
شامل چندین انشا و داستان می باشد تا اخر نگاه کنید :
موضوع :
انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید
متن :
پمقدمه: انسان در ابتدای زندگی همچون نهالی کوچک و بی برگ و شاخه است. اما رفته رفته همراه با پیرامون خود رشد می کند تا در نهایت به آنچه در سر می پروراند دست یابد.
تنه انشاء: انسان همچون نهالی است که با فراگیری علم و دانش، روز به روز به دانسته و تجربیاتش افزوده می شود و این تجربیات همچون برگ ها و شاخه ها به گسترده شدن طول و عرض آن کمک می کند در کنار تجربیات، علم و دانش او را همچون درخت پر بار و پر منفعت می کند. همان درختی که میوه هایش با ارزش، سایه اش کارآمد و چوبش سودمند است. ولی هر چه انسان دامنه ی علم خود را بیشتر کند همانند همان درخت است که بارش سنگین تر است و از سر سنگینی و پر باری شاخه اش خمیده می شود و سرش فرو می آید.
تاکنون افراد خردمند و باهوش اطرافت را دیده ایی؟! که کمتر از دیگران سخن می گویند و گفته هایشان سنجیده و پر مفهوم است. انسان ها با رسیدن به درجات بالاتر و کسب مهارت ها در می یابند که کمتر سخن گفتن ولی گزیده سخن گفتن بهتر است از زیاده گویی و بی فکر سخن گفتن. درست مثل درختی که نه بار دارد و نه سنگین است و با هر وزش باد با آن همراه می شود اما درختی که بارش بیشتر باشد سنگین تر است
و با هر وزش باد از سویی به سوی دیگر نمی رود. در این میان در می یابیم که هر چه به دانسته هایمان بیافزائیم دریچه ی ذهنمان رو به حقایق و جهان هستی بیشتر بازکنیم، تنها خودمان از آن سود خواهیم برد و متوجه خواهیم شد که اشرف مخلوقات بودن چه قابلیت ها و توانایی ها را می تواند داشته باشد.
نتیجه گیری: از همین امروز شروع کن، درخت پر بار از میوه را الگو قرار بده و همانند او راه و روش زندگی را پشت سر بگذار. آن موقع متوجه خواهی شد دانش و علم تنها چیزی است که علاوه بر افزودن بار بر تو، ریشه هایت را نیز محکم تر خواهد کرد.
انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می آید
مقدمه : درخت هر چه پر بارتر باشد سرش پایین تر است بنام خدایی که انسان را آفرید و تنها ملاک برتر ی انسانها را به یکدیگر تقوا دانست بارها ضرب المثلهایی را شنیدهایم که مثلا میگویند درخت هر چه پر بارتر باشد سر ش پایین تر است و یا هرگز نخورد آب زمینی که بلند است .ما در زندگی روزمر ه خود با چنین افراد ی بارها و بارها برخورد کرده ایم و میزان محبوبیت این افرا را در نزد مردم دیده و شنیده ایم .
بدنه : دو دوست بودند که از بچه گی با هم در یک محله زندگی میکردند دریک مدرسه درس می خواندند و دریک دانشگاه و در یک رشته تصیلی پذیرفته شدند یعنی در رشته پزشکی در اینجا کم کم اختلاف فکری این دو مشخص شد یکی از انا ن دچار غرورو خود خواهی شد و درس را تنها برای پول درآوردن وکسب مال و ثروت و خرید خانه وماشین شیک میخواست ولی دیگری میخواست از علمش در راه خدمت به مردم استفاده کند و همینطور برای امرار معاش زندگی کم کم اختلاف فکر ی باعث جدایی این دو از یکدیگر شد. بعدا ز پایان در س و گرفتن مدرک وتخصص آنها مشغول به کار شدند یکی برای گذراندن طرح عازم مناطق محروم شدودیگری به یک شهر شلوغ رفت آن کس که برای طرحش به مناطق محروم رفته بود بعد از مدتی محبوبیت بسیاری به دست آورد زیرا برای بیماران احترام ویژه ای قائل می شد ، به افرا نیازمند کمک میکرد و برای عیادت بیمارانی که توانایی راه رفتن نداشت به منزل آنان می رفت ،مشکلات دانش آموزان را در درسهایشان اگر فرصت میکرد حل میکرد و در همه زمینه ها یار و مددکار مردم آن محل بود . مردم نیز برای سلامتی و موفقیت او دعا میکردند .
آن یک نفر که برای طرحش به شهر شلوغ رفته بود همه بیماران در حد یک دکتر به او مراجعه میکردند وهرگز سراغی از او نمی گرفتند مگر در مواقعی که لازم بود به پزشک مراجعه کنند . وی دچار غرور و خود خواهی شده بود و خود را عالم همه علوم میدانست به همین خاطر دوستان زیادی نداشت و بیشتر او قات تنها بود ودر کارش هم بیشتر از یک پزشک معمولی نبود و بالا خره به همان مطب شخصی بسنده کرد و کسی از او دیگر سراغی نگرفت وی علیرغم اینکه پزشک موفقی بود ولی از علمش در جهت خدمت به خلق خدا استفاده نکرد ،و کارش تنها جهت رضایت خودش بود نه در راه رضای خدا، ولی دوست وی که بسیار متواضع بود و هیچ غروری در وی را ه پیدا نکرد به سمینارهای مختلف دعوت می شد و مقاله های علمی بسیاری نوشت که همه در راه رضای خدا بود . او شاگردان زیادی را تعلیم داد که همگی موفقیتهایشان را مدیون او می دانند و بیمارانی که به مدد او شفا یافتند همیشه و در همه حال دعا گوی وی بودند.
نتیجه گیری : این گونه افراد در جامعه ما زیاد هستند و اینان مثال و نمونه کاملی از در ختان پر باری هستند که با وجود آنکه میوه علمشان بسیار زیاد و فراگیر است همیشه فروتنی و مهربانی راپیشه خود کرده اند و از خود نام نیک به جای گذاشته اند وهیچگاه از یاد مردم نخواهند رفت زیرا معتقدند که نام نیکو گر بماند زآدمی به کز او ماند سرای زرنگار
آری کسی که دچار غرور و خود خواهی شد سرانجام خودش می ماند وبس ، ولی کسی که فروتنی را پیشه کرد خود می ماند و یک دنیا .
داستان ضرب المثل درخت هر چه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می آید
مقدمه : طبیعتا درخت هرچه پر میوه تر باشد، در اثر سنگینی آنها خمیده تر و افتاده تر میشود. این ضرب المثل را بیشتر در مواقعی به کار می برند که بخواهند بر لزوم فروتنی و افتادگی آدمی اشاره کنند.
بند بدنه : همانطور که درخت به میزانی که میوه ببار می آورد شاخه هایش سنگین ترمی شود و بطرف زمین خم و پربارتر می شوند، انسانها نیز هر چه به لحاظ علمی، ادبی و معنوی غنی تر و بی نیاز می گردند، تمایل به مطرح کردن خویش در آنان کمتر شده و نیاز به جلب توجه و فخر فروشی به دیگران در آنان کاهش می یابد.
در واقع پیام این ضرب المثل این است که این انسانهای فروتن و متواضع هستند که از روی دانایی و خردمندی که در زندگی کسب کردند، همواره در تقابل با دیگران فروتنی و تواضع پیشه می کنند و در طرف مقابل کسانی که سرشان را از روی غرور بالا میگیرند و فروتنی تو تواضع ندارند، اتفاقاً از روی بی باری و بی مغزی شان است.
نتیجه گیری : این ضرب المثل با کمی دگرگونی به شکل های دیگری نیز شنیده می شود. مثلاً: “درخت هر چه پر بارتر،خمیده تر” و یا “درخت هر چه پربارتر، افتاده تر”.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
مهدی : این ضرب المثل با بسیاری از ضرب المثلهای فارسی مترادف میباشدمانند افتادگی آموز اگر طالب فیضی و….واین نشان از این دارد که علم خداوند بیکران است و موضوعاتی که برای جستن دانش دراختیار انسان قرار داده است بی نهایت و انسان واقعی زمانیکه در مسیری قرار میگیرد که میتواند علمی ،ورزشی ، عرفانی،مادی و…..باشد باید به اصل مطلب توجه داشته باشد که در مقابل خداوند چیزی نیست و از مردمان دیگر هم چیزی بیشتر ندارد که باعث شود فخر فروشی کند .
در اطراف ما و در طول تاریخ ودر مکانهای مختلف افرادی پیدا میشوند که برای مثال در ورزش رزمی به مدارج بالایی رسیدهاند ولی هیچگاه زور گو نبوده اند وبسیار هم متواضع بوده اند وبر خلاف آنها افراد ضعیف و زبون وترسویی بوده اند که مدام به دیگران زور میگفته اند واین امر نشان از عدم دانش واقعی آنهاست که هنوز نفهمیده ان که ما انسانها در مقابل ذات مقدس خداوند هیچ نیستیم وما هر آنچه داریم از اوست پس باید همواره متواضع و فروتن باشیم وهر آنچه میدانیم به دیگران هم یاد بدهیم زیرا علم ما مانند امانتی است که خداوند در اختیار ما قرار داده است وباید این امانت دست به دست شود تا به نسلهای بعدی هم برسد ویادمان باشد که درخت هر چه پر بارتر باشد باید بیشتر سرش را خم کند تا مردم از میوه و علم آ ن استفاده مفید کنند.
پایه دهم صفحه۸۳ مثل نویسی هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید
ضرب المثل نویسی در مورد هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید
بارها و بارها از کنار درختان و باغ های میوه گذر کرده ایم و با چشمانمان دیده ایم که درختان میوه دارند. گاهی خیلی زیاد و گاهی خیلی کم که آن دسته از درختانی که میوه ی کمتر دارند شاخ و برگ های ایستاده تری دارند ولی برخلاف آن درختانی که میوه زیاد دارند به علت بار زیاد و سنگین وزن بیشتر خمیده تر هستند و به قول معروف سر به زیر ترند. این موضوع را می توان مانند داستانی درآورد:
اهالی ده در روز عید نوروز دور هم جمع شده بودند و با شادی آجیل می خوردند و می خندیدن در میان آن جمع حکیمی نشسته بود که به مردی بذله گو و پر حرف نگاه می کرد و حرکاتش را زیر نظر گرفته بود و می شنید که هر آنچه که به فکرش می رسد بر زبان می آورد بدون آنکه فکری کرده باشد. به حرف های خود می خندید و دیگران را مسخره می کرد و مشت مشت آجیل را بر می داشت و می خورد این بار مرد حکیم که مرد دنیا دیده و با تجربه ایی بود را مورد خطاب قرار داد و گفت تو چرا این گونه ساکت می باشی و مانند پادشاهان غرور داری و نمی خندی و سر به زیر داری! حکیم که از سخنان جاهلانه ی مرد خسته شده بود با خود گفت باید به این مرد جوابی درست دهم تا برای همیشه آن را آویزه ی گوش خود کند. کمی تامل کرد و سپس گفت در حیاط خانه ی من دو درخت وجود داشت یکی هر سال پر میوه بود و دیگری بودن میوه. آن درخت پر میوه با اینکه پر از بار بود و پرخاصیت همیشه از سر فروتنی سرش به پایین بود و اما درختی که بدون میوه بود به راحتی سر به بالا برده بود و روز به روز شاخ و برگش بیشتر می شد بدون آنکه هیچ سود و فایده ایی داشته باشد. من نیز امسال تصمیم گرفتم که درخت بدون میوه را قطع کنم زیرا تنها جایی را اشغال کرده بود و از نعمت آب و خاک و آفتاب استفاده می کرد و ضرر آن بیشتر از سودش بود ولی درختی که پر از میوه بود را نگه دارم زیرا که هم بار داشت و هم فروتن بود با آنکه پرخاصیت بود اما سر به زیر بود. انسان ها نیز همان گونه می باشند انسان های بدون عقل به علت سبکی، سر به بالا دارند و انسان های عاقل به علت سنگینی، سر به پایین دارند. مرد بذله گو بسیار شرمنده شد و نادم و پشیمان جمع را ترک کرد و سایر اهالی به حکیم به علت داستان زیبایش درود فرستادن و تشکر کردند که این مرد آزار دهنده را جوابی دندان شکن داد و سایرین را از شر حرف های بی خود و بی معنی نجات داد.
توجه :
حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر
برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 08 بهمن 1398 ساعت: 11:10 منتشر شده است
برچسب ها : داستان ضرب المثل درخت هرچه بارش بیشتر سرش فروتر می آید,باز افرینی مثل درخت هرچه بارش بیشتر میشود سرش فروتر میاید,انشا درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر,مثل نویسی درخت هرچه بارش بیشتر سرش فروتر,انشا با موضوع هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,انشا پایه دهم در مورد هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,صفحه 83 انشا جدید در مورد هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,انشا در مورد هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,انشا درمورد هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,انشا طنز در مورد هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,انشا غیر تکراری در مورد هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,انشاء درباره هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,بازنویسی ضرب المثل در مورد هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,بازنویسی ضرب المثل درباره هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,بازنویسی ضرب المثل هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,پایه دهم صفحه83 مثل نویسی هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,ضرب المثل با موضوع هر چه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می آید,