انسان و امواج الكترومغناطيس

موضوع تحقيق:
انسان و امواج الكترومغناطيس
چكيده
انسان در معرض انواع ميدانهاي الكترومغناطيسيي ناشي از منابع طبيعي و مصنوعي است. اين ميدانها باعث ايجاد ميدان الكتريكي در بدن و تاثير حركت يونها، ايجاد گرما، تحريك عصبي و عضلاني و آثار مختلف ديگري ميشوند. به نظر ميرسد ميدانهاي الكترومغناطيسي ناشي از وسايل خانگي معمولي كه در حد متعارف هستند، خطري براي انسان نداشته باشند، اما در حالتهاي خاص مانند زندگي در نزديكي خطوط انتقال قدرت و پستهاي فشار قوي، كار و يا زندگي در مجاورت ايستگاهاي فرستنده پرقدرت راديويي و تلويزيوني و رادارها و انواع ديگر پرقدرت، ميدان الكترومغناطيسي آثار زيانباري دارد و بايد حتيالامكان از چنين ميدانها و امواج الكترومعناطيسي اجتناب و يا جوانب بهداشتي را رعايت كرد.
مقدمه
امواج الكترومغناطيسي سرتاسر فضاي اطراف ما را پر كرده است، بسياري از اين ميدانها و امواج از ابتداي جهان وجود داشتهاند و ميليونها سال قبل در منشاء حيات و تكامل آن نقش داشتهاند. امروزه نيز علاوه بر ميدانهاي طبيعي با پيشرفت تكنولوژي و توسعه صنعت و با كابردهاي بيشتر ميدانهاي الكترومغناطيسي در علوم، صنعت و پزشكي، هر روزه اين ميدانها سلامت محيط زيست انسان را در معرض تهديد قرار ميدهند. آثار زيستشناختي ناشي از اين ميدانها به شدت ميدان، بسامد (فركانس)، تغييرات آن و خصوصيات فيزيكي فرد مورد تابش يا قسمتي از بافت كه مورد تابش قرار گرفته، بستگي دارد.
از سوي ديگر اكثر وسايل خانگي كه از برق شهر استفاده ميكنند، در اطراف خود داراي ميداني هستند كه با بسامد برابر با بسامد بر شهر تغيير ميكند. دستگاههاي مخابراتي شبكههاي انتقال قدرت، اجاقهاي ماكروويو، تلفنهاي همراه، دستگاههاي تصويري و دستگاههاي MRI از جمله منابع ميدانهاي الكترومغناطيسي هستند. ميدانهاي داراي بسامد پائين، معمولاً ميتوانند باعث تحريك عصبي شوند، اما آثار ناشي از ميدانهاي داراي بسامد بالا، بيشتر آثار گرمايي هستند.
منابع طبيعي ميدانهاي الكترومغناطيسي
طبقات يونسفر و مگنتوسفر جو زمين، آن را در مقابل قسمتي از تابش الكترومغناطيسي ناشي از بيرون جو حف ميكنند. اما خود باعث ايجاد ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي بر روي زمين ميشوند. تابش خورشيدي و اشعهي كيهاني از منابع مهم ميدانهاي طبيعي برون جوي هستند، زمين نيز از منابع تابش است.
منابع ميدانهاي الكترومغناطيس ساخت بشر
دستگاهها و خطوط انتقال قدرت ميدانهاي الكترومغناطيسي ايجاد ميكنند كه معمولاً با بسامدهاي 50 تا 60 هرتز نوسان ميكنند. ميدان الكتريكي و مغناطيسي ناشي از يك خط انتقال قدرت 400kv و 1000A در زير خط به ترتيب عبارتند از ميدان الكتريكي 10000v/m و ميدان مغناطيسي در حدود 20ut.
دستگاهها و وسايل خانگي كه از شبكه توزيع برق استفاده ميكنند، در اطراف خود داراي ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي با فركانس 50 تا 60 هرتز هستند.
به عنوان مثال يك سشوار در فاصلهي 1 فوتي (30cm) داراي ميدان مغناطيسي به شدت 10 تا 20 گوس و ميدان الكتريكي به شدت 40v/m ميباشد. تلويزيونهاي معمولي در فاصلهاي كه بيننده قرار دارد، داراي ميدان الكتريكي در حدود 0/1ut هستند.
فرستندههاي مخابراتي سيستمهاي رادار، فرستندههاي راديويي و تلويزيوني ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي شديدي توليد ميكنند كه با بسامدهاي بالا نوسان ميكنند. كارگراني كه در برجهاي خبري راديويي و يا تلويزيوني از مرتبه 10kv/m و ميدانهاي مغناطيسي با شدت بالاتر از 5A/m قرار ميگيرند، اجاقهاي مايكرووير نيز از منابع توليد ميدانهاي الكترومغناطيسي با بسامد راديويي (RF) هستند كه در بسامدهاي z245MHz-915MHz با توان خروجي 600-1000w كار ميكنند.
در فاصله بسامدهاي 1MHz-1GHz انرژي ميدان الكترومغناطيسي توسط بدن جذب و به انرژي حرارتي تبديل ميگردد كه اگر ميزان جذبل انرژي دريافتي از تعداد 4w/m2 بيشتر شود، ا تا 2 درجه افزايش دما را باعث ميشود و به همين دليل از اين امواج در دياتري براي درما استفاده ميشود.
انسان در ميدان الكترومغناطيسي
بدن انسان از نظر ميدان الكترومغناطيسي يك محيط ناهمگون است كه خواص الكتريكي و مناطيسي قسمتهاي مختلف آن با هم متفاوت است. ميدان الكتريكي با بسامد كم باعث جاري شدن بارها، پلاريزاسيون بارهاي مقيد، شكلگيري ديپلهاي الكتريكي و تغيير جهت ديپلهاي موجود دريافت ميشوند. ميدان مغناطيسي نيز باعث القاي ميدان الكتريكي در بدن و ايجاد جريان بسته ميشود. اندازه ميدان القائي و چگالي جريان، متناسب با شعاع حلقه هدايت جريان و ميزان تغييرات فلوي ميدان مغناطيسي است.
اثر ميدان و چگونگي جذب انرژي از ميدان توسط بدن
پيشينه جذب از يك ميدان با بسامد راديويي (RF) زماني اتفاق ميافتد كه جهت ميدان الكتريكي موازي مشخص باشد. همچنين براي يك انسان متوسط فركانسهاي بين 70-150 MHz يعني باند VHF بيشترين جذب را در بدن دارند.
به طور كلي ميزان جذب در فركانسهاي مختلف به صورت زير است:
· فركانسهاي زير 100KHz باعث جذب انرژي ناچيز و افزايش دماي اندك و غيرقابل اندازهگيري ميشود و اثر آن بيشتر به ايجاد جريان القايي و تا حدي تحريك عصبي برميگردد.
· در فركانسهاي بالاتر از 100KHz جذب بيشتر است. با افزايش فركانس ميزان جذب انرژي بيشتر ميشود و همينطور جذب جايگيزيده منطقهاي ميشود. در فركانسهاي بيشتر از 10GHz يعني باند EHF جذب انرژي از ميدان الكترومغناطيسي بيشتر به سطح پوست محدود ميشود.
به همين دليل نيز در بسامد مختلف از واحدهاي متفاوتي براي اندازهگيري شدت ميدان استفاده ميشود.
اثر غيرمستقيم ميدان
اثر غيرمستقيم ميدان، اولاً به جريان تماس حاصل از اتصال بين شخص و رساناي الكتريكي ديگري كه در ميدان قرار دارد و در پتانسيل متفاوتي است، بستگي دارد. با تماس شخص با اين رسانا جريان الكتريكي از بدن او ميگذرد كه شدت اين جريان بستگي به شدت ميدان، فركانس، محل تماس، سن و جنس فرد دارد. ثانياً به جفتشدگي ميدان با وسائلي كه در بدن شخص كار گذاشته ميشود يا همراه اوست، مثل سمعك، پيسميكر (ضربانساز قلبي يا مصنوعي) يا الكترودهايي كه براي تحريك و يا براي اندازهگيري در داخل بدن شخص قرار داده ميشوند، بستگي دارد و باعث وقفه در كار آنها ميشود. براي بدن خطرناكترين بسامدهاي ELF (در حدود 50 تا 80 هرتز) هستند. در اين بسامدها جريانهاي بسيار كوچك، باعث آثار زيستشناختي و قابل توجه ميشوند. به عنوان مثال، عبور جريان 23mA در فركانسهاي حدود 50-60Hz ميتواند باعث شوك دردناك و مشكلات قلبي و تنفسي شديد شود، در حالي كه اين اثر در فركانس 100KHz با جرياني حدود 320mA ايجاد ميشود.
آثار ناشي از ميدانهاي الكترومغناطيسي EMF
ميدان الكتريكي ايستا
ميدان الكتريكي ايستا باعث ايجاد جريان ايستا ميشود كه اين جريان آثار زير را به دنبال دارد.
الكتروليز بافتي: با عبور جريان الكتريسيته مستقيم از بدن الكتروليز رخ ميدهد و مايعات بينبافتي و خون الكترولي ميشوند.
عبور جريان پيوسته باعث احساس سوزش، سوزن سوزن شدن قرمزي، احساس حرارت، ايجاد مزه آهن، سرگيجه و آثار ديگري ميشود. همچنين اعصاب و عضلات در اثر عبور جريان الكتريسيته تحريك و منقبض ميشود.
ميدان مغناطيس ايستا
مطالعه بر روي كارگراني كه با توليد آهنرباهاي دائمي سروكار دارند، نشان داده است كه ميدان مغناطيسي ايستا ميتواند باعث كاهش فشار خون، كاهش گلبولهاي سفيد خون، كاهش ضربان قلبو تغيير الكتروانسفالوگرام گردد. همچنين در افرادي كه زمانهاي طولاني تحت تاثير ميدانهاي مغناطيسي بودهاند.
علائمي مثل افسردگي، سردرد، زودرنجي، كماشتهايي، خارش و سوزش مشاهده شده است. كساني كه در معرض چگالي شار مغناطيسي قرار گرفتهاند، هنگام حركت در ميدان سرگيجه، تهوع و طعم فلز داشتهاند.
ميدانهاي الكترومغناطيس ELF
دربارهي ميدانهاي الكترومغناطيسي كه با بسامدهاي پائين نوسان ميكنند، (100Hz) مثل شبكههاي انتقال قدرت و يا ميدانهاي الكترومغناطيس ناشي از بعضي از وسائل خانگي مطالعات زيادي انجام شده است. افزايش خطر انواعي از سرطان مثل سرطان خون و يا سرطان سينه، در تحقيقات زيادي مشاهده شده است.
مطالعات زيادي انجام شده است كه نشان ميدهد جريانهاي ضعيف ELF موجب برهم كنش ميشوند كه منجر به پاسخهاي زيستشيمايي و تغيير در عملكرد سلولي و زاد و ولد ميشوند. مدارك نشان ميدهد كه خواص ساختماني و عملكرد سلول در پاسخ به ميدانهاي بيش از 100mA/m عوض ميشوند.
كيرشوينگ و همكاران مدلي را پيشنهاد كردهاند كه در آن ذرات مغناطيسي در فضاي بين سلولي ميتوانند غشاي سلول را شكافته و يا دريچههاي آن را مسدود كنند، در رابطه با سرطان و وابستگي آن با ميدانهاي الكترومغناطيس با فركانس پايين مثل ميدانهاي وابسته به شبكههاي انتقال قدرت و لوازم خانگي تحقيقات وسيعي انجام شده است.
تعداي از اين تحقيقات افزايش خطر انواع خاصي از سرطان خون و يا سرطان سينه را نشان دادهاند. اما اين تحقيقات و حتي تحقيقاتي كه نتايج معكوس داشتهاند، با نداشتن پشتيباني آزمايشگاهي كافي از توان لازم براي پيگيري يك استدلال قوي برخوردار نيستند.
نتيجهگيري
تحقيقات در مورد آثار زيستشناختي مربوط به ميدانهاي الكترومغناطيس هنوز در ابتداي راه است. مطالعات گوناگوني آثار زيانبار اين ميدانها در حدود غيرمتعارف نشان داده است، اگرچه ممكن است مكانيزمهاي اين اين آثار ناشناخته باشد.
اما به طور كلي ميتوان گفت در زندگ معمول و در حدود ناشي از دستگاههاي خانگي هنوز آثار زيانبار ثابتشدهاي وجود ندارد. افرادي كه به طور ناگزير به مدت طولاني تحت تاثير اين امواج و ميدانها هستند، مثل افرادي كه در مجاورت خطوط انتقال قدرت پستهاي فشار قوي فرستندههاي مخابراتي راديويي و تلويزيوني و كاركنان شاغل در اين مراكز و يا مراكزي كه با ميدانهاي الكترومغناطيس قوي به مدت طولاني سرو كار دارند، بهتر است استانداردهاي ايمني و بهداشتي توصيه شده توسط سازمانهايي نظير سازمان بهداشت جهاني و مراكز ديگر را مطالعه و رعايت كنند.
منابع:
· Health physics journal of radiation of epidemiology
مقدمه
همه با واژهي جمعيت آشنا هستيم و هر روز اصطلاحاتي از قبيل جمعيت شهري، جمعيت روستايي، جمعيت دانشآموزان، جمعيت كشاورزان، جمعيت با سواد و ... را در مكالمات روزمرهي خود به كار ميبريم يا در مجلات، روزنامهها و كتابها ميخوانيم. تجمعي از افراد انساني كه در منطقهاي معين (محله، شهر، شهرستان، استان يا كشور) به طور مستمر و معمولاً به شكل تجمع از خانوارها و خانوادهها زندگي ميكنند، جمعيت گفته ميشود.
بخش اول
تحولات جمعيتي
آدمي براي بقاء خود نيازهاي متعددي دارد. غذا، پوشاك و مسكن از جمله نيازهايي هستندكه بدون آنها حيات انسان به خطر ميافتد و به عبارت ديگر، تا زماني كه انسان غذاي كافي و پوشاك و مسكن مناسب نداشته باشد، با احتمال مرگ و مير مواجه خواهد بود. تحولات زندگي انسانها از گذشته تا حال بر اساس نحوهي تامين نيازهاي فوق صورت گرفته است و افزايش يا كاهش جمعيت نيز متاثر از همين عامل بوده است.
در شرايط ابتدايي و در اقتصاد سادهي كشاورزي رشد جمعيت بسيار كند و در برخي شرايط استثنايي، منفي بوده است. در آن شرايط، گاه خطرات طبيعي از جمله سيل، زلزله و ... موجب وضعيت بد اقتصادي در خانواده ميشد و در نتيجه تعداد زيادي را از بين ميبرد. علاوه بر آن وقوع جنگها در جوامع نيز موجب هلاك بسياري از افراد ميگشت. در شرايط سخت زندگي كه احتمال زندهماندن فرزندان خانوادهها تا 20-15 سالگي خيلي محدود بود، ميزان مواليد در سطح بالاي قرار داشت تا جايگزيني براي فرزندان فوت شده باقي بماند.
بر اساس محاسبات تقريبي، روند رشد جمعيت تا قبل از انقلاب صنعتي و حتي در شرايط مساعد، بسيار محدود بود و جمعيت به اندازهي كمي افزايش مييافت.
به عنوان مثال، همزمان با انقلاب كشاورزي، در هشت هزار سال قبل از ميلاد مسيح، جمعيت جهان احتمالاً 10 ميليون نفر بود. اين رقم در آغاز عصر مسيحيت، در حدود 250 ميليون نفر برآورد شده است. يعني در مدت هشت هزار سال، جمعيت جهان 25 برابر شده است.
بعد از انقلاب صنعتي
در اواخر قرن هجدهم ميلادي، ابتدا در معدودي از كشورها و در طول قرن نوزدهم، در قارهي اروپا و چند كشور ديگر، قوهي بخار كشف و سبب تحولات اساسي در زندگي بشر شد كه به انقلاب صنعتي معروف است. در سايهي اين انقلاب مقدار و كيفيت غذا بهتر شد و در وضع پوشاك و مسكن نيز پيشرفتهايي حاصل شد. در اين دوران انسان با پيشرفت تكنولوژي، سدها و اماكن مسكوني بهتري ساخت و زندگي خود را از خطر سيل و زلزله در امان نگه داشت.
توليد انواع مواد غذايي مقوي و بهبود كيفيت حمل و نقل نيز، خطر قحطي و خشكسالي را محدود كرد. بدين ترتيب، بيماريهاي ناشي از كمبود مواد غذايي كاهش يافت. به دنبال آن دانش پزشكي نيز پيشرفت كرد و نوآوريهاي اساسي و تحولات چشمگيري در تكنولوژي بهداشت و درمان تحقق يافت. توليد گسترده آنتيبيوتيكها، انواع واكسنها و انواع ضدعفونيكنندهها موجب كاهش مرگ و ميرهاي زياد و غيرعادي شد. بدين ترتيب، در كشورهاي صنعتي مرگ و مير به طور چشمگيري كاهش يافت، اما ميزان باروري در اين كشورها همچنان در سطح بالايي قرار داشت و در نتيجه جمعيت روبه افزايش گذاشت، به طوري كه در قرن نوزدهم به ويژه در نيمهي دوم آن كشورهاي اروپايي شاهد يك دوره رشد رسيع جمعيتي بودند.
در اين زمان، رشد سريع جمعيت در اروپا، موجب كاهش منابع غذايي در برابر جمعيت شد و افزايش جمعيت به عنوان يك مسئله اجتماعي، ذهن صاحبنظران و انديشمندان و سياستمداران را متوجه خود كرد و مسئله مهم، عدم تعادل بين جمعيت و وسايل و امكانات معيشتي مطرح شد.
كشورهاي اروپايي در مواجهه با اين مشكل، سعي كردند با استفاده از راههاي مختلفي، ميزان مواليد را تقليل داد و از اينرو در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم، ميزان مواليد در اين كشورها كنترل شد و در سطح پاييني قرار گرفت. امروز در اين كشورها، ميزانهاي مواليد و مرگ و مير، هر دو در سطح پاييني قرار گرفته و در نتيجه جمعيت آنها با رشد اندكي افزايش مييابد و حتي برخي از آنها با پديده رشد منفي روبرو هستند، يعني حالتي كه در آن ميزان مرگ و مير از ميزان مواليد بيشتر است.
بخش دوم
جمعيت به عنوان يك مسئله اجتماعي
الف: كشورهاي غيرصنعتي و انفجار جمعيت
اگر چه تحولات جمعيتي در كشورهاي صنعتي در نهايت به رشد اندك جمعيت منجر شده، اما در كشورهاي غيرصنعتي، وضعيت به گونهاي ديگر است. اگر قرن نوزدهم ميلادي را زمان رشد جمعيت در اروپا بدانيم، قرن بيستم زمان رشد سريع جمعيت در كشورهاي غيرصنعتي است و حتي اين دسته به مراتب بيش از دسته جمعيت در كشورهاي صنعتي آن روز است.
علت اين كه پس از جنگ جهاني دوم، از طريق نوآوريهاي اساسي در تكنولوژي بهداشت و وارد نشدن انواع واكسنها و آنتيبيوتيكها به كشورهاي غيرصنعتي، ميزان مرگ و مير آنها را به سرعت كاهش داد، در حالي كه ميزان مواليد در سطح بالايي قرار داشته است. از اين رو امروزه رشد جمعيت در كشورهاي غيرصنعتي، درصد بالايي قرار دارد تا به آن حد كه به آن، عنوان «انفجار جمعيت» دادهاند.
انفجار جمعيت در كشورهاي غيرصنعتي، زماني صورت ميگيرد كه آنها سرمايهگذاريهاي اساسي در زمينههاي بهداشت، آموزش، حمل و نقل و ... را انجام ندادهاند و به شرايط مطلوب اقتصادي و اجتماعي دسترسي پيدا نكردهاند.
عامل ديگري كه امروزه موجب رشد كشورهاي غيرصنعتي شده، اين است كه با تغيير فرهنگ عمومي و گسترش شيوههاي جديد زندگي، انتظارات و توقعات افراد در زندگي تغيير كرده و به عبارت ديگر، سطح نيازهاي اجتماعي گسترش يافته است.
در گذشته رابطهي جمعيت با غذا و در برخي موارد، فضا و محيط زيست مورد توجه بوده است و نگراني مخالفان افزايش جمعيت نيز ناشي از كمبود يا كاهش مواد غذايي براي جمعيت بود، حال آنكه در زمان حاضر، علاوه بر موارد فوق، موضوع توسعه و هزينهها و امكانات لازم براي تحقق آنها و ارتقاء سطح زندگي مردم مد نظر قرار ميگيرد. وقتي سخن از جمعيت به ميان ميآيد، نيازهاي بهداشتي، آموزشي، مسكن، اشتغال، رفاه و ... مطرح ميشوند.
همهي اين عوامل، باعث شده است كه امروزه در كشورهاي غيرصنعتي كه در مرحلهي انفجار جمعيت قرار داد، نظامهاي مختلف اجتماعي دچار عدم تعادل شده و با انواع مسائل و مشكلات اجتماعي روبرو نشوند.
مسائل و مشكلاتي از قبيل: بيسوادي، كمبود فضا و امكانات آموزشي، فقر و سوء تغذيه، كمبود امكانات پزشكي و بهداشتي، بيكاري، كمبود امكانات اشتغال، كمبود منابع طبيعي، كمبود انرژي، كمبود مسكن، كمبود امكانات تفريحي، كاهش رشد اقتصادي، تاثيرات منفي بر منابع و محيط و ... در اين كشورها،جمعيت به عنوان يك مسئله اجتماعي تبديل شده است و سياستمداران و صاحبنظران اجتماعي در جستجوي يافتن راهحلي براي اين مشكل عمدهاند.
ب: جمعيت در ايران به عنوان يك مسئله اجتماعي
ايران هم از جمله كشورهايي است كه جمعيت در آن به يك مسئله اجتماعي تبديل نشده است، در حال حاضر به دليل بهبود وضعيت بهداشتي، نسبت به گذشته، ميزان مرگ و مير به ويژه مرگ و مير كودكان تقليل يافته است، ولي ميزان مواليد همچنان در سطح بالايي قرار دارد و در نتيجه جمعيت با رشد بالايي افزايش مييابد.
در سرشماري سالهاي 1355.1345 جمعيت ايران به ترتيب 5/33. 26 ميليون نفر بوده و در سال 1365 به حدود 50 ميليون نفر رسيده است.
با توجه به اين ارقام، پيشبيني ميشود كه در صورت ادامهي رشد روند فعلي، جمعيت ايران در سال 1400 شمسي به بيش از صد ميليون نفر برسد.
علاوه بر آن ساخت و تركيب سني جمعيت در ايران نيز از جمله مسائلي است كه ذهن برنامهريزان را به خود معطوف ساخته است، زيرا بر اساس آمار سال 1365، 5/45 درصد از جمعيت ايران زير 15 سال قرار داشتند و از اين رو كشور ما نيز از كشورهايي محسوب ميشود كه داراي جمعيت جوان هستند، بديهي است كه تامين غذا، كار، مسكن، بهداشت، اوقات فراغت، آموزش و ... براي جمعيتي كه پيوسته افزوده ميشود، يكي از عوامل اساسي دربارهي توسعهي اقتصادي و تامين اجتماعي است.
افزايش جمعيت ميتواند كليهي برنامهريزيهاي اقتصادي، بهداشتي و اجتماعي را تحتالشعاع قرار دهد و اين مهم در نظام اقتصادي و مذهبي ما نيز قابل بررسي است، زيرا بر اساس آيات و روايات، آنچه كه براي جوامع اسلامي از مسائل مهم به شمار ميآيد، عزت و آرامش مسلمانان يكي از اصول زندگي اسلامي است كه زندگي بر اصل «يسر» (آساني) استوار باشد، حتي در مواردي نظير اصول لايغتر اسلامي مانند:
نماز، روزه و .. اصل «عسر» (دشواري) ميتواند آن را تغيير دهد. مثلاً اگر آب وضو براش شما ضرر دارد، حق نداريد وضو بگيريد و اگر گرفتيد وضو باطل است، در مورد كثرت جمعيت نيز بايد ديد آيا موجب زيان است يا خير؟
بخش سوم
مشكلات ناشي از رشد بيرويه جمعيت
الف: جمعيت و تامين غذا
منابع غذايي آدمي به طور عمدهاي جانوران و گياهان هستند و از رايج جهات انسان كاملاً به محيط خود وابسته است.
با افزايش جمعيت، بشر همواره كوشيده است منابع غذايي خود را افزايش دهد، همواره از جديدترين فنون در راه توليد بشر منابع گياهي و جانوري بهره جسته است، زمينهاي كشاورزي خود را وسعت داده است و با استفاده از روشهاي اصلاح نژاد استفاده از انواع كودها و سموم شيميايي توانسته است توليدات كشاورزي و دامي خود را افزايش دهد، اما آيا خواهد توانست در اين امر پيروز شود؟ و همواره غذاي كافي براي جمعيت رو به رشد فراهم سازد؟
بديهي است غلات و دام را تا حدي ميتوان در راه توليد بيشتر اصلاح كرد و بازده كمي و كيفي آنها را افزايش داد، ممكن است با كاهش يك دانهي گندم بتوان مجدداً حدود 100 گندم ديگر بدست آورد، اما اين توانايي را تا چه حد ميتوان افزايش داد؟
احتمال دارد از مزرعهاي به مدد تكنولوژي پيشرفته بيش از يك بار درسال محصول برداشت كرد، اما اين توانايي نيز محدود است.
اكنون ديگر تقريباً مشخص نشده است كه سرعت افزايش منابع غذايي كمتر از سرعت افزايش جمعيت است. در حال حاضر آدمي براي بقاء خود دو راه در پيش دارد، يا منابع غذايي خود را افزايش دهد و يا رشد جمعيت را كنترل كند، به نظر شما كدام يك عمليتر است؟
ب: رشد بيرويه جمعيت و بهداشت
بهداشت يعني تامين، حفظ و بالابردن سطح سلامتي، يعني وجود آسايش كامل جسمي، رواني و اجتماعي.
مسئلهي بهداشت روي فعاليتهاي اقتصادي و پيشرفتهاي اجتماعي تاثير ميگذارد، و به همهي مردم از زن و مرد، كوچك و بزرگ، از هر طبقه اقتصادي و اجتماعي و با هر مذهب و اخلاق ارتباط دارد. ضررهاي ناشي از بدي بهداشت، به سن، جنس، شغل يا سطح اقتصادي و اجتماعي و يا منطقه خاصي محدود نميشود، بلكه مربوط به همهي افراد جامعه است. از آنجا كه بيماري يك نوع عدم تعادل و آرامش هر فرد ايجاد ميكند، بنابراين در يك جامعه كه افراد با هم تماس نزديك دارند، ممكن است بيماري جسمي يا رواني يكي از افراد بر روي ديگري اثر بگذارد.
زماني كه وضعيت بهداشتي يك جامعه مناسب نباشد، علاوه بر ضرر بر كليهي موارد افراد جامعه، بيشترين ضرر به گروههاي آسيبپذير وارد ميشود. گروه آسيبپذير گروهي از جمعيت هستند كه به خاطر عوامل غيرقابل اجتناب پيش از ديگران در معرض خطر و بيماري قرار ميگيرند. مثل كودكان و سالخوردگان كه خود بخش عمدهاي از افراد جامعه محسوب ميشوند.
بخش چهارم
سياستهاي جمعيتي
هدف سياستهاي جمعيتي مخالف با افزايش جمعيت اين است كه خانوادهها را در جهت داشتن فرزند كمتر سوق دهد و ارزشهاي مربوط به فرزندآوري و فرزند زياد را تغير دهد. بنابراين بايد ديد در چه شرايطي خانوادهها حاضر ميشوند از آوردن فرزند زياد صرفنظر كنند.
سياستهاي جمعيتي در اين راستا آموزش و تبليغ را در بر ميگيرد. آموزش و تبليغ در جهت نشان دادن مشكلاتي ناشي از رشد سريع جمعيت در زندگي اجتماعي و تعارضي كه ميان رشد سريع جمعيت و تحقق عدالت اجتماعي، استقلال و زندگي بهتر وجود دارد، عمل ميكند، اين سياستها از طريق آموزش و پرورش، جزوات آموزشي، سمينارها و ... انجام ميشود.
ج: رشد بيرويه جمعيت
مسئله مسكن امروزه از مسائل غامض كشورها از جمله كشور ما ميباشد. بالا رفتن هزينهي مسكن از يك طرف و ازدياد جمعيت از طرف ديگر، مشكل تهيهي مسكن را پيچيدهتر ميسازد. طبق برآورد مسئولين براي سكونت يك خانوار پنج نفري در يك واحد مسكوني در ظرف 25 آينده نياز به ايجاد سالانه 340 هزار واحد مسكوني دارد، خاصه اينكه با توجه به افزايش نرخ رشد جمعيت طي دههي اخير، واحدهاي مسكوني ساخته شده در كشور به هيچ وجه پاسخگوي اين افزايش نبوده و مردم نيز به علت بار هزينههاي روزمره قادر به خريد به واحدهاي مسكوني نيستند.
اجراي برنامههاي كنترل جمعيت توام با برنامههاي جلوگيري از مهاجرتهاي داخلي ميتواند كمك بسيار موثر و عامل تسريعكنندهاي در حل مسئله مسكن باشد.
منابع:
Ø كتاب مفاهيم جمعيت
Ø روزنامه همشهري
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 25 فروردین 1399 ساعت: 8:34 منتشر شده است
برچسب ها : منابع طبيعي ميدانهاي الكترومغناطيسي,منابع ميدانهاي الكترومغناطيس ساخت بشر,انسان در ميدان الكترومغناطيسي,اثر ميدان و چگونگي جذب انرژي از ميدان توسط بدن,