موغام راست

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تقیق درباره موسيقي سنتي آذربايجان

بازديد: 33
تقیق درباره موسيقي سنتي آذربايجان

موسيقي سنتي آذربايجان

 

 

مقدمه

 

هر ملتي براي خود ارزش‌ها و آرمان‌هايي دارد كه اين ارزش‌ها براي آن ملت جايگاه خاصي دارد. موسيقي نيز يكي از شاخص‌هاي يك ملت مي‌باشد.

موسيقي آذربايجان يكي از دي‌نوازترين موسيقي‌هاي امروزه مي‌باشد. مطالبي كه در اين تحقيق مي‌خوانيد، گوشه‌اي از زيبايي‌هاي موسيقي آذربايجان مي‌باشد و اميدوارم كه تلاش بنده توانسته باشد تا حدودي موسيقي آذربايجان را تعريف كند.

پيشگفتار

در اين تحقيق‌گونه سعي در بدست دادن تعريف ويژه از موسيقي نيست، تنها هدف در سير تاريخي موسيقي در بخشي از خاك كشور عزيزمان، ايران است. موسيقي آذري كه يكي از ابعاد شكل‌دهنده فرهنگ موسيقي ماست، مانند بخش‌هاي ديگر در دوران‌هاي مختلف تاريخي دچار افت و خيز بود و فراز و فرودهايي داشته است و با توجه به اينكه هر موسيقي، زبان مشترك بشري است و تاثيرگذار و تاثيرپذير از ساير فرهنگ‌ها و اينكه توجه داشته باشيم بسياري از سرزمين‌ها و كشورهاي همجوار در روزگاران دور و نزديك، در محدوده‌ي مرزهاي ايران قرار داشته‌اند و هر يك اكنون مستقل هستند و همين دوري و نزديكي ايجاب مي‌كند براي تحقيق در مورد هر يك از ابعاد فرهنگي و اجتماعي بخشي از كشورمان، حوزه‌اي وسيع درداخل و خارج مرزهاي كنوني مد نظر قرار گيرد.

ولذا تحقيق در خصوص موسيقي آذري از اين قاعده مستثني نبوده و براي رسيدن به يك نتيجه مطلوب، بايستي موسيقي آذري در بين اقوام و ملل گوناگون كه در پيرامون كشور ما به زبان آذري (تركي) سخن مي‌گويند، مورد تحقيق و مطالعه قرار گيرد و از تمامي منابع موجود در زمينه‌هاي فرهنگي و تاريخي مربوط به موسيقي و تاريخ آن براي رسيدن به هدف بهره گرفت، يا به‌طور كلي، تحقيق علمي و پايه‌اي ايجاب مي‌كند كه ما از كليه‌ي ابزارها و منابع استفاده كرده و در صورت لزوم با اساتيد موسيقي به صورت چهره به چهره صحبت كنيم، سازها و كاركرد آنها را بشناسيم، و تا حدودي با گوشه‌ها، زوايا، پرده‌ها و دستگاه‌ها، رديف‌ها الحان مختلف آن بخش از موسيقي مورد مطالعه آشنا باشيم و مهمتر از همه، زبان و گويش مورد محاوره را تا حدودي درك كنيم، اما ما در نظر داريم در اين تحقيق به موسيقي آذري به عنوان يك موسيقي محلي (فولكلور) نگاه كرده و از اين دريچه كوچك و تنها در محدود خاك ايران آن را مورد بازنگري قرار دهيم. زيرا معتقديم، موسيقي آذري (تركي) در گستردگي وسيعي از جهان مثل مغولستان، تركمنستان، ازبكستان، تركيه و ... رواج داشته و به تبع حوزه جغرافيايي خود، تغييراتي كم و زياد در آن بوجود آمده است، از اين رو همانطور كه قبلاً گفته شد، در اين تحقيق سعي شده به موسيقي آذربايجان به عنوان يكي موسيقي محلي و فولكلور نگاه كنيم.

اميدواريم هنرمندان اين عرصه، مخصوصاً نوازندگان و خوانندگان آذري زبان كه در راه پرپيچ و خم هنر موسيقي آذري، ضربات سنگين روزگاران نامساعد را تحمل كرده‌اند و با پايداري و خلاقيت خويش و با فداكاري‌ها و تلخ‌كامي‌ها، عاشقانه در باروري و حفظ اين هنر كوشيده‌اند.

بر ما خرده نگيريد و ما در رديف خشك‌انديشاني قرار ندهيد كه در طول تاريخ همواره به اين قشر هنرمند تحت عنوان مظاهر شيطاني و عوامل لهو و لعب نگاه كرده و گاهاً آنان را وادار كرده‌اند كه با كوله‌باري از محنت و تنهايي و دلتنگي، به خلوتگه عارفانه خويش پناه ببرند و در غبار غربت و فراموشي زمان محو گردند.

تمام كمي كاستي‌هاي را به حساب كمبود منابع و عدم آشنايي به اين هنر بگذاريد، ولاغير.

 موسيقي محلي (فولكلور)

همانطور كه درمقدمه عنوان شد،  نگاه ما به موسيقي آذربايجان، نگاهي است منطقه‌اي و محدود و براي اينكه موضوع كاملاً روشن شود كه اين تاكيد و. اصرار ما چه حوزه‌اي را دربرخواهد گرفت، تعريفي از موسيقي محلي را بيان مي‌كنيم:

لغت فولكلور از دو بخش Folk-lore به معناي ( =Folkملت و =Lore علم) تشكيل شده است و بنا به تعريف لغت‌نامه آكسفورد (Oxford) فولكلور يعني «قصه و عادت و عقايد قديمي و يا دسته‌اي از مردم (مردم بومي)»، اما به مرور زمان لغت فولكلور وسعت بيشتري را پيدا كرد و جنبه‌هاي ديگر زندگي توده‌هاي مردم، از جمله روانشناسي عوام، سنن مردم، موسيقي محلي و ...) دربرگرفت.

ترانه‌هاي محلي اولين پايه‌ي تجربي موسيقي هر قوم و كشوري بشمار مي‌رود. غمها و شادي‌ها، شكست‌ها و پيروزي‌ها، قهرمانان و شخصيت‌هاي برجسته مردم به اين موسيقي راه مي‌يابند، از اين‌رو از ارزش ويژه‌اي برخوردار است، به عبارت ديگر سرمايه‌ي اصلي موسيقي يك كشور يا قوم يا منطقه را مي‌توان نغمه‌هاي بومي و محلي آن كشور دانست. البته اين بدان معني نيست كه موسيقي يك مدت نغمه‌هاي محلي آنست، ولي هيچگاه از آن به دور نيست، زيرا زبان روحيه يك ملت به شمار مي‌رود.

در جهان ملت يا نژادي وجود ندارد كه از موسيقي محلي بي‌بهره‌مند باشد، حتي دورافتاده‌ترين اقوامي كه از هنر، بهره‌ي بسيار كمي برده‌اند، از ترانه‌هاي محلي (عاميانه) برخوردارند. انسان به همان شيوه‌اي كه زبان مادري را مي‌آموزد، نغمه‌هاي بومي و محلي را نيز فرا مي‌گيرد و در برابر آن واكنش مثبت نشان مي‌دهد و برعكس، در برابر نغمه‌هاي فرهنگ‌هاي بيگانه از خود واكنش چنداني نشان نمي‌دهد.

موسيقي، بيانگر و توصيف‌كننده روحيات، ذوق و احساسات هر قوم و ملتي است و از آنجائيكه موقعيت جغرافيايي، شرايط اجتماعي و آداب و رسوم هر قوم و ملت از يكديگري متفاوت و موسيقي، مترجم تخيلات و از تراوش‌هاي روحي و ذهني آنان سرچشمه مي‌گيرد، از اين‌رو موسيقي اقوام گوناگون از همديگر متمايز است. همانطور كه هر گروه و جمعيتي از بشر براي بيان هدف و مقصود خود به ايجاد زبان و حروف ويژه‌اي مبادرت ورزيده‌اند، كه اين زبان با زبان گروه ديگر متفاوت است،موسيقي هر قوم و ملتي با موسيقي ديگر اقوام متفاوت است، زيرا موسيقي هر قوم و مردمي، زاده‌ي روحيات و خلقيات و نيز نماينده خواسته‌ها و آرزوها و پديده‌هاي گوناگون‌ آنها مي‌باشد و اين عوامل به اوضاع جغرافيايي، طرز اعتقادات و انديشه‌ها، آداب و رسوم، دين و مذهب، نيازمندي‌هاي زندگاني مادي و سوابق تاريخي بستگي دارد.

روي اين اصل موسيقي يك قوم، كليه‌ي اين ويژگي‌ها را دربر مي‌گيرد و تحت تاثير آن ساخته مي‌شود و بطور كلي، بيانگر فرهنگ و روح يك ملت و قوم مي‌باشد و گفتيم شرايط كلي لهجه‌ها و زبان هر قوم با قوم ديگر متفاوت است. پس لحن هر موسيقي بر اساس لهجه‌ي ملت‌ها و هر منطقهِ‌ي خاص، متفاوت است. در كشور ما، لهجه‌ها و زبان‌ها و گويش‌هاي گوناگون لري، كردي، آذري، بلوچي و ... وجود دارد كه هر كدام با لطافت وزيبايي ويژه خود آشكار مي‌گردد و از ويژگي‌هاي مخصوصي برخوردار هستند.

چون موسيقي از ذوق فطري هر قوم و مردمي سرچشمه مي‌گيرد و بيان‌كننده عواطف و احساسات آنها مي‌باشد، از اين‌رو مايه‌هاي اصلي موسيقي يك كشور را در نغمه‌هاي محلي و فولكلور آن بايد جستجو كرد.

متاسفانه امروزه بعضي از غرب‌زدگان و شيفتگان فرهنگ غربي كه در كه موسيقي دستي دارند، در پي احياء و ترويج موسيقي غربي بوده «هرچند موسيقي غربي ذاتاً عيبي ندارد» ولي در بي‌توجهي و كنارزدن موسيقي محلي و بومي هستند و كساني را كه در اين زمينه فعاليت مي‌كنند، افرادي معرفي مي‌كنند كه به احياي خرافه‌ها، سنت‌هاي پوسيده و منجمد، كهنه‌پرستي و بازگشت به سنت‌هاي بومي وحشي و بدوي مي‌پردازند و روحيه‌ي مبارزاتي وپيگيري آنها در برابر يورش بيگانگان را مدنظر قرار نمي‌دهند، ولي سعي و تلاش مي‌كنند فرهنگ بيگانه را در قالب فرهنگي، متجدد و مترقي عرضه نمايند.

كشور ايران از غني‌ترين گنجينه‌هاي هنر بومي برخوردار است و بدلائل گوناگون كه خارج  از بحث ماست، تحقيق مستقل و علمي بر روي موسيقي و ترانه‌هاي علمي آن صورت نگرفته است.

در رژيم سابق، دستگاه‌ها و سازمان‌هاي متولي هنر در كشور، مثل راديو و تلويزيون و فرهنگ و هنر به دلايل سياسي و سيستم فرهنگي حاكم بر جو جامعه، مردم و مخصوصاً جوانان را بي‌اراده در ارزش‌ها و قالب‌هاي فرهنگي غرب، غرق مي كردند و با نمايش و اجراي نمايشات مبتذل غربي، آنها را سرگرم مي‌كردند و آنها را از موسيقي محلي كشورمان دور نگاه مي‌داشتند.

  و يا در هر برهه‌اي از تاريخ، كه كشور درگير جنگ‌هاي داخلي و ملوك‌الطوايفي و يا جنگ با بيگانگان بود، هنر موسيقي در انزوا و بي‌توجهي قرار مي‌گرفت، ولي از آنجاييكه موسيقي عنصر جدائي‌ناپذير جامعه قومي است، نابودي آن امري محال و غيرممكن بوده و هست و همانطور كه نمي‌شود زبان آنها و احساس آنها و وجودشان را تسخير كرد و به نابودي كشاند، موسيقي‌شان را نيز از ميان برد. زيرا موسيقي در تمام شئون زندگي انسان‌ها از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است، مثل موسيقي مذهبي، موسيقي جنگي، موسيقي غنايي، موسيقي صوفيان و دراويشي و امثالهم، موسيقي محلي، بازگوكننده تاريخ آن سرزمين است.

موسيقي كردستان با تحرك و شور و هيجان خود، بيانگر مبارزات و سختي‌ها مي‌باشد كه از غم و درد دروني سخن مي‌گويد، موسيقي غم‌انگيز و سوزناك سيستان و بلوچستان، گوياي تاريخ سرزمين ماست، موسيقي تركي با فريادهاي خود ، رنج‌ها و دردهاي يك قوم را بيان مي‌كند و موسيقي آذربايجان، بختياري، شمال ايران و غيره بر اساس شيوه زندگي از ويژگي‌هاي خود برخوردارند.

علت سوز و گداز موسيقي بلوچ را در وضعيت جغرافيايي منطقه مي‌دانند كه به دليل صاف و هموار بودن سرزمين، پيوسته مورد تهاجم اشرار، راهزنان بودند و برعكس، آن آذربايجان، به علت صعب‌العبوربودن و نداشتن دسترسي راحت دشمنان و بيگانگان و راهزنان به آنان و وجود امنيت جغرافيايي داراي موسيقي شاد و پرتحرك كه با پايكوبي همراه است، بهره‌مند مي‌باشد.

علاوه بر اينكه پستي و بلندي بر نوع موسيقي محلي اثر مي‌گذارد، وضعيت آب و هوا، رودخانه‌ها، جنگل‌ها، آبشارها، دشت و كوير نيز در نوع موسيقي بي‌تاثير نخواهد بود.

موسيقي محلي از جهان‌بيني ساده و بي‌پيرايه‌اي برخوردار است، به همين دليل واقع‌گرا، زنده، صميمي و ساده مي‌باشند، نغمه‌هاي زيبا و دلاويزي كه از دل صحرا‌نشينان سيستان و بلوچستان و جنوب خراسان تا شاليكاران كرانه‌هاي خزر و كوه‌نشينان و دامپروران كردستان و لرستان و ماهيگيران جنوب سرمي‌زند، همه بيانگر احساسات و آرزوهاي آنهاست.

فلذا هرگونه بي‌توجهي و سهل‌انگاري در تحقيق، مطالعه، حفظ و اشاعه موسيقي محلي و فولكلور نوعي خيانت به فرهنگ ملي است، زيرا در خلق موسيقي علمي و هنري از ترانه‌ها و موسيقي بومي مي‌توان به عنوان درونمايه اصلي استفاده كرد و در زمينه‌ي موسيقي ملي به نوآوري‌هايي دست يافت.

موسيقي توشمال‌هاي كردستان، بخش‌هاي تركمن‌صحرا، موسيقي مردم شمال خراسان و سيستان و بلوچستان، موسيقي مراسم «زار» مردم بندر، موسيقي دراويشي كردستان و ...و موسيقي عاشيق‌هاي آذربايجان دربرگيرنده‌ي هزاران دستگاه مقام ـ ملودي و ترانه است كه در مراسم مختلف جشن و عروسي، مرگ و سوگواري و كار و غيره از آن استفاه مي‌شود.

براي نمونه بطور خلاصه و گذري نظري به موسيقي آذربايجان خواهيم داشت وتوجه ويژه ما به عاشيق‌ها و اوزانه‌ها و اكار دوبيتي‌ها (باياتي‌ها) خواهد بود.

باياتي (Bayati)، دوبيتي‌هاي بومي ادبيات شفاهي آذربايجان هستند. باياتي‌ها از نظر وسعت مضمون، ‌ترنم موسيقي و تحوج ذوق و احساس، در رديف جذاب‌ترين و شورانگيزترين آثار بديع فولكلوريك جاي مي‌گيرد. به خصوص وقتي با آهنگ ويژه خود و با نوايي گيرا خوانده مي‌شود، عنان از كف دل مي‌ربايند و سرشك بر چهره احساس مي‌افشانند.

باياتي نوعي از شعر هفت‌ هجايي چهارمصراعي است كه موضوع آن را شكوه و شكايت، هجران و غم و عشق و مضامين اجتماعي تشكيل مي‌دهد و از انواع شعر فولكلوريك به شار مي‌آيد:

خشك چوب و خشك سيم و خشك پوست

از كجا مي آيد اين آواي دوست

 

موسيقي آذربايجان

موسيقي در اين سرزمين مانند تمدن و فرهنگش اصيل و از تاريخ و ديرينگي بس درازي برخوردار است. موسيقي مردم يكي از ويژگي‌هاي بارز اين سرزمين است كه از زمان‌هاي بسيار دور بوجود آمده است.

اوزان‌ها (Ozan) نخستين گروه مردمي نوازندگان محلي در اين سرزمين بودند كه نياكان عاشيق‌ها بودند. اوزان‌‌ها بازگوكننده درد و رنج مردم بودند كه با توپوز يا تار مقدس خويش آنها را بازگو مي‌كردند و تا زماني كه توپوز را بر سينه مي‌فشردند، راويان مصيبت مردم به شمار مي‌رفتند و از حمله خيره‌سران مصون بودند.

اوزان‌ها، ادبيات شفاهي را در ميان مردم رواج مي‌دادند، به عبارت ديگر، عامل گسترش اين ادبيات در ميان مردم به شمار مي‌رفتند. آنها به منظور بازگونمودن و آشكارساختن جور و ستم حكام و اربابان ستمگر با توپوز يا ساز خود از محلي به محل ديگر نقل مكان مي‌كردند و دردها و رنج‌هاي مردم را با صداي خويش و همراه با نواي ساز بيان و آشكار مي‌كردند. اوزان‌ها و سازهايشان عزت و احترام فراواني داشتند و از جايگاه ويژه‌اي برخوردار بودند، چنانكه هيچ‌گاه به اوزاني كه قوپوز در دست داشت، حمله‌اي از سوي دشمنان نمي‌شد، حتي ناسزا و نارويي از سوي مخالفان صورت نمي‌گرفت، مگر اينكه اوزان، قوپوز را از خود جدا كند و كنار بنهد.

عاشيق‌ها، پس از اوزان‌ها نسل‌هاي پسين آنها، عاشيق‌ها، نشانگر موسيقي فولكور آذربايجان گرديدند. عاشيق‌ها نيز مانند اوزان‌ها راوي فرهنگ و رسالتي ويژه بودند. آنها از هنرمندان خلقي و مردمي بشمار مي‌روند كه در آذربايجان وجود دارند. عاشيق‌ها در آغوش سبلان، كوه پوشيده از برف آذربايجان و دراوبه‌هاي (خانه‌هاي نمدي) عشاير شاهسون در اشعار وسروده‌هاي خويش بنام (باياتي) از كوچ‌نشيني و مرارت‌هاي آن، از غم و دوري و كوتاهي عمر سخن مي‌گويند. در اين سرزمين گونه‌اي تار (تار عاشيق‌ها) و قره‌ني به عنوان ساز سمبليك و اصيل شناخته شده است. با گذشت زمان و تاثير موسيقي ديگر فرهنگ‌هاي همسايه، موسيقي آذربايجان سير تكاملي و صعودي خود را پيمود، حتي در طول تاريخ زماني كه حكومت صفويه و حكومت‌هاي همانند آن بر ايران فرمانروايي مي‌كردند و دوره قدرت‌نمايي آداب و رسوم خشك و منحط بود و راه‌هاي رشد و پيشرفت براي اين موسيقي بسته شده بود، با تمام اين مسائل، راه پيشرفت را طي نمود.

مي‌توان گفت موسيقي آذربايجان به علت همسايگي با فرهنگ‌هاي غني (جمهوري آذربايجان) و نبود دسترسي بيگانگان نسبت به موسيقي ديگر قوم‌ها، رشد و تكامل بيشتري يافته است و همواره تحت تاثير فرهنگ پربار موسيقي جمهوري آذربايجان كه آهنگسازان بزرگي چون اميدف، حاجي‌بيگ‌اف، كارگارايوف و ديگران را در خود پرورش داده است، بوده است.

البته نه تنها موسيقي آذربايجان بلكه ساير مناطق ايران، بي‌ارتباط با موسيقي ملل همجوار خود نيست و فرهنگ‌ها و موسيقي‌ها توسط مرزبندي سياسي و جغرافيايي از هم جدا نشده‌اند، بطوريكه اشتراك فرهنگي وجود دارد. مرزبندي به تقسيمات كشوري بر اساس موقعيت جغرافيايي مربوط مي‌شود. مرز در حوزه‌ي فرهنگي، هنري و به خصوص موسيقي به طوريكه موسيقي آذربايجانشرقي با موسيقي جمهوري آذربايجان پيوند خورده و ارتباط موسيقي آذربايجانغربي با موسيقي شرق تركيه به وضوح ديده مي‌شود و باز موسيقي آذربايجانغربي با موسيقي آذربايجانشرقي گره خورده است. همچنين موسيقي آذربايجانشرقي با موسيقي مرزهاي داخلي پيوند مي‌يابد، از طريق خلخال به تالش سپس به گيلان و در واقع اين پيوندها حلقه‌هاي زنجيري است كه بين فرهنگ‌هاي ملل همجوار و مرزهاي داخلي ايران نسبت به هم حفظ شده و آنها را به هم مربوط مي‌سازد.

كليه آثاري كه در كل منطقه آذربايجان ساخته شده است، حتماً سنفوني‌ها و اپراها از پايه‌هاي فولكلور آذري برخوردار بوده و از آن مايه گرفته است. در اصل موسيقي و متن، الهام‌پذير از فولكلورهاي آذربايجان و از لطافت و زيبايي ويژه‌اي بهره‌مند هستند و سازها تركيبي از سازهاي اصيل هستند كه در برخي از آنها سورنا و ساز (از آلات اصيل است كه معمولاً عاشيق‌ها مي‌زنند) وجود دارند.

ترانه‌هاي ساخته شده در آذربايجان از اصالت ويژه‌اي برخوردارند، چنانكه يا از نهادهاي تاريخي بهره‌مندند، مانند (اپراي كوراوغلو) و يا سرودي از يك محل يا چشم‌انداز طبيعت مي‌باشند. بهترين‌ نمونه‌ي اين‌گونه موسيقي را مي‌توان سمفوني (قيزقالاسي) (يكي از قلعه‌هاي مشهور آذربايجان) اثر گارايوف دانست و يا آهنگ‌هاي عشقي مانند (اپراي ليلي و مجنون) اثر ئوزير حاجي‌اف و آثار ديگر.

در موسيقي آذربايجان، به علت مهاجرين آذربايجاني، حضور اقليت‌هاي ارمني و آكسوري و دلايل سياسي و فرهنگي، تاسيس «هنرهاي زيبا» 1324 شمسي و انجمن نيلها (مونيك تبريز) 1325 شمسي و ... اپرا و اپرت جايگاه ويژه‌اي كسب كرده‌اند. داستان‌هاي اپرا (ليبرتو) معمولاً از داستان‌ها و افسانه‌ها و يا واقعيت زندگي مردم آذربايجان مايه گرفته است. اين سرزمين به علت ساختار اجتماعي‌اش در طول تاريخ، شخصيت‌هاي بزرگي را پرورش داده است و اپراهاي آن از نظر موضوع عموماً قوي و كامل هستند و از آهنگسازان مردمي برخوردار بوده است.

موسيقي اصيل دراين سرزمين پيشرفت چشمگيري يافته‌است. موسيقي سنفونيك و اپراهاي اين سرزمين به خوبي گوياي اين مطلب است كه بيشتر بر اساس ملودي‌هاي اصيل تصنيف مي‌گردند و امكان گسترش موسيقي آذربايجان را در حد والايي نشان مي‌دهد. بسياري از اپراهاي جمهوري آذربايجان در كشورهاي گوناگون جهان به مرحله‌ي اپرا نهاده مي‌شود و بسيار مورد توجه واقع مي‌گردد. متاسفانه به علت بيگانه بودن اپرا با فرهنگ ما و نبود شناخت اين‌گونه موسيقي در كشور ما، از امكانات ناقصي برخوردار است.

هم‌اكنون در بسياري از روستاها و شهرهاي آذربايجان، آيين نوروزخواني متداول است و نوروزخوان‌ها با در دست داشتن عروسك (تكلم) به خواندن تصنيف‌هاي بهاري و نوروزي مي‌پردازند. عروسك‌گردان‌ها (تكلم‌چي) پيام‌آور پيك‌هاي نوروزي و نوبهاري هستند كه با به حركت‌درآوردن عروسك‌ها، رسيدن بهار و آغاز سال نو را مژده مي‌دهند. در اينجا يكي از ترانه‌هاي نوروزي «تكلم‌چي‌ها»ي آذربايجان را كه به فارسي برگردانده شده است، را مي‌آوريم:

 

بهار آمد، بهار آمد خوش آمد              

عيد نوروز شما مبارك

ماه و سال و روز و هفته شما

مبارك

جفاي فصل زمستان سپري شده

صفاي فصل بهار رسيده

ماه و سال و روز و هفته شما

مبارك

اگر جفاي زمستان روزگار شما را دشوار ساخته

اينك برفها آب شده و زمين خلقت نو پوشيده است

مرغان خوش‌الحان بر شاخ درختان

آشيان نهاده‌اند

ماه و سال و روز و هفته شما

مبارك

«تكلم‌چي‌ها» گاهي به مدح مولا علي (ع) پرداخته، چنانكه «تكلم‌چي‌هاي» اردبيل در نغمه‌هاي نوروزي مي‌سرايند

بهار آمد بهار آمد خوش آمد

ماه و سال و روز و هفته شما

مبارك

«تكلم‌چي‌ها» در دوره‌ي حكومت ظالم قاجار به خواندن ترانه‌هاي كنايه‌آميز و طنزگونه عليه حكومت پرداختند و در قالب اين ترانه‌ها به آشكار ساختن رويدادهاي سياسي و اجتماعي مي‌پرداختند.

 

موغام

دستگاه‌هاي «موغام» نوعي موسيقي است كه از احساسات پاك و عواطف ظريف و فسونگر و فرهنگ و ادب و هنر لايزال مردم آذربايجان سرچشمه مي‌گيرد و يكي از باارزش‌ترين ميراث فرهنگي مردم آذربايجان است.

اين مردم به آن عشق مي‌ورزند و مفهوم آن را آسان مي‌فهمند. حتي كساني كه با علم و هنر موسيقي آشنايي ندارند، تا حدودي آن را ياد مي‌گيرند و گاهي يكي از شعبات و يا تمامي موغام را با يكي از سازهاي آذري مي‌نوازند و يا زمزمه مي‌كنند.

رينگولد قلي‌ير، آهنگساز و موسيقيدان نامي با الهام از تاثيرات موغام در خلق اپراي مشهور «شاه صنم» از اين هنر به خوبي استفاده كرده است.

او مي‌گويد: دستگاه‌هاي موغام سرگذشت تاريخي مرز و بوم است. اگر آن را بصورت علمي و دقيق و همه‌جانبه مورد مطالعه قرار دهيم، تاثيرات روحي و رواني آن بر ما آشكار مي‌شود و ما را شگفت‌زده مي‌كند و به شدت تحت تاثير قرار مي‌دهد.

واژه «موغام» به صورت «ماكام» در موسيقي عرب و «ماكام» در موسيقي اوزبك و تاجيك ديده مي‌شود و ريشه آن در كلمه «ماكام» عربي است كه در زبان آذربايجاني به «موغام» تغير يافته است و به مفهوم «لاد» (نوعي آهنگ موسيقي است كه بر اساس يك پرده كوچك اجرا مي‌شود) نيز بكار مي‌رود.

البته بايد بدانيم كه موغام با موسيقي‌هاي هم‌طراز خود در ملل شرق تفاوت اساسي دارد.  مثلاً با اينكه از اصطلاحات موغام و مقام در موسيقي آذربايجاني استفاده مي‌شود، ولي هركدام از اينها معني و مفهوم جداگانه‌اي دارند.

موغام در اصل نوعي موسيقي است كه به صورت ظريف و پراحساس و روح‌بخش اجرا مي‌شود و تاثيرات روحي و رواني بسيار دارد. اما در اصل ستون فقرات موغام است و از يك‌سري پرده‌هاي كوك شده حول يك نت (به عنوان محور مقام) تشكيل يافته است و بر اساس آن پرده اجرا مي‌شود.

از نوشته‌هاي قديمي چنين برمي‌آيد كه كلمه ماكام را از سازهاي سيمي و خصوصاً «عود» گرفته‌اند و آن به يكي از پرده‌هايي اطلاق مي‌شود كه در بازوي ساز «عود» وجود دارد وملودي را بر اساس آن پرده كوك و اجرا مي‌كنند.

در موغام آذربايجان از اصطلاحات زير استفاده مي‌كنند:

مثلاً: «چهارگاه پرده‌سي» يعني: «پرده چهارگاه» و يا «راست پرده‌سي» يعني: «پرده راست» و يا «سه‌گاه زابل پرده‌سي» يعني: «پرده‌ي سه‌گانه زابل» و ...

در عصر حاضر نيز چنين اصطلاحاتي رايج و مرسوم است. مثلاً «راست پرده‌سي» يعني اولين پرده «موغام راست»، «شور پرده‌سي» و يا «شوشته‌ پرده‌سي» و ... .

آن پرده‌است كه در رديف پرده‌هاي بازوي ساز سيمي قرار دارد و به نام پرده پايه و استناد و «مايه» آن «موغام» بكار مي‌رود. بدين ترتيب «موغام» در هنر موسيقي آذربايجان داراي سه مفهوم اساسي زير است:

1.      نوعي موسيقي علمي و پراحساس كه از قسمت‌هاي مختلف تشكيل شده است.

2.      هر «موغام» مانند «مقام» داراي سيستم «لاد» خاص خود است.

3.      به مفهوم «پرده»اي است كه منسوب به «مايه»اي مي‌باشد.

با توجه به مفاهيم مختلف، اين‌چنين احساس مي‌شود كه اين روند طي قرون متمادي به تكامل رسيده، اما از كيفيت آن كاسته نشده است.

موغام‌هاي 12 گانه كلاسيك ميراث جاودانه موسيقي مدون مشرق زمين است.

 

آواز در موغام

در سيتسم 12 گانه موغام، 6 آواز وجود دارد. از جمله: «شهناز»، «مايه»، «سلمك»، «نوروز»، گردانيه» و «گواشت». از اين تعداد «شهناز»، در موغامات آذربايجان بصورت يك «موغام كوچك» درآمده، اجرا مي‌شود و «مايه» نيز در تمام دستگاه‌هاس «موغام» اولين شعبه است. «نوروز» در موغام «راست» با نام «نوروز ـ رونده» در جايگاه «حسيني» و «حجاز» در موغامات آذربايجان اهميت «شعبه» را دارند.

در كتاب «ماكام» اثر: اي. رجب‌اف مشاهده مي‌شود كه از مجموعه 24 شعبه، نام پرده «دوگاه»، «سه‌گاه»، «چهارگاه»، «ماهور»، «همايون» و «زابل» در موسيقي آذربايجاني به عنوان «دستگاه‌هاي موغام» تكامل يافته است.

اما «پنجگاه»، «عشيران»، «نوروز عرب»، «نوروز ـ باياتي»، «حصار»، «غزال»، «اصفهانك»، «مبرقه» و «بسته‌نگار» در 12 موغام كلاسيك و موغامات آذربايجان جايگاه «شعبه» را دارند.

در نتيجه:‌ از مجموعه 24 «شعبه»، 6 شعبه در موسيقي آذربايجان به دستگاه موغام مستقل تبديل شده و 9 شعبه در موغامات مختلف وارد شده‌اند.

اكنون از نظر «لاد» 12 موغام كهنه مشرق زمين را با «لاد»هاي موغامات آذربايجان مقايسه مي‌كنيم.

«عشاق» قديمي‌ترين «لاد» و پرده «لاد» آن مطابق پرده لاد «راست» است.

در موغامات آذربايجاني تمامي تصنيف‌ها و رنگ‌هايي كه در دستگاه «راست» و هم‌خانواده آن يعني موغام‌هاي «ماهور هندي»، «اورتا ‌ـ ماهور»، «بايات قاجار» و همچنين (موغام‌هاي كوچك هم‌خانواده يعني قاجار و يا موغام ضربتي) هم‌خانوده يعني «حيراتي» بر اساس اين «لاد» ساخته‌ شده‌اند.

لاد دستگاه «نوا» همان لاد موغام «نور» در موغامات آذربايجان است و بدين‌ترتيب لاد دستگاه «نور» در موغامات آذري اساس لاد موغامات كوچكي از قبيل «بايات كورد» «دشتي» و لاد موغامات چيزي مانند «شماع شمس» و «ماني» را تشكيل مي‌دهد.

 

تاثيرات روحي و رواني موغام

شاعر خوش‌ذوق و دانشمند معاصر، بختيار وهاب‌زاده در مورد نيروي سحرانگير موسيقي مي‌گويد:

دفن ائدين سيز مني «زايل سه‌گاه» ين مايه سينه

ديئدم بلكه مني بيرگون اويانديدي موغام

البته شاعر اغراق در گفته خويش را مي‌پذيرد و مي‌گويد: من به اين نكته زيبا اعتقاد كامل دارد، اگر كسي آن را باور نمي‌كند، اصراري نمي‌كند، اصراري نيست، هر كسي كار خودش بار خودش.

يادآوري مي‌كنم اخيراً دانشمندان در مورد اثرات انسان ساز و نيروي شفابخش موسيقي به نتايج شگفت‌انگيزي دست يافته‌اند، بطوريكه اطباء در مورد معالجه اشخاص معلول و بيماري‌هاي وخيم و تسكين درد از موسيقي اصيل بهره مي‌گيرند.

همينطور با اهتمام ع.حاجي‌بيگ‌اف و تلاش موسيقيدانان قرن حاضر همه‌ي موغامات آذربايجان نت موسيقي شده است.

بر اساس پيشرفت و تكامل قدرت، درك انسان تغييراتي نيز در زمان‌بندي اجراي موغام بوجود آمده، مثلاً: اجراي هر دستگاهي در قديم بين 3-2 ساعت وقت لازم داشت، اما اين مدت تدريجاً به 20-15 دقيقه كاهش يافته است. بدين‌ترتيب ايفاگران موسيقي موغام معاصر حتي شكل زمان اجراي صدسال پيش را هم قبول نمي‌كنند. جهت تشخيص تغييراتي كه طي 50-40 سال اخير در دستگاه‌هاي موغام پديد آمده، مي‌توان مقايسه‌اي بين موغامات ضبط شده بر روي صفحات سنگي و موغامات كنوني به عمل آورد.

عده‌اي بر اين عقيده‌اند كه موغامات در انسان نوعي اندوه و ملال ايجاد مي‌كند. صمد رغون، شاعر بزرگ آذربايجان در سميناري تحت عنوان «موغام و خالق ماهني‌لاري» طي نطقي گفت:

«من صراحتاً اعتراف مي‌كنم كه موغامات هرگز انسان را آزرده و غمگين نمي‌سازد. البته دليلي ندارد كه در موقع استماع موغام «راست» گريه كرده و يا غمگين شويم، اگر موغامات چنين تاثيراتي داشتند، مردم در اثر بدبيني از موسيقي روگردان مي‌شدند يا از اجتماع گريزان شده و از روند ترقي و تكامل فاصله گرفته و به غارها پناه مي‌برند.

هيچ آهنگي بدون كلام و شعر و بدون معنا، مضمون موسيقي محسوب نمي‌شود، همچنانكه هرچرخي و هر وسيله گرداني نيازمند محوري است.

وزن شعر در خلق آثار موسيقي و موغام و وزن آنها تاثيرات اساسي داشته است. اگر شعر زيبا نبود و ملودي‌هاي زيبا و افسانه‌اي موغومات نيز خلق نمي‌شدند.

انتخاب شعر توسط خواننده از عوامل مهم و تعيين‌كننده است. غزل از ده قرن پيش اساس متن موغام را تشكيل مي‌داده است. البته اساس متن دستگاه‌هاي موغام‌هاي كم‌حجم تنها به غزل محدود نمي‌شود، بلكه در تصنيف‌هايي كه از تركيب اين نوع موغام به عمل آمده، علاوه بر غزل‌ها از باياتي، دوبيتي و اشعار شاعرانه نيز استفاده مي‌شود.

در بعضي از موغامات «ضربي» از دوبيتي‌ها و باياتي‌هايي كه توسط خلق سروده، گنجانده مي‌شود و قائدتاً اين قبيل اشعاد اساس متن ـ «شكسته» و نظاير آن و همچنين اساس متن ـ موغامات «ضربي» از جمله «اوشاري» و »«آذربايجان» را تشكيل مي‌دهند.

يادآوري مي‌شود كه در ادوار مختلف از متن منظوم چون غزل، مخمس، قوشما و باياتي در انواع موغام استفاده كرده‌اند و البته براي انتخاب اشعار آهنگ‌هاي هر موغام بايد به نوع آن و تاثيرات روحي و رواني‌اش نيز توجه خاصي مبذول داشت.

در خلق اپراهاي درام معمولاً از «بايات‌ كورد» استفاده مي‌كند تا مانند ناله‌هاي جگرسوز و دردل‌ها موثر افتد.

ع.حاجي‌بيگ‌اف در اپراي ليلي و مجنون، هنگان مرگ مجنون و نيز ج.جبارلي در پيس «سولفون چيچك‌لر» هنگام نشان‌دادن بيچارگي و فلاكت «سارا» و نابودي از آهنگهاي سوزناك «بايات كورد» استفاده كرده‌اند.

آوازخوان نبايد غزلي را كه در دستگاه «راست» خوانده مي‌شود، در دستگاه «سه‌گاه» بخواند. زيرا كه مضمون «راست» با مضمون «سه‌گاه» يكي نيست و تفاوت‌هاي اساسي دارند. همچنين شعبات هر دو موغام نيز از اين قاعده مستثني نيستند.

خوانندگان موغام، براي هر دستگاهي شعر و غزلي بايد انتخاب نمايند كه مفهوم آن بتواند فكر و مضمون موسيقي و ويژگي آن موغام را بطور كامل بيان كند و مصراع‌ها در جملات مضمون موسيقي و در آوازها تجسم عيني خود را پيدا كند. يكي از اساتيد مشهور و نامي موغام به نام ميرزا مختار محمداف در مورد انتخاب غزل نظريه‌اي جامع ارائه كرده است.  او خواننده آواز را مخاطب قرار مي‌دهد و مي‌گويد:

«تو بايد بداني براي آشكارشدن تاثيرات موغامي كه مي‌خواني انتخاب شعر و غزل اهميت بسياري دارد. ليكن تلفظ كلمات غزل و رعايت وزن آن براي سهولت درك مفاهيم اشعار نيز خيلي مهم است. كسي كه موارد بالا را رعايت نمي‌كند و يا اشعار را تحريف مي‌كند، دشمن اصلي شعر و موسيقي است.

 دستگاه

ع.حاجي‌بيگ‌اف طي مقالاتي تحت عنوان «نظريه‌ي به حيات موسيقي آذربايجان» كه به صورت مباحثه در روزنامه‌ي معارف و مدنيت چاپ باكو انتشار مي‌يافت، مفهوم دستگاه را چنين بررسي مي‌كند: «به نظر من معنا و مفهوم دستگاه در اصل همان بنااست.»

ما در بررسي دستگاه‌هاي موغام از لحاظ خصوصيات ساختماني وموسيقي به سه قسمت اساسي برخورد مي‌كنيم كه هر كدام به مثابه پايه اهميت خاصي دارند و اين تقسيمات «لاد» » مقام در همه‌ي دستگاه‌ها مشابه هستند.

از اين سه جزء «درآمد» و «برداشت» به عنوان مقدمه «و مايه» نيز شعبه‌اي است كه دستگاه بر اساس آن تصنيف مي‌شود و نقش پايه و اساس را در دستگاه به عهده دارد.

«درآمد» و «برداشت» هر دو مقدمه را تشكيل مي‌دهند، اما از نظر پايه و اسلوب متفاوت هستند.

اصولاً چون «درآمد» نوعي «رنگ» است، بنابراين ابتدا به بررسي «رنگ» و انواع آن مي‌پردازيم.

 رنگ‌ها

«رنگ» معمولاً به دنبال شعبه‌اي معين اجرا مي‌شود و اكثراً به نام آن شعبه خوانده مي‌شود. مثلاً در دستگاه «راست» اگر بعد از شعبه «ولايتي»، «رنگ» اجرا شود به نام «رنگ ولايتي» و اگر در دستگاه «چهارگاه» بعد از شعبه‌ي «بسته‌نگار» اجرا شود، به نام «رنگ بسته‌نگار» خوانده مي‌شود.

در نتيجه «رنگ»ها بلافاصله بعد از شعبه‌اي كه منسوب به آن هستند، اجرا شده و تمامي خواص ملوديك آن شعبه را دارا هستند و معمولاً شعبه‌هاي قانونمند يك دستگاه با «رنگ»ها به هم مربوط مي‌شوند و در عين حال براي ايجاد تضاد بين شعبه‌ها نيز مي‌توان رنگ‌ها را بكار برد.

«رنگ»ها معمولاً سه نوع هستند: رقص‌واري، مارش‌واري و ليريك (عاشقانه) و اكثر «رنگ»ها از نوع اول هستند.

 دستگاه‌هاي موغام آذربايجان

دستگاه‌هاي موغام آذربايجان عبارتند از: «راست»، «شور»، «سه‌گاه»، «چهارگاه»، «بايات شيراز»،‌ «شوشتر»، «همايون»، «ماهور هندي»، «بايات قاجار»، «اورتاماهور»، «ميرزا حسين سه‌گاهي»، «زابل سه‌گاه» و «خارج سه‌گاه». تمامي اين دستگاه‌هاي موغام بر اساس هفت «لاد» ساخته شده‌اند.

طبيعتاً در طول مدت اجراي رنگ خوانده به استراحت مي‌پردازد و خود را براي اجراي شعبات موغام آماده مي‌كند.

 درآمد

در ابتداي دستگاه‌هاي موغام اجرا مي‌شود و نوع دوم از انواع نمونه‌هاي «رنگ» است و مانند «رنگ»ها پايه و اساس مبتني بر متروريتم (ريتم مبتني بر مقياس) دارد.

ابتدا مقدمه اجرا مي‌شود. سپس ركيستر وسط (منطقه صوتي مياني) آنگاه ركيستر نسبتاً بالا (منطقه صوتي نسبتاً بالا) و زوناي كل مينا سيا (منطقه قبل از اوج) و بعد قسمت كل ميناسيا (منطقه اوج) سپس ركيستر بالا (منطقه صوتي تشكيل دهنده‌ي اوج و در نهايت برگشتن به ركيستر اول (برگشتن به منطقه صوتي اول) از خصوصيات مهم درآمده است.

بايد اضافه كنيم كه تمامي اين قسمت‌هاي اينسترومنتال در اصل فقط خاص درآمد نيست، بلكه اصولاً فرم و بافت دستگاه را نيز تعيين مي‌كند.

با اجراي درآمد وضعيت موسيقي «موغام» نشان داده شده و پايه‌ي «لاد» دستگاه نيز نهاده مي‌شود. پس مي‌توان گفت كه درآمد سنگ پايه هر دستگاه موغام است.

باك‌خان‌اوف در رابطه با درآمد مي‌گويد:

الف:        شاخص نوع موغامي است كه اجرا خواهد شد.

ب:         براي ورود به دستگاه موغام نقش مقدمه را ايفا مي‌كند.

ج:          زمينه را براي اجراي صحيح موغام آماده مي‌سازد.

د:          مشق و تمرين و يادآوري موغام براي نوازندگان است.

مثلاً انواع درآمدهايي كه در دستگاه راست اجرا مي‌شوند، به نام «درآمدهاي راست» و درآمدهايي كه در دستگاه‌هاي شور اجر مي‌شوند «درآمدهاي شور» ناميده مي‌شوند.

  برداشت‌ها نيز مانند درآمدها نقش مقدمه موغام را به عهده دارند. اما هميشه بعد از درآمدها اجرا مي‌شوند. اگر درآمد داراي «ميزان» دقيق است، ولي برداشت يك جمله موسيقي مستقلي است كه حول محور يك نت اجرا مي‌شود.

معمولاً برداشت ابتدا توسط تار يا كمانچه و يا به صورت جمعي اجرا مي‌شود و بعد خواننده شروع به اجراي آواز مي‌كند.

معمولاً برداشت از اوكتاوزير به شكل مهيج و توام با احساس شروع مي‌شود و در مايه به اتمام مي‌رسد، سپس خواننده شروع به اجراي شعبه مايه آماده مي‌سازد.

در بعضي از موغامات آذربايجان برداشت‌ها داراي اسامي معين هستند. مثلاً گاهي در دستگاه راست به نام «نوروز ـ رونده» ناميده مي‌شوند.

بدين ترتيب معلوم مي‌گردد كه برداشت همانند درآمد اهميت مقدمه را دارد.

ليكن برداشت مقدمه‌اي است كه براي شعبه مايه هر دستگاه و خود نيز مايه را آماده مي‌سازد، ولي درآمد مقدمه‌اي است براي دستگاه موغام.

در دستگاه‌هاي موغام همراه با آواز هميشه درآمد و برداشت و بعد شعبه مايه اجرا مي‌شود و معمولاً دستگاه‌هاي موغام بدون مايه نيستند. بدين ترتيب معلوم مي‌شود كه مايه در هر دستگاهي شعبه بزرگ مركزي محسوب مي‌شود. از ديگر خصوصيات شعبه «مايه» به تحريك تدريجي هيجان صدا است. معمولاً مايه نيز به نام موغام منسوب به خويش ناميده مي‌شود.

مثلاً مايه‌ي راست، مايه‌ي شور و ... . يكي از خصوصيات بارز شعبه مايه اين است كه بعد از اجراي همه شعبات موغام ملود به شعبه مايه برمي‌گردد. يعني قبل از ختم دستگاه ملودي به صداهاي زير مي‌رسد و بعد از اين يك «كودا» (قسمت ختم يك قطعه) اجرا مي‌شود و اين كودا از شعبه‌ي اول يعني مايه اخذ مي‌شود و ملودي را پيش مي‌برد و در نتيجه زنجيره‌ي دستگاه به اتمام مي‌رسد. بدين ترتيب اهميت نمايشي شعبه مايه آشكار مي‌شود. از تركيب و اتحاد همه شعبات و گوشه‌ها با شعبه‌ي مايه يك مجموعه كامل دستگاه موغام تشكيل مي‌يابد و درآمد برداشت و مايه‌ي شعبات مهم در دستگاه محسوب مي‌گردند.

 گوشه

گوشه در مقايسه با شعبه حجم كمتري دارد و يك جمله مشخص بديهه‌نوازي در موسيقي است. مثلاً در دستگاه راست، در كنار شعبه‌هاي با حجم مختلف گوشه‌هايي نيز وجود دارد كه مانند شعبه‌ها اسامي خاص دارند. براي مثال «حسيني‌» در دستگاه «حسيني» در دستگاه «راست» شعبه نيست، بلكه «گوشه» محسوب مي‌شود.  براي اينكه اگر شعبه «مايه راست» در مجموع بر پايه سه بيت آواز و از شش جمله موسيقي تكميل شده باشد، گوشه‌ي حسيني كه بعد از آن مطرح مي‌شود، داراي يك بيت آواز و دو جمله موسيقي است. بدين‌ترتيب موسيقي «حسيني»، »خاوران»، «راك»، «اميدي»، «مسيحي» در دستگاه راست گوشه ناميده مي‌شود.

  آواز

آواز اصولاً يك جمله تكميل شده موسيقي است و اين جمله موسيقي يا براي تمامي يك بيت و يا براي هجاهاي «ناقارت» (قسمتي از هر شعر كه بعد از هر بند شعر و يا نغمه تكرار مي‌شود) واري خوانده مي‌شود.

آوازخوان مي‌تواند بر اساس آهنگ مصراع يا بيت را به سرعت و يا برعكس به آرامي بخواند.

معمولاً آوازها در دستگاه‌هاي موغام اسامي معين ندارند و در داخل شعبه‌ها و يا گوشه‌ها اجرا مي‌شوند و بدين‌ترتيب شعبه داراي 6-5 آوار و گوشه داراي 3-2 آواز است و مجموعه آوازها شعبه و گوشه را بوجود مي‌آورند.

تا اينجا از خصوصيات اجراي تشيل‌دهنده دستگاه موغام يعني درآمد و برداشت و رنگ، شعه، گوشه و آواز آگاهي يافتيم.

تصنيف‌ها نيز مانند رنگ در شعبه‌ها و گوشه‌هاي دستگاه اجرا مي‌شوند و عموماً در دستگاه‌هاي موغام بعد از خواندن و نواختن هر شعبه رنگ اجر مي‌كنند و يا در بعضي موارد تصنيف مي‌خوانند.

مثلاً در دستگاه راست بعد از گوشه حسني و يا شعبه عشاق خواندن تصنيف ضرورتي ندارد، زيرا اين گوشه و شعبه نقش واسطه را دارد و يا مشخصاً در دستگاه‌هايي مانند راست بعد از شعبه‌ي پنجگاه به جهت اينكه از تكنيك‌هاي دشواري مانند به غليان آوردن صدا در گلو و يا اجراي فيوريتورها (زنگوله‌زدن) مليزم‌ها (تزئين شعر و آواز با آهنگ ملايم بسيار كوچك استفاده مي‌شود و يا در دستگاه بايات شيراز بعد از «غزال» به لحاظ لزوم اجراي همان تكنيك‌هاي سخت توسط خواننده از اجراي تصنيف صرف‌نظر كرده معمولاً به جاي آن رنگ و ديرينگي اجرا مي‌كنند.

در موغام‌هاي كم حجم، قاتار، شهناز، بايات كورد و ... معمولاً يك يا دو تصنيف داخل مي‌گردد. همچنين در موغام‌هاي ضربي نيز از تصنيف استفاده مي‌شود. البته اساس متن تصنيف‌ها را غزل و باياتي و گرايلي و اشعار عاشقانه تشكيل مي‌دهند.

اگرچه تصنيف ساده است و بصورت «ماهني» (ترانه) اجرا مي‌شود، ولي با موغام نيز همراه است. يعني بخشي از موغام در ابتدا و يا وسط آن قرار مي‌گيرد. نام تصنيف‌ها نيز همانند رنگ‌ها با نام موغام و يا شعبه‌هايي همراه است كه ملودي و بافت تصنيف بر اساس آن موغان و يا شعبه سرشته شده. مثلاً اگر در دستگاه راست بعد از شعبه «ولايتي» تصنيفي خوانده شود، با نام «ويلايتي تصنيفي» خوانده مي‌شود.

در نتيجه‌ي تكامل موغام‌ها در موسيقي آذربايجان تصنيف‌ها و رنگ‌هاي بي‌شماري نيز بوجود ‌آمده است. نوازندگان و آوازخوانان و آهنگسازان بعد از اجراي دستگاه با توجه به سليقه خود رنگ و يا تصنيفي را انتخاب و اجرا مي‌كنند.

اشخاصي كه داراي استعداد آهنگسازي هستند، گاهي به مبادرت به ساختن رنگ و يا تصنيف جديدي مي‌كنند و خوشايندترين آنها مدام اجرا مي‌شوند و مي‌ماند. در بعضي موارد دستگاه موغام با تصنيف به پايان مي‌رسد. اينگونه تصنيف‌هاي مشخص و با محتوا حاصل تكامل آن دستگاه موغام است، به عنوان حسن ختام بكار مي‌آيد.

ترتيب قسمت‌هاي مختلف دستگاه عبارتند از: درآمد، برداشت، مايه، تصنيف، رنگ و شعبه‌هاي بعدي با (گوشه و آوازها) و تصنيف و رنگ‌ها.

در هر دستگاهي شعبه‌ها و گوشه‌ها اسامي خاص و مستقل خود را دارند و اغلب با نام‌هاي عربي و فارسي خوانده مي‌شوند.

هر دستگاهي حاوي چنين شعبه، گوشه، آواز، تصنيف، رنگ و ديرينگي است كه در مجموعه 5-2 ميكروسلسله (تقسيمات كوچك موغام) را تشكيل مي‌دهند و هر ميكروسلسله با اجراي تصنيفي به پايان مي‌رسد. رنگ و تصنيف‌هاي هر ميكروسلسله هم به عنوان حسن ختام آن و هم زمينه‌ساز اجراي شعبه بعدي هستند.

وضعيت روحي در اثر اجراي هر ميكروسلسله به مرور شدت يافته و با نزديك شدن به مرحله پاياني تاثيرات آن كمتر مي‌شود. در اينجا توضيحي در رابطه با انواع موغام مي‌دهيم:

 موغام راست

موغام راست در هنر موسيقي همه ولايات اسلامي وجود دارد. اين موغام در سده‌هاي ميانه به عنوان اولين دستگاه و پايه و مبناي ساير موغامات محسوب مي‌گرديد و موسيقي‌شناسان آن را ريشه اصلي و مادر ساير موغام‌ها مي‌دانند. اين موغام از عصر انسان اوليه به يادگار مانده است و در متن آن صداي ناله جگرسوز انسان اوليه از فراق معشوق به گوش مي‌رسد.

دستگاه راست نيز همانند ساير موغام‌ها با اجراي درآمد آغاز مي‌شود. درآمد شنونده را با مضمون موسيقي موغام آشنا مي‌سازد. «درآمد راست» با وزن و ريتم دقيق تنظيم شده است و بعد از آن «برداشت» به صدا درمي‌آيد. در موغام راست، برداشت را با نام «نوروز ـ رونده» نيز مي‌شناسيم.

ملودي اين «برداشت يعني شعبه «نوروز رونده»، همانند ملودي «عراق»، از پرده‌ي «ريز» شروع مي‌شود و بعد از عمل «گزيشمه» بر حول پرده استناد شعبه مذكور، آهنگ به طرف «مايه» دستگاه سوق داده شده و شعبه «مايه» نواخته مي‌شود. معمولاً شعبه مايه سيماي هر دستگاهي را نشان مي‌دهد. اگرچه مايه راست و برداشت به لحاظ ملوديا و ريتم متفاوتند، اما به لحاظ داشتن «كادانس» (آياق، قسمت ختم يك قطعه)، هر جمله مشابهت دارند.

«مايه راست» در حقيقت، اساس و پايه دستگاه محسوب مي‌شود و با صداي قدرتمندي از اكتاو (ركيستر) پايئن شروع و تدريجاً به بالا صعود مي‌كند و همچون نقالان، قصه را با متانت و آرامش و استواري، بيان مي‌دارد و اين از خصوصيات بارز شعبه‌هاي مايه‌ي دستگاه مي‌باشد. مايه راست به لحاظ حجم، بزرگترين شعبه‌ي دستگاه راست است و بطوري كه اشاره گرديد ويژگي و سيماي كلي موغام را آشكار مي‌سازد.

 

موغام‌هاي خانواده راست

برخي از موغام‌ها، منسوب به عائله «راست» هستند. مثلاً: ماهور هندي، اورتا ماهور، دوگاه و بايات قاجار، از واريانت‌هاي «راست» محسوب مي‌شوند و به لحاظ ساختار و حتي مضمون موسيقي، با يكديگر مطابقت داشته و همگي بر اساس موغام «راست» تنظيم شده‌اند. اما هركدام كوك ويژه‌اي دارند و به تعبير نظريه‌پردازان موسيقي، هر موغام تن خاصي را دارا مي‌باشند. در زير به ذكر نام و تناليته هر يك از آنها مي‌پردازيم:

 

1.      موغام راست، بر اساس كوك «سول»

2.      موغام ماهور هندي، بر مبناي كوك «دو»

3.      موغام اورتا ماهور بر اساس كوك «فا»

4.      موغام باياتي قاجار، بر اساس كوك «سي به مل»

5.      موغام دوگاه بر اساس «مي به مل» اجرا و يا خوانده مي شوند.

بطور مثال اگر نوازندگان بخواهند «اورتا ماهور» اجرا كنند و نوازنده‌ِي سوليست با آلت تار گروه را همراهي خواهند نمود، پس لازم است آن را بر اساس «فا» و لاد «راست» كوك نمايند. مطابقت نام شعبه‌ها و ترتيب قرارگيري آنها در «موغام‌هاي هم خانواده راست» پيوسته مورد توجه همه خادمين هنر موسيقي بوده است.

ع.حاجي بيگ‌اوف مي‌نويسد كه تاثيرات روحي و رواني همه موغام‌هاي هم خانواده راست مشابه و تقريباً يكسان است و اين موغام‌ها، ضمن دارا بودن جايگاهي ويژه در هنر موسيقي آذربايجان بطور گسترده و همه جانبه مورد استفاده قرار مي‌گيرند و در شنونده احساس جواني و مردانگي را پديدار مي‌سازند.

1. دستگاه ماهور هندي

ماهور، دستگاهي است كه قدمت آن تخميناً به 3000 سال پيش مي‌رسد و بر اساس نوشته‌هاي قديمي به قبيله «ماهورياي هندي» منسوب مي‌شود.

م.م.نوابي دستگاه موغام ماهور را در جدول موغام خويش با شعبات زير نشان داده است:

«ماهور، شور، عشيران، دوگاه، زنگ شتر، حجاز، ماوراءالنهر، شهنار، حاجي يوني، سارنج، شوشتر، مثنوي، سوز و گداز» اما در جدول مربوط به ماهور «ميرزا فرج» تارزن مشهور و هم‌عصر م.م.نوابي اكثر شعبات ذكرشده در بالا وجود نداشته و 13 شعبه و گوشه زير موجود است:

(برداشت، ماهور، عشاق هجري، اقبال، ولايتي، مبرقه، عشيران، راك هندي، شكست فارس، عراق‌، حيراني، كابلي، ماهور هندي). اين نوع تركيب، البته با تركيب دستگاه «ماهور هندي» مصوب جلسات تكنيوم موسيقي شرق، به رهبري ع.حاج‌بيگ‌اف قرابت و نزديكي بسيار دارد. در اين پروگرام، دستگاه ماهور هندي از 9 شعبه و گوشه به ترتيب زير حاصل مي‌شود: ماهور هندي، عشاق، مبرقه، عشيران، شكسته، فارس، عراق، راك هندي، حيراتي كابلي و شعبه ماهور هندي.

در حال حاضر دستگاه ماهور هندي را با تركيب زير كه حاصل 8 شعبه و گوشه است، اجرا مي‌كنند.

توجه داشته باشيم دستگاه ماهور هندي شعبات و گوشه‌هايي را شامل مي‌شود كه در صفحات دستگاه «راست» با كيفيت آنان آشنا شده‌ايم. اكنون به مقايسه راست و ماهور از زبان م.م. اسماعيل‌اوف مي‌پردازيم. او در كتاب «نمونه‌هاي موسيقي خلق آذربايجان» مي‌نويسد:

«از نظر مقام يا ملوديا و يا خصوصيات شعبات» شباهت زيادي بين موغام‌هاي راست و ماهور هندي وجود دارد و در نتيجه توصبفاتي كه در مورد راست گفته شده در وصف «ماهور هندي» نيز مي‌توان بكار برد. اما به لحاظ كوك و تاثيرات روحي و رواني تفاوت‌هايي بين آنها وجود دارد.

بطور مثال: دستگاه راست، در مايه «سول» اوكتاو كوچك و دستگاه ماهور هندي با كوك «دو» نواخته مي‌شود و به لحاظ تاثيرات روحي، «راست»، پند و اندرز پيرانه را در ذهن شنونده القا مي‌كند و بدين‌سبب اجراي آن با تمكين و سنگيني خاصي توام است. اما ماهور هندي، براي ايجاد شور و هيجان جواني و نمايش عظمت، با صلابت خاصي به اجرا درمي‌آيند.

ماهور در موسيقي ايراني جايگاه خاصي دارد و يكي از 7  دستگاه مي‌باشد و واريانت‌هاي ركال آن داراي 30 و نوع اينسترومنتال نت‌نويسي شده‌اش داراي 58 گوشه است.

 

2. اورتا ماهور

اين دستگاه نيز از عائله راست محسوب مي‌شود و چون درمنطقه صوتي وسطي آلت تار به اجرا درمي‌آيد، خادمين هنر موسيقي آن را «اورتا ماهور» يعني ماهور وسط مي‌نامند. اگر ماهور هندي را بر اساس مايه «دو» اجرا نمائيم، پرده استناد «اورتا ماهور» بايد 4 پله بالاتر از آن، يعني بر اساس مايه «فا» استوار شود. امروزه هر 2 دستگاه يعني:‌

ماهور هندي و اورتا ماهور، داراي 8 شعبه هستند و 6 شعبه اوليه به نام‌هاي «برداشت، مايه ماهور، عشاق، حسيني، ولايتي، شكسته فارس، در تركيب هردو وجود دارد. اما در خاتمه دستگاه ماهور هندي، چنانكه ديديم از شعبه‌هاي عراق و قرايي و در انتهاي دستگاه اورتا ماهور، به ترتيب از شعبه‌هاي مبرقه و عشيران استفاده مي‌شود.

مبرقه به مفهوم دختر نقابدار يا روينددار است. اما به لحاظ موسيقي نقش پل و گذر را عهده‌دار مي‌باشد و قبل از اجراي آن لازم است شكسته فارس را نيز اجرا كرد. زيرا شكسته فارس نوعي رابط است. عشيران در اورتا ماهور به عنوان آخرين شعبه مطرح مي‌شود و به توسط اين دو شعبه روند دستگاه به پايان مي‌رسد. در قرن 19.م دستگاه اورتا ماهور به شكل زير اجرا مي‌شد و داراي 15 شعبه و گوشه زير بوده است.

پس‌ماهور، اوچ‌ماهور، عشاق، هجري، نقره، ولايتي، مبرقه، عشيران، راك عبداللهي، شكسته فارس، خاوران، تيزك، اوچ حزين، ميرزاحسين سه‌گاهي، اورتا ماهور.

دستگاه اورتا ماهور به لحاظ تاثيرات روحي و رواني، در شنونده احساس شادماني و تندرستي و هيجان و تلاطم و ارتقاي خصايص انساني را موجب مي‌گردد. براي اجراي آواز اين دستگاه خواننده بايستي با نفس‌هاي بلند، زنگوله‌هاي مكرر زده و صدا را در گلو با مهارت به غلبان درآورده و در يك كلام، توانايي ارائه تكنيك‌هاي برتر اجراي آواز را داشته باشد و به همين سبب نيز برخي از خوانندگان تمايل چنداني به اجراي اين آواز نشان نمي‌دهند.

3. بايات قاجار

اين موغام عضوي ديگر از عائله دستگاه «راست» مي‌باشد و به لحاظ سيستم لادبا راست مطابق دارد. اما بر اساس مايه «سي يمل» sib كوك و اجرا مي‌شود.

اين دستگاه سابقاً مانند شعبه‌اي در موغام دوگاه بكار مي‌رفت و جالب اينكه دوگاه، خود در حال حاضر به عنوان شعبه‌اي در تركيب موغام بايات قاجار قرار دارد.

بايات قاجار به لحاظ تاثيرات روحي و رواني آثار غم و غصه را در شنونده پديدار مي‌سازد.

4. دوگاه

موغام دوگاه نيز عضوي ديگر از عائله دستگاه «راست» محسوب مي‌شود. اين موغام در حال حاضر، چندان مورد توجه نوازندگان و خواننده آذربايجاني نيست. دستگاه «دوگاه» بر اساس مايه «مي‌بل» Mib كوك و اجرا مي‌شود. بايد توجه داشته باشيم متن موسيقي شعبه مايه دوگاه در دستگاه شور و شور شهناز با نام «بايات ترك» و يا «بايات قاجار» و نيز در دستگاه بايات قاجار معاصر مابين زمين خارا و ماوراءالنهر جاي دارد. تركيب موغام دوگاه در جدول موغام تارزن، ميرزافرج (قرن 19.م) به ترتيب زير ارائه شده:

دوگاه، روح‌الارواح، زمين خارا، ناله زنبوري، پهلوي، معنوي، ماوراءالنهر، حجاز بغدادي، گبري، شاه ختايي، شيرين شكر، دوگاه

اما در پروگرام جلسات 1925.م. كه با شركت اساتيد موسيقي و به رهبري ع.حاجي‌بيگ‌اوف تشكيل گرديده‌ بود. موغام دوگاه با تركيب زير و با 9 شعبه گوشه نشان دادن مي‌شود:

دوگاه، ذوح الارواح، زمين خارا، ماوراءالنهر، حجاز، گبري، شاه خاتايي، سارنج، دوگاه

اگر نمونه‌هاي موغام دوگاه، ذكر شده در بالا با هم مقايسه شوند، شباهت آنها به لحظا اسامي و ترتيب شعبه‌ها و گوشه‌ها مشخص مي‌گردد. اما در دول ميرزا فرج پس از زمين خارا، 3 عدد گوشه با نام‌هاي (ناله زنبوري، پهلوي و معنوي) وجود ندارد، اين گوشه‌ها در شوراي موغام، از طرف اساتيد موغام و ع.حاجي‌بيگ‌اوف به لحاظ اينكه همانند آوازهايي بي نام و نشان در شعبه‌ي «زمين خارا» وارد شده‌اند و از طرفي نيز رل معيني در متن موسيقي دستگاه ندارند، حذف گرديدند.

رگ شعبات «دوگاه» را بررسي كنيم، ملاحظه مي‌كنيم كه اكثر شعبات آن در دستگاه «شور» نيز بكار مي‌روند و اين موغام، از خانواده  «راست» محسوب مي‌شوند. اما شعبات و گوشه‌هاي آن قرابت بسياري يا شور دارند و به احتمال قوي شور معاصر در اعصار گذشته با نام دوگاه نيز مورد استفاده قرار مي‌گرفت. در سال 1936 موغام دوگاه با اجراي تار زن مشهور، منصور منصوراف، به توسط آهنگساز،‌ زـباقر اوف، نت نويسي شده و مجموعه آنرا 10 شعبه و گوشه زير تشكيل مي‌دهد:

دوگاه، روح‌الارواح، ماوراء النهر، حسيني، شكسته فارس، دلربا، عراق، زنگ شتر، راك، دوگاه اياق

اگر شعبات و گوشه‌هاي فوق، با نمونه دوگاه ارائه شده از طرف م.فرج مقايسه شود، مشاهده مي‌كنيم فقط گوشه‌هاي روح‌الارواح و ماوراءالنهر در هر دو نمونه وجود دارند و بقيه شعبه‌ها و گوشه‌ها متفاوت است.

 موغام شور

نام دستگاه شور در رديف موسيقي شفاهي و حرفه‌اي عرب و ترك و ملل آسياي ميانه وجود ندارد و حتي در جدول‌هاي موسيقي قرون وسطي نيز به چنين اسمي برنمي‌خوريم.

دستگاه «شور» منحصراً در ايران و آذربايجان متداول بوده و دومين دستگاه از دستگاه‌هاي موسيقي آذربايجان به شمار مي‌آيد. اين دستگاه حجيم و سنگين داراي اجزاي بي‌شماري است.

 

دستگاه موغام شرو بر اساس لادـ مقام «شور» اجرا مي‌شود:

ع.حاجي بيگ‌اوف مي‌گويد: «شور» در موسيقي شفاهي حرفه‌اي، خلق آذربايجان گسترش زيادي داشته و به لحاظ تاثيرات روحي رواني، احساس شادماني و سرور و غنا و عاشقانه در شنونده پديد مي‌آورد و او را به تفكر وامي‌دارد.

شور در زبان فارسي به مفهوم عشق نيز آمده:

اين دستگاه داراي ملودي روان و متين و عاشقانه است و مي‌توان آن را به رودخانه خروشاني تشبيه كرد كه از تركيب جويبارهاي كوچك حاصل آمده و خورشان پيش مي‌رود.

 

موغام سه‌گاه

سه‌گاه، سومين موغام، از موغام‌هاي اساسي هفت‌گانه محسوب مي‌شود. مردم آذربايجان، عشق و علاقه خاصي به اين موغام داشته و موجب ترقي و گسترش وسيع آن شده‌اند.

روح ا... خالقي ـ موسيقيدان نامي ايران ـ در كتابي تحت عنوان «نظري به موسيقي» مي‌نويسد: اگرچه در نوشته‌هاي قديمي ايران، واژه «سه‌گاه» مشاهده مي‌گردد و قدمت اين دستگاه را به ثبوت مي‌رساند. اما متاسفانه چندان مورد استقبال خوانندگان آواز ايراني قرار نگرفته است. در حالي كه موغام سه‌گاه نزد مردم آذربايجان از مقام و منزلت خاصي برخوردار بوده و خوانندگان آذري آن را با مهارت و جذابيت و علاقه بسيار مي‌خوانند و اين عوامل موجب انتشار هرچه بيشتر دستگاه سه‌گاه در آذربايجان شده است.

سه‌گاه دوستداران زيادي در بين توده‌هاي مختلف خاورنزديك و خاورميانه دارد و در موسيقي هر قومي با كوك و واريانت خاصي اجرا مي‌شود. به طور مثال: سه‌گاه (آوازي)، در موسيقي ايران داراي ده شعبه و نوع (سازي) آن داراي چهل گوشه است. در موسيقي آذري سه‌گاه با واريانت‌ها و كوك‌هاي مختلفي اجرا مي‌شود.

 

زابل سه‌گاهي

زابل سه‌گاهي قديمي‌ترين و متداول‌ترين نوع سه‌گاه است و دوستداران بسياري در بين مردم دارد. اين موغام را «اورنا سه‌گاه» نيز ناميده‌اند. زيرا در منطقه صوتي وسط نواخته و يا خوانده مي‌شود و تن مايه آن هماهنگ اورتا سه‌گاه، صداي مي Mi است، البته با اين تفاوت كه اورتا سه‌گاه در نت مي Mi كتاو اول و مايه زابل سه‌گاه، يك اكتاو پائين و در اكتاو كوچك اجرا مي‌شود، يعني شش تن (يك اكتاو) با هم تفاوت دارند.

به بيان روشن همه واريانت‌هاي سه‌گاه از «زابل» اخذ شده‌اند.

خوانندگان آواز موغام، سه‌گاه را كه در اصل يكي از شعبات وسيع زابل مي‌باشد، به موغامي مستقل تبديل نموده‌اند و واريانت‌هاي گوناگوني از آن ساخته‌اند.

«سه‌گاه زابل» در ميان رديف‌هاي موسيقي مردمان مشرق زمين وجود ندارد، حتي در كتب و نوشته‌هاي آنان نيز چنين نام و واژه‌اي مشاهده نشده است.

 

چهارگاه

اين دستگاه در موسيقي «ملي ـ حرفه‌اي» مردم خاور نزديك بطور وسيع انتشار يافته و يكي از موغام‌هاي اساسي آذربايجان به شمار مي‌آيد و توسط آلات موسيقي محلي (تار و كمانچه و بالابان) و با ذوق و شوق فراواني به اجرا درمي‌آيد.

صداي do «دو» اكتاو اول، پرده مايه موغام «چهارگاه» را تشكيل مي‌دهد و از ديد استاد موسيقي‌شناس قرن حاضر، ع.حاجي‌بيگ‌اف، اين موغام در شنونده شور و هيجان و عشق و محبت زايد‌الوصفي پديدار مي‌سازد. ميرحسن نواب، در كتاب «وشوح الارقام»، موغام «چهارگاه» را چنين تشريح مي‌كند:

«چهارگاه» از صداي غرش رعد الهام گرفته و اجزاي تركيب آن بدين شرح است:

چهارگاه، سه‌گاه، زابل، يدي حصار، مخالف، مغلوب، منصوريه، زمين خارا، ماوراءالنهر، حجاز، شهناز، آذربايجان، عشيران،‌ زنگ شتر و كركوكي.

در تركيب فوق از شعبه‌ها و گوشه‌هايي موافق با لاد ـ مقام دستگاه‌هاي «سه‌گاه»، «شور»، «بايات قاجار» هم داخل گرديده است و اين اجزاء، همگوني مناسب با كوك و خصوصيات اينتوناسياي (كيفيت صوتي) «چهارگاه» ندارند.

 

شوشتر

شوشتر به لحاظ اهميت در رديف موغام‌هاي اساسي موسيقي آذربايجان قرار دارد. ع.حاجي بيگ‌اوف در مورد موغام شوشتر مي‌نويسد:

اين موغام حالات غم و اندوه را در شنونده پديد مي‌آورد. براستي نيز چنين است، زيرا اكثر اساتيد موغام معتقدند، ‌استماع شوشتر موجب ظهور حالت تفكر گرديده و از طرفي گذران روزگار مملو از دشواري‌هاي آباء و اجدادمان را در اذهان پديد آورده و حالات شور و هيجان را موجب مي‌شود.

روند موسيقي شوشتر توام با خواص دراماتيزم (نمايشي) بوده و شنيدن بخش‌هايي از موسيقي آن، بزرگ و عظمت روح را سبب مي‌شود.

لاد ـ مقام دستگاه شوشتر نيز يكي از لاد ـ مقام‌هاي اساسي 7 گانه در موسيقي آذربايجان محسوب مي‌شود و تعداد كثيري از ماهني‌ها و رقص‌هاي مردمي و تصانيف و همچنين، موغام‌هاي ضربي «اوشاري» و «حيدري» بر اساس اين موغام ساخته شده‌اند. در اواخر قرن 19 م، موغام شوشتر با 13 شعبه و گوشه اجرا مي‌شد و ترتيب آنها بدين صورت بود:

اميري، شوشتر، شوشترك، شوشتر، سارنج، مثنوي، معنوي، اووشاري، حيدري، عثمان‌گرايي، قاراكورد، ماني، كشيش اوغلي

با توجه به اسامي شعبه‌ها و گوشه‌هايي كه در بالا ذكر شد، پيداست، موغام‌هاي ضربي‌سازي ـ آوازي ـ «اوشاري»، «حيدري» و «ماني» كه در نزد خوانندگان آذربايحان داراي مقام و منزلت خاصي هستند، روزگاري در بين شعبات موغام «شوشتر» بوده و نقش «رنگ» را داشته‌اند. اما بمرور زمان بر اساس غزل و اشعار مردمي آذربايجان، قسمت‌هاي بداهه‌نوازي موغام نيز به اين «رنگ‌ها» ملحق گرديده و موجب شده تا از دستگاه،‌ آزاد و به لحاظ فرم، عنوان موغام ضربي و كال اينسترومنتال (آوازي) را به خود اختصاص دهند.

 

موغام‌هاي با حجم كوچك

اين موغام‌ها حجم كوچكي دارند و به همين سبب تعداد شعبات و گوشه‌هاي آنها كمتر و در حدود 3-5 عدد است. در اجراي اين موغام‌ها، ملودي از ركيتر «زير» به «بم» مي‌رسد و سپس شعبه و گوشه‌هاي «زير» موغام نواخته مي‌شود و در برخي از آنها ممكن است ترتيب شعبه‌ها و گوشه‌ها طوري باشد كه با اجراي آنها، ملودي از بم به زير و بم ختم شود.

بطور كلي حالت گستردگي وروند پديدآمدن آرام و تدريجي شدت هيجان دستگاه، در اين موغام‌ها وجود ندارد. موغام‌هاي با حجم كوچك نيز، هركدام ويژگي‌هاي خاص خود را دارا بوده و به عنوان موغام مستقل به شمار مي‌روند. هر يك از اين موغام‌ها، سابقاً وظيفه يكي از شعبات، دستگاهي را به عهده داشت، اما به مرور زمان از دستگاه منشعب گرديده و باپربارشدن برخي گوشه‌هاي آن به تكامل رسيده و داراي ملودي‌هاي طولاني و وسيعي شده و شكل موغام كم‌حجم را پيدا نمود.

موغام‌هاي كم‌حجم (كوچك)، در موسيقي ملي حرفه‌اي مردم آذربايحان عبارتند از:

(قاتار، بايات‌كورد، دشتي، رهاب، شهناز) واز اين 5 موغام كوچك (قاتار، در لاد ـ مقان راست) و (شهناز، بايات‌كورد، دشتي، رهاب بر اساس لاد ـ مقام شور) اجرا مي‌شوند و در نتيجه «قاتار» از سلسله موغام «راست» و (شهناز، بايات‌كورد، دشتي و رهاب) موغام‌هاي كوچك منسوب به عائله موغام شور مي‌باشند.

 

نكته مهم در تعريف موغام‌هاي با حجم كم، اين است كه در اجزاي تركيب اين موغام‌ها، برداشت وجود ندارد و بجاي آن براي مقدمه، تصنيف خوانده شده و يا «درآمد» نواخته مي‌شود و در خاتمه اين موغام‌ها نيز خواندن «تصنيف» استفاده مي‌كنند و اين تصانيف نقش مهمي را در موسيقي موغام‌هاي كم‌حجم دارند و مثلاً برخي از تصنيف‌ها كه داراي ويژگي خاصيب هستند، به عنوان مقدمه و به جاي برداشت بكار مي‌روند و همچنين تصانيفي كه از موسيقي شعبات مختلف تشكيل شده‌اند، نقش رابط بين شعبه‌ها و تصانيفي كه در انتهاي موغام خوانده مي‌شوند، وظيفه يكون (خاتمه) را ايفا مي‌كنند.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 25 فروردین 1399 ساعت: 8:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس