تحقیق و پروژه رایگان - 328

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

گروههای خونی

بازديد: 703

گروههای خونی

گروههای خونی آنتی ژنهایی هستند که در سطح گویچه‌های قرمزخون و سلولهای دیگر قرار دارند و از والدین به فرزندان به ارث می‌رسند. گلبولهای قرمز مانند همه سلولهای هسته‌دار بدن واجد اختصاصات آنتی ژنتیکی در سطح خود می‌باشند. این آنتی ژنها ، آنتی ژنهای گروه خونی نامیده می‌شوند.

گاهی دیده می‌شود که خون شخصی را به شخص دیگری تزریق می‌کنند خون شخص دهنده در بدن فرد گیرنده لخته می‌کند و رسوب می‌دهد. چگونگی این عمل با انعقاد خون متفاوت است و به وجود گروه‌های خونی مختلف مربوط می‌شود. در سطح خارجی گلبول‌های قرمز افراد دو نوع آنتی ژن از جنس پروتئین وجود دارد که به نامهای A و B معروف هستند. برخی افراد آنتی ژن نوع A و برخی نوع B ، برخی هر دو آنتی ژن A و B را دارا هستند و برخی هیچ یک از آنتی ژنها را ندارند این افراد را به ترتیب در گروه های خونی AB ، B ، A و O قرار می‌دهند.

 

بیان آنتی ژنهای گروههای خونی تحت کنترل ژنهای خاصی است و توارث آنها از قوانین ساده مندل تبعیت می‌کند. برای هر سیستم گروه خونی ، تعداد متغیری از آللهای مختلف وجود دارد. آللها به نوبه خود تعداد متغیری از آنتی ژنهای غشایی گلبول قرمز را کنترل می‌نمایند. حیوانات سالم علاوه بر داشتن آنتی ژنهای گروههای خونی بر سطح خود ممکن است واجد آنتی بادیهای سرمی بر علیه آنتی ژنهای گروه خونی که خود فاقد آنها نیز هستند، ‌باشند. مثلا افرادی که گروه خونی آنها فاقد آنتی ژن A است، در سرم خود آنتی بادی بر ضد آنتی ژن A دارند. تصور می‌شود این آنتی بادیهای طبیعی حاصل برخورد با گلبولهای قرمز گروه A نبوده بلکه متعاقب تماس با آنتی ژنهای مشابهی هستند که در طبیعت به وفور یافت می‌شوند.

 

انتقال خون

گلبولهای قرمز را می‌توان به سهولت از حیوانی به حیوان دیگر انتقال داد. اگر گلبولهای قرمز فرد دهنده ، آنتی ژنهای مشابه با گلبولهای قرمز گیرنده داشته باشند، پاسخ ایمنی در حیوان گیرنده گلبول ایجاد نمی‌شود. اما اگر گیرنده آنتی بادیهایی بر علیه آنتی ژنهای گلبول قرمز دهنده داشته باشد، در آن صورت گلبولهای دهنده در معرض خطر تهاجم سریع قرار خواهند گرفت. زمانی که این آنتی بادیها به آنتی ژنهای موجود در سطح گلبولهای قرمز بیگانه متصل گردند، ممکن است سبب همولیز و فاگوسیتوز این سلولها شوند. در صورت فقدان آنتی بادیهای طبیعی ، گلبولهای قرمز تزریق شده موجب برانگیخته شدن پاسخ ایمنی در فرد دریافت کننده خون می‌شوند. سپس گلبولهای تزریق‌شده مدتی در خون گردش می‌کنند.

 

دومین انتقال خون با این گلبولها یا گلبولهای شبیه به گلبولهای قبلی باعث تخریب سریع این گلبولها می‌گردد که منجر به بروز واکنشهای پاتولوژیک شدید می‌گردد. علایم این روند تخریبی ناشی از همولیز گسترده داخل عروقی است. این علایم عبارتند از : لرزش بدن ، فلج و تشنج و انعقاد داخل عروقی ، تب و پیدایش هموگلوبین در ادرار. درمان واکنشهای انتقال ناشی از چنین انتقال خونی شامل متوقف کردن انتقال خون و زیاد کردن حجم ادرار بوسیله یک دیورتیک می‌باشد، چرا که تجمع هموگلوبین در کلیه ممکن است موجب تخریب توبولهای کلیه شود. بهبود وضعیت فرد به دنبال حذف همه گلبولهای قرمز بیگانه حاصل می‌گردد.

 

انواع گروههای خونی (سیستم ABO)

در سال 1901 میلادی کارل لاند اشتاینر ، ایمونولوژیست آلمانی برای نخستین بار ، وجود آنتی ژنهای گروه خونی بر روی گلبولهای قرمز و نیز آنتی بادیهایی بر علیه همان آنتی ژنها را در سرم انسان ثابت نمود. لاند شتاینر ، ابتدا گلبولهای قرمز را از سرم جدا کرد و سپس به مطالعه نتایج حاصل از مخلوط کردن سرم و گلبولهای قرمز افراد مختلف پرداخت. وی دریافت که سرم بعضی از افراد قادر به آگلوتینه کردن گلبولهای قرمز برخی دیگر از افراد می‌باشد، اما بر روی گلبولهای قرمز همه افراد موثر نیست. در تجزیه و تحلیل نتایج ، او فهمید که می‌توان افراد را از نظر گروههای خونی به گروههایی تقسیم نمود:

 

گروه خونی A : آنتی ژن نوع A را سطح گلبول قرمز خود دارند و در پلاسمای خونشان نیز آنتی کور B (ضد آنتی ژن B) را دارا هستند.

گروه خونی B : آنتی ژن نوع B را در سطح گلبو لهای قرمز خود را دارند و در پلاسمای خونشان نیز آنتی کور A (ضد آنتی ژن A) را دارند.

 

گروه خونی AB : آنتی ژن نوع A و B را در سطح گلبولهای قرمز خود را دارند و در پلاسمای خونشان نیز هیچ یک از آنتی کورها را ندارند.

 

گروه خونی O : هیچ یک از آنتی ژنها را در سطح گلبولهای قرمز خود ندارند ولی هر دو آنتی کور را دارا هستند.

 

نحوه تعیین گروه خونی

برای پی بردن به گروه خونی هر کس ، مقداری از خون را با آنتی کورهای معین شده A یا B مخلوط می‌کنیم. از تولید یا عدم تولید رسوب که در اثر به هم چسبیدن گلبولهای قرمز ایجاد می‌شود می‌توان گروه خونی شخصی را معین کرد. اگر بخواهیم به فردی از گروه خونی B خون تزریق کنیم، چون پلاسمای خون او آنتی کور A را دارد نمی‌توان خونی را که دارای آنتی ژن A باشد به او داد. این آنتی ژن در گروه های A و AB یافت می‌شود پس او نمی‌تواند از این گروهها ، خون دریافت کند.

 

رسوب خونی

گروه خونی A : با آنتی کور B رسوب نمی‌دهد ولی با آنتی کور A رسوب می‌دهد.

گروه خونی B : با آنتی کور B رسوب می‌دهد ولی با آنتی کور A رسوب نمی‌دهد.

گروه خونی AB : با هر دو آنتی A و B رسوب می‌دهد.

گروه خونی O : با هیچ یک از آنتی کورهای A و B رسوب نمی‌دهد.

 

درصد گروههای خونی در مردم

در میان جمعیت مردم در حدود 42 درصد گروه خونی A حدود 9 درصد گروه خونی AB و 42 درصد گروه خونی O را دارا هستند. با این وجود لازم به ذکر است که یک آنتی ژن گروه خونی هیچگاه نمی‌تواند به همراه آنتی بادی ضد خود در بدن یک فرد وجود داشته باشد. زیرا در آن صورت وقوع همولیز ، گردش خون را مختل نموده و گلبولهای فرد تخریب می‌شود. گروههای خونی O ، AB ، B ، A نمایانگر فتوتیپ گلبولهای قرمز یک فرد است که مطابق با یک سیستم ساده که متشکل از سه ژن آللی A ، B ، O می‌باشد، به ارث می‌رسند.

 

افرادSecretor , Nonsecretor

تقریبا 75% از انسانها مواد آنتی‌ژن A و B را نه تنها در سطح غشای سلولی بلکه به صورت آزاد در ترشحات مختلف نظیر سرم ، ادرار ، بزاق دارا می‌باشند. مواد آنتی ژن گروه خونی در سطح غشای سلولی به مولکولهایی از جنس گلیکوپروتئین متصلند. این صفت بوسیله یک ژن به نام Se= Secretor کنترل می‌گردد. عمل ژن se در صورتی که وجود داشته باشد کنترل اتصال ساده آنتی ژنی به مولکولهای گلیکو‌پروتئینی است. در افراد هموزیگوت مغلوب اتصال مواد آنتی ژنی به مولکولهای گلیکو‌پروتئین تحت کنترل نبوده ، در نتیجه آنتی ژنهای A و B اجازه حضور در مایعات بدن را نمی‌یابند.

 

 سیستم RH

در سال 1940 ، لاندشتاینر و وینر نشان دادند آنتی بادیهایی که بر علیه گلبولهای قرمز میمون رزوس (Rhesus) تولید می‌گردد، قادرند گلبولهای قرمز 85% از جمعیت انسانی را نیز آلگوتینه نمایند. این آنتی بادیها بر علیه مولکولی که (RH) نامیده شده ، بوجود می‌آمدند و افرادی را که واجد این مولکول بودند Rh مثبت نام گرفتند و به 15 درصد بقیه که فاقد این مولکول بودند، افراد Rh منفی اطلاق گردید. آنتی‌بادیهای طبیعی بر علیه آنتی ژنهای Rh در بدن تولید نمی‌شوند

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 18:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

موضوع تحقیق: بررسی پدیده النینو

بازديد: 375

 

موضوع تحقیق: بررسی پدیده النینو

فهرست مطالب

 عنوان                                                     صفحه

النینو El Nino.............................................    4

النینو و تعریف آن...........................................    8

بررسی پدیده  «ال نینو» از دیدگاه جغرافیایی............   20

النينو و تاثيرات آن بر محيط زيست.......................    24

آخرين گزارش ازپديده ال نينو..............................   26

در مورد پدیده ال نینو چه می دانیم؟......................    28

 

 رويداد ال نينو / نوسان جنوبي يكي از مهمترين و شاخص ترين رويداد هايي است كه منجر به ظهور نا بهنجاري هاي بزرگ آب و هوايي در بسياري از نقاط جهان مي شود . هواشناسان و اقيانوس شناسان جهان در سالهاي اخير مطالعات زياد و دقيقي در مورد مكانيزم ايجاد ال نينو و تاثيرات متقابل جو و اقيانوس انجام داده اند ، بويژه مطالعات گسترده اي در ارتباط با ناموزوني دما در سطح دريا و نوسانات فشار جو در سالهايي كه ال نينو رخ مي دهد انجام گرفته است ، مجموعه اين تغييرات را بنام نوسانات جنوبي مي نامند كه با كلمه اختصاري ENSO (ElNino Southern Oscillation )يعني تركيبي از دو كلمه ال نينو و نوسانات جنوبي است بكار مي رود . براي نخستين بار واكر (1932) و بليس (1937) بر وجود نوساني در فشار سطح و در مقياس جهاني اشاره كردند و آن را نوسان جنوبي SO ناميدند . بدين سان SOيك الگوي ارتباط از راه دور جهاني در اتمسفر است و به دليل تميز آن از ساير الگوهاي ارتباط از راه دور ( بويژه نوسانات اطلس شمالي و آرام شمالي ) جنوبي ناميده شده است . مراكز عمل SO توسط يك گردش مداري شرق به غرب در امتداد صفحه استوا همراه با صعود هوا در غرب اقيانوس آرام و نزول هوا در شرق اقيانوس آرام به يكديگر مربوط مي شود و به اين ترتيب گردش شكل مي گيرد كه توسط بژرگنس (1969) گردش واكر ناميده شد . ال نينو مولفه اقيانوسي ENSO مي باشد و با دگرگونيهاي بزرگ در دماهاي سطح دريا در منطقه آرام حاره اي پديدار مي گردد .

مشخصات ال نينو :

در طول پديده ال نينو باد ها در استوا بر روي اقيانوس از غرب به شرق مي وزند . اين بادها در سطح آب اقيانوس جابجا شده و آبهاي گرم سطح اقيانوس را كه بوسيله خورشيد در مناطق گرمسيري حرارت ديده اند ، به سواحل غربي شمال و جنوب قاره آمريكا مي آورد . به دنبال آبهاي گرم ، بارندگي نيز به سمت مشرق متمايل مي شود ، به همراه سيل در پرو و خشكسالي در اندونزي و استراليا . نشانه كليدي ال نينو ، افزايش دماي غير عادي در امتداد و هر دو طرف خط استوا در اقيانوس آرام مركزي و شرقي است . اين جريان هر چند سال يكبار با يك گرمايش عظيم و غير معمول همراه مي شود . بطوري كه در اين حال دماهاي سطح دريا حداقل براي چند ماه پياپي در 3 تا 5 محل ساحلي بالاي حد نرمال مي رود . و در پي آن دماي سطح دريا براي يك سال و يا حتي بيشتر بصورت غير عادي باقي مي ماند و براي برگشت به شرايط عادي منطقه ، حداقل تا ژانويه يا مارس آينده زمان لازم است .

ال نينو اصولاً تغييراتي در موقعيت تندبادها بوجود آورده و موجب پديد آمدن رفتارهاي آب و هوايي غير معمول در كره زمين مي گردد . تغييرات در تند بادها كه توسط ENSO صورت مي گيرد بر آب و هوا نه تنها در شمال و جنوب قاره آمريكا بلكه در نقاط دوردستي همچون آفريقا و نواحي جنوبگان تاثير مي گذارد .

 

در حالت عادي آب و هواي نواحي گرمسيري منطقه غرب داراي دماي بيشتر از 10 درجه سانتيگراد نسبت به سواحل شرق پرو و اكوادور مي باشد . فشار هوا در بالاي آب هاي گرم كاملاً پايين است . هواي مرطوب برخاسته از منطقه باعث تشكيل ابر هاي سنگين و بارانهاي شديدي مشابه بارانهاي جنوب شرق آسيا ، گينه نو و شمال استراليا مي شود. كه نهايتاًمنجر به افزايش بارندگي در مناطق جنوبي آمريكا و پرو و خشكسالي در قسمت غربي اقيانوس آرام كه استراليا و كشور هاي مجاور را نيز تحت تاثير قرار مي دهد ، مي گردد . در طي يك رويداد ال نينو نابهنجاري هاي دماي سطح دريا ، سطحي به وسعت 5 ميليون كيلومتر مربع را در طي مراحل انتقال تا تكامل پوشش مي دهد .

دلايل وقوع ال نينو :

گردش واكر : اين گردش يك گردش اتمسفري ، در صفحه اي عمود بر استوا مي باشد كه با صعود هوا در غرب آرام استوايي و نزول هوا در شرق آرام استوايي شكل مي گيرد و همراه با آن بادهاي سطحي شرقي و بادهاي غربي فوقاني به موازات استوا در سطح وسيعي از حوضه آرام استوايي ايجاد مي شود . در واقع گردش واكر اتمسفر ، به گراديان دماي سطح دريا در طول استوا ، ميان دماهاي بالا در غرب آرام استوايي و دماهاي پايين در شرق آرام استوايي مي باشد و قوياً در ارتباط با رويداد ENSO است .

حال اين گراديان دما در سطح دريا چگونه شكل مي گيرد ؟

در شرايط عادي منطقه ، در غرب آرام حاره اي به واسطه بادهاي تجارتي جنوب شرقي نسبتاً آرام ، گرايش حاصل از تشعشع خورشيدي موجب گرم شدن آبهاي اقيانوس مي شود .

به طور همزمان بادهاي تجارتي جنوب شرقي موجب فرا رفت آبهاي گرم به سمت غرب مي شوند . بنابراين در غرب آرام حاره اي يك انباشتگي از آبهاي با دما هاي بالا بوجود مي آيد و تراز دريا در اين منطقه بالا است . حال به دليل تنش باد شرقي در آرام استوايي حركتي به سمت قطب در لايه اكمن اقيانوسي ايجاد مي شود و در پي آن به دليل پيوستگي ، فراجهندگي آب سرد در نواحي مركزي و شرقي آرام استوايي به وجود مي آيد كه اين علتي بر وجود زبانه آب خنك در نواحـــــي مــركزي و شرقي آرام استوايي مي باشد . بدين ترتيب در شرايط عادي منطقه ، در غرب آرام استوايي آبهاي سطحي با دماهاي بالا و در مركز و شرق آرام استوايي ، زبانه اي از آبهاي سطحي با دماهاي پايين وجود دارد . حال در نواحي استوايي توزيع فعاليتهاي همرفتي قوي در اتمسفر به ميزان زيادي به همگرايي بادهاي تجارتي و دماي سطح دريا بستگي دارد به طوري كه منطقه همگرايي درون حاره اي (ITCZ - Inter Tropical Convergence Zone) و منطقه همگرايي آرام جنوبي (SPCZ - South Pacific Convergence Zone) بر روي مناطقي واقع شده اند كه داراي آب هاي سطحي با دماي بالاتر از 27 درجه سانتيگراد مي باشند . بنابراين در غرب آرام استوايي توسط بادهاي تجارتي همگرايي و در نتيجه صعود هواي گرم و مرطوب اتفاق مي افتد و به دنبال آن در اثر فعاليتهاي همرفتي و بارندگي ، گرماي نهان به طور گسترده اي در اتمسفر فوقاني آزاد مي شود و در اين حال زمينه اي مساعد جهت يك شارش برگشتي به سمت شرق و به موازات استوا در اتمسفر فوقاني پديد مي آيد و در پي آن هواي خشك در شرق آرام استوايي نزول مي كند . بنابراين در شرق آرام استوايي ناحيه پر فشار سطحي و در غرب آرام استوايي ناحيه كم فشار سطحي شكل ميگيرد و به دليل گراديان فشار به وجود آمده ، حركتي از شرق به غرب در سطح و موازات استوا ايجاد شده و بدين سان گردش واكر كه حاصل گرمايش آدياباتيك در نواحي استوايي است شكل مي گيرد . همراه با بادهاي تجاري جنوب شرقي قوي، گردش واكر شدت مي يابد اما قدرت گردش واكر با دماي سطح دريا در شرق آرام استوايي نيز در ارتباط است به اين ترتيب زماني كه دماهاي سطحي دريا در شرق آرام استوايي پايين تر از حد نرمال است (شرايط عكس ال نينو كه لانينا نام گرفته است ) بادهاي تجاري و گردش واكر در قويترين وضعيت خود قرار دارند . تحت اين شرايط ، شرق استراليا ، اندونزي و هندوستان از هوايي مرطوب و باران زا برخوردارند و شرق آرام استوايي هواي خشك حاكم است واين شرايط عادي منطقه مي باشد . اما زمان وقوع رويداد ENSO يعني شرايط غير عادي منطقه ، زماني است كه گردش واكر ضعيف شده و به دنبال آن هواي خشك و كم باران حاكم مي شود .

راههاي مشاهده ، ثبت و اندزه گيري :

نوسان جنوبي يك رفتار الاكلنگي در تودة اتمسفري است كه مستلزم تبادل هوا ميان دو نيمكره شرقي و غربي بوده و در عرضهاي جغرافيايي حاره اي و جنب حاره اي متمركز مي باشد . مراكز عمل آن اطراف اندونزي و شرق آرام جنوبي در بخش حاره اي است . زماني كه فشارهاي سطح در شرق آرام جنوبي حاره اي (تاهيتي در 17 درجه جنوبي و 150 درجه غربي ) بالاي نرمال است در بيشتر نواحي غرب آرام جنوب حاره اي (داروين در 12 درجه جنوبي و 130 درجه شرقي ) فشارهاي سطح زير حد نرمال است، كه اين فاز سرد نوسان جنوبي نام گرفته و با پديده لانينا (عكس ال نينو ) همراه است . در اين حالت دماهاي سطح دريا در شرق آرام جنوبي حاره اي پائين تر از نرمال است و بادهاي تجارتي و گردش واكر در قويترين وضعيت خود قرار دارند . اما زماني كه فشارهاي سطح در شرق آرام جنوبي حاره اي پائين تر از نرمال است در اكثر نواحي غرب آرام جنوبي حاره اي فشار هاي سطح بالاتر از نرمال است و اين شرايط فاز گرم نوسان جنوبي نام گرفته و در اكثر مواقع با پديده ال نينو همراه است . با اندازه گيري فشارهاي سطح در حوزة آرام جنوبي حاره اي يك شاخص اتمسفري (Southern Oscillation Index-SOI) براي نوسان جنوبي به صورت زير تعريف شده است :

اگر فشار تاهيتي منهاي فشار داروين عددي مثبت شود شرايط غير ال نينو است و اگر فشار تاهيتي منهاي فشار داروين عددي منفي شود شرايط ال نينو برقرار است .

به طور كلي مداركي قوي وجود دارد دال بر اينكه يك گرمايش كلي در اتمسفر جهاني در حدود چند ماه بعد از يك رويداد قوي ال نينو به وجود مي آيد . بر اين اساس پروفسور ويرتكي از دانشگاه هاوايي در سال 1985 پيشنهاد نمود كه مقياس زماني براي وقوع رويداد ال نينو بايستي با محاسبه زمان لازم براي اندوختن آب گرم در مناطق حاره اي جهت شارژ سيستم تعيين شود زيرا به هنگام ظهور ال نينو حرارتي شارژ شده به سمت عرض هاي جغرافيايي بالا و نيز به داخل اتمسفر آزاد مي شود . در طول مرحله تكامل ، يك پريشيدگي به شكل منبع حرارتي در غرب آرام استوايي ايجاد مي شود و اين منبع حرارتي يك سلسله رويدادهايي را ايجاد مي نمايد و سرانجام شرايط غير ال نينو در منطقه حاكم مي شود .

براي گرد آوري داده هاي لازم NOAA از يك شبكه چند شناوري استفاده مي كنند كه دما و جريان ها و بادهاي خطوط استوايي را اندازه گيري مي كند . اين شناورها به طور روزانه داده ميفرستند كه بلافاصله در دسترس محققان و پيش بيني كنندگان در سراسر دنيا قرار مي گيرد .

در اقيانوس آرام استوايي ، ال نينو به روشهاي مختلفي هم چون ماهواره ها ، شناورهاي متصل به لنگر گاه ها ، تجزيه و تحليل سطح دريا و XBT ها رديابي مي شود . بسياري از اين سيستمهاي بررسي اقيانوس جزيي از برنامه «اقيانوسهاي گرمسيري ـ اتمسفر جهاني » بوده اند و هم اكنون در طرح « سيستم بررسي ENSO » به كار گرفته شده اند .

تاثير ال نينو بر محيط و زندگي بشر :

همراه با رويداد ال نينو توليدات بيولوژيكي به دليل كاهش فرا جهندگي آب سرد در سرتاسر سواحل پرو و اكوادور كاهش مي يابد كه اين سبب مرگ و مير ماهيان و به خصوص ماهي كولي كه غذاي عمدة پرندگان دريايي است مي شود . به دنبال مرگ و مير ماهيان ، ميليونها پرنده دريايي به علت عدم وجود غذاي عمدة خود يعني ماهي كولي در ساحل نابود مي شوند كه اين لطمه اقتصادي جبران نا پذيري را در صنايع ماهيگيري و كود مرغ ( دريايي ) گيري براي كشور هاي پرو و اكوادور به بار مي بارد . از آسيب هاي محلي ديگر ، بارندگي هاي سيل آسا در بخش هايي كه به طور معمول لم يزرع سواحل پرو و اكوادور است كه سبب ته نشست هاي گلي و تخريب شالوده اين مناطق مي شود و در مجموع به دليل شرايط نا به هنجار به وجود آمده ، پديده ال نينو در منطقه به عنوان فاجعه طبيعت شناخته شده است . همچنين اين پديده رابطه اي قوي با خشكسالي در هند ، شرق استراليا ، مالزي ، اندونزي و كلاً آسياي جنوب شرقي دارد . مثلاً ال نينوي 19831982 كه شديد ترين رويداد اقليمي دريايي از اين نوع بوده است موجب انقال زنجيره باران هاي حاره اي به طرف شرق و مركز اقيانوس آرام گرديد . كه اين مطلب از تفسير نقشه هاي ماهواره اي و تشعشعات موج بلند بازتابيده از سطح اقيانوس ثابت شده است . از نتايج اين واقعه بارانهاي شديد به مقدار 2000 ميليمتر و جاري شدن سيل هاي مخرب در جنوب اكوادور و شمال شرق پرو مي باشد .

 

اطلاعاتي در مورد واژه ال نينو :

 

ال نينو لغتي اسپانيولي و به مفهوم پسر بچه و با تعميم معنا ، كودك مسيح است . علت اين نام گذاري به دليل اعتقادات قلبي و مذهبي سكنه ساحل نشين كشور هاي اكوادور و پرو است . عبارت ال نينو در اصل به يك جريان گرم و ضعيف ساليانه اطلاق مي شود كه حدوداً در زمان كريسمس به سمت جنوب در امتداد سواحل پرو و اكوادور جريان مي يابد . از اين رو كودك مسيح ناميده شده است . لانينا (Lanina) يعني دختر كوچك و بعضــي مواقع (El-viejo) يا (Anti Elnino ) خوانده مي شود .

 

منبع : eduphysics.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دسته هاي در حال رشد ماهي ها در سواحل غربي پرو جاي دسته هاي ماهي هاي مرده که سواحل را کثيف مي کنند مي گيرد . شرايط غير عادي جو به دليل حرکت جت استريم ها توفانها و بادهاي موسمي رخ مي دهد .

 

 

 

همه اين آشفتگي ها به خاطر يک جريان آب گرم است که هر سه سال يا هفت سال يکبار در سواحل شرقي اقيانوس آرام رخ مي دهد . اين پديده را النينو مي نامند.

 

 

 

1 - تعريف النينو ( يک جريان آب گرم )

 

 

 

النينو يک نام اسپانيايي براي نوزاد پسر است که اشاره دارد به هفته اي که جريان آب گرم سالانه در نزديکي کريسمس در امتداد سواحل اکوادور و پرو ظاهر مي شود و از يک هفته تا يک ماه يا بيشتر به طول مي انجامد. هر سه تا هفت سال النينو ممکن است که براي ماه هاي زيادي باقي بماند که اثرات قابل توجهي بر روي اقتصاد منطقه  و شرايط جوي خواهد داشت .

 

 

 

در طول 40 سال گذشته 10 عدد از اين گونه النينو ها ثبت شده است که بدترين آنها ، در سال 1998 1997 رخ داد .قبل از آن نيز النينوي سال 1983 1982 قوي ترين النينو بوده است.

 

 

 

برخي از پديده هاي النينو حتي بيشتر از يک سال طول مي کشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سال هاي وقوع النينو

 

 

 

1902-1903

 

 

 

1905-1906

 

 

 

1911-1912

 

 

 

1914-1915

 

 

 

1918-1919

 

 

 

1923-1924

 

 

 

1925-1926

 

 

 

1930-1931

 

 

 

1932-1933

 

 

 

1939-1940

 

 

 

1941-1942

 

 

 

1951-1952

 

 

 

1953-1954

 

 

 

1957-1958

 

 

 

1965-1966

 

 

 

1969-1970

 

 

 

1972-1973

 

 

 

1976-1977

 

 

 

1982-1983

 

 

 

1986-1987

 

 

 

1991-1992

 

 

 

1994-1995

 

 

 

1997-1998

 

 

 

 

 

 

 

درمناطق حاره اقيانوس آرام بادهاي تجارتي آبهاي سطحي را به سمت غرب مي رانند. آب هاي سطحي به تدريج که به سمت غرب مي روند گرم مي شوند زيرا در مدت زمان بيشتري در معرض تابش خورشيد قرار مي گيرند . النينو هنگامي مشاهده مي شود که بادهاي تجارتي غربي ضعيف مي شوند و به آبهاي گرم غرب اقيانوس آرام اجازه مي دهند که به سمت شرق حرکت کنند و سر انجام به سواحل آمريکاي شمالي برسند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آب سرد پر از املاح و مواد غذايي که به طور معمول در سواحل پرو يافت مي شود با آب هاي گرم تهي از مواد غذايي جايگزين مي شود که منجر به کاهش قابل توجه جمعيت ماهي ها ي دريايي و زندگي جانوري مي شود.

 

 

 

در مقابل النينو لانينو ( نوزاد دختر ) مربوط به يک نا هنجاري غير معمول دمايي در سطح دريا است که در نواحي شرقي مناطق حاره اي اقيانوس آرام يه وقوع مي پيوندد. لانينو تقربا نصف النينو رخ مي دهد

 

 

 

 

 

 

سال هاي وقوع لانينو

 

 

 

1904-1905

 

 

 

1909-1910

 

 

 

1910-1911

 

 

 

1915-1916

 

 

 

1917-1918

 

 

 

1924-1925

 

 

 

1928-1929

 

 

 

1938-1939

 

 

 

1950-1951

 

 

 

1955-1956

 

 

 

1956-1957

 

 

 

1964-1965

 

 

 

1970-1971

 

 

 

1971-1972

 

 

 

1973-1974

 

 

 

1975-1976

 

 

 

1988-1989

 

 

 

1995-1996

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

النينوي سال 1998 1997

 

 

 

 

 

 

 

آخرين النينو ي اخير در ماه هاي بهار سال 1997 رخ داد . بعد از النينوي سالها 1993 1992 ابزار هايي بر روي بويي هايي که در اقيانوس آرام وجود داشت ، نصب شد که نا هنجاري هاي دمايي بالاي سواحل پرو را ثبت مي کرد .

 

 

 

دو ماه بعد دو ماه بعد قدرت اين ناهنجاري هاي دمايي افزايش پيدا کرد و در اکتبر 1997 چنان رشد کرد که به بزرگترين النينو در 50 سال گذشته تبديل شد .

 

 

 

تصوير زير ناهنجاري هاي دمايي سطح دريا (SST) را بر حسب درجه سليسيوس براي اواسط سپتامبر 1997 نشان مي دهد.

 

 

 

در آن زمان الگوي کلي النينو نشان مي داد که اين نا هنجاري دمايي به 4+ درجه سليسيوس مي رسد.

 

 

 

 

 

جزاير غربي اقيانوس آرام و اندونزي همانند مکزيک و آمريکاي مرکزي ، قربانيان اخير خشکسالي هاي ناشي از النينو هستند. اين مکان ها در گذشته نيز شاهد النينو هاي فصلي بوده اند.

 

 

 

در شکل زير ، تصوير اثرات آب هوايي طبيعي ناشي از النينو نشان داده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

اثرات النينو بر روي آب و هواي آمريکا کمتر آشکار است . در گذشته و در سال 1983 1982 خليج آمريکا و کاليفرنا ، بارندگي هاي شديدي را دريافت کرد . هنگامي که زمستان نزديک شد پيشبينان انتظار داشتند که دوباره بارندگي هاي شديدي رخ دهد. به اين ترتيب در بخش هاي مرکزي و جنوبي کاليفرنيا بارندگيهاي رکورد شکني رخ داد . ويراني ها و خسارات ناشي از اين بارندگي ها علاوه بر سيل و طغيان ، شامل سيل گل و لاي (mudslides ) نيز بود . سيل گل و لاي (mudslides ) ميتواند يک منطقه را در يک چشم به هم زدن ويران کند و خسارات زيادي به بار آورد.

 

 

 

علاوه بر اين مشکلات ديگري نيز در منطقه خليج وجود داشت از جمله هواي شديد بالاي ميانگين و توفانهايي که بدترين حالت خود را به هنگام النينو داشتند . پيش بينان معتقدند که پديده النينو شرايط را براي وقوع چنين حوادثي فراهم مي کند.

 

 

 

 

 

 

 

پديده Upwelling (انتقال آبهاي عميق به سطوح بالاتر)

 

 

 

يکي از پديده هايي که هنگام وقوع النينو رخ مي دهد Upwelling است که عبارت است از انتقال آبهاي سرد اعماق به سطوح بالاتر.

 

 

 

نمودار زير نشان مي دهد که چگونه پديده Upwelling در امتداد سواحل پرو رخ مي دهد . به خاطر تنش برشي ناشي از اصتکاک که بين لايه هاي اقيانوس به وجود مي آيد آبهاي سطحي در امتداد يک زاويه 90 درجه به سمت چپ باد در نيمکره شمالي منتقل مي شوند. اين پديده در نيمکره جنوبي 90 درجه به سمت راست باد اتفاق مي افتد. به همين دليل است که باد موازي با خطوط ساحلي پرو که به سمت شمال مي رود ، آبهاي سطحي را به سمت غرب ساحل منحرف مي کند .

 

 

 

آب پر از املاح و مواد مغذي از اعماق بالا مي آيد تا جايگزين آب سطحي به اطراف رانده شده شود. اين مواد مغذي دليل اصلي جمعيت هاي بزرگ ماهي ها است که در سواحل اين مناطق يافت مي شود. اثر Upwelling و توانايي آن در پشتيباني فراوان زندگي دريايي، به طور قابل توجهي به عمق ترموکلين (دمالايه) بستگي دارد.

 

 

 

 

 

ترموکلين لايه گذار بين لايه ترکيبي در سطح آب و لايه هاي عميق آب مي باشد . تعريف اين لايه بر اساس دما مي باشد. لايه ترکيبي در نزديکي سطح و جايي است که دما تقريبا برابر دماي آب هاي سطحي است. در ترموکلين دما از لايه ترکيبي تا آبهاي سرد اعماق به سرعت کاهش مي يابد. لايه ترکيبي و لايه هاي عميق آب از نظر دما تقريبا يکنواخت هستند ، در حالي که ترموکلين جايگزين منطقه گزار بين اين دو تراز است.

 

 

 

 

 

ترموکلين عميقتر مقدار مواد غذايي را هنگام النينو به خاطر پديده Upwelling به سطح مي آيد، محدود مي کند و به شدت بر روي محصولات ماهي گيري اثر منفي ميگذارد.

 

 

 

سال هاي بدون النينو

 

باد هاي شرقي مناطق حاره آبهاي سطحي مناطق شرقي اقيانوس آرام را از سواحل آمريکا منتقل مي کند. هنگامي که اين آب جابجا مي شود به سمت شمال منحرف مي گردد و منجر ميشود که آب از استوا به دو طرف منحرف شود. Upwelling در شرق اقيانوس آرام آبهاي سرد را از اعماق بالا مي آورد و جايگزين آبهاي سطحي جابجا شده مي کند. اطلاعات دماي سطح آب دريا وجود آبهاي سرد را در شرق اقيانوس آرام نشان مي دهد. نقشه دماي ميانگين سطح دريا در سالهاي 1993- 1994 نشان مي دهد که ميانگين (SST) در ماه دسامبر در شرق اقيانوس آرام سرد تر از غرب آن بوده است. و به مرور از غرب به شرق کاهش ميابد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بادهاي تجارتي آبهاي گرم سطحي را در غرب اندونزي متراکم مي کنند و موجب مي شوند که سطح آب دريا در غرب اقيانوس آرام نيم متر بالاتر باشد. هنگاميکه پديده Upwellin رخ مي دهد، تراز دمالايه در سواحل آمريکاي جنوبي به اعماق کمتر منتقل مي شود و در غرب اقيانوس آرام فشرده مي شود. آب Upwellin سرشار از مواد غذايي است و جمعيت ماهي ها را پشتيباني مي کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هنگامي که آبهاي سطحي به سمت غرب رانده مي شوند، تحت شرايط جوي و تابش خورشيد گرم و در غرب اقيانوس آرام متراکم مي شوند. آب سرد تر در شرق اقيانوس آرام هواي بالاي خود را سرد مي کند . بنابراين هوا چگاليده شده و توليد ابر و باران مي کند. از طرفي در غرب اقيانوس ارام ، هواي در بالاي ابهاي گرم، گرم شده و تراز هاي پايين جو را بي ثبات مي کند و موجب افزايش بارندگي مي شود.

 

 

 

 

 

 

 

بدين ترتيب در بيشتر سالهاي بدون النينو، بارندگي هاي شديدي در قسمت غربي اقيانوس آرام (نزديک اندونزي) مشاهده مي شود ، در حالي که قسمت شرقي آن نسبتا خشک است.

 

 

 

دليل وقوع النينو

 

 

 

باد هاي تجارتي شرقي توسط يک الگوي فشاري پر فشار در شرق اقيانوس آرام و يک الگوي کم فشار در غرب آن، رانده مي شوند.

 

 

 

وقتي اين گراديان فشار ضعيف مي شود، باد هاي تجارتي نيز ضعيف ميشوند. باد هاي تجارتي ضعيف شده اين امکان را فراهم مي کنند که آبهاي گرم از غرب اقيانوس آرام، به سمت شرق جابجا شوند.

 

 

 

 

 

اين امر موجب شکل گيري لايه سطحي آب گرم و ته نشين کردن ترموکلين در شرق اقيانوس ارام ميشود. دمالايه عميقتر موجب مي شود که آب پر از املاح و مواد غذايي که از اعماق توسط پديده Upwelling به سطح مي آيد محدود شود. اين امر بر روي جمعيت ماهي ها که به طور عادي در منطقه وجود داشته تاثير گذاشته و باعث کاهش آنها مي شود.

 

 

 

 

 

ابرهاي همرفتي و بارش هاي سنگين ناشي از افزايش شناوري ترازهاي پايين جو، به خاطر گرماي ناشي از آبهاي گرم سطحي مي باشند. هنگامي که اب هاي سطحي به سمت شرق جابجا مي شوند، ابرها و توفان هاي تندري نيز با آنها به سمت شرق سوق داده مي شوند و موجب ايجاد شرايط خشک در مناطقي مثل اندونزي و استراليا مي شوند. در حالي که باران هاي سيل آسا و طغيان و سيل در کشور هاي پرو و اکوادور به وقوع مي پيوندد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

النينو مي تواند موجب ايجاد انواع مختلف شرايط جوي شود . گاهي اوقات موجب ايجاد باران هايي در بيابان هاي ساحلي جنوب آفريقا ميشود که در سالهاي بدون النينو هرگز مشاهده نشده بوده است. سيل و طغيان خود موجب حجوم حشرات و شيوع بيماري هاي مختلف مي شود.

 

 

 

 

 

تقابل بين هوا و دريا که در سالهاي وقوح النينو رخ مي دهد، موجب تقويت شرايط جوي مي شود. هنگامي که فشار در شرق افت مي کند، در غرب افزايش مي يابد، گراديان فشار سطحي کاهش پيدا مي کند و باد هاي تجارتي ضعيف مي شوند . اين امر مقدار بيشتري از آبهاي سطحي را به سمت شرق منتقل مي کندکه موجب افزايش بارندگي در شرق اقيانوس آرام مي شود و فشار بيشتر افزايش مي يابد.

 

 

 

دماي سطح دريا به هنگام وقوع النينو

 

 

 

پديده النينو با گرمايش بيش از حد نرمال دماي سطح دريا مشخص مي شود.يک نقشه ناحنجاري دماي سطح دريا (SST ) مانند آنچه در زير نشان داده شده است، تفاوت هاي بين SST ديده باني شده و SST نرمال را براي يک ماه مشخص، نشان مي دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سايه هاي سرخ و زرد اقيانوس آرام نشان مي دهد که آب به طور قابل ملاحضه اي از حد نرمال گرمتر است. در حقيقت النينوي سال 1983- 1982 قوي ترين النينوي قرن بوده است که ناحنجاري دمايي آن به 3.5 درجه سليسيوس مي رسد.

 

 

 

 

 

 

 

آثار جوي النينو

 

 

 

در سال هاي وقوع النينو، باران هاي حاره اي که معمولا در اندونزي متمرکز هستند، به سمت شرق جابجا شده و الگوي جوي باد را در سراسر کره زمين مورد تاثير قرار مي دهند. به طور مثال جابجايي جت استريم ها ، storm track ها و بادهاي موسمي مونسون، که موجب ايجاد شرايط جوي نابهنگام در بسياري از مناطق زمين مي شوند. در طول النينوي سال 1983 1982 يک سرس ناحنجاري جوي از قبيل موارد زير مشاهده شد:

 

 

 

 

 

 

 

خشکسالي در جنوب آفريقا، جنوب هند، سري لانکا، فيليپين، اندونزي، استراليا، پروي جنوبي، بوليوي غربي، مکزيک، آمريکا و آمريکاي مرکزي

 

 

 

باران هاي شديد و سيل آسا در اکوادور، پروي شمالي، کوبا و خليج آمريکا

 

 

 

هاريکن در تاهيتي و هاوايي

 

 

 

 

 

النينوي سال 1983 1982 پشته هاي (Ridge) تراز هاي فوقاني را که در سواحل غربي آمرکا واقع بودند تقويت کرد. (اين تشديد با افزايش دامنه امواج در نقشه سمت راست نشان داده شده است)

 

 

 

 

 

زمستان معمولي

 

 

 

 

 

زمستان النينو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اين تشديد موجب گرم شدن اقيانوس آرام در نزديکي آمريکاي شمالي گرديد و از آلاسکا تا شمال آمريکا ادامه يافت.

 

 

 

همچنين به طور همزمان با اين امر، عميق شدن تراف (trough) سطوح فوقاني در زمستان به ويژه در بالاي شرق آمريکا موجب ايجاد بارش هاي بيشتر از حد نرمال در منطقه جنوب شد. به عنوان يکي از نتايج النينوي سال 1983- 1982 ميتوان به وقوع سيل و طغيان در مناطق آمريکاي جنوبي اشاره کرد.

 

 

 

 

 

 

 

آثار اقتصادي النينو

 

 

 

سواحل پرو يکي از پنج منطقه اصلي ماهي گيري در دنيا است. جمعيت زياد ماهي ها توسط مواد غذايي که توسط پديده Upwellig به آبهاي ساحلي آورده مي شو، تغذيه مي شوند. آبهاي سرشار از مواد غذايي اعماق مي تواند جمعيت بزرگ ماهي ها را تقويت کند

 

 

 

در سال هاي وقوع النينو، باد هاي تجارتي جنوبي ، تضعيف مي شوند و ميزان Upwelling کاهش مي يابد. دمالايه عميق موجب مي شود که پديده Upwelling نتواند مواد غذايي کافي به سطح بياورد. اين امر نيز موجب کاهش جمعيت ماهي ها مي شود

 

 

 

 

 

. کاهش جمعيت ماهي ها باعث کاهش توليد غذاهاي دريايي شده و صادرات اين مواد غذايي به کشور هاي ديگر که به منظور تغذيه مرغ و ماکيان صورت مي گيرد، کاهش مي يابد. چنانچه غذا هاي دريايي کاهش يابد، بايد از ديگر منابع غذايي گران قيمت استفاده کرد که اين امر نيز موجب افزايش قيمت غذا هاي غير دريايي مي شود . پس به طور کلي پديده النينو علاوه بر منافع زيادي که مي تواند داشته باشد، مضراتي نيز براي اقتصاد منطقه در بر خواهد داشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برگشتی به صورت یک مجموعه به هم بافته به طرف شرق حرکت کرده و سرانجام سیستم کامل جریانهای اقیانوسی _ جوی غربی در منطقه فوق حاکم شده و تا پایان مرحله ال نینو وجود دارد . لازم به ذکر است که ؛ ناهنجاریهای شدید سطح آرام غربی بویژه در مرحله لانینا و لزوم برگشت به حالت تعادل خود نیز همراه با سازوکارهای فوق الذکر  ( بادغربی و زبانه آب برگشتی ) در ایجاد پدیده ال نینو موثر می باشد .  این حالت مشابه امواج سش (  Seiche Wave امواج ایستا ) بوده ولی سازوکار آن حالت ترکیبی بین امواج انتقالی و ایستا را نشان می دهد . بنا به عقیده برخی دانشمندان این حرکات آب ناشی از امواج کلوین ( Kelvin) یعنی تلفیقی از اثرات دینامیکی دمايی آب و نیروی کوریولیس می باشد .   با توجه به این توضیحات آن چه مسلم است تغییر فشار هوا و گرایش به شاخص پایین نوسان جنوبی نسبت به برگشت آب در الویت بوده و سازوکار موجبه آن نیز سرمایش نسبی آب گرم غرب آرام استوایی به دلیل ابر آلودگی بالا و بارشهای فراوان در مرحله لانینا و اندکی بعد از آن می باشد . متقابلاً در شرق آرام با وجود بالا آیی آب سرد عمقی به دلیل هوای صاف و ساعات آفتابی بالا ، به ویژه در حوالی پرفشار غرب آمریکای جنوبی در طی دوره تکرار  ( تقریباً 5سال ) آب بانسبه گرمتر شده و کم فشار می شود؛ به ویژه در تاهیتی .

 

با این تفسیر توالی مراحل شاخص بالا و پایین و بروز ال نینو ولانینا را می توان بدین گونه درنظر گرفت؛ که ابتدا لانینا اتفاق می افتد و متعاقب آن در فاصله زمانی  نسبتاً کوتاهی ال نینو صورت می گیرد .

 

ولی فاصله زمانی بین وقوع ال نینو تا لانینا بیشتر است . در هر دو پدیده نقش  سرویس دهی آب گرم منطقه مرکزی اقیانوس آرام استوایی از اهمیت زیادی برخوردار است و تداوم هر کدام به ایجاد وذخیره سازی آب گرم در این منطقه بستگی دارد .

 

روش محاسبه و اندازه گیری پدیده ال نینو:

 

برای مطالعه پدیده ال نینو  از فرایند "پیوند از دور" استفاده می شود . طی این فرایند اقلیم شناسان با استفاده از روابط آماری مانند همبستگی و گراسیون رابطه احتمالی موجود  بین تغییرات عناصر اقلیمی نقاط مختلف جهان را شناسایی وبررسی می کنند . این نوع پیوندهای دور وروابط ، تحت نام عمومی شاخص قرار می گیرند ، مانند شاخص وزش مداری بادهای غربی ، یا شاخص آتلانتیک شمالی .

 

یکی دیگر از شا خصها ، شاخص نوسان جنوبی   (soi)   است که توسط واکر به شرح زیر محاسبه شده است :

 

SOI=Pt-Pd

 

که در آنPt نشانگر فشار سطح دریا در ایستگاه  تاهیتی و Pd فشار سطح دریا در داروین است. هر قدر فشار تاهیتی بیشتر باشد ، نشان می دهد که پر فشار پرو بیشتر از حد معمول به طرف شمال جابجا شده است و جریا ن آب سرد پرو بیشتر به استوا نزدیک شده است .

 

شاخص نوسان جنوبی تغییرات  و وابستگیهای پراکندگی فشار را در تابستان نیمکره جنوبی در اقیانوس آرام اندازه می گیرد . اندازه های بالای آن نشان می دهد، که شیب فشار سطح دریا بین شرق و غرب اقیانوس آرام شدیدتر است . اندازه های کمتر شاخص نشان می دهد ؛ که پر فشار ، پرو را  نمی پوشاند .

 

نوسانهای آب وهوایی ایران و پدیده انسو:

 

انسو (  ENSO ) نشانگر یک سازوکار جهانی بوده و لذا تاثیرات آن فراتر از یک قاره یا یک کشور است . با جابجایی وتغییر جهت جریانهای هوا در آغاز و اثنای دوره ال نینو ( شاخص پایین ) و لانینا (شاخص بالا ) مناطق مختلف تحت تاثیرهای گوناگونی قرار می گیرند .  هرچند این دگرگونی ها در عرضهای حاره و جنب حاره رو به استوا شناخته شده ولی در نواحی دیگر مثل مدیترانه، خاورمیانه و ایران تاثیر گذاری آنها هنوز در پرده ابهام است .   همان گونه که می دانیم ایران کشوری با آب و هوای خشک تا نیمه خشک می باشد ، که بین عرضهای 25تا 40 درجه شمالی قرار گرفته است ، و به علت دارا بودن اشکال گوناگون ناهمواریها  ، نسبت به دیگر کشورهای خاورمیانه از آب وهوای متنوعی برخوردار است .  البته این حالت تنها ناشی از تنوع ناهمواریها نبوده ؛ بلکه بیشتر از جریانهای جوی در مقیاس جهانی و سینوپتیکی نشات می گیرد .   در مورد تاثیر پدیده انسو در آب وهوا ی کشور ابتدا باید ا ذعان کرد که دوری و نزدیکی مناطق مختلف با ناحیه شرق آرام استوایی در میزان تاثیر گذاری موثر است و بدیهی است که بین میزان تاثیر و دوری از منطقه فوق رابطه معکوس وجود دارد .  چون شاخص نوسان جنوبی در حال حاضر تنها شاخص عددی مورد استفاده برای مطالعه پدیده انسو و سازوکارهای ال نینوو لانینا در واقع یک فرایند فیزیکی در رابطه با آن است ، لذا در بررسی پدیده انسو فعلاًجز شاخص نوسان جنوبی ، کمیت دیگری وجود ندارد .

 

یک مقایسه ساده آماری که بین خشکسالیها و ترسالیهای کشور نوسان جنوبی انجام گرفت ؛ نشان داد که خشکسالیهای ایران در 1966 ، 71_1970 ، 1973 ، 1978 ، 89_ 1988 ؛ میلادی با شاخص بالا ( لانینا  ) و ترسالیهای کشور در 1969 ، 1972 ، 1976 ، 1982 ، 1986 ؛ میلادی باشاخص پایین ( ال نینو ) همزمان بوده است . ( خوش اخلاق 1377)

 

ـ بررسی بارش سالانه ایران :

 

در طول سی سال ( 63_ 1962 الی 92 _ 1991 ) شاخص استاندارد محاسبه شده برای متوسط بارش کشور در بیشتر موارد نسبت به شاخص نوسان جنوبی معکوس است . البته مواردی نیز دیده می شود که در آنها همخوانی وجود دارد ، ولی چندان شدید نبوده و فراوانی کمی دارند . بعلاوه هموارسازی چند جمله ای که در مورد داده ها انجام شد ؛ نشانگر روند متفاوت در منحنی شاخص  بارش کشور و نوسان جنوبی است . ضریب همبستگی  بارش سی ساله 37 ایستگاه کشور با بارش سالانه نوسان جنوبی نشانگر فراوانی زیاد ضرائب منفی بارش این ایستگاه نسبت به شاخص مذکور می باشد 0

 

این مقادیر از لحاظ آماری معنی دار نبوده و فقط در چند ایستگاه معنی دار است ولی نکته مهم تعداد ایستگاههای دارای ارقام منفی می باشد ، که به 31 مورد می رسد. از این تعداد 22 ایستگاه ضریب همبستگی کمتر از  r=0/18 دارند. منفی بودن ضرایب همبستگی نشانگر این است که در دوره شاخص بالا ، بارش ایران کاهش ، ودر دوره شاخص پایین ، افزایش می یابد.

 

ـ ـ‌‌‌چگونگی تاثیر گذاری پدیده انسو در ناهنجاریهای بارش ایران

 

در پدیده انسو تغییرات فشار هوا و وقوع شاخص بالا یا پایین نوسان جنوبی نسبت به رویداد ال نینو و لانینا تقدم زمانی دارد و نیز این که مرحله لانینا و ناهنجاری سطح آب اقیانوس نهایتاً به رخداد  ال نینو منجر می شود .   در مرحله شاخص بالا و وقوع لانینا در استرالیا ی شمالی و جنوب شرقی آسیا بارشهای زیادی اتفاق می افتد و بالعکس در حوالی جنوب خاورمیانه  و دریای عرب ( میان شبه جزیره عربستان و هند، در جنوب دریای عمان ) هوا حالت فرونشینی دارد و پر فشارها ی جنب حاره در این قسمت تقویت شده  و به صورت نیمروزان گسترش می یابد  که از حوالی استوا تا ناحیه رو به قطب کمربند پر فشار جنب حاره کشیده می شود . متقابلاً در دوره شاخص پایین و پدیده ال نینو در استرالیای شمالی و جنوی شرق آسیا بارش به شدت کاهش یافته و جریان هوا در جنوب خاورمیانه و جنوب غرب آسیا از افزایش برخوردار بوده و احتمالاً کم فشار سودانی و دریای سرخ نسبت به متوسط قویتر بوده و انتقال دهنده انرژی و رطوبت عرضهای استوایی به سمت عرضهای میانه و بالا می باشد .

 

در مقیاس  نیمروزان وقتی کم فشار درون حاره ای در شرق آرام به دلیل فرایند     ال نینو گسترش یافت ،   پر فشارجنب حاره ای  موازی با آن به طرفین رانده شده و  کمربند پر فشار های جنب حاره ای به سمت قطبین سوق می یابد . بالمال تاوه قطبی (  Polar Vartex) به نیمکره مقابل لغزیده و سطح غربی پیرا قطبی ircumpolar Westerly)) افزایش می یابد .

 

به دنبال این سازوکار ، سیستم پر فشار جنب حاره در نیمکره شرقی به سمت استوا عقب نشسته و در مقابل ، کمربند بادهای غربی و امواج آن به طرف استوا پیشروی   می کند و در خاورمیانه و ایران  ( با شدت و ضعف ) دوره مرطوبتری آغاز می شود 0

 

در وضعیت لا نینا پر فشارهای موجود در نیمکره غربی به ویژه در امتداد نیمروزان 90 درجه غربی قوی تر است که علت آن وجود جریانهای سرد کالیفرنیا ، همبولت در شرق اقیانوس آرام است . در این شرایط کم فشار درون حاره ای ضعیف و پر فشار جنب حاره به سمت استوا سوق یافته و متقابلاً در نیمکره مقابل  پر فشارهای مذکور به دلیل تقویت نسبی کم فشار اخیر به سمت قطب کشیده می شوند و در خاورمیانه و ایران وقوع خشکسالیها ، فراوانی نسبتاً بیشتری می یابد.    البته این نکته را باید پذیرفت ؛ که برخی از مراحل شاخص پایین ( ال نینوی سال 73_1972) درکشور ما مقارن با خشکسالی بوده است . در این مورد تغییرات در هم بافته الگوهای جهانی و سینوپتیکی نیز موثر  می باشد .

 

برای مثال می توان به موقعیت و ارتفاع تاوه قطبی و نیز جهت گیری محور تاوه و پشته بادهای غربی در آسیا نسبت به مناطق خاص مانند کوههای اورال یا شبه جزیره اسکاندیناوی اشاره کرد .

 

در این خصوص لغزش تاوه قطبی ( فرضاً رویداد ال نینو ) به سمت شرق اورال باعث جریان شمال غربی در کشور و آغاز دوره خشک وانتقال آن به غرب اورال باعث جریان جنوب غربی و دوره مرطوب می شود ؛ که حالت اخیر فراوانی بیشتری دارد.

 

 

 

تاثیرات ال نینو بر زندگی بشر:

 

در زمان استیلای پدیده ال نینو پر فشار جنب حاره پرو به دنبال جریان آب سرد پرو به طرف جنوب جابجا  می شود به دنبال این تغییرات جریان آب گرم ، سواحل پرو  و سواحل اکوادور را هم در  برمی گیرد . این جریان گرمتر و کم املاح تر و در نتیجه از مواد غذایی فقیر تر است .

 

علاوه بر آن در سواحل پرو مانع بالا آمدن آبهای حاصل خیزتر زیرین می شود ؛ که این سبب مرگ ومیر ماهیها و بخصوص ماهی کولی که غذای عمده پرندگان دریایی است می شود . به دنبال مرگ و میر ماهیان ، میلیونها پرنده دریایی به علت عدم وجود غذای عمده خود یعنی ماهی کولی در ساحل نابود می شوند ؛ که این لطمه اقتصادی جبران ناپذیری را در صنایع ماهیگیری و کود مرغ دریایی گیری برای کشورهای پرو و اکوادور به بار می آورد .

 

از آسیب های محلی دیگر ؛ بارندگی های سیل آسا در بخشهایی  از سواحل پرو و اکوادور که به طور معمول لم یزرع می باشد ، است که سبب ته نشست ههای گلی و تخریب شالوده این مناطق می شود و در مجموع به دلیل شرایط نابهنجار به وجود آمده ، پدیده ال نینو در منطقه به عنوان فاجعه طبیعت شناخته شده است .

 

 

 

نـتـایـج :

 

پدیده انسو سازو کار در مقیاس جهانی بوده و نقاط گوناگون کره زمین با شدت و ضعف از آن تاثیر می پذیرند.

 

با وجود محرز بودن رابطه بین شاخص نوسان جنوبی وبارشهای کشور به سبب بعد مسافت بین آن منطقه و  ایران و نیز وجود عوامل دیگر اثرات آن تعدیل ، تخفیف و یا حتی به شکل معکوس در می آید.

 

پدیده انسو نه مستقیماًً بلکه به صورت غیر مستقیم از طریق دگرگون سازی الگوهای گردش عمومی جو و مراکز فشار مربوطه  یا یه عبارت دیگر از طریق "پیوند از دور "در شرایط آب وهوایی کشور تاثیر می گذارد .

 

با توجه به داده های شاخص بارش کشور و نوسان جنویی تقریباً در حدود 65% و بیشتر موارد خشکسالی کشور با شاخص بالا " لانینا" و 35% و کمتر با شاخص پایین "ال نینو " همراه بوده است .البته این ارقام تقریبی بوده و نیاز به بررسیهای بیشتر دارد .

 

با توجه به موقعیت مکانی و استقرار متفاوت امواج راسبی (Rossby Wave) وسیستمههای مربوطه در دوره های ال نینو و لا نینا ، وقوع پدیده های اخیر ، معیار کاملی برای پیش بینی دقیق تغیرات بارش نبوده است ، ولی نشان دهنده این است که شرایط آب وهوایی کشضور دچار تغییرات مشخصی خواهد شد .

 

 

 

پیشنـهادات:

 

1- استفاده از روشهای آماری برای یافتن ارتباط بین پدیده جهش بارشهای کشور و جهش های موجد در شاخص نوسان جنوبی .سعی در یافتن شاخص های جدید هواشناختی که هم به صورت مداری و هم نیمروزان تغییرات فشار را در مناطق بحرانی مورد سنجش قرار دهد و همبستگی بهتری را با بارشهای کشور ظاهر سازد.

 

2- استفاده از نوسانات سطح آب در اقیانوسهای آرام و اطلس استوایی ، دریای مدیترانه و دریای عرب .

 

3 - سعی در طراحی مدلی چند متغییره که در آن شاخصهای نوسان جنوبی ، وزش زناری ( کمربندی) ، شاخص اطلس شمالی ونیز دمای آی دریاها با تغییرات عناصر جوی در سطح کشور مورد برازش قرار گیرد ، که در این خصوص روش تحلیل کانونیکAnalysis)  (Canonical توصیه می شود.

 

 

 

منـابع و مـاخـذ:

 

1- خوش اخلاق ، فرامرز : پديده انسو و تاثيرات آن بر رژيم بارش در ايران ، فصلنامه تحقيقات جغرافيايي، شماره 51 ،مشـهد ، زمستان، 1377

 

2- عليجاني، بهلول : معرفي جغرافيايي پديده ال نينو ، گاهنامه افق، نشريه داخلي دانشگاه تربيت معلم تهران ، شماره 1 ، پاييز،1377

 

3- قائمي ،هوشنگ :  هوا شناسي عمومي ، انتشارات سمت ، تهران، 1377

 

 

 

4-  www.yazdmet.ir/ubci

 

5- www. jazirehdansh.com

 

6- www. Bbcparsian.com

 

7- www. Elnino.nova.gov

 

8- www.usgs.gov

 

9- www. Coudysky.ir

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازارهاي جهاني از جمله بازار نفت و انرژي هرازگاهي تحت تأثير تغييرات اقليمي با بي ثباتي شديد روبرو مي شوند. مردم جهان به خاطر دارند كه توفان مهيب كاترينا چگونه در نخستين سال هاي هزاره سوم ميلادي، سواحل جنوب شرقي ايالت متحده را در نورديد و ميلياردها دلار خسارت به بار آورد. آسيب هاي وارد آمده به بنادر نفتي، پالايشگاهها، خطوط لوله نفت و پست هاي برق چنان شديد بود كه بلافاصله بازار و قيمت هاي جهاني را متلاطم كرد. اما با توسعه و پيشرفت داده هاي پژوهشگران و افزايش ضريب پيش بيني تغييرات اقليمي، انتظار مي رود خسارات رويدادهاي احتمالي آتي، كاهشي محسوس داشته باشد    »زمين شناسي و محيط زيست« عنوان كتابي است به قلم برنارد پيپكين كه در سال2001 در استراليا منتشر شده است. حسن داداشي آراني، از خوانندگان ماهنامه نفت پارس در دانشگاه پيام نور اصفهان، با ترجمه فصلي از اين كتاب با عنوان »النينو و مناطق ساحلي« و ارسال آن به دفتر ماهنامه، به توضيح و تشريح اين پديده اقليمي پرداخته است.

   

   

    النينو نوعي بهم ريختگي و آشفتگي در وضعيت آبهاي سرد طبيعي است كه در امتداد سواحل غربي آمريكاي جنوبي و شمالي بوجود مي آيد. در سالهاي النينو سلولهاي پرفشار بطور طبيعي به سلولهاي كم فشار اتمسفري در اقيانوس آرام غربي تغيير مي يابند. زيرا اختلاف فشاري كه بادهاي بين اقيانوس آرام شرقي و غربي را به حركت در مي آورد كاهش مي يابد. به اين ترتيب، بادها متوقف مي شوند و يا حتي ممكن است جهت آنها عوض يا معكوس شود. يك برآمدگي از آبهاي گرم سطحي(به ارتفاع چند متر) كه موج كلوين(Kelvin wave) ناميده مي شود، خيزاب هايي را از طرف شرق به سوي آمريكا منتقل كرده و آبهاي سرد منطقه را جابجا مي كند. اين پديده در ابتدا توسط ماهيگيران پروئيايي در كريسمس1892 مورد توجه قرار گرفت. از اين رو اين هجوم آب گرم را كورينته دل نينو(Corriente delnino) يعني»جريان بچه مسيح« ناميدند!

     امروزه مشخص شده كه وارونگي فشار اتمسفري در ناحيه اقيانوس آرام غربي موسوم به نوسان جنوبي، موجب حوادث النينو مي شود. اين همبستگي و ارتباط بين آب گرم را كه به دنبال آن حادثه النينو روي مي دهد نوسان جنوبي- النينو(Elnino - southern oscillation) و به طور اختصاري اِنسو(ENSO) مي نامند. حوادث مهم النينوي سالهاي1973-1972 و1977-1976 و النينوي شديد سال1983-1982 آن را به صورت يك پديده جهاني ثبت كرد. از سال1991 تا1994 وضعيتي تقريباً پايدار در النينو ادامه داشت و سپس النينوي شديد ديگري در سال1998-1997 بوجود آمد. در سالهاي النينو بر اثر تغييرات همرفتي(وزش بادهاي گرم) اتمسفري، خشكسالي گسترده اي در آفريقا، استراليا، اندونزي و سيلاب هايي در كاليفرنيا، اكوادور، پرو و تاهيتي به وقوع پيوست و امواج سهمگين، سواحل شرقي و غربي ايالت متحده را فرسايش داد. در پي النينوي سال97-98، همچنين چندين زمين لغزه و جريان گل در كاليفرنيا، اروگوئه و واشينگتن گزارش شد. طبق نظر جيم ابراين(Jim O،brien) از مركز مطالعات پيشگويي اقيانوس- اتمسفر(COAPS) در دانشگاه ايالتي فلوريدا، خبرهاي خوشايندي نيز مبني بر وقوع النينو وجود دارند كه مي توان آنها را به اين صورت خلاصه كرد:

    - فعاليت هوريكن هاي اقيانوس اطلس كاهش مي يابد.

    - آتش سوزي در جنگل هاي آريزونا، تگزاس و نيومكزيكو كاهش مي يابد.

    - تورنادوها(توفانهاي سهمگين) كاهش مي يابند.

    - محصولات كشاورزي به ويژه مركبات افزايش مي يابند.

    - ماهيگيري در كاليفرنيا به دليل وجود آبهاي گرم رونق مي يابد.

    قابل توجه است كه هوريكن هاي هاوايي فقط در طول سالهاي النينو بوجود

    مي آيند. النينو مثال خوبي از عملكرد زمين به عنوان يك سيستم است كه واكنش هاي متقابل بين اتمسفر- هيدروسفر و ليتوسفر را در ايجاد حوادث طبيعي نشان مي دهد. پديده ديگر اقيانوسي لانينا(Lanina) نام دارد كه به خواهر النينو شهرت يافته و با حالتي متعادل ظاهر مي شود. لانينا حالتي از يك جريان آب سرد است، با وضعيتي كاملاً ويژه كه البته براي سواحل غرب آمريكا عادي است. در هر حال، لانينا با خشكسالي در ارتباط است و بطور متناوب فعاليت هوريكن ها را افزايش مي دهد، اگر چه اين مطلب هنوز به روش علمي ثابت نشده است.

   

   

    پيشگوهاي هوريكن

    هوريكن ها نمادي از آب و هواي جانفرساي استوايي به شمار مي روند. آنها به طور دوره اي هر چند سال يكبار بوجود مي آيند. طبق نظر ويليام گري(William Gray) هواشناس دانشگاه ايالتي»كلرادو«، پيشگوهاي واقعي

    مي توانند مسائل و مشكلات دوره هوريكن را پيش بيني كنند. گري درسال1984، با توجه به نظر پيشگوها احتمالاتي را عنوان و منتشر كرد كه از جمله پيش بيني هاي صحيح او، رويدادهاي مربوط به سال1995 بود.

    در اين سال، كانون هوريكن اقيانوس اطلس شرقي19 توفان استوايي را پمپ كرد كه از اين شمار،11 توفان جزو هوريكن ها بودند.5 هوريكن بزرگ و قوي نيز بيش از185 كيلومتر در ساعت سرعت داشتند. در اين مورد، گري يك دوره سخت و شديد با9 هوريكن را پيشگويي كرده بود.

    هواشناسان مركز بين المللي هوريكن در فلوريدا(Cord Gables) برخي

    پيش بيني هاي جالب و موفق را از طريق مدلهاي كامپيوتري تهيه كرده اند. پيشگوها با تأكيد برروش هاي گري، اطلاعات زيادي را با زحمت جمع آوري كردند كه در زير به برخي از آنها اشاره مي شود.

    - بادهاي تروپوسفري بالاتر از ارتفاع12هزارمتر(4هزار فوت): بادهاي تروپوسفري كه در مقابل چرخه هوريكن با شدت زياد عمل مي كنند بطور عمودي گسترش مي يابند و اين براي ايجاد بادهاي قوي و گرفتن قدرت هوريكن لازم است. بالن هاي هواشناسي با پرواز روزانه برفراز درياي كاراييب، براي اندازه گيري شدت باد در ارتفاعات استفاده مي شوند. زماني كه شدت باد كم است- مانند آنچه كه در سال1995 وجود داشت- هوريكن ها ممكن است بيشتر توسعه يابند.

    - آب و هواي غرب آفريقا: در سال هاي خشك، بادهاي غربي در ارتفاع12هزار متري بالاي اقيانوس اطلس در استوا گسترده مي شوند كه اين امر، قدرت باد را افزايش داده و از توسعه قدرت هوريكن مي كاهد. در طول سالهاي مرطوب كه بادها از شرق و از ارتفاع12هزار متري مي وزند غالباً قدرت باد كاهش يافته و در نتيجه توفانهاي شديد هوريكن زيادتر مي شوند.

    - النينو: آبهاي بخش استوايي اقيانوس آرام گرم مي شوند و بادهاي غربي را رواج مي دهند كه در حوضه هاي كاراييب و اقيانوس اطلس مي وزند. جايي كه بادها در سطوح پايين تر از شرق مي وزند، شدت باد افزايش يافته و موجب از بين رفتن قدرت هوريكن مي شود. بين سالهاي1991 و1994 به علت كم شدن هوريكن ها، النينو دوباره تكرار شد و در سال1995 و1999 با سرد شدن بخش استوايي حوضه اقيانوس آرام النينوها به لانينا تغيير يافتند كه در اين حالت فعاليت هوريكن ها بسيار افزايش يافت.

    - فشار اتمسفري: فشار اتمسفري پايين(كم فشارها) در اقيانوس اطلس و درياي كاراييب كه نواحي آبهاي گرم را مشخص مي كند هوريكن ها را تحريك و همگرايي

    توده هاي هوا را افزايش مي دهد. اين امر موجب افزايش ارتفاع ابرهاي مرطوب مي شود.

     بيشتر رويدادهاي مربوط به يك هوريكن قابل پيش بيني است. اين پيش بيني موقعي انجام مي شود كه هوريكن از خشكي دور باشد. اين اطلاعات را ساكنان مناطق ساحلي بيش از همه احتياج دارند اما متأسفانه آن را در اختيار ندارند. تاكنون تعداد كمي از پيش بيني هاي كامپيوتري موفقيت آميز بوده است. با وجود اين هنوز

    بررسي ها و مطالعات زيادي بايستي انجام شود تا با وجود دور بودن از خشكي بتوان از قبل آنرا بطور كامل پيش بيني كرد.

 

 

 

 

 

احتمال وقوع ال نينو يا لانينا در چند ماه آينده كم است . وضعيت تمامي حوضچه هاي اقيانوس آرام عادي خواهد بود و بيشتر شواهد حكايت از آن دارند كه اين پديده تا اوايل نيمه 2004 از بين خواهد رفت. بنابراين پيا م فوق بابيانيه گذشته ( اكتبر 2003 ) يكسان مي باشد. اما ، در حال حاضر با در نظرگرفتن موقعيت زماني لازم است تا از هشياري بيشتري برخوردار بود. از دير باز اينگونه حوادث اغلب با شروع ماه ژوئن به وقوع پيوستند. همچنين در چنين زماني پيش بيني بسيار دشوار خواهد شد.

 

با اينهمه . مدلهايي كه جهت پيش بيني تحولات اقيانوس حاره اي بكار مي روند در واقع نوعي اتفاق نظر كلي مي باشند كه در پيش بيني هاي خود اعلام مي دارند احتمال وقوع النينو يا لانينا در اوائل نيمه امسال كمتر خواهد بود. با تفسير كارشناسانه مي توان موضوع فوق را تاييد نمود ،بطوريكه هيچ گونه اصلي وجود ندارد تا بخواهد اعلام دارد كه وضعيت اقليم اقيانوس و جو در اقيانوس حاره اي تبديل به پديده ال نينو و لانينا بشود.

 

بنابراين ، تنها لازم نيست بر اساس اطلاعات مربوط به ال نينو و لانينا ، آماده رويارو شدن با الگوهاي اقليمي غير معمولي كه معمولا‏‏ همزمان با چنين پيشامدهائي همراه هستند باشيم. اما در مقايسه با وضعيت اكتبر گذشته يعني هنگام انتشار بيانيه گذشته ، لازم است تا در مورد تفسير پيش بيني هاي ال نينو و لانينا از هشياري بيشتري بر خوردار بود. از طريق تفسير جنبه هاي بسيار مهم دماي اقيانوس حاره اي مي توان به اطلاعات بيشتر در زمينه الگو هاي اقليمي منطقه اي كه انتظار مي رود در ماههاي آتي در حال وقوع باشند ، دسترسي پيدا كرد. در حال حاضر ، بر خلاف انتظار دماي سطح دريا در نقاط اقيانوس اطلس شمالي با گرما روبرو است و شرايط فراتر از حد نرمال در مناطق اقيانوس آرا م و استوائي غربي مركزي و اقيانوس هند مركزي حكمفرماست و اين روند مي تواند منجربه بوجود آمدن شرايط عادي در اطراف مناطق قاره اي و چه بسا فراتر از آن بشود. با نمايان شدن اينگونه حالتها در مدلهاي اقليمي و نيز تفسير كارشناسانه ، زمينه اي جهت اطلاعات برخي الگوهاي اقليمي منطقه اي كه در ماههاي آتي پيش بيني مي شوند ، فراهم مي شود.

 

بنابراين با در نظر گرفتن راهبردهاي واكنشي ، به منظور تفسيرهاي جامع از عواقب منطقه اي وضعيت سيستم اقليمي اين موضوع بسيار مهم به نظر مي رسد تا با خدمات آبشناسي ملي در ارتباط بود.اينگونه تفسير ها در برگيرنده نوسنات اقليمي فصلي منطقه اي و محلي مي باشند ؛ نوساناتي كه ممكن است دلائل ديگر داشته باشند كه شامل الگو هاي دماي سطح دريا و عوامل ديگر كه در آن سوي اقيانوس آرام وجود دارد، باشد. براي توضيح بيشتر ، مي توان گفت كه علت پديد آمدن نوسانات اقليمي منطقه اي ،الگوهاي دماي سطح دريا در مناطق حاره اي اقيانوس آرام و هند هستند. اما مي بايست به اين موضوع تاكيد داشت كه به منظور پيش بيني الگوهاي دماي سطح دريا در حوضچه هاي اقيانوس هاي هند و اطلس لازم است تا از تخصص بالائي سود جست. علت آنرا بيشتر مي بايست به ديده باني ها ي نامناسب از شرايط سطح اقيانوس و عد م شناخت لازم از مكانيسم هاي تغييرات دماي سطح دريا در اقيانوسها ارتباط داد.

 

وضعيت تمامي حوضچه هاي اقيانوس آرام عادي خواهد بود ؛بطوريكه وقوع النينو و لانينا از بين مي رود.

 

مدلهاي پيش بيني و نظرات كارشناسانه نوعي اتفاق نظر كلي مي باشند ؛بطوريكه تا اوائل نيمه سال 2004 شرايط عادي حكمفرما خواهد بود.

 

به ويژه آنكه شرايط هاي عادي ،داشتن شناخت كافي از الگوهاي اقليمي غير عادي امري ضروري به نظر مي آيد زيرا علت آنها را تنها نبايد به ال نينو و لانينا ارتباط داد.

 

وضعيتي را كه در مناطق حاره اي اقيانوس آرام حكمفرماست به دقت تحت كنترل قرار مي گيرد ، به ويژه آنكه احتمال وقوع سريع و پيش بيني بسيار دشوار باشد. كانون پيش بيني كنندگان اقليمي تفسيرهاي كاملتر نوسانات اقليمي منطقه اي را در ماههاي آتي انجام مي دهند و سپس مي توان از طريق خدمات هواشناسي و آبشناسي ملي به آنها دسترسي پيدا كرد.

 

الگوهاي اقليمي اقيانوس آرام

 

تحقيقات صورت گرفته در چند دهه گذشته نقش اساسي تاثيرات متقابل جو و اقيانوس را در كمربند حاره اي اقيانوس آرام و آب و هوائي را تغيير مي دهد . نمايانتر نموده است. براي مثال ، در طي وقوع ال نينو ،دماي آب دريا در مناطق حاره اي اقيانوس آرام شرقي و مركزي به بيشتر از حد نرمال مي رسد. و در طي وقوع لانينا ، دماي فوق در اينگونه مناطق به پائين تر از حد نرمال مي رسد. اينگونه تغييرات دمائي موجب مي شود تا تمامي نقاط زمين دستخوش نوسانات اقليمي گردد و پيشامدها بمدت 12 يا بيشتر ادامه داشته باشد. وقوع ال نينو شديد سال 98-1997 پس از دوره لانيناي طولاني مدتي كه از اواسط 1998 تا اوائل 2001 به طول انجاميده بود‌، رخ داد.شدت النينوئي كه در طول 98-1997 بوقوع پيوسته بود با دوره ال نينوي 2003-2002 بسيار متفاوت بود. به احتمال زياد هيچگونه وجه اشتراكي ندارند. به علاوه ، در حالي كه بين تاثيرات همه جانبه پيشامد ال نينو و شدت آن ارتباط وجود دارد ، اين امكان هميشه براي يك پيشامد وجود دارد كه تاثيرات جدي را صرف نظر از شدت بروي برخي از مناطق داشته باشد.

 

پيش بيني و نظارت پديده هاي النينو و لانينا

 

پيش بيني رويدادهاي اقيانوس آرام از راههاي مختلف صورت مي گيرد.در حال حاضر مدلهايي از كامپيوترهاي پيشرفته وجود دارد كه قادرند تحولات مناطق حاره اي اقيانوس آرام را تصوير برداري كنند .مدلهاي پيش بيني آماري همچنين قادرند شروع وقوع اينگونه رويدادها را به ثبت برسانند. بررسي كارشناسانه از وضعيت موجود مي تواند كمك شاياني در اين راستا باشد ، بويژه آنكه با تفسير وضعيت درحال شكل گيري در اعماق اقيانوس آنرا شناسائي مي كنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چند سال پیش ماهیگیران در سواحل پرو  شاهد تغییراتی در جریان آب های این منطقه شدند . اولین ماه سال میلادی بود و تازه جشن های آغاز سال نو را پشت سر گذاشته بودند که ناگهان متوجه جریان آب گرم جنوبی شدند ، جریانی که دمای آب سرد این منطقه را تعدیل می کرد.

 

آبهای این منطقه زیستگاه بسیاری از پرندگان وماهی ها بود. این آبهای سرد ، سرشار از مواد غذایی برای موجودات آبزی بود و محیط مناسبی برای آنان فراهم می کرد . به همین خاطر ، کار ماهیگیران این منطقه هم پر رونق بود ، ولی وجود آب گرم به صورت غیر طبیعی ، داشت اوضاع را به هم می ریخت و کار و کسب آنها را کساد می کرد.

 

آبهای گرم، یکی دو سال در منطقه  باقی ماند و باران های فراوان استوایی را باعث شدند ، باران هایی که به گفته بعضی ها ، کویر ها را به باغ تبدیل کردند.حال دیگر این پدیده هر چند سال یک بار تکرار می شود و چون این پدیده ، یعنی گرم شدن آبهای اقیانوس آرام جنوبی ، اغلب همزمان با میلاد مسیح (ع) ودر ابتدای سال میلادی اتفاق می افتد ، ماهیگیران منطقه آن را "ال نینو "[1]  نامیدند.

 

ال نینو در زبان اسپانیولی به معنی پسر کوچک است و ماهیگیران هنگامی که  عکس این پدیده رخ دهد، یعنی آبهای سرد جایگزین ، نام دیگری را زمزمه می کنند : لانینو[2] یا دختر کوچک . در پدیده لانینو که بعد از ال نینو اتفاق می افتد ، آبها ی اقیانوس  آرام جنوبی ، به شدت سرد می شوند .

 

 

 

باد و زبانه های سرد و گرم

 

معمولا همیشه آبهای غرب اقیانوس آرام گرم و آبهای شرق این اقیانوس سرد است که اصطلاحا به آن زبانه سرد می گویند.در وضعیت عادی باد از جهت شرق اقیانوس آرام به طرف غر ب می وزد و در اثر همین وزش باد ، سطح آب اقیانوس آرام جنوبی در بخش غربی بالا می آید. به طوری که سطح آب اقیانوس در سواحل اندونزی حدود 120 سانتی متر بالاتر از سطح آب در سواحل اکوادور است . با توجه به جریان آب گرم و د رنتیجه گرمای هوا، منطقه غربی اقیانوس آرام پر باران و بر عکس آن ، نواحی شرقی این اقیانوس خشک و کم باران است .

 

پدیده ال نینو با اندازه گیری دمای سطح آب اقیانو س مشخص  می شود در فرایند وقوع این پدیده ، بادهای بسامان[3]،  حجم زیادی از آبهای گرم  سواحل اندونزی را به سمت سواحل شرقی( امریکای جنوبی ) جاری می کند .

 

9 سال پیش ، یعنی در سال 1372(1994م) شاهد شکل گرفتن یکی از بزرگترین نمونه های پدیده ال نینو بودیم. دراین سال آبهای منطقه غربی اقیانوس آرام جنوبی، به طرف منطقه شرقی جریان پیدا کرد و زبانه های سرد منطقه شرقی ضعیف شد . بادهای منطقه غرب که معولا ضعیف  بودند به بادهایی قوی تبدیل شدند و به طرف شرق اقیانوس وزیدن گرفتند و آبهای گرم را بیشتر به آن سمت راندند.

 

 

 

ال نینو و تغییرات جوی

 

ال نینو مانند یک فصل ، دارای دوره است؛ اما فصلی که به صورت نا منظم ظاهر می شود ودر زمان غیر مشخصی در جهان استقرار می یابد . به همین دلیل دردوره ظاهر شدن این پدیده ، بعضی تغییرات آب و هوایی و دگرگونی هایی در الگوها ی طبیعت به وجود می آید و این تغییرات ، افزایش باران وسیل های ویرانگر در بخش هایی از امریکای جنوبی و پرو وخشکسالی در قسمت غربی اقیانوس آرام را به دنبال دارد . بنابراین با توجه به خسارات ناشی از آل نینو باید شرایط منطقه جاوه اقیانوس آرام را با دقت مشاهده و تغییرات هوا را در یک دوره کوتاه ( یک ماه تا یک سال ) پیش بینی کرد.

 

ال نینو معمولا با یک تغییر د رجریان اتمسفر همراه است که s.o [4]نامیده می شود . حرکت یا جنبش جنوبی یکی از علت های اصلی است که باعث تغییرات آب و هوا در کل دنیا می شود. این پدیده از 25 سال پیش توجه اقیانوس شناسان را به خود جلب کرد و تحقیقات زیادی درباره آن انجام شد. در حقیقت اولین قدم ، تخمین شروع ال نینو و لانینو و پیش بینی آب و هوا بود . واضح ترین علامت S.O ایجاد رابطه عکس فشار هوای سطحی در دو نقطه ، داروین استرالیا و جزایر تایپیتی در جنوب اقیانوس آرام ، فشار زیاد یک طرف ، همرا با کاهش فشار در طرف دیگر بود و این عمل به صورت معکوس انجام می گرفت.

 

بادهای شرقی مهم ترین علت پیدایش ENSO [5] است و دارای دو اثر بسیار قوی است : اول اینکه آب اقیانوس آرام را به سمت غرب حرکت می دهد و به همین دلیل سطح آب در فیلیپین معمولا 60 سانتی متر از سطح آب در سواحل جنوبی پاناما  بالا تر است.

 

دیگر آنکه باعث می شود جریان دریایی غربی در سطح آب باقی بماند  و به تدریج آب را گرم کند . این امر سبب می شود که در ناحیه غربی اقیانوس آرام ، گرم ترین آب سطح کره زمین وجود داشته باشد؛ آبی که معمولا  بالای 28 درجه سانتی گراد است و حتی بعضی مواقع به 5/38 درجه هم می رسد .

 

آب گرمی که در قسمت غربی اقیانو س آرام جمع می شود ، سبب فشار دادن ترمو کلابین [6] به سمت پایین می شود  و با آب سطحی کاملا مخلو ط شده و بدین ترتیب آب گرم سطحی از آ بسرد عمیق جدا می شود.

 

معمولا ترموکلابین در قسمت شرقی 40 متر ودر قسمت غربی 100 تا 200 متر متغیر است .

 

ال نینو پدیده ای است که  تازه کشف شده و در نیمکره جنوبی زمین اتفاق می افتد ؛ مانند سواحل امریکای جنوبی و نواحی شرقی آسیا و استرالیا . د رحالت نرمال و طبیعی جریان آب سرد در شرق اقیانوس آرام و جریان آب گرم در غرب آن استقرار دارد که سرمای آب در ناحیه شرقی فوایدی برای ساکنان امریکا ی جنوبی دارد ؛ از جمله استفاده از سواحل به منظور ماهیگیری . این مساله سبب پیدایش بادهای قو ی شرقی به سمت غربی می شود و آن را در قسمت غربی اقیانو س بالا می آورد.طی فرآیند بادهای بسامان از ناحیه غرب اقیانوس آرام ، آب گرم از قسمت غرب به سمت شرق جاری می شود . این امر سبب ضعیف شدن زبانه ها ی سرد شرقی شده و جهت عادی وزش باد بر عکس می شود (غرب به شرق) . در سواحل شرقی اقیانوس یا سواحل غربی امریکای جنوبی نیزبه خصوص حوالی پرو ، آب گرم استقرار می یابد و گاهی این آب یک تا دو سال در منطقه می ماند و رطوبت منطقه سبب بارش بارانها ی فراوان می شود . این باران ها گاه منجر به سیل های ویرانگر در سواحل امریکای جنوبی و خشکی در طرف مقابل آن در نیمکره جنوبی زمین می شود.

 

1- El Nino

 

2-  La Nino

 

3- بادهای بسامان همان بادهای منظم همیشگی است که پیوسته و دائم در منطقه استوایی می وزد.

 

4- خط مرزی بین آب گرم وسرد؛ Thermo cline

 

5-  جنش جنوبی اتمسفر ؛ southern Osclilletion

 

 

6- جنبش جنوبی اتمسفرال نینو؛

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 18:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

فرایندهای استراتژیک در سازمانهای هلدینگ

بازديد: 303

فرایندهای استراتژیک در سازمانهای هلدینگ

چکیده: برنامه ریزی، هماهنگی فعالیتها برای نیل به اهداف با در نظر گرفتن شرایط است. بقا و رشد سازمانها در بازار رقابتی و تغییر مستمر شرایط محیطی، بکارگیری روشی اثربخش برای برنامه ریزی سازمانها را ضروری ساخته است . شناسایی و تعریف صحیح فرایندهای استراتژیک، منابع سازمان را جهت رسیدن به اهداف هماهنگ می‌سازد‌. پس، نبود فرایندهای استراتژیک باعث می شود، منابع سازمان در جهات مختلفی که نهایتًا منجر به ایجاد ارزش افزوده برای سازمان نمی شود، صرف شوند. بسیاری از سازمانها در مرحله شناسایی فرایندهای استراتژیک خود با مشکل روبرو می شوند. از جمله مهمترین این سازمانها که تدوین این فرایندها نیز برای آنها به دلیل پیچیدگی و گستردگی حوزه های فعالیت آنها، بسختی صورت می گیرد، سازمانهای هلدینگ هستند. بنابراین برآن شدیم تا با توجه به نوپا بودن این گونه سازمانها در ایران به شناسایی و تعریف فرایندهای استراتژیک به صورت کلی برای یک سازمان هلدینگ بپردازیم.

  مقدمه

شرکت هلدینگ شرکتی است که دارای سهام ممتاز و یا عمده چندین شرکت دیگر است، به این معنا که در هیئت مدیره آن شرکتها حداقل یک عضو نماینده دارد و بنابراین دارای حق رای است و می تواند از این طریق آن شرکتها را مدیریت و کنترل کند و از مزایای حاصل از کسب و کارهای مختلف نیز منتفع شود. به این شرکتها گهگاه شرکتهای مادر نیز گفته می شود. اصطلاحات رایج و مشابه دیگری نیز وجود دارند که از آن جمله می توان به شرکتهای کنترل کننده، شرکتهای دارنده و یا شرکتهای مالک اشاره کرد. به عنوان نمونه در تعریف شرکت مالک گفته اند که شرکت مالک، شرکتی است که مالک سهام شرکتهای دیگر است و ازاین طریق شرکتهای دیگر را کنترل می کند. در واقع می توان گفت هلدینگ ها شرکتهای بزرگی هستند که اغلب، تنها به صورت شرکتهای مالک هستند و هیچ گونه نقش تولیدی بر عهده ندارند و به گونه ای روز افزون تبدیل به واحدهای مالی می شوند و مسائل مالی در تصمیم گیری آنها نقش مهمی را ایفا می کند.

ستاد هلدینگ شامل فرایندهایی چون برنامه ریزی ،کنترل ،نظارت و پشتیبانی است. شرکتهای تابعه(واحدهای کسب و کار استراتژیک) همان کارخانه ها و واحدهایی هستند که به صورت مستقیم به تولید و ارائه محصولات و خدمات می پردازند و به صورت مستقیم با مشتری سروکار دارند.

 ضرورت طراحی فرایندهای استراتژیک در سازمانهای هلدینگ

از آنجایی که سازمانهای هلدینگ در رشته های مختلف کسب وکار فعالیت می کنند و با واحدها و فرایندهای گوناگونی سروکار دارند، برنامه ریزی، کنترل و هدایت این اجزا در راستای تحقق اهداف هلدینگ از چالشهای بسیار مهم این دسته ازسازمانها محسوب می‌شود. از طرف دیگر ماهیت وجودی سازمانهای هلدینگ ایجاد ارزشی مازاد بر مجموع ارزش تک تک واحدها و فرایندهای آن(هم افزایی) است. چرا که در غیر این صورت، با منحل کردن هلدینگ انتظار می رود عملکرد واحدهای تابعه بهبود یابد.

بر این اساس، می توان طراحی و پیاده سازی فرایندهای استراتژیک را به عنوان یک گام اساسی در اداره سازمانهای هلدینگ قلمداد کرد.

 انواع فرایندهای استراتژیک در یک سازمان هلدینگ

فرایندهای استراتژیک در یک سازمان هلدینگ به چهار حوزه زیر تقسیم بندی می‌شوند:

1. حوزه بین کسب و کار: که تعاملات بین واحدی در آن حکم فرماست.

2. حوزه مالی: مباحث پولی، مدیریت مالی و مهندسی مالی را در بر می گیرد.

3. حوزه پشتیبانی: پشتیبانی یکپارچه از واحدها و فرایندهای سازمان را مد نظر دارد.

4. حوزه مشتری: فرایندهای ارزش آفرینی که خروجی آنها مستقیما به مشتری بر می‌گردد را مد نظر دارد.

 -1حوزه بین کسب و کار

فرایندهای این حوزه عبارتند از الگوبرداری، تقویت همکاری در زنجیره تامین، فروش بین واحدی، مدیریت دانش، مدیریت برند، مدیریت ادغام و مدیریت ارتباطات و فناوری اطلاعات. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می‌پردازیم.

1 1 بنچ مارکینگ

در سازمان هلدینگ به علت وجود چندین رشته فعالیت و تعداد زیادی واحدهای کسب و کار، می بایستی عملکردهای موفق در هر گروه شناسایی و بهترین تجارب کسب شده تسهیم شود. به این‌ وسیله هم شیوه های کارآمد و تجارب موفق به دیگران منتقل می شود و هم برای هدف‌گذاری می تواند ملاک مقایسه قرار گیرد.

فرایند بنچ مارکینگ از مراحل زیر تشکیل یافته است:

_ شناسایی شرکتهای موفق داخلی؛

_ تسهیم بهترین تجارب شرکتهای موفق؛

_ تحلیل فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب.

1-2 - مدیریت دانش

از آنجایی که شرکتهای زیر مجموعه هلدینگ نسبت به فرصتها، تهدیدات، نقاط قوت و ضعف خود آگاهتر از مدیران هلدینگ هستند، مدیران این واحدها از قابلیت بهتری برای تصمیم گیری در مورد واحد خود برخوردارند. بنابراین می بایستی دانش این پرسنل استخراج و به مدیران هلدینگ برای تصمیم گیری اثربخش منتقل شود.

  1-3 - مدیریت نام تجاری

موارد اساسی در مدیریت نام تجاری عبارتند از:

_ تقویت نامهای تجاری شرکتهای تحت پوشش؛

_ توسعه و عرضه محصولات تحت یک نام تجاری معتبر؛

_ فروش نام تجاری.

1-4 - مدیریت زنجیره تامین

هدف اصلی مدیریت زنجیره تامین هماهنگ سازی جریانهای مواد و اطلاعات بین واحدهای موجود است. اجزای سازنده زنجیره تامین در شکل (1) آورده شده اند.

1-5 - فروش بین واحدی

در یک شرکت هلدینگ فروش بین واحدی می تواند به عنوان استراتژی برای کلیه واحدهای تحت پوشش مطرح شود. به این ترتیب آنها ملزم به این خواهند بود تا در کنار محصولات خود محصولات دیگر واحدهای شرکت را نیز تاحد امکان عرضه دارند تا به این وسیله سهم سبد و هزینه مشتری از سازمان افزایش یابد.

این فرایند از دو جزء اساسی تشکیل یافته است:

1. معرفی محصولات جانبی دیگر واحدها در کنار محصول اصلی؛

2. معرفی مشتریان یک واحد تابعه به واحد دیگر.

معرفی محصولات در کنار محصول اصلی به این معنی است که می توان همزمان با ارائه محصولات یک واحد تابعه محصولاتی مرتبط از واحدهای دیگر نیز ارائه شود. مثلا در کنار فروش موتور سیکلت می توان کلاه ایمنی را نیز به عنوان محصول شرکت دیگر عرضه کرد.

معرفی مشتریان به سایر شرکتها بدین ترتیب است که با ارائه لیست مشتریان یک واحد به واحدهای دیگر می توان سهم خرید هر یک از آنها را افزایش داد. مثلا یک واحد فروش محصولات لبنی می تواند مشتریان واحد فروش مواد غذایی را شناسایی و با فرستادن کاتالوگ محصولات خود را نیز معرفی کند.

1-6 - مدیریت فناوری اطلاعات و ارتباطات

تسهیم خدمات، از جمله اطلاعات مورد نیاز در بین واحدهای یک سازمان هلدینگ به عنوان یکی از مهمترین اقدامات برای کاهش هزینه های دسترسی به اطلاعات مطرح است. مدیریتIT به عنوان بخشی از پورتفوی خدمات استراتژیک مطرح است.

مدیریت فناوری اطلاعات و ارتباطات از دو جزء زیر تشکیل شده است:

1. تهیه و پردازش داده ها و ارائه اطلاعات مورد نیاز؛

2. تدوین نظام اطلاعاتی و پشتیبانی از سیستم های اطلاعاتی و شبکه.

1-7 - مدیریت ادغام

از مزیتهای عمده مدیریت ادغام می‌توان دست‌یابی به منافع مشترک از طریق هم افزایی و کاهش ریسک تجاری را نام برد. اهمیت این هدف از آنجایی مشخص می‌شود که بسیاری از ادغامها به علت نبود همسو سازی و تلفیق مدیریتها، فرهنگها، استراتژی‌ها و سیستم‌های اطلاعاتی شکست می خورند. در همین خصوص مطالعات مکنزی در خلال سالهای1990 تا2000 موارد زیر را نشان می‌دهد:

_ تنها11درصد از 193 ادغام در خلال سالهای1990 تا 1997 توانستند رشد درآمدهای خود را در کمتر از یک سال محقق سازند. به طور متوسط ادغامها با 12درصد کاهش درآمد مواجه شدند.

_ تنها 12درصد از ادغامهای سالهای1995 و 1996 توانستند رشد درآمدهای خود را در سه سال بعد نیز حفظ کنند. به طور متوسط این ادغامها دارای رشد 4درصد زیر متوسط صنعت بودند.

_ علت اصلی این ناکامیها نارضایتی مشتری و کارکنان پس از ادغام انجام شده بود.

بدین ترتیب مشخص می شود که مدیریت ادغام جزء حیاتی برای هلدینگ ها به شمار می رود تا بتوانند به گونه ای موثر واحدهای تحت پوشش خود را در راستای ایجاد هم افزایی تلفیق کنند.

-2 حوزه مالی

فرایندهای این حوزه عبارتند از مدیریت سرمایه گذاری، مدیریت مالی، مدیریت ریسک و مدیریت سبد سهام. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می‌پردازیم.

 

2 1 - مدیریت سرمایه گذاری

شرکتهای هلدینگ دارای این مزیت هستند که می توانند با شناسایی چرخه عمر محصول ارائه شده و هدفی که در منظر مالی خود با توجه به این مورد تعیین می‌کنند، سود برخی از واحدها را برای سرمایه گذاری در واحدهای دیگر به کار برند.

مدیریت سرمایه گذاری وظایف زیر را برعهده دارد:

1. شناسایی فرصتهای موجود؛

2. مطالعات راهبردی و بررسیهای اقتصادی؛

3. تهیه طرح تجاری.

2-2 - مدیریت ریسک

جدای از رویکرد ادغام، فعالیتهای دیگری نیز مثل طراحی ابزارهای مالی برای کاهش انواع ریسک در شرکتها وجود دارد.

2-3 - مدیریت مالی

تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، مدیریت ورود و خروج سرمایه و وجوه نقد هلدینگ در این فرایند مد نظر قرار می گیرد.

2 4 - مدیریت سبد سهام

مدیریت سبد سهام یا مدیریت پورتفولیو با رویکرد خرید و فروش سهام به منظور کنترل واحدهای تحت پوشش (سهام مدیریتی) و همچنین سودآوری انجام می گیرد. متاسفانه در ایران اکثر شرکتهای هلدینگ از این فرایند برای سود دهی استفاده می کنند و خود را از قید و بند کنترل شرکتهای خود رها می سازند.

اهم وظایف مدیریت سبد سهام عبارتند از:

1 - تجزیه و تحلیل های مالی-اقتصادی واحدهای تحت پوشش؛

2 - استفاده از مدل‌های ترکیبی برای تعیین نوع سهامهای موجود در سبد بر اساس ریسک و بازده.

-3 حوزه پشتیبانی

فرایندهای این حوزه عبارتند از مدیریت حقوقی، مدیریت اداری و منابع انسانی،مدیریت برنامه ریزی و مدیریت تحقیق و توسعه. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می پردازیم.

3-1 - مدیریت حقوقی

یکی از واحدهای ستادی سازمانهای هلدینگ می تواند واحد حقوقی باشد. بنابراین این فرایند نیز در منظر فرایندهای داخلی یک شرکت هلدینگ لحاظ شده است.با توجه به مطالعه موردی که در مورد بنیاد مستضعفان صورت گرفته است، فرایندهای فرعی زیر پیشنهاد می شود:

1. حل اختلافات؛

2. طرح و اقامه دعاوی و دفاع از حقوق؛

3. دعاوی و قراردادهای بین المللی؛

4. نگهداری و حفاظت اسناد و پرونده های حقوقی.

3-2 - مدیریت اداری و منابع انسانی

فرایند مدیریت منابع انسانی به عنوان یک فرایند پشتیبانی نه تنها در یک سازمان هلدینگ بلکه در بسیاری از شرکتها نیز مرسوم است. اما تفاوت این فرایند در هلدینگ با شرکتهای دیگر آن است که در هلدینگ ارائه این خدمات به تمامی واحدهای تحت پوشش به صورت یکپارچه انجام می گیرد. البته این بدان معنی نیست که مثلا وظیفه جذب پرسنل هر واحد تابعه بعهده هلدینگ می باشد. بلکه بیشتر سطوح مدیریتی را تحت تاثیر قرار می دهد.

بعنوان مثال در شرکت هلدینگ جنرال الکتریک مدیران ابتدا در واحدهای کوچک سازمان مشغول می شوند به گونه ای که موفقیت و یا شکست در این واحدها روی سه رقم اول درآمد عملیاتی سازمان تاثیری ایجاد نمی کند. سپس با توجه به توانمندیهایشان به پستهای بالاتر و کلیدی‌تر دست می یابند.

3-3 - مدیریت برنامه ریزی

فرایند برنامه ریزی در هلدینگ در نهایت به تهیه و تدوین برنامه های کلان سازمان و حداکثر تا سطح رشته فعالیت ها منجر خواهد شد. برنامه ریزی در سطح واحدهای تابعه توسط خود آنها انجام می شود، ولی در نهایت باید به تایید ستاد هلدینگ برسد.

این فرایند می تواند شامل زیر فرایندهای ذیل باشد :

1. تدوین نظام سنجش عملکرد برنامه و بودجه؛

2. تدوین و تلفیق برنامه و بودجه؛

3. نظارت و کنترل بر اجرای برنامه و بودجه؛

4. تهیه و تدوین آیین نامه ها و دستورالعملهای تخصصی مورد نیاز؛

5. تدوین و بهسازی نظام بهره وری و نظارت کلان بر اجرای آن.

3-4 - تحقیق و توسعه

تحقیق و توسعه در هلدینگ به منظور طراحی و ایجاد سیستم مدیریت تحقیق و توسعه در شرکتها،سیاست گذاری در خصوص نوآوری در محصولات و فرایندهای تولیدی و مدیریت تکنولوژی انجام می شود.

 

4 - حوزه مشتریان

فرایندهای این حوزه عبارتند از انتخاب،جذب،حفظ و رشد. در ادامه به تشریح هر یک از فرایندهای مذکور می پردازیم.

4-1 - انتخاب

شناسایی مشتریان برای بنگاه، تنظیم ارزش قابل ارائه برای جلب این مشتریان و خلق تصویری از نام تجاری که مشتریان مورد نظر را به محصول یا خدمت شرکت جلب کند.

4-2 - جذب

انتقال پیام به بازار، یافتن مشتری احتمالی و تبدیل آن به مشتری.

4-3 - حفظ

تضمین کیفیت، تصحیح اشکالات و ارتقای رضایت مندی مشتریان.

4-4 - رشد

شناخت از مشتری، ایجاد ارتباط با ایشان و بالا بردن سهم شرکت از خریدهای مشتریان هدف.

در ادامه فرایندهای استراتژیک برای ایجاد هم افزایی در یک سازمان هلدینگ در شکل (2) آورده شده است.

 

نتیجه گیری

در پایان پیشنهاد می شود، سازمانهای هلدینگ در ایران با توجه به اهمیت معماری فرایندی. اقدام به طراحی فرایندهای استراتژیک خود کنند. در این خصوص آماده سازی بستری مناسب برای پیاده سازی این فرایندها بسیار قابل تامل است. به عبارت دیگر بسیاری از فرایندهایی که از آنها نام برده شده است یا کاملا ناشناخته اند و یا شناخت مناسبی از آنها وجود ندارد. بنابراین آموزش و درک صحیح فرایندها و رویکرد فرایندی به عنوان پیاده سازی مدل مطرح هستند.

 

منابع

1. محسن اتابکی، راهبری سازمان های هلدینگ، انتشارات پیام مؤلف، سال1384.

2. Kaplan and Norton, 2006. Alignment, fist edition. Harvard Business School Press.

3. اندرسون و پترسون، راهنمای بهبود تطبیقی، ترجمه دکتر محمد کیمیا گری، انتشارات دانشگاه صنعتی امیر کبیر، سال1378

4. سارا کوک، رویکرد سیستماتیک الگوگیری، ترجمه دکتر مهدی غضنفری، انتشارات دانشگاه علم و صنعت، سال1381

5. دکتر عباس افرازه، مدیریت دانش، انتشارات دانشگاه صنعتی امیر کبیر

6. هارتموت استلر، مدیریت زنجیره تامین و برنامه ریزی پیشرفته، ترجمه نسرین عسگری و رضا زنجیرانی فراهانی، انتشارات ترمه، سال1382

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 18:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

حركات اصلاحي و اهميت آن

بازديد: 405

حركات اصلاحي و اهميت آن

حركات اصلاحي و اهميت آن

امروزه بسياري از افراد از ديسك كمر، فتق ديسك و سياتيك رنج مي برند . اين درد ها معمولا در افراد مسن به علت بالا رفتن سن و تغييرات ايجاد شده در هورمون ها و استخوان ها چيزي معمولي به شمار مي آيد در حاليكه اگر منشاء اين دردها را تشخيص دهيم در هنگام پيري و كهولت كمتر دچار اين مشكلات خواهيم شد. چيزي كه جلب توجه مي كند اينست كه افراد جوان نيز به همين درد ها گرفتار هستند كه علت اصلي آن زندگي ماشيني و كم تحركي است كه در زندگي ما بوجود آمده اما علت هاي ديگري نيز در بوجود آمدن آن نقش دارند .

ناهنجاري جسماني مزيد بر علت است كه به مرور در افراد به علت شيوه ي غلط زندگي ( خوابيدن، راه رفتن ، نشستن ، كار كردن و... ) ايجاد مي شود.

ناهنجاري جسماني چيست؟

ناهنجاري يعني هر تغيير شكلي كه در رابطه با وضعيت نرمال در بدن فرد ايجاد شود.

بدن زماني استاندارد است كه:

-1 - اندام سالم باشد ( دو دست و دو پا )

-2 فرد وقتي مي ايستد در هيچ قسمت از بدنش احساس فشار و خستگي نكند.

- - 3 احساس درد نداشته باشد .

-4 نقاط شاخص بدن روي خطوط افقي و عمودي قرار گيرد.

لذا براي رفع و پيشگيري از ابتلا به اين ناهنجاري ها بايد از علم حركات اصلاحي كمك گرفت.

حركات اصلاحي شاخه اي از علم تربيت بدني است كه اهدافش شناسايي، پيشگيري و اصلاح ناهنجاري هاي جسماني فرد است . در واقع حركات اصلاحي به مجموعه حركات كششي و تقويتي گفته مي شود كه بمنظور پيشگيري و اصلاح ناهنجاري ها ي جسماني ( كشش عضلات ، افزايش دامنه ي حركتي مفاصل و تقويت عضلاتي كه ضعيف شدند) انجام مي گيرد.

حركات اصلاحي معمولا از سن نه سالگي شروع مي شود زيرا بدن از نظر شكل تقريبا شبيه بزرگسالان است .

براساس نتايج طرح اجرايي سنجش ناهنجاري هاي قامتي بين دانش آموزان پايه ي دوم راهنمايي و اول متوسطه سال تحصيلي 85/86 در سطح شهرستان مريوان توسط اينجانب صورت گرفته است ، متاسفانه آماردانش آموزاني كه از مشكل ناهنجاري قامتي رنج مي برند در سطح وسيع و بالايي بوده و تكان دهنده و قابل تامل است .

دانش آموزان دوم راهنمايي از 551 نفر ، 418 نفر

دانش آموزان اول متوسطه از 459 نفر ، 417 نفر

اين معضل به حق كه قابل توجه بوده ومي طلبد كه خانواده ها و خود دانش آموزان و مسئولين آموزش وپرورش در راه كاهش اين آمار گامهاي موثري بردارند.

ضرورت دارد همكاران محترم و پر تلاش تربيت بدني نيز دانش آموزان را با فرهنگ درست وصحيح عادات زندگي، آشنا سازند و اهميت حركات اصلاحي را براي دانش آموزان تشريح كنند تا در آينده شاهد سلامتي ، زيبايي و بقاي عمر افراد جامعه باشيم و بتوانيم مادراني سالم وبا نشاط را پرورش دهيم زيرا كه به حق دختران وزنان قشر آسيب پذيرتر جامعه هستند.

نحوه قرار گرفتن بدن وشناخت آن

خوب ایستادن/خوب راه رفتن وخوب نشستن علاوه بر اینکه شکل حرکتی ما را زیبا میکند کارایی بدن را بیشتر و خستگی را کمتر می نماید.

رسیدن به چنین وضعیتی که بدن با کارایی بیشتر وخستگی کمتر همرا ه باشد با چگونگیمکانیک بدن ارتباط دارد.مکانیک بدن به هماهنگی وتناسب قسمتهای مختلف بدن گفته میشود.

برای آنکه بتوان از عضلات بدن به نحو احسن استفاده کرد وبرای عضلات هماهنگی لازمرا در قسمتهای مختلف بدن فراهم کرد این شناخت(درک بدن در فضا)لازم وضروری است.

منظور از طرز قرار گرفتن بدن یک حالت مشخص وبدون حرکت نیست بلکه حالتهای مختلفبدن همیشه وبا هر حرکت تغییر می کند.

برای نحوه قرار گرفتن بدن نمی توان یک استاندارد بین المللی وخاصی را ارایه دادولی دادن اطلاعاتی در ارتباط با چگونگی مکانیک بدن در حالتهای مختلف و نحوه استفادهصحیح بدن در حالتهای حرکتی گوناگون می تواند مورد استفاده قرار گرفته و مفید واقعشود.

اصول راه رفتن

هنگام پیاده روی سریع ممکن است بدن از وضعیت صحیح خارج شود یا عضلات سفت شوند. برای اینکه بتوانید به خوبی پیاده روی سریع را تجربه کنید باید ابتدا با روش های صحیح پیاده روی عادی و آهسته آشنا شوید.

ایستادن بازتابی از راه رفتن است

وضغیت و حالت شما هنگام ایستادن به طور کلی به وضعیتی که هنگام راه رفتن از خود نشان می دهید شباهت دارد. به عنوان مثال، اگر قوس کمرتان هنگام ایستادن افزایش یافته یا سرتان به جلو خم شود، این اختلال در تعادل به طور معمول هنگام راه رفتن نیز وجود خواهد داشت. اگر تمایل داشته باشید قدمتان را هنگام ایستادن سفت و محکم بگیرید، درراه رفتن تان نیز، این حالت را منعکس می کنید. اگر بدن را هنگام ایستادن خم کنید، این وضعیت را هنگام راه رفتن نیز به خود میگیرید. از این رو، مهم است از تمایل های بدنتان آگاهی داشته باشید.

ایستادن را آزمایش کنید

در کنار یک آیینه ی تمام قد، به پهلو بایستید. اگر بتوانید از دو آیینه استفاده کنید، بهتر است. این دو آیینه را با زاویه ای نسبت یه یکدیگر قرار دهید تا بتوانید هنگام ایستادن در کنار آیینه، نمای نسبتا کاملی از خود را ببینید.

تنفس عمیق انجام دهید. هنگام عمل بازدم، بدنتان را راحت بگیرید و هر گونه فشار درونی را از آن خارج کنید. وضعیت مشخصی از ایستادن را که پس از سپری کردن یک روز دشوار به خود میگیرید، در آیینه نمایش دهید. نواحی اصلی بدن را به عنوان سلسله بلوک هایی در نظر بگیرید که روی یکدیگر قرار گرفته اند، یک بلوک را برای سر، یکی را برای تنه، یکی برای لگن و برای هر زانو و پا، یک بلوک دیگر را در نظر بگیرید. از نحوه ی قرار گیری "بلوک ها" روی یکدیگر و ارتباط آن ها با همدیگر آگاهی یابید. سپس راستای قرار گیری" بلوک های" بدنتان را از جلو و پهلو بررسی کنید.

زانو های خود را بررسی کنید.

A) زانو ها بطور بسیار مناسب، باید در آرامش کامل قرار داشته و نسبتا صاف باشند. آنها نباید قفل شده و سفت گرفته شوند. (تصویر A)

 

B) آنها نباید قفل شده و سفت گرفته شده اند یا به عقب متمایل شده باشند. (تصویر B)

C) آنها نباید بیش از حد به جلو خم شده باشند. (تصویر C)

نکته: اگر زانوهای شما قفل و سفت شده یا به جلو خم شده اند، آنها را حرکت داده و جابه جا کنید تا بدون اینکه قفل شوند، صاف شده و در وضعیت مناسب قرار گیرند. توجه داشته باشید که آیا این حالت بر کج شدن لگن شما به جلو یا عقب تاثیر می گذارد یا نه؟

فیزیوتراپی. حرکات اصلاحی. صدمات ورزشی

چگونه مي توان شکمي صاف داشت ؟

سئوالي که اين روزها بيش از هر زمان ديگري شنيده مي شود . متخصصين ورزشي در جواب اين نکته را ذکر مي کنند که اگر بخواهيد شکمي صاف داشته باشيد بايد روي آن کار کنيد . شکم لاغر نيازمند ترکيبي از تغذيه خوب ، سلامت قلب و عروق و ورزشهاي شکمي مي باشد . کسانيکه اين سه را ترکيب کنند بهترين نتايج را خواهند گرفت .

تغذيه خوب براي سلامت کلي بدن يک جزء بسيار ضروري است . در صورتيکه اکثريت کالري مصرفي خود را از غذاهاي آماده بدست بياوريد داراي بدني ناسالم و فاقد مواد مغذي خواهيد بود . از سوي ديگر انتخاب غذاي مناسب باعث لاغر شدن خواهد بود . اگر غذاي کامل و طبيعي بخوريد مي توانيد به نسبت زمانيکه از غذاهاي آماده استفاده مي کنيد غذاي بيشتري بخوريد .

اگر چه تعادل کالري هاي مصرف شده يا کالري هاي استفاده شده مهم است ولي فقط محاسبه ها کافي نيست . توصيه مي شود که در روز پنج تا شش وعده غذا ولي با حجم کم مصرف کنيد . به اين ترتيب متابوليسم شما در تمام روز حفظ شده و به شما انرژي مي دهد . و همچنين مانع پرخوري شما خواهد شد .

ورزش به تنهايي براي مصرف کالري ها خوب است ولي بدون کنترل رژيم غذايي فقط تکيه به ورزش يک راه طولاني و کند رسيدن به نتيجه است .

تحرک قلبي - عروقي به شکل دويدن ،‌ پياده روي ، دوچرخه سواري مي تواند به سوزاندن کالري ها کمک کند . ورزش آئروبيک همراه با يک رژيم غذايي متعادل مي تواند به شما در کاهش چربي روي عضلات کمک کند .

 

بيشتر بهتر نيست

شما نمي توانيد ميزان چربي خود را کاهش دهيد مگر با ميزان زيادي ورزش شکم ( و يا انواعي از ورزشهاي آئروبيک ) که غيرضروري و اتلاف وقت است .

عضلات شکمي از سه لايه تشکيل شده اند . عميقترين لايه عضله ترانسورسوس ابدومينيس است که بعنوان کمربند بدن عمل کرده و حمايت و ثبات بدن را فراهم آورده و نقش مهمي در بازدم دارد . در وسط عضله رکتوس ابدومينيس است که باعث خم شدن ستوان فقرات به جلو مي شود . سطحي ترين عضلات نيز مايل داخلي و خارجي هستند که تنه را چرخانده و براي بدن حرکات چرخشي و جانبي را ايجاد مي کنند .

ورزش هاي زير عمدتاً براي افراد در دهه دوم و سوم زندگي طراحي شده و هر چقدر سن بالاتر مي رود اين ورزش ها مشکل تر مي شود زيرا چربي زيرجلدي بيشتري تجمع مي يابد . اگر چه با برنامه ريزي دقيق حتي افراد در دهه چهارم و پنجم زندگي خود نيز مي توانند به هدف مطلوب برسند .

از لحاظ ژنتيکي زنان نسبت به مردان داراي يک نکته منفي مي باشند . بدن آنها چربي بيشتري از مردان ذخيره مي کند . علت اين مسئله اين است که بدن زنان براي بارداري و تغذيه کودک طراحي شده و چربي منبع انرژي اوليه براي حمايت از تکامل جنين است . بعلاوه مردان با تمرينات مرتب سريعتر وزن خود را کاهش مي دهند . کاهش شديد چربي بدن در زنان حتي ممکن است منجر به نامنظمي سيکل قاعدگي آنان شود .

اگر چه داشتن شکم کاملاً تخت و صاف يک هدف بسيار مشکل مي باشد که نيازمند صرف وقت زيادي است ولي با اين وجود دلايل مهم ديگري نيز براي ورزش شکم وجود دارد . عضلات شکم باعث بهبود وضعيت بدن ،‌ کاهش کمردرد و کاهش صدمات مي شوند .

مؤثرترين ورزشهاي شکم به شرح ذيل مي باشد . اين ورزش ها بايد ۲ تا ۳ بار در هفته انجام شوند . ( براي مبتديان دوبار در هفته براي شروع کافي است ) هر ورزش بايد تا آخرين لحظه قدرت عضلات انجام شود که معمولاً بين ۹۰-۳۰ ثانيه طول مي کشد . همچنين هر بار نبايد بيش از ۲۰-۱۵ بار اين حرکات را تکرار کرد . بين حرکات براي ۳۰ تا ۶۰ ثانيه استراحت کنيد . روي انجام هر ورزش به شکل مناسب تمرکز کنيد .

شماره ۱ - روي زمين دراز کشيده و زانوها را ۹۰ درجه خم کنيد . کف پاها از همديگر و از سطح زمين چند سانتيمتر فاصله داشته باشد . دست ها را کنار بدن بگذاريد ( اگر تجربه بيشتري داريد دست ها را پشت گوش ها قرار دهيد ) روي انقباض شکم تمرکز کنيد و لگن خود را بالا آورده و به سمت قفسه سينه خود نزديک کنيد . در زمان انقباض عضلات ، نفس خود را خارج کنيد . هنگام برگشت به وضعيت شروع هوا را بداخل بکشيد .

منبع :

http://forum.patoghu.com/thread11052.html

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 16:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

صفات خداوند

بازديد: 713

صفات خدا

- صفات سلبيه

- صفات ثبوتيه

- صفات ذات و افعال

- صفات خدا راهنماي هدايت

 صفات خدا

خداوند پاك و منزه و آفريننده ي جهان هستي، بنا به مقتضاي كمال ربوبيت و الوهيتش داراي نامهاي نيكو و صفات عالي است.

خداوند در داشتن اين صفات تنها و بي شريك است؛ زيرا او پروردگار يگانه است و هيچ معبود و الهي جز ذات پاكش وجود ندارد.

صفات خدا به دو دسته تقسيم مي شوند: 1- صفات سلبيه 2- صفات ثبوتيه.

1- صفات سلبيه عبارتند از: الأول و الآخر. الأول: بودنش پيش از بودن همه ي موجودات است و وجودش مسبوق به عدم نيست. الآخر: پسين. بي انتها ازلي، ابدي، فنا ناپذير، واجب الوجود. آن كه پس از نابودي همه ي موجودات باقي و برجاي است. خداوند پاك ومنزه مي فرمايد:

(هو الأولُ والآخرُ والظاهرُ والباطنُ وهو بكلِّ شيءٍ عليم)_ (حديد:3)

"او پيشين و پسين و پيدا و نا پيدا است، و او آگاه از همه چيز است".

و مي فرمايد:

(كلّ شى هالكُ اِلاّ وجهَهُ) _ (قصص:88)

"همه چيز جز ذات او فاني و نابود مي شود".

مي فرمايد:

(كلُّ مَنْ عليها فانٍ و يبقي وجْهُ ربِّكَ ذو الجلال والاكرام) _ (الرحمن:26-27)

"همه ي چيزها و همه ي كساني كه بر روي زمين هستند، دستخوش فنا مي گردند و تنها ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو مي ماند وپس".

بخاري و بيهقي از عمران بن حصين روايت مي كنند كه گفت: نزد پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) بودم كه گروهي از قبيله بني تميم آمدند. فرمود: اقبلو البشري  مژده، مژه گفتند: دم از مژده زدي پس كو؟ گروهي از مردم يمن آمدند. فرمود: حالا كه مردم بنو تميم نپذيرفتند اي اهل يمن بر شما مژده باد. گفتند: پذيرفتيم. آمديم تا دين خدا را بياوزيم و در باره ي چگونگي آغاز اين امر از تو برسيم. فرمود: "كان الله ولم يكن شي قبله، و كان عرشه علي الماء، ثم خلق السموات والأرض، و كتب في الذكر كل شي" خدا بود و چيزي قبل از او وجود نداشت. تخت و عرشش بر آب است، سپس آسمانها و زمين را خلق كرد و هر چيزي را در لوح المحفوظ ثبت نموده است.

تذكر: لوح المحفوظ، موجود عظيمي از مخلوقات خداست كه سر نوشت هستي و تمام مخلوقات را در آن ثبت نموده است يا منظور: علم خدا به جزئيات و كليات امور و ساير موجودات بزرگ و كوچك. و معني "تخت او بر آب است": يعني، تخت قدرت او رفيع و بر همه جهت احاطه دارد و آب در قسمت زيرين آن قرار دارد، منظور از آن چسبيدگي و سوار شدن تخت بر آب نيست؛ بلكه، مانند رفعت آسمان بر زمين؛ يعني در جهت بالاي آن قرار گرفته است.

ابتداي آفرينش از نظر عالمان ديني

در احادث بيان شده كه اولين پديده ي عالم بالا، عرش و اولين پديده ي مادي آب مي باشد و بنا به روايت احمد و ترمذي آپ پيش از عرش آفريده شده است و بعد از خلقت عرش و آب، خدا آسمانها و زمين را آفريد. و باز همين روايات حاكي از آن است كه اولين مخلوقات معنوي قلم مي باشد. عباده بن صامت از پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) روايت مي كند كه فرمود: "اول ما خلق الله القلم، ثم قال له اكتب، فجري بما هو كائن الي يوم القيامة" اولين چيزي كه خدا آفريد، قلم بود، سپس به او گفت: بنويس. پس نوشت آنچه را تا روز قيامت هستي مي يابد.

اما آن احاديثي كه اولين آفريده ها را عقل يا نور پيامبر (صلي الله عليه وسلم) مي داند مانند حديث : "اول ما خلق الله نور نبيك يا جابر" سند آنها ثابت نشده است.

غير از اينها، دليل شرعي ديگري در مورد اصل كاينات وجود ندارد تا بتوان بر آن تكيه كرد.

شروع آفرينش از ديدگاه ستاره شناسان و زمين شناسان

ستاره شناسان، زمين شناسان و عالمان ديني در مورد حادث بودن جهان و اينكه قبلاً نبوده و بعد تكامل پيدا كرده، اتفاق نظر دارند. ولي در مورد شروع و تحول اين رخداد، ديدگاههاي متفاوت دارند. شرع در اين باره سكوت اختيار كرده است. اما آن طور كه در كتاب "تاريخ زمين" اثر جورج ژامبو آمده است: دانشمندان معتقدند كه بيش از ميلياردها سال از عمر جهان هستي مي گذرد؛ ولي عمر زمين از 2 ميليارد سال تجاوز نمي كند. حدود يك ميليارد سال پيش زندگي و حيات در روي زمين پيدا شده حيوانات (البرمائيه) تك سلولي از دويست ميليون سال پيش و پستانداران، از جمله انسانها نيز، حدود 120 ميليون سال پيش زندگي خود را بر روي زمين شروع كرده اند.

انسان كنوني تازه ترين هيأت اعزامي بر روي زمين است كه از 50 ميليون سال پيش تاكنون با اين قيافه و شكل، زندگي مي كند. اصل مطلب و واقعيت امر را تنها خدا مي داند و بس. اما اينكه بپرسيم: حالا كه خدا همه ي موجودات را آفريده پس چه كسي خود او را آفريده است؟ اين سؤالي غلط و از پايه و اساس نادرست مي باشد. چگونه ممكن است كسي كه خود در عين اينكه خالق و آفريننده است مخلوق هم باشد؟ در صورت وقوع چنين امري دور و تسلسل پيش مي آيد و دور و تسلسل باطل است. عقلهاي ما از درك حقيقت خدا عاجزاند، چگونه مي توانند به كنه ذات بيچون پروردگار پي ببرند؟! در حالي كه ما را از بحث و جدال در باره ي آن، برحذر داشته اند. ابو هريره در حديثي از پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) روايت مي كند كه پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرمود: "لايزالُ الناس يتساءلون حتي يقال هذا: خلق الله الخلق فمن خلق الله؟ فمن وجد من ذلك شيئاً فليقل: آمنتُ بالله" 

مردم پيوسته از همديگر سؤال مي پرسند و (پرسش خود را ادامه مي دند) تا اينكه گفته شود: خدا مخلوقات را آفريد پس چه كسي خدا را آفريده است؟ هر كسي چنين چيزي را شنيد، بايد بگويد: من به خدا ايمان آوردم. يكي از دانشمندان جديد با آوردن مثالي روشنگرانه، پاسخ مناسبي به اين سؤال داده است. مي گويد: هر گاه كتابي را در قفسه ي كتابخانه بگذاري و بعد از خانه خارج شوي و بعد از اندكي به خانه برگشته و متوجه شوي كه همان كتاب در كيف جا دارد. يقين حاصل مي كني كه شخصي آن را برداشته و در كيف نهاده است. چون با توجه به خصوصيات كتاب مي فهمي كه خود به خود نمي تواند از جايي جا به جا شود. اين نكته را داشته باشد، تا مطلب ديگري را بيان كنم. اگر شخصي را در همان اطاق كتابخانه ات در حالي كه بر صندلي نشسته، مدتي تنها بگذاري و بعد به اطاق برگردي و ببيني كه مثلاً بر روي فرش نشسته است؛ از چگونگي انتقال و آمدن او بظ روي فرش پرسش نمي كني و معتقد نيستي كه شخصي او را برداشته و در آن موضع نهاده است؛ زيرا با توجه به ويژگيهاي آن شخص، مي داني كه او ذاتاً مي تواند از جايي به جاي ديگر برود، بدون اينكه به كسي ديگر احتياج داشته باشد. باز هم اين نكته را داشته باش و ببين چه مي گويم. از آنجايي كه تمام اين موجودات حادثتند و ما از صفات و ويژگيهاي فطري آنها پي مي بريم كه آنها خود به خود و ذاتاً آفريده نشده اند؛ بلكه آفريننده اي آنها را بوجود آورده است و مي دانيم آن آفريننده تنها خداوند والا و بلند مرتبه و بي نياز مي باشد و بلكه او واجب الوجود و قائم به ذات خود بوده و هيچ احتياج به آفرينش ديگري ندارد. اگر دو مطلب گذشته را به آخري ضميمه كني و مفهوم آنها را در نظر گيري، جان و لب مطلب بر تو آشكار و روشن مي شود. و مي فهمي كه عقل بشري از آن حقيرتر است كه بتواند در چنين درياي بي پاياني، بيشتر از اين غوطه ور شده و مداخله نمايد.

خدا نظير و مانندي ندارد

خداوند، پاك و منزه و بي مثل و مانند است. او به چيزي شباهت ندارد و هيچ چيز هم شبيه او نيست و هر تصوري كه به مخيله انسان عبور مي كند خداوند بر خلاف آن است. چونكه خود مي فرمايد:

(ليس كمثله شئ وهو السميعُ البصير) _ (شوري:11)

"هيچ چيز مانند خداوند نيست و او بسيار شنوا و بينا است".

اما همانندي موجودات در برخي از صفات با خداوند، صرفاً از جهت نامگزاري آنها است نه حقيقي. وقتي گفته مي شود: فلاني عالم، دانا، زنده، موجود، توانا و حكيم و مهربان است، نسبت اين صفات به او فقط جنبه ي لفظي و مجازي دارد نه حقيقي. ولي نسبت به خداوند حقيقي است. يعني صفاتي چون: علم، قدرت، حيات، حكمت، رحمت و... به طور كامل و مطلق در خداند وجود دارند ولي نسبت به ساير افراد نسبتي اضافي، ناقص و غير حقيقي را دارا مي باشد. خداوند مي فرمايد:

(وللهِ المثلُ الأعلي وهو العزيز الحكيم) _ (نحل:60)

"خدا داراي صفات عالي است و او با عزت و با حكمت است".

انسان، ضعيف و نا توان، ولي خداوند قوي و نيرومند است. انسان فقير است و خداوند غني و بي نياز، انسان زاد و ولد مي كند ولي خدا نه زاده است ونه زاده شده، انسان ناقص و فراموشكار، اما خداوند كامل مطلق است و لغزش و نسيان ندارد. انسان محكوم به فنا است و ميميرد ولي خدا زنده ي مطلق، جاويد و فنا ناپذير است. خداوند مي فرمايد:

(اللهُ لا الهَ إلاّ هو الحقيُّ القيّوم لا تأخذُهُ سنةُ ولا نومُ له ما في السمواتِ وما في الأرض مَنْ ذا الذي يشفعُ عندهُ الا باذنه يعلمُ ما بينَ ايديهم وما خلفهم و لايُحيطون بشيءٍ مِنْ علمِهِ الا بما شاءَ وَسِعَ كرسيُّهُ السموات والارضَ ولا يَؤدُهُ حفظُهما وهُو العليُّ العظيم) _(بقره:255)

"خدايي بجز الله وجود ندارد و او زنده ي پايدار (و جهان هستي را) نگهدار است.

او را نه چرتي و نه خوابي فرا نمي گيرد از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است كيست آنكه در پيشگاه او ميانجيگري كند مگر با اجازه ي او؟ مي داند آنچه را كه در پيش روي مردمان است و آنچه را كه در پشت سر آنان است چيزي از علم او را فرا چنگ نمي آورند جز آن مقداري را كه وي بخواهد. فرماندهي و فرمانرواي او آسمانها و زمين را در بر گرفته است و نگاهداري آن دو وي را درمانده و نا توان نمي سازد و او بلند مرتبه و سترگ است".

آيه به نكات زير اشاره دارد:

1- خداوند در صفت خدايي تنها و يگانه است و جز او هيچ كس شايستگي پرستش و عبادت را ندارد. زيرا او زنده ي حقيقي و بر پا دارنده ي آسمانها و زمين مي باشد.

2- از مشابهت و همانندي با ساير موجودات زنده، پاك و مبرّا است. به چرتزدگي، خواب، سستي و كسالت دچار نمي شود.

3- مالكيت آسمانها و زمين از آن خداست و تمام آنچه كه در آنها موجود است، همه تسليم قدرت او يند و هيچ چيز از قبضه ي قدرت و فرمانرواي او خارج نمي باشدز

4- در پيشگاه خدا هيچ كس نمي تواند شفاعت و يا ميانجيگري كند؛ مگر به اجازه و خواست او.

5- علم خدا برهمه چيز، اعم از گذشته، حال و آينده، احاطه ي كامل دارد.

6- هيچ كس نمي تواند چيزي از علم او را به دست آورد، جز آن مقداري كه وي بخواهد.

7- فرماندهي و فرمانرواي او، تمام عرصه ي گيتي و آسمانها و زمين را در بر گرفته است.

8- حفظ و نگهداري آسمانها و زمين، خداوند را خسته و درمانده نمي كند و او بلند مرتبه و بزرگ است.

از پيامبر (صلي الله عليه وسلم) پرسيدند، خدا را برايمان توصيف كن. خداوند اين سوره را نازل فرمود:

(قل هو اللهُ احد، الهُ الصّمدُ، لم يَلِدْ ولم يولد و لم يكن له كُواً اَحَدُ)_ (اخلاص).

"بگو كه خدا يكتيا يگانه است. خدا سرور والاي برآورنده ي اميد ها و بر طرف كننده ي نيازمنديها است. نزاده است و زاده نشده است".

يعني هيچ مثل و مانند و همتاي ندارد.

تمام آنچه در آيات قرآن كريم و سنت مطهر رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) در مورد مشابهت ظاهري مخلوقات در برخي صفات، با خدا آمده است؛ بدون ارتكاب تشبيه، هماندي يا تعطيلي صفات، همه را پذيرفته و هماهنگ با گذشتگان و سلف صلاح خود به آنها ايمان آورده ايم.

حضرت اما شافعي (رضي) در اين باره كلام زيبايي دراد و مي فرمايد:

(آمنتُ بكلام الله علي مراد الله و بكلام رسول الله علي مراد رسول الله)

به كلام خدا آن طور كه مراد و منظور اوست و به سخنان رسول خدا آن طور كه قصد و نظر اوست، ايمان آوردم.

 

احد

خداوند، در ذات و صفات و افعالش، يكتاي يگانه و بي شريك است.

ذات يگانه: يعني ذات پروردگار از اجزاي مختلف تركيب نيافته است و او در فرمانروايي و فرماندهي اش هيچ شريكي ندارد.

(سبحانَهُ هو اللهُ الواحدُ القهار) _ (زمر:4)

خداوند پاك و منزه است او خداوند يگانه پيروزمند است"

وحدت صفات: يعني، هيچ كس صفتي همچون صفات خدا را ندارد.

وحدت افعال: يعني، هيچ كس غير از خدا دارنده و صاحب فعلي از افعال نيست، و تنها وي آفريننده و خالق افعال مي باشد و در آفرينش و خلقت استقلال مطلق دارد.

(قل هو اللهُ احد، الهُ الصّمدُ، لم يَلِدْ ولم يولد و لم يكن له كُواً اَحَدُ)_ترجمه آن از پيش گذشت.

بنا بر اين خدا در ذات، صفات و افعال، يكتاي يگانه است وتمام كارها به او بر مي گردد وهمه چيز در قبضه ي قدرتش قرار دارد.

صمد: يعني سرور والا، كعبه آمال و بر آورنده ي اميد ها و بر طرف كننده نيازمنديها. خدايي كه براي رفع حوايج و دفع مصائب، تنها بدو رو كنند.

لم يلد: خدا فرزندي نزاده و كامل مطلق است.

لم يولد: فرزند كسي نيست. كسي او را به دنيا نياورده است.

(ولم يكن له كفواً احد): يعني كسي شبيه و همسنگ و همبر او نيست.

اگر خداوند در امر نظام كاينات شريكي مي داشت، كار و بار جهان هستي رو به نابودي و تباهي كشيده مي شد:

(لو كان فيهما آلهةٌ الاّ اللهُ لفسَدَتا) _ (انبياء:22)

"اگر در آسمانها و زمين، غير از خدا، معبود ها و خداياني مي بودند، قطعاً آسمان و زمين تباه مي گرديدند".

يعني اگر در آسمانها و زمين معبودها و خداياني غير از خداي يگانه وجود داشتند كه امور جهان را بچرخانند، نظام گيتي به هم مي خورد؛ زيرا وجود دو صاحب قدرت و دو پادشاه در يك مملكت، موجب مي شود كه هر يك دستورات متضاد و مخالف هم صادر كنند و در نتيجه نظام كاينات فاسد و از هم گسيخته گردد. خداوند در اين باره مي فرمايد:

(ماتخذ اللهُ من ولدٍ ما كان معَهُ من اِلهٍ اِذنْ لذَهَبَ كلُّ الهٍ بِما خَلَقَ و لَعَلاَ بعضُهُم علي بعضٍ سُبحانَ اللهِ عمّا يصفون) _ (مؤمنون:91)

"خداوند نه فرزندي براي خود بر گرفته است و نه خدايي با او (انباز) بوده است.

چرا كه اگر خدايي با او مي بود، هر خدايي به آفريدگان خود مي پرداخت و هر يك از خدايان بر ديگري برتري و چيرگي مي جست. خدا والاتر و بالاتر از آن چيزهايي است كه ايشان مي گويند".

آيه، در بر دارنده ي نكات زير مي باشد:

1- خداوند پاك، فرزندي اختيار نكرده است؛ زيرا لازمه فرزند بودن جدا شدن از پدر و مادر و يا به عبارت ديگر مستلزم تركيب جنس مي باشد و اين برخدا محال و غير ممكن مي نمايد. چون فرزند، همواره مشابه و همجنس والدين خود است، حال اينكه خداوند نظير و همانندي ندارد.

2- شايسته نيست، معبود ديگري با خدا همراهي كند؛ زيرا اگر اله و خالق ديگري با او وجود داشت، هر خدايي به اداره ي امور آفريدگان خاص خود مي پرداخت و يكي بر ديگري برتري مي جست. يعني: برخي بر برخي ديگر مي خواست چيره شود، تا بر رقعه ي ملك خود بيفزايد و سايرين را مغلوب خويشتن نمايد و اگر چنين چيزي اتفاق مي افتاد نظام عالم تباه و دگرگون ميشد. اگر با خداوند جهان، خداياني، به زغم مشركان، در گستره ي هستي وجود مي داشت؛ خواستار ايجاد مزاحمت و غلبه بر خداوند جهان مي شدند. خداوند مي فرمايد:

(قُلْ لَوْ كان مَعَهُ آلهةٌ كما يقولون اذاً لابتغوا اِلى ذى الْعَرشِ سبيلاً، سبحانَهُ و تعالى عمّا يقولون علواًّ كبيراً) _(اسراء:43).

"بگو: اگر با خداوند جهان، آنچنان كه مي پنداريد، خداياني بودند، در اين صورت قطعاً در صدد بر مي آمدند كه بر صاحب تخت (جهان) چيره شوند. خداوند از آنچه آنان مي گويند بسيار به دور و خيلي والاتر و بالاتر است".

 

تثليث نوعي عقيده ي بت پرستانه است

اصول عقيده ي مسيحيان بر اساس ثالوث مقدس يا خدايان سه گانه، پدر، پسر و روح القدس، پايه ريزي گرديده و هر كدام مستقل از ديگري اند. با اين وصف معتقدند كه هرسه، اله واحد هستند. يكي از مسيحان مي گويد:

فهو الاله ابن الا له و روحه  فثلاثة هي واحد لم تقسم

او خدا و فرزند و رو خدا است و هر سه يكي اند و تقسيم نپذيرفته اند.

تثليث يا سه گانه پرستي، مختص آيين مسيحيان نمي باشد، در كتاب دايره المعارف قرن بيستم فرانسه، در باره ي ثالوث چنين مي خوانيم: ثالوث، در عقيده ي مسيحيان و برخي آيينهاي ديگر، يعني: اتحاد و همبستگي كامل افراد مشخص و معني، در هيأت الهي واحد. مثلاً مي گويند ثالوث مسيحي و ثالوث هندي.

علامه مرحوم جناب استاد فريد وجدي مي گويد: آري ثنويت در ميان آيينهاي قديمي مصر باستان و در كنار خدايان ملي شان، رواج داشته ولي آن آيينها، امروزه از بين رفته است.

اما ميليونها نفر در كشورهاي هندوستان و چين اكنون آيين ثالوث دارند و اين آيين همچنان در ميان آنها باقي مانده است. برهمنها معتقدند كه: ابتدا خداوند در "برهمن" و سپس در "فيشنو" و بعد د "سيفا" تجسم پيدا نمود و براي هر يك از اين خدايان سه گانه مجسمه ها و پيكره هاي نمادين تراشيدند. بودائيان معتقدند: فيشنو، يكي از الهه هاي سه گانه هنديان، بارها و بارها، خود را در قالب جسم مادي در آورده تا جهان را از شر، فتنه، فساد و گناهان نجات دهد و نهمين بار هم در قالب "بودا" ظاهر شد.

اين عقيده، در واقع نوعي شرك و بت پرستي و بيگانگي از دين خداست.

خداوند پاك و منزه، مثل و مانندي ندارد و از هر نوع مشاهبتي با ديگران پاك و مبرا مي باشد. و مي فرمايد: "ليس كمثله شئ" هيچ چيز نظير و مانند خدا نيست و ذات پاكش مافوق عقل و ادراك انساني است

(لا تدركهُ الابصار و هو يُدرِكُ الابصارَ وهو اللّطيفُ الخبيرُ)_ (انعام:103)

"ديدگان او را نمي بينند و او بينندگان را مي بيند و او دانا و آگاه به دقائق امور است".

ذات مقدس پروردگار مركب و متغير نيست و در مخلوقات ديگر حلول نكرده و با چيزي آميخته گي پيدا ننموده است. مي فرمايد:

(و يعلم ما بين ايدهم و ما خلفهم ولا يحيطون به علماً) (طه:110)

"خدا مي داند آنچه را كه مردمان در پيش دارند و آنچه را كه پشت سر گذاشته اند ولي آنان (از كار و بار و حكمت) آفريدگار آگاهي ندارند".

عقيده ي توحيد و يگانه پرستي، عقيده و بينش تمامي پيامبران خدا، بخصوص حضرت عيسي مسيح (ع) مي باشد. و مسيحياني كه بر خلاف اين عقيده، مطالبي ديگر اظهار داشته اند، هيچ دليل عقلي و يا سند و مدرك ديني و الهي در اختيار ندارند؛ بلكه تنها بر اساس يك سري گمانها و توهمات بي پايه و اساس ناشي از آيينهاي بت پرستان قديم و تحت تأثير آنها، عقايد خود را مطرح مي كنند.

كتاب دايره المعارف قرن بيستم در ذيل كلمه ثالوث چنين مي نويسد:

عقيده ي ثالوث، در زمان نزديك به ظهور نزول انجيل و يا هيچ يك از پيامبران خدا و شاگردان آنها موجود نبوده است؛ بلكه كليساي كاتوليك و مذهب پروتستان كه گرفتار تقليد كور كورانه شدند، گمان مي بردند كه اين عقيده ي نادرست در هر زماني مورد قبول مسيحيان واقع مي گردد و بي خبر از شواهد تاريخي اند كه نشان مي دهد اين عقيده چگونه و از كجا رشد و گسترش پيدا نمود و كليسا چگونه بعد ها خود را در دام آن گرفتار كرد. آري، در انجام مراسم غسل تعميد عادت اين بود كه معمولاً نام پدر، فرزند و روح القدس را بر او مي خواندند. ولي من مصمم كه ثابت كنم، اين سه كلمه داراي معاني و مفاهيمي هستند غير از آنچه كه مسيحيان امروزي از آن مي فهمند. شاگردان و حواريون حضرت عيسي (ع) نزديكترين اشخاص به آن حضرت بودند. شخصيتش را مي شناختند و سخنانش را خوب مي فهميدند و در عين حال هيچ يك چنين ادعاي كاذبي نكرده و از عقيده ي ثالوث و سه گانه پرستي و يا اعتقاد به الوهيت عيسي (ع) كاملاً به دور بودند. يكي از حواريون به نام پطرس، حضرت عيسي را تنها پيامبري ازجانب خدا مي داند كه بر او وحي شده است. ولي پولس با حواريون و شاگردان حضرت عيسي از در مخالفت در آمد و معتقد شد كه: عيسي (ع)، عقل كل، فرزند خدا و نمونه انسان جديد و بلكه مقامي بالاتر و برتر از مقام انسانيت را دارد. و پيش از آفرينش جهان خلق شده است و براي اينكه مردم را از شر و گناه نجات دهد، به قالب جسم در آمد ولي همواره پيرو و تابع الهه ي پدر مي باشد. بعد در كتاب دايره المعارف اضافه مي كند كه: سپس، اعتقاد به انسان بودن حضرت عيسي در آن دوران اوليه و در ميان كليسهاي تازه تأسيس و يهودياني كه تازه نصراني شده بودند، غلبه و رواج داشت. ناصريان، اثبيوتيان و تمام گروههاي مسيحاني كه قبلاً بر دين يهود بودند؛ عقيده دارند كه حضرت عيسي (ع) انسان محض و تأييد شده روح القدس مي باشد و با اين وصف هيچ كس آنها را به الحاد و بيديني متهم نكرده است.

ژويستن مارشير  مي گويد: "در آن زمان مسيحيان مؤمني در كليساها بودند كه عقيده داشتند، حضرت عيسي انسان محض بوده، هر چند مقام و منزلتي بالتر و برتر از انسان برايش قائل مي شدند. و بعداً كه گروههاي از بت پرستان، مسيحي شدند، عقايد و نظريات نوظهوري پيدا كردند كه پيش ازآن سابقه نداشت".

بطلان عقيده ي (تثليث) مانند روز روشن است و با اين حال نمي دانم، اينها چرا اينقدر بر روي عقيده ي باطل خود پا فشاري مي كنند و كوركورانه و بدون دليل منطقي يا سندي تاريخي بر آن تعصب مي ورزند. خداوند مي فرمايد:

(فانها لا تعمي الابصارُ و لكن تعمي القلوبُ التي في الصدور) (حج:46).

"اين چشمها نيستند كه كور مي گردند بلكه اين دلهاي درون سينه ها هستند كه نابينا مي شوند".

(ومَنْ لم يجعل اللهُ له نوراً فماله من نورٍ) _نور:40)

"و كسي كه خدا نوري بهره ي او نكرده باشد او نور ندارد".

در گفتگويي جالب و با مزه چنين مي خوانيم:

شخص مسلماني به كشيشي مسيحي گفت: بعضي از مردم اظهار مي دارند كه سر كرده ي فرشتگان فوت كرده است. كشيش گفت. دروغ است. فرشتگان جاويدانند و نمي ميرند. مسلمان گفت: چطور مگر؟ تو همين حالا در سخنرانيت گفتي كه: اله (مسيح) به صليب كشيده شد و مرد. پس چگونه است كه خدا مي ميرد و فرشتگان جاويد مي مانند؟ كشيش مات و مبهوت شد و لب نتركاند و سكوت اختيار كرد.

يكي از شاعران مسلمان در قصيده اي چنين مي سرايد:

عجباً للمسيح بين النصاري

و الي الله والدا نسبوه

أسلموه الي اليهود وقالوا

انهم بعد قتله صلبوه

فلئن كان ما يقولون حقاً

فاسلوهم فاين كان أبوه

فان كان راضياً بأذاهم

فاشكروهم لاجل ما صنعوه

و اذا كان ساخطاً غير راض

فاعبدوهم لأنهم غلبوه

شگفتا! در ميان نصارا، خدا را پدر عيسي مي دانند.

او را به يهود تسليم كردند و گفتند: يهود پس از كشتن عيسي (ع) او را به صليب كشيدند.

اگر اين گفته ي آنها درست باشد؛ از آنها بپرسيد: پس پدرش چه كاره بود؟

اگر پدرش به اين عمل زيانبار يهوديان راضي بوده پس بايد از يهوديان بخاطر اقدامشان سپاسگزاري كنند.

و اگر پدر (خدا) از اين عمل ناراضي و خشمگين بوده بايد بخاطر غلبه ييهوديان بر خدا (پدر عيسي) آنها را بپرستند.

و بوصيري در قصيده اي چه زيپا در اين باره سروده است:

جاء المسيح من الاله رسولا

فأبي أقل العالمين عقولا

أسمعتم ان الاله لحاجه

يتناول المشروب والمأكولا

و ينام من تعب و يدعو ربه

و يروم من حر الهجير مقيلا

و يمسه الا لم الذي لم يستطع

صرفاً له عنه و لا تحويلا

يا ليت شعري حين مات بزعمهم

من كان بالتدبير عنه كفيلا

زعموا الالاه فدي العبير بنفسه

و اراه كان القاتل المقتولا

أيجوز قول منزه لالهه

سبحان قاتل نفسه فأقولا

اَوَجلُ من جعل اليهود بزعمكم

شوك القتاد لرأسه اكليلا

و معني لحبل صليبه مستسلماً

للموت مكتوف اليدين ذليلا

ضل النصاري في المسيح و أقسموا

لايهتدون الي الرشاد سبيلا

جعلوا الثلاثه واحدا ولو اهتدوا

لم يجعلوا العدد الكثير قليلا

اذا اراد الله فتنه معشر

و أضلهم رأوا القبيح جميلا

مسيح (ع) از طرف خدا به پيامبري برگزيده شد و عقل كمترين مردم او را نپذيرفت.

آيا شنيده ايد كه پرودرگار نيازمند خوردنيها و نوشدني ها باشد؟

كسي كه بر اثر گرسنگي و رنج بخوابد و به درگاه خدا مناجات كند و به خاطر گرماي تابستان به خواب قيلوله پناه ببرد و چگونه خدايي است؟

كس كه اگر دچار دردي شود توانايي دفع آن را از خود نداشته باشند.

كاش مي دانسم وقتي كه مسيح (ع) به گمان آنها بميرد، چه كسي تدبير امور او را بر عهده مي گيرد؟ (جانشينش خواهد بود).

گمان برند كه خدا خودش آن بنده را فديه قرار داد. انگار قاتل و مقتول يكي باشد.

آيا جايز است گفتار كسي كه خدا را از هر عيب منزه مي داند، او را قاتل نفس خود قرار دهيم. پاك است خداوند كه به چنين قولي اعتراف كنيم.

آيا مهمترين پندار يهود، به گمان شما، راجع به قتل عيسي (ع) همان خار بيابان بود كه به صورت تاج بر سرش نهاده شد؟

كسي كه در راستاي ريسمان صليب تسليم شود براي مرگ دست بسته و ذليل گردد.

مسيحيان در باره ي عسي (ع) راه انحراف پيمودند و به تفرقه دچار شدند و راه هدايت و رستگاري را پيش نگرفتند.

خداي واحد را، خدايان سه گانه قرار دادند و اگر بهره اي از عقل و هدايت داشتند، كم را زياد نمي كردند.

وقتي كه خدا اراده كند كه گروهي را با فتنه و آزمايش مواجه سازد و سرگردانشان نمايد، زيباييها را در نظر شان زشت و نا پسند جلوه مي دهد.

صفات ثبوتيه

آنچه گذشت مربوط به صفات سلبيه بود و اينك صفات ثبوتيه كه عبارتند از:

قدرت

خداوند قادر تواناست و از انجام هيچ كاري ناتوان نيست و جهان آفرينش با اين همه عظمت، حكايت از قدرت بيكران او دارد. قدرت بيكران او به گونه اي است كه هر وقت اراده كند، مي تواند تمام موجودات را خلق و يا نابود سازد. اندكي تأمل در آسمانها و زمين، شب و روز، زندگي و مرگ و آنچه كه هر لحظه مي گذرد، ما را متوجه نيرو و قدرت آشكار پروردگار مي نمايد.

خداوند پاك مي فرمايد:

(وَلَقَدْ خلقنا السمواتِ والرضَ و ما بينهما في ستة ايامٍ و ما مسنا مِنْ لُغُوب)_ (ق:38)

"ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ما بين آنهاست، در شش دوره آفريده ايم و هيچگونه درماندگي و خستگي به ما نرسيده است".

مي فرمايد:

(وهو الذي يُحيي و يميتُ وله اختلاف الليل والنهار افلا تعقلون)_ (المؤمنون:80)

"اوست كه زنده مي گرداند و مي ميراند و آمد و شد (پياپي) شب و روز مربوط به اوست آيا نمي فهميد؟".

مي فرمايد:

(ألم ترَ انّ اللهَ يُزجي سحاباً ثم يُؤلفُ بينهُ ثم يجعلُهُ ركاماً فتري الودقً يخرُجُ من خلاله و ينُزلُ من السماء من جبالٍ فيها من بَردٍ فيُصيبُ به من يشاء و يصرفُهُ عمن يشاءُ يكادُ سنابرقِهِ يذهبُ بالابصار يُقلبُ اللهُ الليلَ والنهار انّ في ذلك لعبرة الأولي الّبصار واللهُ خَلَقَ كل دابةٍ من ماءٍ فمنهم مَنْ يمشي علي بطنه و منهم من يمشي علي رجلين و منهم من يمشي علي أربع يخلق اللهُ ما يشاء ان الله علي كل شيءٍ قدير) _(نور:43-45)

"مگر نمي بيني كه خدا ابرها را آهسته (به سوي هم) مي راند، سپس آنها را گرد مي آورد، بعد آنها را متراكم و انباشته مي سازد، آنگاه مي بيني كه باران از لابلاي آنها بيرون مي ريزد و نيز خدا از آسمان، از ابرهاي كوه مانند آن، تگرگهاي بزرگي را فرو مي ريزد و هر كس را بخواهد با آن زيان مي رساند و هر كس را بخواهد از زيان آن بدور مي دارد. درخشش برق ابرها نزديك است چشمها را (خيره و) از ميان بر دارد.

خدا شب و روز را دگرگون مي نمايد. واقعاً در اين عبرت بزرگي براي كساني است كه چشم داشته باشند. خداوند هر جنبنده اي را از آب آفريده است. گروهي از آنها بر شكم خود راه مي روند و گروهي از آنها بر روي دو پا راه مي روند و دسته اي بر روي چهار پا راه مي روند. خدا هر چه را بخواهد مي آفريند. قطعاً او بر هر چيزي توانا است".

اراده

خدا مريد است: يعني شئ ممكن را به برخي ويژگيهايي كه شايسته اوست، متصف مي كند. مثلاً او را كوتاه يا بلند، زشت يا زيبا، دانا يا نادان، در اين جا يا جاهاي ديگر قرار مي دهد و خداوند پاك و منزه، هر طور كه خواست و اراده و مشيتش اقتضا كند، در جهان هستي دخل و تصرف مي نمايد.

(انما قَوْلُنا لشيءٍ اذا اَردناه اَنْ نقولَ لَهُ كُنْ فيكون) _ (نحل:40)

"ما هر گاه چيزي را بخواهيم (پديد بياوريم) كافي است كه (خطاب) بدان بگوييم: باش، پس فوراً مي شود...".

(وربك يخلقُ ما يَشاءُ و يختارُ ماكان لهم الخيرةُ سبحانَ اللهِ و تعالى عما يُشرِكون) _ (قصص:68)

"پروردگار تو هر چه را بخواهد مي آفريند، و هركس را بخواهد بر مي گزيند و مردمان حق انتخاب و اختيار را ندارند. خداوند بسي منزه تر و بالاتر از آن است كه چيزي را انباز او كنند".

(قل اللهم مالك المُلك تْتى الملكَ مَنْ تشاءُ و تنزعُ المكَ ممَّنْ تشاءُ و تعزُّ مَنْ تشاءُ و تُذِلُّ مَنْ تشاءُ بيدِكَ الخيرُ انكَ علي كلِّ شيءٍ قديرُ)_ (آل عمران:26).

"بگو: پروردگارا!اي همه چيز ازآن تو! تو هر كه را بخواهي حكومت و دارايي مي بخشي و از هر كه بخواهي حكومت و دارايي را باز پس مي گيري و هر كس را بخواهي عزت و قدرت مي دهي و هر كس را بخواهي خوار مي داري، خوبي در دست تو است و بيگمان تو بر همه چيز توانايي".

(لله مُلكُ السمواتِ والارضِ يخلُقُ ما يشاءُ يهبُ لِمَنْ يشاءُ اناثاً و يَهَبُ لمن يشاء الذكورا و يزوجُهُم ذُكراناٍ و اناثاً و يجعلُ مَنْ يشاءُ عقيماً انهُ عليم قدير) _(شوري:49-50)

"مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن خداست. هرچه را بخواهد مي آفريند.

به هر كس كه بخواهد دختراني مي بخشد و به هر كس كه بخواهد پسراني عطا مي كند و يا اينكه هم پسران ميدهد و هم دختران و خدا هر كه را بخواهد نازا مي كند. پس او آگاه و تواناست".

(يُريد اللهُ ليُطهركم و ليتم نعمتَهُ عليكم لعلكم تشكرون) _(مائده:6)

"خداوند مي خواهد شما را پاكيزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نمايد. شايد شكر او را بجاي آوريد".

(يُريدُ اللهُ لِيبيِّنُ لكم و يهديكم سُنَنَ الذينَ من قبليكم و يتوبَ عليكم و اللهُ عليمُ حكيمُ، واللهُ يُريدُ أنْ يتُوبَ عليكم و يُريدُ الذن يتبعُونَ الشهواتِ اَنْ تميلوا ميلاً عظيماً) _(نساء:26-27)

"خداوند مي خواهد برايتان روشن كند و شما را به راه كساني رهنمود كند كه پيش از شما بوده اند و توبه ي شما را بپذيرد و خداوند آگاه و حكيم است".

علم

خداوند به هر چيزي داناست و علم ودانش او بر تمام اشياء، خواه گذشته و حال و آينده، احاطه دارد. خدا عالم مطلق است و جهل و نسيان در او راه ندارد. و علم و دانشش مقيد به زمان و مكان نيست. و بر تمام جزئيات و كليات امور آگاه است و جهان هستي توأم با ترتيب و نظم خاص آنها، گواه و دليل قاطع و روشني بر گستردگي علم و دانش بي پايان او مي باشد.

(الم ترَ انَّ اللهَ يعلَمُ ما في المسواتِ و مافي الارض، ما يكونُ من نجوي ثلاثة الا هُوَ رابعُهم و لا خمسه الا هو سادسُهُم و لا أدْني مِنْ ذلك ولا اكثر الا هو معهم اينما كانوا ثم ينبئُهُم بما عَمِلوا يَومَ القيامة ان اله بكلِ شيءٍ عليم) _ (مجادله:7)

"مگر نديده اي كه خداوند مي داند چيزي را كه در آسمانها و زمين است؟ هيچ سه نفري نيست كه با همدگر رازگويي كنند؛ مگر اينكه خدا چهارمين ايشان است و نه پنج نفري مگر اينكه او ششمين ايشان است، و نه كمتر از اين و نه بيشتر از اين، مگر اينكه خدا با ايشان است در هر كجا كه باشند. بعداً خدا در روز قيامت آنان را از كارهايي كه كرده اند آگاه مي سازد. چرا كه خدا از هر چيزي با خبر و آگاه است".

(وعندهُ مفاتيحُ الغيب لا يعلمُها الا هُوَ وهو يعلَمُ ما في البر والبحر و ما تسقُط من ورقة الا يَعْلمُهَا ولا حبةٍ في ظُلُماتِ الارضِ ولا رطبٍ ولا يابسٍ الا في كتابٍ مُبين) _(انعام:59)

"گنجينه هاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او ازآنها آگاه نيست و خداوند از آنچه در خشكي و دريا است آگاه است. و هيچ برگي فرو نمي افتد مگراينكه از آن خبردار است و هيچ دانه اي در تاريكيهاي زمين و هيچ چيز تر و يا خشكي نيست كه فرو افتد، مگر اينكه در لوح محفوظ ضبط و ثبت است".

(وما تكونُ في شأنٍ وما تتلُو مِنْهُ من قرآنٍ ولا تعلمونَ من عملٍ الا كنا عليكم شُهُوداَ اذ تفيضونَ فيه وما يعذُبُ عَنْ ربكَ مَنْ مثقالِ ذرّةٍ في الارض ولا في السماء ولا اصغر من ذلك ولا اكبَرَ الا في كتاب مبين) _(يونس:61)

"(اي پيامبر) تو به هيچ كاري نمي پردازي و چيزي از قرآن نمي خواني و هيچ كاري نمي كنيد، مگر اينكه ما ناظر بر شما هستيم، در همان حال كه شما بدان دست مي يازيد و سرگرم انجام آن مي باشيد. و هيچ چيز در زمين و آسمان از پروردگار تو پنهان نمي ماند چه ذره اي باشد و چه كوچكتر و چه بزرگتر از آن. (همه اينها) در كتاب واضح و روشني ثبت و ضبط مي گردد".

حيات

خداوند زنده است. حيات، صفتي است كه دارنده ي آن بايد متصف به صفاتي چون: اراده، قدرت، علم، شنوايي و بينايي باشد. خداي فاقد حيات، دارنده ي چنين صفاتي نخواهد بود. صفت حيات براي خداوند مطلق بوده و كاملتر از آن را نمي توان تصور نمود و هيچ كس حقيقت اصلي و راز واقعي آن را، همچون ساير صفات او، نمي داند. خداوند زنده ي جاويد است و عدم و نيستي و فنا در او راه ندارد و آفرينش هستي جز به وسيله ي خداي زنده ي جاويد، غير ممكن خواهد بود.

(وتوكلْ علي الحي الذي لايموت) _ (فرقان_58)

"و بر خداي زنده اي كه هرگز نمي ميرد، توكل كن".

(وهو الحي لا اله الا هُوَ فاعْبُدوهُ مخلصين له الدين الحمدُ لله رب العالمين)_ (غافر:65)

"زنده ي جاويد است. جز او خداي وجود ندارد. پس او را به فرياد خوانيد و عبادت را خاص او بدانيد. سپاس و ستايش الله را سزاست كه پروردگار جهانيان است".

(وعنتِ الوجوهُ للحيّ القيّوم) _ (طه:111)

"در آن روز همه" چهره ها در برابر خداوند باقي و جاويدان، و گرداننده و نگهبان جهان خضوع و خشوع مي كنند".

كلام

خداوند متكلم است و كلامش از جنس كلمات و توليد صدا نمي باشد و خدا اين صفت را براي خود در قرآن ثابت كرده و با حضرت موسي سخن گفته است:.

(و كلّم اللهُ موسي تكليما) _ (نساء:164)

"خداوند حقيقتاً با موسي سخن گفت".

و فرمود:

(ولما جاء موسي لميقاتنا و كلمهُ ربُّهُ)_ (اعراف:143)

"هنگامي كه موسي به ميعاد گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت".

و با پيامبران نيز سخن گفته است:

(وما كان لبشرٍ اَنْ يُكلِّمُهُ اللهُ الا وحياً) _(شوري:51).

"هيچ انساني را نسزد كه خدا با او سخن بگويد مگر از طريق وحي".

سخنان خداوند نا محدود و غير قابل شمارش مي باشد.

(قل لو كان البحرُ مداداً لِكلمات ربي لَنفِد البحرُ قبلَ اَنْ تنفَد كلماتُ ربي و لوجئنا بمثله مَدداً) _(كهف:109)

"بگو اگر دريا براي (نگارش شماره و صفات و ويژگيهاي) موجودات پروردگارم جوهر شود، دريا پايان مي گيرد پيش از آنكه موجودات پروردگارم پايان پذيرد. هر چند هم همسان آن دريا را به عنوان كمك بدان بيفزائيم".

(ولو ان ما في الأرضِ منْ شجرة اقلامٌ والبحرُ يمدُّهُ من بعدِهِ سبعةُ اَبحُرٍ مانَفِدَتُ كلمات اللهِ)_ (لقمان:27)

"اگر همه ي درختاني كه روي زمين هستند قلم شوند، و دريا (براي آن مركب گردد) و هفت دريا كمك اين دريا شود مخلوقات خدا پايان نمي گيرد، خداوند عزيز و حكيم است".

ما، به اين صفت (تكلم) كه خداوند براي خود ثابت نموده است، ايمان داريم و در مورد كم و كيف و چگونگي آن نمي پرسيم، چون مانند ساير صفات حضرتش، شناختن حقيقت آن غر ممكن مي باشد.

سميع و بصير

خداوند سميع (شنوا) و بصير (بينا) است. خدا هر نجوايي را مي شنود؛ حتي صداي پاي مورچه سياهي را كه در دل شب بر روي صخره ي سنگ حركت مي كند؛ بدون اينكه سر و صدا و نيايش آنها را با همديگر اشتباه گرفته يا تحت تأثير ضجه و ناله ي كسي قرا گيرد و يا مشغوليت فكري پيدا كند اما شندين او مثل نشدين ما با لاله ي گوش و دستگاه اعصاب و شنوايي صورت نمي پذيرد.

زني نزد رسول خدا از همسرش شكايت نمود و با او (ص) به جر و بحث و گفتگو پرداخت. خداوند پاك و منزه اين آيه را نازل فرمود:

(قد سَمِعَ اللهُ قولَ التي تجادِلُك في زوجها و تشتكي الي اللهَ واللهُ يسمعُ تَحَاوُركما ان اللهَ سميعٌ بصيرٌ)_ (مجادله:1)

"خداوند گفتار آن زن را مي پذيرد كه در باره ي شوهرش با تو بحث و مجادله مي كند وبه خدا شكايت مي برد. خدا قطعاً گفتگو شما دو نفر را مي شنود چرا كه خدا شنوا و بينا است".

همانطور كه خدا مي شنود، هر چيزي را مي بيند و اين ديدن، مانند ديگران، با چشم و دستگاه بينايي صورت نمي پذيرد؛ بلكه بيناييش فراگير، همه جانبه و شامل تمام مدركات مي گردد.

خداوند حضرت موسي (ع) و هارون را به سوي فرعون فرستاد و به آنها فرمود:

(اذهاب الي فرعونَ انّهُ ذقي فقولا لهُ قولاً ليناً لعلهُ يَتَذكّر او يخشي. قالا: ربناً اننا تخافُ اَنْ يُفرطَ علينا أوْ اَنْ يطغ، قال لا تخافا انني معكما أسمعُ و أري)_ (طه:43-46)

"به سوي فرعون برويد كه سركشي كرده است. سپس به نرمي با او سخن بگوييد، شايد ياد كند و بهراسد. گفتند: پروردگارا! ما مي ترسيم كه او برما پيش دستي كند و يا طغيانگري آغازد. فرمود: نترسيد، من با شما هستم و مي شنوم و مي بينم".

(يعلمُ خائنةُ الأعينِ وما تُخفي الصدور. واللهُ يقضي بالحق والذين يدعون مِنْ دونِهِ لا يقضون بشيءٍ ان الله هو السيمع البصير) ( )

"خداوند از دزدانه نگاه كردن چشمها و از رازي كه سينه ها در خود پنهان مي دارند، آگاه است خداوند به حق وعدل داوري مي كند و كساني راكه بجاي او به فرياد مي خوانند كمترين داوري از دستشان ساخته نيست. تنها خداوند شنوا و بينا است".

صفات ذات و صفات افعال

صفات خداوند دو دسته اند: 1- صفات ذاتي كه از جمله ي صفات ثبوتيه يا معاني اند. و شامل صفاتي چون: حيات، علم، قدرت، اراده، شنوا، بينا و كلام مي گردند.

2- صفات افعال مانند: صفت خلق و رزق. خالق و رازق كسي است كه عمل آفرينش و روزي دهي را انجام دهد و تمام دانشمندان اسلامي متفقند بر اينكه: صفات افعال چيزي غير از ذات و زايد بر آن مي باشد. اما در باره ي ذاتي و چگونگي اتصاف آن به ذات الهي اختلاف نظر دارند. كه آيا اين صفات عين ذات الهي اند؛ يعني خداوند ذاتاً زنده و عالم و... است يا ان صفات زائد بر ذات اند؟ به اين معني كه خدا عالم است به سبب علم، زنده است به سبب حيات، قادر است به سبب قدرت و مريد است به سبب اراده و شنوا است به سبب سمع و بيناست به سبب چشم و متكلم است به سبب كلام.

من با توجه به نظر دانشمندان و پيشوايان ديني اظهار مي دارم كه: چنين موضوعاتي در اسلام عارضي و از بدعتهاي غير مترقبه ي عقيدتي و از منكراتي است كه بايد مسلمانان دامن عقيده و فكر خود را از آن پاك گردانند؛ زيرا ذات پاك پروردگار، بالاتر و برتر از آن است كه شامل چنين چيزهايي گردد.

اين نوع طرز تفكر براي ما ممنوع است و خداوند ما را بدان مكلف ننموده؛ زيرا بيرون از دايره ي عقل محدود ما مي باشد و ذات پروردگار مافوق ادراك و انديشه ها است.

(لا تدركُهُ الابصارُ وهو يدركُ الأبصار وهو اللطيفُ الخبير)

(ليس كمثله شيءُ وهو سميع البصير)

(يعلم ما بين اديهم و ماخلفهم و لا يحيطون به علماً)

وحديث: (تكفروا في خلق الله، لا تفكروا في الله فانكم لن تقدروه قدره) كه ترجمه آنها از پيش گذشت.

آنچه كه ما ملزم به دانستنش هستيم اين است كه بدانيم خداوند موجود است و داراي نامهاي نيكو و صفات عالي و كمال مطلق مي باشد و بس. و به همين موارد اكتفا و از بحث و جدال درباره ي آنها دوري كنيم؛ زيرا دانستن و نداستن آنها براي ما يكسان است بدين معني كه دانستنش سود آور و ندانستنش زيان آور نمي باشد.

صفات خدا راهنماي هدايت

بر ما لازم است كه بر راه و روش هدايت آنها پيش برويم نور هدايت را از آنها اقتباس كرده و به عنوان غايت، هدف و نمونه هاي عالي از آنها بهره ببريم تا به بالا ترين درجه تكامل روحي و عزت نفس ارتقا پيدا كنيم.

حجه الاسلام امام محمد غزالي طوسي (خدايش رحمت كناد) كتاب (المقصد الأسني) را تأليف نمود و در آن به شرح اسماء و نامهاي نيكوي خدا پرداخت و ميزان بهره گيري مؤمن را از آنها بيان نمود براي اطلاع بيشتر به آن كتاب مراجعه شود. ما از كتاب "دين و برنامه ي اسلامي" موارد زير را اقتباس نموديم:

خداوند، پروردگار جهانيان (رب العالمين): بر مؤمن واجب است به اين نمونه عالي اقتدا كند و خود و خانواده و خويشانش را نيكو تربيت نمايد و مطابق آنچه كه به خير و صلاح و رستگاري اش است عمل كند.

بخشاينده (رحمان): نعمت را بر بندگانش گسترانيد، و مهرو شفقتش را بر آنها آشكار فرمود بي آنكه عملي انجام دهند كه متسحق آن گردند. چه خوب است انسان به اين صفت الهي اقتدا نمايد و با تمام همجنسان خود مهربان و دلسوز باشد. هر كار نيكي را بخاطر رضاي خدا انجام دهد و نسبت به سود و زيان احتمالي آن توجه و اعتنايي نكند.

داراي مهر هميشگي (رحيم): پاداش و جزاي اعمال انسان را مي دهد و اين صفت نيز نمونه ي عالي است بر اينكه انسان بايد نيكي را با نيكي مقابله به مثل كند.

خداوند مالك روز سزا و جزاست (مالك يوم الدين): اعمال را محاسبه مي كند. بدون ميل به انتقام، بلكه از روي تسامح و آسانگيري، گناهكاران و جنايتكاران را مجازات مي كند. همانطور كه مربي يا پدر دلسوزي نسبت به كار دانش آموزش يا فرزند خود عكس العمل نشان مي دهد. و اين نمونه عالي ديگري براي هر انساني است تا بداند كه در برخورد با مردم بايد روحيه تسامح و گذشت را دارا باشد.

اين صفات چهار گانه از بارزترين صفات عالي خداوند و نمونه هاي برتر اند، هر چه در باره ي اينها صادق باشد در باره ي ديگر صفات الهي نيز صادق است.

صفات محبت و رحمت عبارتند از: رئوف، ودود، تواب، عفو، شكور، سلام، مؤمن، البار، رفيع الدرجات، رزاق، وهاب و واسع. اينها صفاتي اند كه بر انسان واجب است به آنها اقتدا نوده و مانند چراغي روشن در مسير هدايت خود قرار دهد و از آنها به خوبي بهره ببرد.

صفات علم عبارتند از: عليم، حكيم، سميع، بصير، شهيد، رقيب، باطن. انسان بايد از اين صفات پيروي كرده، و بر علم و دانش خود بيفزايد. چون خداوند او را به عنوان نماينده ي خود در زمين انتخاب نموده است. در اين باره مي فرمايد:

(و اذْ قالَ ربُّكَ للْمَلائِكةِ اِنّي جاعِلٌ في الارضِ خليفة) _(بقره:30)

"زماني (را ياد آوري كن) كه پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمين جانشيني مي آفرينم".

- اور ا از ساير موجودات متمايز ساخت و علم همه ي اسماء را به او آموخت مي فرمايد:

(علّم آدَمَ الاسماء كُلَّها)_ (بقره:31)

"سپس به آدم همة نامها را آموخت".

آن طور كه حكمت خداوندي است؛ پيامبراني را براي مردم فرستاد تا حكمت و دانش را به آنها بياموزد.

(كما ارسلنا فيكم رسولاً منكم يتلو عليكم آياتِنا و يزكّيكُم و يعُلِّمُكُم الكتابَ والْحكمة)_ (بقره:151).

"و همانطور پيامبري را از خودتان در ميانتان برانگيختم كه آيات ما را بر شما فرو مي خواند و شما را پاكيزه مي دارد و به شما كتاب (قرآن) و حكمت (اسرار و منافع احكام) را مي آموزد".

فرمود:

(لَقدْ مَنَّ اللهُ علي المؤمنينَ اِذ بَعَثَ فيهم رسولاً مِنْ اَنفُسهم يتلو عليهم آياتِهِ و يُزكيهم و يُعلِّمُهُم الكتابَ والحكمة)_ (آل عمران:164)

"يقينا خداوند بر مؤمنان (صدر اسلام) منت نهاد و تفضل كرد بدانگاه كه در ميانشان پيغمبري از جنس خود شان برانگيخت. (پيامبري كه) بر آنان آيات او را مي خواند و ايشان را پاكيزه مي داشت و بديشان كتاب و حكمت مي آموخت".

و نيز مي فرمايد:

(هو الذي بَعَثَ في الدميينَ رسولاً مَنهم يَتلُو عليهم آياتِهِ ويزكيهم و يعلمُهم الكتاب والحكمة)_ (جمعه:2)

"خدا كسي است كه از ميان درس نخوانده ها، پيغمبري را برانگيخته و به سويشان گسيل داشته است، تا آيات خدا را برا ايشان بخواند و آنان را پاك بگرداند. او بديشان كتاب (قرآن) و شريعت (يزدان) را مي آموزد".

خداوند به مقتضاي صفات قدرت و تدبير و برنامه ريزي اش، به فرشتگان دستور فرمود تا به انسان سجده كنند و آسمان و زمين را به تسخير او در آورد. تا آنها را به خدمت گرفته و از منافع آنها به سود خود بهره ببرد. پس بر انسان واجب است كه آنها را به عنوان نمونه هاي عالي و سر مشق زندگي برگزيند تا شايستگي مقام خلافت و جانشيني الهي را در زمين به دست آورد. منظور ما اين نيست كه انسان با سرمشق گرفتن از صفات عالي الهي حتماً امكان دست يابي به درجه كمال و پيشرفت را پيدا مي كند؛ بلكه، منظور ما اين است كه انسان بايد، اين صفات را جلودار و راهنماي زندگي خود قرار دهد و با آن زندگي پاك و مباركي داشته باشد.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم دی 1389ساعت 20:29  توسط رامین  |  آرشیو نظرات

________________________________________

صفات خدا

________________________________________

صفات خدا

- صفات سلبيه

- صفات ثبوتيه

- صفات ذات و افعال

- صفات خدا راهنماي هدايت

 

صفات خدا

خداوند پاك و منزه و آفريننده ي جهان هستي، بنا به مقتضاي كمال ربوبيت و الوهيتش داراي نامهاي نيكو و صفات عالي است.

خداوند در داشتن اين صفات تنها و بي شريك است؛ زيرا او پروردگار يگانه است و هيچ معبود و الهي جز ذات پاكش وجود ندارد.

صفات خدا به دو دسته تقسيم مي شوند: 1- صفات سلبيه 2- صفات ثبوتيه.

1- صفات سلبيه عبارتند از: الأول و الآخر. الأول: بودنش پيش از بودن همه ي موجودات است و وجودش مسبوق به عدم نيست. الآخر: پسين. بي انتها ازلي، ابدي، فنا ناپذير، واجب الوجود. آن كه پس از نابودي همه ي موجودات باقي و برجاي است. خداوند پاك ومنزه مي فرمايد:

(هو الأولُ والآخرُ والظاهرُ والباطنُ وهو بكلِّ شيءٍ عليم)_ (حديد:3)

"او پيشين و پسين و پيدا و نا پيدا است، و او آگاه از همه چيز است".

و مي فرمايد:

(كلّ شى هالكُ اِلاّ وجهَهُ) _ (قصص:88)

"همه چيز جز ذات او فاني و نابود مي شود".

مي فرمايد:

(كلُّ مَنْ عليها فانٍ و يبقي وجْهُ ربِّكَ ذو الجلال والاكرام) _ (الرحمن:26-27)

"همه ي چيزها و همه ي كساني كه بر روي زمين هستند، دستخوش فنا مي گردند و تنها ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو مي ماند وپس".

بخاري و بيهقي از عمران بن حصين روايت مي كنند كه گفت: نزد پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) بودم كه گروهي از قبيله بني تميم آمدند. فرمود: اقبلو البشري  مژده، مژه گفتند: دم از مژده زدي پس كو؟ گروهي از مردم يمن آمدند. فرمود: حالا كه مردم بنو تميم نپذيرفتند اي اهل يمن بر شما مژده باد. گفتند: پذيرفتيم. آمديم تا دين خدا را بياوزيم و در باره ي چگونگي آغاز اين امر از تو برسيم. فرمود: "كان الله ولم يكن شي قبله، و كان عرشه علي الماء، ثم خلق السموات والأرض، و كتب في الذكر كل شي" خدا بود و چيزي قبل از او وجود نداشت. تخت و عرشش بر آب است، سپس آسمانها و زمين را خلق كرد و هر چيزي را در لوح المحفوظ ثبت نموده است.

تذكر: لوح المحفوظ، موجود عظيمي از مخلوقات خداست كه سر نوشت هستي و تمام مخلوقات را در آن ثبت نموده است يا منظور: علم خدا به جزئيات و كليات امور و ساير موجودات بزرگ و كوچك. و معني "تخت او بر آب است": يعني، تخت قدرت او رفيع و بر همه جهت احاطه دارد و آب در قسمت زيرين آن قرار دارد، منظور از آن چسبيدگي و سوار شدن تخت بر آب نيست؛ بلكه، مانند رفعت آسمان بر زمين؛ يعني در جهت بالاي آن قرار گرفته است.

ابتداي آفرينش از نظر عالمان ديني

در احادث بيان شده كه اولين پديده ي عالم بالا، عرش و اولين پديده ي مادي آب مي باشد و بنا به روايت احمد و ترمذي آپ پيش از عرش آفريده شده است و بعد از خلقت عرش و آب، خدا آسمانها و زمين را آفريد. و باز همين روايات حاكي از آن است كه اولين مخلوقات معنوي قلم مي باشد. عباده بن صامت از پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) روايت مي كند كه فرمود: "اول ما خلق الله القلم، ثم قال له اكتب، فجري بما هو كائن الي يوم القيامة" اولين چيزي كه خدا آفريد، قلم بود، سپس به او گفت: بنويس. پس نوشت آنچه را تا روز قيامت هستي مي يابد.

اما آن احاديثي كه اولين آفريده ها را عقل يا نور پيامبر (صلي الله عليه وسلم) مي داند مانند حديث : "اول ما خلق الله نور نبيك يا جابر" سند آنها ثابت نشده است.

غير از اينها، دليل شرعي ديگري در مورد اصل كاينات وجود ندارد تا بتوان بر آن تكيه كرد.

شروع آفرينش از ديدگاه ستاره شناسان و زمين شناسان

ستاره شناسان، زمين شناسان و عالمان ديني در مورد حادث بودن جهان و اينكه قبلاً نبوده و بعد تكامل پيدا كرده، اتفاق نظر دارند. ولي در مورد شروع و تحول اين رخداد، ديدگاههاي متفاوت دارند. شرع در اين باره سكوت اختيار كرده است. اما آن طور كه در كتاب "تاريخ زمين" اثر جورج ژامبو آمده است: دانشمندان معتقدند كه بيش از ميلياردها سال از عمر جهان هستي مي گذرد؛ ولي عمر زمين از 2 ميليارد سال تجاوز نمي كند. حدود يك ميليارد سال پيش زندگي و حيات در روي زمين پيدا شده حيوانات (البرمائيه) تك سلولي از دويست ميليون سال پيش و پستانداران، از جمله انسانها نيز، حدود 120 ميليون سال پيش زندگي خود را بر روي زمين شروع كرده اند.

انسان كنوني تازه ترين هيأت اعزامي بر روي زمين است كه از 50 ميليون سال پيش تاكنون با اين قيافه و شكل، زندگي مي كند. اصل مطلب و واقعيت امر را تنها خدا مي داند و بس. اما اينكه بپرسيم: حالا كه خدا همه ي موجودات را آفريده پس چه كسي خود او را آفريده است؟ اين سؤالي غلط و از پايه و اساس نادرست مي باشد. چگونه ممكن است كسي كه خود در عين اينكه خالق و آفريننده است مخلوق هم باشد؟ در صورت وقوع چنين امري دور و تسلسل پيش مي آيد و دور و تسلسل باطل است. عقلهاي ما از درك حقيقت خدا عاجزاند، چگونه مي توانند به كنه ذات بيچون پروردگار پي ببرند؟! در حالي كه ما را از بحث و جدال در باره ي آن، برحذر داشته اند. ابو هريره در حديثي از پيامبر خدا (صلي الله عليه وسلم) روايت مي كند كه پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرمود: "لايزالُ الناس يتساءلون حتي يقال هذا: خلق الله الخلق فمن خلق الله؟ فمن وجد من ذلك شيئاً فليقل: آمنتُ بالله" 

مردم پيوسته از همديگر سؤال مي پرسند و (پرسش خود را ادامه مي دند) تا اينكه گفته شود: خدا مخلوقات را آفريد پس چه كسي خدا را آفريده است؟ هر كسي چنين چيزي را شنيد، بايد بگويد: من به خدا ايمان آوردم. يكي از دانشمندان جديد با آوردن مثالي روشنگرانه، پاسخ مناسبي به اين سؤال داده است. مي گويد: هر گاه كتابي را در قفسه ي كتابخانه بگذاري و بعد از خانه خارج شوي و بعد از اندكي به خانه برگشته و متوجه شوي كه همان كتاب در كيف جا دارد. يقين حاصل مي كني كه شخصي آن را برداشته و در كيف نهاده است. چون با توجه به خصوصيات كتاب مي فهمي كه خود به خود نمي تواند از جايي جا به جا شود. اين نكته را داشته باشد، تا مطلب ديگري را بيان كنم. اگر شخصي را در همان اطاق كتابخانه ات در حالي كه بر صندلي نشسته، مدتي تنها بگذاري و بعد به اطاق برگردي و ببيني كه مثلاً بر روي فرش نشسته است؛ از چگونگي انتقال و آمدن او بظ روي فرش پرسش نمي كني و معتقد نيستي كه شخصي او را برداشته و در آن موضع نهاده است؛ زيرا با توجه به ويژگيهاي آن شخص، مي داني كه او ذاتاً مي تواند از جايي به جاي ديگر برود، بدون اينكه به كسي ديگر احتياج داشته باشد. باز هم اين نكته را داشته باش و ببين چه مي گويم. از آنجايي كه تمام اين موجودات حادثتند و ما از صفات و ويژگيهاي فطري آنها پي مي بريم كه آنها خود به خود و ذاتاً آفريده نشده اند؛ بلكه آفريننده اي آنها را بوجود آورده است و مي دانيم آن آفريننده تنها خداوند والا و بلند مرتبه و بي نياز مي باشد و بلكه او واجب الوجود و قائم به ذات خود بوده و هيچ احتياج به آفرينش ديگري ندارد. اگر دو مطلب گذشته را به آخري ضميمه كني و مفهوم آنها را در نظر گيري، جان و لب مطلب بر تو آشكار و روشن مي شود. و مي فهمي كه عقل بشري از آن حقيرتر است كه بتواند در چنين درياي بي پاياني، بيشتر از اين غوطه ور شده و مداخله نمايد.

خدا نظير و مانندي ندارد

خداوند، پاك و منزه و بي مثل و مانند است. او به چيزي شباهت ندارد و هيچ چيز هم شبيه او نيست و هر تصوري كه به مخيله انسان عبور مي كند خداوند بر خلاف آن است. چونكه خود مي فرمايد:

(ليس كمثله شئ وهو السميعُ البصير) _ (شوري:11)

"هيچ چيز مانند خداوند نيست و او بسيار شنوا و بينا است".

اما همانندي موجودات در برخي از صفات با خداوند، صرفاً از جهت نامگزاري آنها است نه حقيقي. وقتي گفته مي شود: فلاني عالم، دانا، زنده، موجود، توانا و حكيم و مهربان است، نسبت اين صفات به او فقط جنبه ي لفظي و مجازي دارد نه حقيقي. ولي نسبت به خداوند حقيقي است. يعني صفاتي چون: علم، قدرت، حيات، حكمت، رحمت و... به طور كامل و مطلق در خداند وجود دارند ولي نسبت به ساير افراد نسبتي اضافي، ناقص و غير حقيقي را دارا مي باشد. خداوند مي فرمايد:

(وللهِ المثلُ الأعلي وهو العزيز الحكيم) _ (نحل:60)

"خدا داراي صفات عالي است و او با عزت و با حكمت است".

انسان، ضعيف و نا توان، ولي خداوند قوي و نيرومند است. انسان فقير است و خداوند غني و بي نياز، انسان زاد و ولد مي كند ولي خدا نه زاده است ونه زاده شده، انسان ناقص و فراموشكار، اما خداوند كامل مطلق است و لغزش و نسيان ندارد. انسان محكوم به فنا است و ميميرد ولي خدا زنده ي مطلق، جاويد و فنا ناپذير است. خداوند مي فرمايد:

(اللهُ لا الهَ إلاّ هو الحقيُّ القيّوم لا تأخذُهُ سنةُ ولا نومُ له ما في السمواتِ وما في الأرض مَنْ ذا الذي يشفعُ عندهُ الا باذنه يعلمُ ما بينَ ايديهم وما خلفهم و لايُحيطون بشيءٍ مِنْ علمِهِ الا بما شاءَ وَسِعَ كرسيُّهُ السموات والارضَ ولا يَؤدُهُ حفظُهما وهُو العليُّ العظيم) _(بقره:255)

"خدايي بجز الله وجود ندارد و او زنده ي پايدار (و جهان هستي را) نگهدار است.

او را نه چرتي و نه خوابي فرا نمي گيرد از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است كيست آنكه در پيشگاه او ميانجيگري كند مگر با اجازه ي او؟ مي داند آنچه را كه در پيش روي مردمان است و آنچه را كه در پشت سر آنان است چيزي از علم او را فرا چنگ نمي آورند جز آن مقداري را كه وي بخواهد. فرماندهي و فرمانرواي او آسمانها و زمين را در بر گرفته است و نگاهداري آن دو وي را درمانده و نا توان نمي سازد و او بلند مرتبه و سترگ است".

آيه به نكات زير اشاره دارد:

1- خداوند در صفت خدايي تنها و يگانه است و جز او هيچ كس شايستگي پرستش و عبادت را ندارد. زيرا او زنده ي حقيقي و بر پا دارنده ي آسمانها و زمين مي باشد.

2- از مشابهت و همانندي با ساير موجودات زنده، پاك و مبرّا است. به چرتزدگي، خواب، سستي و كسالت دچار نمي شود.

3- مالكيت آسمانها و زمين از آن خداست و تمام آنچه كه در آنها موجود است، همه تسليم قدرت او يند و هيچ چيز از قبضه ي قدرت و فرمانرواي او خارج نمي باشدز

4- در پيشگاه خدا هيچ كس نمي تواند شفاعت و يا ميانجيگري كند؛ مگر به اجازه و خواست او.

5- علم خدا برهمه چيز، اعم از گذشته، حال و آينده، احاطه ي كامل دارد.

6- هيچ كس نمي تواند چيزي از علم او را به دست آورد، جز آن مقداري كه وي بخواهد.

7- فرماندهي و فرمانرواي او، تمام عرصه ي گيتي و آسمانها و زمين را در بر گرفته است.

8- حفظ و نگهداري آسمانها و زمين، خداوند را خسته و درمانده نمي كند و او بلند مرتبه و بزرگ است.

از پيامبر (صلي الله عليه وسلم) پرسيدند، خدا را برايمان توصيف كن. خداوند اين سوره را نازل فرمود:

(قل هو اللهُ احد، الهُ الصّمدُ، لم يَلِدْ ولم يولد و لم يكن له كُواً اَحَدُ)_ (اخلاص).

"بگو كه خدا يكتيا يگانه است. خدا سرور والاي برآورنده ي اميد ها و بر طرف كننده ي نيازمنديها است. نزاده است و زاده نشده است".

يعني هيچ مثل و مانند و همتاي ندارد.

تمام آنچه در آيات قرآن كريم و سنت مطهر رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) در مورد مشابهت ظاهري مخلوقات در برخي صفات، با خدا آمده است؛ بدون ارتكاب تشبيه، هماندي يا تعطيلي صفات، همه را پذيرفته و هماهنگ با گذشتگان و سلف صلاح خود به آنها ايمان آورده ايم.

حضرت اما شافعي (رضي) در اين باره كلام زيبايي دراد و مي فرمايد:

(آمنتُ بكلام الله علي مراد الله و بكلام رسول الله علي مراد رسول الله)

به كلام خدا آن طور كه مراد و منظور اوست و به سخنان رسول خدا آن طور كه قصد و نظر اوست، ايمان آوردم.

 

احد

خداوند، در ذات و صفات و افعالش، يكتاي يگانه و بي شريك است.

ذات يگانه: يعني ذات پروردگار از اجزاي مختلف تركيب نيافته است و او در فرمانروايي و فرماندهي اش هيچ شريكي ندارد.

(سبحانَهُ هو اللهُ الواحدُ القهار) _ (زمر:4)

خداوند پاك و منزه است او خداوند يگانه پيروزمند است"

وحدت صفات: يعني، هيچ كس صفتي همچون صفات خدا را ندارد.

وحدت افعال: يعني، هيچ كس غير از خدا دارنده و صاحب فعلي از افعال نيست، و تنها وي آفريننده و خالق افعال مي باشد و در آفرينش و خلقت استقلال مطلق دارد.

(قل هو اللهُ احد، الهُ الصّمدُ، لم يَلِدْ ولم يولد و لم يكن له كُواً اَحَدُ)_ترجمه آن از پيش گذشت.

بنا بر اين خدا در ذات، صفات و افعال، يكتاي يگانه است وتمام كارها به او بر مي گردد وهمه چيز در قبضه ي قدرتش قرار دارد.

صمد: يعني سرور والا، كعبه آمال و بر آورنده ي اميد ها و بر طرف كننده نيازمنديها. خدايي كه براي رفع حوايج و دفع مصائب، تنها بدو رو كنند.

لم يلد: خدا فرزندي نزاده و كامل مطلق است.

لم يولد: فرزند كسي نيست. كسي او را به دنيا نياورده است.

(ولم يكن له كفواً احد): يعني كسي شبيه و همسنگ و همبر او نيست.

اگر خداوند در امر نظام كاينات شريكي مي داشت، كار و بار جهان هستي رو به نابودي و تباهي كشيده مي شد:

(لو كان فيهما آلهةٌ الاّ اللهُ لفسَدَتا) _ (انبياء:22)

"اگر در آسمانها و زمين، غير از خدا، معبود ها و خداياني مي بودند، قطعاً آسمان و زمين تباه مي گرديدند".

يعني اگر در آسمانها و زمين معبودها و خداياني غير از خداي يگانه وجود داشتند كه امور جهان را بچرخانند، نظام گيتي به هم مي خورد؛ زيرا وجود دو صاحب قدرت و دو پادشاه در يك مملكت، موجب مي شود كه هر يك دستورات متضاد و مخالف هم صادر كنند و در نتيجه نظام كاينات فاسد و از هم گسيخته گردد. خداوند در اين باره مي فرمايد:

(ماتخذ اللهُ من ولدٍ ما كان معَهُ من اِلهٍ اِذنْ لذَهَبَ كلُّ الهٍ بِما خَلَقَ و لَعَلاَ بعضُهُم علي بعضٍ سُبحانَ اللهِ عمّا يصفون) _ (مؤمنون:91)

"خداوند نه فرزندي براي خود بر گرفته است و نه خدايي با او (انباز) بوده است.

چرا كه اگر خدايي با او مي بود، هر خدايي به آفريدگان خود مي پرداخت و هر يك از خدايان بر ديگري برتري و چيرگي مي جست. خدا والاتر و بالاتر از آن چيزهايي است كه ايشان مي گويند".

آيه، در بر دارنده ي نكات زير مي باشد:

1- خداوند پاك، فرزندي اختيار نكرده است؛ زيرا لازمه فرزند بودن جدا شدن از پدر و مادر و يا به عبارت ديگر مستلزم تركيب جنس مي باشد و اين برخدا محال و غير ممكن مي نمايد. چون فرزند، همواره مشابه و همجنس والدين خود است، حال اينكه خداوند نظير و همانندي ندارد.

2- شايسته نيست، معبود ديگري با خدا همراهي كند؛ زيرا اگر اله و خالق ديگري با او وجود داشت، هر خدايي به اداره ي امور آفريدگان خاص خود مي پرداخت و يكي بر ديگري برتري مي جست. يعني: برخي بر برخي ديگر مي خواست چيره شود، تا بر رقعه ي ملك خود بيفزايد و سايرين را مغلوب خويشتن نمايد و اگر چنين چيزي اتفاق مي افتاد نظام عالم تباه و دگرگون ميشد. اگر با خداوند جهان، خداياني، به زغم مشركان، در گستره ي هستي وجود مي داشت؛ خواستار ايجاد مزاحمت و غلبه بر خداوند جهان مي شدند. خداوند مي فرمايد:

(قُلْ لَوْ كان مَعَهُ آلهةٌ كما يقولون اذاً لابتغوا اِلى ذى الْعَرشِ سبيلاً، سبحانَهُ و تعالى عمّا يقولون علواًّ كبيراً) _(اسراء:43).

"بگو: اگر با خداوند جهان، آنچنان كه مي پنداريد، خداياني بودند، در اين صورت قطعاً در صدد بر مي آمدند كه بر صاحب تخت (جهان) چيره شوند. خداوند از آنچه آنان مي گويند بسيار به دور و خيلي والاتر و بالاتر است".

 

تثليث نوعي عقيده ي بت پرستانه است

اصول عقيده ي مسيحيان بر اساس ثالوث مقدس يا خدايان سه گانه، پدر، پسر و روح القدس، پايه ريزي گرديده و هر كدام مستقل از ديگري اند. با اين وصف معتقدند كه هرسه، اله واحد هستند. يكي از مسيحان مي گويد:

فهو الاله ابن الا له و روحه  فثلاثة هي واحد لم تقسم

او خدا و فرزند و رو خدا است و هر سه يكي اند و تقسيم نپذيرفته اند.

تثليث يا سه گانه پرستي، مختص آيين مسيحيان نمي باشد، در كتاب دايره المعارف قرن بيستم فرانسه، در باره ي ثالوث چنين مي خوانيم: ثالوث، در عقيده ي مسيحيان و برخي آيينهاي ديگر، يعني: اتحاد و همبستگي كامل افراد مشخص و معني، در هيأت الهي واحد. مثلاً مي گويند ثالوث مسيحي و ثالوث هندي.

علامه مرحوم جناب استاد فريد وجدي مي گويد: آري ثنويت در ميان آيينهاي قديمي مصر باستان و در كنار خدايان ملي شان، رواج داشته ولي آن آيينها، امروزه از بين رفته است.

اما ميليونها نفر در كشورهاي هندوستان و چين اكنون آيين ثالوث دارند و اين آيين همچنان در ميان آنها باقي مانده است. برهمنها معتقدند كه: ابتدا خداوند در "برهمن" و سپس در "فيشنو" و بعد د "سيفا" تجسم پيدا نمود و براي هر يك از اين خدايان سه گانه مجسمه ها و پيكره هاي نمادين تراشيدند. بودائيان معتقدند: فيشنو، يكي از الهه هاي سه گانه هنديان، بارها و بارها، خود را در قالب جسم مادي در آورده تا جهان را از شر، فتنه، فساد و گناهان نجات دهد و نهمين بار هم در قالب "بودا" ظاهر شد.

اين عقيده، در واقع نوعي شرك و بت پرستي و بيگانگي از دين خداست.

خداوند پاك و منزه، مثل و مانندي ندارد و از هر نوع مشاهبتي با ديگران پاك و مبرا مي باشد. و مي فرمايد: "ليس كمثله شئ" هيچ چيز نظير و مانند خدا نيست و ذات پاكش مافوق عقل و ادراك انساني است

(لا تدركهُ الابصار و هو يُدرِكُ الابصارَ وهو اللّطيفُ الخبيرُ)_ (انعام:103)

"ديدگان او را نمي بينند و او بينندگان را مي بيند و او دانا و آگاه به دقائق امور است".

ذات مقدس پروردگار مركب و متغير نيست و در مخلوقات ديگر حلول نكرده و با چيزي آميخته گي پيدا ننموده است. مي فرمايد:

(و يعلم ما بين ايدهم و ما خلفهم ولا يحيطون به علماً) (طه:110)

"خدا مي داند آنچه را كه مردمان در پيش دارند و آنچه را كه پشت سر گذاشته اند ولي آنان (از كار و بار و حكمت) آفريدگار آگاهي ندارند".

عقيده ي توحيد و يگانه پرستي، عقيده و بينش تمامي پيامبران خدا، بخصوص حضرت عيسي مسيح (ع) مي باشد. و مسيحياني كه بر خلاف اين عقيده، مطالبي ديگر اظهار داشته اند، هيچ دليل عقلي و يا سند و مدرك ديني و الهي در اختيار ندارند؛ بلكه تنها بر اساس يك سري گمانها و توهمات بي پايه و اساس ناشي از آيينهاي بت پرستان قديم و تحت تأثير آنها، عقايد خود را مطرح مي كنند.

كتاب دايره المعارف قرن بيستم در ذيل كلمه ثالوث چنين مي نويسد:

عقيده ي ثالوث، در زمان نزديك به ظهور نزول انجيل و يا هيچ يك از پيامبران خدا و شاگردان آنها موجود نبوده است؛ بلكه كليساي كاتوليك و مذهب پروتستان كه گرفتار تقليد كور كورانه شدند، گمان مي بردند كه اين عقيده ي نادرست در هر زماني مورد قبول مسيحيان واقع مي گردد و بي خبر از شواهد تاريخي اند كه نشان مي دهد اين عقيده چگونه و از كجا رشد و گسترش پيدا نمود و كليسا چگونه بعد ها خود را در دام آن گرفتار كرد. آري، در انجام مراسم غسل تعميد عادت اين بود كه معمولاً نام پدر، فرزند و روح القدس را بر او مي خواندند. ولي من مصمم كه ثابت كنم، اين سه كلمه داراي معاني و مفاهيمي هستند غير از آنچه كه مسيحيان امروزي از آن مي فهمند. شاگردان و حواريون حضرت عيسي (ع) نزديكترين اشخاص به آن حضرت بودند. شخصيتش را مي شناختند و سخنانش را خوب مي فهميدند و در عين حال هيچ يك چنين ادعاي كاذبي نكرده و از عقيده ي ثالوث و سه گانه پرستي و يا اعتقاد به الوهيت عيسي (ع) كاملاً به دور بودند. يكي از حواريون به نام پطرس، حضرت عيسي را تنها پيامبري ازجانب خدا مي داند كه بر او وحي شده است. ولي پولس با حواريون و شاگردان حضرت عيسي از در مخالفت در آمد و معتقد شد كه: عيسي (ع)، عقل كل، فرزند خدا و نمونه انسان جديد و بلكه مقامي بالاتر و برتر از مقام انسانيت را دارد. و پيش از آفرينش جهان خلق شده است و براي اينكه مردم را از شر و گناه نجات دهد، به قالب جسم در آمد ولي همواره پيرو و تابع الهه ي پدر مي باشد. بعد در كتاب دايره المعارف اضافه مي كند كه: سپس، اعتقاد به انسان بودن حضرت عيسي در آن دوران اوليه و در ميان كليسهاي تازه تأسيس و يهودياني كه تازه نصراني شده بودند، غلبه و رواج داشت. ناصريان، اثبيوتيان و تمام گروههاي مسيحاني كه قبلاً بر دين يهود بودند؛ عقيده دارند كه حضرت عيسي (ع) انسان محض و تأييد شده روح القدس مي باشد و با اين وصف هيچ كس آنها را به الحاد و بيديني متهم نكرده است.

ژويستن مارشير  مي گويد: "در آن زمان مسيحيان مؤمني در كليساها بودند كه عقيده داشتند، حضرت عيسي انسان محض بوده، هر چند مقام و منزلتي بالتر و برتر از انسان برايش قائل مي شدند. و بعداً كه گروههاي از بت پرستان، مسيحي شدند، عقايد و نظريات نوظهوري پيدا كردند كه پيش ازآن سابقه نداشت".

بطلان عقيده ي (تثليث) مانند روز روشن است و با اين حال نمي دانم، اينها چرا اينقدر بر روي عقيده ي باطل خود پا فشاري مي كنند و كوركورانه و بدون دليل منطقي يا سندي تاريخي بر آن تعصب مي ورزند. خداوند مي فرمايد:

(فانها لا تعمي الابصارُ و لكن تعمي القلوبُ التي في الصدور) (حج:46).

"اين چشمها نيستند كه كور مي گردند بلكه اين دلهاي درون سينه ها هستند كه نابينا مي شوند".

(ومَنْ لم يجعل اللهُ له نوراً فماله من نورٍ) _نور:40)

"و كسي كه خدا نوري بهره ي او نكرده باشد او نور ندارد".

در گفتگويي جالب و با مزه چنين مي خوانيم:

شخص مسلماني به كشيشي مسيحي گفت: بعضي از مردم اظهار مي دارند كه سر كرده ي فرشتگان فوت كرده است. كشيش گفت. دروغ است. فرشتگان جاويدانند و نمي ميرند. مسلمان گفت: چطور مگر؟ تو همين حالا در سخنرانيت گفتي كه: اله (مسيح) به صليب كشيده شد و مرد. پس چگونه است كه خدا مي ميرد و فرشتگان جاويد مي مانند؟ كشيش مات و مبهوت شد و لب نتركاند و سكوت اختيار كرد.

يكي از شاعران مسلمان در قصيده اي چنين مي سرايد:

عجباً للمسيح بين النصاري

و الي الله والدا نسبوه

أسلموه الي اليهود وقالوا

انهم بعد قتله صلبوه

فلئن كان ما يقولون حقاً

فاسلوهم فاين كان أبوه

فان كان راضياً بأذاهم

فاشكروهم لاجل ما صنعوه

و اذا كان ساخطاً غير راض

فاعبدوهم لأنهم غلبوه

شگفتا! در ميان نصارا، خدا را پدر عيسي مي دانند.

او را به يهود تسليم كردند و گفتند: يهود پس از كشتن عيسي (ع) او را به صليب كشيدند.

اگر اين گفته ي آنها درست باشد؛ از آنها بپرسيد: پس پدرش چه كاره بود؟

اگر پدرش به اين عمل زيانبار يهوديان راضي بوده پس بايد از يهوديان بخاطر اقدامشان سپاسگزاري كنند.

و اگر پدر (خدا) از اين عمل ناراضي و خشمگين بوده بايد بخاطر غلبه ييهوديان بر خدا (پدر عيسي) آنها را بپرستند.

و بوصيري در قصيده اي چه زيپا در اين باره سروده است:

جاء المسيح من الاله رسولا

فأبي أقل العالمين عقولا

أسمعتم ان الاله لحاجه

يتناول المشروب والمأكولا

و ينام من تعب و يدعو ربه

و يروم من حر الهجير مقيلا

و يمسه الا لم الذي لم يستطع

صرفاً له عنه و لا تحويلا

يا ليت شعري حين مات بزعمهم

من كان بالتدبير عنه كفيلا

زعموا الالاه فدي العبير بنفسه

و اراه كان القاتل المقتولا

أيجوز قول منزه لالهه

سبحان قاتل نفسه فأقولا

اَوَجلُ من جعل اليهود بزعمكم

شوك القتاد لرأسه اكليلا

و معني لحبل صليبه مستسلماً

للموت مكتوف اليدين ذليلا

ضل النصاري في المسيح و أقسموا

لايهتدون الي الرشاد سبيلا

جعلوا الثلاثه واحدا ولو اهتدوا

لم يجعلوا العدد الكثير قليلا

اذا اراد الله فتنه معشر

و أضلهم رأوا القبيح جميلا

مسيح (ع) از طرف خدا به پيامبري برگزيده شد و عقل كمترين مردم او را نپذيرفت.

آيا شنيده ايد كه پرودرگار نيازمند خوردنيها و نوشدني ها باشد؟

كسي كه بر اثر گرسنگي و رنج بخوابد و به درگاه خدا مناجات كند و به خاطر گرماي تابستان به خواب قيلوله پناه ببرد و چگونه خدايي است؟

كس كه اگر دچار دردي شود توانايي دفع آن را از خود نداشته باشند.

كاش مي دانسم وقتي كه مسيح (ع) به گمان آنها بميرد، چه كسي تدبير امور او را بر عهده مي گيرد؟ (جانشينش خواهد بود).

گمان برند كه خدا خودش آن بنده را فديه قرار داد. انگار قاتل و مقتول يكي باشد.

آيا جايز است گفتار كسي كه خدا را از هر عيب منزه مي داند، او را قاتل نفس خود قرار دهيم. پاك است خداوند كه به چنين قولي اعتراف كنيم.

آيا مهمترين پندار يهود، به گمان شما، راجع به قتل عيسي (ع) همان خار بيابان بود كه به صورت تاج بر سرش نهاده شد؟

كسي كه در راستاي ريسمان صليب تسليم شود براي مرگ دست بسته و ذليل گردد.

مسيحيان در باره ي عسي (ع) راه انحراف پيمودند و به تفرقه دچار شدند و راه هدايت و رستگاري را پيش نگرفتند.

خداي واحد را، خدايان سه گانه قرار دادند و اگر بهره اي از عقل و هدايت داشتند، كم را زياد نمي كردند.

وقتي كه خدا اراده كند كه گروهي را با فتنه و آزمايش مواجه سازد و سرگردانشان نمايد، زيباييها را در نظر شان زشت و نا پسند جلوه مي دهد.

صفات ثبوتيه

آنچه گذشت مربوط به صفات سلبيه بود و اينك صفات ثبوتيه كه عبارتند از:

قدرت

خداوند قادر تواناست و از انجام هيچ كاري ناتوان نيست و جهان آفرينش با اين همه عظمت، حكايت از قدرت بيكران او دارد. قدرت بيكران او به گونه اي است كه هر وقت اراده كند، مي تواند تمام موجودات را خلق و يا نابود سازد. اندكي تأمل در آسمانها و زمين، شب و روز، زندگي و مرگ و آنچه كه هر لحظه مي گذرد، ما را متوجه نيرو و قدرت آشكار پروردگار مي نمايد.

خداوند پاك مي فرمايد:

(وَلَقَدْ خلقنا السمواتِ والرضَ و ما بينهما في ستة ايامٍ و ما مسنا مِنْ لُغُوب)_ (ق:38)

"ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ما بين آنهاست، در شش دوره آفريده ايم و هيچگونه درماندگي و خستگي به ما نرسيده است".

مي فرمايد:

(وهو الذي يُحيي و يميتُ وله اختلاف الليل والنهار افلا تعقلون)_ (المؤمنون:80)

"اوست كه زنده مي گرداند و مي ميراند و آمد و شد (پياپي) شب و روز مربوط به اوست آيا نمي فهميد؟".

مي فرمايد:

(ألم ترَ انّ اللهَ يُزجي سحاباً ثم يُؤلفُ بينهُ ثم يجعلُهُ ركاماً فتري الودقً يخرُجُ من خلاله و ينُزلُ من السماء من جبالٍ فيها من بَردٍ فيُصيبُ به من يشاء و يصرفُهُ عمن يشاءُ يكادُ سنابرقِهِ يذهبُ بالابصار يُقلبُ اللهُ الليلَ والنهار انّ في ذلك لعبرة الأولي الّبصار واللهُ خَلَقَ كل دابةٍ من ماءٍ فمنهم مَنْ يمشي علي بطنه و منهم من يمشي علي رجلين و منهم من يمشي علي أربع يخلق اللهُ ما يشاء ان الله علي كل شيءٍ قدير) _(نور:43-45)

"مگر نمي بيني كه خدا ابرها را آهسته (به سوي هم) مي راند، سپس آنها را گرد مي آورد، بعد آنها را متراكم و انباشته مي سازد، آنگاه مي بيني كه باران از لابلاي آنها بيرون مي ريزد و نيز خدا از آسمان، از ابرهاي كوه مانند آن، تگرگهاي بزرگي را فرو مي ريزد و هر كس را بخواهد با آن زيان مي رساند و هر كس را بخواهد از زيان آن بدور مي دارد. درخشش برق ابرها نزديك است چشمها را (خيره و) از ميان بر دارد.

خدا شب و روز را دگرگون مي نمايد. واقعاً در اين عبرت بزرگي براي كساني است كه چشم داشته باشند. خداوند هر جنبنده اي را از آب آفريده است. گروهي از آنها بر شكم خود راه مي روند و گروهي از آنها بر روي دو پا راه مي روند و دسته اي بر روي چهار پا راه مي روند. خدا هر چه را بخواهد مي آفريند. قطعاً او بر هر چيزي توانا است".

اراده

خدا مريد است: يعني شئ ممكن را به برخي ويژگيهايي كه شايسته اوست، متصف مي كند. مثلاً او را كوتاه يا بلند، زشت يا زيبا، دانا يا نادان، در اين جا يا جاهاي ديگر قرار مي دهد و خداوند پاك و منزه، هر طور كه خواست و اراده و مشيتش اقتضا كند، در جهان هستي دخل و تصرف مي نمايد.

(انما قَوْلُنا لشيءٍ اذا اَردناه اَنْ نقولَ لَهُ كُنْ فيكون) _ (نحل:40)

"ما هر گاه چيزي را بخواهيم (پديد بياوريم) كافي است كه (خطاب) بدان بگوييم: باش، پس فوراً مي شود...".

(وربك يخلقُ ما يَشاءُ و يختارُ ماكان لهم الخيرةُ سبحانَ اللهِ و تعالى عما يُشرِكون) _ (قصص:68)

"پروردگار تو هر چه را بخواهد مي آفريند، و هركس را بخواهد بر مي گزيند و مردمان حق انتخاب و اختيار را ندارند. خداوند بسي منزه تر و بالاتر از آن است كه چيزي را انباز او كنند".

(قل اللهم مالك المُلك تْتى الملكَ مَنْ تشاءُ و تنزعُ المكَ ممَّنْ تشاءُ و تعزُّ مَنْ تشاءُ و تُذِلُّ مَنْ تشاءُ بيدِكَ الخيرُ انكَ علي كلِّ شيءٍ قديرُ)_ (آل عمران:26).

"بگو: پروردگارا!اي همه چيز ازآن تو! تو هر كه را بخواهي حكومت و دارايي مي بخشي و از هر كه بخواهي حكومت و دارايي را باز پس مي گيري و هر كس را بخواهي عزت و قدرت مي دهي و هر كس را بخواهي خوار مي داري، خوبي در دست تو است و بيگمان تو بر همه چيز توانايي".

(لله مُلكُ السمواتِ والارضِ يخلُقُ ما يشاءُ يهبُ لِمَنْ يشاءُ اناثاً و يَهَبُ لمن يشاء الذكورا و يزوجُهُم ذُكراناٍ و اناثاً و يجعلُ مَنْ يشاءُ عقيماً انهُ عليم قدير) _(شوري:49-50)

"مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن خداست. هرچه را بخواهد مي آفريند.

به هر كس كه بخواهد دختراني مي بخشد و به هر كس كه بخواهد پسراني عطا مي كند و يا اينكه هم پسران ميدهد و هم دختران و خدا هر كه را بخواهد نازا مي كند. پس او آگاه و تواناست".

(يُريد اللهُ ليُطهركم و ليتم نعمتَهُ عليكم لعلكم تشكرون) _(مائده:6)

"خداوند مي خواهد شما را پاكيزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نمايد. شايد شكر او را بجاي آوريد".

(يُريدُ اللهُ لِيبيِّنُ لكم و يهديكم سُنَنَ الذينَ من قبليكم و يتوبَ عليكم و اللهُ عليمُ حكيمُ، واللهُ يُريدُ أنْ يتُوبَ عليكم و يُريدُ الذن يتبعُونَ الشهواتِ اَنْ تميلوا ميلاً عظيماً) _(نساء:26-27)

"خداوند مي خواهد برايتان روشن كند و شما را به راه كساني رهنمود كند كه پيش از شما بوده اند و توبه ي شما را بپذيرد و خداوند آگاه و حكيم است".

علم

خداوند به هر چيزي داناست و علم ودانش او بر تمام اشياء، خواه گذشته و حال و آينده، احاطه دارد. خدا عالم مطلق است و جهل و نسيان در او راه ندارد. و علم و دانشش مقيد به زمان و مكان نيست. و بر تمام جزئيات و كليات امور آگاه است و جهان هستي توأم با ترتيب و نظم خاص آنها، گواه و دليل قاطع و روشني بر گستردگي علم و دانش بي پايان او مي باشد.

(الم ترَ انَّ اللهَ يعلَمُ ما في المسواتِ و مافي الارض، ما يكونُ من نجوي ثلاثة الا هُوَ رابعُهم و لا خمسه الا هو سادسُهُم و لا أدْني مِنْ ذلك ولا اكثر الا هو معهم اينما كانوا ثم ينبئُهُم بما عَمِلوا يَومَ القيامة ان اله بكلِ شيءٍ عليم) _ (مجادله:7)

"مگر نديده اي كه خداوند مي داند چيزي را كه در آسمانها و زمين است؟ هيچ سه نفري نيست كه با همدگر رازگويي كنند؛ مگر اينكه خدا چهارمين ايشان است و نه پنج نفري مگر اينكه او ششمين ايشان است، و نه كمتر از اين و نه بيشتر از اين، مگر اينكه خدا با ايشان است در هر كجا كه باشند. بعداً خدا در روز قيامت آنان را از كارهايي كه كرده اند آگاه مي سازد. چرا كه خدا از هر چيزي با خبر و آگاه است".

(وعندهُ مفاتيحُ الغيب لا يعلمُها الا هُوَ وهو يعلَمُ ما في البر والبحر و ما تسقُط من ورقة الا يَعْلمُهَا ولا حبةٍ في ظُلُماتِ الارضِ ولا رطبٍ ولا يابسٍ الا في كتابٍ مُبين) _(انعام:59)

"گنجينه هاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او ازآنها آگاه نيست و خداوند از آنچه در خشكي و دريا است آگاه است. و هيچ برگي فرو نمي افتد مگراينكه از آن خبردار است و هيچ دانه اي در تاريكيهاي زمين و هيچ چيز تر و يا خشكي نيست كه فرو افتد، مگر اينكه در لوح محفوظ ضبط و ثبت است".

(وما تكونُ في شأنٍ وما تتلُو مِنْهُ من قرآنٍ ولا تعلمونَ من عملٍ الا كنا عليكم شُهُوداَ اذ تفيضونَ فيه وما يعذُبُ عَنْ ربكَ مَنْ مثقالِ ذرّةٍ في الارض ولا في السماء ولا اصغر من ذلك ولا اكبَرَ الا في كتاب مبين) _(يونس:61)

"(اي پيامبر) تو به هيچ كاري نمي پردازي و چيزي از قرآن نمي خواني و هيچ كاري نمي كنيد، مگر اينكه ما ناظر بر شما هستيم، در همان حال كه شما بدان دست مي يازيد و سرگرم انجام آن مي باشيد. و هيچ چيز در زمين و آسمان از پروردگار تو پنهان نمي ماند چه ذره اي باشد و چه كوچكتر و چه بزرگتر از آن. (همه اينها) در كتاب واضح و روشني ثبت و ضبط مي گردد".

حيات

خداوند زنده است. حيات، صفتي است كه دارنده ي آن بايد متصف به صفاتي چون: اراده، قدرت، علم، شنوايي و بينايي باشد. خداي فاقد حيات، دارنده ي چنين صفاتي نخواهد بود. صفت حيات براي خداوند مطلق بوده و كاملتر از آن را نمي توان تصور نمود و هيچ كس حقيقت اصلي و راز واقعي آن را، همچون ساير صفات او، نمي داند. خداوند زنده ي جاويد است و عدم و نيستي و فنا در او راه ندارد و آفرينش هستي جز به وسيله ي خداي زنده ي جاويد، غير ممكن خواهد بود.

(وتوكلْ علي الحي الذي لايموت) _ (فرقان_58)

"و بر خداي زنده اي كه هرگز نمي ميرد، توكل كن".

(وهو الحي لا اله الا هُوَ فاعْبُدوهُ مخلصين له الدين الحمدُ لله رب العالمين)_ (غافر:65)

"زنده ي جاويد است. جز او خداي وجود ندارد. پس او را به فرياد خوانيد و عبادت را خاص او بدانيد. سپاس و ستايش الله را سزاست كه پروردگار جهانيان است".

(وعنتِ الوجوهُ للحيّ القيّوم) _ (طه:111)

"در آن روز همه" چهره ها در برابر خداوند باقي و جاويدان، و گرداننده و نگهبان جهان خضوع و خشوع مي كنند".

كلام

خداوند متكلم است و كلامش از جنس كلمات و توليد صدا نمي باشد و خدا اين صفت را براي خود در قرآن ثابت كرده و با حضرت موسي سخن گفته است:.

(و كلّم اللهُ موسي تكليما) _ (نساء:164)

"خداوند حقيقتاً با موسي سخن گفت".

و فرمود:

(ولما جاء موسي لميقاتنا و كلمهُ ربُّهُ)_ (اعراف:143)

"هنگامي كه موسي به ميعاد گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت".

و با پيامبران نيز سخن گفته است:

(وما كان لبشرٍ اَنْ يُكلِّمُهُ اللهُ الا وحياً) _(شوري:51).

"هيچ انساني را نسزد كه خدا با او سخن بگويد مگر از طريق وحي".

سخنان خداوند نا محدود و غير قابل شمارش مي باشد.

(قل لو كان البحرُ مداداً لِكلمات ربي لَنفِد البحرُ قبلَ اَنْ تنفَد كلماتُ ربي و لوجئنا بمثله مَدداً) _(كهف:109)

"بگو اگر دريا براي (نگارش شماره و صفات و ويژگيهاي) موجودات پروردگارم جوهر شود، دريا پايان مي گيرد پيش از آنكه موجودات پروردگارم پايان پذيرد. هر چند هم همسان آن دريا را به عنوان كمك بدان بيفزائيم".

(ولو ان ما في الأرضِ منْ شجرة اقلامٌ والبحرُ يمدُّهُ من بعدِهِ سبعةُ اَبحُرٍ مانَفِدَتُ كلمات اللهِ)_ (لقمان:27)

"اگر همه ي درختاني كه روي زمين هستند قلم شوند، و دريا (براي آن مركب گردد) و هفت دريا كمك اين دريا شود مخلوقات خدا پايان نمي گيرد، خداوند عزيز و حكيم است".

ما، به اين صفت (تكلم) كه خداوند براي خود ثابت نموده است، ايمان داريم و در مورد كم و كيف و چگونگي آن نمي پرسيم، چون مانند ساير صفات حضرتش، شناختن حقيقت آن غر ممكن مي باشد.

سميع و بصير

خداوند سميع (شنوا) و بصير (بينا) است. خدا هر نجوايي را مي شنود؛ حتي صداي پاي مورچه سياهي را كه در دل شب بر روي صخره ي سنگ حركت مي كند؛ بدون اينكه سر و صدا و نيايش آنها را با همديگر اشتباه گرفته يا تحت تأثير ضجه و ناله ي كسي قرا گيرد و يا مشغوليت فكري پيدا كند اما شندين او مثل نشدين ما با لاله ي گوش و دستگاه اعصاب و شنوايي صورت نمي پذيرد.

زني نزد رسول خدا از همسرش شكايت نمود و با او (ص) به جر و بحث و گفتگو پرداخت. خداوند پاك و منزه اين آيه را نازل فرمود:

(قد سَمِعَ اللهُ قولَ التي تجادِلُك في زوجها و تشتكي الي اللهَ واللهُ يسمعُ تَحَاوُركما ان اللهَ سميعٌ بصيرٌ)_ (مجادله:1)

"خداوند گفتار آن زن را مي پذيرد كه در باره ي شوهرش با تو بحث و مجادله مي كند وبه خدا شكايت مي برد. خدا قطعاً گفتگو شما دو نفر را مي شنود چرا كه خدا شنوا و بينا است".

همانطور كه خدا مي شنود، هر چيزي را مي بيند و اين ديدن، مانند ديگران، با چشم و دستگاه بينايي صورت نمي پذيرد؛ بلكه بيناييش فراگير، همه جانبه و شامل تمام مدركات مي گردد.

خداوند حضرت موسي (ع) و هارون را به سوي فرعون فرستاد و به آنها فرمود:

(اذهاب الي فرعونَ انّهُ ذقي فقولا لهُ قولاً ليناً لعلهُ يَتَذكّر او يخشي. قالا: ربناً اننا تخافُ اَنْ يُفرطَ علينا أوْ اَنْ يطغ، قال لا تخافا انني معكما أسمعُ و أري)_ (طه:43-46)

"به سوي فرعون برويد كه سركشي كرده است. سپس به نرمي با او سخن بگوييد، شايد ياد كند و بهراسد. گفتند: پروردگارا! ما مي ترسيم كه او برما پيش دستي كند و يا طغيانگري آغازد. فرمود: نترسيد، من با شما هستم و مي شنوم و مي بينم".

(يعلمُ خائنةُ الأعينِ وما تُخفي الصدور. واللهُ يقضي بالحق والذين يدعون مِنْ دونِهِ لا يقضون بشيءٍ ان الله هو السيمع البصير) ( )

"خداوند از دزدانه نگاه كردن چشمها و از رازي كه سينه ها در خود پنهان مي دارند، آگاه است خداوند به حق وعدل داوري مي كند و كساني راكه بجاي او به فرياد مي خوانند كمترين داوري از دستشان ساخته نيست. تنها خداوند شنوا و بينا است".

صفات ذات و صفات افعال

صفات خداوند دو دسته اند: 1- صفات ذاتي كه از جمله ي صفات ثبوتيه يا معاني اند. و شامل صفاتي چون: حيات، علم، قدرت، اراده، شنوا، بينا و كلام مي گردند.

2- صفات افعال مانند: صفت خلق و رزق. خالق و رازق كسي است كه عمل آفرينش و روزي دهي را انجام دهد و تمام دانشمندان اسلامي متفقند بر اينكه: صفات افعال چيزي غير از ذات و زايد بر آن مي باشد. اما در باره ي ذاتي و چگونگي اتصاف آن به ذات الهي اختلاف نظر دارند. كه آيا اين صفات عين ذات الهي اند؛ يعني خداوند ذاتاً زنده و عالم و... است يا ان صفات زائد بر ذات اند؟ به اين معني كه خدا عالم است به سبب علم، زنده است به سبب حيات، قادر است به سبب قدرت و مريد است به سبب اراده و شنوا است به سبب سمع و بيناست به سبب چشم و متكلم است به سبب كلام.

من با توجه به نظر دانشمندان و پيشوايان ديني اظهار مي دارم كه: چنين موضوعاتي در اسلام عارضي و از بدعتهاي غير مترقبه ي عقيدتي و از منكراتي است كه بايد مسلمانان دامن عقيده و فكر خود را از آن پاك گردانند؛ زيرا ذات پاك پروردگار، بالاتر و برتر از آن است كه شامل چنين چيزهايي گردد.

اين نوع طرز تفكر براي ما ممنوع است و خداوند ما را بدان مكلف ننموده؛ زيرا بيرون از دايره ي عقل محدود ما مي باشد و ذات پروردگار مافوق ادراك و انديشه ها است.

(لا تدركُهُ الابصارُ وهو يدركُ الأبصار وهو اللطيفُ الخبير)

(ليس كمثله شيءُ وهو سميع البصير)

(يعلم ما بين اديهم و ماخلفهم و لا يحيطون به علماً)

وحديث: (تكفروا في خلق الله، لا تفكروا في الله فانكم لن تقدروه قدره) كه ترجمه آنها از پيش گذشت.

آنچه كه ما ملزم به دانستنش هستيم اين است كه بدانيم خداوند موجود است و داراي نامهاي نيكو و صفات عالي و كمال مطلق مي باشد و بس. و به همين موارد اكتفا و از بحث و جدال درباره ي آنها دوري كنيم؛ زيرا دانستن و نداستن آنها براي ما يكسان است بدين معني كه دانستنش سود آور و ندانستنش زيان آور نمي باشد.

صفات خدا راهنماي هدايت

بر ما لازم است كه بر راه و روش هدايت آنها پيش برويم نور هدايت را از آنها اقتباس كرده و به عنوان غايت، هدف و نمونه هاي عالي از آنها بهره ببريم تا به بالا ترين درجه تكامل روحي و عزت نفس ارتقا پيدا كنيم.

حجه الاسلام امام محمد غزالي طوسي (خدايش رحمت كناد) كتاب (المقصد الأسني) را تأليف نمود و در آن به شرح اسماء و نامهاي نيكوي خدا پرداخت و ميزان بهره گيري مؤمن را از آنها بيان نمود براي اطلاع بيشتر به آن كتاب مراجعه شود. ما از كتاب "دين و برنامه ي اسلامي" موارد زير را اقتباس نموديم:

خداوند، پروردگار جهانيان (رب العالمين): بر مؤمن واجب است به اين نمونه عالي اقتدا كند و خود و خانواده و خويشانش را نيكو تربيت نمايد و مطابق آنچه كه به خير و صلاح و رستگاري اش است عمل كند.

بخشاينده (رحمان): نعمت را بر بندگانش گسترانيد، و مهرو شفقتش را بر آنها آشكار فرمود بي آنكه عملي انجام دهند كه متسحق آن گردند. چه خوب است انسان به اين صفت الهي اقتدا نمايد و با تمام همجنسان خود مهربان و دلسوز باشد. هر كار نيكي را بخاطر رضاي خدا انجام دهد و نسبت به سود و زيان احتمالي آن توجه و اعتنايي نكند.

داراي مهر هميشگي (رحيم): پاداش و جزاي اعمال انسان را مي دهد و اين صفت نيز نمونه ي عالي است بر اينكه انسان بايد نيكي را با نيكي مقابله به مثل كند.

خداوند مالك روز سزا و جزاست (مالك يوم الدين): اعمال را محاسبه مي كند. بدون ميل به انتقام، بلكه از روي تسامح و آسانگيري، گناهكاران و جنايتكاران را مجازات مي كند. همانطور كه مربي يا پدر دلسوزي نسبت به كار دانش آموزش يا فرزند خود عكس العمل نشان مي دهد. و اين نمونه عالي ديگري براي هر انساني است تا بداند كه در برخورد با مردم بايد روحيه تسامح و گذشت را دارا باشد.

اين صفات چهار گانه از بارزترين صفات عالي خداوند و نمونه هاي برتر اند، هر چه در باره ي اينها صادق باشد در باره ي ديگر صفات الهي نيز صادق است.

صفات محبت و رحمت عبارتند از: رئوف، ودود، تواب، عفو، شكور، سلام، مؤمن، البار، رفيع الدرجات، رزاق، وهاب و واسع. اينها صفاتي اند كه بر انسان واجب است به آنها اقتدا نوده و مانند چراغي روشن در مسير هدايت خود قرار دهد و از آنها به خوبي بهره ببرد.

صفات علم عبارتند از: عليم، حكيم، سميع، بصير، شهيد، رقيب، باطن. انسان بايد از اين صفات پيروي كرده، و بر علم و دانش خود بيفزايد. چون خداوند او را به عنوان نماينده ي خود در زمين انتخاب نموده است. در اين باره مي فرمايد:

(و اذْ قالَ ربُّكَ للْمَلائِكةِ اِنّي جاعِلٌ في الارضِ خليفة) _(بقره:30)

"زماني (را ياد آوري كن) كه پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمين جانشيني مي آفرينم".

- اور ا از ساير موجودات متمايز ساخت و علم همه ي اسماء را به او آموخت مي فرمايد:

(علّم آدَمَ الاسماء كُلَّها)_ (بقره:31)

"سپس به آدم همة نامها را آموخت".

آن طور كه حكمت خداوندي است؛ پيامبراني را براي مردم فرستاد تا حكمت و دانش را به آنها بياموزد.

(كما ارسلنا فيكم رسولاً منكم يتلو عليكم آياتِنا و يزكّيكُم و يعُلِّمُكُم الكتابَ والْحكمة)_ (بقره:151).

"و همانطور پيامبري را از خودتان در ميانتان برانگيختم كه آيات ما را بر شما فرو مي خواند و شما را پاكيزه مي دارد و به شما كتاب (قرآن) و حكمت (اسرار و منافع احكام) را مي آموزد".

فرمود:

(لَقدْ مَنَّ اللهُ علي المؤمنينَ اِذ بَعَثَ فيهم رسولاً مِنْ اَنفُسهم يتلو عليهم آياتِهِ و يُزكيهم و يُعلِّمُهُم الكتابَ والحكمة)_ (آل عمران:164)

"يقينا خداوند بر مؤمنان (صدر اسلام) منت نهاد و تفضل كرد بدانگاه كه در ميانشان پيغمبري از جنس خود شان برانگيخت. (پيامبري كه) بر آنان آيات او را مي خواند و ايشان را پاكيزه مي داشت و بديشان كتاب و حكمت مي آموخت".

و نيز مي فرمايد:

(هو الذي بَعَثَ في الدميينَ رسولاً مَنهم يَتلُو عليهم آياتِهِ ويزكيهم و يعلمُهم الكتاب والحكمة)_ (جمعه:2)

"خدا كسي است كه از ميان درس نخوانده ها، پيغمبري را برانگيخته و به سويشان گسيل داشته است، تا آيات خدا را برا ايشان بخواند و آنان را پاك بگرداند. او بديشان كتاب (قرآن) و شريعت (يزدان) را مي آموزد".

خداوند به مقتضاي صفات قدرت و تدبير و برنامه ريزي اش، به فرشتگان دستور فرمود تا به انسان سجده كنند و آسمان و زمين را به تسخير او در آورد. تا آنها را به خدمت گرفته و از منافع آنها به سود خود بهره ببرد. پس بر انسان واجب است كه آنها را به عنوان نمونه هاي عالي و سر مشق زندگي برگزيند تا شايستگي مقام خلافت و جانشيني الهي را در زمين به دست آورد. منظور ما اين نيست كه انسان با سرمشق گرفتن از صفات عالي الهي حتماً امكان دست يابي به درجه كمال و پيشرفت را پيدا مي كند؛ بلكه، منظور ما اين است كه انسان بايد، اين صفات را جلودار و راهنماي زندگي خود قرار دهد و با آن زندگي پاك و مباركي داشته باشد.

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 16:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

مقاله در مورد بهداشت روانی

بازديد: 1163

بهداشت روانی

 

 موضوع مقاله :بهداشت روانی

 چكيده

هدف اصلي بهداشت رواني، پيش گيري از وقوع ناراحتي‌ها و اختلالهاي جزئي رفتار است و ارتقاي سلامت، بهترين شكل بهداشت رواني است. در اين زمينه لازم است جامعه از طريق آموزشهاي رسمي و غير رسمي از ابتلاي جمعيت سالم به بيماري‌هاي رواني جلوگيري ‌كند و افراد را عليه بيماريها واكسينه كند، زيرا علاج واقع، قبل از وقوع بايد گردد.

والدين به عنوان اولين معلم كودكان وظيفه خطيري نسبت به انسان سازي و حفاظت از بهداشت رواني و شخصيت فرزندان دارند. والدين ابتدا بايد نيازهاي اساسي فرزندان از جمله بازي، احترام، مسؤوليت و پذيرش در گروه را مورد توجه قرار دهند و زمينه را براي تأمين هر يك از آنها فراهم سازند. پدر و مادر بايد جو خانه خود را اصلاح و بهبود بخشند، يعني حالت گرم پذيرا بر خانه خود حاكم كنند، زيرا ايجاد جوّي از ترس، تهديد، اضطراب و فشار رواني بر سلامت رواني كودكان آسيب وارد مي‌كند. والدين بايد سعي كنند در خانواده محيطي حاكي از صلح، صفا و صميميت را بوجود آورند، زيرا اگر فرزندان قبول داشته باشند كه خانواده آنها را مي‌پذيرد، احساس ارزش و احترام مي‌كنند. در يك كلام، والدين بايد الگوي نمونه عملي در مسايل عقيدتي، اجتماعي ، ديني و مذهبي باشند.

براي دستيابي به بهترين شكل بهداشت رواني، افراد بايد شكست‌هاي خود را بپذيرند، انعطاف پذير باشند، در زندگي هدف داشته باشند، خود كار آمدي و خود گرداني لازم را براي افزايش اعتماد به نفس و احساس كفايت و پختگي داشته باشند. به هيمن منطور و براي كمك به بهداشت رواني بايد زمينه‌هاي آسيب پذيري خود را دريابيم، زمان (استفاده بهينه از اوقات) خود را مديريت كنم، نه خود كم بين باشيم و نه خود بزرگ بين، با انجام به موقع كارها از احساس درماندگي جلوگيري كنيم و با ديگران روابط صميمانه برقرار كنيم.

 

مقدمه

روان شناسي علم مطالعه رفتار آدمي است. بيشتر توجه روان شناسان، امروزه صرف يافتن راههاي مناسب براي حل مشكلات رواني است كه انسانها در برخورد با مسائل روزمره و عملي با آن روبرو هستند. كمتر كسي در برابر بيماريهاي رواني مصونيت دارد. البته دانستن اين كه هر كسي ممكن است گرفتار ناراحتي رواني شود، خود به خود كافي نيست، زيرا بهداشت رواني تنها به تشريح علل اختلالات رواني منحصر نيست، بلكه هدف اصلي آن پيشگيري از وقوع ناراحتي‌ها است.

وجود افراد سالم، از شرايط مهم و اساسي براي رشد يك جامعه است. جامعه‌اي كه به سلامت جسم و روان اعضاي خود توجه مي‌كند، ضمن عدم صرف هزينه‌هاي سرسام آور درماني، انسانهايي سالم نيز پرورش مي‌دهد كه اين خود ضامن رشد فردي و اجتماعي آن جامعه است.

 

معني و مفهوم بهداشت رواني[1]

اگر بهترين دفاع، تهاجم خوب است، بنابراين ارتقاي سلامت نيز بهترين شكل بهداشت رواني به شمار مي‌ايد. سازمان جهاني بهداشت، بهداشت رواني را چنين تعريف مي‌كند «فرايند تواناسازي مردم براي بهبود افزايش تسلط بر سلامتشان». ديگر متخصصان بهداشت، بهداشت رواني را به اين صورت تعريف كرده‌اند: «علم و هنر كمك به مردم براي تغيير شيوه زندگيشان به منظور رسيدن به كمال مطلوب سلامتي».

عنصر اساسي در هر تعريفي كه از بهداشت رواني ارائه مي‌شود، مفهوم پيش گيري است. پيش‌گيري را مي‌توان از دو ديدگاه بررسي كرد: ديدگاه موقعيت مدار و ديدگاه فرد مدار. در ديدگاه پيش‌گيري موقعيت مدار، تلاش متخصصان بهداشت و سلامت رواني متوجه كاهش علل محيطي و موقعيتي رفتار غيرعادي است؛ و در ديدگاه پيش‌گيري فردمدار، بر توانايي‌هاي فرد در مقابله با شرايطي كه امكان دارد به رفتار ناسازگار منجر گردد تأكيد مي‌شود.

پيش گيري را چه با ديدگاه موقعيت مدار و چه با ديدگاه فرد مدار، مي‌توان در سه سطح انجام داد: پيش‌گيري اوليه، پيش‌گيري ثانويه و پيش‌گيري ثالث.

الف) پيش‌گيري اوليه : در پيش گيري اوليه كاهش موارد جديد اختلال رواني در يك جامعه مورد توجه قرار دارد. هدف اين پيش‌گيري جلوگيري از ابتلاي جمعيت سالم و عادي به اختلال رواني است. مثلاً اگر معلوم شود كه بسياري از اختلالهاي رواني ناشي از فشار رواني و ناكامي‌هاي فرد در زندگي اجتماعي است، جامعه مي‌تواند با دادن آگاهي و آموزش، ساير افراد را در مقابل استرس و فشارهاي روزمره مقاوم نمايد. امروزه از طريق آموزش‌هاي رسمي (مدارش و دانشگاهها) و يا از طريق آموزش غيررسمي (رسانه‌هاي جمعي= راديو و تلويزيون، روزنامه‌ها و مجلات) توانسته‌اند ميزان ابتلا به اختلالات رواني را كاهش دهند.

ب) پيش‌گيري ثانويه: در پيش گيري ثانويه، هدف اوليه درمان كامل يك اختلال است ولي هدف ثانويه مي‌تواند كنترل بيماري باشد. در اين پيش‌گيري، درمان بر روي جمعيت مبتلا متمركز مي‌شود. بطور مثال يكي از اختلال‌ها ، اختلال افسردگي است و در آن با كمك به بيمار براي غلبه به بيماري، در وهله اول از گسترش هرچه بيش‌تر بيماري او جلوگيري كرده و در مرحله بعد، با اتخاذ شيوه‌هاي درماني مناسب، سعي مي‌شود كه بيمار به وضعيت مناسب‌تر و متقاعدتري دست يابد تا بتواند با محيط خود سازگار شود.

ج) پيش گيري ثالث: هدف اين پيش‌گيري كاهش آسيب‌هايي است كه در نتيجه اختلال حاصل شده است. بر اساس اين پيش‌گيري از طريق توان بخشي و حمايت‌هاي اجتماعي مي‌توان ميزان آسيب را به حداقل رساند، هر چند كه ممكن است هيچ گاه بهبودي كامل حاصل نشود.

براي مثال، پس از مرگ يكي از نزديكان، فشار رواني بر نزديكان ايجاد مي‌شود كه امكان جلوگيري از آن وجود ندارد. مشاوره يا گروه درماني بعد از اين گونه حوادث ممكن است حمايت‌هاي اجتماعي مناسبي را فراهم سازد كه آسيب پذيري فرد را در برابر فشار رواني كاهش مي‌دهد.

 

ضرورت بهداشت رواني

سلامتي يك امر اساسي و مهم در زندگي انسان است. بر اساس آمارهاي موجود نيمي از مرگ و ميرها در نتيجه رفتارها و روش‌هاي غلط زندگي است. در قرون گذشته انسان‌ها بيش‌تر به خاطر بيماري‌هاي ميكروبي و عدم بهداشت جسماني و يا حوادث طبيعي مي‌مردند ولي امروزه مرگ‌ها اغلب در نتيجه روش‌هاي غلط زندگي است. مثال‌هايي آشنا در اين مورد شامل بيماري سرطان ريه به خاطر استفاده از سيگار، مرگ‌هاي ناشي از استفاده از غذاهاي نامناسب و يا عدم فعاليتهاي جسماني، بيماريهاي ناشي از تماس با مواد سمي و شيميايي، هم چنين آتش‌سوزي، تصادفات رانندگي و ... مي‌باشد.

بررسي و مطالعه انجام يافته در شهر تهران در سال 1378 نشان مي‌دهد كه بيماريهاي دستگاه گردش خون، سرطان و ساير تومورها، سوانح ، مسموميت‌ها و خودكشي‌ها، عوارض حاملگي زايمان نفاسي، حالات بد تعريف شده، بيماريهاي عفوني و انگلي ، بيماريهاي دستگاه تنفسي و دستگاه گوارشي به ترتيب بيشترين علت مرگ و مير بوده است.[2]

خانواده نقش مهمي در تأمين بهداشت رواني افراد دارد. در ذيل نقش خانواده از سه جنبه بررسي مي‌شود:

الف) نقش خانواده در سلامت رواني: پايه‌هاي رشد رواني اجتماعي كودكان ، احساس ايمني و ارضاي عاطفي آنان در سالهاي اوليه كودكي پي ريزي مي‌گردد، زيرا تفاهم، سازگاري و محبت موجود در محيط خانواده‌، در تقويت حس اعتماد به نفس و پرورش نيروي سازنده در كودكان و نوجوانان بسيار حائز اهميت است.

در يك خانواده عادي، والدين ضمن همبستگي و احترام متقابل نسبت به يكديگر در برخورد با فرزندان ، روش هماهنگ و يكسان را در پيش مي‌گيرند و در نتيجه، فرزندان احساس مي‌كنند كه رابطه والدين، صميمي است، زيرا كودك و نوجوان بايد والدين خود را منبع شادي، امنيت عاطفي، ارضاي خاطر جسمي و رواني دانسته و آنان را پناهگاه خويش بدانند.

بي‌توجهي والدين به سالم سازي محيط رواني اجتماعي و فقدان روابط مناسب در بيشتر موارد، كودكان و نوجوانان را با كمبودهاي عاطفي مواجه مي‌سازد. لذا ريشه رفتارهاي نابهنجار كودكان و نوجوانان، انحرافات و بزهكاريها را بايد در سنين اوليه كودكي و در ميان خانواده جستجو كرد، به همين دليل براي شناخت علت ناسازگاريهاي كودكان و نوجوانان و پيدايش اختلالهاي رفتاري، بيش از هر چيز آگاهي از وضعيت خانواده آنان ضرورت دارد.

به طور كلي اصولي كه بايد پدر و مادر، به عنوان والدين كودك و نوجوان، هميشه در نظر داشته باشند، عبارتند از: هماهنگي در انضباط و تربيت كودكان و نوجوانان، يگانگي در انتظار و توقع از آنان با توجه به تفاوتهاي فردي و محدوديتهاي موجود و جلوگيري از وقوع مسائلي كه موجب ايجاد هيجان ناخوشايند در كودك و نوجوان مي‌گردد.[3]

ب) نقش خانواده در پيش‌گيري از پيدايش اختلالات جسمي و رواني در كودكان: توجه والدين، بخصوص مادران به نكات و دستورالعملهاي زير مي‌تواند در حفظ سلامتي آنان و سلامت جسمي و رواني در كودكان آنها كاملاً مؤثر واقع گردد.[4]

1- مراجعه به پزشك به طور منظم، در تمام دوران بارداري و انجام آزمايشهاي پزشكي، كمك بزرگي در پيش‌بيني ضايعات احتمالي مي‌كند.

2- مادران بايد در جلوگيري از بيماريهاي مسري بويژه سرخجه در سه ماهه اوليه دوران بارداري بسيار بكوشند. همچنين ابتلاء والدين به بيماري سيفليس در كودك نارساييهاي هوش ايجاد مي‌كند.

3- اعتياد والدين به مشروبات الكلي از عوامل موثر در عقب ماندگي ذهني است. بخصوص مادران بايد از استعمال مواد مخدر و دخانيات خودداري كنند.

4- مسموميتهاي دوران بارداري و وارد شدن ضربه بر شكم مادر، به خصوص در ماههاي آخر بارداري موجب عقب ماندگي ذهني مي‌گردد.

5- با توجه به زيانهاي جبران ناپذير اشعه ايكس و راديواكتيو، مادران بايد از انجام آزمايشهاي راديولوژي به ويژه در ماههاي اوليه بارداري خودداري كنند (مگر در صورت نياز مبرم و تحت نظر پزشك).

6- مادران با رژيم غذايي مناسب و كافي مي‌توانند از ايجاد ناهنجارها جلوگيري كنند، زيرا سوء تغذيه و كمبود ويتامينهاي ضروري ممكن است موجب ايجاد عقب ماندگي ذهني گردد.

7- مادران در تأمين بهداشت جسم و روان بكوشند و حتي الامكان اضطراب و پريشاني به خود راه ندهند، زيرا اضطرابها و هيجانات ناگهاني و مستمر در دوران بارداري، موجب ايجاد تغييرات در غدد داخلي مي‌شود و باعث عقب ماندگي و ركود ذهني در كودك مي‌گردد.

8- پدران نيز مسئووليت ايجاد تسهيلات لازم، به خصوص فراهم كردن آرامش رواني و عاطفي مادر را به عهده دارند.

9- مراجعه به مراكز مشاوره ژنتيكي براي افرادي كه مي‌خواهند ازدواج كنند بويژه در موارد ازدواج خويشاوندي و يا بالا بودن سن مادر و خانواده‌هايي كه داراي يك فرزند عقب مانده يا معلول هستند از ضروريات است.

ج) نقش خانواده در آگاهي دادن به جوانان در زمينه ازدواج : از مهمترين انتخاب‌هاي دوره جواني، انتخاب همسر است، در مكتب اسلام به ازدواج و انتخاب همسر، بسيار اهميت داده شده است. ازدواج و تشكيل خانواده از نظر بهداشت رواني اهميت فراوان دارد. خانواده‌ها بايد به فرزندان خود تفهيم كنند كه ازدواجي موفق و پايدار است كه زن و مرد هر دو موقعيت خود را درك كنند و درصدد تطبيق شرايط خود با نيازهاي خانواده و مخصوصاً كودكان برآيند. يكي از علل عمده اختلالات رواني در كودكان و نوجوانان، گسسته شدن روابط خانوادگي يا اختلافات شديد بين اعضاي خانواده است. شكي نيست كه در ازدواج، سازش دائمي و صبر و گذشت فراوان لازم است.

مهم‌ترين عوامل توافق در ازدواج عبارتند از[5] : 1- رشد عاطفي و فكري 2- تشابه مذهبي 3- تشابه علايق ، انتظارات و طرز تفكر 4- تشابه تحصيلي و طبقاتي.

 

مشخصه‌هاي بهداشت رواني و شخصيت سالم

در زندگي و روابط انسان‌ها، معيارهايي وجود دارد كه به بهداشت روان كمك مي‌نمايد و در زير به برخي از آنها اشاره مي‌گردد:

1- صداقت در رفتار : افرادي كه بين نيت دروني آنها با رفتار بيروني‌شان هماهنگي بيش‌تري باشد از سلامت رواني بهتري برخوردارند. و در غير اين صورت سلامت رواني به خطر مي‌افتد، مثلا فردي كه دروغ مي‌گويد بخش زيادي از انرژي رواني او صرف فاش نشدن دروغ خواهد شد.

2- پذيرش ضعف و شكستهاي خود: جهت كمك به بهداشت روان لازم است شكستها را به عدم تلاش نسبت دهيم نه به عدم توانايي.

3- انعطاف پذيري: زندگي اجتماعي پستي‌ها و بلندي‌ها ، بدي‌ها و خوبي‌ها، خيرها و شرّها، را دارد، لذا لازم است انسان ظرفيت پذيرش تغييرات را داشته باشد، زيرا باعث كمك به بهداشت روان مي‌گردد.

4- توانايي نه گفتن: در مقابل خواسته‌هاي غير منطقي خود و ديگران توانايي «نه گفتن» را داشته باشيم و كارها را براساس رضايت خاطر دروني خود انجام دهيم نه به خاطر رضايت ديگران.

5- داشتن قاطعيت: رفتار قاطعانه را روزانه تمرين كنيم و بدون عصبانيت و پرخاشگري و با استفاده از ارتباط كلامي مناسب از حق خود دفاع نماييم.

6- دوري از فرض‌هاي غلط ذهني[6] : فردي كه با خوش رويي با ديگران رفتار نمي‌كند، اين مسأله باعث مي‌شود كه ديگران نيز همان واكنش را با او داشته باشند، لذا به اين تصور در مي‌آيد كه ديگران از او بدشان مي‌آيند و او را دوست ندارند.

7- ورزش[7] : ورزش علاوه بر اين كه اميد به زندگي بهتر را بيش‌تر مي‌كند، بلكه زنجيره تفكرات منفي را نيز قطع مي‌كند.

8- سازگاري مناسب اجتماعي[8] : فرد سالم، ارتباط گرم و صميمانه‌اي به ديگران دارد، سعي مي‌كند به ديگران احترام گذاشته و به احساسات آنها با صميمت و مهرباني پاسخ دهد.

9- داشتن هدف در زندگي[9] : يك فرد سالم، فلسفة زندگي خود را مي شناسد و زندگي را پوچ و بي‌معني نمي‌داند ، براي زندگي خود ارزش قايل بوده و بيهوده زندگي خود را فداي امور بي‌ارزش نمي‌كند.

10- حركت براي پيشرفت: تلاش و كوشش لازم را داشته باشيم اما انتظار كامل بودن در تمام زمينه‌ها را نداشته باشيم، لذا آنچه مهم است تلاش به اندازه توانايي است.

11- خود كارآمدي و خودگرداني: خود كارآمدي، ارزيابي فرد از توانايي خود در انجام يك تكليف است. خود گرداني مستلزم توانايي فرد در تأثير گذاري بر رفتار خود به جاي واكنش مكانيكي در برابر محيط است (كديور ، 1382).

12- ابراز احساسات: احساسات مثبت مانند شادي و محبت و احساسات منفي از جمله خشم، نگراني و اضطراب را درون فكني و سركوب نكنيم و بدون رفتار پرخاشگرانه آنها را ابزار كنيم.

13- درك توانايي خود و ديگران: نقاط قوت و ضعف خود را بشناسيم و سعي در شناختن نقاط قوت و ضعف ديگران داشته باشيم. توانايي عفو و گذشت را داشته باشيم و هميشه براي اشتباهات خود را سرزنش نكنيم چون سرزنش باعث كاهش اعتماد به نفس و عزت نفس افراد مي‌شود.

14- احترام به ديگران: به ديگران احترام بگذاريم، چون اين امر باعث مي‌شود كه ديگران نيز به ما احترام بگذارند و امكان انگيزش و تقويت محيطي فراهم گردد.

15- داشتن يك نگرش مثبت: نسبت به دوستان ، همسالان و بزرگسالان ديد مثبتي را پيدا كنيم، چون نگرش خوب به بهداشت روان كمك مي‌كند.

16- احساس امنيت و آرامش خاطر: افراد سالم دچار اضطراب و نابساماني دائمي فكري نيستند. آنها دلواپس نيستند و از آينده و اتفاقات هراسي ندارند. آنها با بردباري و احساس امنيت با وقايع روبرو مي‌شوند و براي آنها راه حل منطقي پيدا مي‌كنند (چوهن ، 1991).

17- داشتن اعتماد به نفس و احساس كفايت: اعتماد به نفس ، داشتن نگرش مثبت به تواناييهاي خود مي باشد كه رابطه تنگاتنگي با احساس كفايت دارد. اين كه كسي به خود و تواناييهاي خود اعتماد داشته باشد و بگويد من مي‌توانم اين كار را انجام دهم و مشكلات را از پيش پا بردارم حاكي از داشتن بهداشت رواني است (پورمقدس ، 1367).

 

 

 

 

اصول كلي براي بالا بردن اعتماد به نفس[10]

1- بجاي انتقاد كردن، بچه‌ها را تشويق كنيد.

2- به بچه‌ها فرصت دهيد تا مسووليت كارهاي خود را به عهده گيرند و خود تصميم گيرنده باشند.

3- با هر بچه‌اي برخورد خاص و ويژه‌اي داشته باشيد و او را انسان كامل دانسته و با ديگر بچه‌ها مقايسه نكنيد.

4- اعمال بچه‌ها از خودشان جدا است و بدون توجه به شكست‌ها و موفقيت‌ها، بچه‌ها بايد بدون قيد و شرط پذيرفته شوند.

5- بچه‌ها را در آغوش بگيريد، بفشاريد، لمس كنيد، ببوسيد و با آنها ارتباط فيزيكي داشته باشيد. اگر اين كار را بكنيد آنها ياد مي‌گيرند كه خودشان را دوست داشته باشند.

6- با دقت به حرف‌هاي فرزندانتان گوش دهيد.

7- به جاي مچ‌گيري سعي كنيد با انجام كارهاي مثبت آنها را غافلگير كنيد و به يادشان بياوريد كه چقدر دوست داشتني هستند.

8- والدين بايد الگوي انساني باشند كه براي خود احترام مي گذارد.

9- بچه‌ها را تشويق كنيد تا دوستان خود را به منزل دعوت كنند.

10- به بچه‌هاي خود از سن شش يا هفت سالگي مسووليّت بدهيد تا توانايي انجام كارهاي خود را بالا ببرند.

چگونه به بهداشت رواني خود كمك كنيم؟

1- درك و يافتن زمينه‌هاي آسيب پذيري: شناخت موقعيتهايي كه شما را خشمگين مي‌كند يا واكنش تندي در شما ايجاد مي‌كند، مي‌تواند شما را در برابر فشارهاي رواني محافظت كند. اگر افراد خاص شما را خشمگين مي‌سازند، يا بايد از آنها دوري گزينيد يا بكوشيد دريابيد، چه چيزي در آنان وجود دارد كه شما را اين قدر ناراحت مي‌كند. سعي كنيد علت ناراحتي خود را دريابيد تا بتوانيد موقعيت ياد شده را به صورت تازه‌اي ببينيد.

2- مديريت زمان : از بار زياد سنگين دوري كنيد. با گنجانيدن زمان كافي براي استراحت، آرامش، خوابيدن، خوردن، تمرين كردن و اجتماعي شدن ساعاتتان را تنظيم كنيد. براي دوري از دلتنگي و فقدان تمركز و به خاطر تربيت پذيري زمان، مطالعه را قطع كنيد (چاندرا ، 2006). نويسنده معتقد است مديريت زمان از استرس و اضطراب شديد جلوگيري مي‌كند و بدين وسيله باعث تضمين بهداشت رواني افراد مي‌گردد.

3- انجام به موقع كارها: هر كاري را به موقع انجام دهيد، چرا كه انجام به موقع فعاليتها از احساس درماندگي جلوگيري مي‌كند. انجام هر كاري را يك كمي زودتر شروع كنيد، زيرا اين كار نه تنها باعث بالا رفتن اعتماد به نفس مي‌شود بلكه باعث كمك به بهداشت رواني مي‌گردد.

4- احترام به خود: قدر و منزلت خود را بدانيد، زيرا تجربه نشان داده است افرادي كه به خود ارزش قائل اند، تواناييهاي خود را خوب تشخيص مي‌دهند، نه خود بزرگ بين‌اند و نه خود كم بين و اين امر به بهداشت رواني آنها كمك مي‌كند.

5- پذيرش نقاط قوت و ضعف: انسان سالم، انساني است كه بداند در چه زمينه‌هايي ضعف عمده دارد، آنگاه سعي كند كه متناسب با توانايي‌هايش نقاط ضعف خود را جبران كند. نيز چنين فردي لازم است نقاط قوت خود را تشخيص دهد و در پي تقويت اين نقاط بر آيد، زيرا اين امر به بهداشت رواني وي كمك مؤثري مي‌نمايد.

6- داشتن استدلال مافوق قراردادي: به نظر كلبرگ افرادي اين استدلال را دارند كه به رشد شناختي كافي دست يابند و معيارها و قوانين اخلاقي را دروني كنند، زيرا اين استدلال به بهداشت رواني كمك زيادي مي‌كند.

7- برقراري روابط صميمانه با ديگران: صميمت نوعي تعهد دروني نسبت به برقراري روابط و ادامه آن است، زيرا همه ما به اطمينان خاطري كه از جانب ديگران تأمين مي‌شود، نياز داريم، لذا از راه در ميان گذاشتن نگرانيهاي خود با افراد مجرب و بزرگترها، مي‌توانيد بيشتر مشكلات خود را ساده‌تر و روشن‌تر نماييد.

8- كمك به موقع از ديگران : تقاضاي كمك از ديگران، خود نشانگر پختگي عاطفي است نه اينكه نشانه ضعف آگاهي و ناتواني است. انسان در هر سني باشد به راهنمايي و مشورت ديگران نيازمند است.

9- حذف خطاها: فرد بايد شرايطي را كه رفتار نامطلوب در آن رخ مي‌دهد شناسايي كند و عوامل خارجي ايجاد كننده رفتار را مورد بررسي قرار دهد. قبل از اصلاح رفتار بايد مشخص كرد چه رفتارهاي نامطلوبي را مي‌خواهيم، حذف كنيم و چه رفتارهاي مطلوبي بايد جايگزين آن گردد.

10- داشتن ديد مثبت: حالات عاطفي خوشايند مانند خنده، خوشحالي ، لذت و شادي را داشته باشيد، به امور مختلف زندگي يك گرايش مثبت را نشان دهيد ، خظ مشي‌هاي خود را انتخاب كنيد و بدانيد چه چيزي براي شما بيشترين ارزش را دارد.

 

نتيجه گيري و ارائه راه حل‌ها

هدف اصلي بهداشت رواني، پيش گيري از وقوع ناراحتي‌ها و اختلالهاي جزئي رفتار است و ارتقاي سلامت، بهترين شكل بهداشت رواني است. در اين زمينه لازم است جامعه از طريق آموزشهاي رسمي و غير رسمي از ابتلاي جمعيت سالم به بيماري‌هاي رواني جلوگيري ‌كند و افراد را عليه بيماريها واكسينه كند، زيرا علاج واقع، قبل از وقوع بايد گردد.

والدين به عنوان اولين معلم كودكان وظيفه خطيري نسبت به انسان سازي و حفاظت از بهداشت رواني و شخصيت فرزندان دارند. والدين ابتدا بايد نيازهاي اساسي فرزندان از جمله بازي، احترام، مسؤوليت و پذيرش در گروه را مورد توجه قرار دهند و زمينه را براي تأمين هر يك از آنها فراهم سازند. پدر و مادر بايد جو خانه خود را اصلاح و بهبود بخشند، يعني حالت گرم پذيرا بر خانه خود حاكم كنند، زيرا ايجاد جوّي از ترس، تهديد، اضطراب و فشار رواني بر سلامت رواني كودكان آسيب وارد مي‌كند. والدين بايد سعي كنند در خانواده محيطي حاكي از صلح، صفا و صميميت را بوجود آورند، زيرا اگر فرزندان قبول داشته باشند كه خانواده آنها را مي‌پذيرد، احساس ارزش و احترام مي‌كنند. در يك كلام، والدين بايد الگوي نمونه عملي در مسايل عقيدتي، اجتماعي ، ديني و مذهبي باشند.

براي دستيابي به بهترين شكل بهداشت رواني، افراد بايد شكست‌هاي خود را بپذيرند، انعطاف پذير باشند، در زندگي هدف داشته باشند، خود كار آمدي و خود گرداني لازم را براي افزايش اعتماد به نفس و احساس كفايت و پختگي داشته باشند. به هيمن منطور و براي كمك به بهداشت رواني بايد زمينه‌هاي آسيب پذيري خود را دريابيم، زمان (استفاده بهينه از اوقات) خود را مديريت كنم، نه خود كم بين باشيم و نه خود بزرگ بين، با انجام به موقع كارها از احساس درماندگي جلوگيري كنيم و با ديگران روابط صميمانه برقرار كنيم.

 

منابع

الف) منابع فارسي

1- اميني، شهريار : 1383 ، اصول بهداشت روان، ماهنامه تربيت، معاونت آموزش و پرورش نظري و مهارتي وزارت آموزش و پرورش.

2- پور مقدس، علي : 1367، روان شناسي سازگاري ، مؤسسه انتشاراتي مشعل، اصفهان.

3- زينالي ، حمداله: 1385 ، بهداشت رواني در خانواده ، ماهنامه تربيت ، معاونت آموزش و پرورش نظري و مهارتي وزارت آموزش و پرورش.

4- فراهاني ، محمد نقي؛ كرمي نوري ، رضا: 1383 ، روان شناسي سال سوم ادبيات و علوم انساني ، شركت چاپ و نشر كتابهاي درسي ايران، تهران.

5- كديور ، پروين: 1382 ، روان شناسي تربيتي ، انتشارات سمت ، تهران.

6- گنجي ، حمزه و همكاران: 1376 ، روان شناسي سال سوم ادبيات و علوم انساني ، شركت چاپ و نشر كتابهاي درسي ايران، تهران.

ب) منابع انگليسي:

1- S. S Chauhan, Mental Hygiene 2 nd (New Deth Allied Publishers Limited, 1991).

2- Hari S. Chandra , Psychological Tips For Effective studying. – www. Dbmoz . com



1- فرهاني، محمدنقي، گرمي نوري، رضا: روان شناسي سوم متوسطه، شركت چاپ و نشر كتابهاي درسي ايران، چاپ سوم، 1383، صص 151- 149.

1- فراهاني ، محمدنقي؛ كرمي نوري، رضا: روان شناسي سال سوم متوسطه، شركت چاپ و نشر كتابهاي درسي ايران ، 1383 ، ص 121 .

1- گنجي، حمزه و همكاران: روان شناسي سال سوم متوسطه ، شركت چاپ و نشر كتابهاي درسي ايران، 1376، ص 107 .

2- همان منبع ، ص 113 111 .

1- منبع قبلي ، ص 114 .

1 - اميني ، شهريار : اصول بهداشت روان ، ماهنامه تربيت ، 1383 ، ص 40 و 41

2- اميني ، شهريار : اصول بهداشت روان ، ماهنامه تربيت ، 1383 ، ص 40 و 41

1-  فراهاني ، محمدنقي؛ كرمي نوري، رضا: روان شناسي سال سوم متوسطه، شركت چاپ و نشر كتابهاي درسي ايران ، 1383 ، ص 126 .

2- فراهاني ، محمدنقي؛ كرمي نوري، رضا: روان شناسي سال سوم متوسطه، شركت چاپ و نشر كتابهاي درسي ايران ، 1383 ، ص 126 .

1- زينالي ، حمداله: بهداشت رواني در خانواده ، ماهنامه تربيت ، 1385 ، ص 62.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 16:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

هورمون چیست

بازديد: 965

 

هورمون چیست :

در ابتدای فصول کتاب تصمیم گرفتم که  فصلی را برای افزایش آگاهی عمومی ورزشکاران عزیز در مورد سیستم هورمونی بدن و انواع   هورمون ها  که امواد ی معجزه آسا   ولی در عین حال زهراگین بوده و اصلی ترین بخش سوء استفاده های ورزشی ( دوپینگ ) را شامل میشود   ,بپردازم .

 تعریف هورمون  :

هورمون ماده ای است شیمیایی که از غدد درون تراوا یا غدد مترشعه داخلی به درون جریان خون ترشح می شود . و بوسیله خون به اعضا یا بافتهای دیگر بدن حمل می شود و در آنجا کارش اصلاح ساختار یا عملکرد عضو یا بافتی از بدن می باشد.کورتیکوستروئیدها از قشر فوق کلیوی و هورمون رشد از غدد نخامی و آندروژن از بیضه ها مهم ترین هورمون های بدن را تشکیل می دهند .تگاه هورمونی چگونه کار دستگاه هورمونی به تنظیم فعالیتهای بدن کمک میکند.این دستگاه ازتعدادی غده به نام غدد مترشعه داخلی تشکیل میشود که گروههایی از پیامهای شیمیایی را که هورمون نامیده میشود را تولید میکنند.هورمونها به داخل جریان خون میریزند و به سراسر بدن حمل میشوند تا اینکه به اعضای مقصد در بدن برسند.

دستگاههای مرتبط با دستگاه هورمونی

دستگاه گردش خون:

خون پیامهای شیمیایی را که هورمون خوانده میشود و از غدد هورمونی آ زاد میشود دریافت میکند هورمونها همراه با جریان خون به هر جای بدن که مورد نیاز باشد میروند.

دستگاه هورمونی:

دستگاه هورمونی که مواد شیمیایی با هورمونها را آزاد میکند با دستگاه گردش خون و تناسلی مرتبط است.

 

 

دستگاه تناسلی:

چرخه قاعدگی زنانه توسط هورمونهای آزاد شده از سوی مغز و اعضای تناسلی تحریک میشود. ویژگیهای جنسی  مردانه نیز توسط هورمونهای آزاد شده از سوی مغزو اعضای تناسلی تحریک میشود.

غده های مترشعه  داخلی عبارتند از :

غده هیپوفیز   غده تیروئید    غده فوق کلیوی  لوزالمعده    تخمدانها ( در زنان ) و بیضه ها   ( در مردان )

غدد هورمونی مغز:

درسمت پایین مغز دو غده هورمونی مهم قرار دارند :

  غده هیپوفیز و هیپوتالاموس این دو غده با مغز با یکدیگر و با بقیه دستگاه هورمونی تاثیرات متقابل دارند. یکی از وظایف حیاتی آن کنترل آزاد شدن هورمونها توسط غدد دیگر است.غده کوچک صنوبری نیر که هورمونهایی را به بدن ترشح میکند در مغز قرار دارد.

غده هیپوفیز:

غده هیپوفیز مواد شیمیایی به نام هورمونها   را تولید میکند که بر بافتها واعضای سراسر بدن ثرمیگذارند.این غده هورمونهایی ترشح میکند که رشد بدن را کنترل میکنند هورمونهایی که بر ادرار اثر میگذارند هورمونهایی که تولید مثل را تنظیم میکنند.  غده هیپوفیز دوبخش متمایز دارد:

لوب بزرگ جلویی که انواع مختلف هورمونها  را میسازد و آزاد میکند. و لوب عقبی که هورمونهای

ساخته شده در بخش دیگری از مغز به نام هیپوتالاموس را آزاد میکند.

هورمون های مترشعه از هیپوفیز ( غده نخامی ) :

هورمون رشد ( سوماتوتروپین )  :                     

SOMATOTROPHIN ( HGH)

 

این هورمون از غده هیپوفیز ساخته شده و در آن انبار  میشود . که عهده دار رشد استخوان های دراز اندام و ساخت پروتئین در بدن می باشد. تولید بیش از اندازه آن پیش  از  بلوغ  به درشت نمایی یا اکرومکالی ( اندازه درشت در دست پا و صورت)  میگردد و نبودن کافی آن در کودکان سبب کوتولگی می شود.

گونادوتروپینها :

GONADOTROPHIN ( HCG)

 این هورمون از غده هیپوفیز ساخته می شود و بر بیضه ها یا تخمدان ها تاثیر می گذارد و آنها را به تولید هورمون جنسی و تومه یا تخمک و در مردان تولید اسپرم را  بر می انگیزد  .

 گنادونادوتروفین های اصلی عبارتند از :

هورمون محرک فولیکول : ( FSH )- 

این هورمون در رسیدن فولیکول در تخمدان ها و تشکیل تومه در بیضه ها را تحریک میکند .

هورمون های زرده ساز :      (LH)   -

تحریک برای تولید هورمون ها در بیضه ها و تخمدان ها  را به عهده دارد .

هورمون ضد پیش آبزایی ( وازوپرسین )  :

ANTI DIURETIC HORMONE (ADH)

 این هورمون از غده هیپوفیز ساخته شده و سبب افزایش  جذب  آب در کلیه می شود.بدین صورت از اتلاف مفرط آب حین فعالیت های شدید بدنی جلوگیری میگردد .

غده تیروئید  و پاراتیروئید:

غده تیروئید یکی ازاعضای  عمده تولید کننده  هورمون است .این غده  در  گردن   زیر  حنجره  واقع شده است و از دو لوب متصل به هم  تشکیل میشود.

 

تیروئید دو هورمون مختلف را تولید میکند یکی از آنها فعالیت شیمیایی را در سلولهای بدن افزایش میدهد تا انرژی تولید شود ( تیروکسین یا یدوتیروئین ) و دیگری سطح کلسیم  را در جریان خون افزایش میدهد.

غده پارا تیروئید  نیز از چهار ساختار بیضی شکل کوچک در داخل غده تیروئید تشکیل میشوند.این غده ها هور مونی را تولید میکنند که سطح کلسیم را در خون بالا میبرد.هر گاه سطح کلسیم بدن افت کند  این غده ها هورمونهایی را ترشح میکنند که موجب آزاد شدن یا ذخیره کلسیم بیشتر در نواحی مختلف بدن به منظور حفظ تعادل سلامت میشوند.

غده فوق کلیوی :

غده آدرنال اعضای هورمونی کوچکی هستند که در بالای  کلیه ها قراردارند. بخش خارجی این غده سه  هورمون تولید میکند:

 یکی برای کنترل توازن مواد معدنی در خون واستروئید ها برای تنظیم سوخت و ساز(تغیرات شیمیایی بدن)  و هورمونهای جنسی( در زنان . تستوسترون و در مردان استروژن و پروژسترون ) برای تولید مثلداخلی ترین بخش غده آپی نفرین یا آدرنالین را تولید میکند که هورمونی است که بدن را قادر میسازد در قبال استرس فورا  واکنش نشان دهد.

لوزلمعده:

لوزلمعده در بالای شکم درست در پشت معده  واقع شده است.این عضو علاوه تولید عصاره هایی که به هضم  غذا کمک میکنند دو هورمون نیز به داخل خون می ریزد.انسولین  و  گلو کاگون را نیز که  این هورمونها مسئول کنترل سطح قند خون هستند را ترشح می کند .

گلوکاگون با عمل بر روی کبد سطح قند(گلوکز) خون را بالا میبرد  اما انسولین سطح قند خون را پایین می آورد.

 

 

 

تخمدانها و بیضه ها:

افراد مونث دو تخمدان در طرفین  رحم خود   دارند.  تخمدانها دو هورمون جنسی مونث به نام استروژن و پروژسترون را تولید میکنند.این هورمونهای جنسی  تکامل اعضای  تناسلی  مونث و ظهور  ویژگیهای زنانه را در زمان بلوغ کنترل میکنند.

این تحولات شامل رشد سینه ها . رشد موی بدن .  وتغیرات شکل بدن است.تولید این هورمونها توسط هیپوتالاموس و غده هیپوفیز در مغز کنترل میشود.افراد مذکر دو بیضه دارند که  درست بیرون از شکم  در داخل کیسه بیضه  آویخته  شده اند .

 

بیضه ها هورمونی به نام  تستوسترون را تولید میکنند که تکامل اعضای تناسلی مردانه را  کنترل کرده و نیز موجب ظهور ویژگیهای مردانه معینی در زمان بلوغ میشود.این تحولات شامل تغییراتی در شکل بدن.  رشد مودر صورت  وبدن.  بم شدن صدا.  وتغییرات رفتاری است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 12:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(3)

زندگی نامه حضرت نوح

بازديد: 1113

حضرت نوح علیه السلام

حضرت نوح علیه السلام نخستین پیامبر بعد از حضرت شیث و ادریس است . او به کار نجاری اشتغال داشت و در چهل سالگی از سوی خداوند به رسالت مبعوث گردید. وی مسن‌ترین انبیا و یکی از پیامبران اولوالعزم است و قرآن کریم او را «ناصحِ‌امین» ، «عبدشَکُور» و «عبد غَفّار»معرفی می‌کند.

حضرت نوح علیه‌السلام ، پیوسته قومش را به عبادت و پرستش خدای یکتا دعوت می‌نمود و از پرستش بتها نهی می‌کرد و از عذاب روز بزرگ (قیامت و طوفان) برحذرشان می‌داشت. اَشراف خود کامه، که دارای روح شیطانی بودند،ضلالت و گمراهی خود را به نوح نسبت دادند؛ولی آن حضرت با ادب و متانت می‌فرمود:«من وگمراهی؟من فرستاده‌‌ای از جانب پروردگار جهانیانم که پیامهای الهی را به شما ابلاغ می‌کنم.»اما قوم حضرت نوح اعتراض می‌کردند که او فردی معمولی و عادی است و می‌گفتند:«خدا باید فرشته‌ای را به پیامبری بفرستد.»آنها با تکبرو خود برتربینی او را دروغزن و دیوانه می‌خواندند و پیروان او را یک مشت اراذل و اوباش بر می شمردند .

نوح علیه السلام پس از سالها تلاش برای هدایت مردم ، دستوریافت تا کشتی بسازد.او در شهر کوفه به ساختن کشتی بزرگی پرداخت،و خداوند به او وحی فرمود که نشانه عذاب و توفان ، جوشیدن‌آب‌از تنور است:حَتَّی إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلاّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاّ قَلِیلٌ هود/40 ؛ تا وقتی که فرمان در رسید و تنور فوران کرد ... .

بعضی از مفسرین و مورخین ، آیة فوق را به فوران آب از تنور خانه نوح تفسیر کرده‌اند و گفته‌اند، این همان تنوری بوده که حضرت حوا آن را برای پختن نان ساخته و تا زمان نوح باقی بوده است(1). عده‌ای دیگر از مفسرین ، تنور را کنایه از «سطح زمین» بیان کرده‌اند؛ یعنی زمین فوران کرد(2). از امام علی علیه السلام روایت شده که تنور به معنای فجر است؛ یعنی نور فجر به عنوان علامت توفان ، ظاهر شد .

احتمالاً توفان با فوران یا نزول سه آب آغاز شد :

 

1. فوران آبگرم و جوشان از آب فشانهای زمین: وَفَارَالتَّنَّورُ .

2. بارش باران سیل آسا از آسمان: فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ قمر/3. فوران آب از چشمه های زمین : وَفَجَّرْنَا الارْضَ عُیُونًا فَالْتَقَی الْمَاءُ عَلَی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ قمر/12.

نمونة چنین فورانی ، آب‌فشانها و چشمه‌های آب گرمی است که در فواصل معین ، آب از آن با شدت به خارج فوران می‌کند .این چشمه‌ها در سراسر جهان دیده می شوند . به عنوان نمونه آب‌فشان معروف پارک ملی یلواستون در ایالت وایومینگ آمریکا است که در هر ساعت یک بار فوران می‌کند .

در هر حال ، آب بسیاری که برای توفانی مقدر بود، به هم برآمد: فَالْتَقَی الْمَاءُ عَلَی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ قمر/12. به این ترتیب همه کره زمین را آب فراگرفت.

لنگرگاه کشتی نوح کجا است؟

در یکی از آیات قرآن آمده است: وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَائَکِ وَیَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ وَقُضِیَ الَامْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ هود/ 44؛ و گفته شد: ای زمین‌! فرو خور آب خویش ، و ای آسمان ! بایست و مبار بیش از این، و(آن گاه ) آب کاسته شد و عذاب به پایان رسید و کشتی برکوه جودی قرار گرفت.

جودی ، به هرکوه و زمین سخت اطلاق می شود . در بعضی از تفاسیر ، به کوهی در موصل (یکی از شهرهای عراق) اطلاق شده که به ارمنستان منتهی می‌شود و به آرارات موسوم است.(3). تورات ، محل فرود کشتی نوح را کوههای آرارات ذکر کرده است(4) که «ماسیس» نام دارد و در اَرمنستان واقع شده است .

از شهرهای عمده‌ای که در دامنة کوه آرارات قرار دارد، نخجوان است .عده‌ای نام این شهر را با ماجرای سفینة نوح مرتبط دانسته‌اند؛ زیرا در زبان ارامنه «نَخ» به معنای کشتی و «جوان» به معنای جایگیر است .آنها معتقدند که حضرت نوح علیه السلام بعد از توفان در این شهر جای گرفت و به قولی دیگر ، نوح نبی علیه السلام در این شهر مدفون است و قبر همسرش نیز در مرند بر سر راه تبریز است.(5)

 

خبرنگار افتخاری ، مسعود عباسی جامد

پی نوشتها:

1.تفسیر المنار،چاپ مصر،رشید رضا،ص 75.

2.تفسیر انوار التنزیل، قاضی بیضاوی، ج 1،‌ص 468 .

3.تفسیر مجمع البیان علامه طبرسی ، ج 5 ، ص 165.

4.تورات؛ سفر پیدایش 8 : 4.

 

5.دایرة المعارف اسلامی ، ج1 ، ص 278.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 12:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

زبان عربی در ایران

بازديد: 547

زبان عربی در ایران

ملت ايران يکي از ملل هند واروپايي است که به آسياي مرکزي مهاجرت کرده ودر آنجا موطن گزيدند . وزبان رسمي آنها زبان پهلوي بود تا اينکه در صدر اسلام وبعد از پيامبر، ابوبکر لشکرياني را به سرحدات ايران روانه کرد وشکست را در اين جنگ نصيب ايرانيان کرد وبا تسلط بر اين سرزمين زبان عربي را در دربار وديوان رايج کرد . ولي به خاطر تحقير ايرانيان توسط اعراب که آنها را موالي مي خواندند وعجمها را دشمن خويش ، ايرانيان واکنش نشان دادند .......... واين وضع تا قرن هشتم ادامه داشت ولغات بسياري از زبان فارسي حذف شد .

ولي با رسيدن به دوران غلبه شريعت که با عربزدگي توام بود ادبيات التقاطي فارسي قرنهاي هفتم تا دهم با مونتاژ لغات وجاسازي اصطلاحات عربي در متون فارسي همراه شد . ........

در نهايت به اين مهم برسيم که زبان عربي کاملترين زبان جهان است وبراي هضم اين واقعيت بايد از پوسته عصبيت وقوميت خارج شويم و .....  . اسلام پيام خويش را در قالب اين زبان به بشريت تقديم کرد . چراکه اين زبان گنجايش وتوانايي دريافت مفاهيم ومعاني عميق وسرشار وحي را داشت .

در اسلام زبان عربي ، زبان ايدئولوژيک است وما ملتي مسلمان هستيم وايدئولوژي خودرابايد حفظ کنيم . پس بايد زبان عربي را مطابق با اصل شانزدهم قانون اساسي ياد بگيريم واز تعليم وتعلم آن بيش از هر زبان ديگر در جهان اصرار ورزيم .

زبان عربی یا زبان تازی، بزرگ‌ترین عضو از شاخه زبان‌های سامی است. و با زبان‌های عبری و آرامی همخانواده‌است.این زبان دارای ۴۲ صیغه می‌باشد که ۱۴ تای ان ماضی و ۱۴ تای بعدی مضارع و۱۴ تای بعد از آن آینده می‌باشد. زبان عربی یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد می‌باشد. 6زبان رسمی سازمان ملل عبارتند از: انگلیسی،فرانسوی،عربی،روسی،اسپانیایی و چینی.

عرب‌ها این زبان را «لغة الضاد» نیز می‌نامند زیرا تنها زبانی است که دارای ضاد صامت است. (در زبان آلبانیایی پس از پذیرش اسلام و نفوذ زبان عربی، حرف ضاد وارد آن شد.)

 

 

شمار گویشوران

شمار کسانی که عربی را همچون زبان مادری به کار می‌برند ۱۷۴ تا ۴۴۲ میلیون تن است. عربی زبان رسمی ۲۵ کشور است که کل جمعیت آ‌ن‌ها نیز براساس آمار سیا ۳۲۹ میلیون تن است.[۱]

مکان تکلم

محدوده جغرافیایی را که گویشوران زبان عربی در آن اکثریت را دارند جهان عرب می‌نامند که شامل بیش از ۲۰ کشور می‌شود که از خاورمیانه آغاز شده و تا آفریقای شمال غربی ادامه می‌یابد.

گویش‌های عربی

مقوله زبان عربی بر مجموعه زیادی از گویش‌ها و لهجه‌های مختلف دلالت می‌کند که به طور کلی به سه بخش تقسیم می‌شود:

عربی کلاسیک یا قرآنی،

عربی استاندارد یا فصیح و یا کتابی

عربی محاوره‌ای یا جلفی و یا دارجة

در تمام کشورهای عربی لهجه استاندارد جهت تدریس در مدارس و تألیف کتاب‌ها و جراید به کار برده می‌شود.

اما هر منطقه از دنیای عرب، گویش محلی خاص خود را دارد که گاه تفاوت‌های مابین آنها به حدی است که عرب‌ها مجبور به تکلم به عربی کتابی با هم می‌شوند. دلیل وجود تعدد گویش‌ها و لهجات در زبان عربی را تأثیر زبان‌های پیشین موجود در آن مناطق قبل از تسلط زبان عربی بر آن منطقه‌ها دانسته‌اند. در حالت کلی عربی محاوره‌ای را به دو بخش خاورمیانه‌ای و مغربی تقسیم می‌کنند اما به طور دقیق تر عربی دارای ۴ گویش زیر است که هر کدام خود دارای لهجات متعددی است.

عربی مصری

عربی مغربی (شامل لهجات: مراکشی، تونسی، الجزایری و...)

 

عربی شرقی (شامل لهجات: لبنانی، فلسطینی، و عرب زبانان غرب کشور اردن)

عربی عراقی و یا خلیجی (شامل لهجات عراقی، کویتی، عربستان سعودی، عرب زبانان شرق سوریه، ساحل خلیج فارس از عراق تا کشور عمان و(استان خوزستان)در ایران به علاوه استان الشرقیه کشور عربستان سعودی...)

از این میان عربی مصری به عنوان گویش محاوره‌ای زبان دوم مشترک بین تمام عرب زبانان به کار می‌رود. و دلیل آن وجود انبوه فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی و منابع عربی به این گویش است (مانند فارسی تهرانی که در بین فارسی زبانان ایران به عنون لهجه محاوره‌ای دوم به کار می‌رود.)

تفاوت لهجه‌ها در گویش‌های عامیانه‌ زبان عربی در واژگان، دستور زبان و شیوه‌ تلفظ کلمات به‌ چشم می‌خورد.

بیشترین تفاوت‌ها بین گویشهای غرب و شرق کشورهای عرب زبان وجود دارد برای نمونه‌(کویتی و مراکشی!!)

در تفاوت‌های مربوط به‌ چگونگی تلفظ می‌توان به‌ چگونگی تلفظ حرف /ق/ اشاره‌ نمود که‌ در لهجه‌ بادیه‌ نشینان و عراقی‌ها /گ/، در لهجه‌ مصری و سوریه‌ /ء/ و در لهجه‌ فلسطینی /ک/ تلفظ می‌شود. ویا چگونگی تلفظ /ج/ که‌ در لهجه‌ مصری /گ/ تلفظ می‌شود مانند الجمهوریة => الگمهوریة.

تأثیر زبان‌های دیگر بر زبان عربی

در زبان عربی از دوران‌های کهن زبان‌های بیگانه روی آن تأثیر گذاشته‌اند؛ از این میان می‌توان به تأثیر زبان‌های ایرانی و یا رومی کهن بر آن اشاره کرد، حتی در در نصوص قرآن چنین واژه‌هایی نسبتاً به وفور یافت‌ می‌شوند هر چند که زبان عربی بنا بر خاصیت داتی خود که واژه‌ها در آن صرف می‌شوند چهره وامواژه‌ها را چنان دگرگون می‌نماید که تشخیص ریشه آن بسیار دشوار می‌گردد.

از واژه‌های ایرانی و رومی کهن که از دیرباز به زبان عربی وارد شده‌اند می‌توان موارد زیر را نام برد:

 

از زبان‌های ایرانی

در عربی: زمان (از زَمان در پهلوی)، مهرگان (مهرجان در عربی معنای جشنواره بخود گرفته‌است)، برنامه (برنامج)، فیروز، تنور، خندق، قناة، قلعة (کلات)، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، عدس، شهی، ،آجر، گچ = جص - خنجر= خونگر- طربوش = سرپوش و دهها واژه دیگر...

و در قرآن یکصد کلمه اصل پارسی و یا معرب شده از پارسی وجود دارد که از این نظر پر نفوذترین زبان بر ادبیات قرانی تلقی می‌شود: دین، سراج از چراغ، جند، (دکا دکا = تکه تکه)، سجیل، نمارق (جمع واژه نرمک ایرانی به معنی بالش)، وزیر (از وَچیر پهلوی)، مسک (از مشک پهلوی)، عفریت (از آفرید) و هزاران [۲] واژه دیگر...

از زبانهای دیگر

اما در عصر حاضر واژه‌های زیادی از زبان‌های اروپایی وارد زبان عربی شده‌اند که‌ یا در قبل در عربی وجود نداشته‌ و مجال ساخت آنها نبوده ویا از لحاض معنایی امکان ساخت آن در عربی زیاد موفقیت آمیز نیست. بیشتر این واژه‌ها در عرصه سیاست (مانند: الإمبریالیة، الإیدیولوجیا...)، یا هنر و ادبیات (مانند: رومانسیة، فلسفة، فلم (فیلم)، سیناریو (سناریو)...) و یا صنعت و تکنولوژی (مانند: باص، رادیو، ورشه - تلفون، تلفزیون، کمبیوتر...) هستند.

تأثیر زبان عربی بر دیگر زبان‌ها

 برای این بخش از این مقاله منابع لازم نیامده‌است. لازم است بر طبق اصول اثبات‌پذیری و شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع منبعی برای آن ذکر شود. مطالب بی‌منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد.

گاهی اوقات مشکل می‌نماید که بتوان از زبان عربی مفهومی را به ویژه در متون اسلامی به درستی و دقت به زبانی دیگر ترجمه نمود. عکس این قضیه نیز در موارد گوناگون صادق است (مخصوصا در متون علمی و صنعتی). از آنجا که قرآن به عربی نگاشته شده‌است و مسلمین سنتا بر این باورند که غیرممکن و نادرست است که متون مقدس مذهبی (قرآن، نماز، اذان...) خود را به زبانی دیگر ترجمه نمایند و بیم از عدم رسایی مفهوم دقیق متون آن را داشته‌اند مجموعه این عوامل همراه با علل مختلف دیگری همچون همجواری جغرافیایی، تجارت و مهاجرت... راه را به کلی بر تسلط کامل عربی بر کلیه زبان‌هایی که تحت نفوذ امپراتوری اسلامی و یا صرفاً فرهنگ اسلامی بوده‌اند هموار کرده‌است.

 

تأثیر عربی بر زبان فارسی بیش از ۳۰٪ بوده‌است و واژگان عربی از طریق زبان فارسی به زبانهای اردو، کشمیری، پشتو، تاجیکی و تا حد زیادی به ترکی نیز سرایت نموده و در حد بسیار ملایمتر به زبان‌های عبری و کردی. زبان عربی توانسته‌است با توجه به جنبه تقدس دینی باعث زوال زبانهای مصری و منطقه شمال آفریقا و اردن و سوریه شود این زبان بر اسپانیایی نیز تأثیر گذاشته‌است اما زبان بربر یا امازیغی و قبطی پس از ۱۴۰۰۰ با مقاومت در مقابل هژمونی عربی توانسته‌است تحت اشغال و سلطه عربی به حیات خود ادامه دهد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 12:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

زندگی نامه خاقانی شَروانی

بازديد: 1171

زندگی نامه خاقانی شَروانی

افضل الدین بدیل ابراهیم بن علی خاقانی حقایقی شَروانی ملقب به حسان العجم یکی از بزرگترین شاعران و از فحول بلغای ایران است . لقب حسّان ُالعَجَم را که بحق در خور اوست ، عموی او کافی الدین عمر به وی داد و خاقانی خود چند بار خویشتن را بدین لقب خوانده و عوفی هم همین لقب را برای وی یاد کرده است ، اما لقب دیگر او افضل الدین عنوان مشهورتر او بوده است و معاصران وی او را به همین لقب می خوانده اند و خود هم خویشتن را بسبب همین لقب گاه افضل یاد می کرده است. اسم او را تذکره نویسان ابراهیم نوشته اند ولی او خود نام خویش را «بدیل » گفته و در بیتی چنین آورده است:

بَدَل من آمدم اندر جهان سنائی را

بدین دلیل پدر نام من بدیل نهاد

پدر او نجیب الدین علی مروی درودگر بود و خاقانی بارها در اشعار خود به درود گری او اشارت کرده است و جد او جولاهه و مادرش جاریه ای نسطوری و طباخ از رومیان بوده که اسلام آورده. عمویش کافی الدین عمربن عثمان مردی طبیب و فیلسوف بود و خاقانی تا بیست و پنج سالگی در کنف حمایت و حضانه ٔ تربیت او بود و بارها از حقوق او یاد کرده و آن مرد فیلسوف را به نیکی ستوده و نیز چندی از تربیت پسر عم خود وحیدالدین عثمان برخوردار بوده است و باآنکه در نزد عم و پسر عم انواع علوم ادبی و حکمی رافرا گرفت چندی نیز در خدمت ابوالعلاء گنجوی شاعر بزرگ معاصر خود که در دستگاه شروانشاهان به سر می برد، کسب فنون شاعری کرده بود. عنوان شعری او در آغاز امر « حقایقی » بود ولی پس از آنکه ابوالعلاء وی را بخدمت خاقان منوچهر معرفی کرد لقب «خاقانی» بر او نهاد. بعداز ورود بخدمت خاقان اکبر فخرالدین منوچهر بن فریدون شروانشاه خاقانی بدربار شروانشاهان اختصاص یافت و صلتهای گران از آن پادشاه بدو رسید. بعد از چندی از خدمت شروانشاه ملول شد و به امید دیدار استادان خراسان و دربارهای مشرق آرزوی عراق و خراسان در خاطرش خلجان کرد و این میل از اشارات متعدد شاعر مشهود است لیکن شروانشاه او را رها نمی کرد تا بمیل دل رخت از آن سامان بر بندد و این تضییق موجب دلتنگی شاعر بود تا عاقبت روی بعراق نهاد و تا ری رفت لیکن آنجا بیمار شد. در همان حال خبر حمله ٔ غزان بر خراسان و حبس سنجرو قتل امام محمدبن یحیی بدو رسید و او را از ادامه ٔسفر باز داشت و ببازگشت به «حبسگاه شروان» مجبور ساخت اما چیزی از توقف او در شروان و حضور در مجالس شروانشاه نگذشت که بقصد حج و دیدن امرای عراقین اجازت سفر خواست و در زیارت مکه و مدینه قصائد غرا سرود و در بازگشت با چند تن از رجال بزرگ و از آنجمله با سلطان محمدبن محمود سلجوقی ( 548 554 هَ . ق .) و جمال الدین محمدبن علی اصفهانی وزیر قطب الدین صاحب موصل ملاقات کرد و با معرفی این وزیر بخدمت المقتفی لامراﷲ خلیفه ٔ عباسی رسید و گویا خلیفه تکلیف شغل دبیری به وی کرد ولی او نپذیرفت و در همین اوان که مصادف با حدود سال (551 یا 552 هَ . ق) بوده است سرگرم سرودن تحفةالعراقین خود بود . در دنبال سفر خود به بغداد، خاقانی کاخ مداین را دید و قصیده ٔ غرای خود را درباره ٔ آن کاخ مخروب بساخت و درورود به اصفهان قصیده ٔ خود را در وصف اصفهان و اعتذار از هجوی که مجیرالدین بیلقانی درباره ٔ آن شهر سروده و به خاقانی نسبت داده بود، پرداخت و کدورتی را که رجال آن شهر نسبت به خاقانی یافته بودند، و نموداری از آن را در قصیده ٔ جمال الدین عبدالرزاق می بینیم به صفا مبدل کرد. در بازگشت به شروان باز خاقانی به دربار شروانشاه پیوست . لیکن میان او و شروانشاه به علت نامعلومی ، که شاید سعایت ساعیان بوده است ، کار به نقار و کدورت کشید چنانکه کار بحبس شاعر انجامید وبعد از مدتی قریب به یک سال به شفاعت عزالدوله نجات یافت . حبس خاقانی وسیله ٔ سرودن چند قصیدۀ حبسیۀ زیبای او شده که در دیوانش ثبت است . و او بعد از چندی در حدود سال 569 هَ . ق . به سفر حج رفت و بعد از بازگشت بشروان در سال 571 هَ . ق . فرزندش رشیدالدین راکه نزدیک بیست سال داشت از دست داد و بعد از آن مصیبت دیگر بر او روی نمود چندانکه میل به عزلت کرد و در اواخر عمر در تبریز بسر برد و در همان شهر درگذشت و در مقبرةالشعراء محلۀ سرخاب تبریز مدفون شد. سال وفات او را دولتشاه 582 هَ . ق . نوشته است و آن را به اعداد دیگر نیز نقل کرده اند و از آنجمله در کتاب نتایج الافکار این واقعه بسال 595 هَ . ق . ثبت شده است . (کتاب دانشمندان آذربایجان مرحوم تربیت ص130و این قول اقرب بصواب است (سخن و سخنوران ، چ فروزانفر ص 349) خاقانی با خاقان اکبر ابوالهیجا فخرالدین منوچهربن فریدون شروانشاه و پسرش خاقان کبیر جلال الدین ابوالمظفر اخستان بن منوچهر که هر دو باستاد توجه و اقبالی تام داشتند و وی را براتبه و صلات جزیل می نواختند، معاصر بود. غیر از شروانشاهان خاقانی با امرای اطراف و حتی سلاطین دوردستی مانند خوارزمشاه نیز رابطه داشت و آنان را مدح می گفت و از این ممدوحانند علاءالدین اتسزبن محمد خوارزمشاه ( 521 551هَ . ق .) که خاقانی او را در اوایل عهد شاعری خود مدح گفته بود و نصرةالدین اسپهبد ابوالمظفرکیالواشیر و غیاث الدین محمدبن محمودبن ملکشاه (548 554) که خاقانی در سفر عراق او را دیدار کرد، و رکن الدین ارسلان بن طغرل(555 571 هَ . ق .) و مظفرالدین علاءالدین تکش بن ایل ارسلان خوارزمشاه و چند تن دیگراز شهریاران نواحی مجاور شروان . از شاعران عهد خود خاقانی با چندتن روابطی بدوستی یا دشمنی داشت و از همه ٔ آنان قدیمتر ابوالعلاء گنجوی است که استاد خاقانی در شعر و ادب بود و او را بعد از تربیت دختر داد و بدربار شروانشاه برد. لیکن کارشان بزودی به نقار و هجو کشید و در تحفةالعراقین خاقانی ابیانی در هجو آن استاد هست ، لیکن خاقانی پاداش این بی ادبی را به استاد از شاگرد خود مجیرالدین بیلقانی گرفت و از بدزبانی های او چنانکه باید آزرده شد. از معاصران خاقانی میان او و نظامی رشته های مودت بسبب قرب جوار مستحکم بود و چون خاقانی درگذشت نظامی در رثاء او گفت :

همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد

دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی

رشیدالدین وطواط شاعر استاد عهد خاقانی هم چندی با استاد دوستی داشته و آن دو بزرگ یکدیگررا ثنا گفته اند ولی آخر کارشان به جا کشید. فلکی شروانی هم از معاصران و یاران خاقانی بود و اثیر اخسیکتی که طریقه ٔ خاقانی را تتبع می کرده از معارضان وی شمرده می شد. علاوه بر این گروه خاقانی با عده ای دیگر ازشاعران و عالمان زمان روابط نزدیک و مکاتبه داشته وبر روی هم کمتر کسی از شاعران است که هم در عهد خودبه آن درجه اشتهار رسیده باشد که او رسید. از آثار خاقانی علاوه بر دیوان او که متضمن قصاید و مقطعات و ترجیعات و غزلها و رباعیات است مثنوی تحفةالعراقین اوست که بنام جمال الدین ابوجعفر محمدبن علی اصفهانی وزیر صاحب موصل که از رجال معروف قرن ششم بوده است سروده این منظومه را خاقانی در شرح نخستین مسافرت خود به مکه و عراقین ساخته و در ذکر هر شهر از رجال و معاریف آن نیز یاد کرده و در آخر هم ابیاتی در حسب حال خود آورده است . خاقانی از جمله ٔ بزرگترین شاعران قصیده گوی و از ارکان شعر فارسی است . قوت اندیشه و مهارت او در ترکیب الفاظ و خلق معانی و ابتکار مضامین جدید و پیش گرفتن راههای خاص در توصیف و تشبیه مشهور است ، و هیچ قصیده و قطعه و شعر او نیست که از این جهات تازگی نداشته باشد. قدرتی که او در التزام ردیفهای مشکل نشان داده کم نظیر است چنانکه در بسیاری از قصائد خود یک فعل مانند «برافکند» «برنخاست » «نیامده است » «نمی یابم» «بر افروز» «شکستم» و امثال آنها، یا یک فعل و متعلق آن مانند «درکشم هر صبحدم » و «بر نتابد بیش از این » یا اسم و صفت را ردیف قرار داده است .مهارت خاقانی در وصف از غالب شاعران قصیده سرا بیشتر است . اوصاف مختلف او مانند وصف آتش ، بادیه ، صبح ، مجلس بزم ، بهار، خزان ، طلوع آفتاب و امثال آنها در شمار اوصاف رائع زبان فارسی است ترکیبات او که غالباً با خیالات بدیع همراه و باستعارات و کنایات عجیب آمیخته است معانی خاصی را که تا عهد او سابقه نداشته مشتمل است مانند «اکسیر نفس ناطقه » برای «سخن » «دو طفل هندو» برای «دو مردمک چشم »، «سه گنج نفس » یعنی قوای سه گانه : متفکره و مخیله و حافظه ، «مهد چشم » ، «قصر دماغ » و صدها ترکیب نظیر اینها که در هر قصیده و غالباً در هر بیت از ابیات قصیده های او میتوان یافت . خاقانی بر اثر احاطه ٔ بغالب علوم و اطلاعات و اسمار مختلف عهد خود، و قدرت خارق العاده ای که در استفاده از آن اطلاعات در تعاریض کلام داشته ، توانسته است مضامین علمی خاصی در شعر ایجاد کند که غالب آنها پیش از او سابقه نداشته است . برای او استفاده از لغات عرب در شعر فارسی محدود بحدی نیست حتی آنها که برای فارسی زبانان غرابت استعمال دارد. با تمام این احوال چیزی که شعر خاقانی را مشکل نشان میدهد و دشوار مینمایاند این دو علت اخیر یعنی استفاده از افکار و اطلاعات علمی وبکار بردن لغات دشوار نیست ، بلکه این دو عامل وقتی با عوامل مختلفی از قبیل رقت فکر و باریک اندیشی او در ابداع مضامین و اختراع ترکیبات خاص تازه و بکار بردن استعارات و کنایات مختلف و متعدد و امثال آنها جمع شود، فهم بعضی از ابیات او را دشوار می کند و با تمام این احوال اگر کسی با لهجه و سیاق سخن او خوگیرد از وسعت دایره ٔ این اشکالات بسیار کاسته میشود. این شاعر استاد که مانند اکثر استادان عهد خود بروش سنائی در زهد و وعظ نظر داشته ، بسیار کوشیده است که از این حیث با او برابری کند و در غالب قصائد حکمی و غزلهای خود از آن استاد پیروی نماید، و از مفاخرات او یکی آن است که خود را جانشین سنائی میداند در قطعه ای بمطلع ذیل:

چون فلک دور سنائی در نوشت

آسمان چون من سخن گستربزاد

و شاید یکی از علل این امر ذوق و علاقه ای باشد که در اواخر حال بتصوف حاصل کرده و بقول خود درسی سال چند چله نشسته بود. خاقانی در عین مداحی مردی ابی الطبع و بلند همت و آزاده بود و با وجود نزدیکی بدربارهای معروف و علاقه ای که از جانب شروانشاه و خلیفه بتعهد امور دیوانی از طرف او شده بود، همواره از اینگونه مشاغل که به انصراف او از عوالم معنوی می انجامید اجتناب داشت بر رویهم این شاعر از باب علم و ادب و مقام و مرتبه ای بلند و استادی و مهارت در فن خود در شمار شاعران کم نظیر و از ارکان فارسی است و شیوه ٔاو که در شمار سبکهای مطبوع شعر است ، پس از وی موردتقلید و پیروی بسیاری از شاعران پارسی زبان قرار گرفت. (از تاریخ ادبیات دکتر صفا ج 2 صص 776 784) برای کسب اطلاع بیشتر از خاقانی میتوان بمآخذ زیر که درپاورقی ج 1 آتشکده ٔ آذر چ سادات ناصری آمده است رجوع کرد:

آثارالبلاد قزوینی ، بستان السیاحه ص 324، بهارستان جامی ، تاریخ ادبیات دکتر شفق ، تاریخ ایران سایکس ، تاریخ گزیده ص 818، تذکره ٔ خلاصة الافکار، تذکره ٔ دولتشاه سمرقندی چ لیدن صص 78 83 و صص 70 و 71 و چ هند ص 39، دانشمندان آذربایجان ، ریاض العارفین چ 2 صص 317 تا 326، سخن و سخنوران ، شعر العجم شبلی نعمانی ج 5 صص 6 9، خاقانی شروانی به قلم عبدالرسول خیام پور چ تبریز سال 1327 هَ . ش . شروح خاقانی از عبدالوهاب حسینی و محمدبن داود شادی آبادی ، طرائق الحقایق چ تهران ج 2 ص 280، عرفات العاشقین ، لباب الالباب ، مجالس المؤمنین قاضی نوراﷲ شوشتری مجلس دوازدهم ، مجله ٔ ارمغان سال 5 و 6 شرح حال خاقانی به قلم ناصح ، مجله ٔارمغان سال 23 شماره ٔ اول مقاله ٔ استاد سعید نفیسی راجع به شروان ، مجله ٔ یادگار سال 4 شماره ٔ 9 و 10 حبسیّات خاقانی به قلم نوائی ، مرآت الخیال چ هند ص 29،مقدمه ٔ حدائق السحر رشید وطواط به قلم عباس اقبال آشتیانی ، مقدمه ٔ دیوان خاقانی از مرحوم عبدالرسولی ، مقدمه ٔ دیوان دکتر ضیاءالدین سجادی ، مقدمه و شرح قصیده ای از شیخ آذری در جواهر الاسرار ضمیمه ٔ مسیحیه اشعةاللمعات ، نتایج الافکار، نفحات الانس ص 546 و 547، هدیة الاحباب فی ذکر المعروفین بالکنی و الالقاب و الانساب مرحوم حاج شیخ عباس قمی( ص 129که او را شیعه دانسته است .)

خاورشناسانی که درباره ٔ خاقانی تحقیقات کرده اند: خانیکوف (روزنامه ٔ آسیائی ماههای اوت و سپتامبر 1836 و مارس و آوریل 1865 م .)، مینورسکی (قصیده ٔ مسیحیه رساله ای به انگلیسی چاپ سال 1945 م .)، کارل زالمان (رباعیات خاقانی) ، هرمان اته که از خانیکوف استفاده کرده است . ادوارد برون (که تحقیقات خانیکوف را در تاریخ ادبیات خود آورده است ). گ : چایکین و آ: ولدیرف نقل از رساله ٔ مینورسکی . پرفسور یوری مار تحقیقاتی درباره ٔ قصیده ٔ مسیحیه دارد. (نقل از پاورقی آتشکده ٔ آذر ص 150و 151.)

 

ويژگي سخن

 

خاقاني از جمله بزرگترين شاعران قصيده گوي ايران و يكي از بزرگان ادب فارسي است . قصيده هاي او و ساير اشعارش از شيوايي و فصاحت و تعبيرات و كنايه هاي بسيار ظريف و مشكل برخوردار است كه براي فهم آن مانند اشعار انوري به تفسير مشروح نيازمند است . خاقاني به علت اينكه در اغلب علوم و اطلاعات زمان خود احاطه داشته توانسته است مضامين علمي خاصي در شعر ايجاد كند كه قبل از او اين روش در شعر سابقه نداشته و هم چنين او در شعر فارسي از كلمات و لغات عربي بسياري استفاده كرد كه تمام اينها سبب شده كه در ظاهر فهم اشعارش مشكل شود . او شاعري بسيار حساس و زود رنج بوده كه حوادث و وقايع روزگار وي را سخت تحت تاثير قرار مي داد تا آنجا كه در تمام قصايدش از بيوفايي مردم و بد روزگار شكوه مي كند چون او هم رنج زندان و هم ماتم از دست دادن عزيزان خود را ديده و همين امر باعث شده كه او مراثي را بسرايد كه اشعار مراثي او واقعا" ساده و از دل برآمده و نشان دهنده احساسات دروني او مي باشد .

معرفي آثار

او داراي ديوان اشعاري است كه شامل قصايد و مقطعات و ترجيعات و غزل ها و رباعيات است و يك مثنوي نامه به نام تحفه العراقين دارد كه به نام جمال الدين ابو جعفر محمد بن علي اصفهاني وزير و از رجال معروف قرن ششم بوده سروده است كه اين منظومه را خاقاني در شرح نخستين مسافرت خود به مكه و عراقين (عراق عرب و عراق عجم) سروده و در ذكر هر شهر از رجال و معاريف آن ياد كرده و در آخر هر كدام ابياتي را به مناسبت موضوع آورده است كه اين مثنوي نامه علاوه بر مشخصات ذكر شده داراي مضامين عارفانه نيز است .

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 11:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

زندگينامه سقراط

بازديد: 419

زندگينامه سقراط

--------------------------------------------------------------------------------

سقراط را بيشتر از طريق ارسطو به خصوص شاگردش افلاطون مىشناسيم. زيرا او در طول زندگىاش چيزى ننوشت وبيشتر اطلاعات ما از او از شاگردانش بدست آمده است. كه همين امر و مرگ دلخراشش باعث شده است كه دركتب زيادى وى با مسيح مقايسه گردد.

او نخستين فيلسوف مهمى بود كه در آتن بدنيا آمد كه بيشتر عمر خود را صرف گفتگو ومباحثه در كوچه و بازارهاى آتن مىكرد. او جوانانى را ازاقشار مختلف و باعقايد گوناگون دور خود جمع مىكردو به گفتگو با آنها مىپرداخت . كه بعدها بسيارى از اين جوانان نماينده هاى فكرى فلسفه هاى گوناگون در يونان باستان شدند. كه همين امر باعث شد كه مكاتب زيادى سقراط را از خود بدانند. او به غير از مباحثه وتفكر كار ديگرى نمىكرد و شغل خاصى نداشت و نسبت به فردايش بىاعتنا شده بود. در خانه هم دل خوشى نداشت و به فكر همسر و فرزند نبود وهمواره به خاطر اين خصوصياتش با زنش مشكل داشت. البته مىتوان گفت كه در نهايت زنش به اوعلاقه داشت زيرا بعد از اعدام سقراط نمىتوانست به خود تسلى خاطر بدهد.

شايد بتوان گفت بارزترين موضوعى كه هنگام مطالعه سقراط به آن برمىخوريم هنر گفت و شنود سقراط باشد. او خود در اين باره مىگويد: من نيز مانند مادرم هنر مامايى دارم. مامايى من مامايى حقيقت و دانش است او دايما تاكيد مىكرد كه خود چيزى نمىداند بلكه مانند مامايان عمل مىكند يعنى با گفتگويى هدفمند نقاط ضعف و قوت افكار عقايد افراد را به آنها نشان مىدهد و از اين طريق به زاده شدن حقيقت و دانش در آنها كمك مىكند.

سقراط هنگام بحث با افراد مختلف به شرايط افراد و موقعيت اجتماعى آنان توجه اى نمىكرد. گاهى نيز پرسشهاى او از افراد متشخصى كه با اوبحث مىكردند موجب مى شد كه تزلزل پايه هاى فكرى وتضاد در عقايد آن شخص روشن گردد. كه اين موضوع موجب مسخره شدن اينگونه افراد در ملا عام ونتيجتا خشمگين شدن آنها مىشد. روش سقراط بدين گونه بود كه ابتدا در بحث اظهار تجاهل مىكرد وسپس براى رفع جهل خود از شخص مقابل سوالاتى مىپرسيد سپس شخص را با پرسيدن سوالاتى به نقطه اى خاص هدايت مىكرد و تناقض در افكار و عقايد شخص مقابل را برايش روشن مىساخت. در اين پروسه تعريف كردن موضوعات براى سقراط از اهمييت خاصى برخوردار بود. چون به اعتقاد او ابتدا بايد دانست كه منظور از مفاهيمى مانند عدالت , فضيلت ,شجاعت و پرهيزگارى چيست , سپس مىتوان در مورد اين مفاهيم صحبت كرد.

او براى رسيدن به تعريفى صحيح از يك مفهوم از شيوه اى استقرايى استفاده مىكرد بدين معنا كه ابتدا مثالها و شواهدى را در باره موضوع مورد نظرش پيدا مىكرد و از اين جزييات بدست آمده براى رسيدن به كليات مطلب استفاده مىكرد.او پس از فهميدن قاعده كلى آن را براى موارد خاص تطبيق و تعميم مىداد . مثلا او هنگام گفتگو نظر طرف مقابلش را در باره عدالت جويا مىشد ,مخاطب هم براى رسيدن به تعريف مثالهايى را ارايه مىكرد سپس سقراط با نشان دادن روابط و مشتركات مثالها شخص را به تعريفى از مفهوم مورد نظر( مثلا عدالت) مىرساند. بعد از اين مرحله سقراط موارد مخالف و متضاد با تعريف را يادآورى مىكرد بدين ترتيب فرد مورد نظر دايما مجبور مىشد كه تعريف خود را تغيير دهد تا به تعريف صحيحى برسد در اين ديالوگها شخص به اشتباهات و ناتوانيهاى خود پى مىبرد.

علىرغم اينكه روش فلسفى سقراط براى ما مشخص و معلوم است ولى افكار و عقايد او در مورد بسيارى از مسايل مهم فلسفى براى ما روشن نيست. زيرا هيچگاه در مورد مسئله اظهار اطمينانى قطعى نمىكرد و افكار خود را نمىنوشت. همين موضوع باعث شده است كه تمام دانسته هاى ما در باره سقراط از مطالبى است كه شاگردانش مانند افلاطون در باره او ذكر كرده اند. در بسيارى از متون افلاطون نمىتوان تشخيص داد كه مطلب افكار سقراط است يا عقايد افلاطون است كه آنها را از زبان سقراط بيان كرده است.

همانطور كه قبلا ديديم فيلسوفان پيش سقراطى توجه خود را به طبيعت و نيروهاى طبيعى معطوف كرده بودند كه به نوعى مىتوان گفت برنامه كارى آنان گذر از دنياى اسطوره به عقل بود. ولى برخلاف آنها بيشتر توجه سقراط به مسئله انسان و جايگاه انسان در جامعه بود. سيسرون فيلسوف رومى چند صد سال بعد از مرگ او در اين باره مىگويد: سقراط فلسفه را از آسمان به زمين آورد فلسفه را به خانه ها وشهرها برد و فلسفه را واداشت به زندگى و به اخلاقيات و خير و شر بپردازد. سقراط بر خلاف سوفسطاييان كه به درك درست و مطلقى از حقيقت اعتقاد نداشتند قصد داشت كه فلسفه خود را بر پايه اى محكم بنا كند . به گمان او اين پايه عقل انسان بود.او ادعا مىكرد كه ندايى الهى در وجودش قرار دارد كه او را هدايت مىكند و همين ندا و وجدان است كه به او مىگويد چه چيز نادرست و چه درست است.

جامعه آن زمان يونان كه سقراط در آن زندگى مىكرد جامعه اى بود كه سوفسطاييان تاثير اساطير واديان را در زندگى مردم به شدت كم كرده بودند از اين رو سقراط در زمينه اخلاق سعى داشت تعريف كامل و جهانشمولى ارايه دهد تا جايگزينى مناسب براى اساطير و اديان باشد . اوبر خلاف سوفسطاييان معتقد بود كه تشخيص درست و نادرست بر عهده عقل آدمى است نه بر عهده جامعه و سير تحولات آن. او براى نيكوكارى و درستكارى مبنايى عقلى جستجو مىكرد ومعتقد بود كه هركس درست و غلط را از لحاظ عقلى تشخيص دهد به كار نادرست دست نمىزند و تمام شرهايى كه از افراد مختلف مىبينيم در اثر نادانى آنهاست.

 

در روزگارى كه سقراط در آن زندگى مىكرد دموكراسى آتن رو به ابتذال نهاده بود بدين ترتيب كه در بسيارى از نهادهاى مهم كشور اعضاى آنها به ترتيب حروف الفبا انتخاب مىشد به طوريكه گاهى در ميان آنها كشاورز و بازارى ساده ديده مىشد و يا سران لشگر به سرعت عوض مىشدند.

سقراط عقيده داشت كه همانگونه كه كفاش و نجار به مهارت در رشته و فن خود نياز دارند حاكم نيز بايد تخصص لازم را براى حكومت داشته باشد به عبارت ديگر داراى فضيلت سياسى براى حكومت باشد. سقراط مدام دموكراسى يونان را به سخره مىگرفت و دائما دم از صلاحيت و شايستگى براى حكومت مىزد . كه البته در آن زمان بزرگترين مدعى اين صلاحيت اشراف وثرومتمندان بودند كه اعتقاد داشتند اين شايستگى براى حكومت از نژاد و تبارشان حاصل مىشود ولى سقراط معتقد بود كه اين شايستگى و فضيلت با آموزش و تربيت پديد مىآيد و ناشى از روح انسانى است. البته بايد توجه داشت كه در آن زمان اين آموزشها و نوع تربيت بيشتر مخصوص طبقه اشراف بود نه همگان مردم.

در شرايطى كه جنگ و خطر توطئه و قيام اقليت ثروتمند جامعه دمكرات يونان را تهديد مىكرد سقراط جوانان متمايل به آريستوكراسى را به دور خود جمع مىكرد ودر باره فضيلت سياسى با آنها صحبت مىكرد. همين امر باعث شد كه حكومت تصميم به اعدام سقراط بگيرد. در دادگاهى كه براى محاكمه سقراط تشكيل شد سقراط به دفاع از خود برخواست كه متن دفاعيه او در Apology افلاطون موجود است. سقراط اين امكان را داشت كه با طلب عفو از دادگاه خود را از مرگ نجات دهد ولى او نپذيرفت كه از عوامى كه مدام مورد سخره او بود طلب بخشش كند. نقل مىشود كه دوستان او امكان فرار وى را از زندان فراهم ساخته بودند ولى او از فرار نيز امتناع ورزيد و در نهايت جام شوكران را سركشيد.

نظر سقراط در باب هنر

سقراط در خصوص زیبایی اشاره میکند که وقتی چیزی زیباست، یگانه علت آن زیبایی آن است که از " خود زیبایی" چیزی در آن نهفته است. به عبارتی دیگر، او برای زیبایی یک منشاء الوهی قائل است، به این معنا که زیبایی را برآمده از یک عرصه یا مکانی می‌داند. او معتقد است که: 1. زیبایی الوهی است. 2. ماهیت واحد و یگانه زیبایی، همچون یک کلّ متشکل از اجزاء و عناصر متعدد است. این ماهیت یگانه و واحد در درون خود حالتی متکثر و تجزیه شونده دارد. اگر زیبایی را تنها و واحد فرض کنیم، این زیبایی به یک شیء تعلق می‌گیرد اما ما بسیاری پدیده‌های زیبا داریم که از جنبه‌های متفاوت زیبا هستند و این نیست جز خود زیبایی که در بسیاری پدیده‌ها حلول می‌کند. همان‌طور که در معرفت اسلامی فتبارک الله احسن الخالقین داریم. معنای سقراطی این گزینه به نسبی‌گرایی ارجاع داده می‌شود. 3. در مباحثه‌ای که با سیمیاس و کبس دارد ( در رساله فیدون که افلاطون آن را از زبان فیدون نقل کرده است.) به یکی از تعاریف زیبایی که عبارت است از لذت بصری و شنیداری پرداخته است. مانند تصاویر و چهره‌های زیبایی که می‌بینیم و این لذت از زیبایی است. اساس حس‌گرایی و تجربه‌گرایی سقراط در این جا مطرح می‌شود که اساس زیبایی را در لذت تجربی و حسی تعریف می‌کند. اما خود لذت در شنیدن و دیدن خلاصه نمی‌شود، پس زیبایی را می‌توان حاصل از سایر افعال نیز دانست. به عبارت دیگر لذت معنوی، لذت تجربی ، لذت حسی و غیره. 4. زیبایی از دید سقراط امری ماهوی و ذاتی است، که به صورت عنصر لاینفک و یا یتجزای پدیده‌ها در آمده است، همین‌طور سقراط آن را عارضی می‌داند. او می‌گوید : زیبایی همچون تابشی از منشا الوهی است پس عارضی است. در هر پدیده یا شیء، یک ماده مستعد ( طبیعت، ماهیت و یا جنم) وجود دارد. به تعبیری زمینه و بستر مستعد و پذیرای گرفتن کیفیت زیبایی وجود دارد. تا این بستر در شیء وجود نداشته باشد، هیچ شیء زیبایی نخواهیم داشت. اما وجود این پرتو نیز ضروری است. که البته، ماده مستعد همان خود زیبایی است.

سقراط (حدود سالهای ۳۹۹ ـ ۴۷۰ ق . م)، پدر علم فلسفه، با نحوه تدریس سوفسطائیان مخالفت کرد. سوفسطائیان، به شاگردان خود می‌آموختند که چگونه در مباحثات، به سوالات مختلف جوابهای زیرکانه‌ای بدهند. سقراط شاگردانش را تشویق می‌کرد تا در دنیای اطراف خود، جستجو کرده و مطابق با ندای وجدان خود زندگی کنند، حتی اگر این کار، آنها را در جهت مخالف با حکام کشور قرار دهد.

سقراط هیچ اثر مکتوبی از خود بر جای نگذاشت، اما تعدادی از مباحثات وی با ساکنین آتن توسط شاگرد معروفش افلاطون (۳۴۷ ـ ۴۲۷ ق.م)و نیز کسنوفون (۳۵۷-۴۲۵ ق.م) بطور مکتوب ثبت شده‌اند. سقراط در حدود سال ۴۷۰ سال ق.م در آلوِپِکا متولد گردید. آغاز زندگی او مصادف بود با دوران شکوفایی عظمت و افتخار آتن که در همان زمان امپراتوری دریایی خود را بنا نهاده بود. در دوران جوانی، قدرت بدنی شگفت انگیز سقراط، همگان را به تعجب وا داشت. قدرت تحمل او بسیار بالا بود، به طوری که در زمستان سخت، پا برهنه با یک جامهٔ معمولی راه می‌رفت.

سردیس مرمری سقراط در موزه لوورهنگامی که بیست و چند ساله بود ، افکارش متوجه مفهوم انسانیت شد. در آن زمان بیشتر تلاش‌های فلاسفه و متفکران، درباره جهان و چیستی آن بود و این که از چه موادی تشکیل شده و ماده آصلی آن چیست. اما او اعلام کرد که باید جهان شناسی را کنار گذاشت وبه انسان بازگشت. او بیان می‌کرد که پیامهای مخصوصی از سروش غیبی دریافت می‌کند.

 

 

 

در کتاب‌های تاریخی آمده‌است که روزی یکی از دوستان سقراط از سروش غیبی پرسید که آیا خردمند تر از سقراط وجود دارد؟ سرش غیبی پاسخ داد: نه. این واقعه سقراط را بر انگیخت تا ببیند که چه چیزی موجب شده تا او خردمند ترین انسان باشد؛ در حالی که خود را عالم و دانشمند نمی‌داند. سرانجام به این نتیجه رسید که: او خردمند ترین انسان است ، زیرا به جهل خود علم دارد و ادعای عالم بودن ندارد. از این پس، وی این رسالت را در وجود خود احساس کرد که در جست و جوی حقیقت ثابت و یقینی ، یعنی حکمت راستین باشد و به همگان نشان دهد که علم حقیقی یعنی: «علم به این که نمی‌دانم.»

او در جنگهای پلوپونز شرکت کرد و شجاعتی که در آن جنگها از خود نشان داد ،از وی شخصیتی برجسته و ممتاز ساخت. در ادامهٔ زندگی ، سقراط به رسالتی که بر دوش گرفته بود، پرداخت. در آن دوران سوفسطائی‌ها نفوذ زیادی بین جوانان آتنی داشتند و به آنها سفسطه و فن جدل آموزش می‌دادند وادعایشان این بود که حقیقتی وجود ندارد. آنها خود را دانشمند ترین وعالمترین مردمان می‌خواندند.

سقراط بنا بر نتیجه‌ای که در زندگی بدان رسیده بود، با آن‌ها که ادعای علم و دانش داشتند، به مقابله پرداخت.

روش عملی سقراط برای مبارزه با چنین اشخاصی این بود که با یکی از آنها وارد گفت و گو می‌شد و می‌کوشید تا از او افکارش را درباره موضوعی خاص، مثلا شجاعت بیرون بکشد. آن شخص در ابتدا فکر می‌کرد که حقیقت شجاعت را می‌شناسد و به آن آگاه است. سقراط گفتگو را به شیوه پرسش و پاسخی شروع می‌کرد و در آغاز خود را با آن چه شخص مقابلش می‌گفت، همراه نشان می‌داد. ممکن بود این گفتگو به طول بینجامد، اما سر انجام بحث را به جایی می‌رساند که شخص مقابل به نادانی خود پی می‌برد؛ یعنی به این نتیجه می‌رسید که حقیقتا هیچ چیزی را درباره شجاعت نمی‌داند و به این صورت، سقراط به او می‌فهماند که اعتراف به نادانی، بزرگترین دانش است. این روش، روش دیالکتیکی نام گرفت. وی اولین کسی بود که این شیوه را در بحث‌های فلسفی به کار برد و به همین دلیل، روش دیالکتیک را به نام او، دیالکتیک سقراطی می‌خوانند.

سقراط در آتن می‌گشت و با افراد مختلف به این روش بحث و گفتگو می‌نمود. او شاگردانی هم داشت که اکثر آن‌ها جوانان آتنی بودند. یکی از شاگردان وی که بعدها در شمار بزرگترین فلاسفه جهان قرار کرفت، افلاطون بود.

 

 

 

سقراط بسیاری از بزرگان آتن را که ادعای علم و دانش داشتند، به همین نحو محکوم ساخت واین برای آنان خوشایند نبود. عاقبت این فشارها همراه با تحولات سیاسی که پیش آمد، سقراط را در سال ۳۹۹ ق.م به محکمه کشاند.

در محکمه سقراط متهم شد که: ۱) خدایانی را که آتنیان می‌پرستند، عبادت نمی‌کند، بلکه اعمال دینی جدید و نا آشنا آورده‌است.

۲) به علاوه جوانان شهر آتن را با افکار خود فاسد می‌کند.

به دلیل همین اتهام‌ها، برای او تقاضای مرگ شده بود. سقراط با خونسردی و متانت به تمام اتهام‌ها پاسخ گفت و آنها را به سوی خود متهم کنندگان بازگرداند. سقراط اعلام کرد که از مرگ هیچ باکی ندارد ، اما مرگ وی لکه ننگینی بر چهره آتن بر جای خواهد گذاشت و آیندگان، در این مورد، آتنیان را محکوم خواهند کرد. با تمام این احوال و دفاعیات مستحکم وی، هیئت منصفهٔ دادگاه که تحت تأثیر جو سیاسی آشفتهٔ آن ایام بود، حکم به مرگ سقراط داد.

درچند روزی که تا اجرای حکم باقی مانده و سقراط زندانی بود ، دوستان وی تلاش زیادی کرده و همه چیز را برای فرار او مهیا ساختند، ولی سقراط با بیان اینکه چنین اقدامی مخالف اصول و ارزشهای اوست ، پیشنهادشان را رد کرد.

در روز موعود در حالی که خانواده و دوستان و شاگردانش گرد وی جمع شده و بی تابی می‌کردند، آنها را به آرامش فراخواند و پس از اینکه وصیتهایش را کرد، جام زهر را به آرامی سرکشید و پس از دقایقی جان سپرد

منبع

 

philosophers.atspace.com

 

 

http://www.daneshju.ir/forum/f378/t13347.html

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 8:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تاریخچه دارایی در ایران

بازديد: 505

تاریخچه دارایی در ایران

ایرانیان از زمان هخامنشیان برای دریافت مالیات وامور مالی کشور دفاتر و سازمان های مرتبطی داشتند.

در زمان ساسانیان اخذ مالیات صورت کاملتری به خود گرفت و سه نوع مالیات بنام های اراضی ،سرشماری و سرانه دریافت می شد. پس از تسلط اعراب به ایران،در زمان حجاج بن یوسف ثقفی دفاتر مالیاتی از فارسی به عربی برگردانده شد و در دوره سلجوقی با دستور عبدالملک کندری وزیر طغرل مجددا به فارسی بر گردانده شد.

در زمان سلطنت صفویه تجارت خارجی ودرآمدگمرکی به مالیاتی اضافه ودردوره افشاریان گسترش بیشتری یافت. دردوره قاجاریه وضع مالیه کشور به واسطه جنگ ها،مسافرت هاو ضعف پادشاهان رو به رکود گذاشت و با زحمات طاقت فرسای امیرکبیرگامهای سودمندی برداشته وبرای وصول،نگهداری و مصرف خزانه مقررات جدیدی وضع گردید.

قبل از مشروطیت شاه تمام در آمدها و عواید کشور را در اختیار داشته و تمام مخارج نیز به فرمان و تصویب شخص او صورت می گرفت. در آن زمان مردم صاحب مجلس و پارلمان نبو دند ،و شاه شخصی به نام وزیر دفتر ( وزیر مالیه ) مامورمی ساخت تا بودجه کشورراتنظیم کند. درهراستان مسؤول هر کتابچه درمرکز یک مستوفی بود.این مستوفیان عده ای کارمند داشتندکه آنان را میرزا قلم دان می گفتند. رئیس مستوفی ها رامستوفی الممالک می گفتند که همان وزیر مالیه بود.

با انقلاب مشروطه درسال 1285 اولین کابینه قانونی تشکیل وناصرالملک به عنوان نخستین وزیرمالیه ازمجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت ایشان با همان روال سابق ادامه کارداده وبه دستور ویمحل کنونی رادیو تهران که محل اداره گمرک بودبه وزارت مالیه اختصاص یافت. درسال1289 ادارات هفتگانه وزارت مالیه تصویب و تشکیل گردید و مهم ترین ادارات درآن زمان خزانه داری کل،گمرک ووصول عایدات بود. پس ازمدتی محل وزارت مالیه به پارک اتابک ، محل کنونی سفارت شوروی سابق انتقال یافت.

 

مطابق قانون 1294 وزارت مالیه به نه اداره تقسیم گردید که عبارت بودند از: دایره وزارتی،تشخیص عایدات وخالصه جات ومسکوکات،خزانه داری کل ودیون عمومی ووظایف،گمرکات،محاکمات مالیه،کمسیون تطبیق حوالجات،پرسنل وملزومات ومجلس مشاورعالی برای محاکمات اداری بود.ازسال1300به بعد دگرگونیهای زیادی دروزارت مالیه رخ داد. ازجمله اینکه تعدادی حدودچـهل شرکت دولتی تاسیس وبعدا منحل گردیدند وسازمان به دو قسمت مالی و اقتصادی تقسیم و بوسیله دومعاون و هفت مدیراداره می گردید و نیز درسال 1329 سازمان وزارت دارائی با تقلیل ادارات مورد تصویب قرار گرفت . و بالاخره در سال 1353 قانون تشکیل وزارت امور اقتصادی و دارایی با 6 ماده به تصویب مجلس شورای ملی سابق رسید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(1)

چگونگی وجود جانداران سلولی از دریا و دیگر جانداران

بازديد: 403

چگونگی وجود جانداران سلولی از دریا و دیگر جانداران

اولین میکرو ارگانیسم

اولین میکرو ارگانیسم که به یک سلول تبدیل شده است به نظر می‌رسد زنجیره‌ای از آمینو اسید‌ها باشند که اگر در آب و در یک جا جمع شده باشند مایل به تشکیل ارگانیسم-مانندی به نام کواسروات می‌باشند. کواسروات‌ها می‌توانند به یک دیگر بپیوندد و حجم خود را افزایش دهند. همچنین زنجیره‌های کوچک آمینو اسید تمایل به تشکیل ریز کیسه‌هایی به نام میکروسفر دارند. میکروسفر‌ها می‌توانند جوانه بزنند و یا به ۲ میکروسفر تقسیم شوند و یا حتی با جذب میکروسفر‌های بزرگتر حجم خود را افزایش دهند.

براساس اصل تکامل هرگونه تغییر ضد سازشی با محیط محکوم به فنا می‌باشد پس این ریز کیسه‌ها باید هر چه بیشتر با شرایط سازگار باشند تا بتوانند بقای خود را حفظ کنند.

اما چگونه یک میکروسفر می‌تواند به یک میکرو ارگانیسم هوشمند که سطح بالایی از نظم و سازمان یافتگی و تمایز را داراست تبدیل شود!؟ احتیاج به ادامه‌ی بقا، عامل اصلی تکامل است.

نخستین سلول‌ها

میکروسفر‌ها با به هم پیوستن و بزرگ شدن و جذب آمینو اسید‌های دیگر نقش مهمی‌ در ایجاد و تولد متابولیسم داشتند، یعنی این میکروسفر‌ها که به هم می‌پیوستند نیاز به موادی برای ادامه‌ی حیات داشتند. بعد از مدتی این ماده که من آن را X می‌نامم در محیط کمیاب شد و میکروسفر مجبور شد آن را از ماده‌ی دیگری به نام Y بسازد. برای کاتالیز این مواد لازم شد اجزایی در داخل میکروسفر برای این کار تخصص پیدا کنند چینین به نظر می‌رسد که RNA نخستین مولکول خود همانند ساز بوده است که از واحد‌های مساوی شامل بازهای آلی فسفات و قند پنج کربنی تشکیل شده است. این مولکول ضمن کاتالیز واکنش‌های داخل سلول، اطلاعات سلول (وراثت) را به نسل بعد انتقال می‌داد و باعث تخصصی شدن و تقسیم کار داخل سلول شده است که‌ این تقسیم کار باعث شد تا میکروسفر به یک سلول تبدیل شود.

 

  نخستین سلول‌های هوازی

سلول‌های هوازی که آنها را سیانو باکتری می‌نامند از تکامل میکروسفر‌ها به وجود آمده اند. دقیقا نمی‌دانیم که چگونه‌ این کار صورت گرفته ولی بر طبق اصل تکامل و علم ژنتیک جمعیت این باکتری‌ها به دلیل تطابق با محیط بیشتر توانستند زنده بمانند و با فتوسنتز اکسیژن را به جو زمین افزودند و بعد از سالها این گاز در جو زمین متراکم شد و لایه‌ی اوزون را پدید آورد. و بدین ترتیب شرایط زندگی بر روی زمین فراهم شد (امنیت زمین از نظر اشعه‌ی فرا بنفش) و بعد از آن نخستین سلول‌های یوکاریوت (با هسته‌ی مشخص) پدید آمدند.

 

شواهد فسیلی نشان می‌دهد نخستین جانداری که از آب دریا پا به خشکی نهاد جانداری بود به نام اکتیوستکا Ectios Teca که منحصرا از ماهی‌ها تکامل یافته بود. البته تکامل از ماهی‌ها برای زیستن در خشکی مستلزم تغییرات اساسی در استخوان‌بندی و ابشش‌ها بود زیرا در آب دریا استخوان‌ها بیشتر برای حفظ تعادل ماهی به کار می‌روند در حالی که در خشکی استخوان علاوه بر حفاظت از اجزای مهم داخلی مانند قلب و مغزو ریه باید منبع کلسیم لازم برای انقباض ماهیچه‌ها و هم چنین محل آماده‌سازی و تولید پروتئین‌های دفاعی را فراهم کند. اما با توجه به اصل انتخاب طبیعی داروین که به بقای اصلح نیز مشهور است در طبیعت فقط موجوداتی می‌توانند به بقا ادامه دهند که از هر نظر با محیط سازگار باشند و افراد ناسازگار معمولا پیش از رسیدن به سن تولید مثل می‌میرند و بنابراین نمی‌توانند ژن‌های خود را به نسل بعد انتقال دهند و در نتیجه ژن‌های آنها در نسل‌های بعدی بسیار کاهش می‌یابد و در نهایت از خزانه‌ی ژنی جمعیت اولیه [مجموع همه‌ی ژن‌های موجود در سلول‌های زایشی (گامت) همه‌ی افراد جمعیت] حذف می‌شوند و بنابراین سیمای گونه میتواند در طی چندین هزار سال به کلی تغییر یابد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:57 منتشر شده است
نظرات(0)

شبکه VPN چیست؟

بازديد: 601

 

شبکه VPN چیست؟

شبکه VPN چیست؟

شبکه های خصوصی مجازی

در طی ده سال گذشته دنيا دستخوش تحولات فراوانی در عرصه ارتباطات بوده است . اغلب سازمانها و موسسات ارائه دهنده کالا و خدمات که در گذشته بسيار محدود و منطقه ای مسائل را دنبال و در صدد ارائه راهکارهای مربوطه بودند ، امروزه بيش از گذشته نيازمند تفکر در محدوده جهانی برای ارائه خدمات و کالای توليده شده را دارند. به عبارت ديگر تفکرات منطقه ای و محلی حاکم بر فعاليت های تجاری جای خود را به تفکرات جهانی و سراسری داده اند. امروزه با سازمانهای زيادی برخورد می نمائيم که در سطح يک کشور دارای دفاتر فعال و حتی در سطح دنيا دارای دفاتر متفاوتی می باشند . تمام سازمانهای فوق قبل از هر چيز بدنبال يک اصل بسيار مهم می باشند : يک روش سريع ، ايمن و قابل اعتماد بمنظور برقراری ارتباط با دفاتر و نمايندگی در اقصی نقاط يک کشور و يا در سطح دنيا اکثر سازمانها و موسسات بمنظور ايجاد يک شبکه WAN از خطوط اختصاصی (Leased Line) استفاده می نمايند.خطوط فوق دارای انواع متفاوتی می باشند. ISDN ( با سرعت 128 کيلوبيت در ثانيه )، ( OC3 Optical Carrier-3) ( با سرعت 155 مگابيت در ثانيه ) دامنه وسيع خطوط اختصاصی را نشان می دهد. يک شبکه WAN دارای مزايای عمده ای نسبت به يک شبکه عمومی نظير اينترنت از بعد امنيت وکارآئی است . پشتيانی و نگهداری يک شبکه WAN در عمل و زمانيکه از خطوط اختصاصی استفاده می گردد ، مستلزم صرف هزينه بالائی است .

 

همزمان با عموميت يافتن اينترنت ، اغلب سازمانها و موسسات ضرورت توسعه شبکه اختصاصی خود را بدرستی احساس کردند. در ابتدا شبکه های اينترانت مطرح گرديدند.اين نوع شبکه بصورت کاملا" اختصاصی بوده و کارمندان يک سازمان با استفاده از رمز عبور تعريف شده ، قادر به ورود به شبکه و استفاده از منابع موجود می باشند. اخيرا" ، تعداد زيادی از موسسات و سازمانها با توجه به مطرح شدن خواسته های جديد ( کارمندان از راه دور ، ادارات از راه دور )، اقدام به ايجاد شبکه های اختصاصی مجازی VPN)Virtual Private Network) نموده اند.

 

يک VPN ، شبکه ای اختصاصی بوده که از يک شبکه عمومی ( عموما" اينترنت ) ، برای ارتباط با سايت های از راه دور و ارتباط کاربران بايکديگر، استفاده می نمايد. اين نوع شبکه ها در عوض استفاده از خطوط واقعی نظير : خطوط Leased ، از يک ارتباط مجازی بکمک اينترنت برای شبکه اختصاصی بمنظور ارتباط به سايت ها استفاده می کند.

 

عناصر تشکيل دهنده يک VPN

 

دو نوع عمده شبکه های VPN وجود دارد :

 

دستيابی از راه دور (Remote-Access) . به اين نوع از شبکه ها VPDN)Virtual private dial-up network)، نيز گفته می شود.در شبکه های فوق از مدل ارتباطی User-To-Lan ( ارتباط کاربر به يک شبکه محلی ) استفاده می گردد. سازمانهائی که از مدل فوق استفاده می نمايند ، بدنبال ايجاد تسهيلات لازم برای ارتباط پرسنل ( عموما" کاربران از راه دور و در هر مکانی می توانند حضور داشته باشند ) به شبکه سازمان می باشند. سازمانهائی که تمايل به برپاسازی يک شبکه بزرگ " دستيابی از راه دور " می باشند ، می بايست از امکانات يک مرکز ارائه دهنده خدمات اينترنت جهانی ESP)Enterprise service provider) استفاده نمايند. سرويس دهنده ESP ، بمنظور نصب و پيکربندی VPN ، يک NAS)Network access server) را پيکربندی و نرم افزاری را در اختيار کاربران از راه دور بمنظور ارتباط با سايت قرار خواهد داد. کاربران در ادامه با برقراری ارتباط قادر به دستيابی به NAS و استفاده از نرم افزار مربوطه بمنظور دستيابی به شبکه سازمان خود خواهند بود.

 

سايت به سايت (Site-to-Site) . در مدل فوق يک سازمان با توجه به سياست های موجود ، قادر به اتصال چندين سايت ثابت از طريق يک شبکه عمومی نظير اينترنت است . شبکه های VPN که از روش فوق استفاده می نمايند ، دارای گونه های خاصی در اين زمينه می باشند:

 

مبتنی بر اينترانت . در صورتيکه سازمانی دارای يک و يا بيش از يک محل ( راه دور) بوده و تمايل به الحاق آنها در يک شبکه اختصاصی باشد ، می توان يک اينترانت VPN را بمنظور برقرای ارتباط هر يک از شبکه های محلی با يکديگر ايجاد نمود.

 

مبتنی بر اکسترانت . در موارديکه سازمانی در تعامل اطلاعاتی بسيار نزديک با سازمان ديگر باشد ، می توان يک اکسترانت VPN را بمنظور ارتباط شبکه های محلی هر يک از سازمانها ايجاد کرد. در چنين حالتی سازمانهای متعدد قادر به فعاليت در يک محيط اشتراکی خواهند بود.

 

استفاده از VPN برای يک سازمان دارای مزايای متعددی نظير : گسترش محدوه جغرافيائی ارتباطی ، بهبود وضعيت امنيت ، کاهش هزينه های عملياتی در مقايسه با روش های سنتی WAN ، کاهش زمان ارسال و حمل اطلاعات برای کاربران از راه دور ، بهبود بهره وری ، توپولوژی آسان ،... است . در يکه شبکه VPN به عوامل متفاوتی نظير : امنيت ، اعتمادپذيری ، مديريت شبکه و سياست ها نياز خواهد بود.

 

شبکه های LAN جزاير اطلاعاتی

 

فرض نمائيد در جزيره ای در اقيانوسی بزرگ ، زندگی می کنيد. هزاران جزيره در اطراف جزيره شما وجود دارد. برخی از جزاير نزديک و برخی ديگر دارای مسافت طولانی با جزيره شما می باشند. متداولترين روش بمنظور مسافرت به جزيره ديگر ، استفاده از يک کشتی مسافربری است . مسافرت با کشتی مسافربری ، بمنزله عدم وجود امنيت است . در اين راستا هر کاری را که شما انجام دهيد ، توسط ساير مسافرين قابل مشاهده خواهد بود. فرض کنيد هر يک از جزاير مورد نظر به مشابه يک شبکه محلی (LAN) و اقيانوس مانند اينترنت باشند. مسافرت با يک کشتی مسافربری مشابه برقراری ارتباط با يک سرويس دهنده وب و يا ساير دستگاههای موجود در اينترنت است . شما دارای هيچگونه کنترلی بر روی کابل ها و روترهای موجود در اينترنت نمی باشيد. ( مشابه عدم کنترل شما بعنوان مسافر کشتی مسافربری بر روی ساير مسافرين حاضر در کشتی ) .در صورتيکه تمايل به ارتباط بين دو شبکه اختصاصی از طريق منابع عمومی وجود داشته باشد ، اولين مسئله ای که با چالش های جدی برخورد خواهد کرد ، امنيت خواهد بود. فرض کنيد ، جزيره شما قصد ايجاد يک پل ارتباطی با جزيره مورد نظر را داشته باشد .مسير ايجاد شده يک روش ايمن ، ساده و مستقيم برای مسافرت ساکنين جزيره شما به جزيره ديگر را فراهم می آورد. همانطور که حدس زده ايد ، ايجاد و نگهداری يک پل ارتباطی بين دو جزيره مستلزم صرف هزينه های بالائی خواهد بود.( حتی اگر جزاير در مجاورت يکديگر باشند ) . با توجه به ضرورت و حساسيت مربوط به داشتن يک مسير ايمن و مطمئن ، تصميم به ايجاد پل ارتباطی بين دو جزيره گرفته شده است . در صورتيکه جزيره شما قصد ايجاد يک پل ارتباطی با جزيره ديگر را داشته باشد که در مسافت بسيار طولانی نسبت به جزيره شما واقع است ، هزينه های مربوط بمراتب بيشتر خواهد بود. وضعيت فوق ، نظير استفاده از يک اختصاصی Leased است . ماهيت پل های ارتباطی ( خطوط اختصاصی ) از اقيانوس ( اينترنت ) متفاوت بوده و کماکن قادر به ارتباط جزاير( شبکه های LAN) خواهند بود. سازمانها و موسسات متعددی از رويکرد فوق ( استفاده از خطوط اختصاصی) استفاده می نمايند. مهمترين عامل در اين زمينه وجود امنيت و اطمينان برای برقراری ارتباط هر يک سازمانهای مورد نظر با يکديگر است . در صورتيکه مسافت ادارات و يا شعب يک سازمان از يکديگر بسيار دور باشد ، هزينه مربوط به برقرای ارتباط نيز افزايش خواهد يافت .

 

با توجه به موارد گفته شده ، چه ضرورتی بمنظور استفاده از VPN وجود داشته و VPN تامين کننده ، کداميک از اهداف و خواسته های مورد نظر است ؟ با توجه به مقايسه انجام شده در مثال فرضی ، می توان گفت که با استفاده از VPN به هريک از ساکنين جزيره يک زيردريائی داده می شود. زيردريائی فوق دارای خصايص متفاوت نظير :

 

دارای سرعت بالا است .

 

هدايت آن ساده است .

 

قادر به استتار( مخفی نمودن) شما از ساير زيردريا ئيها و کشتی ها است .

 

قابل اعتماد است .

 

پس از تامين اولين زيردريائی ، افزودن امکانات جانبی و حتی يک زيردريائی ديگرمقرون به صرفه خواهد بود

 

در مدل فوق ، با وجود ترافيک در اقيانوس ، هر يک از ساکنين دو جزيره قادر به تردد در طول مسير در زمان دلخواه خود با رعايت مسايل ايمنی می باشند. مثال فوق دقيقا" بيانگر تحوه عملکرد VPN است . هر يک از کاربران از راه دور شبکه قادربه برقراری ارتباطی امن و مطمئن با استفاده از يک محيط انتقال عمومی ( نظير اينترنت ) با شبکه محلی (LAN) موجود در سازمان خود خواهند بود. توسعه يک VPN ( افزايش تعداد کاربران از راه دور و يا افزايش مکان های مورد نظر ) بمراتب آسانتر از شبکه هائی است که از خطوط اختصاصی استفاده می نمايند. قابليت توسعه فراگير از مهمتزين ويژگی های يک VPN نسبت به خطوط اختصاصی است .

 

امنيت VPN

 

شبکه های VPN بمنظور تامين امنيت (داده ها و ارتباطات) از روش های متعددی استفاده می نمايند :

 

فايروال . فايروال يک ديواره مجازی بين شبکه اختصای يک سازمان و اينترنت ايجاد می نمايد. با استفاده از فايروال می توان عمليات متفاوتی را در جهت اعمال سياست های امنيتی يک سازمان انجام داد. ايجاد محدوديت در تعداد پورت ها فعال ، ايجاد محدوديت در رابطه به پروتکل های خاص ، ايجاد محدوديت در نوع بسته های اطلاعاتی و ... نمونه هائی از عملياتی است که می توان با استفاده از يک فايروال انجام داد.

 

رمزنگاری . فرآيندی است که با استفاده از آن کامپيوتر مبداء اطلاعاتی رمزشده را برای کامپيوتر ديگر ارسال می نمايد. ساير کامپيوترها ی مجاز قادر به رمزگشائی اطلاعات ارسالی خواهند بود. بدين ترتيب پس از ارسال اطلاعات توسط فرستنده ، دريافت کنندگان، قبل از استفاده از اطلاعات می بايست اقدام به رمزگشائی اطلاعات ارسال شده نمايند. سيستم های رمزنگاری در کامپيوتر به دو گروه عمده تقسيم می گردد :

 

رمزنگاری کليد متقارن

 

رمزنگاری کليد عمومی

 

در رمز نگاری " کليد متقارن " هر يک از کامپيوترها دارای يک کليد Secret ( کد ) بوده که با استفاده از آن قادر به رمزنگاری يک بسته اطلاعاتی قبل از ارسال در شبکه برای کامپيوتر ديگر می باشند. در روش فوق می بايست در ابتدا نسبت به کامپيوترهائی که قصد برقراری و ارسال اطلاعات برای يکديگر را دارند ، آگاهی کامل وجود داشته باشد. هر يک از کامپيوترهای شرکت کننده در مبادله اطلاعاتی می بايست دارای کليد رمز مشابه بمنظور رمزگشائی اطلاعات باشند. بمنظور رمزنگاری اطلاعات ارسالی نيز از کليد فوق استفاده خواهد شد. فرض کنيد قصد ارسال يک پيام رمز شده برای يکی از دوستان خود را داشته باشيد. بدين منظور از يک الگوريتم خاص برای رمزنگاری استفاده می شود .در الگوريتم فوق هر حرف به دوحرف بعد از خود تبديل می گردد.(حرف A به حرف C ، حرف B به حرف D ) .پس از رمزنمودن پيام و ارسال آن ، می بايست دريافت کننده پيام به اين حقيقت واقف باشد که برای رمزگشائی پيام لرسال شده ، هر حرف به دو حرق قبل از خود می باطست تبديل گردد. در چنين حالتی می باطست به دوست امين خود ، واقعيت فوق ( کليد رمز ) گفته شود. در صورتيکه پيام فوق توسط افراد ديگری دريافت گردد ، بدليل عدم آگاهی از کليد ، آنان قادر به رمزگشائی و استفاده از پيام ارسال شده نخواهند بود.

 

در رمزنگاری عمومی از ترکيب يک کليد خصوصی و يک کليد عمومی استفاده می شود. کليد خصوصی صرفا" برای کامپيوتر شما ( ارسال کننده) قابل شناسائی و استفاده است . کليد عمومی توسط کامپيوتر شما در اختيار تمام کامپيوترهای ديگر که قصد ارتباط با آن را داشته باشند ، گذاشته می شود. بمنظور رمزگشائی يک پيام رمز شده ، يک کامپيوتر می بايست با استفاده از کليد عمومی ( ارائه شده توسط کامپيوتر ارسال کننده ) ، کليد خصوصی مربوط به خود اقدام به رمزگشائی پيام ارسالی نمايد . يکی از متداولترين ابزار "رمزنگاری کليد عمومی" ، روشی با نام PGP)Pretty Good Privacy) است . با استفاده از روش فوق می توان اقدام به رمزنگاری اطلاعات دلخواه خود نمود.

 

IPSec . پروتکل IPsec)Internet protocol security protocol) ، يکی از امکانات موجود برای ايجاد امنيت در ارسال و دريافت اطلاعات می باشد . قابليت روش فوق در مقايسه با الگوريتم های رمزنگاری بمراتب بيشتر است . پروتکل فوق دارای دو روش رمزنگاری است : Tunnel ، Transport . در روش tunel ، هدر و Payload رمز شده درحاليکه در روش transport صرفا" payload رمز می گردد. پروتکل فوق قادر به رمزنگاری اطلاعات بين دستگاههای متفاوت است :

 

روتر به روتر

 

فايروال به روتر

 

کامپيوتر به روتر

 

کامپيوتر به سرويس دهنده

 

سرويس دهنده AAA . سرويس دهندگان( AAA : Authentication ,Authorization,Accounting) بمنظور ايجاد امنيت بالا در محيط های VPN از نوع " دستيابی از راه دور " استفاده می گردند. زمانيکه کاربران با استفاده از خط تلفن به سيستم متصل می گردند ، سرويس دهنده AAA درخواست آنها را اخذ و عمايات زير را انجام خواهد داد :

 

شما چه کسی هستيد؟ ( تاييد ، Authentication )

 

شما مجاز به انجام چه کاری هستيد؟ ( مجوز ، Authorization )

 

چه کارهائی را انجام داده ايد؟ ( حسابداری ، Accounting )

 

تکنولوژی های VPN

 

با توجه به نوع VPN ( " دستيابی از راه دور " و يا " سايت به سايت " ) ، بمنظور ايجاد شبکه از عناصر خاصی استفاده می گردد:

 

نرم افزارهای مربوط به کاربران از راه دور

 

سخت افزارهای اختصاصی نظير يک " کانکتور VPN" و يا يک فايروال PIX

 

سرويس دهنده اختصاصی VPN بمنظور سرويُس های Dial-up

 

سرويس دهنده NAS که توسط مرکز ارائه خدمات اينترنت بمنظور دستيابی به VPN از نوع "دستيابی از را دور" استفاده می شود.

 

شبکه VPN و مرکز مديريت سياست ها

 

با توجه به اينکه تاکنون يک استاندارد قابل قبول و عمومی بمنظور ايجاد شVPN ايجاد نشده است ، شرکت های متعدد هر يک اقدام به توليد محصولات اختصاصی خود نموده اند.

 

- کانکتور VPN . سخت افزار فوق توسط شرکت سيسکو طراحی و عرضه شده است. کانکتور فوق در مدل های متفاوت و قابليت های گوناگون عرضه شده است . در برخی از نمونه های دستگاه فوق امکان فعاليت همزمان 100 کاربر از راه دور و در برخی نمونه های ديگر تا 10.000 کاربر از راه دور قادر به اتصال به شبکه خواهند بود.

 

- روتر مختص VPN . روتر فوق توسط شرکت سيسکو ارائه شده است . اين روتر دارای قابليت های متعدد بمنظور استفاده در محيط های گوناگون است . در طراحی روتر فوق شبکه های VPN نيز مورد توجه قرار گرفته و امکانات مربوط در آن بگونه ای بهينه سازی شده اند.

 

- فايروال PIX . فايروال PIX(Private Internet eXchange) قابليت هائی نظير NAT ، سرويس دهنده Proxy ، فيلتر نمودن بسته ای اطلاعاتی ، فايروال و VPN را در يک سخت افزار فراهم نموده است .

 

Tunneling( تونل سازی )

 

اکثر شبکه های VPN بمنظور ايجاد يک شبکه اختصاصی با قابليت دستيابی از طريق اينترنت از امکان " Tunneling " استفاده می نمايند. در روش فوق تمام بسته اطلاعاتی در يک بسته ديگر قرار گرفته و از طريق شبکه ارسال خواهد شد. پروتکل مربوط به بسته اطلاعاتی خارجی ( پوسته ) توسط شبکه و دو نفطه (ورود و خروج بسته اطلاعاتی ) قابل فهم می باشد. دو نقظه فوق را "اينترفيس های تونل " می گويند. روش فوق مستلزم استفاده از سه پروتکل است :

 

پروتکل حمل کننده . از پروتکل فوق شبکه حامل اطلاعات استفاده می نمايد.

 

پروتکل کپسوله سازی . از پروتکل هائی نظير: IPSec,L2F,PPTP,L2TP,GRE استفاده می گردد.

 

پروتکل مسافر . از پروتکل هائی نظير IPX,IP,NetBeui بمنظور انتقال داده های اوليه استفاده می شود.

 

با استفاده از روش Tunneling می توان عمليات جالبی را انجام داد. مثلا" می توان از بسته ای اطلاعاتی که پروتکل اينترنت را حمايت نمی کند ( نظير NetBeui) درون يک بسته اطلاعاتی IP استفاده و آن را از طريق اينترنت ارسال نمود و يا می توان يک بسته اطلاعاتی را که از يک آدرس IP غير قابل روت ( اختصاصی ) استفاده می نمايد ، درون يک بسته اطلاعاتی که از آدرس های معتبر IP استفاده می کند ، مستقر و از طريق اينترنت ارسال نمود.

 

در شبکه های VPN از نوع " سايت به سايت " ، GRE)generic routing encapsulation) بعنوان پروتکل کپسوله سازی استفاده می گردد. فرآيند فوق نحوه استقرار و بسته بندی " پروتکل مسافر" از طريق پروتکل " حمل کننده " برای انتقال را تبين می نمايد. ( پروتکل حمل کننده ، عموما" IP است ) . فرآيند فوق شامل اطلاعاتی در رابطه با نوع بست های اطلاعاتی برای کپسوله نمودن و اطلاعاتی در رابطه با ارتباط بين سرويس گيرنده و سرويس دهنده است . در برخی موارد از پروتکل IPSec ( در حالت tunnel) برای کپسوله سازی استفاده می گردد.پروتکل IPSec ، قابل استفاده در دو نوع شبکه VPN ( سايت به يايت و دستيابی از راه دور ) است . اينترفيش های Tunnel می بايست دارای امکانات حمايتی از IPSec باشند.

 

در شبکه های VPN از نوع " دستيابی از راه دور " ، Tunneling با استفاده از PPP انجام می گيرد. PPP بعنوان حمل کننده ساير پروتکل های IP در زمان برقراری ارتباط بين يک سيستم ميزبان و يک سيستم ازه دور ، مورد استفاده قرار می گيرد.

 

هر يک از پروتکل های زير با استفاده از ساختار اوليه PPP ايجاد و توسط شبکه های VPN از نوع " دستيابی از راه دور " استفاده می گردند:

 

- L2F)Layer 2 Forwarding) . پروتکل فوق توسط سيسکو ايجاد شده است . در پروتکل فوق از مدل های تعيين اعتبار کاربر که توسط PPP حمايت شده اند ، استفاده شد ه است .

 

PPTP)Point-to-Point Tunneling Protocol) . پروتکل فوق توسط کنسرسيومی متشکل از شرکت های متفاوت ايجاد شده است . اين پروتکل امکان رمزنگاری 40 بيتی و 128 بيتی را دارا بوده و از مدل های تعيين اعتبار کاربر که توسط PPP حمايت شده اند ، استفاده می نمايد.

 

- L2TP)Layer 2 Tunneling Protocol) . پروتکل فوق با همکاری چندين شرکت ايجاد شده است .پروتکل فوق از ويژگی های PPTP و L2F استفاده کرده است . پروتکل L2TP بصورت کامل IPSec را حمايت می کند. از پروتکل فوق بمنظور ايجاد تونل بين موارد زير استفاده می گردد :

 

سرويس گيرنده و روتر

 

NAS و روتر

 

روتر و روتر

 

 

عملکرد Tunneling مشابه حمل يک کامپيوتر توسط يک کاميون است . فروشنده ، پس از بسته بندی کامپيوتر ( پروتکل مسافر ) درون يک جعبه ( پروتکل کپسوله سازی ) آن را توسط يک کاميون ( پروتکل حمل کننده ) از انبار خود ( ايترفيس ورودی تونل ) برای متقاضی ارسال می دارد. کاميون ( پروتکل حمل کننده ) از طريق بزرگراه ( اينترنت ) مسير خود را طی ، تا به منزل شما ( اينترفيش خروجی تونل ) برسد. شما در منزل جعبه ( پروتکل کپسول سازی ) را باز و کامپيوتر ( پروتکل مسافر) را از آن خارج می نمائيد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

طراحی صنعتی

بازديد: 493

 

طراحی صنعتی

طراحی صنعتی (Industrial Design) در واقع طراحی محصولاتی است که در ابعاد وسیع به تولید انبوه می رسند و تفاوت طراحی در آن با دیگر رشته های هنر در این است که علاوه بر استاتیک (Aesthetics) ، کارکرد (Function) و پیش بینی های تولید انبوه نیز در طراحی مورد نظر قرار می گیرند .

جنبه هایی که یک طراح صنعتی در کار طراحی خود به آنها می پردازد ، شامل فرم (shape) کلی محصول مورد طراحی ، محدودیت جزئیات آن در ارتباط با یکدیگر ، رنگ ،بافت ، صدا و جنبه های مربوط به ارگونومی (Ergonomics) محصول است . طراح صنعتی در مرحله ی بعد با در نظر گرفتن مسائلی چون ایمنی(Safety ) ، وندلیزم (Vandalism) ، جنبه های زیست محیطی و استاندارد ، در زمینه های روش تولید ، انتخاب متریال و روش ارائه ی محصول به بازار ، مثل بسته بندی ، بررسی های لازم را انجام داده و طرح خود را ارائه می دهند .

یک طراح صنعتی می تواند با روندی که ذکر شد در حالی که یک محصول را از لحاظ زیبایی ، کیفیت و کارکرد ارتقا می دهد ، هزینه های تولید را کاهش داده و محصول را هر چه جذاب تر در اختیار مصرف کننده قرار دهد .

فهرست طراحان صنعتی مشهور

طراحی صنعتی در اواخر قرون وسطیِِ

اغاز طراحی صنعتی را میتوان با جدایی طراحی از فرایندهای ساخت همزمان دانست که در دوره های پیش از انقلاب صنعتی صورت گرفته بود. در واقع ریشه های آن را میتوان دراواخر قرون وسطی و در جهت ایجاد اولین تشکیلات صنعتی سرمایه داری متکی بر تولید به شیوه های سنتی دانست. نخستین فعالیتهای طراحی صنعتی در این دوره در غرب اروپا و در جهت منافع دربار، کلیساها و تجار بوده است. اما با رشد سریع تجارت و گسترش موقعیتهای بازرگانی رقابتهایی ما بین واحدهای تولیدی بوجود آمد که موجب توجه به نوآوری در محصول برای جلب علاقه مشتریان شد و طراحی صنعتی بیش از پیش مطرح گردید.

 

طراحی صنعتی درقرن شانزدهم

طراحان صنعتی در اواخر قرن شانزدهم در ایتالیا و آلمان فعالیتهای مفیدی را در جهت جلب علاقه مشتریان انجام دادند که منجر به تولید کتابهای الگو گردید. این کتابها شامل مجموعه ای از تصاویر گراوری بودند و طرحهایی به عنوان نمونه برای صنایع نساجی و صنعت قفسه سازی داشتند که میتوانستند در موارد مختلف مورد استفاده قرار گیرند. کتابهای الگو برای نخستین بار طراحی را به عنوان فعالیتی مستقل از روشهای ساخت مطرح کردند.

 

طراحی صنعتی درقرن هفدهم

در قرن هفدهم کشورهایی با حکومتهای متمرکز سلطنتی به مراکز قدرت تبدیل شدند که الگویشان فرانسه عهد لویی چهاردهم بود. لویی چهارده در دوره سلطنت هنرمندان و صنعتگران را مورد حمایت بی دریغ خود قرار داد که منجر به تشکیل کارگاه های بزرگی شد.

مهمترین کارگاه این دوره گوبلن است که در سال 1667 تاسیس شد و مهمترین فعالیتهای آن درزمینه فرشینه، قفسه سازی و فلزات ظریفه بوده است. طرحهای این کارگاه توسط شارل لوبرن Charles le Brun تهیه شده است.

 

طراحی صنعتی در نیمه اول قرن هجدهم

در قرن هجدهم دولتها به حمایت گسترده از هنرمندان پرداختند. در این دوره سرمایه گزاریهای عظیمی در زمینه چینی سازی انجام شد که به تاسیس کارگاه های بزرگ چینی سازی انجامید.

نخستین کارگاه این دوره کارگاه میسن Meissen است که در سال 1709 تاسیس شد. در این کارگاه برای طراحی از هنرمندانی چون یوهان ژاکوب ایرمینگر کمک گرفته می شد و همچنین از کتابهای الگو استفاده می شد. مهمترین فعالیتهای میسن در زمینه طراحی ظروف، نمادهای تزئینی و پیکره های کوچک بوده است. مهمترین آنها پیکره های کالو Callot figures هستند که از کتاب الگوی ژاک کالو Jaques Callot در طراحی آن استفاده شده است.

 

طراحی صنعتی در نیمه دوم قرن هجدهم

در نیمه دوم قرن هجدهم بزرگترین مراکز طراحی صنعتی دنیا در بریتانیا قرار داشتند. در بریتانیا مالکیت خصوصی و ارزشهای اقتصادی از طرف پارلمان حمایت میشد. در نتیجه هنرمندان و طراحان این دوره بازرگانان مبتکر هستند. فعالیتهای غالب در این دوره تولید دگمه، سگک و گیره و000 است که به زیورآلات ارزان مشهور بودند.

ماتیو بولتنMatthew Boulton نمونه ای از این بازرگانان مبتکر است که در سال 1761 کارگاه سوهو Soho را تاسیس نمود. فعالیتهای عمده این کارگاه دو دسته بودند: 1- تولید اشیای مد روز و ارزان قیمت که اهداف تجاری داشتند. 2- اشیای گرانقیمت و خاص برای مشتریان ویژه. اما سیاستهای این کارگاه بر پایه ضرورتهای تجاری و بازار بین المللی گزارده شده بود. بنابراین تولید انبوه در تولید اشیای مد روز متمرکز بود.طراحان برجسته ای چون جان فلکسمن John flaxman ، جیمز یات James wyatt ، رابرت و جیمز آدام Robert & James Adam در طراحی محصولات سوهو مشارکت داشته اند.

سوهو در طراحی اکثر محصولات خود از سبک نئوکلاسیک استفاده کرده است که به علت سادگی خطوط و استفاده از نمادهای کلاسیک دارای طرفداران زیادی بوده است.

 

همزمان با سوهو کارگاه سفالگری یوشیا Josiah با ریاست وج وود Wedgwood آغاز به کار میکند. در این کارگاه نیز ظروف به دو دسته مفید و تزئینی تقسیم شده بودند و از موادی چون بازالت و ژاسپ در تهیه ظروف استفاده شده است. طراحان برجسته ای چون جان فلکسمن، جرج استابز Jeorge stubbs و جوزف رایت مسئولیت طراحیها را بر عهده داشته اند. از برجسته ترین آثار یوشیا تولید ظروفی به نام سرویس ملکه Queen's ware است که انقلابی در صنعت چینی سازی بر پا کرد. سبک غالب آثار یوشیا نئوکلاسیک بوده است. سیاستهای یوشیا زیبایی، کاربردی بودن و سادگی بوده است.

 

 

طراحی صنعتی در قرن نوزدهم

در بریتانیای قرن 19 با شدت گیری انقلاب صنعتی، فاصله بین طراحی و تولید به منتها درجه خود رسید. صنایع به صورت متنوع تر و تخصصی تر فعالیت میکردند و هدف اصلی تجاری کردن تولید بود. با گسترش تولید تجاری، محصولات با شیوه های ساده به شکل اشیای گرانبها تولید شدند که در مواردی سبب استفاده ناشیانه از تزئینات و نادیده گرفتن کاربرد محصولات شد. منتقدانی چون پاگین، جان راسکین و ویلیام موریس به مخالفت با این شیوه تولید برخاستند.

اما رویداد بزرگ این دوره برپایی نمایشگاه بزرگ کریستال پالاس در سال 1851 بود . هنری کول Henry cole نقش عمده ای در برپایی این نمایشگاه داشت و برای نخستین بار مسئله وفق دادن ارزشهای هنری با جنبه های کاربردی و تجاری محصول را مطرح نمود. وی برای متحقق ساختن این اصل فعالیتهای ارزنده ای انجام داد. از جمله بنیان گذاشتن مجله طراحی Jornal of design که با ارائه طرحهای نمونه در هر ماه، مبلغ این دیدگاه بوده است. نمونه ای از این طرحها اجاق و آتشدان چدنی با طراحی آلفرد استیونس برای شرکت هول و شرکا Hoole & co. بوده است که در نمایشگاه بزرگ نیز به نمایش گذاشته شد. این محصول نمونه ای از تطبیق تزئین با کارآیی است.

هنرمند دیگری که تحت تاثیر این قواعد فعالیت میکرد اون جونز است. وی نویسنده کتابی با عنوان قواعد تزئینات در همین مورد است. کریستوفر درسر Christopher Dresser که از شاگردان اون جونز بود، در سال 1860 در کارخانه های درشفیلد و بیرمنگام مشغول به کار شد. درسر موفق به خلق طرحهایی تازه، ساده، زیبا و کاربردی شد. وی در کار خود استفاده بهتر از مواد و کاهش هزینه های تولید را مد نظر قرار داد و امکان نوسازی ارزشها و روشهای سنتی را در عمل مطرح نمود.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

فساد اداری

بازديد: 503

 

فساد اداری

به اقداماتی اطلاق می‌شود که ناشی از بکارگیری قدرت و توان سازمانهای دولتی و یا وابسته به دولت برای کسب منافع مالی فردی و یا گروهی است. نتایج فساد اداری به طور طبیعی مخالف مصالح و منافع آحاد مردم است. فساد اداری عموماً در اشکال رشوه، خویشاوندگماری، پارتی بازی و تعارض منافع روی می‌دهد.

مهمترين عامل بروز فساد اداری بزرگ شدن دولت است. بنابراين برای زدودن فساد از چهره نظام اداری کشور دل بستن به دولت کار اشتباهی است زيرا دولت برای اين کار بايد با صرف هزينه های فراوان اقدام به تأسيس نهاد جديدی برای اين کار و تأمين امکانات، استخدام افراد، تنظيم مقررات و قوانين مورد نياز و .... نمايد.

اهميت بوروکراسی در اين است که می تواند با متناسب کردن اهداف و وسايل به جامعه خدمت کند و با سازماندهی تخصيص بهينه منابع، کشور را در مسير پيشرفت قرار دهد. اهداف و آرمانها در چارچوب يک نظام اداری سالم قابل اجرا، پياده و عملياتی شدن هستند و اگر نظام اداری، سالم و کارا نباشد عليرغم نيت های خير سياست گذاران آنچه در عمل تحقق می يابد ممکن است در تضاد با آن اهداف و سياست ها باشد. بنابراين بدون نظام اداری سالم دستيابی به توسعه در يک کشور جهان سومی نظير ايران بسيار بعيد بنظر می رسد.

تعريف فساد اداري:

ريشه فساد فعل لاتين rumpere به معناي شكستن است بنا براين در فساد چيزي مي شكند يا نقض مي شود كه آن ممكن است رفتار اخلاقي يا شيوه قانوني و غالبامقررات اداري باشد.

طبق تعريف بانك جهاني و سازمان شفافيت بين الملل، فساد سوء استفاده از اختيارات دولتي(قدرت عمومي)براي كسب منافع شخصي (خصوصي)است

كه اين تعريف مورد توافق عمومي در جهان است وبطور ضمني فرض شدهاست كه مجموعه اي از قوانين و ضوابط مدون اداري وجود دارد كه چهار چوبفعاليتهاي مجاز اداري را تعيين مي كنند،هر گونه رفتار اداري كه مغاير با اين قوانين باشد و در آن انتفاع شخصي مطرح باشد فساد اداري تلقي مي شود.

بديهي است چنين تعريفي وقتي جامع است كه قوانين و حدود آن كاملا واضحو فراگير باشد.فساد در جامعه نسبي است و با نظام ارزشي هر جامعه تعريف ميشود.

بانک جهانی و سازمان شفافيت بين الملل: فساد اداری عبارتست از استفاده از قدرت عمومی برای کسب منافع خصوصی اداری، تحت تأثير منافع شخصی يا روابط و علايق خانوادگی

 

ضرورت و اهميت برخورد بافساد اداري

فساد پديده‌اي است كه كم و بيش دركليه كشورهاي جهان وجود دارد. اما نوع، شكل، ميزان و گستردگي آن در هر كشور متفاوت است، همانطور كه نتايج و پيامدهاي آن نيز بنا بر نوع سازمان سياسي و اقتصادي وسطح توسعه يافتگي تفاوت دارد.

در هر صورت فساد موجب انحطاط است، سياست‌هاي دولت را در تضاد با منافع اكثريت قرار مي‌دهد، باعث هدر رفتن منابع ملي مي‌شود و به كاهش اثربخشي دولت‌ها در هدايت امور مي‌انجامد و از اين طريق اعتماد مردم نسبت به دستگاه‌هاي دولتي و غير دولتي كاهش يافته، بي‌تفاوتي، تنبلي و بي‌كفايتي افزايش مي‌يابد.

فساد، اعتقاد و ارزش‌هاي اخلاقي جامعه را متزلزل مي‌كند، هزينه انجام كارها را افزايش مي‌دهد، و رشد رقابت‌پذيري را دشوار مي‌سازد. همچنين تلاش‌هاي فقرزدايي را ناكام مي‌سازد و بي‌انگيزگي و بدبيني ايجاد مي‌كند و زمينة تضعيف روحية افراد درستكار را فراهم مي‌آورد.

فساد اداري مانع سرمايه‌گذاري مي‌شود و مسير رشد و توسعة اقتصاد را با موانع بسيار مواجه مي‌سازد و از طريق هدايت ناصواب استعداد‌ها و منابع بالقوه و بالفعل انساني به سمت فعاليت‌هاي نادرست براي دست‌يابي به درآمدهاي سهل‌الوصول، زمينه ركود در تمام ابعاد فراهم مي‌سازد. از طرف ديگر، هر كجا فساد ريشه بدواند، روزبه روز بيش‌تر شده، مقابله با آن بسيار دشوار مي‌شود و ريشه‌هاي آن هر روز عميق‌تر در بطن جامعه نفوذ مي‌كند. بنابراين مقابله با فساد در عرصة اداري ضرورتي جدي و انكار ناپذير است.

سابقه فساد اداري در جوامع مختلف

موضوع فساد همواره و از بدووجود تمدن ها وجود داشته و گريبانگير دولتها مي باشدو حكومتها و دولتها از قرنها پيش با مشكل سوء استفاده كارگزاران دولتي روبرو بوده اند.جرايمي نظير اختلاس،ارتشاءوجعل

،جرايم جديدي نيستند و قدمتي به اندازه دولت ها دارند.

در طي قرون گذشته همواره رابطه معكوسي بين استفاده درست از قدرت وقلمروگسترش فساد وجود داشته وهمواره زماني كه از قدرت

بطورمطلوب استفاده شده،ميزان فساد كاهش يافته است.

تقسیم بندی فساد اداری

يك محقق علوم سياسي به نام هيدن هيمر، فساد اداري را به سه گونة سياه، خاكستري و سفيد تقسيم مي‌كند:

 

 

فساد اداري سياه:

كاري كه از نظر توده‌ها و نخبگان سياسي منفور است و عامل آن بايد تنبيه شود. براي مثال مي توان از دريافت رشوه براي ناديده گرفتن معيارهاي ايمني در احداث مسكن نام برد.

فساد اداري خاكستري:

كاري كه از نظر اكثر نخبگان منفور است، اما توده‌هاي مردم در مورد آن بي‌تفاوتند. مثلاً كوتاهي كارمندان در اجراي قوانيني كه در بين مردم از محبوبيت چنداني برخوردار نيستند و كسي غير از نخبگان سياسي به مفيد بودن آنها معتقد نيست.

فساد اداري سفيد:

كاري كه ظاهراً مخالف قانون است، اما اكثر اعضاي جامعه (نخبگان سياسي و اكثر مردم عادي) آن را آنقدر مضر و با اهميت نمي‌دانند كه خواستار تنبيه عامل آن باشند. براي مثال، چشم‌پوشي از موارد نقض مقرراتي كه در اثر تغييرات اجتماعي و فرهنگي، ضرورت خود را از دست داده‌اند.

نتايج و پيامدهاي فساد اداري

1. اتلاف منابع ملي از طريق خدشه وارد كردن برسياستهاي دولت در مقابله با منافع و اهداف اكثريت.

2. خنثي شدن تلاشهاي دولت در جهت كاهش فقر و تبعيض و مانع رشد رقابت.

3. زيانهاي اجتماعي و تضعيف نهادهاي موجود،زيانهاي سياسي و توزيع ناعادلانه منابع وزيانهاي اقتصادي.

4. كاهش اثر بخشي و مشروعيت دولتها و اختشاش درارزشهاي دموكراسي واخلاقيات.

5. از موانع توسعه پايداربه علل افزايش هزينه معاملات و كاهش امكان پيش بيني هاي اقتصادي.

6. تضعيف اعتقاد مردم به توانايي و اراده سياسي دولت.

گزارش سازمان شفافيت بين‌الملل

براساس گزارش سال ۲۰۰۵ سازمان شفافيت بين‌المللى، در بررسي ۱۵۹ كشور جهان، ايران در شاخص فساد گريزى مسؤولان دولتى و سياسى رتبه ۹۳ را كسب كرد كه در مقايسه با رتبه ۸۸ سال قبل ازآن پنج رده تنزل نشان مى‌دهد. سازمان شفافيت بين‌المللى همه ساله رتبه كشورهاى جهان را در شاخص مفاسد مالى و اقتصادى اعلام مى‌كند. اين گزارش براساس ۱۶ كار تحقيقاتى توسط ۱۰ نهاد بين‌المللى تنظيم شده است. سازمان شفافيت بين‌المللى رتبه مبارزه با فساد در كشورها را از يك تا ده مشخص مى‌كند كه رتبه ده نشان دهنده كمترين فساد و رتبه يك نشان‌دهنده بيشترين فساد است. ايران در گزارش سال ۲۰۰۵ رتبه 9/2 را از ده كسب كرد كه در مقايسه با سال گذشته تغييرى نكرده است. دامنه تغييررتبه فساد اقتصادى ايران بين 3/2 تا 3/3 اعلام شده است.

مطالعات سازمان بين المللى شفافيت نشان مى دهد كه رتبه شاخص فساد در۷۰ كشور - تقريباً نيمى از كشورهاى مورد بررسى - كمتر از ۳ بوده است كه نشان دهنده مشكل حاد فساد در اين كشورها است

نتيجــه:

مبارزه با فساد با شعار دادن تحقق نمي‌يابد. اين كار مستلزم عزم ملي، خواست همگاني و جديت دولت است. اين مبارزه بايد ساختار يافته، هماهنگ و برنامه‌ريزي شده انجام گيرد. اين مبارزه بايد ابتدا از بخش‌ها و نقاط حساس شروع شود و هدف خشكاندن ريشه باشد و نه قطع كردن شاخ و برگ ها؛ چه در اين صورت شاخ و برگ‌هاي جديدي به وجود خواهد آمد. مقصود از ريشه كليه عواملي است كه سبب فراهم شدن فرصت ارتكاب فساد مي‌شوند و كليه افرادي كه ممكن است حتي حضور ملموس درسازمان‌هاي دولتي را نداشته باشند، اما حضور پشت پرده آنها كاملاً محسوس باشد. مجازات مرتكبان فساد و افزايش شديد هزينه ارتكاب به فساد (به عنوان اقدام پس از وقوع) و اصلاح روش‌ها، بهبود سيستم هاي كاري، شناسايي و حذف نقاط مستعد فساد، افزايش شفافيت و پاسخ‌گويي در عملكرد سازمان‌هاي دولتي و به طور كلي اصلاح نظام اداري (به عنوان اقدام پيشگيري) دو روي سكه مبارزه موفق با فساد تلقي مي‌شوند و مكمل يكديگرند و هيچ يك به تنهايي كارساز نخواهد بود.

تأملی بر موضوع فساد اداری می‌باشد که به تحلیل، تعریف و بررسی جنبه‌های گوناگون فساد اداری پرداخته و با گریزی بر تاریخچه آن، به کندوکاو موضوع می‌پردازد.

مقدمه

مطالعه تاریخ تمدن‌های باستان، بیانگر این است که فساد در جوامع بشری قدمتی به اندازه تمدن داشته و اکنون نیز یکی از مسائل مبتلا به کشورهای جهان می‌باشد. فساد نابسامانی‌های بسیاری برای جوامع بشری به دنبال داشته و جنگ‌های پی‌در پی، خشونتها و قیام علیه تمدن‌های حاکم، از بین رفتن سازمان‌ها و در هم ریختن جوامع همیشه ناشی از فساد بوده است. در مجموع، فساد در کنار بقیه عوامل، از عوامل مهم فروپاشی تمدن‌ها بوده است. در طی قرون و اعصار، همواره رابطه معکوسی بین استفاده درست و بجا از قدرت و قلمرو گسترش فساد وجود داشته است و زمانی که از قدرت به طور مطلوب استفاده می‌شد، میزان فساد کاهش می‌یافته است.

امروزه تأکید کشورهای مختلف برای پیشگیری از فساد، بر سه رکن اصلی آموزش کارکنان، انتخاب افراد بر اساس شایستگی و بالاخره اصلاح نظام‌های عملیاتی و مکانیزه کردن آن، باعث شده است که مبارزه با فساد، شکل اصولی و علمی خود را طی نماید. که در این راستا، بررسی جنبه‌های گوناگون فساد اداری می‌تواند ضمن کمک به شناخت این موضوع و ارائه دید جدیدی نسبت به معضل فساد اداری در سازمان‌ها، به روابط درون و برون سازمانی کارکنان کمک شایان توجهی داشته باشد.

تعاریف

در جوامع گوناگون و بر حسب نگرش‌ها و برداشت‌ها، تعاریف مختلفی از فساد اداری به عمل آمده است. ریشه فساد فعل لاتین "Rumper" به معنای «شکستن» است، بنابراین در فساد چیزی می‌شکند یا نقص می‌شود، این چیز ممکن است رفتار اخلاقی یا شیوه قانونی یا غالباً مقررات اداری باشد. در دیدگاه گونارمیردال- Ginar mer dall، فساد به تمام شکل‌های گوناگون انحراف یا اعمال قدرت شخصی و استفاده نامشروع از مقام و موقعیت شغلی اطلاق می‌گردد. در فرهنگ و بستر در مقابل واژه فساد آمده است که؛ فساد، پاداشی نامشروع است که برای وارد کردن فرد به تخلف از وظیفه، تخصیص داده می‌شود. بانک جهانی و سازمان‌ شفافیت بین الملل، فساد را سوءاستفاده از اختیارات دولتی (قدرت عمومی) برای کسب منافع شخصی (خصوصی) می‌دانند که این تعریف در جهان مورد توافق عمومی قرار گرفته است.

از دیدگاه اندیشمند دیگری، فساد عبارت است از عمل یا تصمیمی که موجب می‌شود تا خارج از ضوابط قانونی، تعداد افراد متأثر از نتایج منفی عمل یا تصمیم، از تعداد افراد برخوردار از نتایج مثبت آن بیش‌تر باشد.

تعریف دیگر، فساد را عبارت از شرارتی می‌داند که تا حدودی بر همه جوامع موثر بوده و جوامعی را که شکنندگی بیش‌تری دارند به شدت دچار خفقان می‌کند. بدین معنی که با توجه ارزش‌های تعریف شده هر جامعه و سازمان و قوانین و مقررات اعمال شده برای آن، نوع و شدت بروز فساد تفاوت دارد.

اگر چه در گذشته فرض بر این بود که کارمند دولت بیش از کارمند بخش خصوصی به مصالح اجتماعی پایبند است، اما تجربه سال‌های اخیر نشان می‌دهد که فساد در بخش دولتی، گسترش بیشتری دارد، به همین دلیل در سال‌های جاری، و بویژه در کشورهای جهان سوم، خصوصی سازی رونق بیشتری گرفته است.

لطمه فساد اداری به منافع عمومی

برخی صاحب‌نظران، فساد اداری را آن دسته از فعالیت‌های کارکنان و مسئولان دولت می‌دانند که اولاً به منافع عمومی لطمه بزند و ثانیاً هدف از انجام آن، رساندن فایده به عامل (کارمند اقدام کننده) یا به شخص ثالثی باشد که عاملی را برای این اقدام اجیر کرده است.

بر این اساس، آرنولد روگو- Arnold Rogow و اچ. دی لاسول- H.D Lasswell چنین اظهار می‌دارند که یک دستگاه فاسد در تمام ساختار نظام اجتماعی اختلال ایجاد می‌کند. کارل فردریچ Carl Friedrich نیز مدعی است که هر جا، صاحب قدرتی که مسئول اداره سازمانی است، بر اثر دریافت رشوه‌ای نقدی یا غیر نقدی اغوا شود و به انجام کارهای غیر قانونی مبادرت ورزد، این فرد به منافع عمومی زیان رسانده است.

برخی از محققان معتقدند که فساد اداری را باید با توجه به دیدگاه های عمومی مردم تعریف کرد، از این‌رو، اقدامی که در چارچوب فعالیت‌های اداری، دولتی از دید مردم جامعه، غیر اخلاقی و مضر باشد، مصداق فساد را پیدا می‌کنند.

روند گسترش فساد اداری

حکومت‌ها و دولت‌ها، از قرن‌ها پیش با مشکل سوء استفاده کارکنان و کارگزاران دولتی روبه‌رو بوده‌اند و در متون باستانی نیز اشارات متعددی به این پدیده شده است که نشان می‌دهد، حکومت‌ها همیشه نگران سوء استفاده شخصی صاحب منصبان و کارگزاران دولتی از موقعیت و امتیاز شغلی خود بوده‌اند. مسئولیت‌ها و اختیاراتی که طبق قانون به همه کارمندان دولت تفویض می‌شود، زمینه مساعدی را برای سوء استفاده تعدادی فراهم می‌کند. هزینه‌های اضافی متعددی که جرایمی نظیر اختلاس، ارتشا و جعل که جرایم جدیدی نیستند به جامعه و دولت تحمیل می‌کنند، باعث شده که کارشناسان علوم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دهه‌های اخیر به پدیده تخلفات اداری و ابداع روش‌های موثر و کم هزینه برای مقابله با آن توجه نشان دهند.

موضوع فساد در تمام زمان‌ها، گریبانگیر دولت‌ها و دغدغه فکری بسیاری از اندیشمندان و متفکران سیاسی بوده است؛ دانته- Dante در قرن چهاردهم، در کتاب کمدی الهی خود به مساله فساد توجه کرده و آنرا از نظر درجه‌بندی در اعماق جهنم قرار می‌دهد. به عقیده ماکیاولی- Machiavelli فساد جریانی است که طی آن موازین اخلاقی افراد، سست و فضیلت و تقوای آنان از بین می‌رود و از آنجا که افراد ضعیف و عاری از تقوا و پرهیزگاری، بیشتر در معرض زمینه فساد قرار می‌گیرند، باید با کنترل این افراد، هدایت رهبران فکری و کمک دستگاه‌های ناظر از بروز این مشکل جلوگیری کرد.

نقش ارتباطات اجتماعی در بروز فساد اداری

تانزی- Tanssi در خصوص نقش کارمندان دولت می‌گوید، مسئولان دولتی، هرگز مایل نیستند که منافع شخصی یا علایق خانوادگی و اجتماعی بر روی تصمیمات اداری آن‌ها تأثیر بگذارد، اما در دنیای واقعی، هم کارمندان و هم مسئولان، در اتخاذ تصمیمات حرفه‌ای خود تحت تأثیر روابط شخصی و خانوادگی قرار می‌گیرند که میزان تأثیر این عوامل بر تصمیمات اداری، به خصوصیات فرهنگی هر جامعه وابسته است.

تانزی معتقد است، مسئول دولتی یا کارمند، زمانی مرتکب فساد اداری شده است که در اتخاذ تصمیمات اداری، تحت تأثیر منافع شخصی یا روابط و علایق خانوادگی و دوستی‌های اجتماعی قرار گرفته باشد. به عبارتی دیگر، فساد از نظر وی، نقض اصل رفتار برحق، بی طرفانه و مبتنی بر ضابطه است که بنابر آن، مناسبات خانوادگی یا شخصی نباید در تصمیمات اقتصادی و اداری سازمان‌های غیر دولتی یا مقامات دولتی، نقشی ایفا کند. به اعتقاد تانزی، فساد در بستر، شرایطی که دولت ایجاد کرده است می‌روید، شرایطی که به برخی افراد اجازه می‌دهد تا موانع را دور بزنند یا بکوشند تا با پیدا کردن مسیر دادن رشوه به برخی از کسانی که در رأس دستگاه‌های دولتی هستند، امتیازهایی به دست آورند.

نظریه رایج درباره نقش دولت، چنین می‌انگارد که اصل بی‌طرفی و پرهیز از هر نوع غرض ورزی و جانب داری ناحق از این و آن، مورد احترام مأموران و مقامات دولت است و در تصمیمات اقتصادی که شامل حال بیش از یک طرف می‌شود، روابط شخصی نباید نقشی ایفا کند.

انواع فساد اداری

فساد تصادفی (اتفاقی) فساد نظام‌مند (حاد)

درجه شیوع فساد در میان جوامع مختلف متفاوت است و از درجه کم و استثنا تا درجه سیار رایج و قاعده‌مند تغییر می‌کند. اگر فساد کم باشد به آسانی قابل کشف، مجازات و نابودی است. اما وقتی فساد در جامعه بسیار رایج شود و به شکل قاعده‌مند درآید، احتمال کشف و مجازات، کاهش و انگیزه‌های فساد افزایش می‌یابد، زیرا بر خلاف حالت اتفاقی،‌ طرفین تمایلی به گزارش کردن خلاف ندارند. هر جا که فساد قاعده‌مند شده باشد، نهادها، قوانین و ضوابط رفتاری، با الگوهای غارتگری دیوان‌سالاران و کارگزاران دولتی تطابق می‌یابند. در این حالت رشوه نیز می‌تواند باعث کند شدن رسیدگی به پرونده‌ها (و کاهش احتمال مجازات) شود. یکی از متفکران به نام هربرت ورلین Herbert verlien فساد اتفاقی را به انجام خطا در بازی فوتبال تشبیه نموده است، که داور با ارائه یک کارت، بازیکن را جریمه می‌کند. در حالی که فساد نظام‌مند (حاد) مانند تشویق خشونت در بازی فوتبال است، به طوری که بازی تغییر ماهیت می‌دهد و به ضد خود یعنی عامل تفریح تبدیل می‌شود. این شکل از فساد، توسعه اقتصادی بسیاری از کشورهای در حال توسعه را تهدید می‌کند.

فساد سازمان یافته

در نظام اداری که فساد سازمان‌یافته دارد، سرمایه‌گذاران می‌دانند به چه کسی رشوه دهند و چه چیزی در قبال رشوه به دست آورند و اطمینان دارند که مجوزهای لازم را برای بنگاه‌های خود می‌گیرند. فساد سازمان یافته، هنگامی اتفاق می‌افتد که وجه (رشوه) مورد نیاز و دریافت‌کننده، به خوبی مشخص است و پرداخت وجه تضمین می‌کند که سفارش خواسته شده، اجرا شود. برخی چنین استدلال می‌کنند که فساد سازمان‌یافته، ضرر کم‌تری دارد، چون در چنین ساختاری،‌ یک مدیر یا رئیس سازمان فاسد، سهم کاملاً معینی از سود بنگاه را طلب می‌کند و نفع او در موفقیت آن بنگاه است.

فساد سامانه‌ای، یعنی فسادی فراگیر، سازمان یافته و گسترده در کلیه سطوح مختلف دولت که ماموران دولتی و کارمندان، هر دو، به نحوی یکسان تقریباً در تمام دستگاه‌های دولتی در آن مشارکت دارند.

فساد سامانه‌ای، در واقع پدیده‌ای سیاسی است، یعنی کسانی که در مواضع قدرت هستند، برای انتقال منافع و عواید نامشروع به خود و وابستگان از موقعیت اداری و دولتی استفاده می‌کنند. این مدیران و کارمندان فاسد با بسط وظایف دولت در زمینه‌های مختلف مالی، اداری، تصدی‌گری و ... و نیز با حذف یا تضعیف رقابت درصدد برخواهند آمد که جریان منافع و عواید نامشروع را از طریق مجاری رسمی به نفع خود گسترش دهند.

فساد کلان،‌ فساد خرد

فساد در سطح کلان یا فساد در سطح خرد کاملاً متفاوت است به گونه‌ای که فساد رؤسای سازمان‌ها، وزیران و کارمندان عالی‌رتبه را فساد کلان و فساد کارمندان جزء، مثل افراد پلیس و ماموران گمرک را فساد خرد می‌گویند.

کنتل فساد کلان، مقدم بر فساد خرد است. زیرا، بدون کنترل فساد کلان،‌امیدی به حل مشکل فساد خرد نیست.

فساد کلان، فسادی است که توسط افراد و مقامات رده بالای اداری، به صورت باندی و با ارقام قابل توجه صورت می‌گیرد. مرتکبان این نوع فساد، جزو گروه مجرمان یقه‌سفید و از صاحبان زر و زور هستند و با آن که زیان‌ها و خسارات غیر قابل جبرانی بر پیکر جامعه وارد می سازند، ‌کم‌تر تحت تعقیب دستگاه عدالت کیفری قرار می‌گیرند. این گروه با برخورداری از «توان توجیه» یا «حمایت» یا «امکان‌ فرار» اصولا مصون از تعقیب می‌مانند.

نتیجه:

امروز،‌ کشور ما تشنه فعالیت اقتصادی سالم و ایجاد اشتغال برای جوانان و سرمایه‌گذاری مطمئن است. این امر نیازمند فضایی است که در آن سرمایه‌گذار،‌ و صنعتگر و عنصر فعال در کشاورزی و مبتکر علمی و جوینده کار و همه قشرها، از صحت و سلامت ارتباطات حکومتی و امانت و صداقت تصدیان امور مالی و اقتصادی مطمئن باشند و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوء استفاده‌کنندگان از امکانات حکومتی قطع نشود و اگر امتیازطلبان و زیاده خوهان بر مدعا و انحصارطلب طرد نشوند، سرمایه‌گذار، تولیدکننده و اشتغال‌طلب همه احساس ناامنی و نومیدی خواهند کرد و تعدادی از آنان برای استفاده از راه‌های نامشروع و غیرقانونی تشویق خواهند شد.

برای به حداقل رساندن پیامدهای فساد، گسترش و حفظ اعتماد عمومی نسبت به سازمان‌ها، به برخورد با مسائل به شیوه‌ای منطقی و نظام‌مند،‌ بسط و به‌کارگیری راه‌حل‌های متناسب با نیازهای سازمان‌ و انعکاس محیط عملکردی خاص آنها نیازمندیم.

همچنین ایجادعزم ملی در زمینه مبارزه با فساد اداری و پرهیز از آلوده کردن آن با جهت‌گیری‌های سیاسی و گروهی و بهره‌برداری تبلیغی از نتایج آن، توقعی است که عامه مردم از سیاست‌گذاران جامعه در این زمینه دارند.

 

 

 

 

 

 

 

تحليل نهادي فساد اداري

 

چكيده

 

هدف اصلي اين مقاله آن است كه چارچوبي به دست دهد تا به درك بهتر ما از ماهيت، علل و بسترهاي شكل‌گيري فساد اداري (اقتصادي) در يك نظام سياسي - اقتصادي كمك كند.فساد اداري، به معناي سوء استفاده شخص از اختيار عمومي براي انتفاع شخص - يا حزب، جناح، دوستان، فاميل و غيره - مي‌باشد و در واقع زماني پديدار خواهد شد كه كاركنان دولتي در كاربست اختيار عمومي خويش بين منافع شخصي و عمومي تفكيك قايل نشوند. بر اين اساس و در راستاي نيل به هدف مزبور نگارنده شش رويكرد به فساد اداري را از يكديگر تفكيك و علل و زمينه‌هاي شكل گيري فساد را در اين قالب‌ها بررسي مي‌كند.

اين رويكردها عبارتند از: هزينه - فايده، محروميت نسبي، رانت‌جويي، كارفرما - غير كارگزار، حامي - پيروز و اخلاقي. هر كدام از اين رويكردها قادرند بخشي از فساد اداري را تبيين كنند. پنج رويكرد نخست، بسترهاي سياسي و نهادي را در دستور كار تحليلي قرار مي‌دهند كه توانايي كارمند بخش عمومي در بهره برداري شخص از اختيار عمومي - يعني جوهره و هسته اصلي فساد - را تحكيم و تقويت مي‌كنند.

به نظر نگارنده فساد اداري بيشتر نوعي نارسايي نهادي و مرتبط با ترتيبات نهادي و ساختاري سياسي يك جامعه است تا كج منشي بوروكرات‌ها. در خاتمه ويژگي‌هاي راهبرد اثر بخش مبارزه عليه فساد برشمرده شده است. اين راهبرد در بردارنده توصيه‌هاي سياسي پنج راهبرد مزبور مي‌باشد.

 

كليد واژه‌ها: فساد اداري، دولت، رانت‌جويي، ترتيبات نهادي

 

مقدمه

 

فساد اداري، عارضه‌اي است كه امروزه گريبان‌گير همه كشورها - توسعه يافته يا كم‌تر توسعه يافته، دموكراتيك (ضعيف يا قوي) و غير دموكراتيك - مي‌باشد. به سخن ديگر، هيچ كشور پاكي به لحاظ فساد اداري در جهان وجود ندارد. در فهرست سازمان بين‌المللي شفافيت TI، كه هر ساله كشورها را بر حسب ميزان شيوع فساد رتبه‌بندي مي‌كند، نيز هيچ‌كشوري از قلم نمي‌افتد، مگر آنكه آماري در خصوص شاخص هاي فساد از آن كشور وجود نداشته باشد. در واقع، هر جايي كه دولت وجود داشته باشد، فساد اداري نيز كم و بيش وجود خواهد داشت. فساد اداري، محصول مداخله دولت در اقتصاد است و شايد بر اين اساس باشد كه گري‌بيكر اظهار داشته كه فساد فقط با برداشتن دولت (بزرگ)، از بين مي‌رود. برخي نيز معتقدند كه اعضاي جامعه بايد بين شكست بازار و فساد اقتصادي يكي را برگزينند. بر اين اساس، جوامع مختلف با تلقي فساد به عنوان مساله‌اي نسبتا اجتناب‌ناپذير، در پي آن بوده‌اند تا ساختار سياسي و ترتيبات نهادي خود را به گونه‌اي برپا كنند، كه كمترين ميزان فساد را داشته باشند. تجربه نشان داده است كه كشورهاي با ساختار سياسي - اقتصادي دموكراتيك / رقابتي و داراي ترتيبات انعقاد يافته‌تر، ميزان فساد كمتري را تجربه كرده‌اند. شواهد آماري سازمان TI نيز به خوبي اين موضوع را تاييد مي‌كنند. همچنين، از ملاحظه فهرست كشورهاي TI و نيز واقعيت‌هاي موجود در مي‌يابيم كه به رغم اخلاقي‌تر بودن برخي كشورها - مانند ايران - فساد حجم و رواج بيشتري در آنها وجود دارد.

اكنون اين سوال مطرح مي‌شود كه چگونه مي‌توان اين تصوير به ظاهر متناقض را توضيح داد و اين كه چرا برخي نظام‌هاي سياسي - اقتصادي، كه اغلب شامل كشورهاي توسعه يافته مي‌شود، نسبت به بقيه سالمترند؟ در اين مقاله نگارنده مي‌كوشد كه از رويكرد نهادي، چارچوبي را فراهم آورد تا خواننده بر مبناي آن بتواند پاسخ پرسش‌هايي از اين قبيل را بيابد.

 

الف - بروندادهاي منفي فساد

 

فساد اداري به معناي سوء استفاده از اختيار عمومي براي انتفاع شخصي است در فساد اداري، قواعد رسمي ناظر بر تخصيص منابع عمومي از سوي كارمندان دولتي در واكنش به پيشنهاد پول يا حمايت سياسي زير پا گذاشته مي شوند. البته سوء استفاده از اختيار عمومي مي‌‌تواند براي انتفاع حزب، طبقه، قبيله، دوستان، فاميل و مانند آن نيز باشد.

ويشني و شليفر بين دو نوع فساد تمايز قايل مي‌شوند. مورد اول فساد بدون دزدي است كه در آن مقام دولتي درآمد حاصل از فروش كالاها و خدمات عمومي را به دولت تحويل مي‌دهد، اما مبلغي نيز از متقاضيان آنان براي خودش مي‌گيرد. مورد دوم نيز فساد همراه با دزدي است كه در آن مقام دولتي چيزي به دولت تحويل نمي‌دهد و در واقع فروش كالاها و خدمات عمومي را از آن پنهان مي‌كند. در اين مورد، قيمتي كه متقاضيان مي‌پردازند برابر با مقدار رشوه است و ممكن است حتي پايين‌تر از قيمت رسمي كالاها و خدمات عمومي باشد.

به عنوان مثال، كارمند گمرك مي‌تواند در ازاي اجازه ورود به كالاي وارداتي، مبلغي را از وارد كننده آن گرفته و اين انتقال را به دولت گزارش نكند. مشكل كارگزاري اين امكان را فراهم مي‌كند .

گرچه فساد اقتصادي، انتقال مالي صرف و در واقع نوعي باز توزيع ثروت از فرد (يا گروهي) به فرد (يا گروه) ديگر در جامعه است. و قاعدتا توزيع ثروت را بر هم مي زند و كيك توليد ناخالص داخلي را بدون تغيير مي‌گذارد. ولي بروندادهاي منفي آن بر جامعه، به ويژه در بلند مدت، بسيار مخاطره‌آميز خواهند بود، مطالعات اقتصاد سنجي با استفاده از شاخص‌هاي ذهني فساد مخاطره‌آميز خواهند بود. مطالعات اقتصاد سنجي با استفاده از شاخص‌هاي ذهني فساد نشان داده‌اند كه فساد تاثير منفي روي توسعه اقتصادي دارد و محيطي را ايجاد مي‌كند كه مي‌تواند به سقوط رژيم‌هاي سياسي بينجامد. همچنين اين پديده مي‌تواند تاثيري منفي بر تدارك خدمات اجتماعي به جاي بگذارد. ادبيات نظري، سه ماجرا را مشخص مي‌كند كه اين امر از طريق آنها روي مي‌دهد. اول آنكه، فساد قيمت خدمات اجتماعي را افزايش داده و سطح عرضه آنها را پايين مي‌آورد، دوم آنكه فساد مي‌تواند سرمايه‌گذاري در سرمايه ‌انساني را كاهش دهد و سوم آنكه فساد عايدي دولت را كاهش مي‌دهد، كه اين امر نيز به نوبه خود مي‌تواند كيفيت خدمات عمومي را پايين بياورد. هنگامي كه دولت قادر به عرضه خدمات با كيفيت نباشد، تمايل مردم به پرداخت ماليات كاهش يافته و در نتيجه پديده‌هايي مانند فرار و اجتناب از ماليات امكان بروز مي‌يابند. اين رفتارها از يك سو به ناعادلانه شدن توزيع درآمد و از سوي ديگر به كاهش خدمات دولتي با كيفيت مي‌انجامد و هر دوي اين نارسايي‌ها نيز باعث نارضايتي عمومي مي‌شوند.

فساد، مناسبات دولت و مردم را در جامعه به شدت تخاصمي و تقابل طلبانه مي‌كند. دولتي كه عناصري از آن فاسد و رشوه ستانند مي‌كوشد حقايق از ديد مردم پوشيده بماند و مردمي كه به هر حال از آن واقعيت‌ها با خبر مي شوند. بيشتر و بيشتر به حكومت بي‌اعتماد مي‌شوند. بي‌اعتمادي مردم به حكومت، مشروعيت آن را كاهش مي‌دهد و در نتيجه توان دولت در پيش بردن سياست‌ها را به شدت تضعيف مي‌كند.»

فساد، نوعي رفتار كج منشانه (مخاطره آميز اخلاقي) و نيز بهره‌برداري انفرادي از اختيار عمومي - يعني سواري مجاني گرفتن - مي‌باشد بنابراين چگالي (گستره و شدت) آن ذخيره سرمايه اجتماعي را تحليل مي‌برد و مانع از انباشت آن مي شود. فرسايش تدريجي سرمايه اجتماعي در جامعه، تصميمات جمعي را پرهزينه و وفاق ملي در آن را دشوار و چه بسا غير ممكن مي‌كند. همچنين، فساد، بنا به تعريف، قواعد بازي جامعه - يعني نهادها - را بر هم مي‌زند و اين امر نيز به گسترش هزينه‌هاي معاملاتي مي‌انجامد. گستردگي هزينه‌هاي معاملاتي در هر جامعه سرمايه‌گذاري، توليد و كارآفريني را فاقد مزيت و اقتصاد را زمين‌گير خواهد كرد.

 

ب. رويكردهاي تبيين كننده فساد اداري

 

به طور كلي، مي‌توان فساد اداري در هر نظام سياسي را بر اساس شش رويكرد تبيين كرد كه عبارتند از: رويكرد هزينه - فايده، رويكرد محروميت نسبي، رويكرد رانت جويي، رويكرد كارفرما - غيركارگزار، رويكرد حامي - پيرو و رويكرد اخلاقي .

هر كدام از اين رويكردها، استلزامات سياسي خاص خود و البته برخي همپوشاني‌ها با يكديگر دارند كه در ادامه به آنها اشاره مي‌شود :

 

1. رويكرد هزينه - فايده

رويكرد هزينه - فايده بر اين ايده مبتني است كه افراد در هر پست و مقامي، همواره كنش‌هاي خود را بر مبناي معيار هزينه - فايده تحليل مي‌كنند و اصولا زماني تن به اقدام مي‌دهند كه منافع حاصل از آن بر هزينه‌هايش بچربد. فساد اداري به مثابه اقدامي غيرقانوني، در بردارنده هزينه‌هايي براي افرادي است كه به آن مبادرت مي‌ورزند. بازداشت، تعليق يا انفصال از خدمت، جريمه نقدي و به مخاطره افتادن حيثيت كارمندي كه مرتكب فساد اداري مي‌شود، از جمله آنها هستند. كيفيت و شدت اين هزينه‌ها به عوامل مختلفي از جمله قاطعيت نظام قضايي در برخورد با مفسدين، كارايي سازوكارهاي نظارتي و بازرسي در شناسايي موارد فساد اداري، حساسيت‌رسانه‌ها و افكار عمومي، كيفيت فرصت‌هاي شغلي در بازار آزاد و قبح و زشتي فساد اداري در فضاي عمومي جامعه بستگي دارد. اگر نظام قضايي در پيگيري و مجازات مفسدان اداري سهل‌انگار و آسان‌گير باشد، سازوكارهاي نظارتي از اثربخشي لازم در كشف و شناسايي موارد فساد برخوردار نباشند و يا سياستمداران در وقوع و گسترش فساد دست داشته باشند، هزينه‌هاي ارتكاب به آن كاهش و احتمال وقوع فساد افزايش مي‌يابد.

بنابراين، در اين رويكرد، آنچه ميزان تقاضا براي فساد را تعيين مي‌كند، قيمت نسبي آن است. به بيان ديگر، كم هزينه بودن فساد، احتمال ارتكاب آن را افزايش مي‌دهد. حقوق و دستمزدهاي پايين در بخش عمومي، برخورد جانبدارانه و ملاحظه محور نظام قضايي با مفسدان و نگرش ارزشي و حيثيتي به فساد اقتصادي در بخش عمومي قيمت نسبي ستاده فساد را كاهش داده و باعث ارزان شدن آن مي‌شود .

 

2. رويكرد محروميت نسبي

از منظر رويكرد محروميت نسبي، فساد اداري واكنشي از جانب افراد و گروه‌هاي اجتماعي به نظام سياسي است كه احساس مي‌كنند منافع و ترجيحاتشان، آنان آنگونه كه مورد انتظار است، پوشش داده نمي‌شود. در اين حالت، افراد سعي مي‌كنند از فرآيندهاي سياسي پذيرفته شده عدول و از نقاط ضعف آن به نفع خود بهره‌برداري كنند. بنابراين بايد برنامه‌ها و سياست‌هاي يك نظام به گونه‌اي طراحي شوند كه احساس محروميت نسبي سياسي و اجتماعي را در بين اين افراد و گروه‌هاي اجتماعي كاهش دهند. در واقع، بايد توجيهي منطقي براي نابرابري‌هاي اقتصادي و محروميت‌ سياسي و اجتماعي در جامعه وجود داشته باشد.

احساس هرگونه نابرابري و محروميت غير منطقي و مبتني بر ملاحظات سياسي، قومي، زباني و ايدئولوژيكي، توجيهي براي بروز رفتارهاي مخاطره آميز اخلاقي و نيز فرصت طلبانه از جانب آنهايي كه مشمول نابرابري و محروميت ناروا مي‌شوند، خواهد بود. نظام استخدامي مبتني بر شايسته سالاري، توجه به توانمنديها و عملكردهاي افراد در انتصاب و ارتقاها، تخصيص منابع براساس برابر كردن فرصت‌هاي برخورداري در جامعه و توجه به صلاحيت در استحقاق‌ها، مي توانند در كاهش احساس محروميت نسبي افراد و گروه‌هاي اجتماعي موثر باشند.

كاهش احساس محروميت و نابرابري براساس اين رويكرد، به كاهش رفتارهاي مخاطره آميز و فرصت‌طلبانه مي‌انجامد.

 

3. رويكرد رانت‌جويي

رويكرد رانت‌جويي مبتني بر ايده است كه سياسي شدن تخصيص منابع و ايجاد كميابي‌هاي ساختگي توسط دولت، از طريق وضع قوانين و مقررات موردي، فرصت‌هاي استخراج رانت را براي سياستمداران، مجريان و مردم فراهم مِي‌كند و فساد اداري روشي براي دستيابي به اين رانت‌هاست. تنظيم اقتصاد توسط دولت، رانت هايي را ايجاد مي‌كند و پرداخت رشوه به كارمندان كه قاعدتا متولي تنظيم اقتصادند، يكي از شيوه‌هاي دسترسي به اين رانت‌ها مي‌باشد. در واقع زماني كه تخصيص منابع، سياسي مي‌شود، اين كارمندان دولتند كه سازوكار تخصيص منابع خواهند بود. بنابراين افراد و گروه‌هايي كه به دنبال حقوق مربوط به موقعيت‌هاي انحصاري سودآوري هستند كه توسط دولت ايجاد مي‌شوند. بايد آنها را از بازارهاي سياسي شده‌اي كه توسط كارمندان كنترل مي شوند، خريداري كنند.

كارمندان دولت بر اين نكته واقفند كه موقعيت‌هاي انحصاري و مجوزهاي مربوطه براي افرادي كه به آنها دست مي‌يابند، مازادهاي قابل ملاحظه‌اي دارد. بنابراين سعي مي‌كنند تا از طريق تقاضاي رشوه از آنان بخشي از رانت‌ها را به خود انتقال دهند.

ويشني و شليفر خاطر نشان مي‌كنند كه ايجاد محدوديت‌ها و كميابي‌هاي ساختگي توسط دولت و مجوزهاي متعاقب آنها براي افراد و گروه‌هايي كه به آنها دست پيدا مي‌كنند، رانت انحصاري و براي مقامات دولتي رشوه ايجاد مي‌كند. تانزي نيز ايجاد كميابي‌هاي ساختگي توسط دولت را يكي از زمينه‌هاي اصلي فساد اقتصادي مي‌داند. در اين ميان، قواعد، مقررات و فرآيندهاي مربوط به عرضه كالاها و خدمات عمومي در ايجاد كميابي‌هاي ساختگي توسط كارمندان دولت و رشوه‌ستاني آنان، نقش تعيين كننده‌اي دارند.

نبود شفافيت در قواعد، بخشنامه‌ها و فرآيندهاي عرضه كالاها و خدمات بستر مناسبي براي فساد فراهم مي‌كنند. همچنين تانزي (1998) مقررات و صدور مجوزهاي مختلف را نيز يكي از زمينه‌هاي اصلي فساد به ويژه در كشورهاي در حال توسعه مي‌داند. وي معتقد است كه مقررات و مجوزها نوعي از قدرت انحصاري به مقامات دولتي مي‌دهند كه ممكن است از آن براي استخراج رشوه از افراد و بنگاه هايي كه به آن مجوزها و اختيارات دولتي نياز دارند بهره‌برداري كنند. وجود مقررات - كه اغلب شفاف نيستند و در دسترس همگان نيز نمي‌باشند - نياز به تماس‌هاي زياد بين شهروندان و كارمندان دولت را ايجاد مي‌كند. بنابراين لازم است كه افراد در راستاي كسب مجوزها و نيز گفت‌وگو با كارمندان، مقدار زيادي وقت صرف كنند.

اين امر نيز ضرورت پيشنهاد مبلغي پول براي صرفه‌جويي در وقت را به وجود مي‌آورد. البته تانزي خاطر نشان مي‌كند كه هر بخش عمومي با كيفيت بالا بايد مقررات كافي و روشني براي جهت‌دهي فعاليت‌هاي اقتصادي (و غيره) داشته باشد، اما اين مقررات نبايد آنقدر زياد و مبهم باشند كه قدرت اضافي به كارمندان بدهند. وي استدلال مي‌كند كه چون بسياري از اشكال مقررات به تخصيص بودجه يا تصويب رسمي نياز ندارند، پس كمتر مورد مداقه قرار مي‌گيرند و امكان سوء استفاده‌هاي بسيار در آنها وجود دارد.

بنابراين بر مبناي رويكرد رانت‌جويي، فساد اداري محصول ايجاد كميابي ساختگي توسط دولت، فراواني مقررات و قواعد موردي و صراحت و شفافيت نسبتا پايين آنها در بخش عمومي است. بر اين اساس، هرگونه تلاش براي كاهش فساد اداري چنانچه موارد ذيل را در برنگيرد، بيهوده خواهد بود:

يك. تعديل و اصلاح قوانين و مقررات زايد در خصوص عرضه كالاها و خدمات در بخش عمومي، به گونه‌اي كه تنظيم اداري فعاليت‌هاي اقتصادي و نيز امكان تفسير شخصي قوانين و مقررات توسط كارمندان را به حداقل برساند.

دو. شفاف شدن رويه‌هاي تخصيص و مديريت منابع عمومي

 

4. رويكرد كارفرما - غير كارگزار

در رويكرد كارفرما - غير كارگزار، فساد اداري از اينجا ناشي مي‌شود كه محتواي قراداد كارگزاري بين سياستمداران (كارفرما) و مجريان برنامه‌ها و سياست‌هاي آنها (كارگزاران) در خصوص تامين منافع عمومي، مشمول تفسير و بهره‌برداري شخصي كارگزاران مي شود. در واقع، در اين رويكرد، كارمندي كه به قرارداد كارفرما - كارگزار بين خود و سياستمداران (يا به طور غير مستقيم مردم) ملزم شده است. از اختيار عمومي تفويض شده، در راستاي انتفاع شخصي بهره‌برداري مي‌كند. اين رويكرد اشاره به اين توصيه دارد كه «اگر مي‌خواهيد كاري درست انجام گيرد، خودتان آن را انجام دهيد.» بنابراين، هر زمان كه تصميم‌گيري‌ها راجع به تخصيص منابع تفويض شوند. امكان بروز رفتارهاي مخاطره‌آميز وجود خواهد داشت. بر اساس رويكرد كارفرما - غير كارگزار همواره بايد انتظار مقداري فساد اقتصادي در بخش عمومي را داشته باشيم. رابطه كارگزاري بين سياستمداران و كارمندان دولت (كارگزاران) زماني مخاطره آميز مي‌شود و به فساد اداري مي‌انجامد كه حداقل يكي از شرايط زير برقرار باشد:

يك: اطلاعات و برداشت سياستمداران از عملكرد و ماهيت كار كارگزاران با آنچه خود آنها دارند، متقارن نباشد.

دو. بين اهداف سياست‌مداران و كارگزاران همنوايي وجود نداشته باشد. سياستمداران از كارگزارانشان مي‌خواهند منابع جمعي را دنبال كنند اما آنها ممكن است در عمل منافع و نيات خود را پي بگيرند.

سه. هزينه‌هاي نظارت بر عملكرد كارگزاران براي سياستمداران و مقامات مافوق زياد باشد، به گونه‌اي كه نتواند نظارت كارآمدي را انجام دهند.

چهار. مخاطرات اخلاقي (كج منشي) از كارگزاران سربزند .

در اين ميان، عواملي چون كاهش سرمايه اجتماعي در بين كارمندان، بيگانگي آنان با نوع كار و نيز اداره و سازمان مربوطه آنان، پرداخت نامتناسب با هزينه‌هاي زندگي، احساس بي‌عدالتي در سيستم ارتقا و انتصاب‌ها در بخش عمومي، مخدوش بودن نظام گزينشي و عملكرد محور نبودن آن مي‌تواند زمينه كج منشي و در نتيجه فساد اداري را در كارمندان بخش عمومي فراهم كند.

گستردگي بيش از حد و كيفيت نسبتا پايين بخش عمومي و نيز نبود نظام آماري و اطلاع رساني شفاف و بهنگام راجع به آن، نه فقط به تشديد شكاف اطلاعات بين سياستمداران و كارگزاران آنها راجع به عملكرد بخش عمومي مي‌انجامد، بلكه نظارت حسابداري و نهادي را نيز مشكل و بسيار پرهزينه مي‌سازد. براساس اين رويكرد، اقداماتي چون كوچك كردن بخش عمومي، پرداخت حقوق و دستمزدهاي استحقاق محور و نسبتا كافي، معيار قراردادن صلاحيت‌ها و توانمندي‌هاي كاري كارمندان در ارتقا و انتصاب‌ها، اجبار دستگاه‌هاي اجرايي به انتشار گزارش‌هايي از عملكرد خويش در طول يك سال مالي و تجليل از دستگاه‌هايي كه عملكرد بهتري داشته‌اند، مي‌توانند در تعديل مشكل كار فرما - كارگزار و در نتيجه فساد اداري موثر واقع شوند.

 

5. رويكرد حامي - پيرو

در رويكرد حامي - پيروز، اين ساختار قدرت سياسي است كه به فساد اداري دامن مي‌زند. در اين رويكرد، فساد اداري در شبكه روابط حامي - پيرو سازماندهي مي‌شود كه در آن سياستمداران و گروه‌هاي ذي‌نفوذ در قدرت، كارمندان بخش عمومي، افراد و گروه‌هاي همسود خصوصي نقش دارند. طبعا، كارمنداني كه تحت حمايت سياستمداران و گروه‌هاي ذي‌نفوذ در قدرت سياسي فعاليت مي‌كنند. مجبورند به جاي خدمت به كل جامعه، از امكانات و اختيارات خود براي خوش خدمتي به سياستمداران يا جناح‌هاي ذي‌نفوذ در قدرت بهره برداري كنند. بنابراين، تخصيص منابع و عرضه كالاها و خدمات دولتي براساس روابط سياسي و ملاحظات خاص صورت مي‌گيرد.

در ساختار قدرت حامي - پيرو، سياستمداران و گروه‌هاي ذي‌نفوذ سعي خواهند كرد تا پيرامون خود گروه‌هايي را سازماندهي كنند تا برنامه‌ها و سياست‌هاي آنها را در بخش عمومي بيشتر مدنظر قرار دهند. در چنين ساختار قدرتي، تخصيص منابع عمومي و مساعدت‌هاي دولتي براساس روابط حامي - پيرو صورت خواهد گرفت. افراد و گروه‌هاي مسدود خصوصي (به عنوان مثال سرمايه‌داران) كه مي‌خواهند از مساعدت‌هاي دولتي (مانند مجوز، وام كم بهره، يارانه و مانند آن) استفاده كنند، بايد نظر سياستمداران و گروه‌هاي ذي‌نفوذ را براي واجد شرايط كردن خود جلب كنند. اين كار نيز ممكن است مستلزم كمك به مبارزات انتخاباتي، پرداخت پول و ساير مساعدت‌ها به سياستمداران و گروه‌هاي ذي‌نفوذ در قدرت باشد. در واقع، رابطه حامي - پيرو، بين گروه‌هاي همسود (حامي) و سياستمداران يا گروه‌هاي ذي‌نفوذ (پيرو) شكل مي گيرد. آنها (در اينجا حامي) نيز از پيروان خود در بخش عمومي خواهند خواست كه در اعطاي مجوزها، مناقصه‌ها و عرضه كالاها و خدمات ارزان قيمت دولتي، افراد و گروه‌هايي را كه آنها معرفي خواهند كرد، در اولويت قرار دهند. در اين ميان، ممكن است قوانين و مقررات، تفسير، نقض يا دور زده شوند. بنابراين در اين رويكرد، رشوه‌ها به طور مستقيم به سياستمداران و گروه‌هاي ذي‌نفوذ در قدرت و بخشي از آنها نيز، به طور غير مستقيم و چه بسا مستقيم، به كارمندان در بخش عمومي خواهند رسيد.

براساس اين رويكرد، سياست‌زدگي بخش عمومي، حاكميت نسبتا پايين قوانين و انعقاد يافتگي نهادها، عشيره‌اي بودن ساخت سياسي، محدوديت‌هاي سنگين بر فعاليت‌هاي مطبوعات (به عنوان دشمن قاطع و بدون هزينه فساد) ،دستگاه قضايي غير قاطع و نسبتا جانبدار، در ايجاد و گسترش فساد نقش اساسي دارند، از اين رو، هرگونه تلاش در جهت كاهش فساد بايد به تعديل نارسايي‌هاي مذكور بيانجامد.

 

6. رويكرد اخلاقي

بر مبناي رويكرد اخلاقي، فساد اداري زماني اتفاق مي‌افتد كه كارگزاران دولتي نسبت به اختيار عمومي و نيز بيت‌المال، افرادي امانت‌دار و درستكار نباشند و در واقع كج‌منشي از آنها سربزند. بنابراين، در اين رويكرد اگر بتوان افراد و كارگزاراني را در مناصب دولتي به كار گرفت كه از نظر اخلاقي درستكار باشند. از فساد اداري نيز جلوگيري مي‌شود. اين رهيافت بيشتر بر پايه اين انديشه قديمي - كه به ميزان زيادي به افلاطون نسبت داده مي شود - استوار است كه اگر حاكمان و كارگزاران خوبي به كار گرفته شوند، نظام خوبي نيز برقرار خواهد شد.

افراد، محور اين رويكرد هستند و نظامي كه براساس آن برپا مي‌شود، نظام مبتني بر افراد و نه قاعده و قانون - خواهد بود بي‌گمان اين انديشه در بيشتر كشورهايي كه فساد اداري در آنها گسترده است رواج دارد. اين در حالي است كه در انديشه جديد، كه اكثر نظام‌هاي سياسي كشورهاي توسعه يافته بر آن بنياد گذاشته شده است، تلاش بر آن است تا نظامي برپا شود كه حتي اگر افراد غير درستكار هم در راس امور قرار گرفتند. نتوانند صدمه چنداني به عموم بزنند. رويكرد اخلاقي به فساد اقتصادي بيشتر در نظام‌هاي سياسي عشيره‌اي و سنتي نمود دارد. در اين نظام‌ها با فساد برخوردي حيثيتي مي‌شود. براين اساس همچنانكه اعضاي خانواده بر معايب و كاستي‌هاي يكديگر سرپوش مي‌گذارند تا آبروي كل خانواده حفظ شود، كارگزاران دولت در نظام عشيره‌اي نيز سعي مي‌كنند تا از افشاي فساد و ريختن آبروي يكديگر خودداري كنند. در حكومت‌هايي كه بر مشروعيت اخلاقي و معنوي خويش تاكيد كرده و خود را حافظ ارزش‌هاي اخلاقي و معنوي جامعه مي‌دانند، مسئولين اجرايي و كارگزاران دولتي به عنوان افرادي پرهيزكار و صادق به مردم معرفي و اخبار مربوط به فساد اداري آنان به شدت سانسور مي‌شود.

در اين رويكرد، راهبردهاي مبارزه با فساد همواره در برابر مصلحت‌انديشي‌هاي گروهي و جناحي آسيب‌پذير بوده و اثر بخشي لازم را نخواهند داشت. همچنين، با هرگونه پديده و تحولي همچون نوگرايي، برون‌گرايي، جهاني شدن و مانند آنها به بهانه اينكه موجب سست شدن ارزش‌ها و هنجارهاي اخلاقي مي‌گردند، برخورد سلبي مي شود.

بنابراين، در اين رويكرد راهبردهاي مبارزه با فساد نه فقط به تعديل آن منجر نمي‌شوند، بلكه در بردارنده هزينه‌هاي اجتماعي و فرصتي زيادي نيز خواهند بود.

 

ج.راهبرد مبارزه با فساد اداري

 

چنانكه پيشتر نيز اشاره شد، فساد اداري در هر كشوري وجود و در واقع در هر جايي كه ردپايي از تفويض اختيار ديده مي شود، مي توان سراغ آن را گرفت. فساد، محصول فرعي مداخله دولت در اقتصاد است و متعاقب مداخله آن در اقتصاد به بهانه برطرف كردن و اصلاح موارد شكست بازار به وجود مي‌آيد. بر اين اساس حتي اگر حجم بخش عمومي نيز كوچك شود باز هم فساد خواهد بود. اما از بزرگي آن كاسته مي‌شود. بنابراين آنچه اهميت و ضرورت دارد، نحوه كنترل فساد اداري و در واقع گزينش راهبرد موثر براي مبارزه با آن است.

در عين حال، نوع راهبرد گزينشي به نحوه برخورد ما با پديده فساد اداري بستگي دارد. اگر از رويكرد نهادي به فساد نگريسته شود، سراغ نهادها - يعني قواعد بازي و محدوديت‌ها در جامعه و ميزان كارايي آنها مي‌رويم. در واقع، بررسي مي‌كنيم كه آيا محدوديت‌هاي لازم برقرار شده و آيا محدوديت‌هاي كنوني اثر بخشي درخوري دارند يا نه؟ همچنين، كفايت نظام پاداش و تنبيه را در نظام سياسي بازبيني مي‌كنيم. به عبارت ديگر، در اين رويكرد در پي پاسخ به اين پرسش خواهيم بود كه چرا افراد از توانايي و اختيار عمومي در راستاي انتفاع شخصي يا حزب، فاميل، دوستان و مانند آن - بهره برداري مي‌كنند و چه عواملي اين توانايي را به آنان مي دهند؟ راهبرد نشات گرفته از اين رويكرد، جوهره فساد اداري را آماج قرار مي‌دهد. اما اگر از رويكرد اخلاقي به فساد نگريسته شود، سراغ افراد و رشوه‌ستاني آنان - يعني نمودهاي فساد مي‌رويم. در اين مورد، افراد مرتكب فساد اداري را تنبيه يا ارشاد و انذار مي‌كنيم و يا اينكه كنترل‌هاي بيشتري را - كه براي جامعه بسيار پرهزينه هستند - برقرار مي‌سازيم.

اقدامات تنبيهي و كنترل‌هاي بيروني در كاهش فساد و جلوگيري از گسترش آن در بخش عمومي موثرند، اما واقعيت اين است كه كارايي لازم برخوردار نبوده و همواره در برابر مصلحت‌انديشي هاي سياسي و جناحي آسيب‌پذير خواهند بود. رويكردهاي پليسي - تنبيهي و كنترل‌هاي بيروني بيشتر نمودهاي فساد، يعني رشوه ستاني كارمندان را هدف قرار مي‌دهند تا جوهره و هسته اصلي آن را ، چنانكه جين خاطر نشان مي‌كند، جوهره فساد، توانايي هر كارمند بخش عمومي براي بهره‌برداري شخصي از اختيار عمومي‌اش است. بنابراين راهبرد مبارزه با فساد بايد جوهره و هسته اصلي آن را آماج قرار دهد. بر اين اساس رويكردهايي كه پيشتر در خصوص فساد تجزيه و تحليل شدند، بسترهاي سياسي و نهادهاي تقويت كننده توانايي كارمند بخش عمومي براي بهره‌برداري شخصي از اختيار عمومي را موضوع تحليل قرار داده‌اند. بنابراين، راهبرد موثر مبارزه با فساد در بخش عمومي بايد تركيبي از توصيه‌هاي سياسي ،رويكردهاي بررسي شده را برگيرد. در اين خصوص شايسته است چند موضوع را مدنظر داشت:

اول، اينكه اكثر مطالعات تاكيد مي‌كنند كه در مبارزه با فساد تمركز اصلي بايد روي سياست باشد. سياست‌زدگي بخش عمومي، كارايي اقدامات عليه فساد را تحليل خواهد برد.

دوم اينكه، اهداف و برنامه‌هاي نظام سياسي نبايد بر اين فرض ايده‌آل استوار شود كه سياستمداران، قانونگذاران و كارمندان بخش عمومي به وسيله خدمت به نفع عموم تحريك و هدايت مي‌شوند. آنان زماني اين كار را خواهند كرد كه خود نظام بداند چگونه منافع خود را پاس مي‌دارد. لذا بايد آن دسته از ترتيبات قانوني و نهادي را برقرار كرد كه جامعه و نظام سياسي را از رسيدن به نتايج مورد انتظار متعاقب تفويض اختيار عمومي مطمئن سازد. يعني ساز و كارهايي برقرار شوند كه حتي اگر افراد با رفتارهاي مخاطره آميز نيز در آن قرار گرفتند نتايج مورد انتظار را به بار آورند. بي‌گمان استوار كردن بخش عمومي برپايه خوب بودن افرادي كه در آن وارد مي شوند، جامعه را به ميزان زيادي از بروندادهاي مثبتي كه اين بخش مي‌تواند به بار آورد، محروم خواهد كرد. گزينش افراد خوب براي بخش عمومي شرط لازم اما نه كافي مديريت عمومي سالم است.

سوم اينكه تكريم عملي حقوق متقاضيان كالاها و خدمات بخش عمومي مي‌تواند نقش اساسي در كاهش فساد در اين بخش داشته باشد. لذا بايد به مثابه يكي از مولفه‌هاي راهبرد مبارزه عليه فساد مد نظر قرار گيرد. مطالعات نشان مي‌دهند كه آزادي‌هاي مدني و حفاظت از حقوق شهروندان به فساد كمتري در بخش عمومي مي‌انجامد. همانگونه كه در رويكرد محروميت نسبي اشاره شد، فساد مي‌تواند واكنش بخش‌هايي از جامعه و نظام سياسي باشد كه تصور مي‌كنند منافع و خواسته‌هايشان برآورده و پوشش داده نمي‌شود. آنها ممكن است نتايج سياستگذاري‌ها و تصميمات عمومي را به طور منفعلانه نپذيرند و فرآيندهاي سياسي و اجرايي را در جهت برآوردن منافع و مطالبات خود تحت تاثير قرار دهند. بنابراين، از منظر اين رويكرد، توجه به آزادي‌هاي مدني و حفاظت جدي از حقوق شهروندان در مبارزه با فساد بسيار اساسي است. به نظر رز آكرمن، نظام‌هاي سياسي كه امكان ورود افراد و گروه‌هاي همسود را به عرصه سياست فراهم مي‌كنند، نسبت به آنهايي كه آن را محدود مي سازند، در مبارزه با فساد موفق‌ترند.

 

نتيجه‌گيري

 

در اين مقاله، فساد اقتصادي در بخش عمومي بررسي و تحليل شد. در ابتدا با برشمردن برخي از بروندادهاي منفي فساد، شدت خطر وفور آن در يك كشور نشان داده شد. فساد اداري محصول فرعي مداخله دولت در اقتصاد است و كم و بيش در هر كشوري وجود دارد و اصولا زماني به وجود مي آيد كه كارمندان بخش عمومي در كاربست اختيار عمومي خويش بين منافع شخصي و جمعي تفكيك قايل نشوند. در اين مطالعه، فساد بيشتر به مثابه نارسايي نهادي قلمداد و بسترهاي شكل‌گيري و گسترش آن در قالب شش رويكرد هزينه - فايده محروميت نسبي، رانت‌جويي، كارفرما - غيركارگزار، حامي - پيرو و اخلاقي، تجزيه و تحليل شد

پنج رويكرد نخست، بسترهاي سياسي و نهادي را در دستور كار تحليلي خود قرار مي‌دهند كه توانايي كارمند بخش عمومي در بهره‌برداري شخصي از اختيار عمومي‌اش - يعني جوهره و هسته اصلي فساد - را تحكيم و تقويت مي‌كنند. در رويكرد اخلاقي به فساد اداري، براي مبارزه با فساد بيشتر به كنترل‌هاي بيروني و رويكردهاي پليسي - تنبيهي تاكيد مي‌شود. اين تلاش‌ها كه بسيار پرهزينه هم هستند، بيشتر نمودهاي فساد - يعني رشوه ستاني كارمندان - و نه جوهره آن را هدف قرار مي‌دهند و به دليل آسيب‌پذيري در برابر مصلحت انديشي‌هاي سياسي و ساير ملاحظات - كارآيي پاييني دارند. راهبرد موثر مبارزه با فساد اداري بايد جوهره آن را هدف قرار دهد، يعني بسترهاي سياسي و نهادي‌اي كه توانايي كارمند بخش عمومي در بهره‌برداري شخصي از اختيار عمومي‌اش را تقويت مي‌كنند. بنابراين مي‌بايست سبدي از توصيه‌هاي سياستي پنج رويكرد مزبور در تدوين راهبرد مبارزه با فساد اداري فراهم شوند. اين راهبرد قبل از هر چيز بايد متضمن موارد زير باشد:

يك: تعديل و حذف قوانين و مقررات نسبتا مبهم، غير شفاف و زايد، به گونه‌اي كه از يك طرف امكان تفسير و در نتيجه سوء استفاده‌هاي شخصي بوروكرات ها از آنها به حداقل برسد و از طرف ديگر از قدرت انحصاري اضافي بوروركرات‌ها كاسته شود .

دو. شفاف شدن رويه‌هاي تخصيص و مديريت منابع عمومي

سه. تكريم حقوق متقاضيان كالاها و خدمات بخش عمومي و برقراري حفاظ‌هاي قانوني و نهادي جدي تامين كننده آنها.

چهار. سياست‌زدايي از بخش عمومي، به گونه‌اي كه سايه سنگين روابط حامي - پيرو بر فعاليت‌هاي آن را تعديل كند.

پنج. افزايش قدرت مانور فعاليت‌هاي مطبوعاتي به گونه‌اي كه قيمت نسبي فساد اداري شديدا بالا رود.

منابع در دفتر خبرگزاري موجود است.

 

 

 

 

+ نوشته شده در  سه شنبه نهم آذر 1389ساعت 10:34  توسط رامین  |  آرشیو نظرات

فساد اداری

فساد اداری

 

مهمترين عامل بروز فساد اداری بزرگ شدن دولت است. بنابراين برای زدودن فساد از چهره نظام اداری کشور دل بستن به دولت کار اشتباهی است زيرا دولت برای اين کار بايد با صرف هزينه های فراوان اقدام به تأسيس نهاد جديدی برای اين کار و تأمين امکانات، استخدام افراد، تنظيم مقررات و قوانين مورد نياز و .... نمايد.

 

اهميت بوروکراسی در اين است که می تواند با متناسب کردن اهداف و وسايل به جامعه خدمت کند و با سازماندهی تخصيص بهينه منابع، کشور را در مسير پيشرفت قرار دهد. اهداف و آرمانها در چارچوب يک نظام اداری سالم قابل اجرا، پياده و عملياتی شدن هستند و اگر نظام اداری، سالم و کارا نباشد عليرغم نيت های خير سياست گذاران آنچه در عمل تحقق می يابد ممکن است در تضاد با آن اهداف و سياست ها باشد. بنابراين بدون نظام اداری سالم دستيابی به توسعه در يک کشور جهان سومی نظير ايران بسيار بعيد بنظر می رسد.

 

تعريف فساد اداري:

 

ريشه فساد فعل لاتين rumpere به معناي شكستن است بنا براين در فساد چيزي مي شكند يا نقض مي شود كه آن ممكن است رفتار اخلاقي يا شيوه قانوني و غالبامقررات اداري باشد.

 

طبق تعريف بانك جهاني و سازمان شفافيت بين الملل، فساد سوء استفاده از اختيارات دولتي(قدرت عمومي)براي كسب منافع شخصي (خصوصي)است

 

كه اين تعريف مورد توافق عمومي در جهان است وبطور ضمني فرض شدهاست كه مجموعه اي از قوانين و ضوابط مدون اداري وجود دارد كه چهار چوبفعاليتهاي مجاز اداري را تعيين مي كنند،هر گونه رفتار اداري كه مغاير با اين قوانين باشد و در آن انتفاع شخصي مطرح باشد فساد اداري تلقي مي شود.

 

بديهي است چنين تعريفي وقتي جامع است كه قوانين و حدود آن كاملا واضحو فراگير باشد.فساد در جامعه نسبي است و با نظام ارزشي هر جامعه تعريف ميشود.

 

بانک جهانی و سازمان شفافيت بين الملل: فساد اداری عبارتست از استفاده از قدرت عمومی برای کسب منافع خصوصی اداری، تحت تأثير منافع شخصی يا روابط و علايق خانوادگی

 

 

 

ضرورت و اهميت برخورد بافساد اداري

 

 

 

فساد پديده‌اي است كه كم و بيش دركليه كشورهاي جهان وجود دارد. اما نوع، شكل، ميزان و گستردگي آن در هر كشور متفاوت است، همانطور كه نتايج و پيامدهاي آن نيز بنا بر نوع سازمان سياسي و اقتصادي وسطح توسعه يافتگي تفاوت دارد.

 

در هر صورت فساد موجب انحطاط است، سياست‌هاي دولت را در تضاد با منافع اكثريت قرار مي‌دهد، باعث هدر رفتن منابع ملي مي‌شود و به كاهش اثربخشي دولت‌ها در هدايت امور مي‌انجامد و از اين طريق اعتماد مردم نسبت به دستگاه‌هاي دولتي و غير دولتي كاهش يافته، بي‌تفاوتي، تنبلي و بي‌كفايتي افزايش مي‌يابد.

 

فساد، اعتقاد و ارزش‌هاي اخلاقي جامعه را متزلزل مي‌كند، هزينه انجام كارها را افزايش مي‌دهد، و رشد رقابت‌پذيري را دشوار مي‌سازد. همچنين تلاش‌هاي فقرزدايي را ناكام مي‌سازد و بي‌انگيزگي و بدبيني ايجاد مي‌كند و زمينة تضعيف روحية افراد درستكار را فراهم مي‌آورد.

 

فساد اداري مانع سرمايه‌گذاري مي‌شود و مسير رشد و توسعة اقتصاد را با موانع بسيار مواجه مي‌سازد و از طريق هدايت ناصواب استعداد‌ها و منابع بالقوه و بالفعل انساني به سمت فعاليت‌هاي نادرست براي دست‌يابي به درآمدهاي سهل‌الوصول، زمينه ركود در تمام ابعاد فراهم مي‌سازد. از طرف ديگر، هر كجا فساد ريشه بدواند، روزبه روز بيش‌تر شده، مقابله با آن بسيار دشوار مي‌شود و ريشه‌هاي آن هر روز عميق‌تر در بطن جامعه نفوذ مي‌كند. بنابراين مقابله با فساد در عرصة اداري ضرورتي جدي و انكار ناپذير است.

 

سابقه فساد اداري در جوامع مختلف

 

موضوع فساد همواره و از بدووجود تمدن ها وجود داشته و گريبانگير دولتها مي باشدو حكومتها و دولتها از قرنها پيش با مشكل سوء استفاده كارگزاران دولتي روبرو بوده اند.جرايمي نظير اختلاس،ارتشاءوجعل

 

،جرايم جديدي نيستند و قدمتي به اندازه دولت ها دارند.

 

 

 

در طي قرون گذشته همواره رابطه معكوسي بين استفاده درست از قدرت وقلمروگسترش فساد وجود داشته وهمواره زماني كه از قدرت

 

بطورمطلوب استفاده شده،ميزان فساد كاهش يافته است.

 

تقسیم بندی فساد اداری

 

يك محقق علوم سياسي به نام هيدن هيمر، فساد اداري را به سه گونة سياه، خاكستري و سفيد تقسيم مي‌كند:

 

 

 

فساد اداري سياه:

 

كاري كه از نظر توده‌ها و نخبگان سياسي منفور است و عامل آن بايد تنبيه شود. براي مثال مي توان از دريافت رشوه براي ناديده گرفتن معيارهاي ايمني در احداث مسكن نام برد.

 

 

 

فساد اداري خاكستري:

 

كاري كه از نظر اكثر نخبگان منفور است، اما توده‌هاي مردم در مورد آن بي‌تفاوتند. مثلاً كوتاهي كارمندان در اجراي قوانيني كه در بين مردم از محبوبيت چنداني برخوردار نيستند و كسي غير از نخبگان سياسي به مفيد بودن آنها معتقد نيست.

 

 

 

 

 

فساد اداري سفيد:

 

كاري كه ظاهراً مخالف قانون است، اما اكثر اعضاي جامعه (نخبگان سياسي و اكثر مردم عادي) آن را آنقدر مضر و با اهميت نمي‌دانند كه خواستار تنبيه عامل آن باشند. براي مثال، چشم‌پوشي از موارد نقض مقرراتي كه در اثر تغييرات اجتماعي و فرهنگي، ضرورت خود را از دست داده‌اند.

 

 

 

نتايج و پيامدهاي فساد اداري

 

1. اتلاف منابع ملي از طريق خدشه وارد كردن برسياستهاي دولت در مقابله با منافع و اهداف اكثريت.

2. خنثي شدن تلاشهاي دولت در جهت كاهش فقر و تبعيض و مانع رشد رقابت.

3. زيانهاي اجتماعي و تضعيف نهادهاي موجود،زيانهاي سياسي و توزيع ناعادلانه منابع وزيانهاي اقتصادي.

4. كاهش اثر بخشي و مشروعيت دولتها و اختشاش درارزشهاي دموكراسي واخلاقيات.

5. از موانع توسعه پايداربه علل افزايش هزينه معاملات و كاهش امكان پيش بيني هاي اقتصادي.

6. تضعيف اعتقاد مردم به توانايي و اراده سياسي دولت.

 

گزارش سازمان شفافيت بين‌الملل

 

براساس گزارش سال ۲۰۰۵ سازمان شفافيت بين‌المللى، در بررسي ۱۵۹ كشور جهان، ايران در شاخص فساد گريزى مسؤولان دولتى و سياسى رتبه ۹۳ را كسب كرد كه در مقايسه با رتبه ۸۸ سال قبل ازآن پنج رده تنزل نشان مى‌دهد. سازمان شفافيت بين‌المللى همه ساله رتبه كشورهاى جهان را در شاخص مفاسد مالى و اقتصادى اعلام مى‌كند. اين گزارش براساس ۱۶ كار تحقيقاتى توسط ۱۰ نهاد بين‌المللى تنظيم شده است. سازمان شفافيت بين‌المللى رتبه مبارزه با فساد در كشورها را از يك تا ده مشخص مى‌كند كه رتبه ده نشان دهنده كمترين فساد و رتبه يك نشان‌دهنده بيشترين فساد است. ايران در گزارش سال ۲۰۰۵ رتبه 9/2 را از ده كسب كرد كه در مقايسه با سال گذشته تغييرى نكرده است. دامنه تغييررتبه فساد اقتصادى ايران بين 3/2 تا 3/3 اعلام شده است.

 

مطالعات سازمان بين المللى شفافيت نشان مى دهد كه رتبه شاخص فساد در۷۰ كشور - تقريباً نيمى از كشورهاى مورد بررسى - كمتر از ۳ بوده است كه نشان دهنده مشكل حاد فساد در اين كشورها است

 

نتيجــه:

 

مبارزه با فساد با شعار دادن تحقق نمي‌يابد. اين كار مستلزم عزم ملي، خواست همگاني و جديت دولت است. اين مبارزه بايد ساختار يافته، هماهنگ و برنامه‌ريزي شده انجام گيرد. اين مبارزه بايد ابتدا از بخش‌ها و نقاط حساس شروع شود و هدف خشكاندن ريشه باشد و نه قطع كردن شاخ و برگ ها؛ چه در اين صورت شاخ و برگ‌هاي جديدي به وجود خواهد آمد. مقصود از ريشه كليه عواملي است كه سبب فراهم شدن فرصت ارتكاب فساد مي‌شوند و كليه افرادي كه ممكن است حتي حضور ملموس درسازمان‌هاي دولتي را نداشته باشند، اما حضور پشت پرده آنها كاملاً محسوس باشد. مجازات مرتكبان فساد و افزايش شديد هزينه ارتكاب به فساد (به عنوان اقدام پس از وقوع) و اصلاح روش‌ها، بهبود سيستم هاي كاري، شناسايي و حذف نقاط مستعد فساد، افزايش شفافيت و پاسخ‌گويي در عملكرد سازمان‌هاي دولتي و به طور كلي اصلاح نظام اداري (به عنوان اقدام پيشگيري) دو روي سكه مبارزه موفق با فساد تلقي مي‌شوند و مكمل يكديگرند و هيچ يك به تنهايي كارساز نخواهد بود.

 

 

 

نقش خصوصي سازي در استراتژي مبارزه با فساد اداري

 

فساد اداري يکي از بيماري هاي مزمن و در واقع کهنه ترين جراحت نظام اداري تلقي مي شود، چرا که پديده اي همزاد دولت است يعني از هنگامي که فعاليت هاي بشر شکل سازمان يافته به خود گرفتند، فساد اداري نيز در نتيجه تعاملا ت دروني و تعامل با محيط از متن سازمان ظهور کرد.

 

فساد پديده اي جهاني است که همه کشور هاي جهان- از کشورهاي پيشرفته تا در حال توسعه- به آن دچارند و تا حدود زيادي متاثر ازنظام هاي سياسي، اقتصادي، اجتمايي، فرهنگي و قضايي است و متقابلا در مشروعيت نظام سياسي، کارايي نظام اداري و مطلوبيت نظام اجتماعي ضربات مهلکي وارد مي آورد مطالعات متعددي که در کشورهاي مختلف جهان صورت گرفته نشان داده اند که اولا فساد اداري به طور گسترده در اکثر کشورها به خصوص در کشورهاي در حال توسعه وجود دارد، ثانيا اين پديده نه تنها از نقض عدالت اداري و تضييع حقوق شهروندي بلکه از نظر توسعه اقتصادي نيز براي جوامع بسيار زيان بار است و ثالثا بر خلا ف تصور بسياري از افراد که فساد اداري را امري اجتناب ناپذير قلمداد مي کنند،روش هاي موثري براي مهار آن وجود دارد.

 

يکي از اقدامات موثر براي کاهش فساد اداري، انتخاب استراتژي خصوصي سازي و کاستن از دامنه دخالت دولت در فعاليت هاي اقتصادي است. اقدام براي کنترل و مهار فساد اداري مستلزم شناخت علمي ماهيت علل و پيامدهاي آن است. علل پيدايش و گسترش فساد اداري و پيامدهاي آن همچنين خصوصي سازي به عنوان راهبردي براي کاهش دامنه فساد اداري بررسي مي گردد.

 

۱) تعريف فساد: تعاريف متعددي از فساد ارائه شده و وجه مشترک همه اين تعاريف اين است که در محيط فاسد، حقوق اجتماعي، اقتصادي، سياسي شهروندان ناديده گرفته مي شود يا حق مسلم فرد يا گروهي به آساني پايمال و يا به ناحق به ديگران واگذار مي شود. اما به طور کلي فساد، اشاره به تشويق به خطاکاري افراد از طريق پرداخت رشوه يا ديگر ابزار غير قانوني يا نادرست دارد.فساد را مي توان به چند نوع تقسيم کرد که عمده ترين اقسام آن عبارتند از: فساد سياسي، فساد قانوني،فساد اداري و فساد اقتصادي که هرچهار مورد نتيجه تعاملا ت ميان سياست مداران، بوروکراتها و شهروندان است.

 

فساد اداري اشکال گوناگوني داشته و قانون شکني هاي متعددي را در رابطه با فعاليت هاي دولت شامل مي شود و براي آن تعاريف متعددي ارائه شده است از جمله: فساد اداري به سوي استفاده نهادينه شده شخصي از منبع عمومي به وسيله مستخدمان کشوري تعريف شده است. بنا به تعريف ديگر فساد اداري حالتي در نظام اداري است که در اثر تخلفات مکرر کارکنان به وجود ميآيد و آن را ازکارايي و اثر بخشي مورد انتظار مي اندازد. بنا بر تعريفي، «هيدن هيمر» محقق علوم سياسي،فساد اداري را به سه دسته سياه، خاکستري و سفيد تقسيم مي کند.

 

فساد اداري سياه بر عملکرد يا رفتاري دلا لت دارد که نظر مردم و نخبگان سياسي منفور است و عامل آن بايد تنبيه شود. فساد اداري خاکستري حاکي از عملکرد يا رفتاري است که تنها نخبگان سياسي به مضر بودن آن معتقدند و فساد اداري سفيد به عملکرد يا رفتاري اشاره دارد که ظاهرا مخالف قانون است اما از نظر اعضاي جامعه آنقدر مضر و با اهميت نيست که مستلزم تنبيه عام آن باشد.به طور کلي با توجه به تعاريف فوق مي توان تعريف کامل تري از فساد اداري به صورت زير ارائه داد:

 

فساد اداري چهار گروه از اقدامات در ارتباط با فعاليت هاي دولت را شامل مي شود:

 

۱) اقدامات شخصي خصوصي در جهت جلب همکاري يک فرد شاغل در دولت

 

۲) اقدامات اشخاص شاغل در داخل دولت براي دريافت پول کالا يا خدمات با ارزش از اشخاص حقوقي

 

۳)ئخودداري يا کند کاري يک مسوول دولتي در انجام وظايف قانوني در قبال ارباب رجوع به منظور دريافت پول کالا يا خدمات از آنها

 

۴) اقدامات دولت در داخل به منظور جلب منافع نقدي وغيرنقدي براي خود،خويشاوندان و دوستان از طريق نقض يا تغيير مقررات و قوانين.

 

۲) علل بروز فساد اداري: فساد مستلزم وجود دو عامل قصد يعني نيت و تمايل به ارتکاب و فرصت يعني مهيا بودن شرايط محيطي، بررسي هاي صورت گرفته به روي پديده فساد اداري حاکي از گسترده بودن آن است.

 

عوامل موثر در بروز اين پديده وجود دارد که مهمترين آنها عبارتند از:

 

۱) سطح حقوق و مزاياي کارمندان: دولت در مقايسه با بخش خصوصي و ساير شهروندان و همچنين عدم تناسب حقوق پرداختي با هزينه هاي زندگي و تورم را يکي از مهمترين دلا يل پيدايش فساد اداري معرفي کرد. تورم فضايي نامطمئن در جامعه به وجود مي آورد که در آن اعمال خلا ف اخلا قي و فساد رواج مي يابد و در نهايت بر ثبات اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي جامعه صدمه وارد مي کند.

 

۲) ميزان مداخله دولت در ارائه کالا و خدمات فرصت هاي زيادي براي سودجويي، رانت جويي، واخاذي توسط کارمندان بخش عمومي فراهم مي آورد.

 

۳) روابط خويشاوندي (خويشاوند سالا ري): در بسياري از کشورهاي در حال توسعه که علا يق و روابط خويشاوندي بسيار شديد است، اعضاي خانواده و دوستان يک کارمند دولتي از او انتظار دارند که معيارها و ضوابط راناديده گرفته و بين ارباب رجوع آشنا و غريبه تبعيض قايل مي شود.

 

۴) افراط در وضع قوانين و محدود کردن فعاليت هاي بخش خصوصي از طريق اين قوانين به دليل محدوديت ها و پيچ و خم هاي اداري و کاغذ بازي و همچنين برخي مقررات پيچيده که تفسير آنها مشکل است، مقاماتي که بايد موافقت ها را اعلا م يا مجوزهايي را صادر کنند و متقاضيان و مراجعيني که اين مقررات را سد راه خود مي دانند با نوعي فساد آن را از مسير عادي و قانوني خارج کرده و به نفع خود بهره برداري مي کنند.

 

۵) نقض تشکيلا ت و سيستم نظارتي سازمان ها و واحدهاي اداري.

 

۶) عدم حساسيت جامعه به معيارهاي اخلا قي.

 

۷) افزايش شهرنشيني.

 

۳) فساد اداري و پيامدهاي آن: فساد اداري از طريق خدشه وارد کردن بر سياست هاي دولت براي تامين منافع و اهداف اکثريت، باعث اتلا ف منابع محدود و اقتصادي شده و هزينه هاي هنگفتي در جامعه تحميل مي کند.

 

- فساد اداري باعث کند شدن رشد اقتصادي مي شود، زيرا انگيزه سرمايه گذاري را براي سرمايه گذاري داخلي و خارجي کاهش مي دهد.

 

- فساد اداري سبب قهقرايي و پس روي فعاليت هاي خدماتي و تجاري انجام شده توسط شرکت هاي کوچک مي شود و فعاليت هاي اقتصادي مهم را به انحصار بخش دولتي يا خصوصي (افراد با نفوذ و وابستگان به دولت) درآورده و به طور کلي «ساختارهاي انحصارطلبي» را تقويت مي کنند.

 

- فساد اداري از درجه مشروعيت دولت ها مي کاهد و ثبات و امنيت جوامع را به خطر مي اندازد، همچنين ارزش هاي دموکراسي و اخلا قيات را مخدوش مي سازد و از اين طريق مانع توسعه سياسي و اجتماعي مي شود.

 

- فساد اداري موجب تضعيف اعتقاد مردم به توانايي و اراده سياسي دولت براي جلوگيري از زياده طلبي ها و نيز باعث قطع اميد به آينده اي بهتر شده و «مشروعيت اخلا قي دولت» را زير سوال مي برد و در نتيجه سبب کاهش اعتماد عمومي و مقبوليت اجتماعي حکومت مي گردد.

 

۴) تاثير خصوصي سازي برفساد اداري: ايده اصلي در تفکر خصوصي سازي اين است که فضاي رقابت و سيستم حاکم بر بازار، بنگاه ها و واحدهاي خصوصي را مجبور مي سازد تا عملکرد کاراتري نسبت به بخش دولتي داشته باشند.

 

بانک جهاني از جمله نهادهاي بين المللي است که خصوصي سازي را به عنوان يکي از موثرترين روشها براي کاهش فساد اداري درکشورهاي درحال توسعه پيشنهاد نموده است و معتقد است براي مبارزه با فساد اداري بهتر است تعداد کمتري مسوول دولتي با حقوق و مزاياي کافي، فقط آن اموري را مديريت کنند که واقعا نيازمند کنترل دولتي است و از قابليت کنترل نيز برخوردار است.

 

بنابراين در فرآيند خصوصي سازي توجه به چند نکته ضروري است:

 

۱) منظور از خصوصي سازي، اختصاصي سازي نيست که در آن اموال عمومي به نفع عده اي خاص به يغما برده شود.

 

۲) منظور از خصوصي سازي جايگزين کردن انحصار خصوصي به جاي انحصار دولتي نيست.

 

۳) هدف از خصوصي سازي کاستن از بار مالي دولت و آزادسازي منابع عمومي است.

 

۴) هدف از خصوصي سازي افزايش کارآيي و بهره وري منابع مادي و انساني است.

 

۵) هدف از خصوصي سازي تشويق و گسترش مشارکت شهروندان در فعاليت هاي اقتصادي و سياسي است.

 

نتيجه گيري:

 

گرچه استراتژي خصوصي سازي به عنوان راه کاري براي کاهش فساد اداري، افزايش کارايي و بهره وري، کاهش تصدي گري دولت، آزاد سازي اقتصادي، تشويق شهروندان به مشارکت بيشتر در فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي جامعه تلقي مي شود اما اگر فرايند خصوصي سازي به شيوه صحيح و منطقي و همراه با نظارت هاي دقيق و قانوني انجام نشود، خود به ابزاري براي گسترش فساد تبديل خواهد شد، ولي در صورتي که پس از بررسي هاي کارشناسي و انجام رويه هاي قانوني، تصميم به واگذاري شرکت هاي دولتي گرفته شود فرايند خصوصي سازي با کمترين ريسک در جهت توسعه اقتصادي و تامين منافع مالي توليدکنندگان و مصرف کنندگان تحقق مي يابد.

 

 

 

 

 

 

 

برای پیشگیری از فساد اداری چه کنیم ؟

 

تهران خبرگزاری ایسکانیوز : فساد اداری ، مضمونی است که در هر یک از علوم اقتصاد ، مدیریت ، سیاست ، جامعه‌شناسی ، حقوق و اخلاق و فقه ، ویژگی و تعریف خاص خود را دارد.

 

به گزارش روز یکشنبه گروه حوادث ایسکانیوز ، برخی صاحب ‌نظران غربی ، فساد اداری را این‌ گونه تعریف کرده‌اند : «استفاده غیرقانونی از قدرت دولت برای منافع شخصی».

این تعریف از نظر منطقی شرایط یک تعریف کامل را ندارد و به اصطلاح مانع و جامع نیست.بنابراین به نظر می‌رسد کارشناسان پیش از هرگونه کار نظری لازم است به ارائه یک تعریف نسبتا جامع و مانع بپردازند.

محققی دیگر براساس همین تعریف، فساد اداری را به 3 گروه تقسیم کرده است:

1-فساد سیاه که از نظر توده‌ها و نخبگان سیاسی منفور است و عامل آن باید تنبیه شود. از جمله مصادیق این فساد می‌توان به دریافت رشوه برای نادیده گرفتن استانداردها و معیارهای ایمنی در احداث مسکن اشاره کرد.

2-فساد خاکستری که از نظر بیشتر نخبگان منفور است؛ اما توده‌های مردم در مورد آن بی‌تفاوت هستند. کوتاهی کارمندان در اجرای قوانینی که در میان مردم محبوبیت چندانی ندارد، در زمره این‌گروه از فساد جای می‌گیرد.

3-فـســاد سـفـیــد کــه ظــاهـراً مـخــالــف قـانـون اسـت؛ امـا اکـثـر نخبگان سیاسی و مردم عادی آن را منفور نمی‌دانند. ‌

بـرای مـبـارزه بـا ایـن پـدیـده مـجــرمـانـه ابـتـدا بـایـد بـه عـلـل و زمـیـنـه‌های به وجود آمدن فساد اشاره و در مرحله بعد، سیاست پیشگیری و مبارزه با سوءاستفاده از مناصب را مطرح کرد.

*دلایل بروز فساد اداری

کارشناسان در ریشه یابی فساد اداری ، این دلایل را در شکل گیری آن موثر می‌دانند:

1-شفاف نبودن مقررات و قوانین جامعه به شکلی که تناقض‌هایی آشکار میان بسیاری از مقررات وجود دارد.

2-ناآگاهی مردم عادی از قوانین و مقررات جاری نسبت به حقوق خود که معلول بی‌توجهی رسانه‌های همگانی است.

3-وجود جناح‌های سیاسی مختلف در یک جامعه که در مواردی باعث می‌شود وابستگان آنها برای حفظ موقعیت یا منافع جناح خود قوانین و مقررات را به‌گونه‌ای که می‌خواهند، تفسیر کنند.

4-نبودن مرجعی مشخص و بی‌طرف برای رسیدگی به شکایت‌های مردم از واحدهای دولتی و در کشورها؛ در ایران وظیفه تحقیق و بازرسی و پیشگیری از وقوع فساد و ناامنی با قوه قضاییه، سازمان بازرسی کل کشور (در اجرای اصل 147 قانون اساسی)، کمیسیون اصل 90 مجلس و واحدهای بازرسی و رسیدگی به شکایت‌های مردمی است. در این میان، نقش سازمان بازرسی کشور و عملکرد آن بیش از مراجع دیگر مورد توجه و توقع مردم و مقامات می‌باشد.

5-فقدان قوانین و مقررات انضباطی برای تنبیه کارکنانی که اقدام به کارشکنی در امور و اهمال در انجام وظایف محول شده می‌کنند.

6-ناکافی بودن درآمدهای کارکنان بخش دولتی و ناهماهنگ بودن آن با نرخ تورم در جامعه.

 

* راهکارهای مبارزه با فساد

کارشناسان برای مبارزه قطعی با این معضل پیچیده اجتماعی راهکارهایی پیشنهاد کرده‌اند که یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین آنها اصلاح روش‌های ارائه خدمات توسط دستگاه‌های دولتی و ایجاد تغییراتی در نظام اداری فعلی است، به گونه‌ای که انجام امور مستلزم طی مراحل سلسله‌وار نباشد تا احیاناً یکی از کارمندان نتواند با اشکال‌تراشی مانع از ادامه روند کارها شود. ‌

اعطای اختیار مطلق برای تصمیم‌گیری به یک فرد نیز صحیح نیست؛ زیرا وی با برخورداری از قدرت انحصاری خود به مراتب بهتر می‌تواند ارباب رجوع را برای اخذ رشوه تحت فشار قرار دهد یا از قدرت خود به شکل‌‌های دیگری سوء‌استفاده کند. ‌

به همین جهت، توصیه کارشناسان در ارتباط با اصلاح روش‌های جاری ‌آن است که در هر مرحله به جای یک نفر، چند کارمند مسئول ارزیابی و تصمیم‌گیری باشند و ارباب‌رجوع بتواند به هر کدام از آنها که مایل است، مراجعه کند.

در این صورت، قدرت انحصاری کارمندان کاهش می‌یابد و مراجعه‌کننده در صورت برخورد با کارمندی که مانع‌تراشی می‌کند، می‌تواند به کارمندی دیگر که از نگرش و اندیشه آن کارمند اطلاع ندارد، مراجعه نموده و کارش را انجام دهد. درنتیجه، با ایجاد یک نظام رقابتی که در آن هر مسئولی با چند رقیب رو به ‌رو است ، زمینه برای ارائه خدمات بهتر از سوی مسئولان هموار می‌شود.گزارش ایسکانیوز می افزاید،کاهش ارتباط مستقیم ارباب‌رجوع با کارمندان پیشنهاد دیگری است که از سوی صاحب‌نظران ارائه شده است و براساس آن اداره پست می‌تواند در بسیاری از امور، نماینده مردم برای دریافت اسناد و مدارک آنان و تحویل به اداره‌های مربوط باشد.

چرخش کارکنان در واحدهای مختلف و تغییر دادن پست‌های سازمانی آنان پس از مدتی معین راهکار دیگری برای پیشگیری از بروز فساد اداری و مبارزه با آن به حساب می‌آید؛ زیرا کارمندی که برای مدتی طولانی در یک سمت شاغل نیست، امکان کمتری برای جذب شدن در شبکه فساد اداری را دارد.راهکار دیگری که طی سال‌های اخیر برای مبارزه با فساد اداری مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته و ضمن کاستن از فشارهای وارد شده بر دولت باعث تسریع در انجام امور شده، مقررات‌زدایی و به موازات آن ، خصوصی‌سازی تدریجی امور است.در این شیوه، دولتها می‌توانند انجام بخشی از مسئولیت‌ها و وظایف خود را که ارتباط بیش تری با مردم دارد، برعهده بخش خصوصی بگذارند ؛ زیرا تجربه‌های چند دهه اخیر ثابت کرده در بخش خصوصی رقابت مدیران با یکدیگر مهم‌ترین عامل در ارائه خدمات مطلوب به مردم محسوب می‌شود.

عامل دیگری که نمی ‌توان به‌راحتی از کنار آن گذشت اجرای صحیح و بی‌چون و چرای اصل 142 قانون اساسی است اجرای صحیح این اصل و اطلاع از میزان دارایی و موجودی صاحبان مشاغل و مناصب رده‌های بالای دولتی و حکومتی در هر لباس و مقامی و بدون کمترین تبعیضی و افشا و انتشار این اطلاعات درجهت حفظ منافع ملت و دولت می‌تواند نقش مهمی را در از بین بردن زمینه‌های فساد اداری داشته باشد.

در پایان باید گفت برای تحقق عدالت اجتماعی در سطح اداره‌ها و کاهش فساد اداری نیازمند داشتن یک سامانه قوی دادرسی اداری با قوانین شفاف هستیم و برای رسیدن به این مقصود و جلوگیری از تخلفات اداری باید به فعالیت‌های هیئت‌های بدوی و تجدیدنظر توسعه داد و با ایجاد نظام رسیدگی مستحکم به این مهم دست یافت.*

 

 

 

 

 

 

 

 

تاملی بر موضوع فساد اداری

 

 

مطلب پیش روی شما، نخستین بخش از مقاله تأملی بر موضوع فساد اداری می‌باشد که به تحلیل، تعریف و بررسی جنبه‌های گوناگون فساد اداری پرداخته و با گریزی بر تاریخچه آن، به کندوکاو موضوع می‌پردازد.

مقدمه

مطالعه تاریخ تمدن‌های باستان، بیانگر این است که فساد در جوامع بشری قدمتی به اندازه تمدن داشته و اکنون نیز یکی از مسائل مبتلا به کشورهای جهان می‌باشد. فساد نابسامانی‌های بسیاری برای جوامع بشری به دنبال داشته و جنگ‌های پی‌در پی، خشونتها و قیام علیه تمدن‌های حاکم، از بین رفتن سازمان‌ها و در هم ریختن جوامع همیشه ناشی از فساد بوده است. در مجموع، فساد در کنار بقیه عوامل، از عوامل مهم فروپاشی تمدن‌ها بوده است. در طی قرون و اعصار، همواره رابطه معکوسی بین استفاده درست و بجا از قدرت و قلمرو گسترش فساد وجود داشته است و زمانی که از قدرت به طور مطلوب استفاده می‌شد، میزان فساد کاهش می‌یافته است.

امروزه تأکید کشورهای مختلف برای پیشگیری از فساد، بر سه رکن اصلی آموزش کارکنان، انتخاب افراد بر اساس شایستگی و بالاخره اصلاح نظام‌های عملیاتی و مکانیزه کردن آن، باعث شده است که مبارزه با فساد، شکل اصولی و علمی خود را طی نماید. که در این راستا، بررسی جنبه‌های گوناگون فساد اداری می‌تواند ضمن کمک به شناخت این موضوع و ارائه دید جدیدی نسبت به معضل فساد اداری در سازمان‌ها، به روابط درون و برون سازمانی کارکنان کمک شایان توجهی داشته باشد.

تعاریف

در جوامع گوناگون و بر حسب نگرش‌ها و برداشت‌ها، تعاریف مختلفی از فساد اداری به عمل آمده است. ریشه فساد فعل لاتین "Rumper" به معنای «شکستن» است، بنابراین در فساد چیزی می‌شکند یا نقص می‌شود، این چیز ممکن است رفتار اخلاقی یا شیوه قانونی یا غالباً مقررات اداری باشد. در دیدگاه گونارمیردال- Ginar mer dall، فساد به تمام شکل‌های گوناگون انحراف یا اعمال قدرت شخصی و استفاده نامشروع از مقام و موقعیت شغلی اطلاق می‌گردد. در فرهنگ و بستر در مقابل واژه فساد آمده است که؛ فساد، پاداشی نامشروع است که برای وارد کردن فرد به تخلف از وظیفه، تخصیص داده می‌شود. بانک جهانی و سازمان‌ شفافیت بین الملل، فساد را سوءاستفاده از اختیارات دولتی (قدرت عمومی) برای کسب منافع شخصی (خصوصی) می‌دانند که این تعریف در جهان مورد توافق عمومی قرار گرفته است.

از دیدگاه اندیشمند دیگری، فساد عبارت است از عمل یا تصمیمی که موجب می‌شود تا خارج از ضوابط قانونی، تعداد افراد متأثر از نتایج منفی عمل یا تصمیم، از تعداد افراد برخوردار از نتایج مثبت آن بیش‌تر باشد.

تعریف دیگر، فساد را عبارت از شرارتی می‌داند که تا حدودی بر همه جوامع موثر بوده و جوامعی را که شکنندگی بیش‌تری دارند به شدت دچار خفقان می‌کند. بدین معنی که با توجه ارزش‌های تعریف شده هر جامعه و سازمان و قوانین و مقررات اعمال شده برای آن، نوع و شدت بروز فساد تفاوت دارد.

اگر چه در گذشته فرض بر این بود که کارمند دولت بیش از کارمند بخش خصوصی به مصالح اجتماعی پایبند است، اما تجربه سال‌های اخیر نشان می‌دهد که فساد در بخش دولتی، گسترش بیشتری دارد، به همین دلیل در سال‌های جاری، و بویژه در کشورهای جهان سوم، خصوصی سازی رونق بیشتری گرفته است.

لطمه فساد اداری به منافع عمومی

برخی صاحب‌نظران، فساد اداری را آن دسته از فعالیت‌های کارکنان و مسئولان دولت می‌دانند که اولاً به منافع عمومی لطمه بزند و ثانیاً هدف از انجام آن، رساندن فایده به عامل (کارمند اقدام کننده) یا به شخص ثالثی باشد که عاملی را برای این اقدام اجیر کرده است.

بر این اساس، آرنولد روگو- Arnold Rogow و اچ. دی لاسول- H.D Lasswell چنین اظهار می‌دارند که یک دستگاه فاسد در تمام ساختار نظام اجتماعی اختلال ایجاد می‌کند. کارل فردریچ Carl Friedrich نیز مدعی است که هر جا، صاحب قدرتی که مسئول اداره سازمانی است، بر اثر دریافت رشوه‌ای نقدی یا غیر نقدی اغوا شود و به انجام کارهای غیر قانونی مبادرت ورزد، این فرد به منافع عمومی زیان رسانده است.

برخی از محققان معتقدند که فساد اداری را باید با توجه به دیدگاه های عمومی مردم تعریف کرد، از این‌رو، اقدامی که در چارچوب فعالیت‌های اداری، دولتی از دید مردم جامعه، غیر اخلاقی و مضر باشد، مصداق فساد را پیدا می‌کنند.

روند گسترش فساد اداری

حکومت‌ها و دولت‌ها، از قرن‌ها پیش با مشکل سوء استفاده کارکنان و کارگزاران دولتی روبه‌رو بوده‌اند و در متون باستانی نیز اشارات متعددی به این پدیده شده است که نشان می‌دهد، حکومت‌ها همیشه نگران سوء استفاده شخصی صاحب منصبان و کارگزاران دولتی از موقعیت و امتیاز شغلی خود بوده‌اند. مسئولیت‌ها و اختیاراتی که طبق قانون به همه کارمندان دولت تفویض می‌شود، زمینه مساعدی را برای سوء استفاده تعدادی فراهم می‌کند. هزینه‌های اضافی متعددی که جرایمی نظیر اختلاس، ارتشا و جعل که جرایم جدیدی نیستند به جامعه و دولت تحمیل می‌کنند، باعث شده که کارشناسان علوم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دهه‌های اخیر به پدیده تخلفات اداری و ابداع روش‌های موثر و کم هزینه برای مقابله با آن توجه نشان دهند.

موضوع فساد در تمام زمان‌ها، گریبانگیر دولت‌ها و دغدغه فکری بسیاری از اندیشمندان و متفکران سیاسی بوده است؛ دانته- Dante در قرن چهاردهم، در کتاب کمدی الهی خود به مساله فساد توجه کرده و آنرا از نظر درجه‌بندی در اعماق جهنم قرار می‌دهد. به عقیده ماکیاولی- Machiavelli فساد جریانی است که طی آن موازین اخلاقی افراد، سست و فضیلت و تقوای آنان از بین می‌رود و از آنجا که افراد ضعیف و عاری از تقوا و پرهیزگاری، بیشتر در معرض زمینه فساد قرار می‌گیرند، باید با کنترل این افراد، هدایت رهبران فکری و کمک دستگاه‌های ناظر از بروز این مشکل جلوگیری کرد.

نقش ارتباطات اجتماعی در بروز فساد اداری

تانزی- Tanssi در خصوص نقش کارمندان دولت می‌گوید، مسئولان دولتی، هرگز مایل نیستند که منافع شخصی یا علایق خانوادگی و اجتماعی بر روی تصمیمات اداری آن‌ها تأثیر بگذارد، اما در دنیای واقعی، هم کارمندان و هم مسئولان، در اتخاذ تصمیمات حرفه‌ای خود تحت تأثیر روابط شخصی و خانوادگی قرار می‌گیرند که میزان تأثیر این عوامل بر تصمیمات اداری، به خصوصیات فرهنگی هر جامعه وابسته است.

تانزی معتقد است، مسئول دولتی یا کارمند، زمانی مرتکب فساد اداری شده است که در اتخاذ تصمیمات اداری، تحت تأثیر منافع شخصی یا روابط و علایق خانوادگی و دوستی‌های اجتماعی قرار گرفته باشد. به عبارتی دیگر، فساد از نظر وی، نقض اصل رفتار برحق، بی طرفانه و مبتنی بر ضابطه است که بنابر آن، مناسبات خانوادگی یا شخصی نباید در تصمیمات اقتصادی و اداری سازمان‌های غیر دولتی یا مقامات دولتی، نقشی ایفا کند. به اعتقاد تانزی، فساد در بستر، شرایطی که دولت ایجاد کرده است می‌روید، شرایطی که به برخی افراد اجازه می‌دهد تا موانع را دور بزنند یا بکوشند تا با پیدا کردن مسیر دادن رشوه به برخی از کسانی که در رأس دستگاه‌های دولتی هستند، امتیازهایی به دست آورند.

نظریه رایج درباره نقش دولت، چنین می‌انگارد که اصل بی‌طرفی و پرهیز از هر نوع غرض ورزی و جانب داری ناحق از این و آن، مورد احترام مأموران و مقامات دولت است و در تصمیمات اقتصادی که شامل حال بیش از یک طرف می‌شود، روابط شخصی نباید نقشی ایفا کند.

انواع فساد اداری

فساد تصادفی (اتفاقی) فساد نظام‌مند (حاد)

درجه شیوع فساد در میان جوامع مختلف متفاوت است و از درجه کم و استثنا تا درجه سیار رایج و قاعده‌مند تغییر می‌کند. اگر فساد کم باشد به آسانی قابل کشف، مجازات و نابودی است. اما وقتی فساد در جامعه بسیار رایج شود و به شکل قاعده‌مند درآید، احتمال کشف و مجازات، کاهش و انگیزه‌های فساد افزایش می‌یابد، زیرا بر خلاف حالت اتفاقی،‌ طرفین تمایلی به گزارش کردن خلاف ندارند. هر جا که فساد قاعده‌مند شده باشد، نهادها، قوانین و ضوابط رفتاری، با الگوهای غارتگری دیوان‌سالاران و کارگزاران دولتی تطابق می‌یابند. در این حالت رشوه نیز می‌تواند باعث کند شدن رسیدگی به پرونده‌ها (و کاهش احتمال مجازات) شود. یکی از متفکران به نام هربرت ورلین Herbert verlien فساد اتفاقی را به انجام خطا در بازی فوتبال تشبیه نموده است، که داور با ارائه یک کارت، بازیکن را جریمه می‌کند. در حالی که فساد نظام‌مند (حاد) مانند تشویق خشونت در بازی فوتبال است، به طوری که بازی تغییر ماهیت می‌دهد و به ضد خود یعنی عامل تفریح تبدیل می‌شود. این شکل از فساد، توسعه اقتصادی بسیاری از کشورهای در حال توسعه را تهدید می‌کند.

فساد سازمان یافته

در نظام اداری که فساد سازمان‌یافته دارد، سرمایه‌گذاران می‌دانند به چه کسی رشوه دهند و چه چیزی در قبال رشوه به دست آورند و اطمینان دارند که مجوزهای لازم را برای بنگاه‌های خود می‌گیرند. فساد سازمان یافته، هنگامی اتفاق می‌افتد که وجه (رشوه) مورد نیاز و دریافت‌کننده، به خوبی مشخص است و پرداخت وجه تضمین می‌کند که سفارش خواسته شده، اجرا شود. برخی چنین استدلال می‌کنند که فساد سازمان‌یافته، ضرر کم‌تری دارد، چون در چنین ساختاری،‌ یک مدیر یا رئیس سازمان فاسد، سهم کاملاً معینی از سود بنگاه را طلب می‌کند و نفع او در موفقیت آن بنگاه است.

فساد سامانه‌ای، یعنی فسادی فراگیر، سازمان یافته و گسترده در کلیه سطوح مختلف دولت که ماموران دولتی و کارمندان، هر دو، به نحوی یکسان تقریباً در تمام دستگاه‌های دولتی در آن مشارکت دارند.

فساد سامانه‌ای، در واقع پدیده‌ای سیاسی است، یعنی کسانی که در مواضع قدرت هستند، برای انتقال منافع و عواید نامشروع به خود و وابستگان از موقعیت اداری و دولتی استفاده می‌کنند. این مدیران و کارمندان فاسد با بسط وظایف دولت در زمینه‌های مختلف مالی، اداری، تصدی‌گری و ... و نیز با حذف یا تضعیف رقابت درصدد برخواهند آمد که جریان منافع و عواید نامشروع را از طریق مجاری رسمی به نفع خود گسترش دهند.

فساد کلان،‌ فساد خرد

فساد در سطح کلان یا فساد در سطح خرد کاملاً متفاوت است به گونه‌ای که فساد رؤسای سازمان‌ها، وزیران و کارمندان عالی‌رتبه را فساد کلان و فساد کارمندان جزء، مثل افراد پلیس و ماموران گمرک را فساد خرد می‌گویند.

کنتل فساد کلان، مقدم بر فساد خرد است. زیرا، بدون کنترل فساد کلان،‌امیدی به حل مشکل فساد خرد نیست.

فساد کلان، فسادی است که توسط افراد و مقامات رده بالای اداری، به صورت باندی و با ارقام قابل توجه صورت می‌گیرد. مرتکبان این نوع فساد، جزو گروه مجرمان یقه‌سفید و از صاحبان زر و زور هستند و با آن که زیان‌ها و خسارات غیر قابل جبرانی بر پیکر جامعه وارد می سازند، ‌کم‌تر تحت تعقیب دستگاه عدالت کیفری قرار می‌گیرند. این گروه با برخورداری از «توان توجیه» یا «حمایت» یا «امکان‌ فرار» اصولا مصون از تعقیب می‌مانند.

نتیجه:

امروز،‌ کشور ما تشنه فعالیت اقتصادی سالم و ایجاد اشتغال برای جوانان و سرمایه‌گذاری مطمئن است. این امر نیازمند فضایی است که در آن سرمایه‌گذار،‌ و صنعتگر و عنصر فعال در کشاورزی و مبتکر علمی و جوینده کار و همه قشرها، از صحت و سلامت ارتباطات حکومتی و امانت و صداقت تصدیان امور مالی و اقتصادی مطمئن باشند و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوء استفاده‌کنندگان از امکانات حکومتی قطع نشود و اگر امتیازطلبان و زیاده خوهان بر مدعا و انحصارطلب طرد نشوند، سرمایه‌گذار، تولیدکننده و اشتغال‌طلب همه احساس ناامنی و نومیدی خواهند کرد و تعدادی از آنان برای استفاده از راه‌های نامشروع و غیرقانونی تشویق خواهند شد.

برای به حداقل رساندن پیامدهای فساد، گسترش و حفظ اعتماد عمومی نسبت به سازمان‌ها، به برخورد با مسائل به شیوه‌ای منطقی و نظام‌مند،‌ بسط و به‌کارگیری راه‌حل‌های متناسب با نیازهای سازمان‌ و انعکاس محیط عملکردی خاص آنها نیازمندیم.

همچنین ایجادعزم ملی در زمینه مبارزه با فساد اداری و پرهیز از آلوده کردن آن با جهت‌گیری‌های سیاسی و گروهی و بهره‌برداری تبلیغی از نتایج آن، توقعی است که عامه مردم از سیاست‌گذاران جامعه در این زمینه دارند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تاریخچه هخامنشیان

بازديد: 667

هخامنشیان

هخامنشیان (۳۳۰ - ۵۵۰ پیش از زادروز) نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» می‌رساندند که سرکردهٔ خاندان پاسارگاد از خاندان‌های پارسیان بوده‌است. هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد فرو ساخت و سپس گرفتن لیدیه و بابل، پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند.

به پادشاهی رسیدن پارسی‌ها و دودمان هخامنشی یکی از رخدادهای برجستهٔ تاریخ باستان است. اینان دولتی ساختند که دنیای باستان را به استثنای دو سوم یونان زیر فرمان خود در آورد. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می‌دانند. پذیرش و بردباری دینی از ویژگی‌های امپراتوری هخامنشی به شمار میرفت.

کشور و سرزمین

پارس‌ها مردمانی از ایل آریایی بودند که نمایان نیست از چه زمانی به فلات ایران آمده‌اند. آنان از ایل آریایی پارس یا پارسواش بودند که در سنگ‌نوشته‌های آشوری از سده نهم پیش از زادروز مسیح، نام آنان دیده می‌شود. پارس‌ها هم‌زمان با مادها به بخش‌های باختری ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان جای گرفتند. با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندان پارس به خوزستان و بخش‌های مرکزی فلات ایران گسترش یافت.

برای نخستین بار در سالنامه‌های آشوری سلمانسر سوم در سال ۸۳۴ پ.م، نام خاندان «پارسوا» در جنوب و جنوب باختری دریاچه ارومیه برده شده‌است. برخی از پژوهش‌گران مانند راولین‌سن بر این ایده هستند که مردم پارسواش همان پارسی‌ها بوده‌اند. تصور می‌شود خاندان‌های پارسی پیش از این که از میان دره‌های کوه‌های زاگرس به سوی جنوب و جنوب خاوری ایران بروند، در این سرزمین، ایست کوتاهی نمودند و در حدود ۷۰۰ سال پیش از زادروز در بخش پارسوماش، روی دامنه‌های کوه‌های بختیاری در جنوب خاوری شوش در سرزمینی که بخشی از کشور ایلام بود، جای گرفتند. از سنگ‌نوشته‌های آشوری چنین بر می‌آید که در زمان شلمنسر (۷۱۳-۷۲۱ پ. م) تا زمان پادشاهی آسارهادون (۶۶۳ پ. م)، پادشاهان یا فرمانروایان پارسوا، پیرو آشور بوده‌اند. پس از آن در زمان فرورتیش (۶۳۲-۶۵۵ پ. م) پادشاهی ماد به پارس چیرگی یافت و این دولت را پیرو دولت ماد نمود.

 

مردم و خاندان‌ها

 

هرودوت می‌گوید: پارس‌ها به شش خاندان شهری و ده‌نشین و چهار خاندان چادرنشین بخش شده‌اند. شش خاندان نخست عبارت‌اند از: پاسارگادیان، رفیان، ماسپیان، پانتالیان، دژوسیان و گرمانیان. چهار خاندان دومی عبارت‌اند از: دایی‌ها، مردها، دروپیک‌ها و ساگارتی‌ها. از خاندان‌های نام‌برده، سه خاندان نخست بر خاندان‌های دیگر، برتری داشته‌اند و دیگران پیرو آنها بوده‌اند.

 

بر اساس بن‌مایه‌های یونانی در سرزمین کمنداندازان ساگارتی (زاکروتی، ساگرتی) (همان استان کرمانشاه کنونی) مادی‌های ساگارتی می‌زیسته‌اند که گونهٔ بابلی - یونانی شده نام خود یعنی زاگرس (زاکروتی، ساگرتی) را به کوهستان باختر فلات ایران داده‌اند. نام همین خاندان است که در پیوند خاندان‌های پارس نیز باشنده (موجود) است و خط پیوند خونی خاندان‌های ماد و پارس از سرچشمهٔ همین خاندان ساگارتی‌ها (زاکروتی، ساگرتی) است. خاندان پارس پیش از حرکت به سوی جنوب، دورانی دراز را در سرزمین‌های ماد می‌زیستند و بعدها با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندان‌های پارس به خوزستان و بخش‌های مرکزی فلات ایران گسترش یافت و رو به جنوب رفته‌اند.

 

بر اساس نوشته‌های هرودوت، هخامنشیان از خاندان پاسارگادیان بوده‌اند که در پارس جای داشته‌اند و سر دودمان آنها هخامنش بوده‌است. پس از نابودی دولت ایلامیان به دست آشور بنی پال، چون سرزمین ایلام ناتوان شده بود، پارسی‌ها از دشمنی‌های آشوری‌ها و مادی‌ها استفاده کرده و انزان یا انشان را گرفتند.

 

این رخداد تاریخی در زمان چیش‌پش دوم روی داده‌است. با توجه به بیانیه کوروش بزرگ در بابل، می‌بینیم او نسب خود را به چیش‌پش دوم می‌رساند و او را شاه انزان می‌خواند.

 

پس از مرگ چیش‌پش، کشورش میان دو پسرش «آریارومنه»، پادشاه پارس و کوروش که بعدها عنوان پادشاه پارسوماش، به او داده شد، بخش گردید. چون در آن زمان کشور ماد در اوج پیشرفت بود و هووخشتره در آن فرمانروایی می‌کرد، دو کشور کوچک تازه، ناچار زیر فرمان پیروز نینوا بودند. کمبوجیه فرزند کوروش یکم، دو کشور نام‌برده را زیر فرمانروایی یگانه‌ای در آورد و پایتخت خود را از انزان به پاسارگاد منتقل کرد.

 

شاهنشاهان هخامنشی

 

مهم‌ترین سنگ‌نوشته هخامنشی از دید تاریخی و نیز بلندترین آنها، سنگ‌نبشته بیستون بر دیواره کوه بیستون است. سنگ‌نوشته بیستون بسیاری از رویدادها و کارهای داریوش یکم را در نخستین سال‌های فرمانروایی‌اش که سخت‌ترین سال‌های پادشاهی وی نیز بود، به گونه‌ای دقیق بازگو می‌کند. این سنگ‌نوشته عناصر تاریخی کافی برای بازسازی تاریخ هخامنشیان را داراست.

 

به درستی که با باشندگی (وجود) فراوانی بن‌مایه‌های میان‌رودانی، مصری، یونانی و لاتین نمی‌توان با تکیه بر آنها تبارشناسی درستی از خاندان هخامنشی، از هخامنش تا داریوش را به دست آورد. برای همین نوشتار سنگ‌نوشته بیستون زمان مناسبی را در اختیار تاریخ‌نگار می‌گذارد که در آن شاه شاهان، نوشته بلند خود را با تایید دوبارهٔ خویشاوندی‌ش با خاندان شاهنشاهی پارسیان آغاز می‌کند و به آرامی پیشینیان خود را نام می‌برد: ویشتاسپ، آرشام، آریارمنه، چیش‌پش و هخامنش. این تبارشناسی به شوندهای (دلایل) گوناگون زمان‌های درازی نادرست دانسته شده بود. زیرا در این سیاهه (فهرست) نام دو نفر از شاهان هخامنشی که پیش از داریوش فرمانروایی می‌کردند، یعنی کوروش بزرگ و کمبوجیه یکم به چشم نمی‌خورد.

 

همین جریان موجب شده‌است که مفسران سنگ‌نوشته نسبت به نوشتارهای سنگ‌نوشته داریوش با شک و دو دلی نگاه کنند و او را غاصب پادشاهی هخامنشیان بدانند که با نوشتن این سنگ‌نوشته تلاش داشته‌است برای مشروعیت بخشیدن به پادشاهی خود از نگاه آیندگان، تبارنامه‌ی خود را دست‌کاری کند.

 

بر اساس نوشته‌های هرودوت، گل‌نوشتهٔ نبونید، پادشاه بابل، بیانیهٔ کورش بزرگ (استوانه کورش)، کتیبه بیستون داریوش یکم، و سنگ‌نوشته‌های اردشیر دوم و اردشیر سوم هخامنشی، ترتیب شاهان این دودمان تا داریوش یکم، چنین بوده‌است: (لازم به گفتن است درستی این جدول از هخامنش تا کوروش بزرگ جای تردید است).

 

با بررسی کلی همهٔ بن‌مایه‌ها می‌توان به این گونه نتیجه گرفت. در یک‌چهارم نخست سده ششم پ.م، چیش‌پش، پسر هخامنش فرمانروایی پارس را به پسر بزرگ‌ترش آریارامنه داد، در حالی که پسر کوچک‌ترش، کوروش یکم به فرمانروایی انشان گماشته شد. پس از مرگ آریارامنه، پسر وی آرشام جایگزین وی شد ولی پس از کوروش یکم، پسرش کمبوجیه یکم و پس از او نیز پسر وی کوروش دوم جانشین او شد. این رویدادها در میانهٔ سده ششم پیش از زادروز به رخ داد.

 

در این دوران، کوروش بزرگ توانست مادها را به پیروی خود در آورد و به افتخار و ثروت دست یابد. چندی پس، کوروش بزرگ بخش‌های بزرگی از سرزمین‌های خاورمیانه را به تصرف خود در آورد. پس از او نیز کمبوجیه راه پیروزی‌های پدرش را ادامه داد و بر گستره شاهنشاهی هخامنشی افزود.

 

 

پس از مرگ کمبوجیه تاج شاهنشاهی به داریوش از شاخه فرعی هخامنشی می‌رسد. آنچه به دیده راستین می‌رسد، این است که داریوش در زمان زندگی پدر و پدربزرگش (آرشام پدربزرگش یا پسرش ویشتاسب، پدر داریوش)، و با هم‌رایی آنها، پادشاهی را به دست گرفت. چرا که در زمان ساخت کاخ داریوش در شوش در آغاز فرمانروایی وی، بر اساس آگاهی‌های گل‌نوشته‌های یافته از پی ساختمان‌ها، این دو زنده بودند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

اندیشه های مایکل دل

بازديد: 259

اندیشه های مایکل دل

 

 

شركت رايانه اي مايكل دل اولين شركتي بود كه توانست در سال 1997 ركورد فروش يك ميليارد دلاري را ازطريق اينترنت به دست‌ آورد.

 

مايكل دل كه در سال 1984 با 1000 دلار سرمايه شركت دل را براي عرضه مستقيم رايانه تاسيس كرد، اكنون بزرگترين فروشنده مستقيم سيستم هاي رايانه اي در دنياست.

 

مدرك دانشگاهي ندارم ولي كسب و كار، فرصتهاي زيادي براي يادگيري روزمره موضوعهاي جديد براي من فراهم كرده است.

 

بازخورد از مشتري روزانه دريافت مي شود و در تغيير و توسعه محصول و فرايند به كار گرفته مي شود.

 

راهبرد رضايت مشتري، كسب و كار ما را بيمه كرده است.

 

ما البته اشتباهات زيادي داشته ايم اما پس از اصلاح سعي كرديم آنها را دوباره تكرار نكنيم.

 

بايد تعادل بين سرعت رشد و استقرار زيرساختها برقرار باشد، چرا كه رشد سريع، شركتهاي بيشماري را از بين برده است.

 

اشاره

 

مايكل دل (MICHAEL DELL) در سال 1965 در تگزاس آمريكا به دنيا آمد. پدرش روانپزشك و مادرش كارمند شركت بورس بود. آنها مي خواستند مايكل دكتر شود بنابراين، در دانشگاه تگزاس ثبت نام كرد، گرچه علاقه اول او كامپيوتر بود. روحيه كارآفريني از همان كودكي جزئي از وجود مايكل بود. در 12 سالگي يك حراج تمبر راه انداخت و از اين راه توانست 1000 دلار كسب كند. در دبيرستان با فروش روزنامه 18000 دلار به دست آورد. در سال 1983 خريد رايانه هاي قديمي و به روز كردنشان را براي فروش در محل گاراژ منزلشان شروع كرد و 180 هزار دلار رايانه فروخت. پس از آن ديگر به دانشكده بازنگشت. در مرحله بعد او اجزاء رايانه را مي خــــــريد و پس از مونتاژ آن را مي فروخت. سال بعد او شركت دل را بنيان گذاشت و با تحويل به موقع (JUST IN TIME) و حذف انبار و هزينه بالاسري و ارائه خدمات پس از فروش تحولي شگرف را در زمينه پاسخگويي به نيازهاي مشتريان در صنعت رايانه پديد آورد. او ايده اي را رايج كرد كه مشتري مي تواند ازطريق تلفن، رايانه شخصي سفارش بدهد و بخرد. »سيستم توزيع مستقيم« و »عرضه انبوه كالا مطابق دلخواه مشتري« (MASS CUSTOMIZATION) ازويژگيهاي شركت دل است. شركت او در سال تاسيس 6 ميليون دلار از محل فروش رايانه درآمد كسب كرد. اين رقم در سال 1987 به 69 و در سال 1991 به 546 ميليون دلار و در سال 1992 به دو ميليارد دلار رسيد. همين رشد سريع اولين ضربه مهلك را به شركت وارد آورد. مدير مالي استعفا كرد و ضرر ميليونها دلاري شركت را تهديد مي كرد. مايكل خود را متعهد كرد كه مشكل را شناسايي كند. او به ســرعت دريافت كه بدون تغيير در شــركت نمي تواند كار را پيش ببرد. او اين كار را كرد و افراد مجربي از موتورولا و اپل را به كار گرفت. در سال 1997 دل اولين شركتي بود كه ركورد فروش يك ميليـارد دلاري را از طريق اينترنت به دست آورد.

 

گزيده اي از انديشه هاي او در تاسيس و مديريت شركت دل در قالب يك مصاحبه از لابلاي نوشته هاي او ارائه شده است. شخصيت مايكل دل از برخي جنبه ها منحصر به فرد است. او جوانترين مديرعامل 500 شركت برتر دنياست كه درعين حال طولاني ترين زمان تصدي را به عنوان مديرعامل و رئيس شركت داشته است. جواني كه به دليل روحيه خلاق و كارآفرين خود، رشته پزشكي دانشگاه را رها كرد و در سال 1984 با 1000 دلار سرمايه شركت دل را براي عرضه مستقيم رايانه مطابق دلخواه مشتري در اسرع زمان و كمترين هزينه، تاسيس كرد و اكنون به عنوان بزرگترين فروشنده مستقيم سيستمهاي رايانه اي در دنيا به عنوان يكي از پيشروان صنعت رايـــانه هاي شخصي با درآمد سالانه 35/4 ميليارد دلار و بيش از 39000 كارمند - و به تعبير خود شركت »عضو تيم« - (TEAM MEMBER)بــــه پيش مي رود.

 

شما جوانترين موسس و مدير عامل يك شركت عظيم رايانه اي در عصر ديجيتال هستيد. چه احساسي داريد؟

 

- مايكل دل: در موضوعهاي صنعتي و فناوري، اين غيرمعمول نيست كه جواني بتواند شركتي را پيش ببرد. البته در كشوري مثل ژاپن مديرعامل بودن يك جوان 25 ساله در يك شركت اشتباه و بلكه مسخره است اما من معتقــدم وقتي شما براي يك شركت تصميم مي گيريد و كسب وكار را پيش مي بريد مهم نيست 22، 42 يا 82 سـاله باشيد. فقط بايد كسب و كار را انجام داد.

 

اكنون اگر جواني مثل خودتان بيايد و بگويد مرا در تيم رهبري شركت قرار دهيد چه مي كنيد؟

 

- البته من هرگز براي استخدام به شركتي مراجعه نكرده بودم من خود شركت تاسيس كردم. من دوست دارم چيزي خلق كنم و در تدوين برنامه راهبردي دخالت داشته باشم. اگر امروز من 19 سالــــــه بودم براي كار به شركتي مراجعه نمي كردم، خودم كسب و كار ديگري را شروع مي كردم.

 

پس به اين دليل دانشگاه را ترك كرديد؟

 

- بله

 

آيا وقتي دانشگاه را رها كرديد به كسب ثروت و موفقيت مطمئن بوديد يا اين يك خطرپذيري به حساب مي آمد؟

 

- مطمئن بودم، چـــــون قبلاً حجم بالايي پول به دست آورده بودم. من فكر مي كنم ماندن در دانشكده بيشترين خطر براي من بود زيرا تا من در دانشكده بودم چه بسا اين فرصت از دست مي رفت.

 

پس اين را مي توانيد به ديگران نيز توصيه كنيد كه دانشگاه را ترك و شركت تاسيس كنند؟

 

- سوال سختي است. اگر مجبور باشم به شما بگويم نشنيده بگيريد البته اين يك قانون و قاعده نيست، يك تصميم كاملاً شخصي است و شما بايد خودتان تصميم بگيريد. اگر انجام داديد تبعاتش را هم مي پذيريد و من نمي توانم بگويم اين كار را بكنيد.

 

آيا هرگز افسوس گذشته را خورده ايد كه چرا مدرك دانشگاهي نگرفته ايد؟

 

- خير ابداً. من هنوز مدركم را نگرفته ام اما خيلي چيزها ياد گرفته ام و رشد كرده ام. كسب و كار، فرصتهاي زيادي براي يادگيري روزمره موضوعهاي جديد براي من فراهم آورده است.

 

از چه موقع به فكر راه اندازي شركت افتاديد؟

 

- از وقتي كه متوجه شدم مي توان با فروش رايانه، ماهانه ميليونها دلار به دست آورد. همچنين مي ديدم فرصت خوبي فراهم شده زيرا فـروشندگان رايانه خدمات خوبي ارائه نمي دهند، يعني سيستم هاي توزيع و فروش در صنعت رايانه ضعيف است. بايد 25 درصد بالاسري براي خرده فروشي پرداخت، علاوه بر آنكه فروشندگان نيز رايانه را نمي فهميدند. فكر كردم بايد راه بهتري براي فروش رايانه وجود داشته باشد.

 

چه راه حلي؟

 

- آماده كردن محصول موردنظر مصرف كننده نهايي به طور مستقيم با ارائه خدمات پشتيباني بهتر و گرفتن بازخورد مستمر از مشتريان و بكارگيري آن در ارائه بهتر محصول و خدمت. ما دريافتيم كه خدمات كارا و اثربخش در اين بازار بسيار مهم است. بازاري كه ما در سال 1992 تنها 2 ميليارد دلار از آن تصاحب كرده بوديم و اين هنوز سهم كوچكي از بازار 70 ميليارد دلاري رايانه هاي شخصي بود. بازاري كه هر 3 يا 4 سال يك بار، مشتري رايانه خود را عوض و بنابراين بازار، خود را تجديد مي كند. اين است كه كار را براساس توجه به خواست مشتري و توليد انبوه آنچه او مي خواست قرار داديم.

 

توجه به مشتري و نياز او چقدر اهميت دارد؟

 

- ما نيازهاي بازار را توجه مي كرديم و آنها را به مشتريان تحويل مي داديم. شركت ما مدافع و حامي مشتري است نه مدافع فناوري يا محصول خاص يا برنامه راهبردي يا چيز ديگر. ما فناوري را براي خود فناوري عرضه نكرديم. فناوري را عرضه كرديم كه نيازهاي مشتري را پاسخ گويد نه اينكه فقط مهيج باشد. ما روي »مهندسي ارزش« (VALUE ENGINEERING) تكيه داريم زيرا براي مشتري، هزينه و دوام محصول مهم است. ما مشتري را مهمترين موضوع در كسب و كار قرار داده ايم. هماهنگي و تامين رضايت مشتري در همه جاي شركت ما جاري است، از مديريت گرفته تا بخشهاي مالي، خدمات، توسعه محصول و فروش. بازخورد از مشتري روزانه دريافت مي شود و در تغيير و توسعه محصول و فرايند به كار گرفته مي شــود. راهبرد رضايت مشتري، كسب و كار درازمدت ما را بيمه كرده است. شغل ما و هدف شركت ما صرف كسب درآمد و پيش رفتن نيست، مراقبت از مشتري و شادمان ساختن اوست. اين فرهنگ سازماني ماست. باور ما آن است كه بايد محصولات و خدماتمان را در بهترين راه ممكن، آنگونه كه مشتري مي خواهد، ارائه دهيم. تمام ارتباطات شركت ما مشتري محور است.

 

نحوه ارتباط با مشتريان و اخذ نظرات آنان چگونه است؟

 

- مــا ارتباط مستقيمي با مشتريان برقرار ساخته ايم و هر روز با آنها در تماس هستيم. در كسب و كار ما اگر روزي 25000 تلفن بزني و پاسخ مشتريان را بدهي، كسب و كار تو عوض مي شود و بوي تازگي مي دهد مثل كسي كه 4 صبح بيدار مي شود و 300 تا وزنه بلند مي كند خدمات ما 24 ساعته است. براي ما مهم نيست مشتري چند بار تلفن بزند يا چه سوالهايي بپرسد، ما خيلي ساده مي گوييم وقتي شما محصول ما را مي خريد ما مراقب و پشتيبان شما هستيم. ما علاوه بر 25000 تماس تلفني روزانه، گــروههايي را راه انداختيم براي مصاحبه هاي رودررو با مشتريان و مشاوره با آنان، تماس از طريق پست الكترونيكي و ملاقاتهاي خاص با مشتريان كليدي. حتي وقتي از طـريق فروشگاههايي مثل WAL-MART رايانه اي مي فروشيم، با قبول كليه خدمات پشتيباني پس از فروش، تماس با مشتري را حفظ مي كنيم. بازخورد از مشتري را تا دو سال ادامه مي دهيم زيرا از همين طريق مي توانيم پي ببريم كه او براي جايگزيني رايانه اش در چه سطحي راضي است.

 

شما تستهاي دفاع از مشتري راه انداخته ايد. منظور از آن چيست؟

 

- هر جمعه ساعت 7/5 ما نشستي تحت عنوان دفاع از مشتــري داريم. حدود 175 نفر جمع مي شوند و طي 90 دقيقه مسائل كليدي مربوط به مسئوليتهاي ما در قبال مشتريان از جهت زمــان پاسخگويي، نحوه فرايند سفارش و جنبه هاي ديگر مرور مي شود. در ضمن در اين نشست، يك مشتري را كه هفته پيش درمورد محصول ما با مشكل مواجه بوده مي آوريم و به او مي گــوييم حرف خود را مطرح كند. شما مي دانيد براي آنها كه در خط مقدم ارتباط با مشتري هستند حساس بودن نسبت به نيازهاي مشتري وجود دارد اما براي بخش توليد يا ساخت، فهم نيازهاي مشتري مشكل تر است. ايــــن نشست همه را در اين فرايند شريك مي كند.

 

برنامه هاي راهبردي شركت چگونه تنظيم و تدوين مي شود؟

 

- ما هر 3 ماه 2 روز راجع به »عوامل كليدي موفقيت« كسب و كار بحث و عناصر كليدي راهبردي شركت را در 5 و 10 سال آينده استخراج مي كنيم. سپس تيم هاي فرابخشي (EROSS-FUNCTIONAL TEAMS) تشكيل مــي دهيم تا پروژه هاي بزرگ را در درون شركت پي بگيرند.

 

شما در كار خود از »سيستم توزيع مستقيم« يا »مدل مستقيم« استفاده مي كنيد. در اين سيستم مدت زمان فاصله بين تلفن مشتري و عرضه رايانه به او حدود 36 ساعت است. به علاوه، به دليل حذف واسطه ها، هزينه بالاسري وجود ندارد. انبار نيز حذف شده است. راجع به اين روش توضيح دهيد.

 

- ما يك انبار خاص الكترونيكي داريم كه در حقيقت مجازي است و محصول و خدمات ما را تاميـــن مي كند. ما چند محصول مختلف مي فروشيم كه هرگز روي قفسه هايمان نيست اما روز بعد به مشتريها تحويل مي دهيم. ما آسانترين و مفيدترين سيستم تداركات و توزيع را داريم. گردش انبار ما دو برابر رقباي اصلي ماست. با اين روش، شركت ما به سرعت در اروپاي غربي، مركزي، مكزيك و ژاپن رشد كرد. بخصوص ژاپني ها رويكرد فروش مستقيم ما را پسنديدند و پذيرفتند زيرا سيستم توزيع در آنجا ناكارآمد بود. قيمت رايانه هاي ما در ژاپن نصف قيمت رايانه هاي ژاپني بود.

 

ويژگي شركت شما كه آن را از ديگر شركتهاي مشابه متمايز مي كند چيست؟

 

- فكر نمي كنم من يا شركت من مرغ تخم طلا باشيم يا گرد مشتري مداري روي كاركنانمان بپاشيم يا آمپول مسئوليت پذيري در قبال مشتري به كاركنانمان بزنيم مزيت رقابتي ما كاركنان متعهد به مراقبت از مشتري است. آنچه ما داريم يك فرهنگ واحد و روشي است كه عملياتمان را انجام مي دهيم. ما متعهد به تغيير سريع هستيم. در اتاق من تابلويي است كه روي آن نوشته شده: ما همه چيز را تغيير مي دهيم.

 

فكر مي كنيد از زماني كه 19 ساله بوديد و مديرعامل شركت تاكنون چقدر نقش و مسئوليتشان عوض شده است؟

 

- من در دو سال اول كاملاً در جريان جزئيات بودم كه البته براي شركتي در آن قد و قواره غيرمعمول نبود. با رشد شركت فكر من عمدتاً روي به كارگيري افراد مستعد، تنظيم اهداف راهبردي شركت، فهم خواست مشتري و فضـــاي كسب و كار متمركز شد. من سعي مي كنم اهداف را با توانايي هايمان موازنه كنم تا واقعاً به آنها دست يابيم. از بعضي جهات الان كار من به دليل وجود كاركنان مستعد آسانتر شده است. من ديگر مجبور نيستم دخالتي كنم و اين جالب است.

 

براي گزينش كاركنان شركت چه معيارهايي داريد؟

 

- ما افراد و مديراني استخدام مي كنيم كه تجربه محتـــوايي داشته باشند. اطلاعات محور و واقع گرا باشند. بدانند كجا و كي خطرپذير باشند. واجد رويكرد اخلاقي و كل نگر باشند. باور من آن است كه وقتي يك كسب و كار به اشتباه مي رود شما فقط به افرادي كه آنجا كار مي كنند نگاه كنيد. بايد واقعاً روي جذب افراد خوب تمركز كرد و از آنها ياد گرفت.

 

با افتخارترين روز در زندگي شغلي شما كي بوده است؟

 

- هر روز بهترين لحظه هاست. اما من وقتي براي ديدن دفاتر شركت به استراليا، سنگاپور، مالزي، تايلند و... مي روم و مي بينم كه درآنجا، انسانهاي خلاق با موفقيت اين مدل را براي كسب وكار در سرزمين خود انتخاب كرده اند به خود مي بالم.

 

آيا تاكنون اشتباهاتي هم داشته ايد؟

 

- ما البته اشتباهات زيادي داشته ايم. اما آنها را خيلي سريع اصلاح كرديم و سعي كرديم همان اشتباهات را دوباره تكرار نكنيم.

 

چه درسهايي از آن اشتباهات گرفتيد؟

 

 

- اينكه رشد سريع يك مسئله كشنده و خطرناك است. چون شما نمي فهميد كه داريد مسئله دار مي شويد، تا وقتي كه سرتان به سنگ بخورد بنابراين، گاه رشد سريع نه تنها كمكي نمي كند بلكه سردرگمي را بيشتر مي كند. ما در يك ســال 127 درصد رشد داشتيم. من فكر مي كنم بايد تعادل و موازنه بين سرعت رشد و استقرار زيرساختها برقرار باشد. رشد سريع شركتهاي بيشماري را از بين برده است. 1

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تاریحجه ثبت احوال

بازديد: 423

تاریحجه ثبت احوال

تاریحجه ثبت احوال

ثبت احوال بصورت یکپارچه و منسجم در جهان مربوط به قرن نوزدهم میلادی است. در ایران همزمان با نوسازی و مدرنیزاسیون و نیاز به شناسایی اتباع جهت ایجاد ارتش منظم، اخذ مالیات و... تاسیس ثبت احوال در دستور کار قرارگرفت از این رو در جلسه مورخه 30 آذر ماه 1297 هجری شمسی به تصویب هیات وزیران رسید و با صدور اولین شناسنامه برای دختری به نام فاطمه ایرانی در تاریخ 3 دیماه 1297 در تهران فعالیت خود را آغاز کرد.

تا قبل از سال 1295 هجری شمسی ثبت وقایع حیاتی از جمله ولادت و وفات براساس اعتقادات مذهبی و سنت های رایج در کشور، با نگارش نام و تاریخ ولادت مولود در پشت جلد کتب مقدس از جمله قرآن مجید به عمل می آمد و از افراد متوفی نیز جزء نام و تاریخ وفات آنان که بر روی سنگ قبر ایشان نگاشته می شد اثری مشاهده نمی گردید. با گسترش فرهنگ و دانش بشری و نیز توسعه روز افزون شهرها و روستاها و افزایش جمعیت کشور،  نیاز به سازمان و تشکیلاتی برای ثبت وقایع حیاتی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نمود. به تدریج فکر تشکیل سازمان متولی ثبت ولادت و وفات و نیز صدور شناسنامه برای اتباع کشور قوت گرفت. ابتدا سندی مشتمل بر 41 ماده در سال 1297 هجری شمسی به تصویب هیات وزیران رسید و اداره ای تحت عنوان اداره سجل احوال در وزارت داخله (کشور) وقت به وجود آمد؛ پس از تشکیل این اداره اولین شناسنامه به شماره 1 در بخش 2 تهران در تاریخ 16 آذر 1297 هجری شمسی به نام فاطمه ایرانی صادر گردید.

پس ازاین دوره اولین قانون ثبت احوال مشتمل بر 35 ماده در خرداد سال 1304 هجری شمسی در مجلس شورای ملی وقت تصویب شد. براساس این قانون مقرر گردید کلیه اتباع ایرانی در داخل و خارج از کشور باید دارای شناسنامه باشند.

سه سال پس از تصویب اولین قانون ثبت احوال یعنی در سال 1307 هجری شمسی قانون جدید ثبت احوال مشتمل بر 16 ماده تصویب گردید.

براساس این قانون وظیفه جمع آوری آمارهای مختلف نیز به اداره سجل احوال محول گردید، به همین جهت نام این اداره نیز به اداره احصائیه و سجل احوال تغییر یافت. از آن تاریخ به تناسب شرایط زمانی تغییر و تحولات بوجود آمده در کشور و با احساس عدم تناسب قوانین موجود با نیازهای جامعه، قانون ثبت احوال نیز به دفعات مورد تجدید نظر، تغییر و اصلاح قرار گرفت. متعاقباً دراردیبهشت سال 1319 قانون نسبتاً جامع و کاملی مشتمل بر 55 ماده تصویب گردید و پس از آن آئین نامه مربوط به این قانون نیز در همان سال مشتمل بر 131 ماده به تصویب رسید. این قانون به جهت جامعیت نسبی قریب 36 سال پایدار ماند.

پس از گذشت این زمان در تیر ماه 1355 قانون جدید ثبت احوال مشتمل بر 55 ماده به تصویب رسید و سپس به موجب اصلاحیه دی ماه سال 1363 مجلس شورای اسلامی در برخی از مواد اصلاحاتی صورت گرفت و تاکنون نیز این قانون به قوت خود باقی مانده است.

در یک نگاه اجمالی سیر قانونگذاری درخصوص ثبت احوال را اینگونه می توان دسته بندی نمود:
1- تهیه تصویب نامه ثبت احوال در سال 1297 مشتمل بر 41 ماده
2- تهیه و تصویب قانون سجل احوال در تاریخ 14/3/1304 مشتمل بر 4 فصل و 35 ماده 
3- تهیه و تصویب نظام نامه اداره کل احصائیه و ثبت احوال توسط هیات وزیران در 20/11/1314 مشتمل بر 196 ماده و تعیین تشکیلات دفاتر و ادارات ثبت احوال در شهرستانها
4- تهیه و تصویب قانون اصلاح قانون ثبت احوال دراردیبهشت سال 1319 مشتمل بر 5 باب و 55 ماده
5- تهیه و تصویب آئین نامه قانون ثبت احوال سال 1319 مشتمل بر 131 ماده
6- تهیه و تصویب قانون ثبت احوال در تیرماه سال 1355
7- اصلاح و بازنگری قانون ثبت احوال توسط مجلس شورای اسلامی در تاریخ 18/10/1363
8- تصویب آئین نامه طرز رسیدگی هیاتهای حل اختلاف موضوع ماده 3 قانون ثبت احوال
9- تصویب قانون تخلفات، جرائم و مجازاتها مربوط به اسناد سجلی و شناسنامه توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1370

همزمان با تغییر و تصویب قوانین جدید، تشکیلات ثبت احوال نیز کاملتر گردید. این سازمان تا سال 1310 تنها دارای 94 اداره در تهران و شهرستانها بود. در سال 1308 ثبت ولادت و صدور شناسنامه برای اتباع ایرانی مقیم خارج از کشور به سفارتخانه ها و نمایندگی های ایران در خارج از کشور محول شد. در سال 1337 نیز قسمت آمار از ثبت احوال منفک و تحت عنوان اداره کل آمار عمومی ادامه فعالیت داد.
تشکیلات جدید ثبت احوال نیز پس از این جدایی به اداره کل ثبت احوال تغییر نام یافت.

سرانجام با تصویب قانون تقسمات کشوری ادارات استانی و شهرستانی این سازمان نیز گسترش یافت و عنوان آن نیز به سازمان ثبت احوال کشور تغییر یافت.

سازمان ثبت احوال کشور به دلیل دراختیار داشتن اسناد هویت و تابعیت فردی و آمارهای حیاتی یکی از ارکان مهم حکومت تلقی می شود. ارائه خدمات عمومی به آحاد مردم و اطلاعات ویژه جمعیتی به ارکان حکومت از ویژگی های اختصاصی و انحصاری این سازمان است.

در حال حاضر سازمان مذکور برای انجام ماموریت های محوله، تشکیلاتی به شرح ذیل دارد:
حوزه ریاست ، 3 معاونت (امور سجلی، آمار و انفورماتیک و اداری و مالی) و 6 اداره کل (امورحقوقی، سجلی و پژوهش، ثبت احوال امور خارجه، خدمات ماشینی، اموراداری و امور مالی)، 6 دفتر ستادی (دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی، دفتر توسعه و فن آوری اطلاعات، دفتر بودجه و تشکیلات، دفتر روابط عمومی و دفتر مدیریت و ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات و مدیریت حراست، یک مرکز آموزش و تجهیز نیروی انسانی) و 30 اداره کل ثبت احوال استانی که به انجام وظایفی نظیر «سیاستگذاری، برنامه ریزی کلان، نظارت و ارزیابی، تدوین و اصلاح قوانین و مقررات و رویه های اداری، آئین نامه ها و دستور العمل ها و...» همت می گمارند و بالاخره تعداد 476 اداره اجرایی انجام فعالیتهای خدمات رسانی در زمینه امور سجلی و انفورماتیک می پردازند. ذیلاً به شرح مختصری از فعالیت های اصلی سازمان بسنده می گردد.

وظایف سازمان ثبت احوال کشور به قرار ذیل است:
الف) ثبت ولادت و صدور شناسنامه
ب) ثبت وفات و صدور گواهی
ج) تعویض شناسنامه های موجود در دست مردم
د) ثبت ازدواج و طلاق و نقل تحولات
هـ) صدور گواهی ولادت برای اتباع خارجه و تنظیم دفاتر ثبت کل وقایع و نام خانوادگی
و) ایجاد پایگاه اطلاعات جمعیتی و صدور کارت شناسنایی ملی
ز) جمع آوری و تهیه آمار انسانی سراسر کشور و انتشار آن
ی) وظایف مقرر دیگری که طبق قانون به عهده سازمان گذاشته شده است.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بررسي اثر مشاركت ورزشي برفشار رواني (استرس) دانش آموزان

بازديد: 281

بررسي اثر مشاركت ورزشي برفشار رواني (استرس) دانش آموزان

باسمه تعالي

 

تحقيقي تحت عنوان:

بررسي اثر مشاركت ورزشي برفشار رواني (استرس) دانش آموزان

 

محقق:

مهدي احمديان

 

كارشناسي ارشد تربيت بدني

دبير آموزش و پرورش شهرستان بابل


چكيده

هدف از تحقيق حاضر بررسي اثر مشاركت ورزشي بر فشار رواني دانش آموزان پسر فوتباليست 18-14 ساله بوده است. منظور از فشارهاي رواني مجموعه واكنش هاي غيراختصاصي ارگانيسم در مقابله و مواجهه با هر عاملي كه مي بايد با آن رودرو شود، كه در كنترل فشار رواني عوامل متعددي از جمله مشاركت ورزشي موثر است. اين تحقيق با شيوه نيمه تجربي با استفاده از طرح پيش آزمون پس آزمون با دو گروه گواه و آزمايش انجام گرديد. براي انجام تحقيق آزمودني هاي گروه گواه و آزمايش هر كدام 30 نفر بودند، كه گروه گواه، از بين دانش آموزان دبيرستان شاهد و گروه آزمايش از بين دانش آموزان ورزشگاه هفتم تير بابل به روش تصادفي ساده انتخاب گرديد، سپس ميزان فشار رواني آزمودنيها از طريق پرسشنامه فشار عصبي كه شامل 40 سوال مي باشد، مورد آزمون قرار گرفت، و بعد در مرحله آزمايش متغير مستقل «مشاركت ورزشي» شامل آموزش و تمرين مهارتهاي فوتبال، طي دوماه و نيم، 3 جلسه در هفته و هرجلسه به مدت 70 تا 90 دقيقه اجرا گرديد تا تاثير آن بر متغير وابسته «فشار رواني» بررسي گردد. در مرحله تجزيه و تحليل داده ها و يافته هاي حاصل از آزمون t استودنت استفاده شد و اين نتايج به دست آمد:

الف) بين ميانگين نمرات فشار رواني گروه گواه و نمرات گروه آزمايش در مرحله پيش آزمون، به لحاظ آماري تفاوت معني داري مشاهده نگرديد 0/05) (p.

ب) بين ميانگين نمرات فشار رواني گروه گواه و نمرات گروه آزمايش در مرحله پس آزمون، به لحاظ آماري تفاوت معني داري مشاهده گرديد 0/05) (p.

ج) بين ميانگين نمرات فشار رواني گروه گواه در مرحله پيش آزمون و پس آزمون به لحاظ آماري تفاوت معني داري مشاهده نگرديد 0/05) (p.

د) بين ميانگين نمرات فشار رواني گروه آزمايش در مرحله پيش آزمون و پس آزمون به لحاظ آماري تفاوت معني داري مشاهده گرديد 0/05) (p.


مقدمه

امروزه با پيشرفت علم و تكنولوژي و ماشيني شدن جوامع، اگر چه خدمات ارزنده اي براي بشر به ارمغان آورده اما عوارض متعددي را در برداشته است. يكي از اين عوارض كاهش تحرك و فعاليت بدني مي باشد. كم تحركي سلامت جسمي و رواني انسان را مورد تهديد قرار داده و زندگي انسان را به طور چشمگيري دچار اختلال مي سازد.

انرژي رواني نمي تواند از انرژي جسماني جدا باشد و خستگي، دلسردي، كمبود تمرين و ناتواني در تصميم گيري به هم ارتباط دارند. عكس قضيه نيز صادق است. يعني شرايط متناسب به ترقي و تعالي منتهي مي شود. مهارت باعث ايجاد اعتماد مي گردد و دارا بودن آمادگي جسماني گام بزرگي به سوي داشتن آمادگي رواني است.


 

بيان  مسئله

با توجه به اينكه شركت در فعاليتهاي ورزشي اغلب تاثير درماني بركودكان و نوجوانان كه دچار اختلال عاطفي و يا معلوليت رشدي هستند. دارد. و همچنين كودكان و نوجوانان و حتي بزرگسالان از طريق ورزش اين فرصت را بدست مي آورند كه ارتباطات جسمي و رواني و اجتماعي خود را تقويت نمايند. برهمين اساس تحقيق حاضر در پي بررسي اين موضوع است  كه آيا مشاركت در يك فعاليت ورزشي نسبتا بلند مدت باعث تغيير فشار رواني در دانش آموزان ورزشكارمي گردد. البته انتخاب رشته ورزشي فوتبال بدليل تمايل و كشش دانش آموزان به رشته فوق در استان مازندران بيشتر است.


اهميت و ضرورت تحقيق

با توجه به اينكه در عصر حاضر كم تحركي باعث بروز بسياري از بيماريهاي رواني و بالعكس ناراحتي رواني سبب بروز علائم جسماني مي شود. لذا مشاركت ورزشي تاثير درماني بركودكان و نوجوانان مي گذارد. به همين دليل است كه گروه زيادي از مردم پس از كار و تلاش خسته كننده شغلي، ساعات فراغت خود را صرف اين گونه فعاليت ها مي كنند حتي افرادي كه از موضوعي دچار تاثر و غم هستند، جهت كاهش ناراحتي هاي رواني به ورزش مي پردازند.

به موازات توسعه تكنولوژي ، كم تحركي و بي حركتي اجبارا به انسانها تحميل گشته است. در نتيجه سلامت و تندرستي جسمي و رواني آنان دستخوش مخاطره شده است در اين موقعيت حساس ورزش كردن در يك محدوده زمان معين مي تواند شرايط بدني را دوباره احياء كند و تعادل و توازن رواني برقرار سازد. (تندنويس. 1371).


ادبيات و پيشينه تحقيق

مك ماهان[1] (1990) در مورد فوائد تمرينات بدني مطالعات زيادي انجام داد و به اين نتيجه رسيد كه تمرينات هوازي شديد، موجب بهبود و پيشرفت زياد در عزت نفس و كاهش افسردگي مي شود (به نقل از حبيبيان، 1379).

اسكلتون و همكاران [2] (1991) طي تحقيق نقش درجات كمربند تكواندو را بر سطح پرخاشگري كودكان 11-9 ساله بررسي كردند. نتايج اين تحقيق آشكار نمود كه همراه با رشد و بالا رفتن سطوح رزمي، ميزان پرخاشگري كاهش پيدا مي كند دليل اين امر در طول مدت تمرينات رزمي تكواندو مي توان يافت.

بروك و هايم [3] (1996) پژوهش مقدماتي در مورد 16 كودك مبتلا به آسم به عمل آوردند و نتيجه گرفتند افرادي كه در ورزش شركت داشتند، خودپنداري مثبت تري داشتند و دچار اضطراب كمتري بودند و با بيماري خود بهتر كنار مي آمدند تا كساني كه در فعاليت هاي ورزشي شركت نداشتند (به نقل از شاملو، 1378).

نورا و همكاران [4] (1995) در طي تحقيقي پيشرفت معني دار 13 تا 14 درصد توان هوازي و كاهش دردهاي مفصلي و تغييرات مثبت در افسردگي و اضطراب را بعد از 12 هفته تمرين هوازي مشاهده كردند و در تحقيق ديگري (1997) برنامه هوازي ارتقاي 10 تا 20 درصد آمادگي قلبي تنفسي با كاهش موثر افسردگي، اضطراب و خستگي و تنش را، گزارش دادند.

كوكس و كالين [5] (1998) طي تحقيقي گزارش دادند اعتماد به نفس و اجراي مهارت ها حركتي  رابطه خطي وجود دارد يعني هرچه مهارت هاي حركتي با كيفيت بالاتري اجرا شود اعتماد به نفس نيز افزايش  مي يابد . (به نقل از نمازي زاده و نقوي، 1381).

زيبري (1373) وضعيت خلق و خوي شخصيتي يك گروه منتخب از ورزشكاران نخبه را با يك گروه از غيرورزشكاران مورد مقايسه قرار داد نتايج وي نشان داد كه در متغيرهاي خشم- خصومت، قدرت- فعاليت و خستگي بي حالي تفاوت بين دو گروه معني دار بود ولي در متغيرهاي تنش- نگراني و سردرگمي بهت زدگي تفاوت معني داري بين دو گروه ديده نشد.

صاحب الزماني (1374) دانش آموزان غيرورزشكار 13 الي 15 ساله را به دو گروه تجربي و كنترل تقسيم نموده و با گروه كنترل سه ماه تمرين كاراته انجام داد به اين نتيجه رسيد كه تمرين كاراته به مدت سه ماه در كاهش پرخاشگري دانش آموزان مثبت است.

مزيني (1374) ميزان افسردگي از دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار را مورد بررسي قرار داد و نتايج نشان داد كه ميزان افسردگي در دختران غيرورزشكار بيشتر از دختران ورزشكار بوده است. ورزش به دليل ماهيت ضد افسردگي در ايجاد روحيه شاداب در افراد بسيار موثر است.

الله قلي پور (1376) پرخاشگري جوانان ورزشكار رشته هاي بسكتبال، كاراته و بوكس را با جوانان غيرورزشكار را مورد مقايسه قرار داد و به اين نتيجه رسيد كه اختلاف معني داري بين پرخاشگري ورزشكاران و غير ورزشكاران وجود دارد.

حبيبيان (1379) در پژوهشي تحت عنوان مقايسه ميزان استرس (فشار رواني) دانشجويان دختر ورزشكار با غيرورزشكار انجام داد به اين نتيجه رسيد كه دانشجويان دختر ورزشكار استرس كمتري نسبت به دانشجويان غيرورزشكار داشتند.

 

هدف تحقيق

هدف كلي از اين تحقيق بررسي اثر مشاركت ورزشي بر فشار رواني دانش آموزان پسر مي باشد. و اهداف اختصاصي عبارتند از:

1- تعيين ميزان فشار رواني آزمودني ها قبل از شركت در يك دوره آموزش و تمرين فوتبال.

2- تعيين ميزان فشار رواني آزمودني ها بعد از شركت در يك دوره آموزش و تمرين فوتبال.

3- آزمـون فـرضيه اثر نـاشي از مشـاركـت ورزشي (فوتبال) بركاهش فشار رواني آزمودني ها.

 

 

فرضيه تحقيق

جهت دست يابي به هدف تحقيق فرضيه زير مطرح گرديد تا مورد آزمون قرار گيرد.

مشاركت ورزشي (فوتبال) بر كاهش فشار رواني آزمودني ها تاثير معني داري دارد.

 

روش تحقيق

در اين پژوهش با توجه به اينكه هدف، بررسي اثر مشاركت ورزشي با فشار رواني دانش آموزان مي باشد، لذا اين تحقيق بصورت نيمه تجربي و با طرح تحقيق دو گروهي، يعني گروه هاي گواه و آزمايش با انجام پيش آزمون و پس آزمون انجام شده است.

 

جامعه آماري و شيوه نمونه گيري

30 نفر از آزمودني گروه گواه از بين 120 نفر دانش آموز 14 تا 18 سال دبيرستان شاهد با ميانگين سني 66/15 و 30 نفر از آزمودني گروه آزمايش از بين 120 نفر دانش آموز شركت كننده در كلاس هاي فوتبال پسران 14 تا 18 سال ورزشگاه هفتم تير بابل با ميانگين سني 26/15 به روش تصادفي ساده گزينش شدند و تحت بررسي قرار گرفتند.

 

 

 

 

ابزار پژوهش

ابزار اندازه گيري در اين تحقيق شامل دو پرسشنامه :

1- پرسشنامه مشخصات فردي

2- پرسشنامه اندازه گيري فشار رواني شخصي بوده است.

 

روش جمع آوري اطلاعات

براي جمع آوري اطلاعات و توزيع پرسشنامه كه از اواسط آبان تا اواخر دي ماه (1383) به مدت دو ماه و نيم ادامه داشت. محقق با حضور مستقيم و با هماهنگي هاي انجام شده در اولين جلسه براي اجراي پيش آزمون پرسشنامه را در بين دانش آموزان گروه گواه و آزمايش توزيع و پس از تكميل آن توسط آزمودني ها جمعي آوري شد. البته قبل از توزيع پرسشنامه از هر دو گروه مصاحبه به عمل آمد كه براساس اظهاراتشان هيچ يك در فعاليت منظم ورزشي شركت نداشتند. برهمين اساس گروه‌آزمايش در مدت سي و دو جلسه و هر جلسه به مدت 70 تا 90 دقيقه به تمرين و آموزش مهارتهاي فوتبال پرداختند و در آخرين جلسه يكبار ديگر براي اجراي پس آزمون پرسشنامه در بين دو گروه توزيع گرديد و پس از تكميل آن توسط آزمودني ها جمع آوري شد.

 

 

 

تجزيه و تحليل داده ها

با توجه به اينكه اين پژوهش به صورت نيمه تجربي و با طرح تحقيق دو گروهي، يعني گروه هاي گواه و ازمايش با انجام پيش آزمون و پس آزمون انجام شده است. اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه فشار رواني بعد از نمره گذاري به صورت كمي تبديل شده و از طريق آمار توصيفي (ميانگين و انحراف معيار) و آمار استنباطي (آزمون t استودنت) مورد بررسي قرار گرفته است.

 

جدول 1- آماره هاي پيش آزمون در گروه گواه و آزمايش

آماره

گروه

X

N

 

S

T

گواه

293

30

77/9

52/3

 

495/0

آزمايش

278

30

27/9

27/4

 

براساس نتايج بدست آمده از جدول 1، چون مقدار t مشاهده شده (495/0) از مقدار بحراني جدول (671/1) در سطح الفاي 5% كوچكتر است، بنابراين فرض صفر رد نمي شود و فرض تحقيق مبني بر اختلاف بين ميانگين نمرات پيش آزمون گروه گواه و آزمايش، مورد تاييد قرار نمي گيرد. پس تفاوت مشاهده شده بين ميانگين نمرات فشار رواني گروه گواه و آزمايش در مرحله پيش آزمون از نظر آماري معني داري نمي باشد.

جدول 2- آماره هاي پس آزمون در گروه گواه و آزمايش

آماره

گروه

X

N

 

S

T

گواه

281

30

37/9

39/3

 

338/2

آزمايش

217

30

23/7

67/3

 

براساس جدول 2، چون مقدار t مشاهده شده (338/2) از مقدار بحراني جدول (671/1) در سطح آلفاي 5% بزرگتر است، بنابراين فرض صفر رد مي شود و فرض تحقيق مبني بر اختلاف بين ميانگين نمرات پس آزمون گروه گواه و آزمايش، مورد تاييد قرار مي گيرد. پس تفاوت مشاهده شده بين ميانگين نمرات فشار رواني گروه گواه و آزمايش در مرحله پس آزمون از نظر آماري معني داري مي باشد.

جدول 3- آماره هاي گروه گواه در پيش آزمون و پس آزمون

آماره

گروه

X

N

 

S

T

پيش آزمون

293

30

77/9

52/3

 

 747/0

پس آزمون

281

30

37/9

39/3

 

براساس جدول 3، چون مقدار t مشاهده شده (747/0) از مقدار بحراني جدول (699/1) در سطح آلفاي 5% كوچكتر است، بنابراين فرض صفر رد نمي شود و فرض تحقيق مبني بر اختلاف بين ميانگين نمرات پيش آزمون و پس آزمون گروه گواه مورد تاييد قرار نمي گيرد. پس تفاوت مشاهده شده بين ميانگين نمرات فشار رواني پيش آزمون و پس آزمون گروه گواه، از نظر آماري معني دار نمي باشد.

 

جدول 4- آماره هاي گروه آزمايش در پيش آزمون و پس آزمون

آماره

گروه

X

N

 

S

T

پيش آزمون

278

30

27/9

27/4

 

169/4

پس آزمون

217

30

23/7

67/3

 

براساس جدول 4، چون مقدار t مشاهده شده (169/4) از مقدار بحراني جدول (699/1) در سطح آلفاي 5% بزرگتر است، بنابراين فرض صفر رد مي شود و فرض تحقيق مبني بر اختلاف بين ميانگين نمرات پيش آزمون و پس آزمون گروه آزمايش مورد تاييد قرار مي گيرد. پس تفاوت مشاهده شده بين ميانگين نمرات فشار رواني پيش آزمون و پس آزمون گروه آزمايش، از نظر آماري معني دار مي باشد.

نمودار 1- ميانگين نمرات فشار رواني گروه گواه و آزمايش در مرحله پيش آزمون و پس ازمون

همانگونه كه در نمودار 1- مشاهده مي شود ميانگين نمرات فشار رواني گروه گواه در مرحله پيش آزمون و پس آزمون به ترتيب (77/9و37/9) و گروه آزمايش (27/9 و 23/7) بوده است.

بحث و نتيجه گيري:

در پژوهش حاضر به بررسي اثر مشاركت ورزشي برفشار رواني دانش آموزان پرداخته شده است. نتايج به دست آمده و محاسبه ميانگين نمرات فشار رواني آزمودني ها و تجزيه و تحليل داده ها از طريق آزمون t نشان مي دهد كه مشاركت ورزش (فوتبال) بركاهش فشار رواني دانش آموزان تاثير معني داري دارد كه با اطمينان 95% مورد تاييد قرار مي گيرد.

برهمين اساس نتايج اين تحقيق با تحقيقات حبيبيان (1379)، صاحب الزماني (1374)، مزيني(1374) و كوكس (1998) همسو مي باشد.

شركت در فعاليت هاي ورزشي علاوه براينكه يك ابزار ارزشمند براي سلامت جسماني است رابطه نزديكي با سلامت رواني دارد بويژه پيشگيري از بروز ناهنجاري هاي رواني دارد. به نظر مي رسد علت كاهش فشار رواني كمتر دانش آموزان گروه آزمايش نسبت به دانش آموزان گروه گواه فعاليت هاي منظم جسماني آنان باشد كه باعث مي شود خصوصيات جسماني و رواني افراد مورد تعديل قرار گيرد. ورزش كردن باعث تخليه هيجانات و نشاط شادابي خاصي مي گردد و مي تواند بعنوان عاملي در جهت كاهش اختلافات رواني مورد استفاده واقع شود.

 


پيشنهادهاي برخاسته از تحقيق

1- مشاركت در فعاليت هاي ورزشي مي تواند باعث كاهش فشار رواني گردد بنابراين، شايسته است مسئولين تعليم و تربيت در رشد و تعالي آن در سطح مدارس اقدام نمايند.

2- با توجه به اينكه هدف و برنامه ريزي منظم باعث افزايش انگيزه به مشاركت ورزش دانش آموزان ورزشكار مي گردد، لذا مسئولان و مربيان تعليم و تربيت بايد توجه خاص به آن بنمايند.

 

پيشنهادهايي به محققين ديگر

1- تحقيقي مشابه با اين تحقيق در رده هاي مختلف سني دانش آموزان ورزشكار انجام گيرد.

2- تحقيقي مشابه با اين تحقيق روي دختران انجام گيرد.

3- فشار رواني دانش آموزان ورزشكار رشته هاي مختلف ورزشي ارزيابي گردد.


منابع

1-  الله قلي پور، م. 1377. مقايسه ميزان پرخاشگري بين جوانان ورزشكار رشته هاي بسكتبال، كاراته، بوكس و غيرورزشكار. پايان نامه كارشناسي ارشد تربيت بدني، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي.

2- تندنويس، ف. 1371. دويدن. چاپ اول. تهران. دفتر امور فرهنگي و اجتماعي و ورزش هاي همگاني.

3- حبيبيان ، م. 1379. مقايسه ميزان استرس(فشار روحي) دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار. پايان نامه كارشناسي ارشد تربيت بدني، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي.

4- زبيري، م. 1373. مقايسه وضعيت خلق و خوي شخصيتي يك گروه منتخب از ورزشكاران نخبه با يك گروه غير ورزشكاران. پايان نامه كارشناسي ارشد تربيت بدني، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي.

5- شاملو، س .1378. بهداشت رواني چاپ سيزدهم. تهران. انتشارات چهر.

6- صاحب الزماني، م. 1374. بررسي اثر يك برنامه سه ماهه كاراته بر روي ميزان پرخاشگري نوجوانان دانش آموز شهرستان تهران. پايان نامه كارشناسي ارشد تربيت بدني، دانشگاه تربيت مدرس.

7-مزيني، هـ. 1374. بررسي ميزان پراكندگي افسردگي در دو گروه دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار دانشگاه هاي سبزوار. پايان نامه كارشناسي ارشد تربيت بدني، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي.

8- نمازي زاده، م. نقوي ، ف. 1381. مجله دانش و پژوهش. شماره 11 و 12 اصفهان (خوراسگان) انتشارات نقش مانا.

9- وست، د.پوچر، ج. 1375. مباني تربيت بدني ورزش . ترجمه آزاد. چاپ تهران انتشارات نور حكمت.

10- Noreau. L. & etal. (1997). "Dance- based exercise propram in reheumatioid arthritis", American journal of physical medicine & rehabelitation. 76 (2).

11- Skelton, L. dennis Michael, A. (1991). Aggressive Behavior as a function of teakwondo Rnking Percptual and motor skills.Vol.72, pp: 175-182.

 



[1]- Mac Mahone

 Skelton etal- [2]

 Brock and Hime- [3]

   Noreau etal-[4]

 Cox and Kalyn- [5]

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

اثرات مصرف کود حیوانی بر افزایش میزان پروتئین دانه گندم

بازديد: 797


اثرات مصرف کود حیوانی بر افزایش میزان پروتئین دانه گندم

گندم عضو تیره غلات از مهمترین گیاهانی است که حدود17درصد از زمینهای زراعی زیر کشت در جهان را بخود اختصاص داده است واز طرفی گندم غذای اصلی بیش از35درصد از مردم فقیر جهان به دلیل داشتن بیشترین انرژی وپروتئین در مقایسه با سایر گیاهان میباشد.بطوریکه برای تولید عملکردهای بالا همراه با کیفیت مطلوب گندم عرضه مواد غذایی کافی به خاک کاملا ضروری میباشد.همچنین ارقام پیشرفته امروزی در مقایسه با ارقام سنتی جهت تولید بیشتر همراه با کیفیت بالا احتیاج به مواد غذایی بیشتری دارند.بطوریکه عملکرد این ارقام زمانیکه مواد غذایی کافی در اختیار نداشته باشند همانند ارقام معمولی میباشند.

کیفیت مربوط به پخت آردگندم بستگی به محتوی پروتئین دانه آن دارد.گندم با محتوی درصد پروتئین کم بطور عمده مورد استفاده برای غذای دام میباشد.
یکی از عواملی که تاثیر بسزایی در میزان پروتئین دانه را دارد،ازت میباشد.با عرضه ناکافی ازت به خاک هم عملکردوهم کیفیت مطلوب گندم کاهش می یابد.
گلوتن عبارت از یک گروه از پروتئین های اختصاصی برای گندم میباشد که مقداروکیفیت آن دارای اهمیت خاص در تعیین کیفیت پخت گندم را دارد.در رابطه با بررسی اثرات کودهای آلی و نیز کودهای دارای عناصر غذایی پر مصرف وکم مصرف بر عملکرد وکیفیت محصولات واقع در یک دوره ی تناوب که شامل کشت(گندم،آفتابگردان روغنی، چغندرقندوگندم)آزمایشی از سال 1375 به مدت5سال با 14 تیمارو3تکرار به مورد اجراءگذاشته شد.
تیمارها عبارتند از:

 توصیه شده(اوره+فسفات NP-شاهد2-1
توصیه شده(نیترات
NPآمونیوم) 3-
توصیه
NPKآمونیوم+فسفات آمونیوم) 4-
شده(اوره+فسفات آمونیوم+سولفات پتاسیم)

توصیه شده(اوره+فسفات آمونیوم +
NPK 5-

توصیه شده
NPKZnکلرید پتاسیم)6- 

توصیه شده+5
NPK توصیه شده8-NPKSZn -7

توصیه شده+5 تن
NPK تن کود کمپوست 9-

توصیه شده +5 تن کود
NP کود حیوانی 10-

توصیه شده+5 تن کود
NP کمپوست 11-

حیوانی 12- کود کمپوست(40 تن در هکتار)

13-کود حیوانی(40تن در هکتار)

توصیه شده.
NPKFe 14-



میانگین نتایج حاصل از دو نوبت کشت گندم در سالهای 1375و1380 نشان میدهد اثر تیمارها سبب افزایش در میزان عملکرد وزن دانه،وزن هزار دانه،تعداد دانه در خوشه و وزن کاه ودرصد پروتئین دانه گندم گردید. ولیکن این افزایش تنها در مورد عملکرد وزن دانه،وزن کاه ودرصد پروتئین دانه گندم با احتمال5 درصدمعنی دار بوده است.حداکثر وزن دانه 266/2 تن در هکتاروپروتین گندم(80/22) درصدمربوط به تیمار مصرف40 تن کود حیوانی(ازنوع گاوی)بوده است که این تیماراز لحاظ آماری به تنهایی در گروه

قرار گرفته ودر مقایسه با تیمار شاهد
A

(بدون مصرف کود)505/2 تن از لحاظ عملکرد دانه و95/8 درصد از نظر پروتئین دانه افزایش یافته است.


پروتئین دانه گندم تحت تأثیر ازت

تحتانی خاک

کمبود ازت یک فاکتور اصلی در کاهش کمی و کیفی محصول گندم به شمار می رود.هنگامی که ازت در لایه ی سطحی خاک به علت کمبود رطوبت غیر قابل استفاده باشد نیترات خاک تحتانی ممکن است منبع خوبی برای گیاهان باشد.شستشوی ازت معدنی شده(افزوده شده به سطح خاک)مهمترین عامل تشکیل نیترات در خاک تحتانی می باشد.شواهدی وجود داردکه در شرایط مزارع استرالیای جنوبی ازت نیتراتی به طور عمقی شسته شده ودر پروفیل خاک فرورفته ولی هنوز در ناحیه ی فعال ریشه است وممکن است بعدا توسط گیاه جذب شده ودر صد پروتئین را افزایش دهد.

اندازه گیریهای اولیه در مزرعه در دانشکده ویت در آدلاید استرالیا حاکی از کاهش ازت معدنی از افق سطحی خاک در طول دوران رشد گیاه بوده که قسمتی از آن مربوط به شستشوی ازت به لایه های عمقی است.در این تحقیق جذب ازت از خاک تحتانی بعد از گلدهی واثر آن روی درصد پروتئین مورد بررسی قرار گرفته است.

اهداف این مطالعه بررسی ازت معدنی خاک تحتانی وتحقیق درمورد قابلیت گندم در جذب
 

ازت از خاک تحتانی بعداز گلدهی در شرایط

مختلف افزایش ازت وآب است.برای تحقیق در مورد اهمیت ازت معدنی خاک تحتانی واثر آن روی درصد پروتئین دانه گندم وعوامل موثر در جذب ازت آزمایش گلخانه یی طراحی شد.بازیافت ازت از خاک تحتانی، موردمطالعه قرار گرفت.در این آزمایش قابلیت گیاه گندم در جذب ازت معدنی خاک تحتانی واثر آن بر روی پروتئین دانه بررسی گردید.گندم در گلدانهایی به قطر 11سانتی متروعمق105سانتی متر ودر خاک شنی وفقیر از ازت کاشته شد.در طول دوره رشد وزن خشک ریشه وشاخه،طول ریشه،تراکم نیترات،ازت کل ومحصول دانه ودرصدپروتئین اندازه گیری شد. دوهفته بعد از گلدهی 150میلی گرم ازت بصورت محلول نیترات پتاسیم به عمق 60سانتی متری اضافه شد و سرنوشت آن مطالعه شد.اضافه کردن ازت بعد از گلدهی بطور معنی دار رشد ریشه را در نواحی افزایش ازت در خاک تحتانی اضافه کردومحصول دانه،جذب ازت توسط ریشه ودرصد پروتئین افزایش یافت.بازیافت ازت افزوده شده توسط گیاه خیلی بالا بود (حدود72درصد).

مقدار ازت منتقل شده بعد از گلدهی از ریشه هاوساقه هادر گیاهان شاهد خیلی بالا بود(معادل81درصد ازتی که در دانه بود).نتایج این آزمایش نشان دادکه ازت معدنی خاک تحتانی در اواخر فصل جذب می شودوپروتئین دانه را افزایش می دهد.
 



بررسی اثرات مقادیر و منابع کود های شیمیایی

این آزمایش به منظور برسی تاثیر کودهای

شیمیایی حاوی عناصر پتاسیم،منیزیم وریز مغذیها بر عملکردو کیفیت محصول گندم آبی

درسال1379 در اراضی استان قزوین به مدت یک سال زراعی به مرحله اجرا در آمد.

تیمارهای کودی آزمایش به ترتیب شامل:

1=
NP 2=NPK1 (K2SO4) 3=NPK2 (K2SO4) 

4=
NPK1(KC1) 5=NPK2 (KC1)

6=
NPK1 (KC1)ریز مغذی ها+

7=
NPK1 (K2SO4)ریز مغذی ها+

8=
NPK2 (KC1)ریز مغذی ها+

9=
NPK2 (K2SO4)ریز مغذی ها+

10=
NPK2 (K2SO4)+MgSO4

11=
NPK2(K2SO4)و تیمار کودی ریز مغذی 

بود که در سه تکرار به صورت-+
MgSO4

فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با مجموع33 تیمار به مرحله اجراء در آمد. در این طرح پتاسیم از دو منبع سولفات و کلرور در سه سطح:صفر،150 و300 کیلو گرم در هکتار و منیزیم از منبع سولفات در دو سطح صفرو200کیلو گرم
 

در هکتاراستفاده گردید.وکودهای ریزمغذی
 

بر اساس حدود بحرانی آنها شامل سولفات روی،سولفات منگنز،اسیدبوریک،سولفات آهن و سولفات مس بترتیب:40،40،30،150و20 کیلو گرم در هکتار استفاده شد.



نتایج حاصله از آزمایش نشان داد که کود های شیمیایی حاوی پتاسیم و منیزیم و ریز مغذی ها تاثیر معنی داری بر میزان (شاخص
HISPعملکرد دانه ،وزن هزار دانه،

برداشت سنبله)،عملکرد کاه و کلش و در صد پروتئین داشتند.

همچنین،تیمار عناصر ریز مغذی همراه با پتاسیم،غلظت عناصر ریز مغذی را در دانه به طور معنی داری افزایش داد.



افزایش ارزش غذایی گندم



تغذیه صحیح و متعادل گیاه یکی از عوامل مهم در بهبود کمی و کیفی محصولات کشاورزی به شمار می آید.

کمبود آهن ،روی ؛مس و سایر عناصر ریز مغذی در گیاهان و محصولات زراعی گسترش جهانی دارد.کشت مداوم،مصرف همه ساله و بیش از نیاز کودهای فسفاته،فرسایش،آب شوئی و سایرشرایط حاکم برخاک های آهکی از جمله وجود مقادیر زیاد از کربنات قلیایی و عدم مصرف کود های
PHکلسیم 

حاوی عناصر ریز مغذی و کودهای آلی،موجب کاهش ذخیره این عناصر در خاک گشته و در نتیجه باعث کاهش عملکرد شده است.

آهن،روی ومس برای رشدگیاهان عالی ضروری بوده و در فعالیت های مختلف بیوشیمیایی
 

سلول های گیاهی نقش غیر قابل انکاری دارند به طوری که هر عوامل ثانویه ای که موجب غیر قابل دسترس بودن این عناصر برای گیاه شود علائم ناشی از کمبود به صور مختلف از قبیل کاهش عملکرد و کاهش غلظت این عناصر دراندامهای مختلف نمایان می شود که درنهایت موجب تنزل ارزش غذائی
 

محصولات کشاورزی می گردد. به منظور بررسی

اثر مصرف آهن،مس و روی برمیزان پروتئین
 

و غلظت این عناصر در دانه ی گندم آبی،
 

(شاهد)
NPKآزمایشی با پنج تیمار کودی 1-

NPK+Fe 2-

NPK+Fe+Zn+Cu 5-NPK+Cu 4-NPK+Zn3-

در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در 15 منطقه از اراضی زارعین

استان کردستان با دامنه ای از غلظت های کم تا زیاد آهن،روی و مس قابل جذب در خاک در سال زراعی76- 1375 بر روی گندم

رقم الموت به مرحله ی اجراء در آمد.

آهن روی و مس به ترتیب از منابع سکوسترن آهن 138،سولفات روی آبدار و سولفات مس آبدار به میزان 10،40 و 20 کیلوگرم در هکتار در زمان کاشت با تمامی کود های فسفره و پتاسه و نصف کود ازته در سطح کرتها پخش و به زیر خاک برده شد.

نصف بقیه ی کود اوره در بهار در مرحله به ساقه رفتن به صورت سرک مصرف شد.

بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل آماری در تیمار های مختلف مشخص گردید که با مصرف سولفات روی میانگین پروتئین دانه از 10.6 درصد به 14 درصد افزایش یافت که در سطح آماری یک درصد معنی دار بود،امّا این افزایش برای سایر تیمارهای کودی معنی دار نشد.

در این تحقیق مقایسه ی میانگین غلظت آهن دانه در تیمار های مختلف نیز مشخص کرد که مصرف سکوسترن آهن،غلظت آهن دانه را 6/6میلی گرم در کیلوگرم نسبت به شاهد افزایش داده و لیکن از لحاظ آماری این افزایش معنی دار نبود.

با مصرف سولفات روی به تنهایی غلظت روی در دانه نسبت به شاهد به میزان5/6 میلی گرم در کیلو گرم افزایش داشت که در سطح یک در صد معنی دار بود ولیکن مصرف توام سولفات روی با سکوسترن آهن

و سولفات مس نسبت به مصرف به تنهایی سولفات روی به 5/4 میلی گرم در کیلو گرم تقلیل یا فته بود سکوسترن آهن تاثیر معنی داری بر افزایش غلظت آهن دانه نداشت در حالیکه مصرف توام آن با سولفات روی و سولفات مس غلظت مس دانه را به میزان 01/1 میلی گرم بر کیلو گرم نسبت به شاهد افزایش داد که در سطح پنج درصد معنی دار بود و لیکن مصرف سولفات مس به تنهایی بر غلظت مس دانه بی تاثیر بود.



اثر مصرف مواد آلی از منابع مختلف



آلودگی های زیست محیطی ناشی از مصرف بی رویه ی کود های شیمیایی در کشاورزی باعث گردیده که استفاده از کود های آلی در تولید دراز مدت محصولات کشاورزی و در سطحی قابل قبول،بعنوان راه حلی ممکن و مطلوب مورد توجه روز افزون قرار گیرد.

به منظور بررسی تاثیر مواد آلی از منابع مختلف بر رشد و عملکرد گندم آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در طی دو سال زراعی در مرکز تحقیقات کشاورزی خراسان (طرق)بر روی خاکی با بافت لوم به مورد اجراگذاشته شد.منابع کودی مورداستفاده عبارت از کود گاوی،کود مرغی و کود کمپوست بود به نسبت های 0، 5/5 و10 تن در هکتار قبل از کشت به خاک اضافه گردید.

ابعاد کرتهای آزمایشی 10×6 متر و رقم گندم مورد استفاده ی مهدوی بود.

پس از برداشت محصول عملکرد دانه،کاه و وزن هزار دانه تعیین گردید.

نتایج به دست آمده حاکی از این است که مصرف 5 تن کود مرغی در هکتار در هر دو سال آزمایش بیشترین عملکرد کاه و دانه را داشته است. در سال دوم آزمایش وزن هزاردانه به دست آمده در کلیّه تیمارها

بالاتر از میانگین وزن هزار دانه گزارش شده برای رقم مهدوی است.

بیشترین وزن هزار دانه به مقدار 58 گرم مربوط به تیمار مصرف 5 تن کود گاوی در هکتار می باشد.



(
CCC)اثر کلروکلین کلراید



اثر ماده ی تنظیم کننده رشد کلروکلین کلراید بر جوانه زنی بذر،طول گیاهچه،

وزن خشک هوایی و ریشه و میزان فتو سنتز

در گیاهچه گندم دیم،رقم سرداری مورد مطالعه قرار گرفت.برای این منظور ابتدا بذر های گندم به مدت 24 ساعت درمحلول2/0

و یا آب مقطر برای شاهد،
CCCدرصد ماده 

آغشته گردیدند.بذر ها پس از خشک شدن در معرض هوا،در گلدانهای پلاستیکی کشت و در شرایط اتاقک رشد قرار داده شدند.

نتایج بدست آمده نشان دادکه درصد جوانه

یکسان
CCCو بدون CCCزنی بذر در تیمار با

نسب
CCCبود،اما سرعت جوانه زنی در تیمار 

به شاهد کاهش یافت. بعلاوه طول گیاهچه به طور معنی داری کمتر شد
CCCدر اثر مصرف 

که بعلّت ممانعت از سنتز اسید جیبر لیک می باشد.همچنین عرض برگ،وزن خشک بخش هوائی و ریشه،سبزینه برگ و تبادلات گازی در اثر افزایش یافت که نشانه فعالیت
CCCمصرف بیشتر فتو سنتز در گیاهچه گندم تیمارشده

است.از نتایج بدست آمده در این
CCCبا

پژوهش میتوان نتیجه گرفت که چنانچه بذر

CCCگندم رقم سرداری قبل ازکاشت به ماده

آغشته گردد،گیاهچه های محتملتری نسبت به کم آبی برای کشت دیم بوجود خواهد آمد.



بررسی بالانس (توازن)پتاسیم



تا کنون در مصرف کودهای پتاسیمی در مقابل کودهای ازته و فسفاته کم توجهی شده است و عامل این کم توجهی را غالبیت
 

رسهای ایلیت در خاکهای زراعی کشور می دانند و چنین تصور می نمایندکه درخاکهای

آهکی بارس ایلیت،پتاسیم مورد نیاز برای تولید کافی است.

نظر به اینکه این کودعامل مهمّی دربهبود کمی وکیفی محصول می باشد برای حفظ تعادل
 

بین عناصر غذایی و لزوم مصرف بهینه کود های شیمیایی این طرح به اجراء در آمد، به منظور بررسی توازن پتاسیم در خاکهای زیر کشت گندم و نیاز به کود پتاسه این محصول در استان خراسان تعداد20 مزرعه ی گندم در مناطق مختلف استان انتخاب و در دو مرحله از خاک قبل از کشت و بعد برداشت نمونه برداری مرکب انجام شد.

پتاسیم قابل جذب خاک بااستفاده ازعصاره

گیر استات آمونیم اندازه گیری وتغییرات پتاسیم قبل از کشت و بعد از برداشت مورد بررسی قرار گرفت.

خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکها تحت مطالعه بوده و غلظت پتاسیم آبهای آبیاری اندازه گیری شد در ضمن برای اندازه گیری پتاسیم برداشتی به وسیله ی محصول نمونه برداری از قسمت های هوایی گندم انجام و پتاسیم کاه و دانه بعد از آسیاب کردن با استفاده از اسید کلریدریک دو نرمال اندازه گیری شد.

نتایج حاصله نشان داد که خاک های منطقه
 

آهکی بوده فسفرقابل جذب این خاکها زیاد

و مواد آلی کم بوده و پتاسیم آبیاری در حد پایین بوده است .

نتایج توازن پتاسیم حاکی از آن است که در اکثر موارد پتاسیم قابل جذب کاهش یافته،بدین ترتیب توازن در این مزارع منفی بوده و نیاز به کودهای پتاسیمی احساس می شود.



اثرات مصرف کود حیوانی بر افزایش میزان پروتئین دانه گندم





گندم عضو تیره غلات از مهمترین گیاهانی است که حدود17درصد از زمینهای زراعی زیر کشت در جهان را بخود اختصاص داده است واز طرفی گندم غذای اصلی بیش از35درصد از مردم فقیر جهان به دلیل داشتن بیشترین انرژی وپروتئین در مقایسه با سایر گیاهان میباشد.بطوریکه برای تولید عملکردهای بالا همراه با کیفیت مطلوب گندم عرضه مواد غذایی کافی به خاک کاملا ضروری میباشد.همچنین ارقام پیشرفته امروزی در مقایسه با ارقام سنتی جهت تولید بیشتر همراه با کیفیت بالا احتیاج به مواد غذایی بیشتری دارند.بطوریکه عملکرد این ارقام زمانیکه مواد غذایی کافی در اختیار نداشته باشند همانند ارقام معمولی میباشند.


کیفیت مربوط به پخت آردگندم بستگی به محتوی پروتئین دانه آن دارد.گندم با محتوی درصد پروتئین کم بطور عمده مورد استفاده برای غذای دام میباشد.

یکی از عواملی که تاثیر بسزایی در میزان پروتئین دانه را دارد،ازت میباشد.با عرضه ناکافی ازت به خاک هم عملکردوهم کیفیت مطلوب گندم کاهش می یابد.

گلوتن عبارت از یک گروه از پروتئین های اختصاصی برای گندم میباشد که مقداروکیفیت آن دارای اهمیت خاص در تعیین کیفیت پخت گندم را دارد.در رابطه با بررسی اثرات کودهای آلی و نیز کودهای دارای عناصر غذایی پر مصرف وکم مصرف بر عملکرد وکیفیت محصولات واقع در یک دوره ی تناوب که شامل کشت(گندم،آفتابگردان روغنی، چغندرقندوگندم)آزمایشی از سال 1375 به مدت5سال با 14 تیمارو3تکرار به مورد اجراءگذاشته شد.

تیمارها عبارتند از:

 


توصیه شده(اوره+فسفات
NP-شاهد2-1

توصیه شده(نیترات
NPآمونیوم) 3-

توصیه
NPKآمونیوم+فسفات آمونیوم) 4-

شده(اوره+فسفات آمونیوم+سولفات پتاسیم)

توصیه شده(اوره+فسفات آمونیوم +
NPK 5-

توصیه شده
NPKZnکلرید پتاسیم)6- 

توصیه شده+5
NPK توصیه شده8-NPKSZn -7

توصیه شده+5 تن
NPK تن کود کمپوست 9-

توصیه شده +5 تن کود
NP کود حیوانی 10-

توصیه شده+5 تن کود
NP کمپوست 11-

حیوانی 12- کود کمپوست(40 تن در هکتار)

13-کود حیوانی(40تن در هکتار)

توصیه شده.
NPKFe 14-



میانگین نتایج حاصل از دو نوبت کشت گندم در سالهای 1375و1380 نشان میدهد اثر تیمارها سبب افزایش در میزان عملکرد وزن دانه،وزن هزار دانه،تعداد دانه در خوشه و وزن کاه ودرصد پروتئین دانه گندم گردید. ولیکن این افزایش تنها در مورد عملکرد وزن دانه،وزن کاه ودرصد پروتئین دانه گندم با احتمال5 درصدمعنی دار بوده است.حداکثر وزن دانه 266/2 تن در هکتاروپروتین گندم(80/22) درصدمربوط به تیمار مصرف40 تن کود حیوانی(ازنوع گاوی)بوده است که این تیماراز لحاظ آماری به تنهایی در گروه

قرار گرفته ودر مقایسه با تیمار شاهد
A

(بدون مصرف کود)505/2 تن از لحاظ عملکرد دانه و95/8 درصد از نظر پروتئین دانه افزایش یافته است.


پروتئین دانه گندم تحت تأثیر ازت

تحتانی خاک

کمبود ازت یک فاکتور اصلی در کاهش کمی و کیفی محصول گندم به شمار می رود.هنگامی که ازت در لایه ی سطحی خاک به علت کمبود رطوبت غیر قابل استفاده باشد نیترات خاک تحتانی ممکن است منبع خوبی برای گیاهان باشد.شستشوی ازت معدنی شده(افزوده شده به سطح خاک)مهمترین عامل تشکیل نیترات در خاک تحتانی می باشد.شواهدی وجود داردکه در شرایط مزارع استرالیای جنوبی ازت نیتراتی به طور عمقی شسته شده ودر پروفیل خاک فرورفته ولی هنوز در ناحیه ی فعال ریشه است وممکن است بعدا توسط گیاه جذب شده ودر صد پروتئین را افزایش دهد.

اندازه گیریهای اولیه در مزرعه در دانشکده ویت در آدلاید استرالیا حاکی از کاهش ازت معدنی از افق سطحی خاک در طول دوران رشد گیاه بوده که قسمتی از آن مربوط به شستشوی ازت به لایه های عمقی است.در این تحقیق جذب ازت از خاک تحتانی بعد از گلدهی واثر آن روی درصد پروتئین مورد بررسی قرار گرفته است.

اهداف این مطالعه بررسی ازت معدنی خاک تحتانی وتحقیق درمورد قابلیت گندم در جذب
 

ازت از خاک تحتانی بعداز گلدهی در شرایط

مختلف افزایش ازت وآب است.برای تحقیق در مورد اهمیت ازت معدنی خاک تحتانی واثر آن روی درصد پروتئین دانه گندم وعوامل موثر در جذب ازت آزمایش گلخانه یی طراحی شد.بازیافت ازت از خاک تحتانی، موردمطالعه قرار گرفت.در این آزمایش قابلیت گیاه گندم در جذب ازت معدنی خاک تحتانی واثر آن بر روی پروتئین دانه بررسی گردید.گندم در گلدانهایی به قطر 11سانتی متروعمق105سانتی متر ودر خاک شنی وفقیر از ازت کاشته شد.در طول دوره رشد وزن خشک ریشه وشاخه،طول ریشه،تراکم نیترات،ازت کل ومحصول دانه ودرصدپروتئین اندازه گیری شد. دوهفته بعد از گلدهی 150میلی گرم ازت بصورت محلول نیترات پتاسیم به عمق 60سانتی متری اضافه شد و سرنوشت آن مطالعه شد.اضافه کردن ازت بعد از گلدهی بطور معنی دار رشد ریشه را در نواحی افزایش ازت در خاک تحتانی اضافه کردومحصول دانه،جذب ازت توسط ریشه ودرصد پروتئین افزایش یافت.بازیافت ازت افزوده شده توسط گیاه خیلی بالا بود (حدود72درصد).

مقدار ازت منتقل شده بعد از گلدهی از ریشه هاوساقه هادر گیاهان شاهد خیلی بالا بود(معادل81درصد ازتی که در دانه بود).نتایج این آزمایش نشان دادکه ازت معدنی خاک تحتانی در اواخر فصل جذب می شودوپروتئین دانه را افزایش می دهد.
 



بررسی اثرات مقادیر و منابع کود های شیمیایی

این آزمایش به منظور برسی تاثیر کودهای

شیمیایی حاوی عناصر پتاسیم،منیزیم وریز مغذیها بر عملکردو کیفیت محصول گندم آبی

درسال1379 در اراضی استان قزوین به مدت یک سال زراعی به مرحله اجرا در آمد.

تیمارهای کودی آزمایش به ترتیب شامل:

1=
NP 2=NPK1 (K2SO4) 3=NPK2 (K2SO4) 

4=
NPK1(KC1) 5=NPK2 (KC1)

6=
NPK1 (KC1)ریز مغذی ها+

7=
NPK1 (K2SO4)ریز مغذی ها+

8=
NPK2 (KC1)ریز مغذی ها+

9=
NPK2 (K2SO4)ریز مغذی ها+

10=
NPK2 (K2SO4)+MgSO4

11=
NPK2(K2SO4)و تیمار کودی ریز مغذی 

بود که در سه تکرار به صورت-+
MgSO4

فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با مجموع33 تیمار به مرحله اجراء در آمد. در این طرح پتاسیم از دو منبع سولفات و کلرور در سه سطح:صفر،150 و300 کیلو گرم در هکتار و منیزیم از منبع سولفات در دو سطح صفرو200کیلو گرم
 

در هکتاراستفاده گردید.وکودهای ریزمغذی
 

بر اساس حدود بحرانی آنها شامل سولفات روی،سولفات منگنز،اسیدبوریک،سولفات آهن و سولفات مس بترتیب:40،40،30،150و20 کیلو گرم در هکتار استفاده شد.



نتایج حاصله از آزمایش نشان داد که کود های شیمیایی حاوی پتاسیم و منیزیم و ریز مغذی ها تاثیر معنی داری بر میزان (شاخص
HISPعملکرد دانه ،وزن هزار دانه،

برداشت سنبله)،عملکرد کاه و کلش و در صد پروتئین داشتند.

همچنین،تیمار عناصر ریز مغذی همراه با پتاسیم،غلظت عناصر ریز مغذی را در دانه به طور معنی داری افزایش داد.



افزایش ارزش غذایی گندم



تغذیه صحیح و متعادل گیاه یکی از عوامل مهم در بهبود کمی و کیفی محصولات کشاورزی به شمار می آید.

کمبود آهن ،روی ؛مس و سایر عناصر ریز مغذی در گیاهان و محصولات زراعی گسترش جهانی دارد.کشت مداوم،مصرف همه ساله و بیش از نیاز کودهای فسفاته،فرسایش،آب شوئی و سایرشرایط حاکم برخاک های آهکی از جمله وجود مقادیر زیاد از کربنات قلیایی و عدم مصرف کود های
PHکلسیم 

حاوی عناصر ریز مغذی و کودهای آلی،موجب کاهش ذخیره این عناصر در خاک گشته و در نتیجه باعث کاهش عملکرد شده است.

آهن،روی ومس برای رشدگیاهان عالی ضروری بوده و در فعالیت های مختلف بیوشیمیایی
 

سلول های گیاهی نقش غیر قابل انکاری دارند به طوری که هر عوامل ثانویه ای که موجب غیر قابل دسترس بودن این عناصر برای گیاه شود علائم ناشی از کمبود به صور مختلف از قبیل کاهش عملکرد و کاهش غلظت این عناصر دراندامهای مختلف نمایان می شود که درنهایت موجب تنزل ارزش غذائی
 

محصولات کشاورزی می گردد. به منظور بررسی

اثر مصرف آهن،مس و روی برمیزان پروتئین
 

و غلظت این عناصر در دانه ی گندم آبی،
 

(شاهد)
NPKآزمایشی با پنج تیمار کودی 1-

NPK+Fe 2-

NPK+Fe+Zn+Cu 5-NPK+Cu 4-NPK+Zn3-

در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در 15 منطقه از اراضی زارعین

استان کردستان با دامنه ای از غلظت های کم تا زیاد آهن،روی و مس قابل جذب در خاک در سال زراعی76- 1375 بر روی گندم

رقم الموت به مرحله ی اجراء در آمد.

آهن روی و مس به ترتیب از منابع سکوسترن آهن 138،سولفات روی آبدار و سولفات مس آبدار به میزان 10،40 و 20 کیلوگرم در هکتار در زمان کاشت با تمامی کود های فسفره و پتاسه و نصف کود ازته در سطح کرتها پخش و به زیر خاک برده شد.

نصف بقیه ی کود اوره در بهار در مرحله به ساقه رفتن به صورت سرک مصرف شد.

بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل آماری در تیمار های مختلف مشخص گردید که با مصرف سولفات روی میانگین پروتئین دانه از 10.6 درصد به 14 درصد افزایش یافت که در سطح آماری یک درصد معنی دار بود،امّا این افزایش برای سایر تیمارهای کودی معنی دار نشد.

در این تحقیق مقایسه ی میانگین غلظت آهن دانه در تیمار های مختلف نیز مشخص کرد که مصرف سکوسترن آهن،غلظت آهن دانه را 6/6میلی گرم در کیلوگرم نسبت به شاهد افزایش داده و لیکن از لحاظ آماری این افزایش معنی دار نبود.

با مصرف سولفات روی به تنهایی غلظت روی در دانه نسبت به شاهد به میزان5/6 میلی گرم در کیلو گرم افزایش داشت که در سطح یک در صد معنی دار بود ولیکن مصرف توام سولفات روی با سکوسترن آهن

و سولفات مس نسبت به مصرف به تنهایی سولفات روی به 5/4 میلی گرم در کیلو گرم تقلیل یا فته بود سکوسترن آهن تاثیر معنی داری بر افزایش غلظت آهن دانه نداشت در حالیکه مصرف توام آن با سولفات روی و سولفات مس غلظت مس دانه را به میزان 01/1 میلی گرم بر کیلو گرم نسبت به شاهد افزایش داد که در سطح پنج درصد معنی دار بود و لیکن مصرف سولفات مس به تنهایی بر غلظت مس دانه بی تاثیر بود.



اثر مصرف مواد آلی از منابع مختلف



آلودگی های زیست محیطی ناشی از مصرف بی رویه ی کود های شیمیایی در کشاورزی باعث گردیده که استفاده از کود های آلی در تولید دراز مدت محصولات کشاورزی و در سطحی قابل قبول،بعنوان راه حلی ممکن و مطلوب مورد توجه روز افزون قرار گیرد.

به منظور بررسی تاثیر مواد آلی از منابع مختلف بر رشد و عملکرد گندم آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در طی دو سال زراعی در مرکز تحقیقات کشاورزی خراسان (طرق)بر روی خاکی با بافت لوم به مورد اجراگذاشته شد.منابع کودی مورداستفاده عبارت از کود گاوی،کود مرغی و کود کمپوست بود به نسبت های 0، 5/5 و10 تن در هکتار قبل از کشت به خاک اضافه گردید.

ابعاد کرتهای آزمایشی 10×6 متر و رقم گندم مورد استفاده ی مهدوی بود.

پس از برداشت محصول عملکرد دانه،کاه و وزن هزار دانه تعیین گردید.

نتایج به دست آمده حاکی از این است که مصرف 5 تن کود مرغی در هکتار در هر دو سال آزمایش بیشترین عملکرد کاه و دانه را داشته است. در سال دوم آزمایش وزن هزاردانه به دست آمده در کلیّه تیمارها

بالاتر از میانگین وزن هزار دانه گزارش شده برای رقم مهدوی است.

بیشترین وزن هزار دانه به مقدار 58 گرم مربوط به تیمار مصرف 5 تن کود گاوی در هکتار می باشد.



(
CCC)اثر کلروکلین کلراید



اثر ماده ی تنظیم کننده رشد کلروکلین کلراید بر جوانه زنی بذر،طول گیاهچه،

وزن خشک هوایی و ریشه و میزان فتو سنتز

در گیاهچه گندم دیم،رقم سرداری مورد مطالعه قرار گرفت.برای این منظور ابتدا بذر های گندم به مدت 24 ساعت درمحلول2/0

و یا آب مقطر برای شاهد،
CCCدرصد ماده 

آغشته گردیدند.بذر ها پس از خشک شدن در معرض هوا،در گلدانهای پلاستیکی کشت و در شرایط اتاقک رشد قرار داده شدند.

نتایج بدست آمده نشان دادکه درصد جوانه

یکسان
CCCو بدون CCCزنی بذر در تیمار با

نسب
CCCبود،اما سرعت جوانه زنی در تیمار 

به شاهد کاهش یافت. بعلاوه طول گیاهچه به طور معنی داری کمتر شد
CCCدر اثر مصرف 

که بعلّت ممانعت از سنتز اسید جیبر لیک می باشد.همچنین عرض برگ،وزن خشک بخش هوائی و ریشه،سبزینه برگ و تبادلات گازی در اثر افزایش یافت که نشانه فعالیت
CCCمصرف بیشتر فتو سنتز در گیاهچه گندم تیمارشده

است.از نتایج بدست آمده در این
CCCبا

پژوهش میتوان نتیجه گرفت که چنانچه بذر

CCCگندم رقم سرداری قبل ازکاشت به ماده

آغشته گردد،گیاهچه های محتملتری نسبت به کم آبی برای کشت دیم بوجود خواهد آمد.



بررسی بالانس (توازن)پتاسیم



تا کنون در مصرف کودهای پتاسیمی در مقابل کودهای ازته و فسفاته کم توجهی شده است و عامل این کم توجهی را غالبیت
 

رسهای ایلیت در خاکهای زراعی کشور می دانند و چنین تصور می نمایندکه درخاکهای

آهکی بارس ایلیت،پتاسیم مورد نیاز برای تولید کافی است.

نظر به اینکه این کودعامل مهمّی دربهبود کمی وکیفی محصول می باشد برای حفظ تعادل
 

بین عناصر غذایی و لزوم مصرف بهینه کود های شیمیایی این طرح به اجراء در آمد، به منظور بررسی توازن پتاسیم در خاکهای زیر کشت گندم و نیاز به کود پتاسه این محصول در استان خراسان تعداد20 مزرعه ی گندم در مناطق مختلف استان انتخاب و در دو مرحله از خاک قبل از کشت و بعد برداشت نمونه برداری مرکب انجام شد.

پتاسیم قابل جذب خاک بااستفاده ازعصاره

گیر استات آمونیم اندازه گیری وتغییرات پتاسیم قبل از کشت و بعد از برداشت مورد بررسی قرار گرفت.

خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاکها تحت مطالعه بوده و غلظت پتاسیم آبهای آبیاری اندازه گیری شد در ضمن برای اندازه گیری پتاسیم برداشتی به وسیله ی محصول نمونه برداری از قسمت های هوایی گندم انجام و پتاسیم کاه و دانه بعد از آسیاب کردن با استفاده از اسید کلریدریک دو نرمال اندازه گیری شد.

نتایج حاصله نشان داد که خاک های منطقه
 

آهکی بوده فسفرقابل جذب این خاکها زیاد

و مواد آلی کم بوده و پتاسیم آبیاری در حد پایین بوده است .

نتایج توازن پتاسیم حاکی از آن است که در اکثر موارد پتاسیم قابل جذب کاهش یافته،بدین ترتیب توازن در این مزارع منفی بوده و نیاز به کودهای پتاسیمی احساس می شود.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مفهوم آزادی در فلسفه

بازديد: 325

مفهوم آزادی در فلسفه

  

فهرست مطالب

 

فصل اول :                                                             

 

پیشگفتار:                                                                 

 

گفتار اول : مفهوم آزادی در فلسفه                                      

 

گفتار دوم : مفهوم آزادی در اخلاق                                    

 

گفتار سوم : مفهوم آزادی در حقوق                                    

 

فصل دوم‌ :                                                               

 

گفتار اول : آزادی تا مرز قانون                                        

 

گفتار دوم : آزادی تا حد عدم تجاوز به حقوق دیگران                 

 

گفتار سوم : آزادی تا حد عدم لطمه به آزادی دیگران                 

 

گفتار چهارم : آزادی مقید به عمل است یا دین؟                        

 

فصل سوم :                                                             

 

گفتار اول : آزادی های دینی و حدود آن                              

 

گفتار دوم: علل محدودیت آزادی در دین                              

 

گفتار سوم : تفاوت حدود آزادی در اسلام غرب                       

 

فصل چهارم :                                                           

 

گفتار اول : آزادی اندیشه و بیان                                       

 

گفتار دوم : آزادی مطبوعات                                           

 

گفتار سوم : آزادی عقیده و دین                                        

 

       فصل اول :

 

        مفهوم آزادی

 

پیشگفتار

آزادی لفظ مشترکی است . یعنی با توجه به معانی مختلفی که بکار برده می شود . پیدا کردن معنای جامع و مشترک بسیار مشکل است، جز به معنی رها بودن ؛ که معنای سبلی آن ، عدم تقیید و معنای ایجابی اش  رهایی است . ولی این معنای لغوی دامنه اصطلاحی آن را که امروزه در حوزه های معرفتی مختلف ، مانند فلسفه اخلاق ، سیاست ، حقوق ، جامع شناسی و ... مطرح است، اگر معنای خاصش را در نظر بگیریم چندین معنا می شود که جمع کردن آنها با هم مشکل و غیرممکن است.[1]

گفتار اول : مفهوم آزادی در فلسفه

دراین حوزه آزادی انسان به معنای مختار بودن و مجبور نبودن اوست. البته با توجه به این تعریف یک معنای افراطی از آن برداشت می شود . آن اینکه همه چیز در اختیار انسان است  . مکتب اگر سیتانسیالیسم معتقد این معناست که انسان به محض اراده کردن ، قادر به انجام هرکاری است...

در مقابل گرایش هایی در اسلام و قبل از اسلام و پس از آن در مکتب های مختلف فلسفی مطرح بوده است که هر دوی اینها مربوط به حوزه فلسفه است ؛ یعنی اینکه آیا انسان عملاً می تواند چیزی را با اراده خودش انتخاب کند ؟ یا مجبور است و تصور می کند که آزاد است .[2] در یک معنا از دید کسانی که به خدا اعتقاد ندارند  انسان همکاره است . مجبوذر نیست و اما معنای دیگر آزادی تکوینی انسان است یعنی انساس آزاد آفریده شده (ازدید کسانی که به خدا معتقدند). در مقابل عده ای می گویندانسان تکویناً مجبور است. به هر حال پذیرش هریک از این مسأله جبر یا اختیار ، عین مسأله آزاذدی به عنوان حفق انسانی ، یا چیزی معرض با آزادی نیست . اما اینکه انسان باید آزادی داشته باشد درتکوین جای ندارد [3]

گفتار دوم : مفهوم آزادی در اخلاق

چند نوع دیگر آزادی مطرح می شود که در آن باید و نباید معنای ارزشی دارد: یکی آزادی به معنای اینکه آیا هیچ نیرویی می تواند اخلاقاً انسان را ملزم به کار می کند؟ یا اینکه انتخاب اخلاق خوب و بد یا نظام های ارزشی ، اختیاری است؟[4]

عده ای معتقدند اینها امور اعتباری و قرار دادی است و انسان اختیار دارد چیزی را خوب یا بد بداند.این آزادی اخلاقی است در مقابل الزام اخلاقی. آزادی اخلاقی در معنتی دیگر آن در فرهنگ ما شناخته شده تر است . علمای اخلاق ما ریشه فضیلت های اخلاقی را حدیث می دانند . منظورشان از حدیث آزادی از قید شهوت ها و اطاعت قوه های حیوانی و شیطانی است. که اینها اسارت است و رد مقابل عزت و نفس ، عفت ، پاکدامنی و... آزادگی است یعنی همان آزادی اخلاقی [5]

گفتار سوم : مفهوم آزادی در حقوق

در این بحث این سوال مطرح است که انسان از نظر حقوقی چه اندازه آزاد است ؟ مسائل حقوقی- به معنای خاصش- در جایی مطرح می شود که روابط اجتماعی شود نه مسائل فردی و برای تنظیم روابط اجتماعی مقرراتی وضع شود و دولت حفامن اجرای آن باشد.[6]

البته آنچه امروزه درباره آزادی در دنیا مطرح می شود این است که دولت حق ندارد مردم را منع کند تا مزاحم آزادی دیگران نشود وقانون برای مرزبندی مزاحمت ها در سلب آزادی دیگران است. متاسفانه بسیاری از متدیین نیز امروزه همنوابا دنیا شده و این شعار را سر می دهند که اگر بخواهیم بین آزادی و دین یکی را انتخاب کنیم ، آزادی انسان مقدم است.

بنابراین در اصل آزادی تکوینی که بحث فلسفی است ما معتقدیم که انسان اختیار دارد ؛ البته اختیار محدود .[7]

 

 

فصل دوم :

 

دیدگاههای مختلف در مورد حدود آزادی

گفتار اول : آزادی تا مرز قانون

به طور کلی در هیچ نظام ، ائدولوژی و مکتبی آزادی مطلق پذیرفته نشده است . یعنی هیچ عاقلی نپذیرفته که هر کس در اجتماع هر کاری دلش خواست انجام دهد . بنابراین همه ظاهراً قبول دارند که در زندگی اجتماعی افراد محدودیت هایی وجود دارد. در اینجا سخن از حد و مرز آزادی ها و محدودیت هاست . دیدگاههای مختلفی در این زمینه وجود دارد که یکی از آنها همین دیدگاه آزادی تا مرز قانون است . این نظریات محافل علمی و حقوقی است . حال این سوال مطرح است اینها که خودشان برای قانونگذاری قانون وضع می کنند آیا ای نبدان معنا نیست که قانون گذار حق وضع یک سری از قوانین را ندارد؟ حال که اینها برای قانونگذار محدودیت قائل شده اند ما نیز می گوئیم قانون ما قانون اسلام است و در اسلام چنین محدودیت هایی وجود دارد و کسی حق اعتراض ندارد چون این خلاف آزادی نیست . برای اینکه آزادی تا مرز قانون است و قانون ما ، قانون اسلام است. حتی اگر ظالمانه باشد . براساس این منطق نمی توان جوابش را داد . همانگونه که در بعضی کشورها قوانین ظالمانه ای را اجرا می کنند . بله ، ماهم معتقدیم که باید با ظلم و قوانین ظالمانه مبارزه کرد . اما این منطق نمی توان پاسخگوی این قوانین باشد زیرا حرفش این است که آزادی هست تا آنجا که قانون را محدود کند.[8]

گفتار دوم : آزادی تا حد عدم تجاوز به حقوقدیگران

یکی از دیدگاههایی که در مورد حدود آزادی وجود دارد این است که آزادی تا جایی است که به حقوق دیگران تجاوز نشود . به نظر می رسد این نظریه کارآمدتر باشد. یعنی حقوق انسانها که در قانون نیامده نباید معترض آنها شد .اما در اینجا این مسأله مطرح می شود که : آنها آزادی افراد را تا مرز ضرر نزدن به حقوق دیگران می دانند بنابراین باید حقوق تعریف شده ای که برای همگان ثابت است و هیچ قانونی حق نادیده گرفتن آن را ندارد ارائه شود . بر همین اساس اعلامیه ی حقوق بشر که بر اساس یک سلسله حقوق و قوانین خاص است تنظیم شده است را بگوید: قوانینی که این حقوق را رعایت نمی کنند معتبر نیستند.[9] ولی این سوال مطرح است که به چه دلیل این حقوق را فوق همه قانونها می دانند و از کجا معلووم حق دیگری نباشد؟ جوابشان این است که این معیار ثابتی ندارد . پس این جواب هم منطقی نیست ؛ زیرا در اعلامیه حقوق بشر ، معیاری نداریم که بگوید چه چیزی حق است و چه چیزی حق نیست ؛ لذا این جواب هم کارساز نیست . بای اینکه اگر کسی بگوید این خلاف حقوق است می گوییم از نظر ما خلاف حقوق نیست و از دیدگاه اسلام چنین نیست. پس باید برای تعیین و تشخیص حق معیاری داشته باشیم . اگر کسی صرف ادعای برابری افراد در قانون یک طفل هفت ساله و یک مرد هفتاد ساله از نظر حقوق یکسان بداند باید گفت : بر اساس کدام قانون و چه کسی آن را تعیین می کند . البته در اعلامی حقوق بشر مواردی تعیین شده است ؛ گاهی گفته اند : تا جایی که معترض مبانی اخلاقی نشود : که این خود نیز ابهام آفرین است . چرا که ارزش های اخلاقی در جوامع مختلف ، متغییر و مختلف است . و طبعاً هر قانونگذاری قانونی را که وضع می کند در عدف خود آن را اخلاقی میداند.[10]

گفتار سوم : آزادی تا حد عدم لطمه به آزادی دیگران

یکی از پاسخ های دنیای امروز درباره مرز آزادی های فردی در زندگی های اجتماعی پاسخ ؟؟؟؟؟؟ هاست و آن اینکه مرز آزادی افراد عدم لطمه به آزادی دیگران است و هرجا آزاد بودن کسی با آزادی دیگران برخورد کرد باید جلوی آن را گرفت . گاه تعمیرات عجیبی به کار می برند مثلاً آزادی را فوق همه چیز می دانند ، فو دین ، قانون و مبانی اخلاقی . به هر حال با این دیدگاه دایره آزادی خیلی وسیع می شود.[11]

ولی بعد از پذیرفتن این مبنا که حد آزادی افراد مزاحمت با آزادی دیگران است ، این سوالات مطرح می شود که منظور از آزادی ، آزادی مستقیم است یا غیر مستقیم؟ و در مورد لطمه و ضرر اگر بگویند ضرر غیر مستقیم هم اشکال دارد این سوال مطرح است که آیا فقط ضررهایی مثل قطع عضو که به جسم وارد می شود مد نظر است یا آنهایی که به روح و اعصاب ضرر می زند هم اشکال دارد ؟ مسلماً پاسخشان این است که امراض روحی و روانی هم ضررش کمتر از امراض جسمانی نیست.[12]

 

نتیجه اینکه ، آشکارکردن بعضی از رفتارها موجب رواج آن در جامعه می شود و در صورت ضرر داشتن باعث سرلیت آن ضرر در تمام افراد اجتماع می شود . بنابراین رفتاری که باعث فساد اخلاقی و اجتماعی شود و ضررش به جسم و حال مردم به خصوص جوانها که سرمایه یک جامعه هستند بخورد یک طبق همین قانون و اصل ممنوع است و علت اینکه زنها حق ندارند به صورت محرک و آرایش کرده در جامعه ظاهر شوند و باعث تحریک جوانها شوند آیا جز این است که که موجب ضرر برایجامعه می شود و سرمایه های جامعه را ازما می گیرد. این که قرآن می فرماید :

« ای زنان خودآرایی نکنید ، مانند آنچه که در جاهلیت پیشین می گیرند .[13]

بر این اصل است که خود آرایی موجب ضرر به دیگران می شود .[14]

گفتار چهارم : آزادی مقید به عدل است یا دین ؟

انسان به طور تکوینی آزاد و دارای قدرت انتخاب است ولی قلمرو اختیار او محدو.د است و قادر به انجام هر کاری نیست . بلکه اختیار او در محدوده نظام علی و معلولی و در چهار چوب  قوانینی است که بر طبیعت حاکم است . هر چه انسان به قوانین طبیعت آگاه تر باشد و قدرت بیشتری در بکارگیری از آنها داشته باشد و دایره اختیار و انتخاب او وسیع تر می گردد . ولی در همین محدوده نیز او حق ندارد هر عملی را که قدرت انجام را دارد ائنجام دهد . هرکس بر اساس لذت دائم و منفعت و ضرر بنا به تشخیص خود عمل می کند . مثلاً خود را در آتش نمی اندازد و...

از طرفی نیز در زندگی اجتماعی برای برپایی و حفظ نظام جامعه محدودیت هایی وجود داترد و هر کس به تشخیص خود می تواند عمل کند و این حدو مرزهایی است که آزادی تکوینی او را محدود می کند . قوانین تشریعی اعتباری ویا ارزشی در قالب اخلاق و یا حقوق بر همین اساس شکل گرفته اند.

برای محدود کردن آزادی با توجه به هدف زندگی فردی و اجتماعی انسان ملاک هایی در نظر گرفته می شود.

آنهایی که زندگی انسان را محدود به زندگی دنیوی می دانند و برای هدف بالاتر و برتری نمی شناسند از لحاظ نظری هیچ محدودیتی برای آزادی انسان قلئل نیستند .[15]

عده ای دیگر ملاک محدودیت آزادی را عدالت می دانند و معتقدند که انمسانها به طور خدادادی به حسن عدالت و زشتسی ظلم آگاه اند و اگر کسی بر اساس عدالت عمل کند و از ظلم دوری کند به در زندگی دست می یابد.

 

نظریه اول نظریه ای شرک آمیز و خلاف تعالیم اسلامی است . نه زندگی انسان محدود به دنیا ست و نه هر عملی در راستای سعادت واقعی است . لذا محدودیت تکوینی انسان باید در جهت سعادت دنیا . اخرت او تنظیم شود و هر چیزی که با کمل و سعادت انسان ناسازگار بود نهی وضع شود . نظریه دوم اگرچه به صورت کلی صحیح است ولی کارایی چندانی ندارد و نمی تواند به محدودیت های فردی جهت درستی دهد و ادراه درست جامعه را ممکن کند . چون اگرچه انسان ها به حسن عدالت ومتج ظلم آگاهند ولای تشخیص همه مصادیق ظلم و عدل برای انسان در صحنه زندگی ممکن نیست به همین دلیل در طول تاریخ در جوامع مختلف بر سه مصادیق عدل و ظلم اختلافات فراوانی وجود داشته است . بنابراین تعیین مصادیق ظلم و عدل نیاز به منبع و مرجع معتبری دار د تا بتوان بر اساس آن رفتارهای جامعه را در چهارچوب قوانین تشریعی تنظیم نمود . و این منبع و مرجع معتبر تنها دین و وحی الهی است  وتنها خداست که به همه مصالح انسان آگاه است و نیز توانایی و حق دارد که آزادی انسان را برای رسیدن به کمال و سعادت با قوانین شریعت محدود کند . [16] بنابراین ملاک آزادی انسان عدالت نیست زیرا خود عدالت نیازمند تفسیر و تبیین است و تنها دین و شریعت مشخص کننده ظلم و عدالت و حدود آزادی فردی و اجتماعی انسان ها در قالب احکام و حقوقی است.[17]

            فصل سوم :

 گفتار اول : آزادی های دینی و حدود آن

آزادی تکوینی انسان ، بحثی ندارد که ما بگوییم باید باشد یا نباید باشد بنابراین از نظر دینی د نوع آزادی داریم : یکی آزادی اخلاقی یعنی رفتارهای اختیاری انسان ، اگر دخالتی در سعادت انسان دارد مطلوب است و به آن امر شده و اگر منافات دارد از آن نهی شده است ولی لازمه اش تعقیب دولت نیست . انجام کارهای غیر اخلاقی اگر به مرتبه ی نهی تحریمی باشد در آخرت مجازات دارد ، این خارج از آزادی حقوقی است.

آزادی حقوقی و سیاسی یعنی اگر انسان کاری را انجام دهد که از نظر دین نهی شده باشد ، دولت اسلامی به عنوان منامن اجرایی شخص را مورد تعقیب قرار داده به انجام واجبات و ترک محرمات وادار می کند . در واقع اگر ما اصل دین را پذیرفتیم پعنی پذیرفتن مدودیت آزادی ها دین انسان را مقید به اعتقادات خاص می کند .[18] یعنی اگر انسان موحد بود به بهشت و اگر مشرک بود به جهنم می رود . بنابراین دین در اعتقادات امر و نهی می کند و شخص را آزاد نمی گذارد . اما در این موارد تعقیب دولتی ندارد و متعنای صحیح اینکه :

« هیچ اجباری در دین وجود ندارد ... »[19]

نیز همین است . هیچ کس را برای اعتقاد ی که در دانش می گذرد مواخذه نمی کنند و نهی ارتداد نیز به خاطر اظهار و تاثیر آن درجامعه و گمراهی دیگران است . وگرنه با صرف اعتقاد قلبی دولت اسلامی با او کاری ندارد.[20]

بعضی معتقدند که دین ، حق محدودیت آزادی را ندارد حال آنکه دین مجموعه ای از بایدها و نبایدها ست اما دین را بر کسی تحمیل کردن کار دین نیست ، بلکه آزادی حقوقی است . محتوی دین ، یعنی محدود کردن عقاید ، افکار باورها، رفتارها و ارزش ها. همان طور که پذیرش هر قانونی به معنای پذیرش محدودیتهاست ؛، چه قانون کمونیستی چه لائیک ، چه اسلام و یا هر مکتب و مذهبی .[21] اما اینکه این محدودیت تا چه حد است درواقع باید بگوییم قید آزادی تجاوز به هر مصلحتی از مصالح اجتماعی است . یعنی انسانها مجازند هر کاری را انجام دهند تا انجا که به مصالح مادی و معنوی جامعه لطمه نزنند . آنجا که ازادی ، از لحاظ مادی ، به مصالح جامعه لطمه برسانند ممنوع است و همچنین آنجا که استفاتده از آزادی ها با مصالح معنوی جامعه اصطکاک پیدا کند ممنوع است .[22] بنابراین حدود آزادی قانون است که از دین الهام گرفته باشد.

گفتار دوم : علل محدودیت آزادی در دین

در اینجا موضوع آزادی های است که دین آنها را محدود کرده که دولت اسلامی آن محدودیتها را تامین و با مخالفین آنها برخورد می کند والا مسائل شرعی ، اتگر کاملاً فردی باشد هیچ سرایتی به دیگران نداشته باشد اصلاً‌محل بحث این آزادی ها نیست . منتها دین با آن بینش عمیقی که اولیای دین داشتند واسطه ها را هم در نظر گرفته است مثلاً اگر کسی در وسط خیابان شرب خمر کند با این که عمل تاو یک کار اجتماعی حساب نمی شود ولی چون دین این کار را تظاهر به فسق و دارای آثار سود اجتماعی می داند ، آ ن را از نظر اجتماعی ممنوع و یک جرم کیفری به حساب آورده و برایش مجازات تعیین نموده[23].

 

پس جواب این سوال که چرا دین در مسائل اجتماعی دخالت می کند این است که فساد به جامعه سرایت نکند و چیزهایی را که فساد هستند و مانع رشد و تکامل انسانم می شوند منع کرده است[24].

گفتار سوم : تفاوت حدود آزادی در اسلام و غرب

در عمل هیچ جامعه ای آزادی مطلق ندارد و وجود قوانین برای اداره انسانها امری ضروری است و در واقع هر قانونی ذاتاً محدود کننده ندعی آزادی است.

در غرب قانون فقط ناظر به مسائل اجتماعی است ؛ یعنی تنها اداره جامعه را عهده داراست تا انسانها بدون هیچ مزاحمتی به حداکثر خواسته های خود برسند و اگر کسی در بند شهولت و خواسته های خود شود و سعادت دنیوی و اخروی افراد را در تیررس خطر قرار دهد مانعی ندارد. نه تنها قوانین برای محدود کردن این نوع آزادی ها وضع شده بلکه قانونگذار نیز چنین حقی را دارا نمی باشد . و حال آنکه در اسلام بین زندگی دنیوی و اخروی انسان پیوستگی وجود دارد و تمام اعمال انسان در سعادت او موثر است و اعمال او در این دنیا سعادت ابدی او را رقم می زند . در واقع جامعه ای که هوس پرستیو پیروی از شیطان را آزاد بداند جامعه مورد قبول اسلام نیست . بنابراین قوانین اسلام برای جهت دهی به اعمال انسان در راه دست یابی به سعادت دنیوی و اخروی وضع شده است و نقض این قوانین همان نادیده گرفتن قوانین اخلاقی و فردی ، درآخرت باز خواست خواهد شد [25] . بنابراین با توجه به مطالب گفته شده تفاوت اساسی اسلام و غرب در این مطلب است که غربی ها شأن قانون را محدود کردن آزادی هاست تا آنجا می دانند که مصالح مادی انسانها به خطر افتد اما بینش اسلامی می گوید که قانون باید نظر به مصالح مادی و معنوی انسانها داشته باشد . در نتیجه اگر ما می گوئیم آزادی پذیرفته شده در دین مثل آزادی غربی نیست معنایش همین است . یعنی به این دلیل که باید مصالح معنوی را رعایت کنیم نمی توانیم غربی ها بی بندو بار باشیم و باید یک سلسله ارزشها دیگر را که مربوط به روح و انسانیت حقیقی و حیات ابدی انسان می شود رعایت کنیم حال آنکه فرهنگ غرب این ارزشها را مربوط به قوانین اجتماعی می داند و فراتر از آن را نیز وابسته به اخلاق ومی داند که ربطی به دولت ندارد اما دولت اسلامی دین را مقدم بر دنیا می داند .[26]

 

بنابراین آزادی اسلامی در مقابل آزادی غربی موهبتی است الهی بر اساس توحید و عبودیت و همراه با تکلیف و مسئولیت پذیری ، مسدود کننده بدبختی و گشایشگر راه کمال  سعادت و فعلیت بخش تمام استعدادها است.

 فصل چهارم :

شاخصه های آزادی

 گفتار اول : آزادی اندیشه و بیان

هر کس باید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و اسلانم با چنین چیزی موافق است. تجربه نشان داده که هر وقت جامعه از یک نوع آزادی فکری و لوازروی سؤنیت برخوردار بوده است این امر نه تنها به اسلام ضرر نزده ، بلکه در نهایت به سود اسلام بوده است . اگر در جامعه محیطز برخورد عقاید به وجود بیاید به طوریکه صاحب نظران بتوانند اظهار عقیده کنند و حرفهایشان را مطرح کنند و رد مقابل مخالفان نیز نظریاتشان را بیان کنند تنها در چنین شرایطی است که اسلام هرچه بیشتر رشد می کند . در واقع تنها طریق درست برخورد با افکار مخالف همین است .

در غیر این صورت یعنی اگر جلوی فکر گرفته شود ، این کار منجر به شکست اسلام خواهد شد . البته رخورد عقاید غیر از اغدا و اغفال است . اغوا اغغفال یعنی کاری دائم با دروغ ،‌توأم با تبلیغات نادرست انجام دادن ؛ مثلاً کسی قسمتی از جمله یا آرایه ای را حذف کندو قسمتی را خود به آن اضافه کند و بعد این عبارت تحریف شده را به عنوان حجت مطرح کند یا اینکه از مسائ تاریخی قسمتهایی را حذف کند و بعد با استفاده از این اطلاعات ناقص نتایج دلخواه خودش رابگیرد ، و یا مثلاً ادعای علمی بودن داشتهباشد و حال آنکه حرفش اساساً تحریف علم باشد . بنابراین اغفال کردن به هیچ عنوان نمی تواند و نباید آزاد باشد [27].

خلاصه آنکه اگر آزادی بیان در محیط صمیمانه و گرمی که روح تفاهم نیز بر آن حاکم است مطرح شود ، مسلماً با روح آزادی و مصلح اسلام نیز مطابق خواهد شد و این همان موهبتی است که شرع و عقل ، همواره به آن ترغیب نموده و می نماید ، بویژه در مسائل سیاسی عقیدتی که هر گونه نقدو نظر تحت عنوان «نصح الائمه» مورد تاکید شرع قرار می گیرد . ولی اگر از روی غرض و مرض و حاکی از توطئه علیه اسلام باشد باید با قاطعیت با آن برخورد شود و آن را سرکوب نمود[28].

 

گفتار دوم : آزادی مطبوعات

مطبوعات لایه میانی از سه لایه جامعه مدنی (جامعه قانون مند) را تشکی می دهند. پس بنابراین باید وظایفی را که لایه میانی انجام دهد در غیر این صورت از وظیفه قانونی و شرعی خود تخلف نموده اند . البته مطبوعات باید در محدوده مقررات ووظایف خود آزادی کامل داشته باشند ، چنانکه ایجاد هرگونه مزاحمتی در محدوده کارایشان نیز ، تخلف تلقی خواهد گردید.

جامعه مدنی از سه لایه تشکیل می شود : لایه زیرین ، میانه و بالا .لایه زیرین را توده های مردمی با خواستها ونیازهای فراوان و گوناگونشان تشکیل می دهند . لایه میانه ، شامل سازمان های تشکیل یافته از گروههای مردمی است که نیازها و درخواستهای مردم ب=ره به صورت قانونی به لایه بالا که دولت است .منعکس می سازند . و لایه بالایی که دولت مردان محسوب می شوند و باید بر تمام این خواسته ها در سایه قانون جامعه عمل بپوشاند.

هر یک از این سه لایه شرایط و وظایفی را بر عهده دارند که در صورت فراهم آمدن آنها می توان آن جمعه را با عنوان جامعه مدنی توصیف نمود و اما در صورتی که شرایط نامساعد و در انجام وظایف کوتاهی شود ، چنین جامعه ای فاقد وصف ، مدنیت مطلوب ، خواهد بود. اما لایه میانه ، یعنی سازمان های فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی متشکل یافته از دسته های مردمی است که بر مبنای نامه خود ، در جهت تىمین مصالح اعضای خود تصمیم می گیرند و در عین حال ، از افراط و تفریط اعضای خود جلوگیری می نمایند . آن ها مانع انحصار قدرت در دست یک قشر یا گرو.ه خاص شده ، از خود محوری ها و خودکامگی ها جلوگیری می نمایند. وظایف مهم این لایه میانه ، رساندن خواسته های مشروع اعضای خود به لایه بالایی و وادار نمودن به انجام آنهاست ، که تمام این کارها در سایه قانون انجام می گیرد . هم چنین ایشان رقابت های سالم و قانون مند در جامعه را ة جایگزین رفتارهای ناسالم صنفی و گروهی می نمایند . البته این وظایف زمانی به درستی انجام می شود که لایه میانه قدرت و مشروعیت خود را از خطوط حاکم در لایه  بالا به دست آورده باشد در واقع دست نشانده ای بیش نخواهد بود و مجبور است تنها در جهت منافع گروههای متخاصم حرکت کند و برای مردم جز سردرگمی ارمغانی نخواهد داشت.[29]

 

در اینجا ، وظیفه مطبوعات که از مهمترین لایه های میانی محسوب می شود ، روشن تر می گردد که شرایط و وظایف مطبوعات را می توتن به شرح ذیل خلاصه نمود.

اول اینکه مطبوعات باید از متن جامعه برخاسته و هیچ گونه وابستگی بیرونی یا غیر مردمی نداشته باشند. مطبوعات زبان گویای مردم محسوب می شوند ، لذا باید کاملاً مردمی سخن گویند ، آنها باید در راستای مصالح همگانی حرکت کنند و خود را وابسته به هیچ گروهی جلای از مردم نبینند . دوم اینگکه قدرت و مشروعیت خود را به پشتوانه مردمی بودن خود ، ودر سایه قانون کسب کرده باشند و در این صورت است که می توانند و در جهت منافع مردمی حرکت کنند . سوم اینکه جز حق و حقیقت چیز دیگری نگویند و در این راستا ٰ، با صراحت لهجه از هیچ کسی و مقامی هراسی نداشته باشند و در صورتی که مطبوعات از روی غرض و مرض درصدد انحراف اذهان برآمده و به افشای اسرار که به نفع دشمن است پرداختند در این صورت باید با عملکرد آنان مخالفت به عمل آید [30]. چراکه مطبوعات نقش مهمی در جهت دهی افکار دارند و حضرت امام نیز در این مورد می فرمایند که اگذر تیتراژ روزنامه ای دویست هزار باشد پانصدهزار نفر آن را مطالعه می کنند و اگر انحراف باشد پانصدهزار نفر را منحرف می کند و این مسئولیت کوچکی نیست و این غیر از معصیتی است که در خانه است آن هم معصیت است اما نه به بزرگی این ، هرچه تیتراژ بیشتر باشد باید به اصلاح آن بیشتر توجه شود ... باید مطبوعات در خدمت کشور باشند ، نه بر ضد انقلاب کشور. مطبوعاتی که بر ضد انقلاب کشور هستند اینها خائن هستند... کستنی که می خواهند دست اجانب را بار دیگر به مملکت ما باز کنند ، باید کنار گذاشته شوند ، نویسنده زیاد است ، نویسنده دیگری وارد کار شود. در هر صورت تمام رسانه ها مربی یک کشور هستند. باید کشور را تربیت کنند وهمچنین افراد یک کشور را باید به ملت خدمت کنند.[31] .

گفتار سوم : آزادی عقیده و دین

در نظام های دموکراسی چیزی به نام «پاینده بودن به دین» اصلاً مطرح نیست ، لذا هرگونه تبدیل دین یا خروج از مذهب نیز، جرم شناخته نشده و فاقد تعقیب کیفری است . آزادی دینی با این وسعت و گستردگی بر هیچ آیین و حیاننی پذیرفته نیست . در تمامی ادیان آسمانی ، شریعت واقعیتی است که مردم به پذیرفتن آن ملزم می باشندو سر پیچی از آن ، تمرد شناخته می شود و احیاناً تعقیب کیفری دارد .

 

آزادی دینی در اسلام ، به معنای تحمل پذیری ادیان دگر است . اسلام حتی به مشرکان اجازه می دهد تاب به دارالاسلام پناه بیاورند ، تا شاید سخن حق باشند و نرمشی در دلهایشان ایجاد شود ، آنگاه وظیفه دولت اسلامی می داند که آنا را تحت حمایت خود قرار داده ، با کمال امنیت به جای گاه خود باز گرداند . این بدان معنا نیست که اسلام ، ادیان دیگر را پذیرفته و همگی آنها بر صراط مستقیم بوده باشند ،‌چرا که چنین شامحی با این معنا ، بازگوکننده تفسیر غربی از ادیان است . خلاصه مدار نمودن و تحمل دیگر ادیان ، غیر از اعتراف به حقانیت آنهاست ، لذا نباید که این دو امر ، با یکدیگر اشتباه شوند[32].

 فهرست منابع

1- مصابح یزدی ، محمدتقی ، دین و آزادی ،مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه ی علمیه

2- مصابح یزدی ، محمد تقی، نظریه سیاسی اسلام . موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی . قم :1378.

3- معرفت ،محمد هادی ؛جامعه مدنی . موسسه فرهنگی انتشارات التمهید:1378.

4- مرکز تحقیقات اسلامی، آزادی از دیدگاه امام (ره) . انتشارات محدث . قم :1378.

5- یزدی ، حسین ، آزادی از نگاه استاد مطهری . انتشارات صدرا. تهران : 1379.

[1] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص.

[2] . همان ، ص 6.

[3] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص7 .

[4] .همان.

[5] . همان ، ص 8.

[6] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص9.

 

[7] همان ، ص 11.

[8] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص 37.

[9] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص 38.

[10] . همان، ص 39.

[11] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص 40 .

[12] . همان، ص 42.

[13] . ولاتبر جن تبرج الجاهلیه الاولی . سوره احزاب ، آیه 23.

[14] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص 43

[15] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص 75.

[16] . همان ، ص 76.

[17] .همان ، ص 77.

[18] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص16.

[19] .لا اکراه فی دین ... سوره بقره،آیه 256.

[20] .مصابح یزدی ، همان ، ص 17.

[21] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص 18.

[22] . مصباح یزدی، محمد تقی ، نظریه سیاسی اسلام ،ج اول ،ص 194

[23] . مصباح یزدی ، همان ؛ ص43.

[24] . . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص 45.

[25] . مصباح یزدی، محمد تقی ، دین و آزادی ،ص 60.

 

[26] . مصباح یزدی، محمد تقی ، نظریه سیاسی اسلام ،ص227.

[27] .یزدی ، حسین ،آزادی از نگاه استاد مطهری ص66-264.

[28] . معرفت ، محمد هادی، جامع مدنی ،ص13-112.

[29] . معرفت، محمد هادی ، جامعه مدنی ، ص 14-113.

[30] .معرفت،محمدهادی، جامعه مدنی ،ص115.

[31] .مرکز تحقیقات اسلامی ،آزادی از دیدگاه امام (ره)،ص 3-51.

[32] .معرفت،محمدهادی، جامعه مدنی ،ص19-118 .

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 09 فروردین 1393 ساعت: 7:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تورم، عوامل، و راهكارهاي مقابله با آن در ايران

بازديد: 467

 تورم، عوامل، و راهكارهاي مقابله با آن در ايران

غلام‌رضا سرآباداني*

Article I.             چكيده

در اين مقاله ابتدا به بررسي عوامل تورم در ايران پرداخته؛ سپس راهكار‌هاي اسلامي در جهت رفع آن ارائه شده است. بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه عامل اصلي تورم در ايران، ساختاري است. گسترش شهرنشيني و افزايش جمعيت باعث تقاضا براي محصولات غذايي و تجاري شده است. وجود محدوديت‌هاي بسياري در دو بخش كشاورزي و صنعت سبب شده كه توليد نتواند پاسخگوي اين مازاد تقاضا باشد و در نتيجه قيمت نسبي آن‌ها افزايش يافته است. در مرحله بعد، افزايش قيمت به بخش‌هاي ديگر نيز سرايت كرده است. از طرفي افزايش درآمد‌هاي نفتي و گسترش نقدينگي در اثر گسترش شبكه بانكي و تسهيلات بانكي روند افزايش قيمت‌ها را تشديد کرد. در سال‌هاي بعد از انقلاب نيز ايجاد وضعیت خاص سياسي و اقتصادي و اجراي برخي سياست‌هاي اقتصادي از طرف دولت بحران را پيچيده‌تر كرد.

در قسمت پاياني با ارائه الگوهايي اسلامي در زمينه‌هاي فرهنگ كار، توليد (در دو بخش صنعت و كشاورزي)، تعاون و سياست‌هاي دولت (سياست‌هاي مالياتي، پولي و هزينه‌ها) راهكار‌هايي در جهت ايجاد تحول در بخش توليد و عرضه به‌منظور مهار تورم در اقتصاد ايران، پيشنهاد شده است.

واژگان کلیدی: تورم، نرخ تورم، انواع تورم، تورم ساختاري، عوامل تورم در ايران، آثار تورم، راهكارهاي مبارزه با تورم، راهكارهاي اسلامي.

Article II.           مقدمه

در تعريفي‌ساده، تورم عبارت است از «افزايش سطح عمومي قيمت‌ها در يك دوره زماني معيّن». بر اين اساس، تقسيم تورم به انواع گوناگون (ضعيف، متوسط، شديد يا افسارگسيخته) چنان‌که در ادبيات اقتصادي مطرح است، در واقع ذكر مصاديق آن است؛ وگرنه همه در ماهيت (افزايش سطح عمومي قيمت‌ها) يكسان هستنند.

پديده تورم در بیشتر كشورهاي ‌جهان، كم و بيش وجود دارد؛ اما نرخ آن، در جوامع‌ و زمان‌هاي گوناگون فرق ‌مي‌كند. اين ‌پديده‌ در دوره‌هاي اخير در كشور‌هاي توسعه‌یافته، كمتر مشكل‌آفرين بوده؛ زيرا اين كشورها گرفتار تورم شديد و مزمن نيستند؛ اما كشورهاي ‌در حال توسعه با تورم‌هاي شديد مواجهند كه آثار منفي بسياری مانند افزايش نابرابري در توزيع درآمد، افزايش مصرف، كاهش پس‌انداز و سرمايه‌گذاري، انحراف منابع به توليد كالاها و خدمات غيرضرور، كاهش رشد اقتصادي و گسترش انواع فسادهاي مالي، اداري‌ را به‌دنبال دارد.

در اوایل دهه1990 نرخ تورم در آرژانتين 3314، ‌‌در برزيل 2938 و در پرو 7482 درصد بوده است. در فاصله سال‌هاي (1985ـ 1991) كشورهاي ‌امريكاي لاتين بيشترين نرخ تورم و كشورهاي صنعتي كمترين نرخ تورم را داشته‌اند

بررسي‌هاي انجام‌شده در مورد نرخ تورم در 65 كشور جهان نشان مي‌دهد كه در سال 2002 متوسط نرخ تورم در اين كشورها حدود 21/7 درصد بوده است. اين بررسي‌ها همچنين نشان مي‌دهند كه نرخ تورم در اين ‌سال در ايران حدود 15درصد يعني تقریباً دو برابر نرخ متوسط تورم در كشورهاي ‌پیشین است. كمترين ميزان تورم 4/0 درصد در ژاپن‌ و بيشترين ‌آن 103 درصد در آنگولا بوده است (جمهوري‌اسلامي، 22/3/82).

اين مقاله مشتمل بر دو بخش است: بخش اول مباحث نظري تورم را بيان كرده، در بخش دوم به بررسي عوامل تورم در ايران و راهكارهاي اسلامي مقابله با آن مي‌پردازد.

Article III.        بخش اول: ادبيات موضوع

قبل از پرداختن به اصل بحث، اشاره مختصري به ادبيات موجود در خصوص علل راهكارهاي ‌مقابله با تورم خواهيم داشت.

Section 3.01     أ. عوامل تورم

صاحب‌نظران اقتصادي در مقام تبيين علت بروز تورم، نظريات گوناگونی به شرح ذيل ارائه کرده‌اند:

1. تورم ناشي از فشار تقاضا:وقتي تقاضاي کلّ بالفعل در جامعه نسبت به عرضه کلّ در حالت اشتغال كامل، فزوني مي‌يابد، سطح عمومي قيمت‌ها افزايش مي‌يابد. علت اين افزايش را بايد در دو بخش واقعي و پولي اقتصاد بررسي کرد. در بخش واقعي، عواملي چون افزايش مخارج مصرف‌کننده، افزايش مخارج سرمايه‌گذاري، افزايش صادرات و كاهش واردات مي‌توانند باعث افزايش تقاضا شده و يا به‌عبارت ديگر منحني تقاضاي کلّ ‌را به بالا منتقل نمايند (تفضلي، 1376: ص 448 و 449).

از طرف ديگر، افزايش تقاضا مي‌تواند نتيجه عامل پولي باشد. مكتب پولي مي‌گويد:

رابطه علّي بين افزايش عرضه پول و افزايش نرخ تورم وجود دارد و اين رابطه بين آن دو متناسب است؛ يعني تغيير عرضه پول هر مقداري باشد، به همان نسبت قيمت‌ها نيز افزايش مي‌يابند. افزايش حجم پول در اثر سياست‌هاي نامناسب پولي انبساطي، باعث افزايش تقاضاي کلّ شده و سطح عمومي قيمت‌ها را افزايش مي‌دهد (گريگوري، 1375: ج 1، ص 189 ـ 195 و ص 274 ـ 276).

2. تورم ناشي از فشار هزينه‌ها: در اين نظريه برخلاف مكتب كينز و مكتب پولي كه فزوني تقاضاي کلّ نسبت به عرضه کلّ در شرايط اشتغال كامل را منشأ تورم مي‌دانند، افزايش هزينه توليد و انتقال منحني عرضه کلّ، علت اصلي ترقي قيمت‌ها عنوان مي‌شود. اگر دستمزدها بيش از متوسط بازدهي يا بهره‌وري كار افزايش يابد، كارفرماها براي حفظ سود خود قيمت‌ها را افزايش مي‌دهند؛ زيرا كارفرما در جهت حداکثرسازی سود خود تا جايي به استخدام نيروي كار ادامه مي‌دهد كه بهره‌وري يا محصول نهايي كار () برابر دستمزد حقيقي گردد؛ يعني:

حال اگر دستمزدها در يك بخش اقتصادي خاص به‌دلیل فشار اتحاديه‌هاي كارگري به نسبتي بيش از بهره‌وري نيروي كار افزايش يابد، كارفرما مجبور است كه جهت حفظ سود خود و برقراري تساوي پیشین قيمت‌ها را افزايش داده و از سطح اشتغال و توليد بكاهند و در نهايت مارپيچ قيمت ـ مزد ـ قيمت، صعود مستمر قيمت‌ها را به‌دنبال خواهد داشت؛ بنابراين در اين شرايط و لو فزوني تقاضاي کلّ نسبت به عرضه کلّ وجود ندارد، ولي قيمت‌ها افزايش مي‌يابد و افزايش قيمت باعث كاهش تقاضاي کلّ و كاهش توليد و افزايش بيكاري خواهد شد؛ پس در اين شرايط تورم همراه با ركود است. (طيب‌نيا، 1374: ص 79 و80).

3. تورم وارداتي: عامل ديگر بروز ‌تورم در بسياري ‌از كشورهاي‌ در حال توسعه واردات است. تورم موجود در كشورهاي صادركننده، از طريق افزايش قيمت كالاهاي مصرفي، واسطه‌اي و مواد اوليه كه نوع اين كشورها (در حال توسعه) واردکننده آن مي‌باشند، به اين كشورها وارد مي‌شود؛ بنابراين يا از طريق شاخص کلّ بهاي كالاهاي مصرفي و يا از طريق افزايش هزينه‌هاي توليد باعث افزايش سطح عمومي قيمت‌ها مي‌شوند.

4. تورم ساختاري: عامل ديگري كه در اكثر كشورهاي در حال توسعه از جمله ايران باعث پيدايش فشارهاي تورمي مي‌شود، عامل ساختاري است. فرايند صنعتي‌شدن و توسعه زندگي شهري، تقاضا براي محصولات كشاورزي و كالاهاي تجاري را افزايش مي‌دهد؛ اما به‌دلیل تنگناهاي موجود در اين بخش‌ها، امكان افزايش متناسب توليد وجود نداشته و لذا قيمت نسبي محصولات مربوطه افزايش مي‌يابد. اين افزايش قيمت در مرحله دوم به ساير بخش‌هاي اقتصادي سرايت مي‌كند. افزايش ايجاد‌شده در سطح عمومي قيمت‌ها ناشي از عوامل ساختاري، با افزايش‌دادن تقاضاي پول و نرخ بهره، آثار نامطلوبي روي سرمايه‌گذاري و رشد اقتصادي خواهد داشت ضمن این‌که كاهش قدرت خريد دولت ناشي از تورم، و افزايش كسري بودجه و تأمین آن از طريق استقراض از بانك مركزي عرضه پول را در جامعه افزايش داده و تورم را مي‌افزايد. تورم ساختاري، اگر به‌وسیله سياست‌هاي پولي دولت مقابله شود، به يك پديده بلندمدّت تبديل خواهد شد (همان: ص 220 و 221). مهم‌ترین تنگناهاي اقتصادي كه باعث تورم ساختاري مي‌شوند، عبارتند از كشش‌ناپذيري عرضه مواد غذايي، كمبود ارز، چسبندگي در ساختار درآمد‌هاي مالياتي و مخارج دولت، محدوديت عرضه نهاده‌هاي واسطه‌اي و ناتواني در افزايش پس‌اندازهاي داخلي.

خلاصه این‌که به عقيده ساختارگرايان، افزايش عرضه پول علت تشدید تورم است كه ظاهركننده چسبندگي‌هاي ساختاري و باعث پيدايش فشارهاي تورمي است نه علت موجده تورم (همان: ص 109).

در شرايط تورم ساختاري، سياستي (سياست‌هاي پولي و مالي انقباضي) كه مي‌خواهد تورم را كاهش ‌دهد، بيكاري را افزايش داده و باعث ركود مي‌شو‌د. به‌عبارت ديگر، تنگناهاي موجود در فرايند رشد اقتصادي گسترش يافته و مانع رشد متناسب عرضه مي‌شوند. به‌عبارت ديگر، اجراي سياست‌هاي پولي و مالي فقط رشد اقتصادي را كاهش داده و علت اصلي تورم يعني محدوديت و كشش‌ناپذيري عرضه در بخش‌هاي كليدي اقتصاد را از بين نمي‌برد. بر این اساس، راه‌حلّ مشكل تورم منحصر در دو امر، يعني «اصلاح و تهييج توليد داخلي مواد غذايي با انجام اصلاحات ارضي و سياست‌هاي تشويقي» و «عقلايي‌سازي فرايند توسعه صنعتي و تشويق صادرات» است؛ چنانچه كالدور و ديگران ارائه كرده‌اند (همان: ص 101).

Section 3.02     ب. روش‌هاي مبارزه باتورم

به‌طور کلّی سه روش عمده براي مقابله با تورم در ادبيات اقتصادي مطرح است.

يك. روش مبارزه با عوامل؛

دو. روش مبارزه با آثار تورم؛

سه. روش مبارزه با خود تورم.

در مورد اول با شناسايي عوامل تورم کوشش می‌شود كه آن عوامل، برطرف يا تضعيف شوند و بدین‌سان جلو گسترش تورم گرفته مي‌شود. در مورد دوم نيز مديران و سياستگذاران با استفاده از روش‌هايي چون پرداخت يارانه‌ها، تأسيس و گسترش انواع بيمه‌ها مثل بيمه بيكاري، تأمین اجتماعي و غيره، و كمك به قشرهایی كه از تورم آسيب مي‌بينند، به مبارزه با آثار تورم مي‌پردازند. در روش سوم، برنامه‌ها در جهت مبارزه با خود تورم است. اين كار به‌طور معمول با نرخ‌گذاري روي كالاها و خدمات صورت مي‌گيرد؛ اما ميزان توفیق و تاثير و اولويت يا عدم اولويت هر يك از اين سه روش به بحث بيشتري نياز دارد؛ اگرچه به‌نظر مي‌رسد مبارزه با عوامل تورم بر بقيه موارد اولويت دارد؛ يعني بايد الگوي توسعه به‌گونه‌اي باشد كه شرايط را براي تحقق توسعه بدون تورم فراهم كند.

Article IV.       بخش دوم: تورم، عوامل و راهكارهاي مبارزه با ‌آن در ايران

در مورد اقتصاد ايران چند مطلب ارائه می‌شود: ابتدا مختصري درباره فرايند شکل‌گیری تورم و پيامد‌هاي آن بحث می‌کنیم؛ سپس در مقام تبيين عوامل تورم، نشان می‌دهيم كه عوامل ساختاري، عامل اصلي ايجاد تورم در ايران بوده‌اند. در اين وضعیت استفاده از سياست‌هاي پولي و مالي نه‌تنها مشكل را حلّ نمي‌كند، بلكه آن را تشديد مي‌كند. اين كار را با تحليل آماري و بررسي برخي كارهاي تجربي انجام شده كه بيانگر تاثير عوامل ساختاري و ايراد نقض به نظریه پولي بودن تورم است، اگرچه تاثير عوامل پولي را به کلّی نفي نمي‌كند، انجام خواهيم داد. حرف اصلي نظريه ساختاري اين است كه در ابتدا عوامل ساختاري باعث پيدايی تورم، و در ادامه نيز مانع اثرگذاري سياست‌هاي پولي، مالي و درآمدي مي‌شوند.

اشاره‌اي نيز به كارهايي كه در صدد اثبات پولي‌بودن منشأ تورم در ايران هستند داشته، خواهيم گفت كه چگونه در اين تحقيقات، به عوامل ساختاري بي‌توجهي شده‌است.

Section 4.01     1. پيامدهاي تورم در اقتصاد ايران

پيامدهاي تورم در ايران بسيار گسترده است برخی از موارد مهم آن عبارتند از:

(a)      أ. اثرگذاري روي كيفيت توزيع و سطح زندگي مردم:

به‌منظور سهولت بحث، دورهزماني را به دوره اجراي برنامه‌هاي توسعه يعني سال‌هاي (1368 ـ 1383) محدود مي‌كنيم. اهداف و سياست‌هاي اين برنامه‌ها در جهت فقرزدایي و توزيع عادلانه درآمد و ثروت در جدول ذیل بيان شده است.

جدول (3): اهداف و روش‌هاي فقرزدايي در برنامه‌هاي توسعه

برنامه اول توسعه

برنامه دوم توسعه

برنامه سوم توسعه

تلاش در جهت تأمین عدالت اجتماعي

روش‌ها:

1.تأمین تغذيه مورد نياز،

2.تعميم بيمه اجتماعي،

3.آموزش عمومي،

4.تعيين معیار ساخت مسكن،

5. تأمین حداقل نيازهاي اساسي آحاد مردم (با همان روش‌هاي بالا).

رفع تبعيض‌ها، تلاش در جهت‌ تأمین ‌‌‌‌‌‌‌‌عدالت اجتماعي

روش‌ها:

1. توزيع بهينه امكانات و ‌درآمد‌ها،

2. تأمین اجتماعي،

3. عنايت به مناطق محروم،

4. بهداشت عمومي،

5. پرداخت‌هاي انتقالي و ...

تلاش در جهت تأمین ‌اجتماعي

روش‌ها:

1. نظام جامع تأمین اجتماعي،

2. نظام‌های حمايتي دولت،

3. توسعه شمول خدمات بيمه درماني به روستائيان، سالمندان، از كار افتادگان،

4. جبران كاهش قدرت خريد خانوارهاي نيازمند،

5.تأمین حداقل نياز دهك اول درآمدي.

مأخذ: قوانين برنامه‌هاي اول، دوم و سوم توسعه جمهوري اسلامي ايران.

جدول پیشین نشان مي‌دهد كه اين برنامه‌ها از نظر ترسيم اهداف کلّی و برخي راهكارهاي عملي آن در خصوص تأمین عدالت اجتماعي و توزيع عادلانه درآمد و تلاش در جهت ارتقای سطح زندگي ‌مردم نسبتاً مناسب بوده‌اند. نكته مهم اين است كه چالش‌هاي موجود از جمله تورم شديد در هر دوره چه‌ تاثيري بر روند تحقق ‌اين ‌اهداف داشته ‌است. آمارهاي‌ موجود نشان مي‌دهد كه:

1. جمعيت كشور از تعداد 49445010 تن در سال1365 به 60055488 تن در سال 1380بالغ شده؛ يعني به‌طور متوسط حدود 2 درصد سالانه رشد داشته است. اين در حالي است كه برخي آمارهاي غیررسمی از آن حکایت دارد كه جمعيت كشور در حال حاضر حدود 70 ميليون تن است؛

2. تعداد افراد تحت پوشش تأمین اجتماعي از تعداد يك ميليون و 960 هزار تن در سال 1365به 6 ميليون و 374 هزار تن در سال 1380 رسيده است.

3. متوسط هزينه خانوار شهري از حدود 130 هزار تومان در سال 1365 به حدود 300 هزار تومان در سال 1380، و متوسط هزينه خانوار روستايي از حدود80 هزار تومان در سال 1365به 170 هزار تومان در سال 1380 بالغ شده است.

4. متوسط درآمد خانوار شهري از حدود 120 هزار تومان در سال 1376 به حدود 260 هزار تومان در سال 1380، و همچنين درآمد خانوارهاي روستايي از حدود 75 هزار تومان در سال 1376 به حدود 152 هزار تومان در سال 1380 رسيده است.

اطلاعات پیشین نشان مي‌دهد كه به‌رغم افزايش شديد جمعيت در دوره مورد بررسي، حمايت‌هاي دولت نتوانسته است شكاف درآمدي ايجاد شده در اثر افزايش قيمت‌ها را كه پیش‌تر گذشت، جبران كند. پوشش‌ها و حمايت‌هاي دولت از قشرهای گوناگون مردم براي جبران شكاف درآمدي آن‌ها، بايد دو جهت را شامل باشد: يكي تعداد جمعيت تحت پوشش و ديگري تمام هزينه‌هاي زندگي. آمار پیش‌گفته نشان مي‌دهد كه اين كمك‌ها از هر دو جهت ناقص بوده است.

(b)      ب.آثار تورم بر توليد، سرمايه‌گذاري و پس‌انداز

پيش‌تر گفتيم كه تورم، نظام توليد و سرمایه‌گذاري و پس‌انداز را مختل كرده، با تغيير الگوي مصرف و تغيير جريان پس‌اندازها از كارهاي مولد و توليدي به‌سمت دلالي و واسطه‌گري و خريد كالاهاي مصرفي بادوام، مي‌شود.

براساس آمارهاي موجود، سرمايه‌گذاري کلّ كشور طي سال‌هاي 1355 ـ 1372 به قيمت ثابت 1361 نه‌تنها افزايش نداشته، بلكه از3231 ميليارد ريال در سال 1355 به 2133 ميليارد ريال در سال 1372 يعني سال پاياني برنامه اول كاهش يافته است. اگرچه وضعیت سياسي و جنگي در دهه اول (1358 ـ 1368) چنانچه گذشت، در ايجاد جريان‌هاي تورمي و كاهش سرمايه‌گذاري و توليد بسيار موثر بوده‌اند، عوامل ديگري نيز در همين دوره، در این مسأله دخيل بوده‌اند به‌علاوه تورم‌هاي شديد در طول برنامه اول كه از عملكردها و سياست‌هاي دولت متاثر بوده است نيز در كاهش توليد واقعی تاثير بسیاری داشته‌اند.

همچنين آمارها نشان مي‌دهند كه سرمايه‌گذاري کلّ از ميزان 25420 ميليارد ريال در سال 1374 به 34894 ميليارد ريال در سال 1379 به قيمت‌هاي ثابت سال 1376 رسيده است. ملاحظه می‌شود كه اگر ارقام پیش‌گفته براساس قيمت‌های ثابت 1361 محاسبه شوند (مثل دوره برنامه اول) شاهد كاهش در ميزان سرمایه‌گذاري خواهيم بود (سالنامه آماري، 1380).

(c)      ج. افزايش مفاسد اداري، مالي و اجتماعي

تورم با ايجاد اختلال در نظام توزيع امكانات، فرصت‌ها و درآمد‌ها و ايجاد رانت‌هاي اقتصادي براي عده‌اي خاص، زمينه بروز و تشديد مفاسد مالي و مفاسد اداري را فراهم می‌کند و مانع بسيار بزرگي در راه توسعه پدید خواهد آمد. اين مفاسد در ايران به قدري شديد و بحراني شد كه در سال‌هاي اخير، مبارزه با آن، طي حكم هشت ماده‌اي رهبري معظم انقلاب الزامي شد؛ اگرچه بعد از چند سال، دولت در اين زمينه اقدام جدی صورت نداده است.

Section 4.02     2. بررسي عوامل تورم در ايران

می‌توان به عوامل ذیل به‌صورت ريشه‌های اصلي تورم در ايران اشاره كرد.

(a)      أ. فشار تقاضا

رشد سريع اعتبارات جاري و عمراني دولت همزمان با افزايش اعتبارات نظام بانكي در مدتي كوتاه تقاضاي مؤثر را به‌شدت افزايش داد. اجراي سياست‌های پولي انبساطي و وجود كسري‌هاي بالا و مداوم ‌در بودجه دولت و تأمین آن از طريق استقراض از بانك مركزي و انتشار اسكناس، از عوامل عمده افزايش تقاضا و فشارهاي تورمي بوده است. كسري بودجه گاهي در اثر فزوني هزينه‌ها بر درآمد‌هاي دولت و نامتعادل بودن بودجه و گاهي در اثر محقق‌نشدن درآمد‌هاي دولت در طول اجراي برنامه پدید آمده؛ ‌اگرچه اصل بودجه (بودجه پیش‌بینی شده) متعادل بوده است.

رشد بي‌اندازه نقدينگي و هزينه‌هاي دولتي همراه با کشش‌ناپذیري بخش واقعي اقتصاد يعني عرضه کلّ كالاها وخدمات، به‌دلیل تنگناهاي ساختاري، باعث بروز شكاف بين تقاضاي کلّ و عرضه کلّ و افزيش سطح عمومي قيمت‌ها شده است. روند تغييرات رشد نقدينگي در طول اجراي سه برنامه توسعه در جدول ذیل آمده.

جدول (2): روند رشد نقدينگي سال‌هاي (1368 ـ 1382)

سال

رشد نقدینگی

1368

19.5

1369

22.7

1370

24.6

1371

25.3

1372

34.2

1373

28.5

1374

37.6

1375

37.1

1376

15.2

1377

19.5

1378

20.2

1379

29.3

1380

28.9

1381

30.1

1382

26.1

مأخذ: رئیس دانا، 1379: ص 106، و سالنامه آماري كشور، سال 1380.

انعطاف‌ناپذیري در بخش عمده‌اي از بودجه از يك طرف و عملكرد غيربهينه شركت‌هاي دولتي و افزايش بی‌اندازه هزينه‌هاي آن‌ها و برخي بي‌انضباطي‌هاي ديگر مالي در بدنه دولت، يكي از عوامل افزايش بي‌‌حد هزينه‌هاي دولت و افزايش تقاضاي کلّ بوده است.

(b)      ب. فشار هزينه (افزايش قيمت حامل‌هاي انرژي و برخي كالاهاي اساسي)

براساس ماده (5) قانون برنامه سوم توسعه، دولت مجاز شده است كه در طول برنامه همه ساله قيمت كالاها و خدماتي را كه ارائه مي‌دهد به ميزان 10 درصد افزايش دهد؛ ولي در غالب سال‌ها اين قانون رعايت نشده و در مواردي از اقلام مذكور مثل انواع سوخت (بنزين، نفت، و ...)، برق، آب، گاز و برخي مواد غذايي از جمله نان، حدود 30 درصد افزايش قيمت داشته است (كيهان، 25/3/82، ص14 و جمهوري اسلامي، 27/3/82، ص15). اين افزايش قيمت‌ها از طرفي باعث افزايش هزينه‌هاي دولت شده؛ زيرا دولت بزرگ‌ترين مصرف‌کننده اقلام پیش‌گفته است و پيرو آن شركت‌هاي دولتي نيز محصولات خود را گران مي‌كردند و به اين ترتيب دور باطل افزايش قيمت ادامه می‌يابد. از طرف ديگر اين امر باعث افزايش هزينه‌هاي تمام‌شده كالاهاي توليد داخل شده و قيمت آن‌ها را افزايش مي‌دهد و بدين‌سان تورم تشديد مي‌‌شود. همچنين سياست پیشین، انتظارات تورمي را افزايش داده، روند تورم را باز هم تشديد مي‌كند (كيهان، 24/3/1382، ص4).

(c)      ج. عامل وارداتي

يكي ديگر از عوامل افزايش قيمت‌ها در ايران در مواردي، مسأله واردات كالاهاي خارجي بوده است. افزايش قيمت كالاهاي مصرفي‌خارجي به‌طور مستقيم روي شاخص قيمت‌ها اثر گذاشته، آن را افزايش مي‌دهد. جهت ديگري كه واردات در تورم داخلي اثر مي‌گذارد، از طريق افزايش قيمت كالاهاي واسطه‌اي سرمايه‌اي و مواد اوليه است كه باعث افزايش هزينه‌هاي توليد شده، قيمت تمام‌شده كالاهاي مصرفي را افزايش می‌دهد (طيب‌نيا، 1374: ص 205).

(d)      د. عوامل ساختاري

چنان‌كه پیش‌تر گفتيم، عامل ديگري كه در بیشتر كشورهاي در حال توسعه از جمله ايران باعث پیدایی فشارهاي تورمي مي‌شود، عامل ساختاري است. فرايند صنعتي‌شدن و توسعه زندگي شهري، تقاضا براي محصولات كشاورزي و كالاهاي تجاري را افزايش مي‌دهد؛ اما به‌دلیل تنگناهاي موجود در اين بخش‌ها، امكان افزايش متناسب توليد وجود ندارد؛ بدین‌جهت قيمت نسبي محصولات مربوطه افزايش مي‌يابد.

اين افزايش قيمت در مرحله دوم به ساير بخش‌هاي اقتصادي سرايت مي‌كند. افزايش ايجاد شده در سطح عمومي قيمت‌ها ناشي از عوامل ساختاري، با افزايش‌دادن تقاضاي پول و نرخ بهره، آثار نامطلوبي روي سرمايه‌گذاري و رشد اقتصادي خواهد داشت. ضمن این‌که كاهش قدرت خريد دولت ناشي از تورم، و افزايش كسري بودجه و تأمین آن از طريق استقراض از بانك مركزي عرضه پول را در جامعه افزايش داده، فشارهاي تورمي را مي‌افزايد (قديري اصل، 1376: ص 626 ـ 648). در واقع بخش واقعي و عرضه اقتصاد نمي‌تواند خود را با تقاضاي موجود تطبيق دهد. در دهه‌هاي اخير، عوامل متعددي از جمله کشش‌ناپذیري عرضه در بخش كشاورزي، ماهيت و پيامدهاي راهبردی صنعتي‌شدن با تكيه بر الگوي جانشيني واردات و محدوديت‌هاي موجود در عرضه نهادهاي توليدي مثل نيروي كار ماهر، مواد اوليه، حمل و نقل و انرژي و محدوديت‌هاي موجود در تجارت خارجي (صادرات و واردات) و ...، ريشه‌هاي اصلي مشكلات ساختاري در اقتصاد ايران بوده است (طيب‌نيا، 1374: ص 169).

شواهد متعددي وجود دارد كه نشان مي‌دهد ريشه اصلي تورم در ايران عامل ساختاري است و عامل پولي چنان‌که ادعا مي‌شود، به‌تنهايي نمي‌تواند تغييرات قيمت‌ها را توضيح دهد. در ادامه به تعدادي از اين شواهد اشاره مي‌كنيم:

أ. مواردي از نقض نظريه پولي در ايران:براساس نظريه پولي، تورم در بلندمدّت معلول عدم توازن بين نرخ رشد نقدينگي و نرخ رشد توليد حقيقي بوده و اندازه آن به ميزان تفاضل دو نرخ مذكور است. بررسي‌ آمارهاي موجود نشان مي‌دهند كه اين اتفاق در ايران رخ نداده ‌است.

1. در طول دوره (1340 ـ 1357) نقدينگي بخش خصوصي 4500 درصد رشد داشته‌است؛ يعني از 56 ميليارد ريال به 2578 ميليارد ريال بالغ گرديده‌است؛ در حالی‌ که در همين دوره، توليد ناخالص ملّی به قيمت ثابت 61 تقریباً 300 درصد رشد داشته، و از 2551 ميليارد به 9925 ميليارد ريال رسيده‌‌ است.

2. در طول دوره (1340 ـ 1370) يعني يك دوره‌اي طولاني‌تر نيز رشد نقدينگي با رشد توليد ناخالص ملّی مطابقت نداشته و نقدينگي بخش خصوصي 51021 درصد رشد داشته؛ در حالی ‌که توليد ناخالص ملّی فقط 378 درصد افزايش داشته‌ است؛ پس سطح عمومي قيمت‌ها مي‌بايست 50643 درصد رشد داشته باشد؛ در حالی‌که بيش از 2500 درصد رشد نداشته‌است.

3. طي دوره (1370 ـ 1382) نيز رشد نقدينگي متناسب با رشد توليد واقعي نبوده است؛ زيرا نقدينگي حدود 1600درصد رشد داشته است؛ در حالی که توليد واقعي فقط حدود 54 درصد رشد داشته است. و لذا سطح عمومي قيمت‌ها در حالي كه می‌بايست حدود 1500 درصد رشد داشته باشد، فقط حدود 900 درصد رشد داشته است (گروه کارشناسان معاونت امور اقتصادی، 1383: ص50، 111 و 134).

بررسي پیشین نشان مي‌دهد كه تفاضل نرخ رشد نقدينگي و توليد ملّی حقيقي در دوره‌هاي مورد بررسي با نرخ رشد قيمت‌ها هماهنگ نبوده‌است. اين نتيجه با مقايسه نرخ رشد نقدينگي و نرخ رشد قيمت‌ها در يك نمودار تركيبي نيز مورد تاييد قرار گرفته‌است.

ب. مقايسه نرخ رشد نقدينگي و نرخ رشد قيمت‌ها: نمودار ذیل، نرخ رشد نقدينگي و نرخ تورم را در دوره (1368 ـ 1383) مقايسه، و نتايج پیشین را تاييد مي‌كند.

جدول (2): مقايسه نرخ رشد نقدينگي و نرخ تورم

سال

نرخ تورم

نرخ رشد نقدينگي

1368

17.4

19.5

1369

9

22.7

1370

20.7

24.6

1371

24.4

25.3

1372

22.9

34.2

1373

35.2

28.5

1374

49.4

37.6

1375

23

37.1

1376

17.3

15.2

1377

20

19.5

1378

20.4

20.2

1379

12.6

29.3

1380

11.4

28.9

1381

15.8

30.1

1382

15.6

26.1

1383

15.2

30.2

مأخذ: رئیس دانا، 1379: ص 106، و سالنامه آماري كشور، سال 1380 و گزارش‌هاي اقتصادي بانك مركزي.

نمودار (1): مقايسه نرخ رشد نقدينگي و نرخ تورم

چنان‌که ملاحظه مي‌شود، تقریباً در همه سال‌ها به استثنای سال‌هاي 76 و77 و 78 كه اين دو متغير بسيار به هم نزديك شده‌اند، و اتفاقاً در اين سال‌ها همواره نرخ تورم به ميزان 2/. تا 1/2 درصد بيشتر بوده‌است، نرخ تورم و نرخ رشد نقدينگي با هم فاصله داشته‌اند. اين روند كه از سال 73 آغاز شده بوده، علل عمده آن كاهش درآمد‌هاي نفتي، كاهش شديد در توليد ملّی و كاهش واردات كه باعث بروز و ظهور تنگناهاي ساختاري كه پیش‌تر بحث كرديم شده و فشار بسياري را روي قيمت‌هاي داخلي وارد كرده است، با بهبود نسبي در قيمت نفت در سال‌هاي 77 و 78 نرخ تورم شروع به كاهش کرده و تاكنون همواره كمتر از نرخ رشد نقدينگي بوده است. مقايسه نرخ رشد متوسط نقدينگي و نرخ متوسط تورم در نمودار ذیل مطالب پیش‌گفته را به خوبي تاييد مي‌كند.

جدول (3): مقايسه نرخ رشد متوسط نقدينگي و نرخ متوسط تورم (1357 ـ 1382)

سال

نرخ رشد نقدينگي

نرخ تورم

1357 ـ 1367

19.8

17.2

1368 ـ 1372

25.1

18.4

1373

28.5

35.2

1374 ـ 1378

26

25.1

1379 ـ 1382

29.4

13.8

نمودار (2): مقايسه نرخ رشد متوسط نقدينگي و نرخ متوسط تورم

مأخذ: همان: ص 106، و سالنامه آماري كشور، سال 1380.

يكي ديگر از شواهدي كه نتايج پیشین را تاييد مي‌كند، مطالعه تجربي رابطه رشد سطح عمومي قيمت‌ها با برخي متغيرهاي ديگر از قبيل رشد توليد، رشد عرضه پول، رشد دستمزدها و نرخ رشد قيمت محصولات كشاورزي و ... است كه ارائه تفصیلی آن در اين مجال نمي‌گنجد، به مواردي از كارهاي تجربي انجام شده اشاره می‌کنیم.

Section 4.03     3. مطالعات تجربي در اقتصاد ايران

أ. برخي كارهاي تجربي انجام‌شده منشأ ساختاري داشتن تورم را در ايران نشان می‌دهد (طيب‌نيا، 1374: ص 124 و 125).

1. براساس تحقیق 1366 ايكاني که با استفاده از مدل هاربرگر مدل پولي خالص را در تبيين تورم در ايران تخمين مي‌زند، يك درصد افزايش در حجم پول، نرخ تورم را به ميزاني به مراتب كمتر افزايش مي‌دهد؛ وی متغيرهاي ديگري (متغيرهاي ساختاري و فشار هزينه‌ها) را نيز به مدل اضافه كرد. نتيجه در اين مرحله اين بود كه 10 درصد افزايش در عرضه پول نرخ تورم را فقط به ميزان يك درصد افزايش مي‌دهد كه به وضوح با پیش‌بینی مدل پولي در مرحله قبل متعارض است. همچنين نتايج نشان داد كه 10 درصد افزايش در دستمزد اسمي و قيمت نسبي مواد غذايي به‌ترتيب باعث افزايش نرخ‌تورم به ميزان (2 تا 2.7) درصد و 4.7 درصد مي‌شوند.

2. درات (1987) و لوني (1985) نيز تاثير قابل توجه عوامل ساختاري در رشد سطح عمومي قيمت‌ها در اقتصاد ايران را ثابت مي‌كند؛ اگرچه لوني در انتهاي كار در نتيجه آن ترديد مي‌كند.

3. طیب‌نیا در تحقیق مفصل، نشان مي‌دهد كه تورم در ايران پديده‌اي بنياني و بادوام بوده و مظهري از عدم تعادل اقتصادي كشور است و مبارزه اصولي با تورم مستلزم تجديد نظر در الگوي توسعه اقتصادي كشور مي‌باشد (طيب‌نيا، 1374: ص 219 ـ 257).

بنابراين، فروض اصلي نظريه پولي‌بودن تورم در ايران، يعني رابطه متناسب رشد نقدينگي و رشد قيمت‌ها و رابطه علّي بين آن‌دو، مورد ترديد بوده و قابل اثبات نيست؛ اگرچه صرف همبستگي اين‌دو متغير ثابت شده است. ضمن این‌که برخي كارهاي تجربي انجام شده در مورد تاثير تورم بر رشد توليد در ايران نشان مي‌دهند كه تورم، اثرات منفي بر رشد اقتصادي داشته و نسبت به عوامل ديگر بيشترين سهم را در ايجاد نوسانات رشد اقتصادي داشته است؛ بنابراين، اين نظريه كه تورم، باعث افزايش اشتغال و كاهش بيكاري مي‌شود، بنابراين خود مي‌تواند باعث گسترش عدالت شود، يعني اصل مبادله بين تورم و بيكاري (براساس نظريه فيليپس) نيز در اقتصاد ايران مورد سوال و ترديد است (مجله بانك و اقتصاد: ش 20، ص 56).

Section 4.04     4. راهكارهاي مبارزه با تورم در ايران

سه روش کلّی و اصلي براي مقابله با تورم مرسوم است: ا. اتخاذ سياست‌هایي در جهت مقابله با عوامل و ريشه‌هاي گوناگون تورم؛ 2. اتخاذ سياست‌هایي به‌منظور مقابله با خود تورم؛ 3. پي‌گيري سياست‌ها و راهبردهايي براي مبارزه با آثار تورم.

بسته به وضعیت حاكم بر جامعه و اقتصاد و براساس عوامل ايجاد تورم مي‌توان از روش‌هاي متناسب استفاده کرد. در بررسي و ريشه يابي‌تورم در ايران گفتيم كه ‌عامل اصلي تورم، عامل ساختاري است و عامل پولي يعني رشد نقدينگي (متاثر از سياست‌هاي دولت) از عوامل تشدیدکننده جريان تورمي در ايران بوده ‌است؛ اما تاثير عوامل وارداتي و رواني نيز در تشديد تورم انکارناپذیر است.

اقتصاد ايران براساس آنچه در قانون اساسي جمهوري اسلامي آمده، اسلامي و بايد مطابق احكام و ارزش‌هاي اسلامي باشد. اصل چهارم قانون اساسي مي‌گويد:

كليه قوانين و مقررات مدني، جزایي مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اين‌ها بايد براساس موازين اسلامي باشد. اين اصل بر اطلاق و عموم همه اصول قانون اساسي و قوانين و مقرارات ديگر حاكم است و تشخيص اين امر بر عهده فقهاي شوراي نگهبان است (قوانين حقوقي، 1381: ص27)؛

بنابراين، مديران و سياستگذاران و محققان و اهل فن بايد تلاش‌هاي خود براي اصلاح اقتصاد را در چارچوب پیشین قرار دهند. اكنون كه دولت جديد با اهداف عدالت خواهانه و گرايش به ارزش‌ها و اهداف اسلامي آغاز به‌کار كرده، توجه به اين امر بسيار با اهميت است.

همان‌گونه که منطق عقلي و اصل اولي ‌حكم مي‌كند، بهترين روش براي مقابله با پديده تورم، مبارزه با عوامل آن است؛ زيرا وقتي علت برطرف شد، معلول نيز مرتفع مي‌شود؛ در حالی که دو روش ديگر قادر نيستند اصل مشكل را برطرف سازند.

بررسي تاريخي رويدادهاي اقتصادي در صدر اسلام نشان مي‌دهد كه قيمت‌ها تغييرات فراوانی داشته و در اثر عوامل متعددي چون حوادث طبيعي (از جمله خشكسالي)، احتكار و ...، افزايش مي‌يافته ‌است؛ ولي پيامبر، هیچ‌گاه براي مقابله با تورم از روش قيمت‌گذاري (مبارزه با خود تورم) يا كمك‌هاي يارانه‌اي با عنوان تقليل آثار تورم، استفاده نکردند و سياست‌هاي اقتصادي‌اش براي كمك به فقیران، نوعاً سياست‌هاي توزيعي و در جهت ‌اصلاح نظام توزيع ثروت و درآمد در جامعه بوده است.

چنان‌که پیش‌تر گذشت، براي مقابله با تورم ساختاري دو نوع سياست بايد اجرا شود: يكي ايجاد تحرك در زمينه توليد مواد غذايي، و ديگري عقلايي‌سازي فرايند صنعتي‌شدن؛ البته بايد توجه داشت كه رفع موانع ساختاري از اقتصاد ايران، به‌تنهایی ممكن است نتواند مشكل تورم را برطرف كند؛ زيرا برخي عوامل ديگر از جمله رشد نامناسب نقدينگي، با فرض عدم وجود مشكلات ساختاري، باز ممكن است باعث تورم شود؛ بنابراين اجراي سياست‌هاي برطرف‌كننده مشكلات ساختاري بايد همراه با اجراي سياست‌هاي مناسب پولي باشد.

با توجه به مطالب گذشته، سياست‌هاي پيشنهادي كه به‌طور عمده متوجه اصلاح ساختار اقتصاد در بخش‌هاي گوناگون است، عبارتند از:

(a)      1. تلاش در جهت تحقق آموزه‌هاي اقتصاد اسلامي

در دولت اسلامي تمام نظام‌ها و خرده نظام‌هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي بايد مطابق با مباني و آموزه‌هاي اسلامي باشد و اصولاً مهم‌ترین مانع رشد اقتصاد در ابعاد گوناگون آن، محقق‌نشدن رهنمودهاي دين اسلام است.

أ. رفع زمينه‌هاي گناه:گناهان، جلو رحمت خداوند را گرفته، مانع پيشرفت می‌شوند. در قرآن كريم در آيات متعددي از جمله (آيه 96 آل عمران) به اين مسأله مهم اشاره كرده است:

و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى‌گشوديم؛ ولى تكذيب كردند؛ پس به ‏[‏كيفر‏]‏ دستاوردشان ‏[‏گريبان‏]‏ آنان را گرفتيم.

همچنين قرآن كريم در آيه ديگري مي‌فرمايد:

[اى قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهيد؛ سپس به درگاه او توبه كنيد [‏تا‏]‏ ازآسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نيرويى بر نيروى شما بيفزايد، و تبهكارانه روى برمگردانيد] (هود (11)، 52).

از جمله اقدام‌هایی كه در يك دوره بلندمدّت بايد اجرا شود، اين است كه بايد زمينه‌هاي انجام گناه را در جامعه از بين برد يا آن را به‌شدت كاهش داد. يكي از گناهاني كه مانع پيشرفت و باعث نابودی جامعه و افراد آن می‌شود، رباخواري است. در بساري از مؤسسه‌های بانكي به راحتي عمليات رباخواري انجام مي‌گيرد. تبعيض‌ها و نظام غلط بانكي باعث ايجاد بازار آزاد و غیررسمی پول كه رباخواري و ربادهي در آن شايع شده است.

ب. مبارزه با مفاسد اداري و مالي: يكي ديگري از عواملي كه عدالت اقتصادي را به خطر ‌انداخته، باعث اتلاف منابع انساني و مادي می‌شود مفاسد مالي و اداري است. اين مشكل در اقتصاد ايران بسيار جدي بوده و يك مبارزه جدي را نيز مي‌طلبد. رشوه‌خواري و سوءاستفاده از بیت‌المال از جمله مفاسد مالي است كه سيستم نادرست اقتصاد به‌علت توزيع نامناسب درآمد‌ها و امكانات و فرصت‌ها و وجود رانت‌خواري‌هاي شديد، باعث ايجاد آن شده است (سرآبادانی، 1384: ص 367 ـ 388؛ حشمتی‌مولایی، 1380: ص 249 ـ 295). اميرالمؤمنان†مي‌فرمايد:

[شما قيدوبند اسلام را قطع، حدود آن را تعطيل و احكام آن را به دست نابودي سپرده‌ايد. بدانيد كه خداوند مرا به نبرد با سركشان، پيمان شكنان و كساني كه فساد را روي زمين به راه مي‌اندازند، فرمان داده ‌است] (رضی، 1369: خ 192، ص 112).

در سطح بين‌المللي نيز از سوي سازمان‌ها و مؤسسات بين‌المللي استراتژي‌ها و راهكارهايي در جهت مبارزه با انواع مفاسد مالي ارائه شده است (فرزین‌‍وش و ندری، 1382: ص 265 ـ 282).

ج. اجراي عدالت:تحقق عدالت آمادگی لازم برای پذیرش امور اخلاقی و عمل به آن‌ها را در انسان ایجاد می‌کند. وقتی حقوق اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مردم تأمین نمی‌شود نمی‌توان از آن‌ها توقع داشت که کم‌کاری، ارتشا، اختلاس و غیره را پیشه نکنند یا در مصرف منابع، منافع اجتماعی را مدّنظر داشته باشند. تجربه نشان می‌دهد تا زمانی که بعد اخلاقی در امر تأمین منعفت شخصی گنجانده نشده باشد به‌گونه‌ای که در صورت تعارض میان منفعت شخصی و اجتماعی، منفعت اجتماعی به خطر نیفتد، هرگز نمی‌توان افراد را به‌گونه‌ای برانگیخت که هم کارا باشند و هم عادلانه رفتار کنند و این بعد اخلاقی پدید نمی‌آید، مگر با اجرای عدالت. چنانچه در روایت وارد است که «العدل یصلح البریّه» یا «الرعیّة لا یصلحها الا العدل»؛ یعنی فقط عدل است که مردم و زندگیشان را اصلاح می‌کند (حكيمي، 1370: ج 6، ص 326 ـ 354).

پیوند اخلاق و عدالت دو سویه است، یعنی اگرچه در ابتدا تحقق عدالت زمینه پذیرش عملی اخلاق و رفتارهای اخلاقی به‌ویژه در فعالیت‌های اقتصادی است، بعد از تقویت بعد اخلاقی و نهادینه‌شدن رفتارهای اخلاقی، عدالت و رفتارهای عادلانه نیز تقویت می‌شوند؛ بنابراین در وضعی که در جامعه اسلامی مثل ایران، نیروی اخلاق در اثر بی‌عدالتی‌های اقتصادی ـ اجتماعی و عوامل دیگر سست شده، کوشش در جهت افزایش خودآگاهی و بیدارشدن فطرت دینی مردم از طریق تبلیغات و موعظه کافی نیست؛ پس ضرورت دارد که‌ ابتدا بی‌عدالتی‌ها از بین برود و از طریق اصلاحات ساختاری در اقتصاد و حتی در حوزه مسائل اجتماعی عدالت نهادینه و تثبیت شود (چپرا، 1383: ص 157 و 158).

با تحقق عدالت، بخشی از مشکلات ساختاری و عدم تعادل‌ها، یعنی عدم تعادل در توزیع درآمد و ثروت بین طبقات گوناگون جامعه برطرف می‌شود. عدالت، زمينه گرايش مردم به اخلاق مذهبي به‌ویژه‌ اخلاق ‌كار و تلاش‌ و امانتداري، احترام به ‌حقوق ديگران و ايثار و فداكاري را در مردم تقويت مي‌كند. تقویت اخلاق اسلامی استفاده بهینه از منابع، امکانات، و افزایش بازده منابع و عوامل تولید را در پی داشته و جنبه‌ای دیگر از مشکلات ساختاری را برطرف کرده و شرایط رشد اقتصادی بدون تورم را مهیا می‌کند.

(b)      2. اصلاح ساختار توليد

به‌منظور اصلاح ساختار اقتصاد و ايجاد تحرك در بخش توليد، تنگناهاي موجود در توليد و عرضه كالاها و خدمات را بايد برطرف كرد. برخي از راهكارهاي اسلامي در جهت تحقق اين هدف عبارتند از:

يك. اصلاح بخش كشاورزي: اگرچه ايران كشوري نيمه خشك و كم باران به‌شمار می‌رود، با اصلاح نظام توليد و استفاده از دانش روز مي‌توان ارزش افزوده اين بخش را بالا برد و سطح توليد را افزايش داد. رفع كمبود عرضه در اين بخش مي‌تواند مانع افزايش قيمت‌هاي نسبي در اين بخش شود. بدين منظور، اصلاحات ذیل پيشنهاد مي‌شود (کهف، 1384: ص 155):

1. اصلاح زمين‌هاي كشاورزي: تسطيح و يكپارچه‌سازي زمين‌ها و افزايش سطح زيركشت، امكان مكانيزه‌كردن كشاورزي، و ميزان توليد در واحد سطح را افزايش خواهد داد.

2. اصلاح روش‌هاي كشت و داشت و برداشت و اصلاح بذر نيز امكان افزايش توليد در واحد سطح و در نتيجه بهره‌وري نيروي كار و سرمايه در اين بخش را افزايش مي‌دهد.

3. ايجاد واحدهاي صنعتي كوچك تبديلي: به‌راحتی می‌توان اين واحدها را به لحاظ كوچك‌بودن و نياز به سرمايه كمتر، در روستاها تاسيس کرد. اين اقدام مي‌تواند نتايج ذیل را داشته باشد:

    أ. افراد بي‌كار را به‌کار گرفته، براي افراد داراي درآمد كم، درآمد بيشتر ايجاد مي‌كند.

    ب. اين واحدهاي صنعتي اگر در جهت فعاليت‌هاي كشاورزي (صنايع تبديلي) باشد، ارزش افزوده محصولات كشاورزي را افزايش داده، توليد محصولات اين بخش را نيز افزايش خواهد داد.

    ج. ايجاد امكانات كار و زندگي در روستاها مانع مهاجرت روستاييان به شهرها می‌شود و بسياري از مشكلات شهري نيز مرتفع خواهد شد.

4. استفاده از اهرم‌هاي تشويقي مي‌تواند تاثير بسياري در افزايش محصولات كشاورزي داشته‌ باشد. پيامبر بعد از ورود به مدينه، در يك اقدام اساسي، مهاجران را در كار كشاورزي و دامداري و حتي خانه، با انصار شريك ساخت (همان: ص140).

توجه به بخش كشاورزي افزون بر این‌که كمبود عرضه محصولات این بخش يكي از منابع اصلي تورم است، از جهات ديگري نيز دارای اهمیت است.

أ. براساس واپسین آمارگيري كشوري (1375) هنوز هم بخش بزرگی از جمعيت كشور (بيش از 23 درصد) در روستاها زندگي مي‌كنند كه همه كشاورز هستند و با اصلاح ساختار كشاورزي و افزايش توليد محصولات كشاورزي، دگرگونی بزرگي در زندگي آن‌ها نيز پدید خواهد آمد و اين امر با هدف عدالت اقتصادي اسلام نيز همساز بوده، باعث تحقق عدالت مي‌شود.

ب. تجربه كشورهاي توسعه‌یافته نشان مي‌دهد كه آغاز اوليه توسعه از بخش كشاورزي بوده است.افزايش بازده توليد از طريق به‌كارگيري فن‌آوری پيشرفته در بخش كشاورزي دو اثر عمده دارد: يكي ايجاد مازاد در عرضه محصولات اين بخش و ديگري ايجاد مازاد در عرضه نيروي كار در اين بخش و سرريز شدن اين مازادها به بخش‌هاي ديگر از جمله صنعت باعث تحول در اين بخش‌ها نيز شده است. سيره عملي پيامبر و علي نيز نشان مي‌دهد كه توجه خاصي به كشاورزي داشته‌اند. حضرت علي خود چاه حفر مي‌‌كرد؛ نخلستان پدید می‌آورد و وقف فقیران مي‌کرد (حرّ عاملی، 1413ق: ج 3، ص 303).

دو. اصلاح بخش صنعت: توجه به بخش كشاورزي به‌معنای بی‌توجهي به صنعت نيست؛ بلكه افزون بر راهكارهاي ارائه شده كه باعث تحول در توليد صنعتي نيز مي‌شود، بايد از راهكارهاي ديگري كه هزينه‌هاي تمام‌شده محصولات صنعتي را كاهش دهد نيز استفاده كرد. يكي از فعاليت‌هايي كه امام صادق مسلمانان را به آن دعوت مي‌كند، صنعت است (مجلسی، 1403ق: ج 3، ص 83).

سه. اصلاح قوانين و مقررات: اصلاح قوانين بايد در همه حوزه‌هاي مرتبط با توليد صورت گيرد. يكي از موارد مهم اين قوانين، قوانين مربوط به مالكيت و حقوق آن و ايجاد امنيت در سرمايه‌گذاري است. رسول گرامي اسلام مي‌فرمايد:

المومن حرام كله، عرضه، دمه و ماله.

مومن از همه جهات يعني آبرو و خون و مال، محترم است (همان: ج 74، ص 160).

براساس اين روايت، اموال و املاك مؤمن به مثابه خون او (جانش) محترم و با ارزش است.

(c)      3. اصلاح الگوي مصرف

اسلام تاكيد فراوانی بر درست مصرف‌كردن داشته، با دستورهای خود از ضايع‌شدن و دورريختن كالاهاي توليدشده منع كرده است. طبيعي است كه درست مصرف‌كردن و كاهش سطح فعلي مصرف، شرايط را براي افزايش صادرات فراهم خواهد ساخت. ضمن این‌که كاهش مصرف، روند فزاينده تقاضا و نیز تورم را كاهش خواهد داد. بايد جلو مصارف تجملي و اسراف را چه در مراكز دولتي و چه در بخش خصوصي‌گرفت. بايد اخلاق درست مصرف‌كردن را به مردم آموخت.

دولتيان بايد خود الگوي ساده‌زيستي، كار و تلاش و توليد باشند. بايد جلو تبليغات مصرف‌گرایي به‌ویژه مصارف تجملي و غيرضرور در صدا و سيما را گرفت. بايد با افزايش كيفيت توليدات داخلي، مردم را به مصرف كالاهاي داخلي به‌جاي كالاهاي خارجي، تشويق كرد. قرآن در اين زمينه مي‌فرمايد:

... بخوريد و بياشاميد؛ و‏‏لى زياده‌روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمى‌دارد (اعراف (7)، 31).

اسراف آن است كه فرد بيش از ميزان متعارف و ميزاني كه متوسط جامعه مصرف مي‌كنند، مصرف کند. بخش عمده مصرف نيز مربوط به خود دولت است كه چنان‌که خواهد آمد، كوچك‌شدن دولت، آن را نيز كاهش خواهد داد. در جهان‌بيني اسلامي مصرف به انگيزه‌هايي چون تفاخر، خودنمايي و رقابت و همچشمي با ديگران، ممنوع شده است. چنان‌که پيامبر مي‌فرمايد:

من لبس ثوبا فاختال فيه، خسف الله به من شفير جهنم و كان قرين قارون.

هركس لباس بپوشد و در آن اظهار بزرگي کند، خداوند به وسيله آن او را از لب دوزخ فرو مي‌كشد و او همراه قارون خواهد بود (گروهي از نويسندگان، 1372: ص 375).

(d)      4.اصلاح سياست‌هاي دولت

اکنون به تعدادي از سياست‌هاي دولت كه به‌منظور جلوگيري از تورم بايد اصلاح شوند، اشاره مي‌كنيم. تقریباً حدود 80 درصد بودجه دولت را هزينه‌هاي جاري آن تشكيل می‌دهد. به‌طور جدي بايد اين هزينه‌ها كاهش يابند؛ زيرا اين هزينه‌هاي فراوان دولت كه بسياري از آن‌ها غير ضرور است، عامل اصلي ايجاد كسري بودجه بوده و هست. در زمينه سرمایه‌گذاري نيز با روش‌هاي عاقلانه و اقتصادي، بخش خصوصي را وارد عمل كرده، از طريق تعاوني‌ها ـ چنان‌که گذشت ـ كارها را با مشاركت مردم انجام داد.

یک. اصلاح نظام مالياتي: هر نظام مالیاتی برای موفق‌بودن باید چند اصل کلّی و اساسی را دارا باشد. چهار اصل مهم آن عبارتند از ساده‌بودن، کم هزینه‌بودن (جمع‌آوری آن پرهزینه نباشد)، عادلانه‌بودن و کارآمد‌بودن (سیّدنورانی، 1382: ص 544).

دو. اصلاح سياست‌هاي پولي: پیش‌تر گفتيم كه رشد بي‌اندازه نقدينگي نيز در تشديد روند تورم تاثير بسیاري داشته است؛ پس بايد سياست‌هاي دولت در جهتي باشد كه نقدينگي را افزايش ندهد. اگر بانك‌ها براساس قانون بانكداري اسلامي كه اساس آن بر مبناي مشاركت است، عمل كنند و پول نقد به‌صورت وام و قرض‌هاي با بهره به‌دست مردم ندهند، سرمايه‌هاي نقدي به‌صورت مستقيم وارد توليد می‌شود و آثار تورمي آن بسيار كمتر خواهد بود.

سه. اصلاح هزينه‌ها: درجهت كاهش هزينه‌ها بايد رفت به سوي دولت نظارت‌گر و حمايت‌گر نه دولتي كه اداره غالب امور را خود برعهده داشته باشد. در این‌صورت، بسياري از هزينه‌هاي دولت كم خواهد شد.

5. گسترش تعاوني‌ها: تعاوني‌ها يكي از بهترين روش‌هايي هستند كه توليد را افزايش داده و عدالت را گسترانيده، مانع افزايش قيمت‌ها مي‌شوند. مشاركت عمومي از طريق تعاوني‌ها گسترش يافته و همه افرادي كه سرمايه كم دارند مي‌‌توانند در توليد مشاركت كنند. تعاوني‌ها قادرند بخش بزرگی از كارهايي را كه هم اكنون دولت انجام مي‌دهد، بر عهده بگیرند و در این‌صورت دولت نيز كوچك‌تر خواهد شد. اسلام سفارش بسياري در مورد تعاون و همياري كرده، و شكل تعاوني‌هاي امروزي در زمينه توليد و مصرف نيز اجمالا مورد تاييد اسلام است؛ يعني در واقع روش تعاوني از دو جهت مورد تاييد اسلام قرار گرفته: أ. مباني اخلاقي و اعتقادي رويكرد تعاوني مورد تاكيد قرار گرفته و اساساً رويكرد تعاون يكي از عوامل اساسي پيروزي و تداوم حيات اسلام بوده است؛ ب. از نظر فقهي نيز فعاليت تعاوني با حفظ برخي شرايط مورد تاييد است (سرآبادانی، 1383: ص 105 ـ 125)؛ بنابراين، يكي از بهترين اقدام‌های اصلاحي، گسترش نظام تعاوني است. تعاوني‌ها هم در بخش كشاورزي و هم در بخش صنعت قابل اجرا است. در برنامه‌هاي دولت جديد اقبال به بخش تعاون بيشتر شده است.

Article V.          نتيجه

بررسي انجام‌شده در اين مقاله در خصوص ريشه‌هاي تورم و روش اسلامي مبارزه با آن نشان مي‌دهد:

1. تورم در ايران ناشي از عوامل ساختاري است. فرايند صنعتي‌شدن و توسعه زندگي شهري، تقاضا براي محصولات كشاورزي و كالاهاي تجاري را افزايش مي‌دهد؛ اما به‌دلیل تنگناهاي موجود در اين بخش‌ها، امكان افزايش متناسب توليد وجود ندارد؛

2. كاهش قدرت خريد دولت ناشي از تورم، و افزايش كسري بودجه و تأمین آن از طريق استقراض از بانك مركزي عرضه پول را در جامعه افزايش داده، فشارهاي تورمي را مي‌افزايد.

3. در دهه‌هاي اخير عوامل متعددي از جمله کشش‌ناپذیري عرضه در بخش كشاورزي، ماهيت و پيامدهاي راهبردی صنعتي‌شدن با تكيه بر الگوي جانشيني واردات و محدوديت‌هاي موجود در عرضه نهادهاي توليدي مثل نيروي كار ماهر، مواد اوليه، حمل و نقل و انرژي و محدوديت‌هاي موجود در تجارت خارجي (صادرات و واردات) و ...، ريشه‌هاي اصلي مشكلات ساختاري در اقتصاد ايران بوده است كه زمینه‌های محدودشدن عرضه در بخش‌هاي كليدي اقتصاد (كشاورزي و صنعت) را فراهم كرده است.

4. از طرفي افزايش هزينه‌هاي مصرفي و مخارج سرمايه‌گذاري ناشي از درآمد‌هاي نفتي سرازيرشده به كشور و رشد نا متناسب نقدينگي باعث افزايش شديد تقاضا شده، فشارهاي تورمي را تشديد کرد. افزايش بي‌اندازه دستمزدها و افزايش قيمت كالاهاي واردات نيز در تشديد روند پیش‌گفته موثر بوده‌اند.

5. توجه به مباني اسلامي در زمينه‌هاي عدالت، اخلاق اسلامي كار و توليد مي‌‌تواند فرهنگ كار و توليد را در جامعه تقويت کند.

6. اجرای الگوي مصرف اسلامي و جلوگيري از اسراف و كاستن از حد فعلي مصرف می‌‌تواند بخشی از شدت تقاضا را كاهش دهد.

7. گسترش تعاوني‌ها مي‌تواند زمينه افزايش روحيه كار و تلاش و خلاقيت را در افراد پدید آورد. تعاوني‌هاي هزينه‌هاي حمل نقل، واسطه‌گري توليد را كاهش داده، مشاركت عموم مردم در توليد را افزايش داده و توزيع درآمد را بهبود مي‌بخشد.

8. اصلاح ساختار كشاورزي در زمينه كشت و داشت و برداشت، اصلاح زمين‌هاي كشاورزي، ايجاد درآمد بيشتر براي روستاييان با احداث واحدهاي كوچك صنعتي مرتبط با فعاليت‌هاي كشاورزي و برخي اقدام‌های تشويقي و تأمیني مي‌تواند با افزايش توليدات كشاورزي مانع مهاجرت روستاييان به شهرها نيز بشود.

9. در بخش صنعت نيز بايد در جهت بومي‌كردن صنايع مونتاژ کوشش جدي صورت گيرد. با كاهش هزينه‌ها می‌توان رقابت اين بخش را در بازار بين المللي افزايش داد.

10. حركت در جهت كوچك‌كردن دولت افزون بر كاهش هزينه‌هاي دولت، بخش بزرگی از مصارف دولتي كه با ريخت‌وپاش بيشتري نيز همراه است، حذف شده و مقداري از سطح بالاي مصرف كاسته خواهد شد.

11. اصلاح سياست‌هاي پولي دولت و اجرای هرچه بيشتر بانكداري اسلامي كه بر مبناي مشاركت پايه‌ريزي شده مي‌تواند از شدت رشد نقدينگي بكاهد.

 

 

Article VI.       منابع و مأخذ

       قرآن كريم.

1.       تفضلي، فريدون، اقتصاد كلان، بی‌جا، نشر ني، 1376ش.

2.       چپرا، محمدعمر، اسلام و توسعه اقتصادي، قم، دانشگاه مفيد، 1383ش.

3.       حرّ عاملي، محمد بن حسن، وسائل‌الشيعه، بی‌جا، بی‌نا، 1413ق، ج 3.

4.       حشمتی‌مولایی، حسین، «بازارهای مالی اسلامی در فرآیند جهانی‌شدن»، مجموعه مقالات دومين همايش دوسالانه اقتصاد اسلامي، تهران، دانشگاه تربيت مدرس، 1380ش.

5.       حكيمي، محمدرضا، الحياة، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1370ش، ج 6.

6.       رئیس‌دانا، فريبرز، فقر در ايران، تهران، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، 1379ش.

7.       رضی، الشریف، نهج‌البلاغه، محمد دشتي، قم، نشر امام علي، 1369ش.

8.       روزنامه جمهوري اسلامي، 22/3/1382ش.

9.       روزنامه كيهان، 25/3/82.

10.    سالنامه آماري، مركز آمار ايران، 1380ش.

11.    سرآبادانی، غلام‌رضا، «اقتصاد تعاونی در اسلام»، فصلنامه تخصّصی اقتصاد اسلامی، ش 14، تابستان 1383ش.

12.    ـــــــــ ، «چالش‌های اخلاقی (فساد مالی) در نظام اداری و سیاسی کشور» مجموعه مقالات چهارمين همايش دوسالانه اقتصاد اسلامي، تهران، دانشگاه تربيت مدرس، 1384ش.

13.    سیّدنورانی، سیّدمحمدرضا، «بررسی مالیات‌های ثابت و متغیر از جنبه عدالت در جامعه اسلامی»، مجموعه مقالات سومين همايش دوسالانه اقتصاد اسلامي، تهران، دانشگاه تربيت مدرس، 1382ش.

14.    صدر، سیّدمحمدباقر، ويژگي‌هاي اقتصاد اسلامي، بی‌جا، انتشارات هادي، بي‌تا.

15.    صرامي، حسين، «مباحثي پيرامون فقرزدايي و توانمند‌سازي فقيران»، مجله تعاون، ش162، 1383ش.

16.    طيب‌نيا، علي، فرايند تورم در ايران، تهران، جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران، 1374ش.

17.    فرزین‌وش، اسدالله و ندری، کامران، «مفهوم بهره در نظریات اقتصادی متفکرین مسلمان»، مجموعه مقالات دومين همايش دوسالانه اقتصاد اسلامي، تهران، دانشگاه تربيت مدرس، 1380ش.

18.    قدِيري اصل، باقر، پول و بانك، تهران، دانشگاه تهران، 1376ش.

19.    قوانين برنامه‌هاي اول و دوم و سوم توسعه اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي جمهوري اسلامي ايران.

20.    قوانين حقوقي، نشرمهاجر، 1381ش.

21.    کهف، منذر، «توسعه پایدار در کشورهای اسلامی»، سعید و محمدعلی فراهانی‌فرد، فصلنامه تخصّصی اقتصاد اسلامی، ش 17، بهار 1384ش.

22.    گروه کارشناسان معاونت امور اقتصادی، ربع قرن نشيب و فراز، تهران، وزارت اقتصاد و دارايي، اوّل، 1383ش.

23.    گروهي از نويسندگان، درآمدي بر اقتصاد اسلامي، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1372ش.

24.    گريگوري، منكيو، اقتصاد كلان، حميدرضا برادران شركاء و علي پارساييان، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، 1375ش، ج 1.

25.    گزارش اقتصادي سال 1383، تهران، سازمان مديريت و برنامه‌ريزي، 1384ش.

26.    گزارش ريشه‌يابي تورم در ايران، بانك مركزي، 1360ش.

27.    مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، موسسةالوفا، 1403ق، ج 101.

28.    مجله بانك و اقتصاد، ش 20.

29.    نماگرهاي اقتصادي بانك مركزي سال‌هاي مختلف.

 



* عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 08 فروردین 1393 ساعت: 11:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

مقاله تعامل فلسفى تمدّن ايران و غرب

بازديد: 357

تعامل فلسفى تمدّن ايران و غرب

 

   دكتر سيّد مصطفى محقّق داماد

 

به عقيده كارل ياسپرس، فيلسوف معروف آلمانى معاصر، از سده هشتم تا پنجم پيش از ميلاد با چهار كانون تمدّنى و فرهنگى در چهار نقطه جهان روبرو هستيم: (1) فرهنگ كنفوسيوس و لائتسه در چين، (2) فرهنگ دوره زرتشت، (3) فرهنگ فرزانگان پيش از سقراط در يونان، (4) فرهنگ بودايى هند.

فرهنگ‏شناسان معتقدند كه كانونهاى مهم تمدّنى در دوره‏اى از هستى ‏خويش در اثر داد و ستدهاى فرهنگى به حوزه‏هاى فرهنگى مجاور انتقال پيدا مى‏كنند و سبب پيدايش كانون فرهنگى ديگرى مى‏شوند كه بر محور كانون‏اصلى خواهد چرخيد. تمدّن و فرهنگ ايرانى نيز مانند هر فرهنگ ديگرى در اين‏داد و ستد شركت داشته و با تأثير و تأثر در برابر فرهنگهاى ديگر بر پويايى وغناى ذاتى خود افزوده است.(1)

بارزترين نمونه اين امر حماسه‏ها و اسطوره‏هاى ايرانى است كه شادروان ‏دكتر مهرداد بهار معتقد است از فرهنگ كهن بين‏النهرين و فرهنگ بومى فلات ‏ايران پيش از آمدن قوم آريايى سرچشمه مى‏گيرد. نمونه ديگر، باز به عقيده ‏همان‏ محقّق، سلسله كوشانيان و سلسله يونانيان مستقل بلخ است كه قبل از كوشانيان در شرق ايران و شمال شبه قاره هند حكومت مى‏كردند. سبك ‏معمارى و مجسمه‏سازى و هنر يونانى بر تمدّن ايران خاورى تأثير گذاشت، وكوشانيان حتى خط يونانى را براى نوشتن كتيبه‏هاى خود به زبان بلخى برگزيدند،و احتمال دارد كه ادبيات يونان نيز در ذهن و فرهنگ مردم اين ناحيه از سرزمين‏ما مؤثر افتاده باشد؛ و چون صحنه حماسه‏هاى ايران بيشتر در شرق است، ردّپايى از فرهنگ يونانى را مى‏توان در اين حماسه‏ها يافت. يكى از قرائن دالّ بر اين‏معنا، شباهت داستان رستم و اسفنديار به ايلياد هومر است (چشم اسفنديار و پاشنه پاى آشيل).(2)

دكتر بهار همچنين معتقد بود كه براى توجيه پيشرفت علم يونانى، بايد به ‏جدا شدن فلسفه از اسطوره نگريست. در شرق اين جدايى به وقوع نپيوست، و علم و دين همواره با يكديگر عجين بودند. اسطوره‏ها كم‏كم از صورت ابتدايى به‏ شكل آيينهاى يكتاپرستى درآمدند، و دين هر پديده علمى را در خود جذب و حل كرد. از اينجا بود كه علماى دين مى‏توانستند در عين حال منجّم  و رياضيدان ‏و پزشك نيز باشند، و اين پديده همچنان تا پيش از مغول در ايران ادامه داشت.(3)

تمدّن ايرانى نه‏تنها يكى از كهنترين تمدّنهاى بشر است، بلكه، به عقيده ‏هگل، اساساً تاريخ با امپراتورى ايران آغاز مى‏شود، هگل در سنجش تاريخ‏باستان به اين نتيجه مى‏رسد كه تمدنهاى چين و هند، به‏رغم همه شكوه وعظمت، ذاتاً ايستا بودند و بنابراين بايد خارج از تاريخ محسوب شوند. اما باامپراتورى ايران، نخستين گام را به پهنه تاريخ مى‏گذاريم. ايرانيان نخستين قوم‏تاريخى هستند. چين و هند به حال سكون ماندند و قرنها به شيوه طبيعى وگياهى زيستند و جايگاهى در تاريخ ندارند. هگل مى‏نويسد «از ايران است كه‏نخستين بار آن فروغى كه از پيش خود مى‏درخشد و پيرامونش را روشن مى‏كند،سر بر مى‏زند، زيرا روشنايى زرتشت به جهانِ آگاهى، به روح ... متعلق است. درجهان ايرانى، يگانگى ناب و والايى را مى‏يابيم كه هستيهاى خاصى را كه جزءذات آنند به حال خود آزاد مى‏گذارد ... اين يگانگى تنها از آن رو بر افراد فرمان‏مى‏راند كه ايشان را برانگيزد تا خود نيرومند شوند و راه تكامل در پيش گيرند وفرديت خويش را استوار كنند. روشنايى هيچ‏گونه فرقى ميان هستيها نمى‏گذارد: بر پارسا و گناهكار و بلند و پست يكسان مى‏تابد و بر همه به يك اندازه بركت وبهروزى ارزانى مى‏كند ... اصل تكامل با تاريخ ايران آغاز مى‏شود. پس آغاز تاريخ‏جهانى به معناى درست اينجاست ...»(4)

در توجيه فلسفى اين امر، هگل مى‏افزايد: «در هندوستان حقوق وتكاليف به طبقات اجتماعى وابسته‏اند و از اين رو ... به حكم طبيعت از آن انسان‏شده‏اند. اين يگانگى روح و طبيعت در چين به صورت نظام پدرشاهى نمودارمى‏شود؛ انسان در اينجا آزاد نيست و هيچ‏گونه عنصر اخلاقى ندارد، زيرا پيرو فرمان بيرونى است (يعنى به حكم طبيعت محض آن را به‏جاى مى‏آورد، همچون فرزندى كه از پدر فرمان مى‏برد، نه آنكه از روى انديشه و آيين چنين‏كند). در آيين ايرانى، يگانگى روح و طبيعت نخست خود را به پايگاهى‏برمى‏كشد كه در آن جدايى روح از طبيعت محض آشكار مى‏شود؛ بدين گونه آن‏ رابطه نينديشيده‏اى كه مثلاً در فرمانبردارى فرزند از پدر به انديشه مجال‏نمى‏دهد تا ميان شنيدن فرمان و به‏جاى آوردن آن از روى خواست و آگاهى‏دخالت كند، در اينجا منتفى مى‏شود. اين يگانگى در آيين ايرانى به صورت‏روشنايى نمودار مى‏شود، و مقصود از روشنايى در اينجا نه‏تنها روشنايى ساده وناب مادى، يعنى عام‏ترين عنصر طبيعى، بلكه پيراستگى روانى يعنى نيكى‏است. بدين‏سان جزئيت ـ يعنى پاى‏بندى به طبيعت محدود و متناهى ـ از ميان‏برمى‏خيزد. روشنايى به هردو معناى طبيعى و روانى، روح را برترى مى‏بخشد ياآن را از طبيعت محض مى‏رهاند. انسان با روشنايى، يا نيكى انتزاعى، همچون باچيزى عينى كه خواست او آن را گرامى مى‏دارد و به كوشندگى برمى‏انگيزد،پيوند دارد ... پاكى روشنايى ... آيين ايرانيان است و آن نيكى انتزاعى و مجردى‏است كه همگان توانايى يكسان براى دسترسى به آن دارند ... بدين سان در ايران‏پيش از سرزمينهاى ديگر، يگانگى به گونه و آيينى معنوى و روحى درمى‏آيد و نه‏به گونه و پيوند بيرونى و منظومه‏اى بى‏روح. اينكه هركس از آيين بهره‏اى دارد به‏او آزرم و آبرويى شخصى مى‏بخشد.(5)»

سپس هگل اين معنا را به قلمرو سياست و كشوردارى تعميم مى‏دهد و مى‏نويسد: «از ديدگاه سياسى، ايران زادگاه نخستين امپراتورى راستين وحكومتى كامل است. در اينجا نژادى يگانه مردمان بسيارى را در بر مى‏گيرد كه‏فرديت خود را در پرتو حاكميت يگانه نگاه مى‏دارند. اين امپراتورى نه همچون‏امپراتورى چين، پدرشاهى، و نه همچون امپراتورى هند، ايستا و بى‏جنبش، و نه‏همچون امپراتورى مغول، زودگذر، و نه همچون امپراتورى تركان، بنيادش برستمگرى است. برعكس، در اينجا ملتهاى گوناگون در عين آنكه استقلال خود رانگاه مى‏دارند، به كانون يگانگى بخشى وابسته‏اند كه مى‏تواند آنان را خشنودكند. از اين رو، امپراتورى ايران روزگارى دراز و درخشان را پشت سر گذارده‏است و شيوه پيوستگى بخشهاى آن چنان است كه با مفهوم (راستين) كشور بادولت، بيشتر از امپراتوريهاى ديگر مطابقت دارد.(6)»

باز در جاى ديگر در فلسفه تاريخ، هگل در وصف دولت ايران مى‏نويسد: «امپراتورى ايران ... امپراتورى به معناى امروزى اين واژه بود، زيرا از كشورهاى‏گوناگونى فراهم مى‏آمد كه هرچند به شاهنشاهى ايران وابستگى داشتند، ليكن‏فرديت و عادات و قوانين خود را حفظ مى‏كردند. قوانين عامى كه وضع مى‏شددر عين آنكه براى همگان الزام‏آور بود به ويژگيهاى قومى گزندى نمى‏رساند بلكه‏حتى از آنها پشتيبانى و نگاهبانى مى‏كرد ... به همان گونه كه روشنايى بر همه چيزمى‏تابد و ريك را به شيوه‏اى سرشار از زندگى مى‏كند، امپراتورى ايران نيز اقوام‏بسيارى را در بر مى‏گرفت و هر يك را در خوى و منش ويژه آن ازاد مى‏گذاشت ...بدين گونه درنده‏خوييها و بى‏رحميهايى كه در ستيزه‏هاى مردمان با يكديگر رواداشته مى‏شد و كتاب پيامبران و كتاب شموئيل تورات گواه آنند، پايان گرفت.شكوه‏هاى پيامبران يهود و نفرين‏هايشان بر اوضاع موجود پيش از گشوده شدن‏بابل به دست كورش، از سيه‏روزى و تباهكارى و آشفتگى حال آنان و نيز ازسعادتى كه كورش بر سراسر آسياى غربى ارزانى داشت، خبر مي‌دهد.(7)»

در اينكه هگل تاريخ دوران هخامنشى را از منظر فلسفى خاص خودنگريسته، شكى نيست. ولى اين نكته نيز درخور تأمل است كه تاريخ ايران باستان‏و تفكر دينى و جهان‏بينى ايرانيان آن روزگار - بويژه دين زرتشت و زروانيگرى - نيزدر نظرگاه فلسفى وى تأثير داشته است. به عقيده هگل، سير تكاملى انسان وجامعه اقتضا مى‏كند كه روح از طبيعت استقلال يابد، آگاهى به مرتبه خودآگاهى‏برسد، و كُلْ تعيّن و خارجيّت پيدا كند. يكى از مهمترين مراحل اين سفر دراز راهگل در دين زرتشت مشاهده مى‏كند. مى‏نويسد: «درحالى كه نزد هندوان روح‏به گولى و نادانى و بدفرجامى دچار است، در انديشه ايرانى نفحه‏اى پاك مى‏وزد.روح در اين حال خود را از آن يگانگى گوهرى طبيعت بيرون مى‏آورد ... ]و ازحالتى كه[ هنوز در برابر موضوع خود استقلال نيافته است رها مى‏كند. به سخن‏ديگر، ايرانيان باستان بر اين نكته آگاه مى‏شوند كه حقيقت بايدبه صورت كليت‏باشد ... نزد ايرانيان اين ذات كلى عينيّت مى‏يابد و روح ايرانى به مرتبه آگاهى ازاين ذات مى‏رسد. (8)»

مى‏دانيم كه به نظر هگل، يك حركت عظيم ديالكتيكى بر همه چيز از مقولات فكرى گرفته تا تكامل آگاهى و سير تاريخ - حاكم است كه در آن، ضد هرچيزى آن را نسخ و فسخ مى‏كند و در عين‏حال در خود نگاه مى‏دارد و بعد به‏مرتبه‏اى بالاتر مى‏برد. انطباق اين نظر با اصول زرتشتيگرى و زروانيگرى بدون‏شك بسيار شايان توجه است. هگل از اينكه بناى آيين زرتشت بر تقابل اضداد به‏ستايش ياد مى‏كند. حركت ديالكتيكى سه بُنى در هگل - يعنى تز و آنتى‏تز و سنتز- دقيقاً بر پايه تقابل بنا شده است. پيداست كه گل از فكر اين تقابل در دين ايرانى‏متأثر است - ولى البته ايرادى نيز به آن مى‏گيرد و مى‏نويسد: «در دين ايرانى تضادميان نيكى و بدى يا اهورامزدا و اهريمن به گونه‏اى است كه دو ضد از يكديگرمستقلند. در فلسفه درست برعكس اين است ... ولى نفس وجود اين دوگانگى‏در دين ايرانى دليل اهميت اين دين است. اينكه گوناگونى بى‏پايان چيزهاى‏محسوس و آشفتگى آگاهيهاى انفرادى و جزيى ... در اين تضاد ساده از ميان‏برمى‏خيزد خود نشانه نيروى انديشه است، و اين نيرو در دين ايرانى آشكارمى‏شود.(9)»

در يكى از سخنانى كه از هگل نقل كرديم، ديديم كه او كورش، شاهنشاه ‏ايران و بنيادگذار سلسله هخامنشى را مى‏ستايد. اهميت كورش گذشته از كشورگشايي‌هاى تاريخى او، از نظر تاريخى دين و فلسفه در جايگاهى است كه‏ يهود براى او در يكتاپرستى قائل شده است. ستايشى كه از كورش در تورات شده‏ است، حد و مرز نمى‏شناسد. در «كتاب دوم نواريخ ايام» (باب 36) در تورات ‏آمده است كه »خداوند روح كورش پادشاه فارس را برانگيخت ... كه خانه‏اى‏ براى وى در اورشليم كه در يهودا است بنا ]نمايد[.» در «كتاب اشعياء نبى» (بابهاى 44 و 45) خداوند درباره كورش مى‏گويد كه «او شبان من است و تمامى ‏مسرت مرا به اتمام خواهد رسانيد» و باز «خداوند به مسيح خويش يعنى كورش ]مى‏فرمايد[ كه دست راست او را گرفتم تا به حضور وى امتها را مغلوى سازم وكمرهاى پادشاهان را بگشايم، تا درها را به حضور وى مفتوح نمايمو دروازه‏هاديگر بسته نشود، من پيش روى تو خواهم خراميد و جايهاى ناهموار را هموارخواهم ساخت و درهاى برنجين را شكسته پشت بندهاى آهنين را خواهم بريدو گنجهاى ظلمت و خزاين مخفى را به تو خواهم بخشيد تا بدانى كه من كه ترا به ‏اسمت خوانده‏ام يهوه هستم ... و ديگرى نيست و غير از من خدايى منى».

اگر يكتاپرستى را يكى از ستونهاى اصلى تمدن عبرانى - يونانى غرب ‏بگيريم كه فلسفه و انديشه اروپا از زمان روميان تا امروز بر آن استوار بوده است، مسلماً كورش در تشييد و تحكيم آن نقشى انكارناپذير داشته است. در تورات در «كتاب دانيال نبى» (باب 6)، پس از وصف خداوند با صفات «حىّ و تا تا ابدالاباد قيوم» - خدايى كه «ملكوت او بى‏زوال و سلطنت او غيرمتناهى است و نجات‏مى‏دهد و مى‏رهاند و آيات و عجايب را در آسمان و زمين ظاهر مى‏سازد» -تصريح مى‏شود كه دانيال، پيامبر چنين خدايى، در عهد كورش بزرگ و به يارى اوبه پيروزى رسيد.

صرف‏نظر از زرتشتيگرى كه به اشاره و از زبان هگل درباره آن سخن گفتيم، از اديان باستانى ايران، مهرپرستى و مانويت در غرب تأثير دامنه‏دار و عميق‏ گذاشتند، و بنابراين رواست از آنها بيشتر صحبت كنيم. آيين پرستش مهر يا ميترائيسم از ايران به آسياى صغير رفت و بعد به شكل خاصى در روم و اروپا تابريتانيا گسترش يافت و تا قرن چهارم ميلادى يكى از رقيبان سرسخت مسيحيت‏بود و بعضى آثار پايدار در تمدّن غربى گذاشت. هيترا در وِدا به معناى دوست وپيمان است، و مهر در فارسى به معناى دوستى و محبت و خورشيد و ماه هفتم ازماههاى سال. مهر خداوند روشنى بوده و از پيمانها و مردم وفادار به پيمانهاحمايت مى‏كرده است. مهر به يارى كسانى كه او را مى‏خوانند مى‏شتابد و پيمان‏شكنان را كيفر مى‏دهد، و در زمان هخامنشيان مورد ستايش و احترام بوده است.اما مهرپرستى به عنوان آيينى سرّى با تشريفات و آداب مخصوص در آسياى‏صغير ظاهر شد، و پرستش مهر در آن نواحى معمول بود، و مى‏دانيم كه آسياى‏صغير گاهواره فلسفه يونان بود. چنين به نظر مى‏رسد كه مهر واسطه‏اى ميان‏اهورمزدا و اهريمن بوده است. به نوشته پلوتارك مورخ رومى، ايين مهرپرستى‏در 67 ق م وارد ايتاليا شد. كسانى كه آن را به روم بردند، سربازان رومى بودند. درقرن دوم ميلادى مهرپرستى در روم و بنادر مديترانه غربى و مستعمرات نظامى وپادگنهاى رومى در افريقا و فرانسه تا سواحل رودخانه‏هاى راين و دانوب و حتى‏بريتانيا و از خاور تا فرات منتشر شد، و كار به جايى رسيد كه امپراتوران و سناى‏روم براى خشنودى خاطر لشكريان و فرماندهان رومى، مى‏بايست از آن حمايت‏كنند.

گرچه پس از تشرّف امپراتور مقتدر روم كنستانتين به دين مسيح، مهرپرستى سرانجام در قرن چهارم ميلادى از مسيحيت شكست خورد، اما آثار عميق آن نه تنها در آداب و سنن عامه، بلكه حتى در مسيحيت باقى ماند و بعضاً تا امروز پابرجاست. به عنوان نمونه، در انجيل‏ها هيچ جا گفته نشده كه حضرت ‏عيسى در چه زمانى متولد يا مصلوب شد. ولى در آيين مهرپرستى انقلابين (صيفى و شتوى) و اعتدالين (خريفى و ربيعى) موجب جشن و سرور وتشريفات باشكوه بود. مسيحيان اوليه چون ديدند كه اين آيينها آنچنان ريشه‏گرفته كه درافتادن با آنها نه تنها خطرناك بلكه بى‏فايده است، دو تاريخ مهم از آن‏ميان - يعنى انقلاب شتوى و اعتدال ربيعى - را در آيين خود استوار كردند. بيست‏و پنجم ماه دسامبر نزد مهرپرستان »روز تولد خورشيد شكست‏ناپذير« بود.مسيحيان آن روز را تاريخ ولادت عيسى، و روز ديگرى نزديك به اعتدال ربيعى ‏را روز عروج او پس از تصلب، يعنى عيد پاك (Easter)، قرار دادند (و بايد توجه‏كرد كه، به اعتقاد مهرپرستان، ميثره خود با ارابه خداى خورشيد به آسمانهاعروج كرد). از اين گذشته، مهرپرستان در پرستشگاهها باهم غذا مى‏خوردند، وبر طبق برخى قراين، شراب نيز مى‏نوشيدند. در مراسم عشاى ربّانى در مذهب‏كاتوليك نيز تا امروز تناول نان و شراب يكى از اركان مهم است و، بنا بر تعاليم آن‏كليسا، درنتيجه «تبدل جوهرى (transubstantiation)»، مؤمنان را با عيسى مسيح‏متحد مى‏سازد. بحث در جزئيات اسطوره‏ها و الهيات ميترائيسم از حوصله اين‏گفتار بيرون است، همين قدر مى‏گوييم كه مهرپرستى چه به‏تنهايى و چه درنتيجه اختلاط شديد و بارز با فلسفه افلاطون (بويژه تعليمات او در دو رساله جمهورى وتيمائوس) آثار پايدار در انديشه فلسفى غرب باقى گذاشت.

دومين آيين بزرگ ايرانى كه منشأ تأثير قوى در غرب شد، مانويت بود.مانى، بنيانگذار يكى از پرنفوذترين اديان جهان باستان، درحدود 216 ميلادى‏در بين‏النهرين به دنيا آمد، و گفته مى‏شود كه تبارش، لااقل از سوى مادر، به ‏شاهزادگان پارتى مى‏رسيد. اساس دين او بر جدايى مطلق عالم نور از عالم ‏ظلمت، خير از شر، و روح از ماده است. دين مانوى يكى از اديان گنوسيك يا عرفانى است كه رستگارى انسان را در حصول معرفت روحانى و سعى دروصول به آن از راه دورى و نجات از عالم ماده مى‏داند. رهايى آدمى از جهان‏ميسر نمى‏شود مگر با رياضت. مانى خويشتن را خاتم سلسله‏اى دراز از پيامبران‏بزرگ مى‏دانست كه از آدم شروع مى‏شد و به بودا و زرتشت و عيسى مى‏رسيد. اومعتقد بود اديان گذشته نيز گرچه اديان حقيقى بوده‏اند، ولى چون محدود به‏مكان و زبان و قوم خاصى بوده‏اند، لذا تأثير محدود داشته‏اند، و بعلاوه‏پيروانشانبتدريج از حقيقت اصلى دور شده‏اند. بنابراين، او رسالت خويش را ابلاغ پيامى غالمگير به همه جهانيان مى‏ديد، و هم او و هم جانشينانش سعى‏بليغ در تبشير و گسترش آيين و درآوردن همگان به كيش خود داشتند و در اين راه‏از هيچ كوششى ازجمله ترجمه كتابهاى مانوى به زبانهاى ديگر و مسافرت ومباحثه و احتجاج دريغ نمى‏كردند.

مانويت در آغاز با مانعى در امپراتورى ايران روبرو نبود و شاهان ايرانى به‏آن روى خوش نشان مى‏دادند. ولى روحانيون زرتشتى سخت از آن كينه به دل‏ داشتند. عاقبت در عهد بهرام ساسانى مانى دستگير و پس از 26 روز محاكمه‏ محكوم به مرگ شد. ولى دين او به سرعت رو به گسترش نهاد و از غرب به ‏امپراتورى روم و مصر و شمال افريقا رسيد (و چنان كه مى‏دانيم يكى از بزرگترين ‏آباء كليسا، آگوستينوس قديس، كه در شمال افريقا مى‏زيست، در جوانى مانوى ‏شد و مدتى به آن كيش باقى بود). دامنه آن در غرب تا فرانسه و اسپانيا گسترش‏يافت و پيروانش پرستشگاههايى در آن نواحى تأسيس كردند. در شرق، مانويت‏در قرن هفتم ميلادى در تركستان پا گرفت و تا قرن نهم دين رسمى تركان‏اويغورى بود و از آنجا به چين نفوذ كرد و تا هفتصد سال بعد در آن سرزمين‏وجود داشت.

دين مانى گرچه در قرن هفتم ميلادى بظاهر از اروپاى شرقى برافتاد، ولى ‏عناصرى از آن همچنان زنده ماند و در قرون بعدى به صورت فرقه‏هاى ارتدادى مسيحى در برابر كليساى كاتئليك و كليساى ارتدكس قد علم كرد. يكى از اين ‏فرقه‏ها بوگوميليستها در بلغارستان بودند كه از قرن دهم تا پانزدهم ميلادى در بسيارى از ايالتهاى آسيايى و اروپايى بيزانس ازجمله صربستان و بوسنى و هرزگوين فعاليت داشتند. تعاليم محورى اين فرقه از جهت قول به ثنويت مطلق و انكار تجسّد مسيح و محرماتى مانند ممنوعيت ازدواج و خوردن گوشت و شراب و كلاً هرگونه تماسى با عالم ماده، به تعاليم مانوى شباهت تام داشت.فرقه ديگر، آلبيگائيان در جنوب فرانسه بودند كه گرچه بمراتب بيش از مسيحيت‏از مانويت متأثر بودند، كليساى كاتوليك انان را بدعت‏گذار تشخيص داد و پس ازمبارزات طولانى سرانجام در قرن چهاردهم ميلادى موفق به قلع و قمع ايشان شد. اهميت تاريخى اين فرقه‏ها - بويژه آلبيگائيان - گذشته از رساندن پيام مانى به‏غرب، در بدعت‏گذارى و مقابله با كليساى مادر بود كه به فاصله‏اى نه‏چندان ‏دراز، راه را براى مارتين لوتر و ظهور مذاهب پروتستان هموار كرد، و آن واقعه‏اى ‏بود كه انديشه و فلسفه غرب را در قرنهاى بعد از بيخ و بن تكان داد.

پس ديده شد كه تا پيش از اسلام، كنش و واكنش فكرى بين ايران و غرب ‏بيشتر بر مبناى سيطره انديشه‏هاى دينى و كيهان شناختى ايرانى صورت‏ مى‏گرفت، هرچند البته نفوذ انديشه‏هاى يونانى و مسيحى در متفكران دينى اين‏ سرزمين نيز بويژه در اواخر آن دوران شايان توجه است.

آنچه به فلسفه اسلامى معروف است از حدود قرن نهم ميلادى تحت تأثير دو عامل عمده آغاز به نشو و نما كرد: نخست مجادلات متكلمان، و دوم افكار يونانى و مسيحى و آثار آنها در برخى مسائل اساسى - مانند جبر و اختيار، قدرت ‏و عدل كامله الاهى، و نسبت خداوند با عالم مخلوق. بزرگترين تأثير را افلاطن وارسطو و فلوطين در حكماى اسلامى گذاشتند. البته دانشمندان ايرانى حتى ‏پيش از اسلام از فلسفه يونانى بويژه ارسطو متأثر بودند. به نوشته يكى از مورّخان‏ معاصر: «در پاره‏اى از كتب پهلوى اصطلاحات فراوان علمى موجود است و اين ‏اصطلاحات كه غالباً قابل تطبيق بر اصطلاحات فلسفى يونانى خاصه حكمت‏ارسطو است، مى‏رساند كه تنها به وسيله عيسويان ايرانى علوم يونانى پذيرفته وبه زبان سريانى ادا نشده است، بلكه زرتشتيان نيز به اين كار مبادرت كرده و زبان‏پهلوى را با معادل آوردن بسيارى اصطلاحات فلسفى يونانى ثروتمند ساخته‏بودند ... يكى از مشاهير عيسويان ]در عهد ساسانى[ پولس ايرانى (PersaPaulus) رئيس حوزه ايرانى نصيبين است كه كتابى مشتمل بر بحث درباره منطق‏ارسطو به سريانى براى خسرو انوشيروان نوشت و در آن نسبت به اثبات وجودواجب و توحيد و ساير نظرهاى فلاسفه به برترى روش حكما بر اهل اديان اشاره‏كرد ... معلمين كليساهاى نسطورى در ايران ... چون به آثار ارسطو توجه داشتنددر كليساهاى خود در ايران ... با قوت بسيار به تحقيق در روش اين استاد يا شرّاح‏اسكندرانى او توجه كردند ... مجاهداتى كه پيش از خسرو انوشروان (579- 31م) شده بود در برابر توجه او به علوم فاقد اهميت است. اين پادشاه كه هم‏فرمانروايى مدبر و هم سردارى شجاع بود به حكمت نيز علاقه داشت و از فلسفه افلاطون و ارسطو آگاه بود و ترجمه اين دو استاد را مى‏خواند.(10)»

چنانكه اشاره شد، واسطه نقل فلسفه و علوم يونانى به جهان اسلام، مترجمانى بودند كه از اواخر قرن هفتم ميلادى آغاز به كار كردند و كارشان در اواخر قرن نهم به حد اعتلا رسيد. علوم يونانى از پنج طريق وارد جهان اسلامى ‏شد: از طريق نسطوريان، يعقوبيان، ايرانيان زرتشتى در مدرسه جنديشاپور، مدرسه حرّان، و يهوديان. هشتاد سال پس از سقوط دولت اموى قسمت زيادى‏از تأليفات ارسطو و شاهان اسكندرانى و بسيارى از كتب جالينوس و برخى از مكالمات افلاطون به عربى ترجمه شد. به نوشته دكتر ابراهيم مدكور، «مسلمانان اين ميراث عظيم انسانى را از شش زبان گرفتند: عربى، سريانى، پهلوى، هندى، لاتين و يونانى.(11)»

آغاز حقيقى نهضت ترجمه از عهد ابوجعفر منصور خليفه عباسى بود كه ‏شهر بغداد را ساخت. پس از او، مأمون در 832 ميلادى مركزى براى ترجمه به‏وجود آورد كه بيت‏الحكمه ناميده مى‏شد، و گروهى را براى جمع‏آورى كتب‏ سودمند به هند و ايران و قسطنطنيه فرستاد. كتابهايى كه ترجمه شد، هم مربوطبه علوم عملى مانند طب و حساب و كيميا بود، و هم علوم نظرى همچون ‏طبيعيات و مابعدالطبيعه و دين، و هم تورات و انجيل‏ها و كتب مانوى و مزدكى، از راه اين ترجمه‏ها، مسلمانان با انديشه‏هاى بعضى از فلاسفه پيش از سقراط وهمچنين مكتبهاى فلسفى بعد از ارسطو، بويژه اهل مكتب اسكندريه، آشناشدند. اما آنچه تأثير دوران‏ساز در فلسفه اسلامى داشت اين بود كه ارسطو را ازراه تعاليم مفسران اسكندرانيو چند كتابى كه به غلط به او منسوب شده بود، شناختند. به نوشته دى‏بور «اجمالاً بايد گفت كه سريانيان و مسلمين فلسفه را ازجايى آغازكردند كه آخرين حكماى يونان به پايان آورده بودند، يعنى از جايى كه‏حكماى مكتب نوافلاطونى به شرح كتب ارسطو پرداختند.(12)»

عامل مؤثر ديگر در فلسفه اسلامى چند كتاب بود - مانند كتاب التفاحه و كتاب ربوبيت يا اثولوجيا - كه حكماى اسلامى به غلط آنها را از ارسطو مى‏پنداشتند. اثولوجيا بخصوص در متفكران مسلمان تأثير عميق گذاشت. اين ‏كتاب درواقع بخشى از نه‏گانه‏ها يا تاسوعات فلوطين بود كه با تعاليم اسكندر افروديسى به‌هم درآميخته بود و تأثير آن بخوبى در فارابى و ابن سينا و ابن رشد مشهود است. فلوطين عقل را وسيله حصول معرفت و موجودى كلى مى‏شماردكه همه كائنات در آن منحل و از آن صادر مى‏شوند. قسمت اوّل اين نظريه،يونانى است، ولى قسمت دوم آن به‏رغم برخى شباهتها به فلسفه رواقى، داراى‏ريشه‏هاى غيريونانى است. علاقه جزيى به‏كلى در نزد فلوطين همان وحدت‏عرفانى است كه ذات جزيى در كلى منحل مى‏گردد، نه ارتباط عقلى چنانكه ‏افلاطون و ارسطو و رواقيان مى‏گفتند. فلوطين پس از تحصيل فلسفه يونان باسپاهيان گورديانوس امپراتور روم به ايران آمد و به حكمت ايران و هند علاقه‏مندشد و بويژه تحت تأثير عقايد ايرانيان در آيين مهرپرستى يا ميترائيسم قرار گرفت. در مهرپرستى موجودى برتر وجود دارد كه سرچشمه نور جهان است و به جهان‏ ماده نور مى‏افكند و تاريكيها را روشن مى‏كند. حكماى اسلامى نيز چنين ‏انديشه‏اى داشتند و اين فكر را به فلسفه مسيحى در قرون وسطى داخل‏كردند.(13)

فلوطين نه تنها حكمت، بلكه تصوف اسلامى را نيز تحت تأثير قرار داد. تصوف اسلامى در آغاز راه اخلاق و دين گام مى‏زد و داعيه‏هاى فلسفى نداشت. «ولى طولى نكشيد كه به صورت مذهبى فلسفى درآمد - يعنى همزوجى از آيين‏ گنوسى و مانوى با صبغه افلاطونى جديد. نخستين كسى كه فلسفه را واردتصوف كرد، ذوالنون مصرى بود ... نيكلسون ثابت مى‏كند كه بيشتر آراء ذوالنون‏با آنچه در كتب ديونوسيوس آمده كه مبدأ تصوف مسيحى در قرون وسطا شمرده‏ مى‏شود، همانند است. ديونوسيوس در تاريخ تصوف مسيحى و اسلامى تأثير عميق داشته است.» به عقيده او، معرفت به خداوند فقط با صفاى دل و رهايى از بند دنيا و اتصال به نور الهى امكان‏پذير و به يارى عقل ناممكن است. اين‏گونه‏سنان و آرايى كه از تاسوعات فلوطين اقتباس و، چنانكه گفتيم، به غلط از آنِ‏ارسطو دانسته شد «پاره‏اى از عقايد را در ميان مسلمانان رواج داد كه اسلام با آنهابيگانه بود و مذاهب فيض و اشراق و ادريه (گنوسى) و غيبت از خود، در بين‏مسلمين شناخته و رايج گرديد.(14)» البته درمورد عوامل مؤثر در نشو و نماى‏تصوف اسلامى و مسيحى، به سرچشمه‏هاى مختلف مى‏توان رجوع كرد، ولى به‏عقيده دو تن از پژوهندگان معاصر عرب، عامل مهمى كه مغفول مانده و غالباً به‏مكتب اسكندريه منسوب گشته، عامل اشراق است كه عنصرى ايرانى و زرتشتى‏است و مسلمانان آن را با حكمت افلاطونى درآميختند.(15)

در اين مختصر بيش از اين مجال سخن از تصوف نيست، و اكنون بايد بپردازيم به انديشه فلسفى در اسلام. چنان كه اشاره كرديم، فلسفه اسلامى از مجادلات كلامى منشأ گرفت. به‏طور كلى در مكتب كلامى عمده وجود داشت. اوّل مكتب معتزله يا عقليان كه قائل به اختيار براى آدمى و وحدت ذات وصفات الهى بودند و مى‏گفتند عقل مستقلاً قادر به تشخيص درست از نادرست‏است، هرچند وحى نيز مؤيد تشخيص عقلى است. درمقابل، اهل سنت وجماعت تقريباً با كليه‏عقايد معتزله مخالف بودند و ايشان را به انسان‏محورى‏متهم مى‏كردند و سرانجام موفق به دفع و سركوب آنان شدند. با اين حال، بارقه‏آراء معتزلى باقى ماند و نهضت عقلى در انديشه فلسفى اسلامى را همچنان‏فروزان نگه داشت. فلسفه اسلامى گرچه در قالب آميزه‏اى از فلسفه ارسطويى ونوافلاطونى پس از گذر از صافى شارحان آتنى و اسكندرانى يونانى‏مآب ارسطوشكل گرفت، ولى حكماى اسلامى براى سازگار ساختن آن با تعاليم دين خود،دو مفهوم اساسى در آن وارد كردند كه يكى ممكن‏الوجود و واجب‏الوجود بود وديگرى مفهوم نبوت. از اين كه بگذريم، كيهان‏شناسى عمومى آنان با همان طرح‏عمومى مطابقت داشت كه از يونانيان به ارث برده بودند.

در شرق جهان اسلام، دو اختر تابناك سپهر فلسفى، دو فيلسوف نامدار ايرانى فارابى و ابن سينا بودند. فارابى در كيهان‏شناسى و روانشناسى تقريباً يكسره تابع ارسطو بود (البته به‏استثناى نظريه صدور يا فيضان كه منشأ نوافلاطونى و ايرانى داشت)، ولى در نظريات سياسى عمدتاً دو رساله بزرگ ‏افلاطون، جمهورى و قوانين، را با تغييراتى براى منطبق ساختن تعاليم فيلسوف ‏يونانى با اوضاع و احوال عصر خويش، اساس قرار مى‏داد. در نوشته‏هاى فارابى ‏تصويرى تمام نما از جهان‏بينى مكتب اسلامى مى‏بينيم. خدا در قله هستى و معادل «اَحَد» در فلسفه فلوطين و علت اول نزد ارسطو است، و عقل اول از او منشأ مى‏گيرد. در اينجا متأسفانه فرصت شرح و بيان نظريه فيضان بر طبق آراء فارابى نيست. همين قدر اشاره مى‏كنيم كه، به عقيده او، عاليترين سعادت براى ‏آدمى پرورش قوه خردورزى است كه در نتيجه عمل عقل و هم، يا عقل فعال، برآن قوه حاصل مى‏شود و حاصل آن تفكر است. كسى داراى صلاحيت اداره ‏جامعه است كه علاوه بر فضايل عملى، از فرزانگى فلسفى نيز بهره‏مند باشد، و چنين فرزانه‏اى همانا پيامبر است و وضع اصول و قوانين مؤدى به سعادت‏بشرى تنها از او ساخته است. نظريات سياسى فارابى نه‏تنها در كليات، بلكه دربعضى از جزئيات نيز از نظريه سياسى افلاطون اقتباس شده است. پيامبرفرمانرواى فارابى همان حاكم حكيم افلاطون است كه فرمان مى‏دهد و از هيچ‏موجود بشرى فرمان نمى‏برد، و در زير او ساير لايه‏هاى اجتماعى است وبالاخره لايه تحتانى مركب از افرادى كه فقط فرمان مى‏برند و صلاحيت‏فرمانروايى بر هيچ كس را ندارند.

دومين حكيم بزرگ ايرانى عالم اسلام ابن سينا است كه به اجماع اكثر قريب به اتفاق مورّخان و صاحب‏نظران مهمترين، نوآورترين، و نيرومندترين ‏فيلسوف مسلمان از آن زمان تاكنون بوده است. نهضت فلسفى شرق اسلام با ابن‏سينا به بارورى كامل رسيد كه بانى منسجم‏ترين و ظريفترين و جامعترين نظام‏ فلسفى قرون وسطى بود. افكار او در فلسفه مدرسى جهان مسيحيت تأثير عميق‏ داشت و در جهان اسلام هنوز يكى از اركان آموزش فلسفى در مراكز دانش سنتى ‏اسلامى است. شايد دليل بقاى حيرت‏انگيز نفوذ او در حوزه‏هاى علميه تا امروز كوششهاى عميق وى براى آشتى دادن خردگرايى يونانى با اصول عقايد اسلامى‏ بوده است.

محور مابعدالطبيعه ابن سينا، تقسيم وجود به ممكن و واجب است، و او براى صورت‏بندى اين نظريه كه تأثير آن هنوز در فلسفه شرق و غرب ديده‏ مى‏شود، بين ماهيت و وجود تمايز بارز قائل شد. اساس تفكيك ماهيت از وجودبنا به رأى شيخ‏الرئيس، در نظريه ارسطويى حركت و نظريه نوافلاطونى فيضان‏گذاشته شده است. ولى ابن سينا براى رسيدن به نتيجه مطلوب ناچار بود هم درنظريه فيضان و هم در نظريه ارسطو در باب ماده و صورت تغييرات اساسى واردكند. اشكال نظريه ارسطو اين بود كه نمى‏گفت چرا بايد چيزها از قوه به فعل‏درآيند؛ نظريه فيضان گرچه يك وجود و يك حركت عام رو به بيرون را مفروض‏مى‏گرفت و بظاهر مسأله فعليّت را حل مى‏كرد، اما وجه عقلى براى آن به دست‏نمى‏داد. ابن سينا سه عامل اصلى (ماده و صورت و وجود) به اضافه وجودواجب را به عنوان اساس آن حركت مفروض گرفت و، به عقيده خود، مسأله راحل كرد. ولى شايد بزرگترين نؤآورى او در فلسفه، ابداع نظريه شهود عقلى و»حس باطن« و استوار كردن جايگاه وحى و عقل نبوى و اهميت قوه متخيّله درخردورزى بود كه بعدها فلاسفه غربى عميقاً از آن متأثر شدند.

تفصيل ظرافتهاى فكرى حكماى اسلامى و مجادلات متكلمان با ايشان ودستاوردهاى درخشان علم كلام درنتيجه اين احتجاجات، متأسفانه در حوصله‏اين مقال نمى‏گنجد، تعرّضات متشرّعان به حكما سرانجام موجب عقب‏نشينى‏فلسفه به سنگر تصوف شد. متأثر از عقايد صوفى وحدت وجودى معروف، ابن‏عربى (1165 - 1240 ميلادى)، حكيم شيعى ايرانى، صدرالدين شيرازى، درعهد صفويه (قرن هفدهم) مكتبى بنياد نهاد كه آراى ابن سينا و معتقدات شيعه وعرفان عقلى سهروردى و ابن عربى همه در آن دخيل بودند. اما شايد بزرگترين‏خدمت حكماى اسلامى به فلسفه اين بود كه در طى هزار سالى كه در تاريخ اروپا به «اعصار تاريك» (Dark Ages) معروف است، ميراث گرانقدر فيلسوفان يونان راترجمه و حفظ كردند و در حدّ توان به غناى آن افزودند، و سپس پس از طلوع‏مجدد آفتاب علم و فلسفه در غرب، به متفكران اروپايى انتقال دادند - هرچندارزش اين خدمت عظيم آنا - بويژه ايرانيان - تا امروز آن‏گونه كه شايسته بوده، شناخته نشده است.

 

پي‌نوشت‌ها:

1. دكتر كتايون مزداپور، «از اسطوره تا تاريخ و از تاريخ تا اسطوره»، همشهرى، 20 آبان 1378.

2. دكتر بدرالزمان قريب «پژوهنده‏اى نوآور»، همشهرى، 20 ابان 1378.

3. همان.

4. هگل، عقل در تاريخ، ترجمه حميد عنايت، صص 301 - 302.

5. همان، صص 303 - 304.

6. همان.

7. همان، صص 312 - 311.

8. همان، ص 306.

9. همان، ص 308.

10. دكتر ذبيح‏اللَّه صفا، تاريخ ادبيات در ايران، صص 95 - 105، چاپ ششم، تهران، 1347.

11. حناالفاخورى و خليل الجو، تاريخ فلسفه در جهان اسلامى، ترجمه عبدالمحمّد آيتى، چاپ دوم، 1358، تهران، صص 332 - 33.

12. همان، صص 333 - 37.

13. همان، صص 93-94 و 337.

14. الفاخورى و الجو، صص 253-54.

15. همان، ص 255.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 08 فروردین 1393 ساعت: 11:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

مقاله درباره بیکاری

بازديد: 965

مقدمه

بیكار در اقتصاد به فردی گفته می‌شود که در سن کار(۱۵ تا ۶۵ سال)و جویای کار باشد اما شغل یا منبع درآمدی پیدا نکند.کودکان و افراد مسن از آن جهت که قادر به انجام کار نیستند؛ جزو جمعیت فعال به حساب نمی‌آیند.زنان خانه‌دار و دانشجویان نیز اگر جویای کار نباشند؛جزو جمعیت فعال شمرده نمی‌شوند. جمعیت بیكار به تعداد افراد بی‌کار گفته می‌شود. بی‌کار از منظر مرکز آمار ایران، فردی بالای ۱۰ سال است که در هفتهٔ قبل از آمارگیری فاقد کار باشد، و در آن هفته یا بعد از آن آمادهٔ کار باشد و در آن هفته و سه هفته قبل از آن در جستجوی کار باشد. همچنین افرادی که به دلیل آغاز به کار در هفتهٔ آینده یا انتظار بازگشت به شغل قبلی جویای کار نیستند، بی‌کار محسوب می‌شوند.

 

علل بیکاری

افزایش جمعیت و کمبود تقاضای نیروی کار،اتوماسیون، مهم‌ترین علل بی‌کاری هستند. یک عامل مهم بی‌کاری،افزایش رقابت بین‌المللی در صنایعی است که پیش‌رفت روزافزون غرب بر پایه آن بنیاد نهاده شده بود.

 

انواع بیکاری

بیکاری اصطکاکی: در مدت زمان بین دو اشتغال در هنگام تغییر شغل

بیکاری فصلی: زمانی‌که تقاضا برای کاری در فصل مشخصی وجود نداشته باشد؛ مثلاً برخی آموزگاران که در تابستان نمی‌توانند تدریس کنند یا کشاورزان و کارگران ساختمانی

بیکاری پنهان: وقتی است که شخص به کاری مشغول است و منبع درآمدی دارد اما کار او در اقتصاد کشور اثر مثبت ندارد.

 

آثار بیکاری

تجربه بیکاری برای کسانی که به داشتن شغل ثابت و مطمئن عادت کرده‌اند،می‌تواند بسیار ناراحت‌کننده باشد. مستقیم‌ترین نتیجه بی‌کاری،از دست دادن درآمد است. فشار اقتصادی برای کسانی که فاقد کارند بسیار زیاد است.

 

نرخ بیکاری در ایران

نزدیک به یک چهارم از نیروی کار ایران فاقد اشتغال و بیکار است. [۱] حدود ۷۰ درصد جمعیت ایران زیر ۳۵ سال سن دارند. مرکز آمار ایران میزان بیکاری جوانان را ۲۱٫۸ درصد اعلام کرده که تقریبا دو برابر نرخ متوسط بیکاری در ایران است. نرخ بی‌کاری در استان‌های مختلف ایران متفاوت است. اما اغلب نرخ بی‌کاری در استان‌های مرزنشین از دیگر نقاط ایران بالاتر است.

 

 

 

 

معضل بیکاری

 در سال ۲۰۰۵ میلادی (۱۳۸۴ خورشیدی) نشریه تحقیقات اقتصادی خاورمیانه (میس) در یک گزارش کامل تحلیلی از معضل بیکاری در ایران نوشت: «بحران بیکاری ۴۰ درصدی در ایران که ۲۸ میلیون را شامل می‌شود، جمعیت کل کشور را به طور نسبی دچار فقر اقتصادی کرده‌است.»

در همین سال دولت ایران اعلام کرده‌است که نرخ بیکاری در کشور حدود ۱۲ درصد است که این آمار در نظر برخی آگاهان غیرواقعی می‌نماید.

برخی کارشناسان انتقادهایی به شیوه‌های آمارگیری بیکاران در ایران و نتایج آن وارد می‌کنند، ولی همه بر یک نقطه اتفاق نظر دارند که بیکاری یکی از معضلات اصلی اقتصاد ایران است. جمعیت ایران در ۲۸ سال گذشته تقریبا دو برابر شده و اکثر کسانی که در سالهای بعد از انقلاب ۱۹۷۹ متولد شده‌اند به سرعت به جمع متقاضیان کار می‌پیوندند.

بر اساس آمار رسمی، تعداد بیکاران ایران بین سه تا سه و نیم میلیون نفر است اما کارشناسان آمار بیکاران را بیشتر از چهار میلیون نفر برآورد می‌کنند. هر ساله دست کم حدود هشتصد هزار نفر وارد بازار کار ایران می‌شوند و ایران توان کافی برای پاسخگویی به این حجم از متقاضیان کار را ندارد.

دولت در دو سال گذشته حجم زیادی از منابع بانکی را به سمت بنگاه‌های زودبازده هدایت کرده بلکه بتواند از فشار بیکاران بکاهد اما برآوردهای رسمی نشان می‌دهد که تلاش دولت تاثیر چندانی بر کاهش نرخ بیکاری نداشته‌است.

کارشناسان اقتصادی بر این باورند که ایران برای این که بتواند بیکاری را کنترل و نرخ آن را کاهش دهد باید سالانه بیشتر از یک میلیون شغل ایجاد کند در حالی که در طول سال‌های اخیر به طور متوسط نتوانسته برای بیشتر از ۵۵۰ هزار نفر شغل ایجاد کند.

کارشناسان اقتصادی بر این باورند که ایران برای غلبه بر مشکل بیکاری، نیازمند رشد اقتصادی بالای هفت درصد است اما در طول چند سال گذشته متوسط رشد اقتصادی در حد پنج درصد بوده‌است.

کارشناسان اقتصادی بر این باورند که بخشی از رشد اقتصادی چند سال اخیر حاصل افزایش درآمدهای بالای نفتی بوده‌است در حالی که دولت بدون سرمایه گذاری کافی نمی‌تواند به رشدی قابل اتکا دست یابد تا با آن شعار افزایش فرصت‌های شغلی را تحقق بخشد.

 

نرخ بیکاری در استان‌های مختلف ایران

فهرست زیر شامل استان‌های مختلف کشور ایران است که در آن به درصد بیکاری افراد جویای کار طبق آخرین آمارگیری‌ها اشاره شده‌است.

استان کردستان: حدود ۲۵ درصد

استان سیستان و بلوچستان: حدود ۳۵ درصد

استان خراسان جنوبی: حدود ۱۸ درصد

استان کرمانشاه : حدود ۲۶ درصد

استان لرستان : حدود ۳۴ درصد

استان آذربایجان شرقی : حدود ۵/۶ درصد

استان اصفهان : حدود ۴ درصد

استان کهکیلویه و بویراحمد : حدود ۱/۱۵ درصد

 

منبع:

بانک مقالات عمومی و تخصصی www.magshop.org

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 08 فروردین 1393 ساعت: 9:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 331

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس