مقايسه ي بهداشت رواني دانشجويان سيگاري و غير سيگاري دانشگاه مشهد
فصل اول
فصل اول: کلیات
1-1 . مقدمه:
در هر جامعهاي نيروي فعال و جوان بعنوان يكي از ذخاير و سرمايههاي آن جامعه محسوب و مطرح ميباشد و در عمل نيز چرخهی فعاليتهاي مختلف پيكره اجتماع بطور مستقيم و غيرمستقيم متكي به نيروهاي فوق است كه متاسفانه قشر وسيعي از جوانان و نوجوانان ما اكنون گرفتار سيگار شدهاند كه آنان را در كام خويش فرو ميبرد و توان حركت و فكر را از آنان ميگيرد و هستي را از آنها ساقط ميكند .
۱- بالاترين رقم سنی معتادان در ايران را افراد ۲۷ - ۲۱ساله تشكيل میدهند.
۲- افرادی كه به انواع سيگار اعتياد پيدا كردهاند، اغلب اولين تجربهشان را بهصورت تفريحی و در دوران نوجوانی با کشیدن سیگار شروع كردهاند.
۳- تشخيص رفتارهای آشكار دورهنوجوانی از رفتارهای ناشی از مصرف سيگار دشوار است.
۴- نوجوانانی كه از بودندر خانوادهیشان احساس رضايت داشتهاند و روابط صميمی بين اعضای خانواده وجود داشتهاست، كمتر به دنبال سيگار، الكل و انواع مخدرها بودهاند.
يكی از مشكلاتعمدهای كه نسل جوان جامعه با آن رو به روست، خطر گرايش به مصرف سیگار است. از آن جا كه مصرف اين گونه مواد (انواع سيگارها، قرصها، مخدرها و...) در بينجوانان و نوجوانان رو به افزايش است، وظيفه والدين، مربيان و ساير نهادهای اجتماعی و آموزشی برای آگاه ساختن قشر جوان از عواقب مصرف سيگار به مراتب سنگينتر از قبل میشود. با توجه به اين موضوع، والدين و مربيان بايد سعی كنند با استفاده ازروشها و آموزشهای لازم، بچهها را از همان دوران كودكی و پيش نوجوانی با آثار زيان بار مصرف سيگار و اثرات و پيامدهای ناشی از آن بر جسم و روان شان مطلعسازند.
به رغم نکوهش و مذمت در مضرات سيگار و هشدار محققان، پزشکان و کارشناسان بهداشتي و فعاليت رسانهها در مورد اين بلاي خانمانسوز و قاتل خاموش، باز هم به وفور مشاهده ميکنيم که افراد بسياري در جامعه همچنان به کشيدن سيگار و دود کردن وجود خود مشغول هستند و هيچ توجهي به اين هشدارها و علايم خطر ندارند و افراد ديگر را به اين ورطه و منجلاب ميکشند.
آيا ميدانند که چرا سيگار ميکشند و چه چيزي از کشيدن سيگار نصيب آنها ميشود يا چه خسارات جبرانناپذيري به روح و جسم و اگر صاحب خانواده هستند به خانواده بيگناه آنها وارد ميشود و جداي از اين چه ضربهاي به افراد جامعه به خصوص نوجوانان، جوانان و قشر دانشجو که در حالت هشدار قرار دارد وارد ميشود؟!
بايد بدانيم که اگر راهکارهاي پيشگيرانه و موثر در شيوع مصرف سيگار و سيگار در ميان نوجوانان و جوانان در نظر گرفته نشود، همواره بايد نگران عواقب به مراتب بدتري از اين بلاي خانمانسوز در ميان نسل فرداي جامعه باشيم!
افرادي كه نگرشها و باورهاي مثبت و يا خنثي به سيگار دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني است كه نگرشهاي منفي دارند. اين نگرشهاي مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگي و تشخص، رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد.
از آنجا كه محیط آموزشی بعد از خانواده، مهمترين نهاد آموزشي و تربيتي است، ميتواند از راههاي زير زمينه ساز مصرف سيگار در نوجوانان باشد:
بي توجهي به مصرف سيگار و فقدان محدوديت يا مقررات جدي منع مصرف در محیط آموزشی، استرسهاي شديد تحصيلي و محيطي، فقدان حمايت اساتید و مسئولان از نيازهاي عاطفي و رواني به خصوص به هنگام بروز مشكلات و طرد شدن از طرف آنان. تحقيقات نشان میدهند، افرادی كه به انواع سيگار اعتياد پيداكرده اند، اغلب اولين تجربهشان را به صورت تفريحی و با کشیدن سيگار و در دوران نوجوانی كسب كردهبودند و به تدريج اعتياد آنان، از حالت تفريح خارج شده و با تكرار و زياد شدن ميزانمصرف، معتاد شدهاند. گروهی ديگر از جوانان و نوجوانانی كه شروع به مصرف سيگار میكنند، اظهار میدارند كه برای فرار از مشكلات و مسائل زندگی روزمره و داشتن احساسی بهتر از احساسفعلی شان دست به اين كار زدهاند.
1-2 . بیان مسأله:
پديده گرايش به سيگار بعنوان يكي از مهمترين آسيبهاي اجتماعي خاصه در ميان نسل جوان توجه بسياري از متخصصان و مسئولين، سياسي فرهنگي، تربيتي و آموزشي بسياري از كشورها را به خود معطوف ساخته است.
در كشور ايران به دليل وجود بافت جوان جمعيتي اين موضوع پيچيدگي خاص خود را يافته است. لذا شناسايي و تبيين درست آن براي يافتن راهحلهاي مناسب ضروري به نظر ميرسد.اما از آنجايي اين گروه نقشهاي متعدد و تعيينكنندهاي در جامعه بعهده دارند، آسيب آنان حتي در ميزان پايين لطمههاي جبران ناپذيري فردي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و غيره را بدنبال خواهد داشت؛ لذا اتخاذ برنامههاي پيشگيرانه در مورد آنان از الويت بسيار برخوردار است.
بررسي مصرف سيگار در زمان حاضر از اهميت ويژهاي برخوردار است. از يك طرف جمعيت جامعهي ايران جوان است و از طرف ديگر جوانان اصليترين قربانيان مصرف سيگار هستند چرا كه جوانان به خاطر خصوصيات جواني، آسيب پذيري بيشتري دارند چون پويا و جستجو گرند.
امروزه كارشناسان و صاحب نظران معتقدند كه در حال حاضر بحران مصرف سيگار و سيگار را در كنار 3 بحران يعني((بحران نابودي محيط زيست، بحران تهديد اتمي و بحران فقر)) به عنوان مسئله روز در آمده است. طبيعي است كه حل اين بحران و معضل و بلاي خانمانسوز از عهده يك سازمان و يا چند مرجع، آن هم صرفاً با يك بر خورد قهري نه تنها خارج بوده بلكه نگرش يك بُعدي به مسئله است و وضعيت فعلي را بدتر خواهد نمود. به گونهاي كه عميقاً احساس ميشود تنها راه حل موضوع، خارج شدن از ((برنامه روزي)) و گام برداشتن در مسير ((برنامه ريزي)) و ايجاد عزم ملي و بسيج همگاني در اين راستا است. كسي نيست كه در خصوص مضرات و اثرات سوء سياسي، اجتماعي و فرهنگي معضل سيگار که در قرن حاضر از مهمترين و دردناكترين معضلات بشري است آگاهی نداشته باشد. سيل خروشان مصرف سيگار بيرحمانه در مسير حركت خود، كودكان، نوجوانان و جوانان و حتي سالخوردگان را طعمه قرار داده و علاوه بر متلاشي كردن كانون گرم و پاك خانوادگي سبب ناكامي در زندگي و تمايل بخودكشي و مرگ در آنها نيز ميگردد.
مشكل مصرف سيگار به عنوان يك پديده مهلك كه نتايجش ميتواند اثرات بسيار سويي در
زمينههاي سياسي، اقتصادي وفرهنگي جامعه داشته باشد در هر جامعهاي مطرح است ومعمولاً گروهي كه در برابر اين پديده خطرناك بيش از سايرگروهها آسيبپذير است همانا (گروه جوان) يك جامعه ميباشند به طوركلي وقتي صحبت از گروه جوانان ميشود مقصود افرادي بين پانزده تا بيست سال است كه گروهي وسيعي از جمعيّت جهان يعني حدود % 5/8 ازجمعيت كشورهاي پيشرفته و %9/10 ازجمعيت كشورهاي در حال توسعه را تشكيل ميدهند .
آنچه مسلم است دلايل مصرف سيگار بسيار پيچيده است و از فرهنگي به فرهنگ ديگر و كشوري به كشور ديگرتفاوت ميكند. تحقيقات متعددي در داخل كشور و از آن جمله در سطح دانشگاهها صورت گرفته است كه به نحوي به علل گرايش به مصرف سيگار و غيره پرداختهاند و در اين زمينه به نتايجي نيز دست يافتهاند امّا همچنان كه ذكر شد گرايش و مصرف سيگار بسته به فرهنگ،مذهب، قوميت، منطقهي جغرافيايي، شرايط آب و هوايي، سطح اقتصادي، فرهنگي و علمي نه تنها با خارج از كشور بلكه حتي در داخل كشور ما نيز تفاوت ميكند. به همين خاطر و با توجه به اهميت موضوع يعني مصرف سيگار در بين دانشجويان دانشگاه، از آنجايي كه پژوهشي در اين خصوص در سطح دانشگاه فردوسي صورت نگرفته بود بر آن شديم تا با انجام اين پژوهش به بررسي مصرف سيگار و مقايسهي بهداشت رواني در بين دانشجويان سيگاري و غير سيگاري بپردازيم.
1-3. اهميت و ضرورت تحقيق:
دانشجويان قشري هستند كه سكانداران آيندهي هدايت كشور محسوب ميشوند و اگر اين قشر عظيم خود داراي زمينه و بستر مناسب براي رشد و تعالي نباشند چه بسا پس از اينكه وارد جامعه و نيروي كار كشور كه شدند با توجه به پيشينهي نامناسب خود بسياري ديگر از اقشار و گروههاي مختلف جامعه را نيز تحت تأثير خود قرار داده و از اين طريق لطمات جبران ناپذيري به پيكرهي اجتماع بزنند. براي مثال دانشجويي كه اكنون خود سيگار مصرف ميكند و در آينده نيز قرار باشد معلم شود و به تربيت و تعليم فرزندان ما بپردازد، چگونه ميتواند مانع از اين شود كه الگوي دانشآموزان خود واقع نشود و از اين طريق آنها را تحت تأثير خود قرار ندهد. از اينگونه مثالها زياد ميتوان بيان نمود اما آنچه كه مهم است اين است كه مسئولان آموزشي و فرهنگي كشور و بخصوص دانشگاهها اقدام به آموزش و فرهنگ سازي در اين زمينه در سطح كشور و دانشگاهها نمايند.
آنچه كه تقريبا همگاني است و در بين جوانان بيشترجامعهها ديده ميشود مصرف سيگار به منظور برطرف كردن اضطراب وافسردگي نهفته است. در صورتي كه جوانان به علت نا آگاهي به جاي استفاده ازمكانيسمهاي دفاعي موجود در از بين بردن ناراحتيهايشان به دنبال يك راهحل فوري و معجزهآسا ميكردند كه اضطراب يا افسردگي خود را برطرف كنند كه معمولا در اين گونه موارد به وسيله دوستان همسن و سالشان سيگار به آنها معرفي ميگردد به عقيدهي يكي از متخصصان عادت به مصرف سيگار مانند ساير عادتها، عادت نميشود مگر با انجام و تامين نيازهاي فرد البته بايد ذكر كرد كه فقط يك شخصيت فكري مضطرب و يا افسرده نيست كه به مصرف سيگارروي ميآورد بلكه گروههاي ديگر جوانان نيز ممكن است دچار اين دام شوند. جوانان به علت اينكه مانند بزرگسالان آمادگي پذيرش و مقابله با مشكلات زندگي را ندارند و برخي از مشكلات عادي براي آنان به صورت شديد و جدّي جلوه و تظاهر ميكند بنابراين دربرابرمشكلات وخطرات احتمالي آسيب پذيرند به ويژه دوران بلوغ كه جوانان دچار مشكلات و بحرانهايي ميگردند. وظيفهي بزرگترها ايجاب ميكند كه به طورمنطقي و صحيح با جوانان و مشكلاتشان روبهرو گردند. متاسفانه والدين يا مربيان آگاهي و اطلاعات اندكي در مورد تحولات روحي دوران بلوغ جوان دارند. لذا به جاي برخورد منطقي و درست با مشكل جوانان او را هدف انتقادها وملامتهاي خود قرار ميدهند. لذا نميتوانند آنچنان كه بايد و شايد جوان را در برابر مشكلات زندگي و يا ناراحتيهايش كه ناشي ازدوران بلوغ و احيانا كمبود محبت و عدم درك ازطرف بزرگترها از خانواده و اجتماع فراري شده و به دنبال يك ماده معجزهگر باشند كه سيگار را مييابند زيرا جوان ميبيند كه دوستانش نه تنها او را ملامت نميكنند بلكه وي را بيشتر و بهتر نيز درك ميكنند لذا هرگونه راهحلي را كه آنان براي رفع مشكل پيشنهاد كنند بدون هيچگونه تامل و تعلقي ميپذيرد...........و همه چيز از همين جا شروع ميشود..........ابتدا سيگار..............سپس سيگار همراه حشيش ...........وبلاخره هروئين.
پيشينه مصرف دخانيات به طور تخميني به حدود ده هزار سال پيش ميرسد. در چين و يونان باستان، بر اساس نوشته هاي تاريخ نويسان و آثار حكاكي شده، از تنباكو و توتون به عنوان گياهي داروئي ياد شده است.
پژوهشهاي انجام شده نشان ميدهد كه اكثر معتادان، سيگار مصرف ميكنند و نيز اعتياد را از سيگار شروع كردهاند. بر اساس معيارهاي تشخيصي سازمان بهداشت جهاني، سيگار در رديف مواد اعتيادآور محسوب ميشود. سيگار، در ورودي اعتياد، و چراغ سبزي براي ساير اعتيادها است. مصرف سيگار، نخستين قدم به سوي اعتياد است. سيگار، زمينهساز اعتياد به سيگار بوده و مادر اعتياد به سيگار محسوب ميشود.
بنابراين، آشنايي با عوامل زمينهساز مستعد كننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:
1- شناسايي افراد در معرض خطر مصرف سيگار و اقدامهاي پيشگيرانه لازم براي آنان؛
2- انتخاب نوع درمان و اقدامهاي خدماتي، حمايتي و مشاورهاي لازم براي معتادان به سيگار.
در بررسي تاريخ، بشري را نمي توان يافت كه با مسائل مربوط به سيگار دست به گريبان نبوده و شايد بتوان گفت سيگار همزاد با بشر در اين جهان يافت شده و تا زماني كه انسان در اين عرصه وجود دارد آن نيز پا بر جاست. مسائل مربوط به سيگار تازگي نداشته و اثرات آن نيز همواره در سرنوشت ملتها و اقوام قابل جستجو است. در كتب تاريخي ايران و حتي در كتاب قانون ابن سينا از اثرات اين مواد نامبرده شده است. اما بيشتر گزارشات در مورد سيگارمربوط به زمان صفويه و سپس قاجاريه تا عصر كنوني است همراه با فراز و نشيبهاي اين دوران كه اشاعه مصرف مواد افيوني مورد توجه بوده است. قوانين يكصد ساله در مورد محدود نمودن مصرف مواد نيز يافت ميشود.
در زمان ما مسئله سيگار شكل مخاطره آميز و كاملا پيچيده اي به خود گرفته و در عين حال گسترش جهاني يافته است.
استعمال دخانيات همچنين عامل موثري در ابتدا به انواع بيماريهاست زيرا براساس آمار در مراكز بيمارستاني كشور 90 درصد سرطان ريه 75 درصد بيماريهاي ريوي 40 درصد كل سرطان ا و 50 درصد بيماريهاي قلبي بخاطر استعمال دخانيات به وجود ميآيد.
مصرف سيگار به عنوان يك آسيب ومعضل اجتماعي بهداشتي اقتصادي و فرهنگي با پيچيدگيهاي خاص خود حاكميت ملي امنيت و استقلال كشور ما را تحت تاثير قرار داده است با توجه به مسائل جنبي آن ميتوان ادعا نمود كه ارزشهاي انساني و اسلامي و نيز هويت ملي ما در معرض خطر و آسيب اين آفت بزرگ قرار گرفته است. توجه به آمارها نشانگر رشد روزافزون مصرف كنندگان سيگار در اجتماع رو به قوت ما دارد. اين موضوع كه قشر جوان جامعه بيشتر در معرض آسيب و آماج سيگار مي باشند وظيفه همگان را در موضع تقابل با اين مشكل خطيرتر ميسازد. براستي وظيفه ما افراد اين جامعه درقبال اين ديو بدسيرت چيست؟ خانوادههاي ما و والدين ما چه وظيفه و مسئوليتي را بر عهده دارند ؟ دستگاههاي تعليم و تربيت ما چطور ؟ و يا اينكه عزم ملي و جزم تك تك افراد اين جامعه در هر لباس و در هر مكان و هر زمان را مي طلبد، براستي كدام يك چاره كار است ؟
هماکنون مصرف سالانه سيگار در کشور ما بيش از 50 ميليارد نخ است که حدود 27 ميليارد نخ آن توسط شرکتهاي داخلي توليد و بقيه از مبادي رسمي وارد کشور ميشود! حال، چقدر از مبادي قاچاق وارد ميشود معلوم نيست! هر سيگاري در کشور ما در هر روز از 13 تا 15 و ماهانه معادل 450 نخ سيگار دود ميکند و اين در حالي است که در سال 3 تا 4 هزار ميليارد تومان براي خريد و هزينههاي درماني ناشي از سيگار مصرف ميشود که با اين هزينه گزاف هزاران شغل ايجاد ميشود؟!
تحقيقات نشان ميدهد سالانه 5/1 ميليون نفر در اثر کشيدن سيگار در جهان فوت ميکنند که اين رقم در سال 2020 به 10 ميليون نفر خواهد رسيد، اين در حالي است که 25/1 ميليارد نفر از جمعيت کره زمين سيگاري هستند و تقريبا 100 هزار نفر در هر روز کشيدن سيگار را به صورت حرفهاي شروع ميکنند و اکثر آنها را جوانان و نوجوانان تشکيل ميدهند که بيشتر در سنين 15 تا 25 سالگي هستند که اين امر دريچهاي براي ورود به اعتياد و ناهنجاريهاي اجتماعي و حرکتي آرام و خاموش براي ويرانگري زندگي است. تلفات انساني ناشي از مصرف دخانيات هم در كشور ما در مرز خطرناكي قرار دارد زيرا به طور ميانگين هر 8 دقيقه يك ايراني به واسطه بيماريهاي ناشي از مصرف سيگار جان خود را از دست ميدهد. به اعتقاد پژوهشگران افرادي كه سيگار كشيدن را از سنين نوجواني آغاز كرده باشند حتي اگر اين عادت خود را ترك كنند بيشتر از كساني كه در سنين بالاتر به سيگار روي آوردند ولي آن را ترك كردهاند دچار صدمات ژنتيكي ميشوند.
تحقيقات بيانگر آن است که اکثر افراد سيگاري در کشورهاي در حال توسعه هستند، يعني ميتوان گفت از هر 10 نفر 8 نفر در اين کشورها سيگاري هستند که با اين احتساب حدود 80 درصد از بيماريها و مرگ وميرها نيز به اين کشورها تعلق ميگيرد و جالب است که اين روند رو به افزايش است در حالي که در کشورهاي توسعه يافته روبه کاهش است و اين نشان از عدم آگاهي کافي کشورهاي فقير و در حال توسعه در مورد آثار مخرب و زيانبار مصرف سيگار و دخانيات و آگاهي کافي در کشورهاي توسعه يافته است چرا که آنها معتقدند اين کار نوعي عقبافتادگي و بيتفکري است.
طبق آخرين آمارها در کشور ما 12 درصد از افراد جامعه مصرف کننده دخانيات هستند، حال اگر تنها يک درصد سيگاريها درايران کم شوند يعني به 11 درصد برسند، 700 هزار سيگاري کم ميشوند و به ازاي صرفهجويي در هزينه آن ميتوان 18 هزار شغل جديد ايجاد کرد! برخي آمارها شمار سيگاريهاي كشور را 10 ميليون نفر اعلام مي كنند يعني از هر 7 ايراني يك نفر به مصرف دخانيات (سيگار قليان پيپ ) معتاد است. هم اكنون حدود 28 درصد مردان و 4 درصد زنان و در كل 10 ميليون نفر از جمعيت كشور روزانه 13 4 نخ سيگار ميكشند كه اگر روزانه به طور متوسط 5000 ريال صرف استعمال دخانيات نمايند رقمي معادل 50 ميليارد ريال در روز در كشور دود ميشود كه همين رقم هم از سوي دولت براي هزينههاي درماني بيماران ناشي از مصرف سيگار بودجه درماني صرف ميشود.
شايد در باب علتيابي بتوانيم به دوستان زياد و ناباب، در دسترس بودن آسان مواد دخاني، سيگاري بودن والدين (دليل سيگاري بودن 50 درصد دختران و پسران)، عدم ممنوعيت و ارزان بودن سيگار، سهل انگاري والدين و عدم برخورد مسئولانه و منطقي با فرزندان و موارد گوناگون ديگر اشاره کنيم که اين باعث تأسف است.
به هر حال، پيگيري مجدانه دست اندرکاران و مسئولان ذيربط در ممنوعيت تبليغ و تشويق مستقيم و غير مستقيم افراد و تحريک آنها نسبت به فروش و مصرف سيگار در اماکن عمومي و محيط اداري و آموزشي و فروش و مصرف آن توسط افراد زير 18 سال - که قانون ممنوعيت آن هنوز حالت اجرايي جدي به خود نگرفته است ـ، گسترش شعارها و هشدارهاي بهداشتي در اماکن فرهنگي- آموزشي و اماكن عمومي بخصوص روي پاکتهاي سيگار،تا حد زيادي در پيشگيري و اعتياد به مواد دخاني موثر است.
همچنين، عزم جدي و جهاني در برابر تبليغات سوء شرکتهاي توليدي (اکثرا آمريکايي با سود ساليانه بيش از 300 ميليارد دلار)، افزايش قيمت سيگار و همچنين ماليات (که در اين صورت درآمد دولت نيز افزايش مييابد)، برنامهريزي و اقدامات پيشگيرانه از سوي کارشناسان و مسئولان به عنوان ضرورتي انکارناپذير در خصوص گرايش افراد زير 20 سال، چرا که اعتياد به سيگار در اين سنين زمينهساز بيشتري براي اعتياد به مواد مخدر است، ارائه آموزشهاي لازم در زمينه مضرات و زيانهاي ناشي از استعمال دخانيات از طرف سازمانهايي نظير مراکز دانشگاهي و آموزش و پرورش که درصد بالايي از ارتباط با جوانان و نوجوانان را دارند، گسترش مراکز دولتي و غيردولتي ترک سيگار، خدمات بيشتر مشاورهاي ترک دخانيات و ... از راهکارهاي بسيار موثر در اين امر مهم است.
همانطوركه مي دانيم بر اساس هرمهاي سني كشور ما با جمعيتي جوان روبرو است و درصد بيشتري از جامعه ما را جوانان تشكيل ميدهند. جواني جمعيت بر تمامي مسايل در همه جنبهها تأثير ميگذارد. اثرات تخريبي فردي و اجتماعي مصرف سيگار باعث شده است كه مصرف سيگار به عنوان بيماري (فردي و اجتماعي) مورد بررسي قرار گيرد.
در جريان آموزش و پرورش عوارض نامطلوبي مي گذارد ازقبيل:
الف:با پيش زمينهي اعتياد ميتواند مانع ادامه تحصيل جوان شود.ب: بر روند آموزشي تأثير منفي بگذارد.ج: تأثير سيگار منحصر به فرد نمي شود،بلكه كل جامعه را در بر مي گيرد.
از طرف ديگر چون تحقيق در زمينه سيگار هم بنيادي و هم كاربردي است. لذا با توجه به مسايل فوق از آنجايي كه جامعه انتخاب شده ((دانشجویان)) كه مشاهده میشود اعتیاد یه مصرف سیگار و در ببین آنان رو به گسترش است. بدين جهت هر گونه بررسي و مطالعه در جهت روشنتر شدن ابعاد مختلف اين پديده اجتماعي، هر چند اندك باشد.امري ضروري و اساسي به شمار ميرود.
1-4 . هدف پژوهش
1-5 . فرضیهها یا سئوالات:
سوء مصرف مواد در دانشجویان سیگاری در مقایسه با دانشجویان غیر سیگاری میزان بهداشت روانی را بطور معنی داری کاهش میدهد.
1-6 . تعریف اصطلاحات، مفاهیم کلیدی و متغیر ها:
1-6 -1. تعاریف نظری:
1-6 -1-1. تعاريف اعتياد
□ اعتياد يعني خوگرفتن و وابسته شدن جسمي، رواني و عصبي فرد به سيگار كه ترك يا فرار از آن ناممكن و يا بسيار مشكل است.
□ دکتر پرويز پيران، اعتياد را عادت کردن، وابسته شدن فرد به وسيله يا ابزار اعتياد ميداند که معمولاً داراي مابه ازاي خارجي و شخصي است و عادت کردن وابسته شدن به نياز جسمي و فکري يا هر دو مبدل شده به نحوي که فرد براي به دست آوردن وسيلهي اعتياد، به هر کاري تن ميدهد. و چنانچه کنش و واکنش به فعل در بيايد، مشکلات جسمي و رواني رفتاري هر کدام به تنهايي يا به هم پديد ميآيد(آقا بخشي، 1378).
□ اعتياد يعني مصرف نابجا و مكرر سيگار كه موجب وابستگي به آنها ميشود. اين وابستگي بدني و رواني است، ترك مصرف مواد افيوني مشكلات و محروميت هاي بدني و رواني را در پي خواهد داشت ( از مقاله دكتر سيد حسين فخر ).
□ اعتياد عبارتست از وابستگي به عوامل يا موادي كه تكرار مصرف آنها با كم و كيف مشخص و درمان معين از ديدگاه معتاد ضروري مينمايد. ( از مقاله دكتر احمد حسني ).
□ اعتياد يك بيماري رواني، اجتماعي، اقتصادي است كه بر اثر فعل و انفعال تدريجي بين بدن انسان و مواد شيميائي تحت تأثير يك سلسله شرايط و اوضاع و احوال خاص رواني، اقتصادي، اجتماعي و سنتي به وجود ميآيد. ( از تحقيق خانم دكتر ربابه شيخالاسلام )
□ از نظر فارماكولوژي اعتياد عبارت است از حالت مقاومت اكتسابي كه در نتيجه استعمال متمادي دارو در بدن حاصل ميشود به قسمي كه استعمال مكرر دارو موجب كاسته شدن اثرات تدريجي ميگردد و پس از مدتي شخص ميتواند مقادير سمي دارو را در بدن بدون ناراحتي تحمل كند و در صورتي كه دارو به بدن نرسد اختلالات جسمي و رواني موسوم به سندروم محروميت بروز ميكند. در سال 1950 سازمان جهاني بهداشت تعريف زير را براي اعتياد ارائه دادند:
□ اعتياد داروئي حالتي است كه در اثر مصرف دورهاي يا مداوم يك ماده شيميائي ( طبيعي يا مصنوعي ) كه براي انسان يا جامعه مضر باشد ايجاد ميگردد و ويژگيهاي آن به قرار زير است: 1- اشتياق يا نياز اجباري به استفاده مداوم آن ماده و ظهور رفتاري اجباري براي پيدا كردن آن به هر وسيله. 2- تمايل به افزودن به مقدار مصرف به مرور زمان. 3- پيدا شدن وابستگيهاي جسمي و رواني براثر استفاده از آن ماده.
سازمان جهاني بهداشت براي استفاده مداوم يا دورهاي مواد شيميائي كه براي فرد و جامعه مضر نبوده و نيز حالت ايجاد شده توسط آن خصوصيات بالا را نداشته باشد واژه عادت داروئي را در نظر گرفت. ولي به مرور زمان مشخص گرديد كه تعاريف خصوصاً براي عادت داروئي نارسا هستند و به همين دليل در سال 1957 ميلادي تعاريف توسط كميته كارشناسان سازمان جهاني بهداشت مجدداً به اين صورت تصحيح گرديد كه وابستگي رواني به يك دارو “بدون پديده محروميت” را عادت و وابستگي رواني و جسمي “همراه با پديده محروميت” را اعتياد ناميدهاند. اما تعاريف فوق نيز با شروع مصرف داروهائي از قبيل ال . اس . دي و آمفتامينها نارسا شدند. چون مصرف آمفتامين براي گروهي موجب افزايش فعاليتهاي روزانه ميگشت و براي گروهي حمله جنون ايجاد ميكرد به همين جهت در سال 1964 كميته مزبور اصطلاح وابستگي داروئي را Drug Dependence براي هر دو حالت فوق انتخاب كرد و چنين استدلال نمود كه يك بيمار ممكن است نسبت به داروي خاص وابستگي رواني پيدا كند، در حالي كه بيمار ديگر نسبت به همين دارو، علاوه بر وابستگي رواني از لحاظ جسماني نيز وابسته شود. كميته مزبور وابستگي داروئي را حالتي ناشي از استعمال مكرر يك دارو به طور دورهاي يا مداوم ميداند، كه خصوصيات آن بسته به ماده مورد استفاده متغير است و به هيم دليل ذكر شده است كه نام شيميائي مورد بحث در جلو عبارت “وابستگي داروئي” قيد گردد. به هر حال با توجه به اينكه در كشور ما واژه اعتياد از همه جهت قابل درك عموم ميباشد در اين سايت از كلمه اعتياد بيشتر استفاده شده است. با توجه به تعاريف فوق در رابطه با اعتياد مشخصاً در چند مقوله با يكديگر شريكند و آن اينكه:
1- وابستگي شديد وجود دارد.
2- وابستگي جسمي و رواني است.
3- قطع اين وابستگي مشكلاتي را به همراه دارد.
وابستگي به مواد(Substance dependence)
امروزه در محافل دانشگاهي به جاي اعتياد از وابستگي نام برده مي شود، هر چند كه ميان مردم اين بيماري به “اعتياد” و خود بيمار به عنوان “معتاد” شناخته شده است. بر اساس آخرين جمع بنديهاي علمي كه در دهه هشتاد انجام گرفت “وابستگي” يك نشانگان باليني است كه در پي مصرف مواد علائمي در حالات رفتاري، شناختي و فيزيولوژيكي فرد مصرف كننده ظاهر مي گردد ميزان وابستگي كمي است و به درجات مختلفي مي تواند وجود داشته باشد. شدت وابستگي با رفتارها متعاقب مصرف مواد، سنجيده مي شود. بيمار وابسته به مواد عليرغم تجربه مشكلات متعدد ناشي از مصرف مواد، قادر به قطع مصرف آن نيست و به طور اجباري و وسواس گونه به مصرف آن ادامه مي دهد.
تفاوت عادت و اعتياد
« عـادت » و « اعتــياد » دو اصطلاح و عنواني هستندكه در افكار عمومي به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته ميشوند در صورتيـكه اختلاف كلي و اساسي با هم دارند .
« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محيط زيـست يا شرايـط جديد و بيسابقه كه در انسان انواع مختلف وجود داشته و در كتاب « معماي عادت » طرح جديـدي در مورد تعريف و تقسيمبندي آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلي بشرح زير تقسيم شدهاند:
اول - « عادت روحي » كه عبارتست از تطابق روحي و معنوي با مسائل و موضوعات و كليه پديدههاي جديد و بيسابقهايـكه با آنها انس و عادتي از پيش وجود نداشته تا آثار معنـوي حاد آنها از بين برود ؛ از قبيل خبر خوش يا ناخوش مهمي كه در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثير خود قرار ميـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر يا مادر و نزديكان مورد علاقه يا خبر موفقيت در كنكور ورودي دانشگاه و يا خبر اصابت جايـزه بزرگي در قرعهكشي و غيـره . به مرور زمان كه خبر كهنه ميـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت كرده ) اثرات رواني آن از بين ميرود .
دوم - « عادت عضوي » عبارتست از عادت دادن عضوي از اعضاء بدن بكار و فعاليت منظم و مداوم غيرارادي معيني كه قبلاً از روي علم و آگاهي و دخالت شـعور و اراده انسان صورت ميگرفته ولي پس از تمرين و تكرار كافي ميتواند بطور خودبخودي و غير ارادي و ناآگاه نيز انجام گيرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشين تايپ يا عادت دادن دستها و پاها بكارهاي معيني مانند دوچرخه سواري و راننـدگي يا به هنرها و صنايع .
سوم - « عادت غريزي » عبارتست از عادت عضوي مشخصي كه به اقتضـاي فطري و ناآموخته از بدو حيات در اعضاء وسـلولها و نسوج معيني بوجود آمده و همان خـصوصيات عادت نامبرده دو فوق را داراست مانند كار قلب و كليـهها و ريـهها و فعاليتهاي دروني اعـضاء و نـسوج و سلولهاي داخلي بدن كه بطور غير ارادي و منظم انجام ميگيرد .
چهارم - « عـادت حياتي » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بيولوژيكي ) با شرايط جديد محيط زندگي بخصوص از نظر عوامل فيزيكي وشيمايي مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فيزيكي ) يا با رژيمهاي غذائي و داروئي مختلف ( عامل شيـميائي ) يـا با آب و هواهاي مختلف ( عامل فيـزيكي و شيميائي توأم ) .
در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع تركيبات شيـميائي مختلف در حد تحمل بدن ) نوعي تطابق بيـولوژيكي بوجود ميآيد كه در صورت قطع استعمال آن دارو يا ماده شيميائي معين و بخصوص ( مانند استعمال طولاني داروهاي مسـكن يا خواب آور ) ممكنست اختلالات فيزيكي و شيميائي و بدنبال آن اختلالات فيـزيولوژيكي و بيولوژيـكي محسوس و گاهي غيرقابل تحمل در شخص بوجود آيد زيرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرايـط مربوط بمصرف آن به يك اعتدال مجازي موقتي رسيـده كه با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم ميخورد و شخص موقتاًتحت فشار خاصي قرار ميگيرد زيرا بدن مستقيماً به آن دارو عادت كرده و خو گرفته است كه ايـن امر در مورد سيگار بسيـار سخت و از تمام انواع عادات بيـولوژيكي ياحياتي ( تطابق بيـولوژيكي ) دردناكتر و غيرقابل تحملتر است .
« اعتيـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو يا ماده شيميائي خارجي غيرلازمي بمدت طولاني كه يكي از انواع عادات حياتي يا عادات بيولوژيـكي محسوب ميگردد . استعمال مداوم و طولاني سيگار منجر به ايـجاد سختتريـن انواع عادات حيـاتي در بدن ميشود كه همان « اعتيـاد به سيگار » ميـباشد .
تـريـاك يا تغيير « عـادت » عموماً سهلتر و سريعتر و بـدون عوارض سخت بوده و به مانند ترك اعتياد با مـشكلات بزرگ روبرو نميگردد ، در حاليكه « اعـتياد » علاوه بر لطمات سنگين جاني و خـسارات مالي بسيـار و آماده كردن بـدن به انـواع بيـماريهاي جسمي و روحي گوناگون ، از نظر تـرك و رهائي با مشكلات بزرگ و گاهي با زحمات و مشقات و سختـيها و نامـلايمات بيشتري همراه است ولي البته نبايد فراموش كنيم كه « ترك اعتــياد غير ممكن نيست » و چون عنوان « اعتــياد » از طرفي اكثراً با « عادت »قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نميتواند مطابق با واقعيـت امر در استعمال طولاني داروهاي مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمايـد از اينروست كه در سالهاي اخير از طرف محافل علمي و پزشكي تعاريف ديگري انتخاب گرديده كه بيش از همه تعاريـف سازمان بهداشت جهاني كاملتر و جامعتر و مطمئنتر و نيز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غيره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگي به دارو » است.
1-6 -1-2. پیشگیری چيست؟
لغت «پيشگيري» يعني جلوگيري از وقوع يك اتفاق، از نظر بهداشتي، پيشگيري عبارت است از مداخله اي مثبت و انديشمندانه براي مقابله با شرايط مضر قبل از اينكه منجر به اختلال يا ناتواني شود.
هدف از پيشگيري اوليه پيشگيري از شروع اختلال است كه منجر به كاهش ميزان بروز (Incidence) ودرنتيجه،كاهش ميزان شيوع (Prevalence) ميگردد.
روشهاي پيشگيري اوليه عبارتند از:
1- از بين بردن علل
2- كاهش عوامل مخاطره آميز
3- افزايش مقاومت فرد
4- جلوگيري از سرايت بيماري
بر طبق نظر مركز پيشگيري از سوء مصرف مواد (CSAP) يكي از سه مركز تحت نظرمديريت سرويسهاي بهداشت رواني و سوءمصرف مواد (SAMSHA)، بخشي از خدمات بهداشت عمومي آمريكا، دپارتمان خدمات انساني و بهداشتي، پيشگيري بعنوان مجموعه كوششهاي ما براي تامين زندگي سالم و سازنده براي همه افراد گفته ميشود.
پيشگيري سبكهاي زندگي سازنده را ارتقاء و بهبود ميبخشد كه اين سبكها مخالف سوء مصرف مواد است و ايجاد محيطهاي اجتماعي را تشويق ميكند كه سبكهاي زندگي عاري از مواد را تسهيل ميكند. پيشگيري باعث جلوگيري از مشكلات مربوط به سوء مصرف مواد ميشود.
پيشگيري موفق از تنباكو، الكل، و ديگر مواد به اين معني است كه نوجوانان، زنان حامله و ديگر جمعيتهاي در معرض خطر، الكل، تنباكو و ديگر مواد را مصرف نكنند. پيشگيري خطر مصرف مواد را كاهش ميدهد و محيط ايمن را بوجود ميآورد. پيشگيري موفق منجر به كاهش در مرگ و ميرهاي مربوط به ترافيك، خشونت. HIV/AIDS و ديگر بيماريهاي مقاربتي جنسي(STDs)، تجاوز، حاملگي نوجوان، سوء رفتار با كودك، سرطان و بيماري قلبي، صدمات و تروما و ديگر مشكلات مربوط به سوء مصرف مواد ميشود. پيشگيري فرآيند پويايي است كه بايد مرتبط با هر نسل باشد و استمرار پيدا كند.
1-6 -1-3. بهداشت رواني:
بهداشترواني به مفهوم عام خود يعني سلامت فكر و تعادل رواني و دارا بودن خصوصيات مثبترواني و نيز راههاي دستيابي به سلامت فكر و روح كه تكامل فردي و اجتماعي انسانهابا پرداختن به آن روشن ميشود.
1-6 -2. تعاریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از علل سیگار کشیدن نمرهای است که فرد از پرسشنامهی علل سیگار کشیدن بدست میآید.
فصل دوم
2-1. موضع گیریهای نظری و يافتههاي پژوهشي در خصوص اعتیاد به سیگار و سيگار
2-1-1. ديدگاههاي مربوط به سوء مصرف مواد
1. ديدگاه زيست شناختي و پزشکي
ديدگاه پزشکي اولين ديدگاهي است که به اعتياد به چشم يک اختلال نگريسته است(ديويسون و نيل[1]، 2001). تحقيقات مختلفي در زمينهي پايههاي زيست شناختي اعتياد انجام ميگيرد. در سال 1974، آنکفالين يک پناپپتيد درونزا با اثرات شبيه به ترياک شناسايي شد. اين کشف به شناسايي سه طبقه از مواد درونزا در مغز از جمله اندروفينها و آنکفالينها منجر شد. اندروفينها در انتقال عصبي وقفه دادن درد، درگير هستند. اين مواد وقتي کسي از نظر جسمي آسيب ميبيند آزاد شده و تا حدودي مسئول فقدان درد در ضمن تصادفات حاد هستند. اثرات اوليهي ترکيبات ترياک و شبه ترياک از طريق گيرندههاي مواد افيوني اعمال ميشود.(کاپلان، سادوک و گرب، 1994).
فرد مبتلا به اختلال وابسته به مواد افيوني ممکن است کاهش فعاليت با منشأ ژنتيکي در سيستم افيوني داشته باشد، اين کاهش فعاليت ممکن است نتيجهي کمتر بودن تعداد يا حساسيت کمتر گيرندههاي افيوني، آزاد شدن کمتر مواد افيوني درونزا يا غلظت بالاي آنتاگونيستها فرضي مواد افيوني درونزا باشد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). يکي از پايههاي نورولوژيکي مهم که واسطهي اثرات تقويت کنندگي سوء مصرف مواد است سيستم ميان مغزي دوپامين[2] است که هستههاي سلول آن در ناحيهي تگمنتال بطني است. و مغز قدامي، خصوصاً هسته آکومبنس را عصب ميدهد(گيلدر و همکاران، 1996). اين راههاي دوپاميني بخشي از سيستم پاداش فيزيولوژيکي را تشکيل ميدهد که خاصيت بالا بردن فراواني رفتارهاي فعال کننده آن را دارد. اين ديدگاه تبينهاي بسيار جالبي در مورد وابستگي ، تحمل و درد دارو فراهم ساختهاند و همينطور تا حدودي زمينههاي ژنتيک سوء مصرف مواد را آشکار ساختهاند.
2. ديدگاه اجتماعي
نظريههاي جامعه شناسي اعتياد را يک مسئله اجتماعي تلقي کرده و سعي ميکنند آنها را از اين ديد بررسي کرده و تحقيق کنند. بر اساس پژوهشهاي انجام يافته معلوم شده است که وابستگي به مواد افيوني محدود به طبقات پايين اجتماعي- اقتصادي نيست، هر چند ميزان بروز وابستگي در اين گروه از طبقات اجتماعي- اقتصادي بالاتر است. انواعي از عوامل اجتماعي وابسته به فقر بشري احتمالاًدر وابستگي به مواد افيوني دخالت دارند. حدود 50 % مصرف کنندههاي هروئين در شهرها کودکان تک والد يا والدين از هم جدا شده هستند و از خانوادههايي برآمدهاند که در آنها حداقل يک عضو مبتلا به اختلال وجود دارد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). خطر سوء مصرف دارو در جوامعي بالاست که به نوعي نسبت به مصرف دارو سهل انگار هستند. ممکن است در گروههاي همتا، جوان براي مصرف دارو به منظور کسب شأن و قابليت تحت فشار اجتماعي قرار گيرد. بعضي از پژوهشها، شواهدي نشان دادهاند مبني بر اين که مصرف دارو توسط افرادي را ميتوان با توجه به مصرف مواد، توسط همتاهاي او پيشبيني کرد(گيلدر و همکاران، 1996).
بين سوء مصرف دارو و شاخصهاي محروميت اجتماعي نظير بيکاري و بيخانماني رابطه وجود دارد(گيلدر و همکاران، 1996). از عوامل ديگري که در ديدگاههاي اجتماعي مطرح است قابليت وصول دارو توسط افراد ميباشد. استفاده از داروهاي نسخه شده که به راحتي از اکثر داروخانهها قابل وصول است. بعضي از داروها مثل نيکوتين که به راحتي قابل وصول است. سيگار هم که در اکثر کشورها از طريق قاچاق قابل وصول است ديدگاههاي جامعه شناختي اطلاعات بسيار زيادي در زمينهي سوء مصرف مواد فراهم ساختهاند.
3. ديدگاه روانتحليلي
در مقالات روانتحليلي، رفتار معتاد به سيگاربر حسب تثبيت ليبيدويي، با پيشرفت به سطوح پيش تناسلي، دهاني يا حتي سطح ابتداييتر رشد رواني- جنسي توصيف شده است. اکثر نظريهپردازان روانتحليلي بيش از همه روي حالت دهاني تاکيد کردهاند. نياز به توضيح روابط سوء مصرف مواد، دفاع، کنترل تکانه، اختلالات عاطفي و مکانيسمهاي انطباقي باعث شده تا روانتحليلگران معاصر بيشتر بر روي ضابطهمندي روانشناسي ايگو تاکيد کنند. غالباً تصور ميشود آسيب ديدگي شديد ايگو با سوء مصرف دارو رابطه دارد و حاکي از آشفتگيهاي عميق مربوط به رشد ميباشد. در نظريههاي معاصر مسائل مربوط به رابطه بين ايگو و عواطف به عنوان يک ناحيه کليدي موضوع اعتياد مطرح شده است.
4. ديدگاههاي يادگيري و شناختي- رفتاري
نظريه پردازان افراطي ديدگاه يادگيري سعي کردهاند که با الگوي محرک- پاسخ مسئله پيچيده اعتياد را تبيين کنند ولي با توجه به ناکارآمدي اين الگو، در درمان و پيشگيري از سوء مصرف مواد اکثر پژوهشگران به الگوي محرک- ارگانيسم- پاسخ روي آوردهاند و اين الگو را در تبيين و درمان سوء مصرف مواد کارآمد و اثربخش يافتهاند(بندورا[3] ،1997؛ گزوپ، 1994).
در رويکرد يادگيري مشاهدهاي بر عوامل زمينهساز شناختي، رفتاري و عاطفي تواماً توجه ميشود و در اين ميان بر موضوعات کليدي چون خويشتنداري [4] ، خوداثربخشي[5] و تغييرمحيط و رفتار تأکيد ميشود. پژوهشگران زيادي با استفاده از اين رويکرد، طرحهاي درماني متنوعي را براي درمان اختلالات مختلف سوء مصرف مواد فراهم ساختهاند.
رويکرد شناختي- رفتاري نيز تقريباً مثل طرفداران نظريهي يادگيري مشاهدهاي بر شناخت نگرش افراد، عواطف، هيجانات، رفتار و شيوههاي مقابلهاي معتادان تأکيد دارد (گزوپ، 1994). از اين ديد افراد معتاد قبل از شروع مصرف دارو تا حدودي کمبود مهارتهاي شناختي و رفتاري دارند که آسيب پذيري آنان را شدت ميبخشد. غالباً به نظر ميرسد که آنها توان مقابله با چالشهاي روزمرهي زندگي را ندارند، احساسات ايشان بيثبات است و از افسردگي، اضطراب، مشکلات زندگي، بد خلقي و مواردي از اين قبيل شکايت ميکنند (گيلدر و همکاران، 1996). ديدگاههاي شناختي- رفتاري از جمله آموزش مهارتهاي مقابلهاي و سبک حلمسئله کارآمدي خود را در پيشگيري از بروز و نيز پيشگيري از عود مجدد سوء مصرف مواد نشان دادهاند (گزوپ، 1994).
عوامل مخاطره آميز
عوامل مخاطره آميز مصرف مواد شامل عوامل فردي، عوامل بين فردي و محيطي و عوامل اجتماعي است.
عوامل مخاطره آميز فردي
□ دوره نوجواني و جوانی
□ استعداد ارثي
□ صفات شخصيتي:
● صفات ضد اجتماعي
● پرخاشگري
● اعتماد به نفس پايين
□ اختلالهاي رواني:
● افسردگي اساسي
● فوبي
□ شرایط عاطفی
□ نگرش مثبت به مواد
□ موقعيتهاي مخاطره آميز:
● ترك تحصيل
● بي سرپرستي
□ تاثير مثبت مواد بر فرد
در اينجا به شرح هر يك از عوامل فوق مي پردازيم:
دوره نوجواني و جوانی
طي دورة كودكي، فرد بشدت تحت تأثير خانواده است اما بتدريج وبا افزايش سن ، نقش افراد خارج از خانواده بخصوص همبازيها و همكلاسها افزايش مييابد و از اهميت خانواده كاسته ميشود. اين شرايط با افزايش سن فرد سير فزاينده مييابد و طي دورة نوجواني به اوج خود ميرسد. دورة نوجواني به خودي خود يكي از حادترين ادوار زندگي است؛ چرا که مخاطرهآميزترين دوران زندگي از نظر شروع به مصرف مواد است. نوجواني دوره انتقال از كودكي به بزرگسالي و كسب هويت فردي و اجتماعي است. در اين دوره، ميل به استقلال و مخالفت با والدين به اوج ميرسد و نوجوان براي اثبات بلوغ و فرديت خود ارزشهاي خانواده را زير سوال ميبرد و سعي در ايجاد و تحليل ارزشهاي جديد خود دارد. مجموعهی اين عوامل، علاوه بر حس كنجكاوي و نياز به تحرك، تنوع و هيجان، فرد را مستعد مصرف مواد مينمايد.
در اين دوره فشار دوستان و همسالان ممكن است افكار و نوع تربيت خانوادگي او را تحتالشعاع قرار دهد . بسياري از نوجوانان متعلق به خانوادههاي عاري از سيگار ممكن است اولين تجربة استعمال مواد را از دوستان خود فراگيرند (لياقت،1374) . علاوه براين شرايط ، طي دورة جواني براي فرد نيازهاي جديدي بوجود ميآيد. بعنوان مثال نياز به كسب هويت ازآن جمله است. چنانچه خانواده و جامعه شرايط لازم براي نيل به هويت فرد را فراهم آورند اين نياز بصورت مناسب برآورده ميشود، درغير اينصورت فرد براي نيل به هويت و ابراز وجود راههاي انحرافي را برميگزيند، ازجمله اين راههاي انحرافي عضويت در گروههاي كجرو است، نوجواني كه خواهان تثبيت هويت خود بعنوان عضوي از گروه است با رغبت تام درهمهی فعاليتهاي گروه شركت ميكند تا وفاداري خود را به گروه ثابت نمايد. براساس همين شرايط درحدود 73 % از مددجوياني كه بدليل اعتياد به كانون اصلاح و تربيت اهواز فرستاده شدهاند مصرف سيگار را از مدرسه و در سنين بين 14 - 12 سالگي آغاز كردهاند ( مركز جرمشناسي ادارهی كل زندانهاي استان خوزستان : 15 ).
چنانكه ذكر شد فرآيند هويتيابي جوان با مشكلاتي همراه است كه به شرط آگاهي والدين و جوانان از اين مشكلات، طي كردن اين دوره تسهيل ميشود. امّا در برخي خانوادهها آنقدر مشكل و درگيري وجود دارد كه افراد درگير فرآيند هويتيابي، به ناگزير از راههاي انحرافي به اين مهم نايل ميآيند. بدليل اين مشكلات، جوان در خانه امكان ابراز وجود نمييابد، درعين حال ابراز وجود براي او يك نياز است. اين موقعيت دركنار يك محيط جرم خيز كه درآن استعمال سيگار نشانهاي براي بلوغ و به اصطلاح ‹‹ كسي شدن ›› است، باعث ميشود فرد بسوي كساني سوق داده شود كه امكانات ابراز وجود را در اختيار او قرار دهند. وقتي والدين با جوان برخوردي كودكانه دارند، سبب ميشوند تا وي با انجام رفتارهاي مربوط به بزرگسالان، نشان دهد كه ديگر كودك نيست. دراين شرايط ممكن است فرد به سيگار، مصرف الكل يا سيگار روي آورد (كرباس، 1377).
ژنتيك
شواهد مختلفي از استعداد ارثي اعتياد به الكل و مواد وجود دارد. تاثير مستقيم عوامل ژنتيكي عمدتاً از طريق اثرات فارماكوكينتيك و فاركوديناميك مواد در بدن مي باشد كه تعيين كننده تاثير ماده بر فرد است. برخي از عوامل مخاطره آميز ديگر نيز تحت نفوذ عوامل ژنتيكي هستند مانند برخي اختلالهاي شخصيتي و رواني و عملكرد نامناسب تحصيلي ناشي از اختلالهاي يادگيري.
صفات شخصيتي
عوامل مختلف شخصيتي با مصرف مواد ارتباط دارند. از اين ميان، برخي از صفات بيشتر پيش بيني كننده احتمال اعتياد هستند و به طور كلي فردي را تصوير مي كنند كه با ارزشها يا ساختارهاي اجتماعي مانند خانواده، محیط آموزشی و مذهب پيوندي ندارد و يا از عهده انطباق، كنترل يا ابراز احساسهاي دردناكي مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمي آيد. اين صفات عبارتند از: عدم پذيرش ارزشهاي سنتي و رايج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نياز شديد، احساس فقدان كنترل بر زندگي خود، اعتماد به نفس پايين، فقدان مهارت در برابر پيشنهادهاي خلاف ديگران، فقدان مهارتهاي اجتماعي و انطباقي. از آنجا كه اولين مصرف مواد، معمولاً از محيطهاي اجتماعي شروع مي شود هر قدر فرد قدرت تصميم گيري و مهارت ارتباطي بيشتري داشته باشد، بهتر مي تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت كند.
اختلالهاي رواني
در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتياد اختلالهاي ديگر روانپزشكي نيز وجود دارد. شايع ترين تشخيصها عبارتند از: افسردگي اساسي، اختلال شخصيت ضد اجتماعي، فوبي، ديس تايمي، اختلال وسواسي- جبري، اختلال پانيك، مانيا، اسكيزوفرني.
نگرش مثبت به مواد
افرادي كه نگرشها و باورهاي مثبت و يا خنثي به سيگار دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني است كه نگرشهاي منفي دارند. اين نگرشهاي مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگي و تشخص، رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد.
موقعيتهاي مخاطره آميز فردي
بعضي از نوجوانان و جوانان در موقعيتها يا شرايطي قرار دارند كه آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار مي دهد. مهمترين اين موقعيتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران كودكي و نوجواني، ترك تحصيل، بي سرپرستي يا بي خانماني، فرار از خانه، معلوليت جسمي، ابتلا به بيماريها يا دردهاي مزمن. حوادثي مانند از دست دادن نزديكان يا بلاياي طبيعي ناگهاني نيز ممكن است منجر به واكنشهاي حاد رواني شوند. در اين حالت فرد براي كاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده مي كند.
تاثير مواد بر فرد
اين متغير وقتي وارد عمل مي شود كه ماده حداقل يك بار مصرف شده باشد. چگونگي تاثير يك ماده بر فرد، تابع خواص ذاتي ماده مصرفي و تعامل آن با فرد و موقعيت فرد مصرف كننده است. تاثير مواد بر فرد مصرف كننده، به ميزان قابل توجهي، به مشخصات او بستگي دارد. اين مشخصات عبارتند از: شرايط جسمي فرد، انتظار فرد از مواد، تجربيات قبلي تاثير مواد و مواد ديگري كه هم زمان مصرف شده اند. مواد مختلف نيز تاثيرهاي متفاوتي بر وضعيت فيزيولوژيك و رواني فرد دارند، مثلاً: هروئين و كوكائين سرخوشي شديد، الكل آرامش و نيكوتين مختصري هشياري و آرامش ايجاد مي كند.
عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطي
□ عوامل مربوط به خانواده:
● غفلت از فرزندان
● وجود الگوي نامناسب در خانواده
● خانواده آشفته
● شرایط عاطفی
□ عوامل مربوط به دوستان:
● دوستان مصرف كننده مواد
□ عوامل مربوط به محیط آموزشی:
● فقدان محدوديت
● فقدان حمايت
□ عوامل مربوط به محل سكونت:
● شيوع خشونت و اعمال خلاف
عوامل مربوط به خانواده
خانواده اولين مكان رشد شخصيت، باورها و الگوهاي رفتاري فرد است. خانواده علاوه بر اينكه، محل حفظ و رشد افراد و كمك به حل استرس و پاتولوژي است، منبعي براي تنش، شكل و اختلال نيز ميباشد. نا آگاهي والدين، ارتباط ضعيف والدين و كودك، فقدان انضباط در خانواده، خانواده متشنج يا آشفته و از هم گسيخته، احتمال ارتكاب به انواع بزهكاريها مانند سوء مصرف مواد را افزايش ميدهد. همچنين والديني كه مصرف كننده مواد هستند باعث ميشوند فرزندان با الگوبرداري از رفتار آنان مصرف مواد را يك رفتار بهنجار تلقي و رفتار مشابهي پيشه كنند. تحقيقات نشان میدهند، افرادی كه به انواع سيگار اعتياد پيداكردهاند، اغلب اولين تجربهیشان را به صورت تفريحی و در دوران نوجوانی كسب كردهبودند و به تدريج اعتياد آنان، از حالت تفريح خارج شده و با تكرار و زياد شدن ميزانمصرف، معتاد شدهاند. از آن جايی كه مصرف سيگار هميشه رو به افزايش است، نوجواننيز ابتدا با مقداری كم شروع می كند و چون با گذشت زمان، مقدار كم اوليه نياز جسمیاو را تامين نمی كند، مجبور می شود يا مقدار مصرف را افزايش دهد و يا فاصله زمانیمصرف را كوتاه تر كند كه در نهايت منجر به وابستگی شديد او به مواد و اعتياد او میشود. در نظر داشته باشيد، رهايی از تجربيات منفی مكرر بسيار دشوار و طاقت فرسا است.گروهی ديگر از جوانان و نوجوانانی كه شروع به مصرف سيگار میكنند، اظهار میدارند كه برای فرار از مشكلات و مسائل زندگی روزمره و داشتن احساسی بهتر از احساسفعلی شان دست به اين كار زدهاند. به طور كلی، عوامل متعددی موجب اعتيادجوانان میشوند كه مهمترين آنها عبارتند از:
عوامل خانوادگي :
1- زمينه هاي خانوادگي :متأسفانه اغلب افرادي كه در خانواده هاي معتاد متولد ميشوندوپرورش مييابند تكرار مصرف اعضاي خانواده برايشان عادي ميشود وترس ازتجربه مصرف آن از آنا ن دور ميشود چون بين پدر وفرزند از لحاظ ژنتيك رابطهي مستقيم وجود ندارد بلكه عمل مصرف پدر براي فرزندان عادي ميشود ولي اگر مادري در دوران بارداري معتاد باشد فرزندش معتاد متولد ميشودكه قابل درمان است.
الگوهای نامناسبرفتاری اطرافيان منجر به تقليد كوركورانه نوجوانان از آنان می شود. سيگار كشيدن،نوشيدن الكل، اعتياد به سيگار و ساير كجروی های اخلاقی در خانواده موجب بدآموزیو زمينه سازی برای شروع انحرافات و آسيبهای اجتماعی در بچهها (اعم از كودك ونوجوان) میشود. در چنين خانوادههايی نوجوانان به جای اين كه به فكر انجام فعاليتهای مثبت و سازنده باشند، مدام درصدد يافتن راههايی برای مقابله با آثار اين بحرانها هستند و در بدترين شرايط نيز خود درگير آن میشوند.
2- فقرمادي خانواده: باكمال تأسف ديده شده كه بيشترين معتادان هرجامعه را افراد فقير تشكيل ميدهند مثلأ افرادي كه در محلههاي شلوغ وپرجمعيت وشهرهاي صنعتي و تجاري زندگي ميكنند بيشترين درصد معتادان شهر نيويورك هستند. البته نميتوان گفت بين فقر واعتياد رابطه مستقيمي وجود دارد چون درجامعهها خيلي از افراد هستند كه فقيرند ولي معتاد نيستند .
علتهايي كه افراد را به اين راه ميكشاند يكي از محروميتهاي ناشي از فقر است .
عامل ديگر اين است كه توزيع كنندگان سعي ميكنند كه عوامل توزيع را از اين گونه افراد انتخاب كنند چون به علت فقر تخصص و حرفهاي ندارند و در نتيجه بازاركارشان بي رونق است عوامل توليد سعي ميكنند كه اوّل آنها را معتاد كنند و بعد از آنان براي فروش سيگار استفاده نمايند چون كاري است بدون زحمت و با درآمد نسبتأ خوب و در عين حال به تخصص هم نيازي ندارد چون خوشبختانه بين ميزان آگاهي و شناخت يا حدود تحصيلات و اعتياد مردم رابطه معكوس هست.
زيرا به دليل فقر و نداری امكان دسترسیبه بسياری از امكانات آموزشی را از دست میدهند و هيچ تخصص و حرفهای پيشه نمیكنندو در نتيجه در بازار كار سهم عمدهای ندارند. همين امر موجب كشيده شدن گروهی ازجوانان به سمت و سوی فروش سيگار و امكان استفاده از آن قرار میگيرند.
۳- عدم آگاهی و كم سوادی: افرادی كه از سواد و تحصيلات كمتری برخوردارند، آسيب پذيرتراز افرادی هستند كه نسبت به مضرات و تاثيرات سوء سيگار آگاهی دارند. هر چند نمیتوان ميزان تحصيلات افراد را عاملی برای مصرف اين گونه مواد دانست، اما تحقيقاتبسياری نشان میدهند كه هر چه سواد و ميزان تحصيلات قشر جوان بالاتر باشد، كمتر بهاعتياد و استفاده از مواد روی میآورند. بر اساس آمار ۶۶ درصد افراد معتاد، سوادیدر سطح ابتدايی و كمی نيز در سطح متوسطه داشتهان.
۴- اختلافات خانوادگی:آمارها نشان میدهند، نوجوانانی كه والدين شان دچار مشكلات و مسائل اخلاقی - رفتاریهستند، بيشتر در معرض خطر اعتياد و مصرف سيگار هستند. مشكلات رفتاری خانوادگیمنجر به عدم امنيت و فشار روانی بر جوانان و نوجوانان می شود و آنان را از محيط امنخانواده دور میسازد. همين امر موجب ارتباط بيشتر او با دوستان و گاه افراد مسئلهداری میشود كه زمينه ساز بسياری از مسائل اجتماعی بعدی میشوند.
۵- خصوصيات وويژگیهای جوانان و نوجوانان: در خيلی از موارد مشاهده میشود، نوجوانان و جوانانی كه مضطرب، پريشان، افسرده و منزوی هستند، مرتب دچار شكستهای گوناگون تحصيلی- اجتماعی میشوند و عزت نفس، خويشتن داری و اعتماد به نفسشان را از دست میدهند وبه سيگار، الكل، سيگار و... به عنوان مفری برای رهايی از اين مشكلات روی میآورند.
۶- فشار دوستان و هم سالان: گروهی از نوجوانان به دليل سازگاری بادوستان و همسالانشان و يك رنگ شدن با آنها چنان موجوديت فردی - خانوادگی خود رافراموش میكنند كه در برابر هر تقاضايی سر تسليم فرود میآورند. هر چه روابط بين والدين و فرزندان نوجوانشان كاهش يابد، ارزش همسالان و روابط گروهی برای آنانبيشتر میشود.
7- شرايط عاطفي: يك موضوع ديگر كه با مشكلات خانوادگي مربوط است، عدم صميميت و فقدان رابطة عاطفي بين والدين و فرزندان ميباشد. زماني كه نيازهاي عاطفي جوان در محيط خانواده برآورده نشود، او سعي ميكند اين نياز را با اتكا بر دوستان حل كند و به اصطلاح (( نگاه به بيرون)) دارد. ازآنجا كه فقدان تجربه و هيجان پذيري ازجمله مؤلفههاي دورة جواني است، دراين جمعهاي دوستانه اموري مانند استعمال سيگار، سيگار و موضوعات جنسي بعنوان نوعي سرگرمي تلقي ميشود. بديهي است كه همة افراد با هدف غرق شدن دراين امور وارد محافل دوستانه نميشوند، ولي گروه از مكانيزمهايي براي يكدست كردن افراد استفاده ميكند كه همهی افراد را ناگزير به مشاركت دراين فعاليتها يا ترك گروه مينمايد. اصرار در استعمال مواد، سبك مصرف مشاركتي ( كه درآن اعضاي گروه بصورت دوره مينشينند و به نوبت مواد استعمال ميكنند)، تمسخركردن افراديكه ازمشاركت امتناع ميكنند يا مخاطب قرار دادن آنان با القابي مانند ‹‹ جوجه، بچهننه، آدم حسابي و . . . ›› ازجملهی اين مكانيزمها است. همچنين شرايط مزبور سبب كاهش اثر تلاشهايي ميشود كه در جهت بازپروري معتادين صورت ميپذيرد. مثلاً دريك مطالعه معلوم شده است 34 % معتادين سابق بدليل وجود دوستان معتاد و تحت تأثير اصرارهاي آنان مجدداً به اعتياد روي آوردهاند (فرجاد، 1374). البته همين شرايط را با توجه به محيط و برگشت فرد به موقعيتي كه نسبت به نشانههاي آن شرطي شده و به همين دليل به مصرف مجدد مواد گرايش مييابد، نيز ميتوان تبيين نمود.
دربرخي تحقيقات علاوه بر تشويق و فشار همسالان ، وجود گسستگي در خانواده، فقدان رابطه باسايراعضاي خانواده و نااميدي نسبت بهآينده ازجمله عوامل مؤثر در پيوستن فرد به گروه همسالانكجرو تلقي ميشود (عدالتي 49 : 1377). در تحقيقي ديگر (نريماني 122 : 1377) آمده است كه 52 % معتادان نمونهی مورد بررسي گفتهاند كه حداقل يك دوست معتاد داشتهاند و از جمله عوامل مهم بازگشت مجدد به اعتياد، دوستان معتاد هستند.
نقش خانواده در آگاه سازی جوانان و نوجوانان
برای پيشگيریاز عادات و رفتارهای منفی و غيرسالم جوانان و نوجوانان، هيچ گاه نبايد صبر كرد تاآنان با چنين مشكلاتی درگير شوند و آن گاه درصدد يافتن راه حل و شيوه مقابله با آنبرآيند. از طرف ديگر، با ناديده گرفتن و يا انكار واقعيات موجود، نه تنها نمیتوانمشكلی را حل كرد، بلكه فرصت يافتن راه حل هم از دست میرود. بهای پيشگيری موثر ازاعتياد جوانان، همانا هوشياری هميشگی والدين و اعضای موثر خانواده است.
جوانی نمايانگر رشد، بلوغ و تشكيل عادات پايدار فردی است. جوانی دوره ای است كه با گذر ازانواع هيجان ها، آشوب ها و آشفتگی های روحی - روانی گوناگون به سوی رشد اجتماعی سالم در حال تحول است. نتايج تحقيقات بیشماری نشان میدهند، نوجوانان و جوانانی كهارتباط صميمانه و نزديكی با اعضای خانواده شان دارند و از بودن در جمع آنها احساسرضايت و شادی میكنند، كمتر به دنبال رفتارهای ناسالم می روند
ستيزه والدين:
ضمن ارتباط وتماس بامعتادان جوان، با عدهاي برخورديم كه از روابط نامطلوب والدينشان با يكديگر و با آنان اين راه را انتخاب كرده بودند چون وقتي محيط خانواده كانون و محيط مناسبي براي زندگي نباشد انسان سعي ميكند بيشتراوقات خود را در خارج ازخانواده بگذراند.
واين كار ارتباط او را با ديگران مانند كساني كه شكارچيان ماهري هستند و به دنبال شكار ميگردند زياد ميكند وآنان پس از شناخت مشكل شخص در جهت انساني دلسوز ظاهر ميشوند و او را به استفاده از سيگار دعوت ميكنند و پس از چند بار مصرف معتادش ميكنند.
رفاه اقتصادي خانواده :
تعداد چشم گيري ازمشتريان سيگار را افراد ثروتمند و پردرآمد جامعه تشكيل ميدهند چون در خانوادهايي كه رفاه و درآمد اقتصادي زياد است و روابط انساني بر اثركثرت كار و يا سرگرمي ضعيفتر ميگردد.
ضعف روابط انساني به نوبه خود عامل مساعدي براي كشش به سيگار است. بهترين دليل اين مدعا افزايش روزانه درصد معتادان در جوامع صنعتي غرب است كه با رشد صنعت روابط انساني ضعيفتر ميگردد امروزه والدين و فرزندان نسبت به هم احساس و عاطفه گذشته را ندارند.
چون بايكديگرتماس و ارتباط كمتري دارند و يا افرادي كه درآمد بيش از حد دارند موقعيت و زمينهی مساعدتري براي شركت دركلوپهاي شبانه و يا تفريحات متنوع در داخل و يا خارج از كشور را دارند و بديهي است كه اين قبيل امكانات هم براي مصرف وهم براي فروش سيگار جاي مساعدي است .
در جامعه هاي امروزي افرادي كه بيشترين درآمد را دارند چون برخي از هنرمندان هنرهاي مبتذل وآناني كه زندگي خوبي دارند اغلب ارقام چشم گيري ازمعتادان راتشكيل ميدهند.
در دسترس بودن موادمخدر :
يكي از مهمترين عوامل اعتياد دردسترس بودن موادمخدر است چون چيزي كه به آساني در اختيار مردم قرارگيردگرايش به آن آسانتر صورت مي پذيرد درايران به تجربه ثابت شده است كه اجازه مصرف ترياك حتي طي شرايطي خاص براي عده مخصوصي كه به اعتياد جوانان كمك كرده است وچه بهتر كه وزارت بهداشت ودرمان وسازمان بهزيستي نيز به اين مشكل اجتماعي بيشتر توجه كند چون حتي گرفتن اجازه مصرف براي عده اي وسيله درآمد شده است كه هم به نابودي افراد جامعه كمك مي كندوهم رشد اجتماعي واقتصادي جامعه را كه با وجود نيروي انساني كارسازنيست(نيازدارد)متوقف مي نمايد در آمريكا ثابت شده است كه در زمان قانوني بودن مصرف سيگارحشيش ،درصد معتادان بسيار بالا بوده است ويادركشور نپال كه مصرف حشيش وهروئين آزاد است .
بالا ترين رقم جذب توريست جوان را از جامعه هاي صنعتي غرب دارد وحتي ازدختراني كه به نپال مي آيند ومدت توقفشان طولاني مي شود ممكن است براي خريد سيگار تن به خودفروشي بدهند.
نابرابري هاي اقتصادي و اجتماعي:
اختلاف طبقاتي در هر جامعه به بيايماني بيشترين افراد آن جامعه نسبت به شرايط اقتصادي موجود منتهي ميشود و همين بيايماني نسبت به شناخت اجتماعي در گرايش به اعتياد تاثير به سزايي دارد. يكي از دلايل عمده اي كه جامعه ي آمريكا بالاترين رقم معتادان را دارد وجود طبقات اجتماعي مختلف در آن جامعه است طبقاتي بودن آن جامعه تضاد اجتماعي را زياد ميكند و شايد سيگار راه درمان مناسبي در اين زمينه براي مردم باشند. هر سال دولت آمريكا ميليون ها دلار پول صرف بيماري اجتماعي اعتياد ميكند و با توجه به نظر رهبران آمريكا به اين مشكل اجتماعي ساليانه درصد معتادان درحال افزايش است و به همين علت تا شكاف و فاصله طبقاتي كم نشود اعتياد در آن جامعه كاهش نخواهد يافت.
بيكاري :
به عنوان يك پديده اجتماعي زمينه مساعدي براي انحراف بويژه اعتياد است افراد بيكار چون بيشترين اوقات خود را در قهوه خانهها يا ترياها ميگذرانند واين گونه اماكن بهترين ومناسبترين جابراي فروش و مصرف سيگاراست.
درنتيجه براي گرايش وكشش به طرف اعتياد عامل مساعدي به شمار ميآيند كه دراصل ازبيكاري مردم ناشي ميشود زيرا يكي از مواردي كه در هنگام تحقيق نظرمرا جلب ميكرد وجود اين قبيل اماكن عمومي براي مصرف سيگار بود .
عقايد معتادان درباره اعتياد واعتقادات ديني:
93درصد اظهار داشتند كه اعتياد چه از نظر جسماني وچه از نظر اجتماعي برايشان مضر است .جوانان بيشتر درباره عواقب اجتماعي اعتيادشان نگراني داشتند ولي افراد مسن تر در باره عواقب جسماني 78درصد اظهار نمودند كه مذهب بطوركلي بااعتياد
مخالف است ولي 21درصد اظهار نمودند كه نظر مذهبي وضع اعتياد كاملأروشن نيست يك درصد اظهار نمودند كه مذهب هيچ گونه قانوني عليه اعتياد ندارد.
96 درصد اظهار داشتند كه به عقايد مذهبي پاي بند مي باشند ولي 38 درصد وظايف مذهبيشان را انجام مي دادند(فرجاد و همکاران،74).
عوامل مربوط به دوستان
تقريباً در 60 درصد موارد، اولين مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ ميدهد. ارتباط و دوستي با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد، عامل مستعد كننده قوي براي ابتلاي نوجوانان به اعتياد است. مصرف كنندگان مواد، براي گرفتن تاييد رفتار خود از دوستان، سعي ميكنند آنان را وادار به همراهي با خود نمايند. گروه «همسالان» به خصوص، در شروع مصرف سيگار و حشيش بسيار موثر هستند. بعضي از دوستيها، صرفاً حول محور مصرف مواد شكل ميگيرد. نوجوانان به تعلق به يك گروه نيازمندند و اغلب پيوستن به گروههايي كه مواد مصرف ميكنند، بسيار آسان است. هر چند پيوند فرد با خانواده، محیط آموزشی و اجتماعات سالم كمتر باشد، احتمال پيوند او با اين قبيل گروهها بيشتر ميشود.
مطالعات متعددي در زمينة سبب شناسي پديدة اعتياد بعمل آمده و محققان عوامل مختلفي را در ارتباط با شيوع اعتياد معرفي نمودهاند. يكي از يافتههاي ثابت تحقيقات نقش عمدة دوستان و همسالان دركشيده شدن به اعتياد است . درپي به اين تحقيقات اشاره ميشود .
دوستان و معاشران و بطوركلي همسالان در سالهاي جواني نقش مهمي در كشيده شدن فرد به اعتياد دارند ( اورنگ، 1367، كينيا، 1367 نقل از تقوي، 1377 ) در تحقيق فرجاد و همكاران ( 1374 ) 63 % از نمونه شروع اعتياد را درنتيجة توصية دوستان اعلام كردهاند . اين ميزان به نسبتي مشابه در تحقيقات ديگر نيز يافت شده است . 60 % نمونة معتادان مورد بررسي عدالتي ( 1377 ) توسط دوستان با سيگار آشنا شدهاند. 61 % نمونة مورد بررسي زرگر (1378) دوستان يا همكاران را اولين پيشنهاد دهندة مصرف سيگار عنوان كردهاند. همچنين فرخاك ( 1378) دريافت 4/61 % معتادان يك نمونهی كشوري تحت تأثير دوستان به مصرف مواد روي آوردهاند. چنانكهگفته شد اينيافته جزء مواردمكرر بوده و در تحقيقات خارج ازكشور نيز به آن اشاره شدهاست. دينز و مارتين (1992 نقل از سراج خرمي 1375) دريافتند همهی آزمودنيهاييكه در ماه قبلاز تحقيق سيگار مصرف كرده بودند ، بصورت غيرقابل تغيير دوستاني معتاد داشتهاند. مطالعات هيوگز (1995 نقل ازعدالتي، 1377) نشان ميدهد نقش همسالان در گرايش نوجوانان به مواد حائز اهميت بسيار است .
روشهاي مقابله با فشار همسالان
روشهاي مختلفي براي كاهش فشار ناشي از شرايط گروهي دوستان و همسالان وجود دارد كه همگي برآموزش تأكيد دارند . ازآن جمله واكسيناسيون ذهني ، آموزش قاطعيت و آموزش مهارتهاي زندگي است كه درپي به تفكيك بررسي ميشوند .
واكسيناسيون ذهني
از زمان كشف عوامل ميكروبي ايجاد بيماريهاي واگير توسط پاستور، ايجاد مصونيت در برابر عوامل بيماريزا ازطريق واكسينه كردن افراد يكي از طرق مهم پيشگيري از بيماريهاي عفوني بشمار رفته است (مهريار و جزايري 19 : 1377). هرچند درمورد مشكلات اجتماعي نظير اعتياد امكان واكسيناسيون به معني دقيق آن وجود ندارد، اما فرض برآن است كه با هشدار دادن به افراد نوعي آمادگي براي مقابله با شرايط سوق دهنده به سوي مصرف مواد درآنها بوجودميآيد. ازنظر تاريخي آغاز كاربرد اين روش به دوران جنگ كره برميگردد كه تعداد زيادي از خلبانان آمريكايي به اسارت نيروهاي چيني درآمدند. تجربة ناشي ازاين شرايط باعث شد مطالبي درمورد نحوة مقابله با انديشههاي كمونيستي به نيروهاي درمعرض خطر اسارت ارائه دهند، با اين هدف كه درصورت اسارت افراد امكان مقابله با انديشههاي كمونيستي و مقاومت دربرابر آنها داشته باشند. نحوهی كار بدينگونه بود كه حملاتي خفيف به مباني فكري افراد ميشد تا به استدلال دربرابر اين حملات بپردازند (ارونسون 92 : 1991). درارتباط با اعتياد نيز امكان استفاده از اين روش براي گروههاي در معرض خطر وجود دارد. با تشخيص دقيق روشهاي اعمال فشار گروهي ميتوان فرد را براي مقابله با اين شرايط آماده كرد، درست همانطوركه گويي او را براي مقابله با يك ميكروب آماده ميكنيم.
آموزش قاطعيت
دراين روش فرض برآن است كه نوجوانان بدليل فقدان اعتماد بهنفس و احساس ضعف در برابر ديگران نميتوانند به تقاضاهاي نامعقول آنان جواب منفي بدهند. راه حل پيشنهادي عبارتست از تمرين در شرايط خطرساز ( كه قبلاً با توجه به شرايط سني و موقعيت اجتماعي فرد مشخص شدهاست)، و مشابهسازي اين شرايط مخاطرهآميز بگونهاي كه فرد وقتي در شرايط واقعي قرار گيرد با توجه به تمرينهاي انجام شده توان ايستادگي دربرابر تقاضاهاي نامعقول ازجمله دعوت به استعمال سيگار را داشته باشند. اين شرايط نهتنها درمورد پيشگيري از اعتياد بلكه پيشگيري از عود مجدد اعتياد در افراد بازپروري شده نيز مؤثر است. با توجه به سن، سواد و شرايط اجتماعي فرد امكان استفاده از تمرين فردي، مشاهدة فيلم مناسب با نياز فرد ويا تركيبي از دو روش وجود دارد. فرض برآن است كه مكانيزمهاي تنبيه و تقويت جانشين ( بندورا 1985 نقل از سيف 216 : 1381 ) در اين زمينه فعال ميشوند و فرد را از عواقب اعمال خود آگاه ميكنند.
آموزش مهارتهاي زندگي و اطلاع رساني
دراين روش فرض براين است كه فرد بدليل فقدان تجربه و مهارت ممكن است در مسيرهاي انحرافي گرفتار آيد و ازسوي كساني راهنمايي شود كه فاقد صلاحيت لازم هستند. به همين دليل با آموزش مهارتهاي پايه و نيز اطلاع رساني درمورد مخاطرات موجود امكان پرهيز از شرايط منجر به سوءمصرف وجود دارد. اجزاء اين روش شامل موارد زير هستند :
1- آموزش روشهاي تصميمگيري و قبول مسئوليت
2- آموزش روشهاي غلبه بر اضطراب و نگراني
3- اطلاع رساني دربارة ميزان سوءمصرف مواد بين جوانان و كل جمعيت
4- آگاهي و اطلاع رساني دربارة عوارض سوءمصرف مواد
لازم به توضيح است كه اين برنامه بصورت وسيع تحت عنوان همياران جوان توسط ادارة كل زندانهاي استان خوزستان در سال 1377 انجام شد و با دعوت از دانشآموزان دبيرستانهاي اهواز درمجتمع فرهنگي ورزشي سپيد اين ادارةكل ضمن پر كردن قسمتي از اوقات فراغت اين گروه از جوانان آموزشهاي لازم در زمينة اعتياد و سيگار به آنان ارائه شد (زرگر 19 : 1378) .
عوامل مربوط به محیط آموزشی
از آنجا كه محیط آموزشی بعد از خانواده، مهم ترين نهاد آموزشي و تربيتي است، مي تواند از راههاي زير زمينه ساز مصرف مواد در نوجوانان باشد:
بي توجهي به مصرف مواد و فقدان محدوديت يا مقررات جدي منع مصرف در محیط آموزشی، استرسهاي شديد تحصيلي و محيطي، فقدان حمايت معلمان و مسئولان از نيازهاي عاطفي و رواني به خصوص به هنگام بروز مشكلات و طرد شدن از طرف آنان.
عوامل مربوط به محل سكونت
عوامل متعددي در محيط مسكوني ميتواند موجب گرايش افراد به مصرف مواد شود: فقدان ارزشهاي مذهبي و اخلاقي، شيوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل كاذب، آشفتگي و ضعف همبستگي بين افراد از جمله اين عوامل هستند.
معمولاً انتخاب دوست و معاشر با توجه به محل سكونت فرد صورت ميپذيرد. بنابراين نوع دوستان را ميتوان نمودي از شرايط محيطي و خانوادگي فرد تلقي كرد. بايد توجه داشت كه درمورد پديدههاي اجتماعي نظير اعتياد يك عامل به تنهايي نقشچنداني ندارد و مقاديرطرح شدة فوق درمورد عللگرايش به سيگار را ميتوان بگونهاي ديگر نيز توجيهكردكه درجاي خود مورد بررسي قرار ميگيرد. يكي از مسائلي را كه قبل از بررسي نقش دوستان درگرايش بهمواد بايد مورد توجه قرار داد، سن شروع مصرف سيگار بعنوان پيشآيند مصرف سيگار است.
بررسيهاي متعددي دراين مورد صورتگرفتهاست. 93 % نمونهی مورد بررسيزرگر(40 : 1378ب) شامل معتادين خود معرف، مصرف سيگار را ازسنين زير 25 سال شروع كردهاند كه محدودة پايين آن زير 10 سالگي است. در مطالعة فرخاك (38 : 1378) معلوم شد اكثر معتادين درگروه سني بين 20 تا 30 سالگي هستند وميانگين سن شروع مصرف سيگار آنها 8/18 سال ميباشد . بعلاوه دريك مطالعه معلوم شده هرچه سن شروع مصرف سيگار پايينتر باشد سن شروع مصرف مواد نيز پايينتر بوده و پيشآگهي بدتر است (زرگر 79 : 1378ب)، در همين مطالعه سن آغاز مصرف سيگار 2/17 و ميانگين سن مصرف مواد 2/21 گزارش شدهاست. در تحقيقي پيرامون كودكان خياباني شهرستان اهواز (براتوند 45 : 1378) معلوم شد 90 % نمونة مورد بررسي سيگاري بودهاند، ضمن اينكه ميانگين سن نمونه 5/12 سال بودهاست. همچنين در بخش ديگري از همين مطالعه معلوم شد 35% اعضاي نمونه قبلاز 10 سالگي شروع به مصرف سيگار نمودهاند. يك نكتة هشدار دهندهی اين مطالعه، آغاز مصرف مواد توسط برخي از كودكان و بدون مصرف قبلي سيگار توسط آنان است. از آنجا كه ديدگاه سنتي درمورد سير گرايش به مصرف مواد سيگار را بعنوان پيشآيند مصرف مواد تلقي ميكند، با توجه به اين يافته بهنظر ميرسد ديدگاه مزبور نياز به نقد و تجديد نظر دارد. باتوجه به موارد مطرح شده بنظر ميرسد گروه سني نوجوان و جوان جزءگروههاي در معرض خطر اعتياد باشند. اين امر با توجه به جواني جمعيت كشور موضوعي مهم است بر اساس برخي آمارها بيشاز 50 % جمعيت كشور زير 25 سال ميباشد (قنبر 80 : 1374) .
عوامل مخاطره آميز اجتماعي
□ فقدان قوانين و مقررات جدي ضد سيگار
□ بازار مواد
□ مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي
□ كمبود فعاليتهاي جايگزين
□ كمبود امكانات حمايتي، مشاوره اي و درماني
□ توسعه صنعتي، محروميت اجتماعي- اقتصادي
مشخصات فردي و عوامل محيطي بخشي از علل اعتياد هستند و بخش ديگر را بازارهاي بين المللي مواد و عوامل اجتماعي- اقتصادي حاكم بر جامعه تشكيل مي دهند. اين عوامل عبارتند از:
قوانين
فقدان قوانين جدي منع توليد، خريد و فروش، حمل و مصرف مواد، موجب وفور و ارزاني آن مي شود.
بازار مواد
ميزان مصرف مواد، با قيمت آن نسبت معكوس دارد. هر چه قيمت مواد كاهش يابد، تعداد افرادي كه بتوانند آن را تهيه كنند افزايش مي يابد. همچنين سهل الوصول بودن مواد به تعداد مصرف كنندگان آن مي افزايد.
مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي
در جوامعي كه مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقي نمي شود، بلكه جزيي از آداب و سنن جامعه و يا نشان تمدن و تشخيص و وسيله احترام و پذيرايي است، مقاومتي براي مصرف مواد وجود ندارد و سوء مصرف و اعتياد شيوع بيشتري دارد.
كمبود امكانات فرهنگي، ورزشي، تفريحي
كمبود امكانات لازم براي ارضاي نيازهاي طبيعي رواني و اجتماعي نوجوانان و جوانان از قبيل كنجكاوي، تنوع طلبي، هيجان، ماجراجويي، مورد تاييد و پذيرش قرار گرفتن و كسب موفقيت بين همسالان، موجب گرايش آنان به كسب لذت و تفنن از طريق مصرف مواد و عضويت در گروههاي غير سالم مي شود.
عدم دسترسي به سيستمهاي خدماتي، حمايتي، مشاوره اي و درماني
در زندگي افراد، موقعيتها و مشكلاتي پيش مي آيد كه آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار مي دهد. فقدان امكانات لازم يا عدم دسترسي به خدماتي كه در چنين مواقعي بتواند فرد را از نظر رواني، مالي، شعلي، بهداشتي، اجتماعي حمايت نمايد، فرد را تنها و بي پناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعي رها مي كند.
توسعه صنعتي جامعه، مهاجرت، كمبود فرصتهاي شغلي و محروميت اقتصادي- اجتماعي
توسعه صنعتي، جوامع را به سمت شهري شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق مي دهد. مهاجرت باعث مي شود تا فرد، براي اولين بار، با موانع جديدي برخورد نمايد. جدايي از خانواده، ارزشهاي سنتي و ساختار حمايتي قبلي به تنهايي، به انزوا و نااميدي فرد مي انجامد. كم سوادي، فقدان مهارتهاي شغلي، عدم دسترسي به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدوديت در تامين نيازهاي حياتي و اساسي زندگي و تلاش براي بقا، فرد را به مشاغل كاذب يا خريد و فروش مواد مي كشاند و يا براي انطباق با زندگي سخت روزمره و شيوه جديد زندگي به استفاده از شيوه هاي مصنوعي مانند مصرف مواد سوق مي دهد( رحيمي موقر، آفرين؛ و همكاران، 1376).
2-1-1. سیگار
2-1-1-1. مقدمه
وابستگي به نيكوتين شايعترين، روزمره ترين، پرهزينهترين و در ضمن درمان پذيرترين نوع وابستگي به مواد است. از جمله دلايل ناديده گرفتن مسئلهي وابستگي به نيكوتين در دستگاههاي تشخيصي و برنامههاي درماني آن است كه سيستمهاي بيمهي درماني هزينه ترك استعمال دخانيات را تقبل نميكنند، اما پي بردن به هزينههاي سرسام آور درمان بيماريهايي كه در اثر وابستگي به نيكوتين بوجود ميآيند و نيز اينكه افرادي كه نيكوتين مصرف ميكنند، معمولا داراي اختلالات ديگر روانپزشكي ميباشند، توجه به درمان وابستگي به نيكوتين را افزايش داده است.
2-1-1-2. تعریف
وابستگي به نيكوتين و علائم ترك آن دو اختلال مربوط به مصرف نيكوتين هستند كه درDSM IV تعريف شدهاند. علائم اصلي اختلال وابستگي به مواد در DSM IV اينگونه ذكر شده است: ادامه مصرف مواد در حاليكه مشكلات ناشي از آن قطعي باشد. از آنجا كه 50% سيگاريها بعلت بيماريهاي ناشي از مصرف سيگار جان خود را از دست ميدهند، تعريف كلي فوق از وابستگي به مواد، شامل حال نيكوتين نيز ميگردد. علائم اصلي ترك به مواد در DSM IV اينگونه تعريف شده است: "رفتار ناسازگارانه كه در هنگام قطع مصرف مواد يا كاهش مصرف بروز ميكند". از آنجا كه علائم ترك سيگار در بيش از نيمي از سيگاريها مشخص و قابل مشاهده ميباشد، تعريف فوق درباره وابستگي به مواد در مورد سيگار نيز صدق ميكند. در DSM IV از سوء مصرف نيكوتين صحبت نميشود، زيرا سوء مصرف، قبل از هر چيز مشكلات عمده روان- اجتماعي ميآفريند كه در مصرف سيگار مشاهده نميشود. البته در ICD 10 مصرف پر خطر سيگار طرح شده، يك طبقهبندي كه شبيه سوء مصرف است و باعث مشكلات فيزيكي ميگردد. مسموميت ناشي از نيكوتين بسيار نادر است و در ICD 10 مطرح شده، اما در DSM IV نه.
2-1-1-3. اپيدميولوژي
آمار دقيق از وابستگان به سيگار در ايران موجود نيست، شايد آماري از آمريكا در اين زمينه گويا باشد. 25% آمريكاييها سيگار ميكشند، 25% قبلا سيگاري بودهاند، 50% هرگز سيگار نكشيدهاند. پس از هر دو نفر، يكي در معرض وابستگي قرار دارد. رايجترين سن براي شروع سيگار 16سال است و تعداد كمي نيز با 20 سالگي شروع ميكنند. علائم وابستگي به نيكوتين سريعاً بروز ميكنند.
75% سيگاريها حداقل يكبار تلاش كردهاند كه ترك كنند. حدود 40% هر سال تلاش ميكنند. 30% حتي براي 2 روز هم كه شده نيكوتين را ترك ميكنند و10-5% براي هميشه موفق به ترك سيگار ميشوند. در گذشته 90% تركهاي موفق بدون درمان دارويي صورت ميگرفت، اما در حال حاضر يك سوم سيگاريها با استفاده از دارو موفق به ترك ميشوند.
20% جمعيت عمومي به نيكوتين وابسته ميگردند و 85% آنها به مصرف روزانه نيكوتين عادت دارند. علايم ترك نيكوتين در 50% از استعمال كنندگان كه تلاش به ترك دارند، بروز ميكند. مصرف سيگار در كشور ما عمدتا در ميان مردان شيوع دارد، درحاليكه در كشورهاي غربي در زنان و مردان شيوع يكسان دارد
اصل سيگار كشيدن به اندازه بيس بال يا ميكی ماوس، آمريكايی شناخه شدهاست. بنابر گزارش مركز ملی پيشگيری از بيماریهای مزمن وارتقا سلامتی آمريكا با كمی كمتر از 50 ميليون نفر معتاد به نيكوتين، سيگاركشيدن همچنان عامل اصلی مرگ در آمريكا به شمار میرود كه سالانه جان نزديك به000/440انسان را می گيرد.
تحقيقات نشان ميدهد سالانه 5/1 ميليون نفر در اثر کشيدن سيگار در جهان فوت ميکنند که اين رقم در سال 2020 به 10 ميليون نفر خواهد رسيد، اين در حالي است که 25/1 ميليارد نفر از جمعيت کره زمين سيگاري هستند و تقريبا 100 هزار نفر در هر روز کشيدن سيگار را به صورت حرفهاي شروع ميکنند و اکثر آنها را جوانان و نوجوانان تشکيل ميدهند که بيشتر در سنين 15 تا 25 سالگي هستند که اين امر دريچهاي براي ورود به اعتياد و ناهنجاريهاي اجتماعي و حرکتي آرام و خاموش براي ويرانگري زندگي است.
تحقيقات بيانگر آن است که اکثر افراد سيگاري در کشورهاي در حال توسعه هستند، يعني ميتوان گفت از هر 10 نفر 8 نفر در اين کشورها سيگاري هستند که با اين احتساب حدود 80 درصد از بيماريها و مرگ وميرها نيز به اين کشورها تعلق ميگيرد و جالب است که اين روند رو به افزايش است در حالي که در کشورهاي توسعه يافته روبه کاهش است و اين نشان از عدم آگاهي کافي کشورهاي فقير و در حال توسعه در مورد آثار مخرب و زيانبار مصرف سيگار و دخانيات و آگاهي کافي در کشورهاي توسعه يافته است چرا که آنها معتقدند اين کار نوعي عقبافتادگي و بيتفکري است.
طبق آخرين آمارها که البته به دیدهی شک باید بدان نگریست در کشور ما 12 درصد از افراد جامعه مصرف کننده دخانيات هستند، حال اگر تنها يک درصد سيگاريها درايران کم شوند يعني به 11 درصد برسند، 700 هزار سيگاري کم ميشوند و به ازاي صرفهجويي در هزينه آن ميتوان 18 هزار شغل جديد ايجاد کرد!
2-1-1-4. سبب شناسي
سطح نيكوتين صبحها به بالاترين ميزان خود ميرسد، در عصر سير نزولي پيدا ميكند و در شب تقريبا به صفر ميرسد. بنابراين سيگاري كه صبحها مصرف ميشود داراي بيشترين اثر است. نيكوتين باعث كاهش خشم و تثبيت خلق وافزايش توجه ميگردد و احساس گرسنگي و ميل به غذا را كاهش ميدهد.
مصرف نيكوتين، همچون مصرف غالب مواد به لحاظ اجتماعي تشويق ميگردد. دسترسي بدان آسان است و هيچ دولتي آنرا منع نكرده است. بسياري از جوانان گمان دارند كه مصرف نيكوتين در ايام بلوغ به آنها كمك ميكند تا بر اوضاع مسلط شوند. وابستگي فيزيكي با شروع علايم ناگوار ترك، شروع ميشود. آنها همرنگ شدن با جماعت هم سن و سال را دنبال ميكنند و معمولا سطح تحصيلات پايين، خوي عصيانگر، علائم افسردگي و عزت نفس پايين دارند. هم عامل گروه هم سالان و هم عوامل خانوادگي در گرايش به مصرف نيكوتين موثر ميباشند. فقدان قوه توجه، رفتارهاي نابهنجار اجتماعي و اختلال مصرف الكل يا سيگار به تداوم مصرف سيگار كمك ميكنند.
از متداولترين طرق وابستگي به نيكوتين كشيدن سيگار است كه طي چند قرن اخير به انواع آن به مرور افزوده شده و هم اكنون نيز در حال گسترش است.
توتون كه لفظ آن از لغت تُتُن تركي مأخوذ گرديده در اصل نام گياهي از انواع نيكوتيانا است. عمل كشيدن سيگار در ابتدا توسط سرخپوستان انجام گرفته و بعد گسترش يافته است. استعمال دخانيات در ايران از زمان شاه عباس كبير رواج يافته است سيگار كشيدن يك مفهوم يادگيري اجتماعي است كه به صورت يادگيري آموخته شده و تابع پيچيدهاي از متغييرهاي پيش آيند و پس آيند ميباشد.
منابع متعدد تقويتي ميتوانند عادت سيگار كشيدن را تقويت كنند و اينها در اكثر موارد در سالهاي نخستين دوره بلوغ ايجاد ميشود. اين مراحل كه بي شك در افراد مختلف متفاوتند و حتي در مورد يك شخص در زمانهاي مختلف متفاوتند. شامل مواردي از اين قبيل است؛ تحريك حاصل از درون دادن و بيرون دادن دود، تأثير تحريك نيكوتين، كاهش اضطراب به ويژه در موقعيتهاي اجتماعي، توجه اجتماعي افزايش يافته، بالابردن تصور از خويش زماني كه سيگار را با دهانش مرتبط ميسازد. حتي كساني كه خيلي سيگار ميكشند.
وقتي از سيگار كشيدن دست ميكشند هر چند ممكن است ميل به سيگار در آنها باقي بماند، هيچ نوع علامتي از خماري خاص فيزيولوژيكي را تجربه نميكنند؛ بهترين توصيف از سيگار كشيدن آن است كه بگوئيم آن يك عادت است كه تحت كنترل نظام پيچيدهاي از تحريكات فيزيولوژيك، اجتماعي و ديگر تحريكات محيطي است.
مصرف دخانيات مثل سيگار، پيپ، چپق و قليان نه فقط اعتياد رواني، بلكه اعتياد جسماني نيز ايجاد مي كند.
وابستگي رواني : مصرف دخانيات باعث ايجاد احساس آرامش شده و اين احساس به شكل بخشي از زندگي آنها در ميآيد.
وابستگي جسماني (فيزيكي): به علت مصرف دخانيات، بدن براي عملكرد طبيعي خود و براي جلوگيري از پيدايش نشانههاي قطع نيكوتين، نياز به مصرف ميزان مشخصي از دخانيات دارد.
هر چند دخانيات در ميان مواد اعتياد آوري مثل هروئين، ترياك، حشيش و مشروبات الكلي، منع اجتماعي كمتري دارد، و براحتي در اختبار مردم قرار مي گيرد، اما بررسيها نشان ميدهد كه سيگار يكي از بارزترين علل مرگ و مير ناشي از سرطان، بيماريهاي عفوني، و سكته در جهان است.
در سيـگار حـدود 4000 مـاده شـيمـيايي خطرناك همچون آمونياك، سرب و آرسنيك موجود ميباشد اما مـادهاي كـه سبب ميگردد افراد بدنبال سيگار گرايش يابنـد نـيـكوتـيـن اسـت. نيـكوتـيـن از بـرگهـاي گياه تنباكو بدست ميآيـد. نيكوتين يك آلكولوئيد (شبه قليا) بسـيـار سـمي و روغـن مانند ميباشد. نيكوتين تاثير مضاعف تحريك و سركوبگر در بـدن دارد. يـك نـخ سـيگار حاوي 8 الي 20 ميـلي گـرم نيكوتين است كه تنها 1 ميليگـرم آن هنـگـام كـشــيدن سيـگــار جذب بدن ميگردد. شايان ذكر است كـه تـنـهـا 2 الي 5 ميلي گرم نيكوتين سبب تهوع و استفراغ و تنها 60 ميليگرم از اين ماده مرگ آور ميباشد. راههاي ورود نيكوتين به بدن 3 طريق ميباشد:
· جذب از طريق پوست
· جذب از طريق ريه ها
· جذب از طريق غشاء مخاطي بيني و دهان
بيـشتـرين جـذب نيـكوتين از طريق استنشاق و آلوئولهاي (كيسـههاي ريـز هـوايـي كه تبادل گازها در آنها صورت ميگيرد) ريه ميبـاشد. نيـكوتين پس از ورود به جريان خون مستقيماً و سريعاً به مغز ميرسد و سپس در تمام بدن منتشر ميگردد. تـنها 10 الي 15 ثانيه زمان كافي است كه پس از اولين پك شما به سيگار نيكوتين به مغز شما برســد. مهمترين اثر نيكوتين نيز بر روي مغز اعمال ميگردد اثراتي كه باعث:
1- احساس لذت و خوشايندی از كشيدن سيگار
2- احساس تحريك پذيري پس از ترك سيگار
ميگردد. نيمه عمر نيكوتين در بدن 1 ساعت ميبـاشد بـدين مــفهوم كه پس از سپري شدن 6 ساعت از كشيدن سيگار تنها در حدود 0.031 ميلیگرم از 1 ميليگرم نيكوتين جذب شده در بدن باقي خواهد ماند. بدن از طرق زير از شر نيكوتين خلاص ميگردد:
1- 80 درصد نيكوتين توسط آنزيمهاي كبد تجزيه ميگردد.
2- نيكوتين در ششها متابوليزه شده و به كوتينين و اكسيد نيكوتين تبديل ميگردد.
3- كوتينين و ديگر مواد متابوليزه و باقي مانده نيكوتين نيزتوسط كـلـيههـا فيلتر شده و از طريق ادرار دفع ميگردند.
· نيمه عمر كوتينين 24 ساعت ميباشد بنابراين با آزمايش ادرار حتي تا 2 روز بعد قادر ميبـاشيد تشخيص دهيد فرد اخيرا سيگار كشيده يا خير.
· برخي افراد كبدشان آنزيم كمتري به مـنـظور تــجزيه نيكوتين ترشح كرده بنابراين اينگونه افراد در روز به تعداد سيگار كمتري براي تداوم اثرات سيگار نيازمندند.
· افرادي كه بطور مداوم سيگار ميكشـنـد بـدنشـان نـسبت به نـيكوتين مقاومت حاصل كرده و براي دستيابي به اثرات سيگار به تعداد سيگار بيشتري نياز دارند.
اثرات نيكوتين بر بدن:
نيكوتين عملكرد بدن و مغز شما را دگرگون ميكـند. نتيجه نـهايـي متناقض ميباشد: نيكوتين هم نيرو بخش و محرك و هم سركوبگر و آرامش دهنـده اسـت. نـيكوتين اثرات زير را در بدن ايجاد ميكند:
1- نـيـكوتـين سبـب تـرشـح فـوري آدرنالين ميگردد. با اثر آدرنالين هنگامي كـه شـمـا وحشتزده هستيد و يا حالت تهاجمي پيدا ميكنيد آشنا هستيد: ضربان قــلبتان سريعتر شده، افزايش فشار خون، تنفس سريع و كم عمق، افزايش گلوكز خون، كـاهـش دماي پـوسـت، تحريك سيستم عصبي مركزي. خـود نيـكوتـيـن نـيز به نوبه خـود مـانـع تـرشـح هورمون انسولين ميگردد (انسولين قند خون را كاهش ميدهد) بـنابراين نيكوتين سبب میشـود گلوكز بيش از معمول در خون وجود داشته باشد كه بـاعث مـيگــردد شـخـص احساس گرسنگي كمتري كند.
2- نيكوتين متابوليسم پايه را افزايش ميدهد يعني فرد كالري بيشتر از معمول خواهد سوزاند. بنابراين به مرور زمان وزنشان كاهش خواهد يافت.
3- نيكوتين سبب افزايش ترشح استيل كولين ميگردد. افزايش استيل كوليــن باعــث افزايش فعاليتهاي نورونهاي مغزي، بهبود سرعت عمل واكنش شما به محركات، افزايش توانايي تمركز كردن ميشود.
4- افزايش ترشح دپامين: اين همان عاملي است كه به فرد در پـي اسـتـعـمـال سـيگار حس خوشي و نشاط ميدهد.
5- سبب آزاد سازي گلوتامات كه سبب افزايش يادگيري و حافظه ميگردد.
6- افـزايش تـرشـح آنـدروفـيـن. آندروفين يك مسكن درد طبيعي بدن است و خـاصـيـتـي همچون مرفين دارد.
اما در دراز مدت نيكوتين اثرات مخرب زير را بدنبال دارد:
1.فشار خون بالا.
2.حس بويايي تضعيف مي شود.
3.گردش خون در لثه ها كند مي شود.
4.خطرات تشكيل لخته خون در مغز و قلب بشدت زياد مي شود.
5.انسداد عروق خوني و در پي آن سكته قلبي و مغزي.
6.كاهش ويتامين C.
7.كاهش كارايي سيستم ايمني بدن.
8.سرطان دهان، گلو، حنجره و ريه.
9.برونشيت و آمفيزم.
10. زخم معده.
11. 30 درصد از موارد سرطانهاي كليه را ناشي از اثرهاي سيگار مي دانند .
12. كاهش وزن.
13. كاهش حواس بويايي و چشايي.
14. چين و چروك پوست .
15. ناتواني جنسي و ناباروري در مردان.
سيگار، عامل مهم سرطان ريه بوده و از عوامل مهم در بروز شمار زيادي از سرطان هاست. از هر هزار نفر كه به علت سرطان ريه فوت ميكنند بيش از نهصد نفر آنها، سيگار ميكشند. مصرف هر سيگار بيش از 5 دقيقه از عمر انسان ميكاهد.
نيكوتين سبب آزاد شدن كتكولآمينها( Catecholamine ) از جمله اپي نفرين و نوراپي نفرين ميشود. افزايش كتكولآمينها موجب افزايش ضربان قلب و فشار قلب و انقباض عروق محيطي، و در نتيجه افزايش مصرف اكسيژن قلب ميشود.
نيكوتين سبب افزايش ميزان چربيهاي خون، گلوكز و بتا اندورفين شده و از سوي ديگر باعث ايجاد منواكسيد كربن، كه يك گاز سمي است ميشود و در نتيجه انتقال اكسيژن را دچار اشكال ميكند.
اما اگر به فکر ترک سیگار هستید باید بدانید که، 20 دقیقه بعد از استعمالآخرین سیگار فشار خون و ضربان نبض شما نرمال میشود. و دمای دستها وپاهای شما تا حدنرمال افزایش پیدا میکند.
8 ساعت بعد از آخرین سیگارتان، احتمال حمله قلبی کاهشو 48 ساعت بعد از آن توانایی بویایی و چشایی شما افزایش مییابد.
72ساعت بعد از استعمال آخرین سیگار، تنفس برای شما راحتتر خواهدبود.
2 هفته تا 3 ماه بعد از سیگار آخر، ظرفیت ششهای شما افزایش مییابند، گردشخون شما بهتر و پیاده روی برایتان راحتتر میشود و عملکرد ریهها تا 30 درصد افزایشمییابد.
یک تا 9 ماه بعد از استعمال آخرین سیگار، سرفه و کوتاهی تنفس کمتر شده و میزان انرژی بدنتان افزایش مییابد. در این زمان ریههای شما در برابر عفونتمقاومت بیشتری نشان میدهند.
5 سال بعد از آخرین سیگار، خطر سرطان ششها کاهشیافته و 10 سال بعد از مصرف سیگار آخر، خطر بروز سرطان ششها و سرطانهای دیگر ازبین میرود.
در پژوهشي كه به مدت 9 سال روي بيش از 2000 نفر سيگاري، انجام گرفت، مشاهده شد كه ميزان سكته مغزي در اشخاص سيگاري، چندين برابر افراد غير سيگاري است.
بر اساس مطالبي كه نوشته شد، توتون و تنباكو به جز ضرر و زيان هيچگونه سود و ثمري ندارد.
به قول شاعر :
نه شكوفهاي نه برگي نه ثمر نه سايه دارم همه حيرتم كه دهقان، به چه كار كاشت ما را
( ذوقي اردستاني )
اعتياد، از جمله اعتياد به سيگار، نوعي خودكشي و مرگ تدريجي است. هر پك سيگار، پس از هشت ثانيه جذب خون ميشود. هر نخ سيگار حدود ده پك است. شخصي كه روزانه يك پاكت سيگار مصرف ميكند، دويست بار مورد تقويت، در راستاي ادامه مصرف سيگار، قرار ميگيرد.
شايد در باب علت يابي بتوانيم به دوستان زياد و ناباب، در دسترس بودن آسان مواد دخاني، سيگاري بودن والدين (دليل سيگاري بودن 50 درصد دختران و پسران)، عدم ممنوعيت و ارزان بودن سيگار، سهل انگاري والدين و عدم برخورد مسئولانه و منطقي با فرزندان و موارد گوناگون ديگر اشاره کنيم که اين باعث تأسف است.
2-1-1-5 . درمان و ترک سیگار
تصميم جدي براي ترك
اولين فكري كه ممكن است به ذهن شـما خـطـور نمايد اين است: چرا بايد تركش كنم؟ براي شروع بايد سلامتي خود را مد نظر داشته باشيد. ترك آن، بـلافاصله باعث كاهـش احتمال ابتلا به انواع سرطان ميگردد. اين نيز واقعيتي محسوب ميشود كه سيـگاريهـاي سابق نسبت به كسانيكه كماكان سيگار ميكشند از سلامتي بيشتري برخـوردانـد. بـه علاوه ديگر دود سيگار اطرافيان شما را آزرده خاطر نخواهد كرد.
سپس نوبت به برطرف شدن مسائلي ديگر ميرسد. نـفس شما ديگر بوي بد نخواهد داد، حس ذائقه شما بازگشته و همه چيز خوشمزهتر خواهد شد. و به اين فكر كنيد كه با ترك سيگار تا چه اندازه در پول خود صرفه جويي ميكنيد. اگر روزي يك پاكت ميكشيد، در سال حدود 200 هزار تومان دود ميكنيد در حـالي كه ميتوانـيد اين پول را به مصارف بهتري برسانيد.
مسئله مهمي كه بايد بخاطر داشته باشيد اين است كه تنها زماني ميتوانـيد سيگار را ترك كنيد كه آمادگي آن را داشته باشيد. بخاطر ديگران يا دلايلي كه زياد بـرايتان اهميت ندارد، اقدام به ترك آن نكنيد. فقط براي خودتان اين كـار را انـجام دهيـد. ايـن تنها روشي است كه قطعا" شما را موفق خواهد كرد.
طبق اصول راهنماي ترك سيگار كه توسط APA در سال 1996 منتشر شده است، افراد سيگاري خواهان ترك بايد در سه مورد بررسي شوند:
1- وضعيت استعمال سيگار: شامل سيگارهاي كنوني و آنها كه زماني ترك كرده و دوباره شروع كردهاند، نوع مصرف نيكوتين و فراواني مصرف نيكوتين.
2- انگيزه ترك: انگيزه ترك را ميتوان در سه مرحله طبقهبندي كرد:
الف- پيش از مرحله آمادهسازي فكري Precontemplation- (هنوز برنامه ترك تهيه نشده).
ب- تعمق و تامل درباره مصرف Contemplation-(در اين مرحله نيز برنامه خاصي براي ترك تدارك ديده نشده است). ج- آمادهسازي براي ترك Preparations-(تهيه برنامه براي ترك استعمال در آينده نزديك). انگيزه عمومي براي ترك سيگارمربوط به نگراني درباره زيانهاي جسمي آن، تاثيرات سوء استعمال سيگار بر ديگران و فشارهاي اطرافيان است.
3- موانع عمومي ترك سيگار: كه شامل علايم ترك سيگار، ترس از ناكامي در ترك و در مواردي نيز ترس از اضافه وزن ميباشد.
در بين افرادي كه آماده ترك سيگار هستند، بهتر است تاريخ ترك مشخص شود. غالب درمانگران و سيگاريها، ترك يكباره سيگار را ترجيح ميدهند، اكثر سيگاريها براي ترك، دائما امروز و فردا ميكنند و اگر همتصميم جدي براي ترك سيگار بگيرند برنامه زماني براي خود مشخص ميكنند و به تدريج ازتعداد سيگارها كم ميكنند تا بالاخره به طور كامل آن را كنار بگذارند. اما معمولااين افراد بعد از مدت كمي به خانه اول خود بر ميگردند.
به تازگي محققان بهاين نتيجه رسيدهاند كه ترك يكباره سيگار بسيار موثرتر از ترك تدريجي آن است.پژوهشگران انگليسي با تحقيق بر روي 2هزار نفر از افراد سيگاري و سيگاري سابق، متوجه شدند كساني كه يك باره اقدام به ترك كردهاند، حداقل به مدت 6ماه، 6/2 برابرموفقتر از آنهايي هستند كه ترك تدريجي را انتخاب ميكنند.
روبرت وست، سرپرستاين تحقيق، موفقيت افرادي كه يكباره ترك ميكنند را به يك تئوري نسبت ميدهد. دراين تئوري، فردي كه تحت فشار عصبي قرار دارد با كوچكترين درگيري فكري اقدام بهانجام كارهاي بزرگ ميكند.
در بين سيگاريها نيز ممكن است اين درگيري ذهني بهواسطه بيماري فرد به خاطر سيگار و يا طرد شدن از جامعه و دوستان به خاطر سيگاريبودن، باعث تصميم فرد به ترك ناگهاني و طولاني مدت شود. و چنانچه شخص بخواهد بايد به خواست ترك تدريجي وي نيز احترام گذارد. درمانگر ميتواند با توصيههاي مختصر درباره نياز به مصرف دارو و يا گروه درماني، موضوعات مربوط به اضافه وزن، شرايط پر خطر و غير قابل دسترس كردن سيگار و نكات ديگر را براي فرد خواهان ترك سيگار توضيح دهد. از آنجا كه عود سيگار سريعاً اتفاق ميافتد، پيگيري منظم، مثلا از طريق تلفن، ملاقات در محل كار و يا حتي ملاقات در منزل توصيه ميشود.
بعد از اين که تصميم به ترك سيگار گرفتيد، لازم است تاريخي را براي شروع در نظر بگيريد. قصور در اين كار خيلي راحت ميتواند باعث ترغيب شما در به تاخير انداختن تـرك سيگار تا مدتي نامعلوم گردد. همچنين بايد ببينيد كه آيا ميخواهيد به يكباره آن را كنـار بگذاريد و يا به تدريج. البته معمولا بهتر است كه به يكباره اين كار را انجام دهيد.
با وجود تماماين تلاشها سيگار كشيدن جزو عاداتی است كه ترك آن از مشكلترين كارها به حساب میآيد. سه روز نخست، كليد اين اقدام به شمار میرود. ديويد داتون، پژوهشگر رفتاردانشگاه مركز پزشكی نبراسكا میگويد: "فاجعه بازگشت در سه روز اول به اوج خود میرسد." در زير پنج راه پيشنهادی كارشناسان در زمينه گذراندن اين مرحله اساسی و ترك كردن سودمند آمده است.
سيگار را كاملا كنار بگذاريد :
با كشيدن سيگارهای كم جِرم كه فقط باعث پكهای شديدتر و طولانیتر میشوند كارتان را آسان نكنيد. . اگر به كشيدن حتي يكي دو نخ سيگار ادامه دهيد، بازهم ممكن است مانند گذشته در دام بيفتيد. ازتنباكوی بدون دود نيز استفاده ننماييد. و تمام سيگارها و زير سيگاریها را از خانهیتان ببريد چرا که نگهداري سيگار در منزل احتمال مراجعه به آن را افزايش ميدهد. پس هـر چـيـزی که مـربــوط بـه دخانيات است را مانند زيرسيگاري، فندك و سيگار را دور انـداخـتـه و از آنـــچــه كـه با استـعـمـال دخانيات مربوط است خود را رهايي دهيد.
عهد ببنديد:
اگر چه اين عمل جنبه قـانوني ندارد، اما با بستن يك قرارداد ميتوانيد به كارتان رسميت ببخشيد. اين پيمان را با يكي از دوستان يا يكي از اعضاي خـانـواده خـود بسته و به هر كسيكه ميشناسيد اعلام كنيد كه قصد ترك سيگار را داريد تا غرورتان شمـا را در راهـي كه ميرويد ثابت قدم نگاه دارد. بعلاوه ميتوانيد اقدام بنصب تابلوي "لطفا سيگار نكشيد" در خانه، محل كار يا اتومبيل خود نماييد تا ديگران را از تعهد خود آگاه نگاه داريد.
طلب ياري نماييد:
چرا از ديگران براي رنگ كردن خانه و يا اثباب كشي درخواست كمك ميكنيم؟چون وقتي بار مسؤليتي را با دوستان تقسيم مينماييم راحتتر ميتوانيم از عهدهاش برآييم. وقتي همزمان با دوستتان سعي در ترك سيگار ميكنيد، ميتوانيد انگيزه يكديگر را تجديد نموده و در لحظات سخت با هم صحبت كنيد. نقل و انتقال تجربيات به همديگر اثرات بسيار سودمندي دربر خواهد داشت.كمك بگيريد، از دوستان و خانواده بخواهيد كه تشويقتان كنند (و اطمينان حاصل كنيد كه در اطرافتان سيگار نكشند). با پزشكتان مشورت كنيد. حتی میتوانید از طب سوزني و هيپنوتيزم استفاده کنید. اين روشها روي جسم و ذهن عمل نموده و باعث مقاوت بدن در برابر نيكوتين ميگردند. البته ميزان اثر بخشي از شخصي به شخصي ديگر متفاوت است.
مشغول بمانيد :
سيگار كشيدن يك عادت است. كاري كه شمـا بـراي آرام كـردن اعـصاب يا مشغول نگاه داشتن خود به صورت ناخودآگاه انجام ميدهيد. لازم اسـت عـادت ديـگـري را جـايگزين كشيدن سيگار نماييد. براي مثال ميتـوانـيـد آدامـس بـجـويـد، آب نـبـات بخوريد و يا از سبزيجات استفاده كنيد. گذشته از اين، سعي كنيد ميل و كشش خود را به كشيدن سيگار با انجام برخي اعمال بيضرر و وقتگير جايگزين كرده و از بـيـن بـبريد. هرگاه هوس كشيدن كرديد، يك ليوان پر آب بخوريد تا ميلتان فروكش كند. هدف اين است كه كمي فاصله انداخته تا رغبت شما براي مصرف سيگار مرتفع شود. توجه خود را ازسيگار معطوف مسايل ديگر نماييد. با خواندن كتاب، حمام گرم يا ورزش از فشار آنبكاهيد. اما از الكل استفاده نكنيد و از عادات بد ديگر بپرهيزيد. ترك سيگار آغاز جديدي براي شما بشمار آمده و بايد عادتهاي خود را مطابق با آن تغيير دهيـد. اگـر به همراه چاي صبحانه عادت به كشيدن سيگار داشتيد، بجاي آن آب پرتقال يا شير موز بخوريد. اگر در بين وقت استراحت كلاس دانشگاه، با دوست خود مبادرت به كشيدن سيگار مينـمـوديـد، مـن بـعـد از اين با افراد غيـر سـيگاري و در محيطهايي كه سيگار كشيدن در آنجا ممنوع است، وقت استراحت خود را بگذرانيد. و از امكاني كه سيگار كشيدن در آنها رواج دارد دروي كنيد، عادتهايي جديد و سالمتر براي خود درنظر بگيريد.
از درمانصحيح استفاده كنيد :
استفاده از برچسب، آدامس يا اسپری نيكوتين آزار دهندهنيست. دنيــاي پزشـكـي از ايـن موضـوع كامـلا آگـاه است كه ترك سيگار مشكلتر از آنچيزي است كه گفته ميشود. بنابراين محصولات زيادي براي از بين بـردن اين عـادت بـد توليد شده است. در وحلهی اول آدامس نيكوتيني ساختـه شد كه نه تـنـها بـاعث مشـغـول نگاه داشتن دهان شما ميگردد، بلكه مقدار اندكي نيكوتين براي ارضاي بدن وارد سيستم فرد مينمايد.
بطور مشابه، برچسبهاي نيكوتيني وجود دارند كه باعـث مقاومت بدن در برابر نـيـكـوتـين هنـگـام نـكشيدن سيگارميشونـد. و در انـتـها داروهايي مانند "زايبن" باعث از بين رفتن ميل و رغبت شما به كشيدن سيگار ميگردند. در هرحال پيش از بكاربردن هر كدام از اين محصولات با پزشك خود مشورت كنيد.
مقاوم باشيد:
همان گونـه كـه قـبـلا نيز گفته شد، ترك سيگار بسيار دشوار است. قطعا دچار وسوسهی كشيدن سيگار خواهيد شد و موانع بسـياري در سـر راهتان قرار خواهد گرفت ولي بايد پايداري نموده و هيچگاه دلسرد نگرديد. اين يك مسابقه دوي سرعت نـبـوده بـلـكـه دوي استقامت است؛ بايد جنگنده باشيد. هر روز برايتان آسانتر خواهد شد.
به خودتان پاداش دهيد:
ترك سيگار گامي بلند در زندگي محسوب شـده و بايد بهميـن مناسبت همانند اتفاقات مهم ديگر جشني برپا كرد. با پولـي كـه قـرار بــود صرف خريداري سيگار و يا توتون گردد، اكنون ميتـوانـيـد بـا آن چـيـزي بـخـريـد كـه بـرايتان لذت بخش باشد ولی نه چیز دیگری که باز خود باعث برگشت یا اعتیاد شود، مانند يك تلويزيون پلاسماي زيبا. به اين وسيله يك مزيت محسوس ترك سيگار را دريافته و براي ادامه كـار مصممتر خواهيد شد.
از سيگار متنفر شويد:
براي اينگه ديگر هيـچـگاه سـراغ سيگار نرويد، ديواري از تنفر و انزجار نسبت به آن پيش خود ترسيم كنيد تا همواره مـانع رغـبت شـما بـه مصرف سيگار گردد. يك روش مناسب اين است كه هميشه شيشه كوچكي كه داخلش چـند تـه سـيگـار وجود دارد به همراه خود داشته باشيد و هرگاه هوس سيگار كشيدن به سرتان زد، در شيـشه را باز كرده و داخلش را بوكنيد، بوي تعفن و زننده آن قـطـعـا شـما را از كاري كه ميخواهـيـد انـجـام دهيد منصرف خواهد كرد.
مچ بند ببنديد:
اين يك روش روانشـنـاسـانـه اسـت. هميشه مچ بند به دستتان بيندازيد. هرگاه ميل به سيگار پيدا كرديد، آنرا محكم بپيچانيد تا كمي احساس درد به شما دست بدهد. بعد از زماني كوتاه مغز شما احساس درد را جايگزين هوس كشيدن سيگار نموده و ميل شما از بين خواهد رفت.
ورزش كنيد: تمرينات ورزشي قطعا به شما كمك خواهد نمود چراكه فعاليت زياد باعث مـشغـول نـگاه داشتن ريهها و از بين بردن ميل به سيگار ميگردد. از لـحـاظ جـسـماني هم احساس بهتري خواهيد يافت. اين احساس به عنوان يادآوري كننده خوبي براي مـزايـاي سيگاري نبودن به شما خدمت خواهد كرد.
برنامه غذايي منظمي داشته باشيد:
سعي كنيد از وعدههاي غذايي مناسبي استفاده نموده و در ساعات منظمي اقدام به خوردن غذا نمايـيـد. بـا داشتن رژيم غذايي مناسب آسانتر ميتوانيد سيگار را ترك نموده و درعين حال از سلامتي بيشتري برخوردار خواهيد گشت. مزيت ديگر برنامه غذايي منظم جلوگيري از پرخوري و در نـتـيـجه اضـافـه وزن اسـت، مشكلي كه در اغلب كسانيكه قبلا سيگاري بودهاند ديده ميشود.
مراحل را آهسته طي كنيد:
واژه "هميشه" كلمهاي وحشت آور است چراكه اشاره به آن دارد كه مابـقي عـمـر خـود را بايد به همين منوال و بدون هيچ انحرافي طي نماييد. كاري كه بايد انـجـام دهـيـد ايـن است كه روز به روز پيش رويد؛ با اهداف دراز مدت خود را هراسـان نـكنـيـد. امـروز سخت تلاش ميكنيد كه سيگار نكشيد. فردا نيز دوباره به همين ترتيب.
رهايي از مصرف سيگار:
وقتي كار تمام شد و به نتيجه رسيد، هيچ دليلي مثبتي براي آغاز مجدد وجـود نـدارد و آن چه كه هست دلايل منفي ميباشد. بعلاوه هـيچـكس جـز خـودتان نميتواند شما را مجبور به ترك نمايد. مطمئن باشيد صحيحترين مبارزه را در زندگي خود انجام ميدهـيد. در نهايت اگر ميخواهيد عادت ديگري را جايگزين كشيدن سيگار نماييد دقت كنيد كه كار بدتر از بد نشود!
خانواده درماني:
در خانواده درماني ميتوان عمدتا با آموزش والدين اقدامات پيشگيرانه در ابتلا به مصرف نيكوتين را اجرا نمود. پرهيز از شرايطي كه در فرزندان افسردگي، عزت نفس پايين، آشفتگي ذهن و غيره ايجاد شود، از جمله اقدامات اوليه محسوب ميشود. انتقال مهارتهاي بيان خويش در جمع خانواده، تقويت حس همبستگي و همياري و كلاً تقويت بيان خويش در جمع خانوادگي از راههاي موثر در پيشگيري از مصرف نيكوتين بشمار ميرود. فضاي سرد عاطفي، انزوا، بيتفاوتي اعضاي خانواده كه معمولا در خانوادههاي از هم گسيخته مشاهده ميشود، عواملي هستند كه گرايش به مصرف سيگار را افزايش ميدهند.
از آنجا كه سن شروع به سيگار بطور كلي در سنين بلوغ ذكر ميشود، مسئوليت والدين در برخورد با تعارضات اين دوران حائز اهميت فراوان است. بسياري از جوانان كه در محيط خانه فضاي تفاهم براي رفتار خويش نمييابند با پيوستن به گروههاي همسال بيرون از خانه و با پيدا كردن يك نقطه مشترك، يعني كشيدن سيگار، محيط جايگزين براي خود ميآفرينند و باز از آنجا كه در جامعه ما مصرف سيگار عمدتا توسط پسران و مردان صورت ميگيرد، نقش رابطه پدر- فرزندي حائز اهميت ميگردد. پدراني كه حضور روانشناختي ملموسي در خانه دارند و از روابط صميمي با فرزندان خود برخوردارند، بهتر ميتوانند بر گرايش فرزندان خود به سمت استعمال سيگار تاثيرات بازدارنده داشته باشند.
از سوي ديگر بايد خاطرنشان كرد كه الگوي حاكم بر نگرش والدين كه سيگار را نقطه شروع براي مصرف مواد ديگر ارزيابي ميكنند، مورد تاكيد نميباشد و چه بسا افراد سيگاري كه هيچ عادت نابهنجار ديگري ندارند و از سوي ديگر، افراد با اختلالات وابستگي- شخصيتي و ارتباطي ديگر كه سيگار مصرف نميكنند.
نيكوتين درماني:
درمان جايگزين با نيكوتين (NRT) در حال حاضر يكي از موثرترينروشهاي ترك سيگار در نوجوانان محسوب ميشود. به گزارش پايگاه اينترنتيBBC، درحالحاضر روش نيكوتين درماني براي ترك سيگار در زنان باردار و بيماران مبتلا به اختلالقلبي، كبدي و كليوي استفاده ميشود. متخصصان با توجه به اهميت ترك سيگار در افرادياد شده تاكيد دارند كه هرچه زودتر از سريع ترين روش ممكن، از استعمال سيگارجلوگيري به عمل آيد و درضمن نيكوتين درماني فعلا جزء موثرترين تكنيكهاست. در حالحاضر سعي ميشود تا از روشNRT براي تشويق نوجوانان به ترك سيگار بدون تحمل عوارضشديد آن استفاده شود؛ زيرا تنها عوارض ثبت شده روش مزبور اندكي سردرد و در برخيموارد گيجي است.آمار نشان مي دهد در اروپا، از هر 10 دختر و 14 پسر 11 تا 15 ساله،يك نفر سيگار ميكشد.
ترك سيگار با تصوردرماني:
بر اساس نتايج تحقيقات دانشمندان دانشكده پرستاريآكرون در اوهايو، تصور درماني هدايت شده، موجب ترك سيگار در افراد سيگاري ميشود.
يافتههاي جديد تحقيقاتي نشان ميدهد كهبرخي افراد سيگاريچنانچهدرعالم خيال سيگار را ترك كنند، اين مساله به آنان در ترك واقعي آن كمكميكند. در تحقيقي بر روي ۷۱فرد سيگارينشان داد آناني كه تحت شيوه "تجسم درماني" قرار گرفتند، دو سال پس ازاين عمل، دو برابر افرادي كه تنها با آنان مشاوره شده بود، موفق به ترك سيگار شدند. شيوه درمانيتجسم هدايت شده اين افراد، شامل تمرينهايي از قبيل: شل كردن عضلات و تمرينهايتنفسي به منظور آرامش و تمركز ذهن بود. افراد مورد مطالعه پس ازاين مرحله آموختندكه خود را در حالتي سالم و تندرست در حال انجام فعاليتهايي خاص از قبيل ورزش، غذاخوردن مناسب و پرهيز از استعمال سيگار تجسم كنند. اين شيوه براي برخي ازاين افرادموثر بود بطوريكه دو سال بعد ۲۶درصد آنان سيگار را ترك كرده بودند. درحالي كهدرگروه سيگاريهاي مورد مطالعه ديگر كه تنها از مشاوره سود بردهبودند، ۱۲درصدموفق به ترك سيگار شدند.
3-1-1. اعتیاد:
تعريف اختلالات مربوط به اعتياديا مبتني بر كميت، فراواني و يا شدت رفتارهاي مواد جويانه از طرف بيمار ميباشد ويا اينكه اصطلاح ”مصرف غير قانوني مواد“ مبناي تعريف اختلالات مربوط به اعتياد قرارميگيرد.
امروزه در محافل دانشگاهي به جاي اعتياد از وابستگي به مواد(substance dependence) نام برده ميشود، هر چند كه در ميان مردم اين بيماري ”اعتياد“ و خودبيمار به عنوان معتاد شناخته شده است.
بيمار وابسته به مواد عليرغم تجربه مشكلاتمتعدد ناشي از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نيست. مصرف مواد يك الگوي رفتاريناسازگارانه و بيمار گونه است كه بروز علائم رفتاري، رواني، شناختي و جسمي بهاختلالهاي باليني در فرد مصرف كننده منجر ميشود. اين اختلالها عبارتند از.
1-ايجاد تحمل: بيمار در دفعات بعدي مصرف مواد براي رسيدن به سطح قبلي رواني و جسمانيناشي از اثر مواد بايد مقادير بيشتري از آن را مصرف كند.
2-بروز علائم ترك: عدممصرف مواد علائم جسماني و رواني ترك مانند بيقراري، اضطراب، بيخوابي، درد عضلات،اسهال و استفراغ ظاهر ميشود.
3-تمايل بعدي: هوس، در بيشتر بيماران پس از قطعمصرف مواد وجود دارد ولي بيمار قادر به كنترل هوس و ترك مصرف اين كارنميباشد.
4-بيمار براي تهيه مواد، هزينه، وقت و سرمايههاي ديگران و خانوادهرا مصرف ميكند.
5-درپي استمرار مصرف مواد با تغييرات رواني و رفتاري در بيمار،مشاركت وي در فعاليتهاي خانوادگي، اجتماعي، تفريحي و شغلي كاسته ميشود.
6-عليرغم آگاهي بيمار از عوارض جسماني و رواني مصرف مواد، بيمار قادر به عدم استفادهاز آن نميباشد. در تعريف علمي براي اينكه فردي را بيمار وابسته به مواد بدانيملازم است حداقل 12 ماه الگوي مستمر مصرف مواد را داشته باشد.
سوء مصرف مواد(substance abuse)
در مقابل بيماران ”وابسته“ كساني هستند كه اقدامبه مصرف ميكنند ولي با مشخصاتي كه در بالا براي بيماران وابسته به مواد ذكر شدمطابقت ندارند. در اين گروه شدت مصرف به حدي نميباشد كه وابسته تلقي شوند. اينگروه از بيماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف ميكنند. الگوي مصرف اين دسته برخلاف گروه بالا مقاومت ناپذير نبوده و جنبه اجباري ندارد. اما بهرحال نتايج مصرف ومخرب مواد را در پي دارد. از اين موارد ميتوان غيبت از مدرسه، محل كار، درگيري باهمكاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعي و خانوادگي، بي توجهي به فرزندان وخانواده و... را نام برد. الگوي مصرف به هر گونهاي كه باشد ميتواند با مخاطراتفيزيكي مانند مصرف مواد هنگام رانندگي و خطرهاي فراوان به دنبال آن همراه گردد. بهخاطر داشته باشيم يكبار مصرف ممكن است موجب سوءمصرف يا مصرف تفريحي شود و مصرفتفريحي موجب مصرف دائم و اعتياد شده و خطر بعدي اعتياد مصرف تزريقي و ايدزاست.
تعريف اعتياد: اعتياد يعني عادت كردن،خو گرفتن،حالتي كه سبب مداومت در استعمال بعضي از داروها از قبيل ترياك،مرفين،هروئين،حشيش و الكل در انسان مي شود.(فرهنگ فارسي عميد)
يا به عبارتي ديگر حالتي ناشي از استعمال منظم و پيگير بعضي از مواد كه شخص در صورت محروميت از آنان دچار اختلالات عصبي و مزاجي مي شود.
اعتياد يک وابستگي يا تعلق غير طبيعي به برخي از سيگار يا داروها مي باشد. معمولاً نوجوانان در اين قلمرو سني در معرض خطر اعتياد هستند .
بعضي از نوجوانان در محيط دوستان ممکن است سيگار بکشند و اين موجب عادت به سيگار کشيدن در آنها ميشود و پس از آن در صورتي که موقعيتهاي ديگري در جمع دوستان وجود داشته باشد از مواد ديگري هم استفاده ميکنند. معمولاً والدين تصور ميکنند که اعتياد، فرزندانشان را تهديد نميکند و فقط براي ديگران پيش ميآيد، در صورتي که اعتياد يک معضل اجتماعي است و والدين بايد به محيط دوستان فرزندان خود توجه داشته باشند.
اعتياد يكي از پديدههاي بيمارگونه در جوامع به شمار ميآيد و نيز مانند ساير بيماريهاي مزمن يك نوع بيماري محسوب ميشود.
همانطوري كه عوامل زيادي سبب بيماري سرطان و رشد آن در بدن ميشوند، براي اعتياد نيز عوامل مسبب وجود دارند كه اگر به موقع تشخيص داده نشده و يا درمان نشوند سبب هلاكت خواهند شد. اين علتها ميتوانند به خاطر مشكلات روحي رواني دوران كودكي، عوامل ژنتيكي، سابقه اعتياد در خانواده و افراد فاميل نزديك، مشكلات اقتصادي، بحرانهاي زندگي، مناسبت و بر قراري روابط با افراد معتاد و هزاران دليل ديگر باشند.
اعتياد به ترياك و مشتقات آن به عنوان يك مشكل فزاينده بر زندگي اقتصادي، شخصي و سلامت رواني و اجتماعي افراد جامعه تاثير ميگذارند.
خواص مشتقات ترياك (هروئين ، ترياك ،شيره و..)بسيار شبيه به هم ميباشند. اعتياد به مواد مورفيني سبب تخريب احساسات افراد نسبت به خود و كاهش اعتماد به نفس واقعي در آنها ميشود. نهايتا اعتياد به سيگار سبب تخريب محيط خانوادگي، ترك شغل، بروز افسردگي، عصبانيت، و خشونت خواهد شد و چهارچوب قواي رواني فرد را به مخاطره مياندازد. افراد معتاد معمولا مايل به تنهايي هستند و معمولا در جمعي شركت ميكنند كه مانند آنها درآن جمع نيز حضور داشته باشند. بد قولي، انجام ندادن به موقع وظايف محوله،دير خوابيدن و دير بيدار شدن، ترك شغل، دوري از دوستان و خويشاوندان سالم از مشخصات افراد معتاد است.
انواع مواد و شيو ههاي مصرف
مواد افيوني كدامند؟
ترياك، شيره و سوخته ترياك، كدئين، هروئين و مرفين انواعي از مواد افيوني هستند كه از گياه خشخاش به دست ميآيند. در ايران مواد افيوني شايعترين مواد غير قانوني مورد مصرف ميباشند.
آثار مصرف مواد افيوني
ابتدا احساس لذت و سرخوشي و سپس كج خلقي و افسردگي
احساس گرما وگل انداختن صورت
تنگ شدن مردمك چشمها
گيجي و رخوت
تهوع و استفراغ
ضعيف شدن تنفس
اغما و مرگ در اثرمصرف مقادير زياد مواد
عوارض مصرف طولاني مواد افيوني
اعتياد (مواد افيوني به شدت اعتياد آورند و معمولاً پس از چند بار مصرف وابستگي ايجاد ميكنند)
يبوست
تيره شدن پوست
كاهش ميل و توانايي جنسي در مردان
نامرتب شدن قاعدگي در زنان
بيتوجهي به وضعيت بهداشتي و سلامتي
كاهش وزن
چرت زدن دايمي
افسردگي
عفونتهاي خطرناك مثل ايدز، عفونت كبدي و كزاز در اثر تزريق
علايم ترك مواد افيوني
وقتي فردي به مواد افيوني معتاد شد، قطع ناگهاني مصرف آنها باعث بروز علايم ناخوشايندي ميشود كه 6 تا 8 ساعت پس از آخرين بار مصرف ظاهر شده و تا 10 روز باقي ميماند. اوج شدت اين علايم روزهاي دوم و سوم پس از قطع است. اين علايم عبارتند از:
درد استخواني و عضلاني
دل پيچه و اسهال
آبريزش از چشم و بيني
عطسه، سكسكه و خميازه
سيخ شدن موهاي بدن و احساس سرما و لرز
بي قراري
بي خوابي
عصبانيت و پرخاشگري
اين علايم پس از چند روز رفع ميشوند، اما اشتياق به مصرف مواد تا چند ماه باقي ميماند و همين اشتياق ممكن است سبب مصرف مجدد شود.
توتون:
توتون كه از گياه نيكوتيناتا باكوم به دست ميآيد قرنهاست كه از سوي انسانها مصرف ميشود. اين ماده را ميتوان دود كرد، جويد يا استنشاق نمود. اولين گزارش درباره اعتياد زايي توتون، در مجلهي جهان جديد به چاپ رسيد. در آن مجله اعلام شده بود كه سربازان اسپانيائي ميل زيادي به سيگار كشيدن دارند و نميتوانند مصرف توتون را متوقف كنند.
وقتي در سال 1828 توانستند نيكوتين را از برگهاي توتون جدا سازند، دانشمندان مطالعه روي تأثيرات اين ماده روي مغز و بدن را آغاز كردند. اين پژوهشها در واقع نشان دادند كه توتون هزاران ماده شيميايي دارد. اما جزء اصلي آن كه روي مغز اثر ميگذارد و موجب اعتياد ميشود، نيكوتين است. تحقيقات اخير نشان دادهاند كه اعتياد ناشي از نيكوتين فوقالعاده قوي است و قدرت اعتيادآوري آن به اندازه ساير مواد مانند هروئين و كوكائين است. برخي از آثار نيكوتين عبارتند از تغيير در نظم تنفس و فشار خون، گرفتگي عروق و افزايش هشياري، بسياري از تأثيرات نيكوتين بواسطه تأثيرات آن روي سيستم عصبي مركزي و پيراموني ايجاد مي شود.
عوارض مصرف طولاني مدت سيگار بر سلامت فرد، خانواده و جامعه
مصرف طولاني مدت مواد موجب اختلال در بهداشت و سلامت جسمي رواني فرد ميشود كه با بروز بسياري از بيماريهاي مزمن وخطرناك همراه است. به علاوه از آنجا كه اعتياد بيشتر به هنگام ايجاد و ساخت خانواده و در ارزشمندترين سالهاي زندگي، از نظر ميزان كارآيي، بيشترين تأثير را بر زندگي خانوادگي و شغلي فرد ميگذارد.
ترياك :
ترياك از گياه خشخاش به دست ميآيد. منشأ هروئين،كدئين و مرفين نيز از همين ماده است.
رنگ و شكل: ترياك معمولاً به رنگ قهوهاي سير و داراي قوامي خميري است كه بويي شبيه به آمونياك يا ادرار مانده داده و هنگام سوختن بوي خاصي شبيه چسب دوقلو ميدهد. بستهبندي آن به صورت لول، حبه قند و يا كيك ميباشد.
سوختة ترياك: پس از مصرف تدخيني (كشيدن) ترياك مادهاي به رنگ قهوهاي سوخته و براق به دست ميآيد كه "سوخته" نام دارد. گاهي آن را در آب حل كرده و به صورت شربت بنفش رنگي مصرف ميكنند.
شيرة ترياك: سوختة ترياك را در آب حل ميكنند و ميجوشانند سپس آن را از صافي عبور ميدهند. آنچه باقي ميماند "تفاله" نام دارد. محلول حاصل را مجدداً حرارت ميدهند. با اين كار مادة خميري و سفت و غليظي به رنگ قهوهاي روشن به دست ميآيد كه "شيره" نام دارد.
روشهاي مصرف:
1ـ تدخين (دود كردن): ابزارهاي مورد استفاده براي تدخين عبارتند از: منقل، وافور، چپق،نگاري (وسيلهاي شبيه چپق كه براي مصرف شيره بكار ميرود)، قليان، ذغالهاي نيمه سوخته، سيخ، ميله و سنجاق بازد شدهاي كه سر آن سياه شده باشد. در روش سيخ و سنگ، سر سيخ را داغ كرده با سنجاق، ترياك را بر روي آن ميگذارند و با لولهاي دود حاصل را وارد ريهها ميكنند.
2ـ خوردن: اين روش را بيشتر، افرادي كه بيماري جسمي دارند يا مدت طولاني از روش تدخين استفاده كردهاند، به كار ميبرند. ترياك را معمولاً بعد از غذا ميخورند. در اين روش مصرف، وسيله و اثر دال بر مصرف وجود ندارد.
3ـ تزريق: در اين روش، ترياك را در داخل آب حل كرده و در يك قاشق ميريزند و آن را كمي حرارت ميدهند. سپس آن را روي تكة پنبه يا اسفنج ميريزند و با سرنگ ميكشند و داخل وريد تزريق ميكنند. معمولاً معتادان بي بضاعت از اين روش استفاده ميكنند. وجود سرنگهاي كهنه وچندبار مصرف شده، قاشق سياه شده، تكههاي پنبه يا اسفنج، علامت مصرف تزريقي ماده است.
هروئين:
يكي از مشتقات نيمه مصنوعي مرفين است. هروئين پودر بسيار نرم و سفيد رنگي است كه اشكال بسيار ناخالص آن قهوهاي رنگ ميباشد. هروئين را درتكههاي پلاستيك به شكل مخروطي بستهبندي ميكنند و سر آن را با آتش ميبندند. در اين حالت آب در آن نفوذ نميكند و در مواقع خطر ميتوانند آن را ببلعند و پس از دفع از آن استفاده كنند. وزن بستههاي هروئين 5 سانتي گرمي، ربعي (4/1 گرم)، 5/2 و 5 گرمي است. هروئين موجود در بازار معمولاً ا5 تا 10 درصد هروئين دارد و بقيه آن شير خشك، پودر بيكربنات و پودر گلوكز است.
روش هاي مصرف:
1ـ تدخين: در اين روش، هروئين را روي زرورق سيگار ميريزند و از زير با دستمال كاغذي لوله شده و يا تكههاي مقواي باريك كه با كبريت آتش زده شده باشد، كمي حرارت ميدهند و دود حاصل را از راه دهان بالا ميكشند. گاهي هروئين را با باربيتورات تركيب نموده و تدخين ميكنند كه به نام "شكار اژده" معروف است. وجود تكههاي دستمال كاغذي لوله شده نيمه سوخته يا تكههاي باريك مقوا و يا زرورقي كه روية آلومينيومي آن سياه شده باشد علامت مصرف تدخيني هروئين است.
2ـ استنشاق (دماغي): در اين روش كه معمولاً توسط معتادان غير حرفهاي مورد استفاده قرار ميگيرد، هروئين را روي كاغذ صافي ميريزند و با استفاده از اسكناس لوله شده آن را از طريق بيني بالا ميكشند.
3ـ تزريق: در اين روش، هروئين را با آب ليمو، جوهر ليمو، يا قرص ويتامين C در قاشق حل كرده و كمي حرارت ميدهند. سپس محتويات قاشق را از فيلتر سيگار يا پنبه ميگذرانند و به درون سرنگ كشيده و به وريدهاي دست و پا يا ساير نقاط بدن تزريق ميكنند.
آثار مصرف:
آثار جانبي: كاهش ضربان قلب، كاهش تنفس، كم كردن حركات دوده و مهار رفلكس سرفه، احساس گرما. به دنبال اولين مصرف معمولاً تهوع، استفراغ و خارش پيش ميآيد. يكي از ويژگيهاي مصرف كنندگان، مردمكهاي بسيار ريز (مردمك ته سنجاقي ) است.
آثار رواني: گيجي و احساس سرخوشي كه به دنبال آن افسردگي بارز ميشود. به دنبال مصرف مرتب تحمل پيش ميآيد يعني هر بار ميزان ماده بيشتري براي رسيدن به علائم دلخواه نياز ميشود.
علائم ترك :
مردمك هاي گشاد، سيخ شدن موهاي بدن، آبريزش از بيني و اشكريزش، عطسه، خميازهاي طولاني، تعريق، تهوع، استفراغ، اسهال، درد در عضلات، مفاصل و استخوانها، بيقراري، اضطراب، بيخوابي، تحريك پذيري.
چگونه كمك كنيم ؟
به منظور درمان بايد ارزيابي صحيحي از ميزان، تناوب، چگونگي استفاده هروئين را در اختيارداشت. مشاهده علائم مصرف هروئين چه به صورت علائم جسمي، يا علائم ترك و يا سنجش ماده در ادرار ميتواند دليلي بر مصرف اين ماده باشد. در مراحل ابتداي مصرف میتوان درمان را به روي ترك متمركز كرد و از برنامههاي سمزدائي سود برد. البته در شرایط خاص و بسته به نظر متخصص میشود از درمانهای جایگزین نیز استفاده کرد. بايد به مصرف كننده اطمينان داد كه حداكثر علائم ترك در روز دوم و سوم بوده و معمولاً در عرض 14-10 روز عمده علائم رفع ميشود. استراحت كردن، حمام داغ، خوردن مايعات و غذاي كافي به تحمل علائم ترك كمك ميكند طول عمر بيمار ادامه خواهد يافت. کمکهای رواندرمانی ومشاوره پس از ترک به تداوم ترک کمک میکند.
كدئين:
ماده سفيد رنگي است كه به صورت قرصهاي خالص يا به صورت تركيب با استامينوفن، آسپيرين يا شربتهاي ضد سرفه مورداستفاده معتادان قرار ميگيرد.
مصرف مكرر و بدون دليل و يا با بهانههاي بي مورد قرصهاي آسپيرين كدئينه يا استامينوفن كدئينه نشانهاي از اعتياد به مواد ميباشد.
مرفين:
پودري سفيد يا كرم (و گاهي به رنگ قرمز آجري) تلخ مزه و بيبو است. اين ماده در حال خالص نرم يا ورقهاي به رنگ سفيد تا زرد كمرنگ ميباشد. مرفين به صورت آمپول هاي 10 و 20 گرمي مورد مصرف پزشگي قرار مي گيرد.به صورت زير جلدي، داخل عضلاني و داخل وريدي مصرف ميشود.
حشيش:
شايع ترين ماده غيرقانوني در سراسر جهان از گياهي به نام شاهدانه هندي كه شبيه گزنه است به دست ميآيد. بخشهاي مختلف اين گياه حاوي مواد فعال بوده و بسته به محلي كه مورد استفاده قرار ميگرد قدرتهای مختلفي دارند. صمغ چسبندهاي كه از گياه شاهدانه بدست ميآيد را به صورت قالبي در ميآورند از برگهاي خشك شده نيز ماريجوانا حاصل ميشود كه ضعيفتر است. روغن حشيش قويترين فرم اين ماده است.
مادهاي به رنگ سبز خاكستري و گاهي قهوهاي مايل به سبز با قوامي سفت است. از سرشاخههاي گياه شاهدانه يا كانابيس كه بوتهاي شبيه به گزنه است به دست ميآيد. چرس، گانجا، بنگ و روغن حشيش ساير موادي هستند كه از شاهدانه به دست ميآيند.
نام هاي رايج :
ماري جوآنا، گراس، علف، بنگ، جرس، Joint، سيگاري، حشيش.
به نظر ميرسد كه براي نخستين بار، هنديها، بيش از دو هزار سال پيش از اين گياه استفاده كردند و متوجه خواص آن شدند. جالينوس و ارسطو از اين گياه يعني كانابيس يا شاهدانه، به عنوان دارو اسم بردهاند و مصرف غير داروئي آن را، مستيآور و مضر دانستهاند. در ادبيات ايران زمين به گياه و شاهدانه و بنگ اشاره شده است. از جمله مولوي كه در نكوهش اين ماده سروده است :
تا دمي از هوشياري وارهند ننگ بنگ و خمر بر خود مينهند
يا در نوشتههاي مربوط به زندگي حسن صباح به توصيف مشتقات اين گياه بر ميخوريم. در آمريكا، پس از سال 1910، كارگران مهاجر مكزيكي، اين ماده را به عنوان مسكر و نشاط آور، مورد استفاده قرار دادند. استفاده از حشيش، از سال 1960 به بعد، گسترش زيادي پيدا كرد و متأسفانه در حال حاضر هم مصرف آن، زياد است. اين ماده در كشورهاي مختلف از جمله اروپا و آمريكا در ميان جوانان، به صورت سيگار، بسيار استفاده ميشود. در كشور مصر برگهاي شاهدانه را خرد ميكردند و با آب ميخوردند تا نشئه شوند. به همين دليل هنگام لشكر كشي ناپلئون به مصر، تعداد زيادي از سربازان فرانسوي، معتاد به حشيش شدند. موقعي كه اين سربازان به فرانسه برگشتند، مصرف حشيش را از مشرق زمين به مغرب زمين بردند. متأسفانه هم اينك، استفاده از حشيش، در اقشار گوناگون، بويژه اقشار كم درآمد، گسترش يافته است.
روش مصرف:
1ـ تدخين: معمولاً حشيش را گرم ميكنند تا بصورت پودر درآيد و سپس آن را با توتون سيگار مخلوط ميكنند و درون كاغذ سيگار ميريزند و ميكشند.
2ـ خوردن: حشيش را با شيريني يا نوشابه مخلوط ميكنند و آن را ميخورند، ميجوند يا مينوشند.
اثرات مضر و مخرب كانابيس و مشتقات آن، از زمان كشيدن تا 4 ساعت، و از زمان خوردن تا 12 ساعت و حتي بيشتر ميتواند ادامه داشته باشد. مشتقات كانابيس، از جمله حشيش، بيشتر وابستگي به اعتياد رواني ايجاد ميكند و كمتر سبب وابستگي جسمي ميشود.
عوارض جسماني به دنبال مصرف حشيش عبارتند از: افزايش فشارخون، گيجي، افزايش اشتها، قرمز شدن چشمها، تند شدن ضربان قلب، اختلال حافظه، گيجي، بيتوجهي، تغييردر درک و رنگ و صدا. علائم رواني شديد مثل شنيدن صداهاي غيرواقعي، صحبتهاي نامربوط و رفتارهاي غيرعادي، اضطراب و افسردگي در عرض چند دقيقه شروع ميشود و بسته به ميزان مصرف چند ساعت طول ميكشد. چنانچه خورده شود علائم ديرتر شروع ميشود اما مدت طولانيتری ميماند. حشيش اثر خوابآوري خفيفي نيز دارد. اما اين اثر به شدت به وضعيت خلقي و توقع مصرف كننده مربوط ميشود. يك مصرف كننده تازه كار بعد از يك بار مصرف Joint و يك مصرف كننده سابقهدار تا روزانه 20 بار مصرف joint به علائم دلخواه ميرسند. اين علائم عبارتند از سرخوشي، احساس اعتماد به نفس، احساس عمومي خوب بودن. البته چنانچه فرد به هنگام مصرف افسرده و يا مضطرب باشد علائم ناخوشانيد تشديد ميشود. در مقادير بالا خطر بروز حملات اضطرابي هول و بدبيني و توهم نيز وجود دارد. با توجه به كاهشي كه در ميزان مهار در فرد ايجاد ميشود خطر آسيب رساندن به خود بالا ميرود. افرادي كه از اين ماده استفاده ميكنند به دليل عدم تعادل ناشي از آن نبايد رانندگي كنند.
چگونه كمك كنيم :
مصرف حشيش امكان بروز يا تشديد حالات جنون را زياد ميكند و چنانچه چنين حالتي بروز كرد حتماً بايد بيمار را به بخش روانپزشكي ارجاع داد. بايد مصرف كننده را مطمئن كرد كه علائم تحريكپذيري، كسالت و اختلال الگوي خواب پس از خروج دارو از بدن مرتفع خواهد شد. نيازی به تجويز دارو مگر به توصيه پزشك وجود ندارد.
ساير اطلاعات :
- بدليل آنكه حشيش در چربي حل ميشود تا 4 هفته پس از مصرف در ادرار قابل تشخيص است.
از جمله عوارض طولاني مدت مصرف حشيش وضعيتي است كه فرد دچار بيانگيزگي، عدم تمايل براي شروع هركاري، بياحساسي، بيانرژي بودن و چاق شدن ميگردد.
ماري جوانا:
مادهاي شبيه توتون، سبز رنگ و زبر است كه به روش تدخيني مصرف ميشود.
مواد استنشاقي
عمدة اين مواد عبارتند از: چسب، بنزين، مايع سوخت، فندك، تينرهاي نقاشي، اتر، مايع خشكشويي.
روش مصرف
براي استعمال برخي از اين مواد ابتدا يك دستمال يا تكهاي پارچه را به آن آغشته نموده سپس آن را در مقابل دهان يا بيني گرفته استنشاق مينمايند. برخي ديگر از اين مواد مستقيماً از ظرف مربوطه استنشاق ميشوند.
كوكائين:
مادهي بلوري سفيد رنگي است كه از برگهاي گياه كوكا به دست ميآيد. كوكائين چيست ؟ كوكائين يكي از اعتيادآورترين و خطرناكترين مواد مورد سوءمصرف است. اين ماده از برگ گياه كوكا كه عمدتاً در آمريكاي مركزي و جنوبي ميرويد به دست ميآيد. وابستگي رواني به كوكائين ممكن است حتي پس از يك بار مصرف به وجود آيد. كوكائين وابستگي جسمي هم ايجاد ميكند. درصد خلوص كوكائين از 90 –20 % فرق ميكند. كراك (crack) نوعي از كوكائين است كه ناخالصيهاي آن جدا گشته و به شكل بلور سفيد رنگ و به شدت اعتيادآور است. امكان بروز رفتارهاي خشن به دنبال مصرف آن بسيار بالاست.
نامهاي رايج :
- كوكائين : coke /snow برف /
- كراك/ راك
راههاي مصرف:
شايعترين روش مصرف كوكائين استنشاقي است. امكان تزريق زيرجلدي و داخل وريدي هم وجود دارد. به دليل كمترشدن اثر آن به دنبال مصرف خوراكي، معمولاً از اين روش استفاده نميشود. كراك نيز به روش تدخيني مورد مصرف واقع ميشود.
آثار مصرف :
آثار مصرف كوكائين بلافاصله ظاهر و 30 تا 60 دقيقه بعد رفع ميشود. به همين علت افراد وابسته به كوكائين ممكن است هر نيم تا يك ساعت يك بار براي مصرف مجدد از جمع يا محل كار خارج شوند.
عوارض جسماني: افزايش فشارخون و ضربان قلب، گشاد شدن مردمك، كاهش اشتها، اختلال درخواب. به دنبال مصرف طولاني كاهش وزن، اختلالات گوارشي، خستگي، نارسايي قلبي و كاهش نيروي جنسي بروز خواهد كرد. چنانچه بيمار به طريق استنشاقي مصرف كند در دراز مدت امكان خونريزي مكرر از بيني و سوراخ شدن تيغه هاي بيني وجود دارد.
عوارض رواني: سرخوشي، افزايش انرژي، احساس خوب بودن عمومي، توهمات لامسه به صورت احساس خزيدن حشرات زير پوست، كاهش تمركز و افزايش نيروي جنسي.
به دليل آثار سريع تدخين و رسيدن سريع كوكائين به مغز به دنبال مصرف كراك علائم بلافاصله ظاهرشده، اما درعرض 12 دقيقه تحليل ميرود.
چگونه كمك كنيم ؟
علائم ترك كوكائين معمولا يك روز تا يك هفته طول ميكشد. مصرف كنندگان كوكائين وابستگي رواني شديد پيدا ميكنند كه همراه با حس ولع شديد براي مصرف مجدد است. به دنبال ترك افسردگي، خواب آلودگي، تحريك پذيري و گرسنگي بروز خواهد كرد. قطع كردن تدريجي هيچ فايدهاي ندارد و قطع كردن سريع به مراتب بهتر است. چنانچه مصرف كوكائين جدي نباشد ميشود بدون نياز به دارو و جايگزينهاي مربوطه ترك را انجام داد. بايد به مقدار زيادي مايعات (به غير از الكل) و سه وعده غذاي روزانه در رژيم غدايي گنجانده شود. ورزشهاي آرام بخش كمك كنندهاند. بايد مصرف كننده را مطمئن كرد كه علائم افسردگي، كسالت و خستگي از عوارض طبيعي قطع كوكائين است و پس از يك هفته قطع خواهد شد. به هرحال براي بيماراني كه علائم افسردگي شديد به دنبال قطع كوكائين پيدا ميكنند شروع داروهاي ضد افسردگي مفيد خواهد بود. چنانچه جنون ناشي از مصرف كوكائين بروز كند بیمار بايد به سرويس روانپزشكي ارجاع شود.
ساير اطلاعات :
كوكائين 8 تا 6 ساعت پس از مصرف در ادرار قابل تشخيص است.
روشهاي مصرف: استنشاقي و تدخيني
مواد توهمزا:
موادي هستند كه تغييراتي در خلق و ادراکها به خصوص بينايي ايجاد ميكنند.البته كليه حواس پنجگانه را تحت تاثير قرار ميدهند. شناخته شدهترين و قويترين توهم زاها عبارتند از
ال.اس.دي (LSD ليسرژيك اسيد دي اتيل آميد) :
ال.اس.دي (LSD ليسرژيك اسيد دي اتيل آميد) يك ماده توهم زاي قوي است. اصطلاح «توهم زا» به دارويي اطلاق ميشود كه ميتواند ادراك فرد را از واقعيت تغيير داده و حواس وي را به شكلي كاملاً مشخص، از مسير طبيعي منحرف كند؛ كه از قارچي انگلي كه روي گياه چاودار زندگي ميكند تهيه ميشود.البته به طور مصنوعي نيز قابل توليد است. ال.اس.دي در اشكال مختلف مثل قرص هاي بسيار كوچك (نقرهاي ـ خاكستري)، كپسول، پودر ومايع بدون رنگ وبو وجوددارد. يكي ديگر از اشكال رايج ال.اس.دي كاغذهاي مربع شكل آغشته به ال.اس.دي محلول درالكل است(به شكل تمبر)، كه در ابعاد كوچك (7-6 ميلي متر) وبا تصاوير جالب (شخصيت هاي كارتوني، كبوتر و...) ارائه ميشود.