، بسته بندي آرد و حتي ديگر مشتقات گندم توجه بيشتري را مي طلبد.
البته اين موضوع قابل ذکر است که بسته بندي تا حد زيادي باعث مي شود که امکان تقلب افزايش يابد اما اين مورد بيشتر در مورد کشورهاي در حال توسعه مطرح مي باشد همانطور که قبلا در مورد کشورهاي توسعه يافته فعلي نيز مطرح بوده است. بطور مثال در سال 1976 در اثر شکايت کشورهاي خريدار گندم از آمريکا ، معلوم شد در ميان گندم هايي که از بندر نيواورلئان آمريکا به سوي کشورهاي شوروي سابق ، هند ، مصر و ايران صادر شده بود مقادير زيادي سنگ و خاشاک و گندم هائي از درجه پائين تر نيز قاطي شده است.
در کشورهاي غني که هزينه هاي زيادي را صرف بسته بندي مي کنند مطالعات زيادي هم براي انتخاب نوع صحيح جنس بسته ها ، شکل ، اندازه و رنگ آميزي و شعارهايي که روي آنها نوشته مي شود به عمل مي آيد تا هدف هاي بسته بندي را بهتر انجام دهند .
کيفيت بسياري از محصولات کشاورزي صادراتي ايران نامطلوب است و اين امر به دليل به کار نبردن روشهاي جديد بهداشتي کردن محصول و استاندارد کيفيت آن در تمام مراحل توليد و طرز نادرست به بازار رساندن محصول است. معمولا بسته بندي محصولات کشاورزي در ايران عقب افتاده است و بهمين دليل در بازارهاي جهاني اين محصولات به قيمت هاي بسيار کم فروخته مي شوند. هم اکنون بسياري از کالاهاي صادراتي ايران با بسته بندي کشورهاي امارات ، اسپانيا و... در بازارهاي جهاني عرضه مي شوند. متخصصين اقتصادي وزارت اقتصاد ميزان خساراتي را که در اثر عدم توجه به استاندارد کردن به مملکت وارد مي شود بين 25 تا 50 درصد توليد تخمين مي زنند و هر گاه صرفاً 25درصد را مبنا بگيريم مشاهده خواهيم کرد که چه ضرري از اين منظر متوجه اقتصاد کشاورزي ايران است.
5- تبديل محصول گندم
با افزايش درآمد ، مردم قادر مي شوند که خدمات بازاريابي را بيشتر بخرند و به علاوه امروزه تعداد زيادي از زنان در خارج از منزل کار مي کنند و وقت کافي براي تبديل محصولات غذائي را ندارند.
در واقع رابطه مستقيمي بين درآمد مردم کشورهاي مختلف جهان و ميزان مصرف مواد غذائي تبديل شده وجود دارد. شايد قديمي ترين و معمولي ترين رشته تبديل مواد غذائي همان تبديل گندم به آرد وسپس پختن نان باشد که از زمان هاي قديم قسمتي از آن در منازل و قسمت ديگر توسط آسيابان ها و نانواها انجام گرفته ولي امروزه اغلب نان مصرفي (حتي در روستاها) در خارج از منزل تهيه مي شود. به همين نسبت در بازارهاي جهاني نيز اين امر در حال محقق شدن است. يعني در اينده محصولات ثانويه گندم بيشتر مد نظر خواهد بود و جنبه صادراتي بيشتري خواهد داشت تا خود محصول گندم. چون در کشورهاي با درامد بالا هزينه نيروي انساني به دليل کاهش جمعيت و انتظارات مردم ثروتمند بالا خواهد رفت و کار تبديل مواد خام نيز به کشورهاي در حال توسعه با انبوه نيروي کار ارزان سپرده خواهد شد.
6- انبارداري
چون گندم فقط يکبار در سال حاصل مي شوند لذا براي تنظيم عرضه آن، بايد در انبار نگهداري شود. نگهداري گندم همانند ساير محصولات کشاورزي احتياج به درجه حرارت ، فشار و ترکيب اتمسفري مخصوصي دارد. از اين روي نگهداري آنها در سيلوها و انبارهاي ويژه انجام مي شود. به علاوه نگهداري بعضي از محصولات با هم در يک جا سبب از بين رفتن و يا جوانه زدن آنها (به علت فعل و انفعالات شيميائي ) مي گردد. به علت بالا رفتن قدرت خريد مردم و افزايش شهر نشيني همچنين افزايش چشمگير توليد گندم در ايران احتياج به ايجاد انبارها و سيلوها به طور چشمگيري افزايش يافته است. اما بخش خصوصي ايران که در گذشته به دليل برداشت هاي غلط و البته سود جويي برخي که انبارداري را به احتکار تبديل کرده بودند؛ با برخورد نامناسب دولت روبرو شد اکنون حاضر به سرمايه گذاري در اين بخش نيست. به نظر مي رسد که شايد اين اصل سبب عدم رشد کافي انبارهاي عمومي در ايران شده است . چون مردم فقط به طور انفرادي مواد مورد نياز خود را انبار و نگهداري مي کنند. در واقع دولت هاي گذشته قوانيني را براي مبارزه با محتکرين مواد غذائي وضع کرده بود و چون از اين قوانين درست استفاده نمي شد بعضي از صاحبان سردخانه ها و انبارهاي عمومي دلسرد شده بودند.
انبارداري گندم در ايران– در سابق در ايران قسمت اعظم انبارداري گندم توسط خود خانواده انجام مي شد و از اين روي خانواده ها در فصل برداشت و فراواني عرضه، اين محصول را خريداري مي کردند و با طرق مختلفي که در نتيجه تجربه ساليان دراز آموخته بودند آن را نگهداري مي کردند و باين وسيله تقاضا براي گندم را در طول سال تنظيم مي کردند ولي پيشرفت هاي فني باعث شده است که امروزه گندم در تمام طول سال و در همه جا عرضه شود که قسمتي از آن بدليل توسعه وسائل حمل و نقل و قسمت ديگر هم بعلت پيشرفت در امر انبارداري مي باشد.
در ايران سابقاً صدها بنگاه و موسسه در شهرها و نقاط مرزي و بنادر با داير کردن محوطه هاي محصور و مسقف و يا بدون سقف سالهاي سال بود که به شغل انبارداري مشغول بودند اين مکانها بنام بنگاه ، گاراژ ، انبار کالا ،تيمچه ، قيطريه ، بارانداز، سراي تجارتي ، کاروانسرا و غيره ناميده مي شدند. ولي در اين انبارها مقررات بسيار ابتدائي بود. اغلب موش و حشرات به محصولات صدمه مي زدند و چون مفهوم بيمه در بين نبود در صورت بروز حريق و حوادث ديگر راهي براي جبران زيان وارده به صاحب محصول نبود. گر چه امروزه ساختمان انبارهاي مناسب پيشرفت کرده است ولي هنوز انبارهاي زيادي وجود دارند که بصورت ابتدائي کار مي کنند. بهر حال در چند سال اخير با افزايش قابل توجه توليد گندم و قطع واردات اين محصول نياز شديدي براي نگهداري درست گندم وجود دارد که باتوجه به ميزان گندمي که ايران قادر است در شرايط قابل قبول نگهداري نمايد هنوز راه درازي در اين زمينه در پيش داريم. آمارهاي رسمي حاکي از ان است که ايران تنها قابليت نگهداري 5 ميليون تن گندم را داراست و بقيه گندم خريداري شده از کشاورزان ( در حدود 7 ميليون تن ) در محوطه هاي غير استاندارد که امکان هر نوع آلودگي و بيماري را براي محصول گندم بهمراه دارد، نگهداري مي شود.
7- تبليغات
دادن آگهي و انجام تبليغات در بازاريابي محصولات صنعتي نسبت به بازاريابي محصولات کشاورزي، نقش مهمتري ايفا مي کند، اما امروزه با گسترش ابعاد تجارت جهاني و نگاه ويژه به گندم به عنوان کالايي حياتي اهميت تبليغات در بازاريابي اين محصول نيز زياد شده است. اصولا هدف واقعي از دادن آگهي ها شناساندن محصولات جديد به مصرف کنندگان و ايجاد گرايش مثبت نسبت به اين محصولات در آنان مي باشد.
شايد يکي از علل آن آگاهاندن مصرف کنندگان به امتيازات اين محصولات و به امکانات درست کردن غذاهاي مختلف از آنها باشد. يکي از ويژگي هاي تبليغات براي محصولات اوليه کشاورزي مثل گندم اين است که اين کار بايد مشترکاً بوسيله تمام توليد کنندگان يک محصول صورت گيرد. علت اين امر يکنواختي محصول گندم است براي توليد کنندگان متفاوت است يعني از لحاظ ترکيب شيميائي و خواص فيزيکي و طعم و غيره اختلاف کمي بين گندم توليد شده بوسيله زارعين مختلف مي تواند وجود داشته باشد و در نتيجه هر توليد کننده نمي تواند با بزرگ جلوه دادن امتياز محصول خود ( که اساس تبليغات محصولات صنعتي است ) براي خود قدرت انحصاري کسب کند. بعلاوه توليد کنندگان گندم هم بتنهايي امکانات مالي لازم براي تبليغات را ندارند روي اين اصل تبليغات براي محصول خام يا اوليه گندم اغلب بوسيله سنديکاها و يا اتحاديه توليدکنندگان محصول صورت مي گيرد. بعلاوه تبديل کنندگان و فروشندگان اين محصول نيز در پرداخت هزينه هاي تبليغاتي بايد سهيم باشند چون افزايش تقاضا براي اين محصول طبيعتاً به نفع افراد مزبور هم خواهد بود. البته در بعد جهاني اين مساله بسيار مهمتر جلوه مي کند چون در ابعاد جهاني رقابت بسيار زياد است و با ابزار تبليغات مي توان محصول را به تمامي جهانيان معرفي کرد و در اصطلاح سهم خود را از بازار جهاني افزايش داد. واضح است که ميزان تسلط کشورها بر رسانه هاي گروهي جهاني و ميزان حضور اين کشورها در رسانه هاي گروهي جهاني تا چه اندازه مي تواند در پيشبرد تبليغات موثر باشد. از مهم ترين اين رسانه ها مي توان به اينترنت ، شبکه هاي ماهواره اي و روزنامه هايي که در نقاط مختلف جهان منتشر مي شوند نام برد. کار تبليغات براي گندم در کشورهاي مختلف صادر کننده از طريق هيات هاي گندم يا اتحاديه هاي گندم صورت مي گيرد. هيات گندم کانادا ، هيات گندم امريکا ، وزارت کشاورزي امريکا ، هيات گندم استراليا و کميسيون کشاورزي اتحاديه اروپا از اين قبيل سازمان ها هستند که هر کدام با ايجاد سايت هاي اينترنتي مهم و به روز ، تبليغات گسترده اي را براي محصول گندم خود براه انداخته اند.
8- طرز فروش
ماهيت فساد پذيري و حجيم بودن و توليد در فواصل زماني زياد از يک طرف و عدم آشنائي زارعين با بازارهاي بزرگ و کمي مقدار محصول توليد شده به وسيله هر يک از آنها از طرف ديگر، سبب شده است که امکان فروش مستقيم گندم از توليد کنندگان به مصرف کنندگان بويژه مصرف کنندگان خارجي کم باشد. اين امر بخصوص در گذشته که وسائل حمل و نقل و ارتباطات کمتر بود بيشتر صادق بود.
طرز توزيع گندم توليدي در کشورهاي مختلف متفاوت است و محصول از تعداد متعددي از کانال ها بايد عبور کند تا بدست مصرف کنندگان نهائي برسد. هر چه نظام اقتصادي کشوري عقب افتاده تر باشد تعداد اين کانال ها ( براي انجام يک مقدار مساوي از خدمات ) بيشتر خواهد بود . با پيشرفت صنعت و با افزايش وسائل ارتباطي توزيع گندم متمرکزتر شده است. در کشورهاي صنعتي و پيشرفته عمدتا هيات هاي گندم و يا شرکت هاي بزرگ اقدام به خريد گندم مي نمايند و حتي مسوليت صادرات را نيز بر عهده دارند.
از نظر جامعه نيز يکي از فوائد تمرکز توزيع محصولات کشاورزي ( علاوه بر هزينه کم آن ) امکان بازرسي دقيق بهداشتي مي باشد . چون محصولات کشاورزي محيط هاي بسيار مساعد براي کشت عوامل بيماري زا مي باشند و اگر تعداد فروشندگان اين محصولات خيلي زياد باشد براي مسئولين امور بهداشتي کنترل کيفيت ( و همچنين قيمت آنها ) خيلي مشکل خواهد بود تمرکز توزيع بسيار مهم است. امروزه استفاده از کامپيوتر کار انبارداري و تدارک محصولات و انجام کارهاي حسابداري را بسيار تسهيل کرده است . البته بايد در نظر داشت که يک نظام بازاريابي خوب نمي تواند در يک کشور در حال رشد که فاقد چارچوب اقتصادي و قضائي مناسب است وجود داشته باشد.
9- قيمت گذاري
محققان دانشگاه کاليفرنيا در تحقيقات خود دريافتند که در بازار جهاني گندم ، آمريکا به عنوان رهبر اصلي قيمت مطرح مي باشد و ديگر کشورها از جمله کانادا و استراليا تنها قيمت پذيرند و با آمريکا فقط در بحث عرضه رقابت مي کنند.
قيمت گذاري گندم در داخل ايران معمولا به اين صورت است که دستگاه هاي دولتي با کار کارشناسي قيمتي را که براساس هزينه توليد و درصدي سود کشاورز تخمين زده شده است را به وزارت کشاورزي پيشنهاد و سپس اين قيمت با تصويب در وزارت جهاد کشاورزي به شوراي اقتصاد پيشنهاد شده و اين شورا معمولا با تغييراتي قيمت تضميني گندم را تعيين مي نمايد و لذا قيمت داخلي گندم از قانون کلي حداکثر کردن منفعت ( قيمت محصول = هزينه نهائي) تبعيت نمي کند. اين در حالي است که در بخش بين الملل همانطور که در بالا اشاره شد عمدتا آمريکا به عنوان قيمت دهنده و بقيه کشورها قيمت گيرنده هستند. اما بهر حال امريکا ييها که يارانه فراواني به گندم خود اعطا مي کنند هميشه قيمت اين محصول را با توجه به مقتضيات زمان و همچنين اهداف خاص خود تعيين مي کنند و از اين رو ايران هم مجبور است در بازار صادراتي قيمت گندم خود را با قيمت هاي جهاني متناسب نمايد و شايد گاهي مجبور باشد براي صادرات گندم خود همانند کشورهاي اروپايي از يارانه هاي صادراتي نيز استفاده نمايد که اين مورد فعلا به سود ايران نيست.
10- هزينه بازاريابي
خدماتي که از موقع توليد محصول تا فروش آن به مصرف کننده نهائي، انجام مي شود ، مستلزم هزينه هائي است. مجموعه اين هزينه ها را که بصورت درصدي از قيمت محصول نهائي درآمده باشد " ضريب هزينه بازاريابي " مي نامند . اگر ضريب هزينه بازاريابي را با r و قيمت محصول در بازار آزاد را با و قيمتي را که زارع دريافت مي کند با نشان دهيم ، خواهيم داشت :
مثلا اگر قيمت گندم در بازار آزاد بين المللي هر کيلو 2000 ريال باشد در حاليکه زارع فقط 1000 ريال براي هر کيلوي آن دريافت کرده باشد ضريب هزينه بازاريابي برابر مي شود با :
درصد
ضريب هزينه بازاريابي شامل دو بخش" عمده فروشي" و"خرده فروشي" مي باشد. اندازه اين ضريب به نوع خدماتي که تا رسيدن محصول بدست مصرف کننده نهائي انجام مي شود و نيز ميزان فسادپذيري محصول و سرعت فروش آن و شدت رقابت موجود در بازار و کارآئي کل بازار بستگي دارد.
ضريب هزينه بازاريابي براي فصول مختلف سال متفاوت است چون در تابستان که فصل برداشت محصول گندم است عرضه آن زياد و قيمت پائين مي آيد و از طرف ديگر بدليل گرماي هوا ميزان ضايعات زياد خواهد شد و در نتيجه در تابستان ضريب هزينه بازاريابي بزرگتر مي باشد.
براي افزايش رفاه اجتماعي بايد سعي شود که هزينه انجام خدمات بازاريابي حداقل شود ولي بايد در نظر گرفت که چون انجام خدمات بازاريابي بر عکس توليد " کارطلب" هستند نمي توان در آنها باندازه توليد صرفه جوئي کرد .
گندم و يارانه در ايران : مشکلات نظام پرداخت
اهميت و ارتباط يارانه هاي توليدي و قيمت گذاري
از آنجاييکه پرداخت يارانه (ماليات منفي) همواره در جهت کاهش هزينه و يا قيمت تمام شده يک يا چند کالا مي باشد عمده تاثير خود را از طريق قيمت، بر اقتصاد و تصميم هاي اقتصادي مي گذارد. در بحث مورد نظر ما که يارانه هاي توليدي گندم ( شامل يارانه هاي پرداختي به نهاده هاي کودشيميايي، سم و بذر ) را شامل مي شود دولت با پرداخت يارانه عملا در راستاي کاهش هزينه هاي توليد، قيمت اين نهاده ها را نسبت به قيمت واقعي آنها کاهش مي دهد. بنابراين دولت با پرداخت يارانه به اين نهاده ها از طريق "قيمت" اهداف خود را دنبال مي کند چراکه عنوان مي شود که اگر دست نامرئي کلاسيکها کوچکترين کاري در اقتصاد جامعه انجام دهد، تنها از طريق قيمت و قيمت گذاري خواهد بود.
اين در حالي است که قيمت يک کالاي ساده و کوچک نه تنها تخصيص منابع در توليد آن کالا را تعيين مي کند و نه تنها به توليد کننده مي آموزد که چه مقدار از آن کالا توليد کند و نه تنها خريدار را راهنمايي مي کند که چه مقدار از آن کالا را خريداري و مصرف نمايد بلکه در تصميم گيري توليد کنندگان و مصرف کنندگان کالا و خدمات ديگر نيز به درجات متفاوت تاثير مي گذارد، زيرا اينکه چه مقدار از عوامل توليد موجود در جامعه به توليد کالاي ويژه اي اختصاص يابد هم بر بهاي عوامل توليد وهم بر فراواني يا کمبود عوامل در بازار موثر خواهد بود.
بطور کلي حساس ترين دستگاه ماشين پيچيده اقتصاد که کار همه دستگاههاي ديگر اين ماشين را تنظيم مي کند قيمت کالا و خدمات است. حتي در فرآيند مصرف نيز اين تاثير وجود دارد. اينکه چه مقدار از درآمد مصرف کنندگان از طريق بهاي کالاي ويژه اي جذب مي شود تعيين مي کند که چه مقدار درآمد براي تقسيم ميان کالاهاي ديگر باقي مي ماند. اين همبستگي شديد ميان قيمت داده ها در بازار عوامل و ميان قيمت ستاده ها در بازار توليد و ميان تک تک ستاده ها در کل بازار است که موجب پيدايش مستقيم قيمت گرديده است. زيرا در تعريف مي گوييم " سيستم عبارت از مجموعه اي از پديده هاست که با يکديگر همبستگي و رابطه قوي و تنگاتنگ ارگانيک دارند ."
بنابراين در ترکيبي از قيمت بازار آزاد و يارانه اي که دولت به کالاها و خدمات پرداخت مي کند، قيمتي ديگر به وجود مي آيد که مي توان آن را قيمت يارانه اي ناميد. اين قيمت يارانه اي قيمتي است که انعطاف پذيري قابل ملاحظه اي دارد و علاوه بر اينکه مي توان آن را در راستاي اهداف مورد نظر تنظيم کرد، خلل قابل ملاحظه اي در نظام بازار بوجود نمي آورد. قيمت در نظام بازار آزاد به عنوان نقطه ثقل تمامي تصميمات اتخاذ شده از طرف توليدکنندگان و مصرف کنندگان کالاها مي باشد. لذا قيمت کالاها و خدمات هم در اقتصاد بخش عمومي و هم در اقتصاد بخش خصوصي بي نهايت اهيمت دارد و در حقيقت آن " دست نامرئي" که کلاسيکها طرح مي کردند از طريق بهاي کالاها و خدمات به تنظيم اقتصاد جامعه مي پردازد.
مشكلات نظام پرداخت يارانه نهاده هاي توليدي در ايران
صرفنظر از دلايل پرداخت يارانه در ايران، اين پرداختها عاملي براي بوجود آمدن برخي مشکلات در سيستم اقتصادي ايران بوده و همچنين تنگناهايي در ميزان پرداخت، نحوه پرداخت و نظارت بر اين پرداخت ها نيز وجود داشته است. اولين مشكل اخلال در قيمت ها و عدم مصرف بهينه از نهاده ها مي باشد چراكه با ارزان شدن بيش از حد يك نهاده كشاورزان به شدت مصرف آن نهاده را افزايش خواهند داد. مشكل دوم روند افزايشي بار هزينه اي دولت در ارتباط با ميزان پرداخت اين يارانه ها مي باشد. همانطور كه عنوان شد اين روند درسالهاي اخير افزايشي بوده است و اين مساله عامل مهمي در كسري افزايش كسري بودجه دولت مي باشد. از ديگر مشكلات مربوط به پرداخت يارانه مي توان كاهش ميزان توليد محصول ( بطور مثال گندم ) در نتيجه استفاده بيش از حد از نهاده هاي مشمول يارانه دانست. اين در حالي است كه نظارت دولت بر بازار اين نهاده ها نيز از ديگر مشكلات مهم عنوان شده است چراكه دولت با پرداخت يارانه بايد در تامين و توزيع اين نهاده ها و همچنين تنظيم بازار آنها نقش اصلي را داشته باشد و اين مساله بار مالي و مسوليتي زيادي براي دولت در بر دارد. بهر حال ساير مشكلاتي كه در مورد تمامي يارانه ها و از جمله يارانه نهاده هاي توليد مي توان عنوان كرد عبارتند از : مشکلاتي که به تبع نرخهاي چندگانه ارز در سال هاي قبل وجود داشته است، عدم انعکاس هزينه هاي واقعي يارانه در حسابهاي ملي، مشکل مقايسه قيمتهاي داخلي با قيمتهاي جهاني کالاهاي مشمول يارانه، عدم وجود نظام بازبيني ارزيابي پرداختهاي يارانه، نحوه تخصيص يارانه به گروههاي مختلف درآمدي(گروه هاي هدف)، روند افزايشي پرداختهاي يارانه اي عاملي در جهت کسري بودجه در ايران و عدم طراحي و سياست گذاري مشخص در دريافت مابه التفاوتها.
دولت ايران در طرح پنج ساله سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خود بحث هدفمند کردن يارانه ها را مورد توجه قرار داد که در صورتي که اين طرح در سالهاي آتي اجرا شود بسياري از مشکلات و تنگناهاي موجود در اين رابطه برطرف خواهد شد.
يکپارچگي اراضي گندم و توسعه کشاورزي در ايران
عنوان مي شود که پديده هاي اجتماعي چند وجهي اند و وقوع يا عدم وقوع انها را نمي توان به يک عامل يا علت تقليل داد. پديده توسعه در ايران عموما و توسعه کشاورزي و روستايي ان نيز بخصوص از شمول اين قاعده جدا نيست. اما علي رغم درستي اين بيان بايد اذعان کرد که قدر و سهم عوامل گوناگون در وقوع پديده هاي اجتماعي ، هميشه يکسان نيست بلکه تحت شرايطي معين و علي رغم اهميت حضور همه عوامل مرتبط بطور معمول يکي از انها حالت کليدي پيدا مي کند. بطوري که شيوه عمل و ميزان تاثير ساير عوامل را تابع کارکرد خود قرار مي دهد.
در فرايند توسعه کشاورزي و پيشرفت جامعه روستايي ايران بنظر مي رسد که پديده پراکندگي اراضي زراعي چنين نقشي را بر عهده داشته باشد بنابراين بايد مشخص شود که اين پديده چيست و چگونه عمل مي کند ؟ براي پاسخگويي به اين سوال موارد ذيل را بررسي مي کنيم.
اغلب چنين تصور مي شود که زمين متصرفي هر کشاورز صرفنظر از مساحت ان بصورت يکپارچه و در يکجا قرار دارد بطوري که کشاورز تمامي فعاليت زراعي خود را بر روي يک قطعه زمين انجام مي دهد. چنين تصوري از وضع بهره برداري کشاورزي کشور و موقعيت زمين انان به قدرت نمود عيني دارد ، بلکه اغلب عکس اين حالت مشاهده مي شود يعني زمين انان اغلب بصورت قطعات کوچک و جدا از هم است.
چنين ارايشي از اراضي کشاورزي نه پديده جديدي است و نه خاص کشور ما بلکه در نظام زمينداري اغلب کشورهاي ، اما با نسبت هاي کم و بيش متفاوت وجود داشته است. پديده پراکندگي اغلب از طريق تعداد قطعات زمين هر کشاورزي مورد سنجش قرار مي گيرد. تعداد قطعات بعنوان شاخص پراکندگي شناخته مي شود و شدت و ميزان ان که در مناطق مختلف يکسان نيست تحت تاثير عوامل متعدد قرارا دارد . علي رغم تفاوتهاي موجود ، پراکندگي را مي توان بعنوان يکي از مشخصه هاي و الزامات نظام هاي سنتي کشاورزي تلقي کرد که تحت شرايط خاصي شکل گرفته و داراي کارکردهاي مثبت نيز بوده است. اما با تغيير شرايط و شکلگيري نظام جديدي از توليد و روابط ا جتماعي اين کارکردهاي مثبت نه تنها زايل گرديده بلکه به تدريج بصورت يک عامل بازدارنده در توسعه کشاورزي و روستايي پديدار شده است.
در عصر حاضر کاربرد وسيع علم و تکنولوژي در زمينه هاي مختلف نه تنها بعنوان شاخصهاي توسعه يافتگي محسوب مي شود بلکه استفاده از دستاوردهاي علم و تکنولوژي راه حل واقعي افزايش توليد براي رفع نيازهاي جامعه و تامين کننده امنيت غذايي جوامع بشمار مي رود. اما چنين حالتي زماني تحقق عيني مي يابد که شرايط و زمينه هاي لازم براي بروز پديده ها و دستاوردهاي علم و تکنولوژي در جامعه فراهم شده باشد. ساخت سنتي اراضي کشاورزي کشور ما در اکثر موارد فاقد چنين زمينه اي است بنابراين امکان استفاده و سيع و اصولي از يافته هاي علمي و تظاهر تکنولوژيک در انها فراهم نيست.
پراکندگي قطعات اراضي يکي از عناصر ساختار سنتي کشاورزي کشور است که امروزه به يکي از موانع اصلي توسعه کشاورزي تبديل شده است. از انجا که اين پديده بطور اصولي به بهره برداريهاي دهقاني اين بهره برداريها بدنه اصلي کشاورزي کشور را تشکيل مي دهد توسعه نيافتگي انها به معني توسعه نيافتگي کشاورزي و بهمين صورت رفع مشکلات انها به مثابه رفع موانع توسعه کشاورزي کشور است.
ضرورت يکپارچه کردن زمين تحت بهره برداري کشاورزان
علاوه بر سه ويژگي ياد شده در مورد پراکندگي اراضي تحت بهره برداري کشاورزان يعني تعدد قطعات ، کوچکي اندازه و فاصله بين انها، لازم است به ويژگي ديگر يعني غير هندسي بودن شکل قطعات اشاره کرد. ويژگي اخير که بطور عمده تحت تاثير شرايط توپوگرافي زمين شکل گرفته است در ارايش اکثر اراضي کشاورزي کشور ديده است.
اين ويژگيها به اشکال مختلف موجب ايجاد اختلال در بهره برداري از زمين و ساير عوامل توليد مي شود يکي از مهمترين مشکلات قابل ذکر در اين زمينه امکان ناپذيري استفاده صحيح و کارامد از ماشين الات و روشهاي جديد کشاورزي است. قبلا اشاره شد که عوارض و موانع متعددي در زمينه استفاده از اب ، زمين ، نيروي کار ، وسايل حمل و نقل و غيره در اثر پراکندگي قطعات وجود دارد که توسعه کشاورزي را دچار اختلال کرده است. اثرات زيانبار پراکندگي قطعات در روند انتقال کشاورزي از وضعيت سنتي به مدرن ( صنعتي ) به تدريج مشهود گرديده و ابعاد وسيعتري مي گيرد . اين ابعاد با گسترش ارتباط بين روستاها و شرهر ها و شکلگيري بازارهاي ملي و سعت بيشتري پيدا مي کند. ارتباط اجتناب ناپذير با بازارهاي منطقه اي و بين المللي نيز که وظايف جديتري را بر دوش کشاورزي کشورهاي در حال توسعه قرار مي دهد دشواريها و موانع توسعه کشاورزي را بيش از پيش مي سازد . جوامع در حال توسعه که بطور عمده متکي به فعاليتهاي کشاورزي و درامدهاي ناشي از ان هستند. در شرايط فعلي جهان بطور فزاينده اي تحت تاثير اقتصاد جهاني قرار دارند و به کوچکترين نوسانات بازارهاي جهاني واکنش نشان مي دهند. تجربه چند دهه اخير نشان داده است که کشاورزان و روستاييان کشورهاي در حال توسعه منجمله ايران صرفا براي معاش خانواده توليد نمي کنند بلکه به ناگزير سعي دارند بعنوان جزيي از شبکه بازارهاي ملي و فراملي رفتارهاي برونگرايي را جايگزين درونگرايي کنند و از حالت خود معيشتي و بسته خارج شوند. اين تحول در جامعه روستايي ما با شدت هر چه بيشتر در حال تکوين است و مبادلات و ارتباطات فزاينده جامعه روستايي با شهرها و با خارج از کشور نشان از اين واقعيت دارد. اين تحول فارغ از علل بيروني يا دروني ان وظايف حساس تري را بر عهده بخش کشاورزي کشورهاي در حال توسعه از جمله کشور ما قرار داده و موقعيت ويژه اي را براي سر و سامان دادن به کشاورزي پديد اورده است. در چنين شرايطي ارزشها و معيارهاي اقتصادي ، نقش تعيين کننده اي در روابط اجتماعي و روابط انسانها با محيط ايفا خواهد کرد، لذا توليد کشاورزي از اين پس بايد با مطالعه و برنامه ريزي دقيق استفاده از تکنولوژي و دستاوردهاي علمي ، صرف هزينه کمتر و با تاکيد و توجه به حفظ منابع اب و خاک و مسائل زيستمحيطي ( توسعه پايدار کشاورزي ) انجام گيرد تا بتواند جايگاه مناسب خود را در اقتصاد ملي و بازارهاي بين المللي کسب نمايد و محيط زيست و منابع طبيعي را بعنوان وديعه اي الهي به ايندگان تحويل دهد. اما پراکندگي قطعات پديده اي است که در روند تحول کشاورزي سنتي به مدرن مانع تحقق اين امر مي شود و توسعه کشاورزي را بسيار دشوار و حتي غير ممکن مي سازد. پايين بودن بهره وري ، بالا بودن هزينه هاي توليد ، اتلاف منابع و عوامل توليد ، کمبود درامد کشاورزان ، محروميت از دستاوردهاي علمي و فني جديد در فعاليتهاي توليدي و بالاخره فقر روستايي بعنوان شاخصهاي توسعه نيافتگي به نوعي در ارتباط با پراکندگي قطعات قرار دارد. برخي از مطالعات اثرات پراکندگي قطعات را در اتلاف عوامل نهاده هاي توليد بيش از 50 درصد براورد کرده است. چنانچه اثرات زنجيره اي و تشديد کننده پراکندگي قطعات را نيز بحساب اوريم ، اتلاف منابع و اثرات سوء ان بيش از ارقام ياد شده خواهد بود. براي رفع مشکلات و عوارض ناشي از اين پديده ، راه حل منطقي و قابل اجراي يکپارچه سازي توصيه مي شود.
مفهوم يکپارچه سازي
يکپارچه کردن زمين که معادل اصطلاح انگليسي land consolidation است در ادبيات توسعه کشاورزي کشورها بسيار متداول بوده و در کشور ما نيز به اشکال مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.
يکپارچه سازي با انکه داراي اشکال مختلفي است و هر يک از انها تحت شرايط خاص قابليت اجرايي دارد. يکپارچه سازي اراضي را مي توان به لحاظ عاملين اجراي اند در دو طبقه کلي : الف : يکپارچه سازي خود جوش و ب : يکپارچه سازي غير خود جوش جاي دارد. در يکپارچه سازي خودجوش عامل اصلي اجرا کشاورزان ذيربط هستند. در اين جا اصولا مساله بوسيله خود کشاورزان مطرح مي شود و ساير اقدامات اعم از سازماندهي ، ترغيب ديگران ، جلب مشارکت افراد ذيربط در مراحل مختلف کار و روشهاي مناسب يکپارچه سازي نيز با اتکاري بر نيروهاي داخلي روستا انجام مي گيرد. اين نوع از يکپارچه سازي پس از اصلاحات اراضي در برخي روستاهاي کشاور به اجرا در امده است هر چند که به يکپارچگي کامل اراضي روستا منجر نشده است.
در يکپارچه سازي غير خود جوش نقش عوامل غير بومي بسيار تعيين کننده است . در اقداماتي که بويژه طي دو دهه اخير در زمينه يکپارچه سازي اراضي کشور صورت گرفته است نقش عوامل بيروني بسيار برجسته است. بعنوان مثال در برنامه پنج ساله اول توسعه کشاورزي پيش بيني شده بود که يک ميليون هکتار از اراضي کشاورزي کشور يکپارچه شود با انکه در اين برنامه کشاورزان مشارکت فعال داشتند اما سازماندهي و تمشيت امور بيشتر بر عهده دولت و عوامل اجرايي ان بوده است. اين نوع از يکپارچه سازي در سالهاي اخير بيشتر متداول بوده و در تعدادي از روستاهاي کشور به اجرا درامده است.
يکپارچه سازي کامل در سطح خانوار : در اين نوع يکپارچه سازي قطعات پراکنده تحت تملک خانوارها با تعويض و جابه جايي مکرر قطعات انچنان کاهش مي يابد تا در نهايت به يک قطعه يکپارچه براي هر خانوار تبديل شود. اين نوع يکپارچه سازي با توجه به شرايط طبيعي و توپوگرافي زمين ( پستي و بلندي ف جنس خاک و غيره ) و همچنين نوع اراضي و کاربري ان ( اب، ديم و باغ ) به ندرت در روستاهاي ايران اتفاق افتاده است.
تحديد قطعات پراکنده در اين صورت ممکن است فقط چند خانوار و يا حتي کليه خانوارهاي زميندار يک روستا تعدادي از قطعات و يا حتي تمام قطعات تحت تملک را انچنان با هم معاوضه و يا معامله نمايند تا ميانگين تعداد قطعات هر يک از انها تا حد زيادي کاهش يابد؛ بطور که زمين هر خانوار به چند قطعه بزرگتر تبديل شود. اين شکل از يکپارچگي در روستاهاي ايران متداولتر است. اما چون علي رغم کاهش تعداد قطعات زمين هر خانوار ، ييکپارچگي کامل تحقق نمي يابد، اصطلاحا يکپارچگي ناقص يا تحديد قطعات ناميده مي شود.
ادغام اراضي : گاهي ممکن است مرزهاي بين قطعات اراضي برداشته شود و تعدادي از بهره برداريهاي کوچک يک بهره برداري بزرگتر را بوجود اورند. اين نوع يکپارچگي به شکل هاي مختلف وجود دارد. در برخي از انها کليه مراحل توليد و حتي فروش محصولات بصورت گروهي انجام مي گيرد. در حالي که در اشکال ديگر تنها برخي از فعاليتها بصورت گروهي است و بقيه انها به شکل انفرادي و يا خانوادگي انجام مي گيرد. در نوع اخير هدف اصلي بهره برداري مشترک از زمين نيست بلکه بيشتر از همه افزايش توليد مدنظر مي باشد و به همين خاطر تعاوني افزايش توليد کشاورزي ناميده مي شود.
در يکپارچه سازي بويژه با دخالت دولت ممکن است سطوح وسيعتري ازيک روستا مد نظر باشد بعنوان مثال در ايجاد يک شرکت تعاوني و يا يک شرکت سهامي زراعي دامنه شمول از سطح يک روستا فراتر رفته و اراضي چندين روستاي مجاور را در بر مي گيرد. اين نوع از يکپارچه سازي نيز به ادغام اراضي معروف است اما با اين تفاوت که اغلب توسط دولت به اجرا در مي ايد.
از بين اشکال مختلف يکپارچه سازي که مورد اشاره قرار گرفت نوع خاصي از ان يعني يکپارچه سازي قطعات
اراضي زراعي تحت بهره برداري زارعان يا اصطلاحا يکپارچه سازي نسق زارعان مورد توجه اين مطالعه است .
اين نوع يکپارچه سازي مي تواند بصورت خود جوش و يا با دخالت دولت به اجرا درايد. بعلاوه زمين تحت بهره برداري ( يا مالکيت ) بهره بردار مي تواند بصورت يک قطعه ( يکپارچه کامل ) و يا چند قطعه ( اما کمتر از تعداد
انها قبل از يکپارچگي ) باشد
بررسي و تحليل
خودمصرفي و خودعرضهاي گندم
محققين ديگر کشورها نيز متناسب با نياز سياستي خود اقدام به بررسي اين موضوع کردهاند که از آنجمله مي توان به تحقيقات ذيل اشاره کرد.
Kapaj و همکاران در تحقيقي با عنوان "نقش تعاونيهاي بازاريابي در افزايش حضور کشاورزان در بازار" با اعلام اين موضوع که بخش کشاورزي مهمترين بخش اقتصادي در کشور آلباني (واقع در اتحاديه اروپا) مي باشد اقدام به بررسي ميزان حضور کشاورزان در بازار اين کشور کردهاند. آنها با جمعآوري آمار و اطلاعات از کشاورزان اين کشور نتيجه گرفتند که کشاورزان آلبانيايي از نظر حضور در بازار به سه دسته تقسيم مي شوند. دسته اول کشاورزاني که صرفا به منظور خود مصرفي و خودعرضهاي توليد مي نمايند که 21 درصد از کشاورزان را تشکيل ميدهند. دسته دوم کشاورزاني هستند که به منظور خودمصرفي و خودعرضهاي توليد مي کنند اما مازاد توليد خود را در بازار بفروش مي رسانند که اين دسته 64 درصد از کل کشاورزان را تشکيل دادهاند. همچنين دسته سوم که در حدود 15 درصد از کشاورزان را تشکيل مي دهند عمدتا به منظور فروش در بازار فعاليت کشاورزي مينمايند. محققين سپس با برشمردن نقشهاي مختلفي که تعاونيهاي بازاريابي ميتوانند در بخش کشاورزي ايفا نمايند نتيجه گرفتهاند که اين تعاونيها ميتوانند با افزايش سود و درآمد کشاورزان آنها را به حضور بيشتر در بازار ترغيب نمايند .
Arias و همکاران در تحقيقي با عنوان " اقتصاد موز جهان در فاصله سالهاي 2002-1985 " اعلام کردند که علي رغم اينکه موز به عنوان چهارمين محصول کشاورزي (بعد از گندم ، ذرت و برنج) است که بيشترين مبادله را در اقتصاد جهاني داراست ، اما هنوز هم به ميزان قابل ملاحظهاي کشاورزان توليدکننده از اين محصول براي خود مصرفي استفاده مي کنند و در برخي جوامع به عنوان محصولي اصلي نقش مهمي در امنيت غذايي مردم بازي ميکند .
Balint در تحقيقي با عنوان “کانال هاي بازار و جهتيابي تجاري در روماني " به بررسي بازارهاي کشاورزي و ميزان حضور کشاورزان در اين بازارها در روماني پرداخته است. در اين مطالعه که از آمار خانوارهاي کشاورزي سال 2003 استفاده شده است، کانالهاي بازار در شرايط هزينه معاملات، هزينه نقل و انتقال محصول و محصولات خاص ( گندم و شير) تحليل شده است. نتايج اين تحقيق حاکي از آن است که فروش محصول به تجار، عمده فروشان و فرآوري کنندگان با پايين بودن هزينه معاملات و سطح بالاي جهتيابي بازار همبسته است در حاليکه فروش در بازار و به کشاورزان شامل هزينههاي معاملاتي بالا و اکثراً بوسيله کشاورزان خود مصرف و خودعرضه انجام ميشود. در اين تحقيق با استفاده از مدلهاي رگرسيوني مشهور بهHeckman & Tobitرابطه مثبت ميزان حضور تجار ، عمده فروشان و کارخانه داران با جهتيابي کشاورزان به بازار بررسي شده است. ترويج کاهش هزينههاي معاملاتي براي خريداران (اعم از تجار ، عمدهفروشان و کارخانهداران ) جهتيابي تجاري کشاورزان را افزايش مي دهد .
Moustier و همکاران در مطالعهاي تحت عنوان "بازار مواد غذايي و توسعه کشاورزي در ويتنام" به بررسي روند تغييرات بازار مواد غذايي و تاثيرات متقابل آن با توسعه کشاورزي در کشور ويتنام پرداخته اند. اين محققين با برشمردن فرصتها و محدوديتهاي بازارهاي کشاورزي ويتنام دريافتند که اصلاحات بازار بخصوص در بازارهاي کشاورزي باعث شده است که مصرف محصولات کشاورزي ( بخصوص برنج بعنوان محصول اصلي کشاوزري ويتنام) روندي متفاوت بخود بگيرد. آنها دريافتند که اصلاحات بازار باعث شده است که خود مصرفي در اين کشور کاهش يابد. محققين نرخ خودمصرفي و خودعرضهاي در مناطق شهري را 5 درصد و در مناطق روستايي 35 درصد بدست آورده اند و اعلام کردهاند که يکي از مهم ترين دلايل خودمصرفي وجود بازارهاي ناقص مي باشد. آنها با عنوان کردن اين موضوع که ظرف ده سال بازار مواد غذايي ويتنام از دو برابر ارزش برخوردار شده است عوامل اصلي آن را افزايش جمعيت، افزايش مصرف سرانه و کاهش خودمصرفي و خودعرضهاي اعلام کرده اند .
بودجه سال 1385 ، بخش کشاورزي و گندم
اولين بودجه دولت جديد با حجم 195 هزار ميليارد تومان
رييس جمهوري لايحه بودجه سال 1385 را با حجم 195 هزار و 657 ميليارد تومان به مجلس شوراي اسلامي تقديم کرد.
به گزارش مهر، محمود احمدي نژاد صبح امروز در زمان تقديم لايحه بودجه سال 1385 به مجلس و در دفاع از لايحه بودجه سال 1385 کل کشور اظهار داشت: اين بودجه حاصل سه ماه کار فشرده و سنگين دولت است.
وي افزود: دولت جديد با 4 اصل عدالت گستري، مهرورزي، خدمت رساني و تعالي همه جانبه پا به عرصه خدمتگزاري نهاده است و مصمم است در حد توان در تحقق اين اصول که بر آمده از آموزههاي امام بزرگوار و متن انقلاب بکوشد.
رئيس جمهور اعلام کرد: بودجه 85 نسبت به بودجه سال جاري 7/26 رشد دارد. بودجه عمومي 2/20 است و لذا دستگاههاي دولتي بايد با بازدهي بيشتري کار کنند تا ماليات و سود آنها به خزانه بر گردد، اين رقم 629 هزار ميليارد ريال بالغ شده است.
اعتبارات عمراني نسبت به بودجه امسال 2/74 رشد دارد و جهت گيري به سمت سرمايه گذاري و ساخت زير بناهاست.
اعتباراتي استاني نيز در اين بودجه افزايش يافته و نسبت به سال جاري 180 درصد رشد دارد.
وي تاکيد کرد: سهم اعتبارات عمراني استاني نيز ارتقاء داشته در 84، 2/19 درصد بوده، به 34 درصد کل بودجه بوده اميدوارم براي سال بعد به 50 درصد برسانيم.
احمدي نژاد گفت: در آموزوش و پرورش که محور رشد و ترقي کشور است نيز نسبت به امسال، 50 درصد رشد داريم.
براي مهارت آموزي 100 درصد رشد و براي صندوق ذخيره فرهنگيان نيز 100 درصد در نظر گرفته شده و 200 هزار مسکن روستايي و 120 هزار مسکن شهري با تسهيلات ارزان قيمت در نظر گرفته ايم که اميدوارم سال 85 بتوانيم اين را تکرار کنيم.
3 ميليارد دلار نيز براي ارتباط با مجموعههاي فني و مهندسي در خارج از کشور در نظر گرفته ايم که با اين کار بخش مهمي از نيروي کار در اين بخش فعال خواهند شد.
رئيس جمهور تاکيد کرد: سال آينده سالي پرکار براي دولت و مجلس است.
احمدي نژاد با تاکيد بر اينکه بايد خودمان کشورمان را بسازيم گفت: دولت در کنار جوانان براي کار و توليد و آباداني کشور خواهد بود. آن چيزي که کشور را ميسازد، ادارات نيستند، بلکه توليد در همه بخشهاست.
رئيس جمهور با بيان اينکه تلاش کرده ايم در فرصت قانوني و زودتر از آن بودجه را تقديم کنيم، گفت: از مجلس محترم ميخواهم بودجه را در اوايل اسفند به دولت برگرداند تا متن موافقت نامهها را آماده کنيم و بقيه کارها را آماده کنيم تا در فروردين به صورت عملي کار شروع شود. اميدواريم به گونه اي بشود که در ميانهها و نيمه دوم سال توانسته باشيم کل اعتبارات را هزينه کرده باشيم و باز هم در خدمت شما بياييم و متمم بودجه ارائه دهيم.
وي افزود: در بخش فرهنگ و تربيت بدني نيز بخش قابل توجهي را به بانوان اختصاص داده ايم و صد در صد بودجه بخش خانمها افزايش يافته است.
وي از نمايندگان که با دلسوزي و درايت و دقت نظر بودجه را بررسي ميکنند و در اينده بودجه اي قوي را به دولت بر ميگردانند تشکر کرد و گفت: اميدوارم تاثير اين بودجه در اقتصاد و فرهنگ زياد باشد.
وي در ادامه محورها و ويژگيهاي لايحه بودجه سال آينده را چنين برشمرد:
1- آنچه دولت انجام داده است تلاش براي بودجه ريزي و برنامه ريزي عملياتي بودجه است که اصلاح و تکميل آن با کمک نمايندگان خواهد بود.
2- دولت تلاش کرده است در بودجه امکانات کشور را در همه جاي کشور عادلانه توزيع کند و بر اين اساس به عمران روستاها به عنوان پايه توليد و اقتصاد تمرکز کرده است.
3- بدون تحرک قابل قبول و بازدهي بالا امکان تحول وجود ندارد، سازمان اداري بايد با تمام توان درعرصه تحقق اين امر حاضر شود.
4- تحرک سيستم بانکي؛ اين سيستم بايد در جهت اهداف بودجه و چشم انداز متحرک شود
5- تقويت حضور همه جانبه مردم در تمامي عرصهها؛ بدون آن امکان تحقق بودجه و برنامهها وجود ندارد. بايد متن مردم در اين عرصه وارد شوند.
6- ارتقاء کيفيت فعاليتها؛ برداشت مشترک دولت و مجلس اين است که بازدهي پايين است و کيفيت فعاليتها مناسب نيست.
7- تلاش در جهت خودکفايي محصولات اساسي کشاورزي، همانطور که در گندم به خودکفايي رسيديم، بايد در ساير محصولات استراتژيک نيز اين امر تحقق يابد.
8- توليد و حمايت از صادرات نيز يکي از محورهاي مهم لايحه بودجه سال آينده است.
9- واگذاري فعاليتهاي اقتصادي دولت به مردم و محدود کردن فعاليتهاي اقتصادي دولتي نيز از ديگر ويژگيهاي لايحه بودجه است.
10- صرفه جويي و کاهش هزينههاي غير ضروري
11- حمايت از صدور خدمات فني مهندسي و نيروي کار اين کار با نظارت دولت که بايد سازمان يافته انجام شود.
12- هدفمند کردن رايانهها را دنبال کرده ايم و در سالهاي بعد جدي تر پيگيري ميکنيم.
13- تشويق به سرمايه گذاري خارجي به خصوص براي ايرانيان مقيم خارج از کشور که دائما به اين منظور به ما مراجعه ميکنند.
14- تلاش براي خودکفايي در صنايع مرتبط با نفت و گاز و پتروشيمي، همچنين ما تلاش داريم توليد در کشور انجام شود.
15- صرفه جويي در مصرف انرژي
16- تاکيد بر توليد علوم بومي و تحقيقات کاربردي مفيد و رشد و پرورش خلاقيت جوانان
17- توجه به اشتغال، مسکن و ازدواج جوانان
18- توجه ويژه به بخش فرهنگ، ارتقاء بودجه آموزش و پرورش، دانشگاهها و تحقيق و پژوهش
19- تاکيد دولت بر توسعه صنايع و سرمايه گذاريهاي زود بازده
20- توسعه امنيت داخلي و منطقه اي و تاثيرگذاري مثبت در امنيت جهاني و منطقه اي
21- تلاش براي اولويت بندي پروژههاي نيمه تمام، چرا که حجم سنگين اينگونه پروژهها خسارات سنگيني را وارد ميکند و تقويت سرمايه گذاري در اينگونه موارد تصميم مهمي است.
22- سازماندهي و صرفه جوئي در مصرف انرژي؛ از بيش از 70 ميليارد دلار توليد نفت، 25 ميليارد دلار مصرف داخلي است.
سالانه 10 ميليارد دلار مصرف بنزين در داخل کشور داريم که اين با رشد 10 تا 11 به سمتي ميرود که کل درآمد نفتي را بايد تحويل اين بخش دهيم.
دولت با همکاري مرکز پژوهشها طرحي را پيش بيني کرده که با همت مجلس عملياتي ميشود.
وي افزود: بيش از 65 ميليون ليتر مصرف بنزين داريم. بيش از 60 درصد آن در 15 شهر مصرف ميشود. دولت چند راهکار را پيش بيني کرده که ظرف چند سال بايد عملياتي شود.
احمدي نژاد گفت: هر سفر شهري با حمل و نقل عمومي يک دهم سوخت مصرف ميشود و بهتر است يک بار براي هميشه کل اين ناوگان را تجهيز کنيم تا 70 درصد حمل و نقل با وسائل نقليه عمومي انجام شود.
وي ادامه داد: همچنين بايد شبکه گاز رساني و ايستگاههاي پمپ گاز را در کل کشور توسعه دهيم تا مصرف را از بنزين و گازوئيل به گاز منتقل کنيم.
رئيس جمهور اعلام کرد: پيش بيني کرديم تا تمام خودروها (تا پنج سال آينده) گازسوز شود و توليد خودروهاي کم مصرف براي کاهش مصرف، براي اينگونه کارخانجات جايزه در نظرگرفته شده است.
وي همچنين اعلام کرد: پيش بيني شده است که بيش از يک ميليون خودروي پر مصرف در پنج سال خارج شود و به مرور درهر شهري که ايستگاههاي گاز به طور کامل مستقر ميشوند، بعد از اتمام مهلت قيمت سوخت تغيير يابد.
رئيس جمهور ادامه داد: در طول اين 5 سال براي استانهايي که در مصرف سوخت با طرحهاي ترافيکي صرفهجوئي ميکنند، 60 درصد صرفه جويي سوخت در آن استان را به خود آن استان براي فعاليتهاي عمراني
اختصاص دهيم.
23- توسعه اشتغال؛
رئيس جمهور گفت: اکنون فارغ التحصيلان فراواني داريم و رشد بيکاري همچنان ادامه خواهد داشت تا به رشد طبيعي برسد.
وي تاکيد کرد: جهت گيري دولت در اشتغال، اشتغال متوازن در همه کشور است و نبايد اعتبارات را صرفا بر اساس جمعيت توزيع کنيم. تسهيلات بانکي را بايد براي اشغال ساماندهي کنيم.
رئيس جمهور افزود: امسال 20 درصد کل تسهيلات در کل کشور توزيع شده است و سال آينده 35 درصد براي بنگاههاي کوچک زودبازده با يارانه اختصاص در سال آينده اختصاص داده ميشود.
24- توسعه آموزشکدههاي فني و حرفه اي؛ تربيت نيروي انساني ماهر براي بخشهاي مختلف پيش بيني شده است.
25- توسعه کشاورزي و باغداري؛ چندين هزار هکتار را در دست واگذاري به جوانان جوياي کار باز کردن خط اعتباري براي نيروي فني و مهندسي ما که بتوانند در ساير کشورها کار بگيرند.
قرار شد نيروي کاري که به خارج از کشور ميرود، وزارت کار با قراردادهاي روشن نيروي کار به صورت سازمان يافته توزيع شود.
26- استقرار گمرکات در بنادر مرزي،
گمرکات کشور بايد ساماندهي شود تا واردات و صادرات در بدنه اجتماع توزيع شود. راههاي ورود را باز کرده ايم و خطوط هوايي را نيز داريم فعال ميکنيم تا ايرانيها به راحتي ورود و خروج کنند.
27- توسعه صنايع پايين دستي؛
28- توسعه مبادلات با کشورهاي همسايه و آسياي ميانه و جهان اسلام؛
درباره توسعه مبادلات در زمينههاي مختلف هيچ محدوديتي نداريم و وزارت خارجه در اين زمينه فعاليت ميکند.
29- تمرکز زدايي؛
تمرکز زدايي از محورهاي اصلي برنامههاي دولت است. مهلت داده شده که دستگاههايي که کاري در تهران ندارند، به شهرستانها منتقل شوند و اختيارات به استانها واگذار شود.
وي در ادامه با بيان اينکه ميدانم مجلس بيشترين وقتش را صرف بودجه ميکند و لذا بيش از اين وقت نميگيرم و از توضيح جزئيات خود داري ميکنم.
حداد عادل نيز در پايان سخن رئيس جمهور تاکيد کرد: اين اولين بودجه دولت نهم به مجلس هفتم است. از صحبتهاي فني و دقيق رئيس جمهور که با زباني عادي براي مردم عنوان شد تشکر ميکنم.
وي افزود: اين بودجه گامي مهم در تحقق چشم انداز 20 ساله است.
رئيس مجلس از نمايندگان خواست در فرصت 10 روزه پيشنهاداتشان را تقديم مجلس کنند و از27 دي تا 6 بهمن نيز فرصت ارائه پيشنهادات به کميسيونهاي تخصصي مجلس است.
وي ابراز اميدواري کرد مجلس بتواند در فرصت مناسب بودجه را تصويب و تقديم دولت کند
جدول (1) _ روند توليد، تجارت و مصرف گندم طي سالهاي 1376 تا 1379
شرح
1376
1377
1378
1379
توليد
10045
11955
8673
8088
واردات
5958
3535
6156
6578
صادرات
184
110
100
89
خوراك دام
2550
2300
2250
2230
مصرف انسان
11070
10760
11201
11412
ضايعات
799
775
741
733
تغيير ذخيره انبار
631-
958-
95
486
مصرف بذر
766
588
632
689
عرضه داخلي
15185
14422
14824
15063
مآخذ: اينترنت، صفحه ابرمتني فائو (www.FAO.org)
جدول (2) _ضايعات و قاچاق گندم طي سالهاي 1376 تا 1379
سال
مقدار ضايعات و قاچاق گندم (هزار تن)
انرژي حاصل از ضايعات و قاچاق گندم
(سرانه - روزانه - كالري)
كل انرژي دريافتي خانوارهاي ايراني
(سرانه - روزانه - كالري)
سهم انرژي حاصل از ضايعات و قاچاق گندم از كل انرژي دريافتي خانوارهاي ايراني (درصد)
1376
2572
397
3332
9/11
1377
2334
354
3171
1/11
1378
1993
298
3372
8/8
1379
2367
348
3207
8/10
- با توجه به جدول (2) حجم قاچاق گندم، آرد و ضايعات آن در سالهاي 1376 تا 1379 بترتيب 2573 هزار تن، 2334 هزار تن، 1993 هزار تن و 2367 هزار تن بوده است.
- انرژي قابل دريافت از كاهش مقدار ضايعات و قاچاق گندم ( ستون چهارم ) مي تواند بين10 تا 12 درصد امنيت غذايي خانوارهاي ايراني را بهبود بخشد.
- برآورد هزينه واردات گندم در طي سالهاي مطالعه دلالت بر آن دارد كه از محل كاهش ضايعات و قاچاق گندم امكان صرفهجويي 250 ميليون دلار تا 450 ميليون دلار بوده است. اين رقم ميتوانسته براي تهيه ساير اقلام خوراكي مورد نياز به منظور افزايش امنيت غذايي هزينه گردد.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن