هفته و روز در ایران
هفته و روز در ایران
ايرانيان ، در گاه شماري خود ، پس از ماه ، بلافاصله روز را بحساب مي آوردند و واحدي بين اين دو نداشتند ، اما پس از اسلام ، بمناسبت آن كه مسلمانان مو ظف به اداي نماز جما عت ، در روزهاي جمعه بودند ،كم كم روزهاي هفته بصورت فعلي در بين مردمان رايج شد .
و اگر چه هفته و روزهاي هفته پس از اسلام در ايران رايج شد ، اما گمان ميرود كه از دوران هاي قبل براثر روابطي كه ايرانيان با مسيحيان و كليميان داشتند ، كم كم با اين نوع گاه شماري آشنا شده بودند ، برابر با قواعد زبان خود نامهائي براي روزهاي هفته انتخاب كرده بودند .
ايرانيان ( شباط) يهوديان را به زبان خود برگرداندند و آنرا مبدل به شنبه كردند و روزهاي پس از آن را يكايك شمردند ، بدون آنكه از نامهاي اصلي متابعت كنند ،در نظم و نثر دوره اول ، اكثرا شنبه و يكشنبه و غيره به كار رفته است .
روز جمعه را آدينه نهادند ، كه كُردان به آن هي نو ميگويند . اما در سرتاسرشاهنامه فقط يكبار بجاي نام روزه ، ( چهارشنبه ) آمده است و آنهم در سرگذشت سردار شهيد ايرا ن ، بهرام جوينده است ، اما چرا چهارشنبه آمده ، شايد علت آن وجود منعم غير ايراني است كه چنين دستوري به او داده است يا آنكه در ترجمه متن از پهلوي اين نام بعلت آنكه در نزد اعراب منعوس بوده ، بزور كه بهرام چوبين را دچار كرده داده شده.
ستاره شمر گفت بهرام را كه در چهارشنبه گام را
و گر زين بپيچي گزند آيدت همه كار ناسودمند آيدت
و نيز يك بار در نامه اي كه قيصر روم به خسرو پرويز مي نويسد ، از بزرگداشت روز يكشنبه بوسيله مسيحيان نام برده ميشود .
همين روزه پاك يكشنبه اي زهر در ، پرستيدن ايزدي
در پاسخ اين نامه نيز خسرو پرويز پس از جوابهاي لازم در مورد تقديس يكشنبه مي گويد :
اگر هر چه گفتي و پاكيزه دين ز يكشنبه روزه و آخرين
همه خواند بر ما يكايك دبير سخنهاي شايسته دلپذير
و غير اين دو مورد ، درسراسر شاهنامه از روزهاي هفته نام برده نشده است ، تمام شاعران دوره اول نيز تاريخ را با نام روزهاي ايراني مي شمرند.
سه روز و هفت روز :
اما عدد سه و هفت از قديم ، در نزد ايرانيان محترم و عزيز و مقدس بوده است .در بخش امشاسپندان نيز گفته شد آنانرا در انجمن همراه با اهورا مزدا آوردند كه تعدادشان هفت گردد و نيز در آئين مهر پرستان ، درجات مذهبي ، هفت بوده است .
يا اينكه انديشه نيك ، گفتار نيك ، كردار نيك خود نمونه اي از احترام به عدد سه است.
و به همين دليل ايرانيان در دوره هاي باستان جشن يا سور و ميهماني و حتي عزا را هفت روز ميگرفتند و اگر زمان اجازه نميداد در سه روز برگزار مي كردند .
مثالهائي از شاهنامه :
در مرگ سيا وش :
به يك هفته بادردو باسوگ وخشم بدرگاه او شست با آب چشم
سرشتم نبرد، ناي وروئينه كوس بيامد بدرگاه ، گودرز و توس
در خواست سه روز ميهماني رستم از اسفنديار در گفتار رستم و زال :
چو ميهمان من بوده باشد سه روز چهارم چو بفروخت گيتي فروز
ميندازد آن چادر لاجورد پديد آيد آن جام ياقوت زرد
ببندم كمر ، پيش او بنده وار نجويم جدائي اسفنــــــــديار
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنیداين مطلب در تاريخ: شنبه 08 فروردین 1394 ساعت: 21:36 منتشر شده است
برچسب ها : هفته و روز در ایران,