وصایای امام خمینی

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

وصایای امام خمینی

بازديد: 345

 

اللهِ الْرَحْمنِالْرَّحيمْ
قالَ رسولُ الله - صلي الله عليه وآله وسلم -: اِنّي تاركٌ فيكُمُالثَقلَيْنِ كتابَ اللهِ و عترتي  اهلَ بيتي فإِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّييَرِدَا عَلَيَّ الْحَوضَ
الحمدُلله وسُبحانَكَ؛ اللّهُمَّ صل‌علي محمدٍ وآلهِمظاهر جمالِك وجلالِك و خزائنِ اسرارِ كتابِكَ الذي تجلّي فيه الأَحديّةُ بِجميعِاسمائكَ حَتّي المُسْتَأْثَرِ منها الّذي لايَعْلَمُهُ غَيُرك؛ و اللَّعنُ عليظالِميهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبيثة.


و بعد، اينجانب مناسب مي‌دانم كه شمه اي كوتاه و قاصر در باب «ثقلين» تذكردهم؛ نه از حيث مقامات غيبي ومعنوي وعرفاني،  كه قلم مثل مني عاجز است از جسارت درمرتبه‌اي كه عرفان آن برتمام دايرة وجود، از ملك تا ملكوت اعلي و ازآنجا تا لاهوت وآنچه درفهم من و تو نايد، سنگين و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگويم ممتنع است؛ و نه ازآنچه بربشريت گذشته است، از مهجور بودن از حقايق مقام والاي «ثقل اكبر» و«ثقل كبير» كه از هرچيز اكبر است جز ثقل اكبر كه اكبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است برايندو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتيان بازيگر كه شمارش آن براي مثل مني ميسر نيست باقصور اطلاع و وقت محدود؛ بلكه مناسب ديدم اشاره‌اي گذرا و بسيار كوتاه ازآنچه برايندو ثقل گذشته است بنمايم. شايد جملة لَنْ يَفْتَرِقا حتّي يَرِدا عَلَيَّالْحوَض اشاره باشد بر اينكه بعد از وجود مقدس رسول الله ـ صلي الله عليه و آلهوسلم ـ هرچه بر يكي از اين دو گذشته است برديگري گذشته است و مهجوريت هر يك مهجوريتديگري است، تا آنگاه كه اين دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آيا اين «حوض» مقام اتصال كثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دريا است، يا چيز ديگر كه بهعقل و عرفان بشر راهي ندارد. و بايد گفت آن ستمي كه از طاغوتيان بر اين دو وديعةرسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گذشته، بر امت مسلمان بلكه بر بشريت گذشتهاست كه قلم از آن عاجز است.
 
و ذكر اين نكته لازم است كه حديث «ثقلين» متواتربين جميع مسلمين است و ] در[ كتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا كتب ديگر آنان، باالفاظ مختلفه و موارد مكرره از پيغمبر اكرم ـ صلي الله عليه و‌آله وسلم ـ به طورمتواتر نقل شده است. و اين حديث شريف حجت قاطع است برجميع بشر بويژه مسلمانان مذاهبمختلف؛ و بايد همة مسلمانان كه حجت بر آنان تمام است جوابگوي آن باشند؛ و اگرعذريبراي جاهلان بي‌خبر باشد براي علماي مذاهب نيستاكنون ببينيم چه گذشته است بركتاب خدا، اين وديعة الهي و ماترك پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـمسائل أسف‌انگيزي كه بايد براي آن خون گريه كرد، پس از شهادت حضرت علي (ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتيان، قرآن كريم را وسيله‌اي كردند براي حكومتهاي ضد قرآني؛ ومفسران حقيقي قرآن و آشنايان به حقايق را كه سراسر قرآن را از پيامبر اكرم ـ صليالله عليه وآله وسلم ـ  دريافت كرده بودند و نداي اِنّي تاركٌ فيكُمُ الثقلان درگوششان بود با بهانه‌هاي مختلف وتوطئه‌هاي از پيش تهيه شده، آنان راعقب زده و باقرآن، ‌در حقيقت قرآن را ـ كه براي بشريت تا ورود به حوض بزرگترين دستور زندگانيمادي ومعنوي بود و است ـ از صحنه خارج كردند؛ و برحكومت عدل الهي ـ كه يكي ازآرمانهاي اين كتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان كشيدند و انحراف از دين خدا وكتاب وسنت الهي را پايه گذاري كردند، تا كار به جايي رسيد كه قلم از شرح آن شرمسار است.
و هرچه اين بنيان كج به جلو آمد كجيها و انحرافها افزون شد تا آنجا كه قرآنكريم را كه براي رشد جهانيان و نقطة جمع همة مسلمانان بلكه عائلة بشري، ازمقام شامخاحديت به كشف تام محمدي (ص) تنزل كرد كه بشريت را به آنچه بايد برسند،‌ برساند واين وليدة «علم الاسماء» را از شرّ شياطين و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسطوعدل رساند و حكومت را به دست اولياء الله، معصومين ـ عليهم صلوات الاولين والآخرينـ بسپارد تا آنان به هر كه صلاح بشريت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند كهگويي نقشي براي هدايت ندارد و كار به جايي رسيد كه نقش قرآن به دست حكومتهاي جائر وآخوندهاي خبيثِ بدتر از طاغوتيان وسيله‌اي براي اقامة جور و فساد و توجيه ستمگرانومعاندان حق تعالي شد. و مع‌الأسف به دست دشمنان توطئه‌گر و دوستان جاهل، قرآن اينكتاب سرنوشت  ساز، نقشي جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنكه بايدوسيلة جمع مسلمانان و بشريت وكتاب زندگي آنان باشد، وسيلة تفرقه و اختلاف گرديد ويا بكلي از صحنه خارج شد، كه ديديم اگر كسي دم از حكومت اسلامي برمي‌آورد و ازسياست، كه نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و قرآن وسنت مشحون آن است، سخن مي‌گفت گويي بزرگترين معصيت را مرتكب شده؛ و كلمة «آخوندسياسي» موازن با آخوند بي‌دين شده بود و اكنون نيز هست.
و اخيراً قدرتهايشيطاني بزرگ به وسيلة حكومتهاي منحرفِ خارج از تعليمات اسلامي، كه خود را به دروغبه اسلام بسته‌اند، براي محو قرآن و تثبيت مقاصد شيطاني ابرقدرتها قرآن را با خطزيبا طبع مي‌كنند و به اطراف مي‌فرستند و با اين حيلة شيطاني قرآن را از صحنه خارجمي‌كنند. ما همه ديديم قرآني را كه محمدرضاخان پهلوي طبع كرد و عده‌اي را اغفال كردو بعض آخوندهاي بيخبر از مقاصد اسلامي هم مداح او بودند. و مي‌بينيم كه ملك فهد هرسال مقدار زيادي از ثروتهاي بي‌پايان مردم را صرف طبع قرآن كريم و محالّ تبليغاتِمذهبِ ضد قرآني مي‌كند و وهابيت، اين مذهب سراپا بي اساس و خرافاتي را ترويجمي‌كند؛ و مردم و ملتهاي غافل را سوق به سوي ابرقدرتها مي‌دهد و از اسلام عزيز وقرآن كريم براي هدم اسلام و قرآن بهره‌برداري مي‌كند.
ما مفتخريم و ملت عزيزسرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پيرو مذهبي است كه مي‌خواهد حقايققرآني، كه سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم مي‌زند، ‌از مقبره‌ها وگورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترين نسخة نجات دهندة بشر از جميع قيودي كه برپاي و دست و قلب و عقل او پيچيده است و او را به سوي فنا و نيستي و بردگي و بندگيطاغوتيان مي‌كشاند نجات دهد.
و ما مفتخريم كه پيرو مذهبي هستيم كه رسول خدا مؤسسآن به امر خداوند تعالي بوده، و اميرالمؤمنين علي بن‌ ابيطالب، اين بندة رها شده ازتمام قيود، مأمور رها كردن بشر از تمام اغلال و بردگيها است .
ما مفتخريم كهكتاب نهج‌البلاغه كه بعد از قرآن بزرگترين دستور زندگي مادي و معنوي و بالاترينكتاب رهايي‌بخش بشر است و دستورات معنوي و حكومتي آن بالاترين راه نجات است، ازامام معصوم ما است.
ما مفتخريم كه ائمه معصومين، از علي بن ابيطالب گرفته تامنجي بشر حضرت مهدي صاحب زمان ـ عليهم آلاف التحيات و السلام ـ كه به قدرت خداوندقادر، زنده و ناظر امور است ائمة ما هستند
ما مفتخريم كه ادعية حياتبخش كه اورا «قرآن صاعد» مي‌خوانند از ائمة معصومين ما است. ما به «مناجات شعبانية» امامان و «دعاي عرفات» حسين بن علي ـ عليهماالسلام ـ و «صحيفة سجاديه» اين زبور آل محمد و «صحيفة فاطميه» كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي  به زهراي مرضيه است از مااست.
ما مفتخريم كه «باقرالعلوم» بالاترين شخصيت تاريخ است و كسي جز خداي تعاليو رسول ـ صلي الله‌عليه و آله  ـ و ائمة معصومين ـ عليهم السلام ـ مقام او را دركنكرده و نتوانند درك كرد، ‌از ما است.
و ما مفتخريم كه مذهب ما «جعفري» است كهفقه ما كه درياي بي‌پايان است، يكي از آثار اوست. و ما مفتخريم كه به همة ائمةمعصومين ـ عليهم صلوات الله ـ و متعهد به پيروي آنانيم.
ما مفتخريم كه ائمةمعصومين ما ـ صلوات الله و سلامه عليهم ـ در راه تعالي دين اسلام و در راه پيادهكردن قرآن كريم كه تشكيل  حكومت عدل يكي از ابعاد آن است، درحبس و تبعيد به سر بردهو عاقبت در راه  براندازي حكومتهاي جائرانه و طاغوتيان زمان خود شهيد شدند. وماامروز مفتخريم كه مي‌خواهيم مقاصد قرآن و سنت را پياده كنيم و اقشار مختلفة ملت مادر اين راه بزرگِ سرنوشت‌ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزيزان خود را نثار راهخدا مي‌كنند.
ما مفتخريم كه بانوان و زنان پير و جوان و خرد و كلان درصحنه‌هايفرهنگي و اقتصادي ونظامي حاضر، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالي اسلام ومقاصد قرآن كريم فعاليت دارند؛ و آنان كه توان جنگ دارند، در آموزش نظامي كه برايدفاع از اسلام و كشور اسلامي از واجبات مهم است شركت، و از محروميتهايي كه توطئةدشمنان و نا آشنايي دوستان از احكام اسلام و قرآن بر آنها بلكه بر اسلام و مسلمانانتحميل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قيد خرافاتي كه دشمنان برايمنافع خود به دست نادانان و بعضي آخوندهاي بي‌اطلاع از مصالح مسلمين به وجود آوردهبودند، خارج نموده‌اند؛ و آنان كه توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحوارزشمندي كه دل ملت را از شوق وشعف به لرزه درمي‌آورد و دل دشمنان وجاهلان بدتر ازدشمنان را از خشم و غضب مي‌لرزاند، اشتغال دارند. و ما مكرر ديديم كه زنان بزرگواريزينب‌گونه ـ عليها سلام الله ـ فرياد مي‌زنند كه فرزندان خود را از دست داده و درراه خداي تعالي و اسلام عزيز از همه چيز خود گذشته و مفتخرند به اين امر؛ ومي‌دانند آنچه به دست آورده‌اند بالاتر از جنات نعيم است، چه رسد به متاع ناچيزدنيا.
و ملت ما بلكه ملتهاي اسلامي و مستضعفان جهان مفتخرند به اينكه دشمنانآنان كه دشمنان خداي بزرگ و قرآن كريم و اسلام عزيزند، درندگاني هستند كه از هيچجنايت و خيانتي براي مقاصد شوم جنايتكارانة خود دست نمي‌كشند و براي رسيدن به‌رياست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمي‌شناسند. و در رأس آنان امريكا اينتروريست بالذات دولتي است كه سرتاسر جهان را به آتش كشيده و هم پيمان او صهيونيستجهاني است كه براي رسيدن به مطامع خود جناياتي مرتكب مي‌شود كه قلمها از نوشتن وزبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خيال ابلهانة «اسرائيل بزرگ»! آنان را به هر جنايتيمي‌كشاند. و ملتهاي اسلامي و مستضعفان جهان مفتخرند كه دشمنان آنها حسين اردني اينجنايت پيشة دوره گرد، وحسن و حسني مبارك هم‌آخور با اسرائيل جنايتكارند و در راهخدمت به امريكا و اسرائيل از هيچ خيانتي  به ملتهاي خود رويگردان نيستند. و مامفتخريم كه دشمن ما صدام عفلقي است كه دوست و دشمن او را به جنايتكاري ونقض حقوقبين المللي و حقوق بشر مي‌شناسند و همه مي‌دانند كه خيانتكاريِ او به ملت مظلومعراق و شيخ نشينان خليج،‌ كمتر از خيانت به ملت ايران نباشد.
و ما و ملتهايمظلوم دنيا مفتخريم كه رسانه‌هاي گروهي و دستگاههاي تبليغات جهاني، ‌ما و همةمظلومان جهان را به هر جنايت و خيانتي كه ابرقدرتهاي جنايتكار دستور مي‌دهند متهممي كنند. كدام افتخار بالاتر و والاتر از اينكه امريكا با همة ادعاهايش و همة ساز وبرگهاي جنگي‌اش و آنهمه دولتهاي سرسپرده‌اش و به دست داشتن ثروتهاي بي پايانِملتهاي مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه‌هاي گروهي، در مقابل ملت غيورايران و كشور حضرت بقية الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ آنچنان وامانده و رسوا شدهاست كه نمي‌داند به كه متوسل شود! و رو به هركس مي‌كند جواب رد مي‌شنود! و اين نيستجز به مددهاي غيبي حضرت باري تعالي ـ جلَّت عظمتُه ـ كه ملتها را بويژه ملت ايراناسلامي رابيدار نموده واز ظلمات ستمشاهي به نور اسلام هدايت نموده.
من اكنون بهملتهاي شريف ستمديده و به ملت عزيز ايران توصيه مي‌كنم كه از اين راه مستقيم الهيكه نه به شرق ملحد و نه به غربِ ستمگرِ كافر وابسته است، بلكه به صراطي كه خداوندبه آنها نصيب فرموده است محكم و استوار و متعهد و پايدارً پايبند بوده، ولحظه‌]‌اي‌[ از شكر اين نعمت غفلت نكرده و دستهاي ناپاك عمال ابرقدرتها، چه عمالخارجي و چه عمال داخلي بدتر از خارجي، تزلزلي در نيت پاك و ارادة آهنين آنان رخنهنكند؛ و بدانند  كه هرچه رسانه‌هاي گروهي عالم و قدرتهاي شيطاني غرب و شرق اشتلممي‌زنند دليل برقدرت الهي آنان است و خداوند بزرگ سزاي آنان را هم در اين عالم و همدرعوالم ديگر خواهد داد.  «إنَّه وليُّ النِّعَم وبِيَدِه ملكوتُ كلِّ شيءٍ».
وبا كمال جِد و عجز ازملتهاي مسلمان مي‌خواهم كه از ائمة اطهار و فرهنگ سياسي،اجتماعي، اقتصادي، نظامي اين بزرگ راهنمايان عالم بشريت به طور شايسته و به جان ودل و جانفشاني و نثار عزيزان پيروي كنند. از آن جمله دست از فقه سنتي كه بيانگرمكتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است، چه احكام اوليه و چه ثانويهكه هر دو مكتب فقه‌ اسلامي است، ذره‌اي منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حقو مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمي انحرافي، مقدمة سقوط مذهب و احكام اسلامي وحكومت عدل الهي است. و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت كه بيانگر سياسي نماز استهرگز غفلت نكنند، كه اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالي بر جمهوري اسلاميايران است. و از آن جمله مراسم عزاداري ائمة اطهار و بويژه سيد مظلومان و سرورشهيدان، حضرت ابي عبدالله الحسين ـ صلوات وافر الهي و انبيا  و ملائكة الله و صلحابر روح بزرگ حماسي او باد ـ هيچ‌گاه غفلت نكنند. و بدانند آنچه دستور ائمه ـ عليهمالسلام ـ براي بزرگداشت اين حماسة تاريخي اسلام است و آنچه لعن و نفرين بر ستمگرانآل بيت است، تمام فرياد قهرمانانة ملتها است بر سردمداران  ستم‌پيشه در طول تاريخالي الابد. و مي‌دانيد كه لعن ‌و نفرين و فرياد از بيداد بني اميه ـلعنة‌ الله‌عليهم ـ با آنكه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده‌اند، فرياد بر سر ستمگران جهان وزنده نگهداشتن اين فرياد ستم‌‌شكن است.
و لازم است در نوحه‌ها و اشعار مرثيه واشعار ثناي از ائمة حق ـ عليهم سلام الله ـ‌ به طور كوبنده فجايع و ستمگريهايستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود؛ و در اين عصر كه عصر مظلوميت جهان اسلام به دستامريكا و شوروي و ساير وابستگان به آنان و از آن ‌جمله آل‌سعود، اين خائنين به ‌حرمبزرگ الهي _ لعنة الله و ملائكته و رسله عليهم ـ است به طور كوبنده يادآوري و لعن ونفرين شود. و همه بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين است اين مراسم سياسياست كه حافظ ملّيت مسلمين، بويژه شيعيان ائمة اثني‌عشر ـ عليهم صلوات الله وسلم ـ ] است[.
و آنچه لازم است تذكر دهم آن است كه وصيت سياسي ـ الهي اينجانب اختصاص بهملت عظيم‌الشأن ايران ندارد، بلكه توصيه به جميع ملل اسلامي و مظلومان جهان از هرملت و مذهب مي‌باشد.
از خداوند ـ عزوجل ـ عاجزانه خواهانم كه لحظه‌اي ما و ملتما را به خود واگذار نكند و از عنايات غيبي خود به اين فرزندان اسلام و رزمندگانعزيز لحظه]‌اي[ دريغ نفرمايد .
                                                                                                                                                               
روح الله  الموسوي الخميني

بِسْمِ اللهِ الْرَحْمنِالْرَّحيمْ

اهميت انقلاب شكوهمند اسلامي كه دستاورد ميليونها انسان ارزشمند و هزاران شهيدجاويد آن و آسيب ديدگان عزيز، اين شهيدان زنده است و مورد اميد ميليونها مسلمانان ومستضعفان جهان است، به قدري است كه ارزيابي آن از عهدة قلم و بيان والاتر و برتراست.  اينجانب، روح الله موسوي خميني كه از كرم عظيم خداوند متعال با همة خطايامأيوس نيستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگي به كرم كريم مطلق است، به عنوان يك نفرطلبة حقير كه همچون ديگر برادران ايماني اميد به اين انقلاب و بقاي دستاوردهاي آن وبه ثمر رسيدن هرچه بيشتر آن دارم، به عنوان وصيت به نسل حاضر و نسلهاي عزيز آيندهمطالبي هر چند تكراري عرض مي‌نمايم. و از خداوند بخشاينده مي‌خواهم كه خلوص نيت دراين تذكرات عنايت فرمايد .
1-  ما مي‌دانيم  كه اين انقلاب بزرگ كه دست جهانخواران و ستمگران را از ايران بزرگ كوتاه كرد، باتأييدات غيبي الهي پيروز گرديد . اگر نبود دست تواناي خداوند امكان نداشت يك جمعيت 36 ميليوني با آن تبليغات ضدّ اسلامي و ضد روحاني خصوص در اين صد سال اخير و با آنتفرقه افكنيهاي بيحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و سخنرانيها و مجالس ومحافل ضد‌اسلامي و ضد‌ملي به صورت مليّت، و آنهمه شعرها و بذله گوييها، و آنهمهمراكز عياشي و فحشا و قمار و مسكرات و مواد مخدره كه همه و همه براي كشيدن نسل جوانفعال كه بايد در راه پيشرفت و تعالي و ترقي ميهن عزيز خود فعاليت نمايند، به فساد وبي‌تفاوتي در پيشامدهاي خائنانه، كه به دست شاه فاسد و پدر بي‌فرهنگش و دولتها ومجالس فرمايشي كه از طرف سفارتخانه‌هاي قدرتمندان بر ملت تحميل مي‌شد، و از همهبدتر وضع دانشگاهها و دبيرستانها و مراكز آموزشي كه مقدرات كشور به دست آنان سپردهمي‌شد، با به كار گرفتن معلمان و استادان غربزده يا شرقزدة صد‌درصد مخالف اسلام وفرهنگ اسلامي بلكه ملي صحيح، با نام «مليت» و «ملي گرايي»، گرچه در بين آنان مردانيمتعهد و دلسوز بودند، لكن با اقليت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان كار مثبتينمي‌توانستند انجام دهند و با اينهمه و دهها مسائل ديگر، از آن جمله به انزوا وعزلت كشيدن روحانيان و با قدرت تبليغاتْ به انحراف فكري كشيدن بسياري از آنان، ممكننبود اين ملت با اين وضعيت يكپارچه قيام كنند و در سرتاسر كشور با ايدة واحد وفرياد «الله اكبر» و فداكاريهاي حيرت‌آور و معجزه آسا تمام قدرتهاي داخل و خارج راكنار زده و خودْ مقدرات كشور را به دست گيرد. بنابراين شك نبايد كرد كه انقلاباسلامي ايران از همة انقلابها جدا است: هم در پيدايش و هم در كيفيت مبارزه و هم درانگيزة انقلاب و قيام. و ترديد نيست كه اين يك تحفة الهي و هدية غيبي بوده كه ازجانب خداوند منان بر اين ملت مظلوم غارتزده عنايت شده است .
   
2 -اسلام و حكومت اسلامي پديدة الهي است كه با به كاربستن آن سعادت فرزندان خود را در دنيا و آخرت به بالاترين وجه تأمين مي‌كند و قدرتآن دارد كه قلم سرخ بر ستمگريها و چپاولگريها و فسادها و تجاوزها بكشد و انسانها رابه كمال مطلوب خود برساند. و مكتبي است كه برخلاف مكتبهاي غيرتوحيدي، در تمام شئونفردي و اجتماعي و مادي و معنوي و فرهنگي و سياسي و نظامي و اقتصادي دخالت و نظارتدارد و از هيچ نكته، ولو بسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادي ومعنوي نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشكلات سر راه تكامل را  در اجتماع وفرد گوشزد نموده و به رفع آنها كوشيده است. اينك كه به توفيق و تأييد خداوند،جمهوري اسلامي با دست تواناي ملت متعهد پايه‌ريزي  شده، و آنچه در اين حكومت اسلاميمطرح است اسلام و احكام مترقي آن است، برملت عظيم الشأن ايران است كه درتحقق محتوايآن به جميع ابعاد و حفظ و حراست آن بكوشند كه حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است، كهانبياي عظام از‌ آدم ـ عليه السلام‌ـ  تا خاتم النبيين ـ صلي الله عليه وآله وسلم‌ـدر راه آن كوشش و فداكاري جانفرسا نموده‌اند و هيچ مانعي آنان را از اين فريضة بزرگباز نداشته؛ و همچنين پس از آنان اصحاب متعهد و ائمة اسلام ـ عليهم صلوات الله ـ باكوششهاي توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن  كوشيده‌اند. و امروز بر ملت  ايران، خصوصاً، و بر جميع مسلمانان، عموماً،  واجب است اين امانت الهي را كه درايران به طور رسمي اعلام شده و در مدتي كوتاه نتايج عظيمي به بار آورده، با تمامتوان حفظ نموده و در راه ايجاد مقتضيات بقاي آن و رفع موانع و مشكلات آن كوششنمايند. و اميد است كه پرتو نور آن بر تمام كشورهاي اسلامي تابيدن گرفته و تمامدولتها و ملتها با يكديگر تفاهم در اين امر حياتي  نمايند، و دست ابرقدرتهايعالمخوار و جنايتكاران تاريخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمديدگان جهان كوتاهنمايند.
اينجانب كه نفسهاي آخر عمر را مي‌كشم به حسب وظيفه، شطري از آنچه در حفظو بقاي اين وديعة الهي دخالت دارد و شطري از موانع و خطرهايي كه آن را تهديدمي‌كنند، براي نسل حاضر و نسلهاي آينده عرض مي‌كنم و توفيق و تأييد همگان را ازدرگاه پروردگار عالميان خواهانم.

الف

بي‌ترديد رمز بقاي انقلاب اسلامي همان رمز پيروزي است؛ و رمز پيروزي را ملتمي‌داند و نسل‌هاي آينده در تاريخ خواهند خواند كه دو ركن اصلي آن: انگيزة الهي ومقصد عالي حكومت اسلامي؛ و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه براي همان انگيزهو مقصد.
اينجانب به همة نسلهاي حاضر و آينده وصيت مي‌كنم كه اگر بخواهيد اسلام وحكومت الله بر‌قرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از كشورتان قطعشود، اين انگيزة الهي را كه خداوند تعالي در قرآن كريم بر آن سفارش فرموده است ازدست ندهيد؛ و در مقابل  اين انگيزه  كه رمز پيروزي و بقاي آن است، فراموشي  هدف وتفرقه و اختلاف است. بي‌جهت نيست كه بوقهاي تبليغاتي در سراسر جهان و وليده‌هايبومي آنان تمام توان خود را صرف شايعه‌‌ها و دروغهاي تفرقه‌افكن نموده‌اند وميلياردها دلار براي آن صرف مي‌كنند. بي‌انگيزه نيست سفر‌هاي دائمي مخالفان جمهورياسلامي به منطقه. و مع‌الأسف در بين آنان از سردمداران وحكومتهاي بعض كشورهاياسلامي، كه جز به منافع شخص خود فكر نمي‌كنند و چشم و گوش بسته تسليم امريكا هستندديده مي‌شود؛ و بعض از روحاني‌نماها نيز به آنان ملحقند.
امروز و در آتيه نيزآنچه براي ملت ايران و مسلمانان جهان بايد مطرح باشد و اهميت آن را در نظر گيرند،خنثي كردن تبليغات تفرقه افكنِ خانه برانداز است. توصية اينجانب به مسلمين و خصوصايرانيان بويژه درعصر حاضر، آن است كه در مقابل اين توطئه‌ها عكس العمل نشان داده وبه انسجام و وحدت خود، به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان را مأيوسنمايند.

ب

از توطئه‌هاي مهمي كه در قرن اخير، خصوصاً در دهه‌هاي معاصر، و بويژه پس ازپيروزي انقلاب آشكارا به چشم مي‌خورد، تبليغات دامنه‌دار با ابعاد مختلف براي مأيوسنمودن ملتها و خصوص ملت فداكار ايران از اسلام است. گاهي ناشيانه و با صراحت بهاينكه احكام اسلام كه 1400 سال قبل وضع شده است نمي‌تواند در عصر حاضر كشورها رااداره كند، يا آنكه اسلام يك دين ارتجاعي است و با هر نوآوري و مظاهر تمدن مخالفاست، و درعصر حاضر نمي‌شود كشورها از تمدن جهاني و مظاهر آن كناره گيرند، و امثالاين تبليغات ابلهانه و گاهي موذيانه و شيطنت‌آميز به گونة طرفداري از قداست اسلامكه اسلام و ديگر اديان الهي سر و كار دارند با معنويات و تهذيب نفوس و تحذير ازمقامات دنيايي و دعوت به ترك دنيا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعيه كه انسان رابه خداي تعالي نزديك و از دنيا دور مي‌كند، و حكومت و سياست و سررشته‌داري بر خلافآن مقصد و مقصود بزرگ  و معنوي است، چه اينها تمام براي تعمير دنيا است و آن مخالفمسلك انبياي عظام است! و مع‌الأسف تبليغ به وجه دوم در بعض از روحانيان ومتدينانبيخبر از اسلام تأثير گذاشته كه حتي دخالت در حكومت و سياست را به مثابة يك گناه وفسق مي‌دانستند و شايد بعضي بدانند! و اين فاجعة بزرگي است كه اسلام مبتلاي به آنبود.
گروه اول كه بايد گفت از حكومت و قانون و سياست يا اطلاع ندارند ياغرضمندانه خود را به بي‌اطلاعي مي‌زنند. زيرا اجراي قوانين بر معيار قسط و عدل وجلوگيري از ستمگري و حكومت جائرانه و بسط عدالت فردي و اجتماعي و منع از فساد وفحشا و انواع كجرويها، و آزادي بر معيار عقل و عدل و استقلال و خودكفايي و جلوگيرياز استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزيرات برميزان عدل براي جلوگيرياز فساد و تباهي يك جامعه، و سياست و راه بردن جامعه به موازين عقل و عدل و انصاف وصدها از اين قبيل، چيزهايي نيست كه با مرور زمان در طول تاريخ بشر و زندگي اجتماعيكهنه شود. اين دعوي به مثابة آن است كه گفته شود قواعد عقلي و رياضي در قرن حاضربايد عوض شود و به جاي آن قواعد ديگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعي‌بايد جاري شود  و از ستمگري و چپاول و قتل بايد جلوگيري شود، امروز چون قرن اتم استآن روش كهنه شده! و ادعاي آنكه اسلام با نوآورد‌ها مخالف است ـ همان سان كه محمدرضاپهلوي مخلوع مي‌گفت كه اينان مي‌خواهند با چهارپايان در اين عصر سفر كنند ـ يكاتهام ابلهانه بيش نيست. زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآورد‌ها، اختراعات وابتكارات و صنعتهاي پيشرفته كه در پيشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچ‌ گاه اسلام وهيچ مذهب توحيدي با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد بلكه علم وصنعت مورد تأكيد اسلامو قرآن مجيد است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معني است كه بعضي روشنفكرانحرفه‌اي مي‌گويند كه آزادي در تمام منكرات و فحشا حتي همجنس‌بازي و از اين قبيل،تمام اديان آسماني و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقليدكوركورانه آن را ترويج مي‌كنند.
و اما طايفة دوم كه نقشة موذيانه دارند و اسلامرا از حكومت و سياست جدا مي‌دانند. بايد به اين نادانان گفت كه قرآن كريم و سنترسول  الله ـ صلي الله عليه وآله  ـ آنقدر كه در حكومت و سياست احكام دارند در سايرچيزها ندارند؛ بلكه بسيار از احكام عبادي اسلام، عبادي ـ سياسي است كه غفلت از آنهااين مصيبتها را به بارآورده. پيغمبر اسلام (ص) تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومتهايجهان لكن با انگيزة بسط عدالت اجتماعي. و خلفاي اول اسلامي حكومتهاي وسيع داشته‌اندو حكومت علي‌بن ابيطالب ـ عليه‌السلام ـ نيز با همان انگيزه، به طور وسيعتر وگسترده‌تر از واضحات تاريخ است. و پس از آن بتدريج حكومت به اسم اسلام بوده؛ واكنون نيز مدعيان حكومت اسلامي به پيروي از اسلام و رسول اكرم ـ صلي الله عليهوآله  ـ بسيارند.
اينجانب دراين وصيتنامه با اشارهمي‌گذرم، ولي اميد آن دارم كهنويسندگان و جامعه‌شناسان و تاريخ نويسان، ‌مسلمانان را از اين اشتباه بيرون آورند. و آنچه گفته شده و مي‌شود كه انبيا ـ عليهم السلام ـ به معنويات كار دارند و حكومتو سررشته‌داري دنيايي مطرود است و انبيا و اوليا و بزرگان از آن احتراز مي‌كردند وما نيز بايد چنين كنيم،  اشتباه تأسف‌آوري است كه نتايج آن به تباهي كشيدن ملتهاياسلامي و بازكردن راه براي استعمارگران خونخوار است، زيرا آنچه مردود است حكومتهايشيطاني و ديكتاتوري و ستمگري است كه براي سلطه‌جويي و انگيزه‌هاي منحرف و دنيايي كهاز آن تحذير نموده‌اند؛ جمع آوري ثروت و مال و قدرت‌طلبي و طاغوت گرايي است وبالاخره دنيايي است كه انسان را از حق تعالي غافل كند. و اما حكومت حق براي نفعمستضعفان و جلوگيري از ظلم و جور و اقامة عدالت اجتماعي، همان است كه مثل سليمان بنداوود و پيامبر عظيم الشأن اسلام ـ صلي الله عليه وآله  ـ و اوصياي بزرگوارش برايآن كوشش مي‌كردند؛ از بزرگترين واجبات و اقامة آن از والاترين عبادات است، چنانچهسياست سالم كه در اين حكومتها بوده از امور لازمه است. بايد ملت بيدار و هوشيارايران با ديد اسلامي اين توطئه‌ها را خنثي نمايند. و گويندگان و نويسندگان متعهد بهكمك ملت برخيزند و دست شياطين توطئه‌گر را قطع نمايند.

ج

و از همين قماش توطئه‌ها و شايد موذيانه‌تر، شايعه‌هاي وسيع درسطح كشور، و درشهرستانها بيشتر، بر اينكه جمهوري اسلامي هم كاري براي مردم انجام نداد. بيچارهمردم با آن شوق و شعف فداكاري كردند كه از رژيم ظالمانة طاغوت رهايي يابند، گرفتاريك رژيم بدتر شدند! مستكبران مستكبرتر و مستضعفان مستضعف‌تر شدند! زندانها پر ازجوانان كه اميد آتية كشور است مي‌باشد و شكنجه‌ها از رژيم سابق بدتر و غير انسانيتراست! هر روز عده‌اي را اعدام مي‌كنند  به اسم اسلام! و اي كاش اسم اسلام روي اينجمهوري نمي‌گذاشتند! اين زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است! مردم در رنج و زحمتوگراني سرسام‌آور غوطه مي‌خورند و سردمداران دارند اين رژيم را به رژيمي كمونيستيهدايت مي كنند! ‌اموال مردم مصادره مي‌شود و آزادي در هر چيز از ملت سلب شده! وبسياري ديگر از اين قبيل امور كه با نقشه اجرا مي‌شود. و دليل آنكه نقشه و توطئه دركار است آنكه هرچند روز يك امر در هر گوشه و كنار و در هر كوي و برزن سر زبانهامي‌افتد؛ در تاكسيها همين مطلب واحد و در اتوبوسها نيز همين و در اجتماعات چند نفرهباز همين صحبت مي‌شود؛ و يكي كه  قدري كهنه شد يكي ديگر معروف مي‌شود. و مع‌الأسفبعض روحانيون كه از حيله‌هاي شيطاني بيخبرند با تماس يكي‌ ـ‌ دو‌ نفر از عواملتوطئه گمان مي‌كنند مطلب همان است. و اساس مسأله آن است كه بسياري از آنان كه اينمسائل را مي‌شنوند و باور مي‌كنند اطلاع از وضع دنيا و انقلابهاي جهان و حوادث بعداز انقلاب و گرفتاريهاي عظيم اجتناب ناپذير آن ندارند ـ چنانچه اطلاع صحيح ازتحولاتي كه همه به سود اسلام است ندارندـ و چشم بسته و بيخبر امثال اين مطالب راشنيده و خود نيز با غفلت يا عمد به آنان پيوسته‌اند .
اينجانب توصيه مي‌كنم كهقبل از مطالعة وضعيت كنوني جهان و مقايسه بين انقلاب اسلامي ايران با ساير انقلاباتو قبل از آشنايي با وضعيت كشورها  و ملتهايي كه در حال انقلاب و پس از انقلابشان برآنان چه مي‌گذشته است، و قبل از توجه به گرفتاريهاي اين كشور طاغوتزده از ناحيهرضاخان و بدتر از آن محمدرضا كه در طول چپاولگريهايشان براي اين دولت به ارثگذشته‌اند ، از وابستگيهاي عظيم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخانه‌ها و ادارات واقتصاد و ارتش و مراكز عياشي و مغازه‌هاي مسكرات فروشي و ايجاد بي‌بندوباري در تمامشئون زندگي و اوضاع تعليم و تربيت و اوضاع دبيرستانها و دانشگاهها و اوضاع سينماهاو عشرتكده‌ها و وضعيّت جوانها و زنها و وضعيّت روحانيون و متديّنين و آزاديخواهانمتعهّد و بانوان عفيف ستمديده و مساجد در زمان طاغوت و رسيدگي به پروندة اعدامشدگان و محكومان ‌به حبس و رسيدگي به زندانها و كيفيت عملكرد متصديان و رسيدگي بهمال سرمايه‌داران و زمينخواران بزرگ و محتكران و گرانفروشان و رسيدگي به دادگستريهاو دادگاههاي انقلاب و مقايسه با وضع سابق دادگستري و قضات و رسيدگي به حالنمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اعضاي دولت و استاندارها وساير مأمورين كه در اينزمان آمده‌اند و مقايسه با زمان سابق و رسيدگي به عملكرد دولت و جهاد سازندگي درروستاهاي محروم از همة مواهب حتي آب آشاميدني و درمانگاه و مقايسه با طول رژيم سابقبا در نظر گرفتن گرفتاري به جنگ تحميلي و پيامدهاي آن از قبيل آوارگان ميليوني وخانواده‌هاي شهدا و آسيب‌ديدگان در جنگ و آوارگان ميليوني افغانستان و عراق و بانظر به حصر اقتصادي و توطئه‌هاي پي در پي آمريكا و وابستگان خارج  و داخلش ( اضافهكنيد فقدان مبلّغ آشنا به مسائل به مقدار احتياج و قاضي شرع) و هرج و مرجهايي كه ازطرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتي دوستان نادان در دست اجرا است و دهها مسائلديگر، تقاضا اين است كه قبل از آشنايي به مسائل، به اشكالتراشي و انتقاد كوبنده وفحاشي برنخيزيد؛ و به حال اين اسلام غريب كه پس از صدها سال ستمگري قلدرها و جهلتوده‌ها امروز طفلي تازه‌پا و وليده‌اي است محفوف به دشمنهاي خارج و داخل، رحمكنيد. و شما اشكالتراشان به فكر بنشينيد كه آيا بهتر نيست به جاي سركوبي به اصلاح وكمك بكوشيد؛ و به جاي طرفداري از منافقان و ستمگران و سرمايه‌داران و محتكرانبي‌انصاف از خدا بيخبر، طرفدار مظلومان و ستمديدگان و محرومان باشيد؛ و به جايگروههاي آشوبگر و تروريستهاي مفسد و طرفداري غير مستقيم از آنان، توجهي بهترور‌شدگان از روحانيون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشيد؟
اينجانبهيچگاه نگفته و نمي‌گويم كه امروز در اين جمهوري به اسلام بزرگ با همة ابعادش عملمي‌شود و اشخاصي از روي جهالت و عقده و بي‌انضباطي بر خلاف مقررات اسلام عملنمي‌كنند؛ ‌لكن عرض مي‌كنم كه قوة مقننه و قضاييه و اجراييه با زحمات جانفرسا كوششدر اسلامي كردن اين كشور مي‌كنند و ملتِ دهها ميليوني نيز طرفدار و مددكار آنانهستند؛ و اگر اين اقليت اشكالتراش و كارشكن به كمك بشتابند، تحقق اين آمال آسانتر وسريعتر خواهد بود. و اگر خداي نخواسته اينان به خود نيايند، چون تودة ميليوني بيدارشده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال انساني ـ اسلامي به خواست خداوندمتعال جامة عمل به طور چشمگير خواهد پوشيد و كجروان و اشكالتراشان در مقابل اين سيلخروشان نخواهند توانست مقاومت كنند.
من با جرأت مدعي هستم كه ملت ايران و تودةميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله ـ صلي الله عليه وآله  ـ  و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين و حسين بن علي ـ صلوات الله و سلامه عليهما ـمي‌باشند. آن حجاز كه در عهد رسول الله ـ صلي الله عليه وآله ـ  مسلمانان نيز اطاعتاز ايشان نمي‌كردند و با بهانه‌هايي به جبهه نمي‌رفتند، كه خداوند تعالي در سورة «توبه» با آياتي آنها را توبيخ فرموده و وعدة عذاب داده است. و آنقدر به ايشان دروغبستند كه به حسب نقل در منبر به آنان نفرين فرمودند. و آن اهل عراق و كوفه كه بااميرالمؤمنين آنقدر بدرفتاري كردند و از اطاعتش سر باز زدند كه شكايات آن حضرت ازآنان در كتب نقل و تاريخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سيدالشهدا ـعليه السلام ـ آن شد كه شد. و آنان كه درشهادت دستْ آلوده نكردند، يا گريختند ازمعركه و يا نشستند تا آن جنايت تاريخ واقع شد. اما امروز مي‌بينيم كه ملت ايران ازقواي مسلح نظامي و انتظامي و سپاه و بسيج تا قواي مردمي از عشاير و داوطلبان و ازقواي در جبهه‌ها و مردم پشت جبهه‌ها، با كمال شوق و اشتياق چه فداكاريها مي‌كنند وچه حماسه‌ها مي‌آفرينند. و مي‌بينيم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكهاي ارزندهمي‌كنند. و مي‌بينيم كه بازماندگان شهدا و آسيب‌ديدگان جنگ و متعلقان آنان باچهره‌هاي حماسه آفرين و گفتار و كرداري مشتاقانه و اطمينان‌بخش با ما و شما روبه‌رومي‌شوند. و اينها همه از عشق و علاقه و ايمان سرشار آنان است به خداوند متعال واسلام و حيات جاويدان . در صورتي كه نه در محضر مبارك رسول اكرم ـ صلي الله عليهوآله وسلم ـ هستند، و نه در محضر امام معصوم ـ صلوات الله عليه ـ. و انگيزة آنانايمان و اطمينان به غيب است. و اين رمز موفقيت و پيروزي در ابعاد مختلف است. واسلام بايد افتخار كند كه چنين فرزنداني تربيت نموده، و ما همه  مفتخريم كه در چنينعصري در پيشگاه چنين ملتي مي‌باشيم .
و اينجانب در اينجا يك وصيت به اشخاصي كهبه انگيزة مختلف با جمهوري اسلامي مخالفت مي‌كنند و به جوانان، چه دختران و چهپسراني كه مورد بهره‌برداري منافقان و منحرفان فرصت‌طلب و سودجو واقع شده‌اندمي‌نمايم، كه بيطرفانه و با فكر آزاد به قضاوت بنشينيد و تبليغات آنان كه مي‌خواهندجمهوري اسلامي ساقط شود و كيفيت عمل آنان و رفتارشان با توده‌هاي محروم و گروهها ودولتهايي كه از آنان پشتيباني كرده و مي‌كنند و گروهها و اشخاصي كه در داخل به آنانپيوسته و از آنان پشتيباني مي كنند و اخلاق و رفتارشان در بين خود و هوادارانشان وتغيير موضعهايشان در پيشامدهاي مختلف را، با دقت و بدون هواي نفس بررسي كنيد،ومطالعه كنيد حالات آنان كه در اين جمهوري اسلامي به دست منافقان و منحرفان شهيدشدند،  و ارزيابي كنيد بين آنان و دشمنانشان؛ نوارهاي اين شهيدان تا حدي در دست ونوارهاي مخالفان شايد در دست شماها باشد، ببينيد كدام دسته طرفدارمحرومان ومظلومان جامعه هستند.
برادران! شما اين اوراق را قبل از مرگ من نمي‌خوانيد. ممكن است پس از من بخوانيد در آن وقت من نزد شما نيستم كه بخواهم به نفع خود و جلبنظرتان براي كسب مقام و قدرتي با قلبهاي جوان شما بازي كنم. من براي آنكه شماجوانان شايسته‌اي هستيد علاقه دارم كه جواني خود را در راه خداوند و اسلام عزيز وجمهوري اسلامي صرف كنيد  تا سعادت هر دو جهان را دريابيد. و از خداوند غفورمي‌خواهم كه شما را به راه مستقيم انسانيت هدايت كند و از گذشتة ما و شما با رحمتواسعة خود بگذرد. شماها نيز در خلوتها از خداوند همين را بخواهيد، كه او هادي ورحمان است.
و يك وصيت به ملت شريف ايران و ساير ملتهاي مبتلا به  حكومتهاي فاسدو دربند قدرتهاي بزرگ مي‌كنم؛ اما به ملت عزيز ايران توصيه مي‌كنم كه نعمتي كه باجهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورديد همچون عزيزترين امور قدرشرا بدانيد و از آن حفاظت و پاسداري نماييد و در راه آن، كه نعمتي عظيم الهي و امانتبزرگ خداوندي است كوشش كنيد و از مشكلاتي كه در اين صراط مستقيم پيش مي‌آيد نهراسيدكه إن تَنْصروا الله يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ اَقدامَكُم  و درمشكلات دولت جمهورياسلامي با جان و دل شريك و در رفع آنها كوشا باشيد، و دولت و مجلس را از خودبدانيد، و چون محبوبي گرامي از آن نگهداري كنيد.
و به مجلس و دولت ودست‌اندركاران توصيه مي‌نمايم كه قدر اين ملت را بدانيد و در خدمتگزاري به آنانخصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمديدگان كه نور چشمان ما و اولياي نعم همه هستند وجمهوري اسلامي رهاورد آنان و با فداكاريهاي آنان تحقق پيدا كرد و بقاي آن نيز مرهونخدمات آنان است، فروگذار نكنيد و خود را از مردم و آنان را از خود بدانيد وحكومتهاي طاغوتي را كه چپاولگراني بي‌فرهنگ و زورگوياني تهي مغز بودند و هستند راهميشه محكوم نماييد، البته با اعمال انساني كه شايسته براي يك حكومت اسلامي است.
و اما به ملتهاي اسلامي توصيه مي كنم كه از حكومت جمهوري اسلامي و از ملت مجاهدايران الگو بگيريد و حكومتهاي جائر خود را در صورتي كه به خواست ملتها كه خواست ملتايران است سر فرود نياوردند، با تمام قدرت به جاي خود بنشانيد، كه ماية بدبختيمسلمانان ، حكومتهاي وابستة به شرق و غرب مي‌باشند. و اكيداً توصيه مي‌كنم كه بهبوقهاي تبليغاتي مخالفان اسلام و جمهوري اسلامي گوش فرا ندهيد كه همه كوشش دارند كهاسلام را از صحنه بيرون كنند كه منافع ابرقدرتها تأمين شود.

 د

از نقشه‌هاي شيطانيِ قدرتهاي بزرگ استعمار و استثمارگر كه سالهاي طولاني در دستاجرا است و در كشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشهايمختلف دنباله‌گيري شد، به انزوا كشاندن روحانيت است؛ كه در زمان رضاخان با فشار وسركوبي و خلع لباس و حبس و تبعيد و هتك حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمانمحمدرضا با نقشه و روشهاي ديگر كه يكي از آنها ايجاد عداوت بين دانشگاهيان وروحانيان بود ، كه تبليغات وسيعي در اين زمينه شد؛ و مع‌الأسف به واسطة بيخبري  هردو قشر از توطئة شيطاني ابرقدرتها نتيجة چشمگيري گرفته شد. از يك طرف، از دبستانهاتا دانشگاهها كوشش شد كه معلمان و دبيران و اساتيد و رؤساي دانشگاهها از بينغربزدگان يا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و ساير اديان انتخاب و به كار گماشته شوندو متعهدان مؤمن در اقليت قرار گيرند كه قشر مؤثر را كه در آتيه حكومت را به دستمي‌گيرند، از كودكي تا نوجواني و تا جواني طوري تربيت كنند كه از اديان مطلقاً، واسلام بخصوص، و از وابستگان به اديان خصوصاً روحانيون و مبلغان، متنفر باشند. واينان را عمال انگليس در آن زمان، و طرفدار سرمايه‌داران و زمينخواران و طرفدارارتجاع و مخالف تمدن و تعالي در بعد از آن معرفي مي‌نمودند. و از طرف ديگر، باتبليغات سوء، روحانيون و مبلغان و متدينان را از دانشگاه و دانشگاهيان ترسانيده وهمه را به بي‌ديني و بي‌بند و باري و مخالف با مظاهر اسلام و اديان متهم مي‌نمودند. نتيجه آن كه دولتمردانْ مخالف اديان و اسلام و روحانيون و متدينان باشند؛ وتوده‌هاي مردم كه علاقه به دين و روحاني دارند مخالف دولت و حكومت و هر چه متعلق بهآن است باشند، و اختلاف عميق بين دولت و ملت و دانشگاهي و روحاني راه را برايچپاولگران آنچنان باز كند كه تمام شئون كشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخاير ملت درجيب  آنان سرازير شود، چنانچه ديديد به سر اين ملت مظلوم چه آمد، و مي‌رفت كه چه‌آيد.
اكنون كه به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت ـ از روحاني و دانشگاهي تابازاري و كارگر و كشاورز و ساير قشرها ـ بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرتها راشكستند و كشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصية اينجانب آن است كهنسل حاضر و آينده غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومند عزيز هر چه بيشتر باروحانيان و طلاب علوم اسلامي پيوند دوستي و تفاهم را محكمتر و استوارتر سازند و ازنقشه‌ها و توطئه‌هاي دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنكه فرد يا افرادي را ديدندكه با گفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحتنمايند؛ و اگر تأثير نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارندتوطئه ريشه دواند كه سرچشمه را به آساني مي‌توان گرفت. و مخصوصاً اگر در اساتيد كسيپيدا شد كه مي‌خواهد انحراف ايجاد كند، او را ارشاد و اگر نشد، از خود و كلاس خودطرد كنند. و اين توصيه بيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم ديني است. و توطئه‌ها دردانشگاهها از عمق ويژه‌اي برخوردار است و هر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستندبايد مواظب توطئه‌ها باشند.

هـ

ازجمله نقشه‌ها كه مع‌الأسف تأثير بزرگي در كشورها و كشور عزيزمان گذاشت و آثارآن باز تا حد زيادي به جا مانده، بيگانه نمودن كشورهاي استعمار زده از خويش، وغربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوريكه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هيچگرفتند و غرب و شرق، ‌دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دوقدرت را قبله‌ گاه عالم دانستند و وابستگي به يكي از دو قطب را از فرائض غيرقابلاجتناب معرفي نمودند! و قصة اين امر غم‌انگيز، طولاني و ضربه‌هايي كه از آن خورده واكنون نيز مي خوريم كشنده و كوبنده است.
و غم‌انگيزتر اينكه آنان ملتهاي ستمديدةزير سلطه را در همه چيز عقب نگه‌داشته و كشورهايي مصرفي بار‌ آوردند و به‌ قدري‌مارا از پيشرفتهاي خود و قدرتهاي شيطاني‌شان ترسانده‌اند كه جرأت دست زدن به هيچابتكاري نداريم و همه چيز خود را تسليم آنان كرده و سرنوشت خود و كشورهاي خود را بهدست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطيع فرمان هستيم. و اين پوچي و تهي مغزي مصنوعيموجب شده كه در هيچ امري به فكر و دانش خود اتكا نكنيم و كوركورانه از شرق و غربتقليد نماييم بلكه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتكار اگر داشتيم، نويسندگان وگويندگان غرب و شرقزدة بي‌فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فكر و قدرتبومي ما را سركوب و مأيوس نموده و مي‌نمايند و رسوم و آداب اجنبي را هر چند مبتذل ومفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترويج كرده و با مداحي و ثناجويي آنها را بهخورد ملتها داده و مي‌دهند. في‌المثل، اگر در كتاب يا نوشته يا گفتاري چند واژةفرنگي باشد، بدون توجه به محتواي آن با اعجاب پذيرفته، و گوينده و نويسندة  آن رادانشمند و روشنفكر به حساب مي‌آورند. و از گهواره تا قبر به هر‌چه بنگريم اگر باواژة غربي و شرقي اسم‌گذاري شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پيشرفتگيمحسوب، و اگر واژه‌هاي بومي خودي به كار رود مطرود و كهنه و واپسزده خواهد بود. كودكان ما اگر نام غربي داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودي دارند سر به زير و عقبافتاده‌اند. خيابانها، كوچه‌ها، مغازه‌ها، شركتها، داروخانه‌ها،‌ كتابخانه‌ها،پارچه‌ها، و ديگر متاعها، هر چند در داخل تهيه شده بايد نام خارجي داشته باشد تامردم از آن راضي و به آن اقبال كنند. فرنگي مآبي از سر تا پا و در تمام نشست وبرخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگي موجب افتخار و سربلندي و تمدن و پيشرفت،و در مقابل، آداب و رسوم خودي‌، كهنه‌پرستي و عقب‌افتادگي است. در هر مرض و كسالتيولو جزئي و قابل علاج در داخل، بايد به خارج رفت و دكترها  و اطباي دانشمند خود رامحكوم و مأيوس كرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امريكا و مسكو افتخاري پر ارزش ورفتن به حج و ساير اماكن متبر‌كه  كهنه‌پرستي و عقب‌ماندگي است. بي‌اعتنايي به آنچهمربوط به مذهب و معنويات است از نشانه‌هاي روشنفكري و تمدن، و ‌در مقابل، تعهد بهاين امور نشانة عقب‌ماندگي و كهنه‌پرستي است.
اينجانب نمي‌گويم ما خود همه چيزداريم؛ معلوم است ما را در طول تاريخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سده‌هاي اخير ازهر پيشرفتي محروم كرده‌اند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوي خصوصاً، و مراكزتبليغاتي عليه دستاوردهاي خودي و نيز خودْ كوچك‌ديدنها و يا ناچيز ديدنها، ما را ازهر فعاليتي براي پيشرفت محروم كرد. وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم كردنبانوان و مردان خصوصاً طبقة جوان، به اقسام اجناس وارداتي از قبيل ابزار آرايش وتزئينات و تجملات و بازيهاي كودكانه و به مسابقه كشاندن خانواده‌ها و مصرفيبارآوردن  هر چه بيشتر، كه خود داستانهاي غم‌انگيز دارد، و سرگرم كردن و به تباهيكشاندن جوانها كه عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراكز فحشا و عشرتكده‌ها، و دهها  از اين مصائب حساب شده،براي عقب نگهداشتن كشورهاست. من وصيت دلسوزانه و خادمانهمي‌كنم به ملت عزيز كه اكنون كه تا حدود بسيار چشمگيري از بسياري از اين دامها نجاتيافته و نسل محروم حاضر به فعاليت و ابتكار برخاسته و ديديم كه بسياري ازكارخانه‌ها و وسايل پيشرفته مثل هواپيماها و ديگر چيزها كه گمان نمي‌رفت متخصصينِايران قادر به راه انداختن كارخانه‌ها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوي غربيا شرق دراز كرده بوديم كه متخصصين آنان اينها را به راه اندازند، در اثر محاصرةاقتصادي و جنگ تحميلي، خود جوانان عزيز ما قطعات محل احتياج را ساخته و با قيمتهايارزانتر عرضه كرده و رفع احتياج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواهيم مي توانيم.
بايد هوشيار و بيدار ومراقب باشيد كه سياست‌بازان پيوسته به غرب و شرق باوسوسه‌هاي شيطاني شما را به سوي اين چپاولگران بين‌المللي نكشند؛ و با ارادة مصمم وفعاليت و پشتكار خود به رفع وابستگيها قيام كنيد.
 
وبدانيد كه نژاد آريا و عرباز نژاد اروپا و امريكا و شوروي كم ندارد و اگر خوديِ خود را بيابد و يأس را از خوددور كند و چشمداشت به غير خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه كار و ساختن همهچيز را دارد. و آنچه انسانهاي شبيه به اينان به آن رسيده‌اند شما هم خواهيد رسيد بهشرط اتكال به خداوند تعالي و اتكا به نفس، و قطع وابستگي به ديگران و تحمل سختيهابراي رسيدن به زندگي شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطة اجانب.
و بر دولتها ودست اندركاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلهاي آينده كه از متخصصين خود قدردانيكنند و آنان را با كمكهاي مادي و معنوي تشويق به كار نمايند و از ورود كالاهايمصرف‌ساز و خانه برانداز جلوگيري نمايند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چيزبسازند.
و ازجوانان، دختران و پسران، مي‌خواهم كه استقلال و آزادي و ارزشهايانساني را،  ولو با تحمل زحمت و رنج، فداي تجملات و عشرتها و بي بند و باريها وحضور در مراكز فحشا كه از طرف غرب و عمال بي‌وطن به شما عرضه مي‌شود  نكنند؛ كهآنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهي شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپيدنذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگي كشيدنتان و مصرفي نمودن ملت و كشورتان بهچيز ديگر فكر نمي‌كنند؛ و مي‌خواهند با اين وسايل و امثال آن شما را عقب مانده، وبه اصطلاح آنان «نيمه وحشي» نگه دارند.

و

از توطئه‌هاي بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و كراراً تذكر داده‌ام، به دست گرفتنمراكز تعليم و تربيت خصوصاً دانشگاهها است كه مقدرات كشورها در دست محصولات آنهااست. روش آنان با روحانيون و مدارس علوم اسلامي فرق دارد با روشي كه در دانشگاهها ودبيرستانها دارند. نقشة آنان برداشتن روحانيون از سر راه و منزوي كردن آنان است؛ يابا سركوبي و خشونت و هتاكي كه در زمان رضاخان عمل شد ولي نتيجة معكوس گرفته شد؛ يابا تبليغات و تهمتها و نقشه‌هاي شيطاني براي جدا كردن قشر تحصيلكرده و به اصطلاحروشنفكر كه اين هم در زمان رضاخان عمل مي‌شد و در رديف فشار و سركوبي بود؛ و درزمان محمدرضا ادامه يافت بدون خشونت ولي موذيانه.
و اما در دانشگاه  نقشه آناست كه جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهاي خودي منحرف كنند و به سوي شرق يا غرببكشانند و دولتمردان را از بين اينان انتخاب و برسرنوشت كشورها حكومت دهند تا بهدست آنها هرچه مي‌خواهند انجام دهند. اينان كشور را به غارتزدگي و غربزدگي بكشانندو قشر روحاني با انزوا و منفوريت و شكست قادر بر جلوگيري نباشد. و اين بهترين راهاست براي عقب ‌نگهداشتن و غارت كردن كشورهاي تحت سلطه، ‌زيرا براي ابرقدرتهابي‌زحمت و بي‌خرج و در جوامع ملي بي سر و صدا، هرچه هست به جيب آنان مي‌ريزد.
پساكنون كه دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاكسازي است، برهمه ما لازم است بامتصديان كمك كنيم و براي هميشه نگذاريم دانشگاهها به انحراف كشيده شود؛ و هرجاانحرافي به چشم خورد با اقدام سريع به رفع آن كوشيم. و اين امر حياتي بايد در مرحلةاول با دست پر توان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گيرد كه نجات دانشگاهاز انحراف، نجات كشور وملت است.
و اينجانب به همة نوجوانان و جوانان در مرحلةاول، و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحلة دوم، و به دولتمردان و روشنفكراندلسوز براي كشور در مرحلة بعد وصيت مي‌كنم كه در اين امر مهم كه كشورتان را از آسيبنگه مي‌دارد، با جان و دل كوشش كنيد و دانشگاهها را به نسل بعد بسپريد. و به همةنسلهاي مسلسل توصيه مي‌كنم  كه براي نجات خود و كشور عزيز و اسلامِ آدم ساز،دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرقزدگي حفظ و پاسداري كنيد، و با اين عمل انساني ـاسلامي خود دست قدرتهاي بزرگ را از كشور قطع و آنان را نااميد نماييد. خدايتانپشتيبان و نگهدار باد.

ز

از مهمات امور، تعهد  وكلاي مجلس شوراي اسلامي است. ما ديديم كه اسلام و كشورايران چه صدمات بسيار غم‌انگيزي از مجلس شوراي غير صالح و منحرف، از بعد از مشروطهتا عصر رژيم جنايتكار پهلوي و از هر زمان بدتر و خطرناكتر در اين رژيم تحميلي فاسدخورد؛ و چه مصيبتها و خسارتهاي جانفرسا از اين جنايتكاران بي‌ارزش و نوكرمآب بهكشور و ملت وارد شد. در اين پنجاه سال يك اكثريت قلابي منحرف در مقابل يك اقليتمظلوم موجب شد كه هر چه انگلستان و شوروي و اخيراً امريكا خواستند، با دست همينمنحرفانِ از خدا بيخبر انجام دهند و كشور را به تباهي و نيستي كشانند. از بعد ازمشروطه،  هيچ‌گاه تقريباً به مواد مهم قانون اساسي عمل نشد ـ قبل از رضاخان با تصديغربزدگان و مشتي خان و زمينخواران؛ و در زمان رژيم پهلوي به دست آن رژيم سفاك ووابستگان وحلقه به گوشان آن.
اكنون كه با عنايت پروردگار وهمت ملت عظيم‌الشأنسرنوشت كشور به دست مردم افتاد و وكلا از خود مردم و با انتخاب خودشان، بدون دخالتدولت و خانهاي ولايات به مجلس شوراي اسلامي راه يافتند، و اميد است كه با تعهد آنانبه اسلام و مصالح كشور جلوگيري از هر انحراف بشود. وصيت اينجانب به ملت در حال وآتيه آن است كه با ارادة مصمم خود و تعهد خود به احكام اسلام و مصالح كشور در هردوره از انتخابات وكلاي داراي تعهد به اسلام و جمهوري اسلامي كه غالباً بين متوسطينجامعه و محرومين مي‌باشند و غير منحرف از صراط مستقيم ـ به سوي غرب يا شرق ـ و بدونگرايش به مكتبهاي انحرافي و اشخاص تحصيلكرده ومطلع برمسائل روز و سياستهاي اسلامي،به مجلس بفرستند.
و به جامعة محترم روحانيت خصوصاً مراجع معظم، وصيت مي‌كنم كهخود را از مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخاب رئيس جمهور و وكلاي مجلس، كنار نكشند وبي‌تفاوت نباشند. همه ديديد و نسل آتيه خواهد شنيد كه دست سياست‌بازان پيرو شرق وغرب، روحانيون را كه اساس مشروطيت را با زحمات و رنجها بنيان گذاشتند از صحنه خارجكردند و روحانيون نيز بازي سياست‌بازان را خورده و دخالت در امور كشور و مسلمين راخارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غربزدگان سپردند؛ و به سر مشروطيت وقانون اساسي و كشور و اسلام آن آوردند كه جبرانش احتياج به زمان طولانيدارد.
اكنون كه بحمدالله تعالي موانع رفع گرديده و فضاي آزاد براي دخالت همةطبقات پيش‌آمده است، هيچ عذري باقي نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودني، مسامحه درامر مسلمين است. هركس به مقدار توانش و حيطة نفوذش لازم است درخدمت اسلام و ميهنباشد؛ و با جديت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر وغرب يا شرقزدگان ومنحرفاناز مكتب بزرگ اسلام جلوگيري نمايند، و بدانند كه مخالفين اسلام و كشورهاي اسلامي كههمان ابرقدرتان چپاولگر بين المللي هستند، با تدريج و ظرافت دركشور ما و كشورهاياسلامي ديگر رخنه، و با دست افراد خودِ ملتها، كشورها را به دام استثمار مي‌كشانند. بايد با هوشياري مراقب باشيد و با احساس اولين قدمِ نفوذي به مقابله برخيزيد و بهآنان مهلت ندهيد. خدايتان يار ونگهدار باشد.
واز نمايندگان مجلس شوراي اسلاميدراين عصر و عصرهاي آينده مي‌خواهم كه اگر خداي نخواسته عناصر منحرفي با دسيسه وبازي سياسي وكالت خود را به مردم تحميل نمودند، مجلس اعتبارنامة آنان را رد كنند ونگذارند حتي يك عنصر خرابكار وابسته به مجلس راه يابد.
وبه اقليتهاي مذهبي رسميوصيت مي‌كنم كه از دوره‌هاي رژيم پهلوي عبرت بگيرند و وكلاي خود را از اشخاص متعهدبه مذهب خود و جمهوري اسلامي و غيروابسته به قدرتهاي جهانخوار و بدون گرايش بهمكتبهاي الحادي و انحرافي و التقاطي انتخاب نمايند.
و از همة نمايندگان خواستارمكه با كمال حسن نيت و برادري باهم مجلسان خود رفتار، و همه كوشا باشند كه قوانينخداي نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احكام آسماني آن وفادار باشيدتا به سعادت دنيا و آخرت نايل آييد.
و از شوراي محترم نگهبان مي‌خواهم و توصيهمي‌كنم، چه در نسل حاضر و چه در نسلهاي آينده، كه با كمال دقت و قدرت وظايف اسلاميو ملي خود را ايفا و تحت تأثير هيچ قدرتي واقع نشوند و از قوانين مخالف با شرع مطهرو قانون اساسي بدون هيچ ملاحظه جلوگيري نمايند و با ملاحظة ضرورات كشور كه گاهي بااحكام ثانويه و گاهي به ولايت فقيه بايد اجرا شود توجه نمايند.
و وصيت من بهملت شريف آن است كه در تمام انتخابات، چه انتخاب رئيس جمهور و چه نمايندگان مجلسشوراي اسلامي و چه انتخاب خبرگان براي تعيين شوراي رهبري يا رهبر، در صحنه باشند واشخاصي كه انتخاب مي‌كنند روي ضوابطي باشد كه اعتبار مي‌شود مثلاً در انتخاب‌خبرگان براي تعيين شوراي رهبري يا رهبر، توجه كنند كه اگر مسامحه نمايند و خبرگانرا روي موازين شرعيه و قانون انتخاب نكنند، چه ‌بسا كه خساراتي به اسلام و كشوروارد شود كه جبران پذير نباشد. و در اين صورت همه در پيشگاه خداوند متعال مسئولمي‌باشند.
از اين قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علماي بزرگ تا طبقة بازاري وكشاورز و كارگر و كارمند، همه و همه مسئول سرنوشت كشور و اسلام مي‌‌باشند؛ چه درنسل حاضر و چه در نسلهاي آتيه؛ و چه بسا كه در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه،‌گناهي باشد كه در رأس گناهان كبيره است. پس علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد والاّ كار از دست همه خارج خواهد شد. و اين حقيقتي است كه بعد از مشروطه لمسنموده‌ايد و نموده‌ايم. چه هيچ علاجي بالاتر و والاتر از آن نيست كه ملت در سرتاسركشور در كارهايي كه محول به اوست بر طبق ضوابط اسلامي و قانون اساسي انجام دهد؛ ودر تعيين رئيس جمهور و وكلاي مجلس با طبقة تحصيلكردة متعهد و روشنفكر با اطلاع ازمجاري امور و غيروابسته به كشورهاي قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد بهاسلام و جمهوري اسلامي مشورت كرده، و با علما و روحانيون با تقوا و متعهد به جمهورياسلامي نيز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئيس جمهور و وكلاي مجلس از طبقه‌ايباشند؛ كه محروميت و مظلوميت مستضعفان ومحرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاهآنان باشند، نه از سرمايه‌داران و زمينخواران و صدرنشينان مرفه و غرق در لذات وشهوات كه تلخي محروميت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمي‌توانند بفهمند.
و بايدبدانيم كه اگر رئيس جمهور و نمايندگان مجلس، شايسته ومتعهد به اسلام و دلسوز  برايكشور و ملت باشند، بسياري از مشكلات پيش نمي‌آيد؛ و مشكلاتي اگر باشد رفع مي شود. وهمين معني در انتخاب خبرگان براي تعيين شوراي رهبري يا رهبر با ويژگي خاص بايد درنظر گرفته شود؛ كه اگر خبرگان كه با انتخاب ملت تعيين مي‌شوند از روي كمال دقت و بامشورت با مراجع عظام هر عصر و علماي بزرگ سرتاسر كشور و متدينين و دانشمندان متعهد،به مجلس خبرگان بروند، بسياري از مهمات و مشكلات به واسطة تعيين شايسته‌ترين ومتعهدترين شخصيتها براي رهبري يا شوراي رهبري پيش نخواهد آمد، يا با شايستگي رفعخواهد شد. و با نظر به اصل يكصد و نهم و يكصد و دهم قانون اساسي، وظيفة سنگين ملتدر تعيين خبرگان و نمايندگان در تعيين رهبر يا شوراي رهبري روشن خواهد شد كه اندكمسامحه در انتخاب، چه آسيبي به اسلام و كشور و جمهوري اسلامي وارد خواهد كرد كهاحتمال آن، كه در سطح بالاي از اهميت است براي آنان تكليف الهي ايجاد مي‌كند.
ووصيت اينجانب به رهبر و شوراي رهبري در اين عصر كه عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگانبه آنان در داخل و خارج كشور به جمهوري اسلامي و درحقيقت به اسلام است در پوششجمهوري اسلامي و درعصرهاي آينده، آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهورياسلامي و محرومان و مستضعفان بنمايند؛ و گمان ننمايند كه رهبري في نفسه براي آنانتحفه‌اي است و مقام والايي، ‌بلكه وظيفة سنگين و خطرناكي است كه لغزش در آن اگرخداي نخواسته با هواي نفس باشد، ننگ ابدي در اين دنيا و آتش غضب خداي قهار درجهانديگر در پي دارد.
از خداوند منان هادي با تضرع و ابتهال مي‌خواهم كه ما و شمارا  از اين امتحان خطرناك با روي سفيد در حضرت خود بپذيرد و نجات دهد و اين خطرقدري خفيفتر براي رؤساي جمهور حال و آينده و دولتها و دست‌اندركاران، به حسب درجاتدر مسئوليتها نيز هست كه بايد خداي متعال را حاضر و ناظر و خود را درمحضر مبارك اوبدانند. خداوند متعال راهگشاي آنان باشد .

ح

از مهمات امور، مسألة قضاوت است كه سر و كار آن با جان و مال و ناموس مردم است. وصيت اينجانب به رهبر و شوراي رهبري آن است كه در تعيين عاليترين مقام قضايي كهدرعهده دارند، كوشش كنند كه اشخاص متعهد سابقه‌دار و صاحبنظر در امور شرعي و اسلاميو در سياست را نصب نمايند.
و از شورايعالي قضايي مي‌خواهم امر قضاوت را كه دررژيم سابق به وضع أسفناك و غم‌انگيزي درآمده بود با جديت سر و سامان دهند؛ و دستكساني كه با جان ومال مردم بازي مي‌كنند و آنچه نزد آنان مطرح نيست عدالت اسلامياست از اين كرسي پراهميت كوتاه كنند، و با پشتكار و جديت بتدريج دادگستري را متحولنمايند؛ و قضات داراي شرايطي كه، ان‌شاء الله با جديت حوزه‌هاي علميه مخصوصاً حوزةمباركة علمية قم تربيت و تعليم مي‌شوند و معرفي مي‌گردند، به جاي قضاتي كه شرايطمقررة اسلامي را ندارند نصب گردند، كه ان‌شاء الله تعالي بزودي قضاوت اسلاميدرسراسر كشور جريان پيدا كند.
و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آينده وصيتمي‌كنم كه با در نظر گرفتن احاديثي كه از معصومين ـ صلوات الله عليهم ـ دراهميت قضاو خطر عظيمي كه قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه دربارة قضاوت به غير حق وارد شدهاست، اين امر خطير را تصدي نمايند و نگذارند اين مقام به غير اهلش سپرده شود. وكساني كه اهل هستند از تصدي اين امر سرباز نزنند و به اشخاص غير اهل ميدان ندهند؛ وبدانند كه همان‌طور كه خطر اين مقامْ بزرگ است اجر و فضل و ثواب آن نيز بزرگ است. ومي‌دانند كه تصدي قضا براي اهلش واجب كفايي است.

ط

وصيت اينجانب به حوزه‌هاي مقدسة علميه آن است كه كراراً عرض نموده‌ام كه در اينزمان كه مخالفين اسلام و جمهوري اسلامي كمر به براندازي اسلام بسته‌اند و از هر راهممكن براي اين مقصد شيطاني كوشش مي‌نمايند، و يكي از راههاي با اهميت براي مقصد شومآنان و خطرناك براي اسلام و حوزه‌هاي اسلامي نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكار درحوزه‌هاي علميه است، كه خطر بزرگ كوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه‌ها با اعمالناشايسته و اخلاق و روش انحرافي است و خطر بسيار عظيم آن در درازمدت به مقامات بالارسيدن يك يا چند نفر شياد كه با آگاهي برعلوم اسلامي و جا زدن خود را در بينتوده‌ها وقشرهاي مردم پاكدل و علاقه‌مند نمودن آنان را به خويش وضربة مهلك زدن بهحوزه‌هاي اسلامي و اسلام عزيز و كشور در موقع مناسب مي‌باشد. و مي‌دانيم كه قدرتهايبزرگ چپاولگر در ميان جامعه‌ها افرادي به صورتهاي مختلف از مليگراها و روشنفكرانمصنوعي و روحاني نمايان كه اگر مجال يابند از همه پرخطرتر و آسيب رسانترند ذخيرهدارند كه گاهي سي ـ چهل سال با مشي اسلامي و مقدس مآبي  يا «پان ايرانيسم» و وطنپرستي و حيله‌هاي ديگر، با صبر و بردباري در ميان ملتها زيست مي‌كنند و در موقعمناسب مأموريت خود را انجام مي‌دهند. و ملت عزيز ما در اين مدت كوتاه پس از پيروزي  انقلاب نمونه‌هايي از قبيل «مجاهد خلق» و «فدايي خلق» و «توده‌اي‌»ها و ديگر عناوينديده‌اند، و لازم است همه با هوشياري اين قسم توطئه را خنثي نمايند و از همه لازمترحوزه‌هاي علميه است كه تنظيم و تصفية آن با مدرسين محترم و افاضل سابقه‌دار است باتأييد مراجع وقت. و شايد تز «نظم در بي‌نظمي» است  از القائات شوم همين نقشه‌ريزانو توطئه گران باشد.
در هرصورت وصيت اينجانب آن است كه در همة اعصار خصوصاً درعصرحاضر كه نقشه‌ها و توطئه‌ها سرعت و قوّت گرفته است، قيام براي نظام دادن به حوزه‌هالازم و ضروري است؛ كه علما و مدرسين و افاضل عظيم‌الشأن صرف وقت نموده و با برنامةدقيق صحيح حوزه‌ها را و خصوصاً حوزه علمية قم و ساير حوزه‌هاي بزرگ و با اهميت رادر اين مقطع از زمان از آسيب حفظ نمايند.
و لازم است علما و مدرسين محترمنگذارند در درسهايي كه مربوط به فقاهت است و حوزه‌هاي فقهي و اصولي از طريقة مشايخمعظم كه تنها راه براي حفظ فقه اسلامي است منحرف شوند، و كوشش نمايند كه هر روز بردقتها و بحث و نظرها و ابتكار و تحقيقها افزوده شود؛ وفقه سنتي كه ارث سلف صالح استو انحراف از آن سست شدن اركان تحقيق و تدقيق است، محفوظ بماند و تحقيقات بر تحقيقاتاضافه گردد. و البته در رشته‌هاي‌ ديگر علوم به مناسبت احتياجات كشور و اسلامبرنامه‌هايي تهيه خواهد شد و رجالي در آن رشته تربيت بايد شود. و از بالاترين ووالاترين حوزه‌هايي كه لازم است به طور همگاني مورد تعليم و تعلم قرار گيرد، علوممعنوي اسلامي]است[، از قبيل علم اخلاق و تهذيب نفس و سير و سلوك الي الله ـ رزقناالله و اياكم ـ كه جهاد اكبر مي باشد.

ي

از اموري كه اصلاح و تصفيه و مراقبت از آن لازم است قوة اجراييه است. گاهي ممكناست كه قوانين مترقي و مفيد به حال جامعه از مجلس بگذرد و شوراي نگهبان آن را تنفيذكند و وزير مسئول هم ابلاغ نمايد، لكن به دست مجريان غيرصالح كه افتاد آن را مسخكنند و بر خلاف مقررات يا با كاغذ‌بازيها يا پيچ و خمها كه به آن عادت كرده‌اند ياعمداً براي نگران نمودن مردم عمل كنند، كه بتدريج و مسامحه غائله ايجاد مي‌كند.
وصيت اينجانب به وزراي مسئول در عصر حاضر و در عصرهاي ديگر آن است كه علاوه برآنكه شماها و كارمندان وزارتخانه‌ها بودجه‌اي كه از آن ارتزاق مي‌كنيد مال ملت ، وبايد همه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشيد، و ايجاد زحمت براي مردم و مخالفوظيفه عمل كردن حرام و خداي نخواسته گاهي موجب غضب الهي مي‌شود، همة شما بهپشتيباني ملت احتياج داريد. با پشتيباني مردم خصوصاً طبقات محروم بود كه پيروزيحاصل شد و دست ستمشاهي از كشور و ذخائر آن كوتاه گرديد. و اگر روزي از پشتيبانيآنان محروم شويد، شماها كنار گذاشته مي‌شويد و همچون رژيم شاهنشاهي ستمكار به جايشما ستم پيشگان پستها را اشغال مي‌نمايند. بنابر اين حقيقت ملموس،
 
بايد كوشش درجلب نظر ملت بنماييد و از رفتار غير‌اسلامي ـ انساني احتراز نماييد.
و در همينانگيزه به وزراي كشور در طول تاريخ آينده توصيه مي‌كنم كه در انتخاب استاندارها دقتكنند اشخاص لايق، متدين،‌ متعهد، عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمايند، تا آرامش دركشور هرچه بيشتر حكمفرما باشد. و بايد دانست كه گرچه تمام وزيران وزارتخانه‌هامسئوليت در اسلامي كردن و تنظيم امور محل مسئوليت خود دارند لكن بعضي از آنها ويژگيخاص دارند؛ مثل وزارت خارجه كه مسئوليت سفارتخانه‌ها را در خارج از كشور دارند. اينجانب از ابتداي پيروزي به وزراي خارجه راجع به طاغوتزدگي سفارتخانه‌ها و تحولآنها به سفارتخانه‌هاي مناسب با جمهوري اسلامي توصيه‌هايي نمودم، لكن بعض آنان يانخواستند يا نتوانستند عمل مثبتي انجام دهند. و اكنون كه سه سال از پيروزي مي‌گذرداگر چه وزير خارجة كنوني اقدام به اين امر نموده است و اميد است با پشتكار و صرفوقت اين امرمهم انجام گيرد.
و وصيت من به وزراي خارجه در اين زمان و زمانهاي بعدآن است كه مسئوليت شما بسيار زياد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه وسفارتخانه‌ها؛ و چه در سياست خارجيِ حفظ استقلال  و منافع كشور و روابط حسنه  بادولتهايي كه قصد دخالت در امور كشور ما را ندارند. و از هر امري كه شائبة وابستگيبا همة ابعادي كه دارد به طور قاطع احتراز نماييد. و بايد بدانيد كه وابستگي در بعضامور هر چند ممكن است ظاهر فريبنده‌اي داشته باشد يا منفعت و فايده‌اي  در حالداشته باشد، لكن در نتيجه، ريشة كشور را به تباهي خواهد كشيد و كوشش داشته باشيد دربهتر كردن روابط با كشورهاي اسلامي و در بيدار كردن دولتمردان و دعوت به وحدت واتحاد كنيد كه خداوند با شماست.
و وصيت من به ملتهاي كشورهاي اسلامي  است كهانتظار نداشته باشيد كه از خارج كسي به شما در رسيدن به هدف كه آن اسلام و پيادهكردن احكام اسلام است كمك كند؛ خود بايد به اين امر حياتي كه آزادي و استقلال راتحقق مي‌بخشد قيام كنيد. و علماي اعلام و خطباي محترم كشورهاي اسلامي دولتها رادعوت كنند كه از وابستگي به قدرتهاي بزرگ خارجي خود را رها كنند و با ملت خود تفاهمكنند؛ در اين صورت پيروزي را در‌ ‌آغوش خواهند كشيد. و نيز ملتها را دعوت به وحدتكنند؛ و از نژادپرستي كه مخالف دستور اسلام است بپرهيزند؛ و با برادران ايماني خوددر هر كشوري و با هر نژادي كه هستند دست‌ برادري دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادرخوانده. و اگر اين برادري ايماني با همت دولتها و ملتها و با تأييد خداوند متعالروزي تحقق يابد، خواهيد ديد كه بزرگترين قدرت جهان را مسلمين تشكيل مي‌دهند. بهاميد روزي كه با خواست پروردگار عالم اين برادري و برابري حاصل شود.
و وصيتاينجانب به وزارت ارشاد در همة اعصار خصوصاً عصر حاضر كه ويژگي خاصي دارد، آن استكه براي تبليغ حق مقابل باطل و ارائة چهرة حقيقي جمهوري اسلامي كوشش كنند. مااكنون، دراين زمان كه دست ابرقدرتها را از كشور خود كوتاه كرديم، مورد تهاجمتبليغاتي تمام رسانه‌هاي گروهي وابسته به قدرتهاي بزرگ هستيم . چه دروغها و تهمتهاكه گويندگان و نويسندگان وابسته به ابرقدرتها به اين جمهوري اسلامي نوپا نزده ونمي‌زنند.
مع‌الأسف اكثر دولتهاي منطقة اسلامي كه به حكم اسلام بايد دست اخوتبه ما دهند، به عداوت با ما و اسلام برخاسته‌اند و همه در خدمت جهانخواران از هرطرف به ما هجوم آورده‌اند. و قدرت تبليغاتي ما بسيار ضعيف و ناتوان است و مي‌دانيدكه امروز جهان روي تبليغات مي‌چرخد. و با كمال تأسف، نويسندگان به اصطلاح روشنفكركه به سوي يكي از دو قطب گرايش دارند، به جاي آنكه در فكر استقلال و آزادي كشور وملت خود باشند، خود‌خواهيها و فرصت‌طلبيها و انحصارجوييها به آنان مجال نمي‌دهد كهلحظه‌اي تفكر نمايند و مصالح كشور و ملت خود را در نظر بگيرند، و مقايسة بين آزاديو استقلال را در اين جمهوري با رژيم ستمگر سابق نمايند و زندگي شرافتمندانة ارزندهرا توأم با بعض آنچه را كه از دست داده‌اند، كه رفاه و عيشزدگي است، با آنچه ازرژيم ستمشاهي دريافت مي‌كردند توأم با  وابستگي و نوكرمآبي وثناجويي و مداحي ازجرثومه‌هاي فساد و معادن ظلم و فحشا بسنجند؛ و از تهمتها و نارواها به اين جمهوريتازه تولد يافته دست بكشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتيان و ستم‌پيشگانزبانها و قلمها رابه كار بگيرند.
و مسئلة تبليغ تنها به عهدة وزارت ارشاد نيستبلكه وظيفة همة دانشمندان و گويندگان و نويسندگان و هنرمندان است. بايد وزارت خارجهكوشش كند تا سفارتخانه‌ها نشريات تبليغي داشته باشند و چهرة نوراني اسلام را برايجهانيان روشن نمايند؛ كه اگر اين چهره با آن جمال جميل كه قرآن و سنت در همة ابعادبه آن دعوت كرده‌ از زير نقاب مخالفان اسلام و كج‌فهميهاي دوستان خودنمايي نمايد،اسلامْ جهانگير خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد. چهمصيبت بار و غم‌انگيز است كه مسلمانان متاعي دارند كه از صدر عالم تا نهايت آن نظيرندارد، نتوانسته‌اند اين گوهر گرانبها را كه هر انساني به فطرت آزاد خود طالب آناست عرضه كنند؛ بلكه خود نيز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهي از آن فراري‌اند!

ك

از امور بسيار با اهميت و سرنوشت‌ساز مسئلة مراكز تعليم و تربيت از كودكستانهاتا دانشگاهها است كه به واسطة اهميت فوق‌العاده‌اش تكرار نموده و با اشاره مي‌گذرم. بايد ملت غارت شده بدانند كه در نيم قرن اخير آنچه به ايران و اسلام ضربة مهلك زدهاست قسمت عمده‌اش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و مراكز تعليم و تربيتِديگر با برنامه‌هاي اسلامي و ملي در راه منافع كشور به تعليم و تهذيب و تربيتكودكان و نوجوانان وجوانان جريان داشتند، ‌هرگز ميهن ما در حلقوم انگلستان و پس ازآن امريكا و شوروي فرو نمي‌رفت و هرگز قراردادهاي خانه خراب‌كن بر ملت محروم‌غارتزده تحميل نمي‌شد و هرگز پاي مستشاران خارجي به ايران باز نمي‌شد و هرگز ذخائرايران و طلاي سياه اين ملت رنجديده در جيب قدرتهاي شيطاني ريخته نمي‌شد و هرگزدودمان پهلوي و وابسته‌هاي به آن اموال ملت را نمي‌توانستند به غارت ببرند و درخارج و داخل پاركها و ويلاها بر روي اجساد مظلومان بنا كنند و بانكهاي خارج را ازدسترنج اين مظلومان پر كنند و صرف عياشي و هرز‌گي خود و بستگان خود نمايند. اگرمجلس و دولت و قوة قضاييه و ساير ارگانها از دانشگاههاي اسلامي و ملي سرچشمهمي‌گرفت ملت ما امروز گرفتار مشكلات خانه‌برانداز نبود. و اگر شخصيتهاي پاكدامن باگرايش اسلامي و ملي به معناي صحيحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام ميكند، از دانشگاهها به مراكز قواي سه گانه راه مي‌يافت، امروز ما غير امروز، و ميهنما غير اين ميهن، و محرومان ما از قيد محروميت رها، و بساط ظلم و ستمشاهي و مراكزفحشا و اعتياد و عشرتكده‌ها كه هر يك براي تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده كافيبود، در هم پيچيده و اين ارث كشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسيده بود. ودانشگاهها اگر اسلامي ـ انساني‌ـ ملي بود، مي‌توانست صدها و هزارها مدرس به جامعهتحويل دهد؛ لكن چه غم‌انگيز و اسفبار است كه دانشگاهها و دبيرستانها به دست كسانياداره مي‌شد و عزيزان ما به دست كساني تعليم و تربيت مي‌ديدند كه جز اقليت مظلوممحرومي همه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشة ديكته شده در دانشگاهها كرسيداشتند؛ و ناچار جوانان عزيز و مظلوم ما در دامن اين گرگان وابسته به ابرقدرتهابزرگ شده و به كرسيهاي قانونگذاري و حكومت و قضاوت تكيه مي‌‌كردند، و بر وفق دستورآنان، يعني رژيم ستمگر پهلوي عمل مي‌كردند.
اكنون بحمدالله تعالي دانشگاه ازچنگال جنايتكاران خارج شده. و بر ملت و دولت جمهوري اسلامي است  در همة اعصار، كهنگذارند عناصر فاسد داراي مكتبهاي انحرافي يا گرايش به غرب و شرق در دانشسراها ودانشگاهها و ساير مراكز تعليم و تربيت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگيري نمايند تامشكلي پيش نيايد و اختيار از دست نرود.
و وصيت اينجانب به جوانان عزيز دانشسراهاو دبيرستانها و دانشگاهها آن است كه خودشان شجاعانه درمقابل انحرافات قيام نمايندتا استقلال و آزادي خود و كشور و ملت خودشان مصون باشد.

ل

قواي مسلح، از ارتش و سپاه و ژاندارمري و شهرباني تا كميته‌ها و بسيج و عشايرويژگي خاص دارند. اينان كه بازوان قوي و قدرتمند جمهوري اسلامي مي‌باشند و نگهبانسرحدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنيت و آرامش‌بخشان به ملتمي‌باشند، مي‌بايست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس باشند. و لازم است توجه داشتهباشند كه در دنيا آنچه كه مورد بهره‌برداري براي قدرتهاي بزرگ و سياستهاي مخرب،بيشتر از هر چيز و هر گروهي است، قواي مسلح است. قواي مسلح است كه با  بازيهايسياسي، كودتاها و تغيير حكومتها و رژيمها به دست آنان واقع مي‌شود؛ و سودجويان دغلبعض سران آنان را مي‌خرند و با دست آنان و توطئه‌هاي فرماندهان بازي خوردة كشورهارا به دست مي‌گيرند، و ملتهاي مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادي را ازكشورها سلب مي‌كنند. و اگر فرماندهان پاكدامن متصدي امر باشند، هرگز براي دشمنانكشورها امكان كودتا يا اشغال يك كشور پيش نمي‌آيد و يا اگر احياناً پيش آيد، به دستفرماندهان متعهد شكسته و ناكام خواهد ماند. و در ايران نيز كه اين معجزة عصر به دستملت انجام گرفت، قواي مسلح متعهد و فرماندهان پاك و ميهن‌دوست سهم بسزائيداشتند.
و امروز كه جنگ لعنتي و تحميلي صدام تكريتي به امر و كمك امريكا و سايرقدرتها پس از نزديك به دو سال با شكست سياسي و نظامي ارتش متجاوز بعث و پشتيبانانقدرتمند و وابستگان به آنان روبه‌رو است، باز قواي مسلح نظامي و انتظامي و سپاهي ومردمي با پشتيباني بي‌دريغ ملت در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها اين افتخار بزرگ راآفريدند و ايران را سرافراز نمودند؛ و نيز شرارتها وتوطئه‌هاي داخلي را كه به دستعروسكهاي وابسته به غرب وشرق براي براندازي جمهوري اسلامي بسيج شده بودند با دستتواناي جوانان كميته‌ها و پاسداران بسيج و شهرباني و با كمك ملت غيرتمند در همشكسته شد. و همين جوانان فداكار عزيزند كه شبها بيدارند تا خانواده‌ها با آرامشاستراحت كنند. خدايشان يار و مددكار باد.
 
پس وصيت برادرانة من در اين قدمهايآخرين عمر بر قواي مسلح به طور عموم، آن است كه اي عزيزان  كه به اسلام عشقمي‌ورزيد و با عشق لقاء الله به فداكاري در جبهه‌ها و در سطح كشور به كار ارزشمندخود ادامه مي‌دهيد، بيدار باشيد و هوشيار كه بازيگران سياسي و سياستمداران حرفه‌ايغرب وشرقزده و دستهاي مرموز جنايتكاران پشت پرده  لبة تيز سلاح خيانت و جنايتكارشاناز هر سو و بيشتر از هر گروه متوجه به شما عزيزان است؛ و مي‌خواهند از شما عزيزانكه با جانفشاني خود انقلاب را پيروز نموديد و اسلام را زنده كرديد بهره‌گيري كرده وجمهوري اسلامي را براندازند؛ و شما را با اسم اسلام و خدمت به ميهن و ملت از اسلامو ملت جدا كرده به دامن يكي از دو قطب جهانخوار بيندازند، و بر زحمات و فداكاريهايشما با حيله‌هاي سياسي و ظاهرهاي به صورت اسلامي و ملي خط بطلان بكشند.
وصيتاكيد من به قواي مسلح آن است كه همان‌طور كه از مقررات نظام ، عدم دخول نظامي دراحزاب و گروهها و جبهه‌ها است به آن عمل نمايند؛ و قواي مسلح مطلقاً، چه نظامي وانتظامي و پاسدار و بسيج و غير اينها، در هيچ حزب و گروهي وارد نشده و خود را ازبازيهاي سياسي دور نگه دارند. در اين صورت مي‌توانند قدرت نظامي خود را حفظ و ازاختلافات درون گروهي مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خودرا از ورود  در احزاب منع نمايند. و چون انقلاب از همة ملت و حفظ آن بر همگان است،دولت و ملت و شوراي دفاع و مجلس شوراي اسلامي وظيفة شرعي و ميهني آنان است كه اگرقواي مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و كشوربخواهند عملي انجام دهند يا در احزاب وارد شوند كه ـ بي‌اشكال به تباهي كشيدهمي‌شوند ـ و يا در بازيهاي سياسي وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند. و بررهبر و شوراي رهبري است كه با قاطعيت از اين امر جلوگيري نمايد تا كشور از آسيب درامان باشد.
و من به همة نيروهاي مسلح در اين پايان زندگي خاكي، وصيت مشفقانهمي‌كنم كه از اسلام كه يگانه مكتب استقلال و آزاديخواهي است و خداوند متعال همه رابا نور هدايت آن به مقام والاي انساني دعوت مي‌كند، چنانچه امروز وفاداريد، دروفاداري استقامت كنيد كه شما را و كشور و ملت شما را از ننگ وابستگيها و پيوستگيهابه قدرتهايي كه همة شما را جز براي بردگي خويش نمي‌خواهند و كشور و ملت عزيزتان راعقب مانده و بازار مصرف و زير بار ننگين ستم‌پذيري نگه مي‌دارند نجات مي‌دهد، وزندگي انساني شرافتمندانه را ولو  با مشكلات بر زندگاني ننگين بردگي اجانب ولو بارفاه حيواني ترجيح دهيد؛ و بدانيد مادام كه در احتياجات صنايع پيشرفته، دست خود راپيش ديگران دراز كنيد و به دريوزگي عمر را بگذرانيد قدرت ابتكار و پيشرفت دراختراعات در شما شكوفا نخواهد شد. و به خوبي و عينيت ديديد كه در اين مدت كوتاه پساز تحريم اقتصادي همانها كه از ساختن هرچيز خود را عاجز مي‌ديدند و از راه انداختنكارخانه‌ها آنان را مأيوس مي‌نمودند، افكار خود را به كار بستند و بسياري ازاحتياجات ارتش و كارخانه‌ها را خود رفع نمودند. و اين جنگ و تحريم اقتصادي و اخراجكارشناسان خارجي، تحفه‌اي الهي بود كه ما از آن غافل بوديم. اكنون اگر دولت و ارتشكالاهاي جهانخواران را خود تحريم كنند و به كوشش و سعي در راه ابتكار بيفزايند،اميد است كه كشور خودكفا شود و از دريوزگي ازدشمن نجات يابد.
و هم در اينجابايد بيفزايم كه احتياج ما پس از اينهمه عقب‌ماندگي مصنوعي به صنعتهاي بزرگ كشورهايخارجي حقيقتي است انكارناپذير. و اين به آن معني نيست كه ما بايد در علوم پيشرفتهبه يكي از دو قطب وابسته شويم. دولت و ارتش بايد كوشش كنند كه دانشجويان متعهد رادر كشورهايي كه صنايع بزرگ پيشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نيستند بفرستند؛و از فرستادن به امريكا و شوروي و كشورهاي ديگر كه در مسير اين دو قطب هستند احترازكنند، مگر ان‌شاء‌الله روزي برسد كه اين دو قدرت به اشتباه خود پي‌برند و در مسيرانسانيت و انساندوستي و احترام به حقوق ديگران واقع شوند؛ يا ا‌ن‌شاءالله مستضعفانجهان و ملتهاي بيدار و مسلمانان متعهد، آنان را به‌ جاي خود نشانند. به اميد چنينروزي.

م

راديو و تلويزيون و مطبوعات و سينماها و تئاترها از ابزارهاي مؤثر تباهي و تخديرملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در اين صد سال اخير بويژه نيمة دوم آن، چهنقشه‌هاي بزرگي از اين ابزار، چه در تبليغ ضد اسلام و ضد روحانيت خدمتگزار، و چه درتبليغ استعمارگران غرب و شرق، كشيده شد و از آنها براي درست كردن بازار كالاهاخصوصاً تجملي و تزئيني از هر قماش، از تقليد در ساختمانها و تزئينات و تجملات آنهاو تقليد در اجناس نوشيدني و پوشيدني و در فرم آنها استفاده كردند، به طوري كهافتخار بزرگِ فرنگي مآب بودن در تمام شئون زندگي از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آنبويژه در خانمهاي مرفه يا نيمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و كيفيت حرف زدن و بهكار بردن لغات غربي در گفتار و نوشتار به صورتي بود كه فهم آن براي بيشتر مردمغيرممكن،  و براي همرديفان نيز مشكل مي‌نمود! فيلمهاي تلويزيون از فرآورده‌هاي غربيا شرق بود كه طبقة جوان زن و مرد را از مسير عادي زندگي و كار و صنعت و توليد ودانش منحرف و به سوي بيخبري از خويش و شخصيت خود و يا بدبيني و بدگماني به همه چيزخود و كشور خود، حتي فرهنگ و ادب و مآثر پر ارزشي كه بسياري از آن‌ با دست خيانتكارسودجويان، به كتابخانه‌ها و موزه‌هاي غرب و شرق منتقل گرديده است. مجله‌ها بامقاله‌ها و عكسهاي افتضاح بار و أسف‌انگيز، و روزنامه‌ها با مسابقات در مقالات ضدفرهنگي خويش و ضد اسلامي با افتخار، مردم بويژه طبقة جوان مؤثر را به سوي غرب ياشرق هدايت مي‌كردند. اضافه كنيد  بر آن تبليغ دامنه‌دار در ترويج مراكز فساد وعشرتكده‌ها و مراكز قمار و لاتار و مغازه‌هاي فروش كالاهاي تجملاتي و اسباب آرايش وبازيها و مشروبات الكلي بويژه آنچه از غرب وارد مي‌شد. و در مقابل صدور نفت و گاز ومخازن ديگر، عروسكها و اسباب بازيها و كالاهاي تجملي وارد مي‌شد؛ و صدها چيزهايي كهامثال من از آنها بي‌اطلاع هستيم. و اگر خداي نخواسته عمر رژيم سرسپرده و خانمانبرانداز پهلوي ادامه پيدا مي‌كرد، چيزي نمي‌گذشت كه جوانان برومند ما ـ اين فرزنداناسلام و ميهن كه چشم اميد ملت به آنها است ـ با انواع دسيسه‌ها و نقشه‌هاي شيطانيبه دست رژيم فاسد و رسانه‌هاي گروهي و روشنفكران غرب و شرقگرا از دست ملت و دامناسلام رخت بر مي‌بستند: يا جواني خود را در مراكز فساد تباه مي‌كردند؛ و يا به خدمتقدرتهاي جهانخوار درآمده و كشور را به تباهي مي‌كشاندند. خداوند متعال به ما و آنانمنت گذاشت و همه را از شر مفسدين و غارتگران نجات داد.
اكنون وصيت من به مجلسشوراي اسلامي در حال و آينده و رئيس جمهور و رؤساي جمهور ما‌بعد و به شوراي نگهبانو شوراي قضايي و دولت در هر زمان، آن است كه نگذارند اين دستگاههاي خبري و مطبوعاتو مجله‌ها از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند. و بايد همه بدانيم كه آزادي به شكلغربي آن، كه موجب تباهي جوانان و دختران و پسران مي‌شود، از نظر اسلام و عقل محكوماست. و تبليغات و مقالات و سخنرانيها و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومي ومصالح كشور حرام است. و بر همة ما و همة مسلمانان جلوگيري از آنها واجب است. و ازآزاديهاي مخرب بايد جلوگيري شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسير ملتو كشور اسلامي و مخالف با حيثيت جمهوري اسلامي است، به طور قاطع اگر جلوگيري نشود،همه مسئول مي‌باشند. و مردم و جوانان حزب‌اللهي اگر برخورد به يكي از امور مذكورنمودند به دستگاههاي مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهي نمودند، خودشان مكلف بهجلوگيري هستند . خداوند تعالي مددكار همه باشد.

ن

نصيحت و وصيت من به گروهها و گروهكها و اشخاصي كه در ضديت با ملت و جمهورياسلامي و اسلام فعاليت مي‌كنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن است كه تجربةطولاني به هر راهي كه اقدام كرديد و به هر توطئه‌اي كه دست زديد و به هر كشور ومقامي كه توسل پيدا كرديد به شماها كه خود را عالم و عاقل مي‌دانيد بايد آموختهباشند كه مسير يك ملت فداكار را نمي‌شود با دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغپردازيهاي بي‌سر و پا و غير حساب شده منحرف كرد، و هرگز هيچ حكومت و دولتي رانمي‌توان با اين شيوه‌هاي غير انساني و غير منطقي ساقط نمود، بويژه ملتي مثل ايرانرا كه از بچه‌هاي خردسالش تا پيرزنها و پيرمردهاي بزرگسالش، در راه هدف و جمهورياسلامي و قرآن و مذهب جانفشاني و فداكاري مي‌كنند. شماها كه مي‌دانيد (و اگر ندانيدبسيار ساده‌لوحانه فكر مي‌كنيد) كه ملت با شما نيست و ارتش با شماها دشمن است. واگر فرض بكنيد با شما بودند و دوست شما بودند، حركات ناشيانة  شما و جناياتي كه باتحريك شما رخ داد آنان را از شما  جدا كرد و جز دشمن تراشي كار ديگري نتوانستيدبكنيد.
من وصيت خيرخواهانه در اين آخر عمر به شما مي‌كنم كه اولاً با اين ملتطاغوتزدة رنج كشيده كه پس از 2500 سال ستمشاهي با فدا دادن بهترين فرزندان وجوانانش خود را از زير بار ستم جنايتكاراني همچون رژيم پهلوي و جهانخواران شرق وغرب نجات داده به جنگ و ستيز برخاسته‌ايد. چطور وجدان يك انسان هر چه پليد باشد،راضي مي‌شود براي احتمال رسيدن به يك مقام با ميهن خود و ملت خود اينگونه رفتار كندو به كوچك و بزرگ آنها رحم نكند؟ من به شما نصيحت مي‌كنم دست از اين كارهاي بيفايدهو غير عاقلانه برداريد و گول جهانخواران را نخوريد. و در هر جا هستيد اگر به جنايتيدست نزديد به ميهن خود و دامن اسلام برگرديد و توبه كنيد كه خداوند ارحم الراحميناست؛ و جمهوري اسلامي و ملت از شما ان‌شاء‌الله مي‌گذرند. و اگر دست به جنايتي زديدكه حكم خداوند تكليف شما را معين كرده، باز از نيمه راه برگشته و توبه كنيد. و اگرشهامت داريد تن به مجازات داده و با اين عمل خود را از عذاب اليم خداوند نجات دهيد؛والاّ در هر جا هستيد عمر خود را بيش از اين هدر ندهيد و به كار ديگر مشغول شويد كهصلاح در آن است.
و بعد، به هواداران داخلي و خارجي آنان وصيت مي‌كنم كه با چهانگيزه جواني خود را براي آنان كه اكنون ثابت است كه براي قدرتمندان جهانخوار خدمتمي‌كنند و از نقشه‌هاي آنها پيروي مي‌كنند و ندانسته به دام آنها افتاده‌اند به هدرمي‌دهيد؟ و با ملت خود در راه چه كسي جفا مي‌كنيد؟ شما بازي خوردگان دست آنهاهستيد. و اگر در ايران هستيد به عيان مشاهده مي‌كنيد كه توده‌هاي ميليوني به جمهورياسلامي وفادار و براي آن فداكارند؛ و به عيان مي‌بينيد كه حكومت و رژيم فعلي با جانو دل در خدمت خلق و مستمندان هستند؛ و آنان كه به دروغ ادعاي «خلقي» بودن و «مجاهد» و «فدايي» براي خلق مي‌كنند، با خلق خدا به دشمني برخاسته و شما پسران و دخترانساده‌دل را براي مقاصد خود و مقاصد يكي از دو قطب قدرت جهانخوار به بازي گرفته وخود يا در خارج در آغوش يكي از دو قطب جنايتكار به خوشگذراني مشغول و يا در داخل بهخانه‌هاي مجلل تيمي با زندگي اشرافي، نظير منازل جنايتكاراني بدبخت به جنايت خودادامه مي‌دهند و شما جوانان را به كام مرگ مي‌فرستند.
نصيحت مشفقانة من به شمانوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است كه از راه اشتباه برگرديد؛ و با محرومينجامعه كه با جان و دل به جمهوري اسلامي خدمت مي‌كنند متحد شويد؛ و براي ايران مستقلو آزاد فعاليت نماييد تا كشور و ملت از شرّ مخالفين نجات پيدا كند، و همه با هم بهزندگي شرافتمندانه ادامه دهيد. تا چه وقت و براي چه گوش به فرمان اشخاصي هستيد كهجز به نفع شخصي خود فكر نمي‌كنند و در آغوش و پناه ابرقدرتها با ملت خود در ستيزهستند و شما را فداي مقاصد شوم و قدرت‌طلبي خويش مي‌نمايند؟ شما در اين سالهايپيروزي انقلاب ديديد كه ادعاهاي آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقطبراي فريب جوانان صاف دل است. و مي‌دانيد كه شما قدرتي در مقابل سيل خروشان ملتنداريد و كارهايتان جز به ضرر خودتان و تباهي عمرتان نتيجه‌اي ندارد. من تكليف خودرا كه هدايت است ادا كردم. و اميد است به اين نصيحت كه پس از مرگ من به شما مي‌رسدو شائبة قدرت طلبي در آن نيست گوش فرا دهيد و خود را از عذاب اليم الهي نجات دهيد. خداوند منان شما را هدايت فرمايد و صراط مستقيم را به شما بنمايد.
وصيت من بهچپ گرايان، مثل كمونيستها و چريكهاي فدايي خلق و ديگر گروهها]ي[ متمايل به چپ، آناست كه شماها بدون بررسي صحيح از مكتبها و مكتب اسلام نزد كساني كه از مكتبها وخصوص اسلام اطلاع صحيح دارند، با چه انگيزه خودتان را راضي كرديد به مكتبي كه امروزدر دنيا شكست خورده رو آوريد و چه شده كه دل خود را به چند «ايسم» كه محتواي آنهاپيش اهل تحقيق پوچ است خوش كرده‌ايد؟ و شما را چه انگيزه‌اي وادار كرده كهمي‌خواهيد كشور خود را به دامن شوروي يا چين بكشيد؛ و با ملت خود به اسم «تودهدوستي» به جنگ برخاسته يا به توطئه‌هايي براي نفع اجنبي به ضد كشور خود و توده‌هايستمديده دست زديد؟ شما مي‌بينيد كه از اول پيدايش كمونيسم مدعيان آن ديكتاتورترين وقدرت‌طلب و انحصارطلبترين حكومتهاي جهان بوده و هستند. چه ملتهايي زير دست و پايشوروي مدعي طرفدار توده‌ها خُرد شدند و از هستي ساقط گرديدند. ملت روسيه، مسلمانانو غير مسلمانان، تاكنون در زير فشار ديكتاتوري حزب كمونيست دست و پا مي‌زنند و ازهر گونه آزادي محروم و در اختناق بالاتر از اختناقهاي ديكتاتورهاي جهان به سرمي‌برند. استالين، كه يكي از چهره‌هاي به اصطلاح «درخشان» حزب بود، ورود و خروجش راو تشريفات آن و اشرافيت او را ديديم. اكنون كه شما فريب خوردگان در عشق آن رژيم جانمي‌دهيد، مردم مظلوم شوروي و ديگر اقمار او چون افغانستان از ستمگريهاي آنان جانمي‌سپارند، و آنگاه شما كه مدعي طرفداري از خلق هستيد، بر اين خلق محروم در هر جاكه دستتان رسيده چه جناياتي انجام داديد و با اهالي شريف آمل كه آنان را به غلططرفدار پر و پا قرص خود معرفي مي‌كرديد و عدة بسياري را به فريب به جنگ مردم و دولتفرستاديد و به كشتن داديد، چه جنايتها كه نكرديد. و شما «طرفدار خلق محروم» مي‌خواهيد خلق مظلوم و محروم ايران را به دست ديكتاتوري شوروي دهيد و چنين خيانتيرا با سرپوش «فدايي خلق» و طرفدار محرومين در حال اجرا هستيد، منتها «حزب توده» ورفقاي آن با توطئه و زير ماسك طرفداري از جمهوري اسلامي، و ديگر گروهها با اسلحه وترور و انفجار.
من به شما احزاب و گروهها، چه آنان كه به چپگرايي معروف ـ گرچهبعضي شواهد و قرائن دلالت دارد كه اينان كمونيست امريكايي هستند ـ و چه آنان كه ازغرب ارتزاق مي‌كنند و الهام مي‌گيرند و چه آنها كه با اسم «خود مختاري» و طرفدارياز كرد و بلوچ دست به اسلحه برده و مردم محروم كردستان و ديگر جاها را از هستي ساقطنموده و مانع از خدمتهاي فرهنگي و بهداشتي و اقتصادي و بازسازي دولت جمهوري در آناستانها مي‌شوند، مثل حزب «دموكرات» و «كومله» وصيت مي‌كنم كه به ملت بپيوندند. وتاكنون تجربه كرده‌اند كه كاري جز بدبخت كردن اهالي آن مناطق نكرده‌اند ونمي‌توانند بكنند، پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است كه با دولت تشريكمساعي نموده و از ياغي‌گري و خدمت به بيگانگان و خيانت به ميهن خود دست بردارند وبه ساختن كشور بپردازند و مطمئن باشند كه اسلام براي آنان هم از قطب جنايتكار غرب وهم از قطب ديكتاتور شرق بهتر است و آرزوهاي انساني خلق را بهتر انجام مي‌دهد.
ووصيت من به گروههاي مسلمان كه از روي اشتباه به غرب و احياناً به شرق تمايل نشانمي‌دهند و از منافقان كه اكنون خيانتشان معلوم شد گاهي طرفداري مي‌كردند و بهمخالفانِ بدخواهان اسلام از روي خطا و اشتباه گاهي لعن مي‌كردند و طعن مي‌زدند، آناست كه بر سر اشتباه خود پافشاري نكنند و با شهامت اسلامي به خطاي خود اعتراف، و بادولت و مجلس و ملت مظلوم براي رضاي خداوند هم‌صدا و هم‌مسير شده و اين مستضعفانتاريخ را از شرّ مستكبران نجات دهيد؛ و كلام مرحوم مدرس، آن روحاني متعهد پاك سيرتو پاك انديشه را به خاطر بسپريد كه در مجلس افسردة آن روز گفت: اكنون كه بايد ازبين برويم چرا با دست خود برويم.
من هم امروز به ياد آن شهيد راه خدا به شمابرادران مؤمن عرض مي‌كنم اگر ما با دست جنايتكار امريكا و شوروي از صفحة روزگار محوشويم و با خون سرخ شرافتمندانه با خداي خويش ملاقات كنيم، بهتر از آن است كه در زيرپرچم ارتش سرخ شرق و سياه غرب زندگي اشرافي مرفه داشته باشيم. و اين سيره و طريقةانبياي عظام و ائمة مسلمين و بزرگان دين مبين بوده است و ما بايد از آن تبعيت كنيم،و بايد به خود بباورانيم كه اگر يك ملت بخواهند بدون وابستگيها زندگي كنندمي‌توانند؛ و قدرتمندان جهان بر يك ملت نمي‌توانند خلاف ايدة آنان را تحميلكنند.
از افغانستان عبرت بايد گرفت با آنكه دولت غاصب و احزاب چپي با شوروي بودهو هستند، تاكنون نتوانسته‌اند توده‌هاي مردم را سركوب نمايند. علاوه بر اين اكنونملتهاي محروم جهان بيدار شده‌اند و طولي نخواهد كشيد كه اين بيداريها به قيام ونهضت و انقلاب انجاميده و خود را از تحت سلطة ستمگران مستكبر نجات خواهند داد. وشما مسلمانانِ پايبند به ارزشهاي اسلامي مي‌بينيد كه جدايي و انقطاع از شرق و غرببركات خود را دارد نشان مي‌دهد؛ و مغزهاي متفكر بومي به كار افتاده و به سويخودكفايي پيشروي مي‌كند و آنچه كارشناسان خائن غربي و شرقي براي ملت ما محال جلوهمي‌دادند، امروز به طور چشمگيري با دست و فكر ملت انجام گرفته و ان‌شاء‌الله تعاليدر دراز مدت انجام خواهد گرفت. و صد افسوس كه اين انقلاب دير تحقق پيدا كرد و لااقلدر اول سلطنت جابرانة كثيف محمدرضا تحقق نيافت؛ و اگر شده بود، ايران غارتزده غيراز اين ايران بود.
و وصيت من به نويسندگان و گويندگان و روشنفكران واشكالتراشان و صاحب‌عقدگان آن است كه به جاي آنكه وقت خود را در خلاف مسير جمهورياسلامي صرف كنيد و هرچه توان داريد در بدبيني و بدخواهي و بدگويي از مجلس و دولت وساير خدمتگزاران به كار بريد، و با اين عمل كشور خود را به سوي ابرقدرتها سوق دهيد،با خداي خود يك شب خلوت كنيد و اگر به خداوند عقيده نداريد با وجدان خود خلوت كنيدو انگيزة باطني خود را كه بسيار مي‌شود خود انسانها از آن بيخبرند بررسي كنيد،ببينيد آيا با كدام معيار و با چه انصاف خون اين جوانان قلم قلم شده را در جبهه‌هاو در شهرها ناديده مي‌گيريد و با ملتي كه مي‌خواهد از زير بار ستمگران و غارتگرانخارجي و داخلي خارج شود و استقلال و آزادي را با جان خود و فرزندان عزيز خود به دستآورده و با فداكاري مي‌خواهد آن را حفظ كند، به جنگ اعصاب برخاسته‌ايد و بهاختلاف‌انگيزي و توطئه‌هاي خائنانه دامن مي‌زنيد و راه را براي مستكبران و ستمگرانباز مي‌كنيد. آيا بهتر نيست كه با فكر و قلم و بيان خود دولت و مجلس و ملت راراهنمايي براي حفظ ميهن خود نماييد؟ آيا سزاوار نيست كه به اين ملت مظلوم محروم كمككنيد و با ياري خود حكومت اسلامي را استقرار دهيد؟ آيا اين مجلس و رئيس جمهور ودولت و قوة قضايي را از آنچه در زمان رژيم سابق بود بدتر مي‌دانيد؟ آيا از يادبرده‌ايد ستمهايي كه آن رژيم لعنتي بر اين ملت مظلوم و بي پناه روا مي‌داشت؟  آيانمي‌دانيد كه كشور اسلامي در آن زمان يك پايگاه نظامي براي امريكا بود و با آن عمليك مستعمره مي‌كردند و از مجلس تا دولت و قواي نظامي در قبضة‌ آنان بود و مستشارانو صنعتگران و متخصصان آنان با اين ملت و ذخائر آن چه مي‌كردند؟ آيا اشاعة فحشا درسراسر كشور و مراكز فساد، از عشرتكده‌ها و قمارخانه‌ها و ميخانه‌ها و مغازه‌هايمشروب فروشي و سينماها و ديگر مراكز كه هر يك براي تباه كردن نسل جوان عاملي بزرگبود، از خاطرتان محو شده؟ آيا رسانه‌هاي گروهي و مجلات سراسر فساد انگيز وروزنامه‌هاي آن رژيم را به دست فراموشي سپرده‌ايد؟ و اكنون كه از آن بازارهاي فساداثري نيست، براي آنكه در چند دادگاه، يا چند جوان كه شايد اكثر از گروههاي منحرفنفوذ كرده و براي بدنام نمودن اسلام و جمهوري اسلامي كارهاي انحرافي انجام مي‌دهند،و كشتن عده اي كه مفسد في‌الارض هستند و قيام بر ضد اسلام و جمهوري اسلامي مي‌كنندشما را به فرياد در آورده، و با كساني كه با صراحت، اسلام را محكوم مي‌كنند و بر ضدآن قيام مسلحانه يا قيام با قلم و زبان كه أسفناكتر از قيام مسلحانه است، نموده‌اندپيوند مي‌كنيد و دست برادري مي‌دهيد؛ و آنان را كه خداوند مهدورالدم فرموده نور چشممي‌خوانيد، و در كنار بازيگراني كه فاجعة چهارده  اسفند را بر پا كردند و جوانانبيگناه را با ضرب و شتم كوبيدند نشسته و تماشاگر معركه مي‌شويد، يك عمل اسلامي واخلاقي است! و عمل دولت و قوة قضاييه كه معاندين و منحرفين و ملحدين را به جزاياعمال خويش مي‌رسانند، شما را به فرياد درآورده و داد مظلوميت مي‌زنيد؟ من براي شمابرادران كه از سوابقتان تا حدي مطلع و علاقه‌مند به بعضي از شما هستم متأسف هستم،نه براي آنان كه اشراري بودند در لباس خيرخواهي و گرگهايي در پوشش چوپان وبازيگراني بودند كه همه را به باد بازي و مسخره گرفته و در صدد تباه كردن كشور وملت و خدمتگزاري به يكي از دو قطب چپاولگر بودندـ آنان كه با دست پليد خود جوانان ومردان ارزشمند و علماي مربي جامعه را شهيد نمودند و به كودكان مظلوم مسلمانان رحمنكردند، خود را در جامعه رسوا و در پيشگاه خداوند قهار مخذول نمودند و راه بازگشتندارند كه شيطانِ نفس اماره بر آنان حكومت مي‌كند.
لكن شما برادران مؤمن با دولتو مجلس كه كوشش دارد خدمت به محرومين و مظلومين و برادران سر و پا برهنه و از همةمواهب زندگي محروم نمايد چرا كمك نمي‌كنيد و شكايت داريد؟ آيا مقدار خدمت دولت وبنيادهاي جمهوري را با اين گرفتاريها و نابسامانيها كه لازمة هر انقلاب است، و جنگتحميلي با آنهمه خسارت و ميليونها آوارة خارجي و داخلي و كارشكنيهاي بيرون از حد رادر اين مدت كوتاه مقايسه با كارهاي عمراني رژيم سابق نموده‌ايد؟ آيا  نمي‌دانيد كهكارهاي عمراني آن زمان اختصاص داشت تقريباً به شهرها آن هم به محلات مرفه؛ و فقرا ومردمان محروم از آن امور بهرة ناچيز داشته يا نداشتند؛ و دولت فعلي و بنيادهاياسلامي براي اين طايفة محروم با جان و دل خدمت مي‌كنند؟ شما مؤمنان هم پشتيبان دولتباشيد تا كارها زود انجام گيرد و در محضر پروردگار كه خواه ناخواه خواهيد رفت بانشان خدمتگزاري به بندگان او برويد

 س

يكي از اموري كه لازم به توصيه و تذكر است، آن است كه اسلام نه با سرمايه‌داريظالمانه و بي‌حساب و محروم كنندة توده‌هاي تحت ستم و مظلوم موافق است، بلكه آن رابه طور جدي در كتاب و سنت محكوم مي‌كند و مخالف عدالت اجتماعي مي‌داند ـ گرچه بعضكج‌فهمان بي‌اطلاع از رژيم حكومت اسلامي و از مسائل سياسي حاكم در اسلام در گفتار ونوشتار خود طوري وانمود كرده‌اند (و باز هم دست برنداشته‌اند)  كه اسلام طرفدار بيمرز و حد سرمايه‌داري و مالكيت است و با اين شيوه كه با فهم كج خويش از اسلامبرداشت نموده‌اند چهرة نوراني اسلام را پوشانيده و راه را براي مغرضان و دشمناناسلام باز نموده كه به اسلام بتازند، و آن را رژيمي چون رژيم سرمايه‌داري غرب مثلرژيم امريكا و انگلستان و ديگر چپاولگران غرب به حساب آورند، و با اتكال به قول وفعل اين نادانان يا غرضمندانه و يا ابلهانه بدون مراجعه به اسلام‌شناسان واقعي بااسلام به معارضه برخاسته‌اند ـ و نه رژيمي مانند رژيم كمونيسم و ماركسيسم لنينيسماست كه با مالكيت فردي مخالف و قائل به اشتراك مي‌باشند با اختلاف زيادي كهدوره‌هاي قديم تاكنون حتي اشتراك در زن و همجنس بازي بوده و يك ديكتاتوري و استبدادكوبنده در برداشته.
بلكه اسلام يك رژيم معتدل با شناخت مالكيت و احترام به آن بهنحو محدود در پيدا شدن مالكيت و مصرف، كه اگر بحق به آن عمل شود چرخهاي اقتصاد سالمبه راه مي‌افتد و عدالت اجتماعي، كه لازمة يك رژيم سالم است تحقق مي‌يابد. در اينجانيز يك دسته با كج فهميها و بي‌اطلاعي از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دستةاول قرار گرفته و گاهي با تمسك به بعضي آيات يا جملات نهج البلاغه، اسلام را موافقبا مكتبهاي انحرافي ماركس و امثال او معرفي نموده‌اند و توجه به ساير آيات و فقراتنهج‌البلاغه ننموده وسر‌خود، به فهم قاصر خود، بپاخاسته و «مذهب اشتراكي» را تعقيبمي‌كنند و از كفر و ديكتاتوري و اختناق كوبنده كه ارزشهاي انساني را ناديده گرفته ويك حزب اقليت با توده‌هاي انساني مثل حيوانات عمل مي‌كنند،‌ حمايت مي‌كنند.
وصيت من به مجلس و شوراي نگهبان و دولت و رئيس جمهور و شوراي قضايي آن است كهدر مقابل احكام خداوند متعال خاضع بوده؛ و تحت تأثير تبليغات بي‌محتواي قطب ظالمچپاولگر سرمايه‌داري و قطب ملحد اشتراكي و كمونيستي واقع نشويد، و به مالكيت وسرمايه‌هاي مشروع با حدود اسلامي احترام گذاريد، و به ملت اطمينان دهيد تاسرمايه‌ها و فعاليتهاي سازنده به كار افتند و دولت و كشور را به خود كفايي و صنايعسبك و سنگين برسانند.
و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصيت مي‌كنم كه ثروتهايعادلانة خود را به كار اندازيد و به فعاليت سازنده در مزارع و روستاها و كارخانه‌هابرخيزيد كه اين خود عبادتي ارزشمند است.
و به همه در كوشش براي رفاه طبقاتمحروم وصيت مي‌كنم كه خير دنيا و آخرت شماها رسيدگي به حال محرومان جامعه است كه درطول تاريخ ستمشاهي و خان‌خاني در رنج و زحمت بوده‌اند. و چه نيكو است كه طبقاتتمكندار به طور داوطلب براي زاغه و چپرنشينان مسكن و رفاه تهيه كنند. و مطمئن باشندكه خير دنيا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است كه يكي بي‌خانمان و يكي دارايآپارتمانها باشد.

ع

وصيتاينجانب به آن طايفه از روحانيون و روحاني‌نماها كه با انگيزه‌هاي مختلف با جمهورياسلامي و نهادهاي آن مخالفت مي‌كنند و وقت خود را وقف براندازي آن مي‌نمايند و بامخالفان توطئه‌گر و بازيگران سياسي كمك، و گاهي به طوري كه نقل مي‌شود با پولهايگزافي كه از سرمايه‌داران بيخبر از خدا دريافت براي اين مقصد مي‌كنند كمكهاي كلانمي‌نمايند، آن است كه شماها طرْفي از اين غلط كاريها تاكنون نبسته و بعد از اين همگمان ندارم ببنديد. بهتر آن است كه اگر براي دنيا به اين عمل دست زده‌ايد ـ وخداوند نخواهد گذاشت كه شما به مقصد شوم خود برسيدـ تا درِ توبه باز است از پيشگاهخداوند عذر بخواهيد و با ملت مستمند مظلوم هم‌صدا شويد و از جمهوري اسلامي كه بافداكاريهاي ملت به دست آمده حمايت كنيد، كه خير دنيا و آخرت در آن است. گرچه گمانندارم كه موفق به توبه شويد. و اما به آن دسته كه از روي بعض اشتباهات يا بعضخطاها، چه عمدي و چه غير عمدي، كه از اشخاص مختلف يا گروهها صادر شده و مخالف بااحكام اسلام بوده است با اصل جمهوري اسلامي و حكومت آن مخالفت شديد مي‌كنند و برايخدا در براندازي آن فعاليت مي‌نمايند و با تصور خودشان اين جمهوري از رژيم سلطنتيبدتر يا مثل آن است، با نيت صادق در خلوات تفكر كنند و از روي انصاف مقايسه نمايندبا حكومت و رژيم سابق. و باز توجه نمايند كه در انقلابهاي دنيا هرج و مرجها وغلط‌رويها و فرصت‌طلبيها غير قابل اجتناب است و شما اگر توجه نماييد و گرفتاريهاياين جمهوري را در نظر بگيريد ـ از قبيل توطئه‌ها و تبليغات دروغين و حملة مسلحانةخارج مرز و داخل، و نفوذ غير قابل اجتناب گروههايي از مفسدان و مخالفان اسلام درتمام ارگانهاي دولتي به قصد ناراضي كردن ملت از اسلام و حكومت اسلامي، و تازه كاربودن اكثر يا بسياري از متصديان  امور و پخش شايعات دروغين از كساني كه ازاستفاده‌هاي كلان غير مشروع بازمانده يا استفاده آنان كم شده، و كمبود چشمگير قضاتشرع و گرفتاريهاي اقتصادي كمرشكن و اشكالات عظيم در تصفيه و تهذيب متصديان چندميليوني، و كمبود مردمان صالحكاردان و متخصص و دهها گرفتاري ديگر، كه تا انسانوارد گود نباشد از آنها بيخبر است ـ و از طرفي اشخاص غرضمند سلطنت‌طلب سرمايه‌دارهنگفت كه با رباخواري و سودجويي و با اخراج ارز و گرانفروشي به حد سرسام‌آور وقاچاق و احتكار، مستمندان و محرومان جامعه را تا حد هلاكت در فشار قرار داده وجامعه را به فساد مي‌كشند، نزد شما آقايان به شكايت و فريبكاري آمده و گاهي هم برايباور آوردن و خود را مسلمان خالص نشان دادن به عنوان «سهم» مبلغي مي‌دهند و اشكتمساح مي‌ريزند و شما را عصباني كرده به مخالفت برمي‌انگيزانند، كه بسياري از آنانبا  استفاده‌هاي نامشروع، خون مردم را مي‌مكند و اقتصاد كشور را به شكست ميكشند.
اينجانب نصيحت متواضعانة برادرانه مي‌كنم كه آقايان محترم تحت تأثيراينگونه شايعه‌سازيها قرار نگيرند و براي خدا و حفظ اسلام اين جمهوري را تقويتنمايند. و بايد بدانند كه اگر اين جمهوري اسلامي شكست بخورد به جاي آن يك رژيماسلامي دلخواه بقية الله ـ روحي فداه‌ ـ يا مطيع امر شما آقايان تحقق نخواهد پيداكرد، بلكه يك رژيم دلخواه يكي از دو قطب قدرت به حكومت مي‌رسد و محرومان جهان، كهبه اسلام و حكومت اسلامي رو]ي[ آورده و دل باخته‌اند، مأيوس مي‌شوند و اسلام برايهميشه منزوي خواهد شد؛ و شماها روزي از كردار خود پشيمان مي‌شويد كه كار گذشته وديگر پشيماني سودي ندارد. و شما آقايان اگر توقع داريد كه در يك شب همة امور بر طبقاسلام و احكام خداوند تعالي متحول شود يك اشتباه است، و در تمام طول تاريخ بشر چنينمعجزه‌اي روي نداده است و نخواهد داد. و آن روزي كه ان‌شاء‌الله تعالي مصلح كل ظهورنمايد، گمان نكنيد كه يك معجزه شود و يكروزه عالم اصلاح شود؛ بلكه با كوششها وفداكاريها ستمكاران سركوب و منزوي مي‌شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عاميهايمنحرف، آن است كه براي ظهور آن بزرگوار بايد كوشش در تحقق كفر و ظلم كرد تا عالم راظلم فرا گيرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فانّا لله و انّا اليه راجعون.

ف

وصيت من به همة مسلمانان و مستضعفان جهان اين است كه شماها نبايدبنشينيد و منتظر آن باشيد كه حكام و دست اندركاران كشورتان يا قدرتهاي خارجي بيايندو براي شما استقلال و آزادي را تحفه بياورند. ما و شماها لااقل در اين صد سال اخير،كه بتدريج پاي قدرتهاي بزرگ جهانخوار به همة كشورهاي اسلامي و ساير كشورهاي كوچكباز شده است مشاهده كرديم يا تاريخهاي صحيح براي ما بازگو كردند كه هيچ ‌يك از دوَلحاكم بر اين كشورها در فكر آزادي و استقلال و رفاه ملتهاي خود نبوده و نيستند؛  بلكه اكثريت قريب به اتفاق آنان يا خود به ستمگري و اختناق ملت خود پرداخته و هر چهكرده‌اند براي منافع شخصي يا گروهي نموده؛ يا براي رفاه قشر مرفه و بالانشين بوده وطبقات مظلوم كوخ و كپرنشين از همة مواهب زندگي حتي مثل آب و نان و قوت لايموت محرومبوده، و آن بدبختان را براي منافع قشر مرفه و عياش به كار گرفته‌اند و يا آنكه دستنشاندگان قدرتهاي بزرگ بوده‌اند كه براي وابسته كردن كشورها و ملتها هر چه  توانداشته‌اند به كار گرفته و با حيله‌هاي مختلف كشورها را بازاري  براي شرق و غرب درستكرده و منافع آنان را تأمين نموده‌اند و ملتها را عقب مانده و مصرفي بار آوردند واكنون نيز با اين نقشه در حركتند.
و شما اي مستضعفان جهان و اي كشورهاي اسلاميو مسلمانان جهان بپاخيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد و از هياهوي تبليغاتيابرقدرتها و عُمال سرسپردة آنان نترسيد؛ و حكام جنايتكار كه دسترنج شما را بهدشمنان شما و اسلام عزيز تسليم مي‌كنند از كشور خود برانيد؛ و خود و طبقات خدمتگزارمتعهد، زمام امور را به دست گيريد و همه در زير پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و بادشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخيزيد؛ و به سوي يك دولت اسلامي باجمهوريهاي آزاد و مستقل به پيش رويد كه با تحقق آن، همة مستكبران جهان را به جايخود خواهيد نشاند و همة مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهيد رساند. به اميد آنروز كه خداوند تعالي وعده فرموده است.

ص

يك مرتبة ديگر در خاتمة اين وصيتنامه، به ملت شريف ايران وصيتمي‌كنم  كه در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداكاريها و جان‌نثاريها و محروميتهامناسب حجم بزرگي مقصود و ارزشمندي و علّو رتبة آن است، آنچه كه شما ملت شريف ومجاهد براي آن بپاخاستيد  و دنبال مي‌كنيد و براي آن جان و مال نثار كرده ومي‌كنيد، والاترين و بالاترين و ارزشمندترين مقصدي است و مقصودي است كه از صدر عالمدر ازل و از پس اين جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد؛ و آن مكتب الوهيت به معنيوسيع آن و ايدة توحيد با ابعاد رفيع آن است كه اساس خلقت و غايت آن در پهناور وجودو در درجات و مراتب غيب و شهود است؛ و آن در مكتب محمدي ـ صلي الله عليه وآله وسلم‌ـ به تمام معني و درجات و ابعاد متجلي شده؛ و كوشش تمام انبياي عظام ـ عليهم سلامالله ـ و اولياي معظم ـ سلام الله عليهم ـ براي تحقق آن بوده و راهيابي به كمالمطلق و جلال و جمال بي‌نهايت جز با آن ميسر نگردد. آن است كه خاكيان را بر ملكوتيانو برتر از آنان شرافت داده، و آنچه براي خاكيان از سير در آن حاصل مي‌شود براي هيچموجودي در سراسر خلقت در سر‌ّ و عَلن حاصل نشود.
شما اي ملت مجاهد، در زيرپرچمي مي‌رويد كه در سراسر جهان مادي و معنوي در اهتزاز است، بيابيد آن را يانيابيد، شما راهي را مي‌رويد كه تنها راه تمام انبيا ـ عليهم سلام الله ـ و يكتاراه سعادت مطلق است. در اين انگيزه است كه همة اوليا شهادت را در راه آن به آغوشمي‌كشند و مرگ سرخ را «احلي من العسل» مي‌دانند؛ و جوانان شما در جبهه‌ها جرعه‌اياز آن را نوشيده و به وجد آمده‌اند  و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنانجلوه نموده و ما بايد بحق بگوييم « يا ليتنا كنّا معكم فنفوز فوزاً عظيماً ». گواراباد بر آنان آن نسيم دل‌آرا و آن جلوة شورانگيز.
و بايد بدانيم كه طرفي از اينجلوه در كشتزارهاي سوزان و در كارخانه‌هاي توانفرسا و در كارگاهها و در مراكز صنعتو اختراع و ابداع، و در ملت به طور اكثريت در بازارها و خيابانها و روستاها و همةكساني كه متصدي اين امور براي اسلام و جمهوري اسلامي و پيشرفت و خودكفايي كشور بهخدمتي اشتغال دارند جلوه گر است.
و تا اين روح تعاون و تعهد در جامعه برقراراست  كشور عزيز از آسيب دهر ان‌شاء‌الله تعالي مصون است. و بحمد‌الله تعاليحوزه‌هاي علميه و دانشگاهها و جوانانِ عزيز مراكز علم و تربيت از اين نفخة الهيغيبي برخوردارند، و اين مراكز در‌بست در اختيار آنان است، و به اميد خدا دستتبهكاران و منحرفان از آنها كوتاه.
و وصيت من به همه آن است كه با ياد خدايمتعال به سوي خودشناسي و خودكفايي و استقلال، با همة ابعادش به پيش، و بي ترديد دستخدا با شما است، اگر شما در خدمت او باشيد و براي ترقي و تعالي كشور اسلامي به روحتعاون ادامه دهيد.
و اينجانب با آنچه در ملت عزيز از بيداري و هوشياري و تعهد وفداكاري و روح مقاومت و صلابت در راه حق مي‌بينم و اميد آن دارم كه به فضل خداوندمتعال اين معاني انساني به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.
با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا از خدمتخواهران و برادران مرخص، و به سوي جايگاه ابدي سفر مي‌كنم. و به دعاي خير شمااحتياج مبرم دارم. و از خداي رحمان و رحيم مي‌خواهم كه عذرم را در كوتاهي خدمت وقصور و تقصير بپذيرد.
و از ملت اميدوارم كه عذرم را در كوتاهيها و قصور وتقصيرها بپذيرند. و با قدرت و تصميم اراده به پيش روند و بدانند كه با رفتن يكخدمتگزار در سدّ آهنين ملت خللي حاصل نخواهد شد كه خدمتگزاران بالا و والاتر درخدمتند، و الله نگهدار اين ملت و مظلومان جهاناست.
                                                                 
والسلام عليكم و علي عباد الله الصالحين و رحـمة الله وبركاته 
                                                                                  26
بهمن 1361 1 جمادي الاولي 1403
                                                                                         
روح الله الموسوي الخميني

                                                                                                   بسمه تعالي
اين وصيتنامه را پس از مرگ من احمدخميني براي مردم بخواند. و در صورت عذر ، رئيس محترم جمهور يا رئيس محترم شوراياسلامي يا رئيس محترم ديوان عالي كشور، اين زحمت را بپذيرند. و در صورت عذر، يكي ازفقهاي محترم نگهبان اين زحمت را قبول نمايد.

                                                                                                       روح الله الموسوي الخميني 

                                                                                                   بسمه تعالي
در زير اين وصيتنامه 29 صفحه‌اي ومقدمه، چند مطلب را تذكر مي‌دهم:
(1) 
اكنون كه من حاضرم ، بعض نسبتهايبي‌واقعيت به من داده مي‌شود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرضمي‌كنم آنچه به من نسبت داده شده يا مي‌شود مورد تصديق نيست، مگر آنكه صداي من ياخط و امضاي من باشد، با تصديق كارشناسان؛ يادر سيماي جمهوري اسلامي چيزي گفتهباشم.
(2) 
اشخاصي در حال حيات من ادعا نموده‌اند كه اعلاميه‌هاي اينجانب رامي‌نوشته‌اند. اين مطلب را شديداً تكذيب مي‌كنم. تاكنون هيچ اعلاميه‌اي را غيرشخصخودم تهيه كسي نكرده است.
(3) 
از قرار مذكور، بعضيها ادعا كرده‌اند كه رفتن منبه پاريس به وسيلة آنان بوده، اين دروغ است. من پس از برگرداندنم از كويت، با مشورتاحمد پاريس را انتخاب نمودم، زيرا در كشورهاي اسلامي احتمال راه ندادن بود؛ آنانتحت نفوذ ‌شاه بودند ولي پاريس اين احتمال نبود.
(4) 
من در طول مدت نهضت وانقلاب به واسطة سالوسي و اسلام نمايي بعضي افراد ذكري از آنان كرده و تمجيدينموده‌ام، كه بعد فهميدم از دغلبازي آنان اغفال شده‌ام. آن تمجيدها در حالي بود كهخود را به جمهوري اسلامي متعهد و وفادار مي نماياندند، و نبايد از آن مسائل سوء‌استفاده شود. و ميزان در هر كس حال فعلي او است.
                                                                                                  
روح الله الموسوي الخميني

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان -- صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت: 16:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نظرات


کد امنیتی رفرش

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس