سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
اِختِلالِ وَسواسی جَبری یا اختلال وسواس فکری عملی (به انگلیسی: Obsessive-compulsive disorder، به اختصار OCD)، یک اختلال اضطرابی است.
اختلال وسواسی جبری نوعی اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمالطلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطافپذیری، صراحت و کارائی میانجامد.
در اختلال وسواسی-اجباری افکار وسواسگونه و اضطرابآور با وسواسهای عملی همراه میشود. این وسواسهای عملی کارهایی وسواسگونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواسهای فکری خود انجام میدهد. این کردارها تکراری و کلیشهای و تا اندازهای غیرارادی هستند.
وسواس شامل احساس ، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکنندهاست . ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز میکند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر میشود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس میشوند که معمولاً نشانههای آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است.
فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم، دست به انجام عملی می زند که اضطراب او را کاهش دهد که این خود می تواند به شدت اختلال کمک کند.
تحقیقات نشان می دهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند.
وسواس فکری
وسواس فکری در مبتلایان به این بیماری عقیده، هیجان یا تکانهایست که مکررا و مصرانه برخلاف میل شخص خود را وارد ضمیر هشیار او میکند. این افکار، تکانهها یا تصاویر ذهنی به طور مکرر و مقاوم برای شخص اتفاق افتاده، ناراحتی و اضطراب بارزی را در او بر میانگیزند.
معمولا شخص میکوشد آنها را نادیده گرفته، از ذهن خود بیرون کند و یا با عمل و فکر دیگری خنثی کند و البته آگاهی دارد که این پدیدههای مزاحم حاصل ذهن خود او هستند و مثل تزریق افکار از خارج تحمیل نمیشوند.
وسواس عملی
وسواس عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیر منطقی (مانند شستن مکرر) است.
روانکاوی
واکنشسازی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیلتراشی مهمترین دفاعهای روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند.
همهگیری
مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسی جبری مبتلا شوند. اما ابتلا به این اختلال در مردان عمدتن در سنین پایین تری نسبت به زنان روی می دهد
احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است.
درمان
درمان رفتاری( behavioral therapy )، درمان شناختی رفتاری (cognitive behavioral therapy) و درمان دارویی(medications)از روشهای متداول در درمان این اختلال می باشد. ار تکنیک های موثر که در دو روش اول از آن استفاده می شود می توان به ممانعت از پاسخ به افکاروسواس گونه و انجام این اعمال، اشاره نمود. برای مثال ممکن است شخصی با تصور اینکه یک وسیله مانند یک پارچه آلوده می باشد از لمس آن خودداری نماید. در حالیکه آن پارچه تنها به پارچه ای دیگر که باته یک خلال دندان تماس داشته، برخورد داشته است. این یک رفتار وسواس گونه می باشد که برای ممانعت از پاسخ دادن به آن می توان از شستن آن پارچه خودداری نمود و به تدریج بر اضطراب ناشی از انجام ندادن رفتارهای عادت شده،غلبه کرد. با دارو و روان درمانی تلاش در بهبود بیماری می شود. از موثرترین راهکارهای تجربه شده جهت رهایی از این اختلال فکری ، درمان شناختی رفتاری یا Cognitive behavioral therapy است. از داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین مانند فلوکستین و ضدافسردگیهای سه حلقهای به خصوص کلومیپرامین نیز استفاده میشود.
ای پروردگار بزرگ ، خداوند نیاکان من ، ای آفتاب و ای خدایان این قربانیها را از من بپذیرید و سپاس و نیایش مرا نیز در ازای عنایاتی که نسبت به من فرموده و در همه زندگانیم به وسیله علایم آسمانی ، نوای پرندگان و ندای انسان ارشادم کرده اید که چه باید بکنم و از چه کارها احتراز نمایم .به خصوص قدر شناسی بی حد و قیاس دارم که هیچ گاه مرا از یاری و حمایت خود محروم نداشته اید و هرگز حتی در حین نهایت کامیابی باز مقهور غرور نشده ام . اکنون از درگاه متعال شما در خواست دارم زندگی فرزندانم ، زن ، دوستانم و وطنم را قرین نیکی و سعادت بدارید و مرگ مرا هم مانند زندگانیم توام با عزت و افتخار .
پسران من و شما ای دوستانم ، پایان عمر من فرا رسیده است . من این حالت درگذشت را بنا بر آثار و قراینی درک می کنم . وقتی که از میان شما رفتم باید به وسیله گفتار و عمل نشان دهید که مرد سعیدی بوده ام .هنگامی که کودک بودم و باز در اوان جنوانی و روزگار سالخوردگی از نعمتها و خوشیهای هر یک از آن مراحل نیک برخوردار شده ام ، با مرور زمان بر قدرتم پیوسته افزوده شده است اما در زمان کهولت نا توان تر از عهد جوانی نبوده ام و به خاطر ندارم اقدام به کاری کرده باشم و یا چیزی طلب نموده باشم ولی کامیاب نشده باشم .به علاوه دوستانم را به وسیله نیکیها بهره مند و خوشبخت و دشمنان خود را خوار و زبون کرده ام و این سرزمین نیاکان خویش را که پیش از من نام و نشانی در آسیا نداشت به اوج ترقی و تعالی رسانیده ام و حتی یکی از کشورهای مسخر خویش را از دست نداده ام . در سراسر زندگی به آنچه خواسته ام رسیده ام و همواره نگران که مبادا به شکستی دچار آیم یا خبر نکبت باری بشنوم و همین بیم و نگرانی مانع از آن شد که به شیوه سبک سران زیاده از خود راضی و غره شوم . اینک که از میان شما می روم پسرانم را باز می گذارم ،همان فرزندانی که هدیه خدائی اند . وطن خود و دوستانم را سرفراز می گذارم و می گذرم . شکی نیست که همگان مرا خوش بخت خواهند پنداشت و یاد مرا ارجمند و گرامی خواهند داشت . اکنون باید دستوراتی راجع به کشورم و دستگاه پادشاهی خویش بدهم تا پس از درگذشتم میان شما اختلافی پیش نیاید . ای پسرانم ، من هر دو شما را یکسان دوست دارم . اما فرزند ارشدم را که بر اثر عمر طولانی تر تجربیات بیشتری دارد رهبر جرگه آزاد مردان و راهنمای کار و عمل بر می گزینم . خودم نیز در وطنم که خانه عزیز همه ماست به همین گونه بار آمده ام که در قبال بزرگتران ، برادران و هم وطنانم در شهر یا جلسات و یا در حین مذاکرات گذشت و مدارا نمایم . هر دو شما را هم به همین سان پرورش داده ام که نسبت به بزرگتران خود احترام نمایید و دیگران که از شما جوان ترند شرط و ادب و احترام را رعایت نمایند . اینها موازین و قواعدی است که به دست شما می سپارم و آن حاصل تجربه های زندگی و موافق با عادات و رسوم ملی و جزو آیین ماست .
ای کمبوجیه ، پادشاهی توراست و این عین مشیت خداوندی است و تا آنجا نیز که به خودم مربوط است و به تو ای تانا اوکسار ( بردیا )حکومت خطه های ماد ، ارمنستان و کادوسیان را می سپارم . هر چند که پهناوری حصه برادر ارشدت بیشتر است و او عنوان شاهی نیز دارد تو با یان سه قطعه سهم خویش به عقیده من خوشی بیشتری خواهی داشت و گمان نمی کنم که از اسباب کامیابی و رفاه چیزی کم و کسر داشته باشی . آنچه دل و جان آدمی را وجد و جلا می بخشد در اختیار توست اما به آنچه دور از اختیار و دسترسی است ولع نمودن و غم گرفتاریهای بسیار داشتن ، از رشک کامیابیهای من دمی نیاسودن ، در راه دیگران چاه کندن و یا خود در دام بلا افتادن ، اینها نصیب و بار برادر تاج دار توست و موانعی است که مجال و فراغتی برای آسایش او باقی نخواهد گذاشت و تو ای کمبوجیه خود بهتر می دانی و گفتن من لزومی ندارد که آنچه تخت و تاجت را حفظ کند این عصای شاهی من نیست بلکه وجود یاران صدیق و وفا دار است . صداقت آنها نگهبان حقیقی تو وو مایه اقتداری است که هیچگاه بی هوده نخواهد بود . ولی همیشه در این اندیشه باش که درستی و وفا مانند علف صحرا به خودی خود رشد و نما ندارد ، زیرا اگر نهادی بود در همه افراد یکسان مشاهده می گردید . چنان که خاصیت تمام مواد طبیعی نسبت به همه افراد بشر مساوی است . هر رهبری باید پیروانی صدیق برای خود فراهم سازد و این منظور با تهدید و زور حاصل شدنی نیست بلکه لازمه آن احسان و مهربانی است .خداوند رشته محکم برادری را استوار فرموده است که اثرات و نتایج بی شمار دارد . شما نیز رفتار خود را بر این قاعده آسمانی نهاده آن را وسیله مهر ورزی متقابل قرار دهید . هر گاه چنین کنید هیچ قدرتی دیگر بر نیروی دو برادر چیرگی نخواهد یافت . آن کسی که در فکر برادر است به خویش نیکی می رساند . چه کس دیگری به قدر برادر خواستار بزرگی و سربلندی برادر است ؟ و چه کسی به وسیله ای دیگر مگر اقتدار برادر مصون از خطر ؟ ای تانا اوکسار مبادا هیچ کس بهتر و بیشتر از تو نسبت به برادرت اطاعت نماید و در حمایت وی از تو کوشا تر باشد . برکات قدرت او و یا ادبار و بدبختی او زودتر از هر کس به تو خواهد رسید . پس خودت انصاف بده که در ازای کمترین محبت از کدام ناحیه خیر و خوشی بیشتری انتظار توانی داشت و در مقابل مدد و حمایت خودت یاری و حمایت بیشتر ؟ آیا سخت تر از سردی و برودت بین دو برادر چیزی هست ؟ کدام قدر و احترامی گرامی تر از احترام متقابل دو برادر می شود ؟ ای کمبوجیه تو نیز بدان که فقط برادری که در قلب برادر کانون محبتی دارد از مکر و فسون مردم زمانه مصون خواهد بود . ای هر دو فرزندم شما را به خدایان اجداد خویش سوگند می دهم که اگر به خوشنودی خاطرم علاقه دارید با هم خوب باشید و خیال نکنید چون از میان شما بروم پاک نیست و نابود شده ام . شما با دیدگان ظاهری خود هیچگاه روحم را ندیده اید اما همواره شاهد اثراتش بوده اید . ایا ندیده اید که روح مقتولان چه اتشی در جان جنایت کاران می افکند و شراره انتقام چه طوفانی در وجود تبهکاران بر می انگیزد ؟ آیا خیال می کنید اگر آدمیان می دانسته اند که ارواح آنها هیچگونه قدرتی ندارد باز احترام و ستایش مردگان دوام می یافت ؟
ای فرزندانم بدانید که هستی روح انسان فقط تا وقتی نیست که در این تن فانی است و تا از بدن رفت ، نابود می شود . نه ، به عقیده من تا موقعی که روح در کالبد ماست مایه زندگی تن است و این تصور به نظر من دور از امکان که با جدایی از بدن بی جان ، روح نیست و نابود می گردد . برعکس پس از رهایی از تن که سرانجام پاک و منزه و از بندها آزاد می شود به عالی ترین مدارج عضم و تعالی خواهد رسید . وقتی که بدن ما به حالت انحلال افتاد هر یک از اجزای ترکیبی آن به عنصر اصلی خود باز می گردد . در هر حال خواه روح فانی شود یا باقی بماند ، باز دیدنی نیست . ملاحظه کنید این دو عامل توامان کامل ، یعنی مرگ و خواب چه شباهت عظیمی با هم دارند . در خواب است که روح انسان حد اعلای جنبه ملکوتی خود را باز می یابد و آنچه را که شدنی است و در پیش است در می یابد زیرا که در حالت خواب بیش از هر موقع دیگر روح آزاد است . پس اگر آنچه می گویم حقیقت باشد و روح فقط از بدن جدا و آزاد می شود بر شما است که در تکریم و نیایش روح من بکوشید و به آنچه اندرز می دهم رفتار کنید و اگر هم چنین نباشد و هستی روح به بقای تن بسته باشد و فانی می شود ، خداوند همواره جاودانی است و بر همه امور عالم ناظر و قادر متعال و نگهبان نظم کرداری جهان است و عظمت و خیر او به وهم و خیال در نیاید .
ای فرزندان ، پس از خدا بترسید و هرگز در پندار و گفتار و رفتار به راه گناه نروید .بعد از پروردگار ، انتظارم از شما این است که به افراد بشر که در نتیجه زاد و ولد جاودانی هستند احترام بگذارید ، زیرا که خدایان شما را در ظلمت مستور نمی دارند بلکه کردار شما در انظار نیک هویدا است . هر گاه اعمال شما قرین نیکی و داد باشد نفوذ و قدرت شما درخشان خواهد نمود ، اما اگر در صدد صدمه و آزار یکدیگر برآیید اعتماد همگان از شما سلب خواهد شد ، چون تا معلوم شود که نسبت به کسی که بیش از همه باید احترام و محبت ورزید اندیشه آزار دارید ، هیچ کس اگر خود نیز مایل باشد باز به شما اطمینان نخواهد داشت .پس اگر سخنانم به اندازه کافی خوش اثر و نافذ باشد و به رعایت وظایف خود نسبت به یکدیگر آشنا می شوید چه بهتر و گرنه تاریخ که بهترین مربی است به شما درس عبرت خواهد داد . زیرا که والدین همواره درباره فرزندان خویش علاقه دارند و برادران نسبت به یکدیگر . اما مواردی هم بر خلاف این قاعده طبیعی پیش آمده است . از این رو خود درست بنگرید که کدام راه نتیجه بهتری داشته است و ار آن پیروی کنید که عین صلاح و رستگاری است .
وقتی که از دنیا رفتم بدنم را در تابوت زر یا نقره و یا هر گونه حفاظ دیگری نگذارید ، بلکه هر چه زودتر دفن کنید و چه بهتر که در آغوش خاک که مادر همه نعمتهای نیک و نازنین است و نگهبان چیزهای خوب و سودمند ، آرام گیرم . من در همه عمر خود خواستار خیر و صلاح آدمیان بوده ام و بس نیکو است که در دل خاک که ولی نعمت بشر است بمانم . ایرانیان و یارانم را بر مزارم فرا آورید تا شریک آسودگی و سعادتم باشند و تهنیتم گویند که سرانجام ، رستگار از دنیا رفته ام و دیگر بار غصه و ادبار ندارم . خواه من با خدایان قرین شوم و یا نا کام به همه آنها که هنگام دفن جنازه ام حضور دارند ، پیش از فرا رفتن به خاطر وجودی که سعادتمند زیسته است بخششها کنید و این آخرین حرفم را نیز در خاطر یسپارید : « اگر بخواهید دشمنان خود را خوار کنید ، با دوستان خویش خوبی کنید »
اقدامات کوروش
اقدامات کوروش براي اينکه به ايراني بودن خود افتخار کنيم
کلمه شاهراه از راهي که کورش کبير بين سارد پايتخت کارون و پاسارگاد احداث کرد گرفته شده است .
کورش کبير در شوروي سابق شهري ساخت به نام کورپوليس که خجند امروزي نام دارد .
کورش پس از فتح بابل به معبد مردوک رفت و براي ابراز محبت به بابلي ها به خداي آنان احترام گذاشت و در همان معبد که بيش از 1000 متر بلندي داشت براي اثبات حسن نيت خود به آنان تاج گذاري کرد .
اولين هنرستان فني و حرفه اي در ايران توسط کورش کبير در شوش جهت تعليم فن و هنر ساخته شد .
ديوار چين با بهره گيري از ديواري که کورش در شمال ايران در سال 544 قبل از ميلاد براي جلوگيري از تهاجم اقوام شمالي ساخت ، ساخته شد
اولين سيستم استخدام دولتي به صورت لشگري و کشوري به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگي و گرفتن مستمري دائم را کورش کبير در ايران پايه گذاري کرد .
کمبوجبه فرزند کورش بدليل کشته شدن 12 ايراني در مصر و اينکه فرعون مصر به جاي عذر خواهي از ايرانيان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ايراني در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از ميلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدليل آمدن قحطي در مصر مقداري بسيار زيادي غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر يک نقاشي ديواري وجود دارد که کمبوجيه را در حال احترام به خدايان مصر نشان ميدهد . او به هيچ وجه دين ايران را به آنان تحميل نکرد و بي احترامي به آنان ننمود .
داريوش کبير با شور و مشورت تمام بزرگان ايالتهاي ايران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهي برگزيده شد و در بهار 520 قبل از ميلاد تاج شاهنشاهي ايران رابر سر تهاد و براي همين مناسبت 2 نوع سکه طرح دار با نام داريک ( طلا ) و سيکو ( نقره ) را در اختيار مردم قرار داد که بعدها رايج ترين پولهاي جهان شد .
داريوش کبير طرح تعلميات عمومي و سوادآموزي را اجباري و به صورت کاملا رايگان بنيان گذاشت که به موجب آن همه مردم مي بايست خواندن و نوشتن بدانند که به همين مناسبت خط آرامي يا فنيقي را جايگزين خط ميخي کرد که بعدها خط پهلوي نام گرفت . ( داريوش به حق متعلق به زمان خود نبود و 2000 سال جلو تر از خود مي انديشيد . )
داريوش در پايئز و زمستان 518 – 519 قبل از ميلاد نقشه ساخت پرسپوليس را طراحي کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندين تن از معماران مصري بروي کاغد آورد .
داريوش بعد از تصرف بابل 25 هزار يهودي برده را که در آن شهر بر زير يوق بردگي شاه بابل بودند آزاد کرد ..
داريوش در سال دهم پادشاهي خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسري آسيا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چين ميرفت که بعدها جاده ابريشم نام گرفت .
اولين بار پرسپوليس به دستور داريوش کبير به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترين کاخ آسيا شبيه سازي شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپوليس 3 سال طول کشيد و کل ساخت کاخ 65 سال به طول انجاميد .
داريوش براي ساخت کاخ پرسپوليس که نمايشگاه هنر آسيا بوده 25 هزار کارگر به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز يکبار يک سکه طلا ( داريک ) مي داده و به هر خانواده از کارگران به غير از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن – کره – عسل و پنير ميداده است و هر 10 روز يکبار استراحت داشتند
داريوش در هر سال براي ساخت کاخ به کارگران بيش از نيم ميليون طلا مزد مي داده است که به گفته مورخان گران ترين کاخ دنيا محسوب ميشده . اين در حالي است که در همان زمان در مصر کارگران به بيگاري مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نيز همراه بوده است .
تقويم کنوني ( ماه 30 روز ) به دستور داريوش پايه گذاري شد و او هياتي را براي اصلاح تقويم ايران به رياست دانشمند بابلي “دني تون” بسيج کرده بود . بر طبق تقويم جديد داريوش روز اول و پانزدهم ماه تعطيل بوده و در طول سال داراي 5 عيد مذهبي و 31 روز تعطيلي رسمي که يکي از آنها نوروز و ديگري سوگ سياوش بوده است .
داريوش پادگان و نظام وظيفه را در ايران پايه گزاري کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزير بايد به خدمت بروند و تعليمات نظامي ببينند تا بتوانند از سرزمين پارس دفاع کنند .
داريوش براي اولين بار در ايران وزارت راه – وزارت آب – سازمان املاک –سازمان اطلاعات – سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنيان نهاد .
اولين راه شوسه و زير سازي شده در جهان توسط داريوش ساخته شد
داريوش براي جلوگيري از قحطي آب در هندوستان که جزوي از امپراطوري ايران بوده سدي عظيم بروي رود سند بنا نهاد .
فيثاغورث که بدلايل مذهبي از کشور خود گريخته بود و به ايران پناه آورده بود توسط داريوش کبير داراي يک زندگي خوب همراه با مستمري دائم شد .
در طول سلطنت داريوش کبير 242 حکمران بر عليه او شورش کرده بودند و او پادشاهي بوده که با 242 مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جاي خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ايران بسط داد . او در سال آخر پادشاهي به اندازه 10 ميليون ليره انگلستان ذخيره مالي در خزانه دولتي بر جاي گذاشت
همچنين :
اولين ارتش سواره نظام در دنيا توسط سام ايراني اختراع شد با 115 سرباز
اولين مردماني که مس را کشف کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که آتش را در جهان کشف کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که ذوب فلزات را آغاز کردند ايرانيان بودند در شهر سيلک در اطراف کاشان .
اولين مردماني که حروف الفبا را ساختند در 7000 سال پيش در جنوب ايران ، ايرانيان بودند .
اولين مردماني که کشاورزي را جهت کاشت و برداشت کشف کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که نخ را کشف کردند و موفق به ريسيدن آن شدند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که سکه را در جهان ضرب کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که عطر را براي خوشبو شدن بدن ساختند ايرانيان بودند
اولين مردماني که کشتي يا زورق را ساختند ايرانيان بودند به فرمان يکي از پادشاهان زن ايراني
اولين مردماني که شيشه را کشف کردند و از آن براي منازل استفاده کردند ايراينان بودند .
اولين مردماني که به کرويت زمين پي بردند ايرانيان بودند(به دستور جمشيد بزرگ در هر نوروز سيب در يه کاسه پر از آب مي گذاشتن که نشانه چرخش زمين به دور خورد و خورشيد مي باشد( .
اولين مردماني که زغال سنگ را کشف کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که مقياس سنجش اجسام را کشف کردند ايرانيان بودند .
اولين مردماني که قاره آمريکا را کشف کردند ايراينان بودند و کريستف کلب و واسکودوگاما بر اثر خواندن کتابهاي ايراني که در کتابخانه واتيکان بوده به فکر قاره پيمايي افتادند .
سخنان کورش بزرگ پس از فتح بابل
کورش بزرگ پس از فتح بابل در میان جمع شکست خوردگان ائم از سپاهیان و مردم شهر بابل چنین سخن گفت :
**ای مردم بابل ما همه بندگان اهورا مزداهستیم، ما نه پیروزیم و نه شکست خورده! ما امروز در سراسر این سرزمین پهناور همگی با هم برابریم، همگی آزادیم و همگی پاکیم** !
ما همگی دوستیم ما تنها یک دشمن داریم و دشمن همه ی ما اهریمن است و جز او دیگر سایه ای نیست.ما همگی انسانیم… سربازان اهورامزداییم.از این لحظه من پادشاهی ام را براین مبنا در سراسر این خاک پهناور که به فرمان من است اعلام میکنم.ازاین پس نام شاهنشاهی ما هخامنشی خواهد بود و این را به یاد پدر بزرگ عزیزم که بخشی از اندیشه های نیک او به من به ارث رسید به عاریه بر می دارم.ما از این لحظه اندیشه و دین هر کس را محترم خواهیم دانست.هر کس به دین خودش خواهد پرداخت هر کس نتیجه ی انتخاب خود را خواهد دید.هیچکس حق تجاوز به حقوق دیگری را ندارد از این لحظه تمام بردگان آزادند.من تمامی گناهکاران را از این لحظه بخشیدم هیچکس مغضوب من نیست هیچ بابلی از آن چه بوده نترسد این یک بخشایش عمومی است.و زنان بالشاسر که در حرمسرای بابل بوده اند از این لحظه آزادند مال و اموالی در حد بازرگانی ثروتمند به هر یک از شما داده می شود و بعد شما می توانید به هر جای ایران پهناور از هند تا مصر و از توران تا یونان که خواستید بروید...شوهر شما مرده و شما وارثان او هستید داشته های شخصی خودتان را بردارید و از کاخ خارج شویدتمامی خزانه ی بالشاسر در میان مردم همین شهر به مساوات تقسیم خواهد شد.میان مرد و زن پیر و جوان و کودک تمایزی نیست.هر کس درقلمروی من به لطف اهورا مزدا زندگی میکند از حقی مساوی با همه برخوردار است.تمامی تبعیدیان با هزینه حکومت هخامنشی به شهر و کشورشان باز خواهند گشت.و با هزینه ی هخامنشی شهر ها و معابدشان دوباره راه خواهدافتاد.من تا زمانی که به تمام سخنانم جامه ی عمل بپوشانم در این شهر خواهم ماند.آری زمین مقدس است…ما نیز یک به یک مقدسیم…این اهورا مزداست که مارا مقدس آفریده..و ما جهان زیبا را زیبا تر خواهیم کرد برای چنین هدفی همگان کار خواهند کرد…همه به دین و زبان خویش خواهند پرداخت و همه آزادخواهند بود.
هنگام فتح ایران بدست سپاهیان اسلامی همچنانکه پیش از این گفتیم ، در شاهنشاهی ساسانی آیینهای زردشتی و مسیحی و مانوی و مزدکی و بودایی و یهود رواج داشت .
خلاف آنچه تصور می رود همین که مسلمین ایران را تصرف کردند آیین اسلام سراسر این سرزمین را فرا نگرفت بلکه در آغاز کار جز عده ای از کشاورزان و اهل حرف و صنایع باقی دین خود را حفظ کردند و به تدریج تا اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم به جهات مختلف به دین اسلام در آمدند و اهم این اسباب عبارتست از فرار از تادیه جزیه سنگین به مسلمین.
در دوره بنی امیه فشار اقتصادی عرب به ملتهای تابع علی الخصوص به ایرانیان افزایش یافت چنانکه ایرانیان غیر مسلمان می بایست به عناوین مختلف به حکام اموی خراج دهند و این امر باعث ضعف بنیه مالی آنان گردید.
به نحو یکه از اواسط دوره بنی امیه رها کردن دین قدیم و قبول اسلام امری متداول شد. رخی از خلفا و عمال حکومت اموی از این امر راضی نبودند زیرا مایه نقصان عواید آنان می شد لیکن بعضی دیگر مانند عمر بن عبدالعزیز از این امر استقبال می نمودند و بر اثر آن عده کثیری از نامسلمانان قبول آیین اسلام کردند و از بار سنگین جزیه و خراج رهایی یافتند.
امر دیگر که ایرانیان را به قبول کیش اسلام ترغیب می کرد ورود در خدمات اداری ودرباری و سیاسی در اوایل عهد بنی العباس است . بسیاری از اشخاص را می شناسیم که برای ورود در خدمت اداری تظاهر به اسلام می کردند و واقعاً مسلمان نبودند و یا متهم به الحاد و زندقه بوده اند.
عده کثیر دیگری هم اندک اندک در طول این سه چهار قرن بر اثر تبلیغ ائمه متعزله و اسمعیلیه و فرق دیگر یا بر اثر معاشرت و مجاورت با مسلمین بدین اسلام در آمدند و تنها این دسته است که می توان افراد آن را مومنان و معتقدان واقعی دین اسلام در آن روزگار دانست.
پیداست که اعقاب و اخلاف این دسته اخیر و دسته های دیگر نیز به تدریج بر اثر عادت و وراثت مسلمانان پاک اعتقادی به بار آمدند و بدین جهت است که ملاحظه می کنیم در اواخر قرن چهارم اکثریت ایرانیان قبول اسلام کرده و دست از ادیان پیشین برداشته اند.
با این همه نباید فراموش کرد که در پایان قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هنوز عده کثیری از زرتشتیان و عیسویسان و پیروان برخی ادیان دیگر در ایران خاصه در فارس و خراسان و ماوراء النهر و طبرستان و دیلمان به آزادی تمام مراسم دینی خود را ادا میکرده اند.
هرچه بر عمر اسلام در ایران افزوده شد بر درجه اعتقاد مردم و تعصب عامه به این آیین اضافه گشت و از شماره پیروان ادیان دیگر کاسته شد.
آغاز اختلافات مذهبی
اینک باید دید که وضع داخلی ایران از حیث مذاهب اسلامی چه بوده است؟ میدانیم که اسلام خیلی زود تر از بعض ادیان دیگر دچار تشعب و تفرق گردید و دیری از رحلت حضرت رسول نگذشت که چندین فرقه بزرگ پدید آمدند و هر یک از فرق به شعب جدید منقسم گردیدند. کشور ایران هم مانند سایر ممالک اسلامی عرصه کشاکش و مبارزات این فرق و شعب مختلف بود. مهمترین شعبی که در سه قرن اول هجریدر ایران اهمیت داشت مذاهب اهل سنت ،مذاهب اهل تشیع و مذاهب خوارج بوده است.
اختلافات مذهبی که در میان مسلمین بروز کرد سه مبنای اساسی دارد:
نخست مساله جانشینی (خلافت – امامت)
دوم اختلاف در روش فقهی (فروع احکام )
سوم اختلاف در اصول عقاید.
ظهور هر یک از این فرق و بحث ومشاجره در صحت یا بطلان معتقدات آنها در میان مسلمانان ایران سه قرن اول هجری و قرون بعد در افکار اجتماعی و ادبی این ملت نیز موثر بوده و از هر یک آثاری در ادبیات فارسی باقی مانده است. به همین سبب تحقیق مختصری در این باب بر ما لازم است .
نخستین موضوعی که سبب ایجاد اختلافاتی میان مسلمانان شد موضوع جانشینی حضرت پیغامبر است که اهم فرق اسلامی بر اثر آن پدید آمدند یعنی اهل سنت و شیعه و خوارج این فرق د رآغاز کار بیشتر رنگ سیاسی داشتند ولی اندک اندک معتقدات سیاسی و مذهبی آنها طوری در اذهان رسوخ کرد که دیگر جنبه سیاسی امر از میان رفت و جنبه خالص مذهی در آن باقی ماند . در امر جانشینی حضرت رسول مسلمین در ساعات رحلت آن حضرت بر دو دسته شدند: گروهی معتقد بودند که پیغامبر اسلام جانشینی برای خود تعیین نکرده بلکه این کار را بر عهده امت گذاشت و امت باید از میان نخستین یاران پیغامبر از مهاجرین یا انصار کسی را بجانشینی بر گزیند . اجتماعی که از اکثر بزرگان صحابه به این قصد تشکیل شد در سقیفه بنی ساعده بود که در آنجا اختلافات سختی بین مهاجرین و انصار در گرفت و عاقبه الامر ابوبکر صدیق از طایفه قریش و پدر زن حضرت رسول که از صحابه ذی نفوذ بود از میان مهاجرین به خلافت انتخاب شد. وقتی این خبر بعلی بن ابیطالب علیه السلام که از آن مجلس غایب بود در خاندان نبی باشد و چون بعد از رحلت رسول که از صحابه ذی نفوذ بود از میان مهاجرین به خلافت انتخاب شد. وقتی این خبر به علی بن ابی طالب علیه السلام که از آن مجلس غایب بود رسید بر این سخن اعتراض کرد و نظر ثالثی را اظهار نمود که خلافت باید در خاندان نبی باشد و چون بعد از رحلت رسول نزدیکترین کسان بدو عمش عباس بن عبدالمطلب و پسر عمش علی ابن ابی طالبند یکی از این دو نت باید به خلافت برسد. در حقیقت علی بن ابی طالب به قول مهاجرین که میگفتند ما اقرب به رسول هستیم تمسک می کرد و همین احتجاج گروهی از بزرگان صحابه را مانند عده یی از بنی هاشم و زبیربن العلوم و سلمان فارسی و باذر غفاری و عماربن یاسر بر گرد او جمع کرد .
به این ترتیب پس از رحلت حضرت رسول سه دسته بر سر جانشینی او در برابر یکدیگر صف آراستند:مهاجرین ، انصار ، معتقدین به امامت علی بن ابیطالب طرفداران انتخاب جانشین از میان انصار به زودی ضعیف شدند و از میان رفتند لیکن دو دسته دیگر در تمام تاریخ اسلام با یکدیگر مشغول زدو خورد شدند.
تا اواخر عهد عثمان طرفداران جانشینی علی بن ابیطالب علیه السلام بر اثر قوت شیخین و فتوحات سپاه اسلام در عهد آنان چنانکه باید فعالیتی نداشتند لیکن بعد از و بعد از قتل عثمان (35 هجری) بر او بیعت کردند. بر اثر این امر اختلافات شدید تازه ای میان بنی امیه که عثمان خود از آنان بود و بنی هاشم بروز کرد و کار به جنگ شدید و طولانی سفین و موضوع حکمیت کشید
خوارج
بعد از داستان حکمیت مخالفت سختی از جانب دسته یی از طرفداران علی بن ابیطالب علیه السلام نسبته به رای حکمین اظهار شد و بر اثر این اختلاف دسته خاصی به نام خوارج ظهور کردند که آنها را حَر وریّه و مُحکمه و شُراه نیز گویند. خوارج علی الخصوص در دوره بنی امیه قدرت بسیار بدست آوردند و بدو قسمت شدند: قسمتی د رعراق و فارس و کرمان تسلط پیدا کردند و دسته ای در جزیره العرب. این فرقه عظیم در عهد امویان یکی از مشکلات بزرگ دولت اسلامی بودند و در دوره بنی عباس هم تا چندی کروفری داشتند ولی به تدریج غالب شعب آن ا زمیان رفتند. با همین شرح مختصر معلوم می شود که خوارج یک دسته سیاسی هستند که در اسلام ظهور کردند ولی به تدریج از جنبه سیاست و ظواهر امر بیرون رفتند و د رمسائل اصولی و امور مربوط به مبانی معتقدات اسلامی هم وارد بحث گردیدند.
از تعالیم مشترک بین تمام دسته های مختلف آنها این است که اولاً راجه به خلافت ابوبکر و عمر و عثمان تا اواخر خلافت و علی بن ابیطالب تا موقعی که به حکم تن درنداد معترف و موافق بودند و بعد از موضوع حکمیت با علی بن ابیطالب و بعد از وی نسبت به همه خلفای اموی و عباس مخالفت شدید داشتند و علی الخصوص از بنی امیه به دشنامهای زشت یاد می کردند. ثانیاً راجع به خلافت معتقد بودند که انتخاب خلیفه باید از روی اختیار مردم از میان مسلمین خواه قرییش و عرب و خواه از هر قوم و ملت دیگر صورت گیرد و بدین ترتیب خوارج بعد از انتخاب مطلقاً نژاد را در موضوع خلافت شرط نمی دانستند.ثالثاً میگفتند خلیفه بعد از انتخاب باید اوامر الهی را اطاعت کند و الا باید معزول شود.
بعد از آنکه خوارج به فرق متعدد منقسم شدند هریک از آنها برای خود بحثهایی راجع به مسائل معنوی در پیش گرفتند. از مهمترین بحثهای این فرق یکی بحث راجع به ایمان بود. تقریباض همه فرق خوارج میگفتند عمل به احکام دین جزء ایمانست و ایمان تنها به اعتقاد نیست پس کسی که به وحدانیت خداوند و نبوت محمد اقرار داشته باشد ولی به فرائض عمل نکند و مرتکب معاصی گردد کافر و واجب القتل است.بعد از آنکه در میان خوارج شعب متعدد دیگری پدید آمد همه در همین اصل و اصول سه گانه مذکور با یکدیگر شرکت کردند از مهمترین فرق خوارج یکی فرقه ازارقه و دیگر فرقه النجدات و دیگر الاباضیه و دیگر الصفریه اند.
خواجه از حیث تاثیر در اوضاع مسلمین فرقه بسیار مهم و موثری محسوب می شوند. این قوم مردمی متعصب و سختگیر و خشن بودند، در دین و اجرای احکام آن نهایت شدت را بکار می بردند و خود مردمی پاک اعتقاد و شجاع و جنگاور و بی باک بودند. اینان همواره با عامه مسلمین و با خلفای اسلامی خاصه با بنی امیه و بنی العباس در مبارزه و زد و خورد به سر می بردند و بر اثر همین مبارزات سخت طبعاً در ایجاد ضعف حکومت های محلی و خلافت موثربودند. یکی از خلفای راشدین یعنی علی بن ابیطالب بدست همین خوارج مقتول شد و چون باقی خلفا را غاصب و کافر می شمردند با آنان نیز همواره در جنگ بوده و از قتل آنان در صورت امکان امتناع نداشته اند. اینست که وجود ایشان مایه رعب و هراس بزرگی در سراسر ممالک اسلامی بود.
اهمیت خوارج در تاریخ ایران بیشتر است. خوارج ایران بیشتر در سیستان و خراسان قدرت داشتند و در سه قرن اول هجری غالباً تشکیل دسته های بزرگ میداده و تسلط خلفا را بر این نواحی دشوار میساخته اند چنانکه خلفا گاه مجبور میشدند بتن خود برای رفع مزاحمت آنان لشکر کشی کنند و حتی باید گفت روش خوارج در نواحی شرقی ایران وسیله ای برای مخالفت با حکومت مرکزی اسلام شده بود و اشخاصی بسیار معروف از میان خوارج مشرق ظهور کرده اند که در راس همه آنان حمزه بن عبدالله خارجی قرار داشت و ما در تاثیر این فرقه در ظهور یعقوب وتحصیل استقلال سیاسی ایران پیش از این سخن گفته ایم.
شیعه
گفتیم که چون بعد از رحلت حضرت رسول خبر انتخاب ابوبکر صدیق از باب انتساب بقبیله قریش و نسبت با رسول و تقدم در پذیرفتن دین منتشر شد عده ای با این امر از در مخالفت در آمدند زیرا شرایط کور را در علی بن ابیطالب بیشتر جمع می دانستند.
از جمله این معترضین نخست علی بن ابیطالب بود و جماعتی از صحابه مانند عمار بن یاسر، اباذر غفاری ،سلمان فارسی، جابربن عبدالله، عباس بن عبد المطلب، ابی بن کعب ، حذیفه و جز آنان با او موافقت کردند و بدین طریق درست در اوان رحلت حضرت رسول یکدسته کوچک از سایر مسلمین در امر جانشینی جدا شدند و هسته ایجاد یک فرقه با همین اعتراض ساه شروع شد ولی به تدریج در تعلیمات این فرقه توسعه حاصل گشت و بر روی هم این اعتقاد به وجود آمد که امر امامت در صلاحیت عامه نیست یعنی حق تعیین امام و جانشین ندارند بلکه این موضوع مانند نبوت امری الهی ور کن دین و قاعده اسلام است و به همین سبب هم نبی نسبت به آن غفلت نمی نمود و حتی باید گفت که تعیین امام از باب حفظ صلاح امت بر او واجب بود و او هرگز چنین امر خطیری را به امت تفویض نمیکرد. کسی که پیغمبرمی بایست به جانشینی خود برگزیند لازم بود که معصوم از صغایر وکبایر و از خاندان رسالت باشد و چنین کسی علی بی ابیطالب است که پیامبر او را در غدیر خم علی روس الاشهاد به امامت امت معرفی کرد. شیعه در اثبات این مطالب نصوصی دارند که غالباً مقبول ائمه اهل سنت نیست. شیعه می گویند علی وصی پیغامبر و امام به تعیین و نص است و این امر یعنی تعیین و نص شرط اصلی امامت می باشد چنانکه سایر ائمه نیز هر یک جانشین خود را تعیین و تصریح کردند.
جانشینان علی یعنی باقی ائمه نیز معصوم از معاصی هستندو خطا برآنان جایز نیست هر کس با امام مخالفت کند دشمن خدا و مانند کفار و منافقین دوزخی است مگر آنکه توبه کند. نسبته به شیخین هم که سبب خروج خلافت صوری از دست علی شدند همین عقیده را دارند، دسته ای آنها و اعوانشان را کافر و دسته ای دیگر خطاکار می شمرند.
فرقه شیعه بر روی هم به دو دسته مقتصد و غالی تقسیم می شود: غلات شیعه دسته ای هستند که به الوهیت علی رای داده و نسبت به امام و اعمال و اقوال و افکار او غلّو و مبالغه شدید پیش گرفته اند. غلات شیعه می گویند که جزء الهی در علی حلول کرد و با جسدش متحد شد و بدین علت است که از آن حضرت خوارج عادات سر می زد. عالم بغیب بود، با کفار می جنگید و ظفر می یافت و در خیبر را از جا می کند... و به همین سبب بود که آن حضرت می فرمود : والله ما قلعت باب خیبر بقوه جسدانیه و لا بحر که غذائیه و لکن قلعته بقوه ملکوتیه. غلات معتقدندن که علی (ع) نمرده است و گاه ظهور می کند. تندر آوای او و درخش خده اوست. موسس این فرقه را غالباً عبدالله بن سبا می دانند. که اصلا از یهودیان یمن و از مخالفان جدی عثمان و مبلغ خلافت و امامت و وصایت علی در بلاد اسلامی بوده است. مدتی در بصره و چندی در کوفه سرگرم تبلیغ بود و آنگاه به مصر رفت.
مهمترین اصول تعالیم وی دو اصل وصایت و رجعت بود و در این موضوع اخیر نخست به رجعت محمد و سپس به رجعت علی قائل گردید. و چون آن حضرت شربت شهادت نوشید و خبر به عبدالله بردند گفت اگر هزار بار خبر قتل او را بیاورند. باور نمی داریم و او نمیمیرد تا آنگاه که جهان را پر از عدل و داد کند (یعنی بعد از رجعت) گویند او فکر رجعت علی را از یهود گرفت زیرا یهود می گویند الیاس نبی به آسمان رفت و در آخر الزمان بر می گردد و دین و قانون از دست رفته را باز می آورد.
راجع به عیسی بن مریم هم چنین فکری وجود داشت. این فکر بعدها در فرق مختلف شیعه به موضوع غیبت و رجعت منتهی شد مثل اسمعیلیه و قرامطه و کیسانیه و امامیه و جعفریه (معتقدین به غیبت امام جعفر) و جز آنها.
در ایران قدیم نیز این عقیده معمول بود چنانکه زردشتیان به چند موعود وعده یی جاویدانان که بعد از رها شدن ضحاک از دماموند و بالا گرفتن کار ظلم و اعمال اهریمنی او ظهور خواهند کرد، معتقدند و موعود واقعی و بزرگ آنان سوشیانس است.
در موضوع اطلاع امام از مغیبات، شیعه می گویند که امام از ما کان و ماسیکون الی یوم الدین مطلع است ودر این باره برای این فرقه روایات و شواهد بسیار است.اساس نظر شیعه بر تعیین امام به وسیله پیغامبر و تسلسل امامت در میان فرزندان و جانشینان او استوار است. امام در نزد شیعه غیر از خلیفه در نزد اهل سنت است زیرا خلیفه فقط مامور اجرای احکام قرآن و سنت رسول است اما امام معلم اول و مطلغ از غیبت و وارث علوم نبی و شخصی فوق بشر و معصوم از خطاست.
علم امام به علم ظاهر وعلم باطن تقسیم می شود و علی (ع) هر دو علم را از پیغامبر گرفت چنانکه از ظاهر و باطن قرآن خبر داشت و اسرار کون و خفایای مغیبات را می دانست و هر امامی در این مراتب وارث او بود و هر کدام مردم عهد خود را به قدر استطاعت آنان از علوم خود مطلع و با خبر کرده اند . این است که شیعه به روایت و حدیثی عقیده ندارند مگر آنکه از امام نقل شود.
رئیس جمهور «پس از مقام رهبری» عالیترین مقام رسمی كشور است.
بخش مهمی از مسؤولیت ها و وظایف دولت و رئیس دولت در نظام اسلامی در قانون اساسی آمده است . در این مقال نگاهی گذرا به این وظایف از دریچه قانون اساسی داریم تا از سویی حد و مرز انتظار امت اسلامی از کارگزاران دولتی و رئیس قوه مجریه روشن شود . و از دیگر سو فهرستی از وظایف مهم رئیس جمهور برگزیده، در دیدرس یاران و همکاران و وزیران و مشاوران و معاونان ایشان و همه امت قرار گیرد . این فهرست فقط شامل وظایفی است که در یک مرور سریع از قانون اساسی کنونی مصوب ششم مرداد ماه 1368 هجری شمسی استخراج شده است .
چگونگى برگزارى انتخابات رياست جمهوري
تدوين كنندگان قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران براى هر چه بهتر برگزار شدن انتخابات رياست جمهورى اصولى را به اين امر مهم اختصاص دادهاند كه اجراى دقيق آنها شرط لازم و كافى براى صحت انتخابات است در اين جا به برخى از اين اصول اشاره خواهد شد .
1.اصل نظارت شوراى نگهبان
يكى از شرايط مهم انتخابات، اصل نظارت بر آن و مشخص بودن نهاد نظارت كننده بر انتخابات است. وجود اصل نظارت بر اين دليل است كه اگر مجريان انتخابات به هر دليل قصد اعتمال نفوذ و تقلب در انتخابات را داشت باشند از آن جلوگيرى شود. نظارت بر اجراى انتخابات را داشته باشند ازآن جلوگيرى شود. نظارت بر اجراى انتخابات رياست جمهورى براساس قانون اساسى به شوراى نگهبان واگذار شده است به طور كلى شوراى نگهبان دو وظيفه مهم در انتخابات رياست جمهورى بر عهده دارد. اول تائيد صلاحيت داوطلبان رياست جمهورى از جهت شرايطى كه در قانون اساسى پيش بينى شده است. اين امر، پيش از آغاز انتخابات صورت مى گيرد دوم نظارت بر تمام مراحل انتخابات رياست جمهورى اسلامى ايران كه در حين انتخابات انجام مى شود.
نظارت شوراى نگهبان بر مراحل انتخابات رياست جمهورى به اين معنا است كه ناظران شورا تمام مراحل اجرايى انتخابات را زير نظر مى گيرند و صحت يا عدم صحت اجراى آن را به شوراى نگهبان گزارش مى دهند. هرگاه شورا به اين نتيجه برسد كه در هر مرحله اى از روند انتخابات تخلف يا تخلفاتى صورت گرفته است مى تواند آن را متوقف و باطل كند. نظر شوراى نگهبان در مورد تائيد توقيف يا ابطال انتخابات قطعى و غير قابل تجدىد نظر است پس اگر صلاحيت داوطلبان قبل از انتخابات مورد تاييد شوراى نگهبان قرار نگرفته باشد و يا مراحل اجراى انتخابات زير نظر ناظران مورد تاييد شوراى نگهبان انجام نشود انتخابات خود به خود باطل است.
2.اصل انتخاب با راى مستقيم
انتخاب رئيس جمهور در ايران بدون واسطه و باراى مستقيم مردم است بدين معنا كه مردم به صورت مستقيم پاى صندوقهاى راى حاضر مى شوند و نامزد مورد نظر خود را به صورت مخفى بر مى گزينند. در نتيجه هيچ مرجع قانونى نمى توانند قانونى وضع كند كه رئيس جمهور به صورت غير مستقيم و با واسطه انتخاب شود در چنين صورتى انتخابات خود به خود باطل و از درجه اعتبار ساقط است اين موضوع در اصل 114 قانون اساسى به صورت صريح آمده است.
3.برگزارى انتخابات پيش از اتمام دوره رياست جمهورى پيشين
در قانون اساسى در اين مورد آمده است : انتخابات رئيس جمهور جديد بايد حداقل يك ماه پيش از پايان دوره رياست جمهورى قبلى انجام شده باشد و در فاصله انتخاب رئيس جمهور جديد و پايان دوره رياست جمهورى سابق رئيس جمهور پيشين وظايف رئيس جمهور را انجام دهد با توحه به اين اصل جايگاه رياست جمهورى هيچ گاه نبايد خالى باشد و رئيس جمهور جديد يك ماه پيش از پايان مدت رياست جمهورى پيشين انتخاب شده باشد و به محض پايان دوره پيش حكم او توسط رهبر تنفيذ و به طور رسمى مشغول كار مى شود.
4.اصل تعدد نامزدهاى رياست جمهوري
معناى انتخابات اين است كه يك نفر از بين چند نفر توسط مردم انتخاب شود و اگر شمار داوطلب انتخابات رياست جمهورى يك نفر باشد در اينحالت موضوع انتخابات منتفى است به همين دليل قانونگذار بر اين كه به مردم توان انتخاب بدهد متذكر شده است كه چند نفر بايد خود را نامزده انتخابات رياست جمهورى كنند بنابراين هر گاه فقط يك نفر داوطلب احراز اين مقام گردد شوراى نگهبان نمى تواند با انجام انتخابات موافقت كند و بر چنين انتخاباتى نظارت نمايد اصول 116 و 117 و 120 قانون اساسى بيان كننده چنين نظرى است.
5.اصل انتخاب رئيس جمهور با اكثريت مطلق
هر چندقانون اساسى چگونگى برگزارى انتخابات را به قانون عادى ( قانونى كه مجلس تصويب مى كند و تاييد شوراى نگهبان مى رسد ) واگذار كرده است اما برخى موارد را مشخص كرده است كه ازجمله آنها انتخاب رئيس جمهور با اكثريت مطلق آرا، يعنى مجموع نصف به علاوه يك راى تعداد شركت كنندگان در انتخابات است. ولى هر گاه در مرحله اول هيچ يك از داوطلبان نتواند چنين اكثريتى را به دست اورد انتخابات به مرحله دوم كشيده ميشود در اين مرحله فقط دو نفرى كه در دوره اول داراى راى بيشترى بودهاند در انتخابات شركت مى كنند و مردم از بين آن دو يكى را بر مى گزينند در اين مرحله نياز به اكثريت مطلق نيست و هر كس راى بيشترى را كسب كند به عنوان رئيس جمهور منتخب مردم معرفى مى شود اين موضوع در اصل 117 قانون اساسى به صراحت بيان شده است .
در كشور ما از تفكیك قوا میشود.لازم به ذكر است كه تفكیك قوا برای جلوگیری از تمركز قدرت در فرد یا گروه واحد میباشد تا از یكهتازی و استبداد فردی جلوگیری شود.در تفكیك مطلق قوا هر قوه مستقلا و منحصرا به انجام وظیفه قانونی خود میپردازد و قوای دیگر حق دخالت در امور این قوه را ندارند.در تفكیك نسبی نیز هر قوه منحصرا وظیفه محوله قانونی خود را انجام میدهد، بدین معنی كه تقنین حق انحصاری قوه مقننه، اجراء حق انحصاری قوه مجریه و قضاوت نیز حق انحصاری قوه قضائیه است و در این صورت، هیچ یك از قوا حق انجام وظیفه انحصاری قوه دیگر را ندارد، اما در این تفكیك نسبی، امكان نفوذ و اقتدار قوا بر روی یكدیگر وجود دارد.نمونه بارز آن حق نظارتی است كه قوای مقننه و قضائیه كشور ما بر روی قوه مجریه دارند.پس حق نظارت قوا بر روی یكدیگر در نظام تفكیك قوا منتفی نیست.اگر اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی اعلام میدارد كه «این قوا مستقل از یكدیگرند» ، منظور استقلال و انحصار در انجام وظیفه است، نه نفی نظارت بر یكدیگر.حال از آنجا كه همه قوا و اعضای آن باید از قانون اساسی تبعیت كنند،نظارت بر این تبعیت امر لازمی است كه به هر حال فرد یا مقامی باید این وظیفه را بر عهده بگیرد.با توجه به مقام و موقعیت رسمی و اجتماعی برتری كه رئیس جمهور، پس از مقام رهبری بر دیگران دارد، حق نظارت وی بر تمام نهادها و مقامات قابل قبول و منطقی است.وانگهی، اگر رئیس جمهور ریاست قوه مجریه را به ترتیب اصل یكصد و سیزدهم بر عهده دارد، همان اصل سمت دیگری را تحت عنوان «مسؤولیت اجرای قانون اساسی» برای وی قائل شده است و ربطی به قوه مجریه ندارد كه بخواهند به بهانه تفكیك قوا این سمت را مخدوش كنند.
رئیس جمهور، علاوه بر آنكه مسؤولیت نظارت بر اجرای قانون اساسی را بر عهده دارد، خود نیز شخصا مجری بسیاری از اصول قانون اساسی است.صرفنظر از التزام اخلاقی كه رئیس جمهور برای آن سوگند یاد كرده است، عملا موضوع مراقبت نسبت به اجرای آن اصول توسط وی منتفی است.در این خصوص، حق قانونی دیوان عالی كشور نسبت به محاكمه و محكومیت رئیس جمهور، به خاطر تخلف وی از وظایف قانونی تا سر حد عزل توسط مقام رهبری میتواند ضمانت اجرای مطمئنی برای اجرای صحیح قانون اساسی به شمار آی
از آنجا كه رياست جمهورى در نظام جمهورى اسلامى ايران داراى موقعيت حساس و مهمى است و از اختيارات گستردهاى برخوردار است قانون اساسى براى احراز اين مقام شرايط سختى در نظر گرفته است كه در اصل 115 به آن اشاره شده است در اين اصل آمده است :
رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبى و سياسى كه واجد شرايط زير باشند انتخاب گردد: ايرانى الاصل،تابع ايران ،مدير و مدبر ،داراى حسن سابقه و امانت و تقوى ،مومن و معقتد به مبانى جمهورى اسلامى ايران و مذهب رسمى كشور پس ،با توجه به اين اصل ،كسانى مى توانند به مقام رياست جمهورى ايران برسند كه داراى شرايط و ويژگى هاى مهمى باشند كه عبارتند از :
1.از رجال مذهبى و سياسى كشور باشند
براساس اين شرط رئيس جمهور بايد داراى سه ويژگى مهم باشد: اول كه بايد از رجال باشد يعنى مرد بودن نخستين شرط داوطلبان رياست جمهورى در ايران است و زنان نمى توانند در ايران رئيس جمهور شوند. دوم اين كه كسى مى تواند به مقام رياست جمهورى ايران انتخاب شود كه از رجال سياسى برجسته و صاحب نظر و عنوان و داراى سوابق اجرايى يا مديريتى باشد و لياقت و شايستگى خود رابراى چنين مقام برجسته اى نشان داده باشد سوم اين كه بايد از نظر مذهبى فردى شناخته شده و صاحب تشخيص و نظر در اصول اعتقادى اسلام باشد
2.ايرانى الاصل باشد
داوطلبان مقام رياست جمهورى بايد از حيث اصالت ملى ،ايرانى باشند. براى مثال كسى كه پدر او از سرزمين ديگرى به نام ايران آمده و در ايران ساكن شده باشد، نمى تواند نامزد اين مقام شود، زير اين شرط در چنين افرادى نيست.
3.تابع ايران باشد
براساس اين شرط، كسانى مى توانند نامزد احراز رياست جمهورى در ايران وند كه نه تنها ايرانى باشند، بلكه رابطه تابعيت خود را با ايران حفظ كرده باشند، زيرا ممكن است كسى ايرانى الاصل باشد، اما در حاضر به تابعيت كشور ديگرى در آمده باشد چنين فردى نمى تواند به مقام رياست جمهورى اسلامى ايران نايل گردد.
4.مدير و مدبر باشد
با توجه به اين به رئيس جمهور پس از انتخابات از سوى مردم،مسئوليت امور اجرايى كشور را براساس قانون بر عهده ميگيرد و امور ادارى و اجرايى كشور بسيار گسترده و وسيع است،كسى بايد عهده دار چنين مقامى شود كه از توان مديريتى بالا و حسن تدبير و آينده نگرى نيز برخوردار باشد تا بتواند اوضاع و احوال آينده را در تصميم هاى خود مد نظر قرار دهد.
5.داراى حسن سابقه و امين باشد
چون وظايف و اختيارات رئيس جمهور همانند امانتى است كه به مدت چهار سال به يك فرد واگذار مى شود شخص داوطلب احراز اين مقام بايد از نظر حسن سابقه و امانتدارى مشهور باشد تا بتواند از امانت مهمى كه به طور موقت به او سپرده مى شود به گونه احسن نگهدارى ونگهبانى كند. از اين رو نبايد هيچ نقطه تاريكى در اين موارد در سوابق داوطلب وجود داشته باشد.
6.مومن به مبانى جمهورى اسلامى و مذهب رسمى كشور باشد
اصول و مبانى نظام جمهورى اسلامى ايران عبارتند از : اسلامى بودن نظام ،عدم مغايرت قوانين و مقررات مصوب مجلس شوراى اسلامى با موازين اسلامى ،جمهورى بودن نظام ولايت امر و امامت امت ،اداره امور كشور با اتكا به آراى عمومى و دين و مذهب رسمى كشور ، كه در بند آخر اصل 177 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران به آن ها اشاره شده است . با توجه به تغيير ناپذير بودن مبانى نظام ،كسى مى تواند به اين مقام انتخاب شود كه از لحاظ نظرى و عملى به آنها معتقد باشد.
1- پاسداری از مذهب رسمی کشور «در برابر تشکیک و تحریف و تحقیر و تعطیل قوانین دینی .»
2- پاسداری از نظام جمهوری اسلامی با همان تفسیر که در اصل دوم قانون اساسی آمده است .
3- پاسداری از قانون اساسی به عنوان میثاق مورد توافق همه شهروندان کشور .
4- به کارگیری همه استعداد و صلاحیت ها در راه ایفای مسؤولیت های قانونی .
5- وقف خود برای خدمت به مردم، اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق .
6- پشتیبانی از حق و گسترش عدالت .
7- پرهیز از خودکامگی .
8- حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق قانونی آنان .
9- حراست از مرزها، استقلال سیاسی، اقتصای و فرهنگی و نظامی کشور و تمامیت ارضی .
10- استعانت از خدا در انجام وظایف .
11- پیروی از پیامبر بزرگوار اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام در نگهداری از امانت «قدرت » و سپردن آن به منتخب ملت پس از خویش .
12- پاسخگو بودن در برابر «ملت » و «رهبر» و «مجلس شورای اسلامی » .
13- جلوگیری از تصویب و اجرای هر گونه قانون و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و سایر موارد که براساس موازین اسلامی نباشد و تلاش جهت لغو و عدم اجرای آن . تشخیص موافقت و مخالفت با شورای محترم نگهبان است .
14- به کار گرفتن همه امکانات برای ایجاد محیطی مساعد برای رشد فضائل اخلاقی براساس ایمان، تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی .
15- جلوگیری از رباخواری، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه کاری ها، و معاملات دولتی، فروش زمین های موات و مباحات اصلی، دائر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع و بازگرداندن ثروت های ناشی از امور فوق به صاحبان حق و یا بیت المال در صورت ناشناخته بودن صاحبان آن .
16- دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه متقابل ملت و دولت .
17- پاسداری از قداست خانواده و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی .
18- تلاش پیگیر برای اتحاد و ائتلاف ملل اسلامی و وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام .
19- پاسداری از حقوق زنان و حمایت از آنان طبق اصل 21 قانون اساسی .
20- فراهم کردن امکان اشتغال و کار و تامین شرائط مساوی برای احراز مشاغل .
21- تامین اجتماعی همگان در برابر بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی، درمانی و مراقبت های پزشکی از طریق بیمه و غیره .
22- تامین آموزش و پرورش رایگان برای همه تا پایان دوره متوسطه و تامین وسائل تحصیلات عالی تا سرحد خودکفایی کشور به صورت رایگان .
23- تامین مسکن هر فرد و خانواده به ویژه روستانشینان و کارگران .
24- گردآوری و بهره برداری و نظارت بر انفال و توزیع عادلانه ثروت های عمومی .
25- رفتار عادلانه و رعایت اخلاق انسانی در رفتار با اقلیت های دینی که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی توطئه و اقدام نکرده اند .
26- پاسداری از زبان و خط و پرچم رسمی کشور و تاریخ هجری شمسی و قمری در کلیه اسناد و مکاتبات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات زبان قرآن و معارف اسلامی در دوره های ابتدایی تا پایان دوره متوسطه و رعایت تعطیلی روز جمعه در سراسر کشور .
27- خودداری و جلوگیری از استخدام کارشناسان خارجی مگر در موارد ضرورت و با تصویب مجلس شورای اسلامی .
28- رعایت قانون در کلیه دریافت ها و پرداخت های دولتی .
29- خودداری و جلوگیری از دادن هر گونه امتیاز تشکیل شرکت ها و مؤسسات به خارجیان در امور تجاری، صنعتی، کشاورزی، معادن و خدمات طبق اصل هشتاد و یکم .
30- خودداری از گرفتن هر گونه وام خارجی و داخلی و کمک بلاعوض از داخل و خارج بدون تصویب مجلس شورای اسلامی .
سی نکته فوق بخش مهمی از وظایف رئیس دولت و همه دولت مردان نظام اسلامی است که از دیدگاه حقوقی و با توجه به قسم شرعی بر عهده رئیس محترم جمهور اسلامی است .
رئیس جمهور ،نماینده منتخب و مستقیم مردم و یكی از مظاهر برجسته حاكمیت ملی است .
رئیس جمهور از نظر بین المللی، پس از مقام رهبری، عالیترین مقام رسمی كشورمحسوب میشود.به همین جهت در روابط بین المللی اختیاراتی را داراست:
الف ـ امضای قراردادهای بینالمللی
در اصل یكصد و بیست و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی بدین شرح مورد توجه قرار گرفته است:
«امضای عهدنامهها، مقاولهنامهها، موافقتنامهها و قراردادهای دولت ایران با سایردولتها و همچنین امضای پیمانهای مربوط به اتحادیههای بینالمللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی با رئیس جمهور یا نماینده قانونی او است»
با توجه به اصل مذكور ملاحظه میشود كه رئیس جمهور:
اولا، در مقام ریاست قوه مجریه، موظف به امضای «قانون قرارداد بین المللی»میباشد؛
ثانیا، پس از تصویب مجلس، در مقام اعمال حاكمیت و اقتدار ملی در روابط بین المللی، به عنوان طرف متعاهد «اصل قرارداد بین المللی» را امضاء مینماید و یا امضای آن را به نماینده قانونی خود میسپارد.در این خصوص باید توجه داشت كه ابتكار انعقاد با قوه مجریه است، نه قوه مقننه و تصویب آن توسط مجلس شورای اسلامی در مقام نظارت استصوابی و صرفا به منزله صدور مجوز انعقاد میباشد.بنابراین پس از تصویب مجلس، رئیس جمهور (یا نماینده قانونی وی) صلاحیت اختیاری امضاء یا عدم امضای قرارداد را خواهد داشت و از این بابت دولت پاسخگوی مجلس نخواهد بود.
روابط بین كشورها از طریق زمامداران و یا نمایندگان و مأموران آنها برقرار و تنظیم میشود.در این خصوص، رئیس كشور و به تبع آن، وزیر امور خارجه به موجب قوانین داخلی و سیاستهای مدون، با توجه به میزان علاقمندی و تفاهم متقابل، خطوط اصلی روابط كشور با هر كشور بیگانه را ترسیم مینمایند و بر این اساس، مأموران اعزامی دركشور میزبان وظایف اجرایی لازم را بر عهده میگیرند.این مأموران به دو گروه «مأموران دیپلماتیك» و «مأموران كنسولی»تقسیم میشوند كه به همراه كاركنان و مأموران سیاسی، اداری و فنی، بر اساس نظام حقوقی مشخص، وظایف خویش را انجام میدهند.
سفیران، به عنوان بالاترین مقام دیپلماتیك، برای كسب پذیرش به كشورهای پذیرنده معرفی میشوند.پس از بررسی و اعلام موافقت، «استوارنامه» آنان با امضای رئیس دولت متبوع صادر و طی تشریفات رسمی به رئیس كشور میزبان معرفی میشوند.
اصل یكصد و بیست و هشتم اصلاحی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در این خصوص مقرر میدارد:
«سفیران به پیشنهاد وزیر امور خارجه و تصویب رئیس جمهور تعیین میشوند.رئیس جمهور استوارنامه سفیران را امضاء میكند و استوارنامه سفیران كشورهای دیگررا میپذیرد» .
محتواى سوگند رياست جمهورى كه رئيس جمهور پساز انتخاب مردم و تنفيذ حكم توسط رهبرى ياد مى كند بيان كننده نقش حساس و مهم وى در پاسدارى از قانون اساسى حفظ نظام ،دين ،ميهن ، تضمين حقوق و آزادى هاى مردم و حراست از استقلال كشور است انجام اين وظايف مهم مستلزم اختيارات لازم است كه رئيس جمهور نيازمند آن است بر هيمن اساس تدوين كنندگان قانون اساسى بويژه در هنگام بازنگرى آن در سال 1368 ه. ش. اختياراتى گسترده به رئيس جمهور واگذار كردند كه در اين جا به چند مورد مهم آن اشاره مى شود .
1.رياست قوه مجريه
قانون اساسى در اين مورد به صراحت بيان كرده است پس از مقام رهبرى رئيس جمهور عالى ترين مقام رسمى كشور است ومسئوليت اجراى قانون اساى و رياست قوه مجريه را جز در امورى كه مستقيماً به رهبرى مربوط مى شود بر عهده دارد.
2.رياست هيات وزيران
در اصل 134 قانون اساسى آمده است :رياست هيات وزيران با رئيس جمهور است كه بر كار وزيران نظارت دارد و با اتخاذ تدابير لازم به هماهنگ ساختن تصميمهاى وزيران و هيات دولت مى پردازد و با همكارى وزيران، برنامه و خط مشى دولت را تعيين و قوانين را اجرا مى كند. بر همين اساس، رئيس جمهور پس از مراسم تنفيذ و سوگند اعضاى هيات وزيران خود را به مجلس معرفى مى كند و پس از راى اعتماد مجلس كابينه تشكيل مى شود و در مقابل اقدامهاى هيات دولت در برابر مجلس، مسئول است و عزل وزيران هم در اختيار او است.
3.امضاىمصوبات مجلس و نتيجه همه پرسي
طبق اصل 123 قانون اساسى رئيس جمهور موظف است مصوبات مجلس يا نتيجه همه پرسى را كه پس از طى مراحل قانونى به وى ابلاغ شده اند، امضا كرده ،براى اجرا در اختيار مسئولان و مجريان مربوط قرار دهد.
4.رئيس جمهور عالى ترين مقام رسمى نظام در خارج از كشور است
امضاى تمام عهد نامه ها ،مقاوله نامه ها ،موافقت نامه ها و قراردادهاى دولت ايران با ديگر دولتها پس از تصويب مجلس با رئيس جمهور و يا نماينده قانونى او است . همچنين ،انتصاب سفيران ايران در خارج از كشور با پيشنهاد وزير خارجه و تصويب رئيس جمهور است و امضاى استوار نامه سفيران ايران و پذيرش و اختيارات مهم رئيس جمهور است به همين دليل است كه مى گويند رئيس جمهور عالى ترين مقام رسمى نظام در خارج از كشور و روابط بينالملى است. علاوه بر اين ها رئيس جمهور داراى وظايف و اختيارات ديگرى نيز هست كه در اين ميان ،اعطاى نشانهاى دولتى ، عضويت در شوراى موقت رهبرى ،رياست شوراى عالى امنيت ملى ،رياست شوراى عالى انقلاب فرهنگى ، رياست شوراى عالى اقتصاد، مسئوليت تشكيل شوراى بازنگرى قانون اساسى به دستور رهبري،تعيين دو نماينده براى شوراى نظارت بر صدا و سيما از جمله مسئوليت هاى ديگر رئيس جمهورند.
با توجه به وظايف و اختيارات گستردهاى كه براساس قانون اساسى و قوانين عادى براى رئيس جمهور اسلامى ايران پيش بينى شده است مسلم است كه او به تنهايى توان انجام همه اين وظايف را ندارد و نيازمند به همكارانى متخصص و مدير در زمينهها و رشتههاى گوناگون است مهمترين گروه همكاران رئيس جمهور ، وزيران هستند كه هر كدام در راس وزارتخانهاى قرار گرفته اند و مجموعه آنها هيات وزيران يا هيات دولت را تشكيل مى دهد ،از جمله وظايف و اختيارات هيات وزيران كه رياست آن با رئيس جمهور يا معاون اول او است عبارتند از:تهيه و تصويب لوايح مورد نياز در هيات دولت و تقديم آن به مجلس شوراى اسلامي، تهيه و تصويب آيين نامه هاى اجرايى و تصويب نامهها تصويب صلح دعاوى اموال عمومى يا ارجاع آن به داورى تهيه و تنظيم لايحه بودجه و ارسال به موقع آن به مجلس شوراى اسلامى ،حضور در مجلس براى دفاع از لوايح دولت يا پاسخ به سوال يا استيضاح نمايندگان مجلس و ...
دومين گروه از همكاران رئيس جمهور معاونان او هستند بر اساس اصل 124 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران رئيس جمهور مى تواند براى انجام وظايف قانونى خود معاونانى داشته باشد و معاون اول با موافقت او مى تواند اداره هيات دولت و مسئوليت هماهنگى ديگر معاونتها را بر عهده گيرد در حال حاضر رئيس جهور علاوه بر معاون اول داراى شش معاون با عنوانهاى اجرايى ، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست ، رئيس سازمان انرژى اتمي، رئيس سازمان تربيت بدنى و معانت برنامه ريزى و نظارت راهبردى و معاون حقوقى و پارلمانى هستند.
سومين گروه از همكاران رئيس جمهور مشاوران او هستند براساس اصل 70 قانون اساسى رئيس جمهور مى تواند يك يا چند مشاور نيز داشته باشد و در امورى كه لازم بداند نظر مشورتى آنها را اخذ نمايد. مشاوران رئيس جمهور مى توانند تصدى بخشى از وظايف او را بر عهده گيرند يا صرفاً نظريه مشورتى خود را به رئيس جمهور ارائه دهند. در حال حاضر رئيس جمهور داراى چندين مشاور در زمينههاى اقتصادى ،سياسي، فرهنگى ، مطبوعاتى و ... است . افزون بر وزيران ،معاونان و مشاوران رئيس جمهور بر اساس اصل 127 قانون اساسى رئيس جمهور مى تواند در امور خاص با تصويب هيات وزيران ،نماينده يا نمايندگان ويژه با اختيارات مشخص تعيين كند . تصميمهاى اين گونه افراد در حكم تصميم رئيس جمهور و هيات وزيران خواهد بود. نكته قابل توجه اين است كه معاونان مشاوران و نمايندگان ويژه رئيس جمهور هيچ گونه مسئولينى در مقابل نمايندگان مجلس شوراى اسلامى ندارند.
تصور عمومى در جامعه اين است كه رئيس جمهور پس از انتخاب از سوى مردم بى درنگ در مقام خود قرار مى گيرد و كارش را آغاز مى كند اما واقعيت از نظر قانون چيز ديگرى است . به موجب بند 9 اصل 110 قانون اساسى ،امضاى حكم رياست جمهورى ( تنفيذ) پس از انتخاب مردم با مقام رهبرى است. افزون بر اين ،رئيس جمهور منتخب مردم پس از تنفيذ حكمش بايد در مجلس شوراى اسلامى حضور يابد و در جلسه اى با حضور نمايندگان مردم ،رئيس قوه قضائيه اعضاى شوراى نگهبان و ديگر مقام هاى رسمى كشور سوگند ياد كند. به موجب اصل 114 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران مدت رياست جمهورى در ايران چهار سال است و يك فرد فقط دو بار به صورت متوالى مى تواند به اين مقام انتخاب شود اما در مورد انتخاب همان فرد به صورت غير متوالى و با فاصله قانون اساسى هيچ اشارهاى ندارد و ظاهر بدون اشكال است.
پايان دوره رياست جمهورى مى تواند به شكل هاى گوناگونى باشدكه در قانون اساسى پيش بينى شده است مانند پايان دوره چهار ساله ،فوت ،استعفاى رئيس جمهور كه بايد طبق اصل 130 قانون اساسى از سوى رهبرى پذيرفته شود، غيبت يا بيمارى كه بيش از دو ماه طول بكشد،عزل رئيس جمهور پس از حكم ديوان عالى كشور مبنى بر تخلف وى از وظايف قانونى يا راى مجلس شوراى اسلامى به عدم كفايت او كه در هر صورت در اختيار رهبرى است، و يا مواردى كه مدت رياست جمهورى به پايان رسيده است، ولى رئيس جمهور جديد بر اثر موانعى هنوز انتخاب نشده است.
از دیدگاه اخلاقی و مصلحت دید اجتماعی هم قدرتمندان وظایفی دارند که این بخش را از زبان سعدی می آوریم:
یکی از رساله های جالبی که از شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی به یادگار مانده، کتاب کوچکی شامل یک مقدمه کوتاه نیم صفحه ای و یکصد وپنجاه و یک تذکر اخلاقی، عبادی، سیاسی، تربیتی و اجتماعی به قدرتمندان است . این کتاب با عنوان «نصیحة الملوک » ضمن «کلیات سعدی » آمده و هفده صفحه را در برگرفته است .
رساله «نصیحة الملوک » پاسخی است که سعدی به درخواست یکی از دوستان عزیز خود نوشته و براساس خواسته وی به فهم «نزدیک » و از تکلف «دور» است . گرچه سعدی به زبان آن روزگار از قدرتمندان به نام پادشاه و سلطان نام می برد ولی اندرزها و رهنمودهای وی برای همه قدرتمندان در قلمرو نفوذ و اقتدار آنان مفید و معتبر است .
هم اکنون که پس از یک رقابت تنگاتنگ انتخاباتی برای هشتمین دوره ریاست جمهوری از میان ده نامزد فعال، شخصی برای تصدی ریاست قوه مجریه و سکانداری کشتی مدیریت کشور برگزیده می شود، ضروری دیدیم که ضمن احترام به انتخاب امت اسلامی، چهل رهنمود این دانشور جهاندیده را در دیدرس رئیس جمهور محترم و برگزیده قرار دهیم; باشد که سخنان شیوای سعدی که برگرفته از فرهنگ قرآن و حدیث است، چراغ راه همه کارگزاران نظام اسلامی و بویژه ریاست محترم جمهوری اسلامی قرار گیرد .
ملوک جهان را نصیحت رب العالمین بسنده است که در کتاب مجید می فرماید: «و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل »
و دیگر فرمود: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان .»
مجملی فرمود تعالی و تقدس، که مفصل آن در دفترها شاید گفتن .
1- تفویض کارهای بزرگ به مردم ناآزموده نکند که پشیمانی آرد .
2- پادشاهانی که مشفق درویش اند، نگهبان ملک و ملت خویشند .
3- از سیرت پادشاهان یکی آن است که به شب بر در حق گدایی کنند و به روز بر سر خلق پادشاهی .
4- صاحب دولت و فرمان را واجب باشد در ملک و بقای خداوند تعالی همه وقتی تامل کردن و از دور زمان براندیشیدن و در انتقال ملک از خلق به خلق نظر کردن .
5- علماء و ائمه دین را عزت دارد و حرمت، و زیردست همگنان نشاند و به استصواب رای ایشان حکم راند تا سلطنت مطیع شریعت باشد نه شریعت مطیع سلطنت .
6- پادشه صاحب نظر باید تا در استحقاق همگنان بتامل نظر فرماید . پس هر یکی را به قدر خویش دلداری کند، نه گوش بر متوقعان، که خزانه تهی ماند و چشم طمع پر نشود .
7- آثار خیر پادشاهان قدیم را محو نگرداند تا آثار خیر او همچنان باقی ماند .
8- وزارت پادشاهان را کسی شاید که شفقت بر دین پادشاه از آن بیشتر دارد که بر مال او و حیف رعیت بر پادشاه آسانتر گیرد که حیف سلطان بر رعیت .
9- پادشاهان پدر یتیمانند، باید که بهتر از آن غمخوارگی کند مر یتیم را که پدرش; تا فرق باشد میان پدر درویش و پدر پادشاه .
10- فاسق و فاجر را تقویت و دلداری کمتر کند که یار بدان شریک معصیت است و مستوجب عقوبت .
11- بر دوست و دشمن طریق احسان پیش گیرد که دوستان را مهر و محبت بیفزاید و دشمنان را کین و عداوت کم شود .
12- کاروان زده و کشتی شکسته و مردم زیان دیده را تفقد حال به کمابیش بکند که اعظم مهمات است .
13- مردم سختی دیده، محنت کشیده را خدمت فرماید که بجان در راستی بکوشند از بیم بینوایی .
14- لشکریان را نکو دارد و به انواع ملاطفت دل بدست آرد . که اگر دشمنان در دشمنی متفق باشند دوستان در دوستی مختلف نباشند .
15- عامل مردم آزار را «عمل » ندهد که دعای بد بدو تنها نکنند و الباقی مفهوم .
16- از جمله حسن و تدبیر پادشاه یکی آن است که با خصم قوی در نپیچد و بر ضعیف جور نکند که پنجه با غالب افکندن نه مصلحت است و دست ضعیفان بر پیچیدن نه مروت .
17- ظلم صریح از گناه خاصان تن زدن است و عامیان را گردن زدن .
18- هر آنکه نفسش سر طاعت بر فرمان شریعت ننهد فرماندهی را نشاید و دولت برو نپاید .
19- دین را نگاه داشتن نتوان الا به علم و ملک را الا به حلم .
20- هر کس بد اندر قفای دیگری گفت از صحبت او بپرهیز که در پیش تو همچنین طیبت کند و از قفا غیبت .
21- قوت رای خداوندگار مملکت آن است که دخل فردا امروز بکارد و کار امروز به فردا نگذارد .
22- هر نعمتی را شکری واجب است . شکر توانگری، صدقات و شکر پادشاهی، رعیت نوازی و شکر قربت پادشاهان، خیر گفتن مردمان و شکر دل خوشی، غمخواری مسکینان و شکر توانایی، دستگیری ناتوانان .
23- سوز دل مسکینان آسان نگیرد که چراغی شهری را بسوزد .
24- عامل مگر از خدای تعالی بترسد که امانت نگاه دارد و الا به وجهی خیانت کند که پادشاه نداند .
25- مردی نه این است که حمله آورد . بلکه مردی آن است که در وقت خشم خود را بر جای دارد و پای از انصاف بین ننهد .
26- پادشاهان جایی نشینند که اگر دادخواهی فغان بردارد با خبر باشند که حاجبان و سرهنگان نه هر وقتی مهمات رعیت به سمع پادشاه رسانند .
27- تو بر جای آنانی که رفتند و کسانی که خواهند آمدن . پس وجودی میان دو عدم التفات را نشاید .
28- هر که کسی را نرنجاند از کسی نترسد . کژدم که همی ترسد، همی گریزد از فعل خبیث خویش . گربه در خانه ایمن است از بی آزاری و گرگ در صحرا سرگردان از بد فعالی، گدایان در شهر آسوده از سلیمی و دزدان در کوه و صحرا نهان از حرامزادگی .
29- دشمن به دشمن برانگیز تا هر طرف غالب شوند، فتح از آن تو باشد .
30- پیشوای هر ملتی عزیز دارد و به حرمت نشاند .
31- در پادشاهی چنان کند که اگر وقتی پادشاه نباشد جفا و خجالت نبیند همچون زنبور که هر که مر او را ناتوان و افتاده بیند پای در سر مالد .
32- چندانکه از زهر و مکر و غدر و فدایی و شبیخون بر خود است از درون خستگان و دل شکستگان و دعای مظلومان و ناله محرومان برخود باشد . سلطان غزنین گفتی من از نیزه مردان چنان نمی ترسم که از دوک زنان یعنی سوز سینه ایشان .
33- از دیوان زیرزمین چندان بر حذر نباید بود که دیوان روی زمین یعنی آدمیان بد .
34- عیب خود از دوستان مپرس که بپوشانند، تفحص کن که دشمنان چه می گویند .
35- جایی که لطف باید کردن به درشتی سخن مگوی که کمند از برای مهاجم سرکش باشد و جایی که قهر باید بلطافت مگوی که شکر بجای «سمقونیا» فایده ندهد .
36- دوستدار حقیقی آن است که عیب تو را در روی تو بگوید تا دشوارت آید و از آن بگردی و از قفای تو بپوشد تا بدنام نگردی .
37- ضعف رای خداوند مملکت آن است که دشمن کوچک را محل ننهد یا دوست را چندان پایه دهد که اگر دشمنی کند، بتواند .
38- اعتماد کلی بر نوآمدگان مکنید .
39- آن کن که خیر تو در قفای تو گویند، که در نظر از بیم گویند یا طمع .
40- وقتی که حادثه ای موجب تشویش خاطر بود، طریق آن است که شبانگاه که خلق آرام گیرند، استعانت به درگاه خدای تعالی برد و دعا و زاری کند و نصرت و ظفر طلبد . پس آنگاه به خدمت زهاد و عباد قیام نماید و همت خواهد و خاطر به همت ایشان مصروف دارد . پس به زیارت بقاع شریف رود و از روان ایشان مدد جوید . پس در حق ضعیفان و مسکینان و محتاجان شفقت فرماید و تنی چند از زندانیان رهایی دهد پس آنکه نذر و خیرات کند . آنگه لشکریان را نوازشی کند و به وعده خیر امیدوار گرداند . آنگه به تدبیر و مشاورت دوستان خردمند یکدل در دفع مضرت آن حادثه سعی کند .
ميزان ثبت نام در مراکز پيش دبستاني طي سال تحصيلي99ـ 1998 در سراسر كشور9/6 درصد براي مجموع دختر و پسر است. ميزان ثبت نام براي دختران 5/6 درصد و پسران 7 درصد است. اما ميزان ثبت نام براساس جنس شامل بچههايي كه در برنامههاي آموزش مادر ـ كودك شركت ميكنند نميشود چون آمار جداگانه اي در مورد جنسيت كودكان در اين برنامهها به عمل نيامده است.
علاوه بر تعداد كودكان مراكز دولتي آموزش پيش دبستاني، تعداد كودكان مراكز مهد كودك تحت نظارت مراكز خدمات اجتماعي که بر طبق اصل191 به نگهداري از كودكان با هدف فراهم نمودن آموزش پيش دبستاني براي كودكان نيازمند و تامين سلامتي جسماني و روحي آنان و آموزش عادات و نگرشها و ارزشهاي پايه در گروه هاي سني 0 تا 6 سال ، افزوده شده است.
خدمات اجتماعي فردي درمراكز نگهداري كودك روزانه فراهم است.مراكز مهدكودك و امكانات مراكز اجتماعي در مؤسساتي كه به آن نياز داشتند به منظور فراهم نمودن آموزش پيش دبستاني براي كودكاني كه اوليائشان در مؤسسات و سازمآنهاي دولتي مشغول به كارند ساخته شده است. اصل191 قانون خدمتگزاران دولتي بر احداث مهدهاي كودك و امكانات رفاهي ويزه خدمتگزاران دولتي تاکيد دارد.
ساختار آموزشي
آموزش پيش دبستاني جريان قانونمند و هدفداري از آموزش است كه كودكان گروه هاي سني 0 تا 72 ماهگي را براساس خصوصيات و سطح پيشرفتشان با فراهم نمودن محيطي سرشار از انگيزه پوشش ميدهد. در اين جريان پيشرفت فيزيكي، عقلاني، روحي و اجتماعي كودكان به بهترين وجه در مسير ارزشهاي فرهنگي جامعه هدايت ميشود.مقطع پيش دبستاني، مرحله اي است كه پيشرفت كودك بسيار سريع است. آموزش فراهم شده در اين دوران بر روند پيشرفت كودك در سالهاي آتي تأثير بسيار دارد.
تحقيقات درازمدت نشان ميدهد كه قسمت اعظم نگرشهاي مكسوبه دوران كودكي، شخصيت،ديدگاهها، عادات، اعتقادات و سيستم ارزشي شخصي را در سالهاي بزرگسالي وي شكل ميدهد.
كودك كه در ارتباط شديد روحي در مرحلة بعد از تولد با اعضاء خانواده است، حدود سه سالگي براي بودن با ديگر همسالان و بازي با آنها احساس نياز ميكند.گروههاي همسال محيطي را براي كودك فراهم ميكنند كه در آن خود را بشناسد. كودك از طريق اين محلهاي بازي ميآموزد كه پذيرفته شود، با ديگران شريك شود، از حقوق خود دفاع كند و به ديگران احترام بگذارد. بنابراين كودك از دنياي خود محور به مرحلة احساس اجتماعي قدم ميگذارد. در کشور ترکيه نيز اين نوع از آموزش بعنوان يكي از شاخه هاي الحاقي نظام آموزشي عمومي مطرح مي باشد.اكثر اينگونه مدارس بطور خصوصي اداره مي شوند .هرچند كه برخي به دولت وابسته هستند. عمده اين مدارس در شهرهاي بزرگ فعاليت داشته و نيازهاي مادران شاغل را بر طرف مي كنند.
ساختار آموزش پيش دبستاني
تعداد معلمان زن
تعداد كل معلمان
تعداددختران ثبت نامي
تعدادكل ثبت نامي
تعدادمدارس
سال تحصيلي
7095
7124
56641
119866
3819
1990
7961
7995
62660
132965
4454
1991
8372
8400
64506
136117
4683
1992
8874
8908
67226
143349
4908
1993
9049
9098
70350
148088
5169
1994
9725
9771
74299
158354
5600
1995
9930
9971
82038
174710
6082
1996
10123
10186
113942
240885
7532
1997
اهداف دراز مدت آموزشي
از جمله اهداف دراز مدت آموزش پيش دبستاني در راستاي اصول اساسي آموزش ملي مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1ـ حصول اطمينان از پيشرفت فيزيكي،عقلاني و روحي كودكان و اطمينان از اينكه آنها عادتهاي مورد نياز را كسب كردهاند
2ـ ايجاد آمادگي در كودكان براي ورود به مقطع آموزش ابتدايي
3ـ ايجاد محيطي امن براي كودكاني كه از خانوادههايي با شرايط نا مساعد آمدهاند
4ـ حصول اطمينان از اينكه كودكان زبان تركي را خوب صحبت ميكنند
اهداف كوتاه مدت آموزشي
از جمله اهداف کوتاه مدت آموزش پيش دبستاني در راستاي اصول اساسي آموزش ملي مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1ـ فراهم نمودن محيطي مناسب در جهت پيشرفت كودكان و تقويت توانائيها و قابليتهاي فيزيكي عقلاني، زباني، روحي و اجتماعي آنان
2ـ در نظر گرفتن گروه هاي مختلف سني کودکان، علائق و نيازهايشان در راستاي امكانات موجود در مدرسه و محيط اطراف آن
3ـ در نظر گرفتن امكانات موجود در محيط اطراف
4ـ پيشبردآموزش پيش دبستاني بهگونه اي كه ازكيفيتهاي لازم براي ايجاد احساس عشق، احترام، مسئوليت و اتحاد در كودكان برخوردار باشد.
5- تأكيد بر تکلم مناسب کودکان به زبان تركي
6- ايجاد احساس وابستگي عاطفي به سرزمين مادري،ملت تركيه، پرچم تركيه، آتاتورك، عشق به خانواده و انسانها و حصول اطمينان از وفاداري آنان به ارزشهاي اخلاقي
7- تأكيد داشتن براينكه كودكان از طريق تجربه ارزشها را كسب كنند.
8- برخورداري كودكان از حقوق مساوي، با درنظرگرفتن تفاوتهاي شخصي، نشان دادن علايق، عشق و احساس، بدون تبعيض و عدم تنبيه آنان.
9- ايجاد و گسترش ارزشهاي اجتماعي– فرهنگي در كودكان.
10- عدم اعمال فشار و محدوديت بركودكان درانجام فعاليتهاي آموزشي كه باعث خدشه دار شدن شخصيت آنها شود و داشتن رفتاري همراه با عشق و احساس.
11- اطمينان از اينكه كودكان درمورد موضوعات محيطي مانند تميز و مرتب بودن محيط و ساختن محيطي سالم، آگاه و حساس باشند.
13- فراهم نمودن آموزش از طريق همكاري کادر مدارس و اولياء.
14- افزايش نرخ ثبت نامي مراکز آموزش پيش دبستاني
به طورکلي مي توان گفت که هدف مقطع كمك به رشد صحيح جسمي، روحي، رواني، عاطفي و اجتماعي كودكان است. گفتني است كه گذراندن مقطع آموزش پيش دبستاني در ترکيه اجباري نمي باشد.
هدف از برنامة آموزشي مهدهاي كودك مراقبت و تغذية صحيح كودكان و رشد جسمي و روحي آنان است. هدف از برنامة آموزشي كودكستانها آموزش موضوعي نيست، ولي كودكان زبان تركي تمرين مي كنند، براي خواندن و نوشتن آماده مي شوند ، آموزشهاي بهداشتي و محيط زيستي مي بينند و براي دورة بعد آموزشي مهيا مي شوند. به عبارت ديگر مي توان گفت كه هدف از كلاسهاي پيش دبستاني تشويق و آماده سازي كودكان رده هاي سني 5 تا 6 سال براي ورود به دورة اجباري دبستان است.
از جمله مهمترين پروزه هاي آموزشي مراکز پيش دبستاني کشور ترکيه مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1- پروژه آموزش و پيشرفت كودكان طي سالهاي اوليه كودكي
اين پروژه از طريق برنامه انتقالي1991 – 1995–1996در همكاري بين دولت تركيه و سازمان يونيسف به منظور بهبود استاندارد زندگي كودكان و در جواب به اصل اولويت دهي به كودكان به اجرا در آمده است. عمده تاکيد پروزه فوق بر پاسخگويي به احتياجات مربوط به رشد كودكان پيش دبستاني و شركت مؤثر خانواده و جامعه و گسترش و تداوم آموزش پيش دبستاني است.
بنا برطرح مذکور، برنامه آموزش نوزادان رده هاي سني0تا 36ماهه، برنامه آموزش كودكان37تا60 ماهه در مهدهاي کودک و برنامه آموزش پيش دبستاني(آمادگي) براي کودکان61 تا 72 ماهه طرح و ارائه شده است. علاوه بر اين نوارهاي آموزشي ويدئويي(تصويري) براي اوليايي كه فرزندشان در گروه سني0تا 3 سالگي و 3 تا5 و 5 تا 7سالگي قرار دارند، تهيه و با هدف ترويج فعاليتهايي براي آموزش و پرورش كودكان سراسر جامعه از طريق كانالهاي عمومي تلويزيون در اختيار عموم است. نوارهاي فوق مطالب زير را پوشش ميدهند:
خود آگاهي
مهارتهاي رواني- حركتي
نگهداري از خود
خصوصيات روحي
مهارتهاي اجتماعي
مهارتهاي زباني
حس زيبائي شناختي و خلاقيت
-از جمله دستاوردهاي پروژه آموزش و پيشرفت كودكان طي سالهاي اوليه كودكي مي توان به تاسيس مركز آموزش پيش دبستاني چند منظوره در سال 1995 دراستانبول اشاره نمود. اين مركز با حمايت مشاورهاي هيئت علمي دانشكده آموزش پيش دبستاني در دانشگاه «مارمارا» به منظور گسترش خدمات آموزش پيش دبستاني و توسعه مدلهاي اقتصاديتر در دستيابي كودكان و خانوادهها به امکانات آموزش پيش دبستاني تأسيس شد. مركزفوق اهداف مشخص زير را دنبال ميكند:
- گسترش آموزش پيش دبستاني
- افزايش كيفيت برنامههاي آموزش پيش دبستاني
- هدف گرفتن كودكاني با موقعيت اجتماعي – اقتصادي نامساعد
- فراهم نمودن مراكز روزانه نگهداري از كودكان مادران كارمند و آموزش آنان
در راستاي اين اهداف بررسي و ارزيابي احتياجات کودکان به وسيله بخش آموزش اوليه كودكان دانشگاه مارمارا در 875 خانه صورت گرفت، تا اساس كار پيريزي شود.
براين اساس يك مغازه اسباب بازي ساخته شد تا اسباب بازيهاي ارزان قيمت از مواد اضافي بسازد. يك اتوبوس و ميني بوس اهدايي به مركز تغيير صورت يافت تا بهعنوان كلاسهاي پيش دبستاني متحرك از آن استفاده شود تا اين خدمات را براي بچههايي كه نميتواند آموزش كلاسيك داشته باشند، فراهم كند. هدف اصلي تشکيل چنين مراکزي، آموزش كودكان در مؤسسات آموزش پيش دبستاني و بالا بردن ميزان ثبت نام و حصول اطمينان از اينكه كودكان گروه هاي سني6-5 سال که ازخدمات آموزش پيش دبستاني بهره مند نبوده و در موقعيت خانوادگي نا مساعد زندگي ميكنند بتوانند بهصورت رايگان از خدمات آموزش پيش دبستاني در نزديكترين محل به زندگي خود استفاده كنند.
به طور کلي مي توان گفت که پروژه فوق طي سالهاي تحصيلي 1993 تا 1996 اجرا شده و آموزش پيش دبستاني رايگان را براي 41628 كودك در 2165 كلاس تازه تأسيس پيش دبستاني فراهم نموده و در اين راه از2400 معلم بهكار گرفته شد.
2- پروژه تحقيق ، توسعه و تهيه برنامههاي تلويزيوني (Tomurcuklar)
13 برنامه آموزش تلويزيوني تحت عنوان(Tomurcuklar) از طريق همكاري مدير كل آموزش پيش دبستاني و مدير كل راديو وتلويزيون تركيه به منظور كمك به پيشرفت زباني كودكان در گروه سني پيش دبستاني تهيه شد تا استفاده بهتر از زبان تركي را ترغيب و آگاهي ملي پرستي را در قالب اصول و اصطلاحات آتاتورك فراهم نمايد. اين برنامه از اكتبر سال1998 از طريق كانالهاي عمومي تلويزيون تركيه پخش ميشود.اين پروژه درحقيقت خدمات آموزش پيش دبستاني از راه دور را براي كودكان و خانوادهايي كه به مراكز آموزش پيش دبستاني در منطقه خود دسترسي ندارند فراهم ميكند
خانواده و نقش عملکرد آن در تربيت ديني ، تضاد شيوه هاي تربيتي خانواده ومدرسه
در تربيت اخلاقي، تربيت ديني از جايگاه رفيع برخوردار است. تحقيقات انجام شده نشان ميدهد که تربيت ديني توسط خانواده ها نقش اساسي در سلامت روان و سازگاري اجتماعي دارد. همچنين پژوهش ها مؤيد اين مطلب است که مذهب مي تواند خويشتن داري را که عنصر اساسي در تربيت است افزايش دهد و در اين ميان خانواده مي تواند بعنوان اصلي ترين و اساسي ترين عنصر تربيت ديني تلقي شود.
هدف از تربيت ديني آن است که مربي چه در مقام معلم و چه در مقام والدين شور و شوق فطري کودک را نسبت به جلال و جمال الهي پرورش دهد و از رهگذر آن فضايل اخلاقي را به ملکات اخلاقي مبدل سازد.
براي آنکه بتوان تعريفي از تربيت ديني به دست آورد نخست بايد به تبيين معناي «تربيت» و «دين» پرداخت.
تربيت عبارتست از: «فراهم آوردن زمينه ها و عوامل به فعليت رساندن يا شکوفا ساختن استعدادهاي شخص در جهت رشد و تکامل اختياري او به سوي هدفهاي مطلوب»[1]
دين در لغت به معناي جزا، اطاعت و قهر و غلبه، عادت، انقياد، خضوع و پيروي است و در اصطلاح عبارتست از: «مجموعه عقايد، اخلاق، قوانين و مقرراتي که براي اداره امورجامعه انساني وپرورش آنها بکار گرفته ميشود».[2]
با عنايت به تعريفي که از «تربيت» و «دين» به عمل آمده مي توان گفت تربيت ديني فرايندي است دو سويه ميان مربي و متربّي که ضمن آن مربي با بهره گيري از مجموعه عقايد، قوانين و مقررات ديني تلاش مي کند تا شرايطي فراهم آورد که متربي آزادانه در جهت رشد و شکوفايي استعدادهاي خودگام برداشته، به سوي هدفهاي مطلوب رهنمون گردد.
تربيت ديني همچون ساير جنبه هاي تربيت مانند تربيت جسماني، ذهني، اخلاقي و... فرايندي است دو سويه که بايد آموخته و فراگرفته شود، با اين تفاوت که اين نوع تربيت از ساير انواع تربيت است و بايد دقت و ظرافت خاص انجام شود. يادگيري در تربيت ديني داراي سه بعد شناختي، عاطفي و رفتاري است که خانواده ها در هر بعد وظايف خاصي را بايد بکار گيرند. که در اينجا به دو مورد از اين ابعاد اشاره مي کنيم.
بعد شناختي:
خانواده ها نخست بايد به کودکان انديشيدن را بياموزند. اين منظور به دست نمي آيد، مگر آنکه مقدمات آن فراهم آمده باشد. فکر، نخست با احساس آغاز مي شود. از ترکيب تاثرات حسي، عقل حسي و مفاهيم، و از ترکيب مفاهيم، ادراک عقلاني حاصل مي شود.
خانواده نخست بايد آموزش را از آشنايي کودک با طبيعت آغاز کند. بدين معنا که درباره نظم و زيبايي سخن گفت: سپس رابطه طبيعت را با خدا تبيين کرد، به تدريج که کودک رشد مي کند مي توان مفاهيم ديني را بدو آموخت.
بايد به کودک آموخت که تصور خداوند در هر حالت و هر شکل بايد همراه با تقديس و تکريم باشد. بايد مراقب بود تا والدين و ساير اعضاي خانواده بي جهت نام مقدس خداوند را به زبان نياورند زيرا ديده شده که به خاطر هر چيز بي ارزشي به نام خدا قسم مي خورند و با اين کار قداست نام خدا را کم رنگ مي کنند و کودکان نيز به تبعيت از خانواده بطور مکرر و بي جهت نام خدا را به زبان مي آورند.
2- بعد رفتاري:
مربي در خانواده چه در جايگاه پدر و مادر و چه در جايگاه خواهر و برادر بايد سعي کند تا در کودک فضايل اخلاقي به ملکات اخلاقي مبدل گردد. برخي از فلاسفه معتقدند که بايد فضايل اخلاقي چنان در روح آدمي رسوخ کند که حتي در خواب هم به عمل خلاف نينديشند و اين ممکن نيست مگر آنکه عادات نيک از کودکي در وي پرورش يابد. به همين جهت تربيت را فن تشکيل عادات دانسته اند. گرچه برخي از علماي تعليم و تربيت جديد تشکيل عادات را روشي تلقيني دانسته آن را مغاير با تربيت مي دانند، اما اکثر متفکرين تعليم و تربيت بر اين نکته اتفاق نظر دارند که بايد تلاش کرد تا از طفوليت ،کودک در خانواده خود به عادات نيک خو گيرد و پرورش يابد.[3]
يکي از راههايي که کودک مي تواند به وسيله آن داراي عاداتي نيک و رفتاري پسنديده گردد، داشتن الگوي مناسب است. بهترين الگو براي کودک خانواده و در خانواده پدر و مادر در رتبه نخست قرار دارند. گرچه محيط پيرامون آدمي، جامعه، فرهنگ، حکومت و به خصوص مدرسه، تاثير بسزائي در تربيت ديني و اخلاقي کودک دارد، اما خانواده از جايگاه ويژه اي برخوردار است. کودکان از سالهاي نخستين زندگي خود از طريق الگوپذيري به يادگيري مي پردازند
والدين که عامل اصلي تربيت او هستند و مهمترين نقش را در پرورش وي ايفا مي کنند آنها از يک سو عامل وراثتند و از سوي ديگر عامل محيطي، در جنبه وراثت خصايص بسياري را از خود و اجداد خود به فرزندان منتقل مي کنند و در جنبه محيط نيز دامان والدين نخستين مدرسه براي کودک است که در آن، همتهاي بلند، ارزشهاي عالي، خلق و خوي نيکو و آزادگي و يا به عکس پستي ها، توسري خوريها، کج خلقي ها و انزواطلبي ها را مي آموزد.
غالباً ديده شده که تقريبا از اواخر سالهاي دوم، به خصوص سال سوم زندگي کودک به تقليد از اطرافيان خود مي پردازد. بطوري که مي توان به نيکي دريافت کرد که کودک رفتار ايشان را در نظر دارد و از ايشان تقليد مي کند. علاقه کودک به پدر و مادر و محبتي که از ايشان مي بيند سبب مي شود تا به همانند سازي با ايشان همت گمارد. به همين جهت است که رفتار والدين نقش اساسي در تربيت فرزندان خواهد داشت. [4]
براي اينکه اين الگو پذيري کودک از والدين در خانواده بنحو احسن صورت گيرد مهمترين عامل يکي بودن کردار و گفتار در خانواده است. آنچه پدر و مادر مي گويند و بدان عمل مي کنند براي کودک به منزله حجت تلقي شده و از اعتبار خاصي برخوردار است. بنابراين همخواني کردار و گفتار تائيدي است بر آنچه والدين، کودک خود را به آن ترغيب مي کنند. عدم هماهنگي ميان قول و فعل ايشان نه تنها نصايح آنان را بي اعتنا مي سازد، بلکه موجب مي شود. تا شخصيت پدر و مادر نزد فرزند کم رنگ و بي رونق شده، درموارد ديگر نيز خود را ملزم به اطاعت از پدر و مادر نبيند. [5]
توصيه هاي کلامي و به بيان ديگر پند و اندرز شيوه اي است که اگر با رعايت نکات روان شناختي همچون حفظ احترام مخاطب، پرهيز از تکرار و توضيح بيش از حد، بهره گرفتن از استدلال و توجيه منطقي انجام شود تاثير بسزايي خواهد داشت، اما با اين وجود عمل مرتبه اي بالاتر را داراست. براي مثال ما به عنوان مربي مي توانيم به کودکان بياموزيم که چرا و چگونه بايد در حفظ بهداشت محيط زندگي خود بگوشيم و چه وظايفي در اين زمينه داريم. اما هر گاه بر روي زمين آشغالي ديديم خود آنرا برداشته، در محل زباله قرار دهيم تاثير بيشتري خواهد داشت، زيرا اولاً او را با وظايف خود آشنا کرده ايم و ثانياً متوجه خواهد شد که کار براي همه حتي مربي نه تنها وظيفه بلکه افتخار است تا مصداق آيه شريفه:
«اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم»[6] واقع نشوند.
انديشمندان و مربيان بزرگ مسلمان درباره اهميت و ارزش تربيت در خردسالي و کودکي چه نکته ها و چه سخنها که نگفته اند.
غزالي مي گويد: بدان که کودک امانتي است در دست مادر و پدر، و آن دل پاک وي چون گوهري است نفيس، و نقش پذير است چون موم و از همه نقشها خالي است. چون زميني پاک است که هر تخم که در وي افکني، برويد، اگر تخم خير افکني به سعادت دين و دنيا شريک باشند، واگر برخلاف اين باشد، بدبخت شود و ايشان در هر چه بر وي رود شريک باشند.[7]
خانواده هايي که آرزو دارند فرزندان صالح، راستگو، معتقد و اهل نماز و عبادت داشته باشند بايد خود چنين باشند. وقتي خانواده اي خود از مقيمين صلاه باشند، نونهالان چنين خانواده اي نياموخته، اهل نماز مي شوند. چيزي که نياز به آموختن دارد، فصول نماز است نه اصول نماز.
تربيت ديني و عبادي فرزندان در خانواده همچون آموختن شنا به ماهي است. پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد: «کل مولود يولد علي الفطره حتي تکون ابواه يهودانه و ينصرانه»[8]
ترجمه: هر نوزادي به فطرت (اسلام و توحيد) متولد مي شود، آنگاه پدر و مادر او را به يهوديت و نصرانيت گرايش مي دهند و از راه فطرت منحرف مي سازند.
غريزه تقليد يکي از عزايز نيرومند و ريشه دار انسان است. اگر اين غريزه نبود کودک چگونه مي توانست بسياري از رسوم زندگي، آداب معاشرت، غذا خوردن و... را فرا گيرد؟
چشم و گوش براي کودک چونان دريچه اي است که بطور مستمر مي بيند و مي شنود و ذهنش همانند آينه از مشاهدات خود عکس مي گيرد و ضبط مي کند. کودک براي ساختن شخصيت خود نياز به الگو و اسوه دارد. خانواده و بخصوص والدين بايد از اين غريزه تقليد کمال بهره را بگيرند و تربيت ديني را از اين طريق به کودک خود بياموزند، همانگونه که پيامبر اکرم (ص) اسوه و الگوي نسل بشر اينگونه آموخت: «صلوا کما رايتموني اصلي» همانگونه نماز گزاريد که من انجام ميدهم. والدين نمي توانند تنها با توسل به گفتار، کودکان خود را به رفتار نيک رهنمون گردند، مگر آنکه با رفتار و عمل، گفتار خود را تاييد کنند.
امام صادق (ع) مي فرمايد: «کونوا دعاه الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاه بالسنتکم»[9] مردم رابا رفتار وعمل خودبه حق رهبري کنيد، نه با زبان خويش.
قرآن اين حقيقت را به زيباترين لفظ و معني بيان مي کند: «يا ايها الذين آمنوالم تقولون ما لا تفعلون»[10] اي ايمان آورندگان، چرا مي گوييد آنچه را که عمل نمي کنيد.
در خانواده والدين به عنوان اصلي ترين عضو آن بايد در تربيت ديني کودکان تلاش کنند تا متربي از سرشوق و اشتياق به تجارب دروني دست يابد، به نحوي که خود بتواند فطرت خداجوي خود را کشف کند و تجربه ديني را بطور حضوري شهود نمايد. اين ممکن نخواهد شد جز با عشق. عشق کليد تربيت ديني است. کسب فضايل اخلاقي بايد به واسطه عشق به خداوند حاصل شود. انسان کامل کسي است که بتواند گرايش هاي والاي انساني، همچون کمال طلبي، حقيقت جويي، خداجويي، علم طلبي، عدالت خواهي و... را در خود کشف کند و بپروراند. در حقيقت جمال معنوي است که مي تواند دل را مهياي کمال سازد. براي شناخت حقيقت مي توان از عقل و استدلال و نيز دل مدد جست. [11]
در گرايش کودکان و نوجوانان به امور ديني و مذهبي عناصر مختلفي نقش دارند. از جمله مهمترين و مؤثرترين اين عوامل خانواده مي باشد.
تربيت و آموزش، انتقال اطلاعات نيست بلکه تغيير در جهان بيني است.[12] هيچ تربيت و آموزشي بدون زمينه سازي، موفق نيست. اگر مجموعه عناصر و عوامل تاثيرگذار در ارسال يک پيام ارزشي، از وحدت و هماهنگي لازم در عمل برخوردار نباشد، نمي تواند موثر واقع شوند و چه بسا آثار يکديگر را خنثي کنند. عناصر و عوامل تاثير گذارنده در محيط خانه ، مدرسه و جامعه در القاي يک ارزش معنوي و رسانيدن پيام و بيان روح مذهبي ، اگر عملاً يکديگر را نفي کنند و يا در برنامه ها و اظهار مطالب ، هر کدام راه و هدفي متفاوت و مغاير با يکديگر بپيمايند ، در ذهن فرد تناقض بوجود مي آورند و پيام منجر به ايجاد انگيزه ، شوق ، اراده و عمل نمي شود. اما در اين ميان ، يک نکته مهم و قابل توجه را نبايد فراموش کرد که اگر تربيت ديني و مذهبي خانواده اي اساسي و ريشه اي باشد ، فرد تربيت شده مي تواند در برابر تندبادهاي مختلف فرهنگي و اجتماعي مقاومت کند و از مسير صحيح زندگي خارج نشود. آموزش و پرورش روحية مذهبي مناسب ، ابتدا از خانه شروع مي شود و خانواده نقش مهمي در انتقال فرهنگ ديني از خود بروز مي دهد.
حضرت امام (ره) با اشاره به تاثير محيط خانه ، بويژه نقش مادر در سرنوشت فرزند مي فرمايد: دامن مادر بزرگترين مدرسه اي است که بچه در آنجا تربيت مي شود. آنچه بچه از مادر مي شنود غير از آن چيزي است که از معلم مي شنود. بچه از مادر بهتر مي شنود تا معلم ، در دامان مادر بهتر تربيت مي شود تا در جوار پدر يا در جوار معلم.[13]
از اين رو پاکسازي محيط خانه از بدآموزيهاي رفتاري و اخلاقي و ارائه الگوهاي شايسته از مسئوليتهاي جدي والدين است.
آداب و عبادات مذهبي چون پاسخي به عالي ترين نيازهاي معنوي است ، اگر بطور طبيعي و با جلب رضايت قلبي ارائه شود ، احساس خوشايند را در آنان بر مي انگيزد و متربي آن را براحتي جذب مي کند ، چرا که عواطف و احساسات ، مهمترين نقش را در تکوين ، رشد و پرورش شخصيت جوان و نوجوان دارند. بديهي است زماني که کودکان و نوجوانان در معرض يادگيري و آموزش احکام و عبادات قرار دارند ، لازم است براي اين موضوع زمينه سازي شود تا همراه با آموزش ، احساس خوشايند در او ايجاد گردد و به اين ترتيب، نتيجه اي مطلوب به بار آورد. در اينصورت، تقويت چنين گرايش فطري نيز بسيار آسان و طبيعي خواهد بود. کسب عادتها و رفتارهاي مذهبي بيش از آنکه متاثر از اندرزها و سخنان والدين باشد، معلول پذيرش رفتار، عواطف و احساسات مرتبط و همراه با مهر و محبت آنان است.[14]
با برانگيختن احساساتي خوشايند در حين انجام فرايض مذهبي در کودکان و نوجوانان، زمينه يادگيري رفتارها و احساسات مطلوب فراهم مي گردد و اين نيز به نوبه خود موجب تقويت انگيزه و گرايش به نيايش و ارتباط با پروردگار متعال مي شود. يادگيري بيشتر رفتارها و گفتارهاي کودکان و نوجوانان، براساس مشاهداتي است که نسبت به اعمال والدين دارند و نيز احساسي که فضاي ارتباطي خانواده در آنها پديد مي آورد، در اين امر موثر است. در کانون خانواده است که گرايش ديني افراد تقويت مي شود و خمير مايه شخصيت مذهبي در آنان تکريم مي يابد. به عنوان مثال هنگامي که شب در خانه دست از سخن گفتن و بازي کردن با کودک دو ساله خود برمي داريد و سجاده اي پهن مي کنيد و به نماز مي ايستيد، از همان آغاز، کودک شما حس مي کند که شما در حال خاصي به سر مي بريد، مي بيند هر چه شما را صدا مي کند جواب او را نمي دهيد، بلکه در عوض کلماتي به زبان مي آوريد که با حرفهائي که به او مي زنيد فرق دارد. گاهي خم مي شويد و قدري مي نشينيد و پس از چند بار نشستن و برخاستن، دوباره با او صحبت مي کنيد. همچنين وقتي نيمه شب فرزند از خواب برمي خيزد و چراغ را برخلاف شبهاي ديگر روشن مي يابد و پدر و مادر را مي بيند که دور سفره اي نشسته اند و غذا مي خورند و دعا مي خوانند و پس از ساعتي، ديگر چيزي نمي خورند، با اين تجربه، روزه عملاً در ذهنش نقش مي بندد. وقتي به اين ترتيب در دوران کودکي در خانه و خانواده عملاً با نماز و روزه و طهارت و نجاست و محرم و نامحرم و حلال و حرام آشنا مي شود، اندک اندک اوضاع و احوال حاکم بر خانواده، به اعمال و آداب اسلامي تأدّب پيدا مي کند. براي کساني که از سابقه پرورش خانوادگي با آداب اسلامي بي بهره اند، عمل کردن به فرائض اسلامي مثل پريدن در استخري پر از آب سرد است. کسي که بر لب چنين استخري ايستاده مي تواند نظراً خودش را قانع کند که بايد به درون استخر بجهد اما عملاً پايش مي لرزد، اختلافي که ميان درجه حرارت تن او و آب استخر وجود دارد، انتقال دفعي از بيرون به درون استخر را مشکل مي سازد، اينست که اگر مصمم به آب تني باشد ابتدا سرانگشت پاي خود را تر مي کند بعد دستي به سر و سينه خود مي کشد و خلاصه مدتي با آب بازي مي کند تا بتواند دل به دريا بزند و با تمام بدن در آب فرو رود، بسا که همين ترس او از سردي آب سبب شود تا هرگز عملا وارد استخر نشود و همواره در کنار آب بنشيند. طفلي که از بدو تولد در فضاي اسلامي بزرگ شده است، هرگز خود را با انتقالي اين چنين نامانوس و دشوار مواجه نمي بيند، او به شناگري مي ماند که از اول بي آنکه ابهت و غرابت و گزندگي سرماي آب استخر يکباره دست و پاي او را سست کرده باشد، خود را تا گردن در آب مي بيند، و اگر تصميم به شنا کردن بگيرد ديگر ترس از آب، ميان تصميم و عملش فاصله ايجاد نخواهد کرد.[15]
بسياري از رفتارها و گرايشهاي کودک و نوجوان، از قبيل گرايش به نماز و روزه، شرکت در کارهاي خير و اهميت دادن به وظايف و تکاليف ديني، غالباً متاثر از تجارب خوشايند تربيتي آنان در خانه و خانواده است. کودکان بشدت نيازمند و تشنه يادگري هستند و احتياج به امنيت و آرامش خاطر و اتصال به يک قدرت، رحمت و عطوفت دارند. آواي ملکوتي قرآن و نواي دلنشين اذکار نماز، حتي در دوران بارداري مادر موجب جنب و جوش و شکوفايي گرايش و احساسات ديني در کودک مي شود.[16]
حضرت علي (ع) مي فرمايد: «قلب نوجوان، همچون زميني خالي است، هر بذري که در آن افکنده شود مي پذيرد. من پيش از آنکه دلت سخت گردد و فکرت مشغول شود، به ادب و تربيت تو مبادرت کردم».[17]
بنابراين خانواده در تربيت ديني فرزندان و هدايت صحيح آنها بسوي رستگاري و اعمال صالح بيشترين و مؤثرترين نقش را در برابر ساير عوامل دارد، هر چند که نقش عوامل ديگر را نمي توان انکار کرد اما اگر تربيت ديني در يک خانواده به نحو احسن و با نظارت و کنترل دقيق و دور از هر گونه افراط و تفريط صورت گيرد، مي توان بر بسياري از دوگانگي ها و عوامل مخرب و تاثيرگذار ديگر غلبه کرد. چگونه است که در خانواده اي دختري با ديدن همکلاسي ها و دوستان خود از پدر و مادر خود تقاضا مي کند چادر را از سر بردارد و همانند دوستانش در انظار حاضر شود و از سوي ديگر در خانواده اي ديگر در همان شهر، وقتي پدري در مهماني اقوام و خويشان خود رو به دخترش مي کند و به شوخي به او مي گويد: در اينجا غريبه نيست چادرت را از سر بردار، آن دختر با ناراحتي و اخم اتاق را ترک مي کند، اين تفاوتها به نقش و نحوه تربيت ديني يک خانواده برمي گيرد.
وقتي در خانواده اي صداي آهنگهاي بندري و ترانه هاي غربي آنقدر بلند باشد ديگر فريادهاي يا حسين بسيجيان لاي نيزارهاي اروند جا مي ماند و به گوش نمي رسد.
وقتي پدر و مادرها مي نشينند فيلمهاي مبتذل را از طريق ماهواره وويدئو و غيره با کيف تماشا مي کنند و قربان صدقه فلان هنرپيشه و فلان خواننده مي روند و آنها را الگوي زندگي خود قرار مي دهند ديگر وقت ندارند که به سيلي خوردن حضرت زهرا (عليها السلام) فکر کنند و معصومين (عليهم السلام) را الگو و نصب العين زندگي خود قرار دهند و بچه هاي خود را با راه و رسم اين بزرگواران آشنا سازند.
وقتي خانواده اي افتخار مي کند که بچه شان «همبرگر» را درست تلفظ مي کند و به پيتزا علاقه پيدا کرده است. وقتي بچه ها مي بينند که مادرانشان کنار خيابان بدنبال جواهرات مي گردند و پوست گوزن مي پوشند و روسري ژورژت سر مي کنند. وقتي پدرانشان غيرتشان را گم کرده اند و توي چراگاههاي خيابان راه مي افتند و گناه مي چرند، ديگر چگونه توقع داريم که بچه ها تحت تاثير تربيت ديني به اصول و ارزشهاي فرهنگ ديني خود پايبند باشند. بنابراين خانواده بايد تلاش کند که آموخته هاي مذهبي کودکان با تجارب و احساسات خوشايندي شکل بگيرد. سعه صدر، ابراز احساس خرسندي و روحيه رضايتمندي، گرايش به اين احساسات مذهبي را براي کودکان گوارا مي سازد.
مشاهده رفتار اطرافيان (بخصوص والدين) انگيزه اي قوي و غني براي يادگيري و آموزش فرزندان است. وقتي که کودک نسبت به رفتار و نحوه حرکات و حرف زدن والدين و اطرافيان کنجکاو مي شود، بايد توجه داشت که کنجکاوي وي بي هدف و بي نتيجه نيست، بلکه متضمن الگوگيري و مشارکت فعالانه او به صورت تجربه اي جديد در فرازهاي حساس زندگي است. زماني که نوجوان، الگوهاي رفتاري مطلوب خويش را در موقعيتها و شرايط مختلف زندگي، در رفت و آمدها، ميهمانيها و برخورد بستگان و دوستان مشاهده مي کند احساس شادماني، شوق و شعف سراسر وجودش را فرا مي گيرد و عميقا نسبت به رفتار آنها کنجکاو مي شود و از آنان الگو مي گيرد. مهيا کردن چنين فضايي، بخصوص اگر همراه با مشارکت فعال کودکان و نوجوانان و همسالان آنان باشد برايشان بسيار دلنشين و دلپذير است و همين امر بتدريج گرايش به امور مذهبي و روحيه اجتماعي را در آنان تقويت مي کند. بديهي است هر قدر الگو محبوبتر باشد، يادسپاري رفتار آسانتر مي گردد. نگاهها و حالات و به سر بردن در اين لحظات، غرق در سرور و شادي مي شوند و سعي دارند که خود نيز اين قبيل رفتارها را با اشتياق تمام باز آفريني کنند. پدر و مادر و اهل خانه اگر در رفتارهاي خود، به راست گويي، صداقت، عفاف و حجاب، صبر و بردباري و توجه به حساسيت نسبت به اوقات نماز ارج بنهند و در عملکردهاي خود ثابت قدم باشند، تاثير گذاري و درون سازي گفتار و رفتارشان به مراتب بيشتر از زماني است که تنها با گفتار و يا اجبار، فرزندان خويش را به کارهاي مذهبي وادار سازند، در حاليکه خود در عمل سهل انگاري مي کنند. لحظه هاي حساس و پرجاذبه رفتار پدر و مادر در ايجاد فضاي دوستانه، صميمي و دلنشين عاطفي در مواجهه با فرزندان، سبب مي گردد که آنان بدون زحمت، رفتار مورد علاقه خود را مورد توجه و تقليد آگاهانه قرار دهند. پدر و مادر و اعضاي خانواده، اگر توجه داشته باشند که در خانه، سفر يا گردش، در ميمهاني و يا در حين کار و بطور کلي در هر موقعيتي به اصول و احکام ديني پايبند باشند و به آن اهميت دهند، در تلقي و نگرش فرزندان نسبت به فرايض ديني تاثير مضاعف خواهد داشت. [18]
بجاست که خانواده ها با الهام از فرهنگ غني اسلام و احکام و تعاليم آن به تربيت صحيح فرزندان مراقبت و تربيت نياز دارد و اين جز از طريق عمل صالح و تادب به آداب شريعت و پرهيز از عوامل غفلتزا ميسر نخواهد شد.
«ان في دلک لذکري لمن کان له قلب او القي السمع و هو شهيد»[19]
عنوان: ميزان وعلل نا هنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان مقطع راهنمايي و روشهاي مقابله با آن
محقق:غلامرضا حسني
بيان مسئله:نا هنجا ريهاي اجتماعي از جمله عواملي است كه بتدريج نظم اجتماعي را مختل مي سازد.بنابراين شناخت ميزان و علل ناهنجاريها در هر اجتماعي مي تواند در تصحيح روند جامعه پذيري و نظم اجتماعي موثر باشد.تحقيقات متعدد نشان دهنده اين است كه عوامل مختلف فردي و اجتماعي در بروز ناهنجاريها موثرند.از جمله اين عوامل ميتوان به موارد زير اشاره كرد: به نقش هنجارهاي فرهنگي ,روابط اجتماعي,گروههاي همسالان,ديگران مهم,زندگي در خيابان,و وقت گذراندن در سر كوچه و محله,
تضعيف كنترل اجتماعي غبر رسمي,ارزوهاي بي حد و حصر,تعارضات والدين و فرزندان,ناسازگاري والدين,پايگاه اجتماعي-اقتصادي و فرهنگي خانواده,سطح تحصيلات خانواده,دلبستگي جوانان به دوستان بزهكار خود,بيكاري و…
با توجه به اين مطالب تحقيق حاضر بدنبال بررسي ميزان ناهنجاريهاي رفتاري نوجوانان در محيطهاي اموزشي و غير اموزشي بوده و نيز در پي شناخت ويژگيهاي محيهاي اجتماعي كه نوجوانان با انها در ارتباط هستند,مي باشد تا از اين طريق به تبيين عوامل تـاثير گذار بر ناهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان بپردازد.www.zibaweb.com
اهداف تحقيق:
1-شناخت نا به هنجاريهاي اجتماعي در ميان نوجوانان مقطع راهنمايي شهر مشهد.
2-شناخت عوامل تاثير گذار بر هنجاريهاي دانش اموزان در مقطع راهنمايي شهر مشهد.
3-مقايسه نتايج تحقيق حاضر با ساير تحقيقان انجام شده و بررسي ميزان انطباق ان با نظريه هاي فرهنگي,كنترل اجتماعي و فشار و تضاد در زمينه انحرافات اجتماعي.
4-ارائه راهكارهاي متناسب با نتايج حاصل از تحقيق به منظور كاهش ميزان نا بهنجاريهاي رفتاري دانش اموزان.
1-ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموز بر حسب جنسيت انان تفاوت معناداري وجود دارد.
2-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموزوسن انان رابطه معناداري وجود دارد.
3-ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموز بر حسب ويژگيهاي شخصيتي انان تفاوت معناداري وجود دارد.
4-ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموز بر حسب وضعيت جسماني انان تفاوت معناداري وجود دارد.
5-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان و ميزان تقيد مذهبي انان رابطه معناداري وجود دارد.
6-بين ميزان ناهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموز و ميزان ناهنجاريهاي رفتاري اعضاي خانواده انان رابطه معناداري وجود دارد.
7-بين ميزان ناهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان و ميزان تقيد مذهبي اعضاي خانواده رابطه معنادار و معكوسي وجود دارد.
8-بين ميزان ناهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان بر حسب سطح تحصيلات والدين تفاوت معناداري وجود دارد.
9-ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان بر حسب وضعيت اقتصادي خانواده انان تفاوت معناداري وجود دارد.
10-ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان بر حسب امكانات اموزشي و تربيتي محيطهاي اموزشي انان تفاوت معناداري وجود دارد.
11-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان و ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي در محيطهاي اموزشي رابطه معنادار و مثبتي وجود دارد.
12-بين ميزان نا بهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان و ميزان كنترل اجتماعي در محيطهاي اموزشي رابطه معنادارومعكوسي وجود دارد.
13-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموز و ميزان ساعات استفاده از وسايل ارتباط جمعي توسط انان رابطه معنادار و مثبتي وجود دارد.
14-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموز وكيفيت استفاده از وسايل ارتباط جمعي توسط انان رابطه معناداري وجود دارد.
15-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموزوميزان تقيد مذهبي دوستان انان رابطه معنادار و معكوسي وجود دارد.
16-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموز وميزان نابهنجاريهاي دوستان انان رابطه معنادار و مثبتي وجود دارد.
17-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموز و تعداد دوستان انان رابطه معنادار و مثبتي وجود دارد.
18-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان دانش اموز و ميزان ساعات تماس انان در شبانه روز با دوستانشان رابطه معنادار و مثبتي وجود دارد.www.zibaweb.com
پيشينه تحقيق:
زماني پور در بررسي خود(1366)نتيجه مي گيرد كه بين از هم گسيختگي خانواده،فقر اقتصادي و اعتياد با جرائم سرقت و فروش مواد مخدر رابطه معنادار و مثبتي وجود دارد.نتايج تحقيق شكري(1373)نيز حاكي از ان است كه عوامل فردي(سن،جنس،قدرت و عوامل ژنتيك)،(عوامل رواني(ترس،خود پسندي،نفرت،هيستري و...)و عوامل محيطي(خانواده نابه سامان،طلاق،كمبود محبت،محبت بيش از حد،سابقه بزهكاري والدين،بيكاري و..)به نحوي در بروز انحراف اجتماعي مؤثرند.در تحقيقي تحت عنوان((بزهكاري و انحراف جوانان ،عوامل و راه حلها))(خيري،1372)نتايج زير بدست اموده است.
مهمترين عوامل انحراف عبارتند از:
1- خانواده
2-دوستان ناباب
3-دين گريزي و هوا پرستي
4-راهنمايان و الگوهاي نامناسب
5-جهالت
6-هجوم فرهنگي
7-فقر اقتصادي و بيكاري
8-محيط اجتماعي نامناسب
نتايج تحقيق موسوي(1377)نيز حاكي از ان است كه بين وضعيت تحصيلي،وضعيت تأهل،وضع زندگي والدين،تفاوت سطح سواد فرد با همسر،تأثير گروه دوستان،تفاوت سني فرد با والدين،ميزان پايبندي فرد به شعائر مذهبي با احتمال انحراف اجتماعي رابطه معناداري وجود دارد.
در تحقيق كه به بررسي عوامل اجتماعي مؤثر بر بزهكاري نوجوانان اصفهان (1373)پرداخته شده است.
نتايج زير قابل ملاحظه است:
1-ميزان بهره مندي بزهكاران از امكانات زندگي در مقايسه با غير بزهكارانكمتر بوده است.
2-پايگاه اجتماعي خانواده بزهكاران و درامد ماهيانه انان در مقايسه با غير بزهكاران پائين تر بوده است.
3-ميزان گسيختگي در خانواده هاي بزهكاران به نسبت بيشتر از خانواده هاي غير بزهكار مي باشد.
4-ميزان رسيدگي و توجه والدين بزهكاران راجع به حل مشكلات فرزندانشان نسبت به والدين غير بزهكار كمتر است.
5-ميزان اگاهي والدين از وضعيت دوستان و معاشرين فرزندان در خانواده هاي بزهكاران به نسبت كمتر از خانواده هاي غير بزهكار است.
6-بزهكاران نسبت به غير بزهكاران تمايل بيشتري به تيپهاي كجرو دارند.
7-ميزان تماس افراد بزهكار در مقايسه با غير بزهكاران با دوستان كجرو بيشتر است.
نتايج ساير تحقيقات مطرح شده در پيشينه نيز حاكي از انست كه :
1-ميزان جامعه رنجوري و افسردگي جوانان معتاد به مواد مخدر در مقايسه با جوانان عادي بيشتر است.(شايسته 1375).
2-بين دلبستگي هاي جوانان (به ويژه پسران)به دوستان بزهكار خود و رفتار بزهكارانه رابطه وجود دارد(شيري،1376)
3-ميزان مشاركت جوانان(بويژه دختران)كه دلبستگيهاي ضعيفي به قواعد حاكم بر خانواده و مدرسه داشته اند،در فعاليتهاي بزهكارانه افزايش داشته است.(همان)
4-دختراني كه موفقيت تحصيلي در مدرسه نداشته اند يا عضو خانواده نابسامان بوده اند،رفتارهاي بزهكارانه انها افزايش داشته است.(همان)
5-بين مهاجرت و رفتار بزهكارانه رابطه وجود دارد.(همان)
6-ميان ستيز والدين،سطح تحصيلات خانواده و پايگاه اجتماعي خانواده و بزهكاري دانش اموزان رابطه وجود دارد.(نقدي،1374)
7-ناهنجاريهاي اجتماعي در ميان پسران بيش از دختران بوده است.(...،1377مشهد)
8-بين حالتهاي گوشه گيري و افسردگي ،هيجان پذيري،پرخاشگري،بي قراري و تمايلات ضداجتماعي نوجوانان بزهكار پسر و نوجوانان غير بزهكار تفاوت معناداري وجود دارد.(؟،؟)
9-ميان اعتقادات،تجربيات و التزام مذهبي با كجروي رابطه معكوس و معناداري وجود دارد.(طالبان،1378)
برخي نتايج تجقيقات خارجي در اين زمينه نيز نشان ميدهد كه:
1-هر چه مجازاتها بيشتر باشد،احتمال كار انحرافي كاهش مي يابد.(ويزه،1994).
2-گروههاي همسالان و ديگران مهم بر رفتار انحرافي جوانان تأثير دارند(ماتسودا،1992).
3-زندگي در خيابان و وقت گذراندن در سر كوچه و محله ها بر انحرافات تأثير دارند.(هگمان و مك كارتي1992)
4-تضعيف كنترل اجتماعي غير رسمي و ارزوهاي بي حد موجب پيدايش انحرافات در بين جوانان ميشود.(هگمان و همكاران1992)
5-ارتباط با دوستان منحرف بر پيدايش رفتار انحرافي در فرد مؤثر است.(مستروكروهن1990).
6-همبستگي اعضاي خانواده (والدين و فرزندان)به عنوان يك عامل كنترل كننده از رفتارهاي نابهنجار جلوگيري ميكند.(همان)
7-تلويزيون بر رواج خشونت و گرايش به پرخاشگري مؤثر است.(ديويدسن و اسپرافكينگ،1982)
روش تحقيق:
تحقيق حاضر از نوع توصيفي و تبييني است.
جامعه اماري،حجم نمونه و شيوه نمونه گيري:
جامعه اماري پژوهش حاضر كليه دانش اموزان دختر و پسر مقطع راهنمايي در نواحي هفتگانه مشهد و حجم نمونه 800نفر ميباشد. شيوه نمونه گيري طبقه اي متناسب است.
نتايج تحقيق:Ab-normal students
1-در مدارس دخترانه
رعايت نكردن بهداشت
مطالعه نكردن دروس
مبادله عكس و فيلمهاي غير مجاز
توجه نكردن به سخنان معلمين و مدير و معاونين
تخريب و اسراف اموال مدرسه
دعوا و رفتارهاي خشونت اميز
غيبت غير موجه
به ترتيب بيشترين فراواني را در ميان رفتارهاي نابهنجار اجتماعي در محيط مدرسه به خود اختصاص داده اند.
2-در مدارس پسرانه
به ترتيب اولويت
رعايت نكردن بهداشت محيط مدرسه ،
دعوا و رفتارهاي خشونت اميز،
تخريب و اسراف اموال مدرسه،
توجه نكردن به سخنان معلمين هنگام تدريس،
توجه نكردن به سخنان مسئولين مدرسه،
مبادله فيلمهاي مبتذل و ويدئويي،
غيبت غير موجه و مطالعه نكردن دروس،
بيشترين فراواني را در ميان رفتارهاي اجتماعي نابهنجار به خود اختصاص داده اند.
3-ميزان نابهنجاري در دانش اموزان پسر بيش از دختران است.
5-بين ويژگيهاي شخصيتي(ميزان پرخاشگري)دانش اموزان و ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي انان تفاوت معناداري وجود دارد.
6-ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي و رفتاري دانش اموزاني كه داراي نقص عضو هستند بيش از دانش اموزاني است كه از سلامتي برخوردارند.
7-بين ميزان نابهنجاريهاي نوجوانان و ميزان تقيد مذهبي انان رابطه معكوسي وجود دارد.
8-خانوادگيهايي كه ميزان گسيختگي در انها بيشتر بوده است ،ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي فرزندانشان بيشتر بوده است.
9-بين ميزان نابهنجاريهاي نوجوانان و ميزان تقيد مذهبي خانواده رابطه معكوسي وجود دارد.
10-بين سطح تحصيلات والدين و ميزان نابهنجاريهاي دانش اموزان در خارج از محيطهاي اموزشي رابطه معكوسي وجود دارد.
11-بين وضعيت اقتصادي خانواده و ميزان ناهنجاريهاي دانش اموزان رابطه مثبتي وجود دارد.
12-بين ميزان امكانات اموزشي-تربيتي واحدهاي اموزشي و ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان رابطه معكوسي وجود دارد.
13-بين ميزان وقوع نابهنجاريهاي محيطهاي اموزشي و ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان رابطه مستقيمي وجود دارد.
14-بين ميزان كنترل اجتماعي در محيطهاي اموزشي و ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان رابطه معكوسي وجود دارد.
15-نتايج نشان ميدهد كه تأثير ميزان استفاده از ماهواره،ويدئو،تماشاي تلويزيون بر ناهنجاريها مثبت است.ماهواره بيش از ويدئو و ويدئو بيش از تلويزيون بر افزايش نابهنجاريهاي دانش اموزان تأثير ميگذارد.
16-بين تماشاي فيلمهاي عشقي و پليسي و جنايي و ميزان نابهنجاريهاي دانش اموزان رابطه مثبت وجود دارد.
17-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان و ميزان تقيد مذهبي دوستان انها رابطه معكوسي وجود دارد.
18-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي نوجوانان و ميزان نابهنجاريهاي دوستان انها رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.
19-بين ميزان نابهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان و تعداد دوستان صميمي انها رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.
پيشنهادات:
1-با توجه به تأثير تقيد مذهبي بر ناهنجاريها ضروري است خانواده،مدرسه با تقويت ارتباط خود و وسايل ارتباط جمعي اعم از راديو،تلويزيون،سينما,روزنامه ها و نشريات از طريق پيامهاي خود در طرز تفكر و رفتار افراد جامعه مؤثر واقع شوند.اگر پيامهاي اين رسانه ها به سمت ارزشهاي مذهبي جامعه گرايش پيدا كند،ميتواند در جهت تربيت ديني نسل جوان مؤثر افتد.
2-در محيط اموزشي با تشويق دانش اموزاني كه رفتارهاي متناسب با هنجارها و ارزشهاي مورد انتظار را دارا هستند و تنبيه متناسب دانش اموزاني كه فاقد چنين شرايطي هستند،ميتوان رفتار دانش اموزان را كنترل نمود.
3-هماهنگي مدير،معاونين در برخورد،دانش اموزان.
4-ايجاد ارتباط بين خانواده و مدرسه و بالا بردن سطح اگاهي وشناخت خانواده در مورد اثار سوء نابهنجاريهاي اجتماعي دانش اموزان.
5-تشكيل جلسات فوق برنامه و ارائه نتايج حاصل از رفتارهاي نابهنجار براي فرد و جامعه در محيطهاي اموزشي.
6-تشكيل جلسات پرسش و پاسخ با حضور والدين در محيطهاي اموزشي به منظور ارتقاء سطح اگاهي خانواده نسبت به سالم سازي محيط خانواده .
7-استفاده از حداقل امكانات به منظور انجام مسابقات در زمينه هاي مختلف ورزشي،علمي،اعتقادي و... ميتواند در ارضاء نياز استقلال طلبي و خود شناسي دانش اموزان بطور سالم مؤثر باشد و از بروز اشكال نابهنجاري،خودنمايي و ابراز وجود نوجوان بكاهد.
8-تقويت منابع كتابخانه اي در مدرسه بويژه كتابهاي علمي و تخيلي و كتابهايي در ارتباط با مسائل جوانان.
9-ارتقاء سطح اگاهي دانش اموزان در زمينه چگونگي انتخاب دوست و اگاه نمودن والدين در كمك به نوجوانان در انتخاب گروه دوستي خود و كنترل روابط انان با دوستانشان. www.zibaweb.com
10-هنجارسازان جامعه به اين نكته توجه داشته باشند كه بازداشتن نوجوانان و جوانان از ويدئو و ماهواره وشبكه هاي اينترنت يك راهكار منطقي در جهت اثار سوء اين وسايل نخواهد بود بلكه بايستي توان گزينش صحيح را از طريق روند جامعه پذيري در ميان افراد جامعه بالا برد.http://www.khedu.ir/
امروزه ترک تحصیل یکی از معصلات اغلب جوامع است، چون هر ساله مقادیر زیادی از نیروی اقتصادی ،فکری و زمانی معلمان، دانش آموزان ،پدران و مادران و مولان آموزش و پرورش و بالاخره جامعه بیهوده صرف می شود بدون اینکه نتیجه ای حاصل گردد. گذشته از این تاثیر ناگواریبر وضعیت روش و فکری دانش آموزان دارد.
کشور اسلامی مان ایران،قرنها مشعل دار علم و فرهنگ جهان بوده که در دامن دانش پرور خود هزاران فیلسوف ، دانشمند، عارف، شاعر و ادیب پرورانده است کشوری که در حال حاضر در مساﺋل زیادی الگو و سرآمد دیگر کشورها می باشد. در مساﺋل تعلیم و تربیت نتوانسته به هدف مورد نظر برسد و حتی در راه مانده است ، که بزرگترین معضل تعلیم و تربیت در حال لاضر افت تحصیلی میباشد که مربوط به جای جای کشور است. در ایران تا به حال این نوع شکست تحصیلی از زوایای متفاوتی مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته است . از جمله: مطاله ی شرایط فرهنگی اقتصادی ،خانوادگی و آموزش ، اجتماعی که به نوعی برروی مسئله تاثیر گذار بوده اند.
تعریف ترک تحصیل :حالتی است که دانش آموز توانایی ادامه تحصیل را داشته ولی به عللی از ادامه تحصیل باز مانده است.
بررسی علل ترک تحصیل و افسردگی:ترک تحصیل عبارتست از دور ماندن و نرسیدن به اهداف در هر درس و دوره ی تحصیلی.
این پدیده هم یکی از نگرانی های مهم خانواده هاو دست اندر کاران تعلیم و تربیت است همه ساله تعداد زیادی از دانش آموختگان در کشورهای مختلف جهان با پدیده های به نام افت تحصیلی مواجه اند این پدیده علاوه بر زیان های هنگفت اقتصادی که به دلیل تکرار پایه یا مصرف هزینه ی مجدد برای دانش آموزان انجام می گیرد آثار شومی که سلامت روحی دانش آموزان را مخدوش می نماید بر جای می گذارد .
ترک تحصیل علاوه بر آثار سوء اقتصادی در شکل کلی تاثیر ناگوار بر سلامت روانی دانش آموزان گذشته و متعاقب آن مشکلات و نگرانی عدیده ای را برای خانواده ها به دنبال دارد.
ترک تحصیل یکی از مشکلات عمده ی نظامهای آموزشی در دنیای کنونی است و هر سال مقادیر متناهبی از امکانات مالی نیرو های انسانی و آموزش و پرورش به این معضل اختصاص می یابد.
از آنجایی که ترک تحصیل با نظام آموزشی، فرهنگی ، اجتماعی و خانوادگی جامعه ارتباط تنگا تنگی دارد برسی آن مستلزم دقت نظر و ارزیابی دقیق عواملعدیده ایاست که بسیاری از افراد ترک تحصیلی را به معنای ناتوانی دانش آموز در یادگیری مواد درسی می دانند بدون شک این تصوری نا درستاست. ناتوانی کودک در فراگیری دروس ممکن است از توانایی های محدود ذهنی ناشی شود در حالی که ترک تحصیل به معنای نزول از یک سطح بالاتر به سطح پایین تر در تحصیل و آموزش است.به منظور تمایز بین این قبیل ناتوانایی ها و ترک تحصیل اراده ی تعریضی به این صورت که ترک تحصیلی به معنی کاهش ،عملکرد تحصیلی از سطحی رضایت بخش به سطحی نا مطلوب ضروری به نظر می رسد که در مورد سطح عملکرد قبل و حال او بهترین شاخص می باشد.
تاثیر خانواده بر ترک تحصیل
مهمترین عامل موثر در شکل گیری مگرش دانش آموزان نسبت به تحصیل خانواده است، اولیا دانش آموز می توانند با تجارت و ارتباط با آموزشگاه در خصوص انجام و پایبندی دانش آموزان، همراه خوب برای سازمان دهی اوقات مطالعه ی آنان باشند.
ایجاد محیط آرام و مساعد و با کم کردن محرک های مزاحم از جمله تلویزیون، بازی سایر کودکان و سر و صداهای دیگر،امکان پذیر است، هم چنین می توانند به جای خرید اشیاء غیر ضروری برای داانش آموز، کتابها و وسایل کمک آموزشی تهیه کنند که متاسفانه در کشور ما مطالعه کتابهای غیر درسی و کمک درسی کم تر متداولاست ،در حالی که از طریق تهیه ی این گونه کتاب ها می توان کمک موثری به پیشرفت درسی دانش آموزان کرد فقر مالی و فقر فرهنگی به طور غیر مستقیم بر پیشرفت تحصیلی موثر است.
محروم ماندن از غذای سالم و کافی نداشتن استراحت لازم به علت فعالیت ها در کارهای غیر درسی برای جبران فقر خانواده ، موجب شکست دانش آموزان در تحصیل می شود که اگر بی سوادی و کم سوادی والدین هم به آن اضافه شود دیگر جایی برای تحصیل موفق نمی ماند درشد 1387 ص 56 اکثر خانواده ها تصور می کنند چون فرزنداندانشان را به مدرسه فرستاده اند ،دیگر مسولیتی در قبال یادگیری و تربیت آنها ندارند بلکه فقط باید مواظب باشند فرزندان از نظر مادی و ظاهر کمبود نداشته باشند گاهی پیش می آید که والدین از وضعیت درسی فرزند خود ،کاملا بی اطلاع هستند.
والدین باید مراتب با مدرسه در تماس باشند و با معلم فرزند خود ارتباط مستقیم برقرار کنند و از نقاط ضعف یا قوت درس او مطلع شوند باید کمک کنند اگر ضعفی وجود دارد آن ضعف را از بین ببرند
تاثیر مدرسه بر ترک تحصیل
شرایط فیزیکی کلاس:گرما یا سرمای بیش از حد ،نا مناسب بودن نظافت و نور کلاس ، سر و صدای غیر معمول و تعدادی بیش از حد دانش آموزان در یک کلاس ، عواملی هستند که مشکلات تحصیل را در پی دارند هر چند که نمی توان تعداد دانش آموزان را کاهش داد ولی تعادل دمایی درکلاس ،نظافت به موقع کلاس ،توجه دبیر به تمیزی و نظم کلاس ،حذف سرو صدای خارج از کلاس را می توان کنترل کرد.
برنامه ی درسی مدرسه: گاهی اوقات برنامه درسی طراحی شده از طرف مدرسه مناسب نیست،به طور مثال درس نسبتا سخت پشت سر هم یا در ساعاتی که عموما دانش آموزان خسته است قرار می گیرد.توجه به ساعت درس خیلی مهم است ،دانش آموز باید در کلاس درس بی صدا و بی حرکت بود ساکت در ردیف نشسته و تنها تکالیفی به آنها داده می شود انجام دهند و فقط وقتی که سوالی ازآنها صحبت می شود حق دارد صحبت کند و اگر صحبتی غیر از آنچه از آنها خواسته می شود. داشته باشند توبیخ و جریمه خواهندشد. شرایط نامناسب مدرسه و کلاس ،تحدید ها و توبیخ های رسمی و غیر رسمی و تنبیها و جریمه های مکرر، ثبات عاطفی و روانی دانش آموزان را مختل نموده ،شخصیت آنها را متزلزل کرده و آن را کینه توز و پرخاشجو و نا متعادل می سازد. لذا به خشونت و بی انضباطی گرایش یافته و این شرایط و مقررات نا مطلوب،کارایی نا مناسب مدارس را به صورت مردودی و افت تحصیلی در پی خواهد داشت.
تاثیر معلم بر ترک تحصیل
کانت معتقد است یک معلم خوببرای اداره کردن به دو ویژگی نیاز دارد: اشراف بر کلاس یعنی توانایی معلم برای انجام دادن دویا چند عامل« عامل در یک زمان» هر دانش آموز به شیوه ی خاص مطالب درسی را درک می کند. یکی از اهداف تدریس کمک به دانش آموز در کسب اطلاعات است.
1-ایجاد تمرکز در دانش آموزان مساله مهمی است اغلب دانش آموزان از عدم تمرکز شکایت دارند که می توان با دادن چند تکلیف ساده تمرکز را در شاگردان افزایش داد.
2-از بین بردن اضطراب و نگرانی در شاگردان کار مهم دیگری است که می توان به شخصیت هر فرد آن را کاهش داد عمل اضطراب می تواند ترس از امتحان٬ نمره و معلم می باشد.
تاثیر محرومیت های محلی و جغرافیایی و توزیع نامناسب امکانات آموزش بر ترک تحصیل
بررسی وضع آموزش و پرورش کشوری مختلف مخصوصا در کشورهای جهان سوم٬ مشخص می نماید که امکانات آموزشی در مناطق روستایی به مراتب نامناسب تروناچیز تر ازمناطق شهری است در مناطق روستایی وحتی حواشی شهرهای بزرگ ٬با کمبود مدارس وامکانات نامناسب تعلیم وترییتی وآموزگاران کم تجربه روبرو هستند.
سازمان بندی منطقی تر تحصیلی وتناسب کردن وقت کار مدرسه بانیازها وشرایط محلی ٬به طوری که در زمان برداشتمحصول با مواقع دیگری که به کار دانش آموزان نیاز بسیار شدیدی وجود دارد ٬آنان بتوانند در اختیارخانواده باشند ودر مواقع دیگر به کار تحصیل خود بپردازند .برقراری خدمات راهنمایی تحصیلی وشغلی وخدمات مشاوره در مدرسه نیز ازشکست تحصیلی وشغلی وخدمات مشاورهدر مدرسه نیز از شکستتحصیلی دانش آموزان می کاهد.
مشکلات فردی دانش آموزان
ازعوامل شخصی وشخصیتی که بر آموزش تاثیر می گذارد می توان به موارد بسیاری اشاره کرد که عبارتند از:
1-میزان هوش و استعداد
2-انگیزه های تحصیل و میزان علاقه به تحصیل
3-معلولیت جسمی
4-احتلال و ادراکی از قبیل ضعف بینایی و شنوایی
5-وجود هرگونه معارضه در بدن و جهره که موجب کراهت منظر شود
6-ضعف مهارتهای حرکتی بخصوص در انگشتان
7-انزوا طلبی
8-عدم اعتماد به نفس و کم رویی
9-احساس حقارت و کوچکی
10-کابوس های شبانه
11-اضطراب و بی قراری
12-حساسیت زیاد و عصبانیت های غیرعادی
13-پرخاشگری ها و ناسازگاریهای مرضی
14-رشک حسد و رقابتهای منفی
15-اختلالات رفتاری از قبیل دروغگویی٬ دزدی٬ فرار از مدرسه٬ ولگردی و...
16-واکنش روان٬ تنی از قبیل سر دردهای مزمن٬ درد و مفاصل٬ آسم٬ ورم معده و...
17-مسائل پیچیده مربوط به دوران بلوغ بخصوص مسایل جنسی و اثرات ناشی از آن
18-سوء تغذیه و ضعف مواد غذایی
یکی از عوامل در ترک تحصیل دانش آموزان بایستی مد نظر قرار گیرد عوامل فردی و شخصی می باشد که باعث ترک تحصیل دانش آموزان می شود میزان هوش و استعداد پائین٬ عدم علاقه به تحصیل٬ بوجود آمدن ضایعات مغزی در اثر تصادف و حوادث در زمان تحصیل٬ ابتدا به بیماریها و مشکلات روانی و سایر موارد در میان دانش آموزان که ترک تحصیل کرده اند به چشممی خورد.
عوامل اجتماعی و تاثیرات آن بر روند آموزشی
1-ورود به مدرسه و مشکلات انس گرفتن با فضای جدید و افراد ناشناس
2-رشد سریع جمعیت و عدم برنامه ریزی مناسب
3-آینده رشته های تحصیلی از دیدگاه کاریابی و اشتغال
4-فصلی بودن کار مردم در برخی نقاط
5-میزان درآمد مشاغلی که با رشته های تحصیلی ادامه دارد
6-مقررات کنکور سراسری بخصوص رشته های مختلف در یک گروه آموزشی
7-وجود گروه های سنی مختلف در یک محیط و اشکال برقراری ارتباط بین آنها
8-کمبود فضای آموزشی مناسب برای ادامه تحصیل
9-در دسترس نبودن فضای آموزشی و فاصله ی آن تا محل زندگی
افراد ترک تحصیل کرده عامل افت تحصیلی را به این ترتیب می دانند.
اجتماع- فرد- آموزش- خانواده- معلم
در عوامل اجتماعی عامل هایی مانند٬ باور نداشتن جوانان و عدم احترام به آنها به خاطر محیط های نا امن اجتماعی٬ ناسالم بودن محیط و وجود افراد ناسالم و دوستان ناباب که به انواع بزهکاری و خلاف کاری آلوده اند. نا امیدی افراد جامعه از آینده و تحصیل به خاطر از بین رفتن احترام برخی مشاغل و بی ارزش بودن مدرک تحصیلی مورد توجه می باشد.
عوامل فردی، عامل هایی مانند، نداشتن هدف انگیزه به خاطر عملکردی مسئولان آموزش و پرورش، نبودن تضمین شغلی، نداشتن راهنما در جهت هدایت تحصیلی و رفتاری آموزش در سن بلوغ، کم شدن علاقه به خاطر اشتغال نداشتن به رشته تحصیلی یعنی از تحصیل کردگان و عوض شدن محتوی و کتابهای درسی.
در عدل آموزشی د: عملکرد نامناسب دستگاه آموزش و معلمان عامل هایی مانند عدم برنامه ریزی صحیح مسئولان جهت هدایت دانش آموزا- نبودن مشاور دلسوز، نبودن روابط صمیمی بین دانش آموزان،معلم، و مسئولین، تبعیض قائل شدن بین دانش آموزان و عدم توجه به تفاوت های فردی، کمبود امکانات رفاهی و آموزشی تخصص کم معلمان.
در مورد علل خانوادگی عامل هایی مانند: مشکلات اقتصادی، اختلافات خانوادگی، درک نکردن دانش آمئزان، آشنایی نداشتن با مسائل روانشناختی، بی سوادی پدر و مادر، کم بودن رابطه بین والدین و مدرسه، نبودن تکیه گاه مطمئن در خانه و گرایش به دوستان در محیط.
تحقیق درباره انواع اختلالات یادگیری در دانش آموزان
یکی از عوامل نبود موفقیت تحصیلی در دانش آموزان، وجود اختلالات یادگیری در آنان است که منجر به افت تحصیلی، کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس و ترک تحصیل آنها می شود. برچسب های «عقب مانده»، «تنبل» و غیره به این قبیل دانش آموزان آنها را از ادامه تحصیل بازمی دارد و لطمات جبران ناپذیری از نظر روانی و اقتصادی به کودک و خانواده و نظام آموزش و پرورش کشور وارد خواهد کرد.
از آنجا که دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری، جزو بچه های در معرض خطر و شکننده محسوب می شوند، آموزش و پرورش باید از این افراد پشتیبانی کند و یک سپر دفاعی برای آنان باشد. همچنین نظام اجتماعی نیز باید از آنان حمایت و مراقبت کند. برای کاهش آمار بالای مبتلایان به این اختلالات و عوارض جانبی، ضرورت دارد معلمان با این اختلالات آشنایی پیدا کنند.
● تعریف اختلالات یادگیری
روان شناسان با اندک تفاوت هایی اختلالات یادگیری را چنین تعریف می کنند: کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری کسانی هستند که در یک یا چند فرایند اساسی در رابطه با خواندن، سخن گفتن، درک کردن و نوشتن دارای اشکال هستند به شرطی که این مشکلات ناشی از عقب ماندگی های ذهنی، نقص بینایی، نقص حرکتی و یا نقائص فرهنگی نباشد. علائم این اختلالات ممکن است به صورت های مختلف از قبیل اختلال در توجه به تفکر، تکلم، نوشتن و یا حساب کردن باشد. اختلالات یادگیری ترجمه واژه (Learning disabilities) است که به ناتوانی های یادگیری نیز ترجمه شده است و به مجموعه ای از نارسایی ها در یادگیری اطلاق می شود که برخلاف نارسایی های جسمانی، اغلب تا زبان آموزش رسمی در مدرسه ناشناخته می ماند. در دوران تحصیل دانش آموز در مدرسه نیز به علت شناخت نداشتن برخی از معلمان، بیشتر اوقات این اختلالات به عنوان اختلالات خاص یادگیری تشخیص داده نمی شوند، بلکه با عقب ماندگی ذهنی اشتباه گرفته و زمینه فشار روانی بر کودک فراهم می شود. در این میان اختلاف دیدگاه میان اولیا و مربیان، رفع این اختلالات را به تأخیر می اندازد.
در یک سوی این اختلاف معلمان و مسئولان آموزش و پرورش هستند که برای تشخیص و پیگیری این اختلالات نیاز به دانش افزایی بیشتری دارند و در سوی دیگر ناآگاهی و نپذیرفتن وجود اختلال در کودک از جانب برخی از اولیا است. برخی از اولیا به صورت ناخودآگاه گرایش دارند تا کودکان خود را (حتی در صورت داشتن مشکل) سالم تلقی کنند و در پذیرش این نکته که فرزند آنان دچار اختلال است از خود مقاومت نشان می دهند و اصرار دارند که کودکشان مشکل ندارد و مشکل از شیوه آموزشی معلم یا عوامل دیگر است. غافل از این که کودکانی که دچار این اختلالات هستند با روش ها مرسوم تعلیم و تربیت کودکان عادی قادر به یادگیری نیستند و نیاز به کمک های ویژه دارند. متأسفانه، دانش آموزان با ناتوانی یادگیری گاهی به اشتباه به عنوان دیرآموز (Show Learner) درنظر گرفته می شوند. درحالی که فهم کودک دیرآموز در پیامدهای رفتار ناپخته خود کم است. درحالی که دانش آموز با اختلال یادگیری هرچند ممکن است به صورت نامناسب عمل کند، ولی از پیامدهای بدرفتاری خود کاملاً آگاه است. متأسفانه این فهم نمی تواند راهنمای رفتار او باشد حتی با وجود مداخله، پیشرفت دانش آموز دیرآموز خیلی آهسته است ولی روش هایی که برای بهبود وضع دانش آموز با ناتوانی یادگیری بکار برده می شود ممکن است پیشرفت های مداوم و نزدیک به هنجار در برخی از زمینه های تحصیلی به وجود آورد.
مسائل سازشی اجتماعی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری فراوان به چشم می خورد مشاهدات و درجه بندی های رفتاری که از همسالان، معلمان و والدین صورت گرفته، نشان می دهند که این دانش آموزان چندان مورد علاقه دیگران نیستند. دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری نسبت به توانایی های درسی خود ناامید هستند. کمتر در آنها انگیزه ای به وجود می آید و انگیزه هایی که در آنها دیده می شود به جای این که درونی باشد، جنبه خارجی دارند. آنان نمی توانند تصدیق کنند که اگر کار و کوشش بیشتری از خود نشان دهند، موفقیت هایشان زیادتر خواهد شد. به جای آن سعی دارند که شکست را به ناتوانی های خویش نسبت دهند. این حالت بدبینی درباره علل موفقیت ها و شکست هایشان در آنان حالتی به وجود می آورد که اصطلاحاً به آن درماندگی اکتسابی می گویند و این حالتی است که فرد فکر می کند هر اندازه کوشش کند، باز نتیجه ای جز شکست به بار نخواهد آورد.
● مشخصه های اولیه ناتوانی در یادگیری
کودکانی که ناتوانی در یادگیری دارند از مشخصات زیر برخوردارند.
مشکل در صحبت کردن، خواندن، نوشتن، محاسبه، مشکل در تمرکز حواس و توجه به مطالب، گیج شدن در مورد زمان و فضا، رفتار تحریک پذیرانه، مشکل در یادآوری، هماهنگی فیزیکی ضعیف، مشکل در سازماندهی برای انجام یک منظور و مشکل در دوست شدن با افراد و دوست ماندن با آنها.
● طبقه بندی اختلالات یادگیری در دانش آموزان
اختلالات یادگیری در زمینه های گفتاری، شنوایی، خواندن و نوشتن به شرح زیر است:
▪ اختلالات گفتاری و شنوایی
اختلالات گفتاری و شنوایی غالباً با یکدیگر همراه هستند، زیرا سخن گفتن در وهله نخست به شنیدن نیاز دارد. گوش داخلی، مرکز اصلی دستگاه شنوایی است و گوش خارجی و میانی، کانالی برای جمع آوری و انتقال امواج صوتی به گوش داخلی به حساب می آیند. از این رو در اختلالات شنوایی، دو نوع کری انتقالی و عصبی وجود دارد که علل پیدایش و درمان هر یک متفاوت است. والدین و مربیان باید از میزان شنوایی فرزندان و دانش آموزان خود آگاه باشند. کسانی که ضعف شنوایی دارند با اندکی دقت قابل تشخیص هستند.
معلمان باید توجه داشته باشند که هرچند، نقص های شنوایی عمدتاً، توسط دستگاه های سنجش شنوایی قابل تشخیص هستند، ولی یک سری علائم آشکار وجود دارند که معلم به کمک آنها می تواند نقص های شنوایی را تشخیص دهد. به طور مثال بی توجهی به بحث های کلاسی، چرخاندن بی مورد سر، اشکال در پیدا کردن جهت صدا، رفتارهای نامناسب با موقعیت، خجالت و کناره گیری، پرهیز از بحث و صحبت و حتی نخندیدن به یک نکته خنده دار در کلاس، می تواند علائم نقص شنوایی باشد. این افراد هنگامی که مخاطب قرار می گیرند، نگاه های خیره کننده و استفهام آمیزی دارند و به پرسش های مطرح شده پاسخ درستی نمی دهند. تشخیص نقص های شنوایی از این نظر اهمیت دارد که برای صدمات جزئی گوش، درمان هایی وجود دارد و در مدارس نیز معمولاً صدمات و نقایص شنوایی از نوع ملایم و جزیی است. بعد از شناسایی دانش آموزانی که نقص شنوایی دارند (و احتمالاً سنجش میزان نقص) معلم باید برای افزایش میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنها سعی کند که این افراد را در ردیف های جلو کلاس و نزدیک به محل صحبت کردن خویش قرار دهد.
یکی از اختلالات گفتاری رایج میان کودکان لکنت زبان است که ممکن است بر اثر ضایعات دستگاه تکلم و یا فشارهای روانی به وجود آید. لکنت زبان تکرار و توقف یا کشیده گفتن تشنج آمیز و غیرطبیعی و غیر ارادی صداها و هجاها و حروف یا کلمات است که به صورت مکث های طولانی و یا تکرار کلمات ظاهر می شود و موجب نگرانی و تشویش فرد است. تلفظ برخی حروف و کلمات از جمله حروفی که با بستن لب ها تلفظ می شوند مثل «ب، پ، م» و حروفی که با حرکت زبان ادا می شوند مثل «ت، ث، س، ط» برای آنان مشکل تر است.
سن آغاز لکنت زبان حدود دو تا پنج سالگی است. لکنت زبان با یک سلسله علائم به هم پیوسته و مرتبط نظیر گوشه گیری، احساس حقارت، عقب ماندگی درسی، هیجان زدگی و شتاب در پاسخ دادن به سؤالات و نداشتن ا عتماد به نفس همراه است. عوامل متعددی از جمله علل عضوی، کنش و غلبه نکردن طرفی مغز باعث لکنت زبان می شود. در درمان لکنت زبان ابتدا باید علل ایجاد کننده شناسایی شود و علاوه بر مشاوره و گفتاردرمانی، باید معلمان و والدین نیز نکاتی را رعایت کنند و همکاری لازم را در روند درمان داشته باشند.
▪ اختلالات خواندن
یکی از مهمترین مسائلی که کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری باآن مواجهند ناتوانی های مربوط به خواندن است. مشکلات خواندن به شکل های مختلف خود را نشان می دهند. اصطلاحات متعددی در اشاره به دانش آموزانی که دچار مشکلاتی در خواند هستند، به کار می رود. یکی از شایع ترین آنها دیسلکسی (dysiexia) است. دیسلکسی یک کلمه یونانی است و به معنای «نارسایی در خواندن» است دیسلکسی از اختلالات اختصاصی یادگیری به شمار می آید و در میان برخی دانش آموزان مدارس وجود دارد. فرد مبتلا به دیسلکسی نمی تواند کلمات کتاب را تشخیص دهد و در نتیجه در یادگیری خواندن با مشکل مواجه است. این اختلال در میان پسران بیشتر از دختران رواج دارد. فرد مبتلا به دیسلکسی نمی تواند از ترکیب حروف کلمه جدید بسازد، کلمات را در جمله تشخیص نمی دهد، به فراگیری خواندن علاقه مند نیست، و در تشخیص فاصله و زمان و جهت با مشکل مواجه است. این کودکان چون ضعف در خواندن و نوشتن دارند، در امور تحصیلی شکست می خورند و در نتیجه شکست های مکرر، اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و به احساس حقارت و بی کفایتی و انواع مشکلات عاطفی گرفتار می شوند.
▪ اختلالات نوشتن
مهمترین مشکلات کودکان در نوشتن عبارت است از نارسانویسی و چپ دستی.
الف) نارسانویسی: در این اختلال فرد علیرغم هوش طبیعی، بسیار بد می نویسد و این قبیل کودکان ممکن است ناتوان از انجام اعمال حرکتی در نوشتن حروف و اشکال باشند و در مواردی نیز بر اثر ضعیف بودن کارکردهای بینایی ناتوان از تبدیل اطلاعات بینایی خود به صورت اعمال حرکتی هستند. بسیاری از روان شناسان تأثیر سیستم اعصاب نواحی مختلف بدن و نیز رشد کامل اعضای حرکتی را عامل مؤثر در تکوین این اختلال تلقی کرده اند از نظر آسیب شناسی دلایل اصلی که می تواند در بروز اختلال نارسانویسی مؤثر باشد عبارتند از: خطا در ادراک بینایی حروف و کلمات، وجود اشکال در تبدیل ادراک از بینایی به صورت حرکتی (ناتوان از تبدیل حافظه بصری به عملکرد نوشتاری)، وجود نارسایی و ضعف در مهارت های حرکتی و وجود حالات هیجانی از قبیل بی قراری و تندخویی.
ب) چپ دستی: چپ دستی عبارت است از تمایل طبیعی فرد در نوشتن با دست چپ، کودک چپ دست در نوشتن از چپ به راست مشکل چندانی ندارد ولی هنگامی که بخواهد از راست به چپ بنویسد با مشکل روبرو می شود. چنین فردی به علت نداشتن دید کافی در آنچه که می نویسد به صورت بدخط و نامرتب می نویسد و حتی در آغاز چیزی جز سیاه کردن کاغذ به نظر نمی رسد و به همین جهت برای زیبا نوشتن در مواردی دست خود را چرخانده و به صورت کمانه درمی آورد. اگر چپ دستی به صورت برتردستی در نیامده باشد می توان او را تشویق به استفاده از دست راست کرد. لکن در افراد برتر دست (چپ) نباید فشار زیادی در جهت ممانعت از این امر به او وارد کرد.
● نتیجه گیری
از مسائل مبتلا به آموزش و پرورش این است که دانش آموزانی را می بینیم که در امر یادگیری دارای مشکلاتی هستند و قادر نیستند به طور طبیعی به یادگیری بپردازند و به همین جهت همواره از افراد همسال خود در این زمینه عقب تر هستند. این موضوع درحالی است که بسیاری از افراد مبتلا به مشکلات یادگیری از نظر هوشی و نیز سایر توانایی های ذهنی در سطح مناسبی اند. از آنجا که اختلالات یادگیری مانع از شکوفایی استعدادهای دانش آموزان می شود و باعث سرخوردگی و تحقیر آنها می شود، شناسایی و تشخیص اختلالات یادگیری و اقدام در مورد درمان و رفع مشکل آنان امری است که باید موردتوجه دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد.
عواملی نظیر بیماری های جسمانی، ناراحتی های عاطفی، نامساعد بودن شرایط خانوادگی و پایین بودن کیفیت آموزشی، یادگیری دانش آموز را مختل می کنند و موجب عقب ماندگی تحصیل می شوند. معلمان باید علائم اختلالات یادگیری را بشناسند تا در مواقع ضروری، دانش آموزان مبتلا را به مراجع ذیصلاح ارجاع دهند.
عقب ماندگي ذهني يك بيماري و يا مرض نيست بلكه يك شرايط خاص ذهني است گروهي از مردم استنباط نادرستي از عقب ماندگي ذهني داشته و تصور مينمايند كه عقب ماندگي ذهني همانند يك مرض بوده و مي تواند از شخصي به شخص ديگر سرايت نموده و يا مانند سل و آبله و سرجمه قابل انتقال در ميان كودكان باشد با اين فرق كه بيماري ذهني طولاني تر و سخت تر است. عده اي نيز بر اين عقيده اند كه عقب ماندگي ذهني همان بيماري رواني و يا ديوانگي است چنين برداشتهاي غلط و تصورات نادرست حتي كه گاه در ميان افراد تحصيل كرده نيز بچشم ميخورد. آنچه كه قابل توجه ميباشد اين است كه عقب ماندگي ذهني بيماري و مرض نيست كودكان و بزرگسالان هرگز بواسطه مجاورت با افراد عقب مانده دچار عقب ماندگي ذهني نميشوند. عقب ماندگي ذهني يك وضعيت و حالت خاص ذهني است كه در اثر شرايط مختلف قبل از تولد و هنگام تولد و يا پس از تولد كودك پديد مي آيد عقب ماندگي ذهني ميتواند در اثر مرضي عفونت و ويروس بوجود آيد اما قابل سرايت به ديگري نيست عقب ماندگي ذهني مانند دست و يا پائي است كه بخوبي كار نميكنند. معمولاً دانشمندان و متخصصان تعليم و تربيت استثنائي بدليل مختلفي از جمله زير در تعريف كودك عقب مانده ذهني و پاسخ به چرائي و چگونگي عقب ماندگي ذهني با اشكال مواجه هستند: زيرا: 1- در جوامع مختلف از معيارهاي متفاوتي براي تشخيص عقب ماندگي ذهني استفاده مي شود. 2- علل عقب ماندگي ذهني هنوز بطور كامل معين و روشن نگرديده است. 3- چگونگي رشد و كارائي اجتماعي گروه هاي مختلف عقب ماندگان ذهني در محيط و سطوح مختلف يك جامعه بطور يكسان نمي باشد. بطوريكه تعدادي از عقب ماندگان ذهني در محيط هاي روستائي و ساده بعنوان عقب مانده تلقي نشده و مشكلي ندارند در حاليكه در محيط هاي شهري و صنعتي و پيشرفته و پيچيده دچار اشكالات فراوان در سازگاري اجتماعي و كفايت اقتصادي و اجتماعي مي باشند 4- چگونگي توزيع عقب ماندگي ذهني در ميان گروه هاي مختلف سني كاملاً متفاوت بوده و بخاطر مشكلات تحقيق بويژه در دوران طفوليت مشخص نمودن آن بطور دقيق تقريباً غير ممكن بنظر مي رسد. 5- در تحقيقات و مطالعات انجام شده در جوامع مختلف حتي در درون يك جامعه توسط متخصصان مربوطه كاربرد تكنيك ها و روشهاي مختلف در شناسائي عقب ماندگي ذهني كاملا متفاوت است. عقب ماندگان ذهني در هر حال بطور كلي حدود 2 تا 3 درصد از جمعيت هر كشوري را تشكيل مي دهند توزيع عقب ماندگي ذهني ميان گروه هاي مختلف اجتماع بطور يكسان نيست زيرا غالباً تشخيص و شناسائي عقب ماندگي ذهني در زمان طفوليت بسيار مشكل است. اما در دوران دبستان و بعد از آن راحت تر شناسائي مي گردند دست بعضي از انواع عقب ماندگي ذهني از بدو تولد قابل تشخيص مي باشند بويژه مي باشند بويژه آنهائي كه علائم بدني و كلينيكي دارند بعنوان مثال اطفال منگل و ميكروسفالي از گروه هائي هستند كه در بدو تولد قابل تشخيص مي باشند. همچنين كودكان مبتلا به اختلالات متابوليكي در زمان تولد قابل تشخيص مي باشند و بايد سريعاً تحت مراقبت هاي ويژه پزشكي قرار گيرند. عقب ماندگان ذهني افرادي هستند كه به علت وقفه يا كمبود رشد ذهني در شرايط عادي قادر به استفاده مطلوب از برنامه هاي معمولي آموزش و پرورش، سازگاري اجتماعي و تطبيق با محيط نمي باشند اين افراد بدليل عقب ماندگي هوشي از ادراك مباني و مفاهيم و از قدرت استدلال و قضاوت صحيح و از توانائي دقت و يادگيري بدرجات مختلف محرومند. از جمله خصوصيات مشترك گروه هاي عقب مانده ذهني نارسائي و ناهنجاري در رشد زباني است و بسياري از آنان داراي اختلالات حسي و حركتي و احياناً نقيصه عضوي مي باشند. بعضي ديگر فقط كند ذهن و دير آموزند.
علل عقب ماندگي ذهني:
علل عقب ماندگي ذهني را مي توان به سه مرحله در رابطه با تولد كودك تقسيم نمود.
الف. علل قبل از تولد كه شامل عوامل ژنتيكي و محيطي مي باشد.
ب. عوارض هنگام تولد كه شامل عارضه هاي زمان تولد مي باشد.
ج. علل بعد از تولد شامل بيماري هاي مختلف، تصادفات و ضايعات گوناگون عصبي و مغزي و عوامل محيطي و فرهنگي مي باشد.
اختلالات ژنتيكي:
گروهي از عقب ماندگي هاي ذهني در آغاز انعقاد نطفه (شروع حاملگي) مشخص مي گردند.
عوارض و مشكلات وراثتي باعث ايجاد اختلالات فراوان در رشد جسمي و ذهني كودكان مي گردد. گروهي از كودكان كه به علت نارسائي هاي ژنتيكي دچار عقب ماندگي ذهني شده اند اغلب داراي اختلالات ديگري نيز مي باشند. تعدادي از نوزادان ناقص كه مرده متولد مي شوند اغلب بعلت همين اختلالات ژنتيكي مي باشد كه نتوانسته اند در حالت طبيعي رشد و نمو كنند. برخي ديگر كه بعلت مشكلات ژنتيكي در حالت وخيمي بدنيا مي آيند نياز فوري و شديدي به مراقبت هاي پزشكي دارند. كودكاني كه بعلت اختلالات ژنتيكي دچار عقب ماندگي مي شوند داراي خصوصيات جسمي و ذهني يكسان نمي باشند بطور مثال كودكان منگول كه وجوه و خصوصيات مشتركي با هم دارند باز هم بطور يكسان نيستند كودكاني كه بعلت اختلالات ژنتيكي در سوخت و ساز دوران جمعي مبتلا به نارسائي ذهني ميشوند نيز با هم اختلافات زيادي دارند. چنانچه اطفال مبتلا به PKU يا اختلالات متابوكيلي در بدو تولد تشخيص داده شوند با تغيير رژيم غذائي و درماني مخصوص مي توان از تاثيرات منفي شرايط قبل از تولد پيشگيري نمود. بيشتر اختلالات ژنتيكي بعلت وجود ژنهاي مغلوب مي باشد تا ژنهاي غالب عامل همخوني:
اين عامل در ايجاد ناهنجاري هاي هوشي تاثير فراوان دارد در ميان اقليت ها و روستائيان و خانواده هائي كه ازدواج با نزديكان همخون مانند دختر عمو و پسر عمو يا عمه زاده و دائي زاده و خاله زاده و امثال آنها متداول است درصد عقب ماندگي ذهني بيش از ديگران است.
سيفيلس ارثي:
ابتلاء والدين يا يكي از آنها به بيماري سيفيلس موجب ابتلاء جنين به اين بيماري ارثي مي شود. اين بيماري براي جنين و رشد طبيعي آن بسيار خطرناك و معمولاً از طريق مادر به كودك سرايت مي كند علاوه بر ايجاد نارسائي هاي هوشي در كودك ناهنجاري حسي و حركتي بالاخص كوري و فلج و صرع را نيز سبب مي گردد در بعضي از موارد موجب سقط جنين و يا مرگ طفل در رحم مي شود.
الكليسم
اعتياد والدين به مشروبات الكلي موجب مسموميت شده و بوسيله ژن مسموم توليد نقص هوشي و ضعف عمومي در رشد طبيعي و ناهنجاري هاي حسي و حركتي مي شود و موجب عقب ماندگي عمومي و گاه ناهنجاري هاي شديد مي گردد.
سرخجه و بيماري هاي عفوني – مسموميت ها – سوء تغذيه و اختلالات غدد داخلي باعث عقب ماندگي ذهني نوزاد مي گردد.
ويژگي هاي عاطفي و رواني
عوامل مربوط به هنگام تولد:
بسياري از اختلالات حسي و حركتي و هوشي كودكان حاصل شرايط نامطلوب زايمان و يا بر اثر اشتباهات پزشكي بهنگام تولد مي باشد. اگر چه امروزه اكثر زايمان ها طبيعي و يا بدون ضايعات و صدمات صورت مي گيرد. اما تعدادي از زايمان ها بصورت خطرناك انجام شده و در مواردي ضايعات و صدمات شديدي بهمراه دارد. اگر از ضايعات مادرزادي در هنگام تولد و بموقع پيشگيري نشود موجب ضايعات و صدمات بيشتر و گاه جبران ناپذير در آينده مي گردد. ضايعات مغزي از متداول ترين ضايعات زمان زايمان است و مهمترين علل عقب ماندگي ذهني محسوب مي گردد. زايمان هاي سخت و پيچيده بيهوشي طولاني، خونريزي شديد داخلي، پيچيدگي ناف بدور گردن – دشواري استنشاق، استفاده از وسايل جراحي – مشكلات تنفسي نوزاد – تولد زود رس و مشكلات ديگر باعث مختل ساختن سيستم مركز عصبي – عقب ماندگي ذهني و يا نقيصه ها و ضايعات ديگر مي گردد. تولد زود رس يكي از عوامل مساعد عقب ماندگي ذهني است كه امروزه با آنكه با پيشرفت علوم پزشكي سعي مي گردد از مرگ اين چنين نوزادان جلوگيري بعمل آيد در بعضي از موارد متاسفانه باعث بروز ضايعات مغزي و بالطبع عقب ماندگي ذهني مي شود.
(زايمان هاي طولاني – ضربه ها و لطمه هاي وارده بر مغز كودك بهنگام تولد) مثال
عوامل عقب ماندگي ذهني بعد از تولد:
انواع منژيت، مسموميت ها، ضربه وارد به مغز كودك، اختلالات غدد داخلي كودك، كمبود غذا و سوء تغذيه، خستگي هاي جسمي و رواني – عوامل فرهنگي و تربيتي و عقب ماندگي فرهنگي در مورد كودكان عقب مانده چه كارهائي مي توان انجام داد؟
پيشگيري ها:
1-پيشرفت علوم پزشكي بويژه مامائي و كودكان اين فرصت را مي دهد كه حداكثر مراقبت را در مرد مادران باردار مخصوصاً آنهائيكه احتمال بيشتر در حمل كودك عقب مانده درند بعمل آورد. بويژه در دوران بارداري، هنگام زايمان و بعد از زايمان
2-از آنجا كه تعداد قابل توجهي از عقب ماندگي ذهني بعلت اختلالات ژنتيكي ناشي مي شود ايجاد مراكز مشاوره ژنتيكي، مراكز تشخيص براي افرادي كه ميخواهند ازدواج كنند و يا تازه ازدواج نموده اند و مشاوره با پدران و مادراني كه صاحب يك بچه عقب مانده و يا معلول شده اند از ضروريات مي باشند.
3-داروها، مواد مخدر و مسموم كننده و ميكروبهاي مختلف كه در محيط زيست است براي رشد طبيعي نطفه و نوزاد خطرناك مي باشند بايد كاملاً تشخيص داده شده و پدران و مادران را در مورد اينگونه عناصر خطرناك و مصرف موادي كه احياناً كامل ميكروبهاي بيماري زا مي باشند آگاه نمود.
4-دانشمندان اثرات منفي راديو اكتيو و اشعه ايكس را در رشد نطفه تشخيص داده اند مادران بويژه در دوران بارداري بايد از اشعه هاي نامرئي محفوظ باشند.
5-مراقبت كودكان در منزل و توچه و مدرسه از وظايف خطير پدران و مادران مي باشد زيرا كه همه ساله تعداد زيادي از كودكان بعلت تصادفات و لطمات شديد ناگهاني تلف شده و يا دچار ضايعات شديد مغزي و عقب ماندگي مي گردند.
6-دور ماندن كودك از مهر و محبت مادري و سرپرستي پدري نيز عاملي است كه در رشد طبيعي رواني و هوشي كودك اثر نامطلوب بجاي مي گذارد.
7-طرح و برنامه ريزي هاي صحيح، تربيت متخصص و مربيان با كفايت جهت كار كردن با كودكان عقب مانده و اولياء آنها از مسائل اجتناب ناپذير هر جامعه مي باشد.
بنابراين روشهاي پيشگيري عقب ماندگي ذهني، تشخيص سريع و تعليم و تربيت صحيح عقب ماندگان ذهني – برنامه هاي مشاوره راهنمائي – خدمات پزشكي – روانشناسي – مددكاري و مشاوره خانوادگي – و ديگر خدمات بهداشتي و اجتماعي و آموزشي از عوامل اصلي در جهت خدمت به جامعه محسوب مي شود.
طبقه بندي عقب ماندگان ذهني:
علماي تعليم و تربيت با ديدگاه آموزشي و پرورشي افراد عقب مانده ذهني را معمولاً به چهار گروه تفكيك مي نمايند.
الف) گروه ديرآموز
ب) گروه افراد عقب مانده ذهني آموزش پذير
ج) گروه افراد عقب مانده تربيت پذير
د) گروه افراد عقب مانده پناهگاهي و كاملا متكي و يا به عبارتي حمايت پذير
منبع: روانشناسي و آموزش و پرورش كودكان استثنائي
تاليف: دكتر غلامعلي افروز
نقاشي كودكان عقب مانده ذهني
سميرا حيدري
كارشناس ارشد روانشناسي
كودكان عقب مانده ذهني، افرادي از جامعه هستند كه از لحاظ فعاليت هاي ذهني نسبت به همسالان خود نارسايي داشته و در نتيجه به درجات مختلف از توانايي يادگيري، همسازي با محيط، بهره برداري از تجربيات، درك مفاهيم،قضاوت و استدلال صحيح محرومند و نارسايي فعاليت هاي ذهني آنها از بدو تولد يا مراحل اوليه كودكي وجود دارد.
از لحاظ باليني، بهترين روش تشخيص عقب ماندگي ذهني در كودكان توجه به بازي و نقاشي مي باشد زيرا به تنهايي نمي توان از راه رفتن، نشستن و تكلم به رشد هوشي كودك پي برد.
چون بعضي مواقع حتي در كودكان تيزهوش نيز تاخيرهاي رشدي وجود دارد. كودكان عقب مانده شديد اصلا با كودكان ديگر بازي نمي كنند يا نحوه بازي هاي آنان مانند كودكان عادي نيست. معمولاً كودكان طبيعي در مورد وسايل بازي تازه، كنجكاوي كرده و طرز كاراسباب بازي ها را مي دانند و از والدين خود راجع به انواع وسايل بازي سوال مي كنند و در بازي هاي گروهي و انفرادي شركت مي نمايند. از طرف ديگر نقاشي آنان نيز نشان دهنده خصايص ويژه اي است كه با رشد هوشي، سن و تجربياتشان مرتبط مرتبط بوده و با نقاشي كودكان عقب مانده ذهني تفاوت فاحشي دارد.
كودكان در كلاس هاي اول دبستان و آمادگي به رنگ كردن با انگشت، نقاشي آبرنگ، نقاشي با مداد و فوتك و ساير فعاليت هاي هنري مي پردازند كه هر يك از آن ها در پردازش نيروي تخيل، عواطف و تمايلات كودك اهميت بزايي دارد. از آنجا كه پرورش فكري كودكان عقب مانده ذهني به آرامي صورت مي گيرد، نقاشي هاي آن ها نيز داراي موضوع و خصوصيات عجولانه اي است كه خاص اين كودكان مي باشد و به علت وقفه و تاخير در رشد فرآيندهاي ادراكي، حافظه، شناخت و بصيرت، نقاشي آنان داراي مشخصاتي است كه با نقاشي هاي كودكان عادي متفاوت مي باشد. اين كودكان معمولا به دليل نقص، تثبيت يا تاخير در رشد هوش نمي توانند از تجربيات گذشته، درك مفاهيم و تصورات ذهني استفاده كرده، آن ها را در نقاشي هايشان بكار برند. معمولاً اكثريت آن ها از نقاشي كردن احساس عجز و ناتواني نموده و رغبت و انگيزه اي براي ثبت مواردي كه در محيط و اطراف شان است را ندارند. اشيا و مواردي كه در نقاشي آنان ديده مي شود فاقد ابعاد هندسي و جنبه هاي پرسپكتيو بوده و اكثريت موردها و اشيايي كه بر روي كاغذ رسم مي نمايند به صورت سطحي و نموداري مي باشد. تجسم سه بعدي، هندسي و فضايي اشيا در نقاشي شان به چشم نمي خورد. مثلاً در كشيدن اشياي گوناگون ماند خانه، كشتي يا درخت و آدمك از خطوطي بهم چسبيده كه سطح كوچكي از كاغذ را اشغال كرده، استفاده مي كنند. از سوي ديگر گاهي اشيايي كه كودك بر يك صفحه سفيد نقاشي مي كند قابل فهم نيست، زيرا به دليل ضعف شناختي و ادراكي نمي تواند تصوير مشخصي از درخت يا ماشين ارائه كند. در نتيجه با سر هم بندي كردن خطوطي نامشخص، منظور اصلي خود را از ترسيم يك شي كه فقط از ديدگاه خودش قابل قبول است، ابراز مي نمايد.
كودك عقب مانده ذهني فاقد كنجكاوي هاي خلاقانه است. معمولا اين كودنا در كلاس نقاشي دچار احساس كسالت و افسردگي مي شوند زيرا داراي شوق و انگيزه براي ترسيم اشيا و مناظر نيستند و معلم نمي تواند روش تدريس ثابتي را در زمينه نقاشي بكار بندد تا نهايتاً به نتيجه مطلوبي برسد. عدم كنجكاوي، در نقاشي كودكان عقب مانده ذهني مشخص است.
به طور كلي كودك عقب مانده ذهني از رنگ آميزي دقيق و تمركز زياد، زود خسته مي شود و نمي تواند در اين مورد پايداري از خود نشان دهد. اكثريت اين كودكان حالت تنش و بيقراري خود را در كشيدن خطوط با فشار زيادي كه به نوك مدادشان وارد مي آورند، آشكار مي كنند. موضوع ديگري كه در نقاشي آنان مشهود مي باشد، ترسيم اشكال به طور واژگون است.
به طور كلي بايد گفت، كودكان با اختلالات خاص يادگيري و آسيب مغزي قادر نيستند احساسات و عواطف خود را همانند كودكان عادي در نقاشي هايشان منعكس كنند.
بهداشت محيط خانه از ابعاد مختلف، داراي اهميت است. رفع نيازهاي جسمي و روحي افراد ساکن در منزل، جلوگيري از انتشار بيماريها، دفع بهداشتي فاضلاب و زباله، داشتن نور و تهويه مناسب، نبودن سر و صداي بيش ازحد، پيشگيري از حوادث براي کودکان و سالمندان و ... از جمله موارد اهميت بهداشت محيط خانه است. در صورتي که بدانيم کمبود نوز منازل، رطوبت، گرد و غبار، هر يک سبب چه بيماريهايي خواهند شد به اين موارد در بهداشت محيط خانه ها توجه بيشتري خواهيم کرد.
2- معيارهاي مسکن بهداشتي
1. مسکن بهداشتي، حفاظت جسمي و سر پناه انسان را تأمين مي نمايد.
2. جاي شايسته براي کارهاي آشپزي، غذاخوري، شستشو و دفع را تأمين مي نمايد.
3. ساخت و نگهداري آن به گونه اي است که از انتشار بيماريهاي واگير، جلوگيري مي نمايد.
4. ساکنان را در برابر خطر آلودگي و سر و صدا حفاظت مي کند.
5. در ساخت آن از مواد خطرناک و سمي استفاده نشده است.
3- رعايت نکاتي که براي تأمين معيارهاي بهداشتي، ضروري است
1. محل خانه: خانه بايد در جاي مناسب و بالاتر از محيط اطراف باشد.
2. ظرفيت اتاقها: رعايت ظرفيت اتاقها با توجه به تعداد افراد خانواده اهميت دارد.
3. تأمين حرارت و تهويه مناسب: براي تأمين سلامتي افراد خانواده، حرارت داخل ساختمان در فصول سرد سال 18 درجه و در فصول گرم 21 درجه توصيه مي شود.
4. نور و روشنايي: محل ساختمان اتاقها و در و پنجره هاي آن بايد به گونه اي باشد که نور خورشيد بتواند به راحتي به درون اتاق بتابد.
5. پيشگيري از حوادث و سوانح در خانه: کارهاي مربوط به پخت و پز بايد در آشپزخانه يا محل مجزايي انجام گيرد.
6. توالت و دستشويي: منازل مسکوني بايد مجهز به توالت و دستشوييهاي بهداشتي و قابل شستشو باشند.
7. جمع آوري و دفع زباله: جمع آوري و دفع زباله در محل مسکوني بايد به طور صحيح انجام شود.
8. محل زندگي در روستاها: در روستها محل زندگي انسان، بايد از محل نگهداري دامها کاملاً مجزا باشد.
بهداشت در اسلام
امروزه، موضوع بهداشت و ضرورت حفظ آن، از چنان اهميتي برخوردار گرديده است که سازمان ها و نهادهايي در سطح جهاني، منطقه اي وکشوري درباره اين موضوع، مشغول فعاليت شده اند و تلاش وسيعي صورت گرفته است تا با بيان برنامه هاي مناسب، ارائه راه کارها و تشويق افراد، سطح بهداشت را در تمامي زمينه ها بالا ببرند. نگرش جديدي که ميزان بهداشت هر جامعه را يکي از شاخص هاي رشد آن مي داند، ناشي از همين تلاش جهاني است.
در قرن اخير، مسئله بهداشت از ابتدايي ترين موضوع يعني بهداشت فردي و جسمي آغاز گرديد؛ اما به مرور زمان و با روشن شدن ساير ابعاد انسان و زندگي او، موضوعات بهداشتي و شعاع آن، گسترش يافته است. امروزه، اصطلاحات و موضوعاتي مانند بهداشت رواني، بهداشت خانوادگي، بهداشت اجتماعي، بهداشت اقتصادي، بهداشت تغذيه، بهداشت کار، بهداشت محيط و بهداشت مسکن و محيط زيست رايج گرديده و هريک، داراي حيطه تخصصي خود مي باشند. اکنون بايد ديد که دين اسلام، به موضوع مهم بهداشت، چگونه نگريسته است.
دين اسلام در همه ابعاد، پيش رفته و فراگير است. به انسان و اجتماع همه جانبه مي نگرد و آموزه هاي آن شامل همه ضروريات زندگي مي باشد. بنابراين، لازم است به امر بهداشت که يکي از امور مهم زندگي انسان به شمار مي آيد، نيز به طور ويژه، توجه داشته باشد. به همين جهت در آيات و روايات، احکام و راهنمايي هاي فراواني پيرامون اين موضوع وجود دارد که مي توان با کنکاش در آنها نظام بهداشتي دين اسلام را به دست آورد.
در اين نوشتار مختصر نمي توان تمامي جهات نظام بهداشتي دين اسلام را آورد؛ ولي مي توان برخي ويژگي هاي اين نظام را برشمرد:
1. ايجاد انگيزه قوي براي رعايت بهداشت: اسلام بر موضوع بهداشت و نظافت تأکيد فراوان کرده و رساترين تعبير ممکن را در اين زمينه، به کار برده و نظافت را جزئي از ايمان و لازمه ايمان معرفي نموده است. در واقع يکي از ويژگي هاي دين اسلام، تشويق انسان به رعايت پاکي در ابعاد گوناگون زندگي است؛ زيرا خواسته ذاتي و فطري هر انسان، دوري از آلودگي هاي جسمي و روحي است. اسلام با قراردادن نظافت در برنامه عبادي فرد مسلمان، انگيزه لازم را در او ايجاد نموده است تا بهداشت و پاکيزگي را رعايت نمايد.
پيامبر اسلام (صلي الله عليه واله) مي فرمايند:
«تنظفوا بکل ما استطعتم فان الله تعالي بني الاسلام علي النظافه و لن يدخل الجنه الا کل نظيف؛»
به هر مقدار که مي توانيد نظافت را رعايت کنيد؛ زيرا خداوند متعال، اسلام را برپايه نظافت بنا نهاده و هرگز کسي وارد بهشت نمي گردد؛ مگر آنکه پاکيزه باشد.
بنابراين، نظافت و بهداشت در اسلام، ضابطه مند و تحت نظام خاصي است. به طوري که فرد مسلمان، خود را ملزم مي داند بهداشت را امري شرعي و ديني بداند و آن را در هرحال و به طور مستمر رعايت نمايد.
2. جامعيت: نظام بهداشتي اسلام، برنامه اي فراگير مي باشد که از بهداشت فردي در بعد جسمي (شامل بهداشت اعضاي بدن و ابزار و لوازم فردي) و رواني آغاز مي گردد و آن گاه به ارتباط فرد با ساير افراد مي پردازد که با عنوان بهداشت خانوادگي، بهداشت اجتماعي، بهداشت حرفه اي، بهداشت محيط، بهداشت مسکن، بهداشت تغذيه، بهداشت اقتصادي و ... مي توان آموزه هاي فراواني در دين اسلام يافت.
3. داراي ضمانت اجرايي: در نگاهي گذرا به آموزه هاي ديني مي توان دريافت که بسياري از نظام آموزشي اسلام در قالب احکام شرعي (وجوب، استحباب، حرمت و کراهت) بيان گرديده است. اين گونه بيان، مي تواند براي فرد مسلمان به عنوان يک تکليف مطرح باشد که خود را ملزم به رعايت آن بداند. به عبارتي ديگر، قرار دادن مسائل بهداشتي در برنامه عبادي فرد مسلمان، انگيزه لازم را در وي براي اجراي اين امور ايجاد مي نمايد و در حقيقت نوعي ضمانت اجرا است.
4. سازگاري با فطرت: قوانين بهداشتي در اسلام با ظرافتي خاص طراحي و بيان گرديده است تا با طبيعت و فطرت انساني سازگار باشد. شايد قراردادن بهداشت و پاکيزگي در بطن دين به اين جهت باشد که خداوند در فطرت آدمي، طلب پاکي و بيزاري از ناپاکي (اعم از جسمي، رواني، روحي و...) يا ميل و گرايش به پاکيزگي و تنفر از ناپاکي ها را به وديعت نهاده است. توصيه هاي مطرح در آموزه هاي ديني نيز بيانگر اين امر فطري و يادآوري آن به انسان مي باشد
عوامل خانوادگی موثر بر بهداشت روانی
خانواده جایگاه مهمی در رشد شخصیت افراد دارد. اغلب افراد دچار مشکلات مختلف شخصیتی و روانی که فاقد بهداشت و سلامت روانی هستند از خانوادههای ناسالم برخاستهاند. از اینرو در تامین بهداشت روانی افراد خانواده جایگاهی مهمی دارد و ضروری است راهکارهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده شناسایی و به مرحله اجرا گذارده شود. در این راستا ضروریست عواملی که مخل بهداشت روانی خانوادهها هستند شناسایی و روشهای مقابله با آنها توصیه گردد. روشن است عدم تامین بهداشت روانی خانواده ، تلاشهای فردی برای رسیدن به اهداف و پیشرفتهای فردی و اجتماعی را با مانع روبرو خواهد ساخت.
عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی
▪ شیوههای ارتباطی موجود در خانواده
شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوههای ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانوادههای سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانوادههای دارای روابط خصومت آمیز ، شیوههای ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شدهاند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است.
▪ مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده
لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم میکنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد میکنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست.
از اینرو لازم است خانوادهها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوههای صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جراتمندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند.
▪ اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده
وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی میگذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال میکند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده میشوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیمگیری مواجه میشود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان میدهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش مییابد.
طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره میبرند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده میشوند و با کاهش توانمندیهای روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه میسازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر میشوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال میکند.
▪ ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده
در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهرهمند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار میرود و پایههای اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه میشود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج میبرند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود.
بهداشت عمومی
بهداشت مجموعهای از علوم مختلف است و بطور کلی منظور از آن ، انجام کارهایی برای جلوگیری از ابتلای مردم به بیماری و رسیدن به سلامتی است. تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) از بهداشت به صورت زیر است: بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماریها و طولانی کردن عمر و ارتقاء سلامتی بوسیله کوششهای متشکل اجتماعی است.
با فراهم آوردن این امکانات سلامتی مردم تامین میشود. البته امروزه دامنه بهداشت عمومی توسعه یافته است و تامین سلامتی سالخوردگان ، مادران ، تغذیه ، جامعه ، نوتوانی ، آلودگی هوا و آلودگی صوتی جزء وظایف بهداشت قلمداد شده است. در علوم تجربی عوامل در شرایط یکسان نتیجه یکسان بدست میدهند، یعنی از ترکیب دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن ، آب بدست میآید. اما باید توجه داشت که در مورد یک امر بهداشتی مثل واکسیناسیون ، تنها جنبه علمی قضیه کافی نیست. زیرا یک برنامه بهداشتی موفق لزوما در منطقه و فرهنگ دیگر موفق نمیباشد، چون جنبههای اجتماعی ، اقتصادی ، روانی و ... نیز موثرند. پس بهداشت هنر است.
هدف دیگر بهداشت ، طولانی کردن عمر انسان است. عوامل مختلفی بر طول عمر اثر دارند و از آن جمله رفاه اقتصادی ، آرامش فکری ، خدمات پزشکی ، تغذیه ، حقوق بشر ، آموزش ، ارتباط مردم با دوست و با همدیگر ، آزادی و روابط دولت و ملت است. باید توجه داشت باشیم که امروزه اصطلاحات متفاوتی از نظر ظاهر برای بهداشت مطرح است. مثل بهداشت جامعه ، جامعه شناسی بهداشت ، پزشکی اجتماعی ، پزشکی جامعه نگر و ... که در واقع همگی مترادف بهداشت عمومی هستند. باید گفت مفهوم تمام این عناوین یکی است، ولی طرز نگرش آنها باهم متفاوت است، چون نیازهای جوامع باهم تفاوت دارد.
بعد سومی هم مطرح است و آن این که باید آینده افراد را برای پرورش استعدادها در نظر بگیریم که مترادف با هدفهای حیاتیاند و منظور از هدفهای حیاتی این است که انسان چنان تکامل کند که خلیفهالله روی زمین باشد. زمانی این امر محقق میشود که فرد از نظر فیزیولوژیکی ، روانی و عاطفی و بعد فلسفی و ... در سطح عالی باشد و آن سلامتی در موازات اهداف حیات است، چرا که ما هر قدر امکانات بیشتری را بتوانیم ایجاد کنیم، برای تبدیل استعدادهای بالقوه به بالفعل در راستای سلامتی مردم قدم برداشتهایم.
حداقل خدمات بهداشتی اولیه
آموزش همگانی در زمینه بهداشت
بهبود روش تغذیه
تامین آب سالم و کافی و بهسازی
ایمنی سازی علیه بیماریهای عفونی
پیشگیری از بیماریهای شایع بومی
درمان مناسب بیماریها و حوادث
پیش بینی و تدارک داروهای اساسی
ارائه خدمات بهداشتی مادر و کودک و تنظیم خانواده
علاوه بر 8 عامل فوق ، باید عوامل روانی و کنترل عفونتهای تنفسی و اسهال کنترل شود.
اهداف سازمان بهداشت جهانی
کاهش مرگ و میر کودکان زیر یک سال به 50 در 1000
افزایش امید به زندگی که عبارت است از امید زنده ماندن بعد از تولد
افزایش در آمد سرانه تا پانصد دلار
اختصاص پنج درصد از تولید ناخالص به بهداشت که در ایران 4 درصد میباشد.
فراهم آوردن تغذیه که ده درصد متولدین کمتر از دو هزار و پانصد گرم وزن داشته باشند. در کشور ما این شاخص به علت وجود خانههای بهداشت به پنج در هزار کاهش یافته و در کشورهای پیشرفته صفر میباشد. (در یک کودک نرمال وزن طبیعی سه هزار و پانصد گرم ، قد پنجاه سانتیمتر و دور سر سی و پنج سانتیمتر است.)
افزایش میزان باسوادی تا هفتاد درصد
حداقل با یک ربع پیاده روی به آب آشامیدنی دسترسی نداشته باشند. در ایران در سال 1357 پنجاه درصد آب بهداشتی داشته و اکنون این مقدار به هشتاد و سه درصد رسیده است.
حداقل نود درصد بر علیه شش بیماری واکسینه شده باشند. (در ایران حداقل نود درصد روستائیها علیه شش بیماری واکسینه شدهاند.)
مرگ و میر مادران چهل در صد هزار است.
بنابراین وظایف دیگر بهداشت عمومی تهیه آب آشامیدنی سالم در هر منطقه و واکسینه کردن مردم و کاهش مرگ و میر میباشد.
بهداشت
آموزش بهداشت فردی
بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماریها، طولانی کردن عمر و ارتقا سلامتی بهوسیله کوششهای متشکل اجتماعی است. بر همین اساس، تعاریفی برای بهداشت فردی، بهداشت عمومی، بهداشت روانی و بهداشت غذایی وجود دارد.فهرست مندرجات
تاریخچهٔ بهداشت
بیماریها تا حدود ۳۹۰۰ سال قبل از مسیح، صرفاً بلای آسمانی به شمار میآمدند و کسی به درمان و رسیدگی به حال بیماران اقدام نمیکرد
با این وجود، مردم دوران پیشاتاریخ با توجه به تجربیات و نیز، اعتقادات مذهبی یا خرافی خود، به گونهای از بیمار شدن جلوگیری میکردند
در روم باستان، بهداشت به عنوان نماد سلامتی شناخته میشد. به همین منظور، حمامهای عمومی متعددی در شهرهای مختلف ساخته میشدند، که شرق نیز رواج یافتند. علاوه بر استحمام که تا حدودی مفهومی تزکیهکننده داشت، ماساژ و کرمهای معطر نیز مورد استفاده قرار میگرفتند. منشأ کلمهٔ بهداشتنیز به همان دوره، و به الههٔ سلامتی و پاکیزگی، هیجیا (به یونانی باستان: Ὑγιεία)
، دختر اسقلبیوس بازمیگردد.
در ابتدای قرون وسطی، استحمام به عنوان پاککنندهٔ روح، در میان بسیاری از مردم متداول شد. ولی به مرور زمان و با گسترش اعتقادات خرافاتی مبنی بر این که آب موجب باز شدن منافذ پوست و ورود بیماریها به بدن میشود، استحمام از رواج افتاد؛ و حمامهای عمومی منبعی برای ابتلا به بیماریها شناخته شد. در مقابل، چرک بدن لایهٔ محافظی در برابر بیماریها پنداشته شد. بهعلاوه، توالتها در مکان عمومی و در ملأعام قرار داشتند (حتی در قلعهٔ پادشاهان)، و فضولات در کوچهها منظرهای طبیعی شناخته میشد. دستها و صورت تنها بخشهایی از بدن که در این دوره به طور منظم شستوشو میشدند. به این ترتیب، برای پوشاندن بوی بد بدن تنها از انواع عطر استفاده میشد.
این وضع در دوران رونسانس به علت شیوع بیماریهایی خطرناک، چون سیفیلیس و طاعون بدتر شد. مردم برای جلوگیری از ابتلا به این بیماریها، استفاده از آب را به حداقل رسانیدند، و برای شستوشو تنها از پارچههایی خشک استفاده میکردند.
در دورهٔ پادشاهی لویی شانزدهم، استفاده از آب ,دوباره و به تدریج متداول شد. توالت و دستشوییها به اتاقهایی جداگانه منتقل شد و استحمام به دور از چشم دیگران انجام گرفت. داشتن حمام در خانه رواج یافت؛ هرچند هدف از آنها در درجهٔ اول استراحت بود، و نه شستوشو.
در قرن نوزدهم، استحمام لازمهٔ رعایت بهداشت فردی شد و شستن دست و صورت با صابون در میان اغلب مردم رواج یافت. در اواخر قرن نوزدهم، اکثر ساختمانها در اروپا دارای حمام و دستشویی بودند. ایجاد شبکههای فاضلاب زیرزمینی و تصفیهخانه نیز در قرن بیستم موجب ارتقای سطح بهداشت عمومی در شهرها شد. به علاوه، سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۴۶، به منظور هماهنگی و ارتقای وضعیت بهداشت عمومی در سطح جهان تأسیس یافت.
بهداشت در جهان اسلام
با ظهورش در قرن هفتم پس از میلاد، اسلام تأکید زیادی بر رعایت بهداشت و پاکیزگی داشت. علاوه بر ضرورت پاکیزگی در حین نمازهای پنجگانه با وضو و غسل، واجبات و توصیههای دیگری (از جمله رعایت بهداشت غذایی، مسواک زدن، استحمام، تطهیر نجاسات...) در رابطه با رعایت بهداشت در دین اسلام وجود دارد.
سطوح بهداشت
طبق سازمان جهانی بهداشت، بهداشت به بر سه سطح استوار است: پیشگیری سطح اول، سطح دوم و سطح سوم.
پیشگیری سطح اول
این مرحله عبارت است از مجموعهٔ اقداماتی که برای جلوگیری از بروز بیماری انجام میشود. این اقدامات موجب بالا رفتن میزان قدرت جسمی و روانی افراد جامعه و سالمتر شدن محیط زندگی میشود؛ و خود به دو مرحله تقشیم میشوند:
ارتقای بهداشت
آموزش شیوهٔ صحیح مسواک کردن دندان در عراق.
شامل آموزش همگانی بهداشت، بهبود رژیم غذایی بر اساس گروههای سنی، فراهم آوردن شرایط مناسب مسکن، کار، و تأمین تفریحات سالم میشود.
حفاظت ویژه در مقابل وقایع بهداشتی و بیماریها
شامل روشهایی اختصاصی است که از بروز برخی بیماریها جلوگیری میکند؛ همچون تزریق واکسن برای پیشگیری از ابتلا به سرخک، کزاز، سیاهسرفه، فلج اطفال و...، سمپاشی برای مبارزه با پشهٔ مالاریا، استفاده از کپسول ویتامین Aبرای جلوگیری از ابتلا به شبکوری، کم کردن گردوغبار در معادن برای پیشگیری از بیماریهای ریوی نزد کارگران، و مبارزه با آلودگی هوا و استعمال دخانیات برای پیشگیری از سرطان ریه.
پیشگیری سطح دوم
این مرحله شامل تشخیص به موقع بیماری و درمان مناسب و به سرعت است. این اقدامات برای جلوگیری از سیر بیماری به طرف مراحل پیشرفته، به وجود آمدن نقص و ناتوانی و سرایت بیماری به افراد سالم ضرورت دارد.
پیشگیری سطح سوم
در این مرحله، هدف متوقف کردن سیر بیماری و جلوگیری از ناتوانی کامل یا مرگ است. فیزیوتراپی برای برگرداندن حرکت به یک عضو عارضهدیده، نمونهای از این اعمال است. عملهای جراحی، استفاده از عینک، سمعک و ورزشهای مخصوص، مثالهایی دیگر از اقداماتی هستند که برای بازگرداندن قسمتی از تواناییهای از دست رفته یا جلوگیری از ناتوانایی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.
بهداشت فردی
شستن دستها یکی از مهمترین شیوههای رعایت بهداشت فردی و جلوگیری از انتقال بیماریهای مسری است.
بهداشت فردی متشکل از روشها و اصولی جهت پیشگیری از بروز انواع بیماریها و پاکیزه نگهداشتن اعضای بدن است. سادهترین امور اعم از شستشوی دست و یا استحمام کل بدن، نظافت مو و ناخن و رعایت اصول نظافت و پاکیزگی لباس و انواع پوششهای فردی میتواند سلامت یک فرد را تا حدود بسیار زیادی تأمین کند.
بهداشت فردی پایهٔ اصلی سلامت فرد و در نهایت یک جامعه را تشکیل میدهد. با رعایت چندین نکتهٔ ساده و روزمره در زندگی فرد، امنیت بالایی برای وی حاصل میشود که نتیجهٔ آن پیشگیری بهتر از درمان خواهد بود.
بهداشت غذایی
هدف بهداشت غذایی پیشگیری از آلودگی غذایی، گسترش بیماریها، و جلوگیری از مسمومیت غذایی است. قوانین بهداشتی غذایی راههای امنی را برای آماده کردن و نگهداری مناسب مواد غذایی، و خوردن درست غذا ذکر میکنند.[
پارسه یا تَختِ جَمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت مجلل تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بودهاست. داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول، زمانی حدود ۵۰ سال مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشنها مخصوصا نوروز در تخت جمشید برپا کردند. در اولین روز سال نو گروههای زیادی از ملل گوناگون به نمایندگی از ساتراپیها یا استانداریها اعم از یونانیان و مصریان تا بابلیان و هندیها با هدایایی مانند ظروف ساخته شده از لاجورد، انواع جامهای زرین و حیوانات گوناگون در تخت جمشید جمع میشدند و هدایای خود را به شاه تقدیم میکردند.
باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و پارسه را به آتش کشیدو احتمالا بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با اینحال ویرانههای این مکان هنوز هم در شهرستان مرودشت در استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانههای آن نشانههای آتش و هجوم را بر آن تایید میکنند.
این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.
واژه پارسه یا تخت جمشید
نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه»به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسهشهر») خواندهاند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطورهای ایران مینامند که در شاهنامه فردوسی نیز آمدهاست.
سازه تخت جمشید
سازه و موقعیت مکانی آن
یکی از سرستونهای پیشنهادی که مورد تایید قرار نگرفته بود به همین دلیل در آن محل مدفون شده بود
تخت جمشید در مرودشت کنونی و حدود ۴۷ کیلومتری شمال شرقی شیراز در استان فارس و در نزدیکی رود کوچک پلوار است. طرف شرقی آن بر روی کوه رحمت است و سه طرف دیگر با دیوارهای حافظ شکل داده شدهاند. پارسه بر روی صفّه یا سکوی سنگی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، به مساحت ۳۰۰ در ۴۵۵ متر بنا شدهاند. همچنین طول تخت جمشید برابر با طول آکروپولیس در آتن است، اما عرض آن چهار تا پنج برابر آکروپولیس است.
پلان و جزئیات ستونهای پارسه
وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است که[۵] از بخشهای مهم زیر تشکیل یافته است:
کاخهای رسمی و تشریفاتی پارسه (کاخ دروازه ملل)
سرای نشیمن و کاخهای کوچک اختصاصی
خزانهٔ شاهی
دژ و باروی حفاظتی
چگونگی ساخت
قدیمیترین بخش پارسه بر پایهٔ یافتههای باستانشناسی مربوط به سال ۵۱۵ پیش از میلاد است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمدهاست ساخت پارسه در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت یا میترا یا مهر و در زمان داریوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشتنوشتههای کشف شده در پارسه در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمهٔ کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.
در گذر زمان تعدادی از ستونهای دروازه کاخ صد ستون در تخت جمشید حوادثی مثل زلزله را پشت سر گذاشته و سر پا مانده اند.آنها در نگاه اول یکپارچه به نظر می رسند اما در حقیقت تکه تکه هستند و روی هم سوار شده اند. راز پایداری آنها مقابل زمین لرزه در محل اتصال این تکه هاست ، جایی که دو تکه ستون به وسیله سرب مذاب به هم متصل شده اند. این سرب علاوه بر محکم کردن اتصال دو تکه ستون ، نقش مهمی برای مقاومت سازه در مقابل زمین لرزه داشته است. سرب فلز چکش خوار و نرمی است که هنگام بروز زمین لرزه از خودش واکنش نشان داده و خرد نمی شود، این همان نقشی است که در ساختمانهای امروزی و مدرن بر عهده فنر لای ستونها گذاشته می شود.
یکی از هنرهای معماری در پارسه این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستونها به فاصلهٔ بین دو ستون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسهاست که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.
پژوهشهای باستانشناسی
اولین کاوشهای علمی در پارسه توسط ارنست امیل هرتزفلد المانی در ۱۹۳۱ صورت گرفت.وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو فرستاده شده بود.یافتههای وی هنوز در این موسسه نگه داری میشوند. هرتزفلد معتقد بود دلیل ساخت پارسه نیاز به جوی شاهانه و باشکوه٬٬ نمادی برای امپراتوری پارس و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز بودهاست.به دلایل تاریخی پارسه در جایی که امپراتوری پارس پایه گذاشته شده بود ساخته شدهاست.هر چند در زمان مرکز امپراتوری نبودهاست.
معماری پارسه به دلیل استفاده از ستونهای چوبی مورد توجه قرار گرفتهاست.معماران پارسه فقط زمانی از سنگ استفاده کردهاند که بزرگترین سروهای لبنان یا ساجهای هند اندازههای لازم برای تحمل سقف را نداشتهاند. در حالی که ته ستونها و سر ستونها از سنگ بودهاند.
پلکانهای ورودی سکو و دروازهٔ ملل
ورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکانها از هر طرف ۱۱۱ پلهٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای پارسه نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای پلکانها، بنای ورودی تخت جمشید، «دروازه بزرگ» یا «دروازهٔ خشایارشا» یا دروازه ملل، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»
دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.
پلکانهای کاخ آپادانا
جزئیات حجاریهای پلکان روبهشمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش میدهد.
کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شدهاست. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود.
بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده میشود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شدهاند :
۱- مادیها ۲- ایلامیها ۳- پارتها ۴- سغدیها ۵- مصریها ۶- باختریها ۷- اهالی سیستان ۸- اهالی ارمنستان ۹- بابلیها ۱۰- اهالی کلیکیه ۱۱- سکاهای کلاهتیزخود ۱۲- ایونیها ۱۳- اهالی سمرقند ۱۴- فنیقیها ۱۵- اهالی کاپادوکیه ۱۶- اهالی لیدی ۱۷- اراخوزیها ۱۸- هندیها ۱۹- اهالی مقدونیه ۲۰- اعراب ۲۱- آشوریها ۲۲- لیبیها ۲۳- اهالی حبشه
کاخها و ساختمانها
کاخ آپادانا
پلکان ورودی کاخ آپادانا
کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای پارسه است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست.
این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شدهاست که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد
کاخ تچر
تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی میباشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»
این کاخ یک موزه خط به شمار میرود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستونها از نمای جلوییهای مصری استفاده شدهاست. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شدهاست
کاخ هَدیش
این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بودهاست در مرتفعترین قسمت صفهٔ پارسه قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنیها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشتهاست. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلیها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام بردهاند. هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایارشا نام زن دوم او هدیش بودهاست نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبیترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد
کاخ ملکه
این کاخ توسط خشایارشا ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفتهاست. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرقشناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات پارسه مورد استفاده قرار گرفتهاست.
کاخ صدستون
وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن بهوسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته میشدهاست.
کاخ شورا
به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده، از یکی از دروازهها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست. به این دلیل به این جا کاخ شورا میگویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.
آرامگاههای شاهنشاهان
در فاصله ۶ و نیم کیلومتری از پارسه نقش رستم قرار دارد.در نقش رستم آرامگاهای شاهنشاهانی مانند داریوش بزرگ ٫ خشایارشا ٫ اردشیر یکم و داریوش دوم واقع است.آرامگاه پنجمی هم هست که نیمه کاره باقی مانده و احتمالا متعلق به داریوش سوم است.
ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی
این ساختمان که از چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شدهاست با دیوار عظیمی از بقیهٔ پارسه جدا میشود.
کتیبههای گلی
در حفاریهای انجام شده در محل پارسه تعداد بسیار کتیبههای گلی که در انبارهای زیر پارسه انباشته شده که بر اثر سوختن پارسه پخته شدند یافت شد و همگی به آمریکا ارسال شد که متاسفانه در بین راه تعداد بسیاری از آنها از بین رفتند و مقدار مانده نیز به علت جنگ جهانی دوم در انبارهای دانشگاه آمریکا ماند و ترجمه نشد . سر انجام بخشی از آنها ترجمه که مشخص شد حاوی دفاتر حسابداری امپراتوری هخامنشی است و فراتر از آن مشخص شد ایرانیان در آن زمان چگونه می زیسته اند به عنوان مثال مشخص شد کلیه کارگران و مهندسان در ساخت پارسه حقوق در یافت داشته ( شراب - گندم و ... ) و زنان دارای حقوق کامل بوده و حتی مرخصی بارداری داشته و کسانی هم حقوق دریافت میداشته اند تا از کودکان مراقبت کنند متاسفانه در تاریخ ۱۳۸۷ ه ش مشکلات زیادی بر سر این کتیبهها رخ داد به این شکل که تعدادی یهودی با ادعای دست داشتن حکومت جمهوری اسلامی در بمب گزاریها علیه یهودیان تقاضای غرامت کرده و به عنوان مال ایران این کتیبهها را معرفی کردند و تقاضای دریافت این کتیبهها را به عنوان غرامت نمودند .
سرانجام پارسه
مجموعه کاخهای تخت جمشید، در سال (۳۳۰ پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه در آمد.[نیازمند منبع] از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان ۱۲ ستونی درقسمتهای شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوانهای شمالی و شرقی آن بهوسیله پلکانهایی به حیاطهای مقابل متصل و مربوط میشوند. بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ متر و بلندی ستونهای آن ۱۸ متر است. اینمجموعه در فهرست آثار تاریخی ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
سنگنبشتهها
سنگنبشتههای داریوش بزرگ
شش رَج به سه زبان چندین بار روی چهارچوبهای اندرونی کاخ داریوش، بالای نگارههای داریوش و همراهانش آمدهاست. «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی، کسی که این کاخ را ساخت»
یک رَج به سه زبان روی پوشاک داریوش؛ هم اکنون در بخش نشانهای نسکخانهٔ میهنی پاریس نهادهاست. «داریوش شاه بزرگ، پسر ویشتاسب هخامنشی»
رَج به سه زبان، هجده بار روی رخبام پنجرهٔ همان اندرونی کاخ داریوش بسامد شدهاست. «رخبام پنجره سنگی ساخته شده در کاخ داریش شاه»
بیست و چهار رَج تنها به زبان پارسی باستان، روی دیوار جنوبی کاخ داریوش. ۰۱ اهورامزدای بزرگ، بزرگترین ِبغان، او داریوش شاه را آفرید، او شهریاری را به او ارزانی داشت؛ بخواست اهورامزدا داریوش شاه است. ۰۲ داریوش شاه گوید: این کشور پارس که اهورامزدا به من ارزانی داشت، زیبا، دارنده اسبان خوب، دارندهٔ مردان خوب، به خواست اهورامزدا و نیز من داریوش شاه، از دیگری نمیترسد. ۰۳ داریوش شاه گوید: اهورامزدا مرا یاری کند، با بغان خاندان شاهی و این کشور را اهورامزدا از دشمن، از خشکسالی، از دروغ بپاید! به این کشور نه دشمن، نه خشکسالی، نه دروغ بیاید؛ این را من چون بخشایشی از اهورامزدا با بغان خاندان شاهی درخواست میکنم. باشد که این نیکی را اهورامزدا با بغان خاندان شاهی به من بدهد.
به زبانهای ایلامی و اکدی هر کدام بیست و چهار رَج. نوشتهٔ پارسی باستان ندارد. ۰۱ من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپ هخامنشی هستم. ۰۲ داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا اینها هستند کشورهایی که من افزون بر مردم پارسی، از آنِ خود کردم، که از من ترسیدند و به من باژ دادند: ایلام، ماد، بابل، ارابایه، آشور، مسر، ارمنیه، کبدوکیه، سارد، ایونیهایی خشکی و (آنها) که کنار دریا هستند، و کشورهایی که آن سوی دریا هستند، اسَگرتیا، پارت، زرنگ، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ثتگوش، رخج، سند، گندار، سَکَ، مَکَ. ۰۳ داریوش شاه گوید: اگر اینگونه بیندیشی «از دیگری نترسم» این مردم پارس را بپای؛ اگر مردم پارس پاییده شوند، از این پس شادی پیوسته به دست اهورا بر این خاندان فرو خواهد رسید.
سه زبانه، پارسی باستان ده رَج، ایلامی هفت رَج و اکدی هشت رَج، روی دو لوح طلایی و دو لوح سیمین که هم اکنون در تهران نگهداری میشوند. ۰۱ داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی. ۰۲ داریوش شاه گوید: این است شهریاری که من دارم، از سکاهای آن سوی سغد، از آن جا تا کوش (اتیوپی)، از هند، از آن جا تا سارد، که آن را اهورامزدا،؛ بزرگترین ِبغان بر من ارزانی داشت. اهورامزدا مرا و خاندان مرا بپاید.
سه زبانه هر زبان یک رَج، روی دستگیرهٔ دری از سنگ لاجورد ساختگی. «دستگیرهٔ در از سنگ گرانبهایی ساخته شده در کاخ داریوش شاه»[۱۰]
سنگ نوشتههای خشایارشا:
خدای بزرگ اهورامزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که آدم را آفرید، که شادی را برای آدم آفرید، که خشایارشا را شاه کرد٬ یک شاه از بسیاری٬یک فرماندار از بسیاری.
من خشایارشا٬ شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمینهای دارندهٔ همه گونه مردم، شاه در این زمین ِبزرگِ دور و دراز. پسر داریوش شاه هخامنشی.
شاه خشایارشا گوید: به خواست اهورامزدا این دالانِ همه کشورها را من ساختم. بسیار (ساختمان) خوب دیگر در این (شهر) پارس ساخته شد٬ که من ساختم و پدر من ساخت. هر بنایی که زیبا دیده میشود ٬آن همه را بخواست اهورامزدا ساختیم.
شاه خشایارشا گوید: اهورامزدا مرا و شهریاری مرا بپاید و آن چه را که به دست من ساخته شده و آن چه را که به دست پدر من ساخته شده، آن را اهورامزدا بپاید.
شاه خشایارشا گوید: داریوش را پسران دیگری بودند٬ ولی چنان که اهورامزدا را کام بود٬ داریوش٬ پدر من٬ پس از خود٬ مرا بزرگترین کرد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت کنار رفت٬ به خواست اهورامزدا من بر جایگاه پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم٬ بسیار ساختمانهای والا ساختم. آن چه را که به دست پدرم ساخته شده بود٬ من آن را پاییدم و ساختمان دیگری افزودم. آن چه را که من ساختم و آن چه که پدرم ساخت آن همه را به خواست اهورامزدا ساختیم.
شاه خشایارشا گوید: پدر من داریوش بود؛ پدر داریوش ویشتاسب نامی بود. پدر ویشتاسب ارشام نامی بود. هم ویشتاسب و هم ارشام هر دو در آن هنگام زنده بودند٬ اهورامزدا را چنین کام بود٬ داریوش٬ پدر من٬ او را در این زمین شاه کرد. زمانی که داریوش شاه شد٬ او بسیار ساختمانهای والا ساخت.[۱۰]
جایگاه کنونی این سازه
در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن خواهی در میان ایرانیان و ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین، پارسه اعتبار بسیاری یافت. در زمان حکمرانی خاندان پهلوی در ایران به این بنا توجه فراوانی گردید و محمدرضاشاه پهلوی جشنهای دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران را در این سازهٔ کهن انجام داد. با آغاز رویداد انقلاب اسلامی این سازه را یادگار شاهان خواندند و بسیار مورد بیمهری قرار دادند.از جمله آیتالله خلخالی اولین حاکم شرع دادگاههای انقلاب برای تخریب آن عازم شد، اما با مقاومت مردم و پرسنل پارسه ناکام ماند.[۱۱] ولی امروزه میتوان پارسه را نامآورترین و دوستداشتنیترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.
سد سیوند در ۹۵ کیلومتری شمال شیراز، ۵۰ کیلومتری شهر باستانی پارسه و حدود ۱۰ کیلومتری پاسارگاد بر روی رودخانهٔ سیوند ساخته شدهاست. رودخانهٔ پلوار بین این دو محوطهٔ باستانی ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو (پارسه و پاسارگاد) در کنار آرامگاه کوروش و در دل تنگه بلاغی جریان داد.با آبگیری این سد مخالفتهای بسیاری صورت گرفتهاست.معترضان به آب گیری سد سیوند معتقدند آب گیری این سد پیامدهای ناگواری را برای میراث فرهنگی و طبیعی منطقهٔ دشت پاسارگاد و تنگه بلاغی به همراه خواهد داشت. متاسفانه سر انجام این سد در فروردین ۱۳۸۶ ه ش توسط اقای احمدی نژاد آبگیری شد . شایان ذکر است که عمر مفید سد ۳۰ سال تخمین زنده شده است اما کارشناسان تاثیر تخریبی این سد را بسیار زیاد دانسته و اعلام میداشتند یک پروژه سی ساله عمر مفید باعث تخریبی در آثار ملی و ضربه به آنها خواهد شد .
اين پل كه در نوع خود شاهكارى بىنظير از آثار دوره سلطنت شاه عباس اول است، به هزينه و نظارت سردار معروف او الله وردىخان بنا شده. اين پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طويل ترين پل زاينده رود است كه در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره صفويه،مراسم جشن آبريزان يا آبپاشان ارامنه در كنار اين پل صورت ميگرفت. ارامنه جلفا، مراسم «خاج شويان» را نيزدر محدوده همين پل برگزار ميكردهاند. پل مزبور يكي از شاهكارهاي معماري و پل سازي ايران و جهان محسوب ميشود.
و به روايتي ديگر:
اين پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام اللهورديخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گرديد و به طورى كه در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده كه از هر چشمه آب خارج مىگرديده، پلى بسيار عريض و طويل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهك ريخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه هاى زيرينش زياد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بيست قدم و شش معبر باين شرح داشته است:
1- راه وسط كه مخصوص عبور سواره و گردونهها بوده است. 2 و 3 دو طرف پل كه از ميان گالالريها ى زيبا مىگذشت و به پيادهرو تخصيص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف كه دور آن نرده داشته و موقع طغيان رود تفرجگاه باشكوهى بوده است، سرانجام گالاريهاى پل به وسيله پلههاى ظريف بزير پل متصل مىشد و از زير پل هم موقع كم آبى عبور مىكردند. 6 از زير پل بود.
مساحت اين پل را سياحان انگليسى چهارصد و نود يارد تعيين كردهاند. هفت دهانه اين پل گرفته شده و اكنون 33 دهانه دارد و از اين رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.
اين پل را بنامهاى: پل شاه عباسى - پل اللهورديخان - پل جلفا - پل چهل چشمه - پل سى و سه چشمه خواندهاند و وجه تسميه هر يك چنين است: 1- پل شاه عباسى از آن جهت گويند كه شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهورديخان ساخته شده به پل اللهورديخان معروف گرديده و از لحاظ اينكه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفتهاند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اينك سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.
اين پل براى اتصال خيابان چهار باغ كهنه عباسى به خيابان چهارباغ بالا و باغ هزار جريب و عباس آباد ساخته شده است. اين پل در جشن آبريزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و ساير مردم بوده است.
شرحى را كه سرپرسى سايكس انگليسى راجع به اين پل نوشته از نظر اينكه بسيار دقيق و وضع پل را در آخر قرن سيزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مىنمايد عيناً در اينجا نقل مىگردد:
خيابان با شكوه چهارباغ از يك طرف به پل اللهورديخان كشيده مىشود، كه با اين كه حاليه روى بويرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مىآيد، اينجا از يك شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مىشوند شكل فوق العاده و شگفت آور اين پل كه 388 يارد طول آنست مقابل يك جاده سنگ فرش شدهاى به عرض 30 پا بدين قرار ايت كه در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبيه شده كه يكى از آنها راه معمولى روى پل است كه در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشيده ساختهاند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همين جاده مشرف مىباشند، در بالا و پائين اين طاقنماها كه با تابلوى نقاشى شده تزيين يافته بود هر كدام يك پياده روهائى است كه با پله كانها باين راه اصلى وصل مىشود و در كنار سطح رودخانه معبر ديگرى است كه به طول رودخانه امتداد مىيابد. تنها انتقاد مخالفى كه براى ساختمان اين پل مىشود كرد و آن از تصوير هم نمايان است آنكه، پل مزبور در مقابل جريان ضعيف و باريك زنده رود در بيشتر فصول سال بيش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.
در تاريخچه ابنيه تاريخى اصفهان درباره اين پل تاريخى چنين نوشته است:
در انتهاى جنوبى خيابان چهارباغ پل اللهورديخان است كه به نام بانى و سازنده آن خوانده مىشود و در همان موقعى كه شاه عباس دستور كاشتن درختان چهارباغ را مىداده رفيق و سپهسالار شاه نيز در ساختمان اين پل به وسيله آجر و سنگ تراش فعاليتى به خرج مىداد، وضعيت اين پل با قديمش تفاوت زيادى نكرده است. ايوانچهها و غرفههاى زيبا و متناسب طرفين پل كه جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اوليه باقى مانده است. طول اين پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مىباشد. نوشتهاند كه در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدريج سى و سه چشمه شده در سنوات اخير قسمت زيادى از بستر رودخانه را تصرف كرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى كه چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممكن بود بكلى متروك شود وى در سال 1330 كه آقاى مصطفى خان مستوفى رياست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبين خارج و مجراى عبور آب چشمهها را باز كرد و اقدام به ساختمان ديوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده كه نوز آثارش پابرجا و عملياتش زبانزد مردم اين شهر است. در دوره صفويه ارامنه حق داشتند تا ميدانى كه اول پل احداث شده بود جمع شوند و مالالتجاره و صنايع خويش را با صنعتگران اصفهانى تبديل نمايند و حق نداشتند از اين پل عبور كرده داخل شهر شوند در جل اين پل مجسمه رضا شاه كبير بر روى ستونى بارتفاع 5 متر ديده مىشود كه اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف اين مجمسه فعلاً ميدان 24 اسفند و با ميدان مجسمه ناميده مىشود.
در شمال شرقى پل يعنى اول خيابنى كه به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است كه بياد مقبره كمال الدين اسماعيل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خيابان مزبور به نام آن بزرگوار ناميده مىشود كه به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.
به طورى كه ملاحظه شد گفتار تاريخچه ابنيه تارخى اصفهان وضع پل زاينده رود را در گذشته و حال تشريح كرده و اقتضاء داشت كه براى استحضار سرگذشت پل ايام گوناگون درج گردد.
تاورنيه سياح فرانسوى راجع باين پل در سفرنامه خود كه نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه كرده چنين نوشته است:
پلى كه در وسط خيابان تقاطع مىكند موسوم به پل اللهورديخان كه بانى آن بوده است مىباشند و آن را پل جلفا هم مىگويند. اين پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بيك ميزان است. دو طرف آن از وسطش پستتر نيست، 350 قدم طول و بيست قدم عرض دارد و زير آن چندين چشمه و طاق از سنگ ساخته شده كه خلى پست و كم ارتفاع است، در دو كناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل كه چندين طاق با پايههاى مرتفع به ارتفاع 25 يا 30 پا سقف آن را نگاهداشتهاند ديده مىشود، اشخاصى كه مىخواهند هوا خورى كنند وقتى كه خيلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مىنمايند، اما معبر معمولى از زير آن راهروها است كه به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد كه هواى لطيف و خنك از آنه داخل راهرو مىشود. زمين راهرو از سطح پل خيلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مىروند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقريباً 35 پا عرض دارد. يك معبر ديگر هم دارد كه در تابستان و وقع كمى آب به واسطه خنكى خيلى مطبوع است و آن از ميان خود رودخانه است در خط مخصوصى كه تخته سنگها نزديك هرم اتفاق افتاده مىتوان از روى آنها رد شد بدون اينكه پاتر بشود. از تمام دهنههاى زير پل به واسطه درهائى كه به هر چشمه گذرادهاند مىتوان عبور نمود از پلكانى كه در قطر پايه پل ساخته شده از روى پل به زير چشمهها و طاقها پائين مىروند و همينطور پله هائى در دو طرف دارد كه به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مىنمايند و عرض راه پلهها بيش از 2 تواز (4 ذرع تقريباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى كشيدهاند كه از پرت شده جلوگيرى مىنمايند.
بنابراين اين شش معبر در روى اين پل وجود دارد: يكى در وسط و چهار تا در دو طرف كه عبارت است ازى زير و بالاى هراهرورهاى پلكان تنگى كه به زير پل مىرود حقيقتاً اين پل از روى صنعت و استادى بنا شده و مىتوان گفت قشنگترين صنعت و شاهكار ابنيه ايران است، اما بسى دور است از اينكه به استحكام پل نف پاريس ساخته شده باشد.
سرپرسى سايكس انگليسى در شرحى كه راجع به پل زاينده رود نوشته بود گفته بود كه اين پل با اينكه روى به ويرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنيه تعصب ملى نگذارده كه در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنيه در كليه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و يدگر آثار ايران را كوچك و پست جلوه دهد و از ديگران هم استفاده كرده كه در تجليل اصفهان غلو كردهاند.
اينكه آراى مختلفى راجع به اين پل نگاشته شد براى امكان استخراج نظر صحيح و صائب درباره آن بود و اينكه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنيه معلوم گردد. در هر حال اكنون اين پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مىرود زير شماره 110، به ثبت تاريخى رسيده است.
شاه عباس اول به طورى كه مورخان و سياحان خارجى نوشتهاند در هر حال در جشن آبريزان شركت مىكرد و اگر در اصفهان بود در كنار زاينده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در كنار درياى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مىكرد.
در كتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز كه شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار كرده چنين نوشته است.
جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مىيافت. گذشته از باغ نقش جهان پل اللهوردى خان را نيز آئين مىبستند و چراغان مىكردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلريزان صورت مىگرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ريخته مىشد. از آن جمله در سال 1018 با آنكه جشن فروردين مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلريزان كردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئين بندى هنر نمائى بسيار كرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از ماليات آن سال را به ايشان بخشيد.
در تاريخ اين جشن و گلريزان مير حيدر معمائى كاشى چنين سروده است:
گل گشت روى پل چو كند خسرو عجمگل گشت روى پل پى تاريخ كن رقم
موضوعى كه باقى ماند تاريخ بناى پل است كه بامر شاه عباس كبير انجام شده است. آنچه مسلم است در سال 1018 كه جشن گلريزان در حضور شاه عباس انجام گرديد پل مزبور ساخته بوده است ولى مورخان سال اتمام را متفاوت نشوتهاند:
اسكندربيك در عالم آراء در وقايع سال (1011) چنين نوشته:
در انتهاى خيابان باغى بزرگ و وسيع، پست و بلند، نه طبقه جهت خاص پادشاهى طرح انداخته بباغ عباس آباد موسوم گردانيدند و پل عالى مشتمل بر چهل چشمه به طرز خاص، ميان گشاده كه در هنگام طغيان آب در كل، يك چشمه به نظر در مىآيد، قرار دادند كه بر زاينده رود بسته شده هر دو خيابان بيكديگر اتصال يابد.
حاج ميرزا حسن خان جابرى انصارى در تاريخ اصفهان و رى در وقايع اسل 1005 ه.ق( چنين نوشته:
شاه عباس اصفهان را پاى تخت دائمى خود نموده طرح عمارات عاليه انداغخ، سر درب درب قيصريه جنگ او است با ازبكان.
و در وقايع سال (1008 ه.ق) چنين نوشته:
شاه از هرات به اصفهان آمده و تكميل طرح عمارات و باغات كه هر يك از امراء باغى به نما خود ساخته در حواشى چهار باغ كهنه در چهار باغ بالا.
و نيز در وقايع سال (1008 ه.ق) مى نويسد:
شاه عباس به اصفهان برگشت، اللهورديخان را فرمود پل زاينده رود را با عمارات ديوانى بساخت.
در وقايع سال (1012) نوشته است:
بناى سر درب عالى عيصريه و كاشى كارى ممتاز آن ...
ميرزا علينقى كمرهاى متخلص به نقى كه از شعراى زمان بوده ماده تاريخى سروده كه ابيات آن چنين است:
فلك قدر الله و يردى كه قدرز عباس شاه اندر ايام يافت
بامداد بيگ ويردى دادگرپلى كدر آغاز و انجام يافت
بسعى ملك سيرت آقا حسينبخير العمل حسن اتمام يافت
به دست زبر دست صعب اميرچو بند امير اين بنا نام يافت
پى سال تاريخ اين پل نيافتكسى خوبتر از »پل اتمام يافت«
ظاهراً گفته عالم آرا اينستكه پل در سال (1011 ه.ق) ساخته شد و گفتههاى جابر انصارى قسمتى حاكى است كه در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مىرساند كه دستور داده شده كه بسازند و در قسمت نوشته كه ساختن آن با سر در قيصريه مقارن بوده و حال آنكه ساختمان سر در قيصريه را از وقايع سال 1012 نوشته است. و هيچ اشاره بسند اين گفتهها هم نشده است.
ماده تاريخ منسوب به نقى كمرهاى هم حاكى است كه ساختمان پل امير در سال (1005 ه.ق) انجام يافته است ولى تاريخ شروع آن معلوم نيست و بايد اذعان كرد كه اگر منظور همان پل چهل چشمه و يا اللهورديخان باشد محال است كه در ظرف يكسال چينن پلى ساخته شده باشد و حدال بايد در سال (1003 ه.ق) شروع شده باشد تا در (1005 ه.ق) به اتمام برسد.
آنچه به نظر مىرسد اين است كه براى ساختمان عباس آباد مسلم است كه بايد ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاريخ ساختمان چهارباغ يعنى اتمام آن مطابق ماده تاريخى كه سرودهاند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است و ماده تاريخ چنين است:
عجب چارباغى است بهجت فزاگرش ثانى خلد گويند شايد
چو تاريخ آن دل طلب كرد گفتم:نهالش به كام دل شه بر آيد
كه با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نيز تاريخ تكگائى كه در خيابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و يازده است كه در تذكره نصرآبادى به نقل از تاريخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده و آن ماده تاريخ چنين است:
كلبهاى را كه من شدم بانىمطلبم تكيه سگان على است
زين سبب فيض يافتم ز الهكه مرا مهر با على ازلى است
خانه دلگشا شدش تاريخچونكه از كلب آستان على است
و از طرفى اللهورديخانه در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ايالت فارس منسوب گرديد و در آنجا به اداره امور و تمشيت مىپرداخت تا اينكه حكومت كهكيلويه هم بر حزوه حكومتش افزوده گرديد و از مجموع اين تواريخ استنباط مىشود كه شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پيش از اينكه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده كه اصفهان را به پايتختى انتخاب كند و از اين رو دستور داده بود كه طرحهائى براى آبادى اصفهان مهيا كردن آن براى پايتختى ريخته شود و شايد اعزام اللهورديخان به فراس هم از اين نظر بوده كه اقدامات عمرانى اصفهان هم زير نظر او قرار گيرد و عمدتاً بايد عمران اصفان از بعد از تاريخ اعزام اللهورديخان يعين بعد از سال (1004 هجرى) انجام يافته باشد و تقريباً هم همين طور است چه مطابق ماده تاريخى نقى كمرهاى هم ساختمان پل اللهورديخانه در سال (1005 ه.ق( اتمام يافته و عمران خيابان چهار باغ در (1005 ه.ق) و تكايا چهارباغ در (1011 ه.ق) و در سال (1025 ه.ق) تمام ساختمانهائى كه از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام يافته بوده است.
و اما اينكه گفته شده در سال (1011 ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاريخ اتمام پل كه (1005 ه.ق) باشد مغاير است، مى توان گفت اللهورديخان ابتداء طبقه زيرين پل را براى امكان عبور و مرور ساخته بوده كه در (1005 ه.ق) به اتمام رسيده بوده و بعد در (1011 ه.ق) مأمور شده كه پل را به اتمام برساند يعنى طبقه بالا را نيز بسازد كه در موقع طغيان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شايد طغيان رودخانه زاينده رود موجب تكميل پل بوده است و با اين فرض ديگر مغايرتى در بين نخواهد بود.
نظر ديگرى هم امكان دارد و آن اين است كه بگوئيم پل موضوع ماده تاريخ نقى كمرهاى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاريخ چنين اشارهاى نشد ناچار بايد پل موضوع ماده تاريخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست
نزدیك به بیست سال قبل به همت اندیشمندان وصاحب نظران ، قانونی تدوین شد كه بعدها به “قانون اهداف ووظایف آموزش وپرورش” مشهور شد. قانون مذكور دارای ۴۰فصل ، ۱۳ماده، و۹تبصره است كه درتاریخ /۱۲/۴ ۱۳۶۶به تایید شورای محترم نگهبان رسید و مراحل اجرایی شدن آن ابلاغ شد.
در این قانون ۱۴هدف اساسی برای نظام تعلیم وتربیت در نظر گرفته شده است كه تحقق هریك از این اهداف متعالی میتواند آینده مطلوب وچشم اندازی بینظیر را برای جامعه اسلامی ایران به ارمغان آورد.
یكی از اهدافی كه در این منشور بدان تصریح شده است رشد فضایل اخلاقی و تزكیه دانشآموزان بر پایه تعالیم عالیه اسلام است. (كیهان، ۸۶/۱۲/۲۲، ش۱۹۰۴۳، ص۹.) همچنین چندی پیش جناب آقای دكتر علیرضا احمدی وزیر آموزش وپرورش با برشمردن دستاوردهای بزرگ و مثبت آموزش وپرورش در سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تصریح كردند آموزش وپرورش “به دلیل تغییر شرایط در جامعه ، نیازمند اصلاح ساختاری و محتوایی است”. (رسالت، ۸۶/۱۱/۱۴، ش۶۳۵۷، ص۲۴.)
حال سوال اصلی این است مسولین نظام، متولیان فرهنگی، و مدیران آموزش و پرورش تا كنون به چه میزان در تحقق اهداف متعالی آموزش وپرورش كه مبتنی بر آموزههای دینی و ارزشهای دین مبین اسلام است موفق بودهاند؟
آیا دانشآموزان كه مدیران آینده كشور هستند به گونهای پرورش یافتهاند كه بتوانند به دور از هرگونه تهاجم فرهنگی واجتماعی در آیندهای نه چندان دور مدیریت بخشهای مختلف نظام اسلامی را بر عهده گیرند؟
نكتهای كه باید بدان عنایت بسیار شود این است كه آموزش وپرورش، فعالیت هدفمندی است كه میان دو عنصر مربی و متربی جریان دارد و برای تحقق عینی آن، نیاز به بررسی مبانی، و به كارگیری روشهای متناسب و نیز تعیین محتوا و فعالیتهای مطلوب در تعامل مربی و متربی است. از این رو مهمترین عامل زیر بنایی تحول در آموزش و پرورش تربیت مربی و نیروی انسانی است كه بر مبنای فرهنگ غنی دینی و بومی پرورش پیدا كرده است.این مهم هنگامی تحقق مییابد كه متولیان فرهنگی و آموزشی كشور از موازی كاری اجتناب كنند و یك برنامه منسجم و لازمالاجرا میان تمام نهادهای فرهنگی، آموزشی و تربیتی حاكم باشد. چرا كه “آموزش” و “پرورش” از موثرترین عوامل شكلگیری شخصیت انسان است و چنانچه مبنای نظری آن از صحت كامل برخوردار باشد فرد و جامعه میتوانند از آثار و پیآمدهای مطلوب ومثبت آن بهرهمند باشند. از این رو لازم و ضروری است تمام نهادهای اصلی و فرعی فرهنگی و اجتماعی اعم از مهد كودك، پیش دبستانی، آموزش وپرورش، آموزش عالی، صدا و سیما ، رسانهها ، خانواده و نهادهای فرهنگساز همچون هیئت مذهبی و... در این امر متحد، منسجم و هدفمند عمل كنند. چرا كه “آموزش” و “پرورش” و به طور كلی تربیت یك فرآیند اجتماعی است كه باید مبتنی بر ایدئولوژی دینی و بومی جامعه استوار باشد. ایدئولوژی برای انسان یك فعالیت مستمر است كه از طفولیت شروع میشود “ ولی خمیر مایه و سرشت آن با دوران قبل از تولد ارتباط مستقیم دارد”. لذا ارزشها،گرایشها و تصوراتش را از خانواده میان دایره ارتباطاتش توسط نزدیكان وهم بازیها وسپس كار گسترش مییابد و در این ارتباط با دیگران و افزایش فشار زندگی بر او و نیز عوامل دیگر، به نهایت میرسد. پس از اینكه ایدئولوژی بازسازی شد و بر حسب اطلاعات، موقعیتها و فشارهای زندگی ساخته و پرداخته شد، در روح انسان عمق پیدا میكند.”۳( "ابراهیم ناصر،موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی “ره”، مترجم علی حسین زاده ،نوبت اول، ۱۳۸۰ص ۱۸۸)
بر اساس این مهم ضروری است مسئولین نظام ومتولیان فرهنگی وآموزشی برای تحقق اسلامی شدن آموزش وپرورش به معنای عام وخاص آن اهتمام جدی داشته باشند. البته منظور از اسلامی شدن آموزش وپرورش به معنای خاص وعام آن در تمام سطوح جامعه اهتمام به امور كلیشهای از قبیل ایجاد نماز خانه، اقامه نماز جماعت و... نیست اگر چه این امور لازم است ولی كافی نیست.
آن خطری كه مبانی آموزشی ،پرورشی وتربیتی ما را تهدید میكند آموزش، پرورش و تربیت “سكولار” است. متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا كنون برای این مهم فكری اساسی و برنامهای منسجم ارائه نشده است و معالاسف در دورههایی صراحتا بر ضد مبانی دینی واسلامی نیز عمل شد.
اگر بر مبانی فكری، نظری وعملی “تربیتی” جهانبینی فلسفی- الهی حاكم شود و همه اجزای موثر درآن بر مبنای همان جهان بینی الهی سیر كنند، آن گاه “آموزش” و “پرورش” اسلامی خواهد شد. و دیگر مدیران ومتولیان امر دغدغه ارائه آمار افزایش كمی نمادهای دینی را در مراكز علمی - پژوهشی و... ندارند. به دلیل اینكه دیگر این شخص پرورش یافته در نظام تربیتی آموزش وپرورش اسلامی “اقیموا الصلاه” را با روح و روان خویش لمس كرده است و ایمان دارد كه “ان صلاه تنهی عن الفحشاء والمنكر” است. دیگر دغدغه فكری یا بازی سیاسی بر سر جدا سازی دختران وپسران در دانشگاهها ایجاد نمیشود چرا كه خود بر مبنای “قل للمومنین یغضوا ابصارهم” عمل میكنند. اگر رویكرد تربیتی، آموزشی و پرورشی جامعه فارغ از مبانی اصیل دینی واسلامی باشد مآلا كفر والحاد عقیدتی و در نهایت كفر رفتاری را در پی خواهد داشت، و لو مظاهر دینی به طور گستردهای در جامعه نمایان باشد.
با توجه به مطالب فوق ضرورت رعایت اخلاق حرفه ای كه باید مربیان،معلمان و كادر آموزشی واجرایی بدان اهتمام ورزند آشكار میشود. اگرچه ساختار آموزشی و تربیتی كشور بر مبنای آنچه در صدر نوشتار بیان شد؛بسیار بیمار است و زحمت و مشقت معلمان و مربیان را در جهت نیل به این اهداف مقدس مضاعف و طاقتفرسا میكند، ولی معلمان عزیزباید به مسئولیت عظیم خود واقف باشند؛ و وظیفه خود را محصور در آموزش محتویات كتاب درسی نداند.
چراكه تربیت یك فعالیت اجتماعی است ،یعنی صورتی برای حیات جامعه است كه تاریخ، درجه رشد، تحول و امیدهای آینده هر جامعه ای را نشان می دهد و میزان تلاش ،همت وفعالیتهای افراد جامعه به خصوص رویكرد وعملكرد مربیان ومعلمان، با رشد صعودی یا نزولی آن ارتباط مستقیم دارد.
در تاريخ انقلاب اسلامي برگي زرين و مقطعي حساس و مناسبتي پرخاطره است، بخصوص آنكه چهارده سال بعداز تبعيد حضرت امام (ره) در همين روز (13 آبان 1357) فرزندان امام و صدها دانش آموز و دانشجو در مقابل دانشگاه تهران و خيابان هاي اطراف با شعار "درود بر خميني" و "مرگ بر شاه" پايه هاي حكومت را به لرزه در آوردند و با گلوله هاي مأموران شاه به خاك و خون غلتيدند.
دانش آموزان همچون ساير گروه هاي ملت در اطاعت از فرمان حضرت امام (ره) كه همه را دعوت به مبارزه بي امان با رژيم امريكايي شاه مي نمود، سر از پا نمي شناختند و نجات اسلام را در پيروي كامل از امام (ره) سازش ناپذير مي دانستند. اين طبقه جوان و فعال جامعه بحق يكي از اركان و پايه هاي مهم انقلاب پيروزمند اسلامي بودند.
صبح روز 13 آبان 1357 ه.ش دانش آموزان در حالي كه مدارس را تعطيل كرده بودند روبه سوي دانشگاه نهادند تا بار ديگر پيوندشان را با رهبر بت شكن خويش به جهان اعلام نمايند. اين جوانان پرشور خداجو گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجويان و گروههاي ديگري از مردم در زمين چمن دانشگاه اجتماع كردند. مأموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فرياد حق طلبانه از گلويي برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند. دانش آموزان در كناره نرده ها و زمين چمن اجتماع كرده بودند و فرياد مقدس "الله اكبر" آنان فضا را مي شكافت و تا فاصله هاي دور طنين مي انداخت.
ساعت يازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشك آور در ميان دانش آموزان و دانشجويان پرتاب كردند. اجتماع كنندگان در حالي كه به سختي نفس مي كشيدند، صداي خود را رساتر كردند و با فرياد دشمن شكن "الله اكبر" لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افكندند. در اين هنگام تيراندازي آغاز شد و لاله هاي انقلاب يكي پس از ديگري در خون غلتيدند جوانان بافرياد الله اكبر و با شعارهاي مرگ بر امريكا و مرگ بر شاه به شهادت رسيدند و انقلاب خونين اسلاميشان را تداوم بخشيدند و دشمنان اسلام را بيش از پيش به رسوايي و شكست كشاندند. در اين واقعه 56 تن شهيد و صدها نفر مجروح شدند. يكي از شاهدان عيني مي گويد:
"شنبه 13 آبان سال 1357 ساعت 11 صبح، بيش از هفت هزار دانش آموز و دانشجو و ديگر طبقات مردم در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده و عده اي سرگرم تماشاي نمايشگاه عكس بودند و گروهي به سخنراني گوش مي كردند كه ناگهان يك كپسول گاز اشك آور در هوا چرخيد و روي زمين دانشگاه فرود آمد. عده اي سراسيمه به سوي در ورودي دانشگاه دويدند، ولي در همين موقع صداي تيراندازي بلند شد. سربازان ازپشت ميله هاي دانشگاه به سوي مردم شليك كردند. هنوز فريادهاي "نترسيد تيراندازي هوايي است" بلند بود كه دانشجويي به زمين غلتيد، از اين لحظه به بعد دانشگاه و خيابان هاي اطراف آن مبدل به صحنه جنگ و گريز شد. دانشجويان و دانش آموزان قصد داشتند آن روز به سوي منزل مرحوم آيت الله طالقاني راه پيمايي كنند. درست هنگاميكه عزم خروج از دانشگاه كردند با تيراندازي نيروها مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه برخوردهاي خونين شد. مجروحان توسط دانشجويان به بيمارستان منتقل شدند."
در همان ساعات اوليه نيروهاي ضربت وارد دانشگاه شدند و دانشجويان و دانش آموزان براي مقابله با اين حمله آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند متر پيشروي در دانشگاه آنجا را ترك كردند.
با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حكومت نظامي خيابان هاي اطراف دانشگاه و قسمتي از خيابان انقلاب را بستند و دانشجويان و دانش آموزان در خيابانهاي اطراف پراكنده شدند. تظاهر كنندگان در چند نقطهخيابانهاي جمهوري اسلامي و ولي عصر (عج) و خيابان هاي منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار الله اكبر و لا اله الا الله خود را از حملات ددمنشانه مأموران نجات مي دادند.
ساعت دو بعداز ظهر مجدداً سربازان حكومت نظامي بر روي دانشجويان و دانش آموزان كه در داخل دانشگاه بودند، تيراندازي كردند كه در همان لحظات اول عده اي از دانشجويان به زمين افتادند و در خون غلتيدند. دانشجويان و دانش آموزان با پلاكاردهايي كه در آن شمار كشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادنشعار الله اكبر خميني رهبر به راه پيمايي پرداختند. جنگ و گريز مأموران نظامي با دانشجويان و دانش آموزان تا پاسي از شب ادامه داشت …"
امام خميني (ره) در پيامي كه به همين مناسبت از پاريس براي امت قهرمان ايران فرستادند، فرمودند:
"عزيزان من صبور باشيد كه پيروزي نهايي نزديك است و خدا با صابران است. ايران امروز جايگاه آزادگان است… من از اين راه دور چشم اميد به شما دوخته ام… صداي آزاديخواهي و استقلال طلبي شما را به گوش جهانيان مي رسانم".
از آن تاريخ به بعد، سيزدهم آبان ماه با عنوان روز دانش آموز، به عنوان حماسه خونين لاله هاي انقلاب در جريان نهضت اسلامي گرامي داشته ميشود.
جلسات شورا بصورت مستمربرگزار شده واعضاء نظرات دانش آموزان را به مسئولين آموزشگاه ونظرات مسئولين را به دانش آموزان انتقال مي دهند.
ازجمله مصوبات شورا ميتوانبه الف – برگزاري كلاسهاي تقويتي وپيشرو
ب- مراسم افطاري ج – بهبود سيستم گرياشي ونور د- تعيين سخنگوي شورا وتهيه تابلوي مخصوص شوراك- تشويق دانش اموزان براي حضور در نماز جماعت ل- تهيه نشريه شورا ن – توزيع ميان وعده غذائيو-برگزاري اردوهاي يكروزه وچند روزهه- نصب حفاظي – برگزاري مراسم ويژه محرم ودهه فجر و.. اشاره نمود.
2- گروه پيشتازان : تشكيلات دانش آموزي پيشتازان باهدف تقويت روحيه تشكيلاتي وسازماني در راستاي ايجاد نظم ، انسجام ، اتحاد و وحدت رويه بين اعضاء بر طبق قول ، سوگند ، شعار ومنش هاي سازماني ، رفتارهاي جامعه پسند مانند هم دلي ،
هم فكري ، همياري ومشاركت تشكيل گرديده است.
گروه پيشتازان آموزشگاه متشكل از بهترني وبا استعداترين دانش آموزان مدرسه مي باشند كه در 5 گروه تقسيم شده وآموزشهاي لازم ابتدا به سرگروه ها ۀ معاون رسد ورهنمون وخبرنگار رسد داده شده وسپس سرگروها به سايراعضاء آموزش مي دهند.
بعضي ازعناوين آموزشهائي كه تاكنون گروه پيشتازانفرا گرفته اند عبارتند از : الف – اهداف تشكيلات پيشتازانب- سوگندو منش پيشتازان
ج-آرم ، علامت وسلامپ – آموزش جهت يابي (1)ت – آموزش كمكهاي اوليه (2) يابي (2) د – آموزش كمكهاي اوليه (1) ك – آموزش كمكهاي اوليه (2)
گ –آموزش كمكهاي اوليه (3) ن – فرياد هاي شادي و- آموزش چادرزني (1)ه- آموزش چادرزني (2)ي- ساير آموزشهاي لازم ت پايان سال ارائه خواهد شد.
لازم به ذكر است كه برنامه هاي متنوع ورزشي ومسابقات بين گروه ها نيز انجام شده وهمچنين اردوهاي يكروزه وچند روزه نيز در حال اجرا وبرنامه ريزي مي باشد.
3- تشكيلات بسيج : بسيج دانش اموزي در سازندگي دانش آموزان وجذب ايشان به آموزشهاي بسيج در مساجد واحياء ارزشهاي انقلابي اسلامي وملي نقش بسزائي دارد لذا دانش آموزان در آموزشگاه انسجام وسازمان يافته ودر امور مختلف مدرسه بعنوان يك نهاد خود جوش وداوطلب فعاليت مي كنند از جمله فعاليتهاي بسيج مشاركت وهمكاري در برگزاري ايام الله ، اداره آموزشگاه ومسابقات فرهنگي وورزشي را مي توان ذكرنمود.
4- هلال احمر :يكي از بهترين گروههائي كه در آموزشگاه تشكيل شده واموزشهاي مفيد وپرفايده اي را فرا ميگيرند گروه هلال احمر است زيرا دانش آموزان با كمكها ي اوليه براي مصدومين واقدامات اوليه براي مجروحين حوادث ، مارگزيدگي ، مسموميت ها ، خفگي ها شكستگي وخونريزي و.. آشنا شده وحتي مي توانند جان خود و ديگران را نجات دهند. لازم به ياد آوري است بعد از اتمام كلاسها به فارغ التحصيلان گواهي پايان دوره از طرف هلال احمر اعطاء خواهد شد.
5- تهيه ماهنامه داخلي : با توجه به علاقه دانش آموزان به فعاليتهاي فرهنگي ولزوم آشنائي وشكوفائي استعداد ايشان در زمينه روزنامه نگاري وخبرنگاري دو نشريه مجزا تحت عنوان نشريه پيشتازان وشوراي دانش اموزي منتشر ومطالب گوناگون ومتنوعي در آن ارائه مي گردد.
موفقيت تحصيلي در گرو علل و عوامل متعددي است که نبود و يا نقصان هرکدام از اين عوامل موجبات افت تحصيلي را فراهم مي سازد . هوش و استعداد تحصيلي يادگيرنده ، عوامل محيطي( نظير ديدگاه هاي حاکم برجامعه در خصوص تحصيل ،امکانات ،وضعيت اقتصادي و حتي وضعيت فرهنگي محيط اجتماعي و...) و عوامل خانوادگياز مهمترين عوامل تاثير گذار بر روند پيشرفت تحصيلي دانش آموزان بر شمرده مي شوند.
هرچند نمي توان ازنقش تاثيرگذار هوش و استعداد تحصيلي و عوامل محيط اجتماعي غافل شد اما دراين مقاله به بررسي نقش خانواده درتحصيل فرزندان پرداخته ايم .
تعليم و تربيت ومسائل مربوط به آموزش و پرورش فرزندان از اولويت ها ودل مشغولي هاي خانواده هائي است که فرزنداني در سنين مدرسه و حتي دانشگاه دارند. بي شک نقش خانواده در موفقيت تحصيلي فرزندان آن چنان حائز اهميت است که به هيچ بهانه قابل کتمان نيست .
خانواده با آن جايگاه برجسته و ممتاز در نظام تعليم و تربيت به دلايل متعددي مي تواند تاثيري شگرف در فعاليت هاي آموزشي داشته باشد .که مختصرا به آن اشاره مي شود.
اول اينکه نهاد خانواده در مقام اولين جايگاه تعليم و تربيت ، شکل دهنده بسياري از نگرش ها و ديدگاه هاي فرزندان خواهد بود. برخي از اين ديدگاه ها و نگرش ها در حوزه تحصيل نيز خواهد بود که با توجه به نوع نگرش (مثبت يا منفي بودن) مي تواند تاثيري باز دارنده يا ارتقاء دهنده در پيرشفت تحصيلي فرزندان داشته باشد. به تعبير ديگر منشاء بروز پديده افت تحصيلي دانش آموزان مي تواند باور هاي ذهني باشد که در محيط خانواده شکل گرفته است. نوع نگاه ونحوه برخورد خانواده ها با امر تحصيل و يا حتي ارزش بودن و يا نبودن تحصيل در خانواده اي مي تواند باور هاي سازنده و يا مخربي را در ذهن فرزندان شکل دهد. متاسفانه در بيشتر موارد در خانواده هائي افت تحصيلي مشاهده مي گردد که تحصيل علم نزد والدين و افراد خانواده ارزش چنداني ندارد. و حتي در برخي موارد نکوهش نيز مي شود .
دومين نکته اي که بايد به آن اشاره نمود نقش حمايتي خانواده است . خانواده به عنوان اولين حامي فرزندان را از بدو تولد تا سال هاي پاياني عمر به شکل هاي متفاوتي زير چتر حمايت خود مي گيرد. حمايت هاي منطقي و اصولي و سازنده خانواده از فرزندان جداي از ايجاد جو عاطفي و محبت در محيط خانواده . سبب ساز تقويت اعتماد به نفس در وجود فرزندان مي شودو آنان را به مرزهاي خود باوري وخود اتکائي رهنمون مي سازد . ها ،فضاهاي گرم و صميمي در محيط هاي عاطفي خانواده که معمولا با ابراز محبت هاي منطقي نيز همراه است موجبات افزايش شوق و ذوق فرزندان نسبت به تحصيل ،کاهش اضطراب و افزايش روحيه را فراهم مي سازد .
دليل سومي که از اهميت بسياري نيز برخوردار است . نقش نظارتي خانواده بر فرزندان است .در ميان نقش هائي که والدين بر عهده دارند.نقش نظارتي آنها درکنترل ونظارت بر روند فعاليت هاي آموزشي فرزندان درتمامي مقاطع تحصيلي جايگاه ويژه اي دارد . بديهي است که اين نظارت و کنترل در سنين دبستان از اهميت فوق العاده بيشتري برخوردار است . هر چند که صاحبنظران تعليم و تربيت نظارت را در تمامي دوره هاي تحصيلي توصيه مي کنند نظارتي که براي تمامي سنين در هدف مشترک است و تنها در شيوه هاي اجرا و روش هاي کنترلي ممکن است قدري با هم متفاوت باشند.
ريشه بسياري از افت تحصيلي ها در خانواده
متاسفانه بايد اقرار کرد که ريشه و اساس بسياري از افت تحصيلي ها و بي انگيزگي هاي دانش آموزان به تحصيل در درون خانواده ها است. چه بسيارند دانش آموزاني که از انگيزه هاي لازم و کافي براي درس خواندن و يادگيري برخوردار نيستند و در راس همه دلايلي که آنان را نسبت به تحصيل ، درس و کتاب بي انگيزه کرده است. نگرش ها و بارو هاي غلطي است که بعضا در محيط خانواده فراگرفته اند. برخي رفتارهاي غلط و نا آگاهي هاي والدين، انگيزه اين مهمترين و اصلي ترين عامل در پيشرفت تحصيلي را در درون فرزندان از ميان برده است.
هنگامي که خانواده ها از نقش نظارتي خود در فعاليت هاي آموزشي و تربيتي فرزندان غافل مي شوند . وقتي در درون خانه نگرش هاو باور هاي غلطي درباره تحصيل و علم اموزي در ذهن فرزندان شکل مي گيرد . وقتي حمايت خانواده ها از فرزندان در دوره هاي مختلف تحصيل کمرنگ و يا از بين رفته است . وقتي محيط هاي خانوادگي بعضا به محيط هاي سرد و بي روح مبدل گشته اند و گاها والدين از وضعيت تحصيلي فرزندان خود بي خبرند و ارتباط والدين و فرزندان به دلايل متعددي همچون اشتغال تمام وقت والدين در بيرون از خانه به حد اقل ممکن رسيده است ديگر چه انتظاري مي توان داشت که چرخ موفقيت تحصيلي فرزندان بدرستي و در جهت مثبت پيش رود .
ارتباط با مدرسه راهکاري مناسب
ار آنجا که نهادهاي خانه و مدرسه هر دو وظيفه تعليم و تربيت فرزندان را بر دوش دارند لذا ارتباط بين اين دو نهاد تربيتي لازم و ضروري به نظر مي رسد . چرا که نه مدرسه مي تواند بدون همکاري خانواده ها رسالت تعليم و تربيت خويش را به شکل صحيح اجرا نمايد و نه خانواده ها مي توانند بدون ارتباط مستمر با مدرسه در جهت تربيت صحيح ورفع مشکلات تحصيلي فرزندان خود اقدامي مناسب انجام دهند.
اصولا به دو دليل مهم ارتباط بين مدرسه و خانه توصيه مي شود. اول اينکه ارتباط بين اين دو نهاد باعث ايجاد يک نوع هماهنگي درهدف ها، روش ها و انتظارات تربيتي و آموزشي بين خانه و مدرسه مي شود. حسن اين هماهنگي اين خواهد بود که از بروز تضاد ها و دوگانگي ها و تعارض ها درامور تحصيلي وخصوصا تربيتي فرزندان که موجب بروزسرخوردگي ،دلزدگي وافسردگي در فرزندان مي شودو نتيجه اي جز سردرگمي فرزندان ندارد.جلوگيري مي شود.
ارتباط با مدرسه به اين دليل نيز که موجب مي کردد تا والدين از وضعيت تحصيلي و نياز ها ي فرزندانشان بهتر و بيشتر آگاه شوند و اطلاعاتي را بدست آورند که براي ارائه نقش تربيتي بهتر خانواده لازم و ضروري است توصيه مي گردد. . برخي والدين به دليل عدم آشنائي کافي با نياز هاي واقعي ويژگي هاي سني فرزندانشان در سنين مختلف و عدم اطلاع از وضعيت تحصيلي آنان نمي توانند نقش هاي نظارتي و حمايتي خود را به طرز صحيحي اجرا نمايند و نه تنها موجب بروز افت تحصيلي در فرزندان خود مي شوند بلکه روز به روز از فرزندان خود نيز به دليل عدم شناخت کافي از آنان فاصله مي گيرند..ارتباط مستمر با مدرسه و شرکت منظم در جلسات انجمن اولياء و مربيان و شرکت در کلاس هاي آموزشي مناسب براي آشنائي با ويژگي ها و نياز هاي فرزندان در دوره هاي سني مختلف راهکار مناسبي است براي تقويت بعد نظارتي و حمايتي خانواده ها در برابر فرزندان که اميدواريم مورد توجه خانواده ها قرار گيرد .
انسان تنها موجودی استکه با همنوعان خودبدنبال نظر می پردازد وبرای شناخت وحل مشکلات خود با آنان مشورتوازراهنمایی آنان استفاده می کند .راهنمایی ومشورت درطول زندگی آدمیان مطرح بودهوآنان باکسانی که مورد قبول واعتمادشان بوده مشورت می کرده اند .باتوسعه علومانسانی ورشدعلوم رفتاری به راهنمایی ومشاوره به عنوان شاخه ای مستقل ازعلوم رفتاریتوجه شد. امروز راهنمایی ومشاوره به صورت حرفه ای یاورانه برای کمک به افرادی استکه دررشد،سازگاری ،تصمیم گیری،روابط خانوادگی،مهارتهای اجتماعی وشیوه زندگی مشکلاتیدارند ومشاوره به این افراد کمک می کند تاراه حل مناسبی برای مشکلات بیابند. تاریخچه راهنمایی ومشاوره: دربین ممالک صنعتی،امریکای شمالی نخستین کشوری است کهدرآن مراکز ویژه راهنمایی ومشاوره تأسیس شده وازمیان افرادی که نخستین بار به ایجادمرکز راهنمایی در آن سرزمین اقدام کرده اند باید از فرانک پاستور نام برد که درسال 1908 اولین مرکز راهنمایی راکه درحقیقت مرکز راهنمایی حرفه ای بود درشهر بوستنتأسیس گردید.سال 1332 را می توان مبدأ شروع راهنمایی به معنی خاص آن در کشور خودبدانیم درسال 1334 دراداره مطالعات وبرنامه ها دایره ای بنام دایره تحقیقاتروانشناسی بوجود آورد که به تهیه برخی تستهای هوش وسنجشهای روانی مبادرتکردوسرانجام کنگره های منعقده درتابستانهای 37 و38 راهنمایی درمدارس راامری ضروریتشخیص دادومرکزراهنمایی در اداره کل تعلیمات متوسطه بوجود آمد. درسال 1347 اداره کلآموزش راهنمایی تحصیلی دروزارت آموزش وپرورش تأسیس گردید ودرسال 59 طی بخشنامه ایبرنامه راهنمایی ومراکز مشاوره وراهنمایی تعطیل گردید. از ابتدای سال 67 ضروریتوجود مشاورین درمدارس احساس شد ومجدداً این رشته شروع به جذب دانشجو نمود. ضروریتفعالیتهای راهنمایی ومشاوره درمدارس: یکی از نهادهای اجتماعی نهاد آموزش وپرورش استکه مسئولیت مهمی درتربیت کودکان ،نوجوانان وجوانان بر عهده دارد .نگاه گسترده بهنقش آموزش وپرورش به عنوان عاملی مؤثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه وذاتیافراد انتقال اندوختهء تجارب گذشتگان ارائه ارزشهای مطلوب،افزایش معلومات وایجادمهارتهای لازم درافراد برای زندگی وبالاخره تسهیل مسیر حرکت وجودی آدمی به سویکمال،اهمیت این نهاد اجتماعی را بیش ازبیش نشان می دهد. گسترش کمی آموزش وپرورشنشانگر گرایش واستقبال همگان به اثر بخشی این نهاد وگسترش کیفی آن ناشی ازتوسعهمعارف ،علوم ورشد بی وقفه تکنولوژی است که این دو بر پیچیدگی وظرافت جریان آموزشوپرورش افزوده است.بنا براین برای تحقق اهداف تعلیم وتربیت ورشد شخصیت کودکانونوجوانان باید ازخدمات راهنمایی ومشاوره بخوبی استفاده کرد. نقش راهنمایی در آموزشوپرورش افراد به حدی است که عده ای ازصاحب نظران آن را به نوعی تعلیم وتربیت گفتهاند وبعضی راهنمایی راتسهیل کننده جریان تعلیم وتربیت میدانند. اگر تربیت را بهمعنی نشو ونمادادن،زیاد کردن ،برکشیدن وبه حداعتدال سوق دادن آدمی بدانیم واگرتعلیم رارشددادن آدمی درتسهیل کنندهء جریان رشد وکمال آدمی خواهیم یافت. مهمترینعواملی که درضرورت فکرراهنمایی ومشاوره وتوسعه آن درنظامهای آموزش وپرورش موءثربوده اند عبارتند از: 1- توجه به اصالت کودک وآموزش وپرورش وی 2- وجود تفاوتهایفردی دردانش آموزان وضرورت شناخت وتوجه به این تفاوتها درامرآموزش وپرورش 3- وجوداستعدادهای عمومی واختصاصی دردانش آموزان وضرورت شناخت وپرورش تدریجی وسنجش آنها 4- رشد جمعیت وافزایش گرایشهاوعلاقه مندی به تحصیل درسطوح مختلف وگسترش علوم وتکنولوزی 5- تراکم وتنوع واحدهای درسی دررشته های تحصیلی وضرورت انتخاب مناسب 6- توسعه مشاغلوحرفه وضرورت انتخاب شغل مناسب 7- تغییرنگرشها وارزشهانسبت به انتخاب رشته هایتحصیلی وانتخاب شغل 8-گسترش نیازهای جامعه به نیروی انسانی درسطوح مختلف مهارت 9- وجود مسائل ومشکلات جسمانی،عاطفی،اجتماعی،رفتاری،تحصیلی وخانوادگی دردانش آموزانراهنمایی درنظام آموزش وپرورش دونقش راایفا می کند: 1- کمک به فرد فرد دانش آموزانبه منظور سازگاری با محیط،حل مسائل ومشکلات شخصی ،بروز وظهور استعدادها ورشد وتکاملآنان 2- کمک به دانش آموزان درانتخاب مناسبترین راه ازنظر رشته های تحصیلی وانتخابمناسب شغلی وبرنامه ریزی وآمادگی برای زندگی خدمات راهنمایی: 1-خدماتاطلاعاتی:منظور از این خدمت عرضه اطلاعات نظام یافته ای است تا دانش آموزان بتوانندآگاهی کافی نسبت به برنامه های درسی،رشته های تحصیلی،مقررات وآئین نامه هایامتحانی،امکانات آموزشی،حرفه ای وشغلی بدست آورند.تاازروی بصیرت راهنمای مناسبراانتخاب کنند.عرضه اطلاعات لازم درزمینه روشهای صحیح مطالعه ویادگیری دروس درمدرسه،اهمیت وارزش علم آموزی،اهداف وانگیزه های تحصیلی،آداب وروشهای برخورد انسانیدرمحیط مدرسه،نوع مسایل مشترک دانش آموزان وچگونگی برخورد،مسایل وشیوه های تقویتاراده وراههای خودسازی درمدارس بسیاربجا وضروری خواهد بود. 2- خدمات مشاوره ای: هدفاز این خدمت درمدارس برقراری ارتباطی اساسی بین دانش آموزان ومشاوران است . خذماتمشاوره ای خودشناسی دانش آموزان راتسهیل می کند ودانش آموزان رایاری میدهد تاازطریقترکیب وتطبیق اطلاعات مربوط به خود ومحیط ،مشکلات خودرا باز یابندوحل کنندوبه تصمیمگیری مناسب بپردازند این امر مستلزم وجود مشاورانی است که برای این مهم تربیتوآماده شده اند تا دانش آموزان را درحل مشکلات واتخاذ تصمیم های معقول ومناسب یاریدهند. مشاوران رکن اصلی وپایه اساسی برنامه راهنمایی هستند.فرادی که براساس دانشهاینظری وتجارب علمی صلاحیتهای همه جانبه رابرای کمک به دانش آموزان ورفع مشکلاتمتعددومتنوع آنان باید داشته باشند مشاوران مدارس باید علاقه مند به دانش آموزانوآگاه به مراحل رشد وتربیت آنان،واقف به اصول ومبانی روانشناسی،تعلیم وتربیت وجامعهشناسی وقادربه بهره مندی ازاصول وفنون راهنمایی ومشاوره ودارای تجربه کاری باشند. مجموعه تلاش وکوششهایی که به شناخت استعدادها ورغبتهای دانش آموزان منجر میشودیاآنانرا درانتخاب رشته های تحصیلی ویا شغلی ورفع مشکلات شخصی وسازشی یاری می دهدجزووظایف مشاوران به حساب می آید. برنامه راهنمایی ومشاوره درمدارس متوسطه در سهبعد تحصیلی،شغلی وتربیتی انجام می گیرد. نقش مشاوردرمدارس: مشاوران باتسهیل جریانرشد همه جانبهء فرد،آموزش مهارتهای زندگی فردی ،اجتماعی ،کاهش وحذف موانعرشد،خودشناسی ومحیط شناسی وارائه سایر خدمات یاورانه ،روانشناختی درمدارس نقشبسیارحساسی دارند.عمده ترین اهدافی که می توان ازطریق خدمات راهنمایی ومشاوره بهآنها دست یافت عبارتند از: الف: رشد وتوسعه قوای فکری ومعنوی وعقلی دانش آموزان: 1- ایجاد پیشرفت درکسب مهارتهای مطالعه 2- راهنمایی دانش آموز برای انتخاب رشته هایتحصیلی 3- طرح ریزی برای انتخاب دروس،برای ادامه تحصیلات 4- ترغیب دانش آموز برایبهره برداری خویش بینانه وخلاقانه از نیروی خویش ب: رشد وتوسعه مهارتهای شغلی وحرفهای دانش آموز: 1- یاری کردن دانش آموزان تا ازتوانائیهاوعلائق حرفه ای خویش آگاهشوند. 2- یاری کردن دانش آموزان تا ازموقعیتها وفرصتهای استخدامی وشغلی جامعه مطلعشوند. 4- یاری کردن دانش آموزان تا بر اساس شناسایی خویشوفرصتهای حرفه ای به توسعهوپیشرفت در حرفه وشغل خود بپردازدوطرحها وتصمیمات خود را مؤثر سازد. ج: رشد وتوسعهشخصیت دانش آموز: 1- یاری کردن دانش آموز تابرای خود به عنوان عضوی از جامعه احترامقائل شود. 2- یاری کردن دانش آموز تادرایجاد روابط ومناسبات متقابل داری شایستگیشود. 3- همکاری با معلمان درتدارک محیط سالم ومساعد درکلاس تا به رشد روانی دانشآموزان کمک شود. 4- ارتباط با والدین به منظور ایجاد شناخت رفتارهای طبیعیونیازمندیهای روانی جوانان. نقش مشاور درامور تحصیلی: دانش آموزان درجریان تحصیل بامشکلات زیادی مواجه می شوند که مشاور می تواند دررفع این مشکلات کمکهای مؤثری بهدانش آموزان ارائه دهد که پاره ای ازاین مشکلات را می توان به شرح زیر شمرد. 1- ضعفپایهء تحصیلی: در مورد چنین دانش آموزانی مشاور باید برای فراگیری دروس پایه ازنقطه ای که ضعف دارد برنامه ریزی کند ویا کمک خانواده ضعف پایه اورا جبران کند. فشار آوردن ووادار کردن دانش آموز به زحمات شبانه روزی درسطح بالای تحصیلی بدونتوجه به پایه بی فایده است .آماده کردن دانش آموز واولیای وی برای چنین برنامه اینیاز به جلسات مشاوره ای دارد که متولی آن مشاور مدرسه است. 2- کمبود یانبود انگیزهتحصیلی:دانش آموزانی وجود دارند که ازنظر هوشی درحد طبیعی وظرفیت لازم برای یادگیریرا دارند،اما انگیزه ای برای درس خواندن ندارند. درمورد اینگونه دانش آموزان کهتعدادشان نیز کم نیست مشاورباید علت تنبلی راحستجو وبرای درس خواندن آنها ایجادانگیزه کند.تشویق کردن به انحای مختلف،ایجادزمینه های موفقیت برای دانش آموز،اورابه هنگام تائید کردن ودرمجموع به کار بردن انگیزه های طبیعی می تواند کارسازباشد. مشاوران با همکاری سایر عوامل آموزشی وپرورشی می توانند درسه سطح پیشگیری اولیهثانویه وثالث اقدام به فعالیت نمایند. مدرسه مکان مناسبی برای اجرای برنامه هایپیشگیری ازمشکلات روانی عاطفی است وبخش مهمی ازرسالت مدرسه به آموزش سازگاری عاطفیفرد درزندگی اختصاص دارد.لذا مدرسه بهترین فضا وفرصت برای آموزش ترویج شیوه هایسازگاری صحیح درزندگی فردی واجتماعی است .مشاوران دربعد پیگیری اولیه با آموزشمهارتهای زندگی وبا ارائه خدمات راهنمایی مشاوره واطلاع رسانی در زمینه هایتربیتی،تحصیلی وشغلی وتسهیل روند ارضای نیازهای اساسی دانش آموزان،ازجمله شکوفاییاستعدادهاوتوانمندیها،احساس خود ارزشمندی واعتماد به نفس، خود شناسی وارتقای سلامتروانی آنان نقش مؤثری را ایفا می کند .اینگونه خدمات ازطریق تدریس درس مهارتهایزندگی درقالب ساعت پرورشی،اجرای آزمونها وانجام فرایند هدایت تحصیلی واطلاع رسانیشغلی وآموزش فرایند برنامه ریزی تحصیلی وطرح ریزی شغلی درفرصتهای مناسب اجرا میشود. نقش مشاوران درتأمین بهداشت روانی دانش آموزان: دانش آموزانی از سلامت روانیبرخوردارهستند که اولاٌ خودرا فردی ارزشمند وقابل احترام بدانند وبه توانائیهای خوداطمینان داشته باشند.ثانیا بتوانند بدون دغدغه خاطر وناراحتی با واقعیات زندگیمواجه شوند وکل وجودشان را همانگونه که هست بشناسند وبپذیرند،ثالثاٌ با ارامش خاطرواحساس امنیت وبا شوق وامید زندگی کنند.دانش آموزی که با بحران ومشکل روانی مواجهاست توانایی ایستادگی دربرابر فشارهای وارده را ندارد ودرحل مشکلات به طور منطقیوسنجیده عاجز است وتعادل روانی بهم خورده ای دارد .چنین دانش آموزی جهت حل مشکلوبرقراری تعادل به مشاوره نیاز دارد. مشاورین ازعوامل مؤثر تأمین بهداشت روانی دانشآموزان درمدارس می باشند.استفاده ازخدمات راهنمایی مشاوره درآموزش وپرورش درنهایتتأمین بهداشت روانی دانش آموزان منجر می شود.وبهداشت روانی بهترزیستنٌ وسلامت فکروبهبود روابط اجتماعی ضرورت دارد.هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکر وروان وسالم سازی محیط فردی و اجتماعی است . مشاور بی آنکه کسی را به دوش بکشد یا به پیش وپس براند چشم انداز تازه ای را به ماجراهای ذهنی می گشاید چشم انداز و نگاهی که بهادمی مجال زیستن می دهد و فرصتب فراهم می کند تا فرد خودش را در ذهنش بازسازی کند وقدرتی را دراختیار فرد می گذارد تا با بهره گیری از آن نوع جدیدی از حضور را درپهنه روابط بین فردی تجربه کند . افزون بر این مشاور وظیفه نظارت بر خویش را نیز بردوش می کشد . بخشی از مهمترین فعالیتهای اجرایی که مشاوران می توانند در تامینبهداشت روانی دانش اموزان انجام دهند عبارتند از : 1- شناخت محدودیتهای روانی - فیزیکی دانش اموزان 2- ایجاد ارتباط صحیح و اصولی بین دانش اموزان و اولیای مدرسه 3- فراهم اوردن فرصت مناسب برای دانش اموزان به منظور خودشناسی و یادگیری روشهای حلمساله و تصمیم گیری 4- مصاحبه های فردی برای شناخت مشکلات دانش آموزان و راهنماییآنها 5- برگزاری جلسات مشاوره فردی و گروهی با دانش آموزانی که مشکلات تحصیلی وخانوادگی و شخصی دارند . 6- تشویق دانش آموزان به همکاریهای اجتماعی 7- ایحادهماهنگی بین فعالیتهای خانه و مدرسه به منظور بهبود وضعیت تحصیلی و رفتارهای دانشآموزان 8- برگزاری جلسات مستمر بحث و گفتگوبا دانش آموزان و تلاش در جهت حل مسائل ومشکلات آنان 9- تشکیل جلسات مشاوره با خانواده و یاری دادن والدین برای رفع مشکلاتدانش آموزان به شیوهای درست 10- ارزیابی نیازها و بررسی مشکلات دانش آموزان درزمینه مسائل شخصی -خانوادگی -اجتماعی -تحصیلی-اخلاقی و انضباطی 11- تنظیم و اجرایبرنامهای آموزشی در زمینه های رشد و پیشگیری و درمان مشکلات 12- همکاری با معلمان وکمک به آنان در حل و فصل مشکلات دانش آموزان و شرکت درشوراهای مدرسه 13- انطباقدانش آموزان با محیط مدرسه -معلم و دروس و ایجاد انگیزه های مناسب برای درس خواندنو عدم احساس ناتوانی درموارد شکست تحصیلی با نگاه جامع به اهداف و وظایف آموزش وپرورش- تفکیک و مرز بندی دقیق بین راهنمایی و مشاوره تحصیلی با سایر ابعادراهنماییو مشاوره ازجمله راهنمایی و مشاوره تربیتی - شغلی و حرفه ای اصولی و منطقینیست .مشکلات دانشآموزان زنجیره ای از عوامل فردی و اجتماعی است که نیازمند دیدیجامع نگرو نظام مند به استعدادها و توانائیهاو علائق- شخصیت - ساختار و وضعیتخانوادهو سایر متغیرهای محیطی است . مشاور مدرسه با آگاهی از ارتباط تنگاتنگ مشکلاتتحصیلی با زمینه های روانی -اجتماعی دانش آموزان , با استفاده از متون و روشهایراهنمایی و مشاوره از طریق- شیوه هایمختلف فردی گروهی و خانوادگی به دانش آموزانکمک می کند تا با بررسی های همه جانبه مشکل بتوانند راه حل یا راه حلهای مناسب راانتخاب و برای اجرای آنها برنامه ریزی نمایند و در نهایت عملکرد دانش آموزان درابعاد مختلف بهبود یابد .
دانش آموزان شهيد يعنی ذخيره هاي عظيم انقلاب و اسلام
همه ساله با توجه به رويداد سيزدهم آبان کميته مشترکي متشکل از اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان وزارت آموزش و پرورش و بسيج دانش آموزي و برخي ديگر از سازمانها و نهادهاي کشور با عنوان کميته مرکزي دانش آموزي مراسم 13 آبان تشکيل شده که مهمترين برنامه هاي آن در قالب برنامه هاي هفته تربيت، روز بزرگداشت شهيد فهميده وسالگرد تأسيس اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان طراحي مي شود.
تجليل از دانش آموزان نمونه در زمينه هاي فرهنگي، سياسي و هنري حضوردر مزار شهداي دانش آموز و ديدار با خانواده هاي معظم آنان و برپائي نمايشگاه عکس و پوستر ازحضور سياسي جوانان در دوران انقلاب اسلامي به همراه يادبود شهداي دانش آموز درمدارس سراسر کشور ازجمله برنامه هاي پيش بيني شده به مناسبت روز 13 آبان است.
سلسله نشست ها و گفتگوهاي سياسي با دانش آموزان در خصوص شيوه هاي روياروئي با توطئه هاي فرهنگي و سياسي آمريکا و وابستگان استکبار در يکصد و ده شهرستان ديدار اعضاي کميته ها و انجمن هاي اسلامي دانش آموزان بسيج دانش آموزي و امورتربيتي با مقام معظم رهبري از ديگر برنامه هاي کميته مرکزي دانش آموزي مراسم سيزده آبان است.
بسيج دانش آموزي، يک نهاد آموزشي است که با برنامه هاي مدون و ايجاد پايگاه هاي علمي سعي دارد گام مؤثري در ارتقاي توان علمي دانش آموزان داشته باشد. بسيج، عبارت است از مجموعه اي که در آن، پاکترين انسانها، فداکارترين و آماده به کارترين جوانان کشور در راه اهداف عالي اين ملت و براي کمال رساندن و به خوشبختي رساندن اين کشور، جمع شده اند. بسيج عبارت است از تشکيلاتي که در آن، افراد متفرق و تنها، به يک مجموعه عظيم و منسجم، به يک مجموعه آگاه، متعهد، بصير و بيناي به مسائل کشور و به نياز ملت، تبديل مي شوند؛ مجموعه اي که دشمن را بيمناک، و دوستان را اميدوار و خاطر جمع مي کند. معناي بسيج اين است.
بسيجدر حقيقت، مظهر يک وحدت مقدس، ميان افراد ملت است. همه ميدانهائي که بسيجدر آن حضور پيدا کرده است، ميدانهائي ملي است؛ ميدانهاي مربوط به همه ملت است، هيج وقت کشور، از يک مجموعه عظيمي که از بهترين فرزندان کشور وبا اين خصوصيات تشکيل شده است،بي نياز نيست. بسيج در واقع، مظهر عشق و ايمان و آگاهي ومجاهدت و آمادگي کامل، برايسربلندکردن کشور و ملت است. امروز سازماندهي بسيج در سراسر کشور، بسيار وسيع است؛ اما اين سازماندهي، يقيناً از اين گسترده تر خواهد شد، و با يک ديد وسيع که نگاه کنيم، همه انسانهائي که اين خصوصيات را دارند، در واقع جزء بسيجند. درحقيقت همه انسانهاي مؤمن، آگاه، بصير، عاشق، متعهد، علاقه مند و آماده به کار،در هر ميداني از ميدانها هستند که براي ملتمفيد است،جزو بسيجند.
لذا بسيج، يک نام مقدس است. همه آحاد ملت،بخصوص اعضاي بسيج، بسيج دانش آموزي، دانشجوئي، کارگري،صنفي و عشايري، يگانهاي گوناگون بسيج و کساني که جزو سازمان بسيج نيستند و در واقع جزو بسيجند، همه و همه در پاي انجام تکليف، حاضر و آماده باشند، خودشان را براي دفاع از اسلام و انقلاب اسلامي آماده کنند. دفاع هم هميشه، با آلات قهريه نيست، با مشت نيست،با تفنگ نيست، گاهي دفاع با فهميدن است. گاهي دفاع از حقيقت، با حضور در جائي است.شايد يکي از بزرگترين خدماتي که انقلاب به ملت ايران کرد، اين بود که ذهنها را باز کرد، ذهنها را سياسي کرد، چشمها را باز کرد، و همه را با مسائل کشور آشنا کرد. اين آشنائي، اين بصيرت، بايد روز به روز بيشتر و زيادتر بشود. اگر اين بشود، دشمن هيچ کاري نمي تواند انجام بدهد.
مقام معظم رهبري سال گذشته طي ديداري با اعضاي ستاد يادواره هاي شهيد فهميده، ضمن تجليل از شهيد فهميده بعنوان يكي از اسطوره هاي به ياد ماندني در تاريخ ملت ايران فرمودند:
"نوجواني دوره اي است كه براي رقم زدن آينده هر فرد نقش حساس و تعيين كننده اي دارد و كساني كه به اين رشد معنوي، علمي و فكري و كارآيي و قوت جسمي برسند، آينده درخشاني را براي خود تضمين خواهند كرد. بنابراين پرداختن به كار تعليم و تربيت اين قشر از جامعه و بالاخص مسئله بسيج كه يك امر همه جانبه مادي و معنوي محسوب مي شود حائز اهميت بسيار است و جوانان و نوجوانان ما در لباس بسيج از ارزش ها و شخصيت و جوهره وجودي خويش مردانه دفاع مي كنند ..."
سلامت روانی در مفهوم دقیق کلمه به معنای احساس رضایت و شادابی و نشاط و تعادل روانی، درک درست از واقعیتها و ارائه پاسخ سازگارانه و مؤثر در برخورد با آنها، تعامل سالم دنیای درونی فرد با دنیای پیرامون است.
بیاموخت آدم ز پروردگار/ کلام و سخنهای بس استوار
که گردید باعث که یکتا خدا/ پذیرد از او توبه را از خطا
خدای رحیمست و توبه پذیر/ بسی مهربان است آن بی نظیر
● در مورد مفهوم سلامت روانی، نگرش عموم روانشناسان آن است که ملامت روانی یکی از جنبه های سلامت عمومی یعنی برخورداری از رفاه کامل جسمی و روانی و اجتماعی و معنوی است. سلامت روانی در مفهوم دقیق کلمه به معنای احساس رضایت و شادابی و نشاط و تعادل روانی، درک درست از واقعیتها و ارائه پاسخ سازگارانه و مؤثر در برخورد با آنها، تعامل سالم دنیای درونی فرد با دنیای پیرامون است.
● وجود ویژگیهای اضطرابی در دانش آموزان، متأثر از سبک رفتاری خانواده است. به این معنا که خانواده های آشفته، مستبد، غیرمنسجم و بی تفاوت، موجبات بروز روحیات اضطرابی را در فرزندان خود فراهم می کنند. ویژگی پرخاشگری در میان دانش آموزان، متأثر از دو سبک رفتاری فرزند پروری یعنی آشفتگی و غیرمنسجم بودن خانواده است.
● وجود خصوصیات افسردگی در میان دانش آموزان نیز متأثر از سبک رفتاری خانواده است و به ترتیب خانواده های آشفته، غیرپاسخگو، نامنسجم، بی تفاوت و... باعث افسردگی در فرزندان می شوند. نگرش اجتماعی در میان دانش آموزان به ترتیب ناشی از سبکهای رفتاری بی تفاوتی، آشفتگی غیر پاسخگویی و استبدادی در خانواده است.
●نگرش مثبت دانش آموزان به روابط انسانی در مدرسه بیش از همه در افرادی دیده می شود که خانواده های منسجم، صمیمی و پاسخگو دارند. خانواده هایی که آشفته، بی تفاوت و مستبد هستند، فرزندانی دارند که منفی ترین نگرش را نسبت به روابط انسانی در مدرسه ابراز می کنند.
● آن دسته از دانش آموزان که به ترتیب دچار اضطراب، افسردگی، نگرش ضد اجتماعی، پرخاشگری و روحیه خلافکاری هستند، منفی ترین نگرش را نسبت به روابط انسانی در مدرسه از خود نشان می دهند.
● سبک رفتاری خانواده هم در وضعیت روانی دانش آموزان و هم در نگرش آنان به چگونگی روابط انسانی در مدرسه تأثیر می گذارد. روشنترین پیشنهادی که می توان بر اساس یافته های پژوهشی ارائه کرد، این است که نهادهای مختلف اجتماعی، تربیتی، فرهنگی و دینی باید کوشش برنامه ریزی شده ای را در بهبود مناسبات درون خانواده و سبکهای رفتاری و شیوه های فرزند پروری به عمل آورند.
پرستید ای مردمان آن خدا/ که پیشینیان آفرید و شما
بود آنکه گردید پرهیزگار/ بیایید راهی به پروردگار
خدایی که افراشت نیلی سپهر/ زمین را بگسترد اینان ز مهر
● "تورنس" در چند تحقیق که در موضوع تأثیر نوع رابطه معلمان و شاگردانشان در خلاقیت داشت، نتیجه گرفت که نگرش معلم، عامل تعیین کننده ای در فزونی گرفتن خلاقیت دانش آموزان به شمار می رود، نتایج تحقیقات انجام شده، بیانگر آن است که معلمان خلاق، شاگردان خلاقتری پرورش می دهند. همچنین معلمانی که از شخصیتی گرم، صمیمی و پذیرنده برخوردارند، امکان افزایش خلاقیت را فراهم می آورند.
●بر اساس تحقیقات انجام شده معلمان گروه آزمایش موانع خلاقیت در کلاس را به این صورت برشمردند:
۱) حجم زیاد کتب درسی
۲) مقایسه دانش آموزان با یکدیگر
۳) آموزش کلیشه ای توسط معلمان
۴) ضوابط و قوانین انعطاف ناپذیر
۵) مزاحم تلقی شدن دانش آموزان خلاق
معلمان کلاس و معلمان راهنما معتقد بودند استفاده از روشهای خلاق تدریس توسط معلمان کلاس، یادگیری دانش آموزان را به سبب رغبت بیشتر آنان به کلاس، افزایش داده است و در مقایسه با سالهای قبل، جوی کاملاً متفاوت از گذشته در کلاس ایجاد نموده است. تأثیرات عمیق این دوره بر معلمان و روی دانش آموزان نیز کاملاً مشهود است.
● بر اساس یافته های پژوهشی و با توجه به نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل آماری، دوره آموزش خلاقیت تأثیر مثبتی در افزایش دانش، تغییر نگرش و افزایش مهارتهای تدریس معلمان داشته است. علاوه بر این، بیش از ۹۰ درصد معلمان اعتقاد داشتند این دوره نه تنها بر دانش، نگرش و مهارت آنها تأثیر گذاشته، بلکه آنها را نسبت به زندگی عوض کرده و باعث تحولاتی در زندگی و کار آنها شده است.
●تأثیرات عمیق این دوره بر معلمان، به نوبه خود بر روی دانش آموزان آنها نیز کاملاً مشهود بود. معلمان اظهار می داشتند که از آن پس دانش آموزان با انگیزه بسیار بالایی در کلاس و فعالیتهای کلاس شرکت می کردند، چنانکه ترجیح می دادند حتی ساعات تفریح را نیز در کلاس بمانند و به فعالیت خود ادامه دهند.
نقش رابطه معلم و دانش آموز در ایجاد انگیزه :
یکی از چالشهای مهم موجود در آموزش ریاضیعدم برقراری ارتباطعاطفی مثبت بینمعلمان این درس و دانش آموزان است . متأسفانه این امر باعث به وجود آمدن تفکرات و دیدگاه های منفی در اذهان دانش آموزان و والدین آنها نسبت به درس ریاضی شده است .و ادامه این روند یعنی ناسازگاری در ارتباط مؤثر منجر به بی -علاقگی و حتی تنفر و انزجار بسیاری از افراد نسبت به درس ریاضی شده است.اولین هدف یک معلم ریاضی در جو حاکم بر این درس ،باید برقرار کردن رابطه ی مطلوب دوستانه و حمایت کننده با دانش آموزان باشد . چنین هدفی فقط با تعامل میان معلم و دانش آموز حاصل می آید .چند روز اول مدرسه و اولین دیدارهای دانش آموزان با معلم از این نظر بسیار مهم است . بنا بر این به آن توجه خاص د اشت .معلمان تازه کار به طور معمول از معلمان قدیمی تر می شنوندکه تا هنگامی که دانش آموزان به او احترام نگذاشته اند در برابر آنها نخندد. زیرا ایشان بر این باورند که دانش آموزان برای احترام گذاشتن به معلم باید از وی بترسند. اما نظریه پردازان انگیزش می گویندکه به دانش آموزان نشان دهیدکه به آنها علاقه دارید و می توانند به شما اعتماد کنند و در صورتنیاز برای هر کمکی به شما رجوع نمایند.
معلمان بر خلاف خلبانها و معمارها یا جراحها ، آموزش فشرده ای در مهارتهای حرفه شان ندیده اند. به نوعی از آنان انتظار می رود که وقتی وارد کلاس می شونددر مورد مسائلپیچیده روابط بشری تجربه و مهارت داشته باشند . از معلمها خواستهمی شود که در جریان فعالیت روزانه شان :
1)انگیزه یادگیری ایجاد کنند .
2)مشوق خود مختاری باشند و عزت نفس را تقویت کنند .
3)از شدت اضطراب (anxiety ) بکاهند و ترس را از بین ببرند .
4)يأس و نومیدی ( frustration )را کم کنند.
5)سبب کاهش تعارضها و کشمکشها(conflict) شوند و خشم را فرو بنشانند .
یکی از معلمها می گفت :« من از قبل می دانم که دانش آموز به چه چیزی نیاز دارد . من نیاز او را حس می کنم . او نیاز دارد قبولش داشته باشند . به او احترام بگذارند، دوستش داشته باشند. به او اعتماد کنند ، او نیاز دارد که تشویقش کنند ، پشتیبانی اش کنند،او را به فعالیت وا دارند و موجبات تفریح و خوشی اش را فراهم آورند تا بتوانند به کاوش و آزمایش بپردازند. و به نتایج موفقیت آمیزی برسد، عجب حکایتی است ! او این همه نیاز دارد . و من تنها چیزی کم دارم ،عقل و دانایی سلیمان است و بینش و فراست ابن سینا و علم و دانش خیام و ایثار و از خود گذشتگی فلو رانس نایتینگل»
روابط معلم و دانشآموز
معلمها، مانند خلبانها، معمارها، یا اطباء آموزش فشردهای در حرفهشان دیدهاند. بنابراین از آنان انتظار میرود وقتی که وارد کلاس میشوند در مورد مسائل پیچیده روابط بشری تجربه و مهارت داشته باشند.
● سازگاری در ارتباط بین معلم و دانشآموزان چگونه ایجاد میشود؟
سازگاری در ارتباط میتواند تعلیم و تربیت را تغییر دهد. این سازگاری نه تنها بر گرفتاریهای تدریس اثر میکند، بلکه یادگیری را عمیقا تحت تاثیر قرار میدهد. کاری که در بسیاری از مدارس ما شکل گرفته است و تمام نیروی آن در اختیار کودکان قرار گرفته و شخصیت آنها را غنی و زندگیشان را عزت و اجر میبخشد.
معلمها، مانند خلبانها، معمارها، یا اطباء آموزش فشردهای در حرفهشان دیدهاند. بنابراین از آنان انتظار میرود وقتی که وارد کلاس میشوند در مورد مسائل پیچیده روابط بشری تجربه و مهارت داشته باشند. از معلمها خواسته میشود که در جریان فعالیت روزانهشان:
▪ انگیزه یادگیری ایجاد کنند، مشوق خودمختاری باشند
▪ عزتنفس را تقویت کنند، اعتماد به نفس پدید آورند
▪ از شدت اضطراب بکاهند، ترس را از بین ببرند و یاس را کم کنند
معلمها، به مقدار زیادی کفایت و کاردانی در ارتباط محتاجند. معلمی که ذهن روشن و آگاه دارد نسبت به معنا و مفهوم واژهها حساسیت نشان میدهد. او میداند موضوع درسی که دانشآموز یاد میگیرد اغلب به سبک کار معلم بستگی دارد. او از احساسات آگاه است و گفتار مناسبی دارد که از طریق آن درک و تفاهم را به دانشآموز انتقال میدهد. او نسبت به ارتباطی که دانشآموز را خراب میکند آلرژی دارد. او از سرزنش و شرمسار کردن دانشآموز پرهیز میکند و از اهانت و تشر زدن به او نفرت دارد. گفتار او خالی از هرگونه مکالمه مخرب و بیان غلط و اشتباه است.
سازگاری در ارتباط، نوعی موفقیت است و مستلزم یادگیری و تمرین و انضباط شخصی است. این امر متضمن تمرین بسیار است. این ادعا که در یک رابطه خوب، آدم میتواند هرچه دلش خواست بگوید بدون اینکه زیانی به کسی برسد، ادعایی تسلیبخش است، اما غلط است. به این باور میماند که آدم وقتی سلامت و تندرست است میتواند هرچیزی را ببلعد بدون اینکه زیان ببیند حتی سم را.
● رهیافتی موثر در تکالیف خانه
بیشتر وقت معلمها، صرف این میشود که تکلیف بدهند و تکلیف نگاه کنند. بسیاری از کمدیها و تراژدیهای کلاس ریشه در همین تکالیف دارد. دانشآموز یاد میگیرد که درباره تکالیف خانهاش دروغ سر هم کند، از روی دست دوستانش کپی کند، در راه مدرسه دفتر تکالیفش را گم کند، یا آن را در خانه جا بگذارد.
در یکی از مدارس، روندهای موثری برای حل مشکلات مربوط به تکالیف خانه دانشآموز ایجاد شد که در این مقاله ذکر میگردد: دانشآموزی که در انجام یا آوردن تکالیف خانهاش کوتاهی میکند، بایستی رسما یادداشتی بنویسد و در آن قید کند که چه کاری انجام نشده است و چه وقت انجام خواهد شد. به هیچوجه، پرسیده نمیشود چرا؟
اینگونه فرض میشود که دانشآموز دلایل خودش را داشته است.
او را در منگنه قرار نمیدهند تا بهانههای قابل قبول و دروغهای عقلپذیر اختراع کند. نامه او را ضمیمه پروندهاش میکنند و وقتی تکالیف انجام شد، نامه را به دانشآموز پس میدهند. بنابراین، هر دانشآموز، مسئول پرونده خویش است. مدرک تلاش یا کمکاری، دستخط خود اوست. به دانشآموز انگیزش و فرصت داده میشود تا پیشینهاش را بهبود بخشد.
والدین اغلب اطلاع ندارند که در مورد تکالیف خانه دانشآموز چه کمکی میتوانند به او کنند؟ آنان وقتی یادداشت نامطلوبی از معلم به دستشان میرسد مقداری ناراحت میشوند و ممکن است که دانشآموز را تنبیه نمایند که روش اشتباهی است. لازم است که در این زمینه راهنماییهای لازم از طرف آموزگار دلسوز در جلسات مختلف اولیاء انجام شود.
وقتی والدین با علاقه شدید درگیر تکالیف خانه و نمرات فرزندانشان میشوند، دانشآموز ممکن است سر به تمردبگذارد و تنبلترین دانشآموز کلاس بشود. والدین باید به دانشآموزان یاد بدهند که در خانواده هرکس مسئولیت خاصی را به عهده دارد و موظف است که آن کار را به نحو احسن انجام دهد و انجام دادن تکالیف خانه هم مسئولیتی است که متوجه خود دانشآموز است و باید آن را به نحو شایستهای انجام دهد.
نقش معلم در رشد و تکامل دانشآموزان
معلمين در تکامل حس کوشش دانشآموزان از طريق واگذارى مسئوليت اداره کلاس، انگيزش فعاليتهاى جمعي، با شناخت و بهکارگيرى زمينههاى ذوقى ديگر مىتوانند مؤثر باشند. همچنين معلم مىتواند حس اعتماد به نفس، استقلال وجودي، قريحه و ابتکار دانشآموزان خود را تقويت کرده و يا با تشويق خود، اين زمينهها را پربارتر کند. به علاوه معلم مىتواند از نظر اخلاق، رفتار، صداقت و ساير صفات مطلوب انسانى براى دانشآموزان الگوئى مناسب شده و اثر وجودى و اخلاقى خود را در ذهن کودک گاهى تا سنين بالاى زندگى استوار کند.
نقش معلم در سازندگى دانشآموز وقتى مؤثرتر و پربارتر مىشود که همکارى نزديک و مکرر با والدين دانشآموز را داشته باشد و بهصورت يک ارتباط متقابل، معلم مطالبى را درباره رفتار و خصوصيات خلقى کودک از اولياء و آنها نکاتى را در زمينه مسائل آموزشى وى از معلم کسب کرده و در جهت رفع مشکلات او همفکرى نمايند. چنين هماهنگى در سنين و جهات مختلف رشد و تکامل دانشآموز، مثل رعايت نظم و انضباط، رقابت سالم با خواهر يا برادر، آموزش مسائل بهداشتى و بلوغجنسى و رفتارى وى مىتواند کارساز باشد.
1. روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خداست، همان «ذکر الله » است که در آيه فوق به عنوان برترين نتيجه بيان شده است . البته ذکري که مقدمه فکر، و فکري که انگيزه عمل بوده باشد، چنان که در حديثي از امام صادق(ع) آمده است که در تفسير جمله « وَ لَذِکرُاللهِ اَکبَر» فرمود: «ذِکرُاللهِ عِندَما اَحَلَّ وَ حَرَّمَ » «ياد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام» (يعني به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد ) . 2. نماز وسيله شستشوي از گناهان و مغفرت و آمرزش الهي است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مي کند، لذا در حديثي مي خوانيم : پيامبر(ص) از ياران خود سئوال کرد : «اگر بر در خانه يکي از شما نهري از آب صاف و پاکيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آيا چيزي از آلودگي و کثافت در بدن او مي ماند؟ » در پاسخ عرض کردند : نه، فرمود : «نماز درست همانند اين آب جاري است، هر زمان که انسان نماز مي خواند گناهاني که در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مي رود » و به اين ترتيب جراحاتي که بر روح و جان انسان از گناه مي نشيند، با مرهم نماز التيام مي يابد و زنگارهايي که بر قلب مي نشيند زدوده مي شود . 3. نماز سدي در برابر گناهان آينده است، چرا که روح ايمان را در انسان تقويت مي کند، و نهال تقوي را در دل پرورش مي دهد، و مي دانيم «ايمان» و «تقوي» نيرومندترين سد در برابر گناه است، و اين همان چيزي است که در آيه فوق به عنوان نهي از منکر بيان شده است و همان است که در احاديث متعددي مي خوانيم: افراد گناهکاري بودند که شرح حال آن ها را براي پيشوايان اسلام بيان کردند فرمودند : غم مخوريد، نماز آن ها را اصلاح مي کند و کرد . 4. نماز، غفلت زداست، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است که هدف آفرينش خود را فراموش کنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند . اما نماز به حکم اين که در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مي شود، مرتباً به انسان اخطار مي کند، هشدار مي دهد، هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي کند و اين نعمت بزرگي است که انسان وسيله اي در اختيار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قوياً به او بيدار باش گويد . 5. نماز خودبيني و کبر را در هم مي شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پيشاني بر خاک در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره کوچکي در برابر عظمت او مي بيند، بلکه صفري در برابر بي نهايت .پرده هاي غرور و خودخواهي را کنار مي زند، تکبر و برتري جويي را در هم مي کوبد . به همين دليل حضرت علي(ع) در آن حديث معروفي که فلسفه هاي عبادات اسلامي در آن منعکس شده است بعد از ايمان نخستين عبادت را که نماز است با همين هدف تبيين مي کند مي فرمايد : «خداوند ايمان را براي پاکسازي انسان ها از شرک واجب کرده است و نماز را براي پاکسازي از کبر». 6. نماز وسيله پرورش، فضايل اخلاق و تکامل معنوي انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مي برد، به ملکوت آسمان ها دعوت مي کند، و با فرشتگان هم صدا و هم راز مي سازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مي بيند و با او به گفتگو بر مي خيزد . تکرار اين عمل د رشبانه روز آن هم با تکيه بر روي صفات خدا، رحمانيت و رحيميت و عظمت او مخصوصاً با کمک گرفتن از سوره هاي مختلف قرآن بعد از حمد که بهترين دعوت کننده به سوي نيکي ها است اثر قابل ملاحظه اي در پرورش فضائل اخلاقي در وجود انسان دارد . لذا در حديثي از امير مؤمنان علي(ع) مي خوانيم که در فلسفه نماز فرمود : «نماز وسيله تقرب هر پرهيزگاري به خداست ». 7. نماز به ساير اعمال انسان ارزش و روح مي دهد- چراکه نماز روح اخلاص را زنده مي کند، زيرا نماز مجموعه اي است از نيت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيک را در جان انسان مي پاشد و روح اخلاص را تقويت مي کند . لذا در حديث معروفي مي خوانيم که امير مؤمنان علي(ع) در وصاياي خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشير ابن ملجم جنايتکار شکافته شد فرمود: «الله الله في الصَّلوﺓِ فَاِنَّها عَمُودُ دينِکُم» «خدا را، خدا را درباره نماز، چرا که ستون دين شماست » مي دانيم هنگامي که عمود خيمه درهم بشکند يا سقوط کند هر قدر طنابها و ميخ هاي اطراف محکم باشد اثري ندارد، همچنين هنگامي که ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهند داد . در حديثي ديگر از امام صادق(ع) مي خوانيم :«نخستين چيزي که در قيامت از بندگان حساب مي شود نماز است اگر مقبول افتاد ساير اعمالشان قبول مي شود، و اگر مردود شد ساير اعمال نيز مردود مي شود. » شايد دليل اين سخن اين باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسيله قبولي ساير اعمال است در او زنده مي شود، و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مي گردد و از درجه اعتبار ساقط مي شود . 8. نماز قطع نظر از محتواي خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازي زندگي مي کند، چرا که مي دانيم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشي که بر آن نماز مي خواند، آبي که با آن وضو مي گيرد و غسل مي کند، محلي که در آن غسل و وضو انجام مي شود، بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاک باشد کسيکه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشي، رشوه خواري و کسب اموال حرام باشد چگونه مي تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراين تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتي است به رعايت حقوق ديگران . 9. نماز علاوه بر شرايط صحت شرايط قبول، يا به تعبير ديگر شرايط کمال دارد که رعايت آن ها نيز يک عامل مؤثر ديگر براي ترک بسياري از گناهان است . در کتب فقهي و منابع حديث، امور زيادي به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مسئله شرب خمر است که در روايات آمده:« نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اين که توبه کند» و در روايات متعددي مي خوانيم : «از جمله کساني که نماز آن ها قبول نخواهد شد پيشواي ستمگر است .» و در بعضي از روايات ديگر تصريح شده است که نماز کسي که زکات نمي پردازد قبول نخواهد شد، و همچنين روايات ديگري که مي گويد : خوردن غذاي حرام يا عجب و خود بيني از موانع قبول نماز است، پيدا است که فراهم کردن اين شرايط قبولي تا چه حد سازنده است ! 10. نماز روح انضباط را در انسان تقويت مي کند، چراکه دقيقاً بايد در اوقات معيني انجام گيرد که تأخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است، همچنين آداب و احکام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعايت آن ها، پذيرش انضباط را در برنامه هاي زندگي کاملاً آسان مي سازد . همه اين ها فوايدي است که در نماز، قطع نظر از مسئله جماعت وجود دارد و اگر ويژگي جماعت را بر آن بيافزاييم که روح نماز همان جماعت است- برکات بي شمار ديگري دارد که اين جا جاي شرح آن نيست، به علاوه کم و بيش همه از آن آگاهيم
تاثیر نماز در تربیت
نماز به عنوان مولفه اصلی تربیت دینی نقش اصلی را در ایجاد هویت دینی ایفا می نماید. واژه تربیت نیز از آنجایی اهمیت پیدا می کند که نماز نقشی تربیتی در زندگی فردی واجتماعی انسان دارد و تداوم این نقش تربیتی منجر به هویت یابی دینی می گردد. اهمیت طرح مسئله فریضه نماز به عنوان نماد و مشخصه اصلی اسلام سیاسی کانون توجه غرب بوده است. آنان در امپراتوری رسانه ای خود هرجا که می خواهند تصویری خشن از مسلمانان نشان دهند صف های طویل نماز جماعت آنان را در کنار صحنه های انفجار و ترور نشان می دهند. ارائه هویتی تمدن ستیز از مسلمان نمازگزار در فیلم های سینمایی و هالیوودی نیز دنبال می گردد. این همان تصویر تحقیر شده ای است که رودلف والنتیو در فیلم معروف “شیخ” ارائه می دهد واین تصور هنوز باقی است. در پس همه این تصاویر تهدید مربوط به جهاد )jihad( پنهان شده است. یعنی تصویری که روزی مسلمانان دنیا را تسخیر کنند.”(1) ارائه چنین تصویری تحقیقا دارای زمینه های فرهنگی بوده است و دانش شرق شناسی که نگاه غربیان به شرق و مسلمانان است درخدمت این استراتژی بوده است. انقلاب اسلامی ایران که انقلاب گل در مقابل گلوله بود و هویتی تمدن ساز از مسلمان نمازگزار ارائه داد ضربه ای کاری بر پیکر این گونه شرق شناسی زد. تلقی اسلام خشونت و تمدن ستیز را به اسلام هویت و تمدن ساز تبدیل نمود. نماز به عنوان نماد عبودیت خدا و نفی سلطه هر موجود غیرالهی پیام اصلی انقلاب اسلامی ایران بود. نماز به عنوان نماد و پیام اصلی انقلاب بزرگ ملت ایران دارای پیام های سیاسی، فرهنگی واجتماعی نیز هست. اثرات اجتماعی و فرهنگی آن در نمازهای جمعه و جماعات بروز بیشتری می یابد. ارتباط متقابل، تعامل و گفتگو میان مسلمانان هم عقیده که به قصد قربه الی الله در صفی واحد گرد آمده اند در انجام این فریضه الهی است که جنبه عملی به خود می گیرد. عملکرد رسانه های ارتباطی در بازتاب فریضه نماز یک کنش فرهنگی هوشمندانه را می طلبد که بتواند مخاطبین و مخصوص نسل جوان را به وادی عمل به فریضه نماز ترغیب نماید. در اینجا نقش تربیتی و هدایتی رسانه های ارتباطی برجسته می گردد. رسانه ارتباط بین هویت و نماز را برجسته می کند و اینکه نماز چه نقشی رادر گفتمان هویت بازی می کند؟ چرا هویت دینی از مباحث عمده مربوط به هویت است؟! 1- تبیین مفاهیم اصلی 1-1 چیستی هویت هویت مجموعه ای از علائم آثار مادی، زیستی، جامعه ای، فرهنگی و روانی است که موجب شناسایی فرد از فرد، گروه از گروه یا اهلیتی از اهلیت دیگر (فرهنگی از فرهنگ دیگر) می شود. هویت را در مقیاس فردی بنا به تقدم تاریخی به هویت خونی، هویت خاکی و هویت فرهنگی تقسیم می کنند. هویت دینی بخشی از هویت فرهنگی است.(2) هویت آگاهی از خود و ویژگی های مشترک در زمینه هایی مانند طبقات اجتماعی، مذهب، قومیت و جنسیت است. امروزه انواع مختلفی از هویت مانند هویت علمی، قومی، جنسی و منطقه ای وجوددارد. آخرین موج هویت سازی که در حال حاضر در جهان مطرح شده “هویت جهانی و بین المللی” است که به واسطه ارتباطات، تعاملات و مبادلات انسانی در سطح دنیا وجود دارد. هویت و نیاز به آن پیامدهای دوگانه ای دارد: از طرفی خودآگاهی و توجه به هویت و آگاهی از مسائل مشترک دینی، ملی و... است و منجر به ارتباط با دیگران می شود و از سوی دیگر همین خودآگاهی و “این همانی” ایجاد شده احتمالا به جدا شدن با دیگران بینجامد. بر این پروسه نام غیریت سازی می شود نهاد یعنی شکل گیری هویتی از خود با برجسته نمودن بیگانه ای دیگر. ادوارد سعید نویسنده برجسته مسلمان و آمریکایی در کتاب مهم شرق شناسی نوع نگاه غرب به شرق (مسلمان) را در جهت ایجاد هویتی برای خویشتن به نحو مبسوط تبیین می نماید. غرب تصویری )Image( از شرق برای خود ایجاد می نماید. این تصویر منفی و مخدوش منجر به ایجاد تصویری منفی از غرب در نگاه شرقیان و در تقابل با آن )Image( می گردد. این تصویر )Image( در راستای هویت سازی به نحو مطلوب به کار می آید. از این رو غرب به نماد قدرت و سرکوب گری در نظر شرقیان جلوه می نماید. نکته مهم این است که تلاشها و جنبش هایی که در زمینه هویت خواهی صورت می گیرد، عمدتا ضد قدرتهای سرکوب گر ودر جهت اجرای عدالت و مبارزه با بی عدالتی است. اما به دلیل ایجاد خرده قدرت هایی در درون خود باعث به وجود آمدن مشکل در برقراری ارتباط و گفتگو با دیگران می شود. در گزارش کنفرانس جهانی یونسکو (مکزیکوسیتی 1982) در مورد سیاست های فرهنگی تعریف مناسبی از هویت به شرح زیر ارائه گردید؛ “هویت هسته مرکزی شخصیت فردی و اجتماعی انسان است و می تواند به اعمال و تصمیمات فردی و جمعی شکل داده و روندی را به وجود می آورد که یک جامعه را در عین حفظ مشخصات خودش قادر به توسعه سازد.”(3) امروزه بحث های مربوط به هویت، بحران هویت، هویت دینی و آگاهی دینی به دلایل تاریخی، روابط نامتناسب قدرت بین فرادستان و فرودستان در عرصه جهانی در کانون توجه قرار گرفته است. در جوامع انقلابی و در حال گذار که دارای هویت دینی هستند از هویت دینی در ساخت کلی اجتماع و تحکیم هویت در حال تحول جامعه استفاده می شود. در جامعه دینی ایران هویت دینی خط قرمز ارزشهاست و فریضه نماز اصلی ترین نماد هویت دینی است. از این رو به تبیین مفهوم دین به عنوان یک امر قدسی و از طرف دیگر به عنوان یک عنصر بنیانی هویت ساز می پردازیم. 1-2- دین اگر به تاسی از دکارت در پی آن باشیم که برای تعریف یک مفهوم به دنبال وضوح و تمایز باشیم،باید گفت که در تعریف دین با مشکلاتی مواجه خواهیم بود. براین اساس تفکیک میان تمایز مفهوم دین و وضوح مفهوم دین ضروری است. در تعریف دین یک بخش سلبی و یک بخش ایجابی وجود دارد. بخش سلبی آن به تمایز مفهوم دین مرتبط است و بخش ایجابی به وضوح آن ارتباط پیدا می کند. دین مفهومی متمایز از معنویت، زیستن اخلاقی، عرفانی نگری، تعبد، ایمان، خشکه مقدسی، خرافه پرستی است. این هفت مفهوم مفاهیم نزدیک به دین هستند ولی یقینا دین نیستند. لذا ثابت می شود که مثلا دین خشکه مقدسی و یا خرافه پرستی نیست. در عرصه وضوح تعریف دین باید تعریفی از دین ارائه شود که نه مانع افراد باشد، نه جامع اغیار، نه خوشبینانه باشد ونه بدبینانه.(4) دین به مجموعه پیچیده ای از وحی، آموزه، کلام، فلسفه، عرفان، فقه و بالاتر از همه اخلاق گفته می شود. به عبارتی دین به الگوهای اندیشه، رفتار و فرهنگ مبتنی بر وحی اطلاق می گردد که معتقد است زندگی در چارچوب و براساس وحی موجب آرامش دنیایی و رستگاری ابدی می شود.(5) دین همراز جوامع انسانی است، دین نظامی اعتقادی و عبادی است که انسان را در بعدی مقدس و استعلایی قرار می دهد. در هستی شناسی انسان دیندار نوع کیهان شناسی )cosmology( درباره منشاء جهان، مناسکی خاص، قواعدی اخلاقی، رابطه ای با امر قدس و خلاصه کلام تمام آنچه ستون های یک دین اصلی را می سازند وجود دارد.(6) دین اصلی ترین نقش را در شکل گیری تمدن بشری داشته است. نام انسان با نام دین در تاریخ کهن بشری گره خورده است. ماکس وبر جامعه شناس شهیر آلمانی با نگارش کتاب “اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری” به ایضاح مبسوط نقش دین در شکل گیری تمدن صنعتی غرب پرداخت. لذا پرداختن به نقش دین در شکل گیری هویت فرهنگی ودینی یک ملت شایسته توجه است. نماز که در لسان رسول خاتم(ص) ستون دین است، الگوی رفتاری مبتنی بر وحی الهی می باشد. با لحاظ نمودن فریضه نماز، دین به مولفه ای هویت بخش تبدیل می گردد. لذا به تبیین مفهوم نماز نیز می پردازیم. 1-3- نماز نماز به عنوان یک فریضه الهی، کنشی هویت بخش است و در درجه اول به یک بنده مومن که فقط در مقابل خدا سر طاعت فرود می آورد، هویت دینی می بخشد. تسلیم و طاعت در برابر خدا مستلزم ایستادگی در مقابل هرگونه نظام سلطه است که آزادی انسان ها را هدف قرار می دهد. بنابراین سجده و طاعت در برابر ذات اقدس الهی مستلزم آزادی از هرگونه نظام سلطه ای است که انسانها را به بند می کشد. نماز به عنوان نماد بندگی انسان در مقابل خدا با نیت قربه الی الله آغاز می گردد و خداوند به بزرگی و عظمت یاد می شود (الله اکبر.) اوست که پدیده ها و انسان را هستی بخشیده و بازگشت همه به سوی اوست. عبارت الله اکبر 85 مرتبه در نمازهای یومیه تکرار می گردد و در آن ضمن یاد کردن خدا به عظمت و بزرگی خط بطلان کشیدن بر طاغوت و هرگونه ساختار سلطه گری است که انسانها را بر خلاف فطرتشان که آزادی از بندگی غیرخدا خلق شده اند، به بند می کشاند. آنجا که در سوره حمد “الحمدلله رب العالمین” می گوییم، بر پرورش و آفرینش هستی و جهان به دست مقتدر خداوند تاکید می نماییم و بر هویت بندگی خود در مقابل خدا تاکید می نماییم. خداوند سایه رحمتش را بر همگان گسترده و در توبه را بر روی غفلت کنندگان باز گذاشته. نماز گزار تنها چنین خدایی را پرستش می کند و تنها از وی کمک می خواهد. فریضه نماز ضمن اینکه یک کنش فردی جهت ارتباط با ذات اقدس الهی است دارای سویه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی نیز می باشد. همگرایی این مولفه های متاثر از نماز منجر به ایجاد یک هویت مشترک برای تمام برپا دارندگان این فریضه الهی می گردد که برخی از آنان تبیین می گردد. 1-3-1- تاثیرات اخلاقی نماز دوری از گناه، تقویت نیروی تحمل مصائب و سختی ها، ادب آموزی، کبرزدایی، احترام به حقوق دیگران، دوری از غیبت و تکبر، معاشرت بری از خشونت با مردم و پایبندی به عدالت از پیامدهای مثبت اخلاقی نماز است. همگرایی مولفه های فوق منجر به ایجاد هویتی با صفت دینی می گردد حال اگر صفات اخلاقی فوق به صورت فصل مشترک افراد یک جامعه درآید در این صورت آن جامعه دارای هویت دینی می گردد. در تاثیرات مثبت نماز در پالایش اخلاق فردی ذکر مثالی از تاریخ صدر اسلام شایسته توجه است. مسلم بن عقیل که در فراز و گریز از دست نیروهای عبیدالله بن زیاد در کوفه بود صاحب یک فرصت تاریخی جهت دفع شر این دشمن قسم خورده اسلام و اهلیت گردید ولی همان موقع به یاد حدیث نبوی “الایمان قید الفنک” ایمان اجازه نمی دهد که مسلمان ولو به کسی که بیرون مرز دینی خودش هست تجاوز کند” می افتد و از کشتن ابن زیاد منصرف می گردد. رویکرد مسلم در اینجا رویکردی آرمان گرایانه، استعلایی و معطوف به اخلاق عملی در اسلام است، این رویکرد آرمانگرایانه مسلم تاثیرات و پیامدهای مهم سیاسی در تاریخ اسلام داشته است. در صورتی که رویکرد واقع گرا در عرصه سیاست معتقد به راه و روش دیگر است. از دیگر ویژگی های اخلاقی نمازگزاران که کنشی معطوف به جمع است رعایت امانت و وفای به عهد نسبت به دیگران است. (والذینهم لامانتهم و عدهم راعون(.)7) البته امانت مفهوم وسیعی دارد. هر یک از نعمت های الهی امانتی از امانات او هستند. پست های اجتماعی و مخصوصا مقام حکومت از مهمترین امانات است خیانت در امانت جزء زشتی ها و بدی هاست که هرگز با روح نمازگزار سازگار نیست. 1-3-2- تاثیرات اجتماعی نماز یکی از جنبه های اجتماعی نماز که در ایجاد هویت مشترک برای مومنان موثر است نظم و انضباط در امور است. قرآن کریم در این باره می فرماید: “فاقیموا الصلاه ان الصلواه کانت علی المومنین کتابا موقوفا. نماز را برپا دارید که به راستی نماز وظیفه ثابت و معینی است برای مومنان.”(8) برگزاری نماز به صورت جماعت و فرادا در ساعات معینی از شبانه روز و به سوی یک قبله مشترک، وحدتی در عین کثرت می باشد که شرط عملی شدن آن انضباط در امور و پیامد طبیعی آن، هم اجتماعی شدن و هم وحدت می باشد. نمازگزاران در عمل معطوف به اجتماع خود حق معلومی از اموالشان را برای تقاضا کنندگان و محرومان در نظر می گیرند، (والذین فی اموالهم حق معلوم. للسائل و المحروم(.)9) مهمترین عامل این کنش اجتماعی نماز است. نماز به نمازگزار می گوید حقوق دیگران را استیفا کن. با خدا رابطه ایجاد نما و وقتی با خدا رابطه پیدا کردی رزق را از او می طلبی. مسلمان نمازگزار برخی از الفاظ ذکر را جمع بر زبان می آورد مثل “نعبد” یا “نستعین”. متکلم مع الغیر آوردن دعاها و خیر دیگران را خواستن و دیگران را در خیر خود سهیم دانستن، انسان را وا می دارد به اینکه در مسائل اقتصادی هم دیگران را فراموش نکند. 1-3-3- تاثیرات سیاسی نماز مسجد درصدر اسلام هم کانون عبادت و یاد خدا بود و هم مکان تجهیز سپاه برای جهاد، ساماندهی به امور جاریه شهروندان، محل جمع آوری وجوهات شرعی و مالیات بردارایی و هم تریبون سیاسی مذهبی جهت روشنگری شهروندان. ادای نماز به جماعت ونمازهای جمعه که امام با تشریفات خاص به ادای نماز وایراد خطبه ها می پردازد و شهروندان را به رعایت تقوی وانضباط در امور فرا می خواند دارای سویه های دقیق سیاسی و فرهنگی است. در این گونه جماعات اجماعی بین مسلمین جهت پرداختن به معضلات گریبانگیر جامعه اسلامی شکل می گیرد. باتاثیرپذیری از فلسفه نماز و نمازهای جماعات و جمعه است که امام خمینی(ره) سیاست را علم هدایت انسانها به صراط مستقیم و در حقیقت راه و روش انبیا(ع) می داند. نکته قابل توجه این است که صف های نماز جمعه و جماعات مسلمین نیز بیشترین پوشش خبری و رسانه ای دولت های غربی را به خود اختصاص داده است و هرجا که درصدد هجمه تبلیغاتی و سیاسی به مسلمین هستند نمازگزاران اهل جمعه و جماعت را به خشونت متهم می نمایند. برجسته نمودن نقش سیاسی نماز در جهان ارتباطات امروزه مسئله ای پیش روی کارشناسان و رسانه های ارتباطی یک دولت دینی است که درصدد تقویت هویت دینی جامعه دیندار است. شبکه های وسیع مساجد در سراسر کشور تاثیری عظیم و شگفت آور، هم در پیروزی انقلاب اسلامی و هم در دفاع از آن در دوران هشت سال جنگ تحمیلی داشت. مسجد تجلی گاه اسلام سیاسی و در حقیقت نماز سیاسی و سلطه ستیز است. مسجد عملا محل تجهیز و آماده سازی نیروهای مردمی در دفاع از انقلاب اسلامی بوده از این رو جمعی از امامان جمعه و جماعات در همین مساجد به دست دشمنان انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند. تامل واندیشه در تک تک آیات و عبارات و انکار در نماز پیوسته یاد نمودن خداوند به یکتایی، عظمت وبزرگی و بخشندگی و مهربانی است. برای عملی نمودن این ذکرها در صحنه زندگی باید دست را بر سینه شیاطین درون و برون زد و در عرصه زندگی اجتماعی و فردی سلطه ستیزی نمود. تفسیر امام خمینی(ره) از نماز و هسته اصلی آن یعنی سوره حمد نیز تفسیری سیاسی است و در اینجا امام(ره) سیاست را علم پیامبران و علم هدایت انسانها می داند. نماز سیاسی کنشی صرفا فردی و منقطع از اجتماع نیست. این نماز روح بخش و حرکت آفرین است. به عبارتی کنش معطوف به جهاد و تلاش در راه خداست. از این رو پیامبر خاتم(ص) رهبانیت و عبادت بریده از اجتماع را مردود اعلام می کند و رهبانیت امت خود را جهاد و تلاش در راه خدا می داند. اگر مطابق تعریف حضرت امام(ره) سیاست را علم هدایت انسان بنامیم، سوره حمد یکی از سیاسی ترین سوره های قرآن کریم است. اگر قدرت را هسته اصلی علم سیاست بدانیم، آیه دوم سوره حمد بر قدرت بی همتای ذات اقدس الهی تاکید می کند. آیات سوم و چهارم ضمن تاکید بر بخشندگی و مهربانی خدای متعال بر بندگانش، عدالت الهی در روز جزا را تبیین می نمایند. در سوره حمد اقتدار الهی ملازم با عدل الهی ذکر گردیده است، یعنی از منظر دینی قدرت سیاسی بدون عدالت نامشروع و حرکت در خط گمراهان است. در آیه پنجم تمام مخلوقات عالم از جمله اشرف مخلوقات (انسان) از ذات اقدس الهی به عنوان تنها منبع قدرت طلب یاری می نمایند. استمداد طلبی انسان از درگاه خدای متعال جهت هدایت به صراط مستقیم و راه نعمت یافتگان است نه راه گمراهان و مغضوبین درگاه الهی. سوره مبارکه حمد در حقیقت درس نامه زندگی بشر است. زندگی بشر بنا به طبع انسانیش یک زندگی اجتماعی است. صورت بندی زندگی اجتماعی انسان نیز در علم سیاست می گنجد، اگر انسان را کانون زندگی اجتماعی بدانیم، این انسان در تمام مراحل زندگی خویش در حیطه اقتدار ذات اقدس الهی است. 2- رابطه دین و هویت یابی انسان جهت ایضاح مسئله واحد تحلیل خود را انسان و هویت یابی او از طریق دین قرار می دهیم. نقطه عزیمت هویت یابی دینی فطرت انسان است. فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله. انسانها دارای فطرت خداشناسی و فطرت عبادت هستند، لیکن این احساس گاهی به صورت شعور ناآگاهانه و گاهی با کمک وحی به شعور آگاه تبدیل شده و به سوی کمال حرکت می کند. حرکت هدفمند انسانها در مسیر فطرت، فصل مشترکی را در بین آنان ایجاد می نماید که در عرصه زندگی اجتماعی نیز خود را بروز می دهد، دغدغه مشترک به هویت مشترک میل پیدا می کند که ما این هویت مشترک را هویت دینی می یابیم. هویت دینی، خود مولفه ای از واحدی بزرگتر به نام هویت فرهنگی است. در تکاپوی هویت بخشی دین به نسل جوان نمی توان حرکت را با انقطاع شروع کرد و از گذشته تاریخی و فرهنگ کهن یک ملت برید. بنابراین در تکاپوی کمال به سوی آینده از منظر فرهنگی باید نگاهی به گذشته داشت. بستر مهم رودخانه هویت ایرانی، دین است. ایرانیان همیشه ذهن مشغول و دل نگران دین بوده اند ومی کوشند که در زندگی شان خدا به وجهی حاضر و ناظر باشد. هویت دینی اساس انسجام جامعه ایرانی در طول تاریخ بوده است. منجی عدالت گستر و دولت عدالت پیشه نیز آرمان ایرانیان خصوصا در شکل تشیع آن بوده است . با نگاهی به گذشته این امر مبرهن و آشکار است که هرگونه موج دین ستیز که در جدال با هویت دینی ایرانیان بوده با شکست مواجه گردیده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی، دین به کانون وحدت و هویت ملت ایران تبدیل گردید. شعارهای آن روز که از رسانه ملی و از زبان جوانان ایرانی شنیده می شد غالبا حول کانون دین است. شهادت در راه دین و الگوپذیری از امام حسین(ع) که در کربلا و به دست دشمنان دین اسلام به شهادت رسید، گفتمان حاکم در هنگامه جنگ تحمیلی بود. شهادت طلبی و آ رزوی لقاء الله فقط با داشتن مبانی دینی است که مفهوم پیدا می کند و ملتی در پی شهادت است که هویت دینی داشته باشد. هویت دینی در هنگامه دیگر ازتاریخ ملت ایران خبرساز و تاریخ ساز گردید. در آغاز دهه 40 خورشیدی که مکاتب لیبرالیسم، ناسیونالیسم و مارکسیسم در قالب جبهه ملی ایران و حزب توده باهمدستی استبداد داخلی واستعمار خارجی سرکوب گردید، هویت یابی دینی در قالب حرکت استعمار ستیزانه حضرت امام(ره) و همچنین روشنفکران بومی و دینی آغاز گردید. در عرصه عمل سیاسی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با ارائه تعریفی از خود دینی و هویت دینی استبداد داخلی و استعمار خارجی را در قالب شاه - آمریکا و اسرائیل به مبارزه طلبید. موج بازگشت به خویشتن و تاکید بر هویت دینی به روشنفکران جامعه ایران گسترش یافت. در تبیین چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی ملت ایران تمامی اندیشمندان غربی بر هویت دینی و فرهنگی آن اشتراک نظر دارند. تا آنجا که میشل فوکو فیلسوف شهیر فرانسوی به گزارشگر بزرگ انقلاب ایران تبدیل شد و انقلاب اسلامی ملت ایران را دارای بعد معنویت گرا و در حقیقت روح یک جهان بی روح نامید. لذا موج هویت یابی دینی که در آغاز دهه 40 خورشیدی با رهبری حضرت امام(ره) آغاز گردید به پیروزی یک انقلاب ضد استبدادی و ضداستعماری در سالهای پایانی دهه پنجاه انجامید. شعار بنیانی “نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی” تاکید بر همین هویت دینی و ملی است که در مقابل “غیر” خارجی فریاد گردید. فرجام سخن در مقاله پژوهشی که از نظر گذشت در پی پاسخ به سوالات زیر بودیم: نماز چه نقشی را در گفتمان هویت بازی می کند؟! و چرا هویت دین ارتباطی ناگسستنی با نماز دارد؟! از آنجا که مطابق روایت معصوم(ص) نماز، ستون دین است و انقلاب ملت ایران انقلابی دینی بود، نماز به نماد هویت بخش حکومت جمهوری اسلامی ایران تبدیل گردید. روایت فوق تاثیر نماز درعرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در ایران و انعکاس آن در جهان بود. به لحاظ فرهنگی و تاریخی نیز ملت ایران همواره ملتی دیندار بوده است و هویت فرهنگی آن مشخصا هویتی دینی است. در نظر گاه ملت ایران دولت عدالت گستر همواره در قامت یک دولت دینی تجلی پیدا می کند. دولت دیندار وعدالت گستر نیز نمی تواند منقطع از فریضه نماز قائم گردد. لذا نماز مولفه اصلی تربیت دینی انسان ایرانی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است و جامعه اخلاقی درسایه گفتمان هویت بخش نماز و دین شکل می گیرد. اصولا هویت دینی با اقامه فریضه نماز شکل می گیرد. با هجوم امواج رسانه ای غرب و موجهای توفنده جهانی شدن داشتن هویت دینی و ملی نقش مهمی در جهت مقابله با این امواج ایفا می نماید. لذا اهمیت اقامه نماز سیاسی - عبادی و هویت بخش از مرز یک واجب شرعی در عرصه خصوصی زندگی عبور می نمایدو به ابزار و سلاح دفاع از هویت دینی و ملی در مقابل امواج تهاجم بیگانگان تبدیل می گردد. از این رو گفتمان هویت بخش دین و باور به اقامه فریضه هویت بخش نماز پیوسته و سینه به سینه و نسل به نسل باید به باز تولید خود بپردازد.برهمگان نیز مبرهن است که نقش اصلی را در باز تولید گفتمان دینی و الهی برعهده اهالی فرهنگ و اندیشمندان است. یکی از بهترین و بارزترین برنامههای تربیتی کار آمد و مطلوب عبادت است، چون عبادت نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد، سبب رشد و کمالات اخلاقی و تربیتی انسان میشود، زیرا عبادت و تقید و تعبّد به مبانی اعتقادی و تربیتی است که استحکام بخش پیوند همیشگی انسان با خدا است. عبادت همان پیوند است که میان بنده و خدا وجود دارد و الزام آور است که همه فروع و شعبههای تربیت از آن سرچشمه میگیرد.
عبادت بدین معنا همه زندگی را شامل و پرتو میافکند، زیرا اسلام این حقیقت را بدرستی درک کرده و به این لحاظ عبادت را پایه اصلی قرار داده و آیین زندگی را بر شالودة آن پایهریزی کرده است و در بسیاری از آیات قرآن، صفت (عبد) برای انبیاء و صالحان ذکر گردیده است و به عنوان برتری اوصاف معرفی شده است. بالاتر از آن هر انسان مؤمن مکلّف در مقام خواندن تشهد نماز حداقل روزانه نه بار بهترین خلاق خدا را با وصف عبودیت یاد آوری کند و آن قدر اهمیت دارد که درود سلام بر صالحان را باید به رسالت بر زبان و دل جاری کند و این اهمیت بیانگر این واقعیت است که مراتب عبودیت مقدّم بر مراتب رسالت است. مفهوم شناسی عبادت «عبادت در لغت به معنای اطاعت خاضعانه است که بنابراین هر نوع اطاعت و پیروی کردنی عبادت نیست، بلکه تنها طاعت و پیروی همراه با خضوع و تسلیم عبادت است». با توجه به این، هر کاری که به قصد اطاعت و پیروی همراه با خاضعانه از دستورات خداوند متعال انجام شود، عبادت است. اما عبادت در معنای دیگری نیز به کار میرود؛ عبادت در این معنا به هر نوع کاری که به قصد اطاعت و پیروی از خدا انجام شود اطلاق نمیشود، بلکه تنها به کارهای اطلاق میشود که فی نفسه بیانگر عبودیت و بندگی هستند. به عبارت دیگر، عبادت به معنای دوم به کارهای اطلاق میشود که انسان از آن جهت که بنده خدا است آنها را انجام میدهد. در واقع، این افغان: «به منظور اظهار عبودیت و بندگی و نهایت خضوع و تسلیم در برابر خداوند و به قصد تقرّب به او انجام میشود». جلوههای عبادت عبادت اقسام مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: الف) نماز نماز نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد، اگر ما به آیات قرآن مجید و سیره تربیتی معصومان (ع) به دقت مطالعه کنیم به خوبی میفهمیم که نماز آثار فراوان مادی و معنوی را به همراه دارد، در همین زمینه قرآن مجید میفرماید: «و اقم الصلاه ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر.... ؛ نماز را بر پادار، که نماز (انسان را) از زشتها و گناه باز میدارد». و در آیه دیگر میفرماید: «اقم الصلاه لذکری ؛ نماز را برای یاد من به پادار.» این آیه میفرماید: علت غایی برای همه عبادتها یاد خدا است، از نظر زبان و یا دل، کسی که به یاد خدا باشد مرتکب گناه نمیشود و این چنین نمازی انسان را از گناه و پلیدی نگه میدارد ولی عملی عبادی که تنها صورتی از نماز داشته باشد از چنین خاصیتی بیبهره است. قرآن کریم در آیه دیگر میفرماید: «و استعنوا بالصبر و الصلاه و انها لکبیره الاّ علی الخاشئین ؛ از صبر و نماز یاری جویید (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجّه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار جز برای خاشعان گران است». فخر رازی در تفسیر کبیر میگوید: «ولعصر ان الانسان لفی خصر... ؛ مراد از عصر، نماز عصر است» و در آنجا چند قولی دیگر را هم نقل میکند، ولی از نظر امام خمینی (ره) مراد از عصر، عصر ظهور امام زمان (عج) است زیرا عصر را به معنای عصاره میدانند یعنی عصاره امام زمان: اما نظر فخر رازی آنست که مراد از «ولعصر» نماز عصر است و یک روایت هم از پیامبر اکرم (ص) به عنوان دلیل میآورد و میگوید: یک روز یک زن صیحه زنان آمد خدمت پیامبر اکرم (ص) و عرض کرد: یا رسول الله! همه اصحاب بیرون بروند من با شما کار دارم پیامبر اکرم (ص) به اصحاب فرمود: شما بیرون بروید و دنبال مطلب را چنین ادامه میدهد و میگوید: زن گفت یا رسول الله من زن شوهرداری بودم و زنا دادم و از این زنا آبستن شدم و بچه که از زنا به دنیا آمد و او را در خمیره سرکه خفه کردم و سرکه نجس شده بود او را هم به مردم فروختم. پیامبر اکرم (ص) در جواب آن زن فرمود: به گمانم نماز نمیخوانی: «انّی ظننت انک ترکت صلاه العصر» پیامبر اکرم (ص) فرمود: میدانی چرا در این چاه افتادهای چون نماز نمیخوانی». آثار تربیتی نماز از این آیات و روایات معصومان دو چیز را میتوان برداشت کرد یکی جنبة منفی و دیگری جنبة مثبت، اما جنبة منفی این روایت میگوید آن زن که نماز نخواند و یا آن مرد که نماز نمیخواند در چاه میافتد و بعضی موقع انسان در چاه که نمیتوان آن را از چاه بیرون آورد یعنی کاری میکند که آبروی پنجاه سالهاش را میبرد اگر زن یا مرد در زنا یا لواط و به بعضی از گناهان کبیره دچار گردد نه تنها حیثیّت خودش را به باد داده بلکه شخصیت اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی خود را نیز برده است. اما جنبة مثبت روایت این است که اگر یک مرد و یا یک زن نماز بخواند و به نماز اهمیت بدهد و نمازش را ترک نکند و این نماز او را از گرفتار شدن به لغزشهای اخلاقی، فرهنگی و تربیتی نجات میدهد، قرآن مجید هم همین را میگوید: «و استعنوا با لصبر و الصلاه ؛ از صبر و نماز یاری جویید». پیشوایان دینی ما درباره نماز بسیار سفارش کردهاند پیامبر اکرم (ص) موقع رحلتش مرتب میفرمود: «امتی الصلاه و ما ملکت ایمانکم؛ یعنی به دو چیز خیلی اهمیت بدهید: یکی به نماز، دیگری به زیر دست امت من». همچنین امام صادق (ع) نزدیک رحلتش تمام بستگانش را جمع کرد و فرمود: «کسی که نمازش را سبک بشمارد شفاعت ما اهل بیت شامل حال او نمیشود». همه ما میدانیم که راه نجات ما داخل شدن در بهشت در سایه شفاعت اهل بیت ممکن است ما باید با شفاعت اهل بین وارد بهشت شویم و امام صادق (ع) میفرماید کسی که نمازش را سبک شمارد شفاعت ما اهل بیت شامل حال او نمیشود، نه این که نماز نمیخواند بلکه نماز میخواند ولی نماز را سبک میشمارد و سهل انگاری در نماز میکند و اهمیت به نمازش نمیدهد. به همین مضمون روایت از پیامبر اکرم (ص) داریم که میفرماید: «کسی که نمازش را سبک شمارد شفاعت ما شامل حال او نمیشود». ب) روزه روزه یکی از عبادات مهم اسلامی است که در متون دینی ما تأکید فراوان بر آن شده است، چون روزه نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد و این مطلب را میتوان از قرآن مجید و روایات معصومان (ع) به خوبی استفاده کرد، که روزه آثار فراوان جسمی، اجتماعی و معنوی را به همراه دارد، زیرا قرآن مجید در همین زمینه میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلّکم تتّقون ؛ این افراد که ایمان آوردهاید، روزه بر شما نوشته شد همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شده تا پرهیزکار شوید». آنچه که از این آیه مبارکه به خوبی استفاده میشود، روزه ابعاد گوناگونی دارد، و آثار فراوانی از نظر مادی و معنوی در وجود انسان میگذارد، که از همه مهمتر بعد اخلاقی و تربیتی آن است.
فلسفه روزه یکی از فوائد مهم روزه این است، روح انسان را تلطیف، و اراده انسان را قوی و غرایز او را تعدیل میکند. روزهدار باید در حال روزه با وجود گرسنگی و تشنگی از غذا و آب و همچنین لذت جنس چشم بپوشد و عملاً ثابت کند که او همچون حیوان در بند اصطبل و علف نیست او میتواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد، بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد. در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانی و معنوی آن است، خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقی داده و به جهان فرشتگان صعود میدهد، جمله (لعلّکم تتّقون ؛ باشد که پرهیزکار شوید) اشاره به همه حقایق است. حضرت علی (ع) درباره فلسفه روزه چنین میفرماید: «خداوند روزه را از این جهت تشریح فرموده که روح اخلاص در مردم پرورش یابد». همچنین رسول خدا (ص) میفرماید: «روزه سیری در برابری آتش دوزخ است» شاید این روایت اشاره به این موضوع باشد. تو همچنین روایت از امام صادق (ع) داریم که میفرماید: «الصوم یسود وجهه...؛ روزه صورت شیطان را سیاه میکند». و نیز در روایت دیگری از پیامبر (ص) میخوانیم که میفرماید: «بهشت دری دارد (سیراب شده) که تنها روزه داران از آن وارد میشوند». آنچه که از این روایات معصومان (ع) به خوبی استفاده میشود که روزه سبب رشد و تکامل اخلاقی و تربیتی انسان میشود. 1/3) آثار تربیتی روزه اثر اجتماعی روزه بر هیچ کس پوشیده نیست روزه یک درس مساوات و برابری در میان افراد جامعه میدهد، با انجام این گونه دستور مذهبی، افراد متمکن هم وضع گرسنگان و محرومان جامعه را به طور محسوب درک کنند و هم با صرفه جوئی در غذای شبانه روزی خود میتوانند به کمک آنها بشتابند. البته ممکن است با توصیف کردن حال گرسنگان و محرومان جامعه، ثروتمندان را متوجه حال گرسنگان ساخت، ولی اگر این مساله جنبه حس و عینی به خود بگیرد اثر دیگری دارد، روزه به این موضوع مهمی اجتماعی رنگ حس میدهد. در همین زمینه روایت از امام صادق (ع) داریم که هشام بن حکم از علت وجوب روزه پرسید، امام (ع) در پاسخ آن فرمود: «روزه به این دلیل واجب شده که میان فقیر و غنی مساوات قرار گردد، این به خاطر این است که غنی طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند، چرا که اغنیاء معمولا هر چه را بخواهند برای آن فراهم است، خدا میخواهد میان بندهای خود مساوات باشد، و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیاء بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند». از این فرمایش امام صادق (ع) استفاده میشود که روزه یک درس مساوات به جامعه میدهد تا این که ثروتمندان جامعه از حال فقیران و محرومان جامعه آگاه شوند و محرومان جامعه را فراموش نکنند و کمک و یاری آن بشتابند. 2/3) اثر بهداشتی و درمانی روزه «در طب و همچنین در طب قدیم اثر معجره آسان امساک در درمان انواع بیمارها به ثبوت رسیده، زیرا میدانیم عالم بسیار از بیمارها، زیاده روی در خوردن غذاهای مختلف است، چون مواد اضافی، جذب نشده به صورت چربیهای مزاحم در نقاب مختلف بدن، یا چربی و قند اضافی، در خون باقی میماند، این مواد اضافی در لابلای عضلات بدنی در واقع لجنزارها متعغّنی برای پرورش انواع میکروبهای بیماریهای عفونی است و در این حال بهترین راه مبارزه با این بیماریها نابود کردن این لجنزار از طریق امساک و روزه است». همچنین روایت از پیامبر اکرم (ص) در همین زمینه داریم که میفرماید: «روزه بگیرید تا سالم شوید» و نیز در روایت دیگری میفرماید: لمعده خانة تمام دردها است و امساک بالاترین داروهای آن است». آنچه که از این روایت فهمیده میشود، که بسیار از مرضهای خارجی و داخلی به واسطة روزه گرفتن خوب میشود و این مطلب در نظام پزشکی امروزی ثابت شده است. ج) دعا چیست؟ یکی از مهمترین برنامههای تربیتی مطلوب و کار آمد دعا است. اگر ما به آیات قرآن مجید و روایات معصومان (ع) نگاه کنیم میفهمیم که دعا آثر فراوان مادی و معنوی دارد، زیرا که قرآن مجید در درسور مزمل به پیامبر اکرم (ص) خطاب میکند که از این نیرو کمک بگیرد. «بسم الله الرحمن الرحیم؛ یا ایها الذین؛ قسم الیل الاقیلا، نصفه او نقصل منه قلیلا؛ اوزد علیه و رتل القران ترتیلا، انّا سنلقی علیک قولاً ثقیلا، انّ ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا؛ ان لک فی النهار سبحاً طویلا؛ و اذکر اسم ربکّ و تبتّل الیه تبتیلا؛ ای جامه به خود پیچیده!، شب راه جز کمی به پاخیز؛ یعنی از شب را، یا کمی از آن کم کن؛ یا بر نصف آن بیفزای و قرآن را با دقت و تأمل بخوان، چرا که ما به زودی سخن سنگین به تو القا خواهیم کرد؛ مسلمانان نماز و عبادت شبانه پا بر جا تر و با استقامتتر است؛ و تو در روزه تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت؛ و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند». آنچه که از این آیات استفاده میشود این است که خداوند به پیامبر (ص) خطاب میکند که اگر میخواهی این بار سنگین را به منزل برسانی نیرو از خارج بگیر و بعد آن نیرو خارج را بیان میکند، اول نماز شب و دوم قرآن خواندن و سوم دعا و ذکر خداست خداوند متعال به حبیب و پیامبرش امر میکند که اگر بخواهی این بار سنگین را به منزل برسانی باید در زندگی تو دعا باشد راز و نیاز با خدا باشد. خداوند متعال در سوره دیگری میفرماید: «قل ما یعبأ بکم ربّی لولا دعاؤکم؛ بگو پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد». دعا از نظر قرآن مجید فوق العاده اهمیت دارد و برعکس از دعا نکردن، با خدا رابطه نداشتن و راز و نیاز نکردن با خدا بسیار مذمت شده است. قرآن مجید میفرماید: «ادعونی استجب لکم؛ پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیریم، و دنبال آیه میفرماید: «ان الذین یستکبرون عن عبادتی سید خلون جهنّم و اخرین؛ کسانی که از عبادت من تکبر ورزند، بزودی با ذلت وارد دوزخ میشوند.» اگر ما روش تربیتی پیامبر (ص) و ائمّه طاهرین (ع) را مطالعه کنیم میبینیم که هیچ چیزی را به اندازه دعا و مناجات با پروردگار خود با ارزش ندانستند، همه خواهشها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان میگذاشت و بیش از آن که به مطلوبهای خود اهمیت بدهند به خود طلبی و راز و نیازها اهمیت میدادند و هیچ وقت احساس خستگی هم نمیکردند. نه تها خود خود آنان به نیایش علاقهمند بودند که با اصحاب و پیروان خودشان نیز بسیار سفارش به دعا میکردند و این روش را برای تربیت اخلاقی و فرهنگی کار آمد میدانستند. امام صادق (ع) میفرماید: «دعا سلاح مومن و ستون دین و نور آسمانها و زمین است» رسول خدا میفرماید: «دعا از نیزه آهنین نافذتر است و نیز میفرماید: دعا نافذتر است از نیزه آهنین».
آثار تربیتی دعا آنچه که از این آیات قرآن کریم و سیره معصومان (ع) استفاده میشود که دعا و ذکر خداوند غیر از آنکه اثار معنوی و پاداش آخرتی دارد اگر مورد اجابت قرار گیرد آثار مادی و معنوی نیز خواهد داشت. در همین زمینه، سیف تمار میگوید: «شنیدم امام صادق (ع) میفرماید: بر شما باد به دعا کردن، زیرا کارسازترین وسیلهای که شما را به خدا نزدیک میسازد دعا است....». و نیز علاء بن کامل از همان امام بزرگوار نقل میکند که به من فرمود: «برتو باد به دعا کردن، زیرا این عمل شفای هر دردی است». ما از تاکیدات پیشوایان دین و به خصوص امام صادق استفاده میکنیم که در دعا و ذکر خدا آثار فراوان نهفته است. هم آثار جسمی و روانی و هم آثار معنوی، زیرا ذکر خداوند در میان بسیاری از بیماریها و اختلالات جسمی به گونه غیر مستقیم است زیرا: «در روان شناسی ثابت شده است که شمار زیادی از مرضهای خاص بدنی منشأ روانی دارد و با دستیابی به رفاء و سلامت روحی مشکلات این چنین از میان میرود». دعا و ذکر خدا به صورتهای مختلف جلوه میکند، همچنان که آثار فردی و اجتماعی بسیار سازنده در تربیت انسانها دارد و از سوی وسیله و ابزار بسیار کار آمد در اختیار پدران و مادران به ویژه مسئولان نظام آموزشی و تربیتی و با جدّی گرفتی دعاهای کمیل، ندبه و توسل و.... است که در بین اقشار جامعه در تمام سطوح مختلف و تشکیل مراسم دعاها و نیایشها و با ایجاد زمینههای این گونه تربیتی مناسب فضای روانی و فکری، جامعه را به سوی کمالات معنوی پیش برده و بدین وسیله راه نفوذ در اخلاق، عقائد دینی و فرهنگی را بر مهاجمان شرور فرهنگی و دشمنان خدا و خلق او سد کنند همچنان که پیشوایان دین (ع) این روش را در زندگی اجتماعی و فرد خودشان داشتهاند.
جمع بندی و نتیجهگیری عبادت در فرهنگی تربیتی پیشوایان معصوم (ع) به ویژه پیامبر اکرم (ص) بالاترین درجات بندگی یک انسان است، عبادت پیمودن راه تقید، پرهیزکاری و گذر از مرتبه ساده عبودیت به مرحله کمال عبودیت است و با این تعبیر پس عبودیت یک وصف حقیقی است که حاصل و ثمر عبادت محسوب میشود. عبادت همان پیوند حقیقی و اقرار قلب و با ارکان بدن به تکالیف دینی و عبادی و اطاعت از دستورات خدا و پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) میباشد این اقرار قلبی مداوم و تلقین مستمر به قلب، در عمل و زبان و اعضا ظهور مییابد رفته رفته نفس مختار را در سطریه خود در مییاورد قلب و دل او را پیوسته متوجه خویش میسازد و از بنده سرکشی عبد مطیع میسازد. بنابراین عبادت انسان را از عبودیت ساده و عمومی به عبودیت تکامل یافته و خاص میرساند و وارد حوزه صالحان و پاکان مینماید و از بندگی فطری و جبری فراتر برده و او را به سوی بندگی از روی اراده و میل هدایت میکند. عبادت الهی در انسان، همان بندگی فطری است که با ظهور و جریان آن در فکر و قلب و عمل افراد بشر، به عنوان موجود مختار در سطح کمال یافته و بسیار عالی تربیتی تحقق مییابد. هیچ چیزی شریفتر، کاملتر و کارسازتر برای انسان، از مقام عبودیت حق نیست و حتی رسیدن به مقام رسالت ولایت نیز متوقف بر بندگی و عبودیت خالصانه میباشد.
ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است : یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می کند و می گوید : نماز از کار بد و زشت باز می دارد. خداوند می فرماید:«اتْلُ مَا أُوحِىَ إِلَيْك مِنَ الْكِتَبِ وَ أَقِمِ الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ تَنهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكبرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصنَعُونَ(عنكبوت/45 )»: آنچه را از كتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت كن ، و نماز را بر پا دار كه نماز ( انسان را ) از زشتى ها و منكرات باز مى دارد و خداوند مى داند شما چه كارهائى انجام مى دهيد .در این آیه براى دلدارى و تسلى خاطر و تقويت روحيه و ارائه خط مشى كلى و جامع - به پيامبر كرده دو دستور به او مى دهد : نخست مى گويد آنچه را از كتاب آسمانى ( قرآن ) به تو وحى شده تلاوت كن .اين آيات را بخوان كه هر چه مى خواهى در آن است : علم و حكمت ، نصيحت و اندرز ، معيار شناخت حق و باطل ، وسيله نورانيت قلب و جان ، و مسير حركت هر گروه و هر جمعيت . بخوان و در زندگيت به كار بند ، بخوان و از آن الهام بگير ، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن كن . بعد از بيان اين دستور كه در حقيقت جنبه آموزش دارد ، به دستور دوم مى پردازد كه شاخه اصلى پرورش است ، مى گويد : و نماز را بر پا دار ( و اقم الصلوة) .
سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى گويد : زيرا نماز انسان را از زشتيها و منكرات باز مى دارد. طبيعت نماز از آنجا كه انسان را به ياد نيرومندترين عامل بازدارنده يعنى اعتقاد به مبدء و معاد مى اندازد داراى اثربازدارندگى از فحشاء و منكر است . انسانى كه به نماز مى ايستد ، تكبير مى گويد ، خدا را از همه چيز برتر و بالاتر مى شمرد ، به ياد نعمتهاى او مى افتد ، حمد و سپاس او مى گويد ، او را به رحمانيت و رحيميت مى ستايد ، به ياد روز جزاى او مى افتد ، اعتراف به بندگى او مى كند ، از او يارى مى جويد صراط مستقيم از او مى طلبد ، و از راه كسانى كه غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه مى برد ( مضمون سوره حمد ) . بدون شك در قلب و روح چنين انسانى جنبشى به سوى حق و حركتى به سوى پاكى و جهشى به سوى تقوا پيدا مى شود . براى خدا ركوع مى كند ، و در پيشگاه او پيشانى بر خاك مى نهد ، غرق در عظمت او مى شود و خودخواهى ها و خود برتربينى ها را فراموش مى كند .
شهادت به يگانگى او مى دهد گواهى به رسالت پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلّم مى دهد .بر پيامبرش درود مى فرستد و دست به درگاه خداى بر مى دارد كه در زمره بندگان صالح او قرار گيرد ( تشهد و سلام ) . همه اين امور موجى از معنويت در وجود او ايجاد مى كند ، موجى كه سد نيرومندى در برابر گناه محسوب مى شود . هنگامى كه آماده مقدمات نماز مى شود خود را شستشو مى دهد پاك مى كند ، حرام و غصب را از خود دور مى سازد و به بارگاه دوست مى رود همه اين امور تاثير بازدارنده در برابر خط فحشاء و منكرات دارد .منتها هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى كند ، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود . ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد ، البته اين گونه نماز تاثيرش كم است ، اين گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از اين هم آلوده تر بودند .بنابراین : نهى از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زيادى دارد و هر نمازى به نسبت رعايت شرايط داراى بعضى از اين درجات است . در دنباله آيه اضافه مى فرمايد ذكر خدا از آن هم برتر و بالاتر است ( و لذكر الله اكبر ) .
ظاهر جمله فوق اين است كه بيان فلسفه مهمترى براى نماز مى باشد ، يعنى يكى ديگر از آثار و بركات مهم نماز كه حتى از نهى از فحشاء و منكر نيز مهمتر است آنست كه انسان را به ياد خدا مى اندازد كه ريشه و مايه اصلى هر خير و سعادت است ، و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منكر نيز همين ذكر الله مى باشد ، در واقع برترى آن به خاطر آنست كه علت و ريشه محسوب مى شود .اصولا ياد خدا ، مايه حيات قلوب و آرامش دلها است ، و هيچ چيز به پايه آن نمى رسد :الا بذكر الله تطمئن القلوب: آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان دلها است ( سوره رعد آيه 28 ) . اصولا روح همه عبادات - چه نماز و چه غير آن - ذكر خدا است ، اقوال نماز ، افعال نماز ، مقدمات نماز ، تعقيبات نماز ، همه و همه در واقع ، ياد خدا را در دل انسان زنده مى كند . در آيه 14 سوره طه نیزاشاره به اين فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى مى گويد :« اقم الصلوة لذكرى» : نماز را بر پا دار تا به ياد من باشى . به هر حال گر چه نماز چيزى نيست كه فلسفه اش بر كسى مخفى باشد ، ولى دقت در متون آيات و روايات اسلامى ما را به ريزه كاريهاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد :
1 - روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خدا است ، همان ذكر الله است كه در آيه فوق بعنوان برترين نتيجه بيان شده است . البته ذكرى كه مقدمه فكر ، و فكرى كه انگيزه عمل بوده باشد ، چنانكه در حديثى از امام صادق (عليه السلام) آمده است كه در تفسير جمله«و لذكر الله اكبر» فرمود : «ذكر الله عند ما احل و حرم »: ياد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام ( يعنى به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد ) .
2 - نماز وسيله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا كه خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى كند ، لذا در حديثى مى خوانيم : پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) از ياران خود سؤال كرد : «لو كان على باب دار احدكم نهر و اغتسل فى كل يوم منه خمس مرات ا كان يبقى فى جسده من الدرن شىء ؟ قلت لا ، قال : فان مثل الصلوة كمثل النهر الجارى كلما صلى كفرت ما بينهما من الذنوب» : اگر بر در خانه يكى از شما نهرى از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد ، آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مى ماند ؟ . در پاسخ عرض كردند : نه ، فرمود : نماز درست همانند اين آب جارى است ، هر زمان كه انسان نمازى مى خواند گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مى رود . و به اين ترتيب جراحاتى كه بر روح و جان انسان از گناه مى نشيند ، با مرهم نماز التيام مى يابد و زنگارهائى كه بر قلب مى نشيند زدوده مى شود .
3 - نماز سدى در برابر گناهان آينده است ، چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت مى كند ، و نهال تقوى را در دل پرورش مى دهد ، و مى دانيم ايمان و تقوى نيرومندترين سد در برابر گناه است ، و اين همان چيزى است كه در آيه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منكر بيان شده است ، و همان است كه در احاديث متعددى مى خوانيم : افراد گناهكارى بودند كه شرح حال آنها را براى پيشوايان اسلام بيان كردند فرمودند : غم مخوريد ، نماز آنها را اصلاح مى كند و كرد .
4 - نماز ، غفلت زدا است ، بزرگترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر كردند ، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف ، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود ، مرتبا به انسان اخطار مى كند ، هشدار مى دهد ، هدف آفرينش او را خاطر نشان مى سازد ، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مى كند و اين نعمت بزرگى است كه انسان وسيله اى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد .
5 - نماز خود بينى و كبر را در هم مى شكند ، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشانى بر خاك در برابر خدا مى گذارد ، خود را ذره كوچكى در برابر عظمت او مى بيند ، بلكه صفرى در برابر بى نهايت . پرده هاى غرور و خود خواهى را كنار مى زند ، تكبر و برترى جوئى را در هم مى كوبد . به همين دليل على (عليه السلام) در حديث معروفى كه فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ايمان ، نخستين عبادت را كه نماز است با همين هدف تبيين مى كند مى فرمايد : «فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك و الصلوة تنزيها عن الكبر ... »: خداوند ايمان را براى پاكسازى انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر .
6 - نماز وسيله پرورش ، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است ، چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مى برد ، به ملكوت آسمانها دعوت مى كند ، و با فرشتگان همصدا و همراز مى سازد ، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مى بيند و با او به گفتگو برمى خيزد . تكرار اين عمل در شبانه روز آنهم با تكيه روى صفات خدا ، رحمانيت و رحيميت و عظمت او مخصوصا با كمك گرفتن از سوره هاى مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترين دعوت كننده به سوى نيكيها و پاكيها است اثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد . به همین خاطر در حديثى از امام على عليه السلام مى خوانيم كه در فلسفه نماز فرمود :« الصلوة قربان كلى تقى» : نماز وسيله تقرب هر پرهيزكارى به خدا است .
7 - نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد - چرا كه نماز روح اخلاص را زنده مى كند ، زيرا نماز مجموعه اى است از نيت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه ، تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقويت مى كند .بنابراین در حديث معروفى مى خوانيم كه امير مؤمنان على (عليه السلام) در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود : «الله الله فى الصلوة فانها عمود دينكم» : خدا را خدا را در باره نماز ، چرا كه ستون دين شما است .
مى دانيم هنگامى كه عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند هر قدر طنابها و ميخهاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد ، همچنين هنگامى كه ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهد داد . در حديثى از امام صادق (عليه السلام) آمده :«اول ما يحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله ، و ان ردت رد عليه سائر عمله» : نخستين چيزى كه در قيامت از بندگان حساب مى شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مى شود ، و اگر مردود شد سائر اعمال نيز مردود مى شود ! شايد دليل اين سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است ، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى شود ، و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مى گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود.
8 - نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاكسازى زندگى مى كند ، چرا كه مى دانيم مكان نمازگزار ، لباس نمازگزار ، فرشى كه بر آن نماز مى خواند ، آبى كه با آن وضو مى گيرد و غسل مى كند ، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى شود بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم ، ربا ، غصب ، كم فروشى ، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد ؟ بنا براين تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعايت حقوق ديگران .
9 - نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول ، يا به تعبير ديگر شرائط كمال دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل مؤثر ديگر براى ترك بسيارى از گناهان است . در كتب فقهى و منابع حديث ، امور زيادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مساله شرب خمر است كه در روايات آمده : «لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعين يوما الا ان يتوب» : نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اينكه توبه كند . و در روايات متعددى ذکر شده که : از جمله كسانى كه نماز آنها قبول نخواهد شد پيشواى ستمگر است . و در بعضى از روايات ديگر تصريح شده است كه نماز كسى كه زكات نمى پردازد قبول نخواهد شد ، و همچنين روايات ديگرى كه مى گويد : خوردن غذاى حرام يا عجب و خود بينى از موانع قبول نماز است ، پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است ؟
10 - نماز روح انضباط را در انسان تقويت مى كند ، چرا كه دقيقا بايد در اوقات معينى انجام گيرد كه تاخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز ، است همچنين آداب و احكام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها ، پذيرش انضباط را در برنامه هاى زندگى كاملا آسان مى سازد .
در زمينه فلسفه و اسرار نماز حديث جامعى از امام رضا (ع) نقل شده که : امام در پاسخ نامه اى كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمود : علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است ، و مبارزه با شرك و بت پرستى ، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع ، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته ، و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار . و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر باشد ، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند ، مست و مغرور نشود ، خاشع و خاضع باشد ، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد . علاوه بر اينكه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مى گردد ، سبب مى شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند ، روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد . و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او ، انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگيرى مى كند .
بیا و باغ امید مرا بهاری کنمحبتت را با رای به من ثابت کن
رای ما .....................................
بیا ز شوق محبت در طلیعه ی مهرترانه ساز دل غمگسار هم باشیم
کنون که بانگ صداقت ز لطف می آیدبیا، بیا که در این دوره یار هم باشیم. رای شما و یار شما .....ایران مجری ......
بگذارید خود را معرفی کنم:...........سميرا.......... هستم و دل بر تو بستممن از عالم در این دنیا گسستم. راي شما ...........
ای نرگس های عاطفه، ای بنفشه های مهربانی، ای شبنم های پاک سحری، ای سوسن های سخندان، ای غنچه های مهرپرور، ای روزنه های رشد، ای دوستان عزیز و محبوبم، نسیم بهاری رای شما موجب رویش گل باغ مدرسه ی ماست
.
فرشته ی گلم با گل رای خود، مدرسه را گلباران کنرای من، رای تو ، رای شما و رای همه فقط ................................
یک سلام از واژه های یکدلی تقدیم توبرگ رای کوچه ی دلواپسی تقدیم تو
هستی من گرچه ناقابل ، ولی تقدیم تویک سبد گل های ناز اطلسی تقدیم تو
تقدیم به تو که با رای سرشار از عطوفت و محبت به.................. شور می آفرینی.سرت سبز باد و دلت شادمان
) بررسی چگونگی مشارکت دانش مشارکت دانش آموزان در فعالیت های آموزشی و پرورشی و اجرایی و ارائه پیشنهاد به شورای مدرسه
2) همکاری با مسئولین مدرسه در فعال سازی تشکل های دانش آموزی از قبیل بسیج دانش آموزی – انجمن اسلامی و تشکل های دانش آموزی
3) همکاری در برنامه ریزی و اجرای مناسبتهای گوناگون
4) همکاری در برنامه ریزی و اداره نشریه مدرسه
5) همکاری در برنامه ریزی و برگزاری مسابقات فرهنگی وهنری علمی و ورزشی دانش آموزان
6) همکاری در برنامه ریزی و برگزاری اردوی دانش آموزی و بازدید علمی
7) همکاری در برنامه ریزی و برگزاری نماز جماعت و مراسم آغازین
8) همکاری در برنامه ریزی برنامه امتحانات داخلی
9) همکاری در برنامه ریزی برنامه در اداره کتابخانه و تعاونی و مسائل بهداشتی
10)انتخاب نماینده جهت شرکت در شورای مدرسه و انجمن اولیائ و مربیان
11 ) ارائه پیشنهاد به مدیر مدرسه جهت تشویوق دانش آموزانی که مشارکت فعال در امور اجرایی مدرسه داشته اند
ادامه مطلب
شرح وظایف کلی کمیته های شورای دانش آموزی
(( کمیته فرهنگ و قرآن و معارف اسلامی))
الف) همکاری در برنامه ریزی و اجرایی برنامه های قرآنی ( تشکل های قرآنی. محفل انسی با قرآن- مراسم آغازین .و ایام الله . و مناسبت ها و مسابقات قر آنی و نهج البلاغه
ب) نماز ( برگزاری نماز جماعت و توسعه و تجهیز نماز خانه و ترویج نماز )
ج) ادبی ( برگزاری مسابقات شعر- داستان – مطا لعه و تحقیق – روزنامه دیواری )
د ) کتابخانه آموزشگاه و فعال سازی آن ( تجهیز کتابخانه. معرفی تازه های کتاب و برگزاری نمایشگاه
((کمیته بهداشتی))
الف) نظارت بر بهداشت محیط آموزشگاه
ب) نظارت بر نحوه توزیع مواد غذایی در تعاونی آموزشگاه
ت) همکاری در کنترل و نظارت بر بهداشت فردی دانش آموزان مدرسه
ث) آموزش فعالیت های بهداشتی شامل کمکهای اولیه و بیماری های نو پدید
ج) شرکت در فعالیت های بهداشتی مدرسه
((کمیته علمی –آموزشی و پژوهشی))
الف) برنامه ریزی جهت تشکیل کلاسهای فوق برنامه مطالعه و پژوهشی
ب) مشارکت و برنامه ریزی جهت انجام فعا لیت های علمی و آموزشی شامل المپیاد – آزمونها – نشستهای علمی و برگزاری مسابقات فرهنگی و هنری
ج) همکاری در برگزاری نمایشگاه از دستاورد های دانش آموزان – تهیه فیام و cdو کتب و جزوات آموزشی و کمک درسی
((کمیته هنری))
1) معرفی گرایش ها ی هنری به دانش آموزان
2) همکاری در برگزاری نمایشگاه از آثار هنری های دستی و تجسمی دانش آموزان
3) شناسایی و جذب دانش آموزان مستعد جهت همکاری در گروه سرود و تئاتر
4) معرفی هنر مندان بزرگ وایران و جهان به دانش آموزان با استفاده از فیلم cdو غیره
5) تشکیل انجمنهای هنری ( سرود و موسیقی- نمایش و....)
6) کمک و برگزاری مسابقات فرهنگی و هنری
((کمیته سیاسی و اجتماعی))
1) مشارکت و برنامه ریزی در نشست های سیاسی و اجتماعی
2) برنامه ریزی در تهیه نشریه مدرسه
3) اطلاع رسانی پیرامون مسائل سیاسی و اجتمایی به دانش آموزان از طریق مطبوعات و جراید
4) برنامه ریزی به منظور دیدار با شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و هنری و اجتمایی
((کمیته تعاون و فعالیت های گروهی))
1) برنامه ریزی جهت اجری مصوبات و دستو ا لعمل های تعاونی های آموزشگا هی
2) جذب کمک های ما لی جهت انجام فعالیت های سایر کمیته ها
3) برنامه ریزی به منظور اجرایی دقیق دستو ا لعمل ها ی اردویی و بازدیدها
4) شناسایی و ایجاد زمینه کمک به دانش آموزان نیازمند ( با کمک و هماهنگی مدی مدرسه )
((کمیته ورزشی ))
1) همکاری با دبیر ورزش جهت برنامه ریزی و انجام مسابقات ورزشی
2) برنامه ریزی حهت جذب و آموزش دانش آموزان علاقه مند به رشته های ورزشی
3) برنامه ریزی جهت توسعه ورزش همگانی
4) برنامه ریزی و مشارکت در برگزاری مسابقات و تشکل های ورزشی
به موجب آیین نامه تشخیص شرکت ها و موسسات دانش بنیان ،شرکت های دانش بنیان ،موسسات خصوصی یا تعاونی هستند که به منظور افزایش علم و ثروت ، توسعه اقتصادی بر پایه دانش و تحقق اهداف علمی و اقتصادی در راستای گسترش اختراع و نوآوری و در نهایت تجاری سازی نتایج تحقیق و توسعه ( شامل طراحی و تولید کالا و خدمات ) در حوزه فناوری های برتر و با ارزش افزوده فراوان ( به ویژه در تولید نرم افزارهای مربوط ) تشکیل می شود.
طبق آیین نامه مصوب،شرکت های دانش بنیان ،اهدافی نظیر ، ترغیب هیئت علمی دانشگاه ها و واحدهای پژوهشی برای فعالیت های بیشتر در رفع نیاز جامعه و امکان افزایش درآمد اعضای هیئت علمی، تجاری سازی یافته هایپژوهشی، افزایش درآمدهای اختصاصی دانشگاه ها و واحدهای پژوهشی موضوع کلی فعالیت دانش بنیان را دنبال می کنند.
در این مقاله به بررسی روش های تامین مالی شرکت های دانش بنیان می پردازیم .
نکات کلیدی :
شرکت دانش بنیان – تامین مالی
مقدمه
انواع شرکت های دانش بنیان:
الف-شرکت هایی که فقط اعضای هیات علمی مالک آن هستند.
چنانچه سهام دانشگاه کمتر از50 درصد باشد،شرکت دانش بنیان شرکتی خصوصی است که باید تابع قانون تجارت باشد و در ادارهثبت شرکت ها ثبت شود.
ب-شرکت هایی که دانشگاه ها نیز در آن مالکیت دارند.
چنانچه سهام دانشگاه 50% یا بیشتر باشد،شرکت دانش بنیان شرکتی دولتی است.(مهمترین اصل شرکت دانش بنیان دولتی ، اصل خدمات علمی ،فنی و تحقیقات می باشد)
خصوصیات شرکت های دانش بنیان
شرکت های دانش بنیان،اساساَ کالا تولید نمی کنند و عموماَ،زمین یا ماشین آلات خاصی نیز ندارند.بلکه همیشه عده ای از افراد تحصیلکرده و با تجربه اطلاعاتی تولید می کنند که این اطلاعات ، محصولات اصلی شرکت محسوب شده و برایشان درآمدزایی دارد.بحث طرح های صنعتی و مالکیت معنوی محصولات ،همیشه از دغدغه های اصلی شرکت محسوب می شود که حفظ حقوق معنوی این اطلاعات ،یکی از مهم ترین مسائل حقوقی در شرکت های دانش بنیان می باشد،زیرا اصولاَ این دارایی ها قابل لمس نمی باشند.
2-ارایه خدمات تخصصی و مشاوره ای (خدمات علمی و تحقیقاتی و فنی)
3-تولید محصولات یا فناوری نوین(توسعه فناوری)
4-انجام خدمات نظارتی بر تحقیقات پژوهشی،اجرایی و مشاوره ای
5- ارایه ی خدمات توسعه کار آفرینی
6-ایجاد مراکز رشد و خدمات ایجاد و توسعه ی کسب و کار
7-ارایه ی خدمات توسعه ی محصول جدید
8-ارایه ی خدمات ورود کسب و کاربه بازار بین المللی و جهانی کردن آن ها
9-برنامه ریزی و اجرای طرح های توسعه ی کارآفرینی در سطوح ملی ، منطقه ای و محلی
حمایت های دولتی از شرکت های دانش بنیان
شرکت های دانش بنیان از حمایت های دولتی نظر معافیت از پرداخت مالیات ، عوارض حقوقی گمرکی و سود بازرگانی و عوارض مالیاتی به مدت 15 سال و همچنین اعطاء تسهیلات کم بهره (بلند مدت یا کوتاه مدت) و یا بی بهره برخوردار می باشند.
شاخص های تشخیص شرکت های دانش بنیان
شاخص های تشخیص شرکت های دانش بنیان،به دو دسته شاخص های عمومی و اختصاصی تقسیم می شوند.شرکت های متقاضی باید علاوه بر شاخص های عمومی ،شرایط مشخص شده در یکی از سه دسته شاخص های اختصاصی را نیز احراز نمایند.
الف-شاخص های عمومی
حداقل دو سوم از اعضای هیات مدیره شرکت،حداقل دو مورد از شرایط ذیل را احراز کنند.
1-حداقل دارای مدرک کارشناسی باشند.
2-حداقل 3 سال سابقه فعالیت کاری یا علمی در حوزه فعالیت شرکت و یا سابقه مدیریتی داشته باشند.
3-دارای حداقل یک اختراع ثبت شده ارزیابی شده داخلی یا یک اختراع بین المللی مرتبط با حوزه کاری شرکت باشند.
4-حداقل نیمی از درآمد شرکت در یک سال مالی گذشته شرکت،ناشی از فروش فناوری،کالا و یا خدمات دانش بنیان(شامل خدمات تحقیق و توسعه و طراحی مهندسی مرتبط با فهرست کالاهای دانش بنیان و خدمات تخصصی دانش بنیان)آن شرکت از طریق قرارداد باشد.
تبصره:شرکت هایی که در مرحله تجاری سازی اولین کالای دانش بنیان خود هستند،در صورتی که دارای تولید پایلوت موفق باشند و استانداردهای لازم را از مراجع ذی صلاح داخلی یا بین المللی کسب کرده باشند،و دارای بازار مطمئن و یا اعلام نیاز معتبر همراه با قرارداد تولید کالا باشند،از رعایت بند 1-2 مستثنی هستند.
5-سابقه بیمه پرداختی برای حداقل 3 نفر از کارکنان تمام وقت شرکت،حداقل 6 ماه باشد.
ب-شاخص های اختصاصی
شرکت متقاضی باید علاوه بر دارا بودن شاخص های عمومی،واجد کلیه شرایط اختصاصی در یکی از دسته های ذیل نیز باشند:
1-شرکت های تولید کننده کالاهای دانش بنیان
2-شرکت باید تولید کننده کالا یا کالاهای دانش بنیان مطابق فهرست کالاهای دانش بنیان مصوب کارگروه باشد که در 2 سال گذشته آن ها را در قالب کالاهای جدید یا ارتقاء یافته عرضه کرده و دانش فنی آن را بواسطه انتقال یا ایجاد دانش فنی،از طریق فعالیت های تحقیق و توسعه،نهادینه
معیارهای تشخیص محصولات دانش بنیان
طبق آیین نامه ،معیارهای سه گانه ی محصولات دانش بنیان نیز عبارت است از:
دارای پیجیدگی فنی بوده و تولید آن نیاز به تحقیق و توسعه ی هدفمند ،توسط یک تیم فنی خبره داشته باشد،در حوزه ی فناوری های بالا و متوسط به بالا باشد،همچنینتحقیق و توسعه برای حفظ توان رقابتی آن محصول در بازار ، به صورت مداوم انجام شود و عمده ارزش افزوده ی آن کالا، خدمات ناشی از دانش فنی و ...نوآوری فناورانه باشد.
لذا بر اساس "آیین نامه ی تشخیص شرکت ها و موسسات دانش بنیان ، شرکت های متقاضی باید علاوه بر کسب شرایط ذکر شده در شاخص های عمومی ( شامل کسب حد اقل درآمد ذکر شده ی ناشی از فروش فناوری ،کالا و خدمات دانش بنیان،نیروی انسانی و سابقه ی بیمه ی کارکنان) ، کلیه ی شرایط مشخص شده در شاخص های اختصاصی این آیین نامه رانیز احراز نماید.
بر اساس "آیین نامه ی تشخیص شرکت ها و موسسات دانش بنیان "مصوب کارگروه ارزیابی و تشخیص صلاحیت شرکت ها و موسسات دانش بنیان و نظارت بر اجرا"یکی از شرط های لازم برای شرکت های تولید کننده و دانش بنیان،تولید کالاهای دانش بنیان می باشد.طبق دو رویکرد،این محصولات مشخص شده است:
1)حوزه هایی که وجود کالاهای دانش بنیان و یا فناوری برتر در آنها وجه غالب را دارد و متوسط فعالیتهای تحقیق و توسعه درآن ها بیشتر از سایر حوزه های فناوری و صنعتی است.نظیر حوزه های فناوری زیستی(پزشکی،کشاورزی،صنعتی و محیط زیست)، فناوری نانو (محصولات و مواد) ،فوتونیک و اپیتک (موادقطعات و سامانه ها) ،فناوری اطلاعات و ارتباطات و نرم افزارهای کامپیوتری، انرژی های نو(هسته ای و تجدید پذیر) دارو، الکترونیک،مواد پیشرفته، ساخت و تولید پیشرفته و هوافضا (پرنده ها ، ماهوا ره ها و موشکها)
2)سایر حوزه ها و بخش هایی که وجود کالاهای دانش بنیان در آن ها غلبه ندارد ، اما رسوخ فناوری های برتر و ظهور محصولات دانش بنیان در آن ها مشاهده می شود. (نظیر نفت و گاز ،عمران و حمل و نقل، برق ، معدن کشاورزی ،آب و هوا)
شرایط پذیرش طرح های حمایتی
شرایط پذیرش طرح های حمایتی به شرح ذیل می باشند.
تقویت اقتصاد ملی کشور، تقویت دفاع ملی کشور ،اشتغال زایی،ارتقای سطح طرح ها از نمونه ی صنعتی و یا ارتقا سطح تکنولوژی ، ارتقا از نمونه ضمیمه ی صنعتی محصول به نمونه ی صنعتی و تولیدی طرح هایی که از پتانسیل لازم و توان بالقوه جهت تجاری سازی و رسیدن به فناوری برتر در جهت اشتغال زایی، کسب درآمد و ... برخوردار می باشند و حمایتاز شرکت های دانش بنیانی که در بخش R & D بتوانند سطح توانمندی، تولید و یا کیفیت محصول خود را جهت افزایش توان تولید و رقابت پذیری یا دیگر شرکت ها و تولید کنندگان خارجی ارتقا دهند و با به کارگیری نخبگان، گامی در جهت اشتغالزایی داشته باشند. لذا درباره ی امکان استفاده از مزایای قانونی در زمان ثبت شرکت ،نمی توان اظهار نظر کرد و ارزیابی بر مبنای عملکرد شرکت ها پس از ثبت و فعالیت شرکت انجام می شود.
شایان ذکر است،تمدید شرکت های دانش بنیان نوپا دارای اعتبار یک ساله بوده و تنها برای یک دوره یک ساله(مجموعاَ دو سال)می تواند تمدید شود.چنانچه شرکت نتواند در مدت 2 سال پس از تایید دانش بنیان بودن،رتبه بندی خود را به پایان برساند و یا در صورت عدول از شرایط مندرج در این آیین نامه در هر زمان دانش بنیان بودن شرکت ملغی می شود.
روش های تامین مالی و دریافت خدمات
۱- روش رسمی:
۱-۱- لیزینگ (اجاره به شرط تملیک)
این نوع از خدمت به این صورت است که حق استفاده از دارایی برای مدت معینی به اجاره گیرنده (مستاجر) واگذار و در پایان مدت قرارداد نیز مالکیت و دارایی به اجارهگیرنده منتقل می شود.
۲-۱- مضاربه
در این نوع از خدمت، یکی از طرفین (مالک) عهده دار تامین سرمایه (نقدی) میگردد، با قید اینکه طرف دیگر (عامل) با آن تجارت کرده و در سود حاصله هر دو طرف شریک باشند.
۳-۱- مشارکت مدنی
این نوع مشارکت عبارت است از درآمیختن سهم الشرکه نقدی و یا غیرنقدی متعلق به اشخاص حقیقی یا حقوقی متعدد، به نحو مشاع، به منظور انتفاع، طبق قرارداد.
۴-۱- خرید تضمینی (سلف)
عبارت است از پیش خرید نقدی محصولات تولیدی به قیمت معین.
۵-۱- صدورضمانتنامه (حسن انجام کار، شرکت در مناقصه، ضمانت پیش پرداخت، ضمانت اعتباری)
در این نوع از خدمت، صادرکننده ضمانتنامه (موسسات مالی دارای مجوز از مراجع ذیصلاح) متعهد میگردد تا در صورت درخواست ذینفع، مبلغ مندرج در ضمانتنامه را به وی پرداخت نماید. در قبال صدور ضمانتنامه، کارآفرینان میبایست بسته به اعتبار خود نزد نهاد صادرکننده ضمانتنامه، وثیقههای مورد انتظار را به نفع صادرکننده ضمانتنامه تودیع نمایند.
۶-۱- مشارکت ریسک پذیر
این نوع مشارکت به این صورت میباشد که ارزش ریالی دانش فنی طرح محاسبه، سرمایهگذاری انجام شده و تیم کارآفرین و صندوق، به نسبت سهمالشرکه در سود و زیان حاصل از طرح شریک میگردند.
۷-۱- سرمایه در گردش
عبارت است از ارائه تسهیلات مالی جهت خرید و تهیه مواد اولیه، قطعات، لوازم یدکی و …
۸-۱- عاملیت
عبارت است از وصول حسابهای دریافتنی شامل اسناد و مطالبات واگذار شده است که در قبال وصول آنها، درصدی از این مبلغ وصولی به عنوان کارمزد نصیب مؤسسات عامل (صندوقها، …) میشود.
۹-۱- ترهین سهام
عبارت است از ارزشگذاری سهام و قراردادن آن در رهن دیگری به عنوان وثیقه
۱۰-۱– بیمه اعتباری
در این نوع از خدمت، ریسک عدم بازپرداخت تسهیلات مالی ارائه شده توسط بنگاههای اقتصادی، بانکها و موسسات مالی و اعتباری که از ناحیه مشتریان ایجاد شود، تحت پوشش بیمه قرار میگیرد.
۱۱-۱- تثبیت نرخ شناور ارز
عبارت است از تضمین ضرر و زیان وارده به شرکت به دلیل نوسان نرخ ارز در قبال دریافت درصدی از مبلغ مورد معامله.
شیوههای تأمین مالی «شرکتهای دانشبنیان» از طریق بورس چگونه است
مقوله «سرمایهگذاری» در فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی از موارد مهمی به شمار میرود که مسئولان اجرایی حوزه علمی را بر آن داشته تا با راهاندازی سامانهای برای تخصیص تسهیلات ویژه، راه را برای تأمین سرمایه مورد نیاز شرکتهای دانشبنیان تسهیل کنند.
شیوههای تأمین مالی «شرکتهای دانشبنیان» از طریق بورس چگونه است
در فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی مقوله سرمایهگذاری دارای اهمیت بنیادی است و در حقیقت سرمایهگذاری را باید پیششرط تولید و به عبارت صحیحتر شرط لازم آن دانست.
اقتصاددانان سرمایه را نیروی محرکه و موتور رشد و توسعه اقتصادی دانسته و تمام الگوهای موردنظر را براساس همین فرضیه طراحی کردهاند.
به اعتقاد اکثریت صاحبنظران، بین رشد و میزان سرمایهگذاری رابطهای قطعی و اجتنابناپذیر برقرار است که دستیابی به اولی را بدون کاربرد دیگری غیرممکن میسازد.
بهکارگیری بهینه منابع تولید که راهبردی پذیرفته شده و مورد قبول همگان است، از طریق سرمایهگذاری قابل حصول بوده و بر اهمیت سرمایه در رشد و توسعه اقتصادی مهر تأیید میزند.
رسالت سامانه تأمین مالی و سرمایهگذاری طرحهای دانشبنیان
افزایش نیروهای مولد جامعه که منجر به افزایش تولید، توسعه اقتصادی، اشتغال کامل و به ویژه ارتقاء سطح درآمدها میشود، بدون سرمایهگذاری داخلی و خارجی و به کارگیری سرمایه در فعالیتهای مختلف اقتصادی ممکن نشده و به آرمانهای دست نیافتنی تبدیل میشوند.
از این رو براساس نیاز مبرم به روانسازی سیستم سرمایهگذاری و ایجاد بستری کارآمد میان نهادها و افراد دارای پتانسیل سرمایهگذاری و تأمین مالی با اشخاص و شرکتهای دارای نیاز به تأمین مالی و سرمایهپذیر، «سامانه تأمین مالی و سرمایهگذاری طرحهای دانشبنیان و فناورانه» با حمایت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری طراحی و ایجاد شد.
این سامانه نقش نقشهای راهنما برای روشها و ابزارهای مختلف تأمین مالی و سرمایهگذاری در حوزه علم و فناوری را بازی میکند و یک نمای کلی از ابزارها و روشهای مختلف تأمین مالی به مخاطب نمایش داده میشود که مخاطب میتواند بر حسب نیاز و تناسب ابزار با نیاز، ویژگیها و شرایط ذاتی خود هر یک را انتخاب و از فرآیندها و گامهای لازم برای اجرایی کردن آن مطلع شود.
طرحهایی قابلیت ثبت در این سامانه را دارند که دارای ایدههای نوآورانه باشند یا سهم بالایی از ارزش افزوده طرح بر پایه دانش بوجود آمده باشد لذا طرحها میتواند از طرق مختلف ارسال شوند و ویژه شرکتهای دانشبنیان نیست.
بنابراین این سامانه هیچ تعهدی در تأمین مالی و اختصاص اعتبار ندارد و تنها به عنوان بستری برای هدایت و راهنمایی ایفای نقش میکند.
در این سامانه یکی از راهکارهای خدمات تأمین مالی و سرمایهگذاری، استفاده از سرمایههای حقوقی نظیر «بورس» است.
شیوههای تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان از طریق بورس
«تابلو بورس»، «صندوقهای جسورانه»، «تأمین مالی جمعی» و «شرکتهای سرمایهگذاری» از جمله روشهای استفاده از این راهکارهای تسهیلاتی است؛ با توجه به اینکه بازار شرکتهای کوچک و متوسط فرابورس شکل گرفته، یکی از راههای مهم تأمین مالی استفاده از شرایط دیده شده در این بخش است.
یکی از مزایای شرکتهای کوچک و متوسط این است که حتی شرکتهایی که سودآور نیستند نیز با حفظ ملاحظاتی میتوانند وارد بازار شوند؛ در بازار سرمایه شرکتهایی که جمع حقوق صاحبان سهام آنها کمتر از 50 میلیارد تومان است در دسته شرکتهای کوچک و متوسط طبقهبندی میشوند.
این شرکتها حتی اگر زیانده باشند در صورت ارائه چشمانداز روشن از سودآوری صورتهای مالی حسابرسی شده امکان حضور در این بازار را خواهند داشت.
این بازار شامل دو تابلوی دانشبنیان و تابلوی رشد است؛ تابلوی اول شامل شرکتهای دانشبنیان است که عموما خصوصیتهای تکنولوژیک داشته و صلاحیت لازم را از کارگروه ارزیابی شرکتهای دانشبنیان به دست آوردهاند.
میزان جسارت صندوقهای جسورانه!
«صندوقهای جسورانه» راهکار دیگری است که از ایده تا انتهای پروژه منابع مالی را تأمین میکنند؛ صندوقهای جسورانه بورسی در قالب یک هلدینگ تشکیل میشوند که زیرمجموعه آن شرکتهای دانشبنیان قرار میگیرند، این صندوقها در ازای سهام با آن شرکتها شریک میشوند و حتی در نحوه حساب و کتابها و نقلوانتقال پول نیز نقش مهمی دارند.
کمترین سرمایه قابل قبول برای صندوقها 10 میلیارد تومان است؛ صندوق میتواند برای تأمین سهام خود پذیرهنویسی عمومی کند اما حداقل یک میلیارد تومان باید توسط مؤسسان تأمین شود.
حداقل سه شخص حقیقی یا حقوقی واجد شرایط طبق مقررات به عنوان مؤسس باید در زمان تأسیس، حداقل هر کدام 10 درصد سرمایه صندوق را پرداخت کنند؛ صدور واحدهای سرمایهگذاری با دریافت سهم قابل تأدیه از قیمت اسمی واحدها صورت میپذیرد.
قیمت اسمی هر واحد سرمایهگذاری برابر یک میلیون تومان است که در طول دوره سرمایهگذاری و پیرو فراخوانهای مدیر صندوق باید ظرف مهلت تعیین شده براساس امیدنامه پرداخت شود.
این صندوقها فاقد واحدهای سرمایهگذاری ممتاز بوده و همه دارندگان واحدهای سرمایهگذاری حق حضور در مجمع را دارند.
متقاضی سرمایهگذاری در صندوق باید به اظهار خود دارای اهلیت مالی لازم برای سرمایهگذاری در صندوق باشد؛ هر یک از مؤسسان صندوق باید در تمام طول مدت صندوق حداقل 10 درصد واحدها و مدیر صندوق در طول زمان مدیریت خود باید حداقل یک درصد واحدهای سرمایهگذاری صندوق را در مالکیت خود داشته باشد.
ماهیت صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه به شکلی است که سرمایهگذاران نباید انتظار بازگشت کوتاهمدت و نقدشوندگی بالا داشته باشند بنابراین امکان معاملات مستمر واحدهای سرمایهگذاری وجود ندارد ولی نقلوانتقال واحدهای سرمایهگذاری در طول فعالیت صندوق صرفا از روش مذاکره در بورس یا خارج از بورس امکانپذیر است.
نحوه تزریق سرمایه به دانشبنیانها توسط شرکتهای سرمایهگذاری
به غیر از روش «تأمین مالی جمعی»، روش دیگری به نام «شرکتهای سرمایهگذاری» وجود دارد؛ تأمین مالی جمعی گونهای از جمعسپاری در حوزه تأمین مالی کسبوکارهای نوپا و ایدههای نوآورانه است؛ این ایده نیز مبتنی بر فراخوان باز و جمعیت است و در آن خرد جمعی است که در تصمیمگیریها عمل میکند؛ میتوان با انتخاب این روش طرح فناورانه خود را از طریق انتخاب پلتفرم مربوطه به سرمایهگذاران نمایش داد تا از طریق تأمین منابع خرد بتوان به صورت اینترنتی کسبوکار را تأمین مالی کرد.
شرکتهای سرمایهگذاری هم بر مبنای بند 21 ماده یک قانون بازار اوراق بهادار شکل گرفته و از مصادیق نهادهای مالی است که حرفه اصلی و در واقع موضوع اصلی فعالیتشان در اساسنامه، سرمایهگذاری در سهام، سهمالشرکه، واحدهای سرمایهگذاری صندوقها یا سایر اوراق بهادار دارای حق رأی شرکتها، مؤسسات یا صندوقهای سرمایهگذاری با هدف کسب انتفاع بدون کسب کنترل یا نفوذ قابل ملاحظه در شرکت، مؤسسه یا صندوق سرمایهگذاری سرمایهپذیر در چارچوب قوانین و مقررات است و از نظر حقوقی به دو شکل سهامی خاص و عام تشکیل میشود.
مطابق مصوبه مورخ 91/06/25 هیئت مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار حداقل سرمایه شرکتهای سرمایهگذاری و مادر، مبلغ 100 میلیارد ریال تعیین شده است.
تاکنون 42 شرکت سرمایهگذاری سهامی عام و 29 شرکت سرمایهگذاری سهامی خاص ثبت شده است.
چالش ها
یکی از حوزههای مهم در توسعه اقتصاد دانشبنیان در هر کشوری، نظام تامین مالی دانشبنیان در آن کشور است. در ایران نیز مانند سایر کشورها این حوزه از اهمیت بالایی برخوردار است. نظام تامین مالی دانشبنیان متشکل از حلقههای مختلفی است که در دوره رشد یک ایده تا رسیدن به بازار، ابزارهای مالی مختلفی را در اختیار فعالان اقتصاد دانشبنیان قرار میدهد. هرگاه یکی از حلقههای تامین مالی دچار اشکال شود، فشار آن به سایر حلقهها وارد میشود یا کارها بهصورت نیمهکاره و ناقص اجرا میشود. در ایران در سالهای اخیر در حوزه گسترش نظام تامین مالی دانشبنیان تلاشهایی صورت پذیرفته است که شاید مهمترین آن را بتوان تاسیس صندوق نوآوری و شکوفایی دانست. این صندوق در حلقههای میانی و پایانی زنجیره تامین مالی دانشبنیان فعالیت میکند و طبق قانون کارکرد نهادهای تامین مالی توسعهای – اقتصادی را دارد و برای پژوهش و تولید نمونه آزمایشگاهی نمیتواند تسهیلات یا کمک هزینه پرداخت کند و صرفا میتواند برای مرحله نمونهسازی صنعتی به بعد به شرکتهای دانشبنیان تسهیلات ارائه کند. در همین راستا نیز با توجه به تخصیص مالی بیش از 1300 میلیارد تومان در دو سال اخیر به صندوق نوآوری و شکوفایی، مسیر ارائه تسهیلات مرتبط با طرحهای اقتصادی دانشبنیان هموارتر شده و تاکنون بیش از 1400 طرح دانشبنیان در صندوق مصوب شده است.
با این وجود چالشهای جدی در سایر حلقههای نظام تامین مالی در کشور وجود دارد که بر عملکرد سایر حلقههای تامین مالی نیز اثرگذار بوده است. اگر بخواهیم در شرایط فعلی دو مشکل اصلی نظام تامین مالی دانشبنیان کشور را که نیاز به تدبیر جدی دارد، در نظر بگیریم میتوان به الف) ضعف نظام حمایتی (گرنت) به کارآفرینان و شرکتهای دانشبنیان و ب) قابلیت پایین اعتبارسنجی شرکتهای دانشبنیان و نقدشوندگی وثایق مالی اشاره کرد. ضعف نظام گرنت در کشور که به ویژه در سالهای اخیر و با کمبود منابع دولتی بیشتر نیز شده است، یکی از حلقههای مفقود نظام تامین مالی دانشبنیان کشور است. حلقههای ابتدایی نظام تامین مالی دانشبنیان، (قبل از نهادهای تامین مالی توسعهای – اقتصادی) باید شامل مجموعههایی باشد که کمکها و گرنتهای پژوهشی و تولید نمونه آزمایشگاهی را بر عهده بگیرد. در این مرحله به علت ریسک بالای پژوهش، دولتها یا تمام هزینه یا بخشی از هزینه را بهصورت اهرمی پرداخت میکنند. بهطور مثال نهادهایی همچون NSF در ایالات متحده یا NSERC در کانادا نقش نهادهای حمایتی را بازی میکنند و اقدام به ارائه گرنت میکنند.
در ایران وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از طریق گرنتهای پژوهشی دانشگاهها و مراکز پژوهشی و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری از طریق صندوق حمایت از پژوهشگران بیشترین نقش را در حمایت و ارائه گرنتهای پژوهشی بازی میکنند. ولی به علت محدودیت منابع در دانشگاهها و صندوق حمایت از پژوهشگران، حجم محدودی از درخواستها قابل پاسخ است و در عمل حجم قابل توجهی از درخواستها امکان بررسی و تخصیص منابع ندارد. این فقدان منابع مناسب برای ارائه گرنتهای پژوهشی و فناوری، چالشهای متعددی از جمله از بین رفتن بخش مهمی از ایدههای نوآورانه، دلسرد شدن نیروی انسانی دانشبنیان اعم از استادان، دانشجویان و دانشآموختگان و انتقال حجم زیادی از درخواستهای گرنت به لایه نهادهای توسعهای – اقتصادی را دربردارد. در نتیجه به نظر میرسد یکی از سیاستهای منطقی که دولت در طول برنامه ششم باید بر آن تمرکز کند، تقویت لایه اول تامین مالی دانشبنیان در قالب توسعه منابع مالی برای ارائه گرنتهای پژوهشی و فناوری است.img641637468danesh
چالش دوم که میان بخش دانشبنیان اقتصاد و بخش سنتی اقتصاد کشور نیز مشترک است، مشکل اعتبارسنجی شرکتها و میزان نقدشوندگی وثایق آنها در صورت عدم انجام تعهدات است. هماکنون در شاخصهای بینالمللی مرتبط با فضای کسبوکار، قابلیت نقدشوندگی وثایق شرکتها نزد نهادهای تامین مالی بهعنوان یک شاخص در مناسب بودن فضای کسبوکار شرکتهای تلقی میشود. جمعبندی اقتصاددانان و سیاستگذاران برجسته در ایران و دنیا این بوده است که اگر نظام اعتبارسنجی شرکتها در کشور بهطور دقیق و صحیحی در بازه زمانی مناسب و بهصورت فرآیندی پیوسته انجام شود و قدرت نقدشوندگی وثایق در نظامهای تامین مالی بالا باشد، خود به خود نهادهای تامین مالی امکان گردش بیشتر منابع و به واسطه آن تسریع در عملیات وامدهی به شرکتهای متقاضی را خواهند داشت. همچنین آثار چنین سیاستی کاهش سختگیری نهادهای تامین مالی در دریافت وثایق است. هماکنون بهدلیل نبود نظام اعتبارسنجی مناسب از شرکتهای دانشبنیان، نهادهای تامین مالی از طرق متفاوتی سعی به انجام این امر میکنند که هم زمان بررسی طرحها را برای ارائه تسهیلات افزایش میدهد و هم با خطاهای زیادی همراه است. همچنین قدرت پایین نقدپذیری وثایقی همچون چک یا تضامین شرکتی، عمده نهادهای تامین مالی را به سمت دریافت وثایق با قابلیت نقدپذیری بالاتر همچون وثیقه ملکی و ضمانتنامههای بانکی سوق میدهد.
در نتیجه میتوان چنین برداشتی داشت که دولت در صورتی که تمایل به افزایش سرعت ارائه تسهیلات از سوی نهادهای تامین مالی به شرکتهای دانشبنیان دارد، باید در رویکردی راهبردی دو فعالیت کلیدی را در شرایط فعلی که آغاز گسترش اقتصاد دانشبنیان در کشور است در اولویت کارهای خود قرار دهد: الف) دولت باید از طریق نهادهای فعال خود ساختار اعتبارسنجی کیفی را در حوزه دانشبنیان فراهم کند تا اعتبار شرکتهای دانشبنیان در طول زمان و بهطور پیوسته سنجیده شود و این اطمینان به نهادهای تامین مالی داده شود که میزان ریسک از محل عدم پرداخت تسهیلات از سوی شرکتهای دانشبنیان پایین است. ب) همچنین دولت باید در رویکردی کلانتر با استفاده از ابزارهای در اختیار، قابلیت نقدشوندگی وثایق شرکتها و به ویژه شرکتهای دانشبنیان را نزد نهادهای تامین مالی بالا ببرد.در صورت کاهش این دو چالش کلیدی در نظام تامین مالی دانشبنیان میتوان امیدوار بود که الف) ایدههای مناسب بیشتری عملیاتی شوند و به مرحله اقتصادی برسند و ب) با کاهش معوقات حاصل از تسهیلات به طرحهای دانشبنیان، نهادهای تامین مالی دانشبنیان به سرنوشت کنونی برخی بانکهای کشور دچار نشوند و بتوانند با گردش سریعتر منابع مالی در اختیار و با دریافت وثایق آسانتر به توسعه اقتصاد دانشبنیان کمک کنند.
همواره در طول تاریخ بزهکاری و ارتکاب جرم و جنایت به عنوان پدیده ای غیر انسانی و ضد ارزشهای اخلاقی و اجتماعی شناخته شده و تبهکاری بع عنوان تکان دهنده ترین آسیب اجتماعی در روابط میان فرد و جامعه مطرح بوده است.و واکنش های فردی و اجتماعی نیز پیوسته در برابر اعمال تبهکارانه خطاکاران ترافعی و تنبیهی نمود یافته و در قالب اعمال مجازاتهای گوناگون تجلی پیدا می کرده است
به همین خاطر پيش بيني و اجراي قوانين و مقررات جزائي در هر جامعه ، به عنوان وسيله اي براي صيانت از حقوق و آزادي هاي فردي و اجتماعي موضوعي است كه همه دانشمند ان و حقوقدانان آن را براي تنظيم روابط بين افراد و برقراري نظم و امنيت و اجراي عدالت كيفري ضروري مي دانند.در این راستا واکنش متناسبی که جامعه در مقابل جرم بر بزهکار تحمیل می نماید آزادی تن و تحمیل کیفر حبس های کوتاه مدت یا بلند مدت بر مجرمین می باشد.از طرف دیگر تحمیل کیفر حبس بر محکومین در جهت اصلاح و تربیت و تهذیب اخلاقی آنها به اجرا گذاشته می شود.
گفته می شودکه زندان عمری به درازای عمر بشر داردو در کتابهای معتبر تاریخی ،قانون نامه های دوران باستان چون قانون نامه های مصر باستان ،روم باستان،ایران و چین کم و بیش اززندان ،بند،حبس،یا مکانهایی شبیه به آن سخن به میان آمده است در کتابهای مقدس آسمانی نیزچون تورات،انجیل،وقرآن کریم نیز از زندان و حبس سخن به میان آمده است .[1]
درسال 817 ميلادی در مجمع روحانیون مسیحی درروم ،مقررات مربوط به اداره زندانها تصویب وتاکید شدکه زندانها باید جنبه اصلاحی و تربیتی داشته باشند و برای نیل به این هدف ،زندانیان باید به روش انفرادی نگهداری شده و به آنان کار دستی آموخته شود.اجازه خواندن کتب مذهبی را داشته و روحانیون در زندانها ،زندانیان را ملاقات و با نصایح سودمند آنان را به راه راست هدایت کنند.[2]
استفاده از زندان به معنای امروزی آن یعنی به عنوان مجازات اصلی با شرایط و مدت معین و به منظوراصلاح وتربیت تبهکاران تنها از اوایل قرن نوزدهم به این طرف مرسوم گردیده است.در عصرکنونی،از نظر علمای حقوق جزا و جرمشناسی زندان بهترین نوع مجازاتها به شمار می آید.این مجازات قدیمی،با طبیعت و شخصیت انسانها سازگاری بیشتری دارد و تنها کیفر معقول و متناسب شناخته شده ای است که می تواند بسیاری از هدفهای اعمال مجازات را تامین کندِ،زیرا صرف نظر از جنبه پیشگیری انفرادی آن یعنی منصرف ساختن مجرم از گرایش به ارتکاب جرم مجدد،نقش بسیار ارزنده و مفید در اصلاح وتربیت مجرم دارد.
جرمشناسان،علمای حقوق جزا و جامعه شناسان کیفری سعی دارند بهترین روشهای اعمال مجازات زندان را بشناسند تا در پرتو آن بتوانند موجبات اصلاح و تربیت بزهکاران را فراهم آورند و از تباهی و فساد اخلاقی جلوگیری نمایند وزندان را به منزله دانشگاهی بنا نهند که تبهکاران را برای ورود به زندگی اجتماعی شرافتمندانه آماده سازند.
کوشش برای اجرای صحیح مجازات حبس موجد دانشی است که علم اداره زندانها نامیده می شود.هدف این دانش مطالعه مسائل مربوط به اجرای کیفر حبس و تطبیق آن با فرد فرد محکومان و بررسی اصول و قواعدی است که رعایت آن در بهبود وضع زندانیان و اصلاح و تربیت آنان موثر می باشد.
1-فلسفه وجودی زندان:
انسان موجود اجتماعی است و نیازهای گوناگون او،جز در سایه تعاون و همکاری با یکدیگر تامین نمی شود،ازسوی دیگر،انسان خواسته و تمایلات فراوانی دارد که دوست دارد به همه آنها برسد واین کار عملا امکان پذیر نمی باشد فلذا اگر انسان به حال خود رها شود و حوزه فعالیت او محدود نگردد قطعا برخورد به وجود خواهد آمد،چرا که انسان با توجه به غرایضی که در نهاد او وجود دارد دوست دارد دیگران را در جهت منافع خود استثمار نماید و درنتیجه اجتماع گرفتار هرج ومرج و ناامنی خواهد شد.وبرای جلوگیری از ناامنی ضرورت وجود قانون در جامعه مطرح می گردد ودر برخی از مواقع قانون موجب زندانی شدن فرد می گردد و ضرورت وجود زندان احساس می شود[3]
پیدایش زندان ظاهرا از سه امر سرچشمه گرفته است:
نخست عشق انسان به مساله آزادی و اینکه سلب آزادی شکنجه ای دردناک برای آدمی محسوب می شود .بنابراین به عنوان تنبیه از زندان استفاده کردند .دیگر اینکه گاهی بعضی از انسانها را می گرفتند و در گوشه ای به زندان می افکندند تا ضرر آنها به اجتماع نرسد. سوم اینکه گاه جنایت مهمی رخ می داد و افرادی متهم می شدند که اگر انها آزاد می شدند ممکن بود مجرم اصلی فرار کند وبه جا امنی بگریزد .این بود که تمام افراد متهم را موقتا برای بازجویی و بررسی توقیف و زندانی می کردند.وبعد از مدت کوتاهی که بررسی های لازم انجام می شد بی گناهان را با معذرت خواهی و یا جبران خسارات وارده آزاد می کردند و مجرم اصلی را برای محاکمه و کیفر دادن نگاه می داشتند.
بنابراین فلسفه اصلی زندان عبارت است از (1)مجازات(2)دفع شر (3) جلوگیری از فرار مجرم اصلی [4]
2-تاریخچه تحول زندانها در ایران:
با اینکه راجع به وضع زندانهای ایران در دوران باستان اسناد و مدارکی در دست نیست اما آنچه مسلم است در قلعه ها،زندانهایی بنا می شد و پادشاهان و حکمرانان مخا لفین خود را در آنجا زندانی و سپس به وضع فجیع ازبین می بردند.در آن زمان حبس جزو مجازاتها نبود بلکه وسیله ای برای از میان بردن بی سر وصدای اشخاص بلند مرتبتی بود که وجودشان برای کشور و یا پادشاه خطر داشت.
وضع مجازات زندان یا حبس در قوانین ایران به عنوان کیفری برای انواع جرایم به سال 1304 بر می گزدد،در قانون مجازات عمومی مصوب 1304 که بر گرفته از حقوق جزای فرانسه بوده،سه نوع حبس پیش بینی شده بود که عبارت بودند از:1 حبس موبد و موقت با اعمال شاقه (ماده 12) 2-حبس مجرد(ماده8) 3-حبس تادیبی(ماده 9،مجازات جنحه مهم و کوچک)
در اصلاحیه قانون مجازات عمومی مصوب 1352 مجازاتها تعدیل شده وجرایم در سه نوع جنایت،جنحه خلاف،خلاصه شد و حبس با اعمال شاقه و حبس مجرد از قانون جزای ایران حذف شد.
پس از انقلاب اسلامی در قانون مجازات اسلامی مصوب 1361 تعیین نوع حبس در قانون از بین رفت و مجازاتها طبق ماده 7 در چهار نوع حدود،قصاص،دیات،وتعزیرات تقسیم بندی شد؛ومجازات حبس هم در حدود و هم در تعزیرات پیش بینی شدوبرای برخی جرایم،مانند خیانت در امانت،سرقت،افتراء ،مجازات شلاق در نظر گرفته شده بودو درواقع در قانونمجازات مصوب سال 1361 از حبس کمتر استفاده شده بودودر برخی موارد کیفر شلاق جایگزین کیفر حبس گردیده بود.
درقانون مجازات مصوب سال 1370 مجازات بازدارنده به عنوان قسم پنجم به مجازاتها افزوده شد و مطابق ماده 17 همان قانون که در تعریف مجازات بازدارنده بود کیفر حبس نیز از مصادیق آن به شمار آمد.
درسال 1375 درقوانین جزایی مجازات زندان،احیایی دوباره یافت و مجازات جرایمی که طبق قانون مجازات مصوب سال 61 شلاق در نظر گرفته شده بود،تبدیل به کیفر حبس و گاهی کیفر حبس به همراه شلاق شد ودر قانون مجازات سال 1375 مانند قوانین سابق شاهد اختیار قاضی در اعمال کیفر حبس می باشیم که طبق آن با توجه به شخصیت متهم،طریقه ارتکاب جرم،و انگیزه مجرمانه میزان حبس را از بین حداقل و حداکثر انتخاب می نمایند و به دنبال این قانون زندان به عنوان سهل ترین وسیله در سطح وسیعی به کار گرفته شد و آثار و تبعات سوء آن دامنگیر افراد،خانواده و اجتماع شد.
سرانجام با تصویب قانون مجازات اسلامی در سال 1392 مانند قانون سال 1361 مجازاتها در چهار نوع حدود،قصاص،دیات،و تعزیرات تقسیم بندی شدومجازات تعزیری نیز به 8 درجه طبق ماده 19 همان قانون تقسیم بندی شده است.
3-تعریف زندان:
در فرهنگ عمید آمده :زندان در لغت به معنای بندیخانه –جایی که محکومان و تبهکاران را در آنجا نگه می دارند .همچنین در فرهنگ معین حبس به معنای زندانی کردن و باز داشتن آمده است. در جای دیگر حبس چنین تعریف شده است «سلب آزادی و اختیار نفس در مدت معین یا نا محدود به طوری که در آن،حالت ترخیص وجود نداشته باشد و اگر حالت انتظار وجود داشته باشد آن را توقیف گویند نه حیس[5]
ماده 3 آیین نامه زندانها در تعریف زندان مقرر داشته «زندان محلی است که در آن محکومانی که حکم آنان قطعی شده است با معرفی مقامهای صلاحیتدار قضایی و قانونی برای مدت معین یا به طور دایم به منظور تحمل حبس ،با هدف حرفه آموزی ،بازپروری،بازسازگاری نگهداری می شوند.»
4-ماهیت حبس:
حبس با هرشکل و عنوانی که اجرا شده یا نامیده می شود عبارت از سلب آزادی می باشد.
1-4:ماهیت کیفری حبس:زندانی کردن فرد از لحاظ ماهیت ،نوعی کیفر است.زیرا این عمل نه تنها بر خلاف میل و اراده فرد است و یکی ازویژگیهای کیفروسزامحسوب مي شود،بلکه زندانی شدن،برای فردتنگناهایی ایجاد وبراوتحمیل می کند که در حالت عادی روا وپسندیده نیست وهیچ کس دوست ندارد که موضوع آن قرار گیرد و زندانی شود.این خصوصیت مشترک همه مجازاتهاست که در اثر اجرای آن نوعی محدودیت،اعم از مالی یا جانی یا روانی،یا آزادی و حیثیت و کرامت انسان ایجاد می شود.[6]
2-4:ماهیت حقوقی حبس:محکومیت به کیفر حبس علاوه بر ماهیت کیفری دارای قالب و آثار حقوقی نیز می باشد این جنبه از کیفر حبس در واقع امری اعتباری است که به دلیل اهمیت آثار حاکم بر آن بدین شکل مورد تعبیر قرار می گیرد.[7]
5-انواع حبس:
انواع حبس در نظر حقوق دانان و جرمشناسان کیفری عبارتنداز حبس مجرد،حبس موقت ،حبس دایم،حبس احتیاطی،تکدیری وحبس با کار می باشد.
1-5:حبس مجرد:عبارت است از اینکه محکوم در تمام مدت محکومیت خود ،در یک سلول کوچک به طور انفرادی زندانی باشد.[8]
2-5:حبس موقت:عبارت از سلب آزادی محکوم در مدت معین می باشد به عبارت دیگر فردی که به حکم مقامات صلاحیتدار قضایی جهت تحمل حبس به زندان معرفی می گرددباید در مدت معین مثلا شش ماه در زندان حبس خود را تحمل نموده و پس از آن از زندان آزاد گردد.[9]
3-5:حبس احتیاطی:عبارت است از سلب آزادی متهم در طول محاکمه برای جلوگیری از فرار متهم،یا از بین بردن مدارک جرم توسط او یا تبانی را حبس احتیاطی می گویند.[10]
4-5:حبس تکدیری:حبسی که برای امور خلافی مقرر شده باشد حبس تکدیری نام دارد .
5-5:حبس با کار :حبسی که محکوم علیه به حبس،مجبوربه انجام کارهایی که برای او مقررشده است،باشد.
6-اهداف حبس:
درروزگاران مختلف اهداف حبس متغییر بوده است.درقدیم کیفرحبس به منظورطرد محکوم اجرامی شدومحکومان درقلعه هایی که فراموشخانه نامیده می شدند،نگهداری می شدند.هدف عبرت آموزی و ارعاب انگیزی نیز در کهن ترین دوران حاکم بوده است.در عصر حاضر علمای حقوق جزا معتقدند که مجازات حبس و زندان ،صرف نظر از نقش پیشگیری آن یعنی منصرف ساختن بزهکار از گرایش دوباره به ارتکاب جرم یا منصرف ساختن سایر شهروندان (تحقق پیشگیری عام یا عمومی) باید عامل اصلی اصلاح و تربیت دوباره محکومان باشد.
1-6:درباره متهمان:هنگامی که فردی مظنون به ارتکاب جرمی است مقام قضایی می تواند در صورت لزوم ،علیه او قرار بازداشتی صادر نماید و تا رسیدگی در دادگاه،او را در زندان نگاه دارد .هدف این اقدام شدید که ناقض اصل برائت است –آن است که تا هنگامی که حکم علیه شخصی صادر نشده ،از فرار یا مخفی شدن متهم ،امحای آثارودلایل جرم ،تبانی با متهمان دیگریا شهود و مطلعین واقعه جلوگیری شود.
1-2-6 وظایف اخلاقی:مجازات حبس می تواند تشفی خاطربزه دیده ،رفع احساس بی عدالتی،پیشگیری از انتقام خصوصی را فراهم سازد.
2-2-6: طرد بزهکار:کیفر سالب آزادی از نظر قانونگذارانی که این مجازاتها را پیش بینی می کنند و ازنظر دادرسانی که این مجازاتها را مورد حکم قرار می دهند با هدف اساسی طرد بزهکارکه اغلب در باره مجازاتهای طولانی مدت صادق است،اعمال می شود .
3-2-6: عبرت آموزی و بازدارندگی:تنبیه بزهکار باید کسانی را که وسوسه تقلید از او را در سر می پرورانند،به فکر وادارد.به همین لحاظ است که قانونگذار اغلب به هدف بازدارندگی جمعی توجه دارد و در این راستا مجازاتهایی را پیش بینی می کندکه به لحاظ شدت،سرعت و حتمی بودن اجرا،افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهند. همچنین مجازات ممکن است دارای این فایده باشد که به وسیله رنجی که در مقصر ایجاد می کند او را به رفتار نیک تشویق نماید تا دوباره گرفتار چنین کیفری نشود.
4-2-6: ایجاد سازگاری اجتماعی:هدف عمده کیفر حبس،اصلاح و پذیرش مجدد اجتماعی محکوم است .رفتاری که به زندانی روا داشته می شود،به طور عمده به منظور آموزش عمومی و حرفه ای و بهبود او می باشد.
افلاطون معتقد است :قانونگذار بایستی مجرم را مانند بیماری که محتاج درمان است بنگردو به او یاد دهد که چطور از ارتکاب به گناه خودداری نماید.[11]
7-:کارکردهای حبس:
1-7:نخستین کارکرد حبس عبارت است از تعیین مرزهای میان محدودیت و آزادی و استقلالی که که یک فرد در جامعه حق ابراز آن را دارد.این حد فاصل ،پیام اجتماعی مهمی را در بر دارد و نفوذ و تسلط دولت بر فرد و مرزهای قدرت دولت را نشان می دهد.[12]
2-7:دومین کارکرد حبس عبارت است از عقوبت (سزا دهی)و ارعاب دیگران می باشد وهدف برخی موارد حبس سزا دهی و مکافات می باشد که در عین حال باعث ارعاب دیگران می شود مثلا کارکرد اصلاحی برای حبس ابد معنا ندارد.مجازات آن را می توان با هدف سزا دهی دانست که در عین حال اجرای آن باعث ارعاب دیگران می شود.
3-7:سومین کارکرد حبس کارکرد اصلاحی و درمان می باشد .بیشتر جوامع حبس را وسیله ای برای باز پروری مجرمان و در نهایت باز گرداندن آنها به زندگی عادی می دانند.این کارکرد اصلاحی به طور مستقیم از حبس نتیجه می گیرد،زیرا اگر فردی به زندان بیافتد دیر یا زود از زندان آزاد می شود .اصلاح زمانی محقق می شود که شخصیت فرد متحمل مجازات به گونه ای متحول شود که دیگر تمایلی به ارتکاب جرم نداشته باشد.در رویکرد اصلاح و بازپروری مرتکب،یک بیمار اجتماعی محسوب می شودکه مجازات درمان وی و دارای کارکرد اصلاحی می باشد.
چهارمین کارکر حبس جلوگیری از ارتکاب جرم توسط مجرم می باشد.در برخی موارد می توان مجرمی را که قصد جدی بر ارتکاب دوباره جرم دارد یا شواهد و قرائن قوی دلالت بر ارتکاب چنین امری نماید،می توان فرد را حبس نمود
8-مشکلات و ضررهای موجود در مجازات حبس:مجازات حبس مشکلات فراوانی برای دولتها،جامعه و آحاد مردم ایجاد می کند که منافع این نوع مجازات را نسبت به مضرات آن به شدت کاهش می دهد فلذا جز در موارد استثنایی نمی توان از این ضمانت اجرای کیفری بهره برد.
برخی از مشکلات و ضررهای حبس عبارتند از :
1-8:تحمیل هزینه سنگین ساخت و نگهداری زندانیان بر بودجه دولت.اگر در نظر بگیریم که برای هر زندانی چقدر از بودجه دولت خرج می شود،آنگاه روشن می شود که این مجازات سودمند نیست و هزینه نگهداری از زندانی هزینه های گزافی را از بودجه دولت صرف می نماید.
2-8:ایجاد مشکلات برای خانواده زندانیان:مجازات حبس تنها خود زندانی را تحت تاثیر قرار نمی دهد بلکه خانواده زندانی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.به هر حال وجود زندانی در خانواده،به خصوص اگر زندانی پدر خانواده باشد،علی رغم مجرم بودن وی،فوایدی رادر بر دارد.وقتی سرپرست خانواده در کنار خانواده خود باشد ،دولت نگران آن خانواده نمی باشد.اما اگر سرپرست خانواده حضور نداشته باشد،دولت و جامعه باید نگران سلامت جسمی و روحی و اخلافی آن خانواده باشد.
3-8:عدم باز اصلاح پذیری محکومان به حبس:محکومان به حبس بخصوص اگر حبس طویل المدت باشد ،ودر مدت حبس تحت یک رژیم اصلاح رفتاری قرار نگرفته باشند،تغییر شخصیت داده و پس از آزادی از زندان،دوباره به ارتکاب جرم روی می آورند .چه بسیار محکومانی که در چند روزی به مرخصی از زندان رفته اند دوباره مرتکب جرم شده و به زندان بر می گردند یا از مرخصی غیبت کرده و به زندان بر نمی گردند .
4-8:هدر دادن نیروی کار:با زندانی کردن مجرمان،جامعه از نیروی کار بسیاری از زندانیان محروم می شود.اینگونه نیست که بسیاری از زندانیان پیش از رفتن به زندان بیکار بوده باشندو عده ای از آنان صاحب کار و در آمد بوده و با آن خانواده خود را اداره می کنند.
5-8:به خطر افتادن سلامت جسمانی زندانیان:بسیاری از زندانیان در زندان سلامت جسمانی خود را از دست می دهند.به خصوص اگر معتاد باشند و برای استفاده از مصرف مواد مخدر به استفاده از سرم مشترک روی می آورند که در نتیجه به بیماریهای واگیردار از جمله ایدز مبتلا می شوند.
9-محاسن زندان:
1-9:حبس و تامین امنیت بزه کار:حبس را می توان به عنوان مامن و پناهگاه نجات برخی از مجرمین از آسیبهای انتقام جویانه اشخاص تلقی نمود،مثلا کسی که مرتکب جرمی مانند قتل شده است اگر در بازداشت نباشد در صورت آزاد بودن ممکن است توسط خانواده بزه دیده مورد آسیب های انتقام جویانه قرار بگیرد.
2-9:حبس و حبس:حبس به عنوان تامین مطلوبی در جهت نگهداری محکومین به مجازاتهای سنگین مانند اعدام و قصاص و...است،بدین معنی که تا زمان اجرای حکم ممکن است محکوم علیه در صورت آزاد بودن از چنگ عدالت خود را رها ساخته و حکم بلا اجرا باقی بماند.
3-9حبس و اصلاح بزهکار:حبس به عنوان کیفر اگر با اقدامات اصلاحی و تربیتی و به منظور تغییر رفتار بزهکار و اصلاح و اعاده سلامت فکری و رفتاری او و اعاده به اجتماع باشد مطلوب و مفید خواهد بود.
4-9حبس و امنیت جامعه:با حبس نمودن بزهکار خطرناک،جامعه از شر و آسیب آنان در طی مدتی که محبوس می باشند در امان خواهد بود.
10-معایب زندان:بازداشت و سلب آزادی انسان ونگهداری او درزندان به عنوان مجازات،ضمن اینکه محاسنی دارد،دارای معایب و مفاسدی نیز می باشد.که مهمترین آن عبارتنداز:
1-10:بدآموزی و تاثیرات مخرب زندان:با توجه به تجمیع انواع بزهکاران با سلیقه ها و شیوه های خاص بزهکاری در یک محیط کوچک،معمولا اشخاصی که به زندان می روند،از طریق ارتباطات روزمره،تجربیات خود را برای همدیگر بازگو نموده و هر تبهکاری در واقع درس اختصاصی خود را به دیگران می آموزد به همین جهت پس از آزادی از زندان بهتر و ماهرتر از گذشته به جنایات خود ادامه می دهند و درعمل،زندان به محیطی برای بزه آموزی و بد آموزی تبدیل می شود .با این بیان،«در حقیقت زندان به یک آموزشگاه عالی فساد تبدیل می شود».
2-10:سوءاستفاده از زندان:بسیارند اشخاصی که ولگرد و بیکار بوده و در آمد مطلوبی نداشته و مورد نفرت کسان و بستگان خود قرار گرفته و یا در جامعه جائی را برای خود نیافته و کسب وجهه و احترام هم نکرده اند،لذا با ارتکاب جرم،زندان رفتن را استقبال و با عمل خود دو زیان را بر جامه وارد می سازند:
اول-زیان معنوی که آن کثرت وقوع جرم است که به انحطاط اخلاقی جامعه می افزاید
دوم-زیان مادی که بر متضرر از جرم از یک طرف و بر بودجه مملکت از طرف دیگر وارد می سازد.[13]
3-10:زندان شبیه بیمارستان است.همانطورکه بیماران از بیماری خود می نالند و انتظار بهبودی و خروج از بیمارستان را دارند و چه بسا با پزشک و پرستار خود به ستیز بر می خیزند،زندانیان نیز بامقایسه کردن جرم خود با جرم دیگران و مدت زندان تعیین شده برای خود و اشخاصی که نظیر جرم او را مرتکب شده و بحث در عادلانه و غیر عادلانه بودن احکام صادره ،نوعی بیماری و عدم آرامش در آنان بوجود اورده که حتی به مراقبین زندان اعتراض و با آنان با خشونت رفتار می نمایند.[14]
4-10:افزایش خطرناکی بزهکاران:در اکثر موارد،متهمین و بزهکاران آنقدر خطرناک نیستند که از جامعه طرد و به زندان گسیل شوند.با اعزام بزهکاران کم خطر به زندان،هرچند که جامعه برای مدتی از خطرات آنها در امان می ماند،لیکن با آموزش های منفی دیگر زندانیان وتاثیرات مخرب زندان بر آنها،جامعه باید پذیرای خطرات بیشتر آنان،پس از آزادی باشد.همچنین در بسیاری از موارد افرادی که به کیفر حبس محکوم می شوند نوعی کینه وعقده روانی کسب نموده وپس ازآزادی در صدد انتقام ازجامعه برمی آیند.
5-10:ایجاد حس حقارت و ازبین رفتن احساس مسولیت در افراد زندانی:یکی دیگر معایب حبس این است که زندانی احساس می کند،در طول مدت حبس از امکانات رایگان و مجانی بهره مند وبه لحاظ بهداشت فردی،تهیه خوراک،پوشاک،ومسکن هیج نیازی به فعالیت نداشته و دولت اجبارا حداقل نیازهای وی را بر آورده می سازد و این امر ضمن سوق دادن زندانی به تن پروری و بیکاری موجب از بین رفتن حس مسئولیت پذیری در وی خواهد شد.و همین نقیصه بعضا موجب می گردد تا زندانی پس از آزادی از زندان نیز تمایلی به انجام کار نداشته و همان روحیات تنبلی و تن پروری در وی باقی بماند.
11-انواع زندان در آیین نامه سازمان زندانها :
بر اساس آیین نامه سازمان زندانها مصوب سال 84 زندان به زندان بسته ،و مراکز حرفه آموزی و اشتغال که خود شامل موسسه های حرفه آموزی و کاردرمانی (اردوگاه) تقسیم می شوند.
1-11:زندان بسته:زندان بسته به مفهوم موجود در ادبیات حقوقی و موضوعه یعنی محلی که اطراف آن با ابزارهای متعدد و ویژه امنیتی تحت کنترل بوده و افراد داخل ،اعم از زندانی یا کارمند نمی توانند به راحتی از آن خارج یا به آن وارد شوند.ماده 6 ایین نامه سازمان زندانها در خصوص زندان بسته مقرر داشته «زندان بسته،زندانی است محصور که با برج های دیده بانی در پوشش داخلی و خارجی دارای حفاظت کامل باشد.در این نوع زندان ،محکومان شبها در خوابگاه های اختصاصی یا گروهی نگهداری و روزها از برنامه های آموزشی و فنی حرفه ای،وتفریحی استفاده می نمایند ودر کارگاه های داخل زندان به کار گمارده می شوند.
2-11:مراکز حرفه آموزی و اشتغال:
1-2-11:اشتغال خارج زندان:مکانی است که می تواند محصور و در پوشش خارجی دارای حفاظت مناسب یا نا محصور و بدون حفاظت و مامور انتظامی و درحالتی بینابین باشد که در آن محکومان به طور گروهی به کار اعزام می گردند و پس از خاتمه کار دوباره به آسایشگاه های خود بازگشت داده می شوند.
2-2-11:اشتغال درون زندان :که می تواند در اختیار زندان بوده یا در اختیار سایر سازمانهای دولتی یا موسسه های خیریه یا تعاونی یا بخش خصوصی بوده و با امکانات این ارگانها و موسسات تجهیز گردیده و تحت نظارت زندان اداره و بهره برداری می گردد.
3-2-11:موسسه کار درمانی (اردوگاه):ماده 12 ایین نامه سازمان مقرر داشته :موسسه کاردرمانی مرکزی است برای نگهداری متهمان و محکومان جرایم مواد مخدر و اعتیاد.این موسسه ها یا مجتمع ها نوعی زندان و به تعبیر دقیق تر نوعی موسسه شبیه زندان و وابسته به آنها می باشند.
4-2-11:کانون اصلاح و تربیت:ماده 17 آیین نامه سازمان مقرر داشته«کانون اصلاح و تربیت مرکزی است که اطفال و نوجوانان بزهکار کمتر از 18 سال تمام در آنجا برای اصلاح،تربیت و آموزشی نگهداری می شوند.این محل طبق مقررات مربوط دارای سه قسمت اصلی می باشد.بازداشتگاه کانون(مخصوص نوجوانان و جوانان توقیف شده یا تحت قرار و بلا تکلیف)،زندان(مخصوص نوجوانان و جوانانی که طبق تصمیم دادگاه اصفال بایستی در زندان باشند یا مرتکب تخلفی در کانون بشوند)،قسمت آموزشی(مخصوص کسانی است که به عنوان محکومیت به نگهداری در کانون با هدف آموزشی به این محل معرفی شده یا طبق نظر مقامات داخلی کانون برای نگهداری در این قسمت مناسب تشخیص داده می شوند.[15]
در اصطلاح دقیق کیفر شناسی به اینگونه مراکز«موسسات زندان گونه»یا«مراکز زندان سان»گفته می شود.
اماقانونگذار درقانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392 در تبصره1 ماده513 زندانها رابه زندان بسته،زندان نیمه باز،مراکز حرفه آموزی واشتغال ومراکزاقدامات تامینی وتربیتی ازجمله کانون اصلاح وتربیت برای اطفال و نوجوانان تقسیم بندی کرده است.
12-تعریف زندان نیمه باز
زندان نیمه باز زندانی است محصور که پوشش خارجی آن دارای حفاظت مناسب باشدودر آن زندانیان به طور گروهی با تعداد کافی مامور مراقب بدون اسلحه به کار اعزام وپس از خاتمه کار مجدداً به آسایشگاههای خود عودت داده می شوند.
13-مراکز اقدامات تامینی و تربیتی
موسسه هایی هستند که در آنجا متهمان و محکومان قبل و بعد،یا ضمن اجرای مجازات یا مستقل از آن تا رفع حالتیکه آنها را در آینده در مظان ارتکاب جرم قرار می دهد،به حکم یا قرار کتبی مراجع قضایی نگهداری می شوند.
و درپایان اينكه مجازات در واقع نوعي واكنش اجتماعي در مقابل پديده مجرمانه است؛وجامعه براي تنظيم روابط اجتماعي ميان مردم و حفظ اساسي ترين ارزشها حاكم بر روابط آنان،ناچار است كه در مقابل افراد هنجار شكن واكنش نشان دهد.واين واكنش بايد براساس اصول دقيق و برپايه قانون باشد.امروزه كارشناسان حقوق بر اين باورند كه كيفر حبس هميشه و درباره همه مجرمان كارايي چنداني ندارد ودر برخي مواقع آثار زيانبار آن بيشتر از فوايد و منافع اجراي آن استبه همين دليل جايگزين هاي مناسب براي كيفر حبس پيش بيني كرده اند تا اين جايگزين ها بتوانند آثار زيانبار كيفر حبس را از بين ببرند يا اينكه از آثار آن بكاهد.
با توجه به مطالب ارائه شده در خصوص زندان به نظر می رسد استفاده از مجازاتهای جایگزین حبس در جهت کاستن از آمار زندانیان و همچنین عدم طرد مجرم از جامعه،باز سازگاری و جامعه پذیری مجرمین،عدم بر چسب زنی،مناسب تر می باشد.
14-مفهوم مجازاتهای اجتماعی
مجازاتهای جایگزین حبس به مجموعه ای از ارزیابیها،راه حل ها،تصمیم گیری ها،و خدماتی اطلاق می شود که حوزه های قضایی جهت جانشین نمودن حبس و زندان برای افراد محکوم و بزهکار در نظر می گیرند و محکومین تحت نظارت،شرایط و قواعد از پیش تعیین شده به جای تحمل کیفر زندان به ارایه خدماتئ عام المنفعه به منظور جبران خسارت وارد آمده به قربانیان و جامعه می پردازند.[16]
یا به عبارت دیگر مجازات های اجتماعی دربرگیرنده شماری از تدابیری هستند که از سوی نظام های عدالت کیفری و از رهگذر قانونگذاری اتخاذ و در بطن جامعه و با مشارکت مردم از سوی فرد محکوم به اجرا در می آید. نوع و میزان شدت و حدت این کیفرها با توجه به جرم ارتکابی، شخصیت و پیشینه کیفری بزهکار، دفعه های ارتکاب جرم، وضعیت بزه دیده و آثار ناشی از آن و سایر اوضاع و احوال و جهات مخففه ار سوی قاضی رسیدگی کننده تعیین می گردد. که البته جربان ضرر وزیان شاکی خصوصی از جمله ارکان توسل به این نوع مجازاتهای جایگزین است.
15-انواع مجازات های اجتماعی
قاضی در انتخاب هر کدام از مجازاتهای اجتماعی که اشکال مختلفی دارد، با توجه به شرایط و اوضاع و احوال بزهکار، مختار بوده و یکی از آنها را برمی گزیند. این کیفرها گاه معین و مصرح در قوانین بوده و گاهی انتخاب آنها به عهده قاضی واگذار شده است که هر گونه کاری را که از نگاه خود برای بزهکار لازم می داند تعیین نماید. که در ذیل به مهمترین موارد این کیفرهایی اجتماع محور بصورت خلاصه پرداخته میشود:
1-15:جزای نقدی روزانه
تردیدی نیست که اجرای اساس مجازات که فاقد جنبه مجازات سالب آزادی است،جزای نقدی می باشد.زندان و جزای نقدی غالبا مکمل یکدیگر بوده یعنی هردوی آنها متفقا از طرف قاضی به عنوان مجازات در نظر گرفته شده و در صورت لزوم ،دومی مکمل اولی می باشد[17]
تعیین مجازات جزای نقدی می تواند به عنوان جایگزینی مناسب برای زندان باشدبه شرط اینکه شخص محکوم تمکن پرداخت آن را داشته باشد
همچنین میزان جریمه بر اساس« میزان درآمد روزانه» بزهکار و در نظر گرفتن هزینه های معیشتی و نیز شدت جرم ارتکابی تعیین می گردد و این گزینه در دو مرحله به اجرا در می آید. در مرحله نخست، قاضی بر حسب نوع و اهمیت بزه ارتکابی، شمار روزهای پرداخت جریمه را در یک محدوده قانونی معین می کند و در مرحله بعدی به تناسب درآمد بزهکار، مبلغ جزای روزانه را تعیین می کند.
2-15:حبس خانگی
بازداشت خانگی در معنای واقعی خود عبارت است از یک سلسله ضمانت اجراهای محدود کننده که از تحمیل منع رفت و آمد شبانه تا حبس در منزل در ساعات غیر کاری مجرم را در بر می گیرد.مفهوم حبس خانگی ایجاب می کند که مجرمان محکوم شده مدت بسیاری از اوقات خود را در منزل به عنوان جایگزین مجازات بگذرانند و ماموران نظارتی بر آنها نظارت می کنند.در برخی از برنامه ها از حبس 24 ساعته در منزل استفاده می شود و در برخی دیگر به مجرمان اجازه می دهند تا در محل کار یا مدرسه حضور یابند.
3-15دوره مراقبت
طبق ماده 83 قانون مجازات اسلامی :دوره مراقبت، دوره ای است که طی آن محکوم، به حکم دادگاه و تحت نظارت قاضی اجرای احکام به انجام یک یا چند مورد از دستورهای مقرر قانونی که در حکم دادگاه مشخص میگردد، محکوم میشود. که هدف از آن، انجام اقدامات اصلاحی و درمانی بزهکار تحت نظر مددکار اجتماعی، مامور مراقبت، مشاور خانواده، روان درمانگر و...است.
4-15:خدمات عمومی رایگان
خدمات عام المنفعه شیوه ای نوین است که در اختیار دادگاهها قرار داده شده است تا قضات بتوانند هنگامی که تشخیص دادند،متهم را برای جبران خسارت ناشی از عملی که انجام داده به اجرای خدمات سازنده و بدون مزد در جامعه محکوم نمایند.[18]
همچنین خدمات عام المنفعه این فرصت را به بزهکار اعطا می کند که وی بتواند اشتباهی را که مرتکب شده است به طریق سازنده جبران نموده و بتواند به درک این واقعیت نایل گرددکه چگونه بزهکاری موجب اضرار به جامعه می شودوجامعه نیز به نوبه خود بتواند از این امر که بزهکار هم می تواند در جامعه مشارکت سازنده و غیر خرابکارانه داشته باشد آگاه گردد. و به موجب آن محکوم علیه ملزم می گردد که در یک نهاد عمومی یا عام المنفعه نظیر بیمارستان، بهزیستی، مراکز ارائه خدمات اجتماعی، شهرداری ها و ادارات ونهادهای دولتی و امثال آن به کار رایگان در طول زمان معین و طی ساعات معینی اقدام نماید.
یکی از ویژگی های خاص این کیفر نسبت به سایر کیفرهای جامعه محور، اعلام رضایت مجرم بر انجام این کیفر در پیکره اجتماع است. در واقع، دادگاه رسیدگی کننده با لحاظ میزان خطرناکی بزهکار و با هدف جبران خسارت از بزه دیده و ترمیم نظم مختل شده جامعه به وسیله او از رهگذر انجام یک کار رایگان، به وی اعلام می دارد که در صورت رضایت بر انجام چنین کاری به نفع جامعه، وی را از حبس رهایی می بخشد.
16-مجازات های اجتماعی در قانون جدید مجازات اسلامی مصوب 1392
خوشبختانه در ایران، قانونگذار تحت تاثیر اندیشه نوین جرم شناسی و علوم جنایی و نوشتگان اندیشمندان و دکترین حقوقی، در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 در فصل نهم تحت عنوان "مجازاتهای جایگزین حبس" از مواد 64 تا 87 به شناسایی این نوع از مجازاتها پرداخته و مشکلات و موانع سابق قانونی که پیش روی قضات قرار داشت و تا حدود زیادی عرصه را برای تعیین چنین مجازاتهای جایگزین حبس محدود می ساخت، را مرتفع نموده است. انواع مجازاتهای جایگزین حبس پیش بینی شده در ماده 64 قانون مذکور عبارتند از: دوره مراقبت، خدمات عمومی رایگان، جزای نقدی روزانه، جزای نقدی ثابت و محرومیت از حقوق اجتماعی که در صورت گذشت شاکی خصوصی و وجود جهات تخفیف، دادگاه با ملاحظه نوع جرم و کیفیفت ارتکاب آن، آثار ناشی از جرم، سن، مهارت، شخصیت و سابقه مجرم و ضعیت بزه دیده و سایر اوضاع واحوال، و با رعایت قیود قانونی مصرح، اقدام به تعیین هر یک از مجازاتهای اجتماعی مذکور می نماید. علاوه برآن، قاضی اجرای احکام و یا دادستان نیز می تواند دز زمان اجرای حکمو با ملاحظه شرایط محکوم علیه، در راستای ماده 77قانون مذکور، پیشنهاد تبدیل مجازات مقرر در حکم به مجازات اجتماعی را به دادگاه صادر کننده حکم بدهد.
در خصوص خدمات عمومی رایگان نیز، دادگاه میتواند به جای تعیین مجازات حبس، به موجب مواد 79 و آیین نامه اجرایی آن و همچنین ماده84 قانون موصوف، با رضایت محکوم علیه و با توجه به مهارت ویو ملاکهای مذکور در فوق، وی را به انجام کار رایگان در ادارات دولتی و شهرداری ها و بیمارستان ها و مراکز خیریه و بطور کلی نهادهای دولتی و عمومی و یا عام المنفعه محکوم نماید لیکن ساعات ارایه خدمت عمومی نیز طبق ملاکهای قانونی تعیین و در هرحال مانع از امرار معاش متعارف فرد محکوم نمی شود و البته با رعایت همه ضوابط و مقررات قانونی از جمله شرایط کار زنان ونوجوانان، محافظت های فنی و بهداشتی و ضوابط خاص کارهای سخت و زیان آور است.
16-محدودیتهای مجازاتهای جایگزین حبس:
اولا مجازاتهای جانشین تنها نسبت به جرایمی قابلیت اجرا دارد که از درجه کم اهمیت بوده و در ردیف جرایم تعزیری درجه6و7و8 قرار گرفته باشند[19]
ثانیا:ضمانت عدم اجرای مجازاتهای جایگزین حبس در ماده 70 قانون مجازات اسلامی مقرر شده بدین نحو که:دادگاه ضمن تعیین مجازات جایگزین،مدت مجازات حبس را نیز تعیین می کندتا در صورت تعذر اجرای مجازات جایگزین،تخلف از دستورات یا عجز از پرداخت جزای نقدی،مجازات اصلی حبس به موقع اجرا گذارده شود.
17-جرایمی که استفاده از مجازات جایگزین حبس در آنها ممنوع می باشد.
1-17:اعمال مجازاتهای جایگزین حبس در مورد جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور ممنوع می باشدموضوع مواد 720تا 734 قانون مجازات اسلامی
2-17:تعدد جرایم عمدی که مجازات قانونی حداقل یکی از آنها بیش از شش ماه حبس باشد مانع از صدور حکم به مجازات جایگزین حبس می باشد
3-17:در جرایم عمدی که مجازات قانونی آنها بیش از یک سال حبس است در صورت تخفیف به کمتر از یک سال،دادگاه نمی تواند حکم به مجازات جایگزین حبس نماید.
نتیجه گیری
تجربه کشورهای مختلف دنیا بخوبی نشان داده است که بهره گیری از مجازاتهای جایگزین حبس نقش بسیار مفیدتر و موثرتری در اصلاح و درمان و بازپروری مجرمان و بازگشت آنان به جامعه و به عبارتی باز اجتماعی و بازسازگاری محکومین داشته است. چرا که هدف نهایی مجازات در واقع اصلاح مجرم است و نه انتقام از وی. امید آنکه تفکرات سنتی حبس گرا ،هم در میان عامه مردم و هم در میان حقوقدانان حرفه ای (قضات و وکلا) نسبت به غالب مجرمین (و نه همه آنها) تا حدودی جای خود را به دیدگاههای واقع گرای اصلاحی دادهو سیاست قضایی نیز همگام با سیاست تقنینی، اقدامات موثر و عملی در بهره گیری از مجازاتهای مفید جایگزین حبس انجام دهد چرا که تا زمانی که سیاست قضایی همسو با سیاست تقنینی به پیش نرود و قضات همچنان به اعمال حبس هایی که در بسیاری از موارد ضروری نیست، ادامه دهند، قطعا در یکی از دوجنبه (قضایی و یا تقنینی) این سیاستها با شکست مواجه میگردد و هر روز بر تعداد جمعیت کیفری زندانها و بالتبع روند تکرار پذیری جرماضافه میگردد.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن