سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
در رابطه با مفهوم رضايت مندي مشتري تعاريف مختلفي از سوي نظريه پردازان بازاريابي ارائه شده است. کاتلر، رضايتمندي مشتري را به عنوان درجه اي که عملکرد واقعي يک شرکت انتظارات مشتري را برآورده کند، تعريف ميکند. به نظر کاتلر اگر عملکرد شرکت انتظارات مشتري را برآورده کند، مشتري احساس رضايت و در غير اين صورت احساس نارضايتي مي کند. (ديو اندري و دلخواه، 1384، 188) اين مقاله درپي آن است که با بيان ابعاد رضايت مشتري، مدلهاي رضايتمندي مشتري را در اروپا و آمريکا بيان کند تا يک شاخص مقايسه اي براي خوانندگان ايراني فراهم شود.
مقدمه جمال و ناصر رضايتمندي مشتري را به عنوان احساس يا نگرش يک مشتري نسبت به يک محصول يا خدمت بعد از استفاده از آن تعريف مي کنند. اين دو پژوهشگر بيان مي کنند، رضايتمندي مشتري نتيجه اصلي فعاليت بازارياب است که به عنوان ارتباطي بين مراحل مختلف رفتار خريد مصرف کننده عمل مي کند. براي مثال اگر مشتريان به وسيله خدمات خاصي رضايتمند شوند، به احتمال زياد خريد خود را تکرار خواهند کرد. مشتريان رضايتمند همچنين احتمالا با ديگران درباره تجارب خود صحبت مي کنند که در نتيجه در تبليغات دهان به دهان (شفاهي- کلامي) مثبت درگير ميشوند. در مقابل مشتريان ناراضي احتمالا ارتباط خود را با شرکت قطع مي کنند و در تبليغات دهان به دهان منفي درگير مي شوند. به علاوه رفتارهايي از قبيل تکرار خريد و تبليغات دهان به دهان مستقيما بقا و سودآوري يک شرکت را تحت تاثير قرار مي دهند. (Jamal & Naser, 2002, 147)
نوشتههاي مربوط به روابط بين رضايت مشتري، سليقه مشتري و سود دهي بيان مي کنند که رضايت مشتري روي سليقه مشتري اثر ميگذارد و همين تاثير به نوبه خود روي سود دهي اثر ميگذارد. طرفداران اين تئوري، پژوهشگراني چون آندرسون و فورنل (1994)، گامسون (1993)، اسکلت و ديگران (1995)، شنيدلر و باون (1995)، استورباکا و ديگران (1994) و زيتامل و ديگران (1990) هستند. اين محققان رابطه بين رضايت، سليقه و سوددهي را توضيح ميدهند. بررسيهاي آماري ناشي از اين ارتباطات توسط نلسون و ديگران (1992) معرفي شد، آنها رابطه بين رضايت مشتري و سود دهي را در بيمارستانها مورد بررسي قرار دادند و راست و زاهووريک (1991)، رابطه بين رضايت مشتري و حفظ مشتري را در نظام خرده بانکداري بررسي کردند.
بلانچارد و گالووي معتقدند: «رضايت مشتري در نتيجه ادراک مشتري طي يک معامله يا رابطه ارزشي است به طوري که قيمت مساوي است با نسبت کيفيت خدمات انجام شده به قيمت و هزينههاي مشتري». (Hallowell, 1996, 28)
تعريف رضايت مشتري مورد قبول بسياري از صاحبنظران، اينگونه است: رضايت مشتري يک نتيجه است که از مقايسه پيش از خريد مشتري از عملکرد مورد انتظار با عملکرد واقعي ادراک شده و هزينه پرداخت مي شود به دست ميآيد." (Beerli & et al, 2004, 256)
در ادبيات بازاريابي اينگونه آمده است که رضايت مشتري داراي دو بعد است:
بعد مبادلهاي و بعد کلي مفهوم مبادلهاي رضايت مشتري بر ارزيابي مشتري از هر يک از خريدهايي که انجام ميدهد، توجه دارد. مفهوم کلي رضايت مشتري بر ارزيابي و احساس کلي مشتري در مورد کل برخوردها و خريدهاي خود از برند مربوط ميشود. در حقيقت، ميتوان گفت که بعد کلي رضايت مشتري تابعي از کليه رضايتها يا نارضايتيهاي او در مبادلات قبلي است. رضايت مشتري تجميعي (يا کلي) ارزيابي کلي مشتري از همه تجربيات خريد و مصرف يک کالا يا خدمت در يک دوره زماني طولانيمدت است. در حاليکه رضايت مبادلهاي، اطلاعاتي در مورد برخورد و تجربه يک فرد با کالا و خدمت خاص در يک مورد خاص به دست ميدهد، رضايت کلي شاخص مناسبتري در مورد عملکرد گذشته، حال و آينده شرکت است. اين اهميت از آن جهت است که مشتريان تصميم خريد دوباره خود را بر اساس همه تجربيات خود با يک برند تا زمان حال انجام ميدهند نه بر اساس يک خريد در زمان و مکاني خاص. (Ibid, 257)
مدلهاي شکل گيري رضايت مشتري فرايندهاي مختلف شکل گيري رضايتمندي مشتري را مي توان در مدل هاي مختلفي طبقه بندي کرد که اين مدلها ارتباط رضايتمندي مشتري و محرکهاي آن را ترسيم مي کنند. معتبرترين مدل شکل گيري رضايتمندي مشتري بر اساس يکي از نظريه هاي مشهور رضايتمندي مشتري يعني نظريه «عدم تاييد انتظارات» بنا شده است (شکل شماره 1). (ديواندري و دلخواه، 1384، 189)
مدل رضايتمندي مشتري سوئدي اين مدل در سال 1992 به عنوان اولين مدل شاخص رضايتمندي توليدات و خدمات در سطح ملي، در کشور سوئد معرفي شد. مدل اوليه کشور سوئد که در شکل2 مشاهده مي شود، شامل دو محرک اوليه رضايتمندي است:
- ارزش درک شده
- انتظارات مشتري
به طور دقيقتر ارزش درک شده برابر است با سطح دريافت شده از کيفيت نسبت به قيمت پرداخت شده. کيفيت نسبت به پول پرداختي يکي از شاخصهايي است که مشتري توسط آن محصولات و خدمات مختلف را با هم مقايسه مي کند. (Aydin & ozer, 2005, 487)
بنابراين ميتوان پيش بيني کرد در صورتيکه ارزش دريافتي افزايش يابد، رضايتمندي نيز افزايش خواهد يافت. محرک ديگر رضايتمندي، انتظارات مشتري از محصول يا خدمت مورد نظر است. آخرين ارتباط در اين مدل، شامل ارتباط بين رفتار مشتريان شاکي و وفاداري آنها به شرکت است. اثر مثبت يا منفي اين عامل به نحوه رسيدگي به شکايات در يک شرکت بستگي دارد. مکانيزم رسيدگي به شکايات در يک شرکت مي تواند با عملکرد مناسب، باعث افزايش وفاداري و در صورت ضعيف عمل کردن، باعث کاهش آن شود.
مدل شاخص رضايت مشتري در آمريکا
اين مدل در سال 1994 با همکاري مشترک انجمن کيفيت آمريکا، دانشکده تجارت دانشگاه ميشيگان ارائه شد. اين مدل بر گرفته از مدل کشور سوئد است.
مدل شاخص رضايت مشتري در آمريکا، مدلي ساخت يافته و در برگيرنده تعدادي از متغيرها و روابط علي بين آنهاست. شاخص رضايت مشتري در وسط اين زنجيره قرار گرفته است.
همانگونه که در شکل3 ديده مي شود انتظارات، ارزش درک شده و کيفيت درک شده بعنوان عوامل موثر بر رضايت مشتري معرفي شده اند. از سوي ديگر وفاداري مشتري و شکايت مشتري بعنوان خروجي هاي مدل عنوان گرديده اند.
يک پرسشنامه 15 سوالي جهت استخراج 6 قسمت مدل فوق استفاده مي شود. کليه سوالات اين پرسشنامه داراي امتيازي بين 1 تا 10 است. اختلاف اصلي اين مدل با مدل سوئد اضافه شدن کيفيت ادراک شده به صورت مجزاست. (Johnson & et al., 2000, 8)
مدل شاخص رضايت مشتري در اروپا تجارب همراه با موفقيت کشورهاي آمريکا و سوئد در طراحي مدل شاخص رضايت مشتري سبب شد تا سازمانهاي اروپايي همچون موسسه کيفيت اروپا و سازمان مديريت کيفيت اروپا تحت حمايت اتحاديه اروپايي اقدام به ايجاد شاخص رضايت مشتري در اروپا بنمايند. مدل شاخص رضايت مشتري دراروپا که در شکل ارائه شده است، مدل اروپايي شاخص رضايت مشتري را نشان ميدهد. اين مدل، رضايت مشتري را همراه با وفاداري مورد بررسي قرار دهد. همانگونه که ملاحظه ميشود، محرکهاي رضايت مشتري در اين مدل عبارتند از تصوير درک شده از شرکت، انتظارات مشتري، کيفيت درک شده و ارزش درک شده.(Aydin & Ozer, 2005, 487)
کيفيت درک شده را ميتوان در دو بخش مورد بررسي قرار داد: کيفيت درک شده از سختافزار که به معناي بخشي از کيفيت است که مربوط به ويژگي محصول و يا خدمت است و ديگري عبارت است از کيفيت درک شده از نرمافزار که منظور از آن بخشي از کيفيت است که نمايانگر عناصر تعاملي در خدمت ارائه شده است، مثل پرسنل و يا ويژگيهاي محيط ارائه خدمت. روابط ميان متغيرها در شکل4 نشان داده شده است.
البته بايد به اين نکته نيز توجه داشت که در واقعيت ممکن است روابط بيشتري بين متغيرها وجود داشته باشد که در اينجا ديده نشده است. در اين مدل 7 متغير وجود دارد که هر يک از آنها توسط 2 تا 6 متغير ديگري که از طريق مميزي و پرسش از مشتريان اندازهگيري ميشود، توصيف ميشود. (Johnson & et al., 2000, 11)
نتيجه گيري
با بيان مدلهاي شاخص رضايتمندي مشتري در اروپا، آمريکا و سوئد، قصد بر آن بود تا صاحبنظران را برانگيزد که براساس شرايط موجود در بازار ايران و قوانين حاکم بر تجارت در ايران، به تدوين چنين الگويي دست يازند.
منابع 1. ديواندري، علي و دلخواه جليل؛ «تدوين و طراحي مدلي براي سنجش رضايتمندي مشتريان در صنعت بانکداري و اندازه گيري رضايتمندي مشتريان بانک ملت بر اساس آن»، فصلنامه پژوهشهاي بازرگاني، شماره 37، زمستان 1384، ص 185-223
2- Aydin S., Ozer G., Arasil O., (2005);" CustomerLoyalty and the effect of switching costs as a moderator variable", MarketingIntelligence & Planning, Vol. 23, No. 1, pp. 89-103
3 - Beerli A., MartinJ.D., Quintana A., (2004);"A model of customer loyalty in the retail bankingmarket", European Journal of Marketing, Vol. 38, No. 1/2, pp. 253-275 4 - Hallowell R., (1996);"The relationship of customer satisfaction, customerloyalty and profitability: an empirical study”, International Journal of ServiceIndustry Management, Vol. 7, No. 4, pp. 27-42
5 - Jamal A., Naser, K., (2002);" Customer satisfaction and retail banking: an assessment of some of thekey antecedents of customer satisfaction in retail banking", European Journal ofMarketing, 20/4, pp. 146-160
6 - Johnson M., Gustafsson A., Andteassen T., ervik L., Cha J, (2000);" The evolution and future of national customersatisfaction index models", Journal of Economic Psychology
از آنجاییکه کلمه پول در محاوره روزمره استعمال زیاد دارد، معنی بسیار چیزها را میتواند داشته باشد ولی برای اقتصاد دانان، پول یک معنی بخصوص دارد.
برای پرهیز از ابهام، باید توضیح بدهیم که چگونه برداشت اقتصاد دانان از معنی کلمه پول با برداشت عامه آن تفاوت دارد.
اقتصاددانان پول را (معادل آن «عرضه پول») را چنین تعریف میکنند: هرچیزیکه در برابر اشیا و خدمات وباز پرداخت دیون به صورت عمومی مورد قبول واقع شود، پول شمرده میشود.
پول رایج یک کشور، مرکب از سکه و بانکنوت، با این تعریف مطابقت داشته ونوعی ازپول به شمار میرود. وقتی اکثر مردم از «پول» صحبت میکنند، آنها از پول رایج کشور صحبت میکنند. مثلا اگر شخصی به شما اخطار میدهد "پول هایت" فورا پول های رایج کشور را که با خود دارید به او میدهید بدون اینکه از او بپرسید که دقیقاً هدفش از پول چیست؟
اگر پول تنها منحیث بانکنوت و سکه تعریف گردد. این تعریف نزد اقتصاد دانان بسیار محدود است. بخاطر اینکه چک ها نیز در برابر کالا ها منحیث وسایل پرداخت قابل قبول هستند. بنابر آن امانات رویتی حسابات جاری نیز پول محسوب میگردند و اگر حسابات پس انداز به آسانی به سکه ها، بانکنوت ها، حسابات جاری قابل تبدیل باشند، آنها نیز پول شناخته شده میتوانند.
طوریکه دیده میشود تعریفی دقیق و واحدی از پول، حتی نزد اقتصاد دانان موجود نیست. بعضاً پول را با ثروت مترادف میدانند که به این ترتیب پیچیدگی تعریف موضوع بیشتر میگردد. وقتی مردم میگویند، "احمد ثروتمند است، او پول فراوان دارد". احتمالاً هدف آنها اینست که احمد نه تنها مقداری زیاد بانکنوت، سکه و حسابات جاری دارد بلکه او صاحب مقداری زیاد اسهام، اوراق قرضه، موتر، خانه و سایر جایداد ها میباشد.
بناً تعریف پول منحیث بانکنوت یا سکه بسیار محدود بوده و همچنان مترادف گرفتن آن با ثروت نیز تعریف بسیار گسترده است. اقتصادانان میان پول به شکل پول رایج کشور (بانکنوت وسکه)، حساب جاری، وسایر اقلام که هنگام خرید تادیه میگردد از یک سو و ثروت منحیث مجموع دارائیهای شخص به منظور حفظ ارزش از سوی دیگر فرق میگذارند. ثروت نه تنها شامل پول بوده بلکه مشتمل است بر سایر دارائیها از قبیل اوراق بهادار، سهام عادی، مسایل هنری، زمین، فرنیچر، موتر و خانه. علاوتاً مردم پول را بعضاً مترادف با کلمه درآمد نیز استفاده میکنند. مثلاً میگویند: "مریم وظیفه خوبی دارد و پول زیاد بدست میاورد".
عاید در واقع جریان منفعت در فی واحد زمان می باشد. در مقایسه پول در حقیقت یک مبلغ موجودی است. یعنی یک مبلغ معین دریک زمان معین داده شده است.
اگر کسی به شما بگوید که احمد درآمد بالغ بر 1000 دالر دارد. شما نمیتوانید درین مورد که احمد درآمد بلندیا پایین دارد، قضاوتی بکنید بدون فهمیدن اینکه این درآمدهریک سال یا یک ماه یا حتی یک روز اوست. اگر به شما بگویند که مریم 1000 دالر در کسه دارد. شما دقیقا میتوانید بدانید که چقدر پول است.
به یاد داشته باشید که در این کتاب هدف از پول هر چیزی که بصورت عمومی دربرابر اجناس و خدمات قابل تادیه بوده و هم برای بازپرداخت قروض مورد استفاده قرار میگیرد و با «عاید» و «ثروت» کاملاً متفاوت میباشد.
وظایف پول:
خواه پول یک صدف، یک توته سنگ، کاغذ یا طلا باشد، سه وظیفه عمده را در اقتصاد ایفا میکند. وسیله تبادله، واحد محاسبه، ذخیره ارزش. ازین سه وظیفه، وظیفه پول بحیث وسیله تبادله سبب میگردد که پول را از سایر دارائیها از جمله سهام، اوراق قرضه و خانه فرق نمائیم.
وسیله تبادله :
تقریباً در تمام معاملات مارکیت در اقتصاد، پول به شکل بانکنوت، سکه یا چک منحیث وسیله تبادله مورد استفاده قرار میگیرد، یعنی وسیله پرداخت در برابر اجناس و خدمات خریداری شده محسوب میشود ، استفاده از پول منحیث وسیله تبادله باعث افرایش کارآیی اقتصاد گردیده، مانع ضیاع وقت در تبادلهء اجناس و خدمات میگردد برای درک بهتر بیایید به یک اقتصاد بارتری نظر بیندازیم که بدون موجودیت پول، اجناس و خدمات به صورت مستقیم دربرابر یکدیگر تبادله میگردند.
فرض کنید که احمد استاد علم اقتصاد است و او جز تدریس علم اقتصاد کاری دیگری را بلد نیست. در یک اقتصاد بارتری، اگر احمد چیزی را برای خوردن بخواهد. او باید دهقانی را جستجو کند که غذای مورد نظر احمد را تهیه کرده و علاوتاً این دهقان خواهان فرا گرفتن علم اقتصاد باشد.
طوری که ملاحظه میکنید این کاری پر مشقت و وقت گیر است و احمد زمان زیادی را نیاز دارد تا دهقان علاقمند به آموختن علم اقتصاد را بیابد. در چنین حالتی حتی بهتراست تدریس را ترک گفته به کشاورزی بپردازد اگرچنین کاری را هم انجام نه دهد تایک زمان ممکن از گرسنگی بمیرد.
مدت زمان مورد ضرورت به منظور تبادله اجناس و خدمات بنام مصارف تبادله (مصارف داد و ستد) یاد میگردد. در یک اقتصاد بارتری (اقتصاد مبتنی بر تبادله مستقیم) مخارج داد و ستد فوق العاده بلند بوده زیرا افراد باید دو خواسته تصادفی را برآورده کنند. آنها باید کسی را پیدا کنند که از یک طرف اجناس و خدمات مورد ضرورت شانرا داشته باشد، و از طرف دیگر نیازی به اجناس و خدمات عرضه شده از طرف خودشان را داشته باشد.
بیایید ببینیم که اگر پول به سیستم اقتصادی معرفی گردد چه خواهد شد، احمد میتواند هر کسی را که متمایل به شنیدن تدریس او باشد در برابر پول درس بدهد. او بعداً میتواند که به دهقان ( نماینده او در مارکیت) مراجعه نموده و ضروریات خود را به وسیله پول تادیه شده به او رفع نماید. مشکل حل نمودن دو خواسته بشکل تصادفی حل گردیده و او میتواند فرصت بیشتری جهت پرداختن به مسایل که درآن دسترسی درست دارد، داشته باشد.
ضرورت به پول چنان شدید است که تقریبا تمامی جوامع، به استثنای جوامع اولیه، شدیداً به آن نیاز دارند. یک کالای که میخواهد به حیث پول مورد استفاده قرار گیرد، باید چند مشخصه ذیل را دارا باشد:
1- باید به آسانی به اساس یک معیار سنجیده شده ارزش آن را تعیین کند.
2- باید به صورت گسترده قابل قبول باشد.
3- باید به آسانی قابل حمل باشد.
4- باید به بخش های کوچکتر قابل تقسیم باشد تا بتوان آنرا به پول خرد تبدیل نمود.
5- بالاخره به سرعت از بین نرود.
در تاریخ بشر انواع متفاوت از پول مورد استفاده قرار گرفته که مشخصات بالا را دارا بوده اند. بومیان امریکا دانه های تسبیح را منحیث پول مورد استفاده قرار میدادند. و بالاخره زندانیان در جریان جنگ دوم جهانی سگریت را به حیث پول مورد استفاده قرار داده اند، که قدامت تاریخی دارد.
پول الکترونیکی یک پدیده جدید در جهانکارت های بدهی:
کارت های بدهی مانند کارت های اعتباری است که مشتری را قادر به خریداری اجناس از طریق انتقال وجوه الکترونیکی مستقیماً از حساب بانکی شان به حساب تاجر میسازد. کارت های بدهی در بسیاری از جاهای که کریدت کارت ها را میپذیرند استفاده میگردد و حالا غالباً بیشتر از پول نقد مورد استفاده قرار میگیرد مثلا زمانیکه شما از فروشگاهای بزرگ خریداری میکنید، میتوانید کارت بدهی خود را از طریق ماشین خواننده کارت ((Card readerدر مرکز حساب داخل کرده و دکمه را فشارداده که به این صورت مبالغ خریداری شده فوراً از حساب بانکی شما کسر میشود. بسیاری ازتسویه بانکها و کمپنی ها مثل VisaیاMaster Cardکارت های بدهی را منتشر میسازد و کارت های ATMشما به طور خاص مثل کارت های بدهی ایفای وظیفه میکند.
کارت های ذخیره ارزش:
این کارت ها مانند کارت بدهی و کارت اعتبار است ولی فرق آن دراین است که کارت های ذخیره ارزش دارای مقدار ثابت مبالغ اسمی میباشد. عادی ترین نوع کارت ذخیره ارزش خریداری مبالغ قبلا مشخص شده دالر است که مصرف کننده درآینده آنرا خرچ میکند. مجرب ترین کارت های ذخیره ارزش کارتهای هوشیار Smart Cardاست که دارای چپ کمپیوتری بوده بناً میتوانید پول را از حساب بانکی مالک خود در وقت ضرورت خرچ کنید. کارت های هوشیار Smart Cardمیتواند از طریق ماشین های ATMکمپیوتر های شخصی و تیلفون های مخصوص معاملات را انجام دهد.
در این اواخر کارت های ذخیره ارزش خارج از U.S.Aهم معمول شده که اکثراً توسط پروگرام های کمپیوتر در آسترلیا، کانادا، چیلی، کلمبیا، دنمارک، فرانسه، ایتالیا، پرتگال، سنگاپور، هسپانیه تایوان و انگلستان به انجام میرسد، یکی از پروگرام های پر زحمت آن در لندن از طریق شرکت موندکس Mondexانکشاف داده شد که آزمایش خود را درwindonانگلستان در جولایی 1995 آغاز کرد. نه تنها کارت های هوشیار موندکس توانایی انتقال وجوه را بین مصرف کنندگان و خرده فروشان دارد بلکه بین مصرف کننده گان و بانک هم دارد، ولی انتقال پول های الکترونیکی را بین افراد اجازه میدهد. وجوه میتواند از کارت یک نفر با استفاده از ابزار بیسیم دست داشته به کارت شخص دیگر انتقال نماید که کیف پول الکترونیکی نام گذاری شده بخاطریکه او میتواند تمام وظایف یک کیف پول استندرد انجام دهد بشمول نمبر ذخیره شده تیلفون و دیگر اجزای معلومات برای نگهداری پول.
کارت های ذخیره ارزش زمینه یورش را در U. S. Aبوجود میآورد:
بانک های بزرگ همچو سیتی بانک و کمیکل بانک پروگرام های تعلیمی کارت های ذخیره ارزش را اعلان کرده بودند که یک اندازه زیاد از آزمایش ها در سال 1996 در المپیک اتلانتا تنظیم شد و در همین وقت اولین بانک یونین و بانک Wachoviaو بانک نیشن همکاری های خود را با Visaبخاطر نشر یک میلیون کارت ذخیره ارزش اعلان نمودند.
پول نقد الکترونیکی:-
پول نقد الکترونیکی یا E-Cashیک شکل از پول الکترونیکی است که در انترنیت به منظور خریداری اشیا و خدمات استعمال میشود. یک مشتری میتواند با باز نمودن حساب در بانک های که به انترنت وصل اند دسترسی به پول های الکترونیکی پیدا کرده و آنرا بهPC (Personal Computer) خود انتقال دهند. زمانیکه مشتری خواهان خریداری چیزی همراه با پول های الکترونیکی شود وی با فروشگاه های که با انترنیت در ارتباط است، تماس گرفته و برای شی مشخص کلمهbuy (خریداری) را انتخاب میکند که در نتیجه پول های الکترونیکی بطور اتومات از کمپیوتر شخصی آن به کمپیوتر تاجر (بازرگان) منتقل میشود و تاجر میتواند وجوه انتقال شده از حساب بانکی مشتری را قبل از ارسال اجناس دریافت کند. پول های الکترونیکی در یکی از کمپنی های هالندی بنام Dig Cashابتکار شد.
در اکتوبر 1995 Mark Twain Bancsharesاعلام نمود که این کمپنی اولین نشر کننده پول های الکترونیکی برای کمپیوتر های شخصی بود.
چک های الکترونیکی:
این چک ها به استفاده کنندگان انترنت اجازه میدهد که صورت حساب خود را مستقیما بدون ارسال چک های کاغذی پرداخت کنند و استفاده کننده نظیر چک را در کمپیوتر شخصی خود نوشته و آنرا به دیگری انتقال میدهد که به نوبه خود به حساب بانکی ارسال میشود. اگر بانک دریافت کننده اعلام دارد که چک های الکترونیکی درست یا صحیح است در این صورت یک مبلغ پول ازحساب بانک ارسال کننده به حساب دریافت کننده منتقل میشود. صاحب نظران به این عقیده اند که مصارف چک های الکترونیکی 3/1 حصه مصارف معاملات چک های کاغذی است. این فواید که در نتیجه کاهش مصارف بدست میآید بسیاری از سازمان ها را ترغیب به پرداخت چک های الکترونیکی میکند مثلا در می 1994 دیپارتمنت حساب ثروت عامه ویرجنیا بعضی از حسابات شهری را توسط چک های الکترونیکی پرداخت نمود.
مارک تواین: با داشتن عوامل قدرتمند، به مقصود خود دست می یابید
… و به درستی همین طور است. شکست یا موفقیت فعالیتهای بازاریابی شما به نوع کلمات انتخابی برای معرفی تولیدات، خدمات و موقعیت خودتان در تبلیغات بستگی دارد . شما در انتخاب کلمات مختارید. مشکل اصلی استفاده از کلمات پوچ و بی معنی است . مغز به یکباره از هرگونه فکر خلاق تهی می شود. این زمانی است که مجموعه ی جملات تعیین شده برای ایجاد تغییرات اعجاب انگیز در تبلیغات، جادوی خود را از دست می دهند. منظور، مجموعه ای از عبارات از پیش نوشته شده است که با اضافه کردن به متن تبلیغات، نیرویی خارق العاده و همین طور امکان انتخاب گزینه های مختلف را به وب سایت شما عرضه می کند. این مجموعه در واقع سفری باورنکردنی از درون کلمات است که به تبلیغات شما جذابیت، رنگ و حس می بخشد. با عبارات حاوی نکات روز می توانید به تبلیغاتتان جان ببخشید .
حال، چگونه این عبارات و نکات روز را انتخاب می کنید؟گام نخست: به درستی از مضمون آگهی تبلیغاتی که- در تلویزیون، روزنامه، ای میل یا مجله به نمایش گذاشته اید، آگاه باشید. کافی است تبلیغات را به دقت مطالعه کنید .
گام دوم: این بخش شامل جملات درنظر گرفته شده ی شماست. کلماتی را که تأثیر عمیقی بر شما می گذارند، در جایی یادداشت کنید. دفترچه یا بخشی از کامپیوتر خود را به نوشتن این نکات روز اختصاص دهید. این ها جملات آگهی هاییهستند که اخیراً یادداشت کرده ام :
چیزی را نپذیر مگر آنکه بهترین باشد، چرا که تو ارزشش را داری، و این هدیه ای از خودت به خودت است .
گام بعدی: ترکیب و اضافه کردن این جملات به تبلیغات است. برای درک بهتر این مرحله باید تبلیغی را که قبلا تهیه شده مورد بررسی قرار دهید . میزان تأثیر آن بر خواننده چقدر است؟ چقدر شور و حرارت در آن موج می زند؟ آیا این تبلیغ توجه شما را به خود جلب می کند؟ درصورت منفی بودن پاسخ، زمان استفاده از جملات سحرآمیز بازاریابی فرا رسیده است. جمله های مناسب که خدمات یا تولیداتتان را هرچه بهتر معرفی می کند، در جای جای تبلیغات گنجانده، سپس آن را اصلاح کنید .
حال این آگهیرا که شخصی بدون آگاهی از جملات سحرآمیز بازاریابی نوشته، بخوانید :
کت قهوه ای جدید برای بانوان- سایز XL
در حقیقت این جملات مرا جذب نکرد، بلکه تصویر مربوط به آن برایم تازگی داشت . بله، واقعاً تولید فوق العاده ای است: حال ببینید که چگونه یک تبلیغ خشک و خالی با استفاده از جملات سحرآمیز بازاریابی تغییر می کند :
با پوشیدن این کت چرمی قهوه ای شکلاتی، تمام قد و عالی، به هرآن چه که در اطراف شماست می تابید .
برای دوست داران کیفیت خوب با پرداخت بخشی از قیمیت خرده فروشی راحتی و شیک پوشی را تجربه می کنید .
این کت بی نظیر زیبایی را به کمد لباس های زمستانی خود وارد می کنید .
برای بانوان با سایز XL
آیا تفاوت را حس می کنید؟ با استفاده از کلمات جادویی بازاریابی به راه های جدید تاثیر برخریداران دست پیدا کرده، به این طریق تولیدات خود را هرچه عمیق تر در قلب و روح آن ها جای می دهید و به ژرف ترین نقطه ی خواسته های آن ها می رسید .
چرا از همین حالا برای تبلیغات تان اقدام نمی کنید؟ کافی است این سه پیشنهاد را برای اضافه کردن گرمی، رنگ و حس به تبلیغات تان اضافه کنید. تغییرات حاصل را در تبلیغات و همین طور در درآمد حاصل از فروش محصولات بررسی کنید .
پیشبینی رفتارهای خرید مصرفکنندگان یک نیاز اساسی برای بازاریابان و فروشندگان است چرا که با تعیین آن کامیاب خواهند شد و در صورت پیشبینی نادرست ناکام . اما چگونه میتوان به این پیشبینی، یعنی تعیین نوع رفتارهای خرید مصرفکنندگان دست یافت؟
دانش روانشناسی تا حدودی قادر است نوع رفتارهای خرید مصرفکنندگان را تعیین کند. برپایه این دانش و با کسب آگاهی از نیازها و محرکهای درونی مصرفکنندگان، میتوان کالایی متناسب با نیازهای آنها تولید و به آنها عرضه کرد.
افزون بر آن کارگزاران تبلیغات با شناسایی و درک سبک و نحوه زندگی بیشتر مشتریان در بازار هدف و آگاهی از علایق و انگیزههای آنها در مراحل مختلف زندگی، قادر خواهند بود با طراحی و ایجاد تبلیغات متناسب با نیازها و خواستههای مصرفکنندگان به موفقیت بیشتری برای هدفهای از پیش تعیین شده و پیشبرد فروش دست یابند. در ادامه، متکی بر «نظریه سلسله مراتبی نیازهای مازلو» سعی شده چارچوبی فراهم آید تا بازاریابان در پرتو آن بتوانند رفتار خرید یا نیازهای مشتری را پیشبینی کنند. به عبارت دیگر با این نگرش، بازاریابان میدانند مشتری در جستوجوی چه نوع کالا یا کالاهایی است، چه کالاهایی برای او اهمیت بیشتری دارد و چه کالاهایی کماهمیتترند .
پیشبینی رفتارهای خرید مصرفکنندگان براساس مدل مازلو
احساس محدودیت همان نیاز است و انسان دارای نیازهای پیچیدهای است. آبراهام مازلو، روانشناسی بود که درباره افراد موفق تحقیق و بررسی کرد. وی سلسله مراتب نیازهای انسان را شناسایی و آن را به پنج طبقه اصلی تقسیم کرد. به عقیده مازلو، به محض این که نیازهای مرحله اول انسان برآورده شود، او وارد مرحله دوم و سپس مرحله سوم و همین طور مراحل بعدی میشود. در ادامه به طور خلاصه این مراحل و ارتباط آنها با کالاهای مختلف مورد نیاز مصرفکنندگان تشریح میشود .
مرحله اول: نیازهای جسمانی (physiological needs)
این گونه نیازها، جزو اصلی زندگی انسان هستند نظیر غذا، آب، سرپناه، هوا و خواب. افرادی که در این مرحله هستند، احتمالا پول زیادی ندارند و تامین غذا و سرپناه و اسباب و لوازم اولیه زندگی باید از اولویتهای اصلی آنها باشد، بنابراین آنها محصولات ارزانتری را خریداری خواهند کرد حتی اگر از کیفیت خیلی خوبی برخوردار نباشند، چرا که آنها قادر به خرید محصولاتی با کیفیت بهتر نیستند. این افراد به هر آنچه که منجر به صرفهجویی در هزینه و پسانداز پول آنها شود گرایش مییابند .
مرحله دوم: نیاز به امنیت (Safty needs)
نظیر احساس امنیت و آرامش خاطری که شما در خانه خود احساس میکنید، احساس امنیت مالی یا داشتن روابط مطمئن با دوستان و اعضای خانواده .
مصرفکنندگان در مرحله دوم نیاز دارند احساس کنند که در زمان حال و آینده در امنیت و آرامش خاطر خواهند بود. آنها تمایل به خرید محصولاتی خواهند داشت که به کمک آنها احساس آرامش و اطمینان بیشتری کنند مثل صندوقهای پسانداز و بازنشستگی، بیمه، نصب دزدگیر برای اتومبیل و منزل، کلاسهایآموزش دفاع شخصی، اسلحه و …
مرحله سوم: نیاز به محبت و تعلق (love and Belonging needs)
نظیر روشهایی که فرد برای پذیرش در گروه مورد نظرش برمیگزیند، روابطی که فرد با دوستان و خانوادهاش دارد و همچنین علاقهای که دیگران نسبت به او دارند .
مورد قبول واقع شدن در این مرحله بسیار حائز اهمیت است. هر کسی دوست دارد با سایر افراد تناسب داشته باشد و هیچکس نمیخواهد که برچسب بیگانه، غیرعادی یا عجیب و غریب بخورد. افراد در این مرحله از زندگی سعی میکنند تا جایی که ممکن است از هنجارها و نرمهای جاری در اجتماع پیروی میکنند، بنابراین بیشتر مورد قبول همنوعان و همردیفان خود قرار میگیرند. مرحله سوم همچنین مرحلهای است که در آن افراد دوست دارند با سایرین باشند. بسیاری از افراد دوست ندارند برای همیشه تنها بمانند و به همین دلیل به سمت چیزهایی جلب میشود که آنها را نزد دیگران و خصوصا جنس مخالف جذابتر جلوه دهد .
افراد در مرحله سوم کالاهای ویژهای نظیر محصولاتی با نام تجاری معتبر، لباسهای متناسبی که به آنها کمک میکند تا بیشتر با سایرین منطبق شوند و مورد پذیرش آنها قرار بگیرند، عطریات، لوازم آرایشی و وسایل و کالاهای لوکس و زینتی خریداری میکنند .
مرحله چهارم: نیاز به احترام (Esteem needs)
این مرحله شامل نیاز به عزت نفس، احترام گذاشتن و مورد احترام واقع شدن، داشتن اقتدار و همچنین نیاز به حس ارزشمند بودن است. همین که به مرحله چهارم برسیم، این آمادگی را خواهیم داشت که بهتر مراقب خودمان باشیم. فردیت برای افرادی که در این مرحله هستند بسیار حایز اهمیت است. به دلیل آنکه آنها با خودشان احساس خشنودی میکنند و یک حس احترام به خود و عزت نفس خوبی دارند و تمایل ندارند که شبیه هیچکس دیگری باشند. این افراد لباسهای مرتب و منظمی میپوشند تا تحسین خود و سایرین را برانگیزند. با تحسین دیگران شاد میشوند، اما با انتقاد دیگران کمتر میرنجند. مصرفکنندگانی که در این مرحله قرار دارند، خواستار آنند که دیگران به آنها احترام بگذارند، به آنها نگاه کنند و برایشان ارزش قایل شوند. افرادی که در مرحله چهارم قرار دارند، برخی از کالاها و خدمات زیر را به دلایلی که به آن اشاره شد خریداری خواهند کرد :
) فعالیتها، وسایل، تجهیزات و مواد غذایی سالم برای اینکه سالمتر باشند .
) کتابهایی که به آنها کمک میکنند تا رییس خودشان باشند چرا که خواهان داشتن قدرت و کنترل شرایط هستند .
) انجام سرمایهگذاریها و داشتن حسابهای بانکی .
) لباس، ماشین و به طور کلی هر چیز گرانقیمتی که به آنها این قدرت را بدهد که نسبت به دیگران احساس برتری کنند .
مرحله پنجم: نیاز به خودیابی و کمال (Self Actualization needs)
در این مرحله فرد احساس میکند به هر آنچه ممکن بود بتواند دست یابد، رسیده است. اگر کسی به این مرحله برسد، به شدت طرفدار و خواستار صلح، دانش و کمال خواهد بود .
این آخرین مرحله است و متاسفانه بسیاری از مردم ممکن است هرگز در طول زندگی خود به این مرحله از زندگی نرسند. با وجود این افرادی که به مرحله پنجم میرسند، با خودشان و نوع زندگیای که داشتهاند احساس خشنودی میکنند. آنها چیزهایی خریداری میکنند که به آنها احساس لذت و شادمانی میدهد و همچنین چیزهایی میخرند که به دیگران نیز احساس لذت و شادمانی بدهد .
در برخورد با افراد مختلف چه باید کرد؟
به پرسش اصلی بازگردیم. پرسش اصلی این بود که چطور از این پارادایم - شناخت نیازها و درک سلسله مراتبی بودن آن - برای آگاهی از آنچه در سر مشتریان میگذرد استفاده کنیم؟ برای درک این موضوع، بهتر است خود را جای مشتری بگذارید و به این بیندیشید که اگر شما به عنوان مشتری خواهان کالا یا خدمت مورد نظر بودید، چطور فکر کرده و چگونه عمل میکردید. به طور مثال اگر خود را در جای مشتری بالقوه یک باشگاه بدنسازی قرار دهید چه چیزهایی انگیزه لازم را برای مراجعه و عضویت در این باشگاه به شما میدهد؟
هنگام بررسی برای عضویت در این باشگاه، توجه به هر یک از نکات زیر ممکن است انگیزه لازم را به شما بدهد .
انجام تمرینهای بدنسازی تا چه حدودی روی تغذیه و سلامت جسمی و روانی شما تاثیر میگذارد؟
داشتن آمادگی جسمانی تا چه حد توانایی شما را برای تامین امنیت خود در جامعه و دفاع شخصی افزایش میدهد؟
تناسب اندام تا چه حد بر جایگاه شما در جامعه و پذیرش در گروههای مختلف تاثیر میگذارد؟
چقدر تناسب اندام و آمادگی جسمانی بر نوع تفکر و طرز تلقی شما از خودتان تاثیر میگذارد؟
تا چه میزان داشتن تناسب اندام روی خودباوری شما اثر میگذارد؟
بیشتر مشتریان در ضمیر ناخودآگاه خود این پرسشها را از خود میپرسند، بدون آنکه آگاهانه در موردشان فکر کنند. بنابراین اگر آگاهانه به این پرسشها پاسخ دهید، میتوانید به بینش و آگاهی لازم از فرآیندی دست یابید که مشتریان هنگام خرید کالا یا خدمت در ذهن خود پردازش میکنند و در نهایت به آنها انگیزه لازم را برای خرید محصول میدهد. شناخت این فرآیند به شما کمک میکند تا روشهایی را به طور مشخص تعریف کنید که به وسیله آنها میشود توجه مشتریان را به محصول یا خدمت خود معطوف کرده و آنها را ترغیب به خرید کرد .
در صورتی که هنگام برنامهریزی برای انجام فعالیتهای بازاریابی و تبلیغاتی برای محصول خود به پرسشهایی نظیر آنچه پیش از این مطرح شد توجه کرده و پاسخ دهید، آنگاه شما یک مزیت بازاریابی قابل لمس خواهید داشت، چرا که توانستهاید به پرسشهایی که در ضمیر ناخودآگاه مشتریان مطرح میشود پاسخ مناسب بدهید .
کسب و کارتان چه رنگی است؟
به عنوان صاحب کسب و کار چه بسا درک مشخصی از رنگ پول داشته باشید اما از رنگ کسب و کار چه تصوری دارید؟ بیاموزید که چگونه رنگ مناسب با خلق تصویری مثبت قادر است مشتری را بر خرید از شما ترغیب نماید یا بالعکس دریافت نارسایی از کسب و کار شما به وجود آورد .
علم رنگها
باور این که رنگها واجد قدرت تاثیرگذاری بر جسم و ذهن باشند اندکی دشوار به نظر میرسد. امروزه دانشمندان میدانند رنگها از توان نفوذ بر فیزیولوژی و حالت ذهنی برخوردارند. مطابق تحقیقات صورت گرفته، دگرگونی در رنگ محیط ۱۴ کودک ناتوان سبب تغییر در میزان فشار خون و نیز تعدیل رفتارهای پرخاشگرانه آنان شده است .
علم رنگها این بار از سوی پژوشگران بازاریابی جهت تعیین نحوه کاربری این دانش برای تاثیر بر روی دریافت مشتری از کسب و کار مورد مطالعه قرار گرفته است. فحوای رنگها و کسب و کار شما فحوای رنگها بر اساس فرهنگ، گونه، نژاد و حتی سن افراد تغییر میکند. پس رنگها نه فقط از لحاظ انتخاب بلکه از نظر تناسب با مشتریان مورد نظر حائز اهمیت میباشند. به عنوان نمونه هر چند سفید در بسیاری مناطق و فرهنگها مرتبط با ازدواج بوده و حس بیگناهی را القاء میکند ولی در فرهنگهای شرقی مثل هندوستان بیانگر مرگ است. همچنین رنگها را میتوان به هدف اشاره به یک فرهنگ خاص تلفیق نمود، در جهان غرب سبز و قرمز در کنار هم مربوط به کریسمس و سیاه و نارنجی نشان جشن هالوین میباشند .
شرکتهای بزرگ و برندهای مشهور جهان نیز از رنگهای معینی استفاده میکنند. رنگ آبی IBM دلالت بر پایا بودن و محافظهکاری دارد و رنگ قهوهای UPS سمبل طور عمر و اعتبار محسوب میشود .
بنابراین لازم است معنای رنگها را در بازاریابی کسب و کار خود در خاطر داشته باشید :
- سفید: قداست – پاکی – جوانی
سفید رنگی است خنثی که میتواند در مد و سترونسازی در حرفه پزشکی دلالت بر خلوص داشته باشد .
- سیاه: قدرت – برازندگی – پنهانکاری
سیاه میتواند بهترین و گرانترین بازارها را مورد هدف قرار دهد یا در بازاریابی میان جوانان با افزودن نوعی ابهام بر تصویرتان این گروه را جلب نماید .
- قرمز: عشق- هیجان – خطر
قرمز رنگ هشداردهنده است از قرمز برای دمیدن شور و هیجان به مارک تجاری خود بهره ببرید .
- نارنجی: طراوت – انرژی – تفریح
اگر خواهان خلق فضایی سرزنده برای مشتریان میباشید از این رنگ غاقل نباشید .
- زرد: شادی – گرمی – هوشیاری
زرد در عین داشتن حس آرامش میتوانند نقشی مسحورکننده برای کسب و کار شما ایفا نماید .
- سبز: طبیعت – سلامتی – وفور برای ایجاد تاثیر آرامشبخش و یا تصویری از رشد و نمو، رنگ سبز گزینه مطلوبی شمرده میشود .
- بنفش: شکوه – تدبیر- تجلیل
شاید با افزودن پردهای از رنگ بنفش به ارزش کسب و کارتان اشاره نمایید .
- آبی: صداقت – صلح – اعتماد
احتمالا رنگ آبی مردمیترین و بیطرفترین رنگها در جهان میباشد و برای اشاره بر وفاداری مشتریان گزیدهای مطمئن به شمار میرود. همواره بر نحوه به کارگیری رنگها از لوگو گرفته تا بروشور و کارتهای ویزیت و بعضا یونیفرمها دقت و وسواس به خرج دهید. آیا رنگهای انتخاب شده انعکاس درستی از شخصیت و تصویر کسب و کار شما ارائه میدهند؟ در غیر این صورت تردیدی بر ضرورت تجدیدنظر نداشته باشید .
تبلیغات نقطه خرید
صنعت تبلیغات در نقطه خرید در انگلیس در سال ۲۰۰۳ رقمی برابر با ۱/۱ میلیارد پوند (۵۶/۱ میلیارد یورو) بود که طیف گستردهای از شرکتهای تولیدی، مونتاژ، طراحی و نمونهسازی، چاپ، انبارداری، توزیع و نصب تجهیزات تبلیغگری تا سایر حرفههای مربوط به تفریحات را در بر میگرفت. هیچ شرکتی به تنهایی سهمی بیش از ۵ درصد بازار را در دست ندارد و این صنعت بسیار بخشبخش بوده و در واقع ۶ درصد کل هزینههای بازار و بازاریابی در انگلیس را شامل میشود.
تبلیغات در نقطه خرید در ابتدا به خاطر ماهیت منطقهای و خرد آن، رابطه ضعیفی با تبلیغات به معنای اعم آن داشت.
تبلیغات وآگهی در نقطه خرید طی سالهای اخیر رشد یکنواختی را تجربه کرد و این امر مرهون تلاشهای انجمن تجاری بینالمللی تبلیغات در نقطه خرید (POPAI) بود که بهطور مشخص بر پیامی تحت عنوان <سهچهارم> تأکید کرد و این تأکید به این معنی بود که سهچهارم تصمیمات مشتریان برای خرید کالا یا خدمت در نقطه خرید شکل میگیرد.
عامل دیگری که در افرایش گرایش به تبلیغات در نقطه خرید نقش داشت، تفکیک فزاینده رسانههای معطوف به مخاطب گسترده بود. البته این فرایند از مدتها پیش قابل پیشبینی بود و به اتخاذ شیوههای مستقیم بازاریابی انجامید و در عین حال باعث شد تا از میانه دهه ۱۹۹۰ رسانههای دیگری نیز در کانون توجهات قرار بگیرند. البته باید یادآور شد که تبلیغات وآگهی در نقطه خرید، بازخیزش خود را زمانی تجربه کرد که خردهفروشان به داشتن تجهیزات تبلیغگری در فروشگاه و محل کار خود تمایل و گرایش نشان دادند.
دیدگاه ها از آن زمان به بعد از انعطاف کمتری برخوردار بوده است و خردهفروشان از داشتن خرت و پرت فاصله گرفتهاند و در عوض طراحی تبلیغات در نقطه خرید حالت به مراتب پیچیدهتری به خود گرفته است.
این تحول پابهپای تحول دیگری صورت گرفته است و آن تحول محصول توسعه و گسترش شبکهای حمایتی در زمینه انبارداری، توزیع، نصب و خرید و فروش و ممیزی کالاها بوده است و در واقع باید گفت آنچه تبلیغات در نقطه خرید را تقویت کرده به نحوی از انحا به تمامی این تحولات مربوط بوده است.
به این ترتیب، در حالی که تبلیغات داخل مغازه مورد توجه بیشتری قرار گرفته، بسیاری از صاحبان مارکهای تجاری به استفاده از تبلیغات در نقطه خرید راغبتر شدهاند واین در حالی است که آنها در انتخاب نوع تبلیغ خود، به جای حمایت از قیمت کالاهای خود، به نوعی از ارتقای تبلیغاتی دیگر فکر میکنند که محور آن فروش عادلانه و برابر در مقایسه با کالاهای دیگر است.هفتاد و پنج درصد در فروشگاه تصمیم میگیرند
اکنون روند کنونی حاکی از این است که ابزارهای تبلیغ در نقطه خرید تا حدودی به پدیده ابزارهای تبلیغی دایمی در نقطه خرید تبدیل شده و این اقدام از سوی خواربارفروشیها بیشتر به چشم میخورد. آنها، هم در واقع از موضوع صرف بحث درباره قیمت فاصله گرفتهاند.
فلسفه اصلی استفاده از ابزارهای موقت تبلیغگری این بوده که هزینهها و قیمتهای چنین کارهایی، پایین باشد، اما اکنون با پدیدهای دیگر به نام EDLP (قیمتهای پایین همه روزه) مواجه شدهایم و با استراتژیهایی سروکار داریم که هدف آنها روشنتر ساختن چهره فروشگاههاست و بازیگران این عرصه هم کسانی هستند که میکوشند در فروشگاههای خود یک تآتر مغازهای را به اجرا درآورند و با استفاده از ابزارهای تبلیغ برای نقطه خرید، در واقع مفهوم تازهای به نام مغازههایی در درون یک مغازه را به اجرا درآورند و این در حالی است که عدهای هم از این پدیده با عنوان شهر مقوایی یاد میکنند.
روشهای چاپ برای تبلیغ در نقطه خرید
تبلیغات مربوط به نقطه خرید یکی از بزرگترین بازارهای صنعت چاپ است که در واقع مشتری بخش لارجفرمتهای عریض است. البته در کنار این امر باید به این موضوع هم توجه داشت که تبلیغات در نقطه خرید به یکی از اهداف بزرگ چاپ دیجیتال هم تبدیل شده است. افزون بر این، استفاده از چاپ دیجیتال در عرصه فرمتهای بسیار بزرگ به این معنی نیست که مزایای چاپ سیلک هم فراموش شود و بهخصوص ارزانتر بودن و سرعت بالای آن نادیده گرفته شود. اما در هر حال، اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بگوییم که چاپ دیجیتال از نفوذ خوبی در بازار نقطه خرید برخوردار شده و در مقایسه با چاپ سیلک و چاپ عکس سهم بیشتری گرفته است.
در همین بخش، چاپ افست هم در معرض رشد است و شکاف موجود بین خود و سیلکاسکرین را پر خواهد کرد. اما کماکان باید به این نکته هم معترف بود که چاپ سیلکاسکرین باز هم رایجترین تکنولوژی مورد استفاده در حوزه تبلیغات در نقطه خرید خواهد بود.
اصلیترین ویژگی چاپ دیجیتال در مقایسه با روشهای دیگر چاپ این است که قدرت تولید در تیراژ محدود و با سرعت بسیار زیاد را دارد.
چاپ دیجیتال صرفنظر از سرمایهگذاری اولیه، هزینههای به نسبت پایینی در تنظیم اولیه برای سفارشات گوناگون دارد و بهخصوص در مورد چاپ کم تیراژ در مقایسه با چاپ سیلک از قیمت پایینتری برخوردار است. اما در مورد چاپ در تیراژ بالا، مخارج بالای مرکب و سرعت پایین چاپ دیجیتال به مشکلات بزرگی تبدیل میشوند. با این همه چاپ دیجیتال هنوز باید برای رقابت در این زمینه منتظر باشد و شاید در آینده بتواند این مشکل را رفع کند.
مزایای چاپ دیجیتال
رشد چاپ دیجیتال و به موازات آن، رشد رسانههای دیجیتال در مغازهها، تبلیغ در نقطه خرید را به دنیای مدرن انتقال میدهد. افزون بر این، از آنجا که تبلیغ در نقطه فروش اساساً یک بحث جذاب است بنابراین توجه به آن نسبت به گذشته بیشتر شده است.
چاپ دیجیتال در این عرصه به دلایل زیر یک راهحل مقتضی شناخته میشود:
۱- تبلیغات محلی
۲- قابلیت انطباق تبلیغ در نقطه خرید با زبانها و بازارهای محلی
۳- قابلیت سنجش و محک زدن بازار
آینده تبلیغ در نقطه خرید
سال گذشته شاهد ظهور راهحلهای دیجیتال رسانهای در فروشگاهها و خواربارفروشیهای بزرگ و نیز سایر فروشگاهها بودیم. آنها اغلب به دنبال تبلیغات از طریق صفحه نمایش (اسکرین) بودند. به عنوان مثال، سوپرمارکت tesco در انگلیس که یکی از بزرگترین سوپرمارکتهاست اعلام کرد که در شعبههایش از صد صفحه نمایش تلویزیونی استفاده خواهد کرد.
نتایج تبلیغات در نقطه خرید تاکنون حاکی از آن است که آرمهای منفرد تاکنون فروش خوبی داشتهاند و فروش خردهفروشان نیز از طریق تبلیغات در نقطه خرید تأمین میشود. اما در این مورد هنوز باید منتظر قضاوت ماند که آیا سرمایهگذاری سنگین در حوزه نصب صفحات نمایش و نیز هزینههای مرتبط با تولید محتوای تبلیغات پول صرف شده را باز میگردانند یا خیر؟
شرایط با در نظر گرفتن مقولات مرتبط با تولید محتوا برای این صفحات نمایش، پیچیدهتر هم میشود. پرسشهایی که در این زمینه به ذهن میرسد از این قرار است:
- آیا تبلیغات مبتنی بر صفحات نمایش میتوانند از سهم درآمدهای تبلیغاتی رسانههای بزرگ کم کنند؟
- آیا خردهفروشان در آینده خواهند توانست بر محتوایی که انتخاب میکنند کماکان مدیریت کنند؟
رشد جوهرافشانها در عرصه نقطه خرید الزاماً ادامه خواهد یافت. پای عوامل دیگری نیز در این جا در میان است. تردیدی در این امر نیست که هرچه میزان استفاده از ابزارهای دیجیتال برای تبلیغ در فروشگاهها بیشتر شود، از میزان کاربرد ابزارهای سنتی تبلیغ کاسته خواهد شد و این امر به ابزارهای سنتی تبلیغ آسیب میزند.
به عنوان مثال، ابتکار فروشگاه آینده متعلق به گروه مترو، ابزارهای پیچیدهای را در زمینه تبلیغات فروشگاهی در راینبرگ آلمان به نمایش گذاشته است (www.futurestore.org) .
ابزارهای گروه مترو این نکته را نشان میدهد که ابزارهای تازه که آمیزهای از ابزارهای نمایش دیجیتال قیمتها، صفحات تاچکنترل بر روی قفسههای اجناس، کیوسکهای تعاملی مستقل و صفحات نمایش موسوم به پلاسما و یا امواج رادیویی برای شناسایی محصول (RFID) و یا برچسبهای الکترونیک و مشاوران الکترونیک برای خرید هستند (که دستگاهی است که بر روی چرخ دستی خرید نصب میشود و به مشتری در هنگام خرید مشورت میدهد) در خط مقدم تحولات نقطه خرید قرار گرفتهاند.
در کوتاهمدت این گمان وجود دارد که ابزارهای سنتی تبلیغ در یک حالت مسالمتآمیز با ابزارهای مدرن تبلیغ قرار گیرند و هر دو به همزیستی در حوزه رسانهای درون فروشگاهها ادامه دهند. اما عدهای معتقدند شانس گروه دوم تثبیت شده است و این باعث نمیشود که جمعی دیگر نیز پیشگویی خود دایر بر شانس بقای ابزارهای سنتی تبلیغ را نادیده بگیرند.
نگاهي به روانشناسي بازار و تبليغات
در حالي که سعي دارد با سرعت هر چه تمامتر مسير هر روزه اش را در بزرگراه طي کند، به پيچ بزرگراه که مي رسد، بي اختيار سرعتش را کاهش مي دهد تا تصاوير زيباي دوربينهاي فيلمبرداري کم حجم و زيبايي را که بر پرده بيلبورد نقش بسته است بهتر ببيند. هر روز بعد از آن پيچ ديگر در ابرها سير مي کند و روزي را تصور مي کند که يکي از آن دوربينهاي کوچک را داشته باشد تا بتواند لحظات شيرين زندگي اش را ثبت کند.
گرچه آن دوره گرد ساليان دور نيز با فرياد زدن و ايجاد هياهو سعي داشت به نوعي تبليغ کالاي خود بپردازد، اما همراه با رشد صنعت و افزايش توليد و تنوع بيشمار کالاها، تبليغات آنچنان دگرگون شده که بسياري از علوم و فنون را در کنار هنرهاي گوناگون به خدمت گرفته تا بيشترين و بهترين اثر را برجا گذارد. در اين بين نقش روانشناسي در تبليغات بيش از ديگر رشته هاي علمي است. در تبليغ يک کالا تمامي تلاشها متوجه انسان است:
مخاطبي که از خلال حواس خود امور را درک و دريافت مي کند و به فرايند سازي اطلاعات در مغز خود مي پردازد. رفتاري هيجاني يا منطقي از او سر مي زند و به هدفي خاص گرايش مي يابد. پس مي بينيد که تمامي فرايند، روانشناختي است. آنها در کار خود با پديده هايي چون ادراک، تميز دادن، تداعي حافظه، تصور، هيجان و غريزه در ارتباطند که در واقع حوزه هاي علم روانشناسي است. اما همين جا بايد گفته شود که يک مدير تبليغاتي موفق از سوي ديگر با قوه تصور شگرف و حسن زيباشناسي در خور توجه، همسنگ با هنرمندي است که به بهترين وجه تاثير رواني مورد نظر را اعمال مي کند.
ايجاد انگيزه
چرا بايد کاري انجام داد؟ چرا بايد «اين» کالاي خاص را تهيه کرد و نه «آن» را ؟ انگيزه ها، جواب اين چراها و پرسشهاي مشابه هستند که در آن دليل اجراي يک کار يا انتخاب مشخص مي شود.
تمام دشواري کار تبليغات در همين است که به مخاطب قبولانده شود به کالاي مورد نظر احتياج دارد و خواهان آن است. در يک تبليغ، مخاطب تحريک شده و با تاثيري که از آن کار تبليغي در او ايجاد شده، به برنامه ريزي براي خريد کالاي مورد نظر مي پردازد.
بسيار پيش مي آيد که تا قبل از اجراي يک کار تبليغي، مخاطبان نه احساس نيازي مي کردند و نه به آن کالا و مورد استفاده آن فکر مي کردند، اما يک فعاليت تبليغي موفق، فکر مخاطبان را در جهت مورد نظر به فعاليت واداشته و انگيزه اي جديد در آنها شکل مي دهد. از اين پس، مخاطبان تصور مي کنند به کالاي تبليغ شده نيازمندند و يک «بايد» جديد در وجودشان شکل مي گيرد.
معناي آشکار، پيام پنهان
به راستي تبليغات يک جادو است. کالايي شناسانده مي شود که به منظور رفع يک نياز اوليه يا ثانويه توليد شده است؛ اگر کار به همين شناسايي ساده و مختصر ختم مي شد، تمامي عناوين تبليغاتي به ذکر يک سطري نام و مشخصات کالا در جرايد يا رسانه هاي ديداري، شنيداري بسنده مي کردند.
آراستن و استفاده از عناصر هنري براي شکيل شدن موضوع تبليغ، هنوز در سطح آشکار است. امروزه با پيشرفت علم تبليغات، پيام پنهاني در لواي ظاهر آراسته تعبيه مي شود که از خلال آن خريد کالاي مورد نظر با ظرايف روانشناختي همراه است. ترسيم دنياي شيرين و تمام شدن غمها و غصه ها، به اتمام رسيدن روزمرگي با خريد کالاي مورد نظر، دستيابي به تشخص و اعتبار و دستيابي به موقعيت اجتماعي برتر، از پيامهاي پنهاني است که روانشناسان تبليغات در نگارش سناريوي يک کار تبليغي مد نظر قرار مي دهند.
شخص بايد از ديدن يک تبليغ شاد شود و احساس کند که با خريد آن کالا بر ضعفهايش فائق آمده و موجودي کاملتر خواهد شد.
معناي پنهان مناسب در ناهشيار مخاطب حک مي شود و تا خريد انجام نشود، دلمشغولي ادامه مي يابد.
هيجان در برابر منطق
يک مدير تبليغاتي ممکن است خيلي تابع هيجان نباشد اما خوب مي داند که چگونه هيجان مخاطبان را برانگيزد و در مردم ايجاد علاقه کند.
فرآيند سازي اطلاعات در سطح مغز در دو سيستم هيجاني و منطقي انجام مي شود. بين اين دو سيستم ارتباطاتي وجود دارد و هيچ گاه نمي توان گفت که يک رفتار کاملا هيجاني يا کاملا منطقي بوده است. بسيار پيش مي آيد آنقدر هيجان زده مي شويم که يک کار غير منطقي انجام مي دهيم و جالب آنکه بعد از متوجه شدن اين هيجان، چون ديگر رفتار انجام شده است به دنبال دلايلي منطقي در توجيه آن مي پردازيم.
اين تفکر هيجاني، تصميم گيري هيجاني بعد از آن و رفتار هيجاني متعاقب آن که هر دو را تکميل مي کند، شديدا مورد توجه روانشناسان تبليغات است. شخص بدون دليلي، محکم انگيخته مي شود، تصميم مي گيرد که يک نياز منطقي و مورد احتياج را معطل بگذارد وبه خريد چيزي بپردازد که باعث تشديد ضربان قلبش شده بود.
عناصر پيام
مي گويند دشوارترين سناريو، سناريوي يک کار تبليغي است. هر لحظه بايد دقيقا محاسبه شود. کالا بايد در چندين ثانيه طلايي معرفي شود. براي به کار بردن طنز، يکي دو ثانيه بيشتر وقت نداريد. نبايد بگذاريد مخاطب يک پلک بزند. بايد او را تحت تاثير قرار دهيد و ميل خود را در او زنده کنيد.
در روانشناسي تبليغات، عناصر پيام بايد بر ناهشيار شخص اثر کند. پيام بايد موجز و کوتاه باشد. هرگونه اطاله کلام به ضد تبليغات تبدل مي شود و شيريني تاثير را از بين مي برد. علاوه بر اين، يک روانشناس تبليغات به مطالعه پخش يک پيام و دريافت آن پيام مي پردازد. به اين معنا که آيا همان معنا و اثري که مورد توجه سازنده کار تبليغي بوده است از سوي مخاطبان دريافت شده است يا نه. در اين خصوص، گرچه سازنده يک تبليغ ممکن است به حلاجي تمامي زواياي يک کار تبليغي بپردازد و از نظر خودش همه چيز کاملا در جهت مورد نظر باشد، اما گاه در بررسي بر روي طيف مخاطبان با استدلالها و توجيهاتي مخالف آنچه مورد نظر سازنده است، رو به رو مي شويم. از اين رو، قبل از پخش يک تبليغ انجام مطالعات محدود ميداني لازم است. در اين مرحله سازندگان و مديران تبليغاتي گاه با تعابيري مواجه مي شوند که اصلا به آن فکر نکرده بودند.
کنترل افکار و اعتقادات
هنگامي که در روانشناسي اجتماعي، به بحث رهبري مي رسيم در آنجا صحبت از راههايي است که به وسيله آن با بهره جويي از هيجان افراد به کنترل افکار و دستکاري اعتقادات آنها پرداخته مي شود. در همين جاست که جادوي تبليغات به کار مي آيد و نظر و انديشه مخاطب را تعديل و کنترل مي کند و گاه تغيير مي دهد. در اين حال، برانگيختن هيجان، بر بافت منطقي ذهن اثر مي گذارد و با ايجاد اختلال در آن، شخص بدون آنکه متوجه باشد، در درستي و نادرستي يک چيز، تصميم هيجاني مي گيرد و مطابق با آن عمل مي کند و اين همان چيزي است که جادوگر تبليغات خواسته است. علاوه بر اين، تبليغات با ياري و کمک از مفهوم روانشناختي «پيش داوري» به بسياري از عناوين تبليغاتي شکل و جهت مي دهد همانند تاکيد بر نظر مطلوبي که مردم به کالاهاي ساخت کشوري خاص يا شرکتي خاص دارند. توجه به نظر دانشمندان که پيش داوري خاصي را در مردم به وجود آورده اند و استفاده از نشانه ها و چهره هايي که جداي از موضوع تبليغ، احساس خوشايند يا ناخوشايندي را در بيننده ايجاد مي کند، همگي توجه به نقش پيش داوري در انتخاب و گزينش است و از ياد نبريم که گرچه شعارهاي تبليغاتي موجز و مناسبي مانند اينکه «جهاني فکر کنيم، منطقه اي عمل کنيم» بسيار مهم است، اما ما آدميان بيشتر موجوداتي بصري هستيم.
یک اختلال یادگیری، اختلالی عصب زیست شناختی است که از یک مشکل جدی در خواندن، حساب کردن و یا کلمهبندی نوشتن به وجود میآید که انتظار نمیرود به یک فرد عادی نسبت داده شود. یک اختلال یادگیری نه یک اختلال یادگیری است ونه به وسیله ی یک اختلال هیجانی ایجاد میشود. اگر درست ارزیابی نشود تأثیر بالقوهای روی عملکرد ناسازگارانهی فرد دارد و در حوزههای چندگانهی زندگی ضعف ایجاد مینماید. وقتی فردی مظنون به اختلال یادگیری میشود، یک ارزشیابی عصب روانشناختی تواناییها ضروری است تا منبع مشکل را به علاوه در حوزههای توانایی عصب روانشناختی تعیین کند که میتواند به عنوان پایهای برای فنون جبرانی و اختیارات درمانی باشد.
اختلال یادگیری چیست؟
یک اختلال یادگیری1 به وسیله متخصصان بهداشت روانی و پزشکی به عنوان یک اختلال عصب زیست شناختی و یا اختلال پردازش زبان تشخیص داده شده که به وسیله عملکرد مغز به وجود آمده است. یکی از پیامدهای ناکارآمدی مغز شیوهای که افراد مبتلا به اختلال یادگیری اطلاعات را کسب کرده و پردازش میکنند که از عملکرد عادی و قابل انتظار برای کودک یا بزرگسالی که میتواند بدون مشکل جدی یاد بگیرد، متفاوت است. یک اختلال یادگیری ممکن است از لحاظ علمیدر حوزههای شناسایی کلمه، ادراک خواندن، حساب کردن، استدلال کردن، هجی کردن ویا کلمهبندی نوشتن به وجود آید. یک اختلال یادگیری غالبا وابسته به عملکرد غیرعادی مغز به علاوه در حوزه گفتار است. یک اختلال یادگیری که در زمینه علمیتشخیص داده شده است ممکن است در زمینههای دیگر نیز اختلال ایجاد کند. به طور مثال فعالیتهای روزمره یک فرد در خانه ممکن است از ناتوانی بالقوه حافظه، استدلال و یاحل مساله تاثیر بگیرد و وابسته به مشکل عصب زیست شناختی باشد. به علاوه ممکن است تاثیر نامطلوبی بر ارتباطات اجتماعی بگذارد زیرا که ضعف فرایند شناختی فرد باعث میشود که او در فکر کردن و یارفتار دچار اشتباه ویا دچار کج فهمیرفتار دیگران گردد.
اختلالات یادگیری ممکن است با حالتهای مختلف ADHD (اختلال بیش فعالی همراه به نقص توجه)، اختلالات رفتاری، ناتواناییهای حسی یا دیگر شرایط کلینیکی یا عصبشناختی هم زیستی داشته که شامل بیماریهای سلولهای داسی شکل، دیابتها، کموزنی در هنگام تولد، جراحی قلبی نئوناتال، سرطان خونی، تورم لنفاوی حاد و هیدرو سفالها میشود1.
با وجود این به علت ضعف عملکرد و یا مشکلات اجتماعی، مبتلا بودن به اختلال یادگیری باعث افسردگی واضطراب میشود. اما این اختلال نه یک اختلال یادگیری است و نه به وسیله ی یک اختلال هیجانی به وجود میآید2.
ریشههای اختلال یادگیری
انواع زیادی از عملکردهای غیرعادی مغز وجود دارند که میتوانند منجر به یک اختلال یادگیری شوند که تاکنون تغییرات و علل آن شناسایی و طبقهبندی نشدهاند. به طور مثال نارساخوانی از اختلالات یادگیریای است که روی خواندن و هجی کردن تأثیر میگذارد. تحقیقات نشان داده است که عملکرد غیر عادی مغز در پردازش زبانی- شنیداری (مثل پردازش صداشناسی نامگذاری سریع اتوماتیک) در تعداد زیادی از افراد مبتلا به نارسا خوانی دیده شده است3.
شواهدی وجود دارد که نشان میهد که نامگذاری اتوماتیک و سریع و پردازش صدایی هسته ی پردازشهایی هستند که مهارتهای خواندن را پیش بینی میکنند1.
گرچه بعضی افراد درسیستم دیداری مغزشان ساختار متفاوتی دارند2. تأثیرات نواقص ویژه ی دیداری بر روی یادگیری ممکن است به مهارتهای دیگر بسط یابد. اختلال ریاضی اختلال یادگیری ای است که روی محاسبه ی ریاضیات و حل مساله تأثیر میگذارد. تحیقات گوناگونی در حال انجام است که تعیین میکند انواع مختلف عملکرد غیر عادی مغز است که منجر به اختلال یادگیری میشود. تحقیق اختلال ریاضی که از تصویر عصبی استفاده میکند به گستردگی تحقیق نارساخوانی نیست. ولی به هر حال مطالعات عصب شناختی به وضوح انواع ناکارآمدیهای مغز را به اثبات رسانده است3.
نیاز به ارزشیابی مناسب ملاکهای تشخیص یک اختلال یادگیری همزمان با تغییر تدابیر آموزشی و یافتههای تحقیق تغییر میکنند. با وجود اینها این حقیقت که یک اختلال یادگیری نمایانگر عملکرد غیرعادی مغز است بحثی در آن نیست. بنابراین وقتی فردی درمدرسه و در زندگی روزمره با مشکل مواجه است مظنون به یک اختلال یادگیری میشود که یک ارزشیابی از تواناییهای عصب روان شناختی او ضروری است تا نشان دهد که کدام عملکردهای مغز آن طوری که انتظار میرود کار نمیکنند و کدام عملکردهای مغز به قدر کافی کار نمیکنند. یک ارزشیابی عصب روان شناختی میتواند دامنه ی مورد نیاز ارزیابی عملکرد خاصی که اغلب در اختلال یادگیری مورد بحث است را فراهم کند مثل توجه به تواناییهای حسی - حرکتی. ارزیابی گسترده ی به دست آمده به وسیله ی یک ارزشیابی عصب روان شناختی امکان تشخیص نقاط ضعف و قوتی را که هر دو برای تعیین حوزههای مداخله مهماند فراهم مینماید. اندازه گیری پاسخها برای مداخله و رویکردهای تشخیصی متداول درامریکا نمیتواند جانشین یک ارزشیابی عصب روان شناختی جامع شود.اطلاعات پایهای در رابطه با توانایی دیداری و کلامی میتواند از یک آزمون جامع هوشی(IQ)تفسیر شده توسط یک متخصص واجد شرایط به دست آمده باشد. مدارس دولتی متخصصانی را که واجد شرایط اجرا و تفسیرآزمونهای هوشیاند استخدام میکنند. اگر چه مدارس خصوصی و دانشگاهها متخصصان تعلیم دیده برای اجرا و تفسیر آزمونهای هوشی را استخدام نمیکنند. علاوه بر اینکه استخدام آنها توسط این مدارس کار کاملاً عجیبی است. با ملاحظهی متخصصان واجد شرایط استخدام شده در مدارس دولتی باز هم ارزیابی آنان در مدرسه ای معین قابل اطمینان نیست. بنابراین باید این شغل را مورد به مورد و مدرسه به مدرسه مورد بررسی قرار داد. همانطور که متخصصان خوب پزشکی باید خارج از شبکه ی مراقبتهای اولیه ی بهداشت جستجو شوند، متخصصانی هم که برای اجرای آزمون ارزشیابی روانشناختی آموزش دیدهاند بهتر است در ارزشیابی و مراقبت از کودکان و بزرگسالانی که در مدرسه یا دانشگاهشان متخصص ندارند، تجربه داشته باشند.
آزمونهای محدود که فقط از آزمون IQ و ارزیابی سطوح پیشرفت تحصیلی تشکیل میشود، اطلاعات کافی از کارکرد مغزی کودکان یا بزرگسالان فراهم نمیکند تا بالاترین سطح مراقبت استاندارد و مداخلههای هدفمند فراهم گردد. در یک فرد مبتلا به اختلال یادگیری ارزشیابی عصب روانشناختی ممکن است به عنوان یک ضرورت پزشکی برای اهداف مورد بررسی و روشن کارکردهای مغزی باشد. اگر شرایط پزشکی دیگر وجود داشته باشد ارزشیابی عصب روانشناختی فوق العاده مهم است، اما اگر این شرایط هم نباشد باز ارزشیابی عصب روان شناختی اهمیت دارد. مجریان دور اندیش بیمه توصیه کرده اند تا تعیین کنند که آیا خدمات ضروری میتواند به وسیله ی یک متخصص واجد شرایط در مدرسه ی خصوصی ارایه شود. یک اختلال یادگیری اختلالی مزمن و مادام العمر است. تأثیراین ناتوانی میتواند روی عاطفه، آموزش وعملکرد حرفهای با توجه به شرایط زندگی، ارتباطات میان فردی و نقاط ضعف و قوت فردی و به علاوه تأثیر روی جامعه مهم باشد. کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در مدرسه عملکرد بدی دارند و انتظار نمیرود که بتوانند دیپلم بگیرند. اختلال یادگیری میتواند تأثیر نامطلوبی روی عملکرد شغلی در بزرگسالی داشته باشد. شناسایی به موقع این محدودیتها و تواناییهای عصب روان شناختی میتواند آموزش، شغل و طرحهای درمانی را تسهیل کند. در هر صورت باید ارزشیابی مناسب صورت گرفته باشد1.
ناتوانایی یادگیری و به خاطر سپردن انطباق یابی ارگانیسم را افزایش می دهد1. این درحالی است که یکی از اجزای مهم فرآیند یادگیری حافظه است. به گونه ای که بدون حافظه ما به رویداد ما به گونه ای واکنش نشان می دهیم که انگار بیش ازاين آنها را تجربه نکرده ایم2.
عوامل شناختي موثر در فرایند یادگیری از جمله ماهیت و ساختار حافظه و چگونگی عملکرد آن را تبیین نمایند3. کارکرد ذهنی نگهداری اطلاعات مربوط به محرک ها ، رویدادها ، تصاویر، ایده ها و مانند آن ، نظام انباره ای فرضی درباره ذهن /مغز که این اطلاعات را نگهداری می کند ، اطلاعاتی که نگه داشته می شوند ، یادداری اطلاعات در طول زمان ، یادداری آنچه تجربه شده است رو به یادآوردن اطلاعاتی که اندوزش شده اند از جمله تعاریفی هستندکه برای حافظه ارائه شده است4.
علل بروز اختلالات یادگیری
1)عوامل پیش هنگام و قبل از تولد
اختلالات یادگیری برخی کودکان می تواند بواسطه مشکلاتی باشد که پیش از تولد، هنگام تولد و بلافاصله بعد از تولد وجود داشته است.
از جمله عوامل پیش از تولد عبارتند از:
عدم تناسب خون مادر با جنین
اختلالات در ترشحات داخلی مادر
قرار گرفتن در برابر اشعه
استفاده از دارو
از عوامل هنگام تولد می توان به مواردی چون:
کم وزنی هنگام تولد
آسیب وارده بر سر
آمدن جفت پیش از نوزاد
تولد با پا اشاره کرد.
از عوامل بعد از تولد عبارتند از:
مسمومیت سرب
نارسایی های تغذیه ای
محرومیت های محیطی و ...
2)عوامل فیزیولوژیک مؤثردر بروز اختلالات یادگیری
بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده اختلالات یادگیری آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و صدمه وارده به دستگاه مرکزی عصبی است.
3)عوامل بیوشیمیایی مؤثر دز بروز اختلالات یادگیری
گفته شده است که اختلالات گوناگونمتابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب اختلالات یادگیری می شوند.برخی از عوامل بیوشیمیایی که در ارتباط با اختلالات یادگیری از آن ها نام برده شده است عبارتند از:هایبوگلیسیمی و کم کاری تیروئید.
4)عوامل آموزشی مؤثر در بروز اختلالات یادگیری
به غقیده برخی از متخصصان تدریس ناکافی و ناصحیح می تواند در بسیاری از اختلالات یادگیری عامل به حساب بیاید، به نظر می رسد که شماری از کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری مرکز آموزش کافی و مناسب قرار نگرفته اند.
انواع اختلالات یادگیری
کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ممکن است در یکی یا چند مورد از موارد زبر دچار مشکل باشند:اختلال در زبان گفتاری-اختلال در زبان نوشتاری-اختلال در خواندن و حساب، به عبارتی ممکن است کودکی در همه موارد فوق به جز یک مورد عملکرد خوب و مناسبی داشته باشد، ولی در یک زمینه دچار مشکل شودو به این ترتیب همپوشی های مختلفی در زمینه های یاد شده ممکن است اتفاق بیفتد.
چه كساني داراي اختلالات يادگيري هستند ؟
افراد مبتلا به ناتواني هاي يادگيري در تمام سطوح و در تمام پايه هاي كلاسي از آمادگي تا دانشگاه وجود دارند امتياز آن عده از كودكاني كه در سطوح دبستاني درس مي خوانند اصولا اين است كه تاكيد و علاقه به شناسايي و درمان اين گونه كودكان در اين دوره بيشتر است بنابراين در آينده از شمار مبتلايان به اين ناتواني در سطوح بالاتر آموزشي كاسته خواهد شد1.
انواع ناتواني هاي يادگيري :
تشابه اوليه كودكان مبتلا به ناتواني يادگيري ، عدم قدرت آنها در يادگيري است اختلاف ميان اين كودكان تنها زماني خود را نشان مي دهد كه انواع ناتواني هايي كه به آن مبتلايند طبقه بندي شود .
از دهه ي 1960 كودكان مبتلا به ناتواني هاي يادگيري توجه مطالعات رواني و آموزشي بوده اند و در واقع شاخه جديدي است كه به آموزش و پرورش ويژه افزوده شد .
هر چند كه ناتواني هاي يادگيري يك قلمرو نسبتا جديدي است لكن رشد مفهوم آن ظاهرا سريع بوده به طوريكه از طريق آميختگي پيشه هاي متعدد به صورت يك پيشه گسترده ميان رشته اي جلوه گر شده است . در كوشش هاي مكرري كه براي تعيين جمعيت كودكان ناتوان در يادگيري به عمل آورده ابعاد مختلف مساله مورد توجه قرار گرفته است و هر گروهي بر اساس ديدگاه خود و با شيوه متفاوتي مساله را بررسي و تعريفي از آن به دست داده است .
در سال 1968 يك تعريف به وسيله كميته مشورت ملي در مورد كودكان ناتوان در گزارش ساليانه آنها به كنگره به عمل آمد " كودكان ناتوان در يادگيري در يك يا چند فراگرد اساسي رواني در ارتباط با فهميدن يا كاربرد زبان شفاهي يا كتبي ناتواني نشان مي دهند تظاهرات اين ناتواني ممكن است به صورت اختلال در گوش دادن ، فكر كردن ، سخن گفتن، خواندن ، نوشتن هجي كردن يا حساب باشد .
اين اختلالات را نتيجه شرايطي دانسته اند كه شامل نقائص ادراكي ، ضايعه مغزي ، اختلال جزيي در كاركرد مغز ، نارساخواني ، اختلال گويايي و غيره است ناتواني يادگيري اين كودكان از نوع مشكلاتي نيست كه بدايتا مربوط به بينايي ، شنوايي ، يا نقائص حركتي ، عقب ماندگي ذهني پريشاني عاطفي و يا كمبود امكانات محيطي باشد1.
استفاده از دارو درماني و آموزش هاي خاص در درمان اختلالات يادگيري كودكان موثر است.
اختلال يادگيري شامل ديكته نويسي، روخواني و رياضي از اختلالات مربوطبه يادگيري در كودكان به حساب مي آيد كه اين اختلالات در پسران بيشتر ازدختران است.اين كودكان از نظر درماني نيازمند آموزش هايخاص هستند لذا در صورت وجود هر دو اختلال يادگيري و كمبود تمركز در كودكاناستفاده از داروهاي اختصاصي براي افزايش تمركز كمك كننده است. اين كودكان از نظر بهره ي هوشي، سلامتي در حواس بينايي و شنوايي وداشتن امكانات محيطي و آموزشي در موقعيت نسبتا مناسبي هستند و محدوديت هايشديد عاطفي ندارند لذا براي تشخيص انواع اختلالات يادگيري در كلاس اولبايد حداقل شش تا نه ماه از شروع سال تحصيلي بگذرد زيرا بسياري از اشكالاتدر شروع سواد آموزي طبيعي است. ژنتيك در بروز ايناختلالات نقش مهمي دارد زيرا در تعدادي از موارد مشابه مشكل كودك در ديكتهنويسي يا روخواني در اقوام درجه اول مثل پدر و مادر يا درجه دوم خانوادههاي پدري و مادري هم وجود دارد1.
استفاده از یک رژیم غذایی سالم و مناسب نه تنها برای جسمتان مفید است، بلکه برای مغز و حافظه تان نیز لازم است. بر طبق نظرات آکادمی عصب شناسی آمریکا، خوردن میوه ها و سبزیجاتی که حاوی میزان زیادی آنتی اکسیدان هستند؛ مثل توت ها، مرکبات، اسفناج، هویج، کلم بروکلی، گوجه فرنگی و سیب زمینی شیرین می تواند تا 11 درصد احتمال سکته را پایین بیاورد.
تحقیق دیگری نشان می دهد که آنتی اکسیدان ها و پلی فنول های موجود در ذغال اخته و انگور می تواند توانایی ارتباط سلول های مغزی را با یکدیگر بالا برده و خطر آسیب رسیدن به آنها را پایین آورد.
به جز میوه و سبزیجات، مواد دیگری مثل کارکامین و همچنین ویتامین های B مثل نیاکتین و اسید فولیک نیز در این زمینه کمک کننده هستند و خطر ابتلا به آلزایمر را پایین می آورند.
2- از نوشیدن مشروبات الکلی خودداری کنید.
همه می دانند که نوشیدن مشروبات الکلی باعث از دست دادن حافظه به طور موقت می شود. اما محققین دریافته اند که می تواند عوارض طولانی مدت نیز داشته باشد و روی سلول های مغزی تاثیر بگذارد. تاثیر موقتی آن رابطه ای نزدیک با میزان مصرف نوشیدنی دارد. هرچه میزان بیشتری بنوشید، حافظه تان کندتر خواهد شد.
3- جسمتان را ورزش دهید
همه ی ما می دانیم که برای روی فرم نگاه داشتن هیکل و بدنمان باید ورزش کنیم. اما آیا می دانستید که ورزش کردن باعث تقویت حافظه تان نیز می شود؟
ورزش های قلبی-عروقی مانع از دست رفتن حافظه می شود. پزشکان بر این عقیده اند که علت آن است که ورزش گردش خون را در مغز بالا می برد و نمی گذارد بافت های عصبی مغز با بالا رفتن سن به سرعت از بین بروند.
حتماً لازم نیست که دونده ی دوی ماراتن باشید تا حافظه تان تقویت شود. ورزش های جسمی-فکری نیز می توانند با از دست رفتن حافظه مقابله کنند.
4- فکرتان را ورزش دهید
ورزش دادن به فکرتان و به رشد مغزتان کمک می کند. با فعال نگاه داشتن مغزتان، سلول های عصبی مغزتان را ترغیب می کنید تا ارتباطات جدید ایجاد کنند. این مسئله به جز بالا بردن قدرت یادآوری، ظرفیت حافظه را هم بالا می برد و مانع از دست رفتن حافظه می شود.
کارهای بسیاری می توانید برای ورزش دادن و فعال کردن مغزتان انجام دهید. کارهای ساده ای مثل حل جدول، بازی شطرنج و مطالعه کردن از آن دسته هستند. گرفتن آموزش های جدید مثل یادگیری زبانی خارجی یا یک آلت موسیقی نیز می تواند مفید باشد.
5- از مکمل های تقویت کننده حافظه استفاده کنید
علم خیلی وقت است که فایده ی بعضی مکمل های غذایی مثل روی و اسید فولیک را برای تقویت حافظه دریافته است. مکمل های دیگری نیز شناخته شده اند که می توانند به تقویت حافظه کمک کرده و مانع از دست رفتن حافظه با بالا رفتن سن شوند.
ترکیبات این مکمل ها از این قرار است:
آنتی اکسیدان ها که رادیکال های آزاد مخرب را از بین می برند و گیاهانی که سلول های عصبی را از آسیب محافظت می کنند مواد مغذی که اکسیژن و گلوکز مغز را بالا می برند.
گیاهانی که به تولید انتقال دهنده های عصبی کمک می کنند.
مکمل های که باعث تقویت حافظه می شوند از این قبیل اند:
جینکو بیلوبا
نام گیاهی بسیار مشهور است که از سالیان دور به عنوان دارویی سنتی برای تقویت حافظه استفاده می شده است. خاصیت آنتی اکسیدانی قوی دارد و می تواند از آسیب رسیدن به رگ های خونی در مغز جلوگیری کند. همچنین می تواند جریان خون را در مغز بالا ببرد و با حفظ قابلیت ارتجاعی رگ ها، اکسیژن و مواد مغذی را به سلول ها برساند.
ویتامین های B
از ویتامین های B در بسیاری از عملیات متابولیک بدن استفاده می شود و برای سلامتی عمومی بدن بسیار لازم هستند. در رابطه با مغز دو تا از این ویتامین ها اهمیت بیشتری پیدا می کنند: ویتامین B12 و اسید فولیک.
ویتامین B12برای حفظ غلاف میلین(ماده ی سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب را می پوشاند و باعث می شود که به درستی کار کنند).
اسید فولیک هم ماده ی بسیار موثری برای مغز است که باعث بهتر کار کردن انتقال دهنده های عصبی می شود. اگر میزان اسید فولیک مغز کم شود، احتمال از دست رفتن حافظه بیشتر می شود.
اسیدهای آمینه
اولین کار آمینو اسیدها این است که به عنوان سدی برای پروتئین ها عمل می کنند. اما انواع بخصوصی از آنها برای تقویت مغز هم کاربرد دارند. به طور مثال تاورین L یک محافظ عصبی قوی است که از سلول های عصبی در مواجه به استرس و فشارها محافظت می کند. پیروگلوتامین L نیز برای متابولیسم سلول های عصبی کاربرد دارند و DMAE نیز مشاهده شده است که باعث تقویت حافظه ی کوتاه مدت می شود.
تقویت حافظه باید یکی از کارهای روزانه تان باشد. به یاد داشته باشید که ورزش در این زمینه کمک بسیار زیادی به شما می کند.
حواستان باشد که مکمل هایتان را هم حتماً استفاده کنید.
عوامل مؤثر در بروز ناتوانيهاي يادگيري (سبب شناسي)
1-عوامل آموزشي :
الف) تدريس ناكافي و ناصحيح
ب) محدود بودن محتواي برنامه ي درسي
ج) استفاده نادرست از روش ها، مواد و برنامه ي درسي
د) بيتوجهي به مهارتهاي پيش نياز جهت يادگيري
2-عوامل محيطي:
الف) تغذيه، بهداشت، سلامتي
ب) تحريك حسي
ج) تحريك زباني "امكان دارد اختلال هاي زبان ريشه بسياري از ناتوانيهاي يادگيري در خواندن، حساب و زبان نوشتاري باشد.
د) رشد اجتماعي و عاطفي
3- عوامل رواني:
الف) ادراك و تشخيص ضعيف ديداري و شنيداري
ب) توانايي كم در تعميم و سازمان دهي
ج) ناتواني در بيان مفاهيم
د) كمبود مهارت هاي كلامي و حركتي
و) حافظه ي كوتاهمدت ضعيف و ضعف در تكميل
علت اين عوامل ذكر شده در كودكان مبتلا به ناتوانيهاي يادگيري نقايص زيربناي جزئي مغز يا مشكلات عصبي است.
4- عوامل فيزيولوژيكي5- عوامل ژنتيكي6- عوامل بيوشيمي7- عوامل پيشهنگام و بعد از تولد8- تاخير رشد9- نقص جزئي در كار مغز
انواع ناتوانيهاي يادگيري
تشابه اوليه ي كودكان مبتلا به ناتواني يادگيري، عدم قدرت آن ها در يادگيري است. اختلاف ميان اين كودكان تنها زماني خود را نشان ميدهد كه انواع ناتوانيهايي كه به آن مبتلا يند طبقه بندي ميشود.
ويژگي هاي كودكان مبتلا به ناتوانيهاي يادگيري بسيار منتوع است. بسياري از اين كودكان تنها در يك زمينه ي بخصوص دچار مشكلند. (مثلا حساب) در حالي كه كودكان ديگر با مشكلاتي روبرويند كه به چند موضوع درسي مرتبط است.
علائم كودكان ناتوان در خواندن:
1- حذف حروف يا كلمات ،مانند :خواندن لاك به جاي پلاك 2-اشتباه خواندن حروف به جاي يكديگر (حروف شبيهبه يك ديگر )3- وارونه خواني4- درك نكردن معني كلمه يا مطلب خوانده شده5- جابهجايي حروف يا كلمات در مطلب خوانده شده 6-كندخواني و شمردهشمردهخواني7- ناتواني در بخش و صدا كشي8- اختلال يا ناتواني در تشخيص حروف ويژگيهاي كودك ناتوان در نوشتن:
1- شامل اشكالات ترسيمي (اشكال در نوشتن با دست)
- دانشآموز كلمات را بيش از حد كمرنگ ميكند يا بيش از اندازه به مداد فشار ميآورد. - كلمات را يا خيلي نزديك به هم يا خيلي با فاصله مينويسد
-كلمات را بيش از حد كوچك يا بزرگ مينويسد
- كلمات را بر عكس مينويسد.
2- مشكلات مربوط به املاء
- در تشخيص صداهاي يكسان و مشابه در نوشتن كلمه مشكل دارد مانند: (س، ص، ت، ط، ذ، ز، ض، ظ)
- حذف كلمه يا حرف در املاء
- اشكال به خاطر آوري در توالي حروف مثل سفره كه سرفه مينويسد.
- نمي تواند كلمات را بهطور منظم بنويسد.
- نمي تواند جملات را بهطور منظم بسازد يا جملات را از هم جدا كند.
- شكل نوشتاري حروف را نميتواند بهياد آورد و بنويسد.
- نا تواني در درك مفاهيم حجم هندسي مثل بزرگ، كوچك، بلند و كوتاه و مفاهيم انتزاعي مثل بيشتر و كمتر
- نا تواني در مرتب كردن اجسام بر حسب اندازهها و عدم پيوند ميان نماد عددي و نماد حرفي - نا تواني در تشخيص و درك تفاوت ميان اعداد (8 و 7) و نا تواني در نسخه نويسي از اعداد واشكال - نا تواني در درك ارزش مكاني هر رقم، نا تواني در انجام عمليات محاسباتي (جمع و تفريق، ضرب و تقسيم و...)
- ناتواني در درك هفته، ماه، سال، قرن، گفتن زمان، ارزش سكه و حل مساله نقش معلمان كلاس عادي
بيترديد تأكيد بر جاي دادن دانشآموزان مبتلا به ناتواني هاي يادگيري در كلاس عادي و جريان اصلي آموزش و پرورش نقش بااهميت معلمان عادي در رابطه است. افزون بر آن معلمان كلاس هاي عادي طرف مشورت قرار ميگيرند تا در كارشناسي و ارزيابي كودكان كه امكان دارد بهصورت بالقوه در يادگيري نا توان باشند به متخصصان كمك كنند. معلم كلاس عادي بايد ويژگيهاي معمولي كودكان مبتلا به ناتواني هايي يادگيري را بداند، بتواند عوامل آشكار مؤثر در كندي پيشرفت تحصيلي كودك را از بين ببرد يا در رفع آن هابكوشد. نكات ضعف و قدرت دانشآموزان را در مهارتهاي بهخصوص گزارش كند و شيوههاي كنوني آموزشي چون (نوع برنامه خواندن) را شرح دهد.
انواع اختلالات
اختلال ترس
اختلال ترس حدود شش میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند و در هر دو جنس زنان و مردان معمول است. این اختلال در بیشتر اوقات در طی اواخر نوجوانی و اوایل دوران بلوغ شروع می شود و به طور معمول به صورت حملات ترس یا ترس ناگهانی ناشی از عوامل استرس زا آشکار می شود. اگر چه بسیار ی از مردم یک حمله را دارند و هرگز حمله دیگری را تجربه نمی کنند، آنها که اختلالات ترس دارند باید قبل از اینکه بیماری ناتوان کننده شود، درمان را جستجو کنند. تشخیص درست این اختلال ضروری است، چراکه بیمار ممکن است این مشکل را برای سالها قبل از اینکه بفهمد یک بیماری واقعی اما قابل درمان دارد، داشته باشد.
بسیاری از مردم مبتلا به اختلال ترس تلاش می کنند از محل یا موقعیتی که در آن اولین اپیزود یا حمله ترس آنها رخ داده است، اجتناب کنند. این مسئله ممکن است شدیداً با فعالیت های روزانه تداخل کند و بیمار را در موارد شدید در خانه محصور می کند. هنگامیکه زندگی یک بیمار اینچنین محدود شود. آنچنانکه در بین حدود یک سوم موارد اختلال ترس اتفاق می افتد، بیماری به نام agoraphobia(ترس از فضای باز و مکانهای عمومی) گفته می شود.2 از آنجائیکه یک بیمار agoraphobia نمی تواند پیش بینی کند چه وقت یک حمله رخ خواهد داد، ممکن است او بین اپیزودها اضطراب شدیدی را داشته باشد و در مورد اینکه حمله بعدی کی و کجا رخ می دهد ، نگران می شود. درمان زودهنگام اختلال ترس اغلب می تواند از این حالت ناتوان کننده جلوگیری کند.
یک حمله ترس ممکن است با طپش قلب، عرق کردن، ضعف، غش کردن یا سرگیجه شروع شود. کرخت شدن دستها، گرگرفتگی، و یا لرز ممکن است به دنبال این علایم ایجاد شوند. گاهی اوقات، افراد ممکن است واقعاً باور کنند که آنها حمله قلبی دارند، مغزشان را از دست داده اند، یا در شرف مرگ هستند. حملات ترس ممکن است در هر زمانی، حتی در طی خواب، رخ دهند. یک حمله به طور معمول در عرض ده دقیقه به حداکثر خود می رسد، اما برخی علایم ممکن است زمان طولانی تر ی باقی بمانند. اختلال پانیک یکی از درمان پذیرترین اختلالات اضطرابی است، چراکه این اختلال در بیشتر موارد به داروها یا روان درمانی پاسخ می دهد.
افسردگی اضطرابی
اختلالات افسردگی و اضطراب یکی نیستند، اما در نگاه اول آنها یکسان به نظر می رسند. هر دو، بدن، ذهن و تفکرات را درگیر می کنند. در واقع، اختلالات افسردگی اغلب با اختلالات اضطرابی همراه هستند. افراد افسرده غمگین ، ناامید، یا مایوس هستند و در تمرکز کردن مشکل دارند. آنها انرژی کمتری دارند و در فعالیت های روزمره غرق می شوند. در مقابل، افراد با اختلال اضطرابی ترس، وحشت، یا اضطراب را در موقعیت هایی که بیشتر مردم آنها را تهدید کننده نمی یابند، تجربه می کنند. بدون درمان، اضطراب و افسردگی می توانند توانایی فرد در کارکردن، برقراری ارتباطات، یا حتی ترک کردن منزل را محدود کنند. به دلیل اینکه، اضطراب غالباً با اختلالات افسردگی همراه است، درمان افسردگی زمینه همراه با اضطراب ضروری است. هنگامیکه افسردگی برطرف شود، علایم اضطراب غالباً از بین می روند.
اختلال وسواس اجباری
OCD تفکرات ناخواسته مداوم(وسواس) و یا رفتارهای مکرر(اجباری) را درگیر می کند. تعداد زیادی از افراد سالم برخی علایم OCD را دارند، از قبیل شک کردن به اینکه درها را قفل کرده اند یا نه، یا قبل از خروج از منزل گاز را خاموش کرده اند یا نه؛ هرچند، در بیماران با OCD، این رفتارها همراه با دیگر علایم(به عنوان مثال، شستن دست، منظم کردن، چک کردن یا شماردن، و تکرار کردن کلمات در سکوت) بیشتر طول می کشند، ناراحتی زیاد ایجاد می کنند، و با زندگی روزانه تداخل می کنند.
OCD حدود 2/2 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند. این اختلال مردان و زنان را تقریباً به تعداد مساوی درگیر می کند و معمولاً ابتدا در دوران کودکی، نوجوانی، یا اوایل بلوغ ظاهر می شود. یک سوم بالغین مبتلا به این اختلال گزارش می کنند که اولین علایمشان را در کودکی تجربه کرده اند دوره بیماری متغیر است- - علایم ممکن است بیایند و بروند، به مرور زمان سبک شوند، یا به طور پیشرونده ای بدتر شوند. شواهد تحقیقاتی پیشنهاد می کنند که OCD ممکن است در خانواده ها ادامه یابند.
افسردگی یا سایر اختلالات اضطرابی ممکن است OCD را همراهی کنند، و برخی مردم ممکن است اختلالات غذا خوردن که سلامت عمومی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد بروز دهند. به علاوه، افراد مبتلا به OCD ممکن است از موقعیت هایی که در آنها ممکن است مجبور به مواجه شدن با وسواس هایشان شوند اجتناب کنند یا جهت آرام کردن خودشان الکل یا داروها را بکار برند. اگر OCD به اندازه کافی شدید شود، می تواند بیمار را از به عهده گرفتن شغل یا از انجام دادن مسئولیت های طبیعی منزل باز دارد. این اختلال به طور معمول به خوبی به دارو یا روان درمانی پاسخ می دهد.
اختلال استرس بعدا از تروما
PTSD ممکن است در افرادیکه یا با حادثه یا حوادثی که مرگ دیگران را سبب شده تجربه را مشاهده کرده اند، یا با مرگ یا جراحت شدیدی نسبت به خودشان یا دیگران تهدید یا مواجه شده اند، رخ دهد. در اینگونه موارد، شخص ترس ، نا امیدی، یا وحشت را تجربه می کند. در کودکان، این مسئله ممکن است اختلال رفتاری یا آشفتگی رفتاری ایجاد کند. PTSD اولین بار هنگامیکه در سربازان جنگی توضیح و تشخیص داده شد، به اذهان عمومی آورده شد، اما این اختلال می تواند از هر تعداد حادثه ضربه ای، شامل حملات شدید از قبیل تجاوز، شکنجه، بچه دزدی یا اسیر شدن، سوء استفاده از کودکان، تصادفات شدید اتومبیل و قطار، بلایای طبیعی، از قبیل سیل یا زلزله نتیجه شود. به عنوان مثال، حملات تروریستی 11 سپتامبر2001 و تسونامی که به جنوب و جنوب شرق آسیا در 26 دسامبر 2004 برخورد کرد، PTSDرا در بسیاری از قربانیان آغاز کرد.
بدون توجه به حادثه شروع کننده PTSD می تواند سبب شود افرادیکه به آن مبتلا شده اند مرتباً ضربه را به شکل کابوس، تجربه مشکلات با خواب در شب و اختلال در طی روز، به یاد آورند و از مکانهای مشخص یا موقعیت هایی که این خاطرات را به خاطر آنها می آورد، اجتناب کنند. در موارد شدید، شخص ممکن است در کارکردن یا اجتماعی بودن مشکل داشته باشند. این اختلال اغلب با افسردگی، سوء مصرف مواد، یا یک یا تعداد بیشتری از دیگر اختلالات اضطرابی همراه است.
PTSD حدود 7/7 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند، اما هر فرد ضربه دیده ای بیماری تمام عیار را تجربه نمی کند. PTSDتنها در صورتیکه علایم بیش از یک ماه باقی بمانند تشخیص داده می شود. در افرادیکه PTSD را بروز می دهند، علایم معمولاً در عرض سه ماه از ضربه شروع می شوند و دوره متغیری را طی می کنند. برخی مردم در عرض شش ماه بهبود می یابند، در حالیکه دیگران علایمی دارند که مدت زمان بیشتری باقی می مانند. در این موارد، بیماری ممکن است مزمن باشد یا سالها پس از حادثه ضربه ای تحمل شوند. افراد مبتلا به PTSD توسط داروها و روان درمانی دقیقمی توانند کمک رسانی شوند.
اختلال اضطرابی اجتماعی
افراد با ترس از اجتماع، ترس دایمی، شدید و مزمن از دیده شدن و قضاوت شدن توسط دیگران دارند و با کارهای خودشان حقیر و دست پاچه می شوند. این ترس ممکن است آنقدر شدید باشد که با کار یا مدرسه و دیگر فعالیت های روزانه تداخل کند. حتی اگر فعالیت های آنها زیاد و بدون مسئولیت باشد. آنها قادر نیستند بر ترسشان غلبه کنند. افراد با ترس از اجتماع اغلب برای روزها و هفته ها قبل از وقوع یک موقعیت وحشتناک نگرانند.
ترس از اجتماع می تواند تنها به یک نوع موقعیت محدود شود- - از قبیل صحبت کردن در موقعیت های رسمی یا غیر رسمی- - اما این مشکل ممکن است آنقدر گسترده باشد که افراد علایم را تقریباً هر زمانیکه در اطراف افراد دیگر هستند، تجربه کنند، که احتمالاً آنها را از رفتن به محل کار یا مدرسه در برخی روزها باز می دارد. بسیاری از افراد با این بیماری در پیدا کردن و نگه داشتن دوستانشان مشکل دارند. علایم فیزیکی اغلب اضطراب شدید ترس از اجتماع را همراهی می کنند و شامل سرخ شدن صورت، عرق کردن فراوان، لرزیدن، تهوع و اشکال در صحبت کردن هستند.
ترس از اجتماع حدود 15 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند. زنان و مردان به میزان مساوی مبتلا می شوند. اختلال معمولاً در کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می شود، شواهدی وجود دارد که فاکتورهای ژنتیکی در گیر هستند. ترس از اجتماع اغلب همراه با دیگر اختلالات اضطرابی یا افسردگی رخ می دهد. سوء مصرف مواد یا وابستگی ممکن است در کسانیکه تلاش می کنند که با نوشیدن الکل و سوء مصرف مواد " خود درمانی" کنند، ایجاد شود، ترس از اجتماع می تواند با موفقیت توسط روان درمانی یا داروها درمان شود.
ترس های خاص
ترس خاص ،یک ترس شدید، غیر منطقی از چیزی است که خطر کم را ایجاد می کند یا هیچ خطری را ایجاد نمی کند. برخی از ترس های خاص معمولتر ترس از ارتفاع (altophobia)، تاریکی (lygophobia)، آتش (pyrophobia)، ایجاد تغییرات (tropophobia)، آب(aquaphobia )، پرواز کردن(aviatophobia )، سگها (kynophobia)، و جراحات شامل خون (hemaphobia) هستند. گر چه بالغین مبتلا به این نوع ترس ها تشخیص می دهند که ترس هایشان غیر منطقی هستند، اغلب در می یابند که روبه روشدن ، یا حتی فکر کردن در مورد روبه روشدن با عامل یا موقعیت ترس آور، یک حمله ترس یا اضطراب شدیدی را به همراه می آورد.8و1 ترس های خاص که به طور تخمینی 19 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند در زنان 2 برابر مردان معمول هستند. علل ترس های خاص به خوبی شناخته نمی شوند، اگر چه برخی شواهد وجود دارند که ترس ها در خانواده ها جریان دارند. ترس های خاص معمولاً در طی کودکی یا نوجوانی ظاهر می شوند و تا دوران بلوغ باقی می مانند.
اگر اجتناب از عامل ترس آور آسان باشد، افراد با ترس های خاص ممکن است نیاز به پیگیری درمان را احساس نکنند. در برخی موارد، ترس ها می توانند ناتوان کننده باشند و با زندگی روزانه تداخل زیادی کنند، سبب می شود که افراد جهت اجتناب از موقعیت ترس آور مسیر مهمی داشته باشند یا تصمیمات شخصی بگیرند. ترس های خاص به میزان بالایی با روان درمانی هدف گیر دقیق قابل درمان هستند.
درمان اختلالات اضطرابی
درمانهای موثر برای هر اختلال اضطرابی خاص توسعه یافته اند. به طور معمول، دو نوع درمان برای اختلالات اضطرابی وجود دارد: دارو و درمان از طریق گفتگو با بیمار، نوع خاصی از روان درمانی. تصمیم گیری جهت کاربرد یک یا دو درمان به بیمار، پزشک، اختلال اضطرابی خاص، و هر گونه درمان های قبلی بستگی دارد. به عنوان مثال، تنها روان درمانی برای ترس های خاص موثر نشان داده شده است.
در هر مورد، درمان به تعدادی از یافته های مقدماتی بستگی دارد. اولین توجه این است که آیا علایم واقعاً ناشی از اختلال اضطرابی است، و اگر اینطور است کدامیک از اختلالات. توجه بعدی این است که آیا هیچ حالات همراهی وجود دارد یا نه. گاهی اوقات الکلیسم یا حالت همراه دیگری باید در همان زمان یا قبل از درمان اختلال اضطرابی درمان شود.
مهم است که بیمار و متخصصان سلامت که او را درمان می کنند به عنوان یک تیم جهت یافتن بهترین روش فعالیت کنند. اگر یک درمان عمل نکرد، درمان موجود دیگر ممکن است عمل کند. بنابراین، درمانهای جدید همواره در حال توسعه هستند.
روان درمانی شامل گفتگو کردن با یک متخصص سلامت ذهن آموزش دیده ، از قبیل یک روان پزشک، روان شناس، استاد جامعه شناس، یا مشاور، جهت یادگیری چگونگی تعامل با مشکلاتی از قبیل اختلالات اضطرابی است.
رفتار درمانی ادراکی: موثر برای اختلالات اضطرابی متعدد، رفتار درمانی ادراکی(CBT) بخصوص در درمان اختلال ترس و ترس از اجتماع کمک کننده است. بخش ادراکی به افراد کمک می کند که الگوهای فکری که آنها را از غلبه بر ترس هایشان باز می دارد، تغییر دهند. بخش رفتاری، تغییر واکنش های افراد به موقعیت های محرک اضطراب را جستجو می کند. یک عنصر کلیدی این بخش در معرض قرار گرفتن، یا مجبور کردن افراد به روبه رو شدن با چیزهایی که آنها می ترسند، است. به عنوان مثال، در معرض قرار گرفتن و جلوگیری از پاسخ دادن ، جهت درمان افراد مبتلا به OCD بکار می رود. اگر بیمار ترسی از کثیفی و میکروب دارد، درمانگر ممکن است تشویق شود که اجازه دهد دستان بیمار بدون شستن، برای یک مدت معین کثیف بماند. درمانگر به بیمار کمک می کند تا از عهده اضطراب حاصل برآید. پس از اینکه تمرین چندین بار تکرار شد، اضطراب از بین می رود. تکنیک رفتاری دیگر آموزش دادن بیمار برای نفس عمیق کشیدن به عنوان کمکی برای تمدد اعصاب و کنترل اضطراب است.
رفتار درمانی باید براساس اضطراب های خاص بیمار هدایت شود. این درمانها غیر از ناراحتی موقتی از افزایش اضطراب، هیچ عوارض جانبی بدی ندارند، و نیاز دارند که درمانگر در تکنیک ها بمنظور ایجاد نتایج، بخوبی آموزش دیده باشد.
CBT یا رفتار درمانی بطور معمول حدود 12 هفته طول می کشد. درمان گروهی بخصوص برای افراد با ترس از اجتماع موثر است. شواهدی وجود دارد که اثرات سودمند CBT برای افراد مبتلا به اختلال ترس، OCD، PTSD ، و ترس از اجتماع بیشتر از داروها باقی می ماند.
دارو ممکن است با روان درمانی ترکیب شود، و برای بسیاری از مردم، این بهترین انتخاب برای درمان است. عود اضطراب نیز می تواند به طور موثر درمان شود و به همان روش اپیزودهای ابتدایی کنترل می شوند. مهارت هایی که در تعامل با اپیزود ابتدایی یاد داده شدند، می توانند در مواجهه با اضطراب آینده کمک کننده باشند.
هر چند اختلالات یادگیری اصولاَ مسأله ای آموزشی است، اما از چندین جنبه مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. بسیاری از تلاش ها در این زمینه از فرزیه نقص جزئی در مغز سود می جویند و بدین ترتیب می کوشند تا با ارزیابی مسائل فرض شده مربوط به این نقص زیستی مشکل را بر طرف کنند، از جمله شیوه های درمانی رایج بر این اساس را می توان به درمان رایج بر نگرش های ادراکی-حرکتی اشاره کرد.
دراین شیوه تلاش می شود تا موقعیت هایی برای کودک فراهم شود تا بتواند اطلاعاتی را از محیط دریافت دارد، به یکدیگر ارتباط دهد، آن ها را دریابد.
استفاده از روروک، بازی هایی برای آموزش حرکت، تمرین ها روی تخته سیاه برای رشد هماهنگی حرکت و ادراک دیداری و حل معما در این شیوه کاربرد دارد.
از سوی دیگر درنظر گرفتن امکانات آموزشی ویژه برای کودکان مورد توجه قرار گرفته است مثلاٌاستفاده از اتاق مرجع یا کلاس های ویژه، با این حال جای دهی مبتلایانبه اختلالات یادگیری در کلاس های مختلف هنوز مورد بحث بسیاری از متخصصان آموزش و پرورش است.
نتیجه گیری
بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات یادگیری و اختلالات اضطرابی از پیوستن به یک گروه کمک کننده و سهیم کردن مشکلاتشان و موفقیت هایشان با دیگران سود می برند. خانواده در بهبود بیمار مبتلا به یک اختلال اضطرابی اهمیت زیادی دارد. اگر خانواده تمایل به بی اهمیت دانستن اختلال داشته باشد یا خواستار بهبودی بدون درمان باشد، فرد مبتلا رنج خواهد کشید.
علاوه بر دارو درمانی، تکنیک های کنترل استرس،meditation، و روان درمانی اساس درمان در اختلالات اضطرابی خاصی هستند. شواهد مقدماتی وجود دارند که ورزش ایروبیک ممکن است ارزشمند باشد، و مشخص است که کافئین، شکر فرآوری شده، داروهای ممنوع(قاچاق)، و حتی برخی از داروهای OTC سرماخوردگی می توانند علایم یک اختلال اضطرابی را بدتر کنند. داروسازان نقشی بسیار سخت و فرصتی استثنائی در ارزیابی اختلالات اضطرابی بیمارانشان و فراهم کردن توصیه به بیمارانیکه داروهای ضد اضطراب مصرف می کنند، دارند.
منابع:
1-اچ ايلوارد ، اليزابت – ار براون ، فرانك ترجمه برادري ، رضا ، تشخيص و ساماندهي ناتواني هاي يادگيري، ناشر ، سازمان آموزش و پرورش استثنايي ، چاپ اول ، زمستان 77.
2- تبريزي ، مصطفي ، درمان اختلالات خواندن ، انتشارات گفتمان خلاق ، چاپ اروين، چاپ اول 1380.
3- دلاكاتو ، كارل ، ترجمه سرحدي زاده ، فاطمه ، اختلال خواندن ، چاپخانه پرتو ، تهران چاپ اول 1368.
مشخص نیست که روانشناسی از چه زمانی به طور رسمی رشته ای علمی شناخته شد ، اما پژوهشهای روان شناختی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد . ویلهلک نخستین آزمایشگاه روان شناسی را در 1987 در آلمانو ویلیام جیمز چهارسال زودتر آزمایشگاه خود را در هاروارد ایجاد کرده بود .
پویایی آزمایشگاه روان شناسی ، استقلال از فسلفهو نظریهپردازیهای فیلسوفانرا به ارمغانآورد . و ونت در کتابی با عنوان اصل روان شناسی فیزیولوژیک ، موضوعروان شناسی را مطالعه ذهنمعرفی کرد و فرآیندهای مورد بررسی در روان شناسی را مهرکرمای کنترل شدهو پاسخهای قابل اندازه گیری دانست کهبا آزمایش و درون نگری به دست می آید .
ساختارگرایی .و کارکردگرایی
دومکیتمعروف ساختارگرایی و کارگرایی با شروع قرن بیستم شکل گرفت.
ادوارد تیچنر ( 1867 ـ 1927 ) از شاگردان وونتبود که مکتب روان شناسی او به ساختارگرایی شهرت یافت. ساختارگرایی ترکیبی استاز تداعی گرایی و روش تجربی .
دیدگاهتداعی گرایی بر اینباور بود که ضمیر خودآگاه انسان ، حوزه مناسبی برای بررسی علمی است. بمنظور بررسی پیچیدگی های ذهن ، این تداعیها تجزیه می شوند و آنگاههر مفهومبه صورت منفرد مطالعه می شود .
روش تجربی مورد استفاده تیچنرهمانند وونت ، روش درون نگری بود که نوعی تحلیل خود است در این روش شرکت کنندگانبطور شفاهی به گزارش کردن تجاربی می پردازند که اندکی قبل در معرض آنقرار گرفته بودند و از افراد خواسته می شود که آنچه در مواجهه با اشیاء یا رویداد تجربی کرده اند ، گزارش کنند و آن پدیده را تفسیر نکند بعبارت دیگر از دانش خود دربارهآن شیء یا رویداد استفاده نکنند .
روش دروننگری ، اغلب دشوار غیرواقعی است زیرا به سختی می توانانتشار داشت که افراد ، معانی را نادیدهبگیرند ، زیرا ذهن انسان طوری سازمان نیافته استکه اطلاعات را بطور دقیق دسته بندی کند .
شکل دیگر اینستکه ساختارگرایان ، تداعی مفاهیمرا مطالعه کرده اند اما درباره اینکهاین تدعیهاچگونهبودجود می آیند ، کمتر بحث کردند ، اگرچهدرون نگری ، روش مناسبی در مطالعه فرآیندهای ذهنی برتر ، مانند استدلال و حل مسئلهاین فرآیندها از احساس و ادراکفوری کاملا متفاوت اند.
کارکرد گرایی ویلیام جیمز
در مکتب کارکردگرایی فرض بر این است که فرایندهای ذهنی و رفتارهای موجود زندهبه او در انطباق با محیط کمک می کنند . این مکتب فکری در دانشگاهشیکاگوبا کارجان دیولی ( 1900) ویلیام جیمز و آنجل ( 1907 ) توسعه یافت .
ویلیام جیمز از تاثیرگذارتریننظریه پردازاناین مکتب استکه کار مهم او در روان شناسی تالیف دو جلد کتاب با عنواناصول روان شناسی است که خلاقان بعنوانکتاب درسی چاپ شد . او تجربه گرایی بود کهباور داشتتجربه ، نقطه شروعبررسی تفکر است . او بر این باور بود کهمفاهیم ساده ، رونوشتی منفعل از درون داده های محیطی نیستند ، بلکهمحصول افکر و تفکر انتزاعی انسان هستند .
از نظر دیویی فرآیندهای روان شناختی را نمی توان به اجزائی جدا از هم تقسیم کرد . از نظر او ضمیر خودآگاهرا باید منظری کل نگر بررسی کرد محرک و پاسخنقطه یابی را توصیف می کنند که بوسیله اشیاء و رویدادهاایفا شده است ، ولی این نقشها را نمی توان از واقعیت کلی آنها جدا کرد .
افکار کارکرد گرایانمتاثر ازآرائ دارویندرباره تکامل بوده و سودمندی فرایندهای ذهنی در کمک به موجود زنده در انطباق با محیط و حفظ بقا را مطالعه کردند .
کارکردگرایان مخالف روش درون نگری بودند و علت آنرا ، نحوه مطالعه آگاهی می دانستند . درون نگری می کوشد آگاهی را به مطالعهعوامل جداگانهمحدود کند . این امر از نظر کارکردگرایانغیرممکن است .
دیویی ( 1900 ) بر این اعتقاد بود که نتایج تجارب روان شناختی باید در آموزش و نیز در زندگی روزمرهکاربرد داشته باشد اگرچه این هدف قابل تحسین است ، مشکلاتی نیز بهوجود آورد ، زیرا صورت مسئلهکارکردگریی ، گسترده تر از آن بود که محور مشخصی داشته باشد . این نقطه ضعف ، راه را برای شرد رفتاگرایی بعنواننیرویی مسلط در روان شناسی هموار کرد .
رفتارگرایی :
از نظر رفتارگرایان، یادگیری به معنی تغییر در شکل یا فراوانی رفتار است که ، رفتارهای فراگیر مورد سنجش قرار می گیرد تا زمانمناسب برای آموزش مشخص شود .
یادگیری مستلزم تنظیممحرکهای محیطی است تا فراگیر بتواند پاسخهای مناسب را از خود بروز دهد و آن پاسخها را تقویت کرد .
هدف از آموزش در رفتارگرایی این است که فراگیر به درستی به محرکها پاسخ دهد و این امرمستلزم تقسیم مطالب درسی به بخشهای کوچکی است که می توان به ترتیب بر آنها تسلط یافت .
اصول آموزش در رفتارگرایی ، رابطه نزدیکی با یادگیری دارد ، زیرا هدف آموزش ،ایجاد تغییر در رفتار است.
شناخت گرایی
اصول آموزشی مهم در این نظریه ، شامل فعال بودن فراگیر ، استفاده از تحلیلهای مرتبه ای در طراحی آموزشی ، تاکید بر ساختار و سازماندهی دانش و مرتبط کردن دانش جدید با ساختارهای شناختی قبلی فراگیر است.
این نظریهسازماندهی شناختی و توسعه شبکه های تفسیر روابط و نظامهای تولید تاکید دارد و پدیده هایی مانند یادگیری مفهوم ، تفکر ، استدلال ، حل مسئله، انتقال و یادگیری مهارتهای پیچیده را مطالعه می کند .
ساختن گرایی
در رویکردهای ساختن گرایی ، دنیای ذهنی فراگیر اهمیت خاصی دارد . زیرا فراگیر اطلاعات را به درون پردهو آنها را به روش هایی پردازش می کند که بازتابی است از نیازها ، آمادگی ها ، نگرش ها باورها و احساسات او .
ساختن گرایان بر این باورند که آموزش ، به فراگیر و محیط بستگی دارد .
رویکردهای ساختن گرا ، وجوه مشترکی با نظریه های رفتارگرایی و شناختی دارند ، از جمله درگیر کردنفعالانه فراگیر در یادگیری و سازماندهی موقعیتها ، تا فراگیر بتواند حداکثر اطلاعات را یاد بگیرد .
رویکردهای ساختن گرا ، اغلب بر« بافت اجتماعی » یادیگری از طریق گروههای همکار و الگوهای اجتمعی تاکید دارند ( دری و لسگلد ، 1996 )
روان شناسی گشتالت
در اوایل قرنبیستم و با تحقیقات روان شناسی آلمانی ، که الگو ، یا « کل » را مطالعه کردند ، بنیاننهاده شد ( ورتهایمر1945 )
از نظر روان شناسانگشتالت ، یادگیری وافعی مستلزمتوجه و دستیابی به معنی است فهمیدنو برقرار ارتباط بیناجزاء و کل ، از مفاهیم عمده این نظریه است . فرد یادگیرنده، مسائل را با سازماندادن و « بینش » حل می کند نه از طرقی شدن طی شدن .
نظریه گشتالتاساساً در مورد یادگیری به کار می رفت و اصول سازماندهی در ادراک را تعمیم می داد . اما پس از درود نظریه پردازانگشتالت . « آمریکا این نظریهوارد مقولهیادگیری نیز شد .» به استناد دیدگاه ، یادگیری پدیده های است شناختی که مستلزمادراک به شیوه ای متفاوت است .
نظریه پردازان گشتالت با نظر رفتارگرایاندرباره نقش آگاه موافق نیستند آنان با این فکر نیز مخالفند که می توان پدیدهرا به عناصر تشکیل دهنده آن تجزیه کرد .
رفتارگرایی برمکتب تداعی تاکید ردهو کل را با مجموعه اجزاء آن برابر می داند .
روان شناسانگشتالتبراین باورند که، معنی داراست و این معنی وقتی زایل می شود که کل به عنارصر تشکیل دهنده خود کاهش یابد .
نظریه های آموزش یادگیری بر عوامل مختلفی ، که از نکاتعمده در کسب مهارت، راهبرد و رفتارند تاکید دارند . این عوامل عبارتند از : سازماندهی مطالب درسی ، عرضه آنها در بخشهای قابل فهم ، فراهم کردنفرصت تمرینبرای فراگیری ، ارائهبازخورد صحیحبرنامه ریزی برای مرور مطالب ارائه شده در کلاس .
اغلب دیدگاههاییادگیری و آموزش بر اهمیت عوامل انگیزشی فراگیر تاکید دارند که عبارتند از :
درک ارزش یادگیری خود ـ کارامدی ، انتظارات مثبتاز نتایج و داشتن استنادهایی بر توانایی ، تلاش و استفاده از راهبردهای مناسب مبتنی هستند .
یکپارچگی نظریه و عمل
نظریهو عمل ، مکمل یکدیگر بوده و هدف هردو ، بهبود فرایند یاددهی ـ یادگیری است و هیچ یک از این دو عامل به تنهایی کافی نیست. نظریهیادگیری جایگزینتجربه نیستند و نظریه فاقد تجربهنیز می تواند گمراه کننده باشند . زیرا ممکن است تاثیر عوامل موقعیتی را در نظر نگیرد و یا کمتر از مقدار لازم آن را حساب آورد . از سوی دیگر ، نظریه ها ، چهارچوب هایی را فراهم می کنند که با توجه به آنها می توانتصمیماتآموزشی را اتخاذ کرد .
متقابلاً تجربه بدون نظریهمی تواند موجب اتلاف وقت و بالقوهآسیب رسان باشد . نظریهو عمل ( تمرین ) بر یکدیگر تاثیر گذارند . بسیاری از نظریه هاسرانجام در کلاس درس اجرا می شوند و بدین وسیلهزمینهرا برای اصلاحو تجیددنظر فراهم می آورند .
سنجش یادگیری و تحقیق درباره آن دشوار است و این دشواری به این دلیل استکه این پدیدهبصورت مستقیم قابل مشاهده نیست ، بلکه از نتایجو پیامدهای آن می توان به وجود آن پی برد .
پاسخگویی به سوالاتذیل جهت تعیین شرایط پژوهش ضروری است :
چه کسانی در پژوهش شرکت می کنند ؟
مطالعه مورد نظر در چه محیطی انجام می گیرد ؟
از چه شیوه هایی برای بررسی استفاده خواهد شد ؟
چه متغیرها و پیامدهایی اندازه گیری می شوند؟
عمده ترینراههای سنجش نتایج یا پیامدهای یادگیری عبارتست از : مشاهده مستقیم ، پاسخهای کتبی ، پاسخهای شفاهی ، تعیین میزانیادگیری بوسیله دیگران و خودسنجی .
مشاهده مستقیم
هدف از مشاهده مستقیمتعیین این امر استکه آیا یادگیری رخ داده است یا نه ؟
مشاهده مستقیمبه شرطی می تواند شاخص روایی از یادگیری باشد که ساده و مشخص بودهو استنباطهای بسیار اندکی را از طرف مشاهده کنندهموجب می شود .
دشواری های مشاهده مستقیم
1 ـ به دلیل تاکید بر آنچهقابل مشاهده است ، از فرایندهای شناختی وانفعالی زیربنایی رفتار غفلت می شود .
2 ـ اگرچه مشاهده مستقیمرفتار نشان می دهد که یادگیری اتفاق افتاده است ، بروز رفتارهای نامناسب به معنی یادنگرفتن نسبت .
پاسخهای کتبی
میزان یادگیری اغلب براساس پاسخهای کتبی ، مانند آزمون، مشق شب ، مقالاتو گزارشهاارزیابی می شود .
هنگامیکهفرض شود ملاکهای واقعی یادگیری ، پاسخهای کتبی اند ، باور معلم این است که فراگیران حداکثر تلاش خود را می کنند و هیچ عامل نامربوط دیگری ( مانند خستگی ، بیماری و . . . ) برفرایران تاثیر نمی گذارد بنابراینباید این عوامل نامربوط را که ممکن است بر عملکرد فرد تاثیر بگذارد ، شناسایی و در صورت امکان برطرف کرد .
پاسخهای شفاهی
پاسخهای شفاهی ، بخش جدایی ناپذیرفرهنگ است و مانند پاسخهای کتبی ، تصور معلم این است کهپاسخهای شفاهی بازتابی است از آنچهفراگیران می دانند . این پیش فرض ، همواره قابل اطمینان نیست .
در بیان مکنوناتدرونی ، مشکلات وقتی بوجود می آید که در برگردان کلامی آنچه فرد می داند ، به دلیل ناآشنایی با اصطلاحات، ترس از صحبت کردنیا دشواری های کلامی ، انتقال به شکل درست صورت نگیرد .
تعیین میزان یادگیری به وسیله دیگران
راه دیگر سنجش یادگیری ، استفاده از نظر افراد دیگر ( معلمان، والدین ، مدیران ، پژوهشگران ، همسالان و غیره ) و درجه بندی کمیتیا کیفیتیادگیری فراگیران است .
خودسنجی
خودسنجی گزارش استاز درجه بندی و یا بیان عباراتی درباره فرد که خود او انجام می دهد این روش به شکلهای مختلفی مانند پرسش نامه، مصاحبه ، یادآوری برانگیخته شده ، بلند فکرکردنو گفتگو صورت گیرد .
فصل دوم
یادگیری و فلسفه
تجربه گرایی در برابر خردگرایی
از چشم اندازه فلسفی ، یادگیری را می توان در بحثهای مربوط به معرفت شناسی دنبال کرد که در اینبحثها ، مطالعه منشأ ، ماهیت ، محدودیتو روشهای شناخت مورد توجه است . دو نظریهمهم درباره منشأ شناخت و رابط آن با محیط ، خودگرایی و تجربه گرایی استکه به درجاتمختلف در نظریه های جدید یادگیری قابل تشخیص است .
خردگرایی
خردگرایی مکتبی است که منبعشناخت را ذهن انسان می داند ، اگرچهانسن اطلاعاتخود را از دنیای بیرون به دست می آورد ،ایده ها و افکارش ناشی از کارکرد ذهن است .
تفاوت بین ذهن و ماده ، بطور برجسته در دیدگاههای خرد گرا نسبت به شناخت انسانتصویر شده است ، در نظرات افلاطوندیده می شود او معتقد بود که شناخت می تواند مطلق باشدو با استدلال ناب به دست آید .
عقاید خردگرایاندر آثار کارت فیلسوف و ریاضی دان نیز مشهود است ، او از « شک » بعنوان روش کاوشگری و تحقیق استفاده کرد . این واقعیترا که می توان شک کرد ، او را به این باور رساند که ذهن ( فکر ) وجود دارد ، چنان که در جمله مشهورش : « فکر می کنم ، سپس هستم » نیز انعکاس یافت .
ایمانوئل کانت فیلسوف آلمانی در کتاب نقد خرد ناب به دوگانگی ذهن ، ماده اشاره کرد . دکارت و کانت معتقد بودند که خرد و استدلال بر اطلاعاتی تاثیر می گذارد که از جهانبدست آمده است .
تجربه گرایی
تجربه گرایی بعنوان یگانه منبعشناخت تاکید دارد که این دیدگاهمتعلق به ارسطو است . او اصل تداعی را که در روان شناسی در مبحث حافظهبررسی می شود مطرح کرد . یادآوری یک شیء یا مفهوم ، به خاطر آوردناشیاء یا مفاهیممشابه یا متفاوتبه تجاربی مرتبط است کهاز لحاظ زمانی یا مکانی به شیء یا مفهوم اصلی نزدیک است .
تجربه گرایاناز همان ابتدا براین باور بودند کهجهانبیرون ، مبنای اثرپذیری انسان است. اغلب آنانبا این اندیشه موافق بوده اند که اشیاء یا ایده ها تداعی می شوند تا محرکهای پیچیدهیا الگوهای ذهنی را به وجود آوردند .
لاک ، برکلی ، هیوم و میل از شناخته شده ترینفیلسوفانی اند که از دیدگاه های تجربه گرایان حمایت کرده اند .
اگرچه موضع گیریهای فیلسوفانو نظریه های یادگیری بر یکدیگر منطبق نیستند ، رفتارگرایانمعمولا تجربه گرا هستند . و یادگیری ها بوسیله نوعکی تداعی اتفاق می افتد اما نظریه هایی شناختی بر خردگرایی تاکید دارند .
درک کامل یادگیری انسان
جهت یادگیری فزایندهبه آموزش و یادگیری مادام العمر ، دو عامل مهم در رقابتجهانی بینملتها و شرکتهای تجاری و صنعتی است . این امر موجب افزایش هزینه های آموزشی شده و نیز توجه فزاینده ای را به پیامدهاو نتایج آنجلب کرده است .
آنچه باید در محیط کار و زندگی اجتماعی آموخ ، مجموعه پیچیده ای از دانش سنتی و جدید ، همراه با مهارتهای زندگی روزمرهو تخصصی و انواع گسترده ای از ویژگیهای فردی مانند : انعطاف پذیری ، پذیرندگی ، استقلال ، مسئولیتپذیری و خلاقیتاست .
فرایند اصلی در یادگیری
نخستینقدم در ایجاد درک جامع از یادگیری ، تمیز این نکته که همه یادگیریها به یکپارچه کردن دوفراین کاملا متفاوت ، یعنی 1 ) فرایند تعامل بیرونی بینفراگیر و محیط اجتماعی ـ فرهنگی یا مادی وی 2 ) فرایند روان شناختی درونی و نحوههردو فرایند باید به طور فعال درگیر شوند تا یادگیری اتفاق بیفتد .
ابعاد سه گانه یادگیری
هرنوع یادگیری همواره در برگیرنده سه بعد شناختی ، عاطفی و اجتماعی است .
بعد عاطفی یا روان پویایی ، شامل انرژی روانی ، احساساتو انگیزه ماست و وظیفه نهایی این بُعد ، تامین روانی فراگیر و در نتیجه،توسعه احساساتدر فرد به طور هم زمان است . دو بعد شناختی و عاطفی همواره با کششهای نشئت گرفته از فرایند تعامل فعال میشوند و یا فرایند درونی اکتساب و بسیط ، یکپارچه می شوند .
بنابراینهمه یادگیری های شناختی ، بوسیله عواطف درگیر ، « احاطه » می شوند یعنی یادگیری بوسیله امیال ، علایق و ضرورت یا اجبار انجام می شود .
بعد اجتماعی ( محیط ) تعامل بیرونی است ، مانند مشارکت، ارتباط و همکاری .
انواع یادگیری
چهارنوع یادگیری متفاوت که دربافتهای مختلف فعال و به انواع متفاوتیاز نتایج یادگیری منجر می شود ، عبارتست از : یادگیری تراکمی ، جذب ، انطباق و تبدیلی .
1 ـ یادگیری تراکمی :
در سالهای اول زندگی بیشتر است و در سالهای بعد در موقعیتهای خاص اتفاق می افتد و ویژگی این نوع یادگیری ، شکل گیری یا تکوینپراکنده آن است ، یادگیری جدیدی که بخشی از یادگیری های قبلی نیست . شرطی شدنرفتارگرایاندر روان شنسی ( در حیوانات ) به این امر اشارهمی کند . این مفهوم یادگیری توسط روان شناسی دانمارکی « نیس » ( 1970 ) مطرح شد .
2 ـ یادگیری جذب
رایج ترین نوع یادگیری است که عبارتست از : پیوستن به الگوهای مورد نظر به نحوی که بخاطر آوردن یا به کارگیری آنها به شرط جهت یادگیری ذهنی فراگیر به سوی « موضوع » نسبتاً آسان باشد .
3 ـ یادگیری انطباق :
این نوعیادگیری ، مستلزم تقسیم کردن طرح واره موجود به اجزاء و انتقال آن است تا موقعیت جدید با آن پیوند یابد . این یادگیری وقتی خوب درک می شود که فرد آن را واقعا درونی کند .
4 ـ یادگیری تبدیلی :
یادگیری تبدیلی عمیق و گسترده است و اغلب می توان آن را از لحاظ بدنی و معمولاً به صورت احساس آرامش یا تمدد اعصاب تجربه کرد .
یادگیری از دیدگاهوجودگرایان
درک پدیده یادگیری بستگی به ماهیت انسان و نیز تلقی وی از آن دارد . و پدیده ای است وجودی و تجربی در فلسفهیادگیری بر چند نکتهمی توان تاکید کرد .
1 ـ جلا کردنیادگیری از علوم اجتماعی و دفاعازچشمانداز فلسفی متمایز با آن
2 ـ تردید در بسیاری از مفاهیم معرفی شدهدرباره یادگیری
3 ـ بررسی جنبه هایی از یادگیری که نسبت به آنها غفلتشده ، مانند مذهب و اخلاق
4 ـ تاکید بر ماهیت اجتماعی ، عملی و انفعالی یادگیری .
فرایند یادگیری از دیدگاهوجود گرایان
در بررسیهای سنتی درباره یادگیری دو نظریهبرجسته مطرح می شود : خردگرایی و تجربه گرایی از نظر رفتارگرایان ، یادگیری هر تغییر کم و بیش دائمی در رفتار استکه در نتیجهتجربه بدست آمده استرویکرد اسکیتر با عنوان« جعبه سیاه » توصیف شده است . از زمان پاولف پذیرفته شد به یادگیری با رفتار همبسته است .
دلایلی بسیاری بر طرد این رویکرد خام رفتار گرایانه وجود دارد ، مهمترینناتوانی آن در درک ماهیت فردی استو این وجود داشتندر ارتباط با دیگران و درمشارکتبه آنان معنی دارد .
نمودار فراگیری جاردیس فراتر رفته و نشان دهنده رویکردهای متفاوت به یادگیری و انواع آن از جمله یادگیری سطحی ـ یادگیری بدون بازاندیشی و یادگیری با بازاندیشی است . و تغییرات بنیادی را در نظریهخود بوجود آورد و یادگیری را فرایندی وجودی مطرح کرد . در این برداشت یادگیری ، ترکیبی از فرایندهایی است که در آن، کل وجود فرد ، شامل جسم (بُعد ارثی ، بدنی و زیستی ) و ذهن ( دانش ، مهارتها ، نگرشها ، ارزشها ، عواطف ، باورهاو احساسات ) در موقعیتی اجتماعی قرار گرفتهو تجربه ای را می سازد و در مرحله بعد به فرایندهای شناختی ، عاطفی ، یا عملی تبدیل شده و با نظام روان شناختی فرد یکپارچهمی شود .
بنابرایناین دیدگاه وجود گرایان ، نه تنها ذهن ، بلکه کل وجود فرددرفراین یادگیری درگیر می شود . و وجود گرایانبیشترمتوجه داده های درونی اند تا واقعیاتتجربی و انسانبعنوان موجودی متفکر در نظر گرفته شده است .
نظریه های رفتاری
رفتارگرایی در نیمه در نیمه اول قرن بیستم به عنوان قدرتمند ترین رویکرد در روانشناسی ، یادگیری را تغییر در میزان و رفتار باشکل گیری رفتارها یا پاسخها معرفی کرد که با توجه به عوامل محیطی شکل می گیرد . رفتارگرایان ، پژوهش در یادگیری را به مطالعه رفتار آشکار و قابل مشاهده محدود می کنند .
پیش فرضهای اساسی
دراین دیدگاه به دو فرض اساسی توجه شده که استفاده های زیادی برآن شده است ، اولین فرض فرض اینکه تقریبا تمام رفتارهای انسان یادگرفتنی است و دومین فرض اینکه ، درآزمون فرضیه هایی که به دقت تدوین شده اند ، توجه به غیبت ضرورت دارد . تاکید برغیبت و دقت موجب شده تا رفتار در آزمایشگاه بررسی شود ، رفتارهای ساده به جای رفتارهای پیچیده انتخاب شود و از حیواناتی مانند کبوتر وموش به عنوان آزمودنی استفاده شود .
نظریه پردازان یادگیری برعمل بیرونی رفتارتاکید می کنند ، و آن دسته از محرکهای محیطی را به کار می برند که به لحاظ آزمایشی قابل دخل و تصرف اند ، مانند پاداشهای مادی .
در نظریه های رفتاری این باور وجود دارد که محیط را باید چنان تنظیم کرد که یادگیرنده ، پاسخهای مناسب و نحوه پردازش این داده ها اصرار می ورزد که نقش محیط و یادگیرنده و اهداف یادگیری نیز تحت تاثیر نظریه پردازی و فرضیه های مورد نظر قرار می گیرد .
پیوندگرایی ثورنوایک
ادوارد ثورنوایک ( 1874 ـ 1949 ) اولین نظریه پردازی بود که زندگی حرفه ای خود را صرف مطالعه دقیق قوانین یادگیری کرد او به تعلیم و تربیت به ویژه یادگیری ، انتقال یادگیری ، تفاوتهای فردی و هوش علاقمند بود .
نظریه ثورندایک به پیوند گرایی شهرت دارد . در این نظریه ، یادگیری را مجموعه ای از پیوندها یا روابط محرک و پاسخ می داند که الگوی اصلی نظریه های محرک ـ پاسخ ( S – R ) است ، مبنای یادگیری عبارتست از تداعی بین تاثرات حسی و پاسخها . این نوع تداعی رابطه یا پیوند نامیده شد نظریه یادگیری چگونگی تحکیم یا تضعیف این پیوندها را تبیین می کند .
یادگیری از طریق کوشش و خطا
ثورندایک در آزمایش معروف خود ، گربه گرسنه ای را در قفسی گذاشت که در صورت استفاده صحیح از دستگیره ، می توانست در را باز کند و ظرف غذایی نیز بیرون از قفس قرار داد تا گربه را به بیرون آمدن از قفس ترغیب نماید .
سرانجام دیوان با کوشش و خطاهای بسیار ، یادگرفت پاسخ صحیح را تقریبا بی وقفه انجام دهد به این ترتیب ، دسترسی به هدف ، ابتدا به زمان بیشتری نیاز دارد و به تدریج در دفعات بعد ، مدت زمان دستیابی به هدف کوتاه می شود .
او با این آزمایشها به این نتیجه رسید که یادگیری به تدریج حاصل می شود یعنی یادگیری نتیجه تحکیم تدریجی به عقیده او همان پدیده های مکانیکی که در یادگیری حیوانها مشاهده شده است ، اصول یادگیری انسان را نیز مشخص می کند .
به اعتقاد او موجود زنده بین محرکهای مختلف و واکنشهای مربوط به آن ، اتصال و ارتباط هایی به وجود می آورد که جنبه تداعی دارد و این عقیده زیربنای پیدایش نظریه های محرک و پاسخ شد .
اصول یادگیری ژندایک
1 ـ قانون تمرین و اثر
قانون اثر : پیوند محرک و پاسخ براثر پیامدهای آن ، نیرومند یا تضعیف می شود . این قانون بستر مناسبی برای شناخت رویکرد رفتارگرایی است .
قانون تمرین : به نیرومند شدن پیوند محرک و پاسخ در نتیجه تمرین ( قانوناستفاده ) وضعیف شدن پیوندها براثر متوقف شدن تمرین ( قانون عدم استفاده ) اشاره درد . این امر موجب خاموشی پاسخ ها نیز می شود .
2 ـ جابه جایی تداعی : هرگاه بتوانیم پاسخ بخصوصی را طی تغییراتی که در موقعیت محرک صورت می گیرد ، یکسان نگه داریم ، ممکن است این پاسخ در برابر محرک کاملا تازه ای نیز ظاهر شود .
3 ـ قانون آمادگی : یادگیرنده تحت چه شرایطی خشنود یا ناخشنود می شود .
موقعیت خشنودکننده : حیوان اغلب اعمالی انجام می دهد که آن وضع حفظ یا دوباره برقرار شود .
موقعیت آزار دهنده : حیوان اغلب اعمالی را انجام می دهد که به این وضع پایان دهد .
از نظر ثورندایک بعضی از موارد خشنود یا ناخشنود به شرح ذیل است :
1 ـ تکانه نیرومندی در موجود زنده بوجود آید که او را به هدف برساند و موجب خشنودی او شود .
2 ـ هرگاه اجرای عملی موجب خستگی یا اشباع اوشود وادار کردن او موجب ناخشنودی می شود .
3 ـ هرگاه زنجیره عقیم بماند یا مانعی در اجرای آن به وجود آید موجب ناخشنودی می شود .
پیوند گرایی پس از 1930
ثورندایک به کمک همکاران ، در قوانین اولیه خود تجدید نظر کرد و توانست در قانون تمرین و اثر تغییر و تعدیلهایی بوجود آورد . نتایج کار او در دو کتابمبانی یادگیری ( 1932 ) و روان شناسی نیازها ، رغبتها و نگرش ( 1935 ) گرد آمده است .
نتایج تمام مقایسه ها با روشهای مختلف به این اشاره می کند که پاداش دادن به یک پیوند همیشه به میزان تمایل توجهی بر نیرومندی آن می افزود ، در حالیکه تنبیه یک پیوند ، اثر محسوسی در تضعیف آن نداشت .
شرطی شدن کلاسیک
ایوان پادلف ، زیست شناس روسی ، طی آزمایشهایی در زمینه ترشح بزاق به شیوه مطالعه رفتار در یادگیری دست یافت که اثری عمیق بر روان شناسی گذاشت .
اوبه مطالعه ترشح اسید معده مشغول بود و در بخشی از آزمایش خود ، مقداری پودر غذا در دهان سگ می گذاشت و میزان ترشح بزاق حیوان را اندازه می گرفت و دریافت که بزاق سگ با دیدن بعضی از محرکها و قبل از اینکه غذا در اختیار او گذاشته شود ، شروع به ترشح می کند این آزمایش پادلف را به سوی تحقیق مهمی بنابه شرطی شدن کلاسیک هدایت کرد .
او ابتدا به عوامل کمی در شرطی شدن توجه کرد و بررسی یادگیری از طریق تداعی را با استفاده از اصل شرطی شدن به یک حوزه مطالعاتی کمی تبدیل کرد .
پادلف نقش ویژه ای در شناخت رفتار غیر عادی داشت و این مهم را با مطالعه روان نژندی و روان پریشی در ؟ و در افراد بیمار جهت مطالعه رفتارهای نامنظم انجام داد و بنیادی برای انواع درمان براساس اصول شرطی شدن فراهم آورد .
تصول شرطی شدن کلاسیک
ویژگی عمده شرطی شدن کلاسیک اینست که محرکی که قبلا خنثی بود ، می تواند با همیشه شدن با محرکی که به طور خودکار سبب پاسخی می شود ، همان پاسخ یا مشابه آن را بوجود آورد .
غذا را می توان محرکی غیر شرطی و ترشح بزاق را پاسخ غیرشرطی محسوب کرد زیرا ترشح بزاق، پاسخی است خودکار و بازتاب گونه به غذا .
کشف دیگر پادلف : فرایند تعمیم : پاسخ ترشح بزاق به رنگ رامی توان به صداهای دیگر نیزم تعمیم داد .
افتراق : فرایندی مکمل فرایند تعمیم است از لحاظ سازگاری موجود ، کمال اهمیت را دارد . همانطوری که فرایند تعمیم به همسانی پاسخ به محرکهای مشابه منجر می شود ، افتراق به تخصصی شدن بیشتر پاسخها کمک می کند .
خاموشی : اگر محرک خنثی به دفعات ارائه شود ، ولی محرک غیر شرطی دست کم بعضی اوقات او به دنبال آن نیاید ، فرایند شرطی شدن یا تداعی اتفاق نمی افتد و یا به تدریج ضعیف می شود .
بازگشت خودبخودی : مدت زمانی پس از خاموشی ، اگر دوباره محرک شرطی به حیوان ارائه شود ، پاسخ شرطی موقتا باز می گردد .
این اصول را می توان در مورد انسان نیز بکار برد . بنابراین الگوی شرطی شدن کلاسیک بالقوه می تواند برای تبیین گسترش ، نگهداری و از بین رفتن بسیاری از واکنشهای عاطفی به کار رود .
نظام علامتی دوم
به آن دسته از محرکهای شرطی که می توانند پاسخهای شرطی را بوجود آورند ، علائم اولیه ( نظام علامتی اول ) گویند . بیشتر مطالعات مربوط به شرطی شدن کلاسیک بر بازتابهای نسبتا ساده ای استوار است که بین انسان و حیوان مشترک است ، انسان می تواند صحبت کند و در نتیجه استفاده از آن به عنوان نظام علامتی دوم ، قابلیت شرطی شدن او گسترش یابد .
افراد ، هدفها یا انگیزه های خود را بر اساس رابطه مثبتو منفی محرکها با پاسخها و از جمله نهادها مشخص می کند .
شرطی شدن واکنشهای هیجانی
یکی از موثرترین روشهای ابداع شده در این زمینه روش والپ در حساسیت زدایی منظم بود درمان به شیوه حساسیت زدایی منظم سه مرحله است .
مرحله اول :
1 ـ ارزیابی دقیق از نیازهای درمانی بیمار . درمانگر به بیمار آموزش می دهد که در حالت تنش زدایی قرار گیرد ، ابتدا بخشی از بدن فرد تنش زدایی می شود ، سپس ، همه بدن او در این حالت قرار می گیرد .
2 ـ مرحله دوم : مستلزم تنظیم سلسله مراتبی از اضطراب است ، درمانگر می کوشد ، محرکهایی را که موجب اضطراب فرد می شود در فهرستی مرتب کند ، محرکهای اضطراب زا به ترتیب از شدید ترین تاضعیف ترین آنها تنظیم می شود .
3 ـ مرحله سوم : پس از تکمیل رتبه بندی اضطراب ، فردآماده حساسیت زدایی می شود : یادمی گیرد به هنگام تحقیق درباره هریک از محرکهای اضطراب آور موجود در فهرست ، تنش زدایی کند . تنش زدایی مربوط به این محرکها را می توان به تنش زدایی آنها در زندگی روزانه تعمیم داد .
رفتارگرایی واتسون
واتسون بنیان گذار رویکرد رفتار گرایی در روان شناسی ، معتقد است که روان شناسان نباید برای علمی کردن روان شناسی به یافته های ذهنی اعتماد کنند ، بلکه باید به مفاهیم رفتارهای مشهود بپردازند .
او دیدگاه رفتار گرایانه خود را به عنوان رویکردی جدید در روان شناسی گسترش داد ، دیدگاهی که برمطالعه رفتار مشهود تاکید داشت و مطالعه فردنگر یا درون گرایانه را مردمی کرد . او دیدگاه خود را در کتابی با نام رفتار اعلام کرد .
آزمایش البرت کوچولو و فرایندهای اساسی
تحقیق در مورد آلبرت ، کودک یازده ماهه سکل کلاسیک بخود گرفت ، در این تحقیق ، دو محقق واتسون ورینر ، کودکی را آموزش داده تا از اشیاء در حیواناتی که قبلا نمی ترسید ، بترسد . دریافتند که اصابت چکش برصفحه ای فولادی می تواند موجب ترس و وحشت در این کودک شوند . یا اینکه اگر پشت سرآلبرت ضربه ای درست وقتی که او در حال دست زدن به موش است به صدا در آید ، او از موش خواهد ترسید .
براین اساس ، واتسون و رینر نتیجه گرفتند که بسیاری از ترسها از نوع واکنشهای هیجانی شرطی شده است.موفقیت در این آزمایش ، واتسون را متقاعد کرد که با تنظیم متوالی پاسخهای شرطی شده یه اشکال نامحدود ، می توان رفتار را کنترل کرد .
اسکینر و رفتار گرایی
فردریک اسکینر با تاثیر پذیری از رفتار گرایی واتسون و استفاده از آراء و اندیشه های ثورندایک ، معتقد بود که تنها موضوع مناسب برای بررسی در روان شناسی ، رفتار قابل مشاهده است و تنها عامل ایجاد کننده و نگه دارنده رفتار ، محیط است او معتقد بود که نمی توان تبیین رفتار را از حرکات بازتابی و ترشح بزاق شروع کرد و سپس آن را به رفتارهای پیچیده انسان در زندگی روزمره تعلیم داد .
به نظر اسکینر ، اساس شرطی شدن عامل مهار ( کنترل ) رفتار است ، این مهار از طریق تغییر پاداش و تنبیه های محیطی و به خصوص ، در شرایط آزمایشگاهی صورت می گیرد .
شرطی شدن عامل
شرطی شدن عامل با مفهوم تقویت همبسته است . تقویت کنند ، رویدادی ( محرکی ) است که بدنبال پاسخی می آید و احتمال وقوع آن را افزایش می دهد . تقویت کننده با توجه به تاثیر آن بررفتار و با افزایش احتمال بروز پاسخ تعریف می شود . اسکینر در شکل دهی رفتار براستفاده از تقویت مثبت تاکید کرده است. نظریه شرطی شدن عامل ، مطالعاتی را در مورد چهار الگوی اساسی در تقویت متناوب انجام داده است که عبارتند از : پستی ثابت ، فاصله ای ثابت ، پستی متغییر و فاصله ی متغییر رفتارهای پیچیده را می توان با تقویت رفتارهای کوچکی که در مجموع همانند رفتار نهایی می شوند بوجود آورد .
فرایند شکل دهی و تقریبهای متوالی را می توان به وضوح در کار تربیت کنندگان حیوانات دید . اسکینر معتقد است ، رفتارهای پیچیده انسان را نیز می توان بوسیله فرایندی از تقویتهای متوالی شکل داد . از نظر او شکل دهی رفتار ، تفسیی مناسب و کامل از آسیبهای رفتاری است .
یادگیری برنامه ای : اولین قدم در نوشتن چنین برنامه ای ، تعریف رفتار پایانی است ، یعنی مشخص کردن اینکه قصد آموزش چه چیزی را داریم . سپس اصطلاحات ، حقایق و اصول برنامه ریز برای تنظیمتوالی این مراحل می تواند از برنامه خطی ـ که در آنبرنامه از صحیح بودنهر پاسخ مورد نظر استفاده می کند . یا از برنامهشاخه ای که کنتر به صحیح بودنتمام جوابهاتوجه می شود ـ استفاده کند ، اسکینر روش خطی را به روش شاخه ای ترجیحمی دهدزیرا این روش ، هم فراگیر را موظف می کند که پاسخها را شخصاً فراهم کند و هم تقویترا به حداکثر می رساند .
تغییر رفتار : در این روش مربی رفتارهایی را با ژتون پاداش می دهد که مطلوب ارزیابی می شود .
انتقادهای وارد بر رفتارگرایی
1 ـ تاکید بیش از حد اسکینر به مطالعاتدقیق علمی ، فرایندهای ذهنی را از مطالعات روان شناسی حذف کرد و انسان را بصورتگیرنده منفعل محرکهای محیطی در آورد . سئوال مطرح شدهاین است که آیامی توان نتایجحاصل از تحقیقات آزمایشگاهی با استفاده از حیوانات رده پایین در مورد انسان به کاربرد و یا قوانین حاکم بر رفتار حیوانات در مورد انسانهم کاربرد دارد ؟
2 ـ برخی از منتقدانبراین باورند که در مورد نظریه یادگیری نیز توافقی بین نظریهپردازانمحرک ـ پاسخوجود ندارد .
3 ـ محقق در این دیدگاهبه منظور رعایت دقیق در آزمایشها و مهار متغیرهای مورد نظر ، خود را به پاسخهای ساده و مشخص محدود کرده و از مطالعهرفتارهای پیچیدهاجتناب می کند .
فصل چهارم
نظریه های شناختی ـ اجتماعی
بندورا در اولین تحقیق ، در زمینه علل خانوادگی پرخاشگری ، بر اهمیتیادگیری از طریق مشاهده رفتار دیگران تاکید کرد و یادگیری مشاهده ای را مهمترین عامل رشد و یادگیری بحساب آورد . به اعتقاد او انسان با مشاهده رفتار دیگران ، رفتار مورد نظر خود را انتخاب می کند . الگوها نیز به او کمک می کند تا درباره اجرای رفتار انتخاب شدهتصمیم بگیرد . دیدگاههای اولیه بندورا در تبیین رفتار انسان بهنظریه های یادگیری ـ اجتماعی شهرت یافت .
بندورا با تفاوت قائل شدنبین اکتساب و عملکرد از روان شناسی رفتارگرایی سنتی فاصه گرفتو به ریشه ها اجتماعی رفتار و اهمیتدادن به فرایندهای شناختی در تمام ابعاد زندگی روان شناختی انسان ، که هدف آن تبییننقش توانائیهای انسان در رفتار است تاکید کرد .
بندورا نظریه شناختی ـ اجتماعی را در کتاب مبانی اجتماعی تفکر و عمل نظریه شناختی اجتماعی شرح داده است .
مهمترین فرایندهای مورد نظر او ، هدف گزینی ، پیش بینی نتایج، ارزیابی پیشرفت در دستیابی به اهداف ، خودگرانی ، تفکر ، هیجانو عمل است .
یکی از وجوه بارز نظریه شناختی ـ اجتماعی نقش مهمی است که این نظریه برای کارکردهای خودگردانی در نظر می گیرد .
پیش فرضهای اساسی نظریه شناختی ـ اجتماعی
*عوامل تعیینکننده متقابل ( موجبیت دو جانبه )
در نظریهشناختی ـ اجتماعی ، عوامل فردی ، محیطی و تمام آنچه موجب رفتار می شود ، تعیین کننده های به هم پیوسته معرفی شده اند . بندورا تعامل این عوامل را موجبیت دو جانبهمی نامد .
انسان موجودی است فعال و تاثیرگذار بر محیط ، ولی در عین حال به نحوی قانونمند تحت تاثیر محیط قرار می گیرد . دیدگاه شناختی ـ اجتماعی ، انسان مفسرفعال رخدادهای محیطی است زیرا از کلیهقابلیتهای شناختی خود برای شناخت ، پیش بینی و انتخاب هدفها و رفتارهای مناسب در ارتباط با محیط استفاده می کند .
*تفاوت بین یادگیری و عملکرد
بندورا بین اکتساب دانش و عملکرد مشهود ، که براساس آن دانش بوجود می آید ، تفاوتقائل میشود ، یعنی ممکن است فرد بیشتر از آنچه نشان می دهد ، بداند مثلاً دانش آموزی بتواند عمل مستقیمرا توضیح دهد اما در امتحانبه دلیل اضطراب ، بیمری و سایر دلایل ، خوب عمل نکند . در این مورد می توانگفت یادگیری صورت گرفته، اما تا زمانی که شرایط مساعد نباشد ، امکن بروز وجود نخواهد داشت . او برخلاف رفتارگرایان، که یادگیری را منوط به ارتباط بین محرک و پاسخ یا حاصل پیامدهای ( پاداش و تنبیه ها ) پاسخ می دانند ، اکتساب و عملکرد را دو فرایند جداگانه معرفی می کند .
*عوامل موثر یادگیری و عملکرد
از نظر بندورا عومل موثر بر یادگیری و عملکرد متعددند کهعبارتند از : توجه ، پردازش اطلاعات،درک اهمیت یادگیری و ارزیابی یادگیرنده از صلاحیتها و قابلیت های خود ، این عوامل نسبت به سایر عوامل نقش موثری دارند . سایر عوامل موثر بر یادگیری و عملکرد از دیدگاهشناختی ـ اجتماعی عبارتست از : رشد یادگیرنده ، موقعیتو قابلیتالگو ، نتایججانشینی ، انتظارات پیامدی ، هدف گزینی و خودکارآمدی .
*سرمشق گیری
اصطلاحی کلی است و به آن دسته از تغییرات رفتاری ، شناختی و عاطفی اطلاق می شود که از طریق مشاهده ، یک یا چند الگو به دست می آید .
بندورا اثر سرمشق گیری را در سه طبقه سازماندهی کرد :اثر بازداری ـ بازداری زدایی ، اثر فراخوانو اثر سرمشق .
*یادگیری مشاهده ای
یکی از جنبه های یادگیری که در نظریه سنتی رفتارگرایی بدان توجه نشده ، یادگیری از طریق تقلید و مشاهده است ، یادگیرنده مشاهده ای از طریق سرمشق گیری زمانی اتفاق می افتد که فرد رفتاری را با مشاهدهعملکرد دیگران بیاموزد .
فرایندهای یادگیری مشاهده ای عبارتند از : توجه ، یادآوری ، فرایند تولید ، انگیزش در عمل یادگیری مشاهده ای فرایند ساده ای نسبت و همه مشاهده کنندگانبه ضرورت، رفتارهای سرمشق را یاد نمی گیرند . خصوصیاتسرمشق ( وجهه و اعتبار آن ) و ویژگیهای مشاهده کننده ( مثلا وابستگی به دیگران ) از عوامل موثر در این زمینه است .
نقش پذیرندهدر تعیین یادگیری مشاهده ای
برای تعیین نقش فرد در یادگیری مشاهده ای این سه فرایند را مورد بررسی قرارداد
1 ـ مشاهده : مشاهده رفتار الگو می تواند بصورت زنده یا غیرزنده ( فیلم ـ ویدئو ـ داستانهای مصدر ) باشد که بدونمشاهده رفتار الگو یادگیری مشاهده ای اتفاق نمی افتد .
2 ـ اکتساب : اکتساب پس از هر مشاهده صورت نمی گیرد که مستلزمتوجه به سرنخهایی است که الگو ارائه کرده است تا از طریق آن بتوانپیامدهای مورد نظر در رفتار الگوی مشاهده شده را تشخیص داد .
با توجه به اینکهاکتساب فرایندی شناختی است ، تعریف عملیاتی آن بررفتار قابل مشاهده ، یعنی بر توانایی یادآوری متکی است .
3 ـ پذیرش : پذیرش پس از مشاهدهالگو و اکتساب آن معنی پیدا می کند . اگر یادگیرندهاز رفتار سرمشق استفاده کند، معلوم می شود که به مرحله پذیرش رسیده است .
پذیرش بصورت تقلیدی یا تقابل رخ می دهد .و هریک می تواند بطورمستقیمیا غیرمستقیمروی دهد . تقلید متضمن تکرار رفتار سرمشق بوسیله یادگیرنده است ، در حالی کهتقابل رفتاری است مخالف آنچه الگو انجام داده است .
نحوه یادگیری ( یادگیری مستقیم و جانشینی )
براساس نظریه شناختی ـ اجتماعی بسیاری از رفتارها علاوه بر روش مشاهده مستقیم ، با روش جابی یا گرفته می شود . واکنشهای هیجانی ، با مشاهده دیگران به شرطی شدن جانشینی معروف است . که دو انسان و حیوان دیده می شود .
شرایط و فرایندهای یادگیری مشاهده ای به شرح ذیل است :
1 ـ اهمیت انتظارات : دیدگاه شناختی ـ اجتماعی ، از میان عوامل تعیین کننده ای که در یادگیری مشاهد ای و عملکرد مربوط به آنها تاثیر می گذارد، بر اهداف یادگیرنده ، انتظار موفقیتو نتایج آن رفتار تاکید شده است .
2 ـ اهداف یادگیرنده : استمرار رفتار ، تحت تاثیر هدف گزینی و ارزیابی فرد از پیشرفتقرار دارد . افراد از نظر تعییناهداف با یکدیگر متفاوتند . هدفهایی را متضمنمعیارها و عملکرد مشخصی هستند ، انگیزه و خود ـ کارآمدی را افزایش می دهند . اهداف قابل دستیابی نیز موجب افزایش انگیزه و خود ـ کارآمدیفرد می شود . اهداف چالش برانگیز ، اما قابل دسترسی ، بیشتر از اهداف پیچیدهو آسان ، سبب ارتقای سطحبرانگیختگی و خودکارآمدی اند .
3 ـ اهداف و عملکرد : فرد اهداف و معیارهایی را برای خود در نظر می گیرد و از آنها بعنوان مبنایی برای عمل استفاده می کند . اهداف از طریق سرمشق گیری نیز حاصل می شود .
اگر فراگیر به این نتیجه برسد که رفتارهای مورد مشاهده او را در دستیابی به هدف هدایت می کند ، بهتر به الگو توجه می کند .
4 ـ انتظارات و عملکرد : میزان عملکرد و نتایجمورد انتظار ، رفتارهای منجمد را تعیین می کند . افراد برای ارزیابی از رفتارهای خود و دیگران از معیارهای درونی استفاده می کنند ، این معیارها ، زمینهرا برای انتظار تقویتاز خود و دیگران فراهم می کند .
انسان از طریق خودسنجیهای درونی ، مانند خودـ تحسینیو یا احساس گناه ، می تواند برای دستیابی به معیارها به خود پاداشدهد و یا خود را به دلیل سرپیچی از آنها تنبیه کند .
خودکارآمدی
به توانایی ادراک شده فرد در انطباق با موقعیت های مشخص ، خودکارآمدی می گویند . تاثیر برداشت انسان از خود ـ کارآمدی بسیار گستردهوشامل موارد ذیل است:
1 ـ افراد به چه فعالیتهایی می پردازند . 2 ـ چه مقدار از تلاشهای خود را صرف موقعیتی مشخص می کنند 3 ـ برای چه مدت در مقابل موانع ایستادگی می کنند . 4 ـ واکنشهای هیجانی فرد هنگام پیش بینی یک موقعیت یا انجام دادن آن چگونه است ؟
بندورا معتقد است که باورهای خود ـ کارآمدی در سه جنبهعمویت ، نیرومندی و سطح از هم متفاوتند . خود ـ کارآمدی بر عملکرد تحقیقی نقش اساسی دارد و براحساس ، تفکر ، انگیزش و رفتار افراد تاثیر می گذارد . این باورها بر چهار فرایند شناختی ، انگیزش ، عاطفی و گزینشی تاثیر گذارند .
خودکارآمدی و انگیزش درونی
انگیزش درونی وقتی ارتقاء می یابد که فرد برای دستیابی به معیارهای هیجان انگیز بکوشد .
در این صورت ، هم ادراک خود ـ کارآمدی بالقوهبراساس دستیابی به این معیارها در فرد ایجاد می شود وهم در صورت دستیابی به نتیجه فرد به احساس مثبتی از خود می رسد . علاقه درونی موجب می شود فرد بدون پاداش محیطی بکوشد هنگامیکهفرد فکر کند پاداشهای بیرونی و خودسنجی کافی نیست یا خود ـ کارآمدی ادراک شدهچنان پایین است که دستیابی به نتیجه مثبت ممکننیست حفظ و نگهداری ارزش دشوارتر می شود . همچنین خود ـ کارآمدی پایین می تواند امکان انگیزشی مطلوب نتایج را بی اثر کند .
خودکارآمدی و انتظارات
رفتار براساس انتظاراتیا نتایج پیش بینی شده ، تنظیم می شود ، نه براساس نتایج آنی . افراد ممکن استباورها و انتظارات کلی داشته باشند ، مانند منبع کنترل درونی و انتظارات تعمیم یافته تا آنچه مهم تر است ، انتظارات و باورهایی است که در موقعیتهای ویژه در فرد شکل می گیرد .
منابع انتظارات خود ـ کارآمدی
افراد به کمک تجربه و مشاهدات مستقیمو از طریق تجزیهمستقیمپاداش و تنبیهو استفاده از شرطی شدنجانشینی ، ویژگی های شخصیتی با اهمیتی مانند کفایت ، انتظارات اهداف و معیارها و باورهای خود ـ کارآمدی را کسب می کنند علاوه براین از طریق این فرایندها ، خود ـ تنظیمی را یاد می گیرند .
مهمترین منبع انتظارات خود ـ کارآمدی تجربه مستقیم است .
رشد خود ـ کارآمدی
هنگامیکهکودکانمی کوشند تا بر محیط فیزیکی و اجتماعی خود اعمال نفوذ کند ، رشد و پرورش خود ـ کارآمدی را آغاز می کنند . کارآمدی فراگیران در مدرسه ، تحت تاثیر عوامل گوناگونفردی ، موقعیتی و اجتماعی است .
مواردی که معلمان رادر دستیابی به باورهای خود کارآمدی در یادگیرندگانیاری می دهد عبارتند از :
1 ـ فراهم کردن تجارب موفقیت آمیز در یادگیرندگان
2 ـ ترغیب اجتماعی
3 ـ تجارب جانشینی
فصل پنجم
الگوی پردازش اطلاعات در یادگیری
در الگوی پردازش اطلاعات ، رایانه وسیله ای است که یادگیری انسان را نشان می دهد . که شامل سه مرحلهاست ، رمز گردانی ( بازنمایی اطلاعات ) ، ذخیره سازی ( حفظ اطلاعات ) و بازیابی ( دست یابی به اطلاعاتدر صورت لزوم ).
پیش فرضهای الگوی پردازش اطلاعات
1 ـ اطلاعات بصورت گام به گامو مرحله ای پردازش می شود واز دریافت محرک تا رسیدن به پاسخ ادامه می یابد .
2 ـ در تمام فعالیتهای شناختی مانند دریافت ، مرور ، تفکر ، حل مسئله و فراموشی وجود دارد .
3 ـ اطلاعاتی که از قبل در حافظهذخیره شدهبر ادراک و توجه اثر می گذارد .
الگوی حافظه دوگانه
الگویی است از فرایند پردازش اطلاعاتکه براساس دیدگاه روان شناسانتنظیم شدهو بعنوان الگوی دو مخزنی ( حافظه دوگانه ) شهرت دارد مولفه های الگوی پردازش اطلاعات عبارتند از :
1 ـ دریافت محرک از جهان خارج توسط حواس .
2 ـ تشخیص محرک و ثبت حسی .
3 ـ انتقال احساساهایی که شناسایی شده به حافظه کوتاه مدت یا حافظه کاری .
4 ـ انتقال حافظهبلند مدت .
5 ـ فرایند کنترل اجرایی که شامل راهبردهای انتخابی اجرا ، ارزشیابی و نظارتبر نظام پردازش اطلاعات .
روان شناسان گشتالت تعداد زیادی از پدیده های ادراکی را کشف کردند و آنها را سازمانادراکی نامیدند و برای توضیح آنها قوانینی را پیشنهاد کردند کهبه شرح ذیل است :
1 ـ قانون شکل و زمینه
سازمانیافتن محرکه به صورت شکل و زمینه ، لازمه الگودادنبه محرکهاست ، نقشهای بسیاری هستند که در طبیعت به صورت شکل و زمینه ارداک می شوند و به حس بینایی محدود نمی شود و به تمامحواس قابل تعمیم است .
2 ـ قانون مجاورت :
در یک زمینهادراکی مجموعه ای وجود دارد که براساس مجاورتزمانی و مکانی با یکدیگر ادراک می شوند .
3 ـ قانونشباهت :
مجموعه ای شبیه به هم ، از نظر اندازه و رنگ ، در یک گروهو با هم درک می شوند .
4 ـ غلبه مجاورتادراک بر شباهت :
مواردی که در مجاورتهم قرار می گیرند ، به رغم شباهتبا یکدیگر درک می شوند .
5 ـ قانونجهت مشترک :
مجموعه ای که الگویی را تشکیل می دهند ، از جهت مشترکی پیروی می کنند و به صورت یک کل درک می کنند .
6 ـ قانون سادگی :
از نظر روان شناسان گشتالت ، تجربهادراکی ها به ساده ترین تعبیر ممکنار محرکهاست .
7 ـ قانون بستگی :
افراد در ادراک الگویی ناتمام ، منتهای ناتمام آن را کامل می کنند .
نقش توجه در ادراک :
مطالعه در زمینهتوجه ، با انتشار ادراک و ارتباط نوشته برادبنت شروع شد او به این نکته اشاره می کند که : توجه نتیجهیک نظامپردازش اطلاعات محدود است و چون انساندر پردازش اطلاعاتبا محدودیت های روبرو استدست به انتاخاب می زند و بر محرکهای جذاب تر تکیه می کند .
برادبنتالگویی برای تجه پیشنهاد کرد کهبه الگوی صافی معروف است ه در این نظریهاطلاعاتبا توجهبه ویژگی های ظاهری برای پردازش بعدی در نظام عصبی انتخاب می شود .
نظریه صافی برادبنت به مرور مورد توجهواقع شد .
نظریه تضعیف تریزمن : ابتدا یک سرنه براساس ارزشیابی نشانهو با توجه به خصوصیاتظاهرس محرک انجام می گیرد و سپس ارزشیابی پیچیده تر ، که همانارزشیابی معنایی است ، صورت می پذیرد . او معتقد است که ادراک فرایند دو مرحله ای است : مرحله اول ،توجه اولیهبه ویژگیهای ظاهری محرکه مثل اندازه، شکل و جهت حرکتآنهاست . که تلاش آگاهانهچندان نیاز نیست ، مرحله دوم، توجه انتخابی ، به جنبه های خاص محرک توجه و جنبه هایی انتخاببرآنها تاکید می شود .
توجه و یادگیری :
اولین قدم برای یادگیری توجه کردن است . یادگیرندگاننمی توانند چیزهایی را که نشناختهو ادراک نکرده اند ، پردازش کنند .
پیشنهادهایی برای جلب توجه فراگیران :
1 ـ تبییناهداف درس برای آنان . 2 ـ درگیر نمودنآنان در فرایند یادگیری. 3 ـ برانگیختنکنجکاوی آنان. 4 ـ طرح رویدادی غیره منتظرهقبل از شروعدرس . 5 ـ تغییر در محیط فیزیکی کلاس . 6 ـ تغییر روش تدریس . 7 ـ استفاده از حرکاتاشاره و انعکاس صدا و . . . 8 ـ اجتناب از رفتارهای آزاردهندهمانند ضربه زدنروی غیر . 9 ـ کوتاه نمودنمدت مزانتدریس برای خردسالان. 10 ـ بررسی میزانپیشرفت آنانو تاکید موارد مثبت به آنان.
حافظه کوتاه مدت و پردازش اطلاعات :
بقای اطلاعات در حافظهکوتاه مدتدر بهترینحالت محدودیه 20 تا 30تاثیرات اما اگر اطلاعات، فعال نگه داشته شود . مدت زمانماندگاری بیشتر خواهد شد .
اطلاعاتدر حافظه کوتاه مدتبا بهترینیا انتقال به حافظهبلند مدت و برقراری ارنباط با اطلاعات موجود در این حافظه، فعال نگه داشته شود .
نگهداری اطلاعات در حافظه کوتاه کدت :
مرور اطلاعات در حافظهکوتاه مدتبه دو شکل صورت می گیرد :
1 ـ مرور نگهدارنده : صرفا عبارتستاز تکرار اطلاعات در ذهن .
2 ـ مرور بسط دهنده : ارتباط دادناطلاعاتی که می خواهیمبه یادآوریمیعنی اطلاعاتی کهدر حافظهبلند مدتداریم.
فراموشی
اطلاعات ممکن است به سبب دو عامل تداخل یا گذشت زمان از حافظه کوتاه مدت محو شود . اگر اطلاعاتجدید با اطلاعات قبلی یا روش به یاد آوردندرهم آمیزد ، اطلاعات جدید جایگزین اطلاعات قبلی می شود.
محتوای حافظهبلندمدت
حافظه بلند مدت
جافظه بلند مدت ، اطلاعاتی را که در حال حاضر فعال نگه داشته شده است در خود نگه می دارد و اطلاعاتی که خوب یادگرفته شده است ، درنیرومندی حافظهو پایداری آن تاثیر بسزایی دارد .
محتوای حافظه بلندمدت عبارتند از :
حافظه معنایی : استنباط فرد از تجارب خود و شامل دانش فرد از مفاهیم، قوانین ، اصول و مهارت هاست ، حافظهرویدادی : به اطلاعات مکانی و زمانی خاص ـ به ویژه رویدادهای زندگی ـ مربوط می شود .
دانش رویه ای : به چگونگی انجام دادنکارها مربوط می شود . تشکیل آن به زمان زیادی نیاز دارد اما وقتی شکل گرفتماندگار و قوی خواهد بود .
ذخیره سازی اطلاعات در حافظهبلند مدت
ماهیت سازماندهی اطلاعات در حافظهبلند مدت ، بخش مهم و اساسی در مطالعهحافظه است زیراشناخت سازماندهی به روشن شناختنفرایندهای رمزکردانی و بازیابی کمک می کند .
قبل از هر چیز باید اطلاعاتجدید با اطلاعاتی که قبلا در حافظه بلند مدت ذخیره شده استیکپارچهو متصل شود که در اینفرایند سه عامل مبنا ، سازماندهی و بافت نقش دارد .
بازیابی اطلاعات از حافظه بلند مدت
در حافظهبلند مدتاطلاعات قابل دستیابی است هرچند که به علت فکر نکردنبه آن ، در حالت فعال قرار ندارد . بازیابی موفقیت آمیز ، فرایند واقعی حل مسئله است که از منطق ، نشانه ها و سایر دانشهابرای بازسازی اطلاعات استفاده می کند . پدیده نوک زبانی به حالتی اشاره می کند که صدای یک اسم یا حرف اول آن را به خاطر آوریم ، اما از یادآوری کامل آن ناتوان باشیم .
حافظه و تفاوتهای فردی :
تفاوتهای فردی در حافظهحسی : چهار جنبه توجه را که همراه با رشد کودکانپدیدار می شود ، توصیف کرده اند ،
1 ـ توانایی کنترل توجه : به میزانرشد کودکان، توانایی کنترل توجهشانافزایش می یابد . این تواناییهای بهبود یافته به عملکرد بهتر در نگهداری منجر می شود .
2 ـ متناسب کردنتوجه با تکلیف : که با رشد کودکانگسترش می یابد .
3 ـ برنامه ریزی : کودکاندر جستجوی نشانه هایی هستند که بر اهمیتمطالب تاکید دارد و سپس به آنها توجه می کنند .
4 ـ نظارت
تفاوت هی فردی در حافظه کوتاه مدت ( کاری )
در این حافظههم تفاتهای رشدی و هم فردی وجود دارد .حافظهکاری خردسالانبسیار محدود استاما دامنه حافظه آنها همراه با سنشانافزایش می یابد ، وضعیت زیست شناسی فرد در اینزمینه تاثیر گذار است .
تفاوتهای فردی در حافظهبلند مدت
کودکان 6 ساله، ارزش استفاده از راهبردهای سازماندهی را کشف می کنند در 9 ـ 10سالگی از این راهبردها بطور خودکار استفاده می کنند . همزمانبا رشد جهانی ، کودکاندر استفاده از بسط ، تواناتر می شوند ، این توانایی در پایاندوره کودکی بوجود می آید . و بطور کلی تفاوتهای رشد در چگونگی استفاده فراگیران از سازماندهی ، بسط و دانش ، در پردازش اطلاعات در حافظهبلند مدت قابل مشاهده است .
کاربرد الگوی پردازش اطلاعات درکلاس درس
در این الگو آموزش متضمن کمک به یادگیرندگاندر دستیابی به مهارتهای پردازش اطلاعاتو ساتفاده منظم از آنها یادگیری است ، در این الگو فراگیرانبه طور فعال به پردازش ، ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات می پردازند .
کاربردهای الگوی پردازش اطلاعات به شرح ذیل است :
الف ) اطمیناناز توجه فراگیران به درس
ب ) تشخیص موضوعاتمهم درس و موضوعات جزئی و تمرکز بر اطلاعات مهم توسط فراگیران
ج ) ارتباط برقرار کردنپس مطالب جدید با مطالب آموخته شده قبلی
د ) فراهم نمودنفرصتهایی برای تکرار و مرور اطلاعات
هـ ) ارائه موضوع درسی بطور واضح و سازمان دهی شده
و ) تاکید بر درک معنی بجای واضح حفظ کردن مطالب
آموزش مهارتهای مطالعه راهبردهای یادگیری :
راهبردهای یادگیری عبارتند از طرحهایی برای تحقق اهداف یادگیری و شیوه های یادگیری عبارتست از فنون خاصی کهاین طرحهارا شکل می دهند استفاده از راهبردهای یادگیری ، حاکی از دانش فراشناختی فرد است . از مهمترینراهبردهای مطالعه خط کشیدن زیر مطالب مهم و یادداشت برداری است که بستگی به فهم سازماندهی متن دارد .
فصل ششم
فرایندهای شناختی
نظریه های یادگیری از نظر اصول فکری از یکدیگر متفاوتند و همین امر موجب تمایز نظریه ها از یکدیگر می شود برای مثال روان شناسان گشتالتو پیاژه : الگوی جدید پردازش اطلاعات را مبنای کار خود قرار دادند .
مقایسه دیدگاههای شناختی و رفتاری
روان شناسان شناختی بجای اینکهیادگیری را نتیجه شرطی شدن، یعی تداعی محرک و پاسخبداند ، یادگیری را تنظیم مجدد مفاهیم و تجربه هایی می دانند که به بینش منجر می شود .
هر دو دیدگاه به اهمیتتقویتدر یادگیری معتقدند اما دلایل متفاوتی دارند رفتارگرایانافراطی ، معتقدند که تقویت، پاسخها را تحکیم می کند ، روان شناسان شناختی ، تقویت را منبع بازخورد رد نظر می گیرند که اطلاعاتی درباره پیامدهای تکرار رفتار ارائه می دهد .
روان شناسانسناختی ، بر یادگیری اکتشافی ، یادگیری معنادار، یادگیری مفاهیم ، یادگیری حل مسئله ، تفکر انتقادی ، انتقال یادگیری و فراشناخت یادگیری تاکید دارند .
از یددگاه شناختی افراد پردازشگر فعال اطلاعات اند :
این دو دیدگاه از لحاظ روشهای تحقیق در یادگیری با هم تفاوت دارند . رفتارگرایاندر زمینه یادگیری از حیوانات در شرایط کنترل شده آزمایشگاهی استفاده می کنند و هدفشان دستیابی به قوانین عمومی یادگیری و تعمیم به موجوداتسطح بالاتر مانند انسان هستند . روان شناسانشناختی ، تحقیقاتخود را بردامنه وسیعی از موقعیتهای یادگیری متمرکز می کنند .
یادگیری اکتشافی
در این نوع یادگیری ، محیط باید موقعیتهای برانگیزاننده ای فراهم کند تا یادگیرنده فعالیتهایی را انتخاب کند که برایش ارزش شخصی داشته باشد . خطا در این روش جایز است و از یادگیری جدا نیست و یادگیری تکلیفی است برای رسیدن به پاداش .
به نظر برونر اکتشاف نوعی تکفر استو زمانی بدست می آید که فرد از اطلاعاتمحدود خود فراتر رفته و بهبینش و تعمیمهای جدید دست یابد به راهبردهای مورد اشارهدر این زمینهعبارتند از : تلاش فکر ، طرحسوالهای ترغیب کننده ، تاکید بر فرایند یادگیری به جای نتیجه آن ، تاکید بر معنی و نقش فعال یادگیرنده.
یادگیری معنادار
دیوید آزوبل معتقد است اگر یادگیرنده زمینه لازم برای فراگیری داشته و آن مطالبی را که به او ارائه می شود سازمان یافته باشد ، یادگیری معنادار شده ، و قدرت یادگیری یادگیرندهنیز افزایش می یابد .
روش آموزشی آزوبل مبتنی براطلاعات معنادار است . نقش مهم در یادگیری اکتشافی و معنادار متفاوت است اما دارای 3 ویژگی می باشد که عبارتند از : 1 ـ فعال بودن فراگیراندرفرایند یادگیری 2 ـ تاکید پیوند معلومات جدید با قبلی 3 ـ اطلاعات فرد به طور مستمر تغییر می کند .
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن