سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
معاون اجرائی رئیس جمهور در نشست کارشناسان اقتصادی با مدیران رسانه ملی با اشاره به نحوه ثبت نام مردم برای دریافت یارانه نقدی گفت: افرادی که خود را نیازمند دریافت یارانه نقدی می دانند باید به صورت اینترنتی نام نویسی کنند.در روستاها نیز افراد می توانند به دفاتر خدمات پست و پیشخوان دولت و همچنین شوراهای اسلامی مراجعه کنند .
به گزارش نفت ما ،محمد شریعتمداری در مصاحبه با واحد مرکزی خبر گفت: اگر پیش از این قرار بود گام نهایی اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها در 2 مرحله برداشته شود، اکنون دولت قصد دارد به دلیل برخی موارد گام نهایی را در طی چند سال بردارد و در مدت طولانی تری حامل های انرژی را به قیمت واقعی برساند.
وی با تأکید بر اینکه افزایش قیمت حامل های انرژی در سال آینده محدود خواهد بود، افزود: برای اجرای مرحله دوم قانون هدفمندسازی یارانه ها لازم بود، هماهنگی های لازم با بخش های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رسانه ملی که مسئولیت تولید و پخش برنامه های مختلف را دارد، انجام شود تا ضمن کمک به دولت در اجرای مرحله دوم قانون هدفمندسازی یارانه، آگاهی های لازم به مردم داده شود.
شریعتمداری با قدردانی از برگزاری نشست مشترک مسئولان و برنامه سازان رسانه ملی با دست اندرکاران دولتی اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها، پیش بینی کرد با تدابیر اندیشیده شده و هماهنگی های لازم، گام دوم قانون هدفمندسازی یارانه ها به خوبی برداشته شود.
در این نشست علاوه برای آقای ضرغامی رییس رسانه ملی، آقای صادق مشاور رسانه ای رییس جمهور و شماری از کارشناسان و متخصصان اقتصادی رسانه ملی نیز حضور داشتند.
معاون اجرایی رییس جمهور همچنین ابراز امیدواری کرد با اجرای مرحله دوم قانون هدفمندسازی یارانه ها در سال 93 مردم بتوانند خدمات بهداشتی و درمانی مطلوب تری نسبت به سال 92 دریافت کنند.
وی گفت: به رغم همه تلاشهای نهادهای خدماتی و بیمه ای کشور برخی قشرهای جامعه در شرایط مطلوبی زندگی نمی کنند و دولت در تلاش است در مرحله دوم قانون هدفمندسازی یارانه ها قدمی در جهت حل مشکلات و تأمین امنیت غذایی اقشار هدف بردارد.
شریعتمداری افزود: همچنین تلاش شده است در حوزه حمل و نقل عمومی خدمات مطلوب تری ارائه شود.
معاون اجرایی رییس جمهور تصریح کرد: در گام دوم اجرای قانون خوب هدفمندسازی یارانه ها به ارائه خدمات حوزه تولید، حمل و نقل، بهداشت و درمان و تأمین امنیت غذایی توجه بیشتری خواهد شد که در گام نخست تا حدودی مغفول مانده بود.
وی درباره زمان آغاز توزیع پرسشنامه های مربوط به متقاضیان دریافت یارانه نقدی و مدت دریافت این پرسش نامه ها گفت: بر اساس برنامه ریزی های انجام شده و قانون مصوب مجلس از بیستم فروردین ماه 1393 به صورت خود اظهاری افرادی که خود را نیازمند دریافت یارانه نقدی می دانند باید به صورت اینترنتی نام نویسی و تقاضای خود را ارائه کنند.
شریعتمداری گفت: نام نویسی از متقاضیان دریافت یارانه نقدی به صورت اینترنتی است و در روستاها نیز افراد می توانند به دفاتر خدمات پست و پیشخوان دولت و همچنین شوراهای اسلامی محلی و فرمانداریها ، بخشداریها و استانداریها و مراکز کمیته امداد امام خمینی (ره) و بهزیستی و کافی نت ها مراجعه کنند و فرصت کافی نیز برای این کار در نظر گرفته شده است.
معاون اجرایی رییس جمهور با بیان اینکه نام نویسی بر اساس شماره ملی افراد خواهد بود، افزود: از بیستم فروردین 93 افراد متقاضی دریافت یارانه نقدی که رقم نخست سمت راست شماره ملی آنها صفر است، برای ثبت نام مراجعه می کنند.
وی گفت: روز 21 فروردین نیز افراد متقاضی که نخستین رقم سمت راست شماره ملی آنها عدد یک است نام نویسی می کنند و به همین ترتیب تا افرادی که رقم سمت راست شماره ملی آنان 9 است ادامه می یابد.
معاون اجرایی رئیس جمهور با بیان اینکه متقاضیان دریافت یارانه نقدی از منازل هم می توانند نام نویسی کنند تصریح کرد: ثبت نام این بار با ثبت نام دفعه قبل تفاوت دارد و این دوره مختص کسانی است که نیازمند و متقاضی دریافت یارانه نقدی هستند.
وی گفت: البته برخورداری مردم از خدمات ناشی از اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها عمومی است اعم از افراد غنی و کسانی که استطاعت مالی کافی ندارند مانند استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی.
شریعتمداری افزود: طبیعی است دولت در حد توان هم بر افزایش سطح خدمات مشمول بیمه تدریجاً خواهد افزود و هم پوشش بیمه همگانی را گسترش خواهد داد و کلیه اقشار مردم را که به هر دلیل از پوشش بیمه برخوردار نیستند از دریافت خدمات بیمه برخوردار خواهد ساخت.
وی با بیان اینکه امیدواریم این مرحله از اجرای قانون هدفمندسازی یارانه بتواند نقاط مغفول در اجرای قانون مذکور در دوره اول را تا حدودی مورد توجه قرار دهد و به قابلیت اجرا درآورد، گفت: پایین بودن سطح قیمت های حامل های انرژی در کشور مصرف بی رویه را ترویج کرده و دامن می زند و در شهر و روستا اسراف در مصرف این منابع فوق العاده است، البته در عین حال در برخی نقاط با محدودیت های جدی روبروست.
وی افزود: شدت مصرف انرژی در کشور ما 4 برابر دنیا و سرانه مصرف انرژی در کشور ما 2 برابر اروپاست.
معاون اجرایی رئیس جمهور گفت: البته این نقیصه بزرگ تنها به رفتار مصرفی مردم شریف کشورمان بر نمی گردد بلکه به فناوری به کار گرفته در تولید و حمل و نقل و سیستم های گرمایش و سرمایش نیز مربوط می شود و دولت هم در این زمینه تکالیفی دارد که باید به تکالیف قانونی خود عمل کند و این کار مشترکی است که باید هر دو طرف پیش ببرند.
وی درباره کمک رسانه ملی به دولت گفت: رسانه ملی با تبیین اصل و ضرورت اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها که عمدتاً محور اصلی آن به اصلاح قیمت حامل های انرژی باز می گردد می تواند کمک شایانی به اجرای مطلوب آن کند.
شریعتمداری افزود: یکی از خدمات خوبی که صدا و سیما تا کنون انجام داده است و با دقت بیشتری نیز انجام می دهد این است که اصلاح قیمت حامل های انرژی کاری ضروری و کمکی بزرگ به اقتصاد کشور است.
معاون اجرایی رئیس جمهور گفت: دولت قصد دارد در اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها برنامه ای میان مدت را پیش گیرد و تا سال های آتی قیمت حامل های انرژی را به 95 درصد نرخ فوب خلیج فارس برساند.
وی افزود: تشریح این روند از سوی اقتصاددانان، مسیر روشنی را ترسیم می کند که سرمایه گذاران تکلیف خود را با فعالیت مختلف کشاورزی، خدماتی، صنعتی و معدنی می دانند و متوجه می شوند که در چه عرصه ای و با چه شرایطی باید سرمایه گذاری کنند و با چه محدودیت هایی مواجه هستند که گشایشی برای رفع ابهاماتی است که سرمایه گذاران مدتهای مدیدی است با آن مواجهند.
شریعتمداری افزود: تشریح مبانی نیامدن و ثبت نام نکردن افراد به طور عام از باب تشخیص استغناء مردم و جایگاه و منزلتی که دارند وقتی بدانند این منابع در محل های مناسبی هزینه و موجب افزایش سطح رفاه عمومی می شود و به ویژه در صورتی که این نیاز وجود نداشته باشد، برای عموم مردم بسیار مهم است.
وی تأکید کرد: توضیح اینکه منابع مازاد حاصل از ثبت نام نکردن مردم به خزانه و پس انداز دولت نمی رود بلکه به گونه ای دیگر در حوزه خدمات عمومی به نحو مطلوب تری به مردم ارائه می شود نیز حائز اهمیت فراوان است.
معاون اجرایی رئیس جمهور گفت: تشریح همین مبانی توسط کارشناسانی که معتقد به این راه هستند با استفاده از توان رسانه ملی از کارهایی است که مورد انتظار است و بحمدا... صدا و سیما هم تا کنون در اجرای این هدف هم در مرحله اول و هم در مرحله دوم قدم های خوبی برداشته و در ادامه نیز همراه خواهد بود.
وی درباره اینکه نتایج پرسشنامه ثبت نام مردمی چه زمانی اعلام می شود افزود: قرار نیست نتایجی اعلام شود، هر فرد نیازمند یارانه ای ثبت نام می کند، بعد از اینکه کار ثبت نامش تمام شد پیامکی برایش ارسال می شود و در شبکه ثبت نام شده سازمان هدفمندسازی یارانه ها قرار می گیرد.
شریعتمداری گفت: در اجرای قانون، دولت مکلف است به تدریج اطلاعاتی را که ثبت نام کنندگان در اختیار قرار می دهند با واقعیت هایی که دولت از طریق شبکه های مختلف اطلاعاتی به آن دسترسی دارد مقایسه کند و اگر مغایر داشت نسبت به حذف و استرداد وجوه و جریمه اشخاص غیرواجد شرایط طبق قانون اقدام نماید.
وی افزود: افرادی که اطلاعات نادرست ارائه کنند، سه برابر یارانه دریافتی جریمه می شوند و طبیعی است که این موضوع در ادامه مسیر است و در آغاز فقط ثبت نام به صورت عادی و با اعتماد به اظهارات متقاضیان نیازمند انجام می شود و مقایسه راستی آزمایی مربوط به مراحل بعد است که از طریق نهادهای ذیربط به تدریج صورت خواهد پذیرفت.
در تربیت دینی دانشآموزان، دو عامل خانواده و مکتب نقش بسیار برجستهتری نسبت به دیگر عوامل دارند و در واقع این دو عامل هستند که شخصیت افراد را شکل میدهند. در مدرسه هم این معلم است که نقش برجستهتری نسبت به سایر عوامل دارد. با توجه به اینکه تربیت دینی به «شناخت آموزههای دین، تبدیل این شناختها به باورهای قلبی و به کاربستن این باورها در رفتارهای فردی و اجتماعی» تعریف شده است، معلم میتواند با تقویت روحیهی حقگرایی و قدرت تفکر و تشخیص حق از باطل در دانشآموزان، الگو دهی رفتاری به آنان و انتخاب شیوهی مناسب دربیان آموزههای دینی و پاسخ مناسب به پرسشها و شبههها، دانشآموزان را در راستای تربیت دینی هدایت کند.
قدمه
تربیت و شکلگیری شخصیت افراد به ویژه نسل جدید، تحت تأثیر عوامل مختلف درونی، بیرونی و حتی عوامل فوق طبیعی قرار دارد. عوامل گوناگونِ مؤثر در تربیت، هر کدام در جای خود مهم و دارای درجهی خاصی از تأثیر است. در این میان دو عامل خانواده و مکتب یا مدرسه نقش بسیار برجستهتری نسبت به دیگر عوامل دارند و در واقع این دو هستند که شخصیت افراد را شکل میدهند. خانواده نخستین محل تعلیم و تربیت و عرصهی آموزش برای تمام افراد است. اینجاست که بخش اعظم سلایق و علایق، شخصیت و الگوهای رفتاری افراد شکل میگیرد. مدرسه به عنوان مکمل خانواده، کانونی است که در آن افراد همراه با تعلیم و کسب معلومات، تربیت میشوند.
در مدرسه نیز عوامل مختلفی وجود دارند که در امر تربیت مؤثرند از قبیل برنامههای درسی، مواد آموزشی، سازمان مدرسه و امکانات آموزشی آن؛ ولی هیچ یک از اینها به اندازهی معلم، چه به لحاظ آموزشی وچه تربیتی اهمیت ندارد، زیرا این معلم است که به همهی آن عوامل جان میبخشد و آنها را سودمند و نتیجهبخش میگرداند. همچنین اوست که نسلها را به همدیگر ارتباط میدهد، فرهنگ جامعه را حفظ میکند، و در صورت نیاز تغییر میدهد و تکامل میبخشد، به رفتار دانشآموز شکل میدهد و افراد مورد نیاز جامعه را تربیت میکند.
از آنجا که در هر جامعهای بسته به بینشها و نگرشهای آن جامعه، نوع خاصی از تربیت مورد نظر است، در جامعهی دینی، تربیت دینی مورد اهتمام جدی متولیان امر تربیت است. با توجه به اینکه کشور ما یک کشور اسلامی است و ۹۹% جمعیت آن مسلمان است، تربیت دینیِ نسل جدید یکی از بایستههای وزارت معارف به عنوان نهاد رسمیِ متکفل امر تعلیم و تربیت در کشور، به شمار میرود.
بنابراین با توجه به اهمیت تربیت دینیِ نسل جدید و نقش بسیار برجستهی معلم در این پروسه، در این مقاله روی بررسی نقش معلم در تربیت دینی دانشآموزان مکاتب اعم از ابتدایی و متوسطه تمرکز میکنیم. پیش از ورود به مباحث، تذکر چند نکته لازم است:
۱. در این نوشته تربیت دینی و نقش معلم در آن، به صورت حدِ اکثری در نظر گرفته شده، امری که در عالم واقع تقریبا ناممکن است. ولی این بدین معنا نیست که معلم حتما باید نقش حدِ اکثری ایفا کند، بلکه هر نقشی میان دو کرانهی پائین و بالا میتواند مهم باشد.
۲. در نظام تعلیم و تربیت امروزی معمولا تقسیم کار وجود دارد و در مدارس و مکاتب، متولی آموزش غیر از متولی تربیت است. به لحاظ اداری معلمان تنها وظیفهی تعلیم را به عهده دارند و مربیان و نهاد تربیتی مکتب، وظیفهی تربیت را. این مسأله این توهم را حتی برای برخی از معلمان به وجود آورده که تربیت وظیفه معلم نیست. اما نگارنده با توجه به منابع اسلامی و نقش بیبدیل معلم در تربیت دینی، معتقد است که تقسیم کار جدید، نمیتواند مسئولیتی را که دین بر عهدهی معلمان گذاشته، از دوش آنان بردارد. بنابراین معلم هنوز که هنوز است باید نقش تربیتی خود را ایفا کند، چون هیچ فرد و نهادی نمیتواند جای او را بگیرد.
۳. نقشها و وظایفی که در این مقاله برای معلم ذکر شده، از عهدهی هر معلمی برنمیآید. این وظایف کار معلمانی هستند که قبل از معلم شدن، در نهادهای تربیت معلم آموزش دیده باشند و از لحاظ سواد، مهارت و تدین به حد قابل قبولی رسیده باشند. ازاینرو، موفقیت معلمان در امر تربیت دینی، علاوه بر اینکه نیازمند خودسازی درونی است، به وجود نهادهای تربیت معلم قوی در یک نظام تعلیم و تربیت نیز متکی است.
مفاهیم بحث
۱. معلم
معلم در زبان فارسی در دو معنا به کار میرود: یکی تعلیم دهنده و آموزنده. دیگری عالم و فیلسوفی که جامع علوم عصر و واضع بخشی از دانشهاست. ۱ معلم در معنای اول خیلی عام و فراگیر است، زیرا شامل خداوند در درجهی اول، پیامبران و امامان در درجات دوم و سوم، مراجع و بزرگان، علما و اندیشمندان، مدرسان مدارس، دانشگاهها، حوزههای علمیه، واعظان، مربیان و ... در درجات پائینتر، میشود. اما در معنای دوم فقط شامل تعداد محدودی میشود مانند ارسطو که در تاریخ به معلم اول معروف شده و ابونصر فارابی که معلم ثانی لقب گرفته است. منظور از معلم در این مقاله، معلمان مکاتب ابتدایی و متوسطه است.
۲. تربیت
صاحب نظران در تعریف تربیت بسیار کوشیدهاند وتاکنون صدها تعریف ارائه کردهاند. این تعاریف را از یک دیدگاه میتوان به دو دسته تقسیم کرد. دستهای که صاحبنظران ابتدا به بررسی ریشه لغوی تربیت و تطور مفهومی آن پرداخته و آنگاه با توجه به بینش خاص خود در بارهی ماهیت انسان و جهان و جامعه و معرفت، مفهوم مورد نظر خویش را از تربیت نتیجه گرفته است. فلاسفه، روانشناسان و جامعهشناسانی که در صدد تعریف تربیت برآمدهاند و نیز عمدهی عالمان و فیلسوفان تربیتی، در تعریف تربیت همین طریق را پیمودهاند.
دسته دوم، تعاریفی است که صاحبنظران با توجه به واقعیتهای متناظر با این مفهوم، به تجزیه و تحلیل عناصر دخیل در عمل تربیتی و انواع ارتباطی که عناصر با هم دارند پرداخته و آنگاه تعریف مورد نظر خویش را بدون اینکه قالب بینش خاصی را گرفته باشد و در عین حال، باهر بینشی میتوان به آن محتوا داد، ارائه کرده است. ۲ شاید بهترین تعریف از این دست را «گاستون میالاره» به دست داده است: «امر تربیتی، عملی است که روی یک فرد یا گروهی از افراد اعمال میشود یا عملی است که فرد یا گروهی از افراد آن را میپذیرند و حتی در جستجوی آن هستند تا به تغییری آنچنان عمیق منتهی شود که نیروهای زنده جدیدی در افراد پدید آید و این افراد خود به صورت عناصر فعال این عملی که روی آنان اعمال میشود، در آیند.». ۳
بر اساس این تعریف، تربیت دارای چهار عنصر اساسی است:
۱. روش تربیتی و آن عملی که مربی برای رسیدن به هدف تربیت انجام میدهد؛
۲. هدف تربیتی و آن تغییری است که قرار است در متربی ایجاد شود؛
۳. مربی، کسی که تلاش میکند تغییر را در متربی ایجاد کند؛
4. متربی،کسی که عمل تربیت بر روی او اعمال میشود.
این توضیح را باید به تعریف «گاستون میالاره» افزود، عملی که روی متربی اعمال و یا از سوی او پذیرفته میشود، خود نیازمند زمینههای معرفتی و اعتقادی است؛ یعنی متربی ابتدا باید نسبت به آن عمل شناخت پیدا کند و بعد آن را باور کند. آنوقت است که خود به صورت عنصر فعال آن عمل ظاهر میشود. پس میتوان گفت تربیت یعنی شناخت، باور و عمل بر مبنای آن.
۳. دین
منظور از دین در اینجا دین اسلام است، نه مطلق دین و هرگونه معرفتی که منشأ الهی و شهودی دارد. دین اسلام عبارت است از آنچه که از جانب خداوند به وسیله حضرت محمد(ص) برای هدایت بشر فرستاده شده است و مجموعهی قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) و ائمه علیهم السلام که به حکم حدیث ثقلین بخشی از دین به شمار میآیند.
۴. تربیت دینی
با توجه به روشن شدن مفهوم مورد نظر از تربیت و دین، میتوان مفهوم تربیت دینی را به راحتی بیان کرد. تربیت دینی یعنی شناخت آموزههای دین، تبدیل این شناختها به باورهای قلبی و به کاربستن این باورها در رفتارهای فردی و اجتماعی. در نتیجه، افراد در فرایند تعلیم و تربیت دینی، به گونهای تربیت میشوند که در گرایشهایشان نسبت به زندگی، اعمال و تصمیمهایشان و در برخورد با تمام امور، همواره حاکمیت ارزشهای الهی را احساس کنند. در چنین نظامی علاوه بر ایجاد نظم ذهنی، دانشآموزان به گونهای تربیت میشوند که دانش را صرفا برای ارضای کنجکاویهای فکری یا منافع دنیوی کسب نمیکنند، بلکه منطقی و متقی بار میآیند و فراهم آوردن موجبات رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده، ملت، خود و دیگران را وجههی همت خویش قرار میدهند. در این نوع از تربیت، هدف تنها کسب معرفت نیست، بلکه رشد و شکوفایی موزون همهی ابعاد وجودی انسان مورد توجه قرار دارد.
جایگاه و نقش معلم در اسلام
اهمیت معلم در اسلام، بیانگر نقش و کاربرد او در جامعه است. اگر نقش معلم حیاتی نبود اسلام تا این حد به او بها نمیداد. در اسلام معلم از چنان ارزش و جایگاهی برخوردار است که خداوند در نخستین آیات نازل شده بر پیامبر(ص)، خودش را معلم معرفی میکند: «بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت، بخوان! و پروردگارت کریمترین است، همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمیدانست. »(علق، ۱ـ۵). پیامبر(ص) در روایتی فرمودهاند: «همانا خدا و فرشتگان، حتی مورچه در لانهاش و ماهیان در دریا بر کسی که نیکیها را به مردم میآموزد، درود میفرستند». ۴ در روایتی دیگر فرمودهاند: «خداوند به حضرت موسی وحی نمود: ای موسی نیکی را بیاموز و آن را به دیگران یاد بده، زیرا من قبر معلمان و متعلمان نیکی را نورانی میکنم تا احساس ترس نکنند». نیز از ایشان میخوانیم: «آیا میخواهید بهترینها را به شما معرفی کنم؟ خدا بهترین بهترینهاست، و من بهترینِ فرزندان آدم و بهترینِ شما بعد از من کسی است که علم را بیاموزد و سپس آن را نشر دهد». ۵ همچنین فرمودند: «علما وارث پیامبرانند، زیرا پیامبران دینار و درهمی به ارث نگذاشتند، ولی ارث آنها علم بود و هر که از آن برگرفت، بهرهی فراوانی برده است». ۶
به طور کلی، در متون اسلامی سه نقش اساسی برای معلم بیان شده است:
۱. معلم تداوم بخش راه انبیاء: وظیفهی اصلی پیامبران آسمانی تعلیم و تربیت بوده است و معلم هم همین نقش را در مدرسه ایفا میکند. قرآن میفرماید: «او کسی است که در میان مکتب نارفتگان رسولی از خودشان برانگیخت تا آیات خدا را بر آنان بخواند و آنان را تزکیه کند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، گرچه قبلا در گمراهی آشکاری بودند» (جمعه، ۲). پس در واقع معلم کاری را انجام میدهد که پیامبران میکردند.
۲. معلم در نقش راهنما و روشنگر: پیامبر اکرم میفرماید: «به راستی مَثَل عالمان در زمین مَثَل ستارگان در آسمان است که مردم در تاریکیهای خشکی و دریا به کمک آنها راه خود را پیدا میکنند. هرگاه این ستارگان خاموش شوند، بسا که راه یافتگان نیز گمراه شوند». ۷ گرچه روایت در مورد عالم است، اما از آنجا که معلمان مکاتب نیز همان مسؤلیتی را بردوش دارند که در این روایت برای عالم بیان شده است، پس آنان نیز مشمول این روایتند.
۳. معلم مدافع مرزهای فرهنگی: امام صادق(ع) میفرماید: «دانشمندان شیعه از مرزها و شیعیان ضعیف دفاع میکنند و مانع هجوم ابلیس و یارانش به آنها میشوند». ۸ این حدیث نیز مانند روایت پیشین در مورد علماء است، اما کسانی که در مکاتب به کودکان و نوجوانان و جوانان دانشآموز، تفکر و بینش صحیح میدهند و از مرزهای فکری و عقیدتی آنان در برابر هجوم فرهنگهای نامطلوب دفاع میکنند، بدون شک از مصادیق روایت فوق به شمار میروند.
ارزش و جایگاه رفیع معلم اختصاص به اسلام ندارد. در گفتههای غیر مسلمانان نیز نشانههایی از مقام بلند معلم دیده میشود. ارسطو میگوید: «کسانی که کودکان را تربیت میکنند باید بیش از افرادی که آنان را بار میآورند مورد احترام قرار گیرند، زیرا اینان تنها به کودک زندگی میبخشند، در حالی که معلمان هنر بهتر زیستن را به او یاد میدهند». ۹
نقش معلم در تربیت دینی
همانگونه که قبلا بیان شد، در تربیت دینی به دنبال سه چیز هستیم: دانشآموزان معارف دینی را درست و مستدل یاد بگیرند، فراگرفتههای ذهنیشان تبدیل به باورهای قلبی شوند و در اخیر هم رفتار و کردارشان در تمام زمینهها در چارچوب این معارف باشند. به عبارت دیگر تربیت دینی یعنی شناخت، ایمان و عمل. معلم در هر سه محور نقشهای مهمی میتواند ایفا کند. اینک هر کدام را به اجمال بررسی میکنیم.
۱. نقش معلم در شناسایی معارف دین
معلم به جهت اینکه مستعدترین افراد به لحاظ ذهنی و پاکترین آنها به لحاظ قلبی و روحی و عاطفی، یعنی کودکان دورههای ابتدایی، نوجوانان و جوانان دورههای متوسطه را در اختیار دارد؛ و همچنین به دلیل اینکه بیشترین وقت بچهها را در اختیار دارد و مهمتر از همه عهدهدار آموزش و تعلیم آنان است؛ میتواند نقش بسیار ممتازی در تربیت دینی آنها ایفا نماید. او میتواند از فرصتهای متعددی که در حین درس دادن برایش فراهم میشود، استفاده کرده عقاید اسلامی را درست تبیین و باورهای نادرست و خرافاتی را که در اذهان بچهها از طریق خانواده، یا محیط بیرون نقش بسته، از اعتقادات اسلامی جدا کند.
شهید مطهری در این مورد میگوید: «افرادی مانند من که با پرسشهای مردم در بارهی مسائل مذهبی مواجه هستیم، کاملا این حقیقت را درک میکنیم که بسیاری از افراد تحت تلقینات پدران و مادران جاهل و مبلغان بیسواد افکار غلطی در زمینهی مسائل مذهبی در ذهنشان رسوخ کرده است و همان افکار غلط اثر سوء بخشیده و آنها را در بارهی حقیقت دین و مذهب دچار تردید و احیانا انکار کرده است؛ ازاینرو، کوشش فراوانی لازم است صورت بگیرد که اصول مذهبی به صورت صحیح و واقعی خود به افراد تعلیم و القا شود».۱۱ از نظر ایشان، گرچه اسلام دینی حیاتبخش است؛ اما آموزش گزارههای مبتنی بر شناخت نادرست از دین، این خاصیت را از آن گرفته و اسلام را به عاملی برای سکون و عدم تحرک و بیخبری تبدیل کرده است. ۱۲
کودکان به خاطر حس کنجکاوی پرسشهای فراوانی راجع به مسائل مختلف از جمله مسائل دینی دارند که ممکن است به پاسخ قانع کنندهای دست نیافته باشند و یا با پاسخهای غلطی که از والدین و یا کسانی دیگر دریافت کردهاند، عقایدی نادرستی پیدا کرده باشند. معلم میتواند با تفکیک مسائل دینی از غیر آن، عقاید آنها را پالایش کند. او حتی وقتی که فیزیک، شیمی، ریاضی، زبان خارجی، ادبیات و دیگر مواردی که ربطی به دین ندارد تدریس میکند، نیز میتواند در ضمن آنها و در فرصتهای مناسب به تبیین معارف دین بپردازد.
۲. نقش معلم در ایمانآفرینی
بعد از اینکه معلم موفق شد به دانشآموزان شناخت درستی نسبت به معارف دینی بدهد، نوبت تبدیل این شناختهای ذهنی به باورهای قلبی فرا میرسد. در این مرحله معلم باید با شناسایی دقیق موانع ایمان از یکطرف و درک روحیه دانشآموزان از سوی دیگر، تدبیرهایی را برای از میان برداشتن آن موانع بیندیشد و زیرکانه و ماهرانه آنها را اجرایی نماید. این قسمت از کار بسیار مشکل است و معلمان میتوانند از روش پیامبران و امامان برای موفقیت نسبی در این وظیفهی سنگین و خطیر، و همچنین برای درک بهتر روحیات دانشآموزان از دستاوردهای روانشناسان، کمک بگیرند. به طور مشخص اقدامات زیر میتوانند برای ایمانآفرینی خیلی مؤثر باشند:
۱. تقویت روحیهی حقگرایی (بیدار کردن فطرت الهی): انسان فطرتا حقگراست و لذا قرآن کریم پذیرش دین را لازمهی حقگرایی میداند: «حقگرایانه به دین رو آور که مقتضای فطرت الهی است که خداوند مردم را بر آن آفریده و در آفرینش خدا هیچ تغییری راه ندارد» (روم، ۳۰). این فطرت حقگرایانهای که در انسان وجود دارد، گاهی نیازمند به فعلیت رساندن است، مانند فطرت انسان در دورهی کودکی و نوجوانی و احیانا جوانی؛ گاهی نیازمند احیاء مجدد. دومی در مورد انسانهایی صادق است که بر اثر برخی عوامل منفی مانند وسوسههای شیطانی فطرتشان زیر انبوهی از گناهان مدفون شده است.
معلمان مکاتب با افرادی سروکار دارند که فطرتشان پاک است، منتهی به مرحلهی فعلیت نرسیده است. این افراد چون تا هنوز فطرتشان تحت تأثیر عوامل منفی قرار نگرفته یا کمتر قرار گرفته، برای پذیرش حق خیلی مستعدتر از افراد میانسال و بزرگسال هستند. معلمان میتوانند با بیدار کردن این فطرتهای پاک و مستعد و به فعلیت رساندن آنها ایمانآفرینی کنند.
اینکه چگونه میشود فطرت این افراد را بیدار و به مرحله فعلیت رساند، به نظر میرسد بهترین روش آن است که خداوند در قرآن کریم به کار برده است. خداوند در قرآن برای تقویت روحیه حقگرایی و جلوگیری از تأثیر عوامل منفی، انسانها را از ماهیت روحیهی حقگرایی و چگونگی تأثیرپذیری آن از شرایط بیرونی آگاه کرده است. این آگاهی از یکسو، باعث میشود خود انسان در برابر عوامل منفی، اعم از درونی و بیرونی، موضعگیری کند و مانع تأثیر آنها شود. از سوی دیگر، باعث میشود انسان در ارزیابی اعمال و رفتار خود به این موضوع توجه بیشتری نماید. ۱۳
همچنین روش انبیاء به ویژه رفتار پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) میتواند به معلمان دربیدار کردن فطرت کمک نماید، چون اینها مؤثرترین روششان برای هدایت، بیدار کردن و احیاء مجدد فطرتها بوده است.
2. تقویت قدرت تفکر و تشخیص حق از باطل: یکی از مشکلاتی که بر سر راه کار معلمان در امر تربیت دینی دانشآموزان وجود دارد این است که ممکن است، دانشآموزان در تعارض میان گفتههای معلم وآنچه که در محیط بیرون ازمدرسه به آنها القا میشود، گرفتار شود. در این وضعیت اگر دانشآموز قدرت تحلیل وتفکر داشته باشد، به راحتی میتواند مسأله را تجزیه و تحلیل کند و حق را از باطل براساس آموختههایش تشخیص دهد. اما اگر فاقد چنین قدرتی باشد، این امکان وجود دارد که تسلیم گفتههای دیگران شود. این دیگران میتوانند خانواده و بستگان او یا شبهه افکنان و مخالفان دین باشند و یا رسانههای صوتی و تصویری و مطبوعات. نمونهی این را در قرآن داریم: «روزی که چهرههایشان را در آتش زیرورو میکنند، میگویند: ای کاش از خدا و پیامبر پیروی کرده بودیم و میگویند: پروردگارا! بزرگان و سروران خویش را پیروی کردیم و گمراهمان کردند. پروردگارا! آنان را دوچندان عذاب ده و لعنتشان کن لعنت بزرگ» (احزاب، 66-68). «هرگاه به آنان گفته میشد از آنچه خداوند فرو فرستاده پیروی کنید، میگفتند: نه، از سنتهای پدرانمان پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان تعقل نمیکردند و بر هدایت نبودند (باز از آنها پیروی میکردند) » (بقره، 120). اگر این افراد قدرت تفکر و تشخیص حق از باطل داشتند، از بزرگانشان پیروی کورکورانه نمیکردند تا دچار بدبختی شوند.
تحقیقات جدید نیز نشان داده یکی از عوامل مؤثر در همرنگی فرد با اکثریت علاقهی فرد به درست رفتار کردن است. ازآنجا که معمولا جمع و اکثریت آگاهیهای بیشتری دارند، افراد میکوشند خود را با جمع هماهنگ کنند؛ ازاینرو، هرچه میزان اعتماد فرد به درستی اطلاعات، نظریات و رفتارهای جمع بیشتر باشد، خود را بیشتر با آنها هماهنگ میکند و این هماهنگی تنها در سطح رفتار باقی نمیماند، بلکه به باورها نیز سرایت میکند. ۱۴
این مطلب در مورد پیروی مردم از افراد و طبقات متنفذ جامعه نیز صادق است؛ از آنجا که این افراد در زمینههایی خاص از زندگی، موفقیت را در آغوش گرفته و مقام و موقعیت اقتصادی و اجتماعی ممتازی به دست آوردهاند، دیگران میپندارند همهی بینشها، نگرشها، باورها و رفتارهای آنان درست است؛ ازاینرو، میکوشند در تمام زمینهها از آنان پیروی کنند. ۱۵
بنابراین، در اینگونه موارد قدرت تعقل و تفکراست که به کمک افراد میآید و گرنه احتمال لغزش خیلی بالا میرود. شاید به همین دلیل است که قرآن مردم را دعوت به تعقل و تدبر و تفکرمیکند (بقره، ۴۴، ۷۳، ۷۶، ۲۴۲؛ آل عمران، ۶۵، ۱۱۸؛ و ...).
3. مقبولیت و اعتبار معلم: معلم سعی کند با رفتار درست و مطابق گفتار، اعتبار خود را نزد دانشآموزان بالا ببرد. اگر دانشآموز معلم را به عنوان یک شخصیت معتبر و مورد احترام بپذیرد، سعی میکند که گفتههای او را خوب گوش بدهد و بپذیرد و در رفتار وکردار خود عملی کند و حتی رفتار معلم را الگوی رفتار خویش قرار دهد. بدیهی است که عکس این مطلب نتیجهی عکس خواهد داد. بهترین راه کسب اعتبار برای معلم، همان راهی است که معلمان بزرگی مانند پیامبران الهی و پیشوایان دین از آن استفاده میکردند، یعنی عمل به گفتههای خود یا پیروی از اصل کردار مطابق گفتار. از امام علی(ع) روایت شده: «کسی که خود را درجایگاه راهنما و معلم دیگران قرار میدهد، باید پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خود بپردازد و در مقام تربیت دیگران، پیش از تربیت به زبان به تربیت با عمل همت گمارد. ۱۶
4. محبوبیت معلم: یافتههای روانشناسان نشان میدهد که «هرچه مخاطبان نگاه مثبتتری به گوینده داشته باشند، ارتباط را مثبتتر ارزیابی میکنند و احتمال بیشتری دارد که نگرش خود را مطابق نظرگوینده تغییردهند».۱۷ همچنین روانشناسان در تبیین رابطهی میان محبوبیت و تأثیرگذاری میگویند: «ازآنجا که انسانها تلاش میکنند شناختهایشان با احساساتشان هماهنگ باشد، نگرش خود را به احتمال زیاد برحسب نگرشهای کسانی که دوست دارند، تغییرمیدهند».۱۸
معلم میتواند با دینداری، گشادهرویی وخوشرویی، خلق نیکو، تواضع و احترام به دانشآموزان، زهد و بیرغبتی به دنیا و آراستگی و زیبایی ظاهری محبوبیت خود را نزد دانشآموزان افزایش دهد. معلم نباید هیچ وقت دانشآموز را مورد تحقیر و توهین قرار دهد، زیرا هر انسانی تمایل ذاتی به کسب احترام و ارزش و قبول از طرف دیگران دارد. تحقیر کودک از سوی معلم ممکن است کودک را فراری بدهد و نفرتی در دل او نسبت به معلم ایجاد کند به گونهای که گفتار و کردار معلم برای او قابل قبول نباشد. خداوند به پیامبر دستور میدهد که با مردم مهربانانه برخورد کن تا از تو فراری نشوند. «به سبب رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخوی و مهربان هستی. اگر تندخو و سختدل میبودی از گرد تو پراکنده میشدند. پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد» (آل عمران، ۱۵۹). معلم باید حتی الامکان از تنبیه و برخورد تند و خشونتآمیز با دانشآموز اجتناب ورزد، زیرا روانشناسی جدید بر این عقیده است که نوجوان در رشد و تکامل اجتماعی خود، از چگونگی ارتباط و علاقهاش نسبت به معلمان و میزان نفرت یا محبت خود به آنها متأثر میشود. این ارتباطها به اشکال و رنگهای گوناگون در میآیند که اساسشان به شخصیت معلم، میزان ایمانش به شغل خود، مقدار فهمش نسبت به مرحله نوجوانی و طرق رعایت و حل مشکلات آن بستگی دارد. چنانکه معلم مسلطی که با امر و نهی، تهدید و تعقیب و آزار و شکنجه بر کلاس حکم میکند دانشآموزان را از خود دور میکند، میان خود و آنها جدایی میاندازد و در نتیجه، به هیچ وجه مورد محبت آنان واقع نمیشود. بر عکس، معلم دادگستری که همواره با دانشآموزان خود همکار و دوست صمیمی است و هنگام استمداد از او، هرگز به سرزنش آنان نمیپردازد، محبت و اعتماد آنها را به خود جلب میکند. ۱۹
محبوبیت معلم دو کارکرد مهم دارد: نخست آنکه به معلم امکان میدهد در لایههای درونی شخصیت دانشآموزان نفوذ کند، و دوم آنکه تأثیرگذاری تربیتی معلم را آسان مینماید. تحقیقاتی که در مورد میزان علاقهی دانشآموزان به درس دینی انجام شده (۲۰) نشان میدهد که میزان علاقهی دانشآموزان به دبیر دینی رابطهی مستقیم و مثبتی با میزان علاقه آنان به این درس دارد. ۲۱
5. انتخاب شیوهی مناسب دربیان آموزههای دینی: معلم باید سعی کند آموزههای دینی را ساده، رسا و جذاب برای دانشآموزان بیان کند به گونهای که اولا آنها بفهمند که معلم چه میگوید و ثانیا از شنیدن آن احساس خستگی نکنند. اگر معلم مثلا در خداشناسی تنها به بیان دلایل فلسفی اثبات وجود خدا و صفاتی مانند توحید و قدرت خدا بپردازد، یقینا خسته کننده خواهد بود و دانشآموزان شاید برای گرفتن نمره، این دلایل را در حافظهی ذهنشان بسپارند ولی این سپردهها هیچ وقت تبدیل به ایمان و اعتقاد قلبی نمیشود، چون از روی میل و رغبت و شوق کسب نشدهاند. معلم باید استدلالهای فلسفی را در قالب مثالهای ساده و همهکسفهم طوری بیان کند که متعلم همانجا نه تنها کاملا تفهیم شود، بلکه پایههای اعتقادیاش نسبت به آن موضوع نیز شکل بگیرد. همچنین معلم باید از مطرح کردن مباحث پیچیده و دور از فهم دانشآموز اجتناب ورزد. در این مورد نیز مطالعه سیرهی انبیاء و معصومان میتواند برای معلمان راهگشا باشد.
۶. پاسخ مناسب به پرسشها و شبههها: گاهی برای دانشآموزان پرسشها و شبهههایی مطرح میشوند و یا کسانی دیگر در ذهن آنان شبهه ایجاد میکنند، معلم باید اولا این فضا را ایجاد کند که دانشآموزان به راحتی بتوانند سئوالاتشان را مطرح کنند و ثانیا پاسخ مناسب بدهد. پاسخ مناسب از دوحال خارج نیست: یا معلم جواب آن پرسش را میداند، در این صورت باید با متانت و بردباری پاسخ دهد؛ یا نمیداند که در این صورت باید این شهامت را داشته باشد که صراحتا بگوید نمیدانم و سعی میکنم با مطالعه یا پرسیدن از دیگران بیابم و برای شما بیان کنم.
۳. نقش معلم در رفتار دانشآموزان
در فرایند تربیت دینی بدینجا رسیدیم که معلم معارف اسلامی را درست به دانشآموزان شناسانده و سپس آن معرفتهای ذهنی را به شناختهای قلبی و اعتقاد تبدیل نموده، حالا زمان آن فرا رسیده که آخرین مرحله از تربیت دینی را که عمل براساس اعتقاد باشد، نهادینه کند. در این مرحله که تربیت به کمال خود میرسد، نیز معلم نقش بسیار تعیین کنندهای دارد. دانشآموزی که از معلم خود معرفت دینی کسب کرده و توسط او معرفتش را تبدیل به باور قلبی نموده، حالا به معلمش به عنوان یک الگو نگاه میکند تا مانند او رفتارش را در چارچوب اعتقاداتش قرار دهد. اگر ببیند معلمش دقیقا به آنچه که گفته عمل میکند، این دانشآموز نیز در اعتقاداتش پابرجا میماند و سعی میکند رفتارش را منطبق با اعتقاداتش نماید. اما اگر ببیند معلمش خلاف گفتههایش رفتار میکند، این متعلم ضمن اینکه در اعتقادات خود دچار تردید میشود، در مقام عمل نیز انطباق عمل با عقیده برایش مهم نخواهد بود.
به عنوان مثال، فرض کنید معلم به دانشآموزش یاد داده که یکی از واجبات در دین مقدس اسلام نماز است. با تدابیری که اتخاذ کرده موفق هم شده این آموزه را در درون کودک به عنوان یک عقیدهی قلبی نهادینه کند و تأکید هم کرده که این نماز را بهتر است اول وقت بخواند. حالا اگر دانشآموز ببیند که هر وقت اذان گفته میشود، معلم کارش را رها کرده سراغ نماز میرود، این دانش آموز نیز الگو برداری نموده و از این طریق یاد میگیرد که چگونه باید مطابق عقایدش رفتار کند. اما اگر معلم نسبت به نماز بیتفاوت باشد، این دانشآموز نیز ضمن اینکه در عقایدش دچار تردید میشود و یک نوع تناقضی بین گفتهها و کردارهای معلم احساس میکند، در نماز خواندن جدیت لازم را نشان نمیدهد و کمکم عمل برخلاف عقیده برایش یک امر عادی میشود.
در زمینهی الگو برداری دانشآموزان از معلم به خصوص آنانی که هنوز کودک هستند و شخصیتشان شکل نگرفته، روانشناسان مطالب سودمندی دارند. آنان معتقدند که کودک در مسیر رشد طبیعی، روند اجتماعی شدن را از طریق همانند کردن خود با والدین و بزرگسالان دیگر طی میکند. او از طریق مشاهدهی رفتار دیگران سعی در یادگیری و تقلید الگوهای رفتاری جدید داشته، بر آن است تا شخصیت خویش را با دیدگاهها و ارزشهای افراد مهم در زندگی خویش همانند سازد. در این ارتباط مهمترین منبع همانندسازی کودک در سنین مدرسه، بعد از والدین، معلم است. رفتار معلم و همچنین ظاهر او شبیه به پدر و مادر کودک مینماید و کودک چنان با معلم خود انس میگیرد که گویی یکی از والدین اوست. گاهی این وضعیت تا بدان جا گسترش مییابد که کودک معلم خود را برتر از والدینش مییابد، چرا که او هم فرشتهی محبت است و هم مظهر دانایی و آگاهی. از اینرو، ویژگیها و صفات شخصیتی معلم نقش بسزایی در شکلگیری شخصیت کودکان بازی میکند.
کودک با پذیرش رفتارهای معلم به عنوان الگو و سرمشق، هویت اجتماعی متزلزل خویش را استحکام میبخشد. اگر شخصیت معلم دارای صفات انسانی از قبیل مهرورزی، نوعدوستی، درستکاری، همکاری، خویشتنداری و ایمان باشد، طبعا تقلید چنین ویژگیهایی، سلامت روانی کودک را تضمین خواهد کرد. ولی اگر شخصیت معلم دچار اختلال و نابسامانی باشد، یعنی رفتارهایی خلاف هنجارهای فرهنگی و اجتماعی از او سر زند یا فاقد صفات انسانی باشد، در چنین وضعی همانندسازی کودک با معلم، حاصلی جز رفتارهای نابهنجار و اختلالات نخواهد داشت. ۲۲
بنابراین معلم به عنوان الگوی در دسترس دانشآموز، نقش بسیار حساسی در رفتار او دارد. این برای آغاز کار بود. برای تداوم کار نیز رفتار معلم و تذکرهای او به دانشآموز مفید خواهد بود.
نتیجهگیری
از مجموع این نوشتار، این نتیجه را میتوان گرفت که بهرغم تقسیم کار در نظام تعلیم و تربیت مدرن، نقش معلم در تربیت دینی دانشآموزان نه تنها کاهش نیافته، بلکه به دلیل هجوم انواع فرهنگهای نامطلوب بر اذهان و افکار نسل جدید، این نقش برجستهتر و وظیفه معلم سنگینتر شده اس؛ زیرا آیندهی یک جامعه و امت در دست معلم است. اگر او نتواند افراد مفید و هماهنگ با اهداف جامعه تربیت کند، یک ملت را به تباهی میکشاند. به همین دلیل است که امام باقر(ع) معلمان را شریک در پاداش کار متعلم میدانند: «هرکس بابی از هدایت تعلیم دهد مانند ثواب کسانی که بدان عمل کنند، اجر دارد و از ثواب آنها هم چیزی کاسته نشود و هر که یک باب از گمراهی تعلیم دهد، مانند کسانی که بدان عمل کنند ببرد و از گناه آنها هم کاسته نشود».۲۳
امید است متولیان امر تعلیم و تربیت در کشور ما به اهمیت موضوع توجه لازم و کافی داشته باشند و با تقویت نهادهای تربیت معلم، معلمان ورزیده، با دانش و متدین تحویل مکاتب دهند و معلمان عزیز هم به خطیر بودن مسئولیتشان ملتفت باشند و آنگونه که باید ایفای نقش کنند.
۲۰. سادئی، علی، ویژگیهای دبیر دینی مطلوب و نقش او در شکلگیری هویت دینی دانشآموزان، مجموعه مقالات، چهارمین سمپوزیوم جایگاه تربیت، نقش تربیتی معلم، ج2، تهران: انتشارات تربیت، ۱374، ص725.
۲۱. داوودی، محمد، نقش معلم در تربیت دینی، ص180-182.
ایران با نام رسمی جمهوری اسلامی ایران کشوری در جنوب غربی آسیا و در منطقهی خاورمیانه با ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومترمربع (۱۸ام درجهان) وسعت و بر پایه ی سرشماری سال ۱۳۸۵ حدود ۷۰٬۴۷۲٬۰۰۰ نفر جمعیت است.پایتخت، بزرگترین شهر و مرکز فرهنگی، صنعتی و سیاسی این کشور تهران است. ایران از شمال با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان، از شرق با افغانستان و پاکستان و از غرب با ترکیه و عراق مرز زمینی دارد و همچنین از شمال با دریای خزر و از جنوب با خلیج فارس و دریای عمان همسایهاست، که دو منطقهی نخست از مناطق مهم استخراج نفت و گاز در جهان هستند. نظام سیاسی ایران برپایهی قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ (و بازنگری ۱۳۶۸) پایهریزی شدهاست. بالاترین جایگاه رسمی ایران پس از انقلاب، ولایت فقیه است که اکنون در اختیار سید علی خامنهای است. اسلام دین رسمی، تشیع مذهب رسمی و فارسی زبان رسمی ایران است. ایران به عنوان یک سرزمین و یک ملت پیشینهای کهن دارد و یکی از تاریخیترین کشورهای جهان بهشمار میرود. ایران به واسطه قرار گرفتن در منطقهی میانی اوراسیا موقعیتی راهبردی دارد. این کشور از اعضای سازمان ملل متحد، جنبش عدم تعهد، سازمان کنفرانس اسلامی، اوپک، سازمان اکو و چندین سازمان بینالمللی دیگر است. ایران یک قدرت منطقهای در جنوب غربی آسیا است و جایگاهی مهمی را در اقتصاد جهانی به دلیل در اختیار داشتن صنعت نفت، صنعت پتروشیمی و گاز طبیعی برای خود بدست آوردهاست.
جمعیت براساس آنچه در پایگاه اطلاع رسانی مرکز آمار ایران مشاهده میشود، جمعیت ایران از مرز ۷۴ میلیون نفر عبور کرده است. ساعت جمعیتی این پایگاه ۱۴ فروردین سال ۱۳92، جمعیتی بیش از 77 میلیون و 990 هزار نفر را برای ایران نشان میدهد. این در حالی است که رقم مربوط به جمعیت بر اساس این شمارنده در حال افزایش است۲بر پایه گزارشی از سوی مجمع جهانی اقتصاد ایران هجدهمین کشور پرجمعیت جهان شناخته شده است. شاخصهای جمعیتی ساختار سنی: 0-14سال 21% 15-64 72.9% 65 به بالا 5.4% رشد جمعيت 1.6% شاخص های جمعیتی مهم ایران بر اساس دادههای «کتاب واقعیتهای جهان سیا».[۱۷] این شاخصها مربوط به برآورد سال ۲۰۱۰ میشوند به جز مواردی که سال دیگری مشخص شدهاست: سن میانه (سنی که نیمی از جمعیت جوانتر از آن و نیم دیگر پیرتر از آن هستند): کل جمعیت 26.3سال مرد 26سال زن 26.5سال نرخ باروری ۱۷٫۱۷ تولد در هر هزار نفر (رتبهی ۱۲۰م دنیا) نرخ مرگومیر ۵٫۷۲ مرگ در هر هزار نفر (رتبه ی ۱۷۱م دنیا) نرخ مهاجرت منفی ۲٫۶۲ در هر هزار نفر (رتبهی ۱۴۱م دنیا) درصد شهرنشینی 68% نرخ رشد شهرنشینی (۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰): سالانه2.1 % مرگومیر نوزادان ۳۵.۷۸ مرگ در هر هزار تولد زنده (رتبهی ۷۱م دنیا) نرخ باروری ۱.۷ زایمان برای هر زن (رتبهی ۱۷۱م دنیا) نرخ مرگ و مير و زايمان نسبت جنسیتی در هنگام تولد ۱٫۰۵ مرد/زن زیر ۱۵ سال ۱٫۰۵ مرد/زن ۱۵ تا ۶۴ سال ۱٫۰۲ مرد/زن بالای ۶۵ سال ۰٫۹۱ مرد/زن کل جمعیت ۱٫۰۲ مرد/زن ایدز و اچآیوی درصد شیوع ۰.۲٪ (برآورد ۲۰۰۷) رتبهی ۱۰۲م دنیا جمعیت مبتلا به ایدز ۸۶ هزار (برآورد ۲۰۰۷) رتبهی ۴۹م دنیا مرگ بر اثر ایدز ۴٬۳۰۰ (برآورد ۲۰۰۷) رتبهی ۴۷م دنیا باسوادی (افراد ۱۵ سال به بالا که توانایی خواندن و نوشتن دارند) (برآورد ۲۰۰۲): کل جمعیت ۷۷٪ مردان ۸۳.۵٪ زنان: ۷۰.۴٪ سال امید به زندگی در هنگام تولد مردان سال۶۹.۶۵ زنان ۷۲.۷۲ سال کل جمعیت ۷۱.۱۴ سال (رتبهی ۱۳۲م دنیا) اقتصاد ایران در ۳۰ سال گذشته جمعیت ۳۶ میلیونی ایران به ۷۰ میلیون تن افزایش پیدا کرده و نخستین موج این نسل نو به بزرگسالی رسیدهاست. بر اساس آمارهای رسمی نرخ بیکاری به ۲۲ درصد رسیدهاست اما برخی کارشناسان رقم آن را ۱۲٫۲ درصد برآورد میکنند. محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین میگوید: «حضور سالانه ۷۰۰ هزار نفر به بازارکار نشانگر فشار شدیدی است که اقتصاد ایران ناگزیر به تحمل آن است.»در دوره (۱۳۸۳–۱۳۵۳)، نرخ تورم گاه ۷ درصد بوده و گاه به مرز ۵۰ درصد نزدیک شدهاست و نرخ بیکاری زمانی ۳ درصد و گاهی بیش از ۱۶ درصد بودهاست. در حالی که در زمینه بدهی خارجی، این رقم برای مدتها صفر بوده ولی گاه چنان افزایش یافته که دولت را با بحران بازپرداخت مواجه کردهاست. خصوصی سازی، رهایی از اقتصاد متکی به نفت و همگام شدن با اقتصاد جهانی پیشنهادهایی است که از سوی تحلیلگران برای بهبود اوضاع اقتصادی ایران مطرح میشود. چشمانداز آینده وابستگی شدید به درآمدهای غیرقابل اعتماد نفتی، برنامه ریزی اقتصادی ایران را همواره شکننده کردهاست. برنامه دولت این است که وابستگی به درآمدهای نفتی را که ۸۰ درصد درآمدهای ارزی ایران را تشکیل میدهد، کاهش دهد اما هر گونه تلاش برای خارج کردن درآمدهای نفتی به معنای آن است که درآمدهای مالیاتی چند برابر شود.در همین راستا دولت اقدام به اجرای طرح هدفمندی یارانهها نمودهاست.صنعت ایران پس از سالها همچنان زیر پوشش یک رشته قوانین حمایتی دولتی فعالیت میکند و اگر در برابر فشارهای رقابتی جهانی قرار گیرد ممکن است بسیاری از کارخانهها تعطیل شود و بیکاری افزایش یابد. رشد اقتصادی ایران در سالیان مختلف رشد اقتصادی مختلفی را تجربه کردهاست.بر پایه گزارش صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۰۹ رشد اقتصادی ایران ۱٫۱ بوده که این رقم در سال ۲۰۱۰ به ۱٫۶ درصد رسیدهاست که پس از قرقیزستان کمترین نرخ رشد اقتصادی را در بین کشورهای منطقه داشتهاست.بر پایه پیش بینی صندوق بین المللی پول نرخ رشد ایران در سال ۲۰۱۱ به ۳ درصد خواهد رسید. ذخایر ارزی و بدهی خارجی بانک جهانی در سال ۲۰۱۰ اعلام نمود ایران ۱۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد.همچنین رئیس وقت بانک مرکزی ایران در سال ۱۳۸۹ اعلام کرد که ذخیره طلای ایران به صورت میانگین ۱۳۵۰ دلار است. همچنین اکونومیست اعلام کرد ذخایر ایران بجز طلا در سال ۲۰۰۹ میلادی ۸۱ میلیارد دلار بوده است و این رقم در سال ۲۰۱۰ کاهش شش میلیارد دلاری خواهد داشت. مردم ایران پیشینهی تاریخی تمدن در ایران به تمدنهایی در عیلام، شهر سوخته، جیرفت و... میرسد، ولی شروع تاریخ سیاسی ایرانیان از آغاز حکومت پادشاهی ایران در زمان ماد است. شاهنشاهی ماد، نخسین شاهنشاهی ایران بودهاست و لذا به عنوان شروع تاریخ شاهنشاهی ایران درنظر گرفته میشود،ایران امروزه از اقوام زیادی از جمله : پارسی، آذری، کرد، لر، بختیاری، بلوچ، مازندرانی، گیلک، قشقایی، عرب، لک، تالشی، ترکمن، خلج، آشوری، کلدانی، مندایی(صائبی)، تات، گرجی، سیستانی، ارمنی، و یهودی تشکیل شدهاست. ترکیب قومیتی ایران بر اساس دادههای «کتاب واقعیتهای جهان سیا» ۵۱٪ پارسی، ۲۴٪ آذری، ۸٪ گیلک و مازنی، ۷٪ کرد، ۳٪ عرب، ۲٪ لر، ۲٪ بلوچ، ۲٪ ترکمن و ۱٪ از دیگر اقوام است. تخمینهای کتابخانه کنگره به این ترتیب هستند: پارسی (۶۵٪)، آذری (۱۶ ٪)، کرد (۷٪)، لر (۶٪)، عرب (۲٪)، بلوچ (۲٪)، ترکمن (۱٪)، گروههای ترکتبار قبیلهای همچون قشقایی (۱٪)، و گروههای غیرایرانی و غیرترک همچون ارمنی، آشوری، و گرجی (کمتر از ۱٪). طبق آنها فارسی به عنوان زبان مادری توسط حداقل ۶۵٪ جمعیت و به عنوان زبان دوم توسط بخش بزرگی از ۳۵٪ دیگر گویش میشود. بنابر گزارش سال ۲۰۰۸ دفتر کنترل مواد و جرایم سازمان ملل متحد، نزدیک به سه درصد جمعیت ۱۵ تا ۶۴ سال ایران مواد مخدر مصرف می کنند که این بالاترین درصد مصرف مواد مخدر در جهان است. دین دورهی مهرپرستی دين ایرانیان شیعه ۸۹٪ سنی ۹٪ دیگر ۲٪ دورهی مزدیسنی (کیش زرتشت) دورهی اسلامی هم چنین آیینهای دیگر در برخی دورهها رواج یافتهاند مانند دین مزدک، مانی و مسیحیت پیش از اسلام. در پانصد سال گذشته، پس از تشکیل دولت صفویان همواره تشیع آیین رسمی ایران بودهاست. بر اساس برآوردهای انجام شده از جمعیت ایران، ۸۹٪ شیعه، ۹٪ سنی و ۲٪ مسیحی، زرتشتی، یهودی، بهائی و پیروان سایر ادیان هستند. در اصل ۱۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی دین رسمی است و سایر مذاهب اسلامی که در قانون اساسی به آنها تصریح شده شامل مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی) و شیعیان زیدی (چهار امامی) نیز قانونی و دارای احترام کامل میباشند. هم چنین در اصل ۱۳ قانون اساسی، ایرانیان مسیحی، یهودی و زرتشتی به عنوان اقلیت دینی پذیرفته شدهاند و میتوانند در حدود قانون بر اساس کیش خود عمل نمایند. دانشگاه ها دانشگاههای ایران ارائه دهنده آموزشهای دانشگاهی میباشند که منتهی به مدارک کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری میگردد.مراکز آموزشی فعال در نظام آموزش عالی ایران عبارتند از: دانشگاههای دولتی در حال حاضر علاوه بر دانشگاهها و مراکز آموزش عالی وابسته به وزارتخانههای علوم تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، مراکز دیگری نیز با کسب مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری دانشجـو میپذیرند. از جمله این مراکز، آموزشکدهها و دانشکدههای فنی و مراکز تربیت معلم وابسته به وزارت آموزش و پرورش و مؤسسات آموزش عالی وابسته به سایر وزارتخانههااست. علاوه بر این، دانشگاهی تحت عنوان، دانشگاه جامع علمی کاربردی در سال ۱۳۷۱ به منظور تقویت آموزشهای فنی و حرفهای و تربیت نیروی انسانی ماهر موردنیاز بخشهای صنعت، معادن، کشاورزی و خدمات تأسیس گردیدهاست. دانشگاههای آموزش از راه دور در حال حاضر در ایران، دانشگاه پیام نور ارائه دهنده این نوع سامانه آموزشی است.
جمهوری خلق چین، معروف به چین، پرجمعیتترین کشور دنیا با بیش از ۱.۳ میلیارد نفر سکنه است. این کشور که در شرق قاره آسیا واقع شده توسط حزب کمونیست چین در قالب نظام تکحزبی اداره میشود. این حزب بر ۲۲ استان، ۵ منطقهی خودمختار، ۴ شهر با مدیریت مستقیم (پکن، تیانجین، شانگهای و چونگکینگ) و ۲ منطقهی اداری ویژهی بسیار خودمختار ِ هنگ کنگ و ماکائو حکومت میکند. پایتخت کشور پکن است. جمهوری خلق چین با حدود ۹.۶ میلیون کیلومتر مربع سومین یا چهارمین کشور وسیع دنیا و دومین کشور بزرگ دنیا از نظر وسعت خاکی (بدون احتساب آبهای داخلی) است. چین چشمانداز طبیعی متنوعی دارد، از استپهای جنگلی و بیابانهایی چون گبی و تکلهمکان در ناحیهی خشک شمالی نزدیک به مغولستان و سیبری ِروسیه گرفته تا جنگلهای زیرگرمسیری در سرزمینهای مرطوب جنوبی نزدیک به ویتنام، لائوس و برمه. مناطق غربی کشور ناهموار است و رشتهکوههای هیمالیا و تیان شان مرز طبیعی آن را با هند و آسیای میانه ترسیم میکنند. در مقابل، نواحی شرقی این کشور کمارتفاع است و با ساحلی به طول ۱۴.۵۰۰ کیلومترمربع در جنوب شرقی با دریای جنوب چین و در شرق با دریای شرق چین همسایه است که در سوی دیگرش تایوان، کره و ژاپن قرار گرفتهاند. تمدن چین باستان یکی از کهنترین تمدنهای تاریخ است که در سواحل حاصلخیز رود زرد که در دشت شمال چین جاریست شکوفا شد.[۳] نظام سیاسی چین بیش از ۶ هزار سال مبتنی بر سلطنت مطلقهی موروثی بود. نخستین دودمان پادشاهی این کشور دودمان شیا در حدود ۲ هزار سال پ.م بود. اما نخستین حکومتی که چین را متحد کرد دودمان چهاین در ۲۲۱ پ.م بود. آخرین دودمان پادشاهی این کشور هم چینگ بود که در ۱۹۱۱ با تشکیل جمهوری چین به رهبری کومینتانگ، حزب ملی چین، نابود شد. چین در نیمهی اول سدهی بیستم میلادی در دریایی از اختلافات و جنگهای داخلی غوطهور بود که کشور را به دو اردوگاه سیاسی عمده تقسیم کرده بود؛ کومینتانگ و کمونیستها. مخاصمات اصلی در ۱۹۴۹ با پیروزی کمونیستها در جنگ داخلی و تأسیس جمهوری خلق چین در سرزمین اصلی پایان یافت. جمهوری چین به رهبری کومینتانگ پایتخت خود را به تایپه در تایوان منتقل کرد و حکومت آن امروزه به تایوان، کینمن، ماتسو و چند جزیره دوردست دیگر محدود شدهاست. از آن هنگام جمهوری خلق چین و جمهوری چین درگیر اختلافات سیاسی شدیدی با یکدیگر در مورد حق حاکمیت و وضعیت سیاسی تایوان بودهاند. از هنگام اجرای اصلاحات اقتصادی در چین برای پیریزی یک اقتصاد مدرن، چین یکی از سریعترین رشدهای اقتصادی دنیا را داشته است. این کشور هماکنون بزرگترین صادرکننده و دومین واردکنندهی بزرگ کالا است و دومین اقتصاد بزرگ دنیا بر پایهی تولید ناخالص داخلی را در اختیار دارد. چین عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و سازمانهای چندجانبهای همچون سازمان تجارت جهانی، اپک، سازمان همکاری شانگهای و گروه ۲۰ است. چین به عنوان کشوری دارای سلاح هستهای از بزرگترین ارتش دائمی دنیا و دومین بودجه دفاعی بزرگ دنیا برخوردار است. چین همچنین از سوی برخی از دانشگاهیان، تحلیلگران نظامی، اقتصادی و سیاسی یک ابرقدرت بالقوه لقب گرفتهاست. اقتصاد حجم اقتصاد چین ( $ ۷٬۰۴۳٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ ) در حال حاضر چین دوّمین کشور در اقتصاد جهان است که پیشبینی میشود در آینده ای نه چندان دور با همین روند آمریکا را پشت سر نهاده و مقام اول را کسب کند.[۱] چنانچه رشد کنونی اقتصادی چین همچنان ادامه یابد، چین از نظر اقتصادی، در حال رسیدن به آمریکا یعنی بزرگترین اقتصاد جهان است و باید خود را برای مقابله با پی آمدهای سیاسی و اقتصادی این موضوع آماده کند. این امر موجب نگرانیهای عمده سیاسی خواهد شد زیرا این کشور بصورت نیروی بمراتب قویتری در منطقه در آمده. بیش از ۵۰ ٪ مردم چین کشاورزند. صنعتگران ۲۴٪ و کارمندان و بازرگانان۲۶ ٪ نیروی کار فعال این کشور را تشکیل میدهند. کلانشهر شانگهای از قطبهای اصلی اقتصاد و تجارت چین است. جغرافيا کشور چین در منطقه شرق آسیا قرار گرفتهاست و مساحت آن بیش از ۹٬۵۹۶٬۰۰۰ کیلومتر مربع است که به این ترتیب بعد از روسیه، دومین کشور پهناور آسیا به حساب میآید. چین دارای مرز زمینی با ۱۴ کشور است. این کشور همچنین از سمت شرق و جنوب با دریای چین شرقی، خلیج کره، دریای زرد، و دیگر آبهای آزاد احاطه شدهاست. مرز با کشورها:افغانستان ۷۶ km، بوتان ۴۷۰km، برمه ۲۱۸۵ km، هند ۳۳۸۰ km، قزاقستان ۱، ۵۳۳ km، کره شمالی ۱، ۴۱۶ km، قرقیزستان ۸۵۸ km، لائوس ۴۲۳Km، مغولستان ۴ ، ۶۷۷ km، نپال ۱ ، ۲۳۶ km، پاکستان ۵۲۳ km، روسیه (شمال شرقی) km ۳، ۶۰۵، روسیه (شمال غربی) ۴۰ km، تاجیکستان ۴۱۴ km، ویتنام ۱، ۲۸۱ km . مرز با نواحی :هنگ کنگ ۳۰ km، ماکائو ۰٫۳۴ km. آب و هوای این کشور بسیار متنوع میباشد از مناطق گرمسیر و بارانی در جنوب تا بسیار سردسیر شمال را شامل میشود . طوفانهای موسمی (در حدود ۵ مورد در سال) در امتداد سواحل جنوبی و شرقی، سیلهای مخرب، سونامی، زلزله، رانش زمین و خشکسالی از بلایای طبیعی منطقه چین هستند. مردم بیشتر مردم چین از نژاد زرد هستند و به زبان ماندارین سخن میگویند. جز چینیها تیرههای دیگری نیز در این سرزمین پهناور همچون مغولها، تبتیها و ترکها زندگی میکنند، شماری از تاجیکها نیز در بخش سین کیانگ چین میزیند. ادیان رایج این کشور عبارتند از:کنفسیوس، بودایی، تائوئیسم، اسلام و آیین ترسایی. جمعيت : طي سرشماري 1 نوامبر سال 2000 كه پنجمين سرشماري چين ميباشد جمعيت چين 1330 ميليون مي باشد رشد جمعیت : جمعيت چين طبق سرشماري سال 1990 ، 68/1133 ميليون نفر ( در ساعت صفريكم جولاي سال 1990 به عنوان ريفرنس ) بوده است و رشدسالانه جمعيت بر اين اساس 79/12 ميليون نفر يا به عبارتي 07/1 درصد بوده است. دولت چین از اواخر دهه ۱۹۷۰ سیاست محدودیت تعداد فرزندان را به اجرا گذاشته که به خصوص در مناطق شهری به طور جدی تری دنبال شدهاست. سیاست محدودیت تعداد فرزندان در عین حال، نحوه اجرای این سیاست در مناطق مختلف چین یکسان نیست و از جمله در برخی مناطق روستایی به خانوادههایی که فرزند اول آنان دختر یا معلول باشد یا مهاجران چینی که از خارج به کشور باز میگردند اجازه داشتن فرزند دیگری هم داده میشود. در اکثر مناطق چین، خانوادههایی که مقررات محدودیت تعداد فرزند را نادیده بگیرند با جریمه نقدی و تنبیهات دیگری در زمینه اشتغال و امکانات رفاهی مواجه میشوند. از نظر قومی نیز اجرای قانون خانواده تک فرزندی یک نواخت نیست و در حالیکه اکثریت چینیهای قوم هان اجازه داشتن بیش از یک فرزند را مگر در موارد استثنایی ندارند، به برخی اقلیتهای قومی اجازه داشتن دو یا حتی سه فرزند برای هر خانواده داده شدهاست. مقامات چینی اجرای سیاست تک فرزندی را موفقیت آمیز توصیف کرده و یکی از عوامل رشد سریع اقتصادی این کشور در سالهای اخیر دانستهاند هرچند برخی از کارشناسان گفتهاند که بهبود دسترسی به امکانات برنامه ریزی خانواده، افزایش درآمدها و تغییرات فرهنگی ناشی از آن نیز در جلوگیری از رشد سریع جمعیت چین موثر بودهاست. در مواردی گروههای مدافع حقوق بشر قانون تک فرزندی چین را مورد انتقاد قرار دادهاند و آن را مغایر آزادیهای فردی دانستهاند اما دولت چین تاکید داشتهاست که در اجرای قانون تک فرزندی، اجازه اعمال فشار از جمله وادار کردن زنان به سقط جنین یا عقیم سازی اجباری را نمیدهد و مجازات متخلفان از این قانون منحصر به پرداخت جریمه نقدی است. اجرای این سیاست همچنین باعث بروز نگرانی در میان اقتصاددانان شده زیرا با بهبود شرایط اقتصادی و افزایش امید به زندگی در میان جمعیت چین، در آینده نزدیک هر فرد شاغل در این کشور با بار تکفل سنگینی مواجه خواهد بود زیرا کار او باید معاش پدر و مادر بازنشسته و احتمالا والدین آنان را نیز تامین کند. در سالهای اخیر، برخی از زوجهای چینی با انجام آزمایشهای پزشکی در زمان بارداری زن و آگاه شدن از دختر بودن جنین، به سقط جنین مبادرت میورزند تا تنها فرزند خانواده پسر باشد امااین وضعیت میتواند باعث برهم خوردن تناسب جنسیتی جمعیت این کشور در آینده شود. سال اميد به زندگي مردان 70 زنان 74 كل جمعيت 72 زبان زبان رسمی کشور چین زبان چینی ماندارین است ولی زبانهای دیگری نیز در این کشور مورد استفاده میباشند. از جمله زبانهای مورد استفاده دیگر در این کشور، زبان چینی کانتونی است. دلايل عمده مرگ و مير در هر صد هزار نفر: مشکلات مادرزادي 8/199 نفر، سرطان 3/172 نفر، بيماريهاي خون 4/132 نفر، بيماريهاي تنفسي 6/68 نفر، حوادث 5/26 نفر و بيماريهاي گوارشي 5/25 نفر. تركيب جمعيت تعداد مردان 51.63% زنان 48.37% افراد زير 14 سال 22.89% افراد بين15-64 سال 70.15% سنين بالاي 65 سال 6.69% جمعيت شهري 36.09% جمعيت روستايي 63.91% معرفي دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي در چين الف) دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي چين گروه يك (ممتاز) براي كليه دوره هاي تحصيلي ب) دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي چين، گروه دو (خوب) اگرچه مدارك دانشگاه هاي گروه دو در كليه دوره ها از جمله در دوره دكتري (Ph.D) نيز ارزشيابي مي شود، اما توصيه مي شود كه در دوره دكتري (Ph.D) تنها در دانشگاه هاي گروه يك (ممتاز) ادامه تحصيل داده شود. ج) دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي چين، گروه سه، فقط تا سطح كارشناسي (ليسانس) ارزشيابــي مي شود.
کشور چین به مدت 250سال تحت سلطه خاندان منچو بود که به صورت ملوک الطوایفی آن را اداره می کردند. فساد، کشمکش های درونی و سوئ مدیریت این خاندان باعث شده بود که مردم چین ناراضی باشند. نارضایتی مردم از یک سو و شکست روسیه از ژاپن در سال 1905م از سوی دیگر باعث شد که چینی ها به خود بیایند و باور کنند که با اتکا به قدرت خود می توان با استبداد داخلی و استعمار خارجی مبارزه کرد. مردم چین در سال 1911م خاندان سلطنتی منچو را از قدرت به زیر کشیده ، رژیم جمهوری در آن کشور برقرار نمودند. بعد از آن نیز کشمکش های سیاسی بین حزب کمونیست چین و حزب کومین تانگ ادامه داشت و بویژه در 15سال قبل از پیروزی انقلاب 1949 به رهبری مائو، اوضاع سیاسی چین به شدت بحرانی و آشفته بود.
نوع حکومت ایران از زمانهای گذشته پادشاهی مطلقه بود و مردم هیچ گونه مشارکتی در امور سیاسی و اجتماعی کشور نداشتند. از نظر فساد مالی ، اقتصادی و اداری در حالی که اکثریت مردم ایران در فقر به سر می بردند، شاه و درباریان و خانواده هزار فامیل او با حیف و میل و چپاول بیت المال مشغول فساد، دزدی و خوشگذرانی بودند. به همین دلیل قدرت سیاسی در ایران فاقد لیاقت ، شایستگی و صلاحیت لازم برای اداره کشور بود. و هنگامی که انقلاب آغاز شد همه ملت از آن پشتیبانی کردند.
اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم چاپ پست الکترونیک اضافه کردن دیدگاه جدید
كشور چين علاوه بر محصولات صنعتي و پوشاك، در توليد محصولات كشاورزي نيز در بين كشورهاي جهان پيشرو بوده و در توليد 25 محصول كشاورزي رتبه اول را به خود اختصاص داده است.
به گزارش خبرنگار كشاورزي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين ميان ايران با توليد سالانه 10 تن خاويار، 180 تن زعفران، 190 هزار تن پسته و 600 هزار تن انار رتبه اول در توليد اين چهار محصول را در بين كشورهاي جهان به خود اختصاص داده است.
كشور چين با توليد 183 ميليون تن برنج، 110 ميليون تن گندم، 507 ميليون تن ميوه و سبزي و 12.5ميليون تن سير بزرگترين توليدكننده اين محصولات به شمار ميروند.
- چينيها همچنين با توليد سالانه 27 ميليون تن سيب درختي و بيش از 14 ميليون تن نارنگي بزرگترين توليدكننده اين دو ميوه در جهان محسوب ميشوند.
البته ايران هم با توليد سالانه بيش از دو ميليون و 700 هزار تن سيب، چهارمين توليدكننده اين محصول به شمار ميرود و 600 هزار تن نارنگي نيز در باغات كشورمان برداشت ميشود كه در رتبه يازدهم توليد اين ميوه قرار گرفتهايم.
- سالانه بيش از شش ميليون تن هلو و شليل در چين توليد ميشود كه اين كشور را در مقام اول توليد اين دو ميوه هستهدار قرار داده است.
ايران نيز با توليد 600 هزار تن هلو و شليل، در جايگاه ششم توليد اين ميوه قرار دارد.
- سالانه دو ميليون تن خرمالو در كشور چين برداشت ميشود كه اين كشور را به بزرگترين توليدكننده خرمالو مبدل كرده است.
- چين همچنين با توليد سالانه بيش از 32.5 ميليون تن گوجهفرنگي و 69.5 ميليون تن هندوانه اولين توليدكننده گوجهفرنگي و هندوانه در جهان است.
در اين ميان كشورمان با توليد چهار فصل سال در مناطق مختلف كشور ساليانه بيش از دو ميليون و 200 هزار تن هندوانه توليد ميكند كه جايگاه چهارم جهان در توليد اين محصول را به خود اختصاص داده است.
- سالانه 500 هزار تن گردوي چيني توليد ميشود كه اين كشور اولين توليدكننده گردو در جهان بهشمار ميرود.
ايران هم بيش از 300 هزار تن گردو در سال برداشت ميكند و چهارمين توليدكننده اين محصول در جهان است.
- توليد بيش از 18 ميليون تن بادنجان، 71 ميليون تن سيبزميني، 37 ميليون تن كلم، 11.5 ميليون اسفناج و 18 ميليون تن پياز در زمره اولين توليدكننده اين محصولات كشاوري چين قرار گرفته است.
- همچنين توليد 298 هزار تن عسل و 50 ميليون تن ماهي در كشور چين، چشمباداميها را به اولين توليدكننده ماهي و عسل نيز مبدل كرده است.
- سالانه 11.5 ميليون تن پنبه، 291 هزار تن ابريشم، يك ميليون و 200 هزار تن چاي در كشور چين توليد ميشود كه اين كشور در توليد اين محصولات رتبه اول جهاني را به خود اختصاص داده است.
در كشورمان نيز سالانه 60 هزار تن پنبه توليد ميشود كه نيمي از نياز صنايع نساجي را تامين ميكند. همچنين سالانه 110 هزار تن برگ سبز چاي در ايران برداشت ميشود كه از اين ميزان 35 هزار تن چاي خشك استحصال ميشود.
- از سوي ديگر ايران در توليد خرما، زردآلو، بادام، كيوي و گيلاس رتبههاي دو و سوم را به خود اختصاص داده است.
همچنين سالانه با برداشت يك ميليون تن خرما، دومين توليدكننده اين محصول پس از مصر قرار گرفتهايم.
- سالانه بيش از 30 هزار تن فندق در كشور توليد ميشود كه ايران جايگاه ششم توليد اين محصول را دارد.
- توليد بيش از 34 هزار تن "به" ايران را چهارمين توليدكننده اين محصول در جهان كرده است.
- انجير، آلبالو، آلو و گوجه ايراني نيز در رتبه پنجم توليد جهان قرار گرفتهاند.
انسان موجودی اجتماعی است و به تعامل با دیگران نیاز دارد. ما در معاشرت با دیگران اطلاعات بسیاری به دست میآوریم كه به نحوی آنها را دستهبندی و منسجم میكنیم و بخشهای مهم و مفید آنها را به حافظه میسپاریم. برای داوری و قضاوت درباره دیگران باید بتوانیم این اطلاعات ذخیرهشده را با هم تركیب كنیم و به شناختی درست از دنیای اطرافمان دست یابیم. شناخت اجتماعی بیان میكند كه ما چگونه به اطلاعات توجه میكنیم، آنها را ذخیره میكنیم و در موقع لزوم به یاد میآوریم. به همین خاطر شناخت اجتماعی رابطه نزدیكی با ادراك اجتماعی[1] دارد. زیرا هر دوی آنها درباره فرایندهای اساسی بحث میكنند كه زیربنای فهم ما را از دنیای اجتماعی تشكیل میدهند. لازم به یادآوری است كه این دو مبحث حداقل از یك جهت با هم تفاوت اساسی دارند. ادراك اجتماعی از مدتها قبل مورد توجه روانشناسان اجتماعی بوده است، در حالی كه توجه به شناخت اجتماعی و تلاش در جهت پیشرفت آن به سایر علوم مرتبط میشود. از اواخر دهه 1970 میلادی به بعد پژوهشگرانی كه به مطالعه ابعاد شناختی انسان مانند توجه، حافظه[2] و استدلال میپرداختند، به پیشرفتهای عظیمی دست پیدا كردند. بسیاری از روانشناسان اجتماعی، تحت تاثیر این پیشرفتها درصدد برآمدند تا اصول، روشها و یافتههای مطالعات علوم شناختی را در رشته علمی خود بهكار گیرند. در نتیجه، برخی از مفاهیم و اصول شناخت اجتماعی از رشتههای علمی دیگر بهویژه روانشناسی شناختی، وارد روانشناسی اجتماعی شد.[3] درست است كه این اصول و مفاهیم در فهم فرایند شناخت دیگران در روانشناسی اجتماعی بسیار مفید بودند، اما از لحاظ سبك با مفاهیم موجود در دیگر بخشهای این علم متفاوت هستند. در شناخت اجتماعی تاكید بر یافت این مطلب است كه ما اطلاعات اجتماعی درباره مردم، موقعیتهای اجتماعی و گروهها را چگونه پردازش میكنیم. در مسیر رسیدن به این مطلب، شناخت اجتماعی به بحث پیرامون چند موضوع میپردازد؛ نخست چگونگی اندوزش اطلاعات و شكلگیری طرحهای ذهنی[4] كه تاثیر چشمگیری بر شناخت اجتماعی میگذارد.[5] دوم بررسی میانبرهای ذهنی[6] كه در برخورد با اطلاعات وسیع به ما كمك میكنند به روشی موثر از عهده پردازش و درك دنیای خود برآییم. موضوع سوم بررسی سوگیری[7]هایی است كه در افكار ما به وجود میآیند و سبب میشوند كه به برخی اطلاعات بیشتر و به برخی دیگر كمتر توجه كنیم. یكی دیگر از مباحث مورد بحث در شناخت اجتماعی، شناخت خود است كه معمولا از دو جنبه مهم "خودپنداره"[8] و "حرمت خود"[9] مورد بررسی قرار میگیرد.[10]
شناخت اجتماعي در صدد است مشخص کند چگونه به اطلاعات اجتماعي توجه مي کنيم, انسجام مي بخشيم و در نهايت به ياد مي آوريم. شناخت و ادراک اجتماعي رابطه نزديکي با هم دارند و زير بناي فهم ما نسبت به دنياي اجتماعي است. موضوع شناخت از سال 1970 مورد توجه دانشمندان روانشناسي شناختي قرار گرفت و به دستاورد هايي رسيد و روانشناسان اجتماعي سعي کردند دستاورد هاي اين دانشمندان را در زمينه خود استفاده کنند.
ما در مقابل اطلاعات منفعل نيستيم. بلکه آنها از صافي ساخت هاي اجتماعي عبور کرده و سازماندهي مي شوند. به اين فيلتر ها طرح هاي ذهني مي گويند. طرح هاي ذهني تجربيات گذشتهو مجموعه اي از اطلاعات به هم تنيده در مفاهيم مختلف است. نمونه اي از ساخت ذهني تصورات انسان در باره افراد مسن است.
1-1. اهميت طرح هاي ذهني: طرح هاي ذهني در فرايند شناخت اهميت زيادي دارد و ما رويداد ها را بر اساس آن تفسير مي کنيم. اين تصور امکان فهم جنبه هاي مهم اطلاعات را به ما مي دهد تا حجم زياد اطلاعات را پردازش کنيم. در واقع به عنوان صافي هاي شناختي عمل مي کند. همچنين فضاهاي خالي بين اطلاعات ما را پر مي کند. مثلا وقتي تمام کلمات ديگران را نمي فهميم به وسيله اين ها مي توانيم منظور وي را درک کنيم. طرح هاي ذهني در فرايند توجه مهم اند. ما غالبا به چيز هايي توجه مي کنيم که با انتظارات ما نا هماهنگ است. همچنين طرح هاي ذهني ياد آوري را تسهيل مي کند و حافظه معمولا موقعي خوب عمل مي کند که ما محفوظات را به صورت طرح هاي ذهني در آورده ايم. البته موضوعي که با طرحذهني مستحکم ما در تضاد است نيز بهتر به خاطر مي سپاريم. نقش طرح هاي ذهني در رفتار اجتماعي نيز پر رنگ است و انجام رفتار هاي اجتماعي مطلوب تر محتمل تر است.
1-طرح ذهني از اشخاص(Person Schema): ويژگي هايي از يک فرد موقعي طرح دهني است که آن را مرتبط به يکديگر بدانيم. نوعي خاص از اين گونه طرح ذهني نظريه نا آشکار شخصيت(Implicit Personality theory)است. مثلا بسياري از افراد با هوشي و مهرباني را مرتبط مي دانند. در حالي که با هوشي و خود محوري را نه. و معمولا افراد از اين نظر در ذهن خود مطلع نيستند. براي همين به آن نا آشکار مي گويند. نوعي ديگر از تصورات ذهني اشخاصتصورات قالبي(Stereotype)است. يعني مجموعه صفاتي که به يک گروه اجتماعي نسبت داده مي شود.
2- طرح هاي ذهني از نقش ها(Role Schema): اطلاعات ما در باره يک نقش اجتماعيو انتظارات ما نسبت به رفتار آن نقش, مثل استاد دانشگاه.
3- طرح دهني از وقايع(Event Schema): نشان مي دهد که در يک موقعيت خاص چه حوادثي را متوقعيم که رخ دهد. مثل توقع ما نسبت به روند کار در يک رستوران.
4- طرح ذهني از خود(Self Schema): برداشتي که از شخص خود داريم با توجه به اطلاعاتي که از خود جمع آوري کرده ايم.
2-ميانبر هاي ذهني(Shortcuts): هر فردي در هر امري تمام مزايا و معايب آن را در نظر نمي گيرد و از ميانبر هاي ذهني استفاده مي کند. مثل اينکه هر چه گران تر است با کيفيت تر است. شرايط استفاده از ميانبر هاي ذهني عبارتند از:
1- عدم وجود زمان کافي.
2- اطلاعات سنگين وعدم امکان پردازش آن.
3- موضوعي بي اهميت.
4- کمبود اطلاعات.
ميانبر هاي ذهني موفق اين ويژگي را دارد: 1- سرعت و سهولت. 2- کارايي در اکثر موارد.
البته گاهي اين ميانبر هاي ذهني باعث خطاي شناختي مي شود. علم به اين مسئله دو فايده دارد:
1- باعث مي شود تصميمات مناسب تري بگيريم و از ميانبر ها در جاي خود استفاده کنيم.
2- باعث مي شود تصميمات و داوري هاي ديگران را بهتر درک کنيم.
دو نمونه از اين ميانبر ها در زير مي آيد:
1- قاعده اکتشافي همانندي(Representativeness Heuristic): منظور از اين قاعده داوري بر اساس شباهت بين فرد يا واقعه باطرح ذهني ما از گروه يا وقايع خاص است. مثلا از ظاهر يک فرد شغل او را حدس مي زنيم. اين بر اساس طرح ذهني ما نسبت به يک شغل خاص است. در استنباط بر اين اساس يکسري اطلاعات ناديده گرفته مي شود.ازجمله نرخ پايه. مثلا بدون در نظر گرفتن تعداد افراد با شغل خاص در يک محل داوري را انجام مي دهيم. به اين خطا خطاي نرخ پايه(Base-Rate Fallacy)مي گويند. در آزمايش به آزمودني گفته شد که ازگروهي صد نفري يک نفر انتخاب شده چقدر احتمال دارد که وي مهندس باشد در حالي که 70نفر غير مهندسند. در مواردي که علاوه بر اينموضوع خصوصياتي از آن فرد بيان شده بود افراد نرخ پايهرا فراموش کرده وبه اوصافتوجه مي کردند. در اين تحقيق به ويژگي ديگري پي بردند به نام اثر تضعيف(Dilution Effect). در مواردي که صفاتي غير مربوط با تصور ذهني يک مهندس از قبيل سن, جنس و.. ذکر مي شد احتمال مهندس بودن او 50درصد بيان مي شد بدون توجه به نرخ پايه.
هرچه ياد آوري يک موضوع ساده تر باشد اهميت آن نيز بيشتر تخمين زده مي شود.مثلا در ترجيح سفر با اتومبيل و هواپيما به سرعت نمونه هاي مختلف تصادف و سقوط اين دو که تجربه کرده يا شنيده ايم به خاطر آورده و در مورد هر کدام که غلبه دارد داوري مي کنيم. اين فايده در بسياري از جاها مفيد است و در موقعيت هايي نيز به خطا منجر مي شود.تبليغات بر اين اساس استوار است که وقتي ما در باره يک کالا فکر مي کنيم کالايي را تصور ميکنيم که علامت کارخانه خاص بر آن نقش بسته. سوگيري توافق کاذب(False Consensus Bias)را نيز بر اين اساس مي توان شرح داد که مي گويد ديگران تا حدود زياد با ديدگاه ما موافقند. در اين گرايش دو عامل مؤثر است:
1- قاعده اکتشافي دسترس پذيري: آسان بودن ياد آوري افراد موافق با ما, کساني را دوست و همکار خود قرار مي دهيم که ديدگاه مشترکي با ما دارند. پس بيشتر با موافقت با ديدگاه هاي مان شاهد هستيم.( عامل شناختي).
2- اين امر باعث افزايش اعتماد مردم نسبت به تصميم خودشان مي شود.( عامل انگيزشي).
سوگيري توافق کاذب غالبا در موارد منفي رخ مي دهد. مثلا کسي که در برابر وسوسه نفس بي اراده است ديگران را نيز بي اراده مي داند. ولي در صفات خوب ممکن است خود را منحصر به فرد بداند. پديده ديگر را که مي توان تبيين کرد خود ميان بيني (Egocentric Bias)يعني در کار جمعي هر کسي فکر مي کند بيشترين تأثير را گذاشته است. اين به علت حجم بيشتر اطلاعاتي است که فرد نسبت به خود دارد. همچنين عامل انگيزشي افزايش اعتماد که از توافق کاذب اشاره شد. قاعده ديگر پديده آماده سازي(Priming)است.تأثير تصور و تفکري که اخيرا داشته ايم بر تفکر ما در باره موضوع جديد. مثلا تشخيص عفونت خفيف گلو توسط دانشجويان ابتدايي رشته طب به بيماري مهلک.
در پردازش اطلاعات از شيوه منطقي تفکر و استدلال در بعضي موادر استفاده نمي شود. براي درک ديگران شناخت اطراف خود دچار سوگيري هايي ميشويم.
3-1. خطاي برنامه ريزي(Planning Fallacy): بارها پيش مي آيد که ما انجام کاري را زود تر از آنچه هست تخمين مي زنيم. دليل اين امر اين است که ما براي انجام کار به آينده مي نگريم نه به تجربيات گذشته . يا اگر تجارب را بررسي کنيم آنها را طوري اسناد مي دهيم که با امر موجود کمترين رابطه را داشته باشد.
3-2. تفکر سحري: انسان ها تحت تأثير تفکر سحري اند. يکي از اصول آن اين است که اگر دو چيز به هم مربوط بودند ويژگي هاي يکي به ديگري منتقل مي شود و اثر اين ارتباط پس از انقضاي ربط باقي مي ماند (قانون سرايت). مثلا ديگران کمتر حاضرند لباس يک نفر ايدزي را بپوشند. اصل ديگر مي گويد اشياي شبيه به هم ويژگي هاي مشترک دارند (قانون شباهت). مثلا کمتر قبول مي کنيم شکلاتي به شکل سوسک را بخوريم. قانون ديگر مي گويد افکار فرد آثار فيزيکي دارد که تحت تأثير قوانين فيزيک نيست. مثلا ما غالبا فکر مي کنيم تفکر در باره حادثه خطرناک احتمال وقوع را افزايش مي دهد.
3-3. تفکر بيش از حد در باره يک موضوع: برخي موادر که سعي مي کنيم عملي را به صورت منطقي و با تفکر انجام دهيم. تفکر زياد باعث سر درگمي ما مي شود.
3-4. تفکر در باره عکس واقعيت(Counterfactual Thinking): واکنش ما در مقابل پيشامد فقط به خود آن بستگي ندارد. بلکه تصور شق ديگر حوادث نيز در آن شريک است. مثلا 2 نفري که يکي پياده مي گردد و ديگري سواره حال اگر هر دو تصادف کنند ما شخصي را که اغلب پياده راه مي رفته را ناراحت تر مي پنداريم چون فکر مي کنيم اگر به عادت خود ادا مه مي داد اين اتفاق نمي افتاد.
اولين کسي که به اهميت آن پي برد سقراط بود . در اديان الهي به آن تاکيد شده مثلا علي (ع) مي فرمايد در ميان دو نوع شناخت خودشناسي سودمندتر است .گاهي انگيزه هاي واقعي رفتارمان از خودمان مخفي است. خودشناسي به ما در شناختن اين انگيزه ها کمک مي کند. از سوي ديگر خودشناسي باعث شناختن ظرفيت ها و استعداد هايي است که خدا به انسان داده است. در اينجا بحث حرمت به خود مطرح ميشود. دليل اين حرمت ارتباط انسان با خدا و دميده شدن روح او در وي است. پس خودشناسي يعني يافتن ارزش هاي موجودي و کرامات نفساني است. روانشناسي اجتماعي خودشناسي را از آن جهت بررسي مي کند که اين امر تا حد زيادي اجتماعي است. است شناخت تحت تأثير واکنش ديگران شکل کي گيرد همچنين مقايسه خود با ديگران.
1- تعريف: ويليامز جيمز (1910-1842) در کتاب اصول روانشناسي اين گونه اعتقاد دارد: خود دو جنبه دارد: ادراک کننده و ادراک شده که در خودشناسي اين دو يکسان است. به جنبه ادراک کننده خود آگاهي و به جنبه ادراک شده پنداره مي گويند. خود پنداره مجموعه باور ها و احساسات فرد در باره خود است.
2- خود پنداره به مثابه طرحي ذهني : خود پنداره صفات نامنظم و پراکنده نيستند بلکه اين صفات بر محور طرح ذهني فرد از خود نظم يافته است. اين طرح ذهني بر اساس صفاتي سازمان مي يابد که فرد آنها را مهمترين ويژگي خود مي داند.
3- خود پنداره و پردازش اطلاعات: خود پنداره باعث مي شود نسبت به اطلاعات مربوط به خود حساس تر بوده و آن را آسان تر رمز گرداني و بازيابي کنيم. علت اين مسئله عبارتند از: اطلاعات مربوط به فرد در سطح عميق تر و با دقت بيشتر مورد تجزيه و تحليل فرار مي گيرد. يعني وقتي از ما در مورد خودمان سؤال مي شود دقت افزايش مي يابد. علت ديگر اين است که اطلاعات مربوط به خود سازمان يافته ترين شبکه اطلاعاتي در حافظه ماست و هر چه اطلاعات منظم تر باشد قدرت يار آوري بيشتر مي شود.
1- احساسات و افکار: مهمترين منبع به دست آوردن اطلاعات, احساسات و افکار دروني ماست. احساسات بيش از رفتار به ما اطلاعات مي دهد. چون گاهي با احساس دروني ما سازگار نيست. احساسات و افکار در خود پنداره سهم بيشتري از رفتار دارد.
2- رفتار: انسان با توجه به رفتار خود نسبت به خود شناختي پيدا مي کند.توجه به رفتار زماني است که اطلاعات ديگر مثل احساسات ناکافي است مثلا کسي که نمي داند متواضع است يا نه به رفتار خود دقت مي کند. البته رفتار زماني براي خود پنداره استفاده مي شود که از روي اجبار و فشار موقعيت انجام نگيرد.
3- واکنش هاي ديگران: در آزمايشي به گروهي دانش آموز چند بار گفته شد که خيلي منظم هستند. ديده شد که اين گروه کمتر آشغال مي ريزند. آنها رفتار خود را با انتظار ديگران هماهنگ کرده اند. پديده پيشگويي هاي خود کام بخش(Self-Fulfilling Prophecy) به اين معناست که انتظارات ديگران بر رفتار و خود پنداره کا تأثير مي گذارد.
4- مقايسه اجتماعي: انسان وقتي مي خواهد به ارزيابي صحيح برسد خود را با افراد مشابه وي مقايسه مي کند.
1- تعريف و سنجش «حرمت خود»: حرمت خود جنبه مثبت يا منفي فرد از خويشتن را مد نظر قرار مي دهد و ارزيابي مي کند. يعني فرد تا چه اندازه براي خودش ارزش قائل است. اين مسئله تأثير عميقي بر بهداشت رواني و سلامت جسماني و رفتار اجتماعي دارد. براي سنجش حرمت خود مقياس هاي مختلفي ابداع شده است. برخي به ارزيابي فرد از جنبه هاي گوناگون مي پردازد و برحسب جمع جبري نتيجه را اعلام مي کند. ولي اين قابل قبول نيست. چون اين مسئله که بعضي صفات مي توانند نقش مهمتري داشته باشند در نظر گرفته نشده است. صفاتي که براي خود پنداره مهم تر است تأثير بيشتري بر حرمت خود دارد.
2- نقش ديگران در ارزيابي حرمت خود: بسياري به اين نتيجه رسيده اند که حرمت خود منعکس کننده تفاوت بين خود پنداره واقعي و آرماني است. هرچه فاصله بيشتر حرمت خود کمتر. فستينگر(1954) بانظريه مقايسه اجتماعي اعلام کرد بدون ارزيابي اعمال و احساسات ديگران نمي توان خود را ارزيابي کرد. افراد عقايد و توانايي خود را از طريق مقايسه با توانايي و عقايد ديگران مي سنجند و در اين جهت دنبال کساني مي روند که عقايد و توانايي شبيه آنان دارند.
1- کمتر کسي در همه جنبه هاي زندگي موفق است. براي همين انسان نسبت به ويژگي هاي خود گزينشي عمل مي کند تا نظر مثبتش به خود لطمه نبيند. پس اگر خور پنداره از جنبه هاي متنوع برخوردار باشد تا چه حد به ارزيابي مثبت از خود مي انجامد: اولا چنين افرادي در برابر حادثه منفي با تکيه بر نقاط مثبت با مشکل کنار مي آيند. ثانيا چون آنها جنبه هاي مختلف خود را از هم تفکيک کرده اند. وقتي جنبه اي آسيب ديد به جنبه هاي ديگر سرايت نمي کند.
2- انسان باز خورد هاي مطلوب ديگران را صحيح و بازخورد هاي نامطلوب را غير معتبر تلقي مي کند.
3- انسان معمولا حوادثي که به حرمت وي لطمه مي زند زودتر فراموش مي کند و به نا هشياري مي راند. اين قدرت سازگاري با محيط را افزايش مي دهد.
4- ما ويژگي هايي را که داريم مثبت تر از آنچه هست ارزيابي مي کنيم.
5- اسناد نيز مهم است وقتي کاري خوب پيش مي رود مسئوليت نتايج را به خود اسناد مي دهيم و اگر خوب پيش نرود مسئوليت خود در قبال نتيجه را به حد اقل مي رسانيم. پيروزي را دروني و شکست را محيطي مي دانيم.
6- معمولا ما خود را با افراد مشابه بررسي مي کنيم. مگر حرمت ما در خطر باشد. در اين صورت شباهت کم اهميت مي شود. در اين موقع ما خود را با افراد ضعيفتر مقايسه مي کنيم.
7- خود مؤلفه شخصي و اجتماعي دارد. مصاحبت با افرادي که برايشان احترام قائل هستيم حرمت ما را افزايش مي دهد. براي همين انسان ها به عضويت در گروههاي موفق توجه مي کند. البته مصاحبت با افراد موفق تبعاتي دارد و باعث مي شود استعداد هاي ما در مقايسه با آنها رنگ ببازد. روانشناسان معتقدند فرد در صورتي با کسي مصاحبت مي کمد که در امور کم اهميت برتر باشند. طبق اين نظريه مطلوب ترين افراد براي معاشرت کساني هستند که عملکردشان در امور مهم ضعيف تر از ماست و در اموري که اهميتي ندارد از ما برترند.
4- اهميت حرمت خود: از مسائل بسيار با اهميت است. حرمت خود از مؤلفه هاي شخصيت بهنجار است. احساس بي ارزشي, بيگانگي با خود و عدم پذيرش خويش در ميان افراد نا هنجار بيشتر است. حرمت خود در سلامت جسماني و رواني مؤثر است. ارزيابي منفي از خود با افسردگي و کمبود مهارت اجتماعي هم بستر است و باعث ضعيف شدن دستگاه ايمني مي شود.
در تعاليم ديني از حرمت خود به کرامت نفس ياد شده است. اسلام به حفض کرامت خود و ديگران توصيه کرده است. اسلام سعي دارد با متوجه کردن انسان به ارزش هاي وجودش او را از انجام امور پست و تبعيت از نفس خود باز دارد. اسلام کساني که سعي مي کنند به خود متکي باشند را تمجيد مي کند. حفظ عزت از همه چيز واجب تر است مثلا نمي توان براي رفتن به حج خود را پيش ديگران خوار کرد. مبارزه با نفس مجوزي براي ناديده گرفتن عزت نفس نيست. نمي توان خود را تحقير کرد تا بهتر بتوان با نفس مبارزه کرد. توصيه شده انسان مشکلات خود را با ديگران بازگو نکنند. با ثروتمندان همسفر نشوند چون يا براي هم رتبه شدن با او هر کاري مي کنند يا عزت نفس خود رازير پا بگذارند. امام صادق(ع) مي فرمايند مؤمن کار خطا نمي کند تا مجبور به عذر خواهي شود. همچنين مؤمن کاري را که در توانش نيست نمي پذيرد چون خود نوعي تحقير است.
5- طبق تعاليم اسلام حرمت خود باعث تسهيل در رسيدن به فضائل اخلاقي مي شود. تکبر و نفاق ناشي از ذلتي است که فرد در خود مي بيند. غيبت نهايت کوشش ناتوان است. رذايل اخلاقي ديگر نيز همين است. امام هادي(ع) مي فرمايند از آسيب کيس که براي خود ارزشي قائل نيست در امان مباش. خلاصه اخلاق با عزت نفس هم بسته است. اين همبستگي طبق نظريه ناهماهنگي شناختي فستينگر توجيه پذير است. او مي گويد اگر متوجه شويم در شناخت ما يا شناخت و رفتار ما هماهنگ نيست دچار ناراحتي مي شويم و سعي مي کنيم اين حالت را بر طرف کنيم. همچنين در تحقيقي معلوم شد که کساني که ارزش کمتري براي خود قائل هستند بيشتر در امتحان تقلب مي کنند.
جهاد با نفس يا کرامت نفس؟: اسلام به کرامت نفس توجه دارد و در عين حال مبارزه با نفس نيز مودر توجه قرار گرفته است. آن نفس اماره اي که در روايات بدترين دشمن ناميده شد همان نفي ايت که بايد آن را اکرام کرد. عزت نفس با کبر و تواضع چگونه قابل جمع است؟ انسان داراي دو من است: من انساني و من حيواني. تنها من انساني اصيل است. از کشمکشي که بين اين دو است مي توان آن را شناخت.وقتي از مبارزه با نفس صحبت مي شود در واقع مبارزه با من حيواني است. يعني نبايد نيازهاي حيواني مانع دستيابي به ارزش ها و نياز هاي متعالي انسان شود. و وقتي دعوت به کرامت انساني مي شود منظور من انساني است. پس اين دو دستور در داستاي يکديگرند.
در باره تناقض عزت نفس و تکبر هم بايد گفت عزت نفس به معناي اين نيست که انسان خود رااز ديگران بالاتر بداند. بلکه بدين معني است براي خودش ارزش قائل شود. انسان اگر در مقابل درگران تواضع مي کند و آنها را مقدم مي دارد براي ارزش نهادن به انسانيت
هر جهان اجتماعی با نوعی از شناخت اجتماعی همراه است؛ جهان اساطیری از شناخت اجتماعی اسطورهای بهره میبرد. در اسطوره، عقل و عقلانیت نقش فعال و تعیینکننده ندارد و تمثل و خیال، فعال است.
هر جهان اجتماعی با نوعی از شناخت اجتماعی همراه است؛ جهان اساطیری از شناخت اجتماعی اسطورهای بهره میبرد. در اسطوره، عقل و عقلانیت نقش فعال و تعیینکننده ندارد و تمثل و خیال، فعال است.
بسیاری از فرهنگها در گذشته تاریخ دارای فرهنگ اساطیری هستند. مثل فرهنگ یونان و یا فرهنگ اعراب در قبل از ظهور اسلام. در فرهنگهای اساطیری پدیدههای اجتماعی بر مدار خواست و عمل الههها و خداوندگارانی تفسیر میشوند که بر مقدرات انسان و طبیعت حکم میرانند.
در جهان متجدد از علم اجتماعی تجربی استفاده میشود؛ انسان جهان متجدد، برای نفی اساطیر به انکار هر نوع حقیقت متعالی و فوق طبیعی میپردازد؛ جهان متجدد جهانی دنیوی، سکولار است؛ در این جهان، عقل متافیزیکی و عملی از اعتبار ساقط میشود. و تنها شناخت حسی و عقل تجربی بهعنوان ابزار تسلط بر طبیعت به رسمیت شناخته میشود. با غلبه عقل ابزاری، علوم غریبه و دانشهایی که از طریق امور غیرطبیعی قصد تسلط بر طبیعت را دارند مانند سحر و جادو، اعتبار خود را از دست میدهند. دنیای مدرن اساطیر و علوم غریبه را چیزی پیش از تصورات و تخیلات جمعی و تاریخی بشر نمیداند.
به دلیل این که شناخت حسی و تجربی، بدون استفاده از دیگر سطوح معرفتی بشر نمیتواند تحقق داشته باشد، رویکرد تجربی عقل ابزاری نیز از هویت مستقل خود نمیتواند دفاع کند و در نتیجه، نگاه تجربی و پوزیتیویستی دانش علمی به سوی رویکردهای بعد تجربی حرکت میکند.
نگاههای بعد تجربی معرفت علمی، بخشی از تخیلات و تصوراتی را که در شناخت عمومی جامعه بشری حضور به هم رساندهاند، بهعنوان اصول، بنیانها و پارادایمهای معرفت علمی به رسمیت میشناسد، بدون آنکه برای آن اصول هویتی محسوس، آزمونپذیر و تجربی قائل باشد. این اصول از دیدگاه پستمدرنها و کسانیکه رویکردی بعد تجربی به علم دارند، هویتی فراتر از تصورات و تخیلات جمعی ندارند.
جهان مدرن در این مقطع با به رسمیت شناختن بخشی از تخیلات جمعی، امکان تقابل و رویارویی مطلق خود را با آنچه اسطوره و مانند آن مینامید از دست میدهد و بدین ترتیب، زمینه بروز مجدد اساطیر، خرافهپرستی و اموری که از آنها با عنوان عرفانهای کاذب یاد میشود، فراهم میآید. البته باید توجه داشت تفاسیر پستمدرن اساطیر، با تفاسیر تاریخی آن نیز تفاوت دارد، زیرا اساطیر در گذشته تاریخ با هویتی فوق طبیعی و در عین حال فوق انسانی شناخته میشوند و حال آن که رویکردهای پسامدرن، برای اساطیر، هویتی فراتر از احساسات و تخیلات دنیوی و این جهانی بشر نمیتوانند قائل باشند.
انبیاء و اولیای الهی از وحی و الهامات الهی بهره میبرند. این نوع از شهود، در قبال شهودهای شیطانی، اساطیری و یا تخیلات و مقررات جمعی و تاریخی و رویکردهای بعد تجربی و پسامدرن است. در شهودهای شیطانی، اساطیری تصویر میشود که در آن، الهههای متعدد و خداوندگاران متفرق در نزاع با یکدیگر هستند و انسان نیز در عبودیت نسبت به آنها بهسر میبرد. در رویکردهای پسامدرن انسان در جهانی زندگی میکند که در حاشیه تخیلات و مقررات لرزان او تصویر میشود. در تفسیر اساطیری پیشامدرن و یا پسامدرن، اثری از عقل و عقلانیتی نیست که از وحدت و انسجام عالم خبر داده، و تخیلات پراکنده آدمیان را سازمان بخشد، و یا آنکه درباره خداوندگاران متعدد به حقیقت داوری کند.
در کانون جهانی که انبیای الهی معرفی میکنند؛ اعتقاد به توحید و اعتقاد به یک موجود مقدس است، مقدس بودن به معنای منزه بودن از صفات نقص نظیر جهل و عجز و منزه بودن از صفات کمالی است که با نقص همراه باشد. مثل علم محدود و یا قدرت محدود، زیرا علم و یا قدرت اگرچه کمال هستند ولکن هنگامی که محدود باشند با نقص همراه میشوند. موجود مقدس، منزه از هر نقص است و به همین دلیل همه کمالات را به نحو نامحدود داراست، زیرا اگر برخی از کمالات را نداشته باشد. همچنان محدود خواهد بود.
اعتقاد به توحید مانع از این میشود که موجودات، مستقل از علم، قدرت، اراده و دیگر اوصاف کمالی خداوند باشند، زیرا استقلال دیگر موجودات نیز به معنای محدود بودن او خواهد بود. همه موجوداتی که در عالم طبیعت و غیرطبیعت، در ملک و ملکوت هستند، آیات و نشانههای او هستند، این آیات و نشانهها از نزد او بوده و به سوی او نیز باز میگردند.
در جهانی که انبیاء از آن خبری میدهند، انسان بزرگترین آیت و نشانه خداوند است، یعنی موجودی است که بیش از دیگر موجودات میتواند نامها و صفات خداوند نامحدود را آشکار سازد.
در این نگاه؛ خلقت، خالق بودن حق را نشان میدهد و مخلوقات، حکیمانه و براساس حکمت حق آفریده شدهاند. اولین مخلوق در این جهان، عقل است و نظام جهانی نیز عقلانی است.
شناخت وحیانی انبیاء علیهمالسلام، مهمترین بخش از شناخت علمی درجهان توحیدی است. این شناخت، گسسته از زندگی دنیوی و مسائل آن نیست، بلکه ناظر به مسائلی است که برای بشر در زندگی این جهان و در فرهنگ و شناخت عمومی جامعه وجود دارد. پیامبران برای حل مشکلات و رفع موانع و بندهایی آمدهاند که نظامهای اجتماعی در راه رشد وتعالی و رستگاری انسانها به وجود آوردهاند.
«ویضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم والذین آمنوا به وعزروه و نصروه واتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون» (اعراف آیه 151) پیامبر بار و مشقت و زنجیرهایی را که بر آنان بود از آنان برگرفت، و کسانی که به او ایمان آورند و حرمت او را نگاه دارند، و او را یاری کنند و نوری را که با او نازل شده است پیروی کنند، آنان به حقیقت رستگارند.
وحی الهی با آنکه نظر به مسائل طبیعی، دنیوی و مشکلات اجتماعی بشر دارد، از منبع طبیعی یا شناخت عمومی و اموری از این قبیل استفاده نمیکند. منبع شناخت وحیانی، علم و اراده الهی است. وحی از نزد خداوند نازل میشود و به همین دلیل به آن علم لدنی میگویند.
علم و شناخت وحیانی با علم و شناخت عقلانی و تجربی مخالفتی ندارد، وحی الهی انسان را به استفاده از عقل نیز فرامی خواند. بسیاری از آیات قرآن کریم، آدمیان را به تعقل و تدبیر فرا میخوانند. علی (علیهالسلام)، احیای زمینههای عقلی آدمیان را از جمله کارهای پیامبران میداند و میفرماید: «ویثیروالهم دفائن العقول.»
برخی از آیات نیز آدمیان را به تأمل و نظر به طبیعت و تاریخ فرامیخواند.
انبیاء انسانها را از وساوس و الهامات شیطانی نیز برحذر میدارند، و این نوع از شناخت را معتبر نمیدانند.
قرآن کریم برخلاف رویکردهای بعد تجربی و پسامدرن، شناخت عمومی را بهعنوان یک منبع مستقل برای معرفت علمی به رسمیت نمیشناسد و این شناخت را تا هنگامی که بر مدار عقل و یا وحی شکل گرفته باشد، معتبر میداند و پیروی از آن را در صورتیکه در افق شناخت علمی و عقلی نباشد، جایز نمیداند. «قالوا بل نتبع ما ألفینا علیه اباءنا اولو کان آباؤهم لایعقلون» (بقره /170) گفتند بلکه ما از آنچه پدرانمان بر آن بودند پیروی میکنیم؛ آیا از آنان پیروی میکنند هر چند چیزی را تعقل نکنند.
قرآن کریم در بسیاری از آیات به مسائل اجتماعی انسانها پرداخته و انسانها را نیز به تأمل در پدیدههای اجتماعی فرمان داده است.
مبانی هستیشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی دینی؛ اصول، مسیر و روشی مناسب با خود برای تولید نظریههای اجتماعی پدید میآورند. این روش را میتوان روش شناخت اجتماعی یا روش علوم اجتماعی در اندیشه وحیانی، اسلامی و یا قرآنی نامید.
مطالعات اجتماعی قرآنی، توحیدی است. در جهان توحیدی، همه موجودات و مخلوقات، آیات و نشانههای خداوند سبحان هستند و به همین دلیل همه علوم به شناخت آیات الهی میپردازند؛ علوم طبیعی آیات آفاقی و علوم انسانی و اجتماعی آیات انفسی و اجتماعی خداوند را شناسایی میکنند. در این نگاه، علم وسیله نزدیک شدن انسان به خداوند و عامل خشوع در برابر اوست، و تحصیل علم از برترین عبادتهاست.
از منظر قرآن کریم، شناخت اجتماعی با سه وسیله و ابزار: الف) حس، ب) عقل و ج) وحی به دست میآید:
قرآن کریم همانگونه که از مشاهده عالم طبیعت سخن میگوید، بهنظر در پدیدههای اجتماعی و تاریخی فرمان میدهد، «قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه الذین من قبل» (رم /45)، بگو در زمین سیر کنید و در عاقبت کار کسانیکه پیش از شما بودهاند، نظر کنید.
قرآن کریم برخی از شناختهای اجتماعی را نیز از طریق وحی در دسترس بشر قرار میدهد.
معارف وحیانی به دو بخش تقسیم میشوند؛ برخی از آنها علومی هستند که از طریق عقل و تجربه نیز قابلدسترسیاند. اینگونه از معارف و علوم، ارشادی هستند، یعنی انسان را به سوی آنچه عقل میشناسد راه میبرند. برخی دیگر علومی هستند که انسان از راه حس و عقل نمیتواند آنها را بهدست آورد. این دسته از معارف و احکام، تأسیسی هستند. خداوند سبحان درباره اینگونه از دانشها به پیامبرخود میفرماید: «علمک مالم تکن تعلم» (نساء /113) خداوند به تو چیزی را آموخت که از نزد خود نمیتوانستی بیاموزی. این بخش از معارف وحیانی علومی هستند که بشر برای رسیدن به سعادت خود به آنها نیازمند است یعنی درصورت محروم ماندن از آنها به تعبیر قرآن کریم در گمراهی آشکار به سر میبرد.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت/ به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد
شناخت اجتماعی اگر از وحی و مراتب مختلف عقل بشری استفاده کند، به مراتب مشاهده و توصیف و تبیین ابعاد طبیعی جامعه محدود نمیشود و ضمن توصیف و تبیین ابعاد تفهمی و حتی فوق طبیعی جامعه از ابعاد ارزشی، تجویزی و انتقادی نیز برخوردار میگردد.
کدام عبادت است که بيش از هر برنامه اي تحقق بخش ياد خدا در زندگي ماست ؟
جواب : نماز خواندن
نماز چیست؟
معنا و مفهوم نماز
نـمـاز در لـغت به معناى پرستش, نياز, سجود, بندگى و اطاعت, خم شـدن بـراى اظـهـار بـندگى و اطاعت و يكى از فرايض دين و عبادت مـخصوصى است كه مسلمانان پنج بار در شبانه روز به جا مى آورند.
نـماز يعنى خدمت و بندگى, فرمان بردارى, سر فرود آوردن و تعظيم كردن به نشانه احترام.
نماز, داروى نسيان و وسيله ذكر خداوند است. نـمـاز, رابـطه معنوى مخلوق با خالق است. نماز يعنى دل كندن از مـاديـات و پـرواز دادن روح; يـعـنى پا را فراتر از ديدنى ها و شنيدنى ها نهادن.
نماز در قرآن و حديث
فـلـسـفـه, فايده و آثار, شرايط و آداب و اوصاف نماز در آيات و روايـات بـسـيارى آمده كه پرداختن به همه آن ها در اين جا ممكن نـيـسـت, لـكـن بـه طور مختصر قطره اى از درياى معارف اسلامى را درباره نماز بازگو مى كنيم.
نماز, بزرگ ترين عبادت و مهم ترين سفارش انبيا است. لقمان حكيم پـسـرش را بـه نـمـاز تـوصـيه مى كند.1 حضرت عيسى(ع) در گهواره فـرمـود: خـدايـم مـرا بـه نـماز و زكات سفارش كرده است.2 حضرت ابـراهـيـم(ع) هـمـسر و كودك خويش را در بيابان هاى داغ مكه آن هـنـگـام كه هيچ آب و گياهى نداشت, براى به پا داشتن نماز مسكن داد.3 پـيـشـوايـان مـعـصوم ـ عليهم السلام ـ هنگام نماز رنگ مى باختند.
گـرچـه بـعـضـى نـمـاز را به خاطر بهشت يا ترس از عذاب جهنم مى خـوانند, اما حضرت على(ع) نه براى تجارت و ترس از آتش, بلكه به خاطر شايستگى خدا براى عبادت نماز مى خواند.4
نـمـاز, اهرم استعانت در غم ها و مشكلات است. خداوند مى فرمايد:
از صبر و نماز در مشكلات كمك بگيريد و بر آن ها پيروز شويد. نـمـاز بـه مـنزله پرچم و نشانه مكتب اسلام است. پيامبر اكرم مى فرمايد: (علم الاسلام الصلوه).
نـماز به منزله سر نسبت به تن است. پيامبر(ص) مى فرمايد: (موضع الصلوه من الدين كموضع الراس من الجسد).5
نـمـاز بـراى اولـياى خدا شيرين و براى غير آنان دشوار و سنگين است. قرآن مى فرمايد: (وانها لكبيره الا على الخاشعين).6
در اهـمـيـت نـمـاز همين بس كه حضرت على(ع) در جنگ صفين و امام حـسين(ع) در ظهر عاشورا دست از جنگ كشيدند و به نماز ايستادند. و آن گـاه كـه بـه عـلى(ع) ايراد گرفتند كه چه هنگام نماز است؟
ايـشـان فرمود: ما براى همين مى جنگيم تا مردم اهل نماز باشند.
در زيـارت نـامـه وارث مـى خـوانيم: (اشهد انك قد اقمت الصلوه; شهادت مى دهم كه تو نماز را برپا داشتى.)
حضرت على(ع) درباره نماز بارها سخن به ميان آورده كه در اين جا به چند نمونه اشاره مى كنيم.
الـف) درباره بركات نماز مى فرمايد: فرشتگان, آنان را در بر مى گيرند و آرامش بر آنان نازل مى شود, درهاى آسمان بر آنان گشوده و جايگاه خوبى برايشان آماده مى شود.7
ب) در خـطـبـه 196 نهج البلاغه گوشه هايى از مفاسد اخلاقى هم چون كـبر و سركشى و ظلم را برمى شمارد و آن گاه مى فرمايد: نماز به هـمـه وجـود انـسـان آرامـش مى بخشد, چشم ها را خاضع و خاشع مى گـردانـد, نـفس سركش را رام و دل ها را نرم و تكبر و بزرگ منشى را محو مى كند.
ج) هـم چـنين در نامه اى به محمد بن ابى بكر مى نويسد: نماز را در وقـت مـعين آن به جاى آر و به خاطر آسوده بودن از كار نماز, پيش از وقت معين آن را برپاى مدار و آن را واپس مينداز.8
آداب نماز و آثار تربيتى آن
شـرايـط و آداب نماز به قدرى زياد است كه تمام نظام ها و روابط انـسـانـى را بـه طور خودكار تنظيم و اصلاح مى كند. توجه به همه آثـار تـربيتى نماز كار مشكلى است ولى ما چند نمونه آن را بيان مى كنيم:
1. ادب در بـرابـر سـخـن امـام جماعت; در نماز جماعت وقتى امام مشغول خواندن حمد و سوره است بايد ساكت باشيم.
2. مـراعات حقوق ديگران; آب وضو, مكان نمازگزار و لباس او بايد حـلال و از مـال ديگران و غصبى نباشد; حتى اگر از مال خمس نداده لباس تهيه كند, نمازش باطل است.
3. تـغـذيـه و بهداشت نمازگزار; اگر نمازگزار از مشروبات الكلى اسـتـفـاده كـرده باشد, تا چهل روز نمازش مورد قبول نيست. لباس نـمـازگـزار نيز بايد پاك باشد و بهتر است به هنگام نماز عطر و مسواك زد و موها را شانه كرد.
4. همسردارى; كسى كه به همسر خود نيش بزند, نمازش قبول نيست.
5. ولايت; كسى كه اهل نماز است ولى تسليم طاغوت ها است و ولايت و حـكـومـت رهـبـران اسلامى را پذيرا نيست, نمازش قبول نيست; گرچه تمام عمر در كنار كعبه باشد.
6. نـظـم و ترتيب; در تمام كلمات و كارهاى نماز نظم و ترتيب به چشم مى خورد.
7. انـعطاف و هم آهنگى; امام جماعت بايد با مردم هم آهنگ باشد; بـه ايـن معنا كه مراعات ضعيف ترين افراد را بكند. اگر كسى دير بـه جماعت رسيد, امام بايد كمى ركوع خود را طول بدهد تا او نيز بـه نـمـاز بـرسد. مردم نيز بايد خود را با امام هم آهنگ كنند; مـثـلا كسانى كه يك ركعت از نماز جماعت عقب هستند و در ركعت دوم بـه جـمـاعـت پيوسته اند, مى توانند با نوعى انعطاف و تغيير در نماز جماعت شركت كنند.
8. اعـتـماد; اگر هريك از امام يا مردم در انجام قسمتى از نماز شـك كـردنـد, بـايـد بـه يك ديگر اعتماد كنند; يعنى با توجه به رفتار ديگرى تصميم بگيرند.
9. ورزش; اگـرچه نماز براى انجام وظيفه الهى است, ولى طراحى آن طـورى اسـت كه در لابه لاى نماز و حركات ركوع و سجود يك نوع حركت ورزشى نيز نهفته است.
10. آمـوزش اجبارى; نمازگزار بايد مسائل و احكام مورد نياز خود را فراگيرد.
11. آگـاهـى از اخـبـار; مـردم با شركت در نمازجمعه و جماعت با اخبار و مسائل دينى و مشكلات مسلمانان آشنا مى شوند.
12. امـر به معروف و نهى از منكر; (حى على الصلوه) در اذان يكى از بزرگ ترين معروف ها است.
معانى بلند عبارات و الفاظ نماز
نـمازگزار با گفتن (الله اكبر) ابهت همه ابرقدرت ها را مى شكند و خـطـ بـطلان بر همه قدرت هاى طاغوتى, وسوسه هاى ابليس و جاذبه هاى مادى مى كشد.
بـا گفتن (بسم الله) به كار خود قداست و كرامت مى دهد و در خود تـوكـل و وابستگى به قدرت غيبى را ايجاد مى كند و به دنيا اعلام مـى كـنـد قدرتى كه من به او پناه آورده ام, سرچشمه مهربانى ها است.
بـا (الـحـمـدلله) گفتن خود را از اطاعت كردن و بله قربان گفتن انسان هاى سفله و پست رها مى كند.
بـا (رب العالمين) قدرت لايزال خداوندى را بر تمام جهانيان حاكم مى داند.
با (الرحمن الرحيم) تمام هستى را از آن خدا معرفى مى كند.
بـا ايـن جمله بيان مى كند كه نه تنها نعمت هاى مادى خداوند ما را احـاطه كرده بلكه نعمت هاى معنوى خداوند نيز ما را فراگرفته است.
بـا گـفتن (مالك يوم الدين) مسير و آينده را مشخص مى كند و ياد روز سخت دادرسى را در دل زنده مى كند.
تـا ايـن جـا, نمازگزار زمينه براى اظهار بندگى و ابراز نياز و مـددخـواهـى از خدا را فراهم مى كند و بعد از اين مرحله با درك عـظـمـت خـدا و رحـمـتش و ابراز نياز خويش مى گويد: (اياك نعبد وايـاك نـسـتـعـين) تنها مطيع امر تو هستيم نه غلام حلقه به گوش جباران و تنها از تو يارى مى طلبيم.
با گفتن (اهدنا الصراط المستقيم) از خدا طلب هدايت مى كند, چرا كـه با پيمودن اين راه او به تمام هوس ها و افراط و تفريط ها و وسوسه هاى شيطانى پشت پا مى زند.
با گفتن (صراط الذين انعمت عليهم) الگوها را مشخص مى كند.
بـا (غـيـر الـمغضوب عليهم ولا الضالين) به گروه هاى انحرافى كه انسان هاى پاك را اغفال مى كنند, هشدار مى دهد.
بـا ركوع در برابر عظمت پرورگار, اظهار بندگى و اطاعت مى كند و فـروتنى و تواضع و خضوع خود را در برابر عظمت پروردگار نشان مى دهد.
با سجده, تذلل و اظهار كوچكى و خاكسارى در برابر خدا را نمايان مى سازد.
ذكـر مـقـدس (سبحان الله) كه در تمام عبادت ها به چشم مى خورد, حـقـيـقـتـى را در بر دارد كه ريشه در همه عقايد و تفكرات صحيح اسـلامـى دوانده است و زيربناى ارتباط انسان با خدا و صفات كمال او اسـت; روح تعبد و مغز عبادت, همان تسبيح است. توحيد و عدل و نـبـوت و امـامـت و معاد براساس تسبيح خدا و منزه دانستن او از عـيـوب و كـمبودها است. توحيد خالص جز با منزه دانستن پروردگار از شريك و شبيه و عيب و عجز محقق نمى شود.
آثار فردى و اجتماعى نماز
نـمـاز تاثير بسزايى در زندگى فردى و اجتماعى فرد دارد. در اين جا برخى از آن ها را فهرست وار بيان مى كنيم.
نمازگزار در مقايسه با كسى كه نماز نمى خواند, احساس آرامش بيش ترى دارد.
هـنـگـامى كه از طريق نماز, روح خود را به معراج مى فرستد و با خـدا و نام او پيوند مى دهد, احساس عزت و قدرت مى كند و از هيچ كس و هيچ قدرتى نمى ترسد.
نـمازگزار هيچ گاه چشمش را به چيزهاى حرام آلوده نمى كند و نمى گـذارد هوس هاى زودگذر و وسوسه هاى شيطانى روح و ذهنش را مشغول كـنـد. در مـقـابل, دامن گيرى مفاسد, جاذبه هاى آلوده موجود در اجـتـمـاع, زلـف هـا و بدن هاى عريان, صحنه هاى بدآموز و تحريك كـنـنده, موسيقى و نغمه هاى حرام چنان پرده اى بر دل هاى افراد بـى نـماز مى كشند كه آنان را توان مشاهده و ارتباط با ظرايف و لطايف و معنويت نيست.
در جـهان امروز كه لجام گسيختگى فرهنگى به طور فزاينده اى سلامت و امـنيت جانى بسيارى از جوامع را به مخاطره انداخته است و همه روزه شاهد طغيان و عصيان گروه هاى مختلف مردم به ويژه نوجوانان و جـوانان هستيم, كيست كه فريادرس اين مردم باشد؟! آيا چيزى جز نـماز و توكل و امدادهاى غيبى خداوندى مى تواند ناجى اين افراد از مـنـجـلاب ايـن گـنـاهان عظيم شود و آن ها را از سقوط به دره نيستى و فلاكت باز دارد؟
آثار و عواقب ترك نماز
تـرك نماز در دنيا و آخرت عواقب تلخى دارد. در قيامت, اهل بهشت از دوزخـيـان مى پرسند: چه چيزى شما را روانه جهنم كرد؟ يكى از پـاسـخ هايشان اين است كه ما پاى بند به نماز نبوديم.9 در جايى ديگر به نمازگزارانى كه در نمازشان سهل انگاراند; يعنى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند, مى گويد: واى بر آنان.10
رسـول خدا(ص) فرموده است: (من ترك الصلوه متعمدا فقد كفر; هركه عمدا نماز را ترك كند, از اسلام خارج شده و كافر است.)
در جـايـى ديـگر مى فرمايد: (بين العبد وبين الكفر ترك الصلوه; مرز بين بنده خدا و كفر, ترك نماز است.)11
هيچ انسان با وجدان و متفكرى نيست كه از ابعاد و اسرار و ظرايف نـماز آگاه باشد ولى از كنار آن ها بى اعتنا رد شود, مگر كسانى كـه بـه خـاطر غفلت و بى خبرى, توفيق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب كرده اند.
______________________
1- لقمان (31) آيه 17.
2- مريم (19) آيه31.
جلوه هاي ديگر ياد خدا كدامند؟
جواب : هر نوع زيبايي كه در جهان مي بينيم جلوه اي زيبا از ياد و ذكر خداوند است .
هر زیبایی که ما در جهان می بینیم ، جلوه هایی از قدرت خداوند مهربان می باشد و مار بیشتر به یاد خداوند می اندازد . و باید او را به خاطر این همه نعمت شکرگزاری نمائیم .
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن