تحقیق درباره هدف افرینش

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره هدف افرینش

بازديد: 879

 

هدف از آفرينش انسان را مي توان در چند موضوع كلي زير جمع بندي كرد

1-     جهان هستي

1-  جهان هستي داراي واقعيت است درك بديهي و دلايل عقلاني سيليم واقعيت جهان را نخستين اصل بديهي مقرر مي دارد، بطوري كه اگر اين اصل بديهي قابل انكار باشد، هيچ چيز ديگر قابل اثبات نخواهد بود. درك ما، علم ما، تصور ما، خواستن ما.... هر يك از از اين ها، حقيقت هاي واحدي هستند، در صورتيكه در هنگام تماس با بيرون از خود، متعلق به موضوعات و پديده هاي متنوع مي گردند، زيرا درك شده ما درباره درخت غير از درك شده ما درباره آتش است. علم ما كه در قفسه چيده شده است. غير از علم ما به اين است كه گوسفند از حيوانات پستاندار است.

وقتي كه ماه را تصور مي كنيم، اين تصور شده غير از آب است كه مورد تصور قرار مي گيرد همچنين موقع تشنگي آب ميخواهيم، نه لباس... باضافه اينكه اگر جهان هستي واقعيت نداشته باشد، هيچ موضوع و رابطه و رويدادي حقيقت و واقعيت نخواهد داشت و يكي ازآن موضوعات انسان است.

در نتيجه انساني واقعيت نخواهد داشت تا انسانيتي وجود داشته و به رسالتي نيازمند بوده باشد.

2- جهان هستي داراي معناي معقول است

جهان هتي داراي معناي معقولي است كه توجيه كننده اجراء و روابط و دگرگوني هاي آن است. تصور اينكه جهان هستي اجزاء و پديده هايي است در حال حركت ودگرگوني و بس، به هيچ گونه تفسيري رضايت بخش را درباره جهان هستي براي ما مطرح نمي كند. چنين تصوري نمي تواند وجود نظمي را كه در قوانين علمي ما جلوه مي كند، توضيح  بدهد. همچنين براي هيچگونه اظهار نظر مكتبي و فلسفي ارزشي قائل نمي باشد. زيرا اظهار نظر هاي مكتبي و فسلفي، با مقداري كليات صورت خواهد گرفت كه بدون دريافت كل هستي امكان پذير نمي باشد. وقتي كه يك صاحب مكتب و فيلسو اظهار نظر مي كند كه جهان هستي عبارت است از جرم و انرژي در حال تكامل يا در حال باز شدن و بسته شدن مثلا، چنين متفكري قطعا كل جهان هستي را مورد درك قرار داده و ادعاي دريافت آن را مي نمايد. لذا اين اعتراض كه جهان بي نهايت است، پس ما نمي توانيم كل مجموعي آن رادرك نموده و بگوئيم: (جهان هستي داراي معناي معقولي است) اساس علمي ندارد، زيرا مفهوم بينهايت واقعي در درك آدمي، همانند قرار گرفتن اعداد بي نهايت در ذهن مي باشد. اگر هم كسي نتوانست مفهوم بي نهايت بودن هستي را دريابد بايد بداند كه درك او از جهان هستي بي نهايت بالاتر است، زيرا مي تواند جهان هستي بي نهايت را درخود منعكس نمايد

بقا ندارد عالم و گر بقا دارد                  فناش گير كه همچون بقاي ذات تو نيست

اين نكته را هم در نظر بگيريم كه هر مطلقي كه براي تفسير واقعيت جهان هستي منظور مي گردد، با اندك تحقيق، ذهني بودن آن اثبات مي شود، مثلا هنگاميكه مي خواهيم اثبات كنيم حركت بطور مطلق بر جهان هستي حكمفرماست ما هرگز نخواهيم توانست اين سوال را كه مقصود از حركت، حركت هاي مشخص در مواد است، يا حركت كلي؟ جواب بدهيم مگر اينكه بگوئيم: مقصود از حركت، دگرگوني كلي است نه حركت هاي مشخص كه تابع موقعيت هاي شخص است لذا حركت در ذات هيچ ماده اي نمي باشد، پس بايستي بگوئيم: حركت بطور كلي (نه مشخص) در جهان هستي حكمرفما است و اين كلي همان مطلق است كه جنبه ذهني خالص دارد.

بنابراين استدلال علميف بايد بگوئيم: جهان هستي بحقيقتي در ماوراي جريان محسوسش، متكي مي باشد. اين مطلب است كه اغلب فلاسفه راوادار مي كند كه هستي محسوس و متحرك را به حقايق يا حقيقتي ما فوق حركت و سكون مستند بدانند.

بعلاوه اينكه اگر جهان هستي داراي معناي معقولي نباشد، هيچ ارزشي در باره انسان  و انسانيت، واقعيتي نخواهد داشت، تا كوشش ها و فداكاري ها و انسانيت و عدالت جويي ها معنايي داشته باشد.

3- انسان –در جهان هستي

بايستي انسان ها را ابهام تصادف در اصول بنيادين جهان هستي نجات پيدا كنند. اگر ما نتوانيم تصادف و ابهام هاي تاريك كننده را از اصول بنيادين جهان هستي بر طرف بسازيم، هيچ راهي براي اثبات و نفي منطقي درباره واقعيات مربوط به انسان در جهان هستي نخواهيم داشت. براي مرتفع ساختن تصادف و ابهام هاي كه احتمال تصادف در جريانات رو بنايي، همه قوانين علمي و همه شناسايي هاي ما در هم مي ريزد و ما حتي نمي توانيم ناچيز ترين قضيه را اثبات يا منفي نماييم.

احتمال تصادف مساوي است با احتمال موجود شدن معدوم بدون علت، يا بالعكس: معدوم شدن موجود بدن علت!!

در نتيجه، اين حقيقت ثابت مي شود كه انسان در جهان هستي چه در زير بناي آن و چه در روابط و پديده هاي روبنايي آن، با قانون سرو كار دارد. معظم ترين نتيجه اي كه اين اصل در بر دارد، اينست كه (جهان بازيچه نيست) و هر كس كه احتمال بدهد اين جهان بازيچه ايست، خود يك مغز بازيگري دارد كه تصور مي كند جهان جز بازيچه چيزي نيست.

4- انسان

1- آشنا ساختن انسان با خويشتن: اين هم يكي از اساسي ترين مواد رسالت درباره انسان است كه بدن آن، هيچ كاري درباره انسان صورت نخواهد گرفت براي مشتي انسان ها كه از خويشتن بيگانه هستند، چه كاري مي توان انجام داد؟ حتي عالي ترين مكتب هاي انساني كه مورد تصديق همه عقول رشد يافته باشد، وقتي كه از انسان بيگانه از خود صحبت مي كند، و يا مي خواهد تكامل مطلوبي درباره او بوجود بياورد، در حقيقت درباره مورچه گان و موريانه هايي صحبت مي كند و مي خواهد راه تكامل را پيش پاي آنها بگستراند!! چنين بحث و دگرگوني متوجه عوامل سازنده جبري آن جانداران خواهد بود. نه خود آنان زيرا آنان از اختياري كه ناشي از داشتن خويشتن بوده باشد، محروم و بيگانه اند.

اين حقيقت را هم مي دانيم كه انسان بيگانه از خويشتن، نه تنها از مفهوم عالي انسانيت بدور است، بلكه از احساس اينكه او هم موجوديتي دارد، برخوردار نمي باشد. آيا جريان تاريخ بشري با آنهمه ادعا و طمطراقش مي تواند اين ادعا را داشته باشد كه من عظمتي برابر عظمت آشنايي انسان را خويشتن سراغ دارم؟! تفصيل مشروح اين ماده رسالت كه بزرگترين مشكل امروز است در مباحث آينده مطرح مي شود.

2-    اثبات احترام ذات

هيچ رسالتي درباره انسان جدي نخواهد بود و به مرحله مفيد نخواهد رسيد، مگر اينكه بتواند احترامي براي ذات انساني اثبات كند.

اگر كوشش هاي علوم انساني و مكتب ها نتوانستند از عهده اثبات احترام ذات بر آيند، همه دعاوي واستدلالات ما درباره انسان، جز رجز خواني و حماسه هاي تخدير كننده نتيجه اي نخواهد داد.

ماداميكه ذات انساني به منطقه ارزش احترام ذات وارد نشود، ما نه تنها از چنگال فلسفه هاي ترويج كننده تنازع در بقا و بدبيني هاي امثال توماس ها بس، نجات پيدا نخواهيم كرد، بلكه دنياي فلسفه هاي مربوط به انسان به قهوه خانه هاي نهيليستي (پوچ گرايي) تبديل خواهد گشت. ماداميكه براي من، ذات قابل احترام و تقديس مطرح نشود، درباره انسان ها نظر و عملي جز نظر و عمل چنگيز و آتيلايي نخواهم داشت. اين هم يكي از مواد رسالت است كه بايستي درباره انسانيت اجرا شود.

3- پذيرش تعهد انساني برين

رسالت انساني بايستي اين پديده مقدس را كه بدون آن، موجودي بنام انسان نداريم، بهر وسيله كه ممكن باشد، در عقول و دل هاي آدميان ثبت كند. معناي تعهد انساني برين عبارت است. از اينكه انسان خود را بعنوان يك موجود وابسته به جهان هستي كه جلوه اي از مشيت كلي الهي است بپذيرد. اين پذيرش هدف دار بودن او را در طول زندگي در تمامي شئون حياتي، اثبات مي كند. تعهدها و پيمان هاي اجتماعي واخلاقي و حقوقي او، همه وهمه از جوهر ناب همان تعهد برين تقويت مي شود و از آن آبحيات سيراب مي گردد.

بدون تعهد انساني برين، راهي براي اثبات هيچ ارزشي انساني نخواهيم داشت.

4- تعديل خود طبيعي

 تجربه هاي همه جانبه در تمامي ادوار تاريخ به خوبي نشان داده است كه رهايي بي قيد و شرط خود طبيعي سنگين بار ترين زنجير به دست و پاي من ايده آل انساني بوده است. چنين مي نمايد كه قوانين هستي از عينك هر مكتبي هم كه بنگريم، يك زنجير كلي براي ما تعبيه نموده است.

اگر اين زنجير را به دست و پاي خود طبيعي كه غراييز حيواني خام است، نزنيم، بطور جبر بگردن من ايده آل انساني خواهيم زد. ما كه در پيچاندن اين زنجير به درو خود، اختياري احساس مي كنيم، بايستي آن را به دست و پاي طغيانگر و ويرانگر خود طبيعي بپيچانيم. حيات طبيعي من ايده آل انساني بقور افلاطون و همه متفكران مصلح ودر رديف اول پيشوايان الهي، در اينست كه غرايز حيواني خام را تعديل كنيم و در غير اين صورت امتيازات وعظمت هاي تكاملي ما چيزي جز سايه هاي گسترده همان غرايز نخواهد بود.

اين ماده بقدري اهميت حياتيدارد كه مي توان گفت بدون آن، انسانيت و رسالتش جز موهبات چيز ديگري نمي باشد. بي اعتنايي متفكران علوم انسان به اصل تعديل خود طبيعي است كه موجب شده است كه عالي ترين قوانين حقوقي مانند مجلل ترين و با شكوه ترين كاخي بوده باشد كه بر قله هاي كوه آتش فشان بنا شده است.

5- آزاد كردن انسان از مطلب سازي ها

اين هم يك حقيقت رواني است كه تجربه هاي عمومي درباره انسان ها به ثبوت رسانيده است كه انسان به جهت داشتن شخصيت وحدت طلب، همواره خود را به شناخت و پذيرش مطلق يا مطلق ها مجبور مي بيند. هر انساني كه در او حقيقتي بنام حقيقت منعقد مي شود، نمي تواند بدون دريافت تو گرايش به حقيقت يا حقايق ايده آل زندگي كند. همه ايده آل ها از نوعي مطلق بودن برخوردار مي باشند كه همه دانستني ها و خواستني هاي ما را به سوي خود بسيج مي كند. ممكن است ايده آل هاي چه بدانند و چه ندانند، در فضايي زنندگي مي كنند كه مطلق هاي اداره كننده مكتبي، آن را بوجود آورده است.لذا مي بينيم وقتي كه با هوشياران يك جامعه در باره ايده آل هايشان به تحقيق مي پردازيم، يا رهبران فكري خود را پيش مي كشند و يا خواص و نتايج دريافت شده آن رهبران را. مقدار فراواني از انسان ها را همه سراغ داريم كه از پديده ها و موضوعات زندگي، مطلق ها به وجود مي آورند و با تكيه به آن مطلق ها،          پاسخي براي چون و چراهاي اصول حيات خود مي دهند.

از دوران اوگوست كنت به اينطرف، مخصوصا در مغرب زمين يك مطلق شگفت انگيز و سحر آسا بوجود آمدهاست كه از اسپرماتوزوئيد و اوول شروع مي كند و در افكار خيال بافان بالا و بالاتر مي رود و مرحله خدايي را هم پشت سر مي گذارد! و به زمين مراجعت مي كند و جنگ اول و دوم جهاني را براه مي اندازد و خونريزي ها را دفاع وحق كشي ها را هوشياري و نيهيليسم (پوچ گرايي) را فلسفه مي نامن!! اين مطلق انسان ناميده شده است!!

براي انسان مطلقي لازم است كه بعنوان ايده آل اعلا، شخصيت او را به خود جلب نموده و انسانيت او را به ثمر برساند.

اين ايده آل اعلا است كه حسن (بايد چنين بشوم) را اشباع مي نمايد، شما متفكرين جوامع يا اين حس را ويران كنيد و آن را معدوم تلقي كنيد و يا براي ايده آل اعلا كه مطلق بودن خاصيت اساسي آن است، بهترين و چشمگير ترين سط را در قاموس انساني انتخاب كنيد. ضروري ترين خاصيت مطلق ايده آل عبارت است از ايجاد پويايي در شخصيت فرد و اجتماع بدون اين خاصيت، ما مطلق منطقي نداريم، بلكه به نوعي از خيال مبتلا شده ايم كه اگر علم و منطق واقع يابي به داد ما نرسد، بايستي به روانكاوان روانپزشك مراجعه كنيم.

خاصيت دوم مطلق آن است كه بتواند هر گونه حركت و دگرگوني تكاميل رانه تنها بپذيرد، بلكه انسان را براي به وجود آوردن حركت تكاملي به فعاليت جدي وادار نمايد. هيچ مطلقي جز آفريننده هستي نبايستي مورد پرستش قرار بگيرد، زيرا جز آن ذات اقدس هر مطلقي كه تصور شود، تنها براي تنظيم يا پشتيباني معرفت و عمل عيني ما در جهان طبيعت مي باشد اين مطلق ها را مطلق درجه دوم مي ناميم. در رسالت امير المومنين ما بطور فراوان با اين مطلق هاي درجه دوم آشنايي دارم، از قبيل، حقيقت جويي، عدالت، معرفت، آزادي و غير ذلك.

اين گونه مطلق ها با داشتن اين امتياز كه مطلوب جدي شخصيت فردي و اجتماعي ما مي باشند، در عين حال به مطلقي عالي تر و نهايي تر وابستگي دارند كه خداوند هستي آفرين است، زيرا او است كه خاصيت سازندگي و تكامل را در مطلق هاي مزبور قرار داده است در خطبه قاصعه جملات آتشين امير المومنين درباره لزوم مبارزه با مطلق سازي ها پوچ زبانه مي كشد.

6- رها ساختن انسان از كابوس جبرهاي نمايشي و تقويت اختيار

در كار زار ماده وحيات، گويا يك زنجير بايستي بگردن موجوديت ما بسته باشد، اين زنجير عبارتست از قواين حاكم بر طبيعيت، اگر اين زنجير را از دست و پاي هوا و هوس هاي طبيعي مان باز كنيم، بر گردن روح بسته خواهد شد واگر زنجير را از گردن روح باز كنيم به دست و پاي هوا و هوس حيواني ما پيچيده خودهد گشت اين موضوع راسلت بقدرت اهيمت حياتي دارد كه مي توان گفت: ضرورت آن براي انسانيت، ضرورت تنفس براي پديده حيات ما است.

رسالتي كه درباره اين موضوع وجود دارد، عبارت است از آماده كردن انسان ها براي بهتر درك كردن هدف ها و موازنه مصالح و مفاسد و رها ساختن انسان از جاذبيت عوامل پست و قرار دادن او تحت تاثر عواملي عالي تر و انساني تر.

هيچ يك از علوم رواني و هيچ مكتب فلسفي و ساير علوم انساني نمي تواند با اين منطق محسوس و متكي به واقعيت مبارزه كند كه آماده كردن انسان ها براي چنين فعاليت امري است ممكن و صحيح، بلكه بايد بگويد لزوم رسانيدن انسان به انسانيت يك امر ضرورياست اين پيشنهاد علمي و عملي، نه قانون عليت را مختلف مي سارد و نه مخالف خواسته خداوند هستي آفرين است، بلكه انسان را به عظمت و نيروي شخصيتش آگاه مي سازد و به او مي فهماند كه شخصيت آدمي بدون اينكه بتواند يك كلاه ناچيز را به وجود بياورد، اين قدرت را دارا است كه در انگيزكي هدف هاي عالي اش كوه را كاه و كاه را كوه بنمايد. او مي تواند با تعليم و تربيت صحيح، از قرار گرفتن در جاذبيت سود جويي وخود خواهي و شهرت طلبي و انتقام جويي و شهوت پرستي رها شده، حقيقت خواهي را عامل محرك خود قرار بدهد. پس معمالي جبر و اختيار در رسالت انساني باين ترتيب گشوده مي شود.

رهايي از انگيزگي عوامل پست ورود به منقطه تاثير عوامل عالي. اين موضوع از ديدگاه رسالت انساني كاملا حل و فصل شده است. باز همين رسالت انساني تاكيد مي كند كه بايستي راه انديشه و تحقيق علمي و فلسفي و ديني درباره موضوع جبر و اختيار براي هميشه باز بوده باشد، نه براي اينكه اصل فوق (رهايي ار عامل پست براي تاثير از عامل عالي) دگرگون خواهد شد، بلكه براي توسعه (رهايي از عامل پست براي تاثير از عامل عالي) دگرگون خواهد شد، بلكه براي توسعه ديدگاه معرفتي ما كه هزاران نتيجه سازنده را در بر دارد.

ممكن است گفته شود: جبرهاي نمايشي چه معنا دارد؟

مي گوئيم: در مقابل اصل فوق، هر فلسفه و علمي كه دست و پاي آدمي را از پويندگي باز بدارد، نمايشي از جبراست كه به هيچ واقعيتي تكيه نمي كند. همچنين منظور از جبرهاي نمايشي، سلطه و خشنونتي است كه اجزاء و قوانين جهان عيني براي آدمي نمودار مي سازد و شخصيت او را به وحشت مي اندازد كه آيا من مي توانم در مقابل محيط و وراثت و ساير عوامل طبيعي و اجتماعي، آزادي داشته باشم؟!

اين نمايش خطرناك با توجه به عظمت و نيروي شخصيت انساني از بين مي رود و مي بيند كه او بدون اينكه براي ايجاد و اعدام واقعيات عيني قدرتي داشته باشد، در دگرگون كردن و تصرف در انگيزگي آنهاتواناي بسيار روشني دارد. در اين موضوع رسالت، ما اختيار را بكار برديم. نه آزادي را نكته اين انتخاب چنين است كه:

سه مفهوم رهايي و آزادي و اختيار نبايد با همديگر مخلوط شدند.

رهايي

عبارت است از بريدن بند و زنجيري كه چه از عوامل طبيعي و چه از عوامل قرا دادي، به دست و پاي آدمي بسته شده است. مفهوم رهايي تنها گسيختن بندو زنجير را نشان مي دهد و بس، اما پس از اين رهايي موقعيت انساني چيست؟ معناي ديگري است.

آزادي- عبارت است از داشتن آن توانايي كه انسان در انتخاب هدف يا وسيله به دست مي آورد. برخلاف پديده رهايي، آزادي توانايي مثبت براي تعيين موقعيت است كه مورد خواست آدمي است. مسلم است كه آزادي پديده عالي تر و يكي از بهترين وسايل كمال انساني است.

اختيار – عبارت است از بكار بردن آزادي در هدف خير و كمال و بس، اين كلمه از ماده خير است كه در باب افتعال مفهومي از جويندگي خير را در بر مي گيرد.

رسالت انساني براي انسان ها اختيار ار ميخواهد نه آزادي توجيه نشده را كه خود زنجبري بسيار صيقلي برگردن روح آدمي مي باشد.

7- تفكيك امتيازات جبري از امتيازات تكاملي

امتيازاتي كه در اختيار بشر قرار مي گيرد، به دو نوع عمده تقسيم مي گردد.

1-     امتيازات جبري

2-     امتيازات تكاملي

اگر چه مفهوم امتياز مفهومي بسيار وسيع و داراي چند بعد است كه از ديدگاه هاي مختلف بسيار متنوع تلقي مي گردد، ولي يك جامع مشترك ميان همه آن انواع وجود دارد كه مي توان گفت عبارت است از مرغوبيت و مفيديت يك پديده علم امتياز است، زيرا هم مورد رغبت انسان ها است و هم از مفيديتي بسيار حياتي برخوردار است. قدرت امتياز است، زيرا هم مورد تمايل و علاقه انسان ها است و هم داراي ضرورت و مفيديت حياتي است... همچنين است ساير مزايايي كه نصيب بشريت مي گردد، مانند آزادي، برخورداري از خرد، داشتن احساسات هنري سازنده، ذوق ادبي....

1-  امتيازات جبري- هر امتيازي كه از مجراي قوانين طبيعي و ساختمان تكويني خود انسان به وجود بيايد و بر كنار از نظارت و سلطه شخصيت (اختيار) بوده باشد، آن امتياز جبري است، مانند جذابيت نگاه در فرمانده ومدير ك در تسليم ساختن افراد زير دست بسيار موثر است فصاحت درسخنوري كه مستند به تحلم مشقت و فراگيري قواعد ادبي نبوده باشد، ومانند قدرت ها و مقام هاي موروثي و همچنين هر پديده مفيدي كه با آزادي و اختيار به دست نيامده باشد. يك كوه بزرگ به وسيله زلزله يا ساير عوامل انفجار، منفجر شود و صدها چشمه زلال بجريان بيافتد و ميليونها انسان را احياء كندو آن ميليون ها انسان به حكم غريزه و سود جويي طبيعي خود، تمدني بزرگ به وجود بياورند و تمام عالم هستي را مسخر كنند، چشمه سارهاي زلالي كه آن كوه به وجود آورده است و همچنين انسان هاي مفروض كه بزرگترين تمدن را به وجود آورده اند، با امتياز بزرگي رسيده اند، اما اين امتيازي بيش از يك راه در پيش پا نداشته است، لذا راهي بوده است كه مي بايست با قانون جبر همان راه را پيش بگيرد و بس، نه تفكري در كار بوده و نه موازنه مصالح و مفاسدي، نه در جريان مزبور شخصيتي در كار بوده است نه احساس تعهد برين و وظيفه اي.

2-  امتيازات تكاملي- از تعريف فوق كه درباره امتيازات جبري گفتيم، امتياز تكاملي روشن مي شود و آن عبارت است از بروز امتيازي كه مستند به سلطه و نظارت شخصيت بوده و از تعهد برين و احساس وظيفه انساني ناشي گردد بنابراين امتيازي كه يك انسان بي نام و نشان اجتماعي، از روي شخصيت انساني، يك بوته خار از سر راه دور افتاده اي مي كند كه بندرت انساني از آنجا عبور مي كند امتياز تكاملي ناميده ميشود.

وظيفه رسالت اشباع امتيازات جبري با امتيازات تكاملي است. اين نوع امتياز است كه ضرورت تعليم و تربيت افراد را براي فراگيري و تحول واقعي ازانسان به انسانيت گوشزد مي كند.

امتيازات جبري مقدمه اي براي امتيازات تكاملي

جاي تدريد نيست كه مجراي معمولي و طبيعي امتياات به جهت استناد آن ها به عوامل غير اختياري و بجهت مكانيسم خود خواهي و سود جويي، باينرو و كشش جبري به وجود مي آيند، مانند عضلات و قواي مغزي و رواني ما كه در بوجود آمدن آنها كمترين اختياري وجود ندارد، ولي اين انسان كه به وسيله پذيرش و گرايش به هدف هاي عالي و مفيد عضلات و قوا را تقويت مي كند و به سوي هدف هاي مطلوب توجيه مي نمايد.

بهمين جهت است كه مي گويئم: نسبت امتيازات جبري به امتيازات تكاملي، نسبت روح به كالبد مادي ما است كه اولي بدون دومي كاري نميتواند انجام بدهد و دومي بدون اولي چيزي بيش از يك جماد نمي باشد.

امتيازات جبري عامل گسيختگي و جنگ و امتيازات تكاملي عامل پيوستگي و صلح

با نظريه دلايل حسي و عقلي و همچنين با نظريه هاي طولاني در سرگذشت انسان ها، امتيازات جبري همواره عامل گسيختگي و جنگ بوده و امتيازات تكاملي عامل پيوستگي و صلح مي باشد.

نخست دليل حسي و عقلي اين مسئله را در نظر مي گيريم.: امتياز جبري جلوه يا پديده و موجي از ماده ناخود آگاه است كه مانند مواد آتش فشاني از كوه بر مي جهد و هر چه را ه در راه خود ببيند، به آتش مي كشد و خاكسترش مي كند.

اگر جريان دستگاه طبيعت و وضع انسان ها چنان بود كه هر فرد و جامعه اي از نوعي امتياز جبري برخوردار بود، براي ادامه همزيستي مجبور مي شدن كه امتيازات را تعديل نمايند، چنانكه در زندگي اجتماعي، همه افراد مجبورند كه از فعاليت بينهايت مي خواهم هاي خود، به سود زندگي اجتماعي دست بردارند كه از تعديل نمايند. ولي چنين نيست كه همه افراد و همه جوامع از امتيازات جبري برخوردار شوند، لذا هر فرد و جامعه اي امتيازي را كه دارا است، با تحريك عامل خود خواهي، آن را وسيله پيروزي خود و شكست ديگران تلقي مي كندو

اما دليل تاريخي اين مسئله، چنان روشن است كه احتياجي بگفتگو ندارد تنها توجه به حق كشي ها و كشتارهاي نامحدود و بيشماري كه تاريخ در دسترس ما گذاشته، كافي است كه بهره برداري بشر را از امتيازات جبري را راه نابودي خويش اثبات نمايد.

بنابر اين اگر يك اتحاد ايده آل ميان انسان ها برقرار نگردد، هر امتيازي حداقل بصورت يك عامل جنگ و تزاحم دست به كار خواهد گشت. تنها چنان اتحاديست كه مي توانند امتيازات بوجود آمده را مانند امتيازاتي كه هر يك از اعضاي پيكر يك انسان دارا مي باشد، قرار بدهد.

رابطه امتيازات جبري و امتيازات تكاملي

امتيازات جبري مانند سرمايه هاي ابتدائ و خام هستند كه بوسيله مديريت ها اجتماعي وارد منطقه امتيازات تكاملي مي گردند. نبوغ يك متفكر مانند معدن گرانقيمتي است كه مي تواند بوسيله مديريت صحيح و انساني در راه صلاح انسان ها مورد بهره برداري قرار بگيرد واز حالت ماده خام كه مي تواند عامل جنگ و مزاحم شود، در آيد.

امتيازات تكاملي دو كار مي تواند انجام بدهد: نخستين كارش اينست كه چنانكه گفتيم امتيازات جبري را وارد منطقه امتيازات تكاملي نمايد. كار دومي را كه مي تواند انجام بدهد، اينست كه انسان ها را براي به دست آوردن امتيازات جبري كه ماده خام است، تحريك نمايد. در حقيقت امتيازات تكاملي هم امتياز جبري را به وجود مي آورد و هم به وجود آمده را به سود انسان ها توجيه و رهبري مي نمايد

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 04 اسفند 1393 ساعت: 11:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس