
آثار و نتايجانقلاباسلامى ايران
حساسترين مسأله در شناختانقلاباسلامى
اهميت ملاكها در ارزيابى آثار و نتايجانقلاباسلامى
مهمترين ملاكها در ارزيابىانقلاباسلامى
اهدافانقلاباسلامى بعنوان ملاك ارزيابى
آثار و نتايجانقلاباسلامى ايران
پيش گفتار
جوانى زيباترين، درخشانترين و به يادماندنىترين فراز زندگى است كه همانند آنرا نمىتوان يافت. وقتى صحبت از جوانى است بايد طراوت، تازگى و احساس كردن را باوركرد. جوانى دوران تجربه و بلوغ نيز هست و آميختگى آن با زيبائىهاى دلانگيز فطرت،دنياى ديگرى پديد آورده و در ژرفاى آن، نگاهى ديگر و شورى ديگر. و جوان از ميانتمام اين «ديگرها» به يك «خود» خواهد رسيد.
او در اين تجربه نو به دنبال رابطهاى تازه است با يك حقيقت گمشده، با يك كششاصيل و يك جاذبه ريشهدار و در اين راه، پيوند خويش را با آرام دلها برقرار مىكند. با سرود هستى همنوا مىشود و مىخواند ترانه دلانگيز «بودن» را و سرود حماسى «حركت» را. «بودن» يك كشف مهم است. يك نجواى پنهان با «خويشتن» و «حركت» جهتمىخواهد و «پرسش»! پرسشى براى رسيدن.
و چه زيباست پرسيدن و رسيدن! دانستن و خواستن!
گوهر ارزشمند جوانى را بايد باز شناخت. اين جام جهان نما ابعاد و زواياىناشناختهاى دارد كه بايد در پرتو يك «نيروى درونى» و يك «نور حقيقى» به بالندگىبرسد. ما، «نيروى درونى» را «ايمان» و «نور حقيقى» را «انديشه» ناميدهايم.
كانون انديشه جوان با انگيزه «انديشه بيشتر براى شناخت بهتر» تا كنون به تحقيق وتأليف آثار متعددى ويژه نسل نو همت گمارده است.
اين بار نيز، بحث و بررسى پيرامون موضوع «آثار و نتايجانقلاباسلامى» ما را برآن داشت تا با همكارى محقق ارجمند جناب آقاى دكتر محمد باقر حشمتزاده اين اثر ازسلسله جوان را تقديم محضرتان نمائيم. شما بايد بتوانيد پس از مطالعه اين دفتر بهسؤالات زير پاسخ گوئيد.
1- مهمترين ملاكها در ارزيابى آثارانقلاباسلامى كداماست؟
2- در مجموع، دستاوردهاىانقلاباسلامى را چگونهارزيابى مىكنيم؟
منتظر نظرات خوب شما هستيم.
كانون انديشه جوان
طرح موضوع و مسأله
انقلاباسلامىبراى تحقيق و بررسى، يك موضوع كلان است. از لحاظ متدولوژى و روش تحقيق سؤالات ومجهولات اساسى زير در اين رابطه طرح مىشود:
1- تاريخچه و مراحلانقلاباسلامى چه بودهاست؟
2- زمينهها، علل و عوامل شكلگيرى و پيروزىانقلاباسلامى چهبودهاند؟
3- اهداف و شيوههاىانقلاباسلامى چههستند؟
4- در مقايسه با ساير انقلابها ويژگيهاىانقلاباسلامى چههستند؟
5- انقلاباسلامىدر مسير خود با چه آفات و موانعى روبرو بوده است؟
6- پىآمدها، آثار و نتايجانقلاباسلامى چههستند؟
در يك پژوهش بنيادى و گروهى بايد پاسخهاى مستند و مستدل به سؤالات فوق ارائهنمود. در آن صورت نسبت بهانقلاباسلامى شناختىوسيع، عميق و دقيق بدست خواهد آمد. سؤال دوم از لحاظ علمى و فلسفى دشوارترين مجهولاست. زيرا پرسش از علت و چرايى پديدهها مشكل و سخت است. براى مثال در حاليكه بيشاز دويست سال ازانقلابفرانسه و بيش ازهشتاد سال ازانقلابروسيه مىگذرد هنوز هم درباره علل و چرايى آنها نظريهپردازى مىشود. (1)
اهميت و ضرورت موضوع
در بين مجهولات فوق سؤال ششم حساسترين، سياسىترين و كاربردىترين پرسشمىباشد. در حاليكه سؤال دوم عمدتاً در آكادمىها، دانشگاهها و پژوهشگاهها مطرحمىباشد، سؤال ششم بطور وسيع و عميق در عرصه جامعه و در بين دولت و ملّت، دوست ودشمن و داخل و خارج طرح مىشود.
اين مدعا مبتنى بر اين استدلال است كه انسانهاى ذيربط باانقلاباسلامى اعم ازموافق و مخالف، واقعيت آن را پذيرفتهاند و مىگويند به هر دليلى و متأثر از هرعلّتىانقلاباسلامى، دولت شاهنشاهى را براندازى كرده و جمهورى اسلامى را مستقر كرده است. پس مهمآن است كه ببينيم اين پديده كلان چه آثار و نتايجى در عمل ببار آورده است؟ و اينفضاى جديد چه تأثيرى بر زندگى ما داشته است؟ در اين ميان آثار و نتايج اقتصادىانقلابدانسته وندانسته، كم يا زياد، مستقيم و غير مستقيم، بحق يا ناحق، بيشتر مورد توجه و استنادقرار مىگيرد.
ملاك اقتصادى
براى مثال در بسيارى از محافل كه گفتگوهايى بين توده مردم صورت مىگيرد مباحث بهگرانى و تورم كشيده مىشود و در اين رابطه قيمت اجناس و كالاهاى اساسى، قبل و بعدازانقلاببا هممقايسه مىشود. در اين موارد تبعاً مخالفان، قيمت بالاى كالاها و خدمات در شرايطكنونى را مهمترين دليل براى ناكامى و ناتوانىانقلابمىدانند، در مقابلموافقان، ضمن توجه به اين امر، به برخى از تحولات اساسى اقتصادى و صنعتى استشهادمىكنند و از خدمات رسانى به روستاها، افزايش توليد برق و گاز، لولهكشى، جاده كشىو... سخن مىگويند. در اين موارد بعضاً مىگويند كه اصولاً ماديات و اقتصاد هدفاصلى و اولىانقلابنبوده و لذا به آثار و دستاوردهاى سياسى و فرهنگىانقلاباشاره مىكنند.
در زمينه اهميّت اقتصاد به عنوان ملاك و معيار سنجش نتايجانقلاباسلامى مىتوان بهتبليغات كشور در ايام بزرگداشت پيروزىانقلابدر دههى فجر وهمچنين ايام هفته دولت در شهريور ماه اشاره نمود. در اين مقاطع نيز ديده مىشود كهدولتمردان و مقامات رسمى نيز بخش عمدهاى از گفتارشان درباره آثار و نتايج اقتصادىانقلاباسلامى است. در اين مناسبتها عمدتاً آمارهايى از فعاليتهاى عمرانى و اقتصادى كشور ارائه شده وبا قبل ازانقلابمقايسه مىشوند.
اين مقدار توجّه به اقتصاد كه به صورت دانسته يا ندانسته مبذول مىشود مىتواندناشى از چند عامل باشد:
اولاً انسان از بدو تولد، دو دسته نيازهاى مادى و معنوى را بصورت بالقوّه با خوددارد. ابتدا نيازهاى مادى فعليت مىيابند، گرچه نيازهاى معنوى از لحاظ ارزشى تقدم واولويت دارند و اينها نيز در وقت خودشان از قوّه به فعل مىآيند. به اين ترتيبملاحظه مىشود كه نيازهاى مادى از نظر فعليت تقدم دارند و لذا تحريك پذيرى آنهابيشتر است.
ثانياً متأثر از تمدن غرب، جوّ نظام جهانى بشدت اقتصادى و مادى است و صنعت واقتصاد بزرگترين ارزش و دستاورد فرهنگ و تمدن غربى شده است. در چنين شرايطى براىارزش گذارى هر پديده انسانى و اجتماعى، از جملهانقلابها، چنين القاءمىشود كه چه دستاورد مادى و اقتصادى داشته است؟ يعنى عملاً ارزش پديدهها تابعنتايج مادى و اقتصادى شده است.
البته اين حد افراط در اقتصاد و امور مادى تنگناهايى در آن تمّدن ايجاد كرده استو خلأهايى در آنجا بوجود آورده است كه اتفاقاًانقلاباسلامى با پيامهاىانسانى و ارزشى خود مىتواند براى آنها جالب و جاذب باشد امّا در وضعيّت كنونى بههر حال نتايج مادى و اقتصادى پديدهها و ميزان رفاهى كه براى شهروندان دارند درارزيابى و ارزش گذارى آنها نقش اصلى را دارد.
حساسترين مسأله در شناختانقلاباسلامى
مجدداً به اين مدعا باز مىگرديم كه ششمين سؤال و مسأله در باب شناختانقلاباسلامى، مهمترين وحساسترين و سياسىترين پرسش مىباشد و اذهان همگان بطور عمده متوّجه اين قضيه استكه صرفنظر از اينكهانقلاباسلامى تحت تأثيرچه علل و عواملى ايجاد شده و پيروز گرديده است، اين پديده در عمل چه آثار و نتايجىداشته است؟ طبعاً دو دهه پس از پيروزىانقلابو استقرار جمهورىاسلامى همه ما در اطراف خود مسائلى را لمس و تجربه مىكنيم كه بعضاً به مذاقمانتلخ يا شيرين مىنمايد و آنها را نوعاً به حساب پيامدهاىانقلاباسلامىمىگذاريم.
اهميت فوقالعاده اين قضيه آنجاست كه اگر اكثريت مردم به اين نتيجه برسند كه درمجموع،انقلاباسلامى دستاوردهاى مثبتى داشته و مسير نظام به سوى خير و سعادت است، از تداوم وتوسعه آن حمايت مىكنند. امّا چنانچه استنتاج و استنباط عامه بر خلاف اين باشد،بايد در انتظار انواع و اقسام بحرانها بود كه هزينهها و خسارت آن شايد قابل بررسىو ارزيابى نباشد.
بنابراين جا دارد كه آثار و نتايجانقلاباسلامى بطورعالمانه و منصفانه تحقيق و ارزيابى شده و به صورت شجاعانه و دلسوزانه تبليغ و ترويجشود.
اهميت ملاكها در ارزيابى آثار و نتايجانقلاباسلامى
همانطور كه اشاره شد انبوه مردم و شهروندان بطور روزمره با كثيرى از وقايع وحوادث مواجه مىشوند كه در وهله اول با آنها برخوردهاى احساسى و عاطفى دارندبطوريكه در يك لحظه ممكن است تصور كنند نظام در وضع مطلوب بوده و به سوى خير وسعادت مىرود اما در دقايقى ديگر بعكس بينديشند.
پژوهشگران علوم اجتماعى دنبال شناخت و كشف اين مسأله هستند كه در دراز مدت جمعبندى رأى و نظر يك شهروند چيست؟ و از آن بالاتر جمع بندى افكار عمومى دربارهىشناخت و ارزيابى ساختار و كاركرد نظام چيست؟ و از همه مهمتر اينكه چطور مىتوانافكار عمومى را به يك تصور صحيح، وسيع و عميق از واقعيات درباره دولت و نظام رساندتا بتوان حمايت و مشاركت شايستهاى از شهروندان كسب نمود. (2)
اينك برخى از اخبار و وقايعى را كه مردم و شهروندان به صورت كوتاه مدت و بلندمدت با آنها مواجهند و به عنوان آثار و نتايجانقلاباسلامى آنها راارزيابى مىكنند مورد اشاره قرار مىدهيم.
برپايى كنفرانس سران كشورهاى اسلامى، مشاركتهاى متعدد و وسيع مردم در انتخابات،راهپيمايىها و نماز جمعهها، انواع آمار جرم و جنايت، گرانى و تورم، انواع آمار ازعمران و خدمات رسانى در شهرها و روستاها، افزايش ظرفيت دانشگاهها، تشديد اختلافدرآمدها در بين اقشار مختلف مردم، رواج ابتذالهاى فرهنگى و اخلاقى در بين نسل جوان،تثبيت موقعيت كشور در منطقه و جهان، توسعه و بسط نماز و روزه در اقشار مختلف مردم وجوانان، تداوم اعتياد و قاچاق مواد مخدر، افزايش حجم و ارزش صادرات غير نفتى،افزايش توليد برخى از اقلام اساسى كشاورزى، افزايش سهم گاز در الگوى مصرف انرژى تاحد 30%، افزايش تعداد ميلياردرها، گرانى نرخ خريد و اجاره مسكن و...
شاهد مثالهاى فراوانى از اين دست مسايل، بصورت خرد و كلان در ابعاد سياسى،اقتصادى و فرهنگى مىتوان ارائه نمود. هر يك از اين مسايل به نوعى در اذهان وتصورات اقشار مختلف مردم بازتاب مىيابد و هر فرد و هر گروهى به نسبتهاى مختلف ازحوادث و جريانهاى فوق متنفع و متضرر مىشوند.
سؤال اين است كه مجموعه پديدههاى فوق چگونه توسط مجموعه آحاد، افراد و اقشاردريافت و ارزيابى مىشود و نهايتاً افكار عمومى مردم آثار و نتايجانقلاباسلامى ايران را اززاويه اين مسايل چگونه مىبينند؟ و آنها را با چه ملاكهايى بررسى و ارزيابىمىكنند؟
مهمترين ملاكها در ارزيابىانقلاباسلامى
در اينجا برخى از ملاكها براى بررسى و ارزيابى آثار و نتايجانقلاباسلامى ارائهمىشود:
1- مقايسه نتايج و آثار با اهدافانقلاباسلامى
2- مقايسه نتايج و آثار با امكانات دولت و كشور
3- سنجش نتايج و آثارانقلاباسلامى با اهداف وامكانات به طور همزمان
4- مقايسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با كشورهاى پيشرفته.
5- مقايسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با كشورهاى همطراز
6- مقايسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با قبل ازانقلاب
7- مقايسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با سناريوى فرضى كه اگر تا كنونشاهنشاهى دوام مىداشت؟
اهدافانقلاباسلامى بعنوان ملاك ارزيابى
انقلاباسلامى درهمهى ابعاد فردى و اجتماعى، داخلى و خارجى، سياسى و اقتصادى و فرهنگى، اهداف بسياربلندى براى مردم و دولت ترسيم نموده است.
اين اهداف عمدتاً مأخوذ از قرآن و سنت بوده كه عمدتاً در كلام امام خمينى (ره) وشعارهاى مردم متجلى شدهاند.
اين اهداف درمنبع قانون اساسى بصورت رسمى و قانونى به تأييد و تصويب امام و امترسيدهاند. بطور بسيار عادى و عقلايى و حقانى، اين اهداف يكى از بهترين ملاكهابراى سنجش وضعيت كنونى نظام و ارزيابى آثار و نتايجانقلاباسلامى هستند و هركس مىتواند بپرسد:
بعد از دو دهه از وقوعانقلابو استقرار نظامجديد، اهداف فوق چقدر محقق شدهاند؟
و وضع موجود با اهداف فوق چقدر فاصله دارد؟
آيا اصولاً وضع موجودانقلابو نظام در راستاىتحقق اهداف فوق هستند يا خير؟
اهدافانقلابونظام جمهورى اسلامى در اصل سوم قانون اساسى بشرح زير ترسيم شدهاند و هر خوانندهاىمىتواند با مطالعهى آنها و با اتكاء به اخبار و اطلاعاتى كه شخصاً از وضع موجوددارد نسبت به آثار و نتايجانقلاباسلامى ارزيابى وقضاوت نمايد.
البته حق آن است كه اين سنجش در يك پژوهش گروهى وسيع و عميق متكى به آمار وارقام و اسناد صورت بپذيرد و نتيجهى آن براى همگان تبيين شود.
اصل سوم قانون اساسى
«دولت جمهورى اسلامى ايران موظف است براى نيل به اهداف مذكور در اصل دوم همهامكانات خود را براى امور زير بكار برد:
1- ايجاد محيط مساعد براى رشد فضايل اخلاقى بر اساس ايمان و تقوى و مبارزه باكليه مظاهر فساد .
2- بالا بردن سطح آگاهيهاى عمومى در تمام زمينهها با استفاده صحيح از مطبوعات ورسانههاى گروهى و وسايل ديگر.
3- آموزش و پرورش و تربيت بدنى رايگان براى همه در تمام سطوح و تسهيل و تعميمآموزش عالى.
4- تقويت روح بررسى و تتبع و ابتكار در تمام زمينههاى علمى و فنى، فرهنگى واسلامى از طريق تأسيس مراكز تحقيق و تشويق محققان .
5- طرد كامل استعمار و جلوگيرى از نفوذ اجانب.
6- محو هر گونه استبداد و خودكامگى و انحصارطلبى.
7- تأمين آزاديهاى سياسى و اجتماعى در حدود قانون.
8- مشاركت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگىخويش.
9- رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براى همه در تمام زمينههاى مادىو معنوى
10- ايجاد نظام ادارى صحيح و حذف تشكيلات غير ضرورى
11- تقويت كامل بنيه دفاع ملى از طريق آموزش نظامى عمومى براى حفظ استقلال وتماميت ارضى و نظام اسلامى كشور.
12- پى ريزى اقتصاد صحيح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامى جهت ايجاد رفاه و رفعفقر و برطرف ساختن هر نوع محروميت در زمينههاى تغذيه و مسكن و كار و بهداشت وتعميم بيمه.
13- تأمين خودكفايى در علوم و فنون، صنعت و كشاورزى و امور نظامى و ماننداينها.
14- تأمين حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ايجاد امنيت قضايى عادلانه براىهمه و تساوى عمومى در برابر قانون.
15- توسعه و تحكيم برادرى اسلامى و تعاون عمومى بين همه مردم .
16- تنظيم سياست خارجى كشور بر اساس معيارهاى اسلام، تعهد برادرانه نسبت به