
پاسخ فعالیت های درس اسب طلایی هدیه چهارم
تک تک بچّهها را پشت سر گذاشت و به خطّ پایان رسید.
هیجان زده فریاد کشید: «هیچ کس نمیتواند از اسب طلایی من جلو بزند!»
احسان مهارت خوبی در دوچرخه سواری دارد. دوچرخه اش هم خیلی خوب است؛ تند و تیز،
سبک، روان و بسیار زیبا، بدنه ی طلایی اش زیر نور می درخشد!
نام قشنگی هم برایش گذاشته است: اسب طلایی!
خیلی دوست دارم سوار دوچرخه اش بشوم.
****
عصر چهارشنبه ...
احسان با دوچرخهاش به درِ خانهی ما آمد؛ لبخند زد.
«سلام حمید. اسب من دو روز در خدمت شما!»
هیجان زده شدم.
«برای چی؟»
«دو روز به مسافرت م یرویم. گفتم شاید دوست داشته باشی اسبم در این مدّت پیش تو باشد. یال و بدنش را حسابی شستهام. هر جا دوست داری با آن برو.»
خداحافظی کرد و رفت.
چند قدم که دور شد، سرش را برگرداند
و لبخندزنان گفت:
«به آب و علف نیاز ندارد! فقط مراقب باش زخمی نشود. عصر جمعه اسبم را بیاور.»
با شور و شوق بسیار سوار شدم.
عجب دوچرخهای!
چند بار تا ته کوچه رفتم و برگشتم. در همین موقع مادرم وارد کوچه شد.
«سلام! احسان دوچرخهاش را دو روز به من داده است.»
هیجان زده چرخ جلویش را بلند کردم و محکم به زمین کوبیدم.
مادرم با ناراحتی گفت: «عزیزم! این امانت مردم است. باید از آن درست استفاده کنی. اگر دوچرخهاش را خراب کنی، خسارتش را باید بدهی.»
صبح پنجشنبه ...
«جعفر! جعفر! زود بیا دم در!»
جعفر به همراه برادرش رضا دم در آمد.
تا نگاهش به دوچرخه افتاد، چشم هایش از خوشحالی برقی زد.
«اسب طلایی احسان! زیر پای تو چه میکند؟»
«تا دو روز دست من است. بیا تو هم سوار شو چند دور بزن.»
رضا پرسید: «از صاحب دوچرخه اجازه گرفت های که آن را به دیگران هم بدهی؟»
با تعجّب گفتم: «اجازه برای چی؟ دو روز اختیار این اسب با من است!»
رضا لبخندی زد.
«شما که صاحبش نیستی. اگر احسان اجازه ندهد، نمیتوانی آن را به شخص دیگری بدهی.»
عصرجمعه ...
سوار اسب طلایی شده بودم و دور حیاط میچرخیدم.
مادرم پنجره را باز کرد:
«حمید جان، زودتر دوچرخه ی احسان را برایش ببر.»
«بعد از شام می برم!»
مادرم با تعجّب نگاهم کرد.
«مگر خودش نگفته بود عصر جمعه دوچرخه را بیاور. عصر جمعه الان است نه بعد از شام.» از حرکت ایستادم. دوست داشتم تا شب با آن بازی کنم. با خودم فکر کرد........................................................................ .
برایم بگو (صفحهٔ 100 کتاب درسی)
حمید به چه چیزی فکر میکرد و چه تصمیمی گرفت؟ به این فکر میکرد که چون دوچرخه نزد او امانت است، باید به موقع آن را به صاحبشبرگرداند و تصمیم گرفتدوچرخه را تمیز کند و او را به احسان برگرداند.
تدبّر کنیم (صفحهٔ 100 کتاب درسی)
اِنَّ اللّٰهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤَدُّوا الاَماناتِ اِلیٰ اَهلِها
خدا فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بازگردانید. سورهی نساء، آيهی 58
با توجّه به داستان درس، به نظر شما چگونه میتوانیم به این آیه عمل کنیم؟
امانت دیگران را به موقع به صاحبش برگردانیم.
در حفظ و نگهداری از امانت دیگران کوشا باشیم.
امانت دیگران را بدون اجاز هی صاحبشبه کسی ندهیم.
فکر میکنید، کدام یک از این بچّهها، امانت دار خوبی بوده است؟
- وحید پاک کنی را که در مدرسه از دوستش به امانت گرفته بود به خواهر کوچکش داد تا از آن استفاده کند.
- ستاره در کتابی که از دوستش به امانت گرفته بود، برای یادگاری چند گل کشید و جملهای زیبا نوشت.
- سینا و سعید اسمشان را روی نیمکت مدرسه نوشته اند تا یادگاری بماند.
- مریم ظرف نذری همسایه را فوراً شست و در گوشه ای از آشپزخانه گذاشت تا در اوّلین فرصت، آن را به همسایه بازگرداند.
- لیلا می خواست کتابی را که برای یک هفته از کتابخانه امانت گرفته بود، بازگرداند امّا آن قدر سرگرم کارهای دیگر شد که این کار را فراموش کرد.
ایستگاه فکر (صفحهٔ 101 کتاب درسی)
اگر به امانت دیگران ضرر برسانیم، باید چه کار کنیم؟ باید خسارت آن را بپردازیم.
بررسی کنید
خانم معلمّ ما دانش آموزان کلاس را به گروههای پنج نفره تقسیم کرده است و میان گروهها بازی پیام رسانی را اجرا میکند. او به سمت من میآید؛ خم میشود و جملهای را آهسته در گوشم میگوید. سپس میایستد و میگوید: «این جمله را در گوش نفر بعدی بگو. م یخواهم ببینم این جمله تا نفر آخر گروه چه میشود!»
وقتی کسی حرفی به ما میزند، آن حرف نزد ما امانت است و هنگام بازگو کردن آن، نباید به آن چیزی اضافه یا کم کنیم یا چیزی از آن کم کنیم.
گفت وگو کنید (صفحهٔ 101 کتاب درسی)
بین ضرب المثل یک کلاغ و چهل کلاغ با موضوع «امانت داری» چه ارتباطی وجود دارد؟
این ضرب المثل در موقعی به کار می رود که بخواهند بگویند واقعیت کمتر از آن چیزی است که می شنویم. حرف مردم نیز نزد ما امانت است و باید در هنگام بازگو کردن عین آن را بگوییم.
دعا کنیم (صفحهٔ 101 کتاب درسی)
خدایا!
ای که در قرآن به ما فرمان دادهای تا امانت را به صاحبش باز گردانیم؛
کمکم کن تا امانت دار خوبی باشم و کتاب دوستم را همان طور که قرض گرفتهام، به او بازگردانم.
کمکم کن تا ... .
توضیحات درس 16 هدیه چهارم ابتدایی اسب طلایی
امانت مانند امن و امان و ایمان به معنای حالتی است که زمینه ساز حصولآرامش و اطمینان خاطر نسبت به چیزی است.
امانت در حقیقت ادای حقی است که انسان به پرداختن به آن تعهد کرده است.
اسلام در مورد امانت داری، احکامی را مطرح ساخته که رعایت آن موجب ارتقا و اعتلای اخلاق در جامعه می شود؛
و از آنجا که بسیار اتفاق می افتد که دانش آموزان وسایل یکدیگر را به امانت می گیرند؛
بر این اساس شایسته است با این احکام آشنا شوند. این درس در قالب یک داستانبه بیان ضرورت امانت داری و برخی از احکام آن پرداخته است.
بنابراین آشنایی با انجام وظایف خود در حفظ امانت و ترغیب دانش آموزان به رعایت آن، مهم ترین هدف درس محسوب می شود.
٭ اهداف درس 16 هدیه چهارم ابتدایی اسب طلایی
1 آشنایی با ضرورت امانت داری و شیوه های آن
2 تمایل به انجام وظایف خود در حفظ امانت
3 ادای امانت به صاحب آن
4 توانایی تفکر در پیام قرآنی و درک ارتباط آن با موضوع درس
٭ مفاهیم کلیدی
امانت
امانت داری
آموزش درس 16 هدیه چهارم ابتدایی اسب طلایی
بهترین شیوه برای تدریس این درس کتابخانه مدرسه و امانت گرفتن کتاب است
که می توانید از اوایل مهر ماه که کتابخانهٔ کوچکی در مدرسه یا کلاس خود ایجاد می کنید
به طور غیرمستقیم تا روزی که می خواهید این درس را تدریس کنید،
با دانش آموزان کار کنید تا درک و مفهومی بهتر از امانت گرفتن و امانت داری را آموزش بگیرند
برای شروع می توانید از دانش آموزان بخواهید در قالب یک فعالیت فهرستی از چیزهایی که متعلق به آنها هست و چیزهایی که متعلق به آنها نیست را تهیه کنند و برای بقیه بخوانند.
و سپس با هم کلاسی ها یا اعضای گروه خود درباره درستی یا نادرستی نظرشان یا برای توسعه دانش خود گفت وگو کنند و به این ترتیب وارد متن درس شوید.
برای شروع می توانید از دانش آموزان بخواهید اگر در زمینه امانت ضرب المثل، داستان، شعر یا حدیثی می دانند
یا خاطره و یا تجربه یا هر نوع معلومات دیگری می دانند آن را به شیوه ای جذاب بیان کنند.
از بچه ها بخواهید موقعیت های دیگری شبیه به موقعیت ذکر شده در قصه را در ذهن خود یا نمایش خلاق بیان کنند.
قصه گویی برای نمونه ایجاد کرده و آن را در قالب برای شروع می توانید از قالب نمایش نیز استفاده کنید. برای مثال متن درس را به کمک تعدادی از بچه ها به صورت نمایش درآورید
و سپس اجازه دهید در مورد موضوع درس گفت وگو و قضاوت کنند.
سوالات متن هدیه چهارم
🔴 درس شانزدهم : اسب طلایی
1 –ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها یعنی چه؟
پاسخ»خدا فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بازگردانید
2 -در مورد امانت چه چیزهایی را باید رعایت کنیم ؟
پاسخ» در حفظ و نگهداری امانت کوشا باشیم ، امانت دیگران را به موقع
برگردانیم ، امانت دیگران را بدون اجازه صاحبش به کسی ندهیم ، اگر امانت خسارت دید از صاحبش عذرخواهی
کنیم و خسارت آن را بدهیم
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 18 شهریور 1399 ساعت: 20:33 منتشر شده است
برچسب ها : حمید به چه چیزی فکر میکرد و چه تصمیمی گرفت,پاسخ برایم بگو صفحه 100 هدیه چهارم,با توجه به داستان درس به نظر شما چگونه میتوانیم به این آیه عمل کنیم,اگر به امانت دیگران ضرر برسانیم باید چه کار کنیم,بین ضرب المثل یک کلاغ و چهل کلاغ با موضوع امانت داری چه ارتباطی وجود دارد,سوالات هدیه های اسمانی چهارم درس شانزدهم,