تحقیق درباره حوريان بهشتي

عنوان
حوريان بهشتي
اوصاف حوریان بهشتی از نظر آیات و روایات
در قرآن مجید آنچه درباره اُنس با حورالعین آمده و ذكر شده از همه جالبتراست. و شاید علّتش این باشد كه انسان بیشتر به انس و گفتگو و مُسامره میلدارد تا به خوردن و آشامیدن. در «تفسیر عیّاشی » از جَمیل بن دَرّاج ازحضرت صادق علیه السلام آورده است كه: «إِنَّأَهْلَ الْجَنَّه مَا یَتَلَذَّذُونَ بِشَیْءٍ فِی الْجَنَّه أَشْهَیعِنْدَهُمْ مِنَ النِّكَاحِ، لاَ طَعَامٍ وَ لاَ شَرَابٍ؛اهلبهشت در بهشت از هیچ چیز مانند نكاح لذّت نمی برند، نه غذا خوردن و نهآشامیدن» («بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 139). و معلوم است كهحورالعین موجب اُنس، و رفع غربت، و ائتلاف و استیناس است به همین خاطرداریم كه: «كَذَلِكَ وَ زَوَّجْنَـ'هُم بِحُورٍ عِینٍ؛همچنین است ای پیامبر كه ما متّقین را با حورالعین تزویج می نمائیم» (آیه 54، از سوره الدّخان).
حُورجمع حَوراء است، و حوراء زن سیاه چشم را گویند كه سیاهیش بسیار، و سپیدیآن نیز شدید باشد. و عِین جمع عَیناء است، و آن زن سیاه چشمی است كه سیاهیچشمش در عین حال درشت باشد، و بنابراین معنای عیناء زن درشت چشم و مشكینچشم است. و حورُ العین زنانی را گویند كه چشمهایشان سیاه و درشت، و سیاهیچشم در سپیدی آن خوش و نمایان باشد، یعنی سیاهیش شدید و سپیدیش نیز شدیدباشد. و در سوره واقعه داریم :« وَ حُورٌ عِینٌ * كَأَمْثَـالِ اللُؤْلُوءِ الْمَكْنُونِ؛برای بهشتیان حور العین هستند كه آنان مانند لؤلؤی می باشند كه در صدف خودباقی است و هنوز دست نخورده است» ( آیه 22 و 23، از سوره الواقعه ).
خداوند در سوره الرحمن آیات 72 تا 75 می فرماید:«حُورٌمَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ* فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ* لَمْیَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ*فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُماتُكَذِّبانِ؛و در آن باغهاى بهشتى زنانى هستند نیكو خلق و زیبا. پس كدامین نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى كنید؟ حوریانى كه در خیمه هاىبهشتى مستورند. پس كدامین نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى كنید؟ زنانى كههیچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته (و دوشیزه اند). پس كدامین نعمتهاىپروردگارتان را انكار مى كنید؟
در ادامه توصیف این زنان بهشتىاضافه مى كند:" آنها حوریانى هستند كه در خیمه هاى بهشتى مستورند." حور" جمع" حوراء" و" احور" به كسى مى گویند كه سیاهى چشمش كاملا مشكى و سفیدىآن كاملا شفاف است، و گاه به زنان سفید چهره نیز اطلاق شده است. تعبیر به" مقصورات" اشاره به این است كه آنها تنها تعلق به همسرانشان دارند و ازدیگران مستور و پنهانند. " خیام" جمع" خیمه" است، ولى به طورى كه درروایات اسلامى آمده خیمه هاى بهشتى شباهتى به خیمه هاى این جهان ندارند،از نظر گستردگى و وسعت و زیبایى. این نكته نیز قابل توجه است كه" خیمه" طبق آنچه علماى لغت و بعضى از مفسران گفته اند تنها به معنى خیمه هاىپارچه اى كه در میان ما معروف است نمى باشد، بلكه به خانه هاى چوبى و یاحتى هر خانه مدورى كلمه" خیمه" اطلاق مى شود، و گاه گفته شده" خیمه" عبارتاست از هر خانه اى كه از سنگ و مانند ساخته نشده است. و بار دیگر همانسؤال پر معنى را تكرار كرده مى گوید:" كدامین نعمت از نعمتهاى پروردگارتانرا انكار مى كنید"؟
آیه بعد توصیف دیگرى است در باره حوریان بهشتى،مى فرماید: هرگز پیش از این جن و انس دیگرى با آنها تماس نگرفته، و دوشیزهاند. نه یک زن هر جایی که گاهی پیش این، گاهی پیش آن، هیچ انسی و جنی بااو تماس پیدا نکرده است. «کانهن الیاقوت و المرجان، الرحمن ،58» گویی در صفا یاقوت یا مرارید هستند یعنی بدنهای اینها این طور با صفاست. علاوه بر اینها باز «حور مقصورات فی الخیام» حورالعین هایی که منحصرا در خیمه هایی هستند. همان مفهوم «قاصرات الطرف لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان» را با تعبیر دیگر گفته است، یعنی " نه هر جایی ".
این «حور مقصورات فی الخیام» باز مفهوم " نه هر جاییی " را می دهد. همان کلمه «لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان» تکرار شده. معلوم است که قرآن به جنبه طهارت و عفاف و پاکی خیلی عنایت دارد یعنی این را برای بشر یک ارزش اصیل می داند. «متکئین علی رفرف خضر و عبقری حسان» ترجمه: این در حالى است كه بهشتیان بر تختهایى تكیه زده اند كه با بهترینو زیباترین پارچه هاى سبز رنگ پوشانده شده است. (الرحمن،76). درباره آنهاهم داشتیم: «متکئین علی فرش بطائنها من استبرق و جنا الجنتین دان» ترجمه: این در حالى است كه آنها بر فرشهایى تكیه كرده اند با آسترهایى ازدیبا و ابریشم، و میوه هاى رسیده آن دو باغ بهشتى در دسترس است! (الرحمن،54). درباره اینها داریم: «متکئین» تکیه زن ها هستند « علی رفرف خضر» بر متکاهای سبز و بر بساطهای بسیار قیمتی و بسیار نیک «فبای الاء ربکما تکذبان» پس چه نعمتی را شما می توانید تکذیب کنید؟
زنان بهشتي
در سوره مبارکه « الرّحمن » می خوانیم:
«فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرفِ لَم یَطمِثهُنَّ اِنسٌ قَبلَهُم وَ لا جانٌّ »
« در این قصرهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود چشم ندوخته، و جز به آنها عشق نمی ورزند و هیچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است.»
از « ابوذر » نقل شده است که« همسر بهشتی به شوهرش می گوید: سوگند به عزّت پروردگارم که چیزی را بهتر از تو نمی یابم، سپاس مخصوص خداوندی است که مرا همسر تو، و تو را همسر من قرار داد.»
سپس به توصیف بیشتری از این همسران بهشتی پرداخته، می گوید:
…« کَاَنَّهُنَّ الیاقوتُ و المَرجان»…
به سرخی و صفا و درخشندگی« یاقوت» و به سفیدی و زیبائی شاخه«مرجان» هستند که هنگامی که این دو رنگ(یعنی سفید وسرخ شفاف) به هم می آمیزند زیباترین رنگ را به آنها می دهند.
باز هم در آیه 70 می فرماید:
…« فیهِنَّ خَیراتٌ حِسانٌ»…
در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است:« دو بهشت از طلا برای مقربان است و دو بهشت از نقره برای اصحاب یمین.»
«خَیراتٌ حِسان» زنانی هستند که جمع میان «حُسن سیرت» و «حُسن صورت» کرده اند و در این بهشت به سر می برند.
آنان زنانی هستند که تمام صفات کمال و جمالی که در یک همسر مطلوب است در آنها جمع است و آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند .
« حُورٌ مَقصوُراتٌ فی الخِیام»
«حور» جمع « حَوراء» است و «احور» به کسی می گویند که سیاهی چشمش کاملاً مشکی و سفیدی آن کاملاً شفاف است و گاه به زنان سفید چهره نیز اطلاق می شود.
تعبیر به «مقصورات» اشاره به این است که آنها تنها به همسرانشان تعلق دارند و از دیگران مستور و پنهانند.
البته چنانکه از آیات دیگر قرآن استفاده میشود که زنان و مردانی که در این دنیا همسر یکدیگرند، هرگاه هر دو با ایمان و بهشتی باشند در آنجا به هم ملحق می شوند، و با هم در بهترین شرائط و حالات زندگی می کنند و حتی از روایات استفاده می شود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشت است؛ به خاطر عبادات و اعمال صالحی که در این جهان انجام داده اند.
در سوره واقعه در مورد این زنان میخوانیم:
...«وَ حورٌ عین* کَاَمثالِ اللؤلؤ المکنون»
« همسرانی از حورالعین دارند* و همچون مروارید در صدف پنهان»
«مکنون» به معنی پوشیده است و در اینجا منظور پوشیده بودن در صدف است؛ زیرا مروارید به هنگامی که در صدف قرار دارد و هیچ دستی به آن نرسیده از همیشه شفافتر و زیباتر است. به علاوه ممکن است اشاره به این معنی باشد که آنها از چشم دیگران کاملا مستورند، نه دستی به آنها رسیده و نه چشمی بر آنها افتاده است!
... «اِنّا اِنشاءناهُنَّ اِنشاءاً »...
در این آیه به اوصاف دیگری از همسران بهشتی پرداخته، میگوید:« ما آنها را آفرینشی نوین بخشیده ایم».
این جمله ممکن است اشاره به همسران مؤمنان در این دنیا باشد که خداوند آفرینش تازه ای در قیامت به آنها می دهد، و همگی در نهایت جوانی و طراوت و جمال و کمال ظاهر و باطن وارد بهشت می شوند که طبیعت بهشت تکامل و خروج از هرگونه عیب و نقص است.
و اگر منظور حوریان باشد خداوند آنها را آفرینش نوینی بخشیده به گونه ای که هرگز گرد و غبار پیری و ناتوانی بر دامان آنها نمی نشیند.
سپس می فرماید:
« فَجَعَلناهُنَّ اَبکاراً» ...
« ما همگی آنها را بکر قرار دادیم.»
و شاید این وصف همیشه برای آنها باقی باشد، چنانکه بسیاری از مفسران به آن تصریح کرده اند و در روایات نیز به آن اشاره شده، یعنی با آمیزش، وضع آنها دگرگون نمی شود.
وصف دیگرشان این است که « آنها هم سن و سال با همسرانشان هستند و همگی در خوبی و جمال ظاهر و باطن همانندند و یک از یک بهتر»
زنان بهشتی در سن و سال نسبت به همسرانشان شبیه و برابرند و به اصطلاح، احساسات یکدیگر را کاملاً درک می کنند و زندگی با هم برای آنها لذّت بخش تر است....
و در آخر می فرماید: « همه این نعمتها برای اصحاب الیمین است».
بهشت اين مومنين" چهارپايه"را ببين!تهوع آور است! دنيايي است دنياي "بيعاري" ،"عياشي" و "مصرف".انبار "طعام"و "جماع" و دگر هيچ !
جويبارهايبهشتيشان چيست؟شير و عسل!همدم همدلشان كيست؟حور و غلمان!زن هاي عظيم الكپل دمبهدار خوش كله پاچه.فاصله ي ميان دو پله ي نشيمن گاهشان به اندازه ي فاصله يميان مشرق تا مغرب!و براي مقدسيني هم كه داراي انحرافات جنسي هستند غلمانآماده اند!
بچه خوشگل هاي سبزخط و سيه خال زيرابرو برداشته يعشوه گر !طول مدت هر جماعي هفتصد و هفتاد و هفت هزار سال و هفت ماه و هفتروز و هفت ساعت و هفت دقيقه و هفت ثانيه!آن هم نه از اين سال هاي اين دنيا،از سال هاي قيامت كه هر روزش هفتصد و هفتاد و هفت هزارسال و ...!!
چه اشتهاي كثيف و متعفني!
"دكتر علي شريعتي"
هميشه ي خدا از اينحوريانبهشتيبدم ميومده.ميون اون همه وعده اي كه خدا به مردان و زنان مومن داده اينيكي واقعا حرصمو در مياره.هرچند كار خدا بي حكمت نيست .شايد براي اينانسان هاي پست "چهارپايه" اي كه فقط دنيا و لذاتش براشون مهمه اين وعدهوعيدهاي مزخرف لازم بوده تا مثلا به خدا بپيوندند و اهل بشند و بفهمند كهاگه تو اين دنيا لذت هست ،اون دنيا قشنگ تره.
ولي خدايي از حوريا بدم مياد .احساس مي كنم كه حضورشون يه جورايي توهين به شخصيت زنه.
آخه چرا ما آدما بايد اينقدراحمقباشيم كه خدا براي اهل كردن ما از باغ ها و نهرهاي زيباي بهشت و حورياني كه دست هيچ بشري به آنها نرسيده استفاده كنه...
واقعا مايي كه مسلمونيم بايد دنبال اين مسائل باشيم؟واقعا چيزي كه ما مي خوايم و تو اين دنيا پيدا نمي شه اين لذات زودگذره؟
د آخه مسلمونااين چيزا رو كه تو همين دنيا هم داريم.حالا با شدت كمتر...
كجاست اوني كه داد بزنه و بگه چيزي كه مي خواد" حوري" نيست.باغ انار و نهر و رودخونه نيست؟...