سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط reyhaneh

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تاثير تواناسازي كاركنان بر امنيت شغلي

بازديد: 177
دسته بندي: نمونه سوالات,

تاثير تواناسازي كاركنان بر امنيت شغلي[1]

 

چكيده:

در دنياي امروز امنيت شغلي بدين معنا كاربرد دارد كه به جاي وابستگي افراد به سازمان بايستي سازمان‌ها به افراد وابسته باشند و اين گرو آن است كه سازمان‌ها بستر لازم را فراهم كنند تا كاركنان از ابعاد مختلف توانمند گردند. در سازمانهاي عصر حاضر ديگر رسمي شدن و استخدام ثابت تضمين كننده امنيت شغلي نيست ، بلكه كارآيي ، تخصصي ، بالندگي و نوآوري و مولفه‌هايي از اين قبيل هستند كه امنيت شغلي كاركنان را تامين مي كنند. در اين تحقيق به دنبال پاسخ دادن به اين سوالات هستيم كه تاثير توانا سازي مهارتي كاركنان بر بعد ذهني امنيت شغلي چگونه است و اولويت مهارتهاي ذكر شده از نظر ميزان تاثير بر بعد ذهني امنيت شغلي كدام است؟ در اين تحقيق سازمان اقتصادي كوثر به عنوان جامعه‌ آماري در نظر گرفته شد و تجزيه و تحليل داده‌ها و اطلاعات در دو سطح آمار توصيفي و استنباطي صورت گرفت و بر اساس نتايج فرضيات فرعي پيشنهاداتي ارائه گرديد.

واژگان كليدي: تواناسازي ، مهارت شناختي ، امنيت شغلي


مقدمه

در مفهوم امنيت شغلي موضوعاتي چون تغييرات شغلي از دست دادن شغل عدم دستيابي به شغل مناسب گنجانده شده است.. وقتي بحث امنيت شغلي پيش مي‌ايد در ذهن اكثر افراد اين امر تداعي مي‌شود كه بايستي افراد در سازمان از وضعيت استخدامي رسمي برخوردار باشند تا امنيت شغلي آنها تضمين شود. يا به عبارت ديگر افراد به صورت عمري به استخدام ثابت سازمانها درايند. استخدام ثابت و رسمي گرچه به ظاهر امنيت شغلي را تضمين مي‌كند ولي اين نارسايي را به دنبال دارد كه كم كم افراد سازمان از فكر ترقي و توسعه و بالندگي دور مي‌شوند و اين امر وضعيت شغلي آنها را به خطر مي‌اندازد. در دنياي امروز امنيت شغلي بدين معنا كاربرد دارد كه به جاي وابستگي افراد به سازمان بايستي سازمانها وابسته به افراد باشند و اين در گرو آن است كه سازمانها بستر لازم را فراهم كنند تا كاركنان در ابعاد مختلف توانمند گردند. در واقع توانمندسازي كاركنان در قالب ارتقاي قابليت ها توسعه مهارتها بهبود عملكرد ارتقاي سطح آگاهيهاي اجتماعي و بهبود مهارت حل مسئله امنيت شغلي آنها را تامين مي‌كند.

 

 

 

 


هدف از انتخاب موضوع

اهداف مورد نظر از انتخاب موضوع عبارتنداز:

1-   بررسي تاثير تواناسازي مهارتي كاركنان در بعد ذهني امنيت شغلي

2-   اولويت بندي مهارتهاي ذكر شده در پايان نامه از لحاظ ميزان تاثير بر بعد ذهني امنيت شغلي

 

اهميت موضوع

نظامهاي نوين مديريت تاكيد فراواني بر منابع انساني دارند و آن را مهترين دارايي سازمان به شمار مي آورند لذا براي مقوله امنيت شغلي اهميت و اعتبار زيادي قائل هستند. امروزه در بسياري از شركت‌هاي پيشرو و موفق رابطه بلندمدت بين كاركنان و سازمان يكي از اركان موفقيت تلقي مي‌شود. چرا كه چنين رابطه اي از يك سو سازمان را مطمئن مي‌سازد كه در صورت سرمايه گذاري آموزشي و ارتقاي دانش و مهارت افراد مي‌تواند از بازده اين سرمايه گذاري در سالهاي آتي بهره مند شود واز سوي ديگر به كاركنان در مورد امنيت شغلي و تامين نيازهاي خود و خانواده‌شان در سالهاي آتي اطمينان مي‌بخشد. لذا سازمانها در تلاشند امنيت شغلي كاركنان را از طريق تواناسازي آنها در ابعاد مختلف تامين مي‌كنند. و به دنبال آن زمينه‌هاي بروز خلاقيت و نوآوري و استفاده از امكانات براي رسيدن به حداكثر بازده را فراهم سازند.

 

فرضيات تحقيق

فرضيه اصلي : تواناسازي كاركنان در مهارتهاي بينشي (شناختي) باعث امنيت شغلي كاركنان مي‌شود.

فرضيات فرعي:

1-   تواناسازي كاركنان در مهارتهاي رفتاري باعث امنيت شغلي مي‌شود.

2-   تواناسازي كاركنان در مهارتهاي ارتباطي باعث امنيت شغلي مي‌شود.

3-   تواناسازي كاركنان در مسئله يابي باعث امنيت شغلي مي‌شود.

4-   تواناسازي كاركنان در تجربه آموزي باعث امنيت شغلي مي‌شود.

قلمرو تحقيق                                                  

قلمرو مكاني اين تحقيق ستاد مركزي سازمان اقتصادي كوثر مي‌باشد. قلمرو زماني اين تحقيق دوره زماني شش ماهه از تيرماه 84 تا آذر 84 را دربر مي‌گيرد.

قلمرو موضوعي اين تحقيق تاثير تواناسازي كاركنان بر امنيت شغلي مي‌باشد.

روش تحقيق

روش تحقيق نظري – كاربردي مي‌باشد كه در بخش نظري از روش كتابخانه اي مبتني بر برسي كتب مقالات و پايان نامه ها در بخش كاربردي هم از مصاحبه و توزيع پرسشنامه استفاده شده و با استفاده از نرم افزار spss شاخصهاي مركزي از قبيل ميانگين، ميانه و نما محاسبه شده و براي تعميم نتايج از آزمون آماري فريدمن استفاده و اقدام به رد يا تاييد فرضيات شده است.

تعريف واژه ها و اصطلاحات

1- توانمندسازي

از توانمندسازي تعاريف و كاربردهاي متعددي ارائه شده است. اما اين واژه معاني متفاوتي به شرح ذيل را تداعي مي‌كند:

·           اعطاي اختيارات بيشتر به كاركنان و مديران براي تصميم گيري

·           سهيم كردن افراد در تعيين سرنوشت حرفه اي خود

·           فرايند تسهيم قدرت با اعضاي گروه

·           بهبود و به كارگيري مهارتها

·           غنيتر شدن پتانسيل منابع انساني درجهت خير و صلاح خود سازمان (یزدان پناه، 1384،ص137)

در اين پايان نامه تواناسازي را به معناي بهبود و به كارگيري مهارتها در نظر گرفته‌ايم.

 

2- امنيت شغلي

عبارت است از احساس داشتن يک شغل مناسب و اطمينان از تداوم آن در آينده و فقدان عوامل تهديد کننده شرايط مناسب کاري در آن . اگر فرد الف احساس کند که داراي شغل مناسبي است و اطمينان داشته باشد که تا پايان دوران خدمت در آن شغل به کار ادامه خواهد داد و از طرف شخص يا عامل ب جهت ايفاي مناسب نقشها و وظايف شغلي خود مورد تهديد واقع نمي شود دااي امنيت شغلي است . امنيت شغلي داراي دو بعد عيني و ذهني است. بعد عيني به عدم وجود عوامل تهديد كننده در سازمان و بعد ذهني به احساس و ادراك از نبودن موانعي در جهت اشتغال در حال و آينده اشاره مي‌كند(اعرابی ،1380، ص8-7). منظور از امنيت شغلي در اين تحقيق بعد  ذهني امنيت شغلي يعني احساس و ادراك فرد از نبودن موانعي در جهت اشتغال وي در حال و آينده است. به عبارت بهتر احساس امنيت شغلي مدنظر ماست.

3- مهارت :

به اعمال (ذهني يا فيزيکي) و در واقع "عکس العمل هايي" (در قبال نظريات افراد يا اشياء) اطلاق مي شود که فرد بصورت ماهرانه براي دستيابي به يک هدف انجام مي دهد هر عمل ماهرانه ممکن است از چهار فعاليت تشکيل شده باشد ادراک ، برنامه ريزي ، يادآوري دانش پيش نياز و اجراي عمل . (رمی زفسکی، 1379، ص368)

شرح طبقات اصلي مهارت شناختي

1-               دانش: دانش به صورت به ياد آوردن آنچه قبلا آموخته شده تعريف مي‌شود ممكن است يادآوري انواع مطلب ازحقايق خاص تا نظريه‌هاي كامل را دربر گيرد. اما تنها كار خواسته شده به ياد آوردن اطلاعات مربوط است. دانش پايين ترين سطح نتايج يادگيري از مهارت شناختي است.

2-               درك مطلب: درك مطلب عبارت است از توانايي دريافت معناي مطالب درك مطلب را مي‌توان با برگرداندن مطلب از يك شكل به شكل ديگر (كلمات به اعداد) با تفسير مطالب (توضيح دادن يا خلاصه كردن) و با پيش بيني روندهاي آينده(پيش بيني پيامدها يا آثار) نشان داد. اين نتايج يادگيري يك قدم فراتر از يادآوري ساده مطالب است و پايين ترين سطح درك را نشان مي‌دهد.

3-               كاربرد: كاربرد عبارت است از توانايي استفاده از مطالب آموخته شده در شرايط جديد و عيني اين توانايي شامل كاربرد قوانين، روشها، مفاهيم اصول و نظريه هاست نتايج يادگيري در اين زمينه به سطح بالاتري از درك نياز دارد تا نتايج يادگيري در مرحله درك مطلب.

4-               تجزيه تحليل: تجزيه و تحليل عبارت است از توانايي تجزيه مطالب به اجزاء تشكيل دهنده آن به طوريكه ساختار سازماني آن قابل فهم شود. اين توانايي شامل شناسايي اجزا، تجزيه و تحليل روابط ميان آنها و بازشناسي اصول سازماني مورد نظر است. نتايج يادگيري در اينجا سطح بالاتري از خرد را نشان مي‌دهد تا نتايج يادگيري مراحل درك مطلب و كاربرد زيرا لازمه آن هم درك محتوا و هم درك شكل ساختاري مطالب است.

5-               تركيب: تركيب عبارت است از توانايي كنار هم گذاشتن اجزا براي تشكيل كلي جديد. اين توانايي شامل توليد پيامي بي نظير (نطق يا سخنراني) نقشه عمليات (پيشنهاد و تحقيق) يا مجموعه اي از روابط ذهني (طرحواره‌هايي براي طبقه بندي اطلاعات) است. نتايج يادگيري در اين زمينه بر رفتارهاي مبتكرانه با تاكيد بر تدوين طرحها و ساختارهاي جديد استوار است.

6-               ارزشيابي: ارزشيابي عبارت است از توانايي قضاوت درباره ارزش مطالب (بيانيه،داستان، شعر، گزارش تحقيقات) براي منظوري خاص. اين قضاوتها بايد مبتني بر معيارهاي مقتضي باشد. معيارها ممكن است دروني (سازماني) يا بيروني (ارتباط با هدف) باشد. نتايج يادگيري در اين زمينه مستلزم سطح شناختي بالاتري است. زيرا عناصري از تمام سطوح ديگر بعلاوه قضاوتهاي آگاهانه ارزشي مبتني بر معيارهاي تعريف شده را دربر مي‌گيرد. (رمي زفسكي ،1379، ص123-122)

در فرضيات اين تحقيق تجربه آموزي با طبقه دانش، مسئله يابي با طبقه تجزيه و تحليل و مهارتهاي رفتاري و ارتباطي با طبقه تركيب مرتبط هستند.

 

روش جمع آوري اطلاعات

براي گردآوري و جمع آوري اطلاعات داده ها و اطلاعات ابزارهاي متنوعي وجود دارند که به وسيله آنها مي توان داده هاي مورد نظر را جمع آوري و ثبت نمود. در اين بين مي توان به مواردي نظير پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و بررسي اسناد و مدارک (مطالعات کتابخانه اي) اشاره کرد. محقق براي به دست آوردن داده هاي مورد نياز در تحقيق بايد از ابزار متناسب با آن استفاده کند و پس از آن با تحليل، پردازش و تبديل اطلاعات به آزمون فرضيه ها بپردازد. در اين تحقيق با توجه به نوع تحقيق که نظري- کاربردي مي باشد با استفاده از منابع کتابخانه اي شامل کتابها پايان نامه ها، نشريات و مقالات داخلي و خارجي نسبت به تکميل ادبيات تحقيق و بررسي مباحث نظري مرتبط با موضوع اقدام شد. همچنين براي جمع آوري اطلاعات از جامعه آماري جهت تجزيه و تحليل و آزمون فرضيه ها از پرسشنامه استفاده شد.

ساختار پرسشنامه

در اين تحقيق پرسشنامه حاوي سئوالاتي با طيف ليكرت است كه پاسخ دهنده مي تواند از طيف بسيار زياد، زياد، متوسط، كم و خيلي كم يك پاسخ را انتخاب كند. در پرسشنامه مذكور سئوالات 1 تا 5 براي اندازه گيري فرضيه اول، سئوالات 6 تا 10 براي اندازه گيري فرضيه دوم سئوالات 11 تا 15 براي اندازه گيري فرضيه سوم و سئوالات 16 تا 20 براي اندازه گيري فرضيه چهارم مورد استفاده قرار گرفته اند به سوالاتي که با جهت افزايشي موجب تاييد فرضيات مي شد نمرات 1 تا 5 و به سوالاتي که با جهت کاهشي موجب تاييد فرضيات مي شد نمرات 5 تا 1 تعلق گرفت.

 

جامعه آماري

جامعه آماري عبارت است از كليه جمعيتي كه حداقل داراي يك صفت مشخصه باشند. در اين تحقيق جامعه آماري، كاركنان ستاد مركزي سازمان اقتصادي كوثر هستند كه با نظر استاد محترم راهنما به دليل كوچك بودن جامعه آماري نمونه گيري انجام نشد و كل جامعه آماري(63 نفر) مورد بررسي قرار گرفت.

 

 

 

 

روايي تحقيق

ابزارهاي اندازه گيري براي سنجش متغيرهاي مورد نظر طراحي، تدوين و به كار گرفته مي شوند. به عبارت ديگر، هر ابزار اندازه گيري هدف سنجش مشخصي دارد. اما سئوال مهم و اساسي اين است كه ابزار سنجش تا چه اندازه آنچه را كه قصد اندازه گيري آن را دارد مي سنجد؟ اين سئوال رايج ترين تعريف روايي است. روايي سئوالات پرسشنامه اين تحقيق، توسط متخصصان امر تاييد گشت .

 

پايايي تحقيق

امروزه يكي از شيوه هاي تعيين پايايي ابزار اندازه گيري كه در سطح گسترده اي در پژوهشهاي مديريتي مورد استفاده قرار مي گيرد. روش آلفا كرونباخ مي باشد. بر اساس روش مزبور پايايي را مي توان بر اساس فرمول زير محاسبه نمود:

                                 

كه در آن j  تعداد زير مجموعه سئوالات، Sj2  واريانس مجموعه سئوالات j‌ام و ST2 واريانس كل پرسشنامه يا آزمون مي باشد. در اين تحقيق به كمك نرم افزار spss و بر اساس روش آلفا كرونباخ پايايي پرسشنامه برآورد گرديده است. نتيجه آن در جدول زير ارائه شده است:

     


 نتايج ميزان ضريب اعتبار پرسشنامه ها (آلفاي كرونباخ)

تعداد متغيرها

تعداد پرسشنامه ها

ضريب آلفاي كرونباخ

20

63

86%

 

با توجه به اينكه حد قابل قبول براي پذيرش اعتبار پرسشنامه آلفاي كرونباخ حدود 70 درصد است پرسشنامه اين تحقيق از پايايي برخوردار است.

 

متغيرهاي تحقيق

در اين تحقيق تواناسازي کارکنان متغير مستقل و امنيت شغلي متغيير وابسته است

 
آزمون ها آماري تحقيق

در اين پژوهش براي تعيين ميزان تاثير تواناسازي كاركنان در هر يك از مهارتهاي ذكر شده بر امنيت شغلي از نظر پاسخگويان از آزمون دو جمله اي استفاده شده است.به عبارت ديگر براي رد يا تاييد فرضيات از آزمون دوجمله اي استفاده شده است 

و براي رتبه بندي مهارتهاي شناختي (بينشي) موثر بر امنيت شغلي از نظر پاسخگويان از آزمون فريدمن استفاده شده است.

 

نتايج آزمون دوجمله اي فرضيات فرعي 

جدول ذيل نتايج آزمون دو جمله اي فرضيات فرعي را نشان مي دهد.

 

 

رديف

 

           فرض H0

احتمال مشاهده شده

احتمال آزمون

سطح      معني داري

ميزان خطا

نتيجه آزمون

 

1

توانا سازي كاركنان در مهارتهاي رفتاري باعث امنيت شغلي مي شود.

 

0.9

 

0.6

 

0.000

 

0.05

 

پذيرش 0H

 

2

توانا سازي كاركنان در مهارتهاي ارتباطي باعث امنيت شغلي مي شود.

 

0.8

 

0.6

 

0.000

 

0.05

 

پذيرش 0H

 

3

توانا سازي كاركنان در مسئله يابي  باعث امنيت شغلي مي شود.

 

0.8

 

0.6

 

0.000

 

0.05

 

پذيرش 0H

 

4

توانا سازي كاركنان در تجربه آموزي باعث امنيت شغلي مي شود.

 

0.8

 

0.6

 

0.000

 

0.05

 

پذيرش 0H

 

لذا با اطمينان 95درصد مي‌توان اظهار نمودكه :

- توانا سازي كاركنان در مهارتهاي رفتاري باعث امنيت شغلي مي شود.

- توانا سازي كاركنان در مهارتهاي ارتباطي باعث امنيت شغلي مي شود.

- توانا سازي كاركنان در مسئله يابي  باعث امنيت شغلي مي شود.

- توانا سازي كاركنان در تجربه آموزي باعث امنيت شغلي مي شود.

نتيجه آزمون دوجمله اي فرضيه اصلي 

 

جدول ذيل نتيجه آزمون دو جمله اي فرضيه اصلي  را نشان مي دهد.

رديف

 

فرض H0

احتمال مشاهده شده

احتمال آزمون

سطح      معني داري

ميزان خطا

نتيجه آزمون

 

1

توانا سازي كاركنان در مهارتهاي بينشي

( شناختي ) باعث امنيت شغلي كاركنان  مي شود.

 

0.9

 

0.6

 

0.000

 

0.05

 

پذيرش 0H

 

لذا با اطمينان 95درصد مي‌توان اظهار نمودكه : توانا سازي كاركنان در مهارتهاي بينشي ( شناختي ) باعث امنيت شغلي كاركنان  مي شود

 

.جدول اولويت بندي خصيصه هاي مهارتهاي بينشي كاركنان ستاد مركزي سازمان اقتصادي كوثرمطابق آزمون فريدمن

رديف

خصيصه هاي مهارتهاي بينشي

رتبه ميانگين

اولويت بندي

1

مهارتهاي رفتاري

2.64

اول

2

تجربه آموزي

2.63

دوم

3

مهارتهاي ارتباطي

2.56

سوم

5

مسئله يابي

2.15

چهارم

 

 

تحليل نتايج پژوهش

تحليل نتايج توانا سازي كاركنان در مهارتهاي رفتاري

فرضيه فرعي تاييد شده : توانا سازي كاركنان در مهارتهاي رفتاري باعث امنيت شغلي مي‌شود.

براي معين كردن تاثير تواناسازي كاركنان در مهارتهاي رفتاري بر امنيت شغلي در سطح اطمينان 95% از آزمون دو جمله‌اي استفاده گرديده كه براساس نظرات پرسش شوندگان : .

1-     توانايي انجام چندين كار مختلف بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر است.

2-     توانايي سازگاري با تغيير شرايط كار بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر بوده است.

3-     شركت فعال در دوره‌هاي آموزش مربوطه بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر بوده است.

 

جدول اولويت بندي خصيصه‌هاي مهارتهاي رفتاري مؤثر بر امنيت شغلي

 

رديف

خصيصه‌هاي مهارتهاي رفتاري

رتبه ميانگين

اولويت بندي

1

شركت فعال در دوره‌هاي آموزش مربوطه

2،22

اول

2

توانايي سازگاري با تغيير شرايط كار

1،99

دوم

3

توانايي انجام چندين كار مختلف

1،80

سوم

 

تحليل نتايج توانا سازي كاركنان در مهارت‌هاي ارتباطي

فرضيه فرعي تاييد شده : توانا سازي كاركنان در مهارت‌هاي ارتباطي باعث امنيت شغلي مي‌شود.

براي معين كردن تاثير توانا سازي كاركنان در مهارت‌هاي ارتباطي در امنيت شغلي در سطح اطمينان 95 درصد از آزمون دو جمله‌اي استفاده گرديده كه بر اساس نظرات پرسش شوندگان  :

1- تبادل نظر با همكاران در مورد شغل بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر است.

2- توانايي راهنمايي همكاران و پذيرش راهنمايي ديگران بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر است.

3- قانع كردن همكاران در مورد راه حل مسائل بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر است.

 

جدول اولويت بندي خصيصه‌هاي مهارتهاي ارتباطي مؤثر بر امنيت شغلي

 

رديف

خصيصه‌هاي مهارتهاي ارتباطي

رتبه ميانگين

اولويت بندي

1

توانايي گوش دادن دقيق براي كسب اطلاعات

2.67

اول

2

توانايي راهنمايي همكاران و پذيرش راهنمايي ديگران

2.53

دوم

3

توانايي قانع كردن همكاران در مورد راه حل مسائل

2.44

سوم

4

تبادل نظر با همكاران راجع به مسائل شغلي

2.35

چهارم

 

تحليل نتايج توانا سازي كاركنان در تجربه آموزي

فرضيه فرعي تاييد شده : توانا سازي كاركنان در تجربه آموزي باعث امنيت شغلي مي‌شود.

براي معين كردن تاثير توانا سازي كاركنان در تجربه آموزي در امنيت شغلي در سطح اطمينان 95 درصد از آزمون دو جمله‌اي استفاده گرديده كه بر اساس نظرات پرسش شوندگان :

1-آشنايي با مسائل عمومي سازمان بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر است.

2-آگاهي در مورد جهت حركتي سازمان بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر است.

 

 

 

جدول اولويت بندي خصيصه‌هاي تجربه آموزي مؤثر بر امنيت شغلي

رديف

خصيصه‌هاي تجربه آموزي

رتبه ميانگين

اولويت بندي

1

آگاهي در مورد جهت حركتي سازمان

1.57

اول

2

آشنايي با مسائل عمومي سازمان

1.43

دوم

 

تحليل نتايج توانا سازي كاركنان در مساله يابي

فرضيه فرعي تاييد شده : توانا سازي كاركنان در مساله يابي باعث امنيت شغلي مي‌شود.

براي معين كردن تاثير توانا سازي كاركنان در مساله يابي بر امنيت شغلي در سطح اطمينان 95 درصد از آزمون دو جمله‌اي استفاده گرديده كه بر اساس نظرات پرسش شوندگان :

1-ارائه افكار و ايده‌هاي جديد در رابطه با مسائل سازمان بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر است.

2-توان تشخيص نشانه‌هاي مسئله بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر است.

3-توان جذب اطلاعات از منابع مختلف بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر است.

4-توانايي تركيب فكرهاي مرتبط براي حل مسئله بر امنيت شغلي كاركنان مؤثر است.

 

 

 

 

جدول اولويت بندي خصيصه‌هاي مساله يابي مؤثر بر امنيت شغلي

 

رديف

خصيصه‌هاي مساله يابي

رتبه ميانگين

اولويت بندي

1

توانايي تركيب فكرهاي مرتبط براي حل مساله

2.78

اول

2

توان جذب اطلاعات از منابع مختلف

2.51

دوم

3

ارائه افكار و ايده‌هاي جديد در رابطه با مسائل سازمان

2.36

سوم

4

توان تشخيص نشانه‌هاي مساله

2.34

چهارم

 

پيشنهادات براي خط مشي گذاران و مجريان

1- پيشنهادات مربوطه به فرضيه فرعي اول:

الف) برگزاري آموزشهاي به روز و کاربردي و ترغيب کارکنان براي شرکت فعال در آنها مي تواند به بهبود توانمندي هاي کارکنان و بهره وري آنها بيانجامد .

ب)بايد در سازمان‌ها نگرش مثبت نسبت به تغيير و تحولات سازماني وجود داشته باشد بطوريكه كاركنان از تغييرات بوجود آمده استقبال كنند و اين فرهنگ تغيير پذيري باعث مي‌شود تا كاركنان با هرگونه تغيير شرايط كاري سازگاري پيدا كنند و تغيير را جز لاينفك زندگي خود بدانند.

ج)گردش شغلي افراد باعث مي‌شود كه افراد بتوانند تا حد ضروري كارهايي كه سازمان در پست‌هاي مختلف براي رسيدن به اهداف خود به آنها نياز دارد آشنا شوند و كاركنان از اينكه توانايي اين را پيدا مي‌كنند كه مي‌توانند چندين كار مختلف در سازمان را انجام دهند احساس رضايت كنند.

 

2-پيشنهادات مربوطه به فرضيه فرعي دوم:

الف)سازمان‌ها بايد به كاركنان خود آموزش دهند كه شنود مؤثر داشته باشند زيرا بدون شنود مؤثر كاركنان اطلاعاتي راكه به آنها داده مي‌شود فرا نمي‌گيرند و كاركناني هم كه احساس كنند در مورد انجام شغلشان اطلاعات كافي ندارند بر امنيت شغلي‌شان تاثير گذار است.

ب)افزايش توانايي كاركنان در راهنمايي و قانع كردن همكاران و افراد كم تجربه اين احساس را به آنها القا مي‌كند كه سازمان به آنها نيازمند است و مي‌تواند از آنها براي انتقال تجربه كاري‌شان به افراد تازه وارد استفاده كند.

ج)سازمان‌ها بايد هر چند مدت يك‌بار از طريق هماهنگي‌هاي برنامه‌ريزي شده جلسات گروهي تشكيل دهند كه افراد بتوانند راجع به شغلشان و مهارت‌هاي انجام آن با هم تبادل نظر كنند.

 

 

 

 

 

3-پيشنهادات مربوطه به فرضيه فرعي سوم:

الف)مديران عالي سازمان‌ها بايد بيان و تدوين واضح اهداف را مبنايي براي تنظيم برنامه‌هاي بلند مدت خود بدانند بطوريكه تعهد و علاقه مديران و كاركنان خود را جلب كنند و كاركنان از اينكه با اهداف كوتاه مدت و بلند مدت سازمان و همچنين رسالت سازمان آشنايي كامل داشته باشند بر عملكرد و امنيت شغلي آنان تاثير گذار خواهد بود.

ب)سازمان‌ها بايد تا حد امكان مسائلي كه سازمان با آنها روبرو مي‌شود از طريق انتشار هفته نامه داخلي در اختيار كاركنان خود بگذارند تا كاركنان برداشتهاي غلطي نكنند و به وجهه سازمان لطمه وارد نسازند.

 

4-پيشنهادات مربوطه به فرضيه فرعي چهارم:

الف)همانطوريكه در پيشنهادات قبلي گفته شد بعد ار اينكه جلسات گروهي تشكيل شد بايد جو سازماني طوري طراحي شود كه كاركنان خيلي راحت بتوانند ايده‌ها و نظرات خود را راجع به شيوه‌هاي انجام كار بيان كنند و بعد از ابراز نظرات مختلف اين ايده‌ها جمع آوري و دسته‌بندي گردند، تا بتوانند آنها را يكديگر تركيب كنند و به نظرات كاملتري دست يابند.

ب)اگر به افراد سازمان آموزش داده شود كه براي جذب اطلاعات مورد نياز به چه مراجعي رجوع كنند و يا اينكه منابع اطلاعاتي مورد نياز در دسترس كاركنان باشد آنها مي‌توانند در برخورد با مسائل پيش آمده اطلاعات مورد نياز را پيدا كنند و در نهايت پيشنهاد‌هاي خيلي خوبي را هم ارائه دهند.

پيشنهاداتي براي تحقيق آتي

-چون در اين تحقيق چهار بعد و مؤلفه مورد بررسي قرار گرفت، پيشنهاد مي‌شود محققان بعدي تعداد بيشتري از ابعاد و مؤلفه‌ها را بطور جزئي‌تر بررسي نمايند.

با انجام مطالعات تطبيقي و بين فرهنگي، تاثير متغيرهاي فرهنگي و فضاي حاكم بر سازمانها ، با جزييات بيشتري مورد بررسي قرار گيرد.

نسبت به كاربرد‌ي نمودن نتايج اين تحقيق به ويژه در بخش دولتي، مطالعات عميق‌تري صورت گيرد.

در اين راستا موضوعات ذيل پيشنهاد مي شود :

-        مقايسه نگرش زنان و مردان شاغل به بحث توانمند سازي شغلي و ابعاد آن

-        اثر فرهنگ سازماني بر ابعاد توانمندسازي شغلي


منابع:

1- اعرابي، سيدمحمد، “راهبردها، برنامه‌ها و راه كارهاي تحقق امنيت شغلي مناسب در نظام اداري”، فصلنامه مطالعات مديريت ، شماره 30-29 ، بهار و تابستان 1380

2- رمي زفسكي، اي‌،جي، طراحي نظامهاي آموزشي، تصميم گيري در برنامه‌ريزي درسي، طراحي برنامه درسي، ترجمه هاشم فردانش، انتشارات سمت ، تهران، چاپ اول، 1379

3- يزدان پناه، احمدعلي، “تاثير فناوري اطلاعات در توانمندسازي منابع انساني در كشورهاي رو به توسعه” ، تحول اداري ، شماره 48 ، دوره هشتم ، بهار 1384

 

 

 

 

 



[1] - اين مقاله برگرفته از موضوع رساله كارشناسي ارشد نويسنده «تاثير تواناسازي كاركنان بر امنيت شغلي در سازمان اقتصادي كوثر است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد باسالت‏‏، خواص و كاربردها

بازديد: 171
 
 


دانشگاه آزاد اسلامي

واحد تهران جنوب

 

 

 

موضوع تحقيق:

باسالت‏‏، خواص و كاربردها

 

 

 

 

 

 

نام استاد:

 

 

نام دانشجو:

 

 

شماره دانشجويي:

 

 


موادي براي قرن 21

باسالت سنگي است كه تقريباً در سرتاسر جهان يافت مي شود. مورد استفادة اصلي آن در ساخت و ساز و مهندسي و موارد صنعتي و نيز شاهراهها (اتوبانها) است. با وجود اين عموماً افراد نمي دانند كه از باسالت مي شود در امر توليد استفاده كرد و آنرا به صورت الياف نازك، خيلي نازك و بسيار بسيار نازك درآورد. از نظر پايداري گرمائي و حرارتي و ويژگي هاي عايقسازي صدا، مقاومت در مقابل ارتعاش و دوام الياف باسالتي عذاب نسبت به ساير مواد خام تك جزئي مزاياي فراواني دارند.

عموماً الياف پيوسته باسالت گروه كاملاً جديدي از مواد كمپوزيت و محصولات را شكل مي دهند. باسالت هيچ گونه واكنش سمي با آب يا هوا نمي دهد و غير قابل اشتعال بوده و ضد انفجار است. هنگام تماس با ساير مواد شيميايي، باسالت هيچ گونه واكنش مضر براي سلامتي و محيط زيست صورت نمي دهد. باسالت تقريباً مي تواند جاي تمام كاربردهاي آزبست را بگيرد و از نظر خواص ايزوله كردن (عايقسازي) حرارتي سه برابر بيشتر از آزبست عملكرد خوبي دارد. كامپوزيت هاي مبتني بر باسالت مي توانند جاي پلاستيك هاي تقويت شده شناخته شده و فولاد را بگيرند (يك كيلوگرم تقويت با باسالت مساوي 6/9 كيلوگرم فولاد است). عمر لوله هاي باسالتي كه براي بسياري از كاربردها طراحي شده‌اند، بدون نياز به نگهداري شيميايي و يا الكتريكي و فني حدود 50 سال است.

الياف باسالتي همراه با الياف كربني يا سراميكي و نيز ساير فلزات است در پيشرفته ترين كاربردهاي فعلي در حال استفاده اند و مي توانند مواد كمپوزيتي هيبريدي جديد و فن آوريهاي جديدي را در اين مورد توسعه دهند.

خواص ويژة باسالت باعث كاهش هزينه و قيمت محصول مي شود و عملكرد آنرا ارتقاء مي دهد. در روسيه بيش از يكصد كاربرد جديد ساخت و توليد منحصر به فرد با استفاده از مواد فيبر باسالتي توسعه يافته و به صورت اختراع ثبت شده است.

·          عايقسازي حرارتي و صوتي

·          لوله با مصارف متعدد

·          ميله ها و اتصالات

·          مواد اصطكاكي

·          تورهاي فايبريك و prepregها

·          پلاستيك هاي ساختاري

·          پلاستيك هاي عايقسازي

توضيح:

-   باسالتها از زمره مواد معدني هستند كه از سنگهاي مذاب زيرزميني به صورت طبيعي ساخته شده اند. آنها فشرده شده‌ي سنگهاي خوب آسياب شده هستند كه رنگ سبز بسيار تيره يا مشكي دارند و وقتي سنگهاي مذاب زيرزميني از بخشهاي عميق به پوسته زمين مي رسند و جامد مي گردند، بوجود مي آيند.

-   صفحات قديمي قدري نامرغوب تر هستند و حالا تقريباً در وضعيت هشدار هستند، اما همچنان رنگ تيره اي دارند و از دهانه آتشفشان در مقادير زياد فوران مي كنند، در اثر فشار مي شكنند و به عنوان «دام صخره» فروخته مي شوند. باسالت سخت، فشرده،‌سنگ مذاب آتشفشان كه به طور اصلي تشكيل شده از olivin , pyroxene, plagioclase و اغلب ظاهري شيشه اي دارند.

تركيبات شيميايي موجود:

الف) pyroxene , plagioclase

ب) رشته هاي قطع شده بوسيله يك ابزار اندازه كردن، كه آنها به طور زيادي با epoxy و رزين هاي phenolic سازگار مي كند.

تركيبات فيزيكي موجود:

الف) اساساً به عنوان تكه هاي فشرده شده و بريده شده يا رشته هاي دراز

ب) طول رشته بريده شده: mm2

ج) قطر رشته بريده شده: microns 9

خواص اسمي:

-        قدرت انعطاف بالا

-        مقاومت مادة شكل دهنده نمك هاي شيميايي در تركيب با اسيدها

-        هدايت دمايي بالا

-        بدون خطرات براي سلامتي

-        كاملاً مقاوم در مقابل ريسك هاي محيطي

-        مقاوم در برابر اسيدها و محرك هاي شيميايي

-        بخش E برتر، نتايج عالي در كار در محيط هايي با شرايط مختلف، سه برابر فولاد

-        مقاومت خستگي خوب

-        خاصيت الكترومغناطيسي

خاصيت هاي فيزيكي اسمي

Nominal Physical Constants:

Density (lbs.cu.ft.)                                      100 to 110

Tensile Strength (psi)                        500k to 550k

Sintering Temperature (oC)               1050

Operating Temperature (oC)             -265 to +600

Modulus of Elasticity (kg/ mm3)       9100-1100

Creep                                                          None

Mohs Hardness                         5 to 9

Melting Point (deg.C)                        1450

Elongation At Break (%)                            3.15

Refractive Index                                1.62

Elastic Modulus                                89

كاربردهاي نوعي

·    سنگ هاي ساختماني، مخلوط بتن، بالاست راه آهن، توليد الياف نساجي با كيفيت بالا، كاشي هاي كف، مواد مقاوم در برابر اسيد براي استفاده هاي صنعتي شديد، پشم شيشه، لوله هاي پلاستيك باسالتي، ايرانيت هاي فيبر باسالتي، لايه هاي باسالتي به عنوان پوشش محافظ، باسالت عايقساز گرما براي استفاده هاي صنعتي، پشم شيشه و

·          باسالت بهترين تقويت كننده براي بتن است چون مقاومت كششي بالائي داشته و در مقابل قلياها مقاومت دارد.

·    تقويت براي كمپوزيت ها، رزينهاي اپوكسي/ پلي استر و پلاستيك هاي مورد استفاده در صفات اصطكاكي مانند لنت هاي ترمز و آسترها.

·          ساخت mat / felt باسالتي

·          كاربردهاي ايزولاسيون دماي بالا

·          مواد فيبري حفاظتي غيرفعال

·          پركننده براي گچ و لايه هاي بين ديوارها

·          پركنندة muffler مورد استفاده براي صنايع اتومبيل با عملكرد بالا.

نوع بسته بندي:

شيشه اي،‌ به صورت طبلك،‌ كيسه هاي كاغذي چند لايه، كيسه هاي بزرگ توده اي و كانتينرهاي fiberboard.

زمينه هاي كاربرد:

مهندسي برق، قطعات پيچيده اي كه نيازمند ويژگي هاي دي الكتريك زياد مي باشند. ساخت و ساز: قطعات ساخته شده از باسالت- پلاستيك در مقابل رطوبت، برف، دما و تابش خورشيد و محيط هاي اسيدي و قليايي مقاومند.

ماشين سازي، قطعات يا بلوكهايي كه تحت دما يا جريان گاز بالا كار مي كنند. براي مثال سپر حرارتي يك شاتل فضايي در هنگام برگشت به زمين.

واشرها و قطعات و ضمائم غيرفلزي

عايقسازي حرارتي و صوتي كاملاً غيرقابل اشتعال براي كابين ها، محفظه هاي موتور، ترن هاي مترو، كشتي ها و هواپيماها.

صفحات مدار الكتريكي و الكترونيكي، لنت هاي ترمز ماشين ها، هواپيما و قطعات كابين‌ها و ترنهاي مترو.

صفحات (ديسك) هاي اختصاصي براي تأسيسات ماشين و تراكتور.

تقويت لاستيك صنعتي و ساير محصولات و مواد.

تسمه براي نوار نقاله هاي با بار زياد.

ايمني محيطي

صفحات محافظتي در مقابل تابش الكترومغناطيسي و خوانده شدن اطلاعات.

زره بندي نسل جديد براي حفاظت فردي و دسته جمعي.

لباسهاي كاري ضد آتش و محافظ در مقابل گرما

كانتينر براي دفن مواد بسيار سمي و زايد.

هيترهاي باسالت كربن براي لباسها، اتاقها، انكوباتورها و


لوله هاي باسالت- پلاستيك

اين لوله هاي كمپوزيتي فيبر- باسالت با مخلوط كردن فيبرهاي باسالتي، فابريك ها و prepegs به همراه يك پيوند دهنده (چسب) بدست مي آيند.

اين لوله ها به عنوان آستر شفت ها، اجزاء ساختماني براي انتقال مايعات خورنده و گازها در خدمات صنعتي و تجاري و كشاورزي مورد مصرف دارند.

ساير زمينه هاي كاربرد احتمالي لوله هاي باسالتي عبارتند از: پايه هاي آنتن ها براي مقاصد ساختماني و مخابراتي.

در حال حاضر اختلاف قيمت بين لوله هاي فلزي و كمپوزيتي رفته رفته كمتر مي شود و بنا به مزاياي بسيار زياد لوله هاي كمپوزيتي تعويض لوله هاي فرسودة قديمي با لوله‌هاي كمپوزيتي جديد در حال افزايش است.

1-  وزن به ازاء واحد طول لوله هاي باسالت- پلاستيك حدود 3 تا 4 برابر كمتر از لوله هاي فولادي است. بنابراين در هزينه نصب و نگهداري تا حد زيادي صرفه جويي مي‌شود.

2-  مقاومت اين لوله هاي پلاستيك- باسالتي چندين مرتبه بيشتر از لوله هاي فايبرگلاس و بيشتر لوله هاي فولادي است. بنابراين مي توان به راحتي از آنها در فشارهاي زياد مثلاً 1000 اتمسفر استفاده كرد كه در اين حالت استفاده از لوله هاي فولادي عملي نمي باشد.

3-  مقاومت زياد در برابر محيط خورنده باعث مي شود كه از آنها بتوان براي انتقال هيدروژن سولفيد، اسيد و باز و استفاده كرد.

4-   بنابر دلايل فوق نيازي به استفاد از عايقسازها يا مواد ضد خوردگي وجود ندارد.

5-   لوله هاي باسالتي در مقابل قارچها و عوامل ميكروارگانيزمي مقاومت دارند.

6-  لوله هاي باسالتي هدايت گرمايي پاييني دارند. بنابراين از رسوب نمكها و پارافين ها در 50 لوله جلوگيري مي شود و هيچ نيازي به عايقسازي گرمايي بعدي وجود ندارد.

7-  چون اين لوله ها عايق هستند بنابراين احتمال خوردگي الكتروشيميايي وجود ندارد. بنابراين عمر كاري لوله هاي باسالتي تا حد 80-66 سال يعني دو تا سه برابر بيشتر از لوله هاي فلزي بالاتر مي رود.

8-  از دستگاه هاي توليد لوله هاي پلاستيكي فايبر گلاس مي توان براي توليد لوله هايي با قطرها و ضخامت هاي ديوارة متفاوت استفاده نمود.

Prepeg هاي بادوام باسالتي

اينها عبارتند از الياف باسالتي پيوسته يا گسسته كه بارزين اصلاح شدة پلي استري براي توليد محصولات مختلف پلاستيك- باسالت آميخته مي شوند.

عمر اين محصولات زياد است (حداقل 4 سال) و تحت شرايط نگهداري در زير  مي‌توان به خوبي از آنها محافظت كرد.

Febotex يكي از اين محصولات است كه روي فيبرهاي باسالتي توليد شده و براي فرآوري و توليد محصولات توسط پيچش و به دنبال آن پرس كردن اتوكلاو مستقيم و قالبگيري در خلاء مفيد است.

Febonite بر پاية نخهاي گسسته يا فيبر توليد مي شود و براي توليد محصولات با قالبگيري عبوري و دايكاست مفيد است.

مشخصات شيميائي فيزيكي prepegهاي بادوام

چسب  %45-32                            چسب محلول %8-85

مواد فرار  %3-7                          قابليت شارش  %25-3

خواص مكانيكي باسالت ها  

Physical- mechanical properties of basalt- plastics, based on long- lasting prepegs Characteristics                                            Febotex       Febonite

Ultimate bending strength, Mpa:                          238.0           83.0

Bonding modulus, Mpa x 10:                               1.95             0.8

Ultimate compressive strength                  

(along the reinforcement), Mpa                                      86.0             126.0

Compressive modulus, MPa x 10                         2.31             0.88

Ultimate tensile strength, Mpa                                       302.0           23.0

Tensile, modulus, Mpa x 10                                 2.10             0.8

Thermal conductivity, W (m x K)                        0.26             0.25

Density, g/cm3                                                      2.0               1.82

Bending strength, after heat treatment       

For 3.5 h (+850 c), Mpa                                        75

Volatile evolution under heating up to 350 C, %  10

Volatile evolution under heating up to 850 C, %  15-20

·          مقاومت رشته ها

رشته هاي غيرمستقيم تركيبات باسالت، به طور موفقيت آميزي جايگزين فلزات مقاوم شده‌اند. در مقاومت و قدرت معين بالاتر برابر يك حجم يك كيلويي از رشته هاي مقاوم باسالت با 6/9 كيلوگرم از فلزات جايگزين مي شود.

آنها در توليد بخشهاي ساختمانها، پنل هاي بلوك هاي كناره راه، پياده رو، وجه هاي صاف كننده و بسياري سازه هاي ساختماني ديگر به كار مي روند.

با توجه به خواص عايق الكتريكي بالا، رشته هاي باسالت براي ساخت عايق براي خطوط ولتاژ بالا استفاده مي شوند.

يك كاربرد موفق رشته هاي باسالت براي مقاوم سازي سطح سيماني در مهندسي و ساخت و ساز در ناحيه هاي خطرخيز، با توجه به خاصيت شيميايي پايداري، مقاوم سازي باسالت براي سيمان كه PH متفاوتي دارد، به خوبي سازگار است و هيچ گونه تغيير شكلي تحت شرايط و فشارهاي زياد ندارند.

·          اطلاعات فني

Technical data

Density, g/cm3                                            1.95

Thermal conductivity, kcal/ m x h x deg     0.3

Ultimate strength, Mpa:

Tensile                                                        1200

Compressive                                               420

Bending                                                      800

Mass fraction of polymer binder                20- to 25

·          ساختمان

-        مقاوم سازي پل ها، تونلها

-        توليد پنل هاي ساندويچي مبتني بر باسالت و رشته هاي باسالت- كربن

-        ايزوله كردن داخلي و خارجي گرما و صدا

-        ايزوله پنل هاي مقاومتي نقاط اتصال

-        مقاوم سازي مستقيم سيمان و بتن

-        تعميرات شكافها، صدمات محلي به ساختمانها و پل ها، ساختن بناها.

-        پوشاندن سقف بوسيله مواد ضد احتراق.

-        پوشاندن ثابت سقف

-        سايه بان هاي مجدداً قابل استفاده

-        لوله هاي داخلي فاضلاب

-        مقام سازي بناها

-        سيستم هاي گرمايشي

-        ساختمان هاي هيدروليك

·          راه سازي:

-        مقاوم سازي سيمان و بتن و پوشاندن پياده روها و محل هاي دويدن.

-        ساختن عايق هاي صدا براي بزرگ راه ها، راه آهن ها و خطوط متروي زيرزميني

-        خط هاي پياده رو

-        شكل دهنده هاي كوچك

·          شبكه هاي مهندسي:

-        خطوط لوله براي بخار، آب داغ

-        خطوط لوله براي گرمايش

-        كاناليزه كردن

-        خطوط لوله نفت و گاز

-        محافظت از سيستمهاي تلفن در مقابل محيط هاي الكترومغناطيسي و اطلاعات

-        پردازش از ميان كنترلرهاي الكتريكي

-        علامت گذاري و خط كشي روي خطوط لوله

-        لوله براي محصولات شيميايي و جابجايي مواد خورنده

-        محفظه هاي نگهداري مواد خورنده

·           سازه هاي زيرزميني:

-        لنگر، ناقوس، گاو صندوق

-        خطوط لوله جهت موارد مختلف

-        پي سازي براي ساختمان ها و سازه. (كمترا ز خطوط لوله سازي)

·          ماشين سازي:

-        بخش برنده محفظه ها

-        بخش هاي حامل حرارت (موتور)

-        فريزرها

·          رشته هاي باسالت- ايمن براي اكولوژي بر مبناي گفته هاي قبلي مواد عايق حرارتي

BASALT FIBERS – ECOLOGICALLY SAFE MATERIALS AND ARTICLES BASED THEREON BASALT HEAT- INSULATING MATERIALS

Basalt carpets , stitched mats , soft, semirigid and right boards and plates, cords- an energy- efficient vibration- resistant heat and sound insulation for:

                                                                                                                                                                 ·            civil, agricultural , municipal , industrial building;

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                     ·            engineering;

                                                                                                                                                                                                                                                                                      ·            aircraft engineering;

                                                                                                                                                                                                                                                                                  ·            automotive industry;

                                                                                                                                                                                                                                                                                                              ·            ship building;

                                                    ·            insulating pipeline and thermal units, refrigerators and coolers , hydroponics.

فرش هاي باسالت، روكش پوشش زمين، سطوح نيمه ثابت و ثابت، بهينه ساز انرژي- مقاوم گرما و صدا براي:

-        عمران، باستان شناسي، ساختمان هاي صنعتي

-        مهندسي

-        مهندسي هوا

-        صنايع ماشين سازي

-        كشتي سازي

-        ايزوله كردن خطوط لوله و واحدهاي حرارتي، فريزرها و خنك كننده ها

مشخصات باسالت ايزوله كننده گرما

PROPERTIES OF BASALT HEAT- INSULATING MATERIALS

Density, kg / m3                                                    20-450

Thermal conductivity , W/m*                               0.027-0.05

Operating temperatures, o!                                  -260 …. + 700(900)

Normal sound absorption coefficient 260 to 2600 Hz    up to 0.99

Service life at least 70 years

لوله هاي پلاستيكي باسالت به منظور:

BASALT- PLASTICS PIPES

INTENDED FOR:

                     ·            transportation of petroleum and petroleum products , gases, aggressive liquids, loose materials;

                                                                                                                                                                                                                                                          ·            hot and cold water supply;

                                                                                                                                                                                                                                                                         ·            cable- conduit systems;

                                                                                                                                                                                                                                                        ·            amelioration and irrigation.

-        حمل و نقل سوخت و توليدات سوختي، گازها و مايعات خورنده و از بين رونده

-        تامين كننده هاي آب سرد و گرم

-        سيستم هاي كابل لوله هاي انتقال نفت و گاز

-        پمپ ها

لوله هاي پلاستيكي باسالت به هيچ نگهداري دقيق نياز ندارند و آنها دي الكتريك هايي هستند كه به علت خاصيت الكترومغناطيسشان، كاملاً مقاومند و مقاومت طبيعي بسيار بالايي از خود نشان مي دهند.

خواص لوله هاي پلاستيكي باسالت

PROPERTIES OF BASALT- PLASTIC PIPES

Tensile                                              > 300

Compressive                                     > 250

Bending                                             > 230

Thermal conductivity, W/m*             0.2 … 0.3

Pressure, atm                                    0 . 250

Service life , years                                       60 … 100

A technology for laying and repair of basalt- plastic pipes has been developed.

عمر زياد به منظور:

LONG- LIFE PREPREGS INTENDED:

-        براي سقف ها، لوله ها، پنل ها، بخش هاي تركيبي و

-        براي تعمير و مقاوم سازي خطوط لوله گرما، گاز، نفت به ويژه در ميدان ها و تحت شرايط دشوار، مقاوم سازي، مكان هاي بارگيري، سازه هاي ساختمان ها، پل ها، ديوارها و پشتيباني سازه هاي زيرزميني

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان

بازديد: 253

 

دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي علامه طباطبايي

 

 

 

 

 

موضوع تحقيق

 عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان

 

 

 

 

استاد محترم:

آقاي دكتر فرخي

 

 

گردآورنده:

عذرا يوسفي

 

 

 

 

زمستان 84


موضوع تحقيق: عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان در 10 سال گذشته

متغير مستقل در اين موضوع عوامل موثر است كه درباره اين عوامل بحث خواهد شد.

متغير وابسته: مهاجرت نخبگان

متغير كنترل: 10 سال گذشته

متغيرهاي تعديل كننده: جنس: سن، مدرك تحصيلي

از آنجائيكه پرسشنامه داريم و مقادير كمي است نوع مقياس فاصله اي مي باشد و بنابراين متغيرها كمي و پيوسته مي باشد.


مقدمه:

باروري، مرگ و مير و مهاجرت از مهم ترين موضوع هاي جمعيتي هستند كه نقش تعيين كننده اي در ميزان رشد و ساخت سني و جنسي ژئوپليتيك انساني هر جامعه دارند . در اين راستا، پديده مهاجرت يكي از عوامل اساسي تغييرات در شاخص ها و اولويت هاي ژئوپليتيكي جمعيت بوده و در مطالعه هاي جمعيتي نقش اساسي را ايفا مي كند، تاريخ جمعيت جوامع گوياي تحرك و جابجايي انسانها از محلي به محل ديگر است كه اين مسأله از اولين روزهاي زندگي بشر در كره خاكي وجود داشته است.

مهاجرت يعني فرايند رفتن از جايي به جاي ديگر براي زندگي كردن و نخبگان يعني اشخاص و گروههايي كه در نتيجه قدرتي كه به دست مي آورند تاثير به جاي مي گذارند كه يا به وسيله تصميماتي كه اتخاذ مي نمايند يا به وسيله ايده ها، احساسات و هيجاناتي كه به وجود مي آورند در كنش تاريخي جامعه اي موثر واقع مي شوند.

پديده مهاجرت يا كوچيدن براي اقامت از شهر يا كشوري به شهر يا كشور ديگر يكي از عوامل اساسي تغييرات در شاخص هاي جمعيت بوده است.

يكي از انواع مهاجرت كوچيدن افراد نخبه و ممتاز و برگزيده از كشور خود به كشور ديگر است.

عواملي كه تاثير گذار بر اين مهاجرت هستند فضاي سياسي و فرهنگي مسائل اقتصادي و مالي، نبود مديريت صحيح در كشور، كمبود امكانات لازم براي فعاليت هاي سياسي، فرهنگي و علمي، شركت ندادن نخبگان در كنفرانسهاي بين المللي، علمي و تحقيقاتي در ساير كشورها.

البته نمي توان از نظر دور داشت كه مهاجرت يكي از خصوصيات ذاتي انسان است. در تحليلي به رساله فرار مغزها، اداره كل امور فرهنگي ايران خارج از كشور آمده در پژوهشي كه در مورد 61 كشور كمتر توسعه يافته انجام شده بيشترين نرخ مهاجرت مربوط به افراد با تحصيلات عالي بوده است.

«اهميت و ضرورت تحقيق»

كشورهاي پيشرفته و فرا صنعتي با برنامه ريزي هاي بسيار دقيق و فراهم آوردن امكانات وسيع اقتصادي، اجتماعي، سياسي سعي در جذب نخبگان كشورهاي ديگر را دارند. منابع مختلف، مقدارسودي را كه با «فرار مغزها» نصيب كشورهاي جذب كننده آنها مي شد نشان داده اند، بعضي برآوردها حاكي از آن است كه ايالات متحده در طول 30 سال بيش از 100 ميليارد دلار از اين راه سود برده و در بين سالهاي 1970 تا 1977 بيش از 5 ميليارد دلار در هزينه هاي آموزش نيروهاي متخصص موردنياز خود صرفه جويي كرده است.

جمهوري اسلامي ايران در كل برنامه هاي توسعه اقتصادي و اجتماعي خود بالغ بر يكصد ميليارد تومان صرف آموزش و تربيت نيروي انساني خود كرده است اما به علت بي سياستي و بي برنامه بودن در جذب متخصص و نيروي انساني كارآمد و علي رغم تحمل ميلياردها تومان هزينه‌ي آموزش و تحقيقات، اين نيروي عظيم و خلاق را مفت و مجاني تقديم كشورهاي پيشرفته صنعتي كرده است. بنابراين با شناخت ابعاد موضوع و درك هماهنگ مسئولين و تصميم گيرندگان اقتصادي، سياسي، پيش نياز تنظيم ساز و كارهاي جديدي شد تا شرايط بازگشت متناوب و تداوم يافتن حضور نخبگان را در ايران اسلامي فراهم ساخت از آنجا كه نيروي انساني كارآمد و متخصص يكي از اساسي ترين شاخص هاي توسعه يافتگي كشورها محسوب مي شود و هر چقدر كه يك كشور از غناي نيروي انساني متخصص و متفكر برخوردار آن كشور توان بالاتري در ارائه‌ي خلاقيت، نوآوري و ابتكارات را دارا مي باشد.

با توجه به نقش مهمي كه نخبگان و متخصصان در توسعه و پيشرفت كشور دارند با شناسايي علل واقعي (مهاجرت نخبگان) و رفع آنها براي جلوگيري از فرار مغزها چاره اي انديشيد يا دست كم آن را كاهش داد و اين نيروها را به خدمت گرفت و خسارتهاي اقتصادي و علمي بوجود آمده را جبران كرد.

اهداف تحقيق

هدف اصلي: بررسي عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان

اهداف فرعي:

مقايسه عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان زن و مرد

مقايسه عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان در سنين متفاوت

مقايسه عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان با مدرك تحصيلي متفاوت

مقايسه عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان با توجه به فرهنگ خانواده

«بيان مسأله»

براساس پژوهشي كه در اداره كل امور فرهنگي ايرانيان خارج از كشور انجام شده است ايران از نظر فرار مغزها در بين 91 كشور در حال توسعه و توسعه نيافته جهان مقام اول را از آن خود كرده است. به نحوي كه روزانه تعداد 18 نفر با مدرك كارشناسي ارشد و دكتري از كشور خارج مي شوند.

سؤال اصلي: چه عواملي بر مهاجرت نخبگان موثر است؟

سؤالهاي فرعي:

آيا عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان در زنان و مردان متفاوت است؟

آيا عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان در سنين متفاوت يكسان است؟

آيا عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان با مدارك تحصيلي متفاوت موثر است؟

تعريف عملياتي:

مهاجرت نخبگان: يعني بيرون رفتن مغزها يا متفكران و دانشمندان از يك سرزمين به سرزمين ديگر در حالي كه كشور به وجود آنها نيازمند است.

براي انتخاب متغير مستقل از طريق پرسشنامه اقدام مي كنيم و اطلاعات لازم درباره عوامل موثر كه همان متغير مستقل است را جمع آوري مي كنيم: از جمله در مورد فضاي بسته سياسي و فرهنگي، مسائل اقتصادي و مالي، مديريت صحيح امكانات جهت فعاليت هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، علمي.

فرضيه تحقيق:

«عوامل مشخصي بر مهاجرت نخبگان موثر است.»

مثلاً «مسائل اقتصادي بر مهاجرت نخبگان موثر است.»

فرضهاي آماري:

«روش نمونه گيري»

از روش غيراحتمالي هدفدار استفاده مي كنيم و به اساتيدي كه در اين مورد اطلاعات دارند پرسشنامه مي دهيم.

جامعه آماري اساتيد دانشگاه

نمونه: 40 نفر از استادان دانشگاه هاي دولتي و آزاد استان تهران

تحقيق از نوع كاربردي و غير آزمايشي مي باشد.

طرح تحقيق: چون تحقيق از نوع طرحهاي پس از وقوع است.

از طرح مطالعه يك مرحله اي استفاده مي كنيم.

ابزار اندازه گيري در اين تحقيق پرسشنامه مي باشد.

از روش توصيفي در تجزيه و تحليل آماري استفاده مي شود.

با تهيه و تنظيم جدول توزيع فراواني و محاسبه شاخص آماري درصد

«نتيجه گيري»

با تجزيه و تحليل كامل اين مسأله در مي يابيم فضاي بسته سياسي و فرهنگي، مسائل اقتصادي و مالي، نبود مديريت صحيح در كشور نبود امكانات لازم براي فعاليت هاي سياسي، فرهنگي مسائل اقتصادي و مالي، نبود مديريت صحيح در كشور نبود امكانات لازم براي فعاليت هاي سياسي،‌ فرهنگي، اقتصادي و علمي، شركت ندادن نخبگان در كنفرانسهاي بين المللي، علمي و تحقيقاتي در ساير كشورها همگي به طور موثري در فرار نخبگان نقش دارند.

پيشگيري و مقابله با اين معضل، مستلزم عزم ملي، درك بحران توسط شبكه مديريت كشور، ايجاد ساز و كار مديريتي لازم براي پيگيري مساله، تدوين راهبردها و سياستهاي مشخص و هماهنگ و انجام مقدمات مستمر و حساب شده است. در اينجا به نمونه اي از مكانيسم ها و تدابير موردنياز براي جلوگيري از فرار نخبگان اشاره مي شود.

1-  ايجاد سازمان و موسسات خاصي براي ساماندهي امور متخصصين و دانشمندان و محققان و اقدام در جهت شناسايي اين افراد، رفع دغدغه ها و مسائل مبتلا به استفاده بهينه از توان علمي و تخصصي آنان.

2-   ايجاد انگيزه از طريق ارتقاء سطح دستمزدها و ايجاد فرصتهاي شغلي مناسب.

3-   اصلاح نظام آموزش عالي

4-   بهره برداري مفيد از دانش، تجربيات علمي و توانمندي علمي، فني و تخصصي و نيروهاي متخصص و محقق

 

 


منابع:

بررسي عوامل موثر در فرار مغزها- يوسف قديمي- دانشگاه زنجان

دي 1378 تحليلي به رساله فرار مغزها، اداره كل امور فرهنگي ايرانيان خارج از كشور

عباس زادگان، سيد محمد، مساله فرار مغزها در ايران، روزنامه همشهري 26/2/1379

 

آسيب شناسي نخبه گريزي / هفته نامه سازمان مديريت و برنامه ريزي.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در باره فلسفه حجاب

بازديد: 97

فلسفه حجاب

بدون شك در عصر ما كه بعضي نام آن را عصر برهنگي و آزادي جنسي گذارده اند و افراد غربزده، بي بند وباري زنان را جزئي از آزادي او مي دانند، سخن از حجاب گفتن براي اين دسته ناخوشايند و گاه افسانه اي است متعلق به زمانهاي گذشته. ولي مفاسد بي حساب و مشكلات و گرفتاريهاي روز افزون كه از اين آزادي هاي بي قيد و شرط به وجود آمده، سبب شده كه تدريجاً گوش شنوايي براي اين سخن پيدا شود. مسأله اين است كه آيا زنان (با نهايت معذرت) بايد براي بهر ه كشي از طريق سمع و بصر و لمس جز آميزش جنسي در اختيار همة مردان باشند و يا بايد اين امور مخصوص همسرانشان گردد؟

اسلام مي گويد كاميابيهاي جنسي، اعم از آميزش و لذت گيرهاي سمعي و بصري و لمسي مخصوص به همسران است و غير از آن  گناه و ماية آلودگي و ناپاكي جامعه مي باشد كه جمله «ذلِكَ اَزوكي‌لَهم‏‏‏ْ» در آيه 30 سوره نور اشاره به آن است[1]. فلسفه حجاب امر مكتوم  و پنهاني نيست زيرا:

1- برهنگي زنان كه طبعاً پيامدهايي همچون آرايش و عشوه گري و امثال آن را به همراه دارد؛ مردان خصوصاً جوانان را در يك حال تحريك دائم قرار مي‌دهد؛ تحريكي كه سبب كوبيدن اعصاب آنها وايجاد هيجان هاي بيمار گونة عصبي و گاه سرچشمة امراض رواني مي گردد. مخصوصاً توجه به اين نكته كه غريزة جنسي نيرومندترين و ريشه دارترين غريزة آدمي است و در طول تاريخ سرچشمة حوادث مرگبار و جنايات هولناكي شده تا آنجا كه گفته اند: «هيچ حادثة مهمي را پيدا نمي كنيد مگر اينكه پاي زني در آن در ميان است.» آيا دامن زدن مستمر از طريق برهنگي به اين غريزه و شعله ور ساختن آن بازي با آتش نيست؟ آيا اين كار عاقلانه اي است؟

2- آمارهاي قطعي و مستند نشان مي‌دهد كه با افزايش برهنگي در جهان، طلاق و از هم گسيختگي زندگي زناشويي در دنيا به طور مداوم بالا رفته است، زيرا در «بازار آزاد برهنگي» كه عملاً زنان به صورت كالاي مشتركي «لااقل در مرحله غير آميزش جنسي» در آمده اند قداست پيمان زناشويي مفهومي نمي تواند داشته باشد.

3- گسترش دامنة فحشاء و افزايش فرزندان نامشروع از دردناكترين پيامدهاي بي حجابي است و دلائل آن مخصوصاً در جوامع غربي كاملاً نمايان است.

4- مسالة «ابتذال زن» و «سقوط شخصيت او» در اين ميان نيز حائز اهميت فراوان است، هنگامي كه جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد طبيعي است روز به روز تقاضاي آرايش بيشتر و خودنمايي افزون تر از او دارد و هنگامي كه زن را از طريق جاذبه جنسيتي وسيلة تبليغ كالاها و دكور اطاقهاي انتظار و عاملي براي جلب جهانگردان و سياحان و مانند اينها قرار بدهد، در چنين جامعه اي شخصيت زن تا سر حد يك عروسك يا يك كالاي بي ارزش سقوط مي‌كند و ارزشهاي والاي انساني او به كلي به دست فراموشي سپرده مي شود و تنها  افتخار او جواني و زيبايي و خود نمايي اش مي شود و به اين ترتيب مبدل به وسيله اي خواهد شد براي اشباع هوسهاي سركش يك مشت آلودة فريبكار و انسان نماهاي ديو صفت، در چنين جامعه اي چگونه يك زن مي تواند با ويژگيهاي اخلاقي اش، علم و آگاهي و دانايي اش جلوه كند و حايز مقام والايي گردد[2].

چرا اسلام حجاب را بر زنان واجب كرده است؟

زيرا حجاب بهتري حافظ و حصاري است كه زن را از خطر بيگانه حفظ مي‌كند و زن بي حجاب همچون ميوة درختي است كه شاخة از ديوار باغ به بيرون آويزان است و هر رهگذري به سوي آن دست دراز مي‌كند يا مانند گلي است كه هركس به چيدن آن تمايل دارد[3].

پوشيده بودن  زن در جامعه نه تنها موجب تقويت بنيان خانواده است بلكه سبب حفظ ارزش زن و جلوگيري از ابتدزال و تباهي او نيز مي باشد.

آثار بي حجابي

1-   عقده مند كردن مردان

2-    سقوط شخصيت

3-    تزلزل خانواده ها

4-    بلوغ زودرس جنسي جوانان

5-    تكذيب آيات الهي

6-   احساس پوچي

7-    ايجاد غفلت

8-    عقاب آخرت

9-    بد آموزي

ريشه هاي بي حجابي

1-  هوسراني: امير مومنان علي (ع) مي فرمايند: «كسي كه بر شهوات پيش گيرد آفت ها بر او سرعت مي گيرند» و در جاي ديگر فرمودند: «اگر از هواي نفس خود اطاعت كني كر و كورت مي‌كند و آخرت تو را تباه مي گرداند و هلاكت مي سازد»[4]

2-    كسب موقعيت

3-    ضعف ايمان

4-    ديگر آزاري ريشه خود نمايي و بد حجابي بسياري از زنان عقده، ديگر آزاري است .

5-    ارضاي تمايلات

6-    صيد دل هاي مردان

7-    غرب زدگي

8-   زيبايي

9-    ازدواج

10-            ضعف حيا: اين صفت از سستي اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه مي گيرد.

امام صادق (ع) فرموده است: «ايمان ندارد كسي كه حيا ندارد[5]»

بي حجابي از مصاديق بارز بي حيايي است كه از ضعف ايمان ناشي مي شود.

امام صادق (ع) فرمود: «بي شرمي مركز نفاق و سنگدلي و كفر است[6]».

 پيامبر اكرم (ص) فرموده است: «خدا حيا و پوشيدگي بندگانش را دوست دارد[7]

11-           اظهار غناي مالي

12-            سر سپردگان دشمنان اسلام

13-            تبليغات استعماري

14-            وسوسه هاي شيطاني

15-            مد گرايي

16-            ضعف غيرت

17-            خانواده

18-           تقليد

راه هاي مبارزه با بي حجابي  و بد حجابي

1-   مبارزه بي امان با استعمار غرب و غرب زدگي

2-   آگاهي بخشي در مورد تقسيم آزادي به آزادي صحيح و غلط و سوق دادن انسانها به خصوص نسل جوان به گزينش آزادي صحيح و مفيد نه آزادي  غلط و زيان بخش.

3-   تقويت باور فكري و عملي زنان بر اين اساس كه حجاب اسلامي هرگز در مورد كار و تلاش در عرصه هاي مختلف زندگي.

4-    نشان دادن ارزش هاي والا و راستين انساني و اسلامي.

5-   تربيت و تزكيه نفوس با برنامه هاي اخلاقي اسلامي و ارضاء و اشباع هوس ها و غرايز از راه هاي صحيح و معقول اسلامي.

6-    احياي فرهنگ اصيل اسلامي.

7-    نشان دادن الگوهاي كامل و سالم و جايگزيني آنها به جاي الگوهاي دروغين.

8- تقويت اعتماد به نفس و استقلال فكري و دوري از خود باختگي.

9- تقويت نيروي تفكر و فراخواني زنان به تفكر و تعقل و تجزيه و تحليل هاي منطقي كه موجب استقلال فكري و زيست محتوايي گردد.

10-تقويت اراده در پرتو ايمان و عبادات و اعتقاد به خدا و دوري از هر گونه عوامل سستي و بي ارادگي نيز تا حد زيادي مي تواند موجب نجات انسان از پرتگاهها گردد.

 

 

 

عذاب  سخت زنان بي عفت

امام علي (ع) فرمودند: «همراه حضرت زهرا (س) به حضور پيامبر (ص) رفتيم، ديديم گريه شديد مي‌كند. عرض كردم پدر و مادرم به فدايت چرا گريه مي كني؟»

فرمود: «اي علي ! در شب معراج زناني را در عذابهاي گوناگون ديدم از اين رو گريه مي كنم. از جمله فرمود:

1-   زني را ديدم كه به مويش آويزان است و مغز سرش از شدت گرما مي جوشد.

2-    زني را ديدم كه با دو پايش آويزان شده است.

3-    زني را ديدم كه با قيچي گوشت بدن خود را تكه تكه مي كرد.

4-    زني را ديدم كه گوشت بدن خود را مي خورد.

5-    زني را ديدم كه صورت و بدنش مي سوخت و او روده هاي خود را مي خورد.»

حضرت زهرا (س) عرض كرد: «اي حبيب و نور چشمم به من بگو عمل آن زنها در دنيا چه بود كه اينگونه مجازات مي شدند؟»

حضرت فرمود:

1-  زني كه به مويش آويزان شده بود و مغز و سرش از شدت گرما مي جوشيد به خاطر آن بود كه در دنيا موي سرش را از نامحرمان نمي پوشيد.

2-    زني كه به دو پايش آويزان شده بود به خاطر آن بود كه در دنيا بدون اجازة شوهرش از خانه بيرون مي رفت.

3-   زني  كه با قيچي گوشت بدنش را مي بريد به خاطر آن بود كه او در دنيا خود فروشي مي كرد و خود را براي كامجويي عياشان در معرض تماشاي آنها مي گذاشت.

4-    زني كه گوشت بدنش را مي خورد به خاطر آن بود كه در دنيا اندام خود را براي نامحرمان آرايش مي كرد.

5-   زني كه صورت و بدنش مي سوخت و او روده هاي خود را مي خورد به خاطر آن بود كه بين زن و مرد نامحرم رابطه نامشروع برقرار مي نمود و در اين جهت دلالي مي كرد.


 

اي عاشق مدهاي رنگارنگ

 

اي فريفتة لباس هاي روشن و تنگ

در خيابان چهره آرايش مكن

 

از جوانان سلب آسايش مكن

زلف خود را روسري بيرون مزن‌

 

در مسير چشمها افسون مريز

ياد كن از آتش روز معاد

 

طرة گيسو منه در دست باد

خواهرم ديگر تو كودك نيستي

 

فاشتر گويم عروسك نيستي

خواهرم اي دختر ايران زمين

 

يك نظر عكس شهيدان را ببين

خواهر من اين لباس تنگ چيست

 

پوشش چسبان رنگارنگ چيست

خواهرم اينقدر تنازي مكن

 

با اصول شرع لجبازي مكن

در امور خويش سرگردان مشو

 

نو عروس چشم نامردان مشو

 

 


فهرست مطالب

فلسفه حجاب............................................................................................................ 1

چرا اسلام حجاب را بر زنان واجب كرده است؟..................................................... 3

آثار بي حجابي......................................................................................................... 3

ريشه هاي بي حجابي............................................................................................... 4

راه هاي مبارزه با بي حجابي  و بد حجابي............................................................. 5

عذاب  سخت زنان بي عفت...................................................................................... 7

 

 

 


دانشگاه آزاداسلامي

واحدتهران جنوب

 

موضوع:

فسلفه حجاب

 

نام استاد:

سركار خانم زهرا آيت اله زاده شيرازي

 

نام دانشجو:

فاطمه زينلي

 

بهار 87

 



[1] . نور،‌ 3.

[2] . برگرفته از تفسير نمونه.

[3] . نكته هاي نوراني، حسين ديلمي، ص 52.

[4] . غرر الحكم.

[5] . اصول كافي، باب حيا.

[6] . مصباح الشريعه، باب حيا.

[7] . اصول كافي باب حيا.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

كنترل‌كننده‌هاي قابل برنامه‌ريزي (PLC)ها:

بازديد: 183

مقدمه:

هر سيستم كنترلي را به سه بخش اصلي مي‌توان تقسيم كرد: ورودي بخش پردازشگر و خروجي سيگنالهاي ورودي توسط مبدل‌ها كه كميت‌هاي فيزيكي را به سيگنال‌هاي الكترونيكي تبديل مي‌كنند فراهم مي‌شوند. يك سيستم كنترل بايد بتواند بر طريقه عملكردي يك فرآيند دخالت و تسلط داشته باشد. اين كار با استفاده المان‌هاي خروجي، از قبيل پمپ‌ها، موتورها، پيستون‌ها، رله‌ها و انجام مي‌شود.

يك طرح كنترلي به دو روش قابل اجرا است:

با استفاده از سيستم‌هاي كنترل غيرقابل تغيير توسط اپراتور و نيز با استفاده از كنترل كننده‌هاي قابل برنامه‌ريزي.

رله‌ يكي از قطعات مهم در بيشتر سيستم‌هاي كنترل مدرن است. اين قطعه‌ يك سوئيچ الكتريكي با ظرفيت جرياني بالاست. يك سيستم رله‌اي ممكن است شامل چند صديا حتي چند هزار كنتاكت باشد.


كنترل‌كننده‌هاي قابل برنامه‌ريزي (PLC)ها:

PLCها به عنوان جانشيني براي سيستم‌هاي منطقي رله‌اي و تايمري غيرقابل تغيير توسط اپراتور طراحي شدند تا به جاي تابلوهاي كنترل متداول قديمي استفاده شوند. اين كار به وسيله برنامه‌رزي آن‌ها و اجراي دستورالعمل‌هاي منطقي ساده كه اغلب به شكل دياگرام نردباني است، صورت مي‌گيرد. PLCها داراي يك سري توابع دروني از قبيل: تايمرها و شمارنده‌ها و شيفت رجيسترها مي‌باشند كه امكان كنترل مناسب را‏، حتي با استفاده از كوچك‌ترين PLC نيز، فراهم مي‌آورند.

يك PLC با خواندن سيگنال‌هاي ورودي، كار خود را شروع كرده و سپس دستورالعمل‌هاي منطقي (كه قبلاَ برنامه‌ريزي شده و در حافظه جاي گرفته است) را بر روي اين سيگنال‌هاي ورودي اعمال مي‌كند و در پايان، سيگنال‌هاي خروجي مطلوب را براي راه‌اندازي تجهيزات و ماشين‌آلات توليد مي‌نمايد. تجهيزات استانداردي درون PLCها تعبيه شده‌اند كه به آن‌ها اجازه مي‌دهد مستقيماَ و بدون نياز به واسطه‌هاي مداري يا رله‌ها، به المان خروجي يا محرك (actuator) و مبدل‌هاي ورودي (مانند پمپ‌ها و سوپاپ‌ها) متصل شوند.

با استفاده از PLCها، اصلاح و تغيير يك سيستم كنترل بدون نياز به تغيير محل اتصالات سيم‌ها ممكن شده است.

برخي ويژگي‌هاي خاص، آن‌ها را ابزاري مناسب جهت انجام عمليات كنترل صنعتي نموده است. برخي از اين ويژگي‌ها عبارتند از:

l        تجهيزات حفاظت كننده‌ها PLCها از نويز و شرايط نامساعد محيطي

l    ساختار PLCها، كه به سادگي امكان تعويض يا افزودن واحد يا واحدهايي را به PLC مي‌دهد. (مثلاَ واحد ورودي/ خروجي)

l        اتصالات استاندارد ورودي/ خروجي و نيز سطوح سيگنال استاندارد

l        زبان برنامه‌نويسي قابل درك و آسان (مانند دياگرام نردباني يا نمودار وظايف)

محدوده PLCهاي در دسترس، از PLCهاي جامع و كامل كوچك با 20 ورودي/ خروجي و 500 مرحله يا گام برنامه‌نويسي تا سيستم‌هاي مدولار با مدول‌هاي قابل افزايش را دربرگرفته است مدول‌ها براي انجام وظايفي نظير:

l        ورودي/ خروجي آنالوگ

l        كنترل PID (تناسبي، انتگرال‌گير و مشتق‌گير)

l        ارتباطات

l        نمايش گرافيكي

l        ورودي/ خروجي اضافي

l        حافظه‌هاي اضافي و استفاده مي‌شوند.

PLCها، كامپيوترهايي ساخته شده به منظور خاص هستند كه شامل سه قسمت اجرايي اصلي مي‌باشند: پردازش، ورودي/ خروجي و حافظه. سيگنال‌ها از طريق ورودي به PLC فرستاده شده و آن‌گاه در حافظه، ذخيره مي‌شوند. سپس سيگنال‌هاي خروجي به منظور راه‌اندازي تجهيزات مورد نظر، توليد مي‌شوند.

در PLCهاي كوچك‌تر، اين عمليات توسط كارت‌هاي ويژه‌اي انجام مي‌گيرند كه به صورت واحدهاي بسيار فشرده‌اي ساخته شده‌اند، در حالي كه ساختار PLCهاي بزرگتر به صورت مدولار با مدول‌هايي كه بر روي شيارهاي تعبيه شده بر روي دستنده نصب مي‌شود، بنا گرديده است. اين امر امكان توسعه سيستم را- در صورت ضرورت- به سادگي فراهم مي‌آورد. در هر دوي اين موارد بوردهاي مداري ويژه‌اي، به سادگي تعويض يا برداشته مي‌شود و امكانات تعمير سيستم نيز به سادگي فراهم مي‌آيد.

CPU بر تمام عملياتي كه در PLC رخ مي‌دهد‏، كنترل و نظارت دارد و دستورالعمل‌هاي برنامه‌ريزي شده و ذخيره شده را اجرا مي‌كند.

تمام PLCهاي مدرن براي ذخيره برنامه از حافظه‌هاي نيمه هادي مانند EPROM, RAM يا EEPROM استفاده مي‌كنند.

عملاَ از RAM براي تكميل برنامه مقدماتي و تست آن استفاده مي‌شود، زيرا كه امكان تغيير و اصلاح راحت برنامه را فراهم مي‌آورد.

پس از اين كه يك برنامه تكميل شد و مورد آزمايش قرار گرفت مي‌توان آن را در PROM يا EPROM، كه اغلب ارزانتر از قطعات RAM مي‌باشند، بار (Load) كرد. برنامه‌ريزي PROM معمولاَ توسط يك برنامه‌ريز مخصوص صورت مي‌گيرد.

PLC‌هاي كوچك معمولاَ تا حدي به دليل ابعاد فيزيكي دستگاه داراي حجم حافظه محدود و ثابتي مي‌باشند. حجم اين حافظه‌ها بسته به توليدكننده آن‌ها بين 300 تا 1000 دستورالعمل متفاوت است. اين حجم حافظه ممكن است كمتر از آني به نظر آيد كه مناسب جهت امور كنترلي باشد‏، اما تقريباَ حدود 90 درصد عمليات مورد نياز كنترل‌هاي دودويي با كمتر از 1000 دستورالعمل قابل اجرا مي‌باشند. بنابراين فضاي حافظه لازم براي بيشتر كاربردها فراهم خواهد آمد.

PLCهاي بزرگتر از مدول‌هاي حافظه‌اي استفاده مي‌كنند كه بين K1 تا K64 فضاي حافظه را فراهم مي‌آورند. اين مدول‌ها امكان گسترش سيستم را با افزودن كارت‌هاي حافظه RAM يا PROM به PLC فرام مي‌آورند.

معيار اوليه مشخص كننده اندازه PLCها، در قالب حجم حافظه برنامه و حداكثر تعداد ورودي و خروجي‌هايي كه سيستم قادر به پشتيباني از آن‌هاست. اما به منظور ارزيابي و محك مناب هر PLC، بايد خصوصيات ديگري از آن، از قبيل نوع پردازشگر، زمان اجراي يك سيكل برنامه، تسهيلات زبان برنامه‌نويسي، توابع (از قبيل شمارنده، تايمر و ) قابليت توسعه و را نيز در نظر بگيريم.

معمولاَ، PLCهاي كوچك و «ميني PLCها» به صورت واحدهاي قدرتمند، كارآ و فشرده‌اي طراحي مي‌شوند كه قابل جاسازي بر روي، يا كنار تجهيزات تحت كنترل باشند. آن‌ها عمدتاَ به عنوان جايگزين سيستم‌هاي رله‌اي غيرقابل تغيير توسط اپراتور، تايمر، شمارنده و غيره مورد استفاده قرار مي‌گيرند تا بخش‌هاي مجزا و منفرد كارخانجات يا ماشين‌آلات را كنترل كنند، اما مي‌توان آن‌ها براي هماهنگ كردن عملكرد چند ماشين در تلفيق با يكديگر سود جست.

PLCهاي كوچك قادر به توسعه تعداد كانال‌هاي ورودي و خروجي با استفاده از يك يا دو مدول ورودي/ خروجي مي‌باشند.

PLCهاي بزرگ براي استفاده در كارخانجات عظيم يا ماشين‌هاي بزرگي كه به كنترل پيوسته نيازمندند، طراحي شده‌اند.

همچنين آن‌ها به عنوان كنترل كننده‌ ناظر آن نظارت (monitor) و كنترل كردن چندين PLC ديگر يا ساير ماشين‌هاي هوشمند به كار مي‌روند.

در PLC‌هاي بزرگ از:

l        پردازشگر 16 بيتي به عنوان پردازشگر اصلي جهت محاسبات ديجيتالي و همچنين به كارگيري متن.

l        پردازشگرهاي تك‌بيتي به عنوان پردازشگر همكار براي محاسبه سريع‏، ذخيره‌سازي و

l        پردازشگرهاي جانبي، براي انجام وظايف اضافي كه تابع زمان مي‌باشند مانند:

كنترل حلقه بسته PID

كنترل موقعيت

محاسبات عددي با مميز شناور

تشخيص عيب و رصد

ارتباطات بين ماشين‌هاي هوشمند براي ورودي/ خروجي توزيع شده

دياگرام‌هاي تقليدي از وضعيت فرآيند يا دياگرام‌هاي فرآيندنما

نصبگاه‌هاي ورودي/ خروجي با فاصله دور استفاده مي‌شود.

PLCهاي زيمنس:

شركت زيمنس تمام PLCهاي خود را زير مجموعه Simatic مي‌داند‏، يعني:

l  Simatic S5

l  Simatic S7

l  Simatic C7

l  505

l  LOGO

S5 خود، به مدلهاي زير تقسيم مي‌گردد:

l  90u

l  95u

l  100u

l  115u

l  135u

l  155u

مدلهاي 90u و 95u به صورت يكپارچه يا Compact هستند، يعني كارتهاي I/O (ورودي و خروجي)، CPU و بعضاَ منبع تغذيه كنار هم مي‌باشند.

مدلهاي 100u و 115u به صورت Modular هستند، يعني CPU و كارتهاي ورودي و خروجي را جداگانه داريم و آنها را بر روي قطعه‌اي به نام Rack قرار مي‌دهيم. مدلهاي 135u و 155u نيز Modular هستند ولي از نظر كاربردي، كاربرد وسيعتري دارند.

در مجموع برنامه‌ريزي اين نوع پي‌ال‌سي‌هاي S5 توسط نرم‌افزار Step5 صورت مي‌گرفت.

S7:

l  S7 200

l  S7 300

l  S7 400

l  S7 300F

l  S7 300C

l  S7 400H

پي‌ال‌سي S7 200 توسط نرم‌افزار Step 7 Micro Win برنامه‌ريزي مي‌شود.

مهمترين موردي كه باعث تفاوت بين S7 300, S7 200 و S7 400 مي‌گردد، حجم I/O مي‌باشد.

C7 مشابه S7 300 است با اين تفاوت كه داراي Operator Panel نيز مي‌باشد.

جهت برنامه‌ريزي C7، از نرم‌افزار Step 7 به اضافه نرم‌افزار Protools استفاده مي‌شود.

S7 300F در سيستم‌هايي كه نياز به ايمني زياد دارند به كار مي‌روند.

S7 400H داراي دو CPU است كه يكي رزرو ديگري است و در زماني در حد ms (ميلي‌ثانيه) اين CPU خارج و CPU دوم جايگزين مي‌گردد.

S7 300 خود، داراي انواع مختلفي نظير 319, 315, 314, 312 و مي‌باشد.

توانايي پيكربندي سخت‌افزار و شبكه توسط نرم‌افزار تطابق با استاندارد IEC 1131.

استاندارد IEC 1131:

اين استاندارد خاص PLCها است. آخرين ورژن اين استاندارد 8 بخش دارد كه سه بخش عمده آن عبارتند از: سخت‌افزار، شبكه و نرم‌افزار.

يكي از نسخه‌هاي رايج اين برنامه Step7 ورژن 2،5 مي‌باشد كه تنها سه زبان LAD, STL و FBD را پشتيباني مي‌كند.

نسخه Step 7 Professional قابليت پشتيباني هر پنج زبان را دارد.

در كنار Step 7 شركت زيمنس نرم‌افزارهاي جابني با نام SIMATIC ارائه نموده است.

1- Teleservice: جهت ارتباط با PLC از طريق خط تلفن

2- PLcSIM: سيمولاتور نرم‌افزاري جهت شبيه‌سازي ورودي و خروجي و خود PLC.

3- PDIAG: ابزاري جهت عيب‌يابي سريعتر.

4- PID Control: در واقع Loop Controller است كه به صورت نرم‌افزاري استفاده مي‌شوند.

5- WINCC: جهت مانيتورينگ صنعتي به كار گرفته مي‌شود.

6- DOC PRO: جهت فرام كردن نقشه‌هاي Wiring و اسناد مربوط به پروژه ايجاد شده.

پي‌ال‌سي لوگو كوچكترين پي‌ال‌سي ساخت شركت زيمنس مي‌باشد كه با كارآيي بالا و وزن كم در صنايع و ماشين‌آلات بسته‌بندي پركنها پله برقي و غيره كاربرد دارد. نوعي از اين پي‌ال‌سي داراي صفحه نمايش بوده و توسط كليدهاي روي آن يا ac/Dc با كامپيوتر قابل برنامه‌ريزي مي‌باشد ارائه مي‌گردد. بطور كلي در دو مدل بمنظور كاهش هزينه‌ها و بعنوان راه‌حلي بهينه پيشنهاد گرديد و به دليل مديريت ساده و كاربردي بودن پيشرفت چشمگيري در مهندسي برق و اتوماسيون صنعتي بوجود آورد سخت‌افزار لوگو شامل ماژول اصلي پايه كارت‌هاي افزايش ماژول تغذيه و قطعات جانبي آن مي‌باشد.

وظيفه پردازش مركزي سيگنالها براي قطعات و در صورت نياز براي كنترلهاي ديگر را دارد شامل تعدادي ورودي/ خروجي محلي و در بعضي از مدلها داراي صفحه نمايش محلي نيز مي‌باشد با ولتاژهاي مختلف كاري بشرح زير مورد استفاده مي‌گردد.

AC 240/115           AC V 24               DC VDC/ 24 V 12

در آخرين مدل لوگو وروديهاي و خروجيها مي‌توانند آنالوگ يا ديجيتال باشند كه واحد پايه حداكثر 12 ورودي/ خروجي ديجيتال و دو مورد ورودي آنالوگ را پشتيباني مي‌كند وروديها شامل سنسورها مي‌باشند كه ممكن است فشاري يا سوئيج باشند سوئيچهاي كنترل نوري يا ولتاژ و جريان مشخص مي‌توانند به لوگو متصل شوند خروجيها داراي انواع رله و ترانستوري مي‌باشند و مي‌توانند موتورها شيرها لامپها و غيره باشند در لوگو با خروجي ترانزيستوري خروجيها از لحاظ اتصال كوتاه و بار اضافي حفاظت شده‌اند و ولتاژ تغذيه كمكي مورد نياز نيست و لوگو آنرا تأمين مي‌كند ماكزيمم جريان در كليدزني در خروجيها 3،0 آمپر مي‌باشد در لوگو خروجي با خروجي رله‌اي خروجيها ميبايست از منبع تغذيه و وروديها ايزوله باشند ماكزيمم جريان كليدزني بستگي به نوع بار و تعداد سيكل كليدزني دارد براي بارهاي مقاومتي 20 آمپر و براي بارهاي سلفي 3 آمپر در AC/DC 12/24 و ماكزيمم جريان كليدزني از طريق 4 رله 20 آمپر مي‌باشد.

در مدلهايي كه صفحه نمايش دارند دو امكان فراهم شده: 1- قابليت نمايش وضعيت ورودي/ خروجي و تست برنامه. 2- برنامه ايزي لوگو بصورت محلي با استفاده از كليدهاي محلي لوگو بدون صفحه نمايش نيز مزايايي دارد از جمله: 1- صرفه اقتصادي. 2- فضاي كابينت كليد زني كمتر. 3- سادگي استفاده بعلاوه اين نوع لوگوها با مدلهاي بيسيك سازگاري دارد در ارتباط با اين لوگو اطلاعات بايد فقط از روي پي‌سي يا كارت حافظه خوانده شود (بعلت نداشتن صفحه كليد محلي) تا كنون چهار نسل از اين كنترلها وارد بازار جهاني شده است.

ماژول لوگو داراي سه گونه اصلي مي‌باشد:

- STANDARD داراي مدلهاي مختلف و قابليت EXPANSION را داراست (OBA3)

- LONG تعداد ورودي/ خروجيهاي آن دو برابر مدل استاندارد است و قابليت افزايش ورودي و خروجي را ندارد و با حرف L شناخته مي‌شوند (OBA2) و داراي مدلهاي RCL 230   RCL 24   L24    RCL 12 مي‌باشد.

را دارد و داراي مدل AS- IENTERFACE و داراي مدلهاي قابليت اتصال به شبكه BUS- RCLB 11230RCLB 1124 مي‌باشد.

و B11 شناخته مي‌شوند.

لوگو داراي تقسيمات ريزتري به شرح زير مي‌باشد.

R نوع خروجي رله‌اي (بدون آن خروجي ترانزيستوري) مي‌باشد.

C- داراي ساعت همزماني داخلي.

O- فاقد صفحه نمايش.

B11 مدل BUS

L مدل LOGO

كارتهاي افزايشي الف كارتهاي ورودي/ خروجي.

كارتهاي افزايشي:

كارتهاي ورودي/ خروجي.

اين كارتها در صورت نياز به ورودي/ خروجيهاي بيشتر از آنچه بصورت مجتمع روي واحد پايه  قرار دارد مورد استفاده قارر مي‌گيرند. توجه به اين نكته ضروريست كه ماژول پايه لوگو فقط با ماژولهايي با همان ولتاژ قابل وصل شدن و اضافه شدن است. در مدلهاي نسل سوم كه قابليت افزايش ورودي/ خروجي وجود دارد ماكزيمم 24 ورودي ديجيتال 16 خروجي ديجيتال و 8 ورودي آنالوگ پشتيباني مي‌شود.

- كارت ديجيتال:

كارتهاي ديجيتال داراي 4 ورودي و 4 خروجي مي‌باشند (اطلاعات مربوط به اين كارتها در انتهاي آموزش آمده است).

- كارت آنالوگ:

در نسل چهارم به دو دسته تقسيم مي‌شود:

داراي دو ورودي مي‌باشد DC 12/24 AM 2PT 100, AM2 با تغذيه

- ماژولهاي ارتباطي:

KNX/EBI(INSTABUSEIB)

با ولتاژ تغذيه 24 ولت بعنوان ماژول EXPANSION به لوگو متصل مي‌شود.

- كارت ارتباط با شبكه AS- INTERFACE

اين ماژول داراي 4 ورودي و 4 خروجي مي‌باشد و به منظور ارتباط با شبكه AS-I طراحي گرديده است.

- LOGO CONTACT:

ماژول كليدزني بارهاي مقاومتي تا 20 آمپر و موتورها تا 4 كيلووات به طور مستقيم مي‌باشد. نويز ناخواسته ندارد و نصب و سيم‌بندي ساده دارد و داراي دو مدل 24 ولت DC، و 230 ولت AC مي‌باشد.

- ماژول تغذيه:

داراي دو سايز 72*90*55 ميليمتر و 126*90*55 ميليمتر مي‌باشد. با ورودي 85-246 ولت براي كارهاي متفاوت در توانهاي پائين مناسب است و داراي خروجي با رنجهاي زير مي‌باشد:

لازم به ذكر است كه اين ماژولها علاوه بر Expand شدن به لوگو در موارد ديگر نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

كارتهاي حافظه:

آبي: قابل خواندن و نوشتن- عدم حفظ برنامه در هنگام قطع برق

زرد: قابل خواندن و نوشتن- حفظ برنامه در هنگام قطع برق

قرمز: فقط خواندني- حفظ برنامه در هنگام قطع برق

كابل pc: به منظور اتصال ساده و مستقيم LOGO و pc جهت انتقال برنامه از LOGO به pc يا برعكس مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

سيم‌بندي:

در هنگام سيم بندي LOGO ميبايست استاندارد زير و موارد زير رعايت شوند:

ميبايست قطر سيم مصرفي 1.5 يا 2.5 باشد.

كوتاهترين فاصله براي سيم‌بندي در نظر گرفته شود.

مدارات AC, high voltage با سيكلهاي كليدزني سريع و سيم‌هيا سيگنال low voltage از هم ايزوله شوند.

در صورت استفاده از برق سه فاز هر گروه از وروديها به يك فاز خاص متصل شوند. براي يك گروه نمي‌توان از دو فاز اسفتاده كرد.

در LOGO نياز به سيم ارت نيست. (بجز دو مورد زير)

كارتهاي آنالوگ بايد زمين شوند.

در مدلهاي 12/24 به دليل نداشتن ايزولاسيون نياز به زمين است.

براي وروديهاي آنالوگ از كابلهاي بهم تابيده شده و حتي‌المقدور كوتاه استفاده نمائيد.

از اتصال فازهاي مختلف به وروديهاي LOGO پرهيز شود.

در LOGO با ورودي آنالوگ وروديهاي 7 و 8 نبايد براي ديجيتال بكار برده شود.

15 و 16 براي وروديهاي سريع بكار مي‌رود.

ماژولهاي افزايشي ورودي سريع ندارند.

براي اتصال منبع تغذيه بايد به مدارك موجود در قطعه براي سيم‌بندي توجه شود و از اتصال مازي منبع تغذيه و خروجي D.C بعلت وجود جريان معكوس پرهيز شود.

مدل 230 تغذيه مناسب براي ولتاژهاي نامي 115V AC/DC؛ V 240 AC/DC مي‌باشد، و مدلهاي 12 و 24 ولت آن مناسب با ولتاژ 12 ولت DC و 24 ولت DC/ AC مي‌باشد. در تغذيه DC استفاده از فيوز براي حفاظت لازم مي‌باشد.

برنامه‌نويسي:

ماژول LOGO براساس قوانين مدارات منطقي كار مي‌كند و شرايط برنامه‌پذيري آن به وروديهاي يك برنامه بستگي دارد و برنامه‌ريزي از دو طريق امكان‌پذير است:

الف- با استفاده از نرم‌افزار خود LSC (LOGO SOFT COMFORT روي PC و انتقال آن از طريق كابل رابط به LOGO كه در V3.1 اين نرم‌افزار دو زبان برنامه‌نويسي FBD و LDD در دسترسي مي‌باشد. با اجراي برنامه SETUP برنامه LSC از روي CD برنامه اجرا شده و به سادگي نصب مي‌گردد (روي PC).

ب- بصورت محلي و با استفاده از كليدهاي روي دستگاه (در مدلهائي كه DESPLAY هستند).

در هر دو نوع برنامه‌نويسي Connectorها و Blockها وجود دارند.

(Connectors) شامل همه اتصالات و حالتها در LOGO مي‌باشند مانند وروديها خروجيها MEMORYMARKERها و سطوح ثابت ولتاژ.

Blocks: توابعي هستند كه اطلاعات ورودي را به خروجي تبديل مي‌كنند و شامل توابع منطقي (basic Function) و توابع ويژه (Special funcion) مي‌باشند. BF شامل AND, OR, NAND و مي‌باشند و SFها شامل COUNTER TIMERو مي‌باشند.

وروديها:

وروديهاي ديجيتال: تنها داراي سطح صفر و يك مي‌باشند.

ورديهاي آنالوگ: LOGOهاي RCO, 12/34 RC, 2424/12 داراي ورودي آنالوگ مي‌باشند.

وروديهاي AS-I وروديهاي IA1 تا IA2 براي ارتباط از طريق باس AS-I در LOGOهائي كه اتصال AS-I را دارند مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

خروجيها:

خروجيهاي LOGO از نوع ديجيتال مي‌باشند و QA1 تا QA4 براي ارتباط از طريق باس AS-I با مدلهائي از LOGO كه اتصال AS-I دارند مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

MEMORY BIT (MARKER)ها:

با حرف M مشخص مي‌شوند. خروجيهاي مجازي مي‌باشند كه همان مقدار ورودي را در خروجي خود دارند. در LOGO هشت عدد MARKER وجود دارد.

STARTUP FLAG:

در اولين سيكل از برنام مصرف كننده تنظيم مي‌شود و متوالياَ بعنوانSTARTUP FLAG در برنامه مورد استفاده قرار مي‌گيرند. همچنين M8 مي‌تواند مانند ديگر MARDERها در برنامه مورد استفاده قرار گيرد.

FIXED LEVE:

با HI=1, LO=0 مشخص مي‌شوند.

OPEN CONINECTOR (X):

در مواردي كه نياز به سيم‌بندي نمي‌باشد از اين پايه استفادهه مي‌شود.

از مزاياي اين برنامه اين است كه مي‌توان انواع مدارات را طراحي و در كامپيوتر شخصي تست كرد حتي بدون داشتن LOGO.

براي برنامه‌نويسي مي‌توان از دو زبان برنامه‌نويسي كه در اين نرم‌افزار پس از طراحي به يكديگر تبديل مي‌شوند استفاده نمود.

BFها توابع خواصي مي‌باشند كه با منطقي خاص ورودي/ خروجي را بهم ارتباط مي‌دهند. پايه‌هاي بكار رفته در اين توابع شامل ورودي 1 خروجي Q يا X مي‌باشند. در جايي كه نياز به سيم‌بندي پايه نباشد از X استفاده مي‌شود اين توابع شامل:

AND:

از لحاظ مداري ارتباط سريال تعدادي كنتاكت Normally open مي‌باشند و خروجي در صورتي يك مي‌شود كه كليه وروديها يك باشند.

AND WI TH RLO:

شكل سمت چپ در اين تابع خروجي در صورتي يك مي‌شود كه همه وروديها باشند و حداقل يك ورودي در سيكل قبلي حالت صفر داشته باشد.

NAND:

شامل اتصال موازي تعداد كنتاكت Normaly clos مي‌باشد و خروجي زماني يك مي‌شود كه همه وروديها يك باشند.

AND WI TH RLO:

خروجي ANND زماني يك مي‌شود كه حداقل يك وروي حالت صفر داشته باشد و همه وروديها در سيكل قبل يك باشند.

OR:

شامل اتصال موازي تعداد كنتاكت Normaly open مي‌باشد و خروجي زماني يك مي‌شود كه حداقل يكي از وروديها يك باشند.

NOR:

اتصال سريال تعدادي كنتاكت Normaly close مي‌باشد و خروجي زماني يك مي‌شود كه همه وروديها صفر باشند و با يك شدن هر يك از وروديها خروجي صفر مي‌شود.

XOR:

اتصال دو كنتاكت Changeover مي‌باشد و خروجي زماني يك است كه وروديها حالت متفاوت داشته باشند. (هر دو يك يا صفر باشند خروجي صفر است).

ضمناَ گيت NOT هر چه در ورودي باشد عكس آنرا در خروجي اعمال مي‌كند.

Specal function:

از لحاظ وروديها با BFها متفاوتند و شامل توابع زماني retentivity و انتخاب پارامترهاي مختلف براي Update كردن برنامه باشد.

S(set): اجازه يك كردن خروجي را مي‌دهد.

R (reset): بر همه وروديها تقدم دارد و خروجي را صفر مي‌كند.

Trg (tigger): براي شروع اجراي عمليات يك تابع استفاده مي‌شود.

Con (counter): شمارش پالس را انجام مي‌دهد.

Fre (frequency): سيگنالهاي فركانس سنجيده شده به اين ورودي داده مي‌شود.

Dir (direction): جهتي را كه شمار نه بايد شمارش نمايد مشخص مي‌كند.

En (enabel): تابع را فعال مي‌كند در صورت صفر بودن En وروديهاي ديگر براي بلوك را در نظر گرفته مي‌شود.

Inv (ivert): با فعال شدن سيگنال خروجي بلوك معكوس مي‌شود.

Rel (reset all): همه مقادير داخلي reset مي‌شود.

X: در صورت در نظر گرفتن اين كانكتور براي Sf مقدار صفر براي آن در نظر گرفته مي‌شود.

وروديهاي پارامتر: بعضي از وروديها نياز به سيگنال ندارند و سيم‌بندي نيز نمي‌شوند و فقط بلوك تابع را با مقادير معين پارامتر مي‌كنند و شامل
Par (parameter), T( timer), No (number), P(priority) مي‌باشند.

ON DELAY TEMER: پس از اعمال فرمان به Teg تايمر شروع بكار مي‌كند و پس از گذشت زمان مشخص Ta كه توسط برنامه‌نويس و با كليك روي المان تايمر قابل تغيير است خروجي فعال مي‌شود و در صورتيكه ورودي Teg صفر شود خروجي نيز صفر مي‌شود ور در صورت قطع Power زمان سپري شده Reset مي‌گردد.

OFF DELAY TIMER: بلافاصله پس از اعمال فرمان به Trg خروجي يك مي‌شود و پس از گذشت زمان Ta خروجي صفر مي‌گردد. اگر ورودي Trg مجدداَ صفر و يك شود زمان ‏Ta از ابتدا شروع مي‌شود ورودي Reset زمان Ta و همه خروجيها را قبل به پايان رسيدن Ta, Reset مي‌كند.

ON/ OFF DELAY TIMER: در اين تابع زمان تأخير (TH) براي فعال شدن خروجي و يك زمان تأخير (TH) براي غيرفعال شدن خروجي مشخص مي‌شود و پس از گذشت زمان TL از لبه پائين رونده ورودي‏، خروجي غيرفعال مي‌گردد.

RETENTIVE ON DELAY TIMER: پس از گذشت زمان Ta خروجي فعال مي‌شود و تا فعال شده Reset در حالت يك مي‌ماند.

LATCHING RELAY: (فيليپ فلاپ) يك لچ رله باينري ساده مي‌باشد و خروجي به حالت قبل مدار بستگي دارد. با فعال شدن S خروجي فعال مي‌شود و تا زمانيكه R فعال نشود در همين حالت باقي مي‌ماند.

CURRENT IMPULSE RELAY: هر مرتبه كه Trg از صفر به يك تغيير حالت مي‌دهد، خروجي نيز حالت خود را تغيير مي‌دهد. در صورت قطع Power رله Reset مي‌شود و در صورت انتخاب حالت Retentive انتخاب نشده باشد خروجي نيز صفر مي‌شود.

INTERVAL TIMER-DELAY- PULSE OUT PUT: با Trg شدن ورودي خروجي فوراَ يك مي‌شود و پس از گذشت زمان Ta خروجي صفر مي‌شود و توليد يك پالس مي‌نمايد. در صورتي كه قبل از سپري شدن زمان تعيين شده ورودي به حالت صفر برگردد خروجي سريعاَ صفر مي‌شود.

ED- TRIGGERED INTERVAL TIMER- DELAY RELAY: با يك شدن ورودي خروجي سريعاَ يك مي‌شود و پس از گذشت زمان تعيين شده خروجي صفر و توليد يك پالس مي‌نمايد. اگر ورودي قبل از زمان تعيين شده صفر شود، زمان از نو شروع مي‌شود ولي خروجي روشن باقي مي‌ماند.

SEVEN DAY TIMER SWITCH: خروجي توسط تاريخ ON/ OFF مشخص و كنترل مي‌گردد هر نوع تركيب براي هر روز هفته ممكن مي‌باشد.

TWELVE MONTH TIMER SWITCH: خروجي توسط يك زمان تعيين شده ON/ OFF مي‌شود.

UP/ DOWN COUNTER: پس از دريافت پالس ورودي شمارنده بسته به نوع پارامتره شدن شروع به شمارش مي‌كند و هنگاميكه به حد تعيين شده رسيد خروجي را فعال مي‌نمايد. جهت شمارش توسط ورودي Dir مشخص مي‌شود.

OPERATING HOURS COUNTER: پس از فعال شدن شروع بكار مي‌كند و پس از زمان تعيين شده خروجي فعال مي‌شود در صورت فعال بودن Ra كار نمي‌كند.

SYMMETRICAL CLOCK PULSE GENERATOR: با فعال شدن تابع پالس با طول زماني مشخص توليد مي‌شود و تا زمانيكه تابع غيرفعال نشود اين پالسها بطور متوالي ادامه دارد.

ASYNCHRONOUS PULSE GENERUTOR: با استفاده از اين تابع مي‌توان زمان LOW يا HIGH بودن پالس خروجي را تعيين كرد و با استفاده از پايه INV خروجي معكوس مي‌شود. دو زمان فوق پايه زماني يكساني دارند.

RANDOM GENERATOR: پس از فعال شدن ورودي يك زمان تصادفي بين صفر تا TH- تعيين شده توسط كاربر خروجي فعال خواهد بود سپس غيرفعال مي‌شود.

FEROUENCY TRIGGER: فاصله بين پالسها وارد شده ضبط مي‌شود اگر فركانس اين پالسها بزرگتر از استانه OFF- ON باشند خروجي يك مي‌شود.

ANNALOG TRIGGER: در صورتي كه مقدار آنالوگ از پارامتر آستانه روشنائي بيشتر باشد خروجي فعال مي‌شود و زماني خروجي صفر مي‌شود كه مقدار آنالوگ از آستانه خاموشي پائينتر رود.

ANNALOG COMPRATOR: هرگاه تفاوت بين وروديها آنالوگ AY و AX از مقدار آستانه بيشتر شود خروجي فعال مي‌گردد.

STAIRWAY LIGHT SWITCH: پس از آمدن پالس ورودي، خروجي تا زمان مشخص شده روشن مي‌ماند و بعد از آن غيرفعال مي‌شود.

DUAL FUNCTION SWITCH: با Tg شدن ورودي خروجي فعال مي‌شود و تا سپري شدن زمان Ta فعال باقي مي‌ماند و در صورت قطع ورودي زماني Reset مي‌شود و خروجي غيرفعال مي‌شود. اگر زمان Ta به Th برسد خروجي صفر مي‌شدو و اگر ورودي فعال شود و به اندازه زمان تعيين شده TI روشن بماند خروجي بصورت پايدار فعال مي‌ماند و با سوئيچ مجدد Trg زمان Th دوباره شروع مي‌شود.

MASSAGE TEXT: نمايش پيام دلخواه را در طول اجراي برنامه و با اعمال پالس بعهده دارد و با فعال شدن صفحه نمايش پيام دلخواه نمايش داده مي‌شود مثلاَ با پر شدن تانك نمايش FULL TANK يا با قطع الكترو موتور MOTOR OFF و يا

 

SOFTKEY: اين تابع منطقي اثر يك سوئيچ مكانيكي مي‌شود با فعال شدن پايه En آن.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد طاووس

بازديد: 2959
 
 


دانشگاه آزاد اسلامي

 واحد تهران شمال

 

 

موضوع تحقيق:

طاووس

 

 

 

نام استاد:

 

 

 

نام دانشجو:


طاووس آبي هندي

طاووس من با يك نر مشكي درشت اندام با 3 مرغ آبي هندي، يك جوجه نر سفيد و يك مرغ.

در سال 1963، طاووس بدليل افسانه‌اي بودن و تقدس بيش از اندازه‌اي كه در آداب و سنن هندي داشت، به عنوان« پرنده ملي هند» اعلام شد. (آيا اين مسئله، طاووس را متمايزترين نژاد پرندگان مي‌كند؟ طاووس ماده چطور؟). توانايي طاووس ماده، در تخم‌گذاري، 3 تا 12 تخم است، با اين وجود 4 تا 6 تخم، متوسط تخم‌گذاري است. معمولاً، طاووس ماده دو روز روي تخم‌ها به طور جداگانه مي خوابد. تخم‌هاي طاووس پس از 28 روز شكسته مي‌شود و جوجه سر از آن بيرون مي‌آورد. جوجه‌ها به عنوان Peachicks (جوجه طاووس) نام‌گذاري مي‌شود. جهت اطلاعات بيشتر راجع به
Raising Chicks, Peachicks را ببينيد.

جهت پرورش طاووسيان شما بايد حداقل 400 فوت مربع (37 مترمربع) فضا داشته باشيد. مرغ‌هاي بزرگتر، بهترند. سقف حداقل بايد 2/61 فوت ارتفاع داشته باشد با نشستگاهي، حداقل 40 اينچ زيرزمين. طاووس تا سه سالگي پرهاي بلندشان را گسترده نمي‌كنند و سپس سال به سال پرهايشان مي‌ريزد. در نيويورك آنها در اواخر جولاي يا اوايل آگوست به پرريزي مي‌كنند و تا سپتامبر آنرا به پايان مي‌رسانند. اين پرها دم واقعي طاووس نيستند خود اين دسته دم، شامل 150-100 پوشش دم است كه با 20 Rectric (شاهپر) ساپورت مي‌شوند.

بدن طاووسيان

طاووسيان كم سن و جوان‌، داراي جثه‌هاي يكسان نيستند. اگر شما گروهي از طاووسيان هم سن داشته باشيد، پس از چند ماه، معمولاً نرها داراي پاهاي بلندتري خواهند بود. نكته ديگر، رنگ تازه از تخم بيرون آمدگان است. اين رنگ از همان اول، مشخص و نمايان است در زير، چند تصوير از پرهاي اوليه طاووسيان نر و ماده آمده است.

دسته‌بندي علمي طاووسيان.

شاخه: Chorlata

زيرشاخه: مهره‌داران.

دسته: پرندگان

گونه: Galliforms

خانواده: Phasianina (قرقاوليان)

زيرخانواده: Phasianinae (قرقاول)

سرده: Pavo (طاووس رنگين‌كماني)

گونه‌هاي: Pavo Cristatus (آبيها) و Pavo Muticus (سبزها)

زيرمجموعه‌ها براي p. m. spicifer, p.m. muticus: p.muticus و p.m. imperator

سرده ديگري براي طاووسيان كنگو وجود دارد (Afropavo). گونه تك شناخته شده، Afropavo Congenisis مي‌باشد. در حال حاضر، اطلاعات كمي راجع به طاووسيان كنگويي در دسترس و شناخته شده است كه اولين بار در سال 1936 به ثبت رسيد.

نژاد طاووسيان، متعلق به هند، برمه، جاوا، سيلون، شبه‌جزيره مالايا، و كنگو مي‌باشد. طاووسيان از خانواده قرقاول است. تفاوت عمده ميان طاووس و قرقاول، در بال و پرهاست. طاووسيان، پرندگان بسيار پرتوان و پرطاقتي هستند و با مراقبت كافي، بين چهل تا پنجاه سال عمر مي‌كنند. واژه "Peafowl" (طاووسيان) برمي‌گردد به نام اين گونه پرنده. نر آن، "Peacock" و ماده آن، "Peahen" نام دارد. نوزادان زير يكسال، "Peachicks" نام دارند.

طاووسيان در رنگهاي بسيار گوناگوني، شامل آبي، سبز، سفيد، قهوه‌اي روشن، و بنفش هستند. اين رنگها و بسياري از رنگهياي ديگر كه ذكر نشدند زائيده فكري بشر در تمام جهان است. طاووس هندي آبي و طاووس سبز، متداول‌ترين رنگهاي طاووسيان يافته شده در جهان هستند. طاووسيان هندي آبي تاكنون متداول‌ترين طاووس در به دام افتادن هستند و همان دسته از طاووسيهاني هستند كه مردم با بازديد از باغ‌وحش‌ها و پاركها، با آنها آشنا هستند.


جفتگيري

معمولاً طاووسيان در سن 2 سالگي، جفتگيري مي‌كنند. گاهي طاووس‌هاي ماده يكساله هم روي تخم‌هاي بارور مي‌خوابند. آنها در اواخر تابستان، پس از رسيدن به سن يك‌سالگي تخم‌گذاري مي‌كنند. بهترين شانس براي يك مرغ يكساله، جهت تخم‌گذاري كردن زماني است كه در همان مرغداني كه طاووس بالغ نر است، باشد. يك طاووس نر بالغ، طاووس نري است كه حداقل 3 ساله است. يك طاووس نر، تا زماني كه 3 ساله نشود، كاملاً بالغ نشده است. دنباله دم، دراز خواهد شد و طي 2 تا 3 سال، پرتر مي‌شود. پس از اينكه طاووس پنج يا شش ساله مي‌شود، طول دم ثابت مي‌ماند و تا زمانيكه پرنده سالم باشد كيفيت آن همچنان تا آخر عمر ثابت باقي مي‌ماند. دنباله دم در چرخه جفتگيري طاووس نر بسياري مهم است. طاووس نر، در اواخر تابستان خواهد ريخت و اين، زماني است كه فصل جفت‌گيري خواهد رسيد. يك طاووس نر 2 ساله كه داراي يك دم 1 تا 2 فوتي است در اين سن، براي جفت‌گيري مناسب‌تر از يك طاووس نر 2 ساله كه هيچ دنباله دمي ندارد، مي‌باشد. يك طاووس نر بالغ، در شرايط اوليه، مي‌تواند با پنج طاووس ماده جفت‌گيري كند. زايايي و لقاح‌پذيري براي هر طاووس نر، بايد دقيقاً سنجيده شود تا مشخص شود كه هر طاووس نر با چند طاووس ماده مي‌تواند جفت‌گيري موفقيت‌آميز داشته باشد. هنگام انتخاب طاووسيان به منظور جفت‌گيري بايد طاووس‌هاي نر و ماده بي‌نسبيت با هم (از يك خانواده نباشند)، انتخاب شوند. جفتگيري نسبي مي‌تواند منجر به مشكلاتي براي تخم‌ها و جوجه‌ها شود. مهم نيست كه طاووس با چه سني جهت جفتگيري، انتخاب يا خريداري مي‌شود، مهم اين است كه پرنده‌ها سالم باشند. يك پرنده سالم، داراي پرهاي با كيفيت، پاها و سرپنجه‌هاي مستقيم و چشمان شفاف و پر فعاليت است. طاووس‌هاي ماده، در آوريل، مورد لقاح قرار مي‌گيرند و در هر روز يك تخم مي‌گذارد تا اينكه يكدسته هفت تا ده تخمي بدست مي‌آيد. تخم‌ها، قهوه‌اي روشن هستند و از لحاظ اندازه‌، مانند تخم‌هاي بوقلمون است. اگر تخم‌ها جهت جوجه‌كشي از آشيانه جمع‌آوري شوند، يك طاووس ماده قادر است روي 30 تخم هم بخوابد. طاووس‌هاي ماده‌اي كه آزادانه در زمين كشاورزي و اطراف مزارع، آزادانه پرسه مي‌زنند، آشيانه‌هاي خود را در علف‌‌زارهاي بلند، اطراف درختچه‌ها و پاي بوته‌ها پنهان مي‌كنند. آشيانه، حفره‌اي است كه روي زمين گسترده مي‌شود و با علف مشخص و سجاف مي‌شود. آشيانه‌ها در چنين مكان‌هايي، در بسياري از مواقع توسط صاريخ (اپاسم)، راكون‌ها، و راسوها از بين مي‌رود كه اين حيوانات تخم‌ها را مي‌خورند. طاووس‌هاي ماده‌اي كه در اين آشيانه‌ها مي‌نشينند، نسبت به حمله كايوتها، روباهها، و سگهاي ولگرد كه طاووس‌هاي ماده را مي‌كشند، حساس هستند. طاووس‌هاي ماده‌اي كه در مرغداني‌هاي گروهي نگهداري مي‌شوند، جهت جاي آشيانه، از لاستيكها و تايرهاي قديمي، جعبه‌هاي چوبي، و بشكه‌هاي خالي استفاده مي‌كنند. اين بخش‌ها بايد با علوفه خشك يا كاه پر شوند تا آشيانه را مهيا سازند.

جوجه‌كشي

روش‌هاي متعددي در جوجه‌كشي تخم‌هاي طاووسيان وجود دارد. اولين روش، جوجه‌كشي مصنوعي است. ما تخم‌ها را در دماي 100-99 درجه فارنهايت و در پيازه‌هاي مرطوبي با دماي 85-83 درجه فارنهايت جوجه‌آوري مي‌كنيم. تخم‌ها بعد از 27 تا 30 روز، شكسته مي‌شوند و جوجه‌ها سر از تخم بيرون مي‌آورند. تخم‌ها بايد پس از 10 رزو قرارگيري در مرحله جوجه‌كشي مصنوعي، جوجه‌ها بايد از لحاظ بارور بودن، بررسي شوند. اگر يك تخم بارور نباشد، بايد از بخش جوجه‌كشي خارج شود تا هيچ مزاحمتي براي ديگر تخم‌هاي موجود در دستگاه جوجه‌كشي ايجاد نكند و باعث خراب شدن آنها نشود. تخم‌ها بايد تا آنجا كه ممكن است، پس از تخم‌گذاري شدن، وارد بخش جوجه‌كشي شوند و هيچ تخمي نبايد بيش از 10 روز قبل از شروع جوجه‌كشي، نگهداري شود. همچنين اين قاعده در روش‌هاي متناوب جوجه‌كشي كه در بخش بعد به آن خواهيم پرداخت هم، بكار مي‌رود.

جوجه‌كشي طبيعي تخم‌هاي طاووس، به راههاي گوناگوني مي‌تواند صورت گيرد. اولين روش، اين است كه به طاووس ماده اجازه دهيم كه خود روي تخم‌هايش بخوابد و خود باعث تبديل تخم‌هايش به جوجه شود. معمولاً طاووس‌هاي ماده عمل جوجه‌كشي را به خوبي انجام مي‌دهند اما اين روش، تعداد تخم‌هايي كه يك طاووس ماده مي‌تواند در سال توليد كند را محدود مي‌سازد. هنگامي كه ماده‌اي روي يك دسته تخم‌ مي‌خوابد، در آن فصل، هيچ تخم ديگري نخواهد گذاشت.

گهگداري، اگر آشيانه‌اي در حين جوجه‌كشي از بين رود، يك طاووس ماده، براي سري دوم تخم‌گذاري مي‌كند و روي آنها مي‌خوابد. روش دوم جوجه‌كشي طبيعي، كه فرصتي جهت توليد بيشينه تخم ايجاد مي‌كند، استفاده از مرغ‌هاي كرچ و جوجه‌ها يا اردك‌ها مي‌باشد. تخم‌هاي طاووس، به محض تخم‌گذاري جمع‌آوري مي‌شوند و سپس به عنوان يك سري تخم، زير يك جوجه يا اردك گذاشته مي‌شوند. تعداد تخم‌ها، به سايز اردك يا جوجه‌اي كه جهت جوجه‌كشي استفاده مي‌شود بستگي دارد. تخم‌ها تا 2 روز قبل از روز شكست طبيعي تخم‌ها، زير مادر رضاعي قرار داده مي‌شوند. تخم‌ها از آشيانه بيرون برده مي‌شوند و در يك دستگاه جوجه‌كشي (Hatcher) قرار داده مي‌شوند. يك سري جديد تخم زير مرغ قرار داده مي‌شوند و اين روند مجدداً تكرار مي‌شود. اگر اجازه دهيم كه تخم‌ها، زير مادر رضاعي شكسته شوند، خطر بيماري در جوجه‌ها بسيار بيشتر است وبسياري از مواقع، مرغ آنقدر كرچ نمي‌ماند كه اجازه دهد تخم‌هاي بيشتري، زيرش قرار داده شوند.

قانون "Thumb" در جوجه‌هاي كرچ طاووس، اين است كه اين جوجه‌ها كار خودرا با دماي كرچ 95 درجه فارنهايت و كاهش اين دما تا 5 درجه در هر هفته، آغاز كنند. كرچ‌ها را مي‌توان در خانه، به عمل آورد يا مي‌توان آنها را خريداري كرد. مرغ كرچ، بايد يك منبع گرمايي فراهم آورد تا جوجه‌ها در اثر تغيير دما، خيلي سرد يا خيلي گرم نشوند. مكان گرمازا بايد به اندازه كافي بزرگ باشد تا جوجه‌ها براي گرم ماندن روي يكديگر انباشته نشوند. محيط پرورش جوجه بايد داراي يك طبقه سيمي در پايين باشد تا غذاها و زايدات اضافي به آن ريخته شود. آخرين چيزي كه يك محيط پرورش جوجه بايد داشته باشد، يك سرپوش است. جوجه‌هايي كه تنها چند هفته سن دارند،‌ اغلب پرندگان خوبي هستند. جوجه‌ها معمولاً يك روز پس از سر از تخم بيرون آوردن، در محيط پرورش جوجه گذاشته مي‌شوند. اين عمل، به آنها به اندازه كافي زمان مي‌دهد تا كاملاً خشك شوند و قدرت كافي جهت ايستادن را بدست آورند. سپس جوجه‌ها با استفاده از يك لامپ جهت گرمازايي، در يك جايگاه چوبي پرورش جوجه قرار داده مي‌شوند. جوجه‌هاي زير يك هفته سن، بايد در گروه‌هاي كوچك نگهداري شوند تا بدون وجود هيچ رقابتي، خوردن و آشاميدن را ياد بگيرند. گاهي جوجه‌ها بايد جهت خوردن و آشاميدن، آموزش داده شوند. اين كار را مي‌توان با قرار دادن يك جوجه آموزش دهنده كه 3 تا 4 روزه است و خوردن و آشاميدن را ياد گرفته انجام داد. جوجه‌ها يا قرقاول‌ها هم مي‌توانند به عنوان آموزش‌دهنده استفاده شوند. اگر هيچ جوجه آموزش دهنده‌اي در دسترس نباشد، من يك سنگ مرمر درخشان را براي جوجه‌ها جهت كم‌خوري، در كانتينر آب و غذاي آنها قرار مي‌دهم. در حاليكه خود را به سمت سنگ مي‌كشند، همزمان خوردن و آشاميدن هم ياد مي‌گيرند. همچنين، در هنگام ياديگري آنها، برايشان كاهو يا علف فراهم مي‌كنم. رنگ سبز اين دو، توجه جوجه‌ها را به خود جلب مي‌كند و يك منبع غذايي طبيعي براي جوجه‌ها فراهم مي‌آورند.

تغذيه

طاووسيان نسبت به آنچه مي‌خورند، سخت‌گير نيستند. آنها ذرت پوست كنده شده، جو دوسر، غذاي ماهي قزل‌آلا دانه گل آفتاب‌گردان، علف، حشرات، و بسياري از غذاهاي ديگر، مي‌خورند. از آنجا كه طاووسيان، از خانواده قرقاول هستند، رژيم غذايي آنها، بايد اين چنين در ذهن نقش بندد نه غذا دادن به آنها مانند شخصي كه به يك جوجه غذا مي‌دهد. مكان پرورش جوجه، در فصل تخم‌گيري با يك لايه غذاي پرنده، غذادهي مي‌شود. به آنها از چندين ماه قبل و تا چند ماه پس از فصل تخم‌گيري، يك غذاي محافظ و مخصوص پرنده داده مي‌شود. غذاي خشك شده سگ كه با اين غذاها تركيب مي‌شود يك منبع پروتئين گوشتي و همچنين يك غذاي لذيذ براي طاووسيان فراهم مي‌آورد. ذرت پوست كنده شده در ماههاي زمستان به عنوان يك منبع كالري اضافي به غذاي محافظ اضافه مي‌شود تا باعث افزايش گرماي بدن آنها شود. به جوجه‌ها در شش ماه اول، يك غذاي دارويي داده مي‌شود و سپس تا يك سالگي به آنها غذاي رشد پرنده مي‌دهند پس از آنكه يك ساله شدند، به پرندگان غذاي محافظ مي‌دهند تا زمانيكه به سن تخم‌گيري برسند.

مكان زندگي

نياز به پناهگاه براي طاووسيان با سن پرنده اجبار مي‌گردد. همانطور كه قبلاً هم گفته شد، جوجه‌ها را مي‌توان در جايگاههاي پرورش جوجه نگهداري كرد تا زمانيكه به سن 2 تا 3 ماهگي برسند و ديگر نيازي به گرما نداشته باشند. سپس مي‌توان جوجه‌ها را در مكانهايي كوچك يا يك مرغداري بزرگ نگهداري كرد تا زمانيكه فروخته شوند يا به سن تخم‌گيري برسند. جايگاههاي پرورش جوجه نياز به اتاقكها و فضاي بيشتري دارند و اين به دليل دنباله بلند دم طاووس‌هاي نر است. يك مرغداري براي پرورش جوجه‌ها، حداقل بايد داراي 6 فوت طول و 10 فوت عرض باشد تا پرنده نر بتواند دم را كاملاً باز كند. بزرگي اين مرغداري بايد برحسب تعداد پرندگاني كه در اين مرغداري نگهداري مي‌شوند، تعيين گردد. به عنوان مثال، يك مرغداري براي يك جايگاه پرروش جوجه سه تايي، بايد داراي 20 فوت درازا با يك مكان يا پناهگاهي متصل به انتهاي آن باشد. مرغداري بايد با يك شبكه سيمي پوشيده شود چون طاووسيان پرندگان نيرومندي‌ هستند. پناهگاه آنها بايد داراي 6 فوت طول، حداقل 8 فوت عرض و 8 فوت درازا باشد. نشستگاهها بايد 4 تا 5 فوت زيرزمين قرار داده شوند و به گونه‌اي باشند كه اگر مرغي شروع به تخم‌گذاري كرد بتوان آنرا جابجا كرد. يك نشستگاه مسطح و هموار "4*"2 توخالي بايد به جاي نشستگاه دايره‌اي استفاده شود. اگر يك نشستگاه دايره‌اي استفاده مي‌شود، احتمال مي‌رود كه پنجه‌هاي پرندگان در هواي سرد دچار سرمازدگي شود. يك نشستگاه مسطح، به پرنده اجازه مي‌دهد كه بدون اينكه پنجه‌هايش اذيت شود، روي پاهايش بنشيند.

متفرقه

طاووسيان پرندگان بسيار پرطاقتي هستند اما مراحل پيشگيري وجود دارد كه مي‌توان نسبت به علامت آنها اطمينان حاصل كرد. ساده‌ترين راه، جهت سلامت نگهداشتن پرندگان بالغ، اين است كه حداقل دوبار در سال به آنها كرم دهيم. بسياري از بيماريهايي كه طاووسيان نسبت به آنها مستعدند، بيماري انگل است. كرم‌هاي زيادي وجود دارند كه مي‌توان آنها را به صورت معمولي يا تركيب شده در آب پرندگان به آنها خوراند. استفاده از قفس‌هاي سيمي، جايگاه‌هاي پرورش جوجه، در سالم نگهداشتن جوجه‌ها كمك مي‌كند. دادن غذاي دارويي مخصوص به جوجه‌ها، از بيمار شدن آنها پيشگيري مي‌كند. اين غذا، بايد سالم و تازه باشد زيرا اين مواد دارويي موجود در غذا، با گذشت زمان، خاصيت و تأثيرگذاري خود را از دست مي‌دهند.

جانورشناسي: با طاووسيان و چشم‌هاي مصنوعي آنها

طاووس‌ها مي‌دانند كه در اين جهان، بسيار مورد توجهند

تحقيقات نشان داده است كه طاووس هاي ماده، جفت خود را بر مبناي بال و پر، اندازه و تعداد چشم هاي روي بدنشان انتخاب مي‌كنند. اما تاكنون دانشمندان نتوانسته اند بدانند كه آيا اين انتخاب هيچ تأثير مثبتي بر روي پرندگان و نوزادان دارد يا نه، خصوصاً چون نرها، هيچ كمكي در تخم گذاري به ماده نمي كنند.

در نامه اي به روزنامة Nature، مارين پتري از بخش جانور شناسي دانشگاه آكسفورد آزمايشي را شرح داد كه در آن پتري گروهي از طاووسيان حاصل از طاووس هاي نر مختلف را به دست آورد. نوزادان نر با بيشترين تعداد چشم، به طور كلي در عرض 84 روز بزرگتر از ديگر جوجه ها شدند. آن گاه اين طاووس هاي نر به جنگلي نزديك پارك Whipsnade، جاييكه شكارگراني مانند روباهان نسبت به سايز دو سال پيش خود 41 درصد لاغرتر شده بودند، برده و رها شدند. طاووسيان بزرگتر شانس بيشتري براي دوام آوردن و بقا يافتن نسبت به پرندگان نحيف تر داشتند. پتري اضافه كرد: «نتايج نشان ميدهد كه نوزادان حاصل از نرهاي زيباتر و جذاب تر، گرايش به رشد بيشتري دارند و اين تبديل به تفاوتهايي در شانس نجات يافتنشان تحت شرايط طبيعي ميشود. اين اطلاعات اين ايده را به اثبات مي رساند كه شايد مادگان، هنگامي كه با نرهاي جذاب و گيرا جفت گيري مي‌كنند، داراي ژن هاي زيست پذيرتري براي نوزادانشان ميشوند.

طاووسيان

برگفته از wikipedia ، دانشنامة آزادي كه هركسي ميتواند از آن استفاده كند. "peafowl" (طاووسيان) سه گونه از پرندگان از سردة Pare (نوعي طاووس رنگين كماني) و Afropare  (طاووس آفريقايي) از خانوادة ترقاوليان، و Phasianidea ميباشد. اين پرندگان به دليل دم گرانقيمت و خوب كه نتيجه آن، انتخاب خوب جفت است و بخشي از جفتگيري است، معروف هستند. طاووس نر، peacock و طاووس ماده peahen نام دارد اگرچه در كاربرد انگليسي عمومي، "peacock" جهت دلالت بر همة طاووس ها استفاده مي شود. گونه‌هاي آن عبارتند از:

طاووس هندي: Pavo cristatas (طاووس كاكل دار)

طاووس سبز: Pavo muticus (طاووس بي نوك)

طاووس كنگويي: Afropavo congolensis (طاووس رنگين كماني آفريقايي)

فهرست:

         يادآوري

         بال و پر

         جفتگيري

         طبقه بندي

         پيوست هاي اضافي و مرجع ها

يادآوري

طاووسان آسيايي متعلق به سردة طاووس هستند كه شامل خانوادة طاووسيان هندي، طاووسيان كاكلي، و پرندة شناخته شده با نام «دراگون» يا طاووس سبز بي نوك ميباشد. برخي زيست شناسان معتقدند كه حداقل پنج گونه مشخص و بي آزار طاووسيان سبز وجود دارد در حاليكه برخي ديگر آنها را تنها به يك گونه با سه زير مجموعه تقسيم مي‌كنند.

طاووس دراگون Arakan ، داراي اصالت شمال غربي ميان مار، و جنوب تبت است. طاووس دراگون امپراتور Siamese داراي اصالت جنوب شرقي ميان مار و تايلند است. طاووس دراگون Annametic در جنگل هاي سبز كامبوج، ويتنام، لاس و جنوب چين تايپه زندگي مي‌كند. طاووس سبز جاوايي، تنها مختص جزيرة جاوا و اصالت همان منطقه است. طاووس منحصر به فرد مالايا، با نام طاووس بي نوك توسط طبيعت شناسان معرفي شد. تايپة شمالي، جايگاه اصلي مسحور كننده ترين نوع طاووس سبز ميباشد. دراگون تايپه، «طاووس تايپه اي» متمايزترين نوع است.

طاووسيان طبيعتاً، در صرف بخش هاي مختلف گياهي، گلبرگ ها، و در صورت امكان دانه هاي رشد يافته پراشتهاست اما حشرات و ديگر بندپايان، در رژيم غذايي ترجيح داده ميشوند. مواد گياهي، طاووس را مجهز به بافت موردنياز جهت هضم استخوان هاي ريز و بخش هاي سفت خزندگان مي‌كنند به استثناي برخي از قرقاولان مثل Ring- Neck، طاووسيان مجبور به شكار هستند. اين بدان معناست كه پروتئين براي اين حيوان، يك الزام واقعي براي سلامت بودن و توليد مثل كردن ميباشد. طاووس آسيايي مانند طاووس هندي و خصوصاً طاووسيان سبز يا دراگون، داراي وضعيتهاي مشابه «فاختة دونده»، «پرندة اسرارآميز» و Seriama مي باشند. همة اين پرندگان، حيوانات كوچك يا بندپايان روي زمين را از آبهاي جاري و دائماً در علفهاي بلند شكار مي‌كنند. مارهاي كوچك و ديگر خزندگان، رژيم مورد ترجيح طاووسيان وحشي مي باشند.

مانند «پرندة اسرارآميز» طاووسيان سبز، با تحريك آنها، آنها را دنبال كرده و آنها را خسته مي‌كنند. طاووسيان با ضربه زدن به طعمه با پاها و بال هاي بلند، طعمه را تحت استيلاي خود درمي آورند.

طاووسيان، در جنگل هاي استوايي ساوانا سكونت دارند كه در آنجا آنها در دسته هاي كوچك، به شكار حيوانات مي روند. با وجودي كه اغلب بيان ميشود كه طاووسيان، طبيعتاً چند جفتگيره هستند، تشخيص طاووس هاي سبز كم سن و بالغ نيافته از مادرشان هم غيرممكن است. برخي شواهد وجود دارد كه نشان ميدهد طاووسيان سبز ميتوانند آن چنان زندگي گروهي و اجتماعي پيچيده اي داشته باشند كه ميتواند شامل سازگاري يك يا دو طاووس يك يا دو سالة بالغ نيافته با بالغ نيافته هاي 3 تا 4 ساله باشد. طاووسيان سبز و طاووسيان آسيايي با نرهايي كه در دفاع از آشيانه به آنها كمك مي كنند، در پرورش و تخم گذاري جوجه نيز به آنها كمك مي كنند، تك جفتگيري مي‌كنند. جوجه هاي يكساله اي كه مادرانشان آنها را ترك كرده اند، به طور كلي، براي خوراك جويي كردن و استراحت، به پدرشان مي پيوندند. گاهي جوجه ها جهت پرواز به يك درخت امن به عنوان يك لانه، پشت والدينشان حمل ميشوند. آنچه راجع به سردة خانوادة طاووسيان شناخته شده، پرواز پيچيده اي را نشان ميدهد. Argusسdhآسيايآ

 بزرگ داراي بزرگترين سطح مقطع بال ميان تمام پرندگان است و از آن در آهسته حركت كردن استفاده مي‌كنند. هر شكل متمايز طاووسيان سبز داراي شكل بال مخصوص به خود و ويژگي هاي پروازي مخصوص خود است.

اغلب طاووسيان سبز در جاوا، ديده ميشوند كه به سمت دريا شنا مي‌كنند كه در آنجا پرندگان ديگر هم در ساحل دور هم جمع ميشوند. طاووسيان آفريقايي بالهاي نامتناسب بزرگي نسبت به وزنشان دارند. طاووسيان آفريقايي يا Afropavo داراي بالهايي هستند كه هم از نظر جذابيت رنگي و هم از نظر جذابيت شكلي، در جفتگيري بسيار چشمگير هستند.

تمام گونه هاي شناخته شدة طاووسيان روي درختاني شناخته شده اند كه اين پرندگان در بالاي قسمت چترك درخت مي نشيند. طاووسيان با قرقاوليان متفاوتند اما شبيه به monal و tragopan هستند البته از لحاظ توانايي در بالا بردن بال ها تا بتواند به آنها كمك كند در آسمان اوج بگيرند.

بال و پرها

طاووس نر داراي بال و پر رنگين كماني آبي- سبز يا سبز رنگين است. پرهاي دم او داراي يك سري چشمه هستند كه هنگامي كه دمش را مانند بادبزن باز مي‌كند به خوبي قابل مشاهده است.

طاووس ماده داراي حداكثر رنگهاي سبز، قهوه اي و خاكستري در بال و پرش است او دم بلند طاووس نر را ندارد اما داراي كاكل است.

ماده ها همچنين ميتوانند بال و پرهاي خود را جهت اعلام خطر به بچه ها يا ماده هاي رقيب ديگر، نشان دهد.

بسياري از رنگهاي چشمگير بال و پرهاي طاووس نر به دليل مداخلة يك پديدة نوري يافته شده در پرهاي اوست. رنگهاي مختلف، در ساختارهاي مختلف اين پرنده به چشم مي خورد. براي پرهاي قهوه اي. تركيبي از قرمز و آبي نياز است- يك رنگ به صورت دوره اي و تناوبي است و رنگ ديگر در اثر همان پديدة نوري از انعكاس بيروني ترين و دروني ترين پرهاي ساختار بدن اوست.

چنين ساختار رنگيني خصوصاً در توليد رنگهاي رنگين كماني (كه با زاوية ديد، تغيير مي‌كنند) مهم است، چون تاثيرات اين مداخلة نوري،‌ به زاوية نور، و رنگيزة شيميايي بستگي دارد.

طاووسيان رنگهاي گوناگون بسياري توليد كرده اند. آن رنگهايي، جهشي هستند مي پرند كه با جفتگيري انتخابي محافظت شده اند كه شامل: بدنة سفيد، بال هاي راه راه، چشمان سفيد، ابلقي، برجسته كاري شده، برنز، پشمي، هلويي، بنفش، و هر تركيب رنگ ديگري است.

جفتگيري

طاووسيان، قادر به باروري در سن 2 سالگي هستند. طاووس هاي نر تا 1 سال پس از آن، كاملاً بلوغ نمي يابند. درسن 2 سالگي، بال ها از لحاظ طولي و تراكم، كاملاً توسعه نمي يابند و رشد نمي كنند. در حاليكه طاووس هاي نر در آن سن و سال، از لحاظ فيزيكي قادر به جفتگيري با ماده است، اما شانس خيلي كمتري در رقابت با ديگر نرهاي بلوغ يافتة داراي پرهاي بزرگتر دارند. در سن 3 سالگي پرهاي طاووس نر، به حداقل درازي خود در طول عمر طاووس مي رسد پس از آن در پايان هر تابستان، پرريزي مي‌كنند.

فصل جفتگيري در اوايل بهار آغاز ميشود و با شروع پاييز به اتمام مي رسد. جفتگيري طاووس نر مراحلي دارد كه شامل نمايش دادن بال و پرها و يك صداي بلند است، صداي طاووس نر شبيه صداي پرطنين تر «ميو» گربه است در حاليكه صداي طاووس هاي ماده شبيه صداي «هاپ» سگ است. ديگر نرها، صداهاي مختلف ديگري هم دارند. طاووس نر جهت جلب توجه پرهاي خود را در جهت يك طاووس ماده كه در نزديكش قرار دارد، باز مي‌كند. طاووس هاي نر چند جفتگيره هستند. آنها ميتوانند با 4 يا 5 طاووس ماده در يك فصل جفتگيري، جفتگيري كنند، اگرچه كه يك جفتگيري هم آنها را ارضا مي‌كند. اگر جفتگيري موفقيت آميز باشد، طاووس ماده بين 4 تا 7 تخم مي گذارد و پس از 28 تا 30 روز جوجه ها سر از تخم بيرون مي آورند.

طبقه بندي

طاووسيان هندي، داراي اصالت هندي هستند كه در آنجا اين پرنده ، يك پرنده ملي است. طاووسيان سبز، پرورش يافته از ميانمار در شرق جاوا هستند. IUCN طاووسيان سبز را كه به دليل شكار و بي كيفيت شدن زيستگاههايشان، در خطر انقراض هستند، ليست كرده است. طاووسيان، پرندگان جنگلي هستند كه روي زمين آشيانه دارند. آنها اغلب دانه مي خورند. اما برخي حشرات و ميوه هم مي خورند. طاووسيان رنگين كماني، پرندگان زميني هستند اما روي درختان آشيانه مي سازند. آنها پرواز را دوست ندارند.

طاووسيان هندي آبي

نام هاي ديگر: طاووسيان هندي، طاووسيان آبي، طاووسيان آزاد

گونه ها: تك نوع، اما جهش هاي زيادي موجود است.

طبقه بندي: پاكستان، هند و سري لانكا. بسياري از آنها در سرتاسر دنيا زندگي مي‌كنند.

زيست گاهها: متفاوت است: جنگل ها، زمين هاي كشاوري و نزديك روستاها.

توضيح: نرها بزرگ هستند با يك دم دراز كه براي جفتگيري استفاده ميشود. قابل تشخيص از طاووس بي نوك، چون داراي سينه و گردن آبي است. پوست صورت سفيد است و دم به صورت بادبزن است. نرهاي بلوغ نيافته داراي بال و پرهاي مختلفي هستند اما داراي دم بادبزن مانند و بخش هاي بالايي بدن، آبي هستند در سال دوم، نرها، يك دم كوچكتري دارند. در سال سوم، داراي بال و پر كامل شده و به بلوغ جهت جفتگيري مي رسند. ممكن است دم، تا 2 يا 3 سال ديگر هم به رشد خود ادامه دهد. نرها در پايان هر تابستان پرريزي داشته و همه پرهايشان مي ريزد.

توضيح: ماده ها: در مقايسه با نرها، بي رنگ ترند، پوست صورت مانند طاووسان نر است اما دم، قهوه اي است. گردن و گلو سفيد، سينه و پشت گردن سبز، و باقي بدن خاكستري- قهوه اي روشن است.

جايگاه در حيات وحش: بسيار متداول در بيشتر محيطهاي طبيعي.


اطلاعات ديگر

رژيم غذايي: هنگامي كه آزاد است، هرچه در اطراف بيابد مي خورد. بايد يك رژيم غذايي مناسب براي آنها استفاده شود. پرندگاني كه در پرنده خانه ها زندگي مي‌كنند بايد سبزي و غذاي خوب مصرف كنند.

فصل جفتگيري

بسته به منطقه متفاوت است. در Missouri در اوايل مارس شروع ميشود. تخم گذاري با شروع دم ريزي نرها آغاز ميشود اما استثنائاتي هم وجود دارد.

سن جفتگيري: نرها تا سه سالگي بالغ نيستند اما در سال دوم اغلب نرها اقدام به جفتگيري مي‌كنند. من شنيده ام كه ماده ها در سال اول تخم گذاري مي‌كنند اما متوسط آن، 2 سال است.

دورة سر از تخم بيرون آوردن: 28 روز

مكان زندگي: طاووسيان آبي، پرندگان پرطاقتي هستند اغلب در جاي باز نگهداري ميشوند تا بتوانند در فضايي باز پر بزنند. سايز بزرگ و اندازة مكان اهميت دارد. سقف و پناهگاه در زمستان نياز است. اما بايد مراقب بود كه تمام محافظه كاريها صورت گرفته است.


طاووس

طاووس هاي نر كه روي چمن جولان مي دهند تصويري از خانه هاي آبا و اجدادي بريتانيايي را به انسان منتقل مي‌كند و من تصور مي‌كنم كه اين براي يكي از همسايگان من كه طاووس را به دامنة wiatotah آورده بود، يك رويا و آرزو بود آن طاووس ماية دردسر شده بود. صداهاي بلند، غيرقابل كنترل و عجيب و غريب او باعث شد كه چند سال پيش همسايگان من تلاش كنند تا از شرش خلاص شوند و نهايتاً باعث شدند كه يك مرغ به بوقلمون هاي من كه هر صبح به آنها غذا مي دادم، اضافه شود. آن مرغ بسيار ترسو بود اما من با تلاش زياد سعي كردم كه آنرا تا بهار، يعني همان زماني كه ناپديد شد  نگهدارم. خوشبختانه اين مرغ با دو نوزاد نيمه رشد كرده، در اوايل پاييز بازگشت. آنها همگي در زمستان، در زمين كشاورزي ماندند اما او دوباره در بهار ناپديد شد. مجدداً در پاييز با چند نوزاد بازگشت. او در زمستان گذشته كه نزد من برگشته بود مرد و من يك روز صبح، مردة آن را يافتم. اما سه پرنده اي كه او از خود به جاي گذاشته بود رشد كردند و تبديل به بزرگترين طاووس هاي نر شدند و سالهاي بسياري باعث شادي مداوم من بودند، من نزديك حصار مي نشستم و از باز كردن و بادبزني كردن دم هاي رنگي آنها لذت مي بردم. آنها بسيار زيبا هستند و من گاهي ساعتها محو تابندگي رنگهاي آنها مي شدم. هر بهار در پاسخ ناله هاي بلند طاووس هاي نر، مرغ ها به آن طرف بوته ها مي روند و طاووس هاي نر هم به بالاي تپه مي خواهند تا به آنها ملحق شوند. هر بهار بيش از 100 طاووس از تنگدرة گابريل به بالاي تپه مي آيند و و واضح است كه آنها در اينجا حيات وحش خوبي دارند.

باقي سال،‌ طاووس هاي نر در فضايي بسيار دورتر از كاهداني و خانه پرسه مي زدند اما باز هم عده اي سعي كردند كه آنها را شكار كنند. بي شك آنها را به خاطر پرهايشان شكار مي كردند چقدر اين كار احمقانه بود چون در هر پاييز پرهاي آنها مي ريخت و هر كسي مي توانست آنها را از زمين جمع آوري كند.

انسانها و طاووسيان، با هم پيوند خيلي طولاني اي داشته اند. در بيش از 4000 سال، آنها در اطراف معابد هند داراي جثه اي رنگين و مسحور كننده بوده اند و چون مارها و بدبختيها را دفع مي كردند، مقدس بودند.

امروزه، طاووسيان هندي با امنيت كامل در اطراف روستاها جمع ميشوند و همچنان براساس قانون Hinda در هند، محافظت ميشدند. در جاهاي ديگر هند، آنها با وجودي كه پرندة ملي هند هستند، به خاطر غذا و پرهايشان شكار ميشوند. هندي ها معتقدند كه نالة طاووس پيش بيني كنندة بارش باراني است.

طاووسيان متعلق به خانوادة قرقاوليان است كه شامل بوقلمون، قرقاول و ميشود. طاووسيان از بزرگترين قرقاوليان هستند. طول بدن طاووس 6 تا 8 فوت است كه شامل دنبالة دم است و وزن آن به 12 پوند مي رسد، طاووس ماده، كوچكتر است. دنبالة دم طاووس نر، متشكل از پرهاي بلند دم است. در واقع، 150 پر يا شايد بيشتر بخش دم را شامل ميشوند كه اين بخش را پوشش مي دهند. پرهاي دم، پرهاي كوتاهي هستند كه در پشت دنباله قرار دارند و جهت حمل دم بادبزني مي باشند. از آنجا كه پرها داراي درازاي متفاوتي هستند، چشم هاي مصنوعي در پايان دم ها، با باز شدن بادبزني پرها، گسترده ميشوند. اين پرها در رنگهاي سبز متاليك هستند و با چشمه هاي مصنوعي به رنگ آبي و برنز تزئين شده اند. يك طاووس نر بين 100 تا 175 چشم مصنوعي دارد هنگامي كه نر، دنباله اش را باز مي كند، به خاطر نمايش دادن اين چشم هاي مصنوعي است. طاووس هاي ماده، نرها را براساس تعداد چشم هاي مصنوعي كه دارند انتخاب مي‌كنند. نرهايي كه داراي بيشترين تعداد اين چشم ها هستند بيشتر طاووس هاي ماده را مي برند.

در فصل جفتگيري، طاووس نر، منزوي و زودخشم ميشود. او با صداي بلند جيغ مي زند تا حضور خود را به ماده ها اعلام دارد و از قلمروي خود در مقابل نرهاي جوان رقيب دفاع مي‌كند. عملكرد آن شامل نمايش خود از بهترين زاويه، لرزة سريع دم بادبزنيش كه مثل صداي برگ هاي خشك با وزش باد است. پس از جفتگيري، طاووس ماده، خانواده را ترك مي‌كند و خود را در علفها يا پوشش هاي گياهي بلند قامت مخفي مي‌كند. يك سوراخ فراهم ميآورد آنرا با برگها مسطح و هموار مي سازد و بين 5 تا 7 تخم كرم رنگ مي گذارد. او حدود 28 روز روي تخم هاي مي خوابد و حدود 7 تا 9 هفته از جوجه ها مراقبت مي‌كند و در اين مدت او به آنها گرفتن حشرات و غذا خوردن را در روز آموزش ميدهد و در شب آنها را زير خود مي خواباند. طاووس هاي نر، سمبل قدرت و سرمايه اند. فينيقيه اي ها براي اولين بار طاووس را از هند به مصر آوردند. كه اين حدود 3000 سال پيش بود. حدود 600 سال بعد الكساندر آنرا به يونان معرفي كرد و در آنجا ممنوع كرد كه كسي به آنها آسيب برساند در رم گفته شده كه Hera  ، شاهزادة خدايان، Argus صدچشمي، اختيار كرد تا شوهرش را زير نظر داشته باشد چون شوهرش عاشق IO بود. روزي Hera، Argus را در حين انجام شغل، خوابيده ديد همة صد چشم بسته بودند او چشم هاي Argus را كند و آنرا به دم طاووس انداخت كه امروز ما آنرا بدين صورت مي بينيم.

نجيب زادگان انگليسي، براي ميهمانانشان، طاووسيان بريان شده پيشنهاد كردند كه اغلب اين ميهمانان هنگام غذا خوردن، به صداي اين طاووس ها در چمن گوش مي دادند.

به نظر مي رسد كه اين پرندگان زيبا به هيچ كس آسيبي نمي رسانند اما دوباره در گرايش طبيعي ما پرندگاني قبيح و منفور شده اند و از طرف خطة محيط پرورش گياه، به دليل شكايات كشاورزاني كه اين پرندگان را مقصر اصلي شكستن پوشش پلي تني دام هاي علوفه اي مي دانند، به عنوان يك آفت مورد خطاب قرار گرفته اند. اين بخش مي‌خواهد يك برنامة سم پاشي در زمستان تداعي مي‌كند چون كشاورزان معتقدند با شليك كردن به آنها نمي‌توان آنها را از اينجا دور كرد چون اين پرندگان، باهوش هستند و متوجه ميشوند. اميد داريم اين پرندگان نجات يابند چون من خاطرة آنها را گرامي مي دارم. من هيچ پيانويي با خود به بيشه زار نياوردم اما صداي طاووس‌هاي نر در چمن زار را مي شنوم.

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(2)

تحقیق در مورد وصيت نامه هاي اميرالمومنين علي (ع)

بازديد: 61


 

دانشگاه جامع علمي كاربردي

واحد سابكو

 

درس:

متون اسلامي

 

 

موضوع:

وصيت نامه هاي اميرالمومنين علي (ع)

 

استاد:

حجت الاسلام والمسلمين حاج آقا رجبي

 

دانشجو:

حسين رستمي نسب

رشته:  ساخت و توليد

 

تابستان  87


مقدمه:

انسان و جنگ

يكي از مسايل زندگي انسان در طول تاريخ، جنگ بوده است. اين پديده عمري بسيار طولاني دارد و قدمت ان به آغاز خلقت بشر مي رسد. اندك زماني پس از آفرينش حضرت آدم نيز، بين فرزندان او جنگ و نزاع درگرفت و دامنة آن تا امروز هم چنان ادامه دارد. براي جنگيدن، ابزار و آلاتي لازم بود كه براي تهيه و ساخت آن در طول زمان، انسان استعدادهاي جسمي و ذهني خود را به كار گرفته است. با گذشت عمر جهان و پديد آمدن دوره هاي مختلف، ابزار و آلات جنگي و شيوه هاي نبرد نيز كاملتر و جديدتر شده است؛ تا جايي كه در دنياي امروز شيوه هايي چون «جنگهاي الكترونيكي» و «جنگ ستارگان» مطرح شده است.

عللي كه انسان را به جنگ كشيده، متفاوت بوده است. مسأله اساسي آن است كه جنگ به اشكال گوناگون در زندگي انسان وجود دارد، چه به صورت دفاع به منظور دفع تجاوز دشمن و چه به شكل تعرض يا به منظور سلطه گري، شهرت طلبي، حرص و طمع.


جهاد در نهج البلاغه

علي (ع) پرچمدار جهاد و مبارزه در راه خدا

“به خدا قسم اگر من تنها، با دشمنان اسلام رو به رو شوم و آنها تمام روي زمين را پر كرده باشند، باك نداشته و نمي هراسم و بدون ذره اي بيم و هراس با آنان رو به رو مي­گردم.”

ياران پيامبر اسلام (ص) با تمام توان، و با مال و جان در راه خدا جهاد كردند، ولي تاريخ اسلام و جهان هيچ شخصي را كه بتواند فداكاري،‌ رشادت و شجاعت و اخلاص حضرت علي (ع) را در راه خدا و دين داشته باشد، به خود نديده است.

قدم، قلم، بيان، شمشير و تمام زندگي علي (ع) در راه خدا و در راه جهاد و مبارزه بود و در همه حال، به مصلحت اسلام مي انديشيد.

علي (ع) با قطع نظر از تمام اوصاف انسانيش كه او را پس از پيامبر (ص)، شخص درجه يك اسلام معرفي مي كند، افسر نمونة اسلام هم بوده است.

فتوحات جنگي به استثناي جنگ تبوك، به پرچم داري و فداكاري او بوده است. در هر نوع جهادي، تا آنجا برجستگي و امتياز داشت كه احدي بر او سبقت نمي گرفت. در همة جنگها در صف اول مقدم بود و از آغاز نوجواني تا پايان آخرين لحظه زندگي اش، در جهاد دايم به سر مي برد.

اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايد: “من هنوز بيست سالم نشده بود كه قدم به ميدان جنگ گذاشتم چهل سال است كه من به فنون سربازي آشنايي و سابقه دارم. هفتاد نبرد نامي را در عهد پيغمبر (ص) با نقشه هاي صحيح خود گشوده، پرچم پيروزي اسلام را بر بلندترين دژهاي دشمن به اهتزاز درآوردم.”

اگر مصلحت اقتضاي نبرد مي كرد، قهرمانانه در جنگ شركت مي جست و به استقبال شهادت مي شتافت. چنان كه خود چنين فرموده است: “سوگند بدان كسي كه جان پسر ابي طالب به دست اوست، كه هنوز ضربت شمشير خوردن بر من آسانتر است از مردن در بستري كه در غير طاعت خدا باشد.”

در زمان صلح، با زبان فصيح و قلم بليغ و بيان دلنشين خود، به دعوت به حق مبادرت مي نمود. با تمام اين عظمت مي فرمود: اگر همة حكومت زمين و آسمان را در مقابل درآوردن پوست جوي از دهان مورچه اي به من بدهند، چنين عملي انجام نخواهد داد. اين است سرباز اسلام، الگوي تمام و كمال براي رزمندگان، افسران و فرماندهان و همه مسلمين دنيا.

با آن كه در طول اين كتاب در هر فصلي و در كنار آيات الهي، فرمايشات علي (ع) زينت بخش بعضي صفحات بوده است، دريغ است كه فصل جداگانه اي را به بيانات شيوا و دلنشين علي (ع) در نهج البلاغه، كه خود قهرمان ميدان جهاد و مبارزه بود اختصاص ندهيم. هر چند كه اين فصل منتخبي است از فرموده هاي اميرالمؤمنان (ع) و طبيعي است آوردن كلية مطالبي كه در رابطه با جهاد است و تفسير و توضيح آن بر عهدة اهل علم و دانشمندان فاصل مي باشد.

در اين فصل ابتدا، فرازهايي از سخنان اميرالمؤمنين (ع) در نهج البلاغه آورده مي شود كه شامل فضيلت جهاد و پايداري و مقاومت در جهاد، فنون مبارزه و روش جنگ و در پايان و در آخرين قسمت، اوصاف و شرايط سربازان ارتش اسلام،‌ آورده مي شود.

الف: علي (ع) و جهاد

1-  مساعدت و ياري كردن همر زمان

يك فرد جنگجو و دلير و شجاع شخصي است كه از خويش دفاع كرده و دشمن را پراكنده نموده، منكوب سازد و بعد از آن بدون درنگ به ياري برادر خود بشتابد. باي يك شخص مسلمان، هرگز اين صفت پسنديده نيست كه دشمن خويش را به حال خود واگذارد، تا اين دشمن با دشمن برادر خود، همدست شده به اتفاق، آهنگ جنگ او كنند.

2-  فرار از ميدان جنگ، باعث خشم خداست

به خدا قسم اگر از زير شمشير دنيا فرار كنيد، از شمشير آخرت به سلامت نمي مانيد، اگر از نبرد فرار نماييد، خداوند درهاي رحمت را به روي شما بسته و در خشم او گرفتار مي شويد. يك لحظه در كار حمله و نبرد، كوتاهي نكنيد. واي بر كسي كه ار ميدان جنگ فرار كند، زيرا ثمرة اين كار در دنيا، خواري و ننگ و در آخرت هم، سوز آتش را تحمل نمودن است و هلاكتهاي بي درنگ نصيب مي گردد.

3-  عدم شركت در جهاد، ذلت است

سپاهين دشمن با شما خواهان جنگند، يا بر نفوس خويش، به ذلّت و خواري و پستي اقرار كنيد يا تيغها را از خونهاي دشمنان و خودتان را از فرات، سيراب سازيد. پس مرگ در زندگاني شماست، اگر مغلوب شويد و زندگي پر شرافت، در مرگ شماست، اگر به دشمنان غالب آييد.

پس هر كس به جهاد پشت كند و با علاقه از آن سرباز زند، خواوند لباس ذلت بر او مي پوشاند و به بلاها گرفتارش مي كند، عقل و خرد از وجودش مي برد و حق از ائ بيزار و انواع خواريها به او روي مي آورد و عدالت در حقش اجرا مي شود.

4-  جهاد دري از درهاي بهشت است.

جهاد، دري از درهاي بهشت است كه خداوند آن را به روي دوستان خاص خود مي گشايد و لباس پرهيزگاري و زره فراخ دامن و سپر محكم خداوندي است.

5-  هشياري و آمادگي

اي دلاور جنگجو، بيدار باش. هرگس به غفلت در مقابل دشمن به خواب خوش رود، بدون ترديد بايد بداند كه دشمن به خاط او لحظه اي ديده به دست خواب نسپارد در فراز كوهها و بالاي بلنديها و پشته ها، ديده باناني براي خود بگماريد مبادا دشمن بناگاه، از كمينگاه يا از جايگاه امن، بر شما بتازد.

6-  شكيبايي در رزم

اي لشگريان خدا، لباس شكيبايي را بر تن كنيد، دنداهاي خويش را بر هم بفشاريد و با عزمي راسخ، در ميدان رزم بكوشيد.


7-  پاداش رزمندگان

فراموش نكنيد شما سپاهيان خدا هستيد، كه از لشگر كفر قويتريد و خداوند در همه احوال جنگ، با شما خواهد بود. در اين جهاد پاداش نيكو، متعلق به شماست و پاداش اخروي نصيب شما خواهد شد.

8-  حمله دو جانبه به دشمن

در موقع جمله بر سپاه دشمن، از يك جانب و اگر توانستيد، از دو جانب بتازيد و اين عمل كه به محاصره شبيه است، به پيروزي نزديكتر خواهد بود.

9-  انتخاب موضع مناسب به دشمن

چندان به دشمن نزديك مشويد كه در امواج سهمگين كارزار، يك باره فرو رويد و آنقدر هم دور نگرديد كه به سستي و ترس تظاهر كنيد، بلكه در اين مورد هم، ميانه روي و تعادل، از همه چيز بهتر است.

10- افشاگري به جاي ناسزا

من دوست ندارم شما فحاش باشيد و ليكن هرگاه خواستيد ماهيت دشمن را افشا كنيد، كافي است كه عملكرد زشت آنها را توصيف كرده و حال و موقعيت و چهره آنها را يادآور شويد.

ب-شرايط و صفات سربازان

1-  ايمان

سربازان! شما پيش از هر تجهيز و سلاح، به نيروي ايمان مجهز و مسلح باشيد.

2-  اطاعت و فرمانبري

سرباز در مقابل فرمانده خود بايد مطيع محض و تسليم صرف، باشد و كوچكترين تخطي از نقشه اي كه مولود فكر افسران و فرماندهان است، روا ندارد.

3-  شجاعت و استقامت

سرباز بايد رشيد و فداكار باشد  به هنگام حمله، از كوههاي آتش و درياهاي مواج باك نداشته باشد. سرباز نيست آن كه لطمات سنگين حوادث؛ كوچكترين لرزشي در اراده و پيشرفت او بدارد.

4-  ايثار و فداكاري

سپاهي شجاع، كسي است كه شمشير بر كفن نبرد و بر چهره نامبارك مرگ لبخند زند و همچنان خندان در آغوش امواج معركه فرو رود، يا در خون خويش و گرداب فنا غرق گردد  يا به ساحل پيروزي و افتخار دست يابد.

5-  دقت در اجراي دستور

همين  كه به سرباز، فرمان تقدم (پيش) داده شد تا پايان پيكار، بايد اين كلمه نصب العين او قرار گيرد و تمام اعضا و اندامش در منتهاي فعاليت به پيشرفت پردازد.

6-  دفاع از حيثيت و شرافت خود و اسلام

او بايد ايمان داشته باشد كه شرافت شخصي و نوعي او، و حرمت و ناموس دين اسلام، گروگان فرماني است كه در هنگامة نبرد، از غريو فرياد فرمانده به گوش مي رسد.


7-  دفاع از عقيده

سربازان رشيد، شما شمشير بر كفن همي بنديد و در مقابل تهاجم بيگانگان، از عقيده و مرام خويش حمايت كنيد و اين فداكاري بزرگ به اسلام عزت و مناعت، بخشد.

8-  عدم سستي و خيانت در برابر فرمانده

واي بر آن سرباز كه در انجام وظايف جنگ، سستي كند و يا به فرماندة خويش خيانت روا دارد. اين چنين لشگري در پيشگاه خداوند و در مقابل اميرالمؤمنين، سخت پست و ناچيز و شديد ترين كيفر ها را كه بتوان تصور كرد، در دو جهان سزاوار است.

9-  هنگام عبور از شهرها، براي رسدن به محل مأموريت

سرباز موظف است موقعي كه به عنوان راهگذار به شهري وارد مي شود، خود را مانند يك مرد عادي، در آن شهر دانسته و كاملاً مطيع مقررات فردي و اجتماعي آن جا باشد.

سرباز در مقابل كم بهاترين چيزي كه از شهرهاي معبر خود خريداري مي كند، بايد همان مبلغ كه قيمت آن كالا است بپردازد.

از من نيست و با من بستگي ندارد و روحم از آن كس بيزار است، كه بخواهد به قدر ارزني بر افراد رعيت تحميل شود و از آنها حتي متاع كم ارزشي هم بدون پرداخت بها دريافت دارد.

10- ارزش سرباز

سرباز، زينت كشور و افتخار تاج و تخت است.

سرباز، نگهبان دين و پاسدار شرافت و حرمت قانون است.

سرباز، مدار امنيت راه و حافظ كاروانيان شب پيماست.

سرباز، يعني ستوني كه كاخ استقلال و عظمت مملكت بر دوش او استوار و پابرجاست.

در ساية حمايت پروردگار مهربان، ايمن بمانيد اي سربازان من.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نگرشي بر تاريخ گزيده اثر حمد الله مستوفي

بازديد: 189

 

به نام پاك كردگار



 

عنوان مقاله : نگرشي بر تاريخ گزيده اثر حمد الله مستوفي

 

به كوشش : طاهره خبازي

 

عضو هيئت علمي تمام وقت دانشكده ادبيات و علوم انساني

 

دانشگاه آزاد اسلامي واحد ورامين پيشوا

 

تاريخ تهيه : مرداد 1385

 


فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                          صفحه

مقدمه ............................................................................................................... 3

وضعيت اجتماعي و ادبي عصر حمد الله مستوفي............................................. 5             

علل برتري كتاب تاريخ گزيده........................................................................... 7

مباحث و قسمت هاي تشكيل دهنده تاريخ گزيده ............................................. 9

مآخذ تاريخ گزيده ............................................................................................ 11

نام و موضوع تاريخ گزيده .............................................................................. 11

چگونگي نثر تاريخ گزيده.................................................................................. 12

بررسي اثر از لحاظ سبك شناسي ................................................................... 16

موضوع ها و انواع نثر فارسي دردوره ايلخانان.............................................. 17

بررسي مضامين و موضوعات اثر................................................................... 19

چند نكته در مورد اثر حمد الله مستوفي............................................................ 21

فهرست منابع و مآخذ....................................................................................... 24

 

 

مقدمه

در قرن هشتم و در عهد حكومت ايلخانان در سال 685 هجري ، اديب و مورخ و جغرافي داني برجسته به نام حمد الله مستوفي ديده به جهان گشود. وي از آغاز جواني بنابر سيرت آبادي و اجداد خود به خدمت ديواني اشتغال داشت. از آثار ارزنده‌ي وي “كتاب تاريخ” گزيده است كه آن را در سال 730 هـ . در خلاصه‌ي تاريخ عالم بنام خواجه غياث الدين محمد تاليف نمود . اين كتاب در تاريخ عمومي و تاريخ اسلام و تاريخ ايران تا عهد مولف ( دوره‌ي ايلخانان ) است و در پايان آن دو باب در تاريخ علما و شعراي عرب و عجم و ديگري در تاريخ قزوين و ذكر تراجم رجال آن شهر بر كتاب افزوده شد كه خاص از باب اطلاع بر احوال و رجال و علم و ادب دارد.[1]

از مراتب اهميت اين كتاب آن است كه ادوارد برون [2]و نيكلسن [3] ترجمه‌ي خلاصه‌يي از آن را به انگليسي ارائه داده اند و نيز ادوارد برون قسمت مربوط به احوال شعراي ايران را از اين كتاب جداگانه در سالهاي 1900-1901 به انگليسي ترجمه و در مجله‌ي  انجمن پادشاهي انگليس منتشر كرد.

حمد الله مستوفي در آثار خويش در خصوص خود و خاندانش اطلاعات ارزنده اي ارائه داده است و در كتاب تاريخ گزيده شرح نسبتاً دقيقي در مورد اصل و خانواده‌ي خود بدست داده است و اصل خود را عرب معرفي مي كند و شجره‌ي خود را به حربن يزيد رياحي مي رساند.[4] وي از يك خاندان كهن مستوفيان قزوين بود كه‌يكي از اجداد او به نام فخرالدوله ابومنصور كوفي در سال 223 هجري به حكومت قزوين منصوب شد و از آن پس ، خاندانش در اين شهر باقي ماندند و همه به عنوان مستوفي قزوين ادامه‌ي حيات دادند. پدر وي نيز با همين سمت مستوفي دستگاه ايلخانان بود. وي از حواشي رشيدالدين فضل الله بود و با سمت استيفاء كارهاي ديواني مي كرد و برادرانش متصدي مشاغل دولتي و صاحب ثروت و دستگاه بودند و چون استيفاء و مشاغل مهم ديواني در آن زمان نياز به داشتن تعليمات كافي در ادب و تاريخ بود پس افراد خانواده وي و خود او از چنين تربيت با ارزشي بهره مند بودند.

از وي سه اثر برجاي مانده كه در جاي خود به ويژگيهاي آنها اشاره مي شود ولي كتاب تاريخ گزيده‌ي وي يك اثر تاريخي و ادبي محسوب مي گردد كه در اين مقاله سعي شده است تا به صورت اجمالي مورد بررسي قرار گيرد .

وضعيت اجتماعي و ادبي عصر حمدالله مستوفي

دكتر ذبيح الله صفا وضع اجتماعي اين دوره را اينگونه بيان مي كند: “ وضع اجتماعي قرن هشتم هجري با اختلافات سران مغول در عهد ايلخانان و علي الخصوص بعد از مرگ ابوسعيد بهادر و كشاكش هاي پياپي امراي مختلف بر سر فرمانروايي نواحي ايران ،همراه بود .”[5]

البته بايد خاطر نشان نمود كه“ در عهد ايلخانان ، اگر چه برخي از آنان كوشش داشتند كه موجبات آرامش اوضاع را فراهم آورند ليكن چون سرداران و سپاهيان آنان همه از مغول بودند ، هر وقت و هر جا كه لازم مي دانستند شدت عمل سابق را تجديد مي‌كردند.

بنابراين استقرار حكومت ايلخانان در ايران كه به ظاهر دوره‌يي آرام تصور مي شد هم ، خالي از محنت هاي دوران حمله و هجوم مغول نبود . [6] دوره‌ي حكومت ايلخانان[7] مغول از لحاظ ادبي و فرهنگي يكي از دوره هاي روشن حيات عقلي ايران است . هرچند در نتيجه‌ي حمله‌ي خونين مغول و انهدام آثار تمدن و فرهنگ، سطح علم و معرفت در ايران به صورت چشمگيري تنزل كرد ؛ اما ، براستي چراغ نبوغ ايراني حتي در آن روزگار هولناك خاموش نگرديد و پس از مدتي ركود و تنزل و بهت زدگي ، بار ديگر ادبا و علما در رشته هاي گوناگون شعر و ادب و ترجمه و تفسير و استعداد خود را به كار گرفتند و در زمينه هاي مختلف درخشيدند تا جايي كه حتي خود را به دوره‌ي پيش از مغول رساندند ، از آن جمله در زمينه‌ي ادبي و تاريخي .

نگارش تاريخ در اين دوره امتيازات خاصي داشت زيرا كتب تاريخي زيادي به صورت محدود يا مفصل نوشته شد و تا به امروز بر جاي ماند. در اين دوره علوم ادبي در راه خلاصه كردن اثرهاي پيشينيان و تهيه‌ي كتب درسي براي استفاده محصلان گام بر مي داشت. به همين علت اگرچه در اين “ دوره ( قرن هفت و هشت هجري ) كار زياد در دانش هاي ادبي انجام شد ، اما عمل ابتكاري تازه ، كم بود و باسقوط بغداد ، زبان عربي ديگر زبان حكومتي نبود ولي همچنان زبان علمي و ادبي محسوب مي شد و بيشتر تاليف هاي عالمان ايراني به آن زبان صورت مي گرفت.” [8]

هجوم مغول و اثرهاي آن مانند هر تغيير بزرگ اجتماعي نتيجه‌ي خود را يكباره نشان نداد ، بلكه اثرهاي اين حمله را بايد از قرن هشتم به بعد كه عهد انحطاط علم و ادب در ايران است ، جستجو كرد. بعد از قرن هفت و هشت چون ديگر ايران با حمله‌ي بنيان كن و خانه براندازي از نوع حمله‌ي مغول مواجه نگشت اثرها و تاليف ها يي كه در اين دو قرن يا بعد از آن بوجود آمد ، تقريبا همگي بر جاي ماند و همين امر ممكن است محقق را به اشتباه اندازد تا تصور كند كه اين دو قرن از حيث ايجاد آثار و تربيت عالمان و اديبان، دوره‌ي خوبي بوده است.

بنابراين ، تسلط مغول و ايلخانان بر حكومت ايران ، باعث يك انحطاط سريع در تمدن و  فرهنگ ايراني و از آن جمله ادبيات فارسي گرديد كه نتيجه هاي آن از ميانه‌ي قرن هشتم به بعد در تاريخ تمدن و فرهنگ ايراني آشكار شد .

علل برتري كتاب تاريخ گزيده

اكنون پس از آشنايي با اوضاع و احوال اجتماعي و ادبي اين دوره ، بهتر مي توان به بررسي افكار و آثار حمدالله مستوفي پرداخت. همانگونه كه اشاره گرديد ، نگارش متون تاريخي در اين دوره امتيازات خاصي داشت و از آن جمله مي توان به كتب تاريخي اين دوره اشاره نمود:

1-   تاريخ جهانگشاي جويني تاليف عطاملك جويني

2-   نظام التواريخ تاليف قاضي ناصر الدين ابوسعيد بيضاوي

3-    جامع التواريخ تاليف خواجه رشيدالدين فضل الله [9]

4-   تاريخ وصاف[10] تاليف عبدالله بن فضل الله شيرازي

5-   مجمع الانساب تاليف محمد بن علي بن محمد بن حسين شبانكاه

6-   شاهنشاه نامه [11] تاليف احمد تبريزي

7-   غازان نامه [12] تاليف نورالدين شمس الدين محمد

8-   تاريخ گزيده تاليف حمدالله مستوفي

اما از ميان كتب نامبرده ، كتاب اخير ازهر حيث ، كتابي كامل و اثري شگرف و بي مانند محسوب مي شود و علل اين امر را مي توان چنين بيان كرد :

1-  انشاء و نگارش اثر بسيار ساده ، روان و دلنشين است و به هيچ وجه در نگارش آن از انشاء مصنوع و سنگين كتبي مانند جهانگشاي جويني اثري ديده نمي شود.

2-    كتاب تاريخ گزيده به عنوان يك تاريخ عمومي محسوب مي گردد.

3-  در مقايسه‌ي كتاب تاريخ گزيده با بعضي از كتب تاريخي كه پيش از اين نامبرده شد ، نسبت به حجم خود محتواي مطالب بسيار با ارزش است.

4-  به غير از جنبه هاي تاريخي ، اين كتاب داراي ارزش ادبي بسيار بالايي است و جزء كتب ادبي نيز محسوب مي گردد.

5-    مولف علاوه بر مباحث تاريخي به ذكر مشايخ و شعراي معاصر خود پرداخته است.

6-    حمدالله مستوفي به ذكر شعرا و ادبا و مشايخي اشاره نموده كه حتي ساير تذكره ها به اسامي آنان نپرداخته اند.

7-   مستوفي كتاب التدوين في تاريخ قزوين تاليف امام الدين رافعي را نيز تلخيص كرده و با اضافه نمودن مباحثي پر فايده به صورت بابي در كتاب خود آورده است.

8-  ديگر از ويژگيهاي قابل اهميت اين كتاب ارزش اطلاعاتي آن است كه در زمينه‌هاي مختلف به آن پرداخته شده است.

و تمامي اين علل بيان كننده وجه تمايز تاريخ گزيده بر ساير كتب تاريخي اين دوره است.

مباحث و قسمت هاي تشكيل دهندة تاريخ گزيده

كتاب تاريخ گزيده شامل قسمت هاي ذيل است :

فاتحه ، شش باب و خاتمه .

موضوع فاتحه در آفرينش كاينات. باب اول : در ذكر پيغمبران و كساني كه پيش از دعوت حضرت خانم النبيين ( ص ) ، در كار دين سعي كرده اند. باب دوم : در ذكر پادشاهان كه پيش از اسلام بودند. باب سوم : در ذكر خاتم النبيين و سيد المرسلين و حبيب رب العالمين محمد مصطفي ( ص ) و خلفا و اصحاب و احفاد او. باب چهارم : در ذكر پادشاهان كه در صدر اسلام بودند . باب پنجم در ذكر ائمه‌ي سنت و قراء و مشايخ و علماء دين . باب ششم : در ذكر احوال شهر باب الجنه قزوين كه مولد و منشا و مقام مولف است.

خاتمه : در ذكر انساب انبياء و پادشاهان و حكما و غير هم بر سبيل شجره[13]. هر كدام از بابهاي شش گانه كتاب شامل فصول [14] متعددي است . به عنوان مثال باب پنجم شامل شش فصل است :

فصل اول در ذكر ائمه مجتهدان.

فصل دوم در ذكر قراء كلام الله قديم.

فصل سوم در ذكر محدثان.

فصل چهارم در ذكر مشايخ.

فصل پنجم در ذكر علما .

فصل ششم در ذكر شعرا.


مآخذ كتاب تاريخ گزيده

حمدالله مستوفي در مقدمه‌ي تاريخ گزيده ، مآخذي را كه براي تاليف كتاب خود مورد توجه وعنايت قرار داده است را چنين برشمرده است:

1-  سيره النبي 2- قصص الانبياء عليهم السلام 3- رساله‌ي قشيري 4- تذكره الاولياء 5- تجارب الامم و مشارب التجارب 6- ديوان النسب 7- تاريخ محمد بن جرير طبري 8- تاريخ حمزه‌ي اصفهاني 9- تاريخ عزالدين علي بن الاثير جزري 10- زبده التواريخ 11- تاريخ جمال الدين ابوالقاسم كاشي 12- تاريخ نظام التواريخ قاضي ناصر الدين ابوسعيد بيضاوي 13- تاريخ عيون التواريخ ابو طالب علي بن انجب خازن بغدادي 14- معارف ابو محمد عبد الله بن مسلم بن قتيبه الدينوري 15- جهانگشاي جويني 16- ترجمه‌ي يميني ابي الشرف جربادقاني 17- سيرالملوك نظام الملكي 18- شاهنامه‌ي فردوسي 19- سلجوق نامه‌ي ظهيري نيشابوري 20- مجمع آثار الملوك قاضي ركن الدين خويي 21- استظهار الاخبار قاضي احمد دامغاني 22- جامع التواريخ.

كثرت منابع و مآخذ فوق ، خود اهميت كتاب تاريخ گزيده را به روشني بيان مي دارد.

نام و موضوع تاريخ گزيده

در مورد انتخاب نام كتاب و موضوع آن از زبان مولف آن نقل مي كنيم :

“ مجموع مصنفات [15] اين صناعت است گزين كرده ، در سلك كتابت منتظم گردانيد و اين كتاب را گزيده نام كرده ، مبني گردانيد بر ذكر انبياء و اولياء و پادشاهان و وزراء ايران زمين و آثاري كه از ايشان بازمانده از عهد آدم عليه السلام تا زمان تاليف اين مختصر كه سنه‌ي ثلثين و سبعمايه هجري مصطفوي است .” [16]

چگونگي نثر تاريخ گزيده

حمد الله مستوفي اين اثر را به نام خواجه غياث الدين [17] تاليف نمود. نثر كتاب ساده ، روان و شيرين است به طور كلي از نثر مصنوع بر كنار بوده و كاملا قابل فهم مي‌باشد.در كتاب آيات ، احاديث و روايات ، ابيات فارسي و عربي به كرار به كار رفته است. مولف كه خود شاعر[18] نيز بوده ، نثر كتاب را در مواقعي موزون و آهنگين نموده است.

كتاب هم از لحاظ تاريخي و هم ازلحاظ يك نثر ادبي قابل تعمق و بررسي است . همان گونه كه اشاره شد وي به علت شغل استيفا ، و جيره خواري درگاه سلطان از مضمون مدح در اثر خود بارها استفاده نموده است . مراتب و پيوستگي اجزاء كلام نيز از موارد قابل تأمل كتاب وي است ، گويي هر مطلب را با مهارت سرجاي خود آورده است . تنوع مطالب و مضامين نيز باعث مي شود كه خواننده دچار ملالت نگردد .

تاليف وي ، مانند اكثر كتب با حمديه آغاز مي گردد و مولف به زيبايي هر چه تمامتر در مقدمه‌ي اثر بعد از سپاس و ستايش حضرت دوست القاب و صفات وي را بر مي شمارد و نثر ، قالبي آهنگين به خود مي گيرد. مستوفي براي خداوند صفاتي از قبيل اول ، آخر ، ظاهر ، باطن ، قديم ، عظيم ، عليم ، حكيم ، موجود ، معبود ، جبار ، رزاق ، مقصود ، مقدر ، احد ، صمد ، رافع ، باسط ، فعال‌ ، خلاق  ، مختار را به زيبايي بيان مي‌دارد .“ سپاس و ستايش پادشاهي را كه ملك او بي‌زوال است و مملكت او بي‌انتقال، اولي پيش از ابتداء و آخري پيش از انتها. ظاهري ، مظهر جميع اشياء ، باطني چگونگي ذاتش بيش از دانش ما. قديمي كه قدم با وجودش محدث نمايد. عظيمي كه قلم از شرح وصفش قاصر آيد. عليمي كه بر او هيچ پوشيده نيست.”[19]

مولف كاملا با زبان عربي و صرف و نحو و لغت عربي آشنايي دارد در جاي جاي اثر مي توان به معناي آيه‌يا قسمتي از آن و يا خود آيات قرآن پي برد.

به عنوان نمونه :

“ مقدري كه قول قديمش بي آلت مقالت ، بيك لفظ دو گيتي ساخت ” اشاره دارد به آيه 117 سوره بقره” بديع السموات و الارض و اذا قضي امرا فانما يقول له كن فيكون . او آفريننده‌ي آسمانها و زمين است و چون اراده‌ي آفريدن چيزي كند به محض آنكه گويد موجود باش به فور موجود خواهد شد .

و يا آيه‌ي 59 سوره آل عمران

ان مثل عيسي عند الله كمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون همانا مثل خلقت عيسي به امر خدا به مانند خلقت آدم است كه خدا او را از خاك بساخت سپس بدان خاك گفت بشري به حد كمال باش همان چنان گرديد.

و يا آيه 73 سوره‌ي الانعام

و هو الذي خلق السموات و الارض بالحق و يوم يقول كن فيكون

و اوست خدايي كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و روزي كه خطاب كند موجود باش آن چيز بي درنگ موجود خواهد شد .

 اولي پيش از ابتدا و آخري بعد از انتها ظاهري مظهر اشياء، باطني چگونگي ذاتش بيش دانش ما.

به آيه‌ي “ هو الاول و هو الاخر هو الظاهر و هو الباطن ” اشاره دارد

او ( خداي ) اول و آخر و ظاهر و باطن است .

 “ علمي كه بر او هيچ پوشيده نيست ” به آيه ان الله علام الغيوب و نيز ان الله‌يعلم سرهم و نجوئهم اشاره دارد.

صنايع ادبي شامل بديع لفظي و معنوي نيز در اثر او ديده مي شود اما نه به صورتي كه مفهوم كلام بوسيله آنها مشكل و ناممكن گردد.

از قبيل تسجيع :

قديمي كه قدم با وجودش محدث نمايد . عظيمي كه قلم از شرح وصفش قاصر آيد. تلميح ، تشبيه ، تضاد و نيز در كلام وي ديده مي شود اما به گفته خود “ در سخن آرايي به مستشهدات آيات و اخبار و امثال و اشعار ، زيادت شروع نرفت ، تا سخن دراز نكشد و مقصود محبوب نشود و عموم خوانندگان را از آن حظي باشد و بواجبي ادراك كنند . ”[20]

كلام را به گونه‌اي ذكر مي‌كند كه هدف بازي با صنايع و عبارات و ايجاد كلام مصنوع نباشد.

بررسي اثر از لحاظ سبك شناسي

سبك و سياق كلام وي در كتابش مبين اين مطلب است كه وي از اطناب خودداري نموده و هرگز به دنبال چنين شيوه اي در نثر خود نبوده است . در قرن هشتم هجري نثر فارسي از حيث رواج و انتشار در وضعيت بسيار مطلوبي قرار گرفت و از علل عمده آن بود كه ايرانيان ارتباطشان با انقراض بني عباس و سقوط بغداد با زبان و فرهنگ و ادب عربي بسيار كاسته گرديد “ و با به قدرت رسيدن ايلخانان ، ايران به عنوان مركز حكومت در آمد و حاكمان و دبيران و مديران امور در عراق و الجزيره و روم از ايران تعيين شدند و يا تحت فرمانروايي دولتمردان ايراني درآمدند و ناگزير زبان ديوانهاي انشاء در اين نواحي ، پارسي شد . و نامه هاي فارسي جايگزين رسائل عربي گرديد . از طرف ديگر چون حاكمان اوليه‌ي مغول هيچيك قدرت اداره‌ي امور ديواني و اداري مملكت هاي تابعه‌ي خود را نداشتند مجبور شدند وزيران و مستوفيان ايراني را به كار بگمارند و در نتيجه نه تنها زبان فارسي و انشاء نامه ها بدان زبان از ميان نرفت بلكه احتياج بدان بيشتر از پيش احساس گرديد.[21] و اين مطلب را مي توان در تاريخ گزيده حمد الله مستوفي مشاهده كرد ، هر چند كه در اثر وي هم ابيات عربي ، هم لغات و القاب و اصطلاحات عربي مشاهده مي گردد اما با كمي مقايسه با عصر خود و وضعي كه از آغاز قرن ششم به بعد در ايران ايجاد شده بود كه زبان عربي ، زبان نوشتاري و ديواني محسوب مي گرديد اين مطلب قابل فهم مي‌گردد و ديگر اينكه حمد الله مستوفي در اصل يك فردي بود كه از نظر نژاد و تبار عرب محسوب مي گرديد

موضوع ها و انواع نثر فارسي در دوره ايلخانان

“ در اين دوره در انواع مختلفي از قبيل : ادب ، داستانهاي قهرماني ، رمان ها ، قصه ها و حكايت ها ، كتاب هاي رجال ادب و تصوف و سياست و علم و حكمت ، تاريخ هاي عمومي ، تاريخ هاي محلي ، جغرافيا ، تصوف و عرفان مسائل ديني ، منطق ، حكمت ، رياضيات ، نجوم ، موسيقي ، اخلاق ، فنون ادب و لغت كتابهاي متعدد تاليف شد .” [22]

از جمله كتابهاي معتبر در تاريخ عمومي [23]همين اثر حمد الله مستوفي در تاريخ گزيده است درباره‌ي سبك و نثر كتاب تاريخ گزيده بايد گفت كه مولف انشاء مرسل را براي كتاب خود برگزيد . نثري كه درقرن هفتم و هشتم به عده‌اي از كتب تاريخ و علمي و قصه و حكايت اختصاص يافته بود . در اين شيوه به كار بردن لغت ها و تركيب هاي تازي معمول بود مولف گاه عين عبارت عربي را با اندك تغيير به فارسي ترجمه مي كرد . اما بايد دانست كه اين واژه هاي تازي با تحولي كه زبان پارسي در سده‌ي ششم يافته بود ، جزء زبان فارسي شد و جاي واژه هاي درسي را گرفته بود.

در كتاب تاريخ ادبيات دكتر ذبيح الله صفا در ذيل مبحث “ پارسي نويسان قرن هفتم و هشتم ” به نام حمد الله مستوفي برخورد مي كنيم [24] و پس از شرح احوال به اختصار به معرفي آثار او اشاره مي شود كه اين مطلب مبين چگونگي نثر و زبان كتاب مي باشد. بطور كلي در اتمام كلام در بحث سبك نثر كتاب تاريخ گزيده ، دكتر سيروس شميسا در كتاب سبك شناسي نثر خود در يك جمله مي گويد : “ نثر حمدالله مستوفي در اين دو كتاب [25] نثري ساده و روان است .” نمونه اي از نثر كتاب تاريخ گزيده : “ اين هفت كس و سگ در غاري شدند و بخفتند . ملك الموت روحشان قبض كرد . سيصد و نه سال مرده بودند . بعد از عيسي زنده شدند . از احوال روزگار خبر نداشتند . اما مردم از عيسي عليه السلام احوال ايشان شنيده بودند كه زنده خواهند شد . يكي ازيشان به شهر رفت تا طعام خرد . خباز چون درم او بنام دقيانوس ديد ، او را پيش ملك شهر برد . ملك احوال او تفحص نمود ، نشانها باز داد ملك و قوم شهر با او به در غار شدند تا ياران او را دريابند. او در غار رفت و احوال با ياران بگفت بجميعت دعا كردند تا حق تعالي ايشان را مرگ فرستاد . ملك و شهريان چون حال چنان ديدند . بر در غار مسجدي ساختند و بر در ديوار مسجد احوال بنوشتند.”[26]

مضامين و موضوعات تاريخ گزيده

از نكات مهم وقابل تامل اين كتاب كه بر محاسن و اهميت آن مي افزايد كثرت اسامي،اشخاص ، اماكن ، كتب ، اقوام و قبايل و خاندان ها است كه خود يكي از ويژگيهاي برجسته هر كتاب تاريخي است و نيز يك منبع اطلاعاتي بسيار مفيد در زمينه هاي تاريخي ، ادبي ، جغرافيايي و به شمار مي‌رود. به عنوان مثال در اين كتاب، به نام 3526 نفر اشاره شده است و نيز به نام 431  اشاره رفته است . و يا در فصل ششم از باب پنجم كه در ذكر شعرا در دو گروه عرب و عجم مي باشد به نام 12 شاعر عرب و نمونه شعرهاي آنان به نام 86 تن از شعراي عجم و شرح حال مختصري همراه با نمونه اي چند از اشعارشان پرداخته شده است .

چه شعراي معروفي چون رودكي ، انوري ، خاقاني ، نظامي و چه شعرايي چون بنت البخاريه ، ملك محمود تبريزي ، كوتوال ، مبارك شاه غوري كه شايد نام آنها در كمتر تذكره اي آمده باشد، اشاره شده است.

معرفي او در باب شعرا كاملا به اجمال صورت گرفته و اكثر آنان را در حدود يك الي دو سطر معرفي مي كند و شعراي معروفتر را در چند سطر . و برخي از شعرا چون سنايي ، شمس سجاسي ، شمس الدين كاشي را به اختصار معرفي نمود. بدون آنكه نمونه اي از اشعار شان را ارائه بدهد . به عنوان مثال “ جمال‌الدين اشهري به تبريز در سنه ستمايه در گذشت و به معتبره الشعرا پرخاب مدفون شد. اشعار نيكو دارد.”[27]

درتاريخ گزيده در ذكر آفرينش كاينات به نكات نجوم و مباحث و سير و مراتب آفرينش نيز اشاره شده است :

“ هر دو عالم از صورت آفرينش عقل كل پيدا گشت كه از عقل كل ، نفس كل و هيولي پديد آمد و از آن چهار عنصر و به بالاي آن اطباق نه آسمان محيط شد و در خلقت به تقدم زمان هيچيك بر ديگر محتاج نشد . ” [28]

كتاب  تاريخ گزيده را بايد هم تاريخ عمومي دانست و هم تاريخ مذهبي و هم تاريخ ادبيات و در مورد پيامبران از حضرت آدم تا حضرت خاتم را ذكر نموده است كه بر روي هم نام 93 پيامبر را آورده و در مورد هر يك توضيحاتي آورده است . به عنوان مثال “ اسماعيل عليه السلام را خداي تعالي پيغمبري داد و به يمن مدت فرستاد. پنجاه سال ايشان را دعوت دين ابراهيم مي‌كرد. اندكي ايمان آوردند . چون عمرش به صد و سي سال رسيد، درگذشت . او را در جنب مادرش ، در حرم كعبه دفن كردند.”[29]

يكي ديگر از مضامين كتاب تاريخ گزيده در ذكر پادشاهان پيش از اسلام است در فصل اول آن در ذكر پيشوايان به ذكر يازده پادشاه مي‌پردازد كه گويي كاملا به شاهنامه‌ي فردوسي توجه داشته است .

چند نكته در مورد تاريخ گزيده

به علت خدمات ديواني و استيفاء مي توان به راحتي نتيجه گرفت كه مولف تاريخ گزيده در اين كتاب ، زبانش از بيان حقايق بعضي مسائل به عنوان يك مورخ قاصر بوده است و اين مساله را در لابه لاي كتابش مي توان ملاحظه كرد ، زيرا وي معاصر و جيره خوار سلطان مغول بوده و نمي توانسته علت اصلي بعضي وقايع را ذكر نمايد از جمله :

“ با فرمانروايي ابو سعيد ايلخاني هرج و مرج ملوك طوايف بار ديگر به تخت برآمد و تا ظهور تيمور به درازا كشيد . وي كودك بود كه بر مسند ايلخانان تكيه زد و كارها بر دست امير چوپان مي رفت كه با پسرانش ممالك ايلخانان را در تصرف داشتند .”[30]

“ چون امير چوپان به خراسان رسيد ، پسر مهتر خود ، حسن ، را به ولايت زاول و كاول به جنگ ترمه شيرين فرستاد . ترمه شيرين منهزم شد و او در آن ولايت قتل و غارت عام كرد و در مزار سلطان غازي محمود سبكتگين رحمه الله به غزنين بي رسمي ها كردند و گور او بشكافتند و مصاحف پاره كردند . لاجرم حق تعالي هم در آن جنگ ، نكبت به خاندان ايشان فرستاد و در خاطر پادشاه اسلام افكند كه به تدارك كار ايشان مشغول گردد . چون ايشان در هر كس از امراي دولت و مقربان حضرت شوكتي يافتند ، به بهانه‌ي آنكه قصد ايشان دارد ، تمامت را برداشتند و عرصه‌ي مملكت خود را صافي پنداشتند و بقوت دولت مغرور شدند . پاد شاه در كار ايشان فرصتي مي طلبيد ” .

اما علت واقعي اين حادثه را اكثر مورخين اين گونه بيان كرده اند كه چون ابوسعيد عاشق دختر امير چوپان به نام خاتون شد . اما اين زن در سال 723 به ازدواج امير حسن گوركان جلاير درآمده بود طبق ياساي مغول ، امير شيخ حسين به اجبار بايد زن خود را طلاق مي داد تا خدمت خان رود . اما امير چوپان از روي غيرت ، بدين امر رضا نداد و شيخ حسن را با زنش بقرا باغ فرستاد . ابو سعيد بسيار رنجيد و ركن الدين صائن نيز فرصتي يافته ، نفوذ فراوان امير چوپان و پسرش دمشق خواجه را به رخ سلطان كشيد . در موقعي كه امير چوپان در خراسان بود ، سلطان خبر يافت كه دمشق خواجه با قنقاي خاتون قماي سلطان اولجاتيو ، ارتباطي دارد . شبي كه دمشق خواجه كه شخصا شجاع و چابك بود ، خواست بگريزد ولي اسبش فرو ماند و دستگير شد و در پنجم شوال 727 به قتل رسيد و اموالش به غارت رفت . ” [31]

اين نمونه ذكر گرديد تا مشخص شود كه در اكثر كتب تاريخي چنين موردي يعني پوشاندن حقيقت بوده است . ديگر وجود بعضي اغلاط در تاريخ گزيده ، به عنوان مثال حمدالله مستوفي در فصل دوازدهم باب چهارم آورده :

“ در اواخر ربيع الاخر سنه‌ي سبعين و ستمايه ، غزان خان كه خلاصه‌ي پادشاهان دودمان بود و زبده‌ي شهرياران اين خاندان متولد شد در سنه‌ي احدي و سبعين در بخارا خروج تارابي بود . خلقي بسيار جمع شدند و فتنه‌ي او بالا گرفت ”مستوفي قيام تارابي را به اشتباه سنه‌ي احدي و سبعين آورده در حالي كه خروج تارابي در سال 630 بوده است . [32]

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست منابع و مآخذ

1 قرآن كريم ترجمه و تفسير الهي قمشه اي انتشارات صالحي و امير كبير ، تهران 1366 .

2-   آثار الباقيه ، ابوريحان بيروني ، ترجمه اكبر دانا سرشت ، اميركبير ، چاپ سوم 1363.

3-   تاريخ ادبيات ايران ، جلد دوم ، ذبيح الله صفا ، تلخيص محمد ترابي ، خلاصه‌ي جلد سوم  ، انتشارات بديهه ، تهران 1374 .

4-   تاريخ ادبيات ايران ، تاليف دكتر ذبيح الله صفا ، جلد سوم ، بخش دوم ، انتشارات فردوس ، چاپ نهم ، تهران 1372 .

5-   تاريخ گزيده ، تاليف حمدالله مستوفي باهتمام دكتر عبدالحسين نوائي ، موسسه امير كبير ، تهران 1381 .

6-   چهار مقاله نظامي عروضي سمرقندي ، مصحح دكتر محمد معين ، اميركبير چاپ نهم ، 1366 .

7-  حبيب السير ، تاليف غياث الدين بن همام الدين الحسيني ، زير نظر دكتر محمد دبير سياقي ، انتشارات خيام تهران 1353 هجري خورشيدي .

8-  روضه الصفا ، تاليف محمد بن خاوند شاه بلخي (‌مير خوند ) به تلخيص دكتر عباس زرياب ، انتشارات علمي ، تهران 1373 .

9-    سبك شناسي ملك الشعراي بهار امير كبير ، چاپ دوم 1373 .

10-           سبك شناسي نثر دكتر سيروس شميسا ، نشر ميترا تهران 1383 .

11-            سيري در شعر فارسي ، تاليف دكتر عبدالحسين زرين كوب ، انتشارات نوين، تهران 1367 .

12-     شاهنامه حكيم فردوسي به تصحيح و مقابله و همت محمد رمضاني، انتشارات پديده ( كلاله خاور ) ، چاپ اول تهران 1369.

13-           فرهنگ فارسي ، تاليف دكتر محمد معين جلد 5 ، انتشارات امير كبير ، تهران 1375.

14-           قصه هاي قرآن ، ترجمه استاد مصطفي زماني ، انتشارات فاطمه زهرا ، پاييز 1373 .

15-           مختصري در تاريخ تحول نظم و نثر فارسي ، دكتر ذبيح الله صفا ، امير كبير ، چاپ هشتم 1353 .

16-            هزار سال نثر فارسي ، كريم كشاورز ، سازمان كتاب هاي جيبي، 1345 .

 

 



[1]تاريخ ادبيات ايران ، ص 1277-1278.

[2]E.Brown

[3]Nicholson

[4] براي اطلاع بيشتر رجوع شود به مقدمه  تاريخ گزيده به اهتمام دكتر عبدالحسين نوائي

[5]تاريخ ادبيات ايران، دكتر صفا ، تلخيص محمد ترابي، ص30.

[6]تاريخ ادبيات ايران ، ص 32

[7]يعني سالهاي بين 656 ( فتح بغداد و استقرار هولاكو در ايران ) تا سال 736 مرگ ابوسعيد بهادر آخرين ايلخان مغول.

[8]- تاريخ ادبيات ايران ،ص 69.

[9] - وي همان كسي است كه حمد الله مستوفي در اوايل عمر از طرف او به سمت مستوفي زنجان ، ابهر و طارم منسوب شد .

[10] - نام اصلي اين كتاب تجزيه الامصار و تزجيه الاعصار معروف به وصاف الحضره‌ يا تاريخ وصاف مي باشد.

[11]-  نام ديگر آن چنگيز نامه است كه در حقيقت منظومه ايست تاريخي.

[12]اين كتاب نيز منظومه اي است مشتمل بر 9 تا 10 هزار بيت .

[13]دكتر عبدالحسين نوايي مصحح كتاب تاريخ گزيده در قسمتي از تصحيح  كتاب ذكر نموده اند كه  “ از اين شجره در نسخي كه تا كنون ديده ام اثر نيافته ام .”

[14]براي اطلاع بيشتر از نام تمامي فصول مراجعه شود به كتاب تاريخ گزيده ص 9 تا 14 .

[15] - منظور مآخذي است كه از آنها در تاليف تاريخ گزيده بهره برده است .

[16] - تاريخ گزيده ، ص 7 .

[17] - خواجه غياث الدين محمد ، فرزند خواجه رشيد الدين فضل الله بوده كه پس از قتل پدر به جاي وي بر مسند وزارت نشست .

[18]در سال 735 هجري ، حمدالله مستوفي يك اثر معروف خود را به نظم جامه‌ي كمال پوشانيد و آن منظومه‌ي معروف “ ظفرنامه ” است به بحر متقارب . اين منظومه كه در تاريخ ايران بعد از اسلام است شامل 75 هزار بيت بوده و وي آن را به مدت 15 سال مي سروده ، تا جايي كه خود مي‌گويد :

كشيدم درين پانزده سال رنج             بگفتم سخن پانزده بار پنج

و در جاي ديگر سروده :

در اين نامه از هفتصد و چند سال        بگفتم حكايت ز
ظفرنامه كن نام اين نام را               بدين تازه كن رسم شهنامه را .

[19] - تاريخ گزيده ، ص 1

[20] - تاريخ گزيده ، ص 7.

[21] - تاريخ ادبيات ايران ، جلد دوم ، ص 199 .

[22] - تاريخ ابيات ايران ، جلد دوم ، ص 200 .

[23] - از جمله كتب ديگر در اين زمينه كتاب معروف طبقات ناصري از قاضي ابو عمرو منهاج الدين بن سراج الدين جوزجاني معروف به منهاج سراج و ديگر جامع التواريخ خواجه رشيد الدين فضل الله همداني در هفت مجلد كه به سال 710 هجري به پايان رسيد .

[24] - رجوع شود به تاريخ ادبيات ايران ، ص 1276- 1280 .

[25] - منظور از اين دو كتاب ، دو اثر نثر حمد الله مستوفي است يكي همين كتاب تاريخ گزيده و ديگري “ نزهه القلوب ” است كه آن را به سال 740 ه . در جغرافيا نوشت . اين اثر آخرين تاليف حمد الله مستوفي به شمار مي رود . اين كتاب علاوه بر جغرافيا مشتمل بر هيات، تاريخ طبيعي و فصلي در عجايب عالم است كه از كتب نفيس تاريخ و جغرافيايي قرن هشتم محسوب مي شود.

[26] - تاريخ گزيده ، ص 71 .

[27] - تاريخ گزيده ، ص 725

[28] - تاريخ گزيده ، ص 15 .

[29] - همان منبع ص 32 33 .

[30]سيري در شعر فارسي ، ص 82-83 .

[31]رجوع شود به ذيل جامع التواريخ و روضه الصفا و حبيب السير.

[32] رجوع شود به جهانگشاي جويني و جامع التواريخ و روضه الصفا .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

معرفي نهادهاي بين المللي اقتصادي – بازرگاني

بازديد: 57

آشنايي با بانك جهاني[1]

معرفي نهادهاي بين المللي اقتصادي بازرگاني

اشاره :

       نهادهاي مالي بين المللي نقش تعيين كننده اي در تأمين نيازهاي مالي كشور هاي عضو براي پيشبرد برنامه هاي توسعه اي و بازسازي اقتصادي آنها دارد .

دسترسي به منابع مالي ارزان قيمت بين المللي براي تامين مالي پروژه هاي اقتصادي يكي از مزيت هاي اساسي در تامين مالي سرمايه به ويژه براي كشورهاي در حال توسعه و كشورهاي درگير با بحران هاي مالي محسوب مي شود . از اين رو نوعي رقابت بين المللي براي دستيابي به اين منابع همواره وجود دارد .و در همين حال برخي قدرت هاي بزرگ در تصميم گيري نسبت به اعطاي تسهيلات اعتباري در اين گونه نهادها اثر گذار مي باشند . انها با ارايه تحليل هاي خاص در قبال اوضاع سياسي اقتصادي كشور هاي متقاضي وام مي توانند در پرداخت يا عدم پرداخت اعتبارات نقش تعيين كننده اي ايفا كنند . با اين وجود كشورهايي كه با كمبود منافع سرمايه و سرمايه گذاري روبه رو مي باشند ، همواره مي بايست در تلاش براي دريافت اعتبارت ارزان قيمت باشند .

اعطاي وام «پيروزي » بانك جهاني است !

       موافقت بانك جهاني با پرداخت دو فقره وام به ايران به نوعي پيروزي براي ايران و شكست براي آمريكا معني شده است . مي توانيم به همين تحليل ها دل خوش كنيم و كاري نداشته باشيم كه اصولاً چرا وام مي گيريم . چرا از بانك جهاني وام مي‌گيريم و چرا اين قضيه مي تواند آن قدر اهميت كسب كند كه آن را به مثابه پيروزي در يك مبارزه مر هوم قلمداد كنيم !

اگر اهميت اعطاي وام به ايران به اين خاطر است كه پرداخت آن مخالف ميل باطني آمريكا بوده است . مجدد يك موفقيت خود  را به كشوري در آن سوي ديگر دنيا چسبانده ايم كه ظاهراً در حال نبرد با ماست . فراموش مي كنيم كه متصل كردن اين موضوع به آمريكا ، كشاندن يك مو ضوع اقتصادي به ورطه سياست است . سياستي كه خسرانهاي بسيار در قلمروهاي اقتصادي به ما تحميل كرده است .

       بانك جهاني به ما وام مي دهد به همين دليل ساده كه ديگر مي تواند ايران را درجامعه بين المللي ناديده بگيرد . اين آن نكته اي ايت كه بايد اشتياق ما را بر انگيزد . شادماني ما از اين كه ديگر به اهداف غير منطقي خودشان دست نيافته و نتوانسته اند جلوي پرداخت اين وام ها را بگيرند ، نه سودي در عرصه داخلي و نه در قلمرو
بين المللي براي ما دارد . بي جهت دلتنگ نشويم و ديگران را دلتنگ نكنيم . وام مان را بگيريم و سرفرازانه جلو برويم تا همه دنيا به اين باور برسند كه مي تواند به كشورمان اعتقاد كند وراه هاي تفاهم و وهمكاري را كسترده كند .

بهتر است به اظهارات رئيس بانك جهاني پس ارتباطي تصويب پرداخت دو فقره وام به ايران توجه كنيم كه گفته است “هدف از موافقت پرداخت وام به ايران حمايت از اصلاحات پرزيدنت خاتمي بوده است ”. “او افزوده است كه” برنامه هاي آتي پرداخت وام به ايران پس از س بررسي نتايج برنامه هاي اصلاحات اقتصادي در طي 6 يا 9 ماه آينده تنظيم خواهد شد .”

آخرين گزارش بانك جهاني در مورد جمهوري اسلامي ايران

1-  ايران كشور مهمي در منطقه خاورميانه است اين كشور با جمعيتي 63 ميليوني ، پرسشنامه جمعيت ترين كشور منطقه و شانزدهمين كشور پرجمعيت جهان است . ايران با يكصد و يازده ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي دومين اقتصاد عمده را درمنطقه دار است . اين كشور دومين توليد كننده يبزرگ او پك به شمارر مي رود و مقام دومرا در ذخاير حائز مي‌باشد.

2-  وام بانك جهاني به ايران كه در ماه مي سال 2000 پرداخت شد با توافق هيات اجرايي جهت دو پروژه صورت گرفت . دومين پروژه بهداشتي (وام) شماره 4550 ، به مبلغ 87 ميليون دلار) و پروژه فاضلاب شهري تهران (وام شماره 4551 ، به مبلغ 145 ميليون دلار ) اين وام ها پس از وقفه اي هفت ساله كه در طي آن فعاليت بانك عمدتا بر نظارت بر پروژه ها دردست اقدام و كارها ي اقتصادي جزئي محدود و متمركز شده بود به تصويب رسيد .

3-  اين اشتراتژي مقدماتي و ضمني بر آن بود تا مجريان طرح را از اوضاع توسعه د رايان آماده سازد از پيشرفت روند اصلاحات و چالشها و آينده توسعه را كه در ايران با آن با آن مواجه مي شد را روشن نمايد . اين استراتژي همكاري را كه بانك جهاني درحين فراهم آوردن استراتژي كمك به يك كشور را  كه براي مد نظر قرار گرفتن آن از سوي مجريان طرحهادر طول دو سال آينده بود دنبال مي كرد . از اين رو اين استراتژي در اين يادداشت و گزارش بايد به عنوان استراتژي همكاري مقدماتي و ضمني مورد نظر قرار كيرد  . نماينگر تعميق آگاهي بانك جهاني در قبال عملكرد و اولويتهاي توسعه ايران در دئ سال آتي خواهد بود .

4-  ثبات و استحكام قتصادي و پيشرفت كافي در بخشهاي مهم اصلاح سياست اقتصادي براي قرار گرفتن ايران در جاده رشد پايدار اقتصادي به ويژه در بخش توسعه يافته خصوصي ، مالي و اصلاح نظام قيمت گذاري از اهميت برخوردارند ، در جبهه روابط بي الملل پيشرفت پايدار پيش بيني شده ايران در ارتقاي روابطش با كشورهاي ديگر جهان كه بيشتر ناشي از دستاوردهاي سياست تنش زدايي آقاي خاتمي رئيس جمهوري ايران است عامل مهمي در فراهم آوردن امكانات اقتصادي و مالي براي ايران به شمار مي رود و در پايان دادن به انزواي جهاني كه در ميان عوامل ديگر بيشترين تأثير را درايجاد بحران در تاريخ اقتصادي اخير داشته از اهميت فراوان بر خوردار است .

2- متن كشور و توسعه هاي اخير :

       1-2- تصوير كلي انتخاب خاتمي به رياست جمهوري .

       2-2 نظام سازماني و حكومتي  ايران متشكل است از يك رئيس جمهور و يك مجلس كه به انتخابات مردم بر گزيده مي گردند و تحت فرمان و هدايت رهبر روحاني اين كشور آيت ا خامنه اي فعاليت مي كنند .

      2-3- در چهار چوب محدوديتهاي نظام اسلامي رقابتها ي پرشور و حال و فعال سياسي در ايران وجود دارد كه در آن مردم به اظهار عقيده انتخاب جامعه امال اقتصادي و عرضه و بازگويي سياسي شان مي پردازند .

       2-4 انتخاب مجلس كه در فوريه 2000 برگزار شد به اكثريت عمده اي از اصلاح طلبان در مجلس انجاميد .

       2-5 در بخش بي املل ، روش جاري ايران در روابط خارجي كه بر اساس «گفتگو ميان تمدنهاي » آقاي خاتمي استوار است . دوره ي از تنش زايي را گشوده و دريچه وسيع تري را به جهان باز كرده است .

ساختار اجتماعي :

       6-2- از انقلاب سال 1979 ايران تاكيد فراوان ويژه اي را بر توسعه انساني ، بيمه اجتماعي و «عدالت اجتماعي با پيشرفت قابل نموده است .»

       7-2- گذشته از اين دستاوردها ، ايران هنوز با سه چالش عمده روبروست .

1-   ايران هنوز هم ارفقر عمومي بالايي برخوردار است .

2-   اين كشور بيشتر بواسطه كمكهاي اعانه اي و خير خواهانه با فقر روربروست تا به خاطر اشتغال و مالكيت

3-    در حاليكه اين يارانه هاي عيني به هدف رسيدن به دست فقر اعمال مي شود .

8-2 يك مطالعه كه راجع به فقر توسط دولت انجام شد ، رابطه مستحكمي را بين فقر و بيكاري ترسيم كرد .

9-2- ايران شبكه بيمه اي اجتماعي گسترده و نظام واگذار ساختن وسعي را كه شمار عظيمي از فقر را در بر مي گيرد ، درا است .

10-2- در حالي كه كمكهاي نقدي فوق الذكر و ديگر حمايتهاي مستقيم در رسيدگي به فقرا موثر بوده است ايران همچنان يارانه هاي ضمني و غير مستقيم گسترده اي اعم از يارانه هاي انرژي ، يارانه هاي اعتباري را كه حجم وسعي را شامل مي شود .


“رويا” يا “ واقعيت ”[2]

جستارتي در وظايف ، اهداف و تشكيلات “بانك جهاني”

       بانك جهاني سعي مي كند تا ارتباطي بين منابع كشورهاي ثروتمند و رشد اقتصادي كشورهاي فقير برقرار كند .

-         بانك جهاني ، نه يك بانك بلكه به بيان دقيق تر يك موسسه تخصصي است . بانك جهاني در كاربرد عمومي آن نيست . بلكه يكي از ‏ژانس هاي تخصصي سازمان ملل است و بيش از 184 كشور در آن عضو هستند . اين كشورها به طور مسوولانه عضو بانك جهاني هستند . براي تأمين منايع مالي آن چگونگي مصرف اين منابع .

-         بانك جهاني در واقع عنواني است كه در جهت معرفي بانك بين المللي ترميم و توسعه و موسسه بين المللي توسعه مورد استفاده قرار مي گيرد اين سازمان با همكاري يكديگر وام با نرخ بهره پايين ، اعتبار ووام هاي بلا عوض به كشورهاي در حال توسعه اعطا مي كنند . بيش از 10هزار نفر متخصص توسعه از تمام كشورهاي جهان د رمركز جهاني در واشگتن دي سياسي با 109 اداره بانك جهاني در كشورهاي عضو همكاري مي كنند . كشورهاي با در آمد پايين به طور عموم نمي توانند در بازارهاي بين المللي پول ، وام دريافت كنند چراكه نرخ هاي بهره آنها بالاست . با توجه به اين موضوع بانك جهاني جهت دريافت اعتبار وام اين كشورها به آنهاپشتيباني هاي تخصصي مي دهد . وام ها و اعتبارتي كه اين كشورها از طريق بانك جهاني دريافت
 مي كنند طي يك دوره 35 تا 40 ساله بازپرداخت مي شود .

-         وام بدون اعتبارات مالي كه از طريق موسسه انجمن بين المللي توسعه پرداخت مي شود . بزرگترين منبع مساعدت در سطح جهان مي باشد.

-         در گزارش جامع تر به فعاليت بانك جهاني كه شامل دو سازمان بزرگ وام دهنده فوق و سه سازمان وابسته كوچكتر به نام هاي شركت مالي بين المللي ، موسسه بين المللي تضمين چند جانبه سرمايه گذاري و مركز بين المللي حالاختلاف سرمايه گذاري است خواهيم پرداخت .

1-   صندوق آموزشي

       بانك جهاني دقيقا با حكومت ها ، آژانس هاي سازمان ملل ، اهدا كنندگان كمك هاي مالي ،  سازمان هاي غير قانوني و ساير موسساتي كه در توسعه كشورهاي كمك مي كنند در تلاششان براي رسيدن به اهداف آموزشي براي همه جهان همكاري مي كند .

2-   برنامه جهاني مبارزه با ايدز.

      بانك جهاني بزرگترين بودجه مبارزه با ايدز را تامين مالي مي كند هر روزه 14 هزار نفر از مردم جهان مبتلا به ويروس ايدز مي شوند كه نيمي از آنها بين 15 تا 24 سال سن دارند .

 

3-   بهداشت تغذيه و كنترل جمعيت

       بانك جهاني بزرگترين بودجه بهداشت سازمان جهاني را داراست . بالا رفتن سطح تغذيه و بهداشت در سطح جهاني باعث افزايش رشد اقتصادي و كاهش فقر مي شود .

4-   كميسيون رهايي از بدهي هاي كشورها فقير

       بانك جهاني بزرگترين حامي سياست رهايي از بدهي هاي كشورهاي فقير است . مهمترين هدف اين كميسيون كاهش بدهي خارجي فقيرترين كشورهاي جهان است .

5-   صندوق حمايت از تنوع زيست محيطي

       بانك جهاني يكي از بزرگترين صندوق هاي حمايت از تنوع محيطي جهان مي باشد از سال 1998 ، بانك جهاني به يكي از بزرگترين صندوق هاي تنوع زيست محيطي مبدل شده است.

6-   گروه مشورتي مساعدت فقيرترين ها

      در طي 6 سال اخير ، بانك جهاني مشاركت بشري را در سطح جهان براي مقابله با فقر داشته است .

7-   مبارزه با فساد

       بانك جهاني يكي از موسسات راهبردي مبارزه با فساد در سراسر جهان است . فساد يك مانع بزرگ براي توسعه است .

در واقع فساد باعث مي شود تا مالياتي كه مردم فقير مي پردازند به جاي اينكه به منابع عمومي براي رفع نيازهاي آنها مبدل شود به كساني غير از آنها تعلق بگيرد .

8-   مشاوره به نهاد هاي جامعه مدني

       جامعه مدني بزرگترين فعاليت و نقش را در بانك جهاني داراست . بيش از دو سوم طرح هاي توسعه اي مورد تأييد بانك جهاني در سال مالي گذشته مرتبط با فعاليت سازمان هاي غير دولتي بوده كه در واقع اين نهاد ها به عنوان نهادهاي جامعه مدني مانند يك بازوي مشورتي براي  تدوين استراتژي كشورهايشان عمل مي كنند .

استيلاي آمريكا بر بانك جهاني

       طرح پيشنهادي فروش دو ميليون انس طلا توسط صندوق بين المللي پول براي فراهم نمودن كمك مالي براي كشورهاي فقير با مخالفت شديد كنگره آمريكا روبه رو شد . آمريكا با دارا بودن 17 درصد كل قدرت آراي صندوق بين المللي پول . از حق و توي موثري در تصميم فروش طلا كه به 85% آراء موافق سهامدارن نياز دارد . برخوردار است . در حالي كه دولت كلينتون اعلام كرده است كه اتخاذ هر گونه تصميمي در مورد فروش مكور در حيطه اختيارات قانوني كنگره قرار دارد . يكي از اعضاي جمهوري خواه آمريكا اخيراً اظهار داشت كه اين مساله از آنچه كه مردم تصور مي كنند بسيار پيچيده تر و بهرنج تر است .

       اولين مخالفت با طرح پيشنهادي فروش طلاي صندوق بدواً از ويژگي هاي نمايندگان جمهوري خواه كه مدتهاي طولاني است نسبت به صندوق بين المللي پول بي اعتنا هستند و اجراي اين طرح را نيز به منزله گسترش بيشتر نقش نامطلوب اين موسسه در نظام مالي بين المللي تلقي مي كنند . عنوان گرديد . ناگفته نماند كه نمايندگان مذكور در رابطه با افزايش سال گذشته سرمايه صندوق مخالفت خود را به واسطه آنكه متهم به تشديد بحران مالي جهان نشوند . كنار گذاشتند ولي به نظر مي آيد كه هم اكنون اين الزام ازبين رفته باشد . پيش بيني م يشود طرح لايحه اي از جانب جيم سكستن معاون رئيس كميته مشترك اقتصادي كنگره آمريكا . كه فروش طلا را به جز قيمت رسمي يعني 50/46 دلار در حال حاضر و آن به دولتهاي عضو صندوق بين المللي پول كه مالك نهايي 104 ميليون انس ذخاير طلاي صندوق مي باشند . ممنوع مي كند . سد راه فروش طلا از سوي اين مؤسسه خواهد شد . ضمناً حمايت از اين لايحه توسط ديك آرمي يكي از مخالفان صندوق و نماينده اكثريت در مجلس آمريكا كه از جايگاه برجسته اي در بين جمهوري خواهان برخوردار است ، تصويب آن را در حداقل زمان تضمين خواهند نمود .

ايران موفق ترين كشور خاورميانه در مبارزه با فقر

       بانك جهاني اعلام كرد طي 10 سال آينده شمار فقراي با سطح در آمدي كمتر از 2 دلار در روز در ايران به 5/1 در صد خواهد رسيد كه پايين ترين رقم در سطح خاورميانه خواهد بود .

       به گزارش مهره در پايان سال 2005 فقط 5/3 در صد از جمعيت ايران با درآمد كمتر از 2 دلار در روز زندگي مي كردند كه پايين ترين رقم در سطح خاورميانه محسوب مي شود .

       اين در حالي است كه در سطح كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا به طور ميانگين 2/17 در صد از مردم با درآمد 2 دلار در روز يا كمتر امرار معاش مي كنند .

       بر اساس اين گزارش ، شمار فقراي با سطح در آمدي پايين تر از 2 دلار در روز در ايران از سال 1986 كاهش چشگيري يافته و 12 درصد به 5/3 درصد رسيده است .

       بر پايه همين گزارش شمار افراد بسيار فقير در ايران با در آمد كمتر از يك دلار در روز از سال 1998 به بعد صفر شده است .

       17-2 برنامه اول پنج سال توسعه (95-1990 ) نخستين تلاش در امر اصلاح پس از جنگ با عراق آغاز شد و در چهر چوب برنامه پنج ساله اول توسعه با تحت پوشش قرار دادن سالهاي 95 1990 صورت گرفت .

     18-2 برنامه دوم پنج ساله توسعه 2000 1995 در طي دومين برنامه توسعه پنج ساله اقتصاد كشور را مرحله با رشد ركوردي متوسط 3% قرار گرفت كه از رشد 1/5% مقرر دربرنامه پايين تر بود .

1-   اين گزارش توسط رئيس بانك توسعه و ترميم بين المللي در تاريخ 16 اوريل 172001 فروردين 1380 تهيه گرديده است .

2-   منظور كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا ست .

ارزيابي بانك جهاني از محيط كسب و كار در ايران[3]

       اين بررسي ها نشان مي دهد كه مقرارت سهل و آسان به ويژه در كشورهاي در حال توسعه موجب ارتقاي بهره وري است . در همين بررسي ها ، وجود همبستگي قوي بين سهولت آغاز و ادراه يك فعاليت اقتصادي جديد از يك طرف ووجود يك نظام قانوني مستحكم و منسجم از سوي ديگر به اثبات رسيده است . اين گزارش به اين نتيجه رسيده است كه مقرارت سخت و دشوار ، رشد اقتصادي را كند مي كند . يك بخش خصوصي پروژه تحرك كه در آن بنگاه ها به سرمايه گذاري مي پردازند ، شغل ايجاد مي كنند و بهره وري را ايفا ميب خشد ، موجب افزايش رشد و گسترش فرصت ها براي فقرا است . دولت ها در اطراف جهان ، براي ايجاد چنين بخش خصوصي ، اصلاحات گسترده اي را به اجرا در آورده اند كه از آن جمله اند ، برنامه هاي تثبيت اقتصاد كلان ، آزاد سازي قيمت ها ، خصوصي سازي و كاهش موانع تجاري . با وجود اين دو بسياري از كشورها ، فعاليت هاي كار آفريني هم چنان محدود فقر فراوان و رشد راكد باقي مانده است . در كشورهاي ديگر نيز اصلاحات كلان مرسوم را به كناري نهاده و عملكرد خوبي هو داشته اند . اما چگونه؟ گرچه سياست هاي كلان بدون ترديد از اهميت برخوردارند ، اجماع روز افزوني به وجود آمده است .

       رتبه دهي و نمره دادن شفاف به شاخص هاي اقتصادي  و اجتماعي ، ميل و آرزوي ايجاد تغيير را تشديد كرده است . يكي از شواهد و نمونه هاي بارز اين موضوع تأثير شاخص توسعه انساني است كه كشورهاي را نا چار كرد تا در استراتژي توسعه خود بر روي بهداشت و آموزش تاكيد بيشتري بكنند .

       تشريفات قانوني كه به طور رسمي لازم است تا يك كار آفرين كليه مجوزهاي لازم را به دست آورد و خود را نزد كليه مراجع ضروري به ثبت برساند تا بتواند به طور قانوني فعاليت خود را شروع كند ، بسيار مهم است مدت زمان لازم براي اين تشريفات هم از اهميت بالايي برخوردار است . در سال 2002 در كشور پاكستان كليه ادرات مالياتي كشور  را به صورت الكترونيكي به هم متصل و تشريفات ثبت شركت هاي را تحميع كردند كه در نتيجه اين كار مدت زمان لازم براي شروع يك كسب و كار از 53 روز به 22 روز تقليل پيدا كرد .

توضيح شاخص ها

1-   تعداد مرحله و تشريفات شروع كسب و كار :

تشريفات و اقدامات رسمي لازم براي اخذ كليه مجوزهاي لازم توسط يك كار آفرين و ثبت در كليه مراجع ضروري براي شروع فعاليت به طور قانوني.

2-   انعطاف در استخدام :  

    امكان استفاده از قرار داد هاي پاره وقت و داراي مدت معين

3-   شرايط استخدام :

       الزامات ساعات كار و حداقل استراحت روزانه ، حداكثر ساعات كار در يك هفته ، فوق العاده اضافه كار ، محدوديت هاي تعطيلات هفتگي ، پرداخت اجباري مزد روزهاي غير كاري شامل مرخصي سالانه و تعطيلات رسمي ، مقرارت حداقل دستمزد .

4-   انعطاف در اخراج : حمايت قانوني از كارگران در برابر اخراج ، باز خريد .

5-   شاخصي قوانين استخدام :

 ميانگين ساده شاخص هاي انعطاف در استخدام ، شرايط استخدام ، انعطاف در اخراج .

6-   تعداد مرحله و تشريفات تنفيذ و اجراي قرار داد :

    تعداد مرحله و تشريفات الزام آور قانوني يا دادگاهي كه تعامل بين طرفين قرارداد يا بين آنها و قاضي با دفتر دادگاه را ايجاب مي كند .

7-   شاخص  پيجيدگي تشريفات قرارداد:

   ميانگين شاخص هاي فرعي ميزان اتكا

8-   شاخص پوشش دواير اعتبار سنجي دولتي :

دايره ثبت اعتبار عبارت است از يك بانك اطلاعاتي كه توسط بخش عمومي (معمولاً بانك مركزي) اداره مي شود و اقدام به جمع آوري اطلاعات موجود در نظام مالي در مورد وام گيرندگان (اشخاص حقيقي يا حقوقي) مي كند و آن را در اختيار موسسات مالي قرار مي دهد .

9-   شاخص  پوشش دفاتر اعتبار سنجي خصوصي:

دفتر اعتبرا سنجي خصوصي يك بنگاه خصوصي يا سازمان غير انتفاعي است كه اعتبار وام گيرندگان فعلي موجود در نظام مالي (اشخاص حقيقي يل حقوقي) را در يك بانك اطلاعاتي نگهداري مي كند ووظيفه اصلي آن تسهيل مبادله اطلاعات مربوط به درجه اعتبار اشخاص در بين بانك هاي و موسسات مالي است .

10-شاخص  حقوقي وام دهنده :

اين شاخص  چهار نوع اختيار وام دهندگان را درزمينه تصفيه و تجديد سازمان وام گيرنده براي تجديد مي كند .

11-شاخص  كلي عملكرد اعتبار سنجي عمومي :

ميانگين ساده شاخص هاي گردآوري ، توزيع ، دسترسي و كيفيت اطلاعات دواير اعتبار سنجي دولتي است كه از صفر تا 100 محاسبه مي شود و مقادير بالاتر نشانه آن است كه دو برابر اعتبار سنجي دولتي در زمينه مبادلات اعتباري به خوبي طراحي و تجهيز شده اند . اعتبار و تسهيلات بانكي براي شروع كسب و كار

 



[1] -ماهنامه بررسي هاي بازرگاني شماره 741 ، آذر 8731

[2] -منبع رسانه و اقتصاد

[3] -بايزيد مردوخي مشاور سازمان مديريت و برنامه ريزي

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد مروري برزندگينامه «كارل تئودور دراير»

بازديد: 87

مدرسه كارگاه آزاد فيلم

مروري برزندگينامه

«كارل تئودور دراير»

 

استاد راهنما:

جناب آقاي احمد زاده

تهيه كننده :

محمد مقداد پور

1385
«مقدمه»

به طور كلي سينماي هنري يا آوانگارد روايي در برگيرنده­ي جنبش هايي چون اكسپرسيونسيم آلمان، مكتب مونتاژ شوروي، اكسپرسيونسيم هاي فرانسوي مثل ژان اپستاين و ژرمن دولاك و كارگردانهاي مستقلي چون ابل گانس وف. و مورنائو و كارل تئودور دراير است. آنهاهم چون نقاش فيلمسازان در مقابل فيلم تجاري به نفع سينماي فرهنگي قد علم كردند تا آنرا از لحاظ مقام و عمق به پايه اي ديگري هنرها برسانند در دوران سينماي صامت كه مانع زبان در ميان نبود فيلمهاي بسيار تصويري آنها همچون فيلمهاي متعارف رقيب شان، هاليوود  در تمام دنيا مخاطب داشت. يكي از اين شخصيتهاي مهم وتآثير گذار مكتب آوانگار دروايي كارل تئودور درايراست. بطور كلي دراير يكي از شخصيتهاي اصلي معبد سينماي دانمارك است. آثار او كامل ترين نمونه هاي درهم آميزي گرايشهاي اكسپرسيونيستي باانديشمندي موشكاف فيگوراتيو هستند. در آثار وي پيچيدگي و ابهام هاي رئاليسم ادبي و تئاتري اواخر قرن نوزدهم نمايان بود. علاقه او به روانشناسي و تضادهاي ميان ناخودآگاه و عناصر خود گراي كنش هاي انساني از نخستين فيلم او (رئيس جمهور- 1919) و فيلم اپيزوديك (برگهايي از كتاب شيطان 1921) آشكار است و در (ارباب خانه) به سطح جديدي از تكامل مي رسد. فيلم اخير را شركت جديد و رقيب نورديسك بالاريوم. به رياست لاولاوريتسن درسال 1925 تهيه كرد. پس از جنگ جهاني اول سينماي دانمارك به تدريج افول كرد و دراير تنها نابغه ي سينماي كشورش باقي ماند او به ناچار كارش را در خارج از دانمارك، در نروژ، سوئد، آلمان و فرانسه ادامه داد.

 

(تاريخ تحليلي سينماي جهان جفري ناول اسميت)

 

كارل تئودور دراير (1889-1968) وي كه پسر نامشروع يك پيشخدمت و يك كارخانه دار سوئدي بود در كپنهاگ به دنيا آمد. و در همانجا بزرگ شد و به واسطه ي خانواده اي كه او را به فرزندي پذيرفته بودند دوران كودكي اش خالي از عشق و مصيبت بار گذشت او كه قصد داشت هر چه زودتر درآمدي براي خود دست وپا كند به عنوان ناقد تئاتر و گزارشگر هواشناسي درروزنامه اي دانماركي مشغول به كار شد. او همچنين كار فيلمنامه نويسي را آغاز كرد و اولين فيلم نامه اش در 1912 به فيلم درآمد سال بعد براي كارآموزي در نورديسك مشغول شد در آنجا به كارهاي مختلف پرداخت و حدود بيست فيلمنامه نوشت او در سال 1919 نخستين فيلم خود به نام (رئيس جمهور) را كارگرداني كردكه ملودرامي بود با ساختار روايي گريفيثي و نچسب كه بهر حال بيانگر درك بصري قوي اش بود دراير از اين فيلم شگفت انگيز و چند 1پيزودي (برگهايي از كتاب شيطان ) را ساخت اين فيلم تا اندازه اي تقليدي از تعصب (گريفيث) بود و در سال 1919 توليد شد اما تا سال 1921 اكران نشد.  دراير جوان ثابت كرد كه در مسائل ميزانسن و انتخاب و هدايت بازيگران فردي كمال گرا و وسواسي است. اين امر باعث جدايي او از نورديسك و فعاليت مستقلش شد وهمين استقلال باعث شد تا باقي فيلمهاي صامتش را در پنج كشور مختلف بسازد دراير فيلم (بيوه پارسون) 1920 را در نروژ و براي شركت SVENSK FILMINDUSTRI ساخت اين فيلم درعين حال كه از لحاظ سبك وامدار شوستروم و استيلر است گرايش آشكار دراير را به تحليل شخصيت به قيمت از دست دادن روايت نشان مي دهد اين نكته در فيلم (ميكائيل) كه دراير آنرا در سال 1924 در‌ آلمان ساخت نيز ديده مي شود.

داستان اين فيلم در باره ي مثلث عشقي و عاطفي است كه يك نقاش و مدل مرد او و زني نجيب زاده و روس رابه هم پيوند مي دهد كه مدل نقاش را اغفال مي كند و در واقع منبع الهام نقاش را مي دزد اين فيلم اگر چه سرشار از اشارات سبموليستي است (كه بخش اعظم آنها متعلق به رمان هرمان بانگ است كه فيلمنامه اقتباسي از آن بود.) در واقع بيانگر نخستين تلاش دراير براي تحليل زندگي دروني شخصيتها در مناسبت با محيط شان بود.

دراير با اريش پومي، تهيه كننده ميكائيل، درافتاد و به همين علت به دانمارك بازگشت و درآنجا فيلم (ارباب خانه 1925) را ساخت كه درامي است درباره ي پدري كه با رفتار خودخواهانه و سلطه طلبانه اش به دل همسر وفرزندانش هراس مي افكند در اين فيلم نماهاي نزديك ازچهره شخصيتها نقش مهمي دارند. دراير نوشته است : چهره انسان سرزميني است كه هرگز در كاوش و تفحص در آن خسته نمي شويم در استوديو تجربه اي بزرگتر از ديدن حالت چهره اي تحت تأثير قدرت شگفت انگيز الهام نيست. اين ايده ي لكيو فيلم (مصائب ژاندارك 1928) است كه در آن نماي نزديك در فصل طولاني بازجوئي از ژاندارك درحالي كه پشت به پسزمينه اي ترسناك دارد به اوج خود مي رسد.

آخرين فيلم صامت دراير يعني ژاندارك در فرانسه و با منابع مالي و فني فراوان و آزادي عمل بسيار براي او ساخته شد. ناقدان بلافاصله آنرا ستودند و شاهكار دانستند. اما اين فيلم از لحاظ تجاري شكست سختي خورد آنچنان كه دراير در چهل سال بعد تنها توانست پنج فيلم را كارگرداني كند فيلم (خون آشام 1932) وضع بدتري از ژاندارك پيدا كرد . اين فيلم كه در آن تنها از بازيگران غير حرفه اي استفاده شده است يكي از آزار دهنده ترين فيلمهاي ترسناكي است كه تا بحال ساخته شده است؛ كيفيتي غير واقعي و رويا گونه و توهمي دراين فيلم هست كه سبك فيلمبرداري مبهم و تارش آنرا تشديد مي كند. از اين فيلم استقبال نشد و به همين دليل بود كه دراير در اوج قدرت خلاقه اش شهرت فردي مستبد و وسواسي و خسته كننده اي را يافت كه همه كارهايش با شكست روبرو مي شود. در ده سال بعد دراير دركشورهاي فرانسه، انگلستان و سومالي روي طرحهايي بي حاصل كار كرد تا اين كه به دانمارك وسركار قبلي اش يعني روزنامه نگاري بازگشت. او بالاخره در سال 1943 توان آنرا يافت كه فيلم (روز خشم) راكارگرداني كند كه بيانيه‌ي قدرتمندي است درباره ي ايمان و خرافات و تعصبات مذهبي- فيلم روز خشم، خشك و بي روح و متعادل است وسبكش به انتزاع گرايش دارد، انتزاعي كه فيلمبرداري كنتراست بالا تشديدش مي كند ناقدان دانماركي در فيلم اشاره به آزار و اذيت يهوديان توسط نازي‌ها يافتند كه اين امر باعث فرار كارگردان فيلم به كشور سوئد شد. دراير پس از پايان جنگ به كپنهاگ بازگشت و با درآمدي كه از اداره يك سينما به دست آورده بود فيلم (اردت- 1955) را ساخت كه داستان آن درباره ي دشمني ميان دو خانواده ي متعلق به فرقه هاي مذهبي متفاوت است كه با داستان عشق ميان اعضاي دو خانواده پيچيدگي بيشتري مي يابد. اين فيلم بيش از پيش گرايش دراير به ميزانسن و دكورهاي ساده و خشن را نشان مي دهد گرايشي كه با استفاده از برداشتهاي طولاني و كند تشديد مي شود.

دراير درفيلم (گرترود 1964) از اين هم پارا فرا تر مي گذارد اين فيلم درباره ي زني است كه سوداي عشقي آرماني را در سر دارد و از آنجا كه آنرا نه نزد همسر ونه نزد دو معشوقش نمي يابد عشق را جنسي ومادي مي داند و به رياضت و تجرد پناه مي برد. درحالي كه كلاسي سيسم متعادل فيلم اردت در سال 1955 شير طلايي جشنواره ونيز را براي دراير به ارمغان آورد، غالب ناقدان سازش ناپذيري گرترود را با آن برداشتهاي ثابت كه در آنها ظاهراً دوربين و بازيگران مدتهاي طولاني حركت نمي كنند، افراطي يافتند. به اين ترتيب آنچه كه بايد گفت وصيت نامه هنري دراير اثري سره و  تأمل برانگيز و جدي است كه دستخوش طوفاني از بدو بيراه شده است.

دراير را امروزه همچنان به دليل سبك بصري اش مي ستايند، سبكي كه به رغم عدم شباهتهاي ظاهري داراي وحدت و يكپارچگي و ثباتي دروني و بنيادي است. اما كمتر كسي انسجام درون مايه هاي آثار او را درك و ستايش كرده است درون مايه هايي كه گرد مسائل مبارزه نابرابر زنان وافراد بي گناه با سركوبي و تعصب اجتماعي، ناگزيري سرنوشت و مرگ و نيروي شر در زندگي اين جهاني مي گردند. آخرين طرح او زندگي مسيح بود كه اميدوار بود درآن به تركيبي از تمامي دل مشغولي هاي سبك و مضموني برسد. دراير مدت كوتاهي پس از به دست آوردن سرمايه‌ي توليد اين طرح از محل دولت دانمارك و تلويزيون دولتي ايتاليا درگذشت و طرحي كه بيست سال ذهنش را مشغول كرده بود به سرانجام نرسيد.

(پائولو چرچي .يوساي)

«فيلمنگاري»

1.      برگ هايي از دفتر شيطان 1919)

تهيه كننده: نورديسك كمپاني فيلمز، فيلمنامه : كارل تئودور دراير- ادگار هوير. برمبناي داستان غمهاي شيطان نوشته ي مري كورلي، فيلمبردار: جورج شينوويت. بازيگران هلكه نيلسن، هالوارد هوف ، ياكوب تگسير، ارلينگ هانسن ، هرمانس اليوت پيو. سياه و سفيد، صامت .

خلاصه داستان فيلم :

شيطان طي قرون واعصار ناپليدي مرا رواج مي دهد ازجمله در فلسطين در زماني كه يهودا به حضرت مسيح خيانت مي كند. در اسپانياي قرون وسطي كه تفتيش عقايد رواج دارد، در فرانسه ي دوران انقلاب كه ماري آنتوانت را اعدام مي كند در فلاند دوره ي جنگ باروسيه كه ميهن پرستان به دست مهاجمين سرخ شكنجه مي بينند و كشته مي شوند

2.      ارباب خانه 1925

تهيه كننده : پالاديوم فيلم . فيلنامه: كارل تئودور دراير بر مبناي نمايشنامه ي (زوال مستبد) نوشته ي سوندايندوم فيلمبردار : جرج شنيوويت. بازيگران: يوهانس مدير، آستريلد هولم، كارين نله موس، ماتيلد نيلسن، اگه هوفمان . سياه وسفيد ، صامت.

خلاصه داستان فيلم :

ويكتور، پدر خانواده اي تنگدست، با رفتار مستبدانه اش زندگي را برآيدا همسرش و پسرش و دخترش سخت كرده است. ابتدا آيدا رفتار او را تحمل مي كند اما بزودي كه ويكتور خشن تر و بي ملاحظه تر مي شود تصميم مي گيرد كه شرايط راعوض كند

3.مصائب ژاندارك 1927

تهيه كننده : انجمن ملي سينما. فيلنامه: كارل تئودور دراير و ژوزف دولتيل . برمبناي گزارشهاي اصلي محاكمه ژاندارك) . فيلمبردار مارودولف ماته. موسيقي متن: ويكتور آليس. بازيگران: ماريا فالكونتي، اوژن سيلون، موريس شوتس ، ميشل سيمون، آنتونن آرتو. سياه و سفيد، صامت.

خلاصه داستان فيلم:

درقرن پانزدهم ميلادي ارتش اشغالگر انگلستان رهبر نيروهاي مقاومت فرانسه را كه زني روستايي به نام ژاندارك است به اتهام جادوگري به محاكمه مي‌كشند. محاكمه هجده ماه به طول مي انجامد و در روز آخر ژندارك كه همچنان از همكاري با اشغالگران خودداري مي كند به انتظار مرگ نشسته است

4.خون آشام 1932

تهيه كننده : توبيس- كلانگ فيلم. فيلمنامه: كارل تئودور دراير، كريستين پول. برمبناي داستان (كارميلا) نوشته ي شريدان لوفانو فيلمبرداران : رودولف ماته، لويي نه. موسيقي متن: ولفگانگ تسلر. بازيگران : يوليان وست،بارون نيكلاس دوگونت بورگ ، هانريت ژرار، يان هيرونيمكو، موريس شوتس، رناماندل، سياه و سفيد، به زبان اصلي.

خلاصه داستان فيلم:

 ديويدگري، مردي جوان مسافري به دهكده ي دورافتاده اي مي رسد ودر ميهمان خانه باپيرمردي آشنا مي شود. پير مرد بسته اي به ديويد مي دهد كه تنها بايد پس از مرگش آنرا باز كنند. ديويد از مهمانخانه خارج مي شود و شكارباني را تعقيب مي كند تا به قصري مي رسد كه متعلق به پيرمرد است. درقصر، پيرمرد مي ميرد و ديويد بسته را مي گشايد و كتابي را درباره ي خون آشامان مي‌يابد و

5.روز خشم 1943

تهيه كننده : پالاديوم فيلم. فيلمنامه: كارل تئودور دراير، مونس اسكوت هانس، برمبناي نمايشنامه (آن پدر سدوته) نوشته هانس ويرزينسن. فيلمبردار : كارل اندرسن . موسيقي متن : پل شيربك. بازيگران : توركيلد روس، ليزبت موين، زيگريديني پندام، پره بن لردورف، آناسويركير. سياه وسفيد، به زبان اصلي.

خلاصه داستان فيلم:

در دانمارك قرون وسطي پيرزني را به اتهام جادوگري دستگير مي كنند. كشيش پيردهكده پيرزن را شكنجه مي دهد وسر آخرامر به سوزاند او مي دهد. پيرزن پيش از مرگ كشيش را نفرين مي كند. سپس مشكلاتي در زندگي زناشويي كشيش با همسر جوانش بروز ميكند و كشيش مي ميرد. دراينجا مادر كشيش عروسش را متهم به جادوگري مي كند و

6. كلام 1954

تهيه كننده : پالاديوم فيلم. فيلنامه : كارل تئودور دراير، برمبناي نمايشنامه اي نوشته ي كاي مونگ فيلمبردار؛ هنريك بندتسن موسيقي متن: پل شيربك. بازيگران : هنريك مالبرگ، اميل هاس كريستين، پره بن لردورف، كي كريستانس، بريژيت فدراشپيل . سياه و سفيد، به زبان اصلي.

خلاصه داستان فيلم:

 دهقان پيري كه همسرش را از دست داده است با سه پسرش در روستايي دورافتاده زندگي ميكند. پسر بزرگتر همسري به نام (اينگر) دارد كه امور خانه را اداره مي كند (يوهانس) پسر وسطي پس از مرگ نامزدش به مذهب روي مي‌آورد و از ديگران فاصله ميگيرد. پسر كوچكتر قصد ازدواج بادختر مردي را دارد كه پدرش به دليل اختلافات مذهبي او را دشمن خود مي داند. تا اينكه اينگر سرزايمان مي‌ميرد و يوهانس براي بازگردان او به زندگي به نيايش مي پردازد

5.گرترود 1964

تهيه كننده : پالاديوم فيلم. فيلنامه : كارل تئودور دراير برمبناي نمايشنامه اي نوشته‌ي هيالمار زوردربرگ، فيلمبردار: هنينگ بندتسن. موسيقي متن : يورگن يرسيلد. بازيگران: نينا پنس رود، بندت روت، 1به رود، بار داووه، اكسل اشتروباي، سياه و سفيد، به زبان اصلي.

خلاصه داستان فيلم:

در سال 1910 گرترود باهمسر حقوقدانش زندگي مرفه اما ناخوشي را مي گذراند هيچكس قادر به درك روحيات او نيست از جمله شوهرش كه اعتقاد دارد عشق به تنهايي براي خوشبختي كافي نيست. آندو سرانجام از يكديگر جدا مي شوند. گرترود به كساني كه تقاضاي ازدواج با او را دارند جواب رد مي دهد. به پاريس مي رود تا با خود و خدايش خلوت كند

 

مطالب برگرفته از تاريخ تحليلي سينماي جهان«1995-1895»

                   «جفري ناول اسميت»

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مروري برزندگينامه «كارل تئودور دراير»

بازديد: 65

مدرسه كارگاه آزاد فيلم

مروري برزندگينامه

«كارل تئودور دراير»

 

استاد راهنما:

جناب آقاي احمد زاده

تهيه كننده :

محمد مقداد پور

1385
«مقدمه»

به طور كلي سينماي هنري يا آوانگارد روايي در برگيرنده­ي جنبش هايي چون اكسپرسيونسيم آلمان، مكتب مونتاژ شوروي، اكسپرسيونسيم هاي فرانسوي مثل ژان اپستاين و ژرمن دولاك و كارگردانهاي مستقلي چون ابل گانس وف. و مورنائو و كارل تئودور دراير است. آنهاهم چون نقاش فيلمسازان در مقابل فيلم تجاري به نفع سينماي فرهنگي قد علم كردند تا آنرا از لحاظ مقام و عمق به پايه اي ديگري هنرها برسانند در دوران سينماي صامت كه مانع زبان در ميان نبود فيلمهاي بسيار تصويري آنها همچون فيلمهاي متعارف رقيب شان، هاليوود  در تمام دنيا مخاطب داشت. يكي از اين شخصيتهاي مهم وتآثير گذار مكتب آوانگار دروايي كارل تئودور درايراست. بطور كلي دراير يكي از شخصيتهاي اصلي معبد سينماي دانمارك است. آثار او كامل ترين نمونه هاي درهم آميزي گرايشهاي اكسپرسيونيستي باانديشمندي موشكاف فيگوراتيو هستند. در آثار وي پيچيدگي و ابهام هاي رئاليسم ادبي و تئاتري اواخر قرن نوزدهم نمايان بود. علاقه او به روانشناسي و تضادهاي ميان ناخودآگاه و عناصر خود گراي كنش هاي انساني از نخستين فيلم او (رئيس جمهور- 1919) و فيلم اپيزوديك (برگهايي از كتاب شيطان 1921) آشكار است و در (ارباب خانه) به سطح جديدي از تكامل مي رسد. فيلم اخير را شركت جديد و رقيب نورديسك بالاريوم. به رياست لاولاوريتسن درسال 1925 تهيه كرد. پس از جنگ جهاني اول سينماي دانمارك به تدريج افول كرد و دراير تنها نابغه ي سينماي كشورش باقي ماند او به ناچار كارش را در خارج از دانمارك، در نروژ، سوئد، آلمان و فرانسه ادامه داد.

 

(تاريخ تحليلي سينماي جهان جفري ناول اسميت)

 

كارل تئودور دراير (1889-1968) وي كه پسر نامشروع يك پيشخدمت و يك كارخانه دار سوئدي بود در كپنهاگ به دنيا آمد. و در همانجا بزرگ شد و به واسطه ي خانواده اي كه او را به فرزندي پذيرفته بودند دوران كودكي اش خالي از عشق و مصيبت بار گذشت او كه قصد داشت هر چه زودتر درآمدي براي خود دست وپا كند به عنوان ناقد تئاتر و گزارشگر هواشناسي درروزنامه اي دانماركي مشغول به كار شد. او همچنين كار فيلمنامه نويسي را آغاز كرد و اولين فيلم نامه اش در 1912 به فيلم درآمد سال بعد براي كارآموزي در نورديسك مشغول شد در آنجا به كارهاي مختلف پرداخت و حدود بيست فيلمنامه نوشت او در سال 1919 نخستين فيلم خود به نام (رئيس جمهور) را كارگرداني كردكه ملودرامي بود با ساختار روايي گريفيثي و نچسب كه بهر حال بيانگر درك بصري قوي اش بود دراير از اين فيلم شگفت انگيز و چند 1پيزودي (برگهايي از كتاب شيطان ) را ساخت اين فيلم تا اندازه اي تقليدي از تعصب (گريفيث) بود و در سال 1919 توليد شد اما تا سال 1921 اكران نشد.  دراير جوان ثابت كرد كه در مسائل ميزانسن و انتخاب و هدايت بازيگران فردي كمال گرا و وسواسي است. اين امر باعث جدايي او از نورديسك و فعاليت مستقلش شد وهمين استقلال باعث شد تا باقي فيلمهاي صامتش را در پنج كشور مختلف بسازد دراير فيلم (بيوه پارسون) 1920 را در نروژ و براي شركت SVENSK FILMINDUSTRI ساخت اين فيلم درعين حال كه از لحاظ سبك وامدار شوستروم و استيلر است گرايش آشكار دراير را به تحليل شخصيت به قيمت از دست دادن روايت نشان مي دهد اين نكته در فيلم (ميكائيل) كه دراير آنرا در سال 1924 در‌ آلمان ساخت نيز ديده مي شود.

داستان اين فيلم در باره ي مثلث عشقي و عاطفي است كه يك نقاش و مدل مرد او و زني نجيب زاده و روس رابه هم پيوند مي دهد كه مدل نقاش را اغفال مي كند و در واقع منبع الهام نقاش را مي دزد اين فيلم اگر چه سرشار از اشارات سبموليستي است (كه بخش اعظم آنها متعلق به رمان هرمان بانگ است كه فيلمنامه اقتباسي از آن بود.) در واقع بيانگر نخستين تلاش دراير براي تحليل زندگي دروني شخصيتها در مناسبت با محيط شان بود.

دراير با اريش پومي، تهيه كننده ميكائيل، درافتاد و به همين علت به دانمارك بازگشت و درآنجا فيلم (ارباب خانه 1925) را ساخت كه درامي است درباره ي پدري كه با رفتار خودخواهانه و سلطه طلبانه اش به دل همسر وفرزندانش هراس مي افكند در اين فيلم نماهاي نزديك ازچهره شخصيتها نقش مهمي دارند. دراير نوشته است : چهره انسان سرزميني است كه هرگز در كاوش و تفحص در آن خسته نمي شويم در استوديو تجربه اي بزرگتر از ديدن حالت چهره اي تحت تأثير قدرت شگفت انگيز الهام نيست. اين ايده ي لكيو فيلم (مصائب ژاندارك 1928) است كه در آن نماي نزديك در فصل طولاني بازجوئي از ژاندارك درحالي كه پشت به پسزمينه اي ترسناك دارد به اوج خود مي رسد.

آخرين فيلم صامت دراير يعني ژاندارك در فرانسه و با منابع مالي و فني فراوان و آزادي عمل بسيار براي او ساخته شد. ناقدان بلافاصله آنرا ستودند و شاهكار دانستند. اما اين فيلم از لحاظ تجاري شكست سختي خورد آنچنان كه دراير در چهل سال بعد تنها توانست پنج فيلم را كارگرداني كند فيلم (خون آشام 1932) وضع بدتري از ژاندارك پيدا كرد . اين فيلم كه در آن تنها از بازيگران غير حرفه اي استفاده شده است يكي از آزار دهنده ترين فيلمهاي ترسناكي است كه تا بحال ساخته شده است؛ كيفيتي غير واقعي و رويا گونه و توهمي دراين فيلم هست كه سبك فيلمبرداري مبهم و تارش آنرا تشديد مي كند. از اين فيلم استقبال نشد و به همين دليل بود كه دراير در اوج قدرت خلاقه اش شهرت فردي مستبد و وسواسي و خسته كننده اي را يافت كه همه كارهايش با شكست روبرو مي شود. در ده سال بعد دراير دركشورهاي فرانسه، انگلستان و سومالي روي طرحهايي بي حاصل كار كرد تا اين كه به دانمارك وسركار قبلي اش يعني روزنامه نگاري بازگشت. او بالاخره در سال 1943 توان آنرا يافت كه فيلم (روز خشم) راكارگرداني كند كه بيانيه‌ي قدرتمندي است درباره ي ايمان و خرافات و تعصبات مذهبي- فيلم روز خشم، خشك و بي روح و متعادل است وسبكش به انتزاع گرايش دارد، انتزاعي كه فيلمبرداري كنتراست بالا تشديدش مي كند ناقدان دانماركي در فيلم اشاره به آزار و اذيت يهوديان توسط نازي‌ها يافتند كه اين امر باعث فرار كارگردان فيلم به كشور سوئد شد. دراير پس از پايان جنگ به كپنهاگ بازگشت و با درآمدي كه از اداره يك سينما به دست آورده بود فيلم (اردت- 1955) را ساخت كه داستان آن درباره ي دشمني ميان دو خانواده ي متعلق به فرقه هاي مذهبي متفاوت است كه با داستان عشق ميان اعضاي دو خانواده پيچيدگي بيشتري مي يابد. اين فيلم بيش از پيش گرايش دراير به ميزانسن و دكورهاي ساده و خشن را نشان مي دهد گرايشي كه با استفاده از برداشتهاي طولاني و كند تشديد مي شود.

دراير درفيلم (گرترود 1964) از اين هم پارا فرا تر مي گذارد اين فيلم درباره ي زني است كه سوداي عشقي آرماني را در سر دارد و از آنجا كه آنرا نه نزد همسر ونه نزد دو معشوقش نمي يابد عشق را جنسي ومادي مي داند و به رياضت و تجرد پناه مي برد. درحالي كه كلاسي سيسم متعادل فيلم اردت در سال 1955 شير طلايي جشنواره ونيز را براي دراير به ارمغان آورد، غالب ناقدان سازش ناپذيري گرترود را با آن برداشتهاي ثابت كه در آنها ظاهراً دوربين و بازيگران مدتهاي طولاني حركت نمي كنند، افراطي يافتند. به اين ترتيب آنچه كه بايد گفت وصيت نامه هنري دراير اثري سره و  تأمل برانگيز و جدي است كه دستخوش طوفاني از بدو بيراه شده است.

دراير را امروزه همچنان به دليل سبك بصري اش مي ستايند، سبكي كه به رغم عدم شباهتهاي ظاهري داراي وحدت و يكپارچگي و ثباتي دروني و بنيادي است. اما كمتر كسي انسجام درون مايه هاي آثار او را درك و ستايش كرده است درون مايه هايي كه گرد مسائل مبارزه نابرابر زنان وافراد بي گناه با سركوبي و تعصب اجتماعي، ناگزيري سرنوشت و مرگ و نيروي شر در زندگي اين جهاني مي گردند. آخرين طرح او زندگي مسيح بود كه اميدوار بود درآن به تركيبي از تمامي دل مشغولي هاي سبك و مضموني برسد. دراير مدت كوتاهي پس از به دست آوردن سرمايه‌ي توليد اين طرح از محل دولت دانمارك و تلويزيون دولتي ايتاليا درگذشت و طرحي كه بيست سال ذهنش را مشغول كرده بود به سرانجام نرسيد.

(پائولو چرچي .يوساي)

«فيلمنگاري»

1.      برگ هايي از دفتر شيطان 1919)

تهيه كننده: نورديسك كمپاني فيلمز، فيلمنامه : كارل تئودور دراير- ادگار هوير. برمبناي داستان غمهاي شيطان نوشته ي مري كورلي، فيلمبردار: جورج شينوويت. بازيگران هلكه نيلسن، هالوارد هوف ، ياكوب تگسير، ارلينگ هانسن ، هرمانس اليوت پيو. سياه و سفيد، صامت .

خلاصه داستان فيلم :

شيطان طي قرون واعصار ناپليدي مرا رواج مي دهد ازجمله در فلسطين در زماني كه يهودا به حضرت مسيح خيانت مي كند. در اسپانياي قرون وسطي كه تفتيش عقايد رواج دارد، در فرانسه ي دوران انقلاب كه ماري آنتوانت را اعدام مي كند در فلاند دوره ي جنگ باروسيه كه ميهن پرستان به دست مهاجمين سرخ شكنجه مي بينند و كشته مي شوند

2.      ارباب خانه 1925

تهيه كننده : پالاديوم فيلم . فيلنامه: كارل تئودور دراير بر مبناي نمايشنامه ي (زوال مستبد) نوشته ي سوندايندوم فيلمبردار : جرج شنيوويت. بازيگران: يوهانس مدير، آستريلد هولم، كارين نله موس، ماتيلد نيلسن، اگه هوفمان . سياه وسفيد ، صامت.

خلاصه داستان فيلم :

ويكتور، پدر خانواده اي تنگدست، با رفتار مستبدانه اش زندگي را برآيدا همسرش و پسرش و دخترش سخت كرده است. ابتدا آيدا رفتار او را تحمل مي كند اما بزودي كه ويكتور خشن تر و بي ملاحظه تر مي شود تصميم مي گيرد كه شرايط راعوض كند

3.مصائب ژاندارك 1927

تهيه كننده : انجمن ملي سينما. فيلنامه: كارل تئودور دراير و ژوزف دولتيل . برمبناي گزارشهاي اصلي محاكمه ژاندارك) . فيلمبردار مارودولف ماته. موسيقي متن: ويكتور آليس. بازيگران: ماريا فالكونتي، اوژن سيلون، موريس شوتس ، ميشل سيمون، آنتونن آرتو. سياه و سفيد، صامت.

خلاصه داستان فيلم:

درقرن پانزدهم ميلادي ارتش اشغالگر انگلستان رهبر نيروهاي مقاومت فرانسه را كه زني روستايي به نام ژاندارك است به اتهام جادوگري به محاكمه مي‌كشند. محاكمه هجده ماه به طول مي انجامد و در روز آخر ژندارك كه همچنان از همكاري با اشغالگران خودداري مي كند به انتظار مرگ نشسته است

4.خون آشام 1932

تهيه كننده : توبيس- كلانگ فيلم. فيلمنامه: كارل تئودور دراير، كريستين پول. برمبناي داستان (كارميلا) نوشته ي شريدان لوفانو فيلمبرداران : رودولف ماته، لويي نه. موسيقي متن: ولفگانگ تسلر. بازيگران : يوليان وست،بارون نيكلاس دوگونت بورگ ، هانريت ژرار، يان هيرونيمكو، موريس شوتس، رناماندل، سياه و سفيد، به زبان اصلي.

خلاصه داستان فيلم:

 ديويدگري، مردي جوان مسافري به دهكده ي دورافتاده اي مي رسد ودر ميهمان خانه باپيرمردي آشنا مي شود. پير مرد بسته اي به ديويد مي دهد كه تنها بايد پس از مرگش آنرا باز كنند. ديويد از مهمانخانه خارج مي شود و شكارباني را تعقيب مي كند تا به قصري مي رسد كه متعلق به پيرمرد است. درقصر، پيرمرد مي ميرد و ديويد بسته را مي گشايد و كتابي را درباره ي خون آشامان مي‌يابد و

5.روز خشم 1943

تهيه كننده : پالاديوم فيلم. فيلمنامه: كارل تئودور دراير، مونس اسكوت هانس، برمبناي نمايشنامه (آن پدر سدوته) نوشته هانس ويرزينسن. فيلمبردار : كارل اندرسن . موسيقي متن : پل شيربك. بازيگران : توركيلد روس، ليزبت موين، زيگريديني پندام، پره بن لردورف، آناسويركير. سياه وسفيد، به زبان اصلي.

خلاصه داستان فيلم:

در دانمارك قرون وسطي پيرزني را به اتهام جادوگري دستگير مي كنند. كشيش پيردهكده پيرزن را شكنجه مي دهد وسر آخرامر به سوزاند او مي دهد. پيرزن پيش از مرگ كشيش را نفرين مي كند. سپس مشكلاتي در زندگي زناشويي كشيش با همسر جوانش بروز ميكند و كشيش مي ميرد. دراينجا مادر كشيش عروسش را متهم به جادوگري مي كند و

6. كلام 1954

تهيه كننده : پالاديوم فيلم. فيلنامه : كارل تئودور دراير، برمبناي نمايشنامه اي نوشته ي كاي مونگ فيلمبردار؛ هنريك بندتسن موسيقي متن: پل شيربك. بازيگران : هنريك مالبرگ، اميل هاس كريستين، پره بن لردورف، كي كريستانس، بريژيت فدراشپيل . سياه و سفيد، به زبان اصلي.

خلاصه داستان فيلم:

 دهقان پيري كه همسرش را از دست داده است با سه پسرش در روستايي دورافتاده زندگي ميكند. پسر بزرگتر همسري به نام (اينگر) دارد كه امور خانه را اداره مي كند (يوهانس) پسر وسطي پس از مرگ نامزدش به مذهب روي مي‌آورد و از ديگران فاصله ميگيرد. پسر كوچكتر قصد ازدواج بادختر مردي را دارد كه پدرش به دليل اختلافات مذهبي او را دشمن خود مي داند. تا اينكه اينگر سرزايمان مي‌ميرد و يوهانس براي بازگردان او به زندگي به نيايش مي پردازد

5.گرترود 1964

تهيه كننده : پالاديوم فيلم. فيلنامه : كارل تئودور دراير برمبناي نمايشنامه اي نوشته‌ي هيالمار زوردربرگ، فيلمبردار: هنينگ بندتسن. موسيقي متن : يورگن يرسيلد. بازيگران: نينا پنس رود، بندت روت، 1به رود، بار داووه، اكسل اشتروباي، سياه و سفيد، به زبان اصلي.

خلاصه داستان فيلم:

در سال 1910 گرترود باهمسر حقوقدانش زندگي مرفه اما ناخوشي را مي گذراند هيچكس قادر به درك روحيات او نيست از جمله شوهرش كه اعتقاد دارد عشق به تنهايي براي خوشبختي كافي نيست. آندو سرانجام از يكديگر جدا مي شوند. گرترود به كساني كه تقاضاي ازدواج با او را دارند جواب رد مي دهد. به پاريس مي رود تا با خود و خدايش خلوت كند

 

مطالب برگرفته از تاريخ تحليلي سينماي جهان«1995-1895»

                   «جفري ناول اسميت»

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد شكل دادن به وسيلة نورد كردن

بازديد: 105
 
 


دانشگاه جامع علمي كاربردي

مركز تربيت مربي سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور

 

موضوع پروژه:

شكل دادن به وسيلة نورد كردن

 

مرتبط بردرس:

روش هاي توليد

 

خدمت استاد گرامي:

جناب آقاي مهندس جباري

 

تهيه كننده و گردآورنده:

مازيار فرض اللهي نير

دانشجوي رشته:

ماشين افزار

 

ورودي 82

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                               صفحه

شكل دادن به وسيله نوردكردن............................................................................ 1

نورد بلوك............................................................................................................. 3

نورد ورق هاي ضخيم و متوسط.......................................................................... 6 

نورد ورق هاي ظريف و نازك.............................................................................. 7

نورد تسمه هاي عريض......................................................................................... 9

نورد تسمه‌هاي كم عرض و متوسط..................................................................... 14

نورد پرفيل و ميله وسيم هاي فولادي................................................................... 16

نورد چرخ هاي گرد............................................................................................... 20

لوله سازي............................................................................................................. 22

نورد لوله هاي كامل بمنظور دراز كردن آنها....................................................... 27

دراز كردن لوله بوسيلة‌كشيدن.............................................................................. 30         


شكل دادن به وسيلة نورد كردن

قسمت اعظم فولاديكه در كارخانه هاي فولاد سازي بصورت بلوك تهيه ميشود (97 درصد) به وسيلة دستگاه هاي نورد به ورق ريل هاي آهني تير آهن لوله تسمه هاي فولادي سيم وانواع مختلف پروفيل ها تبديل ميشود. كارگاه نورد (دستگاه نورد) بفرم ساده خود از دو استوانة نورد كه بالاي همديگر قرار ميگيرند تشكيل ميشود. دو سر دنده دار استوانه ها روي پايه هاي ثابتي تكيه ميكنند. «استوانه هاي نورد» به وسيلة موتورها حركت دوراني پيدا كرده و در جهت عكس همديگر حركت ميكنند. اگر جسمي بين اين استوانه ها هل داده شود استوانه ها آنرا گرفته و از شكاف بين خود رد مي كنند. در اثر اين عمل جسم پهن تر و درازتر ميشود. هر چه «جسم مورد نورد» بيشتر بين استوانه ها فرستاده شود و هر چه استوانه ها بيشتر بهم نزديك شوند بهمان نسبت جسم بيشتر پهن تر و نازكتر ميشود. كمتر كردن فاصله شكاف بين دو استوانة نورد را متخصصين دستگاه هاي نورد «ميزان كردن» مينامند.

اگر گودال و شيارهائي كه آنها را «كاليبر» مينامند روي استوانه هاي نورد كنده شوند جسم مورد نورد اجباراً شكل كاليبر را بخود گرفته و از پشت نوردها خارج ميشود.  اين استوانه ها را «غلطك هاي كاليبردار» مينامند.

 كارگاه هاي نورد ممكن است از دو و يا نوردهاي متعددي تشكيل شده باشند، تعداد نوردها در دستگاه هاي مختلف متفاوت بوده و انواع معروف آنها عبارتند از:

 

 

1-نوردهاي دوتائي2- نوردهاي سه تائي 3-نوردهاي چهارتائي

در نوردهاي دوتائي بعد از اينكه جسم مورد نورد، از ميان استوانه ها عبور كرد، جهت گردش استوانه ها عوض ميشود تا جسم مورد نورد بتواند در جهت عكس وارد استوانه ها شود. بدين علت نوردهاي دوتائي را نوردهاي «قابل برگشت» نيز مينامند. يك نوع بخصوص، از نوردهاي دوتائي داراي دو جفت غلطك بوده و«نوردهاي دوتائي دوبل» ناميده ميشوند. جهت حركت ميكنند. اينطريقه براي نورد اجسام سنگين مناسب نبوده و اكثراً براي نورد اجسام سبك از قبيل ميله و فولادهاي گرد و غيره مورد استفاده قرار ميگيرد.

در نوردهاي سه تائي سه استوانه بالاي همديگر قرار ميگيرند جسم مورد نورد در موقع رفتن در بين استوانه تحتاني و مياني و هنگام بر گشت بين استوانة مياني و بالائي فشرده شده و دراز ميشود جهت حركت نوردها در اينجا نيز بدون تغيير باقي

مي ماند. 

مطابق قوانين و تجربياتيكه دربارة نوردها بعمل آمده است به اين نتيجه رسيده اند كه استوانه هاي باريك در فشار ثابت، جسم مورد نورد را بيشتر از استوانه هاي كلفت دراز و پهن ميكنند. ولي عيب استوانه هاي باريك در اين است كه در فشارهاي بالا بزودي خم ميشوند، و هر چقدر هم مقدار اين خمش كمتر باشد در موقع نورد ورق و تسمه مضر بوده و آنها را خراب ميكند. براي بر طرف كردن اين عيب « استوانه هاي كارگر»[1] بروي استوانه هاي كلفت تري تكيه ميكنند، اين استوانه ها كه « غلطك هاي تكيه» نيز ناميده ميشوند در تمام طول خود، استوانه هاي كارگر را فشرده و از خم شدن آنها جلوگيري بعمل ميآورند. اين دستگاه ها، « نوردهاي چهارتائي » ناميده شده و براي نورد ورق و تسمه و غيره بكار برده ميشوند.

در موقع نورد توليدات مختلف، از فولادهاي مخصوص، بايد توجه داشت كه سطوح بلوك اوليه صاف، و عاري از هر گونه عيوب و نواقص باشد. در غير اينصورت اجسام ساخته شده، معيوب بوده و غير قابل استفاده خواهند بود. براي اينكار سطوح بلوك هاي اوليه را به وسيلة  تراشيدن و سوهان كاري و غيره صاف و شفاف نموده و سپس زير نوردها ميفرستند. امروزه بجاي تراشيدن بلوك، از «ماشين هاي شعله اي» براي تميز كردن آنها استفاده ميكنند. بلوك گداخته را براي تميز كردن به داخل ماشين هاي شعله اي هدايت كرده و داخل ماشين تحت تأ ثير اكسيژن، روية‌آن تا اندازه اي سوخته و از بين ميرود بطوريكه سطح بلوك بعد از بيرون آمدن از ماشين، بسيار صاف و درخشان بوده و عاري از هر گونه نقص ميباشد. اين نوع تميز كردن همانطور يكه ذكر شد، روي فولادهاي مخصوص انجام ميگيرد. براي تميز كردن بلوك هاي معمولي كافيست عيوب و نواقص آشكار آنها را  به وسيلة تراشيدن و يا مته هاي دستي از بين برد و يا ميتوان برخي اوقات به وسيلة‌ماشين هاي دستي سطوح آنها را تا درجة معيني سوزاند.

كارگاه نورد بلوك

فولاد را بايد درحال گرم نورد كرد.چون در اين حالت قابليت انعطاف آن بيشتر بوده و بآساني نورد ميشود. براي اين منظور بلوك ها را بهمان حالت گداخته كه از كارخانه هاي فولاد سازي مي آيند، داخل «كوره هاي زميني» قرار ميدهند. كوره هاي زميني بلا فاصله در كنار نوردها ساخته شده با گاز و يا امروزه اكثراً با جريان برق گرم ميشوند. جريان برق از تشكيل قشر اكسيد روي بلوك، جلوگيري بعمل مي آورد اين امر بطوريكه قبلاً متذكر شديم در مورد فولادهاي مخصوص بسيار اهميت دارد. كوره هاي زميني بلوك گداخته را در «درجه حرارت نورد»، نگهداشته و يا در صورت سرد بودن تا اين درجه گرم ميكنند.مدت توقف بلوك در كوره بستگي به سطح مقطع فولاد،‌بزرگي بلوك ها و درجة گرماي كوره ها داشته و نسبت به جنس فولاد فرق ميكند، بلوك هائيكه در انبار بوده و يا از پاك كن ها مي آيند سرد بوده و بايد مدت زمان بيشتري از بلوك هاي گرم، داخل كوره ها گرفته از داخل كوره بيرون كشيده و روي «واگن بلوك» قرار ميدهند. واگن بلوك روي ريل حركت كرده بلوك گداخته را به كنار ميله هاي ترانسپورت برده و روي آن ها پياده ميكند. «تسمه هاي ترانسپورت» از يك سري ميله هاي استوانه اي كه پشت سر هم قرار گرفته اند. ساخته ميشوند. روي اين ميله ها، اجسام مختلف و در اين مورد بلوك گرم حمل و نقل ميشود. بلوك گرم در اثر حركت ميله ها بطرف جلورانده شده و به استوانه هاي نورد ميرسد. استوانه هاي نورد بلوك گرم را گرفته و از كاليبر مياني خود ميگذرانند بدينوسيله سطح مقطع بلوك بطور قابل ملاحظه اي كمتر شده و بر طول آن اضافه ميشود. بلوك دراز شده از پشت نوردها خارج ميشود. حال فاصلة بين دواستوانةنورد را كمتر ميكنند بدين ترتيب كه استوانه تحتاني بحال خود باقي مانده و استوانة فوقاني به وسيلة موتور بطرف پائين حركت ميكند، در اين بين از شكاف بين ميله هاي ترانسپورت انگشتان فولادي بيرون آمده وبلوك دراز شده را 90 درجه برميگرداند.

اينك بلوك در جهت عكس، بطرف نوردها حركت كرد، و «گذر»[2] دوم شروع ميشود. اين عمل چندين بار تكرار شده و بالاخره بلوك دراز شده  به وسيلة «خط كش متحرك» به جلو كاليبر ديگر كه نسبت به كاليبر اول كوچكتر ميباشد، رانده ميشود.

عمليات فوق طوري بسرعت انجام ميگيرند كه بلوك فقط مختصري از گرماي خود را از دست ميدهد و نيز در اثراصطكاك دروني گرما آزاد شده و از سرد شدن بلوك جلوگيري بعمل ميآيد. پس از اتمام عمليات نورد، بلوك باريك روي ميله هاي ترانسپورت حركت كرده و به وسيلة اره اي بطولهاي معيني بريده ميشود. بلوك هاي بريده شده به وسيلة جرثقيل و يا ساير وسائل ترانسپورت به انبارها و يا به كارگاه هاي نورد ديگر حمل ميشوند. در اين كارگاه ها بلوك هاي كوچك به اجسام گوناگون از قبيل ريل- ورق سيم لوله و غيره تبديل ميشوند. آنچه كه مسلم است اينست كه يك بلوك بضخامت نيم متر را نمي توان تنها در يك دستگاه نورد به سيمي بكلفتي پنج ميلي متر نورد كرد. براي انجام اينكارها نوردهاي متعددي لازم ميباشند كه نوردهاي بلوك تنها كار اولية آنها را انجام ميدهند.


كارگاه نورد ورق هاي ضخيم و متوسط

در صنعت براي نورد ورق هاي ضخيم از شمش هاي چهار گوش، استفاده نميكنند و مادة اولية ورق هاي ضخيم، بلوك هاي تخت مي باشند كه آنها را  «برامن» مينامند. وزن اين برامن ها اكثراً در حدود 5 تا 20 تن بوده و برخي اوقات وزن آنها به 30 تا 40 تن نيز ميرسد. در موارد بخصوص براي نورد ورق تانك ها كه ضخامت آنها به 300 ميلي متر ميرسد از شمش هائي بوزن 165 تن نيز استفاده ميكنند. در كارخانه دماگ آلمان دستگاه بزرگي براي اين كار ساخته شده است كه طول غلطك هاي آن به 2/5 متر و قطر آنها به 1/1 تا 6/1 متر ميرسد. ولي اكثراً در كارگاه ورق هاي ضخيم ورق هائي به ضخامت 4 تا 50 ميلي متر و عرض 2 تا 4 متر و طول 40 متر نورد ميشوند. دستگاه نورد ورق هاي ضخيم داراي چهار استوانه ميباشد. دو غلطك كارگر اين دستگاه، روي دو استوانة كلفت ديگر تكه ميكنند. امروزه علاوه بر غلطك هاي افقي، دو غلطك ديگر بطور عمودي در اين دستگاه ها كار ميگذارند تا كنارة ورق ها صاف و مستقيم از دستگاه بيرون آيد. يك همچو دستگاهي با غلطك هاي افقي و عمودي را دستگاه نورد كامل و يا

«اونيورسال» مينامند.

برخي از اين دستگاه ها بطوريكه ديده ميشود بسيار بزرگ و قابل توجه ميباشند. بلندي پايه هاي اين دستگاه كه غلطك ها روي آن تكيه ميكنند به 12 متر و وزن پايه هاي آن به 240 تن ميرسد. غلطك هاي اين دستگاه  به وسيلة دو موتور الكتريكي كه توان كل آنها به 25000 اسب بخار ميرسد، بحركت در مي آيند.

پس از اتمام عمليات نورد در اين دستگاه ها، ورق ها را فشرده و ناصافيهاي بوجود آمده  وارد « ماشين ميزان» ميشوند. ماشين ميزان ورق ها را فشرده و ناصافيهاي آنها را ميگيرد. ورق ها بعد از ميزان شدن بطوريكه ديده ميشود روي ميله هاي متحرك حركت كرده و روي تختخواب آهني براي سرد شدن پخش ميشوند. بعد از سرد شدن عيوب ورق ها مورد تفتيش قرار گرفته و سپس وسيلة اره ها به قطعات مورد نظر بريده ميشوند. برحسب احتياج ميتوان به وسيلة اين دستگاه ها، قطعات ضخيم را نيز نورد كرده  و بصورت بلوك هاي كوچك در آورد. اين بلوك هاي كوچك ماده اوليه ورق هاي نازك محسوب ميشوند.

كارگاه نورد ورق هاي ظريف (نازك)

          سالهاي متمادي براي ساختن ورق نازك از نوردهاي دوتائي و يا سه تائي استفاده ميكردند. اينكار يعني ساختن ورق بطريق هميشگي ، مستلزم وقت زياد و كار بدني سنگين بوده و علاوه بر آن بسيار گران تمام ميشد. چون اين دستگاه ها اتوماتيك نبوده و اتمام كارها به وسيلة كارگران بادست انجام ميگرفت. احتياج بشر به مقدار زياد ورق نازك، براي ساختن كار و سري كاري ماشين او را مجبور كرد كه تا راه هاي ساده و ارزان و سريعتري براي تهية ورق پيدا كندو بالاخره بعد از آزمايشات و تحقيقات زياد، خيابانهاي تسمه هاي عريض (كه بطور مداوم كار كرده و بازده آنها نيز بسيار زياد بودند) پيدا شدند. گذشته از اين طريقه براي تهية ورق با خواص يكسان و كار كمتر به توسعه و تكامل نوردهاي دوتائي و سه تائي نيز پرداخته شد، بطوريكه اكثر قسمت هاي اين دستگاه ها ماشينيزه شدند.در دستگاه نوردسه تائي تمام كارها از دخول «پلاتين ها» گرفته تا ترانسپورت ورق كامل، ماشينيزه شده و بطور اتوماتيك كار ميكند. كنترلچي فقط با حركت اهرم ها كارها رااز محل نشست خود هدايت كرده و تحت نظر قرار ميدهدو از آنجائيكه تمام كارها اتوماتيزه شده از كارهاي بدني جلوگيري بعمل آمده و اطمينان دستگاهها نيز با لا رفته است.

          ورق هائيكه ضخامت آنها از 2 تا 3 ميلي متر تجاوز نميكند در موقع عبور از شكاف بين دواستوانة نورد، مقدار بسيار كمي از ضخامت آنها برداشته شده و بزودي سرد ميشوند، بدين علت دو- چهار -  هشت و يا حتي شانزده ورق را رويهم گذاشته با هم نورد مي كنند، پس از انجام عمليات نورد ورق ها را كه سخت بهمديگر چسبيده اند از هم جدا مي كنند: اين ورق ها براي ساختن و سري كاري وسائل نقليه  - قوطي- هاي كنسروو در علم الكتريسيته براي ساختن ورق دينام ها و ترانسفور ماتورها بكار برده ميشوند.

          جنس ورق هاييكه بحالت گرم نورد مي شوند براي ساختن برخي از محصولات صنعتي چندان مناسب نيستند بدينجهت قسمت زيادي از اين ورق ها را بحالت سرد دوباره نورد ميكنند، در اثر نورد كردن سرد، ساختمان داخلي- استحكام و سطوح خارجي ورق ها بهتر شده  و براي ساختن و سري كاري ماشين- صندلي هاي آهني- يخچال و وسايل آشپزخانه و ظروف مختلف بكار برده ميشوند. سطح ورق هائيكه بحالت سرد نورد شده اند بسيار صاف و شفاف مي باشند بطوريكه ميتوان آنها را بآساني آب نيكل وقلع وروي داده و يا آنها را رنگ كرد، براي نورد كردن سرد، از دستگاه هاي سه تائي و يا چهارتائي استفاده ميكنند، دستگاه چهارتائي براي نورد سرد ديده ميشود. قبل از نورد كردن سرد، ورق را كه قبلاً گرم نورد شده و داراي يك طبفة اكسيده مي باشد، به محل تيزاب كاري حمل ميكنند. در اينجا قشر نازك اكسيد را به وسيلة جوهر نمك و يا اسيد سولفوريك رقيق از بين برده و سپس ورق را با آب شسته و خشك ميكنند. ورق ها را بعد از شستن زير نوردهاي سرد ميفرستند، بطوريكه در حدود 30 تا 50 در صد از ضخامت آنها كاسته ميشود.

          شكل دادن سرد باعث تغيير ساختمان داخلي ورق ها شده و اين تغييرات بصورت سختي بيش از حد و شكنندگي در جسم ظاهر ميشود. بدين علت ورق ها را بعد ازنوردكردن گداخته و تميز كرده و زير نوردهاي مخصوصي بنام «نوردهاي در سير» ميفرستند در اثر اين كار تنش هاي داخلي ورق ها از بين رفته و در حدود 5/0 تا 2

درصد از ضخامت آنها كم ميشود. ورق هاي تمام شده با سطوح شفاف وارد ماشين ميزان ميشوند، تا ناصافيهاي آنها گرفته شود. در خاتمه براي جلوگيري از تأ ثير عوامل خارجي از قبيل ضربه و «كوروسيون» و غيره روي ورق ها را با يك طبقه روغن پوشانده و سپس آنها را به قطعات دلخواه مي برند.

كارگاه نورد تسمه هاي عريض

          بطوريكه ديديم در اثر توسعه و تكامل نورد هاي ورق هاي ظريف، دستگاه هائي ساخته شدند كه بطور مداوم كار ميكردند بدين معني كه عمل نورد در يك سري از غلطك‌ها، كه پشت سر هم قرار داشتند، بدون وقفه انجام ميگرفت، يك همچون دستگاه‌هاي نورد با ماشينهاي مربوطة خود، خيابان طويلي راتشكيل ميدهند كه طول آن بچند كيلومتر رسيده و ديدن ان براي هر بيننده بسيار جالب و تماشائي است.

          براي نورد تسمه، قبل از شروع به عمليات اصلي ، بلوك ها را كه از كارخانه هاي فولادسازي ميآيند در يك «نورد برامن» بصورت بر امن بطول 6 متر و ضخامت 100 تا 200 ميلي متر نورد ميكنند. برامن ها را بعد از نورد كردن به انبار مخصوص حمل كرده ودر آنجا سطوح آنها را مورد تفتيش قرار ميدهند. در اين انبارها بطوريكه نشان ميدهد، عيوب آشكار بر امن ها را به وسيلة شعله سوزانده و از بين ميبرند، تا در موقع نورد كردن، سطح آنها صاف بوده و عاري از نواقص مختلف باشد. بعد از تميز كردن، جرثقيلي چند برامن را با هم برداشته وروي سكوئي قرار ميدهد. از اينجا تك تك برامن ها  به وسيلة ماشين فشار دهندة بخصوصي روي ميله هاي ترانسپورت افتاده و به نزديك «كورة ضربه اي» حمل ميشوند. فشار دهندة بلوك هر دفعه فقط يك برامن را به داخل كوره هل ميدهد. در درون كوره برامن تا درجه حرارت نورد گرم ميشود برامن ها پس از آنكه 1200 تا 1250 درجه گرم شدند از كوره خارج ميشوند برامن ها بعد از خروج ازكوده از يك دستگاه (نورد اكسيد شكن) ميگذرند تا قشر اكسيد روي آنها لق شود. آب با فشار يكصد آتمسفر روي برامن زده و قشر اكسيد لق شده را از بين مي برد.

          پس از خاتمه عمليات فوق، برامن وارد چهارنورد اوليه شده و ضخامت آن تا 20 ميلي متر پائين ميآيد. اين دستگاهها علاوة بر غلطك هاي افقي، داراي غلطك هاي عمودي نيز مي باشند. پشت هر دستگاه يك منبع آب فشرده براي از بين بردن قشر اكسيده كار گذاشته شده است اينك برامن بصورت تسمه، نورد آخر خيابان اوليه را ترك كرده و با سرعت زيادي بطرف خيابان اصلي حركت مي كندو البته بايد در نظر داشت كه قبل از ورود تسمه به خيابان اصلي ناهمواريهاي كنارآن به وسيلة اره بريده شده و قشر اكسيدة آن از بين برده ميشود. موضوع مهم ديگر اينكه بر عكس خيابان اوليه كه فاصلة بين دو  غلطك از بدنة ديگر كمتر ميشد، در خيابان اصلي فاصلة نوردها ثابت مانده فقط سرعت دوراني نوردها از بدنه اي به بدنة ديگر زياد ميشود. پس از نورد در خيابان اصلي ضخامت تسمه به 6/1 ميلي متر مي رسد. تسمه با سرعت دوازده متر بر ثانيه از آخرين نورد بيرون زده به وسيلة پاشيدن آب، سرد شده و دور قرقره هاي فولادي مي پيچد. انسان ميتواند بجاي پيچيدن، تسمه ها را وسيلة اره هاي گردان بقطعات مورد نظر بريده و رويهم انباشته كند.

          براي بكار انداختن دستگاه ها و ماشين هاي اين كارگاه بيش از چند نفر لازم نمي باشد چون تمام كارها اتوماتيك انجام گرفته، كارگران فقط با اهرم ها عمليات ماشين ها را كنترل مي كنند، از آنجا ئيكه تمام دستگاه ها بطور اتوماتيك كار مي كنند بازده اين

مؤسسه ها نيز بيشتر شده است بطوريكه توان بعضي از آنها به دوميليون تن در سال مي رسد.

          قسمت اعظم تسمه هائي را كه بطريق فوق ساخته مي شوند بحالت سرد دوباره نورد مي كنند تا ضخامت آنها را كمتر كنند، براي اينكار تسمه ها را در محل تيزاب كاري بطوريكه ديده مي شود با جوهر نمك و يا اسيد سلفوريك رقيق شسته و قشر اكسيد آنها را از بين مي برند. براي اينكه تسمه بتواندبطور دائم از محل تيزاب كاري و خشك كن هاي پشت آن بگذرد چندين قرقره را كه طول هر يك از آنها به 600 متر ميرسد بهم متصل ميكنند. پس از خروج تسمه از خشك كن آنها را از هم جدا كرده و ناهمواريهاي آنها را به وسيلة اره بريده و بالاخره  بعد از روغن كاري دوباره دور قرقره ها مي  پيچند.

          براي تهية ورق سفيد، تسمه هاي فوق الذكر را از يك دستگاه چهارتائي « قابل بر گشت سرد»  از پنج دستگاه چهارتائي مداوم ميگذارنند. در اثر اين عمل ضخامت تسمه ها به 2/0 ميلي متر تنزل ميكند. سرعت دوراني غلطك ها در نوردهاي قابل برگشت 900 متر بر دقيقه بوده ولكن سرعت نوردهاي مداوم تا 2000 متر بر دقيقه مي رسد. در اين دستگاه ها ضخامت تسمه ها با دستگاه مدرني بطور دائم و اتوماتيك اندازه گيري ميشود. پس از نورد كردن سرد در اين دستگاه ها دوباره چندين قرقره را بهم متصل كرده و از محل تيزاب كاري ميگذرانند. اين تسمه ها را بعد از بيرون امدن از خشك كن تيزابكاري دور قرقره هاي فولادي مي پيچند. بطوريكه طول هر يك از اين قرقره ها به چند كيلومتر ميرسد.

          در اثر تغيير شكل سرد، فولاد سخت و شكننده شده و كاركردن روي آن مشكل ميشود، بدينجهت براي اصلاح ساختمان دروني، بايد تسمه ها را بين 650 تا 740 درجه گداخت. «اطاق تشويه» داراي كوره هاي گداز (تشويه) متعدديست كه روي هر يك از اين كوره ها دو- سه و يا چهاربستة تسمة عريض گذاشته مي شود. روي بسته ها يك «سرپوش محافظ» وروي تمام كوره يك سرپوش گداز(تشويه) ميگذارند. ما بين سرپوش محافظ و سرپوش تشويه گازهاي خروجي كورة بلند و يا كك سازي سوخته و سر پوش محافظ را گرم ميكنند. سرپوش محافظ گرماي خود را به تسمه هاي داخل كوره پس ميدهد. براي اينكه حرارت يكساني به تمام قسمتهاي تسمه ها برسد به وسيلة

«ونتي لاتور» گازهادي بين بسته ها ميدمند. بعد از اتمام عمل گداختن سرپوش تشويه را برداشته و بجاي آن يك «سرپوش سردكن» روي بسته ها ميگذارند. در اثر گذاشتن اين سرپوش بسته ها بكندي هر چه تمامتر سرد شده و از سرد شدن سريع كه خواص آنها را خراب ميكند جلوگيري بعمل ميايد. بعضي اوقات بجاي كوره هاي نامبرده از كوره هاي ديگر كه شبيه تونل ساخته ميشوند براي گداختن تسمه استفاده مي كنند. تسمة هاي گداخته شده در اين كوره ها هنوز هم براي تحويل به خريدار آماده نيستند و بايد آنها را در يك نورد «در سير» دوتائي دوباره نورد كرد. البته بايد توجه داشت كه زياده از حد از ضخامت آنها كم نشده و برداشت آنها از5/0تا 3 درصد تجاوز نكند بدينوسيله درجه سختي مورد نظر بدست آمده و سطوح ورق ها صاف و تميز ميشود.

          حال اگر بخواهيم تسمه هاي فوق الذكر را بصورت «ورق سفيد» در بياوريم بايد آنها را براي سومين باربهم متصل كرده و صاف نموده و از داخل دستگاه آبكاري قلع بگذارنيم. پس از آبكاري تسمه ها را دوباره بصورت بسته پيچيده آنها را فروخته و يا بعد از گذراندن از ماشين هاي ميزان به ورق هائي با اندازه هاي مورد نظر مي برند. اگر ورق ها عيوبي در سطوح خارجي خودداشته باشند به وسيلة «ماشين هاي الكتروني» از ورق هاي ديگر جدا مي شوند اين دستگاه‌ ها طوري بدقت كار مي كنند كه حتي نواقصي را كه با چشم ديده نمي شوند تشخيص داده و از ساير ورق ها جدا ميكنند.

          كار كردن روي تسمه هائيكه از آنها و سري كار ماشين ساخته مي شود بمراتب كمتر و آسانتر از ورق هاي سفيد مي باشد، چون ضخامت اين تسمه ها بيشتر بوده و عمل ابكاري روي انها انجام نمي گيرد. براي نوردكردن آنها از سه و يا چهارنورد قابل برگشت استفاده مي كنند.

          گذشته از نوردهاي مداوم ، براي نورد كردن سرد تسمه هاي عريض، از نوردهاي چندتائي نيز استفاده مي كنند. اين دستگاه داراي دو استوانه كارگر بقطر 30 تا 40 ميلي متر بوده كه روي استوانه هاي كلفت ديگر تكيه مي كنند. در اثر فشار «استوانه هاي تكيه» غلطك هاي كارگر مستقيم مانده و خمشي در آنها ايجاد نميشود در نتيجه اين عمل تسمه ها به يكسان نورد مي شوند. اين دستگاهها بنام كاشف آن دستگاه  هاي نورد «زندسيمير» ناميده مي شوند، در انتهاي اين دستگاه ميله اي تسمه را كشيده و بدور خود مي پيچد. دستگاه «زندسيمير» براي نوردفولادهاي مخصوص و آلياژهاي مختلف بسيار مناسب مي باشد چون نوردهاي كارگر آن نازك بوده و كاهش ضخامت ورق در هر «گذر» بيشتر از نوردهاي معمولي است.

كارگاه نورد تسمه هاي كم عرض و متوسط

          در صنايع «كشش» و «اشتانس» بهتر است بجاي ورق هاي بزرگ از تسمه هاي باريك و نوار استفاده شود چون تسمه باساني داخل ماشين هاي پرس و اشتانس رفته و گذشته از اين، افت آن نيز بمراتب كمتر است. گذشته از اين محسنات عمل تشويه روي تسمه هاي باريك و نوار ارزانتر و آسانتر از ورق انجام ميگيرد، در صنعت پرس (اشتانس) براي ساختن اسبابهائي از قبيل(نوك قلم- دكمه- بدنة قفل- كليد- ساعت وسائل خانه - اسباب بازي- وسائل الكترونيكي و مكانيكي و غيره) اكثراً از تسمه هاي باريك استفاده مي كنند. علاوه براين موارد براي ساختن لوله هاي بادرز ( كه شرح آن درصفحات آينده خواهد آمد) از تسمه هاي باريك استفاده ميشود.نورد گرم اين تسمه ها بمانند تسمه هاي عريض در دستگاههاي مداوم انجام ميگيرد. برعكس براي نورد سرد از دستگاه چهارتائي كه يكطرفه كارمي كند، استفاده مي كنند.

          بلوك هاي كوچك كه در كارگاه ورق هاي ضخيم ساخته ميشوند، بطوريكه قبلاً گفتيم، در كارگاه هاي ديگر به اسباب هاي ساخته شده تبديل ميگردند. براي ساختن پروفيل هاي كوچك و سبك بايد اين بلوك ها را بصورت «كنوپل- برامن» و يا پلاتين ها نورد كرد. كنوپل‌ ها سطح مقطع مربعي داشته مادة اولية پروفيل هاي گوناگون محسوب ميشوند. برامن ها و پلاتين ها تخت بود، و براي ساختن ورق و تسمه مورد استفاده قرار ميگيرند، دستگاه هاي نورد كنوپل و برامن و پلا تين ها بطور مداوم كار ميكنند بدين ترتيب كه يك سري از نوردها دنبال هم قرار گرفته . جسم مورد نورد در يك آن تمام آنهارا طي مي كند،‌درفاصلة بين دوبدنة يكدستگاه «درال» وجود دارد كه جسم مورد نورد را قبل از ورود به كاليبر بعدي 90 درجه برميگرداند. تا جسم مورد نورد در تمام قسمت هاي خود بيكسان نورد شود. امروزه بجاي دستگاه درال براي برگرداندن جسم از غلطك هاي افقي و عمودي كه پشت سرهم قرار ميگيرند، استفاده ميكنند. توان اين دستگاه ها با توجه باينكه بطور دائم كار ميكنند، بسيار زياد است ولي ميزان تك تك نوردها و سرعت آنها با مشكلات زيادي همراه بوده و دقت بيشتري لازم دارد.

اين دستگاه از دوازده بدنه تشكيل ميشود كه بطور سري دنبال هم قرار گرفته اند، از مجموع 12 بدنه غلطك هاي پنج بدنه، بطور عمودي ساخته شده است. در اين دستگاه كنوپل هاي چهار گوش بطول قاعده130-115-103-90-80-70-60-50ميلي متر و برامن و پلاتين به اندازة قاعدة 8×200-8×300 ميلي متر نورد ميشوند. درانتهاي اين خيابان بطوريكه يكه «ارة پران» وجود دارد كه برگ نورد شده را بطولهاي تا دوازده متر تقسيم ميكندو اره هاي پران با هواي فشرده كار كرده و حسن آنها در اينست كه بهنگام بريدن هماهنگ با حركت جسم حركت كرده و آنرا كاملاً مستقيم ميبرند. امروزه براي جسم مورد نورد از «اره هاي گردان» نيز استفاده مي كنند.

كارگاه نورد پروفيل و ميله و سيم هاي فولادي

                      بلوك هاي فولادي كه بصورت كنوپل و برامن و بلوك هاي كوچك در ميايد، بلافاصله براي ساختن اجسام مختلف نورد نميشوند، بلكه اكثراً آنها را انبار كرده و يا به كارخانه هاي ديگر براي تغيير شكل كلي ترانسپورت ميكند. براي حمل و نقل اين بلوك ها از جرثقيل هاي مغناطيسي استفاده ميشود. كنوپل ها در اثر انبار كردن و ترانسپورت سرد شده  و بايد آنها را دوباره تا درجة حرارت نورد گرم كرد. براي اينكار بلافاصله در كنار دستگاه هاي نورد كوره هائي بنام «كوره هاي گرم كن بلوك» ساخته ميشوند. اين كوره ها، كوره هاي شعله اي هستند كه بلوك ها بحالت خوابيده درون آنها قرار ميگيرند. طريقة سادة ديگر براي گرم كردن كنوپل و بلوك هاي كوچك طرقة كوره هاي ضربه اي نام دارد كه در آنها يك «فشار دهندة مكانيكي» بلوك ها را كه روي دو ريل آهني قرار گرفته و با هم در تماسند بداخل كوره هل ميدهد. در پشت كوره، بلوك هاي گرم روي ميله هاي ترانسپورت افتاده و يا بلافاصله در كنار دستگاه نورد از كوره خارج ميشوند.

          غلطك هاي بلوك هاي بزرگ داراي كاليبرهاي كمتر ميباشند، برعكس، غلطك هاي فولادهاي شكل دار و پروفيل ها بايد تمام كاليبرهاي لازم براي ساختن پروفيل را دارا باشند. پايه هاي ايندستگاه ها طوري ساخته ميشوند، كه انسان ميتواند در مواقع لزوم غلطك ها ي آنها را باساني عوض كند. دستگاه نورد پروفيل هاي سنگين بمانند بلوك هاي بزرگ از دو غلطك و دستگاه نورد پروفيل هاي سبك از سه غلطك تشكيل ميشود. تعداد كاليبرهاي نوردهاي سه تائي بمراتب بيشتر و گوناگون تر از نوردهاي دوتائي مي باشد.

          اكثراً تمام كاليبرهاي لازم براي نورد پروفيل مورد نظر، در يكدستگاه وجود ندارد، بدينجهت براي نورد پروفيل ها دستگاه هاي متعددي مورد استفاده قرار ميگيرند. اين دستگاه داراي چهار كاليبر ميباشد كه كاليبر اول چهار گوش بوده و كاليبر آخر تا حدودي گودال و شيارهاي تير آهن مورد نظر را دارا مي باشد. براي لغزاندن  تير آهن از كاليبري به كاليبر ديگر از ماشين مكانيكي بخصوص استفاده ميشود. پس از نورد بلوك در دستگاه ابتدائي جسم مورد نورد كه تا اندازه اي شكل تير آهن را بخود گرفته به دستگاه نورد كامل (اصلي) هدايت ميشود دستگاه اصلي داراي غلطك هاي عمودي و افقي ميباشد. تير آهن چندين باراز دستگاه اصلي گذشته و وارد دستگاه انتهائي ميشود. پس از اتمام عمليات نورد در دستگاه انتهائي ، تير آهن، روي ميله هاي ترانسپورت حركت كرده و با ارة‌به قطعات مورد نظر بريده ميشود.

          قطعات بريده شده روي اطاق بزرگي با سرپوش مشبك قرار گرفته و بتدريج سرد ميشوند. آخرين ايستگاه تير آهن ها و ميله هاي فولادي (پروفيل ها) محل كنترل و ميزان محصولات ساخته شده ميباشد. ميله ها از داخل دستگاه ميزان گذشته و شكل و اندازة مورد نظر را بخود ميگيرند.

          در برخي از كارخانجات، پروگرام متنوعي براي ساختن پروفيل ها وجود دارد. اين كارگاه ها داراي انبار بسيار بزرگي هستند كه غلطك ها با كاليبرهاي متفاوت درون اين انبار وجود دارند در مواقع لزوم غلطك مورد نظر را روي دستگاه انداخته و پروفيل مورد تقاضا را ميسازند. در اين كارگاه ها پايه هاي دستگاه بايد طوري ساخته شوند كه بتوان بآساني غلطك ها را عوض كرد تا وقت زيادي تلف نشود.

          كارگاه نورد فولادهاي ظريف كه در آن پروفيل هاي گوناگون ساخته ميشوند داراي دستگاه هاي متعدد بوده و غلطك هاي آنها نيز بسيار زياد است. پيدا كردن راهي براي توليدات كلي اين نوع پروفيل ها كه از لحاظ اقتصادي بصرفه تمام شود با مشكلات زيادي همراه است. اكثراً براي توليدات كلي، از «خيابانهاي باز»، استفاده ميكنند. اين خيابانها از دو رديف غلطك با كاليبرهاي فراوان ساخته شده و بطور مداوم كار ميكنند. علاوه بر خيابانهاي باز، امروزه از خيابانها ئيكه بطور «سيك ساك» ساخته ميشوند، براي نورد پروفيل استفاده مي شود. اين خيابانها طوري ساخته ميشوند كه پروفيل مورد نورد فقط يكمرتبه از يك كاليبر گذشته و سپس به وسيلة ميله هاي ترانسپورت عرضي به كاليبر ديگر، هدايت ميشود. با توجه به شكل پروفيل و كلفتي آن (بخصوص در مورد ميله هاي نازك- سيم- فولادهاي چهارگوش و تخت و غيره) ميتوان رگ نورد را بطور

خود كار از كاليبري به كاليبر ديگر هدايت كرد.

          در قسمت پائين كارگاه يك دستگاه نورد سه تائي اتوماتيك و نيز خيابان ابتدائي با چهار دستگاه خود كار كه بطور مداوم كار ميكنند، ساخته شده اند. كنوپل بعد از خروج از خيابان ابتدائي، از داخل كوره اي گذشته و بعد از گرم شدن وارد خيابان اصلي ميشود. خيابان اصلي داراي ده بدنه بوده و بطور مداوم كار ميكند. از ده بدنه چهار بدنه بطور سيك ساك و بقيه در دو طبقه رويهم قرار گرفته اند. غلطك ها ي اخير يك در ميان بصورت افقي و عمودي ساخته شده اند. طرز قرار گرفتن غلطك هادر خيابان اصلي سبب بالا رفتن بازده اين دستگاه ها شده است، بطور يكه اين دستگاهها براي توليدات كلي بسيار مناسب بنظر ميرسند. محصولاتيكه در اين كارگاه نورد ميشوند عبارتند از: فولادگرد (سيم) بقطر 6 تا 32 ميلي متر- فولاذ چهار گوش بطول قاعدة 7 تا 30 ميلي متر-فولاد تخت 4×18 تا 5×70 ميليمتر فولاد زاويه داروفولاد  T شكل از 20 ×20 تا 50×50 ، فولاد شش ضلعي از 12 تا 32 ميلي متر. اين كارخانه داراي سردكن دوبل مكانيكي بطول 110 متر ميباشند كه محصولات ساخته شده روي آن سرد ميشوند تمام دستگاه هاي لازم براي بارگيري و حمل و تقل نيز در كنار اين سرد كن كار گذاشته شده اند . سرد كن ها بفرم هاي گونا گون ساخته شده و طوري با وسائل ترانسپورت هماهنگي ميكنند كه تمام حركات جسم مورد نورد روي پروگرام دقيق انجام گرفته و وقفه اي در كار حمل و نقل توليد نميشود. سرد كن ها از لحاظ ساختماني بسيار دقيق ساخته ميشوند بطوريكه ميله هاي راست بطول 100 متر روي آنها حركت كرده و خمشي در آنها ايجاد نميشود.

          امروزه نورد سيم بقطر5ميلي متر در دستگاه هاي اتوماتيك مداوم انجام ميگيرد. سيم نورد شده با سرعت 30 متر برثانيه آخرين نوردرا ترك ميكند. اين سرعت برابر سرعت برق هاي سريع السير ميباشد. سيم بعد از خارج شدن از نورد، دور استوانه هاي فولادي كه با موتورهاي الكتريكي بحركت در ميايند، پيچيده ميشود. وقتي بسته اي از سيم تمام شد، روي ميله هاي ترانسپورت افتاده و به انبار حمل ميشود. در فاصلة بين دستگاه نوردو انبار، بسته هاي سيم درهواي آزاد سرد ميشود. سيم هاي نازكتر از 5 ميلي متر به طريق فوق ساخته نميشوند. براي ساختن اين نوع سيم ها آنها را از سوراخ هائي كه روي فولاد هاي مخصوص كنده شده اندميكشند.

كارگاه نورد چرخ هاي گرد (رينگ- بچه رينگ و صفحه)

            در درجة اول، راه آهن و نيز ساير مؤسات ترانسپورت،‌سالانه مقادير زيادي چرخ واجسام گرد براي مصرف خود لازم دارند. براي ساختن چرخ، بلوك ها ي كوچك را سوراخ كرده و بوسيله چكش هاي مكانيكي و يا پرس ها بصورت دايرة تو خالي در مياورند. بلوك توخالي را پس از چكش كاري داخل كوره قرار داده و تا درجه حرارت نورد گرم ميكنند.دستگاه نورد چرخ داراي نوردكارگريست روي يك محور عمودي قرار گرفته است و محور خود به وسيلة تسمه اي به يك موتور متصل ميشود. نورد كارگر تنها داراي يك كاليبر ميباشد. در مقابل نوردكارگر صفحة گردمتحركي قرار گرفته است كه رينگ را به كاليبر فشار ميدهدو در طرفين نورد كارگر دونورد ديگر كه آنها نيز داراي كاليبر ميباشند كارگذاشته شده اندو اين نوردها رينگ را محكم نگهداشته و هماهنگ با بزرگ شدن قطر رينگ، ميزان ميشوند. بلوك را بعد از سوراخ كردن در اين دستگاه بصورت رينگ نوردمي كنند. پس از اتمام عمليات نورد، رينگ را در يك كورة زميني با احتياط هر چه تمامتر ميگذارند تا كشش هاي دروني آنها از بين برود.

          صفحات لازم براي ترن ها نيز عيناً شبيه رينگ ها نورد ميشوند. بلوك ها را  به وسيلة چكش هاي مكانيكي چكش كاري كرده  سپس در نورد مخصوص صفحه، غلطك مي زنند. فرورفتگي مياني صفحه وسيلة پرس كردن درست ميشود.

 


لوله سازي

   

          لوله هاي فولادي بدوصورت «بادرز» و «بدون درز» تهيه و ساخته ميشوند. ساختن لوله هاي بدون درز براي متخصصين دستگاه هاي نورد، يك رشتة بسيار جالب و قابل توجهي است، چون آنها را هر لحظه با مسائل و مشكلات تازه اي روبرو ميكند. عمليات ساختن لوله هاي بدون درز دردو مرحلة جدا از هم انجام ميگيرد:

مرحلة اول:سوراخ كردن بلوك (تهية جسم توخالي).

مرحلة دوم: دراز كردن جسم توخالي( ساختن لولة كامل).

          ساختن جسم توخالي از يك بلوك خام بكمك نوردهاي مورب- نوردهاي مخروطي سنبه اي- نوردهاي ضفحه اي و يا وسيلة «پرس هاي سوراخ كن» انجام ميگيرد.

          براي دراز كردن جسم توخالي بمنظور ساختن لولة كامل، از «دستگاهاي نوردپيلگر»- «نوردآسل»- «نوردهاي دوتائي سنبه اي» (اتوماتيك) «دستگاه هاي نورد مداوم» و « سكوهاي ضربه اي» استفاده ميكنند.

به «طريق پيلگر» لوله هائي بقطر 50 تا 600 ميلي متر و بدرازي 30 متر تهيه و ساخته ميشوند. مادة اولية لوله هائيكه قطر آنها از 90 ميلي متي تجاوز نميكند، ميله هاي گرد فولادي هستند. براي ساختن لولة هاي متوسط و بزرگ از بلوك هاي ريخته شده دركارخانة زيمنس مارتين استفاده ميكنند.

          براي سوراخ كردن بلوك، ابتدا بلوك هاي بزرگ را با ندازه هاي معين و محاسبه شده بريده و سپس قطعات بريده را داخل كور     ة ضربه اي، گرم ميكنند، قطعه را بعد از گرم كردن به نوردهاي مورب هدايت كرده و بكمك ايندستگاه سوراخي در آن ايجاد ميكنند. دستگاه نورد مورب داراي دو غلطك كارگر بشكل بشكة آبجو ميباشد. غلطك هاي كارگر ايندستگاه با سطح نورد، يك زاويه معين درست كرده و براي جسم مورد نوردتكيه گاه مناسبي را بوجود مياورند. نوردهاي كارگر دستگاه مورب بلوك گداخته را گرفته و بصورت پيچي از سنبة گرد مخصوصي كه در جهت عكس نوردها قرار گرفته است، ميگذرانند. سنبه بيك ميلة فولادي متصل بوده و انتهاي ميله نيز روي يك صفحة آهني تكيه ميكند. قطر داخلي جسم توخالي كه بدين ترتيب سوراخ ميشود، اندكي از قطر سنبة دستگاه پيلگر بزرگتر است چون سنبة پيلگر در موقع دراز كردن لوله كاملاً داخل جسم تو خالي فرو ميرود. «هدايت كننده ها» جسم مورد نورد را مستقيم نگهداشته و از بيضي شدن آن جلوگيري بعمل ميآورند.

          طريقة لوله سازي پيلگر: بلوك گداخته را بلافاصله پس از سوراخ كرده از نزديكترين راه وارد كارگاه نورد پيلگر ميكنند تا به لولة كامل نورد شود. براي اينكار سنبه اي بداخل بلوك فروبرده و از پشت آنرا به وسيلة دستگاه هيدروليك بداخل نوردها هدايت مي كنند. غلطك هاي كار گر دستگاه پيلگر، فرم بخصوصي داشته و در جهت عكس جسم مورد نورد، حركت ميكنند. در قسمت هاي دوم و سوم بلوك گداخته روي سنبة پيلگردراز شده و فرم لوله را بخود ميگيرد. هماهنگ با دراز شدن لوله، سنبة درون آن نيز بطرف جلو حركت ميكند در قسمت چهارم شكل سنبة درون لوله در جهت عكس، 8 تا 25 ميلي متر حركت كرده و نورد دوم شروع ميشود. اين عمل تا زماني ادامه پيدا ميكند تا جسم تو خالي كلاً بصورت لولة دراز در بيايد. از آنجائيكه جسم مورد نورد بهنگام نورد كردن با يك آهنگ ثابت بطرف جلو و عقب حركت ميكند اين طريقه بنام طريقة پيلگرمعروف شده است. پس از اتمام عمليات نورد سر و ته لوله را به وسيلة اره بريده و پس از بريدن لوله را گرم كرده و وارد «دستگاه ميزان» مي كنند. در دستگاه ميزان، لوله از اين نوردها گذشته و شكل و اندازة دلخواه را بخود ميگيرد.

            طريقة خيابانهاي دوتائي سنبه اي: راه ديگر براي لوله سازي طريقه خيابانهاي دوتائي اتوماتيك نام دارد. نوردهاي ايندستگاه تكامل يافتة نوردهاي قديم سوئدي محسوب ميشوند.به وسيلة اين خيابانها لوپه ها ( جسم توخالي ) با ديوارة نازك به لوله هاي كامل بطول پانزده متر و قطر داخلي 60 تا 390 ميلي متر نورد ميشوند براي ساختن لوله با قطر بزرگتر، دستگاه دوتائي سنبه اي با دونورد مورب با هم كار ميكند. لوله ها را در دستگاه دوتائي سنبه اي ساخته و قطر آنها را به وسيلة نوردهاي مورب بزرگ مي كنند. در هر صورت وظيقه نوردهاي مورب، بزرگ كردن قطر لوله ساخته شده مي باشد. غلطك هاي كارگر خيابانهاي دوتائي، تعداد زيادي كاليبر گرد دارند. جسم مورد نورد كه قبلاً سنبة سوراخ شده، به وسيلة سنبة گرد متحرك، كه با هواي فشرده كار ميكند به داخل كاليبرها فشرده ميشود. پشت نوردهاي كارگر دو غلطك فولادي با كاليبر شبيه كاليبر نوردهاي اصلي قرار گرفته اند كه در جهت عكس نوردها حركت كرده و لوله را دوباره بداخل كاليبر نوردهاي كارگر فشار ميدهند. اين عمل چندين با تكرار شده و لوله روي سنبه دراز ميشود. سنبة گرد به يك ميله فولادي متصل بوده و بعد از ساختن لوله از داخل آن بيرون كشيده ميشود پس از بيرون آوردن سنبه، لولة از يك «نورد صاف كن». ميگذارد تا ناهمواريهاي حاصله از نورد برطرف شوند.

          در خاتمة عمليات نورد، لوله وارد دستگاه ميزان ميشود تا قطر و اندازة مورد نظر را بخود بگيرد.

            طريقة لوله سازي مداوم: در طريفة مداوم، يك لولة تو خالي ضخيم درهشت تا ده نورد دوتائي كه بطور سري پشت سر هم قرار گرفته اند، نورد شده و به لولة كامل تبديل ميشود. عمل نورد روي يك ميلة خار مانندي انجام ميگيرد كه طول آن اندكي از لولة كامل بزرگتر ميباشد. اين ميله را قبل از شروع به عمليات نورد داخل لوپه فرو ميبرند. طريقة مداوم در حدود شصت سال پيش در آلمان توسعه و تكامل يافته و امروزه در ايالات متحدة آمريكا با مؤسسات عظيم خود براي توليدات كلي لوله هائي بقطر 160 ميلي متر بكار بسته ميشود.

            طريقة لوله سازي آسل: لوله هاي ضخيم با اندازه هاي بسيار دقيق و حساس كه برا ي ساختن رينگ هاي «بلبرينگ» و غيره مورد استفاده قرار ميگيرند، بطريق آسل ساخته و آماده ميشوند. در ايندستگاه لوپة تو خالي به وسيلة سه نورد كه با هم تشكيل يك كاليبر تقريباً دايره اي شكلي را ميدهند، به لولة كامل نورد ميشوند. سنبة داخل لوله بمانند طريقة مداوم با لوله، حركت كرده و بعد از اتمام عمليات نورد از داخل آن بيرون كشيده ميشود.

          طريقة لوله سازي ضربه اي: اين طريقه كه براي اولين بار در سال 1890 از طرف شخصي بنام «هانيريش ارهارد» پيشنهاد شد، بعلت آساني عمليات نورد و كامل بودن دستگاه و توان بيشترش از ساير طريقه هاي لوله سازي متمايز ميشود. براي ساختن لوله، يك بلوك چهار گوش فولادي را تا 1250 درجه گرم ميكنند پس از گرم كردن، بلوك را روي يك فرم استوانه اي قرار داده و از بالا بوسيلة سنبة گردي سوراخي در آن ايجاد ميكنند. پس از سوراخ كردن، بلوك چهارگوش بصورت انگشتانه در ميايد.

          حال جسم انگشتانه شكل را روي سكوئي قرار داده و بكمك سنبه اي آنرا بداخل حلقه هاي فولادي كه بطرف عقب قطر آنها كمتر ميشود، فرو ميبرند. در نتيجة اين عمل لوله دراز شده و ضخامت ديوارة آن كمتر ميشود. لوله پس از بيرون آمدن از انتهاي سكو هنوز سنبة خار دار را درون خود حمل ميكند. براي بيرون آوردن سنبه لوله را در يك نورد مورب غلطك زده و قطرآنرا اندكي زياد ميكنند. پس از بزرگ شده قطر لوله، سنبة درون آن به وسيلة زنجير جرثقيل باساني بيرون كشيده ميشود. سنبة خاردار كه «سنبة ضربه اي» نيز ناميده ميشود دوباره به محل اولية خود برگشته و از نو مورد استفاده قرار ميگيرد. لوله نيز بعد از بريدن سر و ته آن وارد دستگاه ميزان ميشود تا شكل و اندازة مورد تقاضا را بخود بگيرد.

          طول لوله هائيكه بطريق ضربه اي ساخته ميشوند تا چند سال پيش از هشت متر تجاوز نميكرد. ولي در اين اواخر بعلت توسعه و تكامل ايندستگاه ها لوله هائي بطول 12 متر نيز به وسيلة اينطريقه ساخته و آماده ميشوند. امروزه سعي ميشود هر چه بيشتر برطول لوله ها اضافه شود.


دراز كردن لوله (نورد لوله هاي كامل بمنظور دراز كردن آنها)

            براي ساختن لوله هاي كوچك بقطر خارجي تا 12 ميلي متر، لوله ها ي كامل را در «دستگاه هاي دراز كن» نورد ميكنند. در اثر نورد به وسيلة ايندستگاه ها از قطر و ضخامت ديوارة لوله ها كاسته شده و بر طول آنها اضافه ميشود. يك همچون دستگاهي از بيست بدنه كه پشت سر هم قرار گرفته و هر يك داراي سه غلطك ميباشند، تشكيل ميشود. غلطك هاي اين بدنه ها تحت زاوية‌بخصوصي نسبت بهمديگر قرار گرفته و تشكيل يك كاليبر تقريباً دايره اي شكلي را ميدهند. قطر كاليبرها از كاليبري به كاليبر ديگر كمتر ميشود. علاوه بر آن سرعت دوراني غلطك ها  به ترتيب زياد ميشود بطور يكه بهنگام نورد يك كشش طولي در لوله ايجاد ميشود. تنها تحت تأثير اين كشش طولي 30 در صد از ضخامت ديوارة لوله ها كاسته ميشود. اين طريق لوله سازي بعلت توان بيشترش از لحاظ اقتصادي بسياربا صرفه است چون انسان ميتواند از لوله ها با اندازه هاي مختلف لوله هائيكه بطريق ضربه اي ساخته ميشوند در اين دستگاه ها دراز شده و به لوله هائي بقطر خارجي 21 تا 140 ميلي متر تبديل ميشوند.

 طريقة روكنر:

          اينك بطور خلاصه طريقه ساختن لوله هاي سنگين با ديواره هاي ضخيم را كه براي ساختن ديگهاي بزرگ لازم ميباشد، ذكر ميكنيم. اين طريقه بنام كاشف آن «طريقة روكنر» ناميده مي شود. اين دستگاه داراي غلطك هاي دوتائي متعدد با كاليبرهاي مختلف ميباشد. غلطك ها طوري قرار گرفته اند كه نسبت بهمديگر تشكيل دايره اي را ميدهند. غلطك هاي مياني براي نورد قسمت داخلي و غلطك هاي كناري براي ساختن قسمت خارجي جسم تو خالي كار مي كنند. بلوك تو خالي در اثر حركت نوردها روي محور طولي خود چرخيده و داخل نوردها فرو ميرود بطوريكه اثر نوردها بصورت خطوط مارپيچي روي ان باقي ميمانند. در اين طريقه جسم مورد نورد بر عكس طريقة پيلگر در قسمت طولي خود تحت تأثيرر فشار نوردها قرار نميگيرد ، بلكه جدارة‌آن تغيير شكل پيدا كرده و بصورت لوله در ميايد.به اين وسيلة لوله هائي بطول 18 متر و قطر 1800 ميلي متر ساخته ميشوند، بطوريكه وزن برخي از اين لوله ها به 70 هزار كيلوگرم ميرسد.

تهيه و ساختن لوله هاي بادرز

ترقيات علم جوشكاري سبب شده است كه امروزه لوله هاي بزرگ و ضخيم ( لوله هائيكه به طريق روكنر ساخته ميشوند) به وسيلة جوشكاري ارزانتر و آسانتر ساخته و درست شوند. البته بايد توجه داشت كه علاوه بر لوله هاي ضخيم مقادير زيادي لوله هاي نازك و متوسط نيزبه وسيلة اين طريقه ساخته و آماده ميشوند. از بين روش هاي متعددي كه براي ساختن لوله هاي بادرز توسعه و تكامل يافته است ذيلاً بچند طريقة مهم اشاره مي كنيم :

الف: طريقة مداوم (طريقة فرتس مون)

ب: طريقة جوشكاري مقاوم

ج: طريقة اليرا

          در طريقة فرتس مون، سرتسمه ها را كه از كارگاه نورد تسمه ميآيند بهم جوش داده و بصورت نوار بي انتهائي از داخل كوره هاي گداز ميگدرانند تا نوار تا درجه حرارت جوش، گرم شود. تسمه بعد از بيرون آمدن از كوره وارد دستگاه نورد شده و در اثر فشار نوردها بصورت لوله تغيير شكل پيدا ميكند. پس از تغيير شكل كناره هاي لوله بكمك شعله بطور اتوماتيك بهم جوش داده شده و آنگاه لوله وارد نورد انتهائي مي شود. داخل نوردهاي انتهائي اندكي از قطر لوله ها كاسته ميشود. لوله بعد از بيرون آمدن از دستگاه نورد به وسيله اره به قطعات مورد نظر بريده ميشود. بطريق فرتس مون لوله هاي آب و گاز بقطر 2 اينچ ساخته و تهيه ميشوند.

            طريقة جوشكاري مقاوم: در اين طريقه نيز بمانند طريقه فرتس مون ابتدا سرتسمه ها را بهم جوش داده و بعد از گرم كردن به وسيله ماشين هاي «شن پران» تميز مي كنند. تسمه پس از تميز شده وارد دستگاه نورد شده و بصورت لوله تغيير شكل پيدا كرده و سپس وارد دستگاه جوشكاري ميشود. در دستگاه جوشكاري كناره هاي تسمه در اثر جريان متناوب (با پتانسيل كم و شدت جريان زياد) گرم شده و بدرجه حرارت جوشكاري ميرسد. پس از گرم شدن كنارة لوله، در اثر فشار غلطك ها بهمديگر مي چسبند. لوله پس از بيرون آمدن از دستگاه جوشكاري با اره گردان باندازه هاي مختلف بريده ميشود.

طريقة  اليرا: بطريق اليرا لوله هاي بزرگ، ضخيم و همچنين اجسام تو خالي ديگر كه نيروو فشار زيادي را تحمل ميكنند، ساخته و آماده مي شوند. براي ساختن لوله، تسمه هاي ضخيم را تميز كرده وارد «دستگاه هاي خم كن» مي كنند بطوريكه كنار ه هاي تسمه بعد از بيرون آمدن از ماشين خم كن، بصورت بخيه تغيير فرم پيدا مي كند. تسمه بعد از تغيير شكل وارد دستگاه جوشكاري مي شود، در حين جوشكاري لوله و سيم جوشكاري دوالكترود مختلف را تشكيل داده و بخية جوش بطور دائم با گرد جوشكاري پر مي شود. در اثر جوشكاري دولبة تسمه طوري محكم بهم جوش ميخورند كه استحكام محل جوش با استحكام ساير نقاط لوله برابري ميكند.

درازكردن لوله بوسيلة كشيدن

            براي اينكه لوله هاي بادرزو يا بدون درزرا درازكرده و قطر آنها را كمتر كنند آنها را از سوراخ ها ي مخصوصي ميكشند ويا لوله رابه وسيلة دستگاه پيلگر بصورت سرد نورد ميكنند. «سكوهاي كشش گرم» كه در قديم براي دراز كردن لوله ها بكار ميرفت امروزه ديگر متروك شده و بجاي آن از دستگاه هاي مداوم براي دراز كردن لوله ها استفاده ميكنند چو به وسيلة طريقه مداوم لوله ها آسانتر و ارزانتر ساخته ميشوند.

          گذشته از آن امروزه لوله ها را بصورت سرد از داخل سكوهاي كشش ميكشند. در اثر كشيدن سرد، لوله هاي بسيار دقيق و ظريفي بدست ميايند كه در صنعت بصورتهاي گوناگون مورد استفاده قرار ميگيرند. اين سكوبا سرعت 70 متر در دقيقه كار كرده و پنج لولة مختلف را با هم ميكشد. در يك كشش كه بستگي بجنس لوله ها دارد در حدود 20 تا 45 درصد از قطر لوله ها كم ميشود. لولة هائيكه بعلت سخت بودن قابليت كشش ندارند، بصورت سرد دردستگاه پيلگر نورد ميشوند. به وسيلة نورد كردن، لوله ها دراز شده و قطر آنها كمتر ميشود. بر عكس پيلگر كردن گرم، در اينجا سنبة داخل لوله ثابت مانده و تنها نوردها بجلو و عقب حركت كرده و روي جسم فشار مياورند. پس از هر برداشت، لوله بطرف جلو حركت كرده و در حدود 60 درجه بدور خودمي چرخد. در اثر پيلگر سرد، لوله ها تا حد لازم نازك ميشوند بطوريكه در آينده امكان توسعة بيشتر براي اين طريقه وجود دارد.

 



[1] - استوانه هاي كارگر غلطك هاي فولادي هستند كه مستقيماً با جسم مورد نورد در تماس مي باشد.

[2] - گذاشتن بلوك از شكاف بين نوردها را «گذر» مي گويند. با هرگذر مقداري از ضخامت جسم مورد نورد كاسته مي شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

طرح كنترل آلودگي صوتي در خطوط صافكاري سالن بدنه سازي شركت ايران خودرو

بازديد: 107

طرح كنترل آلودگي صوتي در خطوط صافكاري سالن بدنه سازي شركت ايران خودرو

با توجه به وجود نويز آزار دهنده در خطوط كانواير صافكاري در اثر عمليات سنگ زني و چكش كاري دستي توسط اپراتور و به منظور بهبود وضعيت ارگونومي از نظر شرايط محيطي و با توجه به آمار آسيبهاي شنوايي و گزارشات صدا سنجي در سالن هاي مشابه، تصميم به بررسي و كاهش آلودگي صوتي در محدوده خطوط فوق الذكر اتخاذ  گرديد.

روش تحقيق عبارتست از:

1.      اندازه گيري صدا و آناليز فركانسي آن.

2.      انتخاب مواد جاذب صوت با توجه به آزمايشات تعيين ضرب جذب.

3.      محاسبه ضريب جذب ديواره هاي موجود.

4.      بررسي نحوه افزايش سطوح جذبي ديواره ها .

يافته هاي اين تحقيق نشان داد كه:

1.   ميزان تراز فشار صوتي در فاصله 5/1 متري از بدنه در حال صافكاري بين 100 تا 105 دسي بل قرار دارد و همچنين آناليز فركانسي اكتاوباند مشخص نمود كه تراز بشار صوت در محدوده فركانسي 500 تا 8000 هر تز به ميزان 10 دسي بل بالاتر از حد مجاز (85 دسي بل) قرار دارد.

2.   ماده جاذب، تايل اكوستيك با ضريب جذب متوسط 79/0 شامل دو لايه فوم پلي اورتان، پانل پشم سنگ و رويه MDF انتخاب گرديد.

3.      ميزان سطح جذبي ديواره هاي موجود قبل از اعمال تغييرات برابر526/71 سابين متر مربع محاسبه شد.

4.   افزايش سطح جذبي ديواره ها از طريق كاهش سطح شيشه خور و دوجداره نمودن آنها و مچنين ايجاد ديواره فوقاني با زاويه 45 درجه انجام گرديد.

مقدمه و اهداف:

                با توجه به اينكه يكي از معضلات اساسي بهداشتي صنايع كشور خصوصا صنايع فلزي مساله سر و صدا (Noise ) مي باشد و با در نظر گرفتن تاثيرات و عوارض مخرب آن روي سيستم شنوايي و ساير اندامها تصميم به اجراي طرح كنترل و كاهش صدا در خطوط صافكاري شركت ايران خودرو گرفته شد.

          بر اساس اندازه گيري و ارزشيابي (Noise ) در خطوط كانواير صافكاري محصولات پژو 405 و 206 و سمند در سالن بدنه سازي شماره 2 مشخص گرديد كه در خطوط مذكور فرآيندهاي سنگ زني و چكش كاري دستي توسط كارگران در طول خط انجام مي گيرد. در اثر اجراي اين فرآيندها محيط كار داراي‌ (Noise ) آزار دهنده مي باشد كه آ ناليز فركانسي و صداسنجي انجام شده در خط صافكاري مشخص نمود كه در فاصله 5/1 متري از اطراف بدنه در حال صافكاري تراز فشار صوتي (SPLA ) بين 100 تا 105 دسي بل قرار دارد كه بطور متوسط 20 دسي بل از حد مجاز قابل قبول بالاتر است. همچنين آناليز فركانسي اكتاوباند مشخص نمود كه تراز فشار صوت در محدود فركانس 500 تا 8000 هر تز بطور متوسط 10 دسي بل بالاتر از  حد مجاز قرار دارد.

          از نكات حائز اهميت اين طرح عدم اجراي طرح مشابه در ديگر سالنهاي شركت ايران خودرو مي باشد.

روش انجام كار:

                با شناخت سر و صداي خطوط صافكاري و با توجه به ويژگيها و مشخصات فضاي خطوط كانواير صافكارسي سالن بدنه سازي شماره 2 پيشنهاد ايجاد سطوح جاذب در اطراف خط صافكاري مطرح گرديد تا از بازتابهاي صوتي در خط صافكاري كاسته شده و با ايجاد يك ديوار تركيبي (جاذب مانع) ضمن كاهش بازتابها از انتقال نويز به ديگر نقاط كارگاه جلوگيري شود. از نظر تئوري، طرح پيشنهادي يكي از روشهاي Passive Noise Control  مي باشد كه همان كنترل سر و صدا در مسير انتشار مي باشد.

          در خط صافكاري امواج صوتي منتشر شده به قسمتهاي مختلف محيط برخورد كرده، بازتاب پيدا مي كنند كه در اين طرح با استفاده از مواد جاذب بازتاب صدا كنترل مي گردد. همچنين با تركيب ديوار جاذب با موانع صوتي از عبور سر و صدا از يك نقطه به محيط مجاور جلوگيري مي گردد كه در واقع موثر ترين راه كنترل صدا در مسير انتشار، استفاده توام جاذب و مانع صوتي است.

          در وضعيت موجود ديوار جداكننده خط صافكاري از جنس فلز و شيشه است كه نقش بازتاب دهنده امواج را دارد. اين ديواره به ارتفاع حدود 250 سانتيمتر است كه ارتفاع قسمت فلزي (پائيني) 120 سانتيمتر و ارتفاع قسمت شيشه (بالائي) حدود 130 سانتيمتر است. طرح شامل حذف سطوح فلزي ديواره و جايگزيني آن با يك جاذب فيبري مناسب و اصلاح قسمت شيشه اي ديوار است.

          عمليات توليدي در خط صافكاري سبب توليد نويز با فركانس بالا مي شود كه براي تمام افراد خط ايجاد مزاحمت مي كند. لذا طرح استفاده از پانل پشم سنگ به ضخامت 8 سانتيمتر با چگالي 80 كيلوگرم بر متر مكعب پيشنهاد گرديده كه اين جاذب فيبري صدا داراي مشخصات زير است:

1. تا دماي 850 در جه سانتيگراد مقاومت دائم دارد و در مقابل شعله آتش مقاوم است.

2. ضريب رسانايي عايق پشم سنگ 03/0 كيلوكالري بر متر درجه سانتي گراد ساعت مي باشد.

3. پشم سنگ از نظر شيميايي خنثي بوده لذا باعث خوردگي سطح فلز نمي شود.

4.پشم سنگ به دست آسيب نرسانده و متداولترين نوع عايق بدون عارضه جانبي است.

          به منظور كنترل سر وصداي خط كانواير صافكاري سالن شاتل در كنار خط كانواير ايجاد ديوار تركيبي جاذب و مانع سر و صدا ضروري بنظر مي رسد. اين ديواره از مواد زير به ترتيب از خارج به داخل ساخته مي شود:

الف) پوشش خارجي ديواره ورق شادولاين

ب) دو لايه پلي اورتان به ضخامت 2 ميلي متر

با توجه به موارد ذكر شده لازم است تا بهترين روش جهت كنترل صدا اجرا شود. اينرو روشهاي زير مورد اجرا قرار گرفتند.

1.   حذف مولد صدا: نظر به ماهيت غمليات صافكاري و لزوم استفاده از ابزارهاي بادي عملاً امكان حذف يا تغيير ابزار وجود ندارد. لذا اين روش منتفي مي باشد.

2.   محصور كردن ناحيه مولد صدا: در اطراف خطوط صافكاري مورد بحث ديوارهايي با ارتفاع 250 سانتيمتر و بطول ديواره 74 متر در دو طرف وجود دارند كه ارتفاع 130 سانتيمتر از ديواره شيشه خور مي باشد. بهترين روش مسقف نمودن ناحيه و نيز بستن طرفين خطوط مي باشد ولي بعلت مشكلات تهويه و نيز ورود و خروج بدنه از ابتدا و انتها خط، امكان  اعمال تغييرات مذكور وجود ندارد.

3.      استفاده از ديوارهاي جاذب صوت با ضريب جذب مناسب.

بر اساس طرح پيشنهادي با تغيير مصالح و استفاده از مصالح پيشنهادي سطح جذبي هر ديوار 6/2 برابر افزايش مي يابد كه از اين طريق مي توان پيش بيني نمود بازتاب صوتي از محدوده فركانس هاي 800 تا 1000 هر تز در فضاي بين خط و ديوارها بطور متوسط 7 تا 10 دسي بل و در فضاي بين دو خط صافكاري بين 6 تا 4 دسي بل كاهش يابد كه اين كاهش در اثر جذب بازتابهاي صوتي ناشي از ديواره هاي جاذب خواهد بود.

 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

4. ديوار پيشنهادي نقش يك مانع براي امواج صوتي را نيز دارد. در واقع اين ديواره با توجه به مصالح بكار رفته در آن مي تواند در فاصله يك متري پشت ديوار افت انتقالي

( T . L ) در حدود 15 دسي بل ايجاد نمايد.

5 .پيشنهاد مي گردد ارتفاع پنجره كاهش يافته و از 130 سانتيمتر به ارتفاع 65 سانتيمتر تقليل يابد و بجاي آن سطح ديوار جاذب افزايش يابد و در محل نصب پنجره حتما از شيشه او جداره (شيشه هوا شيشه) استفاده شود. 

پيشنهاد ميگردد از شيشه 6 ميليمتري و نوارهاي لاستيك فشرده جهت نصب شيشه ها استفاده شود تا درز گيري پنجره ها بصورت مطلوبي انجام شود . در شكل اندازه و ابعاد پنجره و ديوار جاذب نشان داده شده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


طرح بهينه‌ سازي ايستگاههاي كار در:

خطوط توليد كارخانه نيروي‌ محركه شركت ايران‌خودرو»

همزمان با شروع پروژه مداخله ارگونومي در شركت ايران خودرو گروه ارگونومي نيرو محركه تشكيل و با حضور 5 كارشناس موضوعات مختلف را تحت حوزه هاي اصلي ذيل مورد بررسي و پيگيري قرار دادند.

1-   نگهداري و حمل مواد شامل بهبود ريل كانواير خط ماشين كاري سر سيلندر و تصحيح چيدمان سر سيلندر خام 

2-  ابزارهاي دستي شامل، طراحي و ساخت دستگيره هاي كلامپينگ، طراحي و ساخت فيكسچر مونتاژ سه راهي بنزين پژو و طراحي و ساخت محافظ الكترود اسپارك 

3-  بهبود Posture شامل ساخت سكو براي بهبود Posture در استفاده از پالتهاي سر سيلندر، تصحيح چيدمان ميل لنگ جهت بهبودPosture در هنگام استفاده

4-  كنترل مواد و عامل خطرناك، شامل طراحي و ساخت داكت و ماشين كاري ماني فلد اگزوز، طراحي و ساخت سر پوش مناسب براي جعبه ابزارهاي ماشين كاري سر سيلندر و طراحي و ساخت گلويي ( اگزوز) طراحي و ساخت سره چكش بادي و

شركت ايران خودرو بعنوان اولين و بزرگترين توليد كننده خودرو در ايران تصميم به بكار گيري روشهاي ارگونومي در فعاليتهاي طراحي و توليد خود گرفته است. شروع اين كار با همكاري مركز ارگونومي كشورهاي در حال توسعه دانشگاه لولئا سوئد صورت گرفت.

مداخله ارگونومي در ايران خودرونتيجه نگرش جهاني شدن در سالهاي اخير بوده است كه با هدف افزايش كيفيت، استاندارد محصول و پيمودن مسير صحيح در راه بازارهاي جهاني است.

پروژه در سه فاز مشاركت كاركنان، بكارگيري اصول علمي ارگونومي و مداخله آن در طراحي و ساخت خودرو در نظر گرفته شد. با توجه به تنوع سالنهاي توليدي شركت، 35 نفر از كارشناسان واحدهاي مختلف در 7 گروه كاري فراگيري آموزشها ي تئوري را از ارديبهشت ماه سال 80 آغاز نمودند. گروه نيرو محركه كه با 5 عضو (متخصص در زمينه هاي مختلف مهندسي و شاغل در دپارتمانهاي مختلف مهندسي) در زمينه بهبود ايستگاههاي كاري فعاليت خود را شروع كرد بطوري كه پروژه هاي اجرا شده در حوزه هاي اصلي ارگونوميكي به صورت زير تقسيم بندي مي شوند:

1-   نگهداري و حمل مواد

2-   ابزارهاي دستي

3-   كنترل مواد و عوامل خطرناك

تعداد زياد ايستگاههاي كاري و طراحي قديمي خطوط باعث شده كه نكات بسيار

زيادي از نظر ارگونومي، قابل بررسي و موشكافي باشد. بررسي علمي و حل معضلات ارگونوميكي در حوزه هاي ياد شده باعث كسب تجارب بسيار ارزنده اي شده است . مسائل ارگونومي معمولا در كارگاهها عموميت دارند و بدين لحاظ راه حل ارائه شده در كارگاه قابليت تسري و اجرا در ساير كارگاهها نيز دارد. در ادامه اهداف، روشها، نتايج و نقطه نظرات قابل بحث در پروژه هاي انجام شده توسط گروه كاري فوق بصورت خلاصه آورده ميشود.

آموزش و گسترش سازمان يافته روشهاي ارگونومي در كارخانه نيرو محركه از اهداف اين گروه كاري بوده است. در اين راستا مهمترين مسئله كه مي توانست در ياري رساندن به اعضاء جهت نيل به اهداف باشد، مشاركت پرسنل كارخانه در فعاليتهاي ارگونومي بود بنابراين ترويج مشاركت در اولويت يك قرار گرفت.

مواد و روشها:

دستيابي به اهداف فوق با بكار گيري روشهاي ذيل صورت گرفت:

1-   شناسايي مشكلات و يافتن سر نخ با استفاده از چك ليست ارگونومي

2-   در خواست مستقيم از كاركنان به منظور بيان مشكلات

3-   بررسي سابقه تاريخي مشكلات با روش TRIANGLE METHOD

4-   استفاده از روشهايFUTURE, FISHBONE, CIRCLE METHOD, WORKSHOP براي حل مسئله

5-   استفاده از چارت مطلوبيت و امكانپذيري براي تصميم گيري

6-   تهيه Logical Framework Approach ( LFA) و گانت چارت براي اجراي راه حل ها

7-   اجراي راه حل در قالب پيشنهاد

8-    ارزيابي مقطعي از اصلاحات انجام شده

بكار گيري روشهاي فوق در چندين پروژه بتدريج اعضاء گروه را با محدوديت و تواناي هايي هر روش آشنا ساخت و از طرفي زير ساختهاي مورد نياز براي بكار گيري روشهاي فوق براي اعضاء مشخص گرديد.

با عنايت به موارد فوق، استفاده از مشاركت كاركنان در بيان و ارائه راه حل در چندين پروژه اخير بكار گرفته شده كه به نظر اعضاء گروه بهترين و موثر ترين روش بوده است.

نتايج:

                آنچه در ادامه خواهد آمد پروژه هاي انجام شده در زمينه بهبود ايستگاههاي كاري در زمينه هاي مختلف مي باشد.

1-   نگهداري و حمل مواد:

1-1-      بهبود ريل كانواير خط ماشين كاري سر سيلندر از طريق ساخت داكت براده و

         شيب طبيعي براي حركت سر سيلندر به ايستگاه بعدي بدون نياز به مصرف انرژي

        انساني

1-2-      تصحيح چيدمان سر سيلندر خام در پالتهاي مخصوص به منظور سهولت تخليه 

2-              ابزار دستي:       

2-1- طراحي و ساخت و دستگيره هاي كالامپينگ مناسب براي كليه دستگاههاي خط ماشين كاري ماني فولد اگزوز

2-2- طراحي و ساخت فيكسچر مونتاژ سه راهي بنزين پژو

2-3- طراحي و ساخت محافظ الكترود اسپارك در واحد تعميرات سيلندر

3-              بهبود Posture

3-1-      ساخت سكو براي پالتها سر سيلندر خام جهت بهبودPosture

3-2-      تصحيح چيدمان ميل لنگ هاي ارسالي به كارخانه جهت بهبودPosture

4-              كنترل مواد و عوامل خطرناك:

4-1-      طراحي و ساخت داكت براده براي هدايت براده ها در دستگاه 4 خط ماشين كاري ماني فولد اگزوز

4-2-      طراحي و ساخت سر پوش مناسب براي جعبه هاي ابزار آلات در خط ماشين كاري

4-3-      طراحي و ساخت گلويي اگزوز با 4 درجه أ زادي در واحد تست گرم موتور

4-4-      طراحي و ساخت سره چكش بادي در ايستگاه پولك زني خطوط سيلندر و سر سيلندر

4-5-      بهينه سازي صندلي ليفتراكها در كارخانه موتور سازي

4-6-      مهار ارتعاشات محافظ حرارتي ماني فولد دود و حذف صداي ناشي از آن در موتور پيكان كاربراتوري

بحث:

پروژه هاي ارگونومي عموماً داراي نقطه مشتركي هستند كه آنها را قابل ارائه به ساير سازمانها ميكند از جمله آنها:

1-   بهينه سازي صندلي ليفتراكها

با توجه به نوع وظيفه استراكچر اين وسيله فنر بندي آن تقريباًامكانپذير نيست بطوريكه كليه ارتعاشات مستقيماً به ستون فقرات راننده منتقل مي شود، بنابراين كليه اين ماشين الات در سطح كشور (بلكه دنيا) مي توانند مشكل مشترك از اين بابت داشته باشند. مشكل با بكار گيري فنر غير خطي براي محدوده مشخصي از وزن راننده حل مي شود.

2-   كاهش صداي چكش بادي

تقريباً تمام اين وسايل داراي اين مسئله هستند و اخيراً با استفاده از هيدروليك آنهم بصورت عموم، شدت صدا را تا حدي كاهش داده اند. شدت صدا را با استفاده از مواد ارتجاعي كه تحت تنش 2 و 3 بعدي قرار ميگيرند از 115 دسي بل به 95 دسي بل كاهش داده اند.

3-   كاهش صدا گازهاي خروجي از اگزوز

در تمامي خطوط مونتاژ موتور معمولا در صورتي از انها بصورت گرم تست مي شوند كه سرعت گازهاي خروجي بيشتر با صدا همراه است، اين گروه موفق شده اند گلويي با 4 درجه آزادي طراحي نمايند كه ضمن آب بندي گازهاي خروجي شدت صدا از 95 دسي بل به حدود 85 دسي بل برسد.

مراحل مورد نياز جهت اجراي موفق يك طرح ارگونومي

1-   شناسايي پرسنل علاقمند

2-   جلب اعتماد پرسنل علاقمند جهت مشاركت در طرح هاي ارگونوميكي

3-   بيان واضح و قابل اجراي اهداف بطور موثر براي افراد

4-   ذكر اولويت جنبه انساني طرح هاي ارگونوميكي ( و پس از نرخ توليد)

5-   درخواست بيان مشكلات با شرط كفايت امكانات فني و مالي كارخانه

6-   ايجاد محيط مطمئن براي ارائه راه حل و پيشنهاد از طرف كاركنان

7-   توجيه فني كارگران در مورد پيشنهاداتي كه قابليت اجراء ندارند

از جمله پيشنهادات ارائه شده در راستاي تحقيق طرح هاي ارگونومي

1-   تصحيح چيدمان ميل لنگ در پالت

2-    تصحيح چيدمان سر سيلندر خام

3-   جمع آوري قطعات مونتاژ كوچك ار قبيل پيچ و مهره از كف كارخانه

4-   محافظ الكترود اسپارك

5-    نصب موتور براي بالا بردن ميز ماشين دريل راديال

6-   بهبود برنامه ريزي براي اشكال قطعات براي مونتاژ موتور پيكان و پژو

پروژه هاي پيشنهادي هيچگونه بار مالي مضاعفي بر روي كارخانه نداشته، بصورتي كه اكثراً با تغيير روش كار و يا حد اكثر استفاده از وسايل و امكانات موجود كار انجام شده و در هيچ موردي خريد صورت نگرفته است.

پيشنهادات

در خاتمه آنچه كه اين گروه (ارگونومي نيروي محركه) جهت اجراي هر چه صحيح تر و سريعتر پروژه ارگونومي در سطح كارخانه ايران خودرو ضروري ميداند در قالب بندهاي ذيل خواهد آمد.

1-   پي گيري راه حلهاي گروه نيروي محركه در ساير كارخانه

2-   استفاده از مشاركت كارگران در ارائه پيشنهاد و راه حل

3-   احساس مسئوليت اعضاء در پاسخگويي به همكاران

4-   داشتن موقعيت جغرافيايي و زمان شناخته شده براي كليه كاركنان جهت ارتباط مستمر و دائم.

و در آخر

اصولاً بسياري از ملاحطات و تجويزهاي علم فاكتورهاي انساني تاحد زيادي جنبه «پيشگيرانه» دارد، چرا كه با رعايت آنها مي توان به اصطلاح به علاج واقعه قبل از وقوع پر داخت و از بسياري حوادث خطرناك و جانكاه پيشگيري كرد. در بعصي از موارد حتي شايد بتوان اثرات ايمني و جانبخش علم فاكتور هاي انساني بر رفاه و تندرستي جوامع (مخصوصاً) كشورهاي در حال توسعه را با ثمرات و خدمات علم پزشكي مقايسه كرد و در برخي از موارد مدعي شد كه توجه به اين علم به حكم منطق و و سعت دامنه مشمول آن، بايد از اولويت بيشتري برخوردار باشد، چون در حالي كه در كشور هاي در حال توسعه علم پزشكي به التيام جراحات ناشي از كار و محيط كار مشغول است، علم فاكتورهاي انساني عامل و سرچشمه بيماري را آماج قرار داده و به اين ترتيب سعي در علاج واقعه پيش از وقوع و ريشه كني علل بسياري از رنجوري ها كه احتمالاً بعداً گريبان گير علم پزشكي و پزشكان خواهد شد، مي كند و بعلاوه عوارض دردناك و كثرت بيماري هاي ناشي از سوانح صنعتي علم پزشكي را در بسياري از موارد در مصاف با خود فلج كرده است. بعنوان مثال در حال حاضر علم پزشكي فاقد توانايي هاي لازم جهت مداوا و معالجه كامل پاره اي از بيماري هاي ناشي از حوادث صنعتي مثل بيماري جانكاه سرطان ناشي از در معرض اشعه راديواكتيويته قرار گرفتن است، حالت حاد اين بيماري موجب مرگ تعداد بيشماري از قربانيان حادثه انفجار در نيروگاه اتمي چرنوبيل در سال 1986 بوده و حالت مزمن آن هنوز گريبان گير هزاران نفر از مبتلايان بازمانده اين حادثه است كه بسياري از آنها در حال مبارزه با مرگ تدريجي و محتوم خود هستند.

          علم طب از معالجه متجاوز از دويست هزار نفر كه بر اثر استنشاق گاز سمي منتشره از انفجار كارخانه شيميايي در بوپال هندوستان در سال 1984 بطور دايمي مجروح شدند نيز، عاجز بوده است و به اين لحاظ تاكنون علاوه بر 2000 نفري كه در روزهاي اول اين حادثه به قتل رسيدند، هزاران تن ديگر نيز به ليست قربانيان اين حادثه اضافه شده و به روايت منابع موثق از جمله خبر گزاري آسوشيتدپرس تعداد ككل جان باختگان اين حادثه تا سال 2002 متجاوز از 14410 نفر رقم زده شده است. روزنامه معتبر نيويورك تايمز تعداد كل افرادي را كه در معرض گاز سمي در اثر حادثه قرار گرفتند را حدود 578000 نفر تخمين زده است.

          پس از اندكي تعمق وبررسي علل و عوامل حوادث فوق الذكر كه ريشه قوي نهفته در فاكتورهاي انساني داشته و به مثابه واقعياتي تلخ و سياهند كه در تاريخ صنعت ثبت شده اند كلام گاليله در ذهن متبادرمي شود . «باهزار دليل هم نمي توان يك حقيقت تجربي را باطل كرد. » اگر تدابير پيشنهادي علم فاكتورها انساني (در سطوح خرد و كلان) در كارخانه شيميايي بوپال و نيروگاه اتمي چرنوبيل رعايت مي شد، چه بسا اين حوادث بوقوع نمي پيوستند و بشريت با چنين حقايق تجربي تلخ و فجايعي روبرو نمي شد.


 كاربرد علم مهندسي عوامل انساني در آينده:

          علم فاكتورهاي انساني و ارگونومي همواره در جهت تسهيل روابط تعاملي انسان و ماشين و افزايش كاردهي و كاهش صدمات گام برداشته و در اين راه از موفقيت هاي چشمگيري نيز برخوردار شده است صرفنظر از اغلب صنايع و تكنولوژي هاي موجود كه تاكنون از موهبات اين علم بهره مند شده اند، بسياري از محققان علاقمند به بررسي كاربردهاي آتي علم فاكتورهاي انساني و از جمله معروفترين آنها پروفسور ريموند نيكرسن (Raymond Nickerson) معتقدند كه اين علم خواه ناخواه در كليه جنبه هاي زندگي بشر در آينده ايفاي نقش خواهد كرد اغلب مسايل مهمي كه گريبان گير بشر در آينده خواهد شد، از قبيل آلودگي و حفاظت از محيط زيست، توليد خواربار و غذا، بهره برداري از منابع مختلف و نوين انرژي، تكنولوژي هاي جديد مورد استفاده در علوم پزشكي، كنترل افزايش جمعيت، صلح، دمكراسي، حكومت قانون، امنيت و رفاه اجتماعي همگي به نحوي از انحا از دستاوردهاي علم فاكتورهاي انساني بهره مند خواهند شد و اين علم بواسطه رويكرد چند بخشي (Multidisciplinary) و حيطه شمول گسترده اي كه دارا مي باشد، قابليت و مشروعيت پاسخگويي و ياري رساني به بسياري از مسايلي را كه انسان در آينده بايد با آن دست و پنجه نرم كند، دارد البته نياز مبرم اين علم به تحقيقات مداوم و مستمر كه در واقع در حكم ممد حيات و لازمه تنازع بقاي اين علم به تحقيقات مداوم و مستمر كه در واقع در حكم ممد حيات و لازمه تنازع بقاي اين علم در مقابل پيشرفت تكنولوژي است نبايد به بوته فراموشي سپرده شود.


منابع:

-         اصول بازبيني عوامل انساني (علم ارگونومي)

-         گزارش ادارة بهداشت صنعتي شركت ايران خودرو

-         آقاي دكتر دشتي پزشك طب كار شركت ايران خودرو

-         مديريت پيشگيري، درمان و زمان شركت ايران خودرو

 

-         Noise control Engineering 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق مورد ساختار PLCو تفاوت آن با كامپيوتر

بازديد: 101

مقدمه:

 

در اینجا بحثي را در مورد ساختار  PLCو تفاوت آن با

كامپيوتر ذکر می کنیم.پس از آن به این موضوع می پردازیم که امروزهPLC در صنایع و پروسه های مختلف صنعتی چه کاربردهایی خواهد داشت.

پس از آن سخت افزار PLC را مورد مطالعه قرار می دهیم و در آنجا به شرح جزئیات این سخت افزارها در PLC می پردازیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل اول

 انواع حافظه های خواندنی

 

 

 حافظه های فقط خواندنی

حافظه‌هاي فقط خواندني به دو گروه تقسيم مي‌شوند:

1-     (Read Only Memory) ROM

2-    (Programmed Read Only Memory) PROM

در صورتي كه محتواي اين نوع حافظه در موقع ساخت توسط سازنده برنامه‌ريزي شود به آن ROM گفته مي‌شود. ولي اگر به گونه‌اي باشد كه توسط مصرف‌كننده و تنها براي يكبار قابل برنامه‌ريزي باشد به آن PROM مي‌گويند.

 

 حافظه‌هاي اغلب خواندني (RMM)

اين نوع حافظه نيز مانند ROM بوده از آن جهت نگهداري اطلاعات مختلف استفاده مي‌شود. اگردر ثبت بيت‌هاي اطلاعاتي حافظه‌هاي PROM , ROM كه فقط براي يكبار قابل برنامه‌ريزي هستند اشتباهي رخ دهد راهي جز دور انداختن حافظه وجود ندارد. اما اين گروه از حافظه‌ها كه مي‌توان محتويات آنها را پاك كرد اين ضعف را برطرف مي‌كند و مي‌توان از آنها چندين بار استفاده نمود و برنامه‌هاي مختلف را در آنها ضبط و پس از اتمام كار آنها را پاك كرد. اين نوع حافظه‌ها بر اساس نوع پاك‌شدن اطلاعات به دو گروه تقسيم‌بندي مي‌شوند. (البته خاصيت پاك‌شدن آنها مربوط به تكنولوژي ساخت آنها است.)

1-     (Erasable Programmed Read Only Memory) EPROM

2-    (Electrically Erasable Programmed ROM) EEPROM


فصل دوم

 انواع سيستم‌هاي كنترل

 

 

سيستم‌هاي كنترل را مي‌توان بنا به روش كنترل آنها به دودسته تقسيم نمود:

1-     سيستم‌هاي كنترل سخت‌افزاري

2-    سيستم‌هاي كنترل نرم‌افزاري

 

 سيستم‌هاي كنترل سخت‌افزاري

اين سيستم‌ها شامل مداراتي هستند كه با استفاده از رله‌ها و عناصر الكترونيكي مانند ديودها و ترانزيستورها ساخته مي‌شوند. برنامه كنترل در اين سيستم‌ها نتيجه روابط بين عناصر مدار الكتريكي است و به راحتي قابل تغيير نمي‌باشد. به عبارت ديگر تغيير در برنامه كنترل به معني تغيير در سخت‌افزار سيستم است البته در برخي از اين كنترل كننده‌ها كه با استفاده از كليدهاي انتخاب‌كننده (Selectors) ، يا شبكه ديودي (Diode Matrix) ساخته مي‌شوند، برنامه كنترل را مي‌توان تا اندازه‌اي تغيير داد. اگرچه اعمال اين تغييرات، محدود و در برخي موارد بسيار مشكل است.

 

 سيستم‌هاي كنترل نرم‌افزاري

اين كنترل كننده‌ها داراي حافظه‌اي هستند كه برنامه كنترل در آن ذخيره مي‌شود. مهمترين مزيت اين سيستم‌ها در آن است كه نحوه كنترل را با تغيير برنامه و بدون نياز به تغيير در سخت‌افزار سيستم مي‌توان عوض كرد، زيرا نحوه كنترل سيستم توسط سخت‌افزار سيستم تعيين نمي‌شود بلكه برنامه‌اي كه در حافظه ذخيره شده يعني نرم‌افزار سيستم، نحوه كنترل را مشخص مي‌كند لذا اين سيستم‌ها بسيار قابل انعطاف بوده، كاربردهاي فراواني دارند. بسته به نوع حافظه اين سيستم‌ها، شيوه تغيير در برنامه‌ها متفاوت است. اگرازحافظه RAM استفاده شود، بدون دخالت فيزيكي و تنها با اضافه يا كم‌نمودن چند سطر برنامه مي‌توان برنامه جديد را به اجرا در آورد.

در صورتي كه از حافظه ROM استفاده شود به اجرا درآوردن برنامه جديد تنها با تعويض حافظه ROM امكان‌پذير است.

 


فصل سوم

 ساختار PLC

 

PLC “ از عبارت Programmable Logic Controller به معناي كنترل‌كننده منطقي قابل برنامه‌ريزي گرفته شده است. به عبارت ديگر PLC عبارت از يك كنترل‌كننده منطقي است كه مي‌توان منطق كنترل را توسط برنامه براي آن تعريف نمود و در صورت نياز، به راحتي آن را تغيير داد.

وظيفه PLC قبلاً بر عهده مدارهاي فرمان رله‌اي بود كه استفاده از آنها در محيط‌هاي صنعتي جديد منسوخ گرديده است. اولين اشكالي كه در اين مدارها ظاهر مي‌شود آن است كه با افزايش تعداد رله ها حجم و وزن مدار فرمان بسياربزرگ شده ، هم چنين موجب افزايش قيمت آن مي گردد. براي رفع اين اشكال، مدارهاي فرمان الكترونيكي ساخته شدند ولي با وجود اين، هنگامي كه تغييري در روند يا عملكرد ماشين صورت مي‌گيرد مثلاً در يك دستگاه پرس، ابعاد وزن، سختي و زمان قرار‌گرفتن قطعه زير بازوي پرس تغيير مي‌كند، لازم است تغييرات بسياري در سخت‌افزار سيستم كنترل داده شود، به عبارت ديگر اتصالات و عناصر مدار فرمان بايد تغيير كند.

با استفاده از PLC تغيير در روند توليد يا عملكرد ماشين به آساني صورت مي‌پذيرد، زيرا ديگر لازم نيست سيم‌كشي‌ها (Wiring) و سخت‌افزار سيستم كنترل تغيير كند و تنها كافي است چند سطر برنامه نوشت و به PLC ارسال كرد تا كنترل مورد نظر تحقق يابد.

هركس كه با مدارهاي فرمان الكتريكي رله‌اي كاركرده باشد به خوبي مي‌داند كه پس از طراحي يك تابلوي فرمان، چنانچه نكته‌اي از قلم افتاده باشد، مشكلات مختلفي ظهور نموده، هزينه‌ها و اتلاف وقت بسياري را به دنبال خواهد داشت. به علاوه گاهي افزايش و كاهش چندقطعه در تابلوي فرمان به دلايل مختلف مانند محدوديت فضا، عملاً غيرممكن و يا مستلزم انجام سيم‌كشي‌هاي مجدد و پرهزينه مي‌باشد.

اكنون براي توجه بيشتر به تفاوت‌ها و مزاياي PLC نسبت به مدارات فرمان رله‌اي، مزاياي مهم PLC را نسبت به مدارات يادشده بر مي‌شماريم.

1-     استفاده از PLC موجب كاهش حجم تابلوي فرمان مي‌گردد.

2-  استفاده از PLC مخصوصاً در فرآيندهاي عظيم موجب صرفه‌جويي قابل توجهي در هزينه، لوازم و قطعات مي‌گردد.

3-PLCها استهلاك مكانيكي ندارند، بنابراين علاوه بر عمر بيشتر، نيازي به تعميرات و سرويس‌هاي دوره‌اي نخواهند داشت.

4-  PLCها انرژي كمتري مصرف مي‌كنند.

5-  PLCها بر خلاف مدارات كنتاكتوري، نويزهاي الكتريكي و صوتي ايجاد نمي‌كنند.

6-استفاده از يك PLC منحصر به پروسه و فرآيند خاصي نيست و با تغيير برنامه مي‌توان به آساني از آن براي كنترل پروسه‌هاي ديگر استفاده نمود.

7-طراحي و اجراي مدارهاي كنترل و فرمان با استفاده از PLCها بسيار سريع و آسان است.

8-براي عيب‌يابي مدارات فرمان الكترومكانيكي، الگوريتم و منطق خاصي را نمي‌توان پيشنهاد نمود. اين امر بيشتر تجربي بوده، بستگي به سابقه آشنايي فرد تعميركار با سيستم دارد. در صورتي كه عيب‌يابي در مدارات فرمان كنترل شده توسط PLC به آساني و با سرعت بيشتري انجام مي‌گيرد.

9-  PLCها مي‌توانند با استفاده از برنامه‌هاي مخصوص، وجود نقص و اشكال در پروسه تحت كنترل را به سرعت تعيين و اعلام نمايند.


فصل چهارم

 تفاوت PLC با كامپيوتر

 

 

استفاده از كامپيوتر معمولي مستلزم آموزش‌هاي نسبتاً طولاني، صرف وقت و هزينه‌هاي بسيار است. چنانچه كنترل فرآيندي مورد نظر باشد استفاده از كامپيوتر معمولي به مراتب پيچيده‌تر و در اغلب موارد عملاً ناممكن مي‌شود. علاوه بر آن براي انطباق كامپيوتر با فرآيند موردنظر، طراحي، ساخت و يا لااقل بررسي و خريد تجهيزات خاص براي انطباق، كاري طاقت‌فرسا است.

بسياري از صنعتگران نياز به كارگيري سيستم‌هاي اتوماتيك را عملاً احساس نموده و دريافته‌اند كه توليد بدون به كارگيري اتوماسيون اقتصادي نمي‌باشد. از طرف ديگر، صنعتگران آموزش‌هاي مبسوط به اين شاخه از صنعت را در محدوده وظايف خود نمي‌دانند.

PLC وسيله‌اي است كه درست به همين دلايل ساخته شده و اتوماسيون را با كمترين هزينه و به بهترين شكل ممكن در اختيار قرار مي‌دهد. استفاده از PLC بسيار ساده بوده، نياز به آموزش‌هاي مفصل، طولاني و پرهزينه ندارد.

از آنجايي كه اين وسيله به منظور پاسخگويي به كاربردهاي صنعتي طراحي شده است، تمامي مسائل مربوط به آن حل شده، هيچ مشكلي در راه استفاده از آن وجود ندارد. طراحان خطوط توليد با بهره‌گيري از اين وسيله قابل انعطاف به سرعت مي‌توانند نيازمند بهاي مصرف‌كنندگان خود را تأمين و در اسرع وقت تواناييهاي خود را با نيازمنديهاي بازار هماهنگ نمايند.

از شركت‌هاي سازنده PLC مي‌توان SIEMENS،AEG ،ALLEN BRADLEY ،OMRON ،

 MITSUBISHI  و را نام برد. گرچه از عرضه PLC توسط سازندگان مختلف چند ده سالي مي‌گذرد و در ماشين آلات و خطوط توليد خريداري شده از خارج كشور نيز به وفور مشاهده مي‌شود استفاده از اين وسيله بسيار قابل انعطاف توسط طراحان و ماشين سازان داخلي كمتر به چشم مي‌خورد. از جمله عواملي كه موجب تأخير در بهره‌برداري از PLC توسط طراحان داخلي گرديده است عبارتند از:

1-     ارتباط مشكل با منابع تأمين كننده خارجي.

2-    عدم دسترسي به موقع به اطلاعات سيستم‌ها.

3-عدم پشتيباني مؤثر سازندگان از تجهيزات فروخته شده خود.

4-  هزينه بالاي تجهيزات خارجي.

5-  هزينه بالاي آموزش در خارج از كشور.

شركت‌هاي داخلي نيز با توجه به مشكلات يادشده و براي پركردن خلاء موجود اقدام به طراحي و ساخت چندنوع PLC نموده‌اند. PLCهاي مذكور، كليه امكانات استاندارد PLCهاي متداول را داشته، از نمونه‌هاي خارجي با قابليت‌هاي مشابه ارزانترند. اين PLCها به خوبي آزمايش گرديده، از پشتيباني كامل آموزش و خدمات پس از فروش برخوردار مي‌باشند.

از شركت‌هاي داخلي توليدكننده PLC و سيستم‌هاي اتوماسيون مي‌توان شركت كنترونيك را نام برد. اين شركت با به كارگيري دانش متخصصين داخلي اقدام به توليد چندين سيستم PLC با قابليت‌هاي متفاوت جهت استفاده در صنايع و كاربردهاي متنوع نموده است.

اين شركت همچنين مبتكر زبان برنامه‌نويسي خاصي جهت سيستم‌هاي PLC توليد شده مي‌باشد كه بسيار شبيه به زبان برنامه‌نويسي ابداع شده توسط شركت SIEMENS يعني STEP 5 است. PLC يادشده با نمونه‌هاي خارجي مشابه خود به خوبي رقابت مي‌كند.

زبان ابداع شده توسط شركت كنترونيك CSTL بوده، و تفاوت اين دو زبان برنامه‌نويسي تنها در چند مورد جزئي است.

سازندگان سيستم‌هاي PLC براي برنامه‌نويسي سيستم‌هاي خود، هريك از زبان منحصر به فردي استفاده مي‌نمايند كه از نظر اصولي همگي تابع يك سري قوانين منطقي و كلي بوده، تنها تفاوت آنها در ساختار برنامه‌نويسي و نمادهاي استفاده شده است.

از زبانهاي ابداع شده توسط سازندگان PLC مي‌توان S5 ، FST ، OMRON ، CSTL ، ALLEN BRADLEY و را نام برد.

 

 

 

 

فصل پنجم

 كاربردهاي PLC در صنايع مختلف

 

 

امروزه كاربرد PLC در صنايع و پروسه‌هاي مختلف صنعتي به وفور به چشم مي‌خورد، در زير تعدادي از اين كاربردها آورده شده است.

-    صنايع اتومبيل‌سازي- شامل: عمليات سوراخ‌كاري اتوماتيك، اتصال قطعات و همچنين تست قطعات و تجهيزات اتومبيل، سيستم‌هاي رنگ پاش، شكل دادن بدنه به وسيله پرس‌هاي اتوماتيك و

-    صنايع پلاستيك‌سازي- شامل: ماشين‌هاي ذوب و قالب‌گيري تزريقي، دمش‌هوا و سيستم‌هاي توليد و آناليز پلاستيك و

-    صنايع سنگين- شامل: كوره‌هاي صنعتي، سيستم‌هاي كنترل دماي اتوماتيك، وسايل و تجهيزاتي كه در ذوب فلزات استفاده مي‌شوند و

-         صنايع شيميايي- شامل: سيستم‌هاي مخلوط‌كننده، دستگاههاي تركيب كننده مواد با نسبتهاي متفاوت و

-         صنايع غذايي- شامل: سيستم‌هاي سانتريفوژ، سيستم هاي عصاره‌گيري و بسته‌بندي و

-    صنايع ماشيني- شامل: صنايع بسته‌بندي، صنايع چوب، سيستم‌هاي سوراخ‌كاري، سيستم‌هاي اعلام خطر و هشداردهنده سيستم‌هاي استفاده شده در جوش فلزات و

-    خدمات ساختماني- شامل: تكنولوژي بالابري (آسانسور)، كنترل هوا و تهويه مطبوع، سيستم‌هاي روشنايي خودكار و

-         سيستم‌هاي حمل و نقل- شامل: جرثقيل‌ها، سيستم‌هاي نوارنقاله، نجهيزات حمل و نقل و

-    صنايع تبديل انرژي (برق، گاز و آب) شامل: ايستگاههاي تقويت فشارگاز، ايستگاههاي توليد نيرو، كنترل پمپ‌هاي آب، سيستم‌هاي تصفيه آب و هواي صنعتي، سيستم‌هاي تصفيه و بازيافت گاز و


فصل ششم

 سخت‌افزار PLC

 

 

از لحاظ سخت‌افزاري مي‌توان قسمت‌هاي تشكيل‌دهنده يك سيستم PLC را به صورت زير تقسيم نمود:

1-     واحد منبع تغذيه (Power Supply)

2-    واحدپردازش مركزي (Central Processing Unit) CPU

3-حافظه (Memory)

4-  ترمينال‌هاي ورودي (Input Module)

5-  ترمينال‌هاي خروجي (Output Module)

6-  مدول ارتباط پروسسوري (Communication Processor) CP

7-مدول رابط (Interface Module) IM

 

مدول منبع تغذيه (PS)

منبع تغذيه ولتاژهاي مورد نياز PLC را تأمين مي‌كند. اين منبع معمولاً از ولتاژهاي 240 ولت DC و 110 يا 220 ولت AC ، ولتاژ 5 ولت DC را ايجاد مي‌كند. ماكزيمم جريان قابل دسترسي منطبق با تعداد مدول‌هاي خروجي مصرفي است. لازم به ذكر است كه ولتاژ منبع تغذيه بايد كاملاً تنظيم شده(رگوله) باشد. جهت دستيابي به راندمان بالا معمولاً از منابع تغذيه سوئيچينگ استفاده مي‌شود. ولتاژي كه در اكثر PLCها استفاده مي‌گردد ولتاژ 5 يا 2/5 ولت DC است.

در برخي شرايط كنترلي لازم است تا در صورت قطع جريان منبع تغذيه، اطلاعات موجود در حافظه و همچنين محتويات شمارنده‌ها، تايمرها، و فلگ‌هاي پايدار بدون تغيير باقي بمانند. در اين موارد از يك باطري جنس“ Lithium “ جهت حفظ برنامه در حافظه استفاده مي‌گردد. به اين باطري “ Battery Back up “ مي‌گويند. ولتاژ اين نوع باطري‌ها معمولاً 8/2ولت تا 6/3ولت مي‌باشد. از آنجايي كه اين باطري نقش مهمي در حفظ اطلاعات موجود در حافظه دارد در اكثر PLCها يك چراغ نشان‌دهنده تعبيه شده و در صورتي كه ولتاژ باطري به سطحي پائين‌تر از مقدار مجاز 8/2ولت برسد اين نشان‌دهنده روشن مي‌گردد. اين نشان‌دهنده به Battery Low LED معروف است. در صورت مشاهده روشن شدن اين نشان دهنده لازم است كه باطري مذكور تعويض گردد. براي تعويض باطري ابتدا بايد به وسيله يك منبع تغذيه، ولتاژ مدول مورد نظر را تأمين و سپس اقدام به تعويض باطري نمود.

 

واحد پردازش مركزي (CPU)

CPU يا واحد پردازش مركزي در حقيقت قلب PLC است. وظيفه اين واحد، دريافت اطلاعات از ورودي‌ها، پردازش اين اطلاعات مطابق دستورات برنامه و صدور فرمانهايي است كه به صورت فعال يا غيرفعال نمودن خروجي‌ها ظاهر مي‌شود. واضح است كه هرچه سرعت پردازش CPU بالاتر باشد زمان اجراي يك برنامه كمتر خواهد بود.

 

حافظه (Memory)

حافظه محلي است كه اطلاعات و برنامه كنترل در آن ذخيره مي‌شوند. علاوه بر اين، سيستم عامل كه عهده‌دار مديريت كلي بر PLC است در حافظه قرار دارد. تمايز در عملكرد PLCها، عمدتاً به دليل برنامه سيستم عامل و طراحي خاص CPU آنهاست. در حالت كلي در PLCها دو نوع حافظه وجود دارد:

1-     حافظه موقت (RAM) كه محل نگهداري فلگ‌ها، تايمرها، شمارنده ها و برنامه‌هاي كاربر است.

2-    حافظه دائم (EPROM,EEPROM) كه جهت نگهداري و ذخيره هميشگي برنامه كاربر استفاده مي‌گردد.

 

ترمينال ورودي (Input Module)

اين واحد محل دريافت اطلاعات از فرآيند يا پروسه تحت كنترل مي‌باشد. تعداد ورودي‌ها در PLCهاي مختلف، متفاوت است. ورودي‌هايي كه در سيستم‌هاي PLC مورد استفاده قرار مي‌گيرند. در حالت كلي به صورت زير مي‌باشند:

الف) ورودي‌هاي ديجيتال (Digital Input)

ب) ورودي‌هاي آنالوگ (Analog Input)

 

ترمينال خروجي (Output Module)

اين واحد، محل صدور و فرمانهاي PLC به پروسه تحت كنترل مي‌باشد. تعداد اين خروجي‌ها در PLCهاي مختلف متفاوت است. خروجي‌هاي استفاده شده در PLCها به دو صورت زير وجود دارند:

الف) خروجي‌هاي ديجيتال (Digital Output)

ب) خروجي‌هاي آنالوگ (Analog Output)

 

مدول ارتباط پروسسوري (CP)

اين مدول، ارتباط بين CPU مركزي را با CPUهاي جانبي برقرار مي‌سازد.

 

مدول رابط (IM)

در صورت نياز به اضافه نمودن واحدهاي ديگر ورودي و خروجي به PLC يا جهت اتصال پانل اپراتوري و پروگرامر به PLC از اين مدول ارتباطي استفاده مي‌شود. در صورتي كه چندين PLC به صورت شبكه به يكديگر متصل شوند از واحد IM جهت ارتباط آنها استفاده مي‌گردد.

 


فصل هفتم

 نرم‌افزار PLC

 

 

در PLCها سه نوع نرم‌افزار قابل تعريف است:

1-  نرم‌افزاري كه كارخانه سازنده با توجه به توان سخت‌افزاري سيستم تعريف مي‌كند كه به آن  Operating System يا به اختصار OS گويند. مثلاً در PLCزيمنس مدل 100 U تعداد 16 تايمر (T0-T15) تعريف شده است و اگر در برنامه‌نويسي از تايمر شماره 18 يعني T18 استفاده شود سيستم‌عامل دستور مذكور را به عنوان يك دستور اشتباه قلمداد كرده، برنامه اجرا نخواهد شد.

لازم به ذكر است كه اين نرم‌افزار ثابت بوده، قابل تغيير نمي‌باشد. بنابراين از نوع فقط خواندني است و معمولاً در EPROM يا E PROM ذخيره مي‌شود.

2-    نرم‌افزاري كه برنامه نوشته شده توسط استفاده‌كننده (User) را به زبان قابل فهم ماشين تبديل مي‌نمايد. اين برنامه منحصر به كارخانه سازنده بوده، نام خاصي نيز دارد. معروف‌ترين و پركاربردترين اين نرم‌افزارها، نرم‌افزار S5 مي‌باشد كه توسط شركت زيمنس ابداع گرديده است. اين نرم‌افزار هم مانند OS قابل تغيير نيست و بايستي در ROM ذخيره و براي اجرا به RAM پروگرامر ارسال گردد.

3-نرم‌افزار يا برنامه‌اي كه توسط استفاده‌كننده نوشته شده و به آن User Program گويند. اين نرم‌افزار در هر لحظه قابل تغيير بوده، خواندني/ نوشتني است. اين نرم‌افزار در RAM و يا در EPROM و يا در EEPROM از مدول ذكر شده مجدداً در RAM كپي شده، اجرا مي‌گردد.

همانگونه كه ذكر شد هر PLC شامل سخت‌افزار و نرم‌افزار مي‌باشد. در صفحات گذشته بطور اجمال به توضيح در مورد سيستم‌هاي سخت‌افزاري و همچنين نرم‌افزار PLC پرداختيم. واضح است كه براي واردكردن برنامه كنترلي يا نرم‌افزار كنترلي به سخت‌افزار، نياز به يك واحد برنامه‌نويسي يا پروگرامر مي‌باشد. در ادامه بحث به تشريح برنامه‌نويسي (Programming Unit) مي‌پردازيم.

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل هشتم

 واحد برنامه‌نويسي (PG)

 

 

در استفاده و به كارگيري PLC علاوه بر آشنايي با نحوه كار، آشنايي با واحد برنامه‌نويسي آن نيز ضروري است زيرا توسط اين واحد قادر خواهيم بود با PLC ارتباط برقرار نماييم. به اين ترتيب كه برنامه كنترل دستگاه را نوشته، آن را در حافظه PLC قرار داده، اجراي آن را از PLC مي‌خواهيم. اين واحد بسيار شبيه به كامپيوترهاي معمولي است، يعني داراي يك صفحه نشان دهنده (مونيتور) و صفحه كليد مي‌باشد. تفاوت اين واحد با كامپيوتر معمولي، تك منظوره بودن آن مي‌باشد. بدين معني كه از PG تنها مي‌توان جهت ارتباط برقرار نمودن با PLC مربوطه استفاده نمود.

با استفاده از PG مي‌توان از وضعيت و چگونگي اجراي برنامه مطلع شد. صفحه نمايش واحد برنامه‌نويسي به ما نشان مي‌دهد كه كدام ورودي روشن يا خاموش است، PLC توسط خروجي‌ها دستور فعال‌شدن يا توقف كار هركدام ازماشين‌ها را مي‌دهد و در حقيقت نحوه اجراي برنامه در صفحه نمايش ظاهر مي‌شود. بنابراين در صورتي كه اشكالي در برنامه وجود داشته باشد يا ايرادي در اجراي برنامه پيدا شود، از اين طريق مي‌توان به آن پي برد. پس مي‌توان گفت كه واحد برنامه‌نويسي در عيب‌يابي برنامه كنترل دستگاهها و سيستم‌هاي تحت كنترل و بررسي علت توقف آنها نقش به سزايي دارد. به وسيله PG مي‌توان تغييرات عملوندها يعني ورودي‌ها، خروجي‌ها و همچنين تايمرها و شمارنده‌هاي برنامه در حال اجرا را به صورت Real Time ملاحظه نمود. در اكثر PLCها و به كمك PG مي‌توان با دستور خاصي نظير STATUS وضعيت عملوندها را در حين اجراي برنامه مشاهده نمود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع :

 

مرجع کامل PLC / مهندس فربد قابوسی

www.contronic.net

www.siemens.com


 

مقدمه:1

فصل اول. 2

انواع حافظه های خواندنی.. 2

حافظه های فقط خواندنی.. 2

حافظه‌هاي اغلب خواندني (RMM)2

فصل دوم. 4

انواع سيستم‌هاي كنترل. 4

سيستم‌هاي كنترل سخت‌افزاري.. 4

سيستم‌هاي كنترل نرم‌افزاري.. 5

فصل سوم. 6

ساختار PLC. 6

فصل چهارم. 9

تفاوت PLC با كامپيوتر9

فصل پنجم.. 12

كاربردهاي PLC در صنايع مختلف... 12

فصل ششم.. 14

سخت‌افزار PLC. 14

مدول منبع تغذيه (PS)14

واحد پردازش مركزي (CPU)15

حافظه (Memory)16

ترمينال ورودي (Input Module)16

ترمينال خروجي (Output Module)17

مدول ارتباط پروسسوري (CP)17

مدول رابط (IM)17

فصل هفتم.. 18

نرم‌افزار PLC. 18

فصل هشتم.. 20

واحد برنامه‌نويسي (PG)20

منابع :22

 

 

 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 8:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد نقدي بر كتاب زندگي قوام السلطنه

بازديد: 57

 

 

موضوع :

نقدي بر كتاب زندگي قوام السلطنه

درس مربوطه:

تاريخ معاصر

استاد راهنما:

جناب آقاي دكتر كلهر

دانشجو:

سيده سهيلا طباطبائي

شماره دانشجويي:

82822258480

گروه:

تاريخ

 

 

پائيز 86-85

مقدمه:

كتاب «ميرزا احمد خان قوام السلطنه» حاصل تحقيق و نگارش آقاي دكتر باقر عاقلي است كه وي اين مجموعه را براساس اسناد معتبر گرد آوري كرده اند و به شرح سوانح زندگي قوام السلطنه پرداخته است.

بنابه اظهارات آقاي دكتر عاقلي دوستان وي ايشان را در گرد آوري اين مجموعه ياري داده اند از قبيل كساني همچون جناب آقايان مسعود سالور، آقاي نظام شهيدي، آقاي امير باقري كه نويسنده از همه اين دوستان كمال تشكر را دارد.

اين كتاب با همكاري همه دوستان در بهار 1376  در انتشارات جاويدان تدوين و به چاپ رسيده است. اين كتاب داراي نثري روان و با قلمي زيبا به نگارش درآمده است و دراين مجموعه همه سالها به يك صورت  ذكر شده  (يعني همه سالها شمسي ذكرشده) حوادث به ترتيب سالها مورد بررسي قرار گرفته. دراين كتاب فعاليتها و همه وقايع زندگي آقاي قوام السلطنه در دو بخش مجزا مورد بررسي قرار گرفته است. كتاب دو بخش دارد:

بخش اول: قوام در دوران قاجار: كه شامل فعاليتهاي قوام السلطنه در قبل از مشروطيت 2/ بعداز مشروطيت 3 / فرمانرواي كل خراسان و سيستان  4/ بركناري سيد ضياء الدين و رئيس الوزرائي قوام السلطنه 5/ رئيس الوزرائي دوم قوام السلطنه.

بخش دوم: قوام در دوران پهلوي: 1/ قوام در اروپا 2/ نخست وزيري چهارم قوام السلطنه 3/ نخست وزيري پنجم قوام السلطنه.

زندگينامه قوام السلطنه:

احمد قوام در 1252 ش. در تهران متولد شد مادرش طاووس خانم دختر ميرزا محمد خان مجدالملك سينكي و پدرش معتمد السلطنه مردي نسبتاً با سواد و در امور مالي بصير وآگاه بود فوق العاده خسيس بود و درجمع آوري مال و منال از هيچ كوششي فروگذار نمي كرد و در مشاغل خود منافع شخصي اش را در نظر مي‌گرفت نه منافع دولت را. احمد قوام يكسال بيشتر نداشت كه از نوازش مادر براي هميشه محروم شد. بعد از 6 سالگي تحصيلات مقدماتي آغاز كرد پس از فراگرفتن خواندن و نوشتن و تلاوت كلام ا ، تحصيلات متوسطه و عالي خود را آغاز نمود.

او نيم قرن از عمر خود را در دوران حكومت قاجاريه گذرانيد و مانند تمام اعيان‌زادگان آن زمان تحصيلات خود را در سطح عالي تحت نظر معلمين خصوصي به اتمام رسانيد و دروسي مانند ادبيات فارسي وعربي و سياقنوسي، معاني بيان منطق و علم كلام و فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفت او خط را به زيبايي مي‌نوشت. در تربيت و مراقبت از تحصيل قوام دودايي از ميرزاعلي خان امين الدوله و محمد تقي خان مجدالملك ثاني كه از اعاظم رجال سياسي و علمي بودند سهمي به سزا داشتند. وي براي ادامه تحصيل چندي به اروپا سفركرد.

قوام السلطنه درمسائل سياسي شمي قوي داشت و هميشه شخصيت ايراني و استقلال فكري خود را بروز مي داد. و در برابر خارجي ها هرگز احساس حقارت نمي‌كرد. قوام مردي مقتدر و جاه طلب بود از اين رو به احدي حتي شاه اجازه دخالت درامور مربوطه را نمي داد. در دشمني كينه توز و در دوستي وفادار بود به حفظ قانون اساسي اعتقاد داشت اديب و ادب پرور بود فطرتاً درويش مسلك بود.

قوام مردي متمول بوده و در عين حال بذال و خراج هم بود. مايه اصلي ثروت او از اجاره داري آستانقدس رضوي سرچشمه گرفته بود قبل از رفتن به خراسان بهترين و زيباترين خانه تهران متعلق به او بود. او پروردة  دوران استبداد بود پيشكش دادن و پيشكش گرفتن جزء آداب و رسوم كهن ايران بود از اين رو قوام از اين قبض و اقباض روگردان نبود و طبق سنن آن روز به اين عمل دست مي‌زد.

قوام در 20سالگي با اشرف الملوك دختر محمد حسن خان حاجب الدوله ازدواج كرد. در دسال 1325 با خانم زهرا فدائي در لاهيجان ازدواج كرد و صاحب يك پسربه نام حسين شد درهنگام فوت قوام حسين 8 ساله بود واو هم در سال 1362 در اروپا درگذشت.

قوام پس از پشت سرگذاشتن 82 بهار از زندگي اش در 31 تير 1334 در تهران درگذشت.


فصل اول

قوام السلطنه قبل از مشروطيت :

قوام السلطنه از اواخر سلطنت ناصر الدينشاه وارد دربار شد و تا زمان 5 پادشاه بعد از اوهم داراي مقامات بزرگ بود. قبل از مشروطيت 2 بار صدر اعظم شد و مدتي هم رياست دربار مظفرالدين شاه را بر عهده داشت كه ميزرا احمد خان وزير حضور با پيشكشي پنج هزار اشرفي به مظرالدينشاه اين لق با از آن خود ساخت و معروف شده به ميرزا احمد خان «قوام السلطنه».

قوام چندي در دربار ناصرالدينشاه منشي حضوري بود ولي سوداي تحصيل دراروپا داشت بعد از مرگ ناصرالدينشاه تصميم به دامه تحصيل در اروپا گرفت ولي صدارت امين الدوله دايي او چندي اين تصميم به تعويق انداخت پس از كناره گيري امين الدوله از صدارت قوام عازم اروپا شد و قريب سه سال به تحصيل پرداخت توقف وي در اروپا در طرزتفكرش اثر گذاشت صاحبنظر و متجدد شد و به اصول دموكراسي اعتقاد پيدا كرد از اين رو در راه استقرار مشروطه كوششهاي زيادي نمود و تا آخر عمر به رژيم مشروطه وفادار ماند.




فصل دوم

قوام السلطنه بعد از مشروطيت:

عصر روز 24 تير 1288 جنگ درتهران كه از چند روز قبل بين قواي قزاق و مجاهدين مشروطه خواهان آغاز شده بود با شكست قواي قزاق و پيروزي مشروطه خواهان پايان پذيرفت.

قوام پش از صدور فرمان مشروطيت تا فوت مظفر الدينشاه همچنان رئيس دفتر بود. پس از انتخاب شدن سردار اسعد بختياري به وزارت امور داخله ميرزا احمد خان قوام السلطنه را به معاونت وزارت داخله برگزيد. حضور قوام در عمارت بهارستان و عضويت او در هيئت صدور احكام او را با كميسيون عالي آشنا ساخت و سردار اسعد علاقه زيادي به قوام پيدا كردسردار اسعد در امور ديواني و اداري سابقه‌اي  نداشت پس به شخصي كه اين سابقه را داشته باشد نياز داشت و او در بين مشروطه خواهان كسي مناسبتر از قوام را نيافت. بعد از سردار اسعد مستوفي الممالك نخست وزير شد و او ميرزا احمد خان قوام السلطنه را به وزارت جنگ منصوب كرد. قوام دركابينه صمصام السلطنه وزارت داخله را عهده دار بود. و از همان زمان براي تشكيل ژاندارمري اقدام كرد. واز افسران سوئدي براي اين امر درنظر گرفت اولين گروهي كه در 1290 ش . وارد ايران شدند 3 نفر بودند كه بعد از اين تعداد بيشتر شد. او در طول زندگي سياسي خود هميشه به ژاندارمري توجه خاص داشته است. بعداز صمصام السلطنه ميرزا محمد علي خان علاء السلطنه به رئيس الوزرايي انتخاب شد و ميرزا احمد خان را وزير ماليه كرد. و مدتي هم فرمانروايي آذربايجان را به عهده داشت.


فصل سوم

قوام فرمانرواي خراسان و سيستان:

كابينه مستوفي الممالك دربهمن / 1296 براي اداره امور ايالت پهناور خراسان به قوام السلطنه اختيارات مطلق داد.

قوام السلطنه تنها فردي بود كه واليگري خراسان و سيستان را تواماً خواستار شد ازجمله كارهايي كه در طي اين دوران انجام داد:

1-   تاسيس ژاندارمري  و تظميم

2-   گارد مخصوص والي

3-   خريد پنچ هزار قبضه تفنگ

4-   مجازات شديد براي شهرب مسكر

5-   تعميم و گسترش فرهنگ و معارف

6-   قوام از شهر مشهد كانديداي مجلس چهارم شد.

7-   اجاره داري آستان قدس را بر عهده داشت.

8-درهمين زمان (1300) بود كه بازداشت شد و به مدت 52 روز در زندان كودتاگران عشرت آباد افتاد.


فصل چهارم

بركناري سيد ضياء الدين و رئيس الوزرائي قوام:

هنگاميكه قوام در سال 1300 در زندان عشرت آباد زنداني بود ملك آراء رئيس تشريفات به ملاقات او آمد و قوام را با خود به كاخ فرح آباد برد و قوام در آنجا فرمان رئيس الوزرائي خود را دريافت كرد.

درهمين ملاقات بودكه موافقت احمد شاه را  براي آزادي زندانيان سياسي كه حدود 200 نفر وبودند جلب كرد.

اقدمات قوام پس از رسيدن به منصب رئيس الوزرايي :

قوام از زمانيكه فرمان رئيس الوزرائي را دريافت كرد: (او دركابينه اول خود سردار سپه را به وزارت جنگ منصوب كرد)

      ·  ازمجلس براي وزير ماليه اختياراتي دريافت كرد و درامور مالي و اصلاحاتي انجام شد.

      ·  براي اولين بار بودجه مملكتي را به مجلس برد و به تصويب مجلس رساند.

   ·قرارداد 1921 كه بين ايران و شوروي بود مدتهابود كه بلاتكليف مانده بود و شوروي خواهان مشخص شدن وضعيت اين قرارداد بود در زمان قوام در 23 آذر 1300 به تصويب مجلس رسيد در 26 فصل تنظيم شد.

   ·قوام در اين زمان قشون متحد الشكلي را مركب از بريگارد مركزي، قزاقها، ژاندارمرها و باقي مانده پليس جنوب بودند و تعداد آنها 30 هزار نفر بود بوجود آورد وپنج لشگر مجهز درمركز وشرق و غرب و جنوب و شمال غربي پي ريزي كرد.

در 29دي 1300 به علت مشاجره شديدي كه بين او و مصدق السلطنه وزير ماليه خود بوجود آمد از كار كناره گيري كرد و مشير الدوله جانشين وي شد.

به علت مشكلات عديده اي كه در زمان مشير الدوله بوجود آمد ازجمله (تحصن آزاديخواهان در مجلس و اجتماع مخالفين درمسجد شاه) و مردم و مجلس خواهان بركناري او شدند و مجلس مجدداً قوام را به رئيس الوزرائي برگزيد. و قوام اين بار كار خود را با قاطعيت تمام آغاز كرد.


فصل پنجم:

رئيس الوزرايي قوام السلطنه : (1301-1300)

قوام پس از اينكه براي دومين بار از سوي مجلس به مقام وزرايي انتخاب شد مهم ترين مشكلش در اين زمان تندرويهاي رضاخان سردار سپه بود. قوام كسي نبود كه در مقابل خود سري هاي سردار سپه سكوت كند ابتدا درمقام موعظه و نصيحت با سردار صحبت كرد و سپس به رهبري سيد حسن مدرس درمجلس او را موعظه كرد كه حملات مجلس به سردار سپه ابعاد گسترده اي يافت و درمطبوعات نيز منعكس شد.

قوام در روز بعد از جريان مجلس هيأت وزيران را تشكيل داد و سردار سپه را نسبت به كارهايش مورد توبيخ و سرزنش قرار داد و درنهايت هم او را از وزارت جنگ بركنار كرد (برخورد با سردار سپه)

اقدامات قوام در دوره دوم نخست وزيري:

1. بركناري سردار سپه از وزارت جنگ كه تخم كينه و دشمني در دل سردار سپه ايجاد كرد و او قصد از ميان برداشتن قوام را داشت چون فقط قوام دربرابر خواسته‌هاي سردار سپه مي  توانست مقاومت كند.

2. قوام مي خواست با بوجود آوردن خط سومي در سياست خارجي ايران را از استثمار دو همسايه شمالي و جنوبي شوروي و انگليس نجات دهد او مي خواست در اصلاح امور اقتصادي از امريكا كمك بگيرد و به همين مناسبت هم منابع نفتي شمال را به يك شركت امريكايي به نام استاندار اويل واگذار كرد و اين امر را با متوليان مجلس و هواداران خود از جمله حسن مدرس، تيمور تاش و نصرت الدوله درميان گذاشت و در روز 20 آبان 1300 اين طرح را به تصويب مجلس رساند.

3. قانون هيأت منصفه و حاكمه وزراء را تقديم مجلس نمود به تصويب رساند.

4. همچنين قانون يا طرح استخدام مستشاران خارجي را براي سامان دادن به اوضاع اسفناك ماليه را نيز به تصويب رساند.

5. قانون تشكيل خزانه داري كل را نيز به تصويب مجلس رساند.

6. قانون ديگري تحت عنوان اعزام محصلين نظامي به اروپا به تصويب مجلس رسانيد. او ابتدا تصميم داشت نيروهايي از فرانسه استخدام كند ولي انگليس موافقت نكرد ونيروهاي نظامي به اروپا اعزام شدند.

قوام السلطنه در 5 بهمن 1301 در سراشيبي سقوط قرار گرفت و اين درحالي بودكه 46 نفر از 83 نفر حاضر در مجلس به او رأي اعتماد دادند و قوام با مخالفت هرچه بيشتر سردار سپه و يارانش مواجه شد. درنهايت قبل از اينكه با راي عدم اعتماد مواجه شد در 6 بهمن 1301 استعفاي خود را به احمد شاه تسليم نمود و مستوفي الممالك جانشين او شد. در دوره چهارم قوام ازمشهد كانديد مجلس چهارم شده بود.


بخش دوم

فصل اول : قوام در اروپا

قوام انتخابات در دوره پنجم (1302) باز هم كانديداي نماينده مجلس شد اما اين بار از تهران وراي لازم را آورد. ولي قبل از افتتاح مجلس به اروپا تبعيد شد و در 16 مهر 1302 توسط وزارت جنگ به اتهام رهبري شبكه ترور رضاخان بازداشت شد و به اروپا تبعيد گرديد (1309-1302)

با بركناري قوام زمينه براي زمامداري سردار سپه فراهم شد و فرمان رئيس الوزرائي وي توسط احمد شاه امضاء شد. ]با مخالفت انگليسي ها با قوام و موافقتشان بارضاخان باعث شد در 9 آبان 1304 زمينه خلع قارجاريه اعلام شود. قوم پس از هفت سال از اروپا به ايران بازگشت مشروطه به اينكه درلاهيجان به چايكاري و برنجكاري بپردازد.[

احمد شاه پس از امضاي فرمان رئيس الوزرائي سردار سپه عازم اروپا شد. بعد از چهار ماه مجلس پنجم افتتاح گرديد از همين زمان بودكه نغمه تبديل رژيم به جمهوريت نواخته شد ولي با مخالفت شديد مواجه شد بطوريكه سرانجام سردار سپه از برقراري جمهوري صرفنظر كرد.

احمد شاه زمانيكه در اروپا بود از اين موضوع اطلاع يافت و با قوام السلطنه به مشاوره پرداخت و از او چاره جويي كرد قوام به احمد شاه پيشنهادهايي داد:

1.      عزل سردار سپه ازنخست وزيري.

2.      جانشيني مستوفي الممالك به نخست وزيري كه داراي وجهه علمي بود و مورد قاطبه مردم.

3.      واگذاري وزارت جنگ به امير اقتدار كه بين قشون از محبوبيت بالايي برخوردار بود.

4.   قوام تصور كرده بود كه با عزل سردار سپه سرو صدا و تظاهرات بلند و به همين علت از شاه خواست كه بزودي تسليم برنامه هاي سردار سپه نشود.

5.   ازشاه خواست طي تلگرافي رمزي خزعل را ازماجرا با خبر سازد تا درصورت تصرف تهران توسط نيروهاي سردار سپه سلطنت طلبان خوزستان به مركز حمله كنند.

و درنهايت نتيجه اين شدكه : احمد شاه معتقد به تسليم بود و قوام السلطنه معتقد به مبارزه.

نصايح قوام درشاه موثر واقع نشد و بالاخره با تائيد و صلاح انديشي مجلس شواري ملي دستور صدور فرمان رئيس الوزرائي او را به وليعهد صادر نمود ودر حقيقت اولين قدم براي خلع سلسله قاجاريه برداشته شد. قوام وقتي در سال 1309 بر ايران بازگشت و با رضاشاه ملاقات كرد رفتار و كردار قوام در آن ايام بسيار محافظه كارانه و متين بود به طوري كه كوچكترين سوءظني ايجاد ننمود و براي او پرونده اي تشكيل نشد تا 1320 وضع بر همين منوال بود.

در3 شهريور 1320 با ورود متفقين ازچند طرف به ايران لشكرهاي مرزي از هم پاشيده شد، امنيت ظاهري بهم ريخت بعد از سه هفته از ورود متفقين رضاشاه به طور اجباري از سلطنت كناره گيري كرد واز ايران خارج شد در همين زمان قوام السلطنه كه در لاهيجان بود به تهران آمد و خانه او ميعادگاه مردان سياست پيشه و ستمديدگان دوران ديكتاتوري شد. جرايد تازه انتشار يافته از دولتمرداني مثل قوام السلطنه و مؤتمن الملك و مصدق السلطنه تجليل فراوان مي كردند و آنها را به ميدان سياست مي خواندند.

قوام السلطنه هم مثل فروغي اعتقاد به انعقاد قرارداد بين سه كشور كه ضامن بقاء و استقلال ايران مي شد از اين رو دولت فروغي مورد تأييد قرار مي داد البته به شرطي كه قرارداد اتحادبين ايران و دولتين بسته شود درغير اينصورت دولت فروغي هم بايد از بين برود. فروغي از قوام السلطنه خواست تا به عنوان وزير مشاور وارد كابينه شود ودولت از نظر سياست خارجي و داخلي مشاوره دهد ولي قوام اين پيشنهاد را نپذيرفت. وطي اعلاميه اي انصراف خود را از سياست اعلام كرد.

بعد از امضاء اتحاد بين ايران و شوروي و انگليس دولت فروغي هم متزلزل شد و دوستان قوام تلاش كردند قوام را به نخست وزيري برسانند.

محمدرضا شاه از اطرافيان خود درباره ي برخورد قوام با پدرش و قدرت او بسيار شنيده بود و دردل نسبت به او كينه داشت و دراولين برخورد به آنچه شنيده بود يقين يافت و در ملاقاتش با قوام از قوام خواست تا از حمايت علي سهيلي براي رسيدن به نخست وزيري دريغ نكند قوام هم در ملاقات با محمدرضا پهلوي او را كودكي فرض كرد و با سخنان تحقيرآميز او را از دخالت درا مور كشور منع نمود.

فروغي رفت و سهيلي جاي او نشست. قوام شروع به تجهيز قوا نمود و چهار ماه بعد 8 مرداد 1321 علي سهيلي از صحنه سياست خارج ساخت و خود با راي مجلس زمام امور را در دست گرفت.

سومين دوره نخست وزيري قوام : (مهر تا بهمن 1321)

آغاز سومين دوره نخست وزيري قوام مقارن بود با جنگ جهاني دوم و توقف نيروهاي نظامي خارجي درايران كه مشكلات فراواني بوجود آورده بود از آن جمله بي امنيتي و كمبود غذا و خوار وبار بود وقوام درپي برداشتن اين مشكلات وحفظ مصالح كشور كه مورد توجه اكثريت و تأييد مجلس شوراي ملي قرار گرفت.

اقدامات قوام در اين دوره:

1.      تاسيس وزارتخانه اي به نام وزارت خوار و بار كه به علت داشتن رئيس نالايق ناموفق ماند.

2.   وزير مختارهاي انگليس و شوروي دائم از ايران تقاضاي ريال مي نمودند و قوام براي رفع اين بحران تقاضاي اختيارات نمود ولي مجلس اين تقاضا را رد كرد.

3.   براي سرو صورت دادن به وضع مالي كشور، دكتر ميلسپوامريكائي رابراي رياست كل دارايي استخدام كرد وبه دنبال آن درهمين دوره قوام لايحه تعليمات اجباري را به مجلس تقديم كرد.

پائيز 1321 قحطي ظاهر شد 17 آذر و به دنبال اين مشكل مردم و تظاهر كنندگان به مجلس شوراي ملي هجوم بردند و خسارات زيادي به بار آوردند مغازه ها را غارت كردند، روزنامه اطلاعات را به آتش كشيدند و سرانجام هم به خانه قوام رفتند و آنجا را به آتش كشيدند و اثاثيه منزل او را غارت كردند.

دولت قوام ناچار شد با خشونت با آنها برخورد كند امتياز روزنامه ها لغو شد تمام روزنامه ها توقيف شدند و تمام كسانيكه درحادثه 17 آذر (شورش كمبود نان و قحطي) نقش داشتند بازداشت كرد وبا آنها برخورد شد. درحادثه 17 آذر دست شاه ديده مي  شد و عامل اجرايي آن روزنامه اطلاعات و برادران مسعودي بودند. بعد از اين واقعه قوام كابينه خود را ترميم كرد و چهره هاي تازه اي را وارد كابينه نمود ولي با كارشكني هاي زيادي مواجه شد ودربهمن ماه از كاركناره گرفت.

كابينه قوام درسال 1321 مجموعاً شش ماه ودوازده روز طول كشيد و قوام بعد از استعفا به لاهيجان رفت اودر پي فرصت براي بازگشت مجدد بود.


فصل دوم

نخست وزيري چهارم قوام:

نظري اجمالي بروقايع سال 1324:

سال 1324 پرمخاطره ترين و خطرناكترين دوره تاريخ ايران به شمار مي رود.

ا. چهار نخست وزير پي در پي جاي خود را عوض كردند.

2. حزب توده ايران در منتهاي قدرت بود.

3. آذربايجان و كردستان ومازندران درآستانه سقوط بودند.

4.      اغتشاش و خونريزي درتمام شهرها به چشم مي خورد

5.   مجلس به جاي كمك به دولت خود سري آغاز كرده بود و به دنبال مصالح شخصي اش بود اعضا مجلس اكثريت 79 نفري با اقليت 40 نفري مبارزه علني داشتند.

6.   حكيمي زمام امور را به دست گرفت- آذربايجان و كردستان سقوط كردند-لشكر تبريز تسليم شد و دموكرات فرقه سي و حزب كومله كردستان حكومت را دردست گرفتند.

شورويها در امور مداخله مي كردند وجلوي هر اقدام نظامي ايران را سد كرده بودند، حكيمي باحمايت انگليس بركرسي صدارت نشسته بود و شوروي ها از اين مسئله ناراضي بودند. بحران و ناامني همه تهران را فراگرفت وهمه خواهان روي كارآمدن فردي مقتدر بودند كه مورد اعتماد روسها باشد و بتواند جلوي طوفان عظيمي كه سراسر كشور را تهديد مي  كرد بگيرد. درهمين زمان تدريجاً روزنامه ها نام قوام سياستمدار چيره دست و كاركشته را به ميان كشيدند.

بالاخره به تلاش همه جانبه قوام مورد توجه عده اي از نمايندگان مجلس قرار گرفته و او را كانديداي نخست وزيري نمودند. حكيمي استعفا داد چون مي دانست كه مرد اين ميدان نيست و مجلس با و جود مخالفين سرسخت و طرفدار انگليس با 52 رأي درمقابل 51 رأي قوام بر صندلي صدرات نشست.

مجلس پانزدهم و قوام :

قوام دربحراني ترين زمان روي كارآمد بطوريكه مردم از موفقيت او نيز مأيوس شده بودند و كار مملكت را تمام شده مي  دانستندقوام از لحظه اي كه رأي اعتماد گرفت بازي هاي سياسي خود را آغاز كرد اولين بازي كه با موفقيت انجام گرفت مماشات با مجلس چهاردهم بود كه مزاحمتي براي او فراهم نسازد.

دراين مجلس افرادي مثل سيد ضياء الدين، علي دشتي، دكترطاهري، سيد كاظم جليلي كه طرفدار انگليس بودند حضور داشتند و با قوام سرسختانه مبارزه مي كردند چون عمر مجلس چهاردهم روبه پايان بود قوام سعي كرد دراين مدت برخوردي بامجلس نداشته باشد پس از 18 روز وزيران خود را به شاه و مجلس معرفي كردو فرداي آن روز به مسكو عزيمت نمود.

قوام دراين مسافرت با چند مسأله مواجه بود:

1.      تخليه ايران از قواي نظامي شوروري كه  بايد تا شش ماه پس از خاتمه جنگ انجام مي‌گرفت.

2.      نجات آذربايجان از دست دموكرات فرقه سي بود كه آنهم مورد موافقت واقع نشد.

3.      روسها خواستار امتياز نفت شمال بودند آن هم نه بصورت شركت مختلط.

درتمام مدتي كه قوام و هيئتش درمسكو بودند هيچگونه موافقتي با خواسته هاي مشروع و قانوني قوام السلطنه به عمل نيامد. قوام پس از بي نتيجه ماندن مذاكراتش با روسها به فكر افتاد كه بايد به امريكائيها نزديك شود. سفير جديد شوروي سادچيكف درتهران در روز 29 اسفند وارد تهران شد و از سوم فروردين مذاكرات خود را با قوام آغاز كرد درهمين زمان موضوع تخليه ايران درشوراي امنيت مطرح بود. بالاخره مذاكرات قوام و سادچيكف 15 فروردين 1325 پايان يافت و موافقت نامه هايي بين طرفين امضاء شد.

روسها طبق مقاوله نامه امضاء شده درموعد مقرر خاك ايران را تخليه كردند و قوام نيز براي ترضيه خاطر شوروي امتيازاتي به آذربايجان داد و از آنها براي مذاكرات حضوري به تهران دعوت نمود. دراين زمان قوام در مورد اعتماد كامل شورويها بود و حزب توده ايران و شوراي متحد كارگري و احزاب چپ نما از او حمايت و پشتيباني مي‌كردند و قوام دست به اقداماتي مي‌زد كه رضايت بيشتر حزب توده رافراهم كند ازجمله به بازداشت عده اي از مخالفين روسها كه متهم به همكاري با انگليسي ها بود اقدام نمود مانند : سيد ضياء الدين طباطبائي، علي دشتي، دكتر طاهري.

قوام پس از بازگشت از مسكو بازيهاي سياسي خود را آغاز كرد اولين قدم او باز گرفتن قدرت از حزب توده وتشكيل شوراي عالي كار بود و شوراي عالي اقتصاد را بوجود آورد وبراي روابط زارع و مالك مقرراتي وضع كرد و بالاتر از همه تشكيل يك حزب سياسي به نام حزب دموكرات ايران بود. زيرا او خوب مي  دانست كه براي مقابله با جمعيت موجود يك جمعيت مشابه لازم دارد. بنابراين براي پاشاندن حزب توده و فرقه دموكرات آذربايجان و حزب كومله كردستان لازم بود كه حزب قوي تشكيل دهد تا در زمان لزوم آن حزاب را بكوبد. (حزب قوام حزب آزادي نام داشت) درهمان روزهاي اوليه نخست وزيري خود يك سازمان مخفي تشكيل داده بودكه به نفع قوام جاسوسي مي  كردند. قوام در اواخر مهرماه استعفاي خود را به شاه تسليم كرد و مجدداً مأمور تشكيل كابينه گرديد. انتخابات دوره پانزدهم بعد از رفع غائله آذربايجان در سرتاسر كشور آغاز شد.

روز 25 تيرمجلس پانزدهم افتتاح گرديد و بالافاصله سردار فاخرحكمت كانديداي حزب دموكرات به رياست مجلس انتخاب گرديد.

قوام در سراشيبي سقوط:

بالاخره قوام در 29 مهر 1326 درمجلس حضور يافت گزارش خود را از مسافرت مسكو تنظيم مقاوله نامه نفت را قرائت كرد اين طرح در مجلس رد شد و اين امر باعث شد  باب گفتگويي با شركت نفت ايران و انگليس گشوده شود. رسانه هاي گروهي حملات خود را به قوام شروع كردند و او را عامل ارتجاع خواندند! از همين زمان بود كه توطئه ها از هر طرف عليه قوام آغاز شد و شاه رهبري اين مخالفين را به عهده گرفت. همه كسانيكه طرفدار و وفادار به قوام بودند حالا برضد قوام به پا خواستند، شاه به قوام تكليف استعفا كرد قوام پاسخ داد با راي مجلس آمده ام و با رأي مجلس ازكار خارج خواهم شد.

قوام در مجلس حضور يافت و طبق نطق مفصل و مستندي درباره 22ماه زمامداري خود توضيحات لازم را برشمرد و از مجلس تقاضاي راي اعتماد كرد و مجلس را ترك نمود از 112 نفر حاضر در مجلس 46 رأي مثبت و 38 رأي كبود به مجلس داده شد درنتيجه دولت قوام پس از 22 ماه سقوط كرد.

قوام السلطنه در دوران خانه نشيني :

دولت تنظيم پرونده :

قوام پس از سقوط را اروپا را در پيش گرفت ولي دولت حكيمي از صدور گذرنامه براي او خودداري كردند و او با گذرنامه عادي به فرانسه رفت، دولت حكيمي براي قوام پرونده اي تشكيل داد و قوام پس از اطلاع از پرونده مطروحه روز18 ارديبهشت 1327 به تهران بازگشت و توسط جرائد له وعليه او استقبال بي سابقه اي به عمل آمد.

بازداشت قوام :

قوام در واقعه 15 بهمن 1327 كه جريان ترور شاه دانشگاه تهران بود بازداشت شد ولي چند روز بعد عازم اروپا شد قوام در اروپا مطلع شد كه شاه براي ازدياد قدرتش درمورد تشكيل مجلس و موسسان برآمده و در جلسه اي كه سران نهضت مشروطيت هم در آن شركت داشته اند شاه خواسته چند اصل از قلم قانون اساسي را تغيير دهد.

نامه هاي قوام به شاه:

قوام در اروپا نامه اي نصحيت آميز دركمال ادب و فروتني براي شاه فرستاد و درآن متذكر شد «براي ممكلت هيچ خطري بزرگتر و لطمه اي عظيم تر از اين نيست كه تنها وثيقه بقاي ايران يعني قانون اساسي وسيله بازيچه و دستخوش تغيير و تبديل گردد»

عريضه سرگشاده قوام از روي حسن نيت و تواضع كامل و براساس خيرخواهي و جلوگيري از استبداد درايران نوشته شده بود درشاه تأثير سوئي بخشيد و درجواب نامه اي اهانت آميز به امضاي حكيمي براي قوام ارسال داشت و درپايان، نامه لقب «جناب اشرف» را از او سلب نموده بود.

قوام از اروپا پاسخ محمد رضا را با تهور كامل و بي پرده و عريان نوشته بود درجرايد انتشار داد و درآن نامه شاه را بي رحم و بي انصاف و ديكتاتور خوانده بود و درپايان نامه افزوده بود:

ما نصيحت به جاي خود كرديم.

چند وقتي دراين بسر برديم

گر نيايد به گوش رغبت كس

 

به رسولان پيام باشد و بس.

فصل سوم :

پنجمين نخست وزيري قوام :

قوام در نيمه دوم سال 1329 به ايران بازگشت و به زندگي عادي خود ادامه داد، مرگ برادرش وثوق الدوله دربهمن ماه همين سال در روحيه او دگرگوني ايجاد كرد درتيرماه 1331 مصدق وزير وقت ازكار كناره گيري كرد محمدرضا پهلوي به قوام پيشنهاد نخست وزيري قوام را داد و او هم پذيرفت.

پنجمين نخست وزيري قوام در 26 تير 1331 آغاز شد و روز 30 تيرماه همانسال باشكست فاحش سياسي پايان يافت و قريب 3 سال آثار مترتب به آن قوام را روحاً و جسماً ناتوان كرد زير بناي نخست وزيري پنجم توسط اشرف پهلوي بنيان گرفت.

شكست مفتضخانه قوام مولود ناتواني شاه درتصميم گيري او بود. اين رويداد مهم سياسي محمد رضا پهلوي و خانواده او را خوار و خفيف و دربه دركرد درهفته دوم زمامداري مصدق درباره دفاتر خانواده سلطنتي اعم از مادر وخواهران و برادران شاه بسته شد و آنها به صورت تبعيد به خارج رفتند.

دستورات شاه به اجرا در نمي آمد- مصدق ماننديك فاتح آنچه را مي خواست انجام مي‌داد. قوام دراين شكست نقش مهمي داشت.

انگيزه هاي قوام از نوشتن خاطراتش :

قوام السلطنه پس از ارسال پاسخ متهورانه به شاه درصدد برآمد براي دفاع از خود خاطرات سياسي و تلاش خود را براي بازگرداندن آذربايجان واستقلال ايران بنويسد تابعد از مرگش انتشار يابد، او در تابستان 1329 دست به اين اقدام مهم زد. در همين زمان به جنوب فرانسه و شهر ساحلي دوويل رفت. مهمترين عاملي كه موجب نوشتن خاطرات شد، نامه اي بودكه حكيم الملك وزير دربار وقت به دستور پهلوي آنرا را امضاء و براي قوام السلطنه فرستاده بود.

قوام براي نوشتن خاطرات يكي از گردانندگان حزب دموكرات ايران را كه مدتي هم دريكي از كابينه هاي او وزير بود به دوويل دعوت كرد تا به كمك وي خاطرات خود را بنويسد نوشتن اين خاطرات قريب 15 روز صبح وعصر طول كشيد (هرروز 6ساعت)

قوام پس از اتمام يادداشتهاي به پاريس مراجعت كرد و آنرا دربانكي به امانت گذاشت تابعداز مرگش منتشر شود و قوام كليد بانك را نزد همان وزير به امانت سپرد. قسمتي از آن انتشار يافت ولي يادداشتها بعد به دست ساواك توقيف شد و از دست صاحب آن خارج به سرنوشتي نامعلوم دچار شد.


نگاهي گذرا بر ظهور تا سقوط قوام السلطنه (نتيجه گيري)

-         از اواخر سلطنت ناصرالدينشاه وارد دربار شد.

-         قوام ظرف چهل سال 24 فرمان وزارت دريافت كرد: 13 بار وزير داخله، 4 بار وزارت امور خارجه و ..

-         ظرف سي ويك سال 5 بار نخست وزير شد:

-         ا/خرداد تا بهمن 1300     2/خرداد تا بهمن 1301                   3 /مهر تا بهمن 1321

- 4/ اسفند 26-1324           5/ 27-30 تير 1331.

-         3 سال فرمانرواي كل خراسان وسيستان بود.

-         2 دوره رئيس مجلس ملي گرديد (دوره چهارم و پنجم)

-         بارها به زندان افتاد

1. 1300  52 روز در زندان كوتاگران افتاد.

2. 1302 16 روز در زندان قزاقها زنداني بود.

4.      1309-1302 به اروپا تبعيد شد.

-         يازده سال هم در لاهيجان تحت نظر نظميه قرار داشت.

-         درطول زندگيش 3 بار اموالش مصادره و غارت شد.

1.      فروردين 1299 وقتيكه والي خراسان و سيستان بود توسط كلنل محمد تقي خان اموالش ضبط شد.

2.   17 آذر 1321 خانه اش را به آتش كشيدند و تمام اموالش را به غارت بردند. (مصادف با سومين دورن نخست وزيري)

3.      30 تير 1331  براساس مصوبه مجلس اموالش غارت شد و به مصادره درآمد.

-    قوام سرانجام در 31 تير 1334 در سن 82 سالگي درتهران درگذشت و در صحن نوي قم در مقبره خانوادگي مدفون گرديد.

قوام وصيت نامه رسمي خود را در دفترخانه 52 به مديريت شرف العلماء تنظيم كرده بود و هرساله آنرا تجديد مي كرد.

قوام از ثلث دارايي خود براي مدت 75 سال نماز و روزه گذاشته بود و مبلغي براي كفن و دفن و كمك به مستنمندان و تعمير مقبره خانوادگي در نظر گرفته بود.

دارائي او بعد از پرداخت بدهي ها ده  ميليون تومان ارزيابي شده است.

نقدي بركتاب ازديد نگارنده اين مقاله:

كتاب زندگي قوام السلطنه توسط جناب آقاي دكتر باقر عاقلي درهفتصد صفحه و دو بخش گردآوري شده است، در انتشارات جاويدان به چاپ رسيده است درسال 1376.

كتاب داراي نثري روان و سليس و با قلم شيوايي نگارش يافته است.

   ·كتابهاي خاطرات جزء آن دسته كتابهايي است كه درآنها به خوبي به جزئيات دوره خاص مورد بررسي مي  پردازند.

   ·ازنقاط ضعف اين گونه كتابها شايد آن باشد كه ما بدانيم كتابي كه مطالعه مي‌كنيم جزء كتابهايي است كه توسط موافقان رژيم يااوضاع دوره مورد بررسي نوشته شده يا توسط مخالفان آن دوره بعد از آن است كه بايد بالعكس آن را هم مورد مطالعه قرار دهيم تا بتوانيم به تحليل درست برسيم.

   ·نكته ديگر از آنجاكه خاطرات اكثر اوقات توسط خود افراد نگارش و جمع آوري مي شود بيشتر به نفع خودشان و با موضع گيري خاصي نگارش مي يابند كه اين مي تواند نقطه ضعفي بركتاب به شمار آيد كه در اين موقع نويسنده كمتر به خطاها واشتباهات خود يا كوتاهي هايي كه كرده اشاره مي‌كند و بيشتر نقاط مثبت زندگي اش را پررنگتر جلوه گري مي نمايد. كه دراين زمان بايد تسلط بيشتر داشت تا به اظهارنظر درست و صادقانه پرداخت.

      ·  ازنقاط مثبت كتابهاي خاطرات بالاخص اين كتاب مورد مطالعه:

اين است كه كتاب را در دو بخش مجزا كه مربوط به دو دوره خاص است جداگانه به وقايع هردو پرداخته وبطور كلي وقايع را بصورت سالشمار شرح مي  دهند و اين امر كار خواننده را راحتتر مي‌كند.

    ·ازنقاط مثبت ديگر كتابهاي خاطرات اين است كه چون اكثر اين خاطرات پس از مرگ آنها به انتشار مي‌رسد صادقانه تر به شرح وقايع مي پردازند و از اظهار حقايق هيچ ابايي ندارند و آنها را كتمان نمي كنند .

   ·ازآنجا كه كتابهاي خاطرات بيشتر شرح حال و زندگي افراد است مخصوصاً افراد خاص و برجسته افراد تمايل بيشتري به مطالعه اينگونه كتابها دارند.

درنهايت اين گونه كتابها:

از آنجا كه سريعتر انسان را به مقصد مي رساند و راحتتر انسان را به آنچه مي خواهد مي رساند كتاب مورد پسند تري است.

خاطره نويسي در ايران بيشتر در دوره معاصر رواج يافته است. (ازدوره قاجار باب بوده اما در معاصر بيشتر شده است).


فهرست مطالب

         عنوان                                                                                                          صفحه

مقدمه:............................................................................................................... 2

زندگينامه قوام السلطنه:................................................................................. 3

فصل اول........................................................................................................... 5

قوام السلطنه قبل از مشروطيت :................................................................... 5

فصل دوم.......................................................................................................... 6

قوام السلطنه بعد از مشروطيت:.................................................................... 6

فصل سوم........................................................................................................ 8

قوام فرمانرواي خراسان و سيستان:............................................................. 8

فصل چهارم...................................................................................................... 9

بركناري سيد ضياء الدين و رئيس الوزرائي قوام:...................................... 9

اقدمات قوام پس از رسيدن به منصب رئيس الوزرايي :.............................. 9

فصل پنجم:..................................................................................................... 11

رئيس الوزرايي قوام السلطنه : (1301-1300)............................................ 11

اقدامات قوام در دوره دوم نخست وزيري:.................................................. 11

بخش دوم....................................................................................................... 13

فصل اول : قوام در اروپا............................................................................... 13

سومين دوره نخست وزيري قوام : (مهر تا بهمن 1321)............................. 16

اقدامات قوام در اين دوره:............................................................................. 16

فصل دوم........................................................................................................ 18

نخست وزيري چهارم قوام:........................................................................... 18

نظري اجمالي بروقايع سال 1324:............................................................... 18

مجلس پانزدهم و قوام :................................................................................ 19

 

 

قوام در سراشيبي سقوط:............................................................................ 21

قوام السلطنه در دوران خانه نشيني :......................................................... 22

دولت تنظيم پرونده :.................................................................................... 22

بازداشت قوام :.............................................................................................. 23

نامه هاي قوام به شاه:................................................................................... 23

فصل سوم :.................................................................................................... 24

پنجمين نخست وزيري قوام :....................................................................... 24

انگيزه هاي قوام از نوشتن خاطراتش :........................................................ 25

نگاهي گذرا بر ظهور تا سقوط قوام السلطنه (نتيجه گيري)....................... 26

نقدي بركتاب ازديد نگارنده اين مقاله:......................................................... 27

 

 


موضوع :

معرفي كتاب زندگي قوام السلطنه

درس مربوطه:

انقلاب اسلامي

استاد راهنما:

جناب آقاي دكتر فياضي

دانشجو:

سيده سهيلا طباطبائي

شماره دانشجويي:

82822258480

گروه:

تاريخ

 

 

 

پائيز 86-85

 


 
 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 17:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد نقدي بر كتاب زندگي قوام السلطنه

بازديد: 471

 

 

موضوع :

نقدي بر كتاب زندگي قوام السلطنه

درس مربوطه:

تاريخ معاصر

استاد راهنما:

جناب آقاي دكتر كلهر

دانشجو:

سيده سهيلا طباطبائي

شماره دانشجويي:

82822258480

گروه:

تاريخ

 

 

پائيز 86-85

مقدمه:

كتاب «ميرزا احمد خان قوام السلطنه» حاصل تحقيق و نگارش آقاي دكتر باقر عاقلي است كه وي اين مجموعه را براساس اسناد معتبر گرد آوري كرده اند و به شرح سوانح زندگي قوام السلطنه پرداخته است.

بنابه اظهارات آقاي دكتر عاقلي دوستان وي ايشان را در گرد آوري اين مجموعه ياري داده اند از قبيل كساني همچون جناب آقايان مسعود سالور، آقاي نظام شهيدي، آقاي امير باقري كه نويسنده از همه اين دوستان كمال تشكر را دارد.

اين كتاب با همكاري همه دوستان در بهار 1376  در انتشارات جاويدان تدوين و به چاپ رسيده است. اين كتاب داراي نثري روان و با قلمي زيبا به نگارش درآمده است و دراين مجموعه همه سالها به يك صورت  ذكر شده  (يعني همه سالها شمسي ذكرشده) حوادث به ترتيب سالها مورد بررسي قرار گرفته. دراين كتاب فعاليتها و همه وقايع زندگي آقاي قوام السلطنه در دو بخش مجزا مورد بررسي قرار گرفته است. كتاب دو بخش دارد:

بخش اول: قوام در دوران قاجار: كه شامل فعاليتهاي قوام السلطنه در قبل از مشروطيت 2/ بعداز مشروطيت 3 / فرمانرواي كل خراسان و سيستان  4/ بركناري سيد ضياء الدين و رئيس الوزرائي قوام السلطنه 5/ رئيس الوزرائي دوم قوام السلطنه.

بخش دوم: قوام در دوران پهلوي: 1/ قوام در اروپا 2/ نخست وزيري چهارم قوام السلطنه 3/ نخست وزيري پنجم قوام السلطنه.

زندگينامه قوام السلطنه:

احمد قوام در 1252 ش. در تهران متولد شد مادرش طاووس خانم دختر ميرزا محمد خان مجدالملك سينكي و پدرش معتمد السلطنه مردي نسبتاً با سواد و در امور مالي بصير وآگاه بود فوق العاده خسيس بود و درجمع آوري مال و منال از هيچ كوششي فروگذار نمي كرد و در مشاغل خود منافع شخصي اش را در نظر مي‌گرفت نه منافع دولت را. احمد قوام يكسال بيشتر نداشت كه از نوازش مادر براي هميشه محروم شد. بعد از 6 سالگي تحصيلات مقدماتي آغاز كرد پس از فراگرفتن خواندن و نوشتن و تلاوت كلام ا ، تحصيلات متوسطه و عالي خود را آغاز نمود.

او نيم قرن از عمر خود را در دوران حكومت قاجاريه گذرانيد و مانند تمام اعيان‌زادگان آن زمان تحصيلات خود را در سطح عالي تحت نظر معلمين خصوصي به اتمام رسانيد و دروسي مانند ادبيات فارسي وعربي و سياقنوسي، معاني بيان منطق و علم كلام و فقه و اصول را به طور كامل فرا گرفت او خط را به زيبايي مي‌نوشت. در تربيت و مراقبت از تحصيل قوام دودايي از ميرزاعلي خان امين الدوله و محمد تقي خان مجدالملك ثاني كه از اعاظم رجال سياسي و علمي بودند سهمي به سزا داشتند. وي براي ادامه تحصيل چندي به اروپا سفركرد.

قوام السلطنه درمسائل سياسي شمي قوي داشت و هميشه شخصيت ايراني و استقلال فكري خود را بروز مي داد. و در برابر خارجي ها هرگز احساس حقارت نمي‌كرد. قوام مردي مقتدر و جاه طلب بود از اين رو به احدي حتي شاه اجازه دخالت درامور مربوطه را نمي داد. در دشمني كينه توز و در دوستي وفادار بود به حفظ قانون اساسي اعتقاد داشت اديب و ادب پرور بود فطرتاً درويش مسلك بود.

قوام مردي متمول بوده و در عين حال بذال و خراج هم بود. مايه اصلي ثروت او از اجاره داري آستانقدس رضوي سرچشمه گرفته بود قبل از رفتن به خراسان بهترين و زيباترين خانه تهران متعلق به او بود. او پروردة  دوران استبداد بود پيشكش دادن و پيشكش گرفتن جزء آداب و رسوم كهن ايران بود از اين رو قوام از اين قبض و اقباض روگردان نبود و طبق سنن آن روز به اين عمل دست مي‌زد.

قوام در 20سالگي با اشرف الملوك دختر محمد حسن خان حاجب الدوله ازدواج كرد. در دسال 1325 با خانم زهرا فدائي در لاهيجان ازدواج كرد و صاحب يك پسربه نام حسين شد درهنگام فوت قوام حسين 8 ساله بود واو هم در سال 1362 در اروپا درگذشت.

قوام پس از پشت سرگذاشتن 82 بهار از زندگي اش در 31 تير 1334 در تهران درگذشت.


فصل اول

قوام السلطنه قبل از مشروطيت :

قوام السلطنه از اواخر سلطنت ناصر الدينشاه وارد دربار شد و تا زمان 5 پادشاه بعد از اوهم داراي مقامات بزرگ بود. قبل از مشروطيت 2 بار صدر اعظم شد و مدتي هم رياست دربار مظفرالدين شاه را بر عهده داشت كه ميزرا احمد خان وزير حضور با پيشكشي پنج هزار اشرفي به مظرالدينشاه اين لق با از آن خود ساخت و معروف شده به ميرزا احمد خان «قوام السلطنه».

قوام چندي در دربار ناصرالدينشاه منشي حضوري بود ولي سوداي تحصيل دراروپا داشت بعد از مرگ ناصرالدينشاه تصميم به دامه تحصيل در اروپا گرفت ولي صدارت امين الدوله دايي او چندي اين تصميم به تعويق انداخت پس از كناره گيري امين الدوله از صدارت قوام عازم اروپا شد و قريب سه سال به تحصيل پرداخت توقف وي در اروپا در طرزتفكرش اثر گذاشت صاحبنظر و متجدد شد و به اصول دموكراسي اعتقاد پيدا كرد از اين رو در راه استقرار مشروطه كوششهاي زيادي نمود و تا آخر عمر به رژيم مشروطه وفادار ماند.




فصل دوم

قوام السلطنه بعد از مشروطيت:

عصر روز 24 تير 1288 جنگ درتهران كه از چند روز قبل بين قواي قزاق و مجاهدين مشروطه خواهان آغاز شده بود با شكست قواي قزاق و پيروزي مشروطه خواهان پايان پذيرفت.

قوام پش از صدور فرمان مشروطيت تا فوت مظفر الدينشاه همچنان رئيس دفتر بود. پس از انتخاب شدن سردار اسعد بختياري به وزارت امور داخله ميرزا احمد خان قوام السلطنه را به معاونت وزارت داخله برگزيد. حضور قوام در عمارت بهارستان و عضويت او در هيئت صدور احكام او را با كميسيون عالي آشنا ساخت و سردار اسعد علاقه زيادي به قوام پيدا كردسردار اسعد در امور ديواني و اداري سابقه‌اي  نداشت پس به شخصي كه اين سابقه را داشته باشد نياز داشت و او در بين مشروطه خواهان كسي مناسبتر از قوام را نيافت. بعد از سردار اسعد مستوفي الممالك نخست وزير شد و او ميرزا احمد خان قوام السلطنه را به وزارت جنگ منصوب كرد. قوام دركابينه صمصام السلطنه وزارت داخله را عهده دار بود. و از همان زمان براي تشكيل ژاندارمري اقدام كرد. واز افسران سوئدي براي اين امر درنظر گرفت اولين گروهي كه در 1290 ش . وارد ايران شدند 3 نفر بودند كه بعد از اين تعداد بيشتر شد. او در طول زندگي سياسي خود هميشه به ژاندارمري توجه خاص داشته است. بعداز صمصام السلطنه ميرزا محمد علي خان علاء السلطنه به رئيس الوزرايي انتخاب شد و ميرزا احمد خان را وزير ماليه كرد. و مدتي هم فرمانروايي آذربايجان را به عهده داشت.


فصل سوم

قوام فرمانرواي خراسان و سيستان:

كابينه مستوفي الممالك دربهمن / 1296 براي اداره امور ايالت پهناور خراسان به قوام السلطنه اختيارات مطلق داد.

قوام السلطنه تنها فردي بود كه واليگري خراسان و سيستان را تواماً خواستار شد ازجمله كارهايي كه در طي اين دوران انجام داد:

1-   تاسيس ژاندارمري  و تظميم

2-   گارد مخصوص والي

3-   خريد پنچ هزار قبضه تفنگ

4-   مجازات شديد براي شهرب مسكر

5-   تعميم و گسترش فرهنگ و معارف

6-   قوام از شهر مشهد كانديداي مجلس چهارم شد.

7-   اجاره داري آستان قدس را بر عهده داشت.

8-درهمين زمان (1300) بود كه بازداشت شد و به مدت 52 روز در زندان كودتاگران عشرت آباد افتاد.


فصل چهارم

بركناري سيد ضياء الدين و رئيس الوزرائي قوام:

هنگاميكه قوام در سال 1300 در زندان عشرت آباد زنداني بود ملك آراء رئيس تشريفات به ملاقات او آمد و قوام را با خود به كاخ فرح آباد برد و قوام در آنجا فرمان رئيس الوزرائي خود را دريافت كرد.

درهمين ملاقات بودكه موافقت احمد شاه را  براي آزادي زندانيان سياسي كه حدود 200 نفر وبودند جلب كرد.

اقدمات قوام پس از رسيدن به منصب رئيس الوزرايي :

قوام از زمانيكه فرمان رئيس الوزرائي را دريافت كرد: (او دركابينه اول خود سردار سپه را به وزارت جنگ منصوب كرد)

      ·  ازمجلس براي وزير ماليه اختياراتي دريافت كرد و درامور مالي و اصلاحاتي انجام شد.

      ·  براي اولين بار بودجه مملكتي را به مجلس برد و به تصويب مجلس رساند.

   ·قرارداد 1921 كه بين ايران و شوروي بود مدتهابود كه بلاتكليف مانده بود و شوروي خواهان مشخص شدن وضعيت اين قرارداد بود در زمان قوام در 23 آذر 1300 به تصويب مجلس رسيد در 26 فصل تنظيم شد.

   ·قوام در اين زمان قشون متحد الشكلي را مركب از بريگارد مركزي، قزاقها، ژاندارمرها و باقي مانده پليس جنوب بودند و تعداد آنها 30 هزار نفر بود بوجود آورد وپنج لشگر مجهز درمركز وشرق و غرب و جنوب و شمال غربي پي ريزي كرد.

در 29دي 1300 به علت مشاجره شديدي كه بين او و مصدق السلطنه وزير ماليه خود بوجود آمد از كار كناره گيري كرد و مشير الدوله جانشين وي شد.

به علت مشكلات عديده اي كه در زمان مشير الدوله بوجود آمد ازجمله (تحصن آزاديخواهان در مجلس و اجتماع مخالفين درمسجد شاه) و مردم و مجلس خواهان بركناري او شدند و مجلس مجدداً قوام را به رئيس الوزرائي برگزيد. و قوام اين بار كار خود را با قاطعيت تمام آغاز كرد.


فصل پنجم:

رئيس الوزرايي قوام السلطنه : (1301-1300)

قوام پس از اينكه براي دومين بار از سوي مجلس به مقام وزرايي انتخاب شد مهم ترين مشكلش در اين زمان تندرويهاي رضاخان سردار سپه بود. قوام كسي نبود كه در مقابل خود سري هاي سردار سپه سكوت كند ابتدا درمقام موعظه و نصيحت با سردار صحبت كرد و سپس به رهبري سيد حسن مدرس درمجلس او را موعظه كرد كه حملات مجلس به سردار سپه ابعاد گسترده اي يافت و درمطبوعات نيز منعكس شد.

قوام در روز بعد از جريان مجلس هيأت وزيران را تشكيل داد و سردار سپه را نسبت به كارهايش مورد توبيخ و سرزنش قرار داد و درنهايت هم او را از وزارت جنگ بركنار كرد (برخورد با سردار سپه)

اقدامات قوام در دوره دوم نخست وزيري:

1. بركناري سردار سپه از وزارت جنگ كه تخم كينه و دشمني در دل سردار سپه ايجاد كرد و او قصد از ميان برداشتن قوام را داشت چون فقط قوام دربرابر خواسته‌هاي سردار سپه مي  توانست مقاومت كند.

2. قوام مي خواست با بوجود آوردن خط سومي در سياست خارجي ايران را از استثمار دو همسايه شمالي و جنوبي شوروي و انگليس نجات دهد او مي خواست در اصلاح امور اقتصادي از امريكا كمك بگيرد و به همين مناسبت هم منابع نفتي شمال را به يك شركت امريكايي به نام استاندار اويل واگذار كرد و اين امر را با متوليان مجلس و هواداران خود از جمله حسن مدرس، تيمور تاش و نصرت الدوله درميان گذاشت و در روز 20 آبان 1300 اين طرح را به تصويب مجلس رساند.

3. قانون هيأت منصفه و حاكمه وزراء را تقديم مجلس نمود به تصويب رساند.

4. همچنين قانون يا طرح استخدام مستشاران خارجي را براي سامان دادن به اوضاع اسفناك ماليه را نيز به تصويب رساند.

5. قانون تشكيل خزانه داري كل را نيز به تصويب مجلس رساند.

6. قانون ديگري تحت عنوان اعزام محصلين نظامي به اروپا به تصويب مجلس رسانيد. او ابتدا تصميم داشت نيروهايي از فرانسه استخدام كند ولي انگليس موافقت نكرد ونيروهاي نظامي به اروپا اعزام شدند.

قوام السلطنه در 5 بهمن 1301 در سراشيبي سقوط قرار گرفت و اين درحالي بودكه 46 نفر از 83 نفر حاضر در مجلس به او رأي اعتماد دادند و قوام با مخالفت هرچه بيشتر سردار سپه و يارانش مواجه شد. درنهايت قبل از اينكه با راي عدم اعتماد مواجه شد در 6 بهمن 1301 استعفاي خود را به احمد شاه تسليم نمود و مستوفي الممالك جانشين او شد. در دوره چهارم قوام ازمشهد كانديد مجلس چهارم شده بود.


بخش دوم

فصل اول : قوام در اروپا

قوام انتخابات در دوره پنجم (1302) باز هم كانديداي نماينده مجلس شد اما اين بار از تهران وراي لازم را آورد. ولي قبل از افتتاح مجلس به اروپا تبعيد شد و در 16 مهر 1302 توسط وزارت جنگ به اتهام رهبري شبكه ترور رضاخان بازداشت شد و به اروپا تبعيد گرديد (1309-1302)

با بركناري قوام زمينه براي زمامداري سردار سپه فراهم شد و فرمان رئيس الوزرائي وي توسط احمد شاه امضاء شد. ]با مخالفت انگليسي ها با قوام و موافقتشان بارضاخان باعث شد در 9 آبان 1304 زمينه خلع قارجاريه اعلام شود. قوم پس از هفت سال از اروپا به ايران بازگشت مشروطه به اينكه درلاهيجان به چايكاري و برنجكاري بپردازد.[

احمد شاه پس از امضاي فرمان رئيس الوزرائي سردار سپه عازم اروپا شد. بعد از چهار ماه مجلس پنجم افتتاح گرديد از همين زمان بودكه نغمه تبديل رژيم به جمهوريت نواخته شد ولي با مخالفت شديد مواجه شد بطوريكه سرانجام سردار سپه از برقراري جمهوري صرفنظر كرد.

احمد شاه زمانيكه در اروپا بود از اين موضوع اطلاع يافت و با قوام السلطنه به مشاوره پرداخت و از او چاره جويي كرد قوام به احمد شاه پيشنهادهايي داد:

1.      عزل سردار سپه ازنخست وزيري.

2.      جانشيني مستوفي الممالك به نخست وزيري كه داراي وجهه علمي بود و مورد قاطبه مردم.

3.      واگذاري وزارت جنگ به امير اقتدار كه بين قشون از محبوبيت بالايي برخوردار بود.

4.   قوام تصور كرده بود كه با عزل سردار سپه سرو صدا و تظاهرات بلند و به همين علت از شاه خواست كه بزودي تسليم برنامه هاي سردار سپه نشود.

5.   ازشاه خواست طي تلگرافي رمزي خزعل را ازماجرا با خبر سازد تا درصورت تصرف تهران توسط نيروهاي سردار سپه سلطنت طلبان خوزستان به مركز حمله كنند.

و درنهايت نتيجه اين شدكه : احمد شاه معتقد به تسليم بود و قوام السلطنه معتقد به مبارزه.

نصايح قوام درشاه موثر واقع نشد و بالاخره با تائيد و صلاح انديشي مجلس شواري ملي دستور صدور فرمان رئيس الوزرائي او را به وليعهد صادر نمود ودر حقيقت اولين قدم براي خلع سلسله قاجاريه برداشته شد. قوام وقتي در سال 1309 بر ايران بازگشت و با رضاشاه ملاقات كرد رفتار و كردار قوام در آن ايام بسيار محافظه كارانه و متين بود به طوري كه كوچكترين سوءظني ايجاد ننمود و براي او پرونده اي تشكيل نشد تا 1320 وضع بر همين منوال بود.

در3 شهريور 1320 با ورود متفقين ازچند طرف به ايران لشكرهاي مرزي از هم پاشيده شد، امنيت ظاهري بهم ريخت بعد از سه هفته از ورود متفقين رضاشاه به طور اجباري از سلطنت كناره گيري كرد واز ايران خارج شد در همين زمان قوام السلطنه كه در لاهيجان بود به تهران آمد و خانه او ميعادگاه مردان سياست پيشه و ستمديدگان دوران ديكتاتوري شد. جرايد تازه انتشار يافته از دولتمرداني مثل قوام السلطنه و مؤتمن الملك و مصدق السلطنه تجليل فراوان مي كردند و آنها را به ميدان سياست مي خواندند.

قوام السلطنه هم مثل فروغي اعتقاد به انعقاد قرارداد بين سه كشور كه ضامن بقاء و استقلال ايران مي شد از اين رو دولت فروغي مورد تأييد قرار مي داد البته به شرطي كه قرارداد اتحادبين ايران و دولتين بسته شود درغير اينصورت دولت فروغي هم بايد از بين برود. فروغي از قوام السلطنه خواست تا به عنوان وزير مشاور وارد كابينه شود ودولت از نظر سياست خارجي و داخلي مشاوره دهد ولي قوام اين پيشنهاد را نپذيرفت. وطي اعلاميه اي انصراف خود را از سياست اعلام كرد.

بعد از امضاء اتحاد بين ايران و شوروي و انگليس دولت فروغي هم متزلزل شد و دوستان قوام تلاش كردند قوام را به نخست وزيري برسانند.

محمدرضا شاه از اطرافيان خود درباره ي برخورد قوام با پدرش و قدرت او بسيار شنيده بود و دردل نسبت به او كينه داشت و دراولين برخورد به آنچه شنيده بود يقين يافت و در ملاقاتش با قوام از قوام خواست تا از حمايت علي سهيلي براي رسيدن به نخست وزيري دريغ نكند قوام هم در ملاقات با محمدرضا پهلوي او را كودكي فرض كرد و با سخنان تحقيرآميز او را از دخالت درا مور كشور منع نمود.

فروغي رفت و سهيلي جاي او نشست. قوام شروع به تجهيز قوا نمود و چهار ماه بعد 8 مرداد 1321 علي سهيلي از صحنه سياست خارج ساخت و خود با راي مجلس زمام امور را در دست گرفت.

سومين دوره نخست وزيري قوام : (مهر تا بهمن 1321)

آغاز سومين دوره نخست وزيري قوام مقارن بود با جنگ جهاني دوم و توقف نيروهاي نظامي خارجي درايران كه مشكلات فراواني بوجود آورده بود از آن جمله بي امنيتي و كمبود غذا و خوار وبار بود وقوام درپي برداشتن اين مشكلات وحفظ مصالح كشور كه مورد توجه اكثريت و تأييد مجلس شوراي ملي قرار گرفت.

اقدامات قوام در اين دوره:

1.      تاسيس وزارتخانه اي به نام وزارت خوار و بار كه به علت داشتن رئيس نالايق ناموفق ماند.

2.   وزير مختارهاي انگليس و شوروي دائم از ايران تقاضاي ريال مي نمودند و قوام براي رفع اين بحران تقاضاي اختيارات نمود ولي مجلس اين تقاضا را رد كرد.

3.   براي سرو صورت دادن به وضع مالي كشور، دكتر ميلسپوامريكائي رابراي رياست كل دارايي استخدام كرد وبه دنبال آن درهمين دوره قوام لايحه تعليمات اجباري را به مجلس تقديم كرد.

پائيز 1321 قحطي ظاهر شد 17 آذر و به دنبال اين مشكل مردم و تظاهر كنندگان به مجلس شوراي ملي هجوم بردند و خسارات زيادي به بار آوردند مغازه ها را غارت كردند، روزنامه اطلاعات را به آتش كشيدند و سرانجام هم به خانه قوام رفتند و آنجا را به آتش كشيدند و اثاثيه منزل او را غارت كردند.

دولت قوام ناچار شد با خشونت با آنها برخورد كند امتياز روزنامه ها لغو شد تمام روزنامه ها توقيف شدند و تمام كسانيكه درحادثه 17 آذر (شورش كمبود نان و قحطي) نقش داشتند بازداشت كرد وبا آنها برخورد شد. درحادثه 17 آذر دست شاه ديده مي  شد و عامل اجرايي آن روزنامه اطلاعات و برادران مسعودي بودند. بعد از اين واقعه قوام كابينه خود را ترميم كرد و چهره هاي تازه اي را وارد كابينه نمود ولي با كارشكني هاي زيادي مواجه شد ودربهمن ماه از كاركناره گرفت.

كابينه قوام درسال 1321 مجموعاً شش ماه ودوازده روز طول كشيد و قوام بعد از استعفا به لاهيجان رفت اودر پي فرصت براي بازگشت مجدد بود.


فصل دوم

نخست وزيري چهارم قوام:

نظري اجمالي بروقايع سال 1324:

سال 1324 پرمخاطره ترين و خطرناكترين دوره تاريخ ايران به شمار مي رود.

ا. چهار نخست وزير پي در پي جاي خود را عوض كردند.

2. حزب توده ايران در منتهاي قدرت بود.

3. آذربايجان و كردستان ومازندران درآستانه سقوط بودند.

4.      اغتشاش و خونريزي درتمام شهرها به چشم مي خورد

5.   مجلس به جاي كمك به دولت خود سري آغاز كرده بود و به دنبال مصالح شخصي اش بود اعضا مجلس اكثريت 79 نفري با اقليت 40 نفري مبارزه علني داشتند.

6.   حكيمي زمام امور را به دست گرفت- آذربايجان و كردستان سقوط كردند-لشكر تبريز تسليم شد و دموكرات فرقه سي و حزب كومله كردستان حكومت را دردست گرفتند.

شورويها در امور مداخله مي كردند وجلوي هر اقدام نظامي ايران را سد كرده بودند، حكيمي باحمايت انگليس بركرسي صدارت نشسته بود و شوروي ها از اين مسئله ناراضي بودند. بحران و ناامني همه تهران را فراگرفت وهمه خواهان روي كارآمدن فردي مقتدر بودند كه مورد اعتماد روسها باشد و بتواند جلوي طوفان عظيمي كه سراسر كشور را تهديد مي  كرد بگيرد. درهمين زمان تدريجاً روزنامه ها نام قوام سياستمدار چيره دست و كاركشته را به ميان كشيدند.

بالاخره به تلاش همه جانبه قوام مورد توجه عده اي از نمايندگان مجلس قرار گرفته و او را كانديداي نخست وزيري نمودند. حكيمي استعفا داد چون مي دانست كه مرد اين ميدان نيست و مجلس با و جود مخالفين سرسخت و طرفدار انگليس با 52 رأي درمقابل 51 رأي قوام بر صندلي صدرات نشست.

مجلس پانزدهم و قوام :

قوام دربحراني ترين زمان روي كارآمد بطوريكه مردم از موفقيت او نيز مأيوس شده بودند و كار مملكت را تمام شده مي  دانستندقوام از لحظه اي كه رأي اعتماد گرفت بازي هاي سياسي خود را آغاز كرد اولين بازي كه با موفقيت انجام گرفت مماشات با مجلس چهاردهم بود كه مزاحمتي براي او فراهم نسازد.

دراين مجلس افرادي مثل سيد ضياء الدين، علي دشتي، دكترطاهري، سيد كاظم جليلي كه طرفدار انگليس بودند حضور داشتند و با قوام سرسختانه مبارزه مي كردند چون عمر مجلس چهاردهم روبه پايان بود قوام سعي كرد دراين مدت برخوردي بامجلس نداشته باشد پس از 18 روز وزيران خود را به شاه و مجلس معرفي كردو فرداي آن روز به مسكو عزيمت نمود.

قوام دراين مسافرت با چند مسأله مواجه بود:

1.      تخليه ايران از قواي نظامي شوروري كه  بايد تا شش ماه پس از خاتمه جنگ انجام مي‌گرفت.

2.      نجات آذربايجان از دست دموكرات فرقه سي بود كه آنهم مورد موافقت واقع نشد.

3.      روسها خواستار امتياز نفت شمال بودند آن هم نه بصورت شركت مختلط.

درتمام مدتي كه قوام و هيئتش درمسكو بودند هيچگونه موافقتي با خواسته هاي مشروع و قانوني قوام السلطنه به عمل نيامد. قوام پس از بي نتيجه ماندن مذاكراتش با روسها به فكر افتاد كه بايد به امريكائيها نزديك شود. سفير جديد شوروي سادچيكف درتهران در روز 29 اسفند وارد تهران شد و از سوم فروردين مذاكرات خود را با قوام آغاز كرد درهمين زمان موضوع تخليه ايران درشوراي امنيت مطرح بود. بالاخره مذاكرات قوام و سادچيكف 15 فروردين 1325 پايان يافت و موافقت نامه هايي بين طرفين امضاء شد.

روسها طبق مقاوله نامه امضاء شده درموعد مقرر خاك ايران را تخليه كردند و قوام نيز براي ترضيه خاطر شوروي امتيازاتي به آذربايجان داد و از آنها براي مذاكرات حضوري به تهران دعوت نمود. دراين زمان قوام در مورد اعتماد كامل شورويها بود و حزب توده ايران و شوراي متحد كارگري و احزاب چپ نما از او حمايت و پشتيباني مي‌كردند و قوام دست به اقداماتي مي‌زد كه رضايت بيشتر حزب توده رافراهم كند ازجمله به بازداشت عده اي از مخالفين روسها كه متهم به همكاري با انگليسي ها بود اقدام نمود مانند : سيد ضياء الدين طباطبائي، علي دشتي، دكتر طاهري.

قوام پس از بازگشت از مسكو بازيهاي سياسي خود را آغاز كرد اولين قدم او باز گرفتن قدرت از حزب توده وتشكيل شوراي عالي كار بود و شوراي عالي اقتصاد را بوجود آورد وبراي روابط زارع و مالك مقرراتي وضع كرد و بالاتر از همه تشكيل يك حزب سياسي به نام حزب دموكرات ايران بود. زيرا او خوب مي  دانست كه براي مقابله با جمعيت موجود يك جمعيت مشابه لازم دارد. بنابراين براي پاشاندن حزب توده و فرقه دموكرات آذربايجان و حزب كومله كردستان لازم بود كه حزب قوي تشكيل دهد تا در زمان لزوم آن حزاب را بكوبد. (حزب قوام حزب آزادي نام داشت) درهمان روزهاي اوليه نخست وزيري خود يك سازمان مخفي تشكيل داده بودكه به نفع قوام جاسوسي مي  كردند. قوام در اواخر مهرماه استعفاي خود را به شاه تسليم كرد و مجدداً مأمور تشكيل كابينه گرديد. انتخابات دوره پانزدهم بعد از رفع غائله آذربايجان در سرتاسر كشور آغاز شد.

روز 25 تيرمجلس پانزدهم افتتاح گرديد و بالافاصله سردار فاخرحكمت كانديداي حزب دموكرات به رياست مجلس انتخاب گرديد.

قوام در سراشيبي سقوط:

بالاخره قوام در 29 مهر 1326 درمجلس حضور يافت گزارش خود را از مسافرت مسكو تنظيم مقاوله نامه نفت را قرائت كرد اين طرح در مجلس رد شد و اين امر باعث شد  باب گفتگويي با شركت نفت ايران و انگليس گشوده شود. رسانه هاي گروهي حملات خود را به قوام شروع كردند و او را عامل ارتجاع خواندند! از همين زمان بود كه توطئه ها از هر طرف عليه قوام آغاز شد و شاه رهبري اين مخالفين را به عهده گرفت. همه كسانيكه طرفدار و وفادار به قوام بودند حالا برضد قوام به پا خواستند، شاه به قوام تكليف استعفا كرد قوام پاسخ داد با راي مجلس آمده ام و با رأي مجلس ازكار خارج خواهم شد.

قوام در مجلس حضور يافت و طبق نطق مفصل و مستندي درباره 22ماه زمامداري خود توضيحات لازم را برشمرد و از مجلس تقاضاي راي اعتماد كرد و مجلس را ترك نمود از 112 نفر حاضر در مجلس 46 رأي مثبت و 38 رأي كبود به مجلس داده شد درنتيجه دولت قوام پس از 22 ماه سقوط كرد.

قوام السلطنه در دوران خانه نشيني :

دولت تنظيم پرونده :

قوام پس از سقوط را اروپا را در پيش گرفت ولي دولت حكيمي از صدور گذرنامه براي او خودداري كردند و او با گذرنامه عادي به فرانسه رفت، دولت حكيمي براي قوام پرونده اي تشكيل داد و قوام پس از اطلاع از پرونده مطروحه روز18 ارديبهشت 1327 به تهران بازگشت و توسط جرائد له وعليه او استقبال بي سابقه اي به عمل آمد.

بازداشت قوام :

قوام در واقعه 15 بهمن 1327 كه جريان ترور شاه دانشگاه تهران بود بازداشت شد ولي چند روز بعد عازم اروپا شد قوام در اروپا مطلع شد كه شاه براي ازدياد قدرتش درمورد تشكيل مجلس و موسسان برآمده و در جلسه اي كه سران نهضت مشروطيت هم در آن شركت داشته اند شاه خواسته چند اصل از قلم قانون اساسي را تغيير دهد.

نامه هاي قوام به شاه:

قوام در اروپا نامه اي نصحيت آميز دركمال ادب و فروتني براي شاه فرستاد و درآن متذكر شد «براي ممكلت هيچ خطري بزرگتر و لطمه اي عظيم تر از اين نيست كه تنها وثيقه بقاي ايران يعني قانون اساسي وسيله بازيچه و دستخوش تغيير و تبديل گردد»

عريضه سرگشاده قوام از روي حسن نيت و تواضع كامل و براساس خيرخواهي و جلوگيري از استبداد درايران نوشته شده بود درشاه تأثير سوئي بخشيد و درجواب نامه اي اهانت آميز به امضاي حكيمي براي قوام ارسال داشت و درپايان، نامه لقب «جناب اشرف» را از او سلب نموده بود.

قوام از اروپا پاسخ محمد رضا را با تهور كامل و بي پرده و عريان نوشته بود درجرايد انتشار داد و درآن نامه شاه را بي رحم و بي انصاف و ديكتاتور خوانده بود و درپايان نامه افزوده بود:

ما نصيحت به جاي خود كرديم.

چند وقتي دراين بسر برديم

گر نيايد به گوش رغبت كس

 

به رسولان پيام باشد و بس.

فصل سوم :

پنجمين نخست وزيري قوام :

قوام در نيمه دوم سال 1329 به ايران بازگشت و به زندگي عادي خود ادامه داد، مرگ برادرش وثوق الدوله دربهمن ماه همين سال در روحيه او دگرگوني ايجاد كرد درتيرماه 1331 مصدق وزير وقت ازكار كناره گيري كرد محمدرضا پهلوي به قوام پيشنهاد نخست وزيري قوام را داد و او هم پذيرفت.

پنجمين نخست وزيري قوام در 26 تير 1331 آغاز شد و روز 30 تيرماه همانسال باشكست فاحش سياسي پايان يافت و قريب 3 سال آثار مترتب به آن قوام را روحاً و جسماً ناتوان كرد زير بناي نخست وزيري پنجم توسط اشرف پهلوي بنيان گرفت.

شكست مفتضخانه قوام مولود ناتواني شاه درتصميم گيري او بود. اين رويداد مهم سياسي محمد رضا پهلوي و خانواده او را خوار و خفيف و دربه دركرد درهفته دوم زمامداري مصدق درباره دفاتر خانواده سلطنتي اعم از مادر وخواهران و برادران شاه بسته شد و آنها به صورت تبعيد به خارج رفتند.

دستورات شاه به اجرا در نمي آمد- مصدق ماننديك فاتح آنچه را مي خواست انجام مي‌داد. قوام دراين شكست نقش مهمي داشت.

انگيزه هاي قوام از نوشتن خاطراتش :

قوام السلطنه پس از ارسال پاسخ متهورانه به شاه درصدد برآمد براي دفاع از خود خاطرات سياسي و تلاش خود را براي بازگرداندن آذربايجان واستقلال ايران بنويسد تابعد از مرگش انتشار يابد، او در تابستان 1329 دست به اين اقدام مهم زد. در همين زمان به جنوب فرانسه و شهر ساحلي دوويل رفت. مهمترين عاملي كه موجب نوشتن خاطرات شد، نامه اي بودكه حكيم الملك وزير دربار وقت به دستور پهلوي آنرا را امضاء و براي قوام السلطنه فرستاده بود.

قوام براي نوشتن خاطرات يكي از گردانندگان حزب دموكرات ايران را كه مدتي هم دريكي از كابينه هاي او وزير بود به دوويل دعوت كرد تا به كمك وي خاطرات خود را بنويسد نوشتن اين خاطرات قريب 15 روز صبح وعصر طول كشيد (هرروز 6ساعت)

قوام پس از اتمام يادداشتهاي به پاريس مراجعت كرد و آنرا دربانكي به امانت گذاشت تابعداز مرگش منتشر شود و قوام كليد بانك را نزد همان وزير به امانت سپرد. قسمتي از آن انتشار يافت ولي يادداشتها بعد به دست ساواك توقيف شد و از دست صاحب آن خارج به سرنوشتي نامعلوم دچار شد.


نگاهي گذرا بر ظهور تا سقوط قوام السلطنه (نتيجه گيري)

-         از اواخر سلطنت ناصرالدينشاه وارد دربار شد.

-         قوام ظرف چهل سال 24 فرمان وزارت دريافت كرد: 13 بار وزير داخله، 4 بار وزارت امور خارجه و ..

-         ظرف سي ويك سال 5 بار نخست وزير شد:

-         ا/خرداد تا بهمن 1300     2/خرداد تا بهمن 1301                   3 /مهر تا بهمن 1321

- 4/ اسفند 26-1324           5/ 27-30 تير 1331.

-         3 سال فرمانرواي كل خراسان وسيستان بود.

-         2 دوره رئيس مجلس ملي گرديد (دوره چهارم و پنجم)

-         بارها به زندان افتاد

1. 1300  52 روز در زندان كوتاگران افتاد.

2. 1302 16 روز در زندان قزاقها زنداني بود.

4.      1309-1302 به اروپا تبعيد شد.

-         يازده سال هم در لاهيجان تحت نظر نظميه قرار داشت.

-         درطول زندگيش 3 بار اموالش مصادره و غارت شد.

1.      فروردين 1299 وقتيكه والي خراسان و سيستان بود توسط كلنل محمد تقي خان اموالش ضبط شد.

2.   17 آذر 1321 خانه اش را به آتش كشيدند و تمام اموالش را به غارت بردند. (مصادف با سومين دورن نخست وزيري)

3.      30 تير 1331  براساس مصوبه مجلس اموالش غارت شد و به مصادره درآمد.

-    قوام سرانجام در 31 تير 1334 در سن 82 سالگي درتهران درگذشت و در صحن نوي قم در مقبره خانوادگي مدفون گرديد.

قوام وصيت نامه رسمي خود را در دفترخانه 52 به مديريت شرف العلماء تنظيم كرده بود و هرساله آنرا تجديد مي كرد.

قوام از ثلث دارايي خود براي مدت 75 سال نماز و روزه گذاشته بود و مبلغي براي كفن و دفن و كمك به مستنمندان و تعمير مقبره خانوادگي در نظر گرفته بود.

دارائي او بعد از پرداخت بدهي ها ده  ميليون تومان ارزيابي شده است.

نقدي بركتاب ازديد نگارنده اين مقاله:

كتاب زندگي قوام السلطنه توسط جناب آقاي دكتر باقر عاقلي درهفتصد صفحه و دو بخش گردآوري شده است، در انتشارات جاويدان به چاپ رسيده است درسال 1376.

كتاب داراي نثري روان و سليس و با قلم شيوايي نگارش يافته است.

   ·كتابهاي خاطرات جزء آن دسته كتابهايي است كه درآنها به خوبي به جزئيات دوره خاص مورد بررسي مي  پردازند.

   ·ازنقاط ضعف اين گونه كتابها شايد آن باشد كه ما بدانيم كتابي كه مطالعه مي‌كنيم جزء كتابهايي است كه توسط موافقان رژيم يااوضاع دوره مورد بررسي نوشته شده يا توسط مخالفان آن دوره بعد از آن است كه بايد بالعكس آن را هم مورد مطالعه قرار دهيم تا بتوانيم به تحليل درست برسيم.

   ·نكته ديگر از آنجاكه خاطرات اكثر اوقات توسط خود افراد نگارش و جمع آوري مي شود بيشتر به نفع خودشان و با موضع گيري خاصي نگارش مي يابند كه اين مي تواند نقطه ضعفي بركتاب به شمار آيد كه در اين موقع نويسنده كمتر به خطاها واشتباهات خود يا كوتاهي هايي كه كرده اشاره مي‌كند و بيشتر نقاط مثبت زندگي اش را پررنگتر جلوه گري مي نمايد. كه دراين زمان بايد تسلط بيشتر داشت تا به اظهارنظر درست و صادقانه پرداخت.

      ·  ازنقاط مثبت كتابهاي خاطرات بالاخص اين كتاب مورد مطالعه:

اين است كه كتاب را در دو بخش مجزا كه مربوط به دو دوره خاص است جداگانه به وقايع هردو پرداخته وبطور كلي وقايع را بصورت سالشمار شرح مي  دهند و اين امر كار خواننده را راحتتر مي‌كند.

    ·ازنقاط مثبت ديگر كتابهاي خاطرات اين است كه چون اكثر اين خاطرات پس از مرگ آنها به انتشار مي‌رسد صادقانه تر به شرح وقايع مي پردازند و از اظهار حقايق هيچ ابايي ندارند و آنها را كتمان نمي كنند .

   ·ازآنجا كه كتابهاي خاطرات بيشتر شرح حال و زندگي افراد است مخصوصاً افراد خاص و برجسته افراد تمايل بيشتري به مطالعه اينگونه كتابها دارند.

درنهايت اين گونه كتابها:

از آنجا كه سريعتر انسان را به مقصد مي رساند و راحتتر انسان را به آنچه مي خواهد مي رساند كتاب مورد پسند تري است.

خاطره نويسي در ايران بيشتر در دوره معاصر رواج يافته است. (ازدوره قاجار باب بوده اما در معاصر بيشتر شده است).


فهرست مطالب

         عنوان                                                                                                          صفحه

مقدمه:............................................................................................................... 2

زندگينامه قوام السلطنه:................................................................................. 3

فصل اول........................................................................................................... 5

قوام السلطنه قبل از مشروطيت :................................................................... 5

فصل دوم.......................................................................................................... 6

قوام السلطنه بعد از مشروطيت:.................................................................... 6

فصل سوم........................................................................................................ 8

قوام فرمانرواي خراسان و سيستان:............................................................. 8

فصل چهارم...................................................................................................... 9

بركناري سيد ضياء الدين و رئيس الوزرائي قوام:...................................... 9

اقدمات قوام پس از رسيدن به منصب رئيس الوزرايي :.............................. 9

فصل پنجم:..................................................................................................... 11

رئيس الوزرايي قوام السلطنه : (1301-1300)............................................ 11

اقدامات قوام در دوره دوم نخست وزيري:.................................................. 11

بخش دوم....................................................................................................... 13

فصل اول : قوام در اروپا............................................................................... 13

سومين دوره نخست وزيري قوام : (مهر تا بهمن 1321)............................. 16

اقدامات قوام در اين دوره:............................................................................. 16

فصل دوم........................................................................................................ 18

نخست وزيري چهارم قوام:........................................................................... 18

نظري اجمالي بروقايع سال 1324:............................................................... 18

مجلس پانزدهم و قوام :................................................................................ 19

 

 

قوام در سراشيبي سقوط:............................................................................ 21

قوام السلطنه در دوران خانه نشيني :......................................................... 22

دولت تنظيم پرونده :.................................................................................... 22

بازداشت قوام :.............................................................................................. 23

نامه هاي قوام به شاه:................................................................................... 23

فصل سوم :.................................................................................................... 24

پنجمين نخست وزيري قوام :....................................................................... 24

انگيزه هاي قوام از نوشتن خاطراتش :........................................................ 25

نگاهي گذرا بر ظهور تا سقوط قوام السلطنه (نتيجه گيري)....................... 26

نقدي بركتاب ازديد نگارنده اين مقاله:......................................................... 27

 

 


موضوع :

معرفي كتاب زندگي قوام السلطنه

درس مربوطه:

انقلاب اسلامي

استاد راهنما:

جناب آقاي دكتر فياضي

دانشجو:

سيده سهيلا طباطبائي

شماره دانشجويي:

82822258480

گروه:

تاريخ

 

 

 

پائيز 86-85

 


 
 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 17:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد استاد شهريار شاعر افسانه‌اي

بازديد: 139

استاد شهريار شاعر افسانه‌اي

شرح مختصر احوال و زندگاني شاعران او

سيد محمد حسين بهجت تبريزي فرزند حاج مير آقا خشكنابي مقارن انقلاب مشروطيت و بين سالهاي 1283-1285 شمسي در روستاي خشكناب نزديك بخش قده چمن متولد گرديد پدرش كه در آغاز طلبه بود بعد مجتهد و سپس از وكلاي برجسته و اول آذربايجان مددي بود فاضل خوشنويس، كريم الطبح و با ايمان در سال 1313 شمسي مرحوم و در قم مدفون شد.

محمد حسين تحصيل را در مكتب خانه قريه زادگاهش با گلستان سعدي، نصاب، قرآن و حافظ آغاز كرد و نخستين مربي او ابتدا والد ماجدش و بعد مرحوم امير خيري بود. تحصيلات ابتدائي در مدرسه‌هاي متحده و فيوضات و متوسطه را در تبريز و دارالفنون تهران بپايان رساند.

در سال 1303 شمسي وارد مدرسه (طب دانشكده پزشكي امروز) شد. تا آخرين سال پزشكي را با هر مشتقي كه داشت پسري و در بيمارستان مراتب انترني را مي گذراند كه سبب پيشامدهاي عاطفي و عشقي، از ادامه تحصيل منصرف شد و كمي قبل از اخذ مدرك دكتري پزشكي را رها كرد و به خدمات دولتي پرداخت. بقول خود شهريار، اين شكست و ناكامي عشق موهبت الهي بود كه از عشق مجازي به عشق حقيقي و معنوي رسيد.

در اوايل جواني و آغاز شاعري «بهجت» و پس از سال 1300 كه به تهران رفت شيوا تخلص مي‌كرد ولي به انگيزة ارادت قلبي و ايماني كه از همان كودكي و نوجواني به خواجه شيراز داشت. براي يافتن تخلص بهتري وضو گرفت نيت كرد و دو بار از ديوان حافظ تفال زد كه هر دو بار كلمه «شهريار» آمد و چه تناسبي داشت با غريبي او و نيت تقاضاي تخلص از خواجه:

غم غريبي و محنت و بر نمي تابم

 

روم به شهر خود و شهريار خود باشم

دوام عمر و ملك او بخواه از لطف حق حافظ

 

كه چرخ اين سكه دولت به نام شهرياران زد

هر چند خود نيتي درويشان كرده بود و تخلصي «خاكسارانه» مي خواست ولي به احترام حافظ تخلص «شهريار» را پذيرفت.

شهريار شاعري مومن و مسلمان بود. عمق اعتقادات قلبي او از خلال بسياري از اشعارش بخوبي پيداست.

از ديگر خصوصيات بارز او رقت و حساسيت فوق العاده فروتني و درويشي هميشگي مهمان دوستي و مهمان نوازي دائمي اخلاص و صميميت ويژه با دوستان واقعي، محلاح مفرط به تمامي هنرها بخصوص شعر، موسيقي و خوشنويسي بود او خط نسخ و نستعليق بويژه خط تحرير را خوب مي نوشت. در جواني سه تار مي زد و آنطور نيكو مي نواخت كه اشك استاد ابوالحسن صبارا جاري مي‌كرد و براي ساز خود مي سرود:

نالد به حال زار من امشب سه تار من


 

اين مايه تسلي شبهاي تار من


پس از مدتي سه تار را براي هميشه كنار گذاشت.

از آثار او مي‌توان به حيدر بابا هذيان دل موميائي افسانه شب و اي واي مادرم اشاره كرد.

عاقبت پس از هشتاد و سه سال زندگي شاعرانه پر بار و با افتخار روح اين شاعر بزرگ در 27 شهريور ماه 1367 به ملكوت علي پيوست و جسمش در مقبره الشعراي تبريز كه مدفن بسياري از شعرا و هنرمندان آن ديار ارجمند است بخاك سپرده شد. يادش گرامي باد.


مناجات

علي اي همه‌اي رحمت تو چه آيتي خدا را

 

كه به ما سوا فكندي همه سايه هما را

دل اگر خدا شناسي همه در رخ علي بين

 

به علي شناختن من بخدا قسم خدا را

بخدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند

 

چو علي گرفته باشد سرچشمة بقا را

مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ

 

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو اي گداي مسكين در خانه علي زن

 

كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را

بجز از علي كه گويد به پسر كه قاتل من

 

چو اسير تست اكنون به اسير كن مدارا

بجز از علي آرد پسري ابوالعجائب

 

كه علم كند به عالم شهداي كربلا را

چو بدوست عهد نبرد ز ميان پاكبازان

 

چو علي كه مي‌تواند كه بسر برد وفا را

نه خدا توامش خواند نه بشر توانش گفت

 

متحير چه نامم شده ملك لافتي را

بدو چشم خون خشانم هله‌اي نسيم رحمت

 

كه زكوي او غباري بمن آر توتيا را

باميد آنكه شايد برسد بخاك پايت

 

چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را

چه تويي قفاگردان بدعاي مستمندان
 

 

كه ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم خو پاي هر دم زنواي شوق اودم

 

كه لسان غيب خوشتر بنواز اين نوا را

همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي

 

به پيام آشنائي بنواز و آشنا را

 

زنواي مرغ يافق بشنو كه در دل شب

 

 

غم دل بدوست گفتن چه خوشست شهريارا

 

         

جلوه جانانه

شمعي فروخت چهره كه پروانة تو بود

 

عقلي دريد پرده كه ديوانه تو بود

خم فلك كه چون مه مهرش پياله‌هاست

 

خود جرعه نوش گردش پيمانة تو بود

پير خرد كه منع جوانان كند زمي

 

تا بود خود سبوكش ميخانه تو بود

خوان نعيم و خر من انبوه نه سپهر

 

ته سفره خوار ريزش انبانه تو بود

تا چشم جان ز غير تو بستيم پاي دل

 

هر جا گذشت جلوه جانانه تو بود

دوشم كه راه خواب زد افسون چشم تو

 

مران باغ را به لب افسانه تو بود

هدهد گرفت رشته صحبت بدلكشي

 

بازش سخن ز زلف تو و شانة تو بود

برخاست مرغ مهتم از تنگناي خاك

 

كورا هواي دام تو و دانه تو بود

بيگانه شد بغير تو هر آشناي راز

 

هر چند آشنا همه بيگانه تو بود

 

همسايه گفت كز سر شب دوش شهريار

 

 

تا بانك صبح ناله مستانه تو بود

 

         

 


ناكاميها

زندگي شد من و يك سلسله ناكاميها

 

مستم از ساعر خون جگر آشاميها

بسكه با شاهد ناكاميم الفتها رفت

 

شاد كامم دگر از الفت ناكاميها

بخت برگشته ما خيره سري آغازيد

 

تا چه باز و دگرم تيره و سرانجاميها

دير جوشي تو در بوته هجرانم سوخت

 

ساختم اينهمه تا دار هم از ناميها

تا كه نامي شدم از نام نبردم سودي

 

گر نمردم من و اين گوشه ناكاميها

نشود رام سر زلف دلارامم دل

 

ايدل از كف ندهي دامن آراميها

باده پيمودن و راز از خط ساقي خواندن

 

خرم از عيش نشا بودم و خياميها

 

شهريار اورق از اشك ندامت ميشوي

 

 

تا كه نامت نبرد در افق ناميها

 

         

 


چشمة قاف

از همه سوي جهان جلوه او مي بينم

 

جلوة اوست جهان كز همه سو مي بينم

چشم از او جلوه از او ما چه حريفيم ايدل

 

چهرة اوست كه با ديده او مي بينم

تا كه در ديده من كون و مكان آينه گشت

 

هم در آن آينه آن آينه رو، مي بينم

او صفيري كه ز خاموشي شب ميشوم

 

و آن هياهو كه سحر برسد كو مي بينم

چون بنوروز كند پيرهم از سبزه و گل

 

آن نگارين همه زنگ و همه بو مي بينم

تا يكي قطره چشيدم منش از چشمة قاف

 

كوه در چشمه و دريا به سبو مي بينم

زشتي نيست به عالم كه من از ديده او

 

چون نكو مينگرم، جمله نكو مي بينم

با كه نسبت دهم اين زشتي و زيباييرا

 

كه من اين عشوه در آينه او مي بينم

در نمازند درختان و گل از باد و زان



 

خم به سرچشمه و دركار وضو مي بينم

جوي راشده ئي از لؤلؤ درياي فلك

 

باز درياي فلك در دل جو مي بينم

ذره خشتي كه فرا داشته كيهان عظيم

 

باز كيهان بدل ذره فرو مي بينم

غنچه راهپيرهني كز غم عشق آمده چاك

 

خار را سوزن تدبير و رفو مي بينم

با خيال تو كه شب سر بنهم بر خارا

 

بستر خويش بخواب از پر قو مي بينم

با چه دل در چمن حسن تو آيم كه هنوز

 

نرگس مست تر اعر بدجو مي بينم

اين تن خسته ز جان تا به لبش راهي نيست

 

كز فلك پنجه قهرش به گلو مي بينم

 

آسمان راز بمن گفت و به كس باز نگفت

 

 

شهريار اسهنيمه زان راز نگو مي بينم

 

         

كنج ملال

خلوتي داريم و حالي به حال خويشتن

 

گر گذار دمان فلك حالي بحال خويشتن

ما در اين عالم كه خود كنج ملالي بيش نيست

 

عالمي داريم در كنج ملال خويشتن

ساية دولت همه ارزاني نو دولتان

 

من سري آسوده خواهم زير بال خويشتن

بر كمال نقص و در نقص كمال خويشتن بين

 

گر به نقص ديگران دمديي كمال خويشتن

كاسه گو آب حرامت كن بمجموزان سبيل

 

سفره پنهان ميكند نان حلال خويشتن

شمع بزم افروز را از خويشتن سوزي چه باك

 

او جمال جمع جويد در زوال خويشتن

خاطرم از ماجراي عمر بيحاصل گرفت

 

پيش‌بيني كو كز او پرسم مآل خويشتن

آسمان گو از هلال ابر و چه ميتابي كه ما

 

رخ نتابيم از مه ابر و ملال خويشتن

همچو عمرم بي و فابگذشت ما هم سالها

 

عمر گو بر چين بساط ماه و سال خويشتن

 

شاعران مدحت سراي شهريارانند ليك

 

 

شهريار ماغر نخوان غزال خويشتن

 

         

 


گوهر فروش

يارو همسر نگرفتم كه گرو بود پسرم

 

تو شدي ما در ومن‌با همه پيري پسرم

تو جگر گوشه هم از شير بريدي و هنوز

 

من بيچاره همان عاشق خونين جگرم

خون دل ميخورم و چشم نظر بازم جان

 

جرمم اين است كه صاحبدل و صاحبنظرم

منكه با عشق نراندم بجواني هواسي

 

هوس عشق و جوانيت به پيرانه سرم

پدرت گوهر خود تا بزرو سيم فروخت

 

پدر عشق بسوزد كه در آمد پدرم

عشق و آزادگي و حسن جواني و هنر

 

عجبا هيچ نيزيد كه بي سيم و زرم

هنرم كاهش گره بند زر و سيم بود

 

كه ببازار تو كار ني نگشود از هنرم

سيزده را همه عالم بدر امروز از شهر

 

من خود آن سيزدهم كز همه عالم بدرم

تا بديوار و درش تازه كنم عهد قديم

 

گاهي از گوچة معشوقة خود ميگذرم

تو از آن دگري رو كه مرا ياد تو بس

 

خود تود اينكه من از كان جهاني دگرم

از شكار دگران چشم و دلي دارم سير

 

شيرم و جوي شغالان نبود آنجورم

 

خون دل موج زند در جگرم چون ياقوت

 

 

شهريارا چكنم لعلم و والا گهرم

 

         

 


حالا چرا

آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا

 

بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا

نوشداروئي و بعد از مرگ سهراب آمدي

 

سنگدل اين زودتر مي خواستي حالا چرا

عمر ما را مهلت امروز و فرداي تو نيست

 

من كه يك امروز مهمان توام فردا چرا

نازنينا ما بناز تو جواني داده ايم

 

ديگر اكنون با جوانان ناز كن با ما چرا

وه كه با اين عمرهاي كوته بي اعتبار

 

اينهمه غافل شدن از چون مني شيدا چرا

شور فرهادم بپرسش سر بزير افكنده بود

 

اي لب شيرين جواب تلخ سربالا چرا

اي شب هجران كه يكدم درتو چشم‌ من نخفت

 

اينقدر با بخت خواب‌آلود من لالا چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پريشان مي‌كند

 

در شگفتم من نمي پاشد زهم دنيا چرا

در خزان هجر گل اي بلبل طبع حزين

 

خامشي شرط وفاداري بود غوغا چرا

 

شهريارا بي حبيب خود نمي كردي سفر

 

 

اين سفر راه قيامت مي روي تنها چرا

 

         

 


در راه زندگاني

جواني شمع ره كردم كه جويم زندگاني را

 

نجستم زندگاني را و گم كردم جواني را

كنون با بار پيري آرزومندم كه برگردم

 

به دنبال جواني كوره راه زندگاني را

بياد يار ديرين كاروان گمكرده را مانم

 

كه شب در خواب بيند همرهان كارواني را

بهاري بودو ما را هم شبابي و شكرخوابي

 

چه‌غفلت داشتيم اي گل شبيخون جواني را

چه بيداري تلخي بوداز خواب‌خوش مستي

 

كه در كامم بزهرآلود شهدشادماني را

سخن با من نميگوئي الا اي همزمان دل

 

خدايا با كه گويم شكوة بي همزباني را

نسيم‌ زلف‌جانان كو؟كه چون‌ برگ خزان‌ديده

 

بپاي سرو خود دارم هواي جانشفاني را

بچشم آسماني گردشي داري بلاي جان

 

خدايا برمگردان اين بلاي آسماني را

 

نميري شهريار از شعر شيرين روان گفتن

 

 

كه از آب بقا جوئيد عمر جاوداني را

 

         

 


ماه كليسا

اي پريچهره كه آهنگ كليسا داري

 

سينه مريم و سيماي مسيحا داري

گرد رخسار تو روح القدس آيد به طواف

 

چو تو ترسا بچه آهنگ كليسا داري

جزدل تنگ‌من ايمونس جان جاي تو نيست

 

تنگ مپسند، دلي را كه در او جا داري

مه شود حلقه به گوش تو كه گردنبندي

 

فلك افروزتر از عقد ثريا داري

به كليسا روي و مسجديانت در پي

 

چه خيالي مگر اي دختر ترسا داري

دگران خوشگل يك‌عضو و تو سرتاپاخوب

 

«آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري»

آيت رحمت روي تو به قرآن ماند

 

در شگفتم كه چرا مذهب عيسي داري

كار آشوب تماشاي تو كارستان كرد

 

راستي نقش غريبي و تماشا داري

كشتي خواب به درياچة اشكم گم شد

 

تو بچشم كه نشيني دل دريا داري

 

شهريار از سر كوي سهي بالايان

 

 

اين چه راهيست كه با عالم بالا داري

 

         

 


من و ما

مهتاب و سرشكي بهم آميخته بوديم

 

خوش رويهم آنشب من ومه ريخته بوديم

دور از لب شيرين تو چون شمع سيه روز

 

خوش آتش و آبي بهم آميخته بوديم

با گرية خونين من و خندة مهتاب

 

آب رخي از شبنم و گل ريخته بوديم

از چشم توسرمست وبه بالاي تو همدست

 

صد فتنه ز هر گوشه برانگيخته بوديم

 

زان پيش كه در زلف تو بنديم دل خويش

 

 

ما رشتة مهر از همه بگسيخته بوديم

 

         

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 17:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اقتصادسياسي رسانه ها

بازديد: 137

مقدمه

بي توجهي مطالعات تجربي به نقش نظامهاي ارتباطي و ساختا رهاي اقتصاد وسياسي و نبودديدگاه انتقادي در آنها سبب شد كه نظريه هاي انتقادي اين نوع مطالعات را به چالش فراخوانند. مكتب اقتصادي سياسي رسانه ها از جمله مكاتب انتقادي است كه تحت تأثير آراي انديشمنداني چون (هربرت شيلرودالاس اسمايت) از دهه1970 ميلادي به بعد گسترش يافت . اين مكتب براين باور است كه رسانه ها مجاري انتقال محتواي فرهنگي هستند. اين محتوا مستقل از رسانه ها شكل گرفته است. آنان همانند ساير محققاني كه نسبت به جامعه ديدگاهي سوسياليستي دارند ضمن مطالعه تاريخي نظام سرمايه داري جهاني نتيجه مي گيرندكه نظرات حاكم برجامعه همان نظرات طبقه حاكم است. طبقه اي كه به مثابه قدرت مادي در جامعه حضور داردوقدرت فرهنگي ومعنوي حاكم نيز هست . بنابراين نظريه پردازان اين مكتب برساختارهاي پايه اي وبنيان هاي اقتصادي جامعه تأكيد مي كنند وبراي درك شكل ومحتواي رسانه ها به بررسي چگونگي توزيع منابع عظيم رسانه اي وصنايع اطلاعاتي وكساني كه آنها را كنترل مي كنند مي پردازند. در ميان مكاتب انتقادي ‏‏‏‏‏‏‎‎‎، مكتب اقتصاد سياسي با موضوع وسايل ارتباط جمعي بنيادي تر برخوردكرده است.

شيفتگي نابخردانه دراستفاده از فن آوري هاي نوين ارتباطي واطلاعاتي وچشم بستن به روي منافع ومصالح بلند مدت ملي وغفلت از سياستگذاري روشن بينانه ارتباطي پيامدهايي سنگين دارد. اين شيفتگي و غفلت ناشي از القا ئات ديدگاه هايي است كه به «جبر فن آوري » باور دارند وآينده اي خوشبينانه وتخيلي از جهان به واسطه فن آوري هاي نوين به تصويرمي كشند. توجه به ديدگاه هاي انتقادي وموشكافي ديدگاه هاي تجربي مانع عمق يافتن وابستگي ها،بروزبحران هاي اجتماعي وفرهنگي واتلاف سرمايه هاي مادي وانساني خواهدشد .

ماهيت اقتصادسياسي

براي درك ماهيت اقتصادسياسي بايد جنبه هاي اجتماعي اقتصادي وسياسي جامعه وكنش وواكنش متقابل اين نهادهابايكديگر مورد توجه قرار گيرد. دولت، بازاروروابط متقابل بين اين دوواژه هاي كليدي اقتصادسياسي هستندبه ويژه مكتب اقتصاد- سياسي چگونگي تأثيربازارهاونيروهاي اقتصادي برتوزيع قدرت ورفاه بين
 دولت ها وفعالان سياسي رارديابي مي كند. رابطه بين دولت وبازاربويژه تفاوت بين اين دو محوراصلي اقتصادسياسي است ازنظر دولت مرزهاي جغرافيايي پايه لازم براي استقلال ملي ووحدت سياسي است امابازارخواهان حذف تمامي محدوديت هاوموانع سياسي وغيرسياسي است كه برعملكرد سازوكارقيمت تأثير دارند. منطق بازار قراردادن فعاليتهاي اقتصادي در مكان هايي است كه اين فعاليت هاي مولد تر وسود آورترباشنداما همزمان منطق دولت تصاحب وكنترل فرايند رشد اقتصادي و انباشت سرمايه است دراين خصوص «رابرت گيلپين» مي نويسد. قرن هاست كه بحث درباره ماهيت ونتايج برخورد دو منطق متضاد بازار ودولت ادامه دارد. ونظرات متفاوتي در مورد كنش وواكنش اقتصادوسياست مطرح است. تفاسير متضادسه
ايدئولوژي اساسا متفاوت از اقتصادسياسي را به دست مي دهد، ليبراليسم اقتصادي ،اقتصادملي گرا،وماركسيسم هر يك از اين سه ايدئو لوژي حول اثررشد اقتصاد بازارجهاني برماهيت وپويش هاي روابط بين الملل دورمي زنند. هريك ازاين سه ديد گاه به ترتيب از نظرات مركانتيليست هاي قرن 18 اقتصاددانان كلاسيك ونئوكلاسيك دوقرن گذشته، ماركيست هاي قرن 19 ومنتقدان راديكال سرمايه داري واقتصاد بازاري جهاني ريشه مي گيرند. اين سه ديدگاه درباره تضادهاي اجتناب ناپذير سه مسأله عمومي وبه هم وابسته زير بحث مي كنند :

1-   دلايل وثرات اقتصادي وسياسي رشد يك اقتصاد بازاري

2-   رابطه بين تحولات اقتصادي وتحولات سياسي

3-   اهميت اقتصاد بازاري جهاني براي اقتصادهاي ملي

 (چگونه اقتصادبازاري جهاني برتوسعه اقتصادي كشوزهاي ديگر تأثير مي‌گذارد؟ وچگونه اقتصادبازاري جهاني توزيع ثروت وقدرت را بين جوامع ملي تحت تأثيرقرارمي دهد اكثر ليبرال ها تجارت را موتور رشد مي‌دانند و مي‌گويند فرآيند رشد تا حد زيادي دراثرعوامل خارجي مثل جريان بين المللي تجارت سرمايه وفن آوري سرعت مي گيردماركسيست هاي سنتي براين عوامل خارجي باشكستن ساختارهاي اجتماعي محافظه كار،توسعه اقتصادي راقدرت مي بخشند. يكي ازنتايج اقتصادبازاري براي سياست ملي وبين المللي- كه اثرات اختلال آوري نيز برجامعه مي گذارد اين است كه باواردشدن نيروهاي بازارسازوكارقيمت به يك جامعه، روابط ونهادهاي اجتماعي سنتي ضعيف شده ياازبين مي روند. يك نتيجه ديگراقتصادبازاري اين است كه اثرقابل ملاحظه اي برتوزيع قدرت وثروت درجوامع دارد.

اقتصادسياسي رسانه ها

        بدون آگاهي به چگونگي توزيع منابع عظيم رسانه اي وصنايع اطلاعاتي واين كه چه كساني اين جنبش پرتكاپوراكنترل مي كنند نمي توان دريافت كه چراشكل ومحتواي رسانه ها به گونه اي است كه مي بينيم (فرداينگليس) بنابراين تعبير فرد اينگلس اقتصاد سياسي قلب قضيه است به نظر اوحتي در يك ارتباط دو نفره مثل مطالعه يك رمان كه در آن رابطه نويسنده وخواننده ظاهرا مستقيم است. بخش غير مستقيمي ازصنعت گسترده انتشارات ،(ويراستاران،كتابفروشان) دخالت دارداقتصادسياسي خود را منحصربه تجزيه وتحليل رسانه هاي يك كشور نمي‌بيندوفرض اصولي دراقتصادسياسي اين است كه رسانه هاي جهاني دريك نظام گسترده جهاني جمع مي آيند.

انزنس برگر عناصرتشكيل دهنده رسانه هاي رادرنظام جهاني چنين بيان مي كنند.ماهواره هاي خبري، تلويزيون كاست هانوارهاي ويدئويي دستكاه هاي ضبط ويدئويي . تلفن هاي تصويري پخش صوت استريوفونيك . تكنيك هاي ليزري فرايند هاي تكيثرالكترواستاتيك چاپ الكترونيك باسرعت بالا ماشين هاي حروفچين وفراگير ميكروفيش ها بادستيابي الكترونيك چاپ راديويي همه اين اشكال جديد رسانه به طورمداوم پيوسته هاي جديدي راچه بايكديگروچه باسايررسانه هامثل چاپ راديو فيلم تلويزيون تلفن وغيره شكل مي دهند. مكتب اقتصادسياسي نظام توزيع كالاهاي فرهنگي ونيز ماهيت نهادهاي فرهنگي را موردنقد قرارمي دهد به نظر مكتب اقتصادسياسي، سياستگذاري فرهنگي نهادهاي فرهنگي . يافتن مخاطب براي آثارهنري براي مخاطبان .به نظراين مكتب فرهنگ محصوردر كل نظام است. هنرمند خلاق باوجود منحصربه فردبودن هدفش تنهامي توانددرداخل ساختارها وفرايندهاي بازاربه خلق اثرهنري بپردازدشيوه توليدسرمايه داري «هرچيزي» راجذب معادل آن درنظام ارزش هاي تبادلي مي كند اين ماهيت سرمايه داري است درچارچوب سرمايه داري روابط اجتماعي دقيقاتحت سلطه روابط تبادلي (خريدوفروش دربازار)قراردارندوشكل مي گيرند.

چارچوب مفهومي مكتب اقتصادسياسي رسانه ها

        چارچوب هاي مفهومي درحوزه اقتصادسياسي متفاوت از حوزه هاي ديگر ومفاهيم جديدي رادرقالب خود دارد. جنبه هايي اين مفاهيم رامي توان درمكتب فرانكفورت يافت . آدورنو وهوركهاير عقيده داشتندكه سرمايه داري عصر جديد
مي خواهد همه آنچه را كه توليد سرمايه داري اوليه به حال خودرهاكرده بوديعني عرصه هاي خانوادگي تفريحات واوقات فراغت وعرصه هاي فرهنگي زندگي راتصاحب وصنعتي كند منطق سرمايه داري آن راوامي دارد تا درجست وجووسپس اشباع بازارهاي جديدبرآيد. صنايع فرهنگي تضادهايي رابراي سرمايه داري به وجود مي آورداين امرناشي از رقابتي است كه درچارچوب صنايع فرهنگي درجريان است. دليل رقابت محدودبودن منابع ونيز محدودبودن پاداش هااست. توليدسرمايه داري برتوليدوتوزيع انبوه كالاهامتكي است فروش بيشترقيمت ها راكاهش مي دهدوسقف نرخ سودرابالاترمي بردتوليدسرمايه داري نوعي گرايش را  براي جايگزيني كالاي نوبه جاي كالاي كهنه به وجودمي آورداين دور«خريد- كهنه شدن- جايگزين
سازي »با تبليغات صورت مي گيرداين دورقوه محركه سرمايه داري است البته براي توليدسرمايه داري اين مهم است كه نوآوري ارزان تمام شود . امافعاليت فرهنگي اقتضامي كند كه موادومطالب آزادانه انتخاب شوند وترجيحا تازه باشندمصرف فرهنگي درمقابل كشش توليدبه سمت قالبي كردن محصولات مقاومت مي كند. ازسوي ديگردوام پذيري نسبي كالاهاي فرهنگي باتوليدسرمايه داري درتضاداست . براي كنترل تضادهاي مذكورشركت هاي صنعتي فرهنگي روش هاي مختلفي را
تجربه مي كنند  .

1-  گزينش مجموعه اي ازآثارمحبوب قديمي به عنوان آثاركلاسيك موردتمجيد وتحسين ، كه فروش منظم آثار مزبوررابراي مدتي طولاني تضمين
مي كند .

2-   وقتي كه يك صنعت فرهنگي اثري راموفقيت آميزبيابدتلاش مي كندتاحدامكان به تكثيرآن بپردازد .

3-  ارائه مجموعه اي ازآثاربه جاي يك اثر، كه درنتيجه شانس فروش آنها بالاترمي رودزيرا موفقيت يك اثرنوبه شانس وتصادف بستگي داردواين چيزي نيست كه بتوان براي آن برنامه ريزي كرد .

4-   تلاش براي جلوگيري از تكثيرغيرمجازبه وسيله قوانين مربوط به حق انحصارتكثير

5-  چشم پوشي ازسودحاصله ازفروش فيلم ها نوارهاي ويدئويي وكاست ها و
محول كردن مسئوليت سودآوري به سخت افزار. مخاطبان سركش ودمدمي هستند وقت آنهامحدوداست وبدين ترتيب بازارنمي تواندبراي هميشه گسترش يابدآنها برنوبودن اصراردارندچهره قدرتمندوخلاق شخصي است كه به درستي حجم مخاطبين راحدس زندواين مخاطبين راعرض يك مجموعه وسيع ازآثارفرهنگي حفظ كندبراين اساس خلاقانه ترين كاركردرادرصنايع فرهنگي «گزينشگران برعهده دارند.آنان محصول رابامخاطب پيوندمي دهندوهزينه
ساخت فيلم ،كتاب،موسيقي يابرنامه راباقدرت پرداخت مخاطب موردنظروفق
مي دهند»

پيوند تاريخي توسعه ارتباطات بااقتصادسياسي

        امروزه سرمايه داري براي حل تضادهاي خوددرارتباط بابازاربه حكومت رومي كندبه نظرماركسيست هاهنگامي كه تعارضاتي درساختارهاي جامعه صنعتي مدرن وجود دارد حكومت ها سعي مي كنند تابابرپايي نوع جديدي ازيك نهادكم وبيش آشتي دهنده به حل آنهابپردازند. ريموندويليامزاشاره مي كند كه وجودرايودر
خانه ها باعث شده كه بخشي‌ازنيروي محركه آن درخدمت توسعه كالاهاي مصرفي خانگي قرارگيرد و ورودآن همراه بودباوروداتومبيل موتورسيكلت دوربين اتوي برقي وتلفن خانگي براي كساني كه درآمدشان كفاف تأمين آن رامي كرداين شيوه زندگي ازدهه 1920 آغازمي شودوراديواولين نشانه آن است . بي بي سي اين فرايند راشكل داد وبه آن استحكام بخشيدوباانجام اين كاردرزمينه آشتي ملي واعاده هويت ملي به عنوان يك نهادنمونه نقش خودراايفاكرد. پخش دولتي چيزي بودكه
«جان ريث» (اولين مديركل بي بي سي) خود را وقف آن كرد،بي بي سي داراي فرمان سلطنتي بودكه هم جايگاه منحصربه فردي به آن اعطامي كرد وهم به معني مستقل بودن ازگروه هاي دولتي وداشتن وظايف وشرايط كاري مشخص است ، مانند حفظ توازن وبي طرفي وهمچنين مسئووليت هاي بزرگي مثل آموزش وفراهم كردن امكان تفريح جامعه
..هدف اقتصادسياسي اين است كه چگونگي صورت گرفتن تغييرات وسيع رادريك بسترتاريخي تبيين كند ونمونه هايي مانند  بي بي سي ، وشبكه هاي پخش راديوتلويزيوني درايالات متحده به اين تبيين به خوبي كمك مي كنند. بي بي سي باحضورهميشگي واطمينان بخش خوددرهمه جادرزندگي مردم عادي ريشه هاي عميقي دواند. كميسيون اتباطات فدرال در1937 مقرراتي راجهت تنظيم رقابت دربازاروضع كرد. اماشبكه هايي مانندبي بي سي و ان بي سي باتوجه به ثروت وقدرتي كه دارندهرآنچه رامناسب تشخيص دهند ازايستگاه هاي تلويزيوني مي گيرند تاازخارج مي خرند ودرسطح كشورپخش مي كنند درواقع غول هاي شبكه اي درمقابل نفوذ دولت فدرال مصون هستند وآنچه تحت عنوان خدمات دولتي وعمومي درايالات متحده وجوددارد درواقع رابطه ضعيف شبكه هاي تجاري است . پس از
جنگ جهاني دوم فركانس هاي ارسال امواج به نحوقابل توجهي دراختيارنيرو هاي مسلح قرار گرفت . «آر.سي.آ شركت بزرگ توليد كننده راديو در آمريكا مورد حمايت مالي براي تحقيقات نظامي قرار داشت . وزارت دفاع به تنهايي داراي شبكه جهاني متشكل از 40 ايستگاه تلويزيوني و بيش از 200 ايستگاه راديويي بود . ريموند ويليامز در كتاب تلويزيون : فن آوري  و گونه فرهنگي » عنوان مي كند . ويژگي تجاري تلويزيون را بايد در سطوح مختلف مورد توجه قرار داد : از نظر ساخت برنامه جهت سود بردن در يك بازار شناخته شده از نظر اقتصادي كانالي براي تبليغات تجاري و به عنوان يك شكل فرهنگي و سياسي كه مستقيماً توسط هنجارهاي يك جامعه سرمايه داري  به وجود آمده و بدان ها وابسته است جامعه اي كه هم كالاهاي مصرفي و هم شيوه زندگي مبتني بر آن كالاها را به فروش مي رساند و
اين كار را در فضايي روحي انجام مي دهد كه همزمان هم زاده منافع و نفوذ
صاحبان سرمايه محلي است و هم در چار چوب يك برنامه سياسي توسط قدرت غالب سرمايه داري بين المللي سازمان يافته است .

مروري برديدگاه هاي هربرت شيلر (هربرت شيلر)

       مكتب اقتصاد  سياسي رسانه ها ازسال 1969 تحت تأثير انديشه هاي هربرت شيلر انديشمند فقيد امريكايي گسترش يافت وي درآن سال با انتشاركتاب «وسايل ارتباط جمعي وامپراتوري امريكا»ابعادسلطه جهاني امريكايي را با تأكيد برنقش قدرت فرهنگي رسانه ها مطرح كرد. دالاس اسمايت در مورد اين
كتاب مي گويد كه با چاپ اين كتاب براي اولين بارساختار وسياست ارتباطات جمعي در ايالات متحده به طور جامع با توجه به مهمترين كار كرد آن
كار كردهاي اقتصادي وسياسي به صورت انتقادي مورد بررسي قرار گرفت (معتمدنژاد1377)او درسال 1973 دركتاب گردانندگان افكار- چگونگي سوء استفاد ه متخصصان
نمايشگري هاي سياسي تبليغات بازرگاني ، ارتباطات جمعي وافكار سنجي ايالات متحده در جلب عقايد عمومي را آشكار كرد. شيلر در سال 1976 در كتاب «ارتباطات وسيله فرهنگي » ريشه هاي استيلاي فرهنگي وارتباطي جهاني امريكا و
همچنين شرايط كنوني اين سلطه جهاني وشيوه هاي گوناگون آن رامطالعه كرده است كتاب ديگراو «حاكميت ملي وارتباطات بين المللي» نام دارد كه در سال 1979 انتشاريافت دراين كتاب اوزيربناي اطلاعاتي شركت هاي چند مليتي بين المللي شدن سرمايه وصدور مصرف. مداخله مستقيم دروسايل ارتباطي محلي از طريق شركت هاي چند مليتي فن آوري رايانه اي وسيستمهاي اطلاعاتي ونقش آن  در وابستگي كشورها رابررسي كرده است قلمرو مورد علاقه شيلر اقتصادسياسي ارتباطات
است. كتاب ديگراواطلاعات واقتصاد بحران نام دارد. دراين كتاب شيلر درصدد
 است تامنابع فن آوري هاي نوين، نيروهاي موثربراختراع وكاربردآنهاوكساني
راكه در اين ميان سود مي برندبه دقت مورد بررسي قراردهد. روش شناسي اونگرشي است كه نيروهاي ساختارموجودوحاكم وهمين طور طبقات اجتماعي قابل شناسايي رادربرگيرد. او مي گويد «من ازمنابع متعدد براي تفكربهره مي جويم
اما به اقتصادسياسي كلاسيك كه به ساختارطبقاتي توجه داردنزديك هستم
اين روش به من كمك مي كند تادريابم چه كساني سودمي برند وچه كساني مي‌پردازنداز مهم ترين روشنگري هاي نقادانه شيلر آشكار سازي جنبه هاي اقتصادي سياسي گسترش فن آوري هاي جديد ارتباطي واطلاعاتي درجهان معاصراست. هربرت شيلر اصلي ترين پيامدخصوصي سازي امكانات وفرايندهاي ارتباطي را«تحميل معياربازار» مي داند پيامد ديگرواگذاري مسئوليت برنامه ها وبينندگان به شركت هاي فراملي است كه از طريق واسطه اي به نام آژانس تبليغاتي عمل مي كنند به تعبير شيلريك مدارالكترونيكي دنيارابه هم پيوندداده است تا درخدمت كنترل اموربراي جامعه شركت هاي فراملي باشد شيلر عقيده دارد كه سيستم ها و فرايند هاي پيشرفته ارتباطي به طرزي فراگير در خدمت تجارت و بازاريابي قانون و نظم و سرگرمي هاي ايدئولوژيك قرار گرفته اند ووسايل ارتباط جمعي زمينه رواني اين تحولات را فراهم كرده اند شيلر تصريح مي كند كه
 «عصر اطلاعات » عبارتي بي مسمي و «انقلاب ابزارهاي ارتباطي » عبارتي
بي معناست و نظام هاي اطلاعاتي به اين دليل از راه هاي مختلف توسعه يافته اند
كه حافظ و ضامن اقليتي ناچيز باشند اقليتي كه ضررها را  به اكثريت  بزرگ تحميل كرده است .

خصوصي سازي تضعيف بخش عمومي

       مرجع  خصوصي سازي همه گير شده و در حال عقب راندن و حتي حذف قلمروهايي است كه به لحاظ تاريخي عمومي و غير تجاري بوده اند اين موج بيشترين تأثيرات را بر امنيت فرهنگي آموزشي بهداشتي و اقتصادي اكثر مردم گذاشته است شيلر به نمونه هايي از افول قلمرو عمومي و پيشروي بخش خصوصي
اشاره مي كند ولي مهم ترين مورد را   كنترل اطلاعات ضروري جامعه توسط
 بخش خصوصي مي داند . به نظر او بخش عمومي بر آيند جدايي ناپذير و   پيوسته مبارزات اجتماعي و بحران هاي سياسي  - اقتصادي است . او بخش عمومي را مجموعه اي متشكل از كاركردهاي اجتماعي و دستگاهي كه از نيروي قهريه برخوردار است مي داند به عقيده شيلر قدرت ثروت و اقتدار شركت هاي محوري خصوصي وارد بخش عمومي شدند و مشخصه اجتماعي آن را تهي ساختند و در عين حال رشد جنبه قهريه آن (پليس ‏، نيروهاي مسلح و سرويس هاي امنيتي و اطلاعات) را تقويت كردند . شركت ها علاوه بر سلاح هاي سنتي از ابزارهاي نوين براي اين كار استفاده كرده اند - اين ابزار ها عبارتند از مشاوران روابط عمومي ها . تبليغات و دسترسي عام به نظام هاي اطلاع رساني ملي و فراملي . در حال حاضر بانكداري بيمه ارتباطات تبليغ مسافرت و سرگرمي به طرز گسترده اي به جريان هاي اطلاعاتي و پردازش‌ داده ها متكي شده اند . مالكيت و دسترسي به اطلاعات ابزاري سود آور شده و ذخيره كنندگان اطلاعات و انبارهاي اطلاعاتي در قلمرو  سرمايه‌گذاري شركت هاي خصوصي قرار گرفته اند تبديل شدن اطلاعات به كالايي فروختني باعث شده كه نهادهايي مثل دانشگاه ها كتابخانه ها و خود دولت ناچار به خصوصي سازي شوند و يا كنترل خود را بر فرايند اطلاعات از دست بدهند . واحد هاي دانشگاهي ملي به منابع بالقوه سود آور اطلاعاتي تبديل شده و به لحاظ مالي و ساختاري به   شركت هاي خصوصي گره خورده اند آزمايشگاه ها بيش از بيش درهاي خود را به روي صنايع گشود ه اند نتايج و يافته هاي پژوهشي به منظور كاربردتجاري در اختيار شركت ها قرارگرفته اند و كتابخانه ها امكانات خود را به بانك هاي اطلاعاتي سرمايه گذاري تجاري متصل ساخته اند . ويژگي عمومي بودن كتابخانه ها تضعيف ورابطه تجاري آن تعميق شده است و تركيب و ويژگي مطالب موجود در كتابخانه هابا تغيير مراجعه كنندگان از عامه مردم به افراد پولدارناگزير تغيير خواهد كرد بازده عظيم اطلاعاتي و اطلاعات فراوان علمي و اجتماعي توسط شركت هاي خصوصي در حال سازماندهي ، بسته بند ي و فروخته شدن است . اطلاعاتي كه اساسا‏‎‎‎‏ًبا پول مردم توليد شده اند هنگامي كه قدرت پرداخت معيار دسترسي به اطلاعات شود شكافت ها ي جامعه عميق تر مي شود .

 

 خصوصي سازي ايدئولوژيك و تبليغات

توسعه پخش مستقيم ماهواره اي فضاي مناسبي را براي جامعه تبليغاتي به وجود آورده است و هزينه هاي آگهي ها در همه رسانه ها سال به سال رو به
 افزايش است و فعاليت فرهنگي مقبول همگان بدون اندك مخالفتي در حال ضعيف شدن است شيلر به زيان هاي اجتماعي ناشي از خصوصي سازي سپهر فرهنگي ارتباطي اشاره مي كند و مي گويد . اداره هنجار و نظم اطلاعاتي فرهنگي توسط شركت هاي بزرگ فراملي مخاطرات زيادي دارد .

 يكي از اين مخاطرات اين است كه آگاهي اجتماعي به هدف عمده حملات
ايدئولوژيك تبديل مي شود . به عقيده شيلر در نتيجه بروز اين سپهر فرهنگي -
ارتباطي خودسانسوري به يك مؤلفه دروني و ذاتي در كارهاي فكري و مبتني بر خلاقيت تبديل مي شود در چنين فضا ي رسانه اي بيننده شنونده و
 خواننده با ايدئولوژي شركت ها احاطه شده و به نفع رفتارهاي لازم براي
خصوصي سازي دستور دريافت مي كنند . به نظر شيلر مخاطره ديگر عميق تر شدن شكافي است كه بين درك مردم وواقعيت هاي جهاني وجود دارد . پيام هاي رسانه هاي تحت كنترل شركت ها «كشمكش هاي اجتماعي معاصر» و نيز خواست مردم جهان براي تغيير بنيادين مناسبات فرهنگي و اقتصادي را حذف مي كنند واقعيت ها را كوچك جلوه مي دهند و دست به تحريف آنها مي زنند از ديد
شيلر فن آوري هاي نوين براي نظام تجاري بين المللي سودمند هاي زير را دارند .

 

1-   جريان هاي اطلاعاتي در خدمت توليد كالاها و خدمات :

       همه امور تجاري و بيمه نظام پرداخت  ها مديريت دارايي بانكداري بين المللي واوراق بها دار با استفاده سريع از ابزارهاي جهاني ارتباطي صورت مي‌ پذيرد جريان داده هاي فرامرزي به عوامل حياتي از نظام تجاري جهاني تبديل شده اند .

2-   تقسيم كار جديد بين المللي

        شركت هاي عمومي در جست وجوي نيروي كار ارزان با دسترسي به بازارهاي جديد و يا تسهيل عملكرد در جوامع ضعيف و ضربه پذيري به موجوديت هايي فراملي تبديل مي شوند كه در چندين كشور صاحب تسهيلات هستند . قابليت اداره يك تجارت پراكنده جهاني . كاملاً به جريان هاي اطلاعاتي پر حجم سريع و مطمئن وابسته است توسعه فن آوري هاي اطلاعاتي در پاسخ به همين نيازها صورت گرفته است .

3-   جريان هاي اطلاعاتي براي بازرايابي و مصرف :

       فعاليت هاي تبليغي و بازار يابي فراملي ها عمدتاً بر دسترسي كامل به نظام هاي ملي رسانه اي استوار است مقامات سخن پراكني دولتي . تضعيف و تعويض مي شوند و يا تحت فشار قرار مي گيرند تا در جريان نفوذ با موجوديت هاي تجاري شريك شوند اين اتفاقات با حمايت هاي سياسي  و مالي فراملي ها رخ مي هد . هدف نظام هاي تجاري علاوه بر   پول سازي غلبه بر بي ميلي تاريخي مقامات دولتي سخن پراكني است تا اجازه تبليغات را بدهند در مجموع به نظر شيلر سرمايه فراملي ها فن     آوري  نوين اطلاعاتي و نظام هاي رسانه اي وابسته به پول تبليغات فراملي ها به همراه نيروهاي مسلح هميشه حاضر ستون هاي نظم بين المللي اطلاعاتي
و اقتصادي را تشكيل مي دهند .

نظريه هاي انديشمندان در مورد اقتصاد سياسي رسانه ها

ريموند ويليامز

ريليامز در مقاله ابزارهاي ارتباطي به مثابه ابزارهاي توليد صايع فرهنگي را بخش لاينفك حفظ اقتصاد بازار و در واقع هسته اصلي آن معرفي مي كند و عقيده دارد كه بايد به نقش متقابل اقتصاد و فرهنگ توجه داشت تا مرزهاي فرهنگي به گونه اي وسيع تر و بزرگ تر تحميل شوند به نظر او صورت بندي ها و ضوابط نظريه اي بايد بازسازي شوند و از طريق بازنگري در نظريه هاي پيشين مي توان تغييرات نوين را مورد بررسي قرار داد وي بر اين باوز است كه تمايز قديمي «زير ساخت » اقتصادي و «روساخت» غير مادي(يعني شكل هاي فرهنگي و نمود هاي يك نظم اجتماعي مفروض مستلزم اصلاح است زيرا :  ابزارهاي ارتباطي  -  به مثابه ابزارهاي توليد اجتماعي  -  در شخصيت ارتباطي جوامع مدرن و در ارتباط با مناسبات بين جوامع نوين اهميت زيادي پيدا كرده اند اين مقوله در تماميت اقتصاد  مدرن و توليد صنعتي قابل رؤيت است  «توليد ارتباطي » در حمل و نقل چاپ و صنايع الكترونيك به جايگاه كيفي متفاوتي دست يافته اند اين تحول چشمگير هنوز در مرحله اوليه خود به سر مي‌برد و به خصوص در عرصه الكترونيك راه درازي را درپيش دارد با توجه به دگرگوني هايي كه در ابزارهاي توليد اجتماعي و همچنين درباره توليد اجتماعي به خصوص در قلمرو آموزش به وجود آمده است . فرايند هاي بنيادي و اصولي آموزشي دگرگون شده اند . بدين ترتيب انتقال خرد اجتماعي و انتقال تعاريف و نشانه هاي اصلي سازنده اين خرد تغيير يافته اند در چنين شرايطي آميزه تغييرات فن آورانه محاسبات اقتصادي و شكل نهادي اجتماعي بر شرايط كلي فرهنگي  -  اجتماعي تأثير مي گذارد . ويليامز در كتاب به سوي 2000 كالايي كردن اطلاعات را ويژگي فراگير صحنه اجتماعي امروزي مي داند به نظر او كالايي كردن اطلاعات ناشي از نوعي ديدگاه كوته بينانه بر اساس مزيت هاي آني است اما هم تأثيرات فردي دارد و هم قلمرو عمومي زندگي را به تحليل مي برد و معيارهاي بازار را به عرصه هاي تعامل اجتماعي تسري مي دهد .

نيكلاس  گارنهام  

       وي در سال 1979 در ماهنامه رسانه فرهنگ و جامعه مقاله اي دارد با عنوان « سهم اقتصادي سياسي در ارتباطات جمعي» وي  در اين مقاله خاطر نشان مي كند كه تفكيك فرهنگ ، سياست و اقتصاد بي معني است ارتباطات الكترونيك مخرج مشترك توليد رو به رشد كالاها و خدمات است و اطلاعات به اصلي ترين بخش فرايند توليد تبديل شده است وتحت كنترل معيارهاي بازار در آمده است . به نظر او معيارهاي بازار در توليدات صنعتي و فرهنگي هم ساني ايجاد مي كنند او
 مي نويسد : براي ساختار فرهنگ و همچنين توليد مصرف و بازار توليد آن . و نيز براي درك نقش وسايل ارتباط جمعي در اين فرايند بايد برخي از مسائل محوري اقتصاد سياسي را مورد توجه قرار دهيم مسائلي مانند كار مولد و غير مولد رابطه بخش هاي خصوصي و عمومي نقش دولت در انباشت سرمايه نقش تبليغات در سرمايه داري امروز و غيره .

ادوارد هرمان و نائوم چامسكي

       به نظر آنان رسانه هاي گروهي در خدمت جلب حمايت مردمي براي منافع
ويژه اي هستند كه بر كشور حاكم است و در جهاني كه تمركز سرمايه و درگيرهاي عمده منافع طبقاتي وجود دارد تبليغات مهم ترين جنبه خدمات كلي رسانه هاست
مهم ترين عاملي كه بر محتويات رسانه ها تأثير مي گذارد مالكيت رسانه ها است و نياز رسانه ها به منفعت شديداً بر فعاليت خبري و محتواي كلي آنها تأثير مي گذارد . آنان تأكيد مي كنند كه رسانه هاي گروهي به واسطه نياز اقتصادي و منافع متقابل به يك رابطه همزيستي يا منافع قدرتمند اطلاعات كشيده مي شوند به نظر آنان ايدئولوژي حاكم كه يا در قالب خير خواهي دولتي و يا شايستگي بخش خصوصي معرفي مي شود به  عنوان يك مكانيسم كنترل و انضباط در اقتصاد سياسي عمل مي كند به نظر آنان براي كمك به ساخت سيستم رسانه ها به طوري كه نيازهاي يك جامعه مستقل را بر آورده سازند بايد دستيابي بيشتري به كانال هاي پخش وجود داشته باشد اين دستيابي بايد شامل مالكيت و نه صرفاً يك برنامه ظاهري و موقت باشد آنان حاكميت معيارهاي بازار بر رسانه هاي گروهي را باعث تمركز مركز خبري و تسهيل دخالت دولت مي دانند  ادوارد هرمان در مقاله ديگري با عنوان رسانه ها در اقتصاد سياسي ايالات متحده  - با اشاره به نقش گزينشگران ارتباطي در اقتصاد سياسي رسانه ها مي گويد كه گزينشگران پيش از آن كه دست اندركاران حرفه اي مطبوعات و رسانه ها باشند سازمان هاي سود سازي هستند كه روابطي نزديك با حكومت و بازار دارند . اين شبكه صاحبان قدرت اخبار و سرگرمي ها را طوري گزينش مي كنند كه بر آورنده نياز امنيت حاكم باشند ارائه مطالب مخالف ، تنها به شكل فرعي در چار چوب هاي رسمي در مي آيند و به وسيله نيروهاي بازار آزاد و بدون سانسور دولتي پياده مي شوند كه اعتبار ايدئولوژي حاكم و چشم اندازهاي آينده را توسعه دهند .

سيس . جي . هاملينك

       هاملينك واژه جامعه اطلاعاتي را يك اسطوره مربوط به انتهاي قرن بيستم
مي داند كه از طريق آن مفاهيم ضمني هنجارسازي در تفسير تاريخي ارائه مي شود . او جامعه اطلاعاتي را يك مفهوم ذهني مي داند كه در پي اعلام دوره اي اساساً متفاوت از تاريخ بشر است دوره اي كه در آن ارزش ها ، آرايه هاي اجتماعي و شيوه‌هاي توليد پيشين  گسسته مي شوند اسطوره جامعه اطلاعاتي داراي سه بعد
اقتصادي  ، سياسي ، فرهنگي  است . هاملينك مي گويد علي رغم اين كه جامعه اطلاعاتي به مثابه انقلابي  معرفي مي گردد كه در آن انحصار زدايي مي شود و عمر توليد سرمايه داري و صنعتي به پايان مي رسد با يك تحليل هوشيارانه روشن مي شود كه اين جامعه يك پديده غير انقلابي است به نظر هاملينك اگر جهان را از ديدگاهي تاريخي مشاهده كنيم خواهيم ديد كه تحولات ابزارهاي فني هيچ گاه به تنهايي نتوانسته است روابط قدرت را ميان برندگان و بازندگان وميان حاكمان و زير دستان تغيير دهد به عقيده او بنا به دلايل زير افراد همانند دوره هاي فئودالي و سرمايه داري كه در دسترسي به زمين و سرمايه محدوديت داشتند براي دسترسي به اطلاعات دچار محدوديت هستند .

1-  پيچيده و تخصصي تر شدن اطلاعات باعث مي شود كه علي رغم افزايش حجم اطلاعات موجود بر شمار افراد كم دانش افزوده شود .

2-  بهربرداري از منابع اطلاعاتي مستلزم مهارت هاي فكري و اداري بسيار پيشرفته اي است كه در جامعه بسيار نا عادلانه توزيع شده است .

3-  سخت افزارها و نرم افزارهاي پيشرفته براي پردازش اطلاعات گران هستند و فقط تعداد محدودي توانايي خريد آن را دارند .

4-    زير ساخت ضروري براي توليد پردازش ذخيره سازي بازيابي و حمل ونقل اطلاعات در دسترس نيست .

5-  اطلاعات تنها در صورتي تبديل به منبع قدرت مي شود كه ابزارهاي مادي و استراتژيك براي اقدام عملي وجود داشته باشد و آگاهي به تنهايي چاره ساز نيست .

6-   كنترل و نظارت بر پيشرفت در فن آوري اطلاعات و دسترسي به آن در جهان بسيار ناعادلانه تقسيم شده است .

       به نظر هاملينك با نگرشي تاريخي به پديده «جامعه اطلاعاتي » روشن مي شود كه هدف از آن تأمين منافع كساني است كه «انقلاب اطلاعاتي » را به حركت مي‌اندازند و آن را اداره مي كنند اينها قدرتمند ترين بخش هاي جامعه برگزيدگان اداره كننده حكومت مركزي تشكيلات نظامي و شركت هاي صنعتي جهاني هستند .

يحيي كمالي پور:

       دكتر «كمالي پور» ضمن بحث   در مورد  اقتصاد سياسي رسانه ها به نهادها ي كنترل رسانه ها اشاره دارد . وي نهادهاي كنترل را به چهار دسته اصلي تقسيم
مي كند :

1-   نهادهاي كنترل سياسي

       تعدادي سازمان هاي دولتي هستند كه به منظور نظارت بر عملكرد رسانه ها تشكيل مي شوند (مانند كميسيون هاي صدور يا تمديد پروانه ، يا كميسيون هاي نظارتي )

2-   نهادهاي كنترل اقتصادي

       هم از طرف آگهي دهندگان و هم از طرف «پشتيبانان مالي» كنترل اعمال
مي شود

3-   گروه هاي فشار

       گروه هايي هستند كه رسانه ها را از حيث موضوعي خاص مورد بررسي قرار مي دهند و در صورت مشاهده خطا آنها را تحت فشار مي گذارند .

4-   گروه هاي خود سانسور

        گروه هايي هستند كه بوسيله خود رسانه ها تشكيل مي شوند و هدف آنها اين است كه هم جنبه خود را بالا ببرند و هم از وضع قوانين دست و پاگير جلوگيري كرده و از كنترل هاي دولتي بكاهند مثلاً برنامه ريزي براي ساخت برنامه هاي غير جنجالي كه بحث انگيز نباشد و اعتراضاتي را ايجاد نكنند .

حميد مولانا

        دكتر حميد مولانا در بحث پيرامون ويژگي هاي بزرگراه هاي اطلاعاتي ، عقيده دارد كه اين بزرگراه ها ، حاصل تحقيقات و سرمايه گذاري دولت هاي بزرگ امريكاي شمالي و اروپايي در سه رشته كامپيوتر ماهواره ها و صنايع فضايي و هوايي است  و گسترش آنها در راستاي استفاده صنايع جنگ و دفاعي بوده است . به نظر وي  به دنبال واگذاري اين بزرگراه ها به شركت هاي بازرگاني و تجارتي غرب با استفاده از اين بزرگراه هاي اطلاعاتي اموري مانند تجارت جهاني ، فعاليت بازارهاي صنايع فرهنگي گسترش رسانه ها و شركت هاي اطلاعاتي چند مليتي و غول هاي جهاني ، حركت ميليون ها سرباز و مسافر و توريست در دنيا نفوذ و تسلط اطلاعاتي، عملي و بانكي امكان پذير شده است  وي   ويژگي هاي بزرگراه هاي اطلاعاتي را چنين بر مي شمارد .

1-  اكثر در اختيار ، دسترس و مالكيت شركت هاي بزرگ خصوصي هستند و سياستگذاري گسترش و مقرارت آنها با اهداف اين شركت هاي بزرگ انطباق و هم خواني دارد لذا تسلط بازرگاني و ديدگاه هاي مالي اولين مبناي استفاده از اين بزرگراه هاست

2-  در جهت تشكيل اين بزرگراه ها شركت هاي مختلف اطلاعاتي و ارتباطي به تريج دريكديگر ادغام مي شوند و مؤسسات بزرگ چندين ميليارد دلاري بوجود مي آيند كه از همه محصولات در يك جاده و خط واحد استفاده
مي كنند.

3-  قوانين و مقررات ملي رفت و آمد در آنها اغلب در دست شركت هاي خصوصي است در سطح جهاني اين مقررات نيز نامعلوم مبهم و تحت نفوذ ممالك بزرگ صنعتي است .

4-  ساختمان و گسترش آنها به گونه اي است كه ، هم امكان استفاده وسيع و دامنه دار افراد را از اطلاعات و ارتباطات افزايش مي دهد و هم امكان كنترل كامل افراد و سوء استفاده از اطلاعات شخصي را با لا خواهد برد . همچنين به عنوان عامل بالقوه سلطه گرايي  و هجوم فرهنگي اقتصادي و سياسي مطرح هستند

فرد فيجس

       اين محقق امريكا يي «امپرياليسم ارتباطي» را در قالب مسائل «سلطه و
 وابستگي »بررسي كرده است به نظر او نظريه وابستگي نوعي برداشت جديددر باره سلطه سرمايه داري است كه به موجب آن توسعه ملي واقعي به معناي رهايي از وابستگي معرفي مي شود نظريه وابستگي بر تجزيه و تحليل اوضاع و احوال تاريخي خاص جوامع وابسته استوار است و در آن به نقش نيروها و عوامل خارجي و مافوق ملي كه موجب ايجاد و حفظ توسعه نيافتگي جهان سوم شده اند (به ويژه كمپاني هاي فراملي ) تكيه مي شود . البته به روابط پوياي موجود بين عوامل داخلي ، (مانند ساختار طبقاتي و شرايط تاريخي ) با عوامل خارجي (مثل كمپاني هاي بزرگ فراملي و نهاد هاي مالي بين المللي) نيز توجه دارند . در اين مورد«فيجس »  تاكيد مي كند كه نبايد نيروها و عوامل موجود در سطح وملي يا محلي را ناديده گرفت به عقيده او نياز به مطالعه «امپرياليسم وسايل ارتباطي » به منزله يك پديده تاريخي و توجه به اين كه امپرياليسم مذكور چگونه در شريط و مراحل خاص تاريخي وجود دارد ارتباط بسيار نزديكي با ضرورت بررسي عوامل داخلي و پو يايي هاي موجود بين المللي بين اين عوامل ونيروها و منافع خارجي در زمينه ارتباطات دارد .

آرماند ما تلار

«ماتلار » اهميت مقررات زدايي را در بين المللي شدن ساختار نظام هاي ارتباطي ملي ياد آوري مي كند به نظر او مقررات زدايي ، تحولي خود به خود نيست بلكه زاييده اراده سياسي است . او مي گويد مقررات زدايي نه به مفهوم فقدان مقررات بلكه جست وجوبراي جايگزين كردن مقررات متفاوت است از ديد وي فرايند مقررات زدايي ، مجموعه شبكه هايي ارتباطي را متزلزل مي كند و مديريت و سازماندهي جديدي را براي آن ايجاد خواهد كرد . لذا تاكيد مي كند كه : طرح مقررات زدايي ، پيشنهادي براي تربيت دوباره فضاي همگاني است اين امر مستلزم تعريف مجدد مفهوم بيان آزاد است : بيان آزاد شهروند وارد حيطه رقابت مستقيم با بيان آزاد تجارتي مي‌شود « او معني واقعي مفهوم «مقررات زدايي » را چنين بيان مي كند : فضاو محيطي كه فاقد هر نوع مقررات موثر است . محيط مربوط به ابزار ووسايل رسانه اي كاملاً به حال و قواعد بازار رها شده »

جيمز دي هالوران

هالوران مقاله‌اي دارد با عنوان «ملاحظات اجتماعي نو آوري هاي فني در ارتباطات » كه در كتاب افسانه انقلاب اطلاعات به ويراستار ي « ميشل ترابر چاپ شده است وي در اين كتاب پژوهش در زمينه وسايل ارتباطي جمعي را پاسخي به نياز هاي صنايع ارتباطي مي داند هالوران از تحقيقات تجربي كه در پاسخ به نياز هاي علمي و بازرگاني صورت مي گيرد انتقاد مي كند مي گويد كه پيامد اين رهيافت سرويس گراپذيرش بي چون و چراي نو آوري هاي فن آورانه به عنوان پيشرفت اجتماعي است . بنابراين به نظر او بايد در تحقيقات اجتماعي اين نكات مد نظر قرار گيرد :

1-  چون با يك فراگرد ارتباطي كلي سروكار داريم بايدهمه عوامل سياسي و اقتصادي موثر در توسعه و گسترش ابداعات ، عرضه ، كاربرد بازده و بهره جويي از آنها مورد توجه كافي قرار گيرد .

2-  پيامد هاي ابداعات و نو آوري هارا مي توان فقط در دورن بافت هاي تاريخي ، اقتصاد ي ، جامعه شناختي مناسب و با توجه به ديگر نهادها ، فراگرد ها و روندها مورد بررسي قرار داد

3-  بايد توان فن آوري هاي ارتباطي جديد براي اهداف سازنده اجتماعي  كاملاً مشخص مي شود و برآورده شدن اين نياز ها به عملكرد بازار آزاد واگذار نشود به نظر ها لوران همه اينها مستلزم توجه به رابطه موجود ميان سياست هاي ارتباطي و سياست هاي تحقيقاتي است . او همه اين ملاحظات را هم در سطح ملي و هم در سطح بين المللي به همديگر مربوط مي دارند

مجيد تهرانيان :

در كتاب ارتباطات جهان گسترو سياست هاي جهاني دكتر تهرانيان به اين نكته اشاره مي كند كه از حدود چهار قرن پيش تاكنون افراد و گروه ها جايگاه خود را درسلسله مراتب جهاني بر اساس ميزان دسترسي اقتصادي سياسي و ارتباطا تي به دست آورده اند وي تفاوت دوره معاصر را با دوره هاي قبلي در اين مي داندكه به جاي مرزهاي جغرافيايي و زميني ، مرز بندي جديدي براساس اطلاعات صورت گرفته كه جهاني گري و ملي گري را رودر روي هم قرار داده است او با مروري تاريخي بر پيدايش و سقوط نظام هاي كشاورزي صنعتي و اطلاعاتي نتيجه مي گيرد كه :

سلطه ، واقعيت پايدار تاريخي در هر سه نظام كشاورزي ، صنعتي و اطلاعاتي بوده است ، در طول  اين دوره ها امپرا طور ي هاي استعمار ي يا با پيروي از روش متمركز انباشت سرمايه و تحريك اجتماعي و يا الگوي سرمايه داري دموكراتيك به وجود آمده اند . دكتر تهرانيان از سه مرحله توسعه سرمايه ياد مي كند : توسعه بازار ، انحصار و وحدت سرمايه (پايان كاپيتاليسم ) و مي گويد كه در مرحله سوم ثروت هاي فراملي با استفاده از فن آوري هاي ارتبا طي به دورترين نقاط جهان نفوذ يافته است . اين نفوذ سرمايه ، توليد كالاها را شديد اً افزايش داده ، نابرابري هاي طبقاتي درون كشور ها را عميق بخشيده است از سوي ديگر مقاومت فرهنگي و سياسي عليه هژموني جهاني خيزش مقاومت مذكور (به صورت پيدايش جنبش هاي ملي گرا و قومي ، سنت گرايي نو و تكيه بر سياست هاي فرهنگي ملي) همراه با رشد فرهنگ فرا مدرن ، شكاك و نيست گرا .

پيامد هاي ارتباطات جهاني هستند . دكتر « تهرانيان » جهاني شدن اقتصاد از يك سو وانشقاق سياسي را از سوي ديگر تناقض حاد دروني جهان كنوني مي داند . به نظر وي امپرياليسم جديد امپرياليسم اطلاعاتي  است كه مبتني بر« اقتصاد هاي اطلاعاتي  » و «رژيم هاي قانونگذار فراملي »  (بانك جهاني ، صندوق بين المللي پول ، سازمان تجارت جهاني و اتحاديه ارتباطات بين المللي راه دور ) است وي همگرايي نظام سرمايه داري جديد و امپرياليسم اطلاعاتي را نتيجه فن آوري هاي جديد اطلاعاتي و ارتباطي مي داند كه تقسيم كار جديد جهاني و تمركز زدايي سرمايه را در سراسر جهان امكان پذير ساخته اند نفوذ نيروهاي اقتصادي جهاني ساز به مناطق مختلف جهان موجب كنترل دقيق تر و غير مستقيم تر نظام هاي سياسي جهان شده است استراتژي كنترل سرمايه داري جهاني مبتني بر كنترل اطلاعات كنترل منابع سرمايه ، حق اختراع و حق مؤلف نظارت سياسي و دستكاري سياستمداران ، تبليغات جهاني و هويت مصرفي است اما به طور همزمان فن آوري  هاي ارتباطي به طور نا خواسته موجب آگاهي مردم جهان نسبت به هويت فرهنگي شان ، افزايش قوم گرايي و مقاومت در برابر همسان سازي جهاني شده است .

جمع بندي

نگرشي كلان و انتقادي به حوزه هاي فرهنگ اقتصاد و سياست در سطوح ملي و فراملي ، تأكيد بر مطالعات تاريخي و در نظر گرفتن دگرگوني هاي سياسي اقتصادي به طور همزمان و آثار اين دگرگوني ها بر فرهنگ و جامعه ، وجه مشترك ديدگاه ها در مكتب سياسي رسانه هاست . ضمن اين كه كساني كه از منظر اقتصادي سياسي به رسانه ها مي پردازند ، نظام هاي اقتصادي ، نظام سياسي و به ويژه تحولات نظام سرمايه داري را با يكديگر مقايسه مي كنند .

آنان بر مطالعات كيفي و بررسي فرايند ها به جاي تحقيقات تجربي و آماري خرد  تأكيد مي ورزند و به نقش نهادها ، ايدئولوژي ها و فرايند ها در تحولات تاريخي اقتصادي و سياسي توجه دارند . ديد آنها نسبت به وضعيت كنوني جهان چندان خوشبينانه نيست . از سوي ديگر ، اين نظريات از نظر ميزان تأكيد ي كه بر تأثير نهاد سياسي يا نهاد اقتصادي بر رسانه ها دارند با يكديگر متفاوتند ، البته با توجه به خاستگاه هاي فكري نظريه پردازان مذكور در جوامع مختلف اين تفاوت طبيعي است . ضمن اين كه چون اكثر نظريات مذكور در سطح فراملي و با در نظر گرفتن شرايط  نظام سرمايه داري جهاني به تبيين پرداخته اند  وزن نهاد اقتصادي و به ويژه شركت هاي فراملي بيشتر است نقطه قوت اين نظريات پرهيز از نگرش هاي تأييدي غالب و توجه  فراگيرآنان به جنبه هاي مختلف تعامل نهاد هاي اقتصادي سياسي و فرهنگي است توجه به ريشه ها و بنيادهاي تأ ثير گذار بر آثار فرهنگي و اجتماعي رسانه ها يعني فرا يند هاي مالكيت ، توليد و توزيع ، قدرت هاي نهان گرداننده نظام هاي ارتباطي  و اطلاعاتي نيز از نقاط قوت اين مكتب به شمار مي آيد . در نزد پيروان اين مكتب كم تر شيفتگي وخوش باوري ساده انگارانه  درباره نقش فن آوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي ديده مي شود و كاملاً از جنبه هاي منفي و آثار زيان بار اين فن آوري هاي به ويژه در بخش خدمات عمومي و اجتماعي آگاهند . به عنوان نقاط ضعف نظريه هاي اين مكتب شايد بتوان به وسعت قلمرو مورد بررسي و دشواري رد و اثبات ادعاهاي مطرح شده در مورد وضعيت كنوني و آينده جهان (وبه ناچار واگذار ي اثبات يا رد آنها به آزمايشگاه تاريخ ) اشاره كرد . از سوي ديگر بايد به اتكاي زياد صاحب نظران مكتب اقتصاد سياسي به مطالعات كيفي (كه ذهني ، تفسيري ، و همراه با تعبير و تأويل است ) كم توجهي آنان به شرايط ساختار ي داخلي جوامع و توجه بيش از اندازه به ساختار هاي جهاني و فراملي براي تبيين عقب ماندگي ها و تداوم سلطه نيز اشاره كرد .


منابع :

1-  اينگليس ، فرد ، 1377 «نظريه رسانه ها » ترجمه محمود حقيقت كاشاني ، تهران مركز تحقيقات ، مطالعات و سنجش برنامه اي صدا وسيما ي جمهوري اسلامي ايران .

2-  شكر خواه ، يونس ، 1371   ،«دگرگوني جهاني و ديدگاه‌هاي شيلر»، به نقل از ، رسانه ، ش 11 ، پاييز 17 ، صص 81-76 .

3-  شيلر هربرت ، آي ، 1375 ،و اطلاعات  و اقتصاد بحران ، ترجمه يونس شكر خواه ، تهران ، كانون ترجمه و نشر آفتاب .

4-   كمالي پور ، يحيي ، 1373 ، «عملكرد رسانه ها در آمريكا »، خلاصه درس هاي ارائه شده ، تنظيم مهدخت بروجرد ي علوي ، رسانه ، 73، صص31-24 .

5-  گرين فيليپ  ، 1369 ،«نقد كتاب رضايت توليد ، اقتصاد سياسي رسانه هاي گروهي » ، رسانه ، ش، 4، زمستان 1369   ،‌صص 20- 23

6-   گيلپين ،‌رابرت ، 1378 «ماهيت اقتصادي سياسي » ، ترجمه دكتر محمود تقوي ، اطلاعات اقتصادي سياسي ، ش 144-143 ،‌ صص206 200 .

7-   ماتلار ، آرماند ،‌ 1375 ، «مقررات زدايي در رسانه ها»، ترجمه علي كسمايي ، رسانه ،‌سال هفتم ، ش 4 ، زمستان 75 ، صص 15-2 .

8-   معتمد نژاد ، دكتر كاظم ، 1375 ، « نظريه هاي سلطه ارتباطي جهاني » رسانه ، سال هفتم ، ش 2 ، صص 9-2

9-   معتمد نژاد، كاظم ، 1377 ، مقدمه كتاب «وسايل ارتباط جمعي و امپراطوري امريكا » نوشته هربرت شيلر ، ترجمه احمد مير عابديني ، تهران ، انتشارات سروش .

10-     مك جسلي ، دبليو ، 1369 ، «فيلتر هاي خبري»، مصاحبه با ادوارد هرمان ،‌ترجمه سندسي ،‌ رسانه ، ش 4 ، زمستان 69 ، صص 14-19

11-     هالوران ، جيمز دي ، 1375 ، « نوآوري هاي ارتباطي و پرسش هاي انتقادي » ، ترجمه نورايي بيد خت ، رسانه ،‌زمستان 75 ، صص 31- 22  .

12-      هاملينك سيس ، جي ، 1372 ، «آيا پس از انقلاب اطلاعات زندگي و جود خواهد داشت؟ » ، ترجمه شاهرخ بهار ، رسانه ، بهار 1372 ، صص  12 4 .

13-      هرمان ، ادوارد ،‌1371 ، «اقتصاد سياسي رسانه هاي گروهي » ، ترجمه مجتبي صفوي ، رسانه ، ش 11 ، پاييز 71 ، صص 26 35


موضوع عالم فاني

با بررسي غزلها ي 351 الي 400 نظر حافظ در مورد عالم فاني بدين گونه است :

از نظر حافظ در اين زمان ، دنيا به هيچ كس وفا نكرده است . جهان با اينكه قدمت زيادي دارد ولي سست وبي بنيان است و معتقد است كه عشق مقام بالايي دارد كه جهان بايد فداي عشق بشود ، اين جهان را پرتوي از انوار خدا مي داند و مردم عادي اين جهان ظاهر ي را مي بينند در صورتيكه حافظ از طريق اين جهان ظاهري پي بوجود آفريننده آن برده است .

حافظ مي گويد خوشا به حال روزي كه از اين جهان فاني هجرت كنم وبه دنيايي كه   در آن آرامش است و معشوق كه همان خداست برسد . معتقد است كه اگر از اين عالم فاني به سمت عالم باقي برود با ديد كامل و معرفت و شناخت اين سفر را انجام مي‌دهد .

اين جهان و جهان آخرت و هرچه در آنها پيدا و آشكار و پنهان است همه و هم نشانه هاي وجود خداوند و آفريننده آنها ست . اين جهان قابل اعتماد نيست .

مال وثروت را بايد در اين دنيا جا گذاشت و تنها چيزي كه انسان بايد با خود به آن دنيا ببرد گوهر معرفت و شناخت است . مي گويد كه جهان باقي و دنياي آخرت را بازور و لشكر كشي تسخير نكرده ايم . او معتقد است كه در اين دنيا كارهايي را كه انجام مي دهيم به دليل عمر  كوتاه خود فرصتي نمي شود كه نتايج آنرا در اين دنيا ببينيم . خداوند جهان  قبل از اينكه به اين دنيا بياييم گنجي را به نام عشق در وجود ما نهاد . انسانها در اين دنيا راه را گم كرده اند بنابر اين بايد از كساني كه راه را بلد هستند سؤال كنند تا به مقصد اصلي برسند . هيچ وقت نبايد ناراحت از بين رفتن پست و مقام ومال وثروت باشيم . اگر در اين جهان انسانها رعيت هستند و بندگان و رعيت پادشاهان هستند  اما در دنياي باقي و آخرت به مقام بالايي مي رسند به خاطر انجام اعمال نيكو در اين دنيا . حافظ معتقد است كه انسان به پندونصيحت بزرگان گوش مي كرد هرگز شيفته ظواهر اين دنيا نمي گشت . او زندگي در  اينجا (اين دنيا )  را بدون وجود پروردگار امكانپذير نمي داند .و معتقد است كه نبايد بر جهان تكيه كرد . زندگي در اين دنيا را بايد مغتنم شمارد و از آن براي ساختن زندگي دنياي آخرت استفاده كرد چون ديگر اينطور فرصتي نصيب انسان نخواهد شد . مقصود از زندگي در اين جهان فاني ايجا د مقدمه اي براي ملاقات خداوند در جهان آخرت است . عالم فاني بالاخره ويران و خواب مي گردد.

(موضوع طبيعت )

با بررسي غزلهاي 350 الي 400 مي توان گفت كه حافظ بطور مستقيم از كلمه طبيعت استفاده نكرده است . بلكه از مظاهر و مصداقهاي طبيعت استفاده كرده است كه عبارتند از موسم گل ، باد صبا ، چمن زار چمن . سرو آب روان ، خورشيد ،‌لاله ، ابر ، خزان و بهار فلك ، زمين ، شبهاي وصل ،‌ صبح مدد، نرگس ، سنبل ،‌بستان ، گلستان ، خار ،‌ بيابان ، وقت سحر ، گلگون ، هوا ، كوكب ،‌ غنچه ، درخت ، صحرا ، برگ ، بنفشه ، گلبرگ ، نوبهار .در اين غزلها موسم گل را زماني مي گيرد كه مي خواهد دنياي فاني را ترك كند ، از آتش دوري معشوق ويار خود آنقدر بيقرار شده كه بدنش ذره ذره در حال آب شدن است كه آنرا به گلاب تشبيه كرده است . همه خبرهاي معشوقش را از باد صبامي گيرد . سرورا در يكجا به نشانه آزادي مي گيرد در جاي ديگر به نشانه قد بلند معشوق مي گيرد در جاي ديگر به نشانه افتادگي مي گيرد . شب را به معناي زماني در نظر مي گيرد كه عمل وصل و رسيدن به معشوق اتفاق مي افتد . آب را به نشانه اشك خود در نظر مي گيرد كه قدح معشوق را پر كرده است . خود را به ذره خاك تشبيه مي كند كه دوست دارد باد آنرا به كوي معشوق ببرد .

بيابان را به معناي صحرايي در نظر گرفته كه در آن راه را گم كرده و اين راه تنها با  راهنمايي ،راهنماي زمانه   مشخص مي شود .

آب را به معناي قطرات باران در نظر گرفته كه بر روي گل لاله نشسته پس آنرا پرتو و نشانه اي از حسن معشوق مي داند كه آرزو مي كند خداوند الطاف خود را شامل حال او كند . در اينجا در حقيقت ابر را به جاي الطاف خداوند در نظر گرفته .

نسيم سحري را به عنوان قاصد ي در نظر گرفته كه پيامهاو دعاي عاشق را به سمت معشوق مي برد . نسيم و هواي صبحگاهي روح تازه اي در كالبد انسان مي دهد . شقايق را نشان خون دلها و رنج و عذابها ي عاشق مي داند . دوستي را به مثابه درختي در نظر مي گيرد كه هرچه اين درخت برگ بيشتري داشته باشد نشاندهنده رابطه محكم دوستي است .

در جاي ديگر معشوق را به گل تشبيه كرده كه از بد قولي وبد عهدي آن به باد صبا شكايت كرده است . خار را سمبل ملالتها و سختيهاي جلوي راه عاشق مي داند.

به نظر حافظ سخن اهل دل اينست كه در وقت گل دادن درختان بايد به شادماني و پايكوبي پرداخت .

از ديد حافظ انسانهاي عاشق مانند بلبلهايي هستند كه در موسم گل (فصل بهار ) حرفهاي زيادي براي گفتن با معشوق (خدا ) دارند وحال آنها بسيار متحول و در هم ريخته است اما اين مسائل وحرفها و حالتها را نمي خواهند به هر كس بگويند . خارو گل را نشانه انسانهاي بد كارونيكو مي داند كه بالاخره از اين دنيا مي روند عمرشان تمام مي شود و دنيايي ديگر هم هست چمن آرايي (آفريننده اي ) دوباره آنها را مي‌آفريند . وزش نسيم دل آزرده عاشق و انسانهاي آزرده را تسكين مي دهد . گل لاله را سمبل شهيدان غلتان به خون مي داند .

ووزش باد صبا باعث مي شود كه غنچه باز شده و به حالت گل تبديل شود .

بوي گل در حقيقت نشاني از بوي معشوق است . دل تنگ انسان را مانند غنچه اي مي‌داند كه در باغ و بستان روئيده است . عاشقان مانند نسيم هستند كه به گل مي‌وزد و با آن گفتگو و راز و نياز مي كند . روي معشوق را از نظر زيبايي به بهار زيبا و با طراوت تشبيه كرده است . قد معشوق مانند سروي بلند قد است كه هنوز هيچ سروي به اين قد نروئيده است . معشوق مانند سنبل است كه اگر با گلبرگها پوشيده شود و پنهان نشود باعث غم و اندوه دنيا مي شود . عمر انسان مانند عمر گل بسيار كوتاه و زود گذر است .  

عاشق با شنيدن و احساس كردن بوي بنفشه به ياد زولفهاي معشوق مي افتد .

نتيجه اينكه با همه توضيحات و تفسير هاي ارائه شده در بالا حافظ به طور مستقيم از طبيعت به معناي كلمه آن استفاده نكرد ه بلكه از مظاهر طبيعت استفاده كرده و آن مظاهر اگر چه در ظاهر نشانه طبيعت هستند اما آنها داراي منظور هاو مقصودهاي باطني هستند كه هر كدام از آنها به ويژگيها . خصوصيات يا صفات معشوق و عاشق اشاره دارند و منظوري غير از آنچه در ظاهر است و به نظر مي رسد ، دارند .بنابر اين حافظ انساني عاشق پيشه بوده است .

موضوع : رندي                            غزلهاي 351 الي 400

غزل 355

رموز مستي و رندي زمن بشنو نه از حافظ كه با جام و قدح هردم نديم ماه پروينم شيوه غزل 357

من اگر رند خرا باتم و گر زاهد شهر                    اين متاعم كه همي بيني و كمتر زينم

غزل 362

ما عيب كس به مستي و رندي نمي كنيم       لعل بتان خوشست مي خوشگوار هم

غزل 372

در خرقه از ين بيش منافق نتوان بود           بنياد از اين شيوه رندانه نهاديم

غزل 374

روز نخست چون دم رندي زديم و عشق      شرط آن بود كه جز ره آن شيوه نسپريم

غزل 378

مدد از خاطر رندان طلب اي دل ورنه                    كار صعبست مبادا كه خطايي بكنيم

غزل 379

شاه اگر جرم رندان نه به حرمت نوشد        التفاتش به مي صاف مروق نكنيم

غزل 387

خدا را كم نشين با خرقه پوشان                 رخ از رندان بي سامان مپوشان

با بررسي غزلهاي 351 تا 400 در مورد موضوع رندي فقط 8 بيت آن به موضوع رندي پرداخته بود كه در اين 8 بيت رندو رندي به معناي عشق و سر مستي و مستي بكار رفته بود .

 

 

   

      

                

 


دانشكده صدا و سيماي جمهوري اسلامي

 
 
 
عنوان

 

اقتصاد سياسي رسانه ها

 

 

 

 

 

 

 

 

استاد مربوطه :جناب آقاي دكتر دادگران

 

                                    گردآورنده : امير ساكي

 
 

 

 

 


فهرست

 

مقدمه........................................................................................................................................................ 1

ماهيت اقتصادسياسي............................................................................................................................ 2

اقتصادسياسي رسانه ها........................................................................................................................ 4

چارچوب مفهومي مكتب اقتصادسياسي رسانه ها........................................................................... 5

پيوند تاريخي توسعه ارتباطات بااقتصادسياسي............................................................................. 7

مروري برديدگاه هاي هربرت شيلر (هربرت شيلر)...................................................................... 10

خصوصي سازي – تضعيف بخش عمومي.................................................................................... 12

خصوصي سازي ايدئولوژيك و تبليغات........................................................................................ 14

نظريه هاي انديشمندان در مورد اقتصاد سياسي رسانه ها......................................................... 16

ريموند ويليامز..................................................................................................................................... 16

نيكلاس  گارنهام................................................................................................................................... 17

ادوارد هرمان و نائوم چامسكي........................................................................................................ 18

سيس . جي . هاملينك.......................................................................................................................... 19

يحيي كمالي پور:.................................................................................................................................. 21

حميد مولانا........................................................................................................................................... 22

فرد فيجس............................................................................................................................................. 24

آرماند ما تلار....................................................................................................................................... 24

جيمز دي هالوران................................................................................................................................ 25

مجيد تهرانيان :..................................................................................................................................... 26

جمع بندي.............................................................................................................................................. 28

منابع :..................................................................................................................................................... 31

 

 

 

 

 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 16:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد ترجمه

بازديد: 155

 

 

دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال

دانشكده زبانهاي خارجي

گروه مترجمي زبان روسي

پايان نامه براي دريافت درجه كارشناسي مترجمي زبان روسي

موضوع تحقيق :

ترجمه

نام اثر:

تحصيلات مردم

 

نام استاد راهنما :

جناب آقاي  دكتر حسين غلامي

 

نام محقق :

نازنين والي يوسفي

 

 

سال تحصيلي 85

 
 


تقديم و سپاس

تقديم به استاد گرانقدر جناب آقاي دكترحسين غلامي كه به يمن ارشادات و راهنمايي‌هاي ارزشمند ايشان اين تحقيق بدين گونه سامان پذيرفت، به پاس مساعي صميمانه و مشفقانه اي كه همواره جهت مساعدت و برانگيختن اشتياق دانشجويان، سخاوتمندانه و بي دريغ معمول داشته اند لازم مي دانم مراتب قدرداني و تشكر خود را بدين وسيله اعلام دارم .

 

 

و با سپاس و قدرداني

 از زحمات بي دريغ پدر و مادرم و همچنين كمكهاي صميمانه وصبرو حلم همسرم كه مرا در ارايه اين تحقيق ياري نمودند.


سوتلانا ميلاسلاوسكا

 

تحصيلات مردم

كتابي براي مطالعه چك زبانان

سري «كشورشناسي اتحادجماهير شوروي »

 

 

 

 

 

 

 

مسكو

«زبان روسي»

1984


.... به دستور كميتة دولتي علوم، مركز علمي نيز به وسيله تجهيزات، طرح پيش بيني بهره برداري كامل از تمامي ذخائر طبيعي قفقاز شمالي را تا سال 2000 هماهنگ مي‌نمايد. همه جانبه بودن علائق امكان سريع گروهبندي نيروهايي، جهت تصميم گيري درمورد مسائل جديد، همچنين جذب جوانان با استعداد را فراهم مي آورد، اين ويژگي هاي مدارس علمي قطعاً امكان بهره گيري درچهارچوب مراكز علمي را فراهم مي‌آورد. تلاشهاي ما درجهت اين است كه راه علم و دانش براي دانش آموزان، دانشجويان و متخصصان مبتدي باز شود.

-اما دراين ميان زندگي دانشجويي به پايان مي رسد، 3 واقعه مهم اين زندگي را به پايان مي رساند:

دادن امتحانات دولتي، دفاع از فوق ليسانس، يافتن شغل.

-دركنار امتحان و دفاع از فوق ليسانس، دانشجويان روان شناسي آماده مي شوند: كه درجريان 5 سال آنها امتحان داده اند و از رساله هاي دانشجويي و پروژه هاشان دفاع نموده اند. پيداكردن شغل درمرحله اول است. مدتها قبل از پايان سال تحصيلي در وزارت آموزش عالي و متوسطه درخواستها از سوي مؤسسات و واحدهاي مختلف  مبني بر اينكه آنها نيازمند به متخصصان جوان دارند آورده شده است. وزارت آموزش و پرورش اين درخواستها را در مدارس عالي پخش نمود. دانشجويان فارغ التحصيل اين دوره با كيفيت و كميت درخواستها  آشنا شدند. بدين ترتيب آنها مي توانند براي گزينش محل كار خود آماده شوند. قطعاً تصميم نهايي در روز جلسه هيئت جهت تعيين شغل متخصصان جوان اخذ مي شود. معمولاً‌ دراين هيئت معلوم مي شوند: رئيس مؤسسه آموزش عالي، رئيس دانشكده، نمايندگان شعبات مختلف، اعضاي كميته دانشكده كمونيستي.

و البته نمايندگان آن سازمانهايي كه متخصصان جوان جهت كار به آنجا فرستاده مي‌شوند.

 

Text Box:

 

 

 

-اين پايان نامه هاي متماز همه كساني است كه با موفقيت مدرسه عالي را به پايان رسانده اند و هيچگونه وابستگي به گروههاي دانشجويي شبانه، روزانه يا دانشجوي تحصيل كرده ندارند.

 

 

 

 

-اين كميته درنظر مي گيرد كه دانشجو چطور تحصيل كرده، استعدادهاي او را در زمينه پژوهشهاي علمي چگونه است و همچنين اين كميته سلامتي و وضعيت خانوادگي اش را مورد توجه قرار ميدهد. متخصص جوان با توجه به ميزان كيفيت كارهاي آينده اش مي تواند شغل و ميزان حقوق را تعيين نمايد. سپس او قطعاً مكاني را براي كار آينده خود انتخاب مي كند و سندي را درمورد تعيين شغل امضاء مي‌كند. اين مرحله كمي زمان خواهد گرفت و او زندگي جديد را آغاز خواهد كرد، زندگي كه انتخاب نموده و خود را براي آن آماده كرده است.

-تحصيل درمدرسه عالي تمام شده، اما ... آموختن تمام نشده است. درصورتيكه علم و فن بسيار سريع پيشرفت مي كنند و آن دانشهايي كه درمدرسه عالي ارائه مي شود ممكن است منسوخ شده و درعمل توجه كافي به آن نشود. غير از اين موضوع در خودآموزي و مهارت حرفه اي وجود دارد كه به طور پيوسته معلومتشان را تجديد و غني مي نمايد. زندگي معاصر (كنوني) و پيشرفت علمي فني (علم و فن) مسئله ارتقاء مهارت حرفه اي را درمقابل هر متخصص مطرح مي نمايند.

سيستم ارتقاء مهارت حرفه اي :            چطور  عمل مي كند؟

حقوق و امكانات براي تمامي متخصصين و درتمام اجزاء سيستمهاي آموزش عالي افزايش مي يابند و آنها تخصص خود را ارتقاء مي بخشند.

يكي از اين فرصتها تحصيل توأم با كاراست. اصولاً «درضمن كار درس مي خوانم» درميان كارگران و داوطلبان استادي، استادان و داوطلبان مهندس شدن محبوب است. ابتدا كافي است هنرستان يا مدرسه استادان پايان بپذيرد، دوم مؤسسه آموزش عالي است.

اما اگر آن تمام بشود؟ چه امكاناتي پيش روي متخصصان با مدرك ديپلم آموزش عالي وجود دارد؟ او مي تواند ضمن تجربه كارهاي عملي در زمينه تخصص، آموزش را در دوره دكترا (حضوري غيرحضوري) ادامه بدهد. اگر ديپلم او  از لحاظ نظري (تئوري) متفاوت بوده پژوهش او قريحه روشني داشته و صرف نظر از اين موضوع بلافاصله بعد از اتمام مدرسه عالي او مي‌تواند در دوره فوق ليسانس وارد شود.

دوره دكترا اغلب در دوران مدرسه عالي و مؤسسات تحقيقاتي علمي سازماندهي مي شود.

اين مشكل اساسي (فرمت بينادي) جهت آماده سازي تخصص هاي بسيار حرفه اي كاردرهاي علمي وفرهنگي مي باشد.

براي دكتر شدن لازم است امتحان ورودي داده شود. دوره آموزش در دكتراي حضوري 3 سال و در دوره غيرحضوري 4 سال است. آنها رشته تخصصي كه برگزيده اند را عميقاً مطالعه مي كنند، امتحان مي دهند، حداقل كانديدي، امتحانات تخصصي در زمينه هاي فلسفه و زبانهاي خارجي بوده و رساله فوق ليسانس را مي‌نويسد و دكتر ها روي پروژه هاي انفرادي كار مي كنند.

 
  Text Box:

 

چه كسي مي گويد كه دانشمند كسي است كه موهايش سفيد شده است؟...

با دفاع از فوق ليسانس آموزش در دوره دكترا به اتمام مي رسد. از فوق ليسانس دفاع مي كنند ودرجه كانديداي علمي را بدست مي آورند.

-كسانيكه در دكتراي حضوري تحصيل كردند و همچنين فارغ التحصيلان مدرسه عالي درزمينه تخصص خود تعيين شغل مي كنند. آنهائيكه به دوره دكترا اعزام شده‌اند همانطوريكه مؤسسه يا مدرسه عالي آنها را دكتراي تخصصي مي نامند، به محل كار سابق مراجعه مي كنند اما درمقام بالاتر.

-اين كار مربوط به كسي است كه دوره آموزشي دكتراي غيرحضوري را با موفقيت به اتمام رسانده است. مضاف بر مدرك دكترا ممكن است آموزش علمي و مهارت حرفه اي نيز ارتقاء يابد. هرفردي كه در مدرسه عالي را به اتمام رسانده ممكن است به يكي از ارگان هاي پژوهشي- علمي وابسته باشد و كار علمي را به عنوان داوطلب درجه دانشمندي نامزد علمي انجام دهد.

اما در اين ميان كارعلمي با فعاليت درزمينه تخصص توأم خواهد بود. داوطلب دكتراي غيرحضوري، آموزش كارتوأم باتحصيل است. داوطلب جهت اتمام كار علمي، تحقيقات را تا 3 ماه باحفظ ميزان حقوق ارائه مي دهد.

-اگر فردي قابليت فوق العاده اي دركار پژوهشي علمي داشته باشد مي تواند روي رساله دكتريش كاركند. براي دفاع از رساله دكتري و دكتراي علوم شدن لازم است يكي از مسائل علمي تخصصي و يامسائل عميق روزمره، چاپ نتايج پروژه ها و در نظر گرفتن چشم اندازهاي مهم ايده علمي رشد يافته  كه اساس كار را تشكيل مي دهد را تهيه نمايد.

-فردي كه درمدارس بعنوان معلم كار مي كند جهت تحقيقات علمي تا سقف 2 سال به او مرخصي با حقوق تعلق مي گيرد. اين مرخصي اغلب دوره دكترا ناميده مي شود.

-به اين طريق از درجه نامزدي رساله دكترا در شوراهاي تخصصي يا در ديگر رشته‌هاي علمي دفاع مي كنند. اين شوراها درمؤسسه هاي آموزش عالي برجسته يا مؤسسات علمي وجود دارند. مسئله اعطاي درجه دانشمندي يا درجه دكتراي علوم توسط رأي محرمانه اعضاي شورا اتخاذ مي گردد. نهايتاً تصميم هيئت مميزه شوراي عالي در شوراي وزيران اتحاد جماهير شوروي به تصويب نهايي مي رسد.

-براي كارمندان در مدارس عالي كشور ما عنوان هاي علمي ديگري مانند: استادياري، دانشيار، استادتعيين شده است. استاديار مي بايست داراي تحصيلات عالي و تخصص در رشته مربوطه را داشته باشد. او اغلب زير نظر دانشيار يا استاد كار مي‌كند. عنوان علمي دانشيار ممكن است به همكاري كه دارنده درجه علمي دكترا است اعطا شود.

 

 
  Text Box:

در دانشگاه مركزي دكتراي تكميلي متخصصين آماده در زمينه گيپرباديچكاري آكسيگناتسي

(درمان درشرايط فشارخون بالا) وجود دارند.

-دانشيار بعنوان معلم عمل كرده و كار علمي دانشجويان را هدايت مي نمايد. عنوان علمي استادي اغلب اگر به كار معلمي و هدايت كار علمي گروه دانشجويان و معلمين بپردازد به عنوان دكتراي علمي نائل مي شود. در مؤسسات علمي لقب استاديار متناسب با كارمند علمي جزء و عنوان دانشيار، كارمند علمي ارشد است. عنوان استادي در مؤسسات علمي شناخته شده نيست.

-بنابراين صعود به مراحل آموزشي ادامه دارد: در دوره فوق ليسانس نامزد علمي مي شود، نامزد علمي دكترا شدن و سپس دكتراي علمي؛ پس وضعيت فارغ‌التحصيلان مدرسه آموزش عالي كه به دلايلي نامزد يا دكتراي علمي شده اند چگونه است؟ براي آنها امكان بالا بردن سطح تخصص خود وجود دارد.


-براي متخصصين اقتصاد ملي يك سيستم ارتقاء سطح مهارت ساخته شده است. در دانشكده ها، كلاسها و دانشكده هاي تقويت مهارت بعد از 6 تا 7 سال دوره بازآموزي مي بينند. همه متخصصين اقتصاد ملي، درهررشته اي كه كار مي كردند: دكترها و مهندسان، مهندسين كشاورزي و طراحان هستند. براي مثال: معلمين مدارس عالي و دانشكده ارتقاء مهارت دوره كارآموزي مي بينند. اغلب در ابتدا
 (به تشخيص مدرسه عالي) 3 ماه يا 1 ماه ادامه پيدا مي كند و سپس نيم سال است. دراين زمان معلم از اداره كلاس درمدرسه معاف مي شود. او اين امكان را دارد كه بطور عميق با ادبيات جديد در هرزمينه تخصصي با تجربيات همكاران خود آشنا شود. آموزش در دانشكده ارتقاء مهارت با نامه كار دوره اي و تعادلات علمي در رابطه با موضوع اشتغال به اتمام مي رسد.

-در دوره كارآموزي استاد مي تواند سالي 2 بار اعزام شده كه درمؤسسه تربيت مدرس هر  5 سال يكبار است. دراين زمان كار او برايش محفوظ مانده و حقوقش نيز به صورت نيمه پرداخت مي شود.

-به اين ترتيب «پس از اتمام مدرسه عالي» جهت ارتقاء سطح مهارت، حقوق افراد تضمين مي گردد. دركل اين مثل آن است كه ما از حقوق ضمن تحصيل مطمئن گشته و آن را مورد نظر داشته ايم.

-كودكستانهاي جديد ساخته مي شوند، مداس متوسطه جديد، آموزشگاه فني حرفه‌اي و آموزشگاههاي تخصصي، همچنين دانشگاهها افتتاح مي گردند. اخيراً نامهاي جديد كمك هزينه ها به نامهاي فردريك ژوليو و كوري و نام جون برنالا بوجود آمده‌اند.

-دولت هزينه ها را درآموزش توسعه مي دهد. دانشمندان ثابت كردند كه اين هزينه‌ها   عمل سودمندي در اقتصاد مي باشد. هر ميليارد مصرف شده، ازجمله درآموزش مدرسه اي ميزان درآمد ملي كشورها را بالا برده و افزايش ميزان بازده كار دانش آموخته ها (تحصيل كرده ها) تقريباً 6 ميليارد روبل است.

-هزينه هاي دولت جهت آموزش دراجتماع امري ضروري است: چون دولت ما اعلام كرده كه يكي از اهداف اصلي ما رشد هماهنگ و همه جانبه شخصيت مردم روسيه مي باشد. درمقابل سيستم آموزشي وظايف دشوار و مهمي قرار مي گيرند: دست يافتن به وحدت آموزش و پرورش، تحكيم بخشيدن رابطه آموزش با كار و زندگي، به اجرا درآوردن روش (علمي) جامع به سوي افكار سياسي، كار، موازين اخلاقي، پرورش زيبايي شناسي و هماهنگي فيزيكي محصلين.

-درشرايط كنوني، هنگاميكه گنجايش آگاهي براي مردم سريع و به شدت افزايش مي‌يابد، ديگر محال است كه بتوان  به فراگيري مجموعه حقايق تكيه نمود. پرورش دادن مهارت بطور جداگانه، تكميل كردن دانش خود، درنظر داشتن سرعت سيل خروشان اطلاعات، امري بسيار مهم است، اما راههاي موفقيت آميز حل مشكلات درزمينه آموزشي چيست؟

-امروزه دركشورما، اصطلاحات مدارس عمومي و مدارس فني حرفه اي صورت ميگيرد، پروژه اي كه دربحث همگاني ملي مطرح شده است. هدف اصلاحات ارتقاء سطح كيفيت آموزش و پرورش و ارائه آنها مطابق با شرايط زندگي مي باشد.

-بنابراين خط مشي ارزيابي شده كه درآن نتايج مؤثر و مورد علاقه تمامي جامعه ما بوده است.

-... معلم، استقبال از اين كلمه درطي قرن ها در اذهان ملت روسيه پرورش يافته است. شغل معلمي درجامعه روسيه هميشه از احترام ويژه اي برخودار بوده است. دراين ميان حتي باشغل پزشكي نيز نمي توان رقابت نمود. قبل از انقلاب، مدرسه روسيه بسياري از معلمان برجسته را مي شناسد.

آموزگاري كه بعنوان دانشمند بزرگي كار مي كرد ادوارد داويچ تي آل كوفسكي است. آموزگاري به نام نيكلاي گاوري يويچ چرني شوفسكي، كنستانتين ديميترويچ اوشنسكي. دانشمند و پدرش ولادمير اي ليچا لنينا ايليا نيكلايويچ اوليانوف.....

-مادر مورد آموزش ملي، پيشرفت مردم روسيه و البته نويسندگان روسي فكر كرديم. از الكساندر سرگويچ پوشكين مقاله اي درمورد فرهنگ ملي پيدا نموديم. لوانيكلاويچ تالستوي، سيستم كامل عقايد درسازمان آموزش ملي واصول پرورش است. تولستوي مي خواست به آموزش انديشه خود جامه عمل بپوشاند و در زندگي خود درسال 1861 درملك خودش ياسنايا پاليانا مدرسه اي براي فرزندان كشاورزان افتتاح نمود. درآن زمان كتاب درسي كم بود و تولستوي آن كتاب ها را خود مي‌نوشت. بدين ترتيب كتابهاي «الفبا» و «4كتاب روسي براي مطالعه» او ظاهر شد. امروزه ممكن است بسياري از داستانهاي تولستوي براي بچه هاي كوچك بي نهايت ساده بازگو شده باشد، اما آنها  ايده روابط دوستانه با انسانها وهمينطور با دنيا است.

-بهترين آموزگاران دموكراتيك و بشردوستانه روسي كساني بودند كه توسط آموزگاران شوروي تعليم و پرورش يافته بودند. ازجمله آنها: استانيسلاو تئوفيلاويچ شادسكي و آنتون سي ميونويچ ماكارنكا، واسيلي الكساندرويچ سوخاملينسكي....

-تداوم سنت بشردوستانه روسيه و آموزگاران شوروي مي تواند با كمك تحقيقات علمي تخصصي به ظهور برسد وتئوريسين ها اين امكان را بوجود مي آورند، دراين جا 2 داستان كوچك براي كودكان آمده است.

يكي از آنها متعلق به لوانيكلاويچ تالستوي وديگري متعلق به واسيليا الكساندرويچ سوخامليسكا است.

«پيرمرد درخت سيبي كاشت. از او پرسيدند براي چه اين درخت را كاشتي ؟ زمان زيادي را بايد منتظر ميوه دادن اين درخت باشي ولي توكه سيب نمي خوري». پيرمرد جواب داد : من نمي خورم ديگران مي خورند و از من تشكر مي كنند . (ل.ن.تولستوي) «داستان هايي براي بچه هاي كوچك ».

«كنار جاده درخت سپيدار كهنسالي قرار داشت. در زمستان شاخه هاي برهنه او سروصداي اضطراب آوري را بوجود مي آوردند، اما دربهار برگهاي سبز سپيدار گسترده مي شود. فقط به خاطر دارم، او مانند نگهباني ايستاد. من از مادر پرسيدم:

-درخت سپيدار ما چند سال دارد؟ چه كسي آن را كاشته است؟

-مادرجواب داد: نمي دانم فقط به خاطر دارم كه او كنار جاده قرار داشت

ازپدر بزرگ پرسيدم :

-پدربزرگ بگو، درخت سپيدار ما چند سال دارد؟ چه كسي آنرا كاشته است؟

-او جواب داد : نمي دانم. - او هميشه كنار جاده قرار داشت. خودش رشد كرده و همه را خوشحال كرده است. يك انسان خوب اين درخت را كاشته است. من زمانيكه پسربچه اي بودم به ياد دارم كه زير آن بازي مي كردم و زمانيكه مادر تو با دوستانش به درخت تازيانه مي زد، ولي حالا تو در سايه او بازي مي كني.

 (و.ا.سوخاملينسكي) «سپيدار ابدي»

-درشرايط كنوني براي آماده سازي آموزگاران آينده عوامل بسياري كمك مي كنند. پيشرفت مؤثر علمي فني درتمام زمينه هاي علمي در زمينه علوم و صنايع، معلومات معتبري را اقتضاء مي كند رشد و ترقي علم اغلب شناخت و قواعد عادي را به تجديد نظر واميدارد. تعهدات جديد كاركنان براهداف اجتماعي و دولتي آموزش ملي اثر گذاشته و سبب رشد هماهنگ شخصيت بطور همه جانبه شده اند. تقاضاي خود و كودكانمان را در «قرن كيهاني» اعلام كرديم.

-شيوه هاي اصلي آماده سازي كادرهاي آموزشي دركشورما، كارآموزي، آموزش در دانشكده ها و هنرستانهاي آموزشي به حساب مي آيند. آنها در تمام جمهوري ها، ناحيه ها و مناطق و بخشها وجود دارند.

هم اكنون در اتحاد جماهير شوروي 200 آموزشگاه تربيت مدرس و 407 دانش‌سراي مقدماتي وجود دارد. در اين آموزشگاهها دانشجويان، آموزش سياسي-اجتماعي و تحصيلات تخصصي گسترده اي را كسب مي كنند. ما درمورد تحصيل در هنرستان آموزشي و درارتباط با آموزش تخصصي متوسطه سخن گفتيم. هم اكنون به تحصيلات دوره ليسانس و سيستم ارتقاء مهارت آموزگار مراجعه مي كنيم.

-درسالهاي اخير سيستم آماده سازي آموزگارها بسيار تغيير نموده و كامل تر شده است. يكي از اساسي ترين مورد ها در زندگي فرد معاصر، شركت دانشجويان دركار علمي است. توجه اساسي به پرورش تفكرات علمي دانشجو، علاقه او به ايده هاي جديد مبذول شده، اما همانطوري كه سخنرانيها تنظيم شده اند علاقه را به سوي خلاقيت بر مي انگيزد.

-براساس سخنراني پرمحتواي علمي كه اغلب شامل دوره هاي بي عيب و نقص است، معملمان از دانشگاهها و دانشكده هاي تخصصي مناسب دعوت مي شوند.

-متناسب با برنامه هاي تحصيلي جديد آموزگاران توجه خاصي به رشته هاي روان شناسي- علوم تربيتي دارند. برخي از آنها عبارتند از : «اصول تخصصي»، «رشد فيزيولوژيكي»، «ارتقاء روان شناسي» دربرنامه دوره هاي تخصصي شامل :
«روش امور تربيتي»، «سازمان دهي علمي كار معلمين»...

-تقويت كادرهاي آموزشي به منزله بهبودي و جهت يابي دانش آموزان كاركشته است. وزارت فرهنگ اتحاد جماهير شوروري پيشنهاد كرد به مدارس، آموزشگاهها، مدارس علمي، محصلين و استعداد ها وقابليت هاي مربوط به كاربا بچه ها توجه خاصي مبذول دارند. انستيتوي تربيت معلم (دانش سراي عالي) از ميان سازمانهاي كمونيستي جوانان، انجمنهاي مربي هاي پيش آهنگ و شركت كنندگان فعاليت هنري، آموزگاران آتي خود را برمي گزينند. گروه منتخب دانشجويان، ماهرانه و به طرز متفاوتي چنين مجله هاي دوره اي مخصوص را براي آموزگاران چاپ نمودند.

 
  Text Box:

 

-دراين مجله ها اطلاعاتي در مورد تجربيات عملي كالج، تفكرات درمورد مسائل نظري آموزشي وجود دارد. آماده سازي چند جانبه از قبيل شرايط بسيار عالي مي‌تواند باعث پرورش تيپ شكلي معلم جديد شود.

 

-البته حتي درآينده نزديك نيز ما نمي توانيم مدارسي داشته باشيم كه فقط آموزگاران با قريحه درآن كار كنند. و معلمان خوب و آماده درعلم و آموزش و موضوع فني اين خواسته ما تا به امروز بوده است.


اينجا سيستم ارتقاء تخصص به معلماني كه دركشور ما زندگي مي كنند كمك شاياني مي نمايد. درآن سيستم استادان، هيئت ها و دانشكده هاي تكميلي وجود دارند. كارمندان اين مؤسسات مي گويند: دبيران نسبت به كار درزمينه برنامه هاي جديد، با تجربه هاي پيشرفته كالجشان آشنا مي شوند. در دانشگاهها دبيران برجسته دوره‌هاي كارآموزي معلمان جوان را طي مي كنند.

-دانشگاههاي ملي نقش به سزايي را درارتقاء تخصص دبيران بازي مي كنند. آنها دربخشهاي آموزش ملي سازمان يافته اند.

-براي مديران مدارس متوسطه در دانشكده ها و دانشگاههاي آموزشي، دانشكده هاي ارتقاء تخصصي وجود دارد.

-با اين وجود متد اصلي افزايش سطح تخصص آموزگاران، خودآموزي مي باشد.

انتشار «اطلاع» و «آموزش و پرورش» با همكاري معلمان مدرسه ادبيات تخصصي چاپ شدند.

-درتمام اين مدت، حزب كمونيستي و شوراي دولت توجه شاياني به استادان شوروي مبذول داشته است.

آموزگار بزرگترين گروه روشنفكر شورا است. اكنون با برقراري آموزش متوسط همگاني اجباري به نقش استاد درجامعه ما به حد اعلايي افزايش يافته است.

-سئوال در زمينه مدرسه هميشه باقي مانده،  درمسئله هايي راجع به حركت ما به سمت جلو ... احزاب و دولت شورا ارزش بالايي براي فعاليت ثمربخش و خستگي ناپذير آموزگاران قائل شده و تشكر فراوان خود را به خاطر كارفداكارانه آنها اعلام مي دارند. اين است كلمه تحسين آميز كميته مركزي حزب كمونيست اتحاد جماهير شوروي، شوراي عالي اتحاد جماهير شوروي و وزيران اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي سراسر اتحاد جماهير شوروي كنگره اتحاديه هاي معلمي كه در تابستان سال 1978 مسكو وارد شده است.

درجامعه ما اين گونه توجه به آموزگاران تصادفي نيست. توجه به معلمان درجامعه، بستگي به موقعيت و مقام دارد. معلوم مي شود كه كشور ما در آينده، توجه به آموزگاران بستگي به فرزندان و نوه هاي ما دارد. كار دولتي و استعداد محصلان نسل جديد مدرسه، آموزشگاههاي تخصصي (هنرستان)، مدارس عالي، در اختيار معلم امروزي و تحصيل كرده قرار دارد.

-بنابراين ما از سيستم آموزش عمومي در اتحاد جماهير شوروي و عملكرد آن صحبت نموديم. درپايان صحبت ما به چند آمار اشاره شده است. هرچند كه اعداد گويا هستند. 

فقط مي گوئيم كه به جاي ارقام، توجه دولت درمورد افراد روسي (شوروي) قرار دارد: كه آنها در ما اطمينان به آينده و آينده فرزندان ونوه هايمان را بوجود آورده‌اند.

-در هر 1000 نفر كه به كار اقتصاد ملي مشغول هستند در ابتداي سال 1981، 833 نفر بودند كه تحصيلات عالي و متوسطه (كامل و ناتمام) داشتند.

جهموري فدراتيو شوروي سوسياليستي 830

جمهوري شوروي سوسياليستي اوكراين 841

جمهوري شوروي سوسياليستي بلاروس 875

جمهوري شوروي سوسياليستي قزاقستان 836

جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان 877

جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان 856

جمهوري شوروي سوسياليستي ليتواني 751

جمهوري شوروي سوسياليستي مالديو 761

جمهوري شوروي سوسياليستي لتوني 821

 

جمهوري شوروي سوسياليستي قرقيزستان 833

جمهوري شوروي سوسياليستي تاجيكستان 801

جمهوري شوروي سوسياليستي ارمنستان 891

جمهوري شوروي سوسياليستي تركمنستان 852

جمهوري شوروي سوسياليستي استوني 819


سطح آموزشي جمعيت

(درهر 1000 نفر از سن 10 سال و بالاتر، افرادي با تحصيلات متوسطه وعالي تكميلي و نيمه تكميلي وجود دارد.

 

1939

1959

1970

1981

1

2

3

4

5

اتحاد جماهير شوروي

108

361

483

661

جمهوري فدراتيو شوروي سوسياليستي

109

361

489

667

جمهوري شوروي سوسياليستي اوكراين

120

373

494

653

جمهوري شوروي سوسياليستي بلاروس

92

304

440

621

جمهوري شوروي سوسياليستي ازبكستان

55

354

458

661

جمهوري شوروي سوسياليستي قزاقستان

83

347

468

658

جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان

165

448

554

723

جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان

113

400

471

686

جمهوري شوروي سوسياليستي ليتواني

81

232

382

586

جمهوري شوروي سوسياليستي مالديو

57

264

397

596

جمهوري شوروي سوسياليستي لتوني

176

431

517

665

جمهوري شوروي سوسياليستي قرقيزستان

46

342

452

641

جمهوري شوروي سوسياليستي تاجيكستان

40

325

420

603

جمهوري شوروي سوسياليستي ارمنستان

128

445

516

735

جمهوري شوروي سوسياليستي تركمنستان

65

387

475

644

جمهوري شوروي سوسياليستي استوني

161

386

505

651

 


ابتداي مدارس عمومي

(سال تحصيلي)

 

81/1980

41/1940

61/1960

71/1970

81/1980

اتحاد جماهير شوروي

0/145

6/35

2/36

2/49

3/44

جمهوري فدراتيو شوروي سوسياليستي

8/74

6/20

4/20

3/25

2/20

جمهوري شوروي سوسياليستي اوكراين

0/23

8/6

7/6

4/8

5/7

جمهوري شوروي سوسياليستي بلاروس

0/7

7/1

4/1

8/1

5/1

جمهوري شوروي سوسياليستي ازبكستان

5/9

3/1

6/1

3/3

4/1

جمهوري شوروي سوسياليستي قزاقستان

7/8

2/1

8/1

2/3

3/3

جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان

9/3

8/0

7/0

0/1

9/0

جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان

2/4

7/0

7/0

4/1

6/1

جمهوري شوروي سوسياليستي ليتواني

4/2

4/0

5/0

6/0

6/0

جمهوري شوروي سوسياليستي مالديو

8/1

5/0

6/0

8/0

7/0

جمهوري شوروي سوسياليستي لتوني

9/0

3/0

3/0

3/0

4/0

جمهوري شوروي سوسياليستي قرقيزستان

7/1

3/0

4/0

8/0

9/0

جمهوري شوروي سوسياليستي تاجيكستان

1/3

3/0

4/0

8/0

1/1

جمهوري شوروي سوسياليستي ارمنستان

5/1

3/0

3/0

7/0

6/0

جمهوري شوروي سوسياليستي تركمنستان

9/1

3/0

3/0

6/0

7/0

جمهوري شوروي سوسياليستي استوني

6/0

1/0

2/0

2/0

2/0

 

سالانه مؤسسات آموزش عالي حكومت شوروي 5/16 ميليون متخصص را آماده مي كنند. فقط نيمي از دانشجويان كارتوأم با تحصيل دارند. در محاسبه قبل از انقلاب درهر 10 هزار نفر دركشور 8 دانشجو وجود داشته، كه اين آمار درسال 1980 به 196 دانشجو رسيد .


مؤسسه آموزش عالي

(درابتداي سال تحصيلي)

 

15/1914

41/1940

61/1960

71/1970

81/1980

اتحاد جماهير شوروي

105

817

739

805

883

جمهوري فدراتيو شوروي سوسياليستي

72

481

430

457

494

جمهوري شوروي سوسياليستي اوكراين

27

173

135

138

147

جمهوري شوروي سوسياليستي بلاروس

-

25

24

28

32

جمهوري شوروي سوسياليستي ازبكستان

-

30

30

38

43

جمهوري شوروي سوسياليستي قزاقستان

-

20

28

44

55

جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان

1

21

18

18

19

جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان

-

16

12

13

17

جمهوري شوروي سوسياليستي ليتواني

-

7

12

12

12

جمهوري شوروي سوسياليستي مالديو

-

6

6

8

8

جمهوري شوروي سوسياليستي لتوني

1

7

10

10

10

جمهوري شوروي سوسياليستي قرقيزستان

-

6

6

9

10

جمهوري شوروي سوسياليستي تاجيكستان

-

6

6

7

10

جمهوري شوروي سوسياليستي ارمنستان

-

9

10

12

13

جمهوري شوروي سوسياليستي تركمنستان

-

5

4

5

7

جمهوري شوروي سوسياليستي استوني

4

5

6

6

6

 

درتمام جمهوري هاي اتحاد شوروي متخصصين كادرهاي ملي با مهارت بالا افزايش پيدا كردند. با محاسبه درهر 10 هزار نفر، تعداد دانشجويان در اتحاد جماهير شوروي به دليل دوران پس از جنگ تقريباً 5 بار افزايش پيدا كرده، از جمله در جمهوري شوروي سوسياليستي ازبكستان 6 بار، جمهوري شوروي سوسياليستي لتواني 10 بار، قزاقستان 11 بار، مالديو 13 بار.

تعداد دانشجويان مؤسسات آموزش عالي

(درابتداي سال تحصيلي )

 

15/1914

41/1940

61/1960

71/1970

81/1980

اتحاد جماهير شوروي

8

41

111

188

196

جمهوري فدراتيو شوروي سوسياليستي

10

43

124

204

219

جمهوري شوروي سوسياليستي اوكراين

10

47

97

170

176

جمهوري شوروي سوسياليستي بلاروس

-

24

72

154

183

جمهوري شوروي سوسياليستي ازبكستان

-

28

114

192

172

جمهوري شوروي سوسياليستي قزاقستان

-

16

75

151

173

جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان

1

77

134

189

169

جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان

-

44

91

191

173

جمهوري شوروي سوسياليستي ليتواني

-

20

95

180

206

جمهوري شوروي سوسياليستي مالديو

-

10

63

124

128

جمهوري شوروي سوسياليستي لتوني

8

52

101

171

186

جمهوري شوروي سوسياليستي قرقيزستان

-

19

79

162

152

جمهوري شوروي سوسياليستي تاجيكستان

-

15

94

149

142

جمهوري شوروي سوسياليستي ارمنستان

-

82

106

214

186

جمهوري شوروي سوسياليستي تركمنستان

-

22

81

131

124

جمهوري شوروي سوسياليستي استوني

35

45

111

161

172

 


 

 

دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال

دانشكده زبانهاي خارجي

گروه مترجمي زبان روسي

پايان نامه براي دريافت درجه كارشناسي مترجمي زبان روسي

موضوع تحقيق :

ترجمه

نام اثر:

تحصيلات مردم

 

نام استاد راهنما :

جناب آقاي  دكتر حسين غلامي

 

نام محقق :

فاطمه والي يوسفي

 

سال تحصيلي 85

 
 

 

 

 



 
 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 16:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خشونت عليه زنان در ايران

بازديد: 137

ضعف تو در خشم گرفتن به دیگران است و قدرت تو در گذشتن از آنها

ولتر

 

خشونت عليه زنان در ايران

دكتر صمدي راد- عضو هئيت علمي دانشگاه علامه طباطبايي

تنظيم: مهديه تقوا دانشجوي كارشناسي مشاوره


 

 

اعمال خشونت عليه زنان و بدرفتاري با آن‌ها از رايج‌ترين جرايم اجتماع بوده، كه مردسالاري را در جهان امروز و تقريباً در تمام مليتها و گروههاي اجتماعي متذكر مي‌شود. در اين بين خشونت و اهانت رواني ـ بيروني بيشتر از خشونت خانگي ـ فيزيكي بر روحيه زنان و دختران تاثير مي‌گذارد، كه گاهي اوقات باعث اقدام به خودكشي و يا انزوا طلبي و دوري از ورود به اجتماع در ميان زنان مجرد، و انتقام از همسر و خستگي از زندگي زناشويي، در زنان متأهل مي‌شود. گزارش‌ها در طي آبان ماه و آذر ماه سال 83 حاكي از اين است كه درصد بالايي دچار انزواطلبي، افسردگي شده و حدوداً 7/91 درصد دچار خستگي از زندگي و 4/78 درصد انتقام گيري از همسر را تجربه كرده‌اند.

با توجه به عواملي از جمله، ساختار سنتي ازدواج در سن معيني در جامعه ما، ماندن زن در خانه شوهر به

 

 

هر قيمت و يا هر مشقتي، تمام مشكلات ناشي از يك ازدواج بد و تنها تاكيد بر داشتن يك سرپرست كه  حداقل بتواند مشكلات اقتصادي را برطرف كند، مي‌توان نتيجه گرفت كه «بي همسري» براي زنان مجرد (مطلقه، بيوه) و دختران هرگز ازدواج نكرده مترادف با «مشكل» است. در حالي كه در اين انگاره انسانيت و حقوق فردي زنان به عنوان يك انسان داراي‌ آزادي ناديده گرفته شده است. آخرين تحقيقات در خصوص مشكلات زنان و دختران مجرد نيز گوياي اين است كه اين دسته از بانوان از عدم «امنيت خاطر» كافي در زندگي محل كار و تحصيل رنج مي‌برند. رفتار نابهنجار برخي مردان نسبت به دختران و زناني كه سن آنها از بيست و چندسالگي گذشته و مجرد مانده‌اند باعث آزار روحي و رواني و سلب اعتماد و امنيت رواني آنها و خانواده‌هايشان مي‌گردد. از جمله اين رفتارها مي‌توان به تحقيرها، متلك‌ها و رفتارها دور از اخلاق اين مردان اشاره كرد.

براساس يافته‌هاي گوناگون در مورد زنان مجرد، مي‌توان دريافت كه زنان بدون همسري كه داراي درآمد شخصي بوده‌اند، بيش از زنان بدون همسر فاقد درآمد شخصي، تمايل به ازدواج مجدد دارند. نزديك به نيمي از زنان مطلقه، داراي درآمد شخصي هستند، در حالي كه اين موضوع تنها در مورد 4/27 درصد زنان بيوه صدق مي‌كند بنابراين مي‌توان ادعا كرد زنان شاغل و داراي استقلال مادي، آمادگي بيشتري براي رهايي از زندگي مشقّت بار و غير قابل تحمل با مردان خشن وبدرفتار را دارند. همچنين زناني كه مستمري دريافت نمي‌كنند كمتر از زناني كه مستمري دريافت مي‌كنند، درآمد شخصي دارند. با توجه به اينكه بهره‌مندي از امكانات تفريحي و اوقات فراغت يكي از مسائل مهم در آرامش زندگي و بهداشت رواني فرد محسوب مي‌شود، زناني كه داراي درآمد شخصي هستند بيشتر از زناني كه داراي درآمد شخصي نيستند از برنامه‌هاي ورزشي و تفريحي استفاده مي‌كنند و اين امر تا حدي سبب آرامش رواني آنها مي‌شود كه خود نشان دهنده نقش مؤثر درآمد شخصي براي زنان است.

استفان کاولی

 

ایجاد ترمیم روابط، محتاج سعه صدر و گذشت زمان است.در جامعه ما خانواده‌ها بر اساس تعصبات و با ملاحظه شرايط نابهنجار برخوردهاي اجتماعي با زنان و دختران مجرد، محدوديتهاي بيشتري براي زنان جوان مطلقه قائل مي‌شوند. بر همين اساس زنان بدون همسر شاغل بيشتر از زنان بدون همسر غير شاغل از مزاحمتهاي خانوادگي شكايت دارند كه علت شايد آن باشد كه زنان غيرشاغل به دليل اجبار در پذيرش هنجارها و قيد و بندهاي خانوادگي كمتر از زنان شاغل و مستقل از مداخلات خانوادگي به عنوان مزاحمت ياد مي‌كنند در جامعه ما، زنان مطلقه بيش از زنان بيوه از پيامدهاي منفي زندگي بدون همسر احساس نارضايتي مي‌كنند كه علت مي‌تواند نگرش منفي جامعه، خانواده، اطرفيان به زنان مطلقه باشد و يا اينكه زنان بيوه از هم حسي و مقبوليت بيشتري در ميان مردم و جامعه برخودارند پس تا زماني كه با نگرش‌ها، باورهاي سنتي مبارزه نشده، زنان يا بايد با زندگي نابهنجار با مردان خشن و بدفتار بسازند و يا بايد پس از جدايي، زندگي سخت و مشقت باري را چه از نظر اقتصادي و چه از لحاظ برخوردهاي نامناسبت مردان در جامعه تحمل كنند. به نظر مي رسد در جامعه كنوني مشكل زنان اعم از دختران هرگز ازدواج نكرده، زنان مطلقه و بيوه مسأله «فقر همسر» ‌باشد، فردي به عنوان شوهر كه زير سايه نام او موجوديت اجتماعي داشته باشند؛ و اين درست در تناقض‌ با آزادي‌هاي فردي براي هر انسان خصوصاً زنان مي‌باشد. متناقض با اصل مختار بودن و داراي حق انتخاب بودن زنان است. در پايان بايد توجه داشت كه همه زنان بيوه و مطلقه، خوشبخت و يا بدبخت مطلق نيستند بلكه نكته مهم توجه به حيثيت، حرمت و شأن و منزلت انساني زنان در همه‌ي جوامع است چه بسا هستند دختراني كه به دلايلي از جمله، فقدان تحصيلات كافي، كار،‌درآمد، نداشتن امكان معاشرت و آشنايي براي ازدواج، نداشتن خانواده آبرومند و صاحب مكنت و اعتبار، نداشتن جمال و اندام متناسب و يا دختران داراي معلوليتهاي جسمي، ذهني و رواني نمي‌توانند همسر دلخواه و مناسبي براي خود انتخاب كنند و يا مورد انتخاب قرار مي‌گيرند و مشكلات و مسائل خاص خود را دارند كه شناخت ابعاد آن حائز اهميت مي‌باشد.

منابع:

ـ مجله فرهنگ و پژوهش، دكتر صمدي راد، شماره

ـ ماهنامه «همراه» خشونت عليه زنان، شماره 19، 1383

ـ مجله فرهنگ و پژوهش ، آسيب‌هاي اجتماعي زنان و خشونت عليه آن‌ها، شماره 178



 

گوستاولوبون

 

حاصل اراده ضعیف، حرف است و نتیجه اراده قوی، عمل است.

 


 (EIQ) Ematiamal inteligence quatiemts

دكتر پرويز شريفي درآمدي

عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبائي

تنظيم: علي تيموري، دانشجوي كارشناسي مشاوره


 

 

يكي از مباحثي كه در سال هاي اخير به ويژه از سال 1990 مطرح شده است هوش هيجاني است كه اين بحث توسط صاحب نظراني نظير سالوي، گلدمن ارائه شد .

هوش هيجاني به معني توجه به احساسات و ابزاري جهت استفاده دررابطه اي سالمتر و راحتر آنطور كه معنويت انسان اقتضا  مي كند مطرح مي شود .

هوش هيجاني از سه زاويه مورد بررسي قرار مي گيرد 1- عملي 2- ارزشي 3- خلاقانه

بعد عملي هوش هيجاني بيشتر مورد بررسي قرار
 مي گيرد كه بيشتر در مورد ارتباط است .

تاريخچه هوش هيجاني :

حدود 2000 سال پيش افلاطون در كتاب جمهوريت مطلبي را مطرح مي كند كه زير بناي تمام يادگيري ها ، احساسات و هيجانها است از آن زمان به بعد در مقابل اين نظريه افلاطون سه جناح بوجود مي آيد.

جناح  اول در مقابل افلاطون مي ايستند وتوجهي به احساسات و هيجانها ندارند و تابع عقل هستند و عقيده دارند كه هر چه عقل گفت بايد آن را انجام داد كه اين گروه عقليون هستند.

 

هوش هيجاني

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


جناح دوم كه در برابر عقليون موضع گيري دارند و توجه آنها به احساسات و عواطف است.

جناح سوم كه به عناصر عقلي و احساسي با همديگر توجه داشتند .

در سال 1920 ثرندايك هوش را به سه دسته تقسيم مي كند :

1-      فني يا مكانيكي            

2- اجتماعي                      

3- انتزاعي

و هوش اجتماعي را وسيله اي براي روابط اجتماعي مطرح مي كند.

در سال 1950 مزلو در طرح سلسله نياز هاي انسان به هيجانات و عواطف اشاره ميكند كه انها را نه تنها باعث پيشرفت بلكه باعث شكوفايي انسان مي‌داند.

در سال 1990 سالوي مقالاتي در مورد احساسات و عواطف انسان مي‌نويسد كه صاحبنظران بعدي عقايد سالوي را به عنوان هوش هيجاني ياد مي‌كنند .

در سال 1995 گلدمن بر اساس يافته هاي خود و انديشمندان قبلي تعريفي از هوش هيجاني ارائه مي كند .

پاره تو

 

به کار زیاد پاداش ندهید، بلکه به درست کارکردن پاداش دهید. هوش هيجاني عبارت است مجموعه اي از توانائيهاي درك ، شناخت و توصيف احساسات خود و ديگران به منظور ارائه واكنش مناسب به موقعيت ها و محيط هاي مختلف به عبارت ديگر در روابط بين فردي از اين توانايي استفاده كنيم كه به احساسات و عواطف طرف مقابل در لحظه مناسب واكنش درست نشان دهيم يعني اين توانايي را داشته باشيم كه صرف نظر از نژاد و مذهب و لهجه طرف مقابل بتوانيم احساسات، عواطف، هيجانات و رفتار او را چه در رفتارهاي كلامي و چه در رفتار هاي غير كلامي اش درك كنيم و در لحظه و ثانيه ارتباط سالم و انساني با او برقرار كنيم و كرامت و شأن انساني او را پايمال نكنيم پس اهميت هوش هيجاني استفاده از توانايي براي درك احساسات خود و طرف مقابل براي ارائه واكنش مناسب در لحظه ودر زمان است براي برقراري يك ارتباط سالم و بي نقص به طوري كه بتوانيم احساسات و عواطف طرف مقابل را درك كنيم و متناسب با آن و اكنش نشان دهيم  بايد از ساده ترين كليد هوش هيجاني  يعني گوش دادن استفاده كنيم كه بهتر ين نوع گوش دادن،  گوش دادن فعال  است  چند ين نوع گو ش دادن وجو د دارد كه آفت شنوايي است و با آن نمي توان ارتباط مناسب با طرف مقابل  برقرار كرد براي مثال گوش كردن به منظو رحكم كردن يا  قضاوت كردن يعني به حر فهاي كسي گوش بدهيم  تابعد در مورد  او قضاوت كنيم  وحكمي را عليه  او يا حتي به نفع او صادر كنيم اين طرز  گوش دادن  رابطه رادر نقطه  كور قرار مي‌دهد. هوش هيجاني اين نوع  گوش كردن را رد مي كند .

ـ گوش دادن توام با نصيحت كردن: يعني به حر ف هاي طرف  گوش كنيم تا او را نصيحت كنيم.

ـ گوش دادن توام با تداعي معاني: يعني درحالي كه طرف مقابل براي ما صحبت ميكند ناگهان  ياد موضوعي كه قبلا  برايمان اتفا ق افتاده بيفتيم. نوع ديگري از گوش دادن كه افت شنوايي تلقي  مي‌شود وقتي است كه فرد در حالي كه حرف مي‌زند به انجام كاري مشغول باشيم كه باعث مي‌شود ارتباط در نطقة‌كوري قرار بگيرد. نوع ديگر گوش دادن، گوش دادن همدردانه است. اين نوع گوش دادن هم مفيد نيست. چون براي فرد اين طرز فكر تلقي مي‌شود كه او به خاطر اينكه دردي مثل درد من دارد به حرفهاي من گوش مي‌دهد.

لذا يكي از بهترين نوع گوش‌ دادن‌ها كه بر اساس ارزش‌هاي هوش هيجاني مثبت تلقي مي‌شود گوش دادن همدلانه است كه در اين نوع گوش دادن كه بر اساس ارزش‌هاي هوش هيجاني مثبت تلقي مي‌شود گوش دادن همدلانه است. كه در اين نوع گوش دادن شخص فقط به خاطر شأن و منزلت انساني اش به حرف‌هاي طرف مقابل گوش مي‌دهد يعني هيچ سودي براي دو طرف ندارد ولي با تمامي وجود به حرف‌هاي او گوش مي‌دهد. نكته مهم در گوش دادن همدلانه به عنوان يكي از ارزش‌هاي برجستة هوش هيجاني اين است كه همدلي به معناي تاييد طرف مقابل نيست.

كسي كه از هوش هيجاني بالايي برخودار است به اتكاي اين توان مندي مي‌تواند ارتباط‌هاي سنجيده داشته باشد. هوش هيجاني در ارتباط به وجود مي‌آيد و به رشد ارتباط صحيح كمك مي‌كند، هوش هيجاني در قضاوت به وجود مي‌آيد و به رشد قضاوت صحيح كمك مي‌كند. هوش هيجاني در ارتباط خلق مي‌شود و به پردازش اطلاعات صحيح و درست منجر مي‌شود.

گوته

 

سخن گفتن نوعی احتیاج است و گوش دادن نوعی هنر.قدم بعدي براي داشتن يك ارتباط سالم كه شان و منزلت فرد را حفظ كند اين است كه بر احساسات و هيجانات كه به قليان درمي‌آيد كنترل داشته باشيم و طرف مقابل را درك كنيم، مراحلي وجود دارد كه بر احساسات و عواطف  خويش كنترل كنيم و بتوانيم از هيجانات خود به طرز درستی استفاده كنيم، چون غرض از هوش هيجاني استفاده صحيح و درست از هيجانات است،‌استفادة صحيح از هيجانات دو بعد را شامل مي‌شود: 1ـ تسلط بر هيجانات منفي كه در ما به وجود مي‌آيد 2ـ استفادة معقول و متعادل از هيجانات مثبت است.

گلدمن مدلي را در جهت مهار هيجانات در خود و دادن واكنش صحيح به خود و ديگران ارائه كرده است كه عبارتند از:

1ـ پايش (self-regard): به معني پائيدن و مواظبت كردن احساسات و هيجانها است، يعني مواظب باشيم كه هيجانات بر ما تسلط پيدا نكنند.

2ـ درگيري احساسات؛ يعني روي احساساتي كه در مقابل محرك‌هاي مختلف به ما دست مي‌دهد، اسم بگذاريد براي مثال: حسادت، تعصب، خوشحالي، كينه

3ـ كناره گذاري: يعني يادبگيريم كه احساسي را كه به ما دست داده آن را كنار بگذاريم براي مثال نسبت به كسي احساس نفرت يا حسادت داريم، بايد سعي كنيم كه اين احساس را كنار بگذاريم.

4ـ از كي و چه وقت؛ يعني اينكه اولين دفعه‌اي كه اين احساس‌ها به ما دست داده چه زماني بوده است.


 

 

 

 

نام كتاب : ايجاد رابطه با خود و ديگران

مولف : ويرجينيا ستير

مترجم : مريم مرتاض

ناشر : روشنگران

تاريخ انتشار : 1375

قيمت : 800 تومان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همانطور كه از نام اين كتاب پيداست مطالب كتاب درباره نحوه برقراري رابطه با خود و ديگران مي باشد در ابتدا تاكيد فراواني به برقراري ارتباط سالم و درست با خود و سپس به برقراري ارتباط سالم با ديگران شده است كه براي نيل به اين ارتباط به موارد گوناگوني اشاره مي شود.

درادامه بخشي از كتاب آورده شده است .

بخشي از كتاب:

کسی که به خود احترام می گذارد هرگز دچار غرور نمی شود.

     کارن هورنای

 

Text Box: تنظیم: نفيسه جاويدي دانشجوي كارشناسي مشاوره ايجاد رابطه مسابقه نيست كه در آن پيروز شوي و تمام عمر با خوشحالي زندگي كني وسيله ای است كه با آن ميتواني يك رابطه صادقانه و صميمي برقرار كني ايجاد رابطه دستاويزي است كه عزت نفس تو را رشد مي دهد و ارتباط هاي تو را با خود و ديگران تقويت مي كند رسيدن به افق رشد حاصل يك عمر پژوهش وتلاش است شناخت خود و ايجاد رابطه با ديگران كليد اين پژوهش است هر چه بهتر و كامل تربا خود و
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ديگران ارتباط برقرار كنيم احساس با ارزش بودن دوست داشتن و سلامتي ما را زود تر در حل مشكلاتمان پيروز مي گرداند .

شعر «اهداف من » بياني است از اين كه چطور
 مي شود آن چه را كه گفته ام به كار گرفت:
مي خواهم

بدون اسارت دوستت بدارم

با‌آزادي در كنارت باشم

بدون اصرار تو را بخواهم

با احساس گناه تركت نكنم

با سرزنش از تو انتقاد نكنم و با تحقير به تو كمك نكنم

و اگر تو نيز با من چنين باشي يكديگر را غني خواهیم كرد

ايجاد رابطه دو انسان را در يك زمان به دو شكل درگير مي كند.

هر انساني در ارتباط با  خودش و هر كدام در ارتباط با ديگري

 

نام كتاب : اعتماد به نفس و دست يابي به آن و زندگي با آن

مؤلف : باربارادي انجليس

مترجم : هادي ابراهيمي

ناشر :نسل نو انديش

تاريخ انتشار : 1383

قيمت : 1000 تومان

در اين كتاب درباره اعتماد به نفس صحبت شده است وابزار هاي لازم براي خلق اقتدار شخصي اعتماد به نفس و عشق ارائه مي شود و حرارت را چه در شغل و كار و چه در روابط در اختيار شما قرار مي‌دهد در اين كتاب خواهيد آموخت.

µ         چگونه ممكن است موفقيت و خوشبختي را با دستان خودتان خراب كنيد ؟

µ         چگونه «به تاخير انداختن » را به تاخير بيندازيد و زندگي كردن را از همين الان آغاز كنيد ؟

µ         چگونه با صنايع عظيم اقتدار شخصي و نيروي بي كران دروني ارتباط برقرار كنيد .

µ     انسان بدرستی همان می شود که اغلب به آن فکر می کند.

    ارل نایتینگل

 

چگونه بر ترس هايمان غلبه كرده و عشق و شور و حرارت را به زندگي خود برگردانيم ؟ و هنگامي كه اعتماد به نفس و خودباوري خود را بر اساس « آن كه » و « آن چه» كه به راستي مستقيم و نه بر اساس آن چه توانائي و پتانسيل انجام دادنش را داريم بنا مي كنيم چيزي در خود خلق مي كنيم كه هيچ كس و هيچ چيز ياراي گرفتنش را از ما نخواهد داشت .

 

نام كتاب : زوج درماني كوتاه مدت

(ياري به زوجين براي كمك به خودشان )

مولف : كيم هالفورد

مترجمان : دكتر مصطفي تبريزي، مژده كارداني، فروغ جعفري

ناشر : فرا روان

تاريخ انتشار : بهار 1384

قيمت : 3500 تومان

در بررسي عوامل مربوط به رضايت زناشوئي زوجين ، عوامل ارتباطي يكي از مهمترين علل در ايجاد تعارض سازگاري و ميزان رضايت زناشوئي زوجين مي باشد در سال هاي اخير روش هاي جديد مداخله گري با تكيه بر اين عوامل در دنيا مطرح شده اند كه يكي از مهمترين آنها توسط هالفورد و همكاران ارائه شده است .

ازآنجائي كه در ايران كتاب هايي كه با مباحث عملي بتواند مشاوران و زوج درمانگران را در زمينه زوج درماني كمك كند تا در طول درمان خود از جلسات ساختار يافته و هدفمند استفاده كنند بسيار اندك وحتي نادر مي باشد اين كتاب با استفاده از رويكرد خود نظم بخشي، توانايي آن را دارد كه بهترين كتاب  راهنما براي درمانگران در مورد نحوه اجراي زوج درماني كوتاه مدت و هم يك كتاب فوق العاده به منظور استفاده زوجين براي تقويت عشق و شادي در رابطه شان باشد مطالعه اين كتاب به مشاوران، دانشجويان مشاوره و همه كساني كه به نوعي دست اندركار كمك به خانواده ها و زوجين هستند توصيه مي‌شود .

 

       
 

   ناپلئون بناپارت

 
    احمق ها از گذشته حرف می زنند، دیوانه ها از آینده و عقلا از حال
 


رويكرد خود نظم بخشي (SRCT)

فروغ جعفري-كارشناس ارشد مشاوره

 

تعريف رويكرد


خود نظم بخشي [1] به فرايندهاي دروني يا محاوره‌اي اشاره مي‌كند كه افراد را قادر مي‌سازد فعاليت‌هاي هدفمند خودشان را در طي زمان و در شرايط متغير هدايت كنند. نظم بخشي بر تعديل افكار، احساسات و رفتار با استفاده از مكانيزم هاي خاص و مهارت‌هاي حمايتي دلالت مي‌كند. فرايندهاي خود نظم بخشي هنگامي آغاز مي‌گردد كه فعاليت‌هاي روزمره كند مي‌شود مانند ظهور يك مشكل اساسي، شكست الگوهاي عادي و غيره. (كارولي، 1993)

خود نظم بشخي به تازگي بر تمام شاخه‌ها و رشته‌هاي گوناگون روانشناسي و مشاوره سايه انداخته است و جلسات درماني را تحت الشعاع خود قرار داده است. هالفورد[2] و همكاران (1194) ايده تغيير خود نظم بخشي را به منظور يك چارچوب يكپارچه از رويكردهاي زوج درماني شناختي ـ رفتاري ، زوج درماني عاطفه مدار و بينش مدار به كار برده‌اند كه در درون آن، اثر بخشي رويكردهاي موجود در زوج درماني بهتر درك مي‌شود (هالفود 2001) ترجمه تبريزي و همكاران 1384)

Text Box: تاكيد SRCT بر اين است كه به زوجين آشفته كمك شود تا صلاحيت‌هاي بيشتري را براي تغيير الگوهاي مشكل ساز رفتاري، شناختي، عاطفي به دست آورند و به وسيله‌ اين كار رابطه شان را تقويت كنند. (هالفورد، 2001، ترجمه تبريزی و همكاران 1384)

محتواي اساسي SRCT اين است كه خود زوحين و نه درمانگر، تغييرات طولاني مدت را در رابطه زناشويي‌شان ايجاد كنند. بنابراين اهداف تغيير شخصي در طي اين فرايند درماني توسط خود زوجين و نه درمانگر تعيين مي‌شود و وظيفه درمانگر تنها كمك به آنان براي بررسي همه جانبه و كشف اهداف درماني آنهاست.

شامفور

 

محبت خرجی ندارد در حالی که همه چیز را خریداری می کند.درمانگران شناختي رفتاري كه به شكل سنتي جلسات درماني مشترك برگزار مي‌كنند، تلاش مي‌كنند تا هر دوزوج را هم زمان در طول درمان تغيير دهند. اين تمركز مناسب براي جبران اين نقص، مدل خود تنظيمي در عملكرد زناشويي است . در اين الگو بر مسئوليت افراد در خود كاوي و يافتن نقص‌ها و زياده روي‌هاي رفتاري تاكيد مي‌كند،‌هدف‌هاي تغيير رفتار توسط فرد شناسايي مي‌شودو اين خود شخص است كه معيارهاي عملكرد را تعيين مي‌كند و به نتيجه مناسبي دست مي‌يابد.

الگوي خود نظم بخشي مي‌تواند در جلسات درماني مشترك يا انفرادي مورد استفاده قرار بگيرد و به مشكلات زناشويي بپردازد. از چشم انداز خود نظم بخشي، فرآيند زناشويي درماني معمولاً شامل حركت مراجع از جايگاه سرزنش همسر به سوي الگويي خود نظم بخش براي حل مشكلات زناشويي است. اين تغيير ديدگاه، مراجع را تشويق مي‌كند تا تغييراتي را كه مي تواند، براي بهبود رابطه‌اش انجام بدهد برگزیند و آن را بر انتظار تغيير از سوي همسرش ترجيح بدهد. (ايترنت)

نقطه نظرات مهم درماني

درمانگراني كه قصد دارند از اين روش درماني استفاده كنند بايد سه نقطه نظر عمده را مبناي كار خود قرار دهند:

1ـ نقطه نظر نخست: خود نظم بخشي تغييري است كه درماني‌ست كوتاه مدت در حدود 2 تا 5 جلسه، در خود تغييري درمانگر به زوجين كمك مي‌كند تا اهداف خود را كه مايلند در رابطه‌شان ايجاد كنند را تعريف كرده و سپس آن تغييرات را خود زوجين به تنهايي و مستقل از درمانگر اجرا كنند. بسياري از اهداف بر اساس ارزيابي‌هاي اوليه درمانگر است و طی آن سئوالاتي طرح مي‌شود كه زوجين با پاسخ دادن به آنها به نقاط مشكل ساز و استرس زاي روابط خود پي مي‌برند. در اين مرحله تلاش مي‌شود تا مراجع چهار صلاحيت را در خود تقويت كند:

الف ـ خود ارزيابي: اين صلاحيت به معني توانايي تحليل فرايندهاي سازگاري هم در قالب شناخت‌ها، عواطف و رفتارهاي مفيد و هم در قالب شناخت‌ها، رفتارها و عواطف مخرب است.

ب ـ هدف گذاري معطوف به خود: با تقويت اين توانايي فرد كارهاي خاصي را كه مي‌تواند براي تقويت كار كرد رابطه انجام دهد تعريف مي‌كند.

ج ـ خود تغييري: فرد تلاش مي‌كند تا اهدافي را توصيف كرده و سپس طرح خاصي را براي دست يابي به اهداف انتخابي خودش درنظر گيرد.

دـ خود ارزشيابي از تلاش‌هاي تغيير: خود ارزيابي فرد به اين محدود مي‌شود كه آيا تغييرات مطلوب واقعاً رخ داده و تاثيرات جانبي تغييرات چه بوده است.

2ـ دومين نقطه نظر، جنبه رواني تربيتي ارتباط است. يك درمان مختصر شامل5 تا 9 جلسه است. در جنبه‌هاي رواني پرورشي رابطه، درمانگر يك فرايند آموزشي را به كار مي‌برد تا به زوحين در اجراي اهداف خود تغييري شان كمك كند. در اين مرحله درمانگر نقش پند واندرز دهنده را ايفا نمي‌كند، بلكه رشد ادراك زوجين از موضوع توافق شده و تأثير آن بر تعاملات ارتباطي‌شان را براي آنان توضيح مي‌دهد. همچنين به زوجين كمك مي‌كند تا بر عاطفه‌ي منفي شديدشان غلبه كنند و دانش همسران را دربارة تعامل سازگارانه آنان افزايش دهد.

اندوه، مرض روح است چنان که بیماری مرض جسم است.

          ارسطو

 

3ـ سومين نقطه نظر: تغيير رهنمود شده درمانگر است كه درماني طولاني مدت و شامل 10 تا 25 جلسه است. در تغيير رهنمود شده، درمانگر به طور جدي بازوحين كار مي‌كند و براي توسعه مهارت‌هاي ارتباطي به آن‌ها كمك مي‌كند تا آن‌ها بتوانند به خود تغييري در رابطه‌شان بپردازند. اين مرحله وقتي اتفاق مي‌افتد كه زوجين اهداف ارتباطي مشترك را مشخص كرده باشند و خود تغييري را كه مي‌خواهند انجام بدهند بشناسند، اما به خاطر فقدان مهارت‌هاي ارتباطي لازم قادر نباشد به خود تغييري دست يابد. درمانگر تعاملات مثبت روزمره زوجين را از طريق فنوني مثل روزهاي عاشقانه، افزايش حمايت همسران از يكديگر و تاريخ‌هاي معين هر يك از فعاليت‌ها، افزايش مي‌دهدو به آنها كمك مي‌كند تا بتوانند تعارضهاي خود را حل نمايند و انديشه‌ها و احساسات منفي خود را از طريق امكان كنترل و خود تحليلي منطقي رفع نمايند.

ارزيابي از نتايج كار در تمام مراحل درمان صورت مي‌گيرد و در صورت نقص براي رفع آن تلاش مي‌شود.

نقطة عطف اين درمان همكاري و تلاش مشترك زوجين و درمانگر در دسترسي به اهداف تعيين شده توسط زوجين است و از ميان برداشتن موانع فردي و ارتباطي كه تعاملات آنها را تحت تاثير قرار مي دهد مي‌باشد.

براي كسب اطلاعات بيشتر در زمينة اين رويكرد و نحوه كاربرد آن در زوج درماني مي‌توانيد به كتابي تحت عنوان زوج درماني كوتاه مدت كه به تازگي به چاپ رسيده مراجعه فرماييد. هالفورد، 2001، ترجمه تبريزي و همكاران 1384)

منابع:

هالفورد، كيم، 2001، زوج درماني كوتاه مدت، ترجمه مصطفي تبريزي، مژده كارداني، فروغ جعفري، 1384. تهران. انتشارات فراروان.

2-www/aabt, org/publicateion/BT/ bt 25.3 thml.

ارنست ویلسون

 

دوره تغییر، دوره ترس و کسب فرصت است کدامیک فرصت شما می شود بستگی به گرایش شما دارد.3- Karoly, p. (1993). Mechanismsof self – regucation: Asystems view. Anhual Rewiew of Psychology, 44,23-52.

 


تجربه ای که من داشتم ....


 

 

 

 

 

 

دانشجويان عزيز رشته مشاوره دوست داريد خودتان را درك كنيد و به وجود خودتان پي ببريد و احساسساتتان را تجربه كنيد و مستقلاً عمل نمائيد؟

حتماً عبارت كوتاه جامع و پر معني شرتزر واستون را در رابطه با تعريف راهنمايي و مشاوره به خاطر داريد « فرآيند كمك به فرد در جهت شناخت خود دنيايش و توانايي بعهده گرفتن مسئوليت و خود كفائي »

اين عبارت پر محتوا در واقع اشاره ايست به اهميت خود شناسي در مشاوره  و بگونه اي توجه به يكي از وظايف مهم مشاوره در امر مشاوره كه به فرد مراجع در جهت شناخت خودش كمك مي كند ازطرفي نيز يك مشاور، بايد خود را شناخته باشد تا اين مهم را در فرد مراجع تحقق بخشد خود شناسي به فرد اجازه مي دهد كه آگاهانه به تجربه خود بپردازد و از طريق فرايند تجربه به رشد شخصي و بالندگي دست يابد .

اين هشياري و‌اگاهي در تجربه فرد را قادر مي سازد تا عملكرد موثرتري داشته و بطور خلاقانه اي مسئوليت زندگي خود را بعهده  گيرد .

به اعتقاد پرلز آگاهي از خود مي‌تواند به رشد و كمال شخصيت بيانجامد با آگاهي كامل از خود مي توانيم به ارگانيسم خود امكان رهبري و تنظيم رفتارمان را بدهيم وبه يك معنا ميتوانيم به حكمت وجود اتكا كنيم .

از نظر كارل راجزر نيز هنگامي كه فرد هشيارانه به تجربه مي پردازد به طور واقعي به رفتار خود توجه دارد، از استعداد هاي بالقوه خود استفاده مي‌كند، با همه جنبه هاي وجود خود در ارتباط است و هيچكدام را‌آزار دهنده و تهديد كننده نمي يابد و اين فرد فرديست سالم خود واقعي اش و با كارآيي فراوان.

هر چه لذت غم در انسان بزرگتر باشد، دنیا در پیش چشمان او کوچکتر است.

جبران خلیل جبران

 

هدفم از بيان مطالب فوق نتيجه گيري مهم از آن به عنوان يك تجربه شخصي است در دوره دانشجويي خود دريافتم كه جلسات مشاوره، فرآيند آن و شخص مشاور، عواملي موثر در معني بخشيدن به افكار احساسات و رفتار مراجع هستند .


استفاده بهينه از فرآيند هاي مشاوره تغييري مثبت در طرز فكر و از آن رهگذر تغييري مثبت در رفتار فرد پديد مي آورد در واقع براي كسي كه مصمم به خود شناسي مي باشد در اين فرآيند اين امكان به وجود مي آيد كه با خودش صادق باشد به كنكاش كيفيت احساساتش بپردازد بكوشد كه انگيزه هاي واقعي خود را بشناسد، رابطه خود را با اطرافيانش بررسي كند و چگونگي رفتار نوعي خود را آنطور كه در واقع هست بفهمد .

خلاصه سخن اينكه تجربه كردم براي تبديل شدن به يك مشاور مفيد و كارا تمرين مراجع  بودن لازمست كه در اين تمرين تمامي آنچه گفته شد لحاظ مي گردد و در يك كلام خود بودن خود » يعني «خلوص» يعني آنچه براي يك مشاور از ضروريات مي باشد تحقق مي يابد .

از اينرو به كليه دانشجويان عزيزم  بخصوص در رشته مشاوره توصيه مي‌كنم كه از مركز مشاوره دانشگاه كه زير نظر جناب آقاي شفيع آبادي مديريت مي گردد و مشاوران با تجربه و ارزشمندي را به همكاري گرفته اند بهره بگيريد و از اين فرصت گرانبها در جهت خود شناسي و مشاوري كارآ شدن استفاده نماييد .

با آرزوي موفقيت براي تمامي دانشجويان عزيزم

 
 

فصلنامه پیام همدلی  از خدمات ارزنده جناب آقای دکتر حبیبی در طی دوران ریاستشان تشکر نموده و انتخاب شایسته حجت الاسلام دکتر شریعتی را به این سمت تبریک می گوید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


«عزت نفسم را اظهار می کنم»

اسداله ويسي كارشناسي ارشد خانواده

من منم

هیچ کس در تمام دنيا کاملاً شبيه من نيست، هر چيزی را که من در مورد خودم اعلام می کنم برای من معتبر (قابل اطمينان) است به خاطر اينکه من آن را به تنهايی انتخاب کرده ام. من مالک هر چيزی در مورد خودم، بدنم جسمم احساساتم، دهانم صدايم همه اعمالم هستم، خواه آنها مطلوب ديگران با شد يا مطلوب خودم، من مالک همه اعمال، روياها، اميدها، ترسهای خود هستم. من مالک روياها تخيلات، پيروزيها،موفقيت هاو همه شکست ها و اشتباهات هستم. به اين دليل که من صاحب خودم هستم من می توانم صميمانه با خود آشنا شوم بوسيله آنچه که انجام می دهم، من می توانم خودم را دوست داشته باشم و با خودم در همه اوقات رفيق باشم من آن جنبه هايی را در مورد خودم که برايم معما گونه است می دانم ، من می توانم با جرأت و اميدوارانه حل اين معماها را جستجو کنم. و راههای بيشتری را در مورد خودم پيدا کنم. هر چيزی می بينم و می شنوم، هرقدر من می گويم و عمل می کنم، هر قدر من فکر می کنم و احساس می کنم،  لحظه ای به من دز زمان داده شده که برای من اصيل است اگر بعداً يا بعدها بعضی قسمت های از آنچه ديده ام، شنيده ام، فکر کرده ام و احساس کرده ام برای من نامناسب از آب در آمد يا برازنده من نبود) من می توانم و دور بريزم آنچه که نامناسب من است يا برازنده من نيست. آرامشم را حفظ می کنم و چيز تازه ای برای آنچه دور ريخته ام می سازم.

من ابزاري دارم برای زنده ماندن و صميمی شدن با ديگران، ثمربخش بودن با ايجاد احساس و نظم بيرون از دنيای مردم و اشياء غير از خودم ،من صاحب خودم هستم و بنابراين می توانم مهندس خود باشم.

من ، منم و من خيبلی خوبم

اسم کتاب: تکنيک های مشاوره

ویرجنياستير ،  1975 عزت نفس

 

 



معمـاي عشق

ناپلئون بناپارت

 

بهترین حکومتها، سلطنت و فرمانروایی بر قلوب است.


 


پروانه علايي دانشجوي كارشناسي ارشد مشاوره خانواده


در زمينه عشق و ازدواج سخن هاي بسياري گفته شده و تحقيقات متعددي انجام گرفته است و نظريه پردازان مختلف سعي نموده اند با رويكرد خود به معماي عشق پاسخ بگويند در زير به برخي از نظريات مطرح به اختصار اشاره مي شود .

 

عشق ورزيدن ـ دوست داشتن

Loving   Living

روبين (1973 ) با مطرح نمودن اين نظريه بين عشق ورزيدن و دوست داشتن تمايز قايل مي شود. عشق از تركيب سه عنصر زير تشكيل مي شود. دلبستگي (attachment) تمايل شديد براي بودن در كنارديگري، برقراري تماس جسماني، مورد تائيد قرار گرفتن و مراقبت شدن.

1-      صميميت (Intimacy) پيوند بين دو فرد.

2-      مراقبت (Caring) ميل براي فداكاري خود در قبال ديگري.

روبين در تفاوت عشق ورزيدن و دوست داشتن بر ميزان ارزيابي فرد تاكيد مي كند ما به اين خاطر كسي را دوست مي داريم كه فكر مي كنيم از نظر اخلاق و هوش مناسب است و ارزش احترام ما را دارد .

 

عشق شهواني و مصاحبتي

 ompanionate vs passionate love

هاتفيلد و همكاران وي (1978ـ 1988 ) عشق را به دو نوع اصلي تقسيم مي‌كند:

1-      عشق شهواني Passionate love  حالتي از ميل و اشتياق شديد فرد براي وصلت با كس ديگري كه مبتني بر تحريك فيزيولوژيكي عميق است .

2-   عشق مصاحبتي (companionate love ) علاقه و عاطفه اي است كه فرد نسبت به ديگري دارد و حس مي كند كه زندگي اش عميقاً با او در هم تنيده شده است .

به اعتقاد روبين بهترين شكل عشق آنست كه اين دو نوع دريك رابطه با هم ادغام شوند. در اين حالت است كه زوجين ميتوانند به اتفاق هم كارهاي نشدني و غير ممكن را عملاً به انجام برسانند .

 

مدل چرخه رنگ سبك هاي عشق   

or wheel model of love styles

لي ( 1973) مدل رنگ هاي عشق را معرفي مي كند كه در آن فقط سه رنگ زرد، قرمز و آبي وجود دارد و در نتيجه سه سبك نخستين عشق وجود دارد.

1.        Eros عشق به يك فرد ايده آل.

2.        Ludus : عشق بعنوان بازي عشق تفنني.

3.        Storg  عشق دوستانه.

تركيبات اين سه سبك نخستين سبك هاي ثانويه عشق را به وجود مي آورند برخي از سبك هاي ثانويه عشق ويژگي هاي متفاوتي ازعناصر سازنده خود دارند عبارتند از :

µ         pragma : عشق واقع بينانه و عملگرا : كه تركيبلي از لودوس و استورگ است

µ         mania: شيدايي : تركيبي از لودوس و اروس

µ     Agape: عشق وظيفه شناسانه و عاري از نفس پرستي : تركيبي سازنده اصلي قابل شناسايي است : ludic – Eros – storgic – ludus – storgic – eros

همچنين سبك هاي ثالثيه عشق هم هستند كه دربر گيرنده تركيبات مختلف سبك هاي عشقي نخستين و ثانويه هستند .

 

نظريه مثلثي عشق :                     

            A triangular theory of ove

نظريه مثلثي عشق در سال 1986 توسط استنبرگ مطرح شد وي با رويكردي روانسنجي عشق را تركيبي از سه جزء مي داند :

1.        intimacy صميميت شامل خود افشا از طريق عواطف و داستان هاي مشترك با فرد ديگري است.

2.        passion  شهوت : علايق شهواني كه وصال جنسي را در بر مي گيرد.

3.    commitment or decision تعهد / تصميم : يعني تصميم گيري براي ماندن در كنار يك شريك و متعهد شدن به او يعني به تعويق انداختن اين نوع روابط با ديگر شركاءبالقوه

وقتي كه همه عناصر به طور متوازن حضور دارند كاملترين عشق يعني تمام عيار و كامل (consummate love ) بوجود مي آيد مطابق با نظريه استنبرگ اين نوع عشق به سختي اتفاق مي افتد و معمولاً افراد فقط بر روي يك يا دو عنصر تاكيد دارند كه نتيجه آن عشق هايي از اين نوعند :

µ         انسان بزرگ کسی است که قلب بچه گانه اش را از دست نداده باشد.

منسیکوس

 

infatuated love عشق احمقانه :شهوت زياد و صميميت و تعهد كم

µ         empty love  عشق تهي : تعهد زياد ولي صميميت و شهوت كم

µ         romantic love : عشق خيالي : صميميت و شهوت زياد ولي تعهد كم

µ         fatuous love  عشق بلاهت آميز : شهوت و تعهد بالا ولي صميميت كم

µ         companionate love : عشق مصاحبتي : صميميت و تعهد بالا شهوت پائين

µ         liking  علاقه مندي صميميت زياد و شهوت و تعهد كم

µ         no love  بدون عشق : هيچ يك از عناصر عشق موجود نيستند .

استنبرگ معتقد است كه هر چقدر مثلث هاي دو زوج بيشتر با هم همسو باشند سطح رضامندي بيشتري را در روابط خود تجربه خواهند كرد و نيز در يك رابطه خاص اجزاي عشق جزئيات مختلفي را طي مي كنند مثلاً در روابط دراز مدت سطح شهوت بعد از آنكه به اوج خود رسيد تنزل مي يابد اما سطح صميميت به سير صعودي خود ادامه مي دهد امكان دارد كه دو شريك در يك زمان به عناصر واحدي اهميت ندهند در اين صورت براي آنكه رابطه موفق و پايدار باشد؛ بايد شركاء اختلافاتشان را برطرف نمايند همچنين استنبرگ مقياس مثلث عشق را ساخته و روايي و پايايي آن را سنجيده است .

 

عشق به مثابه قصه  love as A story

استنبرگ اذعان مي دارد نظريه سه وجهي عشق با وجود كارآمدي آن يك سوال بسيار مهم را بي پاسخ مي گذارد چرا من و نه كس ديگري عاشق فرد خاصي مي شود و نه عاشق فرد ديگري و نيز آنكه چرا من و  نه كس ديگري قادر است با انسان خاصي رابطه عاشقانه برقرار كند و با انسان ديگري نه ؟ كه شايد اين فرد خاص با معيار هاي قبلاً ليست شده وي هم كاملاً متفاوت باشد جالب آنكه خود شخص در تجارب عاشقانه پيشين خود انتخاب هاي مشابهي از اين دسته داشته كه به ناكامي وي منجر شده است و اينك گويي دوباره همان قصه را تكرار مي‌كند بي آنكه علت آن را بداند (استنبرگ 1994)

استنبرگ با انتقاد از نظريه سه وجهي عشق و ساير رويكرد هاي موجود دراين زمينه نظريه‌ي جديدي را مطرح نمود. عشق به مثابه اين ديدگاه مبتني بر اين فرض است كه آدميان گرايش دارند عاشق كساني شوند كه قصه هايشان با هم يكي يا مشابه  است اما نقش اين كسان در قصه مكمل نقش خود آنان است و بدين ترتيب اين كسان از جهاتي مثل خود آنان هستند و از جنبه هاي بالقوه متتفاوتند اگر از سر اتفاق عاشق كساني شوند كه قصه اي كاملاً متفاوت داشته باشند؛ آن وقت است كه هم رابطه آنان وهم عشقي كه زير ساخت اين رابطه است وضعيتي متزلزل پيدا مي كند از طرفي شواهد  و تجارب نشان داده است كه وقتي دو شريك قصه هاي مشابه و همسازي داشته باشند رابطه‌آنها پايدار خواهد بود تداوم آن بيشتر و سطح رضايتمندي آنان از زندگي زناشوئي خود نيز بالاتر خواهد بود .

زندگی خالی نیست: مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.

سهراب سپهری

 

در اين الگو افراد از زماني كه متولد مي شوند شروع به شكل دادن داستان هايي در اين مورد مي كنند كه ما معتقديم كه عشق چه بايد باشد همچنين ارتباط با والدين و ديگران، رسانه ها و نمايشنامه هاي تلويزيوني و مطالعه كتاب و مجله و شخصيت خود آنان همه و همه انتظار فرد را راجع به روابط عاشقانه شكل مي دهد همين تجارب متفاوت باعث شكل گيري قصه هاي افراد مي شود و اين قصه هاي مختلف توجيه كننده آن است كه چرا دو شريك يك رويداد واحد را يك جور نمي‌بينند. البته افراد هيچگاه نوشتن قصه هاي خود را متوقف نمي كنند و همواره در حال تغيير و دستكاري آن هستند عجيب آنكه به گفته استنبرگ همين قصه ها هستند كه فرد را در بزرگسالي براي انتخاب شريك بالقوه اي مستعد مي سازد و دقيقاً افراد كساني را مي يابند كه در پي آنان بودند حتي به صورت نا خودآگاه اين كسان تكميل كننده نقش هاي قصه آنان هستند حتي اگر تجارب قبلي وي ناكام كننده بوده باشند. 

استنبرگ قصه ها را به پنج گروه اصلي تقسيم مي كند .

قصه هاي عشق عبارتند از :

1.    قصه هاي نامتقارن : در اين قصه ها عدم تقارن ميان جفت ها اساس بنيادين رابطه صميمانه نزديك است. قصه معلم ـ شاگرد قصه ايثار (فداكاري )، قصه حكومت، قصه پليسي، قصه زشت نگاري (پورنوگرافي ) قصه وحشت جزو اين گروه به حساب مي آيند.

2.        قصه هاي شيء : اين گروه به دو زير گروه تقسيم مي شود:

µ     شخصي در مقام شيء : در قصه هايي كه شخص به عنوان شيء نگريسته مي شود شخص نقش شيء را ايفا مي كند : قصه علمي ـ تخيلي ، قصه مجموعه و قصه هنر .

µ     رابطه به مثابه شيء : در اين قصه ها رابطه به صورت وسيله اي در مي آيد براي نيل به هدفي كه مستقيماً هيچ ربطي به رابطه ندارد و اگر دارد بسيار اندك است قصه خانه و خانواده قصه بهبودي قصه دين و قصه بازي.

3.    قصه هاي مشاركت : در اين قصه ها به عشق از اين زاويه نگريسته مي‌شود؛ كه همپاي همكاري جفت ها براي آفريدن يا حفظ چيزي عشق نيز كامل مي شود، اين قصه ها عبارتند از : قصه سفر ، قصه بافندگي و دوزندگي ، قصه باغ و باغچه ، قصه تجارت ، قصه اعتياد .

4.   

اورنا

 

بزرگی را به کسی نمی بخشند خود باید آنرا بدست آورد.قصه هاي روايي : در اين قصه ها ، جفت ها معتقدند نوعي متن واقعي يا خيالي بيرون از رابطه وجود دارد و به طرق زيادي معين مي كند. كه رابطه چگونه بايد باشد اين گروه شامل: قصه خيال (افسانه پريان ) قصه تاريخي ، قصه علم ، قصه آشپزي .

5.    قصه هاي گونه (ژانر): شيوه يا روش حضور در رابطه كليد موجوديت و حفظ آن رابطه است، بعد جاري خاصي در رابطه بر جنبه هاي ديگر‌ آن تسلط و برتري دارد قصه جنگ قصه تاتر قصه طنز و قصه معما.

استرنبرگ و مهرداد حجت (1996) در بررسي قصه عشق چهل و سه زوج دريافتند كه هر چه بين قصه‌‌هاي زوجين همخوانني بيشري باشد سطح رضامندي بالاتر خواهد بود و هر چه بين ديدگاه جفت ها نسبت به قصه ها تفاوت بيشتري باشد آن جفت ها در رابطه خود نامراد ترند .

منابع :

استرنبرگ رابرت جي (1382) قصه عشق نگرشي تازه به روابط مرد و زن مترجم : بهرامي هادي ، تهران : جوانه رشد .

 



اسکار وایلد

 

مصیبت پیری این نیست که شخص پیر شده باشد. مصیبت پیری این است که شخص جوان مانده باشد.


مداخلات روانشناختي در توانمند سازي سالمندان

شهرزاد ديبائيان- كارشناس ارشد مشاوره


 

غروب زندگي نيز بايد اهميت خود را داشته باشد اين غروب نمي تواند تنها امتداد رقت باري بر صبحگاه زندگي باشد .

كارل گوستاويونگ

تنها در چند سال اخير است كه به پديده سالمندي در كشور ما توجه شده است در حال حاضر 6/6% از جمعيت كشور ما (در حدود 5/4 ميليون نفر ) سالمند هستند با در نظر گرفتن تركيب سني و جهشي جمعيت در سالهاي 1340 و 1360 پيش بيني مي شود كه جمعيت ما در چند سال آينده به سرعت پير خواهد شد ضروري است برنامه ها و سياست گذاريهایي در سطح كلان در برخورد با اين پديده انجام پذيرد اولين جلسه شوراي ملي سالمندان در دي ماه 1383 تشكيل گرديد هدف اين شورا بهبود و ارتقاي كيفيت زندگي سالمندان و تربيت سالمنداني  فعال پويا و مفيد مي باشد طرح هاي توانمند سازي به منظور ارائه خدمات گوناگون به قشر سالمندان انجام مي شود خدمات مشاوره اي در اين طرح ها مورد توجه خاص است لذا تربيت و پرورش مشاوران و روانشناساني كه در زمينه سالمندي داراي تجربه و مهارت لازم باشند ضروري به نظر مي رسد . متاسفانه تحقيقات روان شناسي نيز در اين زمينه بسيار اندك و ناكافي مي باشد . بسياري از مردم سالمندي را دوران ركود فعاليت هاي جسماني

 

 

شناختي و اجتماعي مي باشد. دیدگاههای منفی قالبی درباره سالمندی، این دوران را با عناويني چون بيماري، ناتواني، ناكارآمديركود ذهني بي حاصلي انزوا فقر و افسردگي همراه كرده است حتي در تعريف علم پيري شناسي [3]گفته اند علمي است كه درباره ترسيم خطوط شيب دار رو به پائين صحبت مي كند (مسنلكر 1990) اما خوشبختانه اين ديدگاههاي منفي در ساليان اخير به نقد كشانده شده است حضور فزاينده سالمندان در عرصه هاي مختلف اجتماعي ديدگاهها و پيشداوريهاي عمومي درباره سالمندان را تغيير داده است بررسي زندگي سالمنداني كه تا سالهاي پاياني عمر زندگي رضايت بخشي دارند پژوهشگران را به نتايج جالب توجهي رسانده است .

پايه هاي اصلي علم پيري شناسي به دهه هاي اول قرن بيستم باز مي گردد ولي در نيمه دوم اين قرن بود كه توجه محققان و همچنين عامه مردم نسبت به پديده سالمندي به ميزان زيادي افزايش يافت كه علت عمده‌آن افزايش شمار سالمندان در جهان مي باشد از سال 2000 تا 2030 جمعيت سالمندان بالاي 65 سال جهان از 550 ميليون نفر به 973 ميليون نفر خواهد رسيد يعني رشد آن از 8/6% به 12 % افزايش خواهد يافت دبير كل سازمان ملل در روز بين المللي سالمندان گفت جوانان امروز تا سال 2050 بزرگترين جمعيت سالمندان جهان را به وجود مي آورند در دومين مجمع جهاني سالمندي كه دو سال پيش برگزار گرديد طرز تفكر و تلقي نسبت به سالمندي تغيير يافت در اين مجمع از سالمندي به عنوان پديده اي جهاني نام برده شد و از كشور هاي در حال توسعه  خواسته شد تا فرصت هايي را براي مشاركت فعال جمعيت سالمند در فرايند توسعه فراهم آورند .

گوته

 

پراهمیت ترین کارها هرگز نباید قربانی کم اهمیت ترین کارها شوند.افزايش اميد به زندگي انگيزه محققان را براي يافتن اصول سلامت جسماني و رواني اين مرحله از زندگي تقويت كرده است پژوهش هايي كه در زمينه ادراك و پندار هاي قالبي سن و سالمندي انجام گرفته است نشان مي دهد كه ديدگاه مثبت نسبت به سالمندي عامل حمايت كننده اي بر عليه اثرات سن بر ارگانيسم است (لوپين ودان [4] ، 2004) متاسفانه اغلب طرز تلقي ها و نگرش ها و پندارهاي قالبي درباره سالمندي منفي است اين گونه ادراكات منفي درافراد سالمند دروني مي شود و در صورتي كه با فقدان هايي مانند همسر ، شغل ، خانه ، دوستان و همراه گردد منجر به كاهش خود پنداره و احساس كفايت شخصي و افزايش منبع كنترل بيروني مي‌گردد (سبب ، 2004 [5] ) هر چه افراد سالمند پندارهاي قالبي منفي را كمتر بپذيرند با تغييرات مرتبط با سن به صورت سازگارانه تري مقابله مي كنند ( ريف [6]، 1996 )

انتظار سالمندان و باور آنها به اينكه قابليت هاي كمتري دارند ( نوعي احساس درماندگي ) از جمله عواملي است كه اعتماد به نفس آنان را كاهش داده و باعث عملكرد ضعيف آنان مي شود (احدي و جمهري ، 1382 )

سالمنداني كه احساس كنند بر زندگي خود كنترل دارند و كارايي شخصي در حد مطلوبي دارند راههاي موثر تري براي مقابله با ضعف هاي دوران سالمندي انتخاب مي كنند .(باندورا، (1986) نشان داد كه انتظارات مربوط به كفايت و كارآمدي عملكرد افراد را تحت تاثير قرار مي دهد خود كفايي در بر گيرنده  احساس كنترل ، خود مختاري، انتظارات مثبت ، اميدواري و عزت نفس است (استورانت [7] ، 1989 ) سالمنداني كه از مواجه شدن با تغييرات سالمندي طفره مي روند و‌آنها را غير قابل كنترل مي دانند از نشانه هاي جسماني و رواني بيشتري خبر مي دهند (اسپيك [8] ،1987؛ وايات بورن و پريموس ، 1996 )

لانگر و رودين [9] در پژوهش هاي تجربي خود به اين نتيجه رسيدند كه با بازگرداندن حق تصميم گيري و احساس شايستگي به سالمندان ميتوان برخي پيامدهاي پيري را به تاخير انداخت ، معكوس و يا حتي پيشگيري كرد (دبليو و زندن[10] ، 1996) بنابراين سالمندان ممكن است نيازمند كمك در يافتن احساس كنترل بر زندگي و درك توانمنديها و شايستگي هايشان باشند (لوپين ، وان 2004)

واژه توانمند سازي در طول دهه گذشته به ميزان فزاينده اي مورد استفاده قرار گرفته است توانمند سازي به معناي ايجادشرايطي است كه بر اثر آن انگيزه فرد براي انجام تكاليف خود از طريق رشد احساس كفايت شخصي افزايش مي يابد (سيپ[11]، 2004) تحقيقات  تجربي نيز نشان داده‌اند كه تعاملات و تجارب گروهي روند توانمند سازي را بهبود مي‌بخشد (والرستاين[12]، 1992) شرايط گروهي غالبا عوامل زير را براي سالمندان فراهم مي‌آورد:

1) تقويت احساسات جمعي و تعلقي             

2) تقويت تعاملات و حمايت گروهي

3) كاهش انزوا و گوشه گيري اجتماعي

4) كشف منحصر به فرد بودن

5) كسب مهارتهاي انطباقي     

6) حل مشكلات     

7) بازگرداندن احساس كنترل، خود انديشي و تماميت (توماس[13]، 1991)

آنکس که در حال تولد نباشد، در حال مرگ است.

اریکسون

 

واژه سالمندي موفقيت آميز كه در ادبيات علمي و عامه به وجود آمد. پندارهاي قالبي منفي درباره سالمندي را كم اثر مي‌سازد. گرچه تعريف واحدي از مولفه‌هاي پيري موفقيت‌آميز كه مورد تائيد تمامي پژوهشگران باشد، وجود ندارد ولي در ديدگاه كلي سالمند موفق فردي است كه ويژگي‌هاي فيزيولوژيكي و روان شناختي او در سالهاي پاياني بالاتر از منحني نرمال جمعيت سالمندان باشد (سيپ، 2004).

سالمندان موفق كساني هستند كه بر ضعف‌هاي جسماني و شناختي خود غلبه كنند. آنان راههاي موثرتري را براي به حداقل رساندن ضعف‌ها و به حداكثر رساندن قوت‌ها ايجاد كرده‌اند كه مهمترين آنها عبارتند از:

كنار آمدن با تغييرات جسماني و رويدادهاي ناگوار زندگي؛ خوش بيني و كارايي در بهبود تندرستي و عملكرد جسماني؛تقويت خود پنداره؛ تقويت آگاهي هيجاني و خودگرداني هيجاني كه به روابط اجتماعي ارزشمند كمك مي‌كند به پذيرفتن تغيير كه احساس رضايت از زندگي را افزايش مي‌دهد؛ ايمان و معنويت پخته كه امكان پيش‌بيني مرگ را با آرامش و متانت فراهم مي‌آورد؛ كنترل شخصي در زمينه‌هاي وابستگي و استقلال در داشتن روابطي با كيفيت عالي كه حمايت اجتماعي و مصاحبت لذت بخش را تامين مي‌كند. (برك[14]، 2001).

بر اساس نظريه اريك اريكسون آخرين مرحله رشد نواحي اجتماعي انسان، دوران سالمندي است و در صورتي كه فرد سالمند درانجام تكاليف رشدي خود در اين مرحله توفيق يابد به انسجام، يكپارچگي و خردمندي دست مي‌يابد. اريكسون اين مرحله را با عنوان مرحله انسجام من در برابر نااميدي نام مي‌برد.

حتي در سالمندي نيز مي‌توان اميد را برگزيد اما نه اميد به جاودانگي يا جواني بازگشته بلكه اميد به جستجوي مداوم در هر لحظه براي يافتن خويشتن و دستيابي به خردمندي . در اين زمان تامل و ارزيابي زندگي و يافتن معنايي از آن ضرورت پيدا مي‌كند. در سالمندي تجارب هيجاني شديدتر، عميق تر و پخته‌تر ادراك مي‌شوند. مازلو اين مرحله را زندگي پس از مرگ مي‌نامد و آن را به صورت زماني توصيف مي‌كند كه همه چيز ارزشي دو چندان مي‌يابد و زيبائي‌ها، گل‌ها و كودكان تا اعماق روح آدمي اثر مي‌كنند.

 
 

میانسالی زمانی است که افراد با زندگی خود کنار سالخوردگانی که از دست آوردهای خود احساس کمال می کنند، به انسجام دست می یابند.

اریکسون و همسرش الگوهای ایده آلی برای مرحله نهایی نظریه رشدی او بودند.

زوجی که با وقار پیر شده بودند.

 

صبر و  امید دو عامل مهم موفقیت اند.

 

 

 

 

 

 

 


منابع فارسي

1ـ احدي حسن و فرهاد جمهري (1382) روان شناسي انتشارات پرديس . تهران

2ـ برك، لورااي (2001): روان شناسي رشد. ترجمه يحيي سيدمحمدي (1383) انتشارات ارسباران، تهران.

3ـ دبليو، جيمز؛ وندرزندن (1996). روان شناسي رشد ترجمه حمزه گيتي (1377) انتشارات بعثت: تهران.

4ـ واندن بوس گري، مارتاالتورانت (1989). روان شناسي سالمندي ترجمه سيامك خدارحيمي (1373) انتشارات آستان قدس رضوي: مشهد.

الکساندر دوما

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


منابع انگليسي

1- dupien S.j, N. wan(2004). Successful aging. Laboratory of human research. McGill university.

2-Sipe, Marian Elizabeth (2004) An interrenticn for Psychclogicla mpowerment. ACSM meeting.Indianapolis, IN.

 

 


ولتر

 

اگر بر ناتوان خشمگین شدی، قوی نیستی.


فمنيست، نظريه، درمان

روح الله باي كارشناسي ارشد مشاوره

تنظيم: سيمه گودرزي، دانشجوي كارشناسي مشاوره


 

مقدمه:

فمنيسم[15] به معني عصيان در برابر تمامي ساختارهاي قدرت، قوانين و قطعنامه‌هائي كه زنان را سرسپرده، فرودست و جنس درجة دوم نگه مي‌دارد، است. فمنيسم، جنبشي انساني و اجتماعي است كه قصد براندازي انديشه مردسالار و هرگونه تبعيض جنسي، براي رسيدن به برابري همه انسانها بدون در نظر گرفتن جنسيت شان را دارد و در اين مسير تلاش مي‌كند . يك زن فمنيسم خود را انساني كامل ميداند كه خصوصيات، رفتارها، اميال و احساسات زنانه‌اش را مي‌پذيرد، نه ضعيفه و ابسته و طفيلي يك مرد.

فيمنست‌ها سر جنگ دارند ولي نه با مردان كه با مناسبات مردسالارانه كه حتي مردان را قرباني مي‌كند. فمنيست ها ضد مرد نيستند. اصطلاح فمنيست در واژه نامه اينگونه تعريف شده: كسي كه طرفدار اين اصل است كه زنان بايد از حقوق سياسي، اقتصادي و اجتماعي برابر با مردان برخودار باشند.

سابقه تاريخي فمينست:

 

فمنيست ها حركت خود را تحت عنوان فمنيسم، از دنياي غرب و همزمان با پيروزي انقلاب فرانسه آغاز كردند. نهضت برابري طلبي زنان به صورت منجسم و

نام و نشان دار، عمري بيش از 150 سال دارد اما از اواخر قرن نوزدهم انديشه‌هاي زن گرايانه غربي در قالب آثار مكتوب به كشورهاي اسلامي راه يافته است.

گرايش‌هاي مختلف فمنيست

فمنيستهاي نوليبرال، فمنيست‌هاي راديكال، ماركسيست، سوسياليست، سياهپوست ، پست مدرن مسلمان

شخصيت

نابرابريهاي قدرت و انتظارات نقش جنسي از لحظه‌اي كه كودك متولد مي‌شود، ساختار شناختي او را شكل مي‌دهد. افراد، چه زن و چه مرد،‌رفتارها و ارزشهاي والدين و اجتماع را از كودكي در خود دروني مي‌كنند. پسرها از عروسك بازي منع مي‌شوند واين كار براي پسرها يك ضد ارزش كه با ويژگيهاي مردانه در تضاد است، معرفي مي‌شود.

پسرها نبايد گريه كنند چون «مرد كه گريه نمي‌كند» و در نتيجه آنها از همان كودكي مي‌آموزند كه احساساتشان را بروز ندهند و عواطفشان را با ديگران حتي‌، نزديكترين افراد مثل پدر و مادر و همسر و در ميان نگذارند.

معيارهاي ما براي انتخاب همسر نيز تا حدي زيادي با اين موضوع ارتباط دارد. انتخاب‌هاي مردان در امر ازدواج با ابژه‌ها و يا زناني كه در زندگي آنها نقش داشته‌اند، ارتباط تنگاتنگ دارد. و همچنين انتخابهاي زنان در مورد ازدواج نيز با ابژ‌هاي مرد و مردان تاثير گذار در زندگي شان، ارتباط دارد. مي‌توان گفت تعريفي كه در ذهن هر فردي از «زن» و «مرد» وجود دارد، برگرفته از زندگي گذشته و روابط اوليه وكودكي اوست.

طرحواره‌هاي جنسي:

انسانها در طي رشد و تكامل شخصيت شان، طرحواره‌هائي را از موجودات و مفاهيم در ذهن خود ايجاد مي‌كنند. اين طرحواره‌ها در تعامل با محيط و اجتماع شكل مي‌گیرند و بسط مي‌يابند. يكي از اين طرحواره‌ها، طرحوارهاي مربوط به جنسيت است كه خانواده به عنوان اولين نهاد اجتماعي شالوده آن را بنا مي‌نهد.

بسياري از مشكلات زنان امروز بطور مستقيم يا غيرمستقيم از طرحواره‌هاي جنسي موجود نشات مي‌گيرد. بسياري از طرحواره‌هاي جنسي مردان و زنان جامعه را مي‌توان تحت عنوان باورهاي غلط، همان چيزي كه اليس و آدلراز آن بسيار سخن گفته‌اند، ياد كرد.

 

 

آسيب شناسي:

تولستوی

 

کسیکه کم فکر می کند، زیاد حرف می زند.تحقيقات نشان مي‌دهد كه خشونت و آزارهاي جسمي در خانه يا در محيط كار عليه زنان بيشترين بيماريهاي زنانه را به ارمغان مي‌آورد. حداقل يك پنجم زنان در زندگي شان قرباني خشونت مردان مي‌شوند. خشونت باعث بيماري مي‌شود. اين امري است ثابت شده. نه فقط بدن كبود شده و فك شكسته توسط همسران بلكه تمامي اشكال ديگر از قبيل بي‌خوابي، تنگي نفس، ناراحتي معده، اختلالات غذايي، آسم، درد مداوم زير شكم و همه و همه از مظاهر و نتايج خشونت مردان عليه زنان است. به عبارت ديگر، خشونت يكي از عوامل اصلي ايجاد بيماريهاي زنانه است و سازمانهاي بهداشت جهاني و همچنين پزشكان هيچ‌گونه مسووليتي در اين رابطه بر دوش نمي‌گيرند.

عده‌اي معقتدند كه پرخاشگرتر بودن مردها نسبت به زنها رابايد در رفتار اجتماع جستجو كرد، به علت وجود نگرشهاي مردسالارانه در اجتماع، به نظر آنها اجتماع كنوني پرخاشگري را از همان دوران كودكي حق مسلم پسرها مي‌داند و دخترها را از اين كار منع مي‌كند.

درمانگران فمينستي از بسياري فنون مانند جرات آموزي، ايفاي نقش، بازسازي و تواناسازي،‌كتاب درماني، تحليل قدرت و تحليل نقش جنسي، براي درمان زنان استفاده مي‌كنند. مهمترين هدف درمانگر در اين رابطه درماني اين است كه ابراز عواطف درمانجو را تسهيل كند، به خصومت او بپردازد و خشم وي را به كانالهاي مناسبتري هدايت كند. درمانگر به مراجع مي‌آموزد كه چگونه با تبعيض و خشم مقابله نمايد. درمانگر در جهت كاهش اضطراب و افزايش عزت نفس بيمار تلاش مي‌كند.

درمان براي مردان:

نقش جنسي مردانه روان درماني را دشوار مي‌كند. مردان كمك خواستن را بسيار دشوار مي‌انگارند زيرا فكر مي‌كنند انجام اين كار به معني پذيرش ضعف است كه اين خود عزت نفس آنها را بيشتر تهديد مي‌كند. مردان اغلب از هيجانات خود،‌واقعاً آگاه نيستند برخورد با مردان در جريان درمان كاري دشوار است. مردان معمولاً از صميمت مي‌ترسند و رابطه درماني قطعاً رابطه صحيحي است. مردان معمولاً از پذيرفتن مشكلات خود و سهيم كردن درمانگر در آنها اكراه دارند.

درمانگران فمنيستي معقتدند كه شركت مردان در درمانهاي گروهي فمنيستي به ابراز وجود و خود افشائي احساسات آنها كمك خواهد كرد. همچنين درمانگران فمنيستي از طريق تحليل نقش، تحليل قدرت، آموزش مهارتهاي گوش دادن و مهارتهاي حل مسئله، مردان را در رفع مشكل و بهبود روابطشان كمك مي‌كنند.

 

سرفمنيستي و انتقاد از خانواده درماني:

جبران خلیل جبران

 

خوشبین گل ها را می بیند، نه خارهایش را، بدبین بر خارها تأمل می کند و گلها را به تمامی از یاد می برد. خانواده درمانگر فمنيستي به افزايش آگاهي نسبت به ارزشهاي جنسي اعضاء اهيمت زيادي مي‌‌دهد. خانواده درمانگر فمنيستي زن و شوهر را برابر و يكسان مي‌داند. آگاه كردن اعضا نسبت به نقش جنسي شان مي‌تواند آنها را در بهبود روابط زناشويي‌شان كمك  كند. يكي از موضوعاتي كه مورد توجه خانواده درمانگران فمنيستي است، مسأله قدرت در خانواده است. براي پيشرفت در درمان‌ آگاهي از چگونگي تأثير تفاوتهاي قدرت در زندگي زناشويئ اهميت زيادي دارد.

تعدادي از خانواده درمانگران پيشرو در نهضت آزادي زنان لوپنيتس (1988) و گلدنر(1985) نظر همگان را به سياستهاي جنسي تاييد شده‌اي جلب مي‌كنند كه به اعتقاد آنها در ذات نظريه‌ها و روشهاي بسياري از خانواده درمانگران به چشم مي‌خورند. نظريه سيستم‌ها نيز از انتقاد دور نمانده است، مخصوصاً اين فرض تلويحي كه اگر تمامي اعضاي يك نظام در مشكل نقش داشته باشند، پس آنها از موضع قدرت يكساني عمل كرده‌اند. كاربرد مفهوم عليت حقلوي براي تجاوز، زنا، يا خشونت بر زنها از ديد طرفداران برابري زنان مفهومي مشمئز كننده به شمار مي‌آيد. زيرا اين مفهوم اظهار مي‌دارد كه فرد مقصر و قرباني، هر دو در مشكل نقش داشته و در ايجاد و قوام مشكل به يك اندازه مسوول هستند.خانواده درمانگران طرفدار جنبش زنان قويا به مفاهيم دانش فرمانش، مثل «عليت حلقوي» كه معرف تقابل و دو جانبه بودن ارتباط زن و مرد است، حلمه مي‌كنندو مدعي هستند كه اين مفاهيم تلويحاً به معناي آنند كه طرفين از قدرت و  اختيارات يكساني برخودارند، حال آنكه به ادعاي اين خانواده درمانگران قضيه معمولا به همين شكل است.

تحقيقات و نتيجه گيري:

جانسون (1970) طي تحقيقات خود به اين نتيجه دست يافت كه درمان گروهي فمنيستي بسيار موثرتر از درمان فردي توسط درمانگر مرد است. اسن نيز طي تحقيقات خود پي برد كه تلفيق گروههاي پرورش ذهن با ديگر درمانها، بسيار موثرتر از درمان فردي يك رويكرد به تنهائي است.

طرز تفكري كه زن را موجودي ضعيف، در درجه دوم و مجموعه‌اي محدود در چهارديواري خانه معرفي مي‌كند، جز اينكه از او موجودي فاقد اعتماد به نفس و غير اجتماعي بسازد ثمري ندارد. كسي نمي‌تواند منكر وجود تفاوتهاي زن و مرد شود، اما تفاوت كلي زنان و مردان بسيار كمتر از تفاوتهائي است كه بين گروه زنان و گروه مردان وجود دارد. بدين معني كه ما شاهد تفاوتهاي آشكاري بين جنس مذكر هستيم و همين تفاوتها را بين جنس مونث نيز مشاهده مي‌كنيم.

هيچ زن و يا دختري به استثناي آنان كه بيمارند واقعاً و به صورت جدي، نمي‌خواهند مرد باشند.

مطالعه دقيق قرآن كريم و ديگر متون اسلامي نشان مي‌دهد كه اسلام نيز زن را هم در اصل آفرينش و خلقت، هم در نظام ارزشي و حقوق انساني، هم در قابليت رسيدن به كمال و بالندگي و هم جايگاه و نقش او (زن) در نظام سياسي و اقتصادي و اجتماعي و به طور كلي در تمام امور با مرد برابر و يكسان مي‌داند.

 

 

منابع:

1ـ گلدنبرگ، ايرنه و هربرت، (1934) خانواده درماني، ترجمه برواتي و نقشبندي، تهران، نشر روان.

2ـ گنجي ، حمزه ( 1369). روانشناسي تفاوتهاي فردي، تهران، انتشارات بعثت.

محمد بن مکی

 

آنکس که گفتارش را نپذیرد، سوگندش را باور مکن.Rounded Rectangle: حداقل يك پنجم زنان در زندگي شان قرباني خشونت مردان مي‌شوند. خشونت باعث بيماري مي‌شود. اين امري است ثابت شده. نه فقط بدن كبود شده و فك شكسته توسط همسران بلكه تمامي اشكال ديگر از قبيل بي‌خوابي، تنگي نفس، ناراحتي معده، اختلالات غذايي، آسم، درد مداوم زير شكم و همه و همه از مظاهر و نتايج خشونت مردان عليه زنان است3ـ گلادينگ. سامويل (1998)، خانواده درماني، تاريخچه. نظريه و كاربرد، ترجمه بهاري و تبريزي و. تهران، انتشارات امير كبير.

4ـ خاقاني. علي، (1376) زن از نگاه شاعر، تهران، انتشارات نداي فرهنگ.

5ـ كارلسون، جان و اسپري. لن و لويث، خانواده درماني. تضيمن درمان كارآمد، ترجمه نوابي نژاد، (1378)، تهران، انتشارات انجمن اوليا و مربيان.

6ـ پروچاسكا. جيمزاو و نوركرس، نظريه‌هاي روان درماني، يحيي سيدمحمدي، (1381)، تهران، انتشارات رشد.

7ـ جونز، الزا، درمان سيستم‌هاي خانواده، ترجمه دكتر فرزين رضايي، (1378)، تهران، انتشارات رشد.

8ـ اصغري، فرهاد (1379). مقايسه ويژگي‌هاي شخصيتي فرزندان خانواده‌هاي پدر سالار و مادر سالار، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده روانشناسي دانشگاه علامه طباطبايي.

9ـ رضايي راد، زهره (1380). بررسي تحليلي نقش جنسيتي پنهان در كتاب‌هاي دوره ابتدايي، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده روانشناسي دانشگاه علامه طباطبايي.

10- Cory, G.(1989). Theory and pracice of conseling and psychotherapy   (5th).

11- Sharf. Richard, (1996),” Theories of psychotheray and counseling” ,Amercan, Brooks/cole Punlishing Company

12-www.google.com

13-www.golna.com

14-www.persian blog.com

چارلز سی نوبل

 

 


منابع انتخاب موضوع تحقيق

مترجم : محمد مجتبي زاده ، دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي تربيتي


اولين مانعي كه محقق با آن روبرو مي شود انتخاب موضوع مناسب براي بررسي علمي ميباشد

به همين خاطر در اينجا منابع انتخاب موضوع تحقيق مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد كه به شرح زير مي باشد.

1-    علاقه شخصي

موضوعات تحقيق اغلب به اين خاطر انتخاب مي شوند كه محقق به بعضي از جنبه هاي رفتار انسان به سبب تجربه شخصي علاقه نشان مي دهد براي مثال يكي از جامعه شناسان تحقيق درباره آزار و اذيت زنان توسط مردان را تا اندازه اي به اين خاطر انجام داد كه توسط شوهرش مورد بدرفتاري قرار مي گرفت .

2-    مسائل اجتماعي

در انتخاب موضوعي براي تحقيق بررسي روزنامه هاي روزانه منجي بسيار خوب به شمار مي رود چرا كه وقتي روزنامه ها را مطالعه مي كنيم با مسائل اجتماعي زيادي كه در جامعه وجود دارد روبرو مي شويم مسائلي مانند جرم ، بزهكاري ، فقر ، آلودگي ، سوء مصرف دارو ، الكليسم بيماري ، بيماري رواني ، انحراف جنسي ، تبعيض كه هر كدام از اينها موضوعي مناسب براي تحقيقات اجتماعي هستند.

3-    نظريه آزمايي

بعضي از مسائل بر اساس استفاده شان در آزمون و اثبات يك نظريه بخصوص انتخاب مي شوند بسياري از نظريه ها مربوط به خدمات انساني مي باشند كه به طور دقيق و كامل آزمون نشده اند بطوريكه به طور دقيق نمي توانيم اعتبار آنها را تعيين كنيم به همين خاطر لازم است اين نظريه ها دوباره مورد آزمون قرار گيرند .

4-    باید اهداف درازمدت داشت تا از شکستهای کوتاه مدت نرنجید.تحقيقات پيشين

يكي از منابع پر بار ما در انتخاب موضوع تحقيق تحقيقات گذشته مي باشد براي اينكه يافته هاي طرحهاي تحقيقاتي محدوديت دارند اگر چه به بعضي از سوالها پاسخ داده مي شود ولي سوالهاي ديگر غالباً بدون پاسخ باقي مي مانند به علاوه سوالهاي تازه اي ممكن است از يافته هاي پيشين ناشي شود.

5-    ارزشيابي برنامه ها

ارزشيابي برنامه بر روي سنجش اثر بخشي يا كارآمدي تعدادي برنامه يا عمل تمركز مي كند چنين تحقيقاتي كه به خاطر دلايل علمي گسترش پيدا كرده است ميتواند به شكل هاي گوناگون نتيجه بخش باشد براي مثال يك موسسه اجتماعي ممكن است به تحقيق درباره سنجش نياز ها تاكيد كند براي اينكه اطلاعاتي در زمينه مراجعان به دست‌آورد تابه اين مسئله پي ببرد كه آيا خدمات به طور كار آمد به مراجعان ارائه مي شود يا نه توسط يك پزشك ممكن است نياز داشته باشد كه بداند كدام راهبرد مداخله ـ كارگروهي رواني درماني ، رفتار درماني يا ديگر موارد ـ تاثير بيشتري بر روي بيمار دارد

منبع :

Applied social Resarch Tool for the human service Fifth edition wads worth 2002 Duane R . Monette , thomasy sullivam And cornellr . Dejony


آچاریا

 

باید به یاد بسپاریم که مردم حتی راجع به مرضهایشان به یکدیگر هم پز می دهند.؟


 

 

 

 

 

 

 

 

همجنس گرايي

 انحراف يا بيماري

 

فاطمه اسدي دانشجوي كارشناسي مشاوره

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


يكي از معضلات جوامع امروزي همجنس گرايي است اين پديده از يكي از غرائز طبيعي و مهم نشات مي گيرد اما بنا به دلايل مختلف كه مطرح خواهد شد منحرف مي شود. در كتابهاي مختلف تعاريف متنوعي از آن شده است اما به طور كلي ميتوان گفت هم جنس طلب يا هموسكسوئل كسي است كه غريزه جنسي او فقط با تماس با هم جنس خود ارضا مي شود به هر ميزان كه سن بالاتر رود و كودك به

 

 

نوجواني و بلوغ نزديكتر شود دامنه آن شديد تر مي گردد 4% اشخاص بالغ در طول عمر خود همجنس گرا هستند و 13 % ديگر حداقل به مدت سه سال بين 16 تا 55 سالگي غالباً هم جنس گرا هستند.

خصوصيات باليني هم جنس گرايان مرد يا زن همانقدر با مهم متفاوت است كه خصوصيات مردان و زنان غير هم جنس گرا همجنس گرايان نيز نظير غير همجنس گرايان ممكن است روشهاي خاصي را از بوسيدن و نوازش كردن گرفته تا رابطه (دهاني ـ تناسلي ) تحريك ژنيتال با دست و لواط را ترجيح دهند در عمل هموسكسيو آلتيه به دو دسته افراد برخورد مي كنيم يك دسته آنهائيكه فاعل جنسي اند و دسته ديگر آنهائيكه مفعولند آنهائيكه مفعول جنسي هستند اكثراً زمينه و استعدادي از نظر ساختماني بدني و وضع روحي براي اين كار دارند شكل خارجي و وضع ظاهريشان بي شباهت به زنان نيست اين افراد اكثراً رفتاري شبيه به دختران داشته و‌آواز و صداي آنها مانند صداي مردان بم نيست و اغلب به كارهاي سبك و ظريف مانند دوزندگي بافندگي ، آشپزي و كارهاي هنري و علاقه مند بوده و بطور خلاصه زن مآب اند .

اين افراد شخصاً براي مفعول واقع شدن عمل جنسي فعاليت كرده و نسبت به اين كار تمايل زيادي نشان مي دهند و تا آخر عمر هم از آن روگردان نمي باشند .

علل هم جنس گرايي :

علل رفتار همجنس گرايانه مبهم و متناقض است فرويد هم جنس گرايي را وقفه رشد رواني جنسي معرفي نموده و عقيده داشت كه در صورت مشهود نبودن عدم رشد آثاري از مرحله پيشين رشد وجود خواهد داشت (هم جنس گرايي پنهان ) اين هم جنس گرايي پنهان با مكانيسم والايش به رفتار محبت آميز نسبت به هم جنس و يا در مردها تمايلات انفعالي و در زنها به گرايشهاي پرخاشگرانه تبديل مي گردد. هابدرليست بلندي از موقعيت هاي مختلف دوران كودكي را كه ميتواند به همجنس گرايي در مرد منجر شود ارائه داد که شامل وابستگي شديد به مادر، فقدان روابط با پدر، مهارشدن رشد مردانگي بوسيله مادر، تثبيت يا برگشت به مرحله خود شيفتگي، رشد رواني جنسي و باخت در رقابت با خواهران و برادران .

هالند

 

خداوند روزی ده همه پرندگان است اما روزی آنها را به داخل لانه هایشان نمی ریزد. دكتر قائمي در كتاب خود تحت عنوان خانواده و مسائل جنسي كودكان از عواملي كه در محيط خانواده و اجتماع سبب هم جنس گرايي
مي شود نام مي برد 1- وابستگي هاي شديد كودك به والدين 2- ساخت خانواده سلطه يكي از والدين بر روابط خانواده 3- ضعف والدين فقدان يك پدر كار آمد و نيرو مند در زندگي كودك 3- وجود خدمتكاران كه از اخلاق سوئي برخوردار هستند

4- كيفيت حيات : از سنين كودكي بايد بستر خواب خواهر و برادر از هم جدا باشد.

از عواملي كه در اجتماع به آن اشاره مي كند عبارتند از : 1- عامل فريب 2- معاشرت هاي نا صواب 3- بد آموزيهاي اجتماعي 4- احساس كمتري 5- زندگي در مراكز شبانه روزي به خصوص مراكزي كه كنترل كافي ندارند و يا جا براي تفريح و سر گرمي هاي مناسب وجود ندارد.

درمان :

از آنجا كه علت قطعي هم جنس گرايي هنوز مشخص نشده است لذا  معالجه مشخص و قطعي هم وجود ندارد و در اين درمان تصوير ذهني نا خوشايند به عنوان محرك مضر مورد استفاده قرار مي گيرد ابتدا به بيمار ياد داده مي شود كه مثل روش رفع حساسيت منظم و لپ عضلات خود را شل كند آنگاه به او ياد داده مي شود كه عمل هم جنس گرايانه را در ذهن خود مجسم كند در حاليكه به طور همزمان حالت تهوع واستفراغ شديدي را نيز مجسم مي نمايد كه رفع آن فقط با روگرداندن از يار همجنس امكان پذير است.

البته از آنجا كه علت قطعي هم جنس گرايي هنوز مشخص نشده است. لذا راه معالجه مشخص و قطعي

 

هم وجود ندارد. دكتر قائمي با اشاره به اين مطلب اعتقاد دارد كه مادر مواردي در رابطه با درمان نياز به پزشك داريم و آن هنگامي است كه ابتلاي آن ها ناشي از وضع زيستي و ترشحات غده اي نا متعادل باشد، كه در آن صورت پزشك راه نوعي مداوا را در پيش مي گيرد. در عين حال نياز به درمان رواني هم چنان وجود خواهد داشت درآخر آنچه بسيار مهم است از همان دوران خردسالي بايد  جنبه مقاومت و دفاع در كودك را پديد آورد طوري كه بتواند خود را حفظ كند و از خطر مصون دارد به‌آنها بفهمانيد كه رفتار آنها غلط و ناروا است. و با ارائه وسايل بخواهند و از آن دست بردارند و در همه حال بايد معاشرت و اعمال و رفتار فرزندان خود را زير نظر داشته باشيد .

منابع :

1-      خانواده و مسائل جنسي كودكان : دكتر قائمي

2-      آسيب شناسي رواني ، سعيد شاملو

3-      مسائل جنسي هارولدكاپلان بنيامين سادوك

4-      مسائل و اختلاف جنسي در زن و مرد دكتر ميراحمد هاشمي فر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


خوشبخت ترین انسانها کسانی هستند که بیش از همه سعی کنند دیگران را خوشبخت کنند.

       
 
 
    Text Box: فصلنامه پیام همدلی از زحمات و حمایتهای بی دریغ جناب آقای دکتر شفیع آبادی
نهایت تقدیر و تشکر را دارد.

 

 

 

 



سنت ترزا آویلی

 

احساس کردم که حرف زدن با خداوند بهتر از صحبت کردن درباره اوست.


 


گفتگو با خدا

 

مولف : ريتا استريكلند

مترجم : علي محب خسروي

خواب ديدم در خواب با خدا گفتگويي داشتم : خدا گفت : پس ميخواهي با من گفتگو كني گفتم : اگر وقت داشته باشيد خدا لبخند زد،  وقت من ابدي است، چه سوالاتي در ذهن داري كه ميخواهي از من بپرسي ؟ چه چيز بيش از همه شما را در مورد انسان متعجب مي كند ؟ خدا پاسخ داد اين كه آنها از بودن در دوران كودكي ملول مي شوند و عجله دارند كه زود تر  بزرگ شوند و بعد حسرت دوران كودكي را ميخورند اين كه سلامت شان را صرف به دست‌آوردن پول مي كنند و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتي مي كنند اين كه با نگرانی نسبت به آينده زمان حال فراموششان مي‌شود آنچنان كه ديگر نه در آينده زندگي مي كنند و نه در حال اين كه چنان زندگي مي كنند كه گويي هرگز نخواهند مرد و چنان مي ميرند كه گويي زنده نبوده اند خداوند دست هاي مرا در دست گرفت و مدتي هر دو ساكت مانديم بعد پرسيدم به عنوان خالق انسان ها مي خواهيد آنها چه درس هايي از زندگي را ياد بگيرند ؟ خدا با لبخند پاسخ داد ياد بگيرند كه نمي‌توان ديگران را مجبور به دوست داشتن خود كرد اما مي‌توان محبوب ديگران شد ياد بگيرند كه خوب نيست خود را باديگران مقايسه كنند ياد بگيرند كه ثروتمند كسي نيست كه دارايي بيشتري دارد بلكه كسي است كه نياز كمتري دارد .

ياد بگيرند كه ظرف چند ثانيه ميتوانيم زخمي عميق در دل كساني كه دوستشان داريم ايجاد كنيم و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التيام يابد ياد بگيرند كساني هستند كه آنها را عميقاً دوست دارند اما بلد نيستند احساسشان را ابراز كنند يا نشان دهند ياد بگيرند كه مي شود دو نفر به يك موضوع واحد نگاه كنند و‌آن را متفاوت ببينند و ياد بگيرند كه من اينجا هستم هميشه .

       
 

گالیله

 
 
    داشتن اختلاف نظر در روابط بين فردي مفيد است؟

هر کار بزرگی در وهله اول ، غیرممکن به نظر می رسد.


 

 

 

 

 





مترجم: صلاح  شهنازي، دانشجويكارشناسي


 

 

 


واقعيت اين است كه در هر رابطه‌اي اختلاف نظر و تعارض وجود دارد نوع اختلاف نظرها، از رابطه‌اي به رابطه‌ ديگر فرق مي‌كند. اما در هر حال حتي در نزديكترين روابط بين فردي نيز اختلاف نظر وجود دارد. در جامعه ما داشتن تعارض يا اختلاف، بد و غير قابل پذيرش به نظر مي رسد و روابط خوب، روابطي محسوب مي‌گردد كه هيچ تعارضي در آن نباشد، اما اين برداشت واقع بينانه نيست. عدم وجود تعارض نشانه‌ي بي تفاوتي و خنثي بودن است و چنين رابطه‌اي سالم نيست. اين شكست در حل مؤثر تعارض است كه ويرانگر است و نه صرف وجود تعارض و اختلاف.

 

اختلاف نظر مي‌تواند موجب غناي روابط بين فردي شود:

1)    Rounded Rectangle: عدم وجود تعارض نشانه‌ي 
بي‌تفاوتي و خنثي بودن است، چنين رابطه‌اي سالم نيست.
اختلاف نظر ، تغيير ايجاد مي‌كند. مواقعي هستند كه بايد تغيير كرد، مهارت‌هاي جديد را ياد گرفت، ديدگاههاي گذشته را كنار گذاشت و ديدگاههاي جديد را اتخاذ كرد. زماني كه موضوع را از ديد يك نفر ديگر مي‌بينيد، ديدگاه و نظرات خودتان نسبت به موضوع تغيير مي‌كند. 2) اختلاف، زندگي را جالب‌تر مي‌كند. بسياري مواقع كنجكاوي و علايق ما را تحريك مي‌كند. بحث در مورد سياست ، ورزش، كار، مشكلات اقتصادي و نظاير آن تعاملات بين فردي را پوياتر و خوشايندتر مي‌كند.وقتي ديگران با نظر شما مخالف هستند در شما اين انگيزه را ايجاد مي‌كنند كه در مورد آن موضوع اطلاعات بيشتري را جمع آوري كنيد. 3) زماني كه اختلاف نظر بين تصميم گيرندگان وجود دارد، تصميم‌هاي مناسب‌تر و بهتري گرفته مي‌شود. اختلاف نظر در تصميم گيري باعث مي‌شود تا در مورد تصميمي كه مي‌خواهيد بگيريد دقت بيشتري داشته باشيد.

4) اختلاف نظر به شما كمك مي‌كند خودتان را به عنوان يك فرد بشناسيد، در يك اختلاف متوجه مي‌شويد چه چيزهايي شما را عصباني مي‌كند، چه چيزهايي باعث ترس شما مي‌شود و چه چيزي براي شما مهم است. شما همچنين فرا مي‌گيرد كه در يك اختلاف نظر، بحث و مجادله را چگونه مديريت كنيد.

5) داشتن اختلاف نظر مي‌تواند باعث تفريح و شادي افراد وگروه شود، تنوع علايق و نظرات نسبت به ورزش، كتاب، فيلم و . زندگي را جالب‌تر مي‌كند.

6) اختلاف نظر مي‌تواند روابط را غني تر وعميق‌تر نمايد. در هنگام بروز اختلاف نظر ياد مي‌گيريد كه ديدگاه ديگري را نيز به حساب آورده و به آن احترام بگذاريد.

کامیابی نتیجه کمال طلبی، سخت کوشی، پند گرفتن از شکست، وفاداری به هدف و پشتکار است.

کالین پاول

 

داشتن اختلاف نظر يك قسمت جدا نشدني از ارتباط شماست و مي‌تواند باعث رشد و ارتقاء مهارتهاي بين فردي شما گردد، بنابراين بسيار مهم است كه به جاي تلاش در جهت حذف اختلاف نظر، سعي كنيد مهارتهايي را براي حل مؤثر اختلافات و تعارضات بين فردي بياموزيد، يادتان باشد كه اگر از بحث و جدل پرهيز كنيد و مشكلات بين فردي خود را به شيوه‌اي نامناسبت و ناكافي حل كنيد، آنگاه در درازمدت با مشكلات بسيار جدي‌تري در روابط بين فردي خود روبرو خواهيد شد.

از كجا بدانيم كه اختلاف ما سازنده است يا مخرب؟ ما بر اساس چهار عامل تعيين مي‌كنيم كه اختلاف سازنده است يا مخرب:

 1) اگر به دنبال تعارض و اختلاف رابطه مستحكم شده، ما و فرد مقابل را توانمندتر كند تا بهتر با هم كار كنيم و تعاملات بهتري داشته باشيم، در اين زمان تعارض به صورت سازنده حل شده است. 2) اگر هر دو نفر بعد از حل بيشتر همديگر را دوست داشته و به هم علاقمند شده و به هم بيشتر اعتماد كنند،  اختلاف به طور سازنده حل شده است 3) اگر هر دو نفر از نتيجة اختلاف احساس رضايت و خشنودي كنند نيز، اختلاف به شيوه‌اي سازنده حل شده است. 4) و بالاخره اگر هر دو طرف خود را در حل مسايل و اختلافات در آينده توانمندتر ببينيد، اختلاف به شيوه‌اي سازنده حل شده است.

سبك‌هاي حل اختلاف

پنج اختلاف عمده‌اي كه در طي سالهاي گذشته با اطرافيان داشته‌ايد به خاطر بياوريد. آنها را روي كاغذ يادداشت كنيد. پس روبروي آنها بنويسيد از چه راه‌هايي براي حل اين اختلاف استفاده كرديد؟

آدم‌هاي مختلف براي حل اختلاف راهبردهاي مختلفي دارند. هنگامي كه ما درگير يك اختلاف مي‌شويم دو موضوع را بايد مد نظر قرار دهيم كه ميزان اهميت هر كدام بر راهبردهاي حل اختلاف ما تاثير مي‌گذارند.

1) رسيدن به اهداف شخصي: در يك اختلاف اهداف ما با هداف فردي ديگر در تضاد است. اين اهداف شخصي مي‌تواند اهميت فراوان يا اهميت اندكي داشته باشد.

2) حفظ ارتباط خوب با فرد مقابل: از طرف ديگر ما نياز داريم كه رابطه خود را با فرد مقابل حفظ نماييم. حفظ اين ارتباط مي‌تواند براي ما اهميت فراوان و يا اندك داشته باشد. اينكه اهداف و روابط ما هر كدام تا چه اندازه براي ما اهميت دارند، منجر به پنج سبك حل اختلافمي‌گردد:

µ     از پرسیدن چیزی که نمی دانم وحشتی ندارم چرا باید بترسم! من مقصدی دارم کمکم کنید، راه را به من بنمایید. این چه عیبی دارد؟

جوردن

 

سبك اول را مي‌توان لاك پشتي يا سبك كنارگيرانه ناميد. لاك پشتها به لاك خود عقب‌نشيني مي‌كنند تا از اختلاف بپرهيزهند. آنها از موضوعاتي كه مي‌توانند اختلاف برانگيز باشند و از افرادي كه با آنها اختلاف دارند پرهيز مي‌كنند. به نظر لاك‌پشتها سعي در حل اختلافات بين فردي كاري بيهوده است، به نظر آنها دور شدن از اختلافات و تعارضات بين فردي كاري بيهوده است. به نظر آنها دور شدن از اختلافات و تعارضات بين فردي آسانتر از روبروشدن با اين اختلافات است.

µ     سبك دوم را مي‌توان روش كوسه وار يا سبك زورگويانه ناميد. كوسه‌ها سعي مي‌كنند كه عقيده و نظر خود را در مورد شيوة حل اختلاف به فرد مقابل تحميل كنند.  اين افراد اهدافشان برايشان اهميت خاصي داردو اين روابط بين فردي برای آنها بي‌اهمیت است. آنها در پي آن هستند كه به هر قيمتي كه شده به اهدافشان برسند. آنها به نيازهاي آدم‌هاي ديگر فكر نمي‌كنند. برايشان مهم نيست كه ديگران آنها را مي‌پذيرند يا خير.

كوسه‌ها  بر اين باورند كه در حل اختلاف يك طرف مي‌بازد و يك طرف مي‌برد و آنها مي‌خواهند كه برنده باشند كوسه‌ها سعي مي‌كنند با اعمال قدرت، زورگويي و فشار بر ديگران غلبه كنند.

µ     سبك سوم را مي‌توان سبك خرس اسباب بازي يا سبك توأم با نرمش ناميد. خرس كوچولو‌هاي اسباب بازي، به روابط با ديگران اهميت زيادي مي‌دهند در حالي كه براي رسيدن به هدف اهميت چنداني نمي‌دهند.

خرس كوچولوهاي اسباب بازي مي‌خواهند كه دوست داشتني و محبوب باشند. به نظر آنها بايد از تعارض پرهيز كرد تا به اين ترتيب هماهنگي و تعادل حفظ شود. به نظر خرس كوچولوهاي اسباب بازي صحبت در مورد اختلافات به روابط بين فردي آسيب مي‌رساند. آنها مي‌ترسند كه اگر تعارض ادامه يابد، بالاخره يك نفر آسيب مي‌بيند و رابطه خراب مي‌شود خرس كوچولو مي‌گويد كه من از خواسته‌ها و اهدافم مي‌گذرم تا تو به خواسته‌ها و اهدافت برسي و به اين ترتيب تو مرا دوست خواهي داشت. خرس كوچولها سعي مي‌كنند اختلاف و تعارض بين فردي را كم رنگ كنند چون مي‌ترسند كه رابطه آسيب ببيند.

µ    

شکسپیر

 

تردیدها خیانت می کنند، از کوشش برحذر می دارند و از پیروزی هایی که به احتمال زیاد نصیب ما خواهد شد محروم می سازند.سبك چهارم روش روباه وار يا سياست مدارانه يا مذاكره كننده است. روباه‌ها هم نگران اهداف خود و هم نگران حفظ روابط بين فردي خود هستند. به همين دليل روباه‌ها به دنبال نوعي رضايت و توافق دو جانبه مي‌گردند . آنها از بخشي از اهداف خود مي‌گذرند و ديگران را نيز وادار مي‌كنند تا از بخشي از اهداف خود صرف نظر كنند. آنها به دنبال راه حلي مي‌گردند كه هر دو طرف در آن سودي ببرند و حد ميانه را مي‌گيرند.

µ     سبك پنجم روش جغد دار يا مقابله توأم با درايت است. جغدها هم براي اهداف و هم براي روابط بين فردي ارزش زيادي قائل هستند به نظر آنها اختلاف نظر يا تعارض يك مسئله يا مشكل است كه بايد حل شود و به دنبال راه حلي مي‌گردند كه هم خودشان و هم فرد مقابل به اهدافش برسد. به نظر جغدها حل تعارض روشي براي بهبود روابط و كاهش تنش بين دو فرد است آنها به دنبال راه حلي مي‌گردند كه هم رضايت انها و هم فرد مقابل را جلب نمايد. به اين ترتيب روابط بين دو طرف حفظ مي گردد. جغدها راضي نمي‌شوند. مگر اينكه هم اختلاف نظر درمورد هدف و هم احساسات منفي هر دو كاملاً حل شوند، راستي شما از چه سبكي بيشتر استفاده مي‌كنيد؟

منبع :

www.Psychology.com

 

 

 

درمان بیماریهای روان:

 

روان درمانی در لغت به معنای مداوای روان و یا بهتر بگوییم مداوای اختلالات روانی توسط شیوه هایی که به رفع اختلالات تفکر و ذهن، احساس وانگیزه و قابلیت دریافت حسی محیط و بازسازی کلیه این قابلیت ها می انجامد. در این زمینه می توان از اختلالاتی نام برد نظیر اختلالات اضطرابی، اختلالات افسرده گی، اختلالات جنسی و هویت جنسی، اختلالات خواب، اختلالات سازگاری با محیط و غیره.

از این گذشته روان درمانی برای مداوای اختلالات جسمانی نیز بکار می رود یعنی برای آندسته از اختلالاتی که بواسطه تاثیر روان انسان بر روی جسم بوجود می آیند و خود را در اشکالی مانند سردردهای مزمن، اختلالات دستگاه گوارش و تنفس و از این نوع ،نمایان می سازند. بدون اینکه برای آن ها علتی مانند آسیب جسمی وجود داشته باشد.

طبق آنچه که تاکنون گفته شد روان درمانی شیوه ای از درمان اختلالات روانی است که برای انجام آن باید به متخصصینی رجوع شود که با نام روان درمانگر به کار مشغولند. روان پزشکان و متخصصین مغز و اعصاب فقط در صورت داشتن عنوان «روان درمانگر» در کنار تیتر روان پزشک و متخصص مغز و اعصاب می توانند به اینکار اقدام کنند. که در این حال شیوه ای که برای درمان بکار می برند نمی تواند تنها شامل دارو درمانی باشد.

به غیر ازآنچه که تاکنون درباره تفاوت بین روان درمانی و شیوه های دیگر گفته شد باید به این نکته نیز اشاره کرد که طول مدت مداوا در کار روان درمانی در مقایسه با شیوه های دیگر بسیار طولانی تر است. حداقل زمانی که برای درمان اختلالات روانی وجود دارد حدود 25 جلسه 50 دقیقه ای است که بصورت هفته ای یکبار به اجرا در می آید. جلسات درمان در روانشناسی می توانند بنابر تشخیص روان درمانگر بصورت گروهی، انفرادی (مراجع و روان درمانگر) و یا برای برخی از آزردگی های روحی بصورت گروهی (بین چهار تا هشت نفر از افرادی که ناراحتی مشترک دارند و یا افراد یک خانواده با حضور یک یا دو روانشناس) به اجرا در بیایند.

 

 

روح الله بای- کارشناس ارشد مشاوره

 


نیچه

 

کسی که چرایی برای زندگی کردن داشته باشد با هر چگونه ای خواهد ساخت.Text Box: آرامش با یوگا و مدیتیشن


 


هدف اصلی در روی آوردن به يوگا رسيدن به رهايي و سعادت جاودانی است. در اين مسير برخی از دست آوردهای جانبی و تبعی هم حاصل می آيند که مهم ترين آنها سلامت جسمی و روانی می باشد.

يوگا1يکی از قديمی ترين سيستمهای مرتبط با سلامتی است، با قدمتی چند هزارساله،   ب. ک. س آين گار2 که امروزه طرفداران بيشماری در سراسر دنيا دارد.

معنی کلمه يوگا وحدت و يگانی است، يکی شدن انرژی های جسمی، ذهنی، يکی شدن روح فردی با روح کيهانی. قوانين يوگا برای اولين بار توسط باتانجلی3 در قرن دوم قبل از ميلاد در مجموعه گفتارهايي با نام «يوگا سوتراها»4 به طور سيستماتيک تدوين شد.

اگر که ذهن به طور مداوم بيقرار و مضطرب باشد، سلامت بدن به خطر می افتد و اگر بدن در شرايط مناسبی از لحاظ سلامتی به سرنبرد، وضوح ذهن و قدرت اراده کاهش می يابد. (دکتر فريدون نيک بين و حاتمی منزه،0 138).

يوگا از جهاتی پايه ای ترين درمان طبيعی است. برای انجام آن به چيزی جز جايي دنج و آرام و چند دقيقه وقت برای تنفس کشيدن بدن و مراقبه احتياج نداريد. يوگا تمرين ها و روش های خاصی را برای پيشگيری و درمان انواع مختلف بيماری ها ارائه می دهد.

متخصصان غربی براين باورند که يوگا به دو طريق درمان می کند. اولين راه ايجاد آرامش و ريلكس شدن فرداست.

آرامش عميق قوی ترين شفابخش می باشد. راه ديگر تشديد حرکت خون در ارگانها و اعضای بدن و رسانيدن مواد مغذی بيشتر به اندامهای می باشد.

یوگا در درمان بسیاری از ناراحتی ها و بیماریهای انسان موثر است.

يوگا و درمان استرس:

ما از نقش مهم غدد درون ريز که هورمون استرس زا را در مواقع استرس ترشح می کنند آگاهيم. اختلال هر يک از اين غدد می تواند به از هم گسيختگی تمامی سيستمها می انجامد. آساناها (حرکات بدنی يوگا) در سيستم های مربوط به همه ی قسمتهای بدن مانند سيستم های گردش خون    اعصاب تنفس و گوارش هماهنگی ايجاد می کند.

تنفس سريع و نامنظم تنش را در ذهن و بدن تشديد می کند، در حالی که تنفس عميق و ريتم دار علامت آرامش ذهن و سلامت جسم است. تمرين آساناها و نيز آگاهی برتنفس و عميق کردن دم و بازدم، باعث تعادل ذهن و از بين رفتن هيجانات کاذب می گردد.

چه مواردی را بايد در هنگام انجام حرکات و تمرينات يوگا در نظر داشته باشيم؟ (اصول يوگا)

1- آرامش حرکات در يوگا اجرای آرام و باطمئانينه حرکات بسيار مهم است. اگر آرام حرکت کنيد از بدن خود آگاه می شويد. و دقيقاً احساس می کنيد که چه وقت به اندازه کافی جلو رفته ايد و آنگاه توقف خواهيد کرد.

2- تمرکز برحرکت همراه با حرکتی که به آهستگی انجام می شود، می تواند ذهنتان را برروی آن قسمت از بدن که در حال تمرين است متمرکز کنيد با انجام اين کار از بدن خود آگاه می شويد.

3- ماندن دريك وضعيت برخلاف تمرين های ورزشی رايج که در آنها تکرار حرکت مهم است، در هاتا يوگا معمولاً  ماندن در يک وضعيت اهميت دارد و کشش مداومی که در اين هنگام ایجاد می شود منجر به ایجاد تأثيرات آن
می گردد.

4- تنفس پلی است ميان ذهن و بدن لذا در يوگا اهميت ويژه ای دارد. به عنوان يک قانون کلی، وقتی بدن به جلو خم می شود. «بازدم» انجام شده و هنگامی که بدن به عقب متمايل می شود «دم» صورت می پذيرد.

5- زمان :مناسب ترين هنگام برای انجام حرکات بدنی (آساناها) صبح می باشد يعنی زمانی که معده خالی است.

6- لباس: لباس يوگا بايد راحت بوده و تنگ نباشد. لباسهای سفيد رنگ مناسب هستند.

7- ترتيب تمرينات: معمولاً از حرکات بدنی (آسانا) شروع ، در ادامه تمرينات تنفسی (برايامانا) و در آخر تمرينات مدی تيشن.

 

مدی تيشن1 چيست؟

هزاران سال است که مدی تيشن به عنوان روشی برای رسيدن به تعادل جسمی، ذهنی روانی در جوامع مختلف بشری سابقه دارد. آثاری از اين طريقت در مذاهب بزرگ اسلام، مسيحيت، بودائيسم و هندوئيسم نيز به چشم می خورد.

امرسون

 

انسانهای بزرگ کسانی هستند که روان را قویتر از هر نیروی مادی می دانند و معتقدند که افکار بر جهان حکومت می کنند.برخی از افراد مدی تيشن را به «مراقبه» ترجمه کرده اند. مدی تيشن يا مراقبه در کشور ما ايران از سابقه ای طولانی برخوردار است. جملاتی مانند «درويشی را ديدم که سر برجيب مراقبه فرو برده و در دامن مکاشفه غوطه ور شده بود» در کتب قديمی ما زياد به چشم می خورد. (و به بل ماهاترا، 1988).

برطبق نظر دکتر جون بوريسنکر1يکی از پيشگامان عرصه پزشکی ذهن و بدن در يک نگاه کلی می توان مدي تيشن را چنين تعريف کرد: هر عملی که توجه را به طور خوشايندی در لحظه حال نگه دارد. گر چه این تعریف کامل نيست اما نشان می دهد که هنگامی که ذهن آرام و متوجه زمان حال است نه مشغول واکنش به خاطرات گذشته و نه درگير با نقشه های آينده. دو علت اصلی استرس از ذهن پاک می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

طبق تعریف «فرهنگ پزشکی جایگزين» اثر دکتر سکن2 ، مدی تيشن واژه ای عمومی است که به هرروشي كه شخص برای رهايی از افکار مزاحم به منظور ارتقاء ذهنش به سطحی بالاتر و متفاوت يا رهايي از افکار دنيوی انجام می دهد اطلاق می شود.

مدی تيشن کاری است که شرقی ها در برابر روانکاوی غربی ها انجام می دهند. با اين تفاوت که در روان کاوی شخص درون خود را برای ديگری باز می کند. ولی در مدی تيشن شما درون خود را در برابر خودتان می گشاييد نه ديگری.

آيا برای مدی تیشن زمان و مکان معينی لازم است؟

اگر بتوانيد در روز ساعات معينی را به مدیتيشن يا مراقبه بپردازيد خيلی مفيد است. زيرا مکانيزم بدن در همان ساعات انتظار آن حالت را دارد. در سيستم های عرفانی به ساعات قبل از طلوع خورشيد بسيار اهميت داده می شود. گفته شده بهتر است مکان خاصی برای مدیتيشن در نظر بگيريد. و در آن مکان فقط مدیتيشن انجام دهيد.

نظر دکتر شان متخصص اعصاب و روان که خود متوجه عرفان نيز بوده است درباره لزوم است و در مدي تيشن چنين است. بسياری از متخصصين عقيده دارند که کار جدی بدون استاد غير ممکن است. عقيده من چنين است که یک معلم خوب مسلماً می تواند پيشرفت شما را سرعت بخشد، يک استاد به عنوان نصحيت گو، دوست باتجربه و راهنما که از علم کافی هم برخوردار باشد در پيشرفت شما کمک بی نظيری است( و لشان، 1987).

پاگستون

 

با استعدادی متوسط اما پشتکاری بالا به هر چه بخواهید می رسید. پشتکار همیشه جایگزین استعداد شده است. تحقيقاتی که برروی مدی تيشن (به خصوص بر روی مدی تيشن ماواييياTM) در خلال 30 سال گذشته انجام شده است، نشان می دهد که مدی تيشن با ايجاد يک حالت آرامش طبيعی سبب کاهش عمومی بسياری از شاخص های فيزيولوژيک و بيوشيميايی می گردد. مانند کاهش ضربان قلب، کاهش فشار کورتيزول پلاسما و يک هورمون اصلی (ترس) و افزايش موج آلفا در الکترو انسفالوگرافی1 (موج مغزی آلفا در حالت آرامش توليد می شود)

دکتر پاتریشيا نوريس2 مدير کلينيک بيوفيدبک و سايکو فيزيولوژی موسسه مننگرمی گويد:

«تجربه ما نشان داده است که تكنيك های مدیتيشن در افزايش عملکرد و توانايی سيستم ايمنی در بيماران سرطانی، ايدزی و کسانی که از بيماريهای خود ايمنی، رنج می برند موثر بوده است. همچنين ما برای طبيعی کردن شيمی مغز و ريتم های مغزی در اعتیاد به مواد مخدر و الکل نيز جهت خود تنظيمی در بيماری هايی همچون اضطراب و فشار خون بالا و برای کنار آمدن با عوامل استرس زا استفاده می کنند. ما مدی تيشن را به هر فردی که در پی تندرستی و ميزان سلامتی بالايی است، توصيه می کنيم.»

 

فهرست منابع

1- آموزش مراقبه (مدی تيشن)، تاليف و ترجمه جلال موسی نسب، انتشارات فرراوان 1377

2- آموزش يوگا سوامی ساتيانا ندا ترجمه ساناز فرهت انتشارات فراروان 1372

3- به خود آمدن به خدايی رسيدن و ونربل ماهاترا مترجم کامبيز شمس انتشارات نشر نوانديش 1379

4- فراتر از آرامش فريد نيک بين و حاتمی منزه انتشارات بهجت 1381


پالزاک

 

بدبختی این حسن را دارد که دوستان و دشمنان واقعی را به ما می شناساند.       گپی با شما


اسداله ویسی، شهناز ریحانی

بنا به درخواست برخی خوانندگان نشريه نظرسنجی درباره کلمات (تداعی کلمات) انجام شد.

کليد  واژه های پيشنهادی شامل موارد زير بود. «پول» ، «زندگی» و «دو صندلی» به اين ترتيب که بلافاصله بعد از هر واژه اولين عبارتی که به ذهنشان می رسيد مطرح نمودند. در اين نظر سنجی که مورد استقبال گرم دوستان دانشجو قرار گرفت 100مورد جمع آوری شد که از ميان آنها تعدادی به عنوان نمونه ارائه شده است. بطور کلی ديدگاه دانشجويان در مورد واژه دو صندلی 80 درصد مثبت و 15  درصد منفی 5 درصد خنثی و در مورد واژه زندگی 62 درصد مثبت، 17 درصد منفی و 21 درصد خنثی است. در مورد پول دید چندان مثبتی وجود نداشته است. راستی نظر شما در مورد اين کليد واژه ها چيست؟ مرور برخي از جملات خالي از لطف نيست

ü      زندگي:

-         حسرت هميشگی

-         زندگی: دوست داشتن است.

-         زندگی زيباست

-         زندگی آينده

-         زندگی يعنی مقاومت

-         زندگی زيباست زشتی ها تقصير ماست

-         همه محکوم به زندگی کردن هستيم

-         زندگی بی فايده است مگر با بودن عشقت

-         خيلی بی معنی و در پيتی است

-         تکرار بيهوده

-         زندگی بالاخره تمام می شه

 

 

ü      دو صندلی:

-         من و کسی که دوست می دارم به يادم
می آورد.

-         زن و شوهر

-         دادگاه

-         يکی اضافه ست

-         دو صندلی برای من

-         دوصندلی برای دو نفر کهيکديگررادوست دارند.

-         پر از گل

-         جايی برای نشستن و نوشتن و فکر کردن تنها، تنها البته پاهات رو روی صندلی روبرو دراز کنی

-         ازدواج

-         دو صندلی، پارک، رئيس و مرئوس، عروس و داماد

-         دو صندلی ماشين من خراب شده

-         مشاجره

-         از اون حرفهای مزخرف

 

ü      پول:

-         کاغذپاره هايی که عشق و زندگی را فنا می کند

-         پول ويران کننده ارزشها ارضاء کننده عقده ها

-         با پول به همه چيز می توان رسيد.

-         پول کشنده ترين نيروی مادی .

 

           
   

افلاطون

 
      Oval: مسابقه
 
 
 

از نزدیکی به کسی که قادر به حفظ اسرار و رموز زندگی خود نیست، بپرهیزید.

 

 

 

اين تصوير گویای یک اصل اساسی در مشاوره است. کسی که بتواند در کوتاه ترین پاراگراف ممکن، به این مهم اشاره کند( با توضیحات لازم) به قید قرعه جایزه ای به او تعلق خواهد گرفت.  

 

پاسخ خود را به دفتر انجمن علمی مشاوره دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی اتاق 322 تحویل دهید.

 

 

 



[1]-Self- regulation

[2]-Holford

[3]Gerontology

[4] - LUPIEN , WAN

[5]- SIPE

[6]- RIFE

[7]- STOANT

[8]- SPAKE , Born

[9]- langer , Rodein

[10]- w. zenden

[11]-Rejesteri

[12]-Wallerstien

[13]-Tomas

[14]-Berk

[15]-Femenism

1 - Yoga

2 -Ain gar

3 - Batanji

4 –Yoga sotraha

1 -Meditation

 

1 -Jon Borisnker

2 –Dr.Segen

1- Ansfalogeraphy

2 -Noris

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 16:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خطبه هاي اميرالمومنين

بازديد: 151

از خطبه هاي اميرالمومنين علي (ع) است كه يكي از از اصحاب بنام همام كه مرد عابدي بودبه آن حضرت (ع) رسيد ، و پرسيد: يا اميرالمومنين (ع) اوصاف متقين (پرهيزكاران) را براي من بيان فرما. مانند آنكه آنانرا ببينم. اميرالمومنين(ع) در پاسخ تامل و درنگ فرمود (زيرا مصلحت در تاخير جواب بود) و سپس آنرا بطور اجمال بيان فرمود:

1- اي همام تو خود از خدا بترس و نيكوكار باش كه (خداوند در قرآن سوره 16 آيه 128 مي فرمايد) خدا با پرهيزكاران است. (بر تو لازم است كه تقوا و ترس از خدا را شعار خويش قرار دهي و كار نيكو انجام دهي، و بيشتر از اين بر تو لازم نيست.)

2- خداوند سبحان هنگام آفرينش خلق از طاعت و بندگيشان بي‌نياز و از معصيت و نافرماني آنها ايمن بود، زيرا معصيت گناهكاران او را زيان ندارد، و طاعت فرمانبرداران سودي به او نمي رساند. (بلكه از طاعت و نهي از معصيت سود بردن بندگان است.) پس روزي و وسائل آسايششان را بين آنها قسمت نموده، و هر كسي را در دنيا (با حكمت و مصلحت) در مرتبه‌اي (كه سزاوار او دانست از قبيل فقر و غنا، خوشي و بدي و..) قرار داد.

3- پرهيزكاران در دنيا داراي فضيلتهايي هستند (از ديدگان برترند، زيرا) گفتارشان از روي راستي است (براي رضاي خدا سخن مي گويند) پوشا كشان ميان رو(افراط و تفريط در زندگيشان نيست) و رفتارشان (بين مردم) به فروتني است. زيرا در قرآن سوره 17 آيه 37 مي فرمايد : از روي تكبر بر زمين راه مرو كه تو هرگز نمي‌تواني (به پاهايت) زمين را بشكافي ، و هرگز از جهت درازاي (گردن كشي) به كوهها نميرسي.

4- از آنچه كه خداوند بر ايشان روا نداشته چشم پوشيده‌اند (حرامي مرتكب نمي شوند) و بعلمي كه آنانرا سود رساند گوش فرا داشته‌اند (از سخنان بيهوده كه موجب خشم خدا و رسول (ص) مي شود دوري مي نمايند، چناچنه در قرآن سوره 25 آيه 72 مي فرمايد: بندگان برگزيده حق كساني هستند كه در مجالس لهو و لعب و جاهائيكه سخنان باطل نادرست گفته و يا كارهاي زشت بجا مي‌آورند حاضر نمي‌شوند).

در سختي و گرفتاري چنانند كه ديگران در آسايش و خوشي (بقضاي الهي تن داده بآنچه كه خدا خواسته راضي و خوشنوندند).

5- خداوند در نظر آنان بزرگ است و غير از او (هر چه هست) در ديده آنها كوچك و يقين و باورشان به بهشت مانند كسي است كه آن را ديده كه اهل آن به خوشي بسر ميبرند، و ايمانشان به آتش مانند كسي است كه آنرا ديده و مي‌داند كه اهل آن گرفتار عذابند.

6- دلهايشان اندوهناك است، و (هم از) آزارشان ايمن باشند. (زيرا منشاء آزار هر گناه حب دنياست كه آنان نسبت به آن بي ميل هستند) و بدنشان (بر اثر روزه و عبادت و قناعت و بندگي بسيار) لاغر است، و خواسته‌هايشان (در دنيا) اندك است. (بيشتر از آنچه به ناچاري به آن نياز دارند نمي طلبند) و نفسهايشان با عفت و پاكيزگي است. (پيرو شهوات نيستند).

7- چند روز كوتاه (دنيا) را به شكيبايي بسر ميبرند و در پي آسايش هميشگي (نعمت بي‌پايان بهشت) هستند. اين كردار تجارتي است پرفايده كه پروردگارشان براي آنها فراهم نموده(چون آنان خود را براي عبادت و بندگي آماده ساخته، خداوند هم راه وصول بسعادت ترا به آنها نشان داد) دنيا به آنان روآورد (كالا و آرايش خود را به آنان جلوه داد) آنان از آن روگردانيدند (از آن چشم پوشيدند) و آنها را اسير و گرفتار نمود و آنها جانشان را فدا كردند (بسختيهاي آن تن دادند) و خود را از آن رهاندند.

8- چون شب شود (براي نماز) برپا ايستاده آيات قرآن را با تامل و انديشه مي خوانند ، و با خواندن و تدبر در آن اندوهگين مي‌شوند و بوسيله آن به درمان درد خويش كوشش مي‌كنند (با خواندن و عمل بقرآن چاره رهايي از روز رستاخيز را ميآبند) پس هرگاه به آيه‌اي برخوردند كه اميدواري در آن است (پاداش نيكوكاران را بيان مي كند) به آن طمع مينمايند و با شوق به آن نظر مي‌كنند مانند آيه“كه پاداش را مي‌بينند ، و هرگاه به آيه‌اي برخوردند كه در آن ترس و بيم است (از كيفرهاي بد) گوش دلشان را مي‌گشايند.

9- (در پيشگاه الهي براي ركوع) قدشانرا خم مي كنند، و (براي سجود) پيشانيها و كفها و زانوها و اطراف قدمهايشان را بر روي زمين مي گسترانند از خداي تعالي آزادي خويش را (از عذاب رستخيز) در خواست مي نمايند.

10- چون روز شود بردبار و دانا و نيكوكار و پرهيزكارند، ترس (از خدا) اندامشان را لاغر كرده مانند تيرهايي كه تراشيده مي شوند. بيننده ميپندارد كه آنها بيمارند، در صورتيكه بيماري ندارند (بلكه از بيم عذاب لاغر شده‌اند) و (چون سخنانيكه به آنهايي نميبرند از ايشان مي‌شنوند) مي گويند پرت و ديوانه است در صورتيكه ديوانه نيستند بلكه امر بزرگي (انديشه قيامت) با ايشان آميخته شده است.

11- از كردار اندكشان خشنود نمي شوند، و بسيار را بسيار نمي‌دانند، پس خود را (بگمان تقصير در طاعت) متهم مي‌سازند، و از كردار خويش هراسانند (كه مبادا پسنديده نباشد).

12- هرگاه يكي از آنان را (بكردار نيكو) بستايند از آنچه درباره او گفته شده ميترسد و ميگويد: من از ديگري به خود داناترم ، و پروردگارم بمن داناتر از خودم است. بار خدايا آنچه مي‌گويند (موجب خودپسندي است) بر من مگير، و مرا برتر آنچه ميپندارند بگردان و گناهان مرا كه نميدانند ببخش.

اللهم لا تواخذي بما يقولون و اجعلني افضل مما يظنون ، و اغفرلي مالا يعلمون.

13- نشانه ديگري از پرهيزكاران اينست كه تو مي‌بيني در امر دين خيلي تواناست، و در نرمي و خوشخويي دور انديش ، در ايمان با يقين، و در (طلب) علم حريص، و در بردباري دانا، و در توانگري ميانه‌رو (اسراف نكرده و دارايي خود را بيجا صرف نمي‌كند) در بندگي و عبادت فروتن هستند، و در فقر و نيازمندي آراسته جلوه مي‌كنند (تا كسي از تنگدستي او آگاه نشود) چون در قرآن سوره 2 آيه 273 مي‌فرمايد: درويشاني كه به عبادت و بندگي در راه خدا پرداخته‌اند و براي بازرگاني در زمين سير نمي‌كنند عفت بي‌نيازي دارند، بطوريكه نادانان مي پندارند كه آنان توانگرند، ايشانرا به نشانه چهره مي‌شناسي كه به اصرار از مردم چيزي درخواست نمي‌نمايند، و آنچه از مال به آنها ببخشيد خدا به آن داناست) و در سختي شكيبا و حلالرا جويا و در هدايت و رستگاري دلشاد و از طمع وآز دور هستند.

14- با كارهاي شايسته‌اي كه بجا مي‌آورند ترسان است، در شب همت او صرف سپاسگزاري (از نعمتهاي متعالي) است، و در بامداد اراده‌اش ذكر و ياد خدا مي‌باشد، شب را به سر مي‌‌برد در حالي كه از غفلت خويش (كه مبادا در وظايف خود كوتاهي كرده باشد) هراسان است، و در روز از احسان و مهرباني خدا (كه او را مسلمان و پيرو محمد و آل محمد (ص) قرار داده) شادمان است.

15- اگر نفس در آنچه كه مايل نيست به او سركشي كند(بسختي زير بار طاعت و بندگي رود) خواهش آنرا دوست مي‌دارد انجام نمي‌دهد، روشني چشم او در چيزي است كه جاودان است، و بي رغبتش در چيزيكه باقي نمي‌ماند (به آخرت چشم دوخته و به دنيا پشت‌پا زده) ، بردباري را با دانش و گفتار را با كردار ميآميزد. (زيرا بردباري كه ار روي دانش و خرد نباشد و گفتاري كه مقرون با كردار نباشد نكوهيده است).

16- او را مي‌بيني كه با آرزوي كوتاه و خطاء و لغزش اندك و دل فروتن و نفس قانع و خوراك كم و كار آسان و دين محفوظ و شهوت و خواهش از بين رفته و خشم فرونشسته است. مردم به نيكويي او چشم دارند و از بديش آسوده‌اند.

17- اگر در بين مردم غافل و بي‌خبر (از خدا و رسول (ص)) باشد از زمره آگاهان بشمار مي‌رود (زيرا دل او بياد خدا مشغول است) و اگر در آگاهان باشد در شمار اهل غفلت نيايد (زيرا در ذكر خدا تنها به زبان اكتفا نمي‌كند كه از مردم غافل بشمار آيد، بلكه دلش هم آماده است) ببخشايد كسي را كه به او ستم كند و احسان نمايد به كسي كه او را محروم گردانيده ، و بپيوندد به آنكه از او جدا گرديده، در حاليكه از دشنام دادن و سخن زشت دور و گفتارش هموار است، و كار نكوهيده از او ديده نشده و كار پسنديده‌اش هويدا است.

18- در سختيها با وقار و بردبار ، و در نگرانيها شكيبا و در خوشي و آسايش سپاسگزار است، كسي را كه دشمن دارد بر او ستم ننمايد، و آنرا كه دوست دارد درباره او گناه نكند (دوستي و دشمني او را از تكليف شرعي باز ندارد، چنانچه رويه مردم هواپرست است) بحق اقرار مي‌كند پيش از آنكه بر او گواه آرند (زيرا گواه در برابر انكار است و انكار حق دروغگويي است و آن منافي با تقوي مي‌باشد.) آنچه به او بسپارند تباه نمي‌سازد ، و آنچه به يادش آورند فراموش نمي‌كند ، و كسيرا به لقبهاي زشت (كافر، ناسق، منافق و ...) نمي‌خواند ، و به همسايه زيان نمي‌رساند، و به پيشامدهاي ناگوار كه براي مردم رخ مي‌دهد شادي نمي‌نمايد.

19- در راه باطل و نادرست قدم ننهاده و از جاده حق بيرون نميرد ، اگر خاموش نشست خاموشيش او را اندوهگين نميگرداند و اگر بخندد آواز خنده‌اش بلند نمي‌شود، و چون بر او ستم كنند شكيبايي پيش گيرند تا خدا انتقام او را كشد ، نفسش از دست او رنج كشيده و گرفتار است (زيرا برخلاف هوي و خواهش او رفتار مي‌نمايد) و مردم از او در آسايش هستند (آزار به مردم بر اثر پيروي از خواهش نفس است) در كار آخرت خود را به رنج اندازد، و مردم را از (كار) خويش به آسايش رساند.

20- دوري او از اشخاص بجهت بي رغبتي و دوري نمودن است (از دنياپرستان) و دوري او از روي خودخواهي و بزرگي نبوده، و نزديكيش از راه فكر و فريب (چنانچه روش مردم دورو است) نميباشد. ناقل اين خطبه گفت: چون سخن به اينجا رسيد همام بيهوش شد و در همان بيهوشي از دنيا رفت. سپس اميرالمومنين(ع) فرمود:

21- آگاه باشيد، سوگند بخدا كه از (چنين پيش آمدي بر) او ميترسيدم، پس از آن فرمود: اندرزهاي درست به اهلش چنين (تأثير) مي‌كند، يكي از حاضرين (عبدالله بن لوا، كه از خوارج بود) گفت: يا اميرالمومنين (ع) تو چه حال داري؟

(چرا اين اندرزها در تو تأثير ندارد، يا چون چنين گمان داشتي چرا باعث مرگ او شدي؟) امام علي (ع ) فرمود:

22- واي بر تو، هر اجلي را وقتي است كه از آن نميگذرد (دير و زود نميگردد) و سببي است كه از آن تجاوز نمي‌كند، پس از اينگونه گفتار كه شيطان بر زبانت راند باز ايست. (بار ديگر مگو ، زيرا اعتراض بر امام از ضلالت و دستور شيطان است)


آيات مربوط به متقين در قرآن

سوره

آيه

2

2 ، 66 ، 180، 194، 241

3

76،115،133،138

5

27،46

7

128

9

4،7،36،44،123

11

49

15

45

19

85،97

21

48

24

34

25

74

26

90

28

83

38

28،49

39

57

43

35،67

44

51

45

19

50

31

 


 

دانشگاه آزاد اسلامي

واحد علوم تحقيقات

رشته : علوم آزمايشگاهي دامپزشكي

 

خطبه‌ همام (صفات متقين)

 

استاد :

آقاي شادپور

 

دانشجو :

تدي تيموريان درختكي

 

 

 

 

 

زمستان 1385

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 16:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تعريف قاطعيت

بازديد: 125

تعريف قاطعيت

جرأت ورزي، يك شيوه‌ي ارتباطي خاص است كه مي توان آن را آموخت و به كار بست. مهارت جرأت ورزي فرد را قادر مي سازد تا افكار، احساسات و ارزش هاي خود را درباره‌ي يك موقعيت به طور آزادانه و مستقيم و با احترام به احساسات و ارزش هاي اشخاص ديگر بيان كند. اين مهارت بر حقوق فرد، ضمن توجه به حقوق ديگران، تأكيد دارد. بنابراين جرأت ورزي در موقعيت هايي كه فرد تحت فشار است، مهارت مهمتر مي باشد. تعاريف متعددي از جرأت مندي ارائه شده است. در اين جا به چند مورد اشاره مي كنيم:

        ·“ابراز عقايد، احساسات و افكار خود به طور مناسب، مستقيم، صادقانه و بدون بي احترامي به حقوق ديگران”.

        ·“تشخيص منافع خود و عمل براساس آن و مطالبه‌ي حق خود، بدون تعرض به حقوق ديگران”.

همان‌طور كه مشاهده مي كنيد، در تمامي اين تعاريف بر رعايت و احترام به حقوق ديگران تأكيد شده است.

عناصر قاطعيت

جرأت‌مندي شامل هفت پاسخ است:

1-   ابراز عقيده‌ي خود.

2-   تقاضاي تغيير رفتارهاي نامطلوب ديگران.

3-   رد درخواست ها و تقاضاهاي غيرمنطقي ديگران.

4-   ابراز احساسات مثبت و منفي خود.

5-   آغاز و ادامه‌ي تعاملات اجتماعي.

6-   پذيرش كاستي هاي خود.

7-   ابراز جملات متعارف در هنگام رويارويي يا جدا شدن از ديگران.

براي كسب مهارتت جرأت‌مندي، لازم است فلسفه‌ي اين نوع رفتار را بدانيد. جرأت‌مندي به عنوان يك شيوه‌ي ارتباط بر چند اصل استوار است:

1-   شناخت حقوق خود.

2-   برابري انسان ها.

3-   برخورداري از حقوق يكسان.

    فلسفه‌ي زيربنايي آموزش جرأت‌مندي بر اين فرض منطقي استوار است كه همه‌ي انسان ها برابر هستند. هيچ كس نسبت به ديگري برتري ندارد. بنابراين ما از حقوق انساني يكساني برخورداريم. هدف جرأت‌مندي، دفاع از حقوق خود بدون تعرض به حقوق ديگران است. آگاهي از اين حقوق اساسي، خود گام مهمي براي شروع آموزش جرأت‌مندي محسوب مي شود. براي اين كه فرد بتواند رفتار جرأت‌مندانه از خود نشان دهد، ابتدا ضروري است حقوق اساسي خود و نحوه‌ي احقاق آن را بشناسد.

حقوق اساسي ما

    همه‌ي ما به عنوان انسان، از يك سري حقوق اساسي برخوردار هستيم. ولي در كنار اين حقوق مسؤوليت هايي داريم. بنابراين لازم است در دفاع از حق خودمان به مسؤوليت هاي خود نيز توجه نماييم. مهم ترين حقوق و مسؤوليت هاي افراد در روابط بين فردي در اين جدول خلاصه شده است.

حقوق و مسؤوليت هاي شما

حقوق شما

مسؤوليت هاي شما

1-حق داريد براي خودتان تصميم گيري كنيد.

2-شما حق داريد به شيوه‌ي محترمانه با شما رفتار شود.

3-شما حق داريد درخواست نامعقول ديگران را بدون احساس گناه رد كنيد.

4-شما حق داريد اشتباه كنيد.

5-شما حق داريد نظرتان را تغيير دهيد.

6-شما حق داريد براي بررسي درخواست ديگران، زمان صرف كنيد.

7-شما حق داريد تقاضاي منطقي از ديگران داشته باشيد.

8-شما حق داريد ديدگاه شخصي خودتان را داشته باشيد.

9-شما حق داريد سرنوشت خودتان را تعيين كنيد.

10-     شما حق داريد احساسات خود را بيان كنيد.

1-به ديگران اجازه دهيد در مورد زندگي‌شان تصميم بگيرند.

2-با ديگران رفتار محترمانه داشته باشيد.

 

3-به ديگران اجازه دهيد تا به طور جرأت‌مندانه و مؤدبانه درخواست نامعقول شما را رد كنند.

4-مطمئن شويد كه اشتباه شما به ديگران صدمه‌اي نمي رساند و مسؤوليت اشتباه خود را بپذيريد.

5-به ديگران اجازه دهيد تا نظر و عقيده‌ي خود را عوض كنند.

6-اقدام منطقي بكنيد.

7-تقاضاي خود را به ديگران تحميل نكنيد.

8-به نظر ديگران احترام بگذاريد.

9-به ديگران اجازه دهيد تا سرنوشت خود را كنترل كنند.

10-     به احساسات ديگران توجه نشان دهيد.

 


مديران با نگرش “من خوب نيستم- تو خوب هستي”

1-نگرش و رفتار انفعالي دارند.

2-   اعتماد به نفس دارند.

3-   خود را با ديگران مقايسه مي‌كنند و به طرز منفي بر كمبودهاي خود تاكيد مي‌كنند.

4-   تائيد طلب هستند حتي اگر درباره آنها نظرهاي منفي داده شود.

5-   سلطه پذيرند.

6-   بهترين هدف براي تحقير شدن هستند.

7-   اين نوع نگرش در نخستين سال هاي زندگي صورت مي‌گيرد.

    ادراكي كه يك مدير يا كارمند منفعل از خود دارد اين است كه احتمالاً متوجه فقدان اعتماد به نفس خود شده است و در نتيجه از پذيرش مسئوليت و از اظهارنظر و برقراري روابط اجتماعي خودداري مي‌كند. تحت فشار توقعات بي شمار ديگران جرأت “نه” گفتن را ندارد و تسليم محض خواست و نظر ديگران مي‌شود.

راه حل اينست كه انسان به اين باور برسد كه در قبال خود مسئول است.

    مديران داراي نگرش: “من خوب نيستم- تو خوب نيستي”

1-اين افراد نگرش و رفتار بازيگرانه دارند.

2-نسبت به خود و ديگران مملو از احساس منفي هستند.

3-افسرده و بي انگيزه هستند.

4-معمولاً با آنها پيرامون تصميمات مهم مشورت نشده است.

5-معمولاً به موقع به آنها ترفيع داده نشده است.

6-از خدمات طولاني و كارهاي مفيد آنها به اندازه كافي قدرداني نشده است.

    برداشتي كه مديران با نگرش “من خوب نيستم- تو خوب نيستي” از خود دارند اينست كه:

1-نسبت به خود اعتماد ندارند.

2-نسبت به ديگران اعتماد ندارند و به ديگران مظنون هستند.

3-فكر مي‌كنند ديگران بدخواه آنها هستند و آنها هم بدخواه ديگران هستند.

مديران با نگرش “من خوب هستم- تو خوب نيستي”

-       اين مديران يا كارمندان اغلب رفتار پرخاشگرانه دارند.

-       نزد ديگران احترام نخواهند داشت.

-       با امر و نهي افراطي به ديگران كارها را انجام مي دهند.

-       به ديگران هيچ احترامي نمي گذارند.

    برداشتي كه مديران و كارمند پرخاشگرانه از خود دارند:

1-با پرخاشگري، عدم اعتماد خود را پنهان مي‌كنند.

2-موضع تدافعي دارند.

3-دائماً از جانب ديگران احساس تهديد مي‌كنند.

4-دست كم گرفتن ديگران و برتر دانستن خود.

    به اين مديران بايد گفت:

    احساس غروري كه به بهاي شكستن غرور ديگران ارضا شود عمر پايداري نخواهد داشت.

مديران با نگرش: “من خوب هستم- تو خوب هستي”

1-اين افراد از قضاوت صحيح برخوردارند.

2-اين افراد همدلي صحيح دارند.

3-اين افراد اعتماد به نفس كافي دارند و از افكار مثبت برخوردارند.

4-در چهره آنان اطمينان و اعتماد وجود دارد.

5-قامت راسخ و قوي دارند.

6-لحن آرام، نرم ولي محكم دارند.

7-حمايت‌گر هستند.

8-از عزت نفس بالايي برخوردارند.

9-واقعاً احساس مي‌كنند با ديگران برابرند.

شناخت خود نخستين گام در داشتن رفتار قاطعانه

\"\"

 

 

\"\"

 

 

 

\"\"

 

 

 

 

 

    كليد اصلي تغيير رفتار پرخاشگرانه به رفتار قاطعانه: تغيير باورهاي منفي در مورد خود است.

سبك هاي ارتباطي

    براي درك كامل مفهوم جرأت‌مندي ابتدا بايد بين آن و ساير سبك هاي ارتباطي تمايز قايل شويم. روان شناسان شيوه هاي ارتباطي انسان ها را به سه نوع طبقه بندي مي كنند: سبك ارتباطي منفعلانه، سبك ارتباطي جرأت مندانه و سبك ارتباطي پرخاشگرانه. همه‌ي ما در موقعيت هاي مختلف به درجات متفاوتي رفتارهاي منفعلانه؟ پرخاشگرانه و جرأت‌مندانه نشان مي دهيم. مشكل زماني ايجاد مي شود كه ما به يك سبك رفتاري خاص كه غيرموثر و مشكل آفرين است، بچسبيم. براي ايجاد تمايز بين سه سبك، ارتباطي در اين قسمت ويژگي هاي آن ها را مورد بررسي قرار مي دهيم.

سبك هاي ارتباطي منفعلانه

    انفعال يعني اهميت ندادن به نيازها و خواسته هاي خود و پذيرفتن خواسته هاي ديگران است، حتي اگر اين خواسته ها به ضرر فرد باشد. ويژگي هاي اساسي افراد منفعل عبارتند از:

        ·به حقوق فردي خود بي توجه هستند.

        ·احساسات، افكار و عقايد خود را بيان نمي كنند.

        ·به ديگران اجازه مي دهند به حريم خصوصي آنان تجاوز نمايند.

        ·به ديگران اجازه مي دهند به راحتي حقوق و احساسات او را ناديده گرفته و زير پا بگذارند.

    ·به ظاهر افرادي متواضع، صبور، از خود گذشته و مهربان قلمداد مي شوند، اما در باطن از اين كه توسط ديگران مورد سوء استفاده قرار مي گيرند و حقوق شان پايمال مي شود، ناراحت هستند.

        ·احساس درماندگي، ناتواني و بازداري مي كنند.

        ·قادر به پذيرش مسؤوليت نيستند.

        ·مضطرب و نگران هستند.

        ·نيازها و خواسته هاي ديگران را بر خواسته هاي خود اولويت مي دهند.

        ·به ديگران اجازه مي دهند براي آنان تصميم بگيرند.

        ·اعتماد به نفس ندارند.

پيام ارتباطي

    اين افراد با رفتارهاي خود اين پيام را به ديگران منتقل مي كنند. “من خوب نيستم، شما خوب هستيد.” اين افراد خود را دست كم مي گيرند. نيازها، احساسات و افكار خود را بي اهميت مي دانند. از طرف ديگر، ديگران را افرادي مهم و محبوب به حساب مي آورند.

هدف

    هدف اصلي افراد منفعل راضي نگه داشتن ديگران به هر قيمت ممكن و اجتناب از كشمكش است. اين افراد براي جلب رضايت و تأييد ديگران به هر كاري تن مي دهند و خود را به رنج مي اندازند.

    يكي از دلايل رفتار منفعلانه، عدم آگاهي افراد از حقوق فردي خودشان است. هم چنين آن‌ها فكر مي كنند براي اين كه مؤدب و مفيد باشند، لازم است تسليم خواسته هاي ديگران شوند. برخي از اين افراد بيان افكار خود و اتكا به نفس را ناشايست و نشانه‌ي بي ادبي مي دانند. اين افراد مي ترسند اگر ابراز وجود كنند، ممكن است ديگران آن‌ها را دوست نداشته باشند.

خصوصيات كلامي و غيركلامي افراد منفعل

        ·سرگرداني: كارها را بدون مطرح كردن پيشنهاد خاص رها مي كنند.

        ·از اين شاخ به آن شاخ پريدن: در بيان منظور خود ناتوان هستند و مرتب موضوع را عوض مي كنند.

    ·صداي آرام و لرزان: تن صداي شان آرام و لرزان است و خيلي آهسته، توام به پوزش طلبي بدون دليل حرف مي زنند.

        ·من و من كردن: در بيان احساسات و افكار خود صريح نيستند.

        ·اجتناب از تماس چشمي: در هنگام صحبت كردن با ديگران به فرد مقابل نگاه نمي كنند.

        ·وضعيت بدني نامناسب: قامت خميده، حالت بدني حاكي از خودكم‌بيني، شانه هاي افتاده، سربه زير.

    ·وقتي ديگران درخواستي از آنان مي كنند، با اين نوع جملات پاسخ مي دهند: “هرطور صلاح مي داني”، “برايم فرقي نمي كنه”، “هر چي شما بگوييد”.

نتايج رفتار منفعلانه

    فرد منفعل به خاطر از خودگذشتگي هايش مورد تعريف و تمجيد قرار مي گيرد و در صورت شكست، چون تصميم گيرنده نبوده، خود را مقصر نخواهد دانست و ديگران از او حمايت خواهند كرد. غالباً ديگران تقاضاهاي غيرمنطقي خود را به افراد منفعل تحميل مي كنند. ساير پيامدهاي منفي رفتار منفعلانه عبارتند از: مشكلات بين فردي، عدم اعتماد به نفس، خودكم‌بيني، تن دادن به روابط ناخواسته. رفتار منفعلانه باعث مي شود تا ديگران ما را موجود ضعيفي بدانند، موجودي كه به سادگي مي توان او را فريب داد. در نتيجه ما اغلب از زندگي خود ناراضي هستيم و نمي توانيم به اهداف خود برسيم. ديگران نيز كم تر به ما اعتماد خواهند كرد.

سبك ارتباطي پرخاشگرانه

رفتار پرخاشگرانه عبارت است از ايستادگي سرسختانه براي مطالبه‌ي حقوق خود و ابراز عقايد و احساسات به شيوه اي كه معمولاً نامناسب بوده و باعث زير پا گذاشتن حقوق ديگران مي شود. ويژگي هاي مهم اين شيوه‌ي ارتباط عبارتند از:

        ·خودخواهي.

        ·بي توجهي به حقوق و خواسته هاي ديگران.

        ·برتر دانستن خود.

        ·رنجاندن ديگران براي جلوگيري از رنجش خود.

        ·برچسب زدن به ديگران.

پيام ارتباطي

    پيامي كه افراد پرخاشگر به ديگران منتقل مي كنند،‌ اين است كه آن چيزي كه من فكر مي كنم، احساس مي كنم يا مي خواهم مهم است. چيزي كه براي شما مهم است، براي من اهميتي ندارد. به طور كلي براساس تحليل تبادلي، پيام زيربنايي افراد پرخاشگر اين است: “من خوب هستم، تو خوب نيستي”.

هدف

هدف افراد پرخاشگر، برنده شدن بدون رعايت حقوق ديگران است. هدف ديگر اين افراد امتياز گرفتن از ديگران است. ساير اهداف افراد پرخاشگر عبارتند از: تسلط، برنده شدن، فشار آوردن به شخص ديگر براي تسليم شدن و تنبيه ديگران. اين افراد ديدگاه بدبينانه اي نسبت به انگيزه هاي ديگران دارند و در انتظارند كه ديگران آنان را مورد آزار و اذيت قرار دهند، بنابراين پيش دستي مي كنند. به عبارت ديگر، افراد پرخاشگر براساس اين باور زيربنايي رفتار مي كنند: “من شما را اذيت مي كنم، قبل از اين كه شما فرصت اذيت كردن مرا به دست آوريد”.

خصوصيات كلامي و غيركلامي

        ·صحبت كردن با صداي بلند و ناهنجار.

        ·طعنه يا نيش زبان زدن به ديگران.

        ·نااميد و دلسرد كردن ديگران.

        ·تهديد ديگران.

        ·استفاده‌ي فراوان از عبارات ارزش گذارانه (بايد، حتماً، بايستي و ).

        ·برچسب زدن به ديگران.

        ·تحقير ديگران.

نتايج رفتار پرخاشگرانه

    شايد افراد پرخاشگر در كوتاه مدت با اعمال زور و تهديد به خواسته هاي خود برسند. ولي در دراز مدت پرخاشگري قابل تحمل نيست. مردم، افراد پرخاشگر را اشخاصي ناسازگار، زورگو، سلطه گر و ناخويشتن دار تلقي مي كنند. اگرچه اين افراد با ترساندن ديگران مي توانند حرف خود را به كرسي بنشانند، اما باعث مي شوند تا ديگران از آن‌ها بيزار و گريزان شوند. به اين ترتيب دامنه‌ي روابط اجتماعي افراد پرخاشگر محدود شده و از لحاظ اجتماعي تنها و منزوي مي شوند. از طرف ديگر پرخاشگري خشم متقابل ديگران برمي‌انگيزد. گاهي اين پرخاشگري كلامي به پرخاشگري جسمي مبدل مي شود. بنابراين پرخاشگري در درازمدت به دشمن تراشي و اختلال در روابط بين فردي و سلب آرامش فرد منجر مي شود.

گاهي وقت ها تركيبي از انفعال و پرخاشگري در كنار هم ديده مي شود كه سبك ارتباطي پرخاشگري، انفعالي را تشكيل مي دهد. اين افراد كساني هستند كه عواطف ناخوشايندي از قبيل خشم و خصومت تجربه مي كنند، ولي چون قدرت ندارند اين عواطف را بيان كنند، با توسل به شيوه هاي غيرمستقيم و انحرافي خشم خود را خالي مي كنند. اين الگو بدترين سبك ارتباطي است، چون كسي كه آماج خشم اين افراد قرار مي گيرد، نمي داند به خاطر چه تقصيري و توسط چه كسي آماج خشم و پرخاشگري قرار گرفته است.

سبك ارتباطي قاطعانه

جرأت‌مندي يعني پافشاري بر حقوق خود و بيان مستقيم، صريح و صادقانه‌ي احساسات و افكار خود با احترام به حقوق ديگران مي باشد. ويژگي هاي مهم افراد جرأت‌مند عبارتند از:

        ·احترام گذاشتن به حقوق خود و ديگران.

        ·به رسميت شناختن و اهميت دادن به افكار، عقايد و احساسات خود و ديگران.

        ·ابراز احساسات و عقايد خود.

        ·پذيرش مسؤوليت اعمال و تصميم هاي خود.

        ·اهميت دادن به نيازهاي خود.

        ·برخورداري از اعتماد به نفس بالا و خود پنداره‌ي مثبت.

        ·متكي بودن به ديگران، ضمن پاسخ دهي به حمايت هاي ديگران.

        ·رفتار عمومي حاكي از اعتماد و اطمينان.

پيام ارتباطي

    افراد جرأت‌مند در روابط بين فردي خود اين پيام را به ديگران منتقل مي كنند: “من به شما اجازه نمي دهم از من سوء استفاده كنيد، در ضمن براي شخصيت شما هم احترام قائلم و هرگز از شما بهره كشي نخواهم كرد.” براساس تحليل تبادلي، پيام زيربنايي اين افراد عبارت است از: “براساس تحليل تبادلي، پيام زيربنايي اين افراد عبارت است از: “من خوبم، تو هم خوب هستي. اگر اختلافي پيش آمده من آماده‌ي مذاكره براي رسيدن به تفاهم هستم.”

هدف رفتار قاطعانه

    هدف اين شيوه‌ي ارتباطي، رعايت عدالت براي تمامي طرف هاي رابطه است. ترويج احترام متقابل و جلوگيري از بهره كشي و سوء استفاده، هدف ديگر اين نوع ارتباط است.

خصوصيات كلامي و غيركلامي افراد قاطع

        ·شنونده و پذيرا هستند.

        ·تن صداي شان محكم و استوار است.

        ·تماس چشمي مستقيم، در هنگام صحبت كردن با ديگران به چهره‌ي آنان نگاه مي كنند.

        ·بيان افكار و احساسات خود با استفاده از ضمير “من”. (من دوست دارم، من مي خواهم، من دوست ندارم.)

    ·استفاده از عباراتي كه نشان دهندة همكاري با ديگران است، از قبيل: “من معتقدم”، “من فكر مي كنم”، “من احساس مي كنم”، “نظر شما در اين مورد چيست؟” “چگونه ما مي توانيم اين مسأله را حل كنيم؟”

        ·عدم استفاده از كلمات مطلق مانند: بايد، حتماً، الزاماً و .

        ·داشتن وضعيت بدني راست، متعادل و راحت.

        ·حتي وقتي كه موافق چيزي نيستند، به طرف مقابل احترام گذاشته و حقوق انساني او را رعايت مي كنند.

        ·دادن پاسخ خود انگيخته با لحني دوستانه، اما قاطع.

        ·ذكر مسايل مهم و پرهيز از حاشيه روي افراطي.

نتايج رفتار قاطعانه

    افرادي كه جرأت‌مند هستند، كنترل بيش‌تري بر زندگي خود دارند و اغلب از روابط شان خشنوداند و به اهداف خود مي رسند. مردم به اين افراد احترام بيش تري مي‌گذارند، زيرا آن ها را افرادي محكم و استوار مي دانند. افراد جرأت‌مند از عزت نفس بالايي برخوردار هستند. بيش تر به خواسته هاي خود مي رسند. روابط بين فردي خوبي دارند و در برابر مشكلات رواني، اجتماعي و فشارهاي دوستان و همسالان كم تر آسيب پذير هستند.

    با اين حال در برخي موقعيت ها كه افراد براي رفتار جرأت‌مندانه آمادگي ندارند، جرأت مندي مي تواند مشكلاتي در روابط بين فردي ايجاد كند. از اين رو لازم است شرايط را در نظر بگيريم. جرأت مندي يك انتخاب است. هميشه مي توانيد از خودتان بپرسيد: آيا رفتار جرأت مندانه مناسب است و شما را به نتيجه‌ي دلخواه مي رساند يا خير؟ ولي هيچ تضميني وجود ندارد. عواملي مانند موقعيت، مكان، زمان و ماهيت رابطه بر تصميم شما، براي اين كه به شيوه‌ي جرأت مندانه رفتار كنيد يا خير، تأثير مي گذارند.

    به طور كلي اين سه سبك ارتباطي در طول يك پيوستار قرار مي گيرد. رفتار منفعلانه و پرخاشگرانه در انتهاي اين پيوستار و ولي رفتار جرأت مندانه در وسط پيوستار واقع مي شود و معمولاً مناسب ترين پاسخ است. انتخاب هر كدام از اين سبك هاي رفتاري دلايل و نتايج خاصي دارد. در جدول ارائه شده، مهم ترين دلايل و نتايج اين سبك ارتباطي نشان داده مي شود.

نمودار كلي سه سبك ارتباطي

 
  \"\"

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


دلايل و نتايج رفتارهاي پرخاشگرانه، قاطعانه و منفعلانه

دلايل رفتار منفعلانه

نتايج رفتار منفعلانه

1-   ترس از تاييد نشدن.

2-   ترس از انتقاد.

3-   خارج شدن از ادب و نزاكت.

4-   اجتناب از تعارض و كشمكش.

5-   بازي دادن ديگران.

6-   فقدان مهارت هاي جرأت ورزي.

1-   فقدان اعتماد.

2-   احساس خشم، تنفر و ناكامي.

3-  از دست دادن كنترل بر روابط بين فردي.

4-   رفتار پرخاشگرانه.

5-   كاهش احساس ارزشمندي.

6-   فقدان يك رويه فردي.

دلايل قاطعيت

نتايج قاطعيت

1-   احساس خوب درباره‌ي خود.

2-   احساس خوب درباره‌ي ديگران.

3-   ايجاد احترام متقابل.

4-   كاهش صدمه به ديگران.

5-   احساس كنترل موقعيت.

6-  صادق‌بودن نسبت به خود و ديگران.

1-   متداول نبودن ابراز احساسات.

2-   دريافت برچسب پررو يا خودمختار.

3-   به خطر انداختن روابط بين فردي.

4-   تقويت روابط.

5-   احساس كنترل.

6-   احساس مصمم بودن.

دلايل پرخاشگري افراد

نتايج پرخاشگري

1-   ترس از شكست.

2-   نداشتن اعتماد.

3-   موفق بودن پرخاشگري در گذشته.

4-   نشان دادن قدرت.

5-   تخليه‌ي خشم.

6-   دستكاري ديگران.

1-   تعارض در روابط بين فردي.

2-   از دست دادن احترام به خود.

3-   فقدان احترام به ديگران.

4-   افزايش استرس.

5-   خشونت احتمالي.

6-   دست نيافتن به نتايج.

فوايد قاطعيت

    برخورداري از مهارت جرأت‌مندي به ما كمك مي كند تا به اهداف زير برسيم:

1-جلوي پايمال شدن حقوق مان را بگيريم.

2-تقاضاهاي نامعقول ديگران را رد كنيم.

3-بتوانيم از ديگران درخواست هاي معقولي كنيم.

4-با مخالفت هاي نامعقول ديگران برخورد درست و مؤثري كنيم.

5-حقوق ديگران را به رسميت بشناسيم.

6-رفتار ديگران را در برابر خودمان تغيير دهيم.

7-از تعارضات پرخاشگرانه‌ي غيرضروري خودداري كنيم.

8-در هر موردي موضع خود را با اعتماد به نفس و آزادانه مطرح كنيم.

9-احتمال رسيدن به خواست هاي خود را افزايش دهيم.

10-           درباره‌ي خودمان احساس بهتري داشته باشيم.

11-           بر زندگي خود احساس كنترل بيش تري داشته باشيم.

انواع قاطعيت

    روان شناسان رفتار جرأت مندانه را به پنج نوع طبقه بندي مي كنند. در اين قسمت انواع مختلف جرأت مندي را مرور مي كنيم.

1)    قاطعيت بنيادي

    اين نوع جرأت مندي شامل عمل ساده‌ي ابراز و اصرار بر حقوق، اعتقادات، احساسات يا عقايد شخص است. مثلاً وقتي كسي صحبت ما را قطع مي كند، مي توانيم بگوييم‌ “ببخشيد، دوست داشتم حرف‌هايم را تمام كنم”.

2)    قاطعيت همدلانه

    در اين حالت ما با به رسميت شناختن موقعيت يا احساسات طرف مقابل نشان مي دهيم كه متوجه وضعيت او هم هستيم. مثلا در مورد مثال قبلي مي گوييم “مي دانم مايل هستيد نظرتان را مطرح كنيد، اما اي كاش اجازه مي داديد حرف هايم را تمام كنم”.

3)   قاطعيت افزايشي

    در اين حالت، افراد كار را با كم‌ترين مقدار قاطعيت شروع مي كنند و اگر طرف مقابل بي تفاوت بود، به تدريج بر ميزان قاطعيت خود مي افزايند. براي مثال در مورد مديري كه مي خواهد با اصرار و سماجت حرف خود را به كارمندانش بگويد، مي توان از قاطعيت افزايشي به اين شرح استفاده كند:

“ببين دوبار گفتم نه، حالا ازت مي خواهم اين قدر اصرار نكني.”

4)   قاطعيت مواجهه اي

    وقتي از اين نوع جرأت‌مندي استفاده مي كنيم كه اعمال و گفتار طرف مقابل با هم هماهنگ نيست و بايد به او نشان دهيم آن چه مي گويد و آن چه مي كند، با هم فرق دارد. براي مثال “شما گفتيد نامه را سه شنبه تايپ كرديد، اما امروز پنج شنبه است و خبري از تايپ نيست. لطفاً همين الان آن را تايپ كنيد.”

5)   قاطعيت با استفاده از ضمير من

    در اين نوع جرأت مندي فرد به صراحت، رفتار طرف مقابل، تأثير آن بر زندگي يا احساسات خود و علت تغيير دادن آن رفتار را توضيح مي دهد. مثلاً وقتي كسي صحبت ما را قطع مي كند، به او مي گوييم: “در اين چند دقيقه اين چهارمين باري است كه حرفم را قطع مي كني. مثل اين كه توجهي به حرف هاي من نداري و مي خواهي مرا ناراحت كني. اجازه بده حرفم را تمام كنم.”

    گاهي اوقات استفاده‌ي زياد از كلمه‌ي “من” باعث مي شود تا ديگران آن را حمل بر خودخواهي، خودمحوري و بي توجهي ما كنند. به همين دليل استفاده از ضمير جمع “ما” موثرتر از ضمير مفرد “من” خواهد بود.

مهارت هاي كلامي و غيركلامي قاطعانه

    رفتار جرأت مندانه شامل مهارت هاي كلامي و غيركلامي است. روان شناسان اظهار مي نمايند كه دو سوم پيام هاي انسان ها در روابط بين فردي از طريق ارتباط غيركلامي منتقل مي شود. بنابراين شناخت مهارت هاي غيركلامي ارتباط و استفاده‌ي مناسب از آن بسيار ضروري است. مهارت هاي غيركلامي شامل حالت هاي چهره، ژست ها، حركات بدني، تن صدا، سرعت و لحن گفتار، تكان دادن سر، تماس چشمي و فاصله‌ي فضايي است. هدف اين رفتارهاي غيركلامي تسهيل و تكميل پيام هاي كلامي است. رفتار جرأت‌مندانه‌ي مؤثر مستلزم استفاده‌ي مناسب از مهارت هاي كلامي و غيركلامي است. مهم ترين مهارت هاي كلامي و غيركلامي در جدول زير خلاصه است.

مهارت هاي غيركلامي

مهارت هاي كلامي

        ·سرعت كلام.

        ·بلندي صدا.

        ·تن صدا.

        ·واژگان.

        ·تماس چشمي.

        ·حالت چهره.

        ·وضعيت بدن.

        ·فاصله‌ي فيزيكي.

        ·مهارت هاي “نه” گفتن.

        ·مهارت هاي درخواست كردن.

        ·اظهارنظر كردن.

        ·بيان احساسات.

مهارت هاي غيركلامي قاطعانه

1-تماس چشمي مستقيم با فرد برقرار كنيد، ولي به فرد مقابل خيره نشويد.

2-خيلي آرام و استوار حرف بزنيد.

3-با صداي محكم و نسبتاً بلند، بدون فرياد كشيدن و پريشان شدن صحبت كنيد.

4-براي تأكيد روي نكات خاص از ژست هاي مناسب (حركات دست، حالات چهره، وضعيت هاي بدن) استفاده كنيد.

5-حالت چهره تان بايد به صورتي باشد كه بيانگر جدي و راسخ بودن شما و داشتن اعتماد به نفس باشد.

6-بدون بي قراري راحت بايستيد يا بنشينيد.

7-فاصله‌ي فيزيكي مناسب را رعايت كنيد، نه زياد دور از فرد بنشينيد و نه زياد به فرد نزديك شويد.

8-با كلمات شمرده و واضح و با سرعتي كه بيانگر اعتماد به نفس باشد، حرف بزنيد.

9-روبه‌روي كسي كه با او حرف مي زنيد، قرار بگيريد.

مهارت نه گفتن (رد درخواست هاي غيرمنطقي ديگران)

    همه‌ي ما بارها در موقعيت هايي قرار گرفته ايم كه گفتن كلمه‌ي نه براي مان دشوار بوده است. ناتواني در نه گفتن و ناتواني در رد درخواست هاي غيرمنطقي ديگران، مي تواند در موقعيت هاي مختلف مشكلاتي براي ما ايجاد كند. تحقيقات روان شناسان نشان مي دهد، بسياري از نوجواناني كه دچار مشكلات مختلف، مانند مصرف مواد و فرار از خانه مي شوند، در نه گفتن مشكل دارند. ناتواني در نه گفتن به افراد دلايل متعددي دارد. شايد از نه گفتن احساس گناه كنيد، شايد نگران از دست دادن دوست تان باشيد و شايد هم نه گفتن را نوعي خودخواهي بدانيد. با اين حال لازم است بدانيد كه نه گفتن و رد خواست هاي ديگران حق شما است. به ويژه زماني كه اين درخواست پيامدهاي منفي براي شما در پي داشته باشد. به اين مثال ها توجه كنيد:

    ·يكي از دوستان تان شما را به منزلش دعوت كرده است. با شناختي كه از ايشان داريد، مي دانيد كه در اين مهماني مواد مصرف مي شود، لذا مايل نيستيد به اين مهماني برويد. چگونه مي توانيد درخواست دوست تان را رد كنيد.

    ·يكي از آشنايان‌تان مقداري پول به عنوان قرض از شما مي خواهد. دفعه‌ي قبل كه به ايشان پول قرض داده بوديد، با هزار زحمت توانستيد پول تان را پس بگيريد. چگونه مي توانيد به درخواست اين فرد پاسخ نه بدهيد.

    پاسخ نه گفتن شامل سه گام است. به ياد داشته باشيد اين نوع تفكيك گذاري فقط براي تسهيل ياد‌گيري است. در عمل ما به اين شكل مصنوعي رفتار نمي كنيم.

گام 1- تصميم بگيريد.

    در اين مرحله بايد تصميم بگيريد كه آيا دادن پاسخ مثبت به درخواست موردنظر به نفع تان است يا خير. به عبارت ديگر پيامدهاي كوتاه مدت و بلندمدت درخواست را بررسي مي كنيد. مثلا رفتن به يك مهماني كه مطمئناً در آن جا مواد مصرف مي شود، به نفع شما است يا خير. يا پاسخ مثبت دادن به پيشنهاد يك دوست براي انجام يك كار نادرست براي شما مناسب است. و يا دادن جزوه‌ي درسي خود به يك فرد ديگر براي شما مفيد است يا خير. پس از تجزيه و تحليل موقعيت و درخواست موردنظر، پاسخ تان را بيان كنيد. مثلاً “نه، نمي توانم ضامن شما بشوم”، ”متأسفم، نمي توانم در مهماني شما شركت كنم”، “نه، نمي توانم اين كار را براي شما بكنم”. بنابراين قدم اول دادن پاسخ نه است.

گام 2- دليل خود را بيان كنيد.

    به طرف مقابل علت تصميم، خواسته و احساس تان را بگوييد مثلاً “خودم آن را لازم دارم“، “قبلاً قول آن را به كسي ديگر داده ام”، “متأسفم، برنامه‌ي ديگري دارم”، “متأسفم، نمي توانم كاري براي‌تان انجام دهم”. بنابراين ابتدا پاسخ نه مي گوييم، بعد دليل خود را به فرد مقابل بيان مي كنيم. زيرا ما حق داريم درخواست هاي غيرمعقول ديگران را رد بكنيم و نيز حق داريم براي رفتارهاي خودمان دليل ارائه نكنيم.

گام 3- به طرف مقابل نشان دهيد كه نظر، خواسته يا احساس او را درك مي كنيد.

    همدلي كردن با ديگران و تلاش براي درك احساسات آن‌ها موجب مي شود تا ديگران پاسخ منفي شما را راحت تر بپذيرند. در واقع فرق جرأت‌مندي و پرخاشگري در اين است كه ما ضمن احترام به خواست ها و احساسات ديگران، عقيده و احساس خود را بيان مي كنيم. مثلاً “البته، مي دانم كه تو واقعاً به آن نياز داري”. “البته وضع تو را درك مي كنم.”

    موقعيت هايي كه نه گفتن در آن ها براي شما دشوار است، شناسايي كنيد و به همراه يكي از دوستان خود سه گام بيان شده را تمرين كنيد. به ياد داشته باشيد كه مدتي طول مي كشد تا اين رفتار در شما نهادينه بشود. فقط در اثر تمرين زياد مي توانيد بر اين مهارت تسلط يابيد و بدون احساس گناه پاسخ نه بدهيد.

    همه‌ي افراد به سادگي از خواسته‌ي خود دست برنمي‌دارند، از اين رو به شكل ها و شيوه هاي مختلف شما را تحت فشار قرار مي دهند تا با خواسته‌ي آن ها موافقت كنيد. چند نمونه از اين شيوه هاي تأثيرگذاري عبارتند از: “القاي احساس گناه” “تو راضي مي شوي من در اين درس بيفتم”، “اگر من مشروط شدم، مقصر تويي”. تهديد “اگر اين كار را نكني، دوستي مان تمام مي شود” دست انداختن و تحقير “بچه ننه‌اي”، “دهنت بوي شير مي دهد”، “نترس! مامانت نمي بيند” لازم است اين شيوه ها را بشناسيد و با روش هاي خنثي سازي آن ها آشنا شويد.

روش هاي مختلف نه گفتن

    هم چنين در برخي از موقعيت ها، به ويژه در شرايطي كه فشار گروهي وجود دارد، شايد يك بار نه گفتن براي كاهش فشار گروه كافي نباشد. از اين رو لازم است با راه هاي مختلف نه گفتن آشنا شويد. مهم ترين روش هاي نه گفتن در جدول زير خلاصه شده است.


 

روش

مثال

صرفاً گفتن “نه”

نه يا نه، متشكرم.

گفتن نه همراه با توضيح

“نه متشكرم، من سيگار نمي كشم.”

بهانه آوردن

“نه متشكرم، من الان عجله دارم، بايد بروم”

پشت گوش انداختن

“نه متشكرم، شايد يك وقت ديگر.”

عوض كردن موضوع

گفتن “نه” و سپس صحبت راجع به موضوعي ديگر “نه متشكرم، راستي فيلم ديشب را ديدي؟”

رو كم كني

تكرار “نه” به شيوه هاي مختلف “نه متشكرم، نه، نه علاقه اي ندارم.”

دور شدن

گفتن “نه” و سپس دور شدن.

بي اعتنايي

ناديده گرفتن شخص مقابل.

اجتناب از موقعيت

اجتناب از هر موقعيتي كه در آن احتمال مي دهيد به كشيدن سيگار ترغيب شويد.

در مواردي كه فرد بر خواسته هاي خود اصرار مي ورزد، مي توانيد از روش هاي زير استفاده كنيد:

        ·بيان دوباره‌ي پاسخ جرأت‌مندانه به طور روشن و محكم، با استفاده از زبان و وضعيت بدني مناسب.

        ·تكرار تقاضاي خود به شيوه‌ي آرام، ارائه‌ي يك دليل روشن و پافشاري بر آن.

        ·نشنيده گرفتن، پرداختن به موضوع ديگر، ترك موقعيت.

        ·تعريف كردن. نه متشكرم، بهتر است اصرار نكنيد.

        ·فشار وارونه‌ي بيان خطرات رفتار موردنظر به فرد مقابل.

        ·شوخي كردن. تو بايد بچه باشي، اين بامزه‌ترين چيزي است كه تا به حال شنيده‌ام.

مهارت درخواست كردن

    همان طور كه در قسمت هاي قبل نيز اشاره شد، يكي ديگر از مهارت هاي جرأت‌مندي، توانايي در بيان خواسته هاي خود است. درخواست كردن شامل پنج گام است:

گام 1- مشكل يا وضعيتي كه مي خواهيد تغيير كند، به طرف مقابل بگوييد.

    در اين مرحله مشكل يا شرايط خاص خود را با فرد در ميان مي گذاريد. مثلاً “من امروز خودكارم را جا گذاشته ام”، “من چند جلسه غيبت داشتم، به همين دليل جزوه هاي چند گلاس را از دست داده ام.”

گام 2- براي رفع مشكل يا تغيير دادن موقعيت، درخواست خود را بيان كنيد.

    در اين مرحله پس از آن كه فرد مقابل را در جريان مشكل خود قرار داديد، درخواست خودتان را به طور روشن و بدون پرداختن به مسايل حاشيه اي مطرح مي كنيد.

گام 3- از فرد مقابل بخواهيد احساس خود را درباره‌ي درخواست شما بيان كند.

    “مي خواهم بدانم نظرتان درباره تقاضاي من چيست؟”، “در مورد درخواست من چه احساسي داريد؟”

گام 4- گوش كردن به پاسخ فرد مقابل

گام 5- پذيرش پاسخ و قدرداني:

    در صورتي كه فرد با درخوسات شما موافقت كند، ضمن پذيرش پاسخ از وي تشكر كنيد. “از اين كه مي فهمي، ازت سپاسگزارم.”

مدل STOP

گام هاي چهارگانه‌ي رفتار جرأت‌مندانه

مثال

1-بيان رفتار يا عملي كه منجر به تعارض يا ناراحتي شما شده است.

2-به شخص مقابل بگوييد كه آن رفتار چه احساسي در شما ايجاد كرده است.

3-راه حل بديل و مطلوب خود را به شخص مقابل ارائه دهيد.

4-پيامدهاي مثبتي كه در صورت عمل كردن پيشنهاد شما به وجود خواهد آمد، گوشزد كنيد.

وقتي (من مي بينم، مي شنوم، مي گويم).

 

من احساس (خشم، نااميدي، ناراحتي، رنجش و ) مي كنم.

در اين موقعيت من ترجيح مي دهم كه .

 

اگر اين كار را بكنيد من / ما (مي توانيم، خواهيم توانست ).

تكنيك هاي ويژه‌ي قاطعيت

1)   رد قاطعانه‌ي درخواست هاي غيرمنطقي

اين تكنيك شكل ديگر نه گفتن است. ضمن حفظ حرمت فرد مقابل، پاسخ منفي خود را به شيوه‌ي سازنده اعلام كنيد. رد قاطعانه داراي سه جزء است:

        ·ارائه بازخورد مثبت: “اي كاش مي توانستم كاري براي شما انجام دهم”.

    ·بيان دليل يا دلايل: “اما چون تصميم گرفته ام كه ماشينم را به هيچ كس امانت ندهم، بنابراين نمي خواهم در تصميم خود تجديدنظر كنم.”

        ·اعلام تصميم: “بنابراين در اين مورد متأسفم.”

    در اين روش ابتدا علاقه مندي خود را براي كمك به فرد جهت حل مشكل اعلام مي كنيم، سپس با ذكر دليل يا دلايلي جواب منفي مي دهيم. هنگام رد قاطعانه، لحن (فرا كلام) صحبت بايد دوستانه و دليل ذكر شده بايد واضح، روشن و تا حد امكان كوتاه باشد. اگر طرف مقابل درخواست خود را دوباره تكرار كرد، پاسخ قبلي را عيناً و بدون حذف يا اضافه تكرار كنيد و اگر سماجت به خرج داد، از روش صفحه‌ي خط افتاده استفاده كنيد.

2)   روش صفحه‌ي خطر افتاده

    از اين روش زماني استفاده كنيد كه طرف مقابل شما بيش از حد سماجت نشان مي دهد. در اين روش، قسمت اول روش رد قاطعانه (يعني فيدبك مثبت) را حذف و دو قسمت ديگر را عيناً تكرار كنيد و در صورت تكرار درخواست، فقط قسمت آخر را تكرار كنيد. مثلاً “گفتم كه متأسفم، نمي توانم.” مثل اين كه سوزن صفحه‌ي گرامافون گير كرده باشد.

3)   روش خلع سلاح

    گاهي طرف مقابل وقتي با جواب رد مواجه مي شود، ممكن است با توسل به شيوه هايي شما را در موضع انفعالي قرار داده و وادار به اعمالي نمايد كه مورد دلخواه شما نيست. مثلاً با برچسب زدن و استفاده از واژه هاي قضاوت كننده، شما را متأثر سازد. “بابا تو ديگه كي هستي، خيلي خودخواهي”، “واقعاً كه بچه اي”، “خيلي غيرمنطقي هستي“ و غيره. در روش خلع سلاح، سلاحي كه با آن به شما حمله شده از دست طرف مي‌گيريد.

    علي: حسن آقا مي شه ماشين تان را امشب به من بدهي؟

    حسن: اي كاش مي توانستم كاري براي تو بكنم. اما من ماشين خريده ام هرگاه لازم داشتم آن را در اختيار داشته باشم. بنابراين متأسفم (روش رد قاطعانه).

    علي: خيلي خودخواهي!

    حسن: “اگر اين عمل خودخواهي باشد، آره من خودخواه ام يا اتفاقاً خودم هم مي دانم گاهي وقت ها خودخواه مي شوم (روش خلع سلاح).

    روش خلع سلاح يكي از مؤثرترين شيوه ها براي حل و فصل و كنترل يك رابطه‌ي سوء استفاده گرانه است. رابطه‌ي سوء استفاده گرانه، رابطه اي است كه در آن شخص با استفاده از واژه هاي قضاوت كننده و برچسب زدن به طرف مقابل، حالت عاطفي ناخوشايندي ايجاد مي كند.

4)   خود را به خنگي زدن

    اين روش، به ويژه در برخورد با انتقاد ديگران كاربرد دارد. در اين تكنيك به جاي انتقاد متقابل، طوري رفتار كنيد كه انگار انتقاد را پذيرفته ايد و يا درستي انتقاد را باور كرده ايد. يعني در ظاهر انتقاد ديگران را مي پذيريم، اما عملاً تغييري در رفتارمان ايجاد نمي كنيم:

مثال:

الف: تو هميشه ناراحت و گرفته اي.

ب: آره شايد اين طور باشه.

الف: نمي توني كمي شادتر باشي؟

ب: به نظرم بتونم.

الف: اگر شادتر باشي، كار كردن با تو راحت تر مي شه.

ب: بله! حق با توست.

    روش هاي “روش صفحه‌ي خطرافتاده”، خلع سلاح و خود را به خنگي زدن در موقعيت هايي كه در معرض فريب، عيب جويي يا گستاخي ديگران قرار مي گيريد، مفيد هستند. اين مهارت ها از ما در برابر حمله‌ي غيرمنصفانه‌ي ديگران محافظت مي كنند.

در چه موقعيت هايي رفتار قاطعانه مناسب نيست

     جرأت‌مندي هميشه و در همه‌ي شرايط بهترين پاسخ نيست. در سه موقعيت، عدم جرأت‌مندي بهتر از جرأت‌مندي است:

1-وقتي مي بينيم طرف مقابل در مخمصه افتاده است، مثلاً وقتي در رستوران شلوغي هستيد و مي دانيد كه پيش خدمت اين رستوران تازه كار است، مي توانيد بعضي ضعف هاي او را ناديده بگيريد. در اين حالت نبايد جرأت‌مندانه رفتار كنيد، زيرا او قصد ندارد حق شما را پايمال كند و رفتار جرأت‌مندانه‌ي شما مي تواند استرس هاي او را بي جهت افزايش دهد.

2-تعامل با شخصي حساس: وقتي جرأت‌مندي شما موجب گريه يا حمله‌ي شخص به شما مي شود، بهتر است جرأت‌مندانه رفتار نكنيد. به خصوص اگر اين “اولين و آخرين برخورد” شما باشد.

3-موقعيت هايي كه جرأت‌مندي احتمال رسيدن به هدف را كاهش مي دهد، مثلاً پس از ارتكاب به تخلفات رانندگي بهتر است در برابر پليس ابراز وجود نكنيم.

نتيجه گيري

    جرأت‌مندي مجموعه اي از مهارت ها است كه هر كسي از راه تمرين مي تواند به آن دست يابد. مهم ترين جنبه‌ي جرأت‌مندي آن است كه پس از كسب اين مهارت، ناگهان متوجه مي شويد مي توانيد بدون هرگونه احساس گناهي نه بگوييد، خواسته هاي خود را مستقيماً مطرح كنيد و به طور كلي راحت تر با ديگران ارتباط داشته باشيد و از همه مهم‌تر اين كه اعتماد به نفس شما را به شدت بالا مي برد.

نكات آموزشي

1-بين جرأت‌ورزي و پرخاشگري تفاوت قايل شويد. زيرا هدف پرخاشگري برنده شدن به بهاي زير پا گذاشتن حقوق احساسات ديگران است.

2-هر چند ممكن است در هنگام رفتار جرأت‌مندانه خشم نيز وجود داشته باشد، ولي به احتمال زياد بهتر كنترل مي شود.

3-جرأت‌مند بودن يا نبودن يك انتخاب است. شما مجبور نيستيد هميشه جرأت‌مند باشيد.

4-ابراز احساسات درباره‌ي موقعيت بسيار مهم است. جرأت‌مند بودن به معناي برنده بودن در هر موقعيت نيست، بلكه به معناي آن است كه شما مسؤوليت احساسات خود را پذيرفته ايد و حق خود را بيان مي كنيد.

5-هميشه كانال ارتباطي را باز نگه داريد. سعي براي درك اين كه چرا مردم به شيوه‌ي خاص رفتار مي كنند، به ما كمك مي كند تا به شيوه‌ي مؤثرتري به آنان واكنش نشان دهيم.

6-در صورت استفاده از جرأت‌ورزي، احتمال رسيدن به بهترين نتيجه بيش‌تر است، رابطه كم‌تر آسيب مي بيند و تعارض بدون احساس گناه و ناراحتي يك طرف رفع مي‌شود.

 

 

 

با تشكر و سپاس

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 16:28 منتشر شده است
نظرات(0)

«آترواسكلروز»

بازديد: 187

گفتار اول :

«آترواسكلروز»

(دكتر مجيد ملكي-دكتر سعيد اورعي )

آترواسكلروز شايعترين علت مرگ در بيشتر كشورهاي جهان و مهمترين عامل از كارافتادگي است. با وجود پيشرفت هاي وسيع تشيخص و درماني هنوز يك سوم بيماراني كه دچار سكته قلبي مي شوند، فوت مي كنند كه نيمي از اين افراد در عرض يك ساعت اول سكته قلبي و قبل از رسيدن به بيمارستان فوت مي كنند ودو سوم آنها كه زنده مي مانند هرگز بهبود كامل نخواهند يافت و به زندگي عادي باز نمي‌گردند. درعرض 5 سال بعد از يك حمله قلبي، 23% مردان و 31% زنان دو مرتبه دچار از كارافتادگي مي شوند. مرگ ناگهاني قلبي يكي ديگر از تظاهرهاي شايع گرفتاري عروق كرونر است و بيش از نيمي از بيماراني كه با مرگ ناگهاني قلبي فوت مي كنند، هيچ سابقه اي از علايم قلبي نداشته اند. علاوه براين، بيماري هاي قلبي-عروقي هزينه هنگفتي را برنظام هاي بهداشتي درماني كشور ها تحميل مي كنند. تنها در كشور آمريكا، هزينه بيماري هاي قلبي عروقي درسال 1998 حدود 274 ميليارد دلار برآورد شده است. با اين همه بيماريهاي قلبي-عروقي بسادگي و بصورت كامل و موثر قابل پيشگيري هستند. در واقع به غير از سرطان ريه كه با قطع سيگار قابل پيشگيري است، بيماري قلبي عروقي قابل پيشگيري ترين بيماري غيرقابل انتقال (مزمن) انسان به شمار مي روند.

بيماريزايي

آترواسكلروز بيماري پيشرونده اي است كه از دوران كودكي آغاز مي شود و تظاهرهاي باليني خود را به طور عمده در بزرگسالان، از ميانسالي به بعد آشكار مي‌كند. تا دو دهه قبل، اين بيماري را يك بيماري دژنراتيو تصور مي‌كردند كه از تجمع چربي و باقيمانده سلول هاي نكروتيك در جدار عروق ايجاد مي شود، اما امروزه مشخص شده است كه آترواسكلروز بيماري است كه در اثر واكنش عوامل مختلف و به دنبال سه پديده زيست شناسي زير بوجود مي آيد:

1-تجمع سلول هاي ماهيچه اي صاف، همراه با مقادير متغيري از سلول هاي التهابي، درشتخوارهاو لنفوسيت ها در انتيماي عروق.

2-ايجاد بافت همبندي توسط سلول هاي ماهيچه اي صاف متشكل از الياف كلاژن، فيبرهاي الاستيك و پروتئوگليكان.

3-تجمع چربي، بخصوص كلسترول درداخل سلول ها و بافت همبندي.

احتمال پاره شدن پلاك هاي آترواسكلروز و به دنبال آن ايجاد لخته و بروز عواقب باليني به تركيب پلاك ها از نظر ميزان چربي و بافت همبندي آنها بستگي دارد. همچنين بررسي ها نشان داده اند كه اندازه پلاك هاي آترواسكلروز و شدت تنگي رگ ها ارتباط مستقيمي با بروز رويدادهاي باليني (مانند سكته قلبي يا آنژين ناپايدار) ندارد. در 75 تا 80% بيماراني كه دچار سكته قلبي مي شوند، شدت تنگي رگ قبل ازبروز سكته قلبي كمتر از 50% است. علاوه بر اين، تجمع سلول هاي التهابي در پلاك هايي كه به رويدادهاي باليني وخيم منجر شده اند، همراه با بالا رفتن نشانه هاي عمومي التهاب مانند CRP و ESR سبب شده است كه امروز آترواسكلروز به عنوان يك بيماري التهابي مزمن شناخته شود كه مي تواند به دنبال يكسري عوامل بخصوص فعال شده، به رويدادهاي حاد قلبي منجر شود.

شيوع

براساس سومين گزارش سازمان جهاني بهداشت (93-1991)، بيماريهاي قلبي-عروقي (سكته قلبي، سكته مغزي و مرگ ناگهاني قلبي) سالانه سبب مرگ دوازده ميليون نفر در سراسر دنيا مي شوند. هم در كشورهاي پيشرفته و هم در بيشتر كشورهاي درحال پيشرفت، اين بيماري ها عامل حدود نيمي از مرگ هاي بزرگسالان هستند. مرگ و مير زودرس مردان 5/2 برابر بيشتر از زنان است. اما در زنان نيز بيماري قلبي-عروقي شايعترين عامل مرگ و از كارافتادگي بشمار مي روند. بااين تفاوت كه تظاهر بيماري هاي قلبي-عروقي در زنان نسبت به مردان ده سال تأخير دارد.

در بررسي 1995 آمريكا، 5/41% كل مرگ ها در اثر بيماريهاي قلبي- عروقي بوده است، درحالي كه سرطان و حوادث، دومين وسومين عامل مرگ را تشكيل مي دهند. دراين كشور ها شيوع عوامل خطر قلبي-عروقي و مرگ و مير قلبي در رده هاي پايين‌تر اجتماعي، اقتصادي و سطح تحصيل پايين تر به طور قابل ملاحظه اي بيشتر از رده هاي بالاتر بوده است. طي دهه هاي اخير، كشورهاي پيشرفته توانسته اند با اقدام هاي وسيع پيشگيري اوليه و ثانويه از مرگ و مير بيماريهاي قلبي-عروقي به مقدار قابل ملاحظه اي بكاهند، به طوري كه بين سال هاي 1960 تا سال هاي اخير مرگ و مير بيماريهاي قلبي-عروقي دركشورهاي آمريكا، كانادا، استراليا و فرانسه تا 50% و در ژاپن تا 60% كاهش يافته است. اين كاهش در كشورهاي اسكانديناوي و كشورهاي ديگري چون ايرلند، اسپانيا و پرتغال حدود 20 تا 25% گزار شده است. برعكس درطي دهه هاي اخير مرگ و مير بيماري هاي قلبي-عروقي در مجارستان تا 40% در لهستان تا حدود 60% و در بلغارستان تا 80% افزايش داشته است.

دركشورهاي آسياي غربي و جنوب غربي 15 تا 20% از بيست ميليون مرگ سالانه به بيماري هاي قلبي- عروقي نسبت داده شده است. طي دهه هاي گذشته، درصد مرگ‌هاي ناشي از مرگ در مناطق شهرنشين و بيماري قلبي ناشي از گرفتاري ريوي شايعترين عامل مرگ در روستاها شناخته شده است. سطح كلسترول خود در اين كشور نسبت به كشورهاي غربي بسيار پايين تر است، اما شيوع فشار خون بالا در حال افزايش است. شايد به همين دليل دربرخي مناطق سكته مغزي شيوع بنسبت بالايي (تا 4 برابر سكته قلبي) دارد و شايعترين عامل مرگ به شمار مي رود. با اين حال، هنوز شيوع و مرگ و مير آن از آنچه در كشورهاي غربي وجود دارد بسيار پايين تر است.

بيش از 60% جمعيت دربيشتر كشورهاي آفريقايي كمتر از 15 سال سن دارند. شيوع بيماري عروقي قلب دراين كشورها بنسبت پايين است، ولي اين وضع بسرعت درحال تغيير است. در برخي كشورهاي درحال پيشرفت آفريقايي بيش از 70% زمين هاي مزروعي زير كشت تنباكو قرار دارند و مصرف سيگار آفريقا در دو دهه گذشته بيش از 40% افزايش داشته است. دربسياري از مناطق شهرنشين، فشار خون بالا همراه باعوارض آن از جمله سكته مغزي ، نارسايي قلبي و نارسايي كليه مهمترين عامل مرگ و مير و از كارافتادگي به شمار مي روند.

بررسي هاي موجود حاكي از اين هستند كه در كشورهاي شرق مديترانه و خاورميانه از جمله كشور ما نيز بيماري هاي قلبي-عروقي يك مشكل عمده بهداشتي و اجتماعي بشمار مي رود كه ابعاد آن بسرعت در حال افزايش است. بررسي هاي پراكنده نسبت مرگ هاي قلبي-عروقي را دراين كشورها 25 تا 45% نشان مي دهند. دگرگوني هاي سريع اقتصادي و اجتماعي دهه هاي اخير دربسياري از كشورهاي اين منطقه سبب شده است كه شيوع عوامل خطر بيماري هاي قلبي-عروقي افزايش قابل ملاحظه اي داشته باشد، زيرا ميزان كالري مصرفي روزانه ومصرف چربي هاي اشباع شده افزايش يافته است. درعربستان سعودي 52% مردان و 65% زنان چاق هستند. شيوع فشار خون بالا (mmHg95/160 به بالا) حدود 17% گزارش شد است و اين رقم درحال افزايش است. در افرادي كه دچار سكته قلبي شد اند شيوع مصرف سيگار بيش از 70% فشار خون بالا حدود 50% وديابت بيش از 30% بوده است. علاوه براين دراين كشورها شيوع بيماري هاي قلبي- عروقي درگروه هاي اقتصادي-اجتماعي بالاتر، بيشتر از گروه هاي پايين گزارش شده است و اين نشانه اي از مراحل اوليه يك اپيدمي تلقي مي‌شود.

عوامل خطر بيماري هاي قلبي- عروقي

نخستين مطالعه هاي اپيدميولوژي كه دراين زمينه صورت گرفتند، مطالعه هايي بودند كه در اواسط اين قرن در آمريكا واروپا شكل گرفتند. اين مطالعه ها همراهي تنگاتنگي را بين وجود برخي عادت ها يا ويژگي ها با بروز بعدي بيماري هاي قلبي-عروقي  نشان دادند. امروزه، اين ويژگي ها كه «عوامل خطر» نام گرفته اند، به طور وسيعي براي تعيين خطر واحتمال بروز بعدي بيماري هاي عروقي و پيشگيري از اين بيماري‌ها مورد استفاده قرار مي گيرند.

مهمترين عوامل خطر كه مستقل از ساير عوامل، احتمال بروز بيماري هاي قلبي-عروقي راافزايش مي دهند، عبارتند از كلسترول بال، كشيدن سيگار، پرفشاري خون، ديابت، HDL پايين، سن، جنس و سابقه خانوادگي بيماري قلبي-عروقي زودرس، آخرين تقسيم بندي عوامل خطر براساس تأثير مداخله هاي پزشكي در تعديل آنها و كاهش خطر در جدول (1) ذكر شده است.

جدول 1) عوامل خطر بيماريهاي قلبي-عروقي

        §گروه 1(تأثير تعديل آنها در كاهش خطر اثبات شده است)

-         سيگار

-         LDL كلسترول بالا

-         پرفشاري خون

-         هيپروترفي بطن چپ

-         عوامل مساعده كننده ايجاد لخته (فيبرينوژن بالا)

        §گروه 2 (تعديل آنها به احتمال زياد خطر را پايين مي آورد)

-         ديابت

-         بي تحركي

-         HDL كلسترول پايين (35< ميلي گرم درصد)

-         تري گليسيريد بالا، LDL متراكم و كوچك

-         چاقي

-         يائسگي

        §گروه 3 (تعديل آنها ممكن است خطر را پايين بياورد)

-         عوامل رواني و اجتماعي

-         سطح ليپوپروتئين (a) بالا

-         سطح خموسيستئين بالا

        §گروه 4 (غيرقابل تعديل)

-         سن (بيشتر از 45 سال درمردان، بيشتر از 55 سال درزنان)

-         جنس (مرد)

-         سطح اجتماعي-اقتصادي پايين

-         سابقه خانوادگي بروز زودرس بيماري هاي قلبي- عروقي

اختلال چربي هاي خون :

ليپيدها در داخل خون بصورت گروهي از مولكول هاي محلول در آب نقل و انتقال مي‌يابند كه ليپوپروتئين ناميده مي شوند. ليپوپروتئين ها مولكول هاي پيچيده اي هستندكه در مركز آنها استرهاي كلسترول و تري گليسيريد و در سطح آنها لايه از فسفوليپيدها، كلسترول آزادو پروتئين ها وجود دارند. اين ليپوپروتئين ها براساس وزن مخصوص خود به HDL، LDL، Chylomicron VLDL تقسيم مي شوند. از ميان، LDL كه 70% كلسترول خون را به همراه دارد، پس از اكسيده شدن توسط سلول هاي آندوتليال عروق و درشتخوارها مهمترين نقش را در ايجاد آترواسكلروز ايفا مي‌كند. از طرف ديگر، HDL با انتقال معكوس كلسترول از جدار عروقي و نقاط مختلف بدن به كبد، مي تواند به عنوان يك عامل محافظ نقش محافظتي مهمي را در برابر آتروسكلروز ايفا كند. نخستين مشاهده هايي كه حاكي از ارتباط چربي ها با بيماري قلبي بودند، به اوايل قرن نوزدهم باز مي گردند، اما براي اولين بار درسال 1838 ميلادي، كلسترول درخون انسان و دو سال 1843 درپلاك هاي آترواسكلروز نشان داده شد. اولين مطالعه اپيدميولوژي كلاسيك براي بررسي اين ارتباط در سال 1958، انجام شد. اين مطالعه كه نقش كلسترول در بيماري هاي قلبي-عروقي در هفت كشور دنيا مورد بررسي قرار داد، مفهوم «عامل خطر» رانيز براي اولين بار به ادبيات قلب وعروق وارد كرد. اين مطالعه و بسياري مطالعه هاي بعدي همگي نشان دهنده نقش بارز كلسترول درايجاد آترواسكلروز بودند ونشان دادند كه حداقل از كلسترول mg/di 160 به بالا رابطه اي مثبت و قوي بين سطح كلسترول و بروز بيماري عروقي و نيز ميزان مرگ و مير (هم مرگ و مير قلبي وهم كل مرگ و مير) وجود دارد. دراين بررسي ها، مصرف چربي هاي اشباع شده نيز، حتا در افرادي كه سطح كلسترول آنها در حد طبيعي است، با شيوع بالاي وقايع قلبي همراه بوده است. علاوه براين، نقش مركزي كلسترول بالا نيز مورد تأكيد قرار گرفته است. به طوري كه در جوامعي كه در آنها سطح كلسترول پايين است، حتي باشيوع بالاي مصرف سيگار يا پرفشاري خون، شيوع بيماري هاي قلبي-عروقي نيز پايين است. مطالعه هاي مداخله اي بعدي نشان دادند كه با كاهش سطح كلسترول، صرف نظر از روش به كاررفته (تغذيه اي، دارويي يا جراحي) مي توان ميزان خطر را كاهش داد. در واقع، هر 1% كاهش كلسترول مي تواند 2 تا 5% از خطر بروز بيماري قلبي-عروقي بكاهد.

طي دهه هاي بعدي، كشورهاي غربي توانستند با اقدام هاي وسيع پيشگيري اوليه و ثانويه بخصوص با آموزش همگاني براي اصلاح عادت هاي نادرست اجتماعي (كاهش مصرف چربي ها، افزايش تحرك بدني و كاهش مصرف سيگار) و بهبود روش هاي تشخيص و درمان، از شيوع عوامل خطر بكاهند و مرگ و مير بيماري‌هاي قلبي را تا بيش از 50% كاهش دهند. دراين ميان به نظر مي رسد كه برنامه ملي آموزش كلسترول (درآمريكا) يابرانامه ريزي آموزش همگاني درسطوح مختلف جامعه و ارايه راهبردهاي عملي به پزشكان، نقش مهمي را ايفا كرده باشد. سطح متوسط كلسترول تام در افراد 20 تا 74 ساله آمريكايي، درطي سال هاي 1960 تا 1991 ميلادي از 220 به mg/dl 205 كاهش يافته است. بااين حال، هنوز 51% از افراد كلسترول بالاي 200 و 20% افراد كلسترول بالاي mg/dl 240 دارند.

درمورد شيوع اختلال هاي ليپيد درايران مطالعه هاي وسيعي انجام شده اند. در طرح سالمت و بيماري معاونت پژوهشي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، 24 استان كشور مورد بررسي قرار گرفته اند. دراين مطالعه كه در سطح كشور انجام پذيرفت (1372)، سطح كلسترول تام در 41% مردان و 47% زنان 40 تا 69 ساله، mg/dl 200 يا بالاتر گزارش شده است درشهر تهران 1369)، 38% مردان و 48% زنان كلسترول بالا داشته اند. متوسط سطح كلسترول دراين گروه سني mg/dl 196 گزارش شده است.

طرح قلب سالم (1376) افراد 35 تا 65 ساله شهر تهران را از نظر شيوع عوامل خطر مورد بررسي قرار داده است براساس نتايج اين طرح، كلسترول بالا mg/dl 200 يا بالاتر در 62% تري گليسيريد بالا mg/dl200 يا بالاتر در 32% LDL بالا mg/dl130 يا بالاتر در 51% و HDL پايين (كمتر از mg/dl 35 در 6% افراد ديده مي شود. علاوه براين،متوسط سطح كلسترول نسبت به يافته هاي سال 1369 درگروه سني مشابه باشد. نتايج مطالعه هاي ديگري نيز مشابه فوق گزارش شده اند يافته هاي اين مطالعه ها همگي نشان دهنده ابعاد اپيدمي اختلال هاي ليپيد درجامعه ما هستند.


سيگار:

خطرات و عواقب قلبي-عروقي كشيدن سيگار از اواسط اين قرن مورد تأكيد قرارگرفته است. سيگار مهمترين عامل مرگ زودترس درافراد 35 تا 69 ساله در كشورهاي پيشرفته بشمار مي رود، به طوري كه تخمين زده مي شود سيگار عامل 30%مرگ ها دراين گروه سني باشد. سيگار مرگ و مير قلبي عروقي را تا 50% افزايش مي دهد. همچنين رابطه خطي مهمي بين تعداد سيگار مصرفي وخطر قلبي-عروقي وجود دارد. در ازاي هر 10 عدد سيگار، خطر مرگ دراثر بيماري قلبي، درمردان 18% و در زنان 31% بالا مي رود. آمار نشان مي دهد از هر 5 مرگي كه دراثر سيگار اتفاق مي افتد، 2 مورد آن به علت بيماري قلبي است. علاوه براين، بيماري هاي ناشي از سيگار هزينه بالايي را برنظام بهداشتي تحميل مي‌كنند. دركشور آمريكا اين هزينه پنجاه ميليارد دلار در سال برآورد شده است. مهمتر اينكه 37% افراد غيرسيگاري در خانه يا محل كار خود در معرض دودسيگار ديگران قرار دارند و اين امر، احتمال گرفتاري قلبي-عروقي را درآنها تا 30% افزايش مي‌دهد. تخمين زده مي شود كه سالانه 000/37 تا 000/40 نفر در اثر قرارگرفتن در معرض دود سيگار ديگران از بيماري هاي قلبي-عروقي فوت مي كنند.

سازو كارهاي متعددي براي افزايش خطر توسط سيگار ذكر شده اند. سيگار مي‌تواند آثار مخربي برجدار آندوتليوم عروق بگذارد، جريان خون كرونر را مختل كند و باعث بروز اسپاسم عروق كرونر شود. سطح HDL پايين مي آيد و LDL بالا مي رود. علاوه براين با افزايش سطح فيبرينوژن و افزايش تجمع پلاكت ها، احتمال ايجاد لخته و بروز رويدادهاي قلبي در حدقابل ملاحظه اي بالا مي رود. از سال 1965 تعداد آمريكايي هايي كه سيگار مي كشند، حدود 40% كاهش يافته است. گرچه، به نظر مي‌رسد اين كاهش درسال هاي اخير متوقف شده و حتي مصرف سيگار در زنان افزايش يافته باشد. درحال حاضر، 28% مردان و 24% زنان آمريكايي سيگار مي‌كشند. براساس گزارش سازمان جهاني بهداشت، 20 تا 35% زنان در ممالك غربي و 2 تا 10% زنان در جهان سوم سيگار مي كشند. و بالاخره، آمار نشان مي دهد كه افرادي كه كمتر از 12 سال تحصيلات دارند، نسبت به افراد تحصيل كرده، سه برابر بيشتر سيگار مي كشند.

در ايران براساس يافته هاي طرح سلامت و بيماري 27% مردان و 3%زنان 15 تا 69 ساله سيگار مي كشند.

متوسط سيگار مصرفي روزانه، 6/13 نخ بوده است و 66% اين افراد سن شروع سيگار را 15 تا 24 سالگي ذكر كرده اند. درطرح قلب سالم نيز 22% مردان و 6% زنان سيگاري بوده اند و به ترتيب 11% و 2% ديگر از مردان و زنان نيز سابقه مصرف آن را ذكر كرده اند. هزينه سيگار مصرفي در ايران 2/9 ميليارد ريال درسال برآورد شد است.


پرفشاري خون :

مطالعه هاي متعدد نشان داده اند كه رابطه خطي مهمي بين سطح فشار خون سيستولي و دياستولي وبروز بيماري هاي قلبي-عروقي، حتي درسطوحي از فشار خون كه در حال حاضر طبيعي تلقي مي شوند، وجود دارد. علاوه بر اين، درحال حاضر دلايل كافي موجود است كه با كنترل فشار خون بالا به خوبي مي توان از بروز بيماريهاي عروق كرونر، سكته مغزي و نارسايي قلبي جلوگيري كرد. (به مبحث پرفشاري خون مراجعه شود)

ديابت:

شواهد اپيدميولوژي محكمي وجود دارندكه ديابت چه نوع وابسته به انسولين و چه غيروابسته به انسولين، عامل خطر اصلي ومهمي براي بروز آترواسكلروز عامل مرگ در 80% بيماران ديابتي است. در بيماران ديابتي نوع يك، احتمال مرگ در اثر تنگي عروق كرونر سه برابر بيشتر از همسالان غيرديابتي آنان است. همين طور احتمال مرگ قلبي-عروقي درمردان ديابتي نوع 2، دو برابر در زنان 4 برابر افزايش مي يابد. تخمين زده مي شود كه در آمريكا، يك چهارم سكته هاي قلبي در افراد ديابتي اتفاق مي افتد.

ازآنجا كه شدت و نوع اختلال هاي متابوليك در انواع مختلف ديابت و حتي در افراد و جوامع مختلف ديابتي متفاوت است، تطبيق شدت اين «عامل خطر» با ميزان خطر مشكل است. به عنوان مثال، ديابت نوع 2 با وجود شدت كمتر هيپرگليسمي با خطر بالاتر قلبي-عروقي همراه است. عوامل ديگري كه در اين نوع ديابت وجوددارند نيز ممكن است به اين افزايش خطر كمك كنند. از جمله اين كه به نظر مي رسد بالا بودن سطح انسولين و مقاومت محيطي نسبت به انسولين، خود عامل مهمي در ايجاد آترواسكلرز باشد. اختلال چربي هاي خون كه در نوع دوم شايعتر و شديدتر است نيز مي تواند در ايجاد آترواسكلروز نقش مهمي داشته باشد. وجود ساير عوامل خطر و بروز اختلال هاي ساير ارگان ها نيز در افزايش خطر تأثير دارند. شيوع چاقي و پرفشاري درافراد ديابتي بيشتر است. بروز بيماري كليوي نيز با بالابردن فشار خون و ايجاد اختلال هاي چربي، خطر بروز بيماري قلبي-عروقي را به شدت بالا مي برد. زنان ديابتي قبل از يائسگي بيش از مردان در معرض بروز بيماريهاي قلبي-عروقي هستند و در واقع به نظر مي رسد ديابت باعث مي شود مقاومتي كه زنان نسبت به مردان در بروز آترواسكلروز دارند از بين برود. (به بخش دوم، گفتار اول «ديابت» مراجعه شود)

چاقي:

مطالعه هاي مختلفي رابطه خطي چاقي با بروز بيماري هاي قلبي-عروقي را نشان داده اند، نماينده توده بدني معياري است كه امروزه براي ارزيابي چاقي مورد استفاده قرار ميگيرد. تعاريف مختلفي براي وزن اضافي و چاقي براساس BMI ذكر شده اند. براساس توصيه انجمن تغذيه آمريكا BMI معاد ل25 يا بالاتر، وزن اضافي و 27 يابالاتر چاقي محسوب مي شود، اما به نظر مي رسد كه  BMIمطلوب از اين هم پايين تر باشد. حتي افرادي كه BMI آنها در حد بالاي طبيعي است، در خطر بالاتر قلبي قرار دارند. خطرهاي بهداشتي چاقي نه تنها با شدت چاقي بلكه باتوزيع آن نيز رابطه دارد. به نظر مي رسد كه چاقي شكمي كه با نسبت كمر به باسن ارزيابي مي شود، تعيين كننده بهتري براي شدت خطر باشد ميزان توصيه شده نسبت كمر به باسن در مردان از 9/0 و در زنان كمتر از 8/0 ذكر شده است.

برخي مطالعه ها مانند فرامينگهام، چاقي را يك عامل خطر مستقل از ساير عوامل نشان داده اند. اما همراه چاقي با عوامل خطر ديگر مانند پرفشاري خون، اختلال چربي هاي خون، ديابت، كم تحركي و غيره اين ارزيابي رامشكل مي كند. در هر حال، چاقي احتمال بروز بيماري قلبي-عروقي را در مردان 2 برابر و در زنان نزديك به 5/2 برابر افزايش ميدهد.

وزن اضافي عامل خطر شايعي است. درآخرين بررسي سلامتي آمريكا (94-1988) حدود 60% مردان و 46% زنان سفيد پوست BMI 25 يابالاتر داشته اند كه نسبت به يافته هاي بررسي 62-1960، افزايشي درحدود 43% نشان مي دهد. دركشورهاي جهان سوم شيوع چاقي از اين هم بيشتر است و همچنان درحال افزايش است. در عربستان سعودي شيوع چاقي درمردان 52% و در زنان 65% گزارش شده است. در 36% مردان و 52% زنان تهران نيز BMI بالاتر از 27 گزارش شده است. (به بخش دوم، گفتار دوم، «چاقي» مراجعه شود.


كم تحركي:

فقدان فعاليت بدني كافي، خطر رويداد قلبي را تا 2 برابر افزايش مي دهد. تخمين زده مي شود كه 12% كل مرگ ومير را در آمريكا مي توان به كم تحركي نسبت داد. بررسي مركز كنترل بيماري هاي آمريكا درسال 1994 نشان مي دهد كه بيش از 6% افراد به سطح توصيه شده براي فعاليت بدني نمي رسند و 25% افراد هيچ فعاليت بدني درخارج ازمحيط كار ندارند. كم تحركي دربرخي گروه هاي جامعه شايعتر است. از جمله در زنان، افراد مسن تر، نژادهاي غيرسفيد و سطوح اقتصادي اجتماعي پايين تر.

دربررسي شهر تهران 80% مرداو 85% زنان هيچگونه فعاليت بدني درخارج از محيط كار يا منزل، حتي بصورت قدم زدن منظم را ذكر نمي كردند.

پيشگيري از بيماري هاي قلبي-عروقي

آترواسكلروز پديده اي است كه از كودكي آغاز مي شود و ممكن است تا چندين دهه بدون علامت باشد. هنوز همه علل بروز آرترواسكلروز مشخص نيستند ولي بررسي هاي اپيدميولوژي با شناساندن عوامل خطر كمك كرده اند كه بتوان با اتخاذ راهبردهاي مناسب از خطر بيماري هاي قلبي-عروقي كاست. همانگونه كه گفته شد باوجود بار عظيم بهداشتي، اجتماعي و اقتصادي، بيماري هاي قلبي-عروقي قابل پيشگيري ترين بيماري هاي غيرقابل انتقال (مزمن) انسان به شمار مي روند . از اين رو، پيشگيري مي بايد يكي از اهداف مهم نظام هاي بهداشتي درماني همه كشورها قرار گيرد.

سيگار قابل پيشگيري ترين عامل خطر به شمار مي رود و در واقع بررسي هاي هزينه تاثير نشان مي دهند كه قطع  سيگار كم خرجترين راه براي پيشگيري از بيماري هاي قلبي است. علاوه براين، سود باليني قطع سيگار را در زمان كوتاهي مي‌توان ديد.  مطالعه ها نشان داده اند كه با قطع سيگار، خطر بروز بيماري هاي قلبي-عروقي بسرعت كاهش مي يابد، به طوري كه در ظرف حدود 3 سال به حدي نزديك به افراد غيرسيگاري مي رسد. درافراد سيگاري مبتلا به تنگي عروق كرونر، اثر قطع سيگار معادل جراحي عروق قلب تخمين زده شده است. روش هاي مختلفي براي كمك به ترك سيگار وجود دارند، اما بررسي ها نشان داده اند كه مهمترين عامل در ترك سيگار، تأكيد جدي و مكرر پزشك برقطع مصرف سيگار است.

با توجه به نقش مركزي كلسترول دربروز آترواسكلروز، اختلال چربي هاي خون هدف عمده اي براي پيشگيري از بيماري هاي قلبي به شمار مي رود. مطالعه هاي متعددي نقش موثر و قوي كاهش چربي هاي خود را در كاهش خطر قلبي و كل مرگ و مير، هم در پيشگيري درسطح اولي و هم درسطح دوم نشان داده اند. امروزه حتي تأثير مفيد كاهش كلسترول درافراد سالمي كه كلسترول آنها در سطح طبيعي است، به اثبات رسيده است.

دلايل كافي وجود دارد كه تنظيم فشار خون بالا مي تواند خطر بروز بيماري عروقي كرونر، سكته مغزي و نارسايي قلبي را كاهش دهد. گرچه دربيشتر مطالعه ها كاهش بروز بيماري عروقي كرونر كمتر از آن چيزي بوده كه با ميزان كاهش فشار خون انتظار مي رفته است، اين يافته نبايد ترديدي در نقش مهم فشار خون بالا درايجاد تنگي عروق كرونر و يا لزوم درمان مناسب فشار خون بالا ايجاد كند. عوامل متعددي ممكن است دراين مساله دخالت داشته باشند، ازجمله آثار متابوليك برخي از دارو ها يا ضرر احتمالي كاهش بيش از حدفشار خون بالا درافرادي كه دچار  تنگي عروق قلب هستند.

بيش از 50 مطالعه نشان داده اند كه فعاليت بدني چه در طي كار و چه در زمان فراغت خطر بيماري هاي قلبي-عروقي را كاهش مي دهد. فعاليت بدني آثار مفيدخود را به احتمال زياد از چند طريق، مستقيم و غيرمستقيم، اعمال مي كند. جريان خون عروق قلب بهبود مي يابد، كلسترول بالا LDL و تري گليسيريد پايين مي آيند و HDL بالا مي رود، فشارخون كاهش مي يابد، تجمع پلاكت ها كم مي شود و ساير عوامل انعقادي نيز تعديل مي شوند. حداقل ميزان فعاليت كه براي كاهش خطر قلبي توصيه مي شود، فعاليت بدني با شدت متوسط به مدت دست كم 30 دقيقه و حداقل سه روز هفته است، اما فعاليت بدني بيشتر، مفيد تر است.

هيچ مطالعه اي اثر كاهش وزن را در كاهش خطر بيماري هاي قلبي-عروقي به طور اختصاصي بررسي نكرده است. اما دلايل كافي در دست است كه كاهش وزن مي تواند در تنظيم فشار خون مفيد باشد كلسترول خون را پايين بياورد، HDL را افزايش دهد و به اصلاح متابوليسم گلوكز كمك كند.

رابطه بين كنترل دقيق قند خون و پيشگيري از عوارض ديابت درچندين مطالعه بررسي شده است، كنترل دقيق قند خون مي تواندخطر بروز رتينوپاتي، نورپاتي و نفروپاتي را كاهش دهد و به اصلاح اختلال هاي ليپيد دراين بيماران كمك كند. اما نقش كنترل دقيق قند خون در كاهش عوارض قلبي-عروقي چندان روشن نيست. در مطالعه هاي انجام شده، باوجودكاهش رويدادهاي قلبي-عروقي تا بيش از 40% اين يافته از نظر آماري معني دار نبوده است. دلايل متعددي در توجيه اين يافته ذكر شده‌اند، از جمله سن جوان بيمار، كافي نبودن طول زمان مطالعه ها و اين نكته كه بيماري هاي قلبي-عروقي بيماري هاي هستند كه در اثر دخالت عوامل متعددي ايجاد مي شوند و اصلاح همزمان و سازمان يافته همه عوامل براي پيشگيري از اين بيماري‌ها ضرورت دارد.

روش هاي پيشگيري:

به طور كلي دو راهبرد در اين زمينه بكاربرده مي شوند. در راهبرد جامعه هدف عمده افزايش آگاهي هاي عمومي براي شناخت عوامل خطر و چگونگي اصلاح آنها و ايجاد تغييرهاي مناسب در عادت ها و شيوه زندگي افراد جامعه است. اين راهبرد سعي دارد كه شيوع عوامل خطر را در كل جامعه كاهش دهد. در راهبرد ديگر هداف اصلي افرادي هستند كه به دليل وجود عوامل خطر درخطر بالاتري براي بروز گرفتاري قلبي-عروقي قرار دارند. اين افراد را مي توان با روش هاي مختلف غربالگري شناسايي كرد و با اصلاح عوامل خطر درآنها از خطر بروز بيماري هاي قلبي-عروقي كاست. هر دو راهبرد فوق درجوامع مختلف و با روش هاي مختلف بررسي شده و به درجه هاي مختلفي موفق بوده اند. نظام بهداشتي-درماني هر كشور موظف است باتوجه به شرايط محيطي، فرهنگي و اقتصادي هرجامعه مناسب‌ترين شيوه را درهر دو راهبردفوق بكار گيرد.

توصيه هاي لازم:

راهبردهاي مفيدي از سوي مجامع صابحنظر درپيشگيري از عوامل خطر وبيماري هاي قلبي-عروقي منتشر شده اند كه مي توانند بسيار راه گشا باشند. آخرين توصيه هاي عمومي اين مراكز براي پيشگيري درسطح اوليه عبارتند از:

        §دوري از سيگار

    §كاهش مصرف چربي ورعايت رژيم غذايي قدم اول (انجمن قلب آمريكا) براي تمام افراد جامعه بعد از سن 2 سالگي: كاهش كل چربي به كمتر از 20% كالري مصرفي روزانه، كاهش مصرفي چربي هاي اشباع شده تا حد 8 تا 10% كالري روزانه و كاهش مصرف كلسترول به كمتر از mg300 روزانه

        §كاهش مصرف نمك

        §افزايش مصرف ميوه وسبزي هاي تازه، حداقل 5 وعده در روز.

        §افزايش فعاليت بدني تا حداقل 30 دقيقه فعاليت بدني با شدت متوسط، حداقل سه بار درهفته.

        §اندازه گيري فشار خون هر 2 سال يكبار

        §درافراد 20 ساله به بالا، اندازه گيري كلسترول تام و HDL هر 5سال يكبار


گفتار دوم :     

«پرفشاري خون»

دكتر فريدون نوحي-دكتر مجيدملكي-دكترسعيد اورعي

مقدمه

پرفشاري خون به سطوح فشارخون سيستولي  يا دياستولي اطلاق مي شود كه با افزايش خطر ابتلا ياميرايي همراه باشد. فشارخون بالا يكي از مهمترين عوامل خطر بروز بيماري هاي قلبي-عروقي و شايعترين عامل بروز نارسايي قلبي و سكته مغزي دربسياري از كشورها و شايعترين عامل ايجاد نارسايي كليوي است. داروهاي پايين آورنده فشارخون از رايجترين داروهايي هستند كه توسط پزشكان نسخه مي شوند، با اين حال هنوز بيش از نيمي از بيماراني كه فشار خون بالا دارند درمان نمي شوند و فشار خون در بيشتر آنهايي كه درمان مي شوند درحدمطلوب كنترل نشده است.

تعريف فشار خون :

فشار خون از نر هموديناميك عبارت است از نيرويي كه خون بر ديواره رگ هايي كه در آن جريان دارد وارد مي كند و ازدياد فشار خون از افزايش برون ده قلبي يا بالا رفتن مقاومت عروقي و يا هر دو ناشي مي شود. با مطالعه هاي مختلف نشان داده اند كه در تمام سطوح فشارخون، خطرمرگ  و مير دراثر بيماري هاي قلبي-عروقي متناسب با بالارفتن ميزان فشار خون افزايش مي يابد و در واقع نمي توان مرز مشخصي را به عنوان مرز فشار خون طبيعي و فشار خون بالا تعريف كرد. شايد بتوان گفت بهترين و كاربردي ترين تعريف فشار خون بالا، سطحي از فشارخون است كه درآن فوايد درمان از خطرهاي عدم درمان بيشتر باشد. بنابراين، معيارهاي عددي كه پرفشاري خون را تعريف مي كنند، قرار دادي هستند.

براين اساس درافراد بالغ، فشارخن سيستولي mmHg140 يا بالاتر و يا فشار خون دياستولي mmHg90 يا بالاتر پرفشار خون محسوب ميشود. هدف از تشخيص و درمان پرفشاري خون كاهش احتمال بروز بيماري هاي قلبي-عروقي و مرگ ومير ناشي از آنهاست. بنابراين طبقه بندي سطح فشارخون مي تواند در تعيين افرادي كه درخطر بالاتري هستند تعيين راهبرد درمان مفيد باشد. آخرين طبقه فشارخون براساس گزارش «ششمين كميته ملي مشترك درمورد پيشگيري، تشخيص، ارزيابي و درمان پرفشاري خون» درجدول (1) آورده شده است. افراد در گروه طبيعي بالا درخطر ابتلا به پرفشاري خون باافزايش سن مي باشند.

جدول 1) طبقه بندي فشار خون براي بزرگسالان 18 سال و بيشتر براساس JNCVI

گروه

سيستولي

(ميلي مترجيوه)

 

دياستولي

(ميلي مترجيوه)

پيگيري توصيه شده

مناسب

طبيعي

طبيعي بالا

پرفشاري خون\"\"

درجه 1

درجه 2

درجه3

120<

130<

139-130

 

159-140

179-160

180\"\"

و

و

يا

 

يا

يا

يا

80<

85<

89-85

 

99-90

109-100

110\"\"

ــ

بازبيني هر دو سال

بازبيني هر سال

 

هردوماه تأييد شود

درعرض يك ماه به مراكز مراقبت ارجاع شود

درعرض يك هفته به مراكز مراقبت ارجاع شود.

 

اپيدميولوژي توصيفي

گروه هاي پرخطر:

شيوع پرفشاري خون به سن، جنس و نژاد بستگي دارد. شيوع پرفشاري خون در سياه پوستان بالاتر از سفيد پوستان است، سن بروز آن پايين تر وعوارض فشار خون بالا دراين نژاد شايعتر است، تا قبل از 55 سالگي پرفشاري خون در زنان نسبت به مردان شيوع كمتري دارد و با عوارض كمتري همراه است. علاوه براين شيوع پرفشاري خون با ميزان تحصيل و سطح درآمد نسبت معكوس دارد. در بسياري از كشورها در بزرگسالان از هر چهار نفر يك نفر مبتلا به پرفشاري خون است. آخرين بررسي سلامتي در كشور آمريكا حاكي از اين است كه 25% مردان و 21% زنان فشارخون mmHg 90/40 يا بالاتر دارند. با اين وجود، شيوع فشار خون بالا در اين كشور در دهه هاي گذشته كاهش قابل ملاحظه اي داشته است كه مي تواند به علت دقت بيشتري در اندازه گيري وتشخيص فشار خون بالا ويا حاصل اقدام هاي وسيع انجام شده درجهت پيشگيري اوليه بيماري هاي قلبي-عروقي دراين كشور باشد. شيوع پرفشاري خون در كشورهاي اروپايي نيز درهمين حدود ذكر شده است و در كشورهاي اروپاي شرقي بالاتر از اروپاي غربي بوده است.

دركشورهاي مديترانه شرقي و خاورميانه، شيوع فشار خون بالا در بررسي هاي مختلف از 10% تا بيش از 17% گزارش شده است. تغييرهاي سريع اجتماعي و اقتصادي اين كشورها در دهه هاي اخير سبب شده است كه شيوع بسياري از عوامل خطر بيماري هاي قلبي-عروقي ازجمله مصرف سيگار، اختلال چربي هاي خون وفشار خون بالا رو به افزايش داشته باشد و مرگ ومير بيماري هاي قلبي-عروقي دراين كشورها بالا رود. مطالعه هاي انجام شده دركشور ما نيز حاكي از شيوع بالاي فشار خون هستند. درمطالعه اي كه توسط دانشگاه علوم پزشكي تهران در سال
70-1369 انجام شده است، شيوع فشار خون دياستولي بالا در افراد بالاي 15 سال ساكن تهران حدود 12% و فشار خون سيستولي بالا حدود 15% برآورد شده است. درهمين بررسي فشار خون دياستولي بالا، درگروه سني 35 تا 65 ساله، در 47% مردان و 55% زنان يافت شده است. درطرح سلامت و بيماري كه در 24 استان كشور در سالهاي 72-1369 انجام گرفت، فشار خون دياستولي 90 ميل متر جيوه يا بالاتر در 14% از افراد 12 تا 69 ساله گزارش شده است. درهمين بررسي حدود 34% از افراد 35 تا 69 ساله در كل استان ها و 38% درتهران فشار خون دياستولي بالايي داشته اند.

در آخرين بررسي شهر تهران در طرح قلب سالم (1376) شيوع فشار خون دياستولي بالا در محدوده 25 تا 65 سال، حدود 23% و فشار خون سيستولي بالا (بدون بالا بودن فشار خون دياستولي) حدود 10% نشان داده شده است. اين آمار لزوم توجه بيشتر به عوامل خطر قلبي عروقي و اهميت پيشگيري اوليه را در كشور بيش از پيش مورد تأكيد قرار مي دهند.

علل پرفشاري خون :

دربيشتر موارد (90-95%) علت پرفشاري خون ناشناخته است (پرفشاري خون اوليه) با اين حال، از آنجاكه در بسياري از موارد پرفشاري خون ثانويه، مي توان به علاج قطعي دست يافت، بررسي مناسب بيماران اهميت زيادي دارد. شيوع انواع ثانويه با ويژگي هاي جمعيت مورد مطالعه ارتباط دارد . شايعترين علت پرفشاري خون ثانويه در زنان جوان، مصرف قرص هاي جلوگيري از بارداري است. اما درساير افراد جامعه بيماري هاي كليوي شايعترين عامل به شمار مي روند. عوامل موثر در فشار خون بالا را مي توان به دو گروه اصلي تقسيم كرد:

1-عوامل غيرقابل تغيير، مانند: سن جنس نژاد و عوامل ژنتيكي.

2-عوامل قابل تغيير واصلاح پذير. مانند: مصرف سيگار، چاقي، فقدان فعاليت بدني كافي و نوشيدن مشروبات الكلي، رژيم غذايي با سديم بالا و پتاسيم پايين.

علايم:

دريك جمله مي توان گفت كه مهمترين مشخصه فشارخون بالا، بي علامتي آن است.

گرچه برخي مطالعه ها شيوع علامي چون سردرد صبحگاهي، سرگيجه و تاري ديد را در اين بيماران بالاتر از افراد سالم نشان داده اند، بيشتر بيماران مبتلا به پرفشاري خون قبل از بروز عوارض فشار خون بالا، بكلي بدون علامت هستند و اين مهمترن مانع در تشخيص و كنترل فشارخون بالا درسطح جامعه محسوب مي شود.

علايم بيماران ممكن است به علت بروز عوارض قلبي، مغزي ياكليوي فشار خون بالا و يا درموارد ديگر نشانه اي از علت زمينه اي ايجاد فشارخون بالا مثال هايي ازنوع اخير عبارتند از:

پرادراري و تشنگي زياد ثانوي به علت هيپوكالمي دربيماران هيپرآلدوسترونيسم، افزايش وزن وضعف ماهيچه اي در بيماران مبتلا به سندرم كوشينگ و يا علايم حمله اي سردرد، تپش قلب و تعويق در بيماران با فتوكروموسيتوم.

عوارض بيماري و پيش آگهي

گرچه شيوع و شدت بروز عوارض با شدت فشارخون بالا ارتباط دارد، پرفشاري خون حتي درموارد خفيف نيز خطر بروز عوارض قلبي-عروقي رابه مقدار قابل ملاحظه اي افزايش مي دهد. درواقع از آنجا كه بيش از 60% بيماران مبتلا به پرفشاري خون فشار خون دياستولي بين 90 تا mmHg 100 دارند، بيشترين عوارض مربوط به فشار خون بالا در اين گروه از بيماران ديده مي شود.

شدت عوارض فشارخون بالا به عوامل ديگري نيز بستگي دارد، ازجمله نژاد، جنس و همراهي ساير عوامل خطر بيماري هاي قلبي-عروقي مانند كشيدن سيگار، چربي خون بالاو ديابت. علاوه براين طرف نظر از شدت فشارخون و عوامل ذكر شده همراه، تهاجم زيست شناختي فشار خون بالامي تواند در افرادمختلف متفاوت باشد. بنابراين، يافتن نشانه هاي آسيب به عضوهاي مختلف، حتي در فشارخون هاي خفيف، درمان جديدتر فشارخون بالا را ايجاب مي كند. تغييرهاي عروقي ته چشم بصورت رتينوپاتي ناشي از فشارخون بالا و چه رتينوپاتي آتريواسكلروتيك، معيار خوبي براي ارزيابي شدت آسيب هاي فشارخون بالا بر سيستم عروقي هستند.

مهمترين عضوهايي كه دراثر فشارخون بالا آسيب مي بينند عبارتند از: قلب، مغز وكبد.

الف)هيپرتروفي بطن كه امروزه به عنوان يك عامل خطر مستقل شناخته مي شود، احتمال بروز آرتيمي هاي قلبي و مرگ را بيش از دو برابر افزايش مي دهد. فشارخون بالا دربسياري از مطالعه ها، شايعترين عامل نارسايي قلبي نيز به شمار مي رود. علاوه براين باتشديد آترواسكلروز مي توان به تنگي عروق كرونر، انفاكتوس قلبي و مرگ ناگهاني منجر شود.

ب) فشار خون بالابخصوص فشار خون سيستولي بالا يكي از مهمترين عوامل بروز سكته مغزي است. سكته مغزي ممكن است به علت آترواسكلروز عروق مغز و انسداد آنها و يا پارگي شريان هاي مغزي باشد.

ج)فشار خون بالا ميتواند به اسكلروز گلومرول ها، ميكروآلبومينوري و درنهايت نارسايي كليه منجر شود. درواقع، فشارخون بالا شايعترين عامل ايجاد نارسايي پيشرفته كليه است.

درصورت عدم درمان مناسب، 50% بيماران مبتلا به پرفشاري خون دراثر بيماري عروقي كرونر يا نارسايي قلبي، حدود 33% دراثر سكته مغزي و حدود 10 تا 15% دراثر نارسايي كليه فوت مي كنند. بااين حال با درمان مناسب و جدي فشارخون بالا به خوبي مي توان از بروز اين عوارض جلوگيري كرد. مطالعه هاي كنترل شده نشان داده اند كه كاهش متوسط mmHg 5 درفشار خون دياستولي ميتواند خطر نسبي بروز سكته مغزي را تا 40% و رويدادهاي قلبي را تا 15% كاهش دهد.

اقدام هاي پيشگيري و كنترل

پيشگيري و كنترل شامل دو قمست است:

1-   پيشگيري از ابتلا به پرفشاري خون (پيشگيري)

2-   پيشگيري از عوارض پرفشاري خون (كنترل)

براي پيشگيري از ابتلا به پرفشاري خون، ضمن آگاهي دادن به افراد جامعه درمورد اهميت بيماري، فقدان علائم و لزوم اندازه گيري مرتب فشارخون هر 2 سال يكبار، توجه دادن به عوامل موثر و قابل اصلاح درجلوگيري از افزايش فشار خون نيز بسيار مفيد و اساسي است. اين عوامل عبارتند از :

1-   رعايت رژيم غذايي سالم، كاهش مصرف نمك و محدوديت مصرف چربي هاي اشباع شده و كلسترول.

2-   افزايش مصرف ميوه وسبزي هاي تازه.

3-   تعديل ميزان مصرف كالري و پيشگيري از چاقي.

4-   افزايش فعاليت هاي بدني پرتحرك به مدت حداقل 30 دقيقه و حداقل 3 روز در هفته.

5-   دوري از دود سيگار.

باوجود اهميت بسيار زياد فشارخون بالا و نقش آن در افزايش مرگ و مير قلبي-عروقي هنوز درصد بالايي از بيماران از بالا بودن فشارخون خود اطلاع ندارند و هنوز درصد بالايي از بيماراني كه شناخته شده اند، تحت درمان قرار ندارند و يا فشارخون آنها در حدمطلوبي كنترل نشده است. آمارها نشان مي دهند كه در كشور آمريكا هنوز فقط حدود يك چهارم بيماران از كنترل مطلوب (فشارخون كمتر از mmHg 90/140 )برخوردار هستند.

وضعيت گزارش شده از كشورهاي پيشرفته ديگر نيزمشابه همين يافته است. دربررسي 000/14 بيمار در اروپاي غربي، ميان كنترل فشار خون بالا 43% و در اسپانيا 13 تا 26% گزار شده است. دركشور ما بررسي فشار خون مردم تهران نشان داد كه كمتر از نيمي از بيماران مبتلا به پرفشاري خون از بيماري خود اطلاع دارند وكمتر از 20% بيماران درحد يك گروه پرخطر از بيماران مبتلا به بيماري عروق كرونر نيز با وجود اينكه 80% بيماران از فشارخون بالاي خود مطلع بودند و تحت درمان متخصص قلب قرار داشتند، فقط 38% بيماران درحد مطلوبي كنترل شده بودند.

موانع كنترل فشارخون بالا:

بدون علامت بودن فشارخون بالا يكي از عمده ترين موانع تشخيص و درمان اين بيماري به شمار مي رود. درفقدان علايم آزاردهنده بيمار انگيزه اي براي مراجعه به پزشك، مصرف مرتب دارو و حتي تحمل عوارض جانبي خفيف دارو احساس نمي‌كند. ارتباط مناسب پزشك با بيمار، جلب اعتماد بيمار و آگاه نمودن او از چيستي بيماري و عوارض آن، مي تواند بيمار را به پيروي از دستورهاي پزشك تشويق نمايد.

پيشنهادهايي براي كنترل پرفشاري خود در كشور

1-   آشنايي پزشكان و كادر پزشكي با بيماري وعوارض آن.

2-   آشنا كردن پزشكان با درمان ها واهداف درماني جديد.

3-  دادن آگاهي و هشدارهاي لازم به افراد جامعه در رابطه با اهميت فشارخون بالا و مشكل هاي ناشي از ابتلاي به اين عارضه.

4-  برنامه ريزي هماهنگ و گسترده درجهت تعيين شيوع بيماري درگروه هاي مختلف اجتماع باتوجه به سن، جنس، محل زندگي و غيره.

5-   ايجاد مركز تشخيص و درماني درمناطق مختلف كشوربراي هدايت، تشخيص و درمان بيماران .

 

گفتار اول :

«مقدمه اي بر اپيدميولوژي سرطان ها»

(دكتر محمد علي محققي )

مقدمه

درحال حاضر سرطان ها يكي از مسايل مهم و اصلي بهداشت و درمان درايران و تمام دنيا مي باشند. دركشور ما اهميت بيماري درحال افزايش است و به عنوان سومين علت مرگ و مير ودومين گروه بزرگ از بيماري هاي مزمن و غيره قابل انتقال، بهداشت و درمان كشور را عرضه خود قرار داده است. عادت هاي جديد زندگي، افزايش مصرف دخانيات، افزايش جمعيت و مسن تر شدن تركيب جمعيتي، از عوامل مسبب افزايش موارد بيماري سرطان محسوب مي شوند. مطالعه ها و مشاهده هاي متعدد نشان داده اند كه سرطان هاي پوست، سيستم لنفاوي، قسمت فوقاني دستگاه گوارش و سرطان پستان در زنان، در كشور ما شايع و ميزان بروز موارد جديد اين نوع بيماري ها رو به افزايش است. كنترل بيماري هاي عفوني حاد، گسترش سريع مصرف سيگار دربين دربين نوجوانان و جوانان و ساير اقشار، عادت هاي غذايي جديد به سبك غربي، الودگي هاي زيست محيطي و شرايط نامساعد درمحيطهاي زيست انساني، رواج ابتلا به بعضي از بيماري هاي مسري مانند هپاتيت ويروسي C,B در زمره ساير دلايل كلان منتهي به افزايش سرطان در جامعه ما محسوب مي شوند.

پيشگيري ازبسياري از سرطان ها مقدور و تشخيص زودرس با هدف درمان قطعي مورد بسياري از سرطان ها ميسراست. تخمين زده مي شود كه بيش از يك سوم از تمام موارد سرطان قابل پيشگيري است ويك سوم ديگر مشروط بر تشخيص سريع و زود هنگام، بالقوه درمان پذير مي باشند. دراكثر موارد ديگر كه درمان قطعي ميسر نيست، با اقدام هاي موثر نگاهدارنده وتسكين دهنده مي توان كيفيت زندگي بيماران را بهبود بخشيد.

با وجود افزايش آگاهي هاي عمومي در مورد اهميت كنترل بيماري سرطان اين مشكل هنوز به اولويت بايسته خود در بين ساير مشكل هاي بهداشتي عمومي جامعه دست نيافته و تا كنون برنامه جامع كنترل بيماري در سطح ملي به تصويب نرسيده است. اميد مي رود برنامه هاي متناسبي با هدف كنترل بيماري سرطان در كشور، تنظيم و به موقع اجرا شود.

الف)تعريف واهميت بهداشتي

بيماري سرطان مجموعه اي پيچيده از بيماري هاست و سرطانزايي-تبديل يك سلول طبيعي به يك سلول سرطاني فرآيندي پيچيده و چندمرحله اي است. از نظر باليني سرطان به گروه بزرگي از بيماري ها، يكصد مورد يا بيشتر، اطلاق مي گردد كه از نظر سن شروع، سرعت رشد، وضعيت تمايز سلولي، قابليت شناسايي با اقدام هاي تشخيصي، تهاجم، قابليت متاستاز، پاسخ به درمان و پيش آگهي، با يكديگر متفاوت هستند. به زبان زيست شناسي مولكولي و سلولي، سرطان نماينده تعداد قليلي از بيماري هاست كه به علت عيوب مشابه مولكولي درفعاليت سلولي عارض شده، موجب تغييرهاي مشابه در ژن هاي سلولي مي شوند. درنهايت، سرطان يك بيماري ناشي از تظاهر و تجلي غيرطبيعي ژن مي باشد. بيماري سرطان يكي از علل اصلي مرگ و مير درجوامع غربي است. در آمريكا و تعدادي از كشورهاي اروپايي، اين بيماري بعد از بيماري هاي قلبي-عروقي، دومين علت مرگ و مير به شمار مي رود . دركشورهاي درحال پيشرفت نيز بيماري سرطان در رديف مسايل مهم بهداشتي درماني محسوب و روند آن رو به افزايش است. درايران بعد از بيماري هاي قلبي-عروقي و حوادث و سوانح، بيماري سرطان سومين عامل مرگ و مير محسوب مي‌گردد.

1-سير طبيعي بيماري :

«بلوم» سير طبيعي بيماري سرطان پستان را براساس پرونده 250 بيمار مبتلا به اين بيماري كه ضايعه هاي آنها مورد درمان قرار نگرفت، گزارش نمود. براين اساس ميانه بقاي اين گروه از بيماران 7/2 سال بعد از تشخيص اوليه بود. 18% از بيماران درمان نشده بعد از 5 سال و 6/3% بعداز 10 سال زنده بودند. ميانگين طول عمر بيش از 1000 بيمار درمان نشده از سراسر دنيا 7/38 ماه بوده است. بايد خاطرنشان كردكه بيشترين ميزان طول عمر 19 سال بوده است. براساس اين مشاهده ها، بقاي 5 ساله به منزله درمان قطعي نيست و كانون هاي متاستاز ممكن است 20سال و حتي 30 سال بعد از تشخيص و يا درمان اوليه بيماري ظاهر شوند. اگر چه پيشرفت موضعي، رايجترين تابلوي سير بيماري سرطان است  انتشار لنفاتيك، به منزله شكست سد دفاعي موضعي و انتشار سيستميك بحراني ترين و سرنوشت سازترين حادثه درفرآيند گسترش طبيعي اين بيماري محسوب مي گردد. درموارد نادر سر قههرايي ضايعه ها مشاهده مي شود/ .

2-ميزان موارد بدون علامت (تحت باليني):

بيش از يك قرن است كه دريافته اند بيماري سرطان درانسان، درمناطقي از اعضا روي مي دهد كه اختلال هاي بافت شناسي پيش سرطاني قبلي داشته اند. ركامير در سال 1829 ملاحظه نمود كه در خال هاي مورد اشعه قرار گرفته قبلي، سرطان پيدا مي شود. ضايعه هاي بدون علامت و تغييرهاي پيش سرطاني بارز از ديدگاه اپيدميولوژي و به منظور پيشگيري از سرطان داراي اهميت فراواني هستند كه دلايل اهميت آنها در ذيل مي آيد:

درساختار DNA و كينتيك سلولي درمراحل اوليه فرآيند سرطانزايي مشاهده شده‌اند.

ب)پروتئين هاي غيرطبيعي مشتكله توسط ضايعه هاي پيش سرطاني، مي توانند به تجسس فرآيند نئوپلاستيك درمراحل تحت باليني و نيز تشخيص افراد در معرض خطر كمك نمايند.

ج) پيگيري سير پيشرفت ضايعه هاي پيش سرطاني، به منزله پاسخ به معماي دشوار متخصصان باليني به شمار مي روند، چه در بعضي موارد بين حوادثي كه دربيش از 30سال قبل رخ مي دهد، تا زمان رويداد بيماري دوران نهفته بسيار طويلي موجوداست.

هـ) پي بردن به وجود ضايعه هاي پيش سرطاني، امكان مداوا و نجات بيمار از ابتلاي بعدي به سرطان مهاجم و كشنده را فراهم خواهدساخت.

3-علت سرطان:

بعضي از علت هاي سرطان شناخته شده اند، درحالي كه برخي از علل همچنان ناشناخته مانده اند. بعضي از شرايط زمينه را براي تأثير علت هاي شناخته شده فراهم مي نمايد. شناخت و كشف علت ها به جلوگيري از بيماري درافراد سالم و نسل هاي بعد كمك خواهد نمود. تنها با پيشگيري از ابتلا به بيماري و درمان قطعي  مبتلايان مي توان تهديد سرطان براي حيات انسان ها را از ميان برداشت. تمام علل شناخته شده سرطان دركشور ما نيز موضوعيت دارد و بسياري از علل ناشناخته نيز به احتمال زياد موجود مي باشندكه شناخت آنها مرهون مطالعه هاي آتي خواهد بود.

اولين بار بامشاهده موارد سرطان اسكروتوم دركارگران تميز كننده دودكش بخاري و موارد سرطان مثانه دركارگران صنايع شيميايي به ارتباط مشاغل با بيماري سرطان  پي برده شد. بعدها تعدادي از مواد شيميايي صنعتي سرطانزا در انسان شناخته شدند. شناسايي علل منتهي به بيماري سرطان درانسان به طور عمده توسط سه گروه مطالعه به شرح زير صورت مي پذيرد:

الف) پژوهش هاي اپيدميولوژي (انتشار جغرافيايي، مطالعه درجمعيت هاي مهاجر، مطالعه درجمعيت هاي خاص، روند هاي زماني بيماري)

ب)مطالعه هاي آزمايشگاهي (متابولوسيم وبيوشيمي درانسان. مطالعه ها درحيوان هاي آزمايشگاهي، مطالعه در محيط هاي كشت، تعريف مكانيسم ها)

ج)بيان و اثبات فرضيه هاي علمي( عوامل خطر شناخته شده و مكانيسم اثر آنها، شناسايي عوامل خطر مظنون ونقش احتمالي آنها)

به طور ساده بايد گفت كه علت عمده سرطان هاي انساني ناشناخته است. فقط بعد از ملاحظه هاي ويژه تماس هاس مستند به شواهد كافي، و اثبات در مطالعه هاي علمي مي توان عنوان سرطان زايي به يك ماده مخصوص و مظنون نسبت داده شود. بسياري از اپيدميولوژيست ها تنها 2 تا 6% از سرطان هاي انسان را به تماس هاي شغلي نسبت مي دهند. بهترين تخمين ها درمورد نسبت مرگ و مير ناشي از سرطان به شرح زير است: تنباكو 25 تا 40% الكل 2 تا 4% رژيم غذايي 10تا 70% (بعضي مولفان رژيم غذايي را جزء شيوه زندگي دانسته و 30 تا 60 % براي آن منظور مي‌نمايند.

روش هاي توليد مثل و عادات جنسي 1 تا 13 % داروهاي طبي 5/0 تا 30% عوامل جغرافيايي به طور عمده آفتاب 2 تا 10% وعفونت يعني انگل ها ويروس هاي مسري 1تا 10 % حدود ذكر شده براي هر كدام از علل بالقوه فوق، بسيار وسيع است، اين امر بيانگر شدت عدم اطمينان راجع به هر موضوع ونقش واقعي آن، ودشواري تعيين ع سكولاريسم  قطعي بيماري سرطان در شرايط جاري و براساس دانش فعلي ما مي‌باشد.

دراين گزارش اجمالي به طور خلاصه به گروه هاي مهم عوامل سرطانزا اشاره خواهد شد:

عوامل شيميايي:كنترل آلودگي هاي شيميايي ناشي از صنايع و فعاليتهاي مختلف در بخش هاي كشاورزي وخدمات به عنوان اقدام هاي كليدي در زمينه پيشگيري از سرطن هاي مرتبط با موادشيميايي، محسوب مي گردند.

سيگار و دخانيات : در سال 1996 سيگار به تنهايي موجب مرگ سه ميليون انسان شده است. علت اصلي اين موارد مرگ مير، سرطان ريه و ساير انواع سرطان ( از هر 7 مورد مرگ و مير ناشي از سرطان يك مورد آن به علت مصرف سيگار مي باشد) و ساير بيماري هاي دستگاه تنفسي بوده است. درمطالعه اي در يك جمعيت انتخابي بانمونه گيري تصادفي، مشخص گرديد كه 9/32% از مردان و 7/8% از زنان دخانيات استعمال مي كنند. برآورد مي گردد كه در كشور بتقريب شش ميليون نفر به طور منظم دخانيات استعمال نمايند.

دودسيگارمحتوي تعدادي هيدروكربن هاي پولي سيليك آروماتيك مانند بنزوپيرن يا دي بنزوآنتراسن مي باشد كه در زمره مواد سرطانزاي قوي ژتوتوكسيك محسوب مي گردند. مهمترين ماده سرطانزاي سيگار نيكوتين است كه خودموجد موادي مانند نيتروزامين ها و مواد وابسته به آنها مي باشد. مواد ديگري مانند آمين هاي هتروسيليك از احتراق سيگار ناشي مي شوند. همه اين مواد از عوامل قوي وموثر موتاژنيك و كارسينوژنيك به شمار مي روند. سرطان هاي ريه، حلق و حفره دهان، حنجره مري، پرستات، كليه، لوزالمعده و دهانه رحم به درجه هاي مختلف دراثر استعمال دخانيات مي باشند.

اپيدميولوژيست ها 25 تا 40% كل موارد مرگ و مير ناشي از سرطان را به استعمال دخانيات و در درجه اول اهميت سيگار كشيدن نسبت داده اند. به عنوان مثال، درسال 1992 دركشور آمريكا حدود 000/149 مورد مرگ به علت سرطان ريه (000/93 مرد و 000/56 زن) گزارش گرديد. اين تعداد 34% مجموع مرگ و مير ناشي از سرطان بين مردان و 32%  مجموع موارد مرگ و مير ناشي از سرطان بين زنان راتشكيل ميدهد. اگر چه مستقيمترين ارتباط، بين مصرف سيگار و بروز سرطان ريه وجود دارد مصرف تنباكو در بروز سرطان هاي معده، حلق، حنجره و مري، مثانه، لوزالمعده و كليه نيز دخيل بوده است. كشيدن پيپ ياسيگار برگ در رخداد سرطان هاي حلق، حنجره ومري دخيل بوده اما تصور مي شود اين شكل از مصرف تنباكو به طور معمول با خطر كمتري همراه باشد، چون دود حاصله دربيشتر موارد است استنشاق نمي گردد. تعداي از مطالعه هاي علمي بين «سيگاركشيدن ديگران» -يعني تماس با دود سيگار ديگران در محيط كار يا خانه و سرطان ريه ارتباط قايل شده اند. درسالهاي اخير مطالعه هاي متعددي درزمينه ارتباط بين مصرف تنباكو و سرطان انجام شده است. بسياري از اين مطالعه ها سيگار كشيدن را به عنوان اصلي سرطان ريه اعلام نموده اند.

مطالعه هاي اپيدميولوژي، گزارشهاي اتوپسي، وداده هاي حاصله از پژوهش روي حيوان هاي آزمايشگاهي بشدت از وجود يك ارتباط علتي حمايت مي نمايند. داده ها به شرح زير خلاصه مي گردد؛

1)درمطالعه هاي متعدد همگروهي ومورد-شاهدي، ارتباط قوي بين مصرف سيگار و سرطان ريه در مردان نشان داده شده است،نسبت ميزان خطر براي تمام افراد سيگاري به عنوان يك گروه، 11 تا 22 برابر افراد غيرسيگاري است.

2)درمطالعه هاي متعدد يك ارتباط «مقدار-پاسخ» بين مصرف سيگار و خطر ابتلا به سرطا ريه در مردان و زنان باخطر بالاتر براي مردان و زنان «سيگاري قهار» نسبت به افراد غيرسيگاري،نشان داده شده است. خطر ابتلا براي افرادي كه كم سيگار مي كشند! بينابين است.

3)مرگ و مير ناشي از سرطان ريه كه به طور مستقيم به سيگار كشيدن ارتباط دارد، درصورت همراه شدن با «شهرنشيني» وآن عده از مخاطره هاي شغلي مانند اشتغال درمعادن اورانيوم و تماس با آسبستوز، افزايش مي يابد.

4)ترك سيگار، درمقايسه با ادامه آن، موجب پايين آمدن خطر مرگ ناشي از سرطان ريه مي گردد.

5)نتايج حاصله از مطالعه هاي اتوپسي نشان ميدهندكه تغييرهاي مخاط برنشيال كه تصور مي رود به طرف كارسينوم برنكوژنيك پيشرفت مي نمايد، درافراد سيگاري نسبت به افراد غيرسيگاري فراوانتر است وبراي اين قبيل تغييرها يك ارتباط مقدار- پاسخ وجود دارد.

6) استنشاق مزمن دود سيگار يا تزريق «داخل ناي» قسمت هاي مختلف از تركيب هاي دود سيگار درحيوان هاي آزمايشگاهي مانند سگ و خرگوش موجب بروز سرطان ريه مي گردد.

7)مطالعه هاي انجام شده برروي محيط هاي كشت سلولي نشان مي دهد كه تركيب هاي مختلف موجود در تنباكو و دود سيگار جمع شده امكان «تبديل بدخيمي» درسلول ها راتشديد مي نمايند.

8)از دود غليظ شده سيگار، تعداد فراوان موادسرطانزا يا مواد الغا كننده تومور جدا شده است.

تعداد زيادي مواد كارسينوژنياموتاژن در ذرات يا دود سيگار شناخته شده است كه عبارتند از: بنزاپيرن، دي بنزانتراسن، نيكل، كادميوم، پلنيوم راديواكتيو، هيدرازين، يورتان، فرمالدئيد، اكسيدهاي نتروژن نيتروز و دي ا تيلامين. علاوه براين، در ادرار افراد سيگاري فعاليت موتاژنيك 5 تا 10 برابر بيشتر از افراد غيرسيگاري است. در لنفوسيت هاي خون محيطي افراد سيگاري، درمقايسه با افراد غيرسيگاري، افزايش بروز اختلال هاي كروموزومي مشاهده شده است.

اپيدمي هاي جهان شمول سرطان ريه درشرف وقوع است كه بيانگر افزايش ميزان مصرف تنباكو درهمه دنيا و از جمله در كشور ما مي باشد. هرسال بيش از 000/660 مورد جديد سرطان ريه توسط سازمان جهاني بهداشت گزارش مي شود. مطالعه اي توسط سازمان جهاني بهداشت درمورد روندهاي ميرايي از سرطان در فواصل سالهاي 1960 تا 1980 در 28 كشور صنعتي انجام گرديد ونشان داد كه در طي اين مدت مرگ و مير ناشي از سرطان ريه در مردان 76% و در زنان 135% افزايش يافت. ميزان مرگ و مير ناشي از سرطان ريه در زنان در كشورهاي ژاپن، نروژ، لهستان، سوئد و بريتانيا، بيش از 100% و دركشورهاي استراليا، دانمارك و نيوزلند بيش از 200% و دركشورهاي كانادا و ايالات متحده بيش از 300% افزايش يافته است. درمورد ايالات متحده، تخمين زده مي شود كه 000/171 مورد ناشي از سيگار بوده است و به فرض اينكه قربانيان هرگز سيگار نمي كشيدند، قابل اجتناب مي بود.

يك مطالعه توسط سازمان جهاني بهداشت در اواخر دهه 1980 نشان داد كه 33% از مردان حدود 15 ساله در كشورهاي پيشرفته و 50% از افراد حدود 15 ساله دركشورهاي درحال پيشرفت، سيگار مي كشند. ميزان مصرف سيگار در بين زنان كشورهاي پيشرفته و 50% از افراد حدود 15 ساله دركشورهاي درحال پيشرفت، سيگار مي كشند. ميزان مصرف سيگار در بين زنان كمتر است. اما به سرعت درحال افزايش مي باشد. تخمين زده مي شود كه ميزان بروز سرطان ريه در كشورهاي در حال پيشرفت درعرض 40 سال آينده مشابه كشورهاي پيشرفته خواهد شد. اگر اين موضوع صحت داشته باشد، درسال 2000 يك ميليون موردجديد سرطان ريه درجهان بروز خواهدنمود. و اين آمار فقط براي سرطان ريه خواهد بود. وقتي ساير سرطان هاي ناشي از تنباكو موردملاحظه قرار گيرند، تعداد موارد سرطان هاي قابل پيشگيري مي تواند بيش از دو برابر ارقامي باشد كه درمورد سرطان ريه پيش بيني شده است. بروشني، آينده از نظر تلاش براي جلوگيري از سرطان مأيوس كننده به نظر مي رسد مگر اينكه عادت هاي سيگار كشيدن و ساير عوامل مربوط به جمعيت و عادت هاي زندگي، تغيير يابند.

يك روند تشويق كننده در زمينه مبارزه با دخانيات درايالات متحده تجربه شد است. اين تجربه قابل تعميم به ساير ملل مي باشد، مشروط بر اينكه مصرف سيگار را كاهش دهند. درآمريكا سرطان ريه در مردان زير 54 ساله در دهه 1980 شروع به كاهش نمود و ميزان مرگ و مير دربين مردان 55 تا 64 ساله نيز درحال پايين آمدن است. به هر حال، در مسن ترين گروه هاي سني، افزايش مستمر مرگ و مير ناشي از سرطان ريه دردهه 1980 ادامه يافت كه نشان دهنده همگروه افرادي است كه درسنين جواني شروع به سيگار كشيدن نموده اند. چنانچه اين روند ها ادامه يابد. تا سال 2000 مرگ و مير ناشي از سرطان ريه مي بايد كه كاهش واقعي را نشان دهد. آمار در مورد زنان كمتر ترغيب كننده است، چون آنها به عنوان يك گروه كه در سابق به ندرت مصرف كننده دخانيات بودند، از اواخر قرن جاري شروع به مصرف سيگار نموده اند، و دوره نهفته 20 ساله در سرطان ريه بشدت ايشان را تعقيب مي نمايد. بنابراين، انتظار مي رود كه مرگ و مير ناشي از سرطان ريه در زنان آمريكايي درمدت باقيمانده قرن بيستم همچنان افزايش و بعد از آن شروع به كاهش نمايد. متأسفانه در بسيار از كشورها و ازجمله دركشور ما اين روند به سرعت روبه افزايش خواهد بود.

الكل: تصور مي شود كه الكل درتعامل با سيگار، موجب بروز بعضي از انواع سرطان، بويژه سرطان هاي دهان و مري مي شود. به نظر مي رسد الكل بصورت هم افزايي (سينرژيستيك) با تنباكو در ايجاد سرطان هاي دهان، حلق، حنجره و مري عمل مي نمايد، اما در مورد سرطان ريه چنين نيست. درمورد سرطان كبد، شواهد خوبي موجود است كه مصرف الكل به ميزاني كه براي ايجاد بيماري سيروز كبدي كافي باشد، ميزان بروز سرطان هاي كبدي را مي افزايد، اين امر به احتمال زياد ثانويه و به علت آسيب مزمن كبد در اثر اعتياد به الكل مي باشد. درحيوان ها الكل خالص به تنهايي سرطانزا نيست و آثار سرطانزايي خود را يا مانند حالت سروز كبدي ثانويه به آسيب نسجي، يا مانند سرطان هاي دهان و مري از طريق تسريع جذب عوامل سرطانزا توسط بافت هايي كه در معرض آن موارد قرار گرفته اند، اعمال مي نمايد.

دربضي از مطالعه هاي اپيدميولوژي، نه همه آنها، ارتباط مثبت ضعيفي بين مصرف الكل و خطر ابتلاي به سرطان پستان مشاهده شده است. دربعضي مطالعه ها، حتي مقدار متوسط مصرف الكل (بيش از سه بار در هفته) با افزايش خطر ابتلا توأم بوده است. با ملاحظه همه داده ها، ارتباط روشني بين مصرف الكل و سرطان پستان به اثبات نرسيده است.

مواد غذايي: شواهدي موجود است كه رژيم غذايي را با انواع متعددي از سرطان هاي انساني در ارتباط مي داند، به نظر مي رسد سرطان هاي معده، كولون، لوزالمعده، پستان، تخمدان، آندومتر رحم وپروستات دراين زمره قرار گيرند. اين فرضيه به طور عمده برپايه مشاهده نحوه بروز سرطان درمناطق مختلف دنيا، استوار است. سرطان معده در ژاپن، جنوب غربي آمريكا، و بخش هايي از شمال مشرق اروپا شايعتر است. از سوي ديگر، سرطان هاي كلولون، لوزالمعده، پستان، تخمدان، آندومتر و پروستات درايالات متحده، اروپاي غربي، استراليا ونيوزلند نسبت به ساير بخش هاي دنيا فراوانتر مي باشند.

مصرف ماهي و گوشت دودي و نمك سود با بروز سرطان معده در ارتباط بوده است. قبل از دوران استفاده از سردخانه و يخچال براي نگهداري غذاها، از نيترات ها و مقادير زياد نمك به عنوان نگاهدارنده هاي مواد غذايي استفاده مي شود. با رواج استفاده از يخچال، كاهش قابل ملاحظه اي در دريافت نيترات ها ا زطريق مواد غذايي و به تبع آن تقليل فاحش در ميزان بروز سرطان معده در ايالات متحده مشاهده شده است. د رمناطقي از دنيا كه مصرف نيترات ها هنوز بالا مي باشد، سرطان معده شايعتر است. در مناطق شمالي ايران سرطان هاي قسمت فوقاني دستگاه گوارش بروز بالايي دارند، به نظر مي رسد اين الگوي بروز سرطان هاي معده و مري با استفاده از شيوه هاي سنتي نگهداري و مصرف مواد غذايي، منتهي به دريافت مقادير بالاي نيترات ها، مرتبط باشد.

براساس داده هاي اپيدميولوژي، دريافت مقادير زياد چربي، پروتئين و همچنين كمبود فيبر مواد غذايي، در بروز سرطان كولون دخيل بودها ند. دريك رژيم غذايي نمونه ايالات متحده 40 تا 45% از كالري از طريق چربي تأمين مي شود، اما در ژاپن، جايي كه ميزان بروز سرطان كولون بسيار پايين تر است، تنها 15 تا 20% از كالري رژيم غذايي از چربي ها مشتق مي شود. در پژوهش هاي زيادي كه براي نشان دادن دقيق عوامل سرطانزاي توأم با رژيم غذايي پرچربي، طراحي و هدايت شده اند، چنين عواملي بروشني شناخته نشده اند. دربعضي از مطالعه ها، ارتباط بين دفع اسيدهاغي صفراوي و سرطان كولون مورد توجه قرارگرفته است. شواهدي موجود است كه اسيدهاي صفراوي مواد تشديد كننده ترموري هستند نه مواد ايجاد كننده. درحيوان ها به نظر مي رسد فلور ميكروبي لوله گوارش در تقليب اسيدهاي صفراوي به مواد تشديد كننده توموري دخالت دارد. الگوي بروز سرطان كولوركتال درايران برخلاف كشورهاي غربي است و اين امر بازتاب مستقيم الگوي مشخصه مصرف غذايي دركشور ما است كه براساس آن غذاهاي حجيم داراي الياف و مواد دفعي زياد وسرشار از ميوه ها و سبزي ها و نان، قوت اصلي بيشتر مردم را تشكيل مي دهد. به هنگام فاصله گرفتن از غذاهاي سنتي ويژه شرقي و روي آوردن به غذاهاي سبك غربي (پرانرژي، پرچربي، كم حجم) متأسفانه افزايش نسبي موارد سرطان هاي كولوركتال در سال هاي اخير مشهود است. در كشورهايي كه چربي هاي غذاهاي مصرفي بالا است (مانند ايالات متحده و كشورهاي اسكانديناوي) نسبت به كشورهايي كه اين ميزان پايين است (ژاپن و آفريقا)، ميزان بروز سرطان پستان بيشتر مي باشد. ميزان بروز سرطان پستان در نسل هاي بعدي مهاجران ژاپني به ايالات متحده، نسبت به سكنه بومي ژاپن، بيشتر است. اين مشاهده مطرح كننده يك نقش تغذيه اي مي باشد. با وجود تمام اين مشاهده ها، نقش چربي رژيم غذايي در ايجاد سرطان در انسان چندان روشن نيست. همچنين، بعضي از مطالعه هاي انجام شده در كانادا بين سرطان پستان و مصرف غذاهاي چرب يك رابطه مثبت پيدا كرده اند. مطالعه هاي اپيدميولوژي سرطان كولون در انسان، از اين قضيه حمايت مي نمايد كه خطر ابتلا، با رژيم هاي غذايي پرچربي، پرپروتئين و كم الياف افزايش مي يابد.

براساس نتايج تجزيه و تحليل 13 مطالعه مورد-شاهدي، مصرف غذاهاي غني از نظر الياف با خطر ابتلا به سرطان كولون و ركتوم رابطه معكوس دارد. بعلاوه، داده هاي حاصله از مطالعه برروي 284/7 كارمند بهداشتي، كه 170 نفر از آنها به آدنوم كولوركتال مبتلا شدند، نشان داد كه رژيم غذايي پرچربي و كم الياف خطر ايجاد آدنوم ها را مي افزايد. براساس اين داده ها، عوامل غذايي نقش بسيار زودرسي درفرايند استحاله بدخيمي ايفا مي نمايد. چون پولپهاي آدنوماتوز بتقريب 10 سال قبل از تشخيص باليني سرطان كولوركتال بروز مي نمايند. به اعتقاد بعضي از ايپدميولوژيست ها «الياف» رژيم غذايي (مواد ديواره سلول هاي گياهي كه با آنزيم هاي لوله گوارش هيدروليز نمي شوند) براي پيشگيري از سرطان كولون نشان دادند، اگر چه به شواهد بيشتري نياز هست. منطقي است كه فرض شود، فيبرهاي غذايي با نرم شدن و حجيم شدن مدفوع، موجب افزايش ميزان عبور محتويات دستگاه گوارش، كاهش غلظت مواد سرطانزاي موجود در مدفوع (به ازاي حجم)، كاهش زمان تماس اين مواد بامخاط دستگاه گوارش و در نتيجه كاهش خطر بروز سرطان مي گردند.

علاوبه بر چربي و الياف رژيم غذايي، ساير تركيب هاي غذايي ممكن است نقش كليدي در سرطانزايي در لوله گوارش و همچنين در مناطق هدف ايفا نمايند. در رژيم غذايي سكنه مناطق مختلف، بعضي از مواد موتاژن و سرطانزا موجود مي باشد. براساس آمزون ايمز علاوه بر آفلاتوكسين بعضي از ميكوتوكسين هاي ديگر توليد شده توسط قارچ ها، موتاژنيك هستند. يكي از اينها، به نام استريكماتوسيستين درمطالعه برروي حيوان هاي آزمايشگاهي، يك ماده سرطانزاي قوي مي باشد. ساير مواد سرطانزا كه ممكن است در رژيم غذايي موجود باشند عبارتند از : سفرپل در ساسافرا و فلفل سياه، فرآورده هاي هيدرازين شكل در قارچ كاذب ژيوميترا اسكولنتا، آلكالوئيدهاي pyrolizidine در بعضي از گياهان (مانند سيشيو) مورد استفاده براي عمل آوري چاي، ورنگدانه سمي موجود در روغن پنبه دانه، كه به طور وسيع به عنوان روغن آشپزي در كشورهايي مانند مصر مورد استفاده قرار مي گيرد. در ژاپن بعض از مردم به طور منظم از نوعي سرخس تغذيه مي نمايند و اين افراد سه برابر بيشتر شانس ابتلا به سرطان مري دارند.

پختن غذاها نيز ممكن است سرطانزاي بالقوه باشد. درزمان كباب شدن يا دود دادن گوشت، يا سرخ كردن غذاها در روغني كه به طور مكرر مصرف شده است، Benzo[\"\"] pyrene و ساير هيدروكربن هاي پولي سيليك توليد مي گردد. بعلاوه، سوگيمور و ناگائو نشان دادند كه فراورده هاي موتاژنيك از پيروليزيز اسيدهاي آمينه يا كارامليزاسيون مواد قندي درجريان حرارت غذاها توليد مي شوند. اين موضوع احتمال دارد در موارد حرارت بيش از اندازه مصداق داشته باشد، ولي درمورد حرارت معمولي پخت و پز مشكل مهمي نيست.

مواد مختلفي به منظور نگهداري، توليد رنگ، طعم، شيريني، يا قوام خاص به مقادير زياد به غذا اضافه مي شوند. بسياري از اين مواد از نظر پتانسيل موتاژنيك غربال شده اند و بعضي از آنها به دليل سرطانزا بودن، حتي به طور ضعيف و در حيوان ها، از بازار حذف گرديده اند. ساخارين مثالي از اين فرآورده ها مي باشد. تغذيه موش هاي صحرايي با مقادير زياد ساخارين موجب توليد سرطان مثانه مي گردد. علاوه براين، درموش هاي صحرايي كه به طور مستقيم در معرض ماده سرطانزاي قوي
methyl-NnirosoureaN- درمثانه قرار داشته اند، تغذيه با ساخارين موجب افزايش سرطان مثانه مي گردد. تجربه فوق موجب اين نتيجه گيري شدكه ساخارين بيشتر فرايند سرطانزايي را القا مي نمايد تا ايجاد، مقادير مورد نياز براي بروز اين خاصيت بسيار زياد است و درمورد اشكال و مقادير تماس انساني باساخارين معتبر نيست. بعلاوه، درحال حاضر نشان داده اند كه سرطانزايي ناشي از ساخارين در مثانه به احتمال زياد ناشي از تشكيل كريستال هاي پروتئين-ساخارين سيليكات مي باشد كه براي موش صحرايي اختصاصي است. اين كريستال ها موجب تسريع پاسخ التهابي مزمني مي شوند كه به هيپرپلازي رژنراتيو منتهي و ادامه اين كانون درطول زندگي حيوان، مانند شرايط آزمايش ها و تغذيه مزمن، ممكن است موجب بروز سرطان مثانه گردد. بسيار غير متحمل است كه مقادير معمولي ساخارين مصرفي انسان چنين رفتاري داشته باشد، چون در ادار انسان در مقايسه با موش صحرايي به طور قابل ملاحظه اي پروتئين كمتر، و pH پايين تر، دارد و محتوي مقادير كمتري از املاح تشكيل دهنده احتمالي اين كريستال ها مي باشد. بعلاوه، شواهد اپيدميولوژي مبني بر افزايش خطر بروز سطرطان مثانه در انسان هايي كه ساخارين مصرف مي نمايند، موجود نيست. در اينجا پرسشي مطرح مي شود: مصرف يك ماده سرطانزاي ضعيف و احتمالي، كه 20 تا 30 سال تماس با مقادير كم آن ممكن است باعث بروز سرطان در انسان بشود  يا نشود، چگونه بايد تنظيم گردد؟ بسيار بعيد است انسان ها دوزهاي سرطانزا درحيوان ها را تجربه نمايند. اين پرسش درمركز و به عنوان محور بحث هاي كلي درباره ي تنظيم تماس با مواد سرطانزاي بالقوه قرارگرفته است و پاسخ آن بسيار دشوار ا ست.

افزودن نتيرات ها يانيتريت ها (نيترات در دستگاه گوارش مي تواند احيا و به نيتريت تبديل گردد) به مواد غذايي بويژه گوشت، به عنوان مواد نگهدارنده، يك بحث مورد اختلاف ديگر مي باشد. از مجموعه مصرف نيتريت غذاها، بيشتر آن از منابع طبيعي تأمين و تنها حدود 10% از آن قابل انتساب به نيتريت افزوده شده به عنوان ماده نگهدارنده مي باشد. به هرحال، اين مقادير افزوده شده هنوز ممكن است اهميت داشته باشند، چون ممكن است بصورت خوشه اي ياتجمعي يا با غلظت هاي بالا به لوله گوارش برسند. از آنجا كه نيتريت ها ممكن است با آمين هاي ثانويه تركيب و در لوله گوارش نيتروزامين ها را توليد نمايند، به حداقل رساندن افزودن آنها به مواد غذايي منطقي به نظر مي رسد. بهداشت مواد غذايي نقش مهمي را در پيشگيري از بعضي از سرطان هاي رايج انساني برعهده دارد.

عوامل زيست شناختي : تخمين زده اند كه حدود 15% ازمجموع تمام سرطان ها در سراسر جهان به علت ابتلا به بيماريهاي عفوني مي باشد. دربين مهمترين عوامل زيست شناختي منتهي به سرطان از ويروس هاي هپاتيت B,C  مي توان نام بردكه هپاتيت ناشي از آنها به سرطان كبد منتهي مي گردد. ساير مثال ها در زمينه ارتباط عوامل زيست شناختي با بروز سرطان عبارتند از : ارتباط بين ويروس پاپيلوماي انساني با سرطان دهانه رحم، ارتباط بين هيلكوباكترپيلوري و سرطان معده، ارتباط بين ويروس پاپيلوماي انساني با سرطان دهانه رحم، ارتباط بين هليكوباكتري پيلوري و سرطان معده، ارتباط بين ويروس ايدز با انواع سرطان، ارتباط بين شيستوزومياز با سرطان مثانه.

عوامل محيطي-ژنتيك: ساختار ژنتيكي يك جمعيت معين نيز مي تواند بر استعداد ايجاد سرطان تأثيرگذارد، اما به نظر نمي رسد كه زمنيه ژنتيكي درعلت بروز بسياري از سرطان هاي انساني نقش مهمي ايفا نمايد. مبدأ وريشه سرطان در انسان بيشتر عوامل محيطي است تاعوامل ژنيتيكي، اين امر با مقايسه ميزان هاي بروز سرطان درجمعيت هاي مهاجر از يك محيط به محيط ديگر نشان داده شده است. به عنوان مثال ميزان بروز سرطان معده در فرزندان مهاجران ژاپني به ايالات متحده، مشابه جمعيت آمريكا است تاجمعيت ژاپن.

دربخش هاي صنعتي دنيا بيماري سرطان هر سال مسبب يك پنجم موارد از مجموع موارد مرگ و مير به شمار مي رود. در مطالعه اي كه در 15 كشور صنعتي واقع در 6 منطقه منطقه جغرافيايي دنيا انجام شد. (ايالات متحده، اروپاي شرقي، اروپاي غربي، شرق آسيا، اقيانوسيه و كشورهاي اسكانديناوي) 5% از تمام موارد مرگ و مير ناشي از سرطان در افراد زير 45 سال بوقوع پيوسته، درحالي كه 60% موارد درافراد 65 ساله و مسن تر رخ داده بود، مرگ ومير ناشي از سرطان درافراد 45 ساله و بالاتر دراين مناطق شش گانه درمورد سرطان هاي ريه، پستان، و پروستات افزايش و درمورد سرطان معده كاهش يافت. ميزان افزايش مرگ و مير ناشي از سرطان ريه درمردان 45 تا 54 ساله در تمام شش منطقه بجز شرق اروپا و شرق آسيا، كند يا معكوس گرديد، كه تا حدزيادي منعكس كننده عادت هاي سيگار كشيدن دراين مناطق مي باشد. افزياش سريعي در ميزان هاي مرگ و مير در سرطان هاي متعدد در گروه سني 45 تا 84 ساله ديده شده است. مرگ ومير ناشي از سرطان معده درهر شش منطقه جغرافيايي كاهش يافت، اما در شرق اروپا و شرق آسيا نسبت به ساير مناطق از كاهش كمتري برخوردار بود. اين تمايل به احتمال زياد ناشي از بهبود روش هاي نگهداري و تهيه غذاها مي باشدكه شامل كاهش روش هاي سمي نگهدارنده غذا (دودادن و نمك سودكردن) افزايش استفاده از انجماد و كاهش مصرف نمك است. در بسياري از مناطق دنياي صنعتي، مرگ و مير ناشي از سرطان ريه، بويژه در مردان، افزايش يافته است. بسيار از اين افزايش ها ناشي از رواج مصرف سيگار مي باشد. اما ممكن است به ميزان كمتر منعكس كننده تغيير در آلودگي هوا، عوامل شغلي و همچنين دربخش هايي از شرق آسيا، استفاده از سوخت هاي توليد كننده هيدروركربن براي پخت و پز و توليدحرارت به شيوه هاي محلي، باشد.

درتمام مناطق و درتمام گروه هاي سني مرگ و مير ناشي از سرطان پستان درحال افزايش است، بجر در مورد زنان جوان در ايالات متحده وكشورهاي اسكانديناوي و زنان 75 تا 84 ساله اقيانوسيه، كمترين ميزان مرگ و مير در شرق آسيا ديده مي شود، اگر چه به ميزان آن به نظر مي رسد روبه افزايش باشد.


ب)اپيدميولوژي توصيفي

1-سن، جنس شغل وعوامل اجتماعي:

ميزان بروز بيماري سرطان در انسان، بروشني تحت تأثير عامل سن قرار دارد. سرطان بيماري كهنسالي است، اگر چه به ميزان بسيار كمتر از افراد ميانسال و كهنسال، درجوانان و كودكان نيز يافت مي گردد. با افزايش سن، ميزان بروز نيز افزايش مي يابد. حداكثر شيوع سني سرطان هاي مختلف، درطول عمر انسان، با يكديگر متفاوت است. نئوپلاسم هايي كه از الگوي توارثي مندل تبعيت مي نمايند، درابتداي دوران كودكي بروز مي نمايند. حداكثر شيوع سني سرطان هاي پستان و دهانه رحم در دهه هاي چهارم و پنجم عمر اتفاق مي افتد. سرطان پروستات، بيشتر بعد از 65 سالگي ظاهر مي شود. به استثناي نئوپلاسم هاي توارثي كه در ابتداي زنگي پيدا مي شوند، داده هاي اپيدميولوژي، از يك دوران نهفته طولاني، در مورد بسياري از سرطان هاي رايج انساني، حكايت مي نمايند. دراين موارد حتي درمورد سرطان هايي كه از الگوي توارثي اتوزومال غالب تبعيت مي نمايند، طبيعت و ماهيت چندمرحله اي درمورد پيدايش سرطان صايب مي باشد.

بعضي از نئوپلاسم ها به طور انحصاري درمردان (مانند سرطان پرستات) وعده اي نيز به طور انحصاري در زنان (مانند سرطان جسم يا دهانه رحم) بروز مي نمايند. بعضي از سرطان ها درجنس مونث بسيار فراوان تر است (مانند سرطان پستان) و درمردان بندرت مشاهدهمي شود. بعضي از سرطان ها درجنس مذكر فراوان تر است (مانند پوست) و درزنان كمتر مشاهده مي شود. تفاوت هاي وفور جنسي بسياري از سرطان ها ناچيز است و هر دو جنس به يك نسبت يا با اندكي اختلاف مشاهده مي شوند.

بعضي از مشاغل به علت فراهم نمودن شرايط تماس با مواد شيميايي، زيست شناختي يافيزيكي خطرناك، ارتباط مستقيمي با سرطانزايي دارند. اولين بار پرسيوال پات در سال 1775 مشاهده نمودكه در تعداد قابل توجهي ازمردان شاغل درامر تميز نمودن دودكش بخاري ها، ويا افرادي كه در كودكي به اين كار اشتغال داشته اند، سرطان اسكروتوم ظاهر مي گردد. گزار شهاي متعدد ديگري مبني بر اينكه تماس شغلي بامواد شيميايي سرطانزا مانند رنگ هاي آنيلين و آسپستوز و يا مواد فيزيكي سرطانزا مانند پرتوها موجب پيدايش بيماري سرطان در گروه قابل توجهي از شاغلان اين قبيل حرف مي گردد، منتشر گرديده است. مشكل كشورهاي درحال پيشرفت درشرايط جاري از نظر مخاطره هاي شغلي، بسيار زياد است. روند پيشرفت سريع صنعتي دراين كشورها از طرفي و افزايش روزافزون مصرف تنباكو از سوي ديگر شرايط را شبيه شرايط دهه هاي قبل در كشورهاي صنعتي نموده وميزان بروز سرطان بسرعت درحال افزايش است. اطلاع از مكانيسم هاي سرطانزايي ناشي از تماس هاي شغلي واستفاده از بعضي آزمايش هاي معتبر مي تواند بادرجه هايي خطر بروز سرطان را پيشگويي نمايد.

دركشور ما صاحبان حرف طيف و سيعي از مشاغل از قبيل كشاروزي، صنايع و معادين پرتوشناختي و مشاغل ديگري كه با اشعه يونيزان تماس دارند، و مشاعل بهداشتي درماني، درمعرض ابتلا به مخاطره هاي شغلي و ازجمله انواع سرطان ها قرار دارند. اطلاع از مكانيسم هاي سرطانزايي رعايت مقررات ايمني حرفه اي، استفاده از فيلم بچ درمشاغل پرتوشناختي و مانند آن، واكسيناسيون عليه ويروس هپاتيتB، آموزشه هاي همگاني و برقرار مقررات حفاظتي، ميتواند به طور موثري تأثير عوامل سرطانزاي شغلي را كاهش و مصونيت نسبي برقرار نمايند.

2-عوامل خطر:

بسياري از عوامل خطر مهم براي سرطان درمطالعه هاي اپيدميولوژي و بررسي هاي پژوهشي دهه هاي اخير مشخص شده اند. براي مثال، خطر منتسب جمعيت گرفتاري سرطان ريه درسيگاري ها 11 برابر بيشتر از غيرسيگاري ها است و 87% از افراد مبتلا به سرطان ريه در گروه سيگاري ها قرار دارند، بيشترين عوامل خطر گرفتاري به سرطان درارتباط با مصرف دخانيات و عوامل غذايي مي باشد. اگر خطر نسبي گرفتاري به بيماري در اثر يك عامل سرطانزا بيش از 4 برابر باشد، ماده سرطانزا قوي محسوب مي گردد؛ مانند سيگار وعوامل شغلي درمورد سرطان ريه، چنانچه خطر نسبي 2 تا 4 باشد ماده سرطانزا داراي تأثير متوسط واگر كمتر از 2 باشد ضعيف محسوب ميگردد. تماس را با رادون خطر نسبي  متوسطي براي گرفتاري به سرطان ريه مي باشدو رژيم غذايي پرچربي و كم فيبر خطر نسبي ضعيفي براي گرفتاري به سرطان كولوركتال بشمار مي آيد. علاوه بر موارد فوق كاهش فعاليت فيزيكي، مصرف الكل، پرتو آفتاب، آلودگي هاي آب و هوا، بعضي عفونت ها و بعضي از داروها از عوامل خطر نسبي ابتلا به سرطان درانسان مي باشند.

3-توزيع جغرافيايي :

روند بروز و انتشار جغرافيايي بيماري سرطان در مناطق جغرافيايي مختلف، متفاوت است. معتبرترين اطلاعات موجود درمورد بروز سرطان درمناطق جغرافيايي مختلف دنيا توسط سازمان بين المللي پژوهش هاي سرطان وابسته  به سازمان جهاني بهداشت تهيه و منتشر مي گردد در شرايط جاري ساليانه بيش از نه ميليون مورد جديد سرطان درسراسر دنيا بروز مي نمايد. دركشورهاي پيشرفته بيماري سرطان رواج بسيار بيشتري نسبت به كشورهاي درحال پيشرفت دارد. اين ميزان از سال 1930 به بعد به طور مرتب روبه افزايش بوده است. موارد مرگ و مير ناشي از انواع سرطان مطابق گزارش سازمان جهاني بهداشت درسال 1996 بالغ بر شش ميليون مورد بوده است. سرطان هاي مهم و رايج انساني (ريه، معده، روده، كبد و پستان) مسبب بيش از سه ميليون مورد مرگ ومير بوده اند كه سهم سرطان ريه به تنهايي 000/989 مورد بودهاست. اين ارقام درمورد سرطان هاي معده، روده، كبدو پستان به ترتيب 00/776، 000/495، 000/386 و 000/376 مورد بوده است. مطابق تخمين هاي بدست آمده درسال 1996 ميلادي، از مجموع افرادي كه تاآن سال به نوعي سرطان مبتلا شده اند، حدود 9/17 ميليون نفر تا 5 سال پس از تاريخ تشخيص زنده خواهند بود كه 5/10 ميليون نفر از ايشان زن بوده اند.

درمناطق مختلف دنيا، ميزان بروز نئوپلاسم هاي بدخيم بسيار متفاوت است. اين امر منعكس كننده تمام متغيرهايي است كه برچگونگي زندگي مردم درمناطق مختلف تأثير مي گذارند. مهمترين اين موارد عبارتنداز : رژيم غذايي، ويژگي هاي رفتاري، عادت هاي اجتماعي، تماس با مواد در محيط زيست، تماس باآلودگي هاي انگلي بومي وافزايش متوسط طول عمر.

آلودگي با قارچي به نام آسپرژيلوس فلاووس كه ماده اي شيميايي به نام آفلاتوكسين ايجاد مي نمايد، درحال حاضر به عنوان يك ماده سرطانزاي قوي براي كبد شناخته شده است. دركشورهايي كه سرطان كبد به طور بومي فراوان است نيز آفلاتوكسين به عنوان يك ماده سبب شناختي مظنون بشمار مي رود؛ درچين، كنيا، سوازيلند و موزامبيك ميزان بروز سرطان كبد بامقدار آفلاتوكسين رژيم غذايي متناسب است. سرطان كبد درمناطق با شيوع فراوان دنيا، به طور تنگاتنگ باعفونت ويروسي هپاتيت B همراه است كه ممكن است با آفلاتوكسين، يك الغاكننده سرطانزا (كو-كارسينوژن) باشد. بعضي از مطالعه ها ادعا مي نمايند كه نقش هپاتيت ويروسي B مهمتر است.

جويدن برگ تنبول درهندوستان با وفور بالاي سرطان حفره دهان همراه بوده است. درايالات متحده، ميزان بروز سرطان ريه در افراد سيگاري بسيار بالاتر است. پي برده‌اند كه تماس با مواد شيميايي صنعتي با بروز بعضي از سرطان ها همراه است؛ مانند سرطان مثانه دركارگران صنايع رنگ آنيلين، درمصر و ساير كشورها، عفونت بومي (آندميك) با انگل هاي شيستوزميا رايج است. تخم اين انگل ها درمثانه ميزبان انكيسته مي گردد، و اين فرايند باوفور سرطان مثانه در اين كشورها مرتبط دانسته شده است.

اهالي اوگاندا و نيجريه و سياه پوستان آفريقاي جنوبي بسيار كمتر درمعرض خطر ابتلا به سرطان هاي حنجره، ريه، معده، كولون، ركتوم، كليه و مغز قرار دارند. اما خطر ابتلا به كارسينوم اوليه هپاتوسلولار در ايشان بسيار بيشتر است. ژاپني ها بندرت به ملانون بدخيم بيماري هوچكين و سرطان هاي پروستات، جسم رحم، تخمدان و پستان متبلا مي شوند، اما خطر ابتلا به سرطان معده در ايشان بسيار زياد است. بيشترين ميزان سرطان مري درشمالشرقي ايران، آسياي مركزي، وشمال چين (استان هاي هنان، هوپي وشانسي) بروز مي نمايد. سرطان نازوفارنكس در آمريكاي شمالي واروپا بنسبت نادر است، اما درچين و جنوب شرقي آسيا فراوان و رايج مي‌باشد.

توزيع جغرافيايي درايران : درايران با وجود عدم دسترسي فعلي به آمار جامع، براساس مطالعه هاي انجام شده تازمان حاضر تفاوت هاي بارزي درنحوه بروز سرطان و ميزان آن درمناطق مختلف جغرافيايي كشور مشاهده شده است. اين تفاوت ها در مورد سرطان هاي قسمت فوقاني دستگاه گوارش و بويژه سرطان مري در مطالعه هاي قبلي مورد تأكيد قرار گرفته است. نشان داده شده است كه سرطان مري نه تنها درحاشيه درياي خزر، بلكه درنيمه شمالي ايران فراوان است. درهمين مطالعه برفراواني موارد سرطان معده نيز در نيمه شمالي كشور تأكيد گرديد. به طور كلي وفور سرطان درمناطق شمالي و شمال غربي كشور بالاتر از مناطق جنوبي و جنوب شرقي است. درمناطق كشور نيز بروز موارد جديد بيماري سرطان نسبت به مناطق شمالي وغربي كمتر است. دلايل اصلي تفاوت در ميزان بروز انواع سرطان دركشور ما نيزهنوز بخوبي روشن نشده و مانند اصل موضوع در پرده ابهام باقي است. در بررسي اين دلايل، مي بايد به دو گروه عمده از علل منتهي به سرطان در كشورمان توجه كافي معطوف و در هر زمينه مطالعه هايي صورت پذيرد:

الف) ميزان اهميت و علل توارثي سرطان در ايران

ب) ميزان اهميت و علل محيطي سرطان درايران

تفاوت هاي واقعي و دقيق درميزان بروز انواع سرطان درمناطق مختلف كشور مرهون مطالعه هاي آتي است.

4-روند زماني سرطان :

در دهه 1930 ميزان بروز موارد جديد انواع سرطان در آمريكا 143 مورد در هر صدهزار نفر از جمعيت بوده است، در دهه 1950 اين رقم به 157 و دردهه 1990 به 174 مورد افزايش يافته است. بيشترين موارد افزايش به علت سرطان ريه و علت مستقيم آن مصرف دخانيات بوده است. روند طولاني مدت در ميزان بروز انواع سرطان در جوامع گوناگون، سرنخ هايي براي پي بردن به علل بيماري فراهم مي نمايد. به علت دوره نهفته طولاني (تا حد 20 تا 30 سال) بين اولين تماس با ماده سرطانزا و پيدايش سرطان قابل تجسس در بالين، بيماري جاري احتمال دارد بازتاب تماسي باشد كه چند دهه قبل شروع شده است. عامل مهم ديگري كه بر ميزان كلي بروز سرطان تأثير مي گذارد، متوسط سن جمعيت مي باشد. متوسط سن بيماران در زمان تشخيص (ميانگين سني مبتلايان به همه تومورها) 67 سالگي است و هرچه نسبت بيشتري از جمعيت به سن 60 سالگي و بالاتر مي رسند، ميزان بروز سرطان، تنها تحت تأثير اين عامل دموگرافيك، بالاتر خواهد رفت. بعلاوه با كاهش ميزان ساير علل مرگ و مير، بويژه بيماري هاي عفوني وقلب و عروق، بسياري از مردم تا سنين بالا زنده مي مانند و به اين ترتيب خطر بروز سرطان بالا مي رود. براي مثال، پيش بيني شده است 25% مردان و 20% زناني كه در سال 1957 در آمريكا متولد شده اند، درنهايت از بيماري سرطان خواهند مرد. اين ميزان از اعداد 18% براي مردان و 16% براي زنان متولد شده درسال 1950 بالاتر است. اگر روند جاري ادامه يابد قريب 33% از افرادي كه در حال حاضر دركشورهاي پيشرفته مانند آمريكا زندگي مي كنند، به يكي از انواع سرطان مبتلا خواهند شد. درمورد كشورهاي جهان سوم، اين ارقام بسيار پايين تر است، اما دگرگوني هاي اجتماعي و مسايل جديد بهداشتي دراين جوامع، به سمت افزايش اهميت بيماري سرطان، چه از نظر بروز موارد جديد و چه از نظر مرگ و مير ناشي از اين بيماري پيش مي رود.

به هر حال افزايش نگران كننده اي (نزديك به 2% در سال)، درميزان بروز سرطان پستان، از سال 1980 تا امروز مشاهده شده است. بخشي از اين افزايش به علت فراواني بيماريابي از طريق ماموگرافي است. اگرچه ميزان كلي مرگ و مير ناشي از سرطان از دهه 1950 به طور قابل ملاحظه اي تغيير نكرده است، ميزان درمان پذيري بيماري هاي خاصي مانند لوسمي كودكان، لنفوم بوركيت، بيماري هوچكين، بعضي از ترمورهاي جامد در كودكان (مانند ويلمز و ساركوم يوئينگ و ريتنوبلاستوم) سرطان هاي بيضه و كوريوكارسينوم، از آن زمان تا به امروز به طور قابل ملاحظه اي بهبود يافته است. از آنجا كه اين تومورها درمقايسه با 3 سرطان شايع (ريه، پستان،  كولوركتال) سرطان هاي نادري هستند، موفقيت هاي درماني حاصله درمورد آنها، تأثيري درمرگ ومير كلي ناشي از انواع سرطان، نداشته است. بعلاوه سه سرطان شايع كه در بالا گفته شد، به تنهايي مسبب قريب 50% تمام مرگ و مير ناشي از سرطان مي باشند.

روي هم رفته به نظر نمي رسد درمرگ و مير هيچ كدام از انواع سرطان، بجز دستگاه تنفسي و ملانم، افزايشي درحد اپيدمي دركارباشد. درگروه هاي سني جوانتر روندهاي اميدواركننده اي موجود است. براي مثال، درگروه سني زير 65 سال، گزارش ميزان هاي مرگ ومير در دوره 1973 تا 1989، كاهش هايي به ميزان هاي مشروح زير نشان داده است: ميزان كاهش مرگ ومير درمورد سرطان پستان 6/4% مغز1/8%، كولوركتال 3/18% تخمدان 26%، معده 5/28% مثانه 8/40%، دهانه رحم 2/64% بيضه 2/64% ، جسم رحم 5/37%، همچنين بيماري هوچكين 3/55%،و لوسمي 6/16% به نظر مي رسد اين تغيير ها در درجه اول به علت موفقيت درامر تشيخص زودرس و تأكيد برا نجام درمان صحيح، اتفاق افتاده باشد. درمورد بعضي از سرطان ها، ميزان هاي بروز نيز، در گروه سني زير 65 سال، درفاصله زماني فوق، كاهش يافته است. اين سرطان ها و ميزان كاهش بروز در آنها عبارتند از: بيماري هوچكين باميزان كاهش 1/3% كولوركتال 9/3% تخمدان 9/3%، معده 5/12%، گردن رحم 4/32% و جسم رحم 45%.

درجهت ديگر روندهاي ناراحت كننده اي موجود است. بزرگترين اين موارد اپيدمي سرطان ريه نزد زنان است . در 1985 سرطان ريه به اندازه سرطان پستان در زنان ايالات متحده آمريكا مسبب مرگ و مير بوده است، درحالي كه در سال 1986 سرطان ريه نسبت به سرطان پستان افزايش و به عنوان اولين علت مرگ ومير درزنان مطرح و خودنمايي كرد. مجموع مرگ و مير ناشي از سرطان ريه هنوز هم در مردان بسيار بالاتر است، اماسرعت افزايش دربين زنان نسبت به مردان درچند سال گذشته بيشتر بوده است. اين امر به احتمال بسيار زياد به دليل شروع بنسبت ديرتر مصرف سيگار دربين زنان به عنوان يك عادت اجتماعي مي باشد.

ساير سرطان ها كه در آنها مرگ و مير در حال افزايش است، عبارتند از: سرطان مغز (فقط در افراد بالاي 65 سال) ملانوم، لنفوم غيرهوچكيني، ميلوم متعدد، سرطان ريه (درمردان به طور عمده بعداز 65سالگي) لوسمي (فقط بالاي 65سال ) و سرطان پانكراس (فقط بالاي 65سال)

شيوه ديگر اطلاع از روندهاي مرگ و مير ناشي از سرطان، بررسي ميزان هاي بقاي 5 ساله در ملانوم، تومورهاي بيضه، سرطان مثانه، بيماري هوچكين، لوسمي و سرطان هاي كودكان، رخ داده است. بهبود با درجه هاي خفيفتري درتومورهاي ديگر مشاهده شده است. تشخيص زودرس و درمان موفقيت آميز، درمورد بعضي از سرطان ها، هنوز بينهايت دشوار باقي مانده است. اين مورد اخير شامل سرطان هاي معده،ر يه، پانكراس، كبد ومري مي باشند. تمام اين موارد ميزان بقاي پنج ساله زير 20% دارند.

تفاوت هايي از نظر مرگ ومير و ميزان هاي بقاي نسبي، بين دو جنس و نژادهاي مختلف موجود است. بيشترين ميزان بروز سرطان بين مردان سياهپوست، و بعد از آن به ترتيب مردان سفيد پوست وسپس زنان سياهپوست و سفيد پوست مي باشد. مرگ و مير نيز به همين ترتيب رخ مي دهد؛ مردان سياهپوست بيشتر از مردان سفيد پوست و آنان بيشتر از زنان ساهپوست و اينها بيشتر از زنان سفيد پوست . ميزان بقاي 5 ساله در مردان و زنان سفيد پوست بيشتر از مردان و زنان سياه پوست مي باشد. دلايل اين اختلاف نژادي و جنسي در ميزان بروز و مرگ و مير، چندان روشن نيست. شايد اين امر ناشي از تفاوت هاي تماس بامواد سرطانزاي محيط زيست، رژيم هاي غذايي متفاوت، عادت هاي مختلف مصرف دخانيات، و ساير تفاوت ها درشيوه زندگي باشد .ميزان بقاي پايين تر درمورد اقليت ها، به طول احتمالي به علت تشخيص ديرتر است كه به نوبه خود بيانگر دسترسي و استفاده كمتر ايشان از خدمات نظام بهداشتي-درماني است. سياهپوستان نسبت به سفيد پوستان، ميزان بروز و مرگ و مير بيشتر ازي سرطان هاي مري، دهانه رحم، معده، كبد، پرستات، حنجره وميلم متعدد دارند. ميزان بروز ميلوم متعدد دارند. ميزان بروز ملانوم، ساير تورمورهاي پوستي و سرطان هاي پستان، جسم رحم، تخمدان،بيضه، مثانه، مغز و همچنين لنفوم، در سفيدپوستان بيشتر است.

متوسط تعداد سال هاي از دست رفته زندگي، به ازاي هر بيماري كه سرطان فوت مي كند،نسبت به همين شاخص درمورد ساير علل منتهي به مرگ، بعداز حوادث و سوانح درمقام دوم قرار گرفته است.

6-مرگ و مير از سرطان در ايران :

مطابق جديدترين منابع منتشره توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، براساس بررسي هاي انجام شده درسال 1375 درمجموع 576/185 موردمرگ و مير در سراسر كشور ثبرت و گزارش گرديد كه 822/76 مورد آن (4/41%) مربوط به زنان و 789/104 مورد آن (5/56%) مربوط به مردان و 1/2% نامعلوم بوده است. اين موارد براساس 150 علت مرگ و مير تجزيه وتحليل و در 17 گروه طبقه بندي شدند. براين اساس دربين عوامل مشخص شده،سرطان و ساير تومورها با 404/17 مورد (4/9%) بعد از گروه بيماري هاي دستگاه گردش خون (4/34% مجموع موارد) و گروه سوانح، مسموميت ها و خودكشي (4/13%) به عنوان سومين گروه منتهي به مرگ ومير مطرح گرديده است. بدون ترديد اين رقم، مبين آمار واقعي موارد فوت شده از سرطان نمي باشد، و آمار نهايي بيش از اين حدود است.

براساس آخرين سرشماري انجام شده توسط مركز آمار ايران در آبان ماه سال 1375، جمعيت كشور 488/055/60 نفر بوده است. با احتساب اين ارقام به طور خام، درسال 1375 ميزان مرگ و مير ناشي از انواع ضايعه هاي نئوپلاستيك بيش از 29 مورد درهر 000/100 جمعيت بوده است. بين ميزان بروز و ميزان مرگ و مير سرطان درحدود 3 برابر تفاوت موجود است. اين آمار با پيش بيني بالا درمورد بروز و ميزان مرگ و مير سرطان درحدود 3 برابر تفاوت موجود است. اين آمار با پيش بيني بالا درمورد ميزان بروز موارد جديد سرطان تاحدودي انطباق دارد.

درمقام مقايسه با آمار كشورهاي صنعتي تفاوت هاي مهمي درعلل منتهي به مرگ مشاهده مي گردد. در آمريكابيماري هاي قلبي- عروقي اولين علت منتهي به مرگ و موجب بيش از 35% از مجموع موارد مرگ و مير مي باشد. بعداز آن انواع سرطان به عنوان دومين علت موجب بيش از 23% از مجموع موارد مرگ و مير مي باشد. بسياري از موارد مرگ ومير ناشي از سرطان به بيماري هاي ناشي از مصرف سيگار مرتبط دانسته شده است. درسال 1994 سرطان ريه به تنهايي باعث 000/153 موردمرگ و مير درآمريكا بوده است. در همين سال 000/172 موردجديد سرطان ريه بروز نموده است.

7-عواقب و عوارض ناشي از ابتلا به سرطان و كيفيت زندگي بيماران :

بايد همواره درنظر داشت كه بيماران انسان هايي شريف و بزرگوار با اهداف، آروزها، روياها و نيازهاي خاص خود ميباشند. نقش پزشكان نه تنها فراهم آوردن درمان هاي موثر بلكه بازگرداندن بيماران به زندگي عادي و يانزديك عادي مي باشد. بيش از 54% از مبتلايان به سرطان با درمان هاي موثر و همه جانبه مداوا مي شوند. در ديگر افراد روندبيماري با وجود درمان و يا بدون آن ادامه مي يابد. ابتلاي به سرطان در تمام موارد بركيفيت زندگي بيماران، به درجه هاي مختلف تأثير مي گذارد. كليه اقدام ها و مداخله هاي تشخيصي و درماني، مستلزم، تحمل درد و عوارضي توسط بيماران مي باشد.

رئوس مشكل ها و مسايلي كه به طور معمول مبتلايان به سرطان با آنها مواجه ميشوند، به شرح زير است:

        §آثار رواني و عاطفي ناشي از ابتلا به بيماري

        §آثار رواني و عاطفي ناشي از اقدام هاي تشخيصي و درماني

        §استرس

        §افسردگي

        §آثار رواني برخانواده ها بويژه برفرزندان يا والدين مبتلا

        §آثار بيماري و درمان ها بر روابط زناشويي

        §آثار بيماري و درمان ها بر روابط اجتماعي

        §درد

        §مسايل مالي و اقتصادي ناشي از بيماري و درمان و توانبخشي

        §مشكل هاي بازگشت به كار

        §مشكل هاي تغذيه اي، بويژه درسرطان هاي داستگاه گوارش

        §عفونت، التهاب، خونريزي و عوارضي مشابه ديگر

        §مشكل هاي دسترسي به وريدها به منظور تزريقات وريدي

        §تهوع و استفراغ ناشي از بيماري يا به علت عوارض درمان

بهترين شيوه مقابله با عوارض، درپرتو تلاش هاي گروهي بين بيمار، خانواده او، پزشكان معالج، پرستاران مراقب، مددكاران اجتماعي، فيزيوتراپيست ها وسايرين، حاصل مي گردد. هدف اين برنامه جامع گروهي ارايه بهترين و جامعترين مراقبت هاي مورد نياز و اقدامهاي حمايتي بعدي است تا بيماران بتوانند به زندگي طبيعي و يا درحدود طبيعي خود بازگردند و در موارد پيشرفته و درمراحل نهايي نيز از آسايش و آرامش لازم برخوردار و نيازهاي ايشان به طور متناسب مرتفع گردد.

ج)پيشگيري و كنترل

ا-پيشگيري اوليه :

آيا ميتوان از سرطان پيشگيري نمود؟ آري، قطعاً‌ مي توان  بسياري از موارد بيماري را قبل از پيدايش جلوگيري نمود. مهمترين و شناخته شده ترين عامل قابل پيشگيري از سرطان، يعني عدم مصرف دخانيات، قبل از اين به طور مبسوط بحث گرديد. مثال هاي ديگري از پيشگيري درسطح اول به شرح زير است:

        §واكسيناسيون عليه ويروس هپاتيت B به منظور پيشگيري از كار سينوم هپاتوسلولار

        §اصلاح عادت هاي غذايي براساس دستورهاي بهداشتي براي پيشگيري از سرطان هاي مرتبط

        §امتناع از نوشيدن الكل براي پيشگيري از سرطان هاي مرتبط

        §رعايت دستورهاي ايمني محيط هاي كاربراي پيشگيري از ابتلا به سرطان هاي شغلي

        §حافظت موثر در برابر پرتو خورشيد براي پيشگيري از ابتلا به سرطان هاي پوستي

براي هركدام از موارد بالا دستورهاي بهداشتي منظم و موثري موجود است كه درصورت رعايت درسطح كشوري، در قالب يك برنامه جامع ملي كنترل بيماري سرطان، ميتواند موجبات كاهش ابتلا به بيماري را درسطح جمعيت فراهم سازد.

2-پيشگيري ثانويه:

آيا امكان تشخيص زودرس و به موقع فراهم مي باشد؟ آري. براي بسياري از موارد سرطان امكان تشخيص زودرس فراهم مي باشد. ابزار تشخيص زودرس سرطان هاي خاص و ضايعه هاي  پيش سرطاني درافراد بدون علامت، غربالگري ناميده مي شود. اين اقدام امكان درمان قطعي بيماري را، قبل از تبديل به مرحله پيشرفت و غيرقابل درمان، فراهم مي سازد. اثر بخشي برنامه هاي غربالگري وقتي به اثبات مي‌رسد كه اين برنامه ها موجب كاهش معني دار در ميزان مرگ و مير از بيماري مورد نظر گردد، و اين امر مستلزم صرف هزينه هاي هنگفت نباشد. اثر بخشي برنامه هاي غربالگري براي تشخيص زودهنگام سرطان هاي پستان، دهان رحم، كبد، ريه، حفره دهان، روده بزرگ و .. درمتون پزشكي به چشم مي خورد كه درمورد سرطان هاي پستان و دهانه رحم به اثبات رسيده است. دربسياري از گزارشهاي غربالگري براي تشخيص زود هنگام سرطان هاي پستان و دهانه رحم موثر بوده است. انجام برنامه هاي غربالگري بايد مبتني بر اصولي باشد كه از مطالعه هاي قبلي بدست آمده است. ضوابط پيشنهادي سازمان جهاني بهداشت براي غربالگري درانواع سرطان به شرح زير است:

1)     بيماري مورد نظر بايديكي از مسايل مهم بهداشتي جامعه باشد.

2)     درمان هاي موثر براي بيماري درمرحله موضعي فراهم باشد.

3)     تسهيل هايي براي اقدام هاي تشخيصي و درمان بعدي فراهم باشد.

4)     يك مرحله نهفته قابل كشف يا يك مرحله اوليه بدون علايم بايد براي بيماري شناخته شده باشد.

5)     روش مورد استفاده براي غربالگري بايد موثر باشد.

6)     آزمايش يا روش پيشنهادي براي جمعيت هدف قابل قبول و پذيرش باشد.

7)     سير طبيعي بيماري از مرحله نهفته تا مرحله باليني بدرستي شناخته شده است.

8)  ضوابط پذيرفته شده اي براي تعيين بيماراني كه بايد درمان شوند و بيماراني كه بدون درمان بايد تحت نظر باقي بمانند، وجود داشته باشد.

9)     هزينه هاي غربالگري بايد قابل قبول باشد.

10)فرايند بيماريابي بايد مستمر باشد.

شيوه هاي مختلفي براي غربالگري سرطان پيشنهاد شده است:

الف) خودآزمايي پستان براي زنان بعد سن 25 سالگي هر ماه يك بار، مفيد و موثرو در كشور ما از بهترين شيوه هاست.

ب)پاپ اسمير دركشورما براي زنان بعد از 40 سالگي و يا زناني كه داراي علايم غيرطبيعي دستگاه ژنيتال مي باشند، بدون ملاحظه سن، درمقياس سالي يك بار و يا براساس دستور پزشكان معالج توصيه مي  گردد.

ج)آزمايش خون منفي در مدفوع براي موارد خاص بويژه درافراد بالاتر از 50 ساله اي كه درمعرض ابتلا به بيماري هاي مهم دستگاه گوارش و بويژه سرطان كولوركتال قرار دارند سالي يك بار توصيه مي شود.

د) آزمايش پروستات براي مردان بعد از 60سالگي سالي يك بار توصيه ميشود.

هـ) ماموگرافي به عنوان مقايسه و مبنا يك بار در حدود 40 سالگي از 40 تا 49 سالگي هر2 تا 3 سال يك بار و از 50سالگي به بعد هر 1 تا 2 سال يكبار توصيه مي شود.

و)مشاوره پزشكي براي بازبيني و كنترل از نظر سرطان، بعداز 40 سالگي و قبل از آن براي گروه هاي خاصي كه به دلايلي درمعرض خطر مي باشند.

ز)ساير شيوه هاي تشخيص زودرس كه درموارد خاصي موضوعيت دارند، عبارتند از معاينه باليني پستان، معاينه لگن، معاينه ركتال و سيگموئيدوسكوپي

شيوه موثق براي غربالگري گروه هاي در معرض خطر و بدون علايم و نشانه هاي باليني ابتدا به سرطان، بر اساس برنامه مورد نظر، عضو يا منطقه تشريحي درمعرض ابتلا، جمعيت مورد نظر، گروه پزشكي و بهداشتي مسوول، تعيين و پس از احراز همه شرايط به مرحله اجرا درمي آيد. تلاش هاي دهه 1990 درجهت پي بردن و كاربرد رژيم هاي درماني تركيبي باحداكثر نتيجه (از نظر مفاهيم افزايش طول عمر و كاهش عود بيماري و افزايش كيفيت زندگي) و حداقل سميت و عوارض جانبي معطوف گرديده است، اما متأسفانه درمان هاي جديد موجبات افزايش سرسام آور و هزينه هاي درمان را دربسياري از جهات فراهم ساخته است.

3-پيشگيري ثالثيه:

در 50سال گذشته پشرفت هاي بسيار زيادي در درمان انواع سرطان حاصل شده است. جراحي، شيمي درماني و پرتودرماني هنوز به عنوان سه پايه اساسي در انواع سرطان مطرح مي باشند و نتايج درخشاني در بسياري از موارد در اثر كاربرد يك و يا مجموعه وتركيبي از اين روشهاي استاندارد درماني، بدست آمده است. شيوه هاي درماني ديگر مانند ژن درماني، هيپرترمي، و ايمنوتراپي در مطالعه هاي تجربي و گاهي كارآزامايي هاي باليني مطرح و دردست بررسي مي باشند، اما هيچگاه به عنوان درمان استاندارد در شرايط جاري پذيرفته نشده اند و سنگ بناي درمان هاي جاري براساس همان روش هاي رايج استوار است. با پيدايش پرتودرماني از 1940 و كاربرد آن به عنوان درمان برعليه بيماري سرطان از دهه 50-1940 و كاربرد بسيار وسيعتر آن از دهه هاي بعد، در درمان بيماري هايي مانند سرطان دهانه رحم، سرطان هاي سيستم لنفاوي، سمينوم بيضه و سرطان هاي ديگر تحولي شگرف بوجود آمد. از دهه 1960 به بعد با شناخت و كاربرد داروهاي موثر شيمي درماني ميزان بقاي بسياري از بيماران  افزايش يافت. ازهمين دهه به بعد خواص و مزاياي درمان هاي تركيبي شناخته شد وبسرعت دربسياري از بيماري هاي بدخيم رواج يافت. پرتو درماني و شيمي درماني توأم براي بيماري هوچكين، جراحي همراه با پرتو درماني و شيمي درماني براي تومور ويلمز كودكان، و جراحي و شيمي درماني براي معالجه كوريوكارسينوم ازمثال هاي رايج درمان هاي تركيبي به شمار مي روند كه موجب افزايش قابل توجه طول عمر بيماران و كاهش قابل ملاحظه عوارض و معلوليت هاي ناشي از بيماري هاي فوق رافراهم آورده اند. ثابت شده است كه كاربرد درمان هاي تركيبي موجبات كاهش عود و افزايش طول عمر را درمبتلايان به سرطان پستان، بتازگي مرحله 2 سرطان كولون، و ساير نئوپلاسم ها فراهم مي‌نمايد.


گفتار اول :

«ديابت»

دكتر فريدون عزيزي

الف) مقدمه و كليات

بيماري ديابت، شايعترين بيماري ناشي از اختلال هاي متابولسيم و پنجمين علت مرگ و مير درجوامع غربي است. بيماريزايي اين عارضه، چه از نظر هزينه درماني و چه از جهت از كارافتادگي، بسيار بالا و يكي از عمده ترين مسايل بهداشتي-درماني انسان ها است. اگر چه در سده اخير درمورد سبب شناختي، بيماريزايي، فيزيوپاتولوژي، پيشگيري و درمان بيماري مطالعه هاي زيادي انجام شده است، دانش ما دراين مورد كاستي هاي بسيار دارد و پيشگيري از عوارض ديررس بيماري در بيشتر موارد باعدم موفقيت همراه است.

طبقه بندي ديابت قندي:

1)ديابت ثانويه:ديابت ممكن است ثانويه به علت مصرف داروها و يا وجود برخي بيماري ها باشد، اين موارد عبارتند از : امراضي كه ماننداعمال جراحي، سرطان لوزالمعده و هموكروماتوز سبب تخريب لوزالمعده مي شوند؛ بيماري هايي كه سبب افزايش هورمون هاي آنتاگونيست انسولين مي گردند، مانند كوشينگ، درشت انتهايي (آكرومگالي) گلوكاگونوم؛ اختلال هاي ژنتيكي و يا اكتسابي كه همراه بامشكل هايي درگيرنده هاي محيطي انسولين هستند، مانند ديابت ليپوآتروفيك و يا همراه با آكانتوزنيگريكانس و يا مصرف بعضي از داروها كه افزايش قند خون را به دنبال دارند.

2)ديابت اوليه : شايعترين انواع بيماري قند آنهايي هستندكه اختلال در متابوليسم كربوهيدارت هاي آنها اوليه است. دونوع بيماري قند اوليه وجود دارد كه از نظر سبب شناختي، همه گيري شناختي و بسيار جهت هاي ديگر با يكديگر اختلاف دارند. اينها عبارتند از : ديابت وابسته به انسولين (IDDM) يا نوع 1 و ديابت غيروابسته به انسولين (NIDDM) يانوع 2.

علاوه بر دو نوع شايع، ديابت ممكن است به علل ديگري مانند اختلال هاي ژنتيكي،برخي بيماري ها و ياهمراه با بعضي از داروها و مواد شيميايي ظاهر شود. تقسيم بندي ديابت در جدول (1) آورده شده است.

ديابت آبستني جدا از ديابت نوع 1 و 2 آورده شده است. زيرا در يك زن باردار براي اولين بار تشخيص داده مي شود عوارض آن براي مادر و جنين بتقريب شبيه كساني است كه از قبل ديابت داشته و سپس باردار شده اند وپس از ختم آبستني، تحمل گلوكز ممكن است به طور كامل طبيعي شود. اين دو بيماري راتا چند سال اخير ديابت هاي وابسته و غيروابسته به انسولين مي ناميدند، ولي بار ديگر اصطلاح نوع 1 و 2 به آنها اطلاق مي شود.


علايم و عوارض بيماري :

علايم بيماري قند، ناشي از غلظت قندخون بالاي 180 ميلي گرم است كه سبب ورود گلوكز به ادار و ديورز اسموتيك مي شود. افزايش حجم و تعداد دفعه هاي ادار، تشنگي، ضعف و خستگي، زيادي مصرف مواد غذايي، تاري ديد و خارش پوست و واژن از شايعترين علايم اوليه بيماري قندخون هستند.

جدول 1)تقسيم بندي سبب شناختي ديابت قندي

1. ديابت نوع 1

 

الف. با مداخله سيستم ايمني

ب. ايديوپاتيك

2. ديابت نوع 2

3. علت هاي ديگر

 

الف. اختلال هاي ژنتيكي سلول هاي بتا

ب. اختلال هاي ژنتيكي درعمل انسولين

ج. بيماري هاي لوزالمعده

د. بيماري هاي غدد درون ريز

ه. به علت دارو يا مواد شيميايي

و. عفونت ها

ز. انواع نادرتر همراه بابيماري هاي ژنتيكي يا اشكال ايمني بدن

4. ديابت آبستني (GDM)

 

عوارض مزمن بيماري قند سه دسته را شامل مي شود؛ عوارض رگ هاي بزرگ عوارض رگ هاي بسيار كوچك و عوارض مربوط به اعصاب. عوارض رگ هاي بزرگ (ماكروواسكولار) بصورت آترواسكلروز رگ هاي الكيلي قلبي، بيماري عروق مغز و ابتلاي رگ هاي محيطي ديده مي شود. عوارض رگ هاي بسيار كوچك (ميركوآنژيوپاتي) شامل نفروپاتي و رتينوپاتي ديابتي است كه شايعترين و عمده ترين عوارض ديررس بيماري قند مي باشند. عوارض عصبي-ماهيچه اي ديابت بيشتر بصورت منونوروپاتي يك يا چند تنه عصبي، پلي نوروپاتي متقارن محيطي پلي نوروپاتي محيطي، نروپاتي ديابتي اعصاب خودكار و آميوتروپي ديابتي خودنمايي مي كند.

تشخيص بيماري ديابت (قند):

چه فردي را ديابتي مي ناميم؟ به طور قطع دربيماري كه علايم اين بيماري را دارد و قند خون بالا است، تشخيص آسان مي باشد. همچنين بيماري كه علايم چنداني ندارد ولي قند خون چشمگيري را نشان مي دهد، مبتلا به بيماري قند است. مشكل اصلي موقعي است كه غلظت قند خون ناشتا و يا دو ساعت پس از صرف غذا بكلي در چارچوب تعاريف «طبيعي» و «ديابتي» جايگزين نمي شود؛ و يا درفردي كه به دليل گمان مي رود شرايط «ديابتي بودن» رادارد، قند خون طبيعي است. آيا انجام آزمون تحمل گلوگلز (GTI مي تواند دراين موارد فرد ديابتي را از غير ديابتي تميز دهد؟ بدون شك اگر نتيجه آزمون تحمل گلوگز طبيعي باشد دليلي قوي است كه شخص مورد نظر بيماري قند ندارد . اما درمواردي كه درآزمون تحمل گلوكز تغييرهاي غيرطبيعي وجود دارد، تشخيص بيماري قند صحيح به نظر نمي رسد. زيرا بررسي ها نشان داده اند كه استرس هاي مختلف ممكن است بدون آنكه بيماري قند وجود داشته باشد نتايج اين آزمون را غيرطبيعي كنند. اين يافته به دليل ترشح اپي نفرين است كه سبب كاهش ترشح انسولين آزاد شدن فزاينده گلوكاگون، تسريع تجزيه و گليكوژن،ايجاد اختلال دربافت هاي هدف بر اثر انسولين كه در نتيجه توليد گلوكز توسط كبد افزايش مي يابد و درمجموع  سبب مي شود كه بدن نتواند مقدار زياد گلوكز را به نحو طبيعي ازخون برداشت و متابوليزه كند. استرس هنگام خونرگيري، كمبود رژيم غذايي، كاهش فعاليت بدني و بسياري از بيماري ها و داروها سبب اختلال در آزمون تحمل گلوكز مي شوند.

امروزه تشخيص بيماري ديابت نوع 2 به سه طريق ممكن است:

1)     غلظت قند پلاسماي سياهرگي دو ساعت پس از مصرف 75 گرم گلوكز مساوي يا بالاتر از mmHg 200.

2)  غلظت قند پلاسماي سياهرگي دريك نمونه اتفاقي (رندوم) مساوي يا بالاتر از mmHg 200 همراه با علايم واضح ديابت.

3)     غلظت قندپلاسماي سياهرگي در دونوبت ناشتا مساوي يابالاتر از mmHg 126.

انجمن ديابت آمريكا مقادير ناشتاي قندخون را ترجيح ميدهد، زيرا عمليتر، مناسب تر و بيشتر قابل تكرار است و ارتباط آنرا با افزايش خطر عوارض قلبي-عروقي بيشتر از ساير شاخص ها مي داند. درصورتي كه غلظت قند پلاسماي ناشتا بين 110 و 125 باشد به آن «اختلال قند ناشتا» مي گويند. اگر غلظت قند دو ساعت پس از مصرف گلوكز بين 140 و mmHg 200باشد، به آن «اختلال تحمل گلوكز» ناميده مي شود. در اين گروه زمينه براي ابتلا به ديابت بيشتر است، گرچه ممكن است دو سوم آنان هيچگاه علايم ديابت را نشان ندهند. دراين افراد شانس ابتلا به بروز عوارض قلبي عروقي افزايش دارد. تغيير درعادت هاي غذايي و ورزش مي تواند نيل  اين گروه  به ديابت نوع 2 را كاهش دهد، مصرف برخي داروها نيز  ممكن است همين اثر را داشته باشند.

اگر چه هموگلوبين HbA1C باميزان قندخون ارتباط كاملي دارد، ولي امروزه به عنوان آزمون تشخيص ديابت به كار نمي رود، زيرا طبيعي بودن ميزان آن نمي تواند اختلال تحمل گلوكز و يا ديابت ملايم را نفي كند.

ب)اپيدميولوژي

سبب شناختي و همه گيري شناختي دو نوع ديابت اختلاف هاي عمده اي دارند. دراين قسمت، ابتدا عوامل موثر در بررسي اپيدميولوژيكي هريك از دو نوع و سپس آمارهاي همه گيري شناختي ديگركشورهاي جهان مورد بحث قرار گرفته است. درانتها به مطالعه هاي معدودي كه درايران انجام شده است، اشاره مي شود.

ديابت نوع 1 (وابسته به انسولين):

به نظر مي رسد كه در ديابت نوع 1، تأثيرهاي ژنتيكي، عوامل مساعد كنندهاي باشند كه همراه با عوامل محيطي در ايجاد بيماري نقش دارند. ژن مساعد كننده دركروموزوم 6 جاي دارد. تيپ هاي HLA مشابه در دوقلوهاي تك تخمكي سبب مي شود كه هردو، به طور مساوي، براي ابتلا به ديابت مستعد باشند. درحالي كه در دوقلوهاي دو تخمكي به علت مشابه نبودن تيپ هاي HLA هركدام براي ابتلا به ديابت استعداد خاصي دارند كه با ديگري فرق دارد. الل هاي عمده كه وجود آنها سبب افزايش خطر ابتلا به ديابت نوع 1 مي شوند عبارتند از : HLA هاي DR3، DW3,DR4,DW4,B8,B15.

با توجه به اين نكته كه بيشتر موارد تازه ديابت نوع 1 دربهار و پاييز ديده مي شوند و نيز شيوع آن با تغيير مدرسه و ربرو شدن با ويروس هاي جديد بيشتر شده است و نيز با عنايت به اين يافته كه دربعضي همه گيري هاي ويروسي موارد بيشتري ديابت جديد ديده شده است. افزايش شيوع ديابت نوع 1 درهمه گيري ويروس هاي كوكساكي، اوريون، هپاتيت، سرخجه و منونوكلئوز عفوني گزارش شده است. ويروس آنسفالوميوكارديت دربرخي از موش ها سبب بروز ديابت مي شود. جداكردن ويروس كوكسالي B4 از پسري كه در اثر كتواسيدوز بسرعت فوت كرد و ايجاد ديابت تجربي با اين ويروس درحيوان ها، فرضيه عامل ويروسي را تقويت كرد. عامل موثر در بيماريزايي ديابت نوع 1 را پادتن هاي از نوع ايمونوگلوبولين عليه جراير لانگرهانس مي دانند كه در اوايل شروع بيماري درخون 60 تا 90% بيماران وجود دارند. يكي از اين پادتن ها عليه ساختمان هاي سيتوپلاسمي و ديگري ضد غشاي سلول هاي بتا مي باشد. عيار اين پادتن ها پس از تشخيص بيماري بتدريج كاهش يافته، پس از ده سال فقط در 10% از بيماران قابل اندازه گيري خواهد بود و دراين گروه HLA به طور معمول از نوع DR3 ، DW3 و B8 وجود دارد. اهميت اين مطلب اين است كه اين الل ها همراه با انواع ديگر بيماري هاي غدد ديده شده اند كه خود ايمني در پاتوژنز آنها دخالت دارد. همچنين شيوع تيروئيديت هاشيموتو و آنمي پرنيسيوز با ديابت نوع 1 افزايش نشان مي دهد.

باتوجه به مطالب بالا، به نظر مي رسد كه در بيشتر بيماران مبتلا به ديابت وابسته به انسولين يك عامل ژنتيك وجود دارد كه زمينه ابتلاي سلول هاي بتا را به يك ويروس و يا عوامل شيميايي يا ايمني شناختي مساعد مي كند. پس از آسيب ياخته هاي بتا، پادگن ها به خون راه يافته، سبب ايجاد پادتن هايي مي شوند كه ياخته ها را مورد تهاجم قرار داده، باعث تخريب بيشتر سلولي مي شوند.

ديابت نوع 2 (غيروابسته به انسولين) :

شايعترين نوع ديابت ست كه در سنين بالا و بصورت آهسته و تدريجي عارض ميشود و به ايجاد كتواسيدوز تمايلي ندارد. درايجاد بيماري عوامل ژنتيك ومحيطي دخالت دارند. بيماري به طور معمول درفردي كه داراي متابولسيم طبيعي كربوهيدارت ها است شروع مي شود و به سوي عدم تحمل گلوكز سير مي كند و درنهايت، ديابت بروز مي نمايد. 10 تا 20 سال قبل از تشخيص ديابت نوع 2، كاهش تحمل گلوكز همراه با افزايش جبراني انسولين وجود دارد. اين يافته نشانگر اين نكته است كه اختلال عمده در ديابت نوع 2 امكان دارد در اثر كاهش فعاليت سلول هاي بتا نباشد، بلكه دراين نوع ديابت اختلال در واكنش هاي بافت هاي محيطي به آثار انسولين و گلوكز از اهميت خاصي برخوردار است.

عوامل مساعد كننده ژنتيكي در ديابت غيروابسته به انسولين به انسولين قوي تر عمل مي كند. اگر يكي از قل هاي دوقلوي تك تخمي مبتلا به ديابت نوع 2 شود، احتمال ابتلاي ديگري نزديك به صددرصد است؛ برخلاف نوع وابسته به انسولين كه در آن، قل ديگري فقط در نيمي از موارد مبتلا مي شود. با اين حال Heterogeneity وجود دارد و سازوكار (مكانسيم) توارث مشخص نيست و برخلاف نوع 1، درتيپ2 نقش كرومزوم خاصي در توارث به اثبات نرسيده است. 38% برادران وخواهران و يك سوم فرزندان افرادي كه ديابت نوع 2 دارند، يابه ديابت متبلا مي باشند و يا درتحمل گلوكز اختلالهايي از خود بروز مي دهند. به هر جهت در بررسي هاي درازمدت نشان داده شده است كه حدود 50% بستگان درجه يك بيماران ديابتي نوع 2، تا 80 سالگي به ديابت مبتلا ميشوند. عامل مهم ديگر در بروز ديابت نوع 2، افزايش وزن بدن و چاقي است. دريك جامعه بين ميزان چاقي با شيوع بيماري ديابت ارتباط مشخصي وجود دارد. رويداد ديابت نوع 2 درافراد چاق بيشتر از افرادي است كه وزن طبيعي دارند و در ابتداي شروع بيماري كاهش وزن سبب مي شود كه تحمل به گلوكز بهبود يابد. اگرچه چاقي به عنوان يك عامل مساعد كننده براي ديابت تيپ 2 مورد تأييد كامل مي باشد، ولي تا كنون شواهدي ارايه نشده است كه نشان دهد كاهش وزن و يا طبيعي نگه داشتن آن از بروز ديابت جلوگيري مي كند. بنابراين امكان دارد موارد ديگر نظير عوامل مساعد كننده ژنتيك ياعوامل محيطي ديگر باعث شوند كه دو بيماري (ديابت و چاقي) بروز نمايند.

به نظر مي رسد كه فعاليت بدني در كاهش بروز ديابت عامل موثري مي تواند باشد و عامل عمده يايكي از عوامل مهم درشيوع كمتر بيماري بين افراد روستايي- درمقايسه با شهرنشين ها- است. مطالعه هاي اخير نشان داده است كه در افراد شهرنشين كه فعاليت بدني بيشتري دارند ديابت نوع 2 شيوع كمتري دارد.

تصور ميشود كه بعضي از عوامل غذايي نيز در بروز ديابت موثر هستند، ولي بررسي ها نتوانسته اند نوع خاصي از غذاها را به تنهايي، در بيماريزايي ديابت دخيل بدانند، بلكه امكان دارد مجموعه اي از تركيب هاي مختلف غذايي داراي اهميت باشند.

درجه اهميت هريك از عوامل مساعد كننده مشخص نيست، ولي نتيجه نشان مي دهد در صورتي كه افراد از نظر ژنتيكي مستعد نباشند، هر اندازه كه عوامل ديگر شديد باشند، اين بيماري در آنان بروز نمي‌كند. در ديابت نوع 2 چندين اختلال متابوليك پديد مي آيد كه شامل افزايش توليدگلوكز توسط كبد، اختلال در ترشح انسولين توس لوزالمعده و وجودمقاومت به انسولين در بافت هاي هدف مي باشد.

دربيماران مبتلا به ديابت نوع 2 غلظت انسولين سرم ممكن است طبيعي، پايين تر و يا بالاتر از حد طبيعي باشد و امكان دارد درچرخه 14 دقيقه اي ترشح بازال انسولين اختلال هايي موجود باشد. مطالعه هايي كه جهت پيگيري انجام گرديد، نشان داده اند كه در كارسلول هاي بتا اختلال هايي موجود باشد. مطالعه هايي كه جهت پيگيري انجام گرديد نشان داده اند كه در كار سلول هاي بتااختلال پيشرونده اي وجود دارد. همچنين هيپرگليسمي مي تواند موجب اختلال درعملكرد سلول هاي بتا و كاهش ترشح انسولين گردد. مقاومت انسولين گرچه به تنهايي نمي تواند سبب ايجاد ديابت شود ولي در بيشتر بيماران ديابتي تيپ 2 وجود دارد.

ميزان هاي بروز وشيوع :

ديابت نوع 1:

ميزان شيوع ديابت نوع 1 از نوع 2 به مراتب كمتر است و دربين افراد پايين 30 سال، دربيشتر موارد از 3/0% تجاوز نمي‌كند. كه ميزان شيوع ديابت خاصي را بررسي كرده اند. به همين جهت درمقايسه آنها مي يابند احتياط كرد. درميزان شيوع اين بيماري از نظر جغرافيايي و نژادي تفاوت هايي مشهود است. به طور كلي اين بيماري درساكنان كشورهاي ژاپن، چين، فيليپين و نيز هندي هاي اسيايي سرخپوستان آمريكايي، سياهان آفريقايي و اسكيموها نادر و درسفيد پوستان شايعتر است. باتوجه به نادربودن ديابت نوع 1 بررسي ميزان بروز بيماري يعني تعداد موارد جديد ديابت نوع 1 درهر صدهزار نفر در سال كه تشخيص داده مي شوند، دشوار است و بنابراين بسياري از بررسي هاي انجام شده از نظر تعريف شاخص هاي بررسي كامل نيستند و نتايج آنها را بايد با احتياط تلقي كرد. اين مطالعه ها نشان مي دهند كه ميزان بروز بيمار در كانادا و آمريكا در 8/8 تا 20، در كشور اسكانديناوي بين 6/17 تا 6/28، در اروپاي غربي بين 7/3 تا 14، درنيوزلاند 7/11  در ژاپن 8/0 براي هر صد هزار نفر در سال است. بدين ترتيب بروز بيماري ديابت نوع 1 دركشورهاي مختلف، متفاوت است. به گونه اي كه در اروپا و كشورهاي اسكانديناوي، نسبت به ساير كشورهاي كرانه مديترانه شيوع بيشتري را نشان ميدهند. همچنين در هر ناحيه جغرافيايي نيز از نظر سن و جنس تفاوت هايي بين كشورهاي آن ناحيه وجود دارد. علت اين تفاوت ها مشخص نيست ولي به نظر مي رسد كه عوامل ژنيتيكي وابسته به HLA-DR دركروموزوم 6 ونيز عوامل محيطي دراين تفاوت ها نقش عمده اي دارند. سالها تصور مي شد كه ديابت نوع  1 منحصر به كودكان و جوانان است، ولي بررسي هاي اپيدميولوژي نشان داد كه بيماري ممكن است درهر سني شروع شود و برحسب جنس و سن متغير است.

بيشتر بروز بيماري در هر دو جنس ما بين 11 تا 14 سالگي مي باشد كه باحد بالاي رشد در دوران بلوغ تقارن دارد ولي افزايش بروز در انگلستان بين سنين 4 تا 6 و در دانمارك و سوئد 7 تا 8 سالگي گزارش شده است كه با ورود كودكان به دوره هاي آمادگي و مدارس ابتداي مقارن است. در سنين 55 تا 65 سالگي نيز افزايش مختصري ديده شده است و شواهدي وجود دارد كه امكان دارد ديابت غيروابسته به انسولين (نوع 2) به  ميزان 1 تا 2% درسال بصورت نوع 1 (وابسته به انسولين) درآيد.

ديابت نوع 2:

ميزان شيوع اين نوع ديابت دركل جمعيت بين 1 تا 4% و در افرادي كه بالاي 40 سالگي هستند بين 5 تا 10% گزارش شده است. شيوع بيماري در افراد كمتر از 45 سال 6/0 و درافرادي كه بيش از 60 سال دارند، 3/8% مي باشد. شيوع بيماري دركشورهاي آسيايي، اسكيموها و سرخپوستان آلاسكا كمتر است. افزايش چشمگير شيوع بيماري دربعضي قبايل و جمعيت ها مانند سرخپوستان پيما و ساير سرخپوستان آمريكايي ساكن بعضي جزاير اقيانوس آرام وبومي هاي استراليايي رامربوط به پديده شهر نشيني مي دانند و براين باورند كه در اين افراد درنحوه زندگي كردنشان، درتمام ابعاد تغيير عمده اي رخ داده است. به عبارت ديگر، نوع تغذيه آنان كه قرن ها به طور مزمن باكمبود شديد كالري همراه مي بود، موجب ندرت چاقي و ديابت ميشود، ولي اينك باتغيير برنامه غذايي وكسب كالري به مقدار بسيار زياد چاقي در آنان بوفور ديده مي شود و بروز ديابت دربعضي قبايل، مانند سرخ پوستان پيما از 40% نيز بيشتر مي باشد. به هر حال شيوع بيماري درمناطق روستايي كمتر از مناطق شهري است.

پژوهش هاي قابل اطمينان درمورد ميزان بروز ديابت غيروابسته به انسولين اندك مي باشد. درهر صد هزار نفر از سرخپوستان پيما ميزان بروز بيماري درسال 650/2 نفر مي باشد كه در دنيا بالاترين رقم است و بتقريب 19 برابر بيماري در سفيد پوستان آمريكايي است (134 نفر در هر صد هزار نفردر سال).

سازمان جهاني بهداشت باتوجه به آمار و روند رو به تزايد در سراسر جهان، ديابت را به عنوان يك اپيدمي نهفته اعلام كرد و از سال 1993 تمام كشورهاي جهان را به مقابله بااين اپيدمي فراخواند. طبق آخرين گزارش سازمان جهاني بهداشت براساس مطالعه هاي اپيدميولوژي در 75 جامعه از 32 كشور عضو سازمان ملل متحد  كه درسال 1998 منتشر گرديد، جمعيت بالغ جهان (بالاي 20 سال) از سال 1995 تا 2025، 64% افزايش مي يابد و شيوع ديابت هم از 4%در سال 1995 به 4/5 % درسال 2025 خواهد رسيد و كل تعداد افراد مبتلا به ديابت 122% افزايش خواهد داشت. بدين معني كه از 135 ميلين نفر در سال 1995 به 300 ميليون نفر درسال 2025 خواهد رسيد. دراين افزايش سهم كشورهاي درحال پيشرفت بيشتر خواهد بود. به طوري كه كشورهاي پيشرفته شاهد 42% افزايش در تعداد افراد مبتلا به ديابت خواهند بود. يعني 51 ميليون به 72 ميليون خواهد رسيد، درحالي كه كشورهاي درحال پيشرفت 170% افزايش در ديابتي ها خواهند داشت؛ يعني 84 ميليون به 228 ميليون نفر ديابتي خواهد رسيد. بنابراين درسال 2025 بيش از 75% كل جمعيت ديابتي ها دركشورهاي درحال پيشرفت خواهدبود (درمقايسه با 62% درسال 1995) بااين حال شيوع دركشورهاي آفريقايي به علت پيشرفته نبودن رشد قابل توجهي نخواهد كرد. شيوع دركشورهاي خاورميانه مانندكشورهاي اروپايي و آمريكايي لاتين است و ماننداين كشور ها رشد قابل توجهي را نشان خواهد داد.

در سي سال آينده هندوستان چين و آمريكا همچنان بيشترين تعداد ديابتي ها را خواهند داشت و پاكستان و اندونزي كه به ترتيب رتبه هاي 8 و 7 رادارند به رتبه هاي 4و 5 مي رسند.

دركشورهاي پيشرفته درسي سال آينده تعداد افراد مبتلا به ديابت درگروه سني 20 تا 44 سال تفاوت عمده اي نخواهد كرد و درسنين بالا 64 سال افزايش قابل توجهي رانشان مي دهد ولي در كشورهاي درحال پيشرفت درهمه گروههاي سني بويژه درگروه سني 45 تا 64 ساله تعداد ديابتي ها بشدت افزايش مي يابد و از 40 ميليون به نزديك 120 ميليون نفر خواهد رسيد نسبت به مبتلايان به ديابت درشهر به روستا در 1995 معادل 5/1 است ولي در سال 2025 به 2/3 افزايش خواهد يافت. به طور خلاصه به نظر مي رسد درربع اول قرن 21، اپيدمي ديابت درجهان اتفاق خواهد افتاد و بيماري ديابت اهميت بهداشتي ودرماني بيشتري خواهد يافت. بنابراين پيشگيري و كنترل اين بيماري به عنوان يك اولويت اصلي و موروثي درهمه كشورها قلمداد مي شود.

بايد توجه داشت كه درصد شيوع اختلال تحمل گلوكز نيز بتقريب شبيه ديابت نوع 2 است. در جوامعي كه روش هاي زندگي سنتي و قديمي همراه با فعاليت زياد ومصرف غذاهاي كم انرژي متداول است، شيوع اختلال تحمل گلوكز كمتر مي باشد ولي در جوامعي كه بسرعت به طرف نوع زندگي غربي با كاهش فعاليت بدني و افزايش مصرف غذاهاي پرچرب و پرانرژي پيش مي روند درصد ا ختلال تحمل گلوكز افزايش قابل توجهي را نشان خواهد داد و شيوع آن بيشتر از شيوع ديابت خواهد شد.

بررسي هاي انجام شده در ايران :

تا قبل از دهه 70 شمسي پژوهش ها درمورد شيوع ديابت درايران بسيار معدود بود و بجز يكي بقيه منتشر نشده بودند. بررسي هاي مقدماتي همه گيري شناختي ديابت در ايران در سال هاي 1355 و 1356 توسط انستيتو علوم تغذيه و صنايع غذايي ايران انجام شد. و در سال 1358 دركتر اسماعيل بيگي نتايج بررسي در 000/63 نفر را منتشر نمودند.

جزئيات اين مطالعه ها دردسترس نست و در برخي موارد با روش شناختي (متدولوژي) متداول غربالگري كنوني همخواني ندارد. به هر حال، اين پژوهش افزايش ديابت دركارمندان درمقايسه با كارگران و نيز شيوع بالاي ديابت در مناطق حاشيه كوير رانشان ميدهد. شيوع ديابت در كارمندان درمقايسه با كارگران و نيز شيوع بالاي ديابت در مناطق حاشيه كوير رانشان مي دهد. شيوع ديابت در كودكان از 6/0 تا 5 در هزار و شيوع ديابت دربزرگسالان از 2 تا 10% گزارش شده بود. درسال 1369، درطرح سلامت معاونت پژوهشي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي نيز شيوع ديابت از طريق سوال درمورد تاريخچه بيماري در بيشتر روستاها بودو به نظر مي رسيد كه در بيشتر استان ها ابتلاي زنان بيشتر از مردان مي باشد. با توجه به روش بررسي و نحوه اجراي طرح سلامت ونيز اخذ اطلاعات توسط پرسشنامه و نبودشاخص اندازه گيري قندخون، ميزان هاي شيوع حاصله از اين بررسي قابل اعتماد نيست.

مطالعه هاي اپيدميولوژي اصولي از سال 1372 توسط مركز تحقيقات غدد دورن ريز و انستيتو تغذيه و صنايع غذايي كشور، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي، در اسلام شهر روي افراد مسن تر از 30 سال آغاز شدكه نمايانگر شيوع ديابت حدود 6/7% درزنان و 1/7 % درمردان واختلال تحمل گلوكز (IGT)  6/14% در زنان و 9/8% درمردان بود. نيمي از بيماران ديابتي از بيماري خود بي اطلاع بودند. همين پژوهشگران شيوع 3/7% ديابت و 2/7% اختلال تحمل گلوكز رادرافراد مسن تر از 30 سال روستاهاي استان تهران پيداكردند. مركز تحقيقات غدد درون ريز دانشگاه علوم پزشكي تهران نيز در ساكنان 30 سال به بالاي شهر تهران 2/7% ديابت و 2/8% اختلال تحمل گلوكز گزارش نمود. درشهر اصفهان شيوع ديابت در افراد مسن تر از 10 سال 4/1% گزارش شده است. ازمجموع بررسي هاي اپيدميولوژي در تهران، استان تهران و اصفهان 5/14% تا 5/22% از افراد بالاتر از 30 ساله ديابت و عدم تحمل گلوكز داشته اند بررسي ديگري در روستاهاي استان زنجان انجام شد كه نشانگر شيوع ديابت 3/4% واختلال تحمل گلوكز 3/2% بود.

درمطالعه اي در شهر تهران روي 128/2زن آبستن، شيوع 5/4% ديابت آبستني رانشان داد و درمطالعه اي در روستاهاي اطراف تهران، 7/12% زنان آبستن آزمون تحمل يك ساعته پس از مصرف 50 گرم گلوكز خوراكي، غيرطبيعي و قند سرم بالاي mmHg 140 رانشان دادند.

براساس مطالعه هاي اپيدميولوژي ذكر شده درايران جمعيت ديابتي ايران حدود 5/1 ميليون نفر تخمين زده مي شود و حدود 5/14 تا 5/22% از افراد بالاي 30 سال، عدم تحمل گلوكز دارند كه بتقريب يك چهارم آنها در آينده دچار ديابت آشكار خواهند شد. مابقي درحد اختلال تحمل گلوكز باقي مي مانند ولي از خطر عوارض عروق بزرگ ديابت در امان نخواهندماند.

درمجموع آمارگرداوري شده بدين معني است كه 20% جمعيت بالاي 30 سال (يك نفر از هر 5 نفر) درمعرض خطر ابتلا به ديابت قرار دارند و 5/4% زنان آبستن هم دچار ديابت آبستن و درمعرض خطر عوارض مادري و جنيني هستند.

مشكل اصلي در ابتلا به ديابت و اختلال تحمل گلوكز عوارض متعدد جدي و ناتوان كننده و هزينه حاصل از اين بيماري هاي مزمن است . اختلال هاي بينايي، كليوي، عروقي وعصبي منجر به نابينايي، نارسايي شديد كليوي و نيازمند دياليز، سكته قلبي و مغزي قطع عضو و مي شوند. مطالعه اي در مركز تحقيقات ديابت اصفهان روي 000/4 بيمار ديابتي نوع 2 شيوع عوارض ديابت را بصورت ذيل نشان داد. بيماري ايسكميك قلبي 34% پرفشاري خون 50% نارسايي قلبي 12% رتينوپاتي 44% كاتاراكت 5% كلسترول بالاي خون 37% تري گليسريد بالاي خون 37% و 38% عامل قطع پاي غريرتروماتيك ديابت بوده و 27% افراد مبتلا به سكته مغزي و 15% افراد دچار سكته قلبي و 15% افراد دچار سكته قلبي و 15% افراد دياليزي، ديابتي بوده اند. متوسط سن ديابتي ها درهنگام مرگ در ديابت نوع 1، 36 سال و در ديابت نوع 2، 60 سال بوده است.

هزينه  هاي مستقيم و غيرمستقيم ديابت در مقايسه با ساير بيماري ها بسيار زياد است . درايران بررسي مدوني در ارزيابي هزينه هاي مرتبط با بيماري ديابت در زمينه هاي مختلف صورت نگرفته است، ولي درمطالعه اي كه توسط انجمن ديابت آمريكا (ADA) انجام شده است. باوجودافزايش كمي در تعداد بيماران ديابتي درآمريكا بين سالهاي 1987 تا 1992 (8/6 ميليون به 2/7 ميليون نفر) هزينه هاي كلي ديابت (مستقيم و غيرمستقيم) از 21 ميليارد به 92 ميليارد دلار در سال رسيده است. يكي از عوامل اصلي هزينه هاي مستقيم (بيش از 80%) هزينه بستري شدن دربيمارستان دراثر شرايط وابسته به درمان عوارض مزمن بوده است.

اجراي اقدام هاي پيشگيري از بروز ديابت وعوارض آن، ميتوانددر كاهش بار هزينه ها بسيار كمك كننده باشد. به طوري كه در بررسي هاي انجام شده درآمريكا توانسته اند در زمينه كنترل رتينوپاتي ديابتي كه علت اصلي كوري در آن كشور است، از طريق جلوگيري يا به تعويق انداختن بروز كوري، به ازاي هربيمار حدود 10 دلار و سالانه 60 ميليون تا 1000 ميليون (يك ميليارد) دلار صرفه جويي كنند.

ج)روش هاي پيشگيري و كنترل بيماري قند

1-پيشگيري اوليه :

از آنجا كه علت يا عللي كه باعث ايجاد بيماري قندمي شود، بروشني شناخته نشده اند، روش پيشگيري خاصي مانند مايه كوبي و درمورد اين بيماري ابداع نشده است. در ديابت نوع 1 براي كساني كه از نظر ژنتيكي (HLA) جهت ابتلاي به بيماري قند مستعد هستند، به منظور پيشگيري از  ابتلا به عامل ويروسي و يا عوامل محيطي ديگر راهبرد خاصي ارايه نشده و يا اگر پيشنهادهايي شده است، درحال حاضر قابل اجرا نيست. تعداد ويروس هايي كه ممكن است درشخص مستعد روند بيماري را آغاز نمايند زياد است و نحوه پيشگيري از ابتلاي بسياري از آنها به خوبي شناخته نشده است. همچنين روش هايي كه براي تغيير درسيستم ايمني بدن پيشنهاد شده  (مانند تزريق BCG) و در شروع بيماري به مرحله اجرا گذاشته شده اند، موفقيت يكسان و اميدوار كننده اي را گزارش ننموده اند.

پيشگيري از بروز بيماري قند نوع 2 اگر چه به طور قاطع امكان پذيرنيست، ولي توصيه هايي كه در اين زمينه شده است تاحدودي راهگشا مي باشد. براي پيشگيري در زمينه ژنتيك بيماري، از نظر علمي هنوز پيشرفت هايي حاصل نشده است و بنابراين پيشگيري از بروز شدت بيماري، با توجه مخصوص به دو عامل عمده تشديد كننده بيماري (چاقي و كاهش فعاليت بدني) منحصر مي شود. همان گونه كه در بحث اپيدميولوژي بيماري آمد، افزايش بروز بيماري درافراد فربه، جوامعي كه كالري زياد مصرف مي كنند و افراد شهر نشين، درمقايسه با روستانشينان ونيز در اشخاصي كه فعاليت بدني كمتري  دارند با توجه خاص به جلوگيري از چاقي، فعاليت بدني مناسب و  درنظر گرفتن ويژگي هاي تغذيه اي كه درجدول 4 آمده است در پيشگيري از بروز علايم بيماري و يا تشديد آن موثر مي باشد.

2-پيشگيري ثانويه :

سال هاي متمادي عقيده بيشتر دانشمندان بر آن بود كه كنترل قند سبب كاهش بروز عوارض مزمن بيماري قند نمي شود، زيرا بسياري از بيماران ديابتي كه براي سال ها قند طبيعي ندارند به هيچ يك از عوارض دچار نمي شوند؛ ونيز عوارض ديابت ممكن است در فردي كه ديابت او به تازگي تشخيص داده شده، يادر كل دچار هيپرگليسمي نيست، بندرت بروز كند. ولي در سال هاي اخير شواهدي قوي ارايه شده است حاكي از آنكه تغيير هاي متابوليك ممكن است سبب بروز عوارض ديابت شوند. اگرپيوند كليه از افراد سالمي- كه خود و خانواده شان ديابت ندارند به افراد ديابتي صورت گيرد، امكان دارد سه تا پنج سال پس ازپيوند سبب بروز ضايعه هاي كليوي خاص ديابتي شود. حال آنكه اين ضايعه ها دركليه بيماري ديابتي كه بيماري او با پيوند لوزالمعده قبل از پيوند كليه كنترل شده باشد، بروز نمي‌كند. همچنين گزارش شده است چنانچه كليه هايي كه ضايعه هاي ديابتي دارند، به افراد سالم پيوند شوند سبب بازگشت بعضي از ضايعه ها مي شوند. كنترل دقيق باپمپ هاي انسولين نيز سبب كاهش ميكروالبينوري، بهبود هدايت عصبي حركتي، كاهش ليپوپروتئين هاي سرم و كاهش نشت مويرگي ماده فلوئورساني از رتين و نيز كم شدن ضخامت مامبران بازال در ماهيچه ها شده است، ولي اين تغييرها اندك بوده، اهميت زيست شناختي آنها زير سوال است. به هر حال، با اطمينان نمي توان اظهار نمود كه كنترل دقيق قند خون مانع از بروز عوارض مزمن مي شود ويا عوارض موجود را ترميم مي كند. بخصوص كه پيشرفت رتينوپاتي دربيماران ديابتي، حتي پس از پيوند موفقيت آميز لوزالمعده ديده مي شود. ازمهمترين مطالعه ها دراين زمينه مي توان مطالعه DCCT و SDIS  رانام برد. اين دو بررسي روي ديابت نوع 1 انجام گرفت و نشان داد با كاهش و كنترل قند خون، ظهور عوارض ميكروواسكولار كاهش مي يابد و يا به تآخير مي‌افتد (35 تا 75%) درضمن ارتباط قوي بين خطر پيشرفت عوارض و قند خون در طي زمان مشهود بود. از ميان مطالعه هاي آينده نگر كه شامل بيماران ديابت نوع 2 مي شود يكي بررسي WESDR است كه بروشني نشان مي دهد، در هر دو نوع ديابت 1 و 2 كنترل قند خون سبب بروز كمتر عوارض چشمي گردد و در آنها كه عوارض دارند، سبب آهسته شدن پيشرفت آن شده است. درواقع سطح هيپرگليسمي به عنوان عامل مشخص كننده پيشرفت رتينوپاتي ديابتي مهمتر از نوع ديابت بوده است.

بزرگترين مطالعه آينده نگر روي ديابت نوع UKPDS است كه در 23 مركز در انگلستان انجام شده است. 209/4 بيمار ديابتي نوع 2 براي مدت بيش از 11 سال تحت نظر قرار گرفته اند. به طور خلاصه تاكنون نتايج حاصل از مطالعه UKPDS بصورت زير است:

1)  كاهش قند خون با درمان شديد و دستيابي به HbAIe=%7 درمقايسه بادرمان رسمي و رسيدن به HbAIe=%7/9 دربيماران ديابتي نوع 2، باعث كاهش خطر رتينوپاتي، نفروپاتي و به احتمالي نوروپاتي مي گردد. در مجموع دراين مطالعه عوارض ميكروواسكولر ديابت تا 25% كاهش نشان مي دهد.

2)  ارتباط پيوسته اي بين خطر بروز عوارض ميكروواسكلولر وشدت هيپرگليسمي وجود دارد، به طوري كه 1% كاهش در HbAIC براي مثال از 9% به 8% با 25% كاهش در خطر اين عوارض همراه است.

3)  خطر عوارض را مي توان حتي درمحدوده هيپرگليسمي باحفظ كمتر از 8% به طور قابل توجهي كاهش داد. آستانه اي از گليسمي بالاتر ازغلظت هاي طبيعي (HbAIC  كمتر از 2/6% براي هيچ يك از عوارض ميكروواسكولر مشخص نشده است.

4)  كاهش قند خون اثر قابل توجهي در عوارض قلبي-عروقي نداشت. 16% كاهش در خطر انفاركتوس ميوكارد كشنده و غيركشنده و مرگ ناگهاني مشاهده گرديد، ولي از نظر آماري معني دار نبود.

5)  ارتباط پيوسته اي بين خطر بروز عوارض قلبي- عروقي و شدت هيپرگليسمي وجود داشته است، به طوري كه براي 1% كاهش در HbAIC (از 9% به 8%) 25% كاهش درمرگ ناشي از ديابت، 7% كاهش در مرگ از همه علت ها و 10% كاهش در مجموع سكته هاي قلبي منجر به مرگ و بدون مرگ مشاهده شده است. دراينجا نيز هيچ گونه آستانه گليسمي بالاتر از نرمال براي بروز اين عوارض وجود نداشت.

6)     عوارض هيپوگليسمي عمده، به بيشترين ميزان (3/2% درسال) دربيماران تحت درمان با انسولين ديده شد.

7)  كاهش فشارخون شرياني (متوسط mmHg 82/144) به طور قابل توجهي از بروز سكته مغزي،مرگ ناشي از ديابت،نارسايي قلبي، عوارض ميكروواسكولر و كاهش بينابيني مي كاهد.

8)  ارتباط پيوسته اي بين خطر تمام پيامدهاي فوق و فشار خون سيستولي وجود دارد. شواهدي مبني بر وجود آستانه فشار خون سيستول بالاتر از mmHg 130 بر بروز اين عوارض وجود ندارد.

نتايج بررسي UKPDS و برخي از بررسي هاي عمده اي كه هم اكنون درجريان هستند، مي تواند راهنمايي هاي ارزنده اي را درمراقبت از بيماران ديابت نوع 2 درسال هاي آينده نشان دهد.

د) طرح كشوري پيشگيري و كنترل بيماري ديابت

اقدام هايي كه تاكنون براي كنترل بيماري قند در كشور ما انجام شده است، محدود، نارسا و بيشتر به درمانگاه هاي تشخيصي، درماني و آموزشي- آن هم در سطح محدود-منحصر بوده است. درسال 1375 پس از يك بررسي جامع، طرح كشوري پيشگيري و كنترل بيماري ديابت جهت ادغام در نظام شبكه هاي بهداشتي درماني طراحي شد.

هدف از اجراي طرح كشوري پيشگيري و كنترل بيماري ديابت، مبارزه اين معضل جهاني درقالب اقدام هاي پيشگيري اوليه، ثانويه و ثالثيه است كه بصورت غربالگري افراد درمعرض خطر براي ابتلا به ديابت وع 2 و شناسايي بيماران انجام مي گيرد. اساس اين مبارزه برپايه آموزش است. آموزش تمام جامعه، بيماران و خانواده آنها و كاركنان نظام بهداشتي درماني.

لزوم غربالگري افراد درمعرض خطر براي ابتلا به ديابت نوع 2 بدين سبب است كه اين نوع ديابت شيوع بيشتري دارد (90 تا 95% موارد ديابت) و درضمن بتدريج پيشرفت مي ند و اين بيماران درعين وجود بيماري، بي علامت هستند و يا فاقد علايم شديدي ميباشند- كه موجب مراجعه به مركز درماني شود. درنتيجه در بسياري از موارد، بيماري تشخيص داده نمي شود . طبق مطالعه هاي عملي، حتي دركشورهاي داراي نظام پيشرفته مراقبت هاي بهداشتي، 50% افراد مبتلا به ديابت از بيماري خود اطلاع ندارند؛ يعني درمقابل هر فرد ديابتي كه از بيماري خود آگاه است، فرد ديابتي ديگري وجود دارد كه بيماريش تشخيص داده نشده است. درحالي كه در دوران بي علامتي، اختلال متابوليك ناشي از بالا بودن گلوكز پلاسما وجود دارد و اين افراد همچنان درمعرض خطر عوارض ماكروميكروواسكولار ديابت قرار دارند و به طور معمول زماني متوجه وجود بيماري مي شوند كه دچار عوارض ناتوان كننده مزمن ديابت نظري پاي ديابتي، گانگرن پا، سكته مغزي يا قلبي، نارسايي كليه و يا كوري شده اند، درصورتي كه با شناسايي بموقع اين بيماران از طريق غربالگري افراد درمعرض خطر ودرمان بموقع و صحيح ميتوان از بروز اين عوارض جلوگيري كرد يا آنها را به تعويق انداخت.

اهداف طرح كشوري پيشگيري و كنترل بيماري ديابت :

هدف كلي:پيشگيري و كنترل بيماري ديابت و عوارض ناشي از آن است.

اهداف اختصاصي:

1)پيشگيري اوليه:

1-1)        كاهش بروز و شيوع ديابت نوع 2

1-2)        كاهش بروز و شيوع عوامل خطر ابتلا به ديابت نوع 2 (چاقي، عدم فعاليت بدني، تغذيه نامناسب) .

راهبردهاي رسيدن به اين اهداف شامل اين موارد است: تغيير واصلاح شيوه زندگي تمام جامعه و افراد در معرض خطر؛ كنترل و كاهش عوامل خطر؛ شناسايي افراد درمعرض خطر؛ پيگيري و مراقبت افراد در معرض خطر؛ افزايش آگاهي و درك نسبت به عوامل مستعد كننده ابتلا به ديابت و زيان هاي آنها و نحوه پيشگيري و كنترل آن عوامل (درجامعه افراد در معرض خطرو كاركنان بهداشتي - درماني).


2)پيشگيري ثانويه :

پيشگيري كاهش و تآخير دربروز عوارض كوتاه و دراز مدت ديابت، يعني تغيير درسير طبيعي بيماري و كند وتوقف پيشرفت بيماري.

راهبردهاي بكار گرفته شده در رسيدن به اين هدف شامل موارد زير است: تشخيص زودرس بيماري توسط غربالگري افراد در معرض خطر وزنان ابستن و شناسايي بيماران مبتلا به ديابت نوع 2؛ مراقبت و درمان سريع و مناسب بيماران شناسايي شده به منظور كنترل بيماري و جلوگيري از پيشرفت آن؛ افزايش آگاهي از بيماري ديابت و عوارض آن ونحوه كنترل بيماري و پيشگيري ازعوارض؛ درمان وهدف درمان ديابت و همچنين عوامل خطر بيماري هاي قلبي عروقي و زيان آنها و نحوه كنترل و پيشگيري از عوارض؛ درمان و هدف درمان ديابت و همچنين عوامل خطر بيماري هاي قلبي-عروقي و زيان آنها و نحوه كنترل و پيشگيري اين عوامل (شامل: مصرف دخانيات، فشارخون بالا، چربي خون بالا، تحرك بدني كم وچاقي) درجامعه بيماران ديابتي و خانواده هاي آنها و كاركنان بهداشتي -درماني.

3)پيشگيري ثالثيه :

كاهش و تأخير درتشديد معلوليت و ناتواني ها و مرگ حاصل از عوارض ديابت و كاهش سال هاي از دست رفته عمر افراد مبتلا به ديابت./

راهبردهاي بكار گرفته شده در رسيدن به هدف فوق شامل اين موارد است؛ غربالگري مبتلايان به ديابت نوع 2 از نظر تشخيص زودرس و به موقع عوارض چشمي، كليوي، عصبي، قلبي عروقي و شناسايي عوارض فوق درمراحل اوليه ؛ درمان به موقع بيمار و پيگيري ومراقبت مستمر بيماران .

بازده نهايي طرح پيشگيري وكنترل بيماري ديابت:

        §كاهش هزينه هاي اقتصادي ناشي از بيماري ديابت و عوارآن.

        §كاهش ناتواني هاي حاصل از بيماري ديابت و عوارض آن.

        §كاهش مرگ ناشي از بيماري ديابت و عوارض آ“.

        §افزايش طول عمر مفيد بيماران ديابتي.

دراين طرح چهار سطح كنترل و مراقبت درنظر گرفته شده است. درسطح اول باكمك بهورز، كاردان و رابط بهداشتي درخانه هاي بهداشت روستايي و پايگاه هاي بهداشت شهري، افراد درمعرض خطر شناسايي مي شوند و به سطح دوم (مراكز بهداشتي- درماني شهري و روستايي ياتيم ديابت) جهت انجام آزمون غربالگري و تشخيص وجود بيماري توسط پزشك عمومي، ارجاع مي گردند. بيماران پس از شناسايي دراين سطح طبق راهبردهاي تعيين شده درمان وپيگيري مي‌شوند. موارد غير قابل كنترل و يا داراي عوارض ونيز مواردي ديگر براي غربالگري عوارض به سطح سوم (واحد ديابت) كه در بيمارستان شهرستان واقع است، ارجاع مي شوند تا از كمك هاي پزشك فوق تخصص غدد و متخصص داخلي و پرستار آموزش دهنده و كارشناس تغذيه بهره مند گردند. افراد نيازمند به اقدام هاي تشخيصي و درماني فوق تخصصي عوارض كه در شهرستان موجودنيست از سطح سوم (واحد ديابت) به سطح چهارم (مركز ديابت) كه در بيمارستان هاي دانشگاهي مركز استان قرار دارند، فرستاده مي شوند در سطح چهارم نيز يك پزشك فوق تخصص غدد يا متخصص داخلي، يك پرستار آموزش دهنده تمام وقت ويك كارشناس تغذيه مشغول كار هستند. درتمام سطوح فوق آموزش ركن اصلي مراقبت است ه به تمام جامعه، افراد در معرض خطر، بيماران و خانواده آنها و پرسنل بهداشتي درماني خواهد شد.

جدول 8) ويژگي هاي افراد درمعرض خطر ابتلا به ديابت و واجدان شرايط غربالگري ديابت نوع 2 درطرح كشوري پيشگيري وكنترل بيماري ديابت

افراد درمعرض خطر ابتلا به ديابت

الف) كليه زنان و مردان بالاي 30سال داراي يكي از ويژگي هاي زير:

1)     چاقي (BMI>30)

2)     سابقه ديابت درخانواده درجه يك (پدر-مادر برادر و خواهر)

3)     داشتن حداقل دو علامت از علايم ديابت

4)     فشارخون مساوي يا بيشتر از 90/140 ميلي متر جيوه

ب) كليه زنان داراي يكي از سوابق زير:

1)     دوبار يابيشتر سقط خودبخودي و بدون علت مشخص

2)     مرده زايي

3)     تولد نوزاد با وزن زياد (بزرگتر يامساوي 4 كيلوگرم)

4)     ديابت آبستني

ج)كليه زنان باردار:

1)     درهفته 28 تا 48 آبستني

2)     زنان درمعرض خطر (شامل بند الف و ب) درابتداي تشخيص بارداري

 

گفتاردوم

«چاقي»

پروين ميرميران دكتر فريدون عزيزي

الف)مقدمه و معرفي بيماري

چاقي بيماري مزمني است كه شايعترين اختلال متابوليسم چربي در انسان است. اگرچه درمجسمه سنگي مربوط به اوايل عصر حجر، حدود ده هزار سال پيش نيز چاقي وجود داشته است، ولي پس از دو جنگ جهاني كه نيمه اول قرن بيستم ميلادي روي داد و فقر وسوء تغذيه را به دنبال داشت، شيوع آن بيشتر شد. بهدنبال صنعتي شدن و زندگي ماشيني در بسياري از جوامع پيشرفته، به تدريج اضافه وزن و چاقي از معضل هاي اصل بهداشتي درماني كشور ها قلمداد شد. شواهد موجود نشان مي دهد كه اين عارضه بسرعت در جوامع درحال پيشرفت با افزايش دريافت انرژي و كمي تحرك، بويژه در شهرنشين ها، درحال افزايش است.


1-تعريف و اهميت بهداشتي:

افزايش وزن و چربي بدن را كه در اثر عوامل محيطي و مساعد بودن ساختمان ژنتيك فرد ايجاد مي شود، چاقي مي گويند. افزايش وزن بدن و چاقي را مي توان با  استفاده از جدول هاي قد و وزن كه براي گروه هاي با جثه هاي كوچك، متوسط و بزرگ تهيه شده اند، مشخص نمود ولي معياري كه امروزه به طور وسيع براي تعريف چاقي به كار مي رود «نمايه توده بدني» است. اين معيار از تقسيم وزن (كيلوگرم) به مجذور قد(متر مربع) حاصل مي شود.

وزن اضافي به نمايه توده بدن بين 25 و 9/29 كيلوگرم برمتر مربع و چاقي به BMI>30 اطلاق مي شود نمايه توده بدن مساوي 30 اين را مي دهد را كه در فردي كه 180 سانتي متر قد و 100 كيلوگرم وزن دارد و نيز در فردي كه 165 سانتيمتر قد و 85 كيلوگرم وزن دارد حدود 14 كيلوگرم وزن دارد حدود 14 كيلوگرم اضافه وزن (بيشتر از حد طبيعي) وجود دارد. BMI مطلوب بين 20 تا 9/24 است. (جدول 1)

روش هاي متعدد براي تخمين چربي بدن و توزيع آن وجود دارند كه در ميان آنها اندازه گيري ضخامت پوست تعيين محيط قسمت هاي مختلف بدن و اولتراسوند داراي دقت كم يا متوسط هستند و روش هاي ديگر مانند اندازه گيري چگالي بدن، استفاده از آب سنگين، اندازه گيري پتاسيم بدن به كمك پتاسيم نشاندار، تعيين هدايت الكتريكي بدن، انتشار گازهاي محلول در چربي، Absorptionmetry، سي تي اسكن، MRI و روش فعال كردن نوترون، دقيق ولي انجام آن ها دشوار و پرخرج است.

جدول 1) طبقه بندي نمايه توده بدني طبيعي و غيرطبيعي

وضعيت

نمايه توده بدن

(كيلوگرم برمتر مربع)

رتبه چاقي

كم وزن

طبيعي

وزن اضافي

چاق

 

چاقي مفرط

5/18<

9/24 5/18

9/29-25

9/34-0/30

0/35-9/39

40\"\"

 

 

 

يك

دو

سه

چربي بدن در هر دو جنس مردو زن با افزايش سن بيشتر مي شود. دريك مرد جوان با وزن مناسب، چربي 20% وزن بدن را تشكيل مي دهد، ولي درافراد مسن با وزن مناسب به بيشتر از 25% مي رسد و در زنان بتدريج تا بيشتر از 35% بالامي رود. در بزرگسالان ميزان چربي زنان بيشتر از مردان است. اهميت بهداشتي چاقي، همراه بودن آن با بيماري هايي است كه مرگ ومير يا معلوليت زيادي دارند.

چاقي به طور مشخص خطر ابتلا به پرفشاري خون، اختلال هاي چربي، ديابت نوع 2، بيماري قلبي-عروقي، سكته مغزي، بيماري كيسه صفرا، استئوآرتريت، آپنه خواب و بيماري ها تنفسي، سرطان هاي آندومتر، پستان، پروستات و كلولون را افزايش مي دهد. بيماران چاق با مشكل هاي اجتماعي و نيز كنار گذاشته شدن در امور و مشاغل روبرو هستند. چاقي يك مشكل عمده بهداشتي-درماني است و در آمريكا دومين علت مرگ قابل پيشگيري شناخته شده است.

2-عوامل سبب شناختي:

پاتوژنز بيماري افزايش وزن ممكن است ثانوي به بيماري هايي مانند ضايعه هاي هيپوتالاموس، كوشينگ و كم كالري تيروئيد باشد و يا پس از مصرف برخي داروها مانند فنوتيازن ها، داروهاي ضد افسردگي، ضد صرع واستروئيد ها ايجاد شوند. درنوع اوليه چاقي به دونوع هيپرپلاستيك و هيپرترونيك تقسيم مي شود. نوع هيپرپلاستيك از ابتداي زندگي وجود دارد، چاقي هميشگي است، توزيع چربي محيطي و افزايش تعداد و اندازه ها ياخته ها وجود دارد. نوع هيپرترونيك بيشتر در بزرگسالان ديده مي‌شود، چاقي مركزي است و فقط افزايش اندازه ياخته ها ديده مي شود. در پاتوژنز ايجاد چاقي مجموعه اي از عوامل زير دخالت دارند.

الف) استعداد ژنيكي:عوامل ژنتيك ممكن است در پاتوژنز چاقي دخالت داشته باشند يا توسعه و افزايش آن را تسهيل نمايند. اشكال مختلف چاقي دربيماري هايي كه عامل ژنتيك در آنها نقش اصلي را دارد، مانند سندروم هاي پرادرويلي، لورنس مون بيدل، كوهن و كارپنتر ديده مي شود. به نظر مي رسد بين 30 تا 50% از كل ذخيره هاي چربي توسط عوامل ژنتيكي مشخص شده است.

ب) لپتين: اين هورمون پروتئيني توسط سلول هاي چربي ساخته مي شود. در افراد چاق MRNA ليپتين در سلول هاي چربي و سطح آن در سرم افزايش مي‌يابد. تجربه هاي حيواني (و انساني محدود) نشان داده است كه درمان با ليپتين سبب كاهش مصرف مصرف غذا و چربي بدن مي شود.

ج) عوامل محيطي :اين عوامل با استعداد ژنيتيكي در پاتوژنز چاقي به طور مشترك عمل مي كنند.از اين ميان مي توان آسيب هاي هيپوتالاموس در اثر ضربه، ترمور يا عمل جراحي را ذكر كرد. اين ضايعه ها درمنطقه ventromedial , paraventricular هيپوتالاموس سبب بروز چاقي مي شود. اثر اين پديده پرخوري و اختلال در سيستم اعصاب خودكار (اتونوم) مي باشد كه سبب افزايش فعاليت پاراسمپاتيك و كاهش فعاليت سمپاتيك مي گردد. ماده اي كه سبب تحريك خوردن غذا مي شود به نام نوروپپتيد Y نامگذاري شده است.

د)مصرف غذا و پديده اكسيداسيون: براي اينكه ذخيره چربي بدن به اندازه طبيعي باشد بايد مواد معدني دربدن به همان نسبتي كه درمواد غذايي وجود دارند، اكسيده شوند هنگامي كه غذايي با چربي زياد مصرف مي شود براي اينكه ذخيره هاي كربوهيدرات نگهداشته شود، اكسيداسيون كربوهيدارت ها كاهش مي يابد. اين پديده سبب افزايش اكسيداسيون چربي مي شود تا مواد مغذي لازم را در درسترس قرار دهد. درنتيجه ضريب تنفسي كاهش مي يابد. اگر بدن نتواند اكسيداسيون كربوهيدرات را كاهش دهد، سازو كار (مكانيسم) جبراي آن افزايش مصرف غذا است تا كربوهيدارت مورد نياز بدن را تأمين نمايد، اين امر با افزايش ذخيره چربي همراه است كه تا هنگامي كه اكسيداسيون اسيدهاي چرب افزايش يابد، ادامه مي يابد.

براي حفظ وزن بدن، افراد چاق بايد مواد غذايي بيشتري را مصرف كنند تا انرژي لازم را دريافت نمايند. مطالعه ها نشان داده اند كه افراد چاق هميشه ميزان غذاي مصرفي خود را كمتر گزارش مي كنند. بنابراين، شرح حال درمورد مصرف غذاي افراد چاق از اعتبار كافي برخوردار نيست. پيشنهاد مي شود كه انرژي مصرفي فرد، با وزن او ضربدر عدد 10 تخمين زده شود.

ب) اپيدميولوژي توصيفي و رويداد بيماري

شيوع چاقي:

شيوع چاقي در دنيا رو به افزايش است. بررسي هاي مركز ملي آمار بهداشتي (آمريكا) طي 30 سال نشان ميدهد كه درصد افزايش وزن در مردان از 8/22% به 7/31% ودر زنان از 7/25% به 9/34% افزايش يافته و بيشتر افزايش، بتقريب 30% در دهه 80 بوده است.

97 ميليون (55%) ازجمعيت آمريكا مبتلا به چاقي هستند. اين افراد درمعرض خطر ابتلا به پرفشاري خون، بيماري هاي ناشي از چربيها، ديابت نوع 2، بيماري عروقي قلب، سكته مغزي، بيماري كيسه صفرا، استئوآرتريت، آپنه خواب و اختلال هاي تنفسي و برخي از انواع سرطان ها قرار دارند. هزنيه هاي پزشكي مربوط به بيماري هاي كه در ارتباط با چاقي هستند، صد ميليارد دلار درسال تخمين زده شده است. تعداد افراد با وزن اضافي و افراد چاق از سال 1960 درهر دو جنس افزايش يافته، حدود 9/54% افراد 20 سال يابيشتر در ايالات متحده دراين گروه جايگزين شده اند.از سال 1960 تا 1994 شيوع چاقي (BMI\"\") از 23% به 5/22% افزايش يافت و اين افزايش بيشتر در دهه 90 بود. مطالعه هاي مشابهي نيز در مورد افزايش چاقي از اروپا گزارش شده است و سازمان جهاني بهداشت آپيدمي آن را در نيا يادآوري كرده است. علل مختلفي ممكن است براي اين افزايش وجود داشته باشد. براي مثال وقتي كه افراد برچسب هاي غذايي را مي خوانند، به كلمه هايي مانند كم چربي و سالم بيشتر توجه مي كنند ولي به ميزان كالري توجه ندارند. همچنين بسياري از افراد خارج از منزل غذا مي خورند و مقدار غذاها در رستوران ها افزايش يافته است. نكته مهم ديگر كاهش فعاليت بدني است كه درنتيجه، افراد با اينكه فعاليت كمي دارند، كالري زيادي مصرف مي كنند.

مطالعه هاي ايران :

مطالعه هاي اخير در كشور ما نيز نشان داده اند كه افزايش وزن و چاقي در جوامع شهري و روستايي ايران از شيوع بالايي برخوردار است. در افراد 30سال به بالا، درنواحي شهرنشيني اين عارضه تا 82% در روستاييان تهران تا 72% و در ورستاهاي دورافتاده كه هنوز عامل شهر نشيني نفوذ زيادي ندارد، تا 44% افراد افزايش وزن دارند و يا مبتلا به چاقي هستند. مراقبت از افرادي كه اضافه وزن دارند و يا چاق هستند شامل دو مرحله است : ارزيابي و درمان. ارزيابي به معناي تعيين درجه افزايش وزن و عوامل خطر است. درمان شامل كاهش وزن بدن و نيز كنترل عوامل خطر همراه مي باشد.

ارزيابي:وقتي بيماري را براي عوامل خطر بررسي مي كنيد كه آيا لازم است براي او درمان و مراقبت جهت كاهش وزن انجام شود، بايد نمايه توده بدن، اندازه دور كمر و وضعيت خطر در بيمار را در نظر بگيريد. همچنين انگيزه بيمار براي كاهش وزن را نيز مشخص كنيد.

نمايه توده بدني: نمايه توده بدني كه ارتباط وزن با قد را نشان ميدهد ميزان چربي بدن ارتباط معني داري دارد. تعيين BMI براي ارزيابي اضافه وزن و نيز پايش تغييرهاي وزن بدن لازم است؛ بعلاوه اندازه گيري وزن بدن به تنهايي مي تواند براي پايش تأثير درمان كاهش وزن به كار رود. BMI وزن بدن را را در ارتباط با قدنشان مي دهد و در افراد بالغ به شدت با ميزان چربي بدن ارتباط دارد. براساس اين رهنمودها نمايه توده بدن مساوي 30 حدود 14 كيلوگرم اضافه وزن دارد، براي فرديكه 165 سانتي متر قد دارد، مساوي 85 كيلوگرم وزن مي باشد. البته بايد توجه كرد كه بندرت افرادي توده ماهيچه اي زيادي دارند، ممكن است BMI بالايي را بدون بيماري هاي وابسته به چاقي داشته باشند. توصيه مي شود درافرادي كه وزن طبيعي دارند هر دوسال يك بار BMI آنان تعيين شود. طبقه بندي BMI طبيعي و غيرطبيعي در جدول (2) ديده مي شود.

اندازه دوركمر:وجود زيادي چربي در شكم كه با چربي تمام بدن غير متناسب مي باشد يك پيش بيني كننده مستقل براي عوامل خطر وعوارض است. اندازه دور كمر باميزان چربي شكم ارتباط مستقيم دارد و شاخص قابل قبولي براي ارزيابي ميزان چربي شكم بيمار قبل و هنگام درمان براي كاهش وزن مي باشد. افزايش دور كمر در مردان بيش از 102 سانتي متر و در زنان بيش از 88 سانتي متر غيرطبيعي است. اين مقادير براي كساني كه  \"\" دارند، استفاده نمي شود. به پزشكان توصيه شده است كه دور كمر را اندازه گيري كنند. اين شاخص با چربي شكمي به طور مستقيم در ارتباط است. زيرا چربي شكمي يك عامل پيشگويي مستقل براي خطر بيماري است. اندازه دور كمر بالاي 102 سانتي متر در مردان و 88 سانتي متر در زنان براي افرادي كه نمايه توده بدن بين 25 تا 9/34 دارند، با افزايش خطر همراه است.

وضعيت خطر :

براي اينكه وضعيت خطر در بيماري مشخص شود بايد شرايط زير بررسي گردد:

بيماري ها:بيماري قلبي-عروقي ساير بيماري هاي آتروسكلروزي، ديابت نوع 2 و آپنه خواب. اين بيماران داراي خطر بسيار زياد براي عوارض و مرگ ومير بيماري هستند.

ساير بيماري هاي همراه با چاقي:بيماري هاي دستگاه توليد مثل زن، استئوآرتري، سنگ كسيه صفرا و عوارض آن، و بي اختياري اداري-استرسي.

عوامل خطري بيماري قلبي-عروقي:سيگار كشيدن؛ پرفشاري خون (فشارخون سيستولي مساوي يا بالاتر از 140 و دياستولي مساوي يابالاتر از 90 ميلي متر جيوه، يا بيماري كه داروي ضد فشار خون مصرف مي كند)؛ افزايش LDL (بزرگتر يا مساوي 160 ميلي گرم در دسي ليتر)؛ كاهش LDL (كوچكتر يامساوي 35 ميلي گرم در دسي ليتر)؛ اختلال گلوكز ناشتا؛ انفاركتوس ميوكارد يا مرگ ناگهاني و 55 سال يا كمتر در پدر افراد مذكور از بستگان درجه اول، و يا در 65 سالگي يا  كمتر در مادر و ساير زنان از بستگان درجه اول وسن بزرگتر يا مساوي 45 سال در مرد و بزرگتر يا مساوي 55 درزنان يازن يائسه . چنانچه بيماري داراي سه عامل خطر باشد ، درخطر بالاي مطلق مي باشد؛ اين بيماران براي كاهش عوامل خطر به مراقبت هاي باليني نياز دارند. بيماراني كه داراي افزايش وزن يا چاقي هستند، در بيشتر موارد ساير عوامل خطر و بيماري قلبي-عروقي را دارند.

سايرعوامل خطر:عدم تحرك بدن و افزايش تري گليسيريد سرم (بشتر از 200 ميلي گرم در دسي ليتر) اگر موجودباشند، احتمال خطر مطلق در بيماري حتي بالاتر از عوامل خطري مي باشد كه در او تخمين زده شده است. ميزان خطر اين دو عامل مشخص شده است ولي اگر وجود داشته باشند، نياز به كاهش وزن در بيماران چاق را افزايش مي دهند.

ج)پيشگيري و كنترل

1-پيشگيري اوليه :

چاقي يك بيماري مزمن، پيچيده و ناشي از عوامل متعدد است كه از اختلال عوامل ارثي و محيطي حاصل مي شود. اطلاعات ما درمورد اينكه چگونه و چرا چاقي ايجاد مي شود ناقص است، ولي مي دانيم كه عوامل متعدد اجتماعي، رفتاري، فرهنگي، فيزيولوژيك، متابوليك و ژنتيك دراين امر دخالت دارند.

پيشگيري افراد سالم از ابتلا به بيماري چاقي بسيار پيچيده است. آنچه مسلم است تغيير در شيوه زندگي مهمترين عامل براي پيشگيري است. بااين حال با توجه به استعداد ژنتيكي كه تأثير عمده اي درعوامل محيطي و نحوه مصرف غذا دارد، اين روش نيز با محدوديت هايي همراه است. شهرنشيني، كاهش فعاليت بدني، افزايش دريافت غذاهاي پركالري و يا چربي زياد از عوامل عمده چاقي در جوامع كنوني است. به هر جهت همان گونه كه ديده شد، حتي در روستاهاي ايران نيز افزايش وزن و چاقي درجوامع كنوني است. بهر جهت همان گونه كه ديده شد، حتي در روستاهاي ايران ينز افزايش وزن و چاقي با شيوع  قابل توجهي وجود دارد. بنابراين آموزش هاي عمومي درمورد تغيير شيوه زندگي منحصر به شهرنشينان نيست و روستاييان رانيز شامل مي شود. نقش بهورزان در روستاها و داوطلبان در شهرها به همراه پرسنل مراكز بهداشتي در آموزش جامعه حايز اهميت است. براي تحقق اين امر بايد به نحو مطلوب تر و گستره تر‌ي از كارشناسان تغذيه درشبكه بهداشتي درماني استفاده نمود.

2-پيشگيري ثانويه:

اگرچه در موارد خطرهاي بهداشتي افزايش وزن و چاقي اتفاق نظر وجود دارد ولي درارتباط با مراقبت آنها اختلاف هايي موجود است. بعضي درمان چاقي را مفيد نمي دانند، زيرا نگهداري كاهش وزن در درازمدت دشوار است و به طور معمول عواقب منفي از روند چرخشي وزن (دوره هاي كاهش وافزايش) دربيماران فربه ديده ميشود. برخي ديگر معتقدند كه احتمال دارد عواقب و عوارض درمان بيشتر از عوارض چاقي باشد. دراين رهنمودها، شواهد منتشر شده در ارتباط با درمان افراد با افزايش وزن و چاقي ارايه مي شود.

*چه كسي درخطر است؟ همه افراد با وزن اضافي و چاق (18 سال به بالا) با \"\" درمعرض خطر معرفي شده اند. افرادي كه نمايه توده بدني آنان بين 25 تا 9/29 است، داراي اضافه وزن هستند و آنان كه \"\" دارند، چاق محسوب ميشوند. درمان اضافه وزن فقط موقعي توصيه مي شود كه بيماران دو عامل خطر و يا بيشتر داشته يا اندازه دوركمرشان زياد باشد. اين درمان بايد باتغيير برنامه غذايي و فعاليت بدني همراه باشد تا وزن كاهش يابد و از افزايش وزن در جهت چاقي جلوگيري كند . درمان چاقي مي بايد باهدف كاهش وزن مورد نظر و دريك زمان طولاني همراه باشد.

*چرابايد افراد با وزن اضافه  و چاق درمان شوند؟ چاقي بروشني با افزايش عوارض و مرگ ومير همراه است. شواهدي قوي وجود  دارند كه كاهش وزن در افراد مبتلا به پرفشاري خون و نيز در افراد با فشارخون طبيعي-سبب كاهش فشار خون مي شود. تري گليسريد سرم را كاهش داده HDL كلسترول را افزايش مي دهد. و به طور  كلي كلسترول تام LDL سرم ميشود. كاهش وزن سبب كاهش قند خون درافراد با اضافه وزن وچاق هم در ديابتي ها و هم درافراد بدون ديابت- مي شود و همگلوبين AIc را دربعضي بيماران مبتلا به ديابت نوع 2 كاهش مي دهد. اگرچه مطالعه هاي آينده نگري وجود ندارد كه نشان دهد مرگ ومير در بيماران چاق با كاهش وزن كاهش مي يابد ولي باتوجه به اينكه كاهش وزن سبب تقليل عوامل خطر مي شود، احتمال دارد كه كاهش وزن از بروز ديابت نوع 2 و بيماري قلبي-عروقي بكاهد.

*چه درمان هايي موثر هستند؟ براي مراقبت از بيماراني كه اضافه وزن دارند يا چاق هستند، روش هاي مختلف موثري وجود دارند، اينها شامل رژيم درماني همراه با كاهش كالري و كاهش چربي غذا؛ تغيير در فعاليت بدني، روش هاي رفتار درماني درمان دارويي جراحي و مخلوطي از اين روش ها مي باشند.

اهداف كلي كاهش وزن و مراقبت عبارتند از : 1) حداقل جلوگيري از افرايش وزن بيشتر 2) كاهش وزن بدن؛ 3) حفظ وزن كمتر براي مدت طولاني

هدف اوليه كاهش وزن كم كردن وزن بدن به مقدار تقريبي 10% وزن پايه است. اگر به اين هدف رسيد، درمورد كاهش وزن بيشتر اقدام خواهد شد.

زماني مناسب براي كاهش 10% وزن بدن 6 ماه مي باشد. براي افرادي كه اضافه وزن دارند و BMI آنان بين 27-35 است، كاهش 300 تا 500 كالري در روز باعث مي شود كه وزن بدن حدود 220 تا 450 گرم درهفته و در شش ماه 10% كاهش يابد. براي آنان كه چاقي بيشتر دارند و نمايه توده بدن آنان بالاي 35 است كاهش 500 تا 1000 كيلوكالري درروز سبب كاهش وزن حدود 450 تا 900 گرم در هفته شده از وزن بدن كمتر مي شود، مصرف انرژي نيز كمتر خواهد شد.

توجه نشان داده است كه وزن از دست رفته به طور معمول دوباره جبران مي شود، مگر اينكه يك برنامه براي نگهداري وزن شامل رژيم درماني فعاليت بدني و رتفار درماني براي مدت نامحدود ادامه يابد. بنابراين، پس از 6 ماه از شروع كاهش وزن، براي نگهداري وزن بدن بايد اقدام هايي صورت گيرد. اگركاهش وزن بيشتري مورد نياز باشد براي كاهش وزن بايد برنامه ديگري تنظيم كرد: به اين ترتيب كه برنامه غذايي دو مرتبه تدوين شود و فعاليت بدني افزايش يابد . براي بيماراني كه نمي توانند وزن خود را به مقدار قابل توجهي كاهش دهند، جلوگيري از افزايش وزن بيشتر، هداف با ارزشي است؛ اين گونه بيماران نيز بايد در يك برنامه مراقبت وزن شركت كنند.

راهبرد كاهش و نگهداري وزن :

انگيزه بيمار: هنگامي كه انگيزه بيمار براي شروع برنامه كاهش وزن ارزيابي مي شود، عوامل زير بايد در نظر گرفته شوند؛ دلايل و انگيزه براي كاهش وزن، سابقه قبلي اقدام هاي موفق و ناموفق براي كاهش وزن؛ حمايت از سوي خانواده دوستان وهمكاران ؛ آگاهي بيمار از علل چاقي و اينكه چگونه چاقي سبب بيماري هاي مختلف مي شود رفتار بيمار در مقابل فعاليت بدني ظريف او براي انجام فعاليت بدني زماني كه مداخله كاهش وزن د راختيار دارد و مسايل مادي و هزنيه ها علاوه بر ارزيابي اين عوامل بايد انگيزه بيمار را براي كاهش وزن افزايش اد و او رابراي درمان آماده كرد. اين امر باتوضيح هاي كافي درمورد خطرهايي كه با ادامه چاقي وجود دارد ونيز راهبردهاي انجام شده براي كاهش وزن به اين امر با توضيح هاي كافي در مورد خطر هايي كه با ادامه چاقي وجود دارد و نيز راهبردهاي انجام شده براي كاهش وزن به دست مي آيد . بازبيني اقدامهاي قبلي بيمار براي كاهش وزن و توضيح دادن اينكه برنامه درماني كنوني متفاوت از اقدام هاي قبلي است امكان دارد بيمار را تشويق نمود و اميد بيشتري براي كاهش وزن در او ايجاد كرد.

رژيم درماني: رژيمي كه بصورت انفرادي براي بيمار تهيه شود و بتواند كاهش وزن 500 تا 1000 كيلوكالري در روز را سبب شود، قسمت جدا نشدني از يك برنامه كاهش وزن راتشكيل مي دهد. بسته به وضعيت خطر بيمار، رژيم با كالري كم با برنام گام به گام برنامه ملي آموزش كلسترول مطابقت داشته باشد. علاوه بركاهش چربي اشباع شده چربي كل غذا بايد 30% يا كمتر از كل انرژي را تشيكل دهد بايد توجه كرد كه كاهش درصد چربي غذا به تنهايي نمي تواند وزن را كم كند مگر اينكه كالري تام نيز كاهش يابد. به عبارت ديگر، جايگزيني چربي با همان ميزان كالري كربوهيدرات درصد كالري از چربي را كاهش ميدهد ولي وزن را كم نمي‌كند. بدين جهت جهت كاهش چربي  غذا همراه با كاهش كربوهيدارت غذايي لازم است تا وزن را تاحد مناسب كاهش دهد. وقتي دريافت چربي كم مي شود، اولويت با كاهش چربي اشباع شده است تا كم شدن غلظت LDL سرم را تسريع نمايد.

فعاليت بدني: افزايش فعاليت بدني براي كاهش وزن بخشي از با اهميتي از درمان است. ولي بايد توجه داشت كه افزايش فعاليت بدني درمدت 6 ماه مقدار قابل توجهي از وزن را كم نخواهد كرد. به عبارت ديگر بيشتر كاهش وزن به علت دريافت كمتر كالري است. فعاليت بدني مستمر براي جلوگيري از دوباره چاق شدن (يا بازگشت وزن از دست رفته ) ضروري است. بعلاوه ، اين امر سبب فوايدي در زمينه كاهش خطر، بروز بيماري هاي قلبي-عروقبي و ديابت نيز مي باشد. براي بيشتر بيماران چاق فعاليت بدني بايد به مقدار كم شروع بشود وبه تدريج افزايش يابد. فعاليت بدني ممكن است دريك زمان در روز يا بصورت متناوب انجام شود. فعاليت اوليه از قدم زدن و شنا شروع مي شود. 30 دقيقه پياده روي براي سه روز در هفته شروع خوبي است و به 45 دقيقه يا بيشتر پياده روي سريع حداقل 5 روز در هفته افزايش مي يابد. به اين ترتيب 100 تا 200 كيلوكالري اضافي در روز مصرف مي شود. همه بزرگسالان بايد برنامه ريزي درازمدت داشته باشند بايد به بيماران توصيه كردكه فعاليت روزانه خود را افزايش دهند . براي مثال به جاي استفاده از آسانسور از پله ها استفاده كنند. به تدريج برحسب ظرفيت بدني و نيز برنامه مورد نظر مي توان فعاليت هاي بدني شديد تر را توصيه كرد. ورزش هاي رقابتي مانند تنيس ياواليبال ممكن است انواع دلپذير فعاليت بدني براي بضعي ها باشد ولي بايد مراقبت كرد كه آسيب هاي بدني عارض نشود.

رفتار درماني : از راهبرد هايي كه مبتني بر اصول يادگيري هستند. مانند تقويت روحيه بايد استفاده كرد تا ابزارهايي براي ازبين بردن موانع تمكين درمقابل برنامه غذايي يا افزايش فعاليت بدني بوجود آورد. راهبردهاي ويژه براي اين امر عبارتند از : خودپايشي براي عاد تهاي غذايي و فعاليت بدني، پرهيز از استرس ها، كنترل محرك ها، روش هاي حل مسأله سازندگي عاطفه و حيات اجتماعي.

اختلاط درماني: همراه كردن رفتار درماني، رژيم كم كالري و افزايش فعاليت بدني موفقترين درمان براي كاهش وزن و نگهداري آن است. اين مجموعه درماني قبل از اين كه براي دارو و درماني تصميم گرفته شود بايددست كم شش ماه انجام شود.

دارودرماني : دربيماراني كه به دقت انتخاب شوند، داروهاي مناسب مي تواند آثار رژيم كم كالري، مصرف بدني و رفتار درماني در كاهش وزن، تقويت كند. داروهاي كاهش وزن كه توسط FDA در ايلات متحده براي مصرف دراز مدت تأييد شده اند همراه با رژيم غذايي و فعاليت بدني، براي بيماراني كه نمايه توده بدن 30 يا بيشتر دارند و فاقد علايم خطري و بيماري هاي همراه مي باشند و نيز براي بيماراني كه نمايه توده بدن 27 يا بيشتر دارند و واجد علايم خطر و بيماري ها هستند مي تواند استفاده شوند. علايم خطر و بيماري هايي كه در فردي بانمايه توده بدني 27 يا بيشتر مهم هستند و نياز به دارو درماني راايجاب مي كند، عبارتند از: پرفشاري خون، چربي ها، بيماري قلبي-عروقي، ديابت نوع 2 و آپنه خواب. مراقبت پزشك در مورد اثر دارو و ايمني آن ضروري است.

در حال حاضر SIBUTRAMINE براي مصرف دراز مدت تأييد است (Oralist مرحله سوم كارآزمايي را مي گذارند تا مورد تأييد قرار گيرد) اين دارو وزن را به طور متوسط كاهش ميدهد ونيز براي نگهداري وزن كم شده موثر است. عوارض دارويي مانند افزايش فشار خون و فزوني ضربان قلب ممكن است ديده شود. اين دارو در بيماراني كه پيشينه پرفشاري خون، بيماري قلبي-عروقي نارسايي قلب، آريتمي ها و سكته مغزي دارند، نبايد مصرف شود. درمورد Oralist بايد ويتامين هاي محلول در چربي ، همزان مصرف شود تا دچار كمبود نشوند.

درمان جراحي : درتعداد معدودي از بيماران با چاقي مفرط يعني نمايه توده بدن 40 و يا 35 به بالا همراه با علايم خطر و بيماري ها، جراحي انجام ميشود. اين روش براي كساني انجام مي شود كه درمان طبي به طور كامل موفق نبوده يا از عوارض چاقي مفرط رنج مي برند. جراحي دستگاه گوارش شامل كاهش معده با كنار گذاشتن معده براي بيماراني كه انگيزه دارند وعوارض جراحي را قبول مي كنند براي كاهش وزن روش مناسبي است.

تطبيق برانامه كاهش وزن با نيازهاي بيماران مختلف :تفاوت هاي زيادي بين افراد مختلف هر اجتماع ياگروه هاي فرهنگي وجود دارد و بنابراين يك برنامه استاندارد نمي تواند براي همه مفيد باشد. بدين جهت درمان هاي استاندارد براي افراد با اضافه وزن و يا چاق بايد با نيازهاي بيماران مختلف تغيير يابد.

مسايل مربوط به كاهش وزن درافراد بالاي 65 سال به صورت زير مطرح مي شود. آيا كاهش وزن سبب كاهش عوامل خطر در بيماران پير مي شود. آيا خطر هايي با درمان هاي چاقي وجود دارند كه مختص افراد مسن باشند؟ و آيا كاهش وزن عمر بيماران مسن راافزايش مي دهد؟ اگر چه در مورد انجام درمان چاقي براي افراد مسن بايد فوايد كاهش وزن و كاهش خطر براي موارد قلبي-عروقي آينده را در نظر بگيرد.

دربيمار چاقي كه سيگار مي كشد، يكي از اهداف اصلي ترك سيگار كشيدن است. بسياري از فوايد بهداشتي مشخص با توقف سيگار كشيدن وجود دارد، ولي مانع اصلي براي ترك سيگار دريك فرد سيگاري اين است كه ممكن است وزن او افزايش يابد . افزايش وزن در 80%كساني كه سيگار كشيدن راترك مي كنند. بوجود مي آيد اين افزايش وزن به طور متوسط حدود 1/2 تا 2/3 كيلوگرم است. ولي در 13% زنان و 10% مردان افزايش وزن بيشتر از 5/12 كيلوگرم است. اين نوع افزايش وزن به بيشتر برنامه هاي غذايي تغيير رفتاري و افزايش فعاليتي بدني مقاوم بوده است. افزايش وزني كه با ترك سيگار كشيدن حاصل مي شود نتايج منفي كمتري از ادامه سيگار كشيدن دارد. بنابراين، بدون در نظر گرفتن وزن اوليه بايد توصيه كرد كه سيگار كشيدن ترك شود و با برنامه غذايي و فعاليت بدني از افزايش وزن جلوگيري شود. از نظر عملي بهتر است كه شروع درمان براي كاهش وزن و ترك سيگار كشيدن را همزمان شروع كرد.

مزاياي كاهش وزن :تجزيه و تحليل مقاله هاي عمده اي كه در مدت 19 سال توسط گروه مجرب انستيتوي ملي بهداشت آمريكا منتشر شده اند نكته هاي عمده اي را درمورد مزاياي وزن بصورت زير خلاصه كرده است؛

1)فشار خون : براي ارزيابي اثر كاهش وزن بر فشار خون و پرفشاري خون 76 مقاله شامل كارآزمايي باليني شاهد دار تصادفي شده مورد مطالعه قرار گرفته، 45 مقاله تأييد شدند. 35 مقاله درمورد تغيير شيوه زندگي و 10 نوشتار در زمنيه كارآزمايي دارويي بود. شواهد قوي و دايمي وجود دارد كه هم در افرادي كه پرفشاري خون دارند و هم درافراد با فشارخون طبيعي كه اضافه وزن دارند، كاهش وزن باتغيير شيوه زندگي، با كاهش فشار خون همراه است . شواهد معدودي نشان داده اند كاهش چربي شكمي در افراد با فشار خون طبيعي و افزايش وزن سبب كاهش فشار خون مي شود. اگر چه كه اين تغيير مستقل از كاهش وزن است. همچنين شواهد زيادي وجود دارد كه افزايش فعاليت هوازي سبب بهتر شدن وضعيت قلبي-تنفسي و كاهش فشار خون (مستقل از كاهش وزن) مي شود. همچنين شواهدي حاكي از آن است كه به احتمال زياد كاهش وزن بوسيله داروها-بجز sibutramine- همراه با تغيير شيوه زندگي با كاهش فشار خون همراه است. بنابراين براساس بررسي 45 مقاله فوق، مي توان توصيه زير را مطرح كرد:

براي كاهش فشار خون بالا دربيماران با اضافه وزن و چاق و پرفشاري خون كاهش وزن توصيه مي شود.

2)چربي هاي سرم :65 كارآزمايي شاهد دار تصادفي شده باليني اثر كاهش وزن را بر انواع چربي هاي سرم بررسي كرده اند. از 22 مقاله اي كه براي استخراج رهنمودها پذيرفته شد، 14 نوشتار، كارآزمايي شاهد دار تصادفي شده، شيوه زندگي و 8 مقاله دارو درماني راگزارش كرده اند. شواهد قوي از 14 نوشتار كارآزمايي شيوه زندگي وجود داركه كاهش وزن درافراد با اضافه وزن سبب كاهش تري گليسريد سرم وافزايش HDL كلسترول مي شود. كاهش وزن معمولي با كم شدن كلسترول و نيز LDL كلسترول همراه است. شواهد معدودي وجود دارد كه كاهش چربي شكم با بهبود چربي ها در ارتباط مي باشد. اگر چه اين اثر ممكن است مستقل از كاهش وزن باشد. شواهد قوي وجود دارد كه افزايش فعاليت هوازي كه سبب بهتر شدن وضعيت قلبي-تنفسي مي شود بر چربي خون- بخصوص اگر با كاهش وزن همراه باشد -‌آثار مفيدي بر جاي مي گذارد. از كارآزمايي دارويي شواهد احتمالي وجود دارد كه كاهش وزن توسط داروها همراه با تغيير در شيوه زندگي، شامل محدود كردن كالري و افزايش فعاليت بدني، تاثير مستمري برچربي هاي خون ندارد. از مطالعه 22 مقاله ياد شده توصيه زير حاصل شده است:

براي كاهش چربي هاي خون درموارد افزايش غلظت كلسترول تام، LDL كلسترول و تري گليسريد و جهت افزايش HDL كلسترول درمواردي كه كاهش يافته باشد، درافرادي كه اضافه وزن دارند و چاق هستند، كاهش وزن توصيه مي شود.

3)قند خون :براي ارزيابي اثر كاهش وزن برغلظت هاي گلوكز و انسولين ناشتا، 49 كارآزمايي شاهد دارد تصادفي شده باليني بررسي شدند. از 17 كارآزمايي تأييدشده، 9 كارآزمايي شاهددار تصادفي شده تغيير شيوه زندگي و 8 كارآزمايي شاهد دار تصادفي شده آثار دارو درماني رابررسي كردند. شواهد قوي وجود دارد كه كاهش وزن ايجاد شده باتغيير درشيوه زندگي سبب كاهش غلظت قند خون و HbAIC دربعضي از بيماران با نوع 2 ديابت مي شود. شواهد احتمالي وجود دارد كه كاهش چربي شكم، تحمل گلوكز رادر افراد با اضافه وزن و اختلال تحمل گلوكز بهبود مي بخشد، اگر چه مستقل از كاهش وزن نيست. شواهد معدودي حاكي از آن است كه بهبود وضعيت قلبي-عروقي سبب بهبود تحمل گلوكز در افراد با اضافه وزن همراه بااختلال تحمل گلوكز و ديابت مي شود. اگر چه مستقل از كاهش وزن نيست. بعلاوه شواهد محدودي وجود دارد كه كاهش وزن ايجاد شده توسط داروها در افراد اضافه وزن (هم ديابتي و هم غيرديابتي) تأثير بهتري در پايين آوردن قند خون- در مقايسه با تغيير شيوه زندگي ندارد. براساس بررسي اين مقاله ها توصيه زير ارايه شده است:

براي كم كردن قند بالا در افراد بااضافه وزن و چاق همراه با ديابت نوع 2 كاهش وزن توصيه مي شود.

با توجه به مطالب بالا اهميت اضافه وزن و چاقي درجوامع پيشرفته و نيز در كشور ما به عنوان يك معضل بهداشتي درماني شناخته شده است. اين مشكل نه تنها در افراد بالغ و مسن وجود دارد بلكه روند افزايش چاقي در كودكان نيز مشهود مي باشد. براي درمان چاقي در كودكان و نوجوانان بايد رهنمودهاي متفاوت از توصيه هاي درمان چاقي دربزرگسالان داده شود، ولي اصول برنامه هاي غذايي بهداشتي و افزايش فعاليت بدني براي همه اعضاي خانواده با  اهميت است.

سياستگذاري برنامه ريزي اجرا و پايش برنامه هايي كه جهت ارزيابي و مقاله با افزايش وزن و چاقي طراحي مي شوند همراه با پژوهش هاي هدف دار بايد در زمره فعاليت هاي مستمر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و بخش هاي ديگر اجتماعي فرهنگي كشور قرار بگيرد و با تغيير در آگاهي،نگرش و عملكرد افراد جامعه و تغيير هايي درشيوه زندگي از بروز اين عوارض پيشگيري و يكي از ابعاد مهم سلامت جامعه تأمين شود.


گفتار پنجم :

«حوادث و سوانح»

دكتر علي صادقي حسن آبادي

تعريف و طبه بندي

سانحه رابصورت «رويداد غيرمنتظره و برنامه ريزي نشده اي كه ميتواند موجب آسيب شود» تعريف كرده اند و سازمان جهاني بهداشت نيز آنرا بصورت «رويدادي بدون سابقه كه موجب آسب قابل تشخيص شود» تعريف نموده است.

اينگونه تعريف ها نوعي قبول غير قابل اجتناب را به حوادث مي دهد كه به طور مسلم منطقي نيست. زيرا حوادث نه بكلي غيرقابل اجتناب و نه بكلي غيرقابل پيش بيني هستند. به عبارت ديگر، استفاده از واژه تصادف-كه بصورت عمومي براي اينگونه موارد رايج است- رويدادي را به ذهن مي آورد كه به طور شانسي و بدون هيچگونه الگو يا قابليت پيش بيني و خارج از اختيار ما روي مي دهد و بنابراين، قابل پيشگيري نيست . اينگونه باورها از موانع مهم برسرراه كاهش بار آسيب ها از لحاظ ابتلا و ميرايي است . استفاده از واژه آسيب اين ذهنيت هاي وابسته به تصادف و شانس را برطرف نموده، توجه را برآسيب وارده برانسان متمركز مي سازد، به همين سبب اصطلاح «كنترل آسيب ها» جايگزين «پيشگيري از تصادف ها» شده است كه با استفاده از آن مي تواند سطوح سه گانه پيشگيري راباكاهش آسيب ها درسطح اوليه، خدمات اوژرانس درسطح دوم و توانبخشي در سطح سوم قابل اجرا سازد. بعلاوه، اين تعريف مي تواند ساير آسيب هاي «غيرتصادفي» نظير خشونت و آسيب رساندن به خويش را نيز دربر گيرد و بنابراين، به علت جامع بودن اينگونه آسيب ها را نيز كه بويژه درسنين نوجواني و جواني درحال افزايش است و دربرخي جامعه ها اولين يا دومين علت مرگ در اين سنين آسيب رساندن به خويش است، در برگيرد.

با توجه به ديدگاه هاي جامعه شناسي، مردم شناسي، طب پيشگيري و غيره حوادث آسيب هاي ناشي ازآن ها را مي توان براساس اپيدميولوژي، سبب شناختي نوع حادثه، محل وقوع، عضو آسب ديده و مانند آن تقسيم بندي نمود. برخي نيز آن را به دو دسته كلي «بلايا»‌يعني حوادثي كه انسان در ايجاد آن نقشي ندارد و «تصادف» يعني حوادثي كه انسان دربوجود آمدن آنها دخالت دارد، تقسيم مي كنند درطبقه بندي بين المللي بيماري ها حوادث و مسموميت ها درگروه هفدهم بيماري ها تحت عنوان «آسيب ها و مسموميت ها» قرار گرفته اند.

رايجترين نحوه تقسيم بندي حوادث و آسيب ها برحسب محل حادثه «خانگي محل كار و جاده اي» و نوع حادثه «آسيب هاي رانندگي، سوختگي، غرق شدگي، مسموميت، قتل، خودكشي، برق گرفتگي و سقوط» است. در سال 1949 گوردن استفاده از روش هاي پژوهش اپيدميولوژي را براي مطالعه تصادف ها همانند پيشگيري از بيماري ها توضيح داد و درسال 1961 گيبسون انرژي و شكل هاي متعدد آن را به عنوان عامل آسيب تعريف كرد. در سال 1963 هادون طرح تعادل انرژي ميزبان را براي تبيين ايجاد آسيب معرفي كرد. اين طرح براساس روش هاي آسيب شناسي و براين پايه است كه در هر نوع تصادف ياحادثه نوعي تبادل غيرطبيعي انرژي وجودد ارد . بنابراين دو دسته اصلي آسيب هاي اتفاقي وجود دارد كه عبارتند از :

دسته اول: آسيب هايي كه در آنها مقدار نيروي وارد شده به بدن بيش از آستانه آسيب پذيري دريك موضع يا تمام بدن است.

دسته دوم : آسيب هايي كه در آنها تقابل با تبادل طبيعي انرژي دريك موضوع ياتمام بدن وجود دارد.

هريك از اين دو دسته تقسيم بندي هاي دارد :

دسته اول:

نوع نيروي وارد شده

آسيب

مثال

مكانيكي

جابجايي، پارگي، شكستگي، له شدگي

گلوله،سوزن، چاقو، اجسام سقوط كننده سقوط از بلندي، تصاف اتومبيل و هواپيما و غيره

حرارتي

التهاب، سوختگي

سوختگي هاي درجه 1و 2و 3

الكتريكي

تداخل باعمل عصبي، ماهيچه اي، سوختگي اختلال دراجزا و اعمال سول ها

برق گرفتگي ، سوختگي

پرتو

اختلال دراجزا و اعمال سلول ها

حوادث نيروگاه هاي اتمي، اشعه براي منظورهاي درماني و تشخيص انفجارها، زهرهاي حيواني و گياهي، سوختگي هاي شيميايي، حوادث متعدد ديگر

دسته دوم

 

 

نوع تبادل انرژي كه با آن تقابل ميشود.

نوع آسيب ايجاد شده

مثال:

كسب اكسيژن

اختلال فيزيولوژيك، مرگ نسج يا تمام بدن

تمام بدن: خفگي به روش هاي مكانيكي مانند خفگي در آب، دارزدن

موضعي: تصادفهاي عروقي (سكته ها)

حرارتي

اختلاف فيزيولوژيك

مرگ نسجي ياتمامي بدن

آسيب هاي ناشي از نارسايي تنظيم حرارت بدن، يخ زدگي عضو، مرگ دراثر انجماد

\"\"جهت مطالعه بهتر آسيب ها نوعي طرح مشابه طرح هاي مربوط به بيماري هاي واگير معرفي شده كه به طرح «آسيب ها دربهداشت عمومي»‌موسوم است:

 

 

 

دراين طرح عامل بيماري زا همان انرژي آزاد شده از يك مخزن (جايي كه انرژي يا عامل موجود مي باشد) است. پتانسيل انتقال انرژي درهمه جا وجود دارد، ولي پتانسيل ايجاد آسيب محدود است. براي مثال گلوله هنگامي آسيب مي رساند كه درحركت باشد و به بدن اصابت كند.

وسيله انتقال عامل اگر بيجان باشد همانند زنجيره عفونت يك وسيله مكانيكي است، مثل وسيله نقليه (معادل ظرف و وسايل در بيماري هاي عفوني) واگر جاندار باشد به آن ناقل مي گويند (تنها در مورد انسان كلمه «حامل» رابه كار مي برند) گاهي اين دو با هم عمل مي كنند تا انرژي منتقل گردد، به عنوان مثال يك انسان (حامل) يك چاقو (وسيله انتقال انرژي) را بر بدن ديگري (ميزبان) فرود مي آورد.

فقط هنگامي كه انرژي وارده بيش از آستانه تحمل ميزبان باشد به او آسيب مي رساند. هرانسان مقداري مقاومت دارد كه ميتواند با ورزش يا وسايل حفاظتي افزايش يابد و يا شرايطي مثل بيماري ها، زمينه هاي مقاومت آن را كاهش دهد. مقدار نيرو تنها تعيين كننده پيامد تصادف نيست، بلكه چگونگي برخورد آن و سرعت انتقال يا اصابت نيز مهم است. هرچه كه نيرو را درسطح وسيعتري پخش مي كند و يكي از راه هاي كاهش آسيب، كاستن تدريجي سرعت اصابت (براي نمونه با استفاده از سپرهاي لاستيكي اتومبيل) است.

درمطالعه اپيدميولوژي حوادث و سوانح نيز همانند سيار بيماري ها و آسيب ها سه عامل مهم يعني ميزبان، عامل آسيبزا و محيط دخالت دارندو همانطور كه گفته شد درحوادث، عامل ايجاد آسيب نوعي انرژي است و آنچه درطرح پژوهشي آن بكار مي رود، وسيله انتقال عامل (انرژي) مي باشد. درطرح تفصيلي هادون اين سه عامل يعني انسان، وسيله (ويژگي هاي فيزيكي، حركت يامحل قرار گرفتن) و محيط (فيزيكي و اجتماعي اقتصادي) در سه مرحله زماني مورد بررسي قرار مي گيرد. (جدول1)

منابع اطلاعات

1-ابتلا:

بسياري از مواد بويژه دركشورهاي درحال پيشرفت ثبت و گزارش نمي شوند و به علت «كم گزارش دهي» و «بدگزارش دهي» ارزش كمتري دارند.

جدول 1) طرح (ماتريكس) هادون و مراحل زماني آسيب ها با مثال هايي راجع به سه عامل اصلي

عامل

مرحله

انسان

ناقل

(يا وسيله انتقال)

محيط فيزيكي

محيط

اجتماعي -اقتصادي

قبل از آسيب

هنگام آسيب

پس از آسيب

مسموميت با الكل

مقاومت به ضربه ها

خونريزي

خرابي وسيله نقليه

لبه هاي نوك تيز

سرعت كاهش انرژي

قابل رويت نبودن خطر ها وسيله قابل اشتعال

واكنش فوريت هاي پزشكي

عدم آگاهي از خطرها

ضعف اعمال قانون

كمربند ايمني

نبودن بودجه براي خدمات اروژانس و توانبخشي

 


2-ميرايي :

اطلاعات مربوط به ميرايي دركشورهاي پيشرفته ازحدود سالهاي 1900 موجود است، ولي اين آمار درصد كمي از آثار مربوط به آسيب ها را نشان مي دهد. بعلاوه در كشورهاي درحال توسعه اين اطلاعات يا موجود نيست يا قابل اعتماد نيست و بنابراين، مقايسه هاي بين المللي را دشوار مي سازد.

شاخص هاي ميرايي متعددي درحوادث مورداستفاده قرار مي گيرند كه از آن جمله اند:

1.      نسبت ميرايي نسبي: تعداد مرگ هايي كه به علت سوانح پيش مي آيد به ازاي صد (ياهزار) مورد مرگ

2.      تعداد مرگ به ازاي  هر يك ميليون نفر جمعيت

3.      ميزان مرگ به ازاي هر هزار (يا صدهزار) وسيله نقليه شماره گذاري شده درسال

4.      تعدادسوانح يا كشندگي نسبت به تعداد وسايل نقليه در كيلومتر يا مسافر دركيلومتر

5.      مرگ سرنشين و سيله نقليه به ازاي هزار (يا ده هزار)خودرو درسال

3/معلوليت ها : (موقتي-دايمي-جزئي، كلي)

دراينجا سهم بزرگي از معلوليت ها كه جنبه هاي روان شناختي و اجتماعي آن است در نظر گرفته نمي شوند.


اهميت

ابتلا وميرايي:

به طور كلي تخمين زده مي شود كه سالانه شصت ميليون نفر درجهان دچار حوادثي مي شوند كه به نوعي به آنها آسيب وارد مي سازد. تعداد تلفات سالانه حدود 5/3 ميليون به موارد غير عمدي نسبت داده مي شود. (جدول 2)

جدول 2) تعداد مرگ هاي عمدي و غيرعمدي ناشي از حوادث درقسمت هاي مختلف جهان

مرحله

مرگ هاي عمدي

مر گ هاي غيرعمدي

كشورهاي پيشرفته

كشورهاي درحال توسعه

چين و هند

200000

550000

370000

60000

215000

5000

210000

515000

290000

380000

1370000

740000

         

*بيشترين در مجارستان

**بيشترين درايالات متحده آمريكا (000/30 نفرمعادل 10 برابر كشورهاي غربي)

درآمريكا درهر سال تعداد صد ميليون آسيب ناشي از حوادث بروز مي كند كه بتقريب نيمي از جمعيت را در بر ميگيرد و درمقابل هريك مورد مرگ ناشي از آسيب ها 19 نفر بستري مي شوند، 233 نفر به اورژانس و 500/4 نفر به پزشك مراجعه مي كنند. به طور كلي، دراين كشور درسال 1992 براي تمامي سنين آسيب ها چهارمين علت تمام مرگ هابعد از بيماري هاي قلبي، سرطان و سكته مغزي بوده و درسنين 1  تا 45 سالگي اولين علت مرگ بوده است.

درباره تلفات ناشي از آسيب هاي گوناگون در ايران آمار معتبري در دست نيست. مطابق آمارهاي منتشر شده، حدود 3% تمام مراجعه ها به مركز بهداشتي درماني وزارت بهداشت به علت آسيب هاي مختلف ناشي از حوادث بوده است و در بررسي سلامت و بيمار در ايران (1368) 7/22% از علل معلوليت و عقب ماندگي ذهني ناشي از حوادث گزارش شده است. همچنين مرگ ناشي از حوادث تنها درتهران، در سال 71 شامل 587/25 مورد و رقم آسيب هاي سرپايي 827/299 مورد بوده است. از سويي براساس بعضي اطلاعات، سوانح و حوادث بعد از بيماري هاي قلبي- عروقي بزرگترين علت مرگ ومير درايران بوده است. اين نكته در بررسي هاي سال 1359 تأييد شده است. بررسي هاي انجام شده درسال 1367 سهم حوادث و سوانح را در مرگ كودكان زير 5 سال درمناطق شهري و روستايي به ترتيب 7% و4% و درسال 1370 به ترتيب 13% و7% نشان داده است كه حاكي از روند افزايشي سهم حوادث درميرايي اين گروه سني است.

هزينه ت

هزينه مستقيم ناشي از حوادي (مربوط به خدمات پزشكي) در دنيا سالانه پانصد ميليارد دلار اعلام شده است. اين هزينه، مقدار هزينه هاي غيرمستقمي و درد و رنج ناشي از حوادث ونيز بار روحي و رواني آنرا نشان نمي دهد.

از طريق شاخص هاي سال هاي از دست رفته عمر قبل از 65 سالگي و نيز شخص سال از دست رفته زندگي مولد مي توان بار حوادث را محاسبه نمود. براي مثال درسال 1985 درآمريكا سال هاي از دست رفته عمر قبل از 65 سالگي به علت بيماري هاي قلبي كودكان حدود 8/3 ميليون سال و در اثر سوانح و حوادث 1/4 ميليون سال بوده است. درهمين سال پژوهش ها نشان داده اند كه تعداد 57 ميليون آسيب جدي معادل 6/157 ميليارد دلار هزينه داشته كه 50 ميليارد دلار هزينه مستقيم، 65 ميليارد دلار هزيه از دست رفتن توليد و 48 ميليارد دلار هزينه مرگ زودرس بوده است. بعلاوه تخيمن زده مي شود كه به ازاي هر مورد مرگ ناشي از آسيب به طور ميانگين 36 سال عمر از دست مي رود. بيشترين متوسط هزينه بهازاي هر مورد، مربوطه به آسيب هاي ناشي از وسايل نقليه است. درايران حوادث رانندگي سالانه سه هزار ميليارد ريال خسارت ايجاد مي كند.

درسال 1374 تصادف هاي رانندگي موجب مرگ 5 هزار نفر و مجروح و معلول شدن 40 هزار نفر از رانندگان و سرنشينان خودروها شده است. دراين مدت 160 هزار تصافد درون شهري و 45 هزار تصادف برون شهري اتفاق افتاده است.

عوارض و معلوليت ها

بيشترين معلوليتها را به ترتيب حوادث رانندگي حوادث ميحط كار و حوادث خانگي ايجاد مي كنند. عوارض و معلوليت هاي ارتوپدي شايعترين و عوارض عصب شناختي تأثيرگذارترين نوع از شدت و دروه زماني است.


انواع شايع سوانح

1-سوانح رانندگي:

اينگونه آسيب ها شايعترين علت آسيب هاي جدي و كشنده در تمامي سنين است. درمطالعه بار جهاني بيماري ها برآوردشده است. كه ازبين همه انواع بيماري ها و آسيب ها درسال 1990 تصادف هاي رانندگي در رديف نهم قرار داشته ودر سال 2020 به رديف سوم ارتقاء مي يابد. اينگونه حوادث، سالانه موجب 10 تا 15 ميليون موردآسيب و 700 هزار مورد مرگ مي شوند. اينگونه حوادث طي يك دهه گذشته در 13 كشور پيشرفته به ميزان 18% كاهش يافته اند كه علل آنرا بهبود راه ها، طراحي ماشين ها، محدوديت سرعت، كمربند ايمني، منع اكل و ارتقاي آگاهي عمومي دانسته اند. از سوي ديگر طي همين دهه در 18 كشور درحال پيشرفت اين حوادث معادل 13% افزايش نشان مي دهد كه عوامل مختلف بويژه اختلاط انواع وسايل تندرو و عابرين پياده و حيوان ها، وسايل كهنه و معيوب، نواقص جاده ها و رفتار جامعه (بي توجهي به قوانين) راموثر دانسته اند.

آسيب هاي ناشي از وسايل نقليه حتي دركودكان زير يكسال اولين علت دربين آسيب هاي مختلف است. سهم عابران از تصادف هاي رانندي برحسب گروه سني و منطقه درجهان متفاوت است. براي مثال، درگروه سني 5 تا 9 ساله آسيب هاي پياد ه ها سهم عمده را در تلفات ناشي از وسايل نقليه دارد. و درصد تلفات عابران از كل حوادث رانندگي از 20% دركشورهاي پيشرفته تا 50% درشرق مديترانه8 متفاوت است.

عوامل مهمي كه در حوادث رانندگي دخالت دارد، به قرار زير است:

1.   سن: بالاترين ميزان آسيب و مرگ براي هر دو جنس بين 19-15 سالگي روي مي دهد و رانندگان 17-15 ساله در مقايسه با افراد 18 ساله و بالاتر دو برابر بيشتر تصادف مي كنند.

2.      جنس: مردان بيش از زنان درمعرض تصادف و حوادث رانندگي هستند.

3.   بيماري ها مختلف بويژه بيماري هاي قلبي-عروقي، ديابت، صرع، اعتياد و الكليسم امكان بروز تصادف را زياد مي كنند.

4.      خرابي و معيوب بودن اتومبيل ها ميزان حوادث و آسيب ها را افزايش مي‌دهند.

5.   ويژگي هاي جاده از قبيل طرح هاي نادرست، پيچ هاي نامناسب، تقاطع هاي كنترل نشده  وجود اشياء و حيوان ها در وسط جاده ها علايم رانندگي كم يا نادرست، نور ناكافي و عدم تناسب علايم با فرهنگ مردم بر ميزان تصادف هاي رانندگي موثر است.

6.   وسايل داراي دوچرخ به علت ناپايداري وكمبود حفاظت براي رانندگان از اهميت ويژه اي برخوردارند. و اين امر بويژه در مورد موتور سيكلت داراي اهميت است. مرگ و مير ناشي از تصادف باموتور سيكلت درهمه جاي دنيا رو به افزايش است و درمقايسه با تصادف هاي اتومبيل حدود 10% منتهي به مرگ مي شوداين رقم درمورد موتور سيكلت حدود 90% است در هند بيش از 3/1 همه مرگ هاي ناشي از سوانح جاده اي دركساني روي مي دهد كه ازوسايل دو چرخ استفاده مي كنند. دربرخي از پژوهش هاي انجام شده درايران نيز موتور سيكلت بيشترين نقش را درتصادفات داخل شهري داشته است. درتصادف هاي موتور سيكلت شايعترين علت مرگ، ضربه به سر است. آسيب هاي وارده به سر حدود 75% تلفات دوچرخه سواران را تشكيل ميدهد. و گروهي كه بيشتر در معرض خطر حوادث دوچرخه سواري است گروه 6 تا 14 ساله است.

2.آسيب هاي خانگي

خانه محل بروز بيشتر سقوط هاي منتهي به مرگ، سوختگي ها، مسموميت ها، خفگي وغرق شدن كودكان در آب است. جراحت هاي ناشي از اجسام نوك تيز و برنده، گزيدگي و جراحت هاي ناشي از حيوان ها نيز در خانه بيشتر اتفاق مي افتد. به اين حوادث دربعضي از جوامع بايد خودكشي ها و قتل ها را نيز افزود. كودكان، زنان و سالمندان گروههاي درخطر آسيب خانگي هستند.

3-آسيب هاي مربوط به محيط كار :

حوادث شغلي خود مبحث گسترده اي است كه دراينجا به طور خلاصه به جنبه هايي از آن اشاره مي شود. به علت اينكه حوادث حين كار به طور منظم ثبت نمي شود، امار قابل اعتمادي دراين مورد وجود ندارد، اما براساس تخمين سازمان جهاني بهداشت، سالانه حدود 110 ميليون نفر حين كار آسيب مي بينند و000/180 نفر تلف مي شوند. اين ميزان ها براي آمريكا حدود 9 ميليون آسيب و 000/13 مرگ و براي اروپا 10 ميليون آسب و 000/20 مرگ بوده است. دربعضي از كشورهاي درحال رشد ميازن مرگ ناشي از حوادث شغلي بسيار بالا است. دركشاورزي كه حدود نيمي از نيروي كار در آن مشغولند ، تخمين سازمان هاي بين المللي كار (غيراز چين) براي سال هاي 1980 سالانه 8 ميليون آسيب و 000/33 مورد مرگ بوده است.

درايران حوادث ناشي از كار در سال 69 معادل 800/16 مورد ثبت شده بوده است كه 4/1% از آن منجر به مرگ و 4/4% منجر به معلوليت شده است. رقم اينگونه حوادث درسال 1375حدود 000/12 نفر از بيمه شدگان تأمين اجتماعي بوده است كه بيش از 1% فوت كرده اند.

كل خسارت هاي مالي ناشي از تصادف هاي حين كار را نمي توان به طور دقيق محاسبه نمو، زيرا ميزان حاصل جمع حداقل چهار هزينه مجزا يعني خسارت به كارگر، كارفرما، دولت و كل جامعه است. گفته مي شود كه خسارت هاي وارد به منافع عمومي از قبيل كاهش توليد، جبران آسيب ها، تأمين خدمات و غيره به تقريب دو برابر خسارت وارد به شخص آسيب ديده و خانواده اوست.

درحوادث ناشي از كار نيز گروه هاي زير بيشتر درخطر هستند؛ مردان گروه سني 13 تا 20 ساله، مبتلايان بيماري هاي مختلف بويژه اختلال حسي، پرفشاري خون، بيماري  هاي عمومي همراه با عدم تمركز،مصرف الكل مواد مخدر و محرك هاي اعصاب محيط هاي كاري پرخطر نيز عبارتند از مشاغل كشاورزي، ساختمان معدن و حمل و نقل.

4. مسموميت ها:

مرگ ناشي از مسموميت 7% از كل مرگ هاي ناشي از حوادث را درجهان شامل مي شود. دركشورهاي پيشرفته موارد مسموميت ازنوع غيرعمدي است ولي دركشورهاي درحال پيشرفت دربزرگسالان و بخصوص زنان بيشتر به قصد خودكشي است. افراد در خطر را كودكان و بويژه كودكان تازه به راه افتاده تشكيل مي دهند و مواد دارويي بويژه ضد افسردگي ها و مسكن ها از رايجترين عوامل مسموميت هستند. اهم موادريكه مي تواند موجب مسموميت هاي اتفاقي بويژه در كودكان شود عبارتند از : آسپرين ، صابون و مواد ضدعفوني كننده، پاك كننده ها، ويتامين ها، املاح، حشره كش ها، گياهان، واكس و مواد مشابه، آرام بخش ها نفت ومواد مخدر، فراواني ونوع مسموميت درنقاط مختلف و برحسب محيط (شهري و روستايي) متفاوت است. به عنوان مثال مسموميت با نفت درروستاها و مسموميت با دارو در شهرها بيشتر است. دركشور ما علاوه برمواد نفتي ترياك نيز يكي از عوامل مسموميت است. دريك بررسي درباره مواد بستري شده مسموميت دربيمارستان هاي دانشگاه شيراز نشان داده شد كه درخردسالان رايجترين علت، نفت و فرآورده هاي آن (7/26%) و بعد سموم نباتي (10%) بود. درحالي كه دربزرگسالان آرام بخش ها (20%) سموم نباتي (15%) و مواد مخدر (13%) بيشترين نقش را داشته اند درهمين مطالعه نشان داده شد كه در بزرگسالان 8/60% مسموميت ها عمدي بوده است. درحالي كه درافراد كمتر از 13 سال تنها 7/6% موارد عمدي بوده است. درضمن در بزرگسالان تفاوت عمده اي بين مرد و زن ديده نشد، ولي در مسموميت هاي خردسالان، پسران بيش از دختران درمعرض خطر بوده اند.

طي دو دهه گذشته به خاطر استفاده از قوطي هاي مخصوص دارو كه كودكان قادر به باز كردن در آن ها نيستند، موارد مسموميت دارويي به شدت كاهش يافته است.

5-مسايل خاص :

1)غرق شدن : دربعضي از مناطق غرق شدن مهمترين علت مرگ ناشي از آسيب ها است كه برحسب سن ومنطقه جغرافيايي متفاوت است، ولي به هر حال دركودكان خردسال غرق شدن دروان حمام، استخر و حوض( حتي درظرفي كه براي بازي در اختيار وي قرار مي گيرد) و در سنين بالاتر در منابع طبيعي مثل درياچه، رودخانه و دريا شايعتر است.

غرق شدگي درآمريكا سومين علت مرگ افراد زير 18 سال (بعد از تصادف و سرطان است) درحاليكه در منطقه كاليفرنياي آمريكا غرق شدگي در استخر علت عمده مرگ ناشي از آسيب است، درمنطقه تاسمانياي استراليا تنها 9% مرگ هاي ناشي از غرق شدن در استخر مي باشد و 32% غرق شدگي هادربركه ها و سدها و 21% در رودخانه اتفاق مي افتد. غرق شدن دومين علت مرگ ناشي از آسيب ها پس از تصادف اتومبيل درگروه سني كمتر از 14ساله در امارات متحده عربي بوده است.

2)آتش سوزي و سوختگي: اولين علت مرگ ناشي از آسيب براي شيرخواران زير يكسال، چهارمين علت مرگ ناشي از آسب در سنين 1 تا 14 سال و دومين علت مرگ و مير بعد از تصادف اتومبيل درافراد زير 15 ساله و بزرگتر از آن است . درگروههاي سني پايين به طور معمول دراثر ضربه به سر و پا و شكم و توسط مراقبت كنندگان و درسنين نوجواني بيشتر توسط همسالان و درآمريكا باسلاح گرم است . درحال حاضر 95% قتل ها دربين مردان به وسيله سلاح گرم است. در آمريكا طي سالهاي 1950 تا 1990 قتل با سلاح گرم 5 برابر شده و اولين عبت مرگ مردان سياهپوست 15 تا 19 ساله است. جدول (2) ارقام مربوط به اين امر را درمناطق مختلف جهان نشان مي دهد. ميزان ديگر كشي دركشورهاي غربي حدود 1 درصد هزار نفر در كشورهاي درحال پيشرفت بيشتر است. درآمريكا اين رقم 10 برابر ساير كشورهاي غربي است. مطالعه هاي مختلف، ميزان دگركشي رادركلمبيا و مكزيك 15 درصد در هزار درفيليپين 20 درصد هزار و در اسالوادور 30 درصد هزار نشان ميدهد. اين مطالعه ها نشان مي ده د كه 4/1 تا 3/1 تمام قتل ها در بين افراد خانواده اتفاق مي افتد.

طي يك دهه گذشته خشونت و قتل دراروپاي شرقي، روسيه كشورهاي تازه استقلال يافته خاورميانه و شبه قاره هند بشدت افزايش يافته است. دسترسي به سلاح گرم يكي از دلايل عمده اين گونه مرگ ها است.

4)خودكشي: خودكشي در زير 15 سالگي تنها 1% مرگ هاي ناشي از حوادث را تشكيل ميدهد ولي بعداز 15 سالگي به سرعت افزايش مي يابد به طوري كه در گروه سني 15 تا 19 ساله سومين علت مرگ است. اينگونه مرگ برحسب نژاد جنس و محل زندگي متفاوت است. در آمريكا بيشترين ميزان ها مربوط به سرخ پوستان و كمترين آن ها مربوط به زنان سياه پوست است . دربين كشورهاي مختلف مجارستان يكي از بالاترين رقم هاي خودكشي راداراست (جدول 2) زنان كمتر از مردان در اثر خودكشي مي ميرند وعلت آن به كاربردن روش هاي با خطر كمتر است.

5-آسيب هاي مربوط به ورزش: سرگرمي ها وسايل بازي و لوازم زندگي نيز در جايي كه رعايت استاندارد ها فراموش شود سهم عمده اي را به خود اختصاص مي دهد آسيب هاي ناشي از دوچرخه سواري شايعترين نوع آسيب تفريحي و وزرشي است كه موجب سيصد هزار مراجعه سالانه به بخش هاي اورژانس درآمريكا مي شود. دركشورهايي كه قوانين مربوطه به حمايت از مصرف كننده قوي نيست، اسباب بازي هاي كودكان و لوازم منزل خود مي تواند منبع خطر باشد كه از آن جمله است اسباب بازيهايي با لبه هاي تيز و چرخ هاي غير استاندارد و كپسول هاي گاز و زودپزهاي غيراستاندارد درايران.

6)بلاياي طبيعي:طي 30 سال گذشته چهار ميلين نفر در بلاياي طبيعي جان باختند. خسارت هاي مالي از معلوليت هاي جسمي ورواني ناشي از بلايا به سادگي قابل محاسبه نيست. در 83 مورد زلزله كه از 1993 تا 1996 مطالعه شد، در 49 مورد موجب تلفات شد كه مهمترين آنها دراندونزي، چين، ژاپن ، كلمبيا وايران اتفاق افتاده است. زلزله 1369 شمال ايران جمعيتي حدود 3/2 ميليون نفر را تحت تأثير قرار دارد و موجب مرگ حدود 000/14 نفر و آسيب ديدگي 400/43نفر گرديد. در زمين لرزه 1995 ژاپن قسمت مركزي شهر «كوبه» بتقريب نابودشد، 348/6 نفررا كشت 000/33 نفر آسيب ديدند و سيصدهزار نفر بي خانمان شدند. زلزله دريونان، آتش سوزي هاي استراليا و سيل در بنگلادش نشان داده است كه آثار ديرپاي رواني عصبي ناشي از اين بلايا ميتواند حجم وسيعي از جامعه را در بر گيرد. ميزان اختلال هاي تنشي بعد از زلزله ارمنستان تا 74% و ميزان افسردگي شديد تا 22% تخمين زده شد. درهنگام مصايب طبيعي (و جنگ ها) تعداد زيادي ازمردم ناگزير بصورت آواره يا پناهنده  در مي آيند كه در معرض بيماري هاي عفوني مختلف از جمله اسهال، سرخك، مالاريا، مننژيت، وبا و بيماري هاي تنفسي قرار مي گيرند. مقابله با بلايا خود نياز به برنامه ريزي هاي دقيق علمي دارد كه دراينجا تنها به عناوين اصلي اشاره مي شود و خوانندگان را به نگارشهاي مربوط به آن ارجاع ميدهيم. جنبه هاي پيشگيري از بلايا (جلوگيري از تبديل خطرهاي طبيعي و به بلاياي طبيعي براي مثال از طريق ساخت و سازهاي مناسب)؛ كاهش آسيب ها؛ آمادگي براي بلايا؛ امداد رساني؛ اقدام هاي مربوط به بازتواني جامعه.

اقدام هاي پيشگيري و كنترل

هرچند راهبرد كنترل آسيب ها براساس طرح مشابه بيماري هاي ديگر است، تفاوت آسيب ها با ساير بيماري هاي غيرقابل انتقال اين است كه :

الف) عامل آسيب بتقريب هميشه شناخته شده است و ميتواند اندازه گيري شود.

ب)سازو كار انتقال انرژي را مي توان توضيح داد.

ج) به استثناي بعضي مسموميت ها و سوختگي ها، آسيب ها به طور معمول بلافاصله بعد از مواجهه روي مي دهند.

درچهارچوب طرح بهداشت عمومي براي كنترل آسيب ها بايد نيروها
(انرژي ها)‌يي كه را كه باعث آسيب مي شوند، تعيين كرد سازو كارهاي مواجهه انسان را تعريف نمود و به طور دقيق جايي راكه بايد مداخله در «سير» آسيب انجام گيرد، مشخص كرد.

براساس اقدام هاي مربوط به سطوح سه گانه پيشگيري، كنترل آسيب ها را ميتوان به شرح زير بيان نمود:

1.     پيشگيري اوليه :

هدف از اين نوع اقدام، پيشگيري از واقعه اي است كه سبب آسيب مي شود. اين كار بوسيله از بين بردن سازو كارهاي مواجهه با انتقال انرژي است. مثال؛ قوانين رانندگي، نرده هاي اطراف استخرها، ضامن تفنگ ، درپوش ايمني ظروف حاوي سموم.

2.پيشگيري ثانويه:

دراين نوع پيشگيري هدف اين است كه از وقوع يك مواجهه‌ي بالقوه آسيبزا، آسيب ها برطرف شوند ياكاهش يابند. مثال: كلاه ايمني موتور سواران، كمربند ايمني اتومبيل، جليقه نجات و جليقه هاي ضد گلوله. هريك از اين همه آسيب ها به همه قسمت هاي بدن جلوگيري نمي كنند.

3.پيشگيري ثالثيه:

دراينجا آسيب روي داده و هدف كاهش پيامدهاي آن است. براي مثال فيزيوتراپي، كاردرماني، گفتاردرماني.

تقسيم بندي ديگري را براساس اقدام هاي مربوط به كنترل آسيب ها مي توان معرفي نمود. اساس اين تقسيم بندي چگونگي اقدام ميزبان مي باشد:

الف) مداخله غيرفعال از طريق اصلاح در عامل (انرژي)، وسيله، ناقل، محيط (اصلاح بدنه و سيستم ترمز اتومبيل كميته هوايي).

ب)مداخله فعال: استفاده از كلاه و كمربند ايمني

بايد اشاره كرد كه تلفيق اين دو اقدام دركاهش آسيب ها موثرتر از هريك از آنها به تنهايي است. اگرپيشگيري از آسيب ها رابرمبناي طرح تعاملي انرژي هادون قراردهيم اقدام عمده، پيشگيري از تبادل نيروهاي غيرطبيعي است. اين كار ميتواند از راه تداخل بارشته وقايعي انجام گيرد كه سبب بروز يا تأثير اين نيروها مي شود . برنامه ها بايد برپايه تركيبي از رويكردهاي مختلف باشد ك درمقاطع مختلف اين رشته كارها، اثر پيشگيري خود را برجاي مي گذارد. اين امر را هادون در 1970 طي يك برنامه شامل اقدام هاي دهگانه و با اعمال آن بر سه نوع آسيب مهم (تصادف هاي رانندگي، آسيب هاي ناشي از اسلحه و مسموميت) دريك جدول تفصيلي ارايه نمود كه به طور خلاصه به شرح زير است:

1.      پيشگيري از توليد انژري آسيب زا (جلوگيري از توليد اسلحه، پيشگيري از توليد منواكسيد كربن)

2.      كاهش مقدار عامل (انرژي) (كاهش فروش سلاح، كاهش استفاده از مواد شيميايي درمنزل)

3.      پيشگيري از آزاد شدن عامل

4.      كاهش سرعت آزاد شدن و انتشار (كاهش مسموميت مواد، محدوديت در ترافيك)

5.   جداكردن عامل از ميزبان از نظر زمان و مكان (جداسازي محل عبارين و دوچرخه سواران دور از دسترس قراردادن داروها)

6.      بكاربردن مانعي كه عمل آنرا سد كند يا تعديل نمايد(نقاب ضدگاز، جليقه ضدگلوله، دهانبند و عينك)

7.      اصلاح كيفيت عامل (شيشه هاي نشكن، سپرهاي لاستيكي، كاهش غلظت سهم در مواد مصرفي)

8.      تقويت ميزبان (افزايش آگاهي عمومي، ورزش، بهداشت فردي)

9.   مقابله با آسيب (آموزش پرسنل اورژانس جهت خدمات فوري، برچسب هاي مناسب روي سموم براي دادن ضدسيم)

10.تثبيت وضعيت، خدمات اصلاحي و توانبخشي

پارك با اعتقاد به چند عليتي بودن سوانح تاكيد مي كند كه 90% عوامل سوانح مربوط به عدم توجه انسان است وموارد نه گانه زير را براي پيشگيري از سوانح برمي شمرد:

1.   گردآوري اطلاعات : پيشگيري از سوانح درگروه داده هاي كافي وتجزيه و تحليل و تفسير آنها جهت ارزشيابي؛ تعيين راهبرد مناسب است.

2.      آموزش ايمني: «اگر سانحه يك بيماري است آموزش، واكسن آن است!»

3.   ارتقاي تدابير حفاظتي، نرده ، كمربندامني، كلاه ايمني، لباس و چكمه چرمي، صندلي مخصوص كوادكان، قفل هاي ايمني، شيشه هاي چند لايه.

4.      كاهش مصرف الكل و داروها.

5.   مراقبت هاي اوليه و فوري كه از محل تصادف آغاز شود، درتمام مدت حمل مصدوم ادامه يابد و در سطوح بالاتر (براي مثال اطاق عمل)به نتيجه برسد.

6.      ازبين بردن عوامل سبب، كاهش سرعت، رفع مشكل هاي جاده، علامت گذاري صحيح، تجهيزات ايمني.

7.      تشديد قواني

8.      خدمات بازتواني.

9.   پژوهش در سوانح، آينده پيشگيري از سوانح درگروه پژوهش است. پژوهش بايد معطوف به گردآوري اطلاعات دقيق درباره دامنه، نوع و ديگر ويژگي هاي آسيب ها باشد و در جستجوي روش هاي تازه تر و بهتر براي دگرگوني رفتارهاي انسان و ايمنتر كردن محيط باشد. همچنين بايد كارسازي اقدام هاي مربوط به پيشگيري و مراقبت درسوانح بدقت ارزيابي گردد.

اولين همايش جهاني پيشگيري ازحوادث و آسيب ها زير نظر سازمان جهاني بهداشت درسال 1989 دراستكهلم برگزار گرديد كه حدود 500 نفر از كارشناسان 50 كشور در آن شركت داشتند. هدف نهايي اعضا اين بود كه اولاً دولت ها را درقبال تعيين سياست هاي پيشگيري ازحوادث متعهد نمايد و ثانياً مردم رادرجهت مشاركت و دخالت در اين برنامه ها ترغيب نمايد. نكته هايي از اعلاميه اين گردهمايي به شرح زير است:

1.   يك زندگي امن حق اساسي مردم است. مردم مي توانند بامشاركت خود، برنامه هاي كاهش آسيب هارا طرح و اجرانمايند.

2.   دولت ها بايد سياست هايي را درجهت پيشگيري از حوادث و آسيب هاي ناشي از آن براي گروه هاي آسيب پذير درنظر گيرند.

3.   سازمان ها و شركت ها بايد جهت حفظ و ارتقاي ايمني درتمام واحدهاي شغلي و موسسه اي آموزشي بكوشند.

4.   به علت نياز مردم و استفاده از وسايل غيراستاندارد وريداد حوادث مربوط به  آن لازم است دراين زمينه تعادلي بين مساله رفاهي و مدرن بودن وسيله و استاندارد بودن وجود داشته باشد.

5.   موسسه هاي آموزش نقش مهمي درامر پيشگيري از حوادث دارند. دوره هاي آموزشي براي آنكه دانشجويان را قادر سازند كه در آينده محيط هاي ايمن بوجود آروند از وظايف اين موسسه ها است.

6.   رسانه هاي گروهي بايد جهت آموزش مردم همكاري نمايند و در طرح سياست هاي بين بخشي جهت كنترل آسيب ها دخالت نمايند.


مقدمه اي براپيدميولوژي بيماري هاي غير قابل انتقال

دكتر علي صادقي حسن آبادي

مقدمه و تعريف

توضيح دفتر اروپايي سازمان جهاني بهداشت در سال 1965 راجع به بيماري هاي غيرقابل انتقال به شرح زير است:

«تاكنون هيچ تعريف پذيرفته شده اي براي بيماري قابل انتقال (حاد) ياغيرقابل انتقال (مزمن) بدست نيامده است. بعضي برآنند كه بيماري قابل انتقال (حاد) به طور معمول يك حمله منفرد و كوتاه مدت دارد كه پس از آن بيمار به فعاليت عادي خود باز مي گردد، درحالي كه بيماري غير قابل انتقال (مزمن) دوره بيماري طولاني است و بيمار به طور دايم كم يا بيش ناتوان مي ماند. همچنين اين طور اظهار نظر مي شود كه با پيشرفت فناوري مرز بين حالت هاي قابل انتقال (حاد) و غيرقابل انتقال (مزمن) مبهمتر شده است.»

كميسيون بيماري هاي مزمن آمريكا ترعيف زير را براي بيماري غيرقابل انتقال (مزمن) ارايه نموده است:

«همه كاستي ها يا انحراف ها از حالت عادي كه يك يا چند ويژگي از موارد زير را دارا باشد:

الف. دايمي باشد.

ب. پس از آن ناتواني برجاي بماند.

ج. به سبب تغييرهاي بيماري شناختي بازگشت ناپذير انجام شده باشد.

د. بازتواني بيمار نيازمند آموزش هاي ويژه باشد.

هـ.. مدت زيادي سرپرستي، مشاهده و مراقبت لازم داشته باشد.»

تفكيك بيماري هاي غيرقابل انتقال و عفوني تنها براساس عامل عفوني (عوامل محيط زيستي) اين مشكل را ايجاد مي كند كه رابطه ميكروارگانيسم ها بخصوص ويروس ها را با بيماري هاي غيرقابل انتقال مختلف (ازجمله سرطان كبد، سرطان دهانه رحم، لنفوم) كه به اثبات رسيده است نايده مي گيرند. از سوي ديگر، بعد زماني بيماري است كه اگر تنها بيماري هاي بادوه طولاني راغيرقابل انتقال بناميم ممكن است دربسياري از بيماري هاي قابل انتقال (عفوني) و ازجلمه (سل، تب مالت، يا عوارض هپاتيت ويروسي باحالت مزمن ياعوارض طولاني بيماري مواجه مي باشيم و اگر بيماري حاد با دوه كوتاه را قابل انتقال (عفوني) بناميم آنگاه مسايل چون حوادث و سوانح كه ناگهاني بوده ، دربيشتر موارد دوره هاي كوتاه مدت دارند وفاقد عوامل بيماري زاي زنده هستند، مارا در طبقه بندي دچار مشكل مي كند.

اهميت:درحال حاضر بيماري هاي قلبي-عروقي و سرطان ها در رأس علل مرگ دركشورهاي پيشرفته قرار دارند. در بسياري از كشورها بيماري هاي غيرقابل انتقال روند صعودي دارندكه دلايل عمده آن افزايش طول عمر، افزايش طولاني تر شدن زمان مواجهه با عوامل خطر و تغيير الگوي زندگي است.

مشكل هاي مربوط به سير طبيعي بيماري هاي غيرقابل انتقال :

درمطالعه بيماري هاي غيرقابل انتقال مشكل هايي مربوط به سير طبيعي اين گروه وجود دارد كه به قرار زير است:

آ. نبودن يك عامل بيماري زاي معلوم.

ب. چندعاملي بودن علت (عوامل خطر متعدد) و يا چند گونگي عوامل سبب شناسي. دراينجا نه تنها منظور تعدد عوامل درگير ايجاد بيماري است، بلكه گوناگوني تأثيرهاي متقابل آنها مد نظر است. به طوري كه براي مثال دو عامل ممكن است تأثيرهاي متقابل افزودني ياتجمعي (مانند : سيگار و مواجهه شغلي با مواد شيميايي درايجاد سرطان مثانه) يا هم افزايي (تشديدي) مانند سيگار و مواجهه شغلي با پنبه نسوز برسرطان ريه) باشد.

ج. دوره پنهاني طولاني (فاصله طولاني بين نخستين مواجهه وبروز بيماري .

د. شروع نامشخص بيماري (نامعلوم بودن مرز بين وضعيت طبيعي و بيماري).

ه) تأثير متفاوت عوامل بر بروز و دوره بيماري (براي مثال طبقه بندي اجتماعي بالا در شروع سرطان پستان يك عامل خطر و پس از تشخيص يك عامل افزايش بقا است.)

درسالهاي اخير شايد به دليل همين مشكل هاي مربوط به طبقه بندي و تعريف، بيماري هاي به اصطلاح غيرقابل انتقال را در دو حيطه اپيدميولوژي بيماري هاي غيرقابل انتقال عبارت است از بيماري ها و حالت هايي كه فاقد عامل بيماريزاي زنده است و ضن دارا بودن تعدادي از جنبه هاي گفته شده در فوق، ميتواند همچون حوادث و سوانح، ناگهاني و كوتاه مدت و يا مانند سرطان ها با شروعي نامشخص و طولاني مدت باشد.

بسياري ازبيماراني كه به بيماري غيرقابل انتقال مبتلا هستند، هنگامي براي درمان مراجعه مي كنند كه متأسفانه قابل درمان نيستند و بناچار براي مدتي طولاني تحت درمان علامتي و توانبخشي قرار ميگيرند (پيشگيري ثالثيه) كوشش براي دخالت به موقع درسير طبيعي بيماري غير قابل انتقال تنها شامل غربالگري براي شناخت بيماري در مراحل اوليه اين بيماري ها مورد توجه قرار گيرد.

براي بيماري هاي قابل انتقال (عفوني) وجود يك علت شناخته شده لازم (ميكروارگانيسم) به تمركز هاي پژوهشي ومداخله هاي اپيدميولوژي كمك مي كند. درمقابل، بيماري هاي غيرقابل انتقال فاقد چنين ويژگي اي است و بنابراين روش هاي مطالعه و درنهايت روش هاي كنترل آنها بسيار متفاوت از بيماري هاي قابل انتقال است. براي هر بيماري غيرقابل انتقال مي توان با طرح هفت پرسش اصلي به مطالعه عوامل سبب شناختي و روش هاي كنترل آن از ديدگاه اپيدميولوژي پرداخت .در زير به ارايه اين پرسش هاي هفتگانه و خلاصه اي از بحث مربوط به آن مي پردازيم.


1)بزرگي مساله يا فراواني بيماري چقدر است؟

اين پرسش براي نشان دادن ابعاد فراواني بيماري و شامل سنجش هاي متعددي است كه هريك منظور خاصي را بيان مي دارد.

الف) ميزان بروز به تعداد موارد جديد  طي يك دوره معين تقسيم بر «تجربه شخص-زمان» جمعيت (شخص سال)اطلاق مي گردد. درعمل ميزبان بروز به تعداد موارد جديد يك بيماري كه طي يكسال دريك جمعيت مشخص روي مي دهد اطلاق مي شود.

براي بسياري از بيماري هاي غيرقابل انتقال به علت فقدان ميزان هاي بروز از ميزان هاي ميرايي استفاده ميشود.

ب. بروز تجمعي عبارت است از احتمال ياخطر ابتلا به يك بيماري طي يك دوره زماني معين، اين ميزان بين صفر تا يك تغيير مي كند. مثال خطرابتلاي يك زن در طول زندگي به سرطان پستان (درآمريكا) معادل 129/0 يا حدود 1 به 8 است. نحوه ديگر به 8 است. نحوه ديگر بيان اين مطلب اين است كه يك دختر كه امروز متولد مي شود 9/12% پخت آن را خواهد داشت. كه در طول زندگي به سرطان پستان دچار شود.

ج. شيوع بيماري به معني تعداد موارد موجود بيماري تقسيم بر كل جمعيت است . شيوع تحت تاثير بروز ودوره بيماري است.

ارزش بروز براي مطالعه عوامل سبب شناختي و كاربرد شيوع براي پيش بيني و برنامه ريزي خدمات است.

2)تغيير هاي رويداد (وقوع) آن درجمعيت چگونه است؟

ميزان هاي بيماري در گروه هاي مختلف (سني، جنسي و غيره) جمعيت ممكن است متفاوت باشد. به اين پرسش بامقايسه بروز ياخطر بيماري دربين گروه هاي مختلف جمعيت پاسخ داده مي شود. هرگاه نسبت ميزان هاي بروز در دو گروه را بدست آوريم. آنرا نسبت ميزان مي گويند. كه يك سنجش از همبستگي است. نسبت بروز تجمعي ياخطر در دو گروه نسبت خطر ياخطر نسبي ناميده ميشود. براي مثال ميزان هاي بروز سرطان پستان در زنان 30 تا 34 ساله و 70 تا 74 ساله را اگر به ترتيب 1/27 و 3/404 درنظر بگيريم اين نسبت معادل 9/14 خواهد بود و به عبارت ديگر مي توان نتيجه گرفت كه بيماري حدود 15 برابر در زنان 70-74 ساله بيشتر از زنان 30-34 ساله است.

ميزان ها را مي توان براي مقايسه تفريق نمود و به جاي نسبت ميزان ها، اختلاف ميزان ها را بدست آورد. درمثال فوق؛ (درصد هزار نفر درسال)
 2/373=1/27-3/404 اين رقم از نظر بهداشت عمومي و باربيماري اهميت بيشتري از نسبتها دارد، زيرا قدر مطلق افزايش بار افزوده به علت يك عامل را نشان مي دهد. اين امر را مي توان بامثال (ارايه شده درجدول 1) مشاهده نمود.

جدول 1) مقايسه خطر نسبي و خطر منتسب در ميرايي ناشي از سرطان ريه و بيماري عروق تاجي قلب دربين سيگاري هاي قهار و غير سيگاري ها

 

ميزان هاي مرگ سالانه درصد هزار نفر

گروه مواجهه

سرطان ريه

بيماري عروق تاجي قلب

سيگاري هاي قهار

غيرسيگاري ها

سنجش خطر افزوده

خطر نسبي

خطر منتسب

166

7

 

\"\"

\"\"

599

422

 

\"\"

\"\"

3)  تفاوت آمار بيماري درمناطق مختلف چقدر است؟

مقايسه آمار بيماري برحسب مناطق مختلف جغرافيايي مي توان به علت يابي و روش هاي كنترل كمك كند ولي در اين مقايسه ها بايد به دو نكته توجه نمود:

ا. دقت اطلاعات گردآوري شده : هرچند اطلاعات مربوط به مناطق كوچكتر و جمعيت هاي محدودتر ممكن است دقيقتر باشد، ولي درطول زمان نوسان هايي دارد كه دقت آن را مورد شك قرار مي دهد. بنابراين بهتر است تعدادموارد رابا افزايش طول زمان افزايش دهيم.

ب. قابل مقايسه بودن جمعيت هاي مناطق مختلف: همان گونه كه ديديم ميزان بروز سرطان پستان درزنان پير بسيار بيشتر از زنان جوان است . بنابراين ميزان هاي بيشتر در يك منطقه ممكن است تنها به دليل پيرتر بودن جمعيت آن منطقه باشد. براي مقايسه دقيقتر بهتر است از ميزان هاي اختصاصي سن ياميزان هاي تطبيق شده سني كه ادغام ميزان هاي اختصاصي متعدد دريك ميزان واحد است، استفاده كنيم.

4)براي مطالعه سبب شناختي و كنترل بيماري ازچه نوع مطالعه هايي ميتوان استفاده كرد؟

مطالعه هاي مورد استفاده در زمينه بيماري هاي غيرقابل انتقال را ميتوان به دو دسته عمده تقسيم نمود:

آ. مداخله اي (ازنوع كارآزمايي هايي شاه دار تصادفي شده) كه محكمترين شواهد را دربين همه روشهاي ايپدميولوژي براي تأثير يك عامل ياروش برروي يك بيماري فراهم مي آورد.

ب. مشاهده اي: دراينگونه مطالعه ها پژوهشگران به عنوان ناظر عمل مي كنند و اجازه داده مي شود كه فرايند عامل خطر يابيماري بدون مداخله پژوهشگر سر خود را طي كند.

5)چگونه ميتوان از اعتبار نتايج مطالعه ها مطمئن بود؟

هيچ مطالعه اي بدون خطا نيست و استنتاج هايي كه توصيف مي شوند هرگز به طور كامل معتبر نيست. دو نوع خطاي اصلي كه دراستنتاج هاي پژوهش مداخله مي كنند. خطاي تصادفي و خطاي منظم مي باشند. خطاي تصافي نتيجه غلط ناشي از شانس است. خطاهاي منظم نتيجه غلط به علت سوگرايي است.

درمطالعه هاي مربوط به عليت ممكن است نسبت هاي خطر بدست آمده بااثر مشاهده شده همخواني نداشته باشد.

اين امر ممكن است به دلايل زير باشد:

-         وجود عوامل مخدوش كننده

-         سوگرايي انتخاب (نمونه، موارد، شاهدها)

-         سوگرايي اطلاعات (طبقه بندي مواجهه يا بيماري)

-         سوگرايي يادآوري (درمطالعه هاي مورد-شاهدي)

6)رابطه علي چگونه اثبات مي شود؟

روابط بدست آمده از طريق مطالعه هاي اپيدميولوژي ممكن است مورد شك واقع شوند. معيارهاي برادفوردهيل به عنوان يك چك ليست براي اثبات روابط علي مورد استفاده قرارمي گيرد:

6-1) قدرت رابطه

6-2) ثبات رابطه

6-3) ويژگي رابطه

6-4) ترتيب صحيح زماني (معلول بعد از علت)

6-5) وجود رابطه مقدار پاسخ

6-6) وجود شواهد مشابه (درشرايط ديگر توسط عامل بيماري ايجاد شده )

6-7) انطباق بادانش موجود

6-8) شواهدتجربي

6-9) مشابهت (ساير عوامل مشابه بيماري هاي مشابه ايجادكرده است)

مراقبت دربيماري هاي غيرقابل انتقال

درحال حاضر مراقبت اپيدميولوژي به معني گردآوري، تجزيه، تحليل و تفسير منظم داده هاي بهداشتي لازم براي برنامه ريزي، اجرا وارزشيابي خدمات بهداشت عمومي است. اين فعاليت هابايد با انتشار منظم و به هنگام داده ها براي مخاطبان مناسب ادغام گردد. حلقه آخري درزنجيره مراقبت ، دربرنامه هاي پيشگيري از بيماري و ارتقاي سطح بهداشت است.

منابع اطلاعات

منابع اطلاعات متعدد مي تواند براي مطالعه بيماري هاي غيرقابل انتقال مورد استفاده قرار گيرد. مهمترين اين منابع به قرار زير است:

1.      نظام هاي گزارش بيماري ها (مانند: مسموميت با سرب در بعضي كشورها)

2.      آمار حياتي (اطلاعات ثبت شده درهنگام تولد، مرگ، ازدواج وغيره)

3.      مراقبت هاي ديده بان (براي مثال درمورد حوادث شغلي)

4.      مراكز ثبت بيماري هاي غيرقابل انتقال (مانند: ثبت سرطان)

5.      بررسيهاي بهداشتي (مانند: بررسيهاي سلامت،غربالگري ها)

6.      نظام هاي گردآوري اطلاعات اداري (مانند ترخيص از بيمارستان)


كنترل بيماري هاي غيرقابل انتقال

اقدام هاي مربوط به كنترل بيماري هاي غيرقابل انتقال مي تواند درسه سطح فرد، نظام و جامعه به اجرا درآيد. البته اقدام هاي انجام شده در زمينه فرد و نظام به طور معمول ادغام شده است. اين اقدام ها مي تواند منادي پيشگيري از بيماري، تشخيص زودهنگام، درمان و يا اداره (چاره سازي) باشد. اكثر اقدام هاي مداخله اي پيشگيرانه درجهت تغيير رفتارهاي خطر ساز و متمركز برفرد است (كاهش مصرف دخانيات، الكل و رفتارهاي خطرآفرين) اقدام هاي متمركز بر افراد مي تواند درزمينه هاي غربالگري، بيماريابي، درمان به موقع و نيز كاهش عوارض بيماري ها از طريق آموزش فردي يا گروهي باشد.

اقدام هايي كه درسطح نظام ها و براي تغيير از طريق نظام انجام گيرد. مي تواند بصورت سياستگذاري، تغيير عوامل اقتصادي، قوانين بيمه وغيره باشد.

اقدام هاي مداخله هاي درسطح جامعه بيشتر با هدف رفع ريشه اي مشكل ها درسطح وسيع و به طور مثال كاهش فاصله طبقاتي و رفع فقر وبي سوادي عمل ميكند ومشاركت تمام افراد جامعه به صورت هماهنگ طلب مي كند.

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 16:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

كليات پژوهش

بازديد: 121

 

 

 

 

فصل اول

كليات پژوهش


1-1-  مقدمه

A-1-1- تئوري دو عامل انگيزشي هرزبرگ:

دهة 1960 يكي از دوره هاي بسيار پربار از نظر ارائه مفاهيم انگيزش بود در اين دهه سه نظريه ويژه ارائه شده كه عبارت از نظريه سلسله مراتب نيازها، نظريه هاي y , x نظريه بهداشت و انگيزش است.

اين نظريه ها سنگ زيربناي نظريه هايي هستند كه در اين سالها ارائه شده اند و در مرحله عمل و در سازمانها، مديران براي توجيه انگيزه كاركنان خود از اين نظريه و اصطلاحات فني مربوط به آن استفاده مي‌كنند.

فردريك هرزبرگ[1] استاد و رئيس گروه روان شناسي دانشگاه كيس وسترن ريزرو[2] كه سالهاي زيادي دربارة انگيزه مطالعه و تحقيق كرده است مي‌گويد: كوشش و تلاش بيروني مديران براي ايجاد قوه محركه دروني در كاركنان با ناكامي و شكست روبرو شده است.

فقدان محيط سالم از قبيل روابط صحيح بين رئيس و مرئوس و استفاده از مزاياي مادي باعث نارضايي كاركنان ميشود. تنها راه برانگيختن كاركنان اين است كه به آنها كاري ارجاع كنيم كه آنان را درگير كند، زيرا در مقابل اين درگيري است كه آنان تن به مسئوليت مي دهند.

جنبه هايي كه مربوط به عوامل انگيزش فردي و اجتماعي از قبيل نيازها، خواسته ها، آرزوها، ارزشها، تغييرات سني و رشد و پيشرفت يا هيجانات، تجربيات، اعتقادات و رويه هاي رواني و به طور كلي روابط اجتماعي فرد در خانواده و خارج از خانواده ميشود آثار اين انگيزه ها ممكن است به صورت مختلف مثبت يا منفي ظاهر شود.

تأمين معقول و درست نيازهايي مانند نياز اوليه يا فيزيولوژيكي، نياز به اهميت، نياز به پيشرفت و ارتقا شغلي موجب ميشود كه كاركنان از روحيه قوي و مثبت در محيط كار برخوردار بوده و در انجام وظايف و نيل به هدفهاي سازمان از خود تلاش و كوشش نشان دهند (هرزبرگ)

B-1-1- ضرورت بررسي ميزان رضايت شغلي مشاغل مختلف

ساختار شغلي هر فرد در جامعه در مقياس بزرگ به عنوان يكي موارد الزام آور رشد و پيشرفت و ادامة حيات اقتصادي و شغلي در برآيند كل جامعه است. هر فرد از شغلي كه در اختيار دارد هدفي را دنبال مي‌كند و ميزان خاصي از زحمت و تلاش را براي آن انجام داده و از اين ميزان تلاش خود، در مجموع منتظر به وجود آمدن نتيجه اي است، كه اين نتيجه به طور خاص عموميت ندارد و به انتظارات هر فرد به صورت شخصي باز مي گردد. اما بر طبق نظريه هائي كه تا به حال داده شده و در فصل آينده نيز به آنها اشاره مي شود، ميزان اين نتيجه، رضايت شغلي فرد از كارش را رقم مي زند. به نظر مي رسد ميزان رضايت شغلي هر فرد از تجربة اجتماعي اش- يعني شغل- به وجود آورندة ميزان بهره وري شغلي و افزايش سطح آن، ميزان تعهد كاري، تأمين نياز به پيشرفت در هر فرد، انگيزة انجام كار و ادامة خلاقانة آن و پيشرفت، در جهت اهداف سازماني و علاقمندي به تأمين اهداف مجموعة شغلي خود است.

در مقياس تئوريك نظريه هاي گوناگوني براي رضايت شغلي هر فرد از كارش، ارائه شده و ميزان اهميت آن نيز در بكارگيري خلاقيت هاي هر فرد پس از تأمين رضايت شغلي براي رسيدن به اهداف كلي سازماني، مشخص است. و اين ميزان اهميت نيز ضرورت بررسي و اندازه گيري ميزان رضايت شغلي را در دوره هاي مختلف و فاصلة زماني مناسب در هر سازمان مشخص مي نمايد.

مديريت هر سازماني بنا به مقتضيات سازمان مطبوع خود بايستي ميزان تحقق اهداف را در فواصل زماني معيني رصد كرده انحرافات را تشخيص داده و براي آن‌ها برنامه‌ريزي كند، و يكي از مهمترين برنامه هاي آن، تأمين حمايت منابع انساني هر سازمان از يك مقياس كوچك به نام منبع انساني فردي تا مقياس بزرگتر، كل منابع انساني سازمان است و اين با ريزبيني مديران براي تأمين رضايت فردي هر كارمند و يا عضو مؤثر سازمان به عنوان يك سلول از بدنة حيات اين مجموعه، تأمين شده و بسيار مؤثر و مهم مي نمايد.

2-1- بيان موضوع پژوهش و ضرورت آن

A-2-1- ضرورت تربيت نيروي انساني مجرب و با انگيزه در عرصة اطلاع رساني

در سالهاي اخير پيدايش انقلاب تكنولوژيكي نوين در حوزه هاي مختلف، به ويژه در سپهر رسانه اي موجبات افزايش ظرفيت باندهاي ارتباطي، سطح تعاملي، ناهمزماني، تمركز زدائي، انعطاف پذيري،‌ كاستن از زمان اخطار و نيز افزايش فردي سازي و ميزان بازخورد فرآيندهاي ارتباطي را فراهم كرده است. امروزه بسياري از كشورها و نهادهاي بين المللي در حوزه ارتباطات، طرح هاي مهمي را به اجرا درآورده اند كه از آن جمله ميتوان به دو طرح زيرساخت اطلاعات جهاني و زير ساخت اطلاعات ملي اشاره كرد كه ملت ها را به پنج اصل سرمايه گذاري در بخش خصوصي، ايجاد رقابت، دسترسي آزاد به اطلاعات، شكل گيري محيط انعطاف پذير قانونگذاري و نيز تضمين خدمت رساني جهاني توجه داده اند. چنان كه در دهه هاي اخير، بسياري از پارلمان هاي كشورهاي مختلف با اجراي تحقيقات موردي و موضوعي مبتني بر اين اصول توانسته اند قوانين و مقررات رسانه اي خود را متناسب با تحولات نوين اصلاح كنند و در مواردي به طراحي الگوي مقتضي بپردازند. با اين وصف در كشور ما تاكنون طرحي رسمي و همه جانبه در حوزه رسانه ها كه بتواند تمامي ابعاد را مورد توجه قرار دهد، اجرا نشده است.

از آن جا كه نظام رسانه اي در ايران از ساخت و كاركرد سيستمي برخوردار نيست، نمي توان همچون ساير كشورها پارادايم نظام رسانه اي و ارتباطي خود را بر طرح ها و الگوهاي وارداتي نظير طرح پيش گفته بنا نهاد يا به طراحي و ساماندهي آن‌ها پرداخت. به عبارت ديگر در اين زمينه نه تنها ميتوان صرفاً به تجربيات جهاني بسنده كرد و نه اين كه فقط به ملاحظات داخلي توجه داشت، بلكه بايد تمامي ابعاد و شاخص هاي نظام ارتباطي را به صورتي همه جانبه و يك به يك نگريست و آن گاه آن‌ها را با منطقي موزائيكي تركيب كرد. (مجله مجلس پژوهش رسانه- دكتر حسن طائي)، در اين ميان نقش خبرنگار به عنوان نيروي انساني سامان دهنده و ارتباط دهنده اي است كه با اتكاء به ذوق و استعداد شخصي، پس از گذرانيدن دوره آموزشي تخصصي و همچنين با توجه به مسئوليت اجتماعي كه اين حرفه بر عهده او مي گذارد، وظيفة كسب، تهيه، جمع آوري و تنظيم «اخبار» و انتقال آن‌ها را از طريق وسايل ارتباط جمعي (مطبوعات، راديو، تلويزيون و خبرنگاران به مخاطبان بر عهده دارد. تطبيق با چنين شرايطي است كه آموزش تخصصي و آگاهي از مفاهيم علمي به عنوان يك ضرورت اساسي رخ مي نمايد. (روزنامه نگاري نوين- نعيم بديعي، حسين قندي)

B-2-1- بررسي ميزان رضايت شغلي خبرنگاران به عنوان عامل اجتماعي مهم در ارتباطات امروز

خبرنگار به عنوان يك عامل ارتباطاتي بسيار مهم و مؤثر در عصر ارتباطات امروز مطرح است. اين عامل پل ارتباطي ميان مخاطبان مختلف است و جريان اطلاعات و ارتباطات را بدون اين عامل بايستي منتفي دانست. اما براي اين عامل نيز كار خبر و تمامي مبادي و جهت هاي آن در واقع يك شغل محسوب ميشود. يك شغل با تمامي ويژگي هاي شغلي كه البته به دليل متفاوت بودن آن از ويژگي تمايز و خاص بودن نيز نسبت به ساير مشاغل بهره مند است. به نظر ميآيد در سال هاي اخير و به دليل گستردگي دامنة ارتباطاتي امروزه، وظيفة خبرنگاران به شكل وظيفه اي خطير و خاص درآمده است كه از نگاه ديگران شغلي منحصر به يك نفر خاص نيست و به صورت واقعي تمامي افراد جامعه را در سطحي وسيع را از نتايج خود بهره مند مي‌كند، به هر صورت و صرفه نظر از اينكه يك فرد خبرنگار به خبر به صورت يك علاقمندي نيز مي نگرد، اما به هر صورت وي از اين كار يا بهتر بگوئيم شغل به دنبال اهداف خاص خود است و اين هدف ها قطعا شامل اهداف شخصي نيز خواهد شد.

اهميت اطلاعات و اطلاع رساني در جامعة امروز كه آن را به شيوه خود به بزرگي يك دهكده جهاني كرده است ايجاب مي‌كند كه بازنگري جديدي بر روي عامل اين عرصه يعني خبرنگار صورت بگيرد. در حاليكه تا به حال به دليل جوهرة كار خبرنگاري كه سرعت، سرعت، سرعت و دقت و هيجان و در عين حال روزمره گي به شكلي خاص است، دقت درست و موثري براي تربيت و حفظ و نگهداري اين عامل در سطح بدنه ارتباطي انجام نشده است. تربيت بحث هاي تخصصي خودش را در حيطة ارتباطات مي طلبد، اما در مورد حفظ و نگهداري آن به ويژه از ديدگاه تخصصي مديريتي و با اين تعريف كه تنها به صورت شغلي عام به آن نگريسته شود، كار خاصي صورت نگرفته است. و رضايت در شغل خبرنگاري همان رضايت از انعكاس درست و مؤثر اخبار كه در واقع بازتاب و نتيجه اجتماعي و نه شخصي آن است، تعريف ميشود. اين رضايت محصول توقع اجتماعي و بعد بيروني يك شغل است نه بازتاب داخلي و در واقع شخصي آن، اما به دليل متفاوت بودن فضاي كار خبر، تقريباً با تمامي مشاغل ديگر، اين رضايت شغلي در تعريف خاص و درست آن هيچ زماني مورد بررسي قرار نگرفته است و اين يعني عدم حفظ و نگهداري عاملي كه جريان دهنده خط ارتباطات و يكي از عوامل مهم دميدن روح زندگي اجتماعي و اطلاع رساني در كالبد جامعه است. اين عامل به نظر ميآيد در حال تغيير جهت است و اين تغيير جهت بايد با شيوه هاي صحيح مديريتي در سطوح مختلف و بدنة خبرگزاري ها به مسير شاداب و مؤثر خود هدايت شده و يكي از پايه هاي ايجاد دموكراسي و مردم محور يعني معيني اطلاع و اطلاع رساني و اطلاع رسانان به صورت موثري مورد بازنگري قرار گيرد كه در اين تحقيق سعي شده از بعدي كوچك و در جامعه اي خاص و نه به صورت عام رضايت شغلي مطرح و مورد توجه و استفاده قرار گيرد.

C-2-1- موفقيت شغلي و افزايش كارآئي

تحقيقات متعدد نشان داده است كه رضايت شغلي از يك طرف از عوامل بسيار مهم در موفقيت شغلي و افزايش كارايي و از طرف ديگر هر فرد سعي دارد شغلي انتخاب كند كه علاوه بر تأمين نيازهاي مادي، از نظر رواني نيز او را ارضاء كند، ارضاء نيازهاي رواني نيز از عوامل مهم در افزايش كارايي و رضايت شغلي است. كاركناني كه داراي روحيه بالا و خلاقيت، حس همكاري هستند از رضامندي شغلي بهتري برخوردارند.

امروزه نيروي انساني ماهر و كارآمد، پربهاترين و ارزنده ترين ثروت و دارايي هر كشور است با توجه به اين نكته، ترتيب و آماده سازي نيروي انساني كارآمدتر و خشنودتر به سيستم اداري كشور [به صورت مشخص در محيط هاي اطلاع رساني] كمك نمايد تا محيط سالمتر و شايسته تري را در دنياي كار فراهم نمايد و بدينوسيله تأثير بسزايي در رشد اجتماعي و رواني جامعه بر جاي گذارد. (كورمن، آبراهام، 1370)


D-2-1- سازمان وسايل جمعي:

گسترش علوم ارتباطات و نياز بشر به كسب اخبار و آگاهي هاي روزمره جهاني در حداقل زمان و ارزش گذاري خبر در گذر ثانيه ها سبب شده است تا ضمن توسعه سازمان هاي ارتباط جمعي، تخصص هاي گوناگوني نيز با توجه به اين نيازها به وجود آيد.

تشكيلات و سازمان وسايل ارتباط جمعي در هر كشور با توجه به نيازهاي فرهنگي اجتماعي آن به وجود آمده است و هر چند كه تفاوت هايي در ساختار سازمان هاي خبري آمريكا، اروپا، آسيا و آفريقا وجود دارد، با اين حال شباهت هاي آن نيز كم نيستند. طبعاً سازمان هاي خبري هر چه گسترده تر و عظيم تر باشند بي شك به تعداد بيشتري از خبرنگاران و روزنامه نگاران نيازمند است و به همين دليل از شعبه يا سرويس هاي بيشتري بهره ميگيرد. (نعيم بديعي، حسين قندي)

3-1- بيان موضوع:

بررسي رابطة ميان رضايت شغلي خبرنگاران باشگاه خبرنگاران جوان براساس تئوري 2 عامل انگيزش- بهداشت هرزبرگ.

4-1- بيان مسئله:

عدم استخدام و داشتن رابطة استخدامي ميان خبرنگاران ب خ ج و همچنين نداشتن حقوق و مزاياي كارمندي و يا حتي كارگري و تأثير آن در رضايت شغلي آن‌ها و همچنين انگيزش اين افراد و رابطه ميان اين دو كه بررسي آن از اهميت فوق العادها ي برخوردار است.

5-1- هدف پژوهش:

انجام تحقيق در جهت نشان دادن رابطه ميان انگيزش و رضايت شغلي خبرنگاران از يك سو و همچنين رابطة ميان امنيت شغلي و رضايت شغلي آن‌ها از سوي ديگر ميباشد.

6-1- فرضيات پژوهش:

1-   بين عوامل انگيزش و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه وجود دارد.

2-   بين عوامل بهداشت كار و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه وجود دارد.

7-1- سوالات پژوهش:

1-   آيا بين عوامل انگيزش و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه وجود دارد؟

2- آيا بين عوامل بهداشت كار و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه وجود دارد؟

8-1- متغيرهاي مورد بررسي:

A : متغير مستقل: عوامل بهداشت- انگيزش هرزبرگ

B : متغير وابسته: رضايت شغلي

C : متغيرهاي كنترل: سن         ميزان تحصيلات، سابقه خدمت

سن: تمامي آزمودني ها بين 20 تا 30 سال سن داشته باشند.

ميزان تحصيلات: تمامي آزمودني ها بين مدارك ديپلم و ليسانس هستند.


9-1- تعاريف عملياتي:

1-  رضايت شغلي:[3] منظور از رضايت شغلي بررسي ميزان لذت روحي ناشي از ارضاء نيازها و تمايلات براساس تئوري 2 عاملي انگيزش و بهداشت هرزبرگ است و در اين پژوهش تحت عنوان متغير وابسته با اجراي پرسشنامه رضايت شغلي كه حاوي 25 سؤال است مورد بررسي قرار ميگيرد.

2-  عوامل بهداشتي:[4] همان طوري كه ذكر شد بخشي از سوالات پرسشنامه مربوط به عوامل بهداشت است. اين عوامل شرايطي هستند كه فقدان آن‌ها در درجة نخست موجب عدم رضايت مي گردد ولي وجود و تأمين آن‌ها لزوماً باعث رضايت و ايجاد انگيزه شديد و قوي نمي گردد. هرزبرگ آن‌ها را عناصر بهداشتي ناميده است.

اين عوامل تنها از عدم رضايت جلوگيري مي‌كنند ولي وجود آن‌ها موجب انگيزش نمي گردد.

3- عوامل انگيزشي: وجود اين عوامل در درجة نخست موجب رضايت و انگيزش افراد مي گردد، حال آنكه غيبت آن‌ها عدم رضايت شغلي را موجب ميشود.


 

 

فصل دوم

گسترة نظري پژوهش

1-2- مقدمه

2-2- تاريخچه و تعاريف انگيزش

3-2- انگيزش چيست

4-2- انگيزش در سازمان ها

5-2- نظرية 2 عاملي هرزبرگ

6-2- نظرية سلسله مراتب نياز مازلو

7-2- نظرية x , y

8-2- رضايت شغلي

9-2- رضايت شغلي و كاركرد

10-2- شيوه ابراز نارضايتي

11-2- عوامل مرتبط با رضايت شغلي

12-2- نظريه هاي انگيزش شغلي

13-2- نظريه محرك و پاسخ

14-2- نظرية ميزان سازگاري

15-2- نظرية عقلي و استدلالي

16-2- لزوم وجود روزنامه نگاران/ خبرنگاران جامعة اطلاعاتي و اهميت رسانه ها


مقدمه

اشتغال براي ادامه زندگي و بقاي جامعه ضرورتي اجتناب ناپذير است. زندگي هر فرد از طريق كار كردن تأمين ميشود و خودكفائي هر كشور به ميزان و نوع عملكرد شاغلين آن بستگي دارد.

كارآيي و رضايت شغلي از عوامل مهم هستند كه بايد در توسعه جامعه صنعتي مورد توجه دقيق قرار گيرند. مطالعه و بررسي تاريخچه توسعه و تحول جوامع صنعتي نشان ميدهد كه نيروي انساني ماهر و تعليم يافته در تبديل جوامع سنتي به جوامع صنعتي تأثير انكارناپذيري داشته است هر فردي سعي دارد شغلي را انتخاب كند كه علاوه بر تأمين نيازهاي مادي از نظر رواني نيز او را ارضاء نمايد. (شفيع آبادي 1381)

هر كشوري با داشتن نيروي انساني ماهر و كارآمد ميتواند به رشد و توسعه اقتصادي، اجتماعي فرهنگي دست يابد. بايد از عوامل مهمي كه ميتواند در افزايش نيروي انساني متخصص و كارآمد مؤثر باشد كارآيي و رضايت شغلي است. به همين جهت است كه به شغل و عوامل مرتبط با آن نظير رضايت شغلي توجه بيشتري ميشود.

انگيزش شغلي هم براي ادامه اشتغال لازم و ضروري است. اگر انسان به شغلش علاقمند نباشد و شغل فرد را برنيانگيزاند ادامه اشتغال ملالت آور و حتي غيرممكن خواهد بود.

موضوع انگيزش در سازمانهاي صنعتي، به مواردي مانند افزايش دستمزدها، مسايل رفاهي كاركنان، ارتقا آنها و اشاره دارد و با پرداختن به انگيزه فردي، صنايع كشور هر چه بيشتر در مسير رشد و توسعه حركت خواهد نمود. بنابراين، ضرورت تمام دارد كه از يك نيروي كار بسيار برانگيخته برخوردار باشيم. (ماخذ پيشين)

2-2- تاريخچه و تعاريف انگيزش

مطالعه در مباني انگيزه هاي انسان سابقه اي بس طولاني دارد. در 2300 سال قبل فلاسفه يونان اين نظريه را مطرح كردند كه انسان به دنبال كسب راحتي و خوشي و پرهيز از سختي و درد و رنج است تا اوايل قرن هشتم ميلادي تقريباً اين نظريه كه انسان آگاهانه به دنبال به حداكثر رساندن خوشي ها و رفاه و به حداقل رساندن درد و رنج است. مورد قبول دانشمندان مغرب زمين قرار داشت و به نظريه هاي عرفاني و معنوي انسان در كنار ارزشهاي مادي و دنيوي توجه دارد و شناخت ضمير ناخودآگاه انسان تقريباً به بوته فراموشي سپرده شده بود.

ويليام جيمز[5] براي اولين بار در غرب انگيزه هاي غريزه انسان را عنوان نمود، به اعتقاد جيمز انسان بعضي انگيزه ها را به طور غريزي و بدون ارتباط با محيط دارا مي باشد، به عبارت ديگر تمام انگيزه هاي انسان زائيده شرايط محيط نيست از جمله غرايزي كه جيمز به آن اشاره كرده، حسادت، عشق، كنجكاوي، تقليد، همدردي ترس از تاريكي و قابليت هاي اجتماعي را ميتوان نام برد. بعد از جيمز، صاحب نظراني ديگر به نام ويليام مك دوگال[6] نيز تئوري رفتار ذاتي را عنوان نمود در حدود سال 1930 بار ديگر تئوريهاي رفتار غريزي و ذاتي مورد ترديد قرار گرفت و روان شناسان انگيزه هاي ذاتي را مخصوص حيوانات دانسته اكتسابي بودن انگيزه هاي رفتاري انسان را معتبرتر دانستند (ميرسپاسي، 1373)

از اين رو مديريت مستلزم پديد آوردن و نگهداري محيطي است كه در آن افراد با هم و به صورت گروه در دستيابي به هدفهاي مشترك تلاش و كوشش وا مي دارد پيش چشم داشتن به عاملهاي انگيزاننده در وظائف و نقشهاي سازماني،‌ بكار گماري افراد در انجام دادن اين وظائف و نقشها و تمامي فراگرد رهبري انسانها بر پايه آگاهي از مفهوم انگيزش صورت ميگيرد.

از سوي ديگر خشنودي بالا دلخواه مديريت است زيرا اين پديده با پي آمدهاي مثبتي كه خواست مديران است پيوسته است. خشنودي شغلي بالا نشانه سازماني است كه نيك كارگرداني ميشود و بطور بنيادي پي آمدي است كه از مديريت رفتاري كاربساز سرچشمه ميگيرد. خشنودي شغلي يك معيار اندازه گيري از فراگرد پديد آوردن فضاي انساني پشتيبان در هر سازمان است.

يكي از مهمترين مسائل موجود در سازمان مسائل مربوط به رضايت شغلي مي باشد، مديران همواره در اين انديشه اند كه چگونه رضايت شغلي كاركنان خود را براي سالهاي متمادي فراهم كنند رضايت شغلي بالا مستلزم تعهدات سازماني، شرايط شغلي، بهبود سلامتي جسمي و رواني و وضعيت بهتري در كار و زندگي مي باشد، از سوي ديگر نارضائي شغلي دربرگيرنده غيبت بر اثر عدم رضايت از شغل، ترك شغل، مشكلات كاري دستمزد، تلاش در جهت سازمان دهي اتحاديه كارگري و يك جو منفي سازمان ميباشد.

روابط ميان فرايند انگيزش، عملكرد و رضايت خاطر فرد در شكل زير نشان داده شده است و اين مشكل مديران اجرايي را بدين معني هدايت مي‌كند كه اهداف زير دستان مشكل عمده اي نيست و به توانايي و مهارتهاي انسان مربوط ميشود و سيستم پاداش بايد با نيازهاي غالب آنها مرتبط شود (ميرسپاسي، 1373).

 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 1-2- فرايند انگيزش- عملكرد- رضايت خاطر فرد


3-2- انگيزش چيست

هر موجود زنده اي در برابر رويدادها و عوامل مختلف واكنشهايي از خود نشان ميدهد كه روان شناسان آن را رفتار ناميده اند. بنابراين، هر رفتار واكنشي است كه به يك محرك يا انگيزه نشان مي دهند ولي محرك ها عواملي هستند كه خاستگاهشان بروني است، يعني بيرون از وجود زيستي موجود زنده است مانند غذا، آهنگ موسيقي، بوي عطر و جز آن. اما انگيزه ها داراي خاستگاه دروني هستند، خواه در درون موجود زنده، مانند تشنگي، گرسنگي،‌ جنسي و خواه در درون جامعه و فرهنگ يك ملت، مانند آداب و رسوم.

به طور كلي رفتارهايي كه در برابر محرك ها و انگيزه ها به وجود مي آيند بازتابي يا غريزي هستند. بسياري از رفتارهاي ديگر هستند كه بازتابي نيستند، بلكه براثر ياد‌گيري، انديشه يا ساختار فيزيولوژيكي فرد پديد مي آيند.

روان شناسان به طور كلي معتقدند انگيزش نيرويي است كه به فعاليت ميآيد و موجب وقوع رفتار ميشود و به آن شكل و جهت ميدهد. چنانكه گفته شد انگيزش داراي خاستگاه يا علت دروني است در واقع انگيزه ها مبتني بر نيازها، خواسته ها و آرزوهاي خاصي هستند كه به حركت درآمده اند يا آنكه فرد را براي ارضاي نيازهاي معيني به فعاليت وامي دارند. (رابينز، 1374)


4-2- انگيزش در سازمانها

انگيزش شغلي براي ادامه اشتغال لازم و ضروري است. اگر انسان به شغلش علاقمند نباشد و شغل فرد را برنيانگيزاند ادامه اشتغال ملالت آور و حتي غيرممكن خواهد بود.

انگيزه ميل به كوشش فراوان در جهت تأمين هدفهاي سازمان به گونه اي كه اين تلاش در جهت ارضاي برخي از نيازهاي فردي سوق داده شود. با وجود آن كه انگيزه كلي به انجام اقداماتي براي تأمين يك هدف مربوط ميشود ولي ما آن را به هدفهاي سازماني محدود مي كنيم تا بتوانيم چيزي را كه مورد نظرمان است يعني رفتار فرد در سازمان (به هنگام كار) بررسي نماييم. اين تعريف از سه جز تشكيل شده است: تلاش، هدفهاي سازماني و نيازها (مأخذ پيشين)

فرايند انگيزش 2-2

با استفاده از عامل تلاش، شدت كار اندازه گيري ميشود هنگامي كه كسي داراي انگيزه مي شود،‌ سخت مي كوشد و به شدت كار مي‌كند. ولي احتمال آن بسيار كم است كه اين تلاش زياد بازدهي يا عملكرد را بالا ببرد، مگر اين كه تلاش مزبور در جهتي صورت گيرد كه به نفع سازمان باشد. بنابراين، بايد به كيفيت كار و كوشش و نيز شدت آن توجه كرد. ما به آن نوع كوشش يا تلاشي توجه مي كنيم كه در جهت سازگار با هدفهاي سازماني انجام شود. سرانجام، ما انگيزه را به عنوان يكي از فرايندهاي ارضاي نياز به حساب مي‌آوريم.

نياز به عنوان يك واژه فني به معني حالتي دروني است كه باعث مي شود، نتيجه يا پيامد خاصي، جالب به نظر برسد. يك نياز ارضاء نشده تنش ايجاد مي‌كند و در نتيجه، در درون فرد نوعي سائقه يا پويايي به وجود ميآورد- يك نوع حالت دروني كه موجود زنده را برمي انگيزد تا عمل خاصي را انجام دهد-  اين پويايي يا سائقه موجب بروز نوعي رفتار پژوهشي در فرد ميشود و او در پي تأمين هدفهاي ويژه اي برمي آيد كه اگر آن هدفها را تأمين كند نياز مزبور ارضاء ميشود و در نتيجه، تنش كاهش مي يابد.

بنابراين ميتوان گفت كه كارگر يا كارمندي كه تحريك شده و داراي انگيزش است در وضعي به سر ميبرد كه تنش دارد. (يعني بين فرد و محيط او نوعي عدم تعادل به وجود ميآيد)

او براي رهايي از اين تنش دست به اقدام مي زند و تلاش و كوشش مي‌كند.

هر قدر اين تنش بيشتر باشد سطح يا ميزان تلاش و كوشش بيشتر خواهد شد اگر اين تلاش يا كوشش به صورت موفقيت آميزي به ارضاي نياز منجر شود، تنش كاهش مي يابد ولي، از آنجا كه رفتار فرد در سازمان موردنظر ماست، فعاليتي كه در جهت كاهش تنش صورت ميگيرد بايد در راستهاي هدفهاي سازماني باشد. بنابراين، در تعريفي كه ما از انگيزش داريم اين معنا هم گنجانيده شده كه نيازهاي فرد با هدفهاي سازمان سازگار است و هيچ مغايرتي با آنها ندارد اگر چنين وضعي وجود نداشته باشد، فرد يا كارگر تلاش و كوشش زيادي مي نمايد كه در واقع در جهت مخالف منافع سازمان صورت ميگيرد.

براي مثال، بسياري از اعضا و كاركنان سازمان ها ، به هنگام كار، مقدار زيادي از وقت خود را صرف صحبت با دوستان و همكاران خود مي كنند، تا بدين وسيله نيازهاي اجتماعي خود را ارضاء نمايند. در چنين حالتي، تلاش و كوشش زيادي انجام شده، ولي اين تلاش در جهت توليد و بازدهي سازمان نبوده است (رابينز، 1374)

5-2- نظريه دو عاملي هرزبرگ

يكي از تئوريهايي كه در سه دهه گذشته توجه بسيار زيادي را در متون انگيزشي براي كار به خود جلب كرده تئوري دو عاملي يا انگيزش بهداشتي[7] هرزبرگ است. برپايه اين بررسي ها، هرزبرگ متوجه شد كه كاركنان تجارب خشنود كننده خود را متاثر از عواملي مي دانستند كه بيشتر با نفس و محتواي دروني كار مربوط مي شد. اين عوامل، عوامل انگيزشي ناميده شد. تجارب ناخشنود كننده مهندسان و حسابداران از عواملي نشأت گرفته بود كه با ماهيت كار آنان چندان ارتباطي نداشت، عوامل بيروني كار در به وجود آمدن اين تجارب سهم بسيار مهمي داشتند.

عوامل اخير به عوامل بهداشتي اصطلاح گرديد. هرزبرگ با اين استدلال كه اگر با تأمين عوامل بهداشتي، بخواهيم موجبات ناخشنودي كاركنان را از بين ببريم، نتيجه منجر به خشنودي آنان نخواهد شد، تئوري دو عاملي را پيشنهاد كرد. فرض اساسي تئوري اين است:

عواملي كه در خشنودي شغلي و ناخشنودي شغلي دو مفهوم متفاوت بود. حالت متضاد يك مفهوم نمي باشد. شكل 3-2 به درك بيشتر مطلب كمك مي‌كند.

 
 

 

 

 

 

 

 

شكل 3-2- مقايسه ديدگاه سنتي و ديدگاه تئوري دو عاملي، از خشنودي و ناخشنودي شغلي

هرزبرگ و همكارانش استدلال مي كنند، عواملي كه خشنودي شغلي كاركنان را به وجود مي آورند، با عواملي كه باعث ناخشنودي شغلي مي گردند، رابطه اي ندارد.

برحسب قاعده، وقتي انسان شغلي را انتخاب مي كند ابتدا نسبت به آن انگيزش مثبت يا منفي معني داري ندارد. يافته هاي هرزبرگ مشخص مي سازد كه عوامل انگيزشي موجبات خشنودي شغلي را فراهم مي‌كند و نگرش مثبت فرد را به وجود ميآيد. نبودن عوامل بهداشتي در محيط كار نگرشهاي منفي را رشد ميدهد و ناخشنودي شغلي را فراهم مي سازد. هرزبرگ از اين جهت عوامل ناخشنود كننده را عوامل بهداشتي ناميد كه علاقه مند بود تا سنخيت اين عوامل را با مفهوم بهداشت عمومي آشكار سازد. با تأمين عوامل بهداشتي، در محيط كار نيز ميتوان مانع ناخشنودي كاركنان گرديد. (ساعتچي، 1368).

هرزبرگ نيازهاي اساسي را در دو مجموعه قرار داده است: نيازهاي انگيزشي و نيازهاي بهداشتي به ايمني و امنيت شغلي، پايگاه سازماني، سطح حقوق و درآمد، شرايط كار، روابط ميان افراد، چگونگي سرپرستي در سازمان، خط مشي و نحوه اداره سازمان به عنوان چيزهايي كه در محيط كار نيازهاي بهداشتي را ارضاء مي‌كند شناسايي شد.

رشد، پيشرفت، نفس كار، مسئووليت، ارتقا در شغل را به عنوان چيزهايي كه در محيط كار، نيازهاي انگيزشي را ارضاء مي‌كند شناسايي شد.

توجه به عوامل انگيزشي و بهداشتي، موجب خشنودي و انگيزش كاركنان در سازمان مي گردند.

6-2- نظريه سلسله مراتب نيازها

نظريه سلسله مراتب نيازها كه به وسيله آبراهام مزلو[8] ارائه شد از مشهورترين نظريه هاي انگيزش است. او اساس فرض خود را بر اين گذاشت كه در درون هر انسان پنج دسته نياز وجود دارد اين نيازها عبارتند از:

1-   نيازهاي فيزيولوژيكي[9]: شامل گرسنگي، تشنگي،‌ پناهگاه و ساير نيازهاي فزيكي

2-   نيازهاي ايمني[10]: شامل امنيت و محفوظ ماندن در برابر خطرات فيزيكي و عاطفي

3-   نيازهاي اجتماعي[11]: شامل عاطفه،‌ تعلق خاطر و دوستي

4-  نيازها احترام[12]: اين نياز به دو بخش تقسيم مي شود، دروني و بروني. احترام دروني شامل حرمت نفس، خودمختاري و پيشرفت ميشود و احترام بروني شامل پايگاه، مقام، شهرت، جلب توجه.

5-  نيازها خودشكوفايي[13]: در اين نياز، شخص مي كوشد تا همان چيزي شود كه استعداد آن را دارد و شامل رشد و دستيابي به همان چيزهايي است كه فرد به صورت بالقوه استعداد رسيدن به آنها را دارد و به اصطلاح خودشكوفا ميشود.

چنانچه هر يك از اين نيازها به مقدار كافي ارضاء شود،‌نياز بعدي خودنمايي مي‌كند. با توجه به نمودار فرد يك سلسله مراتب را طي مي‌كند. از ديدگاه انگيزش، نظريه مزبور بيانگر اين مطلب است كه اگرچه هيچ نيازي به صورت كامل ارضاء نمي شود، ولي اگر نيازي به صورت اساسي و به مقدار لازم ارضاء شود، ديگر ايجاد انگيزه نمي كند و باعث تحريك فرد نمي گردد.

مزلو اين نيازها را به دو دسته رده بالا و پايين تقسيم مي‌كند. نيازهاي فيزيولوژيكي و امنيت را در رده پايين و نيازهاي اجتماعي، احترام و خودشكوفايي را در رده بالا قرار داد. اين طبقه بندي از آن جهت انجام شد كه نيازهاي رده بالا در درون فرد ارضاء مي شوند، در حالي كه نيازهاي رده پايين اصولاً به وسيله عوامل بروني ارضاء مي گردند (مثل دستمزد، پاداش) (نايلي، 1373)


7-2- نظريه x و نظريه y[14]

داگلاس مك گرگور[15] دو ديدگاه متمايز از انسان ارائه كرد: يكي در اصل منفي است كه آن را نظريه X ناميد كه بيشتر بيان كننده نظريه كلاسيك مديريت از نظر هدايت و كنترل ميباشد و ديگري در اصل مثبت ميباشد، كه وي آن را نظريه Y نام نهاد. كه بيشتر بيان كننده نظريه روابط انساني از نظر هدايت و كنترل ميباشد او پس از مشاهده رفتار مديران با كاركنان، به اين نتيجه رسيد كه ديدگاه مديران درباره ماهيت انسان بر يك دسته از مفروضات خاص بنا نهاده شده است و آنان ميل دارند كه رفتارشان نسبت به زيردستان طبق اين مفروضات باشد.

نظريه X :

1-   كاركنان به صورت ذاتي كار را دوست ندارند و از زير كار شانه خالي مي‌كنند.

2-   از آنجا كه كاركنان از كار بدشان ميآيد پس بايد آنها را مجبور به كار كردن كرد.

3-   كاركنان از زير بار مسئوليت شانه خالي مي‌كنند و دستورات مستقيم درخواست مي نمايند.

4-   كاركنان به مسئله امنيت بيش از هر چيز ديگر اهميت مي دهند و بلندپروازي ندارند.

نظريه Y :

1-   كاركنان كار را همانند بازي و تفريح مي دانند.

2-   كاركنان نيازي به راهنمايي و كنترل نخواهند داشت و خود به تأمين هدف متعهد هستند.

3-   كاركنان ميتوانند مسئوليت پذيري را ياد بگيرند و حتي در پي آن هستند.

4-  توانايي هايي مربوط به نوآوري و خلاقيت در تصميم گيري، در تمام جامعه توزيع و پراكنده شده است و الزاماً در انحصار مقامات بالاي سازمان نمي باشد. (نايلي، 1373)

8-2- رضايت شغلي

در زمينه رضايت شغلي تعاريف مختلفي ارائه شده است كه در زير برخي از اهم آنها عنوان مي گردند:

رضايت شغلي: رضايتي (به مفهوم لذت روحي ناشي از ارضاء نيازها، تمايلات و اميدها) كه فرد از كار خود به دست ميدهد. (فرنج، 1371)

به نظر هاپاك[16] رضايت شغلي مفهومي پيچيده و چند بعدي دارد و با عوامل رواني، جسماني و اجتماعي مربوط ميشود. تركيب معيني از مجموعه عوامل گوناگون سبب ميشود كه فرد شاغل در لحظه معيني از زمان از كار خود احساس رضايت كند و از آن لذت ببرد و فرد با تاكيدي كه بر عوامل از قبيل ميزان درآمد، ارزش اجتماعي شغل، شرايط محيط كار و فرآورده اشتغال در زمانهاي مختلف دارد و به طرق گوناگون احساس رضايت از شغل را ابراز مي‌كند. (شفيع آبادي، 1373)

رابينز رضايت شغلي را از جنبه هاي گوناگون تشريح مي نمايد وي در يك تعريف معتقد است كه رضايت شغلي يعني تفاوت بين مقدار مزايا و پاداشي كه كارمند دريافت مي‌كند و آنچه را كه به باور خود مي بايستي دريافت مي كرد. و در جاي ديگر عنوان مي دارد كه «عبارت رضايت شغلي به نگرش كلي فرد دربارة شغلش اطلاق مي شود،‌ كسي كه رضايت شغلي اش در سطح بالايي باشد به كارش نگرشي مثبتي دارد ولي كسي كه از كارش ناراضي است نگرش وي نيز نسبت به كارش منفي است هنگامي كه افراد درباره نگرش كاركنان صحبت مي‌كنند معمولاً مقصودشان رضايت شغلي است (رابينز، 1374)

گينزبرگ[17] و همكارانش كه رضايت شغلي را از ديدگاههاي گوناگون مورد توجه قرار داده اند به دو نوع رضايت شغلي اشاره مي‌كنند:

1-  رضايت دروني كه از دو منبع حاصل مي گردد اول احساس لذتي كه انسان صرفاً از اشتغال به كار و فعاليت عايدش ميشود. دوم لذتي كه بر اثر مشاهده پيشرفت و يا انجام برخي مسئوليتهاي اجتماعي و به ظهور رساندن توانايي ها و رغبت هاي فردي به انسان دست ميدهد.

2-  رضايت بيروني كه با شرايط اشتغال و محيط كار ارتباط دارد و هر آن در حال تغيير و تحول است از عوامل رضايت بيروني به عنوان مثال شرايط محيط كار، ميزان دستمزد و پاداش، نوع كار و رابطه موجود بين كارگر و كارفرما را ميتوان نام برد. عوامل دروني كه خصوصيات و حالات فردي را شامل مي گردند در مقايسه با عوامل بيروني كه شرايط كار و اشتغال را دربرمي گيرد از ثبات بيشتري برخوردارند لذا رضايت دروني پايدارتر از رضايت بيروني است رضايت كلي نتيجه تعامل بين رضايت دروني و بيروني است. (شفيع آبادي، 1373)

به نظر فيشر و هانا[18] رضايت شغلي تا حدود زيادي ناآگاهانه انجام ميگيرد. زيرا فرد دقيقا نمي داند كه چرا كارش را دوست دارد. به عبارت ديگر، عواملي كه رضايت شغلي را موجب ميشوند از نظر فرد كاملاً شناخته شده نمي باشند.

شيفر[19] عدم رضايت شغلي را عملي آگاهانه مي داند و معتقد است فرد مي داند كه چرا از شغلش ناراضي است ولي عوامل رضايت بخش شغلي به طور كامل شناخته شده نيستند.

رضايت شغلي سرشتي پويا دارد و بخشي از خشنودي شغلي است طبيعت پيرامون بيرون از كار انسان بر احساسهاي انسان در كار اثر مي گذارد. بر همين روال، چون شغل يك بخش عمده از زندگي است، بنابراين رضايت شغلي بر رضايت كلي انسان از زندگي نفوذ دارد (ديوس كيت و نيواستورم جان، 1370)

9-2- رضايت شغلي و كاركرد:

عده اي از مديران شايد گمان برند كه خشنودي بالا از كار همواره به كاركرد بالايي در بين كاركنان مي انجامد، ولي اين گمان درست نيست. كارگران خشنود ميتوانند توليد كنندگاني با تراز بالا، ميانه، يا حتي پايين باشند و كار را به همان ترازي كه از آن خشنودي به دست مي آورند، پي گيرند، پيوند ميان خشنودي با كاركرد پيچيده تر از آن است كه سخن ساده «خشنودي به كاركرد ميانجامد» بگنجد. (ديويس كنت و نيواستورم جان، 1372)

توالي اين دو به طور متفاوت چنين است كه كاركرد بهتر و پاداشهاي اقتصادي، جامعه شناختي و روان شناختي بالاتر ميانجامد. اگر اين پاداشها از ديدگاه كاركنان عادلانه و برابر به شمار آيند، آنگاه خشنودي بالاتر پديد مي آيد، زيرا كاركنان احساس مي‌كنند كه آنان متناسب با كار و كوشش خود پاداش دريافت مي دارند.

از سوي ديگر اگر احساس چنين باشد كه پاداشها نابرازنده از كاركرد است، ناخشنودي پديدار ميشود. در هر حال، تراز خشنودي فرد بر تعهد بيشتر يا كمتر ولي اثر مي گذارد كه آن نيز بر كوشش و سرانجام كاركرد او نفوذ مي‌كند. نتيجه يك حلقه به هم پيوسته كاركرد- خشنودي- كوشش پديد ميآورد.

عوامل تعيين كننده رضايت شغلي

يك بررسي جامع از ادبيات موجود نشان ميدهد كه عوامل زير، در صحنه رضايت شغلي نقش مهمي ايفا مي‌كنند: كارهايي كه به اصطلاح هماورد طلب باشند، يكسان بودن حقوق و مزاياي شغلي، شرايط مناسب كاري و دوستان و همكاران مساعد

1-  كارهايي كه هماورد طلب هستند. افراد شاغل يا پست هايي را ترجيح مي دهند كه بتوانند با توجه به فرصت هايي كه در آنجا پيش ميآيد از توانايي ها و مهارت هايي خود استفاده كنند و در نهايت دستاوردهاي موفقيت آميز خود را آزادانه به نمايش بگذارند.

اين ويژگي شغلي را هماورد طلبي انديشه اي يا چالشگري فكري مينامند. كارهايي كه هماورد طلب نباشند باعث كسالت فرد مي شوند و از سوي ديگر، اگر چالشگري شغلي بسيار زياد باشد باعث خواهد شد كه كارگر يا كارمند مستاصل شود و احساس سرخوردگي، ناكامي و شكست به وي دست دهد. در مواردي كه كار، از نظر چالشگري يا هماورد طلبي، حالت افراط و تفريط نداشته باشد، شادي آفرين و رضايت بخش مي گردد. (رابينز، 1374، ص 297)

2- حقوق و مزايا: افراد دوست دارند كه سيستم پرداخت و سياست ارتقا عادلانه بدون ابهام و مطابق با انتظاراتشان باشد. با توجه به نوع شغل و سطح مهارت فرد (و ميزان حقوقي كه در آن جامعه پرداخت ميشود) اگر ميزان حقوق و مزايا معقول و عادلانه باشد رضايت شغلي به بار خواهد آورد. بديهي است كه هركس به هر قيمتي در پي كسب پول برنخواهد آمد و بسياري از افراد آگاهانه و از روي ميل مي پذيرند كه پول كمتري بگيرند ولي مي خواهند در جايي كار كنند كه باب ميلشان باشد يا در جاهايي كه احساس مي‌كند تبعيض كمتر است. برخي هم ترجيح مي دهند ساعات كمتري كار كنند ولي رمز اصلي در راه مرتبط ساختن ميزان حقوق با رضايت شغلي در كل مبلغي كه شخص دريافت مي‌كنند، نهفته نيست . بلكه اين امر در گرو پنداشت، بردشات يا دركي است كه فرد از رعايت انصاف و عدالت در سازمان دارد.

به همين شيوه، كاركنان دوست دارند كه سازمان در عمل و اجراي سياستهاي مربوط به حقوق، پاداش و ارتقاي آنان عدل و انصاف را رعايت نمايد. سياست ارتقاي سازمان باعث ميشود كه كاركنان براي رشد و پيشرفت فرصت هايي به دست آورند، مسئوليت هاي بيشتري بپذيرند و به درجات عالي تر اجتماعي برسند. بنابراين، كساني كه چنين بينديشند كه سياست حقوق و مزايا و ارتقاي اعضاي سازمان بر پايه عدل و انصاف گذاشته شده است، احتمالا رضايت شغلي بيشتري خواهند داشت.

3- شرايط مناسب كاري: از نظر راحتي شخصي و داشتن تشكيلات و تسهيلات مناسب براي انجام كارها، محيط كار نقش و اهميت زيادي دارند. نتايج نشان ميدهد كه كاركنان محيطي را ترجيح مي دهند كه خالي از خطر و بدون ناراحتي باشد. بنابراين مقدار نور، سروصدا و ساير عوامل محيطي نبايد به حد افراط كم يا زياد باشد. از اين گذشته، بيشتر كاركنان ترجيح مي دهند كه محل كار به خانه شان نزديك باشد و دستگاهها و ماشين آلات بسيار جديد و مناسب داشته باشد.

4- همكاران مساعد: ره آورد فرد از كاري كه انجام ميدهد چيزي بيش از مقداري پول يا ساير دستاوردهاي ملموس است. از نظر بيشتر كاركنان محيط كار بايد نيازهاي اجتماعي فرد را تأمين كند بنابراين، هيچ جاي شگفتي نيست كه داشتن همكاران صميمي و يكدل موجب افزايش رضايت شغلي شود. نتيجه تحقيقات نشان ميدهد كه اگر رييس واحد (از نظر كاركنان) صميمي باشد، افراد را درك نمايد، به عملكرد خوب پاداش نيكو بدهد، به نظرها و ديدگاههاي كاركنان احترام بگذارد و در نهايت به افراد توجه كند رضايت شغلي افزايش خواهد يافت (رابينز، 1374، ص 298)


10-2- شيوه ابراز نارضايتي

كاركنان و اعضاي سازمان نارضايتي خود را از راههاي گوناگون ابراز مي‌كنند براي مثال به جاي اينكه كارگر يا كارمند سازمان يا محل شغل خود را ترك كند ترجيح ميدهد كه نارضايتي خود را به صورت اعتراض ابراز نمايد.

در زير چهار واكنش كه در رابطه با نارضايتي كاركنان از خود نشان مي دهند، ارائه شده است كه هر يك از آنها دو بعد دارد. آنها به شرح زير هستند:

Ž   ترك سازمان. كارمند درصدد برمي آيد كه شركت يا سازمان را ترك كند. از اين رو استعفا ميدهد و در پي شغل جديدي برمي آيد.

Ž   اعتراض. به صورتي فعال و با اقداماتي سازنده در صدد بهبود شرايط برمي آيد. عضو سازمان مقامات بالا دربارة اين مسايل بحث مي كند، پيشنهادهاي سازنده ارائه مي‌كند و درصدد نوعي اقدام دسته جمعي برمي آيد.

Ž   وفاداري. كارگر يا كارمند، اگرچه براي بهبود وضع سازمان اقدامي نمي كند ولي خوشبينانه در انتظار بهبود شرايط مي نشيند. در برابر انتقادهاي خارجي، به نفع سازمان جبهه ميگيرد و اعتماد راسخ دارد كه مديريت دلسوز سازمان از هيچ كوششي فروگذار نمي كند و بر اين باور است كه مديريت «راه درست» مي رود.

Ž   اقدام منفي. عضو سازمان با اقدامات منفي خود موجب بدتر شدن شرايط ميشود . با غيبت هاي طولاني و تاخيرهاي زياد، كم كاري و اشتباه كاريها، باعث بدتر شدن وضع سازمان مي گردد.

ترك سازمان و اقدامات منفي از جمله متغيرهاي عملكردي (يعني بازدهي، غيبت و جابه جايي كاركنان) است ولي اين الگو شامل واكنشهاي ديگري هم ميشود كه از آن جمله است اعتراض و وفاداري به سازمان، است. اين الگو به ما كمك مي‌كند تا برخي از اوضاع و شرايط را درك نماييم، چون شرايطي كه گاهي براي اعضاي اتحاديه هاي كارگري به وجود ميآيد كه كاهش رضايت شغلي موجب ترك سازمان ميشود. اعضاي اتحاديه هاي كارگري گاهي نارضايتي خود را از طريق بستن قراردادهاي جديد يا مراجعه به دادگاه و شكايت، ابراز مي نمايند.

اين گونه اعتراض ها نشان دهنده اين مطلب است كه كارگران كماكان به كار خود ادامه مي دهند و در عين حال متقاعد مي شوند كه اقداماتي در جهت بهبود اوضاع و شرايط انجام داده اند (رابينز، 1374، ص 304)

11-2- عوامل مرتبط با رضايت شغلي

رضايت شغلي، انگيزش شغلي، سازش شغلي و موفقيت شغلي به نوعي در يكديگر تأثير متقابل دارند. اين عوامل تا حدود زيادي در ادامه شغل، كيفيت آن و ترك شغل موثرند چرا كه كاركنان در يك محيط كاري يك سيستم باز محسوب ميشوند. (شفيع آبادي، 1369) كه ذيلا به بررسي اين عوامل ميپردازيم.

Ž   سازش شغلي: عبارت است از حالت سازگار و مساعد رواني فرد نسبت به شغل موردنظر پس از اشتغال كه تركيب و مجموعه اي از عوامل رواني و غيررواني است عواملي مانند ارتباط متقابل با سايرين، ديد مثبت نسبت به شغل، درآمد كافي و ارزش گذاري به كار باعث ميشوند كه فرد با شغلش سازگار گردد و به آن ادامه دهد.

عوامل غيررواني تمام ابزار و ادوات كار را شامل ميشود كه توسط فرد شاغل به نحوي براي انجام كارش مورد استفاده قرار ميگيرد. علي رغم عوامل غيررواني كه ابزار و وسايل را كه بيرون از فرد قرار مي گيرند در بر مي گيرند عوامل رواني احساسات و طرز تلقي فرد نسبت به شغلش را دربرمي گيرند و رابطه فرد را با كارش مشخص مي نمايند. به عبارت ديگر، عوامل رواني ويژگي هاي مشخص و تجارب آموخته شده فرد در ارتباط با شغلش را شامل مي گردند

Ž   انگيزش شغلي: انگيزش شغلي براي ادامه اشتغال لازم و ضروري است اگر فرد به شغلش علاقمند نباشد و شغل فرد را برنيانگيزاند ادامه اشتغال ملالت آور و حتي غيرممكن خواهد بود.

Ž   موفقيت شغلي: ارائه تعريفي جامع و قاطع از موفقيت شغلي كه بر دو مفهوم عملكرد و كارآئي تأكيد دارد مشكل به نظر مي رسد زيرا موفقيت شغلي براي افراد مختلف معاني و تعابير گوناگوني دارد. به نظر عده اي موفقيت شغلي همان پيشرفت شغلي و تعالي مهارت ها و كسب تخصص ميباشد در حاليكه به عقيده گروهي ديگر موفقيت شغلي كسب درآمد بيشتر را شامل ميشود. موفقيت شغلي منبع بسيار قوي براي انگيزش شغلي است و همينطور انگيزش شغلي در موفقيت شغلي تأثير بسياري دارد. به همين علت ميتوان گفت بين انگيزش شغلي و موفقيت شغلي رابطه متقابلي وجود دارد. (شفيع آبادي، 1381، ص 93)

12-2- نظريه هاي انگيزش شغلي[20]

انگيزه يا نياز يك حالت دروني در فرد است در حاليكه هدف ها بيرون از فرد قرار دارند و گاهي از آنها به عنوان پاداش هاي مورد انتظار كه انگيزه ها را به سوي خود معطوف مي دارند ياد ميشود (رضائيان 1373 ص 24)

در مورد انگيزش[21] نظريه هاي بسياري ارائه شد كه در زير به سه نظريه اشاره ميشود.

13-2- نظريه محرك و پاسخ:[22]

براساس اين نظريه پاسخ هاي گوناگون كه بر اثر محرك هاي مختلف ايجاد ميشوند مورد بررسي قرار مي گيرند. يعني همواره محرك (محرك S) پاسخ (R) را تحت شرايطي به وجود ميآورد با توجه به اين مطلب افزايش حقوق و دستمزد (نوعي محرك) شرايطي باعث افزايش فرآورده كار (نوعي پاسخ) مي گردد. بنابراين با هر نوع تغيير در محرك ميتوان پاسخ مطلوب را ايجاد كرد.

14-2- نظريه ميزان سازگاري[23]

براساس اين نظريه محرك هاي يكسان ميتوانند بر روي ارگانيزم هاي متفاوت پاسخ گوناگوني را به وجود آورند بنابراين بايد كل هستي و وجود فرد در ارتباط بين محرك و پاسخ مورد بررسي قرار گيرد. لذا براي تعيين نوع پاسخ بايد ميزان سازش و سازگاري فرد با محرك ارائه شده مورد مطالعه قرار گيرد. به همين علت بايد قبل از ارائه محرك ميزان سازش فرد با محرك ارائه شده مورد بررسي قرار گيرد لذا ميزان سازگاري فرد با محرك هاي متعدد شغلي انگيزش شغلي را باعث مي گردند.

15-2- نظريه عقلي و استدلالي[24]

براساس اين نظريه افراد در محيط كار با توجه به شرايط و امكانات محيطي، هدف هايشان را به طور منطقي و عقلاني برمي گزينند و با تأسي به استدلال خود را متقاعد مي‌سازند كه بايد به هدف هايشان دست يابند و همچنين با استدلال و منطق خود را متقاعد مي سازند كه ادامه اشتغال برايشان مفيد و ضروري است به همين جهت استدلال و منطق فرد عامل و انگيزه اي براي ادامه اشتغال به شمار مي رود.

16-2- لزوم وجود روزنامه نگاران، خبرنگاران، جامعه اطلاعاتي

اهميت رسانه ها: به درستي هر گاه انسان از جامعه ميبرد و در تنهايي غوطه مي خورد، با همان سرعت راه به سوي انحراف ميبرد. در جامعه شناسي با پيدايي گروه سنجي كليتي نو پديد آمد كه در آن سخن از گروه درماني بود. هر جا انسان هايي كه در غم فرو رفته اند و سخن از پوچ گرايي، هرج و مرج گرايي و به طور كلي زبوني دنيا هستي مي دانند، يكي از موثرترين راهها، بازگشت آن‌ها به ‎آغوش جامعه در پرتو شبكه اي از ارتباطات منظم و پي گير است.

اگر ارتباط انسان ها با يكديگر نبود، بناي عظيم فرهنگ انساني پا نمي گرفت، هيچيك از دستاوردهاي بزرگ انساني نظير زبان، خط و پديد نمي آمد. ارتباط و انتقال پيام به ديگري، اساس شكل گيري جامعه است. ارتباط انسان ها اساس شكل گيري جامعه انساني به معناي واقعي است. بسط و تراكم ارتباطات موجب بسط و تعالي فرهنگ را فراهم مي سازد. در جريان ارتباط بين انسان ها نه تنها دانسته ها،‌ بلكه عقايد، نظرات و احساسات مورد تبادل قرار مي گيرند. فرايند ارتباط بين انسان ها با استفاده از نمادهايي چند صورت ميگيرد. اين نمادها به هر صورت يا شيوه كه تجلي كند، حامل پيام انساني به انسان ديگر يا انسان هايي به انسان هاي ديگرند. ارتباط بين انسان ها تنها در صورت تماس فيزيكي صورت نمي پذيرد بلكه از طريق يادآوري ديگران، يا با استفاده از پيامهاي مكتوب و يا ضبط شده ميتوان در ارتباط با آنان قرار گرفت.

ارتباط سرچشمة فرهنگ و موجب تكامل آن است.

كاربرد گستردة مجراها در انتقال پيام و ايجاد ارتباط اجتماعي، يكي از ابعاد ارتباط مخصوصا در جامعه جديد است. هر چند مجراها در همه زمان ها وجود داشته اند (نظير جارچي ها و چاووش ها در گذشته هاي دور) ليكن،‌ پيدايي عصر ارتباطات با اختراع وسايل ارتباط جمعي نظير راديو، تلويزيون و مطبوعات تحقق پذير گشته است و در آن، ارتباط از صورت مستقيم و چهره به چهره درآمد و صورت جمعي، همه جايي، با بردي بي سابقه يافت. وسايل ارتباط جمعي ، وسايلي شگرف هستند كه مظهر ارتقاي تكنولوژيك انسانند و داراي بيشترين تأثير فرهنگي از ميان تمامي ابزار و فنون جديدند و بالاخره در آستانة ورود جامعه بشري به هزاره سوم ميلادي، وسايل ارتباط جمعي پرتاب جوامع را به سوي آينده موجب گرديده اند. اين وسايل در پيدايي عادات تازه، تكوين فرهنگي جهاني، تغيير در رفتار و خلق و خوي انسان ها و بالاخره كوچك شدن كره زمين و همسايگي ملل دوردست، سهمي شگرف بر عهده دارند. آنچنان كه برخي عصر نو را عصر ارتباطات مي خوانند و ميزان پيوند يك جامعه را با افق شگرف تغييرات نوين، ميزان تحرك آن در زمينه ارتباطات مي خوانند. در اين بخش، سخن از همين وسايل، ساخت و سازمان آنان، وظايف و كاركردهايشان و بالاخره مجموعه اين وسايل است كه در اصطلاح، خانواده وسايل ارتباطي خوانده ميشود.

Ž   هرچند بي هيچ شبهه اي انجام تمامي فعاليت هاي اشاعه از جمله گزينش داده ها در سرعتي بي سابقه مشكل اساسي كار وسايل خبري سريع است، ليكن امكانات بيشتر آنان در كار جمع آوري داده هاي خبري و هم سطح داده ها در زمرة امتيازات آنان به شمار مي رود.

Ž       نقش هاي خبري / اهميت رسانه ها

وسايل ارتباط جمعي پخش خبر و اطلاع را بر عهده دارند. رسالت آنان در انتقال سريع، بي طرفانه و آگاهي بخش اخبار و وقايع دنياي ما است، از همين رو است كه اين وسايل، كوچك شدن كرة زمين و همسايگي ساكنان آن را موجب شده اند. هيچ حادثه اي در عصر ارتباطات جمعي فقط به يك منطقه جغرافيايي محدود نيست. تعدد وسايل ارتباط جمعي و رقابت هدايت شده و درست آنان نه تنها ميتواند به پخش سريع خبر در جهان بيانجامد، بلكه از برخورد اخبار آنان برق حقيقت جهيدن گيرد و نور واقعيت را پرتوي جهاني افكند.

با ورود اين وسايل به جامعه، خرده فرهنگ ها، فرهنگ هاي خاص و مجزا، ناپديد ميشوند و به نوعي تمامي ساكنان يك جامعه تشابه مي پذيرند و در سبك زندگي، علايق و خواستها از الگوهاي مشابهي كه وسايل ارتباط جمعي به آنان مي دهند، برخوردار ميشوند.

Ž       احساس تعلق اجتماعي

وسايل ارتباط جمعي مخصوصاً در جوامع جديد كه در آن با امحاي نسبي سلك ها و جماعت ها مواجهيم، با افرادي برخورد مي نمايد كه در انبوه وسيع شهر و با كاستي روابط سنتي، در تنهايي بي سابقه اي به سر مي برند. حال صداي راديو، يا تصوير تلويزيون و يا نوشته روزنامه ابزاري است در راه احساس تعلق اجتماعي، با خواندن روزنامه احساس مي كنيم ما هم حلقه اي از زنجير جامعه ايم. ما هم مانند هزاران نفر اين وسيله را مطالعه مي كنيم. پس، احساس اشتراك تعلق و پيوند متقابل خواهيم داشت. با مطالعه روزنامه يا شنيدن راديو، از حوادث محيط پيرامون خود اطلاع برمي گيريم، حوادثي كه از آن ما است. پس وسيلة ارتباطي همچون پلي بين افراد جامعه عمل مي‌كند. هر قدر فردي با وسايل ارتباط جمعي پيوند محكمتري داشته باشند به همان نسبت مشاركت اجتماعي آنان و قابليت زندگي شان در جمع با درك ديگران افزايش مي يابد و جهان سوم كه در مراحل نخستين برخورد تاريخي خود با وسايل الكترونيك جديد است با پيدائي شخصيت هاي انتقالي، يعني آنان كه با شرايط جديد محيط پيرامون انطباق بيشتري يافته اند، عامل مهم در راه حركت به سوي دنياي جديد مي يابد.

(جامعه شناسي ارتباطات- دكتر باقر ساروخاني)


 

 

 

 

فصل سوم

معرفي باشگاه خبرنگاران جوان

-         معرفي باشگاه

-         نقاط قوت

-         نقاط ضعف


معرفي باشگاه خبرنگاران جوان

1-3- معرفي باشگاه

باشگاه خبرنگاران جوان در آبان ماه سال 78 در بخش كوچكي از مجموعه سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران تشكيل شد. اين مجموعه كه در ابتدا با هدف تربيت خبرنگار آزاد و گسترش و بسط عوامل اصلي ارتباطات در جامعه يعني خبرنگار تشكيل شد، زير نظر معاونت سياسي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي به صورت واحدهاي آموزشي شروع به فعاليت كرد. اين بخش كه در ابتدا در كنار مسجد بلال سازمان در محوطه اي كوچك و تنها 1 كلاس و با آگهي تشكيل كلاس‌هاي آموزشي خبرنگار آزاد ايجاد شد اكنون به يك ساختمان مجزا در 4 طبقه و با تشكيلاتي كامل در حد يك شبكه كامل خبري تبديل شده و در حدود 6 سال و خرده‌اي است كه فعاليت مي‌كند. 2 سال اول فعاليت اين مجموعه به صورت تربيت محدود خبرنگاران جوان اعم از دانش آموز و دانشجو زير نظر اساتيد خبري سازمان، و سپس گذراندن دوره هاي كارورزي به صورت توليد 20 خبر كه عمدتاً سوژه هاي آن به مسائل اجتماعي بازمي گشت طي شد، كه در آن دورة زماني سرويس هاي خبري خاصي نيز به صورت تفكيك شده در اين مركز خبري تشكيل نشده بود. اين مركز با گذشت در حدود 7 سال، اكنون به مجموعه اي متفاوت به لحاظ ظاهري و جايگاهي بالاتر به لحاظ مجموعه عوامل كاري تبديل شده است. اما به لحاظ شيوه جذب خبرنگار، ارتقا سطح كيفي آموزش ها، يافتن ساختار اداري درست و متشكل نتوانسته است در ميان كل مجموعه سازمان صدا و سيما و پيشرفت هاي اخير آن به جايگاه مناسبي دست پيدا كند.

در حال حاضر اين مركز داراي 8 سرويس خبري شامل سياسي، اقتصادي، ورزشي، فرهنگي و هنري، علمي، اجتماعي، استان ها و اخيرا دانش آموزي و در دو بخش تصويري و مكتوب شده است.

در ابتداي فعاليت، اخبار باشگاه عمدتاً به صورت مكتوب و به صورتي بسيار محدود شامل بخش تصويري، آن هم شامل گروه هاي خبري داراي دوربين هاي غيرحرفه اي شخصي توليد مي شد، اما پس از انتقال به ساختمان جديد، اين مركز به صورتي كاملاً ملموس در كنار شبكة خبر و واحد مركزي خبر، به كار پوشش تصويري خبري توليدي همت گمارده است. پس از طي اين سال ها نيز، باشگاه خبرنگاران جوان داراي 30048 عضو است كه 1500 نفر از اين اعضا، عضو فعال باشگاه بوده كه پس از آموزش هاي باشگاه در حال فعاليت در اين مركز كه زير نظر معاونت سياسي صدا و سيما است، مي باشند.

باشگاه در حال حاضر داراي 30 دفتر استاني است كه به صورت منطقه اي اخبار حوزه هاي استاني خود را مكتوب و تصويري براي باشگاه ارسال مي‌كنند. همچنين باشگاه در جهت يافتن جايگاه خبري خود در شبكه هاي سازماني اقدام به توليد برنامه هاي توليدي براي همه شبكه هاي صدا و سيما و به خصوص شبكه خبر مي‌كند. بسياري از اخبار خبري و به خصوص تصويري بخش پرطرفدار 30 : 20 شبكه دوم سيما نتيجه فعاليت خبرنگاران جوان است.

2-3- نقاط قوت اين مجموعه

به نظر مهمترين نقطه قوت مجموعه باشگاه خبرنگاران جوان، در دو بعد است: بعد اول به تربيت نيروي خبري جوان مي پردازد كه هزينه اين آموزش و تربيت بر عهده سازمان صدا و سيما به عنوان يك مجموعه دولتي است. هدف اين مجموعه نيز از همان ابتدا جذب نيروي كار جوان و در واقع جذب جوانان براي قرار گرفتن در يك مسير سالم و تربيت آن‌ها براي انجام يك خدمت در جامعه است. البته باشگاه از اين بابت در جذب نيروي كار آزاد براي سازمان صدا و سيما به موفقيت خوبي رسيده است.

بعد دوم اين نقطه قوت، حضور افراد كم سن و سال از همان دوران دانش آموزي (در سرويس دانش آموزي) و در سنين بالاتر، براي انجام كار، حضور در محيط اجتماع و كسب تجربه و اعتماد به نفس است.

3-3- نقاط ضعف اين مجموعه

اگر بخواهيم به صورتي ريشه اي نقاط ضعف باشگاه خبرنگاران جوان را بررسي كنيم بايد از ابتداي تشكيل اين بخش در سازمان صدا و سيما كنجكاوي كرده و نظرات كارشناسان را جويا شويم. اما به صورت كلي اين بخش هر چند در جذب نيروي كار جوان و يافتن استعدادهاي كار خبر گامهاي مهم و موثري برداشته و بسياري از نيروهاي خوب خبري در ساير مراكز، تربيت شده باشگاه هستند، اما به نظر ميآيد پس از تأمين اين هدف براي سازماندهي اين طيف وسيع تربيت شده از همان ابتدا هيچ ايده و نظريه اي وجود نداشته است. باشگاه جزئي از بدنة سازمان صدا و سيما است كه تمامي امكانات آموزشي و كاري اين مجموعه به صورت مستقيم از بيت المال هزينه ميشود در حاليكه براي هدفمند كردن مصرف اين هزينه هنوز و پس از گذشت 6 سال هيچ برنامه مدوني نوشته و يا پياده نشده است. جذب بيش از سي هزار فرد جوان براي آموزش حرفه خبرنگاري و سپس مشغول به كار شدن 1500 نفر، بي هدف ماندن آموزش را كه به هر حال براي سازمان هزينه بر است در پي دارد. از طرف ديگر نيروي فعالي كه جذب باشگاه شده اند نيز به دليل بي سامان بودن وضعيت شغلي كه براي آن تربيت شده اند پس از كسب تجربه در باشگاه جذب مراكز خبري ديگر ميشوند و از اين بابت باز هم سازمان دچار خسران خواهد شد چون هزينه آموزش و ايجاد تجربه بر عهده وي است و سود بهره برداري از يك نيروي جوان كه در بهترين سن شغلي براي كار خبري قرار دارد نيز به ساير مراكز مي رسد كه كمترين هزينه را براي تربيت اين افراد خواهند پرداخت. از طرف ديگر به دليل اينكه باشگاه كانال خبري مشخص براي پخش اخبار توليدي خود ندارد عملا درصد بسيار زيادي از برنامه خبري تصويري باشگاه در آرشيو سازمان خاك خواهند خورد و عملا به حد بسيار زيادي در وجهة اين مركز تاثيرگذار خواهند بود و از اين بابت نيز وقتي فرد تربيت شدة باشگاه براي كار به مراكز خبري ديگر مراجعه مي كند، نسبت به ساير خبرنگاراني كه به لحاظ سابقة كاري با وي هم رديف هستند، در مرتبه پايين تري قرار ميگيرد. عدم رابطه استخدامي با باشگاه و عدم تعهد معاونت سياسي سازمان نسبت به هزينه هايي كه خود براي تربيت اين نيروها صرف كرده و همچنين وقت و نيروئي كه از طرف فرد خبرنگار در اين مكان گذاشته شده است در كنار عدم رابطه بيمه اي، پرداخت حقوق در موقع مشخص، عدم امنيت شغلي و حرفه اي، عدم وجود مسئولين، دبيران و سردبيران با تجربه، ابهام در آيندة شغلي و وقت بسيار زيادي كه اين شغل از فرد ميگيرد موجب بروز نوعي خلل و ركود و كاهش شادابي در انجام وظايف خبري بسياري از نيروهاي فعال در باشگاه ميشود.

گو اينكه مطالعه نه چندان وقت گير و عميق باشگاه و حضور غيرمحسوس در يك پارة زماني در اين بخش مي تواند چنين ركودي را در فعاليت ها نشان دهد و اين امري واضح است.


 

 

 

فصل چهارم

روش شناسي و تجزيه و تحليل آماري

1-   جامعه پژوهش

2-   روش نمونه گيري

3-   نمونه پژوهش

4-   جدول

5-   ابزار اندازه گيري پژوهش

6-   روائي و اعتبار ابزار اندازه گيري

7-   روش تجزيه و تحليل آماري

8-   بررسي نتايج پرسشنامه

9-   توصيف داده ها

10-           آزمون فرضيه ها

11-           تجزيه و تحليل همبستگي آزمون فرضيه اول

12-           تجزيه و تحليل همبستگي آزمون فرضيه دوم

13-           بررسي سوالات مربوط به عوامل بهداشتي

14-           بررسي سوالات مربوط به عوامل انگيزشي

15-           پيوست ها: جدول همة تجزيه و تحليل ها و نمودارهاي آن‌ها


روش پژوهش

1-4- جامعة پژوهش

جامعه آماري اين پژوهش را كلية خبرنگاران باشگاه خبرنگاران جوان در سال 84 تشكيل مي دهند.

2-4- روش نمونه گيري

55 پرسشنامه به صورت كاملاً تصادفي ميان تمامي سرويس هاي خبري باشگاه و به صورتي از قبل اعلام نشده تقسيم شد.

3-4- نمونه پژوهش

شامل 55 نفر از خبرنگاران فعال در باشگاه خبرنگاران جوان ميباشد كه از سرويس هاي مختلف خبري باشگاه به صورتي تصادفي انتخاب شده اند، كه 20 پرسشنامه توزيع و مورد بررسي مجدد قرار گرفته است.

4-4- 25 سوال پرسشنامه به صورت تفكيك شده به لحاظ موضوعي

عوامل بهداشتي

سوالات مربوطه

عوامل انگيزشي

سوالات مربوطه

خط مشي ها

1 و 2

سبك موفقيت

13 و 14 و 15 و 16

نظارت و سرپرستي

3 و 4 و5

قدرداني براي انجام كار

17 و 18

شرايط محيط كار

6 و 7 و 8

كار تلاش برانگيز

19 و 20 و 21

روابط متقابل اجتماعي

9 و 10

مسئوليت فزاينده

22 و 23

حقوق و دستمزد پايين

11 و 12

رشد و پيشرفت

24 و 25

5-4- ابزار اندازه گيري پژوهش:

در اين پژوهش، پرسشنامه رضايت شغلي كه مشتمل بر 25 سؤال توسط پژوهشگر و با استفاده از پرسشنامه هاي رضايت شغلي مينه سوتا (MSQ) و بري فيلد و روث تهيه و تنظيم گرديده است.

 اين پرسشنامه شامل مقياس پنج درجه اي ليكرت است و از سطوح راضي، خيلي راضي، عدم تصميم گيري، ناراضي و خيلي ناراضي تشكيل و درجه بندي شده است.

هر يك از سوالات پرسشنامه جنبه اي از شغل خبرنگاران را بر اساس تئوري هرزبرگ در نظر دارد و ميتوان ميزان رضايت شغلي آنان را از طريق سنجش، طرز تلقي و فكر و نگرش آن‌ها نسبت به محيط آموزشي و شرايط كاري و شغلشان استنتاج كرد.

6-4- روائي و اعتبار ابزار اندازه گيري:

اعتبار پرسشنامه:

پرسشنامة رضايت شغلي مينه سوتا، توسط صاحب نظران در دانشگاه مينه سوتا در سال 1967 ساخته و پرداخته شده است كه بر روي 8 كارمند زن اجرا و ضريب اعتبار آن 77% گزارش شده است. همچنين پرسشنامه مزبور در پروژة بزرگتري بر 231 كارمند اجرا شده و دامنه نمره ها در اين گروه بين 35 تا 87 و ميانگين و انحراف استاندارد و نمره ها به ترتيب 8/63 و 4/9 و ضريب همبستگي بين دو نتيجه 77/0 = 2/1 ، 2/1 = r و ضريب اعتبار آن برابر 87%= r گزارش گرديده است. (هومن، 1371)


روائي پرسشنامه رضايت شغلي:

پرسشنامه رضايت شغلي مينه سوتا از روائي و اعتبار بسيار بالائي برخوردار است و روائي آن نيز توسط اين دانشگاه مورد تائيد قرار گرفته است. در كار تحقيقي اي كه به اين منظور انجام شده، همبستگي نمره هاي 91 نفر كه در سالهاي 1945 تا 1946 اجرا شد بسيار قوي و برابر 92% و ضريب اعتبار   اين مقياس نيز 93% گزارش شده است (هومن، 1371)

7-4- روش تجزيه و تحليل آماري

پس از نمره گذاري پرسشنامه ها جهت تجزيه و تحليل نتايج از روشهاي آماري توصيفي و استنباطي استفاده ميشود.

در اين فصل از پژوهش پرسشنامه هاي پژوهشي بر روي نمونه آماري اجرا شده است، نمره گذاري شده و به صورت جداول و نمودارهاي گوناگون دسته بندي شده اند. پژوهشگر در اين فصل تلاش مي‌كند كه يافته هاي آماري پژوهش را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و نتايج حاصله از آن‌ها را به گونه اي ارائه دهد كه جواب قانع كننده اي براي تاييد يا رد فرضيه پژوهشي باشد.

8-4- بررسي نتايج پرسشنامه ها

A : مقدمه

در اين قسمت داده هاي تجربي تبديل به داده هاي آماري شده، در رابطه با هر پرسش، هدف يا فرضيه توصيف و مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد. نتايج تجزيه و تحليل آماري اطلاعات اين تحقيق در دو قسمت ارائه شده است. در قسمت اول ابتدا جداول اطلاعات توصيفي مربوط به مشخصات دموگرافيك افراد ارايه شده است و در قسمت دوم اطلاعات مربوط به آزمون فرضيات تحقيق ارائه گرديده است.

B : توصيف داده ها با استفاده از جداول و نمودارها

اطلاعات مربوط به شاخص هاي توصيف جمعيت براي گروه نمونه در جداول درج گرديده است كه در صفحات آخر به چاپ مي رسند.

اين اطلاعات طبقه بندي عنوان شغلي، سابقة خدمت، سن، ميزان تحصيلات و وضعيت تاهل گروه نمونه را نشان ميدهد.

عنوان شغلي

فراواني

درصد فراواني

خبرنگار

45

8/81

تايپيست

3

5/5

سايرين

7

7/12

جمع

55

100

9-4 - توصيف داده ها

A : توصيف داده هاي آماري جمع آوري شده درباره فرضية اول:

“بين عوامل بهداشتي و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه وجود دارد.”

براي بررسي متغير وابسته در پرسشنامه از 25 سؤال 12 سؤال آن مورد بررسي قرار گرفته كه شامل سوالات 1 تا 12 ميباشد. اين سوالات مربوط به عوامل بهداشتي است.

B : توصيف داده هاي جمع آوري شده درباره فرضيه دوم:

بين عوامل انگيزش و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه وجود دارد.

براي بررسي متغير انگيزش در پرسشنامه از 25 سؤال 13 سؤال آن مورد بررسي قرار گرفته كه شامل سوالات 13 تا 25 ميباشد.

10-4- آزمون فرضيه :

تحليل داده ها با استفاده از آزمون هاي آماري در رابطه با هر فرضيه:

در اين تحقيق براي نمايش رابطه ميان متغيرها از ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن استفاده شده است. همبستگي رتبه اي اسپيرمن با rsp نشان داده ميشود و اين ضريب بين 1+ و 1- تغيير مي‌كند. (1+ <rsp < 1-)

هرگاه ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن مقدار نزديك به 1- باشد دلالت بر رابطه خطي معكوس كامل بين متغيرها دارد و در صورتيكه مقدار اين ضريب نزديك به 1+ باشد نمايانگر همبستگي خطي بالا و جهت ارتباط مستقيم بين متغيرها است. و اگر ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن صفر باشد مفهوم آن بدين گونه است كه هيچ گونه همبستگي خطي وجود ندارد، اصطلاحا ناهمبسته هستند.

ضريب همبستگي اسپيرمن در آمار ناپارامتري براي داده هايي كه از توزيع نرمال پيروي نمي كنند بكار مي رود كه ميزان همبستگي بين دو متغير را نشان ميدهد و در اين پژوهش به كمك آزمون كولموگرور- اسميرنف (kolmogoror- smirnor) متوجه شديم كه توزيع داده ها نرمال نيست بنابراين از آمار ناپارامتري استفاده كرديم.

در اين تحقيق براي محاسبه ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن از نرم افزار spss استفاده شده است.

11-4- تجزيه و تحليل همبستگي مربوط به فرضيه اول:

فرضية اول: بين عوامل انگيزش و رضايت شغلي خبرنگاران رابطة معني داري وجود دارد.

به عبارت ديگر فرض H0 بيانگر آن است كه: بين عوامل انگيزش و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه معني داري وجود ندارد.

فرض H1 مبين آن است كه: بين عوامل انگيزش و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه معني داري وجود دارد.

 

رضايت شغلي

عوامل انگيزشي

ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن

 رضايت شغلي

سطح معني داري sig

تعداد افراد

00/1

 

-

55

821/0

 

061/0

55

ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن

 عوامل انگيزش

سطح معني داري sig

تعداد افراد

821/0

 

061/0

55

00/1

 

-

55

با توجه به اطلاعات جدول فوق نتيجه مي شود، بين دو متغير رضايت شغلي و عوامل انگيزشي رابطه مستقيم وجود ندارد. به دليل اينكه ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن بين دو متغير برابر با 821/0 = rsp ميباشد.

P_value (مقدار p احتمال  )

با توجه به حداقل سطح معني داري دو متغير، در جدول فوق 06/0 = sig با سطح معناداري در سطح اطمينان 95 درصد ميتوان پذيرفت كه ضريب همبستگي محاسبه شده برابر با صفر است بنابراين فرض H0 رد نميشود و فرض H1 مبني بر داشتن رابطه معني داري بين دو متغير رضايت شغلي و عوامل انگيزشي وجود ندارد.

12-4- تجزيه و تحليل همبستگي مربوط به فرضيه دوم تحقيق:

فرضيه دوم: بين عوامل بهداشت كار و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه وجود دارد.

به عبارت ديگر فرض H0 بيانگر آنست كه: بين عوامل بهداشت كار و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه وجود ندارد.

فرض H1بيانگر آنست كه: بين عوامل بهداشت كار و رضايت شغلي خبرنگاران رابطه وجود دارد.

 

 

 


 

رضايت شغلي

عوامل انگيزشي

ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن

 رضايت شغلي

sig

تعداد افراد

00/1

 

000

55

732/0

 

000

55

ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن

 بهداشت كار

sig

تعداد افراد

732/0

 

000

55

00/1

 

0

55

با توجه به جدول فوق نتيجه مي شود، بين دو متغير رضايت شغلي و عوامل بهداشتي رابطه مستقيم وجود دارد. به دليل اينكه ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن بين دو متغير برابر با 732/0 = rsp ميباشد.

P_value (مقدار p احتمال  )

با توجه به حداقل سطح معني داري دو متغير، در جدول فوق 0 = sig با سطح معناداري در سطح اطمينان 95 درصد ميتوان پذيرفت كه ضريب همبستگي محاسبه شده برابر با 732/0 است بنابراين فرض H0 رد ميشود و ميان رضايت شغلي و عوامل بهداشتي رابطه معني داري وجود دارد و اين نشان دهنده رضايت از عوامل بهداشتي و شغلي ميباشد. شدت ارتباط ميان اين دو متغير 73% است.


13-4- بررسي سوالات مربوط به فرضيه بهداشتي:

A : (سوالات 1 و 2 پرسشنامه/ بهداشت كار)

H0 = بين خط مشي ها و رضايت شغلي رابطه معني داري وجود ندارد.

H1 = بين خط مشي ها و رضايت شغلي رابطه معني داري وجود دارد.

جدول-1خط مشی                        Correlation

 

  

 

  

 

 

 

  

 

  

 

 

VAR00001

A11

Spearman's rho

VAR00001

Correlation Coefficient

1.000

.521(**)

Sig. (2-tailed)

.

.000

N

55

55

A11

Correlation Coefficient

.521(**)

1.000

Sig. (2-tailed)

.000

.

N

55

55

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

 

                                                      Correlations

 

مطابق H0 رد ميشود يعني ارتباط وجود دارد.

B : سوالات 3 و 4 و 5 (نظارت و سرپرستي/ عوامل بهداشتي)

H0 = بين نظارت و سرپرستي و رضايت شغلي رابطه معني داري وجود ندارد.

H1 = بين نظارت و سرپرستي و رضايت شغلي رابطه معني داري وجود دارد.


جدول-2 نظارت و سرپرستی

 

  

 

  

 

 

 

  

 

  

 

 

VAR00001

A22

Spearman's rho

VAR00001

Correlation Coefficient

1.000

.769(**)

Sig. (2-tailed)

.

.000

N

55

55

A22

Correlation Coefficient

.769(**)

1.000

Sig. (2-tailed)

.000

.

N

55

55

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

 

مطابق جدول بالا  H0 رد ميشود. رابطه وجود دارد. پس رضايت شغلي از نظارت و سرپرستي هست.

C : سوالات 6 و 7 و 8 (شرايط و محيط كار/ عوامل بهداشتي)

H0 = بين شرايط محيط كار و رضايت شغلي رابطه معني داري وجود ندارد.

H1 = بين شرايط محيط كار و رضايت شغلي رابطه معني داري وجود دارد.

جدول-3 شرایط محیط کار         Correlations

 

  

 

  

 

 

 

  

 

  

 

 

VAR00001

A33

Spearman's rho

VAR00001

Correlation Coefficient

1.000

.050(**)

Sig. (2-tailed)

.

.100

N

55

55

A33

Correlation Coefficient

.050(**)

1.000

Sig. (2-tailed)

.100

.

N

55

55

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

                                                      Correlations

 

مطابق جدول بالا  H0 رد نميشود و رابطه وجود ندارد. پس رضايت شغلي از شرايط محيط كار وجود ندارد.

D  : سوالات 9 و 10 (روابط متقابل اجتماعي/ عوامل بهداشتي)

جدول-4 روابط متقابل اجتماعی

  

 

  

 

 

 

  

 

  

 

 

VAR00001

A44

Spearman's rho

VAR00001

Correlation Coefficient

1.000

.565(**)

Sig. (2-tailed)

.

.000

N

55

55

A44

Correlation Coefficient

.565(**)

1.000

Sig. (2-tailed)

.000

.

N

55

55

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

 

مطابق جدول بالا  H0 رد ميشود. رابطه وجود دارد. پس رضايت شغلي از روابط متقابل اجتماعي در محيط كار وجود دارد.

E : سوالات 11 و 12 (حقوق و دستمزد / عوامل بهداشتي)

جدول-5 حقوق و دستمزد                

  

 

  

 

 

 

  

 

  

 

 

 

 

VAR00001

A55

Spearman's rho

VAR00001

Correlation Coefficient

1.000

.024(**)

Sig. (2-tailed)

.

.510

N

55

55

A55

Correlation Coefficient

.024(**)

1.000

Sig. (2-tailed)

.510

.

N

55

55

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

رابطه وجود ندارد. پس رضايت شغلي از حقوق و دستمزد نيست.

14-4- بررسي تك به تك سوالات فرضيه انگيزش:

A : سوالات 13 و 14 و 15 و 16 (كسب موفقيت)

H0 = بين كسب موفقيت و رضايت شغلي رابطه معني داري وجود ندارد.

H1 = بين كسب موفقيت و رضايت شغلي رابطه معني داري وجود دارد.

طبق جدول H0 رد ميشود بنابراين بين اين عامل و رضايت شغلي رابطه نيست پس رضايت شغلي از ميزان كسب موفقيت در باشگاه وجود ندارد.

جدول-6 کسب موفقیت                 Correlation

 

  

 

  

 

 

 

  

 

  

 

 

VAR00001

B11

Spearman's rho

VAR00001

Correlation Coefficient

1.000

.672(**)

Sig. (2-tailed)

.

.210

N

55

55

B11

Correlation Coefficient

.672(**)

1.000

Sig. (2-tailed)

.210

.

N

55

55

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

 

B : سوالات 17 و 18 (قدرداني براي انجام كار)

H0

H1 =

H0  = تاييد ميشود مطابق جدول. بنابراين بين اين عامل و رضايت شغلي رابطه نيست پس رضايت شغلي در مورد قدرداني در انجام كار در باشگاه وجود ندارد.

 

جدول-7 قدردانی برای انجام کار

                                                      Correlations

 

  

 

  

 

 

 

  

 

  

 

 

VAR00001

B22

Spearman's rho

VAR00001

Correlation Coefficient

1.000

.573(**)

Sig. (2-tailed)

.

.490

N

55

55

B22

Correlation Coefficient

.573(**)

1.000

Sig. (2-tailed)

.490

.

N

55

55

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

 

C : سوالات 19 ، 20 و 21 (كار تلاش برانگيز)

H0 رد ميشود بنابراين رضايت شغلي از كار تلاش برانگيز در باشگاه وجود دارد.

 

جدول-8 کار تلاش برانگیز         Correlations

 

  

 

  

 

 

 

  

 

  

 

 

VAR00001

B33

Spearman's rho

VAR00001

Correlation Coefficient

1.000

.570(**)

Sig. (2-tailed)

.

.000

N

55

55

B33

Correlation Coefficient

.570(**)

1.000

Sig. (2-tailed)

.000

.

N

55

55

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

 

                                                      Correlations

 

D : سوالات 22 و 23 (مسئوليت فزاينده)

H0 تاييد ميشود ، بنابراين رضايت شغلي در مورد مسئوليت فزاينده در باشگاه وجود ندارد.

جدول- 9مسئولیت فزاینده

  

 

  

 

 

 

  

 

  

 

 

VAR00001

B44

Spearman's rho

VAR00001

Correlation Coefficient

1.000

.486(**)

Sig. (2-tailed)

.

.210

N

55

55

B44

Correlation Coefficient

.486(**)

1.000

Sig. (2-tailed)

.210

.

N

55

55

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

 

E : سوالات 24 و 25 (رشد و پيشرفت)

H0 تاييد مي شود، بنابراين رضايت شغلي در مورد رشد و پيشرفت فزاينده در باشگاه وجود ندارد.

جدول- 10رشد و پیشرفت          Correlations

 

  

 

  

 

 

 

  

 

  

 

 

VAR00001

B55

Spearman's rho

VAR00001

Correlation Coefficient

1.000

.493(**)

Sig. (2-tailed)

.

.341

N

55

55

B55

Correlation Coefficient

.493(**)

1.000

Sig. (2-tailed)

.341

.

N

55

55

**  Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed).

 

 

روائي و اعتبار

مقدار آلفا برابر 899/0 ميباشد كه ميزان اعتماد پذيري پرسشنامه طرح شده را مورد بررسي قرار ميدهد. بنابراين پرسشنامه مذكور از روائي و اعتبار بالايي برخوردار است.


 

 

 

 

فصل پنجم

نتيجه گيري

1-   بحث و بررسي

2-   نتيجه گيري نهائي

3-   محدوديت هاي پژوهش

4-   پيشنهادات


1-5- بحث و بررسي

رضايت شغلي و نگرش كلي فرد نسبت به شغلش ميباشد كه ارزيابي فرد درباره كارش و ابراز رضايت يا نارضايتي از آن كار، را موجب ميشود.

رضايت شغلي عاملي است كه باعث افزايش كارايي و نيز احساس رضايت فردي مي گردد. نيروي انساني ماهر و كارآمد، پربهاترين و ارزنده ترين ثروت و دارايي هر كشور است.

به طور كلي شناختن انگيزه هاي اساسي نيروي انساني ماهر و كارآمد در تغيير رفتار مؤثر هستند و به همين علت مديران و برنامه ريزان رسانه اي بايد در كسب آگاهي از انگيزه هاي خبرنگاران از توانايي لازم برخوردار و آنها را شناسايي كند.

انگيزش،‌مستلزم درك آن نيروهاي دروني است كه به فرد توان مي بخشد و او را در راستاي رفتاري كه به عمل ميآورد سوق ميدهد.

مع هذا، مهارت بدون اشتياق يا انگيزش بي ثمر است. صرف آنكه خبرنگاران از عهده توليد خبر برمي آيند، بدان معنا نيست كه به انجام آن مبادرت مي ورزند بنابراين اغلب نظريه پردازان پيشنهاد كرده اند كه تركيب توانايي و انگيزش موجب رضايت و عملكرد ميشود.

يك نظام طبقه بندي نيازي كه توسط هرزبرگ پديد آمد تأكيد بر پاداشهايي كه در سازمان با خشنودي و ناخشنودي شغلي رابطه دارند بود.

هرزبرگ پيشنهاد مي‌كند كه پاداشهاي سازماني را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد، عوامل انگيزشي و عوامل بهداشتي.

هرزبرگ استدلال مي‌كند كه عوامل بهداشتي با ناخشنودي شغلي رابطه دارد در صورتي كه عوامل انگيزشي با خشنودي مربوطند اين نظريه پيشنهاد مي‌كند كه وجود عوامل بهداشتي در سطحي قابل قبول احساس بي تفاوتي نسبت به شغل پديد ميآورد به طوري كه گويي اينها مورد انتظارند. البته اگر عوامل بهداشتي در سطح قابل قبولي وجود نداشته باشد ناخشنودي روي ميدهد از سوي ديگر اگر مديريت واقعاً خبرنگاراني برانگيخته و فعال بخواهد بايد از عوامل انگيزشي استفاده كند. اين عواملند كه موجب خشنودي شغلي بسيار هستند.

اساسا هرزبرگ اظهار مي دارد كه پاداشها يا عوامل بهداشتي آنچه را كه نيازهاي دون پايه مي ناميم كامروا مي‌كنند از سوي ديگر عوامل انگيزشي نيازهاي بلندپايه تر را ارضاء مي سازند (شكركن، 1379)

با توجه به اهميت مسئله رضايت شغلي و انگيزش  اين پژوهش به بررسي رابطه بين رضايت شغلي و عوامل انگيزش و بهداشتي هرزبرگ خبرنگاران ب خ ج مي پردازد.

اين پژوهش در صدد پاسخگويي به اين سؤال ميباشد كه آيا بين رضايت شغلي و عوامل انگيزشي و بهداشتي هرزبرگ رابطه وجود دارد؟

جهت بررسي اين موضوع دو فرضيه زير مطرح گرديد:

1-   بين رضايت شغلي و عوامل بهداشتي هرزبرگ رابطه وجود دارد.

2-   بين رضايت شغلي و عوامل انگيزشي هرزبرگ رابطه وجود دارد.

جامعه آماري اين پژوهش شامل خبرنگاران باشگاه خبرنگاران جوان ميباشد. جهت اندازه گيري ميزان رضايت شغلي و عوامل بهداشتي و انگيزشي هرزبرگ از پرسشنامه رضايت شغلي مينه سوتا استفاده شد كه داراي 25 سؤال ميباشد و از پاسخ دهنده خواسته شد كه ميزان رضايت يا عدم رضايت خود را نسبت به هر يك از عوامل بر روي يك طيف پنج گزينه اي از شديداً راضي تا شديداً ناراضي مشخص نمايد.

2-5- نتيجه گيري نهائي

با توجه به مجموعة‌ عواملي كه در اين باره و در پژوهش در ميان خبرنگاران باشگاه خ ج مورد بررسي قرار گرفت مشخص شد به دليل عدم برنامه ريزي مناسب و ايدة ابتدائي درستي در جهت ساختارمند كردن باشگاه براي توليد اخبار مانند ساير مراكز خبري، نوعي لجام گسيختگي و بي برنامگي در اين چند سال فعاليت باشگاه وجود دارد كه اگر ضعف مديريت فعلي آن را در جهت سياست دهي مناسب تر به آن اضافه كنيم،‌ متوجه مي شويم اين مركز با وجود در اختيار داشتن 2 عامل مهم يعني نيروي انساني و امكانات توفيق چنداني در عرصة اطلاع رساني كشور نداشته و حتي نتوانسته به هدف هاي اوليه‌اش نيز دست يابد. مجموعة عوامل فوق موجب بروز نارضايتي شغلي، كاهش تعهد كاري و كاهش انگيزه به خصوص در ميان افراد قديمي تر باشگاه و سوق يافتن آن‌ها در جهت مراكز خبري ديگر است،‌ كه موجب هدر رفتن وقت و هزينة هر نيروي انساني در مدت فعاليت و در نتيجه سرمايه گذاري دولتي معاونت سياسي سازمان شده است در حاليكه يان محل مي توانست به صورت مركزي بسيار قوي در جهت تربيت خبرنگاران مجرب و با انگيزه در جهت اهداف نظام جمهوري اسلامي ايران باشد.

به طور كلي عدم وجود رضايت شغلي كه در نتيجة نبود انگيزش و ساير شرايط متناسب شغلي ايجاد مي شود در بسياري از محيط هاي خبري قابل تأمل است و اين مطلب به دليل نبود تعريف مشخصي در مورد مسايلي از جمله محيط ساختارمند خبري، چگونگي تامين رضايت شغلي در ميان جوامع خبري امري حائز اهميت و بسيار مورد توجه است.

3-5- محدوديت هاي پژوهش:

اجراي پژوهش حاضر همراه با مشكلات عديده اي بود:

1-  به دليل اينكه در شغل خبرنگاري رضايت شغلي مفهوم درست و كاملي نداشته و صرفاً انعكاس خبر به عنوان محصول وضعي كار و در نتيجه رضايت شغلي به اشتباه مطرح ميشود، بنابراين با وجود جستجوهاي فراوان پژوهشگر در زمينه پيدا كردن منبعي مورد استفاده براي يافتن تعريفي آكادميك از رضايت شغلي در حرفه خبرنگاري به صورت تئوري و دانشگاهي و يا مقاله اي علمي و يا حتي مقاله اي در سطح خود فعالان عرصه خبر در اين زمينه و يا اساتيد حرفه، هيچ منبع مشخصي وجود نداشت و به قول يكي از اساتيد ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامي بر روي رضايت شغلي خبرنگاران- هيچ گونه تحقيقي تا به حال صورت نگرفته است.

2-  عدم وجود راهكاري مناسب براي هدايت اين مجموعه به سمت هدف اصلي پژوهشگر مبني بر ايجاد اثري كه بتواند پاسخگوي حتي يك خط تعريف از رضايت شغلي در حرفه خبرنگاري باشد.

3-  نتيجه تحقيق فقط بر روي جامعه اي كه گروه مورد مطالعه از ان انتخاب شده اند قابل تعميم است و به دليل نبود سازوكار مشخص در اين زمينه به عنوان تعريفي درست و اصولي از چهارچوبي سازماني از حرفة خبرنگاري و خبرنگاران، وظايف و حقوق قانوني و سازمان نيافته بودن چهارچوب هاي كاري آن ها، براي تعميم به بقيه خبرنگاران بايستي متأسفانه در تك تك روزنامه ها، خبرگزاري ها و مراكز تحقيق فوق صورت بگيرد كه اين به وقت و زمان زياد نياز دارد كه البته همراه نتايج ارزشمندي خواهد بود.

4-  خبرنگاران باشگاه به دليل عادت به وضعيت و موقعيت باشگاه و عدم ساختار سازماني و تشكيلاتي و عدم هدفمندي آن، و همچنين نياز بسياري از آن‌ها كه از ميانه جواني در حال عبور هستند به شغل و حرفه خود و اينكه به دليل حضور در باشگاه در اين حرفه ساخته شده‌اند و راههاي ديگري را براي حضور در شغل به معني تأمين معنوي و مادي خود تجربه نكرده اند، تحقيق مزبور را به نوعي داراي اثرات خطرآفرين در مورد پيدا شدن و آشكار شدن هويت و هدف واقعي باشگاه و احتمال بروز تغييرات اساسي بسيار پيش بيني نشده در آن مي دانسته و همكاري واقعي و لازم را در حدي كه ميان ارتباطات دوستانه در اين محيط مطرح است، با پرسشنامه ها و تحقيق مزبور نداشته اند.

5-  متأسفانه به دليل عدم حمايت مسئولين باشگاه از اين گونه تحقيق ها و يا تذكرات، بسياري از خبرنگاران حاضر به دادن نظرات واقعي خود در مورد باشگاه و چالش ها و فرصت ها در آن به صورت رسمي و مكتوب حتي بدون ذكر نام نداشتند.

4-5- پيشنهادات

1-  از سوي معاونت سياسي سازمان صدا و سيما، تعريف و سياست گذاري جديدي براي باشگاه و سازماني شدن واقعي آن براي تغذية كانال هاي مختلف اعم از خبري و توليدي صورت بگيرد. هدف ها بايستي باز تعريف شوند و مشخص باشد چه كسي و يا كساني و به منظور دقيق رسيدن به چه هدفي و در چه زماني و شرايطي، قرار است چه كاري را در باشگاه انجام دهند.

2-  باشگاه با تعريف حقوق قانوني جديدي در شان باشگاه خبرنگاران اين محيط را به ساختاري امن براي تربيت خبرنگار و نه خبر گير و يا خبررسان تبديل كند.

3-  از دبيران و سردبيراني غير از خود خبرنگاران باشگاه و در سنين كاملاً متفاوتي از خبرنگاران عضو باشگاه براي همكاري در سرويس هاي مختلف دعوت به عمل آورد. حضور خبرنگاراني كه پس از مدت نه چندان مناسبي و با فاصلة سني بعضا منفي با بسياري ديگر دبير و يا سردبير ميشوند تنها به كاهش ظرفيت كاري و بعضا هدف گذاري هاي غيرعاقلانه و سود جوئي هاي بچه گانه در اين محيط كاملاً كاري، دامن مي زند.

4-  انگيزش كافي عامل ماندگاري خبرنگاران در اين محيط است. براي ساختارمند كردن ميتوان حجم زياد خبرنگاران را مانند خبرگزاري هاي رسمي كشور به دو شيفت صبح و عصر تقسيم كرد تا تعداد زياد خبرنگاران كه در همه ساعات برنامه مشخص خبري نداشته و مشغول وقت گذراني هستند به درستي هدايت شده و به صورت كاملاً حرفه اي متعهد به انجام وظايف خود شوند.

5-  باشگاه ميتواند به جاي حضور به عنوان يك رسانه مكتوب و تصويري به عنوان يك فرهنگسرا داراي فعاليت هاي كاملاً مشخص خبري و تربيت نيروي خبري چه به لحاظ تصويري و چه به لحاظ مكتوب و تخصص هايي در زمينه تدوين، نورپردازي، تهيه برنامه هاي توليدي تبديل شود و اولين فرهنگسراي خبر به عنوان يكي از زيرمجموعه هاي دانشكده سازمان صدا و سيما مطرح گردد و از اين جهت محيطي كاملاً حرفه اي را ترويج نمايد.

توضيحات:

پژوهشگر با وجود تحصيل در رشته مديريت و گرايش صنعتي، بايستي در محيط هاي كارخانه اي و يا لااقل شركتي پايان نامه خود را تنظيم مي كرد اما به دليل آنكه از قبل از حضور در دانشگاه وارد محيط هاي خبري و به ويژه وارد باشگاه خبرنگاران جوان از بد‌و تاسيس آن شده بود و بر روي بسياري از وقايع باشگاه اشراف داشت و با مساعدت استاد راهنما و با توجه به اينكه بيش از 15 واحد درسي در اين رشته در زمينه هاي ساختارهاي سازمان و رضايت شغلي و مرتبط با آن‌ها گذرانده است تصميم گرفته براي ارائه خدمت به جامعه خبري و همچنين استفاده از بخشي از معلومات رشته اي خود ميان اين دو رشته (مديريت- خبر) كه اتفاقاً حلقة گمشده دنياي خبر هم هستند ارتباطي ايجاد و از منظر مديريتي رشته خبرنگاري را مورد بررسي قرار دهم.

 


دانشگاه ارشاد- دماوند

 

پايان نامه

به منظور اخذ درجة كارشناسي در رشته مديريت

گرايش صنعتي

 

 

موضوع

بررسي رابطة ميان رضايت شغلي خبرنگاران باشگاه خبرنگاران جوان تهران سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران- براساس تئوري دو عامل انگيزش- بهداشت هرزبرگ

 

 

استاد راهنما

جناب آقاي دكتر مرتضي فرجي

 

 

 

پژوهشگر:

مريم هديه لو  

 

 

 

سال تحصيلي 84-83

 
 

 

 


 

 

 

 

 

“به نام خداي پاك و بي ريا

عالم با عمل و ناطق بي سخن”

 
 

 

 



فهرست مطالب

عنوان                                                                                                              صفحه

فصل اول- كليات پژوهش................................................................................... 1

1-1- مقدمه........................................................................................................... 2

A-1-1- تئوري دو عامل انگيزشي هرزبرگ:....................................................... 2

B-1-1- ضرورت بررسي ميزان رضايت شغلي مشاغل مختلف......................... 3

2-1- بيان موضوع پژوهش و ضرورت آن......................................................... 4

A-2-1- ضرورت تربيت نيروي انساني مجرب و با انگيزه در عرصة
اطلاع رساني.......................................................................................................... 4

B- 2-1- بررسي ميزان رضايت شغلي خبرنگاران به عنوان عامل اجتماعي اثرگذار در ارتباطات امروز   6

C-2-1- موفقيت شغلي و افزايش كارآئي............................................................. 8

D-2-1- سازمان وسايل جمعي:........................................................................... 9

3-1- بيان موضوع................................................................................................ 9

4-1- بيان مسئله................................................................................................... 9

5-1- هدف پژوهش.............................................................................................. 10

6-1- فرضيات پژوهش......................................................................................... 10

 

 

7-1- سوالات پژوهش.......................................................................................... 10

8-1- متغيرهاي پژوهش....................................................................................... 10

9-1- تعاريف عملياتي........................................................................................... 11

فصل دوم- گسترة نظري پژوهش...................................................................... 12

1-2- مقدمه........................................................................................................... 13

2-2- تاريخچه و تعاريف انگيزش......................................................................... 14

3-2- انگيزش چيست............................................................................................ 17

4-2- انگيزش در سازمان ها................................................................................ 18

5-2- نظرية 2 عاملي هرزبرگ.............................................................................. 20

6-2- نظرية سلسله مراتب نياز مازلو................................................................... 22

7-2- نظرية x , y................................................................................................... 24

8-2- رضايت شغلي.............................................................................................. 25

9-2- رضايت شغلي و كاركرد............................................................................. 27

10-2- شيوه ابراز نارضايتي................................................................................ 31

11-2- عوامل مرتبط با رضايت شغلي................................................................. 32

12-2- نظريه هاي انگيزش شغلي......................................................................... 34

13-2- نظريه محرك و پاسخ................................................................................ 34

14-2- نظرية ميزان سازگاري............................................................................. 34

 

 

15-2- نظرية عقلي و استدلالي............................................................................. 35

16-2- لزوم وجود روزنامه نگاران/ خبرنگاران جامعة اطلاعاتي و اهميت
رسانه ها................................................................................................................ 35

فصل سوم- معرفي باشگاه خبرنگاران جوان..................................................... 40

-         معرفي باشگاه.................................................................................................. 41

-         نقاط قوت......................................................................................................... 43

-         نقاط ضعف...................................................................................................... 43

فصل چهارم- روش شناسي و تجزيه و تحليل آماري....................................... 46

جامعه پژوهش....................................................................................................... 47

روش نمونه گيري................................................................................................. 47

نمونه پژوهش........................................................................................................ 47

جدول..................................................................................................................... 47

ابزار اندازه گيري پژوهش.................................................................................... 48

روائي و اعتبار ابزار اندازه گيري......................................................................... 48

روش تجزيه و تحليل آماري.................................................................................. 49

بررسي نتايج پرسشنامه........................................................................................ 49

توصيف داده ها .................................................................................................... 50

10- آزمون فرضيه ها.......................................................................................... 51

 

 

11- تجزيه و تحليل همبستگي آزمون فرضيه اول................................................ 52

12- تجزيه و تحليل همبستگي آزمون فرضيه دوم............................................... 53

13- بررسي سوالات مربوط به عوامل بهداشتي.................................................. 55

14- بررسي سوالات مربوط به عوامل انگيزشي.................................................. 58

15- پيوست ها: جدول همة تجزيه و تحليل ها و نمودارهاي آن‌ها ...................... 58

فصل پنجم- نتيجه گيري..................................................................................... 62

5-   بحث و بررسي................................................................................................. 63

6-   نتيجه گيري نهائي............................................................................................ 65

7-   محدوديت هاي پژوهش................................................................................... 66

8-   پيشنهادات........................................................................................................ 68

     
 

 

 
 
   

 

 

 

 



[1]. Fredrick Herzberg

[2] . case western Reserve

[3] . job satisfaction

[4] . Hygiene factors

[5] . william Jams

[6] . W. M. Dogall

[7] . Motivator - hygiene- theorty

[8] . Abraham H. Maslow

[9] . Physiological needs

[10] . Safety needs

[11] . Sicial needs

[12] . Esteem needs

[13] . self- actualization needs

[14] . X & Y Theory

[15] . Doaglas McGregor

[16] . Hoppock

[17] . Ginzberg

[18] . Fisher & Hanna

[19] . Schaffer

[20] . Job motivaton

[21] . Motivation

[22] . response stimulus theorty

[23] . adaptation theorty

[24] . reasonable theorty

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 16:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد موقعيت شهرستان كاشان

بازديد: 165

موقعيت شهرستان كاشان

شهرستان كاشان از لحاظ آب و هوايي متنوع، 2100 هكتار وسعت و از شهرهايي استان اصفهان در شمال استان اصفهان است كه داراي 3بخش روستا مي‌باشد و فاصله اين شهر تا تهران 230 تا قم 95 و تا اصفهان 202كيلومتر مي‌باشد و در اكثر فصول مناسب است در شمال و شرق آن كوير است ولي روستاهاي خوش آب و هوايي در ارتفاعات كركس قرار دارد مثل قمصر.

كاشان هزاران سال است كه محل زندگي اقوام گوناگون بوده مانند تپه سليك و ..

كاشان از ديرباز از نظر صنايع دستي زبانزد خاص و عام بوده ولي با رشد صنايع ماشيني صنايع دستي آن رو به افول نهاد مثل زيلوبافي و قالي بافي كاشان نخستين زادگاه شهرنشيني و مدرنيت دنياست نخستين مكاني است كه چرخ ريسندگي در آن پيدا شده و نخستين مكاني است كه صنعت ريخته‌گري در آن يافت شد.

قديمي‌ترين زيگورات دنيا در اين شهر پيدا شده و نخستين مبدا صنعت سراميك منصوب به كاشان است نخستين معبد زرتشتي و معبد دنيا در كاشان است ، مراسم مذهبي در ايران به تاريخ شمعي است مراسم قالي  مشهد اردهال كاشان است.

عمارت بيروني همين ساختماني است كه مورد بازديد قرار مي‌گيرد و مشتمل است به: سردر، هشتي ، راهرو ورودي، سرپوشيده يا تلار پذيرايي، اتاقهاي مختلف، زيرزميني‌ها، حياط و آب نما، بخش اندروني شامل دو باب خانه مجزا از هم است كه در سنوات قبل از كل مجموعه تفكيك و به صورت دو خانه مسكوني جدا از هم در آمده است. اخيرا يكي از اين خانه‌ها كه در قسمت شرق خانه بروجردي قرار دارد به وسيله ساختمان ميراث فرهنگي كشور خريداري و در نظر است پس از انجام تعميرات لازم ارتباطي اصلي و قديمي آن با خانه بروجردي برقرار و براي بازديد عمومي آماده مي‌شود . قسمت ديگر خانه‌اي است در شمال شرقي خانه بروجردي كه در حال حاضر در تملك و اختيار نوادگان مرحوم حاج سيد حسين بروجردي باني و مالك اوليه خانه است خانه بروجردي از مصالح سنتي و به گونه‌اي ساخته شده است كه دقيقا با شرايط و خصوصيات اقليمي كاشان سازگاري كامل دارد و از نظر طرح و نقشه و معماري بسيار قابل توجه و اهميت است. جريان هوا و عمل تهويه در زيرزميني‌ها به وسيله بادگيرهاي ساخته شده در روي بام و به صورت طبيعي و دائمي و بدون احتياج به هيچ وسيله مصنوعي انجام مي‌شود.

كليه مواد و مصالح مورد نياز براي ساخت اين خانه در محل تهيه شده است معمار سازنده اين بنا يكي از هنرمندان نامدار معماري سنتي كاشان در قرن سيزدهم هجري قمري به نام مرحوم استاد علي مريم است كه تيمچه امين الدوله در بازار ميانچال كاشان هم از ساخته‌هاي وي مي‌باشد. نقاشي‌هاي ارزنده و بي‌نظير اين خانه به ويژه صنيع الملك غفاري كاشاني (عموم هنرمند بزرگ نقاشي ايران مرحوم كمال الملك غفاري كاشاني) انجام شده است گفتني است كه صنيع الملك بنيانگذار اولين مدرسه نقاشي در ايران است. خانه بروجردي كاشان از نظر گچبري و ظرايف اين هنر ملي نيز در ميان خانه‌هاي ايراني منحصر به فرد مي‌باشد.


معماري مسكوني ايران و سبك خانه‌سازي در شهرهاي مختلف

- گوناگوني معماري مسكن در ايران

سرزمين بزرگ ايران، از معدود كشورهاي جهان است كه در طول تاريخ حيات خود ارائه دهنده يك نوع فرهنگ معماري خاص به جهان معماري بوده است. ويژگي‌هاي مهم فرهنگي و جغرافيايي ايران باعث شده است تا تنوع بسيار زيادي در معماري آن وجود داشته باشد. اگر بخواهيم به تبعيت از تقسيم‌بندي‌هاي جغرافيايي موجود به بررسي اجمالي معماري مناطق مختلف بپردازيم خواهيم ديد كه حتي يك منطقه جغرافيايي محدود، عرضه كننده گوناگوني‌هايي در معماري مناطق مختلف آن است. براي نمونه در استان گيلان كه بخشي از سرزمين سرسبز شمال ايران است، به انواع مختلف معماري مسكن در منطقه لاهيجان و لنگرود و اطراف رشت، ناحيه آستارا و بخش شمالي طالش، منطقه فومنات، ارتفاعات ديلمان و ارتفاعات سوله رودخان برمي‌خوريم. با مقايسه دو ناحيه كوهستاني ماسوله و زيارت گرگان و معماري در بر روي سطح شيب‌دار اين دو مكان تفاوتي آشكار در ساخت معماري مسكن در گيلان و مازندران كه دو منطقه همجوار با ويژگي‌هاي جغرافيايي تقريبا شبيه به هم هستند، ديده مي‌شود.

مناطق ديگري نيز هستند كه با وجود قرار داشتن در يك محدوده جغرافيايي، معماري مسكوني آنها يا از جهاتي و يا كاملا با هم متفاوت هستند.

معماري بوشهر و ديگر شهرهاي ساحلي خليج فارس همچنين معماري شهرهاي يزد، ميبد و اردكان از اين گونه‌گونيها مي‌باشد. در مناطق مذكور اگر بخواهيم بر مبناي عنصري به نام حياط دسته‌بندي از خانه‌ها داشته باشيم مي‌توانيم متمامي گونه‌هاي موجود در بوشهر و ساحل خليج فارس، يزد و ميبد و اردكان را در يك گروه قرار دهيم.اما با ورود به جزئيات خواهيم ديد كه حتي در يك محدوده معين از بوشهر تا بندرعباس معماري مسكن به يك شكل نيست و تفاوت‌هايي را در معماري هر كدام از آبادي‌هاي اين خطه ساحلي مشاهده مي‌نماييم.

مكان‌هايي هم هستند كه با وجود نزديكي به هم، دو نوع معماري كاملا متفاوت مسكن را ارائه مي‌دهند. شايد روشن‌ترين مثال، معماري مسكن در ابيانه، نطنز و كارشان باشد كه در فاصله 50-60 كيلومتر از هم قرار گرفته‌اند. در اينجا هر چند كه خانه‌هاي نطنز و كاشان داراي حياط هستند ولي تركيب كلي فضاهاي آنها با هم متفاوت است. و روستاهاي اطراف آن بر روي دامنه شيب‌دار و بدون حياط ساخته‌ شده‌اند.

- درونگراي معماري مسكوني

هر محقق براي آشنايي با معماري ايران و عناصر مختلف مانند: مسكن، مسجد، كاروانسرا، حمام و غيره نياز به تقسيم‌بندي‌هاي براي كار خود دارد. هر چند كه دو عامل زمان و مكان نيروي محرك اين محقق مي‌باشند، اما همانگونه كه ديديم در ايران بزرگ در يك زمان خاص و در منطقه‌اي كوچك مي‌توان ويژگي‌هاي مشترك و متفاوت را، با هم مشاهده نمود. پس ناگزير به انتخاب عوامل ديگري نيز مي‌باشيم كه افزون بر بعد زمان  و مكان، بتواند در پيشرفت، تنظيم و گردآوري كار كمك بيشتري به ما بكند. انتخاب عناوين گونه‌شناسي برونگرا و درونگرا، با عنايت به اين موضوع صورت گرفته است.

به گونه‌اي از معماري مسكن با ويژگي‌هايي از قبيل داشتن ارتباط بصري و فيزيكي مستقيم با فضاي بيرون خانه، نداشتن حياط، گسترش در ارتفاع و ساماندهي فضايي نسبت به يك فضاي ديگر مثلا دالان آشنا هستيد.

نمونه‌هايي از اين نوع معماري در دشت گيلان، ماسوله مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته‌اند. تنوع اين گونه معماري مسكن مختص اين مكان‌ها نيست و در آباديهاي ديگر مثل زيارت گرگان، مجن و كمجان گونه‌هاي جالب و خاص يافت مي‌شود. بررسي معماري كندهايي چون كندوان و ميمند نيز در اين روند كمك قابل توجهي به ما خواهد كرد.

براي شروع يك بحث درونگرايي در معماري مسكوني نياز است كه نخست اشاره‌اي به معماري مسكوني دشت گيلان، ماسوله و ابيانه به عنوان گونه‌هاي برونگرا، داشته باشيم. گيلان را مي‌توان به مناطق دشتي و كوهستاني تقسيم نمود كه در هر كدام از اين مناطق معماري مسكوني شهري و روستايي داراي وجوه مشترك و همچنين تفاوت‌هايي با هم هستند. هر چند كه بافت‌هاي متراكم شهرهاي چون لاهيجان، رشت و فومن خانه‌هاي محصور در حياط هستند ولي اين حياطها، نمونه‌هاي كاملتر پرچين‌ها و يا (پرسين) خانه‌هاي گالي پوش هستند و محوطه اصلي تعداد زيادي از خانه‌ها، ارتباط بصري مستقيم با مسيرهاي بيرون خود دارند. حياط در اينجا وحدت دهنده عناصر مختلف داخلي آن مثل چاه آب، طويله، آشيانه طيور و انبار است. فضاهاي مختلف مسكن نيز شامل اتاق، ايوان و تلار مي‌شود. تنوع معماري مسكوني گيلان را مي‌توان در ساختمان‌هاي روستايي مشاهده كرد. در مناطق دشتي گيلان، خانه در يك پرچين محصور مي‌شود كه نشانگر حدود چاه آب، باغچه و محوطه خانه مي‌شود. مسكن به عنوان اصلي‌ترين عنصر خانه داراي محوطه زمستان نشين و تابستان نشين است. در خانه‌هاي يك طبقه، فضاهايي چون ايوان و انواع تاق‌ها ساخته شده است كه و براي فصل تابستان با كوچه به قسمتي از محوطه خانه يا در زير كندوج‌ها و يا در بالاي فضايي به نام كوتام استقرار مي‌يابند. تلار فضاي تابستان نشين طبقه اول در بيشتر خانه‌ها چه در نواحي دشتي و چه كوهستاني است. در منطقه فومنات خانه‌ها يك طبقه و نيمه، ساخته شده‌اند. نيم طبقه بالا معمولا بر روي فضاهايي چون انبار وطويله بوده و به نام بالاخانه و تلار خوانده مي‌شود. تمامي اين خانه‌ها، با فضاي سرسبز و احتمالا باغ‌ها و شاليزارهاي خود ارتباط بصري مستقيم دارند. براي ورود به مسكن نيز با محوطه‌اي كوهستاني و كوهستاني نيمه كوهستاني در دو طبقه ساخته شده، طبقه همكف كاملا بسته و طبقه اول همراه با تالار فضاهاي تابستان نشين است.

ماسوله يكي از شهرك‌هاي استان گيلان است بر روي دامنه‌هاي شيب‌دار ساخته شده است. از ويژگي‌هاي مسكن در اين آبادي، ارتباط بصري فضاهاي تابستان نشين يا فضاي سرسبز روبه‌روي آن است. خانه ها در ماسوله در ارتفاع گسترش يافته‌اند و طبقه اول آن اختصاص به فضاهاي تابستاني و زمستاني دارد. سومه فضاي كوچك و بسته زمستاني است كه در پشت اتاق‌هاي تابستاني قرار گرفته است. بريه كه‌ها (اتاق‌هاي پنجره‌دار) و تلار كه‌ها (اتاق‌هايي با يك پيشگاه در جلو) در شكل‌هاي مختلف و ارتباط با فضايي به نام چغم (هال) در حاشيه معابر و رو به منظر زيبا قرار گرفته‌اند.

خانه‌هاي بخش عمده‌اي از آبادي زيباي ابيانه نيز بر روي دامنه شيب‌دار ساخته شده  است. فضاي تابستان‌‌نشين خانه‌ها در طبقه اول و قسمت زمستان نشين در اتاق كاملا بسته در طبقه همكف است و گاهي نيز در طبقه اول مي‌باشد. بازشوهاي يورت و هاري‌ها (اتاق‌هاي تابستاني) در فصل تابستان منظره زيباي دره پر از درختان صنوبر و ميوه را مانند تابلويي در جلوي اتاق‌ها قرار مي‌دهد.

ساكنان ماسوله و ابيانه، پس از باز شدن درب خانه مستقيما به فضايي چون دالان مي‌رسند و اين فضا رابطه چند فضاي ديگري و احتمالا محل قرارگيري پلكان براي رسيدن به طبقه اول مي‌باشد.

معماري مسكن برونگرا در چند مكان خاص مورد بررسي قرار گرفت. حال به بحث درباره درونگرايي در معماري مسكوني مي‌پردازيم. از واژه درونگرايي مي‌توان معناي مختلفي را استنباط كرد. اين واژه قبل از اينكه رنگ معماري به خود بگيرد از ديدگاه اخلاقي و عرفاني نيز در برگيرنده معاني و مفاهيمي مي‌باشد. تودار بودن، گرايش به حالات دروني و پرهيز از نشان دادن آن حالات به صورت تظاهر، بعضي از معاني مي‌باشد. بحث نپرداختن به ظاهر و در عوض كار بر روي درون و حالات دروني، از طرف بعضي از كار آشنايان به مباحث معماري، به داخل اين عرصه نيز كشيده شده است تا جايي كه معماري ايران را از اين نظر كه در نماي بيرون آن در گذرهاي پرپيچ و خم چيزي جز خشت و گل ديده نمي‌شود ولي در داخل دنيايي از پركاري و زيبايي دارد، درونگرا ناميده‌اند.

قبل از هر چيز مي‌بايست ويژگي‌هاي خانه درونگرا را معرفي كرد. اين ويژگي‌ها به اختصار عبارتند از:

1-   نداشتن ارتباط بصري مستقيم فضاهاي داخل با فضاهاي شهري بيرون خود.

2-  فضاهاي مختلف آن را عنصري مانند حياط و يا صفه‌هاي سرپوشيده سازماندهي كرده است به نحوي كه روزن‌ها و بازشوها به طرف اين عناصر باز شوند.

بحث نداشتن ارتباط بصري با فضاهاي شهري را مي‌توان از دو زاويه ديد اقليمي و فرهنگي مورد بررسي قرار داد. در ابتداي نوشته يادآور شديم كه بخش بزرگي از سرزمين ايران داراي آب و هوايي گرم و خشك با بارندگي كم، همراه با طوفان‌هاي شن و آفتابي سوزان است. سازندگان بناهاي اين مناطق با شناخت اين ويژگي‌هاي محلي جغرافيايي، خانه با طوري طراحي كرده‌اند كه هر نوع ارتباط مستقيم با عوامل جغرافيايي ياد شده، قطع و محيطي امن براي اهل خانه فراهم گردد. آنهايي كه در شهري مثل يزد زيسته‌اند. به خوبي آگاهند كه چگونه طوفانشن از پس چندين در و پنجره بسته رو به كوچه، گذر مي‌كنند و خود را به اعماق اتاق‌ها مي‌رساند. يكي از موارد سد راه اين نوع پديده‌ها، بسته نگه داشتن محيط بيروني خانه و ساخت ديوارهاي بلند بدون منفذ است.

همچنين با توجه به محيط گرم و خشك اطراف و بافت متراكم فاقد فضاي سبز عمومي، حياط داخل خانه محيطي مناسب براي ايجاد يك نوع باغ كوچك و حوض آب است شايد بتوان به اين مطالب، موضوع امنيت جاني و حفظ خانواده در برابر حملات بعضي غارتگران كه با ايجاد يك محيط بسته و ديوارهاي بلند عملي مي‌شده است را، اضافه نمود.

اين موضوعات هر چند در شكل گيري اوليه خانه‌هاي درونگرا نقش داشته‌ ولي در گذر زمان عوامل ديگري نيز در تشديد اين درون‌گرايي موثر بوده است.

بحث دور نگاه داشتن حريم مقدس خانواده از ديد غير، بحثي است كه حداقل، تاريخ خانه‌هاي درونگراي ايران را پس از ظهور دين مبين اسلام دگرگون كرده است. هر چند كه تاريخ پيدايش خانه‌هاي درونگرا به پيش از اسلام مي‌باشد. ولي دين اسلام با جنبه تقدس بخشيدن به حريم خانواده و الهي كردن آن، آن را تا اعماق تفكرات سازندگان ايراني رسوخ داد.

از اين رو سازنده خانه با رعايت مسائل جغرافيايي، حريمي امن براي خانواده به وجود آورده است. طراحي اين حريم به اشكال مختلف در يك يا چند حياط صورت گرفته است در اين روند خانه‌هاي شاخص چند حياطه با حياط‌هاي اندروني و بيروني ساخته شده‌اند.

در شكل دهي خانه‌هاي درونگرا نقش مهمي داشته است از اين رو لازم است كه اشاره‌اي به اين عنصر مهم در طول تاريخ معماري داشته باشيم. كه در جاي خود به آن اشاره خواهد شد.

حال كه با نحوه معماري و سبك و شيوه كلي آن در ايران آشنا شديد درباره خود خانه و عناصر آن بحث مي‌كنيم.

واژه خانه كه امروز مصطلح است در گذشته به اتاق اطلاق مي‌شده است، اتاق خصوصي را (وستاخ) يا گستاخ يا وثاق مي‌ناميده‌اند، از واژه سرا به جاي كلمه خانه در اصطلاح امروز  آن، استفاده مي‌شده است. در جنوب ايران اصطلاح خانه سرا (به معناي سرايي با اتاق است) مرسوم بوده است.

انسان وقتي از غار بيرون آمد نياز به سرپناهي داشت و بر اين اساس طبيعي است كه قديمي ترين مورد معماري ساختمان خانه باشد. اين امر از عصر حجر شروع شده و عناصر ديگر معماري از بعد زماني فرع برآن است.

او وقتي به دست مي‌آيد كه چيزي شبيه به غاز مي‌سازد. در كاوشهايي كه توسط دكتر نگهبان و دكتر ملك‌زاده از 6000 سال قبل از ميلاد در اطراف بويين زهرا  انجام شده شهركي را از زير خاك بيرون آورده‌اند. اين خانه‌ها احتاجاتشان بهترين طرح براي آن زمان بوده است. خشت را آن زمان نمي‌زده‌اند و گل را در آفتاب خشك مي‌كرده‌اند. پوشش در آن منطقه چوب بوده است و دهانه‌هاي كوچك آن حدود 5/2،3 و 4 متر بوده است. انواع كارگاه‌ها هم در خود خانه بوده، مثل كارگاه‌ سفال‌پزي، شيره‌پزي و غيره.

كوچه‌بندي‌هاي آن نيز خيلي منطقي بوده است. در اينجا موضوع مهم قابل طرح درونگراي خانه‌ها است، زيرا در بيرون خانه نه باغي و نه سبزه‌اي وجود دارد. ساختمان‌هاي كوشكي كه بعدها در باغ‌ها ساخته شده‌اند به بيرون ديد دارند ولي دور باغ را نيز ديوار مي‌زنند چون بيرون آن خشك بوده است.

در خانه‌هاي كه بعدها نيز ساخته شده‌اند، ساكنين آن احساس ناراحتي نمي‌كردند اندرون خانه يا جايي كه زن يا بچه زندگي مي‌كردند مي‌بايست تنوع زيادي داشته باشد تا خستگي احساس نشود. حتي در زمان قاجاريه كه دوره انحطاط معماري ايران است خانه‌هاي خيلي خوبي ساخته شده‌اند . البته در حال حاضر عيب‌هايي را بر آنها وارد مي‌آورند به طور مثال مطرح مي‌كنند كه محل مستراح دور بوده و يا آشپزخانه در زمستان مسئله ايجاد مي‌كرده است. اين سنتي بوده كه مستراح بيرون از نشيمن مي‌ساختند و يا آشپزخانه در جايي بوده كه زن خانه بتواند به راحتي در آن كار كند و كسي او را نبيند.

اما در خانه‌هايي كه امروزه ساخته مي‌شوند در اغلب آپارتمان‌ها مهمان ازوسط اطاق مي‌گذرد. خانم خانه براي رفتن به آشپزخانه بايد از وسط مهمان‌ها گذر كند، مستراح جايي است كه بسياري از مسائل را ايجاد مي‌كنند و خيلي از مسائل ديگر. در طراحي‌هايي كه در حال حاضر انجام مي‌دهيم بايد اصول گذشته را در نظر بگيريم، مثل اقتصادي بودن، پنام، تعداد نفرات؛ و با مصالح دم دست چيزي را ساخت كه زياد فانتزي نباشد.

قبل از ورود به شناخت انواع خانه‌ها و عناصر آن به مسائلي كه در رابطه به خانه بوده‌اند مي‌پردازيم.

يكي از مسائل مهم مربوط به شهرسازي بوده و آن جهت قرار گيري خانه يا رون است. اين مربوط به آب و هوا، طرز تابش جهت وزش باد (باد مطبوع، گرد و غبار و غيره و ) و مكان قرارگيري و جنس زمين مي‌شده است.

معماران ايراني براي اين كار از شكل شش ضلعي استفاده مي‌كرده‌اند.

همانطوري كه مي‌دانيم شش ضلعي شكلي است كه نمي‌توان آن را غلط كشيد زيرا در ساخت آن از مثلث متساوي الساقين استفاده شده و اين شكل را نيز نمي‌توان اشتباه كشيد اگر شش عدد از اين مثلث‌ها را كنار هم قرار دهيم شكل ضلعي به دست مي‌آيد. خانه زنبور عسل نيز به همين شكل است. در هنرهاي ديگري مثل خاتم و همين طور فرش كف امامزاده‌ها و خانه‌ها و براي به دست آوردن تناسبات طلايي از اين شكل استفاده مي‌شده است.

كتابي قديمي المسالك و الممالك اصطخري، نقشه‌هايي در ضميمه دارد كه فوق العاده زيبا مي‌باشند در اين نقشه‌ها علامت جنوب در بالاي آن گذاشته شده و جهت مخالف آن شمال است. در اصل اين شكل از اين شش     ضلعي به دست آمده كه در رئوس مستطيل داخل آن آن شمال و جنوب قرار مي‌گرفته است.

با همين روش در ايران سن رون در نظر مي‌گرفته‌اند.

1-   رون راسته

2-   رون اصفهاني

3-   رون كرماني

در درون راسته مستطيلي كه در داخل شش ضلعي قرار مي‌گيرد جهت شمال شرقي، جنوب غربي دارد.

در شهرهاي مركزي ايران مثل تهران، يزد، جهرم و شهر تبريز در شمال غربي ايران و برخي شهرهاي ديگر از رون راسته استفاده مي‌شده است. جهت اين رون تقريبا مواجه با قبله است. در صدر اسلام در اين مكان‌ها در ارتباط با جهت‌گيري بناها در طرف قبله مسئله‌اي نداشته‌اند. در يزد در جنوب شهر يزد شيركوه و در شمال آن كوه خزانك (يا خزانق) قرار دارد و رون آن راسته است. در اين شهر رون كرماني نامرغوب است و مي‌گويند نكبت دارد زيرا در زمستان سرد و در تابستان گرم است. متاسفانه اخيرا را در نظر نگرفتن اين مسئله و با جهت گيري شرقي- غرقي خانه‌هاي را ساخته‌اند كه مي‌بايست در فصل گرما آنها را از شدت گرما ترك كرد.

در كاشان هم از اين نوع رون استفاده شده است. از مزاياي آن رون اين است كه در تابستان آفتاب كمتري به داخل اتاق مي‌آيد و در زمستان آفتاب بيشتري به داخل اتاق مي‌آيد. تهران جديد نيز به دليل عدم توجه به جهت مناسب به بدترين وضع خود افتاده است. در گذشته معتقد بودند كه اگر شهر و آبادي شمال آن گرفته شود تب خيز شده و دليل آن هم اين است كه شهر تهويه نمي‌شود. در تهران مي‌بينيم كه در بعضي نقاط در غرب آب و هوا راكد است در روزهاي توصيه مي‌شود كه افراد مريض به آن مناطق نروند.

رون اصفهاني جهت شمال غربي- جنوب شرقي قرار دارد و در اصفهان، استخر، تخت جمشيد فارس و اين رون را داريم. در اصهفان معمار بزرگ احمد اصفهاني، پيچش ايوان مسجد امام با ميدان نقش جهان را كه حدود 45 درجه اختلاف دارند (خود ميدان رون اصفهاني است ولي مسجد رو به قبله است) به نحو بسيار جالبي حل كرده است.

رون كرماني جهتي غربي- شرقي دارد و شهرهايي مثل كرمان، همدان، آبادي‌هاي آذربايجان غربي در مناطق اراراتوها، خوي و برخي شهرهاي ديگر با اين رون ساخته شده‌اند.

به طور مثال در كرمان جهت شرقي- غربي است و طوفاني به نام طوفان سياه دارد كه اگر شهر جهت ديگري مي‌داشت خانه غير قابل استفاده مي‌شد. همين طور در همدان كوه عباس آباد و كوه الوند را داريم. خود شهر جهت شرقي- غربي دارد و اگر جهت شمالي جنوبي باشد ريزش برف طوري خواهد بود كه از سوز و سرماي آن امكان باز كردن درهاي خانه ميسر نبود.

پنام موضوع مهم ديگري بوده، كه در ساخت خانه در نظر مي‌گرفته‌اند. پنام دستمال و پارچه‌اي است كه موبدان در جلوي دهان خود مي‌آويخته‌اند . به طور كلي تقريبا به معني عايق، يا مانعي براي رسيدن چيزي از يك جسم به جسم ديگر است. پنام در معماري داراي اهميت زيادي است. در معماري سنتي ايران هيچ ساختماني چه با پوشش و و تخت يا سغ (منحني) نيست كه پوشش آن دو پوش نباشد. در بعضي محل‌ها بدليل چسبيده نبودن خاك و همينطور در دسترس قرار داشتن چوب به اندازه نيازشان از پوشش تخت استفاده شده است، مثل ابيانه و روستاهاي اطراف آن. در كاشان و خيلي مكان‌هاي ديگر از چوب استفاده نشده است.

منطق كلي در دو پوشه ساختن تخت و طاقي يكي است. در هر دو آنها سعي شده است با اين روش علاوه بر سبك نمودن پوشش از انتقال گرماي بيرون به داخل جلوگيري نمايند. مثلا در پوششش تخت يا از پروز يا قاب (به زه اطراف آن پردو مي گويند) و يا از لمبه كوبي و يا لاپه توفال استفاده مي كرده‌اند.

در طاقها نيز همين روش را انجام مي‌داده‌اند كه يا آن را خوانچه پوش كرده (يعني طاق اصلي در پشت و با آويزان كردن سقفي به صورت معلق پوشش دوم را مي‌زدند) و يا بين دو پوشش كنو مي‌ساختند.

از اين عنصر علاوه بر صاف كردن سطح پشت بام براي نورگيري در طاق‌هاي آهنگ نيز استفاده مي‌شده است.

اين روشها تا قبل از سلطنت ناصرالدين شاه ادامهداشت و بعد از آن به تدريج منسوخ شده است.

در خانه‌ها نسبت به رون‌هاي در نظر گرفته شده و حركت خورشيد و مزاحمت‌هايي كه گزش و گرماي آن ايجاد مي‌كرده. از پنام‌هايي عمودي و افقي استفاده مي‌شده است. استفاده از ارسي، تابش بند، خرك پوش، و چيزهاي ديگري نمونه‌هايي از آن مي‌باشند.

تابش بند يا تووش بند يا آفتاب شكن تيغه‌هايي به عرض شش الي 15 سانتي‌متري است كه گاهي ارتفاعي تا حدود 5 متر دارد و با كمك گچ و گوني آنها را مي‌ساختند. معمولا در بالاي در و پنجره كلافي مي‌كشيدند كه در وقع تابش بند افقي بوده (اصطلاح به آن سرسايه مي گفتند ) بر روي آن گلجام قرار مي‌گرفته است. پروز يا حاشيه گلجام نقش (گل و بته) داشته وسط آن را جام مي‌كردند، بالاي آن نيز خرك پوش مي‌شده كه اين هم به وسيله گچ عمل مي‌آمده است. در اينجا مي‌بينيم كه به هر صورتي پنام را در محل‌هاي مختلف به وجود آورده‌اند.

ارسي (يعني گشاده و باز) را نيز براي جلوگيري از گرما و قطعات ريز مي‌ساختند اين عنصر بعدها شكل ديگري به خود گرفته و بالاي آن يا يك عنصر نيم دايره و يا چهار گوش قرار گرفته است.

به طور كلي در بازديد از خانه‌هاي كاشان (خانه‌هاي قديمي) مي‌‌توان قسمت‌هاي مختلف زير را مشاهده كرد.

هر خانه داراي چوبي مي باشد كه دو عدد كوبه دارد و در اصطلاح به آن دق الباب مي‌گويند.

يكي از اين دو كوبه استوانه‌اي شكل با صداي بم مي‌باشد كه خبر مي‌دهد كوبنده مرد مي‌باشد و ديگري حلقه‌اي شكل با صداي زير مي‌باشد كه مخصوص زنها مي‌باشد.

قسمت‌هايي را كه در بالا اشاره شد مي‌توانددر سر خانه مشاهده ‌كرد.

سردر

اغلب خانه‌ها به خصوص خانه‌هاي مجلل داراي سردر يا درگاه بوده‌اند. معمولا ديوارهاي بيروني كاه گلي بوده و فقط سر در مجلل ساخته مي‌شده‌ است. نسبت عرض تورفتگي سردر معمولا يك به دو بوده است. سكوهاي كناري پاخورده نام داشتند و براي كساني با صاحب خانه كار داشته ولي لازم نبوده وارد خانه شوند، و همين طور پاتوقي براي صاحبخانه يا پسر خانه نيز بوده است. تو رفتگي، كنه و پوش آن را نيز (نيم گنبد) مي‌ناميدند. كنه پوش را معمولا با كاربندي مي‌پوشاندند در پايين كاربندي كه لنگه‌هاي بزرگ گچي تكيه مي كند از لب بند (تويزه‌هاي كوچك) استفاده مي‌كرده‌اند.

در اصلي درسر و در جاهايي دروازه گفته مي‌شده است. در بين هشتي و اندرون خانه را ميان در و در تمام تخته اتاق‌ها را در و نوع مشبك آن را در و پنجره مي گفتند.

اجزاي در سر متشكل از چهارچوب و قابهاي روي آن بوده است (قاب ايراني معمولا متشكل از دو قاب مربع در بالاو و پايين و قاب مستطيل در وسط بوده است) در صورت پهن بوده عرض در قالب وسطي به شكل مربع درآمده‌ است. تخته‌هايي را كه در كنار هم قرار مي‌گيرند به وسيله گلميخ يا تخته‌اي كه در پشت آن قرار داشت به هم وصل مي‌شدند. برجستگي عمودي وسط در كه از بيرون ديده مي‌شود دماغه نام داشته است. دو عنصر فلزي حلقه براي زنان و كوبه مردان در اغلب درها جاي داشته است ولي در بعضي جاها فقط يكي بوده است كه در قسمت قبل توضيح داده شد.

حلقه بر در نتوانم زدن از بيم رقيبان

ما با توايم و با تو نه‌ايم نيست بوالعجب

 

در حلقه ايم با تو و چون حلقه بر دريم

در اجزاي ديگري مثل باهو، ميان باهو، سربند، پاسار يا پاسال ميان بند وسط و غيره و دارد.


هشتي

بعد از سر در وارد هشت يا هشتي يا كرياس مي‌شدند. هر چند كه در بيشتر مواقع شكل آن هشت ضعلي است اما اين مفهوم هشت (عدد 8) نيست و هشتي‌هايي كه به شكل مربع و ديگر شكل‌هاي داريم. منظور از هشت چيزي است كه از فضاهاي داخلي خانه بيرون آمده است و تنها جايي است كه با بيرون خانه ارتباط دارد اين فضا راهروهاي پيچ در پيچ منتهي به حياط‌هاي اندروني با بيرون خانه ارتباط دارد. اين فضا راهروهاي پيچ در پيچ منتهي به حياط‌هاي اندروني و بيروني مانع ديد افراد غريبه به داخل حريم مقدس خانواده مي‌شده است. ايجاد مكث يا حجاب غلام گردشي، تقسيم فضايي و فضايي جهت انتظار از عملكردهاي جالب اين عنصر مي‌باشد.

معمولا داراي ابعادي حدود m3*3‌ مي‌باشند و يك در به طرف حياط و درديگري به كوچه و گذرگاه دارند.

هشت ضلعي‌هايي كه در ايران به كار رفته‌اند در هشتي‌هاي خانه هم استفاده شده عبارتند از:

1-   هشت گوش كامل

2-   هشت و نيم هشت

3-   نگيني

4-   كشكولي

داخل هشتي عناصر مختلفي مثل سكو،چراغداران و براي رفتن به فروار(اتاق بالاي هشتي) پله‌اي در نظر گرفته مي‌شده است. پوشش هاي هشتي ها نيز بسيار متنوع و معمولا با كاربند‌هاي بسيار بالايي پوشيده شده است.

اين هشتي‌هاگاهي بسيار ساده  مي‌باشد و در مواقعي هم بسيار زيبا با تزئينات مختلف مي‌ساخته اند يكي از نمونه‌هاي زيباي اين گونه هشتي ها هشتي ورودي خانه بروجردي‌ها مي‌باشد.

در اين هشتي گچ پر‌ي‌ها زيبا، اسم بندي، يزدي بندي، قرينه سازي، ساختن ظروف و رفت همه رعايت شده است و جلوه زيبايي به آن داده است.

هشتي را نسبت به كف كوچه گودتر مي‌ساخته‌اند تا از كوران هوا و باد به داخل حياط جلوگيري كند. در اكثر هشتي‌ها هم از نور درونگرا استفاده مي‌كرده‌اند و هم از نور برونگرا

نور درونگرا: نوري را درونگرا گويند كه از داخل مي‌گرفتند. مثلا از حياط خانه براي روشن كردن شدن راهرو حجاب

نور برونگرا: نوري را برون گرا گويند كه از بيرون خانه مي‌گرفتند. مثل نوري كه براي روشن كردن هشتي استفاده مي‌شده است.

نور برونگرا را از طريق كوچه به دست مي‌آوردند و نور درونگرا را از راهرويي كه متصل به حياط خانه بود مي‌گرفتند. همچنين براي تامين نور درونگرااز سقف نيز كمك مي گرفتند به اين ترتيب كه در سقف نورگير ايجاد مي‌كردند.

راهرو

براي وارد شدن به فضاهاي مختلف از جمله فضاي مهماني و اندروني مي‌بايست از راهروهاي پر پيچ و خم عبور كنند. راهروهاي پيچ در پيچ خانه را دالان مي گفتند. راهرو و سرپوشيده بزرگ را نيز دالان مي‌گويند. در طرف سه دري‌ها  نيز راهرو قرار مي‌گرفته است. اگر در دو طرف تالار، راهروها كمي پهن‌تر باشند آن را تخت گاه مي‌گويند.

قبل از اينكه در مورد حياط خانه بروجردي صحبت كنيم لازم مي‌دانيم كه كمي در رابطه با اقليم و آب و هواي شهر كاشان بحث شود؛

- اقليم گرم و خشك (فلات مركزي)

در اين اقليم كه اكثر مناطق نيمه استوايي را شامل مي‌شود در اثر وزش بادهاي مهاجر كه از جنوب غرب و شمال غرب به طرف استواردر حركت هستند هوا بسيار خشك شده است. اين بادها بيشتر رطوبت خود را هنگام عبور از قاره‌هاي بزرگ از دست مي‌دهند. علاوه بر اين در مناطق نيمه استوايي كه جزو مناطق با فشار هواي زياد هستند.

هوا به دليل حركت از قسمت‌هاي بالايي اتمسفر پايين گرم و خشك مي‌شود. توجه به خشكي هوا در اين مناطق كه با ويژگي‌هاي ديگر همراه است از نظر تامين آسايش انسان و در نتيجه طراحي ساختمان اهميت فراواني دارد.

تابش مستقيم آفتاب در اين مناطق شديد بوده و 700 تا 800 كيلوكالري در ساعت در مترمربع (m2/h/K.cal) در سطوح افقي  انرژي توليد مي‌نمايد. حتي اين شدت بافزوده شدن اشعه منعكس شده از سطوح لم يزرع زمين افزايش مي‌يابد. آسمان اين مناطق در بيشتر اوقات سال بدون ابر است اما مه و طوفان گرد و خاك معمولا در بعدازظهرها در اثر گرم شدن و حركت لايه‌هاي هواي نزديك به زمين پديد مي‌آيد. رطوبت كم و نبودن ابر در آسمان باعث مي‌شود كه دامنه تغييرات دماي هوا در اين مناطق بسيار زياد شود.

در تابستان تابش آفتاب سطح زمين را در روز تا 70 درجه سانتي گراد گرم مي‌كند. در حاليكه در شب‌ دماي سطح زمين به سرعت كاهش يافته و به 15 درجه سانتي‌گراد يا پايين‌تر مي‌رسد. البته نوسان هوا كمتر از اين است اما در هر حال ميزان تغييرات آن به 20 درجه سانتيگراد مي‌رسد.

دماي هوا در روزهاي گرم تابستان به 40 تا 0 درجه سانتي گراد و در شب‌ها به 25 تا 15 درجه سانتي گراد مي‌رسد.

در فلات مركزي كه بزرگترن منطقه ايران است و اطراف آن را ناهمواري‌هاي مرتفعي محصور نموده، صرفنظر از حاشيه متصل به ارتفاعات و بعضي حوضه‌هاي مستقل داخلي آب و هواي گرم و خشك حكم فرماست كه از مشخصات آن زمستان‌هاي سخت و سرد و تابستان‌هاي گرم و خشك است. با توجه به وضع پراكندگي عوارض جغرافيايي در فلات مركزي مي‌توان دو منطقه متمايز آب و هوايي نيمه بياباني و بياباني در آن تشخيص داد.

شهرستان كاشان كه از ناحيه ايران مركزي واقع شده حدود غربي و جنوبي آن به ارتفاعات سلسله جبال مركزي منتهي مي گردد. آبادي‌هاي دامنه اين شهرستان عموما داراي آب و هوايي لطيف و معتدل مي‌باشند ولي از جانب شمال وشرق كه به زمين‌هاي شوره‌زار كويري ايران اتصال پيدا مي‌كند هواي آن به تدريج گرم و خشك و سوزان مي‌گردد. چون در حدود كاشان از قديم الايام رودخانه شادابي وجود نداشته و سرچشمه سارهاي طبيعي هم كمياب بوده است. سكنه آنجا جهت نيازمندي‌هاي كشاورزي و آبياري به وسيله حفر قنات‌هاي عميق كه گاهي عميق آن بالغ بر يكصد متر مي گردد و طول مجاري زيرزميني هر يك هم از 10 كيلومتر تجاوز مي‌نمود مختصر آبي به دست مي‌آورند.

تنها منبع پر آب و سرشار كه از حدود جلگه و همواري كاشان تقريبا با وضع ثابتي هم جريان دارد مي‌برده چشمه سليمانيه فين بوده است.

در خانه‌هاي اينگونه مناطق: (اقليم گرم و خشك- فلات مركزي)

1-  مصالحي از قبيل خشت و گل كه ظرافيت حرارتي زيادي دارند بنا شده‌اند. در مناطقي كه شرايط آب و هوايي بسيار حاد است، كوشش گرديده تا با قرار دادن خانه‌ها در دل تپه‌‌ها يا زيرزمين زمان تاخي را به بي‌نهايت رسانده و بدين شكل از شرايط گرمايي متعادل عميق زمين بهره‌گيري نمود.

2-  پلان ساختمان‌ها تا حد امكان متراكم و فشرده بوده و كوشش گرديده تا آنجا كه ممكن است سطح خارجي ساختمان به نسبت حجم آن كم باشد. اين تراكم و فشردگي پلان خانه‌ها ميزان تبادل حرارت از طريق جداره‌هاي خارجي ساختمان را چه در تابستان و چه در زمستان به حداقل رسانده و در نتيجه از نفوذ حرارت به داخل ساختمان در تابستان و اتلاف آن در زمستان به طور قابل ملاحظه‌اي چلوگيري مي‌نمايد.

3-  معمولا ساختمان‌ها در بافت‌هاي متراكم و مجموعه‌هاي بسيار فشرده بنا گرديده‌اند، و بدين شكل كوشش شده است تا بيشترين سايه ممكن بر سطوح خارجي ايجاد گردد. در نتيجه اين تراكم و فشردگي مجموعه، توده كل مصالح ساختماني افزايش يافته و زمان تاخير به حد مطلوب رسيده است.

4-  در بيشتر نواحي اين گونه مناطق، به دليل كمبود بارندگي و در نتيجه كمبود چوب، سقف ساختمان‌ها به شكل خرپشت، طاق با گنبد و بدون هيچگونه اسكلت و از خشت خام و گل ساخته شده‌ است. البته در مناطق نيمه بياباني به دليل اعتدال هوا، و وجود چوب به ميزان نسبتا كافي اكثر بام‌ها با استفاده از چوب و به شكل مسطح ساخته شده‌اند.

5-  به منظور تقليل هر چه بيشتر حرارت ايجاد شده در ديوارها در اثر تابش آفتاب بر آنها، معمولا سطوح خارجي سفيدكاري شده است.

6-  تعداد و مساحت پنجره ساختمان‌ها در اين گونه مناطق به حداقل ممكن كاهش داده شده و به منظور جلوگيري از نفوذ اشعه منعكس شده از سطح زمين اطراف، پنجره‌ها در قسمت‌هاي فوقاني ديوارها نصب شده‌اند.

7-  در مناطق گرم و خشك، بر عكس مناطق معتدل و مرطوب، كوشش گرديده به خصوص در اوقاتي كه هوا گرم است، تا از ايجاد كوران و ورود هواي خارجي به داخل ساختمان از طريق پنجره‌ها يا قسمت‌هاي بازشو جلوگيري به عمل آيد. اما در عوض تدابير ديگري، از قبيل ايجاد بارگير، براي خنك نمودن هواي داخلي به شكل طبيعي اتخاذ گرديده كه بسيار موثر مي‌باشند.

8-  استفاده حياط‌هاي داخلي مشجر و معطوف نمودن فضاهاي زندگي به اين حياط‌ها يكي از عمده‌ترين مشخصات معماري در مناطق گرم و خشك است. حياط‌هاي داخلي كه شامل درخت، حوض و سطوح گياهكاري شده هستند، يكي از موثرترين عوامل ايجاد رطوبت، در مناطق خشك اهميت فراواني دارد. مي‌باشند. اطاق‌ها كه فقط به اين حياطها باز مي‌شوند در برابر طوفان شن كه معمولا در مناطق كويري در جريان است و هم چنين در برابر بادهاي سرد زمستاني حفاظت مي‌شوند.

حياط

حياط در فرهنگ دهخدا به معني محوطه و هر جاي ديوار بست و سراي و خانه آمده است. واژه‌هاي ديگري مثل ساحت، صحن، ميان سرا، صحن سراي نيز به همين معني هستند.

از حياط در خانه‌هاي ايراني، به شكل‌هاي مختلف استفاده شده است. بعضي از اين موارد به اختصار چنين است:

-         حياط به عنوان نشانه حريم تملك

-         حياط، وحدت دهنده چند عنصر خانه

-         حياط، ارتباط دهنده چند فضا

-         حياط، براي ايجاد محيطي سرسبز و بانشاط

-         حياط، به عنوان هواكش مصنوعي براي گذر جريان‌ بادهاي مناسب

-         حياط، عنصري مهم در جهت سازماندهي فضاهاي مختلف

-         حياط، به عنوان حريمي امن و آرام براي آسايش خانواده

در معماري مسكن خانه‌هاي حياط دار، يك يا چند مورد از عملكردهاي ياد شده را مي‌توان مشاهده كرد. شايد ابتدايي‌ترين نحوه كاربرد حياط براي ايجاد نشانه‌‌اي از تملك باشد. البته ايجاد حصار صرفا به وسيله ديوارهاي بلند صورت نگرفته است.در مناطقي مثل دشت گيلان، با احداث پرسين‌هايي از ديرك‌هاي چوبي و شاخه درختان اين حريم را مشخص كرده‌اند. بعضي از قبال كوچ نشين، حريم سياه چادرهاي خود با ديوار كوتاه سنگي معين مي‌كنند. خانه‌هاي بيشتر آبادي‌هاي ايران، به خصوص مناطق روستايي، متشكل از عناصري چون مسكن، انبار، طويله و چيزهايي ازاين قبيل است. اين عناصر يا در سطح كلي و يا در طرح كلي مسكن گنجانده شده و به طور مثال طبقه زيرزمين يا طبقه همكف به انبار، طويله، اطاق كار اختصاص داده شده و يا در يك محوطه باز قرار گرفته‌اند. در اين حالت حياط، با ايجاد يك حصار در دور اين عناصر آنها را در بر مي‌گيرد.

حياط افزون بر ايجاد وحدت بين عناصر نوعي ارتباط پيمايشي بين آنها ايجاد مي‌كند، اين ارتباط يا از ورودي ساختمان به مقصد ديگري فضاهاي پراكنده مثل انبار، آغل وغيره در حياط صورت مي‌گيرد و يا با استقرار محوطه اصلي تابستاني و زمستاني در جبهه هاي مختلف ارتباط دهنده بخش‌هاي اصلي خانه مي‌باشد.

ايجاد يك فضاي سرسبز و خرم با حوض آب در شكل‌هاي مختلف آن و استفاده از حياط به عنوان منظري زيبا براي ساكنان داخل اتاق‌ها يا فضاهايي چون تلار وصفه‌ و نشيمن گاهي براي عصرها و غروب تفتيده مناطق گرم و كويري، از ديگر موارد استفاده حياط مي‌باشد.

در مواردي نيز حياط سرسبزي زياد را نمي‌طلبد. زيرا وجود درختان و گياهان باعث شرجي بيشتر مي‌شود و تشديد گرما و رطوبت را به همراه دارد. از اين رو در شهري چون بوشهر، باغ به فضايي با مساحت بسيار كم در خانه گفته مي‌شود. حياط در شهر، عبور دهنده جريان هواي مطبوع به فضاهاي مختلف بوده در حين اينكه سازماندهي فضاهاي مختلف را در كنار خود به عهده داشته است.

سازماندهي فضاهاي مختلف با توجه به عوامل موثر در آن يكي از با اهميت‌ترين عملكردهاي حياط در طراحي خانه بوده است. با توجه به تاثيرگردش خورشيد بر جبهه‌هاي مختلف خانه، سازندگان آن هر جبهه را به فصلي و ساعتي اختصاص داده‌اند. با عنايت به اين موضع، جبهه رو به آفتاب- بخش زمستان نشين، جبهه پشت به آفتاب بخش تابستان نشين (در ساعاتي از روز) و جبهه غربي براي ساعاتي از روزهاي سرد زمستان در نظر گرفته شده و براي پرهيز از تابش گزنده آفتاب به جبهه شرقي، در بيشتر موارد قسمت طاقنما ساخته‌اند. همچنين در حياط ورودي‌هايي به زيرزمين‌ها براي گذراندن روزهاي گرم تابستان تعبيه شده است. در مناطقي چون يزد و كاشان بخش بزرگي از حياط به صورت گودال باغچه ساخته شده است تا علاوه بر دسترسي بهتر به آب زيرگذر قنات‌ها، با كاشت درختان سرسبز و فضاهاي درخور، محيطي خنك به وجود آورند.

عوامل موثر ديگر در سازماندهي، ايجاد حريم امن و آرام براي آسايش خانواده بوده است كه خانه‌هاي حياط دار درونگرا يا با ايجاد فضايي در گوشه‌اي ازيك حياط  و خارج از محيط خصوصي خانواده و يا با ساختن حياطي ديگر به نام بيروني به اين هدف دست يافته‌اند.

بناهاي حياط دار در ايران قدمتي حدود هشت هزار سال دارند. بناهاي مختلف و خانه به طور اخص تا رسيدن به شكل حياط مركزي كامل، زماني كه در حدود شش هزار سال را طي كرده‌اند و در هر كدام از دوره‌هاي تاريخي حياط يك يا چند كاربرد از آنچه ياد شده داشته است. ابتدايي‌ترين روش محصور كردن يك سرپناه در داخل يك حصار را مي‌توان در حصار سنگي دلمن‌هايي در آذربايجان مشاهده كرد. اين حصارها هر چند كه ارتفاع زيادي ندارند ولي نشانه‌اي از تفكر در مشخص كردن حدود مالكيت از طرف سازنده آن مي‌باشد. اين نوع حصارها را هنوز هم مي‌توان در مناطقي از ايران چون دشت گيلان و خانه‌هاي روستايي گالي پوش با حصاري به نام «خانه محوطه» مشاهده كرد.

حياط به عنوان رابط چند فضا در خانه‌هاي باستاني تپه راغه متعلق به هزاره ششم ق . م كاوش شده است. خانه‌ها متشكل از دو بخش روباز (حياط) و بسته به فضاهاي مسكوني و غير مسكوني بوده‌اند.فضاهاي بسته به دو بخش براي استراحت و خواب و فعاليت‌هاي روزانه، نگهداري از حيوانات و يا انبار كردن توليدات كشاورزي تقسيم شده است.

آغل، آشپزخانه و بعضي انبارها و نيزد در حياط قرار داشته‌اند خانه‌ها داراي يك تا چند حياط بوده‌اند.[1]

در همين مكان، نمونه يك خانه حياط‌دار بسيار ساده با يك اتاق و انباري كوچك، تلاشي ابتدايي براي شكل دادن حياط به دست آمده است.

حياط در شكل‌هاي كاملتر خود و نزديك به حياط مركزي در يك ساختمان، معروف به ساختمان سوخته، در تپه حصار دامغان كاوش شده است. اين ساختمان در فواصل مختل، حصار دفاعي، برج و بارو داشته است. فضاهاي مختلف مثل سالن مركزي، انبارها، آشپزخانه و چند اتاق ديگر رو به حياط باز مي‌شدند.[2]

دو حياط و ارتباط دو حياط از طريق يك فضاي مسكوني است.

بنا بر نظر گيرشمن چغازنبيل در ابتدا با حياط مركزي ساخته شده است.

او معتقد است كه اين ساختمان در طبقات پاييني داراي حياط مركزي بوده، هر كدام از اين حياط‌ها، دورادور خود فضاهاي استراحت حمام و آشپزخانه داشته است. همچنين احتمالا خانه‌هاي شهر باستاني شوش نيز داراي يك فضاي مركزي روباز يا بسته بوده كه ديگر فضاهاي به آن باز مي‌شده است.

پارت‌ها، در معماري خود‌، از حياط به مفهوم خاص حياط مركزي استفاده كرده‌اند. آثار به جا مانده كوه خواجه سيستان و هترا و آشور مويد اين نظر است.

بناي كاخي با حياط مركزي و دو ايوان از قرن اول ميلادي در كوه خواجه وش كاوش شده است. فضاهاي بخشي از اين كاخ رو به حياط بازي مي‌شده و با بيرون ارتباط بصري نداشته است.

كاخ آشور از قرن اول و دوم ميلادي نيز داراي همين ويژگي‌هاي نقشه و با چهار ايوان در چهار طرف حياط ساخته شده است. محققان معماري ايران شناس اين طرح را الگويي براي ساخت مسجد چهار ايواني با حياط مركزي در صدر اسلام معرفي كرده‌اند.

براي شيوه ساخت بعدها در آتشكده فيروزآباد نيز به كار رفته است. اين بناي بزرگ با سه گنبد وفضاهاي جانبي، داراي يك حياط مركزي مي‌باشد

ساسانيان در ادامه شيوه ساخت پارت ها، بناهاي بزرگ حياط دار مانند: كاخ سروستان، كاخ كسري و در تفسفون و كاخ خسرو در قصر شيرين را ساخته‌اند.

اين شيوه ساخت (بناهاي با حياط مركزي) در دوره اسلامي نيز ادامه يافت و تعدادي از اولين مساجد صدر اسلام به اين شكل ساخته شدند. از آثار مهم صدر اسلام كه داراي اين طرح مي‌باشند، مي‌توان از مسجد جامعه فهرج از قرن اول هجري، مسجد تاريخانه دامغان و مسجد جامعه نايين نام برد. در دوره‌هاي بعد با تلفيق چهار ايوان و حياط مركزي نمونه شاخص مساجد ايراني شكل گرفته است.

حياط يا ميانسرا

در خانه‌هاي شهرهاي مختلف مثل يزد، شيراز، اصفهان، كرمان و غيره (شهرهاي مناطق گرمسير) حياط آنها به صورت باغي كوچك عمل مي‌كرده است.

«ميانسرا با تناسب طلايي ايراني و جهت گيري دستوري خود. در تمام سال محيط بهداشتي مطبوعي فراهم واز گردش آفتاب و نور خورشيد، بهترين استفاده را براي يورت‌هاي[3] گرداگرد خود كسب و تامين مي‌كند، در صورتي كه جهت گيري ياد شده با مسير با غالب و سمت طوفان‌هاي شن، يامحل استقرار كوه بست به آبادي سازگار نباشد، ميانسرا به جنوب غربي متمايل مي‌گردد.

جهت يابي ميانسراها به قرار فوق، حاصل ترسيم هندسي مستطيل‌هاي محاط در شش ضلعي منتظم است.

در قسمت شمالي ميانسرا، يوت‌هاي آفتاب روي قابل استفاده در تمام فصول (به ويژه در زمستان) مستقر است. در جنوب كه پر سايه است بخش تابستاني قرار مي‌گيرد.

در شرق كه چهره به آ‌فتاب شديد غرب دارد، يورت‌هاي كم اهميت و انبار و غربال جايگزين مي‌گردد. اين فضاها بيشتر از سقف نور مي‌گيرند و كمتردر و فاصله روزن به ميانسرا دارند. قسمت شرقي به سبب نامرغوب بودن در حدي كه زاويه مطلوب جهت‌گيري ميانسرا مخل نباشد، اختصاص به رفع تناسبي و ناگونيايي زمين نيز دارد.

لزوما خاطر نشان مي‌سازد كه تقسيم بندي ياد شده با توجه به اولويت‌هاست و گرنه ابهاد و جهت ميانسرا، حوض وباغچه، عوامل آفتاب گير و سايه گستر، اندام‌هاي تهويه‌گر، گزينش و كاربرد مصالحه مناسب و ساير تدابير متخذه تمام يورتها را در چهار فصل قابل استفاده مي‌كنند. مگر در قسمت شرق در تابستان»

طرح باغچه‌ها و حوض‌ها نيز تنوع بسيار جالبي دارد. در باغچه انواع مركبات، مثل نارنج، ليموترش، ليمو شيرين،نارنگي و بكرايي مي‌كاشتند، در جاهاي خشك نار كه در فصول مختلف سال بسيار زيبا است، كاشته مي‌شده است. گياه خرزره جهت جلوگيري از تجمع پشه به كار مي‌رفته است. انواغ گل‌ها مثل ياس،  ذنبق سفيد، نيلوفر، درخت پيچ و بسياري چيزهاي ديگر نيز مورد استفاده بوده است. حوض هاي داخل حياط نيز متنوع هستند. اين حوض‌ها در شكل‌هاي شش ضلعي ايراني، دوازده ضلعي، مستطيل با تناسب طلايي بوده‌اند و دربعضي شهرها مثل شيراز حوض‌ها را گرد مي‌ساختند.

حياط خانه بروجردي‌ها داراي دو رديف باغچه است كه در امتداد حوض اصلي و بزرگ خانه كشيده شده است كه در آنها درختان ميوه به خصوص انار و گياه رويانده شده است كه باعث ايجاد آسايش و آرامش ساكنين خانه در آن زمان مي‌شده است. همچنين باعث ايجاد خنكي مطبوع به همراه آب حوض مي‌شده است. علاوه بر حوض باغچه‌ها كه باعث زيبايي حياط مي‌شوند عنصر ديگري باعث زيبايي هر چه تمامتر حياط خانه شده است گچ‌بري‌هاي ديوارهاي حياط است. اين گچ‌بري‌ها ه به گچ‌بري‌هاي چدني مشهورند در جبهه شمالي و جنوبي ساختمان و همچنين سردرخانه به چشم مي‌خورد علت اين نامگذاري آن است كه در آن زمان معماران ايراني كه به اروپا سفر مي‌كرده‌اند در طي سفرهاي خود با معماري اروپايي نيز آشنا شده اند. از جمله آنها همين گچ‌بري‌ها بوده است. اروپائيان قالب‌هاي چدني درست مي‌كرده‌اند گچ‌بري‌ها را به وسيله قالب‌ها درست مي‌كرده‌اند و از اين رو نام چدني روي آنها ماند. اين گچ‌بري‌ها كه در ايران تماما به صورت دستي كار شده است در نوع خود بي‌نظيرترين و زيباترين گچ‌بري است.

در اين گچ‌بري‌ها در فضاي حياط و بالاخص در نماي جنوبي آن نقوش سماورها و ميوه‌جات و حيوانات و ساير اشيا به چشم مي‌خورد.

يكي از زيباترين و شايد بي نظيرترين هنري كه در زمينه گچ بري در خانه بروجردي‌هاي كاشان وجود دارد استفاده از قطعات شيشه در گچ‌بري‌ها است. اين شيشه‌ها را با زاويه‌هاي مختلف داخل گچ‌بري قرارداده‌اند در اثر برخورد نور به اين شيشه‌ها و شكست نور با زاويه شكست‌هاي مختلف، قطعات شيشه به رنگ‌هاي مختلف نمايان مي‌شده است و باعث ايجاد منظره بسيار زيبا در گچ كاري مي‌شده است.

از اين شيوه گچ بري بيشتر براي ايجاد روشنايي در قسمت زمستان نشين خانه استفاده مي‌شده است.

براي حفاظت گچ‌بري‌ها از باران حفاظ‌هايي در بالاي سر در خانه ايجاد مي كردند كه به آن پنجه موشي مي گويند.

نكته شايان توجه اين است كه گچ‌بري‌ها و رنگكاري‌ و نقاشي‌ها نه تنها از نظر زيبايي مورد توجه بوده است بلكه خود يادآور داستان‌هاي حماسي شاهنامه و حكايات قرآني مي‌باشد. همچنين قوانين حيات وحش را به خوبي نيز بيان مي كنند.

از ديگر نمونه‌هاي ذوق و سليقه معماري در ابنيه كاشان استفاده از قرينه‌سازي مي‌باشد.

اين ويژگي بيشتر در گچ‌بري‌ها مورد استفاده قرار مي‌گرفته است. به اين ترتيب كه هيچ وقت در ساخت قسمت‌هايي مثل طاقچه و يا اشكال ايجاد شده توسط گچ‌بري از يك طاقچه يا استفاده نمي‌كرده اند بلكه سعي مي‌كردند تا انچه كه مي‌توانند اين اشكال را به صورت زوج بسازند كه اين خود باعث زيبايي بيشتر مي‌شده است زيرا اصولا مثلا يك طاقچه و يا غيره باعث ايجاد يك منظره زشت و ناخوشايند در ساختمان مي‌شده است اينگونه قرينه‌سازي‌ها به كرات در قسمت‌هاي مختلف خانه بروجردي‌ها به چشم مي خورد (مخصوصا در گچ‌بري‌ها حتي در ساخت بادگيرهاي خانه بروجردي‌ها نيز از قرينه‌سازي استفاده كرده‌اند.)

در جبهه شمالي و جنوبي حياط پنجره‌هاي مشبكي كه به سرداب راه دارند وجود دارند كه باعث جريان هوا در سطح حياط مي‌شوند. بدين صورت كه جريان هوا از بالاي ساختمان توسط بادگير (ساختمان بادگير بعدا شرح داده خواهد شد) جذب شده و به سرداب مي‌رسد و سپس توسط اين پنجره‌هاي مشبك وارد حياط مي‌شوند و به سطح آب حوض برخورد مي‌كنند و باعث خنكي هواي حياط مي‌شوند كه در تابستان مخصوصا بعدازظهرهاي گرم ساكنين خانه از اين مزيت استفاده‌هاي فراواني مي‌بردند.

بادگير:

شهر كاشان را مي‌توان شهر بناهاي بادگيري دانست.

در بناهاي قديمي كاشان وجود بادگير بسيار از مشكلات اقليم گرم و خشك و كويري اين منطقه را حل كرده و زندگي را در تابستان‌هاي سخت ممكن ساخته است.

بادگيري‌هايي كه در نواحي كويري ساخته مي‌شود به نوع اقليم و جهت وزرش بادها بستگي دارد.

معمولا نسبت به اين اصل مهم نوع آنها به صورت يك طرفه، چهارطرفه، و چند وجهي مدور ساخته مي‌شود. در بعضي مواقع بادگير سه طرف ساخته مي شود.

در كاشان وجود بادهاي خنك كه از ارتفاعات زاگرس وزيدن مي‌كند باعث شده كه بادگيرهاي مرتفع و بلند چهارطرفه ساخته شود تا هر گونه حركت چرخشي نسيم‌ها را كه به ديواره‌هاو دريچه‌هاي كانال برخورد مي‌كند گرفته و به درون فضاها بكشد. در مواردي خاص در محل سرداب در زير مسير كانال بادگير، چاهي حفر مي‌شود تا به سطح آب برسد.

با رعايت 5تا 8 مترچاه ديگري به موازات چاه مذكور نيز حفر مي‌شود به وسيله كانال افقي به عرض و ارتفاع 2 متر و به شكل U‌ در سطح آب دو چاه را به هم مرتبط مي‌كنند. نتيجه اينكه باد از بادگير به طرف سرداب حركت كرده و درون چاه با آب برخورد كرده و سپس از كانال افقي عبور مي‌كند و باد از چاه دوم به طرف بالا به محل سرداب مي‌رسد و اين كار سبب خنك شدن بيشتر مكان‌ها نسبت به نوع نفوذ از بادگيرهاي معمولي خواهد شد.

نحوه ساخت بادگير

ساختمان بادگير داراي 3 قسمت اصلي مي‌باشد كه به شرح آن مي‌پردازيم:

1-  كانال: اين قسمت به شكل كلي مربع مستطيل به عرض 1 متر و به طول تقريبي 5 متر مي‌باشد كه از پشت بام شروع مي‌شود و توسط دو دهليز به قسمت سرداب‌ و اتاق‌هاي بالاي سرداب مي‌رسد دهليز بالايي كه براي رسانيدن هوا به اتاق مورد استفاده قرار مي‌گيرد در ارتفاع 4/1 بالاي سقف سرداب مي‌باشد در قسمتي از اين ناحيه يك پيچ نزديك به دايره ايجاد كرده‌ند كه باعث ايجاد كوران شده و در نتيجه باد خنك‌تر مي‌شود. اين قسمت از خاك قرص ساخته مي شود.

2-   كانال مياني: كه از پشت بام تا دهانه بادگير ادامه دارد.

اين قسمت نيز به فرم كلي مكعب مستطيل به ارتفاع تقريبا 2 متر مي‌باشد. كه قسمت داخلي آن را به صورت ضربدري ساخته‌اند (با استفاده از خشت) دليل اين نوع فرم ساخت اين است كه سرعت باد مستهلك نشود و در نتيجه به باد حركت پيچشي مي‌دهد.

3-  دهانه بادگير: اين قسمت را با استفاده از پنجه موشي در بالاي تيغه‌هاي كوچك گچ و خاك ساخته‌اند كه جلو نفوذ شن و ريگ حاصل از بادها را به داخل كانال بادگير بگيرد.

لازم به ياد آوري است كه طي تحقيقاتي كه توسط كارشناسان صورت گرفته است به اين نتيجه رسيده‌اند كه:

در مقام مقايسه هر بادگير 7 كولر آبي مي‌باشد.

بادگيرها انواع گوناگون و بنا بر وضع اقليمي و جهت باد به هيات‌هاي مختلف در سر تا سر ايران ساخته شده و زيباتر و پركارتر و درست‌تر آنها در پيرامون شدت‌هاي خشك و سوزان به ويژه در شهرهاي كاشان و يزد  و بم و جهرم و طبس و كرانه‌هاي خليج فارس و اروند رود نهاده است.

بادگير به توجه به جهت وزش باد گاهي زمينه چهارگوش و هشت گوش و بيشتر زمينه مستطيل دارد و گاهي در در كرانه‌هاي دريا تنها به صورت هواكنشي در عكس جهت وزش باد دريا بر فراز ساختمان‌ها به چشم مي‌خورد و چون توضيح انواع آن بي‌كمك نقشه و طرح ميسر نيست، با نشان دادن چند طرح طرز كار هر يك تشريح مي‌شود.

1-  بادگيرهاي چهار گوش و هشت گوش مناسب مناطقي است كه جهت وزش بادهايي مطبوع متنوع است و به خصوص در فصل گرما گاهي از شمال به جنوب و گاهي از شرق به مغرب باد خوش مي‌وزد.

2-  بادگيرهاي مستطيل در مناطقي ساخته مي‌شود كه جهت وزش باد در تابستان از يكسو معمولا از شمال شرق به جنوب غرب است و به همين جهت سطح نماي بزرگ بادگير را درست مواجه با آن مي‌سازند.

3-  در آبادي‌هاي كنار و درون كوير براي پرهيز از گزند گردبادها و طوفان‌هاي سنگين بادگير را فقط مواجه با يك جهت يعني شمال شرق مي‌سازند و جبهه‌هاي ديگر آن را مي‌بندند. اينگونه بادگيرها بيشتر شبيه خرطومي است كه رو به جهت وزش نسيم كوهستان دارد، و براي راندن و پاييدن در برابر گردباد، بام آن به صورت خرپشته ساخته شده است.

4-  در خوزستان و كرانه‌هاي خليج فارس بادگير به صورت هواكشي خرطوم مانند بر بام ساختمان و پشت به دريا ساخته شده تا بياري بادهاي نسبتا ملايمي كه ازروي درياي پر از جزر و مد برمي‌خيزد و از پنجره‌هاي كوهستان نزديك به زمين به درون خانه مي‌آيد هواي گرم و تموس و گرفته را براند. همين تعبيه در خارج از ايران و در كرانه‌هاي باختري درياي روم نيز معمول بوده كه معمولا ديوار مشبكي در پيش خانه‌ها مي‌ساختند تا باد دريا در راه ورزش خود هواي درون خان هرا به كام كشد و  هوايي تازه جايگزين آن سازد. در بعضي از شهرها مانند تهران و كاشان بادگير مضاعف در طرفين شاهنشين‌ها ساخته مي‌شده است در اينگونه بادگيرها ميله نخستين كار بادگير، ميله دومي كار هواكش را انجام مي‌دهد.

لرسي بزرگ يا طهراني: ميهماني، سفره‌خانه، جماعت خانه بزرگان- اوايل بهار، پاييز و زمستان نشين

طنبي: خواب واستراحت (اطاق واقع شده بين دو اتاق تالار و بادگير) تابستان نشين

بالاخانه: خواب و اتاق كار- اول بهار، پاييز و زمستان نشين

گوشوار: خواب، محل خانه، خلوت و كتابخانه

كرسي خانه: اتاقي است كه در و پنجره به حياط نداد و متصل به اتاق زمستاني است و اختصاص به جاي كرسي دارد.»

از اتاق‌هاي ياد شده اتاق‌هاي پاييز و زمستان نشين در جبهه غربي و شمالي و اتاق‌هاي تابستان نشين در جبهه نسار (پشت به آفتاب) استقرار يافته است. مطبخ معمولا در نزديكي زمستان نشين ساخته مي‌شده است.

اتاق‌ها با نظمي خاص در جبهه‌هاي مختلف حياط جاي گرفته‌اند و به وسيله راهرو با حياط ارتباط گردشي دارند. در يك نوع خانه رايج در طول محور اصلي آن، در راستاي تالار، اتاق زمستان نشين و يا طهراني ساخته مي‌شده است. اين قسمت همراه با تالار روبه‌رو آن تاكيد بيشتر اين محور در سازماندهي كل بخش‌هاي خانه را به همراه داشته است. در خانه‌هاي شاخص، اني اتاق با راسي‌هاي زيبايي به شبيه به آنچه در شيراز ديديم مزين شده و در خانه دكترمرتاش دربند لاري‌ها به جاي اين اتاق، اتاق پنج دري ساخته شده است. در خانه نعمت اللهي (خانقاه) علاوه بر قرار گيري يك اتاق ارسي بزرگ، دو اتاق كوچك هشت گوش به طرزي زيبا در كنار آن ساخته شده است.

شكل اتاق‌ها معمولا چهار گوش بوده و نقشه آن از بخشي از يك مستطيل طلايي[4] ايراني به دست مي‌آمده است.

در اتاق‌هاي طهراني، از شكل چليپا نيز استفاده شده است. نمونه جالب آن در خانه نعمت اللهي و حاج عرب كرماني ديده مي‌شود.

نورگيري اتاق هاي حاشيه حياط به وسيله در و پنجره و گلجام انجام مي‌گرفته است كه اين عناصر در نوع اصيل آن در ميان تابش‌بند‌هاي عمودي و افقي و خرك پوش بوده و در نهايت همه آنها در داخل يك قاب قرار مي‌گرفته است. اين شكل اصيل به مرور زمان و خصوصا در دوره معاصر دستخوش تغييرات شده است. نورگيري اتاق‌هاي مشرف به حياط نبوده‌اند. به وسيله نورگير سقف هرنو[5] انجام مي گرفته است.

بر مبناي سازماندهي كل فضاها و تقسيم آن به فضاهاي تابستان نشين و زمستان نشين، اتاق‌هاي مختلف شكل گرفته است. ارتفاع دادن خانه، جهت رسيدن به مسير حركت بادهاي مناسب سبب شده است كه اغلب اتاق‌هاي تابستان نشين در طبقات بالا و اتاق‌هاي زمستاني در طبقه همكف قرار گيرند.

اتاق زمستاني، اتاق كوچك با تعداد كمي بازشو است  و گودي آن در سطح زمين و بسته بودن آن از چند جهت باعث گرم شدن سريع آن مي‌شود.[6]

اتاق‌هاي تابستاني در انواع سه دري، چهاردري، پنج دري ساخته شده‌اند.

اين اتاق‌ها عملكردهاي مختلف از قبيل، اتاق بنشين (نشيمن) و اتاق مجلسي (پذيرايي) دارند، معمولا در كنار اتاق نشيمن اتاقي كوچك به نام صندوقخانه يا همان پستو قرار گرفته است. اين فضا تعداد زياد طاقچه و كمد ديواري يا درو دارد. عناصر مختلف اتاق، شامل بازشو، در انواع و نيم دري، گلجام، درو، حصيرهاي كف و غيره است.

ويژگي مهم درها در برخي اتاق‌هاي دو جداره بودن آن است. معمولا جداره بيروني از نوع كركره‌اي (كركري)بوده و جداره داخلي، مثل درهاي مناطق ديگر داراي دو لنگه است. با باز كردن در داخلي مي‌توان بدون تابش نور شديد و ديد مستقيم از بيرون، جريان باد مطبوع را به داخل اتاق هدايت كرد.

كف اتاق‌ها را معمولا با قشري از گچ ميپوشاندند ولي در خانه‌هاي اعياني كف پوش‌ها به  چوبي است و در خانه‌هاي معمولي برروي كف گچين آن انواع حصير، با ابعاد مشخص پهن كرده‌اند.

انواع حصيرها با نام‌هاي بليو (بوريا)، چولان[7] سته[8]و بحريني[9] معروف بوده‌اند.[10]

اتاق‌ها به چند شكل با ديگر فضاهاي موجود ارتباط دارند. اتاق‌هاي طبقه همكف،مستقيما به حياط راه دارند و معمولترين راه دسترسي به آنها به وسيله طارمه (ايوان بين چند فضا)‌انجام مي‌شود.

در كنار هم قرار گرفتن اتاق‌ها نيز تركيبي جالب را ارائه مي‌دهد، رايج‌ترين آن، تركيب طارمه و اتاق است.[11]

طارمه

به طور كلي طارمه همان ايوان يا صفه است كه در معماري بيشتر نقاط ايران رواج دارد. نمونه‌هايي خاص از ايوان و صفه در شهرهاي شيراز، يزد و زواره را در ادامه همين بخش خواهيم ديد.

طارمه فضايي است كه از يك طرف باز و گاهي بدون سقف و به عنوان نشيمن موقت فصلي، دالان و ارتباط دهنده چند فضا مورد استفاده قرار مي‌گيرد. ايوان، تالار، و صفه‌هاي مناطق مركزي ايران، هر چند كه مي‌تواند بخشي يا دربعضي موارد همه عملكردهاي ياد شده را داشته باشد ولي اصلي‌ترين كاربرد آن همان فضاي نشيمن موقت فصلي است. واژه طارمه در مجموع براي فضاي ارتباطي مثل راهرو و دالان و طارمه آب انباري (روي آب انباري)‌نيز استفاده مي‌شود.

اندازه طارمه نسبت به نياز و ايجاد خانه متغير و حداقل عرض آن به اندازه عرض يك راه پله دو طرفه يا مدور است. اين اندازه از عرض يا طول يك اتاق تا چند اتاق و حتي طول عرض يك خانه در نوسان است.

طارمه به شكل‌هاي گوناگون ساخته شده و ساده‌ترين نوع آن چهارگوش نزديك به مربع و غالبا مستطيلي خيلي كشيده است. اين اشكال ساده مي‌توانند به صورت‌هاي عمودي بر هم L و U با هم تركيب شوند. در يكي از خانه‌ها طالمه ذوزنقه‌اي شكل مشاهده شد.

طارمه در بيشتر موارد مشاهده شده، مسقف است و ارتباط بصري با حياط و بيرون خانه دارد مانند تالار قسمت شاه نشين خانه بروجردي‌ها.

اتاق

در خانه‌هاي ايران اتاق‌ها به صورت سه دري، پنج دري، تالار و ساخته شده و هر كدام ويژگي خاص خود را داشته‌اند. يكي از علايق ايرانيان در ساخت خانه‌ها ايجاد ارتباط بصري بين اتاق وفضاي بيرون آن است. گشادگي، فراخي و ديد آزاد داشتن جزء طبيعت ايراني است حتي در حال حاضر نيز همين طوراست. در بيشترجاها از اتاق‌هاي سه دري استفاده مي‌شده ولي در اصفهان به دليل آب و هواي آن اتاق يك دري با دري بزرگ داشتند. در كنار در، پاچنگ يا پنجره‌هاي مشبك مي‌ساختند.

اين اتاق‌ها نيز بر اساس تناسب طلايي طراحي مي‌شدند. اتاق‌هايي كه از عرض نور مي‌گرفتند نصف تناسب طلايي داشته و در نهايت شكلي متناسب و زيبا به دست مي‌آمده است.

نورگيري اتاقها بسته به نوع آن متفاوت بوده است. بعضي از اتاق‌ها كه مطلقا آفتاب به آنجا نمي‌تابيد و نور كم داشت روشنداني در بالاي آن مي‌گذاشتند. اندام‌هايي مثل ترز يا تچر يا تابستان خانه، چون در ميان اتاق‌ها محدوده بوده و به اين صورت نورگيري مي‌شده است.

عنصر خيشخان براي محيط‌هاي گرم بوده و هيچوقت بسته نمي‌شده است.

سه دري

اتاق سه دري اتاق خواب خانه بوده است براي طراحي آن از نصف تناسب طلايي (مستطيل داخل شش ضلعي) كمك مي گرفته‌اند، (مثل 4*40/3 متريا 2*7/1 متر) طبيعي است كه با اين عمق، نور را خوب جذب مي‌كرده است. نكته جالب توجه براي سه‌دري‌ها و ديگر اتاق‌ها اين بوده كه هيچوقت از فضاي آزاد وارد آنها نمي‌شدند (در خانه‌هاي مناطق معتدل و يا در حجره‌هاي مدارس و كاروانسراها مستقيما وارد فضا شدند) و در كنار هر كدام راهرويي در نظر گرفته مي‌شده است. ابعاد اتاق طوري بود كه مقياس آن كاملا انساني باشد. اندازه آن را طوري در نظر مي‌گرفتند كه به طور مثال در موقع خواب اگر افراد يك خانواده معمولي، به اضافه اثاثيه و غيره را در كنار هم بگذاريم دقيقا اندازه شود. در داخل اين اتاق پستويي همراه با دولايي يا گنجه‌هاي عميق دردار جاي داشته است. رختخواب وقتي پيچيده مي‌شد مثل پشتي درمي‌آمد  و يا چهاربالش در كنار آن حكم مبل را پيدا مي‌كرد (بسته  به اهميت افراد تعداد بالش‌ها كم و زياد مي‌شده است)

در طاقچه‌ها مي‌بايست روزمره آينه، جانماز، آفتابه لگن، سرمه‌دان و چيزهاي ديگر و در رف‌ها يا بالاي طاقچه بلند، وسايل كمتر مورد نياز مي گرفته است (مثل ظرف شربت، قاشق افشره خوري، لگن فالوده خوري و غيره).

ارتفاع طاقچه پاييني كه معمولا شكل مستطيل داشته است يك گز اترفاع بلند دو گز (13/2) بوده است. تركيب نماي خارجي متشكل از سه دري، دو آفتاب شكن يا تابش بند عمودي، گلجام و خرك پوش بوده است.

پنج دري

به عنوان اتاق مهماني بوده كه در خانه‌هاي با نظام خرده پيمودن عملكرد اتاق نشيمن را داشته است، در پنج‌دري‌هايي كه از طرف طول نور مي گرفته‌اند از تناسب كل طلايي به كار گرفته شده است. در دو طرف پنج دري نيز دو راهرو قرار داشته‌اند. در داخل اين اتاق تورفتگي كمي بالاتر از سطح زمين به نام شاه نشين قرار داشته كه در آن مهمان‌‌هاي بزرگ يا بزرگ خانه مي‌نشستند. در دو طرف پنج دري چراغدانه قرار مي‌گرفته است. چراغداران چيزي شبيه بخاري بود ولي در داخل ديوار قرار داشت (هم ايجاد نور مي كرده و هم بو را مي‌گرفته است.

در بعضي خانه‌ها كه توانايي مالي صاحب خانه كم بوده بالاخانه‌اي به نام فروار با عملكرد اتاق مهمان روي سر در كوچه مي‌ساختند. راه آن از پله‌اي در گوشه هشتي بوده است. در قلعه‌ها نيز همين عناصر را داريم.

تالار

كربال يا تلوار يعني ساختمان بزرگ و ريشه واژه تلار است. اين فضا براي استفاده فصل گرما بوده و به هواي باز راه داشته است. در كنار تالار راهروهاي بزرگي به نام تختگاه بوده كه در انتهاي آن راه پله‌اي براي زيرزمين و بالاخانه قرار مي‌گرفته است. در طبقه بالاي آن بالاخانه (اتاق دنج و راحت) جاي داشته است. بالاخانه‌هاي دو طرف تالار را گوشوار نيز مي‌گويند. در كل هر فضايي را كه در سط قرار گيرد ميانوار و دو طرف آن را گوشوار نيز مي‌گويند .ساخت اين فضاها به دلايل گوناگوني بوده است. با توجه به ارتفاع زياد تالار و رانشي كه از طرف طاق‌هاي آن به وجود مي‌آمد اين فضاها كمك در رفع رانش مي‌كردند. همچنين تناسب بين مادر و بچه (فضاي وسط و فضاهاي كناري) نيز حفظ شده است.

در خانه با پيمودن بزرگ در پشت بالار تزر يا تچر يا طنبي با شكلي صليبي و در كنار آن بادگير قرار مي‌گرفته است. سقف تالار مضاعف (دوجداره) بوده و در بعضي جاها از ارسي‌هاي بزرگ سه لنگه‌اي در تالار استفاده مي‌شده است.

در قسمت زمستان نشين فضايي صليبي شكل به نام شكم دريده نيز قرار مي‌گرفته است. يكي از دلايل ساخت اين فضا به شكل صليبي، مسئله نيارشي بوده است. با توجه به اينكه طاق وسط رانش زيادي داشته، در قسمت‌هاي كناري آن دو طاق گژاوه زده مي‌شده تا اين نيروي رانش را خنثي كند.

آشپزخانه

اين فضا در محلي قرار مي‌گرفته كه به اتاق مهمان نزديك باشد و نقشه آن بنار بر نقشه كلي خانه قابل تغيير بوده است. اصولا در گذشته در تابستان غذاي گرم نمي خوردند و بيشتر غذاي خود را از بيرون تهيه مي‌كردند.

باره بند محلي مخصوص براي نگاهداري چهارپاياني مثل اسب و قاطر و الاغ و چيزي به نام تخت روان بوده است.

سه دري‌ها نيز طوري ساخته مي‌‌شدند كه آفتاب به طور مستقيم نتواند به داخل آنها نفوذ كند. متاسفانه همانطور كه گفته شد در دوره قاجاريه عناصر مختلف داخل معماري ما مي‌شود. سه دري‌ها به دو دري تبديل شده، و آن را نيز طوري ساخته‌اند كه آفتاب دقيقا وارد اتاق شود.

نورگيري از سقف

يكي ديگر از كارها براي جلوگيري از تابش مستقيم آفتاب به بعضي از فضاها است. معمارات قديمي معتقد بودند كه در بيرون خانه به اندازه كافي (و بعضي مواقع بيش از حد)آفتاب وجود دارد و نيازي به داشتن آن در اتاق‌هاي خانه به همان صورت را احساس نمي‌كردند. در قديمي‌ترين  خانه‌ها چه خانه‌هاي بزرگ اشرافي و چه خانه‌هاي كوچك روستايي وشهري، بخشي از نور سقف گرفته مي‌شد.

افزون بر اين، اين نوع نورگيري همراه با رنگ ملايم ديوار و سقف اتاق‌ها آرامش خوبي را به وجود مي‌آورده است. از طرفي ديگر به دليل كور كردن جبهه غربي خانه و جلوگيري از تابش مستقيم آفتاب بعد از ظهرها، فضاهاي پشت اين قسمت از سقف نور مي‌گرفتند، براي ديگر فضاها مثل، مطبخ، حوضخانه نيز به دليل عدم دسترسي به نور مستقيم، همين كار اعمال مي‌شده است.

ارسن خانه شامل فضاهاي مختلفي شده كه نسبت به نوع خانه و به عبارت ساده‌ بودن فضاها، استفاده از پيمودن بزرگ و كوچك و خرده پيمون در ساخت خانه‌ها تغيير مي‌كرده است. همانگونه كه در ادامه درباره شناخت اجمالي اين نوع خانه‌ها خواهيم ديد، تفاوتي بين عناصر فضايي خانه‌هاي چهار صفه زواره‌اي و خانه‌هاي شاخص مناطق مركزي وجود دارد.

در خانه‌هاي چهار صفه، عناصر مثل، سردر، راهرو، صفه،ميان خانه، اتاق و حياط را داريم. بعدا در مورد اين گونه خانه بحث خواهد شد.

در خانه‌هاي كاملتر زندگي خصوصي با زندگي عمومي به طرز زيبايي از هم جدا شده است عناصر آن شامل اندروني، بيروني، باربند، حياط و باغچه‌هاي آن، راهرو و هشتي و غيره ديده مي‌شوند كه در ادامه به شرح آنها خواهيم پرداخت.

كليه اين عناصر بر اساس پيمون تنظيم شده‌اند.

از خرده پيمون در ساخت خانه‌هاي كوچكتر استفاده مي‌شده است و زيباترين خانه‌ها با خرده پيمون ساخته شده است و اندازه آن 3/93 سانتيمتر بوده است.

با مراجعه به اندازه‌هاي فوق مشاهده مي‌شود كه اين اندازه بر اساس مقياس انساني و اندازه انسان‌هاي ايراني بوده است. ارتفاع درها به اندازه يك مرد متوسط القامه بوده است. در پاي در، آستانه مي‌گذاشتند (36 سانتيمتر يا يك چارك) اين كار دلايل مختلفي داشته است، مثل احتياط براي وارد شدن به اينكه سر آنها به بالا نخورد و رعايت احترام با خم شدن، و همچنين مانعي براي ورود كفش و خاك داخل راهرو و چيزهاي ديگري كه در آنجا بوده است.

در طرح نقشه اتاق‌ها، حياط و غيره از تناسب طلايي ايراني كمك مي‌گرفتند.

تناسب طلايي ايراني از مستطيلي در داخل يك شش ضلعي به دست مي آيد. شكل حياط پنج دري، سه دري و عناصر ديگر بر مبناي همين تناسب بوده است.

يكي ديگر از ابتكارات معماران قديمي در ساخت بناها استفاده از سقف هاي گنبدي مي‌باشد.

مزيت اين نوع سقف‌ها اين بوده است كه در تابستان كه گرما زياد مي‌باشد يك طرف گنبد در معرض تابش مستقيم آفتاب قرار نمي‌گرفته و در نتيجه سايه تشكيل مي‌شده است و اين خود باعث خنك محوطه داخلي ساختمان و حتي جريان هوا در داخل اتاق مي‌شده است.

معمولا اين گونه گنبدها را به گونه‌اي مي‌ساختند كه حداكثر نور بتواند وارد شود. مركز اين گنبدها را باز مي‌ساختند و روي آن زائده‌اي درست مي‌كردند كه به آن كلاه فرهنگي مي‌گفتند كه اين كلاه فرهنگي باعث عدم ورود گرد و خاك و باران برف مي‌شده است. عمل ديگر آنها به صورت نورگير بوده كه نور برون گرا را به صورت خيلي ملايم وارد صحن اتاق مي‌كند. تاق قسمت شاه نشين اين خانه يكي از زيباترين و بي‌نظيرترين نمونه از اين گونه نورگيرها مي‌باشد كه علاوه بر روشن كردن قسمت نشيمن خانه منظره بسيار زيبايي به آن داده است و همچنين به عنوان ساعت عمل مي كند زيرا در قسمت كلاه فرنگي آن 12 سوراخ تعبيه شده است كه نور از آنجا به داخل انعكاس پيدا مي‌كند و مي‌توانستند اوقات روز را تشخيص دهند.

جهت سازي در بناهاي مسكوني كاشان:

اكثر بناهاي قديمي كاشان در دو طرف ساخته مي‌شود كه به نام قسمت زمستان نشين و تابستان نشين معروف مي‌باشد.

بخش تابستان نشين

اين بخش بيشتر در جهت شمال شرقي واقع است كه داراي ايوان وسيع و مراتع بوده و در بين اتاق‌ها واقع مي‌شود. مرتفع سازي ايوان از سطح زمين سبب تهويه باد به سرداب‌هاي زير ايوان و اتاق‌هاي دري جهت زندگي در ظهرهاي گرم تابستان مي‌شود. اين قسمت در اثر استقرار بنادر در قسمت شمال شرقي در تابستان داراي سايه فراوان مي‌باشد و باعث خنك شدن فضا در تابستان‌هاي گرم مي‌شود.

در قسمت تابستان نشين بعد از ايوان فضايي وجود داشته كه از آن براي برگزاري مراسم‌هاي مذهبي و اعياد و جشن‌ها استفاده مي‌كرده اند كه در بعضي از خانه‌ها اين قسمت بسيار ساده بوده و در بعضي ديگر انواع گچ‌بري‌ها و نقاشي‌ها به چشم مي‌خورد وفضاي بسيار زيبايي ايجاد كرده است (من جمله در خانه بروجردي‌ها) اصولا اين قسمت به عنوان شاه نشين معروف بوده و به توسط نورگيرهاي موجود در سقف روشنايي لازم را به دست مي‌آورده است. اين نورگيرها هم باعث ورود هوا به داخل تالار مي‌شده است و هم باعث ورود نور به داخل مي‌شده است و هم به عنوان ساعت عمل مي‌كرده است.

در كنار قسمت شاه نشين دو اتاق به طور قرينه وجود داشته كه علاوه بر استفاده در تابستان در زمستان نيز براي برگزاري جشن‌ها از آن استفاده مي‌كرده‌اند كه روشنايي و گرماي لازم براي آن را به ترتيب توسط نورگيرها كه از قسمت اندروني خانه نور مي گرفته و بخاري‌هاي ديواري تامين مي كرده‌اند.

همچنين وجود حوض بسيار بزرگ در وسط حياط و گل و گياهان و درختان ميوه خود باعث خنكي بيشتر قسمت تابستان نشين مي‌شده است.

بخش زمستان نشين

در ضلع مقابل تابستان قسمت زمستان نشين قرار دارد كه تابش خورشيد در فصل زمستان باعث گرم نگه داشتن فضاهاي مي‌شده است.

اين قسمت خانه بيشتر شامل اتاق‌هاي پنج دري مي‌باشد كه توسط پنجره‌هايي با شيشه‌هاي رنگين بسيار زيبا تزئين شده است. براي نور دهي به اين گونه اطاق‌ها بيشتر از گچ‌بري‌هايي استفاده مي‌كرده‌اند كه در آن شيشه‌هاي ساده قرار مي‌داده‌اند و با تابش نور خورشيد به اين شيشه‌ها هم فضاي داخل اتاق‌ها روشن مي‌شده و هم زيبايي خاصي را به اين نوع گچ‌بري‌ها مي‌داده است.

در جلوي قسمت زمستان نشين نيز يك ايوان وجود داشته كه اين ايوان به نام ايوان مهتابي معروف بوده است. اين قسمت را نسبت به سطح زمين حياط بالاتر مي‌ساخته‌اند و اين به اين دليل بوده است كه در اثر باز كردن در اتاق‌ها كوران هوا وارد اتاق‌ها نشود.

لازم به ياد آوري است كه بادگيري كه در قسمت بالايي قسمت زمستان نشين وجود دارد براي اين بوده كه هواي سرداب زير اتاق‌ها خنك باشد و بتوانند مواد غذايي خود را در آن نگهداري كنند. بنابراين اين بادگير هيچ ارتباطي با قسمت زمستان نشين خانه ندارد.

در نقاشي‌ها و گچ‌بري‌هاي موجود در خانه بروجردي‌ها مي‌توان به نوعي از نگراني معماران آن دوران نسبت به از بين رفتن هنر و بافت شهري پي برد. آنجا كه در قسمتي از نقاشي، مردم ايران زمين را در لباس‌هاي محلي به تصوير مي كشد و در گوشه‌اي ديگر ساختمان‌هاي انگليسي، شاهزادگان نجيب زادگان فرانسوي و جنگ ناپلئون بناپارت را به تصوير مي كشد، خودگوياي اين مطلب است.

قسمت‌هايي كه در اينجا مورد بحث قرار گرفت مربوط به قسمت بيروني خانه مي‌شد. خانه به دو قسمت بيروني و دروني تقسيم مي‌شود:

الف) بخش بيروني

قسمت بيروني خانه در حقيقت همان عمارت و حياطي است كه فعلا مورد بازديد علاقمندان قرار مي‌گيرد و مشتمل است بر راهروي ورودي، حياط مركزي،  تالار سر پوشيده و نورگير فوقاني آن، ايوان جنوبي، اطاق‌هاي تابستاني و حياط‌هاي خلوت بين اطاق‌ها و بالاخانه‌هايي كه به صورت قرينه در دو طرف تالار اصلي قرار گرفته‌اند، بادگيرها و زيرزمين (سرداب)ها، اطاق‌ پنج دري زمستاني كه بدنه داخلي آن از گچبري بسيار ظريفي با طرح گل و مرغ تزيين شده است، اطاق‌هاي آفتابگير زمستاني، بهار خواب‌هاي جبهه شمالي، طارمي قسمت غربي و ساير فضاها.

تالار بزرگ سرپوشيده و حياط‌هاي خلوت دو طرف آن، با نقاشي‌هاي ظريف و هنرمندانه و گچبري‌هاي برجسته و بسيار بديع زينت يافته و سقف آن از طرف داخلي، داراي تقسيم‌بندي‌هاي هندسي رسمي و يزدي بندي است. در قسمت فوقاني سرپوشيده در بام، نورگير فوق العاده جالبي تعبيه شده است كه طرح آن در نوع خود منحصر به فرد مي‌باشد. سقف‌ها و بدنه داخلي سرپوشيده و تالارهاي جنبين آن با نقش‌هاي بديع و طرح‌هاي گل و مرغ و اسليمي و شكارگاه و نقوش حيوانات در شيوه‌هاي متنوع رنگ و روغن و آبرنگ تزيين شده‌اند.

قسمت‌هايي از بدنه و به خصوص ديوارهاي شمالي حياط مركزي در قسمت‌هاي فوقاني و ديوارهاي بهار خواب و داخل اطاق پنج دري از گچبري‌هاي بسيار ظريف با طرح‌هاي ايراني و به ويژه، گل و مرغ زينت يافته است.

پنجره‌هاي مشبك گچي داخل اطاق بزرگ از چنان نازكي و ظرافتي برخورداراست كه به پارچه توري شباهت پيدا كرده است. نقاشي‌هاي خانه بروجردي زير نظر دو هنرمند بزرگ و نامدار نقاشي ايران در دوره قاجاريه يعني مرحوم ميرزا ابوالحسن غفاري كاشاني ملقب به صنيع الملك (بنيانگذار اولين مدرسه نقاشي در ايران) و برادرزاده‌اش مرحوم ميرزا محمد خان غفاري كاشاني (كمال الملك) ترسيم و طرح‌هاي  گچبري خانه نيز با نظارت اين دو استاد بزرگ تهيه و به انجام رسيده است.

ب-بخش اندروني

اندروني خانه بروجردي، خود شامل دو قسمت است:

1- قسمت جنوبي كه داراي يك حياط مركزي و تالار بزرگ پذيرايي مزين به آينه كاري است و در دو طرف تالار بالاخانه‌هايي ساخته شده كه رو به داخل تالار باز مي‌شوند. ضمنا در اطراف تالار بزرگ اطاق‌هاي گوشواره بنا شده است، كليه درهاي اين بخش از عمارت با استفاده از روش فواره‌كاري ساخته شده و در آنها از شيشه الوان استفاده شده است. اطاق‌هاي سر تا سر ضلع غربي اين قسمت از اندروني با قسمت شرقي حياط بيروني فصل مشترك دارند. قسمت جنوبي كه در سنوات قبل از كل مجموعه تفكيك و به صورت خانه جداگانه‌اي درآمده بود اخيرا توسط سازمان ميراث فرهنگي كشور از مالكين آن خريداري شده و انشاءالله پس از تمام تعميرات به قسمت بيروني منضم و مرتبط شده و مجموعا در معرض بازديد علاقمندان گذاشته خواهد شد.

2-قسمت شمالي كه عبارت است از يك حياط خلوت و اطاق پنج دري ساده و صندوق خانه و نشيمن و يك سرداب بزرگ كه اين سرداب در حقيقت طبقه تحتاني تلار بزرگ  قسمت جنوبي اندروني است.

اين قسمت در مالكيت يكي از احفاد مرحوم بروجردي است و خريد و منضم نمودن آن به كل مجموعه، در دستور كار ميراث فرهنگي كشور قرار دارد.

به طور كلي خانه بروجردي از نظر طرح و معماري و قدمت و تزئينات نقاشي و گچبري جزء نقايس آثار تاريخي مي باشد كه قسمت بيروني آن در سال 1353 توسط دولت خريداري و طي شماره 1082 در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است.

تاكنون مرمت قسمت‌هاي مختلف و استحكام بخشي قسمت‌هاي عمده خانه و تثبيت نقاشي به وسيله كارشناسان و استادكاران اداره ميراث فرهنگي كاشان انجام و بعضي از الحاقات غير اصولي كه درطول سال‌ها در اين بناي ارزشمند صورت گرفته بود، به صورت اوليه بازسازي شده است و در حال حاضر نيز مرمت و بازسازي تزئينات بي‌نظير  آن در دست انجام مي‌باشد و كارگاه‌هاي زري بافي و مخمل بافي كه بنا به ضرورت در اين خانه راه اندازي شده است، قريبا به محل كارگاه‌ هنرهاي سنتي ميراث فرهنگي كاشان كه در يك بناي قديمي در كنار برج و باروي عصر سلجوقي كاشان، در خيابان ملا فتح الله آماده شده است، انتقال يافت. نقشه طبقه همكف و زيرزمين‌ها و طبقه دوم و همچنين دورنماي خانه در انتهاي مبحث آمده است.

لازم به ذكر است كه در ساخت بناهاي قديمي اين شهرستان از 9 نوع طاق و قوس استفاده شده است كه چند نمونه از اين نوع قوس‌ها عبارت بودند از: قوس واريخته، قوس هلالي، قوس نيم روز، قوس شاخ بزي كه هر كدام از اين نوع قوس‌هاي در قسمت‌هاي مختلف بنا مورد استفاده قرار مي‌گرفته است.

نحوه ساخت و برپا كردن اين نوع طاق‌ها با يكديگر متفاوت مي‌باشد. به عنوان مثال طا‌ق‌هاي ساخته شده از قوس‌هاي واريخته از 6 طرف ساخته مي‌شده است ولي در طاق‌هاي ساخته شده با قوس‌هايي شاخ بزي ابتدا و انتهاي طاق را ابتدا با استفاده از گچ و خاك يك رديف مي‌ساخته‌اندو بعد روي آن را يك رديف آجر چيني مي‌كردند و ادامه كار را از يكي از كناره‌هاي طاق شروع مي‌كرده‌اند و تا انتها ادامه مي‌داده‌اند.

بنابراين در اين نوع طاق از دو طرف ساخته مي‌شده است.

همچنين در اكثر قريب به اتفاق خانه‌ها از انواع رسم‌بندي از نوع ساده گرفته و در بعضي از خانه‌ها من جمله خانه بروجردي‌ها از نوع بسيار زيبا و ديدني استفاده شده است. مقرنس زيباترين عنصر تزئيني مي‌باشد كه براي پوشاندن گوشه‌ها، يا زير پوشش اصلي طاق‌ها به عنوان تزئين به صورت سقف كاذب و يا روي ديوارها در قسمت بالا و يا سر ستون‌ها با مصالح مختلف ساخته شده است در ساختن مقرنس‌ها استادكاران همه ذوق و هنر خود را در به وجود آوردن هر چه بيشتر به كار برده‌اند.

انواع مختلف مقرنس‌هايي كه در بناهاي قديمي ديده مي‌شود عبارتند از:

1- مقرنس جلوه آمده                              2-مقرنس لانه زنبوري

3- مقرنس معلق                           4-مقرنس‌هاي روي هم

انواع خانه‌ها:

همانطور كه گفته شد سابقه معماري خانه قديمي‌ترين مورد معماري بوده كه از عصر حجر شروع مي‌شود و ساختمان‌هاي ديگر فرع بر آن است. در ايران بنابر شرايط آب و هوايي در نقاط مختلف، خانه‌هاي متفاوتي را داريم. در شمال خانه‌هاي گالي پوش، در غرب  ايران خانه‌هاي ايوان دار، در مناطق گرمسير خانه‌هاي ايوان دار و صفه دار و در نقاطي ديگر با توجه به ويژگي‌هاي محلي، ساخته شده‌اند.

در بعضي از مناطق روستايي ايران، خانه‌هاي داراي يك صفه هستند. فضاهاي اين خانه شامل يك ايوان سرپوشيده و يك اتاق تنوردار مي‌شود.

همين نوع، بيشتر در غرب ايران، به صورتي ديگر ساخته شده است. كل خانه تركيبي از  چند اتاق است، اتاق كشيده به نام طنبي يا هنجه كه تنور آن نيز در آن قرار مي‌گيرد، اتاق عروس و بهترين اتاق كه در وسط قرار گرفته و داراي تزئينات مختلي است. اين اتاق محل پذيرايي نيز بوده است و در تابستان در ايوان سرپوشيده جلوي آن مي‌نشينند. كنور يا مخزن يا انبار، اتاق ديگر آن بوده است. انواع وسايل مورد نياز مثل چيلو يا سيلو براي ذخيره گندم، خمره، تاپو، بستو و چيزهاي ديگر را در آن جاي مي دادند.

فضاهاي مشاهده شده بخشي از فضاي يك خانه شهري چهار صفه را تشكيل مي‌دهند. صفه يا چفته به معني خميده يا طاقدار بوده است و در خراسان فضاي سرپوشيده را مي‌گفتند، نمونه‌اي شبيه به آن را در كاخ نيشابور در فضاي مركزي كه به عنوان حياط بوده است مشاهده مي‌كنيم.

اين خانه‌ها در تابستان خنك بوده، و در زمستان نيز سرما و برف ساكنين اين آن را اذيت كرده است. در واقع فضاي مركزي عملكرد حياط را داشته است. خانه‌هاي چهار صفه در نقاط مركزي ايران به خصوص دروازه، ساخته شده اند.

چهار صفه به صورت صليبي در مركز است و چهار گوشه آن اتاق‌ها قرار مي‌گيرند، در يكي از نمونه‌هاي مشاهده شده از ورودي كوچه، مستقيما به درون خانه راه نداشته است. مهمانخانه از راهرو راه داشته و در انتهاي راهرو آشپزخانه جاي مي‌گرفته است. اتاق‌ها مردم‌وار و اندازه آنها در حدود 3 گز (20/3 سانتي‌متر) بوده است. در داخل نشيمن دو لابه يا گنجه و بخاري و انواع طاقچه تعبيه شده بودند. در انتهاي صفه و رو به حياط و باغچه، فخرمدين (يا شبكه‌اي آجري) عنصر جدا كننده بوده است. در داخل حياط باره بند يا طويله سرباز و مستراح جاي داشتند.

در سي و شش كيلومتري شهر يزد، در محلي به نام همت آباد، قلعه‌اي قديمي قرار داشت. خيابان‌هاي آن دوازده متري بوده و دور تا دور آن خياباني كمربندي مي چرخيد. در اينجا نيز خانه‌اي چهار صفه و زيبا ساخته شده بود. خانه داراي دو حياط بود،بعد از در اصلي، كرباس و در دو طرف آن يك مغازه و هيزم خانه قرار داشتند. دور تا دور حياط فضاهاي مختلف قرار مي‌گرفتند، در پشت مغازه دو اتاق و آشپزخانه جاي داشتند و سپس وارد چهار صفه مي‌شديم. بادگيري هواي مناسب را به داخل هدايت مي كرد و در يكي از صفه‌ها اجاقي نيز تعبيه شده بود.

قدمت خانه‌هاي چهارصفه به قبل از اسلام باز مي‌گردد. گسترش ديگر اين نوع خانه به صورت كوشك (مثل كوشك‌هاي باغ‌ها) بوده است . در باغ جهان نما نمونه خوبي از آن را داريم، كاملترين نوع آن در هشت بهشت اصفهان مشاهده مي‌شود.

با بزرگ شدن ابعاد خانه چهار صفه و گسترش فضاهاي آن قادر به پوشاندن فضاي وسط نبودند و اين فضا تبديل به حياط شده است. در طرح جديد در دو طرف حياط صفه و دو طرف ديگر، اتاق‌ها قرار گرفته اند.

در تخت جمشيد خانه‌اي تقريبا با همين نقشه را داريم كه در دو طرف حياط آن ايوانچه و در دو طرف ديگر اتاق قرار دارند.

مشابه همين خانه‌ها در فاصله‌اي بسيار دور در شهر كاشان مشاهده شده است.

همانطور كه گفته شد، در خانه‌هاي متكاملتر، ارسن خانه شامل اندروني، بيروني، باربند، حياط وباغچه، انواع اتاق‌ها (سه دري و پنج دري) تالار، تهراني، راهروها و فضاهاي ديگر مي‌شده است. اين عناصر در سه نظام پيموني بزرگ، پيمون كوچك و خرده پيمون طراحي شده‌اند.

در خانه با پيمون بزرگ تركيب فضاها به اين صورت است:

از هشتي خانه دو راهرو يكي به فضاي اندروني و يكي به بيروني راه داشته است، در فضاي بيروني سفره خانه، اتاق مهمان و حياط و در اندروني دور تا دور حياط، اتاق‌هاي سه دري تهراني، تالار و تزر، حمام و آشپزخانه قرار مي‌گرفته‌اند.

شكل حياط در خانه با پيمون بزرگ از تناسب طلايي به دست مي‌آمده است. ابعاد خانه در پيمون بزرگ 48*48 متر بوده است.[12] بررسي روابط متقابل بين فضاهاي مختلف اين نوع خانه‌ها خيلي جالب است. به طور مثال آشپزخانه در مكاني قرار داشته كه هم به اتاق مهمان و هم به اتاق‌هاي داخلي نزديك باشد. ابعاد در و پنجره در پيمون بزرگ يك گز تا دو گز و دو گره بوده است. از نمونه‌هاي بسيار زيباي آن مي‌توان از خانه نواب صفوي در يزد نام برد.

خانه با پيمون كوچك خانه‌اي ارزان و راحت بوده است. حياط آن را نيز با تناسب طلايي مي‌گرفتند. ابعاد آن 32*32 متر بوده و نمونه موجود آن خيلي فراوان است. تركيب آن چيزي شبيه به خانه با پيمون بزرگ بوده كه در وسط آن دو سه دري و يك پنج دري قرار مي‌گرفتند. اتاق مهمان در بيروني خانه مي‌باشد. ابعاد در و پنجره در پيمون بزرگ 14 الي 16 گره است.

در نظام خرده پيمون خانه كوچك و درويشانه بوده و دو تا سه اتاق داشته است و در عين حال داراي اندروني نيز بوده است.به نظر من اين خانه‌ها زيباتر از خانه‌هاي با پيمون بزرگ هستند. در آنها حداكثر استفاده از سانت به سانت زمين شده است. در اينجا سه دري‌ها به پنج دري تبديل شده و داراي تالار و تهراني نيز مي‌باشد و راهروها در كنار تالار قرار نمي‌گرفتند. در بيروني خانه نيز اتاق و تالار قرار داشتند. ورودي بيروني و اندروني از آن جدا بوده است. در خرده پيمون عرض درها 92 سانتي‌متر بوده است.

ساده‌ترين وسيله گرم كننده در خانه‌هاي روستايي تنور است كه معمولا در ميان اتاق بزرگ خانه جاي دارد و درست در بالاي آن خيشوره با كلاه فرنگي كوچكي در طاق به چشم مي خورد.

پس از اينكه تنور تافته شد پختن نان آغاز مي‌شود و در پايان (اگر زمستان نباشد) ديگ بزرگ آش را در درون آن و روي خلوارهاي آتش بار مي‌كنند و اغلب كرسي‌هاي بزرگي روي آن مي‌گذارند و افراد خانواده پيرامون آن گرد مي‌آيند. در بعضي از  روستاها به جاي تنور از «كرونو» با كوره براي پختن نان استفاده مي‌كنند.

كوره نانوايي را در زمين مي‌كنند و در زير آن هواكشي مي‌سازند كه علاوه بر كشاندن هوا به كوره براي كشيدن خاكستر و خلوار هم به كار مي آيد. پس از اينكه كوره تافته شد آتش درون آن را خارج مي‌كنند و سنگريزه‌ با كلوخه‌هاي كوچكي را كه قبلا در آن ريخته بودند به جاي مي‌گذارند و چانه خمير را بي‌آنكه پهن كنند روي آن مي‌چينند و در كوره را به گل مي‌گيرند، پس از اندك زماني نان مغز پخته و برشته‌اي چون كيك حاضر مي‌شود.

بخاري ديواري را درست نمي‌دانيم از چه زماني در ايران معمول بوده ولي وجود آن در كهن‌ترين خانه‌هايي كه تاكنون بر جاي مانده (به خصوص خانه‌هاي عصر صفوي) به نحوي پرداخته و درست و مسلم است و اين نكته را تاييد مي‌كند كه ساختن بخاري ديواري در خانه ها سابقه طولاني داشته است.

ساختمان بخاري‌هاي ديواري ايران درست همانند كوره است زيرا اجاق يا آتشدان بخاري مانند كوره هواكشي است كه گاهي براي كشيدن خاكستر نيز از آن استفاده مي‌شود. در بالاي بخاري نقاب يا كرنه‌اي به چشم مي‌خورد. كه مانع پخش شدن دود در اتاق مي‌باد و در طاق آتشدان سوراخ دودكش قرار گرفته ولي دودكش بخاري‌هاي ايراني (بر خلاف ساير بخاري‌ها) مستقيم نيست و درست در روي آتشدان زانو و خمي دارد كه مانع بازگشتن دود مي‌شود و نيز محفظه‌اي كه در ته دودكش تعبيه شده نمي‌گذارد كه دوده داخل دودكش در اجاق و آتشدان بريزد.

در كمرگاه دودكش تاوه‌اي كار مي‌گذاشتند، تا بتواند دود و هوا را تنظيم كند. و ضمنا پس از گرفتن آتش و سوختن هيزم آن را مي‌بستند، تا از خاكستر شدن پيش گيري كند. دسته تاوه معمولا با مجسمه‌هاي كوچك پرندگان (بيشتر خروس) تزئين مي‌شده كه بعضي از آنها شاهكارهايي از هنر فلزكاري به شمار مي‌آيد.

ساختن خن يا تون در گرمابه‌ها بسيار كاري دقيق بوده و شايسته است مقابله جداگانه‌اي درباره آن نوشته شود. ولي اصول ساختمان آن، يك هواكش مستقيم و افقي و دودكش‌هايي افقي مارپيچ است كه در زير كف حمام به صورت گربه رو ساخته شده. نخست خن را با هيزم فراوان مي‌تابند در اين هنگام دودكش عمودي مستقيم باز است. پس از اينكه آتش گرفت دودكش عمودي اصلي را مي ‌بندند تا دود شعله آتش در گربه‌روها بچرخد و كف گرمابه را گرم كند و دودكش عمودي در گرمابه‌هاي كوچك منحصر به يك ميله اصلي و يك ميله فرعي است ولي در گرمابه‌هاي بزرگ گاهي چهار تا شش ميله دودكش به چشم مي‌خورد كه جز دو تاي اصلي بقيه به منظور منتشر ساختن گرما در كف صحن و شاه‌نشين‌ها ساخته مي‌شود.

حال كه با نحوه ساخت خانه و معماري آن و محيط و اجزاي آن آشنا شديد لازم مي‌دانم در اينجا راجع به مصالح ساختماني و نحوه ساخت خانه و نحوه مرمت و نگهداري ابنيه تاريخي بحث كنيم:

در ساختن ابنيه خشتي معمولا خشت‌هاي گلي به همراه مصالح ديگري به كار مي‌روند تا به اين ترتيب نقاط ضعف خاص اين مصالح برطرف شود. از جمله اين مواد و مصالح مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:

الف) چوب: اين ماده زماني در ابنيه خشتي مورد استفاده قرار مي‌گيرد كه مقاومت خوب در مقابل نيروهاي كششي و خمشي لازم باشد.

ب) حصير: افزودن حصيرهايي كه از برگ درخت خرما ساخته شده‌اند به اين ماده در پخش و تقسيم نيروهاي فشاري در سازه‌هاي سنگين بسيار موثر است.

پ)تسمه‌هاي ني: از تسمه‌هاي ني به صورت زنجير در داخل سازه استفاده مي‌شود كه مهار داخلي سازه را بر عهده مي گيرند.

ت) خشت پخته: معمولا در پوسته خارجي بنا به حفاظت آن از باد و باران مورد استفاده واقع مي‌شود.

ث)سنگ: در پي و در قرنيزهايي كه بايد در برابر آن مقاوم باشند مورد استفاده قرارمي‌گيرد.

معمولا در اندودي گل، كه از نظر اليافي بسيار غني است، در تزيين سطحي ديوارهاي خشت خام استفاده شده است؛ از جمله اين مواد اليافي مي‌توان كاه و پشم شتر و سبوس برنج را نام برد. اين اندود غالبا به سرعت فرسايش مي‌يابد و بايد به صورت مدام ترميم شود.

به هر صورت، در اين ابنيه از اندودهاي مقاومتر مثل گچ و آهك نيز به صورت اندود استفاده شده است، ولي استفاده از اين مواد براي اندود بنا، ممكن است عواقبي در پي داشته باشد، از جمله اينكه امكان دارد مواد و مصالح بخش داخلي ديوارها از طريق درزهاي اجتناب ناپذير مورد تهاجم عوامل فرساينده قرار گرفته باشند، بي‌آنكه در قشر مقاوم خارجي عارضه‌اي به چشم مي‌آيد. به هر صورت، ارائه روشي منطقي براي بررسي و مراقبت در چنين مواقعي كار آساني نيست.

اشاره‌اي به سازه‌هاي معماري سنتي ايران (ديوارها و جداره‌ها)

ديوارها را مي‌توان به دو دسته تقسيم كرد:

الف)ديوار باربر: ضخامت اين ديوارها معمولا از ديوارهاي غير باربر بيشتر است و بسته به نوع مصالح مورد استفاده براي ديوار، ضخامت آن متفاوت مي‌شود. براي مثال، ضخامت ديوارها باربر آجري حداقل 35 سانتيمتر و ضخامت ديوارهاي خشتي باربر حداقل 80 سانتي متر است. بار سقف معمولا به ديوارهاي باربر، و از طريق آن به پي و زمين انتقال مي‌يابد.

به) ديوار غير باربر: اين جداره‌ها كه معمولا به اسپر معروف‌اند، بسته به نوع مصالح، ضخامت‌هاي متفاوت مي‌يابند، مانند ديوار آجري كه حداقل 11 سانتيمتر و در سطوح كوچكتر به 5 سانتيمتر مي‌رسد.

در ديوارهاي سراسري باربر در فواصلي معين از جرز يا پايه استفاده مي‌شود كه مقاومت ديوار را بيشتر مي‌كند. در مواردي براي ايجاد فضاي وسيع‌تر، به جاي ديوار باربر از ستون استفاده مي‌شود و اين ستون‌ها داراي مقاطع مختلفي از قبيل، دايره و مستطيل اند.

در اجراي ديوارها معمولا از جزر و پايه باربر را با  اسپر يك جا نمي‌سازند، زيرا نشست پايه‌ها با ديوارها فرق دارد. ابتدا پايه اجرا مي‌شود و پس از نشست لازم، اسپرها به توسط هشت و گير به پايه يا ديوارهاي باربر ساخته شده متصل مي‌شوند.

معمولا در مواقعي كه بارها يكنواخت بر ديوار وارد نمي‌شود، امكان ترك در فصل مشترك نقاط تحت فشار (بار) با ساير نقاط وجود دارد و براي رفع اين مشكل ديوار را در قسمت‌هايي كه بارگذاري نشده‌اند با طاقچه و رف سبك مي‌كنند.

نمونه‌اي از پوشش‌هاي معماري سنتي

پوشش معماري سنتي ايران با توجه به آب و هوا و اقليم‌هاي مختلف، معمولا در دو نوع مسطح و منحني اجرا مي‌گردد.

عوامل اجتماعي و سوانح

مانند جنگ، مهاجرت و آتش‌سوزي،

عوامل تخريب مربوط به شيوه خاص زندگي ماشيني

مانند تاسيسات بنا از قبيل فاضلاب، كانال كشي و غيره.

عوامل تخريب مستقيم به وسيله مردم و حكام وقت

از جمله مي‌تواند به تخريب حصارها و خندق‌ها با هدف گسترش شهرها، تخريب بناهاي عظيم به منظور استفاده از مصالح آنها و همچنين استفاده نادرست از ابنيه قديمي، استقرار مردم در واحدها و مجموعه‌هاي قديمي و دخل و تصرف شديد و نابهنجار در آنها، حفاري ابنيه به منظور گنج يابي، اقدامات بدون مطالعه و برنامه‌ريزي افراد خير به منظور تعمير، تغيير فشار آبهاي زيرزميني بر اثر حفر چاه‌هاي عميق و پمپاژها.

از جمله اين تخريب‌ها مي‌توان به خانه بروجردي‌ها اشاره كرد. متاسفانه در زمان قبل از قبل انقلاب اين خانه تحت اجاره افراد نامسئول بوده كه باعث تخريب گچ‌بري‌ها و نقاشي‌هاي ساختمان شده است.


خانه آل ياسين

اين خانه در اواسط قرن 13 هجري در حقيقت در دوران بازسازي و آبادي مجدد كاشان به پس از زمين لرزه معروف 192 ه. ق در محله پشت مشهد و در بافت صفويه كاشان و در منطقه‌اي به نام گذر آقا (ميدان امام خميني امروزي) شكل گرفته است. معروفيت محله مذكور به گذر آقا به علت زندگي گروهي از علما و سادات حسني كاشان در اين محله بوده است.

خانه آل ياسين به دستور فتحعلي شاه قاجار و به احترام مرحوم حاج سيد محمد تقي حسيني پشت مشهدي كه از مراجع بزرگ و علماي معروف نيمه اول قرن سيزدهم در كاشان بوده است براي وي ساخته است. حاج محمد تقي كه در محاورات عمومي مردم كاشان و به خصوص اهالي محله پشت مشهد،  به عنوان ناطق سيد خطاب مي‌شده است. معاصر مرحوم ملا احمد نراقي و در زمره علمايي بوده است كه عالم معروف جهان اسلام يعني مرحوم شيخ مرتضي انصاري حجت الله عليه براي ديدار و مباحثه با اين مرد دانشمند و فقيه معروف اسلامي كاشان به اين شهر سفر كرده و چندين ماه در اينجا متوطن بوده است.

حاج محمد تقي در سال 1258 هجري قمري فوت نموده و در جبهه شمالي صحن ؟ تاريخي حبيب بن موسي به خاك سپرده شده است و مقبره وي نيز داراي تزئينات نقاشي بسيار نفيس و هنرمندانه و آئينه‌كاري مي‌باشد و جز يكي از آثار ارزشمند هنري و تاريخي است.

خانه مورد بحث علاوه بر محل زندگي سيد، محل تدريس او نيز بوده و پس از فوت ايشان خانه مذكور به فرزندش ميرزا مهدي و سرانجام  در نيمه قرن 14 هـ. ق به يكي از نوادگان سيد به نام ميرزا نظام الدين مجتهد پشت مشهدي رسيد. زماني كه نام خانوادگي براي افراد مشخص گرديد و صدور شناسنامه متداول شد وي نيز نام خانوادگي آل ياسين را براي خود و فرزندانش انتخاب كرد.

ميرزا نظام الدين آل ياسين كه  آخرين فرد عالم  و مجتهد تبار سيد پشت مشهدي است در خانه مورد بحث زندگي مي‌كرده است.

نامبرده از علماي معروف متاخر كاشان و جز پنج نفر فقهايي بوده است كه در دوره اول  نمايندگي مجلس شوراي اسلامي ملي پس از مشروطيت از منطقه كاشان به مجلس راه يافته است.

در سال 1375 خانه تاريخي آل ياسين به وسيله هيات امنا بازسازي  خانه‌هاي قديمي كاشان خريداري و به شهرداري كاشان واگذار گرديده است و تعهدات و احيا آن در  نيمه اول سال 1376 تقريبا به اتمام رسيده.اين خانه در سنوات اخير توسط شهرداري كاشان مرمت و موردبازديد علاقه‌مندان قرار گرفته است بازديد از اين خانه در همه ساعات روز ميسر مي‌باشد البته از ديد آسيب شناسي اين بنا به علت كاربري جديد آن بسياري از قسمت‌هاي بنا ناچارا آسيب‌هايي را متحمل شده است و مسائلي از قبيل بخاري و سيم‌هاي تلفن و مسائلي است كه بر پيكره معمارانه بنا آسيب وارد مي‌كند كه البته عدم استفاده از آن نيز امكان پذي نمي‌باشد. برخي از قسمت‌هاي بنا نظير هشتي آن به خاطر كاربري جديد كاملا از شكل سابقش فاصله گرفته و درهاي شيشه‌اي جديد جايگزين پنج دري و سه دري‌هاي سابق شده. بسياري از درهاي آن به دليل مسائل محرمانه شهرداي بسته است كه براي بازديد هم باز نمي‌شود. اين خانه جزو خانه‌هايي است كه كاربري آن به طور بسيار وسيعي پيكره بنا را تحت الشعاع قرار داده و از ديد معماري آسيب بسياري متحمل شده چون كاربري جديد آن به رغم تمام تلاش‌ها براي حفظ اصالت و شخصيت خانه بسيار متفاوت، كاربري سابق آن به عنوان يك خانه است.

جاي دادن بخش‌هاي اداري در دل اين بناي سنتي آن هم بنايي مثل شهرداري كه الزاما مكان‌هاي خاصي با معيارهاي متفاوت با يك خانه مي‌طلبد در كنار اينكه اشخاص استفاده كنند از آن كاملاً ممكن است مانند كساني كه در اداراتي نظير ميراث فرهنگي كار مي‌كنند به ارزش والاي اين بنا به عنوان يك اثر تاريخي و جايگاه آن در گذشته و تاريخ كشور توجه نداشته باشند.

 

 

 


 

اي دريغا كه جان جانان رفت
مهر آفاق مهر كرد غروب
ازجفاي اجل رادمردي زشهر كاشان رفت

اون كه همواره مي گشود ز لطف
اون كه بي ارج بود بهر خدمت خلق
سميع حضرت خليل ا

روح پاكش سوي بهشت برين
سال فوتش را نوشت كلك طباع

 

مايه راحت دل و جان رفت
شهريار ديار احسان رفت
از هجوم‌خزان گلي پرعطر زد و پرپرشد زگلستان رفت
گره از كار بي نوايان رفت
دائم به رنج حرمان رفت
عامري پيشواي خانان رفت
سه ارديبهشت شادان رفت
مايه آبروي كاشان رفت

 

 

حروف ابجد 1327 ش

 

 



[1] - صادق شهمريزادي،«شهرنشيني در هزار پنجم ق. ق» در نظري اجمالي بر شهرنشيني و شهرسازي  در ايران به كوشش محمد يوسف كياني، 1365 ص 5-12

[2] - عزت الله نگهبان، «شهرنشيني، در هزاره چهارم تا هزار اول ق. م» در محمد يوسف كياني، همان ص 23-50)

و صادق شهميرزادي، «اشاره‌اي بر پيش از تاريخ دامغان» در بناها و شعر دامغان، مجموعه مقالات، تهران، نقشر فضا، 1368 ص 100-85)

[3] -يورت، پاورقي صفحه 41

[4] - مستطيل طلايي: يا تناسب طلايي مستطيلي است كه درون 6 ضلعي رسم مي‌شده است و اندازه آن (217m يا 3.4*4.m ) است.

[5] - هرنو، روزني گرد يا چند وجهي در سقف براي نورگيري بوده است.

[6] - دربعضي خانه‌هاي ابيانه اتاق‌هاي زمستاني در طبقه همكف داراي حداقل بازشو مي‌باشند.

[7] -چولان از چوب‌هاي ني مانند ساخته شده است.

[8] - سته از شاخه‌اي نخل بوده است.

[9] -بحريني از نوعي ني هاي خيلي باريك و ظريف ساخته مي‌شده است.

[10] -اين بخش از اطلاعات از آقاي آسيابي اخذ شده است.

[11] -در نمونه‌هاي برداشت شده شكل‌هاي تركيبي زير نيز مشاهده شده‌اند:

-          صندوقخانه - هفت دري- سه دري

-          دالان- پنج دري- صندوقخانه

-          صندوقخانه - يك دري -صندوقخانه- اتاق

اين تركيب به صورت خطي كه موازي حياط با عمقي و گاهي تركيبي از هر دو شكل مي‌باشد.

[12] -و يا مساحتي برابر اين اندازه دارند (مجموع مساحت اندروني، بيروني و نارنجستان)

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 16:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 82

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس