سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
نیروی انسانی از ارزشمندترین سرمایههای هر سازمان است. مدیران، گردانندگان این نیروی مهم هستند و توانمدسازی کارمندان، همواره جزء هدفهای یک مدیر موفق میباشد.
نیروی انسانی از ارزشمندترین سرمایههای هر سازمان است. مدیران، گردانندگان این نیروی مهم هستند و توانمدسازی کارمندان، همواره جزء هدفهای یک مدیر موفق میباشد. جهت دست یافتن به این هدف، روشهای زیر پیشنهاد میشوند:
۱) شناخت و درک کارمند
▪ گوش دادن به حرفها و گفتوگو با کارمند
بسیاری از مشکلهای کارمندان را میتوان از راه گوش دادن به آنان و گفتوگو حل کرد تا بتوانند کار خود را بهتر انجام دهند.
▪ توجه به احساسهای مثبت و منفی و حل و فصل این احساسها
احساسهای مثبت مانند انگیزه و تعلق، به کارمند نیروی فعالیتهای مثبت کاری میدهند و احساسهای منفی مانند بیتفاوتی و ترس، این نیرو را از او میگیرند. به این دلیل، تلاش مدیر در بالا بودن سطح احساسهای مثبت کارمند، بسیار مفید و ثمربخش واقع میشود.
▪ ایجاد احساس امنیت برای کارمند
کارمند زمانی احساسها، فکرها و عقیدههای راستین خود را با مدیر در میان میگذارد که به او اعتماد داشته باشد. مدیر میتواند با صداقت، محبت، خیرخواهی و احترام خود نسبت به کارمند، این حس اعتماد را ایجاد کند.
۲) شناسائی و بهکار بستن استعدادهای اصلی کارمند
▪ انجام دادن تمرینهای کتاب ”راهنمای موفقیت باطنی“ نوشتهٔ ”کاوه نیری“ و تستهای مختلف استعدادشناسی
مدیر میتواند مهارتهای مهم و نهفتهٔ کارمند را شناسائی کند و بهکار گیرد. اینکار، به کارمند انگیزهٔ فراوانی میدهد و مهارتهای ارزشمند او را نیز بهکار میبندد تا برای سازمان، مفید واقع شود.
▪ تشویق و کمک به کارمند و برنامهریزی شغلی جهت شکوفا کردن این استعدادها
عملکرد مثبت و گام برداشتن مدیر در بهکار بستن استعدادهای فردی خود
بسیاری از کارمندان، مدیر را الگوی کاری خود قرار میدهند. به همین دلیل، اگر کارهای مدیر با آنچه میگوید و از کارمندان خود میخواهد، هماهنگ باشد، اثر مثبتی روی سازمان خواهد گذاشت.
۳) جلوگیری از وارد کردن صدمههای احساسی و درونی به کارمند
صدمههای احساسی میتوانند کارمند را ضعیف و حتی مریض کنند و رفته رفته از کار بیندازند. برای پیشگیری از این مشکلها، روشهای زیر توصیه میشوند:
الف) پرهیز از انتقاد شدید و تهدید بیمورد کارمند
ب) اجتناب از تحقیر کارمند
ج) صحبت با لحن دوستانه
د) رفتار صبورانه نسبت به کارمند
و) عذر خواستن از کامند زمانی که مدیر او را رنجانده است.
۴) ارج نهادن به کارمند
▪ شرکت دادن کارمند در تصمیمگیریهای سازمان
هر کارمند، سازمان را از دیدگاه منحصربهفرد خود میبیند. مدیر میتوانند با نظرخواهی از کارمند، از دیدگاه و اطلاعات او در زمان تصمیمگیری استفاده کند.
▪ دادن استقلال کافی به کارمند
مدیر میتواند با اینکار، اعتماد خود را نسبت به کارمند نشان دهد و احساس مسئولیت و اعتمادبهنفس را در او تقویت کند.
▪ پشتیبانی از کارمند در زمان احتیاج
زمانیکه کارمند با مشکلهای شغلی روبهرو میشود، بهتر است بداند و احساس کند که میتواند روی کمک و پشتیبانی مدیر، حساب کند، این آگاهی به او در انجام کارش، شهامت و پشتگرمی خواهد داد.
توجه به خواستههای کارمند و برآورده کردن آنها در حد امکان و توانمندسازی کارمند انجام اینکار مدیر، باعث میشود کارمند رضایتخاطر داشته و با امید و تعهد کافی، جوابگوی مسئولیتهای شغلی خود باشد.
از اشتباه كردن نهراسید. احتمالاً شما نیز این را تجربه كردهاید كه اشتباه از سوی بیشتر افراد، منفی ارزیابی میشود.
● نكته اول:
كار خود را تا حد ممكن به طور مؤثر سازماندهی كنید. برای پیشرفت موفقیتآمیز باید بتوانید كارتان را به طور مؤثر و عالی سازماندهی كنید. مقولههایی كه در این زمینه میگنجد عبارتند از:
مدیریت زمان، سازماندهی وظایف و مدیریت خود. اهداف شغلی خود را بهطور واقعی معین كنید و ببینید آیا با تدابیری كه اندیشیدهاید و گامهایی كه در این زمینه بر میدارید واقعاً به آن دست مییابید.
سعی كنید تا حد امكان مراحل پیشرفت را آسان سازید و از انجام كارهای غیرضروری بپرهیزید.وظایف خود را به دیگران محول كنید تا زمان بیشتری برای انجام كارهای مهم و اساسی داشته باشید.
اگر در زمینهای به تنهایی قادر به پیشرفت نیستید، از دیگران كمك بگیرید. همچنین با بررسی نحوه مدیریت افراد موفق بر كارهایشان، از تجربیات آنها استفاده كنید.
● نكته دوم:
با خودتان كنار بیایید. در طول پیشرفت مراقب خود باشید. اگر از نظر جسمی و روحی صدمهای به شما وارد شود، بدون شك صعود و ترقی هیچ سودی برای شما نخواهد داشت.
▪ روزانه زمان مناسبی را به استراحت اختصاص دهید. شما باید باتریهای خود را شارژ كنید تا در هر زمان با كمبود انرژی مواجه نشوید.
▪ توجه داشته باشید كه از توازن و تحرك متناسبی برخوردار باشید.
▪ متعادل و سالم غذا بخورید.
▪ به دنبال یك سرگرمی سالم برای خود باشید تا با آن بتوانید تمدد اعصاب كنید.
▪ از روابط خصوصی كناره نگیرید و همواره به روابط دوستانه و زناشویی خود توجه خاص داشته باشید.
● نكته سوم:
دیدگاه خود را در مورد مشكلات و سختیها تغییر دهید. سختیها میدان مبارزهای برای شما هستند.
چگونه با مشكلات و سختیها روبرو میشوید؟ آیا بسرعت دلسرد و مأیوس میشوید و قطع امید میكنید؟ یا احساس ترس و وحشت تمام وجودتان را در بر میگیرد؟ دیدگاه و عقیدهتان را تغییر دهید.
سختیها و مشكلات موقعیتهایی هستند كه میتوانید در آن چیزهایی فرا بگیرید و به پیشرفت خود ادامه دهید. اگر بتوانید به مشكلات اینگونه بنگرید، میتوانید مسیر پیشرفت خود را بهتر بپیمایید و با انرژی و قدرت بیشتر به كار خود ادامه دهید.
● نكته چهارم:
از اشتباه كردن نهراسید. احتمالاً شما نیز این را تجربه كردهاید كه اشتباه از سوی بیشتر افراد، منفی ارزیابی میشود.
در مدرسه شخص به خاطر اشتباهاتش، نمره بد میگیرد یا به خاطر كار اشتباهی كه از او سر زده است، سرزنش میشود. این دیدگاه منفی را از همین امروز رها كنید. با این دیدگاه، خودتان همچون سدی مانع از آزمودن راههای تازه به دلیل ترس از اشتباه میشوید.
اشتباهات در فرآیند یادگیری یا ادامه پیشرفت مهم ضروری هستند. اشتباهات به شما این امكان را میدهد كه چیزهای تازهای یاد بگیرید.
اگر متوجه شدید كه كاری را اشتباه انجام دادهاید، از خود بپرسید كه با چه میزان دقت به آن پرداختهاید و آن را به چه نحو دیگری می توانید انجام دهید و از آن چه چیزهایی فرا گرفتهاید برای اینكه میزان خطاها و اشتباهات خود را كم كنید، نیاز به تجربه دارید.
حال این سؤال پیش میآید كه فرد چگونه تجربه كسب میكند؟ جواب سؤال این است: زمانی كه شما اشتباه كردید، از آن چیزی یاد میگیرید.
● نكته پنجم:
جدی نگیرید! اهداف پیشرفت برای بیشتر انسانها یك امر جدی است و آن حول محور پول، موفقیت و آینده میچرخد.
همواره سعی كنید كه از خردهبینی یا جدیگرفتن بیش از اندازه امور بپرهیزید. همواره جانب اعتدال را در شوخی به هنگام انجام كارهایتان نگه دارید. گاه به خودتان بخندید. افرادی كه از خود امواج مثبت ساطع می كنند و به دیگران آرامش میبخشند، مؤثرتر و موفقتر از كسانی هستند كه با چهره كاملاً جدی به هر قیمتی كه شده میخواهند موفق باشند. به پیشرفت به عنوان بخشی از زندگی خود بنگرید، نه بیشتر و نه كمتر. هرگاه موفقیت شغلی برای شما بسیار مهم جلوه كرد، به این بیندیشید كه موارد با ارزش دیگری نیز در شما وجود دارند.
● نكته ششم:
به سرنوشت خود اعتماد كنید. به عنوان آخرین نكته به شما پیشنهاد میكنیم كه هدف خود را برای یك بار هم كه شده رها كنید.
وقتی كه ما با شدت زیاد چیزی را بخواهیم، گاه این گونه به نظر میرسد كه از دست ما میگریزد. از این رو آرامش را در خود پرورش دهید و به سرنوشت خود اعتماد كنید.
اگر شما گامهای موفقیت را به نحو احسن برداشته و اكثر نكتهها را برای پیشرفت مورد توجه قرار دادهاید مطمئن باشید كه موفق میشوید. بنابر این به خود اعتماد داشته باشید و آن را به حال خود رها كنید.
مكانيزم ساختاري كه هر سازماني براي برانگيختن يا قدرداني از كاركنانش ايجاد مينمايد ، سيستم پاداش (Reward System ) ناميده ميشود . در اين سيستم كه در اكثر سازمانهاي بزرگ امروزي وجود دارد ، عملكرد هر فرد مشخص گرديده و مورد ارزيابي دقيق قرار ميگيرد و سپس در صورت رشد و پيشرفت مورد تشويق و تقدير قرار ميگيرد . پاداشهاي عمده در بيشتر سازمانها ، جبران خدمات ، ترفيع ، ارتقاء ، مزايا ، پاداش مالي و يا گرفتن پست و مقام ميباشد كه هر يك از اين پاداشها ، ميتواند بر روي نگرشها ، رفتارها و انگيزههاي افراد تأثير بگذارد . اصولاً اگر مدير بخواهد بر مبناي اصل انصاف و عدالت حركت كند ، نميتواند به عملكرد همه كاركنان به طور يكسان بنگرد و تلاشها و كوششهاي برخي كاركنان مبدع و خلاق و احياناً سستيها و كمكاريهاي برخي ديگر را ناديده بگيرد .
خداوند متعال نيز در كتاب ارزشمند قران ، بارها به اين نكته اشاره فرموده است كه خوب و بد يكسان نيستند و بايد بين آنها تفاوت قائل شد . از جمله در آيات زير :
ـ بگو اي پيامبر ، آيا كور و بينا با هم مساويند ؟
ـ بگو اي محمد ، پليد و پاكيزه يكسان نيستند ؟
ـ اصحاب جهنم و اصحاب بهشت يكسان نيستند ؟
ـ خداوند مجاهدان را بر نشستگان برتري داده است .
ـ آيا تاريكيها و روشنايي را مساوي ميداني ؟
ـ آيا كساني كه ميدانند با كساني كه نميدانند ، برابرند؟
چنانچه ملاحظه ميشود ، خداوند در اين آيات ،يك نوع مرز بندي بين افراد شايسته و افراد ناشايست ايجاد نموده است و آنان را از يكديگر متمايز ساخته است .
امام علي (ع) نيز اين نكته دقيق مديريتي و تربيتي را در دستورالعمل معروف خود به مالك اشتر گنجانده و ميفرمايد : « اي مالك ، هرگز نبايد نيكوكار و بدكار در نزد تو يكسان باشند كه همانا چنين حركتي ، نيكوكاران را در نيكي كردن ، بي رغبت و تبهكاران را به بدكاري وا ميدارد . بلكه با هر كدام از آنان ، متناسب با آنچه انجام دادهاند ، برخورد نما »
از اين رهنمود ارزشمند امام ، چند نكته مهم مديريتي به دست ميآيد :
1- تشويق و تنبيه ، لازمه مديريت و زمامداري است .
2- تفاوت گذاشتن در مديريت اصل است اما تبعيض قائل شدن ممنوع .
3- ترك تشويق و تنبيه سبب بي رغبتي نيكوكاران(كاركنان كوشا و مُجِدّ) و جسور شدن بدكاران(كاركنان سست و كم كار)ميگردد .
4- در اثر ترك تنبيه و تشويق ، كاركنان به سستي و كاهلي گرايش مييابند .
5- تشويق و تنبيه بايد متناسب با عمل انجام شده باشد .
در اين مورد ، حضرت در جاي ديگري ميفرمايند: « خطاكار را متناسب با جرمي كه انجام داده ، مجازات كن نه آن سان كه از حد بگذرد».
از سوي ديگر ، انسان فطرتاً طالب جلب توجه و احترام است و نياز به قدرشناسي از سوي ديگران دارد و اين اصل طلايي مديريت كه :
« هر رفتاري تشويق و پاداش به دنبال داشته باشد ، تثبيت ميگردد » نيز ناظر به همين ويژگي انسان است . لذا خداوند پيامبران را با سلاح تبشير و انذار برانگيخت و خود نيز در آيات متعددي در قران به توصيف نعمتهاي معنوي و مادي بهشت و مجازاتها و عذابهاي جهنم پرداخته است تا تشويقي باشد براي حركت انسانها به سوي نيكيها و اعمال صالح و پرهيز و دوري از بديها و زشتيها .
ائمه معصومين سلام ا… عليهم اجمعين نيز همواره در اداره جامعه از اين دو اصل مهم بهره بردهاند و از سلاح تبشير و انذار به خوبي استفاده نمودهاند كه نمونه بارز آن را ميتوان در دستورات و فرامين امام علي (ع) به واليان و فرمانروايان بلاد اسلامي جستجو كرد .
امام علي (ع) به مالك توصيه ميكند : « با تشويق و قدرشناسي ، خود را با افراد درستكار مرتبط كن خدمات صادقانه آنها را به ربان بياور و صريحاً قدرداني نما ، زيرا تحسين و حقشناسي ، افراد شجاع را در نيكوكاري برميانگيزد و افراد تنبل را به خواست خداوند به تحرك وا ميدارد ».
در جاي ديگر در همين نامه خطاب به مالك ميفرمايد : « و اگر يكي از كارگزارانت ، دست به خيانت آلود و گزارش بازرسان تو نيز آن را تأييد كرد ، بدان اكتفا كن و بي درنگ خيانتكار را كيفر ده و از كارش بازخواست كن ، سپس او را به خواري كشان و داغ خيانت بر پيشاني او زن وحلقه ننگ و بد نامي بر گردنش آويز».
چنانچه ملاحظه ميگردد ، امام همانگونه كه به تشويق كارگزاران و عوامل ساعي توجه و عنايت دارد به توبيخ و تنبيه عوامل خاطي و خائن نيز مُصّر است و آن را به شدت تأكيد ميكند .
روزي به امام خبر دادند كه شريح قاضي ، خانهاي به هشتاد دينار خريده است . امام به سرعت او را احضار نموده و خطاب به وي فرمود: « به من خبر دادند كه خانهاي به هشتاد دينار خريدهاي سندي براي آن نوشتهاي و گواهاني آن را امضاء كردهاند . اي شريح ، به زودي كسي به سراغت ميآيد كه به نوشتهات نگاه نميكند و از گواهانت نميپرسد تا تو را از آن خانه بيرون كرده و تنها به قبر بسپارد . اي شريح، انديشه كن كه آن خانه را با مال ديگران يا پول حرام نخريده باشي كه آن گاه خانه دنيا و آخرت را از دست دادهاي.اما اگر هنگام خريد خانه ، نزد من آمده بودي ، براي تو سندي مينوشتم كه ديگر براي خريد آن به درهمي يا بيشتر ، رغبت نميكردي . آن سند را چنين مينوشتم : اين خانهاي است كه بندهاي خوار آن را از مردهاي آماده كوچ خريده است ، خانهاي از سراي غرور كه در محله نابود شوندگان و كوچه هلاك شدگان قرار دارد ».
اصول و ضوابط تشويق و تنبيه از زبان امام علی ( ع )
1- تشويق و توبيخ بايد متناسب با عملكرد فرد باشد .
امام در اين باره ميفرمايد : « خطاكار را متناسب با جرمي كه انجام داده ، مجازات كن ».
2- در تشويق و توبيخ بايد اعتدال را رعايت كرد .
امام ميفرمايد : « زيادهروي در ملامت و سرزنش ، آتش لجاجت را شعلهور ميكند ».
3- تشويق و توبيخ بايد به موقع انجام گيرد .
امام (ع) به محض رسيدن اخبار از سوي بازرسان خويش ، فرمان تشويق يا توبيخ را صادر مينمود .
4- تشويق و توبيخ بايد هماهنگ با معيارهاي ارزشي و كاري باشد .
امام در اين باره ميفرمايد : « اگر كارمند تو نافرماني خدا را كرد ، او را تنبيه كن ولي اگر از شخص تو ( در امور شخصي و غير اداري ) نافرماني كرد ، او را ببخش ».
5- تشويق و توبيخ بايد عامل رشد و پيشرفت باشد نه وسيله انحطاط يا غرضورزيهاي شخصي .
خداوند در قران خطاب به پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد : « از اموال آنها صدقه دريافت كن تا بدينوسيله پاك شوند و زمينه رشد و پاكيزگي در آنها فراهم آيد و بر آنها درود فرست و دعا كن زيرا دعاي تو موجب آرامش خاطر آنهاست و خداوند شنوا و داناست ».
چنانچه ملاحظه ميگردد در اين آيه خداوند به پيامبرش دستور داده كه هر گاه مسلماني براي پرداخت زكات به تو مراجعه نمود ، تو بعد از دريافت زكات ، او را تشويق كن ( در حق او دعا كن ) زيرا اين تشويق تو مايه آرامش خاطر اوست .
تاثیر سیستم تشویق و تنبیه در روشهای مدیریتی سازمان ها
در سیستم تشویق و تنبیه تنها جنبه مادی قضیه مطرح نیست تشویق به معنی شوق آفرینی مطرح ا ست كه مدیر با ایجاد الگوی مناسب سازمان را هدایت می كند و در درجه اول این الگو را در خور پیاده می كند تشویق باعث می شود سطح رشد افراد بالا رفته و به مدیر امكان می دهد كه سبك رهبری خود را از صدور دستور العمل به دستور كمتر و حمایت بیشتر ( تفویض اختیارات ) تغییر دهد تنبیه عكس این جریان است تنبیه عملكرد ضعیف را متوقف نموده و ممكن است به این معنی باشد كه مدیر به تدریج باید از دستور كم و حمایت كم به حمایت بیشتر با دستور العمل بیشتر بازگشت نماید البته در این بین از انگیزه های مادی و تاثیر مثبت آن بر میزان بهره وری كاركنان غافل بود بالا بردن بهای كالاها از قدرت خرید مردم كم كرده و بر معیشت مردم تاثیر سوئی می گذارد و همین موضوع در كاهش انگیزش و تترل بهره وری مشهود است این موضوع یكی از علل شغل دوم كارمندان بخش دولتی است كه به نوبه خود موجب نزول كیفیت ضرورت به شمار می آید .
حضرت اميرالمومنين عليهالسلام در خطبههاي خود بارها اين مسئله را خاطر نشان ساخته و به مديران خود تذكرات به جايي داده كه چنين نگرشي در آن عصر و زمان كه هنوز فرهنگ مديريتي به صورت علمي مطرح نبوده، يك نكته برجسته و جستاري شگفت مينمايد، آن حضرت در نامه 53 خطاب به دولتمردان خود ميفرمايد: و اصل في حسن الثناء عليهم و تعديدما ابلي ذوو البلاء منهم.
با تشويق كارمندانت، ارتباطت را با آنها برقرار كن و خدمات صادقانه آنان را به زبان بياور (صريحاً از آنها قدرداني نما،) زيرا تشويق، مردان شجاع را در راه نيكوكاري به هيجان ميآورد و مسامحهكاران را به فعاليت و حركت واميدارد0002
در اين روايت بسيار زيبا چند نكته اساسي از تشويق كاركنان استنباط ميگردد كه ميتوان آنها را جزء همان راهبردهاي اساسي در تشويق به شمار آورد:
1- تشويق كاركنان نوعي ارتباط با كاركنان است.
2- تشويق را بايد آشكار را انجام داد.
3- تشويق بهترين راهكار تهييج كاركنان براي ادامه فعاليتهاست.
آيه شريفه نيز دقيقاً بر اين مطلب تاكيد دارد: لئن شكرتم لازيدنكم.3 اگر قدرداني كنيد، خداوند آن نعمت را افزون ميسازد.
تا به حال از خودتان پرسیده اید که من کیستم؟ کجای این دنیا قرار دارم؟ چه ویژگی هایی دارم؟
شما در روز یا در هفته چند ساعت را به فکر کردن در مورد خودتان اختصاص می دهید؟
اصلا بگذارید از یک جای دیگر شروع کنم. این که ما در مورد خودمان فکر کنیم چه فوایدی دارد؟ اصلا فکر کردن در مورد خودمان ارزش وقت گذاشتن را دارد؟
این ها سوالاتی هستند که هر از چند گاهی گوشه ای از ذهن ما را به خود مشغول می کند و بعد از مدتی آنها را فراموش کنیم و وقتی به آنها نیاز پیدا می کنیم دوباره این سوالات به ذهن ما می آید.
اگر موافقید اول در مورد اهمیت خودشناسی با هم بحث کنیم. این که من خودم را بشناسم در و در مورد خودم مطالعه و تفکر کنم فواید زیر را می تواند برایم داشته باشد:
1ـ به ظرفیت های وجودی انسان پی می برم: همه ی ما قبل از اینکه هر لقب خاصی یا هر جایگاه اجتماعی را بگیریم، انسانیم. همانطور که می دانید، انسان اشرف مخلوقات خداوند است و خداوند در قرآن کریم او را جانشین خود روی زمین معرفی کرده است. خداوند فقط و فقط در هنگام خلق کردن انسان به خود آفرین گفت. وقتی به این چیزها فکر می کنیم، وقتی فکر می کنیم که ما چقدر برای خدا عزیزیم و خداوند چه قدرت بیکرانی به ما عنایت کرده، به خود می بالیم و در می یابیم که انسان هر چقدر هم که از نظر امکانات بیرونی ضعیف باشد، در درون خود قدرتی بیکران دارد و با این قدرتی که خداوند به او عطا کرده است، می تواند به نهایت خواسته خود برسد.
2ـ ویژگی های مثبت خود را پیدا می کنم: شاید این سوال برای شما پیش بیاید که اینکه من ویژگی های مثبت خود را پیدا کنم چه فایده ای دارد. جالب است بدانید که مشکل اساسی خیلی از ماها این است که ویژگی های مثبت و استعدادهای خود را نمی دانیم . اگر استعدادهای خود را بشناسیم می فهمیم که دیگر کمبود امکانات اهمیت چندانی ندارد و ما می توانیم با کار کردن در زمینه استعدادهای خود حداکثر بازدهی را داشته باشیم و موفق شویم.
3ـ با ویژگی های منفی خود آشنا می شوم: اینکه من ویژگی های منفی خود را بشناسم کمک می کند تا در صدد جبران آنها برآیم و برای آنها برنامه ریزی کنم.
4ـ امکانات خود را بهتر می بینم: یکی دیگر از مشکلات ما این است که امکانات خود را نمی بینیم و این موضوع دو نتیجه ی بد را به دنبال دارد، یکی اینکه از آنها به خوبی استفاده نمی کنیم و دوم اینکه به خاطر آنها خدا را شکر نمی کنیم و خداوند هم نعمت های بیشتری به ما نمی دهد زیرا همان نعمت هایی را که به ما داده شکر نکرده ایم.
5ـ هدف خود را می شناسیم: یکی دیگر از فواید خود شناسی این است که از خود بپرسم که اصلا می خواهم چه کار کنم؟ چه شغلی می خواهم داشتم باشم؟ از نظر مالی و درآمد در چه سطحی می خواهم باشم؟ از نظر معنوی در کجا می خواهم قرار گیرم و ...
همانطور که دیدید اینکه خودمان را بشناسیم، فواید بسیار زیادی می تواند برای ما داشته باشد. حالا که با فواید آن آشنا شدید، پیشنهاد می کنم زمانی را در طول روز به «خودشناسی» اختصاص دهید و به سوالات زیر به صورت مکتوب (حتما به صورت مکتوب) پاسخ دهید:
1ـ من کیستم؟
2ـ چه کارهایی را خود انجام می دهد؟ ویژگی های مثبت من کدامند؟
3ـ چه کارهایی را آن طور که باید و شاید خوب انجام نمی دهد؟ ویژگی های منفی من کدامند؟
4ـ آیا ویژگی های منفی من قابل جبرانند یا غیر قابل جبران؟
5ـ برای جبران ویژگی های منفی خود چه کارهایی می توانم انجام دهد؟
در صورت نیاز برای پاسخ دادن به سوالات زیر با یک فرد مورد اطمینان مشورت کنید. آن وقت تاثیر فکر کردن در مورد خود را خودتان در می یابید.
تغییر شیمیایی ، فرایندی است که در آن ساختار ذرههایتشکیل دهنده مواد اولیه دچار تغییر میشود و به عبارتی ، تغییری است که طی آن ، یکیا چندمادهشیمیاییدیگر تبدیل میشود.
تغییراتی که در واکنشی بر روی مواد واکنش دهنده صورت میگیرد،بطور کلی به دو نوعتغییرفیزیکیوتغییر شیمیایی، تقسیم میشوند. در تغییر فیزیکی ، فقطحالت فیزیکیمادهتغییر مییابد. یعنی ساختار ذرههای تشکیل دهنده ماده تغییر نمیکند. بنابراین تغییر کلیهحالاتمادهنظیرذوبوانجمادوتبخیروتصعیدو غیرههمچنینانحلالنمک ها و بازها درآب، تغییر فیزیکی محسوبمیشوند.
لیکن در تغییر شیمیایی ، در واقع اتصالاتمهابه یکدیگردر واکنش دهنده ها دستخوش تغییر میشود و همچنینآرایشالکترونی اتمهانیز تغییر مییابد. البته باید توجه داشت که در جریان یکواکنششیمیایی، اتمها نه بوجود میآیند و نه از بین میروند و تنها شاملترکیب،تجزیهیا بازآرایی اتمهاست.
واکنش شیمیایی در واقع توصیفی برای یک تغییر شیمیاییاست. واکنشهای شیمیایی ممکن است با آزاد کردن انرژی بصورت گرما ، نور یا صوت همراهباشند و تولید یکگاز، تشکیل یک رسوب یا تغییررنگ در پی داشته باشند.
تغییر گرماگیر و تغییر گرماده
مطابققانون پایستگی انرژی، در هرواکنش ، باید انرژی کل ثابت بماند. بنابراین در واکنشها ، اختلاف انرژی میانفراوردهها و واکنشدهندهها به صورت گرما ظاهر میشود. از این رو ، واکنشهایینظیرواکنشهایسوختنمتانو با تشکیلکلرید هیدروژنکه در آنها ، سطح انرژیفراوردههای واکنش از مواد واکنشدهنده پایینتر باشد، بعلت تولید انرژی گرماییگرمادهمیگوییم و در مقابل ، واکنشهایی که در آنها سطح انرژی شیمیایی فراوردهها بیشتراز واکنشدهندهها باشد،واکنشهایگرماگیرنامیده میشوند و برای انجام چنین واکنشی باید مقداری گرما به اجزایواکنشدهنده داده شود، مانندتجزیهکردنکلرید آمونیومجامدکه با گرم کردن ،به دوگازآمونیاکو کلریدهیدروژن تبدیل میشود.
مثالهایی از فرایندهای شیمیایی
همانظور که قبلا ذکر شد، در تغییر شیمیایی، ماهیت شیمیایی مواد تغییر مییابد و فراوردههای جدید با خواص متفاوت از مواداولیه تولید میشود. بنابراین پدیده های زیر نمونه هایی از تغییرهای شیمیایی محسوبمیشوند:
*سوختن انواع سوختها. مانند بنزین ،نفت ، گاز طبیعی و... در مجاورت هوا
* زنگ زدن فلزات
*گوارش غذا
*رسیدن میوه
*پختن غذا
*فساد مواد
*محکم شدن تدریجی سیمان.
*انحلال آمونیاک در آب. زیرا در اثرانحلال، قسمتی از مولکولهای آمونیاک با مولکولهای آب ترکیب شده و ماده جدیدی به نامهیدروکسیدآمونیومتولید مینمایند. بهمین دلیل که واکنش شیمیایی بینحلالو حل شونده رخمیدهد، حل شدن بیشتر جنبه شیمیایی دارد.
* لخته شدن مواد کلوئیدی. در اثر لختهشدن ، پیوندهای جدیدی تشکیل میگردد که باعث تجمع مولکولهای یکمحلولکلوئیدیمیشود.
* تشکیل بخارات در اثر حرارت دادن اکسیدجیوه
چگونگی انجام یک واکنش شیمیایی
برای اینکه واکنش شیمیایی رخ دهد، بایدپیوندهایبیناتمهاومولکولهاشکسته شوند و به نحو دیگری تشکیل شوند. از آنجا که این پیوندها معمولا قوی هستند،اغلب برای شروع یک واکنش انرژی لازم است. این انرژی معمولا به شکل گرما است. موادجدید (محصولات واکنش) خواص متفاوت با مواد اولیه (واکنش دهنده ها) دارند. واکنشهایشیمیایی فقط در آزمایشگاه رخ نمیدهند. این واکنشها دائما در اطراف ما در حال وقوعاند، مانندزنگ زدناتومبیلها و پخته شدن غذا.
نوروز برابر با یکم فروردین ماه (روزشمار خورشیدی)، جشن آغاز سال و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان می باشد و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن میگیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.
بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) ۲۱ ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی بهرسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست.
سيزده فروردين
روز سيزده نوروز يا فروردين جشن عمومي بود. روز سيزده را پاره اي روز نحسي دانسته وعقيده دارند به بيرون از خانه بروند.
جشن مهرگان
وابسته به فرشته يا ايزد بزرگ (مهر) به علت حوادث و اوضاع ديگر در تاريخ ايران مقام بسيار ارجمند داشت.
اهميت جشن مهرگان برابر جشن نوروز و به عقيده بعضي از محققين بيشتر از آن هم بوده.
جشن سده
مطابق تقويم قديم در روز دهم بهمن مي باشد و بمناسبت پيداش آتش در واقع جشن آتش است. در شب دهم بهمن ايرانيان دور هم جمع مي شدند و آتش افروزي مي كردند و موبدان پيرامون آتش مي گشتند و اوستا مي خواندند و مردم بشادماني مي پرداختند.
علی، بن ابیطالب (۱۳ رجب سال ۲۴ قبل از هجرت، ۲۱ رمضان ۴۰ قمری) پسرعمو، داماد و نزدیکترین اصحابمحمد ابن عبدالله، (پیامبراسلام) و از اهل بیت پیامبر است. بنا بر روایات محمد او را به برادری خود برگزید و با او پیمان برادری بست.[۱] او از دیدگاه اهل سنت چهارمین خلیفه مسلمانان و از نظر شیعیان بنابر وصیت و سفارشهای محمد جانشین پیامبر و امام اول میباشد. دو کنیه معروف او «ابوالحسن» و «ابو تراب» است و بین گروههای مختلف با لقبهای گوناگونی (به مانند امیرالمومنین، اسدالله و حیدر کرار) خوانده میشود. مدت خلافت وی ۵ سال (از ۶۵۶ م تا ۶۶۱ م.) بود.
او در مکه به دنیا آمد، پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد بود. در خانه محمد پرورش یافت و در حالی که حدود ده سال بیشتر نداشت، اولین مردی بود که دعوت محمد به اسلام را پذيرفت و با او بيعت كرد. علی زمانی که پیامبر در مکه اسلام را تبلیغ میکرد و مورد آزار و اذیت مشرکان قرار میگرفت، یار و مددکار او بود. هنگام هجرت محمد، علی به جای وی در بسترش خوابید تا نقشه قتل پیامبر را خنثی کند و او بتواند از مکه بگریزد؛ سپس امانات وی را ادا نمود و به همراه فاطمه زهرا، مادرش و زنی دیگر به مدینه هجرت کرد. در سال دوم پس از هجرت محمد گفت که به فرمان خدا وی را به همسری دخترش فاطمه در میآورد که حاصل این ازدواج چهار فرزند از جمله حسن و حسین بود. در طول دورانی که پیامبر اداره جامعه مسلمانان در مدینه را بر عهده داشت علی او را یاری میکرد و در تمام جنگها به جز جنگ تبوک شرکت داشت. همچنین وی حامل پیامها و دستورات او بود. محمد هنگام بازگشت از آخرین حج خود در غدیر خم، او را «مولای مسلمانان» معرفی کرد و مردم با او بیعت کرده و تبریک گفتند و این از دید شیعیان به معنی معرفی علی به جانشینی پیامبر است
پس از درگذشت پیامبر در ماجرای انتخاب جانشین پیامبر بین او و ابوبکر اختلاف رخ داد.وی تا شش ماه از بیعت با ابوبکر سرباز زد و مدتی پس از درگذشت فاطمه زهرا به ظاهر با او بیعت کرد اما همچنان بر غصب خلافت از جانب وی عقیده داشت. علی در دوران خلافت سه خلیفه اول جز در انتخاب خلیفه سوم فعالیت سیاسی نداشت و در جنگها شرکت نمیکرد و تنها گاهی در امور دینی، قضایی و سیاسی به خلفا مشورت میداد. پس از قتل عثمان، خلیفه سوم، علی با اصرار مردم خلافت را پذیرفت و از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری قمری این منصب را بر عهده داشت. وی با مخالفت برخی از بزرگان قریش و عایشه مواجه شد. این امر منجر به بروز سه جنگ جمل، صفین و نهروان در دوران خلافتش شد. نهایتا ابن ملجم مرادی یکی از بازماندگان خوراج نهروان در مسجد کوفه به هنگام نماز صبح با شمشیر زهرآلود فرق او را شکافت و دو روز پس از آن در ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری درگذشت.
علی پس از مرگش نیز تأثیر زیادی بر جامعه مسلمانان نهاد. از او احادیث، سخنرانیها، نامهها، اشعار و دعاهای فراوانی بر جاماندهاست که در کتابهای مختلف نظیر نهج البلاغه و غررالحکم، به جای ماندهاست. عموم مسلمانان او را برترین مفسر قرآن و عالم ترین شخص به دانش فقه میدانند.] همچنین اکثریت صوفیه برای او مرتبه بالای ولایت را قائلند. فیلسوفان شیعه او را بنیانگذار فلسفه الهی میدانند. علاوه بر این مسلمانان او را به جهت کوششهای بیدریغ و از جان گذشتگیش در راه اسلام ارج مینهند و همچنین به خاطر شجاعت، کرم، گذشت، عدالت و بزرگواری اش نسبت به مردم او را دوست میدارند. به همین جهت در دانش، فرهنگ و هنر مسلمانان آثار فراوانی در مورد او و برای او ایجاد شدهاست.
تولد و دودمان
پدر وی ابوطالب و مادر وی فاطمه دختر اسد بود. علی و برادرانش (طالب، عقیل و جعفر) نخستین کسانی هستند که از دو سو (هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر) از نسل هاشم پسر عبدمناف هستند.
هنگامی که به علی حامله بود به طواف خانه خدا اّمد و در آن حال دچار درد زایمان شد. او پروردگار کعبه را به یاری طلبید. ناگهان دیوار کعبه شکافت. وی به درون خانه خدا داخل شد و در اّن جا «علی بن ابی طالب» را به دنیا آورد.
تا امروز متولد شدن هیچ فردی در کعبه بجز تولّد علی در تاریخ ثبت نشده
کودکی
زمانی که علی شش ساله بود، در مکه قحطی شد و پدراو ابوطالب، دچار مشکل مالی گردید.محمد که خود در کودکی تحت سرپرستی ابوطالب قرار گرفته بود و در این زمان سنش از سی سال گذشته بود، برای سبک کردن بار عایلهٔ وی به او پیشنهاد کرد که سرپرستی علی را او بر عهده بگیرد. ابوطالب پذیرفت و علی از کودکی در خانه محمد و تحت نظر او قرار گرفت. و زیر دست او بزرگ شد و پرورش یافتن به دست محمد امتیازی بود که او آن را از شرافتهای خود بر میشمرد. و شاید همین امر ، پایهای برای توجیه سخن محمد در برادری با اوست.
اسلام آوردن
علی که از کودکی در خانه محمد بزرگ شده بود، اولین مردی بود که پس از بعثت محمد به پیامبری، به او ایمان آورد. البته سنت گرایان که منکر باور شیعیان هستند او را از آن جهت که در آغاز اعلام نبوت محمد، نوجوانی بیش نبودهاست،نخستین مرد گرویده به اسلام نمیدانند.
در سال سوم پس از بعثت، محمد از طرف خداوند وظیفه یافت تا اعضای خانوادهٔ خود را به اسلام دعوت کند. او به این منظور حدود چهل نفر از خاندان عبدالمطلب را به مهمانی ناهار دعوت کرد و در پایان آن مجلس سه بار از مهمانان درخواست کرد که به پیامبریش ایمان بیاورند و او را یاری کنند که از این جمع در هر سه بار فقط علی بود که آمادگی خود را اعلام کرد. پس از آن محمد گفت: ای خویشاوندان و بستگان من، بدانید که علی برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست.
علی، بن ابیطالب (۱۳ رجب سال ۲۴ قبل از هجرت، ۲۱ رمضان ۴۰ قمری) پسرعمو، داماد و نزدیکترین اصحابمحمد ابن عبدالله، (پیامبراسلام) و از اهل بیت پیامبر است. بنا بر روایات محمد او را به برادری خود برگزید و با او پیمان برادری بست.[۱] او از دیدگاه اهل سنت چهارمین خلیفه مسلمانان و از نظر شیعیان بنابر وصیت و سفارشهای محمد جانشین پیامبر و امام اول میباشد. دو کنیه معروف او «ابوالحسن» و «ابو تراب» است و بین گروههای مختلف با لقبهای گوناگونی (به مانند امیرالمومنین، اسدالله و حیدر کرار) خوانده میشود. مدت خلافت وی ۵ سال (از ۶۵۶ م تا ۶۶۱ م.) بود.
او در مکه به دنیا آمد، پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد بود. در خانه محمد پرورش یافت و در حالی که حدود ده سال بیشتر نداشت، اولین مردی بود که دعوت محمد به اسلام را پذيرفت و با او بيعت كرد. علی زمانی که پیامبر در مکه اسلام را تبلیغ میکرد و مورد آزار و اذیت مشرکان قرار میگرفت، یار و مددکار او بود. هنگام هجرت محمد، علی به جای وی در بسترش خوابید تا نقشه قتل پیامبر را خنثی کند و او بتواند از مکه بگریزد؛ سپس امانات وی را ادا نمود و به همراه فاطمه زهرا، مادرش و زنی دیگر به مدینه هجرت کرد. در سال دوم پس از هجرت محمد گفت که به فرمان خدا وی را به همسری دخترش فاطمه در میآورد که حاصل این ازدواج چهار فرزند از جمله حسن و حسین بود. در طول دورانی که پیامبر اداره جامعه مسلمانان در مدینه را بر عهده داشت علی او را یاری میکرد و در تمام جنگها به جز جنگ تبوک شرکت داشت. همچنین وی حامل پیامها و دستورات او بود. محمد هنگام بازگشت از آخرین حج خود در غدیر خم، او را «مولای مسلمانان» معرفی کرد و مردم با او بیعت کرده و تبریک گفتند و این از دید شیعیان به معنی معرفی علی به جانشینی پیامبر است
پس از درگذشت پیامبر در ماجرای انتخاب جانشین پیامبر بین او و ابوبکر اختلاف رخ داد.وی تا شش ماه از بیعت با ابوبکر سرباز زد و مدتی پس از درگذشت فاطمه زهرا به ظاهر با او بیعت کرد اما همچنان بر غصب خلافت از جانب وی عقیده داشت. علی در دوران خلافت سه خلیفه اول جز در انتخاب خلیفه سوم فعالیت سیاسی نداشت و در جنگها شرکت نمیکرد و تنها گاهی در امور دینی، قضایی و سیاسی به خلفا مشورت میداد. پس از قتل عثمان، خلیفه سوم، علی با اصرار مردم خلافت را پذیرفت و از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری قمری این منصب را بر عهده داشت. وی با مخالفت برخی از بزرگان قریش و عایشه مواجه شد. این امر منجر به بروز سه جنگ جمل، صفین و نهروان در دوران خلافتش شد. نهایتا ابن ملجم مرادی یکی از بازماندگان خوراج نهروان در مسجد کوفه به هنگام نماز صبح با شمشیر زهرآلود فرق او را شکافت و دو روز پس از آن در ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری درگذشت.
علی پس از مرگش نیز تأثیر زیادی بر جامعه مسلمانان نهاد. از او احادیث، سخنرانیها، نامهها، اشعار و دعاهای فراوانی بر جاماندهاست که در کتابهای مختلف نظیر نهج البلاغه و غررالحکم، به جای ماندهاست. عموم مسلمانان او را برترین مفسر قرآن و عالم ترین شخص به دانش فقه میدانند.] همچنین اکثریت صوفیه برای او مرتبه بالای ولایت را قائلند. فیلسوفان شیعه او را بنیانگذار فلسفه الهی میدانند. علاوه بر این مسلمانان او را به جهت کوششهای بیدریغ و از جان گذشتگیش در راه اسلام ارج مینهند و همچنین به خاطر شجاعت، کرم، گذشت، عدالت و بزرگواری اش نسبت به مردم او را دوست میدارند. به همین جهت در دانش، فرهنگ و هنر مسلمانان آثار فراوانی در مورد او و برای او ایجاد شدهاست.
تولد و دودمان
پدر وی ابوطالب و مادر وی فاطمه دختر اسد بود. علی و برادرانش (طالب، عقیل و جعفر) نخستین کسانی هستند که از دو سو (هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر) از نسل هاشم پسر عبدمناف هستند.
هنگامی که به علی حامله بود به طواف خانه خدا اّمد و در آن حال دچار درد زایمان شد. او پروردگار کعبه را به یاری طلبید. ناگهان دیوار کعبه شکافت. وی به درون خانه خدا داخل شد و در اّن جا «علی بن ابی طالب» را به دنیا آورد.
تا امروز متولد شدن هیچ فردی در کعبه بجز تولّد علی در تاریخ ثبت نشده
کودکی
زمانی که علی شش ساله بود، در مکه قحطی شد و پدراو ابوطالب، دچار مشکل مالی گردید.محمد که خود در کودکی تحت سرپرستی ابوطالب قرار گرفته بود و در این زمان سنش از سی سال گذشته بود، برای سبک کردن بار عایلهٔ وی به او پیشنهاد کرد که سرپرستی علی را او بر عهده بگیرد. ابوطالب پذیرفت و علی از کودکی در خانه محمد و تحت نظر او قرار گرفت. و زیر دست او بزرگ شد و پرورش یافتن به دست محمد امتیازی بود که او آن را از شرافتهای خود بر میشمرد. و شاید همین امر ، پایهای برای توجیه سخن محمد در برادری با اوست.
اسلام آوردن
علی که از کودکی در خانه محمد بزرگ شده بود، اولین مردی بود که پس از بعثت محمد به پیامبری، به او ایمان آورد. البته سنت گرایان که منکر باور شیعیان هستند او را از آن جهت که در آغاز اعلام نبوت محمد، نوجوانی بیش نبودهاست،نخستین مرد گرویده به اسلام نمیدانند.
در سال سوم پس از بعثت، محمد از طرف خداوند وظیفه یافت تا اعضای خانوادهٔ خود را به اسلام دعوت کند. او به این منظور حدود چهل نفر از خاندان عبدالمطلب را به مهمانی ناهار دعوت کرد و در پایان آن مجلس سه بار از مهمانان درخواست کرد که به پیامبریش ایمان بیاورند و او را یاری کنند که از این جمع در هر سه بار فقط علی بود که آمادگی خود را اعلام کرد. پس از آن محمد گفت: ای خویشاوندان و بستگان من، بدانید که علی برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست.
اقیانوساطلس به صورت حوضه S شکلی که در جهت شمالی جنوبی گسترش دارد و به اطلسشمالی و اطلس جنوبی توسط جریانهای متقابل استوایی در حدود ْ8 عرض جغرافیایشمالی تقسیم میشود.
اقیانوس اطلس از غرب توسط قاره آمریکا وشرق توسط اروپا و آمریکا محدود می شود و توسط اقیانوس منجمد شمالی در شمالو گذرگاه Drake در جنوب به اقیانوس آرام متصل می شود. البته اقیانوس اطلسو آرام توسط کانال مصنوعی به نام کانال پاناما به هم وصل میشوند. اقیانوساطلس به همراه دریاهای مجاورش مساحتی در حدود 106*4/106 کیلومتر مربع رااشغال می کند و بدون آنها محدوده ای در حدود 106*4/82 کیلومتر مربع راشامل میشود. حجم آب اقیانوس اطلس به احتساب دریاهای مجاور 106*7/334کیلومتر مربع و بدون آنها در حدود 106*6/323 کیلومتر مربع را شامل میشود. عمق متوسط اقیانوس اطلس با احتساب دریاهای مجاور 3332 متر و بدون آنها 3926 متر می باشد. عمیق ترین قسمت آن 8605 متر در گودال پورتوریکو قراردارد. عرض اطلس از 2848 کیلومتر بین برزیل و لیبریا تا 4830 کیلومتر بینایالات متحده و آفریقای شمالی در تغییر است.
مشخصات آب اقیانوس اطلس شوری نمک در آب اقیانوسهای آزاد بین 33 تا 37 گرم در لیتر متغیر است وبستگی به عرض جغرافیایی و فصل می باشد. کمترین مقدار شوری در شمال خطاستوا قرار دارد. در حالت کلی کمترین مقادیر در عرضهای جغرافیایی بالا ودر طول سواحلی که رودخانه های بزرگی به داخل اقیانوس جریان دارند، میباشند. بیشترین مقدار شوری در حدود 25 درجه عرض جغرافیایی شمالی قراردارد. سطوح مقادیر شوری آب اقیانوس اطلس تحت تاثیر تبخیر، بارش، جریان آبرودخانه ها و ذوب یخهای دریایی قرار می گیرد. دمای سطح آب اقیانوس اطلس که با عرض جغرافیایی، جریانهای دریایی و فصولمختلف سال تغییر میکند، از 2-درجه سانتی گراد تا 29 درجه سانتیگراد درتغییر است. بیشترین دما در شمال خط استوا و کمترین مقدار درنواحی قطبیوجود دارد. در عرضهای جغرافیایی متوسط بیشترین مقدار دما بین 7 تا 8 درجهسانتیگراد در تغییر است. آب و هوای اطلس آب و هوای اقیانوس اطلس و سرزمین های مجاور به وسیله دمای سطح آبها وجریانهای آبی تحت تاثیر قرار می گیرد. اقیانوسها منبع اصلی رطوبت موجود دراتمسفر را که از طریق تبخیر ایجاد میشود، تامین می کنند. گرمترین نواحیآب و هوایی اطلس در شمال استوا گسترش دارد و سردترین نواحی در آن عرضجغرافیایی بالا قرار دارند این نواحی منطبق بر مناطقی می باشند که بهوسیله یخهای دریایی پوشیده شده اند. جریانهای اقیانوسی آب و هوای طلس رابه وسله انتقال آب های گرم و سرد به دگر نواحی کنترل میکنند.
مشخصات حوضه اطلس
اقیانوس اطلس به صورت حوضه S شکلی که در جهت شمالی جنوبی گسترش داردو به اطلس شمالی و اطلس جنوبی توسط جریانهای متقابل استوایی در حدود ْ8عرض جغرافیای شمالی تقسیم میشود. اقیانوس اطلس از غرب توسط قاره آمریکا وشرق توسط اروپا و آمریکا محدود می شود و توسطاقیانوس منجمد شمالیدر شمال و گذرگاه Drake در جنوب به اقیانوس آرام متصل می شود. البتهاقیانوس اطلس و آرام توسط کانال مصنوعی به نام کانال پاناما به هم وصلمیشوند. اقیانوس اطلس به همراه دریاهای مجاورش مساحتی در حدود 106*4/106کیلومتر مربع را اشغال می کند و بدون آنها محدوده ای در حدود 106*4/82کیلومتر مربع را شامل میشود. حجم آب اقیانوس اطلس به احتساب دریاهایمجاور 106*7/334 کیلومتر مربع و بدون آنها در حدود 106*6/323 کیلومتر مربعرا شامل میشود. عمق متوسط اقیانوس اطلس با احتساب دریاهای مجاور 3332 متر و بدونآنها 3926 متر می باشد. عمیق ترین قسمت آن 8605 متر در گودال پورتوریکوقرار دارد. عرض اطلس از 2848 کیلومتر بین برزیل و لیبریا تا 4830 کیلومتربین ایالات متحده و آفریقای شمالی در تغییر است.
مشخصات آب اقیانوس اطلس
شوری نمک در آب اقیانوسهای آزاد بین 33 تا 37 گرم در لیتر متغیر استو بستگی به عرض جغرافیایی و فصل می باشد. کمترین مقدار شوری در شمالخط استواقراردارد. در حالت کلی کمترین مقادیر در عرضهای جغرافیایی بالا و در طولسواحلی که رودخانه های بزرگی به داخل اقیانوس جریان دارند، می باشند. بیشترین مقدار شوری در حدود 25 درجه عرض جغرافیایی شمالی قرار دارد. سطوحمقادیر شوری آب اقیانوس اطلس تحت تاثیر تبخیر، بارش، جریان آب رودخانه هاو ذوب یخهای دریایی قرار می گیرد. دمای سطح آب اقیانوس اطلس که با عرض جغرافیایی، جریانهای دریایی وفصول مختلف سال تغییر میکند، از 2-درجه سانتی گراد تا 29 درجه سانتیگراددر تغییر است. بیشترین دما در شمال خط استوا و کمترین مقدار درنواحی قطبیوجود دارد. در عرضهای جغرافیایی متوسط بیشترین مقدار دما بین 7 تا 8 درجهسانتیگراد در تغییر است.
آب و هوای اطلس
آب و هوای اقیانوس اطلس و سرزمین های مجاور به وسیله دمای سطح آبها وجریانهای آبی تحت تاثیر قرار می گیرد. اقیانوسها منبع اصلی رطوبت موجود دراتمسفررا که از طریق تبخیر ایجاد میشود، تامین می کنند. گرمترین نواحی آب وهوایی اطلس در شمال استوا گسترش دارد و سردترین نواحی در آن عرض جغرافیاییبالا قرار دارند این نواحی منطبق بر مناطقی می باشند که به وسیله یخهایدریایی پوشیده شده اند. جریانهای اقیانوسی آب و هوای طلس را به وسلهانتقال آب های گرم و سرد به دگر نواحی کنترل میکنند.
اگر نیوانگلند مرکز دانشمندان و تهیه کننده سرمایه برای هزینههای شکوفاییآمریکادر دورانانقلاب صنعتیبود، ایالات کنار اقیانوس اطلس مرکز صنایع سنگین و کارگری بودند. بزرگ ترین ایالات این ناحیه،نیویورکوپنسیلوانیا، تبدیل به مراکز کارخانههای صنایع سنگین مانند آهن، شیشه و فولاد شدند.
مهاجران این منطقه از تنوع و گستردگی بیشتری نسبت به مهاجران نیوانگلند برخوردار بودند. مهاجرانهلندیدر مناطق پایین دست رودخانه هودسن – مکانی که امروزه به نامنیویورکمی شناسیم –مستقر شدند. سوئدیها به ایالتدلاویررفتند وکاتولیکهایانگلیسی،مریلندرا بنیان گذاشتند. یک عده ازپروتستانهایانگلیسیبه نام فرقهكوايكرهانیز، درپنسیلوانیامستقر شدند. در آن زمان کلیه این مناطق تحت حکومتانگلستانبود، اما بسیاری از مهاجران از نقاط گوناگون به این ایالت ها میآمدند و با مهاجرت تعداد زیادیآلمانیبه این مناطق، یک جامعه آلمانی نیز در آن جا به وجود آمد.
مهاجران اولیه این ایالات، عموماً کشاورز و یا تاجر بودند و این منطقهحکم یک پل ارتباطی بین شمال و جنوب آمریکا را داشت. فیلادلفیا که بیننیوانگلند و ایالات جنوبی قرار دارد، مرکز تشکیلکنگره قاره ایآمریکا بود؛ مجمع نمایندگان 13 ایالت آمریکا که جرقه استقلال آمریکا را زدند. هم چنیناعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکادر سال 1776 وقانون اساسی ایالات متحده آمریکادر سال ۱۷۸۷ نیز در شهر فیلادلفیا شکل گرفتند. نیویورکو فیلادلفیا، 2 پایتخت اولیه آمریکا بودند.
ایالات ساحلی اقیانوس اطلس دارای اهمیت تاریخی و سیاسی بسیار زیادی میباشند. مدرسه نظامی وست پوینتدرنیویورکو موسسه آموزشی علوم دریایی در آناپولیسمریلند، نشان دهنده اهمیت این ایالات میباشند. هم چنین جزیره الیس درنیویورک، برای هزاران مهاجر در اوایل قرن بیستم، دروازه ورود به آمریکا شناخته میشد.
با گسترش سریع و روزافزون صنایع در این ایالات، رودخانهها – مانند رود هایهودسنودلاور– تبدیل به مسیرهایی استراتژیک برای حمل و نقل دریایی شدند. به همین جهت شهرهای کنار رودخانهها – نیویورککنار رودخانه هودسن، فیلادلفیا کناررودخانه دلاویرو بالتیمور در کنارخلیج چساپیک – به طور شگفت آوری رشد کردند. امروزهنیویورکهنوز هم به عنوان بزرگ ترین شهر آمریکا و مرکز فعالیت های فرهنگی و قطب اقتصادی کشور شناخته میشود.
به اشیایی که میدان مغناطیسی تولید کنند، آهنرُبا گفته میشود. آهنربا جهت جداسازی ضایعات آهنی در صنایع مختلف کاربرد دارد و در انواع مختلف دستی، الکتریکی، دائم و ... وجود دارد. نوعی از آهنرباها در دزدگیر لباس کاربرد دارد و برای جدا کردن تگهای لباسها استفاده میشود.
اثر خاصیت مغناطیسی
آهنربا از دو بخش آهن و -ربا از فعل ربودن تشکیل شده. کاربرد واژههایی مانند آهنربا و کهربا در فارسی پیشینه طولانی دارد.
برابر اروپایی آن: اولین شرح مغناطش به یونانیان قدیم باز میگردد که این اسم را به مغناطیس دادند. این اسم از مگنزیا که نام یک دهکدهٔ یونانی است، مشتق شدهاست. از لحاظ لغوی Magnetبه معنی «سنگی از اکسید آهن» است. این سنگ حاوی مگنتیت (Fe3O4) بود و هنگام مالش آن به آهن، آن را آهنربا میکرد. نظریهٔ دیگر این است که این واژه از ریشهٔ واژهٔ فارسی «مگ» میباشد و این واژه magnetبه همراه واژهٔmagicاز ریشهٔ واژهٔ پارسی magمیباشند، که خود برگرفته از مغان ایران است.
تاریخچه
تلاش جدی برای استفاده از قدرت پنهان مواد مغناطیسی بسیار پس از کشف آن انجام شد. به عنوان مثال در قرن ۱۸ام با ادغام تکههای کوچک مواد مغناطیسی تکهٔ بزرگتری بدست آمد که مشخص شد توانایی بلند کردن قابل توجهی دارد.
پس از اینکه اورستد در سال ۱۸۲۰ کشف کرد که جریان الکتریکی میتواند میدان مغناطیسی به وجود آورد، پیشرفتهای زیادی در این زمینه حاصل شد.
استورگن دانش خودش را با موفقیت برای ساخت اولین آهنربای الکتریکی در سال ۱۸۲۵ بکار برد. با اینکه دانشمندان زیادی (از قبیل گاوس، ماکسول و فارادی) با این پدیده از دیدگاه تئوریک درگیر شدند، اما توصیف درست مواد مغناطیسی به فیزیکدانان قرن بیستم نسبت داده میشود.
چینش فریمغناطیس
آزمایش اورستد
کیوری و ویس در شفافسازی پدیدهٔ مغناطش دائمی و وابستگی دمایی آن موفق بودند. ویس فرضیهٔ وجود حوزههای مغناطیسی را مطرح کرد تا توضیح دهد که مواد چگونه میتوانند آهنربا شده یا خاصیت مغناطیسی کل آنها صفر شود.
جداساز دستی مغناطیسی مواد معدنی سنگین
جزئیات خواص دیوارههای این حوزههای مغناطیسی توسط بلوچ، لاندو و نیل بررسی شد.
آهنربای دائم
اولین آهنرباهای دائم از صخرههای طبیعی به نام لودستون بدست آمدند. این سنگها برای اولین بار،۲۵۰۰ سال پیش توسط چینیها و سپس توسط یونانیها مطالعه شدند. یونانیها اولین بار آهنربا را از منطقهٔMagnetesبدست آوردند که امروزه آهنرباها به این نام، شناخته میشوند. از آن دوران تا به امروز، خواص مواد مغناطیسی بهینه شده و آهنرباهای دائم امروزی صدها برابر قویتر از آهنرباهای پیشین هستند
امروزه چهار خانواده بزرگ از مواد مغناطیسی دائم، بطور تجاری کاربرد دارند. این مواد از فریتها که انرژی پایینی دارند تا آهنرباهای خاکی نادر که انرژی بالایی دارند، متغیرند. دمای کارکرد، محدودیت اندازه و وزن، مسائل زیست محیطی و انرژی مغناطیسی از جمله عواملی است که بر انتخاب یک مادهٔ مغناطیسی تاثیر میگذارند
کاربرد
آهنرباها کاربردهای زیادی در اسباب بازیها دارند. میلههای مغناطیسی Mشکل، برای ساخت شکلهای گوناگون به گویهای فلزی متصل شدهاند
مواد مغناطیسی جزء جدانشدنی فناوری مدرن هستند. آهنرباها یکی از اجزای مهم بسیاری از وسایل الکترونیکی و الکترومکانیکی هستند. کاربرد عمدهٔ آهنرباهای دائم در تبدیل انرژی مکانیکی به انرژی الکتریکی و بالعکس است (مانند موتورهای الکتریکی و ژنراتورها) . مغناطیسها همچنین در حافظههای مغناطیسی (صفحات هارد دیسک و فلاپیدیسکها و کارتهای پلاستیکی حافظه) کاربرد دارند.
همچنین آهنرباها در صنایع مختلف جهت جداسازی ضایعات آهن کاربرد فراوان دارند.
دید کلی :
آیا تابحال به این فکر کرده اید که جرثقیل ، چگونه قطعات بزرگ آهن را جابجا می کند؟
آیا تا کنون ملاحظه کرده اید که یک میخ آهنی بعد از چند بار مالش برروی یک آهنربا ، میخهای آهنی کوچکتر از خود را جذب کند؟
برای پاسخ گفتن به پرسشهای فوق و سوالات دیگر شبیه آنها ، باید اطلاعاتی در مورد آهنربا و خاصیت آهنربایی داشته باشیم. مقاله حاضر تا حدی ما را با این مقوله آشنا می کند.
سنگ مغناطیسی و کهربا ، دو ماده طبیعی هستند که از دیر باز ، مورد توجه مردم بوده اند. سنگ مغناطیسی ، یک ماده معدنی با خصوصیات غیر عادی است که آهن را جذب می کند. اگر یک قطعه کوچک از این سنگ را از نقطه ای آویزان کنیم. آن قدر می چرخد تا سرانجام بطور تقریبی در راستای شمال و جنوب قرار گیرد. نخستین بار در کشورهای غربی ، دریانوردان از این سنگ بعنوان قطبنما استفاده می کردند.
سیر تحولی و رشد :
انسانهای اولیه به سنگهایی برخورد کردند که قابلیت جذب آهن را داشتند. معروف است که ، نخستین بار ، شش قرن قبل از میلاد مسیح ، در شهر باستانی ماگنزیا واقع در آسیای صغیر «ترکیه امروزی) ، یونانیان به این سنگ برخورد کردند. بنابراین بخاطر نام محل پیدایش اولیه ، نام این سنگ را ماگنتیت یا مغناطیس گذاشتند که ترجمه فارسی آن آهنربا می باشد. سنگ مذکور از جنس اکسید طبیعی آهن با فرمول شیمیایی Fe3O4می باشد.
بعدها ملاحظه گردید که این سنگ در مناطق دیگر کره زمین نیز وجود دارد. پدیده مغناطیس همراه با کشف آهنربای طبیعی مشاهده شده است. با پیشرفت علوم مختلف و افزایش اطلاعات بشر در زمینه مغناطیس ، انواع آهنرباهای طبیعی و مصنوعی ساخته شد. امروزه از آهنربا در قسمتهای مختلف مانند صنعت ، دریانوردی و ... استفاده می گردد.
منشا پیدایش :
کهربا شیرهای است که مدتها پیش از بعضی از درختان مانند کاج که چوب نرم دارند، بیرون تراوید. و در طی قرنها سخت شده و بصورت جسم جامدی نیم شفاف در آمده است. کهربا به رنگهای زرد تا قهوه ای وجود دارد. کهربای صیقل داده شده سنگ زینتی زیبایی است و گاهی شامل بقایای حشره هایی است که در زمانهای گذشته در شیره چسبناک گرفتار شده اند.
یونانیان باستان خاصیت شگفت انگیز کهربا تشخیص داده بودند. اگر کهربا را به شدت به پارچهای مالش دهیم اجسامی مانند تکه های کاه یا رانه های گیاه را که نزدیک آن باشد جذب میکند. اما سنگ مغناطیس یک ماده معدنی است که در طبیعت وجود دارد. نخستین توصیف نوشته شده از کاربرد سنگ مغناطیس به عنوان یک قطب نما در دریانوردی در کشورهای غربی ، مربوط به اواخر قرن دوازدهم میلادی است. ولی خواص این سنگ خیلی پیش از آن در چین شناخته شده بود.
انواع آهنربا :
اساس کار تمام آهنرباها یکسان است، اما به دلیل کاربرد در دستگاههای مختلف ، آرایش و صنعت ، آن را به اشکال و اندازههای گوناگون می سازند، و لذا انواع آن از لحاظ شکل عبارتند از :
تیغه ای
میله ای
نعلی شکل
استوانه ای
حلقه ای
کروی
پلاستیکی
سرامیکی و ...
حوزه عمل :
آهنربا به طور مستقیم و غیر مستقیم در زندگی روزانه بشر موثر است و به جرات می توان گفت که اگر این خاصیت نبود زندگی بشر امروزی با مشکل مواجه می شد. از جمله وسایلی که در ساختمان آن از خاصیت آهنربایی استفاده شده است، می توان به یخچال ، قطب نما ، کنتور برق ، انواع بلندگوها ، موتورهای الکتریکی (مانند کولر ، پنکه ، لوازم خانگی و ...) ، وسایل اندازه گیری الکتریکی مانند ولت سنج ، آمپر سنج و ... اشاره کرد.
آیا آهنربا بغیر از آهن ، اجسام دیگری را جذب می کند؟
بعد از پیدایش آهنربا ، دانشمندان به این فکر افتادند که آیا آهنربا غیر از آهن ، اجسام دیگری را نیز می تواند جذب کند. پس از بررسی ها و مطالعات مختلف ، سرانجام مشخص شد که آهنربا در عنصر دیگر به نام های نیکل و کبالت را نیز می تواند جذب کند. بر این اساس به سه عنصر آهن ، کبالت ، نیکل و آلیاژهای آنها که توسط آهنربا جذب می گردد، مواد مغناطیسی می گویند. بدیهی است که سایر مواد را که فاقد این خاصیت است، مواد غیر مغناطیسی می گویند.
روشهای مختلف تشخیص قطبهای یک آهنربا :
اگر یک آهنربا را از وسط بوسیله تکه نخ بسته و از محلی آویزان کنید، آهنربا در راستای شمال و جنوب مغناطیسی زمین قرار می گیرد.
با توجه به اینکه در آهنرباها ، قطبهای همنام همدیگر را دفع و قطبهای غیر همنام همدیگر را جذب می کنند، لذا اگر یک آهنربای دیگر که قطبهای آن معلوم است، در اختیار داشته باشیم، به راحتی می توان قطبهای آهنربای دیگر را تشخیص داد.
به کمک یک عقربه مغناطیسی و با استفاده از رانش و ربایش قطبها نیز میتوان این کار را انجام داد.
توضیحات تکمیلی در مورد آهنربای دائمی
آهنربای دائم به اختصار PM1خوانده میشود و قطعهای از فولاد سخت و یا دیگر مواد مغناطیسی که تحت اثر میدانهای شدید ، مغناطیس شده و این اثر را برای مدت طولانی در خود حفظ میکنند. اثر آهنربایی اولین بار ، روی قطعههایی از سنگ معدن آهن ، به نام آهنربای طبیعی یا معدنی در طبیعت مشاهده شد و دیدند که قطعات آهن را به خود جذب میکند.
بعدا دریافتند که چنانچه قطعه درازی از این سنگ آهن مغناطیسی معدن را ، بطور معلق در هوا نگهدارند این قطعه دراز خود را در امتدادی قرار میدهد که یک انتهایش به طرف قطب شمال زمین قرار دارد و این انتهای میله آهن مغناطیس دار را قطب شمال و سر دیگر آن را قطب جنوب نامیدند. چنین قطعه سنگ معدن آهن ، آهنربای میلهای نامیده شد.
نظریه اول آهنربایی
هر آهنربا از تعدادی ذره آهنربایی تشکیل شده است. وقتی یک قطعه آهن ، آهنربا نیست، ذرات آهنربایی بطور پراکنده و دلخواه داخل آن قرار دارند و وقتی ذرات داخل آهن در امتدادی منظم قرار گیرند، اثرات مغناطیسی آنها باهم جمع شده و آن آهن ، آهنربا میشود.
نظریه دوم آهنربایی
خاصیت آهنربایی به الکترونها وابسته است. الکترون دارای یک نیروی دوار در اطراف خود میباشد و وقتی مدارهای الکترونها در امتداد میله آهن طوری قرار گیرند که دایرههای نیرو با یکدیگر جمع شوند، میله آهنی ، آهنربا میشود. در طبیعت از نقطه نظر تغییرات چگالی فلوی مغناطیسی (B) بر حسب جریان (I) میتوان مواد را به دو دسته تقسیم نمود:
مواد غیر مغناطیسی: از این مواد میتوان پلاستیک و میکا و عایقهای جریان الکتریکی را نام برد. در این مواد ، نفوذ پذیری مغناطیسی عددی ثابت است و مقدار آن را µ˚= 4π×10-7فرض میکنیم.
مواد مغناطیسی: مواد مغناطیسی که به مواد فرومغناطیسی نیز معروفند جزء گروه آهن به شمار میروند. در این مواد با جریان مفروض Iچگالی شار (B) افزونتری نسبت به فضای آزاد شکل میگیرد و منحنی B-Iاین مواد غیر خطی است. مواد مغناطیسی خود به دو گروه تقسیم بندی میشوند:
مواد فرومغناطیسی نرم: که آنها خطی کردن تغییرات Bبر حسب I (منحنی B-I) امکان پذیر است، از تقریب خوبی برخوردار میباشد و در این مواد ، Bبخاطر Iحاصل میشود.
مواد فرومغناطیسی سخت: که از اینگونه مواد برای ساخت مغناطیس دائم استفاده میشود. در این مواد Bبخاطر دو عامل جریان (I) و خاصیت مغناطیس شوندگی ماده (M) بروزمی کند. این مواد در اثر میدانهای شدید ، مغناطیس شده و این اثر را تا مدت طولانی خود حفظ میکنند.
مواد مغناطیسی برای مقاصد خاص نیز ساخته میشوند، بطوری که طی سی سال گذشته چند ماده مغناطیسی جدید ساخته شده که مشخصات لازم برای ایجاد یک آهنربای دائم خوب را دارا هستند. آهنربای دائم خوب ، از مادهای است که تا حد امکان شار باقیمانده (یا چگالی شار باقیمانده) بزرگی داشته باشند. عمده این مواد فریتها (مواد مغناطیسی سرامیکی) و مواد مغناطیسی خاک کمیاب هستند.
انواع آهنربای دائم
سه نوع آهنربای دائم که دارای کاربرد فراوان هستند به شرح زیرند:
آهنربای آلنیکو
آلنیکو از ابتدای نام سه عنصر آلومینیوم ، نیکل و کبالت گرفته شده است. این آلیاژ که عمدتا از فلزات آهن و آلومینیوم و نیکل و کبالت ساخته میشود، قابلیت پذیرش نیروی مغناطیسی بالایی و به منظور ساختن آهنربای دائم بلندگوها و لامپهایی با حوزه مغناطیسی و در سروموتورهای DC2پیشرفته استفاده میشود.
معمولا در آخر اسم "آلنیکو" حرفی اضافه میگردد که مشخص کننده قدرت آهنربا است. فرضا "آلنیکوv" قویترین آهنربای دائم نسبت به "آلنیکوها" است و معمولا آهنربای "آلنیکو" را به صورت طولی مغناطیس میکنند و سپس مورد استفاده قرار میدهند. منظور از مغناطیس کردن طولی این است که دو قطب Sو Nدر طول جسم قرار میگیرند.
آهنربای فریت
این آهنربا را آهنربای سرامیک نیز مینامند. این آهنربای دائم از ترکیب مواد ذوب شده نوعی چینی و پودر ماده مغناطیسی ساخته میشود. این آهنربا چون پودر پس ماند مغناطیسی و نیروی خنثی کننده زیادی دارد، آن را به صورت عرضی مغناطیسی میکنند. منظور از مغناطیس کردن عرضی ، قرار گرفتن دو قطب Sو Nدر عرض جسم است و چون چگالی شار (B) این آهنربای دائم کم است برای جبران چگالی شار زیاد، آن را دراز می سازند.
چون هزینه ساخت این آهنربا کم بوده و مواد اولیه آن به ارزانی قابل تهیه است، بطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. نامگذاری آهنربای فریت با توجه به نوع عنصری که در ساخت آهنربا از آن استفاده شده است صورت میگیرد. مثل فریت استرونیتام و یا فریت باریم.
آهنربای سارماریوم - کبالت
عنصر اصلی این آهنربای دائم عنصر ساماریوم با علامت اختصاری Smو عدد اتمی 62 است. چون این آهنربای کمیاب (به دلیل عنصر تشکیل دهنده کمیاب ساماریوم) دارای پس ماند مغناطیسی و خنثی کننده خیلی زیادی است، به همین دلیل میتواند شدتی به مراتب بزرگتر از آهنربای دائم معمولی داشته باشد. به عنوان مثال در یک طول و مساحت برابر ، چگالی شار (B) این آهنربا دو برابر آهنربای سرامیک است.
هزینه تولید این آهنربا قابل ملاحظه است و به همین دلیل آن را کم قطر میسازند. چون شدت مغناطیسی این آهنربا بالا است، لذا از چنین آهنربایی که در ابعاد کوچک و وزن کمتر شدت مغناطیسی خوبی دارد در ساعتهای الکترونیکی و لامپهای ماگنترون و تجهیزات نظامی و سروموتورها هواپیما استفاده میکنند. به این ترتیب روز به روز دامنه کاربرد این آهنربا رو به افزایش است.
تک سلول ها گروهی از موجودات زنده هستند که پیکرشان تنها از یک سلول تشکیل شده است و فعالیتهای زیستی مختلف این موجودات توسط بخشهای اختصاص یافتهای از پروتوپلاسم به نام اندامهای سلولی انجام میشود این بخشها مشابه اندامهای موجودات پرهستهای عمل میکنند. از این رو یک تکهستهای ، برخلاف هستههای پریاختگان که وابسته به هستههای دیگرند، موجود کامل و مستقلی است که تمام فعالیتهای زیستی یک پرهستهای را نظیر حرکت ، شکار طعمه ، گوارش ، تکثیر و غیره انجام میدهد.
اندازه
بطور کلی ، تک سلولی ها بسیار ریز و میکروسکوپی هستند اکثرا بطور منفرد و گاهی بصورت کلنی دیده میشوند.
اندامهای حرکتی
از مهمترین خصوصیات تک سلولی ها داشتن اندامکهای حرکتی ، مانند پاهای کاذب ، تاژکها و مژکها است و تقسیم آنها به چهار رده اصلی تاژکداران ، مژکداران ، ((ریشهپایان)) و اسپورداران بیشتر بر اساس همین زواید حرکتی آنهاست پاهای کاذب ، زواید سیتوپلاسمی موقتی هستند که در برخی از تک سلولی ها فاقد پوشش سخت شکل میگیرند و حرکتی به نام آمیبی را در آنها باعث میشوند این نوع حرکت در گروهی از ریشهپایان ، مانند آمیبها و بعضی از هستههای جانوری نظیر گویچههای سفید خون ، هستههای کشت بافت و در برخی از قارچهادیده میشود.
هسته
در تک سلولی ها بسیار متنوعاند، هسته به شکلها و اندازهها و با ساختارهای مختلف دیده میشود. بیشتر تک سلولی ها یک هسته دارند در حالی که بعضی از آنها ممکن است در تمام یا بخشی از زندگی خود بیش از یک هسته داشته باشند. در مژکداران دو نوع هسته وجود دارد: یکی هسته بزرگ (پلیپلوئیدی) به تعداد یک عدد و به شکلهای مختلف و دیگری هسته کوچک (دیپلوئیدی و در ارتباط با فعالیتهای تولید مثلی) که تعداد آن در یک هسته ممکن است از یک تا 80 عدد تغییر کند.
تک سلولی های گیاهی
تک سلولی ها گیاهی به فراوانی تک سلولی ها جانوری نیستند و اختصاصات بارز و متنوع آنها را ندارند. ویژگی مهمی که فقط در تک سلولی ها گیاهی (تاژکداران گیاهی) دیده میشود وجود یک یا چند اندامک محتوی کلروفیل و کاروتنوئید به نام کروماتوفور است این اندامکها در تغذیه هولوفیتیک دخالت دارند و به همین دلیل تاژکداران گیاهی را جز جلبکهای سبزبه شمار میآورند. تک سلولی ها حاوی کروماتورفور معمولا دارای یک لکه چشمی یا استیگما هستند که بخشی فنجانی شکل و حاوی رنگیزههای کاروتنوئید است و به رنگهای سرخ و قهوهای دیده میشود.
لکه چشمی ، بلکه غالبا در بخش پیشین جسم هسته و در زیر تاژک قرار دارد به عنوان اندامک حساس به نور و در بعضی از تاژکداران به عنوان مشخص کننده جهت حرکت عمل میکند. از میان تک سلولی ها گیاهی دیاتومها و مخمرها در آبها و محیط اطراف ما فراوانترند و مشاهده آنها نیز آسانتر است دیاتومها از جلبکهای سبز- زرد هستند که بسیاری ازآنها تکهستهاند و مخمرها از قارچهای تکهستهای محسوب میشوند که به اشکال مختلف در مواد غذایی مانند خمیر نان، ماست سرکه و غیره دیده میشوند.
انواع تک سلولی های جانوری
تاژکداران
ابتداییترین اعضای این گروه تاژکداران جانوری هستند که معمولا زندگی آزاد داشته و هولوتروف هستند و به جلبکهای تاژکدار بیرنگ شباهتی بسیار دارند. تاژک این قبیل پروتوزوئرها جریانی در آب پدید میآورد که غذا را به سوی سلول میراند. تاژکداران جانورانی ابتدایی و آزاد و بدون تردید خاستگاه بسیاری از صورتهای دارای زندگی همزیستی امروزی هستند. مثلا گونههای مختلف تریپونوزوما به صورت انگل در سلولهای خون و لنف مهرهداران مختلف به سر میبرند. ترکونمفا همزیست دیگری است که چوب را در لوله گوارش موریانههضم میکند.
آمیبیها
آمیبیها توسط پاهای کاذب حرکت و تغذیه میکنند. هلیوزوآها که بیشتر ساکن آب شیرین هستند انواعی هستند که در آنها پاهای کاذب متعدد و دائمی همانند اشعه خورشید از اطراف سلول خارج میشوند. شعاعیان پلانکتونی نیز ظاهر مشابه دارند. در گروه دیگری از آمیبیها پاهای کاذب از درون حمایت نمیشوند بنابراین آزادانه جریانمییابند و تغییر شکل میدهند. معروفترین نمونه این گروه آمیب معمولی است که آمیبا پروتئوس است. یکی از وابستگان نزدیک و انگل این گروه آنتامبا هیستولیتیکا است که مولد اسهال خونیدر انسان میباشد.
هاگداران
هاگداران انگل چرخه زندگی پیچیدهای دارند. این چرخه شامل مراحل تشکیل هاگ است. یک هاگدار تک سلولی میتواند تقسیم چند تایی بیابد و بطور همزمان تعدادی سلول کوچکتر حاصل آورد. هر کدام از سلولهای حاصل هاگی است که یک هسته دارد که و پس از آنکه چنین سلولی به عنوان انگل بالغ در بدن یک میزبات مستقر شد، چند هستهای میشود و خود را برای انجام تقسیم چند تایی دیگری آماده میسازد. پلاسمودیوم معروفترین هاگداران است و گونههای مختلف آن در پستانداران و پرندگان ایجاد بیماری مالاریا میکنند.
مژکداران
مژکداران پیچیدهترین و ظریفترین و در عین حال صاحب گوناگونترین سلولهای تخصص یافته در میان اقسام سلولهای شناخته شدهاند. این جانداران توسط مژکهایی حرکت و تغذیه میکنند که در بیشتر موارد روی ردیفهای منظم واقعند. بیشتر مژکداران از قبیل پارامسی دارای حلقی همیشگی هستند. مژکداران چند هستهای هستند. تعداد قابل توجهی از مژکداران زندگی همزیستی دارند و بیشتر اقسام آزاد متحرک میباشند. چند گروه ثابت هم در میان آنها وجود دارد که ورتیسل از آن جمله است.
پروتوزوئرهای آزاد یا مستقل همگی آزادند. عده قلیلی در آب شیریناند ولی اکثر دریازی هستند. بعضی در اعماق دریا میباشند و بیشتر نظر به احتیاجی که برای ادامه حیات به اکسیژنو نور خورشید دارند در سطح آب ، در طبقهای که به اسم پلانکتون خوانده میشود زندگی میکنند. کلمه پلانکتون ، مثل Planet ، از یک ریشه یونانی مشتق میشود که معنی میدهد Wandererیا چیزی که از یک محل به محل دیگر حرکت میکند.
اندازه این ارگانیسمها از باکتریهاو گیاهان میکروسکوپیک گرفته تا جانوران بزرگتر مثل ماهیهای ژلهای ، در حالت کلی پلانکتونها محدود میباشند. یعنی اینکه توانایی شنا کردن ندارند و بوسیله موجها و یا جریانات آب انتقال پیدا میکنند. پلانکتونها به عنوان اولین حلقه زنجیره غذایی مناطق غنی از ماهیان مهم از نظر اقتصادی میباشند و بقای این مناطق را تضمین میکنند.
رده بندی پلانکتونها
فیتوپلانکتون:شامل باکتریها و گیاهان میکروسکوپیک میباشند.
زئوپلانکتون:شامل جانوران میکروسکوپیکاند.
ماکروزئوپلانکتون:تخمها و لاروهای بیمهرگان و ماهیهای بزرگتر.
فواید پلانکتونها
پلانکتونها اغلب به عنوان شاخص سلامت آبی و محیطی استفاده میشوند، چرا که دارای حساسیت بالایی نسبت به تغییرات محیط میباشند و طول عمر کوتاهی دارند. مثلا فیتوپلانکتونها ، شاخص شرایط غذایی یک محیط میباشند به خاطر گرایش زیاد آنها به تکثیر سریع در شرایط مساعد. زئوپلانکتونها شاخص سلامتی مناطق غنی از ماهیهستند چرا که زئوپلانکتونها ، منبع غذایی ارگانیسمهایی مثل ماهیهای کوچک در سطوح غنی و مساعد آب میباشند. اخیرا ، تحقیقات سعی دارد که مشخص کند پلانکتونها در شرایط محیطی مختلف چگونه واکنش نشان میدهند.
فیتوپلانکتونها
مثل گیاهان خشکی ، فیتوپلانکتونها کربنرا از طریق فتوسنتزتثبیت میکنند و آن را برای سطوح غنی بالاتر قابل دسترسی میکنند. فاکتورهای محیطی اصلی که بر روی رشد فیتوپلانکتونها تاثیر میگذارند عبارتند از: دما، نور و غذا. رشد فیتوپلانکتونها معمولا با مناطق نوری محدود میشود و یا عمقی از آب که نور خورشید بتواند نفوذ کند. محدودیت دیگر برای رشد اینها ، غذا است مثلا نیتروژنو فسفر. فیتوپلانکتونها میتوانند رشد سریع جمعیت را تحمل کنند که تقریبا هر بهار اتفاق میافتد و همزمان با این ، تودههای جلبکیدر حضور مواد غذایی و افزایش دما افزایش مییابد.
در حالی که زیاد بودن فیتوپلانکتونها به رشد ارگانیسمهای دیگر در آن منطقه کمک میکند. اما مقدار خیلی زیاد فیتوپلانکتونها هم ، میتواند به سلامت کل یک منطقه زیستی ضرر بزند. چرا که افزایش جلبک ، باعث مردن بیشتر فیتوپلانکتونها شده و آنها به زیر آب جایی که آنها مصرف میشوند، میروند و این فرایند مقدار اکسیژن حل شده در آبهای زیرین را کاهش میدهد که برای بقای ارگانیسمهای دیگر مثل ماهیها و خرچنگها لازم است.
از شاخصهای گسترش فیتوپلانکتونها در یک منطقه میتوان افزایش مستعد کلروفیلآن منطقه ، سرعت تولید بیومس اولیه و بقای گونههای خاص را نام برد.
زئوپلانکتونها
زئوپلانکتونها ، جانوران پلانکتونی هستند که از نظر اندازه از روتیفرهای میکروسکوپیک گرفته تا ماهیان ماکروسکوپیک میباشند. گسترش اینها در مناطق مساعد ، بوسیله مقدار شوری محیط ، دما و غذای قابل دسترسی کنترل میشود. کوچکترین زئوپلانکتونها ، به عنوان تداوم دهنده چزخه غذایی در آب مشخص میشوند، و اغلب به عنوان صیادی از مواد غذایی یک محیط قرار گرفته میشوند.
زئوپلانکتونهای بزرگتر ، برای گونههای ماهیها و نیز مراحل لاروی همه ماهیها ، غذای مهمی محسوب میشوند. آنها همچنین از طریق تولید کنندگان اولیه زنجیره غذایی (فیتوپلانکتونها) ، با ارگانیسمهای سطوح بالاتر آب ، در ارتباط میباشند. جمعیت زئوپلانکتونها از مصرف کنندگان اولیهای که فیتوپلانکتونها را میخورند و نیز ، مصرف کنندگان ثانویه که از زئوپلانکتونها تغذیه میکنند تشکیل شده است.
خوردن لوبیا یا عدس حداقل دو بار در هفته احتمال پیشرفت سرطان سینه را در زنان کاهش می دهد اما مصرف غذاهای دیگر که غنی از مواد شیمیایی به نام فلاونوئیدها هستند به نظر نمی رسد بر این احتمال تاثیری داشته باشد. به گزارش سایت مدلاین پلاس ، مطالعه بر روی حیوانات ارتباط بین مصرف غذاهای سرشار از فلاونوئیدها را با کاهش احتمال سرطان سینه نشان داده اند اما مشخص نیست این رابطه در جمعیت انسانی نیز صدق کند. گروهی از محققان دانشگاه هاروارد اطلاعات به دست آمده از 90630 زن را مورد ارزیابی قرار دادند. این زنان عمدتا در دوران پیش از یائسگی بسر می بردند. طی 8 سال اول مطالعه ، 710 مورد سرطان سینه به ثبت رسید. همانطور که اشاره شد مصرف فلاونول به طور کلی و غذاهای غنی از فلاونول ارتباطی با احتمال ابتلا به سرطان سینه نداشت اما ارزیابی های بعدی نشان دادند تاثیر احتمالی مصرف لوبیا یا عدس را پیشنهاد کردند. به ویژه در زمانی که حداقل دو بار در هفته از این حبوبات مصرف می کردند ، احتمال پیشرفت سرطان سینه 24 درصد کمتر از گروهی بود که کمتر از یک بار در ماه از چنین غذاهایی استفاده می کردند. به هر حال بررسی تاثیر مثبت و حفاظت گر لوبیا و عدس به تحقیقات بیشتر نیازمند است.
يکي از جنبه هاي اعجاز قرآن جنبه لفظي آن است. از طرفي قرآن مخالفان اعجاز خود را به تحدي مي طلبد. براي من قابل درک نيست که ويژگي ظاهري و لفظي قرآن کريم چيست که نسبت به اشعار عربي يا سخنان خالي از معناي ابوجهل که در پاسخ به تحدي قرآن گفت برتري و تمايز مي يابد؟
اين مساله کاملا طبيعي است که يک نفر غير عرب زبان هرگز نمي تواند از اسلوب زيبا و شيوايي عبارات قرآن درک يک عامي عرب زبان را داشته باشد ، چه رسد به درک يک اديب برجسته را . بنابراين ما اين وجه از اعجاز قرآن را به طور غير مستقيم يعني از طريق اعتراف بلغاي عرب و اذعان به ناتوانيشان در برابر قرآن و شکست و ناکامي مخالفان درک مي کنيم.
ما درتاريخ مي بينيم که رسا بودن تعبيرات، موزون بودن كلمات و جمله بنديها، شيريني بيان و نفوذ خارقالعاده آن در افكار و نفوس برجستهترين اديبان عرب را سخت شگفتزده ساخته است و سرسختترين دشمنان پيامبر (مانند وليد) بر فرابشرى بودن اسلوب زيبا و تركيب بديع آهنگ بىنظير قرآن اعتراف كردهاند. «آربرى»(Arberry.J.A) متر جم انگليسي قرآن در اين زمينه مىگويد: «قرآن آهنگ و موسيقى دلنشينى دارد كه عرب پيش از قرآن هرگز با چنين آهنگى آشنا نبوده است».
همو گويد: «از قرآن ترجمههاى بسيار زيادى انجام شده و هريك پس از چند روزى به كهنگى و فرسودگى گراييده است؛ اما قرآن هم چنان بر فراز اعصار با طراوت و تازگى برقرار مانده است. آيا اين خود نشانه الهى بودن آن نيست؟»
پروفسور دورمان Marry Gaylord Dorman. آمريكايى مىنويسد: «قرآن لفظ به لفظ به وسيله جبرئيل، بر حضرت محمدصلى الله عليه وآله وسلم وحى شده و هر يك از الفاظ آن كامل و تمام است. قرآن معجزهاى جاويد و شاهد بر صدق ادعاى محمد رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم است.
قسمتى از جنبه اعجاز آن، مربوط به سبك و اسلوب انشاى آن است و اين سبك و اسلوب، به قدرى كامل و عظيم و با شكوه است كه نه انسان و نه پريان، نمىتوانند كوچكترين سورهاى نظير آن را بياورند»نيك بين، نصراللَّه، اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب، (دورود، سيمان وفارسيت، بىتا)، ص 48 ؛ به نقل از اسلام و غرب، ص 106..
پروفسور ا.گيومA. Guillauome. مىگويد: «قرآن با آهنگ زيباى مخصوص، داراى موسيقى دلنوازى است كه گوش را مىنوازد. عده كثيرى از مسيحيان عرب زبان، سبك قرآن را ستودهاند. از ميان شرق شناسان كسانى كه به زبان و ادبيات عرب آشنايى دارند، فصاحت و لطف و ظرافت شيوه قرآن را مىستايند. زمانى كه قرآن را تلاوت كنند، جذابيت خاص آن، بىاختيار شنونده را به سوى خود مىكشد و اين حلاوت و موسيقى دلنشين بود كه فرياد سرزنش كنندگان را خاموش كرد و به كالبد شريعت پيامبر اسلام، روح دميد و آن را غيرقابل تقليد گردانيد.
در پهنه نظم، نثر و ادبيات پردامنه عرب، كتابى به فصاحت، بلاغت، بلندپايگى و پرمايگى قرآن نمىشناسيم و اثرى نيست كه بتوان آن را با قرآن مقايسه كرد. تأثير عميق آيات قرآن بر عرب و غير عرب، آن چنان است كه عنان اختيار از كف مىدهند»
بىآزار شيرازى، عبدالكريم، ترجمه تصوير و تفسيرى آهنگين سوره فاتحه و توحيد، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم 1374).
نولدكه آلمانى در كتاب تاريخ قرآن مىنويسد: «كلمات قرآن آن چنان خوب و به هم پيوسته است كه شنيدنش، با آن هماهنگى و روانى، گويى نغمه فرشتگان است؛ مؤمنان را به شور مىآورد و قلب آنان را مالامال از وجد و شعف مىگرداند».. p.65.
بارتلمى سنت هيلر دانشمند فرانسوى نيز در كتاب محمد و قرآن مىنويسد: «قرآن كتابى است بىهمتا كه زيبايى ظاهرى و عظمت معنوى آن برابر است. استحكام الفاظ، انسجام كلمات و تازگى افكار در سبك نو ظهور آن، چنان جلوهگر است كه پيش از آنكه خردها تسخير معانى آن گردند، دلها تسليم آن مىشوند. در ميان پيامبران هيچ كس، مانند پيامبر اسلام نتوانسته است اين همه نفوذ كلام داشته باشد.
قرآن با سبك خاص خود، هم سرود مذهبى است و هم نيايش الهى؛ هم شريعت و قوانين سياسى و حقوقى است و هم نويد بخش و هشدار دهنده؛ هم پندآموز است و هم راهنما و هدايت كننده به راه راست و هم بيان كننده قصه، داستان و حِكَم و امثال. و بالاخره قرآن زيباترين اثر به زبان عربى است كه در ميان كتابهاى مذاهب جهان نظير ندارد.
به اعتراف مسيحيان عرب زبان اين كتاب شريف، تأثير شگرفى در دل و جان شنوندگان دارد»
افزون بر آنچه گذشت قرآن از جهات ديگري نيز معجز است از جمله :
1. اعجاز علمى
رازهاى علمى نهفته در قرآن، اقيانوس بىكرانى از دانشهاى كيهان شناختى، انسان شناختى، تاريخ، نجوم و ... است كه دانشمندان شرق و غرب را به تحقيقات زيادى واداشته و آنان را سخت به حيرت افكنده است.
در اينجا به نمونههاى چندى از آيات و موضوعات علمى ذكر شده اشاره مىشود:
1. تركيب خاص نباتات (آيه 19، سوره حجر)؛
2. تلقيح نباتات (آيه 22، همين سوره)؛
3. قانون زوجيت و تعميم آن به عالم نباتات (آيه 3، سوره رعد)؛
4. حركت وضعى و انتقالى زمين (آيه 53، سوره طه)؛
5. وجود يك قاره ديگر غير از قارههاى شناخته شده آن روز (آيه 17، سوره رحمن)؛
6. اصل كروى بودن زمين (آيه 40، سوره معارج)؛
7. ارتباط بين پديدههاى جوى (آيه 164، سوره بقره و آيه 5 سوره جاثيه).
در عين حال با توجه به اينكه قرآن، كتابى انسانساز و هدايتگر است، تنها ممكن است در موارد خاصى به مسائل علمى اشاره كند. اين اشارات جزئى، منبع الهام براى دانشمندان است. گذشته از آن، قرآن هميشه مردم را به سير در روى زمين و مطالعه پديدههاى جوى، فرا خوانده و بنا بر پارهاى از تفاسير، امكان صعود به كرات ديگر را خبر داده است.
در اين زمينه كتابها و مقالههاى بسيارى از سوى دانشمندان، در رشتههاى مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبيق آيات آن، با جديدترين رهيافتهاى دانش بشرى سخن گفتهاند.
او ضمن مقايسه آموزههاى علمى قرآن، با تناقضات عهدين و دانشهاى رايج زمان نزول قرآن، مىگويد: «نظر به وضع معلومات در عصر محمدصلى الله عليه وآله، نمىتوان انگاشت كه بسيارى از مطالب قرآنى - كه جنبه علمى دارد - مصنوع بشرى بوده باشد.
به همين جهت كاملاً به حق است كه نه تنها قرآن را بايد به عنوان يك وحى تلقى كرد؛ بلكه به علت تضمين اصالتى كه عرضه مىدارد ... به وحى قرآنى مقام كاملاً متمايزى مىدهد».همان، ص 338.
2. اعجاز در پيشگويى
قرآن از حوادثى در آينده خبر داده است. اين خبرها، برخى نسبت به خود قرآن است و بعضى نسبت به حوادث خارجى. بخشى رويدادهاى مقطع خاصى از تاريخ است و بعضى مستمر و پايا. برخى زمان تحققش فرارسيده و از نظر تاريخى صدق و حقانيت قرآن را به اثبات رسانده است.
در مقابل برخى ديگر مربوط به آينده بشريت است؛ مانند: حاكميت صالحان، برقرارى حكومت جهانى عدل و توحيد و تحقّق مدينه آرمانى اسلامى.
دورمان مىنويسد: «قسمت ديگر از اعجاز قرآن، مربوط به پيشگويىهايى است كه در آن مندرج است و به نحو اعجاب آورى، داراى اطلاعاتى است كه مرد درس نخواندهاى مانند محمدصلى الله عليه وآله وسلم هيچ گاه قادر نبود آنها را جمع كند»نيك بين، نصراللَّه، اسلام از ديدگاه دانشمندان غرب، ص 48..
به اختصار بعضى از موارد يادشده بيان مىشود:
2-1. تحريف ناپذيرى
قرآن مجيد به صراحت اعلام مىدارد: - بر خلاف كتابهاى آسمانى پيشين - براى هميشه از ساحت اين كتاب مقدس كوتاه است و حفظ و عنايت الهى، همواره تضمين كننده عصمت آن است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ حج(15)، آيه 9.؛ «همانا ما ذكر [ قرآن] را فروفرستاديم و ما همواره آن را نگاهبانيم» و «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»؛ فصلت(41)، آيه 41 و 42.؛ «و اين كتابى است نفوذناپذير، باطل از پيش و پس در آن راه نمىيابد. نازل شده از سوى خداى حكيم و حميد است».
اين ادعاى قرآن، اكنون تجربهاى پانزده قرنه را پشت سر نهاده و نشان داده است كه تلاشهاى دشمنان، در اين زمينه ناكام مانده و حسرت افزودن يا كاستن حتى يك كلمه از قرآن، بر دل آنها مانده است و از اينكه در آينده نيز بتوانند از عهده آن برآيند، به طور كامل مأيوس و نااميد گشتهاند!
2-2. تحدّى ناپذيرى
قرآن به گونههاى مختلف، انسانها را به تحدّى و همانندآورى فراخوانده و با قاطعيت كامل ادعا كرده است: اگر تمام بشر، دست به دست هم دهند، نمىتوانند مانند آن را بياورند: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً»؛ اسراء(17)، آيه 88.؛ «بگو اگر جن و انسانها با يكديگر اتفاق كنند، هرگز نمىتوانند همانندى چون اين قرآن آورند؛ هر چند گروهى از ايشان گروه ديگر را پشتيبان باشند».
قرآن از اين فراتر رفته و مخالفان را به آوردن سورهاى چون قرآن، دعوت و عجز و ناتوانى هميشگى آنان را در اين باره اعلام كرده است: «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِى رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ»؛ بقره (2)، آيه 23 و 24.؛ «و اگر در آنچه ما بر بنده خويش نازل كرديم (قرآن) ترديد داريد، پس سورهاى مانند آن بياوريد و گواهان خود - جز خدا - را فراخوانيد، اگر راست مىگوييد! پس اگر چنين نكنيد - و هرگز نخواهيد كرد - پس بپرهيزيد از آتشى كه هيزم آن انسان است و سنگ كه براى كافران مهيا شده است».
اين پيشگويى قرآن، طى پانزده قرن تجربه شده است و همه تلاشها در جهت همانند آورى سورهاى - حتى به اندازه سوره «كوثر» كه داراى حجمى در حدود سه سطر است - ناكام مانده و تكاپوگران اين عرصه را جز رسوايى سودى نبخشيده است.جهت آگاهى بيشتر در اين زمينه نگا: خويى، سيدابوالقاسم، مرزهاى اعجاز، ترجمه جعفر سبحانى، (تهران: محمدى، چاپ اول، 1349)، صص 153-166.
2-3. حوادث تاريخى
قرآن مجيد رخدادهايى را پيش از وقوع آنها و در شرايطى كه محاسبات عادى قادر به پيشبينى آنها نبود، اعلام كرده و واقعيت تاريخى نيز به طور دقيق - آنسان كه قرآن از پيش خبرداده - تحقق يافته است. نمونههايى از آن عبارت است از:
2-3-1. پيروزى اسلام بر مشركان مكّه و ورود مسلمانان به خانه خدا در امنيت كامل: «لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ»؛ فتح (48)، آيه 27.؛ «هر آينه به خواست خدا به مسجد الحرام در مىآييد؛ در حالى كه سرهاى خود را تراشيده و تقصير مىكنيد و هيچ خوفى بر شما نباشد».
پس از نزول اين آيه، چيزى نگذشت كه صلح و به تعبيرى فتح حديبيه پديد آمد و زمينههاى ورود سرافرازانه مسلمانان و از پى آن، پيروزى قاطع اسلام بر شرك و كفر و تبديل مجدد مسجد الحرام به كانون اصلى توحيد فراهم شد.
2-3-2. پيروزى روم بر ايران؛ قرآن مجيد خبر مىدهد پس از پيروزى امپراتورى ايران بر روم، به زودى روم بر ايران چيره شده و مؤمنان از اين حادثه خرسند خواهند شد: «غُلِبَتِ الرُّومُ فِى أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِى بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ»؛ روم (30)، آيات 2-4.؛ «روم در ادنى الارض (اطراف شام يا الجزيرهنگا: شبر، سيد عبداللَّه، تفسير القرآن الكريم، (بيروت: داراحياء التراث العربى، بىتا)، ص 385.) مغلوب گرديده و پس از آن در اندك سالى (بين سه تا هفت سال) چيره خواهد شد. امر همواره از آن خدا است؛ چه پس از آن و چه پيش از آن و در آن روز، مؤمنان شادمان خواهند شد». اين پيشگويى قرآن همزمان با پيروزى مسلمانان در جنگ بدر، رخ نمود و شادى مضاعف براى مسلمانان به همراه آورد.همان.
وجوه ديگرى نيز درباره اعجاز قرآن ذكر شده است؛ از قبيل: اعجاز در معارف، اخبار به غيب، عدم اختلاف و تناقض، قانونگذارى و ... .
مطالعه منابع مختلف در اين زمينه سفارش مىشود.براى آگاهى بيشتر ر.ك:
الف. مطهرى، مرتضى، وحى و نبوت، (قم: صدرا)؛
ب. طباطبايى، سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، (قم: اسماعيليان، بىتا)، ج 1، صص 58 - 73؛
پ. توسليان، سيد مرتضى، عظمت قرآن؛
ت. جمعى از نويسندگان «در راه حق»، درسهايى پيرامون شناخت قرآن؛
در مباحث قبل به موضوعات دین، لزوم دین، اهداف دین، مراتب دین و تحلیل خاتمیت پرداختیم و با ادله اثبات کردیم که چرا رسول اکرم (ص) را خاتمالانبیا نامیدند. در ادامه بحث به بررسی چند موضوع از فلسفه خاتمیت خواهیم پرداخت.
اسلام دین همه پیامبران
از نظر قرآن کریم همه پیامبران در یک خط حرکت میکردند. آنها امت واحدهای بودند و در اصل هیچ اختلافی میان آنها وجود نداشته است و هیچ یک از آنها دیگری را تکذیب نمیکرد، بلکه هر یک مصدق دیگری بود. پیامبران در اموری چند دارای اشتراک و وحدت بودند و از این روی قرآن کریم از آنها به عنوان امت واحده یاد کرده است.
پیامبران به این جهت امت واحده بودند که اولاً هدف همه آنها یکی بوده است؛ یعنی همه آنها میخواستند تا انسانها را به هدف نهایی خلقت برسانند، ثانیاً منشاء و انگیزه دعوت همه آنها یکی بوده است، ثالثاً اصول اساسی تعالیم آنها نیز یکی بوده است. از همین روی قرآن کریم دین همه آنها را اسلام نامیده است. منظور از اسلام نیز همان دین توحیدی است که دستورات آن از جانب خداوند صادر شده است، نه اسلام به معنای خاص آن که شریعت محمدی (ص) است. هر چند که شریعت محمدی نیز مرحله کامل همان دینی است که پیامبران الهی آن را تبلیغ میکردند.
علل تجدید نبوتها
بشر در طول تاریخ، تعالیم پیامبران را تحریف میکرده است. یکی از عوامل ارسال رسل از بین بردن این تحریفها بوده است و نیز به جهت عدم رشد فکری انسانهای گذشته امکان عرضه کامل تعالیم الهی وجود نداشت. از این رو پیامبران در طول زمان برانگیخته میشدند تا انسانها را به مرحله بالاتری از رشد برسانند.
مبانی ختم نبوت
میتوان عوامل و موجبات ختم نبوت و رسالت را در چند اصل بیان کرد:
1ـدین امری فطری است و چون فطرت انسانها تغییرپذیر نیست، میتوان دینی را ارائه کرد که متناسب با فطرت بشر باشد. هماهنگی آخرین شریعت (اسلام) با فطرت انسان رمز خاتمیت است.
2ـاسلام به عنوان یک طرح کلی و جامع شامل تعالیمی است که برای همه زمانها قابلیت اجرا دارد. دین خاتم از جامعیت و کمال برخوردار است.
اولين آيه نازل شده بر پیامبر (صلی ا... علیه وآله وسلم)
درباره اولين آيه يا سوره نازل شده سه نظر وجود دارد:
1. گروهي معتقدند كه اولين آيات سه يا پنج آيه از اول سوره علق بوده است كه مقارن بعثت پيامبر نـازل شـده است , هنگامي كه ملك (فرشته) فرود آمد و پيامبر را باعنوان «نبوت» ندا داد و به او گـفـت : بـخـوان , گفت : چه بخوانم ؟ پس او را در پوشش خود گرفت و گفت : «اقرا باسم ربك الـذي خـلـق , خـلـق الا نـسـان من علق , اقرا و ربك الا كرم الذي علم بالقلم , علم الا نسان ما لم يـعـلـم» از امـام صادق (ع) روايت شده است كه فرمود: «اول ما نزل علي رسول اللّه (ص) بسم اللّه الرحمان الرحيم اقرا باسم ربك و آخر مانزل عليه : اذاجا نصراللّه ».
2. گـروهـي نـخستين سوره نازل شده را سوره مدثر مي دانند از ابن سلمه روايت شده است كه از جـابـربن عبداللّه انصاري سؤال كردم : كدامين سوره يا آيه قرآن براي نخستين بار نازل شده است ؟
گـفـت : «يـا اي هـا الـمدثر» گفتم : پس «اقرا باسم ربك» چه ؟
گفت: گفتاري كه از پيامبر اكرم (ص) شنيده ام اكنون براي شما بازگو مي كنم شنيدم كه فرمود: «مدتي را در مجاورت كوه حـرا گـذرانيدم در پايان كه از كوه پايين آمدم و به ميانه دشت رسيدم , ندايي شنيدم به هر طرف نـگريستم كسي را نديدم سپس سر به آسمان بلند كردم , ناگهان او (جبرئيل) را ديدم لرزشي مرا فـرا گـرفـت , بـه خـانـه نـزدخـديـجـه آمدم , خواستم تا مرا بپوشاند آن گاه «يا ايها المدثر, قم فـانـذر» نـازل شد گروهي از اين حديث استفاده كرده اند كه اولين سوره نازل شـده در ابـتـداي وحي بر پيامبر اكرم (ص) اين سوره است ولي در متن حديث هيچ گونه اشاره اي به اين امر كه نخستين سوره نازل شده اين سوره باشد نشده است ,و صرفا استنباط جابر از ايـن حـديـث چـنـيـن بوده است شايد اين پيش آمد پس از مدتي كه از بعثت گذشته بود (فترت) صـورت گـرفـتـه باشد, زيرا پس از آغاز بعثت براي مدتي وحي منقطع گرديد و دوباره آغاز شد شاهد بر اين مدعي حديث زير است :. از جـابـربـن عبداللّه روايت ديگري شده است كه پيامبر(ص) درباره فترت وحي سخن مي گفت و مـي فـرمود: «هنگامي كه به راه خود ادامه مي دادم , ناگاه ندايي ازآسمان شنيدم سربلند كردم , فـرشته اي را ديدم كه در كوه حرا نيز آمده بود از ديداراو به وحشت افتادم و بر روي زانوهاي خود قـرار گـرفتم سپس از راه خود برگشتم و به خانه آمدم و گفتم : زملوني , زملوني (مرا بپوشانيد) آن گـاه مـرا پـوشاندند در اين موقع آيات : «يا ايها المدثر, قم فانذر, و ربك فكبر, و ثيابك فطهر و الرجز فاهجر» نازل شد پس از آن , وحي پي در پي و بدون انقطاع فرود آمد».
3. گروهي اولين سوره نازل شده را سوره فاتحه مي دانند زمخشري مي گويد:«بيش تر مفسرين بـر اين عقيده اند كه سوره فاتحه اولين سوره نازل شده قرآن است »علامه طبرسي از استاد احمد زاهـد در كـتاب ايضاح به نقل ازسعيدبن المسيب از مولي اميرالمؤمنين (ع) آورده است كه فرمود: «از پـيامبر(ص) ازثواب قرائت قرآن سؤال نمودم , سپس آن حضرت ثواب هر سوره را بيان فرمود, به ترتيب نزول سوره ها پس اولين سوره اي را كه در مكه نازل شده است , سوره «فاتحه »بر شمرد, سـپـس «اقـرا باسم ربك» و آن گاه سوره (ن و القلم ) واحدي نيشابوري در اسباب الـنـزول دربـاره ابـتداي بعثت چنين آورده است : «گاه كه پيامبر باخود خلوتي داشت , ندايي از آسمان مي شنيد كه موجب هراس وي مي شد و درآخرين بار فرشته او را ندا داد: يا محمد! گفت : لـبـيـك گـفـت : بـگـو«بـسم اللّه الرحمان الرحيم الحمد للّه رب العالمين »[9] البته پيامبر اكـرم (ص) از همان ابتداي بعثت با گروه كوچك خود (علي و جعفر و زيد و خديجه) نماز را طبق سـنت اسلامي انجام مي داد و نماز بدون فاتحة الكتاب برپا نمي شود و در حديث آمده است : «اولين چـيـزي كه جبرئيل به پيامبر(ص) تعليم داد, نماز و وضو بود» كه لازمه آن مقرون بودن بعثت با نزول سوره حمد است جلال الدين سيوطي مي گويد: «هرگز نبوده است كه نماز در اسلام بدون فاتحه الكتاب باشد»
مـيان اين سه نظر مي توان به گونه اي جمع كرد, زيرا نزول سه يا پنج آيه از اول سوره علق به طور قـطـع بـا آغـاز بعثت مقارن بوده است , و اين مساله مورد اتفاق نظراست سپس چند آيه از ابتداي سـوره مـدثر نازل شده است , ولي اولين سوره كامل كه بر پيامبر نازل گرديده سوره حمد است و چـنـد آيه از سوره علق يا سوره مدثر درآغاز, عنوان سوره نداشته و با نزول بقيه آيه هاي سوره اين عـنـوان را يـافـتـه اسـت لـذا اشـكـالـي نـدارد كـه بگوييم اولين سوره, سوره حمد است و به نام فـاتـحـة الـكـتـاب خـوانـده مـي شـود وجـوب خـوانـده شـدن ايـن سـوره در نـماز اهميت آن را مـي رسـانـد, بـه طـوري كـه آن را سـزاوار عدل و همتاي قرآن شدن, مي كند «ولقد آتيناك سبعا مـن الـمـثـانـي و القرآن العظيم , و به راستي ما به تو سوره حمد و قرآن عظيم راداديم» سـوره اي كـه به نام «سبعا من المثاني» خوانده مي شود بنابر نقلي سوره حمداست كه مشتمل بر هـفـت آيه است از اين جهت «مثاني» گفته مي شود كه به سبب كوتاهي قابل تكرار است به ويژه سوره حمد كه روزانه در نماز تكرار مي شود پس اگرترتيب نزول سوره ها را از نظر ابتداي سوره ها در نـظـر بـگيريم , اولين سوره , علق وپنجمين سوره , حمد است چنان كه در ترتيب نزول سوره ها آورده ايم و اگر سوره كامل را ملاك بدانيم, اولين سوره كامل سوره حمد است .
بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماریها، طولانی کردن عمر و ارتقا سلامتی بهوسیله کوششهای متشکل اجتماعی است. بر همین اساس، تعاریفی برای بهداشت فردی، بهداشت عمومی، بهداشت روانی و بهداشت غذایی وجود دارد.
تاریخچهٔ بهداشت
بیماریها تا حدود ۳۹۰۰ سال قبل از مسیح، صرفاً بلای آسمانی به شمار میآمدند و کسی به درمان و رسیدگی به حال بیماران اقدام نمیکرد.
با این وجود، مردم دوران پیشاتاریخ با توجه به تجربیات و نیز، اعتقادات مذهبی یا خرافی خود، به گونهای از بیمار شدن جلوگیری میکردند.
در روم باستان، بهداشت به عنوان نماد سلامتی شناخته میشد. به همین منظور، حمامهای عمومی متعددی در شهرهای مختلف ساخته میشدند، که شرق نیز رواج یافتند. علاوه بر استحمام که تا حدودی مفهومی تزکیهکننده داشت، ماساژ و کرمهای معطر نیز مورد استفاده قرار میگرفتند. منشأ کلمهٔ بهداشت نیز به همان دوره، و به الههٔ سلامتی و پاکیزگی، هیجیا (به یونانی باستان: Ὑγιεία)، دختر اسقلبیوس بازمیگردد.
در ابتدای قرون وسطی، استحمام به عنوان پاککنندهٔ روح، در میان بسیاری از مردم متداول شد. ولی به مرور زمان و با گسترش اعتقادات خرافاتی مبنی بر این که آب موجب باز شدن منافذ پوست و ورود بیماریها به بدن میشود، استحمام از رواج افتاد؛ و حمامهای عمومی منبعی برای ابتلا به بیماریها شناخته شد. در مقابل، چرک بدن لایهٔ محافظی در برابر بیماریها پنداشته شد. بهعلاوه، توالتها در مکان عمومی و در ملأعام قرار داشتند (حتی در قلعهٔ پادشاهان)، و فضولات در کوچهها منظرهای طبیعی شناخته میشد. دستها و صورت تنها بخشهایی از بدن که در این دوره به طور منظم شستوشو میشدند. به این ترتیب، برای پوشاندن بوی بد بدن تنها از انواع عطر استفاده میشد.
این وضع در دوران رونسانس به علت شیوع بیماریهایی خطرناک، چون سیفیلیس و طاعون بدتر شد. مردم برای جلوگیری از ابتلا به این بیماریها، استفاده از آب را به حداقل رسانیدند، و برای شستوشو تنها از پارچههایی خشک استفاده میکردند.
در دورهٔ پادشاهی لویی شانزدهم، استفاده از آب، دوباره و به تدریج متداول شد. توالت و دستشوییها به اتاقهایی جداگانه منتقل شد و استحمام به دور از چشم دیگران انجام گرفت. داشتن حمام در خانه رواج یافت؛ هرچند هدف از آنها در درجهٔ اول استراحت بود، و نه شستوشو.
در قرن نوزدهم، استحمام لازمهٔ رعایت بهداشت فردی شد و شستن دست و صورت با صابون در میان اغلب مردم رواج یافت. در اواخر قرن نوزدهم، اکثر ساختمانها در اروپا دارای حمام و دستشویی بودند. ایجاد شبکههای فاضلاب زیرزمینی و تصفیهخانه نیز در قرن بیستم موجب ارتقای سطح بهداشت عمومی در شهرها شد. به علاوه، سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۴۶، به منظور هماهنگی و ارتقای وضعیت بهداشت عمومی در سطح جهان تأسیس یافت.
بهداشت در جهان اسلام
با ظهورش در قرن هفتم پس از میلاد، اسلام تأکید زیادی بر رعایت بهداشت و پاکیزگی داشت. علاوه بر ضرورت پاکیزگی در حین نمازهای پنجگانه با وضو و غسل، واجبات و توصیههای دیگری (از جمله رعایت بهداشت غذایی، مسواک زدن، استحمام، تطهیر نجاسات...) در رابطه با رعایت بهداشت در دین اسلام وجود دارد.
سطوح بهداشت
طبق سازمان جهانی بهداشت، بهداشت به بر سه سطح استوار است: پیشگیری سطح اول، سطح دوم و سطح سوم.
پیشگیری سطح اول
این مرحله عبارت است از مجموعهٔ اقداماتی که برای جلوگیری از بروز بیماری انجام میشود. این اقدامات موجب بالا رفتن میزان قدرت جسمی و روانی افراد جامعه و سالمتر شدن محیط زندگی میشود؛ و خود به دو مرحله تقسیم میشوند:
شامل آموزش همگانی بهداشت، بهبود رژیم غذایی بر اساس گروههای سنی، فراهم آوردن شرایط مناسب مسکن، کار، و تأمین تفریحات سالم میشود.
حفاظت ویژه در مقابل وقایع بهداشتی و بیماریها
شامل روشهایی اختصاصی است که از بروز برخی بیماریها جلوگیری میکند؛ همچون تزریق واکسن برای پیشگیری از ابتلا به سرخک، کزاز، سیاهسرفه، فلج اطفال و...، سمپاشی برای مبارزه با پشهٔ مالاریا، استفاده از کپسول ویتامین Aبرای جلوگیری از ابتلا به شبکوری، کم کردن گردوغبار در معادن برای پیشگیری از بیماریهای ریوی نزد کارگران، و مبارزه با آلودگی هوا و استعمال دخانیات برای پیشگیری از سرطان ریه.
پیشگیری سطح دوم
این مرحله شامل تشخیص به موقع بیماری و درمان مناسب و به سرعت است. این اقدامات برای جلوگیری از سیر بیماری به طرف مراحل پیشرفته، به وجود آمدن نقص و ناتوانی و سرایت بیماری به افراد سالم ضرورت دارد.
پیشگیری سطح سوم
در این مرحله، هدف متوقف کردن سیر بیماری و جلوگیری از ناتوانی کامل یا مرگ است. فیزیوتراپی برای برگرداندن حرکت به یک عضو عارضهدیده، نمونهای از این اعمال است. عملهای جراحی، استفاده از عینک، سمعک و ورزشهای مخصوص، مثالهایی دیگر از اقداماتی هستند که برای بازگرداندن قسمتی از تواناییهای از دست رفته یا جلوگیری از ناتوانایی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.
بهداشت فردی
شستن دستها یکی از مهمترین شیوههای رعایت بهداشت فردی و جلوگیری از انتقال بیماریهای مسری است.
بهداشت فردی متشکل از روشها و اصولی جهت پیشگیری از بروز انواع بیماریها و پاکیزه نگهداشتن اعضای بدن است. سادهترین امور اعم از شستشوی دست و یا استحمام کل بدن، نظافت مو و ناخن و رعایت اصول نظافت و پاکیزگی لباس و انواع پوششهای فردی میتواند سلامت یک فرد را تا حدود بسیار زیادی تأمین کند.
بهداشت فردی پایهٔ اصلی سلامت فرد و در نهایت یک جامعه را تشکیل میدهد. با رعایت چندین نکتهٔ ساده و روزمره در زندگی فرد، امنیت بالایی برای وی حاصل میشود که نتیجهٔ آن پیشگیری بهتر از درمان خواهد بود.
بهداشت غذایی
هدف بهداشت غذایی پیشگیری از آلودگی غذایی، گسترش بیماریها، و جلوگیری از مسمومیت غذایی است. قوانین بهداشتی غذایی راههای امنی را برای آماده کردن و نگهداری مناسب مواد غذایی، و خوردن درست غذا ذکر میکنند.
کوششهای اجتماعی
منظور از کوششهای اجتماعی موارد زیر است:
* آموزش بهداشت
* بهداشت محیط
* تشخیص بیماریها
* پیشگیری علیه بیماریهای عفونی
* ایجاد یک سیستم اجتماعی که هر فرد بتواند از حق طبیعی خود برخوردار باشد.
با فراهم آوردن این امکانات سلامتی مردم تامین میشود. البته امروزه دامنه بهداشت عمومی توسعه یافته است و تامین سلامتی سالخوردگان ، مادران ، تغذیه ، جامعه ، نوتوانی ، آلودگی هوا و آلودگی صوتی جزء وظایف بهداشت قلمداد شده است. در علوم تجربی عوامل در شرایط یکسان نتیجه یکسان بدست میدهند، یعنی از ترکیب دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن ، آب بدست میآید. اما باید توجه داشت که در مورد یک امر بهداشتی مثل واکسیناسیون ، تنها جنبه علمی قضیه کافی نیست. زیرا یک برنامه بهداشتی موفق لزوما در منطقه و فرهنگ دیگر موفق نمیباشد، چون جنبههای اجتماعی ، اقتصادی ، روانی و ... نیز موثرند. پس بهداشت هنر است.
هدف دیگر بهداشت ، طولانی کردن عمر انسان است. عوامل مختلفی بر طول عمر اثر دارند و از آن جمله رفاه اقتصادی ، آرامش فکری ، خدمات پزشکی ، تغذیه ، حقوق بشر ، آموزش ، ارتباط مردم با دوست و با همدیگر ، آزادی و روابط دولت و ملت است. باید توجه داشت باشیم که امروزه اصطلاحات متفاوتی از نظر ظاهر برای بهداشت مطرح است. مثل بهداشت جامعه ، جامعه شناسی بهداشت ، پزشکی اجتماعی ، پزشکی جامعه نگر و ... که در واقع همگی مترادف بهداشت عمومی هستند. باید گفت مفهوم تمام این عناوین یکی است، ولی طرز نگرش آنها باهم متفاوت است، چون نیازهای جوامع باهم تفاوت دارد.
بعد سومی هم مطرح است و آن این که باید آینده افراد را برای پرورش استعدادها در نظر بگیریم که مترادف با هدفهای حیاتیاند و منظور از هدفهای حیاتی این است که انسان چنان تکامل کند که خلیفهالله روی زمین باشد. زمانی این امر محقق میشود که فرد از نظر فیزیولوژیکی ، روانی و عاطفی و بعد فلسفی و ... در سطح عالی باشد و آن سلامتی در موازات اهداف حیات است، چرا که ما هر قدر امکانات بیشتری را بتوانیم ایجاد کنیم، برای تبدیل استعدادهای بالقوه به بالفعل در راستای سلامتی مردم قدم برداشتهایم.
روشهای مختلف استفاده از بهداشت عمومی
سیستم معاونت بهداشت عمومی (Public Health Asistanse)
تقریبا 55 درصد جمعیت با این سیستم اداره میگردید. مخصوص کشورهای جهان سوم بود که در هر زمانی حالت انتزاعی مخصوصی به خود میگرفتند. در این سیستم مدیریت بر اساس تمرکز بوده ، یعنی مسائل بهداشتی از بالا یعنی از مراکز به سازمانهای کوچک و شهرستانها جاری میشد. یعنی بودجه مدیریت از مرکز به استانها ، شهرستانها و بخشها و روستاها جریان پیدا میکرد. منتها این تصمیمگیری با خصوصیات اقتصادی و فرهنگی هماهنگ نبوده، در نتیجه ، نتیجه مثبت گرفته نمیشد.
از طرف دیگر ، اکثریت منابع مالی و انسانی در شهرها بکار گرفته میشد و روستائیان و شهرهای محروم ، از عدالت و توزیع مناسب برخوردار نبودند. و در سیستم معاونت بهداشتی عمومی حتی 30% کودکان تحت پوشش نبودند و یا مرگ و میر کودکان زیر یک سال قبل از سال 1355 ، یکصد و بیست در هزار بود، ولی امروزه مرگ و میر کودکان زیر یک سال به کمتر از 28 در هزار رسیده است. یکی از عیبهای سیستم ، عدم پوشش منابع بهداشتی و اداری در روستا بود.
طرز ارائه خدمات بهداشتی
از طریق مراکز بهداشتی و درمانی و بیمارستانها
چون در کشورهای در حال توسعه ، تعداد پزشک کم بود، پزشکان در بیمارستانهای دولتی از کارایی چندان برخوردار نبودند و حتی کیفیت ارائه خدمات ناقص بوده و اکثریت مردم بخصوص روستائیان دسترسی به بیمارستانها نداشتند و خود پزشکان از رساندن خدمات به مردم بنا به عللی کوتاه میکردند. چون حقوق کافی دریافت نمیکردند و بیماران را به مطبهای خصوصی عودت میدادند و در مردم این باور بوجود آمده بود که بیمارستانهای دولتی خدمات کافی ارائه نمیدهند.
از طریق بیمه
چون فقر اقتصادی در کشورهای در حال توسعه وجود دارد، بدان جهت همه مردم قدت پرداخت حق بیمه نداشته و تنها کارگران و کارمندان با پرداخت حق بیمه از خدمات بیمه استفاده میکردند و آن هم در عمل با اشکال روبرو بود، زیرا بیمه کننده دولت بوده و حالت مشابه کشورهای غربی را نداشت. بیمه شوندگان نیز از خدمات بیمه ناراضی بودند، اما راه دیگری وجود نداشت.
از طریق طب خصوصی
معمولا همان پزشکانی هستند که روزها در بیمارستانهای دولتی مشغول بوده و در عصر با دریافت حق ویزیت ، خدمات را ارائه میدهند و آنها نیز به عللی از دادن خدمات به بیمه شوندگان به تعرفههای دولتی خوشنود نبوده و اخلال بوجود میآوردند.
سیستم بیمه پزشکی
این سیستم مخصوص کشورهای پیشرفته غربی بود که همه مردم با پرداخت حق بیمه از خدمات درمانی بهداشتی بهرهمند میشوند. البته در کشورهای غربی در آمد سرانه بیشتر است (68% مردم متوسط در آمد را دارند.) و لذا قدرت پرداخت حق بیمه را دارند و چنانچه اشاره شد، رقابت میان شرکتها وجود دارد، اما در کشورهای در حال توسعه ارائهگر خدمات فقط دولت است و کیفیت خدمات نامطلوب میباشد. ولی در کشورهای غربی بیمه شوندگان با اختیار خود بیمهگر را از بین هزاران بیمهگر انتخاب مینمایند و در نتیجه بین بیمهگران رقابت وجود داشته و هر بیمهگر سعی دارد با دادن خدمات بهتر مشتری جذب کند.
سیستم طب ملی
این سیستم مخصوص کشورهای کمونیستی بوده که 18% کل مردم دنیا از این سیستم استفاده میکردند و این سیستم توسط دولت ارائه میشد. مردم بدون پرداخت کوچکترین وجهی از خدمات بهداشتی استفاده میکردند و این کشورها از نظر سلامتی وضعشان بهتر بود. اساس این سیستم بر روی کلونیها یا واحدهای بهداشتی بود که خدمات بر اساس بهداشت و پیشگیری بود که در سطوح روستاها پراکنده شده بودند و خدمات ارائه میدادند.
یعنی تمام مناطق از حداقل امکانات بهداشتی درمانی استفاده میکردند و در اثر آن با وجودی که کشورهای سوسیالیستی از نظر اقتصادی و اجتماعی وضع خوبی از سایر جهات نداشتند، ولی از نظر بهداشتی حتی از کشورهای غربی هم بهتر بودند و اولین کشورهایی بودند که در آنجا به علت رعایت تنظیم خانواده نرخ رشد جمعیت به منفی گرایش کرد.
سیستم شبکه (خدمات بهداشتی اولیه و شبکههای بهداشتی)
به علت پیشرفت سریع و تخصصی شدن علم پزشکی ، امکان دسترسی به خدمات درمانی برای غیر ثروتمندان مشکل بود. بخصوص بدان جهت در کشورهای در حال توسعه ، با پیشرفت علم پزشکی ، در ترفیع سلامتی مردم تفاوتی بوجود نیامده بود و هنوز در کشورهای در حال توسعه مردم از سوء تغذیه ، افزایش جمعیت ، بیماریهای عفونی و عدم دسترسی به آب تصفیه شده در رنج بودند. برای همین ارکان و شرایط خاصی تعیین شد که عمده ارکان وجه اجتماعی ، سیاسی و استراتژیک دارد و برای رسیدن به اهداف زیر تاکید میکند:
همکاری و هماهنگی سایر بخشها اجتناب ناپذیر است، یعنی برای سلامتی تنها وزارت بهداشت درمان نمیتواند سلامتی مردم را تامین کند. سایر نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نیز باید برای ترفیع و تامین سلامتی مردم همکاری نمایند.
تعهد سیاسی دولتها در قبول مسئولیت مردم ضروری است.
بهداشت و تامین سلامتی ، حق و وظیفه انفرادی و اجتماعی و حکومتی است.
مشارکت مردم الزامی است.
توزیع منصفانه در مورد منابع بهداشتی و مالی باید صورت گیرد.
حداقل خدمات درمانی و بهداشتی و توانبخشی جامعیت یابد.
حداقل خدمات بهداشتی اولیه
آموزش همگانی در زمینه بهداشت
بهبود روش تغذیه
تامین آب سالم و کافی و بهسازی
ایمنی سازی علیه بیماریهای عفونی
پیشگیری از بیماریهای شایع بومی
درمان مناسب بیماریها و حوادث
پیش بینی و تدارک داروهای اساسی
ارائه خدمات بهداشتی مادر و کودک و تنظیم خانواده
علاوه بر 8 عامل فوق ، باید عوامل روانی و کنترل عفونتهای تنفسی و اسهال کنترل شود.
اهداف سازمان بهداشت جهانی
کاهش مرگ و میر کودکان زیر یک سال به 50 در 1000
افزایش امید به زندگی که عبارت است از امید زنده ماندن بعد از تولد
افزایش در آمد سرانه تا پانصد دلار
اختصاص پنج درصد از تولید ناخالص به بهداشت که در ایران 4 درصد میباشد.
فراهم آوردن تغذیه که ده درصد متولدین کمتر از دو هزار و پانصد گرم وزن داشته باشند. در کشور ما این شاخص به علت وجود خانههای بهداشت به پنج در هزار کاهش یافته و در کشورهای پیشرفته صفر میباشد. (در یک کودک نرمال وزن طبیعی سه هزار و پانصد گرم ، قد پنجاه سانتیمتر و دور سر سی و پنج سانتیمتر است.)
افزایش میزان باسوادی تا هفتاد درصد
حداقل با یک ربع پیاده روی به آب آشامیدنی دسترسی نداشته باشند. در ایران در سال 1357 پنجاه درصد آب بهداشتی داشته و اکنون این مقدار به هشتاد و سه درصد رسیده است.
حداقل نود درصد بر علیه شش بیماری واکسینه شده باشند. (در ایران حداقل نود درصد روستائیها علیه شش بیماری واکسینه شدهاند.)
مرگ و میر مادران چهل در صد هزار است.
بنابراین وظایف دیگر بهداشت عمومی تهیه آب آشامیدنی سالم در هر منطقه و واکسینه کردن مردم و کاهش مرگ و میر میباشد.
کوشش هاي زيادي براي تعريف سلامتي انجام گرفته است. بعضي سلامتي را به صورت حالت طبيعي جسم و روان، يعني زماني که اعضاي بدن به صورت طبيعي عمل نمايند تعريف مي کنند. بعضي ديگر سلامتي را به صورت « فعاليت خوب اعضاي بدن و نبودن بيماري» تعريف کرده اند.
تعاريف ديگر به اين صورت است : تندرستي عبارت است از يک حالت تعادل نسبي در شکل ظاهري و اعمال و ترکيبات شيميايي بدن، اين تعادل در نتيجه تطبيق موفقيت آميزي است که بدن انسان، با عواملي که در پيرامون و محيط زيست او قرار دارد،به وجود مي آورد، اگر چه عوامل گوناگوني مي توانند اين تعادل را به هم بزنند.
تعريف سازمان جهاني بهداشت از سلامت :
سلامت عبارت است از تأمين رفاه کامل جسم و روح و اجتماع و نه فقط نبودن بيماري و نقص عضو.
مهم ترين ابعاد تندرستي يا سلامتي عبارتند از :
1) بعد جسمي
2) بعد رواني
3) بعد اجتماعي
اين سه بعد در يکديگر تأثيرمي گذارند. گاه يک بعد تسلط و نفوذ بيشتري در ابعاد ديگر دارد و گاه نيز امکان دارد و بعد يا هر سه بعد نسبت به يکديگر تأثير متقابل داشته باشند.
تعريف بيماري :
بيماري حالتي است ناخوشايند، داراي نشانه ها و خصوصيات مشخص، که ممکن است همه يا يک قسمت از بدن را فرا گيرد.
طيف تندرستي و بيماري :
افراد جامعه بر حسب حالت تندرستي يا شدت بيماري در گروه هاي زير قرار خواهند گرفت:
- افرادي که از تندرستي کامل برخوردارند.
- اشخاصي که داراي بيماري غير اشکار هستند.
- افرادي که در آنها بسياري به طور خفيف وجود دارد
- عده اي که بيمار با علائم و حد متوسطي در آنها ، نمايان است.
- اشخاصي که از بيماري شديد، رنج مي برند.
- افرادي که مبتلا به بيماري کشنده هستند.
- افرادي که به عللي نظير ضعف و پيري، ناتواني و بيماري، ارتباطشان با حيات، قطع مي شود.
عده اي که از افراد جامعه هيچگونه ناراحتي يا علامت بيماري از خود نشان نمي دهند، در حالي که معاينات دقيق و يا آزمايشات مختلف معلوم مي شود که مبتلا به بيماري هستند. اين افراد دچار بيماري غيرآشکار و يا تندرستي ظاهري و ناقص هستند.
اهميت حيات و حفظ سلامت بدن از ديدگاه اسلام:
چون اسلام براي انسان ، ارزش قائل است و او را موجودي شريف مي شمارد و مي خواهد براي او امکان رسيدن به کمال نهايي و مقصد اصلي حيات را فراهم کند، لذا به سلامت و بهداشت او نيز اهميت داده و در اين مورد دستوراتي داده است. زيرا لازمه پيمودن مسير شمال و رسيدن به هدف، داشتن وقت و نيرو است و وقت و نيرو در صورتي فراهم مي شود که انسان سالم باشد و دستگاه هاي بدنش، به خوبي کار کند و از طريق تأثير متقابل بين جسم و روح اختلالات جسمي منتهي به اختلال در فکر و روان نشود. براي سالم نگهداشتن بدن، رعايت بهداشت ضرورت پيدا مي کند و به همين دليل اسلام به بهداشت اهميت داد، در دستورات وسيعي در اين زمينه به پيرامون خود داده است.
تعريف بهداشت:
بهداشت عبارت است از علم و هنر دستيابي به سلامتي، در واقع بهداشت علم نگاهداري و بالابردن سطح سلامتي است.
تعريف بهداشت فردي :
رعايت بهداشت فردي، عبارت از پيروي افراد جامعه از يک سلسله دستورات و عادت هاي بهداشتي و دوري جستن از رفتارها و عادت هاي غيربهداشتي است که مجموعاً باعث مي شود افراد جامعه، در معرض عوامل و شرايط بيماري زا قرار نگرفته و به بيماري ناشي از آنها دچار نشوند. استراحت ، نظافت، خواب، رژيم غذايي مناسب، ورزش، پوشاک و استحکام از نکات مهم اصول بهداشت فردي هستند.
از عادت ها و رفتارهاي غيربهداشتي پرخوري، استفاده بي دليل از داروها، شکستن مواد سخت مثل گردو و پسته با دندان و کشيدن سيگار را مي توان نام برد.
تعريف بهداشت عمومي :
بهداشت همگاني از نظر پروفسور ونيزلو عبارت است از «علم و فن پيشگيري از بيماري ها، افزايش طول عمر و ارتقاي سطح سلامتي و توانايي انسان از طريق کوشش هاي دسته جمعي افراد جامعه، به منظور بهسازي محيط، کنترل بيماري هاي واگيردار، آموزش بهداشت فردي، ايجاد خدمات پزشکي و پرستاري جهت تشخيص زودرس و درمان به موقع بيماري ها و ايجاد يک نظام اجتماعي که در آن هر فرد، داراي سطح زندگي مطلوبي، براي تأمين و نگهداري تندرستي خود باشد، به طوري که هر فردي از جامعه از حق طبيعي خود، يعني سلامتي و عمر طولاني، بهره مند شود.
تعريف بهداشت عمومي عبارت است از :
دانش و فن جلوگيري از بيماري، طولاني کردن عمر، بالابردن سطح سلامتي توانايي و تندرستي ، حداکثر استفاده از نيروي جسماني و فکري در راه پيشرفت اجتماع از راه فعاليت هاي متشکل جامعه براي بهسازي محيط، جلوگيري از عفونت هاي واگيردار، آموزش افراد درباره بهداشت شخصي، تشکيل خدمات طبي و پرستاري براي تشخيص فوري و اقدام براي جلوگيري از بيماري، توسعه سيستم اجتماعي که در آن هر کس از داشتن وسائل لازم زندگي که متضمن بقا و سلامت اوست برخوردار باشد و ترتيب و تنظيم اين خدمات به طوري که هر کس حق مسلم خود را در مورد سالم بودن و طول عمر تشخيص داده و بتواند تا دم مرگ فرد با ارزشي براي اجتماع باشد.
تعميم بهداشت عمومي به عنوان يک عبارت :
تعميم بهداشت عمومي و ارائه خدمات بهداشتي، با نيت ارتقاي سطح سلامت در جامعه مسلمانان و حفظ جان و سلامت انسان ها و بي نياز ساختن جامعه اسلامي از بيگانگان، از عبادات بسيار مهم و مورد عنايت خاص پروردگار به حساب مي آيد. هر گامي که در اين مسير برداشته شود، گامي در مسير عبادت و جلب رضايت خداست.
اولويت بهداشت بر درمان :
در ضرورت مقدم بودن پيشگيري نسبت به درمان ترديدي نيست، چون وقتي بيماري عارض شود، علاوه بر رنجي که به انسان تحميل مي شود، رفع آن مستلزم هزينه بسياري است. بسيار اتفاق مي افتد که درمان مؤثر واقع نمي شود و جان انسان به راحتي از بين مي رود، يا عوارضي با آثار سوء کم و بيش دائمي به جاي مي ماند. هم چنين خسارات ناشي از بستري شدن بيمار اعم از هزينه درمان و از دست رفتن وقت يک نيروي کار در جامعه، هزينه مصرف دارو و ساير هزينه ها را نيز بايد اضافه کرد.
بهداشت براي همه
بهداشت براي همه تا سال 2000:
در سال 1977، سازمان جهاني بهداشت اعلام داشت، مهم ترين هدف دولت ها بايد آن باشد که همه مردم جهان تا سال 2000 ميلادي (1379 شمسي) به سطحي از سلامت دست يابند که زندگي آنان از نظر اقتصادي ثمربخش و مفيد باشد.
لازمه مفيد و موفق بودن افراد در زندگي، داشتن نيرو و توان لازم است. نيرو و توان در صورتي فراهم مي شود که انسان سالم باشد و دستگاه هاي بدنش به خوبي کار کند و به دليل تأثير متقابل جسم و روح از نظر روحي نيز سلامت باشد. اين بيانيه بعدها به «بهداشت براي همه تا سال 2000» شهرت يافت و در واقع يک هدف اجتماعي محسوب مي شود.
محتواي مراقبت هاي اوليه بهداشتي :
مراقبت هاي اوليه به معناي مراقبت هاي اساسي، ضروري و مناسب براي افراد، خانواده ها و جامعه است که موجبات سلامت جامعه را فراهم مي کند.
چون کشورهاي مختلف جهان از نظر امکانات مادي، نيروي انساني متخصص، وضعيت بيماري ها ، تعداد جمعيت ، شرايط آب و هوايي و ... با يکديگر تفاوت دارند، در نتيجه محتواي مراقبت هاي اوليه بهداشتي از کشوري به کشور ديگر متفاوت است و هر جامعه اي موظف است تا با در نظر گرفتن شرايط اجتماعي و امکانات فني و اقتصادي خود آنها را تعيين کند. اين مراقبت ها دست کم شامل موارد زير است:
1 – آموزش همگاني جامعه در زمينه مسائل بهداشتي
2 – بهبود غذا و تغذيه صحيح
3 – تهيه آب سالم و کافي براي آشاميدن، نظافت فردي و عمومي و بهسازي اساسي محيط
4 – ايجاد و ارائه خدمات قبل از زايمان، حين زايمان و بعد از آن و ارائه خدمات مربوط به تنظيم خانواده
5 – ايمن سازي عمومي در مقابل بيماري هاي عمده عفوني
6 – پيشگيري از بيماري هاي بومي و شايع و درمان و کنترل آنها
7 – ايجاد خدمات اوليه براي تمام افراد در مقابل جراحات و حوادث
8 – پيش بيني و تدارک داروهاي اساسي
به محتواي مراقبت هاي اوليه بهداشتي، اجزاي مراقبت هاي اوليه بهداشتي نيز گفته مي شود.
اصول مراقبت هاي اوليه بهداشتي:
الف) عدالت اجتماعي: يعني خدمات بهداشتي بايد بين همه مردم بدون توجه به شرايط اقتصادي مردم، عادلانه توزيع شود و همه مردم چه غني يا تهيدست، چه شهري يا روستايي به خدمات بهداشتي دسترسي داشته باشند.
ب) مشارکت جامعه: اگر مردم در برنامه ريزي و اجراي برنامه بهداشتي شرکت فعالانه اي داشته باشند، اين برنامه ها با نيازهاي آنها هماهنگي بيشتري خواهد داشت تا اين که تصميم گيري برنامه ها توسط مؤسسه اي از بيرون و بدون مشورت و مشارکت آنان انجام شود. در صورتي که برنامه هاي بهداشتي با مشارکت مردم انجام شود، داراي مزاياي زير است:
کار با پيشرفت بهتري انجام مي شود، خدمات با هزينه کمتر عرضه مي شود، استفاده مردم از طريق ارزش قائل شدن به نظرات و پيشنهادات آنها است و مردم در برابر انجام فعاليت هاي بهداشتي احساس مسؤوليت بيشتري مي کنند.
ج) هماهنگي بين بخشي : سلامت افراد فقط با ارائه خدمات بهداشتي تأمين نمي شود بلکه سلامت مردم به آنچه مي خورند، مي نوشند، شغلي که در آن مشغولند، مسکن مناسب و بهداشتي، تفريحاتي که براي اوقات فراغت انتخاب مي کنند و ... بستگي دارد. پس بايد بين بخش هاي بهداشت و بخش هاي ديگر مانند کشاورزي، صنعت ، حمل و نقل، آموزش و پرورش و وسايل ارتباط جمعي ، همکاري وجود داشته باشد.
در واقع بخش بهداشت به تنهايي قادر نيست که سلامت مردم را تأمين کند و لازم است ساير بخش ها نيز در اين کار فعاليت داشته باشند.
توسعه بهداشت به پيشرفت هاي اقتصادي واجتماعي منجر مي شود و در همان حال از آن تأثير مي پذيرد. يعني سلامتي منجر به نيروي کار و درآمد زيادتر مي شود و درآمد بيشتر قدرت خريد و استفاده از امکانات آموزشي، غذايي، بهداشتي و ... را بالا برده و برخورداري از اين امکانات به نوبه خود سلامتي را بيشتر تأمين مي نمايد و گردش اين دوره به طور دائم ادامه مي يابد.
د) تکنولوژي مناسب : يعني استفاده از راه و روش و يا وسايلي است که از نظر علمي دقيق و صحيح بوده و مي تواند براي ارائه خدمات بهداشتي، مورد استفاده قرار گيرد.
نظام عرضه خدمات بهداشتي درماني در سطح کشور:
مناسب ترين نظام عرضه خدمات بهداشتي – درماني، که بتواند در اين موقعيت و با رعايت اولويت خدمات بهداشتي اوليه، گروه هاي آسيب پذير و مناطق محروم را مورد توجه قرار دهد، نظام عرضه خدمات بهداشتي – درماني در قالب «شبکه هاي بهداشت و درمان شهرستان» است.
نظام شبکه به نحوي طراحي شده است که ضمن دسترسي آسان تمام مردم نقاط روستايي و شهري به خدمات مورد نياز، با رعايت اولويت هاي بهداشتي درماني، پوشش جامعي از اين خدمات را فراهم نمايد.
ساختار کلي نظام شبکه بهداشت و درمان شامل قسمت هاي زير است:
الف – خانه بهداشت : خانه بهداشت محيطي ترين واحد روستايي ارائه خدمات در نظام شبکه هاي بهداشتي درماني کشور است. هر خانه بهداشت با توجه به شرايط جغرافيايي يک يا چند روستا را تحت پوشش خدمات خود دارد. کارکنان خانه بهداشت، بهورزان زن و مرد هستند که از ميان اهالي بومي روستا با تحصيلات حداقل پنجم ابتدايي و حداکثر سوم راهنمايي انتخاب شده اند و به مدت 2 سال در آموزشگاه بهورزي براي ارائه خدمات تعليم مي بينند.
بهورزان ضمن سرشماري خانوارها، در زمينه هاي بهداشت خانواده که شامل : بهداشت در دوران کودکي، مدرسه ، بارداري ، زايمان ، بعد از زايمان و تنظيم خانواده است هم چنين بهداشت عمومي، بهداشت محيط روستا مبارزه و کنترل بيماري هاي شايع و بومي، واکسيناسيون و ... براي ارتقاي سلامتي جامعه فعاليت مي کنند.
از خصوصيات مهم ارائه خدمات در خانه هاي بهداشت فعال بودن اين خدمات است. يعني مواردي که نياز به مراقبت و پيگيري دارند و در زمان خود مراجعه نمي کنند توسط بهورزان پيگيري مي شوند و به منازل آنها مراجعه شده و براي مراقبت دعوت مي شوند.
ب – مرکز بهداشت درماني روستايي: واحد مستقر در روستاست که يک خانه بهداشت در همان روستا و غالباً چند خانه بهداشت از روستاهاي ديگر را تحت پوشش خود دارد.
وظيفه اصلي مرکز بهداشتي درماني روستايي، پشتيباني از خانه هاي بهداشت و نظارت بر کار آنها و پذيرش ارجاعات و برقراري ارتباط مناسب با سطوح بالاتر است.
ج – پايگاه بهداشتي شهري : کليه خدمات بهداشتي که در روستا به عهده خانه بهداشت است در مناطق شهري به عهده پايگاه بهداشت شهري است. تفاوت وظايف پايگاه و خانه بهداشت در سه نکته زير است:
پايگاه بهداشت شهري
مي تواند علاوه بر خدمات بهداشتي مذکور در وظايف خانه بهداشت IUDبگذارد و پاپ اسمير بگيرد.
- پيگيري فعال از طريق مراجعه به منازل ندارد. پيگيري خدمات در پايگاه شهري از طريق رابطين بهداشتي .
- اجاره پرداختن به خدمات درماني را ندارد و مي تواند مراجعه کنندگان بيمار را به مراکز بهداشتي درماني يا پزشکان بخش خصوصي ارجاع کند.
د – مرکز بهداشتي درماني شهري : اين واحد بر حسب تراکم جمعيت يک يا چند پايگاه بهداشت شهري را تحت پوشش دارد. تفاوت عمده اين واحد با مراکز بهداشتي درماني روستايي در مراجعه مستقيم بيماران به اين مراکز لازم نيست حتماً از طريق ارجاع از طريق پايگاه هاي بهداشت صورت گيرد.
هـ - بيمارستان : واحد تخصصي پزشکي در سطح شهرستان است و داراي قسمت هاي زير است:
بخش هاي بستري، بخش هاي تشخيصي، داروخانه، پلي کلنيک تخصصي اورژانس و ...
و – مرکز بهداشت شهرستان : يک واحد ستادي مرکب از کارشناسان مختلف بهداشتي است که وظيفه نظارت و پشتيباني مراکز بهداشتي درماني و خانه ها و پايگاه هاي بهداشت را برعهده دارد.
ز – مديريت شبکه : وظيفه هماهنگ سازي واحدهاي مختلف بيمارستان و مرکز بهداشت شهرستان و نظارت بر فعاليت آنها را به عهده دارد، مدير شبکه شهرستان ، نماينده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي در سطح شهرستان تلقي مي شود.
بهداشت فردی و عمومی در ورزش
قطعا نقش موثر ورزش بر بهداشت وسلامت جسم وجان بر هیچکس پوشیده نیست اما بایست بر تجارب ودانسته های قبلی معیار ها وملاک ها ایمنی بیشتر جهت کنترل ونظارت بر امور ورزشی داشته باشیم که انچه سلامت جسم وجان مردم را در هزاره سوم میلادی را به خطر افکنده دوری از ورزش و زندگی ماشینی که حاصلش بر همگان روشن است اما ایا اساسا هر نوع ورزش ویا هر شیوه ورزش برای هر سن وسالی ویا هر نوع پوشاک ویا سالن های ورزشی برای جامعه بشری مناسب است در حال حاضر همه نوع کفش ورزشی با انواع واقسام رنگ ها و قالب ها ومارک های معروف تجاری به سهولت یافت میشود ایا بهداشت سلامت پا در این موارد به چه موضوع و عواملی بستگی دارد البته بایست با پیشرفت رشته های تحصیلی دانشگاههای نیز با ایجاد رشته های جدید طراحی کفش های مختلف بخصوص کفش های ورزشی در کشور مان توجه بیشتری گرددچون به اندازه جمعیت کشور نیازمند کفش هستیم و خیلی ها با این کفش نیز به پیاده روی می پردازند که ممکن است نه تنها مناسب نباشد بلکه مضر نیز باشد
وامابحث دیگری که بایست مطرح نمود نقش شنا در سلامت جسم وجان است آیا تمام استخرهای پوشیده وسرباز قابلیت استفاده مناسب دارد ایا ازنظر جلوگیری از انتقال بیماریهای مسری و واگیری و بیمارهای پوستی و نکات ایمنی در استفاده از سالن های عمومی اساسا همگی رعایت میشود و اینکه برای ورزش نمودن چه لباسی می تواند مناسب باشد و یا چه مکانهای با چه معیار هایی برای امر ورزش وتامین سلامت جسم و جان لازم است رعایت شود این روز ها در تمام کارخانجات صنعتی وبهداشت کار وبهداشت محیط نکات ضروری بایست رعایت گردد که قطعا برای امر ورزش نیز بهداشت وسایل و محیط ورزش بایست بازنگری وبازسازی شود
در گذشته مردم ساعتها در باغات و روستاها تحرک وفعالیت بدنی داشتند و این تحرک ویا پیاده روی نقش موثری در سلامت جسم وجان داشته اما با توسعه شهر ها و شهر نشینی آرام ارام خانه های بزرگ به آپارتمان های کوچک وکوچکتر مبدل شده که دیگر در فضای کوچک و محدود جای برای امر ورزش نیست شایان ذکر است اخیر در کشور ژاپن اتاقک های دوسه متری که فقط برای خوابیدن طراحی شده که شخص در حالت استراحت قادر باشد با اینترنت ویا تلفن وتلویزیون و رادیو استفاده نماید خب طبیعی است که این روش ومنش جایی برای ورزش وسلامت جسم وجان نیست لذا بایست امر ورزش بصورت گروهی و در مکانهای عمومی ویا صنعتی انجام گیرد که ان نیز نیازمند پیش فاکتورهای فراوان است تا سلامت جسم وجان را تامین کند در گذشته مردم کمتر به پارک ها وبستانها اطراف خانه وکاشانه خود میرفتند واگر هم می رفتند برای بازیس بچه ها خردسال خود که از وسایل خاص انان استفاده کنند ویا برای استراحت وتفریح به پارک های محلی می رفتند اما امروز وقتی به پارک ها وبستانهامشاهده می کنیم خیل عظیم مردم در سنین مختلف اعم از زن ومرد در سنین مختلف مشغول پیاده تند یا اهسته بصورت فردی یا گروهی هستیم وبرخی نیز با وسایل طراحی شده در پارک ها وبستانها به امر ورزش پرداختند که البته بایست حتی پیاده روی در پارک وبستان ها نیازمند آموزش است که در هر سطح وساعتی ورزش مناسب بدن نیست یکی از موار دیگر که می بایست کنترل ونظارت شود این است که در سالن های ورزشی یک پزشک حضور داشته باشد چون برخی وسایل ورزشی نیازمند نظارت جدی است و هر فردی در هر رده سن وسالی نمی تواند از این وسایل ورزشی استفاده کند چون مانند تردمیل ودوچرخه های ثابت و سونا خشک ویا سایر وسایل سنگین ورزشی که می تواند سلامت افراد را بصورت جدی به خطر اندازد ویا اینکه دوچر خه های ثابت حداکثر با چه سرعتی ورزش کنند و ضربان قلب در چه معیار مناسب است
نکاتی در مورد بهداشت در ورزش
1. سعی كنید در هوای آزاد و بدون آلودگی ورزش نمایید. درصورتی كه تمرینهای ورزشی در مكانهای سرپوشیده انجام میگیرد، تهویهی هوای درونی این گونه سالنها الزامی است.
2.هنگام ورزش از پوشاك مناسب همان رشتهی ورزشی استفاده نمایید. هرگز با لباسهای معمولی و روزانهای خود به ورزش نپردازید.
3. در خرید كفش ورزشی توجه بیشتری نشان دهید و تلاش كنید اندازهی كفش را مناسب انتخاب نمائید تا پا در آن راحت قرار گیرد.
4. در صورت امكان، جنس لباس و جوراب از نوع نخ باشد تا مانع تبادل گرما بین پوست و محیط نشود، زیرا در اثر فعالیت بدنی گرما تولید شده و بدن برای دفع آن، جریان خون پوست را افزایش داده و تعریق صورت گرفته و در نهایت دمای بدن در حد طبیعی حفظ میشود (اگر این مسأله مختل شود شخص دچار گرمازدگی خواهد شد).
5. پس از پایان ورزش حتماً یك پوشاك مناسب و اضافه به تن كنید زیرا در غیر این صورت احتمال كاهش دمای بدن وجود خواهد داشت.
6. در هنگام ورزش در زمین و یا سالنها، دقیقاً به موانع و خطراتی كه امكان دارد پیش بیاید توجه كنید و از برجستگی و یا فرورفتگیهای زمین بازی اطلاع داشته باشید و كوشش كنید برای همبازیهای خود خطری ایجاد نكنید.
7. هنگام استفاده از ابزار و وسایل ورزشی هوشیار باشید و چگونگی استفاده از آن را بدانید تا از ورزش خود لذت ببرید.
8. تلاش كنید ورزش و تمرینها را با توجه به فصل انجام دهید.
9. از نوشیدن آب زیاد یا آشامیدنیهای بسیار سرد در خلال ورزش بپرهیزید (جرعه جرعه آب بنوشید) پیش و پس از انجام ورزش حتماً آب بنوشید تا در اثر تعریق بدنتان دچار كم آبی نشود.
10. پس از فعالیتهای ورزشی در معرض جریان هوای سرد قرار نگیرید زیرا احتمال گرفتاری به بیماریهای گوناگون مانند بیماریهای كلیه و سرماخوردگی همواره وجود دارد.
11. پس از ورزش جهت نظافت بدن، دوش آب گرم را فراموش ننمائید و از حولهی مخصوص خود استفاده كنید.
12. پس از نرمش و بازی، لباسهای ورزشی خود را شسته و در زیر نور آفتاب خشك كنید زیرا لباسهای ورزشی آغشته به عرق بدن، محیط مناسبی برای رشد قارچهای بیماریزا است كه در صورت استفادهی دوباره از آنها ممكن است انسان بیمار شود.
کوه حراء غاری است که عبادتگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیش از بعثت بوده است. پیامبر سالی یک ماه در آن غار به عبادت خدا میپرداخت و پس از پایان ماه، ابتدا به کنار کعبه میرفت و هفت بار یا بیشتر طواف میکرد، آنگاه به خانه بازمیگشت. پس از سالها حراء نام کوهی است در شمال شرقی مکه که حدود 5/4 کیلومتر با این شهر فاصله دارد.
در عبادت، سرانجام جبرئیل به دستور خداوند اولین آیات قرآن ( آیههای نخست سوره علق ) را در این غار بر او نازل کرد. کوه حراء که به آن «جبل النور»، «جبل القرآن» و «جبل الاسلام» نیز میگویند از مهمترین و متبرکترین نقاط مکه و از آثار مذهبی و مقدس باقیمانده از عصر رسالت به شمار میرود و بسیاری از مسلمانان در ایام حج و عمره، به زیارت غار حرا میروند.
۹آبان ۱۳۰۴ شمسی، مجلس موسسان احمدشاه قاجار را از سلطنت معزول کرد. چندروز بعد مجلس به تغيير قانون اساسی رای داد؛ رضا خان، رضا شاه شده بود وبه رای مجلس، اعضای خاندان قاجار ديگر هرگز نمی توانستند بر تخت سلطنتبنشينند. صد و سی سال حکمرانی قاجاريان به پايان رسيده بود.
بسياریانقراض قاجاريه و آغاز دوره پهلوی را نقطه عطفی در تاريخ ايران می دانند. به باور آنها، انديشه تجدد طلبی رضا شاه و منش افتدارگرايانه اش در پيادهسازی آن انديشه ها، تغييراتی بنيادين در سياست و اجتماع ايران به وجودآورد.
اما در سوی ديگر، گروهی بر اين باورند کهتحولات ايران در عصر پهلوی ريشه در تغييرات دوران قاجار داشته و پديدهنوظهوری نبوده است. در اين تعبير، همانا بازيگران اصلی دوره قاجاريه بودندکه پس از انقراض اين سلسله، پايه های حکومت پهلوی را تشکيل دادند.
در کنار اين دو تحليل، يک نکته را در باب سلسله قاجاريه نمی توان ناديدهگرفت: کشور ايران در سال ۱۳۰۴ شمسی (۱۹۲۵ ميلادی) با سرزمينی که آقا محمدخان قاجار در سال ۱۱۷۵ (۱۷۹۶) به پادشاهی آن رسيده بود، تفاوت های چشمگيریداشت.
تغييرات جغرافيايی سرزمين ايران
آنچهامروز به نام کشور ايران شناخته می شود، بيش و کم محصول نهايی تحولاتی استکه در دوران قاجار در مرزهای اين سرزمين رخ داد. اين آقا محمد خان قاجاربود که پس از چيرگی بر بيشتر نقاط ايران، ده تهران واقع در کوهپايه جنوبیرشته کوه البرز را به پايتختی برگزيد. (۱۱۷۵ هـ. ش).
از سوی ديگر فتحعلی شاه، برادر زاده آقا محمدخان و دومين شاه قاجار، که دردهه های اول قرن نوزدهم ميلادی بخش های قابل توجهی از زمين های شمال غربیايران آن روزی را از دست داد.
دو شکست پياپی از روسيه تزاری شاه قاجار را ناگزير ساخت تا قراردادهای گلستان (۱۸۱۳) و ترکمنچای (۱۸۲۸) را بپذيرد.
دراين دو معاهده، ايران ابتدا حق حاکميت روسيه را در منطقه گرجستان و سپس برکليه سرزمين های شمال رود ارس (ارمنستان و آذربايجان امروزی) به رسميتشناخت.
در ميانه قرن نوزدهم ميلادی، ناصرالدينشاه، چهارمين پادشاه قاجار، تحت فشار بريتانيا سرزمين هرات در شرق ايرانرا نيز به کشور افغانستان امروزی واگذار کرد. درست شصت سال پس از تاسيسسلسله قاجار، مساحت ايران از هر زمانی در تاريخ اين سرزمين کمتر شده بود.
گسترش ارتباط با غرب
بهسلطنت رسيدن فتحعلی شاه (۱۷۹۷ ميلادی) همزمان بود با موج انقلاب فرانسه وکشور گشايی های ناپلئون بناپارت. تابستان سال ۱۷۹۸، ارتش ناپلئون با غلبهبر مملوک ها در خاک مصر، قاهره را اشغال کرد.
تصرف سرزمين مسلمانان نقطه عطفی بود در تاريخ روابط دنيای غرب و تمدناسلامی. از اين زمان نفوذ سياسی و فرهنگی قدرت های غربی در کشورهای مسلمانروز به روز بيشتر می شد؛ کشور ايران نيز از اين قاعده مستثنی نبود.
مواجهه ايران با تمدن غرب در دوران قاجار، ميراث دوگانه ای برای ايرانيانبرجای گذاشت. از يک سو، تمايل شاهان قاجار به پياده کردن الگوهای غربی – به ويژه پس از سفر ناصرالدين شاه به اروپا – راه ورود دستاوردهای انقلابصنعتی را به ايران هموار می کرد.
علاوه بر اين،اشتياق قاجاريان برای اعزام دانش آموز به اروپا، موج جديدی به راه انداختکه در بازگشت انديشه تجددطلبی را به همراه می آورد. اما از سوی ديگر، رویخوش شاهان قجر به مظاهر دنيای غرب وابستگی روزافزون ايران را نيز در پیداشت.
شايد سپردن اختيار گمرکات يا راه آهنايران به خارجی ها به هدف سامان بخشی به اوضاع نابسامان اقتصاد ايران بود،اما در نگاه عامه ايرانيان، دربار قاجار با اعطای امتيازهای گوناگون بهقدرت های خارجی، چوب حراج به سرمايه های کشور زده بود.
ترورناصرالدين شاه در سال های واپسين قرن نوزدهم ( ارديبهشت ۱۲۷۵ شمسی) و جنبشتنباکو در آغاز پادشاهی مظفرالدين شاه نشانه هايی بود از لبريز شدن کاسهصبر بخشی از جمعيت ايران که ارتباط روزافزون دربار قاجار و اروپا را مايهفساد و خيانت به دين و سرزمين می دانستند.
مناسبات دين و دربار: اوج گيری روحانيت شيعه
دردوران صد و سی ساله حکمرانی قاجاريان، روابط علمای شيعه و شاهان فراز وفرود بسياری داشت؛ با اين همه عصر قاجار را می توان عصر احيای روحانيت وتثبيت نهاد مرجعيت شيعه دانست.
پس از سرنگونی شاه سلطان حسين، آخرين پادشاه صفوی، علمای شيعه نفوذ بی چون و چرای خود را در امور مملکت داری به سرعت از دست دادند.
پس از حدود نيم قرن دوره فترت، با روی کار آمدن آقا محمد خان و تاسيسسلسله قاجار در سال ۱۱۷۵ بار ديگر ورق برای علمای شيعه برگشت. در توجهويژه فتحعلی شاه به علما همين بس که به هنگام تاجگذاری نزد اعلم مراجعشيعه، شيخ جعفر کاشف الغطاء، رفت و او شاه قاجار را "نايب" خويش قرار داد.
ديگر تحول اساسی که در اين دوران رخ داد، تفوقعلمای مکتب "اصولی" بر "اخباريون" بود. علمای "اصولی" نقش عقل را باورداشته و به اجتهاد در فقه قايل بودند. شايد بتوان گفت که تمام علمای دويستسال اخير پيرو مکتب فقهی ای هستند که وحيد بهبهانی مقارن با شروع سلسلهقاجاريه پی ريزی کرده بود و شيخ مرتضی انصاری در دوران ناصرالدين شاه آنرا تکميل کرد.
در دهه های پايانی دوران قاجار،علمای تجددطلب بسياری پديدار شدند. حضور گسترده روحانيون در جنبش مشروطه،گواهی بود بر نزديکی بيش از پيش دين و سياست در جامعه ايران.
ورود لوازم و مظاهر تجدد به ايران
عصرقاجار عصر ورود بسياری از مظاهر و دستاوردهای دنيای غرب به ايران بود. اشتياق شاهان قاجار به جلوه های "فرنگ" و تلاش اصلاح گرانی چون ميرزا تقیخان اميرکبير، روند آشنايی ايرانيان با فن آوری های آن روز را سرعتی دوچندان می بخشيد.
اگر علاقه وافر ناصرالدين شاهبه ثبت تصاوير، هنر عکاسی را برای اولين بار به ايران آورد؛ شوق مظفرالدينشاه به تصوير متحرک، سينما را در ايران پايه ريزی کرد. از سوی ديگر، دردوران ناصرالدين شاه بود که به دستور اميرکبير "وقايع اتفاقيه"، اولينروزنامه ايرانی، منتشر شد؛ سنگ بنای دانش جديد در "دارالفنون" نهاده شد وکارخانه ضرب سکه و قالب گيری در تهران داير گرديد.
در سال ۱۲۶۲ شمسی (۱۸۸۳) اولين خط آهن در فاصله کوتاه تهران و حرمعبدالعظيم به راه افتاد. (در ميان عامه مردم لکوموتيو به ماشين دودی مشهورشده بود)
در کنار اين همه، اثرگذار ترين تحولدوران قاجار شايد معرفی و گسترش وسايل ارتباط جمعی بود. در سال ۱۸۶۳ميلادی اولين تمبر ايرانی چاپ شد.
پانزده سالبعد (۱۸۷۸) ايران جزو اولين کشورهايی بود که به عضويت اتحاديه بين المللیپست درآمد. نخستين خط آزمايشی تلگراف در سال ۱۲۶۷ هجری بين کاخ گلستان وباغ لاله زار کشيده شد.
دو سال بعد پايتخت بهوسيله شبکه تگلراف به رشت و تبريز و اصفهان و همدان و شيراز و مشهد متصلشده بود. به باور بسياری، نقش تلگراف در تحولات سال های آغازين قرن بيستمايران و به ويژه در گسترش جنبش مشروطه غير قابل انکار است.
مشروطه و اصلاحات سياسی
ازديدگاه سياسی، شايد کمتر تحولی در تاريخ دو سه قرن گذشته ايران به اهميتجنبش مشروطه شکل گرفته باشد. انديشه تجددطلبی نخبگان – اعم از مذهبی وغيرمذهبی – در کنار موج مردمان خسته از استبداد ايران، مظفرالدين شاهقاجار را وادار کرد تا در تابستان ۱۲۸۵شمسی فرمان مشروطيت سلطنت را صادرکند.
از اين فرمان و از جنبش مشروطه در نگاه کلیتر، آثار بسياری در جامعه و سياست ايران به جا مانده است. مفاهيمی چون "قانون اساسی" و "عدالتخانه" برای اولين بار در دوران قاجار به ادبياتسياسی ايران وارد شد.
تاسيس مجلس تحول اساسیديگری بود؛ اگرچه که اين نهاد سياسی در دوره های مختلف تاريخی ايران باچالش های فراوانی روبه رو شد و شايد به ندرت جايگاه واقعی خود را درمعادلات قدرت به دست آورد.
ميراث ديگر سياستورزی در دهه های پايانی حکمرانی قاجاريه، پديد آمدن انجمن ها، خانه هایاصناف و به زبانی ايجاد "احزاب سياسی" بود در ابتدايی ترين شکل آنها. درواقع کنش سياسی شهروندان – به معنای امروزی آن – برای اولين بار در دورانقاجار و پس از موفقيت جنبش مشروطه مفهوم يافت. شرکت در فرايند گزينشنمايندگان مجلس دستاوردی بود که شايد حتی يک قرن بعد و در جامعه امروزينايران نيز به امری بديهی تبديل نشده باشد.
سرنوشت خاندان قاجار
بههنگام تصويب ماده واحده خلع سلطنت در مجلس موسسان (۹ آبانماه ۱۳۰۴ شمسی) احمدشاه قاجار در ايران نبود. آخرين شاه قاجار که روزهای بسياری ازفرمانروايی خود را با بيم سرنگونی سر کرده بود، پس از اين تاريخ نيز هرگزبه ايران بازنگشت.
احمدشاه قاجار سرانجام در زمستان سال ۱۳۰۸ شمسی (۱۹۳۰ ميلادی) در يکی از حومه های ثروتمند نشين شهر پاريس در کشور فرانسه در گذشت.
پس از مرگ احمدشاه برادر و وليعدش، محمد حسن ميرزا که در انگلستان به سر می برد، خود را شاه ايران ناميد.
محمد حسن ميرزا نيز به سال ۱۳۲۲ شمسی درگذشت اما خاندان قاجار تا چندیهمچنان رييس خاندان سلطنتی و شاه احتمالی ايران را طبق آيين پيشين و ازنوادگان محمدعلی شاه قاجار بر می گزيدند.
او در جوانی به سفرهای زیادی رفت و این امکان را پیدا کرد تا با مصر، بابل و مغان ایرانی آشنا شود و دانش آنها را بیاموزد. به طوری که معروف است فیثاغورث، دانش مغان را آموخت. او روی هم رفته، ۲۲ سال در سرزمین های خارج از یونان بود و چون از سوی پولوکراتوس، شاه یونان، به آمازیس، فرعون مصر سفارش شده بود، توانست به سادگی به رازهای کاهنان مصری دست یابد. او مدتها در این کشور به سر برد و در خدمت کاهنان و روحانیون مصری به شاگردی پرداخت و آگاهیها و باورهای بسیار کسب کرد واز آنجا روانه بابل شد و دوران شاگردی را از نو آغاز کرد.
وقتی او در حدود سال ۵۳۰، از مصر بازگشت، در زادگاه خود مکتب اخوتی را بنیان گذاشت که طرز فکر اشرافی داشت. هدف او از بنیان نهادن این مکتب این بود که بتواند مطالب عالی ریاضیات و مطالبی را تحت عنوان نظریههای فیزیکی و اخلاقی تدریس کند و پیشرفت دهد.
شیوه تفکر این مکتب با سنت قدیمی دموکراسی، که در آن زمان بر ساموس حاکم بود، متضاد بود. و چون این مشرب فلسفی با مذاق مردم ساموس خوش نیامد، فیثاغورث به ناچار، زادگاهش را ترک گفت و به سمت شبه جزیره آپتین (از سرزمینهای وابسته به یونان) رفت و در کراتون مقیم شد.
در افسانهها چنین آمده است که متعصبان مذهبی و سیاسی، تودههای مردم را علیه او شوراندند و به ازای نور هدایتی که وی راهنمای ایشان کرده بود مکتب و معبد او را آتش زدند و وی در میان شعلههای آتش جان سپرد.
این جمله معروف را دوستدارانش در رثای او گفتهاند: «Sic transit gloria mundi» یعنی «افتخارات جهان چنین میگذرند».
وی نظرات ریاضی خویش را با ترهات فلسفی و باورهای دینی درهم آمیخته بود. او در عین حال هم عارف و هم ریاضیدان بود و بقولی یکدهم شهرت او نتیجه نبوغ وی و مابقی ماحصل ارشاد و رسالت اوست.
فیثاغورث و مسئله استدلال در ریاضیات
برای آنکه نقش فیثاغورث را در تبیین اصول ریاضیات درک کنیم، لازم است کمی درباره جایگاه ریاضیات در عصر وی و پیشرفتهایی که تا زمان وی صورت گرفته بود، بدانیم که این هم به نوبه خود، در خور توجه است. جالب است بدانید با اینکه مبنای ریاضیات بر «استدلال» استوار است، قبل از فیثاغورث هیچ کس نظر روشنی درباره این موضوع نداشت که استدلال باید مبنی بر مفروضات باشد. به عبارتی استدلال، مسئله تعریف شدهای نبود.
در واقع میتوان گفت بنا به قول مشهور، فیثاغورث در بین اروپاییان اولین کسی بود که روی این نکته ا صرار ورزید که در هندسه باید ابتدا «اصول موضوع» و «اصول متعارفی» را معین کرد و آنگاه به اتکاء آنها که «مفروضات» هم نامیده میشوند، روش استنتاج متوالی را پیش گرفت به پیش رفت. از نظر تاریخی «اصول متعارفی» عبارت بود از «حقیقتی لازم و خود بخود واضح».
اینکه فیثاغورث استدلال را وارد ریاضیات کرد، از مهمترین حوادث علمی است و قبل از فیثاغورث، هندسه عبارت بود از مجموعه قواعدی که ماحصل تجارب و ادراکات متفرق بودهاند؛ تجارب و قواعدی که هیچگونه ارتباطی با هم نداشتند حتی کسی در آن زمان حدس نمیزد مجموعه این قواعد را بتوان از عده بسیار کمی اصول نتیجه گرفت. در صورتی که امروزه حتی تصور این موضوع که ریاضیات بدون استدلال چه وضع و حالی داشته است برای ما ممکن نیست. اما در آن عصر این موضوع گام بلندی به سوی نظام قدرتمند هندسه محسوب میشد.
مجمع فیثاغوری
بنیان فلسفی مجمع فیثاغوری بر آموزش رازهای عدد قرار داشت. به اعتقاد فیثاغورثیان، عدد، بنیان هستی را تشکیل می دهد، علت هماهنگی و نظم در طبیعت است، رابطههای ذاتی جهان ما، حکومت و دوام جاودانی آن را تضمین میکند. عدد، قانون طبیعت است، بر خدایان و بر مرگ حکومت می کند و شرط هرگونه شناخت و دانشی است. چیزها، تقلید و نمونهای از عدد هستند.
چنین برداشت ستایشآمیزی از عدد، با خیالبافیهای اسرارآمیزی درآمیخته بود، که همراه با مقدمههای ریاضی، از کشورهای خاورنزدیک اقتباس شده بود.
فیثاغوریان، ضمن بررسی نواهای موزون و خوشآهنگی که در موسیقی به دست میآید، متوجه شدند که آهنگ موزون روی صدای سه سیم، زمانی به دست میآید که طول این سیمها، متناسب با عددهای ۳ و ۴ و ۶ باشد. فیثاغوریان این بستگی عدد را در پدیدههای دیگر نیز پیدا کردند. از جمله، نسبت تعداد وجهها، راسها و یالهای مکعب هم برابر است با نسبت عددی ۶:۸:۱۲.
همچنین فیثاغوریان متوجه شدند که اگر بخواهیم صفحهای را با یک نوع چندضلعی منتظم بپوشانیم، فقط سه حالت وجود دارد؛ دور و بر یک نقطه از صفحه را میتوان با ۶ مثلث متساویالاضلاع ، با ۴ مربع، و یا با ۳ ششضلعی منتظم پر کرد، به طوری که دور و بر نقطه را به طور کامل بپوشاند. همانطور که مشاهده میشود، تعداد این چندضلعیها با همان نسبت ۳:۴:۶ مطابقت دارد و اگر نسبت تعداد اضلاع این چندضلعیها را در نظر بگیریم، به همان نسبت ۳:۴:۶ میرسیم.
بر اساس همين مشاهدهها بود که مکتب فيثاغوری اعتقاد داشت همه پديدههای گيتی از بستگیهای عددی مشخصی پیروی می کنند و يک هماهنگی وجود دارد. از جمله فيثاغوريان گمان میکردند فاصله بین اجرام آسمانی را تا زمین در فضای کیهانی میتوان با نسبتهای معینی پیدا کرد. به همین دلیل بود که در مکتب فيثاغوری به بررسی دقيق نسبتها پرداختند. آنها به جز نسبت حسابی و هندسی، درباره نوعی بستگی هم که به همساز يا توافقی معروف است، بررسیهايی انجام دادند.
سه عدد را به نسبت همساز گويند وقتی که وارون آنها به نسبت حسابی باشد. به زبان ديگر سه عدد تشکیل تصاعد همساز یا توافقی میدهند، وقتی وارون آنها تصاعد حسابی باشد. سه عدد ۳، ۴ و ۶ به نسبت توافقی هستند، زيرا کسر های ۱/۳، ۱/۴ و ۱/۶ به تصاعد حسابی هستند زیرا:
1 / 4 − 1 / 3 = 1 / 6 − 1 / 4
به گزارش رویترز، این دانشمندان درطول 6هفته اندازه گیری فشارخون4700 فرد 40 تا 59 ساله ساکن انگلستان ،آمریکا،چین وژاپن وبررسی نحوه تغذیهودیگرعوامل مربوط به شیوه زندگی آنها دریافتند،میانگین فشارخون کسانی که پروتئینگیاهی بیشتری با منشا غلات، حبوبات، سبزی ومیوه مصرف می کنند کمتر از کسانی است کهپروتئین حیوانی مصرف می کنند. نتایج ا ین تحقیق که درمجله طب داخلی منتشرشدهاست،نشان داد پروتئین های گیاهی حاوی مقادیر بالای فیبرو منیزیم هستند که توضیحیبرای تاثیرآن ها بر فشارخون است. این پروتئینها همچنین دارای اسیدهای آمینه یا بهعبارتی واحدهای سازنده پروتئینی هستند که به کنترل فشار خون کمک می کنند. دکترالیوت سرپرست این تحقیق اظهارداشت تاثیر این پروتئین جدا از تاثیر عوامل دیگر مانندورزش ، مصرف سدیم ووزن بدن است .
در قرآن آمده است كه : هركس كار خطاي ي بكند به خاطر آن كارش مجازات خواهد شد و او كس ديگري را غير از خدا، به عنوان حامي و ياور نخواهد داشت.
هدف نهايي هر مسلماني رسيدن به بهشت است . با توجه به تمام جوانب غير مشهود، بهشت ، فقط از طريق شبيه سازي ذهني امكان تصورش وجود دارد. اما بايد توجه داشت كه حقيقت بهشت ، در فراسو ي توصيف زبان و انديشه هر انساني است و خداوند سبحان الله و تعالي ، آن را برا ي بندگانش فراهم آورده است ( آنچه كه ، هيچ چشمي نمي تواند نمي بيند و هيچ گوشي نمي تواند بشنود) و هرگز در قلب انسان به وقوع نپيوسته البخاري در كتابش مي گويد اين سر منزل ابدي ، به آنچه در « كتاب البخاري ، مسلمان و ديگران » است لذت هاي مادي و معنوي كه توصيف شده ، محدود نيست ، زيرا بهشت شامل تمام ارواح انساني در طول زمان مي شود و سرانجا م بزرگترين و كامل ترين لذت هاي فوق تصور است يعني درك حضور و قرب انسان به خالق.
حال سؤال اين است كه چه كساني وارث يك چنين خير و بركتي هستند؟ و ارواحي كه ارزش چنين پاداشي را دارند كدامند؟ يك باور عموم ي در بين مسلمانان وجود دارد مبن ي بر اينك ه: هر كس ي اقرار كند يا به زبان بياورد وارد بهشت مي شود. اما اين شهادتين چيزي بيشتر از يك بيان « لا اله الا الله محمد رسو ل الله » لفظي است ، اين يك عهد است ، عهدي كه بايد تكميل شود، اين عهد داراي شرايط و لوازمي است كه بر تمامي جنبه هاي زندگي تأثير مي گذارد، اي ن عهد متمركز بر اقتدار فرد اس ت يعني آن چيزي كه حقيقتاً رفتار و كردار ما را در اختيار خود ش مي گيرد.
اعراب قريش كه از اداي اين كلمه امتناع مي كردند به اين دليل بود كه كاملاً التزامش را درك مي كردند. اما امروزه ، مسلمانان هر روز چند بار آن را تكرار مي كنند، بدون اينكه هيچ فكري در خصوص چگونگي عمل به آن داشته باشند. رفتارشان ، عملشان و شيو ه زندگيشان به چيز ديگري كه كاملاً متفاو ت با عبارت شهادتين است ، شهادت مي دهد و همچنين آنها بهشت را استثناء م يكنند.
در قرآن ، الله آگاه هست از آنچه كه مقابل رضاي اوست . به عنوان مثال در مذاهبي مانند يهوديت و مسيحيت پيروانش به اشتباه ادعا مي كنند خداوند آنها را بر ديگران برگزيده است و بهشت تنها متعلق به آنهاست.
در قرآن آمده است كه : هركس كار خطايي بكند به خاطر آن كارش مجازات خواهد شد و او كس ديگري را غير از خدا، به عنوان حامي و ياور نخواهد داش ت. اما، امروزه بسياري از مسلمانان خودشان را به عنوان افراد برگزيده در نظر مي گيرند در حاليكه فرمان هاي پروردگارشان را ناديده مي گيرند و پشت مي كنند به سنت پيامبرشان ( ص ) و به يك زندگي دنيوي دور از بركات قانون الهي پافشاري مي كنند و شايد تا جايي پيش بروند كه جنبه هاي يقيني آن قانون را انكار كنند.
آداب و سنن ، دنيا گراي ي، نظا مهاي اجتماعي ساخته دست بشر، رهبران و حتي تعهداتشان را با خداوند يكتا شريك مي كنند يا به عبارتي براي خداوند شريك قائل مي شوند.
پاداش بهشت ، بسيار عظيم است . خدائي كه بهاء داشته باشد، بهاي واقعي نيست ، بها ي واقعي بهشت ، بهايي است كه با فرمانبرداري از خداوند و پيامبرش ثاب ت مي شود. قرآن مي فرمايد : آن كساني كه آخرت را مي خواهند و در آ ن جهت تلاش مي كنند اينان معتقداني هستند كه خداوند از تلاششا ن قدرداني مي كنند . سوره 17 ، آيه 19
در هر حال ، ما بايد بازگشت به قرآن داشته باشيم نه به راحتي يك روش احساسي و آكادميك ، بلكه با حس فراگيري براي فرمانبرداري و اطاعت ، بايد درك كنيم كه رضايت خداوند از ما در چيست ؟ و بعد آنگونه شويم كه مورد رضاي خداوند اس ت و.... اين راه بهشت است .
چرخ گوشتابزاری برای تبدیل کردن قطعات بزرگگوشتبه قطعات ریز تر میباشد . این ماشین در نوع دستی و برقی یافت میگردد کهامروزه نوع دستی آن بطور کامل منسوخ شده و فقط در کشورهایی با وضعیتاقتصادی ضعیف مانندکوبا،زیمبابوه،کره شمالیو در بخشهایی ازروسیهمصرف میشود.
تاریخچه
نیاز بشر به خوردن گوشت برای تأمینپروتئینهایلازم بدن،انسانرا به اختراع وسایلی واداشت تا بتواند گوشت شکار خود را قطعهقطعه کند تابرای خوردن مناسبتر گردد. اما با گذشت زمان و تغییر نحوهٓ غذا خوردن واحتیاج بشر به تنوع غذایی، انسان به فکر اختراع وسیلهای افتاد تا بتواندبه کمک آن قطعات گوشت را ریزتر کند. در ابتدا از هاون برای این کاراستفاده میشد، بدینصورت که گوشت را در ظرفی توخالی میریختند و با ضرباتمتعدد و زیاد، اقدام به کوبیدن گوشت در این ظرف بهوسیلهٓ هاونگ میکردند؛اما بهدلیل هوشمندی انسان و میل به راحتی بیشتر، در اوایل قرن بیستم،یعنی قبل از جنگ جهانی اول، در کشورآلمانآشپزی ناشناس اقدام به ساخت وسیلهای کرد که با چرخاندن دستهٓ آن میتوانست گوشت را به حالت خمیری دربیاورد.
همانگونه که در شکل مشاهده میکنید، این وسیله بسیار ساده بوده و تنها از اجزا بسیار سادهای ساخته میشد. که عبارتند از تیغه که از جنسفولادساخته میشده، میله جلو برنده که به حالت حلزونی ساخته شده و گوشت را بافشار به طرف تیغه هدایت میکرد قطعه بعدی فیلتر بوده که شامل ورقهای صافبا سطحی سوراخ سوراخ (متخلخل) است که محل خروج گوشت خمیر شده از دستگاهبوده است. قسمت دیگر محفظه اولیه گوشت است که دارای دهنه گشاد بوده و محلانداختن گوشت به داخل دستگاه محسوب میشود. اما بعد از جنگ جهانی دوم واستفاده از وسایل برقی به میزان گسترده اولین چرخ گوشت برقی توسط مختراعانآمریکایی ساخته و بطور گسترده وارد بازار جهانی شد بطوری که اولین چرخگوشت برقی توسط شرکت جنرال موتورز وارد بازار جهانی شد دارای قیمتی زیاد ،صدای بسیار بلند و بازده کمی بود اما با ورود کشور ژاپن به جمع تولیدکنندگان این وسیله با بازدهی بهتر و قیمت مناسب تر وارد هر خانهای دردنیا که داری برق بود شد.
«چك» از جمله اسناد لازم الاجرا و رايج نزد اشخاص مختلف جوامع بشري است كه در تمام شئون اقتصادي و مالي و مبادلات نقش و اهميت فراواني دارد. عليرغم عادي بودن اين سند و رسمي نبودن آن هر دارنده چك بسته به نوع شغل و حرفه و كار خويش از جمله كارمند و تاجر و بازاري از اين سند استفاده مي كنند.
براساس قانون تجارت، چك نوشتهای است كه به موجب آن صادركننده میتواند تمام یا قسمتی از پول خود را كه نزد بانك دارد باز پس گیرد یا به شخص دیگری واگذار كند و در این امر 3نفر حضور دارند...
چك بیمحل از صدور تا اجرا
براساس قانون تجارت، چك نوشتهای است كه به موجب آن صادركننده میتواند تمام یا قسمتی از پول خود را كه نزد بانك دارد باز پس گیرد یا به شخص دیگری واگذار كند و در این امر 3نفر حضور دارند؛ صادر كننده، دارنده چك و پرداختكننده كه هر یك وظایف خاص خود را دارند.
صادر كننده: شخصی كه چك را صادر میكند بایستی در تاریخی كه در چك ذكر میكند به همان اندازه در بانك وجه نقد داشته باشد والا هم از نظر جزایی و هم از نظر مدنی مسئولیت خواهد داشت.
صادركننده در زمان مندرج در چك نباید، تمام یا قسمتی از وجه را از بانك خارج كند به شكلی كه در سررسید در حساب وی وجه نباشد یا دستور پرداخت نشدن چك را نباید را صادر كند یا مورد دیگر اینكه نباید چك را به شكل غیرصحیح تنظیم كند.
درصورت عدممطابقت امضاء، قلم خوردگی و مسائلی از این قبیل، بانك از پرداخت پول خودداری میكند.
چنانچه صادركننده بعد از صدور متوجه شود كه چك از طریق كلاهبرداری یا سرقت از دست او رفته یا آن را گم كرده، میتواند دستور عدمپرداخت وجه را به بانك بدهد و باید بهصورت كتبی علت دستور عدمپرداخت را بیان كند.
مواردی كه میتوان دستور عدمپرداخت را صادر كرد عبارتند از: الف- اعلام مفقودی ب- سرقت ج- جعل د- كلاهبرداری ه- خیانت در امانت یا بهدستآوردن از راههای دیگر مجرمانه .
چنانچه شخصی به دیگری چكی را بدهد و در مقابل قرار باشد كه دیگری كاری را برای او انجام دهد و انجام ندهد،صادركننده نمیتواند دستور عدمپرداخت چك را صادر كند؛ زیرا عدمانجام تعهد یك مسئله مدنی است و بایستی پس از پرداخت وجه، دادخواست خود را به دادگاه تحویل دهد.
هر گاه اثبات شود كه صادركننده چك بیاساس دستور عدمپرداخت را صادر كرده است، علاوه بر پرداخت وجه به مجازاتهایی از قبیل حبس، جزای نقدی و پرداخت كلیه خسارت وارد شده به دارنده چك محكوم میشود.
دارنده: شخصی است كه برای نخستینبار چك را به بانك ارائه میكند. از این جهت بانك موظف است هر كس برای نخستین بار چك را به بانك میآورد هویت كامل و دقیق او را با ذكر تاریخ در پشت چك درج كند.
چند توصیه مهم به دارندگان چك كه میخواهند از راه كیفری صادركننده را تعقیب كنند:
برای تعقیب كیفری، دارنده چك فرصت دارد تا 6 ماه پس از تاریخ صدور به بانك جهت اخذ پول خود مراجعه كند و اگر چك قابل پرداخت نبود، دارنده چك مهلت دارد تا 6 ماه پس از صدور گواهی عدمپرداخت از بانك برای شكایت به دادسرا مراجعه كند.
برای شكایت كیفری باید به دادسرایی مراجعه كنند كه بانك مورد نظر در آن حوزه قضایی باشد.
پرداخت كننده: گاهی اوقات وجه چك بهعلتهایی مانند: كسر موجودی، عدممطابقت امضاء، قلم خوردگی و مواردی از این قبیل قابل پرداخت نیست.
در این حالت بانك وظیفه دارد در برگ مخصوص كه مشخصات چك و هویت و نشانی كامل
صادر كننده كه علت عدمپرداخت در آن ذكر شده باشد به روشنی قید كند. سپس این برگ را مهر و امضاء كرده و به دارنده چك تسلیم كند. دارنده چك باید دقت كند كه تمامی موارد ذكر شده باشد و علت عدمپرداخت نیز در آن برگه توسط بانك پر شده باشد. همچنین بانك وظیفه دارد نسخه دوم گواهی عدمپرداخت را سریعا به آخرین آدرس صاحب چك جهت اطلاع بفرستد.
چك بلامحل
1- هركس با علم به بسته بودن حساب بانكی خود مبادرت به صدور چك كند عمل وی در حكم صدور چك بلامحل خواهد بود و به حداكثر مجازات 2سال حبس محكوم میشود. این مجازات غیرقابل تعلیق است.
2- جرائم مذكور در این قانون بدون شكایت دارنده چك قابل تعقیب نیست.
3- درصورتی كه دارنده چك تا 6 ماه از تاریخ صدور برای وصول وجه آن به بانك مراجعه نكرد یا ظرف 6 ماه از تاریخ صدور گواهی عدمپرداخت شكایت نكرد دیگر حق شكایت كیفری نخواهد داشت.
4- اگر بعد از صدور حكم قطعی، شاكی گذشت كند یا محكوم بهترتیب بالا موجبات پرداخت وجه چك را فراهم كند اجرای حكم متوقف میشود.
5- محكوم علیه ملزم به پرداخت مبلغی معادل یك سوم جزای نقدی مقرر در حكم به نفع دولت خواهد بود.
در موارد زیر صادركننده چك قابل تعقیب كیفری نیست:
الف. سفید امضا: چنانچه چك بدون تاریخ
داده شود هرگونه اضافه كردن تاریخ بدان از طرف غیراز صاحب حساب جدا از جنبه حقوقی قابل شكایت كیفری از طرف صاحب حساب علیه ملصق تاریخ بهعنوان سوءاستفاده از سفید مهر و امضاء قابل شكایت كیفری است.
ب. هرگاه در متن چك وصول وجه آن منوط به تحقق شرطی شده باشد.
ج. چك تضمینی
د. هرگاه خلاف موارد قبل بدون قید در متن چك ثابت شود كه وصول وجه آن منوط به تحقق شرط یا بابت تضمین انجام معامله یا تعهدی بودهاست.
ه. هرگاه ثابت شود چك بدون تاریخ بوده یا تاریخ واقعی صدور چك مقدم بر تاریخ مندرج در متن چك باشد.
6- صادركننده چك یا ذینفع یا قائم مقام قانونی آنها میتواند با تصریح به اینكه چك بر اثر كلاهبرداری یا خیانت در امانت یا جرائم دیگر تحصیل شده به بانك بهطور كتبی دستور عدمپرداخت بدهد و اگر دارنده چك آن را به بانك ارائه كرد گواهی عدمپرداخت را به دارنده با ذكر علت تسلیم میكنند.
7- دستوردهنده مكلف است پس از اعلام به بانك، شكایت خود را به مرجع قضایی تسلیم و حداكثر ظرف مدت یك هفته گواهی تقدیم شكایت خود را به بانك تسلیم كند. پس از انقضای یك هفته بانك از محل موجودی به تقاضای دارنده وجه چك را پرداخت میكند.
8- دارنده چك نیز میتواند علیه كسی كه دستور عدمپرداخت داده شكایت كند و هرگاه خلاف ادعایی كه موجب عدمپرداخت شده ثابت شود دستوردهنده علاوه بر مجازات كلیه خسارات را باید بپردازد.
9- پرداخت چكهای تضمین شده و مسافرتی را نمیتوان متوقف كرد مگر آنكه بانك صادركننده نسبت به آن ادعای جعل كند.
10- رسیدگی به كلیه شكایات و دعاوی حقوقی و جزایی چك چه در دادگاه و چه در دادسرا فوری و خارج از نوبت خواهد بود.
11- وجود چك در دست صادركننده دلیل پرداخت وجه چك و انصراف از شكایت شاكی است مگر اینكه خلاف آن ثابت شود. نكته: طبق قانون سابق برای اینكه صادركننده در فاصله بین صدور حكم و رسیدگی بازداشت نشود تنها قرار تامینی كه دادگاه میتوانست از او اخذ كند وجهالضمان نقدی یا ضمانت نامه بانكی معتبر معادل مبلغ چك بود اما طبق قانون جدید دادگاه میتواند یكی از قرارهای تامین كفالت یا وثیقه اعم از وجه نقد یا ضمانت نامه بانكی یا مال منقول یا غیرمنقول را اخذ كند.
طرح شكایت علیه صادركننده چك بلامحل
چنانچه چك به هر دلیل برگشت بخورد، پس از دریافت گواهی عدمپرداخت از بانك محال علیه و اطمینان از عدموصول چك از طریق مذاكره، نسبت به تنظیم شكوائیه اقدام نمایید:
الف - پس از تنظیم شكوائیه با همراه داشتن اصل چك به قسمت ارجاع شكایاتحوزه قضایی كه بانك محال علیه در محدوده آن واقع است مراجعه كنید.
ب - معاونت ارجاع حوزه قضایی مربوطه در ذیل شكوائیه دستور تحقیقاتمقدماتی و اعلام نتیجه را به حوزه انتظامی واقع در محدوده سكونت صادر كنندهچك را صادر مینماید. (آدرس اعلامی مشتكیعنه مندرج در برگ گواهی عدمپرداخت)
ج - پس از اخذ دستور مقام قضایی، به حوزه انتظامی مربوطه مراجعه كرده و برحسب رویه معمول، با كسب دستور فرمانده حوزه انتظامی یا جانشین ویاخطاریه 3 روزه كه به اخطار حسن نیت معروف است در معیت مأمور نیرویانتظامی به متهم ابلاغ میشود.
ذ - درصورتی كه متهم در ظرف 3 روز پس از ابلاغ اخطاریه مذكور در بند 3، رضایت شاكی را جلب كرده است یا ترتیب پرداخت وجه چك را بدهد با اعلام رضایت شاكی یا ارائه لاشه چك توسط وی پرونده مختومه میشود، والا درصورت عدمحضور در موعد مقرر، با دستور مقام قضایی نسبت به جلب متهم اقدام و پرونده با گزارش نیروی انتظامی و به همراه طرفین به حوزه قضایی مربوطهارسال و پس از تعیین شعبه رسیدگیكننده توسط ریاست حوزه قضایی و یامعاونین آنها، پرونده در جریان رسیدگی قرار میگیرد. (این اقدامات نیز درصورتیكه متهم متواری باشد انجام میگیرد) در ضمن میتوان درصورتی كه متهم متواری بوده و احتمال خروج وی از كشور برود، از دادگاه درخواست ممنوعالخروج كردن ویرا از كشور كرد.
شرايط شكلي چك كيفري
چك كيفري چكي است كه به تاريخ روز و در وجه شخص خاص يا به صورت حامل صادر و توسط شخص معين كه نام وي در متن چك مندرج باشد به بانك صادركننده ابراز مي گردد. اگر بر روي كلمه «حواله كرد» خط نخورده باشد شخص ديگر نيز مي تواند آن را به بانك ارائه نمايد. اين در حالي است كه چك به چند دليل با صدور گواهي عدم امكان پرداخت روبه رو مي شود كه برخي از آنها عبارتند از كسر موجودي يا عدم موجودي يا مغايرت متن چك از نظر مبلغ عددي با حروفي. مخدوش بودن چك و مغايرت امضاي صادركننده با نمونه امضاي وي در بانك و يا درج نشدن مهر شركت و كسر امضا در چك هاي چند امضايي و غيره لازم به ذكر است طبق نظرياتي مشورتي اداره كل حقوقي قوه قضائيه چنانچه چكي در وجه شخص خاصي باشد و صادركننده چك روي كلمه «حواله كرد» را خط زده باشد شخص ديگري نمي تواند آن را وصول نمايد و فقط دريافت كننده چك مي تواند آن را وصول نمايد.
همچنين براساس نظريه شماره 7/8002 – 29/11/86 اداره كل حقوقي و تدوين قوانين قوه قضائيه، كسي كه چك در وجه او صادر شده مي تواند با ظهرنويسي آن را به شخص ديگري واگذار نمايد، به شرطي كه صادركننده حق انتقال چك را از وي سلب نكرده باشد (يعني در متن چك روي كلمه «حواله كرد» خط نزده باشد) در اين صورت دارنده چك با توجه به قسمت اخير ماده 2 قانون صدور چك، كسي است كه چك به نام او ظهرنويسي شده و مي تواند براي وصول آن به بانك مراجعه نمايد. ولي اگر چنين چكي بدون ظهرنويسي در اختيار ديگري قرار گيرد يا اينكه صادركننده روي كلمه «حواله كرد» در متن چك را قلم زده و حق انتقال را از دارنده سلب نموده باشد، در صورت انتقال چك به ديگري، دارنده بعدي از جمله دارندگان مذكور در قسمت اخير ماده 2 قانون صدور چك، محسوب نمي گردد و در نتيجه حق مراجعه به بانك جهت وصول وجه چك را ندارد.»
از سوي ديگر دارنده قانوني چك طبق ماده 11 قانون صدور چك بايد طي 6 ماه از تاريخ سررسيد به بانك مربوطه مراجعه نمايد. در صورت كسر موجودي نيز پس از صدور گواهينامه عدم پرداخت در مهلت 6 ماه موضوع بايد به مرجع قضايي اعلام شود و شكايت كيفري صرفاً عليه صادركننده چك مطرح گردد و نه ساير اشخاص مرتبط با چك (از جمله ظهرنويس و يا ضامن) مطابق ماده 8 قانون صدور چك چنانچه چك به اشخاص ثالث منتقل شود وصف كيفري آن زائل مي شود مگر آن كه انتقال قهري باشد.
مجازات قانوني صدور چك بلامحل
مطابق ماده 7 قانون صدور چك مصوب 16/4/1355 و اصلاحيه هاي بعدي آن: «صادركننده چك بلامحل به شرح ذيل محكوم خواهد شد:
الف – چنانچه مبلغ مندرج در متن چك كمتر از ده ميليون (10000000) ريال باشد به حبس تا حداكثر شش ماه محكوم خواهد شد.
ب – چنانچه مبلغ مندرج در متن چك ده ميليون (10000000) تا پنجاه ميليون (50000000) ريال باشد از شش ماه تا يك سال حبس محكوم خواهد شد.
ج – چنانچه مبلغ مندرج در متن چك از پنجاه ميليون (50000000) ريال بيشتر باشد به حبس از يك سال تا دو سال و ممنوعيت از داشتن دسته چك به مدت دو سال محكوم خواهد شد. در صورتي كه صادركننده چك اقدام به صدور چك هاي بلامحل نموده باشد، مجموع مبالغ مندرج در متون چك ها ملاك عمل خواهد بود.
تبصره: اين مجازات ها شامل مواردي كه ثابت شود چك هاي بلامحل بابت معاملات نامشروع و يا بهره ربوي صادر شده، نمي باشد.»
طبق ماده 10 قانون صدور چك: «اقدام فردي كه با علم به بسته بودن حساب بانكي خود مبادرت به صدور چك نمايد در حكم صدور چك بي محل خواهد بود و به حداكثر مجازات مندرج در ماده 7 محكوم خواهد شد و مجازات تعيين شده غيرقابل تعليق است.»
ب- شرايط شكلي چك حقوقي:
براساس ماده 13 قانون صدور چك «در چند مورد صادركننده چك قابل تعقيب كيفري نيست.
الف- «در صورتي كه ثابت شود چك سفيد امضا داده شده باشد.» يعني اگر چك بدون درج مبلغ و تاريخ (هر دو شرط) باشد ولي بايد امضا داشته باشد؛ اين چك جنبه كيفري ندارد.
ب- هرگاه در متن چك، وصول وجه آن منوط به تحقق شرطي شده باشد.» اگر در چك شرايطي ازجمله اين كه درج شده باشد بابت تنظيم سند يا انعقاد عقد خاصي از عقود معين يا غيرمعين شرط شده باشد اين چك نيز جنبه كيفري ندارد.
ج- «چنانچه در متن چك قيد شده باشد كه چك بابت تضمين انجام معامله يا تعهدي است.» در بعضي از معاملات عرفاً براي حسن انجام كار و تعهد چك به عنوان سند تضمين ارائه مي شود كه اين چك نيز از حيث جنبه كيفري مورد حمايت قانون نمي باشد.
د- «هرگاه بدون قيد در متن چك ثابت شود كه وصول وجه آن منوط به تحقق شرطي بوده يا چك بابت تضمين انجام معامله يا تعهدي است.» بدين معني است كه حتي اگر در متن چك انجام عملي يا واقع شدن شرطي پيش بيني شده باشد اما در چك درج هم نشده باشد. ولي بتوان آن را اثبات نمود باز هم چنين چكي جنبه كيفري ندارد.
هـ - «در صورتي كه ثابت گردد چك بدون تاريخ صادرشده و يا تاريخ واقعي صدور چك مقدم بر تاريخ مندرج در متن چك باشد.» اگر چك در زماني صادر شده باشد كه روز سررسيد چك نباشد و به بيان ساده تر اگر چك تاريخ تنظيم و سررسيد آن همزمان نباشد و صادركننده چك بتواند به هر دليل اين موضوع را از طريق دلايل اثبات دعوا در دادسرا يا دادگاه بوسيله فاكتور يا قرارداد و يا شاهد بتواند اين امر را اثبات كند چنين چكي نيز داراي وجهه كيفري نمي باشد.
همانگونه كه پيشتر نيز بيان شد چك هاي ناشي از معاملات نامشروع و ربوي نيز داراي وصف كيفري چك بلامحل نمي باشند.
نحوه طرح دعواي حقوقي چك
1-ازطريق اجراي ثبت اسناد رسمي: در اين مرجع فقط مي توان از اموال بدون معارض و خارج از مستثنيات دين شخص صادركننده مال توقيف نمود و نه ساير مسئولين پرداخت وجه چك ازجمله ضامن و ظهرنويس. طبق ماده 2 قانون موصوف واحد اجراي ثبت نيز درصورتي دستور اجرا صادر مي كند كه مطابقت امضاي چك با نمونه امضاي صادركننده در بانك از طرف بانك گواهي شده باشد و چك مذكور متعلق به يكي از بانك هاي مجاز كشور باشد.
2- مراجعه به دادگاه حقوقي صالحه: درخصوص تعيين و تشخيص دادگاه صالح بايد گفت براساس راي وحدت رويه رديف 22/83 به شماره 688- مورخ 23/3/1385 هيات محترم عمومي ديوان عالي كشور: ... دارنده چك مي تواند و مختار است به دادگاه محل وقوع عقد يا قرارداد يعني محل صدور چك، يا به دادگاه محل انجام تعهد، يعني محل استقرار بانك صادركننده چك و يا با عنايت به قاعده عمومي صلاحيت نسبي موضوع ماده 11 قانون آئين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني براي اقامه دعوي به دادگاه محل اقامت خوانده مراجعه كند.
«درخصوص حقوقي شدن چك برخلاف نظر برخي اشخاص كه از اين موضوع راضي نمي باشند؛ بايد گفت: در اين صورت قبل از رسيدگي ماهيتي؛ امكان صدور قرار تامين خواسته و اجراي آن قبل از ابلاغ به خوانده برابر بند ج ماده 108 و ماده 117 قانون آئين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني از اموال بدهكار و سايرين وجود دارد صرف نظر از امكان محكوميت صادركننده به پرداخت اصل وجه چك با تقاضاي دارنده چك و اجراي شرايط قانوني مثل اجراي مفاد ماده 315 قانون تجارت مصوب 13/2/1311 درخصوص رعايت موارد قانوني 15 روزه و در مواردي 45 روزه مربوط به واخواست و برگشت زدن چك از تاريخ سررسيد؛ دادگاه نسبت به محكوميت ساير مسئولين تاديه وجه چك مثل ضامن يا ضامنين بطور تضامني و همچنين نسبت به مسئوليت ظهرنويس (پشت نويس چك) حكم صادر مي نمايد و همچنين به جبران خسارات دادرسي و حق الوكاله وكيل و در صورت انجام كارشناسي جبران هزينه آن و خسارات تاخير تاديه در صورت رعايت شرايط قانوني مندرج در ماده 522 قانون آئين دادرسي مدني از زمان مطالبه وجه چك از بانك؛ لغايت زمان اجراي كامل دادنامه محكوميت بدهكار حكم صادر مي نمايد. در صورت عدم پرداخت نيز محكوم نسبت به توقيف اموال بدهكار و ساير اقدامات اجرايي ازجمله اعمال ماده 2 قانون نحوه اجراي محكوميت هاي مالي اقدام مي نمايد. پس ملاحظه مي شود كه از طريق اجراي جنبه حقوقي چك نيز طلبكار مي تواند به حقوق خويش دست يابد.
موقعيت جغرافياي سياسي کشور ما به صورتي است که از زمانهاي گذشته تا کنون، قدرتهاي استکباري چشم طمع به سرزمين ما داشته اند. دارا بودن بيشترين مرز آبي با خليج فارس و نزديکي به تنگه هرمز و همسايگي با کشورهاي نفتخيز منطقه، يکي از عوامل تهديد ما توسط دشمنان بوده است. از طرفي حدود يکصد سال پيش به اين طرف، نفت و پس از آن گاز، از مهمترين انرژي هاي مورد نياز بشر بوده است. بهره مندي ايران از ذخاير عظيم نفت و گاز، ما را در موقعيتي ويژه قرار داده است؛ به طوري که همواره قدرتهاي استکباري تلاش کرده اند تا تصميم گيرندگان حکومت ايران کساني باشند که به راحتي و با شرايط مناسب بتوانند به اين ذخاير دسترسي داشته باشند. تاريخ مبارزات مستمر مردم کشور ما با حاکمان وابسته به اجانب و تهاجم بيگانگان نشان دهنده آن است که ميهن عزيز ما هيچ گاه از دخالت و آسيب قدرت هاي سلطه گر در امان نبوده است.
در قانون اساسي، آموزش دفاعي براي همه لازم دانسته شده است
در قانون اساسي ما آموزش دفاعي براي همه لازم دانسته شده است، گنجانده شدن درس آمادگي دفاعي در مقطع راهنمايي براي دختران را امري ضروري دانسته و مي گويد: تدريس اين درس علاوه بر پسران، براي دختران به صورت دو ساعت در هفته ضرورت دارد. زيرا تمام آحاد کشور بايد در مواقع ضروري جهت دفاع آماده باشند. وي با بيان اين مطلب که در برخي از کشورها از جمله سوئيس، نظام اجباري خدمت وظيفه وجود ندارد، اظهار مي دارد: با توجه به اينکه در اين کشورها خدمت وظيفه اجباري نيست، تمام آحاد مرم بايد فنون دفاعي را آموزش ديده باشند تا در مواقع لزوم به جرگه مدافعان بپيوندند. ما نيز معتقديم در کشور عزيزمان بايد چنين شيوه اي اجرا شود تا علاوه بر کاهش برخي مشکلات موجود در نظام وظيفه اجباري، در موقع لزوم تمام ملت، آمادگي لازم را براي دفاع داشته باشند.
از آنجا که کشور ما هميشه در معرض تهاجم قدرتهاي زورگو و زياده خواه بوده است بايد از سنين14 سالگي يعني دوران راهنمايي تا 45 سالگي، افراد، آموزش دفاعي لازم را ببينند و با شيوه هاي جديد تهاجم و نوع مقابله با آن آشنا شوند. وي در ادامه با اشاره به اينکه آمادگي دفاعي از سال تحصيلي69 -68 در دروس آموزشي گنجانده شده است، بر لزوم از بين رفتن نوع نگاه تشريفاتي به اين درس تاکيد مي کند و خواستار تقويت جنبه عملياتي آن در پيکره آموزش و پرورش مي شود.
مقام معظم رهبری:
آسیب پذیری نسل جوان بی تردید دوره نوجوانی و جوانی از آسیب پذیر بودن مراحل زندگی است و این امر از دو جهت قابل تبیین است یکی از محدودیت تجربه و دیگری غلبه احساسات برفرد از این روی احساسات مالک وجود آدمی می شود و با قدرت تمام او را مسخر خود می نماید نوجوانان و جوانان حوادث و رویدادهای را از دریچه عواطف می بینند و تفسیر می کنند ودر محاسبات آنان جاذبه ها و کشششها جایگاه خاصی رااشغال می کنند از سوی دیگر فقدان تجربیات اجتماعی موجب می شود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود رابه دقت ارزیابی نموده و تحلیل کند لذا در مواجهه با این گونه مسایل به ساده اندیشی و خوش بیبنی افراطی کشیده می شود فرهنگ مهاجم غرب با استفاده از این ویژگیهای تبلیغی روان شناسانه سعی در فروپاشی نظام اعتقادی و فکری نسل جوان داشته و از طریق تهی ساختن آنها از درون زمینه جذبشان رابه مبانی فرهنگی بیگانه فراهم می آورد اشاره تاریخی اگر چه حوادث و رویدادها در طول تاریخ ، جدای از هم رخ می دهند و ظاهراً ارتباطی میان آنها مشاهده نمی شود لکن در حقیقت توالی حوادث حکایت از قانومندی و روابط منطقی میان آنها می نماید به عنوان نمونه توین بی اظهار نموده است که : حوادثی که اکنون روی می دهد در گذشته اتفاق افتاده و در آینده نیز به وقوع خواهد پیوست چنین اظهار نظری متکی بر قانومندی حوادثی است که در مراحل مختلف تاریخ به وقوع پیوسته اند ولی از یک معادله علت و معلولی خاص تبعیت نموده اند برهمین اساس تهاجم فرهنگی پدیده های نوین نیست بلکه ردپای آن را در تاریخ پر فراز نشیب اسلام مشاهده کنیم از جمله این موارد سرنوشت شوم کشور مسلمانان و مقتدر اندلس است کشوری که نمونه گویایی از سقوط یک سرزمین پهناور و مقتدر است که در اثر سقوط و انحراف جوانانش نابود شد مهمترین عواملی که نجر به نابودی این سرزمین اسلامی و سربرآوردن کشور مسیحی اسپانیا گردید عبارتند از : اختلافات داخلی وسط و توسعه آن به وسیله عمال مسیخی خیانت وزراء و زمامداران اشاع فساد بی بندو باری می خواری و شهوترانی درمیان جوانان مسلمانان به وسیله ایادی کلیسا ورود مشاوران نظامی مسیحی در ارتش اندلس آزادی بی حد و حصر مسیحیان در تبلیغات دینی و هجوم مبشران مسیحی به اسپانیا بسط مناسبات بازرگانی بین مسلمانان و مسیحیان و بالاخره نفوذ مسیحیان در فرهنگ مسلمانان شیوه های مقابله با تهاجم فرهنگی رویارویی با فرهنگ مهاجم راه کارهای استوارو مطمئنی را می طلبد که در ذیل به بیان برخی از آنها می پردازیم :1- بازیابی هویت – هویت جویی از اصلی نرین و مهمترین نیازهای نسل جوان است و بازیابی هویت در حقیقت بازشناسی نقشی است که این نسل بر عهده دارد جوانان باید برای پرسشهای اساسی زیر پاسخهای روشن و مستدلی بیابند :-غایت و مقصود زندگی چیست ؟– جایگاه من در حیات معقول چیست ؟– چه عاملی فلسفه وجودی جوانان را در نظام هستی توجیه و تبیین می کند ؟– آیا جوانان در نظام هستی از کرامت و منزلتی بر خورد دارند ؟پاسخ به این پرسشها جوان را از جایگاه رفیعی که نزد پروردگار دارد مطمئن نموده و او را از رنج درون تهی بودن و آسیب پذیری می رهاند2- در ک هویت فرهنگی –شناخت یک فرهنگ در حقیقت معرقت به ویژگیها، مشاهیر ارزشها و برتریهای آن فرهنگ نسبت به سایر فرهنگهاست نسل جوان باید به مشاهیر ارزشها و برتریهای آن فرهنگ نسبت به سایر فرهنگهاست نسل جوان باید به امتیازات فرهنگ اسلامی و مل خویش آشنا باشد تادر مقابله با فرهنگهای بیگانه از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشد تاریخ تحلیلی فرهنگ خودی و مطالعات تطبیقی فرهنگ های معاصر و به ویژه بررسی ماهیت انقلاب اسلامی و تأثیری که انقلاب بر معادلات سیاسی و اجتماعی جهان معاصر داشته است جوانان را در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه مقاومتی کند و این امر با بازگشت به فرهنگ خودی امکانپذیر خواهد بود 3- غرب شناسی زمینه غرب ستیزی- برای مقابله با هر پدیده ای ابتدا باید شناخت دقیقی از آن حاصل نمود تا بنوان ساز و کارهای لازم را مهیا کرد غرب شناسی به مفهوم شناخت ماهیت عملکرد باطن و جوهر حقیقی این فرهنگ است جوانان چون غالباً ظاهرگرا هستند به باطن و درون چندان معطوف نیستند شناخت عمیق و مستدل فرهنگ غرب به معنای این است که آنها بتوانند از ظاهر فریبنده آن پرده برگیرند و به درون آن راه یابند تمدن مغرب زمین از درون به شدت احساس تزلزل روزمره گی و تهی شدن می کند زیرا قادر نیست به نسل جوان خویش معنا و مفهومی برای زیستن ببخشد و فلسفه ارضاءکننده ای برای زندگی آنان تبیین نماید و به گفته نیچه کسی که نداند برای چه زندگی می کند قادر نخواهد بود با هرچگونه ای بسازد
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن