سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
فارسیزبانی است که امروز بیش تر مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و بخشی از هند، ترکستان، قفقاز و بین النهرین بدان زبان سخن می گویند، نامه می نویسند و شعر میسرایند. تاریخ زبان ایران تا هفتصد سال پیش از مسیح روشن و در دست است و از آن پیش نیز از روی آگاهی های علمی دیگر می دانیم که در سرزمین پهناور ایران – سرزمینی که از سوی خراسان (مشرق) به مرز تبت و ریگزار ترکستان چین و از جنوب شرقی به کشور پنجاب و از نیمروز (جنوب) به سند و خلیج پارس و بحر عمان و از شمال به کشور سکاها و سارمات ها (جنوب روسیه امروز) تا دانوب و یونان و از مغرب به کشور سوریه و دشت حجاز و یمن می پیوست مردم به زبانی که ریشه و اصل زبان امروز ماست سخن میگفتهاند.
زرتشت پیامبر ایرانی می گوید که ایرانیان از سرزمینی که «اَیْرانَ وَیجَ» نام داشت و ویژه ی ایرانیان بود، به سبب سرمای سخت و پیدا آمدن ارواح اهریمنی کوچ کردند و به سرزمین ایران درآمدند. دانشمندان دیگر نیز دریافته اند که طایفه ی «اَیْریا» از سرزمینی که زادگاه اصلی آنان بود، برخاسته گروهی به ایران، گروهی به پنجاب و برخی به اروپا شتافته اند و در این کشورها به کار کشاورزی و چوپانی پرداخته اند و زبان مردم ایران، هند و اروپا همه شاخه هایی هستند که از آن بیخ رسته و باز هر شاخ شاخه ی دیگر زده و هر شاخه برگ و باری دیگرگون برآورده است. ما را این جا به سایر زبان ها کاری نیست، چه آن علم خود به دانستنی های دیگر که آن را زبان شناسی و فقه اللغه گویند باز بسته است. ما باید بدانیم که تاریخ زبان مادری ما از روزی که نیاگان ما بدین سرزمین درآمده اند تا به امروز چه بوده است و چه شده است و چه تطورها و گردش هایی در آن راه یافته است، از این رو به قدیم ترین زبان های ایران باز می گردیم.
زبان مادی
قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاگان باستانی ما باقی است«نُسک های اَوسْتا» است که شامل سروده های دینی، احکام مذهبی و محتوای تاریخ هایی است که شاهنامه ی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان«گشتاسب شاه» می پیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه(پیشدادیان)،کَویان(کیان) و زمانه ی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک(ضحاک) و فراسیاک تور(افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح می دهد. این روایت ها همه جا می رساند که رشته ی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبان های تاریخی یا پیش از تاریخ می پیوندد و «گاثه ی زردشت» نمونه ی کهن ترین آن زبان هاست.
اما آن چه از تاریخ های ایران، روم، نوشته های سمگ و تاریخ های دیگر مردم همسایه بر می آید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمیگذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دوره ی پس از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد، تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهم ترین شهرنشینان آریایی آن زمان بوده اند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی میداشت. آن گاه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبه های خود که به سه زبان فارسی، آشوری و عیلامی است، زبان مادی را هم می افزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشته ها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی، خود، زبان فارسی باستانی یا نزدیک بدان و لهجه ای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»، «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز می شود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی از این دو زبان معلوم می گردد.
«هرودوت» در جایی که از دایه ی کورش اول یاد می کند می گوید، نام وی«سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و(واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژه ی بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغیر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز(سپاکا) نام داشته است که واژه ی نرینه ی سپاکو باشد.
برخی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثه ی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخه های زبان ایرانی است از باقی مانده های زبان ماد است به طوزر کلی چون تا امروز هنوز کتیبه ی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمی توان زیاده بر این درباره ی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیش تری از این زبان بر آگاهی های بشر چهره گشاید.
اوستا و زند
زبان دیگر زبان «اَوِسْتا» است. اوستا در اصل «اَوْپِسْتاکْ» است به معنی بنیان جا افتاده و محکم، کنایه است از آیات محکمات و شریعت پابرجای و به صیغه ی صفت مشبهه است، در «تاریخ طبری» و دیگر متقدمان از مورخان عرب «ابستاق» و «افستاق» ضبط شده است و در زبان دری «اُوسْتا – اُسْتا – وُسْت – اُسْت» به اختلاف دیده می شود و همه جا با لفظ «زند» ردیف آمده است – کاف آخر «اوپستاک» که از قبیل کاف «داناک» و «تواناک» است در زبان دری حذف می شود و تلفظ صحیح این کلمه بایستی «اوْپِستا» باشد ولی به تقلید شعرایی که به ضرورت این کلمه را مخفف ساخته اند ما آن لفظ را «اوْسِتْا» خوانیم. ولی لفظ زند از آزنتی «Azanti» و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتاب های پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف «پات زند» است که با پیشاوند «پات» ترکیب یافته و به معنی گزارش دوباره یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری. پازند عبارت است از نُسک هایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند و ما باز از آن گفت و گو خواهیم کرد.
بخشی از اوستا عبارت بوده است از قصیده هایی (سرودهایی) به شعر هجایی در ستایش اورمزد و سایر خدایان اَرْیایی (امشاسپنتان) که سمت زیردستی یا مظهریت نسبت به اورمزد و خدای بزرگ یگانه داشته اند و اشاره هایی داشته در بیان بنیان آفرینش و وجود کیومرث و گاو نخستین «ایوداذ» و کشته شدن گاو و کیومرث به دست اهرمن و پیدا شدن نطفه ی کیومرث در زیر خاک به شکل دو گیاه که نام آن دو (مهری و مهریانی – مردی و مردانه – ملهی و ملهیانه – میشی و میشانه – به اختلاف روایات) بوده است و تاریخ دانان آن را از جنس«ریواس» دانند و ظاهرن مرادشان همان «مهر گیاه» معروف باشد. و نیز مطالبی داشته در پادشاهی هوشنگ (هوشهنگ)، طهمورث، جمشید، ضحاک(اژدهاک)، فریدون، سلم، تور، ایرج، منوچهر، کیقباد، کاوس، سیاوخش، کیخسرو، افراسیاب، لهراسب، گشتاسب، زرتشت، خانواده ی زرتشت، گروهی دیگر از وزیران و خاندان های تورانی و ایرانی و نیز اوراد، دعاها، نمازها، احکام دینی، دستورالعمل های پراکنده در آداب و اصطلاحات مذهبی و مانند این ها و پیداست که این کتاب از اثر فکر یک نفر نیست و یا بخش هایی از اوستا بعدها نوشته شده است و چنین گویند که «گاثه» قدیم ترین بخش اوستا است و دیگر بخش ها به آن کهنگی نیست. اینک شرحی که درباره ی گرد آوری اوستا از روایت های گوناگون و از اسناد پهلوی در دست است یادآوری می نماییم :
گویند اوستای قدیم دارای ۸۱۵ فصل بوده است بخش شده به ۲۱ نسک یا کتاب و در عهد ساسانیان پس از گردآوری اوستا از آن جمله ۳۴۸ فصل به دست آمد که آن جمله را نیز به ۲۱ نسک بخش کردند و دانشمندان محقق ۲۱ نسک ساسانی را به ۳۴۵٧۰۰ کلمه برآورد کرده اند و از این جمله امروز۸۳۰۰۰ کلمه در اوستای فعلی موجود و باقی به تاراج رویدادها رفته است. در کتب سنت از جمله در «دینکرت» روایتی آورده اند و در نامه ی «تنسر» به شاه مازنداران نیز بدان اشاره شده و مسعودی مورخ عرب و گروهی دیگر از تاریخ دانان اسلامی هم نقل کرده اند که «اسکندر» پس از فتح «اصطخر» اوستا را که بر دوازده هزار پوست گاو نوشته بودند برداشت و مطالب علمی آن را از پزشکی، نجوم و فلسفه به یونانی ترجمه کرد و به یونان فرستاد و خود آن کتاب را بسوزانید. گویند نخستین کسی که پس از اسکندر ملعون از نو «اوستا» را گرد آورد و آیین دیرین مزدیسنا را نو کرد «وُلَخْش» اشکانی بود (۵۱-٧۸ م) ولخش همان است که ما او را «بلاش» خوانیم. در میان اشکانیان پنج شهنشاه به این نام شناخته اند، دار مستتر گوید، کسی که اوستا را گرد کرده است باید ولخش نخستین باشد، زیرا او مردی دین دار بوده است. و برخی گمان کرده اند که این شهنشاه ولخش سوم است که از (۱۴۸تا ۱۹۱م) پادشاهی کرده است. پس از ولخش اشکانی اردشیر پاپکان بنبادگذار دولت ساسانیان بنای سیاست و پادشاهی ایران را بر مذهب نهاد و دین و دولت را به یکدیگر ترکیب داد و آیین زرتشت را که غالبن ظن قوی بر آن است که اشکانیان هم دارای همان آیین بوده اند – آیین رسمی کشور ایران قرارداد، و این کار او بسیار عاقلانه بود، زیرا آن دوره به سبب نیرو گرفتن دین مسیحی در انحاء کشور ایران و روم، دوره ی نیروی دین و آغاز نفوذ دین داری به شمار می آمد، چنان که بعد هم دیده شده که از سویی مانی پدید آمد و سپس مزدک ظهور کرد و چندی نگذشت که محمد بیرون آمد.
یک علت دیگر تعصب دینی اردشیر آن بود که پدران و نیاگان او به گفته ای امیران و رییسان دین زرتشتی بوده اند، «پاپک» که به قولی پدر و به قولی پدر ِمادر اردشیر بوده است، از امیران محلی پارس و از آن بزرگانی بود که بازمانده ی امیران و شاهان «پَرَتَه دار» فارس بودند. پادشاهان پرته دار فارس که نخستین آنان «بَغَ کْرِتَ» و سپس (بَغَ دَاتَ) و آخر آنان «پاپک» است همه در فارس و بخشی از هندوستان ریاست و بزرگی داشته اند، و سکه زده اند و روی سکه ی آن ها نقش آستانه ی آتشکده و درفش (چهارگوشه) که شاید همان درفش کاویان باشد دیده شده است و پادشاه با «پنام» که سرپوش ویژه ی عبادت است در پیشگاه آتشکده به حال خشوع ایستاده است. این پادشاهان دست نشانده ی اشکانیان بوده اند و از عهد اسکندر و خلیفه های اسکندر به ریاست مذهبی و کمکم به پادشاهی گماشته می شدند و اردشیر چنان که گذشت یا پسر پاپک آخرین شاهان مذکور و یا پسر ِدختر او بوده است و چون پدران و نیاگان اردشیر جنبه ی مذهبی داشته اند، از سکه های آن ها این جنبه به خوبی دیده می شود. خود او هم در استواری بنیاد دین کوشید و دین و دولت را با هم کرد و به وزیر خود (تنسر) هیرپدان هیرپد امر کرد که اوستای پراکنده را گرد آورد و خود را در سکه ها خداپرست و خدایی نژاد خواند.
در عهد «شاهپور» پسر اردشیر و جانشینان وی نیز در گردآوری اوستا و تهیه ی فقه و دیگر احکام و عبادت های زرتشتی توجه و اعتنای کامل به عمل آمد و در پشتیبانی از این آیین کار به تعصب کشید از آن جمله مانی پیر فدیک سخن گوی و مصلح بزرگ ایرانی به اعتماد آزادی مذهبی که پیش از ساسانیان در ایران موجود و برقرار بوده است، در عصر شاپور اول پیدا شد و شاهپور را دعوت کرد. شاپور با او به عادت قدیم رفتار نمود و مانی کتابی از کتاب های خود را به نام شاپور نوشت و نام آن را «شاهپو هرگان» نهاد، لیکن در زمان بهرام پسر هرمز، وی را برخلاف وصیت زرتشت و برخلاف اصول دینی که در ایران مرسوم بود، کشتند.
خلاصه، بخشی از اوستا در زمان شاپور اول به دست آمد و در عصر شاپور دوم «آذر پاذمار سپندان» – که موبدی بزرگ و سخن گویی گران مایه بود و برخی تاریخ دانان عرب او را زرتشت ثانی نامیده اند و واقعه ی ریختن مس گداخته بر سینه ی زردشت منسوب به اوست، خرده اوستا را آورد و چنان به نظر می رسد که همه ی اوستا را به دست آوردند و یا مدعی شدند که اوستا جملگی به چنگ آمده است و دانشمندی دیگر موسوم به «ارتای ویراف» نیز در عالم خواب، سیری در بهشت و دوزخ کرد و احکامی دیگر پیدا آورد که در کتاب «ارتای ویراف نامک» نوشته است، و نیز تفسیرهای اوستا از این پس به زبان پهلوی رایج گشت. در سده ی نهم میلادی و دوم هجری مؤلف دینکرت – که تفسیری از اوستا و مهم ترین کتاب های فقه، عبادت و احکام مزدیسنی است – گوید اوستا دارای ۲۱ نسک است، و نام های آن ها را می آورد و مجموع ۲۱ نسک را به اصطلاح زبان پهلوی به سه قسمت بخش می نماید به قرار ذیل :
الف- گاسانیک، ب- هاتَکْ مانْسَریک، ج- داتیک
گاسانیک یعنی بخش «گاثه» که سرودهای دینی و منسوب است به خود زرتشت و محتویات آن ستایش اهورامزده و مراتب دعاها و مناجات ها است. هاتک مانسریک، مخلوطی از مطالب اخلاقی و قوانین و احکام دینی است. داتیک، فقه و احکام و آداب و معاملات است
معمول ترينو ساده ترينتعريفي كه از زبانارائه مي شوداين استكه زبانوسيله برقراريارتباطدر جوامع بشري است . از هيمنتعريف ساده مي تواندريافتكه زبانامري اجتماعياست .
از آنجاكه جوامعبشريپيوستهدر حال تغيير و تحولاند ، نهادهاي اجتماعي هم كهبايد متناسب با نيازهاياجتماع باشند ، هيچ گاه ثابتو يكساننمي مانند و هموارهبراي هماهنگي با جامعهو نيازهايآن متحول مي شوند .
بدينترتيب زبانكه مهمترينوسيلهو ابزار پيامرساني و برقراريارتباطو انتقالمفاهيمذهني در جوامع بشرياست امري ثابتنبودههموارهبه تبع جامعه تحول مي يابد.
براي بررسي تحولاتجوامع بشريو پي بردنبه علل و موجباتاين تحولاتو شناختن حوادث ورويدادهاي كه منجر به پيدايشعناصريجديد و پديده هايي نو مي شونداز تاريخ دور مي جوييم .
هم چنانكهتاريخسرگذشتاقوام و ملتهاي مختلفو حوادث گذشتهبرآنها را در زمانهاي مختلف شرحمي دهدبه تاريخ يك زباننيز تغييراتو دگرگونيهاي ان زبان در گذار زمانو در طولدورهدوامو رواج آن زبان مشخص مي كند . وبه كمك برررسيهاي تاريخي هر زباناست كهمي توانهم تغييراتو تحولاتآنزبان را در ادوار تاريخيمختلفشناختو هم قواعدو قوانين حاكم و ناظر برآنتحولاترا بدست آورد . زبان هاي مختلفبه طرقگوناگون باقي مانده استجمع آوريكرد و سپس اين اسنادو مداركرا به ترتيب تاريخي ، مرتب و منظمنمود و آن گاه با توجه به شباهتها و تفاوتهاي ساختاري و صوتي زبان بكار رفتهدر اين اسناد و با مقايسهصورتهاي مختلفزبان ، آن مدارك را دسته بندي و طبقه بندي نمود.
بدين ترتيب مشخص مي شودكه هر زباناز زمانيكه قديمي ترين آثارمكتوب آن موجود است تا زمان حاضر ،دستخوش چه تحولات و تغييراتي شده است .
دراواخر قرن هجدهم ميلادي در پي رواج فقه الله و دستور تطبيقي زبان ها يكي از مهم ترين خانواده هاي زباني دنيا به نام خانواده زباني «خسرواردياني » كه زبان هاي ايراني نيز از اعضاي اين خانواده به شمار مي روند ،شناخته شد .
در ميان زبان هاي هندو اروپايي زبان فارسي اين ويژگي ممتاز را دارد كه مي توان تاريخ آن را بر اساس منابع و مدارك موجود در تمامي ادوار تاريخي از قرن ششم پيش از ميلاد تا زمان حاضر به طور پيوسته اي بررسي كرد .
زبان هاي فارسي در جهان
زبان و ادبيات فارسي به عنوان دومينزبان جهان اسلام و زبان حوزه فرهنگي و تمدن ايراني با هزاران آثار گران سنگ در زمينه هاي مختلف ادبي ، عرفاني ، فلسفي ، تاريخي همواره مورد اعتنا و اعتقاد ايرانيان و مردمان سرزمين هاي دور و نزديك بوده است .
عليرغم حوادث و رويدادهاي پرتب و تاب و گاه ناخوشايند سه صده اخير باز هم اين زبان شيرين و دلنشين در دورترين نقاط جهان امروز حضورو نفوذدارد .
اين حضور و نفوذ حكايت از آن دارد كه در ژرفايزبان و ادب فارسي آنقدرمهعانيبلند و مضاميندلنشينعلمي – ادبياخلاقي و انساني وجود دارد كه هر انسان سليم الطبعي با اطلاعواگاهي از آنهاخود به خودبه فارسي ئو ذخاير مندرج در آندل مي سپرد . اگر چجنين نبودترجمهو تاليفهزارانكتاب و مقالهاز سويخارجيان ددربارهاثار جاودانو جهانادب فارسيمانند : شاهنامه فردوسي ، خمسهحكيم نظامي گنجوي ، گلستانو بوستانشيخ اجل – مثنوي مولانا جلال الدين بلخي – چهره نمي جستهزارانايران شناس و ايراندوست غير ايرانيدل و عمر بر سر شناخت ، فهم ، تفسيرو ترجمهاين آثارارزنده در نمي باختند . واقع آن استكه نكاتنغز و حكمتهاي بديعو درسهايانسانيت ، بزرگوارياخلاقي و مردمدوستي در ادبفارسي آنقدرحلاوت ولطا فتدارد كهمي تواند عطش تمام تشنه كامانوادي معرفت و حيرترا يكتنه به آبعذب خوبيش سيراب گرداند.
با در نظر گرفتنويژگيها و مختصاتزبانيقديمي ترين آثار و مداركبازماندهاززبانهايايراني تا زمان حاضرمي توانتحولات تاريخيزبانهايايراني رابه سه دورهمهمتقسيم كرد .
1- دوره باستاني2- دوره ميانه3- دوره جديد
بدين ترتيبمي توان گفت«زبان فارسي »كهيكي از زبانهاي ايرانياز قديمترينصورتبازماندهآن تافارسي دري ، سهدوره تحولي ,: باستان ، ميانه و جديدرا پشت سر گذارده است .
بنابراينزبان فارسيجديددنبالهطبيعي و صورت تحوليافته زبان«فارسي ميانه » استوفارسي ميانهخود صورت تحول يافته زبان «فارسي باستان » مي باشد .
چونزبانهاي دوره باستانو ميانهديگر بصورتزنده بكارنمي روندو تنهادر مطالعاتتاريخي از صورتمكتوب آنهااستفادهمي شود، بطور كلي با زبانهاي «مرده »و «خاموش» خواندهمي شوند .
دوره ميانه
زبانهاي ايراني ميانه
زبانهايي كه حد فاصلبين زبانهاي باستانيو زبانهايدوره اخير ايران اند ، زبانهاي دوره ميانهناميده مي شوند . ميزانو ملاك تشخيص زبانهاي ميانه رااز يكسوساده تربودننسبت به صورتباستانيانو تغيير و تحول آشكار در سيستمو نظام زبانيقديم و از سويي ديگر متروك و خاموش بودن آن دانسته اند .
البتهبا توجهبه سير و تحول تدريجيزباناز صورتيبه صورت ديگر ، تعيين تاريخ دقيق و مشخص به عنوان حد فاصلقطعيبين زبانهاي باستاني، ميانه و جديدميسر نيست .
زبان شناسان تاسيس سلسه اشكاني در حدود (250 سال پيش از ميلاد ) را آغازدورهزبانهاي ايرانيميانه محسوب مي دادنداين دورهتا پايانفرمانروايي سلسله ساسانييعني 651 ميلادي كهسال شكستساسانياناز قوايمسلمينو انقراضاين حكومت استادامه مي يابد .
بدينترتيب دورهزبانهاي ايرانيميانهدر حدودهزار سال ، از قرنسوم پيش از ميلاد تا قرنهفتمميلادي محسوبمي شود .
با توجهبه اينكهاز نظرتاريخي دورهزبانهايباستانيبا انقراض هخامنشياندر سال (330 پيش از ميلاد ) به پايانمي رسدو دورهميانهنيز از(250 قبل از ميلاد) كه سراغاز حكومتاشكانياناست شروعمي شود . فاصله ايقريب يكصد سالمياناين دودوره تاريخيزبانهايايرانيوجود داردكه درتتبعاتتاريخيزبان فارسيبه «سالهاي تاريك » معروف استزيرا پس از برافتادنهخامنشيانبدست اسكندر ، طولي نكشيد كه اسكندر خود در گذشتو سرزمينهاي تحت تسلط وي ميانسردارانشتقسيمشد و فرمانروايي ايرانزمين ، را يك از سرداراناسكندر موسومبه «سلوكوسي» گرديد .
سلوكوس و اعقابش قريب صد سال در ايرانحكومتكردندكه در تاريخايران به دورانسلوكيهامعروفاست . آنچه مسلم استاين استكه بدليليوناني بودنفرمانروايانسلوكي زبانو خط ايرانيكمتر موردتوجهدستگاهحاكمهبودو همينعاملموجب رواجو تاثير زبان – فرهنگو هنر يوناندر زبان – فرهنگو هنر ايرانيگرديد . تاثير مختصاتخط يونانيدر خطوط ايرانيابداع شدهدر دورهميانهنيز بههيمن دليلاست .
بنابراين در تمام دورانسلوكي ها اثريمكتوب از خط و زبانايرانيبر جاي نماندو به هميندليل هيچ گونهاطلاعو آگاهي از چگونگي و كيفيتزبان فارسيدراينمقطع خاص زمانينداريم .
آخرين آثاربازماندهاز دورهباستان ، متعلقبه دوره هخامنشياست و اولين آثاري كه از دورهميانه بدستآمده به دورانحكومتاشكانيانتعلق داردو دورانحكومت سلوكيانكه ميان دوسلسلهايراني هخامنشي و اشكاني است. «دوره تاريك »در حلقهمطالعاتتاريخيزبان فارسيبه شمارمي رود . بدين ترتيبزبانهايايرانيدوره ميانه ، زبانهايي هستند كهدر فاصلهزمانيسالهاي 250 پيش از ميلاد(تاسيس سلسله اشكاني ) و 651 ميلادي ( انقراضسلسله ساساني ) در سرزمين ايران بكار مي رفتند .
( اين نكتهشايان دقت است كه با يك تحول اساسي و چشم گير سياسي و اجتماعي ، زبان يك جامعه يكباره متحولنمي شود . بلكهايجاد تغيير و تحولدر سيستم و نظامزبان – امرياست كهبه آهستگي و طيقرنهايمتماديصورت مي پذيرد )
اين زبانها با توجهبه مختصاتوويژگيهاي ساختاريو موقعيتو محدودهجغرافي شانبه دو گروهاصلي تقسيممي شوند .
الف : زبانهايگروه شرقي
ب: زبانهاي گروه غربي
ادبياتزبانهايايرانيميانهگروه شرقي
زبانهايايراني ميانهمتعلق به گروه شرقي كه از آنهاآثاري باقي ماندهاست عبارتند از :
1- سعدي2- سكايي3- بلخي4- خوارزمي
سعدي
به زبانسعدي در ايالتسغد قديمسخن گفتهمي شد كه مهم ترينشهرهايآن سمرقند و بخارا (در جمهوري ازبكستانكنوني ) بوده است .
علاوه بر اين ايالت ، زبانسغدي در نواحي ديگر مانندواحه هاي تورفاندر تركستان شرقي به عنوانزبانمراوراتتجاري و فرهنگي و زبان اداري و تاليفو تصنيف رواجداشته است. از كتيبه بوگوتدر مغو لستان ، كه متعلقبه اندكزماني پس از 581 ميلادي است ، چنينبر مي آيدكه سغديزبان رسمينخستينامپراتوري تركانبوده است. اين زبان نه تنهادر مكههاي حكمدانانسغده بلكهدر اسناد رسميو نامه هايآنهانيز به كار مي رفتو درآسياي ميانه به عنوانزبانميانجي ، از قرنششم تا دهمميلادي (چهارم ) معمولبودلا گسترش زبان فارسيدر آسياي ميانهاز حدودقرن چهارمهجري ، سغدي به تدريجاز اهميتافتاد . با اين همه ، زرمنشان به عنوانزبان تكلم تا حمله مغولدر قرنهفتم هجري همچنانبه حيات خود ادامه داد .بازمانده اياز اينزباناكنون در دره رودخانهدر شمالكوه نقياب ( در جمهوري تاجكيستان ) قراول است . آثارسغدي را بر حسب موضوع ،مي توان به دو دسته عمده تقسيم كرد : آثار غير ديني و آثار ديني .
آثار غير ديني سغدي
آثارغير ديني سغري مشتملبر نوشته هايروي سكه ها ، اشياء سيمين ، منسوجات ، چرمسفالينه ها و سنگهاي گرانبهاست .
قديم ترينسكه هاي سغريمتعلق به قرن دومميلادي استو جديدترين آنها از دورانحكومتعوركفرامانرواي سمرقند –است كهدر ناحيهپنجكنت (جمهوري تاجيكستان ) بدستآمده اند .
نامه هايقديمي سغري
اين مجموعه ، كه شاملپنجنامه كاملو چندقطعه ناقص است ، در يكبرج نگهبانيمتعلقبه ديوارچين در غربتون – هوانگ بدست آمده و احتمالابه اوايلقرنچهارمميلادي تعلق دارد .
اين اسنادقديم ترين آثار مفصل سغري است و علاوهبر اهميتزبان شناسي ، از جهتدر برداشتناشاراتيبه حوادث تاريخيو پي بردنبه چگونگي نامهنويسينيز مهم به شمارمي رود .
آثارمكشوفه در سندعليا
در كاوشهاي آسماني – پاكستانيبين سالهاي 1979 تا 1988 در نواحيميان دهكدهشاتيان و شهر چيلاس و در هوترا در درهسفر عليا ( شمال پاكستان ) بيش از 670 سنگ نوشتهكوچكبهزبانهايايرانيميانهكشف گرديدكه بيشتران كتيبه هاي سغري استاين كتيبهها همه ازقرن چهارمميلاديهستندو از نظردر برداشتننام هاي خاص ، همه به شمارمي روند .
كتيبه بوگوت
اين كتيبه در سال 1956 در غرببروگوتدر جمهوري مغولستانكشف گرديد ، بر سه طرفسنگ فرار قائمي نگاشتهشدهو جمعاً داراي 29 سطر استو در طرف چهارمسنگ كتيبه ايبه سنسكريت (به خط براهي ) نگاشتهشده است . اينكتيبهمربوط به كوتاهزمانيپس از 581 ميلادياست و از جهتدر برداشتناطلاعاتيدربارهتاريخفرمان روايان تركان ، حائز اهميت است .
كتيبههاي افراسياب
در سال 1965 در خرابه هايافراسياب در شمالسمرقندكنوني (جمهوري ازبكستان ) به همراهنقش و نگارهاي روي ديوار حدود 10 كتيبه سغريكشف گرديد . كتيبهها در شرح نقوشروي ديوارهاست . بر يكي از ديوارها يك كتيبه 16 سطريوجود داردكه در انشرحبار يافتنفرستادهچغانيان به حضورفرمان روايسمرقندبه نامورهومن آمده استو پس از آنسخن از فرستاده چاچي است . اين كتيبه ها متعلق به اواخر قرنهفتمو اوايلقرن هشتم ميلادياست .
كتيبه هاي پنجكنت
كتيبه هايكوچكي در پنجكنت ( تاجيكستان ) بررويظروفسفالين ، استخوان و ظروفسنگي بدست آمده استكه به اواخرقرنهفتمواوايل قرن هشتم تعلق دارند . از مياناين آثاريك قطعهسفالنوشتهشش سطري از اهميتبيشتريبرخودار است .ايننوشته مشتمل است بر فهرست الفباي سغري ، نام كاتب آن (درواسپ ) و حاكمي (كوي فرن ) كه دستورتهيه آن را داده است .
كتيبه هايي كه بررويچوب متعلق به قصرچهلهجرهدر شمال اسرو شنه (تاجكيستان ) بدست آمده است .
نيز متعلقبه اواخرقرنهفتمواوايلهشتم ميلادي است .
آثار كوه منع
در1933 در خرابه نماي دژي در كوهمغ در شمالتاجكيستان 74 فقرهسند متعلق به بايگانيديواشتيج ،آخرينفرمان رواي سغرؤ، بدست امد وي بهدنبالحملهاعراببه قلمرو فرمان روايي خود به اندژكوهستانيپناهندهشده بود. اين اسنادكه روي چرمو كاغذو پوستنوشتهشده، مشتملبرنامه هاي اداري – اسناد مالي ،يادداشتها و دستورهاي اداريو يك قباله ازدواج است .
اين آثاراز نظر پي بردنبه شرايط سياسي و اقتصاديناحيهسغر در اوايلقرنهشتم ميلادياهميت بسيار دارد .همچنيننامه هايبدست آمده
كتيبه لادك
كتيبه ايكوتاه در 9 سطردر لادكدر، جنوب غربي جامو – كشمير در دستاست كهاحتمالاً متعلقبه 2/841 ميلادي است و باديدآن رااز نوعكتيبه هاي ياد بودي به شمار آورد.در اين كتيبهامده است كه مردي سمرقنديبه نانمنوش فرن كه به عنوانفرستاده راهيدربارهخاقاناست .به ناحيهلادكرسيده است . كتيبهبا ذكر سال (210 احتمالاًيزدگردي ) شروعمي شد.
كتيبه قرهبلگون
اين كتيبهبه سه زبان (سغدي ،چيني و اويغوري ) استودر قره بلگون ، پايتختتابستانيشاهاناويفوري در ساحل رودخانهارغواندر مغولستان به دستآمدهو متعلق به تاريخي بين 808 تا 821 ميلادي است . اين كتيبهرا خاقاناو يغوربه مناسبگرويدنش به مانويت بر پا داشته است .
كتبيه هاي قرقيزستان
كتيبه هايي در جمهوريقرقيزستانكه بر رويصخرهيا سنگبه دستورفرمانروايانتركقره خاننگاشتهشده بدستآمده استو بايد آنها رااز نوعكتيبه هاي يادبوديبه شمار آورد . بعضي از آنهابا ذكر تاريخ( به احتمالقوي يزدگردي ) شروعمي شود . اين كتيبهها از قرن 9 تا 11 ميلادي هستند .
علاوهبر اين، سفالنوشته هايي در نواحيگوناگونسغر قديممانندورخشه (بخارا ) ،فرغانه ، هفترود و وادي حصار و چند سفال نوشتهاز خرابه هايمرو (تركمنستان ) بدست آمدهاست . آثار غير ديني به خط خاص سغدينوشتهشده است .
آثارديني سغدي
اين آثارمتعلقبه پيرواناديانبودايي و مسيحيو مانوي استو همه آنها در اوايلقرن بيستمميلاديدر نواحيتورفانو تونهوانگ ، در جنوبشرقيتورفان ، در تركمنستان چين ، كه پيرواناين ادياندران جا مستقر شده بودند ، بدست آمده است .
آثار بودايي
اصطلاحات به كار رفتهبه خوبينشانمي دهد كهاين آثاربدست آمده بيشتراز اصل سنكريت يا چينيبه سغدي ترجمه شده استو تعيينهويتو تطبيق بسيارياز انهابا اصل ، تاكنونانجام گرفتهاست .بسياري از اينآثار به شيوه سوتره هايهندي نوشته شده استو بعضي نيز ترجمه هاي جاتكه ها (داستانزندگي بودا )واودانه ها (مقوله اي از داستانهاي روايي هند ) هستند .
از مهم ترينآثار سغديبودايي مي تواناز دو كتابنام برد . و سنترهجاتكه ، داستانتولدبود اوسوتراي علتو معلول.
رساله هاي ديگردر مجموعههاي آثارسغدي بودايي به چاپ رسيده استكه مفصل ترين آنها متون سغديمحفوظدر كتابخانهملي پاريساست . در اينمجموعهعلاوه بر متون خاص بودايي ، متن هايي نيز كهاختصاصاً جنبه دينيندارد ، مانند متون پزشكي ، طلسم باران و بعضي اندرزها و سخنانحكيمانهنيز آمده است .
قطعه ايكه از داستانرستمدر اين مجموعه آمدهاز نظرادبيات فارسياهميت ويژه ايدارد.
آثار مسيحي
نوشته هاي سغديمسيحي بيشتردر بولاييق در شمالتورفانكشف گرديده استاين آثاربيشتر ازسرياني ، زبان ديني مسيحيانآسياي ميانه ، ترجمه شده است ودر مواردي . متنسغدي همراه متنسريانياست .در مواردي نيز متناززبان پارتي و احتمالا از فارسي ميانهمانوي ترجمهشده است .متون سغديمسيحيشاملترجمهبخش هايي از كتابمتون ( دانيال، سوقا، يوحنا ) اعمالقدسيان ( مانند بادشبا و جرحين /جرج قديس ) مقاتل يا اعمالشهداي مسيحي (مانند اعمالپيشيون معاصريزد گرد دوم ساساني كه در آن شرح دادهشده استكه چگونه وي توانستهاستدختري بنام ناهيد و پدرش آدر هر مزد را كهموبر بوده، مسيحيكند و سرانجامهر سه شهيد شده اند ، شهداي زمان شاپور دوم ) مواعظ و تفاسير ،فرامير ، مجموعه اي از چيستانها و غيره .
آثار سغدي مسيحيبه گونه اياز خطسريانيسطر بخيلي نوشته شده است .
مسيحيانسغدي زبان ،گاه آثار خود را به زبان سغدينيز نوشته اند
آثار مانوي .
هيچ متن كاملي به زبان سغدي مانويبر جاينمانده است ،آنچه بدست آمدهقطعاتي از متونگوناگوناست .از كتابهاي هفتگانهاصليمانويان ، تنهاقطعاتياز كتابغولانو قطعاتكوتاهي از نامه هادر دست است .
مهم تريناثر سغدي مانوي عبارت اند از : توبهنامه ها ، سرودهاي كوچك و بزرگ ، سرگذشتدين ، تكوينسالم ، داستانها و تمثيلها ، واژه نامهو فهرستلغاتو فهرستنامملتهاو جداول تقويمي وغيره .
متونمانوي به خاص مانوياننوشته شده است .
سكايي
آثاري به زبانسكايي در اواخر قرن نوزدهمو اوايلقرن بيستمدر تمشق ، نزديكمارال باشي واقع در شمال شرقيكاشمر ودرختن ، در جنوبشرقي همان شهربدست آمده است .
همه اين آثار متعلق به بودايياناستو حتي اثار غير ديني سكايي نيز رنگ وبودايي دارد .
آثار غير دينيبخشي شاملنامه هايخصوصيو بخشيشاملمكاتباتديوانختن است .
آثار سكايي رابه دو دسته سكايي ختني (يا ختني مطلق ) و سكايي تمشق تقسيممي كنند. آثار تمشقي از نظرزبانكهنه ترند .
تقريباً همه آثاربودايي از سنكريت ترجمهشده اندكه فقطاصلبعضياز آنهادر دستاست و اصلبسياري از اين آثاررا از روي ترجمههايتبتي و چيني موجودكه اصلسنسكريت آنها از ميانرفته است ، مي توانباز شناخت . ترجمه ها گاهتحت اللفظيو گاهنسبتاً آزاداست .متونسكاييشاملمطالبمربوط به اصولعقايد ، تمثيل ها و روايتها، اقرارنامه ها و توبه نامه ، رسالت طبي ، يك متنكوچك جغرافيايي ، واژه نامه هايي چيني – ختني و يك واژه نامه تركي – ختني است . مفصل ترينمتنختنيكتاب زمبست به شعر است .داستانهنديرامه و همسرش سيتا منظومه ايحماسياست كهاز انتفسيريبودايي شده است .در مياناشعارختني ، نمونه هايي از اشعارغنايي و مديحهنيز وجود دارد .نسخه هاي موجودختني در تاريخ 700 تا1000 ميلادي به خطبراهي (مقتبس از سنسكريت ) نوشته شده است .
خوارزمي
آثار بدست آمدهاز زبانخوارزمي قديمبه دو دسته عمدهتقسيممي شود .
آثارخوارزميقديم و آثار خوارزمي متاخر
آثار قديم مشتمل است بر نوشته هاي روس سكه هاي فرمان روايان خوارزم (قرن 2يا3 ق . م ) .
كتيبه هايي برروي چوب و چرماز ناحيهتو يراق قلعهاحتمالاً متعلق به قرن دوم ميلادي ، كتيبه هايي (حدود صد قطعه ) بر ديواراستودان هايي (ظروف مخصوص قراردادن استخوان مرده ) از ناحيه توق قلعهمحتملاً مربوط به قرنهفتم ميلاديو كتيبه هايي بررويظروفسيمينبا تاريخهايي احتمالاً ميانقرن ششم تا هشتم ميلاديو سفالينه اياز ناحيهخود ( هو مبوز) تپه . اين آثارهمه بهخط قديم خوارزميكه مقتبس از خط آرامي بوده، نوشته شدهودر انهاهزوارشي نيز بكار رفته است .
آثارمتاخرخوارزمي ازدوراناسلامي وهمه به خط عربي است. درآثاربيروني مانند آثار الباقيه وصيدنيه كلمات خوارزميبسيارينقل شده است .
در نسخه اي از كتابلغت مشهور زمخشري به ناممقدمه الادب در برابر كلماتو جمله هاي فارسي ، معادل آنها به زبانخوارزمي آمده است . در دو نسخهديگراز اين كتاب نيز گاه گاهمعادلخوارزميكلماتعربي نقل شده است .
جمله هاي خوارزميرا همچنيندر دسته اي از كتابهاي فقهيمي يابيم :
قيميه الدهر في فتاوي اهل الدهر تاليف محمد بن محمود الترجماني .
قنيه المينه تاليف نجم الدينالزاهدي الغزميني .
و رساله كوچكي به نام رسالهالالفاظ الخوارزميه التحافي قنيه المسبوط تاليف كمال الدين العمادي الجرجاني ، مشتمل بر شرح لغات خوارزمي قنيه المينه
همان گونه كه از عنوانو محتواي اين آثارمعلوم مي گردد. هيچ كدامازآنها از نظرادبي اعتبار چنداني ندارد ، گرچهاهميت آنهااز نظرزبان شناسي مسلم است .
بلخي
قديم ترين اثر از زبان بلخيمتعلق به قرن دومميلادي است و آن كتيبه اي استدر 25 سطركه در مدخل معبديدر سرخ كتلدر جنوبشرقيبغلانبدست امدهاست .
كتيبه هاي كوچك ترينيز در اينناحيهكشفگرديده است. كتيبه هاي كوچك تري نيز از افغانستانو ازبكستاننيز در دست است، اين آثاربه خط يونانينوشته شده است. علاوهبر اينكتيبه ها ، 8 قطعه دست نوشته نيز بهخط يوناني – بلخيدر تركمنستانچين بدست آمدهاستو بنظر مي رسدمتعلق به بوداييانبوده است. قطعه اينيز به زبانبلخي و به خط مانويدر دست است .
زبانهايايراني ميانهگروهغربي
زبانهايايراني ميانهگروه غربي رابهدو زبانشمالي و جنوبيتقسيممي كنند.
زبانايراني ميانهشمالي و جنوبي،زبانايلتباستاني « يارت» استنام اين سرزمين در كتيبهداريوشبه صورتParyawa = پرتو ذكر شده است .
زبانايراني ميانهجنوبي غربي ، زبانايالت «پاريس»استكه در كتيبههاي فارسيباستان بهصورت Parsa = پارسي ذكر شده است .
زبان پارتي
زبانايرانيميانه غربي شماليكه زبانقومپارتبوده استدر مدتحكومت اشكانيان زبانرسميو اداري ايران بود.
زبان پارتيبه نامهاي پهلوانيك و پهلوي اشكاني نيز خوانده مي شود.اين زبانتقريباٌ تا حدودقرن 4 ميلاديدر ايرانرواجداشتو حتيكتيبه هايشاهاننخستينساسانينيزبه اينزباننگاشتهمي شد .زبان ÷ارتيدر زبانفارسي ميانهتاثير قابلتوجهيداشته استو بسيارياز واژه هاي÷ارتياز طريق زبان فارسيميانهوارد زبانفارسي جديد شده است .
آثارو اسناديكه از زبانپارتيموجوداست بطور كليبه دو دستهتقسيممي شود .
الف :آثاريكه به خط پارتي نوشتهشده است .
بيوكليماتيك : آثاري كه به خط مانوي نگارشيافتهاند و به ناممتونتورفاني مشهورند .
اسناد نوع اولعبارتند از :
1.كتيبه ها
كتيبه هايشاهاننخستينساسانياز جملهاردشير شاپوراول كه در قرنسوم ميلادينوشته شده اندبه يهزبانميانه ، ÷ارتي و يونانيمي باشند . اين كتيبه هادر نقش رستم (كعبه زردشت ) نقش رجب بيشاپور و حاجي آباد قراردارند .
كتيبه هاي شاهانبعديساسانياز جملهكتيبهنرسي دريا يكولي به دوزبانفارسي ميانه و پارتياست وبلاخرهكتيبه هاي شاهانآخري ساسانيتنها به زبانفارسي ميانه است .
بدين ترتيب ،كتيبه هاي شاهاناوليهساسانياز زمرهمنابعمكتوب بازماندهاز زبانپارتي استزيرا اينكتيبه هاعلاوهبر زبانفارسي ميانهبه زبان پارتينيزنوشتهشده اند .
به اينمنابعمي توانكتيبه هاي كالچنگالنزديكبيرجند در جنوبخراسانكه احتمالا مربوطبه نيمهاول قرنسومميلادي استو كتيبهاردوانپنجمرا كه درشوشكشفشدهافزود .
2.سكه ها
شاهاناشكانيتا مدتها نام خود رابررويسكه هابه يونانيمي نوشتند و كلمهفيلهلن به يوناني روي آنهاديده مي شودو گاهيكلماتينيز بهخط پارتيبه چشممي خورداما ازحدودقرناول ميلادي (از زمانبلاش اول – حدود 51 تا حدود 7680 م)زبانو خط پارتيبكار رفتهاست .
در ابتدانوشته هايپارتيسكه هاشاملصورتخلاصهشده نامشاه بودهمانند ول به جاي ولگش = بلاش ) وبعددر ثلث دوم قرندوم ميلادي نوشته هامفصل ترمي شودو نام شاهبه صورتكامل ذكر مي گردد.
در رويسكه هايمسي شاهانمحلي ايلام (جنوب شرقيخوزستان ) در قرناول و دومميلادينيز ظاهراٌ نوشته هاي پارتيديده مي شود .
مهرهايي نيز به خط پارتيدر دست است . اين مهرها احتمالاٌ متعلق به اواخردوره اشكاني و اوايلدوره ساساني است .
3.سفال نوشته ها
تعدادي از سفالنوشته هايي كه در كاوش هاي باستان شناسي در ناحيهورامينو چال طرخان عشق آباد (نزديك ري ) و قصر او نصر (نزديك شيراز ) و مواضعگوناگوندر جنوبجمهوريتركمنستانبدست آمده ، داراي نوشته هايي با مركببه خطپهلوي متصل است .
كه در نزديكيعشق آبادپايتختتركمنستانواقع شده است. شهر مشهورو قديميپارت است واحتمالا مقبرهشاهاناشكانينسز در اينشهر قرار دارد .از سنا به تعداد قابلتوجهي قطعاتسفالينهيافتشده كهمتعلقبه قرناول قبلاز ميلاداست .اين آثارسفاليدارايمكتوباتي است كهبه زبانپارتيو به خطي مخوطاز آراميو پارتينوشته شده است اين نوشتهها بر رويكوزه هايي بوده است كهبراي حملشراباز انهااستفادهمي شد و شاملنام هاي اشخاص – جايها – وزن و تاريخ است .
4.قباله هاي اورامان
سه نوع معامله مربوطبه فروشدو تاكستانكه بر رويپوستآهو نوشته شدهدر ادرامانكردستانپيداشده استو اكنوندر حوزهبريتانيا نگاهداريمي شود .
دو سنداز اينسه نوع ،به زبانو خط يونانياستو هردو تاريخسلوكي دارد .يكيمعادل 84/88 ق.م و ديگري معادل 21/22 ق.ماست و در ÷شتيكي از آنهاچند كلمه ايبه زبانو خط پارتينوشتهشده كه خلاصهمتن يونانياست و احتمالاٌ تاريخ نگارش آن نسبت به متنيونانيجديدتراست .سند سومبه زبانو خط پارتياست و تاريخاشكاني داردكه معادلسده اولميلادياست .خط پارتي اينمتن به خطسفالينههاي نساشباهتدارد .
5. اسنادمورا – اوروپوسي
از حضرياتانجام شدهدر ناحيه دورا – اروپوسي در ساحلرودخانه فراتدر وسيلهكنونينزديكمرزعراق ، تعدادي آثار ايراني ميانه ، هم به پارتيوهمبه فارسيميانهبدست آمده است .
دريكي از بادتگاههاي محليسه ديوارنگاره به زبانپارتيپيدا شده است . همچنيناز اين ناحيهسفالينه هايي به دو زبانفارسيميانهو پارتيبدست آمده ات .
زبانفارسي ميانه
فارسيميانهزبانايرانيمانهجنوبي غربياست كهزبانايالتپارسبود. از آن جهتكه صورتميانه فارسي باستانو فارسيجديد استفارسي ميانهخوانده مي شود .از اين زبانبا نامهاي پارسيك و پهلوي ساسانينيز ياد مي شود .
فارسي ميانهدر دورهساسانيانزبانرسميو اداري ايراني بود . ولي براي تعيينمدتروج فارسي ميانهمي بايدچندينقرننيز به اينتاريخ رسميافزودزيرايك تحولاساسي و مهمسياسي – اجتماعيبلافاصلهموجبتحول زباننمي گردد بلكهدهها سال طولمي كشدتا زباندر هر يك از دورهتحولي را پشت سربگذارد .
زبان فارسيفارسيميانههماز اين قاعدهمستثنينبودو تحولآنبه صورتفارسيجديددر مدتزمان مديديبيش از دو قرنبه طول انجاميدو آثار و اسناد فراوانيبه زبانفارسي ميانهكه در بررسيهايتاريخزبان فارسياهميتدارنددر طولقروناوليه هجريبه رشتهتحرير درامد .
بنابر گواهي هاي موجودتا اواخر قرنسومهجريبرابر بااواسط قرندهمميلاديهنوزاينزبان به دروهتحوليجديدخود نرسيده بود .
نخستينآثارزبانفارسيجديد كه بهخط عربينوشته شده اندو مرحلهنوين تحول زبانفارسي رامنعكسمي كنندبه اواخرقرن سومو اوايلقرن چهارممربوط اند .
بدين ترتيبدوره فارسيجديد ملاٌ هزار ساله اخير است .
خط پهلوي
خطي كه براي نوشتنمتون فارسيميانهبكار رفته بسيارشبيهخط متونپارتي استو به هماننام پهلوي خوانده مي شود .
خز پهلوي در سراسر دوره ميانهيعني از دوراناشكاني تا حدودقرن سومهجري در سنگنوشته ها ، سكه هااسناد معاملات ،كتابها و رساله هاي گوناگونيكه به زبانهايپارتي و فارسيميانهنوشته شدهبكار رفتهاست .
خط پهلوي در زمان اشكانياناز رويخط آرامياقتباس شد ونسبت به قوميكه حاكمبودند (توم پرتو ) پهلوي خوانده شد و در دوره هاي ساسانياننيز همينخط با اندكيتفاوتبكار رفت .
همانطوركه قبلاٌ گفتيمزبانهاي ايرانيميانههم به نامپهلوي خوانده مي شدندبراثر اختلاط دو مفهومزبانو خط در اذهان ، فظ پهلوي علاوهبر زبانبه خطنيز اطلاقشد .
خط پهلويگونههاي متعدديدارد از جمله :
الف :پهلوي اشكاني ، اين خطبه صورتخطيكتيبه اياست و بروي مهره ها و سكه هايسلاطيناشكاني ديده مي شود .
ب: پهلويكتيبه اي ، خطي استكه در سنگنوشته هاو سكه هاي دورهساسانيبكار رفتهاست .
ظاهرا در دورهساسانيخطوطمتعددي در ايرانمتداولبود كههر يكاز آنهامورداستعمال ويژه ايداشتو به جايخط لفظ را بكار مي بردند . برخي از مورخاناسلامياز جملهحمزهاصفهاني و ابن نديمضمننقلمطالبي دربارهخطوطايراني در زمانساسانيانانواع انها را بر شمرده اندو تعدادشان را هفت ذكر كرده اند .
خط پهلوياز جهتاصولشبيهخط فارسيجديد است. اينشباهتو همسانهاي موجود ميان دوخط فارسيميانه و جديدامري اتفاقيو تصادفينيستبلكه بداندليل است كههردوي آنهااز يكآشبخورسرچشمهگرفته اند . خطوطايراين ميانهاز خط آراميكهخودريشه سامي دراد .اقتباسشده بودندو خط فارسيجديد همان خط كوفي عربي استكه با تغييرات جزئيو ظاهري به صورتكنوني درامده استخط عربيخود از زمرهخطوطساميمي باشد. خواندنخط پهلوي دشواريهاي عديده اي دارد و از جملهينكهبرخي از حروف آنچند صدايي هستندو گاهيك نويسهبردو يا چندواج دلالت مي كند .
مثلا نويسه هاي د،ا،س،ن هريكنشانهواجهاي متعددي به شرحزير مي باشد :
د=ي،د،گ،ج و ذا= ر،ن،و
س،خ،آن=ف،پ
شكل ديگر اين خط ا ز پيو ستن حروف به يكد يگر نا شي مي شود توضيح اين كه گا ه بر اثر اتصا ل دو حرف شكليحاصل ميشود كه شبيه به حرف سو مي است مثلا در خط فارسي جديدكه اگر نقطه هاي با يا نا رادر نظرنگيريمپس از پيوستناين حروفبه شكل سادر مي ايدكه شبيه س است .
همچنين در خط پهلوي همانند خط عربينويسه ايبراي ضبط مصوتهاي كوتاهيعنيَُِوجو نداردو همينامر خودموجب بروز شكالاتيدر خواندن خط پهلوي مي شود . مهمترينعاملدشواريخط پهلوي اين است كهدر اين خطهم ماننداغلبخطوط ايرانيدوره ميانهعنصري به نامهزوارش وجود دارد .
هزوراش
هزوارشهاكلماتي به زبان آرامي اند كهخط پهلوي نوشتهمس شوند و ظاهراٌ در موقعخواندنمعادلفارسي ميانهآنها تلفظ مي شود مثلاٌ:
MN مي نوشتندو ازمي خواندند (من عربي )
YDE مي نوشتند ودست مي خواندند (يد)
YEMمي نوشتند وروزمي خواندند(يوم )
LYLYA مي نوشتند و شب مي خواندند (ليل)
علت وجودهزوارش در خطوط ايراني آن استكه از دوران هخامنشي كاتبان آراميبه پشتو ضبط درادين و امر دبيري و منشيگرياشتغال داشتند و همين امرموجب اقتباس خطوط ايراني از خط آرامي شد.بدين ترتسب ،كاتبان آرامي به زبان خودتسلط بيشتري داشتندهنگامنوشتن زبانهاي ايراني معادل برخي از كلمات رااز زبانخودمي نوشتند . كلماتهزوارش بيشتر شامل حروف اضافه،ضماير بن افعال و برخياسامي ويژهبودكه كاربردشان درزبان زيادبود و نگارشي معادلهاي آرامي براي اين دبيرانمتناسب ترو سهل تر مي نمود.
نكتهقابل توجه درمورد هزوارشاناين است كهتنها معادل آرامي حروف اضافه ،ضماير اسمهانوشتهمي شد . درحاليكه وضعيت افعال فرق مي كرد . چون دستگاهصرفو ساختافعالدرزبانفارسي با آراميفرق داشتناچار پس از نوشتنصورت آرامي فعل به عنوانمادهوبن ،شناسه ها و يا پسوند مصدري (جزءصرفي فعل ) مطابق روال زبان فارسي بدان افزودهمي شأ . مثلاٌ مصدر آمدنبه دو بخش تقسيم مي شد يكيماده كلمه كه آن رابه زبان آرامي YATWN ياتون مي نوشتند وديگر علامت مصدر زبانفارسي يعنيتن كه آن را به دنبالصورتآرامي فعلمي افزودند درنتيجه واژه آمدن به صورت ياتونتن نوشته مي شد همچنين درصيغه هاي ديگر صرفي نظير آيم وآيد صورتهاي ياتونيم وياتونيت نوشته مي شد.
تعدادهزوارشها در متون پهلوي به مراتب فراوانترو متنوع تر از متونمتاخر استدر بعضي از متونمتاخر براي يك واژه واحد ،گاهي هردو صورت هزوارشيغير هزوارشي بكار ميرود . مثلاٌ واژه روزدراين گونه متون به دو صورت هزوارشي (YOWM=يوم ) ر غير هزوارشي (RAZ=روز ) نوشته مي شد.
دردوره ميانه گذشته ازانواع خطوطي كه آنها را پهلوي مي خواندند براي نوشتن زبانهاي ايراني چندخط ديگرهم بكاررفته كه ظاهراٌ همه آنها از اصل آرامي مشتق بوده اند از جمله خط مانوي
خط مانوي
ماني در قرن سومميلادي به تبليغ آيين خويش پرداختر آيين مانوي درقرنسوم ر چهارمميلادي رواج فوق الهاده اي داشت وتاقرن هفتم ميلادي از اديانرايج منطقهبود، بويژه درشمال شرقي اران اين آيين تا چنين نيزنفوذكرد ودرسراسر آسياي شرقي انتشار يافت .
ماني ر ÷يروانش بؤاي نگاؤش آثار خوداز خطي آوا نگاراستفاده مي كردندكه به خط مانوي مشهوؤاست ر البتهالفاباي آن همانند خطوط ديگر اين دورهمقتبس ازآرامي استولي ماني كهاستعداد خاص درهنر نقاشي ر كتابت داشت آن را به شيوه اي ممتاز آراست .
مهمترين آثار مانوي كهبرجاي ماندهمكتوباتياست كه در تركستان چين در ناحيهتورفانبدست آمده است . برخي از اين كتابهابه نقاشيهاي زيبايي مزين است . زبان نوشته هايمانوي متفاوتاست زيرامانوياندين خودرا در هرمنطقه به زبان رايج درآن ديار تبليغ مي كردند ر مطالب مذهبي وادبيا ر سرودهاي مانوي را به زبان محلي حوزه تبليقي خود مي نگاشتند ولي خطي كه براي نوشتنزبانهاي مختلفبكار مي گرفتنديكي بود. همان خطي كه خط مانوي خواندهمي شد.
بخش مهمي از آثار بازمانأه از زبانهاي پارتي ر فارسي ميانهبدين خط مي باشد.
آثار بازماندهاز فارسي ميانه
كهن ترين آثار موجود از زبانفارسي ميانه متعلقبه آغاز دوره ساساني است . اسناد بازمانده از اين زباننسبت به آثار دوره باستان فراوانتر ر متنوع تر ند . هم اين اسناد عبارتند از :
الف :كتيبه ها
يكي از مهمترينمنابع بارماندهاز زبانفارسيميانهكتيبه هاي استكه در دورانفرمانروايي ساسانيانبر سنگنگاشته شده است .
سنگ نوشته هاي فارسيميانهاغلبمختصرند و چونصدمه زيادي ديده اندبطوركامل خواندهنمي شوند .اين كتيبه ها شاملنام و لقب و در پاره اي از موارد سلسه و شرح فتوحات و نامنواحي تحتسلطه شاهانساساني است .اغلباين كتيبه ها داراي نقوشو نگاره هايي هستند كهمجدو عظمت شاهانساسانيو خمايتايزداناز ايشانو تاييد آنها بوسيلهاهورا مزدارا نشانمي دهد .
نكته قابلذكر در موردكتيبه هااين است كه سنگنوشته هاي اوليهساسانيمانند كتيبه هاي هخامنشي سه زباني اندسنگنوشتههاي اردشير و شاپوراولكه در قرنسوم ميلادينوشتهشده به زبانهايفارسي ميانه – پارتيو يوناني است . در كتيبه هاي بعدي روايتيونانيخذف شده استو كتيبه هاي آخري تنهابه زبانفارسي ميانهمي باشد .
مهمترينسنگنوشته هايعصرساسانيعبارتند از :
كتيبه اردشير بابكاندر نقش رستم .
كتيبه شاپور اول در نقش رستم (كعبه زردتشت)
كتيبه شاپور اول در نقش رجب
كتيبه شاپور اول در حاجي آباد
كتيبه نرسي دريا يكولي (ناحيه اي استميان قصر شيرين و سليمانيهعراق )
كتيبه نرسي در شاپورفارسي
كتيبه شاپور دوم در طاق بستان
كتيبه شاپور دوم در تخت جمشيد
كتيبه شاپور دوم در مشكين شهر
كتيبه شاپور سوم در طاق بستان
كتيبه كريتر در نقش رستم (كعبه زردشت)
كتيبه كريتر در نقش رجب
كتيبهمهر نرسي (از وزراي نامدار ساسانيان ) در فيروز آباد فارس
چندينكتيبه متعلقبه اواخر دوره ساسانياندر نواحي :دربند قفقاز- استانبول – تخت طاووس – بيشاپور –مقصود آباد و چند ناحيه ديگر .
ب:سكه ها
قديم ترين سكه هايي كه نوشته روي آنبه زبانفارسي ميانهاست مربوط مي شودبه اواسط قرندومپيش از ميلاداين سكه ها توسط فرمانروايانمحلي ايالت فارس پيش از آغاز سلطنت ساسانيانضرب شده است و نوشته هاي روي سكه ها شاملاست بر نام و نسب شاهي كه سكه را ضرب كردند .
نكته قابل توجهي كهمربوط به سيستمنگارشي خط پهلوي است آن است كهحتي در مياننوشته هاي اين سكه ها نيز هزوارش وجود دارد .
از شاهان ساسانيسكه هاي زر و سيم فراوانيبه جاي مانده كه بر روي آنها علاوهبر صورت شاهنام و لقباو نوشته شده است . بررويديگراين سكهها معمولاً آتشكده اي با درنگاهبان آتش نقش شده است .
ج: مهرهاو سنگهاي قيمتي و ظروفسيمين
از شاهانساسانيتعداد قابل توجهي مهر و احجار كريمهكهبرروي آنها اشكال ومطالبي به زبان فارسي ميانهكنده شدهموجوداست .همچنين تعدادي ظروف و آلاتسيسمينكه مزينبه نقشهاي زيبا و كتيبه هايي به زبانفارسي محسوب مي شوند .
د: آثلر يافت شدهدر دورا-اروپوسي
بر اثر تحقيقاتاكتشافي از ناحيه ايدرساحل رودخانهفرات واقعدر سوريه كنونينزديكمرز عراق كه صالحبه ناميده مي شود .آثاري بدست آمدهكه بخشي از اين آثاربه زبانفارسي ميانه است .
آن دستهاز اسناددورا-اروپوس كه به زبانفاترسي ميانه استعبارتند از :چندين ديوارنگاره مربوط به قرنسوم ميلادي و قطعاتي برروي پوستو اشياء سفالي
هـ :پاپيروسها
در حدوديك قرن پيش در مصر قطعاتپاپيروسي كه به زبانفارسي ميانه نوشتهشده استبدست آمدهيادگار دوران كوتاهدستيافتنايرانيانبر مصردر اوايلقرنهفتمميلادياست ..
اين پاپيروسها هم اززمره اسناد مربوط به تاريخزبان فارسيبه شمار مي آيند .
و:ترجمهفرامير داوود
در ناحيه اي موسومبه «بلاييق» واقع در شمالتورفان ، مجموعه ايمشتمل بر قطعاتياز فرامير داوودبه زبان فارسيميانه يافتشده است . ظاهراً اين متون در اواخر دورهساسانياز سرياني بهفارسي ميانه ترجمهشده است .
مانويان از نيمه دوم قرن سوم ميلادي براي رهايي از آزار و تعقيب ساسانيانمراكز تجمع و فعاليتخود را به شمال شرقي ايرانو آسياي ميانهانتقالدادندو ظاهراً ديانت مانوي در ان سامانرواج و رونق بسياري يافت . ازآنجا كه در ميانمانويان آنخطه ، اقوامايراني بسيار زياد بودند اغلب متون مانوي يافتشدهدر تورفانبه زبانهاي ايراني از جمله : پارتي ميانه – پارتي و سغدي است .
متون فارسي ميانهكه غالباً مربوط به اواخر قرنهشتمو قرننهم ميلادياستبخش مهميازآثارمكشوفه تورفانرا تشكيلمي دهد .
خطي كه براي نگارش اين متون به كار رفتههمانندمتون پارتي و سغدي ، خط ابداعيماني استكه نسبت بهخطوط ديگر رايجدر دوره ميانهمزايايي دارد از جملهاينكهدر اينخط هزوارش وجودنداردلذا تلفظ كلماترا دقيق تر و روشنتر از خط پهلوي بدست مي دهد .
متون تورفانيفارسي ميانهدر بررسيهاي تاريخيزبانفارسياهميتبه سزايي دارد زيرانه تنهامجموعهبازمانده از زبانفارسي ميانهرا غني تر مي سازد . بلمه بسياريبا پيدا شدناين متونبر طرفشده است .بويژهاينكهخط پهلوياملاي تاريخي را منعكس مي كندو ازاين رو نمي تواند تحولاتصوتي زبانفارسي رادر طولدوره ميانهكه طي چند قرنصورت گرفتهنشانبدهد .
در حاليكهمتون مانوي تاحديتلفظ رايج در قرون اخيردروهميانهرا منعكسمي كند .
متونتورفانيفارسي ميانهشامل نامه ها – قطعاتادبي – دعاها ،سرودها و نيز قطعاتياز دوكتابمعروفماني به نامهاي« شاپور گان » و«انجيل مانوي » است .
ح: متون پهلوي
مهمترينم منابع و مداركبازماندهاز فارسي ميانهرسالات و كتابهايي است كهبخط پهلوي كتابي نوشته شده است . اكثر اين آثاربه دورهمتاخر ساسانيتعلق دارندو برخي از انهانيز در قروناوليههجذريبه رشتهتحرير درامده انداين كتابهارابا توجه به مطالبو مضامين شانبه دو بخش تقسيممي كنند .
الف : كتب ديني زردتشتيب: كتب غير دينيزردتشتي
الف : كتب ديني زردتشتي
سلاطين ساسانيخود را وارثانهخامنشيانمي دانستندو در بسيارياز مواردسعيمي كردندتا رسومگذشته رادوبارهمرسومبدارند .همچنينديانتزردتشتيرا دين رسميقرار دارد .
آنچه به عنوانممتون مذهبيزردشتي از فارسي ميانه بر جاي مانده خود به دو بخش مشخص تقسيم مي شود .يكي متون مذهبي كه در دوره ميانه تاليف و تحرير شده و ديگر ترجمه هاي پهلوي كتاب مقدس زردشتيان به نام اوستا . اين ترجمه ها اصطلاحاٌزند خوانده ميشوند.
زند اوستا
همچنانكه پيش از اين ذكر شده اوستا كتاب ديني زردشتيان به يكي از زبانهاي باستاني ايران است كه اصطلاحاٌ زبان اوستايي خوانده مي شود. مطالب اوستا قرنهاي متمادي به همان زبان كهن به صورت شفاهي سينه به سينه نقل و حفظ مي شود و بالاخره در دوره ميانه به صورت مكتوب درآمد ولي چون زبان اوستايي كهن و باستاني بود براي عامه مردم قابل فهم و درك نبود.
لذا در دوره ساساني آنچه كه از اوستا حفظ و مدون شده بود به زبان فارسي ميانه ترجمه و به خط پهلوي نوشته شده بود. علاوه بر ترجمه ، توضيحات و تفسيرهايي نيز بر اين متون افزوده گشت كه برروي هم ترجمه وتفسيرهاي اوستا به زبان فارسي ميانه و به خط پهلوي زند اوستا خوانده مي شود.
زند و پازند
بزرگترين مشكل زند اوستا خطي است كه براي ثبت آن بكار رفته است زيرا از يكسو خط ناساز و ناقص پهلوي نمي توانست تلفظ دقيق و صحيح واژگاني را كه در نوشته هاي مقدس اوستا بكار رفته بود مشخص كند و از سويي ديگر وجود هزوارش در اين خط بر مشكل خواندن آنها مي افزود .لذا تقدس متون مذهبي و اهميت درست ودقيق خواندن آنها موجب شد تا براي رفع اين نقيصه تدبير بينديشند و از خطي استفاده كنند كه كاملاٌ آوا نگار باشد و خوانندگان را از لغزش و خطا در تلفظ برهاند.
از اين رو الفباي اوستايي كه يكي از كاملترين خطوط دنياست و چگونگي تلفظ واژگان را دقيقاٌ ثبت مي كند استفاده كرده متون زند را كه ترجمه و تفسيربه زبان فارسي ميانه بود به خط اوستايي نگاشتند . اين متون كه به زبان فارسي ميانه و به خط اوستايي هستند اصطلاحاٌ پازند خوانده ميشوند.
نكته قابل توجه اين است كه چون پازند نويسي مشكل خواندن خط پهلوي را برطرف مي كردبعدها براي نگارش متونديگر فارسي ميانه نيز بكار رفته است .امروزه آثار قابل توجهي از زبان فارسي ميانه به صورت پازند وجود دارد .
بنابراين بخش اعظم متون مذهبي فارسي ميانه عبارت است از ترجمه و تفسيرهاي اوستا به زبان پهلوي و به خطوط پهلوي و اوستاي كه اصطلاحاٌ زند وپازند معروفند.
گذشته از ترجمه هاي اوستا، متون مذهبي فراواني به زبان پهلوي موجود است كه مهمترين آنها عبارتند از :نيكره (يعني كتاب تكاليف و اعمال ديني )پذهشن (به معناي اساس و بن خلقت)و ارداديرافنامه روايات پهلوي مينوي خرد گزارش گمان شكن جاماسب نامه پند نامه زردشت و غيره
ب-كتب غير ديني پهلوي
متون غير ديني پهلوي را نيز به دو بخش تقسيم نمود. يكي اندرزنامه هاي پهلوي و ديگر كتب و رسالاتي كه درباره موضوعات متعدد تاليف و تدوين شده اند.
اندرزنامه ها كه بخش مهمي از ادبيات فارسي ميانه را تشكيل مي دهند پيشينه و اهميت ادبيات اندرزي را در ايران كه موضوع آنها اخلاقي، پند واندرز و امثال و حكم است نشان مي دهد . اكثر اين اندرزنامه هابه بزرگان و فرزانگان و حكيمان نسبت داده شده مانند اندرز بزرگمهر ، اندرز آذر باد مهراسپندان ، اندرز دانايان به فردسينان و غيره.
گذشته از اندرزنامه ها، كتب و رسالات متعددي به زبان پهلوي در زمينه هاي غير ديني تاليف يافته كه مهمترين آنها عبارتند از : كارنامه اردشير بابكان – درخت آسودريك – شهرستانهاي ايران- خسرو تبادان دريدك- افريهاي سيستان- ماديگان شطرنج- ماديگان هزار دستان و غيره.
بطور كلي آثار ديني و غير ديني موجود از زبان فارسي ميانه كه مختصراٌ به نام متون پهلوي خوانده مي شود ، حاوي اطلاعات وآگاهيهاي فراواني درباره واژگان و دستور زبان فارسي ميانه است و اطلاعات سودمندي از چگونگي زبان فارسي در دوره ميانه در اختيار ما مي گذارد كه در بررسي تاريخ زبان بسيار با ارزش و مهم است .
به اميد آن روز كه ما هم زبان فارسي را پاس بداريم و نگذاريم با ورود لغات و واژگان فرنگي در آن خدشه اي وارد شودهمانطور كه ديگران به ما سالم تحويل دادند ما هم براي آيندگان بدون لطمه وارد ساختن به آن به دست آنها بسپاريم.
به اميد آن روز
منابع و ماخذ
1- تاريخ ادبيات ايراندكتر احمد تفضلي به كوشش دكتر ژاله آموزگار
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن