سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
این پروژهگزارش کارآموزی رشته مهندسی کامپیوتر- در مهندسي توسعه انديشه آريا می باشد-
با موضوع ACCESS-فایل بصورت ورد-درچهل صفحه- قیمت سه هزار تومان
مقدمه :
اين شركت ، شركت توسعه انديشه آريا ميباشد كه تعمير خودرو در آن انجام ميشود بدين صورت است كه دراين شركت خودرو وارد تعميرگاه شده و افراد معايب خود را به اپراتور مربوطه اعلام ميكند و اپراتور نيز آنها را در كامپيوتر ثبت نموده و يك شمارة پذيرش به دارندة خودرو ميدهد. حال اپراتور براساس معايب درج شده خود را به يكي از سالنهاي تعميراتي ميفرستد تا تعميرات در آن سالن روي خودرو انجام شود. حين تعميرات روي خودرو، تعميركار قطعات و لوازم يدكي مورد نياز جهت تعمير را از انبار درخواست نموده ودريافت مينمايد. بعد از اتمام تعميرات خودرو به قسمت حسابداري فرستاده ميشود و در آنجا با محاسبة قيمت تعميرات انجام شده روي خودرو فاكتور صادر شده و در آنجا با محاسبة قيمت تعميرات انجام شده روي خودرو فاكتور صادر شده و مبلغ مورد نظر از مشتري دريافت ميگردد و بعد از دريافت مبلغ، برگه خروج خودرو از تعميرگاه صادر ميشود.
كه ما در اين شركت بيشتر كارمان ساخت جداول به كمك ACCESS و ايجاد بانك اطلاعاتي براي ثبت اطلاعات موجود در شركت ميباشد.
برای اطمینان شما عزیزان فایل پی دی اف این گزارش کارآموزی را فقط برای مشاهده در زیر قرار داده شده است . در صورت مشاهده و رضایت فایل ورد این گزارش را از لینک خرید و به قیمت سه هزار تومان دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت مشاهده و رضایت فایل ورد این گزارش را بصورت ورد و با قیمت بسیار مناسب سه هزار تومان از لینک زیر دریافت نمائید . بعد از خرید حتما دکمه بازگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل را دریافت نمائید.
برای اطمینان شما عزیزان فایل پی دی اف این گزارش کارآموزی را فقط برای مشاهده در زیر قرار داده شده است . در صورت مشاهده و رضایت فایل ورد این گزارش را از لینک خرید و به قیمت چهار هزار تومان دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت مشاهده و رضایت فایل ورد این گزارش را بصورت ورد و با قیمت بسیار مناسب چهار هزار تومان از لینک زیر دریافت نمائید . بعد از خرید حتما دکمه بازگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل را دریافت نمائید.
فایل کامل این تحقیق را بصورت پی دی اف و فقط برای مشاهده دریافت نمائید . در صورت رضایت می توانید فایل ورد ان را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید. بعد از خرید موفق حتما دکمه با زگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل دریافت شود: لینک خرید:
فایل کامل این تحقیق را بصورت پی دی اف و فقط برای مشاهده دریافت نمائید . در صورت رضایت می توانید فایل ورد ان را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید. بعد از خرید موفق حتما دکمه با زگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل دریافت شود: لینک خرید:
فایل کامل این تحقیق را بصورت پی دی اف و فقط برای مشاهده دریافت نمائید . در صورت رضایت می توانید فایل ورد ان را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید. بعد از خرید موفق حتما دکمه با زگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل دریافت شود: لینک خرید:
تحقیق تحقیق و مقاله درباره مروري بر پژوهش هاي انجام شده در مورد بيماريهاي زيتون در ايران در هشتاد صفحه - بصورت ورد - قیمت : چهار هزار تومان بصورت ورد و قابل ویرایش :
چكيده
عوامل بيماري زاي قارچي و باكتريايي از مهمترين عوامل كاهش توليد زيتون در دنيا محسوب مي گردد. با توجه به اهميت اين محصول، در راستاي اجراي برنامه هاي توسعة كشت زيتون، مطالعات و تحقيقات همه جانبهاي در استان هاي كشور انجام شده است.
باغات زيتون كشور و نيز باغات مادري زيتون درشهرستان طارم عليا واقع در استان زنجان كه كانون توليد قلمه و نهال زيتون در كشور است، از لحاظ عوامل بيماري زايي و تعيين پراكنش هر يك از بيماري ها بررسي شده اند.
باغات مورد بررسي به طور تصادفي انتخاب شده و پس از بررسي درختان موجود در هر باغ، از علائم مشكوك و آلوده به بيماري نمونه برداري و به منظور جداسازي عوامل بيماريزا به آزمايشگاه منتقل شده اند. به روش هاي معمول آزمايشگاهي و روش هاي توصيه شده براي هر عامل نسبت به جداسازي ، خالص سازي و اثبات بيماري زايي عوامل قارچي اقدام گرديده و نمونه هاي مشكوك به عوامل باكتريايي و ويروسي در مؤسسات تحقيقات آفات و بيماري هاي گياهي مورد بررسي قرار گرفته اند. در هر باغ و كل منطقه براساس تعداد درختان بازديد شده و بيمار و تعداد باغات بررسي شده، ميزان آلودگي و پراكنش آن ها برآورد گرديده است.
مهمترين عوامل پوسيدگي ريشه و خشكيدگي قلمه ها در ايران عبارتند از Fusarium solaniPythium ultimum, Rhizoctonia solani,. در نهال هاي يك ساله موجود در گلدان ها علاوه بر قارچ هاي مزبور Macrophomina phaseolina, Verticillium dahliae و به ندرت گونه هاي Phytophthora مشاهده گرديده كه باعث خشكيدگي نهال ها مي شدند.
در باغات جديدالاحداث نيز همه قارچ هاي فوق الذكر از ريشه و طوقه نهال هاي جوان بيمار جداسازي گرديده است كه با توجه به اينكه در باغات جديد الاحداث در اراضي باير احداث مي گردند و تقريباً عاري از عوامل مزبور مي باشند، به احتمال زياد اين عوامل توسط نهال هاي آلوده به باغات جديد منتقل شده اند. درباغات كهنسال قارچ هاي Armillaria mellea, Roselinia necatrix از ريشه درختان در حال زوال جداسازي گرديد.
در باغات مسن قارچهاي بيماريزاي هوازاد نيز مورد شناسايي قرار گرفتند كه مهمترين آن ها عبارت بودند از Spilocea oleaginum عامل بيماري لكه طاوسي، Hormiscium oleae عامل خشكيدگي نوك سرشاخه ها و گونه هاي Alternaria عوامل لكه برگي.
در سال 78 براي كنترل عوامل بيماري زاي عامل خشكيدگي قلمه ها و نهال ها اقدام به ضدعفوني خاك مورد استفاده نهالستان ها با متيل برومايد e بسيار رضايتبخش بود.
برای اطمینان شما
فایل کامل این تحقیق را بصورت پی دی اف و فقط برای مشاهده دریافت نمائید . در صورت رضایت می توانید فایل ورد ان را با قیمت چهار هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق را با قیمت چهار هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید. بعد از خرید موفق حتما دکمه با زگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل دریافت شود: لینک خرید:
تحقیق تحقیق درباره خلاصه تست و نکات کنکوری درس عربی در پنجاه و هفت صفحه - بصورت ورد - قیمت : سه هزار تومان بصورت ورد:
عــربي
شامل:
خلاصه تسـت
و نكات كنكوري
برای اطمینان شما
فایل کامل این تحقیق را بصورت پی دی اف و فقط برای مشاهده دریافت نمائید . در صورت رضایت می توانید فایل ورد ان را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید. بعد از خرید موفق حتما دکمه با زگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل دریافت شود: لینک خرید:
تحقیق تحقیق درباره خلاصه مطالب درسی و نکات کنکوری درس عربی در شصت و پنج صفحه - بصورت ورد - قیمت : سه هزار تومان بصورت ورد:
انواع كلمه:
كلمه در زبان عربي بر 3 قسم است: 1- اسم 2- فعل 3- حرف
1-اسم: آن است كه به تنهايي در جمله معنا دارند و بدون داشتن زمان در جمله ايفا ميشوند. مانند تلميذ- رجل
اسم از لحاظ جنس و تعداد حروف به چهار دسته تقسيم ميشوند.
1- اسم يا مفرد، مثني، جمع
2-اسم يا مذكر، مونث
3-اسم يا مجازي، حقيقي
4-اسم يا معرفه، نكره
برای اطمینان شما
فایل کامل این تحقیق را بصورت پی دی اف و فقط برای مشاهده دریافت نمائید . در صورت رضایت می توانید فایل ورد ان را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید. بعد از خرید موفق حتما دکمه با زگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل دریافت شود: لینک خرید:
فایل کامل این تحقیق را بصورت پی دی اف و فقط برای مشاهده دریافت نمائید . در صورت رضایت می توانید فایل ورد ان را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید. بعد از خرید موفق حتما دکمه با زگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل دریافت شود: لینک خرید:
برای اطمینان شما فایل پی دی اف کامل این پروژه آماری فقط برای مشاهده در زیر قرار داده شده است . ابتدا مشاهده نمائید و فایل ورد و قابل ویرایش این پروژه آماری را با قیمت فقط دو هزار تومان از لینک خرید و بصورت آنلاین دریافت نمائید . ابتدا فایل پی دی اف:
در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق را با قیمت سه هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید. بعد از خرید موفق حتما دکمه با زگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل دریافت شود: لینک خرید:
در اثر توسعه اقتصادي ساليان گذشته، خصوصاً 20 سال اخير، كشورهاي در حال توسعه به طور چشمگيري تغيير نموده اند. تمركز جمعيت و اطلاعات در شهرهاي بزرگ به طور محسوسي پيشرفت داشته است. امكانات جديدي كه تاكنون در مورد يك زلزله قوي تجربه شده اند، در حال رشد و توسعه است: آسمان خراشها، ساختمانهاي با سيستم هاي هوشيار، پلهاي معلق عظيم، بزرگراههاي زيرزميني، مراكز خريد زيرزميني، مترو، انواع و اقسام كامپيوترها و … در نتيجه اين پيشرفتها وضعيت و آثار ناشي از خرابي هاي زلزله هم تغييراتي نموده است.
مقدمه اي بر توسعه شهرها و افزايش خسارات اقتصادي
جالب است بدانيم كه اكثريت مردم جهان معتقدند هر چه زمان پيش مي رود زلزله هاي بيشتر و قويتري روي مي دهد. اين عقيده گرچه از نظر فيزيكي و توجيه وقوع زلزله ها ممكن است منطق درستي نداشته باشد؛ ليكن با توجه به سه مطلب زير بطور منطقي درست مي باشد:
الف- ظهور شهرها و شهركهاي جديد در مناطق مختلف، كه اين امر باعث مي شود تا زلزله هايي كه قبلاً در بيابان و در مناطق عاري از سكنه روي مي دادند، اين بار پس از دوره بازگشت خود در منطقه اي روي دهند كه تاسيسات مختلفي در آن درست شده و جمع زيادي در آن زندگي مي كنند.
ب- گسترش جمعيت و تاسيسات شهري كه خود عامل ديگر افزايش خسارات و تلفات مي باشد. هر چه شهرها مدرن تر شوند، خسارات بيشتري از نظر ارزش بوجود مي آيد. مثلاً در سال 1995 شهر مدرني مانند كوبه ژاپن و شهرهاي حومه آن بواسطه خسارت (مستقيم و غيرمستقيم) تاسيسات پيشرفته آنها متحمل هزينه بسيار سنگيني بالغ بر 150 ميليارد دلار آمريكا گرديد.
ج- پيشرفت دانش بشر در زمينه لرزه شناسي قادرست لرزه هاي زيادي در اقصي نقاط جهان ثبت نمايد، در حاليكه در قديم خيلي از زلزله ها ثبت نمي شد. لذا به نظر مي رسد كه زلزله ها افزايش يافته اند.
تقسيم بندي خسارات اقتصادي
پس از وقوع زلزله، خسارات اقتصادي را به طور كلي بهتر است به دو قسمت تقسيم نمود:
1-خسارات مستقيم
اينگونه خسارات بطور عمومي عبارتند از خسارات ناشي از خراب شدن ساختمانها و تاسيسات، جاده ها، پلها، راه آهن، لوله هاي آب و گاز، خطوط برق و مخابرات و تاسيسات آنها. خسارت مستقيم تقريباً هزينه آن چيزي است كه در اثر خرابي از دست رفته است و از سرويس خارج مي گردد. اين مثل آن است كه بطور مستقيم بايستي براي برگشت مجدد آنها هزينه نمود.
2-خسارت غيرمستقيم
وقتي تاسيسات و ساختمانها آسيب ببينند، نمي توانند مورد بهره برداري قرار گيرند. عدم امكان بهره برداري از آنچه كه در زلزله آسيب ديده است، قطع گردد. در واقع در خسارتهاي غيرمستقيم عايدي ناشي از بهره برداري قطع مي گردد كه مي تواند رقم بسيار قابل ملاحظه اي و گاهي اوقات برابر يا حتي بيشتر از خسارات مستقيم شود. معطل ماندن سرمايه گذاريها، فرار سرمايه ها از مناطق آسيب ديده، بيكاريها، ورشكستگيها و نظاير آنها از جمله مهمترين مصاديق خسارات غيرمستقيم هستند.
خسارات اقتصادي و آسيب هاي وابسته
تاكنون، تمامي كوشش ها مصروف كاهش دادن تلفات جاني تا حداقل ميزان ممكن، در يك زلزله بوده است. در واقع اين امر هنوز هم مساله اساسي محسوب مي شود و وضعيت كنوني شهرهاي بزرگ، كه شرايط پيچيده اي دارند، از عوامل آن است. امروزه در كلان شهرها حجم بالايي از پول و اطلاعات، صرف تهيه و تنظيم بهترين مكانيسم ممكن مي شود. مكانيسمي كه در آن نه تنها حداقل تلفات جاني رخ دهد، بلكه ميزان آسيبهاي اقتصادي نيز به حداقل ممكن كاهش يابد.
خسارات ناشي از عدم بهره برداري
ماشينهايي كه از آنها جهت تنظيم و اداره مكانيسم هاي مذكور استفاده مي شود، به راحتي خراب مي شوند و تعميرات مجدد آنها به راحتي امكان پذير نيست. در مورد وسايل الكتريكي كه اخيرا ساخته مي شود، اگر يك قسمت وسيله خراب شود، بجاي تعويض كل وسيله مي توان آن قسمت را با يك قسمت سالم تعويض و جابجا نمود. اما در مورد شهرها چنين نيست و نمي توان قسمتهاي مختلف شهري را به راحتي عوض نمود. يكي از مشكلاتي كه در مورد خسارات ناشي از زلزله وجود دارد، جابجايي گسل ها و آثار آن براي يك شهر مي باشد. در اين باره مي توان گفت كه حتي اگر جان افراد به خطر نيفتد و كسي هم كشته نشود، اما آثار و خسارات وابسته به آن در شهري مانند تهران كه داراي جايگاه مهمي از نظر موقعيت كليدي آن در منطقه مي باشد، (از نظر ايجاد مشكلات ترافيكي و يا ارتباطاتي) در حدي است كه منجر به فلج شدن امور شهري مي گردد و عدم بهره برداري از منابع انساني و مادي مي گردد.
حتي اگر زماني برسد كه قادر باشيم زمان وقوع زلزله را پيش بيني نماييم، آسيب هاي فيزيكي امري غيرقابل اجتناب است. به دليل تمركز بالاي جمعيت در يك شهر تعداد آسيب هاي معمولي ممكن است به هزاران برسد. همچنين هزينه ها و خسارات اقتصادي ناشي از تعمير ساختمانها و يا وسايل آسيب ديده ممكن است بسيار زياد گردد. در ابر شهرهايي همچون توكيو و تهران مجموعه هاي نفيس و گرانقيمت و موزه هاي زيادي از اشياء باارزش وجود دارد كه احتمال آسيب ديدگي آنها هم وجود دارد.
پيشتر، ژاپنيها اين تصور را داشتند كه خسارات اقتصادي هر قدر هم كه بزرگ شد در صورتي كه تلفات جاني در پي نداشته باشند و افراد بتوانند زنده بمانند، قابل تحمل و قبول هستند. همچنين در گذشته نگرش ساده اي نسبت به بازسازي وجود داشت. اما از آنجا كه هم اكنون ژاپن يك كشور صنعتي محسوب مي شود، ميزان خسارات اقتصادي ناشي از زلزله بسيار مهم مي باشند.
زلزله اي كه خسارتي در حدود 200 ميليارد دلار در پي داشته (26 تريليون ين) بسيار جدي بوده و مي توانست كشور ژاپن را در شرايطي قرار دهد كه ديگر نتواند پذيراي سرمايه گذاريهاي خارجي باشد و باعث مشكل سرمايه گذاريهاي اين كشور در خارج گردد. اگر اين اتفاق رخ مي داد، بي شك اثرات قابل توجهي بر بازارهاي مالي كشورهاي ديگر هم اعمال مي گرديد. لذا هم اكنون در مطالعات محققين، كنترل خسارات اقتصادي نيز بايد كاملا لحاظ گشته و تنها به كنترل تلفات جاني بسنده نشود.
براستي آيا 26 تريليون ين حجم هنگفتي از سرمايه هاي كشور را شامل نمي شود؟
هم اكنون در حدود 20% از مردم كشور ايران در تهران زندگي مي كنند و اين شهر نه تنها به عنوان قطب اقتصادي كشور، بلكه دربرگيرنده تعداد زيادي از مديران، متخصصان و صاحبنظران رشته هاي مختلف مي باشد. بروز زلزله اي حتي با سطح پائيني از خسارات، مي تواند لطمات جبران ناپذيري بر اقتصاد و مديريت كشور ايفا نمايد. آسيبي كه شايد جبران آن به راحتي ممكن نباشد. بررسي شرايط اقتصادي كشور و همچنين نحوه مديريت آن در صورت بروز زلزله در اين شهر، نياز به بررسي جامع و هماهنگي كامل بين كليه نهادهاي مديريتي كشور دارد.
مهمترين امكاناتي كه ضروريات زندگي روزمره مردم را تامين مي كنند، همانند انرژي برق، گاز، سيستم هاي آبرساني و جمع آوري فاضلاب، ترافيك، سيبستم هاي ارتباطي و … را «شريانهاي حياتي» مي گويند. با وجودي كه اين موارد پس از بروز زلزله براي حفظ جان مردم فوق العاده مهم اند، اما در اثر خسارات ناشي از زلزله به آساني دچار خرابي و ناكارآمدي مي شوند و توان عملكرد مناسب را نخواهند داشت. براي مثال نيروي برق را در نظر مي گيريم: برق رساني شامل مراحل مختلف و متعددي نظير توليد، انتقال، تغيير فشار، توزيع و … مي باشد كه تمامي اين مراحل بايد انجام شود تا برق به دست مشتركين برسد. در صورتي كه حتي اگر يكي از مراحل آسيب ببيند، سرويس دهي براي كل سيستم ناممكن مي گردد.
فرض كنيد، “ n " شماره تاسيساتي باشد كه به صورت سري به يكديگر متصل مي باشند و احتمال بروز اشكال در آنها “ p " مي باشد، در نتيجه درجه ايمني كلي قابل محاسبه است. اين رقم براي هر يك از تاسيسات “ (1-p) “ مي باشد. تمامي تاسيسات بايد سالم باقي بمانند تا ايمني كل سيستم فراهم گردد، در نتيجه درجه ايمني كلي از ضرب مقادير ايمني هر يك از تاسيسات سيستم به دست مي آيد (1-p)n .
هنگامي كه تعداد تاسيسات اندك است، درجه ايمني كلي چندان افت نمي كند، اما هنگامي كه تعداد آنها به حدود عدد 100 يا 1000 افزايش مي يابد درجه ايمني كل سيستم كاهش يافته و به راحتي خرابي و ناكارآمدي در سيستم پديد مي آيد.
براي مثال شبكه لوله هاي آبرساني شهري را در نظر بگيريد كه در زيرزمين قرار دارند. معمولاً لوله هاي آب در محل اتصالات دچار شكستگي مي شوند. از آنجايي كه به طور ميانگين به ازاء هر 4 متر طول لوله يك اتصال وجود دارد؛ در نتيجه به ازاء يك كيلومتر طول لوله در حدود 250 اتصال وجود خواهد داشت. فرض كنيد كه تنها يك درصد از اتصالات در طول زلزله دچار شكستگي شوند. (كه البته اين مقياس از آسيب يعني 100/1=01/0 براي يك ساختمان عدد خيلي ناچيزي است.) در نتيجه ضريب اطمينان هر اتصال برابر خواهد شد با 99/0=(01/0-1) و ضريب اطمينان كل سيستم با حدود 250 اتصال برابر مي شود با 250(01/0-1)-1
مشاهده مي شود كه حتي زلزله اي كه درجه بالايي ندارد و خسارت جدي نيز به ساختمان وارد نمي آورد و در اثر آن حتي در ديوارها ترك هم ايجاد نمي گردد، باعث بروز ناكارآمدي در شريانهاي حياتي مي گردد. مانند اختلال در توزيع برق، توقف در آبرساني شهري، عدم سرويس دهي راه آهن و مشكلاتي از اين دست. همچنان كه در قسمتهاي قبل بيان شد دليل اين امر همان گستردگي طول شبكه شريانهاي حياتي مي باشد. هرگونه خسارتي كه به يكي از بخشهاي ضعيف اين شبكه وارد آيد بر تمامي مجموعه اثر مي گذارد و باعث ناكارآمدي كل سيستم مي گردد.
بنابراين مي توان فهميد كه بروز مشكلات جدي در شبكه توزيع برق (حتي اگر فقط در حد 1 يا 2 ساعت پس از زلزله باشد) پس از بروز يك زلزله امري حتمي و مشكل ساز است. در واقع حتي زلزله هاي كوچك هم باعث وارد آمدن خساراتي به روند توليد برق ميشوند.
بعد از يك زلزله بزرگ، حتي اگر امكانات و وسايل مخابراتي به سختي آسيب نبينند، باز هم امكان برقراري ارتباط تلفني با مناطق زلزله زده نخواهد بود، زيرا ترافيك شديدي از تلفنهاي افرادي كه مي خواهند از وضعيت بستگان و آشنايانشان در مناطق زلزله زده اطلاع يابند، ايجاد مي شود.
كمانش در خطوط راه آهن به علت نشست خاكريز
عموماً زلزله باعث مي شود كه خطوط دچار خم شدگي شوند؛ كه اين قبيل خم شدگي ها به قطارها اجازه عبور نمي دهند. در مورد تصوير اين حالت بايد گفت كه خاكريز (كه از خاكريزي يك گودال در اطراف پايه بوده است.) نشست كرده و سنگ شكسته ها، ديگر مهاريها را تحمل ننموده و باعث كاهش مقاومت جانبي شده اند.
اين احتمال هست كه تنش فشاري در طول ريلهاي طويل (در حدود 2 كيلومتر) زياد شده و ريلها شروع به خم شدن و يا كمانش نموده اند. (كه اين امر بيشتر در تابستان ها اتفاق مي افتد.)
(زلزله مياگي- كن- اكي، ژاپن، 1978)
در اكثر مواقع تهيه و توليد نيروي برق در اثر بروز زلزله براي مدت زماني متوقف مي گردد. هر چند كه نسبت به ساير شريانهاي حياتي مانند گاز و يا آبرساني شهري، انرژي برق سريعتر قابليت برگشت به حالات نخستين را دارد. يكي از دلايل وارد آمدن آسيب ديدگي به روند توليد نيروي برق خرابي و شكستگي مقره هاي چيني مي باشد. مقره ها ترد و شكننده بوده و از رس پخته درست مي شوند و يكي از ضعيفترين مصالح در برابر زلزله ها محسوب مي شوند.
(زلزله مياگي- كن- اكي، ژاپن، 1978)
مطالعات انجام شده در رابطه با پست KV340 بم، نشان مي دهد كه در پستهاي برق سازه هايي كه داراي قسمت فوقاني سنگين هستند، بيشتر دچار آسيب مي شوند. همچنين مهار نمودن ترانسفورماتورهاي عظيم در محل ريل جابجايي از اهميت به سزايي برخوردار است.
آسيب پذيري لرزه اي پستهاي انتقال نيرو
پست KV240 شهر بم در اثر زلزله 5 ديماه 1382 به شدت آسيب ديد و اين مسئله در عمليات برق رساني بعد از زلزله به اين شهر مشكلات جدي ايجاد كرد. زلزله هاي گذشته آسيب پذيري تجهيزات پست ها را در مقابل زلزله نشان داده است و بروز مجدد خسارات در تجهيزات اين پست لزوم اتخاذ تدابير پيشگيرانه در مقابل زلزله را گوشزد مي نمايد.
طي تحقيقات انجام شده توسط مركز تحقيقات وزارت نيرو (متن) عمده علل آسيب ديدگي اين پست بررسي شده كه در اين خصوص موارد ذيل حائز اهميت مي باشد:
تاكنون رويكرد اصلي در طراحي پستهاي انتقال برق معطوف به حفظ سازه ها بجاي رويكرد معطوف به حفاظت از تجهيزات بوده است كه اين امر مهمترين عامل آسيب پذيري تجهيزات پست ها مي باشد.
افزايش ارتفاع تجهيزات (به دليل افزايش ولتاژ) تمركز جرم در قسمت هاي فوقاني، تردشكني مقره هاي اتكايي (موضوع تصوير قبل)، اندركنش تجهيزات مجاور به واسطه كابلهاي متصله از مواردي هستند كه آسيب پذيري تجهيزات را افزايش مي دهد.
فرايندهاي طراحي مناسب:
1-انتخاب تجهيزات مناسب (مثلا عدم استفاده از تجهيزات با قسمت فوقاني سنگين)
2-مهار تجهيزات (مثلا مهار ترانسفورماتورهاي عظيم در ريل هاي خود)
3-استفاده از ادوات جاذب انرژي
4-توجه به افزايش پديده ارتعاش مجموعه سازه- تجهيزات (ايزولاسيون پايه)
ايجاد شكستگي در خط لوله مدفون در اثر نشست خاكريز
فونداسيون پلها معمولاً خيلي محكم هستند به طوري كه حتي در طول زلزله ها هم نشست نمي كنند. اما خاكريز مجاور پايه پلها به راحتي دچار نشست مي شود و دليل آن مشكل بودن متراكم كردن محل اتصال مي باشد. اين نشست معمولاً باعث قطع سيم تلفنها مي گردد كه دليل آن برآمدگي موجود در محل اتصال بين خاكريز و پايه مي باشد. برآمدگي تصوير روبرو اين شكل را نشان مي دهد.
تحقیق درباره ميكرو ويو (Micro waves)و اثرات آن بر ارگانيسم بدن
امواج الكترومغناطيسي:
امواج الكترومغناطيسي اساساً نوسانهاي متوالي الكترومغناطيسي هستند كه از تغييرات ميدان الكتريكي يا ميدان مغناطيسي بوجود مي آيند. اين امواج براي انتشار به محيط مادي نياز ندارند و در خلاء نيز منتشر ميشوند.
اين امواج بر اساس طول موج و فركانس طبقه بندي ميشوند.
ميكرو ويو قسمتي از طيف امواج الكترومغناطيسي كه داراي فركانس 0/03-300GHz و طول موج بين 1 الي 1000 ميلي متر ميباشد.
اشعه ميكروويو در برخورد با جسم به 3 حالت تأثير مي گذارد:
موادي كه قطبي هستند در نتيجه تابش ميكروويو دو قطبي هاي الكتريكي تشكيل شده، قادر به جذب امواج ميكروويو ميشود (در آب انرژي جذب شده به حرارت تبديل ميشود)
مواد غيرمغناطيسي كه مقاومت الكتريكي كم دارند انرژي تابش را منعكس ميكنند و اجازه نمي دهند كه امواج عبور كنند (اكثر فلزات و يا آلياژهاي فلز)
موادي كه مقاومت الكتريكي بالا دارند نسبت به ميكروويو شفاف هستند (مواد سراميكي و بعضي پلاستيك ها)
-كاربردهاي ميكروويو
مهمترين كاربرد ميكروويو، كه طول موج از چند ميلي متر تا حدود يك متر دارد ارسال امواج راديويي هدايت شده ميباشد. از اين امواج در ارتباطات دور راداري و تلويزيون و ارتباطات خارج از جو استفاده ميشود. اين امواج در لوله هاي الكترونيكي مخصوص با استفاده از اندركش بين يك باند الكتريكي و يك موج الكترومغناطيسي ساطع شده از مولد توليد ميشود.
يكي ديگر از كاربردها، در عمليات حرارتي و ذوب فلزات و آلياژها از سيستم القاء حرارت توسط امواج ميكروويو استفاده ميشود. اين دستگاه شامل يك يا چند سيم پيچ به اندازه مناسب است كه در آن جريان متناوب با فركانس معين جريان مي يابد و فلزي كه بايد حرارت ببيند در داخل اين سيم پيچ ها قرار مي گيرد، گرمايي كه در اين حالت ايجاد ميشود ناشي از اثر ژول است كه در نتيجه وجود جريان هاي گردابي شديد (كه جريان فوكو خوانده ميشود) به ميدان مغناطيسي القاء ميشود.
تأثيرات امواج ميكروويو بر روي ارگانيسم بدن موجود زنده:
تأثير اين امواج بر بدن در كل منفي است و در كارخانجاتي كه با اين امواج سروكار دارند، كارگران بايد تحت مراقبت هاي خاص باشند. مسئوليت كنترل خطرات ناشي از امواج الكترومغناطيسي به عهده اداره بهداشت USL(Unita Sanitarie Lacali) ميباشد. امواج ميكروويو داراي اثرات منفي تر از مادون قرمز مي باشند.
در هر ارگانيسم زنده مكانيزم طوري است كه در مقابل انرژي حرارتي ورودي سيستم تنظيم كننده وارد عمل مي شود، حال اگر اين حرارت بيش از حد توان باشد سبب ايجاد ضايعات و يا زخم و حتي مرگ ارگانيسم را دارد كه اشعه ميكروويو داراي چنين گرمايي است.
عدسي چشم و بيضه ها بيش از هر عضوي در مقابل گرماي شديد آسيب پذير هستند.
علاوه بر اثرات حرارتي، اثرات غيرحرارتي نيز ممكن است به وجود بيايد كه به پديده پيچيده فيزيكي شيميايي بستگي دارد كه اثرات و مشخصات آن هنوز به صورت تجربي مورد بررسي قرار نگرفته است.
براساس اطلاعاتي كه تاكنون به دست آمده است تعداد ضايعاتي كه بر اثر تابش زياده از حد ميكروويو به وجود ميآيد عبارتند از:
-آسيب ديدن عدسي چشم
-آسيب ديدن غده تناسلي در مرد (ايجاد اختلال در اسپرماتوزئيدها و نامتعادل شدن هورمون ها)
-ازدياد لنفوسيت ها در خون
-ظهور اختلالات نوروتيك
حال براي كاهش اين اثرات مخرب بايد به طريق زير عمل كرد:
اگر يك موج الكترومغناطيسي به فصل مشترك بين دو محيط مادي كه مشخصات الكترومغناطيسي متفاوتي دارند برخورد نمايد، بخشي از انرژي اين موج منعكس شده و قسمت ديگر آن وارد جسم دوم ميشود. حال اگر جسم دوم قابليت جذب انرژي را داشته باشد، موج قسمتي از انرژي خود را به آن داده و به تدريج تحليل مي رود. انرژي انتقالي بصورت مقابل كاهش مي يابد.
كه S0 عبارت است از شدت انرژي موج تابش (z=0). عمق نفوذ ميباشد و برابر است با فصل مشترك تا محلي كه ميدان الكترومغناطيسي به حدود 37 درصد و مقدار انرژي به حد كمتر از 14 درصد، كه در مقايسه با مقادير آنها در هنگام برخورد كاهش يافته است.
عمق نفوذ اشعه طبق رابطه پيچيده با فركانس موج نسبت عكس دارد و در بافت بيولوژيكي كه آب و الكتروليتها و مولكولهاي گوناگون هستند. عمق نفوذ اشعه با توجه به مقدار آبي كه در خود بافت وجود دارد اندكي متفاوت است به طور كلي، براي انرژي يكسان براي موج تابش، هر چه فركانس كمتر باشد، يعني طول موج آن بزرگتر است و عمق نفوذ بيشتر خواهد بود.
در كل ميكرويوهاي كه مصارف خانگي براي پخت دارند مقدار ميانگين چگالي توانشان در فاصله 5 سانتيمتري سطح خارجي دستگاه نبايستي از 50 بيشتر باشد. البته در رستورانها و ديگر اماكن غذاخوري عمومي، با توجه به مقدار تابش زياد، كارگران آنها را ميتوان در گروه كارگران اشعه ديده دستهبندي كرد.
اجاقها با امواج ميكرويو Micro Wave Oven
بيش از 90 درصد مردم در ايالت متحده براي پخت و پز از ماكرويو استفاده ميكنند زيرا بيزحمتتر و پرانرژيتر از اجاقهاي متداول ميباشد و داراي سرعت بالايي نيز ميباشد.
پرتوهاي سازنده اجاق ميكرويو را پرتوهاي اُون گويند.
در ميكرويوهاي تنوري، ماكرويو ايجاد بمباران مغناطيسي بر روي غذا مينمايد كه باعث چرخش قطبين مولكولها با همان فركانس به تعداد ميليونها بار در ثانيه ميشوند. در اين اجاقها، اشعه ميكرويو با طول موجهاي كوتاهي ايجاد ميگردد كه در حدود 2.45 GHz يا (MHz) 2450 ميباشد. اين پرتوها فعل و انفعالاتي بر روي مولكول ايجاد ميكنند.
امواج ميكرويوي كه از خورشيد ميآيند براساس جريان مستقيم هستند. اين امواج ايجاد گرماي اصطكاك نميكنند. در حالي كه فرهاي ميكروويو براساس جريان متناوب هستند و باعث ايجاد گرما بر اثر اصطكاك ميشوند.
بطوري كه اتم، مولكولها و سلولهايي كه با پرتو شديد آن برخورد نمايند بصورت پشتسر هم (100-1 ميليارد بار در ثانيه) تغيير قطبيت ميدهند.
حدوداً 5 ميليوات اشعه از هر سانتيمتر مربع سطح ماكروويو تنوري تا 2 اينچ آن ساطع ميشود. براي مثال شخصي كه در 50 سانتيمتري يك ماكروويو ايستاده اشعه را نسبت به شخصي كه در 5 سانتيمتري ايستاده دريافت ميكند.
مايكرو چگونه غذا را گرم ميكند
ميكرويو بوسيله يك ماگنترون توليد ميشود كه در زمان جنگ جهاني دوم و همزمان با توسعه فنآوري رادار اختراع شد. ماگنترون استوانهاي توخالي است كه ميدان مغناطيسي نعلي شكل قرار دارد. در مركز استوانه ميلهاي كاتدي قرار دارد و ديواره استوانه هم به عنوان آند عمل ميكند. وقتي استوانه گرم ميشود، كاتد الكترون گسيل ميكند كه آنها هم به سوي ديواره استوانه حركت ميكنند. نيروي حاصل از ميدان مغناطيسي نيز سبب ميشود تا الكترونها در مسيري دايرهاي بچرخند. اين حركت ذرات باردار با بسامد 45/2 گيگاهرتز (9 10*45/2 هرتز) ميكروموجي مناسب پخت توليد ميكنند. يك هدايت كننده موج ميكروموجها را به سوي محفظه پخت هدايت ميكند و پرههاي يك بادبزن هم سبب پخش ميكروموجها به تمام قسمتهاي اجاق ميشود.
عمل پخت در اجاق ميكرو موج ناشي از برهم كنش مولفه ميدان الكتريكي تابش با مولكولهاي قطبي- عمدتاً آب- موجود در غذاست. تمام مولكولهاي در دماي اتاق ميچرخند اگر بسامد تابش و بسامد حاصل از چرخش مولكولي مساوي باشد. انرژي ميتواند از ميكروموج به مولكول قطبي منتقل شود و در نتيجه، مولكول ميتواند سريعتر بچرخد. بسامد 45/2 گيگاهرتز براي افزايش انرژي چرخشي مولكولهاي آب بسيار مناسب است. اصطكاك ناشي از چرخش سريع مولكولهاي آب سرانجام سبب گرم شدن مولكولهاي غذايي احاطه كننده مولكولهاي آب ميشود.
دليل گرم شدن غذاها: تابش به وسيله مولكولهاي غيرقطبي جذب نميشود، بنابراين ميتواند همزمان به قسمتهاي مختلف غذا برسد (ميكروموجها، بسته به مقدار آب موجود در غذا ميتوانند تا عمق چند سانتيمتر در غذا نفوذ كنند).
برهم كنش ميان مؤلفه ميدان الكتريكي ميكروموج و يك مولكول دوقطبي
الف) انتهاي منحني در پي جهت انتشار موج (ناحيه مثبت) ميآيد و ساعتگرد ميچرخد.
ب) اگر پس از چرخش مولكول به وضعيت جديد، تابش نيز به دوره بعد حركت كرد، انتهاي مثبت دوقطبي به سمت ناحيه منفي موج، حركت خواهد كرد در حالي كه انتهاي منفي به سوي بالا فشار داده خواهد شد. بنابراين مولكول سريعتر خواهد چرخيد. چنين برهمكنشي با مولكولهاي غيرقطبي نميتواند رخ دهد.
تأثير اجاقهاي ميكرو و بر روي انسان و غذاي پخته شده
آنچه مسلم است. ماكرويو ميتواند بافتهاي بدن را همانطور كه بر روي غذا اثر ميگذارد- بسوزاند.
از اين رو توصيه شده است كه در مدت زماني كه ماكرويو در حال پختن غذا ميباشد فاصله طبق آنچه گفته شد از آن رعايت گردد.
اما تأثير ماكرويو بر روي غذاهايي كه درون آن پخته ميشود طبق تحقيقات مختلف هنوز به طور كامل شناخته شده نيست.
در زير به بررسي چند مورد از اين تحقيقات و نتايج آنها ميپردازيم.
1- تحقيقات هيستولوژي بر روي نوعي گلكلم و هويج نشان داد كه ساختار مولكولي و خواص غذايي آنها تغيير يافته و فاسد ميشود و واژگوني قطبي صورت ميگيرد. در اين دو ديواره سلول تخريب شده كه در مقايسه با پخت معمولي كه ديواره دست نخورده باقي ميماند يك اثر كاملاً مخرب است. تحريك واژگوني قطبي سبب ميشود كه سلول ماده مغذي تخريب شود. مسئله ديگر ايجاد راديكالهاي آزاد ميباشد. اين راديكالها گرايش قوي دارند و سبب واكنش ميشوند آنها ميتوانند با آنزيمها واكنش دهند و بدين سبب ميتوانند مراحل بيولوژي را تخريب كنند.
در سال 1973، 2 دانشمند آمريكائي به نامهاي P. Czerski و w.m. Leach ثابت نمودند كه ماكرويو باعث ايجاد سرطان در حيوانات ميشود. (2)
يك گروه از دانشمندان در دانشگاه stanford و پزشكان كاليفرنيا، كشف كردند كه شير در دماي بالا (980c تا 720c) فعاليت عوامل ضد باكتري گندزدا كاهش مييابد و در دماي بالا E. Coli, (980c) شروع به رشد كردن مينمايد. به اين پرتوهاي ماكرويو با افزايش به شدت زياد دما ضررهاي مهمي به سيستم انيولوژي پروتئينهاي شير وارد ميكند و گرماي آن بطور يقين براي شير مناسب نيست (3)
- در مطالعاتي ديگر در يك درمانگاه سوئيس Dr. Hans Ulrich Hetter,. از دانشمنداني بوده كه بر روي غذاهاي پخته شده در ميكروويو كار كرده است. Dr. Hetter كه متخصص در كارخانجات غذايي سوئيس ميباشد و دريافت كننده اسكال جهاني نيز هست، در سالهاي اخير استاد و پروفسور Lausanne university است. مقاله تبليغاتي در مورد مواد غذايي ميكروويو در سال 1991 چاپ كردهاند. در يك فصل از اين نشريه در مورد اثرات سرطاني اين غذاها در خون بحث شده است.
دكتر Hetter اولين دانشمندي بود كه در مورد تأثير پرتوميكرويو بر روي مواد مغذي غذا و تغييرات فيزيولوژي خون بدن انسان مطالعه كرده است. مطالعات او نشان داد كه نيروهاي فاسدكنندهاي بر روي غذا توليد ميشود و اين تغييرات ايجاد اختلالهايي در سيستم بدن ميكنند.
در سال 1991 در طي يك دعوي كه به دادگاه ارائه شده بود مبني بر اينكه تزريق خون در يك بيمارستاني سبب گرفتگي قسمت عضله پا و ايجاد اختلالات فيزيولوژي در خون بيمار شده بود. تحقيقات مشخص كرد كه پرستار براي گرم كردن خون قبل از تزريق، از ميكروويو اسفتاده كرده است. اين اتفاق آشكار ساخت كه گرم كردن خون با اين روش سبب اثرات جبران ناپذيري بر روي آن ميشود.
از آنجائيكه بدن داراي يك شرايط طبيعي و نرمال شيميايي است. هر نيرويي كه اين حالت طبيعي را بر هم بريزد بر روي فيزيولوژي اثرات مخربي خواهد داشت.
- تحقيقات در مؤسسه تكنولوژي و مؤسسه دانشگاهي Biochemstry
در يك تحقيق، اثر غذاهاي ذيل را بروي چندين داوطلب بررسي نمودند (در حالتي كه معده آنها خالي بود)
1)شيري كه به روش معمولي گرم ميشود.
2)شيري كه پاستوريزه است
3)شيري كه در مايكروويو داغ ميشود.
4)سبزي كه به روش معمولي پخته ميشود.
5)سبزي كه منجمد است و از ميكروويو براي يخزدايي آن استفاده ميشود.
6)سبزي كه در ميكروويو پخته ميشود.
خون اين داوطلبان در 3 مرحله: قبل از خوردن اين موارد، بلافاصله بعد از خوردن، با مدتي فاصله از خوردن غذاها، بطور جداگانه، مورد نمونهبرداري قرار گرفت. آنهايي كه غذاهاي پخته شده در ماكرويو را خورده بودند بعد از مدتي تغييراتي مهم در نمونه خونشان يافته شد.
اين تغييرات شامل كاهش ميزان هموگلوبين و كلسترول به خصوص LDL, HDL و كاهش لنفوسيتها بود. كه خود نشانهاي بر خطر بوده است.
به علاوه، باكتريهاي شبتاب (ساطع كننده نور) نيز در خون آنها فعال شده بود.
در كل مشخص گرديد كه در نمونه خون اين افراد مواد ناشناختهاي وجود دارد كه سيستم بدني بعضي انسانها به اين موارد حساسيت نشان ميدهند اما حضور اين مواد ناشناخته و در كل آنچه در خون افراد دستخوش تغيير قرار گرفته است در اكثريت موارد داراي اثرات مخرب قابل چشمپوشي ميباشد.
- نقش غذاهاي پخته شده در ميكروويو در ايجاد سرطان
دكتر Dr. lita، در مقالهاي در مورد تأثيرات مايكرويو برروي غذا مطالبي بيان نمود. در نشريهاي كه در مارس و سپتامبر 1991 به نام نشريه Ear thletter، او توضيح داد كه پرتوهاي الكترومغناطيسي ساطع شده از دستگاه بر روي غذا مواد غذايي را به مواد سمي خطرناك و سرطانزا تبديل مينمايد.
در طي يك تحقيقاتي نيز روسيها ماده مولد سرطان، ناشي از اين غذاها را آزمايش كردند اين سبب بوجود آمدن ماده به نام Nitrosodien thanol amines در معده ميشود كه گفته ميشود سرطانزا ميباشد.
در صورتي كه ريشه گياهان (آنهايي كه ريشهخوراكي دارند) تحت تأثير اين امواج قرار گيرند، ايجاد راديكالهاي آزاد سرطاني مينمايد.
2- ترجيحاً بايد براي پخت موادي كه داراي آب زياد هستند از ماكرويو استفاده نكرد (مثل چاي يا جوشاندن آب).
3- در حين پختن غذا، غذا با قطعات كوچكتر در فر پخته شود.
4- از اين روش براي پختن غذاهاي كودكان و گرم كردن شير استفاده نكرد.
6- در هنگام روشن بودن دستگاه فاصله مناسب را از آن رعايت نمود.
- مواد قابل استفاده در ميكروويو
همانطور كه گفته شد موادي كه قدرت عبور دادن اين امواج را دارند براي براي استفاده در آن مناسب هستند از جمله مواد پلاستيكي و مواد پيركس.
البته قابل ذكر است كه مواد پلاستيكي كه در برابر گرما زياد مقاوم نيستند نبايد استفاده نمود.
استفاده كردن از ظروف فلزي يا فويلهاي آلومينيومي در داخل ميكرويو بسيار خطرناك ميباشد زيرا اين مواد اشعه را منعكس كرده و باعث ايجاد جرقه و آتشسوزي ميشوند.
محدوديتهاي ميكرويو:
1-ضعيف بودن تكنولوژي اندازهگيري درجه حرارت
2-نامشخص بودن نقطه پايان پخت به علت عدم امكان نمونهگيري در حين فرآيند
3-عدم امكان سرخ كردن غذا (به علت نفوذ امواج در عمق ماده غذايي)
4-امكان غيرفعال نشدن ميكروارگانيسمهاي بيماريزا در بعضي فرآوردهها
5-عدم انجام واكنشهاي شيميايي كند و مطلوب در كاربرد ميكرويو چون زمان پخت كوتاه است. تغييرات شيميايي كه در برخي غذاها اهميت دارد رخ نميدهد.
نظر FDA در مورد ميكرويو اُون:
سازمان غذا و دارو (FDA) كه وظيفه نظارت بر روي غذاها و داروهاي ارائه شده به جامعه را از نظر حفظ سلامتي دارد، معتقد است كه ماكرويوهايي كه بعد از اكتبر 1971 وارد بازار شدند داراي اشعههايي با استاندارد بالاتر ميباشد و از نظر FDA متناقض با اجاق سنتي نيستند و داراي حرارت كافي براي كشتن ميكروبها ميباشند و اگر از روي راهنماي پخت آنها غذا پخته شود. هيچگونه مشكلي ايجاد نمينمايد FDA همچنين با استناد به تحقيقات مختلف مزاياي زير را براي غذاهاي پخته شده در ميكروويو بيان ميكند.
1-حفظ ويتامين C بيشتر از روشهاي ديگر
2-حفظ پروتئين بيشتر از روش سنتي، بخصوص پروتئينهاي گياهي مثل سويا، به دليل اكسيداسيون كم (طبق تحقيقات Borcher).
3-كاهش چربي خام و كلسترول كه از نظر تغذيهاي حائز اهميت است.
4-در خشك كردن با ميكروويو كربوهيدراتها بيشتر حفظ ميشوند.
طبق تحقيقات مشخص شده است كه پختن بعضي مواد غذايي به هر روشي، مقداري از مواد مغذي آنها به خصوص ويتامينهاي گروه B را ميكاهد. حال در پخت به روش ميكرويو كاهش ويتامينهاي B مقداري بيشتر از روش سنتي است. اما اين مقدار در اكثر موارد قابل چشمپوشي است. آنچه طي تحقيقات مهم تلقي شده اين است كه در استفاده از ماكرويو اون دقت لازم به عمل آيد. 1- بطوريكه زمان پخت از روي بروشورها كاملاً درست تنظيم گردد.
5- غيرقابل استفاده براي اشخاصي كه داراي pace makers (دستگاه تنظيم كننده ضربان قلب) هستند. (بيماراني كه تحت هر شرايطي در ارتباط با ميكروويوها يا امواج راديويي ميباشند بايد با پزشك خود مشورت كنند. زيرا براي آنها استفاده از اجاقهاي ميكروويو بسيار خطرناك است. براي اينكه شيوه كار دستگاه تنظيم كننده الكتريكي است و برخورد با هر اشعهاي كه منشأ الكتريكي دارد ميتواند ايجاد اختلال در كار دستگاه تنظيم كننده شود و اطلاعات اشتباه به مولكولهاي قلب بفرستند).
سخن آخر
تحقيقات نشان داده است كه هنوز به طور قطعي نميتوان در مورد كاملاً بيضرر بودن يا مضر بودن اين دستگاه و غذاهاي طبخ شده درون آن نظر قطعي داد و بيان اين مطلب نيازمند تحقيقات بيشتر است و از آنجائيكه نتايج بر روي حيوانات را نميتوان به يقين بر روي انسانها شبيهسازي كرد، نيازمند تحقيقات بيشتر براي نتيجهگيري صحيحتر هستيم.
آنچه مسلم است اين است كه استفاده صحيح از دستگاه طبق راهنماييهاي كارخانه سازنده كمك بسيار زيادي در بيخطر شدن آن براي انسان را دارد.
References
1-SCHRUMPF, E/CHARLEY,H, (1975): TEXTURE of BROCCOLI And CARROTS CookEe BY MICROWAVE SCIENCE, 40: 1025-29.
2-CZERSKI, P. ETAL. (1974): INFLUENCE of MICROWAVE RADIATION ON THE HAEMATOPOETIC SYSTEMATIC EFFECTS AND HEALTHAZARDS of MICROWAVE RADIATION- POLISH MEDICAL PuBLISHERS, WARSCHAU.
3-QUAN, R. ETAL. (1992): EFFECTS of MICROWAVE RADIATION ON ANTI-IN EFFECTIVE FACTORS IN HUMAN MILK- PEDIARICS.89 (4): 667-69.
1- A:\ shold you be concerned about cooking your food using a microwave oven. htm 2005
این پروژهگزارش کارآموزی رشته شیمی کاربردی- درشركت داروسازي حكيم می باشد- با موضوع کنترل فیزیکی و
شیمیایی دارو-فایل بصورت ورد-درصد وبیست صفحه- قیمت چهار هزار تومان
چكيده
بشر از ديرباز براي مقابله با معضل درد بدنبال يك درمان و وسيله تسكين خاطر بوده است . در طي قرون و اعصار شيوه هاي مختلف درماني كه برخي از آنها با سحر و جادو و خرافه همراه بوده اند دست به دست يكديگر دادند تا بلكه گره از پاي معضل درد باز كنند ولي اين مهم جزء با سلاح علم و دانش و شناخت حل نگرديد .
با مرور زمان و با گسترش علم و فن و تجهيز وسايل جديد تكنولوژي پيشرفته ،انسان به طب نوين و دركنار آن به مقوله ((دارو)) به شكل نوين توجه بيشتري نشان داد . پيشرفتهاي جديد جامعه كنوني ما را قادر ساخته است كه تا حد بالايي توانايي مقابله با درد و آسيبهاي قابل جبران را با توجه به نوع و محل ضايعه و امكانات موجود داشته باشيم .
موجود زنده اي چون انسان ،تركيب پيچيده اي از انواع ارگانيسم ها و مكانيسم هاي حياتي عالي است و در واقع بنا به تعبيري شاهكار خلقت است .هر گونه عدم توازن و عدم تعادلي مي تواند منجر به بروز بيماري و اختلال در سيستمهاي بدني و كارآئي كلي انسان گردد ، بنابراين نحوه بكاربردن دارو، ميزان دقيق مصرف تعداد دفعاتي كه مي بايستي مصرف گردد و اينگونه امور معمولاً توسط اولياي امور (پزشكان و مسئولان امور دارويي) در اختيار مصرف كننده قرار مي گيرد ، به غير از آن مسئله مهم ديگر نحوه ساخت و كيفيت دارو مي باشد كه مربوط به امور داروسازي و كارخانجات توليد مواد دارويي مي شود .
بطور كلي هر دارويي به غير از ماده موثر به يك سري مواد جانبي و كمكي احتياج دارد كه اين مواد جانبي براي كمك به پرس كردن قرص ها ، زمان باز شدن قرص و كپسول در محيط داخلي بدن ، كمك به افزايش مقاومت قرص در برابر ضربه يا پايداري دارو و حتي براي كمك به افزايش اثرات درماني دارو به ان افزورده مي شوند .
بعنوان مثال در يك قرص موادي براي چسباندن ذرات ،چرب و روان كردن قرص ، اسانس ، روكش ، رنگ مجاز خواراكي ماده باز كننده و .... به كار مي رود .
قبل از ساختن يك دارو ، معمولاً بر حسب دستور كار مواد اوليه لازم سفارش داده مي شود . سپس آزمايشاتي بر روي نمونه رسيده انجام داده مي شود تا مرغوبيت و استاندارد بودن مواد توسط متخصصين تاييد شود انجام اين آزمايشها توسط آزمايشگاههاي كنترل كيفي صورت مي گيرد هدف نگارنده از نگارش اين سطور صرفاً ارائه يك گزارش و رفع تكليف نيست بلكه اشنا ساختن ديگران با مجموعه فرآيندهايي است كه بطور كلي ديد خواننده را از يك نظر سطحي به نظر كارشناسي تغيير دهد .
برای اطمینان شما عزیزان فایل پی دی اف این گزارش کارآموزی را فقط برای مشاهده در زیر قرار داده شده است . در صورت مشاهده و رضایت فایل ورد این گزارش را از لینک خرید و به قیمت چهار هزار تومان دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت مشاهده و رضایت فایل ورد این گزارش را بصورت ورد و با قیمت بسیار مناسب چهار هزار تومان از لینک زیر دریافت نمائید . بعد از خرید حتما دکمه بازگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل را دریافت نمائید.
این پروژه گزارش کارآموزی رشته شیمی کاربردی- در شرکت پاکسان می باشد-با موضوع کنترل کیفیت صابون-فایل بصورت ورد-درهفتاد صفحه- قیمت چهار هزار تومان
چكيده:
صابون يك محصول بهداشتي است و براي جلب رضايت مصرفكننده بايستي كيفيت اين محصول مورد بررسي قرار گيرد تا در صورت وجود هرگونه مشكل براي رفع آن اقدام شود.
در اين مجموعه، آزمايشاتي كه در آزمايشگاه كنترل كيفيت بر روي محصول صابون انجام ميشود شرح داده شدهاست پس از انجام اين آزمايشات محصول موردنظر تأييد و يا رد ميشود.
بنابراين ابتدا بايد روش توليد صابون يا به عبارتي واكنش صابوني شدن و نيز مواد اوليه صابون بررسي و سپس به بحث كنترل كيفيت آن پرداخت.
صابوني كه براي انجام آزمايشات به آزمايشگاه كنترل كيفيت، به عنوان نمونه، آورده ميشود به دو شكل است:
صابون پخت و صابون بستهبندي:
صابون پخت صابوني است كه از تانكهاي پخت متفاوتي نمونهگيري ميشود و رنگ و اسانس هم ندارد در مورد اين صابون پارامترهايي از قبيل قليائيت، درصد نمك، درصد گلسيرين و TFM (كل مواد چرب) اندازهگيري ميشود. صابون بستهبندي هم يك صابون تكميل شده است و فقط پارامتر قليائيت براي اندازهگيري ميشود.
در آزمايشگاه كنترل كيفيت علاوه بر آزمايشات انجام شدة بر روي صابون محصولات ديگري هم مورد آزمايش قرار ميگيرند كه عبارتند از اسيدهاي چرب، چربيها و محصولات صنعتي از قبيل فوم حفاري، تگزاپون صدفي اسيد استئاريك روغن سبزه و غيره.
برای اطمینان شما عزیزان فایل پی دی اف این گزارش کارآموزی را فقط برای مشاهده در زیر قرار داده شده است . در صورت مشاهده و رضایت فایل ورد این گزارش را از لینک خرید و به قیمت چهار هزار تومان دریافت نمائید .فایل پی دی اف:
در صورت مشاهده و رضایت فایل ورد این گزارش را بصورت ورد و با قیمت بسیار مناسب چهار هزار تومان از لینک زیر دریافت نمائید . بعد از خرید حتما دکمه بازگشت به سایت پذیرنده را بزنید تا فایل را دریافت نمائید.
پایان نامه بررسی تاثیر ورزش برسلامت روان در زنان دانشجوی ورزشکار و غیرورزشکار (واحد قیامدشت)-در هفتاد صفحه-به صورت ورد-با قیمت هفت هزار تومان
چکیده:
در این پژوهش به بررسی تاثیر ورزش بر سلامت روان در زنان ورزشکار و غیرورزشکار پرداخته شده است فرضیههای مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از:
1- بین علائم جسمانی در زنان ورزشکار با زنان غیر ورزشکار تفاوت وجود دارد.
2- بین علائم اضطرابی و اختلال خواب در زنان ورزشکار با زنان غیرورزشکار تفاوت وجود دارد.
3- بین کارکرد اجتماعی در زنان ورزشکار با زنان غیر ورزشکار تفاوت وجود دارد.
4- بین افسردگی در زنان ورزشکار با زنان غیرورزشکار تفاوت وجود دارد.
گروه نمونه انتخاب شده در این پژوهش شامل 60 نفر از زنان دانشجوی 42-20 ساله میباشد که 30 نفر از آنان دانشجویان ورزشکار حرفهای مجموعه شهید شیرودی و 30 نفر دیگر از دانشجویان غیرورزشکار واحد قیامدشت در سال 1385 میباشند ابزار مورد استفاده در این آزمون پرسشنامه سلامت عمومی GHQ و روش آماری در این پژوهش t استیودنت میباشد بر اساس نتایج حاصله از این آزمون بین علائم جسمانی در زنان ورزشکار و غیرورزشکار با 03/3 t= و با اطمینان 99% و بین علائم اضطرابی و اختلال خواب با 11/3 t = وبا اطمینان 99% و بین کارکرد اجتماعی با 53/3 t = و با اطمینان 99% و 999% و بین افسردگی با 59/2 t = و با اطمینان 95/% و در نهایت بین سلامت عمومی با 57/2t= و با اطمینان 95% تفاوت معنادار وجود دارد.
برای اطمینان شما
فایل کامل این پایان نامه را بصورت پی دی اف و فقط برای مشاهده دریافت نمائید . در صورت رضایت می توانید فایل ورد ان را با قیمت هفت هزار تومان از لینک خرید دریافت نمائید .فایل پی دی اف :
در صورت رضایت فایل ورد و قابل ویرایش این پایان نامه را از لینک خرید زیر و بصورت انلاین و با قیمت 7000تومان (هفت هزار تومان)بعد از پرداخت دریافت نمائید .
راهنمای خرید : برای خرید انلاین ابتدا بر روی لینک خرید زیر کلیک نمائید . تا وارد صفحه خرید آنلاین شوید .درصفحه خرید آنلاین نام و نام خانوادگی ، شماره موبایل و ایمیل خود را وارد کنید .و بر روی خرید کلیک نمائید. تا وارد صفحه در گاه بانک شوید .بعد از وارد کردن مشخصات کارت ، وارد صفحه دانلود فایل می شوید که بصورت مستقیم می توانید آن را دانلود کنید ، همچنین علاوه بر دانلود مستقیم ، لینک دانلود به ایمیل شما نیز فرستاده می شود - لینک خرید :
بيكاري و تورم دو مقوله مهم در اقتصاد كلان هستند كه در مباحث اقتصادي از آنها به عنوان دو بيماري ياد مي كنيم.
از آنجائيكه طبق آمار اين دو مقوله باعث افزايش پاره اي جرائم مثل فسادها، جنايت، ارتشاء، فساد مالي، بهم خوردن تعادل روحي افراد و افزايش نرخ طلاق، آشوب و بلواهاي سياسي و فرار مغزها، خودكشي، اعتياد، فعاليتهاي اقتصادي زيرزميني امثالهم مي شود به همين دليل اين دو پديده در صدر فهرست مشكلات اقتصادي كشورها جاي دارد و بعنوان اخبار بد تلقي مي شود.
تحقيقات روانشناختي نشان مي دهد عامل اصلي 70% ناهنجاريهاي جامعه بيكاري است. بنابراين كارفرمايان با ايجاد اشتغال از بروز بسياري از ناهنجاريهاي اجتماعي جلوگيري مي كنند.
كارگران سرمايه هاي اجتماعي ارزشمندي هستند كه نيروهاي خلاق، نوآور و مولد به شمار مي روند و فرآيند كمي و كيفي توليد و بهره وري بهينه از سرمايه گذاري كار آفرينان را بر عهده دارند.
اما بيكاري از نظر علم جامعه شناسي و اقتصاد به صورت زير تعريف مي شود. به بخشي از نيروي كار جامعه كه در جستجوي يافتن شغل هستند اما موفق به داشتن آن نمي شوند بيكار گفته مي شود.
در تعريف بيكاري از اصطلاح نيروي كار جامعه صحبت شد كه در اينجا بد نيست مفهوم نيروي كار را نيز بدانيم.
منظور از نيروي كار جامعه آن بخش از افرادي هستند كه يا شغل دارند و يا در جستجوي آن هستند اگرچه در مباحث علمي محدوديت سني بين 15 الي 65 سال براي اين قشر ديده شده است اما در بعضي جوامع اين محدوديت كمتر يا بيشتر است.
خود بيكاري به چهار گروه تقسيم بندي مي شود:
1- بيكاري اصطكاكي ( Frictional Unemployment )
بيكاري اصطكاكي در اثر تحريك اقتصادي پيش مي آيد يعني افرادي ممكن است با مهاجرت از يك شهر به شهر ديگر و به منظور يافتن كار جديد بهتر و مناسبتر كار خود را رها مي كنند و يا در محل خاصي، صرفاً براي تغيير شغل،كار خود را ترك مي كنند.
2- بيكاري دوره اي ( Cyclical Unemployment )
بيكاري دوره اي به دليل ركود اقتصادي و تورم پيش مي آيد. به اين ترتيب كه در دورة ركود اقتصادي كه سطح فعاليتهاي اقتصادي كاهش مي يابد. بخشي از نيروي كار بيكار ميشوند. اما با خروج اقتصاد از حالت ركود اين نوع بيكاري از بين مي رود.
3- بيكاري ساختاري ( Structural Unemployment )
بيكاري ساختاري بيكاري است كه به دلايلي نظير اتوماسيون بيشتر در پاره اي از فعاليتهاي اقتصادي بخصوص در صنايع، با پيدايش ساير پديده هاي تكنيكي در بعضي از مشاغل پيش مي آيد. در چنين حالتي عده اي به دليل اينكه تقاضايي براي مهارتشان وجود ندارد كارشان را از دست مي دهند.
براي از بين بردن يا كاهش اين نوع بيكاري مي توان با ايجاد دوره هايي و دادن آموزش هاي جديد به نيروي كار آنها را با تكنيكهاي جديد آشنا كرد.
4- بيكاري فصلي ( Seasonal Unemployment )
اين نوع بيكاري معمولا در مناطق كشاورزي و معدني ايجاد مي شود. يعني كشاورزان يا معدنچيان حداقل يك فصل از سال را ممكن است امكان فعاليت توليدي نداشته باشند. براي تعديل بيكاري فصلي كشاورزان با ايجاد فعاليتهاي جانبي در فصل بيكاري مي توان تعديلاتي در اين مورد به وجود آورد. اما درخصوص معدنچيان امروزه با توجه به سختي كارشناسان بيكاري فصلي آنها موجه است و پذيرفته شده است.
با توجه به توضيحات بالا براي كار كارشناسي و بحثهاي آماري نرخ بيكاري را مي توان از رابطه زير به دست مي آيد:
و از همين جا مي توان درصد نيروي بيكار جامعه را حساب كرد. درصد نرخ بيكاري = 100 * ـــــــــــــ
يك ضرب المثل ايتاليايي مي گويد آخرين چيزي كه از دست مي رود اميد است فقر ناشي از بيكاري موجب بروز ديگر معضلات اجتماعي از جمله خودكشي، طلاق، اعتياد، فعاليتهاي اقتصادي زيرزميني، جنايت، رشوه خواري و فساد مالي مي شود.
اگرچه صددرصد اين معضلات از بيكاري نشأت نمي گيرند و تعدادي به بهانه بيكاري به معضلات مذكور دامن مي زنند اما فقدان فرصت شغلي مناسب براي قشر تحصيل كرده و نخبگان جامعه موجب بروز معضل فرار مغزها شده است و برآورد مي شود كه عمده تحصيل كرده ها و متخصصان ما كشور خود را به دليل معضل بيكاري ترك كرده اند.
ناامني و بي ثباتي سياسي يكي ديگر از نتايج بيكاري در كشور است. جواني كه يك فرصت شغلي مناسب در اختيار داشته باشد انگيزة كمتري براي حضور در اغتشاشهاي خياباني و تظاهراتها عليه حاكميتها مي شود.
براي مبارزه با بيكاري بايد اقداماتي همچون:
1- آموزش حرفه اي
2- تاسيس پايگاه داده هاي اطلاعات
3- اعتبارات يارانه اي و تخصيص مستقيم بودجه به برخي بخشهاي اقتصادي كه از بيكاري بيشتري رنج مي برند
4- اعزام نيروي كار به خارج از كشور
5- اتخاذ سياستهاي مشوق استفاده از فن آوري كاربر
6- ايجاد امنيت بيشتر در سرمايه گذاري داخلي و خارجي
علاوه بر افزايش شمار بيكاران، معضل دامنگير تازه كه قبلا نيز اشاره كرديم، معضل بيكاران تحصيل كرده است كه آرام آرام به يك پديده جدي و ناخوشايند بدل خواهد شد.
بيكاري مهمترين چالش اقتصادي كشورهاي خاورميانه است.
شريف نيوز (پايگاه خبري- تحصيلي دانشجويان ايران): بانك جهاني در تازه ترين گزارش خود از نرخ بيكاري كشورهاي خاورميانه، نرخ بيكاري نيروي كار (64-15) ساله ايران كه 9% اعلام كرده است.
به گزارش مهر به نقل از بانك جهاني، ايران با نرخ بيكاري 9 درصدي هشتمين نرخ بالاي بيكاري را در سطح خاورميانه دارد.
بانك جهاني پيش بيني كرده است كه ايران در 5 سال آينده، با شديدترين فشار اشتغالزايي مواجه مي شود و اين فشار مجدداً به نقطه آزار خانواده هاي كم درآمد تبديل خواهد شد و فقر در جامعه تشديد خواهد شد.
ميزان اشتغال در هر جامعه اي به طور معمول تابع سه عامل اصلي است:
1-درجه تحرك اقتصادي به معناي سطح و ميزان توليد و سرمايه گذاري و نرخ رشد اين دو متغير.
2-نوع فن آوري توليد و در نتيجه نسبت به كار و سرمايه اي كه تركيب شده و در توليد مورد استفاده قرار مي گيرد.
3- قوانين و مقررات ناظر بر بازار كار كه درجه انعطاف پذيري اين بازار را مشخص ميكند.
سياستهايي چون گسترش برنامه تنظيم خانواده و تداوم سياستهاي مهار رشد جمعيت، كاهش حضور سالمندان و كودكان در بازار كار، محدود كردن استفاده از نيروي كار خارجي و گسترش پوشش تحصيلي و افزايش ميزان تقاضا براي نيروي كار. عواملي هستند كه مي تواند در جهت اشتغال زايي مؤثر باشند.
براي افزايش مناسب در تقاضا براي نيروي كار ابتدا بايد توليد ناخالص داخلي افزايش داشته باشد و در كنار آن سرمايه گذاري بخش خصوصي و دولتي افزايش يابد. براي مقابله با بيكاري بايد پيش نيازهايي در كشور تحقق يابد. برخي از مهمترين اين پيش نيازها عبارتند از: امنيت سرمايه گذاري داخلي و خارجي و شفاف نمودن حقوق مالكيت فردي، ثبات در سياستهاي پولي و ارزي و مالي و فراهم آوردن زمينه هاي مناسب براي جذب سرمايه هاي خارجي اتخاذ سياستهاي مشوق استفاده از فن آوري كاربر و در نهايت گسترش پوشش نظام تأمين اجتماعي و بيكاران
گرچه 70% جوانان زندگي در ايران را دوست دارند اما درصورتي كه جوانان حركت موثري از سوي دولتمردان براي حل معضلات و مشكلات خود شاهد نباشند، به طور حتم اميد، نگرش و اعتمادشان نسبت به آنان از بين خواهد رفت.
بيكاري يكي از مهمترين چالشهاي اقتصادي جهان است.
اشتغال كامل به حالتي گفته ميشود كه فرد از تمام منابع موجود در اجتماع به نحو احسن و در ظرفيت بالا استفاده ميكند.
يعني زماني كه دولت بتواند از منابع توليدي خود در حد ظرفيت كامل استفاده كند. در خصوص نيروي كار اگر 96% به بالا از نيروي كار جامعه در جايگاههاي تخصصي به كار مشغول باشند اشتغال كامل گفته ميشود به عبارت ديگر اگر نرخ بيكاري در جامعه 4% يا كمتر باشد در آن جامعه اشتغال كامل اتفاق افتاده است.
در مصاحبه ناتان جرالدز با آنتوني گيدنز
گيدنز معتقد است زمينة شورشهاي اخير فرانسه نرخ بالا و ديرپاي بيكاري به ويژه در ميان جوانان بوده است. در مناطقي كه شورش در گرفته نرخ بيكاري 40% است. چنين وضعي به هيچ وجه در جاهاي ديگر اروپا به چشم نمي خورد. نرخ بيكاري در انگلستان فقط 4/3 درصد است پس مي بينيم كه در كشورهاي مختلف اروپا مدل اجتماعي گوناگوني وجود دارد بنابراين چالش ها هم متفاوت است.
توني بلر در سخنراني اي در ماه ژوئن گفته بود بايد در مدل اجتماعي اروپا بازنگريهايي انجام داد تا امكان جذب 20 ميليون نفر بيكار وجود داشته باشد.
به نظر گيدنز ، درست همان كشورهايي كانون بيكاري اند كه در بازار كارشان اصلاحات انجام نشده است يعني فرانسه، آلمان، ايتاليا.
طي 10 الي 15 سال گذشته كشورهايي در اروپا موفق بوده اند كه بازار كار انعطاف پذيرتري داشته اند. نيازي به بازار كار به سبك آمريكايي نيست، بازار كار مبتني بر اصل استخدام و اخراج.
در اروپا فقط 33% مردان بالاي 58 سال كار مي كنند اين رقم در ايالات متحده تا 60 درصد و در ژاپن 66% است بازنشستگي در اروپا زودهنگام است و بايد در آن بازنگري كرد.
به نظر گيدنز علت اصلي شورشها در فرانسه نابرابري اجتماعي اقتصادي است نه فرهنگ و مذهب اسلامي جوانان مهاجر.
گيدنز مي گويد در كشوري كه بخش زيادي از جوانان هيچ گاه كاري نداشته اند و اكثراً هم تحصيلات خوبي دارند چنين چيزهايي رخ مي دهد.
علل اصلي فرار مغزها از ايران:
1-كمبود يا عدم مديريت موفق وصحيح
2-كمبود و يا عدم ايجاد بازار كار متناسب با نيازها
3-فشارهاي فزاينده مالي و مذهبي
اميدواريم با برنامه ريزي دقيق از طرف مسئولين و دست اندركاران شرايطي فراهم شود تا هموطنان از ابتدايي ترين حق خود كه همان اشتغال است برخوردار شوند و نرخ بيكاري در سطح كشور به حداقل ميزان خود برسد.
امام خميني (ره) در بيانات خود در طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي همواره به اين مسئله توجه داشتند كه تذكر به مسئولين اجرايي در جهت بهبود عملكردشان مي تواند كارساز و كارگشا باشد. در اين راستا در هر موقعيتي كه مناسب مي دانستند با مشخص كردن محورهاي ضروري و خطوط حركتي همواره گامهاي مسئولين را در جهت رسيدن به اهداف والاي انقلاب تسريع مي بخشيدند.
در اين راستا سعي گرديده در كار حاضر محورها و خطوط اساسي موردنظر حضرت امام (در مجموعة ارشاداتي كه به مسئولين سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران داشته اند) را به گونه اي مطرح نمائيم كه براي همه دانشجويان و محققان بعنوان مرجعي موثق قابل استفاده شود.
1- اهداف آموزشي
امام خميني (ره) در بيانات خود همواره به بعد آموزش اين رسانه تاكيد داشتند و در صحبتهاي خود از ارزش والايي كه از اين ناحيه حاصل مي گردد به كرات ياد كرده اند يكي از مهمترين اشاراتي كه حضرت امام در اين رابطه داشتند اين بود:
«صدا و سيما يك دانشگاه عمومي است يعني دانشگاهي كه در سطح كشور گسترده است و بايد به اندازه اي كه مي شود از آن استفاده كرد». (در تاريخ 29/12/57 در جمع مسئولين سازمان) همچنين در جاي ديگر مي فرمايند: «من هميشه از راديو و تلويزيون نگراني داشته ام براي اينكه راديو تلويزيون بنگاهي است كه از تمام رسانه هاي گروهي مهمتر است و تقريبا در تمام دهات شهرستانها تقريبا عمومي شده است. راديو و تلويزيون بايد اصلاح شود و متحول شود و يك بنگاه تعليمي است آن هم تعليمات اسلامي» (در تاريخ 31/2/59 در ديدار با مدير واحد اطلاعات و اخبار صدا و سيماي جمهوري اسلامي) ايشان در سخنراني ديگري مي فرمايند راديو و تلويزيون يك دستگاه آموزشي است و بايد دستگاهها را به طور مسالمت بطور صحيح، بطور سليم اداره كرد ( …) همچنين ميفرمايند كه اين دستگاه بايد به گونه اي باشد كه بعد از چند سال تمام ملت را روشن كند و تمام را مبارز آورد و همه را متفكر كرد و اين دستگاه وظيفه دارد كه با مردم حكم معلم و شاگرد داشته باشد. حضرت امام به جهت گستردگي مخاطبان صدا و سيما خصوصاً صداي جمهوري اسلامي همواره مسئوليت عظميي را براي مديران اين رسانه رقم مي زدند. در اين راستا ايشان در يكي از فرمايشات خود اينگونه فرموده اند: «اين دستگاه صدا و سيما امروز وضعي دارد كه مسئوليت شما آقايان را خيلي زياد ميكند. سابق تبليغات عبارت از اين بود كه اهل منبر يا علما در همان محل محدودي كه داشتند در مسجدي مي رفتند و براي عده اي صحبت مي كردند.
امروز اين دستگاه در همة كشور پهن شده است و از راديو گمان ندارم كه قشري باشند كه محروم باشند. همه گوش مي كنند و … بنابراين اين دستگاه با اندك انحرافي مي تواند ميليونها نفر را هدايت كند و ما نبايد آنرا كم بشمريم. دستگاهي است كه با صحبت او بسياري از مردم در داخل و خارج صحيح مي شوند و با فساد او فاسد مي شوند (….)
و همچنين مي فرمايند: آن چيزي كه در همه كشور يعني آن دهاتي كه توي خانه اش نشسته و هيچ سواد هم ندارد. لكن چشم و گوش دارند. اين از راديو و تلويزيون استفاده ميكند هم استفاده سمعي و هم بصري يعني راديو استفاده سمعي دارد و در تلويزيون استفاده بصري. هم نقشه ها را مي بيند و هم مي شنود و بنابراين راديو و تلويزيون از تمام رسانه ها حساس تر است راديو و تلويزيون مي تواند يك مملكت را اصلاح كند و همچنين مي تواند مملكت را به فساد بكشد (8/4/1358)
حضرت امام معرفي صحيح اسلام را يكي ديگر از وظايف صدا و سيما مي دانند و ميفرمايند: «اما آنكه ما مي توانيم اين است كه مي توانيم به وسيله دستگاههايي كه داريم، به وسيله همين صدا و سيما، به وسيلة مطبوعات، به وسيله گروههايي كه خارج ميروند اسلام را آنطوري كه هست معرفي كنيم. اگر آنطوري كه هست، آنطوريكه خداي تبارك و تعالي فرموده است آنطوري كه در روايات و در قرآن ما هست، آنطور به مردم ارائه دهيم، همين خودش از هزارها توپ و تانك بيشتر مي تواند مؤثر باشد (8/4/58)
اهداف اطلاع رساني
حضرت امام در بيانات خود، ارائه پيام و اطلاعات به دو صورت خبري و عمومي را مورد توجه قرار داده و با توجه به مخاطبان زياد اين رسانه، بخش اطلاع رساني را از وظايف مهم اين رسانه دانسته اند و مي فرمايند: «هر كدام كه برنامة خارجي داريد مسائل ايران را آنطوري كه هست بگويد. مطلبي كه آنها در روزنامه هايشان مي نويسند، مطابق با راديوهايشان مي گويند به مردم خارج بفهمانيد كه اينها دروغ مي گويند.» (صحيفة نور ج 3 ص 251 ج 2 ص 251).
ايشان مصلحت و امنيت ملي كشور را مورد توجه قرار داده مي فرمايند: پخش اخبار و اطلاعات نبايد منافاتي با امنيت ملي ايران داشته باشد و نبايد امري بر خلاف مصالح كشور پخش گردد. (صحيفه نور ج 12 ص 104 و ج 8 ص 201 و ج 16 ص 5 و 4 و 3 و 8 و ج 9 ص 262) همچنين ايشان به صحت و درستي اخبار تاكيد مي كنند و مي فرمايند: «راديو و تلويزيون موظفند اخباري را نقل كنند كه صد در صد صحت آن ثابت مي باشد» (صحيفه نور ج 12 ص 94) در جاي ديگر ايشان به ويژگي كاهش تشويش و اضطراب مردم اطلاع رساني صدا و سيما اشاره مي كنند و مي فرمايند: «اخبار و اطلاعات را از منابع موثق بدهيد تا اينكه مردم دچار اضطراب و تشويش نشوند» (صحيفه نور ج 13 ص 94)
ايشان در مورد استقلال و آزادي صدا و سيما با حفظ موازين ملي و اسلامي مي فرمايند: «صدا و سيما بايد مستقل و آزاد باشد و بايد استقلالش محفوظ باشد و هيچكس در آن دخالت نكند» (صحيفة نور ج 12 ص 23 و 85 و 86) و در جاي ديگر مي فرمايند: «اخباري كه در آنجا گفته مي شود بايد برخلاف موازين اسلام نباشد كه هر گروهي بخواهد توطئه كند، بيايند در راديو و تلويزيون حرفهايي بزنند كه توطئه آميز باشد. البته نه اينكه ما ميگوئيم بايد سانسور باشد، ما ميگوئيم بايد بر طريق اسلام و ملت باشد (صحيفه نور ج 16 ص 5-84)
اهداف تربيتي- ارشادي
حضرت امام در جهت اهميت اين بعد در يكي از بيانات خود اينگونه به مطالب اشاره مي فرمايند: «راديو يك دستگاهي براي آموزندگي، براي پرورش يك ملت است. با راديو و تلويزيون از همه چيز بهتر مي شود مكتب را پرورش داد. براي اينكه از راديو و تلويزيون هم ملا و آدمي كه سواد دارد از آن استفاده ميكند و هم آنكس كه سواد ندارد اما از دستگاههاي ديگر مثل روزنامه و مجله يك دسته مي توانند استفاده كنند. در يك جاهاي معدودي راديو و تلويزيون الان جوري شده است كه در همه جا … همة قشرها مي شنوند و از راه سمع و بصر مي توانيد خدمت كنيد به اين مملكت، چنانچه به اين مملكت خيانت كردند بهتر مي شود به آن آموزندگي و تربيت داد و ترقي كرد. و جوانها را تربيت نمود» (صحيفه نور ج 8 ص 201 و ج 9 ص 75 و ج 12 ص 104 و ج 9 ص 263)
و با توجه به ابعاد گسترده مخاطبين مي فرمايد: «صدا و سيما هردوشان الان در هر جا كه هست گوش و چشم مردم به اين آلات است و شما مسئوليد آن را از اخلاق فاضله و مسائل مورد احتياج جمهوري اسلامي ايران اشباع كنيد، كه هم شغل شريفي است و هم مسئوليت دار». (صحيفه نور ج 15 ص 95 و ج 9 ص 3- 262 و ج 8 ص 201) حضرت امام (ره) صدا و سيما را مركز پرورش عمومي مي دانستند كه مي توانند خدمتهاي گرانمايه اي را به فرهنگ اسلام و دين بنمايد (صحيفه نور ج 19 ص 110- 109)
در يك اين راستا در يكي از بيانات خود اينگونه به مسئله اشاره فرموده اند كه: «يك راديو و تلويزيون اسلامي و مربي جامعه در طول مدتي كه محمدرضا شاه مخلوع، اين تلويزيون را در تحت سيطره خودشان دانستند كوشش مي كردند كه جوانهاي ما را منحرف كنند، يعني نگذارند اين قوه اي كه بايد براي كشور خدمت كند و …) اينها راهشان را كج مي كردند كه در خدمت ديگران باشند. نه اينكه مطالبي در آن گفته شود كه مخالف وضعيت كشور است مخالف با مصلحت كشور است و جوانهاي ما را جوري بار ميآورند كه براي خودشان نباشند، براي ديگران باشند (صحيفة نور ج 12 ص 102)
يكي ديگر از وظايف مهم اين رسانه ارائه برنامه هايي در جهت ساختن جامعه اي متفكر و مستقل است. حضرت امام در يكي از فرمايشات خود به وظيفه اشاره كرده اند:
«اين دستگاه، دستگاهي بايد باشد كه بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن كند و تمام را مبارز بار آورده، تمام را متفكر بار آورده، تمام اينها را مستقل بار بياورد، آزاد منش بار بياورد، از غربزدگي بيرون كند و استقلال به مردم بدهد. (صحيفه نور ج 5 ص 202 و ج 19 ص 110-109)
4-1- اهداف تفريحي و سرگرمي
براساس تفريحي كه براي اين بعد از برنامه ها عنوان گرديد هدف اين نوع برنامه ها (انبساط خاطر، آرامش فكر، ايجاد روحية بدور از هر گونه لغو و بيهودگي مي باشد) حضرت امام نيز تذكرات قابل توجهي را بيان فرمودند كه اساس آن بر اين اصل قرار گرفته كه در امور تفريحي و سرگرمي نيز طرح مسائل جدي و ضروري است و نبايد فراموش شود. در راستاي طرح مسائل جدي حضرت امام مي فرمايند: «اسلام مي خواهد كه همه مسائل جدي باشد، مسائل مكتبي جدي باشد. مسائل روحي مسائل جدي باشد. جد است در آن. حتي در امور تفريحي، هم در اسلام يك جوري است كه باز در آن حد پيدا مي شود» (سخنراني 18/6/58 و صحيفه نور ج 9 ص 75)
و نيز در جهت حذف موسيقي مخرب فرمودند: «موسيقي غربي كه موجب تخدير و فساد جوانها مي شود و نيرومندي آنها را بگيرد بايد از برنامه هايتان حذف شود و مسئولين ترسي از اينكه متهم به كهنه پرستي مي شوند نداشته باشند (صحيفه نور ج 8 ص 200 و ج 12 ص 104)
و نيز در جاي فرموده اند اگر بخواهيد مملكتتان يك مملكت صحيح باشد، يك مملكت آزاد باشد، يك مملكت مستقل باشد مسائل را از اين به بعد جدي بگيريد. راديو تلويزيون را تبديل كنيد به يك راديو تلويزيون آموزنده. موسيقي را حذف كنيد و از اينكه بگويند كهنه پرست هراس نداشته باشيد همين كلمات نقشه است براي اينكه شماها را از كار جدي عقب بزنند. اينكه مي گويند اگر چنانچه موسيقي در راديو نباشد، آنها مي روند و از جاي ديگر مي گيرند، بگذاريد بگيرند. شما خيانت است به جوانهاي ما، اين موسيقي را حذف كنيد و بطور كلي، عوض او يك چيزي بدهيد و … (20/4/1385 و ج 8 ص 200 و ج 12 ص 104)
حضرت امام همواره تاثيرات منفي را كه برنامه هاي صدا و سيما مي تواند بر روي مخاطبان خود داشته باشد يادآوري مي كردند. و در يكي از بيانات خود اينگونه فرمودهاند ملت عزيز ايران در طول 50 سال سياه اخير گرفتار مجلات و روزهاي تخريب كننده و فاسد كنندة نسل جوان و از آنها بدتر سينماها و تلويزيون و راديو بود كه برنامههاي خود ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غربزده ها غلطانيد و ضررهاي رسانه هاي گروهي از خرابيهاي توپ و تانكهاي دشمن و سلاحهاي غرب بالاتر و بدتر است. چه كه ضررهاي سلاحهاي گذر است و ضررهاي فرهنگي باقي و به نسلهاي بعد انتقال مي يابد چنانچه ديديد و مي بينيد و اگر نبود لطف خداي منان و تحول برق آساي ملت در سراسر كشور نمي دانيم سرانجام اسلام و كشور به كجا كشانيده مي شود. (صحيفه نور ج 19 ص 10- 109 و ج 9 ص 3-262)
در مورد موسيقي ايشان مي فرمايند: «موسيقي مخرب كه موجب تخدير و فساد جوانها مي شود در برنامه ها حذف گردد… دستگاه تلويزيون يا دستگاه راديو بايد آموزنده باشد، قدرت بدهد به جوانهاي ما و جوانها را نيرومند كند… موسيقي با ترياك فرقي ندارد ترياك يك جور خلسه مي آورد و اين يك جور ديگر خلسه مي آورد اينها بايد تبديل شود. اگر بخواهيد مملكت صحيح باشد، آزاد باشيد، مستقل باشد مسائل را از اين به بعد جدي بگيريد. راديو و تلويزيون را تبديل كنيد به يك راديو و تلويزيون آموزنده. موسيقي را حذف كنيد نترسيد از اينكه به شما بگويند كهنه پرست شديد» (صحيفة نور ج 8 ص 200) و در جاي ديگر مي فرمايد اين موسيقي ها هم مخدر هستند، يعني جوانهاي ما را، جواني كه عادت به موسيقي كرد ديگر نمي تواند كار انجام دهد، ديگر نمي تواند قاطع باشد. (صحيفة نور 12 ص 104) فيلمها و سريالهاي خارج از چهارچوب اصول اسلامي جايز نمي دانستند و همواره به اين نكته اشاره مي كردند كه مسئولين بايد مراقب پخش اينگونه برنامه ها باشند. ايشان در يكي از بيانات خود اينگونه ارشاد نموده اند: «فيلمهايي كه جوانها نگاه مي كنند و منحرف مي شوند بايد از آنها احتراز كرد اين دستگاه همه به آن توجه دارند و شما به تمام معنا در آن توجه داشته باشيد كه يك وقت يك فردي نباشد، يكي وقتي يك فيلمي نباشد، يك وقت فيلمي به صورت خيلي خوب است داده بشود و بعد وضع را دگرگون سازد مي توانند با يك فيلمي يك وضعي را برگردانند مي توانند با يك قولي يك مصيبت را ايجاد كنند (29/7/58 در جمع شوراي پنج نفري صدا و سيما و صحيفه نور ج 16 ص 6-84)
و در خصوص تبليغ اصول و خطوط انقلاب اسلامي مي فرمايند: «اصلاح اين دستگاه اصلاح جامعه است و فساد اگر در اين دستگاه واقع شود فساد جامعه است مسئوليت بسيار بزرگ است ما با سينما مخالف نيستيم ما با مركز فحشا مخالفيم، ما با راديو مخالف نيستيم ما با فحشا مخالفيم، ما با تلويزيون مخالف نيستيم ما با آن چيزي كه در خدمت اجانب براي عقب نگه داشتن جواناهي ما و از دست دادن نيروي انساني ماست، ما با آن مخالف هستيم.» (صحيفة نور ج 4 ص 284 و ج 8 ص 6-175 و ج 16 ص 3-82)
تربيتي- ارشادي- هدايتي
يكي از مسائلي كه در مباحث صدا و سيما به كرات مورد توجه و تذكر حضرت امام قرار گرفت ضربه اي است كه از حضور افراد نالايق و منحرف به اسلام و برنامه هاي صدا و سيما وارد مي آيد ايشان در اين باره چنين مي گويند: «كساني كه مضرند و او متخصص هم كه باشند، ضررش بيشتر از غيرمتخصص مضر است. اينها بايد كنار بروند و انشاءا… راديو و تلويزيون تصفيه شود و در جاي ديگر مي فرمايند: «شما بايد با قاطعيت در آنجا اشخاصي كه مي بينند فاسد هستند اشخاصي كه در آنجا توطئه گر هستند، بايد با شركت همة نهادهاي اسلامي آناه را كنار بگذاريد و نگذاريد فعاليت كنند (صحيفة نور ج 12 ص 103 و ج 12 ص 85 و ج 5 ص 3- 202)
«در مركزي كه مركز تبليغات اسلامي است و مهمترين مركز تبليغات است نبايد اشخاصي باشند كه برخلاف مسير اسلام و از ريشه هاي سابق آن رژيم باشند» (صحيفة نور ج 12 ص 179)
ايشان فرمودند: «بايد كاملا توجه داشت كه به هيچ وجه نبايد مقلد شرق و غرب باشيد زيرا تقليد از شرق و غرب با راديو و تلويزيون اسلامي نمي سازد بايد كاملا مراقبت كنيد و خوف از گفته ها و نوشته هاي اين روشنفكران غربزده ابداً نداشته باشيد …» (29/7/58 در جمع شوراي 5 نفره صدا و سيما)
ايشان در 23/2/59 خطاب به مديرعامل و سرپرست صدا و سيما مي فرمايند: «اين دو دستگاه صدا و سيما است كه بايد اسلامي باشد. استقلالش را حفظ كنيد كسي اگر آمد و خواست چيزي را تحميل كند، ابداً به آن اعتنا نكنيد و با استقلال و با قدرت اين دستگاه را راه بياندازيد». (صحيفة نور ج 12 ص 5-84)
و در جاي ديگر مي فرمايند: «اين سازمان صددرصد به صورتي باشد كه با نهضت و انقلاب اسلامي بسازد. نه اينكه ما بگوئيم راديو و تلويزيون اسلامي هست ولي ببينيم يك حرفهايي در آن مي زنند كه به اسلام و انقلاب اسلامي لطمه وارد مي آيد» (صحيفه نور ج 12 ص 5-84 و ج 10 ص 12 و ج 17 ص 157 و ج 16 ص 239)
حضرت امام همواره توجه به حق و حقوق مستضعفان عالم را تذكر مي دادند و در اين رابطه در ديدار با آقاي هاشمي مديرعامل سازمان و معاونان صدا و سيما در تاريخ 27/5/1364 فرمودند: «من نظري به ديگران ندارم راجع به خودم مي گويم از اين وضع راديو و تلويزيون خوشم نمي آيد. واقع آن است آنقدر كه پابرهنه ها به راديو و تلويزيون حق دارند ما نداريم. اين يك واقعيت است و تعارف نيست واقع آن است كه اين پابرهنه ها نظام را درست كرده اند و اين نهضت را به وجود آورده اند …»
در انتها لازم است با اين بيان حضرت امام اهداف مطرح شده را از ديدگاه ايشان جمع بندي نماييم. حضرت امام اينگونه فرموده اند كه: (صدا و سيما مسئوليت عظيم دارد و در اين راستا توسعة برنامه ها امري است قابل توجه: شما كه مسئوليت بسيار سنگيين بر عهده تان است مطمئن به كار خود ادامه دهيد و هر روز برنامه هايتان بيشتر و بهتر توسعه بدهيد) (صحيفة نور ج 17، ص 157)
اميد است با بكارگيري نظرات حضرت امام بتوان اين توسعه را به صورت (كيفي و كمي) در سطح برنامه هاي صدا و سيما داشته و بتوانيم به اهداف والاي جمهوري اسلامي دست بيابيم.
«امروزه نظام ما، با انقلاب و مكتبي مترقي و پيشرفته و با حالت بسيار ممتاز سياسي در دنيا اداره ميشود. سخني گفتني دارد كه ميخواهد به مخاطبان خودش در داخل و خارج بگويد اين سخن بايد از رسانه ها گفته شود و نه وسيله ديگر.» (مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولين صدا وسيما 7/5/69)
با توجه به اهداف چهارگانه سازمان كه چهارچوب حركتي مسئولين را تعيين كرده است مقام معظم رهبري نيز مجموعه از اهداف را براي اين سازمان برشمردهاند كه پس از بيان اين اهداف آنها را در چارچوب اهداف كلي سازمان قرار مي دهيم. ايشان عمدهترين اهداف تشكيل اين دستگاه در نظام جمهوري اسلامي را چنين بر شمردهاند:
-نشر اسلام
-تحكيم انقلاب
-اعتلاي فرهنگ عمومي
-زمينه سازي اخلاق و معنويت
-رشد آگاهيها و اطلاعات سياسي مردم
-زبان گوياي مديريت جامعه و دستگاه اداره كننده واجرا كننده
-ايجاد جاذبه در برنامه به منظور جايگزين سازي اهداف بالا
-رساندن پيام انقلاب اسلامي
-ارائه گرايشهاي اصولي نظام
-ارائه فرهنگ و انديشه و هنر خودي اصيل در جهت ترويج و تحكيم استقلال فكري و علمي ملت ايران، نظام جمهوري اسلامي و اصل نه شرقي و نه غربي
-ايجاد رشد فكري، فرهنگي و سياسي
-تبيين اسلام
-مقابله لا توطئههاي تبليغاتي
1- اهداف تفريحي و سرگرمي
كه هدف پركردن اوقات فراغت افراد با استفاده از برنامههاي تفريحي سالم و منطق بر ضوابط اسلامي، جنبههاي سازنده و بالنده هنرهاي سنتي و بومي به منظور ترويج روحيه اميد، اعتماد، شادابي و پويايي اجتماعي.
يك نكته بسيار مهم اين است كه ما ببينيم اصلاً مقصودمان از كار تفريحي چيست؟ شكا كه ننشستيد آنجا فقط مردم را بخندانيد بلكه مقصود اينست كه اين خنده يك آرامشي به روح بدهد و يك آسايش ببخشد. (مقام معظم رهبري در ديدار با گروه ورزش و سرگرمي صدا 1/10/71) و در همان ديدار ايشان نقشي را كه در مورد اهداف تفريحي در نظر دارند كمك به حركات كلي جامعه و اميد بخش است. «و ارائه برنامههاي سرگرمك كننده بدون هيچ محتوا و بدون وجود اطلاعاتي از حقايق جامعه را لهو و منفور دانستهاند». (بيانات در نماز جمعه 9/9/64)
برنامههاي سرگرمي ميتواند داراي جهتگيري اسلامي باشد و ميتوان تمام برنامهها را در جهت و خط پيام انقلاب اسلامي قرار داد. (6/10/64 ديدار با گروهي از كاركنان راديو).
به اين معنا كه در لابلاي آن آيهي از قرآن و يا داستاني مذهبي گنجاند و يا پيام انقلاب را كه ساختن دنيايي امن توام با صفا براي انسانها و ايجاد زمينهاي براي بهرهمندي انسان از طيبات زندگي است در آن جاي دارد (6/10/64 ديدار با گروهي از كاركنان راديو)
در واقع هدف از ارائه برنامههاي سرگرمي اينكه برنامههاي ضروري و لازم به گونهاي در قالب برنامهها ارائه شوند كه نه تنها خستهكننده نباشند بلكه باعث پذيرش قلبي پيام نيز گردند. (بيانات در نماز جمعه خطبه اول 9/9/64)
بويژه اصل مهم مقابله با تهاجم تبليغاتي و فرهنگي و خبري استكبار كه نه تنها در خبر كه در برنامههاي هنري و سرگرم كننده مانند نمايش و داستانها نيز بايد ارئه شود (24/11/72 حكم انتصاب لاريجاني به رياست سازمان صدا و سيما)
بطوريكه مقام معظم رهبري صداو سيما را دستگاهي آموزنده ميدانند و نه سرگرم كننده (ديدار با پزشكان و پرستاران 15/9/68) ناگفته نماند كه سرگرمي زماني كه با محتوي صحيح فرهنگي (بيانات نماز جمعه 29/9/64) ارائه شود نه تنها مذموم نيست كه مقام رهبري از اين كالر بعنوان عبادت ياد نموده اند.
مقام معظم رهبري بر ورزش بعنوان يكي از رموز سلامت جسماني تاكيد داشته اند اما از سوي ديگر ورزش را بوجود آورنده فضاي جديد در زندگي دانستهاند كه توانايي و تندرستي و اراده قوي ميبخشد. (ديدار با گروه ورزش و سرگرمي صدا 1/10/71)
در واقع مقام رهبري نه تنها تاكيد بر جنبه جسماني ورزش كه تاكيد بر جنبه روحي آن نيز داشتهاند و در گوشهاي از بيانات خود خواستار تكيه بر جنبههاي مثبت و سازنده آن بودهاند در جاي ديگر بر تبين انگيزه و هدف ورزش تاكيد نموده و اينگونه ميفرمايند كه ورزش را نشان بدهيد كه براي چه لازم است وبراي چه منظوري مردم بايد ورزش كنند و اينها كارهاي رسانههاي گروهي است. ايشان بر وجود برنامههاي ورزشي در صدا و سيما تاكيد نمودهاند لكن اين امر را جزئي از وظيفه رسانهها برشمرده اند و جزء مهمتر را تشويق مردم نسبت به ورزش دانستهاند. (مصاحبه با گروه ورزش و مردم سيما 3/11/67 و 6/12/60)
نكتهاي كه ذكر آن ضروري است و مقام معظم رهبري نيز بر آن تاكيد داشته اند اينكه در جمهوري اسلامي اهدافي وجود دارد و نيز ارزشهايي مطرح است كه تشكيل نظام و ادامه حيات آن بواسطه همين اهداف و ارزشهاست لذا حتي در ارائه برنامههاي سرگرمي و ورزش نيز نبايد از جهتگيري و سمتگيري اهدافمان تخطي نمائيم. (ديدار با مسئولين مراكز استانهاي صداوسيما 7/12/70)
2- اهداف آموزشي
هدف اين نوع برنامه تبليغ و نشده فرهنگ اسلامي و كمك به رشد و توسعه نظام آموزش و پرورش و گسترش هنرها و علوم و فنون در راستاي ارتقاي فرهنگ عمومي ميباشد. اين دستگاه حساس و پراهميت كه امام كبيرمان آن را دانشگاهي فراتر از پهناي تمامي كشور و ملت ميدانستند، وظيفه ايجاد رشد فكري و فرهنگي و سياسي و تبيين اسلام و مقابله با توطئههاي تبليغاتي را به عهده دارد (حكم انتصاب آقاي محمدهاشمي به سمت رياست سازمان صدا و سيما 2/6/68) و مردم در داخل بايد در واقع استفاده يك دانشگاه عمومي را از اين رسانه ببرند. (بيانات در مسجد بلال 9/5/79)
بطور كلي صداو سيما چنانكه امام بزرگوار راحل تعبير فرمودند دانشگاهي همگاني باشد كه در آن دين و اخلاق و ارزشهاي اسلامي و راه روش زندگي و تازههاي جهان علم و سياست و انديشههاي نوين و راهگشا به زبانهاي رسا و باب فهم هم قشرها آموخته شود (حكم انتصاب آقاي لاريجاني به سمت رياست صدا و سيما 24/11/72)
مقام معظم رهبري علاوه بر نقش آموزشي كه در اين رسانه در زمينه مفاهيم اسلامي بر عهده دارد نقش اين رسانه را در باب آموزش جنبههاي مختلف علمي و سياسي يادآور شدهاند و در واقع اين رسانه را وسيله براي اعتلا ميشمرند و ايفاي نقش تبليغ را كاري همپايه وظيفه پيامبران ميدانند (ديدار با مديران و مسئولان بخش راديو) و اين وظيفه امري جز ايجاد زمينه مساعد رشد معنوي واخلاقي نيست (نماز جمعه خطبه اول 9/9/64)
مقام معظم رهبري در زمينه ارائه اين مفاهيم نيز بيانان روشنگري داشتهاند و چنين فرمودهاند كه در صداوسيما نامههاي هنري، فيلمها، نمايشها، انواع و اقسام روشهاي هنري بايد براي تفهيم مفاهيم اسلامي و روشن كردن ارزشهاي اسلامي به كار بسته شود (ديدار با پزشكان و پرستاران 15/9/68). به اين معني كه كيفيت دهنده و پرورشدهنده روح و فكر مخاطب و جهتدهنده به تلاش و زندگي او گردد. (ديدار با اعضاي شوراي سياستگذاري و مسئولان اجراي صداو سميا 14/12/69)
در صورت بكار بستن اين نكات است كه ميتوان انتظار گسترش فرهنگ معنوي و اخلاقي و اسلامي را داشت. (نماز جمعه خطبه اول 15/6/64)
مقام رهبري در جاي ديگري از سخنانشان مي فرمايند عاليترين و زيباترين مفاهيم انقلاب بايد به شكل مؤثر و مناسب ارائه گردد. (ديدار با مسئولان صدا و سيما 15/6/64)
چرا كه دستگاهي كه تأثيرگذار بر رفتار و انديشههاي سياسي و عقايد مذهبي و فرهنگ عمومي مردم مي باشد و لذا بايد هدايتگر جامعه در جهت خير و صلاح باشد. و نيز تبين كننده شعارها و مباني انقلاب براي ذهنهاي مردم (نماز جمعه خطبه اول 10/11/59 و 9/9/64)
اهداف مترتب بر اين رسانه (هدايتگري و تعليم قالبهاي مختلف و متنوعي ميتواند داشته باشد ليكن اين نكته نبايد فراموش شود كه بايد هدف تعالي و تكامل مردم در آن گنجانده شود. (ديدار با مديران توليد صداو سيماي كشور 29/10/61)
3- اطلاع رساني (خبر)
مقام معظم رهبري در ديدار با مديران خبر صداو سيما در تاريخ 21/12/69 فرمودند: «باز كردن ذهن مردم يكي از اهداف ماست و تمايل داريم كه آنها بصورت گسترده فكر كنند. زيرا به اعتقاد ما با آگاه شدن مردم از حوادث عالم، آنان در برابر بسياري از توطئهها و خيانتهاي ذهني و فكري دشمنان مصونيت پيدا خواهند كرد.
قطبهاي سياسي جهان امروز كار خبر را بعنوان يكي از مهمترين اقدامات سياسي در نظر ميگيرند و بخش عمدهاي از نفوذ و اقتدار سياسي آنان به تواناييها و سلطه خبري آنان وابسته است.
همت شما بايد متوجه اين امر باشد كه مردم قدرت تحليل و بينش سياسي داشته باشند زيرا در اين صورت است كه بسياري از مسائل بدست خود مردم حل خواهد شد. (ديدار با مديران خبر صدا و سيما 21/12/69)
در اين راستا راديو بايستي به موضوع آموزشهاي سياسي، تحليلي و تفسير آن بيشتر بپردازد اينكه نيازي به كسي داشته باشند بتوانند حوادث را تحليل كنند (ديدار با رئيس و معاون سياسي و بخشهاي مختلف معاونت سياسي صدا و سيما 13/6/74)
مقام معظم رهبري علاوه بر نكات فوق، بر اين نكته تأكيد داشته اند كه بهترين خبرها و دقيقترين گزارشات از مسائل جاري جهان و مسائل جاري جامعه هميشه به هنگام و در وقت لازم در اختيار مردم قرار گيرد. (نماز جمعه خطبه اول 9/9/64)
چرا كه آنها (دشمن) منتظر بهانه كوچكي هستند تا يك دروغ بزرگ از آن بسازند و در مقابل اينها بايد دستگاه تبليغاتي كشور فعال، حساس، پركار و با كيفيت باشد (ديدار با هيات دولت 11/6/73)
ايشان در ديدار با مسئولان خبرگزاري جمهوري اسلامي (10/7/74) فرمودند: مباني اصلي كار در تهيه و تنظيم خبر، مفيد بودن، بهنگام بودن و هدفمند بودن آن است و خبر بايد آنچنان گفت كه اطلاع از آن براي مردم مفيد و لازم و كشور از آن بهرهمند شود.
ايشان ويژگي خبر را از دو زمينه مورد توجه قرار داده اند: اول محتوي خبر و دوم نحوه بيان آن.
ايشان فرمودند آن دستهايي كه سعي ميكند با بياعتبار كردن خبر راديو و تلويزيون، مردم را به شنيدن راديوهاي بيگانه سوق بدهد، بايد اعتراف كند كه براي بيگانه ها دارد كار مي كند. (بيانات در نماز جمعه 16/8/59) در جهت ايجاد جاذبه در اخبار، صداقت در بيان را مؤثر دانستهاند اما اين صداقت را تنها در بيان هر آنچه كه رخ ميدهد ندانسته و مراد را چگونگي برخورد صداو سيما با مقوله خبر ميدانند و به اين نكته اشاره دارند كه خبر بايد به گونهاي باشد كه مردم احساس كنند آنچه گفته شود واقع مطلب است. (ديدار با رئيس سازمان، معاونان و بخشهاي مختلف معاونت سياسي صدا و سيما 13/6/74)
ايشان در ديدار با مديران خبر صدا وسيما (21/12/69) فرمودند: متون خبري بايد از زيباييهاي ادبي و نگارش برخوردار باشد و با هنرمندي و در نهايت زيبايي و گستردگي ارائه شود تا همه مردم آن را بفهمند و اين كاري هنري است كه بايد به آن هميت داده شود. «به منظور ارائه اين كار هنري بايد از غلط گويي، بدگويي و سستگويي اجتناب شود در واقع ايشان تاكيد بر كاربر صحيح زبان فارسي داشته اند چرا كه زباني را كه در رسانهها به كار گرفته ميشود. معيار بسياري در حرف زدن و نوشتن و گفتن مي دانند و لذا به كار بستن زيباترين و بهترين تغييرات را لازم ميشمرند.
4- اهداف تربيتي- ارشادي- هدايتي
هدف در اين نوع برنامه انتقال و انتشار پيام نظام آموزشي جامعه، ترغيب و تشويق گيرندگان پيان به شركت در روند توسعه فرهنگي و ملي و شكلدهي رفتار پيامگيران بر مبناي باورهاي نشأت گرفته از مكتب اسلام است.
مقام معظم رهبري در حكم انتصاب آقاي علي لاريجاني به سمت رياست سازمان صداوسيما در 24/11/72 فرمودند: به طور كلي صداوسيما مدرسي گسترده براي طرح حقايق اسلام ناب محمدي (ص) و معارف اهل بيت (ع) به گونه اصيل و صحيح گردد.
ايشان همچنين در ديدار با مسئولان صداوسيما (7/5/69) توصيه كردند آنچه در اين دانشگاه (صداوسيما) تدريس ميشود عبارت از پيامها و پايهها و مفاهيم و درسهاي ناب و اسلام انقلابي و اسلام واقعي باشد و علاوه بر آن در ديدار با شوراي سياستگذاري و مسئولات اجرايي صداوسيما (14/12/69) نيز تاكيد بر رسوخ دادن و نفوذ دادن انديشه اسلام ناب و هم ملحقاتش از اخلاق و عمل در زندگي مخاطبيت داشتهاند تا جائيكه آنها را به حد كمال برساند. ايشان در بخش ديگري از حكم انتصابي علي لاريجاني به سمت رياست صداوسيما (24/11/72)، توجه مسئولان سازمان از به اين امر معطوف داشتهاند كه در طرح مباحث اسلامي بايد به كيفيت و عمق و والايي مطالب توجه گردد و از طرح مطالب ضعيف و آميخته به اوهام و علائق شخصي پرهيز شود.
ضمناً مقام رهبري ارائه مطالبي با كيفيت بالا را تنها در قالب ارائه سخنرانيها و مباحث ندانسته و اين توصيه را داشتهاند كه براي تفهيم مفاهيم اسلامي و روشن كردن ارزشهاي اسلامي مي توان برنامههاي هنري، فيلمها، نمايشها و انواع و اقسام روشهاي هنري را به كار بست (ديدار با پزشكان و پرستاران 15/9/68).
ايشان بر جنبه ارشادي صداوسيما در زمينه دين تاكيد بسيار داشتهاند و بر اين امر صحنه نهادهاند كه براي تفهيم اين مسائل ميتوان از اقسام روشهاي هنري استفاده نمود و با انتخاب بهترين شيوه ها و بليغترين زبانها، غبار غربت و انزوا را از چهره عميق اسلام و حقايق درخشان قرآن سترد. (حكم انتصاب محمدهاشمي به سمت رياست سازمان صداوسيما 3/6/68)
همچنين ايشان ايجاد ارتباط مستحكم بين مردم با نظام را از اهداف سازمان صداوسيما مي دانند.
ايشان در ديدار با مسئولان مراكز صداوسيما (7/12/60) فرمودند ما بايد آثار جنگ را تا آنجا كه ميتوانيم كشف نموده و حفظ كنيم.
رهنمودهاي مقام معظم رهبري به مسئولان صداوسيما
1- نشر اسلام
شما بايد به اين نكته توجه كنيد كه آنچه را كه ارائه ميدهيد مردم را به انديشه اسلام و انقلاب نزديك كرده باشيد (ديدار با مديران توليد صداوسيماي كشور 29/10/61)
2- ترويج انديشهها و ارزشهاي انقلاب و ممانعت از نشر نظريات مخالف
«صداوسيما در رابطه با انقلاب هم بزرگترين وظيفه را دارد كه آن وظيفه عبارتست از تحقق بخشيدن به تفكر انقلابي در مردم، يادآوري كردن اصول انقلاب براي مردم، تبين شعارها و مباني انقلاب براي ذهنهاي مردم، جهت دادن به حركتهاي عملي در صحنههاي گوناگون در فعاليتهاي مختلف در صحنه اجتماع در جهت انقلاب حفظ و دميدن روحيه و انگيزه تحرك انقلاب در مردم و جلوگيري از سرد و بي تفاوت شدن مردم از فعاليتها و تحريكات انقلابي.» (ديدار با مسئولان صداوسيما 7/5/69)
3- استقرار روح علمي همسو با دين گرايي
«يك چيز ديگر هم هست كه مي تواند در يك چنين برنامه اي منظور و هدف قرار گيرد و آن يافتن روح علم است البته بعضي به غلط خيال مي كنند علم گرايي با دين گرايي نمي سازد (ديدار با گروه دانش صدا 15/11/70)
4- نقش و موقعيت زن در صدا و سيما
تاكيد بسيار بر ارائه چهره صحيح زن از برنامه هاي صدا و سيما و تاكيد بر برطرف ساختن دو نقطه ضعف در زمينه حضور زنان در صدا و سيما داشته اند. در مسئله زن دو عيب اساسي در گذشته وجود داشته، يكي اينكه حجاب از بين مي رفته و از اين بزرگتر اين بوده كه نقشهايي در برنامه هاي صدا و سيما به زن داده مي شده كه نقشهاي پست كننده بود (ديدار با اعضاء شوراي سياستگذاري و مسئولان اجرايي صدا و سيما 14/12/69)
5- صدا و سيما و تبليغ
در جمهوري اسلامي ايران دو عامل (يكي اينكه يك ملت چقدر حرف براي گفتن دارد و دوم اينكه يك ملت چقدر مورد نقد و ايراد و تبليغات خصمانه است) هر دو مقتضي و مستوجب اهتمام افزونتر به صدا و سياست. زيرا اول جمهوري اسلامي يك انديشه است يك پيشنهاد جديد به بشريت است دوم جمهوري اسلامي به مقتضاي همين كه يك پيشنهاد نوين را در مقابل سردمداران مجموعه هاي استكباري ارائه كرده است. دشمنان زيادي دارد، تبليغات زيادي عليه جمهوري اسلامي انجام مي گيرد.
شما ببينيد كمتر هفته اي مي گذرد كه سردمداران استكبار جهاني اين ملت را، اين كشور را، اين نظام را، با تيرهاي زهرآگين حق كشيهاي خودشان و خلاف گوييهاي خودشان آزرده نكنند. خوب اينها پاسخگويي لازم دارد اگر پاسخي به اين ياوه ها گفته نشود چه كسي بايد اين پاسخ را بدهد. مي بينيد كه مسئوليت صدا و سيما از جمله سنگين ترين مسئوليتها در اين زمينه است. (بيانات در مسجد بلال 9/5/79)
كهك در جنوب شهرستان قم، بين طولهاي شرق َ30 :ْ50 و َ00 :ْ51 و عرضهاي شمالي َ00 :ْ34 و َ30 :ْ34 قرار دارد.
مرتفعترين نقطه آن قله كوه وليجا با بلنداي 3330 متر است و پستترين نقطه در بستر رودخانه قمرود (جنوب روستاي خلج آباد) با ارتفاع 1110 متر (از سطح دريا) قرار دارد.
آب و هوا در بخشهاي هموار و پست شمالي نيمه بياباني است.
جاده اصلي قم- اصفهان از غرب منطقه ميگذرد كه از آن ميتوان براي دسترسي به بخشهاي غربي و جنوبي منطقه استفاده نمود، هم چنين راههاي اصلي قم- نيزار، قم- كهك (از جاده كاشان منشعب ميشود) و كهك- وشنوه دستيابي به بخشهاي مركزي و شرقي منطقه را امكانپذير ميسازد.
چينه شناسي
كهك بهش كوچكي از پهنه ايران مركزي است و در زير پهنه آتشفشاني اروميه- دختر قرار دارد، واحدهاي سنگي منطقه شامل رديفي از سنگهاي پرمين تاترشيري است. واحدهاي سنگي منطقه از قديم به جديد به شرح زير است:
1-پرمين
كهنترين سنگهاي منطقه متعلق به پرمين است كه تنها در گوشه جنوب غربي گسترش محدود دارد و همبري آن با سنگهاي جوانتر به صورت گسله است. اين واحد شامل سنگ آهك دو لوميتي و سنگهاي بلورين ضخيم لايه تا تودهاي به رنگ خاكستري است و بسيار كم فسيل است. اين واحد را ميتوان معادل سازند جمال دانست.
2-ترياس
در جنوب روستاي نينه بر روي سنگهاي كربناته پرمين، برونزدي از دولوميتهاي بلورين ديده ميشود كه به صورت ضخيم لايه و با رنگ خاكستري روشن مشخص ميباشد. همبري اين واحد با سنگهاي جوانتر اساساً گسله است. اين واحد بسيار كم فسيل است و فقط بر اساس موقعيت چيزايي و رخساره سنگي ميتوان آنرا همانند بخشي از سازند شتري مربوط به زمان ترياس دانست.
3-ژوراسيك
اين واحد شامل شيلهاي ماسهاي و يا سيلتي همراه با ميان لايه هاي ماسه سنگي به رنگ سبز تيره يا خاكستري تيره است در جنوب روستاي نينه مرز پاييني واحد شيلي با دولوميتهاي ترياس گسله است تا آنجا كه در اين محل حتي رسوبات قاعدهايي ژوراسيك برونزد ندارد. مرز بالايي آن با يك نا پيوستگي زاويهدار در زير ته نشستهاي كرتاسه قرار دارد، بطور تقريبي اين واحد 1500 تا 2000 متر ضخامت دارد از نظر موقعيت چينهاي و رخساره سنگي اين واحد را ميتوان هم ارز سازند شمشك دانست.
4-كرتاسه
واحد KC
اين واحد با رنگ قرمز شامل تناوبي از كنگلومرا، ماسه سنگهاي درشت دانه و ماسه سنگهاي كوارتزيتي است، كه در جنوب غربي منطقه (شمال روستاي نينه) برونزد دارد. ناپيوستگي زاويهدار بر روي ته نشستهاي ژوراسيك مياني قرار ميگيرد.
واحد K1
واحد كربناته كرتاسه در جنوب غربي منطقه بصورت هم شيب بر روي كنگلومراي قاعدهايي كرتاسه قرار ميگيرد، در شرق روستاي روانج بصورت گسله و يا همراه با كنگلومراي قاعدهايي بر روي واحد شيلي ژوراسيك ديده ميشود اين واحد ابتدا با لايههايي از سنگ آهك مارني اوربيتوليندار، به رنگ كرم با لايهبندي نازك تا ميانه آغاز و به طرف بالا بتدريج به لايههايي از سنگ آهك و سنگ آهك دولوميتي اوربيتولين دار با رنگ خاكستري تيره بصورت ضخيم لايه تا تودهايي تبديل ميشود.
5-ائوسن
در اواخر كرتاسه و آغاز ترشيري جنبشهاي زمين ساختي جديد سبب چينخوردگي، بالاآمدگي و تشكيل برجستگيهاي تازه ميگردد، فرسايش شديد پيامد اين حركات منجر به تشكيل ته نشستهاي آواري قاعده ترشيري شده كه بصورت دگرشيب بر روي برونزدهاي كهنتر قرار دارند. كهنترين رسوبهاي ترشيري در منطقه متعلق به ائوسن آغازي است وهيچگونه اثري از ته نشستهاي پالئوسن وجود ندارد طي زمان ائوسن رديفي از ته نشستها با خاستگاه رسوبي و آتشفشاني بجا گذاشته ميشود كه ضخامت آنها به بيش از 4000 متر ميرسد بطور كلي توالي واحدهاي سنگي ائوسن شامل سه مجموعه با ويژگيهاي قارهاي- كرانه اي است كه توسط دو مجموعه سبز رنگ متعلق به رخساره كاملاً دريايي از يكديگر جدا شدهاند.
6-اوليگوسن
در اواخر ائوسن و اوايل اوليگوسن جنبشهاي زمين ساختي سبب چين خوردگي و خروج از آب و پديدار شدن يك محيط قارهايي (وبطور محلي كولايي) ميگردد، سپس فرسايش شديد ارتفاعات سبب تشكيل ته نشستهاي آواري سازند قرمز زيرين شده است.
7-اوليگوسن- ميوسن
در زمان اوليگوسن پاياني دريا براي آخرين بار پيشروي كرده و بخش وسيعي از منطقه را ميپوشاند. اين دريا كم عمق بوده و ته نشستهاي آن را آهك و مارن تشكيل ميداده است كه تحت نام سازند قم مورد مطالعه قرار گرفته است.
8-ميوسن
واحد MV1
اين واحد از سنگهاي آتشفشاني با تركيب ميانه تا بازيك تشكيل شده است كه بصورت عدسي در بخشهاي مياني- بالايي سازند قم برونزد دارد در شمال شرقي روستاي صرم با يك برش آتشفشاني قرمز رنگ آغاز شده و سپس بر روي آن گدازههاي آندزيت- بازالتي با رنگ خاكستري تيره قرار ميگيرد، بر اساس مطالعه فسيلهاي موجود در لايههاي آهكي بالاي افق آتشفشاني زمان اوايل آغازي به اين فعاليت ماگمايي نسبت داده شده است. واحد MV1 در منطقه ياد شده نزديك به 300 متر ضخامت دارد.
واحد M tv
شامل تناوبي از سنگهاي آذر آواري با ميان لايههايي از گدازههاي حدواسط تا بازيك است كه بصورت هم شيب بر روي لايههاي آهكي سازند قم قرار دارد (فعاليت آتشفشاني پس از ميوسن آغازي). در شمال روستاي راونج واحد Mtv بصورت هم شيب توسط رسوبهاي آواري سازند قرمز بالايي پوشيده ميشود. ضخامت واحد Mtv حدود 1000 متر است.
واحد MS
رخنمونهاي سازند قرمز بالايي است ك شامل تناوبي از ماسه سنگ و مارنهاي گچ دار با ميان لايههايي از كنگلومرا ميباشد. اين واحد در شمال شرقي منطقه در جنوب كهك و در اطراف روستاي روانج برونزد ضخامت اين واحد 400 تا 500 متر است.
9-پليوسن- كواترنري
واحد PIV
اين واحد در باختر روستاي روانج در هسته يك ناوديس برونزد دارد و اساساً از سنگهاي آذر آواري تيره رنگ با تركيب حد واسط تشكيل شده است. سنگهاي آذر آواري عموماً از نوع توف برش با قطعات سانتيمتري تا چند ده سانتيمتري با تركيب داسيت تا آندزيتي ميباشد. ضخامت اين واحد حدود 650 متر است.
واحد PQm
مارن و بطور محلي مارنهاي ماسهاي به رنگ كرمي كه در جنوب روستاي صرم سازند قرمز بالايي را ميپوشاند كه در حاشيه رودخانه قمرود بيشتر تركيبرسي داشته و رسوبگذاري در حوضههاي كم عمق و بسته (Playa) را نشان ميدهد.
واحد PQC
در گوشه شمال شرقي منطقه ته نشستهاي سازند قرمز بالايي با ناپيوستگي هم شيب در زير رسوبهاي كنگلومرا پليوسن قرار ميگيرد، اين واحد از لايههاي كنگلومرا يا ميان لايههاي ماسه سنگي و رسي تشكيل شده است. قطعات كنگلومرا بيشتر از سنگهاي آتشفشاني ائوسن، ته نشستهاي اوليگو- ميوسن و سنگهاي آتشفشاني ميوسن و پليوسن ميباشد. واحد PQC نزديك به 1000 متر ضخامت دارد و با توجه به موقعيت چينهايي و رخساره سنگي ميتوان اين واحد را معادل سازند هزار دره دانست.
10-كواترنري
واحد Qt2
پادگانههاي آبرفتي و مخروط افكنههاي كهن (در پاي كوهها) است. اين ته نشستها از كنگلومراي نيمه سخت شده با ميانلايههاي رسي- ماسهاي تشكيل شده است. لايههاي كنگلومرا اغلب افقي بوده و بطور محلي شيب كمي كه مربوط به توپوگرافي اوليه است، نشان ميدهند، اين واحد در شمال غربي منطقه ضخامت قابل ملاحظهايي دارند.
واحد Qt2
پادگانههاي آبرفتي و مخروط افكنههاي جوان دشت است. اين ته نشستها شامل مواد آواري سخت نشده يا كمي سخت شده ميباشد كه از فرسايش واحدهاي سنگي قديميتر بويژه آبرفتهاي قديمي بوجود آمدهاند.
واحد Qtr
ته نشستهاي آهكي (تراورتن) حاصل فعاليت چشمههاي آهك زاست كه بيشتر در كنار گسلههاي اصلي و زونهاي خرد شده برونزد دارند و برخي از آنها (چشمههاي اطراف روستاهاي آبگرم و قلعه چم) در زمان حاضر نيز فعال هستند تراورتنها بصورت تودهاي يا لايه وار، بصورت افقي يا نيمهافقي برنگ كرمي تا سفيد برونزد دارند.
واحد Qal
رسوبهاي آبرفتي جوان را كه در بستر رودخانه قرار دارند شامل ميگردد.
تودههاي نفوذي
واحد gb
در گوشه جنوب شرقي منطقه در بين لايههاي توفي ائوسن زيرين- مياني، تودههاي نفوذي بشكل عدسي و يا سيل جايگير شدهاند،
واحد gr
اين واحد از تودههاي نيمه ژرف با تركيب اسيدي تشكيل ميشود كه در دو محل: يكي جنوب روستاي دودهك وديگري در غرب مزرعه وسف، برونزد دارد.
برونزد سطحي توده نيمه ژرف دودهك بيش از 30 كيلومتر مربع است و جايگيري آن در بين واحدهاي سنگي به شكل استوك مي باشد.
توده نيمه ژرف (subvlcanic intrusion) دودهك بوضوح واحد غربي رسوبي- آتشفشاني ائوسن مياني را قطع و دگرگون نموده است و بخش جنوبي آن توسط رسوبات كربناته ميوسن آغازي بصورت ناپيوسته پوشيده ميشود درمحل سد پانزده خرداد ته نشستهاي سازند قم با يك افق تخريبي چند متري داراي قطعات گرانيتي (شامل بلور و قطعه سنگ) بصورت پيشرونده بر روي توده قرار دارند. هم چنين در جنوب شرقي كوه هندا در هسته يك تاقديس بخشي از كنگلومرا سازند قرمز زيرين برونزد دارد، اين كنلگومراي داراي قطعات كاملاً گرد شده از گرانيت مي باشد با توجه به شواهد ياد شده زمان نفوذ اين توده بعد از ائوسن مياني و قبل از اوليگوسن مياني، احتمالاً در زماني معادل ائوسن پاياني – اوليگوسن آغازي ميباشد.
در غرب منطقه وسف توده ژرف ديگري برونزد دارد، نام سنگهاي توده در حد گرانوديوريت تا كوارتز مونزونيت تعيين شده است.
واحد md
اين سنگهاي نفوذي در بخشهاي جنوبي و مركزسي منطقه بويژه در اطراف گسل بيدهند به شكل استوكهاي كوچك، سيل و دايك برونزد دارند، سنگهاي نفوذي اين واحد بوضوح ته نشستهاي اوليگو- ميوسن (سازند قم) را قطع كردهاند لذا زمان نفوذ آنها بعد از ميوسن آغازي و به احتمال زياد در فاصله زماني ميوسن مياني- پاياني بوده است.
واحد t
اين دسته سنگهاي نفوذي در بخشهاي مركزي منطقه بويژه حوالي گسل بيدهند بصورت متوسط تا بزرگ برونزد دارند كه از جمله ميتوان كوه مارمو و رخنمونهاي شرق روستاي راونج اشاره نمود. اين سنگها جزء سري كالكوآلكالن هستند اين سنگهاي نفوذي ته نشستهاي سازند قم (ميوسن آغازي) را قطع كردهاند.
واحد gb
در جنوب روستاي كرجگان (غرب گسل بيدهند) توده توناليتي- كوارتز ديوريتي كوه مامو توسط اسيديتر در دو محل قطع گرديده است. نام سنگهاي آنها گرانوديوريت – توناليت تعيين شده است اين سنگها جزء سري تولئيتي هستند.
واحد Sy
توده نفوذي باريك و طويلي با روند تقريباً شرقي- غربي كه درجنوب غربي روستاي ونارچ برونزد دارد، اين توده در محل چرخش گسله بيدهند به طرف غرب، در فضايي كه در نتيجه حركت راست گرد گسله باز شده، جايگير شده است. سنگهاي توده سينيت سديك تا مونزوديوريت و كوارتز سينيت سديك تا كوارتز مونزوديوريت تعيين گرديده است.
توده نفوذي ونارچ ته نشستها سازند قم را قطع كرده است لذا زمان نفوذ آن بعد از ميوسن آغازي و به احتمال زياد ميوسن مياني- پاياني بوده است.
واحد ap
رخسارههاي رگهايي وابسته به تودههاي نفوذي ياد شده كه بصورت زبانههاي (Apophyses) كوچك نفوذي با تركيب اسيدي برونزد دارند.
واحد pld
سنگهاي نيمه آتشفشاني (Subvocamic) با تركيب در وسط كه بشكل گنبدهاي نفوذي در كوه آله و شمال ونارچ برونزد دارد، اين سنگهاي نفوذي ته نشستهاي رسوبي ميوسن مياني- بالايي را قطع و دگرگون نمودهاند و چون قطعات آنها در آبرفتهاي Qt1 وجود دارد لذا زمان نفوذ آنها تعيين گرديده است. نام اين سنگها در حد كوارتز ديوريت تعيين شده است و از نظر ژئوشيميايي جزء سري كالكوآلكالن هستند.
واحدplr
گنبدهاي نيمه آتشفشاني- آتشفشاني (Subvolcanic- volcanic dom) با تركيب اسيدي كه در اطراف روستاي راونج ( دوگنبد) و در محل كوه هندا برونزد دارند. اين گنبدها نيز ته نشستهاي سازند سرخ بالايي را قطع كرده و از لحاظ زمان نفوذ مشابه واحد pld هستند جزء سري كالكوآلكالن و تولئيتي ميباشند.
واحد d
تودههاي كوچك نفوذي كه بشكل دايك و سيل در بين سنگهاي منطقه جايگير شدهاند. بيشتر دايكهايي كه در بين واحدهاي رسوبي- آتشفشاني ائوسن ديده ميشود از نوع دايكهاي تغذيه كننده (Feeder dyke) بوده و داراي تركيب آندزيت تا آندزيت- بازالتي هستند، دايكها و سيلهايي كه ته نشستهاي اوليگوسن- ميوسن (قديميتر) را قطع كردهاند وابسته به فعاليت ماگمايي بعد از ميوسن آغازي هستند (مناطق چال گنبد و جاسب). نام اين سنگها ميكروديوريت تا ميكروكوارتز ديوريت است.
دگرگوني مجاورتي در حاشيه تودههاي نفوذي
تودههاي نفوذي واحدهاي رسوبي و آتشفشاني ترشيري را قطع نموده و در آنها هاله دگرگوني مجاورتي را پديد آوردهاند. در پيرامون توده گرانيتي دودهك سنگهاي آتشفشاني ائوسن دگرگون شدهاند. بنظر ميرسد كه سنگهاي حاشيه توده گرانيتي دودهك در فشار حدود 2 كيلوبار و درجه حرارتهاي حدود 350 تا 500 درجه سانتيگراد در حد رخساره آلبيت- اپيدوت هورنفلس دگرگون شدهاند.
ته نشستهاي آهكي سازند قم در همبري با تودههاي كوچك و نيمه عميق ميكروكواتزديوريتي (واحد md) بلورين شدهاند. هم چنين در شرق روستاي عليآباد سنگهاي آتشفشاني ائوسن و آهكهاي سازند قم در همبري توده توناليتي- كوارتز كوه مامو دگرگون شدهاند سنگهاي آتشفشاني با رنگ سبز تيره و نمايي سختتر مشخص ميباشند.
سنگهاي حاشيه تودههاي توناليتي –كوارتز ديوريتي (واحد t) و توناليتي- گرانوديوريتي (واحد gb) در فشارهاي حدود 2 كيلوبار و دماي 500 تا 560 درجه سانتيگراد در حد رخساره هورنيلند- هورنفلس دگرگون شده اند.
سنگهاي حاشيه گنبدهاي نيمه آتشفشاني پليوسن نيز در حد رخساره اپيدوت هورنفلس دگرگون شدهاند.
زمين شناسي ساختماني و تكتونيك
گستره مورد بررسي بخشي از زير پهنه (Subzkone) آتشفشاني اورميه- دختر (منطقه كوچكي از گوشه جنوب غربي محدوده در پهنه (Zoom) ساختاري سنندج- سيرجان قرار دارد) قديميترين برونزدها مجموعه ايي از سنگهاي آهكي- دولوميتي متبلور متعلق به پرمين (سازند جمال) و ترياس (سازند شتري است كه بصورت گسليده در كنار يكديگر و در كنار برونزدهاي مربوط به ژوراسيك تحتاني (لياس) قرار دارند.
بنظر ميرسد قديميترين حركات زمين ساختي و دگر شكلي (Deformation) مؤثر در ناحيه وابسته به جنبشهاي زمان ترياس پاياني باشد بطوري كه در اثر اين حركات سنگهاي قديميتر دچار دگر شكلي و دگرگوني شده اند.
حضور گسلهاي راندگي قديميتر از ائوسن (در بخش مركزي و جنوب غربي منطقه) ناپيوستگي زاويهدار در قاعده ته نشستهاي ائوسن بر روي آهكهاي كرتاسه و ماگماتيسم شديد ائوسن آثاري از جنبشهاي كوهزايي اواخر كرتاسه در منطقه است. در اواخر ائوسن و اوايل اوليگوسن رخداد جنبشهاي كوهزايي باعث تغيير رژيم رسوبگذاري گرديد، همچنين بواسطه اين حركات واحدهاي قديميتر دچار گسلش و چينخوردگي شدهاند بطوري كه نشستههاي تخريبي سازند قرمز پاييني با يك ديگر شيبي مشخص بر روي واحدهاي ائوسن قرار گرفتهاند. بعلاوه تحت تأثير اين فاز توده هاي نفوذي و نيمه عميقي در منطقه جايگير شدهاند بدنبال يك دوره رسوبگذاري قارهايي، در زمان اوليگو- ميوسن پيشروي دريا موجب ته نشست لايههاي آهكي- مارني سازند قم گرديده است. جنبشهاي مؤثر در اين زمان بيشتر بصورت حركات قائم و خشكيزا بوده كه سبب ناپايداري كف حوضه و تغييرات عمق (درياي كم عمق تا محيط كولايي- قارهايي) دريا شده است. جنبشهاي ياد شده در زمان ميوسن آغازي سبب فعاليت آتشفشاني (بصورت محدود و كم حجم) و در زمان ميوسن مياني- پاياني ماگماتيسم مهمي (بويژه نفوذ تودههاي گرانيتوئيدي) را بهمراه داشته است. سرانجام در اواخر ميوسن آغازي بار ديگر حوضه كم عمق و كولابي شده تهشتههاي سازند قرمز بالايي تشكيل گرديده است جنبشهاي زمين ساختي آلپ پاياني در زمان پليوسن موجب تغيير رژيم رسوبگذاري، گسلش، دگر شكلي، فعاليت آتشفشانيهآآآ ت plvو نفوذ گنبدهاي نيمه آتشفشاني (pld , plr) در منطقه گرديده است.
در كوارتزي جنبش زمين ساختگي ديگري موجب چين خوردگي واحدهاي قديميتر و دگر شيبي قاعده نهشتههاي كوارتزي گرديد. بطور كلي ساختهاي موجود در ناحيه داراي روند شمال غربي- جنوب شرقي هستند. مهمترين عناصر ساختماني در ناحيه شامل شكستگيهاي اصلي و چينخوردگيها ميباشد. در بخش مياني منطقه گسل امتداد لغز بيدهند با طول گسلش بيش از 35 كيلومتر ناحيه را به دو بخش تقسيم مينمايد، اين گسله متشكل از چند قطعه با آرايش نردباني بوده و بنظر ميرسد روند حركتي بر روي آنها از نوع برشي راست گرد باشد، كه بسياري از ساختمانهاي موجود در منطقه وابسته به آن هستند در دو انتهاي اين منطقه گسله ميتوان دو بخش مجزا از نظر مكانيسم گسلش را ملاحظه كرد، جايگيري توده سينيتي ونارچ در بخش لولا بخوبي بيانگر بازشدگي و روند حركتي دو بخش ياد شده نسبت به يكديگر ميباشد بورنزد تعداد زيادي دايك به موازات گسله بيدهند و گسلههاي ديگر بخوبي نشانگر وابستگي آنها به سيستمهاي شكستگي اصلي است بطوريكه با نزديك شدن به منطقه گسله بر تعداد و تراكم آنها افزوده ميشود.
انواع ديگري از گسلههاي امتداد لغز نيز در ناحيه وجود دارند كه داراي روند شمال غربي- جنوب شرقي بوده و ظاهراً مؤلفه حركت گسلههاي راندگي در ناحيه احتمالاً از دو نسل متفاوت هستند: نسل قديميتر، گسلههاي راندگي كه در بخش مياني ناحيه (شمال راونج) و در جنوب غربي مشاهده ميشوند، سن احتمالي اين گسلهها به قبل از ائوسن و پس از كرتاسه باز ميگردد. بطوري كه موجب راندگي واحدهاي ژوراسيك بر روي نهشتههاي كرتاسه شدهاند. نسل جوانتر آن دسته از گسلههاي راندگي را شامل ميشود. كه داراي روند شرقي- غربي بوده و به موازات دو بخش انتهاي منطقه گسله بيدهند هستند. در بخش شمالي جهت شيب به سمت شمال و در بخش جنوب شيب آنها به سمت جنوب است. بنظر ميرسد فعاليت گسلههاي ياد شده پس از ميوسن بوده است.
مكانيسم چينخوردگي منطقه در اكثر موارد از نوع خمش- لغزش است، بطوريكه ضخامت واحدهاي چين خورده ثابت مانده است بطور كلي چين خوردگي وابسته به گسلش بوده و شايد بتوان آنها را از اين نظر به سه گروه مجزا به شرح زير تقسيم نمود:
1-چينهاي وابسته به گسلهاي امتداد لغز كه از طول موج بزرگتري برخوردار بوده و زاويه تقريبي آنها نسبت به گسله مربوطه در حدود 17 تا 35 درجه متغير است. روند محور چين ها اكثراً شمال غربي- جنوب شرقي ميباشد.
2-چينهاي وابسته به گسلهاي راندگي، كه تراكم بيشتر و طول موج كوتاهتري برخوردار بوده و در اكثر موارد روند محور آنها شرقي- غربي است.
3- چينهاي وابسته به خمش گسلي كه در نواحي جاسب و جنوب ناحيه ديده ميشوند، بطوريكه گسلش مربوطه در سطح رخنمون نبوده ولي آثار وجود آنها از طريق چينخوردگي آشكار است.
بطور كلي دگر شكلي (deformation) مربوط به جنبشهاي آلپ پاياني در ناحيه مورد بررسي از نوع شكننده- پلاستيك بوده است.
زمينشناسي اقتصادي
در محدوده كهك آثار مواد معدني فلزي بشرح زير بورنزد دارد:
1-مواد معدني فلزي: بترتيب اهميت منطقهايي به شرح زير ميباشند:
-منگنز
كاني سازي منگنز با منشاء آتشفشاني- رسوبي در بخش شمالي محدوده در داخل سنگهاي آتشفشاني ائوسن گسترش دارد از دو كانسار منگنز در اين ناحيه بهرهبرداري ميشود.
1- كانسار منگنز ونارچ در فاصله 30 كيلومتري جنوب غربي شهرستان قم و 4 كيلومتري جنوب روستاي ونارچ واقع است اين كانسار با ذخيره 6484000 تن كانسنگ منگنز با عيار ميانگين 84/24 درصد منگنز تأمين كننده اصلي منگنز مورد نياز كارخانه ذوب آهن اصفهان است.
كانسار منگنز ونارچ بصورت لايه اي، در نواري به طول تقريبي 12 كيلومتر با امتداد شمال غربي- جنوب شرقي (N60W) و شيب 70 تا 85 درجه بطرف شمال شرقي يا جنوب غربي در داخل يك افق شيلي- توفي (به ضخامت 10 تا15 متر) قرارداد سنگهاي آتشفشاني در برگيرنده افق شيلي- توفي منگنزدار گدازههاي مگاپورفير آندزيتي Evp6 بوده كه بطور جانبي به گدازههاي آندزيتي زيردريايي با بافت حفرهدار تبديل ميشوند منگنز بصورت چند افق 5/0 تا 5/1 متري در بين افق شيلي- توفي قرار داشته كه گسترش آن بصورت جانبي ممتد نبوده و حالت عدسي مانند را نشان ميدهد. كانسنگ منگنز داراي بافت نواري متشكل از تناوب نوارهاي نازك منگنز و هماتيت است. كانيهاي اصلي منگنز شامل پيرولوزيت، پسيلوملان، هموسمانيت و ندرتاً رود كروزيت است.
بدليل تغييرات عيار و ضخامت زون كانيسازي در طول افق شيلي منگنزدار بهرهبرداري از آن پيوسته نبوده و فقط از بخشهاي پرعيار آن به ترتيب از شمال غربي به جنوب شرقي در معادن آزادگان، جلال، دربند، دكتر ، مظفري، اطهري و قرهنا استخراج صورت گرفته است بيشترين عيار و ذخيره كانسار در معدن دربند است كه هم اكنون برداشت زيرزميني از آن در حال انجام است.
2-در شمال افق منگنز دار اصلي ونارچ يك افق ديگر منگنز در حد فاصل واحد Et5 و گدازههاي آندزيتي Ev6 رخنمون دارد كه بنام معدن شاكي مورد بهرهبرداري قرار گرفته است در اين معدن ضخامت افق شيلي- توفي منگنز دار در حدود 5 متر و ضخامت عدسيهاي منگنز در حدود 5/0 تا 5/1 متر است و طول افق منگنزدار در حدود 100 متر ميباشد كه بطرف جنوب شرقي با يك گسل تقريباً شرقي- غربي راست گرد جابجا و قطع ميشود.
-سرب و روي
در اين منطقه كاني سازي و روي عموماً بصورت رگهايي بورنزد دارد اين كانهها از نوع سولفيد بوده و همراه يكديگر ديده ميشوند كاني سازي از نوع اپي ژنتيك و احتمالاً درارتباط با محلولهاي گرم پيآمد تودههاي نفوذي حد واسط ميوسن است.
-آهن
كانه زائي اين عنصر بصورت اكسيد شامل هماتيت، ليمونيت و ندرتاً مگنتيت است كه بصورت رگهايي در واحدهاي آتشفشاني ائوسن مياني – بالايي ديده ميشود.
سنگ درونگير رگههاي آهن واحد توفي- شيلي ائوسن مياني- بالايي Et5 است و بنظر ميرسد كه رگههاي ياد شده در مرز لايههاي آهكي قم و واحد توفي ياد شده تجمع بيشتري دارند. در اين معادن كاني سازي آهن با سولفيد سرب (گالن) ديده ميشود علاوه بر موارد ياد شده آثار كاني سازي آهن همراه با منگنز نيز در سنگهاي آتشفشاني ائوسن مياني- بالايي ديده ميشود هم چنين آثار كاني سازي آهن بصورت رگچههاي اوليژيست بويژه در نزديكي نفوذي ميوسن بوفور ديده ميشود.
-مس
كاني سازي مس بصورت آثار پراكنده مالاكيت و كالكوپيريت در سنگهاي آتشفشاني ائوسن و ميوسن ملاحظه ميگردد، كاني سازي عموماً بصورت رگههاي كوچك و كم ضخامت بوده و براساس رخنمون سطحي ارزش اقتصادي قابل توجهي ندارند.
مواد معدني غيرفلزي
اين گروه از مواد معدني در منطقه از اهميت خاصي برخوردار بوده و مهمترين آنها بشرح زير ميباشد:
-باريت:
-اين كاني با شكل بلوري تخت بصورت مجتمع و تودهايي رگهها و رگچه هايي را تشكيل ميدهد كه اغلب واحدهاي رسوبي – آتشفشاني منطقه را قطع كردهاند. وابستگي خاستگاهي كانيسازي باريت با تودههاي نفوذي ميوسن موجب تجمع رگههاي اين كاني در اطراف تودههاي نفوذي گرديده است.
-گچ
عدسيها و لايههاي گچ موجود در واحدهاي رسوبي ائوسن مياني- بالايي ذخاير شايان توجهي از اين ماده معدني را بوجود آورده است.
-سنگهاي تزئيني و نما
انتهاي مرمري شده پرمين و ترياس در جنوب غربي منطقه پتانسيل قابل توجهي را بعنوان سنگ چيني دارا هستند. سنگ آهكهاي سازند قم با رنگ ظاهري كرم و صورتي براي سنگ نما (نوع گوهر) مناسب است، تودههاي نفوذي گرانيتي و گرانوديوريتي و ديوريت- گابرويي موجود در منطقه نيز در مناطقي كه تكتونيك كمتري را تحمل نموده وبرش دهي مناسب داشته باشند، بعنوان سنگ تزئيني قابل استفادهاند. هم چنين برونزد گسترده سنگهاي تراورتني در بخشهاي مختلف منطقه بعنوان سنگ تزئيني قابل بررسي است.
گارنت:
در جنوب شرقي روستاي شهر سدونه در محل تماس توده توناليتي- كوارتز ديوريتي ميوسن با سنگ آهكهاي سازند قم يك زون اسكارن تشكيل شده كه بيشتر از مجموعه بلورهاي گارنت قهوهاي رنگ (گروسولاريت) و ميزان كمتري اپيدوت تشكيل شده است. 80 درصد آنرا گارنت تشكيل ميدهد.
تحقیق درباره گزارش مربوط به منطقة سمنان – گرمسار- ايوانكي – سرخه
الف) جغرافيا و ريخت شناسي منطقة گرمسار: ورقة گرمسار با مختصات جغرافيايي طول شرقي و عرض شمالي در استان سمنان و تهران قراردارد. مرتفع ترين نقطه در گوشة شمال شرقي منطقه و در كوه عمارت واقع شده كه مشتمل بر سازند كند است و بلنداي آن 2551 متر از سطح دريا و پست ترين نقطه 761 متر از سطح دريا در بخش جنوبي در دشت كويري جنوب گرمسار قراردارد. بخش شمالي كوهستاني است. از كوه هاي مهم مي توان كوه سفيد ،كوه اسب پال،كوه سري قلعه،كوه عمارت را نام برد. در جنوب گرمسار و پهنه هاي رسي و نمكي وجود دارد. ميله رود در بخش شمال شرقي از شمال به جنوب به سوي دشت گرمسار و رودخانة كرك و ايوانكي نيز در بخش شمال غربي گرمسار از شمال به جنوب به سوي ايوانكي درجريان است. راه آسفالته تهران – گرمسار- سمنان مهمترين محور ارتباطي منطقه است و در مسير خود از ايوانكي ، گرمسار عبور مي كند. راه آسفالتة ايوانكي – آب سرد در كنار رودخانة ايوانكي و كرك در نهايت به شهرستان دماوند و يا فيروزكوه متصل مي شود. منطقة گرمسار را مي تواني به دو بخش مناطق مرتفع كوهستاني و دشت كم ارتفاع تقسيم كرد :
1-مناطق كوهستاني : درمـناطق كوهسـتاني واحـدهاي ژئـومورفولوژيكي به شرح زير است:
سازندكرج : شامل توفهاي سبز رنگ در بخش شمالي ناحيه رخنمون محدودي دارد و اغلب در هستة تاقديس صخره هاي پرشين را بوجود آورده اند.
-سازندكند: شامل رسوبات تخريبي مايل به قرمز، شيل ، سنگ گچ بوده كه در محيط كولابي بوجود آمده و به طور ناپيوسته در زير كنگلومراي سازندقم قراردارد. در اثر فشارهاي تكتونيكي و وجود سنگ گچ فراوان در اين سازند در مواردي نهشته هاي مجاور خود را قطع كرده است. سنگ گچ در اين واحد به صورت برجسته و روشن رنگ نمايان است و اغلب مورد بهره برداري قرار مي گيرد.
-سازند قرمز زيرين(گنبدهاي نمكي و گچي): اين واحد مورفولوژيكي به صورت گنبد سازندهاي قرمز بالايي را قطع كرده اند و در درون گسله در محل خمش گسل هاي امتداد لغز تمركز دارد گنبدهاي نمكي و گچي بيشتر شامل سنگ گچ، سنگ نمك،مارن، سيلت و ماسه سنگ همراه با سنگهاي آتشفشان بازيك است. گنبدها در اثر فشارهاي تكنونيكي و ليتوستاتيكي بالا آمده و واحدهاي مجاور خود را شيب دار نموده اند.
-سازند قم : بيشتر شامل آهك،مارن و در مواردي سنگ گچ است كه با قاعدة كنگلومرايي به طور ناپيوسته رودي واحدهاي قديمي تر قرار گرفته است . اين واحد اغلب در هستة تاقديس رخنمون دارد و بدليل آهك فراوان در مواردي فرسايش كار سستي از خود نشان مي دهند. سنگ هاي كربناته به صورت صخره هاي پرشيب و روشني نسبت به سازنده هاي اطراف جلوه دارند.
-سازندقرمز بالايي : در گرمسار ضخامت زياد و گسترش و وسيعي دارند و تپههاي ماهورو قرمز تا مايل به سبز را تشكيل داده اند. اين واحد شامل ماسه سنگ، كنگلومرا، سيلتستون ، شيل ومارن و گاهي سنگ گچ است. گنبدهاي نمكي و گچي اين واحد را قطع كرده و آن را شيب دار نموده اند.
-كنگلومراي هزاردره: همراه با ماسه سنگ خاكستري تپه هاي مرتفعي را در حواشي ارتفاعات البرز بوجود آورده اند.
2- دشت كم ارتفاع : بخش جنوبي منطقه شامل پهنه هاي رسي،سيلتي،گچي است. شبكه آبراهه هاي منطقه عمدتاً موازي است. دو مخروط افكنة بزرگ حاصل از فرسايش سازندهاي قرمز بالائي وجود دارد كه شهرهاي گرمساروايوانكي روي آنها ساخته شده اند.
ب) جغرافيا و ريخت شناسي منطقه سمنان : ناحيه سمنان دربرگيرندة قسمتي از كوه هاي البرز در شمال ايران است و بخش كوچكي از شمال آن در استان مازندران و بيشتر آن در استان سمنان است . شهرهاي مهم اين ناحيه شامل مهدي شهر(سنگسر) شهميرزاد،افتر،سپيدارگله مي باشد. در اين ناحيه كوهستاني و ناهموار چكادهاي با فرازي بيش از 2500- 3000 متر بسيارند . بلندترين آنها كوه تيزوا(3800 متر) و پس از آن كوه قدمگاه (3700متر ) است. بخش همواري كه در جنوب شرقي سمنان جاي دارد. پست ترين بخش ناحيه است (900متر) . آبريز درياي خزر و ايران مركزي در اين ناحيه است و از شرق به غرب از بام كوههاي سفيد كوه ،اوار،تيزوا،ادرك، شهميرزادكوه،مرگسر، سااو و ارو مي گذرد وناحيه را به دو حوضه آبريز شمالي و جنوبي تقسيم مي كند. بيشتر آبهاي آبريز شمالي به سوي رود تالار و آبهاي قسمت شمال شرقي به رود تجن مي رسند. پرآبترين رود در آبريز جنوبي ، رود سمنان( آبدهي 27 متر مكعب در دقيقه ) است . رود اروانه نيز هميشگي بوده و در سرخه (20 كيلومتري غرب سمنان) قراردارد. راه آهن و جاده آسفالتي تهران – فيروزكوه – گرگان نيز در شمال غربي كشيده شده است.
پديده هاي ريزش خاك وسنگ در هر دو آبريز شمالي و جنوبي وجود دارد. پائين ترين مرز فرسايش منطقه اي در آبريز جنوبي، كوير نمك است و جلگه و دشت سمنان در پيرامون شمال آن جاي دارد.
·چينه شناسي : در زون سمنان رخساره هاي پالئوزوئيك ديده شده در كوه چناران همانند بزكوه در ناحيه بام و ايران مركزي – شرقي است مانند سازنده هاي شيرگشت، پادها و بهرام. نزديكترين برونزدهاي چنين رخساره هايي به تهران در كوه چندران ديده مي شود. نبودهاي چينه شناسي كه در زون سمنان ديده مي شود از نگاه زماني، باسيچيك از زون هاي يادشده در كوههاي يادشده در كوههاي البرز هم رده نيست . براي نمونه هيچ جا در زون البرز سنگهاي ائوسن ديده نمي شود كه روي سنگهاي پالئوزوئيك قرار گرفته باشند . در حاليكه در پشتة نارگان – چندران ديده مي شود. برونزدي از سنگهاي سيلورين در زون سمنان ديده نمي شود كه علت آن گسلش است كه سنگهاي اردوويسين و دونين را پهلوي هم جاي داده است. محيط رسوبي قاره اي و بويژه آبرفتي نيز زياد بوده و رسوبات ماسه سنگي و كنگلومرايي درآنها تشكيل مي شده است.گاهي حوضه هاي تبخيري كرانه اي و كم ژرفا نيز ديده شده است. پربارترين چرخه هاي رسوب گذاري در ترياس،ژوراسيك، پالئوسن، ائوسن مياني و ميوسن بوده است.
در چرخه ترياسي پيشين – مياني نيز نهشته هاي اليكا از شمال به جنوب كم ضخامت تراند و بيشترين بار رسوبي در زون شهميرزاد است(50 متردر ميليون سال) و كمترين آن در زون درجزين (20متر). واحدهاي سيستم كواترنر بيشتر آبرفتي بوده كه به صورت ريخت پادگانها و دشتهاي آبرفتي در آمده اند نشانه هاي يخرفتي را در بلندترين قسمتهاي دشت كنديان و بالاي درة لاودار مي توان ديد. كهن ترين واحد سنگي گرمسار توفهاي سبز رنگ ائوسن است كه در بخش شمالي منطقة گرمسار رخنمون دارد.
· دايك ها: دايكهاي بازيك توف هاي ائوسن و رسوبات شيلي سازند كندرا در بخش شمالي گرمسارقطع كرده اند . نمونه هاي سنگي از نوع آلكالي بازالت كاريتي شده با بافت اينترسرتال – اينترگرانولار هستند. كاني هاي سنگ به شرح زير است: پلاژيوكلاز، پيروكسن، قالبهايي از يك كاني مافيك(احتمالاً اليوين)كه توسط كانيهاي ثانوي از جمله كاريت و اكسيدآهن و نيز كربنات كلسيم به طور كامل جايگزين گشته است.
·دياپيرهاي نمكي( Solt Diapire) : دياپيرهاي نمكي در منطقه گرمسار گسترش وسيعي داشته و خواستگاه سنگ نمك واحد ol وol است كه سن احتمالي آن ائوسن پاياني – اليگوسن پيشين را داراست. سنگ نمك در نواحي گسله بر اثر اعمال نيروهاي تكتونيكي، داشتن خاصيت پلاستيكي و وزن مخصوص كمتر از رسوبات اطراف به سمت باد حركت كرده و رسوبات جوانتر را از جمله رسوبات سازند قرمزبالائي قطع كرده است. آتشفشاني بازيك – حد واسط به صورت عدسي مانند تشكيل يافته است . در برخي موارد ميان لايه هاي آهك مارني در اين واحد وجود دارد كه حاوي فسيل هاي خارپوست است. دياپيرهاي نمكي طي دو مرحله تشكيا يافته اند: در مرحلة اول دياپيرهاي نمكي همزمان با فعاليت گسل ائي با امتداد شرقي – غربي كه بيشتر از نوع معكوس و ياتراستي هستند تشكيل يافته اند . اينگونه دياپيرها گسترش فراوان و ارتفاع كمي دارند وبخش هايي از آن توسط پادگانه هاي آبرفتي پوشيده شده است.
در مرحله دوم دياپيرها در امتدادگسل هايي با امتداد شمالي – جنوبي و يا شمال شرقي – جنوب غربي شكيل يافته و گسترش كمتر دارند. ارتفاع آنها نسبت به دياپيرهاي مرحله اول بيشتر است و نهشته هاي قرمز رنگ سازند قرمز بالائي را بريده اند.
·گسل هاي (تكتونيك زمين شناسي ساختماني منطقه) : بخش شمالي گرمسار در پهنة البرز و بخش جنوبي آن به صورت فروافتادگي است در پهنة ايران مركزي جاي دارد و گسل گرمسار اين دوپهنه را از هم جدا كرده است . نهشته هاي ائوسن (سازندكرج وكند) كهن ترين رخنمون هاي منطقة گرمسارند. در بخش هاي جنوبي پهنة البرز سازندهاي قرمز زيرين و قرمز با همبري و تا حدودي سـازند. قـم به نـسبت گسترش وسيعي دارد. گسل هاي چندي در ناحية سمنان ديده مي شود كه برخي از آنها گسترش منطقه اي دارند: 1- گسل سمنان (Sf ) : از شمال كوه هاي كوله چندران مي گذرد و جداكنندة زون ساختاري البرز مي باشد. در بيشتر جاها در حالت راندگي است(ايران مركزي برالبرز) .دنبالة غربي آن از مرز جنوبي كوه هاي البرز مي گذرد. سنگهاي پالئوزئيك در دو سوي گسل سمنان هم رخساره نيستند. حداگثر جابه جائي قائم آن 1500 متر در كوه چندران است كه در آنجا مارن هاي ائوسن در كنار سنگهاي سازند بهرام جاي دارند. كمترين جابه جايي قائم در، مس دره و نزديك به 500 متر است.
2- گسل عطاري (ATF) : چون از زير آبرفتهاي دشت سمنان مي گذرد بنابراين نمي توان تشخيص داد كه در ناحيه سرخه با گسل سمنان پيوند خورده است يانه؟ در ناحيه جام كه رد آن آشكار است هيچ جا با برونزدهاي كهن تر از ائوسن همبري ندارد و بنابراين جابجايي قائم آن زياد نيست . سنگهاي مزوزوئيك كه در جنوب آن برونز دارند با سنگهاي همزمان دركوه هاي البرز و زون ميان دو گسل سمنان – عطاري همرخساره نيستند.
3- گسل ديكتاشن(DF ) : گاهي در حالت راندگي ( به سوي جنوب) مي باشد سنگهاي ژوراسيك كنار (سنگهاي ژوراسيك كنار سنگهاي ميوسن) . گسلهاي سنگسر ودرجزين آنرا جابه جا كرده اند.
4- گسل انزاب (AF ) : دنبالة غربي آن در شمال آبگرم،در كوه چناران از بين رفته وبه سمت شرق پس از گذر از جنوب رضا آباد( ناحية جام) وجنوب كوه آب شرف به گسل سمنان مي رسد. گسلي كم وبيش قائم بوده و حداكثر جابه جائي آن در شمال لاج آنجا كه سنگهاي كرتاسة بالا در كنار دولوميت هاي سلطانيه پهلو گرفته اند نزديك به 400 متر برآورد پذيراست. گسل چپگرد و سنگسر آن را نزديك به 1 كيلومتر جابه جا كرده است.
5- گسل بشم (BF ) : سراسر سمنان را درنورديده و به حالت گسل – راندگي است. به سمت غرب در دشت كنديان از ميان مي رود. دنبالة شرقي آن در ناحية شورستان – رسم رودبار ، به گسل بزرگ آبيك – شاهرود مي پيوندد . حداكثر جابه جايي آن در ناحية كبود دره بود. كه با پهلو گرفتن سازندباروت با سنگهاي مارني ائوسن بازشناسي شده است.
6- گسل – راندگي آبيك – شاهرود (ASF) : يكي از گسل هاي سراسري در كوه هاي البرز است . در برخي از جاها ، به ويژه آنجا كه سنگهاي دو سوي آن نرم باشند (مارن و شيل) شيب آن خيلي كم شده و به حالت روراندگي در آمده است.
7- گسل اوريم( : ( OFبه سـوي غـرب در نـاحية فيروزكـوه ، به گسل آبيك – شاهرود مي رسد ، دنبالة شمال شرقي آن پس از گذر از هيكوه،به سوي بادله كوه مي رود . در بخش هاي قابل بررسي آن چپگرد داشته و حداكثر جابه جائي قائم آن در ناحية كوه اتابك به 1000 متر نيز برآورده شده است.
8- گسل سي يرد(SF):ميان دو گسل اوريم و آبيك – شاهرود جاي دارد. و از آنها قديمي تر است و حداكثر جابه جائي آن نزديك 1700 متر برآورده شده است.
9- گسل هاي كوچكتري چند در ناحيه شناخته شده اند كه يا با گسل هاي يادشده در پيوند مي باشند و يا آن را مي برند. در اينجا آشكارترين آنها را نام مي بريم : گسل اورار و گسل چپ گرد و موازي آن به نام سياه خاني كه با هم يك زون از گسلهاي موازي را بوجود آورده اند. گسل راستگرد شن چاله كه در راستاي شمال،شمال شرقي – جنوب ،جنوب غربي است . گسل راستگرد باركوه كه گسلهاي اسپي لت و سي يرد را مي برد . گسل اسپي لت كه در سوي شمال شرقي به گسل اوريم مي پيوندد. گسل سااو كه موجب بالا آمدن سنگهاي سازند شمشك شده و آنها را در كنار مارن هاي ائوسن جاي داده است. گسل چپگرد و سنگسر و درجزين و چند گسل ديگر،گسل هاي منطقه گرمسار به دو دسته كلي تقسيم مي شوند كه عبارتند از :الف) گسلهاي راندگي و معكوس ( گسلهاي حاصل از فشردگي) : شامل گسلهاي چون 1- گسل گرمسار : اين گسل از بيست كيلومتري شمال خاوري ده نمك تا شمال گرمسار داراي راستاي شرقي- غربي است. اين گسل از شمال گرمسار به سمت غرب با خمهاي زيادي از دامنه كوههاي تخته رستم و كوه سرخ در جنوب شرقي ورامين مي گذرد و سرانجام به گسل پيشوا مي پيوندد . درازاي اين گسل بيش از صد كيلومتر برآورد شده است . اين گسل در بخش شرقي مرز بين سازند آبرفتي هزاردره و آبرفتهاي دشت را مي سازند و در زير مخروط افكنه هاي حاصل از فرسايش هزاردره پنهان است و در بخش غربي در جنوب كوه سرخ يال جنوب غربي كوه سرخ را دريده و موجب رانده شدن سازندقرمز بالايي بر روي دشت شده است (بربريان و همكاران 1375)
راستاي اصلي گسل گرمسار شرقي – غربي است ولي بر اثر جابه جا شدن اين گسل با گسل هاي چپ لغز با امتداد شمال شرقي – جنوب غربي پيچ و خمهاي زيادي پيدا كرده و به صورت پله درآمده است. راستاي اصلي شرقي – غربي قديمي است و ساز و كار در اين امتداد راندگي است و به سوي شمال شيب دارد ولي ميزان شيب آن نامشخص است. در مسير اين گسل دياپيرهاي نمكي با پوشش گچي و مارني رخنمون يافته است.
ديگر گسل هاي منطقه گرمسار شامل:2گسل كل كوه ، 3 گسل سرخ كلوت، 4گسل قربيلك،5گسل كوه كلرز،6 گسل ايوانكي : اين گسل با ساز و كار راندگي راستاي غرب و شمال غرب – شرق و جنوب شرق دارد و از شهر ايوانكي مي گذرد. شيب آن به سوي شمال و شمال شرق است . با توجه به پوشيده شدن گسل سازنده هاي سمت جنوب غربي آن مشخص نيست ،ليكن در كمر بالاي گسل كنگلومرا مي سازند هزار دره قراردارد. 7 گسل ويرانه ،8 گسل شمال ويرانه ، 9 گسل كوه لاله زار، 10 گسل جنوب كوه لاله زار، 11 گسل باختر گرمابسر،12 گسل جنوب كوه كلرز.
ب ) گسلهاي امتداد لغز: شامل 1 گسل كوه حسين خاني ، 2گسل پايين قلعه ، 3 گسل كوه شريفه ، 4گسل كوه تخته رستم ،5گسل غرب كوه كلرز،6 گسل كبوتر دره مي باشند .
بخش 5 چين خوردگيها: در منطقه گرمسار در بخش غربي و جنوبي و جنوب غربي روستاي گرمابسر تاقديس بزرگي وجود دارد. محور تاقديس در بخش غربي و جنوبي روستاي گرمابسر در امتداد شمال غرب به جنوب شرق است و ميل (Plunge ) آن به سوي جنوب شرق است در هسته تاقديس سازندهاي ائوسن تبخيري سازند كند به صورت گنبد مانند در هستة تاقديس نفوذ كرده است . يال جنوب غربي اين تاقديس در بخش مركزي شيب كمتري نسبت به يال شمال شرقي دارد و جهت انتقال تكتونيكي به سوي شمال خاور را نشان مي دهد . اين تاقديس در نتيجة رشد گسل گرمابسر بوجود آمده است تاقديس ويرانه كه حاصل چين خوردگي سازندقم مي باشد در واقع چين حاصل از گسترش با ميل ب سوي غرب – شمال غرب است كه در اثر حركت فرا ديوارة گسل ويرانه بر روي فرو ديواره ايجاد شده است .
بخش 6 زون هاي تكتونيكي – رسوبي و ساختار آنها: از نگاه تكتونيك ايران زمين، قسمتي از در زون اصلي يكي ايران مركزي و ديگري البرز در منطقة سمنان ديده ميشود: ايران مركزي: در جنوب گسل شماره گسترده است و از آنجا كه تنها گسترة كوچكي از آن ميان دوگسل سمنان و عطاري در اين ناحيه برونزد دارد،آن را زون سمنان ناميده ايم.ويژگي هاي چينه شناسي آن به ساني است كه مي توان آن را زون تدريجي ميان ايران مركزي و البرز دانست برونزدهاي پالئوزوئيك كه در كوه چندران و ناحية ناركان وجود دارد با سنگهاي ايراني مركزي هم رخساره است. برونزدهاي مزوزوئيك به ويژه ترياس و ژوراسيك كه در شمال ناحية جام ديده مي شود با سنگهاي همزمان در كوه هاي البرز هم رخساره است. در اين زون برونزد كوچكي از سنگهاي آهكي اوربيتولين دار وجود دارد كه هم با سازند تيزكوه (كوه البرز) و هم با واحدهاي نفت ياپرپا(ايران مركزي ) همانند است و در نقشة سمنان آن را هم رخساره با البرز نشان مي دهند. در كوه چندران ،ماسه سنگ وشيل روي دولوميت هاي سازند بهرام جاي گرفته كه امكان دارد هم از سازندهاي شيشتو يا سردر باشد ولي چون دليل روشي بدست نيامد آنرا سازد شمشك ناميده اند. سنگهاي شيلي و دولوميتي نارگان امكان دارد همسن سنگهاي شيرگشت (اردويسين ) باشد كه بادگرشيبي روي آنها آندزيت هاي ائوسن جاي گرفته اند. سنگهاي آوراي و قرمز رنگ كرتاسه بالايي و گدازه هاي آندزيتي و ريوليتي – داسيتي ائوسن را تنها در اين زون مي توان ديد. ريخت اصلي اين زون و ساختار آن ناوديس هاي نوكه و چندان است . تاقديسهاي ناركان و چندران جنوبي ،هر دو گسليده اند و احتمالاً روي كهن پشته جاي گرفته اند. در جنوب گسل عطاري هيج جا برونزد ديده نمي شود . ساده اينكه زون سمنان سوي شمال و روي زون البرز رانده شده و گسل در جزين آن را جابه جا كرده است.
ب) زون البرز:بيش از 85 درصد منطقة سمنان را دربرگرفته است.در اين زون با كمك گسله اي سراسري شبم وآبيك شاهرودمي توان 3 زون اصلي تر به نام (I) تيزوااوريم ، ( (Пقدمگاه – ادرك ،(Ш) شهميرزاد – افتر را جدا كرد. دو تا از آنها را به چند زون كوچكتر تقسيم مي شوند و به اين ترتيب روي هم 8 زون را به دو واحد بزرگ البرز جدا كرده ايم .اين زونها بدين نامند:(In) اوريم : در شمال گسل اوريم گسترش دارد . ناوديس امافت – نرو ساختار اصلي آن است. در پهلوي جنوبي آن كه گسليده است، شيب لايه ها تا 70 درجه به شمال ديده مي شود. پهلوي شمالي آن كمي موجداراسـت و به تاقديس تنگ و درازادكمر مي پيوندد. گسترش سنگهاي آتشفشاني در سازند شمشك از ويژگي هاي اين زون است كه در زون هاي ديگر ديده نمي شود. چنين برمي آيد كه آهك چرت دار بخش زيرين لار در اين زون به سوي شمال مايه نگرفته است . قسمتي از بازالت هايي كه در دو سوي گسل اوريم ديده ميشود قسمتي از سازند جيرود است ميانگين ضخامت رديف چينه شناسي از سازنده لالون تا مارن هاي ائوسن نزديك به 4600 متر است . اشكوب اصلي تكتونيكي اين زون را رخداد لارامي بنياد نهاده است.
(Ib) نيزوا:گسترة آن در ميان گسلهاي آبيك – شاهرود ، اوريم و سي يرد مي باشد و به سوي شمال شرقي و شرق دنباله دارد. از ويژگي هاي آن وجود روند شمال شمال شرقي – جنوب جنوب غربي است كه در گستردة كوچكي از زون، از كوه گرچين باد تا كشتزارتابستاني سي يرد شناسايي شده است. در اينجا كهن پشتههايي از سنگهاي كامبرين زيرين و يا پائين تر وجود داشته كه به علت رخدادكالدوني بنيادگرفته باشد.
بخش 7 : ويژگي هاي سنگهاي آذرين و دگرگوني در ناحية سمنان :
·سنگها و فعاليت ماگمايي : سنگهاي آذرين دروني ناحيه بيشتر به شكل توده هاي كوچك و يا دايكهايي مي باشند كه درون سنگهاي ديگر نفوذ كرده اند روي هم 5 واحد از اين سنگها عبارتند از :
1) ديابازهاي به رنگ سبزتيره كه بيشتر آنها در زون شهميرزاد برونزد دارند. پراكندگي آنها درون واحدهاي باروت ، زاگون – لالون و مبارك مي باشد ولي در سنگهاي ترياس ديده نشده اند و در ميان ماسه سنگهاي قرمز رنگ پرمين هم ميتوان آنها را ديد .
2) سنگ نفوذي با تركيب حد واسط تا بازيك كه در زون خطركوه درون سازندهاي باروت و زاگون نفوذ كرده است در وال دره غرب جاشم اين توده را در سازند شمشك نيز يافته ايم.
2)ديوريت وديابازهايي كه درزون سمنان ديده مي شود بيشتر به شكل دايكها يا توده هاي كوچكي اند كه بيشترشان در سنگهاي كوه چندران نفوذ كردهاند (ونارگان). بدين علت آنها را وابسته به ماگمازيي پس از ائوسن .
3)آداماليت كه بزرگترين توده نفوذي ناحيه در زون سمنان است (ناحيه نوكه) اين توده با گستره اي نزديك به 12 كيلومتر مربع درون سنگهاي آتشفشاني ائوسن و ماسه سنگها و آهك كرتاسه نفوذ كرده و داراي هالة دگرگوني آشكار است، سنگ به رنگ روشن است و گاهي مي توان آن را گرانو ديوريت ناميد .
4)سيل و دايكهاي بازيك كه در سازندهاي كرج و تجن ، به ويژه در ناحيه پشم گور سفيد، ديده مي شود، در اين گروه جاي دارد. از نگاه تركيب كاني ها، همانند دايكهاي درون سازند تجن مي باشد سن آنها نيز پس از ائوسن و شايد اليگوسن باشد.
به كمك سنگهاي آذرين دروني و بيروني كه در ناحيه سمنان برونزد دارند، چند فاز ماگمازايي را مي توان باز شناخت كه بيشترشان از جنبش هاي تكتونيكي منشأ گرفته اند اين گازها بدين رديفند : الف) ماگمازايي كالدوني: بازالتهاي اليوين داري كه در سازند جيرود شناسايي شده، يكي از پيامدهاي رخداد ياد شده است .
در ناحيه سمنان تنها در گسترة گسل اوريم ، اين بازادها ديده مي شود دنباله آن در شمشك قابل پيگيري است.
ب) ماگمازاي هرسينين ديابازهايي كه در شهميرزاد كوه ديده مي شود از ويزئن جوانتر و از ترياس پيشين كهنسالترند و بدين علت آنها را مي توان به رخداد هرسينين نسبت داد كه پيامد ناز انبساطي بنياد گرفته اند.
پ) ماگمازايي كيمري پيشين : اين فاز درناحيه سمنان و ديگر جاهاي البرز اهميت بسزايي دارد و گاهي بيش از هزار متر بازالت بيرون آمده است در برخي از جاها در حالت ديابازي است اين فاز در برخي از جاها درازناي بيشتري وجود داشته است. مانند زون اوريم كه در آن، سنگهاي آتشفشاني، با تركيب حد واسط – بازيك را درون سازد شمشك نيز مي بينيم .
ت) ماگمازايي رخداد لارامي: كه اين فاز از مهم ترين فازهاي آتشفشاني ايران بوده است . سنگهاي آندريتي، ريوليتي و داسيتي در زون سمنان گسترش دارند ولي توف هاي سازند كرج در بخش بزرگي از ناحيه سمنان پراكنده اند.
ث) فاز ماگمايي اليگوسن و ميوسن : سنگهاي به وجود آمده از اين فاز، در زون سمنان خيلي بيشتر اززون هاي ديگر گسترش دارند. همه آنها درون سنگهاي ائوسن نفوذ كرده اند كه بزرگترين آنها توده آداماليت ،گرانوليت،نوكه است .
دايك ها و سيلاي ديابازي در زون اختر هم مي توان ديد كه درون سازندهاي فجن و كرج جاي گرفته اند. همبري آنها بسيار آشكار است در سازند قم ،در زون فجن در جزين چند لايه توفي ديده مي شود كه بازگوي فعاليت آتشفشاني هر چند كم گستره در زمان ميوسن است اين توف ها داسيتي مي باشند.
n سنگهاي دگرگوني :
درناحـيه سـمنان سـنگهاي دگــرگوني خيلي كم ولي هر دو نوع منطقه اي و همبري ديده مي شود .
1)دگرگوني منطقه اي : درازاي گسل پشم، در جنوب كبود دره سنگهاي بخش زيرين سازند باروت روي سنگهاي ائوسن رانده شده اند،اين سنگ بدون ترديد از باروت كهنسال تر است ونشان مي دهد كه پي سنگ ناحيه را سنگهاي دروني تشكيل داده اند .
سنگهاي سازند كه دگرگوني خيلي خفـيفي دارنـد، ونشانه هايـي از فرايند دگرگوني منطقه اي در اين ناحيه اند.
2) دگرگوني همبري: سنگهاي دگرگوني همبري پيرامون توده نفوذي نوكه در هالة آشكاري گسترش دارد اين سنگها بيشتر از نوع هورنفلس كه اصل آنها گدازه هاي آتشفشاني و توف هاي ائوسن بوده است در برخي ديگر در كال شاهوران برونزد دارند. چنين برمي آيد كه شايد تنها رخدادي كه توانسته دگرگوني منطقه اي به بارآورد همان رخداد كاتانگايي (بايكالي) بوده است.
بخش 8: زمين شناسي اقتصادي ( Ecmomic geology ) :
الف) ناحية گرمسار:آثار معدني فلزي شناخته شده در اين منطقه بسيارناچيز و منحصر به كاني هاي مسي مانند مالاكيت و آزوريت است كه گاه در برخي از رگه هاي موجود در نهشته هاي ميوسن ديده مي شود . آثار معدني غيرفلزي شامل كانيهاي نمك طعام ،زيپس،گوگرد،سنگ آهك ، سولفات سديم و پتاسيم و پتاس به شرح زير است:
1-نمك طعام (salt ) : در دياپيرهاي نمكي سنگ نمك رخنمون دارد و به صورت واحد O1 مشخص گرديده اس. زيپس و مارن به صورت سنگ پوشش بر روي سنگ نمك
قرار گرفته است و با توجه به وسعت رخنمون هاي دياپيرنمكي و سنگ نمك ذخيرة بسيار زيادي از اين ماده معدني در گرمسار وجود دارد. سنگ نمك در مسير حركت و دياپيري به تدريج ناخالصي هاي خود را به جا گذاشته و درجة خلوص آن بالا مي رود. در مواردي كه ميزان حركت نمك از خاستگاه اوليه ناچيز است لايه هاي نمك آغشته به ناخالصي هايي چون مارن،رس،موادآلي و غيره است. سنگ نمك اغلب به رنگ سفيد تا خاكستري روشن است، ليكن در مواردي به رنگ زرد، نارنجي،صورتي،آبي و طوسي در آمده است. انواعي كه به رنگ آبي هستند به راديواكتيو آغشته اند.
2- سنگ گچ (Gypsum) : اين مادة معدني ذخيرة قابل ملاحظه اي در منطقة گرمسار دارد. دربرخي موارد درجة خلوص آن بالاست و بسترهاي لايه هاي سنگ گچ در خور توجه است. سنگ گچ درواحدهاي سازند قرمز زيرين( ) O1g و O1gm) وسازند كند (Eogm,Eogl, Eog) ديده مي شود . در سازد قرمز زيرين سنگ گچ همراه با مارن به صورت سنگ پوششي دياپيرهاي نمكي را تشكيل داده است. يكي از معادن مهم سنگ گچ در بخش شمال منطقه به نام معدن سنگ گچ چشمه پرور است كه در سازند كند قرار دارد. وجود سنگ گچ فراوان در سازندكند موجب شده كه اين واحد اغلب به صورت گنبد مانند بالا آمده و سازندهاي جوان تر از خود ماند سنگهاي كربناته قم را قطع كرده است.
3-سنگ آهك :در سازند قم به برخي موارد سنگ آهك به درجة خلوص بالايي ديده مي شود كه مي تواند كاربرد ساختماني داشته باشد.
4- گوگرد ( sulfur ) : در جنوب شرقي كوه كلرز در ميان دياپرگچي و نمكي معدن متروكه گوگرد قرار دارد. گوگرد به صورت رگچه هاي متعدد در سنگ آهكي ديده مي شود . بر روي آن زيپس و مارن قراردارد و زيپس آن نيز آغشته به گوگرد مي باشد . در اطراف معدن آثاري از كوره هاي ذوب ديده مي شود.
5- سولفات سديم ( solium sulfate) : در اطراف كوير جنوب شهرستان گرمسار بعد از بارندگي بر اثر خاصيت موئينگي سولفات سديم NaSO4 به همراه نمك بالا آمده و براثر خشك شدن سطح زمين بر روي رسوبات رسي و ماسه اي شوره با ستبراي حدود 30-10 سانتي متر تشكيل مي شود. منطقه شوره زده يا پهناي حدود 4 كيلومتر و طول 8 كيلومتر در حاشية فرو افتاده و مرطوب كوير به صورت مناطق شوره زده ديده مي شود مناطق پرعيار در لابه لاي سنگ نمك به رنگ سفيد مايل به زرد قراردارد.
6- پتاس: وجود پتاسي همراه با سنگ نمك به طور دقيق ثابت نشده است ولي از آنجاييكه پتاس قابليت انحلال بيشتري از سنگ نمك دارد. در اعماق زمين مي توان آنرا جستجو كرد . با توجه به وجود ذخيرة زيادي از سنگ نمك جا دارد مورد اكتشاف قرار گيرد.
ب) ناحيه سمنان
در ناحيه سمنان چند مادة معدني (بيشتر نافلزي ) ديده مي شود كانسارهايي كه اين ماده معدني را در خود دارند همزمان با رسوبگذاري مي باشد.
1) ماده معدني نافلزي در ناحيه:
-(لاتريت پرهين): تها در زون سنگسر ديده مي شود افق قرمز رنگ بالايي سازند روتر در كوه لاتريتي است كه پرآهن است و به احتمال زياد، به عل به وجود آمدن آن فعاليت آتشفشاني در پري پسي بوده كه هوازدگي و فرسايش پيامد آن ، افق لاتريتي را موجب شده است ولي گسترش چنداني ندارد.
-(فلورين): از خاك كوه لا كمر به سوي شمال شرقي درچند جا از كوه هاي البرز فلورين يافت شده كه در بالاترين لايه هاي آهكي سازند اليكا ( بخش ورسك) جاي دارد مانند ناحيه ي ميانه ،شش رودبار، بالادوآب،آبگرم و…
همراه فلوري سرب و بارتيين ديده مي شود كه در فاز ديگري به وجود آمده است.
- (لاترين خاك نسوز ترياس پسين ): از پيامدهاي رخداد تكتونيكي كيمري پيشين درست شدن آن است كه در بخش قائده مي سازند شمشك ديده مي شود هوا زدگي و فرسايش پس از آن موجب درست شدن لاتريت – بوكسيت شده است كه در ناحيه سمنان تنها در زون سنگسر آن را به عنوان خاك نسوز استفاده مي كنند.
-(زغال سنگ): در بخش طرزه از سازند شمشك عدسي هاي خيلي نازك و لايه هاي نازك از زغال سنگ درست شده است. در زون نيزوا- اوريم- بيشترين نشانه هاي اين لايه ها در زون شهميرزاد نيز چنين بوده است.
-(ماسه سنگ كواترنري ): در قسمت بالاي سازند شمشك به ويژه در بخش شهميرزاد و عدسي هايي از ماسه سنگ درست شده است كه براي هر دو صنعت شيشه سازي و ريخته گري مورد بهره برداري قرار گرفته است.
-(دولوميت): هر جا در ناحيه كه سازند لاردولوميتي باشد براي شيشه سازي مناسب است.
-(كائولن): در سنگهاي توفي ائوسن در ناحيه كلياب و كاني دره به علت دگرساني مقداري كائولن نامرغوب درست شده است.
-(گچ) : در زون خطير كوه: درون سازند باروت عدسي گچ درست شده كه در زون هاي ديگر نيز برونزد دارد نشانه اي از گچ ديده نشد در زون اختر گچ هاي ائوسن – اليگوسن گسترش بسيار زيادي دارند و ذخيره آن خيلي است .
-(گل سرشور) : درمانهاي روي گچ در يكي دو جا گل سر مي شود (بنتونيت ) درست شده كه از آن مصرف سرشوري بهره برداري محلي مي كنند.
-(نمك خوراكي ) : درمانها و ماسه سنگهاي قرمز رنگ ائوسن در كوه نمكدان عدسي هاي كوچكي از نمك به همراه گچ درست شده است .
2) مادة معدني فلزي : در ناحيه سمنان مادة معدني گالن و مانيتيت به وجود آمده است كه به ويژه مانيتيت خيلي ناياب است.
-(گالن): رگه هايي از گالن درون سنگ آهك كرتاسه بالا ديده مي شود در بخش جنوبي زون شهميرزاد نيز در آهك هاي كرتاسه رگه هاي گالن و باريت ديده مي شود.
-(مانيتيت ): در زون سمنان پيرامون توده نفوذي نوكه ،در چند جا رگه هايي از مانيتيت وجود دارد. وابستگي كانار يا توده نفوذي خيلي روشن است . كانه درون سنگهاي آتشفشاني ائوسن جاي دارد. اين مانيتيت ،ناب (بيش از 80 درصد آهن) مي باشد .
3) ماده ساختماني و راه سازي: در دشت سمنان هر جا كال بزرگي وجود داشته است در آنجا بهره برداري از ماسه پرداخته اند.
4) آبهاي معدني : در ناحيه به صورت چشمه هاي گرم و سرد ديده مي شود كه بيشتر آنها آب گرم است ( در بافته زون سنگسر ) . در شمال ده ارونه ،چشمه هاي گوگردي آب سرد وجود دارد.
تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي منطقه قم (كوه هاي دو برادر-گنبدهاي نمكي)
موقعيت جغرافيايي
ناحية مورد بررسي در مختصات جغرافيايي تا طول شرقي و تا عرض شمالي واقع شده است . آب و هواي قم به نسبت گرم وخشك است بيشترين درجه حرارت در تابستان بالاي صفر و كمترين آن در زمستان زير صفر است ميزان بارش ساليانه قم نزديك به MM122 است راه آسفالته وراه آهن قم- تهران، قم – كاشان ، قم – اراك و راه آسفالته قم – كازرون ونيز جاده هاي درجه 2 و3 از راههاي ارتباطي محدودة مورد مطالعه هستند از ديدگاه ريخت شناسي قسمت شمال شرقي ناحيه را بخشي از درياچه حوض سلطان پديد آورده اين درياچه به طور كلي KM 120 گستره دارد و پست ترين محل ان نزديك به 750 m از سطح دريا بلندي دارد.
از رشته كوههاي جنوب غربي ناحيه مي توان به كوه يزدان با بلنداي m 1630 از سطح دريا اشاره كرد . شهر قم 920 m از سطح دريا ارتفاع دارد و در جنوب شرقي ورقه جاي گرفته است در غرب اتوبان قم راستاي ارتفاعات دو چاه ، كمر كوه و تپههاي زبرون در جنوب غربي ناحيه شرقي – غربي است . ولي بلنديهاي جنوب شرقي ناحيه از جمله كوه سفيد،نرداقي ،خضر و كلاه قاضي و نيز بلنديها و تپه هاي ماهورهاي شمال ناحيه راستايي نزديك به شمال غربي – جنوب شرقي دارند . اين ناهمواريها توسط دشتي گسترده كه مسير رودخانه هاي قم رود و قره چاي است از هم جدا شده اند.
·زمين ريخت شناسي:
سنگهاي آتشفشاني و سنگ آهك هاي اليگو- سيوسن و كنگومراي پليوسن،تپه ماهورها و كوههاي نيمه شمالي ناحيه را با راستاي شمال غربي – جنوب شرقي پديدآورده است. نيمه جنوبي ناحيه قم از يك سري ناوديس ها و تاقديس هاي با دامنه هايي با شيب ملايم تا تند پديد آمده است مناطق برجسته را سازند قرمز بالايي در كوه يزدان پديد آورده است و سنگ آهك هاي ستيغ ساز، سازندقم از نظر بلندي پس از آن به شمار مي رود رديف هاي و لكانيك موجود در ينمة شمالي ناحيه در مجموع بلنديهاي متوسطي را پديد آورده اند . سنگهاي رسوبي و آذرآواري ائوسن بلنديهاي كم و شيب توپوگرافي ملايمي دارند و بخش هاي b,e,d از سازندقم و نيز بخش هاي ماري سازند قرمز بالايي و زيرين دره ساز و زود فرساي هستند كوه نمك قم يكي از گنبدهاي نمكي است كه بيش از 1200 متر از سطح دريا بلندي دارد. اين گنبد بر روي محور تاقديس واقع شده است و بر روي كناره هاي جنوبي آن گدازه آندزيشي جاي دارد. و احتمالاً در اثر وزن خود، انحلال نمك و حركت گنبد نمكي به صورت چندين بلوك جدا از هم (در ابعاد متغيير) شكسته شده است.
·موقعيت ناحيه قم در زمين شناسي ايران:
منطقه مورد نظر از ديدگاه زمين شناختي درزون ايران مركزي و بخشي از مواد آتشفشاني اروميه دختر جاي گرفته است. در اين محدوده سنگهاي رسوبي،آذرين و آذرآواري سنوزوييك برون زد دارند و كهنترين سنگهاي پديد آمده در اين منطقه مربوط به فعاليتهاي آتشفشاني دورة ائوسن پسين است.
رديف هاي لكانيك و آذرآواري ائوسن پسين به طور عمده در نيمة شمالي منطقه و با راستاي شمال غربي – جنوب شرقي جاي دارند و از شمال غربي تا كوههاي آرارات در تركيه ادامه دادند و از جنوب شرقي قسمتهايي از زون ايران مركزي را در بر مي گيرد.
·چينه شناسي :
- ائوسن پسين (( Eu :
در بر گيرندة سنگ هاي آتشفشاني بازيك تا اميد همراه با سنگهاي آذرآواري ،مارن ، ماسه سنگ و شيل است. حجم و وسعت بخش آتشفشاني به مراتب بيشتر از بخشهاي رسوبي است ريفهاي آتشفشاني – رسوبي ائوسن پسين نزديك به 282 كيلومتر مربع از بخشهاي شمالي در برمي گيرد.
ارتباط حد زيرين آن با واحدهاي قديمي تر پوشيده و بر روي مرز بالايي آن (كوه گلستان) با نا پيوستگي فرسايشي سازندقرمز زرين جاي دارد. از آنجاييكه در شمال منطقه براي تعيين جايگاه سني اين واحد كوشش فراوان به عمل آمده ولي فسيل شاخصي شناسايي نشد. در مطالعه مقاطع نازك نمونه هاي سنگي واحد Eu اغلب آندزيت ها به شدت اكسيدشده و اسيد آهن 20 تا 25 درصد آنرا فرا گرفته است.
دگرساي بسيار پيشرفته اي دارد ( سريسيت، كاني هاي رسي، كربنات و كمي كلريت) و گاهي در برخي نمونه ها بافت به سوي ميكروگراندلار گرايش مي يابد ولي بافت پورفيرتيك در آن پيشرفته است بر پايه دياگرامهاي ارائه شده توسط آرديس و باراگار 1971 متوسط تا بازيك به ترتيب درمحدودة كالكوآلكالن وتعداد كمتري درمنطقه توله ايتي(دياگرام AFM) و گروهي از آنها در محدودة ساب آلكالن و بخشي در محدوده آلكالن جاي گرفته اند.
-در جنوب باختري محدوده ورقه در منطقه كوه گلستان ، واحد Eu رخنمون دارد و در اصل سنگهاي آتشفشاني با تركيب آندزيتي بصورت جريان گدازه اي، دايكهاي تغذيه كننده و سيل با بافت كم و بيش پورفيري و سنگهاي آذرآواري هستند داراي ساخت لايه اي قابل تشخيص و رنگ عمومي آنها خاكستري تا خاكستري متمايل به سبز و در برخي نقاط كرم رنگ است حد زيري اين سنگها مشخص نيست ولي بر روي حد بالايي آن با ناپيوستگي فرسايشي سازند قرمز زيرين جاي گرفته است.
-زير واحد :
در كوه گلستان و بسوي بخشهاي بالائي رديف آتشفشاني (Eu)،لايه هاي آذرآواري با دانه بندي تا درشت به رنگهاي سبز،خاكستري و قرمز با ميانلايه هاي آهكي نوموليت دار جاي دارند. اين سنگ ها آهك ها ضـخيم لايه، فسيل دار. برنگ قهوه ه اي روشن همراه با ميانلايه هايي از مارن هستند كه به شكل عدسي در داخل سنگهاي آتشفشاني ائوسن جاي دارند . از نمونه آهكي اين واحد ميكروفسيلهاي زير توسط (ع.كيهاني) مطالعه شده است. كه نشانگر سن ائوسن پسين است .
-زير واحد :
در باختروجنوب باختري روستاي چشمه پلنگي ونيز جنوب درياچه حوض سلطان رخنمون دارد و بطور كلي از گدازه هاي بازالتي تا آندزيتي به رنگ خاكستري تيره پديد آمده است .
-زير واحد :
در نيمه شمالي قم و در امتداد رديف هاي آتشفشاني ائوسن پسين گسترده شده اند و از گسترش شايان توجه برخوردارند.
اين واحد سنگي، بطور كلي، از توف ايگنمبريتي و كريسال توف شيشه اي، با تركيب ريوليتي تا داسيتي، و توف برش جوش خورده جرياني و در برخي نقاط برش هاي آتشفشاني پديد آمده است اين مجموعه داراي ساخت لايه اي و رنگ همگاني قرمز آجري تا خاكستري روشن متمايل به سفيد است.
-زير واحد :
اين زير واحد بطور عمده از توف ايگنمبريتي با تركيب داسيتي تا آندزيتي و توف ولكانيك با تركيب آندزيتي پديد امده است.
اين رديف هاي آشفشاني نسبت به واحد بازيك تر است و از ارتفاع بيشتري برخوردار است، در مطالعه مقطع نازك يك نمونه از توف ايگنمريتي،بافت سنگ كريستالوكلاستيك و شيشه اي جرياني است . كريستالهاي سنگ بطور كلي پلاژيوكلاز است و تركيب آن آندزين مي باشد. سنگ فاقد كواتز است و كاني هاي مافيك به شدت به اكسيد آهن و كربنات تجزيه شده اند. زمينه سنگ شديداً شيشه اي است و تا انـدازه اي حالت روانه اي را نشان مي دهد. در زمينه سنگ، اكسيد آهن درصدبالائي را نشان مي دهد. اكسيدآهن، كربنات و كانيهاي رسي از كانيهاي ثانويه سنگ هستند و كاني كدر از كانيهاي فرعي آن بشمار مي رود.
-زير واحد :
-در خاور روستاي امين آباد و پادگان منظريه برونزد دارد و پستي و بلنديهاي بسيار ملايمي دارد. اين زير واحد شامل كريستال توف شيشه اي به رنگ سبز روشن، مارن توفي و مارن گچ دار است، مرز زيرين آن بطور پيوسته و هم شيب بر روي زير واحد جاي دارد و مرز بالايي آن توسط انباشته هاي كواترنري پوشيده است، به نظر مي رسد اين سنگها بطور جانبي به زير واحد تبديل مي شوند.
-زير واحد :
درجنوب درياچه حوض سلطان ودر امتداد گسل كوشك نصرت رخنمون دارد و در برگيرنده مارن گچ دار سبز تا كرم رنگ و مارن ماسه اي قرمز رنگ است. زير واحدEE نزديك به 50 مترستبرا داردوبصورت عدسي كشيده اي در واحدEu رخنمون يافته است.
-زير واحدE :
در جنوب درياچه حوض سلطان و در راستاي گسل كوشك نصرت رخنمون دارد و از گسترشي به نسبت زياد برخوردار است. اين سنـگها داراي ساخت لايه اي هستند و از روانه هاي گدازه اي با تركيب آندزيتي تا بازالتي به رنگ قهوه اي ارغواني و سبز خاكستري پديد آمده اند،اغلب دگرسان شده، حفره دارو حفرات توسط آناليسم و كربنات پرشده است. ارتباط حد زيرين اين سنگها با زير واحد E پيوسته و هم شيب بوده و روي هم رفته معادل بخش هاي بالايي واحد Eu هستند.
·اليگوسن
-واحد كار ( سازند قرمز زيرين ) :
اين واحد در حوالي روستاي خورآباد، كوه دو برادر،كمر كوه و قشلاق دو چاه رخنمون دارد و بـا نگرش به ليتـولوژي هـر برونزد خاص،زير واحدهاي كوچكتري در آن تفكيك شده اند، آن چنان كه در كمر كوه، سازند قرمز زيرين در آغاز از مارنهايي با رنگهاي قرمز، سبز،سبز متمايل به كرم با دانه هاي با ابعاد سيلت تا ماسه و رگه ها با افق فراواني از گچ و نمك پديدارشده است ودرادامه شامل تناوبي از شيل هاي قرمز و آبي رنگ حاوي رگه هاي از ژيپس،مارن هاي كرم متمايل به سفيد با ميانلايه هاي از شيل هاي سيلتي خاكستري رنگ به همراه مارن ماسه اي قرمز رنگ و افق هايي از ماسه سنگ هاي خيلي ضخيم است. بر طبق گزارش زمين شناسان شركت ملي نفت، چاه شماره 7 تاقديس البرز نزديك به 517 متر از سازند قرمز زيرين را قطع كرده است،بدون آنكه به قاعده اين سازند برسد.
اليگوميوسن
واحد OM( سازند قم ) :
اين واحد در نيمه جنوبي ورقه قم از گسترشي زياد برخوردار است و دربرگيرنده سنگ آهك، مارن، ماسه سنگ، شيل و گچ و در برخي نقاط سنگهاي آتشفشاني است. سازند قم دربردارنده پوسته هاي دوكفه اي، مرجان ها، خارپوست و شكم پايان است و بيشترين ستبراي آن، در نزديـكي هاي روسـتاي خـورآباد و قشلاق دو چـاه،1300 متر بـرآورده مي شود. مرز زيرين سازند قم با ناپيوستگي بر روي انباشته هاي سازند قرمز زيرين جاي دارد و خود بگونه پيوسته و هم شيب توسط سازند قرمز بالايي پوشيده شده است.
بخش a:
نزديك به 30 تا 80 متر، و در برگيرنده سنگ آهك ماسه اي زيست آواري توده اي تا ضخيم لايه با سطح فرسايشي قهوه اي رنگ،با افق هايي از ماسه سنگي ضخيم لايه، است.
بخشb :
در برگيرنده مارن ماسه اي با ميان لايه هايي از ماسه سنگ هاي نازك تا ضخيم لايه است. مرز حد زيرين آن با بخش ( a ) پيوسته و تدريجي است و ستبراي آن 150 تا 300 متر برآورد مي شود. در مطالعه ميكروسكوپي يك نمونه مارني،ميكروفسيلهاي زير به سن آكيتانين (Aquitanian ) يافت مي شود.
بخش c :
دربرگيرنده تناوب سنگ آهك تخريبي ارگانيك ضخيم لايه تا توده اي، به رنگ كرم متمايل به زرد و مارن، است. اين سنگ آهكها در برخي مناطق به گونه ميان انگشتي، تبديل به مارن شده و منظره ديوارهاي آهكي ناپيوسته اي را در طول راستاي خود پديد مي آورند. گاهي اين ديوارهاي آهكـي بهـم مي پيـوندنـد و يـك تـوده واحد و ضخيم (كـوه دو برادر) پـديد مي آورند،بيشترين ستبراي بخش(c ) حدود 300 متراست و مرز زيرين آن با بخش ( b) بگونه پيوسته و هم شيب است.
وجود فسيلهاي آبهاي لب شور مانند Elphidium sp و Ammonia beccarir در بالاترين قسمت c نشان دهنده آغاز پسروي دريا است.
بخش c :
دربرگيرنده شيل هاي رسي كرم متمايل به سفيد، شيلهاي سيلتي سرخ و خاكستري رنگ با ميانلايه هايي از ماسه سنگ هاي نازك تا متوسط لايه و مارن ماسه اي گچ دار و در برخي مناطق ( حوالي روستاي خورآباد) و در قسمت هاي بالايي،ميانلايه هايي از سنگ آهكهاي ضخيم تا خيلي ضخيم لايه و عدسي هاي كشيده اي از گچ و طبقات پيروكلاستيك و گدازه آندزيتي تا داسيتي (OM ) است.
مرز زيرين اين نهشته ها به گونه پيوسته و هم شيب بر روي بخش (c ) جاي دارد و بيشترين ستبراي آن 150 متر است كه در برخي نقاط تا 300 متر نيز مي رسد.
در بخش (c ) انواع فسيل آب لب شور تا شيرين،نظير اسراكودها در شيلها،ديده مي شود افزون برآنها، رخساره به تقريب قاره اي تا كولابي نشان دهنده پسروي دريا است. بنابراين پسروي دريا كه در پاياني ترين بخش (c ) آغاز شده، در بخش (c) به پيشينه خود مي رسد و نخستين چرخه رسوبي در اين بخش پايان مي يابد.
بخش c :
در برگيرنده سنگ آهك بريوزوادار با سطح فرسايش زرد رنگ است كه در قاعده االيتي است. سنگ آهك ها در قاعده خيلي ضخيم لايه اند و در برخي مناطق (حوالي روستاي خورآباد) در قاعده كنگلومراتيك با قلوه هايي از جنس سنگهاي ولكانيم و آذرآواري است كه به طرف بالا،متوسط تا ضخيم لايه و سرانجام ستيغ ساز است. مرز زيرين بخش (c ) بگونه پيوسته و هم شيب بر روي بخش (c ) جاي دارد و چرخه رسوبي جديدي رانشان مي دهد.
بخش هاي c:
در بر گيرنده سنگ آهن و مارن همراه با ميانلايه هايي از گچ و مارن گچ دار است .
بخش d :
يك افق نشانه و راهنما در سازند قم است كه دربيشتر نقاط نيمه جنوبي محدوده ورقه رخنمون دارد. اين افق از 20 تا 40 متر گچ به همراه مقدار كمي مازن گچ دار خاكستري متمايل به سبز پديد آمده است. بخش(d) نشان دهندة پايان دومين چرخه رسوبي در محدوده ورقه است.
بخش e :
از مارن هاي سبز رنگ با عدسي هايي از گچ در مناطق كوه خضر،شاه جمال،كوه سفيد و نبيل همراه با ميانلايه هايي از سنگ آهكهاي رسي نازك تا متوسط لايه پديد آمده است. بخش (e ) با گذر پيوسته و هم شيب بر روي بخش (d ) جاي دارد و ستبراي تهشته هاي اين بخش 300 تا 450 متر است،اين بخش نمايانگر پيشروي دريا و آغاز سومين چرخه رسوبي در سازند قم است.
بخش f :
سنگ آهكهاي بالايي سازند قم است و در حقيقت تغيير جانبي قسمتهاي بالايي مارنهاي بخش ( e ) است. بطور معمول اين سنگ آهكها در آغاز دانه ريز به رنگ سفيد تا سفيد خاكستري بوده و در رخدادهاي زمين به شكل ديواره هايي نمايان مي شود. در برخي نقاط (كوه نرداقي) بر روي اين سنگ آهكها، يك سنگ آهك ضخيم تا خيلي ضخيم لايه باسطح فرسايش زرد رنگ جاي مي گيرد. ستبراي اين بخش 100 تا 300 متر است و مرز برخورد قسمت بالايي آن با سازند قرمز بالايي پيوسته و تدريجي است.
ميوسن (سازند قرمز بالايي) :
اين سازند در نيمه جنوبي محدوده ورقه قم رخنمون يافته و از گسترش زيادي برخوردار است، ستبراي آن در شمال كوه يزدان نزديك به 2800 متر،حوالي قشلاق دو چاه در حدود 2700 متر و نيز در تاقديس البرز و سراجه توسط زمين شناسان شركت ملي نفت 3500 تا 3200 متر تعيين شده است با گرش به موقعيت چينه نگاري اين سازند كه به گونة پيوسته و هم شيب بر روي لايه هاي رسوبي دريايي سازند قم جاي گرفته و خود توسط نهشته هاي پليوسن پوشيده شده اند، سن پس از بورديگالين براي اين سازند پيشنهاد مي شود،همچنين در تاقديس خاوري البرز ازقسمتهاي بالايي اين سازند ميكروفسيلهاي به سن ميوسن بالايي مطالعه شده است.
واحد M:
اين واحد پيرامون قشلاق دو چـاه بـا تـناوب گچ و مـارن هاي سيلتي،ماسه اي قرمز رنگ گچ دار آغاز مي شود كه در قاعده با يك افقي از گچ به ستبراي 4 تا 10 متر ،بگونه پيوسته و هم شيب بر روي بخش( e ) سازند قم جاي مي گيرد.
پس از آن تناوبي از مارن قرمز رنگ و ماسه سنگ خاكستري تا قهوه اي رنگ و گاه شيل وجود دارد،و بدنبال آن مارن سيلتي تا ماسه اي با ميانلايه هايي از ماسه سنگ با چندين افق گچ دار جاي گرفته است. اين واحد به رنگ قرمز آجري و حدود 86 متر ستبرا دارد.
واحد M:
اين واحد در كوه يزدان در برگيرنده متناوب ماسه سنگهاي به ستبراي 10 تا 50 متر به همراه ماسه سنگهاي متوسط تا ضخيم لايه و شيل به ستبراي 6 تا5 متر است.
در ماسه سنگهاي چهره ساز افق هايي از كنگلومرا با ضخامتهاي 20 سانتي متر تا 2 متر ديده مي شود . ستبرايMنزديك به 1400 متر و رنگ عمومي آن قرمز تيره تا قهوه اي است.در نزديكي هاي قشلاق دو چاه وروستاي البرز همبستگي دانه هاي ماسه سنگي اين واحد كمتـر شـده و ماسـه سنـگها در امتداد سطوح لامينه ورقه ورقه و خرد شده اند. افزون بر آن بطور جانبي بر ميزان شيل،مارن و گچ افزوده مي شود. مرز زيرين اين واحد گونه پيوسته و هم شيب بر روي واحد M جاي مي گيرد و ستبراي آن در نزديكي هاي قشلاق دوچاه،بيش از 1200 متر و در تاقديس البرز 2200 متر است.
واحد M:
در كوه يزدان ،اين واحد از مارن به رنگ زرد متمايل به سفيد،مارن ماسه اي و شيل همراه با ميانلايه هايي از ماسه سنگ آهكي كاوكدار خاكستري تا سبز رنگ با رگه هاي از گچ به ستبراي نزديك به 550 متر پديد آمده است. اين واحد بگونه پيوسته و هم شيب بر روي واحد Mجاي دارد.
واحد M:
در شمال كوه يزدان رخنمون دارد واز مارن با لايه هاي بسيار نازكي از گچ به رگ قرمز متمايل به خاكستري و ميانلايه هايي از ماسه سنگ توفي دانه ريز پديد آمده است. ستبراي اين واحد نزديك به 500 متر است مرز زيرين آن گونه پيوسته و هم شيب بر روي واحد M جاي دارد.
4-5- پليوسن :
واحد Pl:
اين واحد دربرگيرنده كنگومرا با ميا لايه هايي از ماسه سنگ و رس است كه هم ارز سازند هزار دره است. ستبراي اين واحد متغير است و در جنوب،مركز،خاور و باختر محدوده ورقه قم رخنمون يافته است. بطور كلي،از نوع پلي ژنيك با زمينه ماسه اي و رسي است و درجه سخت شدگي آن متوسط تا ضعيف است واحد P l با ناپيوستگي هم شيب و با دگر شيبي زاويه دار سازنده هاي قديمي تر را مي پوشاند و در نقشه با نشانه واحدهاي فرعي Pl ، Pl ، Pl جدا شده است.
Pl :
در كوه زرد كمر، جنوب كوه نرداقي و شمال روستاي انجيلاوند بالا از گسترش زيادي برخوردار است. و در برگيرنده كنگلومراي خاكستري تيره تا گراينده به قرمز، بگونه اساسي از قلوه هاي آتشفشاني بويژه سنگهاي ائوسن در يك زمينه رسي،ماسه اي و توفي پديد آمده است، اين كنگلومرا هم ارز قسمت هاي زيرين واحد P lاست و با ناپيوستگي زاويه دار سازند قرمز بالايي و سازندهاي قديمي تر را مي پوشاند.
4-6-واحد كواترنري
شامل انباشته هاي آبرفتي است كه بصورت لايه هاي چين نخورده بگونه دگر شيب بر روي سازندهاي قديمي تر رخنمون يافته است و مي توان آنرا بصورت واحدهاي زير درنقشه نمايش داد.
واحد Q :
آبرفت هاي پادگانه اي جوان كه نسبت به آبرفتهاي پادگانه اي كهن تر دشت هاي پست تري از محدوده ورقه را مي پوشاند.
واحد Q :
مخروط افكنه هاي پست كه از كنگلومراي بي سيمان تشكيل يافته اند و هم ارز رسوبات آبرفتي جوان هستند.
واحد Q:
در برگيرنده فه هاي رسي(عمدتاً رس و سيلت ) به رنگ كرم متمايل به سفيد است كه مناطق مرزي از فرورفتگي محدوده ورقه را با گسترش شمال باختري به جنوب خاوري فرا گرفته است . مي توان آن را تا اندازه اي معادل و هم ارز انباشته هاي آبرفتي جوان دانست.
واحد Q :
انباشته هاي رودخانه اي عهد حاضر.
واحد Q :
واريزه هاي دامنه اي بلنديها است.
واحد Q :
تپه هاي شني است كه در جنوب روستاي حسين آباد پل رخنمون دارد.
-ته نشستهاي حوضه هاي تبخيري جوان در بخشهاي پست و فرورفتگي هاي كواترنري را مي توان بصورت واحدهاي زير در نقشه نمايش داد.
واحد Q:
شامل كفه نمكي (نمك و آب شور)است كه آب شور درياچه حوض سلطان را فراگرفته و در شمال خاوري محدوده ورقه واقع است.
واحد Q:
در برگيرنده كفه گل نمكي (نمك و رس سيلتي)است كه در پيرامون درياچه حوض سلطان و كوه نمك قم رخنمون يافته است.
·گنبد نمكي كوه نمك قم :
در شمال غربي قشلاق دو چاه و در ري محور تاقديس البرز جاي دارد. منشاء نمك بطور عمده از ائوسن بالايي – اليگوسن و حتي اليگو – ميوسن (در مسير صعود مواد تبخيري) است. از آنجائيكه گنبد نمكي فم سازند قرمزبالايي را قطع نموده است و هم اكنون نيز فعال است پس سن جايگيري آن جوانتر از دوره ميوسن است. همچنين در جنوب قشلاق دو چاه( معدن نمك يزدان ) گنبد نمكي كوچكي نيزديده مي شود كه مي توان سن جايگيري و مكانيسم بالا آمدن آن را با گنبد نمكي كوه نمك قم قابل مقايسه دانست.
·توده هاي نفوذي :
- واحد d (نئوژن)
در شمال كوه گنداب چند توده بسيار كوچك آندزيتي بصورت دايك يا گنبد بخش e سازند قم را قطع كرده است،كه به احتمال مربوط به فعاليت ماگمايي اواخر نئوژن است.
·زمين شناسي ساختماني و تكتونيك :
-تاريخ زمين ساختي ورقه قم:
كهن ترين سنگ هاي رخنمون يافته در ناحيه قم، وابسته به دوره ائوسن است. از اين رو تاريخ زمين ساختي آن نيز وابسته به پس از اين زمان و فازهاي زمين ساختي پس از ائوسن خواهد بود.
گمان مي رود فعاليت هاي خشكي زائي هم ارز فاز پيرنه ئن منجر به پيدايش سيستم هاي هورست وگرابني و گسترش و جايگيري سنگهاي آتشفشاني ائوسن پسين، در شكستگي ها و گسل هايي كه گاه سن گسلش آنها مربوط به فازهاي زمين ساختي كهن تر است، انجاميده باشد. در حقيقت فعاليت اي سيستم ها است كه سبب كنترل شرايط رسوبگذاري در منطقه شده است بنظر هـ. امامي (1370 ) در ائوسن فعاليت آتشفشاني سرشت اساساً آلكالن دارد. حركات خشكي زائي ( هم ارز فاز پيرنه ئن) با پسروي دريا همراه بوده و در نتيجه آن در اوايل اوليگوسن رخساره كولابي – قاره اي سازند قرمز زيرين،بدون هيچگونه دگر شيبي چشمگيري، بر روي سنگهاي آتشفشاني ائوسن پسين جاي مي گيرد (منطقه كوه گلستان).در انباشته هاي سازند قرمز زيرين افزون بر تظاهر سنگهاي آتشفشاني كه بر اثر جنبش هاي كششي رخنمون يافته اند، نهشته هاي تبخيري از گسترش شايان توجهي برخوردارند . در اوليگوميوسن حركات خشكي زائي (هم ارز فازهاي ساوين و استبرين ) باعث پيشروي دريا در ايران مركزي شده و در محدوده ورقه قم، رخساره دريايي سازند قم را با بيشترين گسترش (مخصوصاً در جنوب ورقه) بر جاي گذاشته است. در ضمن وجود لايه هاي ژيپس به ضخامتهاي متناوب نمايانگر عدم ناپايداري كف حوضه رسوبي بوده و بطور كلي، سه سيكل رسوبي را در اين سازند مشخص كرده است. در ميوسن مياني (اوار بورديگالين) بر روي سازد قم لايه هاي قرمز رنگ سازند قرمز بالايي بطور پيوسته و هم شيب جاي دارند. و همان طور كه از نوع رخساره پيداست. فعاليت هاي خشكي زائي باعث پسروي دريا و نوسانات حوضه رسوبي شده است آن چنان كه در جنوب كوه نرداقي سازند قرمز بالايي را با قاعده كنگلومرايي، در شمال كوه يزدان با قاعده اين از سيلتسون ، مارن و ماسه سنگ و در پيرامون قشلاق دو چاه با قاعده اي از تناوب گچ و مارن پديد آورده است. در اواخر ميوسن سازگاري ناهمسان داشته و طي آن انباشته هاي اساساً آوراي – قاره اي پليوسن بگونه نا پيوسته هم شيب و يا زاويه دار بر روي رخساره هاي قاره اي كولابي سازند قرمز بالايي و يا واحدهاي قديمي تر جاي مي گيرد. سرانجام رخنمون هاي يادشده بواسطه سازوكار فازهاي والاچين يا پاسادانين بشدت چين خورده وموجب دگر شيبي كلي در پي انباشته هاي كواترنري در سراسر منطقه شده است.
·موقعيت ورقه قم در زمين شناسي ايران :
در تقسيم بندي ايران به زونهاي ساختاي گوناگون ، ورقه قم در زون ايران مركزي و نوار آتشفشاني اروميه – دختر گرفته است كه توسط گسل كوشك نصرت از هم جدا شده اند.
-ناحيه ساختماني اروميه – دختر:
اين ناحيه پاياني ترين منطقه شمالي محدوده را در برمي گيرد و با راستاي شمال غربي – جنوب شرقي، از جنوب به گسل كوشك نصرت پايان مي پذيرد. شكستگيها و گسل هاي اين ناحيه (zone ) در پيدايش سيستم هاي هورست و گرابني، جايگيري سنگهاي آتشفشاني ائوسن پسين، كنترل پارينه جغرافيا و رسوبگذاري نقش اساسي داشته و فعاليت دوبارة اين گسلها و يا گسله هاي مربوط به جنبش هاي آلپين پاياني باعث پديدآمد گسله هاي نرمال و معكوس بزرگ زاويه شده است .
-ناحيه ساختماني ايران مركزي:
اين ناحيه از جنوب تا گسل كوشك نصرت گسترش دارد. راستاي عناصر ساختماني آن شمال غربي – جنوب شرقي و شرقي- غربي است كه به گمان، بواسطه عملكرد جنبش هاي فشارشي بر شي فاز آلبين پاياني است. به نظر امامي (1370)جنبش بر شي راستگرد در جهت همگاني شمال غربي – جنوب شرقي گسترش مي يابد. در فاز ميوپليوسن مي تواند در پيوند با گشوده شد درياي سرخ (ميوسن) و چرخش پهنه عربستان به سمت شمال خاوري در نظر گرفته شود و نيز مطابق پيشنهاد نوگل(1364) شكل گيري ساختاري كنوني نهشته هاي حوضه قم نتيجه سازواره حركت برشي راستگرد همراه با فشردگي بوده است. امتداد شمال غربي – جنوب شرقي محدوده حوضه،همان جهت جابجايي برشي يا مماسي است بواسطه تمايل امتداد جابجايي بلوكهاي دو طرف، نسبت به محدوده گسسته حوضه،فشردگي بيشتري را نسبت به يك تغيير شكل برشي ساده تحمل كرده و ساختار كنوني را بخود گرفته اند. از مهم ترين عناصر ساختاري اين ناحيه چين ها و گسله ها هستند كه در زير به آنها اشاره مي شود.
·چين ها:
-تاقديس البرز:
اين تاقديس در شمال شهر قم و در شرق كوه نمك گسترش دارد و از دو تاقديس شرقي و غربي پديد آمده است تاقديس خاوري داراي پلانچ دوگانه است وشيب يال شمالي آن از 45 تا 90 تغيير مي كند ولي شيب يال جنوبي بين 10 تا 35 درجه تغيير مي كند، بنظر مي رسند يال شمالي گسل معكوس با شيب جنوبي بريده شده باشد.
تاقديس باختري داراي پلاچ به سوي خاور است و نفوذ گنبد نمكي در هسته تاقديس و حركت آن به طرف بالا باعث شده است تا لايه هاي آن در محل تماس با گنبد، قطع و در برخي موارد برگشته ديده مي شود بنظر مي رسد يال جنوبي تاقديس باختري توسط نيروهاي فشارشي و برشي (ترانسپرسيونال) بريده شده باشد. به گمان قوي،تاقديس شرقي و غربي توسط گسل امتداد لغز چپ گرد جابجا شده است.
تاقديس دو چاه: اين تاقديس در شرق قم و جنوب كوه نمك رخنمون دارد. محور آن شرقي - غربي است و به مت شمال تحدب دارد. يال شمالي آن قائم تا برگشته و شيب آن به سوي جنوب است. اين تاقديس داراي پلانچ دوگانه است كه دماغه باختري آن در كوه ميل بگونه يك پلي كلينال (قارچي) است كه يال دو طرف آن برگشته است . دماغه خاوري آن گسله است. يال جنوبي تاقديس توسط گسل طولي دو چاه قطع شده است، آن چنان كه بقاياي خرد شده آن در طول گسل رخنمون يافته اند.
تاقديس خضر: اين تاقديس در جنوب قم گسترش دارد. تاقديسي است برگشته با شيب سطح محوري به سمت جنوب و به نظر دوگل(1364) امتداد آنN125-130 است. يال برگشته شمالي آن در امتداد گسل طولي خضر خرد شد است و بقاياي آن بصورت فلسهاي تكتونيكي در درازاي چند كيلومتر رخنمون دارد. يال جنوبي آن شيب 70 تا 90 درجه به سمت جنوب دارد كه بتدريج به سوي كوه نرداقي به لايه هاي برگشته با شيب بسيار تند تبديل مي شود.
تاقديس كمركوه :اين تاقديس با جهت محوري شرقي – غربي و پلانچ دوگانه است كه دماغه خاوري آن گسليده و شيب يال جنوبي آن قائم و يا كمي برگشته به سمت شمال است، شواهد و وضع طبقات نشان مي دهد كه در هسته ساختمان يادشده گسلي از نوع معكوسي عمل كرده باشد، هر چند كه در روي زمين اثري از آن مشاهده نمي شود. به نظر نوگل (1364) چين از نوع استوانه اي (سيلندري) است و تها در خاور كوه كلنگي كه چين بسيار فشرده است. بطور محلي، تمايل به چين مخروطي با محور k افقي پيدا مي كند،در تخت سنم بر (در شرق تاقديس) يك چين كوچك فرعي بصورت ناوديس ديده مي شود كه بر روي يك سطح لغزش سريده و محور چين را مي پوشاند.
تاقديس اوقون: تاقديسي نامتقارن با محور محدب به سمت شمال، شيب يال شمالي آن از 20 تا 46 تغيير مي كند و يال جنوبي آن شيب بيشتر از 60 توسط گسل طولي به موازات محور تاقديس بريده شده است.
تاقديس لنگرود: اين تاقديس در جنوب اوديس قيز قلعه گسترش دارد و بخش بزرگتر يال شمالي آن توسط گسل امتداد لغز راست گرد بريده شده است. به گمان نوگل(1364). اين چين استوانه اي محور آن كمي خميدگي دارد و زاويه ميل دماغه غربي آن 27 به سمت غرب است.
ناوديس يزدان : اين ناوديس در شمال تاقديس كمر كوه جاي دارد. محور آن پيچشي است و به سمت شمال و جنوب تحدب دارد، داراي راستاي شرقي- غربي است و در جنوب دو چاه و خاور كوه ميل توسط گسل قطع مي شود. يال جنوبي ناوديس دو چاه حدود 55 شيب به سمت شمال دارد و يال شمالي آن به سوي گسل دو چاه با شيب تند تا برگشته تغيير مي كند.
ناوديس قيز قلعه: ناوديس قيز قلعه با راستاي شرقي – غربي در جنوب تاقديس خضر و بموازات آن گسترش دارد، يال شمالي آن توسط چين جناغي دو برادر فشرده شده و تغيير شكل حال نموده است و يال جنوبي آن توسط گسل امتداد لغز راست گرد بريده شده است .
·گسل ها:
-گسل دوچاه : اين گسل طولي راستاي خاوري – باختري دارد و تحدب آن به سمت شمال است ،شيب گسل در نقاط اندازه گيري شده 55 تا 80 به سمت شمال است و طول آن km 17 است كه توسط آن سازند قم بر روي سازند قرمز بالايي رانده شده است.
-گسل يزدان : اين گسل از نوع امتداد لغز راست گرد است و توسط آن سطح محوري ناوديس يزدان در جنوب قشلاق دوچاه جابجا شده است. گمان مي رود، توان جابجايي اين گسل به سمت غرب بتدريج كاهش يابد و به صفر برسد.
-گسل كمركوه : اين گسل طولي از نوع معكوس است و راستاي آن شرقي – غربي است،شيب گسل 50 تا 60 به سمت شمال مي باشد و توسط آن آهك پاياني سازند قم بر روي سازند قرمز بالايي رانده شده است.
-گسل گنداب: يك گسل رانده كه نزديك به m 5/4 طول دارد، راستاي آن به تقريب شرقي – غربي است و بخش خاوري آن به گسل شادگلي و بخش باختري آن به گسل ايداقچي محدود مي شود. توسط اين گسل تاقديس كمركوه بر روي ناوديس ايداقچي رانده شده است .
-گسل اوقون : اين گسل طولي از نوعي معكوس است و45شيب به سوي شمال دارد. راستاي آن به تقريب شرقي – غربي است و طول آن Km 3 است پي آمد سازوكار اين گسل، يال شمالي تاقديس اوقون بر روي يال جنوبي خود رانده شده و بخش خاوري و باختري آن به ترتيب توسط گسل شادگلي و گسل ايداقچي مرزبندي شده است.
-گسل ايداقچي: اين گسل امتداد لغز راست گرد است . ميانگين شيب و جهت شيب آن 60/ 214 است .
برروي آينه گسلي سه اثرجابجايي با شيب و جهت شيب 10/ 111 ،50/ 145 و 78/ 192 قابل تشخيص است. بواسطه حركت اين گسل بخش خاوري تاقديس كمركوه به سمت جنوب خاوري جابجا شده است.
-گسل شادگلي: اين گسل بموازات گسل ايداقچي و از نوع ترانسپرسيوال با حركت برشي راستگرد است و در حقيقت دنباله گسل خضر و در باختر شهر قم است.
-گسل خضر: گسلي استمعكوس با حركت برشيراستگرد( ترانسپرسيونال) با امتداد مياگين N126 و با شيب به سمت جنوب كه در طول تاقديس خضر ادامه داشته و موجب خردشدن يال شمالي بصورت فلسهاي تكتونيكي شده است.
-گسل قيزقلعه: اين گسل امتداد لغز راستگرد با راستاي تقريبي خاوري – باختري است. شيب آن 67 به سمت جنوب بوده و چنين مي نمايد كه مانند گسل خضر از نوع معكوس با حركت مايل نيز باشد . جابجايي امتداد اين گسل حدود Km 1 است.
-گسل البرز: اين گسل ازنوع معكوس (شايد همراه با مولفة بر شي راست گرد) با راستاي شمال باختري – جنوب خاوري است كه يال شمالي تاقديس خاوري البرز را قطع كرده است. گسل يادشده در جنوب روستاي البرز گسترش داشته و با نوجه به اهميت آن در شكل گيري ساختاري منطقه توسط زمين شاسان شركت ملي نفت راندگي البرز نام گرفته است.
-گسل زرد كمر: اين گسل از نوع معكوس با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي است، شيب گسل حدود 55 به سمت جنوب باختري است كه بواسطه سازوكار آن سازند قم بر روي سازند قرمز بالايي رانده شده است ادامه اين گسل در شمال باختري وارد ورقه تفرش شده و بطرف جنوب خاوري توسط نهشته هاي پليوسن پوشيده شده است.
-گسلهاي فرعي: اين گسلها، در بيشتر جاها، از نوع امتداد لغز راست گرد و يا چپ گردند و بطور معمول عمود تا نزديك به عمود نسبت به محور چين خوردگي اصلي ديده مي شوند، به نظر نوگل(1364) گسلهاي عرضي در نزديكي هاي قشلاق دو چاه نتيجه تكامل و جابجايي ثانوي درزه هاي عرضي است كه داراي حركت چرخشي عمود بر سطح گسلها است و گسترش و عمقي ندارد. در تاقديس غربي البرز يك سري گسل هاي امتداد لغز چپ گرد و بندرت راست گرد وجود دارند كه ممكن است باعث چرخش گنبد نمكي كوه نمك در هنگام بالا آمدن آن باشد.
·جغرافيايي گذشته :
فعاليت آتشفشاني ائوسن پسين گاهي زير دريايي و در برخي موارد قاره اي ( مانند ايگنمبريت ها) تا كولابي است. همچنين در پيوند با آن آميزش ماگمايي (دو ماگماي اسيدي و بازيك) ديده مي شود كه در پايان سبب پيدايش برخي سنگها با تركيب ميانه شده است. در اوايل اليگوسن دريا پسروي كرده و در محدوده قم با ناپيوستگي فرسايشي سبب ايجاد حوضه هاي قاره اي- كولابي و تكاپوي آتشفشاني شده است. با پسروي دريا زمينهاي ائوسن پسين از آب خارج شده و پس از فرسايش و ويراني، بخش عمده اي از اباشته هاي آواري بستر رودخانه قره چاي ، انباشته هاي دوره پليوسن( نواحي كوه گلستان و شمال روستاي انجيلاوند بالا) و مخروط افكنه هاي پست را پديد آورده است. تغييرات رخساره كه بطور كلي محلي و جانبي در ائوسن پسين، اليگوسن و حتي ميوسن و پليوسن رؤيت مي شود تا اندازه اي مربوط به تغييرات توپوگرافي كهن محدوده قم است.
در زمانهاي اليگوسن فوقاني – ميوسن مياني، دريا پيشروي كرده و لايه هاي رسوبي دريايي سازندقم را با ناپيوستگي فرسايشي بر روي سرزمين هايي كه پيش از اين فرسايش يافته بودند. جاي داده است. اين سازند معرف سه چرخه رسوبي است و شرايط آب و هوايي گرم آن زمان محيطي شايسته و بايسته را براي زندگي مرجانها و آلگها پديد اورده است. در نواحي كم ژرفاتر دريا، سنگ آهك زيست آواري بخش زيرين سازندقم،نهشته شده اند. در حاليكه بر بخش هاي مياني بدليل تبخير شديد و ناپايداري كفه حوضه رسوبي ميانلايه هايي از رخسارهاي كولابي قاره اي در ميان ته نشستهاي دريايي سازند قم نهشته شده اند.
در ميوسن مياني، پس از بورديگالين، شرايط قاره اي- كولابي بگونه اي گسترده در محدوده ورقه قم گسترش يافته و سبب گرديد، نهشته هاي سازند قرمز بالايي بگونه پيوسته و هم شيب بر روي نهشته هاي دريائي سازند قم جاي گيرند، در اين زمان تكاپوهاي آتشفشاني نسبت به ائوسن پسين بسيار كمتر شده ولي همچنان ادامه داشته است.
نهشته هاي سازند قرمز بالايي در پيوند با ناپايداري كف حوضه رسوبي، تا اين زمان دنباله داشته و در انباشته هاي كولابي تا قاره اي در نوسان بوده است. نهشته هاي اساساً آواري قاره اي پليوسن با ناپيوستگي بر روي حوضه هاي كولابي – قاره اي سازند قرمز بالايي و يا نهشته هاي كهن تر جاي گرفته اند. به تقريب، شرايط رسوبگذاري انباشته هاي پليوسن همسان نهشته گذاري سازند قرمز بالايي بوده و افزون بر آن فرسايش شده گرفته است.
اين انباشته ها بطور عمده از كنگلومرا،ماسه سنگ ورس تشكيل شده اند داراي قطعاتي با ليتولوژي گوناگون هستند كه نشانگر تنوع مناطق فرسايش يافته و نيز خاستگاه آنها است. سرانجام نهشته هاي پليوسن به شدت چين خورده و موجب پيدايش يك دگر شيبي كلي در پي ته نشستهاي كواترنري گرديده است،در محدوده قم رسوبات كواترنري با چهره هاي گوناگون آبرفتي نظير مخروط افكنه،رودخانه اي، واريزه اي، رسوبهاي بادي، ترانسهاي آبرفتي،كفه هاي رسي، گل نمكي و در بخشهاي پست تر فرورفتگي هاي ( درياچه حوض سلطان) كواترنر مواد رسوبي- تبخيري (بويژه نمك) ديده مي شود.
·زمين شناسي اقتصادي( Economic geology) :
ورقه قم از نظر پتانـسيل مواد مـعدني به دو بخش فلزي و غير فلزي به شرح زير تقسيم مي گردد.
-بخش فلزي :
كانه هاي مس: اين كاني سازي به 35 كيلومتري باختر قم در رديف سنگهاي آندزيتي پورفيري و سنگهاي آذرآنراواري و توفي ائوسن بالا است.
-بخش غير فلزي:
باريت: در امتداد گسل كوشك نصرت رگه هاي خردشده پرشماري از باريت بصورت ترانشه هاي متروكه رخنمون يافته است.
گچ: نهشته هاي گچ دار بصورت ژيپس يا شايد انيدريت در سازند قم و نيز بخش زيرين سازند قرمز بالايي در غرب محدوده ورقه و بصورت گنبد گونه اي در جنوب قشلاق دو چاه در بخش زيرين سازند قرمز زيرين رخنمون يافته اند كه در بيشتر جاها قابل استخراج هستند.
نمك: در پيكرگنبد گونه اي در جنوب قشلاق دو چاه( معدن نمك يزدان) و كوه نمك قم رخنمون يافته اند.
زئوليت :زئوليت ها كه از سيليكاتهاي آبدار نوع داربستي شمرده مي شوند.
آهك: در جنوب كمركوه و باختر كوه نرداقي از سنگ آهكهاي بخش f سازند قم به منظور تهيه آهك زنده، پودر سنگ و سنگ لاشه استفاده مي شود.
شن و ماسه :ته نشستهاي دوره پليوسن در جنوب نرداقي و يال جنوبي تاقديس غربي البرز از لحاظ ذخيره شن و ماسه در خور توجه است.
رس : درشمال شهر قم(امتداد رودخانه قم رود) ونيز حوالي جمكران بشي از كفههاي رسي بصورت نهشته هاي ريزدانه رس دار است. كه از آنها براي آجرپزي بهرهبرداري مي شود.
كانيهاي زينتي : در جنوب درياچه حوض سلطان، در آندزيتهاي شيشه اي،كوارتز بصورت بلوري و بي شكل رشد كرده و از انواع آن بعنوان كاني هاي زينتي بهره برداري مي شود.
نفت و گاز طبيعي : در حوالي محور تاقديس شرقي البرز،در حفاريهايي كه در سال 1335 توسط شركت ملي نفت بعمل آمد و فوران نفت و پي آمد آن استخراج گاز در منطقه سراچه گرديد.
ورقه يكصد هزارم اراك در بخش جنوب باختري چهارگوش دويست و پنجاه هزارم قم است اين ورقه با مختصات جغرافيايي َ00/ ْ50 – َ30/ْ49 طول هاي خاوري و َ30/ْ34- َ00/ْ34 عرض هاي شمالي در محدوده استان مركزي و شهرستان اراك واقع است.
بررسي آماري شرايط آب و هوا در ده سال گذشته نشان ميدهد كه بيشينة درجه حرارت هوا 44 درجه و كمينه درجه حرارت به 5/30 درجه مي رسد- بيشينه ميزان رطوبت نسبي 62% و كمينه آن 31% است و بيشتر ميزان بارندگي 7/345 ميليمتر و كمينه روزانه آن 71 ميليمتر است.
منابع تأمين كننده آب كشاورزي و آشاميدني منطقه چاه ها، قنات ها و چشمه ها است، در اين ورقه رودخانه دائمي جاري نيست و تنها چند رود فصلي از جمله رودخانه هاي خشك، دليچي و شهراب به چشم مي خورد. از مهمترين محورهاي ارتباطي منطقه ميتوان از جاده هاي آسفالته اراك- سلفچگان و اراك- بروجرد نام برد علاوه بر اينها راه هاي آسفالته اراك- ساروق، اراك-زمهين، اراك- آشتيان و اراك- خمين و غيره امكان دستيابي به رخنمون ها و گستره هاي زمين شناسي منطقه را ميسر مي سازد در ضمن بخشي از راه آهن سراسري تهران- خوزستان از نواحي جنوبي اين ورقه عبور ميكند.
رخنمون اساسي سنگهاي رسوبي و نفوذي ورقه در بخشهاي جنوبي و باختري آن است در گوشه جنوب خاوري و شمال خاوري نيز گستره هاي محدودي از سنگهاي رسوبي و آتشفشاني به چشم مي خورد. در بخش مياني ورقه درياچه فصلي توزلوگل چشم انداز دل انگيزي را به نمايش گذاشته است، ساير نقاط از دشت هاي هموار عهد حاضر است. بلندترين نقطه ارتفاعي در كوه نظم آباد در جنوب خاور شهر اراك با ارتفاع 2630 متر از سطح دريا و پست ترين نقطه در جنوب باختر روستاي داورآباد با ارتفاع 1653 متر از سطح دريا است از ديگر كوه هاي منطقه بايد به مودر، مستوفي، گردو- نظم آباد- مهرآباد- تيلوار- گورك دربند و سيبك اشاره كرد. به نظر مي رسد سازوكار گسله هاي بزرگي چون گسله توزلوگل و گسله تلخاب در شكل گيري و ريخت شناسي اين مناطق مؤثر بوده است.
·چينه نگاري
ورقه مورد مطالعه به گونه اي واضح در دو پهنه ساختاري ايران مركزي و سنندج- سيرجان جاي دارد.
پهنه سنندج- سيرجان
§ژوراسيك زيرين
تنها رخنمون در جنوب باختري ورقه، در پيرامون روستاي ضامن جان ديده ميشود. ماسه سنگ و ماسه سنگ كوارتزيتي به رنگ خاكستري روشن و به گونه اي ضخيم لايه (80-70 سانتي متر) محتواي سنگ شناختي اين واحد را نشان ميدهد.
اين واحد با واسطه سنگ آهكهاي ماسه اي و ماسه سنگ ها به گونه اي هم شيب و ناپيوسته در زير ساير واحدها قرار ميگيرد.
ستبراي اين واحد حدود 100-80 متر برآورد ميشود. در منطقه موردنظر به دليل نبود فسيل شاخص و پوشيدگي بخش هاي پايين اين واحد تعيين مرز دقيق آن با واحدهاي كهن تر ممكن نيست.
§ كرتاسه زيرين
رخنمون هاي كوچك، كم تعداد و گسليده اين واحد در شمال- شمال باختري روستاي مهرآباد و باختر روستاي نوازن جاي دارند. بررسي هاي صحرايي بيانگر آن است كه در پهنه سنندج- سيرجان مربوط به كرتاسه، سنگ هاي پايه كرتاسه ديده نمي شود. تركيب سنگ شناختي آن از سنگ آهك هاي دولوميتي، ماسه اي و بيوميكرايتي اوربيتولين دار، به رنگ زرد گرائيده به خاكستري تشكيل شده است.
§كرتاسه بالايي
- واحد
اسليت هاي بسيار برگواره همراه با بين لايه هايي از اسليت آهكي، سنگ آهك بيوميكرايتي و مدستون سيلتي آهكي آمونيت دار به رنگ خاكستري روشن تركيب سنگ شناختي اين واحد را در تپه ماهورهاي پيرامون روستاي ساروق تا منتهي اليه شمال غربي ورقه تشكيل داده است. اين واحد در روي عكس هوايي به گونه نوارهاي سياه و سفيد و در تصوير ماهواره اي آبي و سفيد ديده ميشود. بررسي دقيق صحرايي بيانگر آن است كه بخش هاي سياه (آبي و لايه هاي سنگي با تركيب ياد شده و با ريخت شناسي سخت و ناهموار و بخش هاي سفيد از شيل با ويژگي نرم و هموار مي باشند. خرد شدگي و هوازدگي يكنواخت بر روي ورقه هاي شيلي موجب شده كه در سطح زمين به خوبي از بخش هاي سنگي جدا شوند و رنگ هاي بيان شده را پديد آورند. بين لايه هاي سنگي واحد مورد مطالعه متوسط (60-50 سانتيمتر) تا ضخيم لايه (80 سانتيمتر تا 1 متر) هستند. با اين وجود اين ها نيز بر اثر ضربه چكش به آساني برگ برگ ميشود. در اسليت هاي سنگ آهكي بافت ميكروسكوپي از نوع اسليتي است.
در شمال غرب روستاي ساروق واحد توسط دايكي با تركيب آلكالي بازالت قطع شده است. ستبراي ناچيز (حدود يك متر)، درازاي كم (حدود 20-15 متر) و بريده بريده، و منحصر به فرد بودن رخنمون اين دايك (فقط يك برونزد) سبب شده كه به عنوان يك واحد مستقل در نظر گرفته نشود و تنها به شرح آن در گزارش پرداخته ميشود. روند آن جنوب خاوري- شمال باختري، رنگ هوازده آن خاكستري تيره و سطح تازه خاكستري گراينده به سبز مي باشد. رگه و رگچه هايي از جنس كوارتز شيري به ضخامت 10-2 سانتيمتر در برخي از قسمت هاي دايك تزريق شده اند. بافت ميكروسكوپي در اين سنگ ها از نوع پورفيريتيك با زمينه اينترسرتال- اينترگرانولار است. درشت بلورهاي آن ها- پلاژيوكلاز در حد آندزين- لابرادوريت با تجزيه به كلريت، پرهنيت، كربنات و اپيدوت، و كاني هاي فرعي از سوزن هاي آپاتيت، اسفن (لوكوكسن) و كاني هاي كدر تشكيل شده است. زمينه در اين سنگ ها از بلورهاي پلاژيوكلاز تخته اي شكل و متقاطع با تجزيه به سريسيت و كلريت تشكيل شده كه در فضاي بين آن ها، بلورهاي پيروكسن از نوع تيتان اوژيت با تجزيه شدگي به كلريت و كربنات، و سوزنهاي ترموليت- آكتينوليت، لكه هاي كربنات و مقاديري اپيدوت ديده مي شوند.
·پهنه ايران مركزي
- ژوراسيك زيرين
واحد
تها رخنمون اين واحد در منتهي اليه شمال غربي ورقه در حوالي شمال غربي روستاي مخلص آباد ديده ميشود. تركيب سنگ شناختي واحد ياد شده از بخش هاي ماسه سنگي مايل به قهوه اي گاه خاكستري رنگ كه بين لايه ها و عدسي هايي از شيل يا شيل آهكي دارد تشكيل شده است. ستبراي آن حدود 150 متر است بخشهاي زيرين آن به دليل پوشيدگي از نظر پنهان و بخش هاي زيرين آن به واسطه گسله تبرته (توزلوگل) در كنار يا بر روي سنگ آهك هاي اسليتي واحد جاي گرفته است.
- كرتاسه زيرين
واحد KC
در جنوب شرقي ورقه، جنوب خاور روستاي كارچان، تعداد كمي از رخنمون هاي اين واحد ديده ميشود. در قسمت هاي، پايين از كنگلومراي قرمز مايل به صورتي و در بالا از تناوب ماسه سنگ صورتي و ماسه سنگ كوارتزيتي خاكستري روشن گراينده به سفيد تشكيل شده است. قطعه هاي كنگلومرا از كوارتزيت و ماسه سنگ به اندازه 3-2 ميليمتر تا 4-3 سانتيمتر است. گرد شدگي آن ها متوسط تا خوب، جور شدگي ضعيف و سيمان بين قطعه ها از جنس كربنات آغشته به اكسيد آهن مي باشد. مرز زيرين آن از نظر پنهان، و در مرز زبرين با واحد Klb هم شيب و پيوسته است. ستبراي آن حدود 20-15 متر است.
واحد Klb
اين واحد به گونه باريكه اي در جنوب شرقي ورقه، جنوب شرقي روستاي كارچان، رخنمون دارد. تركيب سنگ شناختي آن از سنگ آهك هاي ضخيم (70 سانتي متر تا 1 متر) تا ستبر لايه (حدود 1 متر) بيوميكرايتي و بيوميكرواسپارايتي اوربيتولين دار خاكستري رنگ تشكيل شده است. مرز زيرين آن با واحد Kc و مرز زبرين با واحد Klm هم شيب و پيوسته است. ستبراي آن حدود 50-40 متر است. درزه هاي كششي با پر شدگي كربنات كلسيم گه گاه در آن ها مشاهده ميشود.
واحد Klm
سنگ آهك مارني- ماسه اي، ميكرايتي و بيوميكرواسپارايتي اوربيتولين دار زرد مايل به كرم با بين لايه هاي سنگ آهك بيوميكرايتي ضخيم لايه اوربيتولين دار به رنگ خاكستري، تركيب سنگ شناختي اين واحد را در جنوب شرقي ورقه، جنوب شرق روستاي كارچان، تشكيل داده است. بررسي چينه نگاري اين واحد بيانگر آن است كه در مرز زيرين با واحد Klb و در مرز زبرين با واحد Kl هم شيب و پيوسته است. سنگ آهك هايي كه پيكره اصلي واحد را ساخته اند متوسط (60-40 سانتيمتر) تا ضخيم لايه (80 سانتيمتر تا 1 متر) و گاه داراي بلورهاي مكعبي پيريت هستند. بين لايه هاي واحد ياد شده ضخيم لايه (حدود 1 متر) است. ستبراي اين مجموعه حدود 70- 60 متر است.
واحد Kl
رخنمون هاي اين واحد در جنوب شرقي ورقه، جنوب شرقي روستاي كارچان، دربرگيرنده سنگ آهك ماسه اي و بيوميكرايتي اوربيتولين دار به رنگ خاكستري مايل به قهوه اي است. مرز زيرين آن با واحد Klm هم شيب و پيوسته و مرز زبرين به دليل عدم همجواري با واحدهاي جوانتر از نظر پنهان است. ستبراي آن حدود 20-15 متر ميباشد. آثار درزه هاي كششي با پرشدگي كربنات كلسيم در اين سنگ ها ديده ميشود. سنگ آهك هاي واحد ياد شده متوسط (50-40 متر) تا ضخيم لايه (80-70 سانتيمتر) هستند.
· پالئوژن
- ائوسن
در شمال خاور منطقه مورد مطالعه به جز رخنمون كوچك و محدودي از سازند قم هيچ گونه آثاري از رخنمون هاي مشاهده نشد.
·نئوژن
- ميوسن
واحد (سازند قم)
رخنمون هاي كوچك آن در شمال قم شمال شرقي روستاي نوده، ديده ميشود. تركيب سنگ شناختي آن از مارن ماسه اي و ماسه سنگ خاكستري تا سبز با بين لايه هاي سنگ آهك ماسه اي و توفيت كرم رنگ تشكيل شده است.
واحد Mmsc
تنها رخنمون اين واحد در منتهي اليه شمال شرقي ورقه، شمال روستاي سياوشان، ديده ميشود. مرز زبرين با واحد Ngv هم شيب و پيوسته است. تركيب سنگ شناختي آن از ماسه سنگ و كنگلومراي قرمز تا سبز همراه با سنگ رس، مارن گچ دار و توفيت است (سازند قرمز بالايي). چنين مي نمايد كه ستبراي اين مجموعه رسوبي حدود 200-150 متر باشد.
واحد Ngv
اين گروه از سنگ هاي آتشفشاني با جايگيري بر روي بخشي از سنگ هاي سازند قم به تكاپوي ماگمايي پس از اكيتانين يا بورديگالين وابسته هستند. اين سنگ ها كه روي بخشي از سازند قرمز بالايي را مي پوشانند، در يك محيط قاره اي به جاي نهاده شده اند و بخش هاي زيرين آن ها داراي لايه هاي ماسه اي و كنگلومرايي قرمز رنگ است كه مي توان آن ها را هم ارز سازند قرمز بالايي دانست. از اين رو، بخشي از سنگ هاي آتشفشاني نئوژن معادل سازند قرمز بالايي است. از طرفي نبود ته نشست هاي سنگواره دار شناساننده در بالاي رديف سنگ هاي آتشفشاني ياد شده تعيين سن دقيق آن ها را ناممكن مي سازد ولي تكه هايي كه خاستگاه آن ها سنگ هاي آتشفشاني است در رديف سنگ هاي آواري نئوژن پاياني يافت ميشود. بنابراين سنگ هاي نئوژن پس از ميوسن پيشين پديد آمده و به احتمال، تا پليوسن نيز ادامه دارد.
·پليوسن
- واحد
تپه ماهورهاي اين واحد در شمال شرقي ورقه، از بخش هاي جنوبي روستاي چشمه خانوردي تا پيرامون روستاي سياوشان، گسترش دارد و دربرگيرنده كنگلومراي ولكانوژنيك به رنگ خاكستري تيره تا سبز است. مرز زيرين آن به دليل عدم همجواري با واحدهاي كهن تر از نظر پنهان و مرز زبرين با واحد هم شيب و پيوسته است. قلوه ها بيشتر از سنگ هاي آتشفشاني با تركيب آندزي بازالت، تراكي آندزيت و هيالو آندزيت و اندازه آن ها از 2 سانتيمتر تا حدود 1 متر در نوسان است. جورشدگي آن ها ضعيف، گردشدگي متوسط تا خوب، سخت شده و سيمان بين قلوه ها كربناتي است. شيب اين واحد كم و نزديك به 15-10 درجه به سوي جنوب غرب است.
واحد
اين واحد در شمال شرقي ورقه، جنوب روستاي چشمه خانوردي، به چهره مناطقي مرتفع تر از واحد به گونه هم شيب و پيوسته بر روي آن جاي دارد. تركيب سنگ شناختي آن از كنگلومراي ولكانوژنيك به رنگ خاكستري تيره مي باشد. جنس قلوه ها بيشتر از سنگ هاي آتشفشاني نئوژن در برگيرنده آندزي بازالت، هيالو آندزيت و تراكي آندزيت، و اندازه برخي از آن ها حدود نيم متر است. گرد شدگي آنها متوسط تا خوب، جور شدگي ضعيف و زمينه بين قلوه ها از مواد آتشفشاني ريزدانه (خاكستر، لاپيلي) و گاه رسوبي (مواد رسي و ماسه اي) است. عدم وجود سيمان مناسب موجب پراكندگي قطعه ها به اطراف شده است.
·كواترنري
-واحدهاي و
اين نهشته ها به گونه معمول در سطوح گوناگون توپوگرافي ولي در ترازهاي پست تري نسبت به واحد آشكار مي شوند و انباشته هاي ياد شده دربرگيرنده نهشتههاي مخروط افكنه اي () و ته نشست هاي سخت نشده قلوه دار است. ستبراي اين واحد متغيير و گاه تا چند متر مي رسد.
- واحد Qal
اين انباشته ها بيشتر به چهره ريگ و ماسه هاي ريز دانه و عناصر درشت هستند كه در اثر بارندگي هاي شديد و جريان سيلاب ها در بستر رودخانه هاي منطقه بر جاي نهاده شده اند.
- واحد Qcf
اين واحد به گستردگي در بخش هايي از شمال باختر تا جنوب خاور ورقه ديده ميشود. اين ها به چهره كفه ها يا پلاياهايي در برگيرنده رس وسيلت هاي سست حاوي نمك هستند. در ميان اين واحد نيز مي توان يك فرآيند فرسايش خطي را مشاهده كرد.
- واحدهاي Qmf , Qsf , Qsl
بخشي از دشت هاي شمال شرقي شهر اراك كه در نواحي مياني ورقه جاي دارد توسط درياچه فصلي كوير ميقان اراك يا درياچه توزلوگل (Qsl) اشغال شده است. از آنجا كه راستاي بخش طولي درياچه شمال غربي- جنوب شرقي (ْ145- ْ140-N) است و با روند گسله توزلوگل (مرز مابين پهنه هاي ياد شده) هماهنگي دارد، به نظر مي رسد اين گسله در پيدايش آن نقش مهمي داشته است.
- واحد Qc
اين واحد دربرگيرنده بخش هايي است كه هم اكنون به مناطق كشاورزي تبديل شده اند.
·سنگ هاي نفوذي
- واحد mo
اين واحد در پيرامون روستاهاي داين، انجيرك، و باختر شهر اراك به پيكر مونزوديوريت- مونزونيت و در مجاور روستاي نظم آباد به چهره مونزوگابرو نمايان ميشود. رنگ ظاهري اين سنگ ها خاكستري روشن مايل به قهوه اي و سطح شكسته آن ها گراينده به خاكستري تا سبز كم رنگ است. اين توده هاي كوچك، واحد سنگي را قطع كرده و خود توسط رگه و رگچه هايي از جنس كوارتز شيري به قطر حدود 6-3 سانتيمتر بريده شده اند. در نمونه هاي حد واسط (نوع اول) بافت هاي گرانولار، گرانولار- مونزونيتي و پورفيريتيك با زمينه اينترسرتال ديده ميشود.
- واحد mmd
برونزدهاي اين واحد در شمال شرق روستاي مهرآباد از سنگهاي ميكروديوريتي- ميكرومونزوديوريتي و در باختر روستاي مرزيجران ميكرومونزو گابرو- ميكرومونزوديوريتي است كه در واحد نفوذ كرده اند. اين سنگ ها رنگ هوازده خاكستري روشن مايل به قهوه اي و سطح تازه خاكستري دارند. رگه و رگچه هايي از كوارتز شيري رنگ به قطر 5-2 سانتيمتر، گاه تا حدود 30-20 سانتيمتر آن ها را قطع كرده است. در سنگ هاي حد واسط، بافت پورفيريتيك با زمينه اينترسرتال و اينترسرتال ديده ميشود.
·زمين شناسي ساختماني
بر پايه تقسيم بندي پهنه هاي ساختاري (Structural zone) (اشتوكلين، 1968)، منطقه مورد بررسي به گونه عمده در دو پهنه ايران مركزي و سنندج- سيرجان جاي دارد. براساس پژوهش هاي صحرايي تمام راستاي گسله توزلوگل با روند شمال باختري- جنوب خاوري در دشت هاي آبرفتي ورقه مورد مطالعه از نظر پنهان است كه شامل:
الف- بخش شمال خاوري و جنوب خاوري گسله توزلوگل
در اين محدوده پهنه ايران مركزي در برگيرنده رخنمون هاي محدودي از سنگ هاي رسوبي كرتاسه زيرين، ميوسن و برش هاي آتشفشاني نئوژن است.
ب- بخش شمال خاوري و جنوب خاوري گسله توزلوگل
واحدهاي رسوبي در گستره موردنظر نواحي كم ارتفاعي هستند كه ته نشست هايي از دوران مزوزوئيك مربوط به پهنه سنندج- سيرجان را دربرميگيرند. در اين ناحيه واحدهايي از ژوراسيك و كرتاسه زيرين تا بالايي با روند عمومي شمال غربي- جنوب شرقي ديده ميشود كه به ميزان ناچيزي دگرگون شده اند.
در شكستگي ها از دو گروه اصلي و فرعي تشكيل شده اند. دسته اول گسله هاي فشاري با روند همگاني شمال غربي- جنوب شرقي كه بيشترين اثر را بر حالت ريخت شناسي منطقه داشته اند. دسته دوم گسله هاي راستا لغز با روندهاي شمالي- جنوبي و شمال باختري- جنوب خاوري مي باشند. محور چين هاي منطقه با رود گسله هاي فشاري نزديك است. در زير به شرح گسله هاي مهم و آنگاه چين خوردگي ها مي پردازيم.
گسله ها بر دو نوع هستند: 1- گسله هاي فشاري 2- گسله هاي امتداد لغز
1- گسله هاي فشاري
- گسله توزلوگل
اين گسله با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي سازوكاري امتداد لغز و فشارشي (معكوس) دارد و دنباله گسله هاي تبرته و كوت آباد است كه از شمال غربي ورقه وارد منطقه شده، با عبور از بخش هاي مياني (خاور روستاي ميقان) و درياچه توزلوگل از منتهي اليه جنوب خاوري آن خارج ميشود به گونه اي كه تمام طول آن در زير پوشش آبرفت هاي كوارترنري از نظر پنهان است. گسله مورد بررسي با راستاي EْN 145 مرز مشخصي ميان رشته كوه هاي سنندج- سيرجان و ايران مركزي است. اين مرز كه بيگمان قديمي است، در زمان كرتاسه پيشين كاري بوده و حوضه بر قاره اي (Epicontinental) ايران مركزي با فرونشست ضعيف را از حوضه سنندج- سيرجان با فرونشست كاري جدا مي نمايد . نقش گسله توزلوگل در تشكيل درياچه كوير ميقان اراك انكار ناپذير است زيرا بخش غربي (طولي) درياچه با روند شمال غربي- جنوب شرقي خطواره اي است كه با راستاي گسله توزلوگل هماهنگ مي باشد.
- گسله تلخاب
اين گسله با سازوكار امتداد لغز و فشارشي (راندگي) در بخش شمال شرقي گسله توزلوگل با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي وارد منطقه مي شود، از مجاور روستاي دستجرده عبور كرده، سپس با همان روند از مرز ورقه خارج ميشود. اين گسله دنباله گسله تلخاب مي باشد و به تقريب تمام درازاي 24 كيلومتري آن در زير پوشش آبرفت هاي كواترنري از نظر پنهان است. از شمال شرق تا جنوب شرق روستاي فيض آباد بخشي از رسوب هاي كواترنري توسط شاخص فرعي اين گسله بريده شده است.
2- گسله هاي امتداد لغز (Strike slip Fault)
در مناطق مورد مطالعه گسله هايي كه روند تقريبي شمال غربي- جنوب شرقي و گاه شمالي- جنوبي دارند امتداد لغز به شمار مي آيند. با اين حال در بعضي از نقاط از جمله در شمال باختري ورقه، روند ياد شده شمال شرقي- جنوب غربي است. اين گسله ها ساختمان هاي چين خورده و گسله هاي اصلي را بريده اند و در برخي موارد جابجا كرده اند. گسترش طولي اين ها نسبت به گسله هاي فشاري كمتر ولي شيب بيشتري دارند، آن چنان كه گاه تند و نزديك به قائم هستند. ويژگي جابجايي در راستاي گسله هاي امتداد لغز از نوع راستا لغز (چپ بر يا راست بر) است.
·بررسي مراحل گوناگون كوهزايي و چين خوردگي
در منطقه مورد مطالعه اثري از ژوراسيك مياني- بالايي نيست. به نظر ج. حاجيان (1970) شايد در اين زمان و به ويژه در ژوراسيك زبرين، نواحي موردنظر، چون برخي از نقاط ايران، از آب بيرون بوده است (م. ه. امامي، 1370). در بيشتر نواحي ايران زمين سازوكار فاز كوهزايي ميان ژوراسيك بالا و كرتاسه پايين (كيمرين پسين) موجب شده كه سنگ آهك هاي كرتاسه پايين با كنگلومراي قاعده اي و به گونه دگرشيب و زاويه دار بر روي واحدهاي كهن تر جاي گيرند. در ورقه اراك، سنگ آهك هاي ياد شده با واحدهاي كهن تر (ژوراسيك پايين) همجوار نيستند با اين وجود در جنوب خاور ورقه رخنمون هاي محدودي از واحد كنگلومرايي قاعده كرتاسه ديده مي شود، كه اين ناپيوستگي در راهنماي نقشه در نظر گرفته شده است.
نبود ميان واحدهاي سنگي كرتاسه بالا و پايين، مربوط به فاز كوهزايي است كه در قاعده سنومانين رخ ميدهد. اين فاز در ايران مركزي به خوبي ديده ميشود.
در اين ناحيه به دليل رخنمون نيافتن واحدهاي سنگي پالئوژن، جنبش هاي فاز كوهزايي سرآغاز دوره ترشيري (لاراميد) كه پس از كرتاسه و پيش از ائوسن اتفاق افتاده و منجر به تشكيل كنگلومراي قاعده ائوسن شده و يا رخدادهاي زمين ساختي سرانجام ائوسن زبرين و سرآغازهاي اليگوسن (پيرنه ئن) كه سبب نهشته شدن سازند قرمز زيرين شده، مشاهده نمي شود.
در ورقه اراك، رخنمون هاي نئوژن با نهشته هاي دريايي كم ژرفا (به گونه اساسي از سنگ آهك و مارن) مربوط به ميوسن پيشين (بورديگالين) شروع شده است و با سنگ هاي آتشفشاني پايان مي يابد.
حركات كوهزايي بعد از پليوسن در سرانجام پليوسن و سرآغاز كواترنري (والاشين يا پاسادنين) موجب چين خوردگي نهشته هاي پليوسن و دگرشيبي در قاعده كواترنري شده و منطقه شكل نهايي و امروزي خود را به دست آورده است.
در ورقه اراك ساختمان هايي چين خورده يافت مي شوند كه با گسله هاي فشاري وابستگي نزديكي دارند. اين ساختمان ها به گونه عمده تاقديس يا ناوديس اند و از نظر فراواني بيشترين گسترش آن ها در بخش شمال باختري- جنوب باختري گسله توزلوگل (باختر ورقه) است. از آن جمله بايد به ساختمان هايي در باختر شهر اراك. باختر- جنوب باختر روستاي مرزيجران و شمال باختر روستاي نوازن اشاره نمود كه همگي در واحد آهكي- اسليتي جاي دارند. روند محوري آن ها به تقريب با راستاي گسله ياد شده موازي است. علاوه بر اين ها در بخش جنوب خاوري گسله توزلوگل (جنوب خاور ورقه در شمال باختر روستاي كارچان) در سنگ آهك هاي كرتاسه زيرين ناوديس كوچكي ديده ميشود كه هسته آن از آهك هاي واحد Kt و روند محور آن موازي با گسله اخير است. سازوكار گسله هاي فرعي علاوه بر ايجاد تفاوت هايي در ميزان شيب يال هاي اين ساختمان هاي چين خورده موجب گسيختگي و در مواردي جابجايي در محور آن ها شده است.
·زمين شناسي اقتصادي
در منطقه مورد مطالعه آثار معدني به گونه كانه هاي غيرفلزي به شرح زير شناخته شده است:
- سولفات سديم
همان گونه كه در شرح چينه نگاري واحدهاي كواترنري بيان شد درياچه كوير ميقان اراك در بخش مياني ورقه و در مجاور روستايي به همين نام جاي دارد. معدن سولفات سديم ميقان در قسمت جنوبي از بخش مياني درياچه حدود 8 كيلومتري جنوب خاور روستاي ميقان ديده ميشود. براساس بررسي هاي انجام شده (طرح اكتشاف املاح تبخيري در روستاي طرمزد اراك فاز 1، اداره كل معادن و فلزات استان بزرگ ترين ذخاير سولفات سديم كشور، در پلاياي ميقان استان مركزي جاي دارد. در طبيعت چهل نوع كاني سولفات سديم با تركيبات مختلف وجود دارد، ولي در منطقه مورد مطالعه بيشتر به صورت كاني هاي ميرابليت، تنارديت و گلوبريت يافت ميشود. با توجه به آزمايش XRD از نمونه هاي ياد شده (توسط طرح اكتشاف املاح تبخيري در روستاي طرمزد اراك فاز 1، اداره كل معادن و فلزات استان مركزي، 1378) به همراه كاني هاي ياد شده، كاني هاي ديگري مثل: ژيپس، هاليت، ايگستريت (Eugsterite) ، كوارتز و كاني هاي رسي نيز يافت ميشود. كارهاي اكتشاف آن در سال هاي 1371 و 1372 انجام شده و از سال 1375 به بعد در حال بهره برداري است. در اين مرحله، ابتدا توسط بيل مكانيكي باطله سطحي جدا شده، سپس ماده معدني به اندازه 5/0 الي 1 متر برداشت ميشود. اين ماده موارد مصرف گوناگون دارد، از آن جمله بايد به صنايع شوينده ها، كاغذسازي، شيشه سازي، دباغي، رنگرزي، توليد اسفنج هاي مصنوعي و داروسازي اشاره نمود (سازمان صنايع و معادن استان مركزي).
- نمك
از گذشته هاي دور توليد نمك خوراكي در حاشيه غربي درياچه كوير ميقان اراك رايج بوده است. جهت بهره برداري از نمك در اطراف درياچه چهار نقطه (نزديك روستاهاي ميقان، راهزان و طرمزد) وجود دارد كه توسط حوضچه هايي نمك آن ها برداشته ميشود. مهم ترين آن ها در 3 كيلومتري شمال شرق روستاي ميقان و در حاشيه شمال غربي درياچه كوير ميقن اراك جاي دارد. اين حوضچه ها به اندازه حدود 16*8 متر و عمق متوسط 2 متر در اواخر تابستان حفر ميگردد (نزديك به 40 سانتيمتر زير سطح ايستابي). آب هاي اشباع از نمك وارد اين حوضچه ها ميشود و در اثر تبخير، قشري از نمك روي سطح زمين باقي مي ماند كه وقتي ضخامت قشر نمك به مقدار قابل ملاحظه اي رسيد 1 تا 4 سانتيمتر از آن توسط بيل جمع آوري ميشود. جهت بهره گيري بيشتر، همه ساله بايد اين حوضچه ها لايروبي شود. نمك استخراج شده به مصرف دام، صنعت و خوراك مي رسد (م.ح. ايرانمنش، 1351).
- سنگ ساختماني
در بخش هايي از واحد از جمله در مجاورت جنوبي شهر اراك، پيرامون روستاي مرزيجران و قانيارق بالا (كوه سيبك) از سنگ هاي آهكي- اسليتي به عنوان سنگ لاشه در ساخت ديوار، پل و پي ساختمان استفاده ميشود. همچنين در شمال شرق روستاي كارچان از قسمت هاي گوناگون واحدهاي سنگي كرتاسه زيرين علاوه بر موارد ياد شده بايد به تهيه آسفالت در كارخانه اي كه به همين منظور در نزديك اين معادن ساخته شده اشاره نمود.
تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي مناطق لرستان
(بروجرد- درود- پل دختر- اليگودرز)
موقعيت جغرافيايي
ناحيه مورد بررسي در طول ْ49- ْ30/48 خاوري و عرض شمالي ْ34- ْ3/33 درجه واقع گرديده است كه بخش مركزي، اشترنيان از بخشهاي تابعه بروجرد در نيمة شمالي و بخشهاي چغلوندي و زاغه از توابع شهرستان خرم آباد در نيمه جنوبي آن قرار گرفته است. بروجرد از نظر اقليم شناسي جزء مناطق نيمه خشك و ملايم محسوب ميگردد و كلاً داراي آب و هواي متنوعي است كه اين تنوع از شمال به جنوب از شرق به غرب كاملاً محسوس مي باشد.
عمده ترين رودخانه هاي بروجرد رودخانه باغشاء، آب سرده، هور و چالانچولان است كه جهت جريان آنها اصولاً از روندهاي تكتونيكي تبعيت مي نمايد. بيشتر از دهها سراب كوچك و بزرگ دارد كه مهمترين آنها سراب چوله، سراب سفيد در قرية ونائي، سراب چنار كوليدر، سراب مريخي و سراب صفر در وركوه مي باشد.
ارتباط شهر بروجرد از طريق راه آسفالته سرتاسر تهران- خرمشهر كه يكي از شريانهاي اقتصادي كشور است صورت ميگيرد كه از طريق اراك دوراهي بروجرد (5 كيلومتري خاورشهر بروجرد) به شهرستانهاي درود، خرم آباد و در نهايت به استان خوزستان متصل ميگردد.
غير از راه فوق از طريق ملاير به استان همدان متصل و بعلاوه از جنوب از طريق يك راه شوسه بعد از گذشتن از بخش آبسرده و دشت چغلوندي به خرم آباد مربوط ميگردد.
بروجرد پيكره دگرگوني را در شمال و زاگرس خرد شده را در جنوب بخود اختصاص داده است. پيكوه دگرگونه بيشتر به صورت ارتفاعات پست و بلند با حداكثر ارتفاع 1900 متر كه گهگاه ارتفاعات سنگ خارائي شامل كوههاي سردره با ارتفاع 2546 متر و كوه سر كورا با ارتفاع 2310 متر در ميان آنها ديده ميشود.
مرز تفكيك بطور كلي از نظر مورفولوژي واحدهاي زير در ناحيه قابل تشخيص است:
1-تپه هاي پست و كم ارتفاع با رنگ عمومي تيره با شيب ملايم و دره هاي تقريباً مسطح و كم شيب.
2-كوههاي بلند ارتفاع و همسو با رانده گي زاگرس با زمستانهاي پربرف و ميزان بارش فراوان
3-مناطق كوهپايه اي و پرشيب با دره هاي عريض و طويل كه در قسمت پاييني به بادبزن آبرفت با شيب زياد ختم ميگردد.
4-دشت آبرفتي سيادخور و چغلوندي
زمين شناسي
پيكره دگرگونه در شمال منطقه در گستره اي از شرق به غرب با چهره خاكستري تيره تا سياه از تپه هاي پست و كم ارتفاع سازمان يافته است. سنگهاي در برگيرنده آن ها عمدتاً دگرگونه بوده و تزريق توده آذرين بروجرد در ميان آنها كه گهگاه به حالت سه تيغ ساز ديده ميشود به گونه اي جالب در معرض ديد قرار ميگيرد. زاگرس خرد شده در جنوب ناحيه، در راستاي شمال غربي- جنوب شرقي و همسو با زاگرس چين خورده از يك سري ارتفاعات بلند و ديواره ساز تشكيل يافته است اين زون كه به صورت نوار باريكي ديده ميشود داراي عرض خيلي متغير است(10 كيلومتر در شمال غربي گهكم و 65 كيلومتري در كوه دينار). در بروجرد عرض اين واحد حدوداً از 15 كيلومتر تا 35 كيلومتر متغير است. مرز شمالي و شرقي زاگرس خرد شده بسيار مشخص است، چرا كه گسلهاي راست گرد زاگرس و ميناب آنرا از واحدهاي ديگر مجزا مي نمايد. در بروجرد مرز اين واحد با زون دگرگونه بوسيله دشت آبرفتي پوشيده و از معرض ديد پنهان ميگردد. زاگرس خرد شده كه قسمتي از پليت عربي است در اين منطقه هر چه از جنوب باختري به طرف شمال خاوري نزديكتر مي شويم بر شدت دگرريختي افزوده ميشود و در محل برخورد آن قسمت از پليت عربي (زاگرس خرد شده) با بخش سنندج- سيرجان (زون دگرگونه) در لبه زاگرس واحدهاي سنگي به شدت تكتونيزه بوده و با شيب به سمت شمال شرقي بر روي يكديگر لغزيده اند.
يك واحد بر جا و دو واحد نابرجا در زاگرس خرد شده اين ناحيه واقع شده به نحوي كه سفره رورانده و نابرجاي چغلوندي كه ارتفاعات جنوب غربي و سفره رورانده گرين در منتهي اليه شمال غربي منطقه بروجرد دارد.
واحد بر جاي در راستاي جنوب شرقي- شمال غربي با عرض حدود 5 تا 8 كيلومتر تا جنوب بروجرد از آنجا با انحراف حدود 45 درجه به سمت غرب ناحيه در معرض ديد قرار ميگيرد. اين واحد كه داراي رخساره تيپ سكوي قاره اي (contiental plat) مي باشد عمدتاً از رديفهاي كربناته سازمان يافته و به گونه اي همشيب از كامبرين تا ميوسن بر روي يكديگر قرار گرفته اند. اگرچه ترادفهاي فوق به طور همشيب روي يكديگر ديده مي شوند، ولكن وقفه هاي رسوبي در بعضي از قسمتهاي آن ديده ميشود. روند واحدها در اين زون شمال باختري- جنوب خاوري است. از رخدادهاي زمين ساختي، رخداد كالدونين تا آخر فاز آلپي در اين ناحيه ديده ميشود. گسله هاي فشاري نيز ديده ميشود كه احتمالا داراي زماني قديميتر از گسله هاي راستلغز است. عمده ترين گسل موجود در منطقه گسل رو رانده زاگرس با راستاي شمال غربي- جنوب شرقي است كه محل برخورد دو بخش زاگرس و سنندج- سيرجان بوده كه در اين جا توسط رسوبات آبرفتي جوان پوشيده شده و از ديده پنهان ميگردد.
زاگرس خرد شده:
§واحد برجا:
ارتفاعات كَسه، شاه نشين و ميش پرور به ترتيب از جنوب شرقي تا شمال غربي دربرگيرنده سنگهاي اين مجموعه مي باشد به علت قرارگيري اين زون در لبه زاگرس و در فاصله اي نزديك از محل برخورد دو پليت ايراني و عربي، تمامي واحدهاي سنگي موجود دگرريخته بوده و روندهاي ساختاري، دگرشكلي آن همسو با گسل رورانده زاگرس ديده ميشود. اين واحد برجا را كه بهتر است نام زون گسله بر آن نهاده شود از يك سري گسله هاي متعدد و كوچك و بزرگ با حركت هاي متفاوت شكل گرفته كه همگي حكايت از يك منطقه پرتحرك در تمامي رخداد زمين ساختي چرخه آلپي مي نمايد. گسله هاي مهم ديده شده در اين زون شامل گسل وركوه، گسل نهاوند ، گسل برآفتاب، گسل درود و گسل آبسرده است.
پالئوزوييك:
پالئوزوييك زيرين را در وركوه و پالئوزوييك فوقاني تا ماستريشتين را در ميش پرور مي توان ديد.
پالئوزوييك زيرين (كامبرين پسين سازند ميلا) را در دينارآباد ناحيه وركوه مي توان مشاهده نمود كه از ترادفي كربناته و شيلي- ماسه اي تشكيل ميشود در قسمت زيرين عمدتاً كربناته بوده و بر روي آن رخساره آهكي، شيلي- ماسه اي قرار ميگيرد. واحد كربناته زيرين شامل 50 متر تناوب آهك و دولوميت خاكستري تيره، خاكستري مايل به زرد تا كرم مي باشد كه فسيل دو كفه اي ابولوس obolus در آن ديده ميشود. واحد شيلي- آهكي روئي كه به صورت تناوب در ضخامت هاي 10 تا 15 متر مي باشد با فسيلهاي فراوان بر اكيوپودهاي سياه رنگ از گروه oboloid كه با احتمال قوي متعلق به كامبرين پسين مي باشد تشكيل شده است. واحد آهكي- شيلي ماسه اي كه ضخامتي حدود 75 متر براي آن در نظر گرفته شده به طور همشيب بر روي واحد زيرين و از آهك نازك لايه خاكستري، خاكستري مايل به سبز تشكيل شده است. اين واحد از نظر رخساره كلي قابل مقايسه با سازند ميلا در ايران مركزي است اين واحد از نظر رخساره كلي قابل مقايسه با سازند ميلا در ايران مركزي است. اين واحد در بالا توسط ماسه سنگ كوارتزيتي قاعده پرمين با ناپيوستگي همشيب پوشيده ميگردد.
پالئوزوييك فوقاني مربوط به پرمين را در نواحي وركوه و ميش پرور مي توان ديد. از ساختمانهاي رسوبي، چينه بندي مورب به وضوح در آن ديده ميشود. ضخامت كلي آن حدوداً 20 متر است كه به طور همشيب و تدريجي در زير آهكهاي پرمين فوقاني قرار ميگيرد. اين واحد تخريبي با قسمتهاي بالاي سازند فراقون قابل مقايسه است.
سنگهاي كربناته پرمين در وركوه 75 متر ضخامت دارد كه به طور همشيب و تدريجي روي واحد تخريبي فوق الذكر قرار گرفته و به طور گسله توسط نهشته هاي ژوراسيك پوشيده ميگردد. رديف پرمين در اينجا از سنگ هاي آهكي، آهكي دولوميتي خاكستري تيره، ضخيم لايه تا توده اي با فسيلهاي مرجان آلگ لاله وش، شكم پا (بلرفون)، زئوفيكوس، بريوزوآ، براكيوپود، بوده ولي براساس ميكروفسيلهاي ديده شده داراي سن پرمين فوقاني مي باشد.
در اطراف قريه چنارستان و در راستاي گسل رو رانده زاگرس و دگرريختي در اين سنگها موجب دگرساني سنگهاي آهكي به حالت آهك دولوميتي و دولوميت ثانوي به رنگ خاكستري مايل به زرد، قهوه اي مايل به زرد و دانه شكري گرديده كه به آساني مي توان سنگواره هاي مختلف را در دولوميت ها مشاهده كرد.
سنگهاي پرمين در اين ناحيه كه با سازند دالان در زاگرس و فارس مقايسه شده است بخش آهكي زيرين آن حدود 550 متر و بخش دولوميتي آن حدود 400 متر ضخامت دارد. بخش دولوميت روئي با چهره خاكستري مايل به سفيد و نخودي رنگ به حالت سه تيغ ساز با لايه بندي منظم به طور همشيب روي بخش آهكي زيرين قرار ميگيرد و خود توسط دولوميت و شيل دولوميتي سازند خانه كت با ناپيوستگي همشيب پوشيده ميگردد.
- ترياس
ترياس درميش پرور با سازند خانه كت مشخص ميشود كه ضخامتي حدود 450متر را به خود اختصاص داده است. رديف مورد نظر ابتدا با لايه هاي دولوميت نازك لايه تا متوسط لايه به رنگ سفيد، صورتي، خاكستري مايل به آبي آغاز و سپس بر روي آن تناوبي از آهك و دولوميت به رنگ خاكستري، خاكستري مايل به آبي، صورتي در لايههاي نازك متوسط (45-10) با فسيلهاي استراكود، خارپوست گاسترپودا، آلگ، كورال با آثار كرم همراه است كه شاخص ترين آنها فسيل دو كفه اي (pseudomonites ovata) مي باشد قرار ميگيرد. دولوميت صخره ساز به گونه اي مشخص يكي در ميانة سازند و ديگري در بخش فوقاني آن ديده ميشود. ضخامت بخش دولوميت مياني حدود 15 تا 20 متر و بخش دولوميت فوقاني حدود 50 متر در نظر گرفته شده است كه انباشته هاي خانه كت مي باشد و همراه با بخش دولوميت فوقاني است و خاتمه مي پذيرد و در بالا توسط نهشته هاي سورمه با ناپيوستگي همشيب پوشيده ميگردد. براساس ميكروفسيلهاي يافت شده سن آن ترياس زيرين و مياني است.
- ژوراسيك
سنگهاي كربناتهي ژوراسيك در ميش پرور با سازند سورمه مقايسه شده است و از يك رديف آهك، آهك دولوميتي ضخيم لايه دانه ريز با فسيل فراوان ليتوتيس آغاز ميگردد كه ضخامت آن حدود 40 متر است. بر روي آن سنگهاي آهكي، آهكي دولوميتي خاكستري، خاكستري تيره با ضخامت تقريبي 900 متر مي نشيند كه از مشخصات بارز آن وجود فرسايش غار مانند مي باشد. ارتباط سورمه با خانه كت همشيب و ناگهاني بوده و خود بطور تدريجي در زير انباشته هاي كرتاسه قرار ميگيرد. سن اين سازند ژوراسيك مياني- پاياني مشخص بوده است.
- كرتاسه
در ميش پرور كرتاسه از دو واحد عمده پائيني و بالايي سازمان مي يابد. كرتاسه پايين از نئوكومين آغاز به سنوماتين ختم ميگردد كه از نظر رخساره اي با فهليان، داريان، سروك قابل مقايسه است. كرتاسه بالايي شباهت نزديكي با سازند گورپي و اميران داشته و سن كامپانين- ماستريشتين براي آن مشخص شده است.
ضخامت كلي كرتاسه پاييني 1340 متر اندازه گيري و به اختصار به صورت زير است:
سازند فهليان با 175 متر ضخامت از سنگهاي آهكي، خاكستري تيره و تيره رنگ سازمان مي يابد كه به طور تدريجي و هم شيب به سازند داريان تبديل ميگردد.
سازند داريان با يكصد متر آهك خاكستري تيره ضخيم لايه تشكيل گرديده كه از نظر رنگ و رخساره با فهليان شباهت داشته و جدايش آنها از يكديگر تنها براساس شواهد فسيلي مسير است.
سازند سروك: 1065 متر ضخامت، عمدتاً از آهك خاكستري روشن رنگ در زير كه به تدريج به سمت بالا به رنگ خاكستري، خاكستري تيره به طور پراكنده با نوارهاي چرت و لايه هاي آهك مارني تبديل ميگردد. تفكيك سروك از داريان تنها از طريق فسيل شناسي امكان پذير است. كرتاسه فوقاني در ميش پرور سازندهاي گورپي و اميران را دربرمي گيرد. روي آخرين لايه هاي سنگهاي آهكي سروك با فاصله زماني از تورونين تا پايان سانتونين با كنتاكت تيز و ناگهاني رديفي مي نشيند كه با سازند گورپي قابل مقايسه است.
آخرين واحد چينه شناسي در ميش پرور سازند اميران سات كه ضخامتي حدود 40 متر داشته و به طور تدريجي بر روي سازند گورپي قرار ميگيرد.
ترشيري
رسوبات ترشيري بروجرد عموماً در لبة زاگرس از منتهي اليه جنوب شرقي ناحيه در راستايي از جنوب شرقي به سمت شمال غربي و از جنوب برجرد به سمت غرب ناحيه در معرض ديد قرار ميگيرد. واحدهاي چينه شناسي آن شامل سازندهاي كشكان- شهبازان- پابده- آسماري و فليش هاي ميوسن است.
سازند كشكان، با 20 تا 60 متر ضخامت عمدتاً از كنگلومراي ارغواني رنگ سازمان مييابد و ماسه سنگ، سيلتستون هاي قرمز، ارغواني، آبي رنگ به طور فرعي آن را همراهي مي نمايد.
سازند شهبازان: كه ضخامت آن از 100 تا 600 متر متغير مي باشد از وركوه به طرف شمال غرب و نواحي آبسرده بيشتر داراي رخساره كم عمق با سنگهاي آهكي، آهكي دولوميتي خاكستري، قهوه اي گهگاه سفيد با لايه بندي منظم كه در بعضي جاها با نوارها و گرهك هاي چرت همراه است.
سازند پابده: از شيل، مارن، آهك نازك لايه خاكستري، خاكستري روشن، خاكستري مايل به زرد تشكيل ميگردد.
سازند آسماري: با حالت صخره ساز خود با ضخامت متغير از 50-40 متر در سري رسوبات ترشيري بخوبي از ساير نهشته ها قابل تفكيك بوده و به گونه اي واضح ارتفاعات كوه شاه نشين را دربرمي گيرد بعلاوه از جنوب بروجرد به سمت غرب در نواحي آبسرده و هفت چشمه رخنمون آن ديده ميشود.
فليش هاي ميوسن با ضخامت متغير از 500- 1500 متر به طور پيوسته و هم شيب روي سنگهاي آسماري قرار ميگيرد كه در قسمت فوقاني در اثر راندگي سفره نابه جاي واحد چغلوندي تكتونيزه بوده و مورد تخريب قرار گرفته است از دو بخش عمده پاييني و بالايي تشكيل ميگردد كه بخش پاييني بيشتر از مارن، ماسه سنگ، آهك با لايه بندي منظم و لايه هاي نازك با رنگ خاكستري، خاكستري مايل به سبز سازمان يافته و گهگاه واحد آهكي گرهك دار ريفال به حالت ديواره سان با ضخامت حداكثر 40 متر آن را همراهي مي نمايد.
بخش بالايي از مارن ارغواني روشن، خاكستري مايل به سبز تشكيل گرديده كه به طور فرعي لايه هاي ماسه اي و آهك نازك لايه به همراه آن در معرض ديد قرار ميگيرد. نتيجه اينكه از بخش پاييني به سمت بالا به مقدار مارن افزوده ميگردد.
كنگلومراي بختياري: با ضخامت 500-300 متر همانند هم ارز خود سازند هزار دره در البرز به هنگام برپايي كوههاي زاگرس شكل گرفته و داراي ويژگي هاي زير است:
1- كنگلومرايي است همگن 2- لايه بندي منظم داشته و داراي لايه هايي از مارن، ماسه سنگ به صورت ميان لايه اي است 3- سيمان خوب و سفت شده با ماتريس ماسه اي 4- رنگ خاكستري و خاكستري روشن 5- عناصر نيمه گرد شده به ابعاد 25-1 سانتي متر متغير 6- حدود 85 درصد عناصر آهكي و 15 درصد از ساير سنگها نظير ماسه سنگ راديولريت و … 7- ضخامت متوسط آن 500-300 متر 8- در مجاورت رانده گي ها و ساير گسل ها شيب لايه ها زياد و حدود 80 درجه مي باشد.
§واحد نابرجا:
- واحد گرين
كده گرين با 4000 متر ارتفاع از سطح دريا در گستره اي به عرض 10 كيلومتر و طول 40 كيلومتر همسو با واحدهاي برجا در منتهي اليه شمال غرب ناحيه، سنگ هاي كربناتهاي را در بر ميگيرد كه زمان آن كرياس فوقاني- كرتاسه مي باشد.
آهك گرين واحد سنگي بسيار ضخيمي است كه به طور ممتد و پيوسته از ترياس فوقاني تا كرتاسه سنوماتين در يك حوضه سكوي قاره اي برجاي گذاشته شده است. به جز سنگهاي ترياس فوقاني- ژوراسيك زيرين كه داراي رخساره مشخصي بوده و از ديگر واحدها به خوبي تفكيك ميشود ولكن جدايش ساير واحدهاي سنگي از طريق رخساره امكان پذير نبوده و خطوط كنتاكت به صورت احتمال ترسيم گرديده است.
- واحد راديوليت، اسپيليت، گابرو
در سراب چوله واقع در جنوب غربي در چشمه آهك رورانده گرين و بر روي سنگهاي ماستريشتين با كنتاكت گسل سنگهاي راديولريتي ارغواني، گابرو و اسپليت ديده ميشود كه مي توان آن را با راديولريت و افيوليت هاي باختران مقايسه كرد وجود راديولريتهاي شاخص، زمان كرتاسه سنومانين را براي اين سنگها مشخص ميكند.
- واحد چغلوندي
جنوب غربي ناحيه مورد بررسي را سنگهاي نابرجاي رسوبي- آتشفشاني دربرمي گيرد كه بر روي نهشته هاي ميوسن رانده شده و تحت عنوان سفره رورانده چغلوندي معرفي مي گردد، راندگي اين سنگها موجب بهم ريختگي و آشفتگي نهشته هاي ميوسن شده در سرتاسر راندگي، واحدهاي در هم تيره رنگي مشاهده ميگردد كه بيش تر از شيل هاي ماسه اي دانه ريز، راديولريت، آهك دانه ريز ائوسن، آهك دولوميتي كرم رنگ كرياس و اسپليت شكل ميگيرد.
·منطقه دگرگونه
مجموعه دگرگونه رديفي از سنگهاي رسوبي، آتشفشاني و اسليت ها را شامل ميشود كه در رخساره شيست سبز دگرگون شده و وجود شيستوزيته، تجزيه متبلور شدن، چين خوردگي و دگرشكلي سنگها و فسيل هاي وابسته نتيجه تأثير فاز دگرگونه مي باشد سنگهاي مورد بحث در راستاي جنوب شرقي- شمال غربي در گستره اي از منتهي اليه جنوب شرقي ناحيه تا منتهي اليه شمال غربي آن برونزد دارد. تزريق توده نسبتاً بزرگ گرانيت بروجرد با تركيب گرانيتي- گرانوديوريتي در ميان اسليت هاي سياه موجب شكل گيري هاله دگرگوني گرديده به طوري كه اثر حرارتي آن در سنگهاي ميزبان در تشكيل كانيهاي آندالوزيت، سيليمانيت، گرونا كورديوريت دخالت داشته است. هاله دگرگوني در نزديك توده به صورت هورنفلس و آندالوزيت شيست و در شعاعي دورتر كورديوريت شيست و شيست هاي لكه دار مشاهده ميگردد.
·سنگهاي نفوذي
در شمال و شرق بروجرد سنگهاي نفوذي در سطح وسيعي در ميان اسليت هاي سياه گسترده شده اند، تركيب آنها از كوارتز ديوريت تا گرانيت تغيير مي نمايد. به نظر مي آيد كه تزريق توده نفوذي بروجرد ابتدا با كوارتز ديوريت آغاز و سپس در مراحل بعدي تركيب اسيدي تر و سنگهاي گرانوديوريتي تا گرانيتي جايگزين گرديده اند. اين سنگها در اطرافشان هاله ضخيمي از هورنفلس و شيست هاي لكه دار را موجب گرديده اند. هرچه از شمال بروجرد به سمت شرق آن نزديك تر مي شويم به نظر مي آيد كه از ميزان حرارت توده كاسته گرديده است، زيرا كه در مجاورت تزريق توده در سنگهاي ميزبان در شمال بروجرد هورنفلس آندالوزيت ديده ميشود، در حالي كه در شرق بروجرد كانيهاي حرارتي تشكيل شده در كنتاكت داراي سنگهاي نفوذي بيشتر از نوع كورديريت و كلريت مي باشد.
از مشخصات بارز اين سنگها وجود بيوتيت قهوه اي فراوان در آنها مي باشد، سنگهاي مذكور بيشتر متارف بوده و حالت خميدگي در بيوتيت ها ديده ميشود.
ارتفاعات كوه سروره و همچنين شرق كبوترلان را يكسري سنگهاي گرانوديوريتي با بافت دانه اي و پورفيري تشكيل ميدهد.
عمده ترين سنگهاي نفوذي را سنگهاي گرانيتي تا گراندديوريتي تشكيل ميدهد كه در گستره اي وسيع در ناحيه ديده مي شود، تأثير فرايندهاي فرسايش روي سنگهاي مذكور موجب بهم ريختگي سنگها و تجزيه فلدسپات گرديده است.
·سنگهاي دگرگوني مجاورتي
اولين فاز دگرگوني مجاورتي با نفوذ سنگهاي كوارتز ديوريتي شروع گرديده و هورنفلسهاي توده اي متراكم تيره رنگي كه به صورت هاله اي در حاشيه شمالي و شرقي گرانيت بروجرد قرار دارد در اثر اين فاز تشكيل شده است. هرچه از توده نفوذي دورتر شويم به تدريج شيستوزيته در آنها ظاهر شده و به صورت هورنفلس شيست آندالوزيت دار و در نهايت به شيست هاي لكه دار تبديل مي گردند. كانيهاي موجود در هورنفلس ها بيشتر آندالوزيت، استروتيد، بيوتيت، كورديريت و در شيست هاي لكه دار عمدتاً كلريت- بيوتيت و مسكوويت مي باشد.
·زمين شناسي ساختماني:
در حاليكه در دو منطقه دگرگوني و زاگرس خرد شده تا پايان ترياس مياني سنگهاي همسان در يك حوضه واحد به جاي گذاشته مي شود، فاز كششي مربوط به رخداد كيمرجين پيشين منجر به جدايش آنها از يكديگر همراه با بسته شدن تتيس قديمي و شكلگيري تتيس جديد ميگردد بر جاي گذاري سنگهاي كربناته ژوراسيك در زاگرس خرد شده همچنان ادامه مي يابد در حاليكه در همين زمان ژوراسيك در منطقه دگرگونه با رخساره تخريبي انباشته ميگردد. عليرغم اينكه رسوبات قديميتر از پرمين در منطقه دگرگونه ديده نمي شود اما در زاگرس خرد شده نهشته هاي كامبرين پسين اوردويسين آغازي ديده ميشود كه با ناپيوستگي توسط انباشته هاي پرمين پوشيده ميگردد. وقفه رسوبي از اوردويسين تا پايان كربنيفر در اين ناحيه رخداد كالدونين و يا هرسي نين را مورد تأييد قرار ميدهد.
قديمي ترين سنگهاي موجود در زون دگرگونه مربوط به پرمين مي باشد كه همانند زاگرس يا وقفة رسوبي توسط نهشته هاي ترياس پوشيده ميگردد. در زون دگرگونه رسوب گذاري از ترياس فوقاني تا ژوراسيك بدون وقفه ادامه مي يابد در حاليكه زاگرس خرد شده با وقفه رسوبي از ترياس فوقاني تا ژوراسيك زيرين همراه بوده و نهشتههاي كربناته ژوراسيك مياني روي دولوميت هاي خانه كت قرار ميگيرد.
در ناحيه مورد بررسي در زون دگرگونه رسوبات جوان تر از ژوراسيك ديده نمي شود، در حاليكه زاگرس خرد شده مشخص به وجود سنگهاي آهكي پيوسته از ژوراسيك مياني تا كرتاسه پاييني است، اگرچه وقفه رسوبي از تورونين تا شروع كامپيانتين در ميش پرور ديده ميشود به طوريكه نهشته هاي گورپي با وقفه رسوبي روي آخرين لايههاي سروك قرار ميگيرد.
وجود شيب كم در لايه هاي كنگلومراي جوان تر از بختياري حاكي از وجود جنبش هاي ضعيفي بعد از شكل گيري كنگلومراي پليوپليستوسن مي باشد.
سفره نابه جاي بيستون در رابطه با رخداد لاراميد بر روي فليش هاي اميراني رانده شدهاند و در جبهه رانده گي سنگهاي آميزه رنگين مربوط به بقاياي پوسته اقيانوسي كه از گارو اسپليت، راديولريت تشكيل شده اند ديده ميشود.
سنگهاي نابرجاي چغلوندي احتمالاً در رابطه با آخرين رخداد آلپ بر روي سنگهاي ميوسن رانده گرديده اند و در پيشاني راندگي واحد نابرجاي تيره رنگي كه از آهك ترياس يا ائوسن راديولريت كرتاسه، اسپليت و شيل ماسه اي تشكيل گرديده در معرض ديد قرار ميگيرد.
زمين شناسي اقتصادي
گرانيت، در مسير جاده آسفالت اراك حدود 35 كيلومتري بروجرد حد فاصل قريه هاي كله جنوب و قلعه ثنمور خان دست راست جاده شوسه اي وجود دارد كه تا شهرستان ملاير ادامه دارد. در مسير جاده شوسه فوق حدود كيلومتر 5 قريه اي ديده ميشود به نام بياتون سوخته، در محدوده كله جوب، قلعه ثمورخان، سرخه در و بياتون سوخته گرانيت در مجموعه كانيهاي موجود در پگماتيت و آپليت مربوط به مراحل انتهايي تحول ماگماي گرانيتي، گرانوديوريتي بروجرد ديده ميشود.
مسكويت، در مسير جاده آسفالته اراك- بروجرد، كيلومتر 35 در محدوده بياتون سوخته، سرخه در، پل سفيد، كله جوب و قلعه ثمورخان در ميان سنگهاي هورنفلس شيست آندالوزيت دار رگه هاي آپليتي- پگماتيتي با ضخامت 3 تا 5 متر و طول 20 تا 40 متر كه به ندرت به 70 متر مي رسد حاوي بلورهاي درشت مسكويت، فلدسپات، تورمالين و ديگر كانيهاست.
تالك: در مرز سنگهاي رسوبي- آتشفشاني و آهك دولوميتي كه عمدتاً تكتونيزه ميباشد، در امتداد گسل محسن ابن علي هجوم وجود دارد.
فلدسپات: در مراحل انتهائي ماگمايي گرانيتي بروجرد كه به صورت توده هاي گرانيتي تظاهر دارند، شيوه هاي ماگمايي متشكل از كوارتز و فلدسپات باقيمانده از انجماد ماگما كه به صورت رگه هاي آپليتي در داخل اين توده هاي آذرين تزريق شده اند غني از كوارتز و فلدسپات هستند منطقه داراي مقادير مرمر و مس نيز هست.
منطقه هاي اليگودرز
·موقعيت جغرافيايي
منطقة اليگودرز به مختصات جغرافيايي عرض ْ30 تا َ30: ْ30 شمالي و طول َ30:ْ49 تا 00:ْ50 شرقي است در اين منطقه در دو استان لرستان و اصفهان جاي ميگيرد.
ناحيه ياد شده سرزميني كوهستاني و مرتفع مي باشد بلندترين نقطه آن قالي كوه است كه در جنوب غربي اين منطقه قرار دارد ارتفاع زياد و كوهستاني بودن سبب شده كه زمستانهايي سرد و طولاني و تابستانهايي ملايم و كوتاه مدت داشته باشد. روند پستي و بلندي آن در اين ناحيه بر روند ساختارهاي اصلي زمين شناسي ايران (زاگرس و زون دگرگونه ايران مركزي) منطبق است.
·چارچوب ساختاري- چينه اي
سرزمين مورد بررسي به وسيلة 2 گسل، خط و راندگي زاگرس بلند و مهگسل وارونة زاگرس به سه زون ساختاري- چينه اي تقسيم ميشود كه از شمال شرقي به سوي جنوب غربي عبارتند از:
الف) زون سنندج- سيرجان يا حاشية جنوب غربي ايران مركزي كه خود در اين ناحيه به سه زون فرعي تقسيم ميگردد. كه شامل : زون فرعي داخلي مزوزوييك- زون فرعي مياني- زون فرعي كناره اي مزوزوييك مي باشد.
ب) زون راديولاريتي
ج) زون زاگرس بلند (زاگرس خرد شده)
§سازند سورمه
روي دولوميتهاي سازند نيريز ضخامتي از سنگ آهك و سنگ آهك دولوميتي قرار دارد كه قابل مقايسه با سازند سورمه مي باشد ضخامت اين سازند از جنوب شرقي به شمال غربي افزايش مي يابد در لايه هاي نخستين اين سازند دو كفهايهاي بزرگ (lithiotis) يافت ميشود كه عموماً فسيلهايي بلورين شده اند. بخشهاي مياني سازند از آهك هاي دولوميتي بستر لايه اي درست شده اند كه سطح هوازدة آن تيره رنگ مي باشد. بخش پاياني سازند را آهك هاي نازك لايه اي تشكيل مي دهند كه بر آنها دولايه از قير طبيعي (شيلهاي ماسه اي بيتومين داد) با ضخامت 2 و 3 متر همراه است. در بخش اخير آمونيت هاي فراواني يافت ميشود كه متعلق به كيمبرين بالايي تا تيتومين زيرين است.
§سازند داديان- سروك
355 متر ضخامت دارد و سنگ آهك هاي متوسط تا بستر لايه خاكستري رنگ تشكيل شده است كه گهگاه داراي قلوه هايي از چرت مي باشند. چون مرز مشخصي براي جدا كردن اين دو سازند از يكديگر وجود ندارد از اين رو رسوبات ياد شده در مجموع به صورت يك واحد و با نام داريان سروك نام برده ميشود.
·گسله ها
گسله هاي سراسري مهمي در اين منطقه شناسايي شده اند كه برخي از آنها حوضه هاي رسوبي را در طي ادوار گذشته زمين شناسي در فرمان داشته اند. اين گسله ها از شمال شرقي به جنوب غربي عبارتند از:
ب: گسله وارونه و سرتاسري كه از گوشه جنوب شرقي آغاز و پس از گذشتن از شمال روستاي آقاگل به سوي محلي موسوم به ميدانك كشيده شده سپس از جنوب روستاهاي عبدل آباد، آب باريك، مغانك و كهريز سرخ به سوي روستاي سنج رفته و به گسله پيشين مي پيوندد. جنبش اين گسله به صورت وارونه بوده و شيب آن به سوي شمال، شمال خاوري است.
ج: گسله جدا كننده زون فرعي بلنديهاي ديرين مياني از زون فرعي مزوزوئيك كناره اي: اين گسله از جنوب شرقي منطقه آغاز ميگردد و پس از گذشتن از دشت به جنوب روستاي تيران مي رسد. ادامه اين گسل را در شمال ده سلمان و سپس به طرف غرب در شمال روستاي خان سرخ مي توان دنبال نمود. جنبش اين گسله در بيشتر جاها وارونة و شيب آن زياد و به سوي شمال خاوري مي باشد.
د: گسله گاورسه- پيردزگاه: اين گسله از جنوب منطقه با روندي كه تقريباً موازي با روند خط تر است اصلي زاگرس مي باشد بسوي شمال و شمال باختري كشيده شده است.
هـ : گسله سرتاسري زاگرس (Thrust Foult): اين گسله كه احتمال مي رود در همان مرز دو پليت (Plate) ايران و عربستان به وجود آمده باشد در محدوده نقشه، جدا كننده زون راديولاريتي از زون فرعي كناره اي مزوزوئيك است.
و: گسله جدا كننده زون راديولاريتي از زون زاگرس بلند: اين گسله كه مرز جنوب غربي زون راديولاريتي را در اختيار دارد از روستاي دره بادام در جنوب، جنوب غربي منطقه تا دره دائي واقع در غرب، جنوب غربي منطقه كشيده شده است. روند اين گسله از N=125 تا N=140 تغيير مي نمايد. اثر آن در بخش مياني بوسيله رسوبهاي درياچه اي و آبرفت پوشيده شده است.
ز: گسله جوان زاگرس يا مهگسله وارونه زاگرس: اين گسله تقريباً داراي روند N=130 بوده و شيب زيادي به سوي جنوب غربي دارد. آخرين جنبش آن راستگرد مي باشد «آبراهه موجود در غرب رودخانه گشان حدود 500 متر بسوي جنوب شرقي جابجا شده است». دنباله اين گسله به سوي جنوب غربي به گسله كاري درود مي پيوندد.
· زمين شناسي اقتصادي
در محدوده اليگودرز چند نوع ماده معدني «فلزي و غيرفلزي» ديده ميشود كه برخي از آنها مورد استفاده و بهره برداري قرار گرفته اند اين مواد عبارتند از:
سرب و روي: در پايه آهكهاي كرتاسه زيرين كاني سازي سرب و روي رخ داده است.
مس: سنگهاي ولكانيكي موجود در غرب روستاي خان سرخ به كربنات مس آغشته ميباشند.
آهن: در متادولوميت هايي كه در جنوب روستاي مشكك، شمال روستاي تيران و نيز در شمال روستاي آب- خليله برونزد دارند عدسيهاي كوچكي از مانيتيت و هماتيمت ديده ميشود. بزرگترين اين عدسيها كه در شمال روستاي تيران ديده ميشود حدوداً دو متر درازا و نيم متر پهنا دارد. در ساير جاها آهن ياد شده در حد نشانه وجود دارد.
باريت: اين كانسار در برخي از شكستگيهاي موجود در آهكهاي كرتاسه و پرمن جايگزين شده است.
سنگهاي ساختماني: از آهكهاي بلوره سفيد رنگ موجود در جنوب اليگودرز براي كاربردهاي ساختماني (سنگ نما) به طور گسترده اي بهره برداري ميشود.
تحقیق درباره گزارش مربوط به زمين شناسي منطقه اشتهارد ESHTEHARD
·موقعيت جغرافيايي و راه هاي ارتباطي
منطقه مورد بررسي در محدوده ميان تا طول شرقي و تا عرض شمالي جاي دارد.
ارتفاعات منطقه: بلندترين بخش منطقه بلندايي برابر با 2125 متر و پست ترين بخش آن ارتفاعي نزديك به 1131 متر دارد. بزرگترين مناطق مسكوني شهري منطقه عبارتند از: بوئين زهرا و اشتهارد.
راه هاي ارتباطي اصلي منطقه عبارتند از: جاده آسفالته مرد آباد به قزوين كه از شهرهاي اشتهارد و بوئين زهرا مي گذرد، جاده آسفالته بوئين زهرا به ساوه و جاده خاكي هجيب به زرين ده
·زمين ريخت شناسي (ژئومورفولوژي)
عوامل كنترل كننده زمين ريخت شناسي در منطقه را مي توان عامل ساختاري، ليتولوژيكي، دگرساني و آب و هوايي برشمرد. سنگهاي آتشفشاني ائوسن ارتفاعات منطقه را پديد آورده است. نواحي گسله عمده در مرز جدا كننده برجستگي ها و مناطق پست، جاي دارند. فزون بر آن بيشتر طاقديس ها ارتفاعات منطقه را پديد آورده اند، شرايط آب و هوايي نيز سبب كنترل زمين شناسي شده است به گونه اي كه گرانيت ها بر اثر هوازي گوديهايي را در منطقه پديد آورده است. در اين ميان گفتني است كه دگرسانيهاي گرانيت ها در اين راستا دست اندر كار بوده است. سنگ نهشته هاي نئوژن نيز به دليل سست بودن واحدهاي سنگي آن فرسايش پذيرند و مناطق پست و كم ارتفاعي را پديد آورده اند.
·چينه شناسي
در منطقه مورد بررسي، سازندهاي كهن تر از ائوسن ديده نمي شود.
§ائوسن
الف) ائوسن مياني: ائوسن مياني در منطقه با توف هاي سبز رنگ كه گاهي متمايل به آبي است مشخص مي شود، اين توف ها ستبرايي نزديك به چند متر دارند، در ميان توف ها ايگينمبريت هاي قرمز رنگ با تركيب داسيتي و گدازه هاي داسيتي قرمز رنگ ديده ميشود به همين سان به گونه اي ميان لايه اي چند لايه آهكي ناپيوسته و عدسي شكل سياه و كرم رنگ در ميان توف ها ديده ميشود- اين واحد در بردارنده فسيل استراكود و بقايايي از نوموليت است كه در اثر تبلور دوباره ساختمان داخلي آنها از ميان رفته است و از اين رو سن آنها به درستي قابل تشخيص نيست. توف هاي سبز در افق هاي بالاتر نخست به توف هاي جوش خورده سبز تا خاكستري و سپس به توف هاي ريوليتي كرم رنگ تبديل مي شوند. با توجه به رخساره توف ها (هيالوكلاستيك) و وجود لايه هاي آهكي محيط پيدايش توف هاي از ديدگاه رخساره سنگي مي توان اين سري را با واحدهاي E5 – E4 – E3 در منطقه قم –آران مقايسه كرد كه امامي در سال 1981 براي منطقه ياد شده معرفي كرده است.
ائوسن مياني در منطقه به 5 واحد سنگي تفكيك شده است كه عبارتند از:
واحدي است كه دربرگيرنده ائوسن مياني به گونه اي عام و فراگير، اين نام گذاري در آن بخش هايي از ائوسن مياني انجام شده است كه امكان تفكيك واحد وجود نداشته است در برخي بخش هاي ائوسن مياني دربرگيرنده واحد گدازه اي و ايگنيمبريت هاي قرمز رنگ است. در اين نقاط ماگماي داسيتي توف هاي سبز را به سان سيل و دايك بريده و يا در پيكر روانه هاي آتش فشاني بر روي لايه هاي توف جريان يافته است، چندين افق از اين گدازه ها و سنگهاي ايگنيمبريتي در منطقه ديده مي شوند كه ميان آنها لايه هاي توفي نيز به چشم مي خورد در اين ميان دايكها و سيلتها تنها و تنها در توف ها جايگزين شده اند و ائوسن بالايي را نمي برند. توفهاي ائوسن مياني از ديدگاه تركيب با سنگهاي ياد شده همساني دارند و گمان مي رود تناوبي از تكاپوهاي گدازه اي و انفجاري در روند زماني ائوسن مياني انجام گرفته باشد و ماگما با تركيب داسيتي حوضه رسوبي ائوسن مياني را تغذيه كرده باشد دايكها و سيلتهاي ياد شده در واقع نماينده سنگهاي نيمه آتشفشاني (Subvolcanic) ائوسن مياني اند. قرون به آن تركيب شيميايي توف ها (داسيتي) و هم ارز تركيب سنگهاي ماگمايي ياد شده است و نشان از آن دارد كه خاستگاهي يگانه دارنده قائده اين واحد مشخص نيست. در روي اين واحد ايگينمبريت و گدازه تيره رنگ جاي ميگيرد. سنگهاي اين واحد دربرگيرنده توف هاي سبز است كه بخش بزرگي از سنگهاي اين واحد را پديد مي آورد، ايگينمبريت و گدازه داسيتي قرمز رنگاند.
واحدي دربرگيرنده لايه هاي توفي رنگ با تركيب ريوليتي است اين توف ها در بالاي توف هاي سبز و زير واحد جاي ميگيرد. از اين رو توف هاي ياد شده بخشهاي بالايي ائوسن مياني را پديد مي آورند. البته گسترش سطحي اين توف ها در همه جا يكسان نيست و در جاهايي توف هاي سبز به گونه اي مستقيم در زير واحد جاي ميگيرند. اين توف ها گاه دچار پديده كائوليني شدن شده اند. از ديدگاه پتروگرافي كرم رنگ و دانه ريز هستند و تا اندازه اي دچار دگرساني كائوليني شده اند. بافت نخستين سنگ ولكانو كلاستيك است كه اجزاي شيشه پس از پيدايش متبلور شده اند، قطعات بلورين در آنها ديده نمي شود.
اين واحد دربرگيرنده يك لايه بازالت سياه رنگ است. گسترش سطحي اين لايه بسيار اندك و كم گستره است و در ميان توف هاي كرم رنگ جاي گرفته است.
شامل لايه هاي آهكي ناپيوسته عدسي شكل به رنگ كرم و سياه است. اين واحد در بين توف هاي كرم رنگ مشاهده ميگردد. در يكي از پلاكهاي تهيه شده از اين واحد يك قطعه مشكوك به فسيل نوموليت كه ساختمان داخلي آن از بين رفته بود و يك استراكود مشاهده گرديده است.
اين واحد شامل گدازه هاي داسيتي قرمز رنگ و ايگنيمبريت هاي داسيتي قرمز رنگ است. رنگ اين واحد قرمز روشن است و در بين توف هاي سبز به صورت افق هايي ديده ميشود. همچنين به صورت دايك و سيلهايي نيز ديده ميشود كه تغذيه كننده اين افق هاي گدازه اي ايگنيمبريتي بوده است.
ب) مجموعه ائوسن بالايي
مجموعه سنگهاي ائوسن بالايي با رنگ تيره شان به آساني از سري سبز ائوسن مياني قابل تشخيص است اين مجموعه كه به گونه اي همشيب بر روي سري سبز ائوسن مياني جاي مي گيرد، دربرگيرندة گدازه هاي آندزيتي و لاتيتي با بافتي بيشتر پورفيريك و گاهي مگاپورفيريك است كه در بخشهايي به گونه اي متناوب با لاپيلي توف قرار مي گيرند. به طور تقريب در همه افتها ، پهنه ها و لايه هاي ايگنيمبريتي را مي توان ديد. گدازه و گنبدهاي ريوليتي گسترشي كمتر دارند. برخلاف سري سبز مياني كه نشان از ولكانيسم زيردريايي دارد مجموعه ائوسن بالايي نشان دهنده ولكانيسم قاره اي تا دريايي كم ژرفا (ساحلي) است.
ائوسن بالايي در منطقه به 3 بخش تقسيم ميشود: 1- بخش پاييني 2- بخش مياني 3- بخش بالايي.
1-بخش پاييني ائوسن بالايي: دربرگيرنده تناوبي از لايه هاي گدازه اي و ايگنيمبريت با توف و لاپيلي توف است، اين بخش در حقيقت نماياگر مرحله گذر از فوران انفجاري و محيط دريايي به مرحلة فوران آرام گدازه اي و محيط قاره اي تا ساحلي است كه در آن لايه هاي گدازه اي و ايگنيمبريت افقهاي پاييني آن داراي تركيب به گونه اي كلي اسيدي است. گاهي سنگهايي با تركيب ميانه نيز در ميان آنها ديده ميشود. اين بخش به 6 واحد تفكيك شده است كه از پايين به بالا چنين اند:
: اين واحد به طور عمده از ايگنيمبريت- گدازه قهوه اي رنگ با تركيب اسيدي پديد آمده است. اين واحد بر روي و يا و در زير واحد جاي ميگيرد.
: به طور عمده از توف هاي با تركيب ريوليتي پديد امده كه در آن گدازه ريوليتي نيز مشاهده ميشود. رنگ اين واحد سفيد و در بخشهايي اندك به خاكستري مي گرايد اين واحد بر روي واحد و در زير واحد جاي ميگيرد.
: به رنگ قهوه اي تيره تا سياه است و از گدازه هاي آندزيتي، لاتيتي و بازالتي پديد آمده است. اين واحد بر روي واحد و در زير واحد جاي گرفته است.
: از توف و لاپيلي توف پديد آمده است، ريز بالشهاي گدازه اي بازيك تيره در زمينه اي توفي و سفيد ديده ميشود. نماد سنگ همسان برشهاي آتشفشاني است. اين واحد روي واحد و در زير واحد جاي گرفته است.
: يك واحد گدازه اي با تركيب ميانه است كه افق هاي ايگنيمبريتي در آن يافت ميشود. سنگهاي اين واحد عمدتاً از نوع آندزيت تا پيروكسن آندزيت هستند. اين واحد در حقيقت بخشهاي زيرين واحد است. اين واحد بر روي واحد و در زير واحد جاي دارند.
: اين واحد ناپيوسته يا عدسي شكل از نوع توف برش يا لاپيلي توف است كه در زمينه اسيدي اين برشها بالشهاي گدازه اي بازيك تيره جاي دارند.
2-بخش مياني ائوسن بالايي
اين بخش با واحد مشخص شده است.
به طور عمده دربرگيرنده، آندزيت مگاپورفيريك است كه در زمان تشكيل اين واحد فوران ها بيش تر از نوع غيرانفجاري و آرام در محيط قاره اي بوده است. اين واحد در حقيقت ادامه همان است كه بافت پورفيريك شاخص تري را نشان ميدهد و از آندزيت هاي مگاپورفيريك پديد آمده است. اين واحد در سمت شرق هسته يك تاقديس را در كوه قوش گوني و در سمت غرب آن يك ساختمان گنبدي شكل را در كوه جوشالو پديد آورده است نمونه هاي برداشته شده از اين واحد انواع سنگي زير را معرفي ميكند: پيروكسن آندزيت، آندزيت، تراكي آندزيت، تراكيت، داسيت، بازالت، آندزيتيك بازالت، كريستال و تيريك توف.
3-بخش بالايي ائوسن بالايي
اين بخش با سنگهاي بازيك (بازالتي) خاكستري تا خاكستري روشن، گدازه هاي حد واسط با زمينه شيشه اي كه در نمونه دستي سطح تازه آن سياه و سطح هوازده آن نخودي رنگ است و همچنين چند لايه ماسه اي ولكانوژينك مشخص است. بر روي هم سنگهاي اين واحد بازيك تر از واحدهاي پيشين اند و محيط پيدايش آنها دريايي كم عمق تا ساحلي بوده است. قرون بر آن فوران ماگما به طور عمده، آرام و غيرانفجاري بوده است. ائوسن بالايي به 8 واحد تفكيك شده است:
خاكستري رنگ است و دربرگيرنده ائوسن بالايي تفكيك نيافته است. سنگهاي پديد آورنده آن اليوين بازالت، آندزيتيك بازالت و ايگنمبريت گدازه با تركيب داسيتي است.
آغازش با گدازه هاي حد واسط شيشه اي است و دربرگيرنده سنگهايي از جنس پيروكسن آندزيت پورفيري، الدين بازالت، آندزيتيك بازالت، ماسه سنگهاي ولكانوژنيك خاكستري، ايگينمبريت با تركيبي تراكيتي تا آندزيتي، بازالت، كوارتز لاتيت و هيالو داسيت است.
يك واحد ايگنيمبريت گدازه اي خاكستري رنگ با تركيب داسيتي است، گسترش اين واحد يكسان نيست آنچنان كه اين واحد در سمت خاور زير واحد و روي واحد جاي دارد در حاليكه به سمت غرب تحليل مي رود و واحد به طور مستقيم روي مي نشيند.
يك واحد ناپيوسته با گسترش محدود است، آنچنانكه اين واحد تنها در سمت بالايي ترين بخش شرقي منطقه ديده ميشود و در سمت غرب گسترش ندارد. اين واحد بر روي و در زير جاي گرفته است و از توف هاي كرم رنگ ريزدانه با تركيب ريوليتي تا داسيتي و از نوع ويتريك توف پديد آمده است.
يك واحد ناپيوسته با گسترش محدود است كه در سمت غرب گسترش ندارد و تنها در سمت شرق بر روي واحد جاي گرفته است به دليل پوشيده شدن بخش بالايي اين واحد توسط آبرفت واحدي بر روي آن مشاهده نمي شود اين واحد تيره رنگ است و بلورهاي پلاژيوكلاز در آن ديده ميشود. اين واحد از سنگهاي آندزيت پورفيري تا مگاپورفيري پديد آمده است.
بر روي واحد جاي گرفته است و رنگ آن خاكستري تا خاكستري روشن است. در بخشهايي از آن گردآمدگي هايي از زئوليت ديده ميشود كه درون شكستگي ها و حفرات را پر كرده اند.
اين واحد عمدتاً از الوين بازالت و هيالو الوين بازالت زئوليت دار پديد آمده است.
روي جاي گرفته و تيره رنگ و ستبر است. همه اين واحد از آلگلومرا با قلوه هاي بسيار درشت به قطر cm30 پديد آمده است همة قلوه ها يك جنس و تركيبي بازيك (بازالتي) داشته و سيمان آنها نيز از همان جنس است.
دربرگيرنده سنگهاي گدازه اي و گدازه هاي شيشه اي تيره و ايگنمبريت گدازه خاكستري تا قهوه اي رنگ آندزيتي بوده و اين واحد روي واحد قرار دارد.
سنگهاي آن شامل آندزيت، پيروكسن آندزيت، ايگنمبريت گدازه آندزيتي، بازالت و هيالودايست (گدازه شيشه اي تيره) است.
§اليگوسن
در اين زمان توده هاي نفوذي گرانيتي تا ديوريتي ديده ميشود كه واحدهاي ائوسن بالايي و مياني را قطع كرده اند. تعيين سن مطلق كه به روش پتاسيم- آرگون Ar-K توسط كايا و همكاران 1978 روي توده هاي گرانيتي شمالغرب ساوه صورت گرفته است سن آنها را ائوسن فوقاني- اليگوسن تا اليگوسن زيرين تعيين و سني معادل 2/39 با اختلاف 2/3+ ميليون سال براي آنها به دست آورده است.
Oa
از سنگهاي آپليتي روشن كه در گنبدهاي كوچك در مجموعه ائوسن بالايي نفوذ كرده است گسترش اين واحد در نزديكي تودة گرانيتي شمال شرقي عباس آباد.
Og
دربرگيرندة تودة گرانيتي با دانه بندي نسبتاً درشت كه نشانه سرد شدگي آرام آنها در ژرفاست اين توده ها تا اندازه اي دگرگوني و آلتراسيون مجاورتي در اطراف خود پديد آورده است و سبب جابه جايي عناصر در واحدهاي ولكانيك پيرامون خود در راستاي گسل ها و در اثر محلول هاي هيدروترمال خود شده اند ولي روي هم رفته كاني سازي چشم گيري پديد نياورده اند. اين تودهها در ائوسن بالايي نفوذ كرده اند. كانيهاي اصلي آن پلاژيوكلاز اتومورف (آلبيت تا اليگوكلاز)، فلدسپات آلكالن گزنومورف (سريسيتي و رسي شده)، كوارتز با بريدگي هاي انحلالي (در اثر محلولهاي هيدروترمال)، آمينبول و بيوتيت با دگرساني كم مي باشد.
Od
اين واحد توده اي ديوريتي است كه نسبتاً درشت بلور و نشان از سرد شدگي آرام آنها در ژرفاست. دگرساني ناچيزي در پيرامون خود داشته ولي كاني سازي و دگرگوني چشم گيري ندارد، اين توده ها در ائوسن مياني نفوذ كرده اند.
§نئوژن
نئوژن در منطقه با نهشته هاي تخريبي- تبخيري قرمز رنگي آغاز ميشود كه به گونه اي دگرشيب بر روي واحدهاي ولكانيك ائوسن جاي ميگيرد. اين نهشته ها هم ارز سازند قرمز بالايي اند كه در ايران مركزي ستبرايي نسبتاً زيادي دارند و مركز حوضه آن احتمالاً در كوير بزرگ ايران مركزي بوده است. در آنجا ستبرايي آن به حدود 600 متر مي رسد. نهشته هاي نئوژن منطقه به واحدهاي زير تفكيك شده است:
Mms1
دربرگيرنده مارن قرمز رنگ با ميان لايه هاي ژيپس و نمك، ماسه سنگ و سيلتستون سبز و سنگهاي آهكي نازك لايه است. اين واحد به طور دگرشيب بر روي ولكانيكهاي ائوسن جاي ميگيرد.
Mm ,g
داراي شيل و مارن خاكستري با ميان لايه هاي ژيپس است. اين واحد بخشي از نئوژن بوده و بر روي آبرفتهاي عهد حاضر Q12 رانده شده و قاعده آن نامعلوم است.
Mrsh
به گونه اي هم شيب روي واحد Mm ,g قرار دارد و شامل مارن و شيل قرمز با ميان لايه هايي از ژيپس و نمك است.
Msh
روي واحد Mrsh به صورت هم شيب جاي گرفته و عمدتاً شامل شيل قرمز است.
Msh , s1
به صورت هم شيب روي واحد Msh جاي گرفته و شامل تناوبي از لايه هاي شيل قرمز و نمك است.
Ms, g
به گونه اي هم شيب روي واحد Msh , sl قرار گرفته و شامل تناوبي از ماسه سنگ كرم تا خاكستري و لايه هاي ژيپس است.
Ms به گونه اي هم شيب روي Ms, g جاي گرفته و شامل ماسه سنگهاي كرم تا قهوه اي است.
Mm به طور هم شيب روي Ms جاي گرفته و شامل تناوبي از مارن كرم تا خاكستري با ميان لايه هاي مارن قهوه اي همراه با قلوه و شن است.
§پليو- كواترنر
PLQ با دگرشيب نسبتاً زياد روي رسوبات نئوژن جاي گرفته و شامل كنگلومراي سخت نشده تا كمي سيماني است. جنس قلوه هاي اين كنگلومرا سنگهاي ولكانيك ائوسن و گرانيت اليگوسن با ميان لايه هايي از ماسه، سيلت و رس مي باشد كه نشاني از فعاليتهاي كوهزايي آرامتر مي باشد. ماتريكس آن ماسه و سيلت است و تا اندازه اي سيماني شدهاند.
§كواترنر
Qt1
شامل نهشته هاي آبرفتي قديمي كه از كنگلومراي سخت و سيماني نشده پديد آمده است. جنس قلوه ها عمدتاً سنگهاي ولكانيك ائوسن و پلوتونيك اليگوسن است كه ماتريكسي از ماسه و سيلت در آن ديده ميشود.
Qf
مخروط افكنه هاي قديمي است كه دهانه آبراهه هاي قديمي را پديد آورده و تغذيه كننده رسوبات كنگلومرايي Qt1 بوده است.
Qt2
شامل رسوبات آبرفتي عهد حاضر است كه از مجموعه اي از قلوه هاي ولكانيك هاي ائوسن و مقداري قلوه هاي پلوتونيك اليگوسن و ماسه و سيلت و رس است كه عمدتاً خاستگاه آن نهشته هاي تخريب شده نئوژن و تا اندازه اي از تخريب سنگهاي آذرين ائوسن و اليگوسن مي باشد.
اين واحد در نزديكي ارتفاعات داراي قلوه ها و سنگهاي درشت است و در ميانه دشت ها، دانه هاي درشت كاهش مي يابد و سيلت و ماسه و رس برتري مي يابند.
Qfp
معادل Qt2 است و تنها به سبب تراكم بيشتر آبراهه ها در اين محدوده حجم نهشتههاي آبرفتي حمل شده توسط آبراهه ها در آن بيشتر است.
Qcuبآ
معادل واحد Qt2 است كه به سبب فاصله از ارتفاعات عناصر دانه درشت در آن كاهش يافته و دانه ريزهايي مثل ماسه، سيلت و عمدتاً رس در آن افزايش يافته كه مناسب كارهاي كشاورزي شده است.
Qc
شامل پهنه هايي گسترده كه تنها از عناصر ريز دانه، عمدتاً رس و مقداري سيلت پديد آمده است. اين پهنه ها مورفولوژي مسطحي دارند.
Qs1
شامل پهنه هاي گسترده كه فقط از عناصر ريزدانه، عمدتاً رس و مقدار زيادي املاح نمك پديد آمده اند كه آبهاي جاري در پايان راه و با كم شدن انرژي خود آنها را بر جاي نهادهاند.
·تكتونيك
اين منطقه در نوار آتشفشاني ايران مركزي جاي دارد كه شرودر (scheroder) در سال 1994 براي نخستين بار نام زون اروميه- دختر را براي آن به كار برد. همچنين بر پاية باور كايا و همكاران 1978 نبود سازند قم در بخش شمالي ساوه و بودن آن در بخش جنوبي و همچنين پيدايش نهشته هاي نئوژن را در گوديها در وابستگي با سيستم هورست و گرابن (horst and Graben) دانست. اين منطقه نزديك به زون البرز است و تحت تأثير رانده گي هاي جوان اين زون مي باشد. نمونه آشكار آن روانده گي است كه در منطقه مورد مطالعه، نهشته هاي نئوژن را روي آبرفتهاي عهد حاضر رانده است و ارتفاعات حلقه در ايجاد كرده است. نيروهاي برشي در منطقه موجب ايجاد و حركت گسلهاي امتداد لغز شده است. در روند حركتهاي زمين ساختي فازهاي آلپي مياني و پسين، اين منطقه تحت تأثير تنشهاي گوناگون قرار گرفته و چين خوردگي هاي تاقديسي و ناوديسي، گسلهاي رانده و امتداد لغز و عادي در آن پديد آمده است. در فاز پيرنه ئن (اواخر ائوسن- اوايل اليگوسن) منطقه زير تأثير چين خوردگي و بالا آمدگي عمومي همراه با تزريق توده هاي گرانيتي قرار ميگيرد كه خروج سنگهاي ائوسن از محيط كم ژرفاي دريايي به خشكي را در پي داشته است. در فازهاي ميوسن- پليوسن جنبشهاي زمين ساختي سبب چين خوردگي نهشته هاي تخريبي و تبخيري نئوژن شده است و كنگلومراي پليو- كواترنري به گونه اي ناهمساز و با دگرشيبي زاويه اي زياد روي واحدهاي نئوژن را مي پوشاند. اين اتفاق احتمالاً در پليوسن روي داده است (فاز آتيكان). و سرانجام فازهاي واپسين آلپين، فاز پاسادنين موجب ميشود كه نهشته هاي آبرفتي كواترنر نيز به گونه اي دگرشيب روي واحدهاي كهن (مانند كنگلومراهاي پليو- كواترنري) را با شيب افقي بپوشانند. از ديدگاه زمين ساختي منطقه فعال بوده و زلزله خيزي در محدوده گسل ايپك ويراني مناطق مسكوني را به دنبال داشته است.
·گسلها
گسلهاي موجود در منطقه را به اين سان مي توان نام برد:
1-گسلهاي ساري داغ با روند شرقي- غربي: اين گسل سبب پايين افتادگي بلوك شمالي شده و جابه جايي راست گرد نيز در آن ديده ميشود.
2-گسل عباس آباد با روند شرقي- غربي: عملكرد اين گسل برشي بوده و در اثر حركت راست گرد گسل چين خوردگي بسيار ملايم در بلوك جنوبي گسل روي داده است و سبب بالا آمدن پوسته بلوك جنوبي در فاصله ميان ساري قشلات و عباس آباد شده است.
3-گسل محب علي
با روندي شرقي- غربي كه در سمت غرب روند آن به طور تقريب شمال غربي- جنوب شرقي است، چند شاخه نيز تقسيم ميشود . اين گسل عادي بوده و عملكرد آن سبب پايين افتادگي بلوك شمالي شده است.
4-گسل جوشالو با روند شرقي- غربي
عملكرد اين گسل سبب پايين افتادگي بلوك جنوبي شده و فزون بر آن كمي جابه جايي چپگرد نيز در روند آن ديده ميشود. از آن رو اين گسل از نوع عادي است كه تا اندازهاي حركت چپگرد داشته است.
5- دو گسل با روند شرقي- غربي
به گونه اي نزديك به موازي از جنوب روستاي حسن آباد و شمال كوه گنده قويو ميگذرند. گسل شمالي از نوع عادي است و عملكرد آن پايين افتادگي بلوك شمالي را در پي داشته است. احتمالاً اين 2 گسل شاخه هاي شرقي گسلي است كه از نزديكي قشلاق كهريز محب علي مي گذرد.
6- گسلي با روند شمال غربي- جنوب شرقي
كه دو گسل ياد شده را قطع ميكند و در شرق روستاي حسن آباد جاي دارد. اين گسل امتداد لغز راست گرد است كه احتمالاً تا اندازه اي نيز حركت عادي دارد و سبب پايين آمدگي بلوك شرقي شده است.
7- گسل ايپك (حوالي روستاي ايپك و امام زاده سيد احمد)
گسلي بسيار دراز است روند آن شرقي- غربي است. اين گسل در نزديكي روستاي ايپك چند شاخه ميشود كه شاخه هاي آن يال جنوبي طاقديس كوه قوش گوني را پايين انداخته است و در سمت غرب منطقه، نهشته هاي نئوژن را در برابر كنگلومراي پليوسن مي آورد. مي توان گفت كه اين گسل و شاخه هايش عملكردي معكوس يا رورانده دارد.
8- گسل جنوب قشلاق گنگ با روند نزديكي به شرقي- غربي:
اين گسل تا نزديك كرج دنباله دارد و عملكردي معكوس نشان ميدهد. گذرگاه اين گسل سبب پيدايش دره اي به نسبت گسترده شده است.
9- گسل تكي داغ:
اين گسل و گسل شمالي آن روند شرقي- غربي دارند و عملكرد آن ها عادي است و پايين افتادگي بلوك شمال خود را به دنبال داشته اند گسل تكي داغ حركت چپ گرد نيز از خود نشان ميدهد.
10- دو گسل شمالي- جنوبي نيز از كوه تكي داغ مي گذرند:
و گسل تكي داغ و گسل موازي آن را قطع ميكنند. حركت اين گسلها عمدتاً امتداد لغز و از نوع راست گرد است كه تا اندازه اي حركت عادي نيز دارد و سبب پايين افتادگي بلوك شرقي خود شده اند.
11- گسل مرد آباد: اين گسل از جنوب ارتفاعات حلقه مي گذرد و موجب رانده شدن نهشته هاي نئوژن بر روي آبرفتهاي عهد حاضر شده است.
·چين خوردگي ها
چين خوردگي هاي منطقه مورد بررسي با پيدايش ساختمانهايي به شرح زير مشخص ميشود.
1- تاقديس كوه قوش گوني و ساري يال: در اين محدوده تاقديسي ديده ميشود كه هسته آن را آندزيت هاي مگاپورفيري بخش مياني سري ائوسن بالايي پديد مي آورد و يالهاي آن را سنگهاي بخش بالايي سري ائوسن بالايي مي پوشاند.
يال جنوبي اين تاقديس در اثر گذر شاخه هاي گسل ايپك پايين افتاده است. 2 خم شدگي (پلانج Plunge) محور تاقديس به سوي بيرون و به سمت شرق و غرب است.
2- تاقديس كوه جوشالو:
ساختماني گنبدي داشته كه نخست اين تصور را ايجاد ميكند كه شايد عامل پيدايش آن صعود توده اي پلوتونيك در هسته آن باشد. ولي هماهنگي و هم خواني برش افقي اين ساختمان گنبدي شكل با گسل هاي پيرامون نشان ميدهد كه عامل اصلي پيدايش اين تاقديس بايستي عملكرد گسلهاي اطراف آن باشد.
3- تاقديس جنوب روستاي حسن آباد:
داراي محوري با روند شرقي- غربي است كه خم شدگي (Plunge) محور آن به سوي غرب است.
محور اين تاقديس در اثر گذر گسل شكسته است و يال شمالي آن پايين افتادگي پيدا كرده است.
4- ناوديس جنوب قشلاق كهريز محب علي:
محور شرقي- غربي دارد. داراي 2 خم شدگي (Plunge) است و خم شدگي 2 سر محور آن به سمت بخش درون ناوديس است اين ناوديس به طور كامل متقارن نيست و بخش غربي آن جمع تر و بخش شرقي آن بازتر است.
5- ناوديس نزديك روستاي شيخ شريك
داراي محوري با روند شرقي- غربي است و شيب يالهاي آن بسيار ملايم است. خم شدگي (Plunge) محور آن به سوي شرق است.
6-تاقديس و ناوديس هاي ارتفاعات حلقه در:
اين تاقديس و ناوديس ها داراي 2 روند شرقي- غربي و شمالي- جنوبي هستند. چينهاي داراي محور شرقي- غربي در اثر حركت راندگي گسل و هم راستا با آن پديد آمده اند. و چينهاي داراي روند شمالي- جنوبي براثر حركت امتداد لغز گسل ها ايجاد شده اند.
لازم به ذكر است كه وجود لايه هايي با ويژگي هاي پلاستيك مثل رس، نمك و گچ سبب سهولت انجام اين تغيير شكلها شده اند.
·تجزيه و تحليل پتولوژي و چينه شناسي منطقه
1-ائوسن
سنگهاي ائوسن مياني- كهن ترين سنگهاي داراي رخنمون در منطقه هستند. آغاز ولكانيسم در ائوسن زيرين در برگيرنده فوران مواد گدازه اي همراه با مقداري مواد آذر آواري بوده است ولي در ائوسن مياني تكاپوي ولكانيسم عمدتاً انفجاري ميشود و نهايتاً در ائوسن بالايي تدريجاً فوران انفجاري به فوران آرام تبديل ميشود. در ائوسن زيرين عوامل محيط خشكي عمدتاً حاكم بوده و در ائوسن مياني دريا پيشروي كرده و منطقه محيطي دريايي دارد. سپس در ائوسن بالايي دريا پسروي كرده و محيط قاره اي حاكم ميشود.
§ تركيب سنگ شناسي: در ائوسن زيرين و مياني به طور عمده اسيدي و در ائوسن بالايي از اسيدي به سمت حد واسط (بازيك) تغيير ميكند.
2-اليگوسن
در اين دوره يك نبرد رسوب گذاري به طور مشخص در زمان اليگوسن ديده ميشود.
§پلوتونيسم اليگوسن: شامل توده گرانيتي بزرگ شمال غرب حاجي آباد، توده گرانيتي جنوب كوه ساري داغ، توده گرانيتي كوه قزل يال و توده ديوريتي شمال كوه ساري داغ
اين توده هاي نفوذي در دياگرام كونو 1959 در سري كالكو آلكالن جاي مي گيرند.
3-نئوژن
در ميوسن همه منطقه پس از بالا آمدن و خروج از آب و تبديل شدن به محيط خشكي و كولابي به آرامي همراه با پر شدن حوضه توسط مواد تخريبي شروع به فرونشيني كرده است كه فرجام اين كار ترسيب نهشته هاي نئوژن در گرابن ها (فرو رفتگيهاي ميان كوهستاني) بوده است.
4-كواترنر
نهشته هاي آبرفتي عهد حاضر با دگرشيبي زاويه دار كم بر روي كنگلومراي پليوسن جاي ميگيرد. اين دگرشيبي مي بايستي به فاز كوهزايي پاسادنين وابسته باشد.
·زمين شناسي اقتصادي منطقه
الف- مواد معدني فلزي: از ديدگاه مواد معدني فلزي منطقه فقير است با وجود اين ميتوان در آن اين مواد را يافت:
مقدار كمي آثار سرب و روي در حاشيه گرانيت نزديك كوه قزل يال ديده ميشود. در حاشيه گرانيت جنوب كوه ساري داغ رگچه ها و گردآمدگي هاي كوچك الژيسيت ديده ميشود. در نزديكي هجيب در قاعده واحد توف هاي تيره رنگي ديده ميشود كه تيرگي آن به دليل فراواني اكسيدهاي آهني است كه در راستاي گسل به درون اين توفها نفوذ كرده است.
تجزية توف ها نشان ميدهد كه مقداري كبالت (CO) و واناديوم (V) همراه آهن نفوذ كرده به درون اين توف ها است ولي مقدار قابل توجهي نيست.
در جنوب غربي روستاي هجيب درون توف هاي كرم رنگ منگنز جايگزين شده است.
ب- مواد معدني غيرفلزي
منطقه از نظر مواد معدني غيرفلزي هيدروترمال فقير و از لحاظ مواد معدني غيرفلزي رسوبي غني است. به طوريكه مقدار اندكي رگه هاي باريت در اطراف گرانيت نزديك كوه قزل يال ديده ميشود. همچنين لايه هاي قابل توجه نمك و گچ در بخشهاي بالايي نهشتههاي نئوژن ديده ميشود.
7- جدول زمانبندي طراحي، نصب و راه اندازي سيستم CMMS 13
مقدمه
در عصر حاضر صنايع، واحدهاي توليدي و خدماتي، مراكز پزشكي و بيمارستانها به در اختيار داشتن يك سيستم مدون و مجهز نگهداري و تعميرات تجهيزات به نسبت توسعه و افزايش حجم فعاليت هاي آنها فزوني مييابد و وجود يك سيستم مجهز و برنامهريزي شدة مديريت نگهداري و تعميرات از آن جهت ضروري و الزام آور است كه نه تنها كنترل مستمر و اطلاع كامل از اوضاع و احوال و نحوه عملكرد تجهيزات، ادوات، ابنيه، تاسيسات، ماشين آلات و سرويسها را ممكن مي سازد بلكه از طريق سيستم هاي مديريت بر پايه ريسك نيز اطلاعات را در جهت كمك به قدرت تصميم گيري مديريت مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد. لذا ارائه مطلوبترين سرويسهاي نگهدراي و تعميرات تجهيزات با اتخاذ بهترين روشها براي تداوم كار تجهيزات با حداكثر بازدهي و تحمل حداقل هزينه امكانپذير مي گردد. اما آنچه كه در اين مقوله حائز اهميت است عبارتست از ايجاد فرهنگ و نگرش نگهداري و تعميرات بهره ور در كليه سطوح مراكز درماني و طبقات مديريتي بعبارت ديگر نگهداري و تعميرات مختص يك قسمت يا اداره نبود. بلكه در اين سيستم كليه افراد يك مركز درماني بعنوان كارگردانان اصلي در نگهداري تجهيزات و اموال اين مراكز سهيم و شريك بوده و هر كس در جايگاه خود با انجام فعاليت هاي شخصي سعي در حفظ، نگهداري و بهبود مستمر تجهيزات و نهايتاً رضايتمندي بيمار و ارتقاء خدمات درماني كشور را سبب ميشود.
تعريف سيستم:
نظام يكپارچه مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات (CMMS)[1] به مجموعه مديريت، برنامهريزي و نظارت مكانيزه بر كليه عمليات موردنياز و از پيش تعيين شده جهت كنترل سلامت و بهبود شرايط عملكرد تجهيزات در طول چرخه عمر با در نظر گرفتن سرمايه اوليه و هزينه هاي بهره برداري اطلاق مي گردد.
اهداف سيستم:
نظام يكپارچه مديريت نگهدارزي و تعميرات تجهيزات (CMMS) بر پايه اهداف استراتژيكي استوار است كه اهم آنها بقرار ذيل با اجراي آن نظام محقق خواهد شد:
1-كاهش و صرفه جوئي قابل توجه در كليه مراكز درماني كشور (cost)
3-افزايش قابليت در دسترس بودن تجهيزات و ادوات درماني (Availibility)
4-افزايش بازدهي و عمر مفيد تجهيزات و دستگاههاي پزشكي (Eficiency & Lifecycle)
5-ايجاد ايمني نسبي براي بيماران، كاركنان و مراكز درماني كشور (Safty & Security)
6-افزايش كيفيت خدمات در تمامي مراكز درماني كشور (Quality)
7-افزايش رضايت بيمار در مراكز درماني كشور
8-بازتاب اجتماعي مناسب نزد مردم كشورمان از مراكز درماني كشور
9-كاهش تنش هاي ناشي از انجام كار در مراكز درماني كشور
10-كاهش نرخ خرابيهاي تجهيزات، قطعات مصرفي، منابع موردنياز مراكز درماني كشور.
موضوع
ميزان سود و منفعت
شيوه هاي بكار گرفته شده در سيستم
افزايش قابليت اعتماد تجهيزات
50% از هزينه نگهداري و تعميرات اصلاحي
1- تجزيه و تحليل سوابق
2- بهينه نمودن برنامه هاي پيشگيرانه
3- TPM
بهينه نمودن روشهاي كاري و تداخل وظايف
25% از هزينة نگهداري و تعميرات پيشگيرانه و اساسي
1- حمايت تعمير تجهيز
2- بهينه نمودن فعاليتهاي نگهداري و تعميرات
3- علم و آگاهي و شايستگي مديريت
تغيير هزينه
10% الي 20% هزينه هاي كلي سازمان
1- مديريت تجزيه و تحليل هزينه نگهداري و تعمير تجهيزات
2- گزارشات فني و اقتصادي در سازمان
كاربرد سيستم:
با بهره برداي كامل از سيستم مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات امكانات ذيل در اختيار سازمان و مديريت قرار خواهد گرفت.
1-دسترسي آسان و سريع به اطلاعات موردنياز در سطوح مختلف و متناسب با هر طبقه و اداره اي در مراكز درماني
2-گردش عملياتي منسجم فعاليت ها و اقدامات با توانائي پيگيري و امكان آشكارسازي مشكلات
3-تحليل اطلاعات و وقايع به منظور بهينه نمودن روشها با تهيه صورت مسئله و حل آنها
4-تهيه و ثبت گزارش و تاريخچه عملكرد با محوريت تجهيزات
5-………
مباني سيستم:
مباني نظام يكپارچه مديريت نگهداري و تعميرات تجهيزات پزشكي و مراكز مرتبط بر پايه 7 قابليت اصلي و 2 قابليت فرعي (انتخابي) به شرح جدول اشاره شده استوار گرديد. كه متناسب با هر مجموعه و سادگي و پيچيدگي فعاليت ها، طراحي و مورد بهرهبرداي قرار ميگيرد:
مباني
شرح مباني
نمونههاي قابليتهاي مباني
مديريت تجهيزات
هر دستگاه يا وسيله كه بنحوي در انجام فعاليت هاي روزمره مورد استفاده قرار گرفته و جزء اموال منقول و غيرمنقول هر سازمان به حساب آيد يك تجهيز ناميده ميشود اين ماژول از برنامه كليه موجوديت هاي يك تجهيز را مشتمل بر بهره برداري، نگهداري و تعمير و هزينه هاي مرتبط، به شكل كاملاً سيستماتيك مديريت ميكند.
1- تعريف، مفهوم و اطلاعات اوليه تجهيز
2- نمودار درختي و موقعيت هر تجهيز
3- نمودار فني تجهيز
4- اطلاعات شناسنامه اي تجهيز
5- اطلاعات مالي، نگهداري و تعمير
6- تهيه، تنظيم و مشاهده انواع گزارشات
7- ……..
مديريت كالا
اين ماژول از سيستم سه بخش كلي از نيازمنديهاي سازمان را به شرح زير شامل ميشود:
1- عمليات انبارداري كالاهاي مصرفي و قطعات يدكي
2- عمليات سفارشات و خريد بهمراه تجزيه و تحليلهاي مرتبط با اقلام موجود در انبار
3- عمليات تداركات، خريد و تأمين كالا و قطعات
1- تعريف اطلاعات اوليه مواد، كالا و قطعات
2- تعريف، مشاهده و آناليز هزينة قطعات در هر سه بخش
3- مديريت اطلاعات فروشندگان، سازندگان
4- انجام تجزيه و تحليل هاي ABC & ECQ
مباني
شرح مباني
نمونههائي از قابليتهاي مباني
مديريت كالا (ادامه)
در هر بخش اطلاعات بصورت سيستماتيك كنترل و نظارت ميشوند بنحوي كه مديريت سازمان و مجموعه قابليت هاي بسياري را در پيش روي خود خواهند داشت.
5- تعريف حداقل و حداكثر مواد، كالا و قطعات موردنياز براساس تجزيه و تحليلها
6- امكان تهيه و تنظيم انواع گزارشات از وضعيت كالا در سازمان
7- …………
مديريت گردش كار
اين ماژول از برنامه با استفاده از دو ماژول مديريت تجهيزات و كالا قادر است كليه فعاليتها و گردش كارهاي سازمان را از هنگام تهيه درخواست كار تا هنگام اتمام بصورت منطقي و سيستماتيك منطبق با آخرين استانداردهاي جهاني مديريت كند. بعبارت ديگر هر فعاليت و اقدامي در سازمان كه به منظور نگهداري و تعميرات تجهيزات صورت ميپذيرد در اين ماژول ثبت و كليه كاركنان و مديريت سازمان را قادر خواهد ساخت كه در هر لحظه از زمان روند اجراي كار را در برنامه پيگيري و مشاهده نمايند.
1-تعريف اطلاعات اوليه انجام كار
2-خلق و صدور انواع درخواست كار (روزمره، پيشگيرانه، پروژه اي و اصلاحي)
3-تعريف فعاليتهاي سازمان بشكل استاندارد
4-طرح و برنامهريزي و آناليز انجام فعاليتهاي مرتبط با هر تجهيز
5-تجزيه و تحليل عملكرد و گردش كار با استفاده از الگوهاي استاندارد
از آنجا كه هر سازمان بمنظور استفاده بهينه از امكانات خويش در راستاي اجراي ماموريت محوله با بهره گيري از تجهيزات در اختيار، قابليت اطمينان و در دسترس بودن را سرلوحه آرمان خود قرار داده است، اجراي فعاليت هاي پيشگيرانه و پيش بينانه با هدف حفظ و نگهداري تجهيزات بسيار با اهميت و ضروري به نظر ميرسد. در اين ماژول كار بر قادر خواهد بود جهت كليه تجهيزات سازمان براساس اولويت، اهميت و … اقدام به انجام فعاليت با استفاده از برنامه ها و دستورالعملهاي استاندارد نمايد و كليه اطلاعات مربوطه را نيز مديريت نمايد.
1-تعريف و درك مفاهيم اقدامات پيشگيرانه و پيش بينانه تجهيزات
2-تعريف اولويت و حساسيت تجهيزات براساس دستورالعملهاي كارخانه سازمانده
3-ارائه برنامه زمانبندي (برحسب تاريخ يا كاركرد) بازديدهاي دوره اي و ثبت اطلاعات و چك ليست هاي مرتبط
4-تجزيه و تحليل اطلاعات ثبت شده و مقايسه با مقادير مبنا به منظور استفاده بهينه و بهبود روش انجام كار
5-تهيه انواع گزارشات لازم و ترسيم گرافهاي مرتبط
6-………..
مديريت كاليبراسيون
اين ماژول قادر است صحت عملكرد تجهيزات دقيق مورد استفاده در سازمان را كه از درجات اهميت متفاوتي نيز برخوردارند تحت كنترل قرار ميدهد. مديريت كاليبراسيون با حمايت از ماژولهاي مديريت تجهيزات
1-مفاهيم و تعاريف الزامات كاليبراسيون تجهيزات
2-ثبت و تجزيه و تحليل اطلاعات پارامتريك تجهيزات با مقايسة
مباني
شرح مباني
نمونههائي از قابليتهاي مباني
مديريت كاليبراسيون (ادامه)
و كار از جمله الزامات يك سازمان در انواع سيستمهاي مديريتي به شمار ميرود بطوريكه نحوة عملكرد آن مطابق با آخرين استانداردها و منطبق با درجه اهميت هر تجهيز تعريف و قابليت هاي زيادي را تحت اختيار سازمان قرار ميدهد.
مقادير مبناء، استاندارد و دستورالعمل كارخانه سازند.
4- ارائه نتايج و ثبت مقادير اندازه گيري شده از ميزان انحراف پارامترها و همچنين اعلام آلارم و …
5- تهيه، تنظيم انواع گزارشات مديريتي در زمينه تجهيزاتي كه تحت كنترل كاليبراسيون قرار دارند.
6- ارائه راهكارهاي لازم به منظور رفع انحرافات بصورت اعلام
-تجهيز موردنياز
-روش موردنياز
7- …………
مديريت ابزار
يكي از مهمترين عواملي كه فعاليتها و اقدامات سازمانها را مورد حمايت قرار ميدهد استفاده از ابزارآلات و تجهيزات در زمينه هاي فني، آزمايشگاهي و … ميباشد و از آنجا كه محوريت برنامه (تجهيزات) به نحوي
1-تهيه و تعريف ليست ابزارآلات موردنياز هر تجهيز در سازمان با فرمت استاندارد
2-دستورالعملهاي بهره برداري و نگهداري ابزارآلات
مباني
شرح مباني
نمونههائي از قابليتهاي مباني
مديريت ابزار (ادامه)
با بهره گيري از ابزار آلات مناسب و متناسب پايه ريزي شده است، لازمست كليه ابزارآلات سازمان تحت كنترل و نظارت كامل قرار گيرند.
3-امكان ثبت، رهگيري، بهره برداري از ابزارآلات متناسب با گردش كار سازمان
4-امكان تهيه انواع گزارشات آخرين وضعيت ابزارآلات از نقطه نظر نگهداري و تغيير
از آنجا كه هر سازمان در راستاي اجراي پروژه هاي عمراني، تاسيساتي، خدماتي و … خود نيازمند تعريف، كنترل و آناليز و مشاهده روند اجراي كار به تناسب بودجه و هزينه هاي جاري و مصرفي ميباشد، اين ماژول ميتواند از طريق برقراري ارتباط با نرم افزار مايكروسافت پروجكت مديريت كار، هزينه و … را بر روي پروژههاي خويش اعمال نمايد.
1-طرح ريزي ريز فعاليتها، اولويتها متناسب با هزينه هاي اختصاصي و اطلاعات مرتبط
2-كنترل و نظارت بر نحوه اجراي فعاليتها و ارائه آخرين وضعيت آنها
3-ورود و خروج اطلاعات از اين برنامه به نرم افزار MSP و بالعكس
4-رد يا قبول اطلاعات برنامهريزي شده
5-تهيه، ثبت انواع گزارشات مديريتي
6-………..
مباني
شرح مباني
قابليت هاي هر ماژول
مديريت مالي (فرعي)
يكي از ماژول هاي اين برنامه نظارت و كنترل بر كليه هزينههاي جاري و عمراني مرتبط با نگهداري و تعمير تجهيزات، ساختمانها و ادوات يك سازمان بوده بطوريكه با اجراي پياده سازي سيستم استاندارد هزينه، مديريت هاي گردش كار، تجهيزات و كالا را كنترل و مديريت را در امر تصميم گيري بسيار توانمند و پشتيباني مينمايد. اين ماژول با ثبت كليه اطلاعات مالي و هزينهها، سازمان را در جهت كاهش 15 الي 20 درصدي هزينههاي سوق خواهد داد.
1-تعريف موجوديتها و اطلاعات اوليه سيستم بودجه و هزينهيابي تجهيزات
3-ارائه آمارها و شاخصهاي استاندارد مديريت مالي سازمان
4-تهيه و ارائه انواع گزارشات متناسب با نياز سازمان
5-……..
مديريت پيمانها (فرعي)
اين ماژول از برنامه كليه پيمانهاي سازمان را از زمان تهيه شرح كار، برگزاري مناقصات، عقد قرارداد …. تا اتمام پيمان، تحت كنترل و نظارت اطلاعاتي قرار داده و قادر است با ارتباط ميان مديريت كار، تجهيزات، مالي و … سوابق روند فعاليت هاي خصوصي و استفاده از خدمات خارج از سازمان را به شكل كاملاً سيستماتيك ثبت وكنترل نمايد.
1-ثبت و ايجاد بانك اطلاعاتي پيمانها، مناقصات و …
2-ايجاد سيستم ارزيابي فني خدمات خارج از سازمان
3-تهيه، ثبت و سوابق صورت وضعيت ها متناسب با اجراي فعاليتها
4-ثبت شرح كار، شرايط خصوصي قراردادها و مقايسه با آخرين استانداردهاي سازمان مديريت و برنامهريزي كشور
انرژي الكتريكي توليد شده در ژنراتورها به صورت متناوب و سه فاز است و توسط دستگاههايي به نام ترانسفورماتور به ولتاژهاي بسيار زياد تبديل ميشود.
نكته: براي انتقال انرژي، ولتاژ را افزايش مي دهند و در نتيجه، جريان الكتريكي انتقالي كاهش مييابد. كاهش جريان باعث ميشود كه سطح مقطع سيمهاي هوايي، در حداقل لازم انتخاب شوند. انرژي منتقل شده با ولتاژ زياد را در محل توزيع به وسيله ترانسفورماتور كاهنده به يكي از ولتاژهاي متوسط و كم، طبق استاندارد تبديل و در اختيار مصرف كننده قرار ميدهند.
نكته: اولين خط انتقال انرژي الكتريكي، با ولتاژkv110 پايه گذاري شد.
استانداردهاي V.D.E براي انتخاب ولتاژهاي فاز، ولتاژهاي زير را توصيه كرده است:
فشارضعيف v500-v)380) –v)220)v125
فشار متوسط kv(63)-30-25-(20)-15-(10)-6-5-3
فشار قوي kv400-kv)220)-kv110
برق توليد شده در نيروگاه، به وسيله ترانسفورماتور افزاينده از 10 كيلو ولت به 220 كيلو ولت افزايش مي يابد. در شبكه انتقال بعدي، به ولتاژ110 كيلوولت به 20 كيلو ولت و در انتهاي مسير جهت تغذيه مصارف صنعتي و خانگي، توسط ترانسفورماتور ديگر، به ولتاژ 380و320 ولت تبديل مي شود.
نكته: در شبكههاي توزيع، براي مصارف صنعتي و خانگي، ولتاژ خروجي ترانسفورماتورها را كمي بالاتر از ولتاژ مورد نياز مصارف انتخاب ميكنند تا با اين كار، افت ولتاژ در خط، جبران شود؛ مثلا براي ولتاژ V 220/380 ولتاژ خروجي ترانسفورماتور V231/400 است.
نكته: گاهي اوقات براي موتورهاي با قدرت زياد از ولتاژ بين دو فاز 500 ولت استفاده ميشود.
معمولا خطوط انتقال با ولتاژ زياد به صورت سه سيمه و در ولتاژهاي متوسط و پايين به صورت چهار سيمه است. سه سيم اول، به نام فازها، سيم چهارم به عنوان سيم صفر يا MP است كه از نقطه صفر ستاره ترانسفورماتور خارج ميشود و در پست ترانس اين سيم، نيز به زمين وصل ميشود.
از اين سيم، به عنوان سيم نول و سيم محافظ استفاده ميشود. عمل محافظت مدار، در مقابل اتصال بدنه، به عهده سيم محافظ است.
حد نهايي فاصله، براي انتقال انرژي با جريان متناوب، در حدود 800 الي 1000 كيلومتر است. براي فواصل بيشتر از 1000 كيلومتر، انتقال با انرژي با جريان مستقيم مناسبتر و از نظر اقتصادي مقرون به صرفه است.
·شبكههاي فشار ضعيف
برق شبكه ضعيف كامل داراي 5 سيم است كه ترتيب قرار گرفتن سيم بدين صورت است: از بالا به پايين سيم نول، سيم تغذيه روشنايي معابر (فاز شب)، فازR، فاز S، فازT.
نكته: در شبكه فشار ضعيف ولتاژ بين دو فاز 380 ولت و ولتاژ بين فاز و نول 220 ولت است. سطح مقطع سيم نول 16 ميليمتر مربع و سطح مقطع سيم فاز شب 25 ميلي متر مربع و فازهاي T,S,R, ،35 ميليمتر مربع انتخاب ميشوند. فاصله هركدام از اين سيمها از يكديگر، طبق استاندارد 30 سانتيمتر است.
نكته: امروزه در ايران براي حفاظت شبكه درمقابل صاعقه از سيم نول و زمين كردن استفاده ميشود. در شبكه هوايي سيم نول را در نقاط مختلف زمين ميكنند زيرا صاعقه انرژي خود را در نقاط مرتفع تخليه ميكند.
فصل سوم حفاظت ايمني در برق
·مقاومت الكتريكي بدن انسان در مقابل عبور جريان
بدن انسان نيز مانند اجسام هادي، جريان الكتريكي را از خود عبور ميدهد.
به طور كلي مقاومت بدن انسان از دو قسمت تشكيل شده است
الف: مقاومت داخلي: كه مقاومت اعضاي زير پوست بدن است.
ب: مقاومت خارجي: كه همان مقاومت پوست بدن است. هر چقدر سطح تماس دست با سيم حاصل جريان زيادتري از بدن عبور خواهد كرد.
نكته: مقاومت بدن انسان در برابر جريان متناوب 1640 اهم و جريان مستقيم 4250 اهم است. بنابراين خطر برق گرفتگي در جريان متناوب به مراتب بيشتر از جريان مستقيم است.
·اثرات فيزولوژي برق بر بدن انسان
عبور جريان از بدن انسان بستگي به عوامل تعيين كننده شدت جريان دارد.
1-در جريان كم، حدود 1الي 2 ميلي آمپر بي خطر است و ممكن است فقط به صورت يك لرزش خفيف در بدن ظاهر شود.
2-در جريانهاي بيشتر، حدود 10 الي 15 ميلي آمپر، ممكن است اين شوك به صورت گذرا از سطح بدن عبور كند.
3-در جريانهاي بالا از 15 ميلي آمپر اثر برق گرفتگي به صورت گرفتگي ماهيچه نمايان ميشود.
4-در جريان 50 ميلي آمپر، مرز خطر مرگ در نظر گرفته ميشود.
·عوارض ناشي از برق گرفتگي
ميزان خطر برق گرفتگي به عوامل زير بستگي دارد:
1-مسير عبور جريان
2-مقدار جريان
3-مدت تاثير جريان
4-فركانس جريان.
نكته: خطر برق گرفتگي هنگامي است كه مسير عبور جريان از دست راست به پاها باشد.
ولتاژ تماس خطرناك
معمولا مقاومت بدن يك شخص حدود 1300 الي 3000 اهم است و عبور جريان بيش از 50 ميلي آمپر از بدن انسان خطر مرگ را دربردارد. در نتيجه ميتوان ولتاژي را كه براي انسان خطرناك است محاسبه كرد و برمبناي محاسبات انجام شده اين ولتاژ معادل 65 ولت ميباشد.
·حفاظت الكتريكي
خطاهاي ناشي از جريان برق كه اقدامات حفاظتي را ضروري مينمايد به سه دسته تقسيم ميشوند:
1-اتصال بدنه: كه عبارت است از اتصال يكي از سيمهاي حامل جريان به بدنه دستگاه.
2-اتصال كوتاه: كه عبارت است از اتصال دو سيم لخت كه نسبت به هم داراي ولتاژ هستند.
3-اتصال زمين: كه عبارت است از اتصال يكي از سيمهاي حامل جريان به زمين
·ساختار و اصول كار فيوزها:
فيوز وسيلهاي است كه با مدار، به طوري سري قرار ميگيرد و مصرف كننده و سيمهاي ارتباطي را در مقابل اتصال كوتاه يا جريان زياد، محافظت ميكند. به طور كلي دو نوع فيوز وجود دارد:
الف: فيوز ذوب شونده
ب: فيوزهاي اتوماتيك
·طرز قرار گرفتن فيوز در مدار:
نكته:هنگام نصب فيوز، جهت حفاظت، حتما فيوز بر روي سيمهاي فاز قرار ميگيرد.
نكته: به طور كلي فيوز را با علامت نشان ميدهند.
·حفاظت اشخاص توسط سيم زمين
حفاظت توسط سيم زمين، نوعي از حفاظت است كه در آن قسمتهاي هادي دستگاه كه با شبكه تغذيه، ارتباط الكتريكي ندارند، توسط سيم به زمين وصل ميشوند. مصرف كنندهها مي توانند توسط لوله آب شبكه به زمين اتصال يابند. در تابلوهاي توزيع و مصرف كنندههايي كه در نزديكي آنها لوله آب وجود دارد ميتواند از آنها به عنوان اتصال زمين استفاده كرد. موقع اتصال بدنه دستگاهها به زمين، بايد بستها، قلع اندود شده باشند و سطح تماس آنها با لوله به اندازه كافي باشد.
نكته: اتصال زمين، توسط 1- نوار 2- لوله 3- صفحه نيز انجام ميشود
از محل اتصال زمين، سيمهاي مسي تابيده، به سطح مقطع 25 ميليمتر مربع، به تمام نقاط توزيع ميشود تا در هر محل، بتوان بدنه كليه وسايل الكتريكي را به آن متصل كرد. به اين جهت كليه پريزهاي برق داراي يك كنتاكت اضافي و تمام دو شاخههاي يك فاز داراي يك شاخه اضافي هستند كه به بدنه دستكاه متصل است.
نكته: معمولا سيم زمين داراي رنگ زرد با نوار سبز است.
نكته: يك اتصال زمين مناسب، حداكثر بايد داراي مقاومتي برابر 2 اهم باشد.
فصل چهارم (شناسايي سيمها و كابلها و اتصالات آنها)
انرژي الكتريكي كه معمولا از پستهاي ترانسفورماتور و از طريق سيمها وكابلها منتقل ميشوند، تماما به مصرف كنندهها نميرسند، بلكه مقدار جزئي از آن، در سيمها و كابلها، به مصرف ميرسند (به هدر ميروند)؛ زيرا سيمها يا كابلها خود داراي مقاومت هستند و مقداري از انرژي در آنها تلف ميشود.
·مقاومت الكتريكي مدار
مقاومت كلي يك مدار الكتريكي، تحت تاثير 5 عامل به شرح زيراست:
1- تعداد ونوع مصرف كنندههايي كه مدار را تشكيل ميدهند.
2- ترتيب قرار گرفتن مصرف كنندهها در مدار.
3- مقاومت كليدها و وسايل كنترل
4- مقاومت سيمها كه انرژي را از منبع تغذيه به مصرف كنندهها ميرساند.
5- مقاومت داخلي منبع تغذيه.
·افت ولتاژ:
براي انتخاب سطح مقطع مناسب سيم، سعي ميشود سيمها خيلي باريك نباشند كه باعث افزايش افت و ولتاژ شوند؛ همچنين سيمها خيلي ضخيم نباشند كه گران و پرهزينه شوند. عامل ديگر افزايش افت ولتاژ ميزان جريان عبوري از مدار است.
·جنس فلز سيم:
از بين فلزات هادي مورد مصرف در صنعت سيم سازي، بيشتر از فلز مس استفاده ميشود. پس از مس، آلومينيوم نيز فوقالعاده جالب است، زيرا جرم حجمي آن كمتر از مس است. براي آنكه هدايت سيم آلومينيومي، براي هدايت سيم مسي باشد بايد با طول مساوي داراي سطح مقطع برابر سطح مقطع سيم مسي باشد.
·جنس عايق:
مواد عايقي، داراي مقاومت بسيار زيادي هستند؛ بنابراين جريان بسيار كمي ازآنها عبور ميكند كه مي توان از آنها صرف نظر كرد و به طور كلي عملا گفته ميشود كه از عايقها جريان عبور نميكند.
1- مقاومت مخصوص عايقها، با جذب رطوبت كاهش مييابد.
2- نكته ديگري كه در مورد عايق سيم و كابلها بايد مورد توجه قرار گيرد، استقامت الكتريكي آنهاست . منظور از استقامت الكتريكي عبارت از ولتاژ قابل تحملي است كه بين دو سيم يك كابل كه چند فاصل آنها عايق دارد، قرار ميگيرد به طوري كه جرقهاي در عايق ايجاد نشود.
هر چه استقامت الكتريكي عايقي بيشتر باشد ميتوان عايق را با ضخامت كمتري نيز به كار برد. به طور مثال اگر جنس عايق از ميكا باشد ضخامتش به مراتب كمتر از عايق هواست.
3-از خواص ديگري كه عايقها بايد دارا باشند اين است كه قابليت جذب رطوبت نداشته باشند و در حد امكان مقابل حرارت مقاوم باشند و به آساني مشتعل نشود و هنچنين داراي استحكام مكانيكي كافي نيز باشند.
·انواع قايقها:
1- كاغذ: يكي از مواد عايقي مصنوعي است. كاغذ را با روغن يا لاكهاي عايق آغشته ميكنند و در كابلها و ماشينهاي الكتريكي و ترانسفورماتور براي عايق سيم پيچها و همچنين براي عايق كردن ورقههاي آهن (هسته) به كار ميبرند.
2- ابونيت: عايقي است كه داراي استقامت الكتريكي زياد است و در مقابل اسيدها مقاومت زيادي دارد ولي در مقابل چربيها و روغنها دوام ندارد. براي درست كردن ظرف باطريها، از ابونيت استفاده ميشود.
3-چيني:يكي از بهترين عايقي است كه داراي استقامت الكتريكي زياد است و رطوبت را جذب نميكند ولي ترد و شكننده است. از چيني در بدنه فيوز استفاده ميشود و رنگ آنها به صورت سفيد و گاهي به رنگ قهوهاي است. در سيمكشي هوايي، از مقره كه به رنگ قهوهاي است، استفاده ميشود.
4-روغنهاي معدني: در كابلهاي فشار قوي و ترانسفورماتورها و كليدهاي با ولتاژ زياد از روغن استفاده ميشود. روغنهاي معدني، داراي استقامت الكريكي زيادي نسبت به هوا هستند.
5- عايقهاي لاستيكي و پلاستيكي:براي عايقبندي سيمها از لاستيك و پلاستيك استفاده ميشود. در سيم مسي، با عايق لاستيكي، قبل از عايق بندي، با قلع اندود ميشود تا از تاثير گوگرد موجود در لاستيك روي مس جلوگيري شود ولي در سيمهاي مسي، عايق پلاستيكي بلا واسطه روي سيم مسي فشرده ميشود؛ چون اثرات شيميايي ندارد.
نكته: مهمترين ماده شيميايي پلاستيكيp.v.c ميباشد. اين عايق داراي خواص الكتريكي بسيار خوب است. از خواص آن، غير قابل اشتغال بودن آن است و وسيله بسيار خوبي در مقابل زنگ زدگي است.
افزايش درجه حرارت، باعث كاهش استقامت الكتريكي p.v.c ميشود. بنابراين درجه حرارت آن نبايد از70 درجه سانتيگراد بيشتر شود و همچنين نبايد آن را در درجات پايينتر از 5- درجه به كار برد.
هر ميلي متر از عايق p.v.c تا kv20 تحمل دارد.
·روشهاي مختلف سيم كشي
سيم كشي داراي انواع متعددي است كه عبارتند از:
1- سيم كشي در داخل ساختمان.
2- سيم كشي در هواي آزاد.
3- سيم كشي در روي پايه در هواي باز.
4- كابل كشي.
سيم كشي روكار:در سيم كشي روكار، سيمها را از روي گچ به صورت آزاد و يا از داخل لوله عبور ميدهند و سپس با بستهاي مخصوص، سيم يا لوله را مهار ميكنند. اين نوع سيم كشي داراي دو عيب اساسي است:
الف: چون سيمها در دسترس هستند، اگر به عللي، محلي از سيم لخت ميشود. برق زدگي را در پي خواهد داشت.
ب: سيم كشي رو كار از زيبايي كار مي كاهد. به همين علت، سيم كشي روكار، اغلب به وسيله كابل و لولههاي فولادي انجام ميشود؛ زيرا در كارگاهها و كارخانهها مساله زيبايي در درجه دوم اهميت قرار دارد.
سيم كشي توكار:در اين نوع سيم كشي بايد سيمها را از زيرگچ و يا به عبارت ديگر از زير كار عبور داد. اين عمل از دو طريق انجام ميشود.
الف- استفاده از سيمهاي مخصوص كه داراي چند لايه عايق هستند. اين نوع سيمها را سيم زير گچي مينامند و معمولا براي ديوارهاي نازك و تيغه آجري كه امكان كار گذاشتن لوله وجود ندارد به كار ميرود.
ب- عبور سيم از لوله و قرار دادن لوله زير گچ. در اين مورد به وسيله فنر سيم را از داخل لوله عبور ميدهند.
نكته: عيب يابي در سيم كشي توكار به مراتب مشكلتر از سيم كشي روكار است؛ از اين نوع سيم كشي، اغلب براي ساختمانهاي مسكوني و اداري، هتلها و بيمارستانها استفاده ميشود.
·شناسايي انواع سيمها
1-اگر سيم كشي روكار باشد، از سيمهاي افشان مسي دو لايه با سطح مقطع 25/0،5/0،75/0 ،5/1،5/2 ميلي متر مربع با روكش پلاستيكي استفاده ميشود.
2- اگر سيم كشي تو كار باشد، ا زسيمهاي تك رشته مسي يا سيمهاي افشان با سطح مقطع 5/0،1،5/1،5/2، ميليمتر استفاده ميشود.
نكته: در ساختمانهاي بتوني و اسكلت فلزي لولههاي سيم كشي و كابلهاي مربوطه را از داخل اسكلت و يا از داخل سقفها و ديوارهاي كاذب عبور ميدهند. در محلهايي كه امكان عبور لوله وجود ندارد از سيم زيرگچي استفاده ميشود.
·حروف استاندارد شناسايي سيمها
اين حروف بر حسب استانداردهاي V.D.Eبه شرح زير است:
1- براي يك هزار ولت A 2- سيم نرم شده براساس استاندارد V.D.E N
3- سيم از تعدادي سيم نازكتر تشكيل شده F 4- روپوش پروتودور Y
·اتصالات سيمها
نكته: اتصالي خوب و مطلوب است كه بين دو نقطه اتصال سيمها به يكديگر و يا سيم به كنتاكت حداكثر 5/7 ميلي ولت افت ولتاژ ايجاد شود.
·سوالي كردن و قرار دادن سيم در زير پيچ:
1-سر سوالي سيم چنان بايد در زير پيچ قرار گيرد كه با چرخش پيچ سر سوالي محكم شود، در غير اين صورت سرسوالي باز شده و از زير پيچ خارج ميشود.
2-هر گاه پيچ داراي واشر باشد بايد سرسوالي سيم را در زير واشر قرار داد و سپس پيچ را محكم بست.
3- اگر لبههاي واشر خم شده باشد، ديگر براي اتصال احتياج به سوالي كردن سيم؛ كافي است سر سيم را زير پيچ قرار داد و آن گاه پيچ را روي آن محكم كرد.
نكته: روكش سيم نبايد در زير پيچ قرار گيرد بلكه بايد حدود يك ميلي متر، روكش سيم، با سوالي فاصله داشته باشد.
·اتصال سر سيمها به يكديگر:
الف–از اتصالات رايج اتصال سر به سر است. در اين اتصال، سر سيمها به اندازه 5/2 الي 4 سانتيمتر لخت ميشود. محل تلاقي آن با روپوش سيم حدود 5 ميلي متر داشته باشد. زاويه بين دو سر سيم، كمتر از 90 درجه است.
نكته: مورد استفاده اين نوع اتصالي در جعبه تقسيمهاست.
ب – اتصال طولي: در اين اتصال دو سر سيم به اندازه 5 الي 6 سانتيمتر لخت ميشود. دو سر سيمهاي لخت شده از وسط به طور ضربدر، با زاوبه 30 الي 40درجه روي هم قرار ميگيرد، دو سر آن با زاويه 90 درجه خم ميشود.
پ- اتصال سه راهي (اتصال بدون قطع سيم): از اين اتصال در جايي استفاده ميشود كه بخواهند يك سيم را به سيم ديگري كه امتداد دارد اتصال دهند؛ مانند انشعاب سيم خانه از سيم اصلي شبكه. يكي از سيمها به اندازه 4الي 5 سانتيمتر و وسط سيم ديگر به اندازه 3 سانتيمتر به وسيله به وسيله چاقو لخت ميشود.
ت-اتصال سيمها با مقاطع نامساوي: سيم نمره كمتر را به اندازه 5 سانتيمتر و سيم نمره بيشتر را به اندازه 3 سانتيمتر لخت ميكنند آنها را به طوري عمودي روي هم، در فاصله تقريبي 5 ميلي متر نسبت به روپوشهاي يكديگر قرار ميدهند. سيم نازك را به دور سيم ضخيم ميپيچند و محكم ميكنند.
·كابلها
توزيع انرژي الكتريكي، در صنعت به دو صورت انجام ميشود: 1- به وسيله سيمهاي هوايي 2- به وسيله كابل اصولا هر نوع هادي كه بتواند جريان الكتريكي را از داخل خود عبور دهد و توسط موادي از محيط اطراف خود عايق شده باشد، به طوري كه ولتاژ روي سطح عايق، نسبت به زمين، برابر صفر و در روي سطح سيم به زمين داراي ولتاژ فازي باشد، كابل ناميده ميشود.
نكته: عايق كردن كابل بدين جهت است كه چون كابل در زير زمين نصب است باعث اتصال هادي به زمين نشود و ولتاژ روي عايق آن صفر باشد.
انواع عايق كابلها به شرح زير است:
1- مهمترين آنها كاغذهاي آغشته به روغنهاي مخصوص مواد پلاستيكي و p.v.c و مواد مختلف ديگري هستند.
2-بعضي از كابلهاي زميني، چون در معرض فشارهاي مكانيكي قرار ميگيرند، داراي قسمتهاي محافظ مانند نوارهاي فلزي و براي جلوگيري از نفوذ آب به داخل كابل يك غلاف سربي و براي و براي محافظت اين غلاف، از لايههاي قيرگوني استفاده ميشود.
·كابل فشار ضعيف:
از كابلهاي فشار ضعيف جريان زيادي عبور نميكند و اغلب هادي آن از جنس مس و عايق آن با توجه به موارد استفاده، از جنس لاستيك p.v.cكه به نام پروتودور معروف است تشكيل شده است. استفاده از كابلهاي پرودوتور داراي مزاياي زياد هستند، از قبيل كابل كشي با شعاع خمش كم، وزن كم و چون مواد مذاب روغني ندارند در موقع تغيير ارتفاع، ايجاد ناراحتي نميكند.
نكته: كابل NNY وNAYY از كابلهاي مورد مصرف در فشار ضعيف هستند كه كاربرد وسيعي دارند.
مقطع نرم سيمها وكابلها بين 5/1 تا 1000 ميلي متر مربع است.
نكته: مهمترين مشخصه كابلها، ولتاژ نرمال است كه بستگي به ضخامت عايق دو سيم دارد و ماكزيمم جرياني است كه ميتوان از هادي آن عبور داد.
عايق كابل بايد علاوه بر عايق كردن، در مقابل حرارت حاصل از عبور جريان تا مقدار جريان مجاز مقاومت ميكند و مقدار حرارت را به نحو مطلوبي به خارج منتقل كند.
·انواع كابلها:
1- كابلها از نظر جنس سيمهاي هادي: به دو دسته مسي و آلومينيومي تقسيم ميشوند.
2- از نظر نوع سطح مقطع و شكل آن: سطح مقطعها ممكن است به شكل گرد باشد كه آن را با حروف r و يا اگر به صورت مثلثي (سكتوري) شكل باشد با حرف s مشخص ميكنند.
3- تك رشته يا چند رشتهاي بودن هادي: يك رشته يا چند رشتهاي بودن هاديها را به ترتيب با حروف m,c مشخص ميكنند.
نكته: در كابلهاي فشار ضعيف، عايق رشتههاي كابل با رنگهاي متفاوت مشخص ميشود، ولي در كابلهاي فشار قوي بايد در موقع اتصال دقت شود، چون رنگ تمام رشتهها يكسان است.
در مورد كابلهاي فشار ضعيف سيم آبي هميشه به جاي سيم MP و سيم (زرد و سبز) براي محافظت به كار ميرود.
در صورتي كه در كابل فقط يك رشته سيم رنگي وجود داشته باشد آن رشته سيم براي سيم MP انتخاب شود.
در كابلهاي چند رشته فشار ضعيف مخصوصا كابلهاي چهارسيمه، معمولا سطح مقطع سه سيم از كابل مساوي و سطح مقطع رشته چهار كوچكتر است. مقدار كوچكتر بودن اين سيم معمولا يك نمره از ساير سيمها است. ولي در بعضي از اندازههاي كابل تا چند نمره نيز از ساير سيمها كوچكتر است.
مثال: روي كابلي اعداد و حروف زير مشاهده ميشود مفهوم هر يك را توضيح دهيد.
KV 1/6/0 rm 16+25 ×3 NNY
يعني كابل زميني نرم شده سه سيم به سطح مقطع 25 ميلي متر مربع و سيم چهارم (MP) به سطح مقطع 16 ميلي متر مربع است. مقطع سيمها گرد و چند رشتهاي و براي ولتاژ 6/0 كيلوولت بين سيم فاز و زمين و يك كيلو ولت بين دو فاز است.
·بريدن و لخت كردن كابل: براي بريدن كابلها از قيچي مخصوص كابل بري استفاده ميشود. در صورت موجود نبودن قيچي، ميتوان براي بريدن كابل، از اره نيز استفاده كرد.
·اتصال كابل به مدار:
براي اتصال كابل به مدار از كابل شو يا كفش كابل استفاده ميشود. كابل شوها ممكن است پرسي يا قابل لحيم كاري باشند. از نظر شكل ظاهري، كابل شوها شبيه فيشها و ترمينالها هستند.
نكته: غالبا براي به دست آوردن اتصال خوب، كابل شوها را به كابل لحيم ميكنند.
·كاربرد انواع لوله در برق
1- لوله فولادي: كاربرد اين لوله بيشتر در محلهايي است كه استحكام مكانيكي زياد مورد نظر باشد. بنابراين اغلب در بيمارستانها، هتلها، كارخانهها، كارگاهها، نقاط مرطوب و… از لولههاي فولادي استفاده ميشود.
2-لوله خرطومي: لوله خرطومي پلاستيكي از پلاستيك ساخته شده است و معمولا براي لوله كشي زير كار و در نقاط خشك مورد استفاده قرار ميگيرد. براي خم كاري اين لولهها، نيازي به دستگاه خم كن نيست. به علت كاربرد وسيع آن، در حال حاضر، در قسمت روشنايي اماكن مسكوني از اين لوله استفاده ميشود.
3-لوله خرطومي فلزي: اين لوله از جنس فلز است و بيشتر در محلهايي استفاده ميشود كه امكان ضربه وجود داشته باشد. مانند سيمهاي ارتباطي الكتروموتورها به تابلوهاي فرمان.
4-لوله پوليكا (p.v.c) :در حال حاضر به علت فراواني لولههاي پوليكا و ارزاني وسادگي كار با آن غالبا منازل مسكوني، به جاي استفاده از لوله فولادي، از اين لوله استفاده ميكنند. جنس اين لوله از ماده (p.v.c) است. خمش لولههايپوليكا، به وسيله فنر مخصوص و حرارت انجام ميشود. براي محلهايي كه بايد به صورت روكار اجرا شود لولهها داراي انواع اتصالات از قبيل بوش، زانويي و سه راه نيز هست.
فصل پنجم (مدارهاي روشنايي)
·پريزها
پريزها به دو دسته توكار و روكار تقسيم ميشوند. هر يك از اين دو دسته، متناسب با نوع كار، به دو صورت ساخته ميشوند.
الف: پريز ساده ب: پريز با اتصال زمين
همچنين كليه پريزهاي برق ميتوانند به صورتهاي سه فاز و تكفاز وجود داشته باشند.
1-پريز ساده:هر پريز ساده داراي دو كنتاكت فنري است كه محل ارتباط با پريز دو شاخه است.
نكته: براي نصب پريز توكار قبلا يك قوطي كليد كه معمولا از جنس لاستيك است در داخل ديوار قرار ميدهند و سپس توسط پيچ مخصوص، پريز را در داخل قوطي محكم ميكنند.
اين نوع لوازم توكار، داراي دو حسن عمده است: اولا از نظر زيبايي بهتر است و ثانيا هيچگونه برجستگي بر روي ديوار ايجاد نميكند.
نكته 2: پريز روكار، به عنوان پريز سيار نيز كاربرد وسيعي دارد. اين نوع پريز درجايي كه به كار ميرود كه نياز به پريز متحرك باشد. معمولا اين پريز به همراه يك دو شاخه و سيم سيار به كار ميرود (عموما براي بالا بردن ايمني سيم سيار را از كابل انتخاب ميكنند)
2-پريز با اتصال زمين: براي حفاظت اشخاص در مقابل برق گرفتگي از سيم استفاده ميكنند. براي آن كه بتوانند سيم زمين را توسط پريز به بدنه دستگاه مورد نظر ارتباط دهند، پريز با اتصال زمين به كار ميبرند. اين پريزها به صورت روكار و توكار ساخته ميشوند.
3-پريز تلفن، تلويزيون و راديو: براي تلفن و تلويزيون و راديو پريزهاي مخصوصي ساخته شده است كه علايم مربوط به دستگاه روي پريز ترسيم يا نوشته شده است.
4-دو شاخهها: براي اتصال دستگاههاي الكتريكي از وسيلهاي به نام دوشاخه استفاده ميكنند. دو شاخههايي وجود دارد كه داراي زايده فلزي اضافي است كه وظيفه آن اين است كه سيم زمين را به دستگاه موردنظر ارتباط دهد.
نكته: بهترين دوشاخه، از نظر هدايت جريان الكتريكي، دو شاخهاي است كه ميلههاي آن داراي شكاف باشد.
·كليدها
متناسب با نوع كاري كه كليد در مدار انجام ميدهد، كليدها داراي انواع بيشماري هستند.
1- كليد يك پل: اين كليد داراي يك پل، يا يك دگمه براي قطع و وصل يك مسير عبور جريان است. دگمه ممكن است به صورت فشاري، بالا و پايين يا دوار باشد. محفظه و قسمتهاي مختلف اين كليد از جنس پلاستيك يا كائوچو است.
شرح مدار يك پل:سيم فاز به يكي از كنتاكهاي كليد يك پل و سيم نول به كنتاكت بدنه، سرپيچ، سيم برگشت سرپيچ، به كنتاكت ديگر كليد يك پل، وصل ميشود. بنابراين با وصل كليد، سيم فاز نيز به سرپيچ داده ميشود و لامپ مورد نظر روشن ميشود.
هنگام طراحي تاسيسات الكتريكي بر روي نقشه ساختماني، از شماي فني استفاده ميشود. توسط اين شما، تعداد سيمهاي بين كليدها و پريزها و جعبه تقسيمها و موقفيت هر يك، روي نقشه ساختماني مشخص ميشود. شماي حقيقي، هنگام اجراي سيم كشي كاربرد دارد.
2-كليد دوپل: كليد دو پل مانند دو كليد يك پل است كه با هر پل آن، به صورت مستقل، ميتوان يك سري لامپهاي روشنايي را روشن و خاموش كرد.
اين كليد داراي يك كنتاكت مشترك است كه سيم فاز به آن متصل ميشود و برگشت هر يك از سري لامپها به دو كنتاكت ديگر كليد وصل ميشود.
3-كليد تبديل: اين كليد داراي سه كنتاكت يا سه پيچ و در بعضي از كليدها داراي چهار كنتاكت است كه دو تاي آن به وسيله يك اتصال داخلي به يكديگر متصل هستند كه آن را كنتاكت مشترك مينامند.
شكل ظاهري كليد تبديل و كليد يك پل هيچ فرقي با هم ندارند و اصولا قابل تشخيص نيستند. مگر آن كه باز شوند. در كليد تبديل، سيم فاز، فقط به يكي از دو كنتاكت غير مشترك، اتصال پيدا ميكند.
نكته: موارد استفاده از اين كليد در راهروها و راه پلهها و اتاقهاي دو در و همراه با كليد يك پل، در اتاق خواب است.
سه نوع اتصال براي كليد تبديل وجود دارد:
1- اتصال استاندارد: در اتصال استاندارد، سيم فاز وارد اتصال مشترك يكي از كليدهاي تبديل ميشود و سيم نول به طرف لامپ ميرود. و برگشت لامپ، به كنتاكت مشترك كليد تبديل بعدي، متصل ميشود. دو كنتاكت غير مشترك هر كدام از كليدها، توسط دو سيم به هم اتصال پيدا ميكنند.
نكته: علامت در لامپ E محل اتصال سيم زمين است كه كاربرد آن در سرپيچهاي باراني است.
معمولا در تاسيسات روشنايي اماكن مسكوني يا تجاري، نيازي به اتصال سيم زمين به مصارف روشنايي نيست و فقط اتصال اين سيم در پريزهاي آشپزخانه الزامي است.
2-اتصال صرفهاي: در اتصال حرفهاي چون سيم فاز به دو كنتاكت غير مشترك هر دو كليد بايد وصل شود با بودن سيم فاز در دو طرف، اين كار به سادگي انجام ميشود و در مقدار سيمهاي عبوري صرفه جويي ميشود.
3-اتصال بازاري: در اتصال بازاري، سيمهاي فاز و نول بر كنتاكتهاي غير مشترك هر دو كليد اتصال داده ميشود و سپس كنتاكهاي مشترك كليد تبديل توسط سرپيچ به يكديگر متصل ميشود.
نكته: اين اتصال، از نظر حفاظت غير فني است وي اشخاص برق كار براي صرفه جويي در مقدار سيم از اين اتصال استفاده ميكنند. علت خطرناك بودن اين اتصال آن است كه سيمهاي فاز و نول در هر دو كليد آورده ميشود كه غير اصولي است.
·شستي:
براي قطع يا وصل مدارهايي كه بايد به صورت لحظهاي كار كنند از وسيلهاي به نام شستي استفاده ميشود. از شستي در مدارهاي خبر مانند زنگ اخبار و در بازكن و يا مدار اتوماتيك راه پله استفاده ميشود.
·رله:
هرگاه از سيم پيچي كه داراي هسته آهني است جريان الكتريكي عبور كند، هسته سيم پيچي آهن ربا ميشود. از اين خاصيت براي قطع و وصل مدارها استفاده ميشود. عنصري كه اين عمل را انجام ميدهد رله ناميده ميشود.
نكته: رلهاي كه براي روشنايي راه پله ميتوان استفاده كرد، از نوع رله زماني است كه در دو نوع الكترومكانيكي يا الكترونيكي است.
1- رله الكترومكانيكي:
2- رله الكترونيكي: در تايمرهاي الكترونيكي زمان تنظيمي بر اساس تغيير مقاومت الكتريكي و شارژ و دشارژ خازنها انجام ميشود. در اين نوع تايمر ذكر شده دگمههايي وجود دارد كه سه حالت خاموش، روشن زماني و روشن دايم به وسيله آن انتخاب ميشود. بر حسب ارتفاع ساختمان رله داري زمانهاي مختلفي است كه با تنظيم پيچ اين كار عملي است.
·ديمر:
ديمر وسيلهاي است كه ميتوان توسط آن ميزان نور لامپ را تغيير داد. ديمر به صورت سري با لامپ قرار ميگيرد. ديمر از يك جزء الكترونيكي به نام تراياك و رئوستا تشكيل شده است. توسط رئوستا به صورت دوراني يا كشويي مقدار مقاومت تغيير ميكند و نور لامپ كنترل ميشود. در داخل ديمر يك فيوز تعبيه شده است كه حفاظت مدار الكترونيكي ديمر را به عهده دارد.
·فتوسل:
فتوسل وسيلهاي است كه نسبت به نور حساس است و از خود ولتاژي توليد ميكند. طرز كار فتوسل، به اين ترتيب است كه با تاريك شدن هوا جريان مدار زياد ميشود و رله به كار ميافتد و فاز را به لامپها ميرساند. با افزايش نور جريان كاهش مييابد و مدار قطع ميشود.
·روشنايي اضطراري:
با قطع شدن برق شهر بوسيله يك رله مغناطيسي، برق باتري (روشنايي اضطراري) به مدار روشنايي وصل ميشود و روشنايي اضطراري مورد استفاده قرار ميگيرد. ترتيب روشن بودن لامپ سبز و قرمز، نشان دهنده وجود برق شهر و قطع شدن برق و استفاده از لامپهاي اضطراري است. البته در كارخانجات و بيمارستانها براي تامين برق كلي از ديزل ژنراتور استفاده ميكنند كه به صورت اتوماتيك و يا نيمه اتوماتيك روشن ميشود و تغذيه محل را به عهده ميگيرد.
فصل ششم (مدارهاي مكالمه و خبر)
·مدار خبر:
مدارهايي كه توسط آن ميتوان فرد يا گروهي را مورد خطاب قرار داد، مدار خبر ميگويند.
·زنگ اخبار:
زنگ اخبارها با توجه به ولتاژ تغذيه به سه دسته تقسيم ميشوند:
1-زنگ اخبار AC : اين زنگ اخبار از يك بوبين با هسته آهني و يك ورقه نازك قابل ارتعاش تشكيل شده است. با اعمال ولتاژ AC، ورقه نازك شروع به ارتعاش ميكند و با برخورد به هسته، توليد صدا ميكند. در نوع ديگري زنگ اخبار AC به جاي حركت صفحه مرتعش، خود هسته آهني، حركت ميكند و با ضربه به يك سري، تيغه با فركانسهاي متفاوت صوتي شبيه صداي پيانو ايجاد ميكند.
2-زنگ اخبار DC : اين نوع زنگ فقط با ولتاژ DC كار ميكند. كاربرد اين زنگها در داخل اتوبوسها و اتومبيلها است.
3- زنگ اخبار DC , AC: اين زنگ با ولتاژهاي AC,DC كار ميكند.
·مدار مكالمه:
اين مدارها در اصطلاح عمومي به نام FF معروف است. هر سيستم مكالمه از قسمتهاي: منبع تغذيه، مدار خبر(زنگ اخبار)، مدار در بازكن و مدار مكالمه تشكيل شده است.
1- منبع تغذيه:
چون مدار زنگ اخبار و دربازكن به ولتاژ AC و مدار مكالمه به ولتاژDC احتياج دارد؛ بنابراين، منبع تغذيه بايد بتواند ولتاژهاي DC,AC را ارائه دهد. منبع تغذيه از يك ترانسفورماتور (مبدل) كاهنده و مدار يكسوساز، تشكيل شده است. ترانسفورماتور مذكور ولتاژ 220 ولت برق شهر را به ولتاژهاي 6و12 ولت تبديل ميكند و سپس ولتاژ 6 ولت AC توسط يكسو كننده و صافي به ولتاژ 6 ولت DC تبديل ميشود. اين ولتاژ جهت تغديه مدار مكالمه به كار ميرود. ولتاژ 12 ولت AC براي تغذيه دربازكن و زنگ اخبار مورد استفاده قرار ميگيرد.
2- مدار خبر: مدار خبر از يك زنگ اخبار AC (بيزر) 12 ولت و يك شستي تشكيل شده است.
3- مدار در بازكن: مدار در بازكن از يك دربازكن 12 ولتي و يك شستي تشكيل ميشود. دربازكن را با علامت نشان ميدهند.
4- مدار مكالمه: در مدار مكالمه يك گوشي، يك بلندگو و دو ميكروفون به كار رفته است كه اين عناصر با ولتاژDC منبع تغذيه كار ميكنند. چون عناصر ياد شده با صوت كار ميكنند آنها را وسايل الكترواكوستيك نيز ميگويند.
ميكروفون (دهني): دستگاهي است كه ارتعاشات مكانيكي صوت را تبديل به ارتعاشات الكتريكي صوت ميكند. ميكروفون داراي انواع متعدد است كه عبارتند از:
1- ميكروفن زغالي 2- ميكروفون الكتروديناميكي
3- ميكروفون خازني 4- ميكروفون كريستالي
نكته: لازم به ذكر است كه معمولا در نقشهها علامت ميكروفون را به صورت نمايش ميدهند و نوع ميكروفون را در پايين نقشه مينويسند.
گوشي:دستگاهي است كه انرژي الكتريكي صوتي را تبديل به انرژي مكانيكي صوت ميكند بلندگو يا گوشي ناميده ميشود. گوشيها داراي انواع متعددي هستند كه مهمترين آنها عبارتند از: گوشي الكترو مغناطيسي و گوشي كريستالي.
نكته: علامت فني گوشي در نقشهها به صورت است.
فصل هفتم: (منابع نور و روشنايي)
·نور
در مورد تشعشع دو نظريه وجود دارد:
الف: نظريه ذرهاي بودن نور: بنابراين نظريه نور از ذرات ريزي به نام فوتون تشكيل شده است كه منبع نور، در خط تقسيم از خود پرتاب ميكند.
ب: نظريه الكترومغناطيسي نور: بنابراين نظريه، امواج نوراني همانند امواج الكترومغناطيسي با سرعت 000/300 كيلومتر در ثانيه از منبع نور منتشر ميشود.
·تجزيه نور:
هرگاه دستهاي از امواج نوراني، از يك منشور شيشهاي عبور كند، به نوار پهني كه شبيه به قسمتي از يك رنگين كمان است تجزيه خواهد شد. هر يك از رنگهاي اين نوار، داراي طول موج معيني است امواج با طول موج 400 تا 800 نانومتر براي چشم انسان قابل رويت هستند. طول موجهايي كه در اين محدوده قرار دارند هر كدام داراي رنگي مشخص هستند. رنگ قرمز، داراي طول موج 700 نانومتر است.
·كميتهاي اصلي نور و روشنايي
الف: جريان نوري: جريان نور، مقدار كل انرژي است كه به صورت تشعشع مرئي، از منبع نور خارج ميشود و واحد آن لومن است.
ب: شدت روشنايي: شدت روشنايي عبارت است از نسبت مقدار جريان نوري كه به طور عمودي بر سطح مورد نظر ميتابد. واحد شدت روشنايي لوكس است.
شدت روشنايي، در يك روز گرم تابستان، حدود صد هزار لوكس و در يك شب مهتابي تقريبا 2/0 لوكس است. مقدار لوكس با لوكس متر اندازهگيري ميكنند.
ج: شدت نور: شدت نور يك منبع نوراني، عبارت است از تراكم جريان نوري در فضا و واحد آن، شمع يا كاندلا است.
نكته: جريان نور منبعي كه شدت آن، در تمام جهات معادل يك شمع باشد، مساوي 57/12 لومن خواهد بود.
·منابع نور و روشنايي
1- سادهترين منبع نور استفاده از لامپهاي رشتهاي است. اين نوع لامپها بر اساس عبور جريان الكتريكي و ايجاد حرارت زياد و ملتهب شدن آن كار ميكنند.
2- راه ديگر براي توليد نور، ايجاد تخليه الكتريكي در يك گاز است. طيف نور ايجاد شده، تابع نوع گاز، فشار و درجه حرارت است. لامپهاي فلورسنت، سديم، بخار جيوه از اين نوع لامپها است.
الف: لامپ با رشته تنگستن: اين لامپ از يك رشته تنگستن تشكيل شده است كه در يك حباب شيشهاي قرار دارد. معمولا رشته فلزي از نوع تنگستن يا ولفرام با درجه ذوب C3400 است. چنانچه درون حباب خلا باشد، هر چه درجه حرارت رشته لامپ بيشتر شود، جريان نوري زياد و عمر لامپ كاهش مييابد.عمر لامپ، به وسيله ميزان تبخير سطي رشته تنگستن تعيين ميشود. براي كاهش تبخير سطحي، حباب شيشهاي را از يك گاز بي اثر پر ميكنند. در حال حاضر لامپهاي تنگستن از مخلوط گاز ازت و آرگون پر ميشوند.
رشته لامپ: معمولا رشته لامپ را به شكل مارپيچ در ميآورندو سيمهاي حاصله را مجددا مارپيچ ميكنند. در اين حالت اثر حرارت حلقهها بر يكديگر، باعث افزايش درجه حرارت و جريان نوري لامپ ميشود و تبخير سطحي كاهش مييابد.
فيلامان لامپها را به سبب مزاياي فلز تنگستن كه ذيلا شرح داده ميشود، معمولا از اين فلز ميسازند:
1- براي تبخير سطحي، فشار خيلي كمي لازم است.
2- درجه ذوب بالا (حدود 3400) اجازه ميدهد كه درجه حرارت رشته را بالا برد و در نتيجه بهره نوري لامپ را افزايش دهد.
3-قدرت كشش فلز تنگستن زياد است.
4-در اثر افزايش درجه حرارت مقاومت آن زياد ميشود به طوري كه در درجه حرارت حدود 2100 تا 2700 درجه سانتيگراد مقاومت آن 16-12 برابر، حالت سرد ميشود.
حباب لامپ: حباب لامپ با توجه به قدرت لامپ، توان الكتريكي و ولتاژ آن، نوع گاز داخل لامپ و كاربرد آن، به اندازههاي مختلف و شكلهاي متنوع ساخته ميشود.
اثر تغييرات ولتاژ بر كار لامپ: هر چه فشار الكتريكي لامپ زيادتر شود، جريان بيشتري ميگذرد و توان نوري آن افزايش مييابد، ولي اين جريان زياد، باعث كوتاه شدن عمر لامپ نيز ميشود.
نكته: اگر ولتاژ لامپ به اندازه 5% افزايش يابد ضريب بهره نوري آن نيز حدود 20% افزايش خواهد يافت؛ اما عمر لامپ تقريبا نصف ميشود.
اثر زمان كاركرد بر بهره نوري لامپ: در موقعي لامپ روشن است، تبخير سطحي، در رشته تنگستن انجام ميشود. در نتيجه اين تبخير، سطح داخلي لامپ كدر ميشود و از توان نوري لامپ ميكاهد و بهره نوري آن كاهش مييابد.
ب: لامپ فلورسنت: طرز كار اين لامپها مانند لامپهاي تخليه در گاز است. در يك لوله شيشهاي كه از داخل به وسيله مواد فلورسانس اندود شده است، پس از تخليه، مقداري جيوه و گاز آرگن با فشار كم قرار ميدهند. در دو سر لوله الكترودها قرار دارند. اين لامپها به علت فشار كم بخار جيوه(حدود 01/0 ميلي متر جيوه) از نظر توليد نور مرئي، خيلي ضعيف هستند و بيشتر تشعشعات آنها، در قسمت ماوراي بنفش با طول موج 7/253 نانومتر است.
برخورد اين اشعه با ماده فلورانس داخل لامپ، باعث تحريك آن و در نتيجه نور مرئي توليد ميشود. ماده فلورانس كه اشعه ماوراي بنفش را به نور مرعي تبديل ميكند كه داراي خواص زير است:
1- رنگ نور لامپ فلورسنت بستگي به ماده فلورسانس دارد.
2- در برابر حرارت ثابت است و دير فرسوده ميشود.
3.بهره تبديل اشعه ماوراي بنفش به نور مرئي در آنها زياد است.
نكته:لوله لامپ فلورسنت به اشكال استوانهاي، دايرهاي و U شكل ساخته ميشود.
لامپهاي فلورسنت معمولي از نوع كاتد گرم هستند كه كاتدها در دو سر لوله نصب ميشوند.كاتد از يك صفحه فلز تنگستن آغشته به ماده با قدرت تشعشع الكترون زياد (اكسيد باريم) ساخته ميشود كه به وسيله يك فيلامان جداگانه با مقاومت زياد كه در مجاورت آن قرار دارد، گرم ميشود. پس از روشن شدن لامپ، فيلامان از مدار خارج ميشود. لامپهاي (TL) معمولي از اين نوع هستند كه معمولا با استارتر روشن ميشوند.
نكته: در داخل حباب لامپ، از گاز آرگن، به عنوان گاز كمكي، با فشار 1تا 3 ميلي متر جيوه استفاده ميشود. براي ايجاد امواج الكترومغناطيس نيز از بخار جيوه كه فشار كار آن در درجه حرارت 40 درجه سانتيگراد حدود008/0 تا 01/0 ميلي متر جيوه است استفاده ميشود.
نكته:رنگ نور لامپ بستگي به تركيبات شيميايي ماده فلورسانس دارد كه با آن سطح داخلي حباب لامپ اندود شده است. مثلا براي رنگ سبز از سيليكات روي و براي رنگ قرمز از برات كادميوم و براي رنگ صورتي از سيليكات كلسيم استفاده ميشود.
در لامپهاي با الكترود گرم عمر لامپ بستگي به:
1- به سرعت تشعشعات الكترون از سطح كاتد. 2- فركانس برق 3- خاموش و روشن كردن مكرر 4- سلف (چوك)و استارتر 5- ولتاژ
نكته: عمر لامپ فلورسنت در اثر تكاملي از 2000به 3000 و 5000ساعت افزايش يافته است. حتي در حال حاضر لامپهايي با عمر7500 ساعت با قدرتهاي 40-65-80 و 125 وات ساخته ميشود.
نكته:قوس جيوه در لامپ فلورسنت توليد امواج الكترومغناطيس ميكند، كه اين امواج بر روي گيرندههاي مجاور اثر ميگذارد. مخصوصا بر روي موج FM موثر است، اما بر روي موج AM و تلويزيوني كمتر تاثير دارد. براي رفع اين عيب و برطرف كردن پارازيت، استارتر مجهز به يك خازن، به ظرفيت حدود006/0 ميكروفاراد است.
انواع لامپهاي فلورسنت: انواع لامپهاي فلورسنت به ترتيب زير معرفي ميشوند:
الف: از نظر شكل: 1-لوله راست 2-لوله گرد 3-U شكل
ب: از نظر نوع رنگ و جريان نور:
1-سفيد، با بهره و نور زياد W
1-سفيد سرد با بهره نور زياد CW
2-سفيد گرم WW
3-سفيد گرم دولوكس WWX
4-سفيد گرم سرد دولوكس CWX
5-رنگ روز Day
6-سفيد طبيعي NW
·انواع چراغها:
1-چراغ مدل C : بدنه و شبكه چراغ از ورق فلزي ساخته شده است و مناسب جهت نصب در ادارات با نور غير مستقيم و زاويه نوري بسته در دو مدل روكار و توكار ساخته ميشود.عرض چراغ براي هر يك لامپ 10 سانت و نوع توكار آن مناسب نصب در سقف كاذب دمپا است.
2-چراغ مدل B: لوور دار و روكار: اين چراغ مناسب سقفهاي بلند با زاويه نوري بسته و نصب و سرويس ساده و راحت در مدل روكار و توكار طبق استاندارد مهندسي روشنايي اروپا طراحي شده است. مدل نصب توكار در دو اندازه براي سقفهاي اكوستيك 60 يا 120 سانتيمتر و براي سقفهاي پانل گچي 5/62 يا 125 سانتيمتر است.
3- چراغ مدل B لوور دار توكار: اين چراغ براي سقفهاي دو پوشش به صورت توكار با اهرمهاي نگهدارنده از پشت طبق استاندارد مهندسي روشنايي اروپا طراحي شده است.
4-چراغ مدل A لوور دار: اين چراغ متناسب سقفهاي معمولي با زاويه نوري 40 درجه و نصب سرويس ساده و راحت در دو مدل روكار براي دفاتر ادارات و مدل توكار براي سقفهاي اكوستيك يا دمپا طراحي شده است.
5-چراغ مدل رفلكتوري: اين چراغ از ورق فلزي ساخته شده و مناسب براي نصب در اماكن صنعتي به صورت آويز يا سقف كوب است. لامپهاي چراغ در داخل رفلكتور محفوظ با زاويه نوري 60 درجه است كه براي اطراف نور مزاحم ايجاد نكند.
فصل هشتم
نقشه كشي تاسيسات الكتريكي ساخمان
به طور كلي براي طراحي و نقشه كشي تاسيسات الكتريكي بايد نكات زير را در نظر گرفت:
1-در طرح سيم كشي بايد احتمال افزايش مصرف كنندهها را در نظر گرفت، بنابراين مقاطع سيمها را بايد طوري انتخاب كرد كه تحمل جريان اضافي را داشته باشند.
2-در سيم كشي ساختمان نبايد براي كليه مصارف، فقط يك مسير در نظر گرفت؛ زيرا امروزه مصرف كنندههايي از قبيل ماشين لباسشويي و اجاق برقي كه در منازل به كار ميرود داراي آمپراژ زيادي است و يك خط نميتواند جريان كل را تحمل كند. راه صحيح اين است كه براي مصارف پروات، خط جداگانهاي از تابلوي برق تا محل مصرف كننده كشيده شود و فيوز مناسبي براي آن پيش بيني شود. از آنجايي كه مصارف پر وات معمولا در آشپزخانه قرار ميگيرد بنابراين كليه پريزهاي آشپزخانه داراي خط مستقلي است كه مستقيما از تابلوي تغذيه و يا يك فيوز مناسب طراحي ميشود. براي محافظت از برق گرفتگي حتما بايد پريزهاي آشپزخانه، از نوع شوكو باشد و سيم زمين به بدنه كليد پريزها وصل شود.
3-معمولا براي كولرهاي آبي يا گازي، خط مستقلي با فيوز مناسب طراحي و پيش بيني ميشود.
4-براي مدارهاي خبر و مكالمه نيز خط مستقلي با فيوزي با آمپراژ كم قرار ميدهند.
5-هنگام اجراي نقشه بايد ارتفاع كليدها و انواع پريزها به ترتيب از كف تمام شده 110 سانتيمتر و پريزها 30 تا 35 سانتيمتر باشد. در آشپزخانه بايد پريزها هم ارتفاع كليدها قرار گيرند.
6-جعبه تقسيم هم به فاصله 30 الي 50 سانتيمتر زير سقف روي ديوار قرار دارد.
فصل يازدهم (آبرساني)
تجهيزات لوله كشي
·لولهها:
1-لوله فولادي درزدار (سياه): اين لوله داراي درزي در طول لوله است. از اين لوله در تاسيسات حرارت مركزي و تهويه مطبوع براي آب رفت و برگشت و رفت و برگشت گازوئيل استفاده ميشود.
2- لوله فولادي گالوانيزه (سفيد): اين لوله درواقع همان لوله فولادي درزدار(سياه) است كه پس از ساخت براي محافظت در برابر مواد خورنده جداره داخلي و خارجي آن را با فلز روي روكش كردهاند. اين نوع لوله در شاخههاي 6 متري به بازار عرضه ميشود. اتصال اين لوله معمولا دندهاي است و نبايد از جوش براي اتصال آنها استفاده شود. از اين لوله در سيستم آب سرد و گرم بهداشتي و لولههاي فاضلاب استفاده ميشود.
3- لوله فولادي بدون درز(مانسمان):در مقايسه با لولههاي درزدار، اين نوع لوله داراي ضخامت بيشتر و قطر داخلي كمتر است. از لوله مانسمان بيشتر در لوله كشي گاز و مواردي كه فشار كار زياد است استفاده ميشود.
4-لولههاي ديگر:
لوله فولادي: در سيم كشي روكار برق
لوله چدني: براي تاسيسات فاضلاب
لوله چدني:براي آبرساني و خطوط انتقال آب شهري
لوله سيماني: دودكش و فاضلاب
لوله آزبستي (ايرانيت):فاضلاب آغشته به مواد شيميايي
لوله پوليكا (بي . وي.سي): لوله فاضلاب – آب باران
لوله مسي: در تاسيسات سيستمهاي سرد كننده- كويلهاي سرمايي و گرمايي
·وصالهها (فيتينگها): در لوله كشي، براي اتصال لولهها به يكديگر يا براي تغيير دادن لوله يا انشعاب گرفتن يا تبديل قطر لوله از قطعاتي استفاده ميشود كه به آنها «وصاله» ميگويند. جنس وصالهها بايد از چدن چكش خوار يا فولاد يافولاد گالوانيزه شده باشد.
متداولترين آنها عبارتند از:
1-بوشن: براي اتصال دو لوله
2-زانو:وسيلهاي براي تغيير جهت لوله كشي است.
3- سه راهي: وسيلهاي براي گرفتن انشعاب در لوله كشي ميباشد كه ممكن است 90 درجه و 45 درجه باشد.
4- مغزي: براي اتصال وصالهها به همديگر يا اتصال وصالهها به شيرها
5- مهره ماسوره: مهره ماسوره در اتصال سيستم لوله به دستگاهها مانند آبگرمكن و اتصال در طولهاي بلند و همچنين در مدارات بسته لوله كشي استفاده ميشود.
6-تبديل:وسيلهاي براي ايجاد تغيير قطر در لولهكشي است كه ممكن است به صورت روپيچ توپيچ، بوش تبديل، زانو تبديل و سه راه تبديل باشد.
7-درپوش:براي بستن انشعابات مورد استفاده قرار ميگيرد.
·شيرها: شيرها به سه دسته تقسيم ميشوند:
1-شيرهاي مصرف بهداشتي: كه براي شستشو و نظافت به كار ميروند بر دو نوع ميباشند:
الف: شيرهاي ساده تك واحدي: كه اغلب براي مصرف آب سرد به تنهايي به كار برده ميشوند. داراي انواع مخلف «سرشيلنگي» «سركج» «دنباله كوتاه» و «دنباله بلند» هستند.
ب: شيرهاي مخلوط: كه براي مخلوط كردن آب سرد وگرم و رساندن به دماي قابل قبول به كار ميروند. در انواع «توكاسه» براي دستشويي و «ديواري» براي حمام – توالت و ظرفشويي ميباشد.
2 - شيرهاي بين مسير: كه در بين مسير لوله كشي براي تنظيم كردن مقدار، مقدار فشار يا قطع جريان آب بهكار ميروند و بر چهار نوع ميباشند:
الف: شيرهاي كشويي: براي قطع و وصل جريان به كار ميروند، حالت «كاملا باز» يا «كاملا بسته» مورد استفاده قرار گيرند.
ب: شير بشقابي يا گلويي: ساختمان اين شيرها طوري است كه ميتوانند در حالت «نيمه بسته» مورد استفاده قرار گيرند. بنابراين براي تنظيم مقدار و فشار آب از آنها استفاده ميشود.
ج: شير زاويه: ساختمان اين شير مانند شيرهاي بشقابي است با اين تفاوت كه مسير جريان آب را به اندازه 90 تغيير ميدهد. شير زير دستشويي و شير رادياتور از اين نوع هستند.
د: شير يكطرفه يا شير خودكار: براي جلوگيري از برگشت آب در يك مسير به كار ميرود. از جمله براي جلوگيري از برگشت آب، ورود آب شهر به ساختمان و در ورود آب به آبگرمكن از اين شير استفاده مينمايند. اين شير در دو نوع پاندولي و فنري ساخته ميشود.
3-شير اطمينان: براي كنترل فشار و درجه حرارت آب گرم در آبگرمكنها و جلوگيري از خطرات ناشي افزايش فشار آنها از اين شير استفاده ميشود كه در موقع بالا رفتن فشار و يا درجه حرارت به طور اتوماتيك باز شده و مقداري ازآب يا بخار را خالي ميكند.
·روشهاي لوله كشي:
نكته: روشهاي مقررات ملي ساختماني ايران، اتصال لوله به لوله، لوله به فيتينگ يا شير، فيتينگ به فيتينگ يا شير در لولهكشي فولادي گالوانيزه تا قطر نامي 100 ميليمتر (4 اينچ) بايد از نوع اتصال دندهاي باشد و از قطر نامي 125 ميليمتر (5 اينچ) و بزرگتر از آن بايد از نوع اتصال فلنجي باشد.
روش اتصال فلنجي: فلنج عبارت از دو صفحه فلزي گرد است كه صخامت آن با قطرش بستگي دارد و در مركز اين دو صفحه به اندازه قطر لوله سوراخي ايجاد كردهاند كه لولههاي موردنظر در آن قرار گيرد. دور تا دور فلنج سوراخهاي ديگري براي بستن پيچ و مهره ايجاد شده است. هر چه قطر فلنج بزرگتر باشد، تعداد سوراخها بيشتر ميشود. براي آب بندي اين اتصال واشري ميان دو صفحه فلنج قرار ميدهند. نوع واشر آن بستگي به سيالي دارد كه در داخل لوله حركت ميكند.
·سيستم آبرساني داخل ساختمان:
انشعاب از لوله اصلي: انشعاب آب قسمتي از لوله كشي آب است كه بين لوله اصلي خيابان (يا كوچه) و كنتور كشيده ميشود. براي جلوگيري از يخ زدگي لوله انشعاب، آن را در عمق كافي در زير زمين نصب مينمايند.
اجزاي انشعاب آب:
1- شير انشعاب: در محل انشعاب گيري از لوله اصلي است.
2-شير پياده يا شير قطع و وصل مخروطي: اين شير در فاصله 50 سانتيمتري از ملك نصب ميشود و توسط غلاغي كه بر روي آن گذاشته ميشود، امكان قطع و وصل براي مامورين سازمان وجود دارد.
3-شير قطع و وصل داخلي: كه در داخل جعبه كنتور و قبل از آن است كه در صورت انجام سرويس و تعميرات در داخل ساختمان از اين قسمت آب سيستم قطع ميشود.
4- شير يك طرفه يا شير خودكار: كه بعد از كنتور نصب ميوشود براي جلوگيري از برگشت آب داخل ساختمان به لوله اصلي است. برگشت آب ساختمان به داخل شبكه شهري موقعي انجام ميگيرد كه فشار در شبكه شهري كم شود.
5-كنتور: وسيلهاي است كه مقدار آب مصرفي ساختمان را اندازه گيري ميكند.
7-لوله: مورد استفاده براي انشعاب گيري از جنس مس است. امروزه، در ايران از لولههاي p.v.c (پي.وي.سي.) و پولي اتيلن استفاده ميشود.
·شبكه لولهكشي داخل ساختمان: شامل دو قسمت عمده1- لولههاي اصلي (افقي) و 2-لولههاي بالا رونده (رايزرها) است. «لولههاي اصلي» در زير سقف زير كشيده ميشوند و لولههاي بالارونده از آن منشعب ميشوند. اين سيستم تحت فشار لوله اصلي آب رساني شهري است و فشار آب شهر باعث جريان آب در لوله ميشود. فشار در لوله اصلي خيابان حدود Psi50(at4/3) است.
علاوه بر لولههاي آب سرد و آب گرم لوله سومي نيز وجود دارد كه لوله «برگشت آب گرم» يا لوله «گردش آب گرم» ناميده ميشود. اين لوله معمولا از آخرين مصرف كننده گرفته ميشود و در محل ورود آب سرد به منبع آب گرم وصل ميشود. كار آن گردش دائمي آب بين مصرف كنندهها و منبع آب گرم است. وجود اين لوله باعث ميشود كه با باز كردن شير آب گرم با فاصله زماني كمتري به آب دسترسي پيدا شود و از هدر رفتن آب جلوگيري به عمل آيد.
نكته1: در لوله به طرف شير باغباني يك شير قطع و تخليه پيش بيني شده است. در آب و هواي سرد اين شير در زمستان بسته ميشود تا از يخ زدگي آب در شير شيلنگي جلوگيري عمل آيد. وقتي اين شير بسته ميشود، آب بين آن و شير شيلنگي به طور خودكار تخليه ميشود.
نكته2: انبساط آب به وسيله محفظههاي هواي انبساط در بالاي هر شير گرفته ميشود. اين محفظه صداي لوله كشي و ارتعاشات را در قطع و وصلهاي ناگهاني به حداقل ميرساند.
نكته3-خلاشكن شيري است كه روي لوله نصب ميشود كه اگر فشار آب داخل لوله از فشار آتمسفر كمتر شود، از اين شير هوا وارد شده و فشار داخلي را به فشار آتمسفر برسد و از برگشت جريان جلوگيري نمايد.
نكته4: پلانهاي آبرساني مورد استفاده با مقياس 1:100يا 1:50 است.
نكته5: نقشههايي كه دياگرامهاي جريان (فلودياگرام) را نشان ميدهند، معمولا بدون مقياس كشيده ميشوند.
نكته6: علامت اختصاري DHWS نشان دهنده لوله رفت آب گرم مصرفي است.
علامت اختصاريDHWR نشان دهنده لوله برگشت آب گرم مصرفي است.
علامت اختصاري CW نشان دهنده لوله آب شهر است.
علامت اختصاري UP به مفهوم اين است كه لوله به طرف طبقه بالا ميرود.
علامت اختصاري DN به مفهوم لولهاي كه به طرف طبقه پايين است.
به عنوان مثالDN1 به معناي آن است كه لوله رايزر مربوط به آب گرم مصرفي است و به طرف بالا داراي قطر و به طرف پايين داراي قطر ميباشند.
همچنين براي نشان دادن اين رايزر ميتوان از استفاده كرد.
فصل دوازهم (جمع آوري و دفع فاضلاب)
·تعريف فاضلاب
آبهاي آلوده ناشي از فعاليتهاي انساني را كه بايد دفع شود يا به عبارتي ديگر آبهاي زائد را فاضلاب مينامند. فاضلاب تركيبي از آب و مواد جامد است. آب موجود در فاضلاب حدود9/99 در صد وزن آن را تشكيل ميدهند و فقط 1/0 درصد آن مواد ديگر است.
·انواع فاضلاب
فاضلابها بر حسب نوع پيدايش به سه گروه فاضلابهاي خانگي، صنعتي و سطحي تقسيم ميشوند.
فاضلاب خانگي : فاضلاب خانگي به دو دسته فاضلاب سنگين و فاضلاب سبك تقسيمميشود:1-فاضلاب سنگين: را آبهاي سياه نيز گويند و شامل فاضلاب توالتها است.
2- فاضلاب سبك: را كه شامل فاضلاب دستشوييها، ظرفشوييها، زير دوشيها و امثال اين وسايل هستند آبهاي قهوهاي ناميده ميشوند.
2-فاضلاب صنعتي: فاضلابهاي صنعتي را به سه رده طبقه بندي ميكنند:
·1-فاضلابهاي حاصل از فرايندهاي ساخت كالا،
· 2-آبهاي مصرف شده به صورت عامل خنك كننده در فرايند صنعتي،
· 3- فاضلابهاي حاصل از مصارف بهداشتي.
3-فاضلاب سطحي: فاضلابهاي حاصل از بارندگيها و شستشوي معابر عمومي، فاضلابهاي سطحي را تشكيل ميدهند.
سيستمهاي جمع آوري فاضلاب: اين سيستمها عبارتند از :
1-سيستم جمع آوري فاضلاب ساختمانها، 2-سيستم جمع آوري فاضلاب شهري.
جمع آوري فاضلابهاي شهري را ميتوان به دو روش انجام داد:
الف: جمع آوري ناقص : در اين نوع جمع آوري، فاضلابهاي سطحي با كمك شبكهاي روبسته يا روباز (جويهاي موجود در معابر) جمع آوري شده و به بيرون شهر منتقل ميشود و فاضلابهاي خانگي درون چاه تخليه ميشود كه اين روش غير بهداشتي است.
ب: جمع آوري كامل: فاضلابهاي سطحي، خانگي و صنعتي در اين روش توسط مجاري فاضلاب به بيرون شهر منتقل ميشود.اين نوع جمع آوري را ميتوان به دو روش انجام داد:
1-روش مجزا: در اين روش فاضلابهاي خانگي و صنعتي به وسيله يك شبكه لوله كشي به خارج شهر و تصفيه خانه منتقل شده و فاضلابهاي سطحي نيز به وسيله شبكه ديگري دفع ميشود.
2- روش تركيبي: در روش تركيبي فاضلابهاي خانگي، صنعتي و سطحي توسط يك خط انتقال به محل دفع منتقل ميشود.
·تاسيسات جمع آوري فاضلاب شهري:
1-مجاري فاضلاب: اين مجاري را از نظر شكل مقطع به صورت دايرهاي با دو شعاع متفاوت، تخم مرغي و دو پهن ميسازند.
مجاري غيره دايرهاي را معمولا با بتن و با استفاده از سيمان ضد سولفات ميسازند و مجاري دايرهاي (لولهها) را از جنس آزبست سيماني، بتن، پلي اتيلن، پي وي سي، چدني و فولادي انتخاب ميكنند.
2-دريچه آدم رو: اين درياچه به منظور بازديد، تعمير و تميز كردن مجاري فاضلاب ساخته ميشوند. معمولا اين دريچهها استوانهاي شكل هستند و قطر آنها با توجه به محل نصب شدنشان بين 90 تا 120 سانتيمتر است.آدم رو عمقي بيشتر از 3 متر داشته باشند، از درپوشهاي سوراخدار استفاده ميشود.
3-محلهاي ورود آب باران: اين محلها به منظور هدايت آبهاي ناشي از نزولات جوي در معابر تعبيه ميشود و معمولا بين پياده رو و خيابان ساخته ميشود.
نكته: از ديگر تاسيسات جمع آوري فاضلاب شهري ميتوان به دهانه ريزشي، تلههاي چربيگير، سرزيرهاي آب باران، مخازن شستشوي مجاري فاضلاب و تلمبه خانههاي فاضلاب اشاره كرد.
·روش جمع آوري فاضلاب خانگي:
ميتوان به استفاده از لولههايي با قطر مناسب، شيب بندي مناسب لولهها و استفاده از وصالههاي (زانو،سه راه و ….) 45 درجه اشاره كرد.
·تجهيزات و وسايل استفاده در جمع آوري فاضلاب:
سيفون: به منظور جلوگيري از ورود گازهاي موجود در مجاري فاضلاب به داخل ساختمان از وسيلهاي به نام سيفون استفاده ميشود
نكته: سيفون توالت را از جنس سفال لعابدار، چدن و يا پي وي سي ميسازند. متداولترين سيفونها از نظر شكل ظاهري عبارتند از: سيفون نوع p يا شترگلو،سيفون نوع S، سيفون نوع و سيفون نوع U
نكته: سيفون P يا شترگلو از عملي ترين سيفونها ميباشد.
نكته: هر بار كه وسيله بهداشتي تخليه شود، قسمتي از فاضلاب در انتهاي سيفون باقي ميماند، مايع باقيمانده در سيفون را آب بندي مينامند و اندازه آن عبارت است از ارتفاع ستون آبي بين سطح سرريز و عمق گلوي سيفون واقع شده است.
نكته: دو نوع آب بندي را در سيفونها ميتوان تشخيص داد، يكي از آنها، آب بندي معمولي كه اندازه آنها 5 سانتيمتر است و ديگري سيفون با آب بندي عميق كه اندازه 10 سانتيمتر است. سيفون با آببندي عميق را در شرايط غير معمولي (مثلا، گرماي زياد محيط، افزايش يا كاهش فشار جو) به كار ميبرند.
آب درون سيفونها به علت: 1-سيفوناژ 2-تبخير 3-كشش لولههاي مويين، ممكن است تخليه شود كه در نتيجه آب بندي سيفون از بين رفته و سيفون كارايي خود را از دست ميدهد.
سيفوناز: آب درون سيفون بر اثر وارد آمدن فشار هوا از سمت وسيله بهداشتي، در سيستم فاضلاب تخليه ميشود.
نكته: نصب لولههاي هواكش (تهويه) احتمال از بين رفتن آب بندي سيفون را كاهش ميدهد.
2-تبخير: تبخير كامل آب درون سيفون موقعي اتفاق ميافتد كه مدت زمان طولاني از وسيله بهداشتي استفاده نشود.
3-كشش لولههاي مويين: پارچه آب داخل سيفون را به طرف بالا ميكشد و آن را در لوله تخليه سيفون ميريزد كه در نتيجه آب بندي سيفون به سرعت از بين ميرود.
·لولهها:
1-لوله چدني: بر دو نوع است:
1-لولههاي چدني كه يك سر آنها داراي توپي است
2- لولههاي چدني كه دو سر آنها ساده و صاف است، در بازار كار اين نوع لولهها به كلاچ معروفند.
نكته: براي مقاوم كردن لولههاي چدني در مقابل زنگ زدگي، آنها را قير اندود ميكنند.
2-لولههاي پي وي سي(P.V.C):
اين لولهها در انواع مختلف توليد ميشوند كه در برابر فشارهاي 4 تا 16 آتمسفر مقاومند.
معمولا در لولهكشي فاضلاب ساختمانهاي كوچك از نوع فشار ضعيف آنها استفاده ميشود.
از مزاياي اين لولهها ميتوان به:
1-سبكي وزن
2-مقاومت در برابر مواد شيميايي و خوردگي
3-مقاومت الكتريكي
4-راحتي نصب آنها اشاره كرد.
اين لولهها در طولهاي 6 متري توليد ميشوند. در بازار كار، لولههاي پي وي سي را پوليكا نيز گويند.ٍ
3- لولههاي سيماي آزبستي: اين لولهها از ملات سيمان و پنبه نسوز ساخته ميشوند. معمولا از اين لولهها براي جمعآوري فاضلاب ساختمانهاي بزرگ و شهركها استفاده ميشود.
امتيازات مهم: 1-سبكي وزن 2-مقاومت در برابر خوردگي
لولههاي سيمان آزبستي مورد استفاده در لوله كشي فاضلاب از قطر 150 الي 1000 ميليمتر توليد ميشود. مقاومت لولهها در برابر بار خارجي براي هر شاخه لوله به طول 5 متر معادل 18 تن است.
4- لولههاي فولادي گالوانيزه: اين لولهها را براي مقاومت در مقابل زنگزدگي با آلياژي از فلز روي پوشش ميدهند. معمولا اين لولهها را در طولهاي 6 متري توليد ميكنند.
اتصالات (وصالهها): انواع اتصالات با توجه به جنس لولهها عبارتند از:
1-چدني (يك سر توپي و دو سر ساده) 2-پي وي سي 3-سيمان آزبسي 4- گالوانيزه (دندهاي).
روش اجراي لوله كشي فاضلاب:
اتصال لولههاي چدني يك سر توپي: به وسيله قلم كنف كوب، كنفها را كوبيده تا سطح كنف از لبه توپي 5/2 سانتيمتر پايينتر باشد. لولههاي چدني فاضلاب را به وسيله ريختن و كوبيدن سرب در داخل توپي به هم متصل ميكنند .
2- اتصال لولههاي چدني بابست(دو سر ساده):
در اتصال اين لولهها از واشر لاستيكي و طوقه فولادي ضد رنگ استفاده ميشود كه مجموعه واشر و طوقه را بست مينامند.
3-اتصال لولههاي پي وي سي: براي اتصال اين لولهها از چسب مخصوص (چسب PVC) استفاده ميشود.
نكته: دقت نماييد كه سرگشاد لوله يا اتصال در جهت جريان فاضلاب قرار بگيرد.
آزمايش لوله كشي فاضلاب: پس از اجراي لوله كشي بايد مدار لوله كشي را به منظور اطمينان از عدم وجود نشتي آزمايش كنيم. اين آزمايش را ميتوان با 1-آب 2-هواي فشرده 3-دود انجام داد كه متداولترين روش استفاده از آب است.
·نكات مهم در اجراي لوله كشي فاضلاب:
1-لولههاي افقي فاضلاب بايد با شيب مناسب و يكنواخت نصب شوند. مقدار شيب لوله كشي فاضلاب با توجه به نوع فاضلاب و طول مسير بين 5/0 تا 4 درصد است. مناسبترين شيب در لوله كشي فاضلاب ساختمانها 2 درصد است.
2- حتي الامكان از اتصالات 45 درجه استفاده شود.
3- قبل از اتصال لوله قائم فاضلاب به لوله افقي، دريچه بازديد نصب شود، همچنين در انتهاي لولههاي افقي نيز نصب آن ضروريست.
4-در صورت عبور لولهها از زير ساختمان بايد آنها را با حداقل 15 سانتيمتر بتون ساده پوشش داد و در صورتي كه لولهها در فاصله يك متري از فوندانسيون و ديوارها قرار دارند، بايد تا سطح زير فونداسيون آنها را با بتون پوشاند.
نقشه خواني و لوله كشي فاضلاب:
نكته: پلانهاي لوله كشي را معمولا با مقياس يا ترسيم ميكنند.
نكته: در پلان لوله كشي فاضلاب طبقه اول، به دريچه بازديد (c.o.) مشخص ميكنند.
·روش دفع فاضلاب خانگي
فاضلاب جمع آوري شده ساختمان را ميتوان به دو روش دفع كرد:
1-تخليه در شبكه فاضلاب شهري، 2- تخليه در چاه
تخليه فاضلاب به درون چاه:
چاه فاضلاب از نوع خشك است و از ميله و انباره تشكيل شده است.
1-ميله: قطر ميله چاه حدود 90 سانتيمتر است
2-انباره: حجم انباره چاه ساختمانهاي مسكوني را به ازاي هر نفر 5 متر مكعب در نظر ميگيرند. البته حجم انباره بستگي به ميزان جذب آب توسط زمين است.
3-طوقه چاه: از قسمتهاي ديگر چاه، طوقه آن است كه همان آجرچيني دهانه چاه است و به صورت مخطروطي ساخته ميشود. براي هدايت مستقيم آب به داخل چاه و جلوگيري از پاشيدن آب به بدنه چاه، بر روي دهانه چاه گلدان بزرگي نصب ميكنند كه ته آن را قبلا برداشتهاند.
نكته: به منظور تخليه گازهاي موجود درون چاه، نصب لوله تهويه (هواكش) ضروري است.
نكته: معمولا در ساختمانهاي مسكوني دو نوع چاه كنده ميشود، يكي براي تخليه فاضلاب آشپزخانه و ديگري براي تخليه فاضلاب توالت، حمام و دستشويي.
روش دفع فاضلاب شهري:
فاضلاب شهري پس از تصفيه شدن به دو قسمت مساوي تقسيم ميشود:1-پسآب 2-لجن
1-دفع پسآب: روشهاي دفع پسآب عبارتند از:
الف: رقيق كردن: در صورت وجود آبهاي سطحي (رودخانه و دريا) در نزديكي محل تصفيهخانه، پسآب در آن تخليه ميكنند.
ب: آبياري: پسآب خروجي از تصفيه را ميتوان براي آبياري مزارع، جنگهاي مصنوعي و پاركها استفاده كرد.
ج: دفع در زير زمين:
پسآب را مي توان درون چاههاي كم عمق تخليه و يا به داخل چاههاي عميق تزريق كرد.
د: استفاده در صنايع: يكي از مصارف عمده آب در صنايع، به عنوان خنك كننده است. بعضي از صنايع كه ميتوانند آبهاي بازيافتي را مورد استفاده قرار دهند، عبارتند از: صنايع نفت و پتروشيمي، صنايع فولاد و كارخانههاي كاغذي.
2- دفع لجن:لجن حاصل از تصفيه بيولوژيكي و شيميايي و شيميايي فاضلاب، قهوهاي، دانهاي شكل و فاقد بوي نا مطبوع است كه آن را لجن هضم شده گويند. از آن به عنوان كود در كشاورزي استفاده ميشود و يا ميتوان از آنها براي پركردن زمينهاي گود استفاده كرد.
·تجهيزات بهداشتي منازل:
اين وسايل شامل دو دسته هستند:
1-آنهايي كه براي انتقال آبهاي آلوده و مدفوع مورد استفاده قرار ميگيرند مانند توالتها كه براي انتقال آبهاي زائد حاصل از شستشو و آماده سازي غذا، مورد استفاده قرار ميگيرند مانند وان، زيردوشي و سينك ظرفشويي.
برخي از مواردي كه در ساخت اين وسايل از آنها استفاده ميشود عبارتند از: فولاد ضد زنگ (استيل)، مواد پلاستيكي مانند فايبرگلاس، چيني و خاك نسوز لعابدار.
نكاتي كه در انتخاب وسايل بهداشتي بايد مورد توجه قرار گيرند عبارتند از:
1-راحتي نظافت، 2- عملكرد مناسب، 3- راحتي نصب، 4- رنگ، 5- شكل ظاهري، 6-اندازه و قيمت.
·براي شستشوي كاسه توالت شرقي دو روش وجود دارد:
1-استفاده از فلاش تانك، 2-استفاده از فلاش والو(شير فشاري)
فلاش والو، شيري است كه در بالاي كاسه توالت بر روي لوله آب شهر نصب ميشود، خروجي اين شير توسط لولهاي به كاسه توالت متصل ميشود. با فشار دادن اهرم اين شير حجم زيادي از آب درون كاسه توالت تخليه ميگردد. در بازار كار اين شير به سيفون فشاري معروف است.
فصل سيزدهم: (تاسيسات حرارتي و برودتي)
·عواملي كه در تهويه مطبوع مدنظر هستند، عبارتند از:
امروزه از سيستم حرارت مركزي استفاده ميشود. در اين روش، حرارت مورد نياز ساختمان در محيطي به نام موتورخانه توليد شده و سپس توسط سيال واسطهاي مانند آب يا بخار آب و يا هوا، اين حرارت به محيط مورد نظر منتقل ميشود.
انواع سيستمهاي حرارت مركزي از نظر سيال واسطه عبارتند از:
1-حرارت مركزي با آب گرم، 2-حرارت مركزي با آب داغ، 3- حرارت مركزي با بخار آب، 4- حرارت مركزي با هواي گرم.
·حرارت مركزي با آب گرم: در اين روش آب توسط دستگاههاي توليد گرما (ديگ آب گرم، مشعل) حرارت را جذب كرده و سپس به وسيله وسايل انتقال دهنده حرارت (لوله، پمپ) اين آب گرم به دستگاههاي پخش كننده حرارت (رادياتور، فن كويل) منتقل ميشود. و در نتيجه آب گرم درون آنها حرارت را به محيط داده وباعث گرم شدن هوا ميشود. آب گرم حرارت خود را از دست داده براي گرم شدن مجدد، توسط لولهاي به ديگ آب گرم فرستاده شود.
·دستگاههاي پخش كننده گرما:
از متداولترين اين دستگاهها ميتوان به رادياتور، يونيت هيتر و فن كويل اشاره كرد.
1-رادياتور: رادياتورها از نظر جنس به سه دسته چدني ، فولادي و آلومينيمي تقسيم بندي ميشوند. رادياتورهاي چدني و فولادي از نظر نظر شكل ظاهري شبيه هم هستند و نوع فولادي از چدني سبكتر است.
تعداد پرههاي هر رادياتور با توجه به ميزان تلفات حرارتي محل مورد نظر، مشخص ميشود.
نكته: رادياتورهاي را در محلهاييكه تلفات حرارت آنها بيشتر است نصب ميكنند، مانند: زيرپنجرها و نزديك در ورودي.
نكته: مدل رادياتورهاي چدني و فولادي پرهاي با دو عدد مشخص ميشود.
به طور مثال 600× 200 كه عدد mm200 بيانگر پهناي رادياتور و عدد mm600 مشخص كننده فاصله بين مركز بوشن پاييني تا بوشن بالايي است.
رادياتور آلومينيومي را به صورت پرهاي توليد ميكنند و از دو نوع ديگر سبك تر هستند.
رادياتورهاي آلومينيومي،معمولا مستقيما بر روي ديوار نصب ميشوند و روي پايه قرار نميگيرند.
نكته: بر روي لوله آب گرم ورودي به رادياتور يك شير قابل تنظيم نصب ميشود كه به شير رادياتور معروف است، اين شير به بوشن بالايي به رادياتور متصل ميشود.
بين بوش پاييني و رادياتور و لوله برگشت از زانوي قفلي استفاده ميشود. به منظور خروج هواي موجود در داخل رادياتور،بر روي بوشن بالايي ديگر رادياتور شير هواگيري نصب ميشوند،اين شير را ميتوان توسط آچار مخصوص باز و بسته كرد.
2-فن كويل: اين دستگاه را هم براي گرم كردن هوا در زمستان و هم براي خنك كردن هوا در تابستان مورد استفاده قرار ميدهند. فن كويلها از نظر محل نصب در دو نوع زميني و سقفي مورد استفاده قرار ميگيرند.
قسمتهاي اصلي اين دستگاه عبارت است از:
كويل پردهدار، هوارسان(ونتلاتور)،موتور الكتريكي، تشتك آب تقطير شده بر روي كويل در فصل تابستان ، فيلتر و كليد برق.
نكته: فن كويل را بايد در پرتلفاتترين قسمت اتاق نصب كرد.
نكته: معمولا مدل فن كويلها، ظرفيت هوادهي آنها است .
به طور مثال در فن كويل مدل 300 ظرفيت هوادهي 300 فوت مكعب در دقيقه است. فن كويلها در مدلهاي 200و300و400و800و1000و1200 عرضه ميشوند.
·نقشه خواني لوله كشي تاسيسات حرارتي و برودتي :
مثلا بدين معني است كه رادياتور نصب شده از مدل 200×500 انتخاب شده تعداد پرههاي آن 9 عدد، طول كل رادياتور cm45 و شيررادياتور ميباشد
براي صرفه جويي و جلوگيري از طولاني شدن مسير لوله كشي تغذيه رادياتور در طبقات توسط رايزرهاي (لوله بالارونده) انجام گرفته است. رايزرهاي با علامتR مشخص شدهاند. وظيفه رسانيدن آب گرمايش به يك يا چند رادياتور نزديك خود را به عهده دارند. براي مشخص شدن اندازه رايزر از عبارتي مانند استفاده شده است.كه عدد بالاي خط اندازه لوله مربوط به طبقه بالا و اندازه پايين خط اندازه لوله مربوط به طبقه پايين را نشان ميدهد. در صورتي كه در بالا يا پايين اندازهاي نوشته نشده باشد. به معني ادامه نداشتن رايزر به طرف بالا يا پايين خواهد بود.
نكته: در لوله كشي فن كويل علاوه بر لولههاي رفت و برگشت لوله سومي وجود دارد كه لوله تخليه (درين ) گفته ميشود. اين لوله براي جمع آوري آبهاي جمع شده تشتك فن كويل در زمان كار تابستاني در نظر گرفته شده است.و لوله تخليه را با علامت D نشان ميدهند.
·نقشه خواني كانال كشي تاسيسات حرارتي و برودتي:
در كنار علامت كانال رفت عبارت : نوشته شده است كه مفهوم آن اين است كه ابعاد كانال 14×34 اينچ بوده و كانال تا پشت بام كشيده شده است و ظرفيت هواي عبوري از آن CFM4000 (فوت مكعب در دقيقه) ميباشد.
در محلهاي انشعاب وقتي عبارتي مانند 5/10 T= نوشته ميشود، پهناي كانال انشعابي را در محل انشعاب گيري نشان ميدهد.
براي دريچههاي قابل تنظيم از حرف R و براي دريچههاي ثابت از حرف G استفاده ميگردد. دريچههاي ديواري را با حرف W و دريچه هاي سقفي با حرف C معرفي مينمايد.حرف S براي دريچه رفت و (ورود هوا) و حرفR براي دريچه برگشت مورد استفاده قرار واقع ميشود. بنابراين وقتي در كنار دريچهاي عبارت نوشته ميشود معناي آن اين است كه دريچه از انواع قابل تنظيم ديواري و مخصوص هواي رفت است. ابعاد آن 10×20 اينچ و ظرفيت هواي عبوري آن CFM500 است.
نكته 1: انسان براي انجام پيشانديشهي كارها، نياز به «تفكر» و «طرحريزي» دارد و همچنين، براي ساختن همهي مصنوعات بزرگ و كوچك مورد نياز خود، نيازمند «تفكر»، «تصور» و «طراحي كردن» است. «طراحي»، وسيلهي ساختن، آباداني و تمدن است.
نكته 2: ما مي توانيم با استفاده از قدرت «حافظه» و «تخيل»، آن چه را كه قبلاً ديدهايم «تجسم» كنيم و نيز مي توانيم به كمك «تفكر» و «تخيل» و «قدرت خلاقيت»، دربارهي آن چه كه «ممكن است باشد» تعمق كنيم و تصويري از آن چه كه مي تواند باشد، مجسم سازيم و آن را ترسيم نموده، با ديگران در ميان بگذاريم.
نكته 3: طراحي تلاشي انديشمندانه، خلاقانه است كه از تفكر، شروع و به ارائهي محصولي زيبا، كارآمد و اصيل ختم ميشود. و طرح نهايي هميشه عمق انديشه و بصيرت طراح را در خود باز مي تاباند و حكايتگر عمق انديشه و بصيرت طراح را در خود باز مي تاباند و حكايتگر عمق و سليقهي اوست.
فصل دوم
«ابعاد مختلف طراحي و مفاهيم آن»
معماري طبيعت:
هريك از اين عناصر، با محيط خود رابطهاي سنجيده و توازني دقيق دارند و هر جزء از اجزاي آنها در عين كمال، بخوبي در خدمت كل قرار مي گيرند و تركيب منسجم اجزا به كليتي منسجم، واحد، كارآمد و زيبا منجر ميشود.
تركيب، شكل و ساختار آنها، هماهنگ با طرز زندگي و بودباش موجود و هدف آنهاست.
معماري عناصر مصنوع:
همهي آنها از موادي بخصوص و با تكنيكهاي ويژه ساخته ميشوند. هر كدام اندازه، شكل و هندسهي خاص خود را دارند و متناسب با نياز انسان، ابعاد جسماني و نيازهاي رواني او شكل مي گيرند. در عين حال هر يك از اين مصنوعات به تناسب محيطي كه در آن واقع ميشوند (مثلاً در فضاي باز يا بسته) و نوع نيروها و عواملي كه بر آنها اثر ميگذارد ساختار خاص خود را پيدا ميكنند و در هر صورت، اين مصنوعات گرايش به كمال كارآيي و زيبايي دارند و متناسب با امكانات و محدوديتهاي مالي و تكنيكي موجود، شكل مي گيرند.
ابعاد مختلف در طراحي
1- ابعاد عملكردي:
در معماري هر فضايي براي استفاده و عملكردهاي خاصي طراحي ميشود.
2- ابعاد جغرافيايي و محيطي:
طرح و سيماي ساختمانهاي مناطق مختلف با هم متفاوت است.
3- ابعاد هنري و ذوقي:
معماري ما شاهكارهايي از زيبايي هستند و طرحها و آثار معماري نيز در كمال ذوق و زيبايي طراحي و ساخته ميشوند.
4- ابعاد فني و تكنيكي:
هر قسمت از يك ساختمان، اعم از بخشهاي پيدا و ناپيداي آن، با استفاده از ماده و صنعت به وجود مي آيد.
5- ابعاد اجتماعي و فرهنگي:
سابقهي تاريخي، ارزشهاي اجتماعي، اهداف و ارزشهاي فرهنگي و ديني هر جامعه، عامل وحدت، تحول و تداوم حيات جامعه است و از عوامل اثر گذار در طراحي معماري به شمار مي رود. ايجاد حريم، حفظ امنيت و ايجاد فضايي مأنوس و … در معماري ضروري است.
فصل سوم
«عوامل مؤثر در طراحي معماري و صورت عقلاني طرح»
يكي از گيراترين و مهمترين مباحث در مباني طراحي معماري «روند طراحي معماري» ميباشد.
«هر پروژه، يك صورت منطقي و عقلاني دارد كه اهداف، ويژگيهاي كيفي و ابعاد كمي آن را بيان ميكند و اصول و احكام حاكم بر طراحي را روشن مي سازد.»
انسان در سايهي نگرش زيبا، هدفدار و مسئولانه است كه روش زندگي و مناسبات اجتماعي، اقتصادي و نظام ارزشي خود را سازمان مي دهد و طرز تفكر، معيارهاي گزينش، نحوهي انتخاب و عملش را معين كرده، برنامهريزي و يا طراحي مي نمايد.
معماري در پي ايجاد رابطهاي متوازن با طبيعت است؛ براي ايجاد محيط مناسب براي زندگي، رشد، تربيت و بالندگي مي كوشد و در پي ساختن فضا و محيطي متناسب با شأن و رسالت انسان است.
2-تعداد برنامهي فيزيكي طرح
تعداد فضاهاي مورد نياز هر پروژه، به همراه مساحت و مشخصات هر فضا، برنامهي فيزيكي آن پروژه است. قبل از طراحي پروژه برنامهي فيزيكي آن را تهيه مي كنيم.
3-بررسي عوامل جغرافيايي و محيطي
معماري بومي در مناطق مختلف كشور، با توجه به شرايط خاص هر منطقه، مختصات جغرافيايي، ارتفاع آن از سطح درياهاي آزاد، نزديكي و دوري نسبت به دريا، ميزان رطوبت و بارندگي، به خوبي شكل گرفته و در طول زمان به كمال رسيده است.
4-شرايط اقليمي
قبل از شروع طراحي هر ساختمان ابتدا، شرايط اقليمي، مورد مطالعه قرار ميگيرد و نتايج آن به صورت خلاصه ترسيم و نمايش داده ميشود. اين نمودارها مي توانند به عنوان يكي از اصليترين عوامل مؤثر در ايدههاي طراحي مورد استفاده قرار گيرند.
5-بررسي و جزيه و تحليل زمين و هم جواري
شكل و مساحت، ميزان و جهت شيب زمين كاربريهاي زمينهاي اطراف، امكانات دسترسي به زمين، ديد و منظر مناسب زمين، عوارض مصنوعي يا طبيعي موجود را مطالعه مي كنيم و همچنين خاك را بررسي مي نماييم.
6-بررسي مصالح، تكنولوژي و سازهي ساختمان
در سواحل شمالي، از چوب و در مناطق كويري از آجر، در مناطق كوهستاني شمال و غرب از سنگ، آجر و چوب براي ساختن استفاده ميشود. استفاده از سازههاي فولادي يا بتني در كنار مصالح بومي نيز معمول است.
7-ابعاد انساني و فضاي معماري
نياز به داشتن فضاي شخصي، رعايت فاصله مناسب بين افراد در زندگي خانوادگي و يا دوستانه و تنظيم فاصله و حفظ حريم فضاي شخصي در روابط و فعاليتهاي اجتماعي، از آن جمله است.
فضا، متناسب با ابعاد انسان، ابعاد لمس كردني، شنيدني و بوئيدني نيز پيدا ميكند اين ابعاد بر نحوهي احساس و نوع برداشت ما از فضا تأثير گذارند.
8-مقياس انساني در فضاي معماري
ابعاد و نحوهي حركت بدن انسان، از اصليترين عوامل تعيين فضا در معماري است.
9-الزامات تأسيساتي
سيستمهاي تأسيسات مكانيكي و الكتريكي ساختمان نيز شرايط محيطي لازم را براي ايجاد فضايي راحت و قابل سكونت ايجاد مي نمايد.
برخلاف سيستم سازه، سيستمهاي تأسيساتي در عين اهميت، معمولاً در فضاي معماري ديده نمي شوند.
مهندس معمار، قبل از طراحي بايد با مشورت مهندس مكانيك و مهندس برق، در مورد سيستمهاي فوق تصميم گيري كرده باشد و امكانات لازم براي استقرار تجهيزات و حركت كانالها و لولهها و … را پيش بيني نموده باشد.
فصل چهارم
«شناخت اجزاي پروژه، مقدمه طراحي است»
شناخت عرصههاي مختلف در خانه مسكوني
1-عرصهي زندگي خانوادگي
اين عرصه شامل فضاهاي خصوصي از قبيل نشيمن خانوادگي، آشپزخانه و فضاي غذاخوري خانوادگي است.
2-عرصهي زندگي خصوصي و فردي
اين عرصه شامل اتاقهاي خواب، حمام و كتابخانه است.
تعدادي از فضاها و عملكردهاي سازگار را كه با هم وابستگي دارند و در بخش مشخصي از نقشه طرح، مكانيابي ميشوند عرصه مي گوييم.
3- عرصهي پذيرايي و مراسم
اين عرصه شامل اتاق پذيرايي و اتاق نهار خوري و فضاي ورودي ميباشد.
4- عرصهي خدمات
شامل فضاهاي، پاركينگ، انباري، موتورخانه و … ميشود.
5- عرضه فضاهاي باز و حياط
1- عرصهي زندگي خانوادگي
شامل فضاي نشيمن خانوادگي و آشپزخانه است، در خانهاي بزرگتر، فضاي صبحانه خوري نيز به اين مجموعه اضافه ميشود.
مهمترين بخش خانه و قلب زندگي خانوادگي، فضايي خصوصي، خودماني، آزاد و راحت است، فضايي غير رسمي است كه در صورت امكان بهتر است در بهترين موقعيت قرار گيرد، رويه آفتاب و فضاي حياط باشد و در صورت امكان، دسترسي مستقيم به حياط و بالكن داشته باشد.
الف) اتاق نشيمن
نكته ا: اتاق نشيمن، محل زندگي خانواده و مهمترين قسمت خانه است.
نكته 2: فضاي نشيمن، اغلب مستقل از فضاي پذيرايي طراحي ميشود و حالتي خصوصي دارد. فضاي نشيمن بايد آفتاب گير باشد و ارتباط راحتي با بالكن و حياط و ورودي آشپزخانه و غذاخوري داشته باشد و ضمن نزديكي به فضاي خواب، مستقل از اتاقهاي خواب باشد. بايد به نحوي طراحي شود كه فعاليتهاي مختلفي مانند نشستن، صحبت كردن، تماشاي تلويزيون، بازي بچهها، مطالعه و … را علمي سازد.
نكته 3: مساحت اين فضا معمولاً بين 15 تا 35 متغير است.
ب) مبلمان و تجهيزات
نكته 1: در زندگي سنتي براي مبلمان كردن اتاق نشيمن، از قالي و پشتي استفاده ميشود. به همين منظور در طراحي سعي ميشود ابعاد اتاق با ابعاد قالي ها هماهنگ باشد. در مبلمان فضاهاي نشيمن معمول از كاناپه، مبل دسته دار و ميز، براي صرف ميوه و چاي استفاده ميشود. تلويزيون و ديگر لوازم و ديگر لوازم صوتي و تصويري، از ديگر عناصر اين بخش از خانه هستند كه به همراه قفسهي كتاب در يك بدنه جاسازي ميشوند.
اگر چه شومينه در اغلب خانهها به كار نمي رود، اما در صورت پيش بيني آن در طرح، معمولاً جنبه سمبليك دارد و در فضاي نشيمن پيش بيني ميشود.
نكته 2: نحوهي مبلمان اتاق نشيمن و استقرار شومينه و تلويزيون بايد به گونهاي باشد كه از غذاخوري خانوادگي و آشپزخانه قابل روئت باشد.
نكته 3: در صورتي كه از اتاق نشيمن به عنوان پذيرايي نيز استفاده ميشود بهتر است، آشپزخانه، جدا و مستقل از نشيمن طراحي گردد.
ج) آشپزخانه
آشپزخانه، يكي از مهمترين عناصر عملكردي خانه است.
نكته 1: آشپزخانه بايد به فضاي ورودي و گاراژ دسترسي راحتي داشته باشد و با بالكن، يا پاسيو مرتبط باشد. دسترسي آشپزخانه به اتاق نشيمن، فضاي صبحانه خوري بايد راحت باشد.
نكته 2: هر آشپزخانه نياز به سه عنصر اصلي دارد. يخچال براي نگهداري مواد غذايي، سينك ظرفشويي براي آماده كردن و شستشوي مواد غذايي و ظروف و اجاق گاز براي پختن غذا.
1- سينك ظرفشويي
نكته 1: سينك ظرفشويي، معمولاً از جنس استيل يا فايبر گلاس در اندازههاي مختلف ساخته ميشود. ممكن است يك لنگه يا دو لنگه باشد.
نكته 2: ماشين ظرفشويي در صورت لزوم بايد از محل سينك ظرفشويي قابل دسترس باشد. در صورتي كه ماشين ظرفشويي در زير كابينت جاسازي شده باشد، از قسمت بالايي آن ميتوان به عنوان ميز كار در كنار سينك استفاده كرد. سينك ظرفشويي نياز به 90-60 سانتي متر، ميزكار و در هر طرف خواهد داشت.
نكته 3: در واحدهاي مسكوني كه داراي فضاي مستقل براي پذيرايي از مهمان هستند.
ميتوان رابطهي بين نشيمن خانوادگي و آشپزخانه را به نحوي طراحي كرد كه امكان ديد از فضاي آشپزخانه به نشيمن وجود داشته باشد.
نكته 4: در واحدهاي مسكوني كوچك كه از يك فضاي واحد براي نشيمن خانواده و پذيرايي از مهمان استفاده ميشود. بهتر است فضاي آشپزخانه از محل نشستن مهمانان قابل رؤيت نباشد.
2- يخچال و نگهداري مواد غذايي
از يخچال با ظرفيت مناسب، و براي نگهداري دراز مدت مواد غذايي، از فريزر يا انباري آشپزخانه استفاده ميشود. به همين دليل بعد از سينك ظرفشويي، يخچال يكي ديگر از لوازم مهم آشپزخانه ميباشد.
رابطه يخچال با سينك:
پيش بيني ميزكار به طول حداقل 90 سانتي متر در كنار يخچال مفيد ميباشد.
3- اجاق گاز
اجاق گاز، سومين عنصر مهم از لوازم آشپزخانه است.
نكته 1: سينك ظرفشويي، اجاق و يخچال به عنوان اصليترين عناصر آشپزخانه بايد با هم رابطهي منطقي داشته باشند.
وجود فاصلهي زياد، باعث رفت و آمد اضافي استفاده كننده و خستگي ميشود.فاصلهي سه عنصر فوق، از طريق محيط مثلثي كه آنها را به هم وصل مي كند، كنترل ميشود كه اصطلاحاً به آن «مثلث كار آشپزخانه» مي گويند.
در شرايط متعارف، محيط اين مثلث از 80/4 تا 6 متر تغيير ميكند.
نكته 2: در طراحي آشپزخانه سعي ميشود عناصر غير مرتبط، در داخل مثلث كار قرار نگيرند تا كارآيي آشپزخانه افزايش يابد.
سعي ميشود آرايش لوازم آشپزخانه به صورت L و يا موازي باشد.
نكته 3: حداقل ابعاد فضاي صبحانه خوري 3*3 است. اين فضا مي تواند با فضاي آشپزخانه تركيب شده، رابطهي راحتتري با آشپزخانه برقرار نمايد.
د) غذاخوري خانوادگي
اين فضا بايد به آشپزخانه نزديك باشد و نيز، بايد از ديد و منظر مناسب برخوردار بوده، با نشيمن خانوادگي رابطهي راحتي داشته باشد.
نكته: در خانههاي كوچك ممكن است براي غذاي خانواده و مهمان از يك فضا استفاده شود. در اين صورت، فضاي غذاخوري بايد جداي آشپزخانه طراحي شود.
فرهنگ صرف غذا و پذيرايي از مهمان در مناطق مختلف كشور با هم متفاوت است.
2- عرصهي زندگي خصوصي و فردي
عرصهي خواب شامل اتاق خواب بچهها، اتاق خواب اصلي، اتاق مطالعه و گاه، شامل اتاق خواب مهمان ميشود.
نكته 1: اين بخش از خانه به عنوان خصوصيترين و آرامترين بخش خانه، ضمن نزديكي به فضاهاي خانوادگي مانند نشيمن و آشپزخانه معمولاً به صورت مستقل و دور از فضاي پذيراي مهمان، طراحي ميگردد.
نكته 2: اتاقهاي خواب بهتر است به بالكن و حياط دسترسي داشته باشند. آفتاب گير بوده، از ديد و منظر خوبي برخوردار باشند. به خوبي تهويه شوند.
در واحدهاي مسكوني دو طبقه معمولاً بخش خواب در طبقهي اول طراحي ميشود.
در صورتي كه براي خواب مهمان، اتاق مستقلي مورد نياز باشد بهتر است اين اتاق در نزديكي ورودي و فضاهاي زندگي خانوادگي باشد تا ضمن استفاده براي مهمانان، به عنوان يك اتاق دنج براي مطالعه، انجام كارهاي روزانه بتواند در اختيار خانواده نيز قرار گيرد.
نكته 3: اندازهي اتاقهاي خواب بسته به تعداد افراد استفاده كننده نوع فعاليتها، مبلمان و لوازم مورد نياز معمولاً از 12 متر تا 20 متر تغيير ميكند. ابعاد اتاق خواب، به نحوهي مبلمان نيز بستگي دارد.
نكته 4: بهتر است تخت خواب در موقعيتي پيش بيني شود كه مستقيماً در مقابل در ورودي اتاق و در معرض ديد و يا چسبيده به پنجرهي اتاق نباشد. و در عين حال، بتواند از ديد و منظر بيرون استفاده كند.
الف) اتاق خواب والدين
اتاق خواب اصلي مي تواند شامل پنج حوزهي خواب، محل نشيمن، كمدهاي لباس، رخت كن و حمام باشد.
در صورت وسيع بودن اتاق خواب ميتوان بخش خواب و نشيمن را با استفاده از شومينه يا مبلمان از هم تفكيك كرد.
اتاق خواب اصلي، برحسب مورد مي تواند داراي يك سرويس كامل بهداشتي (شامل وان حمام، دوش و توالت) و يا داراي يك رختكن و دوش ساده باشد.
ب) اتاق خواب فرزندان
خواب فرزندان مي تواند به صورت يك مجموعه واحد و مرتبط (شامل اتاقهاي خواب و حمام و توالت) در نظر گرفته شود.
نكته 1: استقرار كمدها در بدنههاي حمام مي تواند مانع انتقال صداي حمام به اتاقها شود پيش بيني پنجرههاي مناسب، ضمن تأمين نور به تأمين ديد و منظر اتاق كمك ميكند.
نكته 2: هر اتاق معمولاً شامل تختخواب، كمد لباس و ميزمطالعه است و مساحت اتاق خواب فرزندان بين 12 تا 15 متر تغيير ميكند.
ج)اتاق مطالعه
در خانهي بزرگتر فضاي مستقل را ميتوان به كتابخانه و مطالعه اختصاص داد. اين فضا مي تواند در نزديكي ورودي و نشيمن قرار گيرد.
3- عرصه پذيرايي و مراسم
فضاهاي عمومي خانه، شامل پذيرايي، غذاخوري و ورودي، وسيلهي ارتباط اعضاي خانواده با افراد فاميل، دوستان و همسايگان هستند. به علاوه، اين فضاها محل برگزاري جشنها، مهمانيها، برگزاري مراسم مذهبي و … نيز هست.
الف) ورودي
ورودي خانه اولين جايي است كه ساكنان خانه و مهمانان با آن موجه شده، تحت تأثير كيفيات مثبت يا منفي آن قرار مي گيرند، ورودي خانه بايد خوانا و دعوت كننده، اذب و زيبا باشد.
طراحي فضاي ورودي، قبل از رسيدن به بنا، از خارج ساختمان و جلو خان ورودي شروع ميشود. پس از عبور از فضاي مكث قبل از در ورودي، به فضاي ورودي رسيده، به بخشهاي مختلف دسترسي مي يابد.
ورودي خانه، بايد ضمن تأمين دسترسي مناسب به خانه، حريم داخلي خانه را از فضاهاي عمومي جدا كند.
ورودي بايد دسترسي ساده به نشيمن، پذيرايي، پلههاي طبقات آشپزخانه داشته باشد.
در واحدهاي مسكوني متعارف بهتر است توالت و دستشويي، مستقل از هم طراحي شوند.
نكته: محل دستشويي بايد از وسعت كافي حداقل 110*120 برخوردار باشد.
ب) فضاي پذيرايي
اين فضا جزو فضاهاي رسمي و بيروني خانه است.
نكته: وسعت فضاهاي پذيرايي، حداقل 12 متر است و بسته به شرايط اقتصادي و نياز خانواده مي تواند افزايش يابد.
فضاي پذيرايي بايد با ورودي و غذاخوري ارتباط نزديك داشته باشد. اين فضا نياز به نور و تهويهي طبيعي و منظر مناسب دارد.
در بعضي طرحها، فضاي پذيرايي و نهار خوري با هم تلفيق شده است.
ج) غذاخوري
در خانههاي بزرگ، فضاي مشخصي به عنوان غذاخوري پيش بيني ميشود. اين فضا ممكن است مستقل از پذيرايي بوده، يا با آن ادغام شده باشد.
ديد و منظر زيبا، فضاي دل باز، تناسبات خوشآيند و مبلمان مناسب مي تواند بر كيفيت اين فضا بيفزايد.
ميز غذاخوري و بوفه براي نگهداري ظروف و مواد غذايي مورد نياز، از لوازم اصلي اين فضا هستند.
فضاي غذاخوري بايد با پذيرايي و آشپزخانه ارتباط نزديكي داشته باشد.
چنانچه براي غذاخوري فضاي مستقلي در نظر گرفته شود ميتوان آن را با استفاده از پله، دست انداز، دكور يا ديوار، از پذيرايي جدا نمود.
نكته 1: ابعاد اتاق غذا خوري، بسته به تعداد افراد استفاده كننده و استانداردهاي موجود معين ميشود. اين فضا را ميتوان با يك ميز شش نفره در ابعاد 420*350 طراحي كرد.
نكته 2: فضاي نهار خوري بايد از نور طبيعي و مصنوعي مناسبي برخوردار و داراي ديد و منظر مناسب باشد. فضاي غذاخوري بهتر است در مجاورت بالكن و با امكان دسترسي به حياط، طراحي گردد.
4- عرصهي خدمات و پشتيباني
عناصر خدماتي مورد نياز از قبيل پاركينگ، رختشويي، انبار، زيرزمين و موتورخانه ميباشد.
الف) پاركينگ
پاركينگ مورد نياز خانهها ممكن است به صورت جمعي باشد، و يا هر خانه از پاركينگ شخصي برخوردار باشد.
نكته 1: مكان پاركينگ در خانه بسته به ابعاد شيب زمين، نوع طرح خانه و شبكهي دسترسي سواره، معين ميشود.
پاركينگ ممكن است جدا از ساختمان اصلي و يا چسبنده به آن و يا در زيرزميني و يا زير ساختمان طراحي شود.
نكته 2: دسترسي راحت از پاركينگ به داخل خانه، مخصوصاً آشپزخانه يا فضاي ورودي، مهم است.
ب) موتورخانه
فضايي براي استقرار لوازم و تجهيزات گرمايش و سرمايش مورد نياز است كه به آن، «موتورخانه» مي گويند. موتورخانه را ميتوان در زير زمين خانه يا در مجاورت پاركينگ مكانيابي كرد.
در خانههاي كوچك از يك دستگاه كوچك كه مي تواند در كنار آشپزخانه يا رخشورخانه واقع باشد براي اين منظور استفاده ميكنند.
ج) اتاق مفيد و رختشويي
در خانههاي پرجمعيتتر و بزرگتر، فضاي مستقلي را در كنار سرويس خواب اصلي، حد فاصل پاركينگ و آشپزخانه و يا در زيرزمين پيشبيني ميكنند. اين فضا معمولاً شامل ماشين لباسشويي،ماشين خشككن. سينك لباسشويي است. با توجه به صداي ماشينها، اين فضا را بدون عنصر واسط، دركنار فضاهاي خواب طراحي نمي كنند.
5- عرصهي فضاهاي باز و حياط خصوصي
فضاهاي باز و نيمه باز خانه، بسته به اين كه در تركيب با كدام يك از حوزههاي خصوصي و خانوادگي يا عمومي قرار گيرند به دو دستهي عمومي و خصوصي تقسيم ميشوند.
ايجاد رابطهي منطقي بين آشپزخانه و نشيمن با حياط خصوصي، امري ضروري است.
از ايوان ميتوان به عنوان يك فضاي واسط بين فضاي داخل و خارج استفاده كرد.
الف) ايوان
ايوان، يكي از رايجترين عناصر معماري مسكن مخصوصاً در معماري ايراني است.
دسترسي راحت از مي افزايد. عرض ايوان بايد به نحوي پيشبيني شود كه هم مناسب با فعاليتهاي مورد نياز باشد و هم عمق پوشش سقف ايوان، مانع رسيدن نور به فضاها نباشد.
ب) فضاي باز عمومي
براي حفظ آرامش و حريم فضاهاي داخلي، بين ساختمان و خيابان، فضاي باز محوطهسازي شدهاي قرار ميگيرد تا هم بر غناي منظر شهري بيفزايد و هم ورودي ساختمان را جذاب تر كند و بر ايمني ورود و خروج افراد پياده و اتومبيل بيفزايد.
عقب نشيني بدنهي پاركينگ نسبت به بدنهي ساختمان و تقويت ورودي پياده مي تواند بر كيفيت اين فضا و نماي ساختمان بيفزايد.
فصل پنجم
«طراحي و معماري»
1-برنامهي فيزيكي پروژه
به فهرست فضاهاي مورد نياز هر پروژه كه تعداد، مساحت و ويژگيهاي اصلي آن را در بر مي گيرد، اصطلاحاً «برنامهي فيزيكي پروژه» مي گويند.
2-تحليل سايت و مكانيابي ساختمان
در تحليل زمين پروژه عوامل مختلفي از قبيل اندازه و شكل زمين، شيب، عوارض موجود، جنس خاك، امكانات دسترسي و همسايههاي مجاور، مناظر مناسب و ديدهاي مزاحم و غيره مورد مطالعه واقع ميشوند.
3- بررسي روابط فعاليتها و فضاها
ميزان و نوع رابطهي بين فضاهاي پروژه را، به روشهاي مختلف ميتوان تنظيم كرد و نمايش داد:
1-جدول روابط فضاها
2-دياگرام حبابي
در ترسيم دياگرام ارتباطي فضا سعي ميشود از نمايش روابط فرعي خودداري گردد. عناصر مرتبط در كنار هم قرار گيرند و دياگرام به سادهترين صورت ممكن تبديل شود.
4- روش هاي مختلف طراحي معماري
يكي از روشهاي طراحي معماري با تأكيد بر عملكرد فضاها و روابط منطقي آنها با دياگرام ارتباطي فضاها شروع ميشود.
نكته 1: در دياگرام فضاها داراي معناي مكاني نيستند.
نكته 2: طراحي، يك فعاليت منظم از پيش برنامهريزي شده نيست يك فعل شخصي و انساني است و حالت مكانيكي ندارد.
5- طراحي گزينهها
اگر به متغيرها و عاملهاي اصلي پروژه مانند عملكرد، زمين، شاخصترين فضا، اقليم و … توجه كنيم با مبنا و محور قرار دادن هر يك از آنها ميتوان نقطهي شروع و مبناي جديدي براي طراحي پيدا كرد.
گزينه 1: طراحي با تأكيد بر تفكيك عرصهها
توجه به تفكيك عرصهها و حركت خانواده و مهمان در اين گزينه قابل توجه است.
گزينه 2: طراحي براساس فضاهاي بسته و فضاهاي شفاف
طراحي براساس دسته بندي فضاها به دو دستهي فضاهاي بسته و فضاي باز و شفاف يه گزينهي جديد منجر ميشود.
فصل ششم
«بررسي ارزشهاي فضايي در گزينههاي طرح»
يكي از نكات بسيار مهم كه در طراحي و ارزشيابي گزينههاي پروژه مطرح است، كيفيت فضاهاي هر يك از گزينهها است.
1- مفهوم فضا
نكته 1: فضا، اصلي ترين عامل در طراحي معماري است. ما در ميان فضاهاي بسته يا باز حركت و فعاليت مي كنيم.
فضا ذاتاً شكل خاصي ندارد و با وجود عناصر مادي و رابطهي متقابل آنها با ما و با يكديگر، تعريف ميشود و معني پيدا ميكند.
عناصر هندسي مانند نقطه، خط، صفحه و حجم مي توانند با هم تركيب شوند و فضا را محدود و مشخص كنند. در مقياس معماري، اين عناصر اساسي تبديل به تيرها و ستونهاي خطي، كفها، ديوارها و بامهاي صفحهاي و احجام معماري ميشوند.
در شكل گيري فضاي معماري، كيفيت فضاهاي بيروني و نمود خارجي ساختمان و هماهنگي آن با شرايط زمين، طبيعت منطقه، به اندازهي فضاهاي داخل اهميت پيدا ميكند و بايد مورد توجه قرار گيرد.
2- فضاي معماري
ورود به فضاي معماري احساس از محفوظ بودن، سرپناه و بسته بودن را ايجاد ميكند.
نكته: فرم، شكل و كيفيت عناصر تعريف كنندهي فضا، الگوي پنجرهها و درها و نحوهي تركيب آنها با يكديگر و فضاي خارج، كيفيت فضاي معماري را مشخص سازد.
3-فرم و عناصر تشكيل دهندهي آن
1-نقطه، سازندهي همهي فرمهاست.
2-وقتي نقطه حركت مي كند، خط را به وجود مي آورد كه يك بعدي است.
3-وقتي خط در جهتي غير از امتداد خود حركت ميكند سطح به وجود مي آيد كه دو بعدي است.
4-از جابه جايي صفحه، حجم سه بعدي ايجاد ميشود.
5-نقطه، خط، سطح و حجم، عناصر تشكيل دهندهي فرم هستند.
6-همه فرمهاي قابل رؤيت در واقع سه بعدياند و تمايز عناصر فوق فقط بستگي به تناسب طول و عرض و ارتفاع هر يك پيدا ميكند.
الف) نقطه:
نشانگر يك موقعيت خاص مانند انتهاي عناصر خطي يا گوشه احجام در فضاست و ممكن است ابعاد و اشكال مختلف داشته باشد. اما در هر صورت بايد نسبت به زمينهي خود كوچك، متمركز و بي جهت باشد.
ب) خط:
1-خط، عنصر بصري يك بعدي است. برعكس نقطه كه ايستا و بي جهت است.
2-خط، نشانگر حركت، جهت، رشد و پويايي بصري است.
3-خط مي تواند از نظر ضخامت و وزن، ظرافت و خشونت، نرمي و سختي، صافي يا زبري، حالات مختلفي به خود بگيرد. خط مستقيم نشانگر كشش متقابل بين دو نقطه است. ويژگي اصلي آن جهت آن ميباشد.
4-يك خط مستقيم افقي مي تواند بيانگر، ثبات، استحكام، استقرار و آرامش و پايداري باشد.
5-يك خط قائم بيان كننده تعادل موازنهي نيروهاي ثقلي است.
6-خط مايل، بسته به نزديكي به خط قائم يا افق، مي تواند بيانگر حالت افتادن يا بلند شدن باشد، در هر حال بيانگر حركت ميباشد و فعال و پوياست.
7-مفهوم خط مي تواند از طريق دو نقطه و يا تكرار كافي عناصر مشابه، ايجاد و القا شود.
8-خط ممكن است حتي بافت و نقش نيز داشته باشد.
9-خط منحني مي تواند احساس يك نيروي در حال تغيير را منتقل كند و حالتي از تغيير ندريجي، حركت نرم و لطيف را بيان نمايد. مي تواند حالتي برآمده و صلب، و يا برعكس، حالتي فرو رفته داشته باشد و سبك و آويزان به نظر آيد. قوسهاي كوچك مي تواند بيانگر پويايي بصري، تحرك و رشد بيولوژيك باشد. براي نمونه ميتوان به طرحهاي اسليمي در كاشي كاري و گچ بري هنر ايراني توجه كرد.
ج) سطح:
1-«سطح» عنصري دو بعدي است كه «شكل آن» اصليترين ويژگي آن را بيان ميكند.
2-شكل واقعي يك سطح، فقط زماني رؤيتپذير است كه عمود بر سطح آن، به نگاه كنيم.
3-كيفيت سطح، تابع كيفيت مادهاي است كه از آن ساخته شده است.
4-كيفيت سطح، مي تواند بر ويژگيهاي بصري آن يعني:
-وزن و استحكام بصري
-اندازه تناسب و موقعيت در فضا
-انعكاس نور
-تأثيرات آكوستيكي تأثير گذار باشد.
5- سطوح، اصليترين عناصر معماري، در شكلگيري كفها، ديوارها، سقف مي باشند، كه خود شكل دهنده فرم ساختمان و فضاهاي آن هستند.
نكته: حجم، يك عنصر بصري سهبعدي است، كه «فرم» اصليترين ويژگي آن است.
فرم، ويژهي يك حجم، شكل ظاهري و ساختار بصري آن را نشان مي دهد.
از نظر معماري، حجم به عنوان يك عنصر سه بعدي، مي تواند توپر و يا تودهاي باشد كه با ماده اشغال شده است. و يا به صورت فضاي خالي باشد كه با سطوح، محدود و تعريف شده است.
«توده» و «فضا» دو مفهوم و ساختار مكملاند كه تركيب آنها به معماري واقعيت ميدهد.
4- شكل
به خط پيراموني و دور ظاهري يك سطح يا حجم، «شكل»، مي گوييم كه آن را از زمينه يا فضاي اطرافش جدا ميكند. شكلها انواع مختلف دارند.
1-فرمهاي طبيعي
2-اشكال غير مادي
3-اشكال هندسي
نكته: مثلث، مربع و دايره، اصليترين اشكال هندسي هستند، اين اشكال در بعد سوم هرم، معكب، مخروط، استوانه و كره را ايجاد ميكنند.
الف) دايره و اشكال منحني
دايره، شكليست، متمركز و درونگرا كه بر مركز خود تأكيد دارد. اين شكل بيانگر وحدت، تداوم و خلوص است و مانند خطوط منحني، احساسي از نرمي و لطافت را القا ميكند. اشكال دايرهاي شكل معمولاً پايدار و در زمينه خود، خود مركز هستند.
اشكال و فرمهاي دايرهاي شكل، بيانگر نرمي در فرم و سياليت در حركتاند و رشد بيولوژيك را القا مي نمايند.
ب) مثلث
مثلث، بيانگر استحكام و پايداريست و عموماً در فرمهاي سازهاي ساختمان به كار مي رود زيرا بدون تخريب اعضاي آن، شكل آن تغيير نمي كند.
نكته: مثلث وقتي متكي بر قاعدهاش قرار گيرد از نظر بصري پايدار است و بر روي رأس ناپايدار و پويا به نظر مي رسد.
مثلث از نظر ادراكي و بصري مي تواند بيانگر تحرك، انقباض و تقابل باشد.
ج) مربع و مستطيل
مربع به عنوان يك عنصر بصري بيانگر خلوص و عقلانيت است. تساوي چهار ضلع و چهار قائمه، بيانگر قانونمندي و وضوح آن است. اين شكل، بر هيچ جهت خاصي تأكيد ندارد. با استقرار بر روي يك ضلع پايدار به نظر مي رسد و بر روي رأس، ناپايدار و پويا مي نمايد.
مربع، در حالت قائم بيانگر ثبات و صداقت و نمايشگر جهت افقي و عمودي ست، كه براي انسان، مهمترين مرجع براي حفظ تعادل و حركت است.
مستطيل را ميتوان فرم تغيير شكل يافتهي مربع در نظر گرفت كه از يك جهت بزرگتر شده است.
مستطيل، غالبترين شكل در آثار معماري ست.
اشكال مستطيل، با عناصر سازهاي ساختمان، مبلمان و لوازم خانه به راحتي تطبيق مي يابد.
5- رنگ
رنگي كه ما به اشياي پيرامون خود نسبت مي دهيم، ناشي از نوريست كه بر اشيا مي تابد و فرمها و فضاها را روشن ميكند. بدون نور رنگي وجود نخواهد داشت.
در طيف نوري كه از تجزية نور سفيد به دست مي آيد رنگهاي مختلفي ظاهر ميشود. نوع رنگ، بستگي به طول موج پيدا ميكند كه از بلندترين طول موج با رنگ قرمز، شروع ميشود و پس از نارنجي، زرد، سبز، آبي و نيلي به بنفش با كوتاهترين طول موج مي رسد.
نكته 1: كف فضا تيرهترين رنگ را دارد و رنگ ديوارهاي اطراف از كف روشنتر است و سقف بالاي سر، رنگ روشن و سبكي مانند آسمان دارد.
نكته 2: سطوح اصلي وسيع معمولاً رنگ ملايم دارند و عناصر ديگر مانند مبلمان و قالي پر رنگ تر هستند.
نكته 3: از رنگهاي تندتر و زندهتر معمولاً براي لوازم خانه و اشياي كوچك استفاده ميشود تا تعادل و تنوع لازم در فضا ايجاد شود.
نكته 4: رنگهاي روشن، معمولاً فضا را وسيعتر نشان مي دهند و برعكس، رنگهاي تيره سطوح را نزديكتر و فضا را كوچكتر مي نمايانند.
نكته 5: رنگهاي گرم مانند قرمز، زرد و نارنجي تحرك و پويايي در فضا ايجاد ميكنند در حالي كه رنگهاي سرد مانند سبز و آبي، حالتي آرام و ساكن دارند.
براي مثال، در يك خانه مي توان براي فضاهاي خواب از رنگهاي سرد و روشن مانند مغز پستهاي، براي آشپزخانه از رنگ گرم مانند كرم، قهوهاي و يا نارنجي روشن و براي پذيرايي از شكلاتي يا قهوهاي روشن استفاده كرد.
6- بافت
بافت، يعني ويژگي خاص يك سطح، كه به ماده و ساختار آن مربوط ميشود. بافت، بيانگر نرمي يا سختي نسبي سطح است و گوياي كيفيت ظاهري مصالح مانند، زبري و صلابت سنگ، گرما و لطافت چوب، نرمي لاستيك صيقلي بودن و صافي شيشه و سختي فولاد و … مي باشد.
بافت بر دو نوع است:
1-«بافت لمسي» كه واقعيت فيزيكي دارد و با لمس كردن درك ميشود.
2-«بافت بصري» كه از طريق چشم مشاهده ميشود. بافت لمسي شامل بافت بصري نيز ميشود. بافتهاي بصري ممكن است واقعي و يا غير واقعي باشند.
نكته 1: سطوح با بافت ريزتر، نرمتر از بافتهاي درشت به نظر مي رسند. سطوح با بافت درشت و خشن نيز، وقتي از فاصلهي دور ديده شوند نرمتر و ظريف تر احساس ميشوند. بافت با خطوط موازي، بر بعد و جهت تأكيد ميكند.
نكته 2: بافت با رنگ روشن، سبكتر از همان بافت با رنگ تيره به نظر مي رسد.
نكته 3: نور متمركز كه از يك جهت به يك بافت لمسي مي تابد تأثير بصري آن را تقويت و بافت را ملموس تر ميكند. برعكس نور غير متمركز و پراكنده از تأكيد بافت مي كاهد.
نكته 4: سطوح صاف و صيقلي، نور را منعكس كرده، جلب توجه ميكنند. سطوح با بافت درشت نور را شكسته، تيرهتر به نظر مي رسند.
نكته 5: سطوح خيلي شكسته در مقابل نور متمركز، الگوهاي شكلي از نور و سايه ايجاد ميكنند.
انتخاب مناسب بافت، مي تواند بر تنوع، خوانايي و هماهنگي فضاهاي معماري منجر شود و يكدستي فضا را از بين ببرد.
7-نور
نور، اصليترين عامل كيفيت، پويايي و سرزندگي فضاي معماري است هم از نظر مفاهيم كيفي و سمبليك و هم از نظر كاركرد عملي، از جايگاه ويژهاي در ميان عناصر تشكيل دهندهي فضا برخوردار است.
بدون نور، هيچ فرم، رنگ يا بافتي وجود ندارد. اولين وظيفهي نور، روشن كردن فضا و فرمهاي ساختماني است.
نورپردازي فضا، به سه روش انجام مي پذيرد: نورپردازي و روشنايي عمومي، روشنايي موضعي و روشنايي متمركز.
نكته 1: روشنايي عمومي، از طريق توزيع متوازن نور طبيعي يا مصنوعي در كل فضا انجام ميگيرد.
در اين روش سعي ميشود از ايجاد گوشههاي تاريك يا ورود نور خيره كنند جلوگيري گردد.
نكته 2: از نورپردازي موضعي براي تأمين نور فعاليتهاي خاص مانند، مطالعه صرف غذا و انجام كارهاي ظريف استفاده ميشود. اين نور، معمولاً قابل تنظيم است؛ باعث تقسيم فضا و تنوع در روشنايي فضا ميشود؛ بر جذابيت فضا مي افزايد و با روشنائي عمومي فضا، تركيب و هماهنگ ميگردد. اين نور مي تواند بر حوزهي خاصي از فضا مثلاً حوزهي غذاخوري يا محل نشيمن خانواده تأكيد نمايد.
نكته 3: از روشنايي متمركز براي ايجاد يك نقطهي كانوني، مورد تأكيد در فضا استفاده ميشود مانند نورپردازي يك تابلو يا مجسمه در يك موزه.
8-عناصر سازندهي فضاي معماري
كفها
كفها، سطوح افقي هستند كه حد تحتاني فضا را مشخص مي كنند.
ساختار و سازهي اين سطوح، بايد از استحكام كافي براي تحمل و انتقال بارهاي وارده برخوردار باشد و در مقابل سايش و رطوبت مقاوم بوده، عملكرد مناسبي از نظر انعكاس و انتقال صدا، گرما و سرما داشته باشد.
كف سازي فضاها به دو صورت نرم (مانند چمن، فرش و موكت) و يا سخت مانند سنگ، آجر و سراميك) انجام ميشود.
اختلاف سطح دركف سازي فضاها مي تواند به تقسيم و تفكيك فضا منجر گردد.
ب) ستون و ديوارها
نكته 1: ستون و ديوارها از اصليترين عناصر معماري هر ساختمان هستند.
جهت فضا، درجهي باز يا بسته بودن فضا، نوع رابطه با فضاهاي مجاور، همه و همه، به نحوهي استفاده ما از ديوارها و ستونها بستگي پيدا ميكند.
بازشوها و ديوارها، تداوم بصري و حركت در بين فضاها را ممكن ساخته، امكان انتقال حرارت نور و صدا را فراهم مي آورند.
نكته 2: با وسعت يافتن بازشوها، حس بسته بودن فضا كاهش و عمق ديد و وسعت بصري فضا افزايش مي يابد و فضاها يا هم تركيب ميشوند.
ج) سقف و عناصر بالاي سر
نكته 1: سقف و بام، از تكنيكي ترين قسمتهاي ساختماناند. به همين دليل، تناسبات و هندسهي بام تابع نوع سيستم سازهايست كه بار بام را تحمل و منتقل مي نمايد.
كيفيت پوشش ساختمان معمولاً از شرايط محيطي و جغرافيايي و نيز، امكانات تكنيكي قابل دسترس تأثير مي پذيرد و بيشترين نقش را در تعيين هويت ويژهي بناهاي هر منطقه دارد.
نكته 2: شكل سقف و ارتفاع آن، تأثير اساسي بر كيفيت فضا دارند. ارتفاع سقف تابع عملكرد و مقياس فضاست. سقف بلند و متناسب، حالتي دل باز، آزاد و رسمي به فضا مي دهد. شكستگي و تغيير ارتفاع سقف مي تواند باعث تقسيم فضا گردد. با استفاده از سقف كاذب كه در زير سقف اصلي اجرا ميشود هم ميتوان تناسبات و كيفيت فضا را بهتر كرد و هم مي توان، فضاي لازم براي حركت كانالها و سيستمهاي تأسيساتي را فراهم آورد.
4-8- پنجره
پنجره، نشانهي زندگي و رابط فضاهاي داخل و طبيعت زيباي خارج است.
پنجره با توجه به نيازهاي فضاي داخلي، شرايط اقليمي و تناسبات نماهاي خارجي ساختمان طراحي ميشود.
تأمين روشنايي طبيعي مورد نياز فضاها وظيفهي ديگر پنجره است.
نكته 1: وجود پنجرهي كوچك فقط در يك ديوار فضا، ضمن بستن فضا، تضاد نوري شديدي را در تقاط مختلف اتاق ايجاد كرده، باعث خيره شدن چشم ميگردد.
پنجره، وسيلهي مهمي براي تنظيم شرايط محيطي ساختمان، جذب انرژي، تأمين نور، تبادل حرارت و تهويهي طبيعي است.
در، رابط دو فضا با كاركرد يا ويژگي متفاوت است.
درهاي اصلي، سمبل ساختمان و محل ورود به آن هستند. درهاي خارجي مانند پنجرهها، ديوارهاي خارجي و سقف، سدي هستند در مقابل عوامل نامطلوب بيروني، از اين رو بايد داراي ويژگيهاي اساسي زير باشند:
1-مقاومت و دوام در مقابل شرايط محيطي
2-پايداري شكل
3-حفظ حريم خصوصي و تأمين امنيت
4-عايق بندي صوتي و حرارتي
5-ضد حريق و آتشپاد بودن
نكته 2: اندازهي يك در معمولي يك لنگه cm90*205 ميباشد.
نكته 3: دو در روبهرو در كنار فضا، ايجاد يك فضاي عبوري در كنار فضاي عملكردي ميكند.
نكته 4: استقرار دو در ورودي متقابل در وسط فضا، آن را به دو فضاي عملكردي تقسيم ميكند.
نكته 5: استقرار نامناسب درهاي ورودي فضا را خرد كرده، امكان استفاده از آن را كاهش ميدهد.
فصل هفتم
«ارزيابي تركيب و ارزشهاي بصري و ادراكي در گزينههاي طرح»
1-قواعد طراحي و تركيب
طراحي معماري شامل انتخاب عناصر معماري و تنظيم و تركيب آنها براي ايجاد فضا و كيفيات مورد نظر براي تأمين عملكرد مناسب، زيبايي و انتقال مفاهيم و معاني است.
ارتباطي كه بين عناصر معماري برقرار ميشود. از قواعدي پيروي ميكند كه مي توانيم به آنها «قواعد طراحي و تركيب» بگوييم.
الف) وحدت و تضاد
اگر شكل ظاهري و كيفيت يك گل زيبا را در نظر بگيريم در مي يابيم كه اجزاي آن از نظر شكل رنگ، اندازه و تناسب، در وحدت و هماهنگي كامل با هم قرار دارند.
نكته 1: هر مفهومي فقط در مقابل ضد خودش معنا پيدا ميكند. بدون سرما، گرمايي وجود ندارد و بدون پستي، بلندي نيست. تضاد (كنتراست) موجود در پديدهها، باعث حساستر شدن قواي حسي ما نسبت به كيفيت يا معناي آنها ميشود.
نكته 2: «وحدت در عين كثرت» لازمهي ايجاد هر كليت واحد و منسجم است.
نكته 3: در معماري با استفاده از قاببندي، شبكهي مدولار، استفاده از زمينه و الگواي پيوسته، ميتوان حس هماهنگي را در اجزا افزايش داد و با تفاوت در ريتمها و مدولها، استفاده از شبكههاي چند گانه، بر هم زدن هندسه غالب ايجاد تنوع نمود.
تضاد در رنگ و نور
نور، شرط اول ديدن است. درجات مختلف سايه روشن و رنگ باعث ديده شدن اشيا ميشود. از طريق كنتراست بصري، اشيا، وضوح و روشني بيشتري پيدا ميكنند.
هماهنگي يا تضاد در شكل
نياز انسان به تشخيص و فهم محيط، اصليترين انگيزهي ديدن است. وجود ابهام، بزرگترين مانع را براي درك محيط فيزيكي و معماري ايجاد مي نمايد. ذهن از طريق سادهكردن نقوش، كامل كردن خطوط ناتمام، دستهبندي اشكال مشابه، اقدام به درك محيط ميكند.
ب) تناسب
تناسب، از نظر مفهومي اشاره، به شخصيت ذاتي و از نظر شكل، به نسبت يك جز به جزء ديگر و يا نسبت يك جزء به كل مربوط مي شود، و يا به رابطهي يك چيز با چيز ديگر، از نظر بزرگي و اندازه، تعداد و يا و ميزان و كيفيت اشاره دارد.
نكته: قدما براي تناسب ايدهآل اشيا، تناسب هندسي خاصي به نام «تناسبات طلايي» را پيشنهاد كردهاند.
براي درك تناسب، به مفهوم مقابل آن يعني تضاد ميتوان توجه كرد. تضاد و عدم تناسب، در ابعاد رويه و پايهي ميز قابل توجه است.
ج) تعادل و ناپايداري
عناصر مختلف فضا و فرم معماري مانند ديوارها سقف، درها و پنجرهها، مبلمان و لوازم با اندازهها، شكل ها و رنگهاي مختلف در كنار هم قرار مي گيرند. اين عناصر متنوع، بايد در قالب يك تركيب بصري متعادل و متوازن سازمان پيدا كنند و وزن و نيروهاي بصري كه به وسيلهي هر يك از عناصر فوق ايجاد ميشود به توازن، آرامش و تعادل برسند. اندازه، شكل، رنگ، بافت، جهت و محل قرارگيري عناصر، وزن بصري عناصر و ميزان جلب توجه به آنها را در فضا مشخص ميكند.
ناپايداري، حالتي است در مقابل تعادل. ناپايداري از نظر بصري، بسيار ناآرام و تحريك كننده است و در مقياس معماري و احجام بزرگ ميتواند احساس ناامني و تزلزل ايجاد نمايد.
بايد تعادل بين عناصر تشكيل دهندهي فرم و فضا، در سه بعد مورد توجه قرار گيرد و از انسجام، استحكام و خوانايي كافي برخوردار باشد با تغييراتي كه در فضا ايجاد ميشود انسجام و توازن آن را از بين نبرد.
ج-2) سه روش ايجاد تعادل
براي ايجاد تعادل، از سه روش زير ميتوان بهره چيست: تعادل محوري، شعاعي و تعادل نامتقارن
الف: تعادل محوري: در تعادل محوري، عناصر فضايي با اشكال، اندازهها، جهات و كيفيات مختلف به صورت متقارن نسبت به يك محور سازماندهي ميشوند. تعادل محوري، به تقارن، آرامش، سكون و موازنهي كامل بين عناصر منجر ميشود.
نكته: در تقارن محوري عنصر انتهايي محور تقارن مورد تأكيد قرار ميگيرد. به همين جهت در اين نوع سازمان دهي، معمولاً، در انتهاي محور عناصر با ارزش و مهم جايابي ميشوند. اين نوع سازماندهي در معماري سنتي ايران كاربردي وسيع دارد. در اين سازمان دهي، علاوه بر عنصر انتهايي محور، ممكن است ناحيهي مياني واقع بر روي محور و حد فاصل عناصر فضاي موجود نيز مورد تأكيد قرار گيرند. بهترين نمونههاي آن را ميتوان در استقرار آبنما در حياطهاي مركزي معماري ايراني مشاهده كرد.
ب: تعادل شعاعي: در اين شيوهي ايجاد تعادل، عناصر فضايي به صورت شعاعي حول يك نقطهي مركزي سازمان مي يابند و يك تركيب متمركز ايجاد ميكند كه نقطهي مركزي، كانون آن است. اين نوع از تعادل ممكن است متقارن يا نامتقارن باشد.
ج- تعادل نامتقارن: در تعادل نامتقارن، تشابه عناصر فضاي الزامي نيستند بلكه هر يك از عناصر، ويژگي، وزن و تأثير بصري خاص خود را دارند. در ايجاد تعادل بين اين عناصر نامتجانس نيرو و وزن بصري هر يك از عناصر در نظر گرفته ميشود و از قانون اهرمها كه در فيزيك كابرد دارد براي يافتن محور تعادل و سازماندهي عناصر استفاده ميشود. عناصر جذاب، مانند اشكال غير متعارف، رنگهاي براق، اجسام تيره و بافتهاي رنگارنگ جذاب تر و سنگينتر، و برعكس، سطوح بزرگ ساده و كمرنگ كه كه دورتر قرار ميگيرند سبكتر در نظر گرفته ميشوند.
تعادل نامتقارن، پوياتر و تغييرپذيرتر است.
د) هماهنگي، تنوع و يكنواختي
قاعدهي هماهنگي سعي در انتخاب عناصر يا ويژگي هاي، شكل، رنگ، بافت و يا مصالح مشترك دارد، تا از تكرار يك ويژگي مشترك، وحدت و انسجام لازم را بين فرمها و عناصر فضايي ايجاد نمايد.
ايجاد توازن بين يك نظم خشك و بي نظمي، وحدت و تنوع، آشفتگي و انسجام، به گونهاي كه هماهنگي و تنوع را با هم جمع كند، در طراحي معماري و آثار هنري بسيار مهم است.
هـ ) ريتم، حركت و سكون
ريتم، به عنوان يك قاعدهي طراحي، براساس تكرار عناصر در فضا و زمان شكل ميگيرد.
ساده ترين نوع ريتم تكرار منظم عناصر معماري در امتداد يك خط مستقيم است. اگر چه اين ريتم كاملاً يكنواخت است اما مي تواند به عنوان پسزمينهاي براي استقرار عناصر اصلي فضا مورد استفاده قرار گيرد.
حركت نتيجهي طبيعي تجزيهي ريتم از سوي انسان است و سكون حاصل فقدان ريتم و حركت ميباشد.
ويژگي ريتمهاي بصري در يك ساختمان به شكل، اندازه و جهت قطعات و فاصلهي تكرار آنها بستگي دارد.
و) تأكيد و يك نواختي
قاعدهي تأكيد، امكان حضور عناصر مهم و با ارزش را در كنار ساير عناصر معماري فراهم مي آورد. طرح بدون عنصر مورد تأكيد، يك نواخت و بي تحرك به نظر مي رسد.
نكته 1: نقطهي كانوني و نور كافي، دو روش براي تأكيد بر روي يك عنصر بخصوص و مهماند.
نكته 2: يك عنصر ممكن است به دليل موقعيت ويژهاش يا به خاطر استقلالش از عناصر ديگر، مورد تأكيد قرار گيرد.
نكته 3: انتهاي يك محور مي تواند محل استقرار مناسبي براي عنصر با ارزش باشد و بر اين ارزش تأكيد شود.
فصل هشتم
«توسعهي گزينهها، ارزيابي و تكميل طرح»
1-توسعهي گزينههاي طرح
طراحي هر گزينه از مراحل ذهني متعددي عبور مي كند، ابتدا تعداد زيادي طرحهاي مقدماتي و آزمايشي و آزاد كشيده ميشوند. اين طرحها به تدريج قوام يافته، به يك گزينهي طراحي تبديل ميشوند.
2-ارزيابي گزينهها
براي هر پروژه بايد براساس ابعاد عملكردي، محيطي، ساختاري و ارزشهاي كيفي مورد انتظار، ملاكهاي ارزيابي معين شود.
3-انتخاب و تكميل گزينهي نهايي
گزينهي نهايي بايد واجد كاملترين جوابها به نيازها و خواستهاي طرح باشد.
به منظور تكميل گزينهي نهايي، آن را مجدداً بررسي و نقاط ضعف و كمبودهاي آن را رفع ميكنيم.
نكته: از طريق ترسيمات پلان مقطع، نما و ترسيمات سهبعدي ابعاد مختلف را كنترل و تكميل ميكنيم. در صورت لزوم، مدل طرح ساخته و طرح را كنترل مي كنيم.
4-ارائهي پروژه و نقشههاي فاز يك
پس از تكميل گزينهي نهايي و قطعي كردن طرح ساختمان، نقشههاي ساختمان را به طور دقيق با مقياس يا ترسيم مي كنيم. به اين نقشهها كه ويژگيهاي معماري ساختمان، از جمله نحوهي استقرار كيفيت و روابط فاها، مشخصات نماهاي ساختمان را نشان مي دهد اصطلاحاً «نقشههاي فاز يك معماري» مي گويند. از اين نقشهها ميتوان براي معرفي ساختمان به كارفرما و استفادهكنندهها و اخذ نظر آنها استفاده كرد، امكانات مربوط به اجراي سازه و تأسيسات ساختمان را ارزيابي نمود و هزينه و زمان اجراي پروژه را برآورد كرد.
نكته: چون نقشههاي فاز يك، مبناي قضاوت، ارزيابي و تصميم گيري كارفرمايان، استفادهكنندگان و سرمايهگذاران هستند، دقت در كيفيت ترسيمات و ارائهي درست طرح، اهميت پيدا ميكند.
با توجه به اين كه درك نقشههاي فني براي همگان مقدور نيست با استفاده از ماكت، ترسيمات سه بعدي و بهرهگيري از امكانات رنگ و سايه روشن، پروژه بايد به نحو ملموس و قابل دركي معرفي شود.
از اين رو، سرنوشت هر طرحي، به نحوة ترسيم و ارائهي آن بستگي پيدا ميكند.
معمولاً براي ايجاد حس عمق در پلانها، داخل ديوارها را پر رنگ نموده، براي قابل دركتر شدن فضاها، مبلمان فضاها را ترسيم ميكنند.
5-نقشههاي فاز 2 ساختمان
نكته: نقشههاي فاز يك ساختمان فاقد دقت و اطلاعات لازم براي اجراي ساختمان است.
به همين دليل، براي اجراي هر ساختمان با استفاده از نقشههاي فاز يك، نقشههاي اجرايي (فاز دو) آن را تهيه ميكنند. نقشههاي فاز دو ساختمان شامل موارد زير است.
الف) نقشههاي فاز دو معماري كه از سوي مهندس معمار تهيه ميشود و شامل مشخصات مصالح و جزئيات اجرايي قسمتهاي مختلف ساختمان است.
ب) نقشههاي فاز دو سازه كه از سوي مهندس محاسب تهيه ميشود و مشخصات فونداسيونها، ستونها، تيرها و پوشش سقفها را معرفي ميكند.
ج) نقشههاي تأسيسات مكانيكي كه از سوي مهندس مكانيك تهيه ميشود و سيستم آب رساني، دفع فاضلات، نحوهي گرمايش و سرمايش ساختمان را نشان مي دهد.
د) نقشههاي تأسيسات مكانيكي كه از سوي مهندس مكانيك تهيه ميشود و مشخصات سيستم روشنايي، كليد و پريز و تلفن ساختمان را معرفي ميكند.
مجموعهي نقشههاي فوق، زير نظر مهندس معمار كنترل و هماهنگ ميشود و مجموعاً به عنوان نقشههاي اجرايي ساختمان مورد استفادهي برنامهريزان و مجريان پروژه قرار ميگيرد.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن