دانش آموزی - 153

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق کامل درباره سوئیچ

بازديد: 1049

تحقیق کامل درباره سوئیچ

سکسیونر چیست؟

در الکترونیک یک سوئیچ ابزار الکتریکی است که می تواند مدار الکتریکی را قطع و وصل کند و با ایجاد وقفه یا اشتقاق آن از یک کنداکتور به وسیله های دیگر عمل کند. رایج ترین شکل سوئیچ ها در کنترل دستی یک ابزار الکترومکانیکی با مجموعه ای اتصالات الکتریکی می باشد. هر یک از مجموعه اتصالات الکتریکی می توانند یکی از دو وضعیت بسته به این معنی که مدار برقرار بوده و جریان الکتریکی در آن وجود دارد یا باز به این به معنی که اتصال جدا شده و جریانی هدایت نمی گردد باشند.

یک سوئچ یا سکسیونر میتواند به عنوان ابزاری دستی در کنترل سیگنال یک سیستم توسط یک شخص کارایی اشته باشد مانند کلیدهای کیبورد کامپیوتر و یا جریان برق را در یک مدار کنترل کند. مانند کلید لامپ. سکسیونر اتوماتیک میتواند در کنترل حرکت ماشین ها کاربرد داشته باشند به عنوان مثال ترموستات یک سویچ کنترلگری است که در کنترل فرآیندهای حرارتی کاربرد دارد. سوییچ دیگری که در مدارات الکتریکی کاربرد دارد رله نام دارد. بعضی از انواع سکسیونرها به عنوان عایق سازی انرژی الکتریکی از یک سیستم در مواقع بخصوص نظیر زمانهای تعمیرات و نگهداری سیستم به منظور جلوگیری از اتفاقات غیرقابل پیش بینی نظیر شوک الکتریکی و اتصال کوتاه بکار برده میشوند.

کنتاکت ها چیست

سوییچ در وضعیتی است که در حالت روشن قرار دارد. در شکل ساده سوییچ دارای دو تکه فلزی می باشد که به آنها کنتاکت اطلاق می گردد و در حالت اتصال برقرار کننده ارتباط در مدار الکتریکی و یا قطع کننده این ارتباط میباشند. موادی که کنتاکت از میان آنها انتخاب می شود. از میان مواد مقاوم در مقابل زنگ زدگی انتخاب می شوند به دلیل آنکه اغلب فلزات دچار اکسیداسیون می شود و ممکن است از عملکرد سوییچ ممانعت کند.

مواد یک کنتاکت همچنین بر پایه میزان هدایت الکتریکی، سختی (مقاومت در برابر سائیدگی) مقاومت مکانیکی هزینه کم و میزان آلودگی پایین (مسمومیت زایی) انتخاب می شوند.

در بعضی مواقع به دلیل جلوگیری از آلودگی و یا ممانعت در برابر اتصال ناخواسته کنتاکت ها را روکش دار انتخاب می کنند. کنتاکتورهای غیرفلزی مانند کنتاکتورهای پلاستیکی نیز حسب نیاز کاربرد دارند.

محرک

قسمت متحرکی که فشار را در جهت تولید اتصال در کنتاکت هدایت می کند محرک نامیده می شود. که می تواند بصورت ضامن، اهرم، کلید فشاری و دیگر اشکال مکانیکی از این دست باشد.

آرک و کانچینگ Arcs and Quenching

زمانیکه مقدار نیروی برق در مداری جریان می یابد الکترونهای جاری در طول مدار حرکت کرده و مولکولهای هوا فاصله کوچک دو نقطه از مدار را یونیزه می کنند شکل گری گاز پلاسما یک نمونه از حالت آرک الکتریکی به شمار می رود. پلاسما از مقاومت الکتریکی پایینی برخوردار است و توانایی نگه داری جریان الکتریکی را داراست و حتی می تواند فضایی خالی کوچک میان دو کنتاکت را پر نماید. البته پلاسما بسیار گرم می شود و می تواند موجب اکسیداسیون سطح فلز کنتاکت گردد. زمانی که ولتاژ به میزان قابل توجهی بالا باشد یک آرک می تواند خود به خود عملکردی شبیه به سکسیونر داشته باشد و موجب برقراری اتصال گردد. اگر ولتاژ افزوده شود موجب شکست ولتاژ در فضای بین دو نقطه مجزا کنتاکت شده و شکل آرک تا زمانی حفظ می شود که سوییچ کاملاً بسته شود.

در موردی مشابه روش استاندارد در کاهش تشکیل آرک و جلوگیری از آسیب دیدن کنتاکت و داشتن کارایی بالا در حالت باز و بسته بودن برخی مکانیزم ها عمدتاً مکانیزم هایی مانند tipping-point , spring-operated برای اطمینان از تحرک سریع کنتاکتهای سوییچ از سوییچ کنترل توسط کاربران استفاده میشود.

حرکت سوییچ کنترل تنش اهرمی را که به فنر متصل است به همراه دارد. تا جائیکه به نقطه اتصال برسد و در این حال اتصال بنابر نیاز بطور ناگهانی قطع یا وصل می گردد.

زمانی که جریان متصل شده افزایش می یابد روشهای دیگری نیز در کاهش یا ممانعت از شکل گیری آرک وجود دارد. یک پلاسما بسیار داغ شده و موجب جابه جایی (همرفت) جریان هوا می گردد.

آرک می تواند فروکش کرده (quenched) که این عمل بر اثر جابجایی محدوده فضای تیغ های کنتاکت صورت گیرد و افزایش آرک را که افزایش فضای بین تیغه ها را دارد را تا زمانی که در فاصله مناسب قرار گیرند کاهش دهد.

در این حالت ممکن است یک دمنده جهت تسریع اتصال سوییچ مورد استفاده قرار گیرد که به سرعت آرک را کاهش داده و خاموش می کند.

سوییچ بسیار بزرگی وجود دارد که ظرفیت بالغ بر صد هزار وات را دارا بوده و فضای بین کنتاکتهای سوییچ را با چیزی به غیر از هوا برای افزایش مقاومت در جلوگیری از آرک پر می کنند. مانند سوییچ کنتاکتهایی که در وکیوم یا مکشهایی که در مکش روغن های معدنی (مشتقات نفت) کاربرد دارند.

ترتیبات اتصال

یک جفت کنتاکت را زمانی بسته می نامند که جریان بتواند از یک سوبه سوی دیگر منتقل شود. زمانی که کنتاکتها توسط هوا ایزوله می شون و در فضای بینشان هوا جریان دارد به آن کنتاکت باز اطلاق می شود و هیچ جریان و اختلاف پتانسیلی در دو سر آن بوجود نمی آید.

سکسیونرها بر حسب ترتیب بکارگیریشان در الکترونیک طبقه بندی می شوند. متخصصان الکترونیک بر حسب ساختمان این سکسیونرها آنها را سکسیونرهای یک پل، دو پل، سه پل و چهار پا نامگذاری کرده اند که بر حسب استانداردهای آمریکایی و انگلیسی دارای معانی می باشند که در ادامه آنها را شرح می دهیم.

برخی از کنتاکتها در حالت نرمال باز می باشند (که به اختصار آنها را n.o. یا no می نامند) تا زمانی که سوییچ بسته می شود (که به اختصار آنها n.c. یا nc می نامند) و عملکرد سوییچ برابر با باز شدن آن می باشد.

یک سوییچ با هر دو وضعیت کارکرد را سوییچ متغیر می نامند. آنها ممکن است عملکرد make-before-break داشته باشند که بطور لحظه ای مدار را برقرار می کنند. یک پل مجوعه ای از کنتاکت ها و ترمینالها می باشد که یک مدار را متصل می کنند یا برقرار می کند که شامل یک وضعیت ، دو وضعیت یا بیشتر میباشند. یک سوییچ single – throw دارای یک وضعیتی است که مدار را می بندد یک double – throw دارای دو وضعیت می باشد و به همین ترتیب.

این اصطلاحات باعث افزایش دامنه اختصاراتی شده است که در جهت نامگذاری و تشخیص انواع سکسینور بکار می رود. مانند یک پل (SPST) Single Throw (اختصار ساده آن on یا off می باشد).

دو پل یا (SPDT) Double Throw که اتصال دهنده دو ترمینال به یک ترمینال می باشد. این نامها متداولاً با پسوند ست (- way) در ارتباطند و این اصطلاحی است که در گویش بین انگلیسی ها و آمریکایی ها اختلاف دارد. و اصطلاح three-way , two-way توسط هر دو زبان استفاده می گردد ولی معانی آنها با هم فرق می کند.

سوییچ های پیش ولتاژ

یک سوییچ پیش ولتاژ دارای یک فنر می باشد که اهرم را به وضعیت قبل باز می گرداند و با نوشتن off-on در سوی کلید وضعیت مورد نظر کاربر را معرفی می کند. که داخل پرانتز و در دو طرف وضعیت کلی نمایش داده می شود. به عنوان مثال یک سوییچ on-off-on میتواند روشن شود از طریق حرکت اهرم در سمت دور از مرکز و یا باز گردد که حالت مرکزی off زمانی که اهرم رها میشود ایجاد می شود. دکمه push های آنی از انواع این سوییچ ها می باشند.

رایج ترین نوع آنها push to make می باشد (یا به اختصار NO (Normally-open) که اتصال را در زمانی که رها می شوند اتصال را قطع می کنند. (Normally – Closed or NC) Push-to-break زمانی که کلید فشار داده می شود اتصال را قطع کرده و سپس از رها شدن اتصال مجدداً وصل می گردد. مثالی از سوییچ push-to-break دکمه باز کردن دربهای الکترومگنت می باشد.

انواع مخصوص سوئیچ ها

سوییچ بر حسب پاسخ به نیازهای مختلف در دستگاههای مختلف طارحی میشوند. برای مثال ویبراتور (سوییچ تریمبلر)، دستگاههای دارای نوسان، دستگاههای مرتبط با هوای فشرده سوییچ شناورها، کلیدهای رون و خاموش کن، کلیدهای کنترل متحرک خطی یا دوار و کلیدهای سطوح مغناطیسی.

کلید مرکوری تیلیت Mercury-Tilt

یک کلید مرکوری یا جیوه ای از یک قطر جیوه در داخل یک حباب با دو یا چند کنتاکت تشکیل شده کنتاکتها را دو سر حباب قرار گرفته اند و زمانی که حباب حرکت کند (نوسان داشته باشد) کنتاکتها توسط جیوه به هم متصل می شوند.

این شکل از کلید به مراتب بهتر از کلیدهای توپی کار می کنند زیر آلودگی های محیط بر روی عملکردشان تأثیر ندارد و اغلب برای کارهای دقیق با حساسیت بالا استعمال می شوند. همچنین در جاهایی که وقوع آرک می تواند خطرناک (مانند استفاده در مراکزی که با مواد احتراقی سرو کار دارند) باشد از این نوع سوییچ استفاده می شود.

کلید چاقویی

کلید چاقویی از یک تیغه فلزی مسطح تشکیل شده است که در یک سر آن مفصلی قرار دارد. زمانی که کلید بسته می شود جریان الکتریکی در میله یا تیغه برقرار می گردد. در قسمتهایی ممکن است ترمینالهایی از سیم عایق شده در سطح بورد (board) تعبیه شوند. از آنجائیکه که ارتباط الکتریکی در این مدل بدون پوشش است این سوییچ برای جاهائیکه افراد بطور عمومی از آنها استفاده می کند کاربرد ندارد.

کلیدهای چاقویی در اندازه های مختلف از ابعاد بسیار کوچک گرفته تا ابعادی بزرگ برای هزاران آمپر جریان استفاده می شوند. در انتقال برق و توزیع برق این کلیدها برای مدارات با ولتاژ بالا (high-voltage) استفاده می شوند.

از معایب این ابزار کنندی عملکرد آن می باشد. از عایق ایمنی با روکش فلزی برای این سوییچ ها در نیروگاههای برق قدرت و مراکز توزیع قدرت استفاده می شود.

سوییچ قدرت چیست

زمانی که یک سوییچ برای استفاده در برق با ولتاژهای بسیار زیاد طراحی می شود می بایست که استقامت وضعیت این سوییچ به دلیل مقاومت در عبور جریانهای زیاد مورد بررسی قرار گیرد. یعنی زمانی که سوییچ در حالت on باشد باید مقاومت کنتاکتهای آن تا حد امکان به صفر نزدیک باشد و افت ولتاژ ایجاد نکند و زمانی که سوئیچ در حالت off می باشد مقاومت باید تا حد امکان بالا باشد.

به همین دلیل بیشتر سوییچ قدرت دارای مکانیزم فنری می باشند به این دلیل که حالت on و off کاملاً قابل تشخیص باشد و اهرم اتصال با سرعت در بین دو وضعیت رفت و آمد داشته باشد.

سوییچ های قدرت معمولاً به دو گونه هستند. On و off آنی که در صورت فشار فوراً اتصال برقرار می شود و در صورت فشار مجدداً آنها اتصال قطع می گردد. On-off معمولی که دارای خاصیت فوق نمی باشد. کلیدهایی نیز وجود دارند که ترکیبی از این دو مورد می باشند.

دستگاههای القائی چیست

زمانی که یک دستگاه با کارکردی مبتنی بر القاء مغناطیسی یا الکترومغناطیسی مانند الکتروموتور سوییچ بسته می شود جریان بطور ناگهانی به سطح صفر نمی رسد و جرقه ای بین کنتاکت ها رد و بدل می شود. سوییچ هایی که برای موتور القائی طراحی می شوند باید بتوانند این مورد را مهار کنند. این جرقه می تواند قطبین الکترومغناطیسی را به مرور اکسید کند به کار بردن یک مقاومت شبکه ای و یک خازن در ساختمان این سوییچ ها این مورد را مهار می سازد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 16:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

خلاصه زندگی نامه حضرت زینب (س)

بازديد: 3721

خلاصه  زندگی  نامه حضرت زینب (س)

پدر: علی (ع)

مادر: فاطمه (س)

ولادت: پنجم جمادی الاول سال ششم هجری

وفات: چهارده رجب سال 62 هجری

سن مبارک: 55 سال

روز پنجم جمادی الاول برابر با سال 682 میلادی در مدینه و در خانه ی علی و فاطمه دختر پیغمبر چشم به جهان گشود.

زمان تولد حضرت زینب چون پیغمبر در سفر بود علی پدر و زهرا مادر زینب بدون اجازه ی پیغمبر نامی به مولود خود نگذاشتند تا پس از سه روز حضرت رسول در سفر به مدینه بازگشت پیغمبر اول به خانه ی دخترش رفت. آن گاه جبرئیل به حضرت گفت آن گاه جبرئیل به حضرت گفت امر خداوند است که نام مولود تازه ی علی و فاطمه (س) را زینب بگذارید. آن وقت پیغمبر آمد قنداقه پاکیزه ی مولود تازه را در آغوش محبت خود گرفت او را بوسید و به سینه ی خود چسباند و بسیار گریه کرد و نامش را زینب گذاشت.

حضرت زینب دارای القاب متعددی بود از جمله: عصمت کبری، صدیقه صغری، ناموس کبریا، عارفه، موثقه، ام المصائب و پس از واقعه ی کربلا کلمه ی مظلومه مهم از نام های او بود.

زینب پس از ایام شیرخوارگی تا 5 سالگی در پرتو درخشان نبوی پرورش یافت در آستانه 5 سالگی بود که با رحلت پیغمبر خدا و جد مهربانش قلبش در هم فشرده شد.

پدرش علی (ع) او را در حجره خانه ی خود پیغمبر زیر خاک مدفون کرد هنوز این منظره ی غمناک از جلوی چشمش نرفته بود و 75 روز از فقدان پیغمبر نگذشته بود که با ناله های توان فرسای مادر مهربانش فاطمه (س) رو به رو گردید که در بستر مرگ با اندوه و غم با نگاه های پر حسرت قد و بالای او را می نگریست زینب هر روز می دید مادرش از درد جسم او را آزرده می کرد تا همه روز آخر عمر فاطمه مادرش او را پیش بستر خود صدا کرد. وصیت محرمانه ای کرد و بردار و خواهر کوچکش ام الکثوم نباید بشنوند که دو دستمال بسته ای به او سپرد که در روز عاشورا در آخرین وداع برادرش امام حسین وصیت مادر را انجام دهد و بسته ی امانت را که پیراهن کهنه ای بود تن بردار خود پوشاند.

هیچ گاه از غم و مصیبت مرگ دلسوز مادر آرام نمی شد و هر روز به جای خالی مادر می نگریست و دو برادر و خواهر کوچکش را از محبت های مادر محروم مانده بودند، می دید غمش بیشتر می شد. او سعی داشت مواظبت و محبت مادرانه به آن ها جای خالی مادرش را پر کند او در همان سنین جوانی دانشمند عالم و پر جست و جو و متقی گردید که در دنیای اسلام آن روز مجاز به لقب عقلیه بنی هاشم معروف شده بود.

زینب یتیم نوازی و غم خواری بیچارگان را به حد کامل از پدرش علی (ع) آموخته بود که بعدها می بینیم آموخته ی خود را در مدینه و کوفه به خصوص در سفر کربلا تا شام چنان انجام داد که گویی خود علی (ع) است.

ازدواج حضرت زینب (س)

همان طور که رسول خدا برای یگانه دختر خود به جزء علی مرتضی همسری لایق سراغ نداشت برای زینب هم شایسته تر از عبدالله پسر جعفر طیار برادر زاده اش شوهری لایق تر سراغ نداشت.

 

عبدالله تاجری موفق شد و در تمامی روزگار هر چه خرید و فروخت زیان نکرد. و در هر معماله ای برکت نصیب او شد. عبدالله در اثر بخشش زیاد در تمام اقوام و در قبایل عرب به بحرالسخا معروف بود. نزدیکان او را از بخشش زیاد ملاقات می کردند و عبدالله می گفت من عمری به مردم بخشش می کردم و ابداً نه به دوست و نه به دشمن سخت نمی گیرم.

علی بن ابی طالب عموی او و زینب (س) هم دخترعمویش بود.

پیمان ازدواج بین او و زینب منعقد گردید و میوه ای این پیوند دو پسر به قولی چهار پسر به نام های اکبر، علی، عباس و محمد بودند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 16:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(1)

زندگی نامه زاها حدید معمار معروف

بازديد: 1311

زندگی نامه زاها حدید معمار معروف

  زاها حدید در سال ۱۹۵۰ در بغداد در خانواده‌ای روشنفکر و مسلمان متولد شد. او تحصیلات دوران ابتدایی را در یکی از دیرهای کاتولیک فرانسوی‌زبان بغداد سپری کرد. پس از آن، به‌سبب جوّ فرهنگی خانواده، با حمایت والدینش و روابط گسترده‌شان به آرزوی ایام کودکی‌اش تحقق بخشید و بعد از گذراندن دورة ریاضیات در دانشگاه امریکایی بیروت (۱۹۶۸ـ۱۹۷۱) به مدرسة معماری AA۱ لندن رفت و بدین ترتیب وارد دنیای مردانة معماری شد. او دربارة ایام کودکی‌اش چنین می‌گوید: «من یک عرب عراقی‌ام و هرگز نمی‌توانم روزهای زیبایی را که در وطن داشتم از ذهنم بیرون کنم. کودکی من در آنجا در میان منابع سرشار انسانی و تاریخی به رویا شبیه است. مدرسة ما لابه‌لای علفزارها و در دل طبیعتی سبز بود که امروز از آن فقط خرابه‌هایی برجاست... شهر بغداد در آن ایام پر از آدم‌های عجیب با ملیت‌ها و مذاهب مختلف بود و پرورش در این محیط پر از تجربه‌های متفاوت شانس بزرگی برای من بود.» پدر زاها، محمد، فردی فعال در زمینة اقتصاد و پیشرو در حزب سوسیال‌دموکرات عراق بود. او فارغ‌التحصیل مدرسة LSE۲ بود. مادرش شاغل نبود ولی زن فعال و پویایی بود که طراحی را به زاهای کوچک آموخت. زاها در این خانوادة فرهنگی بورژوا با تمکن نسبی مالی رشد یافت، چنانکه هر دو برادرش هم برای ادامة تحصیلات به کمبریج رفتند. کهن‌ترین خاطره‌ای که زاها را در دنیای کودکانه‌اش به خانه‌سازی و طراحی دکور برای عروسک‌هایش تشویق کرده بود، خاطرة بازسازی خانة عمه‌اش به‌دست یکی از دوستان معمار پدرش بود.

اتفاق شاخص دیگر در همان ایام، سفری بود که طی آن پدرش او را برای بازدید از بازمانده‌های تاریخی شهرهای سومری به شمال عراق برد: «تصاویر آن ابنیه و ویرانه‌های کهن هرگز از ذهنم خارج نشد. شاید همین‌ها باعث شد که فضا و پلان‌های شهری را همیشه در معماری‌ام مد نظر داشته باشم.» تاریخ معماری با شکل‌گیری نخستین شهرها و رواج مفهوم مدنیت آغاز می‌شود. عراق امروزی نیز مهد تاریخ و مدنیت است. پس عجیب نیست که معماری در رگ و خون زاها حدید جاری است. «هر بار با شنیدن اسم عراق در گوشه و کنار قلبم به‌درد می‌آید.» چرا که کار معمار ساختن است و نه مشاهدة‌ تخریب. و این وضعیت روبه‌ نابودی وطنش او را رنج می‌دهد. از عراق چیز زیادی برجای نمانده است. این سرزمین مجروح باید درمان شود و اصلی‌ترین مراکزی که به آنها نیاز دارد ـ خانه، بیمارستان و مدرسه ـ در آن ساخته شود. حدید می‌خواهد همان‌طور که با ساختن یک ساختمان برای دانشگاه امریکایی بیروت دینش را به لبنان (که مدتی در آنجا زیسته و تحصیل کرده بود) ادا کرد، برای زادگاهش هم مفید واقع شود و اساسی‌ترین نیازهایش را برآورده کند، آن هم درست در زمانی که جهان از او توقع ساخت آسمان‌خراش‌ها و سالن‌های کنسرت را دارد.

زاها حدید پس از فراغت از تحصیل و اخذ مدرک دیپلم در زمینة معماری (۱۹۷۷) به دفتر معماری OMA۳ پیوست و به همکاری با الا زنگلیس۴ و نیز رم کولهاس۵، شخصیت برجستة هایپرمدرنیسم، که استاد او نیز بود، پرداخت. دعوت این دو معمار از حدید جوان به‌عنوان یک همکار به او اعتمادبه‌نفس و شجاعت خارق‌العاده‌ای بخشید. در ۱۹۸۰، حدید OMA را ترک کرد و دفتر شخصی خود را بنا نهاد و همچنین به تدریس در مدرسة معماری AA (که خود زمانی محصل آن بود) پرداخت. او در هاروارد، دانشگاه شیکاگو و دانشگاه هامبورگ نیز به تدریس پرداخت. حدید عنوان CBE۶ را به‌دلیل خدماتش به معماری دریافت کرد و در سال ۲۰۰۴ به‌عنوان نخستین زن معمار توانست جایزة پریتزکر را به مبلغ صد هزار دلار از آنِ خود کند. مراسم اهدای این جایزه، که معادل نوبل در معماری است، هرساله در گوشه‌ای از جهان به منظور ادای دین و احترام به ساختمان‌های تاریخی و حتی معاصر برگزار می‌شود. زاها حدید سخنرانی‌های متعددی در سراسر اروپا و امریکا انجام داده است و عضو هیئت تحریریة دایره‌المعارف بریتانیکا نیز هست. او در سال ۲۰۰۶ موفق به اخذ درجة افتخاری از دانشگاه امریکایی بیروت شد و درحال‌حاضر پرفسور دانشگاه هنرهای کاربردی وین است.

حیطة گستردة فعالیت‌های زاها حدید مشتمل بر معماری، طراحی داخلی، طراحی صحنه و اشیا، ایستگاه‌های قطار، هتل‌ها، موزه‌ها و مجموعه‌های صنعتی، فرهنگی و ورزشی است. فهرست پروژه‌های او به شرح زیر است. ـ ایستگاه آتش‌نشانی در شهری در مرز سوئیس و آلمان (۱۹۹۰ـ۱۹۹۴)| ـ پل مسکونی لندن روی رودخانة تِمز (۱۹۹۶) ـ مرکز هنر معاصر رزنتال در سین سیناتی امریکا (۱۹۹۸) ـ مرکز علمی فائنو در ولفسبورگ آلمان (۱۹۹۹ـ۲۰۰۵) ـ ترمینال تراموا و پارکینگ اتومبیل در استراسبورگ فرانسه (۲۰۰۱) ـ بنایی برای پیست اسکی برگیزِل در اینسبروک اتریش (۲۰۰۲) ـ ساختمان ب.ام‌.و. در لایپزیک آلمان (۲۰۰۵) ـ ساختمانی برای مجموعة مراکز درمانی سرطان مگی در اسکاتلند (۲۰۰۶) ـ موزة هنر معاصر در کاگلیاری ایتالیا (۲۰۰۷) ـ آسمان‌خراشی در مارسی (۲۰۰۷ـ۲۰۰۹) ـ پلی در زاراگوزای اسپانیا (‏۲۰۰۸)‏‏ ـ ترمینال سالرنوی ایتالیا ـ کتابخانه‌ای برای دانشگاه سویل ـ دانشگاهی در مکزیک ـ پلی در ابوظبی ـ یک سالن اپرا در دبی ـ موزة امپرسیونیسم کوپنهاگن ـ موزة هنر جدید دانشگاه میشیگان (۲۰۱۰) ـ دپارتمان هنر اسلامی لوور در پاریس (در دست ساخت) ـ مرکز ورزشی المپیک آبی لندن (۲۰۱۲) ـ مجتمع هنرها در رم (در دست ساخت) همچنین تعدادی از طرح‌های او در مسابقات متعدد معماری برنده شده‌اند اما متأسفانه برخی از آنها به مرحلة ساخت نرسیده‌اند که از آن جمله‌اند: ـ کلوپ پیک در هنگ‌کنگ که در سال ۱۹۸۲ اولین جایزة بین‌المللی را نصیب او کرد. ـ سالن اپرای کاردیف در ۱۹۹۹ زاها حدید، که در دنیا شهرتی معادل «چهره‌های معروف» دارد، علاوه بر آثار چشمگیرش، به‌دلیل ظاهر متفاوت و تأثیرگذارش هم مطرح است: زنی درشت‌اندام در پوششی همیشه مشکی، با چشمان درشت شرقی که وجهه‌ای دراماتیک به او می‌بخشد. اطلاق عناوینی چون «خانم خارق‌العاده۷» و «اژدها بانو۸» از سوی رسانه‌ها به وی نیز برداشتی از ظاهر متفاوت اوست. اما رفتار و شرم خاص آسیایی‌اش زنی مهربان را معرفی می‌کند که کلام مختصرش با لهجة غلیظ عربی او را دلنشین‌تر هم جلوه می‌دهد.

زاها زنی فعال است که در عرصة مردانة معماری بسیار جسورانه رفتار می‌کند؛ عرصه‌ای که در آن زنان سنتاً به اوج و کمال نمی‌رسند. البته زنان بسیاری دکتر یا وکیل‌اند و یا دارای مشاغلی سخت هستند که مجبورند ساعات متمادی کار کنند اما در مورد معماری ـ به‌عنوان یک شغل ـ مشکل آنجاست که لازمه‌اش یک‌جور پیوستگی و تداوم روند کاری است، چه برای مرد و چه برای زن. معماری فدا کردن صددرصد انرژی و وقت را می‌طلبد. این موضوع که به اختلاط زندگی خصوصی و زندگی کاری منجر می‌شود حضور در این عرصه را برای زنان دشوار می‌کند. و شاید مجرد بودن حدید در موفقیت او تأثیرگذار بوده است، گرچه او تمایلی به افشای نکات ریز زندگی شخصی‌اش ندارد و می‌خواهد همچنان آن را خصوصی نگاه دارد. جالب اینجاست که همه‌جا هم، به‌سردی، فقط بحث از پروژه‌ها و آثار اوست. او عکس‌العمل رسانه‌ها در مقابل موفقیت‌های زنان را نادرست می‌داند، چرا که به اعتقادش آنها فقط وقت زیادی را صرف اتفاقات حاشیه‌ای، نحوة پوشش فرد و... می‌کنند. این برای یک زن موفق محدود کردن او صرفاً به مسائل ظاهری‌اش و نپرداختن به کنه فعالیت‌های اوست که جای تأسف دارد، مخصوصاً اگر این نگاه از سوی جامعة زنان باشد. اینکه چگونه زنی مسلمان از جهان سوم و خاورمیانه ـ عراق، کشوری پر از محدودیت‌های حتی روزمره برای زنان ـ این‌گونه در زمینه‌ای یکه‌تاز است که مردان نقش‌آفرینان اصلی آن در طول تاریخ بوده‌اند، جای تعمق بسیار دارد.

در طول تاریخ، زنان معمار بسیاری فعال بوده‌اند اما در واقع همیشه به‌عنوان عضوی از گروه و یا همکاران همسرانشان به حساب می‌آمده‌اند. مثال واضح این مورد خانم دنیس اسکات براون۹ معمار، همسر رابرت ونتوری۱۰، معمار مشهور، است که هرگز جدا از سایة ونتوری و به‌طور مستقل مطرح نشد. زنان به‌طور غریزی و طبیعی دوستدار و مولد زیبایی هستند. طبق این تعریف، حدید خود را دشمن خویش به‌عنوان یک زن می‌داند. چرا که او سازه‌هایی زیبا طراحی نمی‌کند. برای او دارا بودن کیفیات اساسی و جوهری حرکت مهم است. مثلاً، او منظرة برفی یک غروب را با کنتراست‌های شدید سفید و سیاه و انعکاس قرمز خونین زیبا می‌داند، چرا که کیفیت نور، حرکت و نهایتاً زندگی را در خود دارد. با این جسارت و نوآوری در ارائة مفاهیم و نگاه تازه به جهان، او نه‌تنها مرزهای معماری، بلکه مرزهای جنسیتی را هم درنوردیده است. طرح‌ها و سازه‌های حدید بخصوص در دوران اولیة‌ کارش ـ از حیث تمرکز بر طراحی، پراکندگی قطعات، سادگی، و خلاصگی‌شان به همراه زوایای تند و خطوط پرحرکت ـ مؤکداً از هنر و معماری انقلابی اوایل قرن اتحاد جماهیر شوروی یعنی کانستراکتیویسم و سوپره‌ماتیسم و نیز نقاشی‌های هندسی تأثیر گرفته‌اند. کازیمیر مالویچ۱۱، تئوریسین اصلی سوپره‌‌ماتیسم، در سال ۱۹۲۸ در بیان تئوری آن چنین می‌گوید: «ما فقط زمانی به درک فضا نایل می‌شویم که از زمین آزاد شویم. یعنی، به شکلی، اصلی‌ترین نقطة گرانش از بین برود.» این رهایی از جاذبة زمین، اصلی‌ترین ایده‌ای است که در آثار حدید می‌توان پی گرفت. این نکته در طرحی که برای کلوب پیک کشیده کاملاً مشهود است، چنانکه کل بنا به شکل هواپیمایی در حال صعود از زمین ترسیم شده است. نکتة جالب این است که در سال ۲۰۰۴ مراسم اهدای جایزة پریتزکر به حدید در شهر سن پترزبورگ روسیه برگزار شد؛ شهر زیبا و بااصالتی که مالویچ در آن زیست و کار کرد.

از حیث بازنمایی حرکت و انرژی، می‌توان قرابت‌هایی بین آثار حدید و نهضت فوتوریسم ایتالیا در اوایل قرن بیستم مشاهده کرد. چنانکه، به‌عنوان مثال، اومبرتو بوتچونی۱۲ هم متأثر از سرعت و تلاطم ماشین‌ها و زمانة جدید درصدد نمایش حرکت بود. اما اگر بخواهیم واکاوی عمیق‌تری در کنه تاریخ معماری کنیم، شاید حدید را هم‌سنخ‌تر با معماران باروک ایتالیا ببینیم تا کانستراکتیویست‌هایی که در عکس‌العمل به استالین به سمت اشکال انتزاعی گرایش یافتند. چرا که معماری باروک سرشار از حرکت و انرژی است و قدرتی بالقوه و آمادة انفجار در دیوار ساختمان‌هایش نهان دارد؛ فضایی تئاتری که جنب‌وجوش سرشارش کاملاً در تغایر با سکون و ایستایی رنسانسی است. اما در مجموع، به‌سبب ساختارشکنی‌های فرمی، حدید همچون فرانک گهری۱۳ و دانیل لیبسکیند۱۴ معمار در زمرة معماران دکانستراکتیویست (در مقابل معماری مدرن، مثل تقابل معماری باروک علیه معماری رنسانس) قرار می‌گیرد. با وجود تمامی معادل‌های تاریخی مذکور، آنچه زاها حدید را معماری معاصر ساخته است جریان «روح زمانة» هگلی در سازه‌های اوست. بدین‌گونه که او معماری‌ای برای جهان پرشتاب و سیلانی امروز طرح می‌کند و، برخلاف اکثر معماران بزرگ، سبکی کاملاً آزاد، رها و بدون تقید و ارجاعی به معابد یونان و یا کاتدرال‌های گوتیک را در پیش می‌گیرد، تا جایی که ارجاعات معدود او را تاحدودی برخاسته از ناخودآگاهش تلقی می‌کنند. چنانکه برخی منتقدان فرم‌های ارگانیک و دورانی جدید آثار او را ملهم از طبیعت پر از باتلاق‌های جنوب عراق می‌دانند. حدید معماری است که جسورانه به ستیز با جاذبه ـ بزرگ‌ترین دشمن معماری از بدو تاریخ تابه‌حال ـ می‌پردازد. (گرچه او این رهاسازی از تقیدها را در سایر حیطه‌ها هم اعمال کرده است). این سازه‌ها گویی مجسمه‌هایی هستند که قوانین گرانش را از یاد برده‌اند و به‌طرز خطرناکی نامطمئن و بی‌ثبات‌اند. انکار جاذبه این تصور را به‌وجود می‌آورد که این بناها، با دیوارهای نازک، سقف‌های در حال پرواز و طبقات در حال فروریزی‌شان، تکیه بر باد دارند و گویی در حال برخاستن از زمین هستند، تا آنجا که نمی‌توان به‌طور قاطع مشخص کرد که خط افق کجاست، یعنی از کجا زمین تمام می‌شود و بنا آغاز می‌شود. از این درهم‌آمیزی زمین و معماری با عنوان فرش شهری۱۵ یاد می‌شود و همین عدم قطعیت یکی از پایه‌های اصلی هنر معاصر است. سازه‌های حسی و تهاجمی حدید انفجارهای جسورانه‌ای در فضا محسوب می‌شوند، چنانکه گویی هر آن آمادة انفجار از گوشه‌ای باشند. حدید بدین طریق توانست برداشت و تجربة ما را از فضا تغییر دهد.

به اعتقاد حدید، همراه با پیشرفت تکنولوژی، معماری هم حرکت می‌کند. این همگامی به‌شدت یادآور نوستالژی اوایل قرن بیستم یعنی زمانی است که معماری مدرن با تکنولوژی صنعتی متحد شد تا پیشرفتی اجتماعی را شکل دهد. پیشرفت تکنولوژیک باعث ایجاد حرکت (به‌جای سکون) در معماری می‌شود، چنانکه دیوارهای بنا متحرک می‌شوند، اجزای ساختمان آشپزخانه و... حرکت می‌کنند و دیگر هیچ قانون ثابتی برای قرارگیری حمام در جای خاصی از خانه وجود ندارد. البته تفاوت سلیقه‌ها همواره مطرح است. از این روست که جوامع مختلف گونه‌های متفاوتی از نوع زیست را تجربه می‌کنند. هنوز افرادی روی زمین می‌خوابند، درحالی‌که عده‌ای دیگر تخت‌های بلند را ترجیح می‌دهند. در جوامعی، خانه مجموعه‌ای از چندین فضای تفکیک‌شدة متفاوت برای عملکردهای گوناگون است، حال آنکه برخی فضاهای باز بی‌هیچ حائل و دیواری را ترجیح می‌دهند، مثل معماری دهة ۷۰ نیویورک که مردم فضاهای وسیع خالی را برای زندگی انتخاب می‌کردند. معماری نباید تحمیل‌گر باشد بلکه باید این امکان را به همه بدهد تا بتوانند فضای متناسب با علایق و عاداتشان را انتخاب کنند و برای حدید این نکته حائز اهمیت بسیار است که مخاطبش همة قشرها باشند و نه‌فقط نخبگان جامعه. از این رو، هدف او ساختن ساختمان‌هایی اجتماعی است که از طریق آنها بتواند هیجان و چالش را به زندگی مردم عادی وارد کند. بهترین نمونه از این دست بنای پیست اسکی برگیزل است. او ساختمان‌هایی می‌سازد که گرچه هریک چون جواهری مجزا و تنها در درخشش‌اند، همگی به یکدیگر و فضای اطراف شهری‌شان نیز متصل و مرتبط هستند. ایرادی که او به معماری اکثر شهرهای بزرگ وارد می‌داند سرمایه‌گذاری نکردن برای «عمومی‌سازی» است، بدین معنا که افراد فقیر و ثروتمند نمی‌توانند در کنار هم زندگی کنند. در گذشته، فضاهای عمومی به‌ صورت زیرزمینی گسترش می‌یافت و امروزه این گسترش در ارتفاع رخ می‌دهد و در واقع همین رشد عمودی مانع از تعامل سازه‌ها در بستر یک شهر است. از این رو، هریک از سازه‌های حدید سعی در ایجاد تعامل و ارتباط با فضا و طبیعت اطراف خود دارند. برای او هر ساختمان جزئی از یک محیط شهری به‌حساب می‌آید که در نهایت قرار است تمامی آنها با هم ترکیبی متناسب داشته باشند. ساختمان‌های حدید تک‌نقطه‌ای نیستند و باید از زوایای مختلف درک و دیده شوند. در واقع، او تعصب و دگماتیسم مدرنیسم را با فضا و در سطوح مختلف ترکیب کرده و نهایتاً بناهایی را برای حرکت و سیلان عرضه کرده است. او همچنین این سنت را که در ساختمان فقط از زوایای ۹۰ درجه استفاده شود کنار گذاشت و، در پی ساختِ دیوارهای غیرعمودی، به طراحی مبلمان و وسایلی برای این فضاهای ناصاف و سیال با زوایای نامتعارف (با دید معمارانه) پرداخت. شاید بتوان این‌گونه معماری متحرک، سیال و غیرراکد را ـ که مطلقاً محصورکنندة فضا در یک حجم نیست بلکه به شکل مایعات منجمد و خمیری‌شکل است ـ منتسب به خصلت زنانة ضددگماتیسم و محصورگر مردانه دانست. به همین دلیل هم سازه‌هایش به‌جای القای حس تملک، تصرف، استواری و تکیه بر زمین، سرکشانه میل به حرکت در فضا دارند. زاها حدید به‌عنوان یک معمار و تئوریسین به بررسی طرح‌های شهرهای مختلف می‌پردازد. او علت حس شدید نوستالژیک مردم به شهرهایی چون پاریس را عدم تغییر آنها می‌داند. پاریس قطعاً کمبودهای بسیاری دارد ولی برای قرون متمادی همواره محلی زیبا و خاطره‌انگیز بوده است. شکی نیست که پاریس زیباست اما بدون انرژی. دقیقاً مثل ونیز که هنگام برگزاری فستیوال فیلم و بی‌ینال زیباست، اما جای رشد و ترقی ندارد. این شهرهای ساکن باید به مدد معماری به جهان امروز مرتبط شوند. از آنجا که زاها به ارتباط معماری با سایر حیطه‌های اجتماعی معتقد است، نسبت به تأثیر منفی مسائل سیاسی بر معماری نیویورک (بعد از ۱۱ سپتامبر) شدیداً معترض است و در پاسخ به سؤال مجلة نیویورکی تایم اوت۱۶ که چرا چاره‌ای معمارانه برای شهر نیویورک نمی‌اندیشد، می‌گوید که مایل است برجی در نیویورک طراحی کند. نیویورک تاکنون هیچ بنایی از حدید نداشته است.

گرچه موزة گوگنهایم ـ مقدس‌ترین معبد هنر و معماری ـ در سال ۲۰۰۶ نمایشگاه مرور بر آثار ۳۰ سالة او را در این شهر به نمایش گذاشت که در واقع بعد از فرانک گهری دومین نمایشگاه مرور بر آثار یک معمار در گوگنهایم بود. نمایش آثار طراحی، نقاشی، «معماری‌های کاغذی» و پیش‌طرح‌های معمارانة او در گالری‌های مارپیچی موزة گوگنهایم، این دینامیک‌ترین موزة جهان که همیشه مایة دردسر برگزارکنندگان نمایشگاه‌ها و مایة سرخوشی مخاطبان بوده است ـ وجه پویا و پرتحرک آثارش را بارزتر می‌کند. طراحی چیده‌مان آثار نمایشگاه هم بر عهدة خود او بوده است. چنانکه سطوح سفید و سیاه دیوارهای گالری‌ها حرکت محیط را تشدید می‌کرد. در واقع، سهم عظیمی از آثار این نمایشگاه را نقاشی‌های او از ساختمان‌ها تشکیل می‌داد که وقتی او فقط ۳۰ سال داشت با همین نقاشی‌ها به شهرت رسید. این پیش‌طرح‌ها که برای ساخت و یا سکونت بسیار سخت و ناممکن به‌نظر می‌رسیدند تا سال‌ها به‌عنوان تنها آثار هنری حدید محسوب می‌شدند و البته هنوز هم در مواردی که به مرحلة ساخت نرسیده‌اند خود طرح‌ها، ماکت‌ها و مدل‌های ساخته‌شده معرفی‌کنندة آن آثار هستند. حدید گونه‌ای نقاشی چندپرسپکتیوی را ترسیم می‌کند که همانند طبیعت بیجان‌های پیکاسو دیدهای متفاوتی از یک شیء واحد را در زوایای مختلف ارائه می‌دهند. این طرح‌های چندپرسپکتیوی امکان ساخت سازه‌هایی پویا و پرحرکت را موجب می‌شوند. اما حدید در آثار طراحی جوهری و مدادی‌اش ـ با حرکات آزادانه‌تر و خطی‌تر ـ تا آنجا در بیانگری و القای حس رهایی پیش می‌رود که می‌توان این خطوط قدرتمند را به هنرمند اکسپرسیوی چون سای تومبلی۱۷ منسوب دانست. او در پیش‌طرح‌های آزمایشی‌اش خط افق را درهم می‌ریزد و آن را به شکل قوسی از یک انحنای وسیع نمایش می‌دهد که فضاهای مجاور بالا و پایین را به هم وصل می‌کند. اخیراً، حدید با ارائة اثری با عنوان «خانة‌ ایده‌آل» در نمایشگاه مبلمان کلن ایدة عدم تفکیک بین رشته‌های هنری را با حضور در نقش یک طراح بارز کرده است. حیطة فعالیت‌های او در زمینة طراحی هم بسیار گسترده و نامحدود است، گرچه همگی این طرح‌ها از «جهان ذهنی» ‌زاها سرچشمه می‌گیرند. او طراحی کارد و چنگال تا لوستر و سایر لوازم خانه را برای شرکت‌های معروف و لوکسی همچون سوارفسکی۱۸، دوپون۱۹، ساوایا و مورونی۲۰، و. ام. اف۲۱، ایوسن لورن۲۲، استبلیشد و پسران۲۳ انجام داده است. همچنین طراحی داخلی گالری هیوارد لندن، سالن هزوین، سالن فیلارمونیک لوگزامبورگ و نیز طراحی صحنه برای تور جهانی گروه موسیقی پِت شاپ ‌بویز۲۴ در سال‌های ۱۹۹۹ـ۲۰۰۰ را هم برعهده داشته است. لوازم و اسباب خانه‌ای که حدید برای زندگی معاصر طراحی می‌کند خانگی و مطابق با فرم‌های سنتی نیستند. برای او چیدمان این لوازم در سازه‌های موّاجش مهم است و اینکه این وسایل چگونه می‌توانند آن فضاهای مایع را اشغال کنند. مثلاً، برای دیواری که صاف نیست باید مبلمان خاص طراحی شود: مبلی به شکل یک موج با تکیه‌گاهی مجزا. او در طراحی این اشکال نرم و سیال که گویی از فرم یخ‌های در حال ذوب شدن الهام گرفته‌اند حتی تاحدودی به بازیابی و احیای سبک‌های دهة ۵۰ هم نظر دارد. حدید توانمندی و قدرت بسیار خود در طراحی و اسکیس‌های دستی‌اش را با یک سیستم حرفه‌ای تکنولوژیک ترکیب کرده و از آن در تحقق بخشیدن به ایده‌ها و رویاهای عجیب و غریبش، که تا مدت‌ها غیرقابل ساخت به‌نظر می‌آمدند، استفاده کرده است. در واقع، این جسارت و مداومت او در تحقق بخشیدن به رویاهایش زمینه را برای دیگرانی که ایده‌های نامعمول داشتند، فراهم کرد. حدید، با وجود تمام شهرت و محبوبیتش در دنیای معماری، منتقدانی هم دارد. رابرت آدام، معمار سنتی انگلیسی، آثار او را مطلقاً در زمرة آثار معماری و یا حتی ساختمان‌سازی نمی‌داند، بلکه آنها را مجسمه‌های آبستره‌ای می‌بیند که می‌خواهند خود را به‌عنوان معماری مطرح کنند بی‌آنکه دلیل خاصی برای ساختار جالب و عجیبشان داشته باشند. به اعتقاد امثال او، صرفاً با تکیه بر شهود و بدون هیچ‌گونه تئوری نمی‌توان به خلق فرم دست زد. این‌گونه انتقادات در حالی مطرح است که عده‌ای دیگر حدید را از تئوریک‌ترین معماران عصر حاضر می‌دانند، عاملی که نقش به‌سزایی در مطرح کردن او به‌عنوان معمار معاصر داشته است.

 

آثار زاها حدید

خوب به این تصاویر نگاه کنید ، واقعا” فوق العاده است . گذشت دورانی که عظمت یک ساختمان رو فقط در بلندی اون می دیدیم ، ساختمانها هم دیگه واسه خودشون سبک جدید پیدا کردن ، عمودی ، افقی ، کج ، راست ، کوتاه ، بلند همه جورشو داریم اما این یکی دیگه محشره ! ترکیبی از همه طراحی های جالب برای یک بنای بسیار دیدنی !! این ساختمان فوق العاده در قلب شهر مسکو و در نزدیکی مرکز تجاری بین المللی مسکو (MIBC ) قرار گرفته . اصولا” گفته میشه این مرکز تجاری بین المللی نقطه عطف مسکو و باعث رونق هر چه بیشتر فضای اطرافش شده ، اما عده ای معتقدند با احداث Expo Center بخش پایانی این توسعه و رونق رقم می خوره !معمار ساختمان ، خانم Zaha Hadid با هنرمندی کم نظیرشون کل این فضا رو به چهار بخش مسکونی ، هتل ، محل برگزاری نمایشگاهها و سالنهای کنفرانس اختصاص دادن . مطمئنا” به زودی بهترین و مهمترین نمایشگاههای بین المللی در فضایی با وسعت ۲۶۳۴۰ متر مربع که برای بخش نمایشگاه در طبقات بالایی ساختمان در نظر گرفته شده بر پا می شن .همچنین تالار کنفرانس که در ضلع شرقی طبقه اول قرار گرفته شامل ۳ سالن با اندازه های متفاوت است و جالب اینجاست که می شه با ترکیب این سالنها به یک تالار بسیار بزرگ ۱۵۰۰ نفره برسیم . همین قابلیت انعطاف پذیری باعث می شه بتونیم از این سالنها برای مراسم مختلف ، اعم از نشستهای حقوقی نسبتا” کوچک و جزئی تا کنفرانسهای بسیار بزرگ و عمومی استفاده کنیم. یه چیزی که نظر من رو جلب کرد اینه که این تالارها در بخش افقی ساختمان هستند و از طریق یک فضای پل مانندی به برجهای بلند و با عظمت بخش عمودی ساختمان مرتبط شده اند ، zaha Hadid با داشتن همچین ایده هایی باعث خاص شدن این بنا شد .راجع به دو برج مسکونی ساختمان (برج شرقی و غربی ) باید بگم که اندازه دقیق طولش رو نمی دونم ولی از تصاویر مشخصه که این برجها به راحتی تا قلب آسمان شهر مسکو بالا رفته اند و عظمت خاصی به ظاهر این شهر داده اند . از فضای بین این دو برج هم برای ساخت راهرو های زیبا ، لابی های مخصوص گفتگو ، سالنهای بدنسازی و ورزشی استفاده شده .و اما هتل Expo Center ، طبقه بیست و ششم برج غربی به هتل اختصاص داده شده . این قسمت منظره بسیار زیبایی از شهر مسکو رو زیر پا داره . امکانات جانبی این هتل هم از جمله وجود انواع سالنهای ورزشی ، چشمه های آب معدنی ، رستورانهای متنوع ، فروشگاههایی جهت خرید و انواع بار و مش-روب فروشی ها مثال زدنیه .دوستان عزیز صحبت راجع به فضای درونی این ساختمان جالب فراوونه، اما فکر می کنم اونچه باعث خاص شدن ساختمان شده شکل ظاهریش باشه ، دو ساختمان عمودی و افقی که از ترکیب با هم یک مجتمع کامل رو بوجود آوردن

به راستی وجود چنین ساختمانهایی می تونه ظاهر یک شهر رو خیلی عوض کنه . همچنین می دونیم با برگزاری سمینارها ، کنفرانسها و نمایشگاههای بزرگ بین المللی در این ساختمانها منافع بسیار زیادی برای اون شهر یا کشور ایجاد می شه . بد نیست مهندسان معمار خبره کشور ما هم در این زمینه طرحهای جالبشون رو بیشتر به مرحله اجرا بگذارند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 16:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

رابطه بین پرخاشگری کودکان و بازی های رایانه ای

بازديد: 737

رابطه بین  پرخاشگری کودکان و بازی های رایانه ای

خشم و پرخاشگری یکی از پیچیده ترین هیجان های انسانی است که با او زاده می شود. همه در طول زندگی بارها در موقعیت های مختلف خشم و پرخاشگری را تجربه کرده ایم. خشم کنترل نشده ما را از رسیدن به اهدافمان باز می دارد و به اختلال در روابط بین فردی و به هم ریختگی ساختار درونی و روانشناختی ما منجر می شود.

به تعبیری می توان گفت: به خشم امدن سهل و آسان است ولی مدیریت و کنترل آن سخت و دشوار است.

همواره از سوی والدین و مربیان پرسشهایی در این موضوع مطرح است از آن جمله:

رابطه خشم و پرخاشگری چیست؟

خشم و پرخاشگری در چه وضعیتی طبیعی و در چه وضعیتی غیر طبیعی است؟

چه عواملی موجب پیدایش و یا تشدید آن می شود؟

علائم و نشانه های پرخاشگری چیست؟

انواع خشم و پرخاشگری کدام است؟

چه عوارضی کسانی را که مورد خشم و پرخاشگری مستمر قرار می گیرند، تهدید می کند؟

چه راهکارهایی برای پیشگیری از خشم و پرخاشگری در بزرگترها(والدین) وجوددارد؟

برای پیشگیری از خشم و پرخاشگری در کودکان چه راهکارهایی توصیه می شود؟

آیا خشم و پرخاشگری در انسان ها ذاتی است یا اکتسابی؟

راههای درمانی افراد خشمگین و پرخاشگر چیست؟

....

از آنجایی که انسان امروز بیش از هر زمان نیازمند آرامش و صلح درونی است بایستی ضمن شناخت ماهیت خشم و پرخاشگری راه های مقابله و مدیریت بر آن را کسب کنیم تا بتوانیم از این موهبت الهی در مسیر صحیح استفاده نمائیم.

تعریف خشم و پرخاشگری

یک واکنش احساسی و هیجانی غیر ارادی نسبت به یک تهدید حقیقی یا خیالی است که هر چه میزان تهدید بیشتر باشد میزان بر انگیختگی بیشتر است.

پرخاشگری رفتارهای تهاجمی و خصمانه و واکنشی نسبت به ناکامی و سرکوبی امیال است که به صورت ضرب و جرح، آزار و اذیت، تخریب و صدمه رسانی به خود و دیگران و یا اشیای اطراف نمایان می شود.

پرخاشگری واکنشی دفاعی است که هدف آن رفع مانع و حذف عامل تهدید است که موقتاً فرد را به آرامش می رساند.

انواع خشم و پرخاشگری

1- خشم بجا: یک واکنش هیجانی طبیعی و مفید است که دارای ویژگیهایی می باشد از جمله:

الف)زمانی است که یک تهدید واقعی در کار باشد.

ب) میزان خشم متناسب با شدت تهدید باشد.

ج) اقدامات بعدی به گونه ای موثر از شدت تهدید بکاهد و به ما و دیگران کمترین آسیب را وارد کند.

2- خشم بی جا: زمانی است که دارای ویژگیهایی باشد از جمله:

الف) تهدید واقعی متوجه ما نباشد.

ب) میزان خشم متناسب با تهدید نباشد.

ج)اقدامی که صورت می پذیرد نامناسب باشد.

علائم خشم و پرخاشگری

علائم پرخاشگری را می توان به دو دسته طبق بندی کرد:

پرخاشگری به خود: دارای علائمی است از جمله:

احساس خستگی و فرسودگی/ دروغگویی/ نگاههای تند و خشن/ به هم فشردن دندانها/ پیدایش چین و چروک در صورت/ افزایش فشار خون/ بالا رفتن ضربان قلب/ اختلال در دستگاه گوارش/ کاهش دقت/ گره/ گوشه گیری/ خود خوری/ خشک شدن دهان/ تکانش در رفتار و حالات دفاعی/ گشاد شدن مردمک چشم/ منقبض شدن عضلات/ برافروختگی رنگ چهره/ داغ شدن یا یخ کردن بدن/ تغییر تنفس/ افسردگی و حتی در مواقعی موجب سکته و حمله قلبی می شود.

پرخاشگری به دیگران:دارای علائمی است از جمله:

ایجاد مزاحمت برای اطرافیان/ سرزنش دیگران/ به هم زدن نظم/ دزدی/ تخریب/ دروغگویی/ ضرب و رجح/ استهزاء دیگران/ جنگ و ستیز و درگیری/ فحاشی/ نادیده گرفتن دیگران/ تجاوز/ شکستن اشیاء/ سلطه جویی/ زمینه سازی برای ایجاد درگیری/ عدم رضایت از ارتباط با دیگران/ عدم خاطره خوش از مدرسه و معلم/ وحشت از بیان احساسات بر علیه والدین و دیگران.

علل خشم و پرخاشگری

1- غریزی: فروید پرخاشگری را حالتی غریزی و ذاتی می داند و معتقد است که کودک از بدو تولد کم و بیش برای بروز رفتارهای پرخاشگرانه آمادگی دارد.

روانشناس دیگری معتقد است که غریزه پرخاشگری در تمام حیوانات و از جمله انسان به طور ارثی وجود دارد و یک ویژگی طبیعی است.

2- زیستی: هورمون های مختلف و مواد شیمیایی مغز با پرخاشگری ارتباط دارند. برای نمونه یکی از دلایل اینکه جنس نر نسبت به ماده پرخاشگر تر است میزان بالای هورمون «تستوسترون» در جنس نر است و یا پایین بودن سطح گلوکز خون عامل دیگر پرخاشگری است.

3- علل محیطی و یادگیری: نظریه پردازان یادگیری اجتماعی پرخاشگری را رفتاری می دانند که در نتیجه پاداش و تنبیه است و فرد از طریق تقلید از الگو ها می آموزد.

ژان ژاک روسو می گوید:

«انسان در محیط های طبیعی موجودی مهربان شاد و خوب است قیود اجتماعی او را مجبور به پرخاشگری و فساد می کنند.»

انقلاب تامل برانگیز

انقلاب و خیزش استقلال طلبانه هندوستان به رهبری گاندی در نوه خود بی نظیر و بدیع است. بر خلاف تمام انقلاب ها و حرکتهای آزادیخواهانه، گاندی برای اولین بار از استراتژی «عدم خشونت» یا «اهیسما» استفاده کرد.

او در این باره می گوید: من به راههای خشونت بار اعتراض دارم. حتی اگر در مسیر نیکی از این راه ها استفاده شود. نیکی حاصل از آن موقتی و گذرا است. ماندگار و همیشگی است. خشونت هرگر خشونت را محو نمیکند بلکه تنها بر شدت آن می افزاید.

عدم خشونت و ترس با یکدیگر جمع نمی شوند. می توان مردی را غرق در سلاح تصور کرد که در دل ترسو ست. داشتن اسلحه، به معنای وجود رگه هایی از ترس در انسان است. اما عدم خشونت حقیقی بدون وجود بی باکی خالص در روح فرد میسر نیست.

گاندی همواره می گفت: دست شستن از خشونت برای افراد قوی دشوار نیست. این ضعیفانند که چنین کاری را غیر ممکن می دانند، چرا که عدم خشونت یعنی عشق ورزیدن به کسانی که از ما متنفرند و ابراز همدردی توام با شکیبایی در مقابل خشن ترین دشمنان. این سخت ترین آموزه ای است که فرد می تواند در زندگی فراگیرد. به همین دلیل است که «بهاگاوادیتا» می گوید.

اگر می خواهید شجاعان را بیابید کسانی را جستجو کنید که قادر به خشونتند و اگرمی خواهید قهرمانان را بیابید، کسانی را بجویید که قادرند در مقابل نفرت عشق بورزند.

در میان کوه های خشن و صخره ای استان مرزی شمال غربی هند، رهبر بزرگی به ظهور رسید که نزد مردم به «گاندی مرزی» شهرت یافت. این فرد «عبدالغفار خان» بود. برخاسته از جامعه ای که در آن قانون «چشم درمقابل چشم و دندان در مقابل دندان بود» مردم او پاتان ها- مردمی بی باک و جنگجویانی پرشور بودند که عشق به آزادی وجودشان را شعله ور ساخته بود. وقتی گاندی تصمیم گرفت به مرز شمالی برود، همه مردم هند نگران سلامتی او شدند، دوستانش گفتند:« این ها مردمی خشن هستند. دیدار آن ها چه فایده ای دارد؟ جنگیدن تنها چیزی است که بلدند.

گاندی پاسخ داد: «من نیز جنگجویم،می خواهم به آنها بیاموزم که چطور بدون خشونت و ترس بجنگند.»

جمعیتی از پاتان ها اسلحه بر دوش، کنجکاوانه گرد این مرد کوچک اندام با آن لنگی که به خود پیچیده بود حلقه زدند تا ببینند چه می گوید. به نرمی پرسید:« آیا می ترسید؟! اگر نمی ترسید پس چرا با خود اسلحه حمل می کنید.»

پاتان ها مبهوت تنها خیره اش شدند. تابه حال کسی جرئت نکرده بود این چنین با آنها حرف بزند گاندی ادامه داد:« من هیچ ترسی در دل ندارم به همین دلیل مسلح نیستم، واهیسما یعنی همین.» عبدالقادر خان اسلحه اش را کنار گذاشت و پاتان ها به تبعیت از رهبر خود به عده ای شجاع ترین پیروان راه عشق بدل شدند، راه عشقی که گاندی به آنان عرضه داشته بود.

راههای کنترل خشم و پرخاشگری در بزرگسالان

1) ترک صحنه: برای کسانی که خلق و خوی انفجاری دارند. اولین گام آن است که بیاموزند چگونه هنگام حمله ی خشم از صحنه بیرون بروند البته با وجود اینکه ساده به نظر می ردس اغلب عمل کردن به آن دشوار است.

2) فعالیت جسمانی: در مدت خارج شدن از صحنه انجاک یک فعالیت جسمانی مانند پیاده روی مفید است چون موجب می شود تنشی که در اثر خشم ایجاد شده تخلیه گردد.

3) خشم خود را بپذیرید، تصمیم بگیرید وفراموش کنید: هنگامی که خشمگین هستید ابتدا با خود بگویید«الان من خشمگین هستم» و بعد تصمیم بگیرید که در مقابل خشم خود چکار کنید که به نفعتان باشد و بعد از پایان یافتن ماجرا به هر شکل ممکن خود را آرام نگه دارید و سعی در فراموش کردن آن داشته باشید.

4) منطقی باشید: بخش وسیعی از خشم و ناراحتی به خاطب این است که نمی خواهیم کوتاه بیاییم. این «باید ها و نبایدها» هستند که ما را خشمگین می کنند.

5) ابراز خشک به شیوه سازگارانه:مانند مکاتبه کردن- گفتگو کردن و یا انتقال گله و شکایت توسط واسطه ها.

6) شناخت موارد استرس زا و تلاش برای از بین بردن آنها:مانند موضوعات نگران کننده و بی اهمیت مثلاً کودک به فکر ان باشد که بچه ای دیگر میخواهد وسایل بازی را از او بگیرد.

اتفاق های بعید مانند ازدواج مجدد پدر خانواده- زندگی با ناپدری و یا نامادری و...

اتفاق هایی که هنوز رخ نداده مانند فکر کردن پیرامون خود- والدین- مشاجره والدین و فوت والدین.

7)کاهش فشار کاری: اعم از مطالعه زیاد- بی خوابی- کار طاقت فرسا و پر تنش.

8) ورزش: روشی برای انحراف ذهن از شرایط خشم و پر استرس و راه فراری از ناکامی هاست و به دلیل بالابردن سطح «اندروفین» باعث نشاط و سرخوشی می شود. ورزش در فضای باز مثل پیاده روی- دویدن- نرمش- شنا- کوهنوردی و... سبب مصرف زیاد و مداوم اکسیژن می شود و خود کنترلی به دنبال دارد.

9) تفریح: هر فعالیتی که موجب مفرح شدن روح و انبساط خاطر انسان شود تفریح است و ذهن را از تنش ها، هیجانها، خشم و ترس و نومیدی دور می سازد.

10)شوخ طبعی و مزاح: خنده بر هر درد بی درمان دواست. شوخ طبعی به شما کمک می کند تا دیدگاه متعادل داشته باشید. نرمان کازنیز در کتاب آناتومی بیماری خاطر نشان می کند که ده دقیقه خنده از ته دل اثر تسکینی قوی بر درد و ناراحتی دارد. ما و اطرافیان را شاد می کند. باعث افزایش انرژی و توان برای حل مشکلات می شود و خوش بینی را افزایش می دهد.

11) رژیم غذایی: مصرف آب به مقدار زیاد« حداقل 8 لیوان در شبانه روز»- مصرف میوه های تازه و گاز زدنی مانند سیب و خیار و... مصرف کاهو و سبزیجات / پرهیز از خوردن مواد اسیدی (ترشیجات)/ پرهیز از خوردن مواد کافئین داد/ پرهیز از خوردن غذاهای چرب.

12) تنفس عمیق: موجب رسیدن اکسیژن بیشتر به خون می شود که این امر باعث بیدار کردن مغز، شل کردن عضلات و آرام کردن فعالیت های ذهنی می گردد و همه جا و همه وقت می توان انجام داد و اثر بخشی آن نیز سریع و فوری است.

برای تنفس عمیق با یک شماره هوا را از راه بینی وارد ششها کرده و تا چهار ثانیه هوا را در شش ها حبس می کنیم و بعد با دو شماره از راه دهان هوا را آرام بیرون می دهیم.

13) مدیتیشن(مراقبه): نوعی عکس العمل آرامش بخشی است که بر پایه تنفس عمیق استوار است ولی یک گام از ان جلوتر می رود و در آن فرد با چشمان بسته در وضعیت چهارزانو می نشیند و یک «ذکر» را در ذهن خود تکرار می کند. در این صورت مغز از نظر عملکرد وارد محدوده ای می شود که مثابه خواب است ولی مزایای بیشتری به همراه داردمانند آزاد کردن هورمون های خاصی که موجب ارتقاء سلامتی می شود.

14) تصویر سازی ذهنی: یادگیری تصویر سازی ذهنی نیازمند زمان بیشتری است و این در صورتی است که فرد یک تصویر خوشایند مثل دریا، طبیعت در ذهن خود متمرکزمی شود. پخش کردن صداهای طبیعت مانند صدای آب پرندگان و... به صورت ملایم به غوطه وری بیشتر در این تجربه کمک می کند.

15) انقباض انبساط عضلانی: با سفت کردن و سپس شل کردن عضلات بدن در چند دقیقه می توان تنش ها را کاهش داد و احساس آرامش بیشتری کرد.

همه عضلات بدن از نوک انگشتان پا تا گردن را سفت کنید.(آدم آهنی شوید) و به مدت 10 تا 15 ثانیه نگه دارید سپس همه عضلات را با هم شل کنید. (عروسک پارچه ای شوید) با این کار درخواهید یافت سریعتر و راحتتر تنش ها در شما کاهش می یابد.

16) موسیقی: کسانی که به موسیقی علاقمندند در هنگام بروز هیجان خشم و پرخاشگری موسیقی بدون کلام مناسب می تواند فشار خون را پایین آورد. بدن را آرامش بخشیده و ذهن را ناآرام سازد. این عمل می تواند همراه با فعالیت های هادی روزانه صورت پذیرفته و وقت خاصی را از شما نمی گیرد.

17) مسئله گشایی: بعضی اوقات ناکامی و به دنبال آن خشم و پرخاشگری ناشی از مسائل واقعی و غیر قابل اجتناب زندگی است. یک باور فرهنگی مبنی بر اینکه هر مشکلی راه حلی دارد وجود دارد. ولی ما گاهی نمی توانیم راه حلی پیدا کنیم. باید دانست که همیشه بهترین کار یافتن راه حل نیست بلکه بهتر است بدانید که چگونه با مسئله روبرو شوید یعنی اگر نقشه ای کشیدید به حل مسئله منجر نشد خود را تنبیه نکنید زیرا آنچه مهم است تلاش و کوشش برای حل مسئله است.

18) اجتناب: اگر هنگام ورود به اتاق کودکتان بی نظمی اتاقش سبب عصبانی شدن شما می شود فوراً در اتاق را ببندید و از هر عاملی که خشم شما را بر می انگیزد پرهیز کنیدف نگوئید: «چون من عصبی شدم بچه ام باید اتاقش را مرتب کند.» این درست نیست. درست اسن است که خودتان را آرام کنید. یا برای رهایی از دردسرهای ترافیک باید مسیر روزانه تردد خود را تغییر دهید و یا از اتوبوس و مترو استفاده کنید.

19) برقراری ارتباط بهتر: زمانی که فردی از ما عیبجویی می کند، دفاع کردنمان طبیعی است ولی با او نمی جنگیم و تلافی نمی کنیم. می توانیم بگوییم که وی از روی جهل و نادانی صحبت می کند، ما را دوست ندارد.

او فرد کم حوصله و ناشکیبایی است. نیاز به مقداری تنفس و استراحت برای رسیدن به آرامش دارد باید در اینگونه مواقع خودتان را خونسرد نشان دهید تا از وقوع یک فاجعه جلوگیری کنید.

20) زمان بندی: انسان همیشه در یک حالت و وضعیت روحی روانی نیست. بعضی افراد صبح ها سرحال و پر انرژی اند و عصر های کسل و خسته اند به همین دلیل عصر ها و شب ها ممکن است سطح تحملشان پایین و آماده پرخاشگری باشند. توصیه می شود اینگونه افراد اگر شب هنگام با موضوعات بحث برانگیزی از سوی دیگران مواجه شدند، طرح موضوعات را به زمانی که سرحال هستند موکول کنند.

21) خود کنترلی بند ورایی: این نوع خود کنترلی توسط بندورا مطرح شد و دارای سه مرحله است:

1- توجه مشاهده اعمال و رفتار خود

2- قضاوت در مورد اعمال و رفتار خود

3-پیامد های شخصی

در این روش از فرد خواسته می شود در پایان روز (مثلاً آخر شب) دفعات عصبانیت و خشم خود را روی یک کاغذ یادداشت کند و آنها را بشمارد. فردا نیز این عمل را انجام دهد.اگر تعداد دفعات عصبانیت امروزش کمتر از دیروز بود خود را با شنیدن یک موسیقی یا دیدن فیلم مورد علاقه اش، رفتن به پارک و.... تشویق کند و اگر تعداددفعات بیشتر از دیروز بود خود را به طرق مختلف مانند محروم کردن خود از یک وعده غذای دوست داشتنی، ندیدن یک برنامه جذاب تلویزیونی و.... تنبیه کند. با این عمل می توان خشم و پرخاشگری و عصبانیت خود را کاهش داده تا اینکه در حد طبیعی باشد.

22) مراجعه به متخصص و مشاور: اگر احساس می کنید عصبانیت شما خارج از کنترل است و تاثیرات منفی بر روابط اجتماعی، خانوادگی و شغلی تان گذاشته است یک روانشناس یا مشاور متخصص می تواند به شما کمک کند تا با بکار گیری تکنیک های تغییر افکار و رفتار اعمال خود را کنترل کنید.

23) هیچگاه مشکلات را پیش بینی نکنید: برخی افراد انواع و اقسام دشواری ها و مشکلاتی را که ممکن است اصلاً به وقوع نپیوندد در خیال خود مجسم می کنند. چنین افرادی به اضطراب خود که خشم و پرخاشگری را به دنبال دارد دامن می زنند. بهتر است هیچوقت تا هنگامی که مسائل، مشکل واقعی ایجاد نکرده است، از آنها مشکلی نسازید زیرا مشکل را دو برابر خواهید کردچه بسا مشکل شما مثل یک حباب باشد که به آسانی از بین می رود.

24) ایمان خود را افزایش دهید: ایمان همان دیدن با چشم دل است وقتی که چشم دل باز باشد می توانیم ببینیم آنچه اتفاق افتاده برای خوبی و صلاح ما بوده است و آنچه هم اتفاق خواهد افتاد برای خیر و خوبی ماست.

انسان با ایمان می داند خداوند همیشه و همه جا با اوست و از او در مقابل آسیب ها مراقبت می کند و این یاد و نام خداست که به او آرامش داده و او را از خشم و پرخاشگری رها می سازد.

داستان تامل برانگیز

روزی جنگجویی سامورایی نزد استادی آمد و پرسید: آیا بهشت و جهنمی وجوددارد؟ اگروجوددارد پس در ورودی آنها کجاست؟ تا بتوانم از یکی اجتناب و وارد دیگری شوم.

استاد گفت: آیا تو سامورایی هستی؟ پس چرا بیشتر شبیه گدایانی؟

سامورایی به قدری عصبانی شد که اصلاً فراموش کرد که برای چه موضوعی نزد او آمده است. استاد غرور وی را جریحه دار کرده بود. جنگجو برای کشتن استاد شمشیرش را از نیام بیرون کشید. استاد خندیدو گفت: این دروازه جهنم است. این خشم اینطور شمشیر کشیدن، در جهنم را باز می کند.

سامورایی بلافاصله فهمید و شمشیر را در نیامش گذاشت.

استاد دوباره خندید و گفت: الان و همین جا دروازه بهشت به رویت باز شد.

راههای کنترل خشم و پرخاشگری در کودکان

1- فرزندان را به دیدن برنامه های مشخصی از تلویزیون سوق دهید که عاری از خشونت باشد. 2- از وسایل مورد علاقه فرزندان مثل پازل، بازی های فکری، مداد شمعی، مداد رنگی، کاغذ، کتاب و مجلات به عنوان جایگزین فیلم ها و بازیهای رایانه ای نامناسب استفاده شود.

3- بازی های رایانه ای فرزندان تحت کنترل و برنامه ریزی قرار گیرد. خصوصاً بازی هایی که فرد به تعداد آدم هایی که به قتل می رساند امتیاز کسب می کند که این خود موجب نهادینه شدن خشونت در نظام شخصیتی و رفتاری کودک می شود.

4- او را به فعالیت های ورزشی خصوصاً راه رفتن، دویدن، شنا، ژیمناستیک و.. تشویق نمایید.

5- زمینه بازی هایی که با دست انجام می شود را بیش از پیش برای او فراهم آورید مانند بازی با گل رس، خمیر بازی- خانه سازی به وسیله مکعبها- شن بازی، نقاشی و...

6- درهنگام خشم و پرخاشگری او را به آرامش دعوت کنید.

7- در جوی کاملاً آرام، با آرامش اما جدی او را به سکوت تشویق نمایید.

8- احساس خود را از عملکرد او بیان کرده و یادآور شوید از کاری که او انجام می دهد ناراحت هستید.

9- از تهدید، تمسخر، تحقیر وتنبیه او در هنگان پرخاشگری اکیداً خودداری نمایید.

10-وسایل خطرناک و مشکل آفرین در خانه از جمله شکستنی ها و اشیاء نوک تیز را از دسترس او خارج سازید.

11- در صورت امکان او را لمس کرده و در آغوش گرفته و از او بخواهید که سکوت کند و آرام گیرد.

12- علاقه و دوست داشتن خود را به او ابراز نموده و بگویید به دلیل رفتار بدش از او ناراحت هستید.

13- سعی کنید علت رفتار پرخاشگرانه اش را از او جویا شوید.

14- او را نسبت به کاری که کرده و عواقب احتمالی آن آگاه سازید.

15- چگونگی کنترل بر خشم و داشتن اعتماد به نفس و برخورد با مسائل و شکست ها را به او آموزش دهید.

16- دلایل خود مبتنی بر ناپسند بودن رفتارش را عنوان نموده و راه های بهتر را بازگو کنید.

17- برای اطمینان از این که به حرف های شما گوش داده یا نه، از او بخواهید مطالب شما را تکرار کند.

18- تا حد ممکن محرک هایی که باعث بروز رفتارهای پرخاشگرانه می شود را از محیط پیرامونش حذف کنید، این محرک ها ممکن است مستقیم و زنده مانند رفتار های خود پدر و مادر و یا غیر مستقیم از طریق تلویزیون و سینما و بازیهای رایانه ای و... باشد.

19- از مواردی که احساس می کنید کودک مساعد پرخاشگری است پیشگیری کنید.

20- از او بخواهید چیزهایی که باعث ناراحتی می شود را به راحتی با شما در میان بگذارد یا با یکدیگر راه حلی پیدا کنید.

21- هنگام صحبت او در مورد موضوع گوش شنوایی برای شنیدن حرفهایش داشته باششد.

22- اگر احساس می کنید که از نظر جسمی ضعیف است تقویتش کنید.

23- اگر دچار بحران عاطفی است او را مورد حمایت عاطفی قرار دهید.

24- در صورتی که مشکل او از درک و یادگیری او نشات می گیرد و امکان برخورد با مشکلات پیش آمده را ندارد، به او کمک فکری دهید تا موانع را از سر راه بردارد.

25- در آغاز کودکان یاد می گیرند که دعوا و جیغ زدن می تواند در دستیابی به خواسته هایشان موثر باشد سپس رفته رفته این رفتارها به پرخاشگری جامعه ستیز در خانه و بیرون از خانه تعمیم می یابد هرگز به او اجازه ندهید از راه پرخاشگری به خواسته های خود برسد. قاطع و جدی در مقابل رفتار منفی او بایستید.

26- چون گاهی پرخاشگری تقلیدی و اکتسابی است و در اثر مشاهده رفتار پرخاشگرانه دیگران به وجود می آید پس او را از محیط های پر تنش و جنجالی دور نگه دارید.

27- بستری فراهم آورید که کودکان با دویدن، مشت زدن بر کیسه بوکس، نرمش های هوازی، فریاد زدن در کوهستان یا در کنار امواج ساحل هیجان خشم و عصبانیت خود را تخلیه کنند تا حس ترس و ناراحتی و اندوه از آنان گرفته شود.

28- در خانه وضع قوانین ناعادلانه اکیداً پرهیز کنید زیرا پرخاشگری هنگامی از ناکامی یا حادثه ناخوشایند بر می خیزد که این حوادث ناعادلانه تصور شوند.

29- انتظارات خود را از کودک با وسع و توانایی او هماهنگ نمایید.

30- از تربیت نادرست و خشن کودکان بر حذر باشید مطالعات بیانگر آن است که والدینی که از روش مستبدانه و تسلیم شونده در تربیت فرزندان خود استفاده می کنند فرزندان آنها بیشتر دچار ناکامی منجر به خشم و پرخاشگری می شوند.

31- منزوی کردن کودک پرخاشگر نیز یک شیوه کاهش پرخاشگری است و این کار باید تا زمانی که او دریابد خشونت سودی ندارد ادامه یابد.

32- از طریق داستان و شعر و سرود که در کودکان تاثیر گذار تر است باید نسبت به رشد فکری کودکان اقدام نمود تا با شناخت مسائل و واقعیات قدرت حل مسئله آنها نیز افزایش یابد.

33- در تامین نیاز ها و خواسته های فرزندان به اعتدال رفتار کنید.

مشاهده شده است کسانی که در کودکی همیشه توقعات و خواسته هایشان بلافاصله و آنی برآورده شده بیشتر از کسانی که تامین نیاز ها و خواسته هایشان قدری به تعویق افتاده و یا گاهی بر آورده نشده خشمگین و پرخاشگر می شوند چون این افراد معمولاً با ناکامی روبرو نبوده اندو نحوه صحیح برخورد با ناکامی را نیاموخته اند. وقتی بزرگتر می شوند چون به دست آوردن خواسته هایشان را در جامعه سهل الوصول نمی بینند، زودتر عصبانی و به پرخاشگری متوسل می شوند.

34- اولین الگوی فرزندان والدین هستند، تجربه نشان داده است که بیشتر کودکان پرخاشگر والدینی خشن و متخاصم داشته اند. آنها نه تنها از محبت کافی والدین برخورداد نبوده اند بلکه الگوی پرخاشگری هم درخانه داشته اند پس ضروری است والدین نزاع و کشمکش خود را در حضور فرزندان آشکار نسازدند.

25-رفتارهای پرخاشگرانه او را تایید نکنید. هستند کسانی که نه تنها پرخاشگری و زورگویی را زشت نمی شمارند بلکه به غلط آن را نشانه شهامت و قدرت می دانند.

36- رفتار پرخاشگرانه او را تشویق نکنید. گاه با والدینی مواجه می شویم که با انگیزه آموزش دفاع از خود به کودک می گویند نباید از کسی بخوری (اگر از کسی خوردی تو را تنبیه کب کنم) این وضع برای کودکانی که به درستی انگیزه پرخاشگری را درک نکرده اند بیشتر مسئله ساز است.

37- پرخاشگری کودکان را با پرخاشگری و خشونت و تنبیه و داد کشیدن پاسخ ندهید.

38- نسبت به رفتار پرخاشگرانه کودک بی تفاوت نباشید. عده ای بر این باورند که با بی تفاوتی و بی اعتنایی (عدم واکنش) از سوی والدین و مربیان پرخاشگری کاهش می یابد در صورتی که ممکن است او تصور کند این عمل مورد قبول و تایید است و به پرخاشگری خود ادامه دهد.

39- به آنها بفهمانیم که ناموفق بودن در امری دلیل بر وجود نفی یا بی اعتبار بودن آنها نیست یعنی هر چند ممکن است از عهده کاری به خوبی بر نیاید ولی شخصیت آنها قابل قبول و احترام است.

40- از تبعیض قائل شدن بین فرزندان و مقایسه آنها با یکدیگر اکیداً پرهیز کنید چون نه تنها موجب خشم و پرخاشگری می شود بلکه چون والدین دیگران را برتر از او می دانند نسبت به آنها حس کینه و دشمنی پیدا می کند.

41- به او کمک نمائید تا با افزایش خودآگاهی نقاط مثبت و منفی خود را بهتر بشناسند و حتی نقاط ضعف خود را مانند نقاط مثبتش بپذیرد.

42- پرخاشگری کودک را در حضور او و دیگران مطرح نکنید چون اینگونه برداشت می کند که توانسته دیگران را به خود متوجه نموده و منظور خود را تامین کند بنابراین مکرر از این وسیله برای رسیدن به خواسته هایش استفاده می کند و در مقابل انتقاد دیگران مقاوم می شود یا عزت نفس خود را از دست می دهد.

43- او را همیشه با انجام کار مورد علاقه سرگرم کنید.

44- او را به انجام فعالیت های ورزشی تشویق کنید.

45- بستری فراهم آورید تا عقده هایش را بر سر اسباب بازی هایش خالی کند.

46- به او مسئولیت هایی واگذار کنید و غیر مستقیم تلاش نمائید تا به عنوان رهبر گروه تعیین شود.

داستان تامل برانگیز

پسر بچه ای بود که اخلاق خوبی نداشت. پدرش جعبه ای میخ به وی داد و گفت هر بار عصبانی می شود باید یک میخ به دیوار بکوبی. روز اول پسر بچه سی و هفت میخ به دیوار کوبید.

طی چند هفته همانطور که یاد می گرفت چگونه عصبانیتش را کنترل کند. تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار کمتر می شد. او فهمید که کنترل عصبانیتش آسان تر از کوبیدن میخ ها به دیوار است.

بالاخره روزی رسید که پسر بچه دیگر عصبانی نمی شد. او این مسئله را به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر بار که می تواند عصبانتیش را کنترل کند یکی از میخ ها را از دیوار در آورد. روزها گذشت و بالاخره پسر بچه توانست به پدر بگوید که تمام میخ ها را از دیوار بیرون آورده است. پدر دست پسر بچه را گرفت و به کنار دیوار برد و گفت:

پسرم تو کار خوبی انجام دادی و تونستی بر خشمت پیروز شوی اما به سوراخ های دیوار نگاه کن. دیوار دیگر مثل گذشته اش نمی شود. وقتی تو در هنگام عصبانیت حرف هایی می زنی آن حرف ها چنین آثاری به جای می گذارد.

تو می توانی چاقویی در دل انسانی فرد کنی و آن را بیرون آوری، اما هزاران بار عذر خواهی هم فایده ندارد. آن زخم سر جایش است. زخم زبان هم به اندازه زخم چاقو دردناک است.

آسیب های نوپدید

موبایل (تلفن همراه)

با رشد فزاینده علم و تکنولوژی شاهد فروپاشی مرزهای اطلاعاتی و ارتباطی در عصر حاضر هستیم و همانطور که بروز و ظهور هر فناوری و پدیده های جدید امید و رفاه و آسایش و سرعت عمل و دسترسی به اطلاعات را برای نسل امروز به ارمغان آورده است. بدیهی است موجی از هراس را نیز فراروی بشر پدیدار نماید. یکی از این موارد آسیب هایی است که در سازمانهای رسانه ای شکل می گیرد و سوار بر امواج به ما می رسد که با عنوان «آسیب های نو پدید» یا «نوظهور» از آنها یاد می شود. از این پدیده های مهم انقلابی که در کمیت و کیفیت ارتباط های انسانی به وجود آورد «موبایل» یا «تلفن همراه» است.

واقعیت این است که گریز از مواجهه به فناوری های ارتباطی جدید نه امکان پذیر است نه عاقلانه چون آنها هم مثل هر پدیده دیگر آمیزه ای از فرصت ها و تهدید ها هستند که با اتخاذ روش های درست و فرهنگ سازی می توان امکان برخورداری افراد را از فرصت های آن بیش از پیش فراهم آورد.

والدین در جلسات آموزشی ومشاوره ای باتوجه به اطلاعات و گزارش ها و حوادثی که در جامعه مطلع می شوند عموماً پرسش هایی در مورد تهیه موبایل برای فرزندان دارند از جمله:

1- امواج تلفن همراه برای افراد به ویژه فرزندان مضر است یا خیر؟

2- از چه سنی بهتر است برای فرزندان تلفن همراه تهیه کرد؟

3- اصلاً از نظر تربیتی برای آنها مفید است یا آسیب رسان؟

4- با توجه به اینکه فرزندان یا در خانه هستند که از تلفن ثابت استفاده می کنند و یا در مدرسه که همراه داشتن وبایل ممنوع است اصلاً تهیه آن لزومی دارد؟

5-چرا دانش آموزان اصرار بر تهیه آن توسط والدین دارند؟

6-منافع و فرصت های تلفن همراه برای فرزندان چیست؟

7- ضررها و تهدید های تربیتی تلفن همراه برای فرزندان چیست؟

8-آیا ممکن است در افراد وابستگی و اعتیاد ایجاد کند؟

9- چگونه می توان از آسیب های احتمالی تلفن همراه پیشگیری کرد؟

10- والدین چه اقدامهایی داشته باشند تا فرزندان از آسیب های احتمالی مصون بمانند؟

11-....

فرصت های تلفن همراه از دیدگاه جوانان امروز

1- تخلیه روانی: از طریق تلفن با ارسال پیامک نه تنها خود را تخلیه روانی می نمایند بلکه با حمایت روانی که از این راه به دست می آید به آرامش و تعادل دست می یابند وخستگی، بی حوصلگی، دلتنگی و دل گرفتگی خود را کم می کنند. نمونه ای از پیام های رد و بدل شده که نوعی حمایت روانی دارد:

«الان از آسمون تماس گرفتن که زیبا ترین و مهربانترین و نازترین فرشتشون رو گم کردن، نترس لوت نمی دم.»

2- هیجان جویی

تلفن همراه و به خصوص پیامک آن برای تحقق هیجان جویی عرصه مناسبی است و از طریق آن به موارد زیر دست می یابند:

احساس رضایت خاطر و با خبر شدن از دوستان

احساس شادی از تماس های غیر منتظره

تازه شدن روحیه

افزایش شادی و آرامش

هیجان ارسال و دریافت پیام

نمونه ای از پیام طنز آمیزی که بین کاربران رد و بدل شده و موارد فوق را به همراه داشته است:

«بروپایین، حالا برو بالا» ورزش اس ام اسی.»

3- سرگرمی و بازی با تلفن همراه

تلفن همراه به عنوان یک سرگرمی معمول برای دختران و پسران و حتی بزرگسالان مطرح است. به طوری که گروهی معتقدند موبایل در جامعه ما یک اسباب بازی مدرن است. منتهی نه برای بچه ها بلکه برای بزرگترها. شاخصه های اساسی که روان شناسان در تعریف بازی مطرح کرده اند:« بی مصرف بودن بازی، خود جوش بودن، رفع خستگی، متضمن لذت بردن جنبه تمرینی داشتن، رمزی و فکری بودن بازی و نظایر آن است.»

4- ایجاد امکان برای بروز خلاقیت های فردی

دلایل بروز خلاقیت ها» دوری افراد از عوامل بازدارنده در فضای مجازی، طنز آمیز دیدن سرویس پیامک، برخوردهای انعطاف پذیر، حجم گسترده وسیع وشوخی، طنز و مطایبه، کچ گیری، سرکار گذاشتن، ارسال پیامک های رسمی، اطلاعیه، پیام تبریک و تسلیت.

نمونه هایی از پیام های ابتکاری و تولیدات خلاق که کاربران رد و بدل نموده اند:

«اگر یک مشکل بزرگ داشتی، نگو خدایا، من یک مشکل بزرگ دارم، بگو هی مشکل، من یه خدای بزرگ دارم.»

«تا حالا شده یکی تو رو، تو یکی رو، یا یکی دیگرو، یا دو تا یکی رو، یا تو دو تا رو، یا تو دو تا این رو جوری که من تو رو، سر کار می ذارم،سر کار گذاشته باشه؟»

5- سایر فرصت های روانی

مدیریت تعامل ها، کاهش محدودیت های افراد ناتوان جسمی، ارضای خود نمایی جوان با تلفن همراه، حفظ ارتباط با دیگران با عوارض کمتر، استفاده های آموزشی و پژوهشی و .... ازدیگر کاربردهای روانی تلفن همراه بر شمرده می شوند.

تهدید های تلفن همراه

1- گرفتن فرصت تامل و تانی درونی کاربران

زمانیکه نیاز به تنهایی و تانی و نیاز به آرامش و استراحت و تمرکز در کارهایشان دارند، تلفن همراه مزاحم آنها می شود.

2- ایجاد اشتغال و درگیری های ذهنی

اشتغال ذهنی با رسیدن یک پیامک در کلاس درس، حین عبور از خیابان، پشت فرمانن اتوموبیل و سایر موقعیت ها که امکان ایجاد خطر و آسیب وجوددارد.

3- ایجاد برخی اختلال های روانی

استفاده مفرط از تلفن همراه موجب بروز ناراحتی و عصبانیت، اضطراب، وسواس، غم و ... می شود.

4- ایجاد هویت کاذب

جوانانی که به دلیل سردرگمی هویتی از آرامش درونی لازم برخوردار نیستند، تلاش می کنند تا با توسل به دستاویز های بیرونی برای خود نوعی هویت که از آن بی بهره اند خلق کنند مثل:

وصل شدن به سرویس پیامک

داشتن گوشی مدل بالا

ارسال پیامک بیشتر

زنگ خور بیشتر داشتن

5- وابستگی و اعتیاد به تلفن همراه

که در اثر ایجاد عادت در کاربران به وجود می آید و گاهی تا پاسی از شب به SMS بازی با بازی ها در موبایل مشغولند.

6- هیجان جویی مرضی

برخی جوانان روش صحیح شاد بودن را نمی دانند لذا برای ارضای هیجان طلبی خود با توسل به «آزار و اذیت»، «سرکار نهادن» وحال گیری، مزاحمت و درخواست روابط نامشروع، ارسال جوک های خفن و تمسخر سیاسی، سعی در ارضای حس هیجانی و شاد نمودن خود دارند، که به این حالت «هیجان جویی مرضی» می گویند.

نمونه ای از پیامک های سرکاری:

«به اشتیاق اولین دانه برف، به تحمل آخرین برگ پاییز، به گرمای تن خورشید و به زیبایی آسمان شب، قسم می خورم که سر کاری...!»

7- اتلاف وقت

به طوری که فرد از خوب و استراحت و درس خواندن و کار خود می زند. کاربران زیادی خاطر نشان ساخته اند: تماس های بی مورد، تلاش برای رو کم کردن، کوشش برای کم نیاوردن، سعی در ساختن بهترین پیام کوتاه، اس ام اس بازی، سرگرم شدن به بازی های تلفن همراه و نظایر آن ، اتلاف وقت و هدر دادن انرژی و پول شده است.

8- گسترش روابط دختر و پسر

متاسفانه برخی جوان ها برای تسهیل ایجاد رابطه با جنس مخالف در صدد تهیه موبایل هستند و معتقدند بوسیله آن قدری از محدودیت هایی که فراروی دختر هاو پسر ها هست از بین می رود، که عموماً پیام کوتاه به ظاهر اشتباهی را برای فردی فرستاده و همان بهانه ای برای دوست شدن آنها بوده است و یا...

9- کاهش شرم و حیا

عدم ارتباط رو در روی کاربران، ارسال پیامک های حاوی مسائل نامناسب و غیر اخلاقی، بیان کردن مطالبی که قبلاً توتم و تابو بوده (و قبلاً در گفت و شنود های روزانه به ندرت مطرح می شده) اشاعه فرهنگ برهنگی که موجب کاهش تدریجی شرم و حیای کاربران شده به طوری که زشت ترین و رکیک ترین حرف ها و عبارات یا تصاویر به جای نشاندن عرق شرم بر چهره جوان، وی را به خنده و شادی وا می دارد!

10- تغییر برخی از ارزش های اجتماعی

در حال تلفن کردن جواب دیگران را دادن، بی حرمتی و بی احترامی ها در روابط اجتماعی و...

11- کاهش تعامل رو در رو:

باتوسعه ارتباط کلامی و پیامک تعامل چهره به چهره و «صله ارحام » در بین خانواده ها تقلیل یافته و حتی دوستان و اقوام و آشنایان به سه دسته تقسیم شده اند: گروهی که در مناسبت ها و اعیاد کافی است پیامکی برای آنها ارسال کنیم. گروه دوم انهایی هستند که در مناسبت ها تلفنی تماس می گیریم و اقلیتی هم هستند که به دیدارشان می رویم.

12- بی محتوا شدن تعاملات اساسی کاربران

که عموماً کاربران پیام مشخص و حقیقی و خاصی ندارند و گاهی یک پیامک را که دریافت کرده اند برای دوستان زیادی ارسال می کنند.

13- تقلب سر جلسه توسط دانش آموزانم و دانشجویان

14- ابتلا به برخی مشکلات جسمی

تعدادی از کاربران در اثر استفاده مفرط از پیام کوتاه برخی از مشکلات زیستی را تجربه کرده اند از جمله: درد انگشتان دست، درد مچ دست، درد چشم، ریزش اشک چشم، درد گردن وکمر، سردرد و سرگیجه، احساس تهوع و نظایر آن.

15- تعمیم خرافه گرایی

برخی از کاربران هم در پرتو امکانات تلفن همراه به گسترش خرافه گرایی روی آورده اند، از جمله پیامک ها در این زمینه: «نیت من و اینو برای ده نفر بفرست تا امشب یک معجره ببینی، پاکش نکن، حقیقت داره، کسانی که این کار را نکرده اند ظرف یک هفته یکی از نزدیکانشان را از دست داده ند.!»

16- تهدید امنیت و حریم خصوصی افراد

باتوجه به امکانات ضبط، عکسبرداری و فیلمبرداری تلفن همراه کاربرانی می توانند به ضبط صدای افراد بدون اجازه آنها با عکسبرداری و فیلم برداری در محیط های ممنوعه یا از افراد بدون رضایت آن ها اقدان نمایند و اسباب سوء استفاده و باج خواهی های بعدی از ایشان را فراهم آورند.

17- امکان شایعه پردازی با ایجاد موج سیاسی

از دیگر مواردی است که معدودی از کاربران برای هیجان جویی مرضی با اهداف خاص از آن استفاده می کنند.

18- سایر تهدیدات روانی

آنتن ندادن، ایجاد نوسان های عاطفی که در اثر تماس با دریافت پیامک فرد بین شادی بسیار یا ناراحتی، خشم و تاسف شدید قرار می گیرد.- ترس از ویروسی شدن تلفن همراه- ترس از دزدیده یا گم شدن تلفن همراه- تبعاات ناخوشایند ارسال پیام های اشتباه و یا خط روی خط افتادن از دیگر تهدیدات روانی به شمار می آید.

والدین بیشتر بدانند

1- بیشترین استفاده نوجوانان از سرویس پیامک تلفن همراه است و بیشتر هم دختران استفاده می کنند.

2- تلفن همراه برای عموم کارکرد اصلی اش را از دست داده و بیشتر به عنوان «اسباب بازی مدرن» و وسیله تفریحی به شمار می رود.

3- بیشترین کاربرد پیامک در بین جوانان به استناد مصاحبه با 120 نفر از کاربران به قرار زیر است:

70% طنز شوخی- لطیفه های سکسی- جوک های سیاسی

30% بقیه در مرحله اول اطلاع رسانی- تبریک و تسلیت- چرت و پرت و چرند و پرند- وقت گذرانی و سرگرمی- ایجاد مزاحمن- ارسال تصاویر خفن- مطالب عاشقانه و عشقولانه در مرحله بعد ارسال مطالب سودمند- رفع کارهای فوری- ویروسی کردن موبایل- ارسال پیام هنگام تدریس استاد،

4-بعضاً مشاهده می شود که تلفن همراه به بنیان عشق در تشکیل زندگی سالم نیز آسیب جدی وارد نموده است.

5- بعضاً مشاهده می شود با استفاده نادرست از تلفن همراه به حریم خصوصی افراد و خانواده ها تجاوز شده و امنیت خانواده و جامعه به خطر می افتد.

6- بعضی از پژوهشگران قرار گرفتن در معرض امواج تلفن همراه برای کودکان، بیماران و افراد مسن که به آنها «جمعیت حساس» گفته می شود را بی تاثیر ندانسته اند و آنها را از قرار گرفتن در معرض امواج پرهیز داده اند

7- بعضی از محققان به دلایل مختلف از جمله اینکه سر و دستگاه عصبی انسان تا 16 سالگی در حال رشد و بسیار آسیب پذیر است توصیه نموده اند بهتر است پس از 18 سالگی تلفن همراه در اختیار فرزندان قرار گیرد.

اقدام های پیشگیرانه والدین

1- تربیت دینی، معنوی و انقلابی فرزندان: هویتی خدا مدار، حق طلب، متعهد، مسئول جهت دارد و مبارز به فرزند می بخشد و آنها را از بسیاری آسیب ها مصون نگه می دارد.

2- تربیت نوع دوستانه فرزندان: یاد بگیرند که دیگران را دوست داشته باشند و احترام بگذارند و در این صورت هیچگاه عملی از آنها سر نمی زند که تجاوز به حقوق دیگران باشد.

3- رشد تفکر خلاق و نقاد در فرزندان: در اینصورت در ارتباط با دیگران و دریافت پیامک های ناشناس ساده لوحانه برخورد نمی کنند که در بازی عاطفی دیگران وارد شده و مورد سوء استفاده قرار گیرند.

4- تربیت هنری فرزندان: احساسات و عواطف و استعداد و زیبا جویی آنها در مسیر صحیحی قرار می گیرد و به رشد و کمال نائل می شوند.

5- غنی سازی اوقات فراغت فرزندان با کار و ورزش: با صرف وقت و انرژی خود را از طریق کار و ورزش به سالم سازی روح و روان می پردازد و اسیر حاشیه های زندگی نمی شود.

6- هویت بخشیدن به فرزندان: یکی از علل رویکرد فرزندان به تلفن همراه کسب وهویت کاذب است و چون در نوجوانی با بحران هویت روبرو می شود بدنبال پر کردن این خلاء هویتی است.

7- شکوفا سازی استعداد های فرزندان: با شناسایی استعداد های درونی فرزندان و زمینه سازی برای شکوفایی آنها قوای فکری و ذهن و جسمی آنها در کانال صحیح و سالمی قرار می گیرد و از حواشی های غیر اخلاقی دور می مانند.

8- ارضای هیجان جویی فرزندان: راههای صحیح تخلیه هیجانات سرگردان آنها را فراهم نمائیم تا از آسیب هاب احتمالی مصون بمانند.

9- توجه به گروه همسالان: در دوره نوجوانی گروه دوستان و همسالان تاثیر شگرفی در فرزندان دارند که دقت نظر والدین در معاشرت و همنشینی آنها با دوستانشان، راهنمایی و هدایت غیر مستقیم والدین در هنگام ضرورت می تواند از خطراتی که ممکن است توسط دوستان ناصالح آنها را تهدید کند پیشگیری می نماید.

10- کسب اطلاعات اولیاء: در مورد آسیب های نوپدید و تکنولوژی های جدید و انتقال آن به فرزندان می تواند موثر باشد.

11- فرهنگ سازی برای استفاده بهینه فرزندان از تلفن همراه

12- عقد قرارداد و توافق نامه: سقف گذاشتن برای پیامک و تماس تلفن همراه و عقد قراردادی با فرزندان مبنی بر پرداخت جریمه از قبل تعیین شده که البته ضروری است مفاد قرارداد به توافق طرفین رسیده باشد.

13- تشویق به خاطر استفاده های نامناسب: فرزندان برای ارسال پیام به دوستان و اقوام در مناسبت ها و اعیاد مذهبی و ملی تشویق شوند تا کارهای مثبت در آنها تثبیت گردد.

14- پاسخ ندادن به پیام های غیر ضروری: به آنها آموزش دهیم که پیام ها و تماس های ناآشنا اصلاً پاسخ ندهند و در مقابل مزاحمت های احتمالی ، بهترین راه این است که واکنشی هیجانی نداشته باشند و بلافاصله تلفن را قطع نمایند و در صورت ضرورت توسط والدین از مراجع ذیصلاح درخواست کمک شود.

بازی های رایانه ای

دنیای مجازی دنیای دروغین و غیر واقعی است که ورود مستمر به آن موجب فاصله گرفتن انسان از دنیای طبیعی و واقعی می شود و یکی از پدیده های دنیای مجازی «بازی های رایانه ای» است که سعی دارد نسل جدید را با خلق بازی های پر جذبه و پر کشش از بازی های طبیعی و تربیت طبیعی باز دارد؛ به طوری که شرکت های سازنده بازی های موفق شدند تا ضمن نفوذ در جمعیت دختران و زنان آمار کاربران خود را افزایش دهند.

نیومن(2004) گزارش می دهند فروش بازی های در سال 2008 بالغ بر 6.1 میلیارد پوند برای شرکت های سازنده سود داشته است.

در سال 2005 بالغ بر 33.5 میلیارد دلار و در سال 2007 بالغ بر رقمی معادل 58.4 میلیارد دلار رسیده که تقریباً دو برابر 2005 است.

حال با رشد فزاینده فرزندانمان به بازی های رایانه ای آیا تا کنون اندیشیده ایم که:

ویژگی های مثبت بازی های رایانه ای برای فرزندان چیست؟

آسیب های ناشی از بازی های رایانه ای برای فرزندان چیست؟

عموماً اولیا چه دیدی نسبت به بازی های رایانه ای دارند؟

راز جذابیت بازی های رایانه ای چیست؟

آیا بازی های رایانه ای اعتیاد آور است؟

والدین چگونه می توانند به بازی های رایانه ای فرزندان جهت مثبت بدهند؟

اثرات مثبت و منفی بازی های رایانه ای در تندرستی فرزندان چیست؟

...

فرصت ها یا ویژگی های مثبت بازی های رایانه ای

(اگر محتوای بازی های مثبت باشد)

1- افزایش هماهنگی دست و چشم

2-افزایش خلاقیت

3- غنی سازی محیط های آموزشی

4- افزایش انگیزه و تمرکز در بازیگر

5- تحول نظام آموزشی سنتی به پیشرو

6- پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان/ بیماران/ سالمندان

7- آموزش مهارت های اجتماعی و اساسی زندگی/ اعتماد به نفس/ حل مسئله/ مهارت های شناختی.

8- بالا بردن قدرت عکس العمل: بعضی از بازی ها قدرت عکس العمل فرد را در جهان واقعی در برابر تهدید ها بالا می برد.

9- انتقال و آموزش پیام های اجتماعی و بهداشتی مانند ایدز، مواد مخدر، خشونت و...

10- آموزش ورزش هایی مانند شطرنج، یوگا، فوتبال و...

11- امروزه در بعضی از کشورها بهره وری درمانی در زمینه اختلال روانی، شناختی، حرکتی، تکمیلی، اضطراب و اسکیزوفرنی و.... هم یافته است.

تهدید ها یا آسیب های ناشی از بازی های رایانه ای

اگر زمانی که صرف بازی های رایانه ای می شود بسیار طولانی باشد و در انتخاب بازی ها دقت نظر صورت نگیرد آسیب های زیر امکان بروز دارد:

1- افزایش پرخاشگری

2- دزدی ( به علت صرف پل زیاد برای بازی ها و تامین هزینه و مخارج)

3-اعتیاد به بازی

4- کاهش ارتباطات اجتماعی و انزوای بازیگر

5-القای عقاید- تغییر عقاید مذهبی

6- تغییر در هنجارها و ارزش ها

7- بیداری و تحرک میل جنسی: امروزه جایزه برای رفتن به مرحله بالا دیگر قرچ و گل نیست بلکه زن و....)

8- تبلیغ مد در جامعه دختران و زنان(مثل بازی طرح مد باربی).

9-آموزش خشونت، قتل و جرم و جنایت بزهکاری.

10- بازی های عاشقانه و تعمیم آن به زندگی روز مره

11-لذت: ایجاد احساس لذت از کارهای خشن مثل جنگ و خونریزی و..

12- احساس ترس: (مثل بازی کلوپ مرگبار، برای پذیرفته شدن و عضویت در کلوپ تنها 2 شرط لازم است: 1- پول فراوان 2- لذت بردن از دیدن جنگ و خونریزی)

13- تحریک روانی به چالش فرخواندن کابر یا قرار دادن آنها در نقش منجی بشریت:گاهی در ابتدای بازی از بازیگر تقاضا می کنند روح خودشان را به قهرمان بازی به ودیعه و امانت بسپرند تا به این ترتیب قادر به ادامه بازی باشند.

14- ادغام عوامل پر هیجان، با توجه به نیازهای نوجوان وجوان: مانند قدرت، هیجان، ماجراجویی، سکس و.... موجب تاثیر گذاری و ماندگاری اثر بازی در اذهان می شود.

15- اثرات منفی ویدئو کلوپ ها و گیم نت ها: شرط بندی، قمار بازی، سیگار کشیدن، رد و بدل شدن حرف های رکیک و ناسزا، دزدی پول، رد و بدل شدن فیلم ها و سی دی های نامناسب، امکان وجود مشروبات الکلی، مواد مخدر، برقراری رابطه های غیر اخلاقی بزرگترها با کوچکتر ها و....

16- ایجاد اختلال خواب

17- برانگیختگی فیزیولوژیک: تغییر در سوخت و ساز بدن، صرع ناشی از دیدن بازی ها، اضطراب.

18- چاقی به دلیل عدم فعالیت بدنی

19- بی علاقگی به درس و افت تحصیلی

20- القاء هویت منفی

21- القائات سیاسی و عقیدتی: در برخی بازی ها مانند«؟» افراد متجاوز یکدیگر را با الفاظی مانند سید، حاجی و... صدا می زنند.

22- تضاد با ملیت گرایی، وطن دوستی: در بازی هایی که باید تروریست از بین برده شود، ابتدا تفکر نقاد را از بازی می گیرند که او فکر نکند که براستی تروریست کیست؟

در بازی هایی مانند «؟» ماهیت تروریست ها آشکار می شود که ایرانی هستند.

در بازی«حمله به ایران» کاربر نقش نظامی امریکایی را می گیرد و به منظور آسیب به تاسیسات آب سنگین اراک، تاسیسات اتمی نطنز وارد ایران می شودو..

23- آموزش قانون شکنی، هنجار شکنی، ضد ارزش عمل کردن.

24- بهره جستن از رفتارهای غریزی به جای رفتارهای عقلانی.

25- اقدام بدون تامل و تدبیر.

26- آموزش پرخاشگری عملی: با انتخاب بازی هایی مثل کشتی کج، شکستن گردن حریف،خرد کردن قفسه سینه، خرد کردن دندان حریف، ستون فقرات و....

27- اعمال بزهکارانه: گاهی اقدام به عمل خلاف قانون گر بیانگر کاربران می شود.

بررسی نقش والدین

1- والدینی که خود از سرعت پیشرفت و تحولات فناوری های ارتباطی جدید بازمانده اند، عموماً ارزیابی عمیقی از بازی های رایانه ای نداشته اند در غالب موارد بازی های یارانه ای فقط با دید مثبت می نگرند.

2- برخی والدین (عموماً تک فرزند) که با خرید یک دستگاه سگا، پلی استیشن، رایانه و.... وقتی می بینند فرزندانشان برای ساعت های متمادی سرگرم بازی می شوند و در مقابل پرسش های مداوم بچه ها که «چکار کنم؟ حوصله ام سر رفته» راحت می شوند. بازی های رایانه ای را تایید می کنند.

3- برخی والدین که با دقت در بازی ها، خطرات بالقوه ی بازی های پر خشونت، پر زد و خورد، عاشقانه و محرک و نظایر آن را احساس کرده اند خود به عمد دست به تخریب وسایل بازی فرزندانشان می زنند و یا به بهانه ای از دسترس او دور نگه می دارند.

4- والدینی که از محیط اجتماعی (کوچه، پارک و..) واهمه دارند نیز بازی های رایانه ای را تایید می کنن چون معتقدند آنها را خانه نشین می کند و زبان انگلیسی آنها هم بهتر می شود.

5- چون اغلب بازی های کارتونی است، عموم والدین نسبت به آن ها احساس خطر وتهدید نمی کنند.

در سال 1997 مایکل کارنیل که معتاد به بازی های کامپیوتری است با شلیک گلوله 3 نفر از همکلاسیهایش را در کنتاکی امریکا به قتل می رساند.

از 9 گلوله که طی 30 ثانیه شلیک شد 8 گلوله به هدف اصابت کرده است.

در صورتی که کارنیل در تمام عمر حتی یکبار اسلحه به دست نگرفته بود و فقط در اثر بازی های رایانه ای آموخته بود که چگونه مانند افراد اسلحه کش تیرها را به هدف (گردن و صورت) همکلاسی هایش شلیک کند.

اعتیاد بازی های رایانه ای

کاربران به تدریج به بازی های رایانه ای عادت می کنند (معتاد می شوند) ومثل یک «معتاد به مواد مخدر» وقتی که به هر علت امکان بازی نداشته باشند احساس می کنند که چیزی کم دارند و به دنبال فرصتی برای بازی بر می آیند و در این مسیر ممکن است حتی قراردادهای عرفی خانواده و جامعه و قوانین جاری را زیر پا بگذارند.

آنها چون معتادان به مواد مخدر منزوی می شوند و از معاشرت با دیگران و مسافرت و میهمانی رفتن همراه اعضای خانواده سرباز می زنند و همه وقت خود را صرف بازی های رایانه ای و تهیه بازی های جدیدتر و مهیج تر می کنند.

اخیراً در بعضی کشورهای غربی درپی افزایش آمار معتادان رایانه ای«کلینک ترک اعتیاد رایانه ای» نیز راه اندازی شده است.

دانش آموزان معتاد رایانه ای برای درس خواندن به ویژه فراگیری نکات و مباحث جدید وقت کم می آورند. برخی از آنها در مدرسه برای تعطیل شدن و بازگشت به منزل لحظه شماری می کنند تا هر چه زودتر خود را در عالم «بازی های رایانه ای» غرق می کنند.

راز جذابیت بازی های رایانه ای

1- شروع جذاب بازی ها کارتونی بودن مخاطب را جذب می کند.

2- در گیر ساختن عمیق کاربر با بازی قدرت انتخاب قهرمان یا ماشین، اسلحه و... را به کاربر می دهد.

3-تنوع بخشیدن به بازی سلایق مخاطبان مختلف را تامین می کند.

4- توجه به هیجان جویی نوجوانان و جوانان: خلق صحنه های هیجان انگیز، نیاز به هبجان جویی مخاطبان را تامین می کند.

5- تلاش برای ارضای کنجکاوی و ماجراجویی جوان ها بر خورد با موقعیت های چالش برانگیز ذهنی و ایجاد احساس پیگیری مسئله و پی بردن به راز و رمز قضا یا در بازی.

6- توجه به ابعاد هنری و جلوه های گرافیکی بازی ها زیبایی های هنری، کاربران را وا می دارد دست به تعقیب و ادامه مراحل بزنند و لذت ببرند.

7- تلاش جهت تداوم بخشیدن به بازی ها تکرار شخصیت ها و مضامین بازیها، مفاهیم مورد نظر طراحان را در اذهان کاربران تثبیت می کند.

8- گسترش عرصه بازی ها: گسترش در عرصه سینما و ادبیات و... امکان تبادل سوژه ها را در عرصه های اخیر فراهم آورده است.

9- تلاش در جهت ادغام عوامل پر هیجان در یکدیگر

10- تلاش برای حفظ همخوانی با واقعیت

11- تلاش برای انعطاف پذیر بازی ها

12- حریف خستگی ناپذیر حریف کاربران در بازی های رایانه ای دستگاه بازی اوست که به دلیل غیر انسانی بودن، نداشتن روح ومعرفت و اندیشه خستگی ناپذیر است و بعد از هر GAME OVER با زدن یک دکمه سرحال و قبراق و پرتوان آماده مبارزه است که گذر زمان را از ذهن کاربر را می گیرد.

چگونه والدین می توانند به بازی های رایانه ای فرزندان جهت مثبت و ارزشمند دهند؟

امروزه بازی های رایانه ای بسیار پر قدرت، جذاب و پر کشش است به حدی که افراد تا حد اعتیاد به آنها آلوده می شوند. بهتر است والدین سعی کنند حداقل از این بازی ها به عنوان ابزاری در جهت توسعه مهارت های فرزندان استفاده کنند.

در بازی های رایانه ای عناصر بسیاری وجود دارد که والدین می توانند ضمن آگاهی از آنها به ارتقا سلامت روانی و رشد شخصیت و شناخت و یادگیری فرزند خود کمک کنند از جمله:

1-ایجاد هدف درمانی یا آموزشی: والدین با شناسایی و در دسترس قرار دادن بازیهای که یکی از اهداف مد نظر آنها را تامین می کند می توانند به صورت غیر مستقیم تمرکز نمایند.

2- نوع بازی: هر بازی ویژگی خاص خود را دارد. ماجراجویی و جستجوگریريال شبیه سازی، عبور از پیچ و خمها و... تشویق والدین هنگام بازی هایی که در جنبه های شاختی موثرند می تواند موجب افزایش انگیزه کودکان در استفاده از این بازی ها شود.

3- میزان فعالیت: یازی های رایانه ای به گونه ای طراحی شده اند که میزان فعالیت فرد در آن گاه به صد در صد و گه به صفر نزدیک می شود یعنی خود فقط تماشا می کند. بازی هایی را در دسترس او قرار دهیم کهمیزان فعالیت کودک در آن بالا باشد و معمولاً ایجاد سئوالی نماید تا کودک مجبور به تفکر و تصمیم گیری سریع شود.

4- اطلاعات و قوانین بازی: بازی هایی که قوانین و اطلاعات بازی را به فرد ارائه می دهد راهبردهای شناختی بیشتری دارند و می تواند آنها را به استفاده از راه و روش و برنامه ریزی زندگی تشویق نماید.

5- نقش شانس در پیروزی کودکان بازی می کنند تا برنده شوند، بازی هایی را تهیه کنیم که رسیدن به موفقیت بر حسب تلاش فرد باشد نه شانس.

6- میزان مشکل بودن بازی بازی هایی را تهبه کنیم که از آسان به سخت باشد تا جذابیت بازی را برای او بیشتر کند.

توصبه هایی به والدین

1- آگاهی خود را نسبت به فیلم «بازی های رایانه ای» ارتقا دهند.

2- نظارت مستمر به بازی های فرزندان داشته باشند

3- در مورد ویژگی های مثبت و منفی بازی های رایانه ای کسب اطلاعات نموده و به فرزندان انتقال دهند.

4- تفکر خلاق و نقاد (از مهارت های زندگی) را به فرزندان آموزش دهند.

5- اوقات فراغت فرزندان را با کار و ورزش فعالیت های هنری و... را غنی نمایند تا فرزند صرفاً به بازی های رایانه ای نپردازد.

6- اثرات روانی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و... را در بازی های رایانه ای برای فرزندان بیان نمایند.

7- سعی نمایند نگرش فرزند را به سطح رفتار و عملش ارتقا دهند.

8- با توافق فرزندان قواعد و برنامه و ساعت مشخصی را برای استفاده از «بازی های رایانه ای» تهیه نمایند و آن را در منظر دید طرفین قرار دهند.

9- بهتر است دستگاه بازی در فضای عمومی خانه قرار گرفته تا اعمال نظارت صورت پذیرد.

10- بهتر است بازی های چند نفره تهیه شود و اولیاء نیز درجریان بازی آن ها قرار گیرند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد انواع دیابت:

بازديد: 564

تحقیق در مورد انواع دیابت:

دیابت نوع 1: دیابت قندی وابسته به انسولین چیست

- حدود تا 10 درصد بیماران دیابتی مبتلا به دیابت نوع 1 هستند.

- در این نوع دیابت سلول های بتا در پانکراس که در حالت عادی انسولین تولیدی کنند طی یک روند خود ایمنی تخریب می شوند.

- تزریق انسولین جهت کنترل قند خون الزامی است.

- دیابت نوع 1 شروع ناگهانی داشته و اغلب قبل از سن 30سالگی بروز پیدا میکند.

- کنترل میزان قند خون به صورت روزانه: 7 بار در روز (قبل و بعد از سه وعده اصلی و یک بار قبل از خواب)

دیابت نوع 2: دیابت قندی غیروابسته به انسولین

- حدود 90 تا 95 درصد از بیماران دیابتی دارای دیابت نوع 2 هستند.

- این نوع دیابت ناشی از کاهش حساسیت به انسولین (مقاومت به انسولین) یا ناشی از کاهش تولید انسولین می باشد.

- دیابت نوع 2 ابتدا با کمک رژیم غذایی و ورزش و سپس داروهای خوراکی پایین آورنده قند خون درمان می شود.

- دیابت نوع 2 بیشتر در افراد بالای 30 سال و در بیماران چاق رخ می دهد.

- کنترل قند خون روزانه، 4بار در روز (ناشتا و 2ساعت بعد از وعده اصلی)

 

دیابت شیرین حاملگی چیست:

- دیابت حاملگی با درچه ای از عدم تحمل گلوکز با شروع در طی حاملگی (سه ماهه دوم یا سوم) مشخص گردد.

- این نوع دیابت در خانه های 25 سال به بالا، خانم های چاق کمتر از 25سال، خانمهای با سابقه فامیلی رخ می دهد.

تظاهرات بالینی:

- پلی ادری، پرنویسی و پلی ناژی (بیش خوری)

- ضعف، خستگی، تغییرات ناگهانی در بنیایی، سوزون سوزن شون یا کرختی در دست ها و پاها، پوست خشک، دیر خوب شدن زخم ها و عفونت های مراجعه

- بروز دیابت نوع 1 ممکن است با تهوع، استفراغ یا دردهای شکمی همراه باشد.

- بروز دیابت نوع 2 با عدم تحمل به گلوکز به طور آهسته (طی سالها) و یا یک سیر پیشرونده شروع شده و اگر برای چندین سال تشخیص داده نشود به عوارض طولانی مدت مانند بیماری چشمی، نورپاتی محیطی، بیماری عروق محیطی منجر می گردد.

روش های ارزیابی و تشخیص دیابت

سطوح بالای قند خون، سطح قند ناشتای پلاسمایی Mg/dl 126 یا بیشتر، یا نمونه اتفاقی قند پلاسما بیش از Mg/dl 200 در بیش از یک فرمت.

پیشگیری از دیابت:

برای بیماران چاق (به خصوص مبتلایان به دیابت نوع2) کاهش وزن اکید درمانی

عوارض دیابت چیست

عوارض مربوط به هر نوع دیابت به دو نوع حاد و مزمن تقسیم بندی می گردد. عوارض حاد ناشی از اختلال کوتاه مدت در توازن قند خون بوده و شامل این موارد است:

- هیپوگلیسمی

- DKA

- HHNS

عوارض مزمن معمولاً 10 تا 15 سال بعد از وقوع دیابت قندی به وقوع می پیوندد و شامل این موارد است:

- بیماری ماکروواسکوکر (عروق بزرگ): جریان خون عروق کردند، عروق محیطی و عروق مغزی را تحت تأثیر قرار می دهد.

- بیماری میکروواسکوکر: چشم ها (رتینوپاتی)، کلیه ها (مفروپاتی) را تحت تأثیر قرار می دهد. کنترل قند خون جهت به تأخیر انداختن یا جلوگیری از بروز عوارض مربوط به عروق بزرگ و کوچک باید انجام بگیرد.

- بیماری نوروپاتیک: اعصاب حسی-حرکتی و اتونوم را تحت تأثیر قرار داده و منجر به مشکلاتی از قبیل ناتوانی جنسی (impotence) و زخم های پا می گردد.

درمان طبی دیابت

کنترل دیابت 5 جز دارد:

تغذیه، فعالیت ورزشی، پایش، درمان دارویی، آموزش

- درمان اولیه دیابت نوع 1 انسولین است

- درمان اولیه دیابت نوع 2 کاهش وزن

- فعالیت ورزشی در افزایش اثر بخشی انسولین مهم است.

- اگر ورزش در رژیم غذایی در کنترل گلوکز خون موثر باشد باید از داروهای پایین آورنده قند خون استفاده کرد.

- از انسولین در شرایط حاد استفاده می شود

- چون درمان در طول بیماری به علت تغییرات در نحوه زندگی و شرایط فیزیکی و روحی و روانی و همچنین پیشرفت های درمانی تغییر می کند باید به طور پیوسته شیوه درمانی را مورد ارزیابی قرار داد. آموزش به بیمار و خانواده از ملزومات درمان است.

کنترل تغذیه ای دیابت:

- برنامه غذایی بر پایه عادات غذایی معمول بیمار و نحوه زندگی، تنظیم شود، باید تمام مواد غذایی مورد نیاز مانند ویتامین و مواد معدنی را در رژیم غذایی لحاظ کرد.

- چربی

- 25-20% از کل مصرف کالری

- چربی اشباع شده کمتر از 7% کل کالری

- کلسترول رژیم غذایی کمتر از 20mg در روز

- مصرف 2 با یا بیشتر ماهی در هفته حاوی اسیدهای چرب امگا 3

- کربوهیدرات

- 65-45% از کل مصرف کالری استفاده از رژیم کم کربوهیدرات توصیه نمی شود.

- پروتئین ها

- 35-10% از کل مصرف کالری ( رژیم پر پروتئین توصیه نمی شود).

- مصرف غذا های حاوی فیبر، سبزیجات و غلات می توانند از بال رفتن گلوکز بعد از صرف غذا به کار روند

- شیرین کننده غیر قندی

مراقبت های پرستاری

در مورد بیماری که به تازگی تشخیص دیابت برای او داده شده است.

ارزیابی

- به علائم و نشانه های هیپر گلیسمی طول کشیده و عوامل فیزیکی، اجتماعی و روحی روانی دخیل در توان یادگیری و انجام فعالیت های مراقبت از خود در مورد بیماری دیابت توجه داشته باشید.

- در مورد علائم قبل از تشخیص دیابت سئوال کنید، پلی اورمی، پلی فاژی، خشکی پوست کدورت و ضعف بینایی- کاهش وزن، خارش واژن، زخم هایی که خوب نمی شوند.

- نشانه های DkA را مورد بررسی قرار دهیم. کتونوری، تنفس کوبسمال، هیپوتانسیون اورتوستاتیک و خواب آلودگی

- در مورد DKA یعنی تهوع، استفراغ و درد شکمی سئوال کنید

- نشانه های آزمایشگاهی مربوط به اسیدوز متابولیک (PH پایین، بی کربنات پایین) و عدم تعادل الکترولیتی را چک کنید.

- بیمار مبتلا دیابت نوع 2 را از جهت علائم HHNS مورد ارزیابی قرار دهید

هیپتانسیون، تغییرات سطح هوشیاری، تشنج، کاهش تورگور پوستی، هیپراسمولاریته و عدم تعادل الکترولیتی

- عوامل فیزیکی که موجب اختلال توانایی در یادگیری یا به کار گیری مهارت های مراقبت از خود می گردند را مورد ارزیابی قرار دهید: نقایص بینایی، اختلالات حرکتی، نقایص عصبی

- وضعیت اجتماعی بیمار را از نظر فاکتور هایی که رژیم درمانی دیابت و برنامه آموزش به بیمار را تحت تاثیر قرار می دهد مورد بررسی قرار دهیم.

- بررسی وضعیت روحی روانی

تشخیص های پرستاری

- خطر کمبود حجم مایع مربوط به پلی اورمی و دهیدارتاسیون

- بر هم خوردن تعادل تغذیه ای مربوط به عدم تعادل انسولین- غذا و فعالیت فیزیکی

- دانش کافی در مورد مهارت های مراقبت از خود در دیابت

- عدم توانایی در مورد مهارت هار مراقبت از خود به خاطر نقایص فیزیکی یا عوامل اجتماعی

- اضطراب ناشی از نبود کنترل ترس از علائم توانایی در کنترل و پیگیری دیابت، ندانستن اطلاعات کافی راجع به دیابت و ترس از عوارض دیابت.

خطر ناشی از عوارض

مشکلات همراه / عوارض بالقوه

- افزایش حجم مایع، ادم ریوی، نارسایی احتقانی قلب

- هایپوکانمی

- هایپر گلیسمی و DKA

- هیپو گلیسمی

- ادم مغزی

مداخلات پرستاری

حفظ تعادل آب و الکترولیت

- میزان مایع دریافتی و دفعی را اندازه بگیریم

- آب و الکترولیت ها را طبق دستور تجویز نماییم

- بیمار را تشویق به مصرف مایعات کنیم

- الکترولیت های سرم (سدیم و پتاسیم) را چک کرده و به دقت کنترل نماییم.

- علائم حیاتی را از نظر بروز دهیدراتاسیون مورد بررسی قرار دهیم. تاکی کاردی، هیپوتانسیون ارتوستاتیک

طرح برنامه غذایی

- رژیم غذایی را جهت کنترل گلوکز به عنوان ابتدایی ترین هدف طرح ریزی نماییم

- شیوه زندگی، زمینه فرهنگی، سطح فعالیت و ترجیح غذایی بیمار را مدنظر داشته باشیم.

- به بیمار توصیه می نماییم همانطور که در رژیم دیابتی پیش بیتی شده است وعده های غذایی خود را به طور کامل مصرف کرده و از مواد غذایی جزیی بین غذاهای اصلی استفاده کند.

- تدبیری اتخاذ کنیم تا بیمار قبل از افزایش فعالیت فیزیکی مقادیر مصرفی خوراکی را افزایش دهد.

- دقت کنیم مقادیر انسولین درخواست شده برای بیمار بر اساس تاخیر در مصرف مواد غذایی که ممکن است به خاطر انجام روش های تشخیصی یادگیری روش ها به وجود آید تنظیم گردد.

کاهش اضطراب بیمار

- بیمار را مورد حمایت روحی- روانی قرار دهیم. زمانی را جهت صحبت کردن با بیمار اختصاص دهیم.

- سوء تعبیرات بیمار و خانواده را در ارتباط با دیابت برطرف نمایید.

- بیمار را تشویق کنیم تا اقداماتی را که اکثراً برای بیمار وحشتناکتر است انجام دهد. مانند تزریق کردن به خود و یا سوزن زدن به انگشت برای چک کردن قند خون.

- بیمار را جهت مراقبت از خود مورد تشویق و حمایت قوی قرار دهیم.

کنترل و مراقبت از عوارض بالقوه:

افزایش بیش از حد مایع: علائم حیاتی را چک کنیم و CVP را همراه وضعیت همو دینامیک در طول فواصل مکرر بررسی نمایید. ضربان قلب و ریتم قلب، صداهای تنفسی، تورگور برگشتی برون ده ادراری چک شود. مایعات در بدن و دیگر مایعات مصرفی را کنترل کنیم.

هایپو کالمی: پتاسیم را باید خیلی با دقت در بدن جایگزین نمود و قبل از تجویز باید از عملکرد فعالیت داشتن کلیه های مطمئن بود. تعداد ضربان قلب، ریتم، نوار قلبی ECG و پتاسیم سرم چک شود.

هیپر گلیسمی و DKA: سطوح قند خون و کتون ادراری چک شود، داروهای مربوطه (انسولین دیابت پایین آورنده قند خون) را تجویز نمایید. علائم و نشانه های هیپر گلیسمی و DKA را در نظر داشته باشیم و جهت تصحیح آن از انسولین، مایعات داخل وریدی استفاده کنیم.

هیپوگلیسمی: ما قرص های گلوکز یا آب میوه برطرف کنیم. تشویق بیمار به مصرف وعده های غذایی به طور کامل و مصرف خوراکی ها بین وعده های غذایی تشویق نماییم

ادم مغزی: با کاهش دادن تدریجی سطح قند خون می توان جلوی آن را گرفت. قند خون الکترولیت های سرم، برون ده ادراری، وضعیت عملکرد مغزی (mental states) و علائم نوردلوژیک را چک کنید

آموزش در مورد مراقبت از خود:

بیمار را در مورد اقدامات پیشگیرانه برای عوارض دیابت در طولانی مدت و مهارت های حفظ آموزش دهیم. در مورد پاتوفیزیو لوژی و اقدامات درمانی چگونگی شناسایی پیشگیری از عوارض حاد توضیح داده و برخی اطلاعات لازم را در اختیار او قرار دهیم.

اطلاعات را با توجه به توانایی های او در فهم آنها به او بدهیم

خانواده بیمار را جهت کمک رسانی در کنترل دیابت راهنمایی کنیم.

- آموزش در ارتباط با پرداختن به اهمیت ادامه عادات غذایی، بیان ارتباط غذا و انسولین و بیان اختصاصی بودن برنامه غذایی هر فرد برای خود آن فرد

- آموزش به انجام ورزش

- آموزش پایش قند خون به طور فردی به بیماران

- آموزش در ارتباط با نحوه استفاده و تزریق انسولین

- شناسایی مشکلاتی که همراه مصرف انسولین رخ می دهد برای بیماران

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره خودتنظيمي تحصيلي و اضطراب امتحان

بازديد: 767

تحقیق درباره خودتنظيمي تحصيلي و اضطراب امتحان

 

مقدمه :

يكي از مفاهيم مطرح در تعليم و تربيت معاصر «يادگيري خود‌تنظيمي» است. خودتنظيمي در يادگيري از مقوله‌هايي است که به نقش فرد در فرايند يادگيري توجه دارد. اين سازه ابتدا در سال 1967م توسط بندورا مطرح شد(كديور، 1382: 46).

زيمرمن(1986م) نيز به عنوان يکي از نظريه‌پردازان تئوري شناختي ـ اجتماعي، راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي را نوعي يادگيري تعريف کرده است که در آن دانش‌آموزان به جاي آنکه براي کسب مهارت و دانش، بر معلمان و والدين يا ديگر عوامل آموزشي تکيه کنند، شخصاً کوشش‌هاي خود را شروع و هدايت مي‌کنند.

يادگيري خودتنظيمي، «راهبردهاي شناختي»[2] و «فرا شناختي»[3]5 را در بر مي‌گيرد. راهبردهاي شناختي به راهبردهايي که دانش‌آموزان براي يادگيري به خاطرسپاري، يادآوري و درک مطلب از آنها استفاده مي‌کنند، اشاره دارد. اين راهبردها هم براي تکاليف ساده و حفظ کردني، و هم براي تکاليف پيچيده‌تر که به درک و فهم نيازمندند، کاربرد دارد. منظور از راهبردهاي فراشناختي، مجموعه فرآيندهاي برنامه‌ريزي، بازبيني و اصلاح فعاليت‌هاي شناختي است. فرايندهاي شناختي همان راهبردها يا استراتژي‌هاي يادگيري هستند که با تسهيل فرايند يادگيري، عملکرد تحصيلي فراگيران را بهبود مي‌بخشند. همچنين باورهاي فراشناختي به مجموعه فرايندهاي برنامه‌ريزي، بازبيني و اصلاح فعاليت‌هاي شناختي اشاره مي‌كنند. منظور از خودتنظيمي اين است که دانش‌آموزان مهارت‌هايي براي طراحي، کنترل و هدايت يادگيري خود دارند و به يادگيري تمايل دارند تا کل فرايند يادگيري را ارزيابي كرده و به آن بينديشند(كجباف، 1382: 27).

خودتنظيمي پيامدهاي ارزشمندي در فرآيند يادگيري، آموزش و حتي موفقيت زندگي دارد. سازگاري و موفقيت در مدرسه مستلزم آن است كه دانش‌آموزان با توسعه خودتنظيمي يا فرآيندهاي مشابه، شناخت، عواطف يا رفتارهاي خود را گسترش داده و تقويت كنند تا بدين وسيله بتوانند به اهدافشان برسند. در پژوهشي كه ارتباط بين جهت‌گيري هدف و باورهاي انگيزشي با يادگيري خودتنظيمي در دانشجويان، بررسي شده نتايج نشان داده است كه جهت‌گيري دروني هدف و الگوهاي انگيزشي مثبت با استفاده بالا از راهبردهاي شناختي و خودتنظيمي همراه است.

کاپلان[4] و سادوک[5](2003) معتقدند كه؛ اضطراب حالتی از تشویش است، هرکسی دچار اضطراب می‌شود و آن، تشویشی فراگیر، ناخوشایند و مبهم است که اغلب علایم دستگاه خودکار (اتونوم[6]) نظیر سردرد، تعریق، تپش قلب، احساس تنگی در قفسه سینه و ناراحتی مختصر معده نیز با آن همراه است. فرد مضطرب ممکن است احساس بی قراری هم بکند که نشانه اش این است که نمی تواند به مدت طولانی یک جا بنشیند و بایستد. مجموعه علایمی که در حین اضطراب وجود دارد، اغلب در هر فرد به گونه‌ای متفاوت از دیگران است(رفیعی و سبحانیان، 1382: 14).

در تعریف اضطراب امتحان در ابتدا باید اضطراب طبیعی را از اضطراب غیرطبیعی و بیمارگونه افتراق داد. آنچه مسلم است درجاتی از اضطراب و استرس می‌تواند مثبت باشد و احساس تهییج و به دست آوردن یک فرصت را به فرد دست دهد. مثل استرسی که باعث می‌شود یک ورزشکار در موقعیت مسابقه بهتر از تمرین عمل کند، یا فردی در شغل جدید خود با انرژی و عملکرد بهتری کار کند. و یا یک دانش‌آموز در زمان امتحان دچار تهییج و اضطرابی می‌شود که تمرکز او را روی مطالعه افزایش داده و باعث می‌شود برنامه خود را منظم‌تر نماید و زمان خود را مدیریت بیشتری کند، در نهایت این اضطراب منجر به افزایش عملکرد فرد می‌شود. پس درجاتی از اضطراب لازم بوده و باعث بهبودی عملکرد ما می‌شود. این نوع اضطراب را تکلیف محور می‌گوییم. ولی زمانی که استرس و اضطراب منفی می‌شود، ما احساس می‌کنیم اوضاع از کنترل ما خارج است، تحت فشار هستیم و تمرکز خود را از دست داده‌ایم. اضطراب فوق منجر به ارزیابی شناختی منفی، عدم تمرکز حواس، واکنش‌های فیزیولوژیک نامطلوب و افت عملکرد شخص می‌گردد.

کراز[7](1998) در اين رابطه مي‌گويد: تصویر شخصیت مضطرب، سیمای فرد نگرانی را به دست می دهد که نسبت به تنیدگی حساس است، فعالیت‌های خود را از پیش با شکست مواجه می بیند، در یک نا ایمنی اجتماعی و جهانی زندگی می کند، نسبت به ظرفیت ها ، کفایت های خاص خود شک می کند و برای خود و نزدیکان خود نگران است(دادستان و منصور، 1381: 37).

 

علل و عوامل اضطراب امتحان چیست

ترکیبی‌از عوامل فردی، تعلیمی، فامیلی و فرهنگی در بروز اضطراب امتحان می‌تواند نقش داشته باشد.

۱ عوامل فردی در اظطراب امتحان

عوامل متعددی از جمله عمر، جنس، توقعات والدین و یا اجتماع، و محتویات مطالب مورد امتحان می توانند با اضطراب امتحان ارتباط داشته باشند. در همین رابطه مطالعات زیادی برای شناخت ریشه های این معضل صورت گرفته است.

ارزیابی منفی فرد از خودش می تواند هسته مرکزی اضطراب امتحان باشد. به علاوه اضطراب امتحان

ارتباط نزدیکی با فقدان اعتماد به نفس، ناتوانی برای حل مسئله (سوالات) و احساس خودکارآمدی (اطمینان از توانایی شخصی) دارد.

اضطراب امتحان تا حد زیادی با افکار منفی و ارزیابی های بدبینانه از امتحان رابطه دارد و ممکن است موجب تغییر در اسنادهای شاگردان و محصلین شود و نیز خودپنداره (طرز دید نسبت به خود) و رفتار منفی آن ها را تغییر دهد. توبیاس (۱۹۸۵) اعتقاد داشت که اضطراب امتحان به دلیل عادت های مطالعه نامناسب و ناکارآمد است. با وجود این، افراد دارای اضطراب امتحان بالا مشکلاتی در تمرکز گزارش می کنند و به شکل واضحی در مراحل پایانی و نزدیک به امتحان مطالعه کمی دارند (واگ و پاپس دورف، ۱۹۹۶).

جویس و مردیت (۲۰۰۷) نشان دادند شخصیت نقش مهمی را در عملکرد موثر عاطفی و هیجانی به جای می گذارد. علی محمدی (۱۳۷۵) در مطالعه‌ای دریافت که بین اضطراب و برون‌گرایی ارتباط منفی وجود دارد. چامورو و فرنهام (۲۰۰۲) دریافتند که خصوصیات شخصیتی همچون روان‌رنجوری و برون‌گرایی به طور معناداری با سطوح اضطراب امتحان مرتبط است. رحیمی (۱۳۷۹) در مطالعه خود گزارش کرد که فقدان هوشیاری نسبت به خود، عدم احساس امنیت نسبت به خود و احساس شک و تردید، و گرایش به گنه‌کاری در ایجاد اضطراب نقش معناداری دارد. بنابراین اضطراب امتحان یک ویژگی و خصیصه شخصیتی است که از ساختار شخصیتی و شناختی فرد نشأت می گیرد. درون گرایی با اضطراب رابطه مثبتی دارد (خسروی و بیگدلی، ۱۳۸۷).

۲- عوامل خانوادگی

انتظارات بیش از حد و حساسیت والدین به نتایج امتحان فرزندان‌شان، می تواند از علل افزایش شیوع اضطراب امتحان در شاگردان باشد. سطح انتظارات و توقعات والدین و معلمان چنانچه با توانایی و امکانات شاگردان و محصلین متناسب نباشد و انتظاراتی نابجا و غیرمنطقی از آنان داشته باشند، باعث افزایش اضطراب امتحان می شود.

تشکر(۱۳۷۷) دریافت که بین اضطراب امتحان شاگردان و نگرش‌های فرزندپروری والدین و همچنین تیپ شخصیتی نوع A والدین ارتباط معناداری وجود دارد.

نتیجه مطالعه پاپکو (۲۰۰۴) نشان داد که هر چه نوجوانان از نفوذ خانواده خود فاصله گرفته و تمایزیافتگی (استقلال هویتی و شخصیتی) بیشتری داشته باشند، میزان اضطراب امتحان آن ها کمتر خواهد بود.

موسوی و همکاران (۱۳۸۷) در تحقیق خود دریافتند که وضعیت زندگی مشترک والدین ارتباط معناداری با افزایش اضطراب در فرزندان‌شان ندارد، البته محققان به این مسئله اشاره کردند که داده‌های (داتا) به دست آمده در این بخش چندان مورد اعتماد نیست و احتمال می رود نوجوانان تمایلی به بیان واقعیت زندگی خانوادگی از خود نشان نداده باشند.

همچنین ارتباط بین تعداد مراجعه والدین به مکتب و اضطراب امتحان معنی‌دار نبود. در همین تحقیق، محققان دریافتند، از نظر عکس العمل والدین به وضعیت تحصیلی فرزندان‌شان، حد اوسط اضطراب امتحان هنگامی که والدین واکنش تند و شدید نشان می دادند، نسبت به سایر موارد به نحو قابل توجهی بالاتر بود و کمترین اضطراب امتحان در واکنش تشویقی والدین مشاهده شد (بدین معنا که در والدینی که به کارکرد تحصیلی فرزندان خود با عصبانیت و کنایه و سرزنش و نکوهش عکس العمل نشان میدادند، فرزندان شان اضطراب بیشتری داشتند و برعکس فرزندان والدینی که از تشویق بیشتر کار میگرفتند، اضطراب امتحان کمتری را تجربه می کردند). این امر از پیش قابل انتظار بود، چنانچه رابطه والدین با نوجوانان، رابطه حمایت کننده باشد و به آن ها اجازه اشتباه کردن و یادگیری از اشتباهات را بدهند، رابطه مناسب به شمار می رود و این رابطه مناسب باعث تکامل (منظم،مثبت، سالم و مفید) شخص می‌شود.

۳- عوامل تعلیمی در اضطراب امتحان

یکی از عوامل مؤثر، فضا و محیطی است که شاگرد در آن تحصیل می کند. برای مثال تفاوت‌هایی بین

جمعیت روستایی و شهری در میزان اضطراب امتحان دیده شده است. آشنا یا ناآشنا بودن ممتحن‌ها و وجود محدودیت زمانی نیز می تواند از عوامل مؤثر باشد.

نتایج پژوهش های ساراسون و مندلر (۱۹۵۲) نشان می دهد که هر چقدر محیط برگزاری امتحان نامناسب باشد، اوسط اضطراب امتحان دانشجویان بیشتر می شود. چنانچه محصلی با اطمینان خاطر و راحتی فکر در جلسه امتحان حضور یابد، چانس موفقیت او در امتحان بیشتر است در مقایسه با زمانی که با ترس و بی‌اعتمادی نسبت به محیط صنف و استاد در جلسه امتحان شرکت کند. شرایط نامناسب پوهنتون، روش های خشک تدریس، وضعیت نامناسب صنف و غیره از جمله مسائلی هستند که می‌توانند بر عملکرد تحصیلی و اضطراب امتحان تأثیر منفی بگذارند.

موسوی و همکاران (۱۳۸۷) در تحقیقی دریافتند که تعداد شاگردان صنف، ارتباط معنادار و مثبتی با اضطراب امتحان دارد. به این ترتیب که در صنف‌هایی که تعداد شاگردان بیشتر بودند، نمره اضطراب امتحان نیز بالاتر بود. اثری که تعداد شاگردان بر اضطراب آن ها دارد ممکن است به علت بالا بودن هیجان و ازدحام صنف باشد و یا این که مکاتبی که شاگردان کمتری دارند، احتمال می رود رسیدگی بیشتری شود. با توجه به وجود فاکتورهای مختلف، این امر به تنهایی قابل پیش‌بینی نبود.

در واکنش تند و شدید مکتب نسبت به افت و عملکرد تحصیلی، نمره اضطراب امتحان بالا می رود. در یک مطالعه، اثر اخطار مشکل بودن امتحان (قبل از برگزاری آن) مورد ارزیابی قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد که این اخطار در شاگردانی که سطح اضطرابشان بالاست، منجر به بدتر شدن کارآیی خواهد شد. بنابراین خود مکتب هم می‌تواند برای کودکان مستعد این اضطراب را ایجاد کند.

۴- عوامل فرهنگی در اضطراب امتحان

ساراسون (۱۹۸۰) معتقد است که در برخی جوامع (خصوصاً آمریکا) مسایل فرهنگی برای تفاوت های جنسیتی بیشتر در نمره های اضطراب قابل پیش بینی است، زیرا در این جوامع دختران به راحتی مجاز هستند که اضطراب بیشتری نسبت به پسران داشته باشند.

اقلیت های نژادی و افرادی که سطح اقتصادی- اجتماعی پایین دارند، مستعد فشارهای روانی به خصوص اضطراب امتحان هستند. شاگردان دارای وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین تر، اضطراب امتحان بیشتری دارند. همچنین شاگردان کشورهایی چون عربستان، مصر و اسرائیل، در مقایسه با چین، آلمان، کره، ترکیه، آمریکا و هندوستان، اضطراب امتحان بیشتری نشان داده اند (مجتهدی ملکی، ۱۳۷۷).

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد خصوصیات اخلاقی حضرت امام رضا

بازديد: 679

تحقیق در مورد خصوصیات اخلاقی حضرت امام رضا

حلم: در شناخت‏حلم آن حضرت، شفاعت وی در نزد مامون در حق جلودی کافی است جلودی کسی بود که به امر هارون رشید به مدینه رهسپار شد تا لباس زنان آل ابو طالب را بگیرد و بر تن هیچ یک از آنان جز یک جامه نگذارد. وی همچنین بر بیعت مردم با امام رضا(ع) انتقاد کرد. پس مامون او را به حبس افکند و بعد از آن که پیش از وی دو تن را کشته بود او را خواست. امام رضا(ع) به مامون گفت: ای امیر مؤمنان! این پیرمرد را به من ببخش!جلودی گمان برد که آن حضرت می‏خواهد از وی انتقام گیرد. پس مامون را سوگند داد که سخن امام رضا(ع) را نپذیرد مامون هم گفت: به خدا شفاعت او را درباره تو نمی‏پذیرم و دستور داد گردنش را بزنند. در صفحات آینده تفصیل این مطلب را در خبر مربوط به عزم مامون بر خروج از مرو، ذکر خواهیم کرد.

تواضع: در بخش صفات و اخلاق آن حضرت از قول ابراهیم بن عباس نقل کردیم که گفت: چون امام رضا(ع) تنها بود و برای او غذا می‏آوردند آن حضرت غلامان و خادمان و حتی دربان و نگهبان را بر سر سفره‏اش می‏نشاند و با آنها غذا می‏خورد. همچنین از یاسر خادم نقل شده است که گفت: چون آن حضرت تنها می‏شد همه خادمان و چاکران خود را جمع می‏کرد، از بزرگ و کوچک، و با آنان سخن می‏گفت. او به آنان انس می‏گرفت و آنان با او. کلینی در کافی به سند خود از مردی بلخی روایت می‏کند که گفت: با امام رضا (ع) در سفر به خراسان همراه بودم. پس روزی خواستار غذا شد و خادمان سیه چرده خود را نیز بر سفره خود نشاند یکی از یارانش به او عرض کرد: ای کاش غذای اینان را جدا می‏کردی. فرمود: پروردگار تبارک و تعالی یکی است و مادر و پدر هم یکی. و پاداشها بسته به اعمال و کردارهاست.

اخلاق نیکو: در بخش صفات آن حضرت از ابراهیم بن عباس نقل کردیم که گفت: امام رضا(ع) با سخن هرگز به هیچ کس جفا نکرد و کلام کسی را نبرید تا مگر شخص از گفتن باز ایستد. و حاجتی را که می‏توانست‏برآورده سازد رد نمی‏کرد. پاهایش را دراز نمی‏کرد و هرگز روبه‏روی کسی که نشسته بود، تکیه نمی‏داد و هیچ کس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمی‏داد. هرگز آب دهان بر زمین نمی‏افکند و در خنده‏اش قهقهه نمی‏زد بلکه تبسم می‏نمود. کلینی در کافی به سند خود نقل کرده است که مهمانی برای امام رضا(ع) رسید. امام شب در کنار مهمان نشسته بود و با وی سخن می‏گفت که ناگهان وضع چراغ تغییر کرد. مرد مهمان دستش را دراز کرد تا چراغ را درست کند ولی امام او را از این کار بازداشت و خود به درست کردن چراغ پرداخت و کار آن را راست کرد. سپس فرمود: ما قومی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی‏گیریم. همچنین در کافی به سند خود از یاسر و نادر خادمان امام رضا(ع) نقل شده است گفتند: ابو الحسن، صلوات الله علیه، به ما فرمود: اگر من بالای سرتان بودم و شما خواستید از جا برخیزید، در حالی که غذا می‏خورید برنخیزید تا از خوردن دست‏بکشید و بسیار اتفاق می‏افتاد که امام بعضی از ما را صدا می‏زد و چون به ایشان گفته می‏شد آنان در حال خوردن هستند، می‏فرمود: بگذاریدشان تا از خوردن دست‏بکشند.

کرم و سخاوت: هنگام ذکر اخبار مربوط به ولایت عهدی آن حضرت خواهیم گفت که یکی از شاعران به نام ابراهیم بن عباس صولی به خدمت آن حضرت آمد و امام به او ده هزار درهم داد که نام خودش بر آن ضرب شده بود. همچنین آن حضرت به ابو نواس سیصد دینار جایزه داد و چون جز آن، مال دیگری نداشت استر خویش را هم به وی بخشید. و نیز به دعبل خزاعی ششصد دینار جایزه داد و با این وجود از وی معذرت هم خواست.

در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختی نقل شده است که گفت: مردی به ابو الحسن رضا(ع) برخورد کرد و گفت: به قدر مردانگی‏ات بر من ببخش. امام گفت: به این مقدار ندارم. مرد گفت: به قدر مردانگی خودم ببخش. امام فرمود: این قدر دارم. سپس فرمود: ای غلام دویست دینار به او بده.

همچنین در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختی نقل شده است که امام رضا(ع) تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسیم نمود. پس فضل بن سهل به وی گفت: این ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چیزی را که پاداش و کرامت‏بدان تعلق می‏گیرد ضرر محسوب مکن.

کلینی در کافی به سند خود از الیسع بن حمزه نقل کرده است که گفت: در مجلس ابو الحسن رضا(ع) بودم. مردم بسیاری به گرد آن حضرت حلقه زده بودند و از وی درباره حلال و حرام پرسش می‏کردند که ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون داخل شد و گفت: السلام علیک یا بن رسول الله. من یکی از دوستداران تو و پدران و نیاکان تو هستم، من از حج‏باز می‏گردم و خرجی خود را گم کرده‏ام و با آنچه همراه من است نمی‏توانم به یک منزل هم برسم، پس اگر صلاح بدانی که مرا به دیارم روانه کنی که برای خدا بر من نعمتی داده‏ای و اگر به شهرم رسیدم آنچه از تو گرفته‏ام به صدقه می‏دهم. امام(ع) به او فرمود: بنشین خدا تو را رحمت کند. آنگاه دوباره با مردم به گفت و گو پرداخت تا آنان پراکنده شدند و تنها سلیمان جعفری و خیثمه و من مانده بودیم پس امام فرمود: اجازه می‏دهید داخل شوم سلیمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت. پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختی درنگ کرد و سپس بازگشت و در را باز کرد و دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید: آن خراسانی کجاست؟پاسخ داد: من اینجایم. فرمود: این دویست دینار را برگیر و در مخارجت از آن استفاده کن و بدان تبرک جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اکنون برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا. مرد بیرون رفت. سلیمان به آن حضرت عرض کرد: دایت‏شوم بخشش بزرگی کردی و رحمت آوردی، پس چرا چهره از او پوشاندی؟فرمود: از ترس آن که مبادا خواری خواهش را در چهره او ببینم. مگر این سخن رسول خدا را نشنیدی که می‏گوید: آن که به نهان نکویی آورد با هفتاد حج‏برابری می‏کند و آن که پلیدی و زشتی را اشاعه می‏دهد، مخذول و خوار است و کسی که در نهان گناه کند، آمرزیده است. آیا سخن اول را نشنیده‏ای که می‏گوید:

متی آته لا طلب حاجة

رجعت الی اهلی و وجهی بمائه (1)

ششم، فراوانی صدقات: پیش از این از ابراهیم بن عباس صولی نقل کردیم که گفت: امام رضا(ع) بسیار نکویی می‏کرد و در نهان صدقه می‏داد و بیشتر این عمل را در شبهای تاریک به انجام می‏رساند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره خاک های مشکل آفرین

بازديد: 601

تحقیق درباره خاک های مشکل آفرین

برخی از خاکها در کارهای مهندسی مشکل آفرین اند. مهمترین خاکهای مسئله ساز عبارت اند از: الف) خاکهای منبسط شونده، ب) خاکهای فرو ریزنده، ج) رسهای سریع یا حساس، د) خاکهای مستعد آبگونگی.

خاکهای منبسط شونده: این خاکها جزء گروه خاکهای رسی بوده و معمولاً مخلوطی از کانیهای رسی و غیر رسی اند. مشخصات ژئوتکنیکی این خاکها توسط بخش رسی آنها کنترل می شود. این گروه از خاکها دارای مقدار قابل توجهی کانی مونتموریونیت اند که با آبگیری متورم شده و بر اثر از دست دادن آب منقبض می شود. تغییر حجم این خاکها بر اثر تغییرات رطوبت یکی از مهمترین مسائل و مشکلاتی است که مهندسان با آن روبرو هستند، به نحوی که شاید بتوان این پدیده را یک مشکل جهانی به حساب آورد. بررسی ها نشان داده است که خسارتهای ناشی از عملکرد منفی از این نوع خاک بیش از هر یک از بلایای زمین شناسی دیگر است.

خاکهای فروریزنده: برخی از خاکها به محض آنکه از آب اشباع می شوند حجمشان به سرعت کاهش می یابد. این مصالح در طبیعت اغلب به صورت نیمه اشباع یا خشک یافت می شوند و مانند خاکهای منبسط شونده، تا زمانی که رطوبت خاک تغییر نکند، مشکلی برای سازه ها ایجاد نمی کنند. خاکهای فروریزنده اغلب مصالحی در حد ماسه، لای و رس هستند که در محیطهای خشک در پای دامنه کوهها بر جای گذارده شده اند. این خاکها که به صورتی نیمه پایدار ته نشین شده اند، بر اثر آبگیری و اشباع به صورت ناپایدار در می آیند. به نظر می رسد که ساخت خاک در حالت نیمه اشباع، به علت کشش سطحی آبی که در محل تماس بین ذرات قرار دارد، پا برجاست.

بر اثر آبگیری و اشباع خاک منافذ از آب پر شده و کشش سطحی صفر می شود و خاک فرو می ریزد.

خاکهای آبگونه شونده: خاکهای مستعد آبگونگی (روانگرایی) ماسه های ریزدانه و لایه هایی هستند که از تراکم کمی برخوردار بوده و معمولاً به حالت اشباع می باشند. در صورتی که این خاکها تحت تأثیر بارگذاری لرزشی، مانند زمین لرزه های طبیعی یا زمین لرزه های القایی، قرار گیرند خاک به سرعت متراکم می شود. متراکم شدن سریع باعث افزایش ناگهانی فشار آب بین ذره ای می گردد که در نتیجه آن مقاومت برشی به سرعت کاهش می یابد، تا حدی که گاه مقاومت برشی به صفر رسیده و خاک مانند مایعات جریان می یابد.

رسهای سریع: رسهای سریع یا رسهای حساس معمولاً نهشته های یخچالی در حد رس هستند که در کشورهای اسکاندیناوی و در امتداد رودخانه سن لوران در شرق کانادا یافت می شوند. مکانیسم گسیختگی این خاکها هنوز مورد بحث است. تحقیقات آزمایشگاهی اخیر نشان داده است که پودر سنگ غنی از کوارتز با یک رطوبت ثابت میتواند هم به صورت مایع و هم به صورت جامد عمل کند. این ویژگی با سرعت تنجش نمونه کنترل می شود. به این ترتیب که در سرعتهای کم تنجش رفتار اجسام جامد را داشته و در سرعتهای زیاد تنجش مانند مایعات عمل میکند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره جشن و عید باستانی نوروز

بازديد: 2495

تحقیق درباره جشن و عید باستانی نوروز

جشنهای سال نو از قدیمی ترین اعیادی است که بشر آنها را برگزار می کرده و سابقه آن به بیش از 4000 سال پیش باز می گردد. حدود 2000 سال قبل از میلاد مسیح (ع) جشن آغاز سال بابلی ها با رویت ماه بعد از اولین روز بهار برگزار می شد و این موضوع بخوبی نشان می دهد که از دیر باز آغاز بهار زمان مناسبی برای آغاز سال بشمار می آمده است، چرا که فصل بهار فصل تولد دوباره طبیعت، کاشت محصولات جدید و شکفتن شکوفه ها بود.

از آداب و رسوم عید نوروز:

معمولآ یکی از رسوم سال نو ، گرفتن تصمیمات جدی برای آغاز زندگی در سال جدید (مانند ترک سیگار، کم کردن وزن، درس خواندن و ....) است، نباید تعجب کرد اگر بشنویم که این رسم نیز از مراسم بابلی ها گرفته شده است.

نوروز، از جشن‌های باستانی ایرانیان است. در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین (معمولاً مطابق با ۲۱ مارس) آغاز می‏شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول می‏کشیده‏است. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن‏ یک ماه ادامه داشته ‌است. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می‏شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی داشت، در حالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامی‏که پادشاهان مردم عادی را به دربار شاهنشاهی می‏پذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی داشت.

همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می‌گرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ می‌شد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد می‌شد. و سپس والامقام‌ترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکه‌هایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ می‌شد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه می‌کردند. شاه پیشکش‌های نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش می‌کرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته می‌شد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ می‌پاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر می‌گفتند، آنها را برنمی داشتند. جشن‌هایی که از آن روزگار به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچک‌تر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن می‌آید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است. نوروز در گذشته دارای آداب چندی بوده‌است که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پاره‌ای در گذشت زمان از بین رفته‌اند. از رسم‌های بجا مانده یکی راه افتادن حاجی فیروز است.

سیزده به در چیست

جشن سيزده فروردين ماه روز بسيار مبارک و فرخنده است. ايرانيان چون در مورد اين روز آگاهي کمتري دارند آن روز را نحس مي دانند و براي بيرون کردن نحسي از خانه و کاشانهً خود کنار جويبارها و سبزه ها مي روند و به شادي مي پردازند. تا کنون هيچ دانشمندي ذکر نکرده که سيزده نوروز نحس است. بلکه قريب به اتفاق روز سيزده نوروز را بسيار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقيه جدولي براي سعد و نحس آورده شده که در آن سيزده نوروز که تير روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معني فرخنده آمده و به هيچ وجه نحوست و کراهت ندارد. بعد از اسلام چون سيزدهً تمام ماه ها را نحس مي دانند به اشتباه سيزده عيد نوروز را نيز نحس شمرده اند. وقتي دربارهً نيکويي و فرخنده بودن روز سيزدهم نوروز بيشتر دقت و بررسي کنيم مشاهده مي شود موضوع بسيار معقول و مستند به سوابق تاريخي است. سيزدهم هر ماه شمسي که تير روز ناميده مي شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندي است که " تير " نام دارد و در پهلوي آن را تيشتر مي گويند. فرشتهً مقدس تير در کيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد. ايرانيان قديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن که به ياد دوازده ماه سال است، روز سيزدهم نوروز را که روز فرخنده ايست به باغ و صحرا مي رفتند و شادي مي کردند و در حقيقت با اين ترتيب رسمي بودن دورهً نوروز را به پايان ميرسانيدند.

سبزه گره زدن چیست

افسانهً آفرينش در ايران باستان و مسئلهً نخستين بشر و نخستين شاه و دانستن رواياتي دربارهً کيومرث حائز اهميت زيادي است. در اوستا چندين بار از کيومرث سخن به ميان آمده و او را اولين پادشاه و نيز نخستين بشر ناميده است. گفته هاي حمزه اصفهاني در کتاب سني ملوک الارض و انبياء و گفته هاي مسعودي در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بيروني در کتاب آثار الباقيه بر پايهً همان آگاهي است که در منابع پهلوي وجود دارد. مشيه و مشيانه که پسر و دختر دوقلوي کيومرث بودند روز سيزده فروردين براي اولين بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحي شناخته شده نبود آن دو به وسيله گره زدن دو شاخه پايهً ازدواج خود را بنا نهادند. اين مراسم را بويژه دختران و پسران دم بخت انجام ميدادند و امروز هم دختران و پسران براي بستن پيمان زناشويي نيت مي کنند و علف گره مي زنند. اين رسم از زمان کيانيان تقريباً متروک شد ولي در زمان هخامنشيان دوباره شروع شده و تا امروز باقي مانده است. در کتاب مجمل التواريخ چنين آمده " اول مردي که به زمين ظاهر شد پارسيان او را کل شاه گويند. پسر و دختري از او ماند که مشيه و مشيانه نام گرفتند و روز سيزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بي پادشاه بماند " . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهاي ايران و عراق که زرتشت را از خود مي دانند روز سيزدهم فروردين را جزو جشن نوروز به حساب مي آورند.

جشن زایش اشو زردشت است

ششمین روز فروردین که بنا به نظر بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زردشت اسپنتمان است، به نوروز بزرگ معروف است. دراین روز زردشیان در آتشكده‌های هر شهر گردهم می آیند، به سخنراني‌هاي مذهبي گوش مي‌دهند، اوستا مي‌خوانند و تولد پيامبرشان را جشن مي‌گيرند. آب پاشیدن به همدیگر، دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسم‌های این جشن است.

گاتاخواني، دف زني و سخنراني در مورد تاريخچه نوروز و جشن زايش زردشت از جمله برنامه‌هاي اين مراسم می باشد. حضور در نيايشگاه شاور اهرام ايزد و ساير نيايشگاه‌ها و مكان‌هاي مقدس ديني در صبح روز ششم فروردين از ديگر آيين‌هاي بزرگداشت زايش زردشت است، كه در همه شهرهاي زردشتي نشين برگزار مي‌شود.

جشن ارديبهشتگان چیست

جشن ارديبهشتگان كه يكي از جشن هاي بزرگ ديني زرتشتيان است ، با برابري روز و ماه ارديبهشت، يعني دوم اريبهشت ماه تقويم فصلي هماهنگ است.اين روز بزرگ يادآور فروزهء اهورايي ارديبهشت يا اشه وهيشته و ويژگيهاي آن يعني بهترين راستي و پاكي مي باشد.ارديبهشت، دومين امشاسپند، داراي انگاره اي مادي است به نام آتش يا آذر، فروغي خدا داده كه گرمي بخش و فروزان و پاك كننده و در يك كلام زندگي بخش است و پرتوهاي نوراني آن هستي را از نيستي جدا مي گرداند وراست را از دروغ باز مي شناساند. پس بجاست كه آتش را نموداري از آن داده بزرگ بدانيم.

بهترين راستي برترين نعمتي است كه دست يابي به آن يعني پيروزي بزرگ و اين پيروزي شايسته جشني است بس بزرگتر با نام جشن ارديبهشتگان يا جشن اخلاق.

جشن تيرگان چیست

اين جشن ميان زرتشتيان دوره اي ده روزه داشت و از تير روز از تيرماه ، روز سيزدهم شروع و به باد ايزد يعني روز بيست و دوم پايان مي گرفت. زرتشتيان تيرگان را “ تير و جشن Tiru-Jashn ” مي نامند و برايش اهميت فراواني قايل اند. لباس و پوشاك نو مي پوشند و نقل و شيريني و ميوه و خوراك هاي سنتي و ويژه مي پزند. پيش از اين روز خانه را خوب پاكيزه نموده و بامدادان شست و شو مي كنند و خواندن دو نيايش “ خورشيد نيايش ” و “ مهرنيايش” از اوستا را بسيار نيكو مي دانند

شايد “ تير و جشن” يكي از شادترين جشن هاي كهن ايراني بوده باشد. در اين جشن بيش از همه بچه ها بهره مي بردند با تارهاي نخي و رنگيني كه به مچ دست مي بستند در كوچه ها و خانه ها و بامها مي دويدند ، ترانه مي خواندند و كنار نهرها و جويها و تالاب ها به هم آب مي پاشيدند و يا به آب مي پريدند .

جشن امردادگان چیست

3 امرداد:

واژه اوستايی امرداد،(امرتاته- Amertata) است که به معنی بي مرگي است و اگر الف آن را که پیشوند نفی است از قلم بیندازیم معنی آن عوض شده و فرشته بی مرگی و جاودانگی به دیو نیستی و مرگ تغییر شکل می دهد. زیرا همانطور که امرداد به معنای بی مرگی است مرداد معنی مرگ می دهد.بنابراین شایسته است که این کلمه را امرداد بخوانیم، و چون امرداد فرشته جاودانگی و بی مرگی می باشد، در عالم جسمانی نگهبانی گیاهان و روییدنی ها و آبادانی و افزایش دار و درخت با اوست. نیاکان ما در این روز به باغ ها و مزارع خرم و دلنشین می رفتند و پس از نیایش به درگاه اهورامزدا طی مراسمی این جشن را با شادی و سرور در هوای پاک و در دامن طبیعت برگزار می کردند.

جشن شهریورگان چیست

شهریور‌روز از شهریورماه یا چهارمین روز این ماه، برابر است با جشن شهریورگان که از آیین‌ها و مراسم وابسته به آن هیچگونه آگاهی در دست نیست. برگزار نشدن آیین‌های جشن شهریورگان توسط ایرانیان در زمانی طولانی، موجب شده است تا همه جزئیات آن به فراموشی سپرده شود و حتی در متون کهن نیز آگاهی‌های چندانی در باره آن فرا دست نیاید.

نام شهریور در متون اوستایی به گونه «خْـشَـتْـرَه ‌وَئیریَـه» آمده که به معنای تقریبی «شهر و شهریاری (شهرداری) آرمانی و شایسته» است. چنین می‌نماید که این اندیشه‌ و آرمان، خاستگاه نظریه‌های افلاطون و فارابی در زمینه «آرمان‌شهر» یا «مدینه فاضله» بوده باشد. نام شهریور چند بار به همین معنا در «گاتها»ی زرتشت نیز آمده است و بعدها در اوستای نو، او را به گونه‌ای تشخص‌یافته به پیکر یکی از امشاسپندان در می‌آورند.

مهرگان: عيد جوانان و آينده سازان است

روز هاي ماه در ايران باستان نام هاي خاص داشتند و ازجمله روز شانزدهم هر ماه «مهر» بود. بنابراين «روز مهر» در ماه مهر (شانزدهم)، مهمترين روز آيين هاي مهرگان بود. آيين هاي مهر (جشن هاي مهرگان) پس از نوروز، مهمترين عيد ملي ايرانيان بوده است. نوروز با بهار و شكوفه و نويد بركت آغاز مي شد و مهرگان به خاطر پايان رسيدن كار جمع آوري محصول و آغاز شش ماهه شب هاي طولاني تر و سرما.

«مهرگان» ويژه آيين هاي سپاسگزاري به درگاه خداوند [اهورامزدا] است كه اين همه نعمت را به انسان ارزاني داشته و نيز استفاده از اين فرصت براي تحكيم دوستي ها، محبت ها و عواطف انساني بوده است. به نظر بسياري از مورخان، «مهرگان» آيين الزام ايرانيان به دوستي كردن و مهر ورزيدن به يكديگر هم به شمار مي آيد. در گذشته، در روزهاي مهرگان (4 تا 6 روز) مردم مهماني هاي بزرگ برپا مي كردند و پذيرايي با ميوه تازه در مهرگان و ميوه خشك (آجيل و خشكبار) در نوروز؛ رسم تغييرناپذير ايرانيان از عهد باستان بوده است.

جشن آبانگان: 4 آبان ماه

آبان به معنای آب و هنگام آب است و یکی از عناصر پاک کننده نزد زردشتیان است. درباره پیدایش جشن آبانگان روایت است که در پی جنگ های طولانی بین ایران و توران، افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر تهماسب که زو نام داشت دستور داد تا کاریزها و نهرها را لایروبی کنند و پس از لایروبی آب در کاریزها روان گردید. ایرانیان جاری شدن آب را جشن گرفتند. در روایت دیگری آمده است که پس از هشت سال خشکسالی در ماه آبان باران آغاز به باریدن نمود و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد. زردشتیان در این روز همانند سایر جشن ها به آدریان ها می روند و پس از آن به کنار جوی ها و نهرها رفته با خواندن اوستای آب زور (بخشی از اوستا) که توسط موبد خوانده می شود، اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانی آب و نگهداری آن را می نمایند و پس از آن به شادی میپردازند.

جشن آذرگان: 3 آذر ماه

آذر به چم(معنی) آتش است. و یکی دیگر از چهار آخشیج(عنصر پاک کننده) نزد زردشتیان می باشد. از آنجا که آتش بهترین و سریع ترین عنصر پاک کننده و گرما است از زمان های قدیم مورد احترام بوده است. زردشتیان در جشن آذرگان مانند سایر جشن ها با لباس آراسته و تمیز به آدریان ها می روند و با خواندن آتش نیایش(بخشی از اوستا) اهورامزدا را سپاس گفته و پس از نیایش به شادی می پردازند.

جشن دیگان

دی یا دتوشو Daatoshu به معنی دادار و آفریدگار است و در نامه های اوستایی اغلب به جای واژه اهورامزدا به کار رفته است. اگر به نام سی روز ماه توجه کنید، مشاهده می نمایید که روزهای هشتم و پانزدهم و بیست و سوم هر ماه به نام دی نامگذاری شده و برای تمیز آنها از یکدیگر هر یک به نام روز بعدش خوانده شده است و اورمزد که آن هم نام خداوند می باشد. بدین گونه : اورمزد، دی بآذر، دی بمهر و دی بدین. بنابراین در ماه دی چهار روز به نام خدا نامیده شده و در ماه دی چهار بار جشن دیگان برگزار می شود.

اورمزد و دیماه : نخستین روز دی ماه باستانی/ 25 آذر ماه خورشیدی

دی به آذر و دیماه : هشتمین روز دی ماه باستانی/ 2 دی ماه خورشیدی

دی به مهر و دیماه: پانزدهمین روز دی ماه باستانی/ 9 دی ماه خورشیدی

دی بدین و دیماه : بیست و سومین روز دی ماه باستانی/17 دی ماه خورشیدی

در ایران باستان نخستین جشن دیگان در ماه دی یعنی روز اورمزد و دی ماه ، خرم روز نام داشته است و در این روز که شب پیش، بزرگترین شب سال بوده است، پادشاه و حاکم دیدار عمومی با مردم داشته است.

جشن شب يلدا

جشن شب یلدا جشنی ست که از 7000 سال پیش تا کنون در ميان ایرانيان برگزار میشود. 7000 سال پیش نیاکان ما به دانش گاهشماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است. در این جستار از سخنرانی دکتر جنیدی و دکتر کزاری برداشت هایی شده:

جشن شب یلدا، همانند جشنهایی همچون نوروز و مهرگان، پس از تازش اسکندر، تازیان، و مغولها پابرجا مانده است و در تک تک خانه های ایرانیان راستین با گردآمدن خانواده ها به دور هم برگزار میشود.

فردوسی بزرگ در شاهنامه میگوید:

نباشد بهار و زمستان پدید نیارند هنگام رامش نوید

از این بیت میتوان پی برد که در سرزمینهايی بجز ایران آغاز فصل ها را نمیدانستند اما ایرانیان در آن زمان به این دانش دست پیدا کرده بودند.

در زمان تاختن تازیان به ایران گاهشماری ایرانیان که بر پایه ی خورشید بود، به گاهشماری بر پایه ی ماه دیگرگون شد، اما پس از چندی خیام بروی کار آمد و این گاشماری خورشیدی را دوباره بنیان نهاد تا باز جشنهای ما زنده باشند و ما آنها را برگزار کنیم.

جشن سده

واژه سده : بيشتر دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد مي دانند. ابوريحان بيروني مي نويسد: “سده گويند يعني صد و آن يادگار اردشير بابكان است و در علت و سبب اين جشن گفته اند كه هرگاه روزها و شب ها را جداگانه بشمارند، ميان آن و پايان سال عدد صد بدست مي آيد و برخي گويند علت اين است كه در اين روز زادگان كيومرث، پدر نخستين، درست صدتن شدند و يكي از خود را بر همه پادشاه گردانيدند” و برخي برآنند كه در اين روز فرزندان مشي و مشيانه به صد رسيدند و نيز آمده : «شمار فرزندان آدم ابوالبشر در اين روز به صد رسيد».

نظر ديگر اينكه سده معروف، صدمين روز زمستان از تقويم كهن است، زمستان در تقويم كهن 150 روزه و تابستان 210 روزه بوده است و برخي گفته اند كه اين تسميه به مناسبت صد روز پيش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.

جشن بهمنگان

دومین روز از بهمن ماه یاستانی (26 دی خورشیدی)

بهمن از واژه اوستایی وهومن(Vohuman) به معنی اندیشه نیک می باشد، وهومن یکی از امشاسپندان نزدیک به درگاه اهورامزدا می باشد. اشوزرتشت برای دریافت پیام های اهورایی از وهومن یاری می گیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در عالم جسمانی به این امشاسپند واگذار می شود. از این رو زرتشتیان در جشن بهمنگان یا بهمنجه که در روز بهمن از ماه بهمن واقع می شود از کشتار حیوانات سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری می نمایند و برخی از زرتشتیان پرهیز از خوردن و کشتار را در تمام روزهای بهمن ادامه می دهند. این جشن حامی مردان درستکار می باشد.

سپندارمذگان

در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از ميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است!

اين روز "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است.

فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند.سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن.

زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند.

چهارشنبه سوری :

سابقه جشن های آتش بازی که در بسیاری از فرهنگ های جهان متداول است به دوران نیاکان بشر باز میگردد. بسیاری از این جشن ها در پایان تابستان، به دلیل آغاز شب های طولانی و تاریک زمستان و از بین رفتن محصولات کشاورزی و خواب زمستانی و حیوانات و نباتات برگزار می شده است.از دیگر موارد این جشنها می توان به جشن آتش زدن قایق ها در اسکاندیناوی و روز آتش بازی روحانیون مسیحی در کشورهای مدیترانه اشاره کرد که همه ساله در سراسر جهان بر گزار می شود.

از جمله جشن های آریایی، جشن های آتش است. آتش در نزد ایرانیان نماد روشنی، پاکی، زندگی، سازندگی و تندرستی است. یکی از آئینهای سالانه ایرانیان چهارشنبه سوری است. چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود. ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد. اما دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند.در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم.در ایران کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. شنبه و یکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم(چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد."

مرحوم "على اکبر دهخدا" در لغت نامه جامع خود درباره این روز این گونه آورده است : "آخرین چهارشنبه اسفند ماه هر سال شمسى است که ایرانیان در شب آن چهارشنبه جشن "چارشنبه سورى " میگیرند و آداب و رسوم خاصى را در آن شب برگزار میکنند . جشن چهارشنبه سورى، همانند چندین جشن دیگرازجمله جشن سده، جشن آذرگان، جشن شهریوگان ازجمله آئین هاى بازمانده از آریائیها در ایران بوده که همه آنها منسوخ شده و تنها جشن چهارشنبه سورى به شیوه هاى مختلف همه ساله درشب آخرین چهارشنبه سال، بگونه اى معنى دار از سوى ایرانیان برپا میگردد. آتش همان طور که ذکر شد نزد ایرانیان باستان ، مقام بسیار والایى داشت . براساس برخى از باورها، ایرانیان آتش را فرزند "اورمزد" میدانستند و اعتقاد داشتند که آتش میتواند ناپاکىها و پلیدى ها را از میان ببرد. در برخى از منابع تاریخى آمده است : در۱۷۲۵ سال پیش از میلاد، زرتشت بزرگترین حساب "گاه شمارى جهان " را نموده و "کبیسه اى" پدید آورده و تاریخ هاى کهن را درست و منظم کرده است وبراى همین ایرانیان جشنى را به بزرگداشت آن برگزار میکردند.." سور "در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای "جشن"،"مهمانی"و "سرخ" آمده است .

منابع:

1) اذکایی، پرویز. نوروز تاریخچه و مرجع‌شناسی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۳.

2) بهار، مهرداد. از اسطوره تا تاریخ. تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۶۱۹۴-۳۶-۲.

3) بهرامی، عسکر. جشن‌های ایرانیان. چاپ اول. تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۸۳. شابک ۹۶۴-۳۷۹-۰۳۰-۴

4) پورداوود، ابراهیم. آناهیتا، پنجاه گفتار پورداوود. چاپ اول. تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۴۳.

5) رضی، هاشم. گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۵۸.

 

6) موله. ایران باستان. ترجمه ژاله آموزگار. تهران: انتشارات توس، ۱۳۶۵.

 

 

 توجه. برای حمایت از سایت ما و ایجاد انگیزه برای سایت ما برای گذاشتن بیشتر تحقیقات و جواب سوالات کتاب ها بصورت رایگان برای شما  ، بر روی لینک های زیر هر چند بار خواستید (بعد خواندن مطلب یا قبل از آن ) کلیک کنید :

لیست کلیه اقدام پژوهی ها

لیست کلیه تحقیقات و تجربیات ارتقای شغلی دبیران

لیست کلیه پایان نامه ها

لیست کلیه مقالات و تحقیقات

لیست کلیه پروژه های آماری

لیست کلیه پروژه ها کارآموزی و مالی

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره بررسی عوامل ایجاد تورم

بازديد: 566

تحقیق درباره بررسی عوامل ایجاد تورم

تامین کسری بودجه با استقراض از بانک مرکزی، افزایش حجم نقدینگی، افزایش قیمت انرژی، حذف یارانه‌ صنعتی و صنفی پس از اجرای سیاست‌های تعدیل، افزایش ریسک فعالیت‌های مولد اقتصادی، ضعف در مدیریت خصوصا مدیریت ارز و کاهش ارزش پول و بالاخره افزایش قیمت‌های جهانی، عوامل اصلی تورم در ایران اعلام شد.

از آنجایی که تورم یکی از عوامل مهم نابرابری توزیع درآمد، اهرم فشار اقتصادی بر اقشار آسیب‌پذیر و گرایش به فعالیت‌های دلالی است و همچنین از آنجایی که تورم موجب بی‌ثباتی اقتصاد در نتیجه کاهش رشد اقتصادی در درازمدت می‌شود هرگونه کار تحقیقی در این زمینه شناخت عوامل موثر بر آن حائز اهمیت است.

تورم مزمن پدیده‌ای نسبتا بلندمدت در اقتصاد ایران بوده و بالا گرفتن نرخ تورم در سال‌های اخیر مشکل اساسی کشور است.

نتیجه تحقیقات انجام شده حاکی از گسترش عوامل موثر بر تورم در اقتصاد کشور است و مهم‌ترین این عوامل رامی‌توان به این شرح برشمرد. تامین کسری بودجه دولت از طریق استقراض از بانک مرکزی و به تبع آن افزایش حجم نقدینگی، افزایش قیمت حامل‌های انرژی و حذف یارانه‌های صنعتی و صنفی پس از اجرای سیاست‌های تعدیل، افزایش ریسک مربوط به فعالیت‌های مولد اقتصادی، ضعف در مدیریت خصوصا مدیریت ارز و کاهش ارزش پول و بالاخره افزایش قیمت‌های جهانی.

در این کار بررسی رفتار تورم در کشور با اقتباس از یک مدل پولی با تمرکز بر حجم نقدینگی به نرخ بهره، قیمت کالاهای خارجی، نرخ ارز، تولید کالاهای صنعتی، انتظارات تورمی صورت گرفته است که در آن ارتباط تورم را با این متغیرها بررسی کردیم. نتیجه تحقیقات حاکی از آن است که در بلندمدت سطح عمومی قیمت‌ها با حجم نقدینگی، تولیدات صنعتی و قیمت کالاهای خارجی ونرخ ارز ارتباط دارد.

به این صورت که افزایش حجم نقدینگی منجر به افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و افزایش تولیدات خصوصا تولیدات صنعتی نیز دربلندمدت منجر به کاهش سطح عمومی قیمت‌ها می‌شود و در عین حال افزایش قیمت کالاهای خارجی و نرخ ارز، سطح عمومی قیمت‌ها را در بلندمدت افزایش می‌دهد.

در این کار تحقیقی بین رشد سطح عمومی قیمت‌ها ونرخ بهره در بلندمدت ارتباط معنا داری بدست نیامد. به طور کلی با استناد به نتایج این تحقیق و دیگر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه می‌توان تورم در ایران را پدیده‌ای پولی دانست که سایر عوامل از جمله عوامل مربوط به سمت عرضه یا فشار هزینه آثار کمتری بر آن دارند. به عبارت دیگر شدت پولی پدیده تورم نسبت به سایر عوامل در کشور زیادتر بوده و لذا نحوه اثر متغیرهای پولی و حجم نقدینگی بر بخش واقعی اقتصاد کمتر می‌باشد.

به دلیل بالا بودن تورم نسبت به نرخ بهره اسمی، افزایش یا کاهش نرخ بهره در کشور اثر معنا دار و قابل توجهی بر سطح عمومی قیمت‌ها ندارد در این کار تحقیقی همچنین رابطه پویا و کوتاه مدت تورم بررسی شد و یکی از نتایج آن نقش مهم تورم انتظار در فرآیند تورم می‌باشد.

به عبارت دیگر بخش خصوصی تورم را به عنوان یک شاخص از امنیت و ثبات اقتصادی همواره در تصمیم‌گیری‌های خود دخیل می‌داند و این امر در نحوه تخصیص منابع به سمت کالاهایی می‌شود که از درجه نقدینگی بالاتری برخوردار بوده و کمتر تمایل به سرمایه‌گذاری در بخش‌های مولد اقتصادی یافته‌اند.

تورم یکی از موضوعات مهم در کشور ماست. در ایران درصد تورم در سالهای اخیر بسیار زیاد بوده است، به طوری که قیمت‌ها در هر سال بسیار افزایش یافته و قدرت خرید مردم يا ارزش پول به همان نسبت کم شده است. تورم مزمن پدیده‌ای نسبتا بلندمدت در اقتصاد ایران بوده و بالا گرفتن نرخ تورم در سال‌های اخیر مشکل اساسی کشور است. نتیجه تحقیقات انجام شده حاکی از گسترش عوامل موثر بر تورم در اقتصاد کشور است و مهم‌ترین این عوامل را می‌توان به این شرح برشمرد.

تامین کسری بودجه دولت از طریق استقراض از بانک مرکزی و به تبع آن افزایش حجم نقدینگی، افزایش قیمت حامل‌های انرژی و حذف یارانه‌های صنعتی و صنفی پس از اجرای سیاست‌های تعدیل، افزایش ریسک مربوط به فعالیت‌های مولد اقتصادی، ضعف در مدیریت خصوصا مدیریت ارز و کاهش ارزش پول و بالاخره افزایش قیمت‌های جهانی.

تورم و نرخ پول در نظریه های اقتصادی

در نظريه هاى اقتصادى تورم را به سه نوع تقسيم مى كنند:

1. تورم خفيف: اين نوع ـ كه غالبا از آن به ((تورم خزنده)) و گاهى ((تورم آرام يا بى سروصدا)) تعبير مى شود ـ به افزايش ملايم قيمت ها اطلاق مى گردد.

2. تورم شديد: در اين نوع ـ كه از آن به ((تورم شتابان يا تازنده)) ياد مى شود ـ آهنگ افزايش قيمت ها تند و سريع است.

3. تورم بسيار شديد: اين نوع ـ كه از آن به ((تورم افسار گسيخته, فوق تورم و ابر تورم)) تعبير مى شود ـ شديدترين حالت تورم به شمار مى رود.

در مورد تفكيك قلمرو آن ها هيچ توافقى بين صاحب نظران اقتصادى وجود ندارد; مثلا براى تورم خفيف, افزايش بين 1 تا 6 درصد, حداكثر 4 درصد, بين 4 تا 8 درصد در سال را ذكر كرده اند. براى تورم شديد, 15 تا 25 درصد در سال را نوشته اند. معيار تورم بسيار شديد را 50 درصد در ماه يا دو برابر شدن قيمت ها در مدت شش ماه و ... بيان داشته اند.

بنابراين نمى توان معيار ثابتى را براى انواع تورم در همه مكان ها و زمان ها ارائه داد; چرا كه عرف و عقلاى زمان ها و مكان هاى مختلف ممكن است در مقابل يك نرخ مشخص, واكنش هاى متفاوتى از خود نشان دهند. چه بسا در عصر پول فلزى, مردم در مقابل اندك افزايش قيمت ها از خود واكنش نشان مى دادند, اما در زمان پول هاى جديد در برابر آن نرخ تورم از خود همان واكنش را نشان ندهند. حتى ممكن است عرف جامعه اى در طول زمان به نرخ مشخصى, عادت كرده, بعد از مدتى حساسيت گذشته را از خود نشان ندهد يا در گذشته حساس نبود, ولى در زمان بعد كاملا حساسيت خود را نمايان سازد. بنابراين ممكن است نرخ خاصى از تورم در جامعه اى خفيف و همان نرخ در جامعه اى ديگر, شديد به شمار آيد.

به زبان ساده، تورم، مقدار بالا رفتن قیمت اجناس در طول مدت یکسان - مثلاً یک سال- را می گویند. اما گرانی تقریبا در مورد قدرت خرید مردم است.

برای درک تفاوت آن، مثالی ساده می زنیم: ممکن است که مثلا در یکسال نرخ تورم 30% باشد، اما این نرخ تورم در قدرت خرید مردم احساس نشود! چون قدرت خرید مردم بالاست و بخاطر همین موضوع نرخ تورم به چشم نمی آید! اما دقیقا این موضوع می تواند برعکس هم باشد! مثلا نرخ تورم حتی تک رقمی و زیر 5% هم باشد؛ اما بخاطر قدرت پایین خرید، احساس کند شدن چرخه اقتصادی بازار را می توان درک کرد.

در برخی از مواقع شما قدرت خرید پایین را احساس می کنید، اما این موضوع اصلا به گرانی و تورم ربطی ندارد! بخصوص در بازارهایی، چون بازار ایران!!

بازار ایران بر پایه حقوق کارمند و کارگر می چرخد! برخلاف بازارهای صنعتی که برپایه تولید و صادرات می چرخد! وقتی حقوق یک کارگر یا کارمند، در حدی غیرقابل تصوری، پایین باشد، مسلم است که قدرت خرید هم پایین می آید و این یعنی اینکه به طور ناخودآگاه، بازار دچار رکود اقتصادی می شود. در نتیجه احساس گرانی باز هم پیش می آید!

در بازار ایران برخلاف بازارهای جهان، و بر خلاف تصور بسیاری، اجناس گران نیست! آنچه که بیشتر باعث می شود که احساس گرانی کنیم، همین پایین بودن حقوقهاست. بعنوان مثال، در کشورهای شرق آُسیا، حقوق کارمندان و کارگران، ماهیانه تا 15 تا 20 هزار دلار می تواند باشد! یعنی چیزی در حدود 15 تا 20 میلیون تومان! بنابراین با داشتن چنین حقوقی، می توان تصور کرد که چرا با توجه به بالا بودن هزینه ها در این کشورها، کمتر کسی احساس گرانی و تورم را درک می کند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تفسیر خطبه شماره 140 نهیج البلاغه

بازديد: 345

تفسیر خطبه شماره 140 نهیج البلاغه

متن خطبه  140 نهج البلاغه:

و من کلام له عليه السلام [1] في النهي عن غيبه الناس [2] و انما ينبغي لاهل العصمه و المصنوع اليهم في السلامه [3] ان يرحموا اهل الذنوب و المعصيه ، و يکون الشکر هو الغالب عليهم ، [4] و الحاجز لهم عنهم ، فکيف بالعائب الذي عاب اخاه و عيره ببلواه [5] اما ذکر موضع ستر الله عليه من ذنوبه مما هو اعظم من الذنب الذي عابه به [6] و کيف يذمه بذنب قد رکب مثله فان لم يکن رکب ذلک الذنب بعينه [7] فقد عصي الله فيما سواه ، مما هو اعظم منه [8] وايم الله لئن لم يکن عصاه في الکبير ، و عصاه في الصغير ، لجراءته علي عيب الناس اکبر [9] يا عبد الله ، لا تعجل في عيب احد بذنبه ، فلعله مغفور له ، [10] و لا تامن علي نفسک صغير معصيه ، فلعلک معذب عليه فليکفف من علم منکم عيب غيره [11] لما يعلم من عيب نفسه ، وليکن الشکر شاغلا له علي معافاته مما ابتلي به غيره

ترجمه خطبه 140 نهج البلاغه

[1] از سخناني است که امام در مورد نهي از غيبت مردم فرموده [2] سزاواراست کساني که از عيوبي پاکند و از آلودگي به گناهان سالمند [3] به گنهکاران و اهل معصيت ترحم کنند همواره در سپاس و شکر خداوند باشند [4] و اين سپاس آنان را از پرداختن به عيبجوئي ديگران مانع گردد .چرا و چگونه آن عيبجو عيب برادر خويش را مي گيرد و او را به بلائي که گرفتار شده است سرزنش مي کند ؟ [5] مگر به ياد ستر و پوششي که خداوند بر گناهان او افکنده نيفتاده ؟ و توجه ندارد که خداوند بر بزرگتر از گناهي که بر ديگران عيب مي گيرد در مورد او پوشش افکنده است ؟ [6] چگونه ديگري را بر گناهي مذمت مي کند که خود همانند آن را مرتکب شده ؟ و اگر به آن آلوده نشده [7] [ شايد ] معصيت ديگري کرده که از آن بزرگتر است [8] به خدا سوگند حتي اگر خداوند را در گناهان بزرگ عصيان نکرده و تنها گناه صغيره انجام داده همين جراتش بر عيبجوئي مردم گناه بزرگتري است [9] اي بنده خدا در عيب و مذمت هيچکس بر گناهش عجله مکن شايد خداوند او را آمرزيده باشد . [10] و نيز بر گناه کوچکي که خود انجام داده اي ايمن مباش شايد به خاطر آن کيفر بيني بنابراين هر کدام از شما که از عيب ديگران آگاه است [11] به خاطر آنچه از عيب خود مي داند بايد از عيبجوئي ديگران خودداري کند و شکر و سپاس اين موهبت که او از اين عيوب پاک است وي را مشغول دارد

 

خطبه 140-در نهى از غيبت مردم می باشد

از سخنان حضرت علی در نهى از غيبت كردن از مردم

(در اين خطبه كه با عبارت «و انما ينبغى لاهل العصمه و المصنوع اليهم فى السلامه ان يرحموا اهل الذنوب و المعصيه» (همانا براى آنان كه اهل عصمت اند و سلامت از گناه براى آنان فراهم است شايسته است كه بر بزهكاران و گنه پيشگان رحمت آورند) شروع مى شود هيچ گونه بحث تاريخى نيامده است ولى مبحثى بسيار خواندنى و عبرت آموز درباره زشتى غيبت و برشمردن عيب مردم در غياب ايشان در چهار فصل آورده است كه به راستى بسيار مفيد است: فصل نخست، درباره سخنان خداوند و بزرگان در نكوهش غيبت و گوش دادن به آن است كه با بخشى از آيه دوازدهم سوره حجرات شروع مى شود و خداوند فرموده است «و غيبت مكند برخى از شما برخى را» و سپس به ذكر احاديث و سخنان برخى از زهاد و لطايفى پرداخته و نيكو از عهده برآمده است. فصل دوم، درباره حكم غيبت از لحاظ دين است كه آن را از جهات مختلف بررسى كرده و اين روايت را نيز آورده است كه معاذ بن جبل روايت مى كند و مى گويد: در حضور رسول خدا (ص) نام مردى برده شد، گروهى گفتند: چه مرد ناتوانى است. پيامبر (ص) فرمود: از دوست خويش غيبت كرديد. گفتند: همان چيزى كه در اوست گفتيم. فرمود: اگر چيزى كه در او نبود مى گفتيد بر او تهمت زده بوديد.

فصل سوم، در علل و انگيزه هاى غيبت است و فصل چهارم در نشان دادن راه توبه از غيبت. اين تذكر براى اطلاع خوانندگان محترمى بود كه اگر علاقمند باشند به متن مراجعه كنند.)

کيفر غيبت

1) بي شـک ، کسي که مرتکب غيبت گردد در قيامت به عذاب سختي گرفتار خواهد شد .

پيامبر اکرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود :

مَنْ أَکَلَ لَحْمَ أَخِيِهِ فِي الدُّنِيا قَرَّبَ إِلَيِهِ يَوْمَ القِيَامَةِ فَيُقَالُ لَهُ کَلِّهِ مَيِّتاً کَمَا أَکَلَتْهُ حَيَّاً فَيَأْکُلُهُ وَيَکْلَحُ وَيَضِجُّ .

کسي که در دنيا گوشـت برادر خود را بخورد و غيبتش را بکند روز قيامت که مي شـود او را پيش کسي که غيبتش را کرده است مي برند و به او مي گويند همان گونه که در دنيا گوشـت او را در حالي که زنده بود خوردي اکنون که مرده است نيز گوشت او را بخور. پس از گوشت مرده او مي خورد و از ناراحتي روي در هم مي کشد و فرياد مي زند .

مجموعة ورام ج1 ص116

 

احادیث درباره منع غیبت در زیر امده است

1- امام صادق (ع) : غیبت حسنات ( خوبی ها و نیکی ها ) را از بین می برد همانطور که آتش هیزم را از بین می برد. خداوند بزرگ به موسی وحی می فرمود : غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و اگر توبه نکند نخستین کسی است که وارد آتش می گردد. بحارالانوار جلد 75 صفحه 257 حدیث 48

2- امام صادق (ع) : غیبت نکن که غیبتت می کنند ( شرح : غیبت کسی را نکن که غیبتت می کنند ) برای برادرت چاه مکن که در آن می افتی چون همانطور که برخورد می کنی با تو برخورد میشود. ( هر جوری رفتار کنی همانطور باهات رفتار می کنند ) بحارالانوار جلد 75 صفحه 248 حدیث 16

 

3- مولا علی (ع) : از غیبت بپرهیز که غیبت کردن تو را با خدا و مردم دشمن می کند و اجر و پاداش کارهای تو را از بین می برد. غررالحکم حدیث 2632

 

4- حضرت علی (ع) : غیبت کردن بدترین دروغ و حرف نارواست. غررالحکم جلد 1 صفحه 13 حدیث 484

 

احادیثی ازحضرت محمد(ص) درباره غیبت در زیر امده است

۱ـ غیبت آنست که برادرخودرا به چیزی که دوست ندارد یادکنی.

۲ـ هرچیزی که دوست نداری روبروی برادرخویش کنی غیبتست.

۳ـ غیبت مسلمانان مکنید ودرجستجوی عیوب آنها نباشید.

۴ـ هرکه برادرمسلمانش را درحضوراو غیبت کنند وتواندیاریش کند امایاری وی نکند

خدااورا دردنیا وآخرت خوارکند.

۵ـ ازغیبت بپرهیزید که غیبت اززنا سختتراست وغیبت آمرزیده نمیشود تا آنکه غیبت اورا

کرده است ازگناهش بگذرد.

۶ـ وقتی پروردگارعزوجل مرابالابرد بقومی گذشتم که ناخنهای مسین داشتند وصورت وسینه

خویش را میخراشیدند،گفتم ای جبرئیل اینهاکیانند گفت اینان آنکسانندکه گوشت مردم

میخورند وازعرضشان سخن کنند(غیبت میکنند).

۷ـ وقتی درجمعی که توهستی درباره مردی بدمیگویند آنمردرا یاری کن وآن گروه رااز

بدگوئی بازدار وازآنجابرخیز.

۸ـ زبان خودرا ازبدگویی مسلمانان بازدارید،واگرکسی مرد درباره او بنیکی سخن گویید.

۹ـ روزه دار ازآنهنگام که صبح میکند تابشب،مادام که غیبت نکند درعبادتست وهمین که

غیبت کرد روزه او پاره میشود.

۱۰ـ کفاره کسیکه عیب وی کرده ای اینست که برای او آمرزش بخواهی.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درمورد بیماری تای ساکس

بازديد: 497

تحقیق درمورد بیماری تای ساکس

شرح بیماری تای ساکس

بیماری‌ تای‌ساکس‌ عبارت‌ است‌ از یک‌ اختلال‌ ارثی‌ و نادر دستگاه‌ عصبی‌ مرکزی‌ در شیرخواران‌ و کودکان‌ کم‌سن‌ که‌ باعث‌ اختلال‌ پیشرونده‌ و مرگ‌ زودرس‌ می‌گردد.

 

علایم‌ شایع‌ تای ساکس

کودک‌ در بدو تولد، طبیعی‌ به‌ نظر می‌رسد. بین‌ 6-3 ماهگی‌ علایم‌ زیر ظاهر می‌شوند:

از دست‌ دادن‌ آگاهی‌ و تأخیر تکامل‌ ذهنی‌

از دست‌ دادن‌ قدرت‌ عضلات‌ مثلاً مشکل‌ در نشستن‌ یا چرخیدن‌

کری‌

کوری‌

یبوست‌ شدید ناشی‌ از عصب‌دهی‌ مختل‌ به‌ کولون‌

تشنج‌

 

علل‌ بیماری تای ساکس

یک‌ بیماری‌ ارثی‌ ناشی‌ از یک‌ ژن مغلوب‌ که‌ باعث‌ کمبود آنزیم می‌گردد. اگر هر دو والد ژن‌ را داشته‌ باشند، کودک‌ آنها به‌ احتمال‌ 25% مبتلا به‌ بیماری‌ تای‌ ساکس‌ می‌گردد. اگر تنها یک‌ والد، ناقل‌ باشد، کودک‌ مبتلا نخواهد شد. در یهودیان‌ اشکنازی‌ یا کانادایی‌های‌ فرانسوی‌ تبار، از هر 60 نفر یک‌ نفر دارای‌ این‌ ژن است‌.

عوامل تشدید کننده بیماری

عوامل‌ ژنتیک‌. بیشتر والدینی‌ که‌ دارای‌ ژن‌ مغلوب‌ هستند، از یهودیان‌ اروپای‌ شرقی‌ (اشکنازی‌) یا کانادایی‌های‌ فرانسوی‌ تبار هستند.

 

پیشگیری‌ از بیماری تای ساکس

در خانواده‌های‌ مبتلا به‌ تای‌ ساکس‌، کودکان‌ را از لحاظ‌ ژنتیک‌ غربالگری‌ کنید.

اگر شما یا همسرتان‌ سابقه‌ خانوادگی‌ تای‌ ساکس‌ را داشته‌ باشید، مشاوره‌ ژنتیک‌ انجام‌ دهید.

اگر در انتظار یک‌ کودک‌ هستید و سابقه‌ خانوادگی‌ تای‌ ساکس‌ را دارید، برای‌ تشخیص‌ ابتلای‌ جنین‌، آمنیوسنتز را مدنظر قرار دهید.

عواقب‌ مورد انتظار

مرگ‌ معمولاً قبل‌ از 5 سالگی‌ رخ‌ می‌دهد.

 

عوارض‌ احتمالی‌ بیماری تای ساکس

پنومونی‌ ( ذات‌الریه‌ )

زخم‌های‌ فشاری‌

 

درمان‌ بیماری تای ساکس

اصول‌ کلی‌

در صورتی‌ که‌ والدین‌ قادر به‌ فراهم‌ کردن‌ تسهیلات‌ مراقبتی‌ گسترده‌، برای‌ مراقبت‌های‌ پایه‌ نباشند، ترتیب‌ آن‌ را فراهم‌ نمایید.

روان‌ درمانی‌ یا مشاوره‌ برای‌ والدین‌ و فرزندان‌. یاد بگیرند با زجر حاصل‌ از این‌ بیماری‌ کنار بیایند.

جستجوی‌ گروه‌های‌ حمایتی‌ برای‌ خانواده‌ قربانیان‌ تای‌ ساکس‌

داروها

ضد تشنج‌ها برای‌ کنترل‌ تشنج‌

ملین‌ها و مسهل‌ها برای‌ برطرف‌ کردن‌ یبوست‌

سایر داروها برای‌ کنترل‌ عوارض‌ در صورت‌ ظهور

 

فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری

در مراحل‌ اولیه‌ کودک‌ را تشویق‌ کنید تا در حدامکان‌ فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری کند. افزایش‌ نقایص‌ ذهنی‌، عصبی‌ و عضلانی‌ سرانجام‌ کودک‌ را در اکثر مواقع‌ زمین‌گیر خواهد کرد.

 

رژیم‌ غذایی‌

مایعات‌ کافی‌ و رژیم‌ غذایی‌ طبیعی‌ و پر فیبر برای‌ به‌ حداقل‌ رساندن‌ یبوست‌ فراهم‌ کنید. با پیشرفت‌ بیماری‌ معمولاً تغذیه‌ با لوله‌ معده ضرورت‌ می‌یابد.

 

درچه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟

اگر در مورد تکامل‌ ذهنی‌ و فیزیکی‌ شیرخواران‌ خود نگران‌ شده‌اید.

اگر گمان‌ می‌کنید که‌ شما یا یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌ شما حاصل‌ یک‌ ژن‌ غیرطبیعی‌ هستید. یک‌ مشاور ژنتیک‌ می‌تواند به‌ شما کمک‌ کند که‌ چگونه‌ از داشتن‌ کودک‌ مبتلا به‌ این بیماری‌ جلوگیری‌ کنید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره هوش هیجانی

بازديد: 2533

تحقیق درباره هوش هیجانی

اصطلاح هوش هيجاني در سال (1995) توسط دانيل گلمن 1 مطرح شد و بحث هاي بسياري را بر انگيخت هوش هيجاني 2 با توانايي درك خود و ديگران يعني شناخت هرچه بيشتر احساسات ،‌عواطف خويش و ارتباط و سازگاري فرد با مردم و محيط كه پيوند دارد .

پژوهشگران با ارزيابي مفاهيمي چون مهارتهاي اجتماعي . توانايي هاي بين فردي ، رشد رواني و وقوف فرد بر هيجانهاي خويش و توان كنترل آن هيجان ها توصيف و تبين هوش هيجاني غير شناختي پرداخته اند .

بار آن هوش هيجان ( هوش غير شناختي ، را عامل مهمي در شكوفايي توانايي هاي افراد براي كسب موفقيت در زندگي تلقي مي كند آن را با سلامت عاطفي و در مجموع با سلامت رواني مرتبط مي داند

باز آن را براي اولين بار در سال 1980 هوش بهر هيجاني را مطرح كرد و در همان سال به تدوين پرسشنامه هوش هيجاني پرداخت به اعتقاد بار آن هوش شناختي تنها شاخص عمده براي پيش بيني موفقيت افراد نسيت ، زيرا بيشماري از افراد با هوش شناختي بالايي دارند ولي آن طور كه بايد در زندگي موفق نيستند .

با وجود اين سنجش بهر اجتماعي 1 به نحوي روز افزون در تعيين و تشخيص حدود و توانايي هاي ذهني و رفتاري افراد اعم از هنجار و ناهنجار مورد استفاده قرار مي‌گيرد. بديهي است با توجه به اشارة مختصري كه به كاستي هاي اين مقياس شده توقع پافشاري بر نتايج مرتمت مرتب بر آن از احتياط علمي به دور است .شايان به ذكر است كه با همة تلاشهايي كه از سال 1995 تا كنون براي تبيين و تعريف هوش به عمل آمده ، بعد عاطفي يا هيجاني آن بدان گونه كه بايد مورد توجه قرار نگرفته است .

از اين تاريخ به بعد گزارش كساني كه از دير باز در انديشة تدوين ابزاري براي سنجش اين حيطه ذهني غير شناختي بودند و مي خواستند آن را با معيار مناسب ديگري محك بزنند و جلوه هاي آن را با عدد و رقم مجسم كنند منتشر شد و در اختيار انديشمندان . روان شناسان قرار گرفت .

اين كه تلاش جديد تا چه اندازه روشنگر بخش ديگري از واقعيت هاي پيچيده ذهن آدمي است موضوعي است كه آينده به آن پاسخ خواهد گرفت .

 

تعريف و تاریخچه  هوش هيجاني :

تعريف هوش هيجاني نيز مانند هوش غير شناختي دشوار است اين اصطلاح از زمان انتشار كتاب معروف گلمن (1995) به گونه اي گسترده به صورت بخشي از زبان روزمره درآمد و بحثهاي بسياري را بر انگيخت گلمن مصاحبه اي با جان اينل (1996) هوش هيجاني را چنين توصيف مي كند : « هوش هيجاني نوع ديگري از هوش است اين هوش مشتمل بر شناخت احساسات خويشتن و استفاه از آن براي اتخاذ تصميم هاي مناسب در زندگي است توانايي اداره مطلوب خلق و خوي با وضعرواني ، كنترل و تكانش ها است عاملي كه به هنگام شكست ناشي از دست نيافتن به هدف در شخص ايجاد انگيزه و اميد مي كند . هم حسي يعني آگاهي از احساسات افراد پيرامون شماست مهارت اجتماعي يعني خوب كنار آمدن با مردم و كنترل هيجانهاي خويش در رابطه با ديگري و توانايي تشويق و هداست آنان است »

گلمن در همين مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش شناختي و هيجاني مي گويد هوش بهر ( ) در بهترن حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقيت هاي زندگي است ، 80 درصد موفقيت ها به عوامل ديگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسياري از موارد در گروه مهارت هايي است كه هوش هيجاني را تشكيل مي دهد .

« هوش غير شناختي ابعاد شخصي هيجاني اجتماعي و حياتي هوش را كه اغلب بيش از جنبه هاي شناختي آن در عملكرد هاي روزانه مؤثرند مخاطب قرار مي دهد .

هوش هيجاني با توانايي درك خود و ديگران ( خود شناسي و ديگر شناسي ) ارتباط با مردم و سازگاري فرد با محيط پيرامون خويش و پيوند دارد . به عبارت ديگر هوش غير شناختي پيش بين موفقيت هاي پيرامون خويش و پيوند دارد يه عبارت ديگر ههوش غير شناختي پيش بين موفقيت هاي فرد رادر ميسر مي كند و سنحش و اندازه گيري آن به منزله اندازه گيري و سنجش و توانايي هاي شخص براس سازگاري با شرايط زندگي و ادامة حيات در جهان است . ( بار آن ، 1997 ص 28)

پيتر سالوي (1990) ضمن اختراع اصطلاح سواد هيجاني به پنج حيطه در اين مورد اشاره مي كند .

شناخت حالات هيجاني خويش :‌ يعني خود آگاهي

اداره كردنهيجان ها : يعني مديريت هيجانها ، به روش مناسب

خود انگيزي يعني كنترل تكانش ها تا تأهير در ارضاي خواسته ها و توان رار گرفتن در يك وضعيت رواني مطلوب

تشخيص دادن وضع هيجان ديگران ،‌همدلي

برقراري رابطه با ديگران

پيشينه مطالعه هوش غير شناختي

پيشينه هوش هيجاني را مي توان در ايده هاي و كسلر بههنگام تبين جنبه هاي غير شناختي هوش و عمومي جست و جو كرد و كسلر در صفحه 103 گزارش 1942 خود دربارة هوش مي نويسد « كوشيده ايم نشان دهم كه علاوه بر عوامل هوشي ، عوامل غير هوشي ويژه اي نيز وجود دارد كه مي توان رفتار هوشمندان را مشخص كند نمي توانيم هوش عمومي را مورد سنجش قرار دهيم كتفكر اينكه آزمون ها و معيارهايي نيز براي سنجش عوامل غير هوش در بر داشته باشد » و كلسر در صدد آن بود كه جنبه هاي غير شناختي و شناختي هوش عمومي را با هم بسنجد تلاش او در اين زمينه را مي توان در استفاده وي از كاربرد خرده آزمون هاي تنظيم تصاوير ، درك و فهم كه دو بخش عمدة آزمونوي را تشكيل مي دهد دريافت . در خرده آزمون درك و فهم كه دو بخش عمدة آزمون وي را تشكيل مي دهد دريافت . در خرده آزمون درك و فهم «سازگاري اجتماعي» و در تنظيم تصاوير شناخت و تميز « موفقيت هاي اجتماعي ، مورد بررسي قرار مي كيرد ،‌پژوهش هاي انجام شده توسط سيپس و همكارانش (1987) نيز نشان مي دهد كه بين درك و فهم تصاوير و شاخص هاي هوش اجتماعي پرسشنامه شخصيت كاليفرنيا هم بستگي معناداري وجود دارد . (شريفي ، 1375 )

علاوه بر اين موارد ، و كلسر در كارهاي خود به تلاشهاي «دال»1 مبني بر سنجش جهات غير شناختي هوش نيز اشاره كرده است و نتيجه كوشش هاي دال همان گونه كه پيش از اين عنوان گرديد ، در مقياس رشد اجتماعي وايلند منعكس است .

پژوهشگران از طريق سنجش مفاهيمي مانند مهارتهاي اجتماعي توانمنديهاي بين فردي را رشد روانشناختي ؤ آگاهي هاي هيجاني كه همگي مفاهيمي مرتبط با هوش هيجاني هستند بر روي ابعاد اين نوع هوش پرداخته اند و دانشوران علوم اجتماعي نيز به كشف روابط بين هوشي هيجاني سبك هاي مختلف مديريت و رهبري و عملكردهاي فردي و تغييرات دروني فردي . اجتماعي و انجام ارزش يابي از عملكرد هاي فردي و گروهي همت گماشته اند .

 

تعريف هوش و انواع آن از نظر گاردنر چیست

شايانبه ذكر است كه ايده « هوش هيجاني » پس از 50 سال بارديگر توسط گاردنر2 (1983) استاد روانشناسي دانشگاه هار وارد دنبال شد گاردنر هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون موسيقيايي ، منطقي ، رياضي ، رياضي ، جسمي ، ميان فردي و درون فردي مي داند او وجوه شناختي مختلفي را با عناصري از هوش غير شناختي يا به گفته خودش «شخص» تركيب كرده است بعد غير شناختي ( شخصي ) مورد نظر گاردنر مشتمل بر دو مؤلفه علمي است كه وي آنها را با عناوين استعداد درون رواني و مهارت هاي ( ميان فردي ) معرفي مي كند به نظر گاردنر هوش هيجاني متشكل از دو مؤلفه زير است :

هوش درون فردي : كه مبين آگاهي فرد از احساسات و هيجانات خويش ابراز باورها و احساسات شخصي و احترام به خويشتن و تشخيص استعدادهاي ذاتي ، استقال عمل در انجام كارهاي مورد نظر و در مجموع ميزان كنترل شخص بر هيجان ها و احساسات خود رهبري است .

هوش مياني فردي : كه به توانايي درك و فهم ديگران اشاره دارد و مي خواهد بداند چه چيزهاي انسانها را بر مي انگيزاند كه چگونه فعاليت مي كنند و چگونه مي توان با انها همكاري داشت به نظري گاردنر فروشندگان ، سياست مداران ، معلمان ، متقاضيان باليني ، رهبران مذهبي موفق احتمالاً از هوش ميان فردي بالايي برخوردارند.

روانشناسان در قلمرو فعاليت هاي پژوهش خود علاوه بر اين موضوع هوش ، انواع ديگري از هوش نيز پي برده و به طور كلي آنها را به سه گروه به شرح زير تقسيم كرده اند ( ري زل ، 1992 ص 36 )

هوش انتزاعي : منظور توانايي درك و فهم حل مسائل از طريق نمادهاي كلامي و رياضي .

هوش عيني : منظور توانايي درك و فهم ديگران و ايجاد ارتباط با آنهاست . ( ماير وسالووي 1993)

« هوش هيجاني را نوعي هوش هيجاني اجتماعي و مشتمل برتوانايي كنترل هيجان هاي خود و ديگران وو تمايز بين آنها و استفاده اط اطلاعات براي راهبر تفكر و عمل دانسته و آن را مشتمل از مؤلفه هاي درون فردي و ميان فردي گاردنر مي دانند .

هوش هيجان و مؤلفه هاي آن :

هوش هيجان عبارت است از توانايي نظارت بر احساسات و هيجاتان خود ، ديگران و توانايي و تفكيك احساسات خود و ديگران و ديگران و استفاده از دانش هيجاني در جهت هدايت تفكر و ارتباطات خود و ديگران ( ميروسالووي ، 1990)

هوش هيجاني هم عناصر دروني است و هم بيروني شامل ميزان خود آگاهي ، خود انگاره ، احساسات ، استقلال و ظرفيت خود شكوفايي و قاطعيت مي باشد عناصر بيروني شامل ظرفيت فرد براي قبول واقعيت انعطاف پذيري و توانايي حل مشكلات هيجاني ، توانايي مقابله با استرت و تكانه هاي مي شود ( گلمن ، 1995 ، ص 85 )

خود آگاهي :

از نظر گلمن خود آگاهي ريشه و اساس مؤلفه هاي هوش هيجاني است و تا زمانيكه از سطح خود آگاهي پاييني برخورد داريم و در انتخاب هدف و برنامه ريزي براي رسيدن به هدف مديريت كنترل احساسات خود و بر انچيختگي خود و بكار گيري نظمي كه بتوان بر اساس آن با احساسات ديگران هماهنگ شود رشد مهارت هاي اجتماعي متناسب با هدف و عمل با مشكلات مواجه مي شويم . تعريفي كه گلمن )1995( براي خود آگاهي در نظر گرفته عبارتست از درك عميق و روشن احساسات ، هيجانات نقاط ضعف و قوت و نياز و سائق هاي خود .

 

خود كنترلي يا مديريت خود :

همچنان كه با آگاهي خود درمورد احساسات ، هيجانات ، و اثرات آنها رشدد مي دهيم ما نيز مي توانيم توانايي خود را در جهت كنترل انها بهبود بخشيم . به طوريكه آنها نتوانند تأثير ناجور بر روي عملكرد ما داشته باشند خود كنترلي هيجان به معناي سركوب هيجان نيست بدين شكل نيست كه با يك سد دفاعي محكم در مقابل احساسات و خود انگيزه هاي خود درست كنيم بر عكس خود كنترلي به اين مي‌پردازد كه با يك انتخاب براي چگونگي ابراز احساساتمان داريم و چيزي كه مورد تأكيد است روش ابراز احساسات مي باشد به شكلي كه اين روش ابراز هم جريان تفكر را تسهيل كند و هم از انحراف آن جلوگيري كند . ( گلمن ، 1995 )

بطور كلي خلقيات تأثير فوق العاده بر روي محتواي جريان تفكر مي گذارد به عنوان مثال زمانيكه ما خشمگين هستيم وقايعي را در ذهن خود مي پروانيم كه غضب آلوده هستنمد و اين باعث مي شود كه نگرش و تفكر ما از موضوع اصلي منحرف شود و ما چيز ديگري را پردازش مي كنيم چون در آن موقعيت محتواي تفكر ما عوض شده است نوع نگرش ما نيز عوض خواهد شد و اين ففرايند باعث ايجاد يك عقده خواهد شد كه نتيجة منفي گرايي و كناره ديگري از واقعيت ممي باشد و در آخر به عملكرد نادرست و روابط نامطلوب مي انجام . گلمن معتقد است كه توان خود داري و مقاومت در مقابل چنين خلقيات مستبد هستند اقدامي براي افزايش بازده كاري ايجاد روابط مطلوب مي باشد .

گلمن معتقد است زمانيكه هيجانات از سلامت افراد ناشي مي شود زمينة رشو وو تميز براي افراد مهيا مي شود زيرا يكي از مفاهيم پذيرفته شده در مورد انسان فيدبك گر ، فيد بك دادن است افرادي كه از لحاظ هيجاني يالكم مي باشند در ايجاد ارتباط موفق هستند و هميشه فيدبك مثبت از ديگران مي گيرند يعني باعث متنوعيت هيجانات مثبت مي شوند ما در طول زندگي بدون شك با محركهاي برخرد مي كنيم كه ممكن است براي ما نا خوشايند باشند و اين ناخوشايندي شريع در خلق و خوي ما تأثير مي‌گذارد مثل برخورد افراد خانواده و يا همكار و در سطح وسيعتر محركهايي كه ساخته و پرداخته ذهن ما مي باشند دراين خصوص ما بايد توانايي لازم براي كنترل و مديريت افكار و رفتار خود داشته باشيم كه اساس آن خود شناسي به مهارتهاي اجتماعي تشكيل مي دهد .

از نظر گلمن مشاهدة خود كنترلي خيلي راحت نيستو خود كنترلي در نبود آتش بازيهاي هيجاني بهتر خود را نشان مي دهد يعني هر چه شدت احساسات كمتر باشد خود كنترلي نمود بهتر پيدا مي كند گلمن معتقد است احساس مسؤليت در محيط كاري و نوع برخورد با افراد تحت تأثير خلقيات فردي مي باشند و هرچه محتواي فكر در رابطه با مسئوليتي كه فرد قبول كرده است خالصتر باشد احساس مسئوليت بيشتر و بهتر صورت مي گيرد .

در يكي از تحقيقات صورت گرفته شده مشخص شده بود افراد موفق در محيط كاري از نظر خود آگاهي با خود كنترلي ، سازگاري ، خود اعتماد نوآوري هفت برابر نمره بيشتري نسبت به افراد نا موفق داشتند و در نتيجه ما مي توانيم نتيجه بگيريم كه خود كنترلي و مديريت خود تا حد زيادي مي توانند موفقيت شغلي را شكل دهند .

 

شعور اجتماعي :

شعور اجتماعي سومين مؤلفه هوش هيجاني مي باشد و عبارت است از درك احساسات و جنبه هاي مختلف ديگران و بكار گيري سك عمل مناسب و واكنش مورد علاقه براي افرادي كه پيرامون ما قرار گرفته اند ( گلمن ، 1990 ، ص 213 )

اين مؤلفه با احساس مسئوليت در قبال ديگران نسبت بيشتري دارند زيرا هر چه افراد پيرامون يا مقابل براي ما اهميت بيشتري داشته باشند سعي بيشتري خواهيم كارد واكنش مناسب در قبال آنها نشان دهيم و شرط واكنش مناسب ،درك نوع احساس طرف مقابل مي باشد .

اين مؤلفه براي افرادي كه با مراجعين زياد و متفاوت برخوردارند وضرورض مي باشد خيلي از متخصصين هوش هيجاني عقيده دارند كه نشان اصلي هوشياري اجتماعي توان همدلي است .

در بين مؤلفه هاي هوش هيجاني تشكيل همدلي از همه راحتتر مي باشد همه ما همدلي يك دوست ، يك معلم با حساس كرده ايم و تشخيص داده ايم كه واكنش او تا چه حد باعث دلگرمي ما شده است .

 

همدلي به معني من خوبم تو خوبي نيست و بيه اين معني هم نيست كه تمام احساسات طرف مقابل را تأييد و تحسين كنيم همدلي بيشتر به معني تأمل و ملاحظة احساسات ديگران مي باشد ( شگلمن ، 1995 )

به عقيدة نظريه پردازان هوش هيجاني نككته كليدي جهت افزايش حي همدلي پرورش توانايي گوش دادن در خود مي باشد زيرا هرچه افراد احساس مسئوليت بيشتري بكنند تحمل بيشتري براي گوش دادنبه حرفهاي ديگران خواهند داشت در نتيجهببه درك بهتري از احساسات ديگران خواهند رسيد گفتن اين نكته ضروري است كه همدلي نيز ريشه در خود آگاهي دارد . زيرا هرچه ما نسبت به احساسات خود گشاده تر باشيم به همان اندازه در شناخت آنها ماهر تر خواهيم بود . و به راحتي مي توانيم نوع احساس خود را از ديگران تفكيك دهيم و براي طرف مقابل يك احساس مستقل قائل شويم . گلمن معتقد است كه افراديكه توانايي درك احساسات ديگران را ندارند از لحاظ احساس نا شنوا هستند تشخيص مزان همدلي افراد از طريق كلام ، كردارد ، آهنگ ، صدا ، سكوت و لرزش آنها راحت است در همه روابط انساني ، توجه كردن به ديگران از انس و الفتهاي هيجاني و از طريق ظرفيتهاي كه شخص براي همدلي با ديگران دارد سر چشمه مي گيريد ظرفيت شناخت احساسات ديگران در عرصه هاي مختلف زندگي از كار فروشندگي مديريت گرفته تا روابط عشق و عاشقي و فعاليتهاي سياسي نقش بازي مي كند ( گلمن ، 1995)

عدم وجود همدلي عواقب ناگوار آن در خيلي از افراد مثل جنايتكاران و كودك آزاران زياد به چشم مي خورد آنچه مهم است ذكر شود اين است كه افراد به ندرت احساسات خود را در قالب كلمات بيان مي كند و بيشتر از طريق نشانه هاي غير كلامي از جمله طرفين صدا و حركت دست و محدوديت و حالات چهره ابزار مي‌كنند و هرچه ما از نظر هوش هيچاني ، قوي تر باشيم مي تواينم اين پيامهاي غير كلامي را تشخيص دهيم .

در يكي از تحقيقات كه در آمريكا صورت گرفتهبود مشخص شد دانش آموزان كه در درك پيامهاي احساسي خيلي كمتر از ديگران توانايي بيشتري دارند محبوبترين از لحاظ عاطفي و با ثبات ترين بچه هاي مدرسه هستند .

خود انگيزي

يكي ديگر از مؤلفه هاي هوش هيجاني مي باشد و خيلي از روانشناسان آنرا شرط بقا مي نامند به عقيدة آنان انسان سالم هيچ كاري را بدون هدف از پيش تعيين شده انجام نمي دهد و براي رسيدن به هدف و حتي انتخاب هدف خود انگيزي لازم ميباشد از نظر گلمن ، خود انگيزي زبان سائق پيشرفت مي باشد و كوشش است در جهت رسيدن به حد مطلوبي از فضيلت افرادي كه اين خصيصه را زياد دارند هميشه در كارهاي خود نتيجه محور سائق زيادي در آنها براي رسيدن به اهداف و استانداردهاي وجود دارد اين افراد اهداف چالش برانگيز را خيلي سريع مرتب و ميزان مخاطرات آنها را حساب مي كنند و اطلاعات و راهبردهايي را بكار مي برند كه باعث كاهش عدم اطمينان آنها و افزايش عملكرد آنها شود اين افراد خيلي شريع ياد مي گيرند كه چگونه بازده كاري خود را افزايش دهند و خيلي سريع با اهداف گروه يا سازمان سازگار مي شوند .

اين افراد هميشه انتقاد شديد و سازننده در گروه از خود نشان مي دهند و موقعيت آنها در گروه طوري است كه مديران هميشه از توانايي هاي آنان حساب مي برند . اين افراد هميشه به توانايي خود اعتماد دارند و هميشه نسبت به آينده اميدوار هستند .

اگر قرار است يك صف ضروري براي افراد در نظر بگيريم خود انگيزي مي باشد زيرا فقط از طريق خود انگيزي است كه مي توان به پيشرفت فراي انتظار رسيد از آنجا كه افراد زير چتر تفاوتهاي فردي قرار گرفته اند و از لحاظ نياز و سائق با هم متفاوت مي باشن پس عوامل انگيزش در آنها متفاوت مي باشد تعداي از افراد از طريق عوامل بيروني مثل افزايش حقوق و پرستره شغلي و نمره برانگيخته مي شوند و تعدادي به خاطر خود پيشرفت و نفس كار برانگيخته مي شوند گلمن (1995) در اين رابطه معتقد است افراديكهانجام كار براي آنها مهم است در طول كار علاقة زيادي به چالشهاي خلاقانه از خود نشان مي دهند و عشق به يادگيري و انجام كار در آنها بيشتر وجود دارد اين افراد انرژي بيشتري صرف اين كار مي كنتد و سؤالي كه هميشه ذهن آنها را مشغول مي كند اين است كه با چه روش بهتري مي توان اين كار را انجام داد . اين افراد زمانيكه عمل آنها به شكست مي انجامد بازهم مطلوب باقي مي مانند در چنين مواقعي خود تنظيمي با انگيزه پيشرفت در جهت غالب شدن برناكامي تركيب مي شود دو شخص با آمادگي بيشتري در جهت مقابله با موانع يا كار جديد شروع به كار مي‌كند به طور كلي مراحل خود انگيزي مطلبو بدين شكل است كه در ابتدا اهداف را ربه بندي مي كنيم و ميزان اهميت هركدام را مشخص كنيم اسن مسئله كاملاً در گروه خود شناسي مي باشد و هر چه خود شناسي ما بيشتر باشد بهتر مي توانيم اهداف خود را بر اساس نيازهاي واقعي اولويت بندي كنيم .

4- مهارتهاي اجتماعي :

مهارتهاي اجتماعي يكي ديگر از مؤلفه هاي هوشي هيجاني مي باشد و شامل توانايي ها براي مديريت روابط با خود و ديگران مي باشد مهارتهاي اجتماعي فقط شامل دستيابي نمي شود اگر چه افرادي كه اين مهارت را زياد دارند خيلي سريع يك جو دوستانه با افراد ايجاد مي كنند ولي اين مهارت بيشتر به دوستيابي هدفمند مربوط مي شود افرادي كه مهارتهاي اجتماعي قوي دارند به راحتي مي توانند ميسر فكري ديگران را در سمتي كه مي خواهند هداست كنند خواه براي ايجاد رفتار جديد باشد خواه برانگيختن او براي ايجاد رفتار عملكرد و يا توليد جديد باشدد (گلمن ، 1910 )

افرادي كه مهارتهاي اجتماعي بالايي دارن هميشه درصد هستند كه يك چرخة وسيعي از اطلاعات با افراد را بدست آورند و خيلي سريع جنبه هاي مشترك افراد را شناسايي كنند بعد از آن يك رابطه مؤثر برقرار كنند و اين عمل حاكي از آن است كه اعمال چنين افرادي بر اساس فرضيات حساب شده و دقيق مي باشد چنين افرادي در اولين فرصت در محيط كاري يك شبكه ارتباط قوي برقرار مي كند .

بر اين اساس همة ما اين را مي پذيريم افرادي كه در جهت پيشرفت بر انگيخته مي شوند خوش بيني آنها نسبت بر آينده است حتي مواقعي كه با شكست مواجه مي شوند زياد مي باشد .

افراد فقط از طريق مهارتهاي اجتماعي بالا مي دانند در كجا چه مواقع از خود حالات هيجاني نشان دهند و همچنان كه پيداست اين مشكلات تعداد زيادي از افراد جامعه مي باشد مخصوصاً زندگي امروزي كه افراد در طول روز بايد به سمت رفع نيازهاي خود با افراد متفاوتي مواجه شوند و هر موقعيتي اقتضاي خاص خود را دارند ما در طول روز با افراد متفاوتي برخورد مي كنيم و در هر برخورط پيام عاطفي خاص به طرف مقابل ارسال مي كنيم طبيعي است هرچه مهارتهاي براي ارسال نوع پيام بيشتر باشد راحتتر مي توانيم طرف مقابل را تحت تأثير قرار دهيم .

 

اساس فرهنگي هوش هيجاني :

يكي از مشكلات مشاوران در مدارس دربارة نمرة كسب شده توسط دانش آموزان است كه داراي زمينه هاي فرهنگي متفاوتي مي باشند و در چنانچه بعد از اجراي آمون مثل هوش هيجاني تفاوت زيمنه هاي فرهنگي دانش آموزان فراموش مي شود و موقعيت واقعي آنان به مخاطره مي افتد .

همچنانكه قبلاً گفته شد نظريه هوش هيجاني توسط ميروسالووي (1990) معرفي شده است و منظور آنها از هوش هيجاني عبارتست از توانايي درك درست برانگيختني ، براز هيجانات و توانايي استفاده از احساسات به منظور تسهيل فكر ، همچنان كه پيداست همه در اين تواناييها قابل يادگيري دارند بدين رو محتواي فرهتگي و محيطي تأثير فوق العاده اي بر روي هر كدام از اين توانائيها مي گذارد .

تعيين تأثير گذاري محتواي فرهنگي بر روي هركدام از اين مؤلفه هاي مستلزم اطلاعات جاممعه شناسي مي باشد و تحقيقات زيادي مبني بر تفاوتهاي فرهنگي در رابطه با هوش هيجاني صورت نگرفته است شواهدي مربوط به شموليت هيجاني و تثبيت هيجانات وجود دارد تحقيقات جديد در درون فرهنگي پيشنهاد دادند كه تشخيص و تفكيك هيجانات اساسي از قبيل خوشايندي و شگفت زدگي و ترس و انزجار به صورت همگاني مي باشد سموليت هيجاني براي اين يافته ها توسط تحقيقات (آلمن و همكارانش) تائيد شده است آنها معتقدند كه هر حالت چهره اي در فرهنگي در ابراز هيجانات مشاهده شده است مت ساموتوو در يكي از تحقيقات خود از سه گروه از دانشجويان ( آمريكايي ، آفريقايي ، آسيايي ) درخواست كرده بود كه نوع هيجاني را كه در تصوير دريافت مي كنند نامگذاري و آننها را بر اساس شدت و كندي بگويند بعد از مقايسه پاسخهاي دانشجويان تفاوت معناداري در گروههاي نژادي در قضا.تهاي هيجاني آنها مشاهده شده بود .

بار آن (1997) معتقد است كه توانايي هاي هيجاني با بافت فرهنگي پيوند دارد . نتيجة سخن اينكه صحبت تأثير ساز ، هوش هيجاني و تأثير فرهنگ بر اين سازه است ، و ما نياز به تحقيقات هم درون فرهنگي و هم بيشرون فرهنگي بيشتري داريم.

تفاوت با هوش هيجاني

نظريه پردازان هوش هيجاني با دلايل تربيتي و رواني را در تفكيك كرده اند در اول گفتن اين نكته ضروري است كه در هوش هيجاني اندازه اي از توانايي هستند خود توانايي نظريه پردازان هوش هيجاني معتقدند كه به ما مي گويد كه چكار مي توانيم انجام دهيم و اين شامل توانايي ما براي يادآوري تفكر منطقي و انتزاعي مي شود در حاليكه هوش هيجاني شامل توانايي ما در جهت خوداگاهيهيجاني و اجتماعي مي شود و مهارتهاي لازم در اين حوزه ها اندازه گيري مي كنند هوش هيجاني شامل مهارتهاي ما در شناخت احساسات خود و ديگران و مهارتهاي كافي در ايجاد روابط سالم با ديگران و ضمن مسئوليت پذيري در مقابل خلاقيت با ديگران مي باشد . ( گلمن ، 1995 ص 101 )

گلمن نيز معتقد است كه هوش هيجاني شامل توانايي ها براي حل مشكلات هيجاني ؤ انعطاف پذيري و قبول آن مي شود هوش هيجاني به ما مي گويد چنانچه در شناخت تواناييهاي خود و منتقل شدن بر جايگاه اصلي ما در جامعه چگونه اين فرايند را مطلوب و خوشايند سازيم هوش هيجاني دلالت بر بهزيستي فرد دارد .

زمينه هاي بحث هوش هيجاني

زمانيكه دانشمنان در مورد هوش شروع به تحقيق كردند فقط جنبه هاي شناختي آنم از ققبيل حافظه و حل مسئله را در نظر قرار دادند ولي در ميان اين دانشمندان افرادي بودند كه زود تشخيص مي دادند كه جنبه هاي غير شناختي هوشي نيز به نوبه خود براي موقعيت مفيد هستند براي مثال ديويد كسلر هوش را چنين تعريف كرده است .

ظرفيت فرد براي عمل هدفمندانه كار تفكر منطقي برخورد موثر با محيط پيرامون خويش از همان موقع (1920)

وكسلر به جنبه هاي غير شناختي هوشي به اندازة جنبه هاي شناختي اهميت داده است و كسلر نيز پيشنهاد داده است براي پيش بيني موفقيت افاد توانايي هاي غير شناختي او لازم است و كسلر تنها محققي نبود كه عقيده داشت جنبه هاي غير شناختي هوشي براي تطبيق و موفقيت لازم هستند رابرت نژندايك يكي از محققين است كه در مورد اهميت هوشي اجتماعي صحبت كرده است مانترو بر اين باور بود كه يه تنهايي نمي تواند يك پيشبيني كننده خوب براي عملركد شغل افراد باشند در بهترين شرايط فقط 25 درصد موفقيت افراد را پيش بيني مي كند .

يك محقق ديگر پيشنهاد داده است كه آزمودنهاي شناختي واقع گرايانه است .

9- كالبد شكافي يك تسخير هيجاني 1

9-1 مقدمه

در انسان بادامه مغز كه از لغت يوناني به معني بادام گرفته شده است خوشه اي بادامي شكل از ساختارهاي به هم پيوسته اي است كه در بالاي ساقه مغز ، نزديك انتهاي حلقة ليبيك قرار گرفته است درهر يك از دو نيمكره مغز يك بادامه قرر دارد كه در طرفين سر جاي گرفته اند بادامه مغز انسان در مقايسه با نزديكترين بستگان تكامل آن يعني نخستينها تا حدودي بزرگتر است .

هيپو كامپ بادامه مغز دو قسمت مهم « مغز بويايي ) اوليه بودند كه در جريان تكامل موجب پيدايش قشر مخ و سپس قشر تازة مخ گرديدند .

هنز هم اين ساختارهاي ليمپيك اثر مارهاي مربوط به يادگيري و به خاطر سپاري را انجام مي دهند متخصص با دامه مغز در مسائل هيجاني است هرگاه با دامه مغز از ساير قسمتهاي مغذ جدا شوند بدين مي انجامد كه فرد به ناتواني چسمگيري در سنجش معناي هيجاني وقايع دچار شود گاهي به اين وضعيت « كوي عاطفي » مي گويند .

بادامه به عنوان مخزن خاطرات هيجاني عمل مي كند و از همين رو اهميت دارد . زندگي بدون بادامه مغز زندگي اي عادي از معناي شخص است .

فقط عاطفه نيست كه با بادامة مغز وابسته است تمام هيجانهاي انسان به آن بستگي دارد . حيوانهايي كه بادامه مغزشان برداشته شده يا پيوند هايش قطع شدده است فاقد ترس و خشم هستند ميلي به رقابت و همكاري ندارند در اين حيوانها هيجان كم اثر است يا از بين مي رود ترشه اشك كه نشانه اي هيحاني و مختص نوع بشر است بوسيله بادامه مغز و ساختاري نزديك آن به نام شنج كمربندي 1 تحريك مي شود . و در آغوش گرفتن نواش كردن يا آرام كردن شخص گريان به هر نحو ممكن تسكين اين بخشهاي مغز مي شود و هق هق گريه خود را متوقف مي سازد .

منابع فارسي

- شريفي، حسن پاشا ، نجفي زند ،‌جعفر ، (1376 )، روشهاي آماري در علوم رفتاري ، تهران ، انتشارات سخن.

- گلمن ، دانيل، (1382)، هوش هيجاني ، ترجمه شريف پارسا، تهران ، انتشارات رشد.

- گنجي ، حمزه ، (1386) ، بهداشت رواني ، تهران ، انتشارات ارسباران .

- شاملو ، احمد ، (1372 ) ، بهداشت رواني ، چاپ يازدهم .

- شريعتمداري ، علي ، (1373) ، تعليم و تربيت اسلامي ، تهران ، انتشارات امير كبير.

- دلاور، علي ، (1374)، مباني نظري و عملي پژوهش در علوم انساني و علوم اجتماعي ، تهران، انتشارات رشد.

-سرايي ، حسن ، (1372 )، مقدمه اي بر نمونه گيري در تحقيق ، تهران ، انتشارات سمت.

- مارشال ، جان ، انگيزش دميتان، ترجمه يحيي سيد محمدي.

- رحيمي ، آزيتا، پايان نامه شماره 65.

- سيبر، شرنيگ ، هنجاريابي آزمون هوش هيجاني ( براي دانشجويان دوره كارشناسي ارشد دانشگاه دولتي در شهر تهران علوم تربيتي)

- بازرگان ، عباس، (1376) ، روشهاي تحقيق در علوم رفتاري ، تهران ، انتشارات آگاه.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(2)

تحقیق در مورد شکل اعضای بدن و تاثیر آن بر عملکردشان

بازديد: 1019

تحقیق در مورد شکل اعضای بدن و تاثیر آن بر عملکردشان

در این قسمت ابتدا توضیح کوتاهی درباره نظریه لاهادک و تشریح مقایسه ای میدهیم که هر دو بیانگر رابطه ی تناسب شکل اعضای بدن و عملکرد آنها هستند.

در قسمت بعد به طور اجمال سازگاریهای ساختار بدن انسان را برای زندگی بر روی کره ی زمین بیان میکنیم و کمی درباره ی شکل سه بعدی احتمالی موجودات فضایی توضیح میدهیم و سپس به بررسی تناسب اشکال سه بعدی سلولها با کارشان میپردازیم و بعد از آن تناسب شکل اعضای بدن انسان با عملکردشان را توضیح میدهیم و در نهایی به بررسی تناسب شکل اعضای بدن برخی از حیوانات با عملکردشان می پردازیم.

البته متأسفانه باید ذکر کنم، برخلاف آنچه که از ابتدای شروع تحقیق درباره ی تأثیر اشکال سه بعدی، به دنبال تأثیر اشکال اعضای بدن انسان بر عملکردشان هم بودیم، مطالب بسیار کمی را در این زمینه پیدا کردیم که کنار هم گذاشتن این مطالب، آنچه است که اکنون در پیش روی شماست.

* لامارکیسم چیست:

گرچه نخستین نظریه تحول جهان جانداران در سده ی ششم پیش از میلاد اظهار شده بود، با وجود این، کسی که این نظریه را به صورتی مشروح و مستدل و با مراعات جنبه ی علمی و به طور مثبت بیان کرد لامارک، گیاه شناس و جانورشناس فرانسوی بوده است.

او کار خود را در زمینه ی گیاه شناسی آغاز کرد و سپس به جانورشناسی، به ویژه مطالعه ی بی مهرگان، روی آورد. از دیگر افتخارات لامارک، تقسیم اساسی جانوران به دو گروه اصلی مهره داران و بی مهره گان و همچنین وضع و ابداع دو واژه ی بیولوژی، یعنی دانش زیست شناسی و زیست کره، یعنی مجموعه ی محیطهای زندگی جانوران است. به گمان لامارک، جهان جانداران تغییرپذیر است و این تغییرپذیری را نامحدود و مداوم می دانست.

خلاصه ی نظریه های لامارک:

- تغییر شرایط محیطی

- ایجاد نیازهای درونی جدید در موجودات زنده

- تلاش موجودات برای برطرف کردن نیازهای خود با برخورداری از نیروی ذاتی و درونی

- به کار افتادن بعضی از اندامها و از کار افتادن برخی دیگر (بر اثر به کار بردن و به کار نبردن اندامها)

- پدیدار شدن صفات جدید در موجودات زنده

- موروثی شدن صفات اکتسابی

- تکامل تدریجی موجودات زنده

لامارک بر این باور بود که عامل اصلی تغییردهنده ی جانداران محیط زندگی آنهاست. ولی به نظر او محیط هیچ گونه اثر مستقیمی در بروز تغییرات ندارد و تنها نقش محیط، ایجاد نیاز است.

یک تغییر واحد در محیط، در جانداران مختلف نیازهای متفاوت ایحاد میکند. موجودات زنده دارای نیروی ذاتی هستند که نیازها را تشخیص میدهد و هر جانداری به اقتضای نیاز خود در برابر محیط، تحولات مطلوب را ایجاد میکند. به بیان دیگر، محیط اثر خلاق ندارد و نوع برخورد موجود زنده با محیط برخورداری است فعال و نه انفعالی.

به اعتقاد لامارک، اگر نیازهای جدید به شکلی مستمر و پایدار درآیند، عادتهای تازه ایجاد میشوند. او در مورد اصل چهارم چنین اظهار میکند که در صورت به کار بردن زیاد یک اندام، آن اندام رفته رفته تقویت میشود و شکل جدیدی مناسب با عادتی که کسب کرده حاصل میکند و به نظر وی دراز شدن گردن و پاهای زرافه و ظهور پرده میان انگشتان پای اردک شکلان به همین روش صورت گرفته است. از طرفی وقتی عادت سبب به کار نبردن اندامی میشود، آن اندام رفته رفته تحلیل میرود و کوچک میشود، تا جایی که ممکن است به کلی از میان برود. به نظر این دانشمند نبود چشم جانداران ساکن غارهای تاریک و یا همچنین نبود دست و پا در مارها به همین سبب بوده است. لامارک همچنین به موروثی بودن صفات اکتسابی معتقد بود. این اصل معروفترین اصل در نظریه های اوست که به رواج لامارکیسم انجامید.

به اعتقاد او، تمام تغییراتی که به دلیل اکتساب (سازش) در طول دوره ی حیات به در ساختار افراد ظاهر میشوند. در طی زادآوری حفظ شده و به نسلهای بعد منتقل میگردند.

این نظریه بسیار موفقیت آمیز بود و به اشاعه اندیشه ی تکامل کمک بسیار کرد. اما سرانجام معلوم شد که نظریه لامارک نادرست است. اینکه به کاربردن و به کار نبردن اندامها به کسب صفتی می انجامد کاملاً درست است ولی اشتباه لامارک در این بود که چنین تغییرات اکتسابی (غیرژنتیکی) را موروثی می پنداشت. صفات اکتسابی موروثی نیستند زیرا ناشی از اثرات محیط و رشد جاندارند، نه اثرات ژنهای جاندار.

فقط صفات وابسته به ژنها موروثی هستند، آن هم به شرطی که ژنهای کنترل کننده ی آن در سلولهای زاینده «جنسی» موجود باشند. هرگونه تغییری که بر اثر به کاربردن و به کار نبردن اندامها و یا به هر علت دیگر، در سلولهای دیگر بدن غیر از سلولهای جنسی «گامتها» رخ دهد، تأثیری در ژنهای سلولهای زاینده نخواهد داشت.

خلاصه مطلب: بیشترین هدف ما از بررسی نظریه لامارکیسم، این بود که بگوییم او معتقد بود که شکل هر اندامی متناسب با نیازهایی است که در اثر محیط برای هر موجودی بوجود می آید.

* تشریح مقایسه ای

خلاصه ی مطلب:

«در این قسمت هم میخواهیم به طور اجمال، درباره ساختارهای هومولوگ و ساختارهای آنالوگ توضیح دهیم و بیان کنیم که بسیاری از ساختارهای موجودات مختلف، دارای ریشه ی جنینی یکسانی نیستند ولی شباهتهای ظاهر و سطحی را به علت دارا بودن عملکردهای مشابه از خود نشان میدهند. و با بیان این نظریه بر این مطلب، صِحّه بگذاریم که شکل اعضای بدن جانداران با عملکردشان تناسبی دو سویه دارد».

مقایسه ی قطعات ساختاری اندامهای مطالعه شده در ارگانیسمهای گوناگون ولی خویشاوند وجود شباهتی اساسی را نشان میدهد. این ساختارها، با اینکه ممکن است بر اساس عملکردشان و اگرایی حاصل کرده باشند، ولی دارای یک ریشه ژنتیکی مشترک برای شباهتهای بین خود هستند. چنین ساختارهای، ساختارهای همساخت (هومولوگ) نام دارند و همساختی( هومولوژی) ارتباط بین ساختارهایی است که به دلیل دارا بودن نیای مشترک، شباهتهایی را نشان میدهند.

آنالوژی ارتباط بین ساختارهایی است که تفاوتهای تشریحی دارند و دارای ریشه ی جنینی یکسانی نیستند ولی شباهتهای ظاهری و سطحی را به علت دارا بودن عملکردهای مشابه از خود نشان میدهند. گمان میرود که این ساختارهای همسان (آنالوگ) اصولاً برای اهداف متفاوتی خلق شده اند و عملکرد کنونی آنها به طور ثانویه به علت نیاز ایجاد شده است.

اینک به ساختارهای هومولوگ و آنالوگ با ذکر مثالهایی می پردازیم:

- دستهای انسان، گربه، بالهای خفاش، اندامهای جلویی سایر پستانداران به ویژه باله های شنای پستانداران دریایی مانند وال، دولفین و .... گرچه اعمال بسیار متفاوتی دارند، ولی به دلیل عناصر اسکلتی مشابه و دارا بودن نیایی مشترک، ساختارهای همولوگ به شمار میروند (شکل 3-1)

- شباهت در قطعات اسکلتی اندام جلویی خزندگان و دوزیستان نیایی و حتی نخستین ماهیهایی که میلیونها سال پیش از آب خارج و وارد خشکی ها شوند دارا بودن نیایی مشترک را نشان میدهند و ساختارهای هومولوگ به شمار میروند.

- بالهای حشرات و بالهای پرندگان ساختارهای همسان هستند، زیرا با آنکه عملکردهای مشابهی دارند، نمو آنها بدون وابستگی به یکدیگر صورت پذیرفته است. بال حشرات پرده ای است که توسط رگبالها نگهداری شده و از نظر جنینی از چین های راکتور در می به وجود آمده است، ولی بال پرندگان که توسط استخوانها نگهداری میشود از بندهای اولیه ی نر و درم جنین منشأ گرفته است. بالهای مهره داران به دلیل دارا بودن ریشه ای مشابه، ساختارهای همساخت به شمار می آیند.

- مثال کلاسیک دیگر، باله ماهی ها و اندامهای شنای پستانداران آبزی مثل والها، فوک ها و دولفین ها ست. این ساختارها عملکردی یکسان دارند ولی چون از نظر کالبدشناسی با هم متفاوت اند، اندامهای همسان نامیده میشوند.

علم تشریح مقایسه ای همچنین وجود ساختارهای تحلیل رفته را آشکار میسازد. این اندامهای به جا مانده یا رشد نکرده، قسمتهایی از بدن هستند که تحلیل رفته و بدون استفاده اند. ولی همین ساختارها، در دیگر خویشاوندان نیایی به شکلی کاملاً تمایز یافته وجود دارند و دارای عملکرد مهمی هستند.

رویدار وجود ساختارهای تحلیل رفته را میتوان در رابطه ی با گونه هایی که خود را با شرایط زیستی سازش میدهند، توضیح داد. برخی از ساختار برای بقاء از اهمیت کمتری برخوردارند. وقتی به چنین ساختارهایی دیگر برتری گزینشی داده نشود، معمولاً کوچکتر شده و عملکرد خود را با گذشت زمان از دست میدهند. در صورتی که وجود این ساختارها برای جاندار زیانبار نباشد، فشار گزینشی برای حذف کامل آن به گونه ای ضعیف عمل میکند و ساختار میتواند در نسلهای متوالی پایداری خود را حفظ کند.

بهترین مثال شناخته شده، آپاندیس (زاینده ی کرمی شکل ابتدایی روده ی بزرگ انسان است) که در نخستیان رشد بیشتری دارد و در هضم غذاهای سفت کمک میکند. در بدن انسان بیش از 100 ساختار تحلیل رفته شناسایی شده که شامل آپاندیس، استخوان دنبالچه، موهای بدن، دندان عقل، ماهیچه های گوش بیرونی و بسیاری دیگر هستند.

وال ها و پیتونها (مارهای بزرگ مناطق گرمسیری کاره ی قدیم که از پرندگان و پستانداران تغذیه میکنند) پاهای عقبی تحلیل رفته دارند که با زمین تماس برقرار نمیکنند.

در پرندگان بدون بال، استخوانهای بال تحلیل رفته اند و بسیاری از جانوران کور حفّار یا غارزی دارای چشمان تحلیل رفته اند که به کار نمی آیند.

*سازگاری ساختار بدن انسان برای زندگی بر روی کره ی زمین

بدن ما دائماً تحت تأثیر نیروی گرانش زمین قرار دارد. نیروی گرانش زمین به رانده شدن خود به درون بخشهای پایینی بدن کمک میکند. دستگاه گردش خون، سازگاری جالبی با این گرانش پیدا کرده است. اگر این سازگاری نبود، خون درون پاهای ما جمع میشد و پاها متورم میشدند.

این سازگاری چگونه حاصل شده است؟

گیرنده های مکانیکی در ماهیچه، تاندونها و مفصلها و قسمتهای مختلف گوش داخلی در بدن شما طوری تعبیه شه تا بتوانید درست جهتگیری کنید و در محیط زیست چابک و فعال باشید. به همین شکل فشار بدن شما طوری است که مایعات و پلاسمای خون با توجه به جاذبه به محیط در بدنتان توزیع شود. آناتومی و فیزیولوژی بدن، برای این سیّاره ساخته شد، تا بتوانید پروتئینها و کربوهیدارتها را هضم کند و ویتامین D را از خورشید جذب کرده و بسوزاند.

برخی اینگونه فکر میکنند که شاید بهتر بود برای جلوگیری از اثرات پیری مثل افتادگی پلکها و چروک شدن پوست بدن، در بی وزنی ممتد بسر می بردند. اما بی وزنی ممتد برای بدن ما وضعیتی غیرطبیعی به شمار می رود و میتواند بر تمامی حالتهای بدن اثر مخرب ایجاد کند. اگر ما در بی وزنی ممتد زندگی کنیم؛ ارگانهای حسّی در گوش داخلی به حرکات به طرز متفاوتی پاسخ میدهند و این سبب جهت گیری اشتباه و حالت تهوع خواهد شد. مایعات وارد قفسه سینه و سر شده و باعث گرفتگی میشود. کمبود پلاسما باعث کم خونی میشود. اوضاع استخوانها و ماهیچه ها وخیم میشود. توزیع مجدد مایعات پاهای شما را منقبض میکند، تصفیه کبد افزایش یافته و باعث تولید سنگ میشود. پس مشاهده میکنید که در طول عمر کوتاهمان، جاذبه ما را شکل میدهد و سپس باعث دِفرمه شدن ما میشود. همینطور که، به سوی پیری میرویم، روابط پیچیده ی ما با جاذبه که بنیادی ترین نیروی طبیعت است، این تغییرات را حاصل میکند و به اصطلاح بدن ما از ریخت می افتد! این هزینه ای است که باید بپردازیم. هزینه ی زندگی بر کره ی زمین.

* شکل سه بعدی موجودات فضایی

شاید برای شما هم این سئوال پیش آمده باشد که بالاخره آیا موجودات فضایی وجود دارند یا نه؟ و اگر وجود دارند چه شکلی هستند؟ آیا باید به موجوداتی فکر کرد که بسیار عجیب و غریب هستند و هر کدام چندین دست و پا دارند. یا مثلاً چند چشم ... یا دارای چند سر جدا از هم هستند؟ .... البته هر حدسی میشود زد. چون هیچ مدرکی در دست نیست که بر اساس آن نظر داد ولی مسلماً موجوداتی در یک سیاره با شرایط خاص، باید ویژگیهای خاصی داشته باشند اما نه آنقدر عجیب و غریب که ممکن است ما در ذهنمان بسازیم. بسیاری از دانشمندان در این زمینه نظرات علمی ارزشمندی دارند که به آنها اشاره میکنیم.

نظر دانشمندان علوم فضایی درباره ی موجودات احتمالی سیارات دیگر چیست؟ آیا آنها هم مثل عامه مردم شکلهای ظاهری عجیب و غریبی برای آنها تصور میکنند؟ اصلاً این طور نیست. بلکه آنها با جمع بندی درست و در نظر گرفتن بسیاری از مسائل حیاتی و زیستی نظراتی دارند که ارزشمند و به واقعیت خیلی نزدیکتر است. آنها معتقدند که اگر موجود هوشمند و باشعوری در سیاره ای پیدا شود و به درجاتی از تمدن رسیده باشد، به احتمال زیاد باید هیکل و ظاهر آنه شبیه انسانهای زمینی باشد. چون بهترین حالت بدن یک موجود زنده که بتواند از دستهایش خوب استفاده کند باید موجودی شبیه ما باشد که بتواند روی دوپایش حرکت کند. در غیر اینصورت موجودی با چند دست و پا و سر و اجزاء غیرعادی و عجیب نمیتواند کارآیی مناسبی در زندگی داشته باشد. دانشمندان نظرات دیگری هم درباره ی شرایط ظاهری موجودات احتمالی سیارات دیگر دارند که قابل توجه است. آنها معتقدند که با توجه به شرایط متفاوت سیارات عالم، شرایط زیستی و حیات هم در آنها فرق خواهد کرد. مثلاً سیاره ای را در نظر بگیریم که دارای جو دقیق است. در چنین سیاره ای تنفس موجودات زنده، شرایط خاصی دارد و باید قفسه ی سینه و ششها بزرگ باشند تا بتوانند اکسیژن مورد نیاز بدن را جذب کنند.

در سیاره ای با نیروی جاذبه ی کم، موجوداتی با قد بلند و کشیده پیدا خواهد شد. چون در نیروی جاذبه کم رشد سلولها شرایط خاصی پیدا میکند. در سیاره ای که در معرض ریزش شهاب سنگ باشد، پوست بدن باید خیلی مقاوم باشد و احتمالاً پوشیده از پولک یا جنسی بیشتر استخوان با یک رنگ خاص باشد که بتواند اشعه مضر را دفع کند.

چه سیاراتی مناسب تشکیل حیات و زندگی هستند؟ چه برای موجودات هوشمند و متفکر و چه برای زندگی ابتدایی و حیوانی و حتی میکروبها و موجودات ماده و اولیه ....

کره ی زمین در بین سیارات منظومه شمسی دارای بهترین شرایط است. نه زیاد گرم است و نه زیاد سرد است. در فاصله ی کاملاً مناسب از خورشید قرار دارد. شرایط یک سیاره برای بوجود آمدن حیات، شرایط خاصی را می طلبد. مثلاً چنین سیاره ای نباید زیاد به ستاره ای خورشیدی که دور آن می چرخد نزدیک و یا خیلی دور باشد. آب از ویژگیهای مهم و ضروری حیات است، برای هر سیاره ای و در هر مکانی. وجود آب در حالت مایع و جوی که دارای گاز و مواد سمی و کشنده نباشد، از ضروریات یک سیاره ایده آل است. در سطح سیاره ای با بیابانهای خشک و برهوت یا سرد و یخ بسته، حیات شکل نمی گیرد و در یک کلام، چنین سیاره ای باید از بسیاری جهت شبیه کره زمین باشد.

به طور کلی بسیاری از دانشمندان با توجه به کشف منظومه ها، ستاره ها، و کهکشانهای بی شمار جهان هستی، حدس می زنند که در بین میلیونها سیاره، احتمالاً ما تنها موجوات این جهان نخواهیم بود و موجودات دیگری هم وجود خواهند داشت.

حیات در هر جایی از این جهان هستی ممکن است شکل بگیرد و ادامه یابد. پس جای تعجب نخواهد بود اگر که بگوییم ممکن است موجوداتی در فضا زندگی کنند که از نظر تمدّن از ما جلوتر یا عقبتر باشند.

شکل سه بعدی و ظاهری موجودات فضایی احتمالی، بستگی به شرایط گوناگون هر سیاره دارد. اما بهترین حالت ظاهری برای یک موجود زنده هوشمند که بتواند با ابزار و استفاده از آن سرو کار داشته باشد، حالت انسانهای کره زمین است.

* پاورقی: توجه شود که منظور از حیاتی که اینجا از آن صحبت شده است، همان مفهومی است که عموم انسانها ( و نه شاگردان استاد بابایی) در ذهن خود دارند.

*تناسب شکل سه بعدی سلولها با عملکرد آنها:

سلولهای مختلف اندازه های متفاوتی دارند. کوچکترین سلولها، باکتریهایی هستند که اندازه آنها بین است. درازترین سلولها بعضی از سلولهای عصبی و ماهیچه ای هستند. اندازه کوچکترین سلولهای گیاهی و جانوری در حد و اندازه ی بزرگترین آنها (صرفنظر از سلولهای دراز عصبی و ماهیچه ای و سلولهای تخم بسیاری از جانوران) در حدود است. تریکودینا جانداری تک سلولی و آبزی است که قطر دارد.

اندازه و شکل هر سلول، به کار آن سلول بستگی دارد. تخمک پرندگان حجیم است چون مقدار زیادی مواد غذایی را برای رشد جنین، در خود جای داده است. سلولهای ماهیچه ای دازند. در نتیجه میتوانند قسمتهای مختلف بدن را به یکدیگر نزدیک کنند.

سلولهای عصبی نیز درازند، در نتیجه میتوانند پیام های عصبی را به سرعت از یک نقطه ی بدن به نقطه ای دیگر منتقل کنند. از سوی دیگر، کوچک بودن اندازه ی سلول نیز فواید زیادی دارد. مثلاً گلبولهای قرمز خون فقط قطر دارند و در نتیجه میتوانند از درون باریکترین رگهای بدن عبور کنند. البته در رابطه با شکل سه بعدی آنها نیز باید به این نکته ی جالب اشاره کرد که در دو طرف مقعر هستند و شکل خاص گلبولهای قرمز موجب میشوند تا این سلولها بتوانند تغییر شکل بدهند و از مویرگهای باریکی که در برخی نواحی بدن از اندازه ی گلبولها نیز کوچکتر هستند، عبور کنند. همچنین شکل سه بعدی مقعر شکل آنها، موجب میشود تا بتوانند با هموگلوبین ترکیب شود. اما در مواردی گلبولهای قرمز خون ناهنجار و غیرطبیعی (حالت داسی شکل) پیدا میکنند که به خاطر این نوع شکل سه بعدی خاص، دیگر نمیتوانند به آن تعداد هموگلوبینی که یک گلبول قرمز سالم (مقعرالطرفین) میتواند بچسبد، متصل شوند و به تعداد کمتری و هموگلوبین میتوانند متصل شوند. در نتیجه این گلبولهای قرمز داسی شکل نمیتوانند به خوبی اکسیژن را منتقل کنند و فرد دچار کم خونی وابسته به گلبولهای قرمزی داسی شکل میشود. به علاوه به علت چسبیدن این گلبولها به دیواره های رگها، جریان خون در آنها دشوار میشود.

* اندازه سلولها از حد معینی بزرگتر و از حد معینی کوچکتر نمیشود.

کوچکترین اندازه سلول باید به قدری باشد که بتواند به مقدار کافی DNA ، پروتئین و اندامهای لازم برای زیستن و تولید مثل کردن را در خود جای دهد. عامل محدود کننده ی اندازه سلول نسبت سطح به حجم است. سطح سلول باید به اندازه ای باشد که بتواند مقدار کافی مواد غذایی از محیط بگیرد و مواد زاید به محیط دفع کند. سلولهای بزرگتر، سطح بزرگتری دارند اما نسبت سطح به حجم آنها در مقایسه با سلولهای کوچکتر هم شکل خود، کوچکتر است. برای درک بهتر به شکل زیر نگاه کنید:

در این شکل، یک سلول مکعبی شکل بزرگ و 27 سلول مکعب شکل کوچک نشان داده شده است. (قسمتهای دایره ای، هسته های سلول را نشان میدهند)

= حجم

اما مساحت آن دو متفاوت است:

= مساحت مکعب بزرگ

= مساحت هر مکعب کوچک

مجموع مساحت همه ی 27 مکعب کوچک برابر است با که معادل است با ؛ یعنی سه برابر مساحت مکعب بزرگ. پس میبینیم که نسبت سطح به حجم در سلول بزرگتر، کوچکتر است.

در مواردی که حجم سلول خیلی زیاد باشد، سطح آن نمیتواند احتیاجات حجم را برآورده کند؛ بنابراین نسبت سطح به حجم است که اجازه نمیدهد سلول از حد معینی بزرگتر باشد.

وقتی سلولهای زنده روی کره ی زمین پدید آمدند، فقط آنهایی زنده ماندند و تولیدمثل کردند که سطح کافی برای تأمین احتیاجات حجم خود را داشتند. خاط نشان میکنیم که همه ی سلولها مکعب کامل یا کره ی نیستند. شکلهای متعددی از سلولها پدید آمدند که بر محدودیت اندازه چیره شده اند. سلولهای ماهیچه ای و عصبی میتوانند بسیار دراز باشند، چون باریک اند و بنابراین به ازای هم واحد حجم، سطح بیشتری نسبت به سلولهای کره ای شکل دارند.

* تفاوت شکل سه بعدی سلولهای گیاهی و جانوری

سلول گیاهی اجزایی دارد که سلول جانوری از آنها بی بهره است. مثلاً سلول گیاهی (همانند سلولهای قارچ ها و بسیاری از آغازیان) دیواره ی سلولی سخت و ضخیمی دارد. دیواره ی سلولی از سول محافظت میکند و سلول را در حفظ شکل یاری میدهد. دیواره ی سلولی گیاهی از نظر ساختار شیمایی با دیواره ی سلول باکتریایی متفاوت است و از سلولز ساخته شده است. برخلاف بیشتر سلولهای جانوری، بسیاری از سلولهای بالغ گیاهی به شکل چندوجهی هستند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 8:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد علل موثر بر پیشرفت تحصیلی

بازديد: 1355

تحقیق در مورد علل موثر بر پیشرفت تحصیلی

در اين مقاله كوشش شده است يافته هاي عمده اين مطالعات مورد بازنگري قرار گيرد. كشف اثرات متغيرها بر پيشرفت تحصيلي موضوع ساده اي نيست. نتايج پژوهش ها بر روي روابط و همبستگي ها بايد در عمل مورد آزمايش قرار گيرند. هر يك از نتايج بايد به دفعات متعدد به وقوع پيوندد تا به توان نسبت به صحت آنها اطمينان حاصل كرد.

مطالعات كيفي كه بر پايه روش هاي مشاهده اي و تكنيك هاي مصاحبه انجام مي گيرد، اين امكان را به پژوهشگر مي دهد كه به نكات ظريفي كه در كلاس نقش دارند و بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان موثرند كه تشخيص آنها جز با بكارگيري اين روش ها ممكن نيست.

برنامه درسي و پیشرفت تحصیلی

برنامه درسي را مي توان به سه گروه “برنامه درسي مورد انتظار (آنچه كه در فهرست دروس و يا هدف هاي يادگيري مندرج است)،” برنامه درسي اجرا شده “ (آنچه كه معلمين عملاً تدريس مي كنند در زبان پژوهش به آن اغلب فرصت يادگيري مي گويند) و “ برنامه درسي فرا گرفته” (آنچه كه كودكان واقعاً ياد مي گيرند) تقسيم نمود. شواهد زيادي وجود دارد مبني بر اينكه تقاضاي برنامه درسي در پيشرفت تحصيلي مؤثر است. به طور خلاصه مي توان اظهار داشت كه اگر دانش آموزان فرصت يادگيري چيزي را داشته باشند، معمولاً “آن را فرا مي گيرند و اگر اين فرصت براي آنها فراهم نباشد، از يادگيري آن محروم خواهند شد. به عبارت ديگر ، هر چه ميزان تقاضا در “ برنامه درسي مورد انتظار” با ثابت فرض كردن بقيه عوامل بيشتر باشد، كودكان بيشتر ياد خواهند گرفت.

بسياري از كشورهاي در حال توسعه داراي مراكز برنامه ريزي درسي هستند، گر چه در بسياري از كشورها برنامه هاي درسي براي رهايي از نفوذ برنامه هاي قدرت هاي استعماري گذشته به صورت “ملي” تدوين شده اند، هنوز در برنامه هاي درسي برخي از كشورها اين وضعيت وجود ندارد و يا آنكه در طرف ديگر طيف به آنچه كه در ديگر كشورها كودكان براي يادگيري بخصوص در زمينه خواندن، رياضيات و علوم دارند، توجه كافي مبذول نشده است.

دو مقوله بايد مورد توجه قرار گيرد يكي تكنولوژي برنامه ريزي درسي (Lewy 1978) و ديگري عوامل تعيين كننده برنامه درسي ، بسياري از عوامل مطالعات اندكي نياز دارند كه مراكز برنامه ريزي درسي بايد به انجام آن توجه داشته باشند.

تمايل به افزودن مطالب بيشتري به برنامه هاي درسي مشاهده مي شود بدون آن كه هرگز چيزي از آن كاسته شود. اخيراً حركت هايي براي پيراسته كردن برنامه هاي درسي ديده مي شود زيرا وضعيت كنوني و انباشتگي مطالب از جمله عوامل استاندارد پايين آموزشي به شمار مي رود.

برنامه هاي درسي بايد با دقت جرح و تعديل شوند و بايد توجه كرد كه مدارس حداقل آنچه را كه فارغ التحصيلان براي شروع به كار نياز دارند به كودكان بياموزند دانس آموزان بايد همچنين پايه لازم را براي اينكه بتوانند به يادگيري پس از فارغت از تحصيل ادامه دهند و محتوايي را كه بعداً به آن ها آموخته مي شود، سريعاً بياموزند، در مدرسه كسب كرده باشند.

برنامه هاي متعددي نظير ادغام آموزش و كار توليدي يا اضافه شدن موضوعات پيش حرفه اي به برنامه هاي درسي مورد آزمايش و تجربه قرار گرفته اند. ارزشيابي از چنين برنامه هايي، مادامي كه مسئله بيكاري حل نشده، تشويق به خود اشتغالي فارغ التحصيلان صورت نگرفته يا منابع مورد نياز افزايش نيافته است، نااميد كننده به نظر مي رسد.

بر اساس برخي از مطالعات، در حقيقت آن چه كه براي خود اشتغالي بزرگسالان در مناطق روستايي و شهري بصورت بالقوه از سودآوري بيشتري برخوردار است، سواد آموزي و مهارت هاي محاسبه، دانش كشاورزي و يا تا حدودي دانش علمي است. از نقطه نظر مسائل تعليم و تربيت، به نظر مي رسد برخي از اين برنامه هاي حرفه آموزي اگر معلمان از انگيزه كاري بالايي برخوردار بوده و آموزش موضوعات علمي را با آموزش مطالب نظري براي درك بهتر آن مطالب پيوند داده باشند كم و بيش نتايج جالبي دارند موفقيت آنها در حقيقت تا حدود زيادي به منابعي كه در اختيار بوده است بستگي دارد.

برنامه هاي درسي اغلب مورد انتقاد قرار مي گيرند و سبب عدم پيشرفت تحصيلي تلقي مي شود. معمولاً در اين امر عوامل عديده اي دخالت دارند و دانش كم معلم نيز به وضوح يكي از مشكلاتي است كه در بعضي از كشورها دليل شكست برنامه هاي درسي مي باشد.

زبان آموزش و زباني كه مواد آموزشي و كتابها به آن نوشته مي شود از مسائل ديگر است. براي نمونه نيجريه پس از استقلال زبان انگليسي را به عنوان زبان آموزش در پايه اول دبستان پذيرفت. در منطقه اي كه در آن مردم به زبان Yorubaصحبت مي كنند كودك بايد ابتدا زبان محلي را بياموزد و سپس زبان Yoruba و بعد وارد مدرسه اي شود كه در آن آموزش به زبان انگليسي صورت مي گيرد.(نظير كودك انگليسي زباني كه وارد مدرسه اي مي شود كه در آن به زبان ژاپني درس مي دهند.)

مطالعاتي در مناطقي كه از نيجريه كه به زبان هاي Yoruba و Hausa تكلم مي كنند صورت گرفته نشان مي دهد يادگيري كودكان وقتي با زبان محلي تحت آموزش قرار مي گيرند بيشتر از زماني است كه آموزش آنها با زبان انگليسي صورت مي گيرد البته تغيير همه مواد آموزشي يا بازنويسي آنها به زبان هاي محلي كاري پر هزينه است. از طرف ديگر استفاده از زبان محلي ممكن است به يك موضوع سياسي تبديل شود زيرا بعضي از گروه ها ممكن است استفاده از زبان گروه ديگر را نپذيرند و در نتيجه اين مشكل در بسياري از كشورها حل نشده باقي بماند.

بالاخره امتحانات ملي بايد آنچه را كه در برنامه هاي درسي مورد توجه است منعكس كنند زيرا معلمين بر اساس محتواي سئوالات امتحاني تدريس مي كنند. در تمامي اين فعاليت ها مركز برنامه ريزي درسي بايد نقش قاطعي ايفا نمايد.

كتاب هاي درسي و مواد آموزشي آن

هر جا كه كمبود كتاب و مواد آموزشي وجود دارد پيشرفت تحصيلي پايين تر است. تأمين يك كتاب به ازاي هر دانش آموز (و تضمين اينكه كتاب ها به مدرسه برسند و مورد استفاده معلمين و دانش آموزان قرار گيرند.)، ميزان پيشرفت تحصيلي و نرخ ماندگاري را افزايش مي دهد. در فيليپبن وقتي تعداد كتاب هاي درسي دوره ابتدايي از يك كتاب براي ده دانش آموز به يك كتاب براي دو دانش آموز تغيير يافت درصد قبولي دانش آموزان از 50 به 70 درصد در طي يك سال تحصيلي افزايش پيدا كرد (بانك جهاني 1989)

فولر (fuller 1986 ) نشان داد كه كمبود كتاب درسي در برخي از موضوعات درسي مسئله اي وخيم تر از بقيه است ولي همواره اين كمبود بر ميزان پيشرفت دانش آموزان تأثير مي گذلرد مشكل اصلي اين است كه چگونه مي توان كتاب درسي (يا حتي چند برگ) به تعداد كافي و به قيمت ارزان تأمين كرد و در عين حال تضمين نمود كه مواد آموزشي به دست دانش آموزان خاصه به مدارس مناطق روستايي خواهد رسيد. مطالعات انجام شده در زمينه توزيع كتاب هاي درسي در نيجريه و اندونزي مشكلات عديده اي را كه در اين زمينه وجود دارد نشان مي دهد كه بر اساس آنها اقدامات اصلاحي آغاز شده است. چاپ كتاب هاي درسي به تنهايي كافي نيست بلكه بايد مطمئن بود كه اين مواد به مدارس خواهند رسيد كه مشكل اجرايي است و اين كه آنها بوسيله معلمان مورد استفاده قرار خواهند گرفت كه يك مشكل تعليم و تربيتي و در عين حال اجرايي است. در ارتباط با مواد آموزشي امكان دسترسي داشتن دانش آموزان به كتاب ها از طريق كتابخانه مدرسه نيز مطرح است. مطالعات Fuller و Ifa هر دو نشان مي دهد كه هر چه تعداد بيشتري كتاب از كتابخانه مدارس توسط دانش آموزان به امانت گرفته شود ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان بيشتر است و در مدارس ابتدائي هر چه تعداد كتاب هايي كه در گوشه اتاق هاي درس قرار داده مي شود بيشتر باشد ميزان پيشرفت دانش آموزان در خواندن بيشتر خواهد بود.

1ـ معلم، روش تدريس و تربيت معلم

پژوهش هاي زيادي در ارتباط با روش هاي تدريس و آنچه معلمان بايد براي به دست آوردن پيشرفت بيشتر در امر فرايند يادگيري ياددهي انجام دهند، صورت گرفته است.

1-3- تجربه معلمان

معلمان با سابقه گرايش بيشتري به سمت به پرورش مهارت هاي آموزشي و كلاس داري از خود نشان مي دهند. آنها ميزان وقتي را كه براي امور اداري كلاس صرف مي شود، كاهش مي دهند. در بازگرداندن نظم به كلاس به سرعت عمل مي كند و روش تدريسي را برمي گزينند كه وظايف بيشتري را بر دوش دانش آموزان قرار دهد. (Anderson et al . 1988) از اين بررسي نتيجه مي شود كه بايد تمام كوشش را به كاربست تا معلمين مجرب به طور يكسان در مناطق شهري حاشيه شهرها و مناطق روستايي به كار گرفته شوند و ترك خدمت و جابجايي تقليل يابد البته اين مسئله با حقوق معلمان و ارتقاء منزلت آنها ارتباط دارد.

2-3- آماده كردن درس و نمره دادن

معلمين كه براي آماده ساختن درس و همچنين نمره دادن تكاليف درسي و كار كلاس دانش آموزان وقت گذاري مي كنند نسبت به معلميني كه اين كار را انجام نمي دهند، دانش آموزان آنها نتايج بهتري كسب مي نمايند. اگر در تربيت معلم بر اين موضوع تأكيد شود و اگر معلمين براي در آمد اضافي مجبور به كار اضافي نباشند انتظار مي رود فرايند يادگيري بهبود يابد.www.zibaweb.com

3-3- مهارت ها

معلمين كه در نظر دانش آموزان سخت گيرتر و متوقع تر هستند معلميني كه توانايي برقراري سريع نظم را در كلاس درس دارا هستند معلميني كه به روش نظام مند از كار خود ارزيابي مي كنند و بر آنچه كه يك دانش آموز ياد گرفته يا يادنگرفته در برابر همه آنچه بايد ياد مي گرفت به درستي واقفند و به دانش آموزاني كه مطالب را در بار نخست ياد نگرفته اند، فرصت فراگيري مجدد را مي دهند و معلميني كه به دانش آموزان كمك مي كنند تا ميزان اهميت مطالب را پي ببرند و بتوانند بين مطالب اصلي و فرعي تميز دهند، در معلمي موفق تر از معلمين ديگرند و دانش آموزان آنها از پيشرفت تحصيلي بالاتري برخوردارند.

برخي از معلمين فداكار توانايي اين را دارند كه در محرومترين مناطق دانش آموزان را به فراگيري مطالب تشويق نمايند. آوالوس (Avalos . 1986) در اين زمينه مطالعاتي در چهار كشور آمريكاي لاتين انجام داده است و آنان را گل هاي سرخ فرهنگي ناميده است. ليكن مطالعات بيشتري نياز است تا بتوان به شيوه كار اين گونه معلمان كه نتايج بسيار خوبي را در كار با دانش آموزان محروم بدست مي آيند پي برد.

× تحصيلات عمومي و پیشرفت تحصیلی

مطالعات نشان مي دهد كه معلميني كه داراي مدارج تحصيلي بالاتري پس از دوره متوسطه مي باشند نسبت به معلميني كه از مدارك تحصيلي پايين تر بر خوردارند موفقيت بيشتري داشته اند. البته اين دستاورد براي مسئولان آموزش و پرورش كشورهايي كه با كاهش بودجه آموزش و پرورش و با افزايش تعداد دانش آموزان روبرو هستند و مجبورند با گذراندن دوره هاي يك ساله براي فارغ التحصيلان سيكل اول يا دوم متوسطه آنها را براي تدريس در مدارس متوسطه آماده سازند، چندان تسلي بخش نيست.

× تحصيلات در زمينه تعليم و تربيت

پاسو (Passow et al , 1976) هيچ گونه تفاوتي بين ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان و طول دوره هاي آموزش تعليم و تربيت معلمان آنها پيدا نكرده است. اين نتيجه نشان مي دهد كه در محتواي دوره هاي تربيت معلم مشكلاتي وجود دارد. چه نوع فعاليت هايي براي تدريس/ يادگيري انواع مختلف هدف ها و وظايف آموزشي در موضوعات مختلف درسي مورد نياز است؟ برخي از نتايج حاصله از فعاليت هاي معلمان كه بر يادگيري دانش آموزان اثر بخش است قبلاً ارائه شد. از اين گونه مطالعات است كه محتواي قسمت هاي تربيتي دوره هاي تربيت معلم بايد بيرون كشيده شود. اين مطالعات همچنين نشان مي دهد كه مي توان مدت زماني را كه به آموزش مطالب تعليم و تربيت به معلمان اختصاص داده مي شود كاهش داد مشروط بر آنكه انتخاب درستي از آنچه كه براي معلمان ضرورت دارد، انجام شده باشد.

آموزش ضمن خدمت به صورت معمول است: دوره هاي كوتاه مدت يك هفته اي و آنچه كه آموزش از طريق كار ناميده مي شود.

در حالت دوم معلمين در طي هفته به فعاليت خود يعني تدريس در مدارس مشغول مي شوند ولي در هفته يكبار (نصف روز يا تعطيل آخر هفته) به همراه معلمين مدارس همجوار در مركز معلمان (يا در اتاقي از يكي از مدارس) دور هم جمع مي شوند. آنها به بحث پيرامون مشكلات مشترك مي پردازند و افرادي را نيز به عنوان ناظر يا راهنما به جلسات خود دعوت مي كنند. گفته مي شود كه آموزش از نوع اول فقط دو برابر مدت آموزش اثر بخش است و بعد از آن ارزش خود را از دست مي دهد. يعني اگر طول دوره ضمن خدمت يك هفته باشد معلمين تا دو هفته آنچه را كه آموخته اند در كلاس درس به كار خواهند بست و بعد از آن به شيوه گذشته عمل خواهند نمود. Flugger نشان داده است كه اثرات آموزش از طريق كار بر روي فعاليت هاي معلمان (و يادگيري شناختي) ماندگارتر از اثرات آموزش به شيوه دوره هاي ضمن خدمت كوتاه مدت خواهد بود. در اين زمينه نيز قبل از نتيجه گيري كلي بايد پژوهش هاي بيشتري انجام گيرد.

در برخي از كشورها آموزش ضمن خدمت اجباري نيست. نتايج مطالعات IEA نشان مي دهد كه وقتي آموزش معلمان با فعاليت هاي عملي توام باشد (نظير توليد مواد آموزشي، ساختن ابزار ارزيابي) موفقيت آنها در امر تدريس بيشتر از معلماني است كه دوره هاي آموزشي را نديده اند و يا دوره هايي را گذرانده اند كه صرفاً جنبه نظري داشته است.

در بسياري از كشورها هنگامي كه معلمين در كلاس هاي ضمن خدمت شركت مي كنند دانش آموزان آنها تعطيل مي شوند و به اين ترتيب براي شركت معلمان در اين گونه كلاس ها هيچ گونه پرداخت اضافي صورت نمي گيرد. در برخي از كشورها نيز براي شركت معلمان در دوره هاي ضمن خدمت حق الزحمه هزينه سفر و مأموريت پرداخت مي شود كه مي توانند بسيار پرهزينه باشد.

پيشنهاد مي شود كه آموزش ضمن خدمت يا از طريق كار اجباري و حق الزحمه اي هم بابت آن پرداخت مگردد. اين دوره ها لازم است به جنبه هاي عملي بيشتر توجه كنند و بر آموزش از طريق كار بيشتر تأكيد شود.

1ـ مدت زمان تحصيل در مدرسه و منزل

مدت زماني كه به آموزش اختصاص داده مي شود در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان نقش زيادي دارد. بطور كلي هر چه كودكان زمان بيشتري صرف مطالعه نمايند. با ثابت نگهداشتن بقيه عوامل مطالب بيشتري فرا خواهند گرفت. تعداد روزهاي مفيد سال تحصيلي بين كشورها از 120 روز تا 240 روز در نوسان است. تعداد ساعات آموزش روزانه 2 تا 7 ساعت مي باشد. سن ورود به مدرسه از 4 سالگي تا 7 سالگي و (حتي بيشتر) تغيير مي كند. بنابراين براي كودكاني كه تا سن 14 سالگي در مدرسه مي مانند ، تعداد ساعات آموزش مي تواند بين 4000 تا 10000 ساعت در نوسان باشد.

بايد توجه داشت كه تعداد ساعات واقعي كه به امر آموزش اختصاص داده مي شود ممكن است با آنچه كه بر روي كاغذ مي آيد متفاوت باشد. كشورهاي زيادي وجود دارد كه در آنها سال تحصيلي رسماً 240 روز است ولي در عمل دانش آموزان 30 روز از سال تحصيلي را به دليل تعطيلات عمومي ديدار شخصيت ها و غيبت معلمين ناشي از بيماري، فوت و ازدواج خانواده، شركت در كلاس هاي ضمن خدمت و غيره آزاد هستند. بنابراين تعداد روزهاي واقعي تحصيل به مراتب كمتر خواهد بود. حضور معلم در مدرسه مسئله اي است كه نياز به توجه ويژه دارد. در برخي از كشورها اقداماتي بايد صورت گيرد (براي نمونه، دخالت دادن انجمن محلي يا والدين در مديريت مدرسه) تا معلمان براي تدريس در مدارس حضور پيدا كنند.

در خصوص مدت زماني كه بايد به آموزش هر ماده درسي اختصاص يابد و اينكه چند ساعت در هفته و براي مدت چند سال يك ماده درسي بايد آموزش داده شود، مطالعات زيادي مورد نياز است.

كارول (Carroll,1975) پيشنهاد كرد براي اينكه يك دانش آموز به خواندن درك مطلب زبان فرانسه به عنوان زبان خارجي تسلط يابد، به طور متوسط به شش سال مطالعه مداوم (با چهار يا پنج جلسه هفتگي) براي 40 هفته در سال نياز دارد كه دانش آموزان از انگيزه خيلي بالا برخوردار باشند و شرايط تدريس نيز بسيار خوب باشد اين مدت را مي توان حداكثر به 4 سال تقليل داد.

مدت زمان آموزش را مي توان از جنبه ديگري هم مورد مطالعه قرار داد و آن مدت زماني است كه عملاً در كلاس درس به امر يادگيري و تدريس اختصاص مي يابد و مدت زماني كه دانش آموزان عملاً براي يادگيري در كلاس صرف مي كنند (در مقابل خيال پردازي و غيره) بسياري از مطالعات انجام شده در اين زمينه نشان مي دهند كه هر چه اين مدت زمان بيشتر باشد با ثابت نگهداشتن بقيه عوامل، ميزان يادگيري دانش آموزان بيشتر است.

بالاخره، تكاليف درسي از اهمّيّت زيادي برخوردار دارند. دانش آموزاني كه تكاليف درسي بيشتري انجام مي دهند، در مقايسه با بقيه موفق ترند هر چند كه آن تكاليف مورد ارزشيابي و نمره گذاري قرار نگيرند. اگر به تكاليف درسي نمره داده شود و معلم ويژگي هاي هر دانش آموز را مورد توجه قرار دهد و به او كمك كند تا نقاط ضعف خود و راه اصلاح آنها را بشناسد، ميزان يادگيري به مراتب افزايش مي يابد. بديهي است اگر معلمين از انگيزه كافي براي كار كردن برخوردار نباشند يا به فعاليت هاي ديگر در ساعات بيكاري مشغول شوند، احتمال اينكه تكاليف درسي دانش آموزان مورد نمره گذاري قرار گيرد كم خواهد بود.

1ـ سازمان و تسهيلات مدرسه

مطالعات (Fuller IER,Ibid ) نشان مي دهند كه هيچ گونه اختلافي بين ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در مدارس كوچك و بزرگ با تعداد دانش آموزان متفاوت مشاهده نشده است و در نتيجه مي توان ابعاد مدرسه را افزايش داد مشروط بر آنكه مديران اين گونه مدارس قبلاً آموزش هاي مناسب را ديده باشند.

در رابطه با نقش تراكم كلاس (تعداد دانش آموزا در كلاس) بطور كلي مطالعات نشان مي دهند كه در كلاس هاي كم تراكم موفقيت دانش آموزان بيشتر نيست، مگر آن كه تراكم كلاسي كمتر از 15 نفر باشد كه در اين صورت امكان آموزش انفرادي فراهم مي شود. همچنين مي توان اظهار داشت كه ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در كشورهاي صنعتي در كلاس هاي بيش از 45 نفري و در كشورهاي در حال توسعه در كلاس هاي بيش از 55 نفري كاهش مي يابد. جالب توجه است كه در مقايسه تطبيقي انجام شده بين دانش آموزان پايه پنجم 15 كشور كره با تراكم 60 نفر در كلاس و ژاپن با 42 دانش آموز در كلاس رتبه اول را بدست آورده اند (IEA , 1988) بنابراين آنچه در پيشرفت دانش آموزان نقش مهمي ايفا مي كند، تراكم كلاسي نيست بلكه آن چيزي است كه در كلاس اتفاق مي افتد. در مورد كلاس هاي با تراكم بيش از 60 دانش آموز در كلاس هيچ گونه مطالعه اي در دسترس نيست و به نظر مي رسد كه عدد 60 را بتوان به عنوان تراكم حدأكثر به حساب آورد البته مشروط بر آن كه اتاق درس به اندازه كافي براي آن تعداد دانش آموزان بزرگ باشد و معلم قبلاً با شيوه تدريس در اين گونه شرايط آشنا شده باشد.

يكي از مشكلاتي كه وجود دارد اين است كه معلمين معمولاً براي تدريس در كلاس هاي با تراكم متوسط آماده مي شود. بايد توجه داشت كه اگر تراكم كلاسي بالا رود، معلمين بايد آموزش هاي لازم را براي تدريس در كلاس هاي با تراكم بالا ببينند. همچنين بايد انگيزه كافي براي حضور آنها در كلاس هاي پر تراكم به وجود آيد كه به سادگي ممكن نيست.

استفاده از مدارس دو شيفت و سه شيفت اين امكان را مي دهد كه بدون افزايش هزينه اي سرمايه اي بتوان از تعداد بيشتري دانش آموز ثبت نام كرد. در صورتي كه معلمين فقط در يكي از نوبت ها تدريس كنند به نظر مي رسد اينكه دانش آموز در كدام نوبت در مدرسه حضور يابد، تأثيري در پيشرفت تحصيلي وي نخواهد داشت. البته بسياري از معلمان براي بدست آوردن درآمد بيشتر در دو نوبت (گاهي در دو مدرسه متفاوت) تدريس مي كنند از والدين نيز ترجيح مي دهند فرزندان آنها در نوبت اول كه هوا خنك تر است و كودكان آماده ترند، به مدرسه بروند. گرچه در بسياري از كشورها مدارس بصورت دو يا چند نوبتي در آمده اند، به نظر مي رسد كه تأثير چنداني بر نتايج نداشته است. جمع آوري اطلاعات بيشتر در اين زمينه بسيار مفيد خواهد بود.

1ـ مدارس شهري و روستايي

در بسياري از كشورها، بين پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مناطق شهري و روستايي اختلاف زيادي مشهود است و به ندرت ممكن است اين اختلاف به نفع مناطق روستايي باشد، مگر در مقايسه با مناطق پست حومه شهرهاي بزرگ كه ممكن است از كيفيت پايين برخوردار باشند. در بقيه موارد اين مناطق روستايي هستند كه از وضعيت بدتري نسبت به مناطق شهري برخوردارند.

در اين خصوص بايد توجه كرد كه تخصص نابرابر منافع بين مدارس مختلف در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان آن مدارس مؤثر است. اطلاع از نسبت تعداد ميز و نيمكت به ازاي هر دانش آموز تعداد تخته سياه قابل استفاده به ازاي هر اتاق درس، تعداد اتاق هاي درس با كف خشتي، چوبي، سيماني تعداد روشنايي به ازاي هر اتاق درس، تجهيزات مورد نياز براي آموزش عملي علوم (ويا حتي در كشورهاي غني تر، فضاي آزمايشگاه و كاربرد آنها به ازاي هر دانش آموز) و با استفاده از نتايج سرشماري به سادگي ميسر است.

وقتي دستيابي به اين گونه اطلاعات اساسي در سطح ناحيه، منطقه يا كشوري ممكن نباشد به ناچار بايد حدأقل هر چند سال يكبار اين گونه اطلاعات جمع آوري شود. مي توان در جايي كه سرشماري صورت نمي گيرد. اين گونه اطلاعات را با استفاده از روش نمونه گيري به دست آورد داده بايد تجزيه و تحليل شوند و اقدامات مناسب براي هر چه بيشتر بر قرار كردن برابري بين مدارس انجام گيرد. از انجمن هاي محلي نيز مي توان در اين زمينه كمك خواست. از سياست ملي هند در اين مورد مي توان بسياري مطلب آموخت. تسهيلات اساسي نظير دو اتاق نسبتاً وسيع تخته سياه، نقشه، نمودار و ديگر مواد آموزشي براي همه مدارس ابتدايي بايد فراهم گردد.

مشكلات ويژه اي در مدارس مناطق دور افتاده وجود دارد. مدارس در اين گونه مناطق اغلب كوچك هستند و گاهي فقط يك معلم دارند كه بايد شش پايه دوره ابتدايي را به تنهايي تدريس كند. در چنين شرايطي بايد آموزش هاي لازم به معلمين داده شود و در اين زمينه كشورهاي در حال توسعه مي توانند از تجربيات كشورهاي پيشرفته استفاده كنند. مشكل ديگر جذب معلمين براي كاركردن در مدارس روستايي (اغلب دور افتاده) و نگهداري آنها در اين گونه مناطق است. (Chivore,1988)

عدم تمايل معلمين آموزش ديده براي رفتن و ماندن در مناطق روستايي به خوبي آشكار است. كيفيت معلمين مناطق روستايي با ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ارتباط دارد. پاداش نقدي و تأمين مسكن رايگان كه مي تواند پرهزينه باشند هميشه كافي نيستند.

نقش مدير مدرسه نيز بسيار حائز اهميت است. فولر (Fuller,1986) نشان داده است كه نقش مدير مدرسه اغلب با نوع مدرسه (نظري، حرفه اي) و فرهنگ محيط در ارتباط است. آموزش رسمي مديران مدارس پس از انتخاب آنها به اين سمت، اثرات مثبتي بر نحوه اداره مدرسه داشته و بايد احتمالاً بخشي از آموزش ضمن خدمت يا از طريق كار تلقي شود. هزينه اين آموزش از طريق كار ناچيز است مگر براي گروهي كه در رابطه با محتواي اين دوره و تهيه مواد آموزشي مورد نياز فعاليت مي كند. محتواي آموزشي اين دوره ها بايد به صورت ملي تهيه شوند و در هنگام بررسي محتواي چنين دوره هايي در ديگر كشورها به ويژه كشورهاي صنعتي بايد دقت كامل مبذول گردد.

در مناطقي كه بيشتر والدين بي سواد يا كم سواد هستند، مديران مدارس مي توانند برنامه هايي را براي والدين تهيه كنند و از اين طريق در رفتار والدين تغيير ايجاد كنند. براي نمونه به آنها بياموزند كه فرزندان خود را مجبور كنند تا درس ها را براي آنان بخوانند، يا به والدين آنچه را كه آموخته اند تعريف نمايند. چنين برنامه هايي اثرات بسيار شگفتي بر پيشرفت دانش آموزان به ويژه دانش آموزان پايه هاي دوم و سوم كه از نظر خواندن ضعيف هستند داشته باشد.

اقدامات زيادي در اين زمينه صورت گرفته كه ارزش ثبت و خلاصه كردن را دارد. در تمامي اين اقدامات نقش مديران مدارس توجه بوده است.

1ـ آموزش از راه دور

وقتي از برنامه هاي آموزشي از راه دور و استفاده از راديو يا وسايل ارتباطي ديگر به عنوان يك وسيله تكميلي براي آموزش در كلاس درس استفاده شود، در بالا بردن پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مي تواند مؤثر باشد. (Mcanany et al,1982)

توليد اوليه برنامه هاي درسي پرهزينه است. ليكن هزينه سرانه به ازاي هر دانش آموز كم خواهد بود. همان گونه كه Mcanany et al تأكيد مي ورزند، ضرورت است كه هر يك از عناصر مورد آزمايش قرار گيرند و در صورت ضرورت قبل از اجراي برنامه تجديد نظر لازم در آنها صورت گيرد. وقتي تمرين ها خيلي به سرعت و بدون اجراي آزمايش هاي لازم شود، تأخيري بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان نخواهد داشت و هزينه هاي اوليه توليد به هدر خواهد رفت.

عوامل زيادي وجود دارند كه فرايند يادگيري را تحت تأثير قرار مي دهند و پژوهش هاي زيادي در اين زمينه انجام شده كه ارائه آنها در اينجا ممكن نيست. با گسترش پژوهش ها بايد به توان تأثيرات عوامل مختلف را تشخيص داد. ضروري است نسبت به جمع آوري اطلاعاتي كه پيشرفت دانش آموزان تأثير مثبت يا منفي و يا احتمالاً تأثيري ندارند، اقدام شود. نظرات زيادي در اين زمينه مجود دارد كه اين پژوهش ها مي تواند صحت و سقم آنها را نشان دهد. به علاوه ضروري است هر كشوري مكانيزمي براي قضاوت در مورد سلامت آموزش و پرورش و هدف هاي برنامه ريزي در اختيار داشته باشد.

اولياء و معلمين براي اين كه از وضعيت تحصيلي دانش آموزان در مواد درسي مختلف آگاه شوند و بدانند در چه قسمتي بايد بيشتر كوشش نمايد، نيازمند اطلاعات هستند، مدير مدرسه نياز دارد در باره نقاط قوت و ضعف هر يك از كلاس هاي مدرسه (در باره تفاوت هاي جنسي) اطلاعات داشته باشد و همچنين بايد بداند و ضعف مدرسه او در هر پايه تحصيلي در مقايسه با مدارس مشابه ديگر چگونه است؟ مدير مدرسه بايد مجموعه فعاليت هاي مدرسه را برنامه ريزي كند و اطلاعات لازم را براي برنامه ريزي فعاليت هاي سال آينده در اختيار داشته باشد. مسئول منطقه بايد بداند كه هر يك از مدارس چگونه كار مي كند، نسبت به تفاوت هاي شهري و روستايي و نظاير آن آگاهي داشته باشد تا بداند در چه قسمتي داد منابع بيشتر مفيد خواهد بود و براي اين كار نيازمند اطلاعات است. اداره برنامه ريزي ملي در زمينه نحوه عملكرد مناطق و استان هاي مختلف كشور نيازمند اطلاعات است. همچنين اطلاعاتي در زمينه نقش هر يك از عوامل (موقعيت مكاني، تجهيزات، آموزش معلمان، كيفيت تدريس، مديريت مدرسه و ) در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در مواد درسي مختلف و مناطق و مدارس نياز دارد. اداره برنامه ريزي همچنين بايد بداند كه آيا فارغ التحصيلان و آموزش ديدگان در ارتباط با جامعه به آساني كار پيدا مي كنند و مشاركت آنها در توسعه اقتصادي و اجتماعي چگونه است؟ كه اين موضوع البته مطمح نظر اين نوشته نيست.

چنين داده هايي را مي توان از طريق بررسي هاي منظم جمع آوري و در اختيار تصميم گيرندگان سطوح مختلف قرار داد. وقتي كه نظام هاي آموزشي اطلاعات لازم را در چنين زمينه هاي اساسي نظير تعداد دانش آموزان هر كلاس/مدرسه، تعداد اتاقهاي درس ، كتاب و ميز تحرير و نظاير آن در اختيار نداشته باشند، مي توان به سادگي آنها را از طريق ارزيابي هاي منظم به دست آورد.

وقتي تفاوت هاي زيادي در تدارك و همچنين عملكرد مدارس يا مناطق نسبت به هم وجود داشته باشد مي توان تأخير اين تفاوت ها را بر نتايج عملكرد مدرسه، نظير پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ، رفتار و مهارت هاي آنها ارزيابي نمود. اين ها از اطلاعاتي هستند كه برنامه ريزان آموزشي به آنها نياز دارند.

ضمناً داشتن اطلاعاتي از ديگر كشورها و مقايسه ميزان پيشرفت تحصيلي يك كشور با آن ها (به ويژه با كشورهايي كه از نظر اقتصادي در مرتبه مشابهي دارند) و مقايسه ميزان تفاوت ها در مقايسه با ساير كشورها مي توان بسيار سودمند باشد.

والدين و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان

 

يکي از جامع ترين تحقيقات حاکي از اين است که بيش از 86 درصد از دانش آموزان بويژه در مقطع دبستان و راهنمايي براي انجام تکاليف خود و موفقيت هاي مطالعه از والدين کمک مي گيرند.

مشخص شده دانش آموزان بيشترين درخواست کمک را در سنين 9 تا 12 سال دارند. 66 درصد از والدين در اين مرحله به فرزندان دانش آموز خود کمک مي کنند و 59 درصد آنها چندبار در هفته و هر بار دست کم يک ساعت براي اين کار زمان مي گذارند.

بررسي ها نشان مي دهد در مقطع راهنمايي هفته اي 3ساعت براي کمک به انجام تکاليف دانش آموزان توسط والدين کافي است.

گفتني است همکاري والدين در کمک به انجام تکاليف و مطالعه دانش آموزان لزوما به معناي موفقيت آنها در تحصيل نيست. پس بهتر است از وقتي که دانش آموزان به سن 9 سال مي رسند و هنوز به دبستان مي روند والدين آنها را به مطالعه و پيشرفت هاي تحصيلي علاقه مند کنند و به تدريج مسووليت هاي درسي را به عهده خودشان بگذارند تا اين که پا به پاي آنها و در کنارشان درسها را مرور و تمرين حل کنند.

آموزش مهارت هاي تقويت فکر و حافظه و مديريت زمان نيز نقش قابل توجهي در اين ميان ايفا مي کند، زيرا در حال حاضر حجم مطالب و تکاليف افزايش يافته و چنانچه بتوان به دانش آموز ياد داد که چگونه زمان بندي کند تا به تکاليف خود برسد و در ضمن با علاقه مطالعه کند نتايج به مراتب مطلوب تر خواهد بود.

اما بسياري از والدين خواهان اين هستند که بدانند چگونه مي توانند موثرترين نقش را در اين کار داشته باشند تا دانش آموزانشان موفق تر باشند.

در اين خصوص مي توان به چند مورد اشاره کرد از جمله اين که: به جاي اين که شما براي فرزندتان مطالبي را بخوانيد و او گوش کند بهتر است جايتان را عوض کنيد. دانش آموزاني که در منزل و براي والدين به خواندن کتاب ، مجله، روزنامه و... مي پردازند در مدرسه عملکرد بهتري دارند.

وقتي دانش آموز مطلبي را برايتان مي خواند درباره چگونگي و مفاهيم آن با وي گفتگو کنيد تا درک مطلب و تفکر او نيز تقويت شود. از تلويزيون به نحو احسن استفاده کنيد.

بررسي ها نشان مي دهد کارايي دانش آموزاني که هر روز به مدت چند ساعت متوالي پاي تلويزيون مي نشينند به مراتب کمتر از افرادي است که درنهايت روزي2 ساعت تلويزيون مي بينند. پس برنامه ريزي صحيحي براي تماشاي تلويزيون داشته باشيد. در ضمن انتخاب برنامه ها و محتواي آنها نيز بايد به دقت و با نظارت شما انجام شود.

براي کمک به فرزند دانش آموزتان يک برنامه ريزي درسي منظم داشته باشيد تا هر روز سر ساعات مشخص به انجام تکاليف خاص بپردازد و شما نيز طبق برنامه معين شده در زمانهاي مشخص به او کمک مي کنيد نه اين که مرتب و در هر درسي شما را صدا بزند تا کنارش باشيد و با او درسها را مرور کنيد.

براي مثال هفته اي 3 روز سر يک ساعت معين به او کمک کنيد. با مدرسه و معلمان در تماس باشيد. منتظر نباشيد تا از طرف مدرسه براي شرکت در يک جلسه خاص دعوت شويد. با معلمان در تماس باشيد تا بدانيد فرزندتان در چه دروسي قوي تر و در کدام دروس ضعيف تر است که در برنامه ريزي هاي منزل وقت بيشتري را براي از ميان بردن نقاط ضعف اختصاص دهيد. زماني را براي گفتگو و نه سوال و جواب هاي گزارشي و خسته کننده با دانش آموز اختصاص دهيد.

براساس آمار بيش از 72 درصد از دانش آموزان تمايل دارند درباره مسائل مختلف که بعضي نيز لزوما درسي نيستند و شايد محيطي و ارتباطي باشند با والدين صحبت کنند؛ البته در شرايطي آرام و دوستانه نه اين که دائم مورد انتقاد واقع شوند.

همين مساله مي تواند موجب صميميت بيشتر دانش آموزان با والدين شده و انگيزه آنها را به تحصيل افزايش دهد. براي کمک به تحصيل فرزندانتان بايد از شيوه هاي معلمان در کلاس نيز آگاه باشيد تا هماهنگ با آن عمل کنيد. در غير اين صورت ممکن است اقدام به شيوه خودتان موجب بروز اختلاف و سردرگمي در روشهاي مدرسه شود. در دسترس باشيد، اما در هنگام لزوم عمل کنيد.

گاهي متاسفانه برخي والدين به دليل توجه بيش از حد به دانش آموز مرتب هنگام درس خواندن به او سر مي زنند و از او مي پرسند صفحه چندم است و اوضاع چگونه پيش مي رود و تمرکز او را بر هم مي زنند.

کارشناسان توصيه مي کنند که والدين در دسترس و در صورت امکان در منزل باشند، اما مشغول کارهاي خود باشند تا دانش آموز نيز در آرامش به درسهاي خود برسد. مي توانيد از منابع جالب و سرگرم کننده غيردرسي براي کمک به فرزند دانش آموزتان کمک بگيريد. در عين حال نکاتي هم هست که والدين هنگام برنامه ريزي درسي براي فرزندان خود مدنظر داشته باشند تا نتيجه بهتري به دست آيد:

شيوه هاي قضاوت

 

والدين بايد شيوه هاي مناسبي را براي برخورد با فرزندان پيش بگيرند و آنها را از آغاز سال تحصيلي رعايت کنند.

يکي از اين موارد ملاک قرار ندادن نمرات براي قضاوت در مورد دانش آموزان است.

آرامش ، لازمه مطالعه موفق براي دانش آموزان است و چنانچه نمره ملاک ارزيابي اين مطالعه باشد به جاي آرامش موجب اضطراب مي شود.

چنانچه والدين از دانش آموزان بخواهند که به طور دائم مشغول درس خواندن باشند و نمرات عالي بگيرند آرامش را که لازمه مطالعه موفق است از فرزندانشان خواهند گرفت.

علاقه از نوع بي قيد و شرط و پیشرفت تحصیلی

 

يکي از مواردي که مانند بنزين براي حرکت موتور دانش آموز موثر است باور او توسط والدين است. علاقه بي قيد و شرط به دانش آموز کمک قابل ملاحظه اي به تصوري که او از خود دارد خواهد کرد.

دانش آموزاني که والدينشان با تغيير يک نمره بالاتر يا پايين تر رفتاري متغير دارند دچار تزلزل شخصيت شده و گمان مي کنند اين نمره است که موجب مقبوليتشان مي شود نه خود آنها؛ اما وقتي او را با هر شرايطي باور کنيد و در برطرف ساختن نقاط ضعف و کاستي ها او را مورد حمايت قرار دهيد انگيزه بيشتري براي پيشرفت داشته و خودش سعي مي کند شما را خوشحال کند.

در چنين شرايطي تصوير ذهني او از خود مثبت بوده و موفقيت بيشتري براي خود متصور و قابل دسترس مي بيند تا شکست و همين مساله نقش قابل ملاحظه اي در رفتار و افکارش خواهد داشت.

وقتي والدين مرتب نگران افزايش يا کاهش نمرات فرزندان دانش آموز خود باشند اين نگراني را به طور غيرمستقيم به فرزندان نيز انتقال داده و فرزندان هنگام درس خواندن نيز به جاي اين که با آسودگي خيال به تمرکز روي مطالب درسي بپردازند نگران چگونگي سوالات بوده و به نوعي دچار اضطراب و تشويش خواهند شد. آنها نگران شيوه پاسخگويي به پرسشها، کمبود وقت و نرسيدن بموقع به کلاس خواهند شد. از طرفي نگران اين مورد مي شوند که اگر نتوانند نمرات خوبي کسب کنند چه عواقبي در انتظارشان خواهد بود.اين که والدين از آنها نااميد مي شوند نيز خود موجب بروز اضطراب در زماني مي شود که در منزل حضور دارند و مطالعه مي کنند.

در عين حال اين نگراني ها علاوه بر اين که کارايي ذهني را کاهش مي دهند موجب بروز اختلالات رفتاري و ايجاد تنش در روابط والدين و فرزندان هم مي شود.

بنابراين بهتر است والدين شيوه متعادل و منعطف تري را از آغاز سال تحصيلي پيش بگيرند تا فرزندان بموقع تشويق شده و انگيزه بيشتري براي مطالعه داشته باشند.

زمان يادگيري را محدود نکنيد

 

تحقيقات جديد حاکي از فعاليت هاي شبانه مغز است و بر همين اساس کارشناسان اعلام کرده اند که هنگام شب زمان خوبي براي يادگيري و مطالعه است.

اين يافته نشان مي دهد برخلاف تصور عموم مبني بر مطالعه و آموزش مفيد در روز، شب نيز زمان خوبي براي به کارگيري امواج مغز در جهت يادگيري مطالب است.

حتي برخي افراد معتقدند مغز انسان شب هنگام بهتر مسائل را فرامي گيرد.

دانشمندان با استفاده از يک ذهن مغناطيسي شبيه سازي شده و نيز کورتکس مصنوعي مغز موفق به اثبات اين فرضيه علمي شدند.

محققان اعلام کردند زماني که فرد بيدار مي شود، هورموني ترشح مي شود و فرآيند يادگيري شکل ديگري به خود مي گيرد. به شکلي که ممکن است تا يکي دو ساعت بعد تمام مطالب فراگرفته شده از شکل منسجم خود خارج شوند.اما در شب، مغز از هجوم انواع افکار مزاحم در امان است و روند يادگيري به سبب همين موضوع بيشتر مي شود. به همين دليل بسياري افراد معترفند که در شب بهتر از روز ياد مي گيرند، زيرا فکرشان پاک تر و آماده تر است و تمرکز بيشتري دارد.

گاهي اوقات والدين دانش آموزان را صبح زود براي مطالعه بيدار مي کنند يا ساعاتي از روز که دانش آموز خسته است و نياز به استراحت فکري دارد براي مطالعه و انجام تکاليف او در نظر مي گيرند و او را اجبار به مطالعه در اين زمان مي کنند که چنانچه اين زمان تناسبي با وضعيت فکري و يادگيري دانش آموز نداشته باشد نه تنها موثر نيست، بلکه خستگي فکري و روحي او را نيز مضاعف خواهد کرد.

پس بهتر است به دانش آموزان کمک کنيم که زمان موثر براي مطالعه و يادگيري شان را به بهترين شکل پيدا کنند و در آن زمان به اين کار بپردازند.

علل افت تحصيلي دانش آموزان چیست

 

از مهمترين آفتهاي نظام‌هاي آموزشي جهاني و من جمله كشور ما افت تحصيلي است كه همه ساله به صورت هاي گوناگون تعداد بسياري از استعدادهاي بالقوة انساني و منابع اقتصادي جامعه را هدر داده و نابسامانيهاي فردي و اجتماعي را بر جاي مي‌گذارد، هرچند پاره اي از موارد افت تحصيل در بعضي از رشته‌هاي خاص بيشتر مشاهده مي‌شود ولي مي‌توان علل آن راتقريباً يكسان دانست: از جمله افت بر اثر قصور در اعمال و روش هاي مناسب آموزشي و پرورشي توسط نظام آموزش و پرورش،معلمان، خانواده، .

بررسي عوامل مؤثر بر پيشرفت و ترقي جوامع پيشرفته نشان مي‌دهد كه همة اين كشورها از آموزش و پرورش توانمند و كارآمد برخوردار بوده‌اند. اين نهاد از يك سو با كودكان و نوجوانانو جوانان خلاق، مبتكر و مستعد واز طرف ديگر با طيف گسترده اي از مردم به عنوان خانواده يا اولياي دانش‌آموزان در ارتباط است و تعليمات وآموزش‌هاي خود را چه مثبت و چه منفي به پيكرة جامعه تزريق مي‌كند.

بدون ترديد هيچ نظام آموزشي نمي‌تواند صددرصد به اهداف آموزشي خود برسد،ولي موفق بودن هر نظام آموزشي نزديك‌تر شدن هرچه بيش‌تر به اهداف تعيين شده بستگي دارد براي نزديك‌تر شدن به اهداف نظام آموزشي حتماً مي‌بايست عوامل مؤثر بر افت تحصيلي را شناخت و اثرهاي آن راكاهش داد.

چرا درس نمي خوانيد؟!

 

يكي ازمهمترين آفات نظام آموزشي جهان از جمله كشور ما «افت تحصيلي» است كه همه ساله به صورتهاي گوناگون بخش عمده اي از استعدادهاي بالقوه انساني و منابع اقتصادي جامعه رابه هدر مي دهد و نابسامانيهاي فردي و اقتصادي زيادي برجاي مي گذارد. اين پديده بهصورت مردودي يا ترك تحصيل و يا كجرويهاي ديگر جلوه مي نمايد.

كارشناسان مسائلاجتماعي در بررسي علل و عوامل افت تحصيلي دانش آموزان به دو دسته عوامل فردي واجتماعي اعتقاد دارند كه توجه به آنها و ريشه يابي اين عوامل مي تواند در دست يابيبه موفقيت دانش آموزان مؤثر واقع شود درحالي كه عدم توجه به اين عوامل و سهل انگاري در اين مورد ضررها و زيان هاي جبران ناپذيري به نسلي وارد خواهد ساخت كه آينده كشوربا دستهاي آنان ساخته خواهد شد.

شرايط خانوادگي

 

مطالعه دانش آموزاني كه داراي افت تحصيلي هستند نشان مي دهد يكي از عوامل مؤثر براين پديده مسائل خانوادگي به ويژه از هم گسيختگي خانواده، كم سوادي والدين، مشكلات عاطفي،انزوا، جو اجتماعي، رواني خانواده، عدم ارتباط صميمانه با پدر و مادر، ميزان درآمدخانواده، شغل والدين، ميزان تفاهم والدين، حضور يا عدم حضور والدين، وضعيت تحصيلي ساير خواهران و برادران مي باشد كه در سلامت روحي و جسمي دانش آموز تأثير فراواني مي گذارد.

دانش آموزي كه از شرايط خانوادگي مناسب و پشتيباني و حمايت عاطفي والدين خود برخوردار نيست و نيازهاي روحي و رواني اش تأمين نمي شود درپي ارضاي احتياجات خود دچار بي توجهي به تحصيل يا ترك آن مي شود.

پاسخ گفتن به نيازها ازسوي والدين لازمه موفقيت هر دانش آموز است درحالي كه برخي از والدين بدون آگاهي ازوظيفه خود در قبال دانش آموز فقط از او انتظار موفقيت دارند.

نتايج يك تحقيقنشان مي دهد كه ميزان تحصيلات والدين تأثير فراواني در كيفيت تحصيلي دانش آموزدارد، زيرا والدين تحصيل كرده به ويژه پدران در حل مشكلات درسي فرزندان بهترين ياورآنها خواهند بود و مي توانند براي فرزندان خويش الگوهاي بسيار زيبايي از تعليم وتربيت باشند.

عامل اقتصادي و افت تحصیلی

 

عدم اشتغال سرپرست خانواده و ناتواني او دربرآوردن كامل نيازهاي افراد خانواده در افت تحصيلي فرزندان تأثير فراواني دارد، چرا كه عدم توجه به ارضاي نيازهاي اوليه فرزندان موجبات بي توجهي به نيازهاي روحي و عاطفي آنها نيز مي شود و بچه ها برايتامين نيازهاي خود مجبور به ترك تحصيل و ورود به بازار كار و اشتغال مي گردند.

تحقيقات نشان مي دهد كه بحران هاي اقتصادي، كاهش درآمد و فقر و بيكاري خانواده ها نه تنها در افت تحصيلي دانش آموزان تأثير مي گذارد، بلكه انگيزه اي براي سوق دادن افراد به سوي جرايم و تخلف از مقررات اجتماعي مي شود.

همچنين فراهم نكردنتسهيلات آموزشي از جمله مدارس خوب، وسايل تحرير مناسب، البسه و تغذيه كافي و مناسباز سوي والدين باعث سرخوردگي و عدم گرايش كودكان و نوجوانان به مدرسه و درس خواندنمي شود.

حضور پدر در خانه از جمله عواملي است كه بر روي نرفتن يا رفتن دانشآموز به مدرسه تأثير مي گذارد. مطالعه تقريباً نيمي از كودكاني كه از درس خواندن محروم شده اند نشان مي دهد كه والدين اين كودكان يا از هم جدا شده اند يا فوت كرده اند يا احياناً داراي پدر معتاد بوده اند، چرا كه الكل و ديگر مواد مخدر نيز برزندگي نوجواناني كه والدين آنها به مصرف مواد مخدر وابسته باشند تأثير فراواني برجاي مي گذارد. اين قبيل نوجوانان نه تنها بعدها در معرض خطرات ناشي از مصرف موادمخدر هستند بلكه از مشكلات رواني، اجتماعي نيز رنج مي برند.

شيوه كنترل دانش آموزان در مدرسه چگونه است

 

هرچ هشيوه كنترل دانش آموزان در مدارس آمرانه، خشك و قيم مابانه باشد احساس ازخودبيگانگي، ترك تحصيل، افت تحصيلي، بي انضباطي، رفتارهاي نامتعادل و مخرب و عدم مشاركت در بين دانش آموزان مشاهده مي شود.

در حالي كه ارتباط صميمانه و صادقانه بين مدير، كادر آموزشي و دانش آموزان نشان دهنده جوي آزاد و باز در مدرسه است وكنترل دانش آموزان به سمت شيوه هاي انساني، متعادل و دموكراتيك جهت گيري پيدا ميكند و بازده تحصيلي دانش آموزان افزايش مي يابد و زمينه هاي پيشرفت آنان نه تنها دردرس بلكه در زندگي فراهم مي يابد.

مطالعه دانش آموزاني كه داراي افت تحصيلي هستند نشان مي دهد كه اگر اين دانش آموزان با معلمان خود ارتباط صميمانه اي برقراركنند در كاهش مشكلات عاطفي و پيشرفت تحصيلي آنان بسيار موثر مي باشد اين قبيل دانش آموزان اگر در فاصله اي نزديك از معلم در كلاس قرار بگيرند قادر خواهند بود كه وقت بيشتري را صرف فعاليت هاي درسي كنند و از حمايت بيشتر معلم برخوردار شوند كه همين مسئله در رشد تحصيلي آنان تأثير خواهد گذاشت.

البته بايد توجه داشت كه كودك ونوجوان احتياج به انضباط دارد اگرچه انضباط و آزادي بي اندازه هر دو زيان آور است،اما كودك و نوجوان احتياج به محدوديت و كنترل منطقي و عاقلانه دارد و اگر از حد خودپا را فراتر بگذارد بايد متوجه باشد كه تنبيه در انتظار اوست. اين تنبيه بايد توأم با محبت و دلسوزي باشد و نوجوان به خوبي آن را درك كند.

تغذيه مناسب

 

تغذيه مناسب به ويژه وجود ذخاير غني آهن در غذاهاي دانش آموزان باعث افزايش توانايي آنان در فراگري دروس مختلف خواهد شد. دختران و پسراني كه به سن بلوغ مي رسند به علت جهشيكه در رشد پيش مي آيد به آهن بيشتري نياز دارند و اين مسئله در ميان دختران بيشتروجود دارد و اگر از تغذيه مناسب برخوردار نباشند به فقر آهن دچار مي شوند. اثرات فيزيولوژيك و جسماني ناشي از فقر آهن در دانش آموزان به كاهش بازدهي و بهره وريذهني و بدني مي انجامد.

شواهد مختلف نشان مي دهد كه كاهش ذخاير آهن بدن، حتي اگركم خوني وجود نداشته باشد، اثرات بسيار منفي بر فرايندهاي شناختي، يادگيري، قدرتتوجه و تمركز ذهني خواهد داشت.آهنبراي عملكرد صحيح مغزدر تمامي سنين يك عنصر ضروري است.

از سوي ديگر كلسيم، پروتئين، فسفر، ويتامين D و ساير ويتامين هاي موجود در غذاها بر روي استخوان سازي، رشد جسماني و فعاليت مغزاثر مطلوبي مي گذارد؛ بنابراين توصيه هاي تغذيه اي بويژه خوردن لبنيات، انواع گوشتها، سبزيجات، ميوه و حبوبات براي تأمين نيازهاي تغذيه اي دانش آموزان ضروري و حياتي است.

بنابراين توجه به نيازهاي تغذيه اي دانش آموزان بايد در رئوس اقدامات برنامه ريزان و مسئولين آموزشي كشور قرار گيرد تا تمام دانش آموزان از اين امكانات برخوردار باشند و دانش آموزاني كه به دليل درآمد پايين والدينشان از تغذيه مناسب برخوردار نيستند و متقابلاً از هوش و استعداد بالايي برخوردارند دچار افت تحصيلي نشوند.

ارائه تغذيه رايگان در مدارس به ويژه در مدارس ابتدايي و راهنمايي ميتواند از جمله گام هاي مؤثر در اين زمينه باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درمورد پدیده های نوری

بازديد: 599

تحقیق درمورد پدیده های نوری

مقدمه

نور دارای تعریف دقیقی نیست، جسم شناخته شده یا مدل مشخص که شبیه آن باشد وجود ندارد. ولی لازم نیست فهم هر چیز بر شباهت مبتنی باشد. نظریه الکترومغناطیسی و نظریه کوانتومی با هم ایجاد یک نظریه نامتناقض و بدون ابهام می‌کنند که تمام پدیده‌های نوری را توجیه می‌کنند.

نظریه ماکسول درباره انتشار نور بحث می‌کند در حالیکه نظریه کوانتومی بر هم کنش نور و ماده یا جذب و نشر آن را شرح می‌دهد ازآمیختن این دو نظریه ،نظریه جامعی که الکترودینامیک کوانتومی نام دارد،شکل می‌گیرد.

ماهیت‌های متفاوت نور چیست

ماهیت ذره‌ای چیست

ایزاک نیوتن در کتاب خود در رساله‌ای درباره نور نوشت: پرتوهای نور ذرات کوچکی هستند که از یک جسم نورانی نشر می‌شوند. احتمالاً نیوتن نور را به این دلیل بصورت ذره در نظر گرفت که در محیط‌های همگن به نظر می‌رسد در امتداد خط مستقیم منتشر می‌شوند که این امر را قانون می‌نامند و یکی از مثالهای خوب برای توضیح آن بوجود آمدن سایه است.

ماهیت موجی نور

هم‌زمان با نیوتن، کریستیان هویگنس (Christiaan Huygens) (۱۶۹۵-۱۶۲۹)طرفدار توضیح دیگری بود که در آن حرکت نور به صورت موجی است و از چشمه‌های نوری به تمام جهات پخش می‌شود به خاطر داشته باشید که هویگنس با به کاربردن امواج اصلی و موجک‌های ثانوی قوانین بازتاب و شکست را تشریح کرد. حقایق دیگری که با تصور موجی بودن نور توجیه می‌شوند پدیده‌های تداخلی اند مانند به وجود آمدن فریزهای روشن و تاریک در اثر بازتاب نور از لایه‌های نازک و یا پراش نور در اطراف مانع.

واژه لیزر از سر کلمه‌های انگلیسی در عبارت Light Amplification by Stimulated Emission of Radiation به معنی «تقویت نور به روش گسیل القایی تابش» است.

لیزر به وسیله‌ای گفته می‌شود که نور را به صورت پرتوهای موازی بسیار باریکی که طول موج مشخصی دارند ساطع می‌کنند. این دستگاه از ماده‌ای جمع کننده یا فعال کنده نور تشکیل شده که درون محفظه تشدید نور قرار دارد. این ماده پرتو نور را که به وسیله یک منبع انرزی بیرونی (از نوع الکتریسیته یا نور) به وجود آمده، تقویت می‌کند.

مبانی نظری لیزر را آلبرت انیشتین در سال ۱۹۱۶ میلادی طی مقاله‌ای مطرح کرد٫ ولی سال‌های نسبتاً زیادی طول کشید تا صنعت و فناوری امکان ساخت نخستین لیزر را فراهم کند. در سال ۱۹۵۳ چارلز تاونز میزر (تقویت‌کننده موج میکروویو) را اختراع کرد و می‌خواست آزمایش‌های خود را حول جایگزینی نور مرئی به جای فروسرخ ادامه دهد و هم‌زمان این امر بین آزمایشگاه‌های گوناگون در سراسر جهان به عنوان رقابتی جدی در نظر گرفته شد که عبارت لیزر در همان زمان در مقاله‌ای از گوردون هولد، دانشجوی دکترای دانشگاه کلمبیا، پیشنهاد شد و در سال ۱۹۶۰ نخستین لیزر (که با موفقیت کار کرد) توسط تئودور میمن (Theodore H. Maiman) ساخته شد. و نخستین لیزر گازی(با استفاده از هلیوم و نئون) هم توسط علی جوان فیزیکدان ایرانی در همان ۱۹۶۰ ساخته شد. نخستین بار طرح اولیه لیزر (میزر) توسط انیشتن داده شد،کار لیزر به این گونه‌است که با تابش یک فوتون به یک ذره (اتم یا مولکول یا یون)برانگیخته یک فوتون دیگر نیز آزاد می‌شود که این دو فوتون با هم، هم فرکانس می‌باشند در صورت ادامه این روند تعداد فوتونها افزایش می‌یابند که می‌توانند باریکه‌ای از فوتونها را به وجود بیاورند.

موج و ذره

اساسا در جهان دو نوع رفتار قابل مشاهده است:رفتار موجی و رفتار ذره ای.هنگامی رفتاری مانند ذره مشاهده میشود كه جرم و انرژی هر دو با هم منتقل شوند. به عبارت دیگر هنگام جابجایی،هر دو در یك جسم یا ذره مستقر باشند. یك توپ در حال حركت چنین رفتاری دارد. در حالی كه در رفتار شبیه موج، با حركت جسم یا ذره جرم جابه جا نمیشود بلكه انرژی به تنهایی آن هم در همه ی جهات انتقال می یابد. برای مثال برآمدگی های سطح آب دریا موج هستند و بدون آنكه آب جابه جا شود،انرژی به ساحل انتقال میابد. مطالعه ی خواص نور نشان داد كه هر دو نوع رفتار را میتوان یك جا انتظار داشت.

امروزه میدانیم كه نور رفتاری دوگانه دارد، در عین حال كه موج است و پدیده هایی چون تداخل و پراش را از خود نشان میدهد، خود از فوتون تشكیل شده است. چشمهای الكترونیكی از جمله دستگاههایی هستند كه بر اساس خاصیت ذره ای نور ساخته شده اند. در این دستگاهها كه بیشتر مانند بك كلید برق عمل میكنند، با برخورد فوتونهای نور با الكترونهای موجود روی سطح فلز موجود در آنها ، جریان الكتریكی در مدار برقرار میشود.

 

گسترش مفهوم دوگانگی موج-ذره به ماده ، توسط لویی دوبروی فیزیك دان فرانسوی انجام شد. وی به الكترون كه ذره ای بودن آن قبلا اثبات شده بود ، طول موجی نسبت داد. شواهد گوناگونی وجود دارد كه درستی دیدگاه دوبروی را ثابت میكند. میكروسكوپ الكترونی بر مبنای این رفتار الكترون طراحی شده است. با كمك این دستگاه می توان تصاویر بسیار دقیقی از اجسام بسیار كوچكی كه مشاهده ی آنها با میكروسكوپ های نور آن هم با این جزییات امكان ندارد.(همانطور كه میدانید نوری كه ما را قادر به دیدن میكند طول موجی بین 400 تا 700 نانو متر دارد. اساسا هنگامی می توان از یك جسم تصویر برداشت كه ابعاد ان جسم از نصف كمترین طول موج قابل رویت كمتر نباشد. بنا براین با نور مریی حداكثر اجسامی قابل دیدن هستند كه ابعاد آنها از 200 نانو متر بیشتر باشد.)

طول موجی را كه دوبروی به الكترون نسبت داده است با سرعت حركت آن رابطه ی وارونه دارد. به عبارت دیگر هرچه الكترون سریعتر حركت كند طول موج ان كوتاهتر خواهد بود.

بنابراین با تنظیم سرعت حركت الكترونها می توان طول موج آنها را تغییر داد. موج الكترونی امكان تصویر برداری از اجسامی با ابعاد نانو متر را برای ما فراهم كرده است. در سال 1986 با طراحی و ساخت میكروسكوپ های تونل زنی پیمایشی نسل تازه ای از میكروسكوپ های الكترونی متولد شد. این میكروسكوپ ها به كمك رایانه ضمن بالا بردن كیفیت تصاویر، به دانشمندان این امكان را داد كه بتوانند از اتم ها و مولكولها عكس تكی بگیرند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل در مورد پدافند

بازديد: 1603

تحقیق کامل در مورد پدافند

پدافند کلمه متضاد آفند و به معنی دفاع در برابر هجوم یا تک هوائی است و شامل مجموعه اقداماتی می‌شود که به منظور جلوگیری از بمباران های هوائی و شکسته شدن حریم هوائی یک کشور انجام می‌شود.

انواع پدافند کدامند

پدافند به دو صورت انجام می‌شود. پدافند عامل و پدافند غیر عامل

پدافند عامل چیست

پدافند عامل در حقیقت همان معادل کلمه پدافند است که تعریف کامل آن در بالا گفته شد. یعنی پدافند عامل به کارگیری تجهیزات نظامی برای جلوگیری از ورود هواپیما های متخاصم به داخل خاک کشور.

پدافند غیرعامل چیست

پدافند غیرعامل نیز اقداماتی است که موجب کاهش ضرر و زیان در مقابل عملیات های خصمانه هواپیماهای دشمن و تهدیدات خارجی با هزینه کمتر و بکارگیری ترفند و شیوه‌های غیر مسلحانه نظیر:استتار اختفا و ایجاد سرپناه برای تاسیسات مهم و استراتژیک انجام می‌شود و در این نوع پدافند از هیچگونه سلاحی استفاده نمی‌شود.

پدافند در مفهوم كلي، دفع، خنثي كردن و يا كاهش تاثيرات اقدامات آفندي دشمن و ممانعت از دستيابي به اهداف خودي است. پدافند به دو بخش تقسيم مي‌شود 1- پدافند عامل 2- پدافند غيرعامل

علاقه به حيات و حفظ بقاء به طور غريزي در هر انساني وجود دارد لذا در طول تاريخ، بشر براي دستيابي به ملزومات حياتي خود از جمله غذا و انرژي به گسترش و توسعه مراتع و زمين‌هاي كشاورزي و معادن پرداخته يا به جهت دفع تجاوز دشمنان خود جنگ‌ها و منازعات بسياري را پشت سر نهاده است. سلاح‌هايي كه جوامع بشري قبل از دوران صنعتي در جنگ‌ها بكار مي‌بردند دست ساز و بسيار ساده بود، بين فرآيندهاي دانش و فناوري و نوع سلاح‌هايي كه جوامع بشري براي بهره گيري از آنها در جنگ ابداع و اختراع مي‌كرده‌اند، ارتباط نزديكي وجود داشته است.

در دوران معاصر، اين پيوستگي در اثر تحولات و پيشرفت‌هاي عظيم در فناوري رو به فزوني نهاده است. پس از وقوع انقلاب صنعتي در قرن هجدهم در اروپا و توسعه بيشتر، (پژوهش و توسعه) پيشرفت‌هاي شگرفي در همه سطوح فناوري پديد آمد. به طوري كه دوران كنوني به ويژه دو دهه اخير را (عصر انقلاب سوم فناوري) يا (دوران انقلاب در ميكروالكترونيك) ناميده‌اند، تحولات مذكور لزوما فناوري تسليحاتي را به شدت تحت تاثير قرار داد به طوري كه همه ابعاد و سطوح اين فناوري بسيار پيچيده شده و در خصوص طرح‌هاي نظامي جنبه راهبردي يافته است. پيشرفت سريع علوم و فناوري نظامي در زمينه توليد انواع سلاح‌هاي آفندي توسط كشورهاي پيشرفته و توان همپائي ساير كشورها موجب گرديده است تا بحث پدافند به ويژه دفاع غير عامل توسط كشورهاي اخيرالذكر مورد توجه جدي قرار گيرد.

با نگرش به اين‌كه سلاح‌هاي كنترل از راه دور و پيشرفته جايگزين اكثر سلاح‌هاي سنتي گرديده‌اند و به عنوان مثال با فشار يك دكمه از فواصل دور مي‌توان جان هزاران انسان را مورد تهديد جدي قرار داد توجه به امر پدافند، طبيعي جلوه مي‌نمايد.

 

استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي همانند استفاده رژيم بعثي از سلاح‌هايي شيميايي در طول 8 سال جنگ تحميلي عليه جمهوري اسلامي و تجربه جنگ نفت، جنگ افغانستان، مناقشه يوگسلاوي و جنگ اخير امريكا عليه عراق لزوم توجه به مقوله دفاع، خصوصا دفاع غير عامل را مضاعف نموده است.

اقدامات دفاع غير عامل شامل اصول اساسي و ملاحظاتي است كه در اغلب كشورهايي جهان، اين اصول و ملاحظات با كمي اختلاف پذيرفته شده اند ولي شيوه به كارگيري آنها ابتكاري، هنرمندانه و خردمندانه است نه اينكه كليشه‌اي باشد به همين دليل وسعت هر اصل به خلاقيت‌هاي فكري بشر و شرايط زمان و مكان بستگي دارد و بعضا حد و مرزي براي اين اصول نمي‌توان تعيين كرد و لذا در حد غير قابل تصوري در نحوه بكارگيري اصول دفاع غير عامل تنوع وجود دارد. در اين مقاله سعي گرديده است پس از تبيين اصول و ملاحظات دفاع غير عامل و موضوعات ذيربط، توصيه‌هايي چند در خصوص اقدامات دفاع غير عامل ارائه گرديده است.

 

*اقدامات اساسي دفاع غير عامل کدامند:

اقدامات اساسي در تامين دفاع غيرعامل شامل موارد ذيل مي‌باشد كه در تهيه طرح‌ها متناسب با ماموريت، وضعيت، موقعيت و شرايط زماني و مكاني و رده سازماني بايد مورد استفاده و بهره برداري لازم قرار گيرد. در ابتدا فهرست‌وار اصول دفاع غير عامل و ملاحظات آن را نام برده و سپس به تعريف هر يك از اصطلاحات مي‌پردازيم.

 

1- استتار (Camuflage)

2- اختفا (Concealment)

3- پوشش (Cover)

4- فريب (Deception)

5- تفرقه و پراكندگي (Separation and Dispersion )

6- مقاوم سازي و استحكام (Hardening)

7- اعلام خبر (Early Warning)

8- مكان يابي (Site Selection)

9- تحرك (Movement) 10-

10- پناهگاه (Defilade)

11- جان پناه (Trench)

12- انضباط استتار (Camouflage Discipline)

13- حفاظت (Security)

14- سيستم اطفا حريق (Extinguishing System)

15- اقدامات درون سيستمي

16- آموزش و ايجاد فرهنگ دفاع (Training)

17- ايجاد موانع (ديوار - دكل - كابل - بالن) (Barrier)

18- عمليات دود. (Smoke Operation)

19- اقدامات بعد از بمباران(كنترل تردد، تخليه، مجروحين، كنترل خسارت، خنثي سازي بمب و... )

20- ايمني (Safety)

21- مقابله با بمب ‌هاي گرافيتي E. M. P - H. P. M

22- ايجاد استحكامات صحرايي و سازه‌هاي موقتي (Field fortification)

23- ايجاد سازه‌هاي امن و مقاوم سازي تاسيسات. (Protective Structures)

24- دفاع غير عامل در مقابل حملات ويژه (ش. م. ه).

* اصول پدافند عامل:

مجموعه اقدامات بنيادي و زير بنايي است كه در صورت بكار گيري مي‌توان به اهداف پدافند غير عامل از قبيل تقليل خسارات و صدمات، كاهش قابليت و توانايي سامانه شناسائي، هدف يابي و دقت هدف گيري تسليحات آفندي دشمن و تحميل هزينه بيشتر به وي نائل گرديد.

در اكثر منابع علمي و نظامي دنيا اصول پدافند غير عامل شامل 6 الي 7 اقدام مشروحه ذيل مي‌باشد كه در طراحي و برنامه ريزي‌هاي و اقدامات اجرايي دقيقا مي‌بايست مورد توجه قرار گيرد.

 

1- استتار Camouflage

2- اختفا Concealment

3- پوشش Cover

4- فريب Deception

5- تفرقه و پراكندگي Separation And Dispersion

6- مقاوم سازي و استحكامات Hardening

7- اعلام خبر Early warning

تعاريف و اصلاحات

* پدافند (Active Defense)

عبارتست از بكارگيري مستقيم جنگ افزار، به منظور خنثي نمودن و يا كاهش اثرات عمليات خصمانه هوايي، زميني، دريايي، نفوذي و خرابكارانه بر روي اهداف مورد نظر.

 

* پدافند غير عامل (Passive Defense) چیست

به مجموعه اقداماتي اطلاق مي‌گردد كه مستلزم بكارگيري جنگ افراز نبوده و با اجراي آن مي‌توان از وارد شدن خسارات مالي به تجهيزات و تاسيسات حياتي و حساس نظامي و غير نظامي و تلفات انساني جلوگيري نموده و يا ميزان اين خسارات و تلفات را به حداقل ممكن كاهش داد.

* دفاع غير نظامي (Civil Defsnse)

دفاع غيرنظامي تقليل خسارات مالي و صدمات جاني وارده بر غير نظاميان در جنگ يا در اثر حوادث طبيعي نظير سيل، زلزله، طوفان، آتش‌فشان، آتش‌سوزي و خشكسالي مي‌باشد، در منابع خارجي، وظايف دفاع غير نظامي شامل چهار عنوان ذيل مي‌باشد:

1- اقدامات پيشگيرانه و كاهش دهنده (Mitigation)

2- آماده سازي و امداد رساني (Preparation)

3- هشدار و اخطار (Response)

4- باز سازي مجدد (Recovery)

نكته:

ارائه تعريف دفاع غير نظامي در اين نوشتار در حوزه پدافند غير عامل نبوده و بيشتر در جهت آگاهي مخاطبين در تميز بين پدافند غيرعامل و دفاع غير نظامي مي‌باشد زيرا به دليل عدم شناخت جامع در بسياري از كتب، مقالات، و يا نوشتارهاي داخلي مشاهده گرديده است كه دو مفهوم ياد شده با همديگر اشتباه گرفته مي‌شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل در مورد بازی درمانی

بازديد: 731

تحقیق کامل در مورد بازی درمانی

مقدمه

 بازي درماني، روشي است كه به ياري كودكان پرمشكل، مي شتابد تا هنگامي كه بتوانند مسائل خود را به دست خويش حل كنند و در عين حال، نشاندهنده اين واقعيت است كه بازي براي كودك، همانند يك وسيله طبيعي است با اين هدف كه او بتواند، خويشتن و همچنين ويژگيهاي درون خود را بشناسد و با آن عمل كند. در اين نوع درمان، به كودك، فرصت داده مي شود تا احساسات آزار دهنده و مشكلات درون خود را از طريق ((بازي)) بروز دهد و آنها را به نمايش بگذارد. همانند آن گونه از درمانهايي كه افراد بزرگسال از طريق آن با ((سخن گفتن)) مشكلات خود را بيان مي كنند.

بازي درماني، از نقطه نظرروش شناختي موضوع، بردوگونه است: روش مستقيم و روش غير مستقيم.

در نوع اول (با رهبري) درمانگر، مسئوليت راهنمايي و تفسير چگونگي داده هاي درمان را بر عهده مي گيردو در نوع دوم (بدون رهبري ) درمانگر مي تواند اين موضوع را به خود كودك واگذار كند.

نظريه ساخت شخصيت، زمينه سازبازي درماني بدون رهبري چیست

به نظرمي رسد كه درون هر انساني، نيروي توانايياست كه با تلاش هميشگي درصد به ادراك رساندن و همچنين از قوه به فعل در آمدن خويش است اين نيرو، داراي آنچنان ويژگي هايي است كه مي توان گفت، قادر است همچون ((سايق)) سوق دهنده اي روبه بلوغ، استقلال و به دست گرفتن زمام امور و هدايت فرد، توسط خويش، عمل كند. حركت در چنين وضعي مي تواند تا سرحد كمال ادامه يابد، اما دستيابي به ساختي متعادل و متوازن به وجود ((زمينه رشد)) مناسبي نيازمند است. همانگونه كه گياه براي رسيدن به رشد كامل، نيازمند نور و آب كافي و خاك مساعد و قوي است، انسان هم بايد اجازه يابد تا ((خودش)) باشد و موردتاًييد خودو ديگران نيز قرار گيرد. به عبارتي ديگر، از حقوق فردي و جاه و مقامي شايسته كه همزاد هر انساني است برخوردار شود. تا بر گردآوري همه ضروتهاي مذكور، موفق به كسب رضايت مستقيم از محرك رشد، در خود شود.

رشد فرايندي فرا گرد گونه و ديگر گوني است كه هم، نسبي است و هم پويا . تجربه هاي آدمي، چشم انداز و كانون بينايي او را دگرگوني، جابجايي و كسب درجات اهميت، به طورمتفاوت است.

كودك، آندسته ازتجربهايي را كه برايش تاًثير ناخوشايندي داشته بيشتر خيلي زود مي بخشد و آن را فراموش مي كند. مگر در موردهايي كه اينگونه تجربه ها ناراحتي شديدي براي او داشته است. در آن صورت، زندگي و افراددورو برش را، همانگونه كه مي فهمد مي پذيرد. رفتار كودك، همواره بيانگر علاقه، كنجكاوي وعشق بزرگي است كه به زندگي دارد. حتي، پيش پا افتاده ترين كارهاي خوشايند و لذت بخش، او را طوري خوشحال مي كند كه برخورد مي لرزد. بطور طبيعي، كودك به بزرگ شدن و رشد يافتن، عشق مي ورزد و هميشه براي رسيدن به آن، تلاش مي كند. گاهي وقتها نيز در پويندگي در راه اين آرزو، بيش از آنچه در گنجايش اوست گام بر مي دارد.

كودك در مقاطعي از مراحل رشد، از لحاظ كيفي، رفتارهاي متفاوت و گاه در نوع خود، متضادي از خود بروز مي دهد. به عبارتي ديگر، اوهم، فروتن است و هم سركش، هم، بيباك است و هم ترسو، هم فرمانبردار و هم فرمانروا، هم آرزومند است و هم شكيبا. هم آرمانگر است و هم بي تفاوت. او گاهي، مهر مي ورزد و هنگامي كينه توز است. زماني ستيزه جو است و موقعي خواستار صلح وسلامت ... و سرانجام، هنگامي شادمانه شاد است و يا نوميدانه، غمگين .- چرا؟

بارها گفته شده كه در درون هر فرد، دسته اي از نيازهاي اساسي وجود دارد و شخص، پيوسته خواستار رفع همه اين نيازهاست. هنگامي كه اين نيازها نسبتاً بصورت مستقيم رفع شود. چنين فردي را ((سازگار)) مي ناميم. اما اگر تلاشها در جهت نيازها، مفيد فايده نباشد فرد، به گزينش راههاي انحرافي مي پردازدو متوسل به آنها مي شود، چنين فردي را ناسازگارمي خوانند.

واكنش فردي كودك، به سبب شكل بندي كلي از تمام تجربه هاي به دست آمده آمده اش صورت مي گيرد و همچنين واكنشي از او، امري است پيچيده و سنجيده كه به رفع ابهام، عينيت بخشيدن، پذيرش و مسووليت انجام كاري موثر در قبال آن، نياز دارد.

درمان غير مستقيم (بدون رهبري)  چیست

درمان غير مستقيم (بدون رهبري ) بر پايه اين فرض استوار است كه فرد، نه تنها مي تواند مشكلات دروني خود را بطور رضايت بخش و مطلوبي حل كند، بلكه انگيزه اي در او به وجود مي آيد مكه رفتار پخته را بهتر و خواستني تر از رفتار ناپخته و رشد نايافته از خود بروز دهد.

در درمان غير مستقيم(بدون رهبري) به فرد، اجازه داده مي شودكه ((خودش)) باشد و ((خود)) ((درمانجو)) را بدون هيچگونه ارزشيابي و يا اعمال فشار نسبت به تغيير آن بلكه آنگونه كه هست مي پذيرد.

بازي درماني چیست

همانگونه كه پيش از اين اشاره كرديم، بازي درماني غير مستقيم (بدون رهبري) عبارت از اين است كه به كودك ، فرصت دهيم تا تجربه رشد خود را تحت دلخواه ترين شرايط ممكن، آزمايش كند. زيرا بازي، وسيله اي طبيعي براي ابزار احساسها و عاطفه ها، نزد كودك است و به اين جهت، اين فرصت در اختيار او واگذاشته مي شود تا به توسط آن، احساسهاي دروني خود را كه ناشي ازتنشها، ناكاميها، ناامني، پرخاشگريها، ترس ها، آشفتگيها و سردرگميهاي اوست به نمايش بگذارد.

اتاق بازي درماني، زمينه اي مناسب، براي رشد را به دست مي دهد. در مكان امن اتاق بازي جايي كه ((كودك)) به عنوان مهم ترين شخص، جلوه مي كند، خود، فرمانده محيط و شخص خويش است، كسي به او نمي گويد چه كاري بكند. هيچكي از رفتار او ايراد نمي گيرد، به او نق نمي زند، كاري به كارش ندارد، عقيده هايش را به او تحميل و تلقين نمي كند، در دنياي ويژه او، پرس جويي وجود ندارد- ناگهان او، حس مي كند كه مي تواند در(( اينجا)) بال و پربگشايد، و با انصاف بر خويش بنگرد. زيرا در اينجا او به طوركامل، مي پذيرند، مي تواندآرا و عقيده هايش را آزمايش كند و آنچه كه هست، بي پروا بگويد. ديگر، ((اتاق بازي)) جهان ((او)) است و اجباري در هماوردي و رقابت با نيروهايي مانند نيرواعمال نفوذ بزرگترها و يا رقيبان همزمان او و يا وضعي كه او را در آن بصورت يك گروگان در قماري بين پدر و مادر ستيزه جويي قرار دهد وجود ندارد. كودك، در اتاق بازي، آلت دست و هدفهاي پرخاشگريها و نا كاميهاي ديگران نيست، بلكه اوفردي در مسير خويش است. رفتار با او، محترمانه و برابر با منزلتي كه دارد صورت مي گيرد، هر چه دلش مي خواهد بگويد، بر زبان مي آورد و بطور كامل، او را مي پذيرند. در اينجا او هم مي تواند عشق بورزد و يا از كسي و چيزي نفرت داشته باشد و حتي اگر مانند تكه صورتك سنگي، بي تفاوت باشد، كسي اورا از خودنمي راند. او در انجام كارهاي مربوط به خود، دلش مي خواهد بسرعت باد، عمل كند و بكندي حركت خزه ها روي آبً! و در هيچيك از اين حالتها نه كسي او را به شتاب كردن مجبور مي كند و نه از كارش جلو، مي گيرد.

حضور درمانگري پذيرا، دوست و فهميده در اتاق بازي كودك به او احساس امنيت مي دهد. محدوديت ها هر چند ناچيز به اين احساس امنيت و واقعيت مي‌افزايند وشركت درمانگر، در بازي هنگام درمان، به اين احساس امنيت، نيرومي دهد. درمانگر، نسبت به آنچه، كودك، احساس كرده و از راه گفتار وبازي، ابراز مي كند، حساس است. درمانگر، آراي بيان شده و عاطفي كودك را بگونه اي پاسخ مي گويد كه او را به درك بهتر خويش كمك كند. او به كودك نيروي ايستادن بر روي روپا، استقلال و بلوغي كه هنگامداشتن فرصت مناسب از خود نشان مي دهد احترام مي گذارد.

درمانگر، علاوه بر ياري رساندن به كودك در دستيابي به فهم بيشتر از خود، ضمن دادن پاسخ مناسب به عقيده هاي عاطفي او، اينطور القا مي كند كه كودك را علاوه بر آنچه كه مي گويد و يا عمل مي كند، مي فهمد و مي پذيرد و به اين ترتيب، اين جراًت را به كودك مي دهد كه در اعماق دنياي خود فرو رود و خود حقيقي اش را بيرون ريزد.

كودكي كه از لحاظ رواني، آزاد است تا به گونه اي سازنده به هدفهاي ممكن، دست يابد با كودكي كه همه نيروي خود را درمبارزه اي ماًيوس كننده در راه دستيابي به آزادي و يافتن پايگاه راستين خويش صرف مي كند، همان كار را از راههاي (جايگزين ) ديگر انجام مي دهد. به اين ترتيب مي بينيم چنين كودكي با كردارهايي همانند: كج خلقي، آزار، قهر، روياًنگري، دعوا و وارد كردن شوك به ديگران ، براي اثبات فرديت خود، ك.شش مي كند.

بازي به طور آزاد، راهي است در جهت تبيين آنچه كه كودك، ((مي خواهند)) باشد. او مي تواند به دنيايي كه متعلق به خود مي داند نظم بخشد و به همين علت هم هست كه درمانگر ، در نوع درمان غير مستقيم به هرحال از هدايت بازي پرهيز مي كند. در اينجا، درمانگر آنچه را كه از آن كودك است به اومي بخشد. در اين مورد، اسباب بازيها وروش كاربرد دلخواه ازآنها، مورد بحث است... زماني كه كودك، با اين اسباب بازيها به دلخواه خود، رفتار مي كند، شخصيت خود را به طور كامل تبيين مي كند.به عبارتي، يك دوره انديشيدنو انجام كاري مستقل را مي گذراند.

در عصر كنوني، فشار و شتاب به اندازه اي است كه ايجاد رابطه ظريف وصميمي لازم براي كودك بين خود و بزرگتر از خود به منظور آشكار كردن اسرار آميزترين گوشه هايي ازجهانش مشكل است. آدمهاي زيادي پيرامون كودك هستند كه مي خواهند شخصيت او را استثمار كنند و به اين جهت او از هويت خود، دفاع مي كند. او با كنار نگهداشتن خود، به چيزهايي كه برايش به اندازه كافي مهم وجالب توجه است، غرق لذت مي شود. زماني كه كودك با هدفهاي گذشته ، نسبت به چيزهاي خيلي ساده، اصرار مي ورزدو تاكيد مي كند. در واقع، علاقه هاي حسي و كجكاوي سيري ناپذير خود را آزاد مي گذارد. در چنين حالتي، زماني كه اوبا لرزش صداي يك مكتشف حقيقي خبر مي دهد كه : ((چرااين شن خاك داره، ذره هاش تيزن و هيچ مزه يي ندارن)) آيا اين(( همان )) مزه ((هيچ چيزه؟)) بزرگترها بهاومي خندند و كوچكش مي پندازند. يا اينكه مي گويد : ((ازين انگشتم، موقع دنگ آميزي روي صفحه نقاشي، رنگ بيرون مي زنه، رنگ بيرون مي زنه- مثلِ گل قرمز يا گلِ سبز بيرون مي زنه. گلِ بيرون مي زنه)) يا در مورد مشاهداتش مي گويد: ((مردم از سر كار مي رن، خونه، از سر كار به خونه، از سركار به خونه، و حتي از سركار ميرن، به طرف شرق مي رن- مي رن براي شام. يه بار ديگه، فردا مي رن سر كار. دوباره، سر كار مي رن، دفعه ديگه مي يان به طرف غرب صب مي يان طرف غرب و برمي گردن سر كار!))

تجربه گروهي درمان را مي توان همراه با ارزيابي همزمان رفتار و واكنش افراد نسبت بهم، بصورتي حقيقي تر در آورد زيرا هر كودكي، همراه ديگر همسن و سالانش در جهان، زندگي مي كند و بايد واكنش ديگران را مورد توجه قرار دهد و طرحي ازاحساسات آنها را در ذهن داشته باشد. با اين وجود، گروهي كه در درمان غير مستقيم شركت دارد، همانند يك باشگاه، گروه تفريحي، گروه آموزشي و يا گروه جايگزين((يك خانواده )) عمل نمي كند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره آئیین مهرپرستی در ایران

بازديد: 553

تحقیق درباره آئیین مهرپرستی در ایران

مقدمه :

آئين مهرپرستي يا ميترائيسم يكي از اديان قديمي ايران باستان بوده كه قبل از مسيحيت رواج داشته و به غير از ايران به اروپا نيز راه پيدا كرده بود تا در قرن سوم و چهارم ميلادي به اوج خود مي‌رسد و به ويژه در بين سربازان رومي پيرواني زيادي داشت.

در سال 391 ميلادي كه تئودوس يكم همه اديان را به جز مسيحيت ممنوع كرد،‌اين آئين مهرپرستي نيز كم كم از اروپا رخت بربست چون همۀ اروپائيان مجبور شدند يا مسيحي شوند و يا از همۀ نعمات زندگي محروم گردند. اما نمادها و پرستش گاههاي اين آئين كه مهرابه ناميده ميشدند در اروپا يافت شده و در داخل كليساها و مفاهيم آئين مسيحي و رفتارهاي مسيحي نيز باقي مانده است.

تاریخچه پيدايش ميترا

مهر يا ميترا در شب يلدا (به زبان سرياني يعني تولد خورشيد) پا به عرصه هستي ميگذارد در اين شب ميترا از دل سنگي و در درون غاري به دنيا مي آيد و يا به گفته ي عده اي از دل يك گل نيلوفر متولد مي شود و تنها كلاهي بر سر و شمشير و تير و كمان در دست دارد.

در جايي ديگر گفته شده كه بيرون آمدن او از دل سنگ را، نوري كه از برخورد دو سنگ به هم ايجاد مي شود مي دانند و به هنگام تولد كره اي در دست دارد و دست ديگرش دايره ي برج هاي كيهاني را گرفته است.

در دين مسيحيت چون روز ميلاد مسيح مشخص نبوده اين روز را روز تولد مسيح اعلام كرده اند.

ميترا گاو مقدس را در حال چرا دستگير مي كند و بر شانه مي اندازد و به داخل غار مي برد و يا پيروزمندانه سوار بر آن گاو مي شود و به سمت غار حركت مي كند.

رنگ گاو سفيد و يا آبي بوده است.

پس از رسيدن به غار، ميترا گاو را بر زمين مي زند و بر پشت آن مي نشيند و چاقوي خود را بر كتف گاو فرو مي كند. در اين هنگام سگ و مار براي ليسيدن خون گاو مي آيند و عقرب براي اينكه بيضه ي گاو را نيش بزند. كه اين سه هر كدام سمبل چيزي است. سگ نشان پاسداري و مار نشان زندگاني و عقرب نمايندۀ اهريمن است كه ميخواهد نطفۀ گاو را آلوده كند. از محل زخم گاو سه خوشۀ گندم و نهال تاك در مي آيند.

معجزۀ آب در آئین باستان:

ميترا با زدن تيري به صخره از آن چشمۀ جاويد به وجود مي آورد كه اين همان چشمۀ‌ آب زندگاني مي باشد.

و سوار بر اسب مي تازد و تمام تيرهاي او به هدف مي خورند و با هر تير موجودي را شكار مي كند بعد از شكار به سراغ دشمنان مي رود و همۀ آنها را از پا در مي آورد. لقب مهرنبرز و يا مهر شكست ناپذير از همين جا پديد مي آيد.

ميترا زندگي مي كند و به همه نور مهر مي افشاند. او از ابتدا خداي شاهان و جنگاوران بود و در بعضي از سنگ نگاره ها مثل طاق بستان در كنار شاه ايران هم پيماني و پشتيباني با او را به همراه تاج درخشان شاهي بر سر نشان ميدهد.

ايراني ها روزهاي 16 هر ماه و ماه هفتم (مهر) را مختص او مي دانستند چون او را ميانجي مي ناميدند. چون او در منطقه اي برج ها را در جاي تعادل قرار مي دهد و شب و روز نيز نشانۀ تعادل مي باشند. و روز شانزدهم و ماه هفتم نيز نقطه هاي مياني گردش به دور خورشيد هستند.

جشن مهرگان كه از اعياد قديمي ايرانيان مي باشد و در مهرماه انجام مي شده به پاس آئين مهرپرستي بوده است و باقيماندۀ از اين آئين مهر بوده است كه اينك رنگ خود را از دست داده است.

ميترا در آخرين روز زندگي زميني در ضيافتي در درون غار شركت ميكند و در اين ضيافت خون گاو و گوشت او و نان و شراب مي خورد و بعد از ضيافت سوار بر ارابه خورشيد شده و به آسمان عروج مي كند.

از آن به بعد در مهرابه ها، مهرپرستان جمع مي شدند و گاو نري را به ياد ميترا قرباني مي كردند و گوشت آنرا كباب مي كردند و خون آنرا در جامي در زير مهراب مي ريختند و اين خون را با شيرۀ هوم و شراب مخلوط مي كردند و سپس مي ريختند و حاضران آنرا به همراه كباب و نان مي خوردند و سپس سرودهايي در سپاس از مهر مي خواندند و در مهراب هاي اين مهرابه ها شمع و آتش روشن مي كردند كه نماد مهر مي باشد.

ساختمان نيايشگاه با يك ورودي بوده كه دهليز دروني به سه راه منتهي مي شدو تالار روبرويي تالار اصلي معبد بوده كه مهراب در بالاي تالار اصلي قرار داشت و عبارت بود از گودي اندكي در ديوار كه نقش مهر و يا مجسمۀ او در حال كشتن گاوي ديده ميشد. دو ضربان نيز در دو سوي او ديده مي شدند. در دو طرف تالار اصلي نيمكت هاي سنگي قرار داشت و روشنايي مهراب از روزنه هاي كوچك سقف و يا پنجره هاي باريك تأمين مي شد بطوريكه فضاي مهراب تقريباً تاريك بود و اين براي آن بود كه حالت اصلي غار حس شود دو راهروي مجاور نيز سنگي تر و سقف آنها كوتاه تر بود.

علامت t از علائم مهرپرستان است و به صليب شكسته نيز به نام چرخ خورشيد احترام مي گذاشتند. درخت كاج نيز بعلت سبز بودنش در كل سال. و ناقوس مشهورترين مهد تمدن مهرپرستي ايران در شهر خرم آباد مي باشد. اما متأسفانه در ايران آثار زيادي از اين آئين كه در اديان مختلف از جمله اسلام نيز رخنه دارد باقي نمانده اما در برخي از كليساهاي كهن اروپا آثار آن بر جا مانده است كه ميترا را در حال كشتن گاو كه بصورت شكل هاي برجسته مي باشد نشان مي دهد.

شباهت زندگي و تولد كوروش كبير با اسطوره و سنن ميترايي:

1- ميترا از صخره زاده شده و بر طبق سنگ نگاره هاي برجسته رومي از سوي چوپانان پذيرفته شده. كورش هم بعد از سر راه قرار گرفتن توسط يك چوپان بزرگ شده است.

2- در آئين تاجگذاري در پاسارگاد شاه بايد انجير مي خورد و در سنگ نگاره هاي روسي ميترا در حاليكه روي درخت انجير است نشان داده مي شود.

3- بخشي از مراسمي كه كوروش اجرا مي كرد روشن كردن آتش از راه مالش چوپ درخت غار بر چوب درخت سرو بود كه اين دو درخت هم در نقش هاي برجسته رومي در حاليكه ميترا در كنار آنها ايستاده است ديده مي شود.

4- هنگام شورش عليه مادها كوروش از مردم خواست كه با خود داس بياورند و خار و خاشاك منطقه بزرگي را درو كنند و در سنگ نگاره هاي رومي كه ميترا هم مي باشد انسان پارسي با داسي در دست ديده مي شود.

5- روز بعد همان مردم خود را شستشو مي دادند و مي آمدند و كوروش بزها و گاوهاي بسيار كشته و از آنها با گوشت و شراب پذيرايي مي كرد و ميتوان آنرا با قرباني گاو نر و غذاي دسته جمعي ميترا سنجيد.

بعد از حمله اسكندر و از بين رفتن حكومت هخامنشيان ميترا تقريباً خصوصيات ملي ايراني خود را از دست داده و آئين ميترا كم كم به سوي غرب تمايل پيدا كرد و توانست دين بزرگ امپراطوري روم گردد و به مرور فرهنگي بوجود آورد كه مي توان آنرا بين المللي ناميد.

در دوره هلني ها بيشتر شاهان خود را از شجرۀ شاهان هخامنشيان مي دانستند و ميترا را نيز به عنوان خداي شاهنشاهي خود مي ستودند. مهمترين اين شاهان پونتوس، كاپادوكيا و كوهاژن بودند.

آئين ميترايي در روم چهار نماد داشت.

كلاغي در حال پرواز مار درختي كه عقابي روي آن است مشعل

وجوه اشتراك دين مسيح با آئين ميترايي در چیست:

1- رنگ سرخ در آئين مهرپرستي رنگي كه پيش از درآمدن آفتاب در آسمان جلوه مي كند و مهظر مهر و جلوۀ خداي مهر مي باشد و در دين مسيحيت نيز لباس پاپ سرخ است.

2- يكشنبه ها كه براي مهرپرستان است و براي مسيحيان نيز مقدس و تعطيل رسمي است. و معني اين كلمه نيز روز خورشيد است.

3- غسل تعميد ضروري ترين مراسم آئين مهر

4- مهماني شام آخر كه با نزديك ترين يارانش كه هفت نفرند نه دوازده نفر شام مي خورد و روي نان روي ميز علامت صليب مي باشد.

5- ناقوس كليسا

6- جشن فتح كه در ارديبهشت ماه بوسيلۀ مهرپرستان انجام ميشد در مسيحيان نيز متداول است.

نقش عدد هفت نزد ايرانيان

عدد هفت نزد ايرانيان قديم عدد مقدسي بوده است و از وجود بعضي از عوامل طبيعي مانند تعداد سيارات بوجود آمده بود.

در كتيبۀ بيستون داريوش با شش نفر ديگر بر چند پادشاه دروغين كه خود را برديا مي خواندند برخاست كه با خودش هفت نفر مي شدند.

در كتيبۀ نقش رستم آرمگاه داريوش در دو طرف شش تخت كه با خود داريوش هفت نقش را تشكيل مي دهد.

دور تا دور قلعه هگمتانه (همدان) پايتخت مادها هفت ديوار كه داراي كنگره هايي به رنگهاي مختلف بوده وجود داشت. در فرش هاي ايراني عدد هفت نماد انرژي اهورايي مي باشد بطوريكه برخي از نقوش فرشهاي دست بافت محلي يا گليم ايراني دورتادور دايرۀ‌ مياني آنها با هفت رنگ مختلف تهيه شده تا انسانهايي كه روي آن استراحت مي كنند از نيروي آرامش اهورايي برخوردار باشند.

هفت وادي مهرپرستي در ايران

كلاغ نماد هوا و باد منسوب به عطارد

همسر نماد آب منسوب به زهره

پسرباز نماد خاك منسوب به مريخ

شير نماد آتش نماد مشتري

پارسا نماد آتش منسوب به قمر

خورشيد نماد مهر منسوب به

پير مرشد نماد تكامل منسوب به زحل

باورهاي كهن ايرانيان

هفت ستاره : مهر (خورشيد) ،‌ناهيد، تير،‌ماه، كيوان، بهرام، برجيس

هفت روز هفته

هفت طبقه زمين

هفت طبقه آسمان

هفت خوان رستم

هفت طبقه دوزخ

هفت گاو فربه و هفت گاو لاغر در خواب حضرت يوسف (ع)

هفت تپۀ خوزستان

هفت دريا

هفت سنگ به شيطان

هفت عضو در سجده

هفت چاكرا

هفت پيكر نظامي

هفت مثنوي جامي

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع رسانه ، مدیریت و مالکیت آنها

بازديد: 1033

تحقیق درباره انواع رسانه ، مدیریت و مالکیت آنها


مقدمه :

اصولاً نوع اداره و وضعیت حقوقی و ماهیت رسانه های رادیو تلویزیونی در جهان سه نوع است:

گروه اول، سازمان دولتی (governmental) هستند که کل درآمد و اعتبارات آنها را دولت و حکومت پرداخت می کند و از نظر سیاست کار، خط مشی و محتوای برنامه ها، وابسته به حکومت و دولت هستند، خواسته ها و مقاصد آنها را تأمین می کنند و سلسله مراتب آنها را نیز حکومت مشخص می کند.

گروه دوم، سازمانهای عمومی یا ملی (Public or nationd ) هستند که ضمن دریافت کمک های حکومتی و دولتی، هزینه های خود را از محل پرداخت های عمومی و حق اشتراک مردمی تأمین می کنند و دولت در حد نظارت با آنها ارتباط دارد. به سخن دیگر، قوانین و مقررات و ضوابط آنها را نهادهای مردمی و دموکراتیک و نه دستگاه و شخصی خاص، وضع می کنند و رعایت نکردن این قوانین پاسخگویی به نهادهای ملی و مردمی را در پی دارد.

گروه سوم، سازمان های رادیو تلویزیونی خصوصی و تجارتی (privateand commevical) هستند که ضمن تبعیت از مقررات عمومی، رأساً در برابر عملکرد خود مسئولند و هزینه های آنها، صرفاً از محل درآمدهای اختصاصی (اشتراک کابلی و کارتی، آگهی های بازرگانی و حمایت تجارتی و فروش محصولات) تأمین و تدارک می شود که وضعیت حقوقی آنها نیز تابع مقررات بازرگانی و قوانین تجارتی است.

مالکیت گروه اول رسانه ها به حکومت و دولت، مالکیت گروه دوم رسانه ها به مردم و مالکیت گروه سوم رسانه ها به اشخاص حقیقی یا حقوقی خصوصی، تعلق دارد. هر نوع از این مالکیت ها، در شیوه اداره، میزان پاسخگویی و کیفیت آن به مردم و نحوه انتصاب یا انتخاب مدیران، چارچوب حاکم بر ضوابط و مقررات، شیوه نظارت و مسائلی از این دست که در «مدیریت» ملاحظه می شوند، تأثیر دارند و تعیین کننده اند. اگرچه مالکیت های نوع اول و دوم به نوعی مالکیت عمومی تلقی می شوند، یا به عبارتی تعلق به «بیت المال» دارند، میزان دخالت و نظارت عمومی نحوه اداره آنها را متفاوت می کند و مدیریت رسانه به خصوص وجوه سیاستگذاری آن، مستقیماً با همین شیوه ها مرتبط است.

انحصار رسانه ها چیست

قرن بیستم با عناوینی چون عصر اطلاعات(Information Age)، عصر ارتباطات (Communcation Age)، عصر حاکمیت جریان آزاد اطلاعات(Free Flow of Information) و همانند آن یا دوران تله دموکراسی و یا دیالوگ جهانی ملل شناخته می شود. هزاران عنوان مجله و روزنامه منتشرمی شود، خبرگزاریهای بزرگ و کوچک بی شماری کار انتشار خبر را بر عهده دارند. سایتها و وبلاگهای خبری نیز به طرز گسترده اخبار و اطلاعات را منتشر می کنند. بنظر می رسد هیچ خبری دور از اذهان عمومی و پوشیده نماند. تنوع و کثرت اطلاعات، امکان کتمان اخبار و یا تحریف واقعیات را دشوار می نمایاند.

اما با نگاهی به استیلای جریان سلطه(Main Stream)بر جهان رسانه ای و انحصار حاکم در این حوزه به نتایجی غیر از آنچه ذکر شد خواهیم رسید.

بررسی جریان حاکم بر فضای رسانه ای جهان نمایانگر حاکمیت استبداد اطلاعاتی (Pespotism Information) توسط صهیونیسم یهودی بر آن است.

انحصار رسانه ای، صبغه یهودی مالکان و حاکمان رسانه ها و ارتباط جریان نو محافظه کاران(Neo Conservatism) با مدیریت رسانه ای جهان، موضوعاتی هستند که به آنها اشاره می کنیم.

1700روزنامه و11000مجله فقط در آمریکا منتشر می شود 9000 ایستگاه رادیویی و 1000 ایستگاه تلویزیونی به کار تولید برنامه مشغولند و بیش از 2500 بنگاه عظیم، انتشار کتاب را بر عهده دارند. این تعداد رسانه دیداری شنیداری و مکتوب اگر در سال 1984 توسط 50 مالک بزرگ اداره می شد امروز تنها 10 غول رسانه ای بر این فضا حکومت می کنند.

در آمریکا عملاً 5 شرکت عظیم رسانه ای کار تهیه و پخش اخبار ملی و بین المللی را انجام می دهند که عبارتند از« ABS، CBS، NBC، CNN، Fox News».

«لیونارد کل دنسون» «لیون هس»و«اوره ارلیک» مدیران شبکه CBS.

«ویلیام پلی»، «جیمز رسن فیلد» و«دیوید فرچز» مدیران شبکه CBS.

«آلفرد سیلورمن»، «ایرون لجی لستین»، «ریچارد سالانت» و«ریون فرانک» از NBC همگی یهودی هستند.

گروه رسانه ای(Donrey media) به تنهایی 54 روزنامه را در مالکیت خود دارد.

برادران(نیو هاوس) یهودی چندین روزنامه اخبار صبح همچنین هانس ویل آلاباما، تایمز و روزنامه پست هرالد، بیرمنگام آلابامور و از روزنامه های عصر روزنامه ریجستر، یونیون ماساچست اسپرینگ فیلد، پست استاندارد، نیویورک سراکوس و هرالد جونان

همچنین 12 ایستگاه تلویزیونی و 187 ایستگاه تلویزیون کابلی را در اختیار دارند. مجموعاً 54 عنوان روزنامه و نشریه در اختیار برادران(نیو هاوس) قرار دارد که برخی با تیراژ 22 میلیون نسخه در هفته منتشر می شوند.

خانواده«سولز براگر»یهودی امپراطوری تایمز را اداره می کنند. روزنامه ای که در سال 1896 توسط(آدلف اوش) یهودی تأسیس شد و در سال 1993 توسط این خانواده خریداری شد.

این خانواده مالکیت 18 روزنامه دیگر، 12 مجله با تیراژ قریب 5 میلیون نسخه 7 ایستگاه رادیو تلویزیونی 1سیستم تلویزیون کابلی و 3 شرکت انتشاراتی کتاب را در اختیار دارند. آنها یک سوم مالکیت هرالدتریبون را نیز در اختیار دارند.

خانواده هرست: این خانواده دارای بنگاه انتشاراتی هرست در بورلی هیلز کالیفرنیا و صاحب روزنامه هایی مانند نیویورک جرنال آمریکن ، آمریکن ویکلی، لس انجلس ایونینگ هرالد اکسپرس و، لس انجلس هرالد اگزامینر هستند.روبرت مورداک یهودی مالک نیوز گروپ و فکس نیوز، فاکس و کمپانی قرن بیستم است. هفته نامه ویکلی استاندارد نیز متعلق به گروه اوست. که توسط ویلیام کریستول پسر ایروینگ کریستول اداره می شود.

مورداک‌ بیش‌ از هر ناشر دیگری‌ در جهان‌ روزنامه‌ منتشر می‌کند. دو سوم‌ مجموع‌ تیراژ روزنامه‌های‌ استرالیا، تقریباً‌ نیمی‌ از تیراژ روزنامه‌های‌ نیوزلند و یک‌ سوم‌ تیراژ روزنامه‌های‌ انگلیس‌ توسط‌ مورداک‌ منتشر می‌شوند. شرکت‌ «نیوز کورپوریشن‌ لیمیتد» که‌ به‌اوتعلق‌ دارد از لحاظ‌ قلمرو جغرافیایی‌ یکی‌ از بزرگ‌ترین‌ غول‌های‌ جهان‌ محسوب‌ می‌شود.

نشریاتی مانندروزنامه شیکاگو سان تایمز، روزنامه بوستون هرالد ، روزنامه سان آنتونیونیوزلند، اکسپرس، مجله نیویورک، هفته نامه هوستون کامیونیتی، صدای دهکده، استار، کیو ومجله کیو در آمریکا منتشر می شوند.

در انگلستان روز نامه نیوز او ورلد، سان، نیوز اینتر نشنال، تایمز، هفته نامه ساندی تایمز، تایمز لیتراری ساپلمنت، تایمز ادیو کیشنال ساپلیمنت، تایمز هایرادیو کیشن ساپلیمنت و مجله سیتی هگزین ودر زلاند نو 6 روزنامه ودر استرالیا روزنامه های مورنینگ استار، ساندی تلگراف، میرور، ساندی، ساندیسان، استرالیان، ساندی فیل، ساندی تایمز، مجله تی وی 1، نیوآی ریا، مجله نیوز لیمتد گروپ و چندین مؤسسه مطبوعاتی، کاغذ سازی، چاپ، ضبط وانتشار فیلم ومؤسسات اقتصادی در زمینه های انرژی وحمل ونقل همگی متعلق به مورداک یهودی است.

روزنامه وال استریت ژورنال پرتیراژترین روزنامه آمریکایی با 2/5 میلیون نسخه در روز تحت حاکمیت «داوجونز و پیترکن» یهودی است که 24 روزنامه دیگر را نیز تحت مالکیت خود دارند.

روزنامه دیلی نیوز را«استار لییچر» بنیانگذاری کرد و هم اکنون «ماکس ول» سرپرستی می کند، آنها هر دو یهودی هستند.

(سان تایم) یهودی روزنامه نیویورک پست را بنیانگذاری کرده که امروزه با تیراژ یک میلیون نسخه در روز منتشر می شود.

روزنامه واشنگتن پست نیز تحت رهبری 3 یهودی به نامهای پیتر کالیف، استیون هافنبرگ و آبراهام هیرشفلد قرار دارد. مالک اصلی و رئیس هیأت مدیره واشنگتن پست یعنی«کاترین گرام» ملکه سیاسی و مطبوعاتی آمریکا نیز خود یک یهودی است. روزنامه صدای دهکده تحت مالکیت لئونارد استرن یهودی و Worldreportو US. News نیز تحت رهبری زورکرین یهودی قرار دارد.

خبرگزاری رویتر، توسط ژولیس رویتر یهودی پایه گذاری گردیده و مجله مشهور(نشنال جئوگرافیک) نیز از دیر باز در دست یهودیان بوده است.

شرکت سینمایی فاکس با مالکیت ویلیام فاکس، شرکت گلدن با ساموئل گلدن و شرکت منزو با مدیریت لوئیس مایر و شرکت پارامونت با هادکتسون همگی تحت مدیریت یهودیان قرار دارند. شرکتهای میاکون و کانن نیز تحت مالکیت(مناخیم گولان ) یهودی قرار دارند.

«وارین هنری فیلیپس» رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت«داو جونز» که مالکیت «وال استریت ژورنال» و 20 روزنامه و مجله هفتگی دیگر را در اختیار دارد نیز خود یک یهودی است.

رسانه ها در عصر ارتباطات و اطلاعات یکی از مهم ترین ابزارهای دسترسی به اهداف تلقی می شوند. از این رو بعد از جنگ جهانی دوم استقبال وافری از رسانه ها صورت گرفت و سازمان های ارتباطی همراه با مقوله مدیریت آن هم از طریق مطالعه و پیدا کردن قواعد، تشکیل شد. علم مدیریت، علم استفاده از منابع محدود برای رسیدن به خواسته های نامحدود است، باید در ابتدا خواسته ها را بشناسیم و اطلاعات وسیعی از داده ها و نیازهایمان به دست آوریم. مدیریت رسانه بحثی ضروری است که در عین بهره گیری از نظریه های مدیریت و رسانه جایگاه مستقلی می یابد.

اتولربینکر، در ارتباطات اقناعی، رسانه های ارتباطی را مسیرهایی می داند که از طریق آنها پیامی به مخاطبان می رسد. با این مفهوم، رسانه باید تا حد مطلوب به مثابه گذرگاهی بی مقاومت برای پیام ها عمل کند. پس، رسانه می تواند رادیو و تلویزیون، روزنامه و مجله و هر مسیر ارتباطی برای کسب خبر باشد. بحث جدیدی که کارشناسان ارتباطات به آن می پردازند مدیریت رسانه ای است. مدیریتی که افراد با توجه به معنا و تعریف مدیریت و اداره رسانه برعهده می گیرند. این مدیران باید، علاوه برداشتن هنر مدیریت، هنر انتقال و اقناع را داشته باشند.

مدیریت رسانه ای به نظر کارشناسان بر دو نوع است:

مدیریت بر رسانه ها چیست

این نوع مدیریت نظام حقوقی رسانه را در جامعه تدوین می کند و در آن روابط بین رسانه ها و مخاطبان را بیان می کند. در این نوع مدیریت نظام حقوقی، اخلاق حرفه ای رسانه ای نیز ترویج می شود. این نوع مدیریت در مقام عقل کل عمل می کند؛ عقل کلی که تمامی اعصاب و نظام های رسانه ای را در کنترل دارد. این مدیریت اغلب دولتی و یا صنفی است که قدرت اعمال مدیریت را نیز دارد. انجمن صنفی روزنامه نگاران، روزنامه نگاران بدون مرز و خبرنگاران آزاد از جمله این نوع مدیریت ها هستند. وظیفه این نهادها و واحدها، اعطای هدایا، جوایز و تأکید و نظارت است. این واحدها آموزش لازم را به اعضا می دهند و فرهنگ خاص خود را ترویج می کنند.

مدیریت در رسانه ها چیست

در این نوع مدیریت، افرادی مسئولیت را برعهده می گیرند. این مدیریت نیز مسئولیت تعیین و تحقق اهداف، برنامه ریزی ، سازمان دهی، به کار گماردن نیروی انسانی ، رهبری و نظارت را در رسانه برعهده دارد. این مدیران براساس آموزش های منظم و دانشگاهی، یا در برخی موارد نادر، بر مبنای روش های تجربی و یا سیاست های موجود در جامعه، هدایت و مدیریت یک رسانه را به عهده می گیرند. در این نوع مدیریت نیز، مدیر در مقام سرپرست اعمال قدرت می کند.

مدیریت رسانه ای چیست

پژوهشگران مدیریت ارتباطات برآنند که مدیر رسانه در طیفی قرار دارد که یک سوی آن اعمال قدرت است و سوی دیگر آن اعمال آزادی است. مدیر هر قدر از اعمال قدرت دور می شود به آزادی نزدیک تر می شود و بالعکس.

در نمونه اعمال قدرت محض، به نظر لیکرت، در نظام آمرانه یا مستبد (Telling) همه چیز به دیگران دیکته می شود و نهایتاً به انحصار (Monopdy) می انجامد. مثال بارز آن در دوران آلمان نازی دیده شده است که معمار مسلم آن، وزیر تبلیغات آلمان، گوبلز بود. در این دوران است که نظریه سبع یعنی رسانه انحصار پیام را به خود اختصاص داده بود. بدین صورت که محیطی چند صدایی به وجود آورده بودند، اما افراد از این چند صدایی تنها یک صدا را، که همان هدف حکومت و نظام بود، می شنیدند و مخاطبان نیز فقط به این صداها باید گوش فرامی دادند، بدین صورت بوده و هست که اندیشه انسانها تسخیر می شود.

مدیریتی را که در این طیف، در بخش اعمال آزادی قرار دارد، می توان در کشورهای غربی و آمریکا جست وجو کرد. اگرچه این آزادی مدیریت که در رسانه های این کشورها بیان شده به ظاهر چندصدایی است، اما در باطن انحصار مطلق است. در این جوامع با این که، بر اساس نظریه جریان آزاد اطلاعات هر کسی حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که عقاید خود را بدون بیم و اضطراب بیان کند، اما در باطن، کسانی می توانند از رسانه استفاده کنند که ویژگی های مورد نظر سرمایه داری را دارا باشند. اما قطب دیگری از جوامع و نظامها هستند که مدیریت رسانه هایشان سعی در تلفیق این دو طیف قدرتمند و آزادی را دارد، یعنی این که صلاحیت خود را بر اساس موقعیت های زمانی و جهانی ارزیابی می کنند و سعی در ادغام آن دارند. این نوع هدایت های رسانه ای را می توان در برخی از کشورهای غیرمتعهد و اسلامی، از جمله ایران، مشاهده کرد. در این نوع مدیریت نه حاکم سخنور مطلق است و نه جامعه آزادی کامل دارد.

دروازه بانان خبر که اخبار را ویرایش می کنند، مدیران ارشد، مدیران اجرایی و ستادی یعنی سردبیران و دبیران و خبرنگاران هستند که در سه جامعه فرضی وجود دارند. در جامعه اول، دروازه بانان تنها به اخبار و گزارش هایی اجازه نقل و انتقال می دهند که حکومت می خواهد. در جامعه دوم، دروازه بانان فقط به اخباری که به نفع نظام سرمایه داری است اجازه پخش می دهند. در جامعه سوم هم بر اساس مصلحت نظام این حق داده می شود.

اما باید در سه جامعه مواردی رعایت شود. ائولربینکر می گوید پیام گذار درک می کند که آن چه او می گوید باید با واقعیت های وضعیتی مفروض انطباق داشته باشد. مدیریتی که او اعمال می کند نمی تواند به گونه ای باشد که هر چیزی اجرا شود، در حالی که چیز دیگری گفته می شود. پیام گذاران باید به انعکاس تصمیم هایی بپردازند که عملاً اتخاذ شده است. به همین دلیل است که آنها باید در ارتباط تنگاتنگ با مدیران اجرایی انجام وظیفه کنند. اما برای یک سازمان رسانه ای الزامی است که تا حد امکان رابطه تنگاتنگی بین ارتباطات و عملیات خودش به وجود آورد. قصور در اجرای چنین کاری است که منجر به ناهماهنگی میان حرف و عمل می شود و به از میان رفتن اعتبار و اعتماد نزد مردم می انجامد. بینکر می گوید تقارن میان حرف و عمل تأثیر ارتباطات را افزایش خواهد داد. برای این که رسانه ای با مدیریت درست بخواهد به اهداف نظام و سازمان خود دسترسی یابد، باید جوانب بسیاری را مورد توجه قرار دهد.

 

مدیریت رسانه در جریان غرب چگونه است

هنوز رشته ویژه ای با عنوان «مدیریت رسانه ای- رادیو تلویزیون» که بتوان آن را هم شأن سایر رشته ها و گرایش های مدیریتی مثل مدیریت صنعتی، مدیریت بازرگانی، مدیریت اداری، مدیریت منابع انسانی، مدیریت ورزشی، مدیریت آموزشی، مدیریت مهندسی یا صنایع، مدیریت فناوری مدیریت انتقال فناوری، مدیریت کشاورزی، مدیریت رفاه، مدیریت بیمارستان، مدیریت راهبردی، مدیریت نظامی یا مدیریت تولید فیلم (زیرشاخه ای از کار رسانه) دانست و شأن مستقلی برای آن قائل شد، معرفی نشده است.

در رشته های ارتباطات و علوم ارتباطی و رسانه ای در برخی از کشورها، واحدهای علمی مدیریت (مدیریت) عمومی، راهبردی، برنامه ریزی، مدیریت پروژه های تولیدی، مخاطب شناسی، روزنامه نگاری و فعالیت های خبری برای دانشجویان تدریس می شود. بنابراین فارغ التحصیلان این رشته ها می توانند همانند افرادی که دوره های کارشناسی (BS) یا کارشناسی ارشد (MS) مثلاً مدیریت رفاه یا مدیریت صنعتی را طی کرده اند، ضمن آشنایی کلی با علوم و فنون مدیریت، با عناصر دخیل در موضوع و حوزه های تخصصی مرتبط نیز آشنا شوند و هنگام کار، رأساً تلفیقی مناسب از کاربرد فنون مدیریت در حوزه عملیاتی خود ایجاد کنند. نگاه غالب غربی به مدیریت و فنون کاربردها و علوم وابسته به آن، همچنان از دیدگاه کسب وکارانه برمی خیزد، چنان که این مفهوم، یعنی مدیریت به مفهوم علمی آن، در فهرست (MENU) جست وجوگر yafro در اینترنت، زیرشاخه کسب وکار و اقتصاد Busi ness&Economy قلمداد شده است، نه زیرشاخه علوم اجتماعی و انسانی. پس، نگاه غالب در جهان به مدیریت نگاهی اقتصادی است و این نگاه، لزوماً با دیدگاه مدیریت کلان رسانه های ملی و دولتی، خیلی سازگار نیست. تفاوت این دیدگاه، به ویژه در رسانه ای مثل صدا و سیما و سایر رسانه های ملی که هدفشان کسب سود و حرفه اقتصادی نیست- نه این که تمایلی به افزایش درآمدهای خود نداشته باشند- در نوع و نحوه مدیریت آن آشکار می شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع نظام خانواده

بازديد: 819

 تحقیق درباره انواع نظام  خانواده

تعریف نظام باز و بسته خانوادگی

نظام خانوادگی را از جهت ارتباط والدين با فرزندان می توان به نظام " باز و بسته " تقسیم كرد.

خصوصیات  نظام باز خانوادگی

الف- سطح ارزش اعضاء خانواده بالاست و هر یك از اعضاء ارزش دیگری را درك می كند و به او احترام می گذارد.

ب - ارتباط اعضاء خانواده با یكدیگر صادقانه ، روشن و مستقیم است . از بیان مطالب ترسی ندارند و مقاصد خود را به وضوح بیان می كنند.

ج - قواعدی كه حاكم بر خانواده است انسانی ، قابل انعطاف و تغییر ناپذیر است. هر یك از اعضاء خانواده می تواند آزادانه نیازها و خواست خود را بیان كند و پذیرای انتقاد سایرین باشد.

نظام بازخانوادگی محلی مناسب برای رشد اعضاء و تبادل نظر و بالندگی است. دراین خانواده هرفردی به تناسب توان واستعداد خود رشد می یابد و پیشرفت می كند.

خصوصیات  نظام بسته خانوادگی

الف ارزش اعضاء خانواده پایین است . هركدام از اعضاء ، دیگری را تحقیر می كند و به او احترام نمی گذارد.

ب ارتباط اعضای خانواده با یكدیگر غیر صادقانه و مبهم است. معمولاً اعضاء خانواده یكدیگر را سرزنش می كنند و مطالب را به صورتی پوشیده و به اصطلاح مبهم بیان می كنند.

ج قواعد حاكم برخانواده غیر انسانی ، خشك و تغییرناپذیراست. هركس در این خانواده به فكر خویش است و توجهی به نیازها و خواسته های سایر اعضاء ندارد .

در نظام بسته آشفتگی مشهود است. گرچه خانواده ها مشكلات خود را در قالب مشكل یكی از اعضاء و غالباً كودكان و نوجوانان بیان می دارند ولی باید مشكل را در ساخت خانواده و نظام آن و در شبكه ارتباطات خانوادگی جستجو كرد.

در خانواده هایی كه مشكل دارند خانواده درست سازمان نیافته ، هر یك از اعضاء نقش خود را درست ایفا نمی كند ، دارای شبكه ارتباطی مناسبی نیست و پیامها به صورت صادقانه و روشن رد و بدل نمی شود.

لازم به ذكر است كه شبكه ارتباطات فقط شامل پیام كلامی نمی شود. بلكه شامل كلمات ، وضعیت بدن ، اشارات وعلائم و حتی نحوه لباس پوشیدن و آراستگی ظاهر نیز هست .

در نگاهي ديگر انواع خانواده از نظر تربيت كودك به شرح زير است :

الف - خانواده خشك و سخت گير ( والدين سخت گير و مستبد )

ب - خانواده سهل گير و آسان گير

ج - خانواده گسسته (‌ خانواده پريشان )

د - خانواده دمكرات (‌ خانواده سالم )

 

 خصوصیات خانواده سالم در تربيت فرزندان

خانواده سالم :

1- افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعي اصالت توام است.

2 - افراد خانواده به طور آشكار رنج و ناراحتي و نيز احساس همدري خود را نسبت به افراد ديگر خانواده بيان مي

كنند.

3 - افراد خانواده از ريسك (‌خطر كردن )‌ معقول و سنجيده نمي هراسند و مي دانند كه ممكن است با خطر كردن

اشتباهاتي نيز داشته باشند ‍ ، ولي اشتباهات شخصي هم مي تواند خود مقدمه اي براي شناخت اشكالات

شخصي و بنابراين زمينه اي جهت رشد و كسب تجربه بيشتر باشد.

4 - افراد خانواده براي يكديگر ارزش و احترام قايل اند و يكديگر را دوست دارند و از اين احساس خود شادمان

هستند.

5 - روابط افراد خانواده با يكديگر هماهنگ و روان است و با آهنگي پرمايه و روشن با يكديگر سخن مي گويند.

6 - زماني كه در خانواده سكوت برقرار است ‍، سكوتي است آرامبخش و نه سكوت مبتني بر ترس يا احتياط.

7 - وقتي در خانواده سرو صدا هست ‍، صداي فعاليتي پر معني است و نه غرشي رعد آسا و براي خفه كردن

صداي ديگران.

8 - هريك از اعضاء خانواده مي دانند حق آن را خواهند داشت كه حرف خود را به گوش ديگران برسانند و در اين

زمينه نيازي به سكوت و تحمل فشار حاصل از آن نمي باشد.

9 - اگر يكي از اعضاي خانواده هنوز فرصتي براي صحبت كردن پيدا نكرده است ‍، به دليل تنگي وقت بوده است و نه

كمي محبت ‍ ،‌ كم توجهي يا بي ملاحظه بودن اعضاي ديگر خانواده .

10 - اعضاي خانواده به راحتي يكديگر را نوازش مي كنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امري است

عادي و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگي.

11 - افراد خانواده صادقانه با هم صحبت مي كنند ، با علاقه به سخنان يكديگر گوش مي دهند ، با يكديگر رو راست

و صادق هستند و به راحتي علاقه خود را به يكديگر نشان مي دهند.

12 - افراد خانواده به راحتي و آزادنه با يكديگر درد دل مي كنند و اين حق را دارند كه درباره هر موضوعي (‌ مثل

ناكاميها ، ترسها ، صدمه هايي كه ديده اند ،‌ خشم خود ،‌ انتقاد از ديگري ، خوشيها يا كاميابيها )‌ ،‌ با يكديگر سخن

بگويند.

13 - افراد خانواده براي كارهاي خود برنامه ريزي مي كنند و در اين راه اگر مشكلي با مزاحم اجراي برنامه هاي از

قبل تعيين شده آنان شود ،‌ به سادگي خود را با آن تطبيق مي دهند و در نتيجه قادر هستند بدون تجربه احساس

ترس يا واهمه ،‌ بيشتر مشكلات زندگي خود را حل و فصل كنند.

14 - در خانواده ،‌ زندگي آدمي و احساسات بشري، بيش از هر عامل ديگري مورد توجه و احترام است.

15 - در خانواده ،‌ پدر و مادر خود را مدير يا رهبر خانواده مي دانند و نه رئيس يا ارباب خانواده و نيز مي دانند كه در

موقعيت هاي مختلف چگونه به فرزندان خود بياموزند تا به مرحله يك انسان واقعي بودن نزديك شوند.

16 - اعضاي خانواده در مورد اشتباهات خود (‌ در قضاوت ، رفتار ،‌ بروز هيجانها و ... ) به همان سهولتي با يكديگر

سخن مي گويند كه در مورد اعمال ، كردار و گفتار صحيح خود اظهار نظر مي كنند.

17 - رفتار اولياي خانواده با آنچه به فرزندان خود مي گويند - يا توصيه مي كنند - مطابقت كامل دارد و در اين راه از

خود صداقت بسيار نشان مي دهند.

18 - پدر و مادر خانواده مانند هر مدير يا رهبر موفق ،‌ نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن مي باشند تا از

هر فرصت مناسب براي سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ،‌ استفاده كنند.

19 - اگر يكي از افراد خانواده مرتكب اشتباهي شد و نادانسته خسارتي ايجاد نمود ، پدر و مادر و بزرگترها در كنار او

قرار مي گيرند تا از او حمايت كنند . اين رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بي دقت ،‌ بر احساس ترس يا گناه خود فايق

آيد و از فرصت آموزشي كه پدر و مادر براي او فراهم كرده اند ،‌ بيشترين بهره را بگيرد.

20 - اولياء خانواده مي دانند كه فرزندانشان عمدا بدي نمي كنند. به همين دليل ، اگر متوجه شوند كه فرزند آنان

در زمينه اي خرابكاري كرده است به اين نتيجه مي رسند كه يا سوء تفاهمي در كار بوده است و يا احساس ارزش

فردي و احترام به خويشتن ،‌ در فرزند آنان كاهش پيدا كرده است و بايد براي اين مشكل راه حلي را پيدا كرد.

21 - اوليا خانواده مي دانند هنگامي فرزند آنان براي يادگيري آمادگي بيشتري خواهد داشت كه خود را با ارزش

بداند و احساس كند كه ديگران نيز براي او ارزش قايل هستند.

22 - اولياء‌ خانواده مي دانند كه هر چند با شرمنده ساختن كودك و تنبيه بدني فرزندان مي توان رفتار آنان را تغيير

داد ،‌ اما اين آگاهي را نيز دارند كه آثار اين تنبيه ها بر ذهن آنان باقي مي ماند و به سادگي و به سرعت قابل ترميم

نمي باشد.

23 - وقتي يكي از فرزندان خانواده عملي را انجام مي دهد كه براي تصحيح عمل يا كار او الزامي به نظر مي آيد ،

پدر و مادر آموزش فرزند خود را با گوش دادن - حس كردن - فهميدن - و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او ،

آغاز مي كنند.

24 - پدر و مادر خانواده مي دانند كه در زندگي هر شخص مشكلاتي پيش خواهد آمد و اجتناب از همه مشكلات

زندگي امكان ناپذير مي باشد . بنابراين گوش به زنگ آن هستند كه براي هر مشكل تازه ،‌ راه حلي پيدا كنند و به

فرزندان خود نيز مي آموزند تا چگونه در حل مشكلات از خلاقيت و نو آوري بهره بگيرند.

25 - اولياي خانواده مي دانند كه تغيير و تحول از ويژگيهاي زندگي است ، بنابراين ، مي پذيرند كه فرزندان آنان به

سرعت مراحل مختلف رشد را طي مي كنند و هيچگاه نبايد سد راه رشد و تغيير فرزندان خود شوند.

 

نتیجه گیری :

گفته مي شود كه از هر صد خانواده تنها در صد اندكي ( سه يا چهار خانواده ) مي دانند كه چه بايد كرد و به مرحله

سلامت و بالندگي قابل توجه رسيده اند. محصول خانواده هاي پريشان يا آشفته فرزندان بيمار ،‌ نوميد ، افسرده ،

بزهكار و ضد اجتماعي ،‌ معتاد و .... است و اكثريت افراد مبتلا به بيماري هاي رواني و اختلالات رفتاري ،‌ الكليك ،

معتاد ‍ ‍، فقير ،‌ از خود بيگانه ،‌ جاني و ... در خانواده هاي پريشان رشد پيدا كرده اند.

مي توان ويژگيهاي مهم خانواده هاي پريشان و خانواده سالم را چنين خلاصه كرد.

خانواده پريشان :

1 - در خانواده ارزش و احترامي كه هر فرد براي خود قائل است در حد پائين مي باشد.

2 - ارتباطها غير مستقيم ، مبهم و كاملا نادرست است.

3 - قواعد و مقررات خانواده ،‌ خشك ، نامردمي ، ناسازگار و هميشگي است.

4 - پيوند و رابطه با جامعه بسته ، مايوس كننده و ياس آور است و براساس ترس انجام مي گيرد.

 

خانواده سالم يا بالنده  چیست

1 - سطح ارزش و احترامي كه هر فرد براي خود قايل است ، در حد معقول و منطقي مي باشد.

2 - ارتباطها مستقيم ،‌ واضح ، صريح و مبتني بر درستكاري است.

3 - قواعد قابل انعطاف ، انساني ، منطقي دستخوش تغيير است.

4 - پيوند با جامعه باز ، سالم و اميد بخش مي باشد.

 

خانواده پريشان در تربيت فرزندان  چه خصوصیاتی دارد

 

ج ) خانواده گسسته (‌خانواده پريشان ):

1 - در اين خانواده ها بعلت اختلاف بين والدين ، معمولا به صورت قهر و آشتي به سر مي برند كه تاثير منفي روي كودكان مي گذارد.

2 - گاهي كودك به عنوان قاضي در نظر گرفته مي شود و گاهي قرباني يكي از طرفين مي گردد.

3 - كودك علاوه بر اينكه نيازهاي رواني و جسمانيش ارضاء نمي گردد ،‌ بتدريج الگوهاي پرخاشگري را مي آموزد . (‌ كودكاني كه بدون مقدمه بچه هاي ديگر را مي زند)

4 - ميزان ارزش و احترامي كه هر يك از افراد خانواده براي خود قائل هستند ‍ ، ناچيز است.

5 - چهره افراد خانواده غالبا عبوس و افراد خانواده معمولا غمگين ‍، گرفته ‍،‌ افسرده و بي احساس به نظر مي آيند.

6 - گوش افراد خانواده براي شنيدن خواسته هاي يكديگر سنگين است و صداي آنان يا بلند و خشن و گوشخراش است و يا به اندازه اي آرام و نجوا مانند است كه به سختي قابل شنيدن مي باشد.

7 - نشانه دوستي و صميمت در بين افراد خانواده كم است و در مواردي حتي از وجود يكديگر نيز بي اطلاع هستند.

8 - شوخي هاي افراد خانواده با يكديگر در بيشتر اوقات گزنده ‍،‌ بيرحمانه و مبتني بر قساوت قلب است.

9 - بزرگترهاي خانواده تا آن ميزان سرگرم امر و نهي كردن و دستور دادن به كوچكتر ها هستند كه براي مثال پدرو مادر هرگز نمي فهمند فرزندان آنان داراي چه ويژگيهاي شخصيتي هستند .

10 - فرزندان خانواده كمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ ‍ ،‌ فهميده ،‌ باشعور ،‌ اصيل و دوست داشتني ،‌ بهره مند مي شوند.

11 - پدر و مادر براي احترازو دوري از يكديگر ، آن چنان خود را مشغول كارهاي خارج از محيط خانواده مي كنند كه گويي تنها وظيفه آنان كار كردن و تامين مايحتاج زندگي است.

12 - افراد خانواده ، احساس تنهايي و بي ياور بودن مي كنند و به اين باور مي رسند كه بيچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعي درماندگي آموخته شده را تجربه مي كنند.

13 - افراد خانواده غالبا تكانشي عمل مي كنند ‍ ،‌ عصبي هستند ، احساس گناه و تقصير مي كنند يا بر عكس ‍ ،‌ احساس مي كنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و براي جبران اين احساس گاه با يكديگر رفتاري بسيار خشونت آميز و غير انساني نشان مي دهند.

14 - افراد خانواده براي كنترل امورغير ممكن ،‌ تلاش فراوان مي كنند و هرگز متوجه نمي شوند كه انجام بعضي از خواسته هاي آنان به وسيله طرف مقابل ‍، غير ممكن است.

15 - افراد خانواده گاه گرفتار مشكل كمال طلبي مي شوند و در اين راه ،‌ هم خود متحمل فشارهاي رواني زياد مي شوند و هم بر افراد ديگر خانواده فشارهاي فزاينده اي را مي آورند.

16 - افراد خانواده حالت اصطلاحا نهايت نگري دارند. و در نظر آنان همه پديده هاي عالم در دو حد يك طيف هستند و هر پديده ‍ ، شي ، صفت ،‌ مفهوم يا سفيد است يا سياه - يا خوب است يا بد - يا زيان آور است يا سودمند - يا دوست داشتني است يا غير دوست داشتني - لذا هيچ حد واسطي را در نظر نمي گيرند.

17 - وابستگي افراد خانواده با يكديگر نا سالم است و در اين موارد يا نسبت به احساسات ، خواسته ها و نيازهاي خود بي توجه هستند يا خود را مركز و محور عالم به حساب مي آورند و خود خواهي آنان در همه رفتارهايشان تجلي پيدا مي كند.

18 - افراد خانواده نسبت به هر موضوع يا پديده اي تعصب بي مورد و شديد نشان مي دهند و اين ويژگي باعث مي شود از استدلال ، منطق ، و عقل سليم فاصله بسيار داشته باشند.

19 - افراد خانواده و خاصه فرزندان اين خانواده ها با يكديگر به رقابت ناسالم مي پردازند و موفقيت يكي از آنان در زمينه خاصي ( مثل موفقيت شغلي ‍ ، خريد يك ماشين ، خريد يك لباس و ... ) موجب رنجش ، نگراني ،‌ اضطراب و حسادت شديد فرد يا افراد ديگر خانواده مي شود.

20 - افراد خانواده مسائل و مشكلات خود را انكار مي كنند و به همين دليل نيز مشكلات آنان هرگز حل نمي شود و اين مشكلات در همه ابعاد رفتاري آنان تجلي پيدا مي كند.

21 - افراد خانواده در مورد خود و ديگران به داوريها و قضاوت هاي نادرست مي پردازند و يكي از اعتياد هاي مضر و در عين حال لذت بخش آنان ‍ ، غيبت و بدگوئي از ديگران است.

22 - دروغگويي در بين اعضاي خانواده شايع است و هر يك از افراد خانواده ياد گرفته اند كه براي اجتناب از درگيري و مشاجره هاي پايان ناپذير بعدي ، به افراد ديگر دروغ بگويند.

23 - به سادگي افراد خانواده به يكديگر فحش مي دهند ،‌ همچنين خشونت هاي جسمي نيز رايج است. و نگرش هر يك از افراد خانواده بر اين استوار است كه طرف مقابل آنان فردي خود راي ،‌ نفهم ، خود خواه و ... است و بهترين راه براي به زانو در آوردن او كتك زدن و تحقير اوست.

24 - نگرشهاي افراد خانواده در زمينه هاي مختلف ، تحريف شده است و باورداشتهايي نظير - به زن نمي توان اعتماد كرد - همه آدمها بد هستند - هر فرد بايد فقط به فكر خودش باشد و ... به سادگي تبليغ مي شود.

25 - فرزندان خانواده ميل شديدي را براي مورد تاييد قرار گرفتن به وسيله اولياي خود نشان مي دهند و با از دست دادن هويت خود و نيز بر خلاف ميل و خواسته خويش ‍، به خواسته هاي هر چند نادرست پدر و مادر يا بزرگترها تن در مي دهند.

26 - احساس عدم رضايت از خود يا حالت از خود راضي بودن افراطي در بين افراد خانواده شايع است و آثار اين نوع احساس در همه ابعاد رفتاري آنان مشاهده مي شود.

27 - احساس تنهايي و بي يار و ياور بودن در بين اعضاي خانواده شايع است و در اين راه به بن بست رواني يا غم و اندوه و مزمن و افسردگي مي رسند.

۲۸ - افراد خانواده از اضطراب دائمي و احساس سردرگمي در رنج هستند و به همين دليل ، اختلالات شناختي ، هيجاني و نيز اختلالات رفتاري در بين اين خانواده ها شايع است.

 

خصوصیات خانواده سخت گير در تربيت فرزندان  

 

الف - خانواده خشك و سخت گير:

1 - پدر و مادر ها با بچه ها همان طور رفتار مي كنند كه والدين خودشان رفتار كرده اند.

2 - تصميم گيري با يكي از والدين ( خصوصا پدر )‌ انجام مي گيرد. معمولا پدر خانواده حاكم بر رفتار و اعمال فرزندان است و هيچ يك از اعضاي خانواده اجازه اظهار نظر ندارند.

3 - والدين چنان رفتار مي كنند كه فرزندان مي آموزند حق هيچ گونه ابراز عقيده اي را - حتي در مواردي كه مي تواند مانع از بروز بعضي مشكلات براي خانواده گردد - ندارند.

4 - اگر فرزندان از فرمان والدين اطاعت نكنند ‍ ، والدين آنان ناراحت ، خشمگين و آزرده خاطر مي شوند.

5 - فرزندان جرات سئوال كردن در مورد انجام دادن يا انجام ندادن كارها را ، از والدين خود ندارند.

6 - والدين بر رفتا و كارهاي فرزندان خود كنترل شديد دارند و همه تصميمات را شخصا اتخاذ مي كنند.

7 - والدين دليلي را - براي دستوراتي كه صادر مي كنند - براي فرزندان خود ارائه نمي دهند و از آنان مي خواهند بدون چون و چرا از اين دستورات اطاعت كنند.

8 - نسبت به رعايت نظم و انضباط ،‌ ارزشي افراطي قايل هستند و والدين توانايي تحمل هيچ گونه بي نظمي را از طرف فرزندان خود ندارند.

9 - به سخنان كودكان خود گوش نمي دهند و اگر هم سخني را بشنوند براي آن است كه با آن مخالفتي را نشان دهند.

10 - در مواردي كه فرزندان خود را نصيحت يا آنان را از انجام دادن كاري منع مي كنند ،‌ دليل خاصي را ارائه نمي دهند.

11 - براي تصميات فرزندان خود ،‌ حتي اگر اين تصميمات معقول و مستند باشد ،‌ احترام قائل نيستند.

13 - معتقدند كه چون سن ‍، تجربه و دانش آنان بيشتر از فرزندانشان است ‍، بنابراين ، حق دخالت در همه امور و حتي در خصوصي ترين كارهاي فرزندان خود را دارند.

14 - برخورد آنان با فرزندان خود احترام آميز نيست و حتي از تحقير فرزندان خود در حضور ديرگان نيز ابايي ندارند.

15 - غالبا نيازهاي عاطفي كودكان ارضاء نمي شود.

16 - ممكن است كه والد ضعيف در چنين خانواده اي با كودكان ائتلاف كند در چنين حالتي ارزش هر دو والد نزد كودك شكسته مي شود . اگر بنا باشد يكي از والدين به عنوان منبع قدرت خانواده آسيب ببيند مي توان تصور كرد والد ديگر نيز ارزش پيشين خود را نخواهد داشت.

17- چنين كودكاني احتمالا جذب گروه هاي بيرون شده و با عزت نفس پائين كه دارند دچار بزهكاري مي شوند.

18 - بسياري از اين والدين ممكن است به خاطر كمال گرايي كه دارند ، كودكان را تحت فشار قرار دهند و از آنها بالاترين انتظارات را داشته و پيوسته به شكل نوين بر آنها سخت گيري كرده و برنامه هاي سخت گيرانه برايشان تدارك ببيند.

19 - احتمال دروغ گويي و ريا كاري در كودكان چنين خانواده هايي به علت ترس از تنبيه و سرزنش افزايش مي يابد.

20 - چنين كودكاني به علت اينكه مرتبا علايقشان سركوب شده و موجب تحقير قرار گرفته اند و همچنين ديگران براي اموراتشان تصميم گرفته اند ،‌ از خلاقيت كمي برخوردارند . اگر چه ممكن است به علت سخت گيري والدين از نظر آموزش بعضي از مهارتها ، پيشرفتي كرده باشند.

21 - اضطراب ،‌ افسردگي ،‌ همچنين وسواس و كمال گرايي ،‌ نا اميدي و بسياري از مشكلات رواني ممكن است دامنگير كودكان خانواده هاي سخت گير گردد.

22 - غالبا والدين سخت گير ، خود را منطقي نيز تصور مي كنند. و براي هر كارشان دليل تراشي مي كنند. ولي غير مستقيم به خاطر سختي گيري آنهاست كه كودكان فرمانشان را اجرا مي كنند نه منطقشان.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره امیدواری و خوش بینی

بازديد: 7903

تحقیق کامل درباره امیدواری

     آيا هرگز درباره خود و نوع نگاهتان به زندگي به قضاوت نشسته ايد كه چگونه فردي هستيد؟ خوش بين يا بدبين، اميدوار يا نا اميد؟ نسبت به آشنايان و اطرافيان خود چه احساس و برداشتي داريد؟ مثبت يا منفي؟ آيا همه چيز و همه كس را تار و تهديد كننده مي بينيد يا دلپذير و قابل اعتماد؟ آيا بر اين باوريد كه در گير و دار زندگي پر چالش امروز، خوش بيني و اميدواري، ساده لوحي و سطحي انديشي است؟ آيا در زندگي احساس خستگي و شكست مي كنيد و نسبت به توانمندي هاي خود براي حل مشكلات و نسبت به آينده دچار نگراني و ترديد جدي هستيد؟ به خداوند چطور؟ به رحمت بي كران خداوندي و امدادهاي غيبي او به چه ميزان اميدوار و خوش گمان هستيد؟

هنگامي كه از احساسات و افكار خوبي برخورداريم و با نشاط هستيم، مايليم زندگي را با عينك خوش بيني ببينيم و زماني كه دچار آشفتگي هاي هيجاني و انديشه هاي منفي هستيم، همه چيز و همه كس را تيره و نوميد كننده مي يابيم.

روانشناسان معتقدند به هر نسبتي كه هيجانهاي منفي مانند غم، عصبانيت، نا اميدي و بد بيني در زندگي ما كم رنگ تر باشد، قابليتهاي شخصي و اجتماعي مان در كنار آمدن با مشكلات و كنترل فشار هاي رواني افزايش مي يابد.

خوش بینی چیست ؟

واقعا خوش بيني چيست و انسان خوش بين چه كسي است؟ محققان خوش بيني را انتظار وقوع اتفاق خوب و مثبت در آينده مي دانند. مارتين سليگمن (1990) خوش بيني را در شيوه اي مي داند كه افراد، موفقيت ها و شكست هاي خود را براي خودشان تعريف مي كنند.

از منظر هوش هيجاني، خوش بيني نگرشي است كه افراد را در برابر رويدادهاي سخت زندگي، نوميدي، بي تفاوتي و افسردگي مقاوم مي كند و با كاركرد مثبت و سازگاري در زندگي رابطه مستقيم دارد.

افراد خوش بين شكستهاي خود را در زندگي قابل جبران مي دانند و خود را بر تغيير شرايط توانا مي يابند در حالي كه افراد بدبين معمولا دچار اضطراب انتظاري هستند و همواره نگرانند كه حادثه نا خوشايندي در راه است. تحقيقات نشان مي دهد كه افراد خوش بين به طور كلي كارايي بيشتري در زندگي فردي و اجتماعي خود دارند و از لحاظ جسمي و ذهني سالم تر از افراد بدبين هستند.

بدبيني با افت كارايي دستگاه ايمني بدن و ضعف سلامتي رابطه دارد در حالي كه ميان خوش بيني و سلامت عاطفي- رواني بيماران به ويژه بيماران سرطاني و صعب العلاج رابطه مثبت وجود دارد. خوش بيني در دوره سالمندي نيز موجب افزايش تحمل پذيري عاطفي، رواني و مشكلات جسماني سالمندان مي شود و سازگاري آنان را با زندگي افزايش مي دهد.

خوش بيني مانند اميد كه خويشاند نزديك آن است زندگي ما را سالم تر و شاداب تر مي سازد. خوش بيني و اميد را مانند درماندگي و نا اميدي مي توان آموخت. زير بناي هر دو اين حالتها، نگرشي است كه روانشاسان آن را خودباوري مي دانند، يعني اين باور كه مي توانيم بر تحولات زندگي خود مسلط باشيم و در برابر شكستها احساس نا تواني نكنيم.

امید چیست ؟ انسان امیدوار کیست ؟

اما اميد چيست و انسان اميدوار كيست؟ اريك فروم در كتاب انقلاب اميد مي گويد: اميد پديده اي متناقض است نه انتظاري انفعالي و كنش پذير، و نه نيروي غير واقع بينانه كه بتواند شرايط نا ممكن بوجود آورد.

امروزه محققان در يافته اند كه نقش اميد از آن كه تنها نيروي تسلي بخش در اوج احساس غم زدگي و نا كامي باشد بالاتر است. اميد مانند خوش بيني نقش مقتدرانه و شگفت آوري در زندگي ايفا مي كند و در عرصه هاي گوناگون از موفقيت تحصيلي و شغلي گرفته تا ارتباطات خانوادگي و اجتماعي مزاياي فراواني به همراه دارد. گلمن (1995): اميد اعتماد به حال و آينده و معني دار بودن زندگي است. به قول اشنايدار از استادان روانشناسي، اميد، اعتقاد بر اين امر است كه هدفتان هر چه باشد، هم اراده دستيابي به آن را داريد و هم راه آن را مقابل شما گشوده است.

اگر انسان اميد خود را از دست بدهد، چه بداند و چه نداند، به قول اريك فروم به دروازه هاي جهنم قدم گذاشته و انسانيت خود را پشت سر گذاشته است. انسانهاي اميدوار، در تعقيب هدفهاي خود در زندگي كمتر دچار افسردگي و اضطراب و درماندگي هاي عاطفي مي شوند زيرا نشانه هاي زندگي تازه را مي بينند و هر لحظه آماده اند به تولد آن چيزي كه آماده تولد است كمك كنند.

در اين جا سخن از خوش بيني هاي ساده لوحانه و اميدهاي دروغين و فريبنده نيست، بلكه از خوش بيني و اميدي مي گوييم كه به عنوان كيفيت اساسي يك زندگي سالم و پرنشاط مطرح است و عوامل جدي رشد و تعالي فرد و جامعه مي باشد.

در آموزه هاي قرآني و ديني ما، نوميدان از رحمت الهي و امدادهاي خداوند در شمار كافران و گمراهان به حساب مي آيند. امام علي (ع) در دعاي كميل از اميد به عنوان يك سرمايه انساني ياد مي كند. ايمان بدون اميد قابل دوام نيستو پايگاه اميد چيزي جز ايمان و اعتقاد به خداوند نمي باشد. به قول وحشي بافقي: به راه اين اميد پيچ در پيچ / مرا لطف تو مي بايد، دگر هيچ. آميختگي ايمان و اميد در قيام عاشورا و حماسه حسيني از جنبه هاي زيبا و تحسين بر انگيز اين حادثه پويا و زنده تاريخ اسلام است.

چهره مصمم و اميدوار امام حسين (ع) و ياران اندك و حماسه آفرين او به گونه اي است كه گويي آثار نوراني و اميد بخش قيام خود را در آينده اي نزديك مي بينند. تبلور خوش گماني به الطاف بي كران خداوندي و اميد به پيروزي حق بر باطل از جمله ابعاد برجسته حماسه عاشوراست كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است.

انتظار ظهور مهدي موعود (عج) نيز اميد به آينده و خوش بيني نسبت به استقرار عدالت اجتماعي و حاكميت حق و انصاف بر ستمگري و بي انصافي است.

آخرين كلام اين كه رشد خوش بيني و اميد در انسان به ميزان زيادي معلول آموزش ها و يادگيري هاي او در جامعه، خانواده و يا طبقه اي است كه وي در آن زندگي مي كند. گل زيباي روئيده در كنار خار در نتيجه تلاش و اميد باغبان سخت كوش به بار نشسته است. آري، باغبان به اميد آن همه تيمار بيند / تا روزي بر آن گل بار بيند.

 

یک داستان درمورد حضرت عیسی درباره امیدوار بودن

روزي حضرت عيسي ( ع ) در محلي نشسته بود . پيرمردي داشت زمين را براي زراعت آماده مي كرد . حضرت گفت :" خدايا ! آرزو را از دل اين مرد زايل كن ."

همان دم پيرمرد بيل خود را به يك طرف انداخت و روي زمين خوابيد . ساعتي گذشت ، عيسي ( ع ) باز گفت :" خداوندا ! دوباره آرزو وامـــــــيد را به او برگردان ."

ناگاه پيرمرد از جا برخاست و شروع به كار كرد . حضرت از او پرسيد :" چه شد بيل را بر زمين گذاشتي و باز بعد از ساعتي ، آن را برداشتي و به كار مشغول شدي ؟"

پيرمرد گفت :" در حين كار كردن با خودم گفتم تا كي بايد زحمت بكشي ؟ تو پير و از كار افتاده اي ، شايد اجل همين الان به سراغت بيايد . با اين انديشه ، از كار دست كشيدم ." وقتي روي زمين دراز كشيده بودم ، با خود گفتم :" حالا كه زنده هستي ، بايد كار كني و زاد و توشه اي فراهم آوري ." اين بود كه باز بيل را برداشتم و مشغول به كار شدم .

با استقامت مي توان امــــــيدوار بود و با امـــــــــيد مي توان پايداري كرد . كسي كه از رسيدن به مقصود ناامــــــيد شده و استقامت نداشته باشد ، همه ي مشكلات را غيرقابل حل مي بيند ، چرا كه امـــــــيد لازمه ي تداوم زندگي است .

ويكتورهوگو معتقد است :" امـــــــيد در زندگي انسان همان قدر اهميت دارد كه بال براي پرندگان ."

دهخدا مي گويد :" امـــــــيد و آرزو آخرين چيزي است كه دست از گريبان بشر بر مي دارد."

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره افسردگی دوره نوجوانی

بازديد: 1761

 تحقیق درباره افسردگی دوره نوجوانی

مقدمه

افسردگي در بين نوجوانان بيشتر از آنچه قبلاً فكر مي‌كردند، رايج تر شده است. نوجواني كه بنظر گوشه‌گير و تنها مي‌رسد، در بيشتر موارد درگير يك دوره حل مسئله است. در حاليكه براي برخي ديگر يك مشكل جدي تر است كه حتي در مواردي مي‌تواند منجر به خودكشي شود. نوجوانان افسرده احساس غمگيني مي‌كنند و ممكن است اين حالت را بعنوان احساس بي‌كسي استنباط نمايند. معمولاً اينگونه نوجوانان در ارتباطات خود با خانواده و دوستان راحت نيستند. آنها اغلب توانايي تمركز حواس ضعيفي دارند، در شروع عمل و اقدامات خودانگيخته بي‌نهايت مشكل دارند، تغييرات قابل توجهي در نحوه تفكر و رفتار آنها مشاهده مي‌شود، اغلب اوقات در طول شب با اختلالات خواب مواجهند و تغييراتي در الگوهاي غذاخوردن آنها مشاهده مي‌شود، ممكن است احساس شديد خستگي كنند، انگار خود را بزور حركت مي‌دهند يا برعكس برخي از آنان بسيار پرانرژي هستند، ممكن است احساس گناه يا بي‌ارزشي كنند. نوجواني كه مبتلا به بيماري افسردگي است، اگر كمكي كه به آن نياز دارد دريافت نكند، ممكن است اقدام به خودكشي نمايد. بطور عادي نوجوانان وقتي كه غمگين باشند درباره غمشان شكايت يا صحبت مي‌كنند و سعي مي‌كنند كه براي رفع آن كاري كنند. بطور كلي افراد در نوجواني از والدينشان دور مي‌شوند و بيشتر با همسالان خود تماس و ارتباط برقرار مي‌كنند. تفاوت بين غم معمولي نوجوانان و افسردگي بستگي به مدت زمان، شدت و ميزان انحراف خلق از خلق و رفتار معمول نوجوان دارد. نوجوانان به دلايل مختلف غمگين مي‌شوند. نوجواناني كه بطور ممتد تحت فشار رواني هستند، افسرده مي‌شوند و اين موارد بيشتر در خانواده‌هايي اتفاق مي‌افتد كه مورد مشابهي در بين اعضاي خانواده از افسردگي وجود داشته است.

 

علائم افسردگي نوجوانان

درصورتي كه متوجه شديد حداقل 3 مورد يا بيشتر از موارد ذيل بمدت دوهفته يا بيشتر ادامه دارد احتمال ابتلا به افسردگي نوجواني وجود دارد:

- گريه كردن، غمگيني يا بداخلاقي

- گوشه گيري (احتراز از دوستان، فعاليتها و وقايع اجتماعي)

- مشكلات خواب

- مشكلات تغذيه

- افت عملكرد مدرسه اي

- فعاليت زيادي يا فقدان فعاليت انرژي

- احساس گناه يا خودكم بيني

- خستگي بيش از حد و دائمي

- اشتغال ذهني بيش از حد در مورد مرگ، مردن يا آرزوي مرگ

اگر نوجواني كه مبتلا به افسردگي است كمكي دريافت نكند ممكن است بعنوان يك راه فرار از اين موقعيت، اقدام به خودكشي نمايد.

چهارنشانه‌اي كه احتمال اقدام به خودكشي را مشخص مي‌كند عبارتند از :

1- تهديد يا صحبت كردن در مورد كشتن خود

2- ابراز آمادگي براي مرگ مثل بخشيدن مايملك خود، وصيت‌نامه، نامه‌هاي وداع، يا خداحافظي كردن)

3- بنحويي صحبت كردن كه انگار هيچ اميدي به آينده ندارد.

4- احساس بيكسي و نااميدي نسبت به خود يا سايرين

نوجواناني كه هر كدام از اين علائم را نشان دهند بايستي حتماً به روانپزشك ارجاع شوند و كمك تخصصي ويژه دريافت كنند. اگر احساس مي‌كنيد كه نوجوان شما ممكن است از افسردگي رنج ببرد پيشنهاد مي‌شود كه نسبت به ارجاع او به يك متخصص باتجربه بهداشت روان و انجام ارزيابي دقيق اقدام نماييد.

چند نكته مهم

- در اجراي انضباط از تقويت مثبت استفاده كنيد. شرمساري و تنبيه در برقراري انضباط ممكن است باعث بروز احساس بي‌ارزشي و عدم كفايت در اداره امور زندگي در نوجوان گردد.

- از ابراز حمايت بيش از حد و راهنمايي بي حد به نوجوان احتراز كنيد. حمايت بيش از حد امكان هر گونه بروز اشتباهي را از نوجوان مي‌‌ گيرد. هدايت و راهنمايي بيش از حد در زمينه آنچه كه بايد و آنچه كه نبايد توسط والدين باعث مي‌شود كه نوجوان فكر كند آنها به او اعتماد ندارند.

- انتظار پذيرش مطلق از طرف نوجوان خود نداشته باشيد.

- از نوجوان خود انتظار تكميل و برآوردن آرزوها و اهداف ناكام خود را نداشته باشيد.

مجدداً ذكر مي‌گردد كه گاهگاهي احساس ناخشنودي در بين نوجوانان شايع است.

كمكهايي كه شما مي‌توانيد بكنيد:

- داوطلب گوش دادن به صحبتهاي آنان باشيد. زماني را واقعاً صرف نوجوان خود كنيد. احساس نكنيد كه هميشه بايد توان پاسخگويي به سئوالات آنها را داشته باشيد . فقط گوش كنيد.

- مسئله مطرح شده توسط آنها را كاملاً جدي بدانيد. آن مسئله ممكن است براي شما مهم نباشد ولي براي آنها اهميت دارد. به نوجوان خود نشان دهيد كه مورد توجه شماست و سعي در درك او داريد.

- نوجوان خود را تنها نگذاريد. بيان اين جمله كمكي به نوجوان نمي‌كند: «چيزي نشده، سرت را بالا بگير، فردا حتماً روز بهتري خواهد بود، مسئله‌اي كه بوجود آمده براي او كاملاً جدي و واقعي است.

- نوجوان را تشويق كنيد كه با ساير بزرگسالان نيز همانند شما صحبت كند. به او پيشنهاد كنيد كه به آنها بعنوان يك دوست بزرگسال اعتماد كند. (اين افراد مورد اعتماد والدين باشند)

- سعي كنيد نشان دهيد كه آنها برايتان اهميت دارند. آنها ممكن است از شما دوري كنند. در كنار آنها بمانيد. سعي كنيد شرايطي را فراهم كنيد كه با شما كاري را بطور مشترك انجام دهند. به آنان تأكيد نكنيد كه بايستي شاد باشند. با آنها و احوالشان كنار بياييد.

- به موقع به آنها پيشنهاد كمك كنيد. دريافت كمك به موقع مانع از فرورفتن نوجوان در افسردگي عميق تر مي‌شود و پيشگيري از بروز اختلال مي‌گردد.

- سعي كنيد تا علت اندوه نوجوان را دريابيد . منشاء غم كجاست؟ با درك منشاء بروز غم نوجوان بهترين وسيله براي آزادساختن خود از اثرات آنرا در اختيار دارد.

- انتظار طرد داشته باشيد. اگر سعي در ارتباط يا حمايت از نوجوان افسرده‌اي را داريد تعجب نكنيد كه گاهي پاسخهاي منفي و يا رفتار تحريك پذيري نشان دهند. اين وضعيت را شخصي و خصوصي تعبير نكنيد. يك اصل مهم صبوري و تحمل است.

- بخاطر داشته باشيد كه شما نمي‌توانيد مسئول اعمال شخص ديگري كه تحت فشار رواني يا افسردگي يا افكار خودكشي است باشيد. آنچه كه شما مي‌توانيد انجام دهيد ايفاي نقش بعنوان يك دوست مسئول علاقمند در كنار نوجوان به هنگام موقعيتهاي سخت مي‌باشد. در اين برهمه زماني مي‌توانيد به نگراني‌هاي آنها گوش كنيد، از آنها حمايت كنيد و براي دريافت كمك‌هاي تخصصي آنها را راهنمايي و ارجاع دهيد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 23:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق در باره انواع نیروگاه ها

بازديد: 501

تحقیق در باره انواع نیروگاه ها

مقدمه

پنج منبع انژری وجود دارد که تقریباً در کنار هم تأمین کنندة تمام الکترویسیته به شمارآیند. این منابع عبارتند از زغال سنگ، نفت، گاز طبیعی، نیروی هیدروالکتریک و انژری هسته ای. زغال سنگ، نفت و نیروگاه های هسته ای از چرخة بخار برای تبدیل گرما به انژری به انژری الکتریکی به صورت زیر استفاده می کنند. نیروگاه های بخار از آب خیلی خالص در یک چرخة بسته استفاده می کند. ابتدا آب در دیگ های بخار گرم می شود تا بخاری با فشار و دمای بالا تولید کند، طبق معمول 1150 اتمسفر و 550 درجه سلسیوس در نیروگاه مدرن، بخار تولید شده با فشار بالا از توربین ها عبور می کند و ژنراتورهای الکترویکی را به کار می اندازد به طوری که مستقیماً با آن جفت شده است. بیشترین مقدار انژری تنها در صورتی از بخار به توربین انتقال می یابد که توربین های دیگر اجاره داده شود تا در فشار خیلی کم تخلیه شوند، مطلوب این است که خلا وجود داشته باشد. این عمل می تواند بوسیله تقطیر کردن بخار خروجی به آب انجام پذیرد. سپس آب به داخل دیگ ها پمپ می شود و این چرخه دوباره تکرار می گردد. در مرحلة تقطیر مقدار زیادی از گرما باید از سیستم استخراج شود. این گرم در چگالنده جابجا می شود که نوعی مبدل گرمایی است. مقدار بسیار زیادی از آب ناخالصِ سرد از یک طرف چگالنده وارد می شود و به صورت آب گرم خارج می گردد، و گرمای کافیِ بخار خروجی برای چگالیدن از آب گرفته می شود. به آسانی و به فاصلة کمی به دریا بر می گردد، یک نیروگاهA2GW به 60 تن آب دریا در هر ثانیه نیاز دارد. این مشکل در ساحل نیست، اما در مناطق غیر ساحلی، مکان های خیلی کمی وجود دارند که بتوانند آب به این مقدار را در تمام سال فراهم آورند. روش تناویی، باز گردش آب ناخالص است.

برج های خنک کننده برای سرد کردن آب ناخالص استفاده می شوند، به طوری که می توانند به چگالنده باز گردند، و همان آب پیوسته به گردش در آید. یک برج خنک کننده ساختار محکمی شبیه به یک دودکش خیلی پهن دارد و به یک صورت عمل می کند، به طوری که یک کشش طبیعی ایجاد می کند. حجم زیادی از هوا در اطراف پایه بیرون کشیده می شوند واز رأس بازخارج می شوند. آب گرم ناخالص ازطریق فواره کوچک به داخل دکل پاشیده می شود، و در هنگام ریزش توسط هوای صعودی خنک می شود و سرانجام در مخزن زیر برج جمع آوری می گردند. در واقع برج خنک کننده مبدل گرمایی ثانویه است که گرمای آب ناخالص از هوای اتمسفر عبور می کند، اما برخلاف مبدل گرمایی اولیه، دو سیال اجارة ارتباط می یابند و در نتیجه مقداری از آب بصورت تغییر ازدست می رود.

برج های خنک کننده هرگز قادر به کاهش دمای آب ناخالص تا دمای هوا محیط نیستند، به طوری که کارایی چگالنده و کارایی کل نیروگاه در مقایسه با مکان ساحلی کاهش مختصری می یابد. همچنین بنا کردن برج های خنک کننده هزینه سرمایه ای ساخت نیروگاه ها را افزایش می دهد. نیاز به آب خنک کننده عواملی مهم برای انتخاب جایگاه های زغال سنگ، نفت و نیروگاه های هسته ای است. جایگاهی که برای نیروگاه مناسب است و از یک نوع سوخت استفاده می کند، ضرورتاً برای نیروگاهی که از سوخت دیگری استفاده می کند، مناسب نیست.

1-1نیروگاه های زغال سوز چیست

نیروگاه های زغالی اولیه نزد یک باری که فراهم می کردند ساخته می شدند. یک نیروگاه با خروجی 2Gw، حدوداً 5 میلیون تن زغال در سال مصرف می کند. در بریتانیا کشوری که بیشترین زغال نیروگاه آن توسط راه آهن حمل می شود، بیانگر میانگینی در حدود 13 قطار در روز است که هر کدام 1000 تن زغال حمل و نقل می کنند. این بدین معناست که نیروگاه های زغال سوز بزرگ نیازمند یک خط راه آهن هستند مگر این که نیروگاه درست در سر معدن زغال سنگ ساخته شده باشد.

2-1 نیروگاه های نفت سوز (گازوئیل سوز)

نفت نیروگاه می تواند تقسیم شود به نفت خام، نفتی که از چاه استخراج می شود و نفت مازاد، نفتی که هنگامی که تکه های ارزشمندتر در پالایشگاه نفت استخراج شده اند، باقی می ماند. هزینة جابجایی نفت توسط خط لوله کمتر از جابجایی زغال توسط راه آهن است با این که نیروگاه هایی که نفت خام را می سوزانند اغلب نزدیک لنگرگاه های آبی عمیق برای تخلیه تانکرهای متوسط مناسب می باشند. نیروگاه هایی که نفت مازاد می سوازنند نیازمند آن هستند که نزدیک پالایشگاهی که آن ها را فراهم می کنند، قرار بگیرند. به علت است که نفت مازاد بسیار غلیظ است و تنها می تواند به طور اقتصادی توسط خطوط لوله جابه جا شود که گرم نگه داشته شود.

 

نیروگا ه های هسته ای چیست

برخلاف زغال سنگ و نفت، هزینة انتقال سوخت هسته ای قابل چشم پوشی است زیرا میزان بسیار کمی از آن استفاده می شود. یک نیروگاه GW1 حدوداً به 5/4 تن اورانیوم در هر هفته نیاز دارد. این میزان با 50000 تن سوختی که هر هفته در یک نیروگاه زغال سوز قابل مقایسه، می سوزد، بسیار مناسب تر است. نیروگاه های هسته ای کنونی آب خنک کنندة بیشتری نسبت به نیروگاه های قابل قیاس زغال سوز یا نفت سوزی که در نتیجة کارآیی کمترشان است، استفاده می کند. تمام نیروگاه های هسته ای در بریتانیا، به استثنای یکی، در سواحل واقع شده اند و از آب دریا برای خنک کردن استفاده می کنند.

نیروگاه های هیدرولیکی

نیروگاه های هیدرولیکی باید در هِد که قابل دسترس است واقع شوند، و از آن جایی که اغلب این (هِد) در نواحی کوهستانی است، احتمال دارد این نیروگاه ها به خطوط انتقال طولانی برای حمل نیرو به نزدیک ترین مرکز بار اتصال به یک شبکه، نیاز داشته باشند. تمام برنامه های هیدرولیکی به دو عامل اساسی بستگی دارند. به جریان آب و تفاوت سطح یا هد.هِد لازم ممکن است بین یک دریاچه و یک درة نزدیک، یا با احداث یک سد کوچک در یک رودخانه ای که جریان به طرف نیروگاه منحرف کند، یا با احداث یک سد بلند در عرض یک دره به منظور ایجاد دریاچة مصنوعی، بدست آید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 23:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

اشتباهات والدین در تربیت فرزندان

بازديد: 357

اشتباهات والدین در تربیت فرزندان

والدین به علت علاقه شدید به فرزندانشان ممکن است از چیزهای مهمی که در زندگی کودکان آنها اهمیت دارند غفلت کنند و به اشتباه کارهایی انجام دهند که برای تربیت بچه ها درست نباشد. در اینجا ۱۰ اشتباه بزرگ که والدین مرتکب می شوند نوشته کرایگ پلی استد آورده شده است.

۱) لوس کردن فرزندان:

کاملاً واضح است که والدین فرزندانشان را دوست دارند و می خواهند فرزندانشان هر آنچه که می خواهند داشته باشند و آنها هیچ کم و کاستی نداشته باشند. این کار ناشی از نیت خوب والدین است، اما گذشته از هزینه ای که این کار می برد بچه ها هم لوس می شوند. این کار باعث می شود بچه ها با وجود از تمام چیزهایی که دارند شاد و راضی نباشند و بیشتر بخواهند. آنها نیاز به داشتن وسایل بیشتر ندارند، بلکه نیازمند زمان بیشتری هستند که در کنار والدین خود باشند. از این سمت به موضوع نگاه کنید: آیا آنها یاد گرفته اند برای تمام چیزهایی که دارند متشکر باشند؟ آیا آنها با داشتن همه چیز در کوکی، سرد و ناامید نخواهند شد؟ آیا فکر کرده اید با خواسته های دوران جوانی آنها چه خواهید کرد؟

 

۲) نظم و انضباط ناکافی:

زمانیکه شما برای نظم و تربیت دادن به فرزندنتان تنبلی کنید یک شیطان کوچولو در خانواده خلق می کنید که خویشاوندان و معلمها و مربیها و دوستان از دست او در امان نیستند. این صحیح نیست که به کودکانتان اجازه دهید که هر طور که می خواهند در خانه رفتار کنند، مثل پریدن روی مبل ها و تخت. زیرا آنها در خانه های مردم هم همینطور رفتار خواهند کرد، در صورتیکه آنها باید یاد بگیرند که رفتار بهتری در بیرون از خانه داشته باشند. زندگی کردن با بچه هایی که تخت گران قیمت را مثل توری اکربات می بینند کابوس است. اگر شما در تربیت کودکانتان کوتاهی کنید دیگران اینکار را خواهند کرد و شما مسلماً این را دوست ندارید.

 

۳) کوتاهی کردن در ارتباط با مدرسه:

مدرسه جایی است که بچه ها وقت زیادتری را نسبت به جاهای دیگر در آنجا صرف می کنند، همچنین جایی است که مسئولیتهای زیادی را به آنها واگذار خواهند کرد. سؤال این است: آیا آنها آمادگی مواجه شدن با این مسؤلیتها را دارند؟ و شما چگونه می توانید بدون حضور فیزیکی در مدرسه او را همیاری کنید؟ این مهم نیست که شما یا همسرتان باشید، نیاز است که یکی از والدین حتماً در مدرسه حضور داشته باشد. حداقل یک ایمیل در هفته با معلم کودکتان داشته باشید، این موضوع باعث می شود که معلم بداند شما علاقمند به پیشرفت کودکتان هستید و او می تواند شما را از هر خبری آگاه کند و هر موضوع مهمی را در ارتباط با کودکتان با شما درمیان بگذارد. اگر آموزگار فعالیت شما و حساسیت شما را ببیند، نسبت به آموزش و تربیت کودک شما فعالتر خواهد بود.

 

۴) تحسین و تشویق نابجا:

هنگامیکه می خواهیم کودکانمان را تشویق کنیم یک نکته مهم وجود دارد. ساختن اعتماد به نفس در کودکان بسیار مهم است اما بر پا کردن یک جشن بزرگ برای یک پیشرفت معمولی توقع آنها را بالا می برد و یک موقعیت واقعی را تحریف می کند. آنها باید با واقعیتها مواجه شوند. مثلاً در ورزشی مثل بستکبال که جایزه این بازی به صورت مشارکتی است، پسر من هم در تیم مدرسه بازی می کرد با اینکه باید به تیم جایزه داده شود، بسیاری از مادرها اصرار داشتند که به تک تک بچه ها جایزه داده بشود. در طی ۴ فصل که پسر من در این تیم بازی کرد جایزه هایش بیشتر از من است که بیشتر از ۴۰ فصل بازی کرده بودم، نباید به کودکان اعتماد به نفس کاذب داد.

 

۵) واگذار نکردن مسئولیت کافی به کودکان:

کودکان شما نباید انتظار هر پرداختی را برای انجام کارهای عادی و روزمره در خانه داشته باشند. اینجا خانه است، یک هتل نیست. یک مقرری، ایده بسیار خوبی است برای کارهای فوق العاده، نه برای کارهای روزمره. آنها هم عضوی از خانواده هستند پس باید مقداری از بار خانواده بر دوش آنها باشد. اگر آنها بزرگ شوند بدون داشتن مسئولیت کافی، چگونه انتظار دارید عهده دار یک شغل شوند و یا دانشکده خود را به پایان برسانند؟ مهم است که مطمئن شوند قسمتی از بار خانواده بر دوش آنهاست مثل خالی کردن ماشین ظرف شویی و یا زباله ها. نه اینکه آنها برده شما باشند و نه اینکه فکر کنند همیشه در تعطیلات بسر می برند.

 

۶) همسر خوبی نبودن:

چطور رفتار کردن شما با همسرتان در ایجاد ارتباطات فرزندانتان بسیار اهمیت دارد. اگر رفتار شما با همسرتان درست نباشد و یا ارتباط شما با هم با فریاد و داد و هوار باشد، به فرزندتان یاد می دهید که رفتاری مشابه شما داشته باشد. بچه ها بیشتر از دیدن شما می آموزند تا گوش دادن به حرفهای شما. اگر شما با همسرتان با عشق و احترام رفتار کنید، آنها نیز ارزش خانواده تان را در جلوی دیگران با چنین رفتاری نشان خواهند داد. رفتار صحیح پدر و مادر با یکدیگر باعث می شود که کودکان خانه را یک پناهگاه ایمن و دوست داشتنی در دنیای ترسناک خارج از خانه بدانند.

۷) انتظارات نا معقول:

باید در ارتباط با فرزندانتان از آنها انتظارات معقول داشته باشید. اگر شما از کودک ۲ ساله تان انتظار دارید که مثل یک شاهزاده خانم کوچک بنشیند و شما با همسرتان برای صرف شامی عالی به رستوران بروید سخت در اشتباه هستید، و همچنین اگر پسر کوچک شما ۳۵ کیلو گرم وزن دارد و از او انتظار دارید ستاره فوتبال مدرسه خود باشد، انتظار نامعقولی دارید، شاید او دوست دارد نوازنده کلارینت بشود. انتظاراتی از آنها داشته باشید که آنها بتوانند از پس آنها بر آیند. انتظارات نا معقول باعث اضطراب و ناراحتی در آنها می شود.

 

۸) وابسته کردن آنها:

بسیاری از والدین فرزندانشان را نازپرورده بزرگ می کنند و هر آنچه که آنها می خواهند برایشان فراهم می کنند و کارهایی که آنها باید خودشان انجام دهند پدرو مادر انجام می دهند، تا نکند او سختی کوچکی را متحمل شود. من از آن می ترسم که ما در آینده نسلی بزدل داشته باشیم که حتی از تمیز کردن اتاق خود هم بر نمی آیند چه برسد به مشکلاتی که در آینده باید با آنها دست و پنجه نرم کند. باید اجازه دهید آنها مستقل بزرگ شوند و کارهای خود را خودشان انجام دهند، این کار نشان می دهد که شما آنها را دوست دارید نه اینکه به آنها علاقه کمی دارید.

 

۹) آنها را خودتان فرض کردن:

اجازه دهید بچه ها بچه باشند و مرحله به مرحله بزرگ شوند و به آنچه علاقه دارند برسند. والدین نباید بچه ها را راهی برای رسیدن به اهدافی که خودشان نتوانسته اند به آن برسند، بدانند. شما نباید برای آنها چشم اندازی از آینده داشته باشید، چون آنها به راهی خواهند رفت که خودشان دوست دارند نه شما، چنان که شما هم همین کار را کردید. اجازه دهید آنها خودشان را بیابند و استعدادشان را نشان دهند.

۱۰) تا آخر دنبال نکردن:

اگر شما از پسرتان خواسته اید نرده ها را رنگ آمیزی کند باید تا آخر کار را دنبال کنید که او این کار را انجام دهد. تا به آخر رساندن خواسته ها شما و حتی تنبیهات، زندگی را کمی مشکل خواهد کرد، اما او می فهمد که حرف شما تغییر نخواهد کرد. اگر این چنین نباشید آنها می پندارند که هر چیزی که شما گفته اید فقط گفته اید. آنها روی حرف شما حساب باز نمی کنند و به شما اعتماد نخواهند داشت.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 23:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 165

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس