انقلاب امپرسيونيستي
مقدمه
انقلابي به اسم انقلاب امپرسيونيستي آنچه را كه براي هنرمندان به ارمغان ميآورد علاوه بر شيوه نورپردازي كمال از كمال نيافتگي بود و نيز استقلال تصويري در برابر واقعيت و همچنين از شيوههاي به اصطلاح اشرافي بود.
امپرسيونيسم در واقع اساس ديدن را در دنيا دگرگون كرد به رغم تمام موانع و مشكلات طبيعي و غيرطبيعي به موفقيت مكتب امپرسيونيسم را علاوه بر ارزش ذاتي آن در ارائه بينش اخلاقي دورهاش بايد داشت.
كلمه امپرسيونيسم از واژهاي فرانسوي به معناي احساس و ادراك و دريافت ذهني برگرفته شده است و اين جنبش عظيمم در سده 19 آغاز گرديد و به اين دليل امپرسيونيسم خوانده شده كه روزنامهنگاري ذهن ديدن نمايشگاهي از آثار هنرمندان بزرگ يكي از آثار آنان را به نام امپرسيونيسم ((طلوع خورشيد)) به باد انتقاد گرفت و اظهار داشت كه اين اثر هيچ چيز غير از يك امپرسيونيسم زودگذر را در بيننده القا نميكند و اين سبك بوجود آمد.
از هنر نقاشي سخن نميگوئيم كه از ارتباط سخن به ميان ميآوريم. آنگونه كه ميدانيد نقاشي تنها نقاشي نيست بلكه پل ارتباطي ميان تفكرهاست و نقاش مي گويد دردها و مشقتها را پشت سر ميگذارد تا تفكر خود و جامعه را در راستاي پيش برد بهتر تحقق بخشد و تسلي دلي باشد براي همگنانش.
يك اثر نقاشي را عناصر بصري و تكنيك به وجود ميآورند اما بيشتر ارزش آن را مديون تفكر آن است و نقاش با تفكر بخشيدن به اثر و به وجود آوردن خلاقيت در اثر حكم آن است.
طرح تحقيق
انگيزه اوليه من شخصي بوده و براي اين موضوع امپرسيونيسم را انتخاب كردهام كه :
1- وابسته به رشتهام بوده
2- اين سبك برايم سوالاتي بيشمار ايجاد كرده است و براي پاسخگويي به سؤالات خودم و ديگران و اطلاع هر چه بيشتر از اين سبك و چگونگي بوجود آمدن و پيدايش و ادامه يافتن آن و چگونگي عملكرد اين سبك و وجح تمايز آن با سبكهاي ديگر را براي خود و ديگران مشخص كرده و تحقيقي كامل را داشته باشم.
هدف اصلي
1- هدف اصلي من از اين تحقيق بيان واقعيت و حقايق است و بررسي مشكلات اين سبك و هدف اين سبك چگونه بوده است.
بيان يك مسئله علمي
آيا سبك امپرسيونيسم سبكي بياشتباه و بينقص از سبكهاي ديگر بوده؟
آيا سبك امپرسيونيسم فقط وابسته به نور است
كل روش امپرسيونيسم با همه مفتضيات و فوت و فنهاي هنري آن بيش از همه معطوف بر آن است كه بيان اين ديد هوا كليتوسي باشد و تاكيد ورزد كه واقعيت نه بودن كه شدن است يه يك موقعيت كه يك فراگشت است هر تصوير امپرسيونيستي ته نشست يك لحظه در حركت دائم زمان و باز نمائي تعادل موقت و بيثبات نيروهاي متخالف است ديد امپرسيونيستي طبيعت را به فراگشت رشد و زوال تبديل ميكند.
فرضيهها
سبك امپرسيونيسم سبكي نوري است: فرضيه خنثي
سبك امپرسيونيسم سبكي نوري است برتر: فرضيه مثبت
سبك امپرسيونيسم سبكي است با معايب: فرضيه منفي
ما براي يك امپرسيونيسم فرضيه و در واقع بيان حدس و گماني را ايجاد ميكنم تا روابط احتمالي آن را متوجه شويم و براي اين سبك با نظريه استاد 3 فرضيه براي خنثي، مثبت و منفي را ايجاد كردهايم و هدف ايجاد اين فرضيهها رسيدن به مرادات و من محقق بايد پيشبرد اين فرضيهها تحقيقم را دنبال ميكنم و بر احساسي اين فرضيه ها تحقيق را پيش برده و يا ميتوان درست بودن يا غلط بودن فرضيهها را اثبات كرده و به نتيجه مورد نظر رسيد.
پاورقي
امپرسونيست: نام يكي از سبكهاي نقاشي در اروپا
ناتورآيسينم: نام يكي از سبكهاي نقاشي قبل از امپرسونيست
رئاليسم: نام يكي از سبكهاي نقاشي قبل از امپرسيونيست
پيساور: نام يكي از نقاشان بزرگ سبك امپرسيونيسم
نران: نام يكي از نقاشان بزرگ سبك امپرسيونيسم
منه: نام يكي از نقاشان بزرگ سبك امپرسيونيسم
ونگوگ: نام يكي از نقاشان بزرگ سبك امپرسيونيسم
پالت: نوعي وسيله براي گذاشتن موقت رنگ بر آن و به هم زدن و دقيق كردن رنگها بر روي آن و بدست آوردن رنگ موردنظر و گذاشتنن آن بر روي بوم
تاش: حركت قلم مو با ضربه زياد بر روي بوم
متباين: جدا شده از يكديگر، آنچه با ديگري دوري و تفاوت دارد ضد يكديگر كنتراست. لايههاي رنگي كه از تشكيل شدن خاكستريهاي رنگها و رنگي به دست ميآيد.
فامهايي: لايهلايه شدن رنگ روي بوم رنگهاي متفاوت شبيه به هم
مروري بر ادبيات تحقيق يا پيشينه تاريخ و گذشته سبك امپرسيونيسم
امپرسيونيسم كه دنيا را به صورت نور تجزيه و آن را به رنگهاي گوناگون تقسيم ميكند و چون زنجيرههايي از دريافتهاي حسي ضبط ميكند بيش از پيش بيانگر رابطه ذهن عين بسيار پيچيده و كم دوامي شد فردي كه گرفتار تنهايي شده و در خود فرو رفته است جهان را چون رشتهاي از عكسالعملهاي عصبي برداشتها و حالات رومي چون (آشفتگي پرتلالو) چون تجربه (من) مشاهده ميكند امپرسيونيسم در نگاهپرداري منطبق است با ايثارگرايي در فلسفه نيز جهان را چون تجربه (من) و احساس (من) ميشمارد؛ نه واقعيتي عيني كه مستقل از احساس فردي ما وجود دارد عنصر طغيان در امپرسيونيسم بر واسطه وجود عنصري ديگر عقيم ميماند يعني به وسيله فردگرايي شكاك و گريزان و غيرمبارز و طرز تفكر نگرندهاي كه به برداشتهاي خود ميپردازد و قطه دگرگون كردن جهان را ندارد.
در نيمه دوم سده نوزدهم نقاشي هنر عمده ميشود به هنگامي كه در جهان ادبيات هنوز كشمكشي پيرامون ناتوراليسم برپا است امپرسيونيسم به سبكي مستقل تحول مييابد تخستين نمايشگاه گروهي امپرسيونيستها در سال 1874 برگزار ميشود ولي تاريخ امپرسيونيسم از حد سال پيشتر ميآغازد و با هشتمين نمايشگاه گروهي به سال 1886 به پايان ميرسد حدود همين زمان امپرسيونيسم به عنوان يك جنبش گروهي يكپارچه از هم ميباشد و دورهاي جديد موسوم به (پس از امپرسيونيسم) شروع ميشود كه تا سال 1906 ميپايد امپرسيونيسم نه ناگهان پايان مييابد و نه ناگهان آغاز ميشود. يكي از نقاشان امپرسيونيسم كه قانون رنگهاي مكمل و رنگآميزي سايهها را كشف كرده پيشدرآمد گرايش هواي آزاد در نقاشان باربيزن گاه بعدي را در اين تحول عرضه ميدارد ولي آنچه بيش از همه در پيدايي امپرسيونيسم به عنوان يك جنبش گروهي سهم دارد از يكسو تجربه هنري شهر است كه آغازش را در آثار يك هنرمند معروف ميتوان يافت همچنين امپرسيونيسم چيزي دربراه فرودستان در خود نداشت كه برداشتي نامطلوب در مخاطبان بورژوا ايجاد كند.
امپرسيونيسم بيشتر سبكي (اشرافي) ظريف و باريكبين عصبي، حساس، نفساني بود؛ شيفته موضوعهاي نادر و نفيس متمايل به تجربه هاي شخصي محض، تجربههاي تنهايي و گوشهنگريني و احساس حاصل از اعصاب بسيار حساس بود. با اينحال امپرسيونيسم ابداع هنرمنداني است كه نه فقط بيشترشان از بخشهاي پاييني و ميانه بعد ژوازي ميآيند بلكه بسيار كمتر از هنرمندان سالهاي پيشين به مسايل فكري و زيبايي شناختي ميپردازد آنها كمتر از پيشينيان خود طرف و سفسطه باز و بيشتر صناعتگر هستند.
استفاده امپرسيونيستها از علامات شكسته رنگ استفاده كلاني از رنگ يكنواخت و طرحهاي سنگيني ترسيم مستقيم فرووها از رنگ خالص براي القاء انرژي و استفاده كوبيتها از سطوح صاف براي تحليل ساخت كمكي تازگي داشتند براي امپرسيونيستها روش ديدشان كه بر نظريه نورشان مبتني بود به اندازه موضوعاتي خاص كه در برابر آن بساط نقاشي خود را پهن ميكردند اهميت پيدا كرد.
اسلوب نقاشي امپرسيونيستي را اصطلاحاً اسلوب بيواسطه مينماند مقصود آن است كه نقاشي بدون مطالعه مقدماتي و تهيه طرحهاي آزمايش آنچه را در برابر خود ميبيند از طريق جفت و جور كردن رنگها و سايه- رنگها مستقيماً روي بوم ميآورد اين طرز نقاشي پيش از اين هم سابقه داشت. امپرسيونيستها در جهت حل مسئله فقدان رنگها خالص و درخشان در آثار نقاشان پيشين به اين نتيجه رسيدند كه بايد بين رنگ موضعي يا (طبيعي) اشياء و رنگي كه از اشياء به چشم ميآيد تمايز قائل باشند آنها نه فقط بر ارزشهاي مبني سايه- رنگها تأكيد كردند بلكه با تأثير متقبل رنگها روي بووم نيز توجه نشان دادند. مناطق سايه به ديده ايشان ديگر سياه يا قهوهاي نمينمود بلكه متشكل از رنگهاي متباين با رنگهاي مناطق نور بود بدينسان رنگهاي مكمل- يعني نامهايي كه در دايره رنگي نيوتني روي يك قطر قرار دارند و تأثير متقابلشان را در نقاشيهايشان نشان داده ميشود و اكنون براي امپرسيونيستها اهميتي بسيار يافت.
در واقع امپرسيونيست ها به نظريه نيوتني باز گشتند و يا دقيقتر بگويم: نكات و مسأله رنگ را كه در واقع نظريه نيوتني به حوزه كاربردي رنگ بود در تجربههاي بصري خود باز يافتند. در اين جا ميبينيم كه آثار امپرسيونيست ها يكسره از رنگهاي تيره رويگردان شده آنان در جور كردن رنگهاي مكمل كه كيفيت آنها را در نامههايشان به دقت شرح ميدهند ديده ميشود.
ابتدا رنگهاي موردنظر را روي تخته رنگآميزي و سپس آنها را به صورت لختههاي ضخيم روي بوم ميگذارند ضربههاي پيچان متمايز از يكديگر كار آنها را همچون موزاييكي از تكه رنگها مينماياند ضربههاي كوتاه و بريده جزييات مشكل را مرزبندي و تكرار ميمكند و شبيه امواج آب از مركز هر شكل به اطراف گسترش ميدهد تا به بخشهاي ديگر تصوير برسند.
امروزه اصطلاح (امپرسيونيسم) نه فقط در زبان منتقدان و اخوستاران هنر رواج كامل يافته است بلكه در معناي وسيعتر نقاشيهايي با رنگهاي تابناك را به ذهنها متبا در ميكند. در زمان آخر بينندگان اين آثار را با صفت (سنتي) و گاه استادان قديم وصف ميكند حال آنكه بيش از قرن پيش كوششهاي همين هنرمندان را (غريب) و اهانت به حرفه نقاشي قلمداد ميكردند. اما يكي از منظرههاي منه تحت عنوان امپرسيون: (طلوع خورشيد) جنجال اصلي را برانگيخت .
تابلوي وي نقاشان مزبور را به صحنه (امپرسيونيستها) ناميدند. كه اين تابلو شيوه بسياري از نقاشان امپرسيونيستها را بيان ميكرد بنابراين تحريف نقاشان امپرسيونيست به تحليل مشكل نميپردازد بلكه فقط نوري را كه از مشكل بر شبكيه چشمش انعكاس مييابد دريافت ميكند؛ امپرسيونيستها بسيار بيشتر از نقاشان پيشين به فوريت ديد يعني كيفيت آشكارسازي ناگهاني و موضوع اهميت ميدادند در نقاشي امپرسيونيستي ناب گويي كل موضوع برون تعمد و در خالق انتفاقي رخ مينمايد. گرچه مرحله نهايي پردههاي امپرسيونيستي غالباً دركارگاه اجرا ميشد. اما كيفيت كلي آنها حاكي از تخستين برخورد نقاش با موضوع است به علاوه بر اين امپرسيونيستها به منظور آنكه نور رنگيني را نوري كه از اشياء رنگارنگ دنياي پيرامون باز ميتابد نقاشي كنند سطح بوم را با هزاران تكهرنگ در هم ميشكنند و مرزشكها را ناروشن مينمايند اين نوآوريها مستلزم چشمپوشي از استواري شكلهاست. وقتي كل تصوير بر عرصه هماهنگي رنگ و جلوههاي خاص نور بدل شود از ساختار محكم و قالب خطي شكلهاي بر جاي نميماند بدينسال امپرسيونيست حجمنمايي و حتي طرح را كنار ميگذارد پيساور به شاگردانش اندرز ميداد كه فقط سايه رنگها و رنگهاي درست را دريابند و با ضربههاي كوتاه قلممو روي بوم آورند او شاگردانش را از تأكيد بر طراحي خطي دقيق منع ميكرد زيرا به عقيده وي طراحي مانع بروز امپرسيون كلي ميشود و احساسي را ضايع ميكند.
امپرسونيست ها ميكوشيدند تصور شكلها را در ميان دريايي از نو و هوا به بيننده القا كنند اين كار مستلزم مطالعه عميق نورد در مقام منبع احساس رنگ توسط ما بود و اين حقيقت مهم را عيان ساخت كه رنگ موضعي رنگ واقعي هر شيئي غالباً در اثر نوع نوري كه آن را احاطه كرده است در اثر بازتابهاي نور از اشيا ديگر و تأثير رنگهاي مجاور تغيير مييابد مثلاً رنگهاي مكمل اگر پهلو به پهلوي يكديگر در نقاط بزرگ به كار برد شوند به شدت يكديگر ميافزايند ولي به مقادير كم يا در حالت مخلوط با هم مخلوس ميشوند و به صورت خنثي در ميآيند بر خلاف آنچه بسياري از نقاشان پيشين ميپنداشتند سايهها خاكستري يا سياه نه نظر نميرسند بلكه تركيبي از رنگهايي به نظر ميرسند كه در اثر بازتابها يا عوامل ديگر تغيير يافتهاند .
ژرژديولو در سال 1877 امپرسيونيسم را چنين تعريف كرد: برخورد با موضوع بر اساس سايه رنگها و نه به خاطر خود موضوعاز سوي ديگر روش امپرسيونيستي متضمن رشتهكاهشها يك سيستم محدوديتها و ساده كردنها است نمونه وي تدين امر در نقاشي امپرسيونيستي اين است كه با آن مييابد از فاصله مشخص نكريست و وقتي از فاصله ديده شود چيزها را با نسبتهاي اجتناب ناپذيريشان توصيف ميكند سلسله كاهشهائي كه اعمال ميكند با محدود كردن عوامل بازنمايي به عناصر صرف بصري آغاز ميشود كه هر چيزي را كه داراي سرشت غيربصري است و يا نميتوان به اصطلاحات بصري برگردانده شود حذف ميكند. غفلت از باصطلاح عناصر ادبي موضوع داستان يا حكايت برجستهترين بيان اسن تجديد خاطره و مسائل خاص خويش به وسيله نقاشي است كاهش همه انگيزهها به حد منظره طبيعت بيجان و تكچهره يا با هرگونه موضوع همچون منظره يا طبيعت بيجان برخورد كردن چيزي جز علامت تسلط به اصل به طور احض تصويري در نقاشي نيست همچنان كه يكي از نخستين مورخان و نظريهپردازان جنبش خاطر نشان ميسازد (برخورد با موضوع به خاطر سايه رنگها ونه به خاطر خود موضوع امپرسيونيستها را از ديگر نقاشان متمايز ميسازد
روش انجام كار
روش انجام كار من به دو صورت بوده است:
1- كتابخانهاي
2- ميداني
1- روش كتابخانهاي : به اين صورت است كه من محقق برطبق انتخاب موضوع خود روزهاي بيشماري در كتابخانههاي متعديد در رفت و آمد بودهام و تمامي كتابهايي كه به گونهاي به سبك امپرسيونيست اشارهاي كرده بودند يا درباره اين كسب توضيحاتي داده بودن و يا نقاشاني كه با اين سبك كاركرده بودند و يا آن را امتحان كرده بودنند و با كساني كه يك امپرسيونيست را ابداع كرده بودند و آن را به سرانجام رسانيده بودنند در ارتباط بوده و اگر وقت من زياد بود ميتوانستم بسياري از اين صفحات و مطالعات خود را بيشتر و يا زيادتر كنم اول از كتابخانه دانشگاه استفاده كردم و به چند كتاب كه تاريخچه سبك امپرسيونيست و چگونگي شكلگيري اين سبك و ادامه يافتن اين يك در ميان سبكهاي ديگر را مورد مطالعه قرار دادم و بر طبق طرح مسئله علمي و فرضيههايم تحقيقم را پيش بردم و كمكم به تمامي سؤالاتي كه در ذهن داشتم پاسخ گفتم و بعد به علت محدود بودن كتابهاي دانشگاه به كتابخانه آستان قدس رضوي مراجعه كردم و ادامه تحقيقم را در آنجا شروع كردم و كتابهاي بيشماري از نويسندههاي بيشماري را زير و رو كرده و مطالبي كه كمك كننده من بود را جمعآوري كرده و آنها را يكي كرده و از آنها استفاده كردم.
2- ميداني: بعد از كمي تحقيق از كتابها شروع به تحقق ميداني كرده و پرسش نامهاي را تهيه كردم و بر طبق آن از اساتيد باتجربه دانشگاه خود شروع به گزينش يا پريش كردم و با اين تحقيق ميداني به جواب فرضيههايي خود دست يافتهام چون تحقيق ميداني بسيار مؤثر است.
تجزيه تحليل اطلاعات
شناخت و درك مكتب نقاشي امپرسيونيست مستلزم آشنايي با مبادي و اصولي است كه از طريق برخي هنرمندان درست قبل از پيرايش امپرسيونيسم در اين رشته از هنر رواج يافت امپرسيونيستها استقلال بيان و زبان را نشانه ميداند منتها اصول و مبادي مزبور بيش از آنكه به بيان و زبان بيردازد به حالت نماد واقعيتي ميپرداخته كه عميقاً با خودآگاهي عجين بوده و در نهايت هر نوع تجديدگرايي ذهني و افسانهاي را نفي ميكرده است.
امپرسيونيسم مكتبي است كه به مدد آن وجود بشري توانست طبيعت را به همان منظري درآورد كه خود ميديد و احساسي ميكرد.
اين مكتبي كه از هر نوع مشكلگرايي فارغ بود و از نظر بيننده نيز دگرگون نقاشي را سرانجام به عرضه مطلوبي براي آزادي مبدل كرد. امپرسيونيست توانست خيل عظيمي را به خود جلب كند كه همگي از قواعد ناپايدار اخلاقي و ذهنيات بيهوده طبقه متوسوا بيزار شده بودند. هنگامي كه امپرسيونيستها در جوار مقاوتمهاي بسيار كوركورانه و در عين حال بسيار نافع مشغول تسخير نور بودند جنبشهايي هم در حول و حوش نهضت آنها و نيز بيآنكه خود واقف باشند در وجود خود آنها در جوش و خروش بود اين جنبشها يا همگام با امپرسيونيستها بود يا شروع شده بود و يا در حال شكلگيري و يا حتي به سرانجا رسيده بود.
در اينجا به اثبات درست بودن يا غلط بودن فرضيهها ميپردازيم ما از اين تحقيق نتايج فرضيهها را مشخص ميكنيم.
1- يك امپرسيونيسم سبكي است نوري: در اينجا ما به نتايج مورد نظر رسيدهايم:
بله:
سبك امپرسيونيسم سبكي است كه وابسته به نور است يعني هنرمندان يك زمان خاص را شروع به نقاشي ميكردند و نور خورشيد وقتي به شي مورد نظر ميتابيدند آن را به سرعت با همان طيف نوري ميكشيد و اگر نور خورشيد بعد از چند دقيقه كم يا زياد ميشود دست از كار ميكشيدند و بقيه تابلو را خود تكميل ميكردند و سبك امپرسونيست بر حسب نور است و تمامي نقاشان آن سبك با نور كار ميكردهاند و ما به درست بودن فرضيه خود پي ميبريم كه سبك امپرسيونيست سبكي است نوري و بر منابع نور است.
2- سبك امپرسونيست سبكي برتر است: در جواب اين فرضيه ميتوان گفت: خير.
چون سبكهاي بيشماري وجود دارند كه از سبك امپرسونيست برتري دارند اگر بخواهيم آن را با سبكهاي ديگر مقايسه كنيم ولي اگر آن را با خود كسب مقايسه كنيم بلي سبكي است تازه كه خود هنرمندان آن را خلاقيت بيشمار بوجود آوردهاند و با گذاشتن تاش بر روي بوم و گذاشتن تكههاي رنگ بوم سبكي تازه ايجاد كردهاند و بسيار متنوع و شاد.
3- سبك امپرسيونيست سبكي است با معايب:
بله:
سبك امپرسيونيست از معايب خاصي برخوردار بود نقاشان آن دوره بعد از كمي گذشت زمان رنگ تيره را از پالت خود حذف كرده و از رنگهاي روشن استفاده ميكردند و تا وقتي كه نور به منظره ميتابيد به نقاشي خود ادامه ميدادند همان كه نور كم يا زياد ميشد دست از كار كشيده و بقيه كار خود را بدون منظره و در كارگاه خود به انجام ميرساندند و در اوايل اين سبك كسي اين روش نقاشي را قبول نداشتند.
خلاصه و نتيجهگيري
خلاصه و نتيجهگيري كه من از اين تحقيق داشتهام اين بوده كه سبك امپرسيونيسم سبكي نو و تازه است اين سبك وابسته به نور بود يعني تا وقتي كه نور خورشيد بتابد موضوع كه نقاش آن را ميخواست بكشد مينابيد هنرمند آن را ميكشيد و تا وقتي كه نور كمي، كم يا زيادتر ميشود دست از كار كشيده و بقيه كار خود را در منازل خود و يا در كارگاههاي خود ميكشيد. هنرمندان سبك امپرسيونيسم به نتايجي رسيدند كه رنگهاي تيره را از پالت خود حذف كرده و به جاي رنگ هاي سياه يا خاكستريهاي تيره از رنگهاي شادي آخرين و رنگهاي از طزف كماني استفاده كنند. هنرمندان سبك امپرسيونيسم واقعگرا بوده و هر چيزي را ميديدند آن را بر روي بوم ميآوردند و نقش ميكردند بيشتر موضوعهاي آنها طبيعت بوده و از كوهها، جويبارها، گلها و آبشارها و يا هنگام تفريح كردن مردم در طبيعت را در بوم ميكشيدند. نقاش امپرسيونيس فقط مختص طبقه اشراف نبود بلكه از تمامي مردم عادي نقشهايي ميكشيد و خلي كم در كارهاي آنها از نقاشيهاي اشرافي ديده ميشود در كسب امپرسيونيست نقاشان بسيار بزرگي رشد كرده و به كار خود ادامه دادن نقاشاني كه بعد از گذشت سدهها و سالهاي بسيار زياد هنوز سبك آنها و نقاشي آنها بر سر زبانهاست مانند: سزان، ونگوگ، دلكابروا، مانه و .......
مقالات
شناخت هنر 1 و 2
تاريخ امپرسيونيست
نور يا امپرسيونيست
مصاحبه: ميداني، پرسشنامه
مقدمه: فاطمه مهاجرزاده
موضوع: تاريخچه امپرسيونيسم
اهداف محقق: هدف اصلي من محقق از اين تحقيق بيان واقعيتها و حقايق اين سبك و بررسي موانع و مشكلات و بيان چگونگي ايجاد اين سبك و پرورش يافتن و ادامه داشتن اين كسب است
a. خواننده محترم تمامي سؤالات ذيل را با بلي و خير پاسخ بگوييد و از هر گونه توضيح خودداري فرماييد
1- آيا سبك امپرسيونيست سبكي قابل انتقال و يادگيري ميباشد؟ بليٱ خير ٱ
2- آيا سبك امپرسيونيست سبكي است كه در هنر نقاشي كاربرد داشته باشد؟ بلي ٱ خير ٱ
3- آيا سبك امپرسيونيست سبكي است كه بتوان از آن تقليد كرد؟ بلي ٱ خير ٱ
4- آيا سبك امپرسيونست وابسته به نور بود؟ بلي ٱ خير ٱ
5- آيا سبك امپرسيونيست از لحاظ استادان نقاشي سبكي خوب است؟
بلي ٱ خير ٱ
6- آيا سبك امپرسيونيست سبك ي شناخته شده است؟بلي ٱ خير ٱ
7- آيا سبك امپرسيونيست سبك ي است با رنگهاي شاد؟بلي ٱ خير ٱ
8- آيا سبك امپرسيونيست سبك ي است مختص به اشراف؟بلي ٱ خير ٱ
9- آيا استادان امپرسيونيست از اول كار تا آخر آن با نور سر و كار داشتهاند؟ بلي ٱ خير ٱ
10- آيا در حال حاضر كسي از سبك امپرسيونيست پيروي ميكند؟بلي ٱ خير ٱ
11- آيا سبك امپرسيونيست سبكي قابل درك است؟بلي ٱ خير ٱ
پاورقي
امپرسيونيست: نام يكي از سبكهاي نقاشي در اروپا
ناتورآيسيم: نام يكي از سبكهاي نقاشي قبل از امپرسيونيست
رئاليسم: نام يكي از سبكهاي نقاشي قبل از امپرسيونيست
پيسارو: نام يكي از نقاشان دوره امپرسيونيستها
منه: نام يكي از نقاشان دوره امپرسيونيستها
زوال: نيت شده- زدوده شدن- از بين رفتن- دور شدن- مسايل گشتن خورشيد از ميانه آسمان به سوي مغرب به هنگام ظهور كه آفتاب از بلندي رو به انحاط را ميگذارد
منباين: حدا شده از بياديگر، آنچه با ديگري دوري و تقاوت دارد ضد يكديگر كنتراست لايههاي رنگي كه از تشكيل شدن خاكستريهاي رنگها و رنگي به وجود ميآيد
فمهايي: لايهلايه شدن رنگها روي بوم رنگهاي متفاوت متعدد شبيح به هم
بدل: عوض- خلف- جانشين- هر چه بجاي ديگري واقع شود و نيز همين كريم دسترنت
ابدال جمع در فارسي بدل و بدل بمعني ساختگي گفته ميشود مثل جواهر بدلي
عقيم: نازا- استرون- سترون- استاغ- رني كه فرزند نياورد- مردي كه از آن فرزند بوجود نيامد- عقائم جمع- عقماء جمع
پالت: نوعي وسيله براي گذاشتن موقت رنگ بر آن و به نم زدن و رقيق كردن رنگها بر روي آن و بدست آمدن رنگ موردنظر و گذاشتن آن بر روي بوم
تاش: حركت قلم مو با ضربه زياد بر روي بوم
پيوستها منابع و مآخذ
تاريخ اجتماعي هنر (4)، نوشته: آرنوردهوزر
امپرسيونيستها و آشنايي با تاريخچه آن
نويسنده: مارياگودفري بلودن
تاريخ هنر امپرسونيستها: تأليف امين مهاجري
در جستجوي زبان نو، تحليلي از سيد تحول هنر نقاشي در عصر جديد
تأليف روبين پاكباز
امپرسيونيسم (بلون نگاري)
تأليف امين موعيد
تاريخ هنر جهان
تأليف: منصور دوالو
هنر در نگرش جهان
تأليف: محمد وزيري
مركز آموزش عالي علمي كاربردي سوره
(واحد مشهد)
درس: روش تحقيق
عنوان:
تاريخچه امپرسيونيسم
استاد راهنما:
جناب آقاي ياراحمدي
نگارش:
فاطمه مهاجرزاده- سحر ريحاني
تابستان 83
|
عنوان تحقيق :
تاريخچـه امپرسيونيسـم
استاد گرامي :
سركار خانم صفرزاده
تنظيم كننده :
زهرا پيراسته فرد
تابستان 84
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 30 مرداد 1393 ساعت: 17:13 منتشر شده است
برچسب ها : انقلاب امپرسيونيستي,انقلاب امپرسيونيستي چیست,معنی ر,معنی انقلاب امپرسيونيستي,اصطلاح انقلاب امپرسيونيستي,