معرفی بازی های بومی محلی خراسان

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق در مورد معرفی بازی های بومی محلی خراسان شمالی و رضوی و جنوبی

بازديد: 703

 

بازیهای محلی استان خراسان

 

پشتک‌بازى

يک نفر خم مى‌شود و ديگران از روى او مى‌پرند.

Description: C:\Users\ava\Desktop\fun1327.jpg

اشتر کجا، پيشتر بيا

بازيکنان به دو گروه تقسيم مى‌شوند و هرکدام براى خود يک استاد انتخاب مى‌کنند. براى تعيين گروهى که بايد بازى را شروع کند دو استاد بين خود تر يا خشک مى‌کنند. استادى که برنده شده افراد خود را مى‌برد و دور از چشم ياران رقيب، در گوشه خرابه يا در مکان تاريکى پنهان مى‌کند و خودش نزد گروه رقيب برمى‌گردد و به آنها مى‌گويد که به دنبال آن بروند. گروه رقيب از او مى‌پرسد: 'اشتر کجا؟' و استاد مى‌گويد: 'پيشتربيا' . به‌همين ترتيب گروه رقيب را کم‌کم به محل مخفى‌شدن ياران خود مى‌برد، وقتى خوب نزديک شدند فرياد مى‌زند: هوى و افراد آن از تاريکى بيرون مى‌ريزند. گروه رقيب فرار مى‌کند. اگر از افراد دسته پنهان‌شده کسى توانست يکى از افراد فرارى را بگيرد تا محلى که بازى از آنجا آغاز شده و 'سرملّه' خوانده مى‌شود از او سوارى مى‌گيرد. گروه فرارى بايد با سرعت خود را به سرمله برساند.

 

 

 

 

 تُشله‌بازى (تيله‌بازي)

به تعداد بازيکنان روى يک خط مستقيم و با فاصله‌اى مساوى چاله‌هاى کوچکى به قطر دو سانتيمتر و عمق ۲ - ۵/۲سانتيمتر روى زمين حفر مى‌کنند. نفر اول بازي، تشلهٔ خود را لب چالهٔ اول مى‌نشاند (در لهجه محلى شوند مى‌گويند). سپس نقطه‌اى را در امتداد چاله‌ها با فاصلهٔ دو خانه به‌عنوان نقطهٔ شروع بازى تعيين مى‌کنند. بازيکنان به‌ترتيب از نقطهٔ شروع تشله‌هاى خود را به‌طرف چاله‌ها مى‌زنند. در اينجا توافق مى‌کنند: لوکلى موکلى از سيخ تا سوزه قبوله (از سيخ تا سوزن قبول است).در اينجا چندين وضع پيش مى‌آيد: يکى اينکه بازيکنى که تشله را زده است تشله‌اش به لبهٔ چاله برمى‌خورد و برمى‌گردد (لوکلي) که در اين حالت دوباره بايد آن را بزند. ديگر اينکه تشله به خانه برود يا به تشلهٔ بازيکن ديگر برخورد کند (تير بزند) در اين‌صورت نيازى به تکرار بازى نيست.شکل ديگر تشله به لبه چاله بخورد و به‌طرف چپ يا راست منحرف شود (موکلي) که در اين‌صورت بازيکن مجدداً بايد تشله را بزند.هربار که تشله بازيکنى به تشلهٔ يکى ديگر از بازيکنان بخورد يک امتياز مى‌گيرد. گاهى بازى بر سر پول انجام مى‌شود. (به ازاء هر تير مبلغى از قبل تعيين مى‌کنند). وقتى اين بازى دو نفره انجام مى‌شود، گرفتن سه خانه برابر با يک تير به‌حساب مى‌آيد. در اين‌صورت وقتى هر چهارخانه گرفته شود بازى تمام مى‌شود.

Description: C:\Users\ava\Desktop\375.jpg

 

سنگ سنگ چليپا

بچه‌ها در يک صف مى‌ايستند و استاد در پشت سر آنها حرکت مى‌کند و سنگ ريزه را به‌ طورى‌که کسى متوجه نشود در دست يکى از بازيکنان مى‌گذارد و مى‌گويد: 'سنگ سنگ چليپا / نه در زمين نه در هوا.' کسى که سنگ ريزه را در دست دارد بايد قبل از اينکه ديگران متوجه شوند و او را بزنند از صف فرار کند و خود را به محلى که قبلاً در خارج از صف تعيين شده برساند. اگر کسى قبل از خارج شدن از صف او را بزند او ديگر نمى‌تواند فرار کند و در صف باقى مى‌ماند. اگر خود را به محل موردنظر برساند آن وقت استاد براى هريک از بازيکنان داخل صف نامى را انتخاب مى‌کند. بعد از بازيکن خارج از صف مى‌خواهد نام بازيکنان را حدس بزند. بازيکن حدس مى‌زند، اگر درست بود از آن کسى که نام آن را درست حدس زده، از فاصلهٔ محلى که ايستاده تا صف کولى مى‌گيرد. اگر موفق نشد دو بار ديگر فرصت حدس زدن دارد اگر در اين دوبار هم نتوانست حدس درستى بزند دوباره به صف برمى‌گردد.

على‌‌لمبک

چوبى ضخيم را روى تکيه‌گاهى قرار مى‌دهند و دو بازيکن در دو سر آن مى‌نشينند و چوب بالا و پائين مى‌رود و بچه‌ها مى‌خوانند: 'على‌لمبک، شاخ‌دمبک' .

Description: C:\Users\ava\Desktop\index.jpg

 کشتى محلي، چوخه (قوچان - بجنورد - اسفراين - فريمان چناران)

لباس مخصوص اين کشتى شلوارى است که تا سر زانو مى‌رسد و روپوشى که از بافته‌هاى پشمى و نخى محکم محلى است و چوخه نام دارد و بدون آستين مى‌باشد و شالى که بازيکن به کمر مى‌بندد.مقررات کشتى شبيه ديگر کشتى‌هاى سنتى است، فقط در اين کشتى نمى‌توان از يک خم و دست انداختن به پائين زانو استفاده کرد. در اين کشتى پُل زدن هم ممنوع است. بازنده کسى است که شانه آن با زمين تماس حاصل کند. قضاوت در اين کشتى با پيشکسوتانى است که باچوخه نام دارند. بنابر رسم محلى جايزه اين کشتى يک قوچ است.

Description: C:\Users\ava\Desktop\index.jpg

 

کيه‌کيه در مى‌زنه؟ (طبس)

بازيکنان به وسط مى‌آيند و حاضران همراه با آهنگ تنبک و دايره دست مى‌زنند و بازى شورع مى‌شود. داستان مربوط به دخترى است که خواستگاران بسيارى دارد و آنها پيوسته به منزل آنها مى‌آيند. مادر از او سئوال‌هائى مى‌کند و جواب‌هائى مى‌شنود.نمونهٔ متن از اين قرار است:مادر: گل پري، نازپرى - ديشب لب بومد که بود؟ کل کل غليوند چه بود؟دختر: مرگ خودت، جون خودت کسى نبود - بچهٔ تاجر بچه بود - تکهٔ چپت آورده بود - بالاى سرم گذاشته بود - وقتى که من بيدار شدم - پدر سگه بجسته بود - گل سرخ و گل زرد و گل ناز - شالا من باشم و يار.

 گرگم و گله مى‌برم

يکى گرگ مى‌شود و ديگرى چوپان. گوسفندان پشت سر چوپان دست‌هاى خود را در کمر يکديگر حلقه کرده و صف مى‌بندند. سپس گرگ مى‌خواند: 'گرگم و گله مى‌برم' چوپان و گوسفندان با هم جواب مى‌دهند 'چوپون دارم نمى‌ذارم' به اين ترتيب هرکدام براى آن ديگرى رَجز مى‌خواند تا گرگ حمله مى‌کند و گوسفندان به اين طرف و آن طرف مى‌دوند. دست گرگ به‌هريک از بازيکنان که برسد بازيکنن مى‌سوزد و از بازى خارج مى‌شود. بازى اين‌قدر ادامه پيدا مى‌کند تا ديگر گوسفندى نماند.

 گوشه‌بازى

چهارنفر در چهار گوشه اتاق مى‌ايستند و يک نفر در وسط باقى مى‌ماند. به‌محض شروع بازى بازيکنان بايد جاهاى خود را با هم عوض کنند و نفر وسط هم بايد سعى کند جاى يکى از آنها را بگيرد. در صورتى‌که موفق شود بازيکنى که جاى خود را از دست داده در وسط مى‌ماند

حیراب حیراب

این بازی با تشکیل دو گروه 7 نفره و یا بیشتر در ایام نوروز در روستاهای خراسان جنوبی انجام می‌شود و در این بازی 2 گروه شرکت کننده یک دایره به قطر 8 تا 10 متر می‌کشند و یک نقطه یا محل را به عنوان محل پایان بازی به فاصله 30 تا 40 متری دایره مشخص می‌کنند و برای شروع بازی با تر یا خشک انداختن یک سنگ صاف مشخص می‌شود که کدام گروه داخل دایره و کدام گروه خارج از دایره قرار گیرد گروهی که خارج از دایره قرار می‌گیرد باید تلاش کند کلاه یا دستمالی که گروه داخل دایره در دست یا بر سر دارند را بردارد وافراد داخل دایره باید مواظب باشند که گروه مقابل نتواند کلاه آنها را بردارد و به وسیله پا زدن به افراد خارج از دایره آنها را از دور بازی خارج کند که اگر این روند به درستی انجام شود، بازی ادامه پیدا کرده واگر افراد خارج از دایره بتواند کلاه افراد داخل دایره را بردارند، کلاه یا دستمال را باید به نقطه مشخص شده رسانده و افراد داخل دایره بازنده و جایش با گروه دیگر عوض می‌شود و گروه بازنده باید در هر مرحله گروه برنده را بر پشت خود کول کند.

 

Description: C:\Users\ava\Desktop\New folder\حیراب حیراب.jpg

چوب بازی، گرگم و گله می‌برم، کو تشنه خرابو، کلاه پس پرانک، لپر بازی، قلعه لون، کلاغ پر، جوز بازی، جفت و طاق، بجول بازی، استا زنجیر باف، تخم مرغ بازی، اراده گردانی، پادشاه بازی، جفتک چارکش، ریگ بازی، قایم باشک، درنه بازی، طناب بازی، تشله بازی، گوک به هوا، شب بازی و ریگ بازی از بازی‌هایی است که در ایام نوروز در خراسان جنوبی انجام می‌شود.

پوشش هر منطقه بسته به شرایط جغرافیایی، نحوه زندگی، اوضاع سیاسی، اقتصادی و اعتقادی مردم متفاوت و متغیر است و لباس سنتی به عنوان فرهنگی هر منطقه همیشه مورد توجه خاص گردشگران بوده و در خراسان جنوبی تنوع در پوشش، رنگ و نوع لباس مردان و زنان بسیار زیبا است که در این قسمت به بخشی از این پوشش‌ها اشاره می‌شود.

مندیل یا ارقچی

سرپوش کلاهی است که بیشتر برای مردان مورد استفاده قرار گرفته و از جنس نمد است، شب کلاه نوعی سرپوش از جنس کرک و پشم و به رنگ‌های سیاه و سفید است که روی شب کلاه مندیل می‌بستند، مندیل همان شال سفیدی یا سیاه است که طول آن 50 سانتی متر است.

کلاه پهلوی، کلاه شاپوری، کلاه قرص و عرقچین کلاه از دیگر موارد و سرپوش‌هایی است که مردان استفاده می‌کردند.

تن پوش

تن پوش یا جلیقه پیراهنی از جنس کرباس به رنگ سفید و خاکستری است و این پیراهن بدون یقه و جلو بسته بوده، نیمه تنه مانند کت امروزی بوده و شلوار جنس آن از کرباس و رنگ‌های متفاوت و پاچه آن گشاد است.

سرپوش زنانه

پوشاک محلی زنان خراسان جنوبی در گذشته شامل سرپوش زنانه، تن پوش زنانه و پواپوش زنانه بوده که هر کدام بخش‌هایی را شامل می‌شود که سرپوش شامل دسمال سر، دسمال خیاته، دسمال کلاقی(دستمال) دسمال نخی است.

روسری بانوان خراسان جنوبی در فصل گرما و سرما تغییر می‌کرد چارقد پارچه‌های ساده گلدار کرباس و یا نخ‌های زری دار وبرقی است.

تن پوش‌های زنانه چندین نوع بود که تلاش شده در این قسمت از گزارش به مختصر اشاره شود، که این تن پوش‌ها شامل پیراهن، پاچین، کت، جلیقه، شال کمر، دامن، جومه، یل وشلیته است و از انواع کفش‌های سنتی با پاشنه اتیخوانی مردمان این خطه می‌توان به گیوه، کفش گرجی، طبلک استخوانیکفش ارسی و گالش اشاره کرد.

امید است در سفر به خراسان جنوبی از تماشای رقص محلی لذت برده از انجام بازی‌های بومی نشاط پیدا کرده و با خریدن لباس‌های سنتی و بومی از این خطه از کویر خاطره‌ای خوش برایتان به یادگار بماند.

گُلّه بَاْزی

گُلّه بَاْزی» بازی با گلوله‌های سنگی و فلزی که پسر بچه‌ها را سرگرم می‌کند.

گُلّه» تلفظ گویشی واژه گلوله فارسی است و بیشتر به گلوله توپ و یا به هر سنگ گرد گونه‌ای که به اندازه یک گلوله توپ باشد، اطلاق می‌شود.

گله بازی دو گونه است که نوع نخست این بازی شباهت تام به «تُشله بَاْزی»(تیله بازی) به ویژه نوع «قُپَّقان» آن داشت و وسیله این بازی چون بزرگتر از «تیله» بود «داو» بزرگتر و خانه‌های بازی گودتر و گشادتر و فاصله خانه‌ها نیز بیشتر بود.

از آنجا که گلوله‌های فلزی سنگین بوده، بازیکنان آن نوجوانان و یا مردان جوان بودند.

در نوع دوم این بازی که بیشتر نوجوانان بازی می‌کردند هر یک از بازیکنان سنگ‌های گردگونه‌ای به اندازه یک گلوله توپ پیدا می‌کردند که تعداد بازیکنان معمولاً سه نفر بود.

نفر اول گله خود را به فاصله چند متر به جلو می‌انداخت و هنگامی که سنگ از حرکت باز می‌ایستاد نفر دوم سعی می‌کرد آن را با گله خود بزند.

اگر آن را می‌زد و به اصطلاح تیر می‌کرد از نقطه حرکت تا جایی که گله او رفته بود صاحب آن گلوله را سوار می‌شد و پس از او نفر سوم همین عمل را انجام می‌داد و باز نوبت نفر اول می‌رسید.

چون برد و باخت این بازی سواری خوردن و سواری دادن بود به این بازی می‌گفتند: «گُلّه بَاْزی وَر سِوَاْری» «گله‌بازی بر سواری»

 

 

«جِنَّت بَاْزی»

«جِنَّت بَاْزی» از بازی‌هایی است که دهه شصتی‌ها با آن خاطره‌های زیادی دارند و این بازی در خراسان‌جنوبی نیز بین دخترها و پسرها رواج داشته است.

این بازی را خَتِّ جِنّی «خطّ جِنّی» نیز می‌نامند و در دو نوع بین دختران و پسران بازی می‌شود.

نوع اول اختصاص به بیرجند نداشت و در بسیاری از جاها معمول بود و بیشتر دختر بچه‌ها آن را بازی می‌کردند.

این بازی بدین سان است که با گچ یا زغال روز زمین با کشیدن سه خط عمودی و چهارخط افقی شش «خانه» مربع ایجاد می‌کردند و پس از خانه ششم یک نیم دایره می‌کشیدند که «دروازه» نام داشت و «داو» بازی درست می‌شد.

بازیکنان هر کدام قطعه سنگ تخت و کوچکی داشتند هریک از بازیکنان به نوبت سنگ خود را در خانه یک می انداخت و پای چپش را از زمین برمی داشت و به عقب تا می زد و با یک پا با جهیدن حرکت می کردند و با نک پا سنگ را به خانه دوم می انداخت و به همین ترتیب آن را تا خانه ششم می برد و از آنجا با یک ضربه به بیرون می انداخت.

در خانه چهارم که نام «آسوده» بود حق داشت دو پایش را چند لحظه روی زمین بگذارد و اندکی استراحت کند و بعد به بازی ادامه بدهد.

اگر سنگ بر روی خطی قرار می گرفت و یا از خانه ها خارج می شد و یا در «دروازه» می‌افتاد بازی کن «می‌سوخت» و نفر بعدی بازی را شروع می‌کرد.

نوع دوم که اختصاص به بیرجند داشت و بیشتر پسرها بازی می کردند نحوه بازی تقریبا مانند نوع اول بود و بازیکن با همان شیوه عمل می‌کردند.

در این «داو» خانه نخستین آستانه و نیم دایره انتهایی «دریا» نام داشت.

بازیکن می‌توانست در خانه‌های 8 و 9 دو پایش را در دو طرف خط «هر پا را در یک خانه» بگذارد و اندکی آسوده بشود این دو خانه بر روی هم «آسوده» نامیده می شد.

 

«لولو بازی»

در این بازی یک نفر با کمی فاصله کنار دیوار می‌نشیند و سنگ کوچک و بزرگی رو به رویش قرار می‌گیرد و یک نفر روی چشم‌های او را با دست می‌پوشاند و بعد حدود 10 تا 20 نفر به فاصله 5 متر از او قرار می‌گیرند.

در ادامه نفری که پشت سر فرد نشسته کلمه «لولو» را 10 تا 12 بار در گوش او می‌گوید و سپس یک نفر از آنهایی که رو به روی او قرار دارد با سنگ کوچک چند ضربه به سنگ بزرگی می‌زند و سر جایش می‌نشیند.

نفر اول که تا آن لحظه چشم‌هایش بسته بود با باز شدن چشم‌هایش باید تشخیص دهد چه کسی ضربه‌ها را به سنگ بزرگ زده است، اگر تشخیص داد باید فردی که ضربه زده او را پشت خودش سوار کند و یک دور، دور جمع به او سواری دهد و سر جای اولش کنار دیوار بنشیند و اگر تشخیص نداد باید فردی که به سنگ ضربه زده پشت طرف اول که چشمانش بسته شده بود سوار شود و دور جمع یک دور بزند و سر جای او کنار دیوار بنشیند و بازی به همین منوال ادامه دارد.

دفتر بازی

دفتر بازی نیز از جمله بازی‌هایی است که با شرکت 2 گروه 8 تا 10 نفره انجام می‌شود.

در این بازی که باید در میدانی باز انجام شود 2 گروه روبه روی هم می‌ایستند و تخته سنگ‌هایی به شکل مکعب مستطیل را جلوی خود قرار می‌دهند، هر گروه باید به تخته سنگ‌های گروه مقابل که به صورت عمودی قرار گرفته است طوری ضربه بزند که تخته سنگ به صورت افقی به زمین بیفتد، هر نفر از 2 گروه که موفق به انداختن تخته سنگ رقیب شود می‌تواند به عنوان جایزه دوباره ضربه بزند و تخته سنگ را بیندازد، اگر همه افراد یک گروه موفق به انداختن تخته سنگ‌های گروه مقابل شوند به‌عنوان گروه برنده اعلام می‌شوند و باید پشت افراد گروه مقابل سوار شوند و در زمین رقیب قرار گیرند، به این ترتیب 2 گروه جایشان را با هم عوض می‌کنند و بازی دوباره ادامه می‌یابد.

اوستا غلوم

یکی از بازی‌هایی که اهالی این روستا در ایام عید انجام می‌دهند «اوستا غلوم» است که در این بازی یک گروه 5 نفره یا بیشتر تشکیل و یک نفر به عنوان اوستا انتخاب می‌شود و بازی را شروع می‌کند.

اوستا باید شیرین کاری‌هایی مثل تکان دادن گوش‌ها یا بینی یا تقلید صدا انجام دهد و بازیکنان دیگر به ترتیب همان حرکت را از نفر کناری اوستا تا دیگران انجام دهند و تکرار کنند.

اگر فردی از بازیکنان بخندد جریمه می‌شود و اوستا تعیین می‌کند فرد خاطی باید به چه صورت جریمه شود و این جریمه می‌تواند کلاغ پر یا بشین پاشو باشد.

بازی به همین منوال ادامه دارد و به ترتیب نفر پهلویی اوستا تا نفر آخر به عنوان اوستا انتخاب می‌شوند که این بازی را در محیط بسته هم می‌توان برگزار کرد.

اِسْتایِ زَنجیلْ باف «استاد زنجیر باف»

چند بچّه حدوداً 10 ساله و تقریباً هم نیرو - دختر یا پسر یا هر دو - در یک صف کنار هم می‌ایستادند و دست‌های یکدیگر را محکم می‌گرفتند.

در دو سر صف دو تا از بچّه‌های بزرگتر یا نیرومندتر می‌ایستادند و دست اوّلین بچّه سرِ صف را می‌گرفتند. این دو بچّه نقش دو «استاد» بازی را داشتند. بچّه‏‌ای که در سر طرف راست صف ایستاده بود «استاد» اصلی بازی بود و آن که در سمت چپ صف بود «اِستایِ زَنجیل باف» (استاد زنجیر باف) خوانده می‌شد. ابتدا «استاد» اوّلی به «استاد زنجیرباف» خطاب می‌کرد و می‌گفت: «اِستای زَنجیل باف» و او در پاسخ می‌گفت: «بَاْله / اَاْله»(بله) و ادامه می‌داد: «زَنجیلِ‏ماره بِباف»(زنجیر ما را بباف) و او می‌پرسد:«با صدای چه» اُستاد مثلاً می‌گفت: «با صدای کلاغ». آنگاه استاد دوّمی می گفت:«اُشتُرُن سَرکار از کَدُو قَلْأه بِرَن (اشتران سرکار) سرکار» عنوانی بود که به «امیرقاین» اطلاق می‌شد.(از کدام قلعه بروند)

و او دست خود و دست بچّه‌ای را که گرفته بود بلند می‌کرد و می‌گفت: «اَزی قَلْأه»(از این قلعه)

«استاد زنجیرباف» در حالی که دست بچّه کناری خود را در دست داشت مرتّباً صدای «کلاغ» در می‌آورد و به راه می‌افتاد و بچّه‏‌های دیگر دست در دست به‌دنبال او حرکت می‌کردند و از زیر بازوان «استاد» اوّلی و بچّه مجاورش می‌گذاشتند و صدای «کلاغ» در می‌آوردند و به جای اولیّه خود برمی‌گشتند، در نتیجه بچّه مجاور «استاد» برمی‌گشت و جهت ایستادنش عوض می‌شد و دو دست او که قبلاً در دو طرف وی بود هر کدام از جلو به سویی دیگر کشیده می‌شد. این گفتگو میان دو «استاد» پیوسته تکرار می‌شد و هر بار «استاد زنجیرباف» با بچّه‏‌های پشتِ سرش از زیر بازوان دو بچّه بعدی رد می‌شدند تا جهت ایستادن و وضع دست‌های همه بچّه‏‌ها عوض می‌شد و «زنجیر بافته می‌شد». آنگاه پرسش‌ها و پاسخ‏‌هایی میان دو «استاد» ردّ و بدل می‌شد.

آنگاه هر یک از دو «استاد» صف را به طرف خود می‌کشیدند و همه می‌گفتند: بکش و ببین و آنقدر این کشیدن را ادامه می‌دادند تا دست یکی از بچّه‌ها از دست بچّه کنارش در می‌رفت و «زنجیر» پاره می‌شد و با این عمل این بازی پایان می‌یافت و اگر می‌خواستند آن را ادامه بدهند همین برنامه را تکرار می‌کردند.

«کیه‌کیه در می‌زنه؟»

بازیکنان به وسط می‌آیند و حاضران همراه با آهنگ تنبک و دایره دست می‌زنند و بازی شروع می‌شود.

داستان مربوط به دختری است که خواستگاران بسیاری دارد و آنها پیوسته به منزل آنها می‌آیند. مادر از او سئوال‌هائی می‌کند و جواب‌هائی می‌شنود.

نمونه متن از این قرار است:

مادر: گل پری، نازپری - دیشب لب بومد که بود؟ کل کل غلیوند چه بود؟ دختر: مرگ خودت، جون خودت کسی نبود - بچه تاجر بچه بود - تکه چپت آورده بود - بالای سرم گذاشته بود - وقتی که من بیدار شدم - پدر سگه بجسته بود - گل سرخ و گل زرد و گل ناز - شالا من باشم و یار.

«گردوبازی»

این بازی به صورت گروهی و پسرانه است و در فضای باز انجام می‌شود هریک از بازیکنان بر اساس قرار قبلی در حالی که تعدادی گردو در دست دارند با قرار دادن دو یا سه عدد گردو روی هم یعنی به تعداد افراد بازیکن گردو در کنار هم قرار می‌دهند.

هریک از بازیکنان یک عد د گردو بزرگتر از گردوهای چیده شده در میدان بازی که اصطلاحاً «شقه» می‌نامند برای ضربه زدن به گردوهای چیده شده در دست دارند شروع‌کننده‌ی بازی که در فاصله 4 تا 5 متری مکان قرار گرفتن گردوها ایستاده است با شیر خط کردن تعیین شده بازی را با نشانه گرفتن با شقه‌ای که در دست دارد شروع می‌کنند.

اگر توانست گردوها را با ضربه‌زدن از داخل دایره‌ای که گردوها چیده شده خارج کند همه‌ی گردوها را تصاحب می‌کند یعنی برنده همه‌ی گردوها می‌شود و افراد بازیکن مجدداً گردو خودشان را داخل مکان بازی می‌چینند در این مرحله برنده بازی علاوه بر گردوی که همراه با دیگر بازی کنان داخل میدان بازی قرار می‌داد یک جفت بیشتر از دیگر بازیکنان در «مته» مکان بازی می‌چیند در این مرحله نیز برنده‌ی بازی، آغازکننده‌ی بازی است در هر مرحله از بازی تعداد ی از گردوها در مکان بازی باقی می‌ماند ونفرات بعدی بترتیب بازی را ادامه می‌دهند.

بازیکنان بخاطر هیجان بخشیدن بازی در هر دوره از بازی سعی می‌کنند تعد اد جفت‌های گردو را بیشتر کنند بدین ترتیب بازی ادامه می‌یابد.

در پایان بازی هریک از بازیکنانی که بیشترین گردو را بدست آورندآن فرد برنده بازی است.

«الک دولک»

ابتدا بازیکنان بین خود دو نفر را به عنوان سردسته انتخاب و سپس دوسردسته از طریق یارگیری، یارهای خود را انتخاب می‌کنند.

درانتخاب یار، سرعت و قوای جسمانی اهمیت دارد. بعد از یارگیری، دو دسته بین خودشان قرعه می‌اندازند تا معلوم کنند، کدام دسته بازی راشروع کنند.

سردسته‌ای که می‌خواهد بازی راشروع کند، در یک محل از زمین بازی دوتا سنگ را به فاصله یک وجب دست، کنارهم قرار می‌دهد. بعد چوب الک راروی آن می‌گذارد و چوب دولک را به دست می‌گیرد. یارانش هم دور سردسته جمع می‌شوند آن وقت بااجازه سردسته دوم بازی را شروع می‌کنند.

ابتدا نوک چوب دولک را زیر چوب الک می‌گذارد و با چند بار حرکت دادن آن به چپ و راست، با یک حرکت چوب الک را به هوا پرتاب می‌کند.

دراین هنگام دسته مقابل که منتظر پرتاب شدن چوب الک درهوا هستند، به دنبالش می‌دوند تا آن را بگیرند. اگرچوب الک را درهوا گرفتند، بازی به نفع آنها تمام می‌شود و گروه بازنده بازی را به گروه دوم واگذار می‌کنند.

اما اگرچوب الک را نگرفتند، یکی از بازیکنان همان دسته اول، چوب الک را برمی‌دارد و از همان محلی که به زمین افتاده است به طرف محلی که از آنجا به هوا پرتاب شده، نشانه‌گیری کرده و پرتاب می‌کند. طوری که درهمان محل به زمین بنشیند.

دراین وقت بازیکنی که الک را به هوا پرتاب کرده است، درآن محل ایستاده تا با چوب دولک مانع به زمین رسیدن چوب الک شود.

حتی می‌تواند با همان چوب دولک به چوب الک بزند و آن را دوباره به هوا پرتاب کند. اما اگرنتواند مانع به زمین افتادن الک شود، این بار نوبت آن بازیکن تمام شده و بازی را به یکی ازیاران خود تحویل می‌دهد که بازی را ادامه دهد.

ولی اگرالک را طوری زد که به هوا پرتاب شد، در محلی دیگر به زمین افتاد، همان بازیکن که الک را به هوا پرتاب کرده باچوب دولک فاصله بین الک تا محلی که چوب الک ازآنجا به هوا پرتاب شده را اندازه‌گیری می‌کند و گروهشان امتیاز می‌گیرد. «هریک بار اندازه دولک، یک امتیازاست» بازی دوباره ادامه پیدا می‌کند تا هردسته که توانست حد نصاب امتیاز را کسب کند برنده بازی می‌شود.

«اسم و فامیل بازی»

هر یک از افراد از افراد شرکت‌کننده برگ سفیدی را خط کشی کرده و در ستون‌های آن اسم، فامیل، گل، حیوان، شهر، غذا و... را می‌نویسند یکی از افراد حرفی از الفبا را مشخص کرده و بلافاصله افراد در هر کدام از ستون‌ها نامی را می‌نویسند. هر کس که زودتر تکمیل کرد با صدای بلند می‌گوید «ایست»

نوشتن متوقف شده و فرد اعلام‌کننده اسامی را یکی یکی می‌خواند. پس از او دیگران اسامی نوشته شده را می‌خوانند و هر یک از نام‌ها که درست باشد، چنانچه با دیگران مشترک باشد 5 امتیاز و در غیر این صورت 10 امتیاز تعلق می‌گیرد در پایان امتیازات جمع‌بندی شده فردی که بیشترین امتیاز را آورده برنده اعلام و رتبه دیگران نیز مشخص می‌شود.

همان طور که گفته شد بازی‌ها برگرفته از فضای فرهنگی و جغرافیایی خود هستند و بنابراین هر منطقه‌ای ارزش ها و آن دسته از مهارت‌ها را از طریق بازی در اعضای خود تقویت می‌کند که لازمه زندگی در آن منطقه است.

به هر حال بازی‌های محلی ریشه در آئین و فرهنگ ما دارند و با بررسی واژه‌های مختلف و اشعار استفاده شده در بازی‌های محلی می‌توان به حلقه‌های گمشده فرهنگ در ادبیات این منطقه پی برد.

چه زیبا می‌شد اگر مراکز آموزشی برای انجام دادن این بازی‌ها ساعت‌هایی را به آموزش و انجام آنها اختصاص می‌دادند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 08 مرداد 1396 ساعت: 12:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس