پروژه و تحقیق رایگان - 96

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

غلبه بر وابستگی های عاطفی

بازديد: 105

این افراد می‌توانند شریک زندگیتان، اعضای خانواده، دوستان و...باشند. اگر فردی که به او به‌شدت علاقه دارید دیگر با شما نباشد یا نتوانید با یکی از دوستانتان صحبت کنید، دچار افسردگی شوید، گریه کنید و احساس کنید که درون گرداب مهلکی گرفتار شده‌اید، با حالتی از وابستگی عاطفی روبه‌رو هستند.زمانی‌که در وابستگی عاطفی به‌سر می‌برید، هر شب هنگام خواب، دستخوش تشویش و نگرانی زیادی می‌شوید.

حاضرید برای خوشبختی طرف مقابل همه کار انجام دهید. به محض آنکه یک جای کار بلنگد، زنگ خطر به صدا درمی‌آید. با این‌حال، حتی زمانی هم که با بی‌علاقگی آشکار طرف مقابل روبه‌رو می‌شوید، باز هم متقاعد می‌مانید که رابطه همچنان امکان‌پذیر است.زمانی‌که در وابستگی عاطفی به‌سر می‌برید، تلفن بهترین دوست شماست! تقریبا به‌طور مرتب نیاز دارید با چیزی که فکر و خیال شما را مشغول کرده در ارتباط باشید.

وابستگی عاطفی اعتماد به نفس شما را «تخریب می‌کند» و نمی‌گذارد که حقیقتا خودتان باشید! وابستگی عاطفی با احساس خشم، تردید نسبت به‌خود، ترس از طردشدن، ترس از تنهایی، حس عدم‌امنیت، شرم، حقارت یا ترس از اینکه دیگر شما را دوست نداشته باشند یا از شما قدردانی نکنند همراه است.فردی که از وابستگی عاطفی رنج می‌برد، فقط برای دیگران زندگی می‌کند و خودش را نادیده می‌گیرد: زمانی‌که با دوستانش است، خودش را فراموش می‌کند، زمانی‌که مشغول کاری می‌شود، خودش را تمام و کمال وقف آن کار می‌کند تا مورد پسند و قبول دیگران قرار گیرد و یا ذره‌ای از او قدردانی کنند.

آیا جملاتی از این دست به گوشتان نخورده است:
«تو همه چیز من هستی.» (عدم ‌عزت ‌نفس).
«بدون تو، من هیچی نیستم.» (پایین‌آوردن ارزش خود).
«باشه، باشه قبول»(ترس از مورد پسند واقع نشدن).
«منو ترک نکن.»(ترس از تنهایی).
«ببین برات چی کار کردم.» (نادیده‌گرفتن نیازهای خودتان).
«اگه تو بخواهی....»(ترس از تصمیم‌گیری و مسئولیت‌پذیری).

این جملات در حقیقت بیانگر این هستند «من هیچ ارزشی ندارم یا اگر تو من را دوست داشته باشی، در آن‌صورت من هم خودم را دوست خواهم داشت... .»اما خوب است بدانیم میل به نادیده گرفتن خود به نفع دیگران از کجا ناشی می‌شود؟ مطمئنا آن‌را از جایی یاد گرفته‌ایم، اینطور نیست؟شاید یکی از دلایل آن والدینی هستند که محبت چندانی نسبت به فرزندانشان نشان نداده‌اند و یا هیجانات و احساسات آنها را سرکوب کرده‌اند.

زمانی‌که کودک جمله‌ای تأثیرگذار به پدر یا مادرش می‌گوید:« دوستت دارم» به او می‌گوییم «دست از سرم بردار، خسته‌ام می‌کنی.»«مامان بیا می‌خوام بغلت کنم... .» «نه، نه، عجله دارم! کار دارم!باید به کارهای خونه برسم! عجله دارم، عجله دارم!»کودک احساس می‌کند که طرد شده است؛ حس رها شدن، حس آزردگی. از آن گذشته، مطالعه‌ای حاکی از آن است که برخی از کودکان از سن 4سالگی عزت نفس خود را از دست می‌دهند و احساس آزردگی خاطر می‌کنند. تصور کنید نتیجه آن در سنین بزرگسالی چه خواهد شد!

مهم نیست چه مدتی را با فرزندتان سپری می‌کنید بلکه مهم کیفیت زمانی است که با آنها می‌گذرانید. ازاین‌رو، برخی از دلایل وابستگی‌های شدید عاطفی به دوران کودکی بازمی‌گردد. دلایل دیگری هم وجود دارند مثلا می‌توان از ناهنجاری‌های خانوادگی و خانه‌هایی که خشونت، اعتیاد، بی‌توجهی و عدم‌برقراری ارتباط در آن حکمفرماست نام برد که بستر مناسبی برای وابستگی‌های عاطفی را به‌وجود می‌آورد. همچنین درصورت نبود پدر یا مادر نیز احتمال آنکه فرد به‌طور ناخودآگاه در طول زندگی‌‌اش به‌دنبال پر کردن خلأ زندگی‌‌اش باشد زیاد است.برای آنکه سرنوشتتان را در دست گیرید و از نظر عاطفی و احساسی فرزندانی مستقل پرورش دهید، شادی بیشتری را به زندگی خود فرا خوانید و احساس خوبی نسبت به‌خود داشته باشید، ارتباط بهتری با خودتان و با دیگران برقرار کنید و ترس‌هایتان را کنارگذارید.

 

8 ترفند برای پشت سرگذاشتن وابستگی‌های شدید عاطفی

1-متوجه مشکل باشید.

انسان زمانی‌که دشمنش را نمی‌شناسد به میدان جنگ نمی‌رود! آگاهی نسبت به‌وجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه برمی‌دارید و با وجود همه مشکلاتی که دارید، همه ترس‌ها و نگرانی‌هایتان شما همواره روی پاهای خودتان می‌ایستید. شما قوی هستید و هم‌اکنون با استفاده از این قدرت ترس‌هایتان را پشت سر می‌گذارید. همین قدرت است که به مدد آن دنیایی شخصی بنا می‌نهید؛ دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در آرامش به‌سر خواهید برد.

2-احساسات و نیازهای خود را ابراز کنید.

زمانی‌که مشکلی برایتان پیش می‌آید در مورد آن با همسرتان صحبت کنید. این امر به شما کمک می‌کند تا احساس خیلی بهتری داشته باشید. همسرتان نزدیک‌ترین فرد به شماست؛ فردی که می‌توانید به او اعتماد کنید و نخستین کمک و همراه شما به‌شمار می‌رود.همچنین می‌توانید احساسات‌تان را روی یک کاغذ آورید؛ تشویش‌ها، ترس‌ها و نگرانی‌ها. به راحتی تمام چیزهایی که موجب عصبانیت، آزردگی و خشم شما می‌شوند را روی کاغذ آورید این عمل باعث می‌شود تا چیزهایی که باعث ناراحتی شما می‌شوند، فشار کمتری روی شما بیاورند. همچنین با این کار ذهنتان را رها می‌کنید و روشی است تا از طریق آن زباله‌های فکری‌تان را تخلیه کنید. این عمل مانع شکنجه‌های ذهنی شما می‌شود. این تمرین را به فردا موکول نکنید، هم‌اکنون آن‌را انجام دهید و اثر آن‌را خواهید دید.

3-سطح عزت نفستان را افزایش دهید.

وابستگی عاطفی همواره با عدم‌عزت نفس ارتباط دارد. غیرممکن است که در عین وابستگی‌های شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. اولین راه حل برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است که بدون شکنجه و عذاب و تخریب فکری، با مهربانی عمیقا به‌خودتان عشق بورزید.

برای آنکه دوباره به عزت نفس دست یابید نکات زیر می‌توانند مفید باشند:
هر روز ساعتی را برای خوشحال کردن خودتان اختصاص دهید.
روی نکات مثبت و موفقیت‌هایتان تمرکز کنید.
«نه» گفتن را یاد بگیرید.
به خواسته هایتان توجه کنید .
برای آنکه مورد پسند دیگران قرار بگیرید، سعی نکنید خودتان را تغییر دهید.
به‌نظر خودتان اهمیت دهید.
در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید.
با افراد مثبت نشست و برخاست کنید.
از خودتان مواظبت کنید.

4-از تنها ماندن لذت ببرید

درست است که دوست دارید دوستانتان دور و برتان باشند و به امید آن هستید که دوستان و اعضای فامیل را ببینید اما زمانی‌که آنها پیش شما نیستند یا نمی‌توانید آنها را ببینید احساس غم و تنهایی و همچنین احساس فقدان عشق و محبت می‌کنید. به این مسئله فکر کنید که تنهایی نیز می‌تواند شادی‌آفرین باشد! می‌توانید از این فرصت استفاده کنید و کارهای مورد علاقه‌تان را انجام دهید: کتاب‌خواندن، گوش دادن به موسیقی، ورزش کردن، یادگیری چیزهای جدید و یا کمک به افراد نیازمند... .اگر تنها هستید، لحظات کوچکی که در تنهایی با خودتان می‌گذرانید، می‌توانند لحظات ناب شادی بخشی باشند.

5-چگونه بحران وحشت را به‌طور مؤثر اداره کنید.

برای آنکه به‌طرز چشمگیری ترس و وحشت خود را کاهش دهید، چشم‌هایتان را ببندید و نفس‌های عمیقی بکشید. در واقع، زمانی‌که تنفستان عمیق و طولانی باشد، فعالیت ذهنی‌تان کاهش می‌یابد و بدن آرام می‌شود. غیرممکن است زمانی‌که آرام و عمیق نفس می‌کشید، عصبانی شوید.با انجام این عمل متوجه خواهید شد که بعد از چند دقیقه، آرامش به شما بازخواهد گشت.«خشم و اضطراب دارای نیرو هستند اما نیروی آرامش از آنها بیشتر است.»

6-بر ترس مورد پسند واقع‌نشدن غلبه کنید.

جملات مثبت زیر را با خود تکرار کنید:
«حق دارم بدون آنکه عشق و توجه دیگران را از دست دهم، به دیگران «نه» بگویم. 
«هر روز که می‌گذرد برایم آسان‌تر می‌شود که افکارم را بیان کنم و مردم من را به راحتی درک می‌کنند.»
«نمی توانم مورد پسند همه مردم قرار بگیرم و همه را از خود راضی نگه دارم و این امری طبیعی است.»
«حق دارم که تصمیم‌گیری کنم.»
«می‌دانم چه می‌خواهم و آن‌را به‌وضوح بیان می‌کنم.»

7-خود را از احساس گناه رها کنید.

خانمی را در نظر بگیرید که وقتی صبح‌ها از خواب بیدار می‌شود احساس می‌کند شوهرش از دنده چپ بلند شده است، به‌طورناخودآگاه از خودش می‌پرسد «چه‌کار کرده‌ام؟» زمانی‌که پیش دوستانش می‌رود و آنها روی خوش نشان نمی‌دهند، احساس می‌کند که تقصیر اوست که دوستانش در چنین حالتی قرار دارند و حضور او موجب رنجش آنها شده است. باید بدانید که چنین احساسی اغلب موجب می‌شود فرد سکوت کند و احساساتش را ابراز نکند.

همچنین احساس گناه همانند دور باطل عمل می‌کند و اثر گلوله برف را دارد؛ از خود می‌پرسیم که چرا چنین چیزی برایمان پیش آمده است و در نهایت متقاعد می‌شویم که مطمئنا کار بدی انجام داده‌ایم و بعد در وجودمان به‌دنبال نقص‌ها و خطاهای خیالی می‌گردیم و باز هم احساس گناه بیشتری می‌کنیم... .احساس گناه به کلسترول خون شباهت دارد؛ کلسترول خوب و کلسترول بد. احساس گناه بد به‌طور پیوسته از شما یک گناهکار می‌سازد و بدون آنکه بتوانید این احساس را به یک خطای مشخص ربط دهید، دچار احساس مبهم گناه می‌شوید. از این نوع احساس گناه باید دوری کنید!
در عوض، احساس گناه خوب، به احساس مسئولیت ربط دارد. این احساس به امور مشخص و واقعی مربوط می‌شود که وجدانتان به شما ندا می‌دهد؛ دروغ، غیبت، نیش زبان... . ویژگی احساس گناه خوب آن است که می‌توانید به آن خاتمه دهید. ازاین‌رو باید بین احساس گناه خوب و بد مرز مشخصی بگذارید.

8-از افراد موفق و قوی الگو بگیرید.

چنانچه مشکل‌تان را با افرادی که مثل شما دچار وابستگی شدید عاطفی هستند درمیان بگذارید، هیچ دردی از شما دوا نمی‌شود. احتمالا افرادی را در دور و برتان می‌شناسید که دچار این مشکل بوده‌اند اما موفق شده‌اند از پس آن برآیند. آنها را از نزدیک زیرنظر بگیرید و از آنها به‌عنوان یک راهنما استفاده کنید. به آنها نزدیک شوید و از آنان بپرسید معیارها، دستورالعمل‌ها و انگیزه، رفتار و رمز و راز موفقیت آنها چیست. این ارزش‌ها را وارد ذهنتان کنید و آنها را به‌کار گیری

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد روشهاي صحيح مطالعه

بازديد: 79

 

 

شيوه صحيح مطالعه ،چهار مزيت عمده زير را به دنبال دارد:

1- زمان مطالعه را كاهش ميدهد.

2- ميزان يادگيري را افزايش ميدهد .

3-مدت نگهداري مطالب در حافظه را طولاني تر مي كند.

4- بخاطر سپاري اطلاعات را آسانتر مي سازد.

براي داشتن مطالعه اي فعال و پويا نوشتن نكات مهم درحين خواندن ضروري است تابراي مرورمطالب،دوباره كتاب رانخوانده ودر زماني كوتاه ازروي يادداشتهاي خودمطالب رامرور كرد .

يادداشت برداري ، بخشي مهم و حساس از مطالعه است كه بايد به آن توجهي خاص داشت . چون موفقيت شما را تا حدودي زياد تضمين خواهد كرد و مدت زمان لازم براي يادگيري را كاهش خواهد داد. خواندن بدون يادداشت برداري يك علت مهم فراموشي است.

شش روش مطالعه :

خواندن بدون نوشتن ،خط كشيدن زيرنكات مهم، حاشيه نويسي  وخلاصه نويسي، كليد برداري خلاقيت و طرح شبكه اي مغز

1-خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآيندي فعال و پويا است وبراي نيل به اين هدف بايد از تمام حواس خود براي درك صحيح مطالب استفاده كرد. بايد با چشمان خود مطالب را خواند، بايد در زمان مورد نياز مطالب را بلند بلند ادا كرد و نكات مهم را يادداشت كرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگير شده و حضوري فعال و همه جانبه در يادگيري داشت و هم در هنگام مورد نياز ، خصوصا" قبل از امتحان ، بتوان از روي نوشته ها مرور كرد و خيلي سريع مطالب مهم را مجددا" به خاطر سپرد .

2- خط كشيدن زير نكات مهم :اين روش شايد نسبت به روش قبلي بهتر است ولي روش كاملي براي مطالعه نيست چرا كه در اين روش بعضي از افراد بجاي آنكه تمركز و توجه بروي يادگيري و درك مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط كشيدن زير نكات مهم مي گردد .حداقل روش صحيح خط كشيدن زير نكات مهم به اين صورت است كه ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را كاملا" درك كنند و سپس زير نكات مهم خط بكشند نه آنكه در كتاب بدنبال نكات مهم بگردند تا زير آن را خط بكشند .

3- حاشيه نويسي :اين روش نسبت بدو روش قبلي بهتر است ولي بازهم روشي كامل براي درك عميق مطالب و خواندن كتب درسي نيست ولي مي تواند براي يادگيري مطالبي كه از اهميتي چندان برخوردار نيستند مورد استفاده قرار گيرد.

4- خلاصه نويسي : در اين روش شما مطالب را ميخوانيد و آنچه را كه درك كرده ايد بصورت خلاصه بروي دفتري يادداشت مي كنيد كه اين روش براي مطالعه مناسب است و از روشهاي قبلي بهتر مي باشد چرا كه در اين روش ابتدا مطالب را درك كرده سپس آنها را يادداشت مي كنيد اما بازهم بهترين روش براي خواندن نيست .

5- كليد برداري :كليد برداري روشي بسيار مناسب براي خواندن و نوشتن نكات مهم است . در اين روش شما بعد از درك مطالب ، بصورت كليدي نكات مهم را يادداشت مي كنيد و در واقع كلمه كليدي كوتاهترين، راحتترين ،بهترين وپرمعني ترين كلمه اي است كه با ديدن آن، مفهوم جمله تداعي شده و به خاطر آورده مي شود .

6- خلاقيت و طرح شبكه اي مغز: اين روش بهترين شيوه براي يادگيري خصوصا" فراگيري مطالب درسي است .در اين روش شما مطالب را ميخوانيد بعد از درك حقيقي آنها نكات مهم را به زبان خودتان و بصورت كليدي يادداشت مي كنيد و سپس كلمات كليدي را بروي طرح شبكه اي مغز مي نويسد ( در واقع نوشته هاي خود را به بهترين شكل ممكن سازماندهي مي كنيد و نكات اصلي و فرعي را مشخص مي كنيد)تا در دفعات بعد به جاي دوباره خواني كتاب ، فقط به طرح شبكه اي مراجعه كرده وبا ديدن كلمات كليدي نوشته شده بروي طرح شبكه اي مغز ، آنها را خيلي سريع مرور كنيد . اين روش درصد موفقيت تحصيلي شما را تا حدود بسيار زيادي افزايش ميدهد و درس خواندن را بسيار آسان مي كند. و بازده مطالعه را افزايش ميدهد.

شرايط مطالعه

((بكارگيري شرايط مطالعه يعني بهره وري بيشتر از مطالعه ))

شرايط مطالعه ، مواردي هستند كه با دانستن ، بكارگيري و يا فراهم نمودن آنها ، مي توان مطالعه اي مفيدتر با بازدهي بالاتر داشت و در واقع اين شرايط به شما مي آموزند كه قبل از شروع مطالعه چه اصولي را به كار گيريد ، در حين مطالعه چه مواردي را فراهم سازيد و چگونه به اهداف مطالعاتي خود برسيد و با دانستن آنها مي توانيد با آگاهي بيشتري درس خواندن را آغاز كنيد و مطالعه اي فعالتر داشته باشيد :

1- آغاز درست :براي موفقيت در مطالعه ،بايد درست آغازكنيد.

2- برنامه ريزي : يكي از عوامل اصلي موفقيت ، داشتن برنامه منظم است .

3- نظم و ترتيب: اساس هر سازماني به نظم آن بستگي دارد .

4-حفظ آرامش: آرامش ضمير ناخود آگاه را پويا و فعال ميكند.

5- استفاده صحيح از وقت :بنيامين فرانكلين، ((آيا زندگي را دوست داريد؟ پس وقت را تلف نكنيد زيرا زندگي از وقت تشكيل شده است .))

6- سلامتي و تندرستي: عقل سالم در بدن سالم است .

7- تغذيه مناسب: تغذيه صحيح نقش مهمي در سلامتي دارد.

8- دوري از مشروبات الكلي : مصرف مشروبات الكلي موجب ضعف حافظه مي شود .

9 – ورزش : ورزش باعث شادابي روح و جسم ميشود.

10-خواب كافي: خواب فراگيري و حافظه را تقويت مي كند.

11 –درك مطلب:آنچه در حافظه بلند مدت باقي مي ماند ، يعني مطالب است .

چند توصيه مهم كه بايدفراگيران علم ازآن مطلع باشند.

1- حداكثر زماني كه افراد مي توانند فكر خود را بروي موضوعي متمركز كنند بيش از 45 دقيقه نيست ، يعني بايد سعي شود حدود 45دقيقه بروي يك مطلب تمركز نمود و يا مطالعه داشت و حدود 10 الي 15 دقيقه استراحت نمود سپس مجددا" با همين روال شروع به مطالعه كرد.

2- پيش از مطالعه از صرف غذاهاي چرب و سنگين خودداري كنيد. و چند ساعت پس از صرف غذا مطالعه نمائيد چون پس از صرف غذاي سنگين بيشتر جريان خون متوجه دستگاه گوارش ميشود تا به هضم و جذب غذا كمك كند و لذا خونرساني به مغز كاهش مي يابد و از قدرت تفكر و تمركز كاسته ميشود . از مصرف الكل و دارو هم خودداري فرمائيد همچنين غذاهاي آردي مثل نان و قندي قدرت ادراك و تمركز را كم مي كند نوشابه هاي گازدارهم همينطور هستند.

3- ذهن آدمي با هوش است اگر يادداشت برداريد خود را راحت از حفظ و بياد سپاري مطالب مي كند و نيز همزمان نمي توانيد هم مطلبي را بنويسيد و هم گوش دهيد . پس در حين مطالعه لطفا" يادداشت برداري ننمائيد .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

فوبی اجتماعی

بازديد: 77
يكي از متداول ترين ترس هايي كه تاكنون شناخته شده ترس حين حضور و صحبت يا اظهار وجود در جمع يا درمقابل گروهي ازافراد است. بسياري از مردم دراين شرايط حس بدي دارند، درست مثل اينكه يك گنجشك در قلب آنها بال بال مي زند! و برخي از اين افراد مي گويند انگار در دلم رخت مي شويند! اگر قبل از حضور در جمع و صحبت در آن يا از سخنراني در جمع و يا ارائه كنفرانس و يا حتي طرح سوالي در كلاس درس كمي اضطراب داريد طبيعي است، چون همين دل نگراني باعث مي شود استحكام مطلبي كه بيان مي كنيد بيشتر باشد و يا وقتي قرار است براي اولين بار در مهماني اي شركت كنيد كه اكثر افراد شما را براي اولين بار مي‌بينيد، بالاخره كمي دل شوره وجود دارد و البته يك فرد طبيعي تمام اين موقعيت ها را بدون مشكل طي مي‌كند. اما اگر فردي نتوانست اين موقعيت ها را بدون مشكل طي كند، ترس از اجتماع كه در اصطلاح روانشناسان به آن «فوبي اجتماعي» گفته مي شود با علائم و نشانه هاي جسمي و عاطفي زير بروز مي كند.

 

 

علائم و نشانه هاي عاطفي و روحي شامل اين موارد است : 
1) ترس شديد ازموقعيت هايي كه درآن افراد غريبه و نا آشنا وجود دارند.
2) ترس ازحضور درمكان هايي كه حس مي شود فرد مورد قضاوت قرار مي گيرد.
3) اضطراب از اينكه ممكن است سايرين به فرد بخندند و يا او را ناراحت كنند.
4) ترس از اينكه سايرين علائم جسمي اضطراب را در فرد متوجه شوند.
5) اضطرابي شديد در حدي كه زندگي روزمره، كار، مدرسه و ساير فعاليت هاي فرد را كاملا فلج كند.

 

علائم و نشانه هاي جسمي شامل اين موارد است : 
برافروختگي، تعريق شديد، لرزش، تهوع، درد در شكم و بروز مشكلات گوارشي، بروز مشكل درصحبت كردن، احساس گرفتگي عضلات، گيجي، تپش قلب و اسهال. به عبارتي فرد در اجتماع حضور پيدا نمي كند تا به چنين علائمي مبتلا نشود.
معمولا ترس از اجتماع در اواسط نوجواني شروع مي شود ، البته امكان بروز آن در كودكي هم وجود دارد. بندرت ممكن است شروع اين اختلال در بزگسالي باشد. اين مشكل هم مثل بسياري مشكلات ديگر در اثر تلفيقي از علل محيطي و ژنتيكي بوجود مي‌آيد.

 

علل محيطي : علل محيطي و تربيتي كه اكتسابي هستند، مهم ترين عامل در ايجاد فوبي اجتماعي مي باشد و مهم ترين روش براي درمان ترس و فوبي اجتماعي، تاثير گذاري بر همين قسمت است كه بتدريج آموخته شده و در رفتار انعكاس پيدا كرده است، كه در پايان به ذكر آن خواهيم پرداخت.

 

ژن ها : بعضي ژن ها ممكن است در بروز اضطراب و ترس نقش داشته باشند كه البته ژن دقيق مسئول ايجاد اين اختلال هنوز مشخص نشده است. ترس از اجتماع ريشه وراثتي هم دارد يعني معمولا در خانواده و يا فاميل فردي كه اين مشكل را دارد، چندين نفر ديگر به اين مشكل مبتلا هستند.

 

علل بيوشيميايي : محققان براين باورند كه مواد شيميايي طبيعي موجود در بدن، ممكن است در ترس از اجتماع نقش داشته باشند. مثلا عدم تعادل ماده اي درمغز به نام سروتونين، يك عامل محسوب مي شود، چون درتنظيم خلق و عواطف نقش دارد. به علاوه بعضي دانشمندان معتقدند كه ساختاري در مغز كه آميگدال نام دارد در كنترل پاسخ به ترس نقش ايفا مي كند. در افرادي كه اين قسمت مغز فعاليت بيش ازحد دارد پاسخ به ترس بسيار شديدتر است و باعث اضطراب آنها در شرايط اجتماعي مي شود. شرم و يا حالت نگراني مختصر در موقعيت هاي جديد اجتماعي طبيعي است و ترس از اجتماع محسوب نمي شود.
اما اگرحس كرديد اين اضطراب زندگي شما راتحت تاثير منفي قرار داده، بايد درمان شويد. به هرحال اين مشكلي است كه بوجودآمده و بايد برطرف شود، در غير اين صورت بسياري ازموقعيت هاي اجتماعي را ازدست مي دهيد و روز به روز منزوي ترخواهيد شد. 

و اما روشهاي مقابله :

يك روش درماني روش رفتار درماني شناختي است كه بسيار هم موثر عمل مي كند. دراين روش اساس كار، تفكرات خود شماست، بدون اينكه به ساير افراد يا موقعيت ها توجه شود. دراصل تفكرات اصلي و ريشه اي شما محور قرارداده مي شود و بعد از شما مي خواهند خود را در شرايط ناخواسته اي كه قابل تغيير نيست فرض كنيد و حال با همان تفكرات اصلي، رفتاري صحيح و مثبت تعريف كنيد. در مواردي هم در مراحل خاصي از درمان، فرد را بتدريج در شرايط اجتماعي اضطراب ساز قرار مي دهند تا بتواند در اين شرايط با مهارت كافي و اعتماد به نفس لازم برخورد کند. درمانگر معمولا مهارت هاي اجتماعي فرد را بالا مي برد و با او تمرين هاي مختلفي انجام مي دهد تا فرد بتواند اعتماد به نفس لازم در برخورد با شرايط مختلف را بدست بياورد. علاوه بر ادامه روش هاي درماني خودتان هم بايد روش هايي را بكار ببنديد تا بتوانيد از پس اين مشكل برآييد :
- از بيني نفس عميق بكشيد و از دهان بيرون بدهيد. به حسي كه موقع وارد كردن و خارج كردن هوا در بدن شما ايجاد مي شود دقت كنيد. وقتي هوا را بيرون مي دهيد اضطراب را هم بيرون بدهيد.
- به نگراني تان فكر نكنيد؛ چون ممكن است نگران تر شويد. فكر شما بايد لذت بردن از سخنراني باشد. اگر فكرسخنراني دائم در ذهن شما مي چرخد، اسم اين حالت را هيجان بگذاريد نه نگراني.
- هيجان زيادي براي سخنراني نداشته باشيد. شما قادر هستيد اين كار را انجام دهيد. بدانيد كه مي توانيد. به چيزهاي مثبت فكر كنيد.
- اگر افكار منفي مثل اين فكر که من نمي توانم اين كار را انجام دهم يا من از شدت نگراني مي ميرم به ذهن تان هجوم آورد به خودتان بگوييد ايست، بعد به اين افكار مثبت فكر كنيد که من ياد گرفتم سخنران خوبي باشم يا من مي توانم نگراني ام را كنترل كنم و به خوبي سخنراني كنم.
- با اطمينان عمل كنيد. حتي اگر احساس اطمينان نمي كنيد؛ با اطمينان عمل كردن ممكن است واقعاّ شما را قانع كند كه نگران نيستيد. حتي اگر نگران هم باشيد، وقتي خود را مطمئن نشان مي دهيد سخنراني شما به بهترين وجه انجام مي شود.
- وقتي با يك جمع صحبت مي كنيد، فكر كنيد كه داريد با يكي ازآنها صحبت مي كنيد نه همه آنها.
- به جاي اينكه به خودتان و احساسي كه داريد توجه كنيد، به مطالبي كه بيان مي كنيد يا حضار توجه كنيد. هيچ وقت به حضار نگوئيد كه مضطرب هستيد. اين حالت شماست، نه حالت آنها.
- وقتي كه افكار بد به شما هجوم آوردند، عرق كرديد يا ديگر علائم بدني را داشتيد، از آنها استقبال كنيد. به خودتان بگوئيد كه اين احساس ها باعث افزايش انرژي مثبت در شما مي شود.
- اگر هنوز مضطرب هستيد روش هاي آرميدگي(ريلكسيشن) را بكار ببريد. اگر به خوبي اين تمرين ها را انجام داده ايد بايد بتوانيد به سرعت استرس خود را با انجام آنها كاهش دهيد.
- افكارمنفي درمورد خودتان نداشته باشيد و اين جور تفكرات رادور بريزيد.
- ازتمرين هاي شل كننده يا ريلكسيشن استفاده كنيد.
- ياد بگيريد چطور با استرس مقابله كنيد.
- در اوايل با افرادي كه حس مي كنيد با آنها راحت تريد رابطه برقراركنيد.
- وقتي اضطراب داريد درفعاليت هاي لذت بخش و سرگرمي هاي موردعلاقه شركت كنيد.
- اهداف واقعي داشته باشيد و آرزوهاي دست نيافتني راكنار بگذاريد.
- هيچ گاه از موقعيت هايي كه شما راناراحت مي كنند فرارنكنيد، بلكه سعي كنيد بتدريج با اين موقعيت ها روبرو شويد تا مهارت كافي پيدا كنيد.
- با دوستان يا بستگان قرار بگذاريد كه بعضي اوقات ناهار را درمكان عمومي صرف كنيد.
- تماس چشمي داشته باشيد و اولين كسي باشيد كه به ديگران سلام مي كنيد و يا موفقيتي راتبريك مي گوييد.
- مكالمه راشما آغازكنيد، اما اطلاعات خود را با مراجعه به اینترنت و دیدن تلویزیون و مطالعه کتاب و روزنامه و يا ساير رسانه ها افزايش دهيد تا حرفي براي گفتن داشته باشيد.
-ازديگران تقدير و تشكركنيد.
- برروي خصوصيات شخصيتي خودتان كه به آنها علاقه داريد بيشتر متمركز شويد.
- نسبت به ديگران علاقه نشان دهيد و درمورد منزل، فرزندان، ،سرگرمي ها يا مسافرت هايشان با آنها صحبت كنيد.
- ازافراد غريبه و ناآشنا آدرس بپرسيد تا تمرين بيشتري كرده باشيد.
- با خود قرار بگذاريد روزي با سه نفر غريبه در خیابان ، اتوبوس و .... احوالپرسي و صحبت مختصري نماييد.
- البته هيچگاه اهداف را طوري انتخاب نكنيد كه نتوانيد به آنها دست يابيد زيرا شكست مي خوريد و من بي كفايت در شما شكل گرفته و يا تقويت مي شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مهارتهاي ارتباطي همسران

بازديد: 75

 


 

گفتگو يکي از چند نياز مهم احساسي ما را برآورده مي‌سازد و آن هم نياز به صحبت کردن با فردي ديگر است. زماني که شما مي‌دانيد که چگونه اين نياز همسرتان را برآورده سازيد مي‌توانيد بر محبت ميان خود و همسرتان نيز بيفزاييد.

 

وقتي به جايي برسيد که احساس کنيد تمام حرف‌هاي شما و همسرتان براي ديگري تکراري شده چه مي‌کنيد؟ و از آن بدتر همسرتان شما را به خاطر منظوري که هرگز نداشته‌ايد مقصر مي‌داند و مسائل جور ديگري تفسير مي‌شوند چه مي‌کنيد؟

 

اين مورد در بين بسياري از زوج‌ها اتفاق مي‌افتد و گفتگوها جذابيت و مفهوم خود را از دست مي‌دهند.

 

شما و همسرتان به دلايلي مرتب حالت دفاعي به خود مي‌گيريد و احساس مي‌کنيد نه تنها ديگر حرف‌ها بلکه احساسات يکديگر را نيز درک نمي‌کنيد. پس سعي مي‌کنيد هر چه ممکن است کمتر حرف بزنيد.

 

آنچه که بايد بدانيد اين است که ويژگي‌هاي يک گفتگوي خوب چيست؟ دشمن يک گفتگوي خوب چيست؟ و چه چيزهايي مي‌تواند گفتگو را به جاهاي بدي بکشاند؟

 

ما در اين بخش به موارد فوق خواهيم پرداخت:

 

اگر خوب فکر کنيد خواهيد ديد که يکي از راه‌هايي که مي‌توانيد براي همسرتان مطلوب باشيد اين است که در گفتگوها از او حمايت کرده و به تحسين و تمجيد او بپردازيد. درک متقابل و همدلي اهميت بسياري دارد و انگيزه گفتگو را افزايش مي‌دهد.

 

از طرفي شما نياز داريد که از محبت و توجه همسرتان به خود مطمئن شويد تا بتوانيد عقايد و احساسات خود را با او در ميان بگذاريد.

 

وقتي با يکديگر صحبت مي‌کنيد در واقع قصد داريد يکي از نيازهاي مهم خود که نياز به گفتگو ست را بر آورده سازيد. پس اگر اينکار را آموخته باشيد هم گفتگوي دلنشيني خواهيد داشت که طرف مقابل را خسته نمي‌کنيد و هم اينکه نيازتان به بهترين شکل برطرف مي‌شود.

 

اين که از چارچوب فکري يکديگر آگاه باشيد باعث مي‌شود که بتوانيد بال‌هاي پرواز خود را بسازيد بدون اينکه بال‌هاي طرف مقابل را با شکستن حريم‌هايش بشکنيد!

 

جنبه اخباري و درک متقابل

 

يکي از ويژگي‌هاي گفتگوي خوب دادن اطلاعات به طرف مقابل و درک وي مي‌باشد. شما و همسرتان همه چيز را در باره يکديگر نمي‌دانيد اما گاهي اوقات به دلايلي مانع از دادن اين اطلاعات نيز مي‌شويد و اين امر موجب کسل کننده شدن بحث مي‌شود.

 

شما مي‌توانيد در مورد گذشته خودو خاطراتي که داشته ايد يا در مورد تجربياتي که در زمان حال کسب مي‌کنيد و يا حتي برنامه‌هايي که براي آينده داريد با همسرتان صحبت کنيد و واکنش‌ها و عکس‌العمل‌هاي وي را در مورد اين برنامه‌ها ديده و از احساسي که نسبت به آنها دارد آگاه شويد. شما با بستن پيوند ازدواج نسبت به يکديگر متعهد مي‌شويد پس براي اين تعهد نياز به آموختن مهارت‌هاي همکاري و رابطه تعامل مي‌باشيد.

 

اين که از چارچوب فکري يکديگر آگاه باشيد باعث مي‌شود که بتوانيد بال‌هاي پرواز خود را بسازيد بدون اينکه بال‌هاي طرف مقابل را با شکستن حريم‌هايش بشکنيد!

 

خب. حالا شايد اين سوال پيش آيد که چرا صرفا اطلاعات ندهيم؟

 

اکثر افراد اطلاعاتي که مي‌دهند فقط راجع به خود و احساسات عميقشان نيست. زيرا طرف مقابل علاقه و رغبتي نشان نمي‌دهد. پس اگر شما نسبت به همسرتان کنجکاوي نشان ندهيد او نيز تمايلي به دادن اطلاعات به شما نخواهد داشت و روند گفتگو مختل مي‌شود.


اعتماد بسيار مهم است

 

اعتماد در روابط ميان افراد به ويژه همسران نقش قابل توجهي ايفا مي‌کند. فرد قبل از اينکه راجع به خود و احساساتش با شما صحبت کند بايد به شما اعتماد داشته باشد.

 

البته وقتي پاي گفتگوي موثر در ميان باشد هر دو طرف بايد در مورد مسائل تفکرات برنامه‌ها و تجربيات خود با يکديگر صحبت کنند؛ و هر دو نيز بايد نسبت به شنيده‌ها واکنش مناسب نشان دهند. در غير اين صورت صميميت لازم ايجاد نشده و نياز احساسي به گفتگو تامين نخواهد شد.

 

درک و همدلي

 

پس از رغبت داشتن به شنيدن اطلاعات طرف مقابل و ردو بدل کردن اطلاعات نوبت به احساس همدلي و درک مي‌رسد. اين درک دو طرفه احساسات پايه گذار انگيزه و محبت بيشتر خواهد بود. بدين ترتيب موانع احتمالي از بين رفته و از نظر روحي بيشتر به يکديگر نزديک خواهيد شد. زيرا هيچ يک از شما دليلي براي پنهان کردن مسائل و حتي نقطه ضعف‌هاي خود از طرف مقابل نداريد.

 

پرداختن به نکات مورد علاقه همسر

 

اگر دقت کرده باشيد جهت اصلي هر گفتگويي را موضوع و عنوان آن مشخص مي‌کند و همه ما برخي موضوعات را بيشتر از برخي ديگر مي‌پسنديم.

 

وقتي صحبت مي‌کنيم با علاقه و واکنش همسرمان مي‌توانيم دريابيم که از طرح چه موضوع‌هايي بيشتر لذت مي‌برد و با گفتگو در مورد آنها بحث را لذت بخش‌تر مي‌کنيم.

 

اما نکته اينجاست که اين علايق نيز تغيير مي‌کنند. شايد موضوعاتي که چند سال يا حتي چند وقت قبل براي همسرتان جالب بوده حالا ديگر بنا بر شرايط يا وضعيت حاکم جذابيتي برايش ندارد. يا شايد موضوعاتي که زماني برايتان چندان جالب نبوده يا حتي خسته کننده به نظر مي‌رسيدند حالا شما را به سمت خود جذب مي‌کنند. پس نمي‌توان انتظار داشت موضوعي که در اوايل ازدواج همسرمان را خوشحال مي‌کرده حالا پس از گذشت چندين سال باز هم قابل توجه وي باشد. از اين رو بايد مرتب از علايق و مشغوليت‌هاي همسرمان آگاه باشيم.

 

وقتي همسرمان ببيند که ما از آنچه دوست دارد اطلاع داريم و به آن مي‌پردازيم خوشحال شده و اين انرژي مثبت بر صميميت ميان ما مي‌افزايد

 

اما اگر با وجود اينکه مي‌دانيم طرف مقابل به چه موضوعاتي علاقه‌مند است وقتي راجع به آن صحبت مي‌کنيم باز هم گفتگويي خسته کننده داشته باشيم چه بايد کرد؟

 

صدها عامل در اين ميان دخيل است پس بهتر است در اين صورت به مسائلي بپردازيد که براي هر دو جذاب باشد تا هردوي شما نسبت به آن هيجان و واکنش مناسب نشان دهيد. توافق و هماهنگي در اين ميان بسيار اهميت دارد و بايد از طرح مسائلي که فقط به دلايل کاري يا شغلي براي خودتان اهميت دارد به پرهيزيد.

 

تعادل در گفتگو

 

گفتگو مانند يک خيابان دو طرفه است پس سعي در يک طرفه نمودن آن نکنيد. چنانچه هر يک از زوجين بخواهند صرفاً گوينده يا صرفاً شنونده باشند اصل گفتگو دچار مشکل مي‌شود.

 

يکي از مسائل مهم اين است که هرگز صحبت طرف مقابل را قطع نکنيد. منتظر شويد تا حرفش تمام شود سپس شما صحبت کنيد؛ و زماني که يکي از شما احساس مي‌کند که مدام در حال صحبت است و به عبارتي پر حرفي مي‌کند بهتر است خودش مکثي کند تا طرف مقابل نيز فرصت ابراز عقيده و اظهار نظر پيدا کند. وقتي هر دو طرف در گفتگو شرکت کنند برايشان لذت بخش تر خواهد بود.


هرگز سعي نکنيد که وقتي مشغول کاري هستيد به صحبت‌هاي همسرتان گوش دهيد. زيرا ارتباط چشمي يکي از عوامل مهم در برقراري ارتباط موثر است. وقتي همسرتان مي‌خواهد با شما صحبت کند و شما کاري را که مشغول آن بوده‌ايد کنار مي‌گذاريد و به صحبت‌هايش گوش مي‌دهيد در واقع به وي پيام مي‌دهيد که او برايتان مهم است و اين امر به صميميت ميان شما کمک مي‌کند.

 

اگر هم بسيار مشغول هستيد حداقل مي‌توانيد در طول هفته زماني را فقط به همسرتان اختصاص دهيد تا راجع به مسائل‌تان با يکديگر گفتگو نماييد. اين زمان اگر به طور موثر اعمال شود حتي مي‌تواند ?? دقيقه در هفته باشد تا تأثير مناسب بگذارد.

 

البته اين حداقل زمان است و در صورتي موثر است که با توجه محبت و علاقه همراه باشد. در بخش آينده در مورد آفت‌هاي يک گفتگوي خوب ميان همسران صحبت خواهيم کرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اشتباهات انسانهاي غمگين وافسرده

بازديد: 103

 

 

یک نگاه به دور و برتان بکنید. حتما آدمهایی را می‌بینید که همیشه در حال آه و ناله هستند. ما انتظار نداریم بعد از خدای نکرده فوت یکی از عزیزان‌تان یا شکست در یک پروژه تجاری خوشحال باشید اما فرق هست بین یک چنین ناراحت بودنی با اینکه همیشه غمگین زندگی کنید.

 

مطلب امروز ما درباره چنین آدمهای غمگینی است که فکر می‌کنند کائنات یک ماموریت دارد و آن هم گرفتن حال آنهاست! اگر شما چنین فردی هستید در ادامه با ما همراه باشید.

 

اگر هم از این آدمهای بسیار شادی هستید که گل هر مجلس و خانواده‌ای می‌شوید بد نیست یک نگاهی به این اشتباههای بزرگ بیاندازید. این جوری می‌توانید مطمئن باشید که هیچ کدام از لحظات شیرین زندگی‌تان را از دست نمی‌دهید.

 

اشتباه شماره یک

 

شادی صبر می‌کند تا همه چیز رو به راه شود و بعد می‌پرد بیرون !

 

زندگی بالا و پایین دارد. خیلی از مردم این مسئله را می‌دانند اما فقط آدمهایی مثل من که واقعا دلم پر از شادی است باورش کردیم. می‌دانید چرا می‌گویم دلم پر از شادی است؟ چون شرایطم را همانطوری که هست پذیرفتم و سعی می‌کنم به دنبال دلایلی برای شاد بودن بگردم.

 

پذیرفتن شرایط یعنی اینکه رویاپردازی را بگذاریم کنار. باور کنیم که حالا اینجا هستیم و تنها کار به درد بخوری که می‌توانیم انجام بدهیم این است که تلاش کنیم وضع را بهتر کنیم.

 

دنبال شادی گشتن و یاد گرفتن شاد زندگی کردن سخت‌ترین قسمت است. اما یادتان باشد اگر بخواهید غمگین فکر کنید آن وقتی که به پایین زندگی می‌رسید مشکلات چند برابر می‌شود و شما را غرق در خودش می‌کند.

 

اشتباه شماره دو


هر مسئله یک راه حل دارد

 

شاید فهمیدن این که چرا دروغ است سخت باشد. بگذارید حقیقت را بگویم. برای حل هر مسئله معمولا بیش از یک راه حل وجود دارد!

 

افرادی که از زندگی ناراضی هستند معمولا انعطاف‌پذیر نیستند. نمی‌خواهند باور کنند که می‌توانند شرایط را بهتر کنند. و قسم خوردند که هیچ وقت کمی مثبت‌تر نگاه نکنند!

 

فکر کنید و فکر کنید و فکر کنید." فکر کردن به راه بهتر "چند راه جلوی شما می‌گذارد که می‌توانید از بین آنها بهترین راه را پیدا کنید و به یک شرایط بهتر برسید. این راه‌ها منتظرند که شما پیدایشان کنید.

 

اشتباه شماره سه


من هیچ کنترلی روی زندگی و شرایطی که روزگار پیش می‌آورد ندارم

 

اکثر آدمهای غمگین واقعا باور کردند که کاملا ضعیف و بدون قدرت هستند و مثل یک مورچه افتادند زیر پای فیل زندگی! اصلا و ابدا هم نمی‌توانند شرایط را بهتر کنند. مشخص است اگر کسی خودش را در موقعیت یک ضعیف مطلق ببیند غم می‌ریزد توی دلش.

 

ایمان به خدا در باور ما خداپرستان یک جورهایی کمک می‌کند که از این احساس دوری کنیم.

 

اشتباه شماره چهار

 

بقیه باید بدانند من چه حسی دارم

 

افراد غمگین فکر می‌کنند که باید یک دستورالعمل داشته باشند. بقیه آن دستورالعمل را بخوانند و به سرعت متوجه شوند چی بگویند و چی کار بکنند که به تریج قبای آنها برنخورد !

 

خب این عملی نیست. هر کسی بخواهد بقیه مطابق میل او رفتار کنند و خودشان کیف دنیا را ببرند که نمی‌شود. افراد شاد یاد می‌گیرند چطور با بقیه تعامل داشته باشند تا این که عین بدبخت‌ها منتظر بشوند که بقیه تمام خواسته‌هایش را مو به مو اجرا کنند. عین بدبخت‌ها چون این قضیه هیچ وقت اتفاق نمی‌افتد.

 

اشتباه شماره پنج

 

هیچ وقت ناامید نمیشوم اگر فقط انتظار بدترین چیزها را داشته باشم

 

بگذارید رازی را بگویم که یکی از کلیدهای اساسی خوشبخت بودن است. برای تجربه شادی دائمی باید باور داشته باشید که این طبیعی است که گاهی ناامید باشید. درک کنید که اشکالی ندارد این قضیه و ناامید شدن مقطعی ( اگر اجازه ندهید دائمی بشود! ) نمی‌تواند شما و شادی‌هایتان را نابود کند.

 

آدمهای شاد شاد شاد هم قرار نیست همیشه امید داشته باشند که در این صورت مثلا به آنها می‌گویند «الکی خوش» که لقب واقعا جذابی نیست. تصورات شما از آینده می‌تواند احساس هیجان و لذت و امیدواری فوق‌العاده‌ای به شما هدیه کند. با منفی نگری از دستش ندهید.

 

اشتباه شماره شش

 

دیگران احمق و گیج و دست و پا چلفتی هستند

 

این که فکر کنید دیگران از شما پایین‌تر هستند یک اشتباه خیلی خیلی خطرناک است. به حرفهای مادر و پدرتان که به بقیه پدر و مادرها می‌گفتند بچه ما باهوش است توجه نکنید. همه پدر و مادرها از این حرف‌ها می‌زنند. این کار فقط و فقط باعث می‌شود که احساس تنهایی کنید و به مرور در یک محیط ایزوله از این تنها بودن‌تان احساس غم داشته باشید.

 

یادتان باشد اکثر مردم در یک سطح از بهره هوشی هستند و شما هم احتمالا در همان سطح ( کمی بالاتر ویا کمی پایین‌تر ) هستید. این غرورهای کاذب اکثرا بسیار گران برای شما تمام می‌شود.

 

اشتباه شماره هفت

 

واقعیت این است که همیشه باید به خراب شدن چیزها فکر کنیم

 

باید باور کنیم همه چیز حداکثر همان قدری خوب می‌شود که شما خوب تصورش کنید. یعنی چیزی بیشتر از چیزی که شما باور دارید خوب نمی‌شود. پس اگر می‌خواهید کاری درست انجام شود نباید فکر کنید که آن کار خراب می‌شود.

 

آدمهای غمگین همیشه دوست دارند برای خودشان مانع‌تراشی کنند و مرتبا با خودشان تکرار می‌کنند که نمی‌شود و خراب می‌شود و نمی‌توانم و به جایی نمیرسم. بدیهی است بعد از این همه منفی بافی غمگین می‌شوند دیگر.

 

این دروغ یک تضمین به شما می‌دهد. این که هرگز به هدفتان نمی‌رسید و کارها را خراب می‌کنید. در آخر راهی برای شما باقی نمی‌ماند جز بغل کردن زانوی غم.

 

اشتباه شماره هشت

 

دنیا محل خطرناکی است که همه بدبختی‌ها جمع شدند آنجا

 

در این دنیا سختی‌ها و دردهای زیادی هست. هیچکس نمی‌خواهد این را رد کند. آن دنیا را هم که خبر نداریم.

 

آدم‌های شاد این دردها را می‌بینند. برای انسانهایی که در درد و رنج هستند غمگین می‌شوند. اما غمگینانه زندگی نمی‌کنند. می‌دانید چرا؟

 

چون آنها درک کردند که این غم‌ها اجتناب ناپذیر است و نباید به آنها توجه کرد. باید به دنبال پیشرفت بود و یاد گرفت که چطور از لحظه لحظه زندگی لذت بیشتری برد و با اعتماد و شور و شوق و عشق به زندگی شاد لبخند زد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

4 اشتباه تربیتی که پدر و مادر ها مرتکب می شوند

بازديد: 121

 

1.دروغ گفتن

یکی از تله‌های تربیتی که والدین در آن می‌افتند، دروغ گفتن برای ترساندن بچه‌هاست. شاید شما هم برای این‌که فرزندتان، کاری را که از آن سرپیچی کرده، انجام دهد، به دروغ، محلی ترسناک را برایش توصیف کنید که همه بچه‌های بد و حرف‌گوش‌نکن به آن‌جا می‌روند. بعد، تهدید کنید که اگر آن کار را انجام ندهد، او را به آن مکان می‌فرستید. این موضوع، ذهن کودک شما را پر از ترس می‌کند و باعث می‌شود تا مدت‌های طولانی، از نزدیک شدن به بعضی مکان‌ها یا آدم‌های خاص، واهمه داشته باشد.  مادری را در نظر بگیرید که مجبور است سر کار برود و چون نمی‌خواهد دختر خواب‌آلودش، صبح زود و قبل از رسیدن به خانه مادربزرگ، یک گریه و زاری درست و حسابی راه بیندازد، به او می‌گوید: «اگر همین حالا ساکت نشی، می‌گم آقاپلیسه بیاد و ببردت زندان»! واضح است که از آن به بعد، دختر او، از تمام پلیس‌های شهر می‌ترسد.

روش درست: دروغ‌های مصلحتی، ممکن است گاهی به یاری‌تان بیایند و ترساندن کودک، به شما کمک کند تا او، حرف‌شنوی بیش‌تری داشته باشد، اما توصیه همیشگی کارشناسان تربیت کودک این است که با کودک‌تان صادق باشید. به‌عنوان مثال، این مادر می‌توانست به دخترش بگوید: «می‌فهمم که دلت نمی‌خواهد صبح زود بیدار شوی و تا خونه مادربزرگ، توی اتوبوس سرپا بایستی، من هم دوست ندارم سر کار بروم، اما مجبورم و چاره دیگری ندارم.» این روش باعث می‌شود او، احساس بهتری درباره صبح زود بیدار شدن و... داشته باشد.

2.تهدید کردن

یکی دیگر از اشتباهات رایجی که والدین مرتکب می‌شوند، تهدید کردن بچه‌هاست. به او نگویید «اگر دوباره زبانت را دربیاوری، تنبیه‌ات می‌کنم»؛ زیرا وقتی کودک را در چنین شرایطی قرار می‌دهید، علاقه او را برای لجبازی با خودتان، دوبرابر می‌کنید و مطمئن باشید او، کار بدش را تکرار خواهد کرد.

روش درست: تکرار جمله «اگر باز هم به خواهرت لگد بزنی، دیگه هیچ وقت نمی‌آییم پارک»، رفتار کودک شما را تغییر نمی‌دهد، بلکه باعث می‌شود فکر کند هنوز تا قبل از این‌که او را از محل بازی بیرون کنید، می‌تواند با چندتا لگد حسابی دیگر، خدمت خواهرش برسد. پس، بهتر است به او تذکر بدهید که اگر رفتارش را درست نکند، به خانه برمی‌گردید و در صورتی که آن را نادیده گرفت، بدون درنگ، به حرفی که زده‌اید، عمل کنید. این موضوع باعث می‌شود او، از جدیت شما مطمئن باشد.

3. خراب کردن وجهه پدر ومادر توسط یکدیگر

پشت هم را خالی کردن مقابل خواسته‌های بچه‌ها، یکی دیگر از خطاهایی است که هر پدر و مادری ممکن است انجام دهند. به‌عنوان مثال، اگر پدر خانواده، شرط بستنی خوردن را تمیز کردن اتاق قرار داده، شما هم پیرو این شرط باشید و از روی دل‌سوزی، در صورتی که فرزندتان، اتاقش را مرتب نکرده، به او بستنی ندهید.

روش درست: متحد بودن پدر و مادر، یکی از مهم‌ترین مسایلی است که باید توسط والدین رعایت شود. ممکن است شما روش‌های مختلفی برای تربیت و تنبیه کردن فرزندتان داشته باشید و می‌توانید در مورد آن‌ها با یکدیگر صحبت کنید، اما هرگز سعی نکنید مقابل فرزندتان، تلاش دیگری را کم‌تر جلوه دهید.

4. رشوه دادن

رشوه دادن به کودکان، آن هم وقتی باید وظیفه‌شان را انجام دهند، باعث می‌شود همیشه، از شما توقع جایزه داشته باشند. مادر یک دختر دو ساله، در این‌باره می‌گوید: «دختر من، هیچ وقت خوب غذا نمی‌خورد. به همین دلیل، یک بار به او پیشنهاد دادم که اگر غذایش را کامل بخورد، به او شکلات می‌دهم. از آن پس، او، هر بار پس از اتمام غذایش، از من انتظار شکلات یا آب‌نبات دارد.»

روش بهتر: گاهی کار خوب،  مستحق جایزه است، اما تشویق کردن بچه‌ها برای خوب رفتار کردن، بهتر از دادن وعده جایزه است. بهتر است به‌جای به کار بردن جمله «اگر امروز که رفتیم خانه خاله، پسر خوبی باشی، برایت اسباب‌بازی می‌خرم»، از جمله «من واقعا به تو افتخار می‌کنم که امروز، خانه خاله، پسر خوبی بودی و من را خوش‌حال کردی» استفاده کنید.

راه‌کارهای پیشنهادی ما

اگر فرزندتان، هنگام صحبت با شما، فریاد بزند و شما هم در مقابل، فریاد می‌زنید یا به او هشدار می‌دهید و عصبانی می‌شوید؟

همه اشتباه می‌کنند. به همین دلیل، خودتان را سرزنش نکنید و در مقابل، به فرزندتان بگویید از کاری که انجام داده‌اید یا حرفی که زده‌اید، پشیمان هستید و از این پس، قانون‌های جدید در خانه بگذارید.

حتی اگر شما فکر می‌کنید که روش تربیتی که داشته‌اید، باید به‌طور کل تغییر کند، در ابتدا، با دو قانون جدید شروع کنید و فرزندتان را با 20 قانون جدید، غافل‌گیر نکنید.

برای فرزندتان، بیش‌تر از دو یا سه حق انتخاب نگذارید. به این ترتیب، می‌توانید همیشه او را در کنترل‌تان داشته باشید.

به خودتان و فرزندتان زمان دهید. تغییر یک رفتار بد، همیشه، زمان می‌خواهد.

فنری که گاهی درمی‌رود!

وقتی دختر خردسالم، از سفر جادویی به خانه پدربزرگ و مادربزرگش برمی‌گردد، مثل فنری می‌شود که از جا در رفته؛ باید با همان تقلا، او را به زندگی برگردانیم. در این سفر جادویی، او هر کاری می‌خواهد، می‌تواند انجام دهد؛ حتی می‌تواند برای چندین ساعت غذا و خوراکی نخورد، کسی هم با قاشق دنبالش ندود. حالا من و همسرم را تصور کنید که باید با تلاش بسیار، او را دوباره به قوانین زندگی خودمان عادت دهیم.

این حرف‌های تکراری، دردسرهای همیشگی همه والدین است؛ چون همه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها فکر می‌کنند که بچه‌هایشان، با روش‌های تربیتی که در پیش گرفته‌اند، حتما نوه‌های عزیزتر از جان‌شان را می‌کُشند. این وسط، نوه‌ها، از موقعیت پیش آمده نهایت سوءاستفاده! را می‌کنند و حسابی، پنبه پدر و مادر را پیش پدربزرگ و مادربزرگ می‌زنند.

تنها راه والدین برای بهتر کردن اوضاع، نه درست کردن آن، حرف زدن است؛ آن هم با احترام، اما قاطعانه. ما هم همین راه  را در پیش گرفته‌ایم و هم‌چنان تلاش می‌کنیم تا  این دو جبهه! را به تعادل برسانیم. هیچ‌وقت از حرف زدن خسته نشوید؛ سرانجام، نتیجه خواهد داد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اشتباهات رايج زوجهاي جوان

بازديد: 137

 

۱ زوجین فراتر از مراسم عروسی را نمی بینند!

 

برخی از زوجین آنچنان غرق در مراسم عروسی می شوند که به مسائل دیگر فکر نمی کنند، درحالی که مراسم عروسی هر چقدر هم که با شکوه باشد یک روز بیشتر طول نمی کشد و پس از آن شما باید زندگی نویی را آغاز کنید.

 

۲ زوجین درصدد تغییر یکدیگر برمی آیند

 

به احتمال قوی شما به این علت با همسرتان ازدواج کرده اید که او را دوست دارید، در این صورت دلیلی برای تغییر دادن او وجود ندارد. راستش را بخواهید بیشتر بزرگسالان تغییر چندانی نمی کنند بنابراین بهتر است شما همسرتان را آن گونه که هست بپذیرید و به علت ویژگی های خاص او دوستش داشته باشید. تلاش برای تغییر دادن همسرتان باعث رنجش او و سست شدن پایه های ازدواج تان می شود.

 

۳ زوجین با خویشاوندان همسر خود رفتار شایسته ای ندارند

 

اگر در ارتباط با خویشاوندان همسر خود دچار مشکل شدید هر چه زودتر به فکر اصلاح آن باشید و در آشتی کردن پیشقدم شوید. زیرا تنها کسی که در این میان آسیب می بیند و خود را تحت فشار احساس می کند همسرتان است.

 

۴ زوجین در مشاجرات احساسات خود را کنترل نمی کنند

 

داشتن روحیه پرخاشگرانه یا فریاد کشیدن کمکی به حل مشکلات نمی کند در صورتی که مذاکرات منطقی و توأم با آرامش نتایج بسیار مثبتی دارد. اگر در زمان بروز مشاجره نتوانید احساسات خود را کنترل کنید زندگی زناشویی شما به خطر می افتد بنابراین هر کاری که از دست تان برمی آید انجام دهید، از قطع مشاجره گرفته تا مشورت با یک متخصص.

 

۵ زوجین از بحث های ضروری اجتناب می کنند

 

هیچ کس دوست ندارد راجع به مسائل ناخوشایند حرف بزند ولی پس از ازدواج چاره ای جز این کار ندارید! یادتان باشد هرگز مشکلات را نادیده نگیرید.

 

۶ زوجین درباره مسائل پیش پا افتاده مشاجره می کنند

 

تمام زوجین گاهی در مورد مسائل پیش پا افتاده جروبحث می کنند، از باز گذاشتن در خمیر دندان گرفته تا قرار دادن لباس ها بر روی مبل. وقت خود را صرف امور مهم تر کنید. درواقع اگر بدترین کاری که همسرتان انجام می دهد این است که جوراب کثیف خود را بر روی کف اتاق می اندازد شما باید خودتان را آدم خوش شانسی بدانید!

 

۷ زوجین گاهی حسادت می کنند

 

یادتان باشد همسرتان شما را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب کرده و حسادت، وقت تلف کردن است. با این کار همسرتان به این باور می رسد که به او اعتماد ندارید و رنجیده خاطر می شود.

 

فراموش نکنید حسادت، در زندگی زناشویی حکم سم را دارد!

 

۸ زوجین گاهی مثل افراد مجرد رفتار می کنند

 

پس از ازدواج وقت آن فرا می رسد که بزرگ شوید! شاید شما در زمان تجرد اوقات خود را با دوستان تان می گذراندید ولی پس از ازدواج این کار، قابل قبول نیست. اکنون شما می دانید که چه کاری درست است و چه کاری نادرست. بنابراین کار درست را انجام دهید!

 

۹ زوجین دست از غرور خود برنمی دارند

 

اگر یکی از طرفین تمایلی به عذرخواهی کردن نداشته باشد و علائق همسرش را نادیده بگیرد پایه های ازدواج سست می شود، غرور، مانع از حل مشکلات می شود. درواقع شما باید مسئولیت اقدامات خود را بپذیرید.

 

۱۰ زوجین وقت کمی را در کنار یکدیگر می گذرانند

 

شما باید زندگی مشترک خود را همانند یک گل بدانید همان طور که گل ها بدون آب، آفتاب و مراقبت پژمرده می شوند زندگی زناشویی نیز نیاز به مراقبت دارد. طوری برنامه ریزی کنید که اوقات مفیدی را در کنار همسرتان بگذرانید.

 

۱۱ زوجین برای بچه دار شدن شتاب می کنند

 

برخی از زوجین بلافاصله پس از ازدواج بچه دار می شوند. در صورت امکان مدتی دست نگه دارید زیرا پس از بچه دار شدن دیگر فرصتی برای تنها ماندن با همسرتان پیدا نخواهید کرد هرچه باشد بچه ها در کانون توجه خانواده قرار دارند!

 

۱۲ زوجین زیربار قرض می روند

 

زیربار قرض رفتن در ابتدای ازدواج بسیار مشکل ساز خواهد بود. با برنامه ریزی درست هرچه زودتر قرض های خود را بپردازید تا شب ها راحت تر بخوابید!

 

۱۳ زوجین انتظارات غیرواقع گرایانه از ازدواج دارند.

 

اگر فکر می کنید ازدواج صرفاً قدم زدن در پارک است در اشتباه هستید! زندگی زناشویی فراز و نشیب زیادی دارد و مدتی طول می کشد که پایه های ازدواج شما مستحکم شود. فکر نکنید تمام مشکلات پس از ازدواج حل می شوند. یادتان باشد برخی از مشکلات هرگز حل نمی شوند ولی مسأله مهم نحوه کنار آمدن با آنهاست.

 

۱۴ زوجین اجازه می دهند اوضاع بدتر شود

 

هرگز اجازه ندهید مشکلات پیچیده تر شوند. اگر از مسأله ای ناراحت هستید آن را به زبان آورید. اگر احساس می کنید که بار تمام مسئولیت ها به دوش شماست دست از انجام این کارها بردارید. بدترین کار این است که اجازه دهید رنجش از همسرتان در وجود شما رشد کند. این مسأله نتیجه ای جز از بین رفتن عشق ندارد.

 

۱۵ زوجین نسبت به احساسات همسر خود بی تفاوت هستند

 

انسان ها با یکدیگر تفاوت دارند و در شرایط مختلف واکنش های متفاوتی نشان می دهند. شما پس از مدتی می توانید برخی از واکنش های همسرتان را حدس بزنید ولی هرگز درمورد کارهای او قضاوت نکنید بلکه آنها را بپذیرید و برای آرام کردن همسرتان هر کاری که از دست تان برمی آید انجام دهید.

 

۱۶ زوجین بدون مشورت با همسرشان تصمیم گیری می کنند.

 

شما در زمان تجرد شخصاً درمورد مسائل مختلف تصمیم گیری می کردید، به عنوان مثال درمورد اینکه پس از کار به کجا بروید، تعطیلات خود را چگونه بگذرانید، پول خود را صرف چه کارهایی کنید،...

 

ولی پس از ازدواج همسرتان نیز حق دارد در این تصمیم گیری ها سهیم باشد.

 

۱۷ زوجین نسبت به تفاوت ها یا اشتباهات همسرشان بردباری به خرج نمی دهند.

 

وقتی ازدواج می کنید در واقع همسرتان را با تمام ویژگی های مثبت و منفی پذیرفته اند. پس، انصاف نیست که در برابر مسائل جزئی عصبانی شوید.

 

۱۸ زوجین به حریم خصوصی یکدیگر احترام نمی گذارند

 

هرکسی نیاز دارد زمانی را صرف خودش کند و در فضایی آرام به کار مورد علاقه اش بپردازد. چنین امکانی را برای همسرتان فراهم کنید.

 

۱۹ زوجین قدر همسر خود را نمی دانند

 

به یاد آوردن تمام دلایل علاقه شما به همسرتان و قدردانی از زحمات او نیاز به زمان دارد ولی این کار برای پایه ریزی یک زندگی زناشویی موفق ضروری است. اگر زحمات همسر خود را از یاد ببرید و یا از او توقعات بیش از حد داشته باشید مشکلات آغاز می شود.

 

۲۰ زوجین در برطرف کردن نیازهای عاطفی همسر خود کوتاهی می کنند

 

یکی از وظایف مهم زوجین این است که از نظر عاطفی به همسر خود توجه کنند و زمینه رضایت او را فراهم آورند ولی متأسفانه این مسأله نادیده گرفته می شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چطور پایان یک عشق را باور کنید؟

بازديد: 125

 

تصور ما از عشق و انتخاب همسر آینده، تصوری است که از خانه در ذهن ما شکل گرفته است؛ برای مثال اگر در خانه «طردشدن و عدم پذیرش» حاکم بوده، عشق را این گونه می فهمیم. گاهی در عشق، از فضای آشنای کودکی مان می گریزیم. برخی افراد خانواده خود را نپذیرفته اند و همواره مایل به فرار از خانه بوده اند. آنها در تجربه عشق دقیقا افرادی را متضاد با ویژگی های اعضای خانواده انتخاب می کنند. چنانچه فردی در دوران کودکی خود ناکامی زیادی را تحمل کرده باشد یا مطلقا تجربه ناکامی نداشته باشد، شکست عشقی موجب افت اعتماد به نفس در او شده و احساس خشم می کند که ممکن است با انتقام همراه شود.

 

کاهش آسیب های شکست عاطفی

 

·باور کنیم که عشق، پدیده ای هیجانی قابل مدیریت و کنترل است.

 

·هویت عاشق نباید از بین برود و هویت فردی در کنار هویت ارتباطی باید حفظ شود.

 

. چنانچه باور کنیم هیجان عشق با گذشت زمان، فروکش خواهد کرد، از هرگونه ایده آل سازی دست برمی داریم.

 

·اولین ارزیابی ما در ارتباط عاشقانه هرگز واقع بینانه نیست و بعد از مدیریت هیجانی، باید بار دیگر فرد موردنظر را مورد ارزیابی قرار دهیم و چنانچه به تنهایی قادر نیستیم، از دیگران کمک بگیریم.

 

·هنگامی که به فرد به خصوصی توجه می کنیم، عواطف ما بر او متمرکز می شود. بهتر است، توجه خود را به امور دیگری مانند کار، مطالعه و ورزش متمرکز کنیم.

 

جلوگیری از قربانی شدن در ارتباط عاطفی

 

برای این که قربانی یک عشق نافرجام نشوید، باید به پیام های نگران کننده در ارتباط عاطفی توجه کنید. این پیام ها عبارتند از

 

·مالکیت: «با دیگران صحبت نکن، این جوری بپوش. اونجا نرو.»

 

·نباید از این پیام چنین برداشت هایی داشته باشید: «چقدر من رو دوست داره. بهم تعصب داره. دوریم رو نمی تونه تحمل کند.»

 

.واکنش صحیح به این پیام، قاطعیت است. روابط عاطفی، به معنای از دست دادن، هویت و استقلال فردی نیست. باید بی درنگ و قاطعانه، مرزها و نیازهای خود را اعلام کنید، چنانچه تغییر قابل توجهی در رفتارهای او ایجاد نشد، توصیه می شود، رابطه، تعدیل و قطع شود.

 

·ایده آل جلوه کردن: «تو فوق العاده ای، عین تو پیدا نمی شه، بدون تو نمی تونم زندگی کنم».

 

· چنین برداشتی از این پیام صحیح نیست؛ «عاشقمه». در ابتدای تمامی روابط عاطفی، چنین پیام هایی متداول است اما چنانچه این پیام ماندگاری داشته و با این پیام همراه شود که «هرطور رفتار کنی، دوستت دارم»، جای تامل دارد. واکنش صحیح، مواجه ساختن طرف مقابل با ویژگی های واقعی شماست. او را یاری کنید تا ناکامی های کوچک ارتباطی را تجربه و باور کند که شما نقاط ضعفی دارید که شاید باب میل او نباشد.

 

·خشم های شدید و ناگهانی: هرگز بروز چنین حملاتی را شوخی نگرفته، موقتی قلمداد نکنید. بلافاصله از متخصصان بهداشت روان برای بررسی رابطه یاری بگیرید.

 

توصیه هایی برای عشاق ناکام

 

·اگر پس از تجربه ناکامی در عشق، خشم زیادی را تجربه کرده و با افکار انتقامجویانه اجباری و تکرار شونده مواجهید، از متخصصان بهداشت روان و نزدیکان، درخواست کمک کنید.

 

·درمورد اینکه چه کارهایی را می توان برای حل مشکل انجام داد، بیندیشید و با دیگران، ترجیحا افراد بالغ مطرح کنید.

 

·با دیگران درددل کنید و خود را تسکین دهید.

 

·باور کنید که خشمگین هستید و خشم، اجازه هر نوع رفتار مناسبی را از شما سلب کرده است.

 

·افکار خود را وارسی کنید؛ چنانچه به تنهایی قادر نیستید از دیگران کمک بگیرید، ردپای خطاهای شناختی را در پیدایش خشم شدید خود جست و جو و اصلاح کنید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

توصيه همسرانه به آقايان

بازديد: 195

 

 

 

1. در مقابل همسر خويش, گرفتاري هاي روزانه و حوادث تلخ و ناگوار زندگي را با اخم و چهره عبوس مطرح نکنيد.

 

2. هديه دادن مهرو محبت را زياد مي‌کند؛ به مناسبت هاي مختلف براي همسر خود هديه اي هر چند کوچک خريداري و با چهره اي شاد و خندان به او تقديم کنيد.

 

3. چنانچه کمبودي در منزل مشاهده مي‌شود, با کمال محبت و خوشرويي تذکر دهيد.

 

4. در حضور همسر خود, به هيچ وجه از زنان ديگر تمجيد نکنيد و توانايي هاي آنا را به رخ او نکشيد.

 

5. به بستگان همسر خود مانند پدر و مادر و ساير اقوام وي احترام بگذاريد و براي دعوت آنان به خانه خود, قبل از همسر خود اقدام کنيد.

 

6. هيچ وقت از معاشرت همسر خود با بستگان صالحش جلوگيري نکنيد و در معاشرت و ديد و بازديد با بستگان وي پيشقدم باشيد.

 

7. با بستگان خود نزد همسرتان در گوشي نجوا نکنيد.

 

8. هيچ گاه همسر خود را به ويژه نزد بستگانش تحقير نکنيد؛ توهين و بي احترامي به همسر از صفا و صميميت در زندگي زناشويي مي‌کاهد.

 

9. هيچ گاه خود را برتر از همسر خود معرفي نکنيد. سعي کنيد "من" و "تو" در زندگي زناشويي نباشد کلمه "ما" زندگي را گرم و لذت بخش مي‌کند

 

10. وقتي که همسر شما عصباني است, او را با مهر و محبت آرام کنيد.

 

11. براي رفتن به مهماني و گردش, سعي کنيد همراه فرزندان و همسر خود باشيد و پيشنهاد همسر خود را در اين مورد به علت خستگي و کار رد نکنيد.

 

12. امتيازات اجتماعي؛ فرهنگي و اقتصادي فاميل خود را در صورتي که با همسر شما فاصله اجتماعي و طبقاتي دارند مطرح نکنيد.

 

13. کارهاي همسر خود, هر چند کوچک را تحسين کنيد. تمجيد و ستايش زن به علت روح لطيف و مهرباني که دارد, کليد کاميابي در زندگي زناشويي است.

 

14. در قبال همسر خود, در امور مختلف قدرت نمايي نکنيد.

 

15. زحمات و هزينه هايي را که براي پذيرايي خويشاوندان همسر خود صرف مي‌کنيد, هيچ گاه بر زبان نياوريد.

 

16. همسر خود را در خانه محصور و محدود نکنيد و وي را از دست يابي به شادي ها محروم نسازيد.

 

17. شادي و خنده هاي خود را در محل کار خود به جا نگذاريد و فراموش نکنيد که همسر شما در خانه هم نيازمند شادي و خنده هاي شماست.

 

18. کمک کردن در انجام کارهاي منزل را فراموش نکنيد و بدانيد همان مقدار که شما در خارج از منزل خسته مي‌شويد, زن هم در منزل از کارهاي خانه خسته مي‌شود و نازمند مساعدت و قدرداني است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

8 عادت زوجهاي موفق

بازديد: 79

1. احوال پرسی

با یکدیگر در تماس باشید و احوال هم را جویا شوید. برای یکدیگر یادداشت بگذارید و حتماً در آن قید کنید که چقدر از وجود همدیگر متشکرید .حتی مکالماتی با عبارت های دوستانه و قدیمی مانند" سلام، چگونه روز خود را می گذرانی؟" نیز به طور حتم شریک شما را خوشحال می کند.

2. دوست یابی

زمانیکه اجازه می دهید دیگران وارد دنیای شما شوند ، از فشار روی شریکتان می کاهید . دیگر وی نقش آقا یا خانم همه کاره را بر عهده ندارد و با این کار بار سنگینی از روی دوش وی بر می دارید.

3. سپاسگزاری

شاید این مطلب کمی کلیشه ای به نظر برسد، اما کار می کند. برای هر کار کوچکی که شریکتان برای حفظ رابطه انجام می دهد از او تشکر کنید و سپاسگزار باشید. می توانید این سپاسگزاری را در یک یادداشت بیان کنید یا در دفتر خاطراتتان بنویسید.

هنگامی که شما مراتب سپاسگزاری خود را روی کاغذ می آورید ،خواهید دید که کمتر بد خلق می شوید و دربارۀ مسائل جزئی زیاد سخت نمی گیرید. دیگر فکر نمی کنید که شریکتان کفش هایش را در جاکفشی نمی گذارد چون می خواهد پای شما به آنها گیر کند و گردنتان بشکند .یا اینکه قصد وی از غرق شدن در یک نمایش کارتونی فقط حرص دادن شماست.

4. زندگی پرشور

به طور خلاصه،داشتن اشتیاق و انرژی جنسی عالی است، اما پس از گذشت 10 سال از ازدواج، این امر رنگ می بازد. این مسئله برای همه پیش می آید .

حال جالب است بدانید که اگر خود را به انجام کارهای دیگری که برایشان اشتیاق دارید، مشغول کنید، با انرژی و میل جنسی بیشتری نزد شریکتان باز میگردید تا اینکه بر این مسئله حساس شوید و انواع محرک ها را مصرف کنید یا دائم از این امر دلخور باشید. بنابراین پرشور زندگی کنید و به دیگر کارهایمورد علاقۀ خود بپردازید.

5. خوشحالی بابت داشته ها

منظور این است که از آنچه دارید و هستید ،چه دربارۀ شخصیتتان چه دربارۀ اموالتان، خوشحال باشید .برق دارید؟ آب دارید؟ مواد غذایی در یخچال فراهم است؟ بله، بله، بله؟ خوب، دیگر چه می خواهید. اگر بدانید که یک خانه شگفت انگیز دارید که به خاطر حفظ آن شما و همسرتان از جان و دل مایه می گذارید و کارمیکنید، باید شاد زندگی کنید.

6. لذت بردن از اتفاق های کوچک و ساده

از پخت و پز با هم در آشپزخانه یا خوردن ناهار در پیک نیک همراه با بچه روی چمن های حیاط خود درست همان موقع که لباس های شسته شده روی بند رخت مجاورتان در حال خشک شدن است لذت ببرید.

7. نترسیدن از بی پولی

بی پولی خوشایند نیست اما گاه اجتناب ناپذیر است .به اندازه ای که برای شما مقدور است ،خوش بگذرانید و دوستان خود را نیز به جمع تان دعوت کنید. البته آنهایی که از بودن با شما لذت می برند نه آنهایی که رفیق جیبتان هستند. این مسئله برای همه پیش می آید و دلیلی برای خجالت کشیدن و انزوا طلبی نیست.

8. مثبت اندیشی

مبادا فکر کنید که دیگران همیشه سعادتمند هستند و شما خیر. مثبت اندیشی عضلات مغز شما را نوازش می دهد . مهم نیست که شما انسان کاملی هستید یا خیر، به هر حال همین که با هم هستید، برای حفظ و ارتقای خود و رابطه تان تلاش می کنید و از آن لذت می برید ،خود خوشبختی است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

با کودکان بد رفتار چه کنيم؟

بازديد: 63

 

 

مشکـــل اول: مسايل مـــادي

با گفتن کلمه نمي خرم، هرگز احساس گناه نکنيد. مشاجره هاي بين والدين و فرزندان معمولاً خوشايند نيست ممکن است بارها پيش آمده باشد که فرزندتان از تصميم گيري شما خوشش نيامده است.

 

رعايت حق تقدم و اولويت را به او ياد دهيد

در تعطيلات و جشن تولدها، از کودکتان بخواهيد ليستي از آنچه را که دوست دارد تهيه کرده و آن چيزهايي را که بيشتر دوست دارد در اولويت قرار دهد. خردسالان را تشويق کنيد آن چيزي را که دوست دارند با نقاشي برايتان بکشند. موقع پخش پیامهای بازرگانی، تلویزیون را خاموش کنید. تحقيقات نشان داده است که هر چه کودکان کمتر پيام هاي بازرگاني تلويزيون را ببينند کمتر براي خريد چيزهاي جديد بهانه گيري مي کنند. به همين دليل تلويزيون را در زمان پخش آگهي ها خاموش کرده و يا براي آنها توضيح دهيد همه چيزهايي را در اين آگهي ها تبليغ مي شود واقعيت نداشته و صرفاً شگردي براي فروش بيشتر محصولات شرکت هاي تجاري است.

 

به کــــودک خود ياد بدهيد آنچه دارد به ديگــــران نيــــز ببخشد.

مي توانيد از او بخواهيد که بخشي از هزينه هايي را که براي خريد لوازم مورد نياز او کنار گذشته ايد با کمال رضايت به يک مؤسسه خيريه ببخشد.

 

مشکـــل دوم: حاضــــر جوابــــي

هرگاه فرزندتان رفتار بي ادبانه اي از خود نشان داد بلافاصله او را از اين کار منع کنيد. به طور مثال مي توانيد بگوييد: وقتي با تو صحبت مي کنم، مدام به اين طرف و آن طرف نگاه مي کني .اين کار بي ادبانه است و بايد از اين کار دست برداري.

 

به او اعتنــــا نکنيد

آه نکشيد، شانه هايتان را بالا نيندازيد يا خشمگين نگاه نکنيد، صحبت خود را قطع کنيد تا زماني که او از حاضر جوابي دست بردارد.

 

او را به رفتـــارهاي مــــؤدبانه تشـــويق کنيد.

هر زمان متوجه شديد که فرزندتان رفتار مودبانه اي از خود نشان داد اين موضوع را به او يادآوري کنيد. به طور مثال به او بگوييد: از اين که مؤدبانه به حرف هاي من گوش دادي متشکرم. اين کا ر تو واقعاً قابل تقدير است.

 

مشکل ســــوم: ناســـــزا گفتن

به زبان آوردن کلمات غيرمجاز را ممنوع کنيد. اين قانون را براي او شرح دهيد: «وقتي از چيزي مطمئن نيستي آن را به زبان نياور». هر زمان که فرزندتان ناسزايي را به زبان آورد، بلافاصله آن را به ليست کلمات غيرمجاز اضافه کنيد. توضيح دهيد که چرا ناسزاگويي کاري زشت و غيرقابل قبول است و بسياري از مردم به زبان آوردن اين کلمات را نادرست مي دانند. اگر يک بار اين کلمه را به زبان آورد، ممکن است تکرار آن ، به صورت عادت در آيد و اين کلمات زشت را در برابر پدربزرگ و مادربزرگ، معلمان يا والدين دوستان شان هم تکرار کنند.

 

کلمه مــــورد قبــــول را جانشين آن کنيد.

کلمات خنده داري که اصلا ناخوشايند نيستند را انتخاب کنيد تا به جاي کلمات نامناسباستفاده شود و يا اين که فرزندتان خودش از کلماتي استفاده کند که بار منفي ندارد. مثل : بي ادب

 

احساساتـــــي نشويد.

وقتي که فرزند خردسال تان براي اولين بار کلمه نادرستي را تلفظ کرد به او بگوييد: «در خانواده ما از اين کلمات استفاده نمي شود» و به کودکان بزرگتر گوشزد نماييد که شما به خوبي با قوانين اين خانه آشنايي داريد، ديگر نمي خواهم اين کلمه را بشنوم.

 

مشکـــل چهـــارم: دروغگـــــــويي

از او بخواهيد که در گفته هايش صادق باشد، به فرزندتان بگوييد: «همه افراد خانواده ما مايلند هميشه نسبت به ديگران صادق باشند.» وقتي در صحبت هايش صداقت را حفظ مي کند از او به دليل کاري که انجام داده قدرداني کنيد. براي او شرح دهيد که چرا دروغ گويي کار بدي است.توضيح دهيد که وقتي حقيقت را نمي گويد ديگران را به دردسر انداخته، احساسات آنها را جريحه دار کرده و هيچ کس به او اعتماد نمي کند و اينکار به شکل عادتي در مي آيد که ترک کردنش بسيار مشکل است. به کودکان ياد دهيد که راستگويي سبب اطمينان مي شود. اگر متوجه شديد که کودکتان دروغ مي گويد از او اين سؤالات را بپرسيد تا وجدان او را بيدار کنيد: آيا کاري که انجام داده اي درست بود؟ چرا فکر مي کني که با گفتن اصل ماجرا مرا نگران مي کني؟ آيا مي داني اگر همه اعضاي يک خانواده هميشه به يکديگر دروغ بگويند، چه اتفاقي مي افتد؟

 

مشکل پنجـــم: سرپيچــــي و نافرمانــــي

توضيح دهيد که از او چه انتظاراتي داريد. به او بگوييد: «خوب به حرف هايم توجه کن. وقتي دارم با تو جدي صحبت مي کنم و تأکيد مي کنم که در گفته هايم جدي هستم، پس بدان واقعاً جدي هستم. «همچنين ممکن است بگوييد: «اگر واقعاً دليل خوبي براي انجام ندادن کاري داري مي تواني با لحن مؤدبانه اي آن را به من بگويي.» سعي کنيد براي هر کاري زمان مشخصي تعيين نماييد. هر گاه او با شما بحث مي کند، خواسته خود را کلمه به کلمه براي او تکرار کنيد. به طور مثال بگويد: شام ساعت 7 حاضر است، تو بايد دقيقاً در همان ساعت سرشام حاضر شوي.

 

به او حـــق انتخاب بدهيد، تا کمـــي آزادي عمل داشته باشد.

از او بپرسيد: «هنوز بعضي از کارهاي مربوط به خودت را انجام نداده اي آيا مايلي آنها را الان انجام دهي يا بعد از شام؟» گاهی اوقات با او کنار بیایید. مثلا بگوييد: الان وقت انجام تکاليفت است ولي تو در حال حاضر داري بسکتبال بازي مي کني. آيا بهتر نيست بازي بسکتبال را تا نيم ساعت ديگر تمام کني و پس از آن به تکاليفت برسی؟

 

با ار اتمـــام حجت کنيد.

به او توضيح دهيد که اگر آنچه را که شما از او مي خواهيد انجام ندهد، بايد منتظر عکس العمل شما و نتيجه عمل خود باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 9:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تربیت هنری (نقاشی)

بازديد: 129

تربیت هنری (نقاشی)

 

 

 

 

دیباچه

 

هنر ، از الفاظی است كه در طول زمان با معانی گوناگون همراه بوده است. در لغت نامه ی دهخدا به معنای علم ، معرفت ، دانش ، فضل و فضیلت، فرزانگی ، كمال كیاست و بالاخره به معنای فراست و زیركی نیز آمده است.

 

هنر، در اندیشه ی دینی ، درك یك حقیقت آرمانی است كه در هنرمند ، دغدغه ی شدن را ایجاد می كند. هنرمند فاصله بین بودن و شدن را درك می كند و برای طی این فاصله به تلاشی عمیق می پردازد، تا چگونه شدن را متجلی سازد.

 

 

 

 

* جایگاه و نقش هنر در برنامه ی درسی دوره ابتدایی

 

          هنر یك از مواد درسی دوره ی ابتدایی است كه در جدول درسی پایه های اول و دوم ابتدایی ، هفته ای دو ساعت و در پایه های سوم ، چهارم و پنجم یك هفته یك ساعت و یك هفته دو ساعت به آن اختصاص داده شده است.

 

«تربیت هنری» را به پنج موضوع كلی می توان تفكیك كرد كه عبارت اند از :

 

 1- زیبا شناسی 2- ارتباط با طبیعت 3- آشنایی با تاریخ هنر 4- تولید محصول هنری 5- نقد هنری  

 

       این مباحث ، مهم ترین عناصر آموزش هنر از دوره ی ابتدایی تا دانشگاه هستند و بنابر سطح آموزش و متناسب با سنین آموزشی ، باید مطرح شوند.

 

 

 

 

1- زیباشناسی : از آن جا كه هنر مبتنی بر شناخت زیبایی و آفرینش زیبایی است ، خلاقیت ،‌ ابداع و آفرینش یك اثر زیبای هنری ، جز با شناخت مفهوم جمال و زیباشناسی میسر نمی شود.به تعبیری ، مفهوم تربیت هنری كه به هنر خلاق مربوط می شود می تواند به فرایند رشد تیزبینی سرعت ببخشد و حساسیت فرد را نسبت به زیبایی افزایش دهد. زیبایی ها ،‌ چه آن ها كه در نمایشگاه طبیعت اند و چه آن ها كه محصول فكر و ذوق انسان اند ، از دیدگاه اسلام محبوب و مطلوب اند و همه ، مستند به خدا هستند. پس ، از اولین قدم ،‌ آشنا كردن كودكان با زیبایی های محسوس موجود در طبیعت باعث تقویت حس زیباشناسی و زیبادوستی در آن ها می شود و آن ها را از زشتی ها دور می كند.

 

 

 

 

2- ارتباط با طبیعت: طبیعت با همه ی اجزاء و در همه ی نشانه هایش زیباست، طبیعت برای همه زیباست. كودك ، جوان و پیر ، روستایی و شهری ، عالم و هنرمند و ... همه و همه ، طبیعت را دوست دارند و آن را در نهایت كمال ، می شناسند.

 

         آمیختگی با طبیعت و تاثیر پذیری از آن ، در زندگی و آثار انسان هویداست. ساخته های بشری از آغاز تاكنون از طبیعت الهام گرفته اند. انسان با دقت در محیط پیرامون خود ، به نكات و ظرایفی دست یافته و توانسته است به اختراعات و ابداعات تازه ای دست یابد. پس ، توجه به طبیعت و دقت در مشاهده ی آن و دیدن آن چه در اطراف ماست، بر یادگیری و تجربه های ما تاثیر بسیار مهمی دارد.

 

      شناخت پدیده های طبیعی و پرورش حساسیت حواس ، زمینه ی مناسبی را برای فعالیت هنر ایجاد می كند و ایجاد حساسیت و شناخت در ذهن كودكان ، زمینه های رشد و خلاقیت را فراهم می آورد. و باعث لطافت بیشتر روحیه ی آنان می شود.

 

 

 

 

3- آشنایی با تاریخ هنر: در جریان تربیت هنری ، كودكان با فرهنگ و هنر ایرانی آشنا می شوند. آن ها آثار هنری و تاریخی و نیز آداب و رسوم و سنت های پسندیده ی كشور خود را در قالب آشنایی با میراث فرهنگی و هنری ایران می شناسند. میراث فرهنگی كه گنجینه ای از دانش ها ، مهارت ها ،‌ فنون ، عواطف ، زیبایی ها و هنرهاست، می تواند ما را آموزش دهد، الهام بخش اندیشه و كار هنری ما و آیندگان مان باشد و نیز ، به ما در رسیدن به ایده ها و آثار جدید علمی و هنری كمك كند.

 

 

 

 

4- تولید محصول هنری : كودكان تخیلات (دنیای خیال) خود را با استفاده از ابزار و مواد گوناگون به صورت اثر هنری ارائه می كنند. آن ها در فرایند فعالیت هنری، راه های مناسب تری را كشف می كنند و علاوه بر عرضه محصولی تازه ، به بیان هنری نیز دست می یابند، بدین ترتیب، بین ابزار ، اشیا ، تفكرات ، احساسات و تخیلات خود ارتباطی تازه برقرار می سازند و به پدیده ها و اشیای پیرامون خود ، نگاهی متفاوت پیدا می كنند. این گونه است كه كودك با انواع صورت ها خیالی دیداری ، شنیداری و ... خیال پردازی می كند و با ابتكار خود ، به ابداع و خلق آثار تازه ای دست می زند. بنابراین ، به منظور ایجاد فرصت برای بروز خلاقیت در كودكان ، باید آن ها را در یافتن راه مناسب بیان هنری آزاد گذاشت و از دادن الگوها ، نقش ها ، رنگ ها و حركتهای از پیش تعیین شده ، اجتناب كرد.

 

 

 

 

5- نقد هنری: در پایان هر فعالیت هنری لازم است كودكان را تشویق كنیم كه در باره ی فعالیت و اثر هنری خود توضیح دهند و دانش آموزان دیگر نیز آن چه را می بینند ، بیان كنند، به این ترتیب ، مقدمات آشنایی با نقد و تجزیه و تحلیل هنری فراهم می شود. توصیف موضوع و داستان كار عملی و نیز شیوه ی اجرای آن توسط دانش آموز، مهم ترین بخش از وارد شدن به حوزه ی نقد هنری است. البته مسئله ی مهم این است كه بیش از هر چیز ، نكته های مثبت و پسندیده ی فعالیت ها و آثار هنری دانش آموزان مورد تشویق قرار گیرد.

 

 

 

 

اهداف برنامه ی درسی هنر        

 

      اهداف این برنامه درسی ، هم سطح با اهداف بخش فرهنگی و هنری ، در سه حوزه ی دانش ، مهارت و نگرش تدوین شده اند اما از آن جا كه هیچ مهارتی بدون دانش و آگاهی ایجاد نمی شود و هیچ فعالیتی بدون انگیزه و خواست انجام نمی پذیرد، تفكیك كامل این سه حوزه نیز امكان پذیر نیست. تفكیك صوری این حوزه ها از یك دیگر فقط برای سهولت طراحی قسمت های دیگر برنامه انجام شده است.

 

 

 

 

اهداف حوزه ی دانش

 

1- آشنایی با طبیعت به عنوان منبع الهام آفرینش های هنری

 

2- آشنایی با رشته های هنری (نقاشی ، كاردستی ، تربیت شنوایی ، قصه گویی و نمایش)

 

3- آشنایی مقدماتی با ابزار و مواد هر یك از رشته های هنری

 

4- آشنایی با میراث فرهنگی و هنری

 

 

 

 

اهداف حوزه ی مهارت

 

1- توسعه ی مهارت های حسی

 

2- توسعه ی مهارت های گفتاری

 

3-توسعه ی مهارت های حركتی برای كاربرد مواد ، ابزار و فنون ساده ی هنری

 

4- توسعه ی قابلیت ها ی تفكر

 

5- توانایی بیان افكار و احساسات در قالب های هنری

 

6- توسعه ی مهارت های اجتماعی

 

 

 

 

اهداف حوزه ی نگرشی

 

1- توجه به زیبایی ها و پرورش حس زیباشناسی

 

2- تمایل به ابراز افكار و احساسات

 

3- توجه به توانایی های خود و كسب اعتماد به نفس

 

4- علاقه به كاوشگری و كسب تجربه در رشته های مختلف هنری

 

5- توجه به حفظ آثار هنری و میراث فرهنگی

 

6- تمایل به برقراری ارتباط و مشاركت در فعالیت های گروهی

 

 

 

 

 

 

 

نقاشی

 

      نقاشی فعالیتی آشنا و عادی است كه بر رشد ذهنی بچه ها تاثیر زیادی دارد. كودكان به نقاشی علاقه دارند و با هر چه در دسترس شان باشد، طرح هایی می كشند كه متناسب با سن و روحیه ی آن هاست. این طرح ها به مرور و با رشد كودك ، كامل تر می شوند و برای ما ، مفهوم روشن تری پیدا می كنند. یك جنبه ی كشیدن نقاشی ، بازی و سرگرمی و جنبه ی دیگر آن ، رشد و تكامل ذهن و پیشرفت توانایی است. كودكان عواطف درونی خود را كه برای ما دست نیافتنی هستند، در نقاشی هایشان نشان می دهند.

 

     با تایید و تشویق كارهای هنری كودكان ، می توان اعتماد به نفس آن ها را تقویت و شوق تجربه های بعدی را در آنان ایجاد كرد. لذت نقاشی كردن و ساختن چیزی ، برای كودك به معنای مفید ،‌سازنده ، توانات و مبتكر بودن است و تاثیر مهمی بر ذهن او می گذارد؛ به همین دلیل ، در  فعالیت هایی چون نقاشی به هیچ وجه نباید از الگو یا مدل استفاده كرد. بچه ها باید آزادانه در مورد موضوع فكر كنند و ایده ی خود را در حد توانایی شان اجرا كنند تا از درون ارضا شوند . با توجه به این دیدگاه ، نقاشی كودكان جنبه ی تربیتی دارد نه آموزشی.

 

 

 

 

ویژگی های نقاشی كودكان

 

     نقاشی پلی برای برقراری ارتباط با درون كودكان است. آن دنیای شخصی خود را می آفرینند و واقعیت ها را همان گونه كه می دانند و می شناسند ، می كشند. در واقع آن ها نه فقط آن چه را می بینند ؛ بلكه آن چه را از جهان پیرامون درك می كنند ، می كشند، به همین دلیل نقاشی ها با تصویر بزرگسالان متفاوت است.

 

     در نقاشی كودكان ، گاه تنه ی درخت زرد ، آسمان صورتی ، گربه قرمز و صورت انسان بنفش می شود. احساس كودك به هر چیز رنگ تازه ای می دهد ؛ به همین دلیل ،‌معلم می تواند از دانش آموزان بخواهد كه هر یك مثلاً خانه ، درخت ، گربه و مورچه و ... ذهنی خود را بكشند و آن را به هر رنگی كه در ذهن مجسم كرده اند، نشان دهند.

 

       تلفیق چند فضا یا مكان در یك نقاشی ،‌نمایش درون خانه ها و كشیدن اشیای و آدم های پشت دیوار و ... ،‌نشان دادن چند اتفاق پیاپی به صورت هم زمان ، ترسیم اشیاء و موجودات به شكل جدید و غیر عادی ، به تصویر كشیدن اشیاء و موجودات به شكل های عجیب (مانند كشیدن درختان اطراف جاده به صورت خوابیده یا نمایش دادن چهار پایه ی میز از چهار طرف آن) ، رنگ آمیزی به شیوه ی غیر واقعی ، تغییر اندازه ها (كودك آن چه را می شناسد و بهتر درك می كند ، بزرگ تر و اهمیت تر می كشد) و ... از ویژگی های كار كودكان هستند كه همراه با تغییرات جسمی و روحی كودك ، به تدریج از بین می روند.

 

     عواطف و افكار كودكان از طریق تغییر شكل ها و رنگ ها ،‌جابه جایی عناصر ، بزرگ و كوچك كشیدن موضوعات به دلخواه و ... نمایش داده می شود. تمایل به كشیدن تصاویر نزدیك به واقعیت در كودكان، متفاوت است گاه زودتر و گاه دیرتر به وجود می آید.

 

      در پایه های اول ،‌دوم و سوم ، ذهن كودكان در ایجاد تصاویر شخصی خلاق است؛ از این رو ،‌معیار سنجش موفقیت معلم در ارائه ی روش صحیح كار این است كه كودكان از یك موضوع، تصاویر متنوعی بسازند. اگر هر یك از آنان خانه ، زنبور ، درخت ،‌گل ،‌ فیل ،‌ماهی و ... ذهنی خود را بكشد ،‌مشخص می شود كه مدل یا سلیقه ی خاصی به آن ها تحمیل نشده است؛ یعنی معلم آنان را آزاد گذاشته و به سوی تصاویر درونی هدایت كرده است.

 

    در هیچ شرایطی برای كودكان شكلی نكشید ،‌ رنگ انتخاب نكنید ،‌ الگو یا مدل نقاشی ارائه ندهید بلكه تنها به آن ها كمك كنید تا تصویرهای ذهنی جالب و تازه ای بكشند و آن ها را رنگ آمیزی كنند تا خلاقیتشان پرورش یابد.

 

 

 

 

ویژگی های نقاشی كودكان در پایه های اول و دوم

 

1- شكل های آن ها اغلب با شكل های دانش آموزان پایه های بالاتر متفاوت است.

 

2- شكل هایی را كه در كشیدن آن ها مهارت دارند ، به طور مرتب در كارهایشان تكرار می كنند.

 

3- برای كشیدن انسان ،‌ خانه ، درخت ، پرنده یا ماشین ،‌ شكل های زیادی اختراع می كنند.

 

4- اشیاء را همان طور كه می شناسند و احساس می كنند ، می كشند.

 

5- اشیائی را كه به نظر آن ها مهم تر است یا شناخت بیشتری از آن ها دارند، بزرگ تر می كشند و آن چه كوچك كشیده شده یا حذف می شود به نظر آن ها مهم یا لازم نیست.

 

6- اشیاء یا اجزای تصویر را طوری در صفحه قرار می دهند كه گویی همه روی یك خط قرار گرفته اند ؛ این خط ،‌ گاهی در لبه ی پایین كاغذ و گاهی كمی بالاتر از آن كشیده می شود.

 

7- در كارها از شكل های هندسی ای كه می شناسند ، استفاده می كنند.

 

8- از یك شكل هندسی برای نشان دادن چندین موضوع استفاده می كنند (برای مثال، با استفاده دایره ، خورشید، گل ، سر انسان یا حیوان ، میز ، سیب ، لامپ و ... می كشند.

 

9- آن چه را می كشند ، ساده می كنند و به جزئیات نمی پردازند.

 

10- در رنگ آمیز ، همیشه از واقعیت تقلید نمی كنند بلكه بیشتر رنگ های ذهنی و احساس شخصی خود را برای اشیاء یا موجودات به كار می برند.

 

 

 

 

مبانی نقاشی كودكان

 

      فعالیت نقاشی ، كودكان را به «خوب دیدن» و «دقیق و عمیق دیدن» تشویق می كند . توجه دقیق كودك به آن چه با چشم می بیند یا تصاویری كه با تخیل در ذهن خود می سازد به او كمك می كند بهتر نقاشی كند. معلم در نقاشی‌، هر دو جنبه (خوب دیدن و دقیق و عمیق دیدن) را تقویت كرده و ترسیم و هماهنگ كردن اجزای موضوع را در صفحه هدایت می كند. حساسیت بصری كود بر نحوی دیدن و رسم كردن تصاویر تاثیر می گذارد.

 

          باید توجه كودكان را در فرصت های مناسب به شكل های متنوع طبیعی و ساخته ی دست بشر ، تنوع رنگ ها ، بافت های گوناگون طبیعی و مصنوعی و به طور كلی ، دقت در دیدن و درك موضوعات مختلف جلب كرد. برای مثال ، دیدن یك ذرت در كلاس و مشاهده ی قسمت های مختلف آن زیر ذره بین ، شمرده دانه های هر ردیف، لمس كردن پوست ذرت و بو كردن كاكل آن ، دیدن برش عرضی و طولی ذرت و بررسی آن برای كودكان بسیار جذاب است.

 

      گردش در طبیعت ، آوردن اشیای مختلف به كلاس ، جمعی آوری نمونه های برگ ها ، سنگ ها ، صدف ها و ... نمایش دادن عكس ها یا فیلم هایی از پدیده های متنوع طبیعی (مانند حیوانات ،‌حشرات ، پرندگان ، ماهی ها ، قارچ ها  صدف ها ، سنگ ها و ...) به تقویت حساسیت و دقت بصری كودكان كمك می كند . با این همه ممكن است كودكان هنگام نقاشی كردن به رنگ ها ،‌اندازه ها و حتی شكل های ذهنی بیش از آن چه به صورت واقعی می بینند ، گرایش داشته باشند. معلم با توجه به توان هر یك از دانش آموزان ، نقاشی های متنوع آن ها را از یك موضوع می پذیرد.

 

     وقتی شاگردان شروع به نقاشی می كنند، معلم نیز آن ها را در مورد ایجاد هماهنگی ، نظم و زیبایی بیشتر راهنمایی می كند. كودكان ، نظم و تركیب زیبا را از طبیعت و محیط زندگی ، معلمان ،‌والدین ، همسالان ، آثار هنری و حتی اشیای طراحی شده در خانه، ‌مدرسه و اجتماع می آموزند.

 

 

 

 

وسایل و ابزار نقاشی

 

     به طور كلی مجموعه ی وسایلی كه برای نقاشی به كار می روند ، به سه بخش تقسیم می شوند:

 

1- وسایل تاثیر گذار (مثل : مداد و پاستل)

 

2- وسایل تاثیر پذیر (مثل : كاغذ و مقوا)

 

3- وسایل كمكی (مثل : چسب ، گیره و تخته ی زیر دستی)

 

      در پایه اول ابتدایی لازم است كودكان سه رنگ اولیه و تركیب آن ها را بشناسند و در كارهای خود به كار برند.بهتر است این آموزش از روز اول كلاس نقاشی آغاز شود. ممكن است بعضی كودكان ،‌بنابر توانایی و تجربه ی فردی شان ، تعداد بیشتری از رنگ ها را بشناسند و به كار ببرند. اما در پایه ی  اول ، شناخت و به كارگیری شش رنگ قرمز، زرد ، آبی ،‌نارنجی ، سبز و بنفش لازم است.

 

     مداد رنگی متداول ترین و در دسترس رتین وسیله ی رنگی برای بچه هاست.هنگام نقاشی از نوك ، پهنا و تراشه ی مداد رنگی استفاده می شود. نوك مداد رنگی برای كشیدن خطوط گوناگون و پیاده كردن طرح بسیار مناسب است.

 

 

 

 

انواع نقاشی

 

 

 

 

- پیدا كردن نقاشی اتفاقی

 

    این فعالیت هم جنبه ی بازی و سرگرمی دارد و هم خلاقیت تصویری كودكان را تقویت می كند. در عین حال ،‌با انجام دادن آن ،‌كودكان یاد می گیرند كه محیط اطراف خود را به دقت ببینند و از درون آن ، چیزی را كشف كنند كه دیگران ندیده اند.

 

مراحل اجرا

 

1- نقش اتفاقی را روی زمینه ایجاد كنند.

 

2- پس از آماده شدن نقش های اتفاقی، صفحه را در جهت های مختلف بچرخانند و شكل ها را به دقت ببینند. سعی كنند شكل های آشنا را از میان نقش ها پیدا كنند.

 

3- پس از یافتن هر شكل با ابزار و وسایل در دسترس ،‌آن را تكمیل و رنگ آمیزی كنند.

 

4- نقاشی ها را به نمایش بگذارند.

 

5- در مورد كارها گفت و گو كنند.

 

 

 

 

- نقاشی با موضوع معین

 

      پس از تعیین یك موضوع برای نقاشی ، همه ی دانش آموزان تصاویر ذهنی خود را از آن می كشند.در این فعالیت،‌معلم از توانایی ذهنی هر یك از دانش آموزان در تجسم موضوع و ترسیم آن آگاه می شود. او از این طریق درمی یابد كه چه كسی به توجه و كمك بیشتری نیازمند است.

 

مراحل اجرا

 

1- با توجه به موضوعات مناسب هر پایه با طرح چند سوال ، به موضوعات دل خواه دانش آموزان پی ببرند.

 

2- به كمك آن ها ، یك موضوع مناسب را انتخاب كنید.

 

3- با دانش آموزان در مورد ویژگی های موضوع گفت و گو كنید تا بتوانید آن را تجسم كنند.

 

4- به هر روش ممكن ،‌ شناخت دانش آموزان را از موضوع ، توسعه دهید.

 

5- از دانش آموزان بخواهید طرح مورد نظر خود را با مداد رنگی روی كاغذ بكشند.

 

6- هنگام مشاهده ی فرایند كار بچه ها ، در صورت نیاز آن ها را در مورد كشیدن شكل ها ، پر كردن زمینه ی نقاشی، توجه به جزئیات موضوع و ... راهنمایی كنید.

 

7- از دانش آموزان بخواهید موضوع خود را كامل كرده و آن را به طور دل خواه رنگ آمیزی كنند.

 

8- آن گاه نقاشی های تمام شده را به نمایش بگذارند.

 

9- در مورد نقاشی های ارائه شده ،‌گفت و گو كنند.

 

 

 

 

- نقاشی با موضوع آزاد

 

     در این فعالیت ،‌كودكان براساس میل فطری و نیاز روانی، موضوعات دل خواه را با ابزار و مواد انتخابی خود نقاشی كرده و ایده ها و احساستشان را آزادانه بیان می كنند. آن ها می توانند قطع و رنگ كاغذ یا مقوا را به دل خواه و متناسب با موضوع در نظر بگیرند.

 

مراحل اجرا:

 

1- هر یك از دانش آموزان ،‌ موضوع دل خواه خود را انتخاب كند.

 

2- در مورد موضوع خود فكر كند، آن را در ذهن تجسم كند و اگر دوست دارد، در مورد آن با دیگران به گفت و گو بپردازد.

 

3- دانش آموزان وسایل مورد نظر را انتخاب و طرح كار را اجرا كنند.

 

4- پس از تكمیل طرح ،‌آن را با ابزار دل خواه رنگ آمیزی كنند.

 

5- در ادامه نیز كارهایشان را به نمایش بگذارند.

 

6- در مورد كارها گفت و گو كنند.

 

       فعالیت یادگیری و روش اجرای آن در سه پایه ی اول ، دوم و سوم ،‌ یكسان است.

 

 

 

 

- نقاشی برای قصه

 

      دانش آموزان ، پس از شنیدن یك قصه یا خاطره در كلاس ،‌ می توانند صحنه ی دل خواه خود را انتخاب كنند و آن را به گونه ای كه تجسم كرده اند، بكشند. این فعالیت تلفیقی از قصه گویی و نقاشی است. تصاویری كه از شنیدن قصه در ذهن كودكان ایجاد می شود، خلاقیت تصویری آن ها را پرورش می دهد. انتخاب قصه ای كه تصاویر جالبی در ذهن ایجاد می كند اهمیت زیادی دارد.

 

مراحل اجرا:

 

1- قصه یا خاطره ای را كه دانش آموزان در جلسه ی قبل شنیده اند بر ایشان یادآوری كنید تا آن را در خیال خود مجسم كرده و یك صحنه را برای نقاشی انتخاب كنند.

 

2- از دانش آموزان بخواهید طرح صحنه ی دل خواه را با مداد رنگی و با اجزای بزرگ روی كاغذ بكشند.

 

3- با مشاهده ی فرایند كار ،‌دانش آموزان را در مورد كشیدن شكل ها ،‌توجه به جزئیات موضوع و پر كردن زمینه ی نقاشی با هر چه در فضای اطراف وجود دارد، راهنمایی كنید.

 

4- از دانش آموزان بخواهید پس از تكمیل طرح ، قسمت های مختلف آن را رنگ آمیزی كنند.

 

5- نقاشی های تمام شده را به نمایش بگذارند.

 

6- در مورد نقاشی های ارائه شده گفت و گو كنند.

 

فعالیت یادگیری در پایه ی اول: در پایه ی اول هر دانش آموز یك صحنه از قصه را انتخاب و نقاشی می كند. معلم ، انتخاب كودك را تایید و او را به كشیدن صحنه ی مورد علاقه اش ،‌تشویق می كند. سپس ، جزئیات موضوع و ارتباط میان صحنه های مختلف تاكید می كند (به خصوص برای دانش آموزانی كه به كمك بیشتری نیاز دارند.) این فعالیت در پایه ی اول به صورت فردی انجام می شود. كودكی را كه صحنه ی اوج قصه را از زاویه ی دید جالبی نقاشی می كند، بیشتر تشویق كنید. معلم نقاشی های بسیار متنوعی از یك قصه را می بیند و برخوردهای متفاوت كودكان با قصه را درك می كند.

 

 

 

 

- كامل كردن نقاشی ناتمام

 

     دانش آموزان در این فعالیت ،‌هم فكری و همكاری را هنگام نقاشی كردن تجربه می كنند. برای آشنا كردن كودكان با برنامه ی كامل كردن نقاشی ناتمام ، معلم ابتدا زمینه ی مناسب را فراهم می آورد. استفاده از بازی های خلاق تصویری، در دقایق آخر هر ساعت درسی علاوه بر این كه باعث رفع خستگی دانش آموزان می شود، اجرای فعالیت های برنامه ی هنر را سهولت می بخشد. كودكان به تدریج با شكل حروف الفبا، اعداد ،‌انواع خطوط و علامت ها آشنا می شوند و نحوه ی به كارگیری هر یك را می آموزند.

 

     در فعالیت كامل كردن نقاشی های ناتمام، بازی های تصویر در خدمت اهداف تربیتی قرار می گیرند.در این فعالیت ، كلاس به گروه های دونفره تقسیم می شود. وظیفه ی تشكیل گروه را به عهده ی دانش آموزان بگذارید تا اعضای گروه دوست و هم فكر باشند. در این فعالیت، دانش آموزان ذهنیت خویش را با آن چه دوستش كشیده است، هماهنگ می سازد و نقاشی را كامل می كند.

 

فعالیت یادگیری در پایه ی اول : در پایه ی اول بهتر است معلم این فعالیت را در اواسط سال تحصیلی اجرا كند كه كودك تجربه های دیگری در زمینه ی نقاشی (نقاشی با موضوع معین، نقاشی برای قصه، ...) به دست آورده است با روش كار آشنا شده و در استفاده از ابزار و مواد، مهارت نسبی پیدا كرده است.

 

مراحل اجرا در پایه ی اول:

 

1- دانش آموزان به گروه های دو نفره تقسیم می شوند.

 

2- هر گروه ، موضوع دل خواه خود را پس از هم فكری انتخاب می كند.

 

3- اعضای گروه در مورد موضوع انتخابی گفت و گو می كنند.

 

4- اعضای گروه ، اطلاعات و مشاهدات خود را با یك دیگر در میان می گذارند.

 

5- اعضای گروه در باره ی این كه ابتدا كدام بخش موضوع را بكشند،‌ توافق می كنند.

 

6- هر دو عضو گروه ،‌به طور هم زمان بخش توافق شده را روی كاغذهای جداگانه می كشند و رنگ آمیزی می كنند.

 

7- سپس با توافق یك دیگر ،‌نقاشی نیمه تمام را با هم گروه خویش عوض می كنند.

 

8- هر دانش آموز نقاشی ناتمام هم گروهی خود را كامل و رنگ آمیزی می كند و شكل های دل خواه خود را متناسب با موضوع، به آن اضافه می كند.به این ترتیب، نقاشی كامل اجرا می شود كه هر یك از اعضای گروه، نیمی از آن را كشیده است.

 

9- گروه ها نقاشی ها را به نمایش می گذارند.

 

10- در مورد نقاشی ها و جنبه های مثبت كار گروهی گفت و گو می كنند.

 

11- هر یك از اعضای گروه ، نقاشی هم گروه خود را به خانه می برد.

 

 

 

 

چاپ

 

     چاپ ، فعالیتی جذاب برای ایجاد نقوش متنوع رنگین است. در فعالیت چاپ دستی، با استفاده از مُهرهای گوناگون می توان به سادگی و با سرعت ، سطح بزرگی را نقش دار، رنگین و زیبا كرد. مهرهای چاپ بسیار متنوع اند. تنوع روش های چاپ هم 

 

 

تامین مدرسی هنر پایه دوم ابتدایی

 

نوع مطلب :تامین مدرسی هنر پایه دوم ابتدایی در سال جاری ،

نوشته شده توسط:علی اكبر ادهم ماراللو آموزگار ششم استان اردبیل شهرستان پارس آباد

 

 

باسمه تعالی

 

 

 

از: دفتر برنامه ریزی و تالیف كتب درسی

 

به: سازمان آموزش و پرورش استان اردبیل

 

موضوع: دعوت برای دوره ی آموزش مدرس هنر پایه ی دوم

 

 

 

با سلام و تحیت

 

          پس از اجرای سراسری درس هنر پایه ی اول ابتدایی از مهر ماه 1385 در آموزشگاه های آن استان محترم، دوره های آموزش مدرس هنر پایه ی دوم ابتدایی در تابستان جاری تشكیل می شود. مقتضی است دستور فرمایید برای آماده سازی افرادی كه دوره ی آموزش مدرس پایه ی اول ابتدایی با كد 91604008 و 91604009 را با موفقیت طی كرده اند، مطابق جدول پیوستی اقدام شود.

 

          همچنین عنایت فرمایید شركت كنندگان محترم برای شركت در آزمون ورودی دوره، آمادگی علمی و عملی كافی داشته باشند. لازم است شركت كنندگان خلاصه ی راهنمای برنامه درسی هنر دوره ی ابتدایی، كیف ابزار هنر، مقداری دور ریختنی های ظریف و مناسب برای فعالیت های هنری ، نمونه ای از هنرهای بومی استان، یك پوشه ی كار كامل از یك دانش آموز كلاس خود و یك قصه ی محلی نوشته شده را همراه داشته باشند. شروع هر دوره ساعت هفت صبح روز یكشنبه ی هر هفته با كارگاه نقاشی خواهد بود لذا همكاران محترم قبل از شروع كارگاه ، امور ثبت نام را انجام داده ، اسناد و مدارك زیر را به مسئول ثبت نام دوره ارائه كنند و در كلاس حاضر باشند.

 

1- معرفی نامه ی عكس دار از سازمان آموزش و پرورش متبوع.

 

2- اصل و تصویر گواهی نامه های 91604008 و 91604009.

 

3- تصویر آخرین حكم كارگزینی.

 

4- گزارش مختصر از اجرای دوره هایی كه تدریس كرده اند، شامل : آمار دوره ها مطابق جدول زیر:

 

نام و نام خانوادگی ............... استان .............. شهر .............. منطقه ............

 

شماره ی دوره

 

تعداد شركت كنندگان

 

كد دوره

 

تاریخ اجرای دوره

 

زمان اجرا (ساعت)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

- سرفصل های ارائه شده در دوره، عنوان فعالیت های اجرا شده در دوره ، محل و چگونگی برگزاری ارتباط با طبیعت و بازدید از موزه (آشنایی با میراث فرهنگی)

 

- چگونگی تهیه جزوه، كتاب ، نوار با هم بخوانیم و ابزار و مواد فعالیت های هنری.

 

نوبت

 

برگزاری آموزش

 

استان های شركت كننده و سهمیه ی مدرس

 

دوره ی

 

اول

 

آذربایجان غربی

 

گلستان

 

خراسان شمالی

 

چهارمحال و بختیاری

 

كرمان

 

25

 

15

 

20

 

15

 

33

 

دوره ی

 

دوم

 

اردبیل

 

خراسان جنوبی

 

لرستان

 

مازندران

 

بوشهر

 

15

 

20

 

20

 

32

 

15

 

دوره ی سوم

 

گیلان

 

كهگیلویه و بویراحمد

 

خوزستان

 

همدان

 

سمنان

 

30

 

11

 

39

 

17

 

7

 

دوره ی چهارم

 

هرمزگان

 

زنجان

 

مركزی

 

اصفهان

 

ایلام

 

22

 

12

 

12

 

44

 

10

 

دوره ی پنجم

 

سیستان و بلوچستان

 

قم

 

كرمانشاه

 

خراسان رضوی

 

ـــــــ

 

23

 

8

 

21

 

44

 

ـــــــ

 

 

 

زمان ، مكان و كد دوره ی آموزش متعاقباً اعلام خواهد شد . قبلاً از همكاری آن استان محترم برای تمهید مقدمات اعزام شركت كنندگان قدردانی می نماید.66/863/ف

 

ذوعلم

 

مشاور وزیر و مدیر كل

 

دفتر برنامه ریزی و تالیف كتب درسی

 

از طرف: سید محمد كطائیان

 

 

 

 

 

                                             

 

 

 

تایپ از :

 

 علی اكبر ادهم – مدرس هنر پایه ی اول ابتدایی شهرستان پارس آباد

 

                                       

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 11:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اهمیت آموزش علوم تجربی در مقطع ابتدایی

بازديد: 647

 

 

اهمیت آموزش علوم تجربی در مقطع ابتدایی

 

          فراگیری علوم تجربی به كودكان كمك می كند تا روش های شناخت دنیای اطراف خود را بهبود بخشند. برای این منظور آن ها باید مفاهیمی كسب كنند كه به آن ها كمك كند تا تجارب خود را با یكدیگر مرتبط سازند مثلاً : «نگاه كن گیاهی كه در نزدیك پنجره بوده، خوب رشده كرده ولی گیاهی كه در آن اتاق تاریك بوده پژمرده شده است، چون گیاه به نور احتیاج دارد تا رشد كند.» آن ها باید روش های كسب اطلاعات، سازماندهی ، كاربرد و آزمایش كرده را بیاموزند. این فعالیت ها توانایی آن ها را در درك دنیای اطراف تقویت می كند و آنان را برای تصمیم گیری های هوشمندانه و حل مسایل زندگیشان یاری می دهد. «گلدان را از اتاق كم نور به پشت پنجره ی روبه آفتاب بگذارم، ببینم چه می شود.»

 

          امروزه آموختن علوم تجربی همچون سوادآموزی و حساب كردن امری اساسی و ضروری است كه با زندگی روزمره ی ما در ارتباط است و با پیشرفت تكنولوژی اهمیت آن بیشتر شده است. به عبارت دیگر آموزش علوم بیشتر به آموزش راه یادگیری می پردازد كه آگاهی از آن برای هر كودكی لازم است،‌چرا كه او در دنیایی زندگی می كند كه سریعاً در حال تغییر است و وی باید قادر باشد خود را دایم با آن تغییرات هماهنگ سازد. گفته اند كه در 20 سال دیگر سرعت رشد اطلاعات آن قدر سریع است كه كمتر از 75 روز میزان اطلاعات و دانش بشر دو برابر می شود و بنابراین آنچه مهم است یادگیری شیوه كسب اطلاعات و به روز كردن و پردازش آنهاست و نه كسب اطلاعات به مثابه یك بسته ی دانشی. به این دلیل فراگیری علوم تجربی دو جنبه ی مثبت دارد. هم فرایند است و هم فراورده.

 

          فرایند علوم: روش یافتن اطلاعات،‌آزمایش نظریات و توضیح و تفسیر آن هاست.«از دو گلدان كاملاً مشابه ، یك گلدان را در جای كم نور و دیگری را در جای پر نور می گذارم به اندازه ای هم آب می دهم تا ببینم آیا واقعاً میزان تابش نور بر رشد گیاه اثر دارد؟»

 

          فراورده ی علوم: نیز آراء و عقایدی است كه می تواند در تجارب آتی به كار گرفته شود. این كه می گوییم«می تواند» به این معنی است كه آموزش علوم فقط زمانی فواید بالا را دارد كه مراحل صحیح و مناسب خود را طی كند و گرنه هیچ تضمینی برای دستیابی به آن ها نیس. و چون این دو،‌ یعنی فرایند علوم و فراورده ی علوم شدیداً به یكدیگر وابسته اند، بسط و پرورش آن ها نیز باید همراه هم تحقق پذیرد. این موضوع در انتخاب انواع فعالیت های آموزشی دانش آموزان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مثلاً آموزش مفهوم «گرما باعث افزایش حجم مواد می شود.» یك (فراورده ی علم)، باید از طریق مسیر مناسب و انجام فعالیت مناسب ، (فرایند علم) ، طی شود تا آموزش به واقع اتفاق افتد. قبل از توجه به این مورد، به دو نكته ی مهم دیگر كه بر اهمیت آموزش علوم تاكید دارد می پردازیم. اول این كه چه ما علوم را به كودكان آموزش دهیم،‌چه ندهیم، آنان، خود، از اولین سال های كودكیشان، عقاید و نظریاتی در باره ی دنیای اطراف خود كسب می كنند. مثلاً بسیاری معتقدند«اگر در كتری را ببندید، آب در دمای كم تری می جوشد» ، یا «جریان الكتریسیته زمانی كه سیم ها تاب نخورده بیشتر است» و بسیاری تصورات غلط دیگر كه بر تصورات كودكان در مورد تجاربشان اثر می گذارد. مسئله ی دیگر این كه اگر كودكان به خود گذاشته شوند با تصوراتشان عقاید خلق می كنند كه بیشتر غیرعلمی اند؛ مثلاً «برای به حركت درآوردن اجسام نیرو لازم است حال آن كه برای متوقف ساختن آن ها نیرویی لازم نیست».از آن جا كه این عقاید را می شود آزمایش كرد، وظیفه ی آموزش علوم این است كه به كودكان اولاً علاقه مندی و ثانیاً مهارت كافی برای انجام این آزمایش ها داده شود. انجام آزمایش ها نه تنها باعث اصلاح عقاید آن ها می شود،‌ بلكه به آنان می آموزد كه در علوم تجربی نسبت به آنچه «حقیقت» نامیده می شود شك كنند مگر آن كه صحت آن را از طریق آزمایش تجربه كنند. از این طریق به راحتی می توان فرایند «فرضیه سازی» را برای آنان توضیح داد و به این ترتیب آن ها در می یابند كه گاه عقاید و نظریاتی وجود دارند كه صحت آن ها از طریق آزمایش ها و تجارب سازگارند، مفید ند.

 

 

          فراگیری این آموزش در اوایل دوران كودكی از دو نظر اهمیت دارد، یكی آن كه كودكان در می یابند كه عقایدی صحیح است كه مستدل باشد و دوم این كه احتمال پذیرش نظریات غیرمستدلی كه با مفاهیم علمی در تضاد مستقیم است كم می شود. آنچه مهم است این است كه بررسی های متعدد نشان داده كه هر چه طول مدت زمانی كه فرد عقیده ی غلطی را كسب كرده زیادتر باشد امكان تغییر آن مشكل تر است در عمل دیده ایم فرایند تغییر نظر دانش آموزان دبیرستانی هنگامی كه نظر غیرعلمی را پذیرفته اند بسیار مشكل تر از این فرایند در دانش آموز ابتدایی است. بزرگسالان در مقابل تغییر عقیده مقاومت می كنند و این خود مانعی بزرگ در آموزش علوم به دانش آموزان بزرگسال است. به این دلیل اگر آموزش علوم در دوره ی دبستان مسیر منطقی خود را طی كند، مانع پیدایش بحران در دوره ی دبیرستان خواهد شد. هنگامی كه دانش آموز دبستانی یاد می گیردكه پذیرش این نظریه كه «بستن در قابلمه ی آبی كه روی شعله است باعث می شود آب در دمای كم تری بجوشد» باید با آزمایش كردن همراه باشد، و زمانی كه آزمایش این نظریه را رد كرد او به سادگی قبول می كند كه باید انعطاف پذیر باشد و اشتباهات را بپذیرد. به این دلیل این دانش آموز در دوره ی دبیرستان در دروس علوم تجربی نظریات غیرعلمی خود را ساده تر كنار می گذارد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 11:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

علل پدید آمدن تب

بازديد: 147

علل پدید آمدن تب

 

تب بالا رفتن درجه ی حرارت بدن از حالت نرمال 98.6 درجه ی فارنهایت است. تب بخشی از مکانیسم دفاعی بدن است. زمانی که بدنمان با مرضی در حال مقابله است، درجه حرارت بدنمان بالا می رود. اما چرا؟ تب یکی از علائم بیماری است، تقریباً همه ی انواع بیماری هایی که بشر تاکنون شناخته است. بیماری هایی که در آن ویروس و باکتری ها به بدن تجاوز می کنند و باعث بیماری ما می شوند. اگر سیستم دفاعی بدنمان نباشد که با این امراض مقابله کند، ممکن است حتی جانمان را از دست بدهیم. سرماخوردگی، ورم لوزه، آماس گوش، آنفولانزا، برنشیت، کزاز، سرخک، گوشک، آبله مرغان، ایدز و سینه پهلو همه جزء بیماری های ویروسی و باکتریایی هستند. درجه ی حرارت بدن معمولاً با گذاشتن یک دماسنج زیر زبان به مدت 5 تا 8 دقیقه انجام می گیرد. سایر انواع گرفتن درجه ی حرارت بدن، مقعدی و زیربغلی و یک نوع مخصوص دماسنج که در گوش استفاده می شود هستند.

 

تب چیز خوبی است. به نظرتان عجیب بود، نه؟ تب واکنش طبیعی بدن نسبت به میکرب است. علائم تب عبارتند از:  سرد شدن، درد در تمامی نقاط بدن، بیحالی و سستی، بالا رفتن درجه ی حرارت بدن، قرمز شدن گونه ها، احساس گرمی و سردی و لرز. هنگامی که تب بالا می رود بدن سرد می شود و  می لرزد و هنگامی که تب پایین می آید بدن عرق می کند.

 

علت تب مسئله ی کاملاً پیچیده ای است. خون و سیستم لنفاوی بدن ما گلوبول های سفید خونی می سازند که با امراض مقابله می کنند. زمانی که تعداد گلوبول های سفید خود بالا می رود، برای مقابله با میکرب ها، در تقلا برای از بین بردن و جنگ با ویروس ها و باکتری ها می شوند و با این کار بدن گرم می شود و باعث می شود که درجه حرارت بدن بالا رفته و تب کنیم. هیپوتالاموس در مغز که مکانیسم تنظیم حرارت بدن را بر عهده دارد توسط ماده ی تب آور یا گلوبول های سفید که برای مقابله با امراض ساخته شده اند آسیب می بیند. از اینرو می توانیم بگوییم که تب همان چیزی است که با ویروس ها و باکتری ها مقابله می کند. به همین خاطر درست نیست که تب را یکباره و زود پایین بیاوریم. دمای 100 تا 101 درجه فارنهایت برای بدن خوب است چون نشان می دهد که بدن در حال مقابله با امراض است. اما اگر تب خیلی بالا رفت باید تلاش کرد تا کمی آن را پایین تر آورد. معمولاً برای پایین آوردن تب از آنتی پیرتیک ها یا تب بر هایی از قبیل تیلنول، تیلنول، آسپیرین و امثال آن استفاده می شود. هیچوقت به بچه هایی که محتمل است به آبله مرغان یا آنفولانزا مبتلا شده اند آسپیرین ندهید. ممکن است باعث کشتن آنها شود.

 

تب 104 یا 105 درجه ی فارنهایت تب بالا به حساب می آید. تب بالای 105 درجه هم ممکن است باعث صدمه زدن به سیستم عصبی بدن شود. زمانی که بدن تب دارد، هرچند که مشغول کمک کردن به بدنتان برای از بین بردن میکرب هاست، اما احساس بدی دارید. برای کاهش ناراحتی معمولاً از درمان هایی مثل گذاشتن حوله خیس سرد روی پیشانی استفاده می شود. در اینگونه مواقع از دوش آب گرم جداً خودداری کنید چون دمای بدنتان را بالاتر خواهد برد. سعی کنید در این مواقع نوشیدنی ها و آبمیوه های خنک بنوشید تا آب بدنتان تامین شود. از نوشیدن نوشیدنی های الکلی جداً پرهیز کنید. روی بدن فرد را با پتویی سبک بپوشانید تا از سرد شدن او جلوگیری شود.

 

در برخورد با بیماری های التهابی مثل ورم مفاصل و سرطان خون که بدن گلبول های سفید بی مصرف تولید می کند نیز فرد دچار تب می شود ولی این گلبول ها توانایی مقابله با امراض و میکرب ها را ندارند و مکانیسم حرارتی بدن به درستی تنظیم نمیشود، بدن نمی تواند حرارت را پایین بیاورد و عرق هم نمی کند. موقعیتی بسیار خطرناک است که به درمان های اورژانسی نیاز است. و تب باید به سرعت با دوش آب سرد، خوردن نوشیدنی های خنک و دور کردن فرد از زیر اشعه ی خورشید و بردن او به جاهای خنک تر پایین آورده شود.

 

حتماً بیمار تب کرده را به پزشک نشان دهید.  

 

 

برگرفته شده از سایت: WWW.MARDOMAN.COM

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 11:09 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نوشتن انشاهای خلاق

بازديد: 243

نوشتن انشاهای خلاق

 

 افسانه علی پاشازاده

 

      انشاء به معنی ایجاد کردن، پرورش دادن، ابداع و خلق کردن است و آنچه را که امروزه فن انشاء گفته میشود از نخستین معنای آن(ایجاد)گرفته شده است. انشاء به معنی نظم دادن به فکر به معنی ایجاد کلام و سخن و نگارش آن است. معادل فارسی انشاء دبیری است که به معنی منشیگری و کتابت میباشد.در اصطلاح ادبیات انشاء عبارت از نگارش جملات و عباراتی است که افکار نویسنده را به صورتی روشن و زیبا بیان کند که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوشایند و مطلوب باشد.

 

 

 

هدفهــــای آمـــوزش انشـــا

 

1)دانش‌آموزان بتوانند آنچه را که می‌اندیشند و می‌خوانند به دیگری بگویند و بنویسند.

 

2)دانش‌آموزانی که تخیل قوی و استعدادی بیشتر در نویسندگی دارند بشناسیم و در مسیری صحیح هدایت کنیم.

 

3) پرورش قوه استدلال،تفکر و دقت دانش‌آموزان و وادار کردن آنها به درست دیدن و شنیدن،سپس دیده و شنیده خود را به طرز ساده و روشن بیان کردن و نوشتن است.

 

 

 

روش آمـــوزش انشا

 

         زمینه یادگیری انشاء مانند کودکی می‌ماند برای سخن گفتن،غذا خوردن،راه رفتن از ساده به مشکل نیاز به کمک بسیار ما دارد این دانش‌آموز و یا نوآموز برای اینکه بهتر بنویسد و بهتر بیان کند و مطالب را آنچه که هست بازگو کند نیاز به کمک و راهنمایی و هدایت ما دارد.

 


* پایه نوشتن صحیح و مستقل از همان کلاسهای اولیه گذاشته میشود. دانش‌آموزان از سال اول تحصیل می‌آموزند که چگونه منظور خود را درست بیان کنند در کلاس دوم علاوه بر جمله‌سازی و تکمیل جمله‌های ناقص،با کلمه‌های آشنا جواب سؤالات را به صورت کتبی می‌نویسند و از کلاس سوم نوشتن انشاء عملاً آغاز می‌گردد و دانش‌آموزان ابتدا برای هر انشاء طرح‌ریزی می‌نمایند و این طراحی در مرحله اول به طور شفاهی انجام می‌گیرد و بعد به صورت کتبی درمی‌آید.

 

* برای دانش‌آموزان انشاء آموزگاران باید دانش‌آموزان را هدایت و راهنمایی کنند که شاگردان نظم فکری داشته و در مشاهدات خود دقیق باشند،درست بیندیشند،خوب بیان کنند و به قاعده بنویسند. تنها دادن موضوع برای نوشتن انشاء کافی نیست دانش‌آموزان لازم است که بیاموزند که قبلاً فکر کنند و ریزه‌کاریها را دقیق مشاهده نمایند و پس از آنکه فکر و مایه‌ای برای نوشتن پیدا کردند ما به کارگیری اصول نگارشی را که از آموزگار خود فرا گرفته‌اند شروع به نوشتن انشاء نمایند.

 

* یکی از شرایط نوشتن انشاء تسلط و مهارت یافتن در خواندن است برای این کار یکی از بهترین روشها جمع کردن کتاب داستان دانش‌آموزان و دادن کتابها به دانش‌آموزان که آن کتابها را نخوانده‌اند و به همین ترتیب تا همه دانش‌آموزان در مدت یکی دو هفته متوالی بتوانند تمامی کتاب داستانها را بخوانند و خلاصه‌ی آن را در دفتر خود بنویسند.گاهی اوقات نوآموز نمی‌تواند فکر خود را روی موضوعی متمرکز کند و یا مایه ذهنی لازم و کافی در آن زمینه ندارد.در این صورت معلم می‌تواند معانی و مفاهیم را به او القاء کند و شاگرد به آن معانی لباس مناسب بپوشاند و به صورت مکتوب درآورد.

 

یک تذکـــــر مهــــم در نوشتن انشــــا

 

            دانش‌آموزان باید بدانند همان‌طوری که در صحبت کردن نباید از موضوع خارج شد بی‌مورد سخن گفت و یا زیاد حرف زد،در نوشتن هم باید از حاشیه‌رویهای بی‌موقع و آوردن جمله‌های پرلفظ و بی‌معنی خودداری کرد. امروزه نوشته‌ای پسندیده است که دارای جمله‌های کوتاه و رعایت مساوات در کلام باشد.
* در نوشتن انشاء باید از بازی داستان‌سازی نیز استفاده کرد داستانهای نیمه تمام که دانش‌آموز باید ادامه داستان را خود از فکر و ذهن خود بسازد و یا این روش را به صورت بازی دربیاوریم یکی از دانش‌آموزان داستانی را شروع می‌کند و پس از گفتن یکی دو جمله نوبت به دانش‌آموز دیگر می‌رسد که دنباله‌ی داستان را بگوید همین‌طور تا آخر،تا داستان تمام شود در این بازی علاوه بر تقویت سرعت انتقال و تخیل اطفال،قدرت حفظ،رشته منطقی کلام نیز در آنها پرورش می‌یابد.
در درس انشاء به رغبت و علاقه دانش‌آموزان و مفید بودن آنچه آموخته میشود باید توجه بیشتری داشت داشتن روزنامه دیواری،تهیه لوحه‌های مختلف کمک مؤثری به انشاء دانش‌آموزان می‌کند،چون موضوعات توصیفی با محسوسات و مشاهدات و تجربه‌های کودکان بستگی پیدا می‌کند با علاقه و رغبت بیشتری می‌نویسند.

 

محل مناسب نوشتن انشا (کلاس یا منزل)
         معلمینی که تنها به تعیین موضوع انشاء بسنده می‌کنند و از دانش‌آموزان می‌خواهند که در منزل انشاء بنویسند و در جلسه بعد در کلاس بخوانند و مجدداً موضوعی دیگر برای جلسه آینده معین می‌کنند باعث می شوند که تعدادی از دانش‌آموزان از اولیای خود کمک بگیرند و تعدادی اصلاً ننویسند و یا تنها به نوشتن چند جمله تکراری و بی‌سر و ته اکتفا کنند. بهترین راه‌حل برای نوشتن انشاء ابتدا هر درسی که داده میشود معلم باید هم خانواده و مخالف و هم معنی کلماتی که در آن درس وجود دارد برای دانش‌آموزان یاد بدهد بعد از چند درس دانش‌آموز دیگر مثل قبل از معلم تقلید نمی‌کند بلکه جلوتر از معلم این کلمات را پیدا کرده و سعی در یادگیری این کلمات میشود و این کار به صورت بازی درمی‌آید.بعد از چند جلسه بعضی از کلمات هر درس را مشخص کرده و به صورت جمله در کلاس می‌نویسند و برای بقیه دانش‌آموزان آنها را می‌خوانند و یا احیاناً در پای تخته می‌نویسند تا با کلمات و جملات بیشتری آشنا بشوند در جلسات بعدی موضوعی به دانش‌آموز گفته میشود که در کلاس در مورد آن موضوع فقط به صورت جمله‌های کوتاه بنویسند و بعد از چهار ماه به دانش‌آموز کلمه انشاء را بیان می‌کنیم و در مورد انشاء بیشتر صحبت می‌کنیم و نکاتی که در مورد موضوعی خاص مربوط میشود مشخص می‌کنیم و به نوشته‌های جمله‌سازی خود نظمی منطقی داده و به صورت یک نوشته کامل درمی‌آوریم و مطالب دانش‌آموزان باید در قالب جملات کوتاه و کامل در مورد آن موضوع بیان شود.

 

* در کلاسهای چهارم و پنجم شاگردان را به استفاده از تشبیهات زیبا تشویق می‌کنیم.در کلاس اول و دوم انشاء شامل جمله‌نویسی درباره کلمه یا تصویر میباشد و گاه کامل کردن جمله و انشاء از کلاس سوم شروع میشود.دانش‌آموزانی که نمی‌توانند انشاء را بنویسند و نمی‌دانند چگونه شروع کنند معلم می‌تواند به آنها کمک کند تا در کار نوشتن راه بیفتند که برای موضوع تعدادی سؤال به آنها بدهد تا پاسخ به آن سؤالات مطلب نوشته‌ی ایشان باشد در نوشته باید قواعد درست‌نویسی رعایت گردد.هر مطلب انشاء را در بند یا پاراگرافی جداگانه بنویسند خوب است اگر نوشته یا ابیات مناسب و یا ضرب‌المثل همراه باشد.

 

 

موضوع اول: ساده‌ترین موضوع،انشایی است که زیاد احتیاج به تفکر و تعقل نباشد مثل یک توصیف کلاس،در این حالت شاگرد آنچه را که به چشم خود می‌بیند به صورت جملات کوتاه به روی کاغذ می‌آورد.اگر این موضوع برای بعضی از دانش‌آموزان مشکل بود و ندانستند که از کجا و به چه ترتیب شروع کنند معلم می‌تواند با توصیف شفاهی آنها را راهنمایی کنند تا بتوانند بنویسند .
موضوع دوم: تبدیل شعر به نثر است که به زبانی ساده و به زبان امروزی نوشته شود که در کلاس سوم به دانش‌آموزان داده میشود.
موضوع سوم: موضوعات اجتماعی مثل وظیفه پلیس و خیابان که علاوه بر چشم بینا،به قوه فکر و استدلال نیاز هست در پایه چهارم به دانش‌آموزان گفته میشود.
کم‌کم باید از محسوسات کاست و به محتویات افزود و از موضوعهای اجتماعی به سوی موضوعهای اخلاقی رفت و به تدریج آنها را به اندیشیدن و مدد گرفتن از تجمل واداشت البته مسایل اخلاقی و آنگونه که خود احساس کرده‌اند می‌نویسند که در اوایل کلاس پنجم به دانش‌آموزان گفته میشود.
در اواخر کلاس پنجم موضوعات ادبی فلسفی و موضوعهای جامعه مانند قصه‌نویسی و رمان‌نویسی به دانش‌آموز گفته میشود اما نگارش این موضوعهای جامع،کار هر شاگردی نیست،علاوه بر آموختن فنون نگارش و تعقل و استدلال و توصیف،استعدادی خاص می‌خواهد. در پایه سوم خلاصه‌نویسی که میتوان یک درس یا متنی را به صورت خلاصه بنویسند گاهی میتوان یک تصویر یا سلسله تصاویر موضوع انشاء قرار داد و از شاگردان خواست که در مورد این تصاویر مطلب بنویسند. نکات بهداشتی را از کودکان بخواهیم مثل(چرا مسواک می‌زنید؟)
در پایه سوم به دانش‌آموز یادآور می‌شویم که بهتر است نوشته خود را با یک جمله بهتر تمام کنیم و اگر دانش‌آموزان مطالب جالبی بیان کرده اما جمله‌های او ناصحیح است می‌توانیم تذکر لازم را در پایین صفحه بنویسیم و به فکر و اندیشه او نمره بدهیم.

 

یک نکتــــــــه مهــــم
در تمامی پایه‌ها برای این که دانش‌آموزان با نوشتن بیشتر آشنا بشوند باید به کتاب بنویسیم بیشتر اهمیت بدهیم چون تمامی نکاتی که در بنویسیم وجود دارد علائم و نشانه‌هایی هستند که در نوشتن انشاء به ما کمک می‌کنند و به تک تک تمرینات اهمیت داده و به دانش‌آموزان یاد دهیم.مثل موضوعهایی در مورد رعایت علائم دستوری در نوشتن.

 

·         در جمله و انشا علامت‌گذاری باید مراعات شود.

 

·         نقطه در پایان جمله‌های کامل به کار می‌رود.

 

·         دو نقطه ( علامت نقل قول است و گفته دیگران را در گیومه می‌گذاریم.

 

·         علامت سؤال ( ؟) در پرانتز نویسنده راجع‌به آن صحبت شک و تردیددارد.

 

·         علامت تعجب (!) در آخر جملات عاطفی مثل به‌به! آفرین!

 

·         هر جا ( و ) بگذاریم نیازی به ویرگول نداریم.

 

·         آخر جمله‌های کامل به صورت پرسشی نوشته شود.

 

·         و علامتهای دیگری که در پایه‌های مختلف به دانش‌آموز گفته میشود تا نوشته‌ آنها کامل‌تر شود.

 

نکات مهــــم در نوشتن انشــــا
در مورد کلمه‌ی ایجاز(مختصرگویی) را بیشتر توضیح دهیم باید مختصر نوشتن را در نوشته مراعات کنیم و کلمه‌ها و جمله‌های زائد را حذف کنیم و به درازا کشیدن کلام یا به کار بردن کلمات زائد خودداری کنیم و علامت‌گذاری را در نوشته مراعات کنیم. وجود مقدمه در نتیجه‌گیری در تمامی انشاءها الزامی نیست. کلمات را در نوشتن خود به صورت کتابی به کار ببریم و از نوشتن به صورت محاوره‌ای و شکسته خودداری بکنیم.

 

انــــــــواع انشــــا

 

1) توصیفــــی یا وصفــــی:
ساده‌ترین نوع انشاء است دانش‌آموز چیزهایی را که در اطراف خود می‌بیند یا می‌شنود یا احساس می‌کند وصف و تعریف می‌نماید.

 

 

 

2) گزارش‌نویســـی:
برخی گزارش‌نویسی را نوعی انشای نقلی به حساب می‌آورند.
وقتی دانش‌آموزان به گردش علمی می‌روند معلم می‌تواند از آنها بخواهد که گزارش از آن روز تهیه کند.غالباً برای تهیه گزارش نیاز به تحقیق،سؤال و جستجو میباشد.

 

 

 

3) انشای نقلــــی:

 

برای بیان سرگذشت خود یا دیگران به کار میرود یا معلم میتواند برایآموزش انشای نقلی تمرینات زیر را انجام دهد داستان‌گویی،نوشتن خلاصه متن خوانده شده نوشتن خلاصه کارهایی که در زمان معینی انجام شد مثلاً روز جمعه چه کار کرده.

 

 

 

4)  برگرداندن شعــــر به زبان ساده و نثــــر امروز:
معلم می‌تواند شعرهای مناسبی را از کتاب فارسی یا خارج از کتاب بهدانش‌آموزان داده و بخواهد که اشعار را به نثر ساده امروز بنویسند شاگردان باید توجه کنند در این نوع نوشته از حاشیه رفتن خودداری کنند و تنها مفهوم را به زبان ساده و گویا و کوتاه بنویسند.

 

 

 

5) انشای تخیلـــی:

 

محصول ذهن و ساخته و پرداخته افکار دانش‌آموز است و غالباً اساسخارجی ندارد این نوع انشاء فرصتی است برای شناخت افکار دانش‌آموز و گرایشات درونی او که در چه دنیایی و آرزوهای درست و غلط او چگونه است.معلم می‌تواند شروع داستانی را بگوید و دانش‌آموزان آن را تمام کنند یا از شاگردان بخواهیم قلم،کاغذ،دفتر یا تخته سیاه و سرگذشت اشیاء را بیان کند.

 

 

 

6) خلاصه‌نویســـــی:

 

موجب پرورش قدرت نویسندگی و گسترش از کودکان میشود و آنها را آمادهمی‌کند که در موقع لزوم بخوانند اصل مقصود یک درسی یا یک مقاله را استخراج نمایند.

 

7) نامه ‌نگـــــاری:

 

نامه بیان کتبی موضوعی است برای مخاطبی که حضور ندارد نامه‌ای را کهما می‌نویسیم معرف شخصیت فرهنگ،ادب و ذوق و سلیقه ماست و باید همان اثر را در مخاطب بگذارد که شخصیت خود ما می‌گذارد.

 

8) انواع نامه:
نامه‌های خصوصی-نامه‌های رسمی و اداری
داشتن حاشیه سفید نامه‌ها الزامی است حاشیه سمت راست بیشتر از سمت چپ است.
در نامه‌های اداری گذاشتن تاریخ در بالا گوشه سمت چپ لازم است.
نامه‌های خصوصی باید ساده و بیان‌کننده روح صمیمیت و یکرنگی باشد.امادر نامه‌های اداری جنبه رسمی بودم مراعات میشود و نامه‌های اداری نباید خودمانی نوشته شود.
برای نوشتن نامه نباید از مداد استفاده کنند.
نامه‌های اداری یا رسمی را میتوان تایپ کرد اما اگر نامه دوستانه را تایپ کنیم نشانه بی‌صمیمیتی ما نسبت به گیرنده نامه خواهد بود.

 

قواعد علامت‌گذاری:
علامت‌گذاری در نامه مانند هر نوشته دیگری رعایت می شود.
کلماتی را در نوشته خود به کار بریم که معنی آنها را می‌دانیم و اگر معنی کلمه‌ای را نمی‌دانیم بهتر است به فرهنگ لغات مراجعه کنیم و غلط املایی در نوشته نداشته باشیم.اگر برای کسی نامه می‌نویسیم لازم است نشانی ما را داشته باشد.نشانی در زیر متن نامه بنویسیم.در نامه اداری نام و نام خانوادگی و امضا الزامی است.

 

ارکان یک نامه
هر نامه شامل چهار بخش اصلی است:
1) عنوان 
2) شروع نامه 
3) متن نامه 
4) عبارت پایان نامه
نامه اداری حاشیه سفید در سمت راست در نامه اداری گاه اسم دقیق اداره یا سازمان و گاه رئیس که اداره را مخاطب قرار می‌دهند. مثال:ریاست محترم اداره آموزش و پرورش متن نامه اداری کوتاه و ساده باشد.ذکر مطالب اضافی خودداری گردد.

 

مشخصات موضوعات انشاء در دوره ابتدایی

 

1) داشتن علاقه

 

2) داشتن اطلاعات

 

3) محدود و معین بودن موضوع انشاء

 

4) موضوعات باید مربوط به محیط زندگی و مسائل روز باشد.

 

5) وصف یک تصویر

 

6) چند کلمه که معانی آنها به هم نزدیک است.

 

 

 

 

تهیه و تنظیم طــــــــ-رح انشا
قدمهایی که در مراحل اولیه برای تنظیم طرح و نوشتن انشاء برداشته می شود:
1) انتخاب موضوع 
2) یادداشت نکته‌های مختلف درباره آن
3) دسته‌بندی نکات 
4) منظم کردن مطالب به ترتیب منطقی
5) صحبت کردن 
6) نوشتن انشا

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

46 سئوال و جواب پیرامون روش تدریس قرآن دوره ابتدایی

بازديد: 841

46 سئوال و جواب پیرامون روش تدریس قرآن دوره ابتدایی

 

************

 

1- درباره پیشینه و تاریخچه آموزش قرآن در آموزش وپرورش توضیحاتی بفرمایید.

 

2- منظور از برنامه ریزی درسی چیست؟ و یک برنامه درسی دارای چه ارکانی است؟

 

3-مفهوم «رویکرد» را بیان کنید و بفرماییدکه رویکرد برنامه جدید آموزش قرآن چیست .

 

4 - چه اصولی برنامه درسی آموزش قرآن حاکم است؟

 

5-چرا اصرار دارید که معلم پایه قرآن رادرس بدهد درحالی که خودش بلد نیست؟

 

6- از چه رسم الخطی برای آموزش قرآن در کتاب های قرآن درس استفاده شده است؟

 

7- چرا آموزش قرآن را ازکلاس اول دبستان شروع کرده اید؟

 

8- لطفا ًبفرمایید منظورشما از جامعیت آموزش قرآن چیست؟

 

9- روخوانی قرآن یعنی چه و چه تفاوتی با روان خوانی قرآن دارد؟

 

10- در روان خوانی چه مهارتی به دست می آید؟

 

11-در بخش قرائت قرآن به چه مهارتهایی توجه شده است؟

 

12- نقش معلم درآموزش قرائت چیست ؟

 

13- چرا معلم درآموزش روخوانی و یا بخش قرائت نباید خودش بخواند؟

 

14- هدف از آموزش پیام قرآن چیست؟

 

15- آیا حفظ پیامها توسط بچه ها لازم است؟

 

16- یک سری لغات قرآنی در قسمت پیامها ی قرآنی آمده ،که از پایه دوم ابتدایی شروع شده ، هدف و دلیل آن چیست؟

 

17- آیا بهتر نبود که داستانهای قرآنی درکتابهای دیگر مثل تاریخ و دینی می آمد و در این کتاب فقط به آموزش قرائت پرداخته می شد؟

 

18- چه وسایلی را برای آموزش قرآن دوره ابتدایی ضروری و واجب می دانید؟

 

19- در کلاس هایی که چند پایه هستند چگونه از نوار استفاده می شود؟

 

20- چه کسی باید لوحه را برای معلم تهیه کند،خودش،مدیر یا اداره؟

 

21- در برنامه درسی جدید آموزش روخوانی با چه روشی تدریس می شود؟

 

22- چه سوره هایی درکلاس اول آمده است؟

 

23- آیا بچه های کلاس اول دبستان باید سوره هارا حفظ کنند.کدام سوره ها را ؟

 

24- روش اشاره در آموزش روخوانی قرآن در دوره ابتدایی به چه معناست ؟

 

25- هدف از آوردن شعر در کلاس اول دبستان چه بوده است؟

 

26- آیا حفظ اشعار کتابی اول دبستان توسط کودک الزامی است؟

 

27 - آیا بچه ها به خواندن اشعارعلاقه نشان می دهند؟

 

28 - شیوه و مراحل رفع اشکال در قرائت قرآن دانش آموزان به چه شکلی است ؟

 

29 - شیوه رفع اشکال در روخوانی دانش آموزان به چه شیوه ای است؟

 

30- آیا باید با لحن عربی آموزش بدهیم و بچه ها هم با لحن عربی بخوانند؟

 

31 - روش آموزش سوره های کوچک قرآن چه مراحلی دارد؟

 

32- معلمان ابتدایی در زمینه ارزشیابی درس قرآن چه وظیفه ای دارند؟

 

33 – آزمون توصیفی به چه شکل در کارنامه دانش آموزان منعکس می شود؟

 

34- اگر دانش آموزی سؤال تجویدی داشت چگونه پاسخ دهیم ؟

 

35- آیا بهتر نیست تمام متن کتاب در نوار بیاید یعنی عبارات را هم در نوار بگنجانیم؟

 

36- آیا از بخش انس با قرآن در خانه ارزشیابی می شود؟ چرا ؟

 

37- چرا در پایه چهارم ، لوحه ها به جای پرداختن به سوره به قواعد پرداخته اند؟

 

38- هدف از بخش کار در کلاس در دوره ابتدایی چیست؟

 

39- آیا در کلاس چهارم می توانیم از قرآن کامل استفاده کنیم؟

 

40- چرا در کلاس چهارم تمامی آیات درس ترجمه شده است؟

 

41- آیا در کلاس چهارم ترجمه ها از بچه ها پرسیده می شود؟

 

42- در کلاس پنجم درپایان هر درس تصویری ازیک صفحه از قرآن کامل آمده، هدف از این کارچیست؟

 

43- آیا در ارزشیابی پایانی از صفحات قرآن کامل آزمون به عمل می آید.

 

44- آیا علائم وقف را به صورت کامل آموزش دهیم یا در حد همان سه علامت موجود در کتاب درسی ؟

 

45- درجلسه چهارم هردرس کلاس پنجم تصویری از دانش آموزان آمده که در آن دانش آموزان از قرآن کامل استفاده می کنید .در این مورد توضیح دهید.

 

46- آیا بچه ها باید لغات آخر کتاب های قرآن درسی را باید حفظ کنند؟

 

************

 

1- درباره پیشینه و تاریخچه آموزش قرآن در آموزش و پرورش توضیحاتی بفرمایید.

 

جواب تاریخچه آموزش قرآن در آموزش و پرورش درس قرآن در زمان طاغوت خیلی کم رنگ و بین درس های دیگر وجود داشت و رژیم هم به دنبال کم رنگ تر کردن آن بود . اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون آموزش قرآن در آموزش و پرورش دارای چهار مرحله بوده است :

 

مرحله اول : سال های 67 – 1357 دوره ابتدایی : آموزش قرآن از پایه سوم آغاز شد. مؤلفان پایه های سوم و چهارم دبستان آقای احمد اشرف اسلامی و پایه پنجم اقای مصطفی اسلامی ، با همکاری حجت الاسلام سید علی اکبر حسینی بودند . در این مرحله ، بیش ترین توجه بر آموزش روخوانی قرآن ، آموزش قواعدی مثل آشنایی با حروف و حرکات کوتاه و کشیده و علائم دیگر بود . دوره راهنمایی : در این سال ها ، دوره راهنمایی خود به دو مرحله تقسیم شد : در مرحله نخست ، آقایان جواهریان و علوی (عدالتی ) و در مرحله بعد آقایان سید مهدی فاطمیان و محمد دشتی، مؤلفان کتاب بودند . در این مقطع ، باز هم بر روخوانی قرآن و آموزش چند قاعده روخوانی در پایه اول و تلفظ حروف در پایه دوم و یادآوری تلفظ حروف خاص عربی در پایه سوم توجه و تأکید شد . دوره متوسطه : در این سال ها ، هنوز برای دوره دبیرستان محتوایی طراحی و تألیف نشده بود .

 

مرحله دوم : سال های 71 – 1369 دوره های ابتدایی و راهنمایی : آقایان سید مهدی سیف و سید علی جواهریان اصلاحاتی در رسم الخط و قواعد انجام دادند دوره متوسطه : از سال 68 ، دکتر غلامعلی حداد عادل در هر سال برای هریک پایه های دوره متوسطه کتاب آموزش قرآن تألیف کردند که شامل آیات و شرح و توضیح آنها بود . از سال 69 توسط آقای سید مهدی سیف، مختصری در باره روخوانی و تلفظ حروف خاص عربی و قواعد و تمریناتی در این خصوص اضافه شد .

 

مرحله سوم : سال های 76 – 1372 دوره ابتدایی : این بار کارشناسان گروه تألیف کتاب های آموزش قرآن ، آقایان احمد حاجی شریف ، محمد خواجوی و محمدرضا صلح جو کتاب های جدیدی تألیف کردند که با تغییراتی همراه بود ، مانند تقطیع آیات ، صفحه آرایی ، نقاشی مناسب ، تغییر رسم الخط . البته این تغییرات مختصر و جزئی بودند و توجه بیش تر باز هم بر آموزش روخوانی و قرائت بود . دوره های راهنمایی و متوسطه : همان کارشناسان محترم ، در راهنمایی نیز تغییرات دوره ابتدای را ساری و جاری کردند . گروهی از دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) نیز در باره آموزش مفاهیم با عنوان « نکاتی از قرآن » مطالبی جزئی و مختصر اضافه کردند. در دوره متوسطه قواعد روخوانی و تلفظ حروف حذف شد ، ولی در قسمت شرح و توضیح آیات، تغییری صورت نگرفت .

 

مرحله چهارم : از سال 1377 تا کنون : به دنبال توصیه های مؤکد مقام معظم رهبری در توجه ویژه به آموزش قرآن در آموزش و پرورش از سال 76 فعالیت های زیر انجام گرفت :

 

 1 – تشکیل شورا و کمیسیونی مربوط به پیگیری دستورهای مقام معظم رهبری و فراهم آوردن زمینه های لازم برای بازنگری ، تصحیح و تکمیل اهداف آموزش قرآن در دوره های تحصیلی آموزش و پرورش

 

2 – تشکیل همایش بازنگری و اعتلای آموزش قران به مدت 3 روز در خرداد 77 در تهران ، همراه با فراخوان مقاله ودریافت بیش از 350 مقاله از سراسر کشور

 

3 – برنامه ریزی و تدوین طرح جدید آموزش قرآن از پایه اول ابتدایی ، با استفاده از اهداف جدید این درس

 

4 – تهیه چهاررسانه آموزشی شامل:کتاب دانش آموز،کتاب راهنمای معلم ، نوارآموزشی و لوحه های آموزشی

 

5 – برگزاری چهار دوره ضمن خدمت آموزشی – توجیهی برای 560 آموزگار مجری طرح آزمایشی کلاس اول دبستان

 

6 – اجرای آزمایشی طرح جدید در بیش از 560 کلاس پایه اول از کلیه استانهای کشور در سال تحصیلی 78 – 77

 

7 – اصلاح طرح آزمایشی و آماده سازی آن برای اجرای سراسری در سال 79 – 78 و اجرای آزمایشی در سراسر کشور

 

8 – برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت برای تأمین مدرس آموزش قرآن دوره ابتدایی برای 320 مدرس در هرسال از سراسر کشور در طول سال های 82 - 77

 

9 – برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت برای تمامی آموزگاران پایه های اول تا پنجم ابتدایی سراسرکشور در طول سال های82 - 78

 

10 – تهیه و تدوین طرح آزمایشی آموزش قرآن پایه های بالاتر در سه دوره های ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه و آموزش تمامی مدرسان قرآن مناطق و توجیه آموزگاران پایه و دبیران قرآن دوره راهنمایی و متوسطه

 

11 – برگزاری دو دوره تأمین مدرس قرآن برای 160 نفر از مدرسان قرآن مراکز تربیت معلم سراسر کشور

 

12 – تهیه نوارهای درسی قرآن و لوحه های آموزشی برای کلیه پایه های دوره ابتدایی به تعداد مورد نیاز وتوزیع آن بین مدارس سراسر کشور

 

13 – آموزش و توجیه حدود 69 درصد آموزگاران پایه های اول تا پنجم ابتدایی و 63 درصد از دبیران دینی و قرآن دوره راهنمایی در طول سالهای 82 – 78 ( 5 سال )

 

14 – تألیف کتب راهنمای تدریس پایه های اول ، دوم و سوم ابتدایی،اول،دوم وسوم راهنمایی و اول، دوم وسوم متوسطه

 

15 – تألیف کتاب روش آموزش قرآن دوره ابتدایی با کد 6011 ویژه مراکز تربیت معلم

 

16 – بهسازی و اصلاح عناوین و سر فصلهای دروس قرآنی مراکز تربیت معلم

 

17 – مشارکت در طراحی دوره های پنجگانه آموزش عمومی فرهنگیان به مدت 92 ساعت

 

18- چاپ وتوزیع 650 هزار جلد قرآن سی جزء برای پایه پنجم بین مدارس دوره ابتدایی( به ازاء هر مدرسه شهری 20 جلد و هرسه دانش آموز روستایی یک جلد) تاکنون 137 هزار جلد از این قرآن ها چاپ ودر 13 استان کشور توزیع شده است وبقیه مصاحف در حال چاپ و توزیع می باشد.

 

 

 

2-منظور از برنامه ریزی درسی چیست؟ ویک برنامه درسی دارای چه ارکانی است؟

 

ما در کلاس درس با آموزش روبرو هستیم.درآموزش، آن چه مهم است یادگیری است. در برنامه‌‌ریزی درسی ما نقشه این یادگیری را تهیه می‌کنیم. یک آموزگار در پایه اول می‌خواهد خواندن و نوشتن را یاد دهد. ما یک طرحی را پیاده می‌کنیم این طرح که دنبال این است که بچه‌ها چگونه بنویسند و بخوانند. به این طرح برنامه‌ریزی درسی می‌گویند. در کار برنامه‌ریزی درسی اول باید هدف مشخص شود. باید مشخص شود هم بطور کلی و هم به طور جزئی ما چه هدفی داریم. برای مثال: یکی از اهداف آموزش قرآن این است که بچه‌ها آن را بخوانند. نکته دیگر این که با چه محتوایی می‌خواهید به این هدف برسید. نکته دیگر روش آموزش است. این محتوای آموزشی را به چه شیوه‌ای باید به دانش‌آموزان بیاموزیم. نکته دیگر ارزش‌یابی است.( ارزش‌یابی از پیشرفت تحصیلی ) این که کاری انجام دادید باید ببینید که آیا به هدفمان رسیدیم یا نه؟ این را ارزش‌یابی می‌گویند. مجموعه این‌ها که یک طرح و نقشه‌ای را برای یادگیری شامل می‌شود را برنامه‌ریزی درسی گویند

 

 

 

3-مفهوم «رویکرد» را بیان کنید و بفرماییدکه رویکرد برنامه جدید آموزش قرآن چیست .

 

رویكرد یك نگاه كلی است كه همچون چتری بر همة اجزاء یك برنامه سایه می‌افكند و به آنها جهت می‌بخشد. اجزاء یك برنامة درسی یعنی اصول، اهداف، محتوا، روش‌های یاددهی ـ یادگیری، شیوه‌های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، ویژگی‌ها و صلاحیت‌های حرفه‌ای معلم یا مربی، روش‌های اشاعة برنامه و ... باید به نحوی تنظیم و تدوین شوند كه علاوه بر سازگاری با رویكرد، زمینه‌ساز تحقق آن باشند

 

 

 

4 - چه اصولی بر برنامه درسی آموزش قرآن حاکم است؟

 

1– جامعیت آموزش قرآن بود.

 

‌2- مبتنی بودن آموزش قرآن بر سواد آموزی فارسی است یعنی این که در آموزش قرآن صامت و مصوت‌ها را درس نمی‌دهیم از همان آموزش در کتاب فارسی سال اول استفاده می‌کنیم.

 

یک نکته که خیلی مهم است تأکید بیش‌تری بر مهارت عملی نیست به دانش نظری است یعنی دانش آموز ما اگر بلد نباشد تنوین را تعریف کند یا اشباع ضمبر را تعریف کند ولی بلدات که بخواند برای ما کافی است. ما در برنامه درسی دوره‌ی ابتدایی به هیچ عنوان تعاریف روخوانی نداریم. بلکه می‌خواهیم که آن‌ نمادها و قواعد روخوانی را خوب اجرا کند تا بتواند بخواند تعریف را نمی‌خواهیم، صحیح خواندن را می‌خواهیم ما این قاعده روخوانی است این نکته خیلی مهم است. نکته دیگر که خیلی مهم است این است که آموزگار پایه درس آموزش قرآن را بدهد تا جایی که می شود (این چند اصول مهم‌ترین اصول هستند)

 

 

 

5-چرا اصرار دارید که معلم پایه قرآن را درس بدهد درحالی که خودش بلد نیست؟

 

آموزگار پایه، متخصص ترین و شایسته ترین شخص در آموزش قرآن است زیرا به هر دلیلی كه آموزگار پایه باید همه دروس ابتدایی را تدریس كند باید قرآن را هم خود او آموزش دهد.

 

هر آموزگاری :

 

اولاً : متخصص زبان آموزی و سواد آموزی است زیرا فقط اوست که می تواند خواندن و نوشتن را به كودك هفت ساله بیاموزد و آموزش روخوانی قرآن هم خارج از این تخصص نیست.

 

ثانیاً : آموزگار به دلیل حضور دائمی درتمامی دروس ، با ابعاد شخصیتی و ویژگی های مختلف جسمانی، روانی ، عاطفی ، عقلانی و اخلاقی دانش آموزان آشناست و بهتر می تواند مشكل او را در آموزش قرآن حل كند .

 

ثالثاً : برنامه فعلی آموزش قرآن كاملاً منطبق با توانمندی های آموزگاران طراحی شده است.

 

رابعاً: ابلاغ آموزگاران برای تمامی دروس صادر می شود پس قانوناً او باید قرآن را تدریس كند.

 

 

 

6- ازچه رسم الخطی برای آموزش قرآن در کتاب های قرآن درس استفاده شده است؟

 

 

رسم الخط قرآن در کتاب‌های دوره‌ابتدایی بر اساس اصولی است. اصل اول این است که ما از نقطه آغاز شرو

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اهداف جزئی آموزش قرآن كریم در پایه اول ابتدایی

بازديد: 131

اهداف جزئی آموزش قرآن كریم در پایه اول ابتدایی

 

دانش آموز در پایان سال تحصیلی، توانایی های زیر را كسب می كند:

 

الف) حیطه دانش و اطلاعات

 

1- قرآن را سخن خداوند متعال و قابل احترام می داند.

 

2- با بعضی از آداب خواندن قرآن مانند پاكی و پاكیزگی آشنا می شود.

 

3- با بعضی از سخنان خداوند و داستان های قرآن آشنا می شود.

 

4- می داند كه خواند قرآن و كاراهای دیگر را باید با «بسم الله» شروع كند.

 

5- حروف و حركات ناخوانا را كه به صورت توخالی نوشته شده است، می شناسد.

 

ب) حیطه مهارت و عمل

 

1- با گوش دادن به آیات قرآن می تواند هفت سوره كوچك را شبیه نوار آموزشی بخواند.

 

2- داستان های كتاب را از روی تصاویر بازگو می كند.

 

3- هنگام خواندن و شنیدن قرآن به طور نسبی مؤدب است.

 

4- قرآن را تمیز و پاكیزه نگه می دارد.

 

ج) حیطه عاطفی و گرایشی

 

1- به شنیدن قرائت زیبای قرآن علاقه نشان می دهد.

 

2- دوست دارد قرآن را زیبا بخواند.

 

3- علاقه مند است سوره های قرآن را حفظ كند.

 

4- دوست دارد قرآن را پاكیزه نگه دارد و به آن احترام گذارد.

 

5- شركت در جلسات و برنامه های قرآنی را دوست دارد.

 

 

 

روش آموزش سوره های قرآن

 

به استثنای روزی كه یك ساعت كامل اختصاص به قرآن دارد یك روز یك جمله از نوار پخش شده و دانش آموزان به صورت دسته جمعی می خوانند و در روز بعد ارزشیابی صورت می گیرد.بدین ترتیب این كار به صورت یك روز آموزش و یك روز پرسش خواهد بود. تا آموزش سوره كامل شود.

 

در روز های پرسش ، ابتدا ، از دانش آموزان بخواهید جمله ها را به طور دسته جمعی بخوانند ، سپس كلاس را به دو یا سه دسته تقسیم كنید و از هر گروه سوال كنید . آن گاه از سه یا چهار دانش آموز كه روی یك نیمكت نشسته اند سوال كنید و در نهایت از چند نفر نیز به صورت انفرادی پرسش نمایید. در پرسش انفرادی بهتر است به ترتیب، از افراد داوطلب، افراد قوی تر، افراد ضعیف و افراد كم رو سوال كنید.

 

 

 

روش تدریس داستان ها

 

  در زنگ خاص قرآن، پس از تمرین سوره هفته داستان ها را به كمك تصاویر كتاب برای دانش آموزان تعریف می كنیم. در بیان داستان ها باید به نكات زیر توجه داشته باشید:

 

1- داستان های هر درس ، با پرسش و پاسخ از دانش آموزان و فعال كردن آن ها بیان می شود و دانش آموزان پس از شنیدن اولین داستان با دو شخصیت علی و زهرا آشنا می شوند و می توانند آموزگار را در تعریف داستان ها یاری كنند بدین وسیله مهارت سخن گفتن كه از اهداف مهم درس فارسی است، در درس قرآن نیز تقویت می شود.

 

2- به دلیل محدودیت صفحات كتاب، برای هر داستان تنها چند تصویر در كتاب دانش آموزان ترسیم شده است، آموزگار می تواند با توجه به ویژگی های دانش آموزان، ضمن توجه به پیام و هدف اصلی داستان در كم و زیاد كردن آن – البته غیر از داستان های نقل شده از قرآن كریم- از خلاقیت خویش نیز بهره گیرد.

 

در ارزشیابی از داستان های كتاب ، آموزگار پیش از بیان داستان جدید، میزان یادگیری داستان قبلی را با یادآوری و پرسش ارزشیابی می كند و از دانش آموزان می خواهد كه داستان را تعریف كنند.

 

 

 

روش آموزش روخوانی كلمات و عبارات قرآن

 

در زنگ خاص خاص قرآن پس از جمع خوانی و یادآوری سوره هفته ، روخوانی عبارات قرآن آموزش داده می شود. در درس هایی كه علاوه بر روخوانی كلمات قرآن ، داستان نیز دارد، پس از آموزش روخوانی كلمات، داستان به روشی كه بیان شد برای دانش آموزان تعریف می شود.

 

در آموزش روخوانی باید به نكات زیر توجه داشته باشید:

 

1- هر درس روخوانی قرآن ، باید حداقل یك هفته پس از آموزش صامت یا مصوت جدید در درس فارسی، تدریس شود.

 

2- برای این كه بچه ها مهارت بیشتری در روخوانی كلمات و عبارات قرآن كسب كنند ضروری است تركیب صامت ها یا مصوت ها در درس فارسی بیشتر مورد تاكید و تمرین قرار گیرد.

 

3- آموزش كلمات و عبارات قرآنی هر درس ، ابتدا از لوحه شروع می شود سپس از روی كتاب تمرین می گردد. رعایت این ترتیب برای دقت بیشتر دانش آموزان ضروری است.

 

4- آموزگار بدون آن كه خودش كلمه ای را بخواند، با اشاره به مصوت های كلمات از دانش آموزان می خواهد كه هر كلمه را دسته جمعی و به صورت بخش بخش بخوانند.

 

5- در بخش های دارای دو صامت، آموزگار دست خود را از مصوت به سوی صامت دوم، حركت می دهد تا دانش آموزان این گونه بخش ها را صحیح بخوانند.

 

6- پس از آموزش هر لوحه در زنگ خاص قرآن، آن لوحه به مدت یك هفته ، همه روزه در زمان ده دقیقه ها ، توسط دانش آموزان یك بار جمع خوانی می شود.

 

7- مناسب شیوه برای خواندن كلمات آن است كه دانش آموز با دیدن هر بخش از یك كلمه همان بخش را بلند بخواند.

 

8- در مواردی كه دانش آموز كلمه ای را اشتباه می خواند، آموزگار نباید اشتباه او را تصحیح كند بلكه باید با نشان دادن مصوت ها نظر او را جلب كند تا خود دانش آموز كلمه را صحیح بخواند.

 

تلخیص شده : از روش تدریس قرآن اول ابتدایی

 

 

 

 


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تکنولوژی آموزشی و روشهای جدید تدریس

بازديد: 321

تکنولوژی آموزشی و روشهای جدید تدریس

 

هر نظام آموزشی در صورتی در انجام رسالت خود موفق خواهد شد که دارایمعلمانی برخوردار از صلاحیتهای علمی و آشنا به روشهای آموزشی و مجهز به مهارتهای آموزشی و شغلی و حرفه ای باشد.  پس بنابراین 3 بال معلم جهت پرواز موفقیت آمیز در فضای آموزش را می توان:

 

1- صلاحیتهای علمی مورد نظر

 

2- جزئیات مفید و موثر آموزشی و اطلاعات عمومی

 

3- تلفیق آگاهی های علمی و تجربیات علمی نام برد.

 

 

 

 

 

 

 

تعریف تکنولوژی:

 

تکنولوژی به معنی هر گونه مهارت علمی است که در آن از نتایج دانش و یافته های علمی استفاده می شود.

 

 

 

 

 

 

 

تعریف تکنولوژی آموزشی:

 

اصول و راهبردهایی است که برای حل مسائل آموزشی درسطح کاربردی به کار می رود.

 

ضرورت استفاده از تکنولوژی آموزشی:

 

1- رفع مسائل و مشکلات نظام آموزشی

 

2- نقش بسیار مهم حواس پنجگانه در یادگیری

 

3- ویژگیهای مربوط به یاد گیری مخصوصاً در کودکان دبستانی

 

عوامل موثر در لزوم کاربرد تکنولوژی آموزشی:

 

1- هماهنگی و همکاری نظام آموزشی با پیشرفت سریع علوم و تکنولوزی

 

2- رفع، کاهش و پیشگیری از افزایش مسائل و مشکلات نظام آموزشی

 

3- مشارکت و فعالیت هر چه بیشتر حواس فراگیران در جریان آموزش به منظور تحقق یادگیری بنیادی و موثر عمیق

 

 

 

 

تکنولوژی امروز:

 

تکنولوژی امروز عبارت است از فرآیند پیچیده و منسجمی که شامل افراد، فرآیند ها، ایده ها، ابزار و سازمانها که برای تجزیه و تحلیل مشکلات و ایجاد، اجرا، ارزشیابی و کنترل راه حل مشکلاتی که در تمامی جنبه های یاد گیری انسان دخالت دارند، بکار می رود.

 

 

 

 

عوامل انتخاب تکنولوژی:

 

1- هدفهای آموزشی                                  

 

2- ویژگیهای دانش آموزان                                            

 

3- فنون تدریس                      

 

4- محرکهای مورد نیاز موضوع درسی                         

 

5- شرایط علمی

 

 

 

 

اهداف و فواید تکنولوژی آموزشی:

 

1- تکنولوژی می تواند آموزش و یادگیری را انفرادی کند.

 

2- راه حل لازم را برای طراحی شرایط ارائه دهدکه از همه روش ها نزدیکتر شود.

 

3- دسترسی به فرهنگ آموزش را به طور یکسان برای همه میسر می سازد.

 

4- تکنولوژی مؤثرترین وسیله برای تحقق اهداف است.

 

5- تکنولوژی در جستجوی حلقه های گمشده ای است تا بتواند به وسیله آن ها رشته های وسیع و گسترده ای از علوم و دانش را به هم متصل نماید.

 

6- وسیله ای است مطمئن برای بهره بردن و ایجاد تغییر در وضعیت موجود.

 

 

 

 

پیشنهادات:

 

1- توجه مدیران به تکنولوژی آموزش مدارس به منظور ارتقاء کیفیت تدریس معلمان جهت یادگیری آسان و بهتر دانش آموزان.

 

2- استفاده از افراد متخصص در پست تکنولوژی یا سمعی بصری مدارس .

 

3- جذب معلمین با مدرک بالاتر در رشته های تخصصی و آشنایی با تکنولوژیهای موجود روز در امر تدریس.

 

4- ارج نهادن به معلمینی که از تکنولوژی آموزشی بهینه استفاده می نمایند.

 

5- اختصاص بودجه های خاص در وزارتخانه به امر تکنولوژی مدارس و مراکز تربیت معلم.

 

6- تشکیل کنفرانسها و میزگردها برگزاری کلاسهای ضمن خدمت کوتاه مدت برای اساتید و معلمان با موضوعات تکنولوژی آموزشی.

 

7- اطلاع رسانی به معلمان و اساتید در رابطه با آخرین یافته های مربوط به تکنولوژی و روشهای جدید تدریس.

 

8- جهت استفاده ی مطلوب از کلاسها و بالا بردن کیفیت آموزش در سطوح مختلف با به کار گیری تکنولوژی آموزشی در امر تدریس بهتر است سقف دانش آموزان کلاسها بیش از 20 نفر نباشد.

 

 

 

 

تکنولوژی آموزشی در منظر بزرگان علم

 

1- تکنولوژی آموزشی ، طراحی، اجرا و ارزیابی نظام یافته تمام فرایند یادگیری و آموزش همراه با تعیین هدفهای مشخص تر و نیز استفاده از تجربه تحقیقات در زمینه های یادگیری، ارتباط جمعی و به کار گرفتن مجموعه ای از منابع انسانی و غیرانسانی جهت فراهم آوردن شرایط آموزش موثر.(الن ویلیام)

 

2-  تکنولوژی آموزشی در مفهوم ساده و مقدماتی به سخت افزارهایی مانند کامپیوتر، پروژکتور، اورهد و سایر وسایل سمعی و بصری اطلاق می شود که معلمان در امر آموزش از آنها آستفاده می کنند. (اصطلاحات آموزش علوم و تکنولوژی- انتشارات یونسکو)

 

3- تکنولوژی آموزشی  کاربرد نظری و علمی تکنولوژی در نظام آموزشی.)ویژه نامه تکنولوژی آموزشی مجله دانشمند)

 

4- تکنولوژی آموزشی عبارت است ازکاربرد یافته های علمی درباره یادگیری و شرایطیادگیری. )مرکز عالی برنامه ای بریتانیا(

 

 

 

 

  استفاده از ابزار و تكنولوژی جدید در امر آموزش و پرورش

 

          برای اولین بار درسال1900آموزش وپرورش آمریكا اصطلاحاتی مثل «كمك دیداری» و«وسایل كمك تدریس» را وارد جریان  آموزش  و  پرورش  نمود  و  همچنین در  دانشگاه ها  و  دوره های تربیت معلم آمریكا اولین بار درس وسایل دیداری ـ شنیداری و تكنولوژی سمعی وبصری متداول شد.

 

عكس العمل روانشناسان درمقابل این پدیده نوین این بود كه:آن را با رویكرد فناورانه نپذیرفتند بلكه بیشتر به رویكرد فردگرایانه آموزش و رغبت و توانایی یادگیری فراگیران توجه نمودند .       

 

بنیاد فورد درسال 1954تلویزیون آموزشی را راه اندازی و وارد مدارس كرد و سنای آمریكا طرح دفاع ملی تعلیم و تربیت را از تصویب گذراند و مدارس بلافاصله شروع به خرید ابزارآموزشی نمودند.

 

ازآن تاریخ تا امروز ابزار تكنولوژی آموزشی توسط مدارس خریداری می شود وپس از گذشت سال ها هنوز شاهد خرید بی رویه این ابزاربرای مدارس ودرپی آن پرشدن جیب سهامداران شركت های ابزارساز هستیم با كمال تأسف با اینكه بعضی از مدارس ما از ابزارتكنولوژی آموزشی غنی هستند ولی درآزمایشگاه های این مدارس كمتر كسی از معلمان ودانش آموزان فناورشده است واین یعنی شكست ومهمترین دلایل این شكست را « عدم توجه مسئولین به مفهوم واقعی تكنولوژی آموزشی بیان  كرده اند» . هدف تكنولوژی آموزشی ترویج تلویزیون ،رادیو ، ماشین آلات آموزشی ، كامپیوتر ودستگاه های الكترونیكی نیست ولی به معنای نفی آنها هم نیست .

 

تكنولوژی آموزشی عبارت است از روش سیستما تیك ، طراحی ، اجرا وارزیابی كلی فرآیند یاددهی – یادگیری كه درآن هدف ها معین باشد واز یافته های روانشناسان وعلوم ارتباطات استفاده گردد تاآموزش مؤثرتر وپایدارتر ارایه گردد. طبق این تعریف تكنولوژی آموزشی نرم افزاری است كه ابزار رابه خدمت می گیرد، هرچه زمان به پیش می رود ابزار مدرنتری پدید می آید اگر دیروز باتایپ سربی كتاب های درسی دراختیار فراگیران قرارگرفته می شد امروز كتاب الكترونیكی با قابلیت تغییر فونت های مختلف دراختیار آنان قرار می گیرد.

 

اگر ابزار وتجهیزات كلاس درس دیروز ( متأسفانه درایران امروز ) میز وتخته ای سیاه رنگ یا سبزرنگ و چند قطعه گچ بود امروز برنامه های رایانه ای یا طرح درس رایانه ای  می تواند با هدایت و نظارت معلمان ، امر آموزش وپرورش را تسهیل ببخشد .

 

ابزارهای تكنولوژی درطول تاریخ همواره برای آموزش وتسهیل بخشیدن به فرایندیاددهی – یادگیری مفید وكار آمد بوده اند نكته مهم نوع نگاه مدیران ومسئولان به طرز استفاده ازاین ابزارها است امروز در دوره عمومی( ابتدایی و راهنمایی) با توجه به رویكرد تولید كتاب های درسی، طبیعت به عنوان كارگاه واقعی دانش آموزان معرفی شده است و علی رغم این نگرش بعضی  از  مدیران  تلاش  می كنند  كه  دانش آموزان را در اتاقك های شیشه ای به نام آزمایشگاه گرفتار نمایند با این باور كه دانش آموزان را تكنولوژیست كنند حال آنكه با وضعیتی كه آزمایشگاه ها ی كنونی مدارس دارند دانش آموزان می توانند  تنها به شناخت بعضی از ابزار شیشه ای آزمایشگاه ها برسند وعملاً‌ به هیچ فناوری خاصی دست پیدا نكنند .

 

آن چه مهم است این است كه معلمان درطبیعت یا كارگاه یا آزمایشگاه یا حتی كلاس درس بتوانند دانش آموزان را در دنیای ذهن خود با محیط زندگی درگیر كنند وزمینه رابرای  تولید فكر آنان ایجاد نمایند .

 

 

 

 

از این منظر :

 

- اگر دبیرادبیات بتواند دانش آموزان خود را جوری پرورش دهدكه خوب مطالعه كنند و قصه بنویسند و شعر بسرایند فن آوری آموزشی به كاربسته است.

 

- اگر دبیر علوم كاری كند كه دانش آموزان او خود دست به‌آزمایش بزنند تكنولوژی آموزشی به كارگرفته است.

 

 - اگر دبیر علوم اجتماعی كاری كند تا دانش آموزان در انتخابات شورای دانش آموزی به رأی اكثریت احترام كنند و مشاركت فعال داشته باشند فناوری آموزشی به كار بسته است .

 

با این تعریف تكنولوژی آموزشی تجهیزات آموزشی نیست اگر چه تجهیزات وابزار می تواند درخدمت تكنولوژی آموزشی قرارگیرد تكنولوژی آموزشی به تعبیری فن به كارگیری ابزاربرای تسهیل فرآیند یاددهی ـ یادگیری می باشد .

 

سخن این جا است كه امروز روش تدریس خطابه ای و سخنرانی روشی بسیار كهنه است اگرچه هنوز به عنوان یكی از روش های آموزشی در ـ بعضی مواقع خیلی هم سودمند ـ  به كارگرفته می شود اما روحیه ی نسل حاضر و حضور رقابتی دیگر رسانه ها در مقابل صدا و لحن معلم ایجاب  می كند كه مسئولین ابزار تكنولوژی را به استخدام معلمان درآورند و در این میانه معلم را تنها نگذارند.

 

اگر تجهیزات لازم و متناسب تئوری های تغییر فراهم نگردد ممكن است همه این تلاشها بی نتیجه بماند وقتی ما برای معلمان سمینار وكارگاه برگزار می كنیم و از روش های فعال تدریس سخن می گوییم از طرفی نُرم فراگیران هركلاس50 تا60 نفر می باشد و وجود میز و نیمكت های خلاقیت كش فرصت حضور چهره به چهره ی دانش آموزان را از دست داده است و در كلاس های غیر استاندارد و كوچك بدون نوركافی تدریس صورت می گیرد ، یعنی  پنبه كردن آن چه ریسه شده است .

 

وقتی كه در مراكز تربیت معلم اساتید ضمن خدمت كه دوره های روش تدریس فعال را تدریس می كنند ، خود بدون استفاده از كمترین ابزار تكنولوژی آموزشی هنوز از روش سخنرانی استفاده می كنند چگونه باید انتظار داشت دانشجویان در آینده معلمان مجری روش های تدریس مشاركت جویانه باشند .

 

آموزش و پرورش ناگزیر است كه برای هماهنگی با تئوری تغییر نگرش و روش نسبت به بكارگیری تجهیزات مناسب و ابزار مدرن تكنولوژی آموزشی اقدام نماید و همچنین نسبت به تهیه مهمترین وسیله و ابزار دنیای فرا صنعتی از تاریخ یعنی رایانه همت بگمارد و تلاش كندكه تكنولوژی و استفاده از آن را نیز به فراگیران بیاموزاند، چرا كه اگر دیرتر اقدام نماید دیری نمی پاید كه استفاده از رایانه به عنوان یك وسیله سرگرمی در باور فراگیران نهادینه شود مطمئن باشید كه اگر رایانه نتواند در خدمت فرآیند یاددهی ـ یادگیری درآید به طوری كه معلمان و فراگیران به وسیله آن به اطلاعات جدیدی برسند و خود نیز اطلاعات جدید تری تولید نمایند بی شك یك ابزار افیونی برای نیروی انسانی درآموزش و پرورش  محسوب خواهد شد . 

 

ظرفیت آموزش وپرورش در قالب مدرسه یا دانشگاه مجازی ظرفیتی نیست كه به سادگی بتوان از كنارآن گذشت توجه به مدرسه مجازی و راه اندازی آن درایران با توجه به بحث آموزش از راه دور و بچه های لازم التعلیم قطعاً  موجب صرفه جوئی اعتبارات كلانی خواهد شد.

 

از این مبحث كه بگذریم بحث آموزش و پرورش مادام العمرLifelonglearning  و استفاده از مهارت های زندگی در طول تدریس و تحصیل های نیمه وقت همه و همه دست به دست هم می دهند تا هرروز مدرسه مجازی معنای كاربردی تری درزندگی بشر فردا پیدا كند.

 

          امروز آمارهای فراگیران مدارس مجازی در ایران تا مرز دومیلیون نفرتخمین زده شده است( گزارش كار شناسان وزارت آموزش و پرورش سال1382 ) و اگر توجه به مدارس مجازی با این سرعت به پیش برود طولی نمی كشد كه در شهرهای صنعتی و كلان كشور بازار مدارس رسمی ایران هم كساد شود و دانش آموزان فقط برای كسب مدرك در مدارس ایران ثبت نام نمایند هر چند بسیاری از روشنفكران و صاحب نظران اعتقاد دارند كه فراگیران بعضی از مهارت ها را باید در مدارس و در اجتماع دانش آموزان بیاموزند اما بعضی دیگر اعتقاد دارند كه دوره ابتدایی به تنهایی می تواند برای كسب این مهارت ها كفایت كند . به هرحال پدیده مدرسه مجازی یك پدیده ای جدی و باور شدنی است و نظام آموزش و پرورش ایران برای رضایت مشتریان خود و از دست ندادن آن ها مجبور به پذیره از این مبحث جدید ا

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خلاقیت چیست؟

بازديد: 57

خلاقیت در بستر ارزشیابی توصیفی

خلاقیت چیست؟

بیشتر اوقات، مردم كلمه خلاق را مترادف كلمه پراستعداد و باهوش می دانند و تصور آنان این است كه كودك بااستعداد و باهوش، خلاق نیز است یا این كه كودك خلاق از هوش بالایی برخوردار است. هر چند كودكان باهوش، استعداد بالقوه بیشتری دارند كه در راه های خلاق به كار ببرند، اما خلاقیت، همان استعداد و هوش نیست. خلاقیت فرآیندی است كه بر مبنای استعداد، آموزش و تفكر استوار است. «خلاقیت گستره وسیعی از مسائل كوچك روزانه تا پیشرفت های مهم تاریخی در علوم و ادبیات و هنر را دربرمی گیرد و برخلاف نظر عمومی، هر فرد با توانایی های شناختی معمولی با مقداری تلاش می تواند از خود خلاقیت به خرج دهد. كودكان در سنین گوناگون انواع متفاوتی از رفتارهای خلاق را نشان می دهند.»

چگونه می توانیم خلاقیت را در كودكان تشخیص دهیم؟

هر انسان طبیعی می تواند كاری خلاق در زمینه ای انجام دهد. ما اگر بخواهیم بزرگسالانی خلاق داشته باشیم، باید به كودكان خلاق توجه كنیم. به همین دلیل باید به پرورش مهارت ها و انگیزه خلاقیت توجه كنیم. فضاهایی كه كودكان در آن خلاقیت خود را بروز می دهند و میزان خلاقیتی را كه از خود نشان می دهند، بستگی به آموزش آنها، تجربه و سطح پرورش فكری و جسمی آنان دارد. هر عملی كه كودك انجام می دهد، می تواند خلاق باشد، به شرطی كه دو اصل در آن رعایت شده باشد.

۱- با آنچه كه قبلا انجام داده، متفاوت باشد.

۲- صحیح و جذاب و معنی دار باشد.

برای پرورش و حفظ خلاقیت در كودكان چه كارهایی باید انجام داد؟

مهم ترین مسأله بعد از تشخیص خلاقیت در كودكان، حفظ و چگونگی پرورش آن است. باید انگیزه ذاتی خلاقیت، پرورش پیدا كند. بهترین روش برای حفظ خلاقیت در كودكان این است كه به آنها كمك كنیم تا استعدادها و مهارت ها و علایق آنها به یكدیگر مرتبط شوند. درك و شناخت اصل انگیزه درونی خلاقیت مرحله بسیار مهمی برای تشویق خلاقیت در كودكان است. باید زمینه ایجاد خلاقیت یعنی لذت و رضایت خاطر را در كودكان فراهم كنیم. یادآوری شایستگی ها و ایجاد استقلال برای تصمیم گیری در كودكان، باعث بروز خلاقیت می شود. كودكان از فعالیت هایی كه احساس مسلط بودن به آن دارند، بیشتر لذت می برند و اگر احساس كنند كه كار متعلق به آنهاست، بیشتر روی آن وقت می گذارند.

تحقیقات نشان داده دانش آموزانی كه استقلال بیشتری در تصمیم گیری دارند و به آنان حق انتخاب داده می شود، از انگیزه درونی بیشتری برای انجام كار برخوردارند و پیشرفت خلاقیت در آنان قابل ملاحظه است.

محیط مدرسه و خانه، چگونه می توانند خلاقیت كودكان را رشد دهند یا از بین ببرند؟

«بررسی اجزای خلاقیت روشن می كند كه خلاقیت یك ویژگی ثابت شخصیتی نیست كه بدون هیچ تغییر و تحول در وجود انسان نهفته باشد، بلكه از جمله مواردی است كه كاملاً تحت تاثیر عوامل یا موانعی تقویت یا تضعیف و حتی نابود می شود. بعضی شرایط، زمینه های ظهور و گسترش خلاقیت را فراهم می آورند، در حالی كه بعضی موقعیت ها رشته های خلاقیت را در وجود آدمی خشك می كند. »

در بسیاری از خانواده ها والدین، كودكان خود را مجبور به یادگیری می كنند. متأسفانه این امر نه در خانواده، بلكه در محیط های آموزشی، یعنی مدارس نیز، كاملا مصداق دارد. گاه شرایط موجود در مدرسه به گونه ای است كه نه تنها به پرورش خلاقیت كمك نمی كند، بلكه این موهبت الهی را سركوب می كند.

مدیران و معلمان ما با این نیت خیرخواهانه كه قرار است استعدادهای بالقوه دانش آموزان كشف شود، آنها را مجبور می كنند تا مطالبی را كه دانش آموز، هدف از یادگیری آن را نیز نمی داند، یاد بگیرند. البته همیشه تنبیه و تهدید از طریق اجبار صورت نمی گیرد؛ گاهی اوقات پاداش های بی مورد نیز حكم تنبیه و اجبار را دارد. بزرگ ترین مانع برای رشد خلاقیت، ارزیابی از آن است. این ارزیابی چه مثبت چه منفی، می تواند كودك را به سمت خلاقیت كمتر هدایت كند. آزمایش ها نشان داده كه حتی احساس مشاهده شدن در حین انجام كار، می تواند تأثیر منفی روی خلاقیت بگذارد.

عامل مهم دیگر برای از بین بردن خلاقیت، پاداش است. اكثر مردم این تصور را دارند كه پاداش باعث بهبود عملكرد می شود، اما همیشه این طور نیست. استفاده از مشوق های بیرونی باعث می شود میل و انگیزه های درونی و انگیزه ها و محرك هایی را كه موجب خلاقیت و اعتماد به نفس می شود از بین برود. «صاحب نظران، اعتقاد دارند كه پاداش خصوصاً در مواردی كه به خوبی استفاده نشود انگیزه های درونی افراد را به ویژه در انجام فعالیت های بدیع و خلاق از بین می برد.»

استفاده مكرر از پاداش باعث می شود كه كودكان از مثلاً ورزشی كه پیروزی به همراه نداشته باشد، لذت نبرند و یا از درس خواندنی كه به همراه دریافت نمره خوب نباشد، رضایت نخواهند داشت و به طور كلی از انجام كاری كه تعریف دیگران را به دنبال نداشته باشد، راضی نخواهند شد. با پاداش های بیرونی، عشق به آموختن و انگیزه های خلاقیت را در دانش آموزان از بین می بریم. از طرفی دیگر، اگر این پاداش ها قطع شود، ممكن است احساس تنبیه شدن را در كودك به وجود بیاورد.

تعریف و ستایش نیز گاهی اوقات، آثار مخربی بر دانش آموزان می گذارد. كودكانی كه به طور مداوم از طرف خانواده یا معلمان مورد تعریف و تشویق قرار می گیرند، یاد می گیرند كه فقط كارهایی را انجام دهند كه مورد توجه والدین یا معلمان آنها است. اگر چه این رفتار مورد تأیید بزرگترها است، اما این دانش آموز در آینده از خلاقیت كمتری برخوردار خواهد شد. آنها یاد می گیرند كه در زندگی آینده به جای خلاقیت و ابتكار، خود را با شرایط سازگار كنند و تنها به دنبال اموری باشند كه تعریف و ستایش برای آنها به ارمغان بیاورد.

از دیگر موانع رشد خلاقیت، رقابت است. رقابت مجموعه ای از ارزیابی و پاداش است. غالباً رقابت زمانی به وجود می آید كه مردم احساس كنند كار آنها در مقابل كار دیگران مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و به بهترین آنها پاداش تعلق می گیرد.(همان) امری كه ما هر روز در مدارسمان شاهد آن هستیم؛ میدانی را آماده می كنیم و گروهی از دانش آموزان را انتخاب كرده، وادارشان می كنیم برای به دست آوردن جایزه، حریفان قدر خود را از میدان بیرون بیندازند تا پاداش طلایی مربوطه را به دست بیاورند. آشكارترین شكل رقابت در سیستم آموزشی، برگزاری امتحان است و ملاحظه شده كه دانش آموزان برای كسب نمره بالاتر و پیروزی بر حریف یا حریفان به تلاش هایی كه تجلی آن به صورت های گوناگون مانند تقلب، كپی كردن، نوشتن مطالب بر روی دسته صندلی قبل از شروع امتحان، درس خواندن فقط شب امتحان و... ظهور می كند، دست می زنند.

تعداد زیادی از والدین، فرزندان خود را به سمتی هدایت می كنند كه فكر می كنند آنان در آن زمینه موفق می شوند، هرچند كه آن مسیر مورد علاقه كودكشان نباشد؛ البته شاید كودك به موفقیت هم برسد، اما به رضایت نخواهد رسید و واقعاً خلاق نخواهد شد. معلمان و مربیان ما نیز با ارزیابی دائمی خود، باعث كاهش انگیزه در دانش آموزان می شوند؛ زیرا نظام نمره دهی در مدارس ما باعث می شود كه كودكان ما به جای توجه به افزایش معلومات و بهبود مهارتهایشان، تنها حرص و ولع برای كسب نمره داشته باشند.

اگر خانواده و مدرسه نتواند در شناسایی و رشد خلاقیت دانش آموز موفق شوند و با ایجاد مانع(ارزیابی، پاداش، رقابت و محدودیت در انتخاب) سبب از بین رفتن آن شوند، ما باید شاهد دانش آموزانی افسرده و بی انگیزه برای خلاقیت باشیم؛ همان گونه كه تاكنون شاهد بوده ایم!

ارزشیابی توصیفی چیست؟

« ارزشیابی توصیفی»الگوی جدیدی است كه تلاش می كند زمینه ای را فراهم سازد تا دانش آموزان در كلاس درس با شادابی و نشاط بهتر و بیشتر و عمیق تر مطالب درسی را یاد بگیرند.

بنابراین، به جای توجه افراطی به آزمون های پایانی و نمره، روند یاددهی و یادگیری را در طول سال تحصیلی مورد توجه قرار می دهد و در راستای این توجه، رشد عاطفی و اجتماعی و حتی جسمانی دانش آموز را نیز در نظر می گیرد. این طرح با هدف بهبود كیفیت یادگیری و یاددهی و افزایش بهداشت روانی محیط یاددهی و یادگیری، تغییرات اساسی را در نظام ارزشیابی فعلی پیشنهاد كرده است. از جمله تغییر مقیاس فاصله ای(۰تا۲۰)به مقیاس ترتیبی، تغییر ساختار كارنامه و تبدیل آن به كارنامه توصیفی تحت عنوان گزارش پیشرفت تحصیلی، تغییر و تنوع بخشی به ابزارها و روش های جمع آوری اطلاعات از وضعیت تحصیلی دانش آموز، مانند: پوشه كار، آزمون های عملكردی، فهرست وارسی و برگ ثبت مشاهدات، تغییر در رویكرد كلی ارزشیابی از ارزشیابی پایانی به ارزشیابی تكوینی و فرآیندی تغییر در مرجع تصمیم گیرنده در ارتقای دانش آموزان. در این طرح، به جای امتحانات پایانی، معلم و شورای مدرسه، مرجع صاحب صلاحیت تصمیم گیری تعیین شده اند.

ارزشیابی توصیفی چگونه می تواند در بروز و رشد خلاقیت دانش آموزان مؤثر واقع شود؟

برای ایجاد خلاقیت، هوش، استعداد، مهارت و تلاش لازم است؛ اما كافی نیست. انگیزه درونی نیز باید به آنها اضافه شود تا خلاقیت شكل گیرد. ما باید برای كودكانمان فرصتهایی را به وجود بیاوریم و مهارتهایی را به آنها آموزش دهیم تا استعدادهایشان را گسترش دهند و این محقق نخواهد شد مگر اینكه بین مهارتها و علایق آنها وجه مشتركی را بیابیم و آنها را رشد دهیم.

در روش آموزش سنتی كه مبتنی بر یادگیری مطالب بدون تفكر و توجه به معنی آن است، دانش آموزان به گونه ای تربیت می شوند كه بدون توجه به چگونگی ارتباط مطالب و بدون تفكر، برای به دست آوردن نمره خوب آنها را می آموزند. اما این نوع آموزش و یادگیری برای انجام یك كار خلاق، واقعاً بی فایده است.» شیوه های سنتی با ساختار انعطاف ناپذیر و محدودیت زیادی كه برای دانش آموزان قائل می شود، همچنین با تكیه بر انتقال معلومات و محفوظات، امكان هر گونه رشد فكری، ابتكار و اكتشاف را از یاد گیرنده سلب می كند. چنانكه دانش آموز نمی تواند بین آموخته هایش و مسائل بیرونی ارتباط برقرار كند در حالی كه سبك آموزش و پرورش باز یا روش فعال تدریس با دادن آزادی به دانش آموز و عدم نظارت دائمی بر كارها و برنامه ها به او فرصت می دهد تا به جست وجو و كشف مسائل بپردازد. بدین ترتیب دانش آموز خود در فرآیند یادگیری دخیل می شود و انگیزه های درونی و به دنبال آن امكان بروز خلاقیت در او افزایش می یابد.

این مهم در طرح ارزشیابی توصیفی مورد توجه و عنایت خاص قرار گرفته است. معلمین این طرح با ارزشیابی دانش آموز به شكل نامحسوس، فضای باز و فعالی را برای رشد خلاقیت ایجاد كرده اند. ارزشیابی توصیفی سعی كرده با تغییر در ساختار نظام ارزشیابی آن را به قدری انعطاف پذیر كند كه با شیوه ها و علائق یادگیری متفاوت، انطباق پیدا كند. در كلاس ارزشیابی توصیفی، كودكان در یادگیری فعال هستند و احساس غرور و مالكیت نسبت به كلاس درس خود دارند. آنها در این كلاس آزاد هستند تا انتخاب كنند. راهنمایی می شوند و اختیار دارند تا در محیط كلاس، آن گونه كه دوست دارند، یاد بگیرند.

معلمین طرح ارزشیابی توصیفی با ایجاد جوی صمیمی و مطمئن در كلاس درس فضایی مساعد را برای رشد خلاقیت دانش آموزان فراهم كرده اند تا آنها بتوانند با آسودگی در كلاس به اظهار نظر بپردازند و بدون نگرانی هر سؤالی را كه در ذهن دارند، مطرح كنند. آنها یاد گرفته اند كه چگونه مهارتهای یادگیری را در قلمرو خاص به كودكان بیاموزند. آنها روش تفكر درباره مسائل و قوانین علمی را به دانش آموزان آموزش می دهند. «تحقیقات نشان داده است روابط صمیمانه و توأم با علاقه و احترام، نقش مؤثری در خلاقیت دانش آموز دارد.»

در ارزشیابی توصیفی، یادگیری مهم و تفریح است. كودكان در كلاس تشویق می شوند كه علائق، تجارب و ایده های خود را به كلاس درس بیاورند و اجازه دارند درباره هدفهای كار روزانه خود با معلمان بحث كنند. به آنها استقلال كاری داده می شود تا تصمیم بگیرند. احساس آرامش می كنند و تنشها و فشارهای كسب نمره را ندارند. در تحقیقی كه اخیراً از طرف خانم حقیقی، دانشجوی كارشناسی ارشد، صورت پذیرفته، نشان داده شده است كه محیط های خالی از استرس، به ویژه استرس امتحان، شرایط مساعدتری را برای بروز خلاقیت ایجاد می كند. همچنین در این تحقیق از طریق آزمون ۳۵ سؤالی پیشرفت تحصیلی در سه سطح دانش، ادراك- كاربرد و قوه خلاقه (نوآوری- سیالی- اصالت) و همچنین از طریق مشاهده كنش متقابل در كلاسهای درسی، سنجیده شد و تفاوت معنی داری بین گروه آزمایشی (كلاس مجری طرح ارزشیابی توصیفی) و گروه كنترل (كلاس مجری ارزشیابی سنتی) مشاهده شد.

 

«آمابیل (۱۹۸۹) معتقد است معلمان با بیان آزاد احساس خود، مانند عشق و شادی و كنجكاوی به امور می توانند الگوی مناسبی برای كودكان باشند. در كلاس ارزشیابی توصیفی، معلمان به جای« من»،« ما »می گوید. آنها منبع اطلاعات و هدایت هستند. در این كلاس، همیشه«همكاری » بر« رقابت » ارجحیت دارد. زمانی كه راه های گوناگون انجام یك فعالیت را مورد توجه قرار می دهند، اجازه می دهند كه دانش آموزان صدای بلند فكر كردن آنها را بشنوند و هدایت شوند. آنها نه تنها از ایجاد هرگونه زمینه رقابت در كلاس درس، خودداری می كنند بلكه جوی را در كلاس ایجاد می كنند كه دانش آموزان در انجام وظایف به همدیگر كمك كنند، در ایده ها با هم سهیم شوند و به نتیجه نهایی كار افتخار كنند و این یعنی خلاقیت.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

«آموزش چندپایه فرصت یادگیری برای همه»

بازديد: 103

بسمه تعالی

«آموزش چندپایه فرصت یادگیری برای همه»

مقدمه

        آموزش و پرورش یك حق عمومی است و هر كودكی حق دارد كه از آموزش بهره مند گردد. لذا ایجاد كلاس های چندپایه فرصت یادگیری برای بسیاری از كودكان مناطق روستایی و عشایری را فراهم می سازد.

        توسعه مدارس با كلاس های چندپایه بنابه دلایلی همچون كاهش جمعیت دانش آموزی، موقعیت جغرافیایی و ... اجتناب ناپذیر است. كلاس های چندپایه بعنوان ابزاری جهت خدمت به انسان های محروم و مراكزی جهت ایجاد آگاهی اجتماعی، پیشرفت اقتصادی و ... به شمار می آید. تدریس كلاس های چندپایه یكی از روش های آموزشی است كه می تواند نیازهایی بسیاری از واجب التعلیم را در مناطق محروم تامین نماید.

        نگاههای مختلفی به كلاس های درسی چندپایه وجود دارد. برخی این كلاس ها را جزو معضلات آموزشی می دانند. برخی دیگر وجود این كلاس ها را به مثابه فرصتی برای یك عمل آموزشی و پرورشی بهینه به شمار می آورند.

        بررسی ها و تحقیقات انجام گرفته نشان می دهد كه میان دانش آموزان كلاس های چندپایه و دانش آموزان كلاس های تك پایه از حیث توانایی شناختی تفاوت معنی داری وجود ندارد. افزون بر این دانش آموزان كلاس های چندپایه نسبت به دانش آموزان كلاس های تك پایه از نظر رشد اجتماعی، سازگاری محیطی، بیان عواطف، روحیه همكاری، بهداشت روانی، پختگی رفتار و ... برتری نشان می دهند.

        تدریس در كلاس های درس چندپایه و دانشِ آموزی در این كلاس ها، تجارب فراوانی به بار می آورد. تجارب برآمده از كلاس های درس چندپایه برای معلمان، افزایش توانایی حرفه ای و دلبستگی به دانش آموزان است.

فعالیت های یادگیری

        مجموعه فعالیت های منظم و مرتّب یک درس و انواع فعالیت هایی که معلم برای انجام در کلاس انتخاب می کند ارتباط مسقیم با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی دارد. برای آن که معلم در انتخاب یا تدوین فعالیت های یادگیری موثر تر عمل کرده و آن ها را به گونه ای اثربخش عرضه کند نیاز به در نظرآوری 3 دسته کار عمده دارد:

1- تهیه چارچوب درس

        پیش از آغاز درس، معلم باید چارچوبی برای آموزش تنظیم کند، این کار به دانش آموز کمک می کند تا با شیوه ارائه درس آشنا شوند. در این زمینه، پژوهش های انجام یافته در باره ی تدریس شش رفتار خاص را برای معلم معین كرده اند:

1/1) سازماندهی پیشاپیش مواد یادگیری

2/1) تعیین روندی روشن برای انجام كار در كلاس

3/1) صحبت با یادگیرندگان در باره آنچه باید یاد بگیرند و بحث با آنان در باره روش های مناسب برای یادگیری محتوای دانش و مهارتی

4/1) انجام آزمون در آغاز درس و ارائه توضیحات روشن كننده و بحث در باره هدف درس

5/1) ارائه تصویر كلی از درس (ارائه تصویر كلی از درس در كلاس های چندپایه نهایت فعالیت های یادگیری پایه بالاتر را نشان می دهد.)

6/1) ارتباط دادن پیش دانسته ها یا پیش آموخته های دانش آموزان با پس آموخته ها

2) تنظیم ارتباطات بین معلم و دانش آموز

        متخصصان آموزش و پرورش و پژوهشگران حوزه روان شناسی تربیتی بر این باورند كه تعامل میان معلم و دانش آموزان در دو مرحله اصلی شكل می گیرد:

مرحله اول: معلم در این مرحله مهارت یا مفهوم مورد نظر برای یادگیری را به صورت عینی و از طریق ارائه نمونه های عملی و مثال ها از محتوای كتاب درسی عرضه می كند.

مرحله دوم: معلم در این مرحله دانش آموزان را به بازخوانی ترغیب میكند. او این كار را برای اطمینان از میزان درك و فهم دانش آموزان انجام می دهد.

3)مراقبت از دانش آموزان برای دست یابی به یادگیری

        مراقبت از دانش آموزان برای دست یابی به یادگیری یاری به آنان برای كسب دانش، مهارت و نگرش مورد انتظار است. «مراقبت» را بعضی با «پایش» مترادف دانسته اند. در واقع در كلاس درس یكی از كارهای معلمان «پایش» است. معنای دقیق «پایش» را می توان در شعر معروف «مادر» لمس كرد:

یك حرف و دو حرف نهاد بر زبانم                        تا شیوه گفتن آموخت

دستم  بگرفت  و پا به پا  برد                    تا شیوه راه رفتن آموخت

«پایش» از سوی معلم، مسئولیت در برابر یادگیری را برای دانش آموزان به ارمغان می آورد. در مدت «پایش» معلم باید اقدامات زیر را انجام دهد:

- آماده سازی یادگیرندگان برای كار كلاسی و نظارت بر كارها

- حفظ موقعیت مثبت خود در ارائه بازخورد و كمك اختصاصی

- تدارك بازخورد برای فعالیت های یادگیری دانشی، مهارتی و اصلاح نگرش و تقویت آن ها.

       

اشاره های كلیدی برای معلمان چندپایه

1- به كارگیری راهبردهای تدریس باید همراه با انعطاف پذیری باشد. در برخی مواقع نیاز است برای اثرگذاری بیشتر راهبردهای تدریس با توجه به نوع محتوا و نیازمندی دانش آموزان مورد بازنگری قرار گیرد.

2- فضای یادگیری باید به گونه ای طراحی شود كه پیشرفت مداوم را برای یادگیرندگان زمینه ساز كند.

3- برای سازگار شدن دانش آموزان با مدرسه، لازم است ارتباط نزدیكی بین خانه و مدرسه به وجود آید.

4- در كنار فعالیت های مربوط به ایجاد انگیزه در دانش آموزان شایسته است تلاش گردد مهارت ها و عادت ویژه گوش دادن، سخن گفتن و یادگیری در آنان پرورش یابد. فعالیت های مبتنی بر بازی و فعالیت های مبتنی بر گروه همتایان می تواند راهی برای ایجاد آمادگی بیشتر در دانش آموزان برای حضور در مدرسه باشد.

5- دانش آموزان در كنار فراگیری نوشتن، خواندن و حساب كردن ، باید در انواعی از فعالیت های خلاقانه، فرهنگی و فعالیت های بدنی درگیر شوند. با این همه، نباید فعالیت هایی كه اشاره شد بسیار سخت گیرانه باشد. دانش آموزان باید در انجام فعالیت احساس راحتی كرده و آن ها را با سرعت و توانایی خود را انجام دهند.

6- از دانش آموزان بزرگتر باید درخواست كرد تا به دانش آموزان كم سن و سال یاری كنند. از دانش آموزان بزرگسال ارشد می توان برای تدریس به دانش آموزان پایه های پایین تر استفاده كرد. كودكان پایه های پایین تر می توانند با یاری دانش آموزان پایه های بالاتر به تمرین و فعالیت های بدنی، حفظ كردن اشعار، خواندن متون و ... بپردازند.

7- گروه بندی بر پایه توانمندی را به عنوان یك راهكار در نظر بگیرید. قرار دادن یك دانش آموز قوی، متوسط و دانش آموز ضعیف، فرصت مناسبی برای تدریس دوسویه و انجام تدریس جبرانی فراهم می كند. وقتی دانش آموز ارشد به دانش آموز كم سن و سال تدریس می كند به او یاری می كند كه بهتر بیاموزد، و دانش آموز كم سن و سال به دانش آموز ارشد یاری می كند آموخته هایش را عرضه كند.

8- گاهی فعالیت یكسانی را برای همه دانش آموزان كلاس ارائه دهید. شمار زیادی از فعالیت ها را می توان طراحی كرد كه دانش آموزان پایه های اول تا پنجم در انجام دادن آن ها شركت كنند. برای مثال ، فعالیت های مربوط به تربیت بدنی، فعالیت های مربوط به تعلیمات مدنی، فعالیت های مربوط به خواندن و ... حتی تدریس برخی از مفاهیم ریاضیات برای كل كلاس امكان پذیر است.

گروه بندی دانش آموزان در كلاس درس

        در كلاس های درس چندپایه، تقسیم دانش آموزان به گروه های كاری، یكی از راهبردهای اثربخش است. انواع گروه بندی دانش آموزان در زیر آمده است:

الف) گروه بندی بر پایه توانایی مشابه

        در این نوع گروه بندی، دانش آموزان در قالب گروه های قوی، متوسط و ضعیف سازماندهی می شوند. یكی از مزایای این نوع گروه بندی، ایجاد فرصت برای دانش آموزان به منظور كار با همتایان خود است. این گروه بندی برای موضوعاتی چون، ریاضیات ، زبان (خواندن و نوشتن) و تربیت بدنی مناسب است.

ب) گروه بندی كودكان براساس توانایی های متفاوت

        این نوع گروه بندی بر مبنای توانایی های مختلف دانش آموزان شكل می گیرد. گروه بندی كودكان براساس توانایی های مختلف برای انجام «كارهای مشاركتی و انجام واحدهای كار» مناسب است.

پ) گروه بندی سنی

        گروه بندی بر پایه ی سن تقویمی دانش آموزان انجام می گیرد. این نوع گروه بندی بر مبنای این فرض شكل گرفته است كه وقتی دانش آموزان با افراد هم سن و سال خودكار می كنند پیشرفت بیشتری به دست می آورند.

ت) گروه بندی كودكان براساس سن های متفاوت

        این نوع گروه بندی برای انجام كارهای گروهی، هنری و انجام فعالیت های یادگیری مناسب است.

ث) گروه بندی داوطلبانه

        در این نوع گروه بندی،‌ دانش آموزان می توانند هم گروهی های خود را انتخاب كنند. این نوع گروه بندی به دوستان و یا خواهران و برادرانی كه در كلاس های چندپایه حضور دارند امكان همكاری و مشاركت می دهد.

ج) گروه بندی تصادفی

        این نوع گروه بندی با استفاده از اعداد، نام رنگ ها، فصل ها و ... فرصت همكاری و هم اندیشی كلیه دانش آموزان را با هم فراهم می كند.

فنون تدریس

        فنون تدریس، روش هایی هستند كه معلمان از آن ها در انجام فعالیت های یاددهی – یادگیری استفاده می كنند. برای مثال، معلم می تواند از «روش سخنرانی» برای ارائه مورد جدید و از «پرسش و پاسخ» به منظور جمع آوری بازخورد بهره بگیرد.

        به هر حال، باید توجه داشت كه هیچ روش میان بر یا ایده آلی برای تدریس وجود ندارد. روش های تدریس مختلف یا راهبردهای گوناگون دارای میزان معینی اثرگذاری برای یادگیری دانش آموزان است. معلم متبحر، راهبردهای متفاوتی را به هم می آمیزد تا نیازهای آموزشی دانش آموزان را برآورده سازد. باید به یاد داشت: « معلم متبحر پرورش می یابد، مادر زاد متبحر نمی شود.»

فن تعامل

الف) تعامل بین معلم و دانش آموز (تعامل یك به یك)

        این تكنیك می طلبد دانش آموزان به صورت زوجی سازماندهی گردند. هر زوج به ایفای نقش می پردازند. یكی از دانش آموزان نقش معلم و دیگری نقش یادگیرنده را ایفا می كند. معلم، سوال می پرسد، ارائه تكلیف كرده یا دستورالعملی صادر می كند، یادگیرنده باید به سوال پاسخ داده یا از دستورالعمل پیروی كند؛ سپس، نقش ها تعویض می شود و دانش آموزی كه نقش معلم را ایفا می كند، نقش یادگیرنده را ایفا می كند و دانش آموزی كه نقش یادگیرنده را ایفا می كرد، نقش معلم را ایفا می كند. این فن در كلاس های چندپایه كاربرد فراوان دارد.

ب) تدریس همتا (تدریس همشاگردی)

        هدف از كابرد فن تدریس همتا، استفاده از دانش آموز قوی تر برای اعضای ضعیف گروه است. وقتی دانش آموزان به تدریس بپردازند، به یادگیرندگانی برتر تبدیل می شوند . احترام متقابل ، اجتماعی شدن و درك و فهم از طریق فعالیت های همیاری و همكاری افزایش می یابد. دانش آموزان از اینكه بتوانند مطلبی یا مهارتی را آموزش دهند احساس غرور می كنند. دانش آموزان پایه های بالاتر در كلاس می توانند به دانش آموزان پایه های پایین تر تدریس نمایند و بدینوسیله خود نیز بر مطالب درسی مسلط گردند.

پ) یادگیری تیمی

        در یادگیری تیمی، دانش آموزان به گروه های مختلفی تقسیم می شوند. پس از آن كه گروه های دانش آموزی شكل گرفت،‌ معلم از گروه ها می خواهد برای خود مسئول و منشی انتخاب كنند. مسئول به هدایت گروه می پردازد؛ و منشی گروه، سوال را می نویسد و نظرات اعضای گروه را ثبت كند، همچنین می تواند به جمع بندی نظرات هم بپردازد.

        وقتی دانش آموزان به یادگیری تیمی می پردازند، معلم باید در میان گروه ها قدم بزند و به صورت خاص به هر یك ازگروه ها كمك كند. ایجاد رقابت بین گروه های همیار می تواند تحریك كننده باشد و در میان آنان ایجاد دوستی كند.

رویكردهای تدریس در آموزش كلاس های چندپایه

        شیوه آموزش در كلاس های چندپایه ممكن است به یكی از روش های زیر اجرا شود:

1- تدریس یك یا چند ماده درسی به صورت جداگانه به 2 پاییه یا بیشتر در یك جلسه (رویكرد محوری – گروهی)

2- تدریس یك ماده درسی براساس موضوع مشابه به تمام پایه ها به طور همزمان در یك جلسه (رویكرد مفهومی – گروهی)

3- تدریس به چند پایه با ماده درسی و موضوع مشترك و چند پایه با ماده های درسی متفاوت در یك جلسه (رویكرد مختلط)

رویكرد محوری گروهی

        این شیوه به این دلیل محوری نامیده می شود كه معلم، محور تدریس خود را در یك جلسه 45 دقیقه ای با توجه به پایه های موجود و با اختصاص وقت مناسب برای هر پایه ی محور، به تدریس می پردازد. در هنگام فعالیت پایه ی محور، پایه های دیگر با نظارت غیرمستقیم معلم، به فعالیت های فرعی می پردازد. در این روش، گاهی از دانش آموزان مستعد پایه های بالاتر در جهت نظارت بر گروه «خود آموخت» استفاده می شود كه معمولاً به این دانش آموز «معلم یار» گفته می شود.

رویكرد مفهومی – گروهی (موضوع مشترك)

        در این روش معلم یك ماده درسی را با تلفیق و ادغام مشابهات و مشتركات درسی، به تناسب اطلاعات واندوخته های قبلی دانش آموزان شروع و پس از ارائه مشتركات و كلیات، مسائل فرعی و اختصاصی هر پایه را جداگانه تدریس می كند.

        مثلاً برای تمام پایه ها آموزش جمع در درس ریاضی باشد برای كلاس اول جمع اعداد یك رقمی، برای كلاس دوم جمع اعداد دو رقمی، برای كلاس سوم جمع اعداد سه رقمی وكلاس های چهارم و پنجم جمع اعداد كسری ؛ در این حالت بهتر است ابتدا به كلاس های پایین تر تدریس كرد تا یادآوری برای كلاس های بالاتر باشد.

همچنین در این روش استفاده موثری از وسایل آزمایشگاهی و رسانه های آموزشی صورت می گیرد. و دانش آموزان ضعیف كلاس های بالاتر می توانند از برنامه درسی كلاس های پایین تر استفاده كنند و دانش آموزان مستعد كلاس های پایین تر می توانند از برنامه ی درسی كلاس های بالاتر استفاده كنند و مراحل تدریس در حقیقت یك نوع ارزشیابی و آمادگی برای پایه های بالاتر است

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

راههای فعالی سازی درس ریاضی

بازديد: 67

نمونه تحقیق به روش اقدام پژوهی

راههای فعالی سازی درس ریاضی

چکیده

 

درس ریاضی در مدارس ابتدایی برای برخی از دانش آموزان درس مشکل‌آفرین شده است تا جایی که دانش آموزان نسبت به حل مسایل به دیگران تکیه می کنند . که تکرار این کار برای این عده از دانش آموزان باعث عدم علاقه ، عدم انجام تکالیف درست ، اضطراب عدم اعتماد به نفس و ... در برخی از دانش آموزان شده که بعد از بررسی مسایل فوق به نتیجه رسیدم که کلاس درس ، نحوه‌ی تفهیم مسایل ، روش تدریس و امکانات و وسایل لازم برای تدریس باید طوری باشد که دیدگاه های مثبتی در نظر دانش آموزان ایجاد کند و دانش آموزان با اعتماد به نفس بالاتر ، علاقه ، انجام تکالیف به موقع و از همه مهم‌تر کاربرد ریاضی در زندگی روزمره کمک کند .

 

 

 

مقدمه

 

چرا اسم این علم را ریاضی گذاشته اند ؟

 

ریاضیات به معنی علمی است که با ریاضیت به آن می رسند . در حالی که خود ریاضیات اصلاً به معنای ریاضیت کشیدن نیست ریاضیات علم نظم است و موضوع آن یافتن توصیف هر درک نظمی است که در وضعیت‌های ظاهراً پیچیده نهفته است و ابزارهای اصولی این مفاهیمی هستند که ما را قادر می سازند تا این نظم را توصیف کنیم . علم ریاضی قانون مند کردن تجربیات طبیعی که در گیاهان و بقیه مخلوقات مشاهده می کنیم علوم ریاضیات این تجربیات را دسته بندی و قانون مند کرده و همچنین توسعه می دهند.

 

ریاضیات بزرگترین میراث بشریت می باشند ، و ایجاد و ابداع آن صرفنظر از قواعد علمی و موارد استعمار از نظمی فکری همانند ادبیات و موسیقی که از مهمترین افتخارات آدمی است در جامعه امروزی به هر شاخه‌ای از علوم که بنگریم به طور مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر و دخالت ریاضی را می بینیم و کمترین تأثیری که می توان داشته باشد ایجاد نظم افراد است . این شاخه از علوم نیز همانند تعلیم احتیاج به یادگیری مفاهیم ابتدایی و پایین دارد . امروزه اگر علمی را نتوان به زبان ریاضی بیان کرد علم نمی باشد . و این علم چه از لحاظ اقتصادی و اخلاقی حق علوم فراگیران می باشد پس به نظر می رسد با یهره‌مندی از امکانات و به کار بستن شیوه‌های مناسب آموزش توسط آموزگاران و با روش‌های متنوع و جذاب کودکان را به ارزش و اهمیت این درس علاقمند و مطلع نمود .

 

بیان مسئله

 

از زمانی که دانش آموز بوده ام و معنی کتابهای درسی و درس خواندن را فهمیده‌ام در اکثر پایه‌ها و حتی در دوره‌ راهنمایی و ... می دیدم که وقتی کسی به بازدید کلاس هایمان می آمد بیشتر و یا به راحتی می توانم بگویم حتماً از درس ریاضی ارزشیابی می کرد و معلم‌ها نیز وقتی پیشرفت تحصیلی را اندازه گیری می کردند . بیشتر روی درس ریاضی تأکید می کردند و من با وجود اینکه در دوران تحصیلم خیلی به این درس علاقه داشتم ولی همیشه در انجام تکالیف این درس و در موقع امتحان دادن ( جواب ) اشتباهات جزئی داشتم و باعث می شد که نمره‌ام را پایین بیاید و این را نتیجه اهمیتی می دیدم که به این درس می دادند . و باعث به وجود آمدن اضطراب در وجودمان می شد . هنگامی که شغل معلمی را برگزیدم احساس کردم این مشکل فقط مشکل من است . ولی در طی این چند سالی که خدمت کرده ام بطور واضح این مشکل را هر سال در دانش آموزان خودم مشاهده کرده و می کنم و این سؤال برایم پیش می آمد که این مشکل در دروس اجتماعی ، علوم و ... پیش نمی آید یا خیلی کمتر است و دانش آموزان بدون دلهره و اضطرابی و با اعتماد به نفس کامل سعی در جواب دادن یا حل آنها دارند . اما درس ریاضی درسی دلهره‌آور و اضطرابی بوده و در همین راستا چند سؤال به ذهنم خطور کرد ؟

 

الف : چرا بعضی از دانش آموزان در مورد حل مسایل ریاضی اعتماد به نفس کافی ندارند و اضطراب دارند ؟

 

ب: چرا بیشتر دانش آموزان درس ریاضی را نمی توانند به راحتی در موقعیتهای مشابه زندگی به کار ببرند ؟

 

ج : چرا بیشتر دانش آموزان به انجام تکالیف ریاضی علاقه‌ای ندارند و انجام این تکالیف حالت اجبار را به خود گرفته است ؟

 

چگونه اعتماد به نفس دانش‌آموزان را تقویت کنیم ؟

 

کارهایی را که معلم باید در این راستا انجام دهد:

 

تشویق دانش‌آموزان به کارکردن و فکر کردن به طور مستقل راهی برای پیشرفت و رشد مهارتهای حل مسئله و موفقیت در انجام تمرینات و امتحانات است .

 

تقریباً تمام معلم‌ها دانش‌آموزانی دارند که می‌توانند مسائل ریاضی را به خوبی در کلاس حل کنند . اما در ارزشیابی‌‌های رسمی نمی‌توانند همه فهم و درک خود را نشان بدهند . بعضی ها در سر امتحان مشکل‌شان مشخص می‌شود بعضی‌ها تا سئوال را می‌بینند دستشان را بالا می‌گیرند تا سئوال کنند و کسی کمکشان کند و بعضی‌ها توضیحات نامفهومی می‌نویسند که کوچکترین نشانی از معلوماتشان ندارد . خبر خوش اینکه !

 

با چند تکنیک ساده می‌توانیم سطح اعتماد به نفس بچه‌ها را بالا ببریم ، عادت به انجام دادن کارهای مستقل آنها را افزایش بدهیم و به دانش‌آموزان‌مان کمک کنیم مهارتهای ارتباطی‌شان را برای روز امتحان زندگی آینده‌شان بهتر کنند .

 

« در کلاس محیطی حمایت کننده به وجود بیاوریم »

 

برای ایجاد اعتماد به نفس ریاضی در بچه‌ها سعی کنیم جو کلاس به جای رقابتی ، حمایتی باشد . که بهترین راهش این است از بچه‌ها بخواهیم در گروههای کوچک و با هم کار کنند ولی با استراتژی‌های متفاوت . مثلاً در هر گروه یک دانش‌آموز می‌تواند از مکعب‌های بازی استفاده کند ، یکی دیگر نمودار بکشد ، دیگری از محاسبات استفاده کند و نفر دیگر تمام مراحل را بنویسد نه اینکه در عین حال بچه‌ها را تشویق کنیم به طور منظم از همدیگر کمک و راهنمایی بگیرند و مدام منتظر ما باشند تا کمک‌شان کنیم این جمله را در کلاس مد کنیم که قبل از اینکه از معلم بپرسید از سه نفر دیگر بپرس ! این جمله ساده را به دانش‌آموزان یادآوری کنیم که آنها دانش‌ لازم برای کمک کردن به هم را دارند و به آنها می گوید بچه – و نه فقط معلم‌ها می توانند درست جواب بدهند و بالاتر از این در کلاس ( جو اعتماد – همکاری – مشارکت ) به وجود می‌آید و استقلال دانش‌آموزان را تشویق می‌کند .

 

بیشتر کردن آگاهی دانش‌آموزان از خودشان به عنوان یادگیرندها توانایی در جهت موفقیت در امتحان است  . این کار را با در دسترس قرار دادن تمام منابع درسی شروع کنیم . به بچه‌ها یاد بدهیم که ابزارها ( لغت‌نامه‌ها ماشین حساب ، وسایل کمک درسی 
و ...) به همه تعلق دارد و باید در زمان لازم مصرف شوند . به این ترتیب به بچه‌ها اجازه می‌دهیم بفهمند که ما مطمئنیم آنها می توانند مسائل را حل کنند و منابع مورد نیازشان را فراهم بیاورند .

 

به بچه‌ها یا بدهیم دوری کردن از آنچه قبلاً می‌دانسته‌اند مثلاً به آنها نشان بدهیم چطور با استفاده از کتاب درسی به دالان حافظه‌شان سفر کنند این کار به خصوص وقتی با موضوع درسی جدیدی دست به گریبانند ، مفید واقع می‌‌شود . فعلاً اگر تفریق اعداد بزرگ ایجاد مشکل کرده است از بچه‌ها بخواهیم صفحاتی را پیدا کنند که برای اولین بار تفریق دو رقمی در آنجا تدریس شده است . ما می خواهیم بچه‌ها را تشویق کنیم که به تدریج به عقب برگشتن را خودشان انجام دهند این عمل بچه ها را به موفقیت‌های گذشته‌شان در یادگرفتن می‌اندازد و معلومات گذشته و جدید را به نحوی به هم وصل می‌کند ، تفکر روشن و واضح را به بار می‌آورد .

 

وقتی مسائل را حل می‌کند به بچه‌ها جرات بدهیم تا ایده‌هایشان را به روشنی اول شفاهی و بعد کتبی بیان کنند . این فعالیت مهمی است و کمک می کند مهارتهای تفکر بحرانی دانش‌آموزان گسترش پیدا کند . علاوه بر این آنها کم‌کم زبان و ساختار سئوالات را تشخیص می دهند و با آنچه موفقیت آنها را می‌رساند آشنا می‌شوند . این رویه را قدم به قدم باید امتحان کنیم .

 

قدم اول : فکر کنند

 

از بچه ها بخواهیم در سکوت به راهی که برای مسایل دارند فکر کنند بعد استراتژی‌هایشان را برای پیدا کردن راه‌حل در گروه به بحث بگذارند . از آنها بخواهیم از اعداد در استراتژی‌هایشان استفاده نکنند  این کار باعث می‌شود به جای حل یک مسئله ریاضی روی فرایند حل مسئله تمرکز کنند .

 

قدم دوم بنویسند

 

بعد از انجام قدم اول از بچه‌ها بخواهیم به طور انفرادی با توضیح دادن مراحل کارشان شرحی درباره درستی جوابشان بنویسند . مطمئن شویم که بچه ها می‌فهمند . از آنها بخواهیم که به محاسباتی که انجام داده‌اند رجوع کنند .


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چهل حدیث از امام حسین (ع)

بازديد: 49

 

چهل حدیث از امام حسین (ع)

. إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبْیدِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ، وَ هِیَ أفْضَلُ الْعِبادَةِ.
همانا عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى كنند كه آن یك معامله و تجارت خواهد بود و عدّه اى دیگر از روى ترس، خداوند را عبادت و ستایش مى كنند كه همانند عبادت و اطاعت نوكر از ارباب باشد؛ و طائفه اى هم به عنوان شكر و سپاس، از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى نمایند؛ و این ، عبادت آزادگان است كه بهترین عبادات مى باشد.

 تحف العقول: ص 177، بحارالأنوار: ج 75، ص 117، ح 5

2. إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا یَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَة، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.
همانا سخاوتمندترین مردم آن كسى است كه كمك نماید به كسى كه امیدى به وى نداشته است. بخشنده ترین افراد آن شخصى است كه(نسبت به ظلم دیگرى با آن كه توان انتقام دارد) گذشت نماید. صله رحم كننده ترین مردم و دید و بازدید كننده نسبت به خویشان، آن كسى ست كه صله رحم نماید با كسى كه با او قطع رابطه كرده است.

نهج الشّهادة: ص 39، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4

3. النّاسُ عَبیدُالدُّنْیا، وَ الدّینُ لَعِبٌ عَلى ألْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّیّانُونَ.
افراد جامعه بنده و تابع دنیا هستند و مذهب، بازیچه زبانشان گردیده است و براى إمرار معاش خود، دین را محور قرار داده اند ـ و سنگ اسلام را به سینه مى زنند. پس اگر بلائى (همانند خطرـ مقام و ریاست، جان، مال، فرزند و موقعیّت، ...) انسان را تهدید كند، خواهى دید كه دین داران واقعى كمیاب خواهند شد.

محجّة البیضاء: ج 4، ص 228، بحارالأنوار: ج 75، ص 116، ح 2

4. إعْمَلْ عَمَلَ رَجُل یَعْلَمُ أنّه مأخُوذٌ بِالاْجْرامِ، مُجْزى بِالاْحْسانِ.
كارها و أمور خود را همانند كسى تنظیم كن و انجام ده كه مى داند و مطمئن است كه در صورت خلاف تحت تعقیب قرار مى گیرد و مجازات خواهد شد. و در صورتى كه كارهایش صحیح باشد پاداش خواهد گرفت.

بحارالأنوار: ج 2، ص 130، ح 15 و ج 75، ص 127، ح 10

5. عِباداللهِ! لا تَشْتَغِلُوا بِالدُّنْیا، فَإنَّ الْقَبْرَ بَیْتُ الْعَمَلِ، فَاعْمَلُوا وَ لا تَغْعُلُوا.
اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنیا ـ و تجمّلات آن ـ قرار ندهید كه همانا قبر، خانه اى است كه تنها عمل ـ صالح ـ در آن مفید و نجات بخش مى باشد، پس مواظب باشید كه غفلت نكنید.

نهج الشّهادة: ص 47

6. لا تَقُولَنَّ فى أخیكَ الْمُؤمِنِ إذا تَوارى عَنْكَ إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ یَقُولَ فیكَ إذا تَوارَیْتَ عَنْهُ.
سخنى ـ كه ناراحت كننده باشد ـ پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن كه دوست داشته باشى كه همان سخن پشت سر خودت گفته شود.

نهج الشّهادة: ص 47

7. مَنْ لَبِسَ ثَوْباً یُشْهِرُهُ كَساهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثَوْباً مِنَ النّارِ.
هركس لباس شهرت - و انگشت نما از هر جهت - بپوشد، خداوند او را در روز قیامت لباسى از آتش مى پوشاند.

بحار الأنوار: ج 44، ص 192، ضمن ح 4، و ص 381، ضمن ح 2

8. أنَا قَتیلُ الْعَبَرَةِ، لایَذْكُرُنى مُؤْمِنٌ إلاّ اِسْتَعْبَرَ.
من كشته گریه ها و اشك ها هستم، هیچ مؤمنى مرا یاد نمى كند مگر آن كه عبرت گرفته و اشك هایش جارى خواهد شد.

أمالى شیخ صدوق: ص 118، بحارالأنوار: ج 44، ص 284، ح 19

9. لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُْذُنِ، وَ أَوْمى إلىَ الْیُمْنى، وَ اعْتَذَرَ لى فىِ الاُْخْرى لَقَبِلْتُ ذلِكَ مِنْهُ، وَ ذلِكَ أَنَّ أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ حَدَّثَنى أَنَّهُ سَمِعَ جَدّى رَسُولَ اللهِ یَقُولُ: لا یَرِدُ الْحَوْضَ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِل.
چنانچه با گوش خود بشنوم كه شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس معذرت خواهى او را بفهمم، از او مى پذیرم و گذشت مى نمایم، چون كه پدرم امیرالمؤمنین علىّ (علیه السلام) از جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت نمود: كسى كه پوزش و عذرخواهى دیگران را نپذیرد، بر حوض كوثر وارد نخواهد شد.

إحقاق الحقّ: ج 11، ص 431

10. مَنْ عَبَدَاللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، آتاهُ اللهُ فَوْقَ أمانیهِ وَ كِفایَتِهِ.
هركس خداوند متعال را با صداقت و خلوص، عبادت و پرستش نماید; خداى متعال او را به بهترین آرزوهایش مى رساند و امور زندگیش را تأمین مى نماید.

تنبیه الخواطر: ص 427، س 14، بحارالأنوار: ج 68، ص 183، ح 44

11. یَا ابْنَ آدَم! اُذْكُرْ مَصْرَعَكَ وَ مَضْجَعَكَ بَیْنَ یَدَی اللهِ، تَشْهَدُ جَوارِحُكَ عَلَیْكَ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الْأقْدام.
اى فرزند آدم، بیاد آور لحظات مرگ و خواب گاه خود را در قبر، همچنین بیاد آور كه در پیشگاه خداوند قرار خواهى گرفت و اعضاء و جوارحت بر علیه تو شهادت خواهند داد، در آن روزى كه قدم ها لرزان و لغزان مى باشد.

 نهج الشّهادة: ص 59

12. مُجالَسَةُ أهْلِ الدِّناءَةِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَةُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَةٌ.
همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بد یختى خواهد گشت; و همنشینى و مجالست با معصیت كاران موجب شكّ و بدبینى خواهد شد.

نهج الشّهادة: ص 47، بحارالأنوار: ج 78، ص 122، ح 5

13. لِكُلِّ داء دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الإسْتِغْفارِ.
براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند مى باشد.

وسائل الشّیعة: ج 16، ص 65، ح 20993، كافى: ج 2، ص 439، ح 8

14. مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ كَرْبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ.
هركس گره اى از مشكلات مؤمنى باز كند و مشكلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشكلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید.

مستدرك الوسائل: ج 12، ص 416، ح 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4

15. یَا ابْنَ آدَمَ! أُذْكُرْ مَصارِعَ آبائِكَ وَ أبْنائِكَ، كَیْفَ كانُوا، وَ حَیْثُ حَلّوُا، وَ كَأَنَّكَ عَنْ قَلیل قَدْ حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ.
اى فرزند آدم، بیاد آور آن لحظاتى را كه پدران و فرزندان ـ و دوستان ـ تو چگونه در چنگال مرگ قرار گرفتند، آن ها در چه وضعیّت و موقعیّتى بودند و سرانجام به كجا منتهى شدند و كجا رفتند. و بیندیش كه تو نیز همانند آن ها به ایشان خواهى پیوست (پس مواظب اعمال و رفتار خود باش) .

نهج الشّهادة: ص 60

16. یَا ابْنَ آدَمَ، إنَّما أنْتَ أیّامٌ، كُلَّما مَضى یَوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُكَ.
اى فرزند آدم، بدرستى كه تو مجموعه اى از زمان ها و روزگار هستى، هر آنچه از آن بگذرد، زمانى از تو فانى و سپرى گشته است (بنابراین لحظات عمرت را غنیمت شمار كه جبران ناپذیر است).

نهج الشّهادة: ص 346

17. مَنْ حاوَلَ أمْراً بِمَعْصِیَةِ اللهِ كانَ أفْوَتُ لِما یَرْجُو وَ أسْرَعُ لِمَجیىءِ ما یَحْذَرُ.
هركس از روى نافرمانى و معصیتِ خداوند، كارى را انجام دهد، آنچه را آرزو دارد سریع تر از دست مى دهد و به آنچه هراسناك و بیمناك مى باشد مبتلا مى گردد. 

 اصول كافى: ج 2، ص 373، ح 3، وسائل الشّیعة: ج 16، ص 153، ح 3


18. 
الْبُكاءُ مِنْ خَشْیَةِ الله نَجاتٌ مِنَ الّنارِ وَ قالَ: بُكاءُ الْعُیُونِ، وَ خَشْیَةُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ.
گریان بودن به جهت ترس از ـ عذاب ـ خداوند، سبب نجات از آتش دوزخ خواهد بود; و فرمود: گریان بودن چشم و خشیت داشتن دل ها یكى از نشانه هاى رحمت الهى ـ براى بنده ـ است.

نهج الشّهادة: ص 370، مستدرك الوسائل: ج 11، ص 245، ح 12881

19. لا یَكْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ.
بینش و عقل و درك انسان تكمیل نمى گردد مگر آن كه ـ أهل حقّ و صداقت باشد و ـ از حقایق، تبعیّت و پیروى كند.

نهج الشّهادة: ص 356، بحارالأنوار: ج 75، ص 127، ح 11

20. أَهْلَكَ النّاسَ إثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ، وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.
دو چیز مردم را هلاك و بیچاره گردانده است: 
یكى ترس از این كه مبادا در آینده فقیر و نیازمند دیگران گردند. و دیگرى فخر كردن ـ در مسائل مختلف ـ و مباهات بر دیگران است.

بحارالأنوار: ج 75، ص 54، ح 96

21. مَنْ عَرَفَ حَقَّ أَبَوَیْهِ الاْفْضَلَیْنِ مُحَمَّد وَ عَلىّ، و أطاعَهُما، قیلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فى أیِّ الْجِنانِ شِئْتَ.
هر شخصى كه حقّ والدینش محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) ، و علىّ (علیه السلام) را كه با شرافت و با فضیلت ترین انسان ها هستند، بشناسد و ـ در تمام امور زندگى ـ از ایشان تبعیّت و اطاعت كند; در قیامت به او خطاب مى شود: هر قسمتى از بهشت را كه خواستار باشى، مى توانى انتخاب كنى و در آن وارد شوى.

نهج الشّهادة: ص 293، تفسیرالامام العسكرى: ص 330، بحار: ج 23، ص 260، ح 8

22. مِن عَلامَاتِ أَسبَاب الجَهلِ المُمارَاة لِغَیر أَهلِ الفِكر.
یكی از نشانه های جهل و نادانی ، نزاع و جدال با غیر اهل فكر است.

بحار الانوار، ج 78، ص 119

23. إنَّ شیعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلّ وَ دَغَل.
شیعیان و پیروان ما (اهل بیت عصمت و طهارتعلیهم السلام) آن كسانى هستند كه افكار و درون آن ها از هر گونه حیله و نیرنگ و عوام فریبى سلامت و تهى باشد.

تفسیرالإمام العسكرى: ص 309، ح 154، بحارالأنوار: ج 65، ص 156، ح 11

24. لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب 
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار ، یا صاحب مروت ، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.

تحف العقول ، ص 251

25. مَن عَبَدَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللهُ فَوقَ أمانِیهِ وَ کفایتِهِ
هر که خدا را ، آن‌گونه که سزاوار اوست ، بندگی کند ، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند.

بحار الأنوار، ج 71، ص 183

26. مَن حاوَلَ أمراً بِمَعصِیةِ الله كان أفوتُ لما یَرجُوا و أسرَع لما یحذَر
كسی كه بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.

بحار الانوار، ج 78، ص 120

27. أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء 
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.

بحارالانوارج/ 93 ص/ 294

28. لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا 
هیچ کس در قیامت در امان نیست ! مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشته باشد.

مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ، ص 69

29. إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ 
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است.

فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476

30. مَن طَلَبَ رِضَی النَّاسِ بِسَخَطِ الله وَکَّلَهُ الله إِلَی النَّاس. 
کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند میشود ، خداوند او را به مردم وا می گذارد.

بحارالانوار،ج78،ص126

31. لا تقولوا باَلسنَتکم ما ینقُص عَن قَدَرَکم 
چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.

جلاءالعیون،ج۲ص۲۰۵

32. یَظهَرُ اللَّهُ قائِمَنا فَیَنتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ 
خداوند قائم ما را از پس پرده غیبت بیرون مى‏آورد و آنگاه او از ستمگران انتقام مى‏گیرد.

إثباة الهداة ، ج 7 ، ص138

33. إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیکم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَیکم فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ 
نیاز مردم به شما ، از نعمتهای خدا بر شما است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشید.

بحار الأنوار، ج 74، ص 205

34. عِباداللهِ! لا تَشْتَغِلُوا بِالدُّنْیا، فَإنَّ الْقَبْرَ بَیْتُ الْعَمَلِ، فَاعْمَلُوا وَ لا تَغْعُلُوا 
اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنیا نکنید كه همانا قبر، خانه اى است كه تنها عمل(صالح) در آن مفید و نجات بخش مى باشد، پس مواظب باشید كه غفلت نكنید.

نهج الشّهادة: ص47

35. اللّهُمّ اجعَلْنی أخشاكَ كَأنّی أراكَ ، وأسعِدْنی بتَقواكَ ، ولا تُشقِنی بِمَعصِیَتِكَ 
بار خدایا ! كارى كن كه از تو چنان بترسم كه گویى مى بینمت و باتقوا و ترس از خودت خوشبختم گردان و با معصیت و نافرمانیت بدبختم مكن.

بحارالانوار ج :٩٨/ ٢١٨ /٣

36. فَإیّاكَ أنْ تَكونَ مِمَّن یَخافُ علی العِبادِ مِن ذنوبِهِم و یَأمَنَ العقوبةَ مِن ذَنبِهِ.
از كسانی نباشید كه بر گناه بندگان بیم دارند و خود از عقوبت گناه خویش آسوده خاطرند!

تحف العقول ص239

37. اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِِ
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

الدره الباهره ، ص24

38. مَاذَا وَجَدَ مَن فَقَدَك؟ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مشن وَجَدكَ؟ لَقَد خَابَ مَن رَضِیَ دُونَكَ بَدَلا.
چه دارد آن كس كه تو را ندارد؟ و چه ندارد آن كه تو را دارد؟ آن كس كه به جای تو چیز دیگری را پسندد و به آن راضی شود، مسلما زیان كرده است .

دعای عرفه ، بحار الانوار، ج 98، ص 228

39. و أَنِّی لَم أَخرُج أَشِراً و لَا بَطراً و لَا مُفسِداً و لَا ظَالِماً و إِنَّمَا خَرَجتُ لِطَلبِ الإِصلاَحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی صلَّی الله علیه و آله، أُرِیدُ أَن آمَرَ بالمَعرُوفِ و أَنهی عَنِ المُنكَر و أسِیرُ بِسِیرةِ جَدِّی و أبی علی بن أبی طالب علیه السلام .
به درستی كه من بیهوده ، گردنكش ، ستمگر و ظالم حركت نكردم ، بلكه برای اصلاح در امت جدم محمد (صلَّی الله علیه و آله) حركت كردم و می خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و به روش جدم محمد (صلَّی الله علیه و آله) و پدرم علی بن ابی طالب (علیه السلام) رفتار كنم.

بحار الانوار، ج 44، ص 329

40. مَن أَحَبَّكَ نَهاكَ و مَن أَبغَضَكَ أَغراكَ.
كسی كه تو را دوست دارد، از تو انتقاد می كند و كسی كه با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می كند.

بحار الانوار، ج 78، ص 128

http://www.aghatehrani.com

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چای و قهوه ممنوع

بازديد: 139

 

چای و قهوه ممنوع

 

          اگر شما اهل نوشیدن چای یا قهوه هستید، حتما می دانید کافئین موجود در این نوشیدنی ها، اثرات تحریک کننده ای همچون افزایش هوشیاری ، انرژی و تمرکز دارد. در واقع این خاصیت اصلی ترین عاملی است که سبب شده بزرگسالان از این نوشیدنی ها استفاده کنند؛ اما در کودکان ، اثرات کافئین می تواند بر عکس باشد و به کاهش توانایی انجام برخی اعمال از قبیل توانایی های محاسباتی ، احتساب دقیق زمان یا عدم هماهنگی بین عضلات بینجامد.
     معمولا توصیه می شود در کودکان زیر 12 سال از مصرف کافئین پرهیز یا حداقل میزان آن محدود شود. کافئین بسیار سریع جذب بدن می شود و سپس به دستگاه اعصاب مرکزی راه می یابد. 
      در دوزهای پایین این ماده سبب کاهش اشتها، افزایش ادرار، تحرک بیش از حد و بدخوابی می شود. اگر به ازای هر 3/1 کیلوگرم وزن بدن 5/4 میلی گرم کافئین به کودک خورانده شود (هر 34 میلی لیتر قهوه حداقل 100 میلی گرم کافئین دارد) علایم مسمومیت خفیف مانند تهوع ، استفراغ ، گرفتگی عضلات ، تشنج و اضطراب بروز کند.
     مسمومیت های شدیدتر می توانند به بیهوشی و افزایش و ناهماهنگی ضربان قلب منجر شوند. به عبارت دیگر ممکن است دو کودک به یک میزان کافئین مصرف کنند ولی یکی از آنها در مقابل عوارض ناشی از کافئین از خود مقاومت بیشتری نشان دهد.
برای کودکان 12 ساله مصرف روزانه یک یا دو بار چای ، کاکائوی داغ ، نوشیدنی های حاوی کولا و دیگر نوشیدنی های کافئین دار اشکال ندارد.
       ولی نباید فراموش کرد چه کودکان و چه بزرگسالان هنگام مصرف هر نوع نوشیدنی یا غذا باید به یکسری نکات نیز توجه کنند، 

    درباره کافئین چند نکته عمومی وجود دارد که همه باید به آنها توجه کنید.

-کافئین 6ساعت در بدن می ماند و در برخی افراد هم ممکن است این زمان بیشتر باشد. از مصرف کافئین پیش از خواب بپرهیزید؛ چراکه این ماده در همه افراد باعث بدخوابی و در کودکان باعث شب ادراری می شود.

- کافئین میزان ادرار را افزایش می دهد، بنابراین در هوای گرم مصرف آن را محدود کنید تا بدنتان دچار کمبود آب نشود.

- اگر فردی مضطرب یا عصبانی هستید، به میزان کافئین مصرفی خود در مواد غذایی مختلف از قبیل شکلات، بیسکویت، کیک و نوشیدنیها دقت کنید و در صورت لزوم میزان مصرف آن را کنترل کنید. نوشابه های کافئین دار استفاده نکنید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

داستان های آموزنده

بازديد: 65

داستان های آموزنده

دری که قفل نبود

پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب كند. چهار اندیشمند بزرگ كشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت كه: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یك جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی كه آن جدول را حل نكنید نخواهید توانست قفل را باز كنید. اگر بتوانید مسئله را حل كنید می توانید در را باز كنید و بیرون بیایید».

پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به كار كردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به كار كردند.
نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود. آن سه نفر فكر كردند كه او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه ای نشسته بود و كاری نمی كرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد، باز شد و بیرون رفت! و آن سه تن پیوسته مشغول كار بودند. آنان حتی ندیدند كه چه اتفاقی افتاد! كه نفر چهارم از اتاق بیرون رفته.

وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «كار را بس كنید. آزمون پایان یافته. من نخست وزیرم را انتخاب كردم». آنان نتوانستند باور كنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او كاری نمی كرد، او فقط در گوشه ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل كند؟» مرد گفت: «مسئله ای در كار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نكته ی اساسی این بود كه آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه ای كه این احساس را كردم فقط در سكوت مراقبه كردم. كاملأ ساكت شدم و به خودم گفتم كه از كجا شروع كنم؟

نخستین چیزی كه هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است كه آیا واقعأ مسأله ای وجود دارد، چگونه می توان آن را حل كرد؟ اگر سعی كنی آن را حل كنی تا بی نهایت به قهقرا خواهی رفت؛ هرگز از آن بیرون نخواهی رفت. پس من فقط رفتم كه ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است».

پادشاه گفت: «آری، كلك در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم كه یكی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن كردید؛ در همین جا نكته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن كار می كردید نمی توانستید آن را حل كنید. این مرد، می داند كه چگونه در یك موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح كرد». این دقیقا مشابه وضعیت بشریت است، چون این در هرگز بسته نبوده است!

http://www.3noqte.com

 

 

هرگز زود قضاوت نكن!

مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله‌اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلی‌های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می‌کرد فریاد زد: پدر نگاه کن درخت‌ها حرکت می‌کنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد.

کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرف‌های پدر و پسر را می‌شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار می‌کرد، متعجب شده بودند. ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می‌کنند.

زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می‌کردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشم‌هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران می‌بارد،‌ آب روی من چکید.

زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: ‌چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی‌کنید؟

مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر می‌گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می‌تواند ببیند!

http://www.3noqte.com

بازرگانی که چهار زن داشت!

بازرگانی بود که چهار زن داشت .بازرگان به زن چهارم بیش تر از سه زن اول عشق می ورزید. بازرگان از زن چهارمش به خوبی مواظبت می کرد و بهترین ها را برایش می خواست.

بازرگان زن سومش را نیز خیلی دوست داشت و به زن دومش هم علاقه مند بود او  زن بافکری بود همواره شکیبایی می کرد و در مواقع حساس هر موقع بازرگان با مشکلی مواجه می شد به زن دومش پناه می آورد.اما زن اول بازرگان بسیار با وفا بود و تلاش زیادی برای حفاظت از مال شوهرش انجام می داد به همین جهت بازرگان به او کم توجهی نمی کرد.

روزی بازرگان در بستر بیماری افتاد و دریافت که به زودی می میرد. او در حالی که به زندگی مجلل خود می اندیشید گفت من امروز چهار زن دارم اما وقتی بمیرم تنها خواهم شد چقدر بی پناه می شوم.

 بازرگان به زن چهارمش گفت من به تو پیش از همه عشق می ورزیدم. بهترین لباسها را به تو هدیه می دادم و بیشتر از همه از تو مراقبت می کردم اکنون که وقت رفتن است با من می آیی و مرا همراهی می کنی؟ زن چهارم پاسخ داد هرگز!

 او سپس از زن سومش پرسید و گفت من در طول زندگی ام همواره تو را خیلی دوست داشته ام و اکنون که در حال مرگم آیا با من می آیی؟ زن سوم گفت نه! زندگی در اینجا خیلی خوب است!

قلب بازرگان شکست و رو به زن دومش کرد و به او گفت من همیشه برای کمک به تو روی می آوردم و تو همیشه مرا کمک می کردی اکنون که به تو احتیاج دارم به من کمک  می کنی و همراهم می آیی؟ زن دوم به او گفت که این بار نمی توانم به تو کمکی بکنم! بیشترین کاری که می توانم بکنم این است که تو را به گور بسپارم!

 بازرگان ناامید از همه جا، صدایی شنید که به آهستگی می گفت: «من با تو به هر کجایی که بگویی می آیم» و این زن اول او بود!بازرگان رو به او کرد و گفت باید آن زمان که می توانستم بیشتر از تو مراقبت می کردم

نکته
همه ما در زندگی چهار زن داریم: 
- زن چهارم، مانند جسم ما است اصلا اهمیت برای او ندارد که چه قدر تلاش می کنیم تا جسم ما خوب به نظر آید و هنگامی که بمیریم ما را ترک می کند.
- زن سوم مانند شأن و موقعیت و دار و ندار ما است و موقع مرگ ما را ترک می گویند.
- زن دوم خانواده و دوستان ما هستند و موقع مرگ بر سر مزار ما می آیند.
- زن اول روح ما است چیزی که در هنگام لذت های خود او را از یاد می بریم و به دنبال
مادیات و ثروت هستیم!

 

http://www.3noqte.com

پادشاه و مرگ

زمان هایی دور پادشاهی در اواخر عمرش پول کلانی در اختیار یکی از نویسندگان و مورخان معروف کشورش گذاشت که تحقیق کند: «هدف از زندگی این مردم چیست؟ و این همه آدم که در طی سالیان دراز آمده اند و رفته اند درطول زندگی چه چیز به دست آورده اند؟

این مورخ سال ها تحقیق کرد و چندین کتاب قطور در این مورد نوشت و تقدیم پادشاه کرد، پادشاه که وقت و حوصله خواندن این همه کتاب را نداشت دستور داد که کتاب ها را خلاصه کند. وی 20 جلد کتاب را به 10 جلد کاهش داد. که این هم چندین سال طول کشید، پادشاه هم که پیرتر و کم حوصله تر شده بود گفت که باز هم زیاد است !

این مورخ آن را به 5 جلد رساند، بازهم پادشاه حوصله خواندن آن را نداشت وگفت که خلاصه تر کن بالاخره این نویسنده آن را در یک جلد جمع آوری کرد و زمانی آن تهیه شد که پادشاه در بستر بیماری بود و لحظات آخر عمر خود را می گذراند.

وقتی که کتاب را دید خطاب به وی گفت که من دیگر دارم از این دنیا می روم و نمی توانم حتی این یک جلد را هم بخوانم ، در یک جمله به من بگو که خلاصه آن چیست و مردم چه دستاوردی داشتند؟ نویسنده در پاسخ گفت: اگر بخواهم نتیجه زندگی مردم در طول تاریخ را در یک جمله خلاصه کنم اینکه:

                «مردم آمده اند و رنج کشیده اند و رفته اند ! »

 

پادشاه بعد از شنیدن این جمله که سال ها در انتظارش بود چشم از جهان فرو بست!

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چرا خوردن گوشت خوک حرام است؟

بازديد: 215

 

چرا خوردن گوشت خوک حرام است؟

مقدمه :

ما بعنوان یك انسان كه در بین ادیان الهی، دین مبین اسلام و مذهب حقه تشیع را انتخاب كرده‌ایم، در قبال پذیرش این دین مبین الهی، دارای وظایف و اعمالی هستیم كه سعادت و رستگاری ما را تضمین می‌كند و ترك و پشت كردن به وظایف موجب عذاب و عقاب می‌شود چنانكه تاریخ، این امر را به اثبات رسانیده است.

 

فلسفه تحریم گوشت خوك در آیات قرآن :

ای جوانان عزیز و آینده‌سازان جامعه اسلامی، اگر با هم صفحه صفحه‌ی كتاب هدایت بشر و گنجینه بزرگ معارف الهی و نعمتی كامل را ورق بزنیم، نگاهمان به نسخه‌های اعجازبخش و انسان‌سازی كه سرشار از مطالب مورد نیاز انسانها در زمینه‌های مختلف است می‌افتد.

در این باره قرآن كریم می فرماید: « فلینظرالانسان الی طعامه » [1] كه اشاره به اهمیت بهداشت مواد غذایی در جنبه‌های روانی و جسمانی آن دارد و در سوره بقره آیه 173 درباره گوشت خوك می‌خوانیم:

« انما حرّم علیكم  المیته و الدم و لحم الخنزیر و اهل به لغیر الله »

در شان نزول آیه اقوالی گفتند و از جمله اقوال اینكه: حضرت مسیح (ع) در راهی با گروهی از یهودیان گفتگو كرد، آنان به او گفتند: ای ساحره و به مادر او نسبت زشت دادند و حضرت آنان را نفرین كرد و خداوند آنان را به شكل خوك در آورد.

خداوند متعال علاوه بر این سوره، در آیه 3 سوره مائده، آیه 145 سوره انعام، آیه 125 سوره نحل، بر تحریم گوشت خوك اشاره نموده است.

علاوه بر آیاتی كه درباره تحریم گوشت خوك بیان شد خداوند در آیه‌ای اشاره به یهودیان لجوج و متعصب كه قلب آنان مالامال از رذائل اخلاقی نسبت به پیامبران بود، آنان را جاندارانی نامیده كه بر اثر عناد و خبائث ذاتی چهره انسانی خود را از دست داده و خداوند آنان را به شكل و حقیقت خوك مسخ ( چهره شان را تغییر داد ) نموده است. و آیه 60 سوره مائده به این مطلب اشاره دارد:

« بگو : آیا شما را از كسانی كه موقعیت و پاداششان نزد خدا بدتر از این است باخبر كنم؟ كسانی كه خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم قرار داده ( و مسخ كرده ) و از آنها، میمونها و خوك‌هایی قرار داده است. و پرستش بت كرده اند، موقعیت و محل آنها بدتر است، و از راه راست، گمراه‌ترند. »

 

فلسفه تحریم گوشت خوك در روایات :

ائمه معصومین علیهم السلام ابلاغ كننده احكام الهی، امام و رحمت و در متابعت از قرآن و در عمل به دستورات آن سرمشقی نیكو برای جهانیان بوده و كردارشان گواهی درستی گفتارشان است.در این زمینه روایات بسیاری از پیشوایان به ما رسیده كه به حدیثی از امام رضا (ع) در این مورد اشاره می‌كنیم :

آن حضرت (ع) می‌فرماید: حكمت خلقت خوك آن بود كه این حیوان زشت‌روی با صفاتی پست و ناپسند عبرتی باشد برای مردم كه خدا قادر است و در صورت نافرمانی و سرپیچی آنها، آنان را به شكل این حیوان تغییر صورت می‌دهد .

صاحب تفسیر المنار در ذیل آیه « ما من دابه فی الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الا امم امثالكم » [2] می‌فرماید: هر انسانی دارای صفاتی است از جمله آن صفات، صفت خوك است و از جمله صفات خوك آن كه همیشه به غذای كهنه و گندیده علاقه‌مند است و از غذای تازه و پاكیزه نفرت دارد.

 

فلسفه تحریم گوشت خوك در احكام  اسلامی :

در شرع از این حیوان با نام خنزیر كه جمع آن خنازیر است یاد می‌شود و نام یكی از پلیدترین حیوانات در شرع اسلام است و خداوند مسلمانان را از این حیوان بر حذر و آن را نجس و حرام گوشت می‌داند.

فقهای امامیه در كُتب فقهی خود به موضوع خوك پرداخته و احكام شرعی متعلق به آن را آورده‌اند به عنوان نمونه:

1 ـ نجاست خنزیر ؛ فقهای امامیه 10 چیز را نجس‌العین و نجس بالذات شمرده‌اند كه این مجموعه به هیچ وجه قابل تطهیر نبوده و خود منشا و مولد نجاسات دیگر نیز هستند.

2 ـ حیوان حرام گوشت نظیر شیر و گرگ را می‌توان با تذكیه و ذبح شرعی پاك نمود. البته گوشت آنان همچنان حرام است لیكن با تذكیه از نجاست بیرون آمده و از پوست آنان می‌توان استفاده كرد. بخلاف خوك كه نجاستش ذاتی است.

3 ـ بودن هر بخش از بدن خوك در لباس یا بدن نمازگذار باعث باطل شدن نمازش می‌شود.

4 ـ كسب و تجارت با خوك حرام است. بنا به دلالت فرموده پیامبر اعظم (ص) « ان الله اذا حرم شیئا حرم ثمنه » یعنی اینكه خداوند هرگاه چیزی را حرام كرده پول و در آمد آن را هم حرام كرده است. یعنی معامله حرام و نامشروع است و غیر موارد.

 

جانور شناسی خوك :

 

خوك از نظر جانور شناسی، پستاندار سم شكافته‌ای است كه تیره سویدای آن دارای پوزه دراز و متحرك است و بدن سنگین و اندامهای نسبتاً  كوتاه و پوستی كلفت و پوشیده از موههای خشن دارد و جنس نر آن را گراز خوانند كه در قرن 16 میلادی اسپانیائیها این حیوان را به امریكا بردند. جالب اینكه خوك حتی نزد اروپائیان كه بیشتر از گوشت آن استفاده می‌كنند سنبل بی‌غیرتی است. خوك در امور جنسی فوق‌العاده بی‌تفاوت و لاابالی است و علاوه بر تاثیر غذا در روحیات، كه از نظر علم ثابت است، تاثیر این غذا در خصوص لاابالی در مسائل جنسی مشهود است.

 

فلسفه تحریم گوشت خوك در ادیان :

در كتاب قاموس مقدس چنین آمده است: كه در شریعت موسی حرمت گوشت خوك اعلام شده و در اناجیل فعلی هم گنهكاران به خوك تشبیه شده‌اند و پطرس حواری می‌گوید: طبیعت این حیوان ناپاك را كه همواره به مدفوع خود رجوع می‌كرد را به گنهكاران تشبیه كرده است. همچنین در صحیفه اشعیا خوردن گوشت خوك در ضمن افعال ناهنجار و كردارهای شریرانه یهود محسوب گشته است.

 

خوردن گوشت خوك از نظر بهداشت :

خوانندگان و جوانان گرامی: انسانها در مسیر زندگانی روزمره جهت حفظ سلامت و بهداشت یكسری ضابطه‌ها و اصولی را رعایت می‌كنند، تا از بدنی سالم برخوردار باشند. لذا باید این مطلب را دانست كه گوشت خوك از نظر بهداشتی دارای میكروبهای بسیار است كه به برخی از آنها اشاره می‌نماییم :

1ـ كرم تیناسلیرم ، كه در معده از كیست بیرون می‌آید و تولید بیماری می‌كند و این بیماری در كشورهای غیر اسلامی بسیار شیوع دارد.

2 ـ میكروب برتولیسم ، كرم كدو كه در بدن ایجاد مسمومیت می‌كند.

3 ـ كرم تریشین كه دارای زاد و ولد بسیار است و گلبولهای سرخ را از بین می‌برد و از جمله عوارض آن شخص را دچار كمخونی ، التهابات عضلانی ، اسهال ، دردهای رماتیسمی و كشش اعصاب و غیره به سوی مرگ می‌كشاند.

4 ـ تب مالت و وتریكنیور و ...

 

پاسخ به یك سوال :

با این فرض كه با وسائل بهداشتی، گوشت خوك در حرارت زیاد، انگلهای مزبور بكلی از بین می‌رود و زیانش مرتفع می‌شود، پس خوردن آن مانعی ندارد؟

جواب: زیان گوشت خوك قابل انكار نیست. بعلت اینكه گوشت هر حیوانی دارای صفات آن حیوان است و از طریق غده‌ها و تراوش آنها ( هورمونها )در اخلاق كسانی كه از آن تغذیه می‌كنند ، اثر می‌گذارد و می‌توان صفت بی‌بندوباری جنسی و بی‌اعتنایی به مسائل ناموسی و غیره را از خصائص بارز این حیوان كه به خورنده آن منتقل می‌شود، را نام برد و می توان به بی‌بندوباری شدید جنسی در غرب كه یكی از علل عمده‌اش، تغذیه گوشت این حیوان آلوده باشد، اشاره نمود.

توجه :

انسانهای عاقل و خردمند همیشه سعی بر این دارند كه در مسیر زندگانی خویش، كارها و اهدافی را انجام دهند كه سرافرازی و موفقیت آنان را به همراه داشته باشد. طبق آنچه بیان شد، خوردن گوشت خوك برای انسانها ضرر دارد و لذا شرع مقدس اسلام هر چیزی را كه برای انسان ضرر دارد حرام و ممنوع كرده و ما را تشویق به ترك آن كرده كه موجب سعادت و رستگاری ما در دنیا و آخرت می‌شود. تفكر و تحقیق در دین و عاقبت‌اندیشی در اعمال و كردار مخصوصاً برای جوانان عزیزمان در طی مراحل زندگانی، از جمله رموز پیروزی و سربلندی است.


نویسنده :  بنیامین شیرخانی

----------------------------------

[1] سوره عبس - آیه 24

[2] سوره انعام - آیه 38

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت: 10:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 311

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس