مقاله اى دربارهى حجاب
بسم الله الرحمن الرحيم
مقاله اى دربارهى حجاب
مقدمه
لزوم پوشيدگی زن در برابرمرد بيگانهيكی ازمسائل مهم اسلامی است . درخود قرآن كريم درباره اين مطلب تصريح شده است . عليهذا در اصل مطلب ازجنبه اسلامی نمیتوان ترديد كرد . پوشيدن زن خودرا از مرد بيگانه يكی از مظاهر لزوم حـريم ميان مردان وزنان اجنبی است ،همچنانكه عدم جواز خلوت ميان اجنبی و اجنبيه يكی ديگراز مظاهر آن است . اينبحث را در پنج بخش بايد رسيدگی كرد :
1 - آيا پوشش از مختصات اسلام است و پس ازظهور اسلام از مسلمين بهغير مسلمين سرايت كرده است ؟ يا از مختصات اسلام ومسلمين نيست و درميان ملل ديگر قبل از اسلام نيز وجود داشته است ؟ .
2 - علت پوشش چيست ؟ .
چنانكه میدانيم در ميان حيوانات هيچگونه حريمی ميان جنس نرو جنسماده وجود ندارد ، آنها آزادانه با يكديگر معاشرت میكنند . قـاعده اولیطبيعی اين است كه افراد انسان نيز چنينباشند . چـه موجبی سبب شده كه ميان جنس زن و مرد حريم و حائلی به صورتپوشيدگیزن يا به صورت ديگر به وجود آيد ؟ . اختصاص به پوشش ندارد ، در مطلق اخلاق جنسیجای چنين سؤالی هست .
درباره حيا وعفاف نيزهمين پرسش هست . حيوانات در مسائلجنسی احساسشرم نمیكنند ولی در انسان بالاخص در جنس ماده حيا و شرم وجود دارد .
3 - فلسفه پوشش از نظر اسلام .
4 - ايرادها و اشكالها .
5 - حدودپوشش اسلامی چيست ؟ .
آيااسلام طرفدار پرده نشينی زن است همچنانكه لغت " حجاب " بر اينمعنی دلالت میكند ، يا اسلام طرفدار اين است كه زن در حضور مردبيگانهبدن خود را بپوشاند بدون آنكه مجبور باشد از اجتماع كنارهگيری كند ؟ ودرصورت دوم حدود پوشش چقدر است ؟ آيا چهره و دو دست تا مچ نيز بايدپـوشيدهشود يا ماورای چهره و دو دست بايد پوشيده شود اما چهره و دو دستتا مچ پوشيدنشلازم نيست ؟ و در هر حال ، آيا در اسلام مسألهای به نام "حريم عفاف " وجوددارد يا نه ؟ يعنی آيا دراسلام مسأله سومی كه نه "پرده نشينی " و " محبوسيت " و نه " اختلاط " باشد وجـود دارد يا خير؟ و به عبارت ديگر آيا اسلام طـرفدار جدابودن مجامع زنان و مردان است يانه ؟ .(1)
اينها پرسشهائی است كه دركتابهاى علما و محققين بدان ها پاسخ داده شده است.
حجاب و پـوشش صحیح زنان یکی از عوامل بسیار مـؤثر در حفظ خانواده است. زنی کهخودسرانه جـلوه گری کند، آتش هوس مردان را میافروزد و چشم و دل سبکسران رابیاختیار به دنبال خود روان میکند.
هزاران پرونده جنایی وناموسی، فحشا وروابط نامشروع بیشمار ازعواقب تلخ بلای بیحجابی و بدحجابی است که گریبان دنیایامروز را گرفته است.
واژه حجاب
معنای لغوی حجاب كه در عصر ما اين كلمه برای پوشش زن معروف شده است چيست ؟ كلمهحجاب همبه معنی پوشيدن است و هم به معنی پرده وحاجب . بيشتراستعمالش به معنی پردهاست . اين كلمه ازآن جهت مفهوم پوشش میدهد كهپرده وسيله پوشش است ، و شايدبتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوششیحجاب نيست ، آن پـوشش حجاب ناميده میشودكه از طريق پشت پرده واقـعشدن صورت گيرد . در قرآن كريم در داستان سليمان ،غروب خورشيد رااينطورتوصيف میكند: " « حتی توارت بالحجاب »" ( 2 ) يعنی تاآنوقتیكه خورشيد درپشت پرده مخفی شد پرده حاجزميان قلب وشكم را "حجاب "مینامند.حجاب، حصار وحریم عفت زن و سنگرمحکمی است که راه ورودفساد و هرزگیها را سد میکند و به زن شخصیت و احترام میبخشد تا ملعبه شهوات وبازیچه بوالهوسیها قرارنگیرد. درجامعهای که زنانش باحجاب صحیح و پوشش کامل رفتوآمد کنند، جوانان هم با خاطری آرام به کار خود مشغول میشوند ودور از هر گونهتحریک بیجا وخیال خام، در زمان مناسب، با رضایت و خرسندی به تشکیل خانوادهعلاقمند میگردند و ازدواج میکنند.
سيمای حقيقی مسأله حجاب
حقيقت امر اينست كهدرمسأله پوشش - وبه اصطلاح عصراخيرحجاب - سخن دراين نيست كه آيا زن خوباست پوشيده در اجتماع ظاهر شود ياعريان ؟ روح سخن اينست كه آيا زن و تمتعاتمرد از زن بايد رايگان باشد؟ آيا مرد بايد حق داشته باشد كه از هرزنی در هرمحفلی حداكثر تمتعاترا به استثناء زنا ببرد يا نه ؟اسلام كه به روحمسائل مینگرد جواب میدهد: خير، مردان فقط درمحيطخانوادگی ودركادرقانونازدواج و همراه با يك سلسله تعهدات سنگينمیتوانند از زنان به عنوان همسرانقانونی كامجوئی كنند، اما درمحيطاجتماع استفاده از زنان بيگانه ممنوع است .وزنان نيز از اينكه مردانرا درخارج از كانون خانوادگی كامياب سازند به هصورت و به هر شكلممنوع میباشند .
درست است كه صورت ظاهرمسأله اينست كهزن چه بكند ؟ پوشيده بيرونبيايد يا عريان ؟ يعنی آنكس كه مسأله به نام اوعنوان میشود زن است ، واحيانا مسأله با لحن دلسوزانهای طرح میشود كه آيابهتر است زن آزاد باشديا محكوم و اسير و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلبچيز ديگر استوآن اينكه آيا مرد بايد در بهره كشی جنسی از زن ، جز از جهت زنا، آزادیمطلق داشته باشد يا نه ؟ يعنی آن كه در اين مسأله ذی نفع است مرد استنهزن ، ولااقل مرد از زن در اين مسأله ذی نفعتر است . به قول ويل دورانت" دامنهای كوتاه برای همه جهانيان بجز خياطان نعمتی است " .
پس روح مسأله ،محدوديت كاميابيها به محيط خانوادگی وهمسران مشروع ،يا آزاد بودن كاميابيها وكشيده شدن آنها به محيط اجتماع است . اسلامطرفدار فرضيه اول است .
ازنظراسلام محدوديت كاميابيهای جنسی به محيط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبهروانی به بهداشت روانی اجتماع كمك میكند ، و از جنبهخانوادگی سبب تحكيمروابط افراد خانواده و برقراری صميميت كامل بينزوجين میگردد ، و از جنبهاجتماعی موجب حفظ و استيفاء نيروی كار وفعاليت اجتماع میگردد ، و از نظر وضعزن در برابر مرد ، سبب میگردد كهارزش زن در برابر مرد بالا رود .
فلسفهپوشش اسلامی به نظرما چند چيزاست بعضی ازآنهاجنبه روانیدارد وبعضیجنبه خانه وخانوادگی ،و بعضی ديگر جنبه اجتماعی ، و بعضیمربوط است به بالابردن احترام زن و جلوگيری از ابتذال او .
حجاب دراسلام ازيك مسأله كلیترواساسیتری ريشه میگيرد وآن اينستكه اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی ،چه بصری و لمسی و چه نوع ديگر بهمحيط خانوادگی و در كـادر ازدواج قانونیاختصاص يـابد ، اجتماع منحصرابرای كار و فعاليت باشد .
برخلاف سيستم غربی عصرحاضركه كاروفعاليترابا لذتجوئيهای جنسی به هم میآميزدل،اسلاممیخواهد اين دو محيط راكاملا از يكديگر تفكيك كند .
دردین مقدس اسلام به حجاب اهمیت خاصی دادهشده است که به مواردی از آن اشاره میشود:
درقرآن مجید بیش از دهآیه در موردحجاب و حرمتنگاهبه نامحرم وجود دارد.
یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یاایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی انیعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما )ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیزبه زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. وخداوند بخشنده مهربان است(.
جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن بایدهمه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.
در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن بهمیان آمده است.
مفهوم و ابعاد حجابدر قرآن
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوششآمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهومپوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششیحجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورتگیرد.
حجاب، به معنایپوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوششبدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کناریکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گـاهی ممکن است بُعد اول باشد ، ولی بُعد دومنباشد ، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هرنوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم ، حجاب می تواند اقسام وانواع متفاوتی داشته باشد.یک نوع آنحجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاًاعتقاد بهمعارف اسلامی، مانند توحید ونبوت، ازمصادیق حجاب ذهنی،فکری وروحی صحیح استکهمیتواند از لغزشها وگناههای روحی وفکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلیمیکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه بانامحرم به آن توصیه شدهاند.
هدف و فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام دراسلام، قرب به خداوند استکه به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست میآید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ(3) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
هُوَالَّذِیبَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْقَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛اوست خـدایی که میان عرب امّی (قـومی که خـواندن ونـوشتن هم نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدارا تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد وکتاب سماوی وحکمتالهی بیاموزد؛ با آنکه پیش از این، همه در ورطهی جهالت وگمراهی بودند.(4)
ازقرآن کریم استفاده میشود که هدف ازتشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دستیابی بهتزکیهی نفس طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگوتاچشمها ازنگاه ناروا بپوشند وفروج واندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگیجسم و جان ایشان اصلح است.(5)
حجاب چشم
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (6) ایرسول مابه مردان مؤمن بگوتاچشمها را ازنگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(7) ایرسول به زنان مؤمن بگوتا چشمها را ازنگاه ناروا بپوشند.
حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب وپوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابلنامحرم است:فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِمَرَضٌ. »(8)
پس زنهار نازک ونرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابلنامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادنزینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.«وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَمِنْ زِینَتِهِنَّ»(9)
وآن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهانپاهایشان معلوم شود.از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشودکهمرادازحجاب اسلامی، پوشش وحریم قایل شدن درمعاشرت زنان بامردان نامحرم درانحای مختلف رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و راهرفتن است. بنابراین،حجاب وپوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرماست که قصد نفوذ و تصرف درحریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع درریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد؛
حجاب و عفت
دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناعمشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطناست؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت،مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیرظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛ بنابراین،بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت وپرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی وباطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرممیگردد.
حجاب زنان سالمند
قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشارهفرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی،لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاًفَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍبِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌعَلِیمٌ. (10) علاوه بر رابطهی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی،رابطهی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری،نشانهای ازمرحلهی خاصی ازعفت باطنی صاحب حجاب است.البته این مطلب به این معنا نیست که هرزنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همهی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخورداراست.
آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟
با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبههی افرادی کهبرای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانهقرار میدهند آشکار میگردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدانایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاباسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهمترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی وباطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونیبرخوردارمیکند؛ واساساً این حجاب ذهنی وعقیدتی، به منزلهی سنگ بنای دیگحجابها ازجمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار وعقاید انسان، شکل دهندهیرفتارهای اوست.
البته، همانگونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنایبرخورداری از همهی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصورنیست. نمیتوان زن یا مردی راکه عریان یا نیمه عریان درانظارعمومی ظاهرمیشودعفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی ازعلامتها ونشانههای عفاف است، و بینمقدار عفاف وحجاب، رابطهی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطهی عفافو حجاب را ازنوع رابطهی ریشه ومیوه دانستهاند؛ بااین تعبیر که حجاب، میوهیعفاف، و عفاف، ریشهی حجاب است. برخی افـراد ممکن است حجاب ظاهـری داشته باشند، ولیعـفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پـوسته و ظاهریاست. از سوی دیگر، افـرادی ادعـای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدابا قلبها کار دارد»، خود را سرگرم میکنند؛ چنین انسانهایی باید در قاموساندیشهی خود این نکتهی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک میپروراند وهرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوهی ناپاکِ بیحجابی نخواهد شد.
حجاب در روایات |
|
1)رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«زنان در خانه به جایی که بر کوچه و بازاراشراف داشته باشند نروند، چرا که نگاه مردان به آنها خیره میشود. به آنان سوره نوررا بیاموزید چون در این سوره از تحریم و عقوبت زنا و نیز از اجتناب نگاه به نامحرمسخن به میان آمده است.»
2)امیرالمومنینعلیه السلام در وصیت خود بهامامحسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی کـه بـرای همسرانت قرار میدهی،چشم آنان را از هوس و حرام بازمیداری، چرا که حجاب برای آن ها ثبات بیشتری بهارمغان میآورد.ازخروج بیحساب وبیرویه زنان جلوگیری کن، زیرامفاسدی دارد؛ واگر میتوانی کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمدنداشته باشند...»
3)امسلمه می گوید: روزی من و میمونه خدمت رسول خدا بودیم که ابن مکتوم نابیناآمد. پیامبر به ما دو نفرفرمود چادربه سرکنیم وخود را بپوشانیم.ماگفتیم:«یارسول الله، ابن مکتوم که نابیناست ومارا نمیبیند.»
پیامبر فرمود:«آیا شما همکورید و او را نمی بینید؟!»
4)امامرضا علیه السلام در نامهای به یکی از یاران خود نوشت:«نگاه به موی زنان حراماست، چون موجب تحریک و فساد است.»
حجاب نزد فاطمه زهرا |
|
چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظرفاطمهزهرا علیهاسلام:
حضرتامام كاظم علیه السلام از پدران گرامیش ازحضرتامیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورودخواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسولخدا فرمود:« چرا از او رو میگیری، او که تو را نمیبیند؟»
فاطمه عرض کرد:«اومرا نمیبیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمیبیند ولی بوی مراکه حس میکند.»
رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»
روزی رسول خدا ازاصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن بپروردگارش کداماست؟»اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید.فاطمهفرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود رادر کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد).»
وقتی رسول خدا این سخن راشنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟»
فاطمه علیهاسلام پاسخداد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند»
رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است. »
رسول خدا بعد از ازدواجفاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزلبا فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه علیها سلام میفرماید:« هیچ کسنمیداند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معافکرد.»
روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها بهاسماء فرمود:« چه بد است این تختههایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آنمیگذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجمبدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که درحبشهبودم، میدیدم مردم آنجا تابوتی از چوبدرست میکردند و مرده را داخل آن میگذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتیلبهدار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد وفرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچهای روی آنبکشند، دیگر معلوم نمیشود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همینتابوت بگذارید.»
آثار بی حجابی |
خدای تعالی انسان را در دو جنس زن و مرد آفرید و به ایشان نعمتبخشید تا مکمل هم باشند، از ایشان خانوادهها تشکیل گردد، نسلها ادامه یافته و باعثسکون و آرامش و رشد و تعالی هم باشند. سپس به هر دو تکالیفی محول فرمود تا با اجرایآنها به سوی سعادت و کمال مطلوب خویش گام بردارند. چرا که زن و مرد هر دو انسانند وهیچ تفاوت و مزیتی از نظر انسان بودن یا در نحوه آفرینش یا رسیدن به سعادت نسبت بههمدیگر ندارند بلکه چون زن و مرد دو جنس از یک نوع میباشند که نوعشان همان انسانبودنشان است و جنسشان زن و مرد بودن میباشد و این تفاوت در جنس آنها نیز به خاطرانتظاراتی است که دستگاه خلقت از هر دوی آنها دارد و الا این تفاوت عامل برتری یکیبر دیگری نیست بلکه ملاک برتریشان در نحوه رفتار و کارهایی است که انجام میدهنددرست مطلبی که در قرآن مورد تاکید قرار گرفته که هر کس کار صالحی انجام دهد از مردو زن او مومن است یعنی ملاک برتری ایشان تقوا و انجام تکالیف الهی ایشان است.
مشترکات زن و مرد
با توجه به این که زن ومرد دارای اشتراکات زیادیهستند مانند هر دو انسانند، هر دو دارای وجدان هستند، هر دو دارای فطرت پاکیمیباشند هر دو میتوانند صاحب ثروت باشند و یا فعالیت اقتصادی نمایند در هر دو حسآرمانجویی،حقیقت طلبی، میل به جاودانگی و صدها وجهمشترک دیگری نیز دارند، دارای یک سلسله تکالیف مشترکی نیز میباشند یعنی هر دو برایرسیدن به سعادت باید نماز بخوانند، هر دو باید عمل صالح انجام دهند، هر دو از انجامهر گناهی اعم از غیبت و زنا و غیره دوری کنند، هر دو باید در صورت داشتن امکاناتمالی خمس و زکات بدهند، اگرقدرت مالی پیدا کردند باید به حج واجبی بروند و....
تفاوتهای زن و مرد
امـا چـون از نـظر جنسی متفاوت هستند با وجـود تماممشترکاتی که با هم دارند دارای یک سلسله تکالیف مخصوص به خود نیز بوده در برخیتکالیف متفاوتند هر چند برخی از راههای رسیدن به کمال آنها متفاوت است مثلا زن درتولید مثل نقش اساسی را نسبت به مرد دارد،عاطفه وعشق با گوشت وخون زن آمیخته شدهودرواقع جزئی ازوجود زن میباشد،حس مادری که درهمه اینها نسبت به مرد نقشسرنوشتسازی برعهده دارد، ولی آنها با انجام وظایف مربوط به خویش به کمال خواهندرسید چنانکه مثلا زن با شوهرداری و مرد باجهاد مال وجان ، هردوثواب جهاد در راهخدا را خواهند داشت. پس هر چند تکالیف متفاوتند ولی در پاداش و کمال نهایی یکسانند.
حجاب ماموریت ویژه زنان
از جمله تفاوتهای تکلیفی زن و مرد ، حجاب زنانمیباشد ، که بر زنان واجب شده است . حجاب همچنان که میدانیم به معنی "پوشیدن" بودهو دراصطلاح فقها ، کلمه "ستر" بکار رفته که به معنی پوشش است. یعنی اینکه زن، خودرا به نحوی ازدید نامحرم پوشانده وجلب توجه نکند. که درسوره نورآیه 31 به اینحکم الهی اشاره شده است بااین بیان که (وبه زنان با ایمان بگودیدگان خود را_ از هرنامحرمی _فروبندند و زیورهای خود را آشکارنگردانند مگرآنچه که _طبعا_ ازآن پیداست وباید روسری خود را برگردن خویش فرواندازند و زیورهایهایشان را جزبرای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدرشوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یابرادرانشان یا پسران برادرانشان یاپسران خواهرانشان یا زنان _ همکیش _ خود یاکنیزانشان یا کودکانی که برعورت های زنان وقوف حاصل نکردهاند آشکار نکنند وپاهایخود را _به گونهای به زمین _ نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته میدارند معلومگردد. ای مومنان همگی _ از مرد و زن _ به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگارشوید.)
درصورتیکه زنان ازعهده این تکلیف شانه خالی کنند نه تنها باعث ازدسترفتن ارزش وکرامت انسانی خود خواهند شد بلکه نتایج بدی نیزدرجامعه بر جای خواهدگزارد که در زیر به طورفهرست وار اشاره میگردد.
· پشت پا زدن به قانون و فرمان الهی.
· گسستن پیوند خانوادهها.
· افزایش کودکان سرراهی و بی سرپرست.
· بیماریهای روحی و روانی.
· فساد و بی بندوباری و شهوترانی
· رکود فعالیتهای اجتماعی
· صرف هزینههای غیر ضروری برای خرید وسایل آرایش و تهیه لباسهای مبتذل.
· عذاب الهی
زنان همچون مرواریدهایی هستند که اگرازصدفشان کههماناحجاب آنهاست بیرون بیایندمورد سوءاستفاده ودستبرد آلودگان وغارتگران حریمعصمت وحیا واقع شده،ارزش وکرامت خویش را ازدست خواهند داد وبا جلوهگری وآرایش وعشوهگری باعث بروز بیماریهای روحی و روانی جوانان،ازهم پاشیدن بنیانخانوادهها فساد و فحشا خواهند شد. در این جا بد نیست جهت اهمیت مطلب نگاهی گذرا بهنامهای که چارلی چاپلین به دخترخودنوشت بیاندازیم تاروشن گرددکه حجاب فقط یکبحث مذهبی نبوده ویک مسئله فرامذهبی میباشد.
نامهای که چارلی چاپلین به دخترش نوشت.
چارلی چاپلین دربخشهایپایانی نامه خود به دخترش این چنین بیان میدارد:حقیقت رابا تومیگویم دخترم: مردمان برروی ریسمان نااستوارسقوط میکنند. شاید که شبی در خشش گرانبهاترینالماس این جهان، تو را فریب دهد آن شب این الماس، ریسمان نااستوارتوخواهد بود وسقوط توحتمی است.شاید روزی چهره زیبای شاهزادهای تورا گول بزندآن روزبند بازیناشی خواهی بود وبند بازان ناشی همیشه سقوط میکنند دل به زروزیورنبند زیرابزرگترین الماس این جهان آقتاب است وخوشبختانه این الماس برگردن همه میدرخشد ... اما اگرروزی دل به مردی بستی، با اویکدل باش. به مادرت گفتهام دراین باره برایت نامهای بنویسد او عشق را بهتر از من میشناسد واو برای تعریف یکدلیشایسته تر از من است. کار تو بس دشوار است این را میدانم. اماهیچ چیزوهیچکس دیگردراینجهان نیستکه شایسته آن باشد که دختری ناخن پایش را به خاطر اوعریان کند. برهنگیبیماری عصر ماست ومن پیرمردم و شاید که حرفهای خنده دار میزنم. اما به گمان من تنعریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست میداری. بد نیست اگر اندیشه تودراین باره مال ده سال پیش باشد، مال دوران پوشیدگی، نترس این ده سال تورا پیرنخواهد کرد ... پس کسانی که به هر طریقی، برهنگی را رواج میدهند چه باتولید لباسهای مبتذل،چه با فروش آنها وچه زنانی که درانظارعمومی ونزد نامحرمازاین پوششها استفاده میکنند، نه تنها همه مخالفت امرخدا وائمه وپیامبر صلیالله علیه و آله نمودهاند بلکه در مقابل همه ضرر و زیانهای مختلف فردی، روانی واجتماعی وبه خطر افتادن سلامتی روانی اجتماعی وبه طبع آن انواع مرضهای جسمی مسئولخواهند بود وعلاوه بر هلاکت خود زمینه هلاکت دیگران