پروژه و تحقیق رایگان - 625

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق در مورد عوامل مؤثر بر شکل‌گیری هویت

بازديد: 191

 

عوامل مؤثر بر شکل‌گیری هویت

 

 

عوامل مؤثر بر شكل‌گیری هویت :
رشد هویت تحت تأثیر عوامل مختلف است كه عبارت است از :
۱) عوامل شناختی :
رشد شناختی تأثیر مهمی بر‌شكل‌گیری هویت دارد وقتی كه فرد در دوره
ٔ نوجوانی به مرحله‌ تفكر عملیات صوری می‌رسد امكان بسیار بهتری به دست می‌آورد كه هویت آتی خود را ترسیم كند. و به مسائل آن بیندیشد. تحقیقات مختلف ( مثلاً تحقیقات بایز۱ و كاندلر ۲)حاكی از آن است کسانی كه به این سطح از تفكر نرسیده‌اند موفقیت بیشتری در حل مسائل مربوط به هویت خود نشان می‌دهند . آنان اطلاعاتی را كه به این منظور لازم دارند بهتر اختیار می‌كنند و بیشتر به كار می‌گیرند ( به نقل از لطف آبادی ، ۱۳۷۸)
۲) عوامل مربوط به والدین
نوع ارتباط نوجوان با والدین در چگونگی شكل‌گیری هویت آنان مؤثر است. پژوهشهای ،
ماركستر‌وم ، آدامز۳ (۱۹۹۲)بیانگر این مطلب است كه نوجوانانی كه درحالت پراكندگی هویت هستند غالباً كسانی هستند كه از جانب والدین خود به فراموشی سپرده شده و طرد گشته‌اند شاید علت این امر این است كه شكل‌گیری هویت در آغاز مستلزم همانند سازی با پدر و مادر است و همانند‌سازی با ویژگیهای آنان و قتی انجام می‌شود كه نوجوانان به آنان دلبستگی داشته باشند وقتی در خانواده‌ای كودك اجازه پیدا می‌كند حتی نظرات مختلف را با آزادی ابراز كند و پدر ومادر نیز با عقاید فرزند با احترام برخور‌كنند ، طبعاً رشد هویت نوجوانان چنین خانوده‌هایی با موفقیت همراه خواهد بود.
۳- عوامل مربوط به مدرسه :
توفیقهای تحصیلی درطول سالهای مدرسه ، نحوه تعادل با همكلاسی‌ها ، معلمان و كادر مدرسه و همچنین جو روانی ـ عاطفی كلاس از عوامل شكل‌گیری هویت محسوب می‌‌شود ( لطف‌آبادی ، ۱۳۷۸).
‌۴- عوامل اجتماعی فرهنگی
از جمله مهمترین عوامل مؤثر بر شكل‌گیری هویت ، محسوب می‌‌شود چنانچه می‌بینیم كه نوجوانان متعلق به فرهنگهای قدیمی و نقاط دور افتاده یا محیطهای روستایی چگونه تحت تأثیر زمینه‌های اجتماعی - فرهنگی خود هویت متناسب با شرایط زندگی خود را شكل می‌دهند.
۵-‌ ترتیب تولد و فاصله سنی و فرزندان در خانواده تومان ۴ ۱۹۹۶ معتقد است كه ترتیب تولد بر رشد هویت مؤثر است . فاصله سنی بچه‌ها نیز باعث می‌شود كه نه تنها برخورد والدین با آنان متفاوت باشد بلكه این امر رابطه فرزندان با یكدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. فرزندان نیز موضوع آزمایش تربیتی والدین جوان و بی‌تجربه است كه به شدت به وی توجه می‌كنند. همچنین معمولاًگفته می‌شود که فرزندان كوچكتر آزادی بیشتری را تجربه می‌كنند.
۶- خیالپردازی نوجوانان:
منبع دیگری برای ایفای نقشها و رفتار‌های آنان است. دامنه خیالپردازیها با رشد تفكر عملیات صوری افزایش می‌یابد و با بروز احساسات و نیازهای جدید نوجوانی گسترش می‌یابد. بسیاری از كتب تاریخی و ادبی و داستانهای ،الگوهای تجربی ایفای نقش را در اختیار نوجوانان قرار می‌دهد( لطف‌آبادی ، ۱۳۷۸)( دكرین ؛ به نقل از فدایی ۱۳۷۷) معتقد است كه تشكیل هویت به طور عمده یك فرایند ناخودآگاه است. با این وجود نوجوانان اغلب آگاهی رنج‌اوری از ناتوانی خود برای اتخاذ الزامات دراز مدت دارند.
از آنجایی كه پذیر‌فتن الزامات تا این حد مشكل است ، آنان گاهی وارد یك دوره ( تعویق روانی ـ اجتماعی )۱ می‌شوند، نوعی دوره انتظاردوره‌ای كه در آن شخص خود را می‌یابد . در عین حال برای بسیاری از نوجوانان دستیابی به یك وضعیت آزادانه تعویق مشكل است تا بیش از آنكه بدانند چه كسی هستند و در زندگی چه خواهند كرد اغلب دچار نوعی حسی انزوار می‌شوند . یعنی این احساس كه زمان ، آنان را پشت‌سر می گذارد . دریافتن معنی در هر نوع فعالیتی ناتوان هستند. با این وجود نوجوان خیلی اوقات تعهدات و الزامات را به تعویق می‌اندازد و این به دلیل نیازی درونی‌ برای اجتناب از « تثبیت زودرس هویت » و پذیرفتن نقشهای متعدد اجتماعی است اگر چه یك جستجوی طولانی به دنبال هویت شاید رنج‌‌آور است اما در ضمن می‌تواند سرانجام به شكل متعالی‌تری از انسجام فردی و نوآوریهای اساسی اجتماعی گردد. پیاژه ، فروید واریكسون همچون بسیاری دیگر در جستجوی پیشنه
ٔ شایستهٔو واقعی خود زمان زیادی وقت صرف كرده‌اند. جستجوی آنان در عین حال كه همیشه برایشان خوشایند نبود، سرانجام منجر به روشهای نوین ادراك و دگرگونیهای پر معنی در مشاغل آنان گردید.
خانواده ، مدرسه ، محله‌زندگی ، نهاد اجتماعی
مذهبی و رسانه‌های گروهی. در شكل‌گیری هویت نوجوانان مؤثر‌ هستند . با این وصف ، چون خانواده اولین نهاد‌ی است كه پایه‌های اولیه شخصیت نوجوان را از دورهٔ كودكی شكل می‌دهد از اهمیت خاصی برخوردار است.
متأسفانه در جامعه ما در بسیاری از خانواده‌ها ، فرزند سالاری وجود دارد و به این معنی كه والدین در خدمت مطلق فرزندانشان هستند که چنین جوی فعلا در جامعه ما در حال گسترش است این مطلب می تواند در شکل گیری هویت و اعتماد بنفس افراد در دورانی که والدین دیگر با فرزندانشان نیستند ضربه وارد کند پیامدهای منفی چنین جوی به وجود آمدن مشكلات زناشویی بعد ازدواج و به دنبال آن طلاق خواهد بود.نحوه
ٔ نگارهٔ والدین به نوجوان خود نیز در شكل‌گیری شخصیت او تأثیر گذار است یعنی چنانچه والدین نوجوان را فردی خنگ ، تنبل ، بی‌عرضه ، …….به حساب آورند.در آینده و شكل‌گیری شخصیت وی لطمه وارد می‌سازد.
نكته قابل توجه دیگر در این رابطه شكاف نسل است كه در رابطه والدین و نوجوان مطرح است شكاف نسل یعنی اختلاف عمیق میان ارزشها و نگرشهای در نسل مختلف است عده‌ای براین عقیده‌اند كه بخش عمده‌ای از تعارض میان والدین و نوجوانان ناشی از همین پدیده‌ است ( اكبر‌زاده ۱۳۸۱) .
شكاف نسل گاهی ممكن است ذهنیت هر دو نسل را تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان مثال می‌توان گفت به علت تحولات چشمگیر فرهنگی ، اجتماعی و صنعتی نوجوانان امروزی آزادی خواه‌ترند و برای حقوق فردی و اجتماعی ارزش بیشتری قابل هستند پس می‌توان گفت : تفاوت میان افكار و نگرشهای والدین و نوجوانان به عنوان پدیده‌ای كم و بیش طبیعی و اجتناب‌ناپذیر وجود دارد و از آنجا كه نوجوان به سوی كسب استقلال گام بر‌می‌دارد، پاره‌ای از رفتار‌های خاص را روانشناسان نوعی عصیان یا اختلاف سلیقه تلقی نموده‌اند كه می‌تواند نشانه‌ای برای عملكرد طبیعی نوجوان در جهت رسیدن به خود مختاری تلقی نمود ( اسماعیلی ۱۳۸۰).

 

۱. Boyes
۲.
candler
۳.
Morktsrom – Adams s
۴.
Toman
۱.
Psy chosocial moratoriun

 

          منبع : مؤسسه تحقیقاتی ایران زمین پارسیان

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت: 8:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد عنکبوت‌

بازديد: 291

 

عنکبوت‌ جانور بی مهرهٔ شکارگری است که دارای بدنی دوبخشی و هشت پاست. عنکبوت‌ها فاقد بخش‌های جوندهٔ دهان و بال‌اند. آنها در راستهٔ عنکبوت‌ها طبقه‌بندی می‌شوند که خود یکی از چند راستهٔ ردهٔ بزرگتر عنکبوتیان (تاربافان) است. ردهٔ تاربافان دربردارندهٔ گونه‌هایی چون گزدم و کنه است.

اکثر عنکبوت ها تار می‌تنند که معمولاً به صورت رشته‌ای پروتئینی از غده‌های تارتنِ انتهای شکم آنها ترشح می‌شود. بسیاری از گونه‌ها از تار برای شکار استفاده می‌کنند؛ به این صورت که توری یا پرده‌ای می‌تنند که حشرات در آن به دام می‌افتند؛ ولی گونه‌های فراوانی هم هستند که آزاد شکار می‌کنند. از تار برای بالا رفتن از جایی، ایجاد دیوارهای هموار در لانه‌های زیرزمینی، ساختن ساک تخم، درپیچیدن صید، و نگهداری موقت اسپرم، و خیلی کارهای دیگر استفاده می‌شود. برخی گونه‌های عنکبوت بسیار سمی و خطرناک اند و زهرشان آن قدر قوی است که می‌تواند انسان را بکُشد. عنکبوت بیوه سیاه، عنکبوت تورقیفی سیدنی و... از گونه‌های خطرناک عنکبوت اند.

تار عنکبوت شبکه‌ای از رشته‌های پروتئینی است که توسط عنکبوتها تنیده می‌شود. این پروتئین سرشار از آمینو اسیدهای آلانین و گلیسین است. بیشتر رشته‌های پلی پپتیدی سازندهٔ این پروتئین، به صورت صفحات بتا آرایش یافته‌اند. این صفحات در زمینه‌ای از رشته‌های آمینو اسید به صورت صفحات آلفا جای گرفته‌اند. مارپیچ‌های آلفا با بی نظمی زیادی به هم پیچیده‌اند و همین بی نظمی باعث خاصیت کش سانی تار می‌شود. یکی از ویژگی‌های جالب تار عنکبوت این است که مقدار زیادی نمک و مواد ضد باکتری و ضد قارچ دارد که در برابر حملهٔ باکتری‌ها و قارچ‌ها از آن محافظت می‌کند.

نحوهٔ تولید تار

عنکبوت از آب به عنوان حلال پروتئین ابریشم خود استفاده می‌کند. در عنکبوت مجاری تار ریسی وجود دارند. در بخش ابتدای هر مجرا، غده‌های ترشحی وجود دارند که پروتئین سازندهٔ تار را ترشح می‌کنند. در این قسمت ملکول‌های پروتئین در حلال آب غوطه ورند و حالت بلور مایع دارند. در بخش دوم مجرا، پمپ‌های پروتون، فعالانه یون‌های H+ را به درون مجرا ترشح و آن جارا اسیدی می‌کنند در این محیط، از خاصیت آب دوستی بلور مایع کاسته می‌شود. در نتیجه، ملکول‌های آب از ابریشم تار جدا و به کمک پمپ Na+/K+ATPase از مجرا برداشته می‌شوند. مجرای تارریسی در انتهای خود باریک تر می‌شود. در نتیجهٔ نیرویی که از عقب و دیوارهٔ مجرا به بلور مایع وارد می‌شود، این بلور شکل رشته مانندی به خود می‌گیرد و با برداشت ملکول‌های آب حالت جامد تری پیدا می‌کنند. بخش بعدی مجرا نقش مرکز کنترل کیفیت را دارد و در صورتی که پیوستگی تار مشکل داشته باشد، آن را بر طرف می‌کند. بخش انتهایی مجرا، محل خروج تار ریسیده شده‌است. چون در این بخش، تار حالت جامد تری به خود می‌گیرد، غده‌های ویژه‌ای مواد لغزنده کننده‌ای را به سطح داخلی مجراترشح می‌کنند تا خروج تار تسهیل شود.

 

کاربردهای تار عنکبوت

تار عنکبوت مقاومت بالایی دارد و درعین حال بسیار سبک و انعطاف‌پذیر است از این رو برخی آن را فولاد زنده نامیده‌اند. این فولاد آن قدر محکم است که می‌توان از آن توری ساخت. و با آن یک بوئینگ ۷۴۷ را متوقف کرد و در عین حال، آن قدر سبک و انعطاف پذیر است که می‌توان از آن لباس تهیه کرد. بنابر این، کاربردهای آن در پزشکی و صنعت زیاد است.

کاربرد در پزشکی

به دلیل محکمی و در عین حال انعطاف پذیری، می‌توان از آن برای تهیهٔ نخ جراحی، زردپی و رباط مصنوعی و دستکش‌های جراحی بهره برد. تار عنکبوت نقش ضد عفونی کننده و پانسمانی نیز دارد. زیرا عنکبوت برای حفاظت تار پروتئینی خود در برابر باکتری و قارچ‌ها، تارش را به مواد ضد باکتری و ضد قارچ آغشته می‌کند. از این رو می‌توان از آن برای پانسمان زخم استفاده کرد.

کاربرد در صنعت

  • تولید طناب‌های بسیار محکم برای کوهنوردی، چتر نجات
  • تولید تورهای ماهیگیری محکم
  • تولید لباس غواصی مقاوم در برابر کوسه‌ها
  • تولید لباس ضد گلوله

خلق مواد برتر با تقلید از عنکبوت

پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس ( UCLA ) براین باورند که با مطالعه توانمندی عنکبوت‌ها در تنیدن تار می‌توان به راز تولید مواد قوی تر و بهتر پی برد . بنابراظهار نظر توماس هان، استاد دانشگاه مکانیک و هوا فضادانشگاه کالیفرنیا و فرانک کو استاد دانشگاه در کسل، مهندسان می‌توانند با تقلید از قدرت عنکبوت در تنیدن تار، فرایند طراحی مواد را بهبود بخشند . به این ترتیب آن‌ها می‌توانند کارآیی محصولات گوناگونی را از راکت تنیس گرفته تا بمب افکن استلیث بهبود بخشند . آزمایش‌های انجام شده توسط پروفسور کو نشان می‌دهند که تار عنکبوت در برابر تغییر خواص، فوق العاده مقاوم است و می‌توان آن را در هوا یا زیر آب تنید .

الیاف تار عنکبوت و ظرافت آن قطری در حدود ۰۲/۰ میکرون برتری‌های فراوانی دارند . ویژگی‌های ذاتی تارعنکبوت برای مهندسان که در حال طراحی مواد برای مشتریان و بازار صنعتی هستند، بسیار جذاب است . پروفسور هان می‌گوید : « به طور معمول می‌توان موادی فوق العاده قوی ساخت ولی با این کار چقرمگی کاهش می‌یابد . هم چنین می‌توان موادی با چقرمگی فوق العاده بالا ساخت ولی استحکام کاهش خواهد یافت . ترکیب این دو ویژگی همان گونه که در تار عنکبوت مشاهده می‌شود، هدف ماست . »

پروفسور کوکه سال هاست عمر خود را صرف مطالعه الیاف عنکبوت کرده‌است، در ژانویه ۲۰۰۲ به دوست و همکار قدیمی خود پروفسور هان در UCLA پیوست تا چند پروژه پژوهشی را رهبری کند . این پروژه‌ها تحت تأثیر ویژگی‌های چشمگیر تار عنکبوت تعریف شده‌اند .

به عنوان مثال پروفسور هان، یک پلیمر را که با ذرات نانو متری تهیه شده توسط پروفسور ریچارد کانر در دانشکده شیمی دانشگاه کالیفرنیا تقویت می‌کند تا بتواند یک نانو کامپوزیت قوی تر با کارآیی بهتر بسازد . پروفسور هان با یک پلیمر پایه ( شبیه به ماده بیولوژیکی است که عنکبوت برای تنیدن تارش استفاده می‌کند ) آغاز کرده و ذرات نانو متری با ویژگی‌های مشخص را به آن می‌افزاید تا کامپوزیت‌هایی با کارآیی‌های گوناگون بسازد . پروفسور کو می‌گوید : « یک عنکبوت قدرت فوق العاده‌ای در تغییر ویژگی‌های تارش برای کارهای گوناگون دارد . این همان چیزی است که ما به دنبال آن هستیم . »

پروفسور هان توانست با افزودن نانو صفحات گرافیتی، ماده‌ای با خواص الکترو مغناطیسی بهتر از جمله رسانایی بالا تهیه کند . این ویژگی در ساخت هواپیما بسیار مهم است . پروفسور هان می‌گوید : « دیگر نباید نگران امواج الکترو مغناطیس و بارهای الکترو استاتیک که با عملکرد اجزای الکترونیکی تداخل می‌کنند باشید . » او می‌افزاید : « اگر رعد و برق به بال هواپیما که با مواد ضعیف ساخته شده‌است برخورد کند یک سوراخ بزرگ در آن ایجاد می‌کند . » قابلیت افزایش کارآیی یک کامپوزیت صنایع گوناگون را بهره مند می‌سازد . پروفسور هان که مدت سی سال است با نیروی دریایی و نیروی هوایی آمریکا کار می‌کند، اشاره می‌کند که محرکی قوی برای به کارگیری مواد با کارآیی بالا در صنایع هوا فضا وجود دارد . کاربردهای فضایی، ماهواره‌ها و هواپیماهای استیلث همگی به دقت بالا، کنترل حرارت، کنترل سفتی، پایداری و جذب رادار نیاز دارند . »

اگرچه بکارگیری ذرات میکرونی در طراحی مواد مدت‌های زیادی است معمول است، پروفسور هان ذرات نانو متری را برای افزایش کارآیی مواد به کار گرفته‌است . او می‌گوید : « هنگام به کارگیری ذرات با اندازه میکرونی استحکام کاهش می‌یابد، در حالی که با استفاده از ذرات نانومتری، کارآیی‌هایی هم چون ویژگی‌های الکترو مغناطیسی ماده افزایش می‌یابند، بدون این که استحکام آن دچار کاستی شود . »

پروفسور کو می‌گوید : « فناوری نانو به ما اجازه می‌دهد به آن چیزی که تأثیر کوانتومی نامیده می‌شود، دست یابیم . » این تأثیر کوانتومی است که علت افزایش کارآیی به صورت فزاینده، سریع تر شدن واکنش‌های شیمیایی و حرکت الکترون‌ها و هدایت بهتر حرارت را توضیح می‌دهد . در مقیاس نانو، به علت ریز بودن مواد و چسبندگی اتم‌ها ماده قوی تر می‌شود .

در حالی که پروفسور هان آزمایش‌هایی برای افزایش کارآیی نانو کامپوزیت‌ها انجام می‌دهد، پروفسور کو روی الیاف و نانو کامپوزیت‌های به شکل الیاف کار می‌کند . پروفسور کو معتقد است یک وجه مهم تارعنکبوت، شکل رشته‌ای آن است . در حالی که یک عنکبوت قادر است دسته‌ای از تارهای خود را بدون هیچ کوشش قابل ملاحظه‌ای تولید کند، انسان باید فرایندهایی همانند ریسندگی الکترواستاتیک یا الکترو ریسندگی را برای تولید الیاف در مقیاس نانو به کار گیرد .

فرایند الکترو ریسندگی، قابلیت ساخت الیافی با قطر کمتر از ۱۰۰ نانو متر ، ۱۰۰۰ برابر نازک تر از موی انسان را داراست . برای ریسندگی یک پلیمر مایع با دستگاهی شبیه به سوزن روی یک صفحه متصل به زمین، از بار الکتریکی استفاده می‌شود . این الیاف فوق العاده ظریف دارای خلل و فرج بسیاری بوده و سطح ویژه بالایی دارند، از نظر تجاری و علمی نانو الیاف به شدت مورد توجه قرار گرفته‌اند .

به گفته پروفسور کو یکی از برتری‌های شکل رشته‌ای، قابلیت فرم دهی آن به شکل دلخواه است . یک ورق صلب را نمی‌توان به هر شکلی در آورد، در حالی که الیاف را می‌توان به شکل‌های هندسی گوناگون شکل دهی کرد .

به دلایل مشابه، پروفسور هان از ذرات نانو متری برای افزایش ویژگی‌های یک پلیمر استفاده می‌کند . پروفسور کو می‌گوید : « نانو الیاف به جهات مختلف از الیاف میکرونی بهترند . نانو الیاف سطح بیشتری برای کارکردن دارند . هنگامی که شما ماده‌ای با قطر بسیار کم در اختیار دارید، سطح زیادی برای واکنش شیمیایی در اختیار دارید . یعنی وقتی ضخامت بسیار کم باشد، با مقدار ماده مساوی، قابلیت واکنش ماده با دیگر مواد بهتر است . »

کاربردهای بالقوه مواد ساخته شده با نانو ذرات، طیف وسیع و شناخته شده‌ای دارند . این کاربردها عبارتند از کامپیوترهای همراه، مخازن ذخیره انرژی هیدروژنی و دارو رسانی . حوزه الکتریک نیز تحت تأثیر نانو ذرات قرار گرفته‌است . سیم‌ها و لوازم الکترونیک کوچک تر شده‌اند ولی به لحاظ قدرت و سرعت رشد یافته‌اند . سازندگان لوازم صنعتی نیز فناوری نانو را برای ساخت لوازم ورزشی از جمله راکت تنیس به کار می‌گیرند .

پروفسور کو می‌گوید : « ممکن است عنکبوت‌ها هنوز پاسخ‌های بیشتری برای مهندسان در زمینه ساخت مواد برتر و محصولات بهتر داشته باشند . » پروفسور کو، تار عنکبوت را یکی از جذاب ترین مواد موجود در طبیعت می‌داند . به گفته او می‌توان از عنکبوت‌ها نکات بیشتری را فرا گرفت و هنوز رازهایی برای حل باقی‌مانده‌است .

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت: 8:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد علل و عوامل پيدايش آسيب هاي اجتماعي و راه‌هاي پيشگيري از آن

بازديد: 237

 

 

 

 

 

 

موضوع:

 

 

علل و عوامل پيدايش آسيب هاي اجتماعي و راه‌هاي پيشگيري از آن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به طور مشخص مي توان عوامل عمده زير را به عنان بسترها و زمينه هاي پيدايش انحرافات اجتماعي و يا هر رفتار نابهنجار نام برد; عواملي كه نقش بسيار تعيين كننده اي در پيدايي هر رفتاري، اعم از بهنجار و يا نابهنجار، ايفا مي كنند. در عين حال، مهم ترين عامل يعني خود فرد نيز نقشي تعيين كننده اي در اين زمينه بازي مي كنند.

 

پيشگفتار

مطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي و بهاصطلاح، آسيب شناسي اجتماعي (Social Pathology) عبارت است از مطالعه و شناخت ريشهبي نظمي هاي اجتماعي. در واقع، آسيب شناسي اجتماعي مطالعه و ريشه يابي بي نظمي ها،ناهنجاري ها و آسيب هايي نظير بيكاري، اعتياد، فقر، خودكشي، طلاق و...، همراه باعلل و شيوه هاي پيش گيري و درمان آن ها و نيز مطالعه شرايط بيمارگونه و نابسامانياجتماعي است.1 به عبارت ديگر، مطالعه خاستگاه اختلال ها، بي نظمي ها و نابسامانيهاي اجتماعي، آسيب شناسي اجتماعي است; زيرا اگر در جامعه اي هنجارها مراعات نشود،كجروي پديد مي آيد و رفتارها آسيب مي بيند. يعني، آسيب زماني پديد مي آيد كه ازهنجارهاي مقبول اجتماعي تخلفي صورت پذيرد. عدم پاي بندي به هنجارهاي اجتماعي موجبپيدايش آسيب اجتماعي است.

از سوي ديگر، اگر رفتاري با انتظارات مشترك اعضايجامعه و يا يك گروه يا سازمان اجتماعي سازگار نباشد و بيشتر افراد آن را ناپسند ويا نادرست قلمداد كنند، كجروي اجتماعي تلقّي مي شود. سازمان يا هر جامعه اي ازاعضاي خود انتظار دارد كه از ارزش ها و هنجارهاي خود تبعيت كنند. اما طبيعي است كههمواره افرادي در جامعه يافت مي شوند كه از پاره اي از اين هنجارها و ارزش ها تبعيتنمي كنند. افرادي كه همساز و هماهنگ با ارزش ها و هنجارهاي جامعه و يا سازمانيباشند، «همنوا» و يا «سازگار» و اشخاصي كه برخلاف هنجارهاي اجتماعي رفتار كنند وبدان ها پاي بند نباشند، افرادي «ناهمنوا» و «ناسازگار» مي باشند. در واقع، كسانيكه رفتار انحرافي و نابهنجاري آنان دائمي باشد و زودگذر و گذرا نباشد، كجرو يامنحرف ناميده مي شوند. اين گونه رفتارها را انحراف اجتماعي يا (Social Devianced) ويا كجروي اجتماعي گويند.

حال سؤال اين است كه چگونه تشخيص دهيم رفتاري ازحالت عادي و ـ به اصطلاح ـ نرمال خارج شده و به حالتي غيرنرمال و نابهنجار تبديلشده است؟ ملاك ها و معيارهايي وجود دارد. با اين معيارها و ملاك ها مي توان تشخيصداد كه رفتاري در يك سازمان، نهاد و يا جامعه اي عادي و مقبول و نرمال است، يا غيرعادي، غيرنرمال و نابهنجار. عمدتاً چهار معيار براي اين امر وجود دارد:

1.  ملاك آماري: از جمله ملاك هاي تشخيص رفتار نابهنجار، روش توزيع فراواني خصوصياتمتوسط است كه انحراف از آن، غير عادي بودن را نشان مي دهد. كساني كه بيرون از حدوسط قرار دارند، افراد نابهنجار تلقّي مي شوند و رفتار آنان رفتاري غيرنرمال وانحرافي تلقي مي شود. براي مثال، از نظر آماري وقتي گفته مي شود كه لباسي مُد شده،يعني بيشتر افراد جامعه آن را مي پوشند. بنابراين، صفتي كه بيشتر افراد جامعهنپذيرند، خارج از هنجار تلقّي شده و غير طبيعي و نابهنجار تلقّي مي شود.

2.  ملاك اجتماعي: انسان موجودي اجتماعي است كه بايد در قالب الگوهاي فرهنگي و اجتماعيزندگي كند. اينكه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنّت ها و انتظارات جامعه و يانهاد و سازمان خاصي مغايرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت مي كند، معيار ديگريبراي تشخيص رفتار نابهنجار و بهنجار است. يعني رفتاري كه مورد قبول افراد نباشد ومثلا با پوشيدن لباس خاصي از سوي افراد جامعه با عكس العمل آنان مواجه شويم، اينگونه رفتارها نابهنجار تلقّي مي شود. البته، اين معيار هم در همه جوامع امري نسبياست.

3.  ملاك فردي: از جمله ملاك هاي تشخيص رفتار نابهنجار، ميزان و شدتناراحتي است كه فرد احساس مي كند. يعني اگر اين رفتار خاص، با ارزش ها و هنجارهاياجتماعي سازمان خاصي مثلا فرهنگيان و يا كل افراد جامعه ناسازگار باشد، يعني بهسازگاري فرد لطمه بزند و با عكس العمل افراد آن جامعه يا آن نهاد مواجه گردد، چنينرفتاري نابهنجار تلقّي مي شود.3

4.  ملاك ديني: علاوه بر اين، در يك جامعهديني و اسلامي، معيار و ملاك ديگري براي تشخيص رفتارهاي بهنجار از نابهنجار وجوددارد; چرا كه معيارهاي مزبور، معيارهايي است كه توسط افراد يك جامعه با قطع نظر ازنوع اعتقادات، مورد پذيرش واقع مي شود; يعني افراد جامعه در خصوص ارزش يا هنجاريبودن موضوع خاص توافق نموده، در عمل به آن پاي بندند و متخلفان را بسته به نوع واهميت هنجار، تنبيه مي كنند. امّا در يك جامعه ديني و اسلامي معيارهاي فوق برايارزش هاي اجتماعي است و در آنجا كارايي دارد. معيار تشخيص ارزش ها و هنجارهاي دينيبه وسيله آموزه هاي ديني تعيين مي شود. ممكن است رفتاري خاص در همان اجتماع هنجارتلقّي نشود و مرتكبان را كسي توبيخ و يا سرزنش نكند ولي در شرايطي خاص ارتكاب چنينعملي در يك جامعه ديني هنجارشكني تلقّي شود. براي مثال، خوردن و آشاميدن در روزهايعادي و حتي در يك جامعه ديني هنجار شكني تلقّي نمي شود. ولي اگر همين عمل در جامعهمذكور و در ماه مبارك رمضان و در ملأ عام صورت گيرد، تخطي از هنجارهاي ديني تلقّيشده، مجازات سختي هم از نظر ديني و شرعي و هم از نظر اجتماعي در انتظار مرتكب چنينعمل ناپسندي مي باشد.

بنابراين، معيار ديگر تشخيص رفتارهاي نابهنجار و بهنجاردر جامعه ديني، تطبيق و سازگاري و يا عدم تطبيق و ناسازگاري با آموزه ها و هنجارهايديني است. اگر عمل و رفتاري با هنجارها و آموزه هاي ديني سازگار باشد، عملي بهنجارو اگر ناسازگار باشد، عملي نابهنجار تلقّي مي شود.

حال سؤال اين است كه آسيب هاو انحرافات اجتماعي چگونه پديد مي آيند و عوامل پيدايش آسيب ها و انحرافات اجتماعيكدامند؟ بررسي و ريشه يابي انحرافات اجتماعي از اهميّت زيادي برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعي امنيت اجتماعي را سلب و مانعي براي رشد و توسعه جامعهمحسوب مي شود. به طور كلي، هر رفتاري كه از آدمي سر مي زند، متأثر از مجموعه اي ازعوامل است كه به طور معمول در طول زندگي سر راه وي قرار دارد و وي را به انجام عمليخاص وادار مي كند.

هر چند بررسي عميق انحرافات اجتماعي مجال ديگري مي طلبد، امابه اجمال، به چند عامل مهم پيدايش انحرافات اجتماعي اشاره مي گردد.

عوامل بهوجودآورنده انحراف و كجروي در جوامع مختلف يكسان نيست و مناطق از نظر نوع جرم، شدتو ضعف، تعداد، و نيز از نظر عوامل متفاوتند. اين تفاوت ها را مي توان در شهرها،روستاها و حتي در مناطق مختلف و محله هاي يك شهر مشاهده كرد. در هر جامعه و محيطيسلسله عواملي همچون شرايط جغرافيايي، اقليمي، وضعيت اجتماعي، اقتصادي، موقعيتخانوادگي، تربيتي، شغلي و طرز فكر و نگرش خاصي حاكم است كه هر يك از اين ها در حسنرفتار و يا بدرفتاري افراد مؤثر است.

شهرنشيني لجام گسيخته، گسترش حاشيه نشينيو فقر، اتلاف منابع و انرژي را به دنبال دارد. حاشيه نشيني در شهرها، با جرم رابطهمستقيم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعي ساكن شهرهاي بزرگ، تورّم وگراني هزينه هاي زندگي، موجب مي شود تا افراد غير كارآمد كه درآمدشان زندگي ايشانرا كفاف نمي دهد، براي تأمين نيازهاي خود، دست به هر كاري هر چند غير قانوني بزنند. از ديگر عوامل محيطي جرم، مي توان فقر، بيكاري، تورّم و شرايط بد اقتصادي نام بردكه بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه ها و نهادها تأثير گذاشته و آنان را تحت تأثيرقرار مي دهد.

در پيدايش انحرافات اجتماعي و رفتارهاي نابهنجار و آسيب زا عواملمتعددي به عنوان عوامل پيدايش و زمينه ساز مي تواند مؤثر باشد:

عوامل فردي: جنس، سن، وضعيت ظاهري و قيافه، ضعف و قدرت، بيماري، عامل ژنتيك و....

عواملرواني: حساسيت، نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، كم هوشي، خيال پردازي، قدرت طلبي، كمرويي، پرخاشگري، حسادت، بيماري هاي رواني و...

عوامل محيطي: اوضاع و شرايطاقليمي، شهر و روستا، كوچه و خيابان، گرما و سرما و....

عوامل اجتماعي: خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بي كاري، شغل، رسانه ها، مهاجرت، جمعيت و... .

از آنجا كه ممكن است در پيدايش هر رفتاري، عوامل فوق و يا حتي عوامل ديگري نيزمؤثر باشد، از اين رو، نمي توان به يك باره فرد بزهكار را به عنوان علت العلل درجامعه مقصر شناخت و ساير عوامل را ناديده گرفت.
اگر فرد، هر چند براي سرگرمي وتنوع و تفرّج دست به بزهكاري بزند، اين كار وي كم كم زمينه اي خواهد بود تا به سمتو سوي بزهكاري سوق يابد. دليل عمده اين كار، چگونگي شروع به انجام عمل بزهكارانه وكشيده شدن فرد به اين راه است. افراد بزهكار افرادي هستند كه همه زمينه ها و شرايطلازم براي انحراف در آنان وجود دارد. مهم ترين عامل در انحراف افراد و ارتكاب عملنابهنجار، فردي است كه موجب سوق يافتن وي به سمت بزهكاري مي شود; چرا كه فردي كه ميخواهد اولين بار دست به بزهكاري بزند، نيازمند فردي است كه او را راهنمايي كرده وبه اين سمت هدايت نمايد.

دومين عامل، امكانات و شرايطي است كه فرد در اختياردارد و زمينه ارتكاب وي را براي اعمال خلاف اجتماع فراهم مي آورد.

فقر درخانواده، عدم تأمين نيازهاي اساسي خانواده، دوستان ناباب، محيط آلوده و...نيز ازعوامل روي آوري فرد به بزهكاري است.

در عين حال، به طور مشخص مي توان عواملعمده زير را به عنوان بسترها و زمينه هاي پيدايش انحرافات اجتماعي و يا هر رفتارنابهنجار نام برد; عواملي كه نقش بسيار تعيين كننده اي در پيدايي هر رفتاري، اعم ازبهنجار و يا نابهنجار، ايفا مي كنند. در عين حال، مهم ترين عامل يعني خود فرد نيزنقشي تعيين كننده اي در اين زمينه بازي مي كنند.

اجمالا، علل و عوامل پيدايشآسيب هاي اجتماعي، به ويژه در ميان نوجوانان و جوانان را مي توان به سه دسته عمدهتقسيم نمود: 1. عوامل معطوف به شخصيت; 2. عوامل فردي; 3. عوامل اجتماعي.

الف. عوامل شخصيتي

اين دسته از عوامل معطوف به عدم تعادلرواني، شخصيتي و اختلال در سلوك و رفتار است كه به برخي از آن ها اشاره مي شود:

ويژگي هاي شخصيتي افراد بزهكار و كجرو

معمولا ويژگي هاي شخصيتيافراد بزهكار، بي قاعدگي رابطه و ارتباط ميان فرد و جامعه و ارتكاب رفتارهاينابهنجار و خلاف مقررات اجتماعي است، ولي معمولا از نظر مرتكب و عامل آن در اصل ويا در مواقعي خاص، اين گونه رفتارها ناپسند شمرده نمي شود. افراد روان رنجور و روانپريش نسبت به ارزش ها، هنجارها و مقررات اجتماعي بي تفاوت بوده و كمتر آن ها رارعايت مي كنند. اعمال و شيوه هاي رفتاري اين گونه افراد نظام اجتماعي را متزلزل وگاهي نيز مختل مي كند و موجب مي شود كه رعايت ارزش هاي اخلاقي و هنجارها در جامعه ونزد ساير افراد زيرسؤال رفته و آن را به پايين ترين سطح عمل تنزل دهد.

برخياز مشخصه هاي بارز و برجسته شخصيتي اين گونه افراد، خودمحوري، پرخاشگري، هنجارشكني،فريبندگي ظاهري و عدم احساس مسئوليت مي باشد. اين گونه افراد به پيامد عمل خود نميانديشند، در كارهاي خود بي پروا و بي ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربيات،بسيار ضعيف بوده و در قضاوت هاي خود يك سويه مي باشند. اين نوع شخصيت ها عمدتاً ازمحيط اجتماع، خانه و مدرسه فرار كرده، پاي بند قواعد، مقررات و هنجارهاي اجتماعينيستند و به دنبال هر چيزي مي روند كه جلب توجه كند. حتي در پوشش و سبك و شكل ظاهريخويش، به ويژه در شيوه لباس پوشيدن، آرايش مو و صورت به گونه اي كه خلاف قاعده وخلاف سبك مرسوم ساير افراد اجتماع باشد، عمل مي كنند تا جلب توجه نمايند.

گروهياز افراد بزهكار و كجرو نيز ويژگي هاي شخصيتي ديگري دارند; خودمحور و پيوسته بهتمجيد و توجه ديگران نيازمندند و در روابط خود با مردم به نيازها و احساسات آنانتوجه نمي كنند. اين افراد اغلب با رؤياهايي در مورد موفقيت نامحدود و درخشان، قدرت،زيبايي و روابط عاشقانه آرماني سرگرم اند. اغلب اين افراد والديني داشته اند كه ازنظر عاطفي نسبت به آنان بي توجه اند يا سرد و طردكننده بوده و يا بيش از حدّ بهآنان محبت كرده و ارج مي نهند.

آنان به علت سركوب خواسته ها و فقدان ارضايتمايلات دروني، از كانون خانواده بيزار شده و به رفتارهاي نابهنجار نظير فرار ازخانه، ترك تحصيل، سرقت و اعتياد گرايش پيدا مي كنند.

گروهي نيز افرادي برون گراو به دنبال لذت جويي آني هستند، دَم را غنيمت مي شمارند، دوست دارد در انواعميهماني ها و جشن ها شركت كنند، تشنه هيجان و ماجراجويي اند، به همين دليل براي لذتجويي دست به اعمال خلاف و بزهكارانه مي زنند.

سرانجام گروهي از افراد بزهكارنيز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشي و بيان اغراق آميز، هيجاني، روابط طوفاني بينفردي، نگرش خودمدارانه و تأثيرپذيري از ديگران است. اين گونه شخصيت ها براي آنكه «خود»ي نشان دهند، هر تجربه اي را حتي اگر براي آنان گران تمام شود، انجام مي دهند. هيجان طلبي، ماجراجويي، تنوع طلبي، كنجكاوي، استقلال طلبي افراطي، خودباختگي احساسيو غلبه كنش هاي احساسي بر كنش هاي عقلاني از جمله مشكلات رفتاري است كه فرد را بهسوي موقعيت هاي خطرزا و ارتكاب اعمال بزهكارانه رهنمون مي كند.

از ديگر مشكلاتروحي ـ رواني كه منجر به رفتارهاي ضداجتماعي مي شود، مي توان به ضعف عزّت نفس،احساس كهتري، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابيت، افسردگي شديد، شيدايي واختلال خلقي اشاره نمود. چنين افرادي معمولا مستعد انجام رفتارهاي نسنجيده وانحرافي هستند.

 ب. عوامل فردي

در حوزه عوامل فردي، مي توان بهموارد ذيل اشاره نمود:

1.      آرزوهاي بلند;

2.      خوش گذراني و لذت طلبي;

3.      قدرت، استقلال و عافيت طلبي;

4.      زياده خواهي;

5.      بي بندوباري ولاابالي گري;

6.      بي هويتي و بي هدفي در زندگي.

افراد گاهي اوقات برايرسيدن به آمال و آرزوهاي بلند و دست نيافتني و مدينه فاضله اي كه رسانه هاي ملي ويا ماهواره ها تبليغ مي كنند، مرتكب جرايم مي شوند. گاهي اوقات هم ارتكاب جرايم رافقط يك كار تفنّني و به عنوان گذران اوقات فراغت مي دانند با اينكه ممكن است درخانه و محيط اطراف خود مشكل حادي هم نداشته باشند كه آنان را مجبور به ارتكاب رفتارنابهنجار نمايد، ولي فقط به خاطر اينكه در چند روز زندگي خوش باشند، دست به ارتكاباعمال خلاف عرف و اجتماع مي زنند.

گاهي نيز افراد از نعمت خانواده و والدينعاطفي برخوردارند، اما به خاطر شكست در تحصيلات و ناتواني در ادامه تحصيل، تحقيرمعلمان و فشارهاي بي مورد والدين مجبور مي شوند خود را به گونه اي ديگر نشان دهند وـ به اصطلاح ـ «خودي» نشان دهند. و اين حكايت از ميل به استقلال طلبي، قدرت طلبي ويا عافيت طلبي در نوجوانان و جوانان دارد كه به دليل عدم ارضاي صحيح آن دست بهارتكاب اعمال ناشايست مي زنند.5

عده اي از نوجوانان نيز به دليل روحيه تنوعطلبي و زياده خواهي و عدم تربيت صحيح و عدم هدايت درست اين غريزه طبيعي، دست بهاعمال خلاف مي زنند.

گاهي هم عده اي ممكن است داراي زندگي مرفهي باشند و هيچگونه كمبود مالي و عاطفي نداشته باشند، ولي به دليل اين كه روحيه فاسدي دارند و ـبه اصطلاح ـ بي بند و بار و بي هويت اند و يا هدفي در زندگي ندارند، ميل به بزهكاريپيدا مي كنند.

 ج. عوامل اجتماعي

در بررسي آسيب ها و انحرافاتاجتماعي، به عنوان يك پديده اجتماعي، به علل اجتماعي انحرافات مي پردازيم. به هرحال، عوامل متعددي در اين زمينه نقش دارند كه در اينجا به برخي از آن ها اشاره ميگردد:

1.    عدم پاي بندي خانواده ها به آموزه هاي ديني

مطالعات وتحقيقات نشان مي دهد تا زماني كه اعضاي جامعه پاي بند به اعتقادات مذهبي خود باشند،خود و فرزندانشان به فساد و بزهكاري روي نمي آورند. در پژوهشي كه توسط مركز مليتحقيقات اجتماعي كشور مصر در سال 1959 صورت گرفته است، 72 درصد نوجوانان بزهكار، كهبه دليل سرقت و دزدي توقيف و يا زنداني شده بودند، نماز نمي گزاردند و 53 درصد آناندر ماه رمضان روزه نمي گرفتند.6 به هر حال، اين انديشه كه كاهش ايمان مذهبي يكي ازعلل عمده افزايش نرخ جرم در جوامع پيشرفته و غربي است، نظري عمومي است. تحقيقاتصورت گرفته در كشور نيز مؤيد همين نظريه است.

بنابراين، افزايش انحرافاتاجتماعي مي تواند ناشي از عدم پاي بندي خانواده ها به آموزه هاي ديني باشد.

 2. آشفتگي كانون خانواده

از ديگر مؤلفه هاي مهم در سوق يافتننوجوانان و جوانان به سمت و سوي بزهكاري و انحرافات اجتماعي، گسسته شدن پيوندهايعاطفي و روحي ميان اعضاي خانواده است. هر چند در بسياري از خانواده ها، پدر و مادرداراي حضور فيزيكي هستند، اما متأسفانه حضور وجودي و معنوي آنان براي فرزندان محسوسنيست. در چنين وضعيتي، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلفبدون هيچ نظارت، ضابطه و قانون خاصي در خانوده صورت مي گيرد. روشن است كه چنينوضعيتي زمينه را براي خلأ عاطفي فرزندان فراهم مي كند.

در برخي از خانواده هاپدر، مادر و يا هر دو، بنا به دلايلي همچون طلاق و جدايي، مرگ والدين و... نه حضورفيزيكي دارند و نه حضور معنوي. در اين گونه خانواده ها كه با معضل طلاق و جداييمواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلي خود را از دست داده، هيچ هدايت كننده اي درجريان زندگي نداشته، در پاره اي از موارد به دليل نيافتن پناهگاه جديد، در دريايموّاج اجتماع، گرفتار ناملايمات مي شوند.

علاوه بر طلاق، مرگ پدر و يا مادرنيز بسان آواري سهمگين بر كانون و پيكره خانواده سايه افكنده، و در برخي موارد بهدليل بي توجهي يا كم توجهي به فرزندان و جايگزين شدن عنصر نامناسب به جاي فرد ازدست رفته، ضعيف شدن فرايند نظارتي خانواده، افزايش بيمارگونه بحران هاي روحي ورواني فرزندان و... موجب روي آوري فرد به ناهنجاري ها و انحرافات اجتماعي مي شود.

بر اساس نتايج يك پژوهش، 47 نفر از جامعه آماري به نحوي از انحا از جمله عواملكليدي و مهم بزهكاري خويش را والدين، خانواده، بي توجهي، بي موالاتي و عدم نظارتآنان دانسته اند; به عبارت ديگر، از نظر آنان والدين ايشان در بزهكاري شان نقشداشته اند.

بر اساس نظريه «كنترل» دوركيم كه معتقد است ناهمنوايي و هنجارشكنيو كجروي افراد ريشه در عدم كنترل صحيح و كاراي آنان دارد، به طوري كه هرچه ميزانكنترل اجتماعي بيشتر باشد و نظارت هاي گوناگون از راه هاي رسمي و غيررسمي، بيروني ودروني، مستقيم و غيرمستقيم توسط والدين و جامعه وجود داشته باشند و حساسيت مردم ومسئولان افزايش يابد، ميزان همنوايي مردم بيشتر خواهد بود، نيز بيانگر همين مسئلهاست كه آشفتگي كانون خانواده يكي از عوامل مهم سوق يافتن فرزندان به سوي انحرافاتاجتماعي است.

همچنين با توجه به پژوهش هاي صورت گرفته در اين زمينه، سارقانعمده عوامل سارق شدن خويش را «بد رفتاري، بداخلاقي، بي تفاوتي، بدزباني و عدمبرآورده شدن انتظارات از سوي همسر، خانواده و والدين» دانسته اند.

در يكپژوهش، حدود 68 درصد سارقان معتقدند كه والدينشان در گرايش آنان به سرقت نقش داشتهاند.
با توجه به همين پژوهش، عدم رضايت از رفتار والدين، تربيت ناصحيح، عدمكنترل و نظارت بر فرزندان، مشكلات عاطفي ناشي از فوت يكي از والدين، بي تفاوتيوالدين، بي سوادي آنان و... جملگي حكايت از عدم امكان و يا عدم كنترل و نظارتفرزندان توسط والدين داشته و از آن رو كه ارتباط صميمانه والدين با فرزندان در اينپژوهش به ميزان قابل توجهي كم بوده و والدين نسبت به فرزندان خويش بي توجه بودهاند، اين گونه رفتارها موجب سرخوردگي فرزندان شده، زمينه ساز بروز مشكلات رفتاريبراي آنان شده است.

روي آوري به سرقت يكي از راه هاي برون رفت از نظرجوانان در اين پژوهش تلقّي شده است.

 3. طرد اجتماعي

چگونگيبرخورد دوستان، افراد فاميل و همسايگان با فرد بزهكار، در نوع نگاه متقابل وي باديگران تأثير بسزايي دارد. در مجموع، اگر اين برخوردها قهرآميز و به صورت طرد فرداز محيط اجتماعي باشد، جدايي وي از جامعه سرعت بيشتري مي يابد. اين نوع برخورد،همواره به عنوان هزينه ارتكاب هر جرمي مدّنظر است. علاوه بر اين، افرادي كه دارايمنزلت و پايگاه اجتماعي پاييني هستند و يا از نقص عضو، بيماري جسمي، روحي، و مشاغلپايين خود يا والدين شان رنج مي برند، نيز از سوي افراد جامعه مورد بي مهري قرارگرفته و ناخواسته طرد مي شوند. اين گونه افراد براي جبران اين نوع كمبودها، و شايدهم براي رهايي از اين گونه بي مهري ها و معضلات، دست به ارتكاب جرايم و انواعانحرافات اجتماعي مي زنند.

 4.    نوع شغل

از ديگر متغيرهايي كه درمطالعات و تحقيقات صورت گرفته در زمينه ارتكاب بزهكاري و انحرافات اجتماعي نقشبسزايي دارد، و مورد تأكيد قرار گرفته است، ارتباط نوع شغل افراد با انحراف وبزهكاري است. همواره رابطه اي بين وضع فعاليت و شغل فرد با نوع رفتارهاي وي وجوددارد. گرچه بين بي كاري و سابقه جرم و زنداني و دفعات ارتكاب جرم، رابطه معناداريمشاهده مي شود، ولي اين امر بدين معنا نيست كه لزوماً بيكاري علت تكرار جرم باشد; زيرا ممكن است اين رابطه به صورت معكوس باشد; يعني كساني كه بيشتر مرتكب جرم ميشوند، بيشتر شغل خود را از دست داده و بيكار مي شوند. در يك مطالعه، 79 نفر، كه براثر زندان شغل خود را از دست داده بودند، داراي دلايل متفاوتي بودند. از جمله، بياعتماد شدن مديريت، (38 نفر)، مقررات مربوط به كاركنان دولت (19 نفر)، غيبت طولانياز محيط كار (12 نفر) و از دست دادن سرمايه (10 نفر).

از جمله نكات مهم درنوع شغل، حساس بودن و اهميت شغل است. هر چه شغل فرد مهم تر و از حساسيت بيشتريبرخوردار باشد، هزينه ارتكاب جرم نيز افزايش مي يابد. اين مهم در خصوص مشاغل دولتيحايز اهميت است. در حالي كه، بيشتر مشاغل مستقل چنين حساسيتي ندارند و مجازات زندانموجب از دست دادن شغل مذكور نمي شود. بر اساس نتايج يك تحقيق، با افزايش مدت زندانو حبس، دفعات از دست دادن شغل افراد نيز افزايش مي يابد.

علاوه بر اين، مشاغلداراي اعتبار و منزلت اجتماعي پايين و كم درآمد نيز موجب مي شود كه فرد صاحب چنينشغلي براي جبران هزينه هاي زندگي و افزايش اعتبار و يا منزلت خويش به شغل هاي دوم وسوم روي آورده، و ناخواسته از خانه، كاشانه، زن و فرزندان و تربيت آنان غافل شده،موجبات گسست، تلاشي خانواده و انحرافات آنان را فراهم آورد. در يك پژوهش از ميانسارقان، بالاترين تراكم مشاغل افراد سارق، مربوط به مشاغل كارگري، رانندگي ودامداري بوده است. عموماً مشاغل افراد سارق، از نوع مشاغل سطح متوسط به پايين جامعهاست. اين نوع مشاغل عموماً پرزحمت و كم درآمد مي باشد.

 5.    بي كاري و عدماشتغال

از ديدگاه جامعه شناسان و روان شناسان بي كاري يكي از ريشه هاي مهمبزهكاري و كجروي افراد يك جامعه است. بي كاري موجب مي شود كه افراد بيكار جذب قهوهخانه ها و مراكز تجمع افراد بزهكار شده، به تدريج، به دامان انواع كجروي هاياجتماعي كشيده شوند.

علاوه براين، چون بي كاري زمينه ساز بسياري از انحرافاتاجتماعي است، افراد با زمينه قبلي و براي كسب درآمد بيشتر دست به سرقت مي زنند; چراكه فرد به دليل نداشتن شغل و درآمد ثابت براي تأمين مخارج زندگي مجبور است به هرطريق ممكن زندگي خود را تأمين نمايد. از نظر چنين فردي، بزهكاري به ظاهر معقول ترينو بهترين اين راه هاست. حاصل تحقيقات صورت گرفته نيز حكايت از تأثير قاطع بي كاري وفقر بر افزايش بزهكاري دارد.

 6.    فقر و مشكلات معيشتي

در ميان عللو عوامل پيدايش بزهكاري و ارتكاب انحرافات اجتماعي، عامل فقر و مشكلات معيشتي واقتصادي از جايگاه ويژه اي برخوردار است. عدم بضاعت مالي مكفي خانواده ها و ناتوانيدر پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و ضروري مانند فراهم ساختن امكان ادامه تحصيل حتي درمقطع متوسطه، تأمين پوشاك مناسب، متنوع و متناسب با سليقه و روحيه آنان و... زمينهساز بروز دل زدگي، سرخوردگي، ناراحتي هاي روحي، دل مشغولي، افسردگي و انزواطلبي رادر فرزندان فراهم مي سازد.

اين امر موجب مي شود تا اين افراد براي التيامناراحتي هاي ناشي از مشكلات خود از طريق مستقيم و يا غيرمستقيم، به اقداماتي دستبزنند و خود درصدد حل مشكل خويش برآيند. در نتيجه، بسياري از اين افراد براي رهايياز بند گرفتاري ها، دست به ارتكاب اعمال ناشايست مي زنند.

از سوي ديگر، امروزهفشارها و مشكلات اقتصادي، احتمال دو شغله بودن يا اشتغال نان آوران خانواده درمشاغل كاذب يا غير مجاز را افزايش داده است. همين مسئله منجر به كم توجهي آنان نسبتبه نيازهاي جوانان، رفع مشكلات روحي و رواني و تربيت صحيح و شايسته آن ها گرديدهاست. در اين زمينه، انعكاس شرايط افسانه اي برخي زندگي ها و نمايش فاصله هاي طبقاتيتوسط رسانه ها نقش مؤثري در ازدياد اين مشكل دارند.

در يك پژوهش صورت گرفتهدر استان قم در ارتباط با علل و عوامل سرقت در ميان جوانان قمي، سارقان مورد مطالعهچنين پاسخ داده اند:

«اگر شغل مناسبي داشتم»; «اگر از نظر مالي بي نياز بودم»و «اگر مسكن مناسبي داشتم» دست به سرقت نمي زدم.

از سوي ديگر، بر اساس يافتههاي همين پژوهش، حدود 47 درصد افراد يا بي كارند و يا فاقد درآمد و حدود 69 درصدافراد سارق و خانواده هاي ايشان در اين پژوهش، زير خط فقر قرار دارند! در حالي كه،به گزارش بانك جهاني ميانگين شهروندان ايراني كه زير خط فقر زندگي مي كنند از 47درصد در سال 1357 (1978) به 16 درصد در سال 1378 (1999) كاهش يافته است.

علاوه بر اين، پژوهش هاي نظري نيز مؤيد اين ديدگاه است كه فقر زمينه ساز بسيارياز معضلات اجتماعي است. براي نمونه، از نظر مرتون هنگامي كه افراد نتوانند وسايللازم را براي رسيدن به هدف هاي موردنظر در اختيار داشته باشند (و يا جامعه دراختيار ايشان قرار ندهد)، و هدف اصلي فراموش شود، افراد اهداف و آرمان هاي موردنظرجامعه را نمي توانند با پيروي از راه هاي مجاز و نهادي شده تعقيب كنند، از اين رو،دزدي، فريب كاري، فساد، رشوه، و ارتكاب انواع جرايم در جامعه افزايش مي يابد.

 7.    دوستان ناباب

گروه همسالان و دوستان الگوهاي مورد قبول يك فرددر شيوه گفتار، كردار، رفتار و مَنِش هستند. فرد براي اينكه مقبول جمع دوستان وهمسالان افتد و با آنان ارتباط و معاشرت داشته باشد، ناگزير از پذيرش هنجارها وارزش هاي آنان است. در غير اين صورت، از آن جمع طرد مي شود. از اين رو، به شدتمتأثر از آن گروه مي گردد، تا حدّي كه اگر بنا باشد در رفتار فرد تغييري ايجاد شوديا بايد هنجارها و ارزش هاي آن جمع را تغيير داد يا ارتباط فرد را با آن گروه قطعكرد. تأثير گروه همسالان، همفكران، همكاران و دوستان در رشد شخصيت افراد كمتر ازتأثير خانواده نيست; چرا كه فرد پس از خانواده، منحصراً زير نفوذ گروه قرار ميگيرد. بدين روي، اگر فردي با گروهي از معتادان رابطه برقرار كند و با آنان دوستشود، به تدريج تحت تأثير رفتار آنان قرار مي گيرد و معتاد مي شود; چون از سويي،ملاك پذيرش و قبول فرد توسط يك گروه و جمع، پذيرفتن فرهنگ آن هاست و از سوي ديگر،معتادان هم علاقه مندند كه مواد مخدّر را به طور دسته جمعي استعمال كنند كه هم درموقع استعمال مصاحبي داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بكاهند. ازاين رو، معتادان علاقه مندند كه دوستان و همسالان خود را به جرگه اعتيادشانبكشانند. در اين صورت، اگر نوجواني از تعليم و تربيت مقدّماتي و صحيح خانوادگيمحروم باشد و خانواده اش او را از مضرّاتاعتياد مطلع نكرده باشند و در محيط اعتيادزندگي كند و با دوستان معتاد نيز سر و كار داشته باشد، احتمال اينكه معتاد شود زياداست.20 همين فرايندِ تأثير گروه بر فرد در ساير انواع بزهكاري به غير از اعتياد نيزصادق است.

ساترلند در نظريه «انتقال فرهنگي كجروي» خود بر اين نكته مهم تأكيدمي كند كه رفتار انحرافي همانند ساير رفتارهاي اجتماعي، از طريق معاشرت با ديگران ـيعني منحرفان و دوستان ناباب ـ آموخته مي شود و همان گونه كه همنوايان از طريق همينارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش هاي فرهنگي آن گروه و جامعه را پذيرفته،خود را با آن انطباق مي دهند، افراد در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشكن، به سمتو سوي ناهمنوايي سوق داده مي شوند.

اين نظريه تأكيد مي كند كه فرد منحرفتنها با هنجارشكنان، و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلكه هرانساني با هر دو دسته اين افراد سر و كار دارد. اما اينكه كدام يك از آن دو گروه،فرهنگ خود را منتقل مي كنند و تأثير مي گذارند، معتقد است كه به عوامل ديگري نيزبستگي دارد كه اين عوامل عبارتند از:

1. شدت تماس با ديگران: احتمال انحراف فرددر اثر تماس با دوستان يا اعضاي خانواده منحرف خود، به مراتب بيشتر است تا در اثرتماس با آشنايان يا همكاران منحرف خود;

2. سن زمان تماس: تأثيرپذيري فرد ازديگران در سنين كودكي و جواني بيش از زمان هاي ديگر و ساير مقاطع سني است;

3. ميزان تماس با منحرفان در مقايسه با تماس با همنوايان: هرچه ارتباط و معاشرت با كجرفتاران نسبت به همنوايان بيشتر باشد، به همان ميزان احتمال انحراف فرد بيشتر خواهدبود.

علاوه بر اين، پژوهش هاي ميداني نيز مؤيد همين سخن است. در يك پژوهش، 50درصد بزهكاران و سارقان اظهار كرده اند كه دوستان ايشان توسط پليس دستگير شده اند ونيز حدود 47 درصد از آنان، تيپ دوستانشان نوعاً افراد خلافكار بوده اند! 5/87 درصداز آنان نيز اظهار كرده اند كه دوستان ناباب نقش زيادي در سارق شدن افراد دارند. و 53 درصد از همين افراد اظهار كرده اند كه به خاطر جلب توجه دوستانشان دست به سرقتزده اند.

در اين خصوص سخنان رهبران ديني نيز شنيدني است. در سخنانپيامبرگرامي(صلي الله عليه وآله) آمده است: «المرءُ علي دين اخيه»;24 هر انساني برشيوه و طريقه دوست و رفيق خود زندگي مي كند.

از اين رو، رهبران ديني ما را ازارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهكار و دوستان ناباب باز مي دارند. حضرتعلي(عليه السلام) در نهج البلاغه مي فرمايند: «مُجالسةُ اهل الهوي منساةُ للايمان ومحضرة للشيطان.»;25 همنشيني با هواپرستان ايمان را به دست فراموشي مي سپارد و شيطانرا حاضر مي كند.

همچنين امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: «لاتصحبوا اهلالبدع و لاتجالسوهم فتصيروا عند النّاس كواحد منهم»;26 با افراد منحرف همنشيني ومعاشرت نداشته باشيد; زيرا همنشيني با آنان موجب مي شود كه مردم شما را يكي از آنانبه شمار آورند.

 8.    محيط

محيط نيز از جمله عوامل تأثيرگذار درپيدايش رفتارهاي شايسته و يا ناشايست است. اگر در منزل و خانه، كوچه، خيابان ومدرسه، و محيط پيرامون زمينه و شرايط مساعدي براي بزهكاري وجود داشته باشد، فردي راكه آمادگي انحراف در او وجود دارد، به سوي جرم و ارتكاب رفتار بزهكارانه سوق ميدهد.

در پيدايش هر جرمي، با تحليل دقيق، به اين نتيجه مي رسيم كه محيط اجتماعيبستر كاملا مناسبي براي فرد بزهكار فراهم آورده و عامل مهمي براي پيدايش رفتارمجرمانه توسط وي بوده است. اگر فساد و تباهي و بي بند و باري بر جامعه حاكم باشد،افراد مستعد در گرداب تباهي هاي آن اسير مي شوند و اگر نظام اجتماعي بر معيارها والگوهاي ارزشي استوار باشد و برنامه هاي هدف دار و مشخصي طرح ريزي گردد، امكانانحراف اجتماعي در جامعه و در ميان افراد بسيار ضعيف خواهد بود. به گفته يكي ازمحققان، محيط در شكل گيري شخصيت و منش انسان نقش بسيار تعيين كننده و مؤثري ايفا ميكند و رفتار انسان كه نشانه اي از شخصيت و منش اوست، تا حد زيادي، ناشي از تربيتاكتسابي از محيط است.27بنابراين، محيط آلوده، افراد را آلوده و محيط سالم و بانشاط، زمينه ساز رشد و شكوفايي و شادابي و نشاط افراد است.

 9.    فقر فرهنگي وتربيت نادرست

از ديگر عواملي كه موجب سوق يافتن جوانان به سوي انحرافاتاجتماعي است، فقر فرهنگي و محدوديت ها و تبعيض هاي ناشي از فقر فرهنگي مي باشد. ازعوامل مهم پيدايش بزهكاري، سطح و طبقه اجتماعي و فرهنگي خانواده هاست. چنان كه سطحتحصيلات (بي سوادي و يا كم سوادي اعضاي خانواده)، سطح پايين و نازل منزلت اجتماعيخانواده، ناآگاهي اعضاي خانواده به ويژه والدين از مسائل تربيتي، اخلاقي و آموزههاي مذهبي، عدم همنوايي خانواده با هنجارهاي رسمي و حتي غيررسمي جامعه، هنجارشكنياعضاي خانواده و اشتهار به اين مسئله و مسائل ديگري از اين دست مؤلفه هايي هستند كهدر قالب فقر فرهنگي خانواده در ايجاد شوك هاي رواني و روحي بر فرزندان نوجوان وجوان مؤثر است و انگيزه ارتكاب انواع جرايم آنان را دوچندان مي كند.

تبعيضجنسيتي و يا تبعيض بين فرزندان نيز از جمله عوامل مهم فقر خانوادگي است. بسياري ازوالدين آگاهانه يا ناآگاهانه با تبعيض بين فرزندان، موجب اختلاف بين آنان و دلسرديآنان از زندگي مي شوند. تبعيض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر وعدم اتخاذ رويه منطقي براي برخورد با خطاهاي فرزندان و تنبيه تبعيض آميز بر اساسبرتري پسر بر دختر يا به عكس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبيني فرزندان نسبت بهوالدين مي شود.

تبعيض در خانه با روحيه حساس و عزّت نفس فرزندان منافات دارد وخسارات جبران ناپذيري را بر روح و روان آنان وارد مي كند و با ايجاد بحران هاي روحيو سرخوردگي، آنان را به سوي عكس العمل هاي منفي نظير سرقت، اعتياد و فرار از خانهسوق مي دهد.

همان گونه كه عدم توجه به نيازهاي عاطفي فرزندان مي تواند عاملبروز ناهنجاري هاي رفتاري در فرزندان شود، توجه بيش از حدّ متعارف و در اختيار قراردادن امكانات رفاهي زياد هم مي تواند زمينه بروز ناهنجاري هاي رفتاري در آنان شود.

در شيوه فرزندسالاري، اغلب تمايالات و خواسته هاي فرزندان محقق مي شود، از اينرو، به محض ايجاد مشكلات و بحران ها و فشارهاي زندگي، كه در آن امكان تحقق برخي ازنيازها سلب مي شود و يا در شرايطي كه خواسته هاي فرزند به افراط مي گرايد و والدينبا آن مخالفت مي نمايند، فرزند به دليل تربيت شديد عاطفي، روحيه عدم درك منطقيشرايط، نازپروري و بي تحملي در برابر مخالفت والدين، عصيان و طغيان نموده و همينامر موجب دوري او از والدين و اعضاي خانواده مي گردد و سرانجام مي تواند زمينهارتكاب انواع جرايم را فراهم سازد.

 10.             رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي

رسانه هاي ديداري، شنيداري و مكتوب مي توانند از جمله مؤلفه هاي در خورتوجه در ايجاد انگيزه روي آوري جوانان به سمت و سوي بزهكاري و رفتارهاي انحرافيباشند. بررسي ها نشان داده اند در ظرف چند سال اخير و در پي ورود برخي مطبوعات زرد (= مبتذل، عامه پسند و جنجالي) به عرصه رسانه هاي كشور و استفاده اين نشريات ازعناوين جنجالي و هيجاني و همچنين بهره گيري از شخصيت هاي سينمايي و هنري و درجاخبار بي محتوا و توأم با بزرگ نمايي، انعكاس بيش از حدّ اخبار مربوط به بازيگرانسينما و توجه مفرط به اخبار و حوادث، توجه تعداد قابل توجهي از نوجوانان و جوانانبه مطالب مندرج در آن ها جلب شده است. اين مسئله موجبات فراهم آوردن زمينه هاي آسيبهاي اجتماعي مختلف شده است.

از سوي ديگر، پخش شمار قابل توجهي از سريال هايتلويزيوني، از طريق صدا و سيما و يا شبكه هاي ماهواره اي خارجي، با مضامين زندگيهاي مجردگونه غربي توأم با جذابيت، نشاط، رفاه، موفقيت و به طور كلي با تصويرسازيمثبت از اين نوع زندگي هاي از هم گسيخته، نقش مؤثري در تقويت انگيزه گريز از قيد وبندهاي خانوادگي و هنجارها، و ارتكاب جرايم اجتماعي ايفا كرده است.

نقش رسانههاي جمعي، به ويژه ماهواره و اينترنت در رواج بي بند و باري اخلاقي، مقابله باهنجارهاي اجتماعي، عدم پاي بندي مذهبي و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسي حايزاهميت است.

 نتيجه گيري

نوجواني و جواني يكي از مهم ترين مراحلزندگي آدمي محسوب مي شود و آخرين مرحله تحوّل شناختي و گذار از مرحله «پيرو ديگرانبودن» به دوره «مستقل بودن» است; دوره اي كه نوجوان به هويّت واقعي خويش دست مييابد. نوجوان با خود مي گويد: «اكنون من ديگر كودك نيستم، يك بزرگ سالم.» در اينمرحله، ديگر والدين نمي توانند به او كمك چنداني بكنند; چه اينكه وي الگوهاي خود رادر جاي ديگري جستوجو مي كند. ميل به اظهار وجود و اثبات خود يكي از طبيعي ترينحالات رواني دوره نوجواني و جواني است.

نوجوان و جواني كه دوره كودكي را پشت سرگذارده، بايد خود را براي زندگي مستقل اجتماعي آماده نمايد. تحقق اين موضوع، پيش ازهر چيز، مستلزم يافتن هويّت خويشتن است. اينك او خود را يافته است. اگر بزرگ سالانويژگي هاي اين دوره زندگي او را بشناسند و با آنان برخوردي مناسب داشته باشند، همنوجوانان به هويّت خويش دست مي يابند و هم بزرگ سالان كمتر احساس نگراني مي كنند. از اين رو، مي توان گفت: بيشتر انحرافات نوجوانان و جوانان ريشه در ناكامي هاياوليه زندگي دارد.

امام صادق(عليه السلام) با بيان حكيمانه اي به اين دوره اززندگي نوجوان اشاره مي كنند و مي فرمايند: «اَلْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سنينوَعَبْدٌ سَبْعَ سنين وَ وَزيرٌ سَبْعَ سنين.» كودك هفت سال اول، سيّد و فرمان رواست. او را آزاد بگذاريد تا استقلال در عمل پيدا كند. در هفت سال دوم، آمادگي خاصي برايالگوپذيري دارد; چه اينكه هنوز در مرحله ديگر پيروي قرار دارد و الگوپذير است. ازاين رو، سعي كنيد در اين دوره، الگوهاي مناسبي در اختيارش قرار دهيد و محيط تعليم وتربيت او را هرچه بيشتر غني و اصلاح كنيد تا از طريق مشاهده الگوهاي مفيد و جذّاب،رشد كند. اما در مورد دوره نوجواني مي فرمايد: «وزيرٌ سبع سنين»; يعني دوره «پيرويديگران بودن» او سپري شده و با آغاز نوجواني، دوره دست يابي به هويّت خويشتن آغازشده است. او را آزاد بگذاريد تا خود انتخاب كند و حتي در مورد مسائل گوناگون زندگيبا او مشورت كنيد و از او نظرخواه باشيد.

اگر با نوجوان اين گونه برخوردشود و به او شخصيت و هويت و اعتبار اعطا شود، طبيعي است كه هم اعتماد به نفس اوتقويت مي شود و هم احساس امنيت و آرامش مي كند. اين اساسي ترين راه براي تربيتنوجوان است.

بنابراين، هر رفتاري كه از آدمي سر مي زند، نشئت گرفته و متأثراز مجموعه اي از عوامل است كه هرگز نمي توان نوجوان و يا جوان را يكسره مقصر و مجرماصلي دانست و ديگران را بي گناه. با نگاه فوق، اساساً زمينه پيدايش جرم از بين ميرود. از اين رو، در پيدايش بزهكاري و رفتارهاي نابهنجار و آسيب زا عوامل متعددي بهعنوان عوامل پيدايش و زمينه ساز مؤثر هستند كه فرد مرتكب شونده، تنها بخشي از قضيهمي باشد.

در واقع، بايد با اين نگاه به مجرم نگريست كه مجرم يك بيمار است. به تعبير پريودو داريل: «بزهكار يا مريض است و يا نادان. بايد به درمان و آموزش اوپرداخت، نه اينكه او را خفه كرد.»

اصولا اسلام به پيش گيري جرم بيش ازاصلاح مجرم اهتمام دارد. به همين دليل پيش از هر چيز به عوامل به وجود آورنده وزمينه هاي گناه و جرم توجه ويژه دارد و براي مقابله با آن چاره سازي كرده است. اسلام، آگاهي، علم و تفكر را مايه اساسي هر نوع پيشرفت و سعادت دانسته، آن را بسيارمي ستايد و از جهل و ناداني كه مايه بدبختي و گناه است، نهي مي كند. به امر رعايتبهداشت و نظافت عنايت ويژه داشته و براي سلامت روح و روان، نيز به اقامه نماز و دعاامر فرموده و گذشت، مهرباني و صبوري. حق شناسي، سپاسگزاري، رعايت حرمت ديگران، عدلو احسان، توصيه نموده و از نفاق، ريا، دروغ، افترا و تحقير به شدت بيزاري جسته است. همه افراد را در برابر اعمال خويش مسئول دانسته و مي فرمايد: هر كار ريز و درشتي دراعمال افراد ثبت و عمل هيچ كس ضايع نخواهد شد.

علاوه بر اين، به امر بهمعروف و نهي از منكر به عنوان وظيفه همگاني توجه كرده و انجام عبادات روزانه فردي وجمعي را به عنوان عوامل پيش گيرانه مطرح كرده است. البته، در جاي خود پس از وقوعجرم و علي رغم آن همه التفات و توجه به امر پيش گيري و اصلاح و بازپروري، اسلامبراي مجازات نيز ـ به عنوان اهرمي براي جلوگيري از تكرار وقوع جرم ـ تأكيد فراواندارد. در واقع، مجازات ها در اسلام نيز براي امر پيش گيري است.

 

 

 

  پيشنهادها

الف. اقدامات پيشگيرانه

در اينجا براي پيشگيري از ارتكاب عمل بزهكارانهتوسط افراد به ويژه نوجوانان يا جوانان پيشنهاداتي ارائه مي شود:

1.  هماهنگكردن بخش هاي عمومي و خصوصي كه در زمينه پيش گيري از وقوع جرم فعاليت دارند; مانندنيروي انتظامي، كار و امور اجتماعي، آموزش و پرورش، شهرداري ها، شوراها، امورجوانان، بهزيستي و... به منظور اجراي برنامه عملي پيش گيرانه و هماهنگي بيش تر;

2.  آگاهي دادن به خانواده ها براي نظارت و كنترل بيشتر آنان بر فرزندان و گوشزدكردن ميزان مجازات جرايم در صورت ارتكاب جرم توسط آنان;

3.  اتخاذ تدابير امنيتيبيش تر توسط دولت در محل هاي جرم خيز و اقداماتي به منظور كمك به خانواده ها، بخصوصنوجوانان و جواناني كه در معرض آسيب قرار دارند;

4.  اطلاع رساني شفاف رسانه هايجمعي براي تشويق جوانان درباره تسهيلات و فرصت هايي كه جامعه براي آنان قرار دادهاست;

5.      تجهيز پليس براي مقابله جدّي با باندهاي مخوف انواع گوناگون بزهكارياجتماعي در جامعه;

6.      اقدامات امنيتي براي مراكز حساس تجاري، بانكي و... .

 ب. راهكارهاي شناسايي مشكلات نوجوان و جوانان

علاوه بر اقدامات پيشگيرانه، شناسايي راهكارهايي براي شناخت مشكلات نوجوانان و جوانان امري لازم و ضرورياست. مواردي چند در اين زمينه مطرح است:

1.  شناخت نيازهاي رواني و كيفيتارضاي اين نيازها در شادابي و نشاط فرد بسيار مؤثر است و ارضا نشدن آن و يا ارضايناقص آن، اثرات نامطلوب بر جاي گذاشته و زندگي را به كام فرد تلخ مي كند و فرد رابه انحراف مي كشاند.

2.      توجه به مشكلات جسماني فرد، مشكلاتي همچون اختلال درگويايي، بينايي، شنوايي، جسماني و عقب ماندگي ذهني.

3.  توجه به مشكلات آموزشي،مانند ناتواني در يادگيري، ترك تحصيل، افت تحصيلي، بي توجهي به تكاليف درسي و تقلبدر درس.

4.  توجه به مشكلات عاطفي، رواني، همچون افسردگي، خيال بافي، بدبيني،خودكم بيني، خودبزرگ بيني، زود رنجي، خودنمايي، ترس، اضطراب، پرخاشگري، حسادت، كمحرفي و وسواس.

5.  توجه به مشكلات اخلاقي، رفتاري همچون تماس تلفني و نامه نگاريبا جنس مخالف، معاشرت با جنس مخالف، شركت در مجالس، خود ارضايي، چشم چراني، فرار ازمنزل، غيبت از مدرسه، اقدام به خودكشي، سرقت، دروغگويي، اعتياد، ولگردي و...

 ج. وظايف خانواده

خانواده ها نيز وظايفي در مقابل پيش گيري از جرمو بزهكاري فرزندان دارند كه به برخي از آن ها اشاره مي گردد:

1.      دوستي بافرزند و حذف فاصله والدين با فرزندان، به گونه اي كه آنان به راحتي مشكلات ونيازهاي خود را به والدين بگويند;

2.      تقويت اعتقادات فرزند، به ويژه در كودكي ونوجواني، در كنار پاي بندي عملي والدين به آموزه هاي ديني;

3.      ايجاد سازگاري درمحيط خانه;

4.      ايجاد بستر مناسب براي احساس امنيت، آرامش، صفا و صميميت و دركمتقابل والدين و فرزندان;

5.      تلاش در جهت تأمين نيازهاي مادي و معنوي فرزندانتوسط والدين;

6.      توجه به نيازهاي روحي و عاطفي اطفال و نوجوانان و ايجاد فضايمطلوب و آرام در خانواده;

7.      مراقبت والدين نسبت به اعمال و رفتار فرزندان خود;

8.      برنامه ريزي مناسب براي تنظيم اوقات فراغت نوجوانان و جوانان;

9.      نظارتجدّي والدين نسبت به دوست يابي فرزندان.

 د. وظايف ساير نهادها

علاوه بر خانواده، ساير نهادها از جمله مجموعه حاكميت، آموزش و پرورش، نهادقضايي، بهزيستي و... نيز در اين زمينه وظايفي دارند كه به برخي از آن ها اشاره ميگردد:

1.      تقويت ارتباط ميان والدين دانش آموزان با مربيان و عدم واگذاريمسئوليت تربيت فرزندان به مدرسه يا خانواده به تنهايي;

2.      تقويت مراكز مشاورهاي مفيد و كارامد در مدارس;

3.      بها دادن به مسئله ترك تحصيل و يا اخراج دانشآموزان از مدرسه و ضرورت ارتباط با خانواده هاي آنان;

4.      ضرورت آشنايي نيروهاينظامي و انتظامي با انحرافات اجتماعي و نحوه برخورد با آنان;

5.      اعمال مجازتهاي سنگين، علني و جدي (در ملأ عام) براي باندهاي فساد، اغفال و...;

6.  تقويتنظارت هاي اجتماعي رسمي و دولتي و نيز نظارت هاي مردمي و محلي از جمله امر به معروفو نهي از منكر براي پاكسازي فضاي جامعه و تعديل آزادي هاي اجتماعي;

7.  برنامهريزي اصولي و صحيح براي اشتغال در جامعه، رفع بي عدالتي، و پي گيري منطقي نيازهايجوانان، تأمين امنيت و نياز شهروندان;

8.  جلوگيري از مهاجرت هاي بي رويه بهشهرهاي بزرگ و جلوگيري از پرداختن جوانان به اشتغال هاي كاذب مثل كوپن فروشي، سيگارفروشي، نوارفروشي و...;

9.      ايجاد مراكز آموزشي، ورزشي، تفريحي، مشاوره اي برايگذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان;

10.  ايجاد تسهيلات لازم براي جوانان ونوجوانان از قبيل وام ازدواج، وام مسكن، وام اشتغال، و...;

11.  ايجاد بسترمناسب براي ايجاد بيمه همگاني، بيمه بي كاري، و برخورداري نوجوانان و جوانان ازتسهيلات اجتماعي و...;

12. فراهم كردن موقعيت ها و بسترهاي لازم در جامعه تازندانيان پس از آزادي از زندان مورد پذيرش جامعه واقع شوند و شغل آبرومندانه اي بهدست آورند; در غير اين صورت، مجدداً دست به اقدامات بزهكارانه خواهند زد;

13. از آن رو كه از جمله عوامل مؤثر در ارتكاب جرم، بي كاري و فقر مي باشد، مي بايست بابرنامه ريزي دقيق، كه نياز به عزم ملي دارد، نسبت به اشتغال در جامعه و ريشه كنيفقر و بي كاري اقدام لازم و بايسته صورت گيرد.

پي‌نوشت‌ها

--------------------------------------------------------------------------------
1ـ هدايت الله ستوده، آسيب شناسى اجتماعى، (تهران: نشر آواى نور، 1379)، ص 14و15.
2ـ همان.
3ـ همان، ص 50.
4ـ همان، ص 75 ـ 80
5ـ مجله ايرانجوان، ش 149، ص 4.
6ـ محمدرضا طالبان، ديندارى و بزهكارى، تهران، فجر اسلام، 1380، ص 38.
7ـ مجله زن روز، ش 1773، ص 14.
8ـ على اصغر قربان حسينى، جرمشناسى و جرم يابى سرقت، تهران، جهاد دانشگاهى، 1371، ص 31.
9ـ همان.
10ـمحمد فولادى، برسى ميزان و عوامل اقتصادى ـ اجتماعى مرتبط با سرقت در ميان جوانانشهر قم، قم، سازمان مديريت و برنامه ريزى، 1382، ص 167.
11ـ عباس عبدى، آسيبشناسى اجتماعى، قم، سپهر، 1371، ص 455.
12ـ همان.
13ـ همان.
14ـ محمدفولادى، پيشين، ص 174.
15ـ على حسين نجفى ابرندآبادى، «بزهكارى و شرايطاقتصادى»، مجله تحقيقات حقوقى، ش 9، سال 1370.
16ـ مجله كتاب زنان، ش 15، ص 67.
17ـ محمد فولادى، پيشين، ص 174.
18 هفته نامه خبرى علمى برنامه، ش 35، 5/7/1382، ص 4.
19ـ آنتونى گيدنز، جامعه شناسى، ترجمه منوچهر صبورى، تهران، نشرنى، 1373، ص 140.
20ـ دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، جامعه شناسى روش هاى درمانگروهى، ص 5.
21ـ ر.ك: جعفر سخاوت، جامعه شناس انحرافات اجتماعى، چ چهارم،تهران، دانشگاه پيام نور، 1376.
22ـ رابرتسون يان، درآمدى بر جامعه، ترجمه حسينبهروان، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372، ص 170.
23ـ محمد فولادى، پيشين، ص 163.
24ـ محمدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، كتاب «الايمان و الكفر مجالسة اهلالمعاضى»، ذيل حديث 3.
25ـ نهج البلاغه، خ 86، ص 11.
26ـ محمدبن يعقوبكلينى، پيشين، حديث 3.
27ـ المينگرت رونالوس، كودك و مدرسه، ترجمه شكوه نوابىنژاد، تهران، رشد، 1368، ص 69.
28ـ مجله كتاب زنان، ش 15، ص 65.
29ـ همان.
30ـ مجله ايران دخت، ش 17، ص 13.
31ـ مجله كتاب زنان، ش 15، ص 66.
32ـر.ك به: هانرى لوى برول و ديگران، حقوق و جامعه شناسى، ترجمه مصطفى رحيمى و ديگران،تهران، سروش، 1371.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت: 8:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد طیف سنجی

بازديد: 547

 

دیدکلی

طیف سنجی در واقع جدا سازی و تفکیک فیزیکینور بر اساسطولموج است. یکی از دستگاههایی که به همین منظور بکار می‌رود، طیف سنج منشوری است.

 این طیف سنج که در ساخت آن ازمنشور استفاده شده است، نقاطی را در خروجی می‌دهد که بر اساس طول موج نور منبع از یکدیگرجدا شده‌اند. این تصاویر جداگانه تکرنگ هستند و تصاویری از شکاف به حساب می‌آیند.

گامی نو در کشف حیات در منظومه شمسی

 همانطور که میدانید لیزرها در ماموریت های فضائی استفاده های جدیدی پیدا کرده اند و برای بررسی یک موضوع خاص لیزرها میتوانند در وسیله ای به نام طیف سنج مورد استفاده قرار گیرند.

 یکی از کاربردهای طیف سنج، استفاده از آن برای تشخیص ترکیبات شیمیائی به وسیله نور است . به بیان دیگر وقتی پرتوی نوری از میان یک گاز عبور می کند گاز مورد نظر بر طول موج آن اثرات خاصی می گذارد . برای نمونه گازهای زیادی هستند که طول موج های مختلفی از نور را در خود جذب می کنند ؛ بنابراین نوری که از گاز عبور می کند، می تواند یک انگشت نگاری منحصر به فرد از آن گاز باشد و به کمک طیف سنج می توانیم به تشخیص نوع گاز مورد نظر بپردازیم.

وقتی یک طیف سنج نور خورشید از بالای یک شهر جذب می کند می توان تشخیص داد که هوای یک شهر شامل چه گازهایی است یا میزان آلودگی هوای آن شهر را بررسی کرد .

در حال حاضر نوع ویژه ای از طیف سنج لیزری می تواند به همه طرف پیش روی کند و میزان دقیق گاز موجود را اندازه بگیرد .

 حال به نظر شما مثلا این وسیله چه طور می تواند آثار حیات روی مریخ رو جست و جو کند؟ بله درسته ... یکی از راه ها برای جست و جوی حیات گاز متان است .

 متان گازی است که توسط موجودات زنده مثل باکتری ها ساخته می شود . حتی مقدار کمی از متان بر روی مریخ می تواند به این معنی باشد که برخی موجودات زنده در آن به خوبی و خوشی زندگی می کنند .

شایان به ذکر است که دانشمندان طیف سنج های ویژه ای را به عنوان قسمتی از یک مریخ نورد یا مامور سیار به مریخ می فرستند .

دانشمندان بر این باورند که فقط گاز ،طول موج ویژه ای از نور را جذب می کند ... بنابراین مانند تنظیم صدا در یک ایستگاه رادیوئی ،دانشمندان نیز طیف سنج های لیزری خود را روی آن طول موج خاص تنظیم می کنند.

لیزر طیف سنج با پرتوی خود یک سنگ را در فاصله دوری از مریخ نورد نشانه می رود و پرتوی خود را به آن گسیل می کند. این پرتو با فشار از میان هوای مریخ عبور کرده و به سنگ برخورد می کند و سپس باز می گردد. در نهایت این پرتوی برگشتی به چشم طیف سنج باز می گردد .

اگر در برگشت نور لیزر گسیل شده از سنگ نسبت به حالت قبل ضعیف تر شده باشد به این معنی است که متان موجود در هوای مریخ ، مقداری از انرژی این پرتو لیزر با طول موج مخصوص را جذب کرده است و مقدار انرژی جذب شده توسط متان نشان دهنده میزان متان موجود است .

یک لیزر ویژه :

ناسا در حال فرستادن یک طیف سنج لیزری مخصوص به مریخ در سال 2009 است که "طیف سنج لیزری تنظیمی" نام دارد و این طیف سنج یکی از ابزارهای مریخ نورد سیار " آزمایشگاه علمی مریخ " خواهد بود .

در این طیف سنج از سه نوع لیزر استفاده شده است ؛ این طیف سنج در طول موج های مشخصی برای تشخیص گازها مانند گاز متان  استفاده می شود . این طیف سنج بسیار کوچک و سبک و حساس است و می توان گفت که این طیف سنج وسیله ای ایده آل برای ماموریت های فضائی به مریخ و سایر سیارات خواهد بود .

از این طیف سنج در کره خاکی خودمان هم میتوانیم استفاده کنیم :

 - کمک کردن به پزشکان برای تشخیص بیماری ها

 - قسمتی از سیستم های کنترلی گردشی برای جلوگیری از تصادفات اتومبیل ها

ساخت طیف سنج منشوری

جهت ساخت این نوع طیف سنج به سهعدسیهمگرا و منشور پاشنده و صفحه آشکار ساز نیاز است. به این ترتیب که ابتدا درمقابل منبع گسترده ،‌ عدسی جمع کننده قرار می‌گیرد تا نورها را بر روی شکاف متمرکزکنیم. نورها پس از عبور از شکاف دوباره واگرا می‌شوند. دوباره توسط عدسی دیگری سعیمی‌کنیم که این پرتوها را روی منشور متمرکز کنیم. منتها می‌خواهیم نورها بطور موازیبه سطح منشور برسند. این عدسی بهفاصله کانونیخود عدسی از شکاف نوری قرار میگیرد. پرتوهایی که بطور موازی به سطح منشور می‌رسند، پس از عبور از منشور بر حسبرنگهای تشکیل دهنده منبع گسترده از یکدیگر جدا می‌شوند. اگر بخواهیم تصویری بر رویصفحه آشکار ساز داشته باشیم، باید عدسی جمع کننده را بعد از منشور قرار دهیم. بدینترتیب تصاویر حاصل از رنگهای دیگر همپوشی نمی‌کنند.

محدودیت در قدرت تفکیک

محدودیت درقدرت تفکیکعبارت است ازپراشنور توسط یکی از اجزا. هرگاه ابعاد همه عدسیهای موجود در سیستم بزرگتر از وجوهمنشور باشد، در آن صورت تفکیک دستگاه توسط اندازه منشور تعیین می‌شود. در طیف سنجی،توان تفکیکبه صورت نسبت طول موج مشاهده شدهبه کوچکترین تفاضل طول موجی است.

رابطه بین مشخصات هندسی منشور و توان تفکیک

توان تفکیک می‌تواند بابکارگیری یک منشور بسیار پاشنده با یک زاویه راس و یک طول قاعده بزرگ افزایش یابد. ولی فاصله کانونی عدسیها تاثیری در توان تفکیک ندارند، مشروط بر اینکه از لحاظ پراشمحدود شده باشد. در این هندسه کمینه انحراف و زاویه شکست با نصف زاویه راس برابراست.

ترسیم هندسی طیف سنج منشوری

هندسه لیتر

پرتو ورودی از شکاف بر روی عدسی موازی ساز جمع شده است که بعداز عبور پرتوها از منشور توسط عدسی دیگر به آشکار ساز نمی‌رسد بلکه پرتو بعد ازعبور از منشور به سطحآینهتخت برخورد کرده و بعد ازانعکاسدوباره داخل منشور می‌شود و پرتوهابه عدسی برخورد کرده و بر روی سطح آشکار ساز جمع می‌شوند.

روش دوم

در این روش نور بعد از عبور از شکاف بر روی سطح عدسی جمع کنندهفرود می‌آید و توسط عدسی موازی ساز به سطح منشور جمع می‌شوند. این بار از منشورباریکتر استفاده شده و سطح پشتی منشور آینه است. دوباره نورها پاشیده شده و به سطحآشکار ساز می‌رسند. حسن این روش نسبت به روش قبلی این است که حجم این دستگاه کمتراست.

مزیت طیف سنج منشوری

این طیف سنجها از سادگی معقولانه تری برخوردارند وهیچ یک از مشکلات انواع همپوش که در طیف سنج نوری با آنها مواجه هستیم در این طیفسنجها وجود ندارند، ولی منشورها با توان تفکیک بالا می‌توانند گران قیمت باشند.

چکيده مقالهطيف‌سنجي جرمي دستگاهي است کهمولکول‌هاي گازي باردار را بر اساس جرم آنها دسته‌بندي مي‌کند. دستگاه طيف‌سنججرمي، مولکول‌ها و يون‌هاي گازي باردار را بر حسب جرم آنها در ميدان آهنربايي ازيکديگر جدا و اندازه‌گيري مي‌کند. طيف جرمي حاصل جهت تعيين وزن مولکولي دقيق،‌شناسايي اجسام و تعيين درصد ايزوتوپ‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد. مهمترين مزيتاين طيف سنجي نسبت به ساير روش‌ها از قبيل TEM، XRD، UV-Vis، IR، اسپکتروسکپي رامانو TGA اين است كه براي تعيين ترکيبات به طور مستقيم از روش‌هاي فوق نمي‌تواناستفاده کرد. اما از روش MS مي‌توان استفاده نمود.

فرآيند دستگاه

در داخل دستگاه خلائي به ميزان mmHg 10-5- 10-6  برقرار است. مقدار کمي از نمونه (حدود 1µ) توسط يک لوله ازدريچة کوچکي وارد منبع يونش مي‌شود. نمونه در اثر گرما و خلاء موجود به صورت گازدرآمده و با جرياني از الکترون‌هاي پرانرژي (حدود 70-ev50) به طرف آند مقابل شتابگرفته و جذب آن مي‌شود. در نتيجه بمباران الکتروني، جزئي از مولکول‌هاي نمونه (حدود 0/1 درصد) يونيزه مي‌شود. در اولين مرحله مطابق واکنش زير يک الکترون از M خارج شدهو يک کاتيون يک ظرفيتي مي‌دهد که وزن آن برابر وزن مولکول جسماست.
-e-
M++2e   
در اثر افزايش انرژيالکترون‌هايي که به نمونه برخورد مي‌کنند، يون+M به کاتيون‌هاي يکظرفيتي کوچک‌تري شکسته مي‌شود. يون‌هاي مثبت حاصل از طريق شتاب‌دهنده و نيروي دافعهقطب مثبت آن و همچنين به دليل تفاوت در فشار موجود بين محل ورود نمونه و فضاي سمتراست دستگاه به سمت روزنه کوچکي هدايت شده و پس از گذشتن از آن جريان يون‌ها از بيندو قطب يک آهنرباي قوي که جهت ميدان آن عمود بر مسير يون‌ها است عبور مي‌کند،کاتيون‌هاي موجود به نسبت جرم بر بار (m/e) منحرف شده و از يکديگر جدا مي‌شوند.

ذرات جدا شده پس از برخورد با يک صفحة عکاسي به صورت خطوطي ظاهرمي‌شوند.

دستگاه طيف‌سنج جرمي، مولکول‌ها و يون‌هاي گازي باردار را بر حسب جرمآنها در ميدان آهنربايي از يکديگر جدا و اندازه‌گيري مي‌کند. طيف جرمي حاصل جهت تعيين وزن مولکولي دقيق،‌ شناسايي اجسام و تعيين درصد ايزوتوپ‌ها مورد استفاده قرارمي‌گيرد. شکل (1) قسمت‌هايي از يک طيف‌سنج جرمي را نشان مي‌دهد.

روش GC- MS

روش ديگر براي وارد ساختن نمونه به دستگاه طيف‌سنج جرمي، استفاده ازکروماتوگراف گازي است. کروماتوگراف گازي در بخش مربوطه توضیح داده شده است. دردستگاه GC-MS اجزاي يک مخلوط به ترتيب توسط يک ستون کروماتوگرافي از هم جدا مي‌شوندو پس از حذف گاز حاصل، وارد منبع يونش طيف سنج جرمي مي‌گردند.

کاربردها

اطلاعاتی که می توان از طیف سنج جرمی بدست آورد شامل موارد ذیلاست:
شناسائی ترکیبات خالص آلی، تعیین وزن مولکولی و فرمول تجربی ترکیب، حضور یاعدم حضور گروههای عاملی در ترکیبات آلی، پایداری انواع مختلف یونها. برای مطالعهبیشتر می توان به مراجع [2 و3] مراجعه نمود.

همچنین براي آناليز ترکيب و پايداريدر فاز محلول می توان از MS استفاده کرد. به عنوان مثال براي تعيين ساختار ترکيباتشاخه‌اي نانومقياس با ابعاد 1/5nm  مي‌توان از روش طيف‌سنج جرمي با تکنيک يونشالکترواسپري (ESI) استفاده کرد.

همچنين از روش طیف سنجی به طور وسيعي درتجزيه ترکيبات آلي، بيولوژيک،‌ پليمري حاوی نانو ذرات طلا، فلورين‌ها و ترکيباتشاخه‌ائي مورد استفاده قرار مي‌گيرد و مي‌توان ساختار ترکيبات بيولوژيک در محلول رابررسي كرد .

مهمترين مزیت اين طیف سنجی بنسبت به ساير روش‌ها از قبيل TEM، XRD، UV-Vis، IR، اسپکتروسکپي رامان و TGA اين است كه براي تعيين ترکيبات به طور مستقيماز روش‌هاي فوق نمي‌توان استفاده کرد. اما از روش MS مي‌توان استفاده نمود.

مراجع :

[1]. D. A. Skoog, D. M. West Holt, "Principle of Instrumental Analysis", Saunders College Publishing, Sixth edition, 1994.
[2].E. Stenhagen, S. Abrahamsson ,F. W. Mclafferty, "Registry of Mass Spectral Data", Wiley New York, Vol. 4, 1974.
[3]. Aldermaston, Eight Peak Index of Mass Spectra, 2 ed, Mass Spectroscopy Data Center, Reading, United Kingdom, 1974.
[4]. J. J. Gaumet,† G. A. Khitrov, and G. F. Strouse, Mass Spectrometry Analysis of the 1.5 nm Sphalerite-CdS Core of [Cd2S14(SC6H5)36âDMF4], NANO LETTERS, 2, 375-379 , 2002
[5]. H. Inoue, H.; Ichiroku, N.; Torimoto, T.; Sakata, T.; Mori, H.; Yoneyama, H. Langmuir, 10, 4517, 1994

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت: 8:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد طلاق

بازديد: 940

 

فصـل اول

 

 

مقدمه :

بدون شک هدف نهایی ارسال انبیاء الهی و انزال کتب آسمانی ایجاد جامعه ای منزه از آلایشهای شیطانی و اقامه عدل بین آحاد بشر و زمینه سازی برای نیل به حیات جاودانی بوده است . برای رسیدن به این جامعه ایده آل لازم است ، که خانواده که عنصر تشکیل دهنده جامعه است ، سالم باشد . در نتیجه هرگونه اختلال در این کانون گرم یا از هم پاشیدگی آن سلامت جامعه را مختل میکند . همچنین آمارها نشان می دهد میزان وقوع جرم در میان فرزندان طلاق از سایر اقشار جامعه بیشتر می باشد . با ذکر این نکته ،آموزش و آگاهی دادن در زمینه ازدواج و لزوم شناخت یکدیگر قبل از ازدواج از راه کارهای اصلی برای جلوگیری از هم پاشیدگی خانواده ها می باشد .

 

 

 

 

 

 

 

بیان مسئله :

طلاق به خودی خود آسیب زا نیست اما ممکن است اثراتی داشته باشد که به خصوص این اثرات برای فرزندان طلاق می تواند اثرات منفی به دنبال داشته باشد همچنین طلاق می تواند برای یکی از زوجین که آمادگی طلاق و متارکه را نداشته است اثرات منفی به دنبال داشته باشد از قبیل افسردگی ، سرخوردگی ، اعتیاد و...

آثار منفی طلاق بر روی فرزندان می تواند به صورت ، گوشه گیری، افسردگی، فرار از خانه ، ایجاد ارتباط با گروههای ناسالم ، اعتیاد و... بروز کند.

آیا بین طلاق والدین و ایجاد افسردگی در کودکان رابطه معناداری وجود دارد؟

آیا بین جدایی والدین و فرار از خانه کودکان و نوجوانان رابطه معناداری وجود دارد؟

آیا بین جدایی والدین و گرایش فرزندان به اعتیاد رابطه معناداری وجود دارد؟

 

 

 

 

 

 

ضرورت تحقیق :

خانواده اولین پایه گذار شخصیت و ارزشها و معیارهای فکری کودک است و نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک و خط مشی زندگی آینده او دارد . واکنش کودک نسبت به محیط خود به طبع تحت تأثیر موازین اجتماعی و فرهنگی گروهی است که در میان آن بزرگ شده است . خانواده یکی از اساسی ترین نهادهای اجتماعی است به همین دلیل هرگونه اختلالی در خانواده بوجود آید نه تنها تأثیر مخربی در روحیه کودک و رشد عاطفی او دارد بلکه موجبات انحراف وی را از قوانین و مقررات پسندیده جامعه فراهم می آورد بنابراین پدران و مادران کودکان و روابط آنها و همچنین محیط خانواده بیش ازسایرین در ساخت شخصیت فرزندان مؤثر است.

از طرفی اختلال در محیط خانواده و طلاق می تواند اثرات منفی را برای یکی از زوجین یا هر دو آنها به همراه داشته باشد این در صورتی است که یکی از زوجین آمادگی جدایی و مستقل بودن را ندارد .

بهداشت روانی 1 محمد علی احمدوند

 

 

 

 

 

 

فصـل دوم

طلاق :

جریان فسخ یک قرارداد بین دو زوج را اصطلاحاً طلاق گویند . از آغاز پیدایش و ظهور انسان بر روی زمین همواره زن و مرد با هم تشکیل یک کانون را می دهند که در آن فرزندان رشد می کنند اما گاهی این کانون دچار اختلال می شود . طلاق یکی از پیچیده ترین پدیده های اجتماعی عصرماست که قطعاً برای گروه بسیاری از انسانها اجتناب ناپذیر است ، زیرا گاهی محیط خانه آنچنان پرآشوب و غیرقابل تحمل می شود که طلاق تنها راه حل مشکل می شود . اگرچه پروسه جدایی بعضاً کمک می کند تا آینده ای دگرگون داشته باشند اما گاهی طلاق احساسات تلخ و غیرقابل باوری را به همراه دارد که درک آن برای اغلب خانواده ها مشکل است. متأسفانه اغلب فرزندان در این راه صدمه می بینندو حتی گاهی خود را مقصر و محکوم می بینند. طلاق نوعی پریشانی منحصر به فرد در زمینه تربیت کودکان به شمار می رود که متفاوت از فقدان والدین بر اثر مرگ، بیماری یا جدایی ناشی از مسافرت و یا کار است.

 

 

 

 

آسیب شناسی طلاق:

هر جامعه ای متناسب با شرایط خود، فرهنگ، رشد و انحطاط فرد، با انواعی از انحرافات و مشکلات روبه رو است که تاثیرات مخربی روی فرآیند ترقی آن جامعه دارد. شناخت چنین عواملی می تواند مسیر حرکت جامعه را به سوی ترقی و تعامل هموار سازد بطوری که علاوه ب درک عمل آنها و جلوگیری از تداوم آن عمل با ارائه راه حلها به سلامت جامعه کمک نمایید.

ولیام گرد «در نظریه  آنمی ساختار خانواده» خود اظهار می دارد خانواده مهمترین آژانس اجتماعی کردن فرد است. خانواده جامعه ای کوچک است پس چنانچه در ساختار خانواده گسیختگی به وجود آید ساختار جامعه آنمی پیدا می کند. از انجا که میزان ارتکاب جرم در فرزندان طلاق بیشتر است در اینجا به مبحث طلاق می پردازیم.

طلاق باعث ازهم گسیختگی خانواده ها می شود. معمولاً فرزندان به حضور پدر و مادر هر دو احتیاج دارند و با عدم حضور هریک از آنها در خانواده یک خلاء عاطفی برای آنها ایجاد می شود. از طرفی فرزندان قبل از طلاق فرض می کنند که می توانند به واحد خانواده متکی باشند اما بعد از طلاق در می یابند که این واحد در نتیجه تصمیم والدین از هم می پاشد.

 

 

 

«آسیب شناسی»

 

 

علل طلاق :

زوجینی که طلاق گرفته اند همواره علل مختلفی را به عنوان عامل طلاق خود بیان می کنند در نتیجه یک مشکل یا علت همیشه دلیل طلاق نیست و برحسب شرایط و ویژگی های زوجین علت طلاق می تواند متفاوت باشد که برخی از علل ایجاد طلاق به شرح زیر است:

 

1 ـ عدم تفاهم زوجین:

تفاهم یعنی این که فرد بتواند علایق و خواسته های خود را با دیگری هماهنگ و هم سو کند در نتیجه تفاهم به فرد کمک می کند تا بتواند انسانهای دیگر را، حتی وقتی با آنها کمی متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام بگذارد و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده منجر می شود در نتیجه عدم تفاهم منجر به عدم حمایت از سوی طرفین و سردی روابط شده و بین آنها فاصله ایجاد می کند. (روزنامه حمایت 21 خرداد 87 ، مهارتهای ارتباط)

مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی ، در موضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولاً روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد. طرز فکر، موضوع بسیار مهمی است زیرا براساس آن فلسفه زندگی هر فردی شکل می گیرد. علاوه بر طرز فکر مسئله مهم دیگر در زناشویی توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت در مورد مسائل زندگی دارند مثلاً اگر شوهر فردی تخیلی و ایدآلیست و زن شخصی واقع بین باشد زن ممکن است از دست شوهر خیالباف خود به ستوه آید و مردهم از رویه خشک زن خود خسته شود و احساس کند زنش قدرت درک معنویات و ظرایف را ندارد.

البته علایق رابطه نزدیکی با طرز فکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما، تماشای تلویزیون، خواندن کتاب، رفتن به مهمانی و... می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند، ولی برای سعادت خانواده توافقی محلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.

 

2 ـ اختلاف طبقاتی:

سعادت و خوشبختی زندگی زناشویی به مقدار زیادی بستگی به موضوعات کوچک دارد، بدین معنی که عادات کوچک و به نظر ناچیز شخص، ممکن است باعث عصبانیت و آزردگی همسرش شود. این عادات به ویژه زمانی جلب توجه می کند که زن و مرد در دو محیط کاملاً متفاوت با یکدیگر رشد کرده اند. اختلاف طبقاتی می تواند هم جنبه مادی و هم فرهنگی داشته باشد . گای خانواده زوجین از نظر مادی و امکانات رفاهی در سطح متفاوتی هستند. گاهی نیز همسر از نظر درآمد در سطح متفاوتی از سطحی است که همسر آن در آن رشد کرده است در نتیجه باعث اختلاف بین آنها می شود که گاه دخالت اطرافیان آن را تشدید می کند همچنین تفاوت زوجین از نظر فرهنگی اغلب منجر به طلاق شود.

 

3 ـ تفاوت تحصیلات:

تحقیقات نشان می دهد که مدارج تحصیلی نیز در خوشبخیت خانوادگی بسیار مؤثر است. زیرا مقدار تحصیل معمولاً به مقام اجتماعی شخص بستگی دارد. بنابراین اگر یکی از زوجین تحصیلات دانشگاهی دارد ولی دیگری تحصیلات ابتدایی دارد ممکن است سبب ایجاد احساس حقارت و آزردگی در فردی که تحصیلات کمتری دارد شود، این موضوع به ویژه در مورد مردی که همسر او تحصیلات عالی تری دارد صدق می کند زیرا در این صورت شوهر ممکن است زن خود را برتر احساس کند و زن نیز به دوستان خود که دارای شوهران تحصیلکرده هستند رشک ببرد . البته این امکان وجود دارد که زندگی سعادتمندی داشته باشند زیرا از سایر جهات مشابه اند.

«بهداشت روانی ، سعید شاملو»

 

 

 

 

 

 

4 ـ اعتیاد:

معمولاً اعتیاد را با عنوان بلای خانمان برانداز می شناسند زیرا خود اعتیاد همسر و همچنین گاهی ترس از آینده زندگی با یک معتاد و تبعاتی چون فقر و بیکاری فرد معتاد منجر به پاشیده شدن خانواده می شود.

برخی از خانواده ها فکر میکنند وقتی فرزندشان به اعتیاد روی آورد راه نجاتش این است که ازدواج کند و دارای مسئولیت گردد در حالی که آنها با این کار فقط شرایط را برای فرزندانشان سخت تر، آینده شخص دیگری را خراب می کنند در حالی که اعتیاد گاهی تبعات روحی و روانی دارد و گاهی هم عوامل دیگری همچون فقر و پرخاشگری را به همراه دارد.

 

5 ـ پرخاشگری و تندخویی:

تندخویی و پرخاشگری یکی از زوجین و بی احترامی به همسر نیز باعث سرد شدن روابط و از هم پاشیدن زندگی می شود.

 

6 ـ فقر:

عدم توانایی برای تهیه مایحتاج زندگی و برآورده کردن نیازهای روزمره زندگی اغلب منجر به جدایی زوجین می شود.

7 ـ آرزوهای بلند و زیاده خواهی یکی از زوجین.

8 ـ بیکاری همسر.

البته طلاق به عوامل دیگری نیز بستگی دارد. دکتر شهرام محمدی وکیل جرم شناسی درباره عوامل موثر اجتماعی در وقوع طلاق « عوامل مختلف اجتماعی در وقوع طلاق مؤثرند که می توان به ناهماهنگی طبقاتی، دخالتهای خانواده ها، دوستان ناباب، ازدواجهای اجباری، تعدد زوجین، گرایش به مواد مخدر و الکل، رسیدن به ثروت ناگهانی، فقر، بکاری، پرکاری، اشتغال فوق العاده هر یک از زوجین، اختلافات فرهنگی و تربیتی، نداشتن مسکن، محکومیتهای درازمدت، بدآموز های وسایل ارتباط جمعی به خصوص صداو سیما اشاره کرد وی تأکید می کند تحت چنین شرایی معمولاً زن و شوهر وابستگی و اعتماد نسبته به یکدیگر را از دست داده و پس از مدتی ترجیح می دهند که از یکدیگر جدا شوند.

«بهداشت روانی سعید شاملو»

آثار سوء طلاق بر فرد و جامعه:

اکثر تحقیقات که در سالهای اخیر صورت گرفته نشان می دهد در خانواده هایی که یکی از والدین در آن حضور ندارد رشد عاطفی واجتماعی و حتی عقلی کودکان آسیب دیده است. در ارتباز با احساسات کودکان خانواده گسسته سبب ایجاد اضطراب و ناایمنی، بی اعتمادی و همچنین بدبینی و سوء ظن و احساس محرومیت دایم از پدر و مادر می شود. البته خانواده گسسته به خودی خود اثر مخرب ندارد بلکه کیفیت این جدایی مهم است، مثلاً اگر طلاق در سالهای اول زندگی صورت گیرد تأثیرات سوء آن بیشتر از مرگ یکی از والدین خواهد بود.

مهمترین اثری که طلاق بر فرد مطلقه دارد احساس جدا شدن، تنهایی و منزوی شدن فرد است که این اتفاق احتمال سوء تعبیر و حتی خودکشی را افزایش میدهد در اینجاست که فرد از زندگی لذت نمی برد، احساس پوچی میکند ف و با خود می گوید برای چه زنده ام . بااین عامل بدبینی فرد نسبت به جنس مخالف و تعمیم آن نسبت به سایر افراد جامعه شکل می گیرد. یک عامل که باعث تشدید این حس می شود، ترحم افراد جامعه نسبت به این افراد است و یا برآنها برچسب می زنند. در نتیجه فرد احساس کمبود بیشتری کرده و تنهایی او تشدید می شود. از طرفی دلسوزی بیش از حد اطرافیان و جامعه نیز باعث مشکلات روحی در افراد مطلقه و احساس بی اعتمادی در آنها می شود.

«بهداشت روانی، سعید شاملو» و «مقدمه ای برجامعه شناسی، باقر ساروخانی»

 

 

آسیب شناسی طلاق بر زن و مرد :

طلاق تأثیرات متفاوتی بر زن و مرد می گذارد و این تأثیر میتواند برحسب شرایط متفاوت باشد یعنی برای بررسی این مورد ابتدا باید علت طلاق را مورد توجه قرار داد.

مثلاً زنی که به علت اعتیاد همسر از او جدا شده و حضانت و سرپرستی فرزندان را نیز بر عهده گرفته است طبیعی است در چنین شرایطی زنان مطلقه دیگر در خانه پدری جایگاه خوبی نداشته و مجبورند برای تأمین هزینه های زندگی خود و فرزندانشان از هر راهی کسب درآمد کنند که متأسفانه عده ای از زنان مطلقه به باندهای فساد گرایش پیدا می کنند. یکی دیگر از تبعات و تأثیرات طلاق بر روی زندگی زنان مطلقه به وجود آمدن پدیده «قاچاق زنان» است زیرا هیچ نهاد و سازمانی در جامعه عهده دار مسئولیت حمایت مادی و معنوی از زنان مطلقه و کودکان طلاق نیست. زندان برحسب مجرمیت بر فرد مطلقه باعث افزایش میزان آسیب می شود.

تأثیر طلاق بر روی مردان نیز به صورت ناهنجاری هایی بروز می کند به عبارت دیگر وقتی مردی از همسر خود جدا می وشد با مشکلات و ناراحتی های روحی و روانی فراوانی روبه رو می شود، زیرا او دیگر حاضر نیست و نمی تواند برای ادامه زندگی به درون خانواده پدری خود بازگردد بنابراین ترجیح می دهد که در خانه ای به صورت تنها و مجردی زندگی کند این گونه مردان معمولاً برای رهایی از تنهایی به دوستان ناباب پناه برده و به فساد اخلاقی گرایش پیدا میکنند. از سایر تبعات طلاق بر روی مردان می توان گرایش آنها به سوی استعمال مواد مخدر و الکل اشاره کرد. مردان تحت چنین شرایطی برای فراموش کردن مشکلات سعی می کنند از این گونه مواد به عنوان آرامش بخش و تسکین دهنده استفاده کنند. گرایش به سرقت، جیب بری و... از سایر تأثیرات طلاق بر روی مردان مطلقه است.

تحقیقات نشان می دهد30 درصد از مجرمان زندانی ازدواجهای ناموفق داشته اند.

 

تأثیر طلاق بر کودکان :

به نظر می رسد کودکان پیش دبستانی بیشتر از سایرین مستعد تاثیرات منفی طلاق هستند. شاید به این نظر که سطح رشد شناختی آنها هنوز در حدی نیست که بفهمند چه اتفاقی افتاده و شاید در علت جدایی والدینشان دچار سوء تعبیر می شوند. معمولاً بسیاری ازاین کودکان درست پس از طلاق دچار کابوس می شوند. بازی هایشان حاکی از افسردگی است. خورد و خوراکشان دچارا ختلال می شود و برخی از آنها دچار شب ادراری اند و ازاین که ممکن است خودشان باعث جدایی شده باشند احساس گناه می کنند.

کودکانی که پدر و مادرشان از هم جدا شده اند در مهد کودک هنگام کنش متقابل با همسالان کمتر بچه های دیگر را بغل می کنند، کمتر لبخند می زنند و بیشتر گریه می کنند و نق می زنند. در این میان کودکان مدرسه رو ممکن است در مقایسه با کودکان پیش دبستانی بهتر بتوانند سازگاری نشان دهند زیرا به مشکلات والدینشان آگاهی بیشتری دارد و معمولاً علت طلاق را بهتر می فهمند و با وجود این کودکان در این گروه سنی معمولاً احساس شدگی از سوی والدین می کنند و پس از طلاق از آنان خشمگین می شود و در بسیاری از موارد بخصوص در مورد پسران عمل کردشان در مدرسه ضعیف می شود و هم در خانه و هم در مدرسه مشکلات رفتاری نشان می دهند .

 

آثار طلاق بر نوجوانان  و جوانان :

بلوغ که معمولاً بین 9 و 13 سالگی آغاز می شود روندی است که طی آن از دوره کودکی خارج می شویم. اگر طلاق والدین همزمان با این دوره رخ دهد توجه فرزندان به سمت منافع شخصی خودشان به صورت بارزتری دیده می شود. طلاق خصوصیات بلوغ را شدت می بخشد و می تواند باعث بروز تمایلات افراطی این مرحله از رشد شود. احساس رنج و منفی بافی، مقاومت، عدم ایجاد ارتباط با افراد خانواده و تمایل به آزادی همه و همه پررنگ تر می شود، مثلاً فقدان پدر در خانواده باعث می شود مدیریت در خانواده کاهش یابد به خصوص زمانی که فرزند مدیریت مادر را قبول نداشته باشد در نتیجه کنترل و نظارت بر فرزندان کاهش می یابد. همچنین فقدان حضور مادر عمدتاً فضای عاطفی خانواده را کاهش می دهد و ممکن است فرزندان در خارج از خانه به دنبال جبران خلاء عاطفی خود باشند، که گاه به فرار از خانه، کارتون خوابی، ایجاد ارتباط با دوستان ناباب و اعتیاد و سیگار فروشی و... منتهی می شود.

در صورتی که فرزندان مجبور باشند خود را با ناپدری و یا نامادری وفق دهند معمولاً میزان آسیب پذیری آنها بیشتر شده و گرایش آنها به فرار از خانه و اعتیاد و... افزایش می یابد. تحقیقات حاکی از آن است که والدینی که متارکه کرده اند در مقایسه با والدین دیگر کمتر به فرزندان خود محبت می کنند و محدودیت بیشتری نیز برای آنها قائل هستند. کمتر توقع رفتار آگاهانه از فرزندان خود دارند و کمتر می توانند بر فرزندان خود کنترل داشته باشند .دراین میان رابطه مادر و پسر نیز بسیار ضعیف می باشد.

 

طلاق خاموش :

تنها در جامعه طلاق شرعی نداریم گاهی در خانواده ها طلاق عاطفی به وجود می آید و باعث ایجاد روابط عاطفی ضعیف در خانواده می شود که آثار منفی آن از طلاق بیشتر است و باعث گریزان شدن فرزندان از محیط خانواده می شود، زیرا بچه ها در طلاق به یک آرامش نسبی در محیط خانه دست می یابند. هرچه همبستگی و تعامل در محیط خانواده کاهش می یابد فردگرایی بیشتر می شود و هر فرد هر کاری که می خواهد انجام می دهد در نتیجه میزان آسیب افزایش می یابد.

طلاق خاموش به عنوان یک طلاق غیررسمی، موذیانه در کمین روابط همسران نشسته است و شاید بی راه نباشد که بگوییم اصلی ترین قربانیان را از میان فرزندان خانواده انتخاب می کند . کودکان شاهد احترام متقابل بین پدر و مادر نیستند و محبت و عاطفه جای خود را به پرخاشگری داده است. در این شرایط، دور از انتظار نیست که کودکان هم مثل والدین، برای تحمل شرایط، به کناره گیری از روند زندگی عادی روی بیاورند و به گفته آسیب شناسان اجتماعی بیشترین افراد بزهکار جامعه را تشکیل می دهند. دکتر حسین فرجادآسیب شناس اجتماعی و مدرس دانشگاه تهران در این رابطه می گوید «بررسی وضعیت کودکان بزهکار نشان می دهد در خانه هایی که والدین به طور مستمر با یکدیگر درگیری دارند نبود روابط عاطفی بین والدین و خشونت عامل اصلی در بزهکاری نوجوانان و جوانان محسوب می شود.

راههای کاهش وقوع طلاق چیست؟

از انجا که ناآگاهی در زمینه های مختلف یکی از مهمترین عوامل طلاق است بنابراین مشاوره دادن به افرادی که می خواهند ازدواج کنند و بالابردن سطح آگاهی آنان در جهت موفق بودن ازدواج کمک شایانی می کند . در جامعه ها از مرکز مشاوره خانواده استفاده می شود. در کشور ما آگاهی های مناسبی در مورد جنس مخالف داده نمی شود و این خود می تواند عاملی برای شکست در ازدواج ودر نتیجه افزایش طلاق در جامعه باشد. رسانه های جمعی به خصوص صداو سیما می تواند کمک بزرگی در اطلاع رسانی در زمینه ازدواج و زندگی مشترک داشته باشد و شیوه های درست زندگی کردن را در قالب برنامه های خود ارائه دهد و باید سعی شود در رسانه های جمعی عواملی که باعث افزایش طلاق در این سالها شده همچون افزایش سطح توقع همسران از یکدیگر و نسبت به وضعیت مادی خانواده مورد توجه قرار گیرد زیرا این رسانه دارای طیف وسیعی از مخاطبان در سراسر کشور هستند.

باید به جوانان تفهیم کرد ازدواج پیوندی پایدار است که باید رفتار و شیوه های منطقی آن رادنبال کرد برای نیل به این منظور بهتر است جوانان دوران نامزدی حدود 3 تا 6 ماه را بگذرانند و طی این مدت با مراجعه به مشاوران ،تحت آموزشهای قبل از ازدواج قرار گیرند ، که به طور قابل توجهی میزان طلاق را کاهش می دهد .

 

راههای کاهش آسیب طلاق بر فرزندان:

«چه کنیم کودکان طلاق آسیب کمتری ببینند»

باید تا حد امکان حقیقت را برای کودکان بیان چون در غیر این صورت دلایل اشتباهی برای طلاق تصور خواهند کرد و از لحاظ روانی صدمه زیادی خواهند دید .

هنگام طلاق 5 ترس برای کودکان وجوددارد :

1 ـ حالا چه بر سر من می آید.

2 ـ کجا باید زندگی کنم.

3 ـ چرا پدر و مادر مرا ترک می کند.

4 ـ چه کسی از من مراقبت می کند.

5 ـ همه اتفاقها تقصیر من بود.

برخورد آگاهانه والدین باعث می شود کودک بر این ترسها غلبه کند و پاسخی مناسب برای این سئوالها بیابد .           

                                                                    «سایت گرتمل»

 

بعد از طلاق شرکای زندگی به ازدواج عاطفی با یکدیگر پایان می دهند ولی باید شراکت خود را در نقش پدر و مادر حفظ کنند آنجا باید بتوانند برای کمک به نیازهای رشد بچه ها با هم همکاری کنند مخصوصاً به هنگام نوجوانی فرزند، ضرورت دارد که مادر و پدر موضع مشترکی را در برابر او اتخاذ کنند نوجوانان ممکن است از عدم آگاهی کامل والدین تفاوتهای بین خانه های آنها سوء استفاده کند و برای کسب آزادی هایی که هر دو والد آنها را ممنوع کرده اند آنها را به جان هم بیندازد . در بهترین وضعیت همسران سابق می توانند این پیام را به بچه های خود منتقل کنند.

ما نمی توانیم همسران خوشبختی برای هم باشیم اما می توانیم در نقش والدین شما با هم همکاری کنیم و همین کار را خواهیم کرد.

ناسازگاری هایی که منجر به اطلاق می شوند معمولاً بعد از طلاق برجسته می شوند و خود را در شیوه های متفاوت زندگی و اداره آنها توسط زوجین نشان می دهند بنابراین بچه ها با دیدار والد دیگرشان بین دو سبک زندگی متفاوت رفت و آمد می کنند و قدری طول می کشد تا به این کار عادت کنند خروج از یک خانه و ورود به خانه دیگر ساده است اما انتقال از یک وضعیت به وضعیت دیگر مشکل است.

 

 

 

 

 

منابع

 

 

 

 

1 . بهداشت روانی 1 ، محمدعلی احمدوند ، چاپ پیام نور.

2 . بهداشت روانی ، تالیف دکتر سعید شاملو ، چاپ پانزدهم ، پاییز 81.

3 . روزنامه جام جم ، ضمیمه تپش ، اردیبهشت 87.

4 . فرزندان طلاق ، مقاله فرید عادل.

5 . مقدمه ای بر جامعه شناسی و آسیب شناسی  ، باقر ساروخانی.

6 . روزنامه حمایت ، 21 خرداد ، 1387.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت: 8:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس