تحقیق و پروژه رایگان - 11

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

رنگ در شاهنامه

بازديد: 211

رنگ در شاهنامه

مقدمه
بدون شك رنگ‌ها نقش مهمي را در حيات انسان ايفا مي‌كنند و تصور و تصوير جهان بدون رنگ چقدر سرد و بي‌روح مي‌نمود. بنابراين رنگ به عنوان يكي از چاشني‌هاي خلقت در استئيك و زيبايي اشياء و در ارائه‌ي معاني و مفاهيم مختلف قابل بررسي‌ست.
رنگ‌ها داراي مفاهيم بي‌شماري هستند و جهت‌دادن به رنگ از هر لحاظ ممكن نشانه‌يي از طرز تفكر و احساس فرد است و ساختار دروني شخص به وسيله‌ي انديشه‌اش انعكاس مي‌يابد. رنگ گاهي به عنوان سمبول (Symbol) به كار مي‌رود، در سمبول رنگ و طبقه‌بندي آن‌ها مي‌توان نشانه‌ي رنگ را در قالب نشانه‌هاي طبيعي قرار داد، به عنوان مثال سياهي آتش مي‌تواند حامل پيام خطر تلقي شود، همچنين مي‌توان مفهوم نشانه‌ي رنگ را در قالب نشانه‌هاي وضعي و قراردادي نيز مورد بررسي قرار داد، مثلاً سرخي چراغ راهنما حامل پيامي است، بنابراين رنگ‌ها مي‌توانند در علم نشانه‌ شناي حامل صدها پيام گوناگون باشند.
رنگ‌هاي سمبوليسم مدام در حال تغيير و تحول هستند، گستردگي كاربرد رنگ در پرچم‌ها، خيام، البسه، آيين و حتي در عالم ماوراء طبيعت آن‌ها را مجبور به تغيير مفاهيم مي‌كند. پذيريش يك رنگ معين به عنوان سمبل در اقوام گوناگون تحت تأثير عوامل متعددي‌ست مانند: آب و هوا، آداب و رسوم، باورهاي كهن و ....
اما تأثيرگذاري رنگ‌ها به اين جا ختم نمي‌شود و در طي مطالعات دانشمندان معلوم شد رنگ‌ها رابطه‌ي مستقيمي با اعصاب سمپاتيك انسان‌ و حتي حيوانات دارند و همچنين رنگ در بزاق و اشتهاي آدمي بي‌تأثير نيست، روانشناسان دريافتند هر رنگ داراي نتي‌ست، به همين دليل مثلاً‌ رنگ آبي،‌ آرام‌بخش و رنگ قرمز باعث افزايش فشار خون مي‌شود.

امروزه رنگ از سه ديدگاه مورد بررسي قرار مي‌گيرد:
امپرسيون (بصري)؛ اكسپرسيون (حسي)؛ كنستروكيسون (سمبوليك).
اما نكته‌ي جالب اين كه قدما به اهميت رنگ‌ها پي‌برده بودند و اين نكته در متون عرفاني، حماسي، غنايي و .... كاملاً قابل مشهود است.
رنگ در نزد ايرانيان باستان نيز مهم به شمار مي‌رفته، چنان‌كه در آيين‌هاي ايران باستان شاهد حضور رنگ‌هاي گوناگون مانند سفيد و سبز و ... هستيم. رنگ و تاريخچه‌ي آن در باورها و اعتقادات تمدن‌هاي باستاني است. چون رنگ در تمدن‌هاي باستاني مظهر نور بوده‌است، در نتيجه رنگ‌ها با خدايانشان در ارتباط بودند.
بزرگ‌ترين نقش رنگ در اشعار شاعران مربوط به حس‌آميزي است و اين حس آميزي از طريق دو چندان بر زيبايي شعر تأثير مي‌گذارد، زيرا به نوعي در انديشه‌، هيجانات روحي و رواني مخاطب اثر مستقيمي دراد. ساخت تصاوير هنري به معناي حقيقي در گزينش رنگ از طريق ناخودآگاه شاعر صورت مي‌گيرد و شاعر در ضمير ناخودآگاه خود مي‌تواند با تركيب رنگ به يك تصوير ايده‌آل برسد و از سه عنصر امپرسيون، اكسپرسيون، كنستروكسيون سود جويد.

ارزش هاي رنگ در هنر و ادبيات ايران
زمينه‌هاي نمادين رنگ در ايران
باورهاي ايرانيان در دوران پيش از ظهور اسلام، از اعتقادها ونوشته‌هاي اديان ايراني، به ويژه آيين زرتشت نشأت يافته است. كتاب‌هاي مذهبي اوستايي و پهلوي، حاوي اسرار و واقعيات دنياي ايران باستان است. نگرشي به متون كتب مقدّس و ديني، بازتابي از باورهاي مردمان آن دوران را در رابطه با رنگ براي ما مشخص مي‌كند. اگرچه آن باورها هنوز به صورت ضرب‌المثل و يا ادبيّات شفاهي، نه فقط در كتاب‌ها، بلكه در ميان اصطلاحات مردم كوچه و بازار نيز متداول است، بدون اين‌كه دريابند كه منشأ و ريشۀ هر يك از عادات و اصطلاحات، قدمتي به اندازۀ تاريخ دارند، با وجود اين، بايد يادآور شد كه مفاهيم رنگ در طول زمان تغييراتي نيز يافته است.
در ادبيات ايران باستان و در كتاب‌هاي مذهبي، همانند كتاب‌هاي مقدّس اديان الهي، دو رنگ سفيد و سياه، گذشته از مفهوم فيزيكي كه تك رنگ محسوب نمي‌شوند، براي مفاهيم معنوي و اجتماعي به كار رفته است. سفيد و سياه، با تضادي كه همواره نشان مي‌دهند، از جانبي نماد يا سمبلي براي خوبي، پاكي و خلوص، اميد و نشاط و نور و از جانب ديگر نمادي براي بدي، اهريمني، نااميدي و تاريكي هستند.
در متون مذهبي اديان ايراني، مانند متون اوستايي و پهلويي، ايزد باران به صورت اسبي سفيد و ديو خشكسالي به صورت اسبي سياه يادآور شده‌اند. طبقات و رده هاي مختلف مردم نيز با پوشيدن جامه‌هاي رنگين از يكديگر متمايز مي‌شدند. در متون اوستايي از سه طبقه و بعد از چهار طبقۀ روحانيون، جنگجويان، كشاورزان و صنعتگران نام مي‌برند. در متون پهلوي نيز، دبيران به اين طبقات اضافه مي‌شوند:
1. موبدان يا روحانيون        جامۀ سفيد
2. جنگجويان                جامۀ سرخ
3. دبيران                جامۀ زرد
4. صنعتگران و كشاورزان        جامۀ كبود مي‌پوشيدند.

در مفاهيم كيهاني و يا جغرافيايي ملل مختلف‌، جهات اربعه يا چهار رنگ نشان داده مي‌شدند. اين نكته در چين، مغولستان،‌نزد اسلاوها و حتي در تمدّن‌هاي آمريكاي مركزي و جنوبي متداول بوده است: رنگ سياه براي شمال، قرمز براي جنوب، آبي براي مشرق و سفيد براي مغرب. در ايران باستان، ديوان يا تورانيان از شمال (شمال شرقي) مي‌آيند كه نشان هاي سياه دارند.روميان كه از غرب به ايران حمله‌ور مي‌شدند، داراي پرچم و جامه سرخ بودند. امّا دوستان ايرانيان كه از شرق مي‌آيند، درفشي سفيد در دست دارند.
در اسطوره‌هاي ايراني بنا بر نوشتۀ دينكرد، سه جهان وجود دارد. جهان «فراز» يا آسمان بلند – آن‌جا كه جايگاه اهورا مزدا است و روشنايي- سپيد است و آن‌جا كه «فرود» است و زيرين، جاي اهريمن است و سياه. جهان مياني زّرين و يا به گونه‌اي سرخ فام است كه از آن مردمان است.
اين‌گونه باورها، كم و بيش در علم نجوم و گاهشماري دوران اسلامي نيز ديده مي‌شود. به طور مثال در كتاب التّفهيم بيروني، روزهاي هفته بدين گونه شرح داده مي‌شود:
شنبه        كيوان (زحل)        به رنگ سياه (نيلگون)
يكشنبه    خورشيد        به رنگ طلائي
دوشنبه    ماه            به رنگ سبزفام (در ادبيات سيمين فام)
سه‌شنبه     مريخ(بهرام)        به رنگ قرمز
چهارشنبه    عطارد            به رنگ آبي آسماني    
پنج‌شنبه    مشتري        به رنگ خرمائي
جمعه        ناهيد(زهره)         به رنگ سفيد

بدين سان مفاهيم خورشيد و ماه در ادبيّات تجلي بخش آن شده است كه خورشيد مظهر نور، خلقت، آفرينندۀ زيبايي و رنگ است. رنگ زر، زرّين، طلائي، سرخ آتشين (به هنگام غروب) از جمله رنگ‌هايي هستند كه ملهم از خورشيدند. ماه را شاعران ادب فارسي، رنگرز گل‌ها دانسته‌اند و رنگ‌هاي سيمين‌گون و نقره‌اي را بدان منتسب كرده‌اند.

كاربرد رنگ در ادبيات
در ادبيات مكتوب و منظوم و نيز ادبيات شفاهي به رنگ توجه خاصّي شده است و در تشبيهات، استعاره‌ها و كنايات به خصوص در ادبيات شفاهي از آنها استفادۀ فراوان شده است.

سرخ
در اشعار و متون، رنگ سرخ به دليل تشبيهات مكرر مورد توجه بوده است. به انواع رنگ سرخ مانند آتشي، ارغواني، پشت گلي، جگري، خرمائي، دارچيني، زرشكي، شاه‌توتي، عنابي، گلي، گل‌سرخي، بلوطي، لاكي، حنايي و در تركيب‌ها بيشتر به سرخ لعل‌گون، سرخ آتشين و سرخ ياقوتي توجه شده است.
چون گل سرخ از ميان بيلغوش        يا چو زّرين گوش‌دار از خواب گوش
                                        (رودكي)
اگر به رنگ عقيقي شد اشك من چه عجب
                    كه مهر خاتم لعل تو هست همچو عقيق
                                        (حافظ)
شيرين و سرخ گشت چنان خرما            چون برگرفت سختي گرما را
                                           (ناصرخسرو)
همچو ياقوت‌كش نباشد رنگ            پس چه ياقوت باشد و چه حجر    
                                        (عنصري)

نارنجي
آنكه بر پير كند موزۀ نارنجي عيب       تا نكرد ست بپا بر ويش‌ انكاري هست
                                        (نظام قاري)

زرد
رنگ زرد، الهامي از زّر يا طلا، ليمو و يا زعفراني و غيره است. رنگ زرد در ادبيات براي ترس،‌بيماري و ناتواني و اشك به كار رفته است. در زبان پارسي باستان به صورت «زرته» (zarta)، در اوستايي «زِرته» (zertea) و در پهلوي «زرت» (zart) آمده است.
پديد آمد آنگاه باريك و زرد            چو پشت كسي كه غم عشق خورد
                                        (فردوسي)
چو بشنيد گشتاسب شد پر ز درد            ز مژگان بباريد خوناب زرد
                                        (فردوسي)
بباريد از ديدگان آب زرد                 دلش گشت پر تاب و جان پر ز درد
(فردوسي)
لب موبدان خشك و رخساره زرد        زبان پر زگفتار و دل پر ز درد
                                        (فردوسي)
تنش زشت و بيني كژ و روي زرد        بد انديش و كوتاه و دل پر ز درد
                                        (فردوسي)
من از بينوايي نيم روي زرد        غم بينوايان رخم زرد كرد
                                        (فردوسي)

سبز
رنگ سبز در ادبيات و وصف طبيعت جايگاه خاص دارد و اين رنگ ملهم از برگ درختان و رنگ طبيعت سبز است. كلمۀ سبز به زبان پهلوي «سِپز» (sapz) و در ديگر لهجه‌هاي ايراني به صورت : سبز (گيلكي)، سُوز (سنگسري)، سائوز (اوراماني) و سوز (كردي) آمده است.
تركيبات و مفاهيم به كار رفته در اشعار براي شادابي، سرسبزي،‌ترو تازه بودن، سلامت بودن و شادي است:
كجا شد زمين سبز آب روان            چنان چون بود جاي مرد جوان
                                        (فردوسي)
بدان تا تو پيروز باشي و شاد            سرت سبز بادا دلت پر ز درد
                                        (فردوسي)
سرت سبز باد و دلت شادمان            تن پاك دور از بد بدگمان
                                        (فردوسي)
سرش سبز باد و تنش بي‌گزند            منش بر گذشته ز چرخ بلند
                                        (فردوسي)

آبي
رنگ آبي، ملهم از رنگ‌هاي آب‌هاي عميق و كلمۀ آب است. تركيب هاي آن عبارت‌ است از: آبي آسماني، آبي نيلي، نيلگون، آبي فيروزه‌اي و آبي كبود:
در تن خود بنگر اين اجزاء تن            از كجا جمع‌آمده‌اند اندر بدن
آبي و خاكي و باد و آتشي                عرشي و فرشي و رومي و كشي
                                        (مولوي)
چو شد چادر چرخ پيروزه رنگ            سپاه تباك اندر آمد به جنگ
                                        (فردوسي)
همه جام‌ها كرده پيروزه رنگ            دو چشمان پر از خون و رخ باده رنگ
                                        (فردوسي)

نيلي
رنگ ملهم از «نيل» (مأخوذ از سنسكريت، گياهي رنگين) به صورت نيلگون، نيل‌فام، نيلي رنگ كه مراد رنگ آبي يا آبي متمايل به كبودي و سيري است و در تركيبات و كنايات بيشتر مراد از آن، آسمان است: «نيلي بحر»، «نيلي پرده»، «نيلي پنگان»، «نيلي حصار»، «نيلي چادر»، «نيلي حقّه»، «نيلي خُم»، «نيلي دايره»، «نيلي رواق» و غيره.
گوي زمين ربودۀ چوگان عدل اوست        وين بركشيده گنبد نيلي حصار هم
                                        (حافظ)
سياوش فرودآمد از نيل رنگ            پياده گرفتش به آغوش تنگ
                                        (فردوسي)
بپوشيد سهراب خفتگان جنگ             نشست از سر چرمۀ نيل رنگ
                                        (فردوسي)
هوا گشت چون چادر نيلگون            زمين هم به كردار درياي خون
                                        (فردوسي)

بنفش
رنگ بنفش ملهم از رنگ گل بنفشه، كه گاه براي آبي كبود و يا نيلگون نيز به كار رفته است، مي‌باشد:
يكي شير پيكر درفش بنفش            دُر افشان گهر در ميان درفش
                                        (فردوسي)
ماه منير صورت ماه درفش تست            روز سپيد سايۀ چتر بنفش توست
                                        (فرّخي)
زده هم برش گاو پيكر درفش            سپر زرد و برگستوان بنفش
                                        (اسدي)
ستاده ملك زير زيرين درفش             ز سيفور بر تن قباي بنفش
                                        (نظامي)
گويند برگ سبز شود اطلس بنفش                آري شود و ليك به خون‌جگر شود
                                        (نظام قاري)

سياه
سياه معمولاً ضد سفيد به كار مي‌رود. در تركيبات و كنايات ادبي براي شب، بددلي (دل سياه داشتن)، نحسي و سيرشدن از چيزي استفاده شده است:
غايت رنگ‌ها است رنگ سياه            كه سيه كم شود به ديگر رنگ
                                                    (ناصرخسرو)
چه گويم چرا كشتمش بي‌گناه            چرا روز كردم برو بر سياه
                                        (فردوسي)
همه جامه كرده كبود و سياه            همه خاك بر سر به جاي كلاه
                                        (فردوسي)
شب سياه بدان زلفكان تو ماند             سپيد روز به پاكي رخان تو ماند
                                        (دقيقي)
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود           از گوشۀ برون آي اي كوكب هدايت
                                        (حافظ)
نقد دلي كه بود مرا صرف باده شد        قلب سياه بود از آن در حرام رفت
                                        (حافظ)
مراد من از خرابات چونكه حاصل شد         دلم ز مدرسه و خانقاه گشته سياه
                                        (حافظ)
دل ز رنگ سيه چه غم دارد             زانكه شب روز در ميان دارد
                                        (سنائي)

سپيد
رنگ سپيد به صورت «اسپيد»، «اسفيد»، «سفيد» و يا «سپي» در ادبيات ديده مي‌شود. در اوستا به صورت «سپتا» (spaeta) و در پهلوي «سپت» (spet) آمده است. «ديو سپيد» مازنداران،‌ همان ديوي است كه رستم به مازندارانش كشت و در متون فارسي به خصوص نظم، به كرّات آمده است.
در تركيبات ادبي، اطلاق «چشم سفيد» به معني بيهوشي، نابينائي، بيماري و پرروئي، و اصطلاح «كف سفيد» به معني بخشنده و «زمين سفيد» به كنايه از زمين خالي از آباداني و روز روشن به كار رفته است. رنگ سفيد هم‌ چنين تضادي براي رنگ سياه است:
هشيوار با جامه هاي سپيد             لبي پر ز خنده دلي پر اميد
                                        (فردوسي)
شما را سوي من گشاده راست را            به روز سپيد و شبان سياه
                                        (فردوسي)
من آن روز بركندم از عمر اميد            كه افتادم اندر سياهي سپيد
                                        (سعدي)

 

مفاهيم معنوي و عرفاني رنگ
رنگ به عنوان يك نماد، در مذهب نيز مانند شعر و يا زندگاني روزمرۀ مردم ديده مي‌شود. اين حقيقتي براي جهان اسلام، فرهنگ ايران و نيز فهم انساني در تمام جهان است.
دنيايي از رموز رنگ‌هاي تصّوف را خاقاني در اشعار خود متجسم مي‌كند، همان‌گونه كه هائري كرين آن را در اثر خود يادآور مي‌شود.
رنگ‌هايي كه بيشتر يادآور شده است، سه رنگ سفيد و سياه و قرمز است (اگر چه رنگ سياه و سفيد در مفهوم فني آن تك رنگ محسوب نمي‌شوند).
سياه و سفيد با تضادي كه همواره نشان مي‌دهند، از جانبي نمادي براي «خوبي، خلوص، نشاظ، نور و اميد» است و از جانب ديگر « بدي، اهريمني، تاريكي و نااميدي» را نشان مي‌دهند.
اهميت رنگ «سفيد» نيز به خوبي از «قرآن كريم» مشخص است. رنگ سفيد در عربستان از گذشته نمادي از «خوبي و اصالت» است. برابري رنگ سفيد براي «اصالت و نجابت» در ايران و تركيه نيز شناخته شده است. «سفيد» نمادي از روز «رستاخيز» است و بهشتيان با لباس‌هايي ابريشمين به رنگ سفيد و يا سبز ظاهر مي‌شوند. «سفيد» هم چنين رنگ روحانيون زرتشتي در اجراي مراسم مذهبي و به طور كلي است.
معجزۀ موسي (ع) نيز كه در قرآن كريم به صورت «يد بيضا» (دست سفيد) ذكر شده، «سفيد رنگ» بوده است (سوره 7، آيه 105). اين اصطلاح در ادبيات ايران به صورت «نيروي پيامبري» و يا «نيرويي از عشق» به پروردگار تجسم يافته است.
اما رنگ «سياه» يا «نگاه سياه» و يا «سياه رويان» تداعي بخش گناهكاران در روز رستاخيز بوده است.
در ازمنۀ قديم «سياه كردن روي گناهكاران» نوعي تنبيه محسوب مي‌شد و اين امر نشانگر «سياه رو» بودن آنان بوده است.
«رنگ سياه» به طور كلي به عنوان رنگي براي اين جهاني بودن، و يا به عبارتي نشانگر «نفس» يادآوري مي‌شود. «سياه» با «فقر» هم به طور مترادف به كار مي‌رود و اين در زماني تأكيد مي‌شود كه شخص «سياهي دو جهان» بر او متصور شده‌باشد.
اما «خال سياه» معنا و مفهوم ديگري دارد (مانند خال هندو) ولي كلمۀ «سياه» گاه به تنهائي، فقط به معناي هندوان به كار برده شده است، در حالي كه تركان در ادبيات با رنگ «سفيد» مشخص مي‌شوند، اما «خال هندوي حافظ» نكتۀ ديگري است.
«رنگ سياه» همچنين رنگ شيطان است و نيز رنگ نگون بختي به صورت «سياه‌بخت».
ضرب‌المثل «بالاتر از سياهي رنگي نيست» شايد نمايناگر نگون‌بختي و نااميدي باشد. در كنار «رنگ سياه» براي ماده، رنگ سياه براي امور معنوي نيز در ادبيات به كار رفته است. «ميرسياه» براي شب،‌«گاه تاريكي مطلق» و زماني نيز «فنا» بيان مي‌شود كه در واقع نقش مهمي در نوشته‌هايي مانند آثار شبستري و نجم‌الدّين دايه رازي دارا بوده است.
به عنوان جانشيني براي سياه، گاه «آبي-سياه» «ازرق»، در واقع «كبود» و يا حتي «بنفش تيره» آمده است (شايد اين جايگزيني بتواند دليلي براي آن باشد كه چرا سنبل اغلب به عنوان نمادي براي «حلقۀ سياه زلف يار» بيان مي‌شود).
به طور متناوب تغيير رنگ «سياه» را به «آبي-سياه» يا «كبود» مي‌بينيم. رنگي كه «سوگواري و رياضت» را نشان مي‌دهد. به همين سبب رنگي است كه صوفيان آن را براي تن‌پوش استفاده مي‌كنند.
«رنگ بنفش» به طور معمول با «دينداري و پرهيزكاري» به همراه «رنگ سبز» به كار مي‌رفته است، در حالي كه «آسمان كبود» به طور متناوب نماد غمناكي از «آسمان آبي» تلقي مي‌شود. رنگ «آبي» گاه رنگي منفي تلقّي مي‌شود زيرا «چشم زخم» و بلايايي كه مي‌بايست دفع شود، به صورت تزئينات «دانه مانند» يا «مهره مانند» به رنگ آبي نشان داده مي‌شود.
«رنگ قرمز» امّا، رنگ قدرت، خون و نيروست. قرمز رنگ «رداء كبريا» است. ردايي الهي و پر از شكوه كه تحت آن بخي از صوفيان مانند «روزبهان بقلي شيرازي» حضور الهي را تجسم بخشيده است.
«رنگ قرمز» با «قدرت و عمل» و گاه نيز با «خشم» در ارتباط است. صوفياني كه مظهر و يا متشعشع قدرت بودند، «سرخ‌پوش» خوانده مي‌شدند. سهروردي نيز اصطلاح «عقل سرخ» را به كار برده است. همچنين اصطلاح «سرخ‌رو» در نزد عطّار نيشابوري نيز نمادي براي «پاكدامني، عفت و آبرو» به كار رفته است كه يادآور ماليدن دست خون‌آلود حلاج به صورت خود است تا ديگران شاهد چهرۀ رنگ پريدۀ او به هنگام مرگ نباشند و اين عبارت «سرخ رو» اعتباري براي آن عمل است.
«رنگ قرمز» همچنين نمادي از «شهدا» است كه تجّلي آن در لاله‌هاي سرخ است. «رنگ سرخ شاد» نيز نمادي از نيرو، انرژي و عشق است. معشوق نيز با رنگ‌هاي «سرخ‌گون» تجسم مي‌شود در حالي كه عاشق همواره «رنگ پريده و زرد» است. «زرد» همچون كهربا و يا مانند كاه. اين «كه-‌ربا» كه مي‌بايست كاه را بربايد، خود زردست.
«زرد» يا «زرد صفراوي» در همۀ انواع ناخوشي و بيماري‌ و در دوران طولاني رنج عاشق پديدار مي‌شود، تا به هنگامي كه احوال و دوران عاشق، همچون فلزي در آتش، در «بوتۀ عشق»،‌ «طلائي» شود.
سايۀ ديگري از رنگ «زرد» در برگ‌هاي خزان تجلي مي‌يابد. فرخي، ناصر خسرو و خاقاني « از رداي زرد» و يا تكه پارچه‌هاي زرد زخم آلود ياد مي‌كنند.
«رنگ سبز» برخلاف رنگ‌هاي زرد و قرمز، در ادبيات معنويات و عرفان، رنگ زندگي و شادماني است. رنگ گياهان و رنگ آب‌هاي ژرف. به همين سبب مي‌تواند به طور طبيعي و معقول با «بهشت و رستاخيز» در پيوند باشد. بالش‌هاي سبز و لباس‌هايي از ديباي سبز در مكاني شگفت انگيز، جايي كه رحمت‌شدگان، نشاط و جاوداني را در محيطي سبز و جاويدان خواهند يافت.
يكي از «سبزپوشان» كه هم ساكن بهشت و هم جهان معنوي فرشتگان است، همانا انسان است كه بدو اين بشارت داده شده است.
«طوطيان سبز» در اين مكان بهشتي جاي دارند، در آن جا، در سرزمين جاويدان و بهشتي، ديگر جايي براي «سپاه كرداران» نخواهد بود.
«رنگ سبز» با تاريخ جهان اسلام و نيز با عالم تصوّف در ارتباط است. «رنگ سبز» نشانگر عالي‌ترين مقام رمز در تصوّف و عرفان است. درجات هفت‌گانۀ تصوف و جنبۀ نمادين‌ رنگ‌ها، اهميت و ارزش والايي دارد. به طور مثال در طريقت قادريه، طور سرسفيد، طور خفا سياه، طور تن ازرق، طور دل سرخ،‌ طور روح زرد و طور غيب سبز است.
تمركز دائم بر اسماء الهي در هنگام عزلت‌نشيني موجب هشياري و بيداري عرفاني مي‌شود. با توجه به اين امر، هم نجم‌الدين كبري و هم علاء‌الدولۀ سمناني به «رنگ سبز» در تصوف جايگاهي خاص داده‌اند.
نجم‌الدين  كبري، توصيف دقيقي از تجليات سالك طريقت در خلال آموزش معنوي وي كه به صورت انوار رنگارنگ متجّلي مي‌شود، ارائه مي‌دهد. اين انوار به صورت دواير يا نقطه‌هايي از نور است؛ روح از مراحلي رنگين از رنگ سياه و نقطه‌هاي سياه و قرمز عبور مي‌كند، تا جايي كه رنگ سبز كه تجلي‌گر الطاف الهي است، ظاهر مي‌شود، زيرا «سبز» متعالي‌ترين رنگ‌ها و نمادي از يك رنگ آسماني است.
در تصوف سمناني، «رنگ سبز» رنگي است كه صوفي پس از گذشتن از «سياه» (تاريك و روشن) و خروج از آن، به «كوه زمرّد» مي‌رسد، جايي كه «قرب الهي» و «بقاء» را به همراه دارد. به باور شاهدان معنوي، مركز رنگ‌ها در شعر و زندگي، «حجاب يا هالۀ» «بي‌رنگي» است. «رنگ عوض كردن» برخي تغيير ماهيتي و شخصيتي افراد برداشت شده است.
در نزد مولانا، داستان «شغالي كه در خم رنگ شد» و دعوي طاووسي و زيبايي كرد، بهترين مثال براي اين تغيير ماهيت است. به عبارتي «بي‌رنگي» همان«هم رنگي» است. عبارت قرآني «صبغه الله» (سوره 2، آيه 138) «رنگ خدا» بازگو كنندۀ بسياري از نكته‌هاست. رنگ همه چيز، از پروردگار است. اوست كه همه‌چيز را «رنگ» بخشيده است و «نامرئي‌» ها را با «پرتوي از نور» نمايان كرده است، و در آن مرحله است كه تفاوت رنگ‌ها با «نور الهي» از ميان مي‌رود.
چون كه بي‌رنگي اسير رنگ شد         موسي با موسي در جنگ شد
صبغه الله است رنگ خمّ هو        رنگ‌ها يك رنگ گردد اندرو

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 22:03 منتشر شده است
نظرات(0)

تحقیق درباره حقوق کودکان

بازديد: 531

تحقیق درباره حقوق کودکان

تمام کودکان حق دارند که نیازهای اساسی آنها برآورده شود، که نه تنها شامل نیازهای لازم برای بقا و امنیت که شامل حقوقی است که به آنها امکان دهد تا حد توانایی خود به رشد جسمی و ذهنی رسیده و با توجه به سن و میزان رشد خود به عنوان عضوی از جامعه عمل نمایند و به یک شهروند بزرگسال مسئول و علاقمند به امور جامعه تبدیل شوند. به عبارت دیگر، تعمیم دادن مفاد اعلامیه حقوق بشر به کودکان بنابر نیازهای آنان انجام گرفته است-نیازهایی که باید برای کودکان برآورده شوند تا آنها از دوران کودکی شاد و غنی لذت برده و بتوانند به بزرگسالانی قدرتمند، مستقل، نیک اندیش و مسئول مبدل شوند.
بقا :  اولین و مهمترین حق هر کودک، حق بقاست که به معنای برطرف نمودن نیازهای او به غذا، سرپناه، امنیت و مراقبت از سلامتی اوست.
محافظت :  کودکان نیازمند حفاظت شدن در مقابل صدمات و آزارهای جسمی و روحی هستند.
پیشرفت :  آنهابه تمام آنچه به رشد و پیشرفتشان کمک میکند نیاز دارند. آنها نیازمند خانواده و دوست، عشق و شادی هستند. آنها به هوای تازه و مکانهای امن برای بازی احتیاج دارند. آنها به داستان، موسیقی، مدرسه، کتابخانه م تمام لوازمی که موجب برانگیختن ذهن و قوه یادگیریشان شود نیازمندند. کودکان باید فرهنگ و مذهب خود را بشناسند و آنرا به کاربردند و بیاموزند که نسبت به مظاهر زندگی و طبیعت دچار شگفتی و احترام شوند.
مشارکت :  کودکان باید در زندگی خانواده، مدرسه، جامعه و ملت خود سهیم باشند، مسئولیتهایی بر عهده داشته و بتوانند نظریات خود را بر زبان آورند.

اصولی برای درک حقوق کودکان
   از مطالب فوق چنین نتیجه میگیریم که حقوق کودک، برابر با برآوردن نیازهای او است و برای رسیدن به چنین هدفی، اصول و قوانینی به وجود آمده اند که از این قرارند : نیازهای کودکان باید با توجه به کل وجود کودک، به طور خاص و همراه با رشد و بالندگی او برطرف شود. کودکان از هر نژاد، فرهنگ، مذهب، جنسیت، مقام اجتماعی، توانایی یا سن، باید از تمامی حقوق خود برخوردار باشند.
این قوانین باید با توجه به یگانه بودن هر کودک و نیازهای خاص او و بنابر شرایط سنی، شخصیت و درجه رشد جسمی و ذهنی او انجام شده و مطابق با رشد او تغییر نمایند.
نیازهای کودکانی که محتاج به توجه و رسیدگی ویژه بوده، از جمله دچار ناتوانیهای جسمی و ذهنی یا توانایی های بیش از حد عادی هستند، باید برآورده شود. دیگر مواردی که شامل این بند میشوند، کودکانی هستند که در شرایط ناگوار از جمله حضور در مناطق جنگی، کمپ آوارگان، تبعیدیان بوده یا مورد آزار قرار گرفته، آسیب دیده یا داغدار هستند، آن دسته از کودکانی که از فقر شدید رنج میبرند یا درگیر بهره کشی و سوء استفاده جنسی بوده، به بیماریهایی نظیر ایدز و مانند آن مبتلا هستند و مواردی از این دست نیز از جمله کودکان نیازمند به توجه خاص به شمار می آیند.
حقوق رشد و بالندگی در مراحل مناسبک کودکان در طی روند رشد و پرورش خود، به امکانات پرورشی متناسب نیاز دارند و باید در هر مرحله از زندگی خود، وظایفی را در راه رسیدن به آن درجه از رشد جسمی و ذهنی به پایان رسانده باشند. آنها در هر مرحله از رشد خود به امکانات و فرصتهای خاص نیاز دارند تا به یادگیری زبان، مهارتهای ارتباطی و حرکتی و توانایی شناخت و درک جهان اطراف خود بپردازند. اگر یک توانایی خاص در آنها وجود ندارد، باید برای جبران آن یاری شوند.
برای مثال  یک کودک ناشنوا نیز باید تا قبل از رسیدن به 5 سالگی ، چه به شکل زبان اشاره باشد یا با آموختن تکلم با ابزارهای کمک آموزشی و مانند آن، زبان مادری خود را بیاموزد زیرا این دوره، بهترین سن آموختن زبان به شمار میرود و مغز تمام ارتباطات مورد نیاز برای درک زبان و به کارگیری آن را به وجود می آورد. اگر این دریچه به سوی آموختن بسته باشد، کودک نیازمند توجه ویژه برای رسیدن به درجه دانش همسالان خود است.  
بسیاری از کودکان در دنیا از داشتن ابتدایی ترین امکانات محروم هستند.  

حقوق، مسئولیتها و شراکت کودکان :  

حقوق کودکان معمولاً با مسئولیت پذیری آنها همراه میشود اما حق، چیزی نیست که شخص آنرا در اثر انجام وظیفه کسب کند، حق، امری ذاتی و مستقل است و ما نمیتوانیم حقوق کودکی را به خاطر ناخشنودی از بعضی رفتارهای وی، نادیده گرفته و کودک را از آن محروم نماییم.

رعایت حقوق، امری دو جانبه است :
آنچه کودکان باید بیاموزند این است که رعایت حقوق، بخشی از الگوی روابط بشر است و هر کس دارای حقوقی است که ما باید آنرا رعایت کرده و بیاموزیم که هنگام ناسازگاری حق دو طرف، به گفتگو و مذاکره بپردازیم. برای مثال، کودک حق اظهار نظر دارد، اما باید گوش دادن به نظریات دیگران را هم بیاموزد. همانطور که در مقدمه آیین نامه سازمان ملل آمده است ، رشد در محیطی آرامش بخش که منجر به روحیه صلح طلب و حسی از وقار، بردباری، آزادی، برابری و همبستگی میشود، حق هر کودک است.

 سن و توانایی  :  
  در نظر گرفتن نظر و تصمیم کودک، حق مسلم اوست که باید با توجه به سن و میزان پختگی او مورد مطالعه قرار بگیرد اما کودک نباید با باری از مسئولیت هایی که حمل آن خارج از حد توانایی اوست، مواجه شود. به عبارت دیگر، کودک حق دارد که در انجام امور خانه و مدرسه و مسئولیت های گروهی با دیگران سهیم باشد، اما میزان این شراکت باید در حد توانایی او باشد. کودکانی که به حقوق آنها احترام گذاشته شده و از آن حمایت شده باشد، به احتمال بسیار زیاد در بزرگسالی برای حقوق دیگران ارزش قائل خواهند بود.  

رسول اعظم و حقوق كودك
در جهان مدرن امروز حقوق كودك يكي از چالش‌هاي موجود مي‌باشد. قدرت‌هاي استيلا طلب حقوق زنان، حقوق بشر، آزادي، جهاني شدن و حقوق كودك را مستمسك خود قرار داده و از روزنه آن به‌كشورهاي ديگر عيب و ايراد مي‌گيرند.
در اكثر كشورها براي كودكان حقوق ويژه لحاظ شده و در قوانين موضوعه منظور گرديده است كه شامل اصل برائت در جرايم و عدم قابليت انتساب بزه به‌آنان مي‌باشد. اگر كودك مميز، مرتكب جرم گردد بايد در دادگاه ويژه اطفال به‌جرايم آنان رسيدگي شود، كودك محكوم، كمتر متحمل مجازات گرديده و دورة محكوميت خود را در پرورش گاه‌ها خواهند گذراند.
اما در گذشته وضعيت چنين نبود، مخصوصاً در قرون اوليه حتي براي انسان بالغ آزاد، حقوق مدون وجود نداشت تا چه رسد به اطفال و كودكان. بنابراين طبيعت تكامل و شكوفايي انديشه بشر امروز، مقتضي وضع قوانين ويژه براي نو نهالان بوده و چيزي غير از آن را برنمي‌تابد.
اسلام به‌عنوان كامل ترين دين الهي منادي نجات بشريت در سراسر عالم است. رسول أعظم(ص) به‌عنوان دريافت كننده وحي و ابلاغ كننده پيام الهي، رسالت تبيين و تطبيق قوانين حيات بخش اسلام را عهده دار بود.اكنون كنكاش در سنت آن ابر مرد ضرورت دو چندان پيداكرده است، چون مفهوم علمي سنت عبارت از گفتار، رفتار و امضاء نبي مكرم مي‌باشد و همين طور كه اين سنت در ساير ابعاد زندگي سر مشق و راهنما است، در بحث عنواني اين نوشتار نيز كار برد ويژه دارد.
بنابراين فرضيه ما نحوة شكل گيري حقوق كودك در سنت رسول أعظم(ص) است و سؤال اصلي اين خواهد بود كه در آن روزگار تاريك، تجلي اسلام چه تغييري در سرنوشت كودكان ايجاد نمود؟ به‌عبارت ديگر پيامبر از مردم جاهل بدوي انسان‌هاي وارسته، فداكار و خدا پرست ساخت، اما زاويه ديد آن بزرگوار راجع به‌كودكان چگونه بود؟ و ظهور آن حضرت به‌عنوان خاتم پيامبران چه تحولي در سرگذشت كودكان پديد آورد؟
اين تحقيق ضمن ارائه تعريف كودك، تبيين حقوق كودك در خانواده و اجتماع جهان امروز، رفتار رسول اكرم با كودكان و حقوق كودكان از نظر پيامبر(ص) كوشيده است پاسخ مناسب و منطق با معيارهاي پژوهش براي سؤلات فوق يافته و در قالب اين مقاله خدمت جويندگان سنت راستين رسول أعظم(ص) تقديم نمايد، به‌اميدي اين كه توانسته باشد، از عهدة مسؤليت خود بر آمده باشد.


تعريف مفهوم كودك
شايد تعريف كلمه كودك و بيان مفهوم آن كمي خنده آور به‌نظر آيد، چون ممكن است تصور شودكه معناي كودك از بدهيات است. اما علماي حقوق و فقهاء به‌جهت تأثيرات خاصي كه دورة كودكي در حقوق و تكاليف دارد اقدام به‌تعريف آن نموده‌اند. از نظر عرف دوره كودكي پس از نوزادي شروع و تا رسيدن به‌سن قانوني ادامه مي‌يابد. حد فاصل ميان نوزادي و نوجواني را عرف عام دوره‌اي كودكي مي‌گويند.
علماء حقوق ذيل كلمه صغير مي‌گويند: پسر و دختري كه به‌بلوغ شرعي نرسيده است از محجورين است، به‌محض رسيدن به‌بلوغ حجر او محو مي‌شود، بدون اين كه احتياج به‌صدور حكم از سوي حاكم شرع باشد، اگر پيش از بلوغ به‌حدي رسد كه داراي تميز باشد او را صغير مميز گويند.
همچنين ذيل واژة بلوغ مي‌نويسند: سن بلوغ و رشد با پيدايش يكي از پنج وضعيت براي طفل حاصل مي‌شود كه عبارت از روئيدن موي در بعض قسمت‌هاي بدن، (در صورت، زير بغل و اطراف آلت)، احتلام در پسران، حيض در دختران، رسيدن به سن 9 سال تمام در دختران و 15 سال تمام در پسران، و استعداد بارور شدن دختران خواهد بود. اگر اين ويژگي‌ها در كسي به منصة ظهور و مشاهده نرسد كودك است و الا نوجوان يا جوان خواهد بود. و نيز گفته شده كه صغار جمع صغير است و در اصطلاح «صغير» به‌كسي گفته مي‌شود كه از نظر سن به‌نمو جسماني و روحي لازم براي زندگاني اجتماعي نرسيده باشد.

فقها هم در بخش‌هاي وسيع از فقه به تناسب بحث، به‌تعريف كودك پرداخته اند. حضرت امام خميني(ره) در تحرير مي‌فرمايد: «الصغير وهو الذي لم يبلغ حد البلوغ محجور عليه شرعا لا تنفذ تصرفاته في أمواله» صغير كسي است كه به‌حد بلوغ نرسيده باشد، اين شخص از تصرفات در اموال خود ممنوع خواهد بود و در ادامه مي‌افزايد: هرچند كه در كمال تميزي و رشد باشد و تصرفاتش در نهايت سود و صلاح صورت گيرد. چنين شخصي از نظر فقها كودك تلقي مي‌گردد.
دكتر وهبة الزحيلي در «الفقه الاسلامي و ادلته» مي‌نويسد: «الصغر: طور به كل إنسان، يبدأ من حين الولاده الي البلوغ» كودكي دوره‌اي است كه به هر انساني خواهد گذشت، آغاز آن هنگامه ولادت و پايان آن رسيدن به حد بلوغ است. و در ادامه مي‌گويد: علما حنفي و مالكي گفته اند: صغير يا مميز است يا غير مميز، و غير مميز كسي است كه هفت سال تمام را سپري نكرده است. و مميز به كسي گويند: كه هفت سال تمام از عمرش گذشته است. چون پيامبر(ص) فرموده است: وقتي فرزندان تان به هفت سالگي رسيدند، آنان را به نماز عادت دهيد.
بنابراين مقطعي از عمر انسان به‌ دورة كودكي اختصاص دارد، هر چند كه از لحاظ عرفي، حقوقي و فقهي، مرز دقيقي براي آن تعيين نشده است. چون اوضاع شرايط محيطي، وراثتي و تغذيه در آن مؤثر است. اما با پيدايش يكي از حالات فوق انسان از وضعيت كودكي خارج و به دوره‌اي نوجواني و جواني وصل مي‌گردد.

شناخت حقوق كودك
از شناخت حقوق كودك در جوامع بشري زمان زيادي نمي‌گذرد، اين يك حقوق نوپا و نوظهور مي‌باشد. بشر هنوز به تمام زواياي آن آگاهي نيافته و الزامي در رعايت آن نمي‌بيند و به تدريج ابعادي از اين حقوق در حال كشف و توسعه است تا به حدي تكاملي خود نايل گردد.
زندگي اطفال در طول تاريخ حالت يكساني نداشته است و اين طور نبوده كه هميشه در ناز و نعمت گذرانده باشند. زندگي آنان پيوسته در فراز و نشيب گزارش شده و در اعصار گذشته توأم با نوسان بوده است. ويلدورانت در تاريخ تمدن صحنه‌هاي غم انگيزي از زندگي كودكان در شرق و غرب عالم نقل مي‌كند. وي با اين كه مشرق زمين را در محبت، احترام و رعايت حقوق كودكان مي‌ستايد اما مي‌گويد: در چين اگر دختري بر دختران متعدد خانواده افزوده مي‌شد، امكان داشت كه نوزاد بيگناه را رها كنند تا در سرماي شب بميرد يا خوراك گرازان طعمه طلب شود. در ژاپن پدر بزرگ مي‌توانيست فرزندان را به گناه بي‌عفتي يا جرم بزرگ ديگر بكشد، كودكان را به برده داران يا روسپي داران بفروشد. همچنين مي‌گويد: در آتن براي پيشگيري از افزايش جمعيت و تجزيه فقر آور اراضي، شرع و عرف كشتن نوزادان را مباح مي‌داند، هر پدري كه فرزندي ضعيف يا ناقص به وجود آورد يا او را از صلب خود نداند در كشتن مختار است. و از زبان افلاطون نقل مي‌كند كه وي مي‌گويد: همة كودكان ناتوان و نيز اطفالي كه از پدر و مادر منحط يا پير به وجود آيند بايد نابود شوند. و تولد در روم خود يك حادثه‌اي خطر خيز بود. اگر كودك كژ و كوژي يا دختر بود پدر به‌حكم سنت مي‌توانيست او را بكشد.
در كتاب اسلام، تعليم و تربيت، نقل شده كه پدران استراليائي وقتي براي دام ماهيگيري خود طعمه‌اي نمي‌يافتند پاره‌اي از گوشت فرزندان خود را مي‌بريد تا بدان وسيله ماهي شكار كند، بعض قبايل آمريكائي كودكان خود را برابر اندكي شراب مي‌بخشيدند، در جزاير فيجي بدون هيچ علت (براي تفريح يا منافع آني و يا بعلت خشم) كودكان خود را مي‌كشتند، جهان گردان در سفرهاي دوره‌اي خود مشاهده كردند كه قبايل اين جزيره كودكان خود را به رئيس قبيله اهداء مي‌كردند بدين منظور كه رئيس قبيله آن‌ها را بخورد

فرزند كشي مخصوصاً « دختر» در شرق و غرب عالم رواج داشت و خانوارها از ترس فقر و فقدان غذاي كافي اقدام به قتل، بردگي و فروختن اولاد خود مي‌كردند، تا فروغ اسلام در اين جهلستان تاريك غمبار، درخشيد و با قانون متعالي و شريعت آسماني خود به‌مدد بشريت آمد و روش زندگي سالم را براي فرزندان آدم آموخت. قرآن كريم مي‌فرمايد: ولا تقتلوا أولادكم خشية إملاق (أسرى 31.)
عبدالله بن مسعود از رسول اكرم(ص) پرسيد: بزرگترين گناهان چيست؟ حضرت فرمود: «أن تقتل ولدك من أجل أن يأكل معك» كشتن فرزند به‌خاطري كه در خوردن با تو شريك است. و بعد از فتح مكه در جريان بيعت از زنان يكي از موادي كه بايد آنان با رسول خد(ص) متعهد مي‌شدند اين بود كه فرزندان خود را نكشند (كه جزء متن آيه 12 از سوره ممتحنه است ولا يقتلن أولادهن). بدين وسيله اسلام به كودكان حق حيات قايل شد. زندگي آنان را تضمين كرد و ساير حقوق آنان را به رسميت شناخت و در جامعه تثبيت نمود.

حقوق کودکان در ایران
یکی از مسائلی که همواره مورد بحث و چالش جدی قرار گرفته و صاحب نظران با برگزاری میزگردها و سمینارهای مختلف و نوشتن مقالات به واکاوی آن می پردازند تا نواقص و کاستی هایی که در این زمینه وجود دارد را تا حدودی کاهش دهند، حقوق کودک است. کودکان به علت عدم تکامل رشد بدنی و فکری نیاز به مراقبت های خاص دارند. به ویژه آنکه کودکان به خاطر نداشتن رشد کامل فیزیکی و ذهنی محتاج مراقبت و حمایت های حقوقی هستند.
از دیگر سو به دلیل پیچیدگی های جوامع در کشورها به خصوص در کشورهای توسعه نیافته با توجه به فضای فرهنگی جدید و به دلیل اینکه این جوامع در حال گذار از سنت به مدرنیته هستند، نگاه سنتی هنوز ارجحیت دارد و فرزندان به دلیل نگاه های جدید، روش های تربیتی گذشته را نمی پذیرند. به همین دلیل است که صاحب نظران معتقدند علاوه بر رفع خلأها و نواقص موجود در زمینه حقوق کودک باید از بعد فرهنگی نیز آسیب شناسی صورت گیرد.
در واقع باید گفت حقوق کودک نه تنها در ایران بلکه در سایر نقاط جهان همواره با چالش های زیادی روبه رو بوده است. در حالی که اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ تصویب شده بود، کنوانسیون حقوق کودک پس از وقفه ۴۰ ساله یعنی در سال ۱۹۸۹ به تصویب رسید و این خود مشکلات زیادی را در راه تحقق این حقوق ایجاد کرد اما بعد از جنگ جهانی دوم که تقریباً ۱۳ میلیون کودک در این جنگ کشته شدند رفته رفته جهانیان به اهمیت حقوق کودک پی بردند.
از همین رو بود که کشورها کنوانسیون حقوق کودک را به تصویب رساندند تا مسائل و موانع زیادی که پیش روی تحقق این حقوق بود تا حدودی مرتفع شود و جایگاه خاص خود را پیدا کند، اما کشورها با اعمال حق شرط هایی به این کنوانسیون پیوسته اند. کنوانسیون حقوق کودک که در سال ۱۹۸۹ به تصویب بسیاری از کشورها رسیده است، در ۵۴ ماده نوشته شده که همه ابعاد حقوق کودک را مورد تاکید قرار داده است. اما با اینکه نزدیک به سه دهه از تصویب کنوانسیون حقوق کودک می گذرد، دولت ها هنوز در رابطه با کودکان، مشکلات آنان و دورنمای آینده آنان در فراهم ساختن شرایط عادلانه به موفقیت چندانی دست نیافته اند. ایران نیز در اسفندماه سال ۱۳۷۲ به موجب ماده واحده یی که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید به کنوانسیون حقوق کودک ملحق شد.
البته الحاق مذکور مشروط است به آنکه مفاد کنوانسیون در هر مورد و هر زمان که در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی باشد یا قرار گیرد از طرف دولت جمهوری اسلامی لازم الرعایه نباشد که این خود یک حق شرط کلی است. تعداد کشورهایی که تاکنون به عضویت کنوانسیون درآمده اند ۱۹۲ کشور هستند که تنها سومالی و امریکا عضو کنوانسیون حقوق کودک نیستند. این دو کشور فقط کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده اند و تعداد ۷۲ کشور نیز بر آن حق شرط و اعلامیه وارد کرده اند. بدین ترتیب اگرچه کشورها به این کنوانسیون پیوسته اند ولی در هر جا که مواد این کنوانسیون با قوانین داخلی شان تعارض داشته باشد، قوانین داخل را اجرا می کنند.
که ناظران بر این عقیده اند که کشورهایی با این حق شرط عضو کنوانسیون محسوب نمی شوند چون حق شرط کلی با قانون معاهدات تعارض دارد و با روح و اهداف کنوانسیون در تعارض است. در واقع این حق شرط دست دولت ها را باز می گذارد تا هر اقدامی را بتوانند در مورد کودکان انجام دهند. از این روست که صاحب نظران بر این باورند که حق شرط کلی باید به موارد مشخص محدود شود تا جایی که در راستای ارتقای حقوق کودک این حق شرط ها کاملاً برداشته شود.
در ماده اول کنوانسیون «منظور از کودک افراد انسانی زیر ۱۸ سال هستند مگر اینکه طبق قانون لازم الاجرا در مورد کودک سن بلوغ کمتر از ۱۸ سال باشد.» در تمام نظام های حقوقی جهان «کودک از مسوولیت مبرا است» و به موجب کنوانسیون حقوق کودک انسان تا ۱۸ سالگی کودک است. در حالی که مقنن ایرانی در اجرای قسمت اول مبنی بر مبرا بودن کودک از مسوولیت کیفری، طبق ماده ۴۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ می گوید؛ «اطفال در صورت ارتکاب جرم مبرا از مسوولیت کیفری هستند.»
بلافاصله در تبصره همان ماده می گوید؛ «منظور از طفل کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد.» از طرفی قانون مدنی در تبصره یک ماده ۱۲۱ در مورد سن بلوغ شرعی چنین می گوید؛ «سن بلوغ در پسر ۱۵ سال قمری و در دختر ۹ سال تمام قمری است.» پس ملاحظه می شود جهات افتراق مقررات ایران با کنوانسیون حقوق کودک در مورد معنای واژه «کودک» دو امر بارز و مشهود است؛ اول اینکه بین دختر و پسر در مورد اطلاق واژه کودک فرق گذاشته است، چرا که دختر ۹ سال و پسر کمتر از ۱۵ سال را کودک می داند، در حالی که در مقررات کنوانسیون کودک، هر انسان کمتر از ۱۸ سال اعم از دختر یا پسر کودک نامیده می شود.
دوم اینکه دختر و پسر زیر ۱۸ سال که بالغ نیستند، دارای مسوولیت کیفری هستند و حال آنکه به موجب مقررات کنوانسیون کودک این اشخاص از مسوولیت کیفری مبرا هستند. از تعارضات دیگری که قوانین ایران با کنوانسیون حقوق کودک دارد این است که در موردی که کودک به دست پدر یا جد پدری کشته شود، قاتل قصاص نمی شود در صورتی که به موجب مقررات کنوانسیون کودک باید در برابر هر نوع تعرض تحت حمایت قانونی قرار بگیرد. در واقع به موجب ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ مقرر شده است «پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد، قصاص نمی شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محکوم می شود.»
قابل ذکر است مقنن از کودک در مقابل هر گونه تعرض از سوی مادر حمایت کرده و در صورتی که وی به فرزندش آسیبی برساند، متناسب با آن مجازات می شود و در صورت قتل به قصاص محکوم می شود. در هر صورت این تعارضات از موارد مهمی است که باید به آن پرداخته شود. در هر حال کارشناسان حقوقی ایران معتقدند نظام حقوقی کشورمان در برابر حمایت از حقوق کودک کاستی هایی دارد که این مسائل باید مورد به مورد ریشه یابی شده و قوانینی مطابق با شرایط روز جامعه در جهت حمایت هر چه بیشتر از کودکان تصویب شود. همچنان که در کشورهای پیشرفته دنیا هرساله قوانین جدید و به روز برای حمایت بیشتر از کودکان به تصویب می رسد.

پیمان‌نامه حقوق کودک یک کنوانسیون بین‌المللی است که حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کودکان را بیان می‌کند. دولت‌هایی که این معاهده را امضا کرده‌اند موظف به اجرای آن هستند و شکایت‌های راجع به آن به کمیته حقوق کودک ملل متحد تسلیم می‌شود.

انقلاب و رویكرد اسلامی  به حقوق كودك
یكی از مهمترین ابعاد انقلاب اسلامی ایران موضوع  فرهنگ رویكردصحیح به حقوق اشخاص و جامعه است  و اطفال در این انقلاب اولا نقش قابل توجهی داشته اند و ثانیاً به عنوان قشر ضعیفتر عقل و شرع به حمایت ویژه از آنها حكم می كند.
بر این پایه و  در راستای اطلاع رسانی بهتر و آموزش نکات جالب توجه در عالم حقوق که گستره آن لحظه به لحظه رو به افزایش و توسعه است، بخش حقوق سایت اطلاع رسانی تبیان ،سند بین المللی حقوق کودک در اسلام را به عنوان محوری جالب توجه در انقلاب اسلامی  كه نسبتاً تازه  منتشر شده برگزیده تا نکات متعدد و مقید را در این زمینه تقدیم شما نماید؛ در این مقاله با برخی پایه های اساسی تصویب این سند مهمّ که با عنوان میثاق حقوق کودک در اسلام شناخته می شود، آشنا می شویم.
برای درک اهمیّت این سند اساسی در انقلاب اسلامی  که به دو ویژگی قابل توجه آن به اختصار اشاره شد کافیست به اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که قله قوانین ایران محسوب می شود بذل توجه شود.
برای درک اهمیّت این سند اساسی در انقلاب اسلامی  که به دو ویژگی قابل توجه آن به اختصار اشاره شد کافیست به اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که قله قوانین ایران محسوب می شود بذل توجه شود

رویکرد اسلامی در حقوق کودک OIC
آنچه به عنوان یکی از مهمترین پایه های تصویب این سند بین المللی قابل توجه و اشاره است رویکرد اسلامی آن است، تلاشی که با صفت اسلامی مزیّن شده (Islamic efforts) .
چقدر از انقلاب و رویكرد اسلامی به حقوق كودك و اسناد مورد تصویب در این سالها مطلع ایم؟!!
 بر این پایه در صدر مقدمه این سند مهمّ که اوّلین عبارت آن را تشکیل داده آمده است:
با اعتقاد به اینکه ارزش ها و اصول الگوهای رفتاری جامعه مسلمان را بگونه ای که امنیت، ثبات، توسعه و پیشرفت جامعه در قالب محیط خانواده بعنوان رکن اصلی ساختار اجتماعی، تحقق یابد، فراهم می کند. به دنبال تدوین کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد در سال 1989 جهت تدوین میثاقی برای حقوق کودکان با رویکرد اسلامی تلاش گردید.
انقلاب اسلامی و اسناد مورد توجه میثاق حقوق کودک
نقش انقلاب اسلامی ایران در تدوین میثاق حقوق کودک در اسلام مصوب OIC كه اسناد متعددی در آن مورد توجه واقع شده بسیار قابل تقدیر است. برخی از این اسناد عبارتند از:
- سند منشور سازمان کنفرانس اسلامی (OIC)
- قطعنامه های مصوب کنفرانس های سران کشورهای اسلامی.
- قطعنامه های مصوب کنفرانس های وزراء خارجه کشورهای اسلامی.
- کنوانسیون های بین المللی امضاء شده توسط دولتهای عضو.
- بیانیه داکا در خصوص حقوق بشر در اسلام مصوب چهاردهمین نشست وزرای خارجه کنفرانس اسلامی .
- بیانیه قاهره در خصوص حقوق بشر در اسلام مصوب نوزدهمین نشست وزرای خارجه کنفرانس اسلامی که پیرو قطعنامه p- 19- 49 (1990)بود.
- بیانیه حقوق و مراقبت از کودک در اسلام (مصوب هفتمین کنفرانس سران کشورهای اسلامی که به موجب قطعنامه 2/7/16 (1994) صادر گردید.)
اهمیّت حقوق کودک در سند (2005-2004) OIC
آنچه به عنوان یکی از مهمترین پایه های تصویب این سند بین المللی قابل توجه و اشاره است رویکرد اسلامی آن است، تلاشی که با صفت اسلامی مزیّن شده
برای درک اهمیّت این سند اساسی در انقلاب اسلامی  که به دو ویژگی قابل توجه آن به اختصار اشاره شد کافیست به اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که قله قوانین ایران محسوب می شود و به موجب آن همه قوانین و مقررات (اعم از داخلی و بین المللی) در ایران اسلامی باید با موازین اسلامی تفسیر و مورد استناد قرار گیرد، بذل توجه شود.
این همه سند مورد توجه، رویکرد اسلامی و توجه ویژه به مقررات اسلامی اهمیت آن را بدیهی می سازد.
بنابر آنچه اشاره گردید، اولاً تازه و نو بودن سند مورد بررسی (میثاق حقوق کودک در اسلام مصوب هزاره سوم میلادی) در مقایسه با بسیاری از اسناد غربی مورد ادعای مدعیان حقوق بشر.
ثانیاً توجه ویژه به اسلام و صراحت بسیاری از موارد و اصل عنوان این سند بین المللی.
ثالثاً: جامعیت مورد ملاحظه آن و عطف نظرش به اسناد دیگر بین المللی تنها شمه ای از اهمیت این «میثاق حقوق کودک در اسلام» می باشد؛ که متأسفانه کمتر مورد توجه دانشجویان و تحصیل کرده هایی است که غالباً تحت آموزش اساتید غرب زده و کم اطّلاع از حقوق اسلام هستند!

پیمان‌نامه حقوق کودک
این کنوانسیون در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ مورد پذیرش مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار گرفت و از ۲ سپتامبر ۱۹۹۰ (سی روز پس از تودیع بیستمین سند تصویب یا الحاق) لازم‌الاجرا شده‌است. تاکنون ۱۹۳ کشور (تمام اعضای ملل متحد به جز ایالات متحده آمریکا و سومالی) این سند را امضا کرده‌اند و در ۱۴۰ کشور اجرا می‌شود. و به این ترتیب مقبول‌ترین سند حقوق بشر در تاریخ می‌باشد.
کودک بر اساس ماده یک این پیمان به هر انسان کمتر از ۱۸ سال گفته می‌شود. مگر آن که قانون قابل اعمال در مورد کودک سن قانونی کمتری را تعیین کرده باشد.
این کنوانسیون شامل ۵۴ ماده و دو پروتکل اختیاری بوده که چهار اصول پایه‌ای آنرا جهت می‌دهد:
    * هیچ کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد.
    * زمانی‌که در رابطه با کودکان تصمیم‌گیری می‌شود، باید منافع عالیه آنان در راس قرار گیرد.
    * کودکان حق حیات داشته و باید رشد کنند.
    * کودکان حق دارند آزادانه عقاید و نظرات خود را ابراز کنند و این نظرات در تمامی اموری که به آنها مربوط می‌شود، باید مورد توجه قرار گیرد.

کمیته حقوق کودک ملل متحد
کمیته حقوق کودک ملل متحد نهادی برای بررسی پیشرفت کشورهای عضو در دستیابی به تحقق تعهدات ناشی از پیمان است که به موجب ماده ۴۳ کنوانسیون تأسیس شده و از ده کارشناس تشکیل می‌شود که از اتباع کشورهای عضو با توجه به پراکندگی جغرافیایی و نظام‌های حقوقی اصلی انتخاب می‌شوند. وظیفه اصلی این کمیته بررسی گزارش‌های رسیده از کشورهای عضو کنوانسیون، ارائه پیشنهادها یا توصیه‌های کلی بر اساس بررسی گزارش‌ها درخواست مشاوره و مساعدت فنی از صندوق کودکان ملل متحد، سازمان‌های تخصصی ملل متحد و دیگر نهادهای دارای صلاحیت است.
گزارش کشورهای عضو به کمیته باید تا دو سال پس از تصویب یا الحاق و پس از آن هر پنج سال یک‌بار صورت پذیرد. کمیته نیز بایستی گزارش فعالیت‌های خود را هر دو سال یک‌بار به مجمع عمومی تسلیم کند.
پروتکل‌های اختیاری
در ۲۵ مه ۲۰۰۰ الحاق دو پروتکل اختیاری به کنوانسیون مورد پذیرش مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار گرفت. یکی «پروتکل الحاقی درباره خرید و فروش کودکان، خودفروشی کودکان و هرزه‌نگاری کودکان» که این اقدامات را در کشورهای عضو ممنوع می‌سازد.
و دیگری «پروتکل الحاقی درباره بکارگیری کودکان در مناقشات مسلحانه» که خدمت سربازی اجباری افراد زیر ۱۸ سال را ممنوع می‌کند و اعضا تعهد می‌کنند از هر اقدام ممکن برای جلوگیری از ورود کودکان به گروه‌های مسلح استفاده کنند.

نگاهى به حقوق کودک در اسلام و کنوانسیون جهانى
کودکان، آسیب پذیرترین گروه جامعه انسانى
کودکان آسیب پذیرترین گروه جامعه انسانى، نخستین کسانى هستند که در معرض هجوم مستقیم انواع ناگوارى ها، فشارها و مشکلات ناشى از زندگى بزرگ ترها قرار مى گیرند و آن را تحمل مى کنند. امروزه میلیون ها کودک در سراسر جهان به خاطر بى سرپرستى، آواره گى هاى ناشى از جنگ و بلاهاى طبیعى، تغذیه نامناسب، آلودگى به انواع بیمارى هاى خطرناک، اعتیاد والدین و مشکلات ناشى از طلاق، یا در شرایط دشوارى به سر مى برند یا در چنگال افراد پلید به انواع سوءاستفاده هاى انسانى مانند توزیع مواد مخدر، خودفروشى و کار اجبارى تن مى دهند و به تعبیرى بهتر، حقوق آنها نقض مى شود.
البته چگونگى نقض حقوق کودکان، در نقاط مختلف جهان متفاوت است. در کشورهاى در حال توسعه، کودکان، بیشتر با فقر و پى آمدهاى ناشى از آن مانند سوءتغذیه، کمبود امکانات بهداشتى، درمانى و تحصیلى درگیرند. در حالى که در کشورهاى توسعه یافته، مشکلات اخلاقى و ضعف بنیاد خانواده گریبان گیر کودکان است. خوشبختانه در کشورهاى مسلمان، به سبب وجود استحکام در بنیاد خانواده و گرایش هاى دینى و اعتقادى و آشنایى بیشتر با احکام اسلامى، وضعیت حقوقى کودکان جایگاه نسبى مناسب ترى دارد. بنابراین، بهتر است دیدگاه دین اسلام درباره حقوق کودک را بررسى کنیم و دستورهاى پیشرفته آن را در این زمینه در نظر بگیریم و البته هیچ مکتب و آیینى به اندازه دین مقدس اسلام، به حقوق کودکان توجه نکرده و سفارش هاى لازم را نداده است.
اسلام، بیش از مکتب هاى دیگر، براى کودکان ـ این گروه آسیب پذیر جامعه - حقوق قائل شده است، زیرا با رعایت این حقوق، آینده کشور با وجود انسان هاى شایسته، تضمین خواهد شد.
والدین، مسئول اصلى رعایت حقوق کودک
در کنوانسیون حقوق کودک، بیشترین مسئولیت در رعایت حقوق کودک بر دوش والدین نهاده شده است، چنان که در ماده 18 کشورهاى طرف کنوانسیون متعهد شده اند: «بیشترین تلاش خود را براى تضمین به رسمیت شناختن این اصل که پدر و مادر کودک، مسئولیت مشترکى در زمینه رشد و پیشرفت کودک دارند، به عمل آورند. والدین یا قیم قانونى، مسئولیت عمده را در رشد و پیشرفت کودک به عهده دارند و اساسى ترین مسئله آنان، (حفظ) منافع عالیه کودک است».
در آموزه هاى آسمانى اسلام نیز بیشترین مسئولیت در قبال کودک، بر دوش والدین است که به آن «حق الوَلَدِ عَلَى الوالِد» مى گویند؛ زیرا کودک، برکت خانه و نعمت و حسنه اى است که خداوند به پدر و مادر ارزانى کرده است. ازاین رو، قدر و جایگاه آن را باید بدانیم و به وظایف خود در برخورد با این نعمت الهى عمل کنیم در غیر این صورت، عاق فرزندان خواهیم بود.
سزاوارترین افراد به رعایت حقوق کودک، پدر و مادر هستند؛ زیرا آنها دل سوزترین افراد در حق او هستند.

اسلام و سفارش به رعایت حقوق کودکان
در آموزه هاى آسمانى اسلام، همه کودکان از دختر و پسر، حقوق و مزایاى معیّنى دارند و همگان از اِعمال هرگونه خشونت و بى رحمى در حق آنان باز داشته شده اند. این در حالى است که پیش از اسلام، میان اعراب و دیگر قوم ها، کودکان در وضع نامناسبى قرار داشتند و از کمترین حقوق عادى نیز بهره مند نبودند. آنان با هر بهانه کوچکى از جمله رهایى از فقر و هزینه زندگى، آنها را از میان بر مى داشتند. در این میان، شرایط دختران بسیار دردناک تر بود. بزرگان عرب و افراد سرشناس، داشتن دختر را براى خود ننگ و عار مى دانستند. آنها را زنده به گور مى کردند، چنان که خداوند در قرآن مى فرماید:
و هرگاه یکى از آنان را به دختر مژده دهند، چهره اش سیاه مى شود، در حالى که خشم [و اندوه] خود را فرو مى خورد و از بدى آنچه بدو بشارت داده شده، از قبیله [خود] روى مى پوشانند که آیا او را با خوارى نگاه دارد، یا در خاک پنهانش کند؟ و چه بد داورى مى کنند. (نحل: 58 و 59)
اسلام با آمدن خود، در قالب تعبیرهاى زیبا در این باره، نه تنها مردم را از آن عادت هاى زشت باز داشت، ارزش کودکان را در جامعه افزایش داد و از آن پدران و مادران خواست که به بهانه هاى واهى فرزندان خود را نکشند و با آنها دل سوز باشند، آنجا که در قرآن آمده است:
و از بیم تنگ دستى فرزندان خود را نکشید، ماییم که به آنها و شما روزى مى بخشیم. آرى، کشتن آنان همواره خطایى بزرگ است». (اسراء،: 31)
همچنین رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: «از ما نیست، کسى که به خردسالان رحم نکند».
جالب اینکه این حمایت ها از حقوق کودکان، زمانى مطرح شده که هیچ نهاد، سازمان یا کنوانسیون بین المللى براى دفاع از حقوق کودکان وجود نداشته است. اسلام با در نظر گرفتن همه نیازهاى اولیه جسمى، روحى و روانى کودکان و دفاع از آن، زمینه را براى رشد و پیشرفت آنان در همه جنبه ها فراهم آورده است.

برخى از حقوق کودکان

1. انتخاب نام نیکو
بنا بر بند 1 ماده 7 کنوانسیون حقوق کودک: «تولد کودک، بلافاصله پس از تولد باید ثبت شود و از حقوقى مانند داشتن نام، کسب تابعیت و در صورت امکان، شناسایى والدین بهره مند باشد.» در اسلام نیز یکى از نخستین وظایفى که بر عهده والدین، پس از تولد نوزاد نهاده شده، انتخاب نام نیکو و مناسب براى کودک است. امام رضا علیه السلام در این باره مى فرماید:
نخستین امرى که پدر از آن راه به فرزندش احسان و نیکى مى کند، انتخاب نام نیکوست. پس هر یک از شما براى فرزند خود نام نیکو قرار دهید.
همچنین رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله مى فرماید: «حق فرزند بر والدین، آن است که نام او را نیکو انتخاب کند.» در واقع، انتخاب نام نیکو براى فرزند، در اسلام نوعى احسان و نیکى خوانده مى شود که والدین به او روا مى دارند، زیرا هم بخشى از نیازهاى روحى و روانى کودک برآورده مى شود و به او شخصیت و اعتبار مى بخشد و هم او را از توهین و استهزاى دیگران در حق وى دور مى کند. از نگاه اسلام، نام زیبا و نیک حتى مى تواند، براى کودک امنیت و آسایش روانى پدید آورد. چنان که در روایت است: وقتى امام صادق علیه السلام شنید کسى نام فرزندش را محمد گذاشته است، فرمود: «به کودک خود دشنام مده، او را کتک نزن و به او بدى نکن!»
با انتخاب نام نیک براى فرزندان، گامى به سوى شکل دهى شخصیت متعالى در کودک برداریم.
2. تأمین خوراک و تغذیه مناسب براى کودک
بهره مندى از تغذیه و خوراک مناسب، از حقوق مسلم کودک و برطرف کننده نیاز جسمى اوست. براساس بند «ج» ماده 24 کنوانسیون حقوق کودک، کشورهاى طرف کنوانسیون متعهد شده اند: «مبارزه با بیمارى ها و سوء تغذیه را از راه فراهم کردن مواد غذایى مقوى و آب آشامیدنى سالم دنبال کنند».
در اسلام، بنا به فرموده رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله : «هیچ کارى بهتر از سیر کردن شکم گرسنه نیست» و اگر این شکم گرسنه از آنِ فرزندان و کودکان او باشد، از وظایف و حقوق اوست، چنان که رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: «از حقوق فرزند بر پدر، آن است که جز غذاى پاک و خوب به او ندهد».
البته اگر والدین توانایى تأمین مواد غذایى مناسب را نداشته باشند، این وظیفه دینى افراد جامعه است که نیازهاى غذایى آنان را تأمین کنند، چنان که رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید:
«هر کس سیر بخوابد و همسایه او در کنارش گرسنه باشد و او بداند، به من ایمان ندارد».
جسم سالم بر سلامت روح تأثیرگذار است و تغذیه مناسب بر سلامت جسم. بنابراین، رسیدگى به وضع تغذیه کودکان، به شکل غیرمستقیم، سامان دادن به روح و روان او نیز به شمار مى رود.
3. حق تحصیل
در اسلام، فراگیرى دانش یک فریضه است، به گونه اى که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به مردم سفارش مى کند: «از گهواره تا گور دانش بجویند» و آموختن دانش (خواندن و نوشتن) را از جمله حقوق فرزندان بر والدین مى داند و مى فرماید: «از جمله حقوق فرزند بر پدر، آموختن نوشتن است».
در واقع، پدر و مادر زمانى فرزند خود را احترام مى کنند که به او سواد خواندن و نوشتن و آداب معاشرت بیاموزند و از آنجا که شخصیت کودک در مراحل نخستین زندگى، در خانواده شکل مى گیرد، آموختن دانش (خواندن و نوشتن) به کودکان، بر عهده والدین نهاده شده است تا در ابتداى زندگى، آنها را به سلاح دانش مسلح کنند تا به وسیله آن بر مشکلات آینده چیره شوند و این، کوچک ترین وظیفه اى است که از والدین انتظار مى رود تا در حق فرزند و پاره تن خود روا دارند. امروزه در جهان توسعه یافته، مراحل نخستین سوادآموزى، امرى اجبارى است و در این راه، گام هاى مؤثرى نیز برداشته شده است و در کنوانسیون حقوق کودک، بر اساس بند ماده 28، کشورهاى طرف کنوانسیون متعهد شده اند: «حق کودک را در قبال آموزش و پروش به رسمیت بشناسند و براى دست یابى تدریجى به این حق و بر اساس ایجاد فرصت هاى برابر اقدام هایى مانند: اجبارى و رایگان کردن تحصیلات ابتدایى براى همگان، تشویق شکل هاى گوناگون آموزشى متوسطه و در دست رس قرار دادن آموزش عالى براى همگان براساس توانایى ها و به شیوه مناسب را معمول دارند».
در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز حقوق تحصیلى براى کودکان و عموم مردم به رسمیت شناخته شده است، چنان که بنا بر اصل سى ام قانون اساسى: «دولت موظف است، وسایل آموزش و پرورش رایگان را براى همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالى را تا سرحد خودکفایى کشور به طور رایگان گسترش دهد».

4. حق تفریح و بازى
یک ضرب المثل انگلیسى مى گوید: «اگر کودکى را همیشه به کار وا دارى و از بازى و ورزش محرومش کنى، عاقبت احمق مى شود».
اگرچه این مثل اغراق آمیز به نظر مى رسد، واقعیت این است که حرکت و جنبش، اساس هر عمل غریزى و پایه وظایف زندگى است. به ویژه در دوران خردسالى و کودکى که زیربناى بنیه جسمى انسان را پى ریزى مى کند. ازاین رو، امام صادق علیه السلام مى فرماید: «باید هفت سال نخست زندگى کودک، آزادانه به بازى و جنبش بدنى صروف شود».
در واقع، در مراحل نخستین زندگى، نباید از کودکان انتظار داشت که دنیاى سرشار از شادى و نشاط خود را با دنیاى بزرگ ترها جا به جا کنند، بلکه باید آنها را در بازى و تفریح آزاد گذاشت تا به تندرستى و سلامتى آنها آسیب وارد نشود. حتى بنا به سفارش رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله ، باید در بازى هاى کودکانه نیز آنها را یارى داد، چنان که مى فرماید: «کسى که کودکى نزد اوست، باید رفتار کودکانه را در پیش گیرد».
اسلام، حتى آموزش بازى ها و ورزش هایى مانند سوارکارى، شنا و تیراندازى به فرزندان را از وظایف والدین مى داند. در این زمینه، رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: «حق فرزند بر پدر آن است که نوشتن، شنا کردن و تیراندازى را به او بیاموزد».
در بند ماده 31 کنوانسیون حقوق کودک نیز آمده است: «کشورهاى طرف کنوانسیون، حق کودک را براى تفریح، آرامش، بازى، فعالیت هاى خلاق مناسبِ سن خود و شرکت آزادانه در حیات فرهنگى و هنرى به رسمیت مى شناسند».
میان بازى و تفریح به اندازه کودک و بهداشت روانى او، ارتباط تنگاتنگى وجود دارد.
پرهیز از اعمال خشونت جسمى و روحى به کودک
خشونت جسمى و روحى، یکى از عوامل تخریب شخصیت کودکان است. به همین سبب، بنا بر بند 1 ماده 19 کنوانسیون حقوق کودک، کشورهاى طرف کمیسیون متعهد شده اند: «اقدام هاى قانونى، اجرایى، اجتماعى و آموزشى را در جهت حمایت از کودک در برابر همه شکل هاى خشونت جسمى و روحى، آسیب رسانى و سوءاستفاده به عمل آورند».

در دین اسلام نیز به این مهم توجه جدى شده است، چنان که وقتى مردى در حضور امام على علیه السلام از فرزند خود شکایت کرد، امام علیه السلام فرمود: «او را نزن، [بلکه [از او دورى کن (قهر کن)، ولى نه طولانى».
در واقع، این حدیث بیان مى کند که اگر تنبیه براى تربیت کودک انجام مى گیرد، بهتر آن است که این تنبیه، تنبیه بدنى نباشد، بلکه از عواطف کودک استفاده شود، زیرا تنبیه بدنى، زمینه ساز مشکلات روحى و عاطفى فراوانى همچون سرخوردگى و تخریب شخصیت کودکان مى شود، ولى وقتى از کودک دورى شود، او خود، کم کم به اشتباه خود پى مى برد. البته این دورى نباید طولانى شود؛ زیرا ممکن است از یک سو روى عواطف کودک اثر عمیق بگذارد و زمینه ساز مشکلات روحى او را شود و از سوى دیگر، بر اثر طولانى بودن، از تأثیر این ابزار تربیتى کاسته شود. بنابراین، امام علیه السلام پس از دستور دادن به دورى، بى درنگ سفارش مى کند که این فاصله گرفتن والدین، طولانى نشود.
رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: «خداوند به هیچ چیز خشم نمى گیرد، آن چنان که به خاطر زنان و کودکان خشم مى گیرد».
خشونت نسبت به کودک با عزتمندى او ناسازگار است، به همین دلیل، در اسلام ـ تا حد ممکن و جز از سر ناچارى ـ از تنبیه جسمانى کودک پرهیز داده شده است.

احترام به مقام کودک
کودکان مانند هر انسان دیگرى دوست دارند، محبوب واقع شوند و به شخصیت آنها احترام گذارده شود. ازاین رو، رسول خدا صلى الله علیه و آله سفارش مى کند: «دوست بدارید کودکان خود را و به آنها ترحم و به وعده خود به آنان وفا کنید.» همچنین مى فرماید: «وقتى نام فرزندتان را مى برید، او را گرامى دارید و جاى نشستن را براى وى باز کنید و با او ترش رو نباشید».
باز مى فرماید: «اگر کسى فرزند خود را ببوسد، حسنه اى براى او نوشته مى شود».
در واقع، همه این موارد، از نشانه هاى احترام گذارى درست و کامل به کودکان است که والدین مى توانند، با رعایت کردن آن، به مقام کودک خود ارزش قائل شوند و نیازهاى روانى او را برآورده کنند.

منابع :
- http://takchildren.com/index.php
- http://rcirib.ir/viewertebat.asp
- http://www.daneshafza.com/news.php
- http://www.bazyab.ir/index.php
- http://www.ketabak.org/khabar/kidsright

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 22:01 منتشر شده است
نظرات(0)

جامعه مدني و حقوق زنان

بازديد: 23

جامعه مدني و حقوق زنان


مقدمه:
يكي از مؤلفه هاي انكار ناپذير جامۀ مدني حقوق مساوي براي همه شهروندان در جامعه است. حقوق زنان از جمله حقوق مطرح در اين زمينه مي باشد. امروزه از ديدگاه صاحب نظران توسعه مسلّم به نظر مي رسد كه گسترش مشاركت مردمي در فرآيند توسع امري اجتناب ناپذير است. به گفته مانوئل هانتينگون،‌پايه مشاركت سياسي توده ها در مفهومي از شهروندي نهفته است كه طي آن همه شهروندان از حداقل حقوق برابر و مسئوليت هاي مشاركت در حكومت برخورد دارند. از طرفي جامعه بايد به خودباوري برسد و متشكل و منسجم گردد تا بتواند سهم خود را از توسعه ايفا كند.(1)
پس يكي از شرايط تحقق مشاركت همه جانبه، مشاركت برابر مردان و زنان در عرصه هاي مختلف مي باشد. مشاركت سياسي و اجتماعي زنان به عنوان يكي از شاخص هاي جامعه مدني مي تواند زمينه را براي گسترش و تحقق حقوق زنان فراهم آورد. بدين ترتيب توسعه سياسي خود را وابسته به مشاركت زنان در عرصه هاي مختلف مي داند. جامعه مدني مدافع حقوق برابر نهاد كليه شهروندان،‌ عاري از تعصبات و تبعيضات جنسي، نژادي، مذهبي، طبقاتي و فيزيكي اتباع خود است. حضور و مشاركت زنان در جامعه نيازمند وجود ذهنيتي فارغ از جرم انديشي مي باشد.
زنان به عنوان نيمه ديگر جامعه مي توانند روند پيشرفت را تندتر كنند. طرز برخورد دولت و حكومت و شيوۀ‌ نگرش حكومتي به زن نيز در ارتقاء‌ سطح اجتماعي و سياسي زنان مؤثر است. نگاه از موضع ضعف به زنان باعث خانه نشيني آنها مي شود. جامعه مدني در پي آن است كه زن را در موقعيتي مناسب قرار دهد. از طرفي جامعۀ‌ مدني به معناي عملي و سخت افزاري آن شامل نهادها و تشكل هايي مي شود كه زن از طريق آن مي تواند حضور خود را به اثبات برساند. در جمهوري اسلامي ايران دغدغه ي حقوق زنان يكي از مسائل هميشگي جامعه ايراني بوده است. حضور زنان در جريان انقلاب زمينه را براي پيروزي سريعتر انقلاب ايران فراهم آورد. براي مشخص شدن وضعيت زنان در ايران پس از انقلاب،‌ شاخص هاي مهمي بايد مورد بحث قرار گيرد. در اين راستا با بررسي وضعيت مشاركت سياسي زنان،‌ حضور زنان در رسانه هاي نوشتاري و ديداري و همچنين فعاليت زنان در سازمان ها و نهادهاي مختلف دولتي و غير دولتي مي تواند معيار حقوق زنان را در جامعه ايراني مشخص و مورد سنجش و ارزيابي قرار دهد.
مشاركت سياسي زنان:
«اين مسائلي است كه براي زنان قائل هستيم، حق رأي دارند، حق انتخاب دارند، حق انتخاب شدن دارند»(2)
 جمله فوق سخني از رهبر انقلاب اسلامي ايران است كه مهر تأييدي بر حضور زنان در سياست مي زند. بند 14 اصل قانون اساسي بيان مي كند: تأمين حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد ايجاد امنيت قضايي عادلانه براي همه و تساومي عموم در برابر قانون. اين اصل بيانگر تأمين حقوق همه جانبۀ‌ زنان در برابر مردان است. حقوق زن به خصوص در حوزۀ زمامداري از مباحث اصلي حقوق سياسي زنان بوده است. همچنان كه تابوها د رحال شكستن است،‌ورود زن به حوزۀ‌ زمامداري نيز پس از انقلاب اسلامي قابليت بحث پيدا كرده است، به شرط آنكه خيل زنان با سواد به ضرورت آن و مشاركت وسيع متقاعد شوند. زنان به دلايل مختلف هنوز در جايگاه پرسشگر پرشور و فعال جلوه اي در خور نياز زمانه از خود نشان نداده اند و نتوانسته اند با حوزه هاي ديني و مراجع معتبر و نهادهاي مؤثر در تصميم گيري كلان ارتباط برقرار كنند.(3)
كلي در قانون اساسي كمتر مانع قانوني براي زنان مشاهده مي شود. البته در عرصه عمل و اجراء‌ امكانات و فرصت هاي قانوني براي زنان كمتر است و در نتيجه هنوز مشاغل و پست هاي كليدي منحصراً در اختيار مردان است. در شرايط كنوني و بعد از انقلاب ما شاهد تحول در نگرش برخي از زنان نخبۀ‌ مسلمان و طرفدار نظام جمهوري اسلامي هستيم كه چون در فضاي مناسب فرهنگي قرار گرفته از فرصت هاي خاص اموزشي و تجربي بهره جسته اند،‌ تلاش مي ورزند تا ضمن تأكيد بر باورهاي دروني و ديني خود، روشنگري ديني را به منظور زمينه سازي در جهت اصلاح قوانين موجود و حذف سنت هاي مزاحم و خرافه زدايي از دين تبليغ كنند.(4) پس از انقلاب ايران آنچه قابل اميدواري است اين است كه آگاهي جنسيتي رو به افزايش بوده است مخصوصاً در ميان زنان جوان. آنها به رغم محدوديت ها سعي در تغيير زندگي خود مي كنند. در عرصه هاي فرهنگي، هنري و اجتماعي با وجود انبوه موانع خانوادگي و اجتماعي، زنان بسيار رويت پذير شده اند چون حضورشان را با سرسختي و مقاومت نشان مي دهند.(5)
در ايران، جنسيت، سياست و سنت در جامعه همواره رابطۀ كنشمند با يكديگر دارند. از نتايج مطالعات زنان چني بر مي آيد كه بهبود وضعيت زنان و به تبع آن جامعه در كنار عوامل ساختاري به مشاركت آن ها، در تصميم گيري ها از پايين ترين سطوح تا بالاترين سطوح ارتباط دارند؛ و صرف اعطاي حقوق مساوي در قانون اساسي كشور در اين زمينه كافي نيست.(6)
نخبگان جامعه اعم از نخبگان زن و مرد براي حل مشكلات و موانع پيش روي زنان براي كسب حقوق سياسي و اجتماعي به شناسايي اين مشكلات و موانع در قالب نظرات، كتب و .... پرداخته اند. نخبگان جامعه در پي شكل دهي گفتمان خاصي براي ارتقاء حقوق زنان بوده اند. يكي از عرصه هاي مشاركت سياسي زنان،‌ حضور آنها در نهادهاي دولتي است.

زنان و نهادهاي دولتي در ايران:
حضور زنان در نهادهاي دولتي و مناسب سياسي پس از انقلاب هميشه مورد چالش و بحث بوده است. اما در مجموع مشاركت سياسي زنان به دو صورت قابل بحث و بررسي است:
الف: مشاركت سياسي توده اي
ب: سطح نخبگان
شركت در فرآيند انقلاب، شركت در انتخابات ادواري، شركت در تظاهرات و راهپيمايي، شكرت در گروه ها و انجمن ها و فعاليت بسيج، همگي حاكي از مشاركت سياسي توده اي زنان دارد.(7)
اما بايد حضور نخبگان زن را در عرصه مشاركت سياسي در سطوح بالاي سياست رديابي كرد. يعني حضور زنان در مجلس قانون گذاري و در سطوح بالاي تصميم گيري دولت.
با يك نگاه به آمار ارائه شده در جدول شماره 2 در مورد حضور زنان در عرصه قانون گذاري اين مسئله روشن است كه در فاصله بين دورۀ‌ اول تا دورۀ‌ پنجم تعداد حضور زنان در مجلس رو به افزايش است. حضور زن در مجلس شوراي اسلامي نشانگر رشد و افزايش زنان نخبه را دارد. گرچه حضور زن در مجلس شوراي اسلامي روند صعودي و اميدوارانه را طي كرده است، اما حضور زنان نسبت به مردان در سطح نازلي قرار دارد. رفع موانع و مشكلات حضور زن در عرصۀ‌ سياست به خصوص در رده هاي بالاي تصميم گيري راه را براي پويايي زن در جامعه مدني هموار مي سازد.
حضور زنان در عرصه شوراهاي شهر و روستا در ايران نيز مي تواند از زمينه هاي شكل گيري حضور نخبگان زن در مشاركت سياسي قلمداد شود. قوانين ايران براي عضويت زنان در شوراها مانع ايجاد نكرده است. به طور مثال در انتخابات شوراها در سال 1377، زنان تا حدودي از انتخابات استقبال كردند و موفق شدند 7/7 درصد از كرسي هاي اصلي شوراهاي شهر را به خود اختصاص دهند. تعداد اعضاي شهر را 300 زن در 233 مركز شورا تشكيل مي دادند.(8)
دفاع از حقوق سياسي زنان نگاه صرفاً جنسيتي نيست. هر چه زنان احساس بي قدرتي كنند و هرچه ميزان مشاركت را كوچك شمارند، از دسترسي به حقوق خود غافل خواهند ماند. مهم ترين عامل در مشاركت را ميزان توانايي و تمايل آن ها مي دانند. به نظر ميزان تمايل زنان به مشاركت سياسي تا حدي به احساس بي قدرتي رد زنان و تحليل آنها از قضيه«فايدۀ‌ مشاركت» بستگي دارد.(9)
مشاركت سياسي زنان در ايران از ديد نخبگان فكري نيازمند شكل گيري مسائلي است كه در نهايت مي تواند به ارتقاء سطح اجتماعي و حقوقي زنان كمك كند. رابطۀ‌ ميان توانايي و مشاركت سياسي زنان را مي توان بر اساس 4 توانايي، قابليت استخراجي، توزيعي، تنظيمي و نمادي تحليل كرد. توانايي استخراجي نظام سياسي، به ويژه در زمينۀ‌ استفاده از امكانات و فرصت هاي انساني مي توانند در افزايش مشاركت سياسي زنان نفوذ داشته باشد. در توانايي توزيعي نظام،‌ به ويژه در زمينه توزيع فرصت هاي آموزشي مي تواند به افزايش مشاركت سياسي زنان بينجامد. روند افزايش حضور دختران در دانشگاه ها به ويژه پس از جنگ 8 ساله زمينۀ‌ مناسبي براي سوق دادن زنان به مشاركت مي باشد.
 نخبگان و اساتيد دانشگاهي از جمله نخبگان فكري محسوب مي شوند مي توانند زمينه ساز اين مسئله باشند. رابطۀ بين دانشجويان و اساتيد و تحريك و تشويق از دانشجويان دختر به فعاليت بيشتر در عرصه هاي مختلف باعث حضور فعال زن ايراني در جامعه شود. همچنين حضور فعال نخبگان زن ايراني در صحنۀ‌ اجتماعي‌، سياستگذاران را به فراهم آوردن زمينۀ اشتغال و حضور در مناصب اخذ تصميم گيري وا مي دارد. و در توانايي نمادي، نهادهاي مشاركتي و تشويق زنان به مشاركت الگوي مناسبي براي كشاندن زنان به عرصۀ سياست است.(10)
جنبۀ ديگر از مشاركت سياسي زنان شركت در گروه ها و انجمن هاي سياسي است گروه هايي كه گاه دولتي و گاه غير دولتي هستند،‌ از مهم ترين گروه هاي دولتي مي توان كميسيون امور بانوان را نام برد. اين كميسيون در سال 1369 ش از سوي وزارت كشور تأسيس شده است و فعاليت اين كميسيون بيشتر فرهنگي و اجتماعي است. از طرفي تعداد كمي از سازمان هاي زنان داراي هدفهاي سياسي هستند.
انجمن همبستگي زنان (1371 ش)، مؤسسه اسلامي زنان (1359ش)،‌ جمعيت زنان جمهوري اسلامي (1365ش) جامعه الزينب (1365ش) از جمله سازمان هايي با سامان سياسي قلمداد مي شوند. حضور در وضعيت اخذ تصميم براي جامعه مهمترين معيار مشاركت سياسي زنان در سطح نخبگان است و شركت در مجالس مقننه مهم ترين معيار مشاركت زنان مي باشد. البته بايد اذعان كرد كه مشاركت سياسي زنان نخبۀ‌ ايران در مجريۀ‌ سياسي فراتر از حد مشاور رئيس جمهور در امور زنان نبوده است.(11) نگاهي به حضور زنان در نهادهاي دولتي همچون نهاد رياست جمهوري،‌ وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان و .... حاكي از اين است كه زنان نسبت به مردان در وضعيت ناچيزي به سر مي برند.(12)
موانع بر سر راه تشكل هاي سياسي مستقل و قانوني زنان وجود داشته است. مواردي همچون عدم تجربۀ‌ بنيادي در تشكل هاي زنان،‌ فقدان امكانات مالي و تبليغاتي‌، عدم اعتماد به خود و .....
برخي تشكل هاي سياسي زنان از آن جا كه وابسته به دولت نيستند هم به لحاظ نيروي انساني فعال در آن ها و هم تحت تأثير تفكر موسس آن‌، تبلور نيازهاي واقعي گروه هاي مختلف زنان هستند و هم به دليل قانوني بودن قادر به كاهش قدرت فراگير نظام مردم سالاري در جامعه و تحرك اجتماعي اند.(13)
آنچه بارز است اگر نياز به حضور زنان در سياست از پايين و به صورت خودجوش احساس نشود حضور زنان در اجتماع كمرنگ مي شود.
در خصوص رفع موانع و مشكلات گوناگون براي برابري زن و مرد در عرصه هاي مختلف نظريات گوناگوني ارائه شده است.
1-    نظريات رفاهي، مساوات و فقرزدايي
2-    نظريه كاريابي
3-    نظريه تواناسازي (14)

نخبگان همچنين علل عدم مشاركت سياسي زنان را مورد ارزيابي قرار مي دهند و علل عدم مشاركت سياسي زنان در عرصه هاي سياسي را در عوامل تاريخي، فرهنگي و ساختار اداري اجتماعي جوامع مي دانند. البته برخي كارشناسان و نخبگان علل عدم مشاركت زنان را در مواردي همچون نوع نگاه مديران،‌فرآيند جامعه پذيري متفاوت زنان نسبت به مردان، فقدان فرصت هاي متنوع شغلي، سياست حاكم بر ادارات و سازمان ها و كمبود حمايت هاي لازم از زنان و ..... ارائه مي كنند.(15)
در مجموع مي توان موانع و مشكلات سياسي زنان را اينگونه نام برد:
1- موانع ساختاري        الف)ساختارسياسي        ب) ساختار فرهنگي
                ج) ساختار اجتماعي        د)ساختار قانوني
2- موانع غير ساختاري    الف) شخصيتي        ب) فيزيولوژيكي
در موانع سياسي بايد ساختار سياسي مردسالارانه و تمركز گرايي و انحصار قدرت در دست مردان را نام برد. موانع فرهنگي نيز فرهنگ مردسالاري حاكم بر جامعه و همچنين آداب و رسوم و عرف ايراني.(16)
موانع اجتماعي مواردي همچون عدم امكانات آموزشي برابر و همچنين آموزش و پرورش مبتني بر نظام جنسيتي (البته پس از انقلاب زنان در عرصه آموزش و به خصوص آموزش عالي رو به افزايش بوده است و اين افزايش زمينه را براي افزايش آگاهي زنان فراهم آورده است). از جمله موانع ديگر حضور زن در عرصه مشاركت وظايف محوله ناشي از خانواده و ازدواج است. فرهنگ مرد سالاري با تقسيم كار و محول نمودن انجام امور خانه بر عهده زنان عملاً فرصت مشاركت را از زنان سلب كرده اند.
از طرفي احساس حاشيه اي بودن و ارزش نداشتن، احساس عدم توانايي و تأثيرگذاري در جريان تغييرات اجتماعي، احساس عدم نداشتن حق دسترسي به فرصت ها و منابع،‌ اضطراب، عدم اعتماد به توانايي هاي خود و عدم توانايي در تصميم گيري مستقل و ..... از موانع شخصيت مشاركت سياسي زنان مي باشد.(17)
در مجموع مشاركت سياسي زنان هم نخبه ساز است و هم نيازمند اقدامات و فعاليت هاي نخبگان، نخبگان پس از انقلاب توانسته اند با استفاده از ابزارهاي مختلف زنان را به حضور در عرصه سياست تشويق كنند. از بين رفتن و كمرنگ شدن تابوها و سنت هاي دست و پا گير و گه گاه انحرافي زمينه براي تحقق اين مسئله مهيا ساخته است. اگرچه با وجود اين پيشرفت هنوز زمان به جايگاه اصلي خود در مشاركت سياسي دست نيافته اند.

زنان و مطبوعات:
مطبوعات يكي از جلوه هاي ظهور جامعه مدني است. مطبوعات زمينه را براي گسترش فكر و انديشه فراهم مي سازد. انقلاب اسلامي يكي از مهم ترين نمودهاي حضور زنان است. شركت گسترده زنان در پيروزي انقلاب، در انتخابات متعدد،‌فرصت ايفاي نقش سازنده آنان را در ايجاد و استقرار ارگان هاي مختلف نظام اسلامي فراهم آورد. بعد از خاتمه جنگ،‌ رويكرد جديدي به جامعه زنان شكل گرفت. در اين دوره ما شاهد ظهور برخي نهادها براي رسيدگي به امور زنان و برنامه ريزي آنان بوديم. دهه دوم انقلاب شاهد افزايش سواد زنان هستيم و دهه سوم انقلاب توسعه سياسي و اجتماعي براي زنان همراه بوده است. حضور زنان در مطبوعات،‌(نشريات و روزنامه ها...) را مي توان به چندين دوره تقسيم كرد و بر اساس آن حضور زن را در اين عرصه مورد سنجش قرار دهيم.
-    در دوره اول (1360-1357ش) در اين دوره شاهد انتشار نشريات زيادي از جانب احزاب مختلف چپ و راست و گروه هاي انقلابي و مذهبي هستيم. در اين دوره به غير از مجلۀ (زن روز) كه از سال 1343 منتشر مي شد؛ حدود 18 نشريه ديگر منتشر شد كه تعداد زيادي از آنها مربوط به گروه هاي چپ مي باشد. همچنين در اين دوره است كه براي اولين بار شاهد نشريات مذهبي زنانه مي باشيم. برخي از اين نشريات عبارتند از: زن روز، بيداري زن، نهضت زنان مسلمان،‌رهايي زن، پيكار زن و .... (نگاه كنيد به جدول شماره 3؛ بررسي نشريات زنان). نشريۀ زن روز يكي از نشرياتي بود كه زنان نخبه را به خود مي ديد افرادي همچون شهلا انصاري، طيبه اسكندري، شهلا شركت و .... يكي از نكات اين نشريه اين بود كه 93 درصد نويسندگانش را زنان تشكيل ميدهند. نشريات ديگر همچون رهايي زن، زن مبارز، پيكار زن و .... نشرياتي بودند كه گهگاه به بررسي حقوق زنان در جنبه هاي مختلف مي پرداختند. از ميان اين نشريات اتحاديه ملي زنان دو نشريه مجله زنان در مبارزه و بوستن رزم زنان را در دست داشت كه داراي مشي چپي بودند و در كنار نشريات چپي، نشريات مذهبي همچون مجله نرجس، زن مسلمان، پيام هاجر، پا به عرصه گذاشتند. از ميان نشريات مذهبي پيام هاجر به مديريت اعظم طالقاني طرفداران بيشتري داشت. همچنين نشريه پويندگان راه زينب را كه زهرا رهنورد مدير مسئول آن بود به بررسي مسائل اجتماعي و سياسي زنان مي پرداخت.(18)
-    دروۀ‌ دوم (68-1360 ش). در اين دوره نشريات نيز تحت تأثير جريانها و رويدادهاي جنگ قرار داشتند. نشريات زنان نيز با توجه به رسالت خود در پيشبرد اهداف خود در پشت جبهه و نمايان ساختن چهره جنگ و خانواده شهدا و مسايلي نظير اين به انجام وظايف خود پرداختند. در اين دوره به خاطر شرايط موجود از نشريات گروه هاي چپ خبري نيست و از ميزان تيراژ آنها به مقدار قابل ملاحظه اي كاسته شد. از ميان نشريات زن روز و پيام هاجر به كار خود ادامه دادند و نشريات جديدي وارد مطبوعات شدند همچون محبوبه، شاهد بانوان،‌ سيماي زن.(19) (جدول شماره 3)
-    دورۀ سوم (1376-1368ش). پس از پايان جنگ به تدريج نشريات زنان به تعداد متعادل تري رسيد و از لحاظ محتوي نيز اعتدال بيشتري در آن ها ديده مي شد. در اين دوره نشريات جديدي با مضامين فرهنگي و اجتماعي شكل گرفتند. ضمن اينكه نشريات از مضامين افراطي دور شدند و 11 نشريه زنانه جديد به پايگاه نشريات اضافه شدند از جمله ندا،‌پيام زن،‌ريحانه و ..... از ميان اين نشريات ندا 27% مطالب خود را به زنان اختصاص داد و در مورد مسائل سياسي و اجتماعي و حقوقي زنان در جامعه به صورت مصاحبه و گزارش مطالبي ارائه مي كرد.(20) ندا صداي زنان نخبه قلمداد مي شد كه به سردبيري زهرا مصطفوي دختر رهبر انقلاب ايران منتشر مي شد و از سوي جمعيت زنان جمهوري اسلامي حمايت مي شد. از سوي ديگر نشريه زنان صداي نوانديشان اسلامي را مخابره مي كرد كه از اولين نشرياتي بود كه حقوق نابرابر زنان و مردان را به چالش خواند. پشتيبانان اين گرايش از اشتياق و جديتي عملي براي به خدمت گرفتن چشم اندازهاي غير ديني نشان مي دادند. نشريه پيام زن از نشرياتي بود كه دقيقاً نقطۀ‌ مقابل گفتمان مجله زنان قرار داشت. اين نشريه كه صداي روحانيت ارتدوكس را بيان مي ساخت استدلال مي كرد كه اختلاف ظاهري ميان زن و مرد اگر به درستي فهميده شود اساس و جوهره عدل الهي است.(21) مجله فرزانه نيز يك فصلنامه علمي و تخصصي ويژه مطالعات و تحقيقات زنان بود كه مسائلي همچون مشاركت زنان، خشونت عليه زنان، تحصيلات زنان و نظرات فقهي پيرامون زنان مي پرداخت.(22)(جدول شماره 3)
-    دوره چهارم(81-1367ش): دوراني كه دوران اصلاحات ناميده ميشود. تحولاتي كه به واسطۀ‌ دوم خرداد 1376ش در كشور به وقوع پيوست منجر به تغييراتي در امر نهادينه شدن مشاركت زنان گرديد. در اين دوره ما شاهد رشد چشمگير كيفي و كمي نشريات هستيم. اين دوره همچنين نقطه عطف ديگري براي مطبوعات زنان به همراه داشت و حتي براي اولين بار روزنامه زن در تاريخ 14/7/1376 مجوز انتشار يافت. بررسي محتوايي نشريات زنان كشور نشان مي دهد كه اين نشريات بيشتر گرايش هاي اجتماعي-سياسي- مذهبي دارند. لازم به ذكر است كه نشريات زنان همچون گذشته در جذب خوانندگان دچار ضعف و نارسايي هاي فراوان هستند. نشريات جديدي وارد پايگاه نشريات شدند كه اسامي آن ها در جدول شمارۀ‌ 3 ارائه گرديده است. نكته اي كه در اين جا بايد مطرح شود اين است كه حضور زنان در عرصه هاي مديريتي و انتشاراتي رو به افزايش است كه اين حضور خود عاملي در جهت برپاسازي تشكل هاي مختلف بود كه هر يك بتونند بر اساس نوع خود (دولتي يا غيردولتي) دست به چاپ و انتشار خبرنامه، بولتن و نشريه هاي وابسته به سازمان هاي متبوع خود بزنند.(23) در ميان نشريات نشريه حقوق زن به ارائۀ مقالاتي در مورد حقوق شرعي زنان و مشاركت سياسي آن ها پرداخت. برخي معتقدند اين نشريه داراي مشي سكولار بوده است. از طرفي اين نشريه مقالات ديگري همچون زنان كارگر، جنبشهاي زنان و حتي ترجمه هايي از متون معروف فمينيستي و .... به چاپ رساند.(24)
روزنامۀ‌ زن منحصر به فرد در تاريخ روزنامه نگاري زنان ايران بوده است و در واقع اولين روزنامۀ مربوط به كليه مسايل زنان بود كه خانم فائزه هاشمي مسئوليت آن را بر عهده داشت. خانم هاشمي در يك مقاله اظهار داشت: « روزنامه زن بنا دارد با نگاه زنانه براي زنان بنويسد و نه فقط در مورد زنان» اين روزنامه در 17 فروردين 1378 توقيف شد. در مجموع با نگاهي به جدول نشريات زنان اين مسئله باز است كه تنوع نشريات در مسائل مختلف فرهنگي،‌اجتماعي و سياسي به چشم مي خورد كه اين مسئله در اوايل انقلاب بيشتر نمود پيدا مي كرد. البته بايد اذعان كرد كه به تدريج پس از انقلاب اسلامي محتواي مطالب نشريات بيشتر به سمت اجتماعي و فرهنگي حركت كرده است.
نشريات در ارتباط با زنان را مي توان به 4 دسته تقسيم بندي كرد:
گروه اول:نشرياتي هستند كه از لحاظ سازماني يا از لحاظ نظري وابسته به دولت هستند مانند ندا و پيام زن.
گروه دوم: جملات نوانديش ديني است كه به ويژه پس از ايجاد اختلاف نظر ميان بنياد گرايان و نوگرايان ديني در هيأت حاكمۀ سايت اين نشريات مشخص تر و مترقي تر شدند مانند نشريه زنان و حقوق زنان.
گروه سوم: نشرياتي هستند كه سايت مشخصي در مورد مسائل شان ندارند و به رغم مطرح كردن مسائل زنان به نظر مي رسد حداقل تا قبل از دوران اصلاحات مواضع شخصي در مورد موضوعاتي كه مطرح مي كرند نداشته اند، مانند نشريه فرزانه.
گروه چهارم: به بخش راديكال تر جنبش اصلاح طلبي تعلق دارد عده اي جنس دوم را جزو اين دسته قرار مي دهند.(25) مهم ترين مشكل زنان در مطبوعات به حساب نياوردن آنها در جايگاه مديريت مطبوعاتي است در مجموع نسبت ميان زن و مطبوعات را مي توان از دو منظر مورد بررسي قرار داد. نخهست زنان به عنوان سوژه فعاليت هاي مطبوعاتي در چارچوب مقالات و گزارش ها و دوم به عنوان كنشگر در عرصه مطبوعات. طرح مسئله زنان به عنوان يك سوژه اصلي توسط نخبگان در جامعۀ‌ مطبوعاتي مي تواند زمينه ساز حل مشكلات زنان شود. حضور زن نيز به عنوان كنشگر اصلي در مطبوعات مس تواند زمينه ساز ارتقاء‌ سطح اجتماعي زنان شود.(26)
مسائل مطرح شده توسط برخي نخبگان روزنامه نگار و مطبوعاتي پس از انقلاب اسلامي در زمينه هاي مخلفي چون خشونت خانگي عليه زنان،‌ تبعيض جنسيتي به ويژه در مسائل تحصيلي،‌ حقوق سياسي و اجتماعي زنان ، آزادي بيان زنان و .... فرضيه را براي حضور فعال زنان در جامعه مدني فراهم آورده است.(27)
اما بايد به اين مسئله نيز اشاره كرد كه حضور نشريات زن نسبت به نشريات مردان در سطح نازلي قرار دارد و از طرفي حضور زنان در اين عرصه پايين تر از مردان است. از آنجا كه مطبوعات تريبون جامعۀ‌ مدني است هر چه حضور زن در عرصه مطبوعات بيشتر شود صداي آنها بلندتر و رساتر به گوش جامعه مي رسد. نخبگان زن مي توانند با اقدامات خود اين عرصه را تكميل كنند.

-    جامعه مدنی و سازمان های غیردولتی زنان در ایران (NGOS) (سازمان های مردم نهاد)
قبل اشاره شد كه يكي از مصاديق مهم جامعه مدني در عصر جديد حضور سازمان هاي غيردولتي است. دستاروردهاي سازمان هاي غيردولتي زنان در زمينه هاي مختلف اگرچه در برخي موارد از گستردگي برخوردار نيست ولي از جهت كيفيت و اثربخشي قابل توجه بوده است. در اين مجال سعي بر اين است كه وضعيت سازمان هاي غير دولتي زنان مورد بررسي قرار گيرد و اقدامات نخبگان فكري در راستاي گسترش اين سازمان ها مورد بررسي قرار گيرد. به تدريج و با گذشت زمان تعداد اين قبيل سازمان ها در ايران رو به افزايش نهاده است كه بسيار اميدوار كننده مي باشد. اما مشكلات عديده اي بر سر راه سازمان هاي غيردولتي وجود داشته است.
در يك تقسيم بندي ساختار سازمان هاي غيردولتي زنان در جمهوري اسلامي را مي توان به 3 دسته كلي تقسيم بندي كرد:
1.    سازمان هاي غيردولتي زنان با ساختار سنتي و فعاليت در سطح محله اي
2.    سازمان هاي غيردولتي زنان با ساختار نيمه سنتي و نيمه مدرن و فعاليت در سطح ملي
3.    سازمان هاي غيردولتي زنان با ساختار مدرن و فعاليت در سطوح ملي و بين المللي (28)
در كنار ساير نهادها و مؤسسات دولتي، سازمان هاي غيردولتي زنان تا حدودي توانستند به علت گستردگي و تنوع فعاليت به عنوان وسيله اي براي پاسخگويي به نيازهاي امروز جامعه زنان كشور و نياز به عنوان ساز و كاري جهت مشاركت اجتماعي زنان و قلمداد شوند.
پس از انقلاب اسلامي ما شاهد فعاليت سازمان يافته تر و گسترده زنان هستيم كه اين امر با تمسك به هويت ديني و مذهبي صورت مي گرفت. از طرفي بايد تأسيس دفتر امور زنان نهاد رياست جمهوري را براي اولين بار و انتصاب يك زن در جايگاه رئيس دفتر و مشاور رئيس جمهور در امور زنان به عنوان اولين نهاد دولتي و پل ارتباطي با تشكل هاي زنان نيز نقطۀ عطفي بر آغاز فعاليت هاي سازمان يافته غيردولتي زنان و حركت سازماني آنان دانست. آنچه از آمار بر مي آيد پس از انقلاب اسلامي و پايان جنگ تحميلي ما شاهد رشد سازمان هاي مردم نهاد هستيم. به طور مثال طي سال هاي 1381 و82 تعداد سازمان هاي غيردولتي زنان با موضوع فرهنگي-اجتماعي 4/2 برابر، با موضوع خيريه اي 5/1 برابر و با موضوع تخصصي و صنفي 6/2 برابر رشد را نشانگر است.(29)
تا پايان سال 1378، بالغ بر 120 سازمان غيردولتي زنان مشغول به فعاليت بودند كه سهم سازمان هاي فرهنگي-اجتماعي 39 درصد، سازمان خيريه اي 24 درصد و سازمان هاي سياسي 10 درصد مي باشد. سازمان هاي غيردولتي زنان از بدو تشكيل دستاورد مهمي را در سطح ملي و بين المللي به همراه داشته است. شركت در اجلاس عمومي سازمان حقوق بشر در ژنو (1375ش)، شركت در اجلاس سازمان هاي غيردولتي (1999 م) و شركت در نشست ها و سمينارهاي آماده سازي NGOها و حضور در نشست هاي مقدماتي (پكن +5)،‌ انتشار نشريه داخلي،‌انتشار نشريه ويژه سازمان هاي مردمي،‌ برگزاري كارگاههاي آموزشي، گردهمايي مرتبط با موضوع و فعاليت،‌ ايجاد مركز مشاوره و.... از جمله دستاوردهاي مهم اين سازمان در دورۀ كوتاه فعاليت اجتماعي آنان بوده است.(30)
قوانين ايران در راه ورود زنان به تشكل هاي مستقل موانع خاصي ايجاد نكرده است. انجمن هاي غيردولتي زنان با مسائل خاصي دست به گريبان هستند. اين گونه سازمان ها براي اينكه بتوانند حضور توانمند و كارساز داشته باشد بايد از قدرت اجتماعي برخوردار باشد. قدرت براي انجمن ها در همه جاي دنيا يكي از مهم ترين اهرم ها و ابزارهاي كار است كه در ايران انجمن هاي زنان با خلاء قدرت دست و پنجه نرم مي كنند.(31)
پس داعيه مستقل بودن يكي از مشكلات انجمن هاي زنانه است. تشكيل انجمن هاي مستقل زنان نيازمند فضايي است كه تا وقتي اين فضا شكل نگيرد اين تشكل ها نهادينه نمي شود. آنچه مشخص است تشكل هاي اجتماعي زنان در ايران از پايين و به صورت خودجوش شكل نگرفته است.(32)
ايجاد تشكل هاي مستقل زنان براي تغيير حقوق زنان ايراني يك ضرورت بوده است و به نظر نخبگان حاضر در سازمان هاي غيردولتي زنان در سازماندهي و گسترش آن از پايين به بالا با مشكلات و ناكارآمدهايي همراه بوده اند. يكي از مؤلفه هايي كه خودجوش شدن تشكل ها كمك مي كند تبليغات مي باشد. عدم تبليغات لازم توسط سازمان هاي غيردولتي و همچنين عدم دسترسي به امكانات تبليغي وسيع همچون رسانه هاي ديداري و شنيداري سبب مي شود ماهيت اين سازمان ها ناشناخته و پنهان بماند.(33)
تلاش در جهت فراهم آوردن امكانات لازم براي اين سازمان ها از طريق شركت هاي تعاوني، جذب امكانات مالي و ايجاد صندوق سازمان هاي مردمي مي تواند راه را براي گسترش فعاليت آنها فراهم آورد.
در مورد سازمان هايي كه زنان در آن شركت مي كنند بايد اشاره كرد كه سازمان هايي هستند كه اعضايش زن مي باشند اما موضوعاتشان مسائل زنان نيست مانند مسائل محيط زيست و از طرفي سازمان هايي هم وجود دارد كه موضوعات آنان زنان و مسائل پيرامون آن مي باشد.
تحقيقاتي كه درباره زن و اتحاديه هاي صنفي ايران صورت گرفته است نشان مي دهد كه حضور زنان ايراني در اتحاديه ها،‌ سنديكاها، انجمن ها رو به افزايش است. توسعه وسيع اين امر از دهه 1990 ميلادي را مي توان نتيجه سياست هاي جديد قلمداد كرد. در سال 1977 تنها سيزده سازمان غيردولتي زنان در ايران وجود داشت كه اين رقم در سال( 2002 م) به 137 سازمان افزايش يافت. زنان توانسته اند با گسترش دامنۀ‌ فعاليت هاي خود كه با جلب حمايت عمومي و تأثير در سياستگذاري همراه بوده است به موفقيت نيز دست يابند.(34) برخي معتقدند جنبش زنان در ايران با روي كار آمدن دولت اصلاحات جان تازه اي به خود گرفت اما با اينكه زنان در ايجاد جنبش اصلاحات نقش مهمي داشتند اما دررهبري اصلاحات فرصت كمتري را براي ابراز وجود يافتند. قشر زنان ايران و به خصوص نخبگان زن در فعال كردن توده هاي سنتي تا حدودي ضعيف عمل كردند.(35)
البته فعاليت زنان در چارچوب تشكل ها و انجمن ها نتايج مثبتي را نيز به همراه داشته است كه عبارتند از: افزايش مشاركت سياسي،‌ احساس مفيد بودن در جامعه،‌ افزايش آگاهي ها، افزايش روحيه و همكاري و توان تجزيه و تحليل و .... البته در سطح كلان يعني در انتقال خواسته هاي زنان به نظام و كمك به عملكرد بهتر آن هنوز جا براي كار بسيار است. از طرفي در درون سازمان هاي غيردولتي زنان مواردي مشاهده مي شود كه اهداف اين سازمان ها را زير سئوال مي برد. روشن نبودن فعاليت ها، تقليد از الگوهاي دولتي، تمايل به در پيش گرفتن برنامه هاي دولتي و .... از آن جمله موارد است.(36)
دولت و جامعه مدني در نهايت معارض يكديگر نيستند دولت مي تواند زمينه ساز گسترش سازمان هاي غيردولتي شود كه اين منوط به نگرش مثبت دولت به اين سازمان هاست.
حضور نخبگان در سازمان هاي غيردولتي منبعي است براي جذب شهروندان. از طرفي دولتي بايد اولويت توده و نخبه زنان همچون اشتغل، حقوق سياسي و مسائلي از اين دست را به رسميت بشمارد و با نخبگان و روشنفكران زن ارتباطي سودمند برقرار كند تا از اين طريق بتواند خواسته ها و اولويت هاي زنان را دريابد و در پي اجراي مطالبات و خواسته هاي زنان برآيد.(37)

زن و جامعه مدني: يكي از مهم ترين مسائل در مورد زنان در جامعۀ‌مدني مسائل مربوط به تغيير نگرش زن در جامعه و جامعه پذيري زنان مي باشد. اين جامعه پذيري از طريق خانواده و نظام آموزشي امكان پذير است. جهت اصلاح جامعه پذيري جنسي و كسب نقش هاي جنسيت با توجه به ارزش هاي والاي زن لازم است در كتب درسي كه در مقاطع مختلف بيشترين فرآِند نقش پذيري جنسي را دارند، بازنگري جدي صورت گيرد و در اذهان دانش آموزان زمينه مشاركت و حضور زنان را به نحو واقعي ترسيم نمود تا هم بتوانند نقش هاي مناسبي را ايفا كنند و هم از كليشه هاي ذهني محدود جلوگيري شود.(38) همچنين از طريق برنامه ريزي دقيق در رسانه هاي گروهي و الگوي مناسب در محيط خانواده و..... مي توان حضور زن در جامعه را به عنوان يك عنصر پويا، ازسطوح پايين جامعه تضمين كرد. توانمندسازي زنان از لحاظ اقتصادي نيز مي تواند زمينه را براي فعال كردن زنان فراهم آورد. به طور مثال عضويت زنان در شركت هاي تعاوني،‌يكي از مؤثرترين ابزار براي نيل به تقويت بنيه اقتصادي است. تعاوني ها مي توانند با كمك به زنان در ارائه فرصت براي كسب منابع در آمد راه را براي قدرت يابي زنان فراهم سازند. تعاوني ها مي توانند امكاناتي را براي كسب تجربه و درك عمومي هم در داخل نهضت تعاوني و هم در تصميم گيري هاي بيروني اعطا كند و در نتيجه فرصت مشاركت برابر براي زنان را فراهم سازد.(39)
زنان بعد از سال 1357 با حضور در عرصه هاي مختلف كمك شاياني به جامعه مدني انجام داده اند. آنان پس از انقلاب حضور خود را در نهادهاي مدني تقويت كرده اند. زنان ايران همچنان مانند بسياري از زنان در كشورهاي مختلف براي اثبات توانمندي خود راه دشواري را طي مي كنن. حضور تشكل هاي زنان به بيان خواسته هاي آنان به صورت عقلاني و عملياتي ياري مي رساند و تصميم گيرنگان را از وسعت و گسترۀ‌ اين تقاضا آگاه مي سازد.(40)
البته بايد يادآوري كرد كه زنان نيز بايد داراي رفتار سياسي-اجتماعي ويژه اي باشند كه تأمل برانگيز است در اين رابطه مي توان به نكات زير اشاره كرد:
1.    نگرش زنان نسبت به سياست چندان خوش بينانه نيست و زنان آن را حرفه اي مردانه مي دانند.
2.    مشاركت زنان در احزاب سياسي به مراتب كمتر از مردان است كه خود اين مسئله مي تواند نتيجۀ بي توجهي و آگاهي كم از مسائل جامعه باشد.
3.    موفقيت زناني كه در عرصۀ‌ سياست ظهور مي يابند بيشتر مرهون مردان سياسي است.
4.    سنت گرايي و محافظه كاري زنان
5.    زنان به دليل ماهيت جسماني و روحي خود از درگير شدن در كارهاي آميخته با اضطراب و .... دوري مي جويند. اين مسائل در كنار موارد ديگر مي تواند حضور زن را در جامعه مدني كمرنگ نمايد.(41)

سخن آخر:
در پايان اين بحث بايد اشاره كنيم كه جامعه مدني همچون دو لبۀ‌ قيچي است كه يك طرف آن مردان و طرف ديگر زنا مي باشن. مسلماً حضور مكمل گونه زنان در كنار مردان جلوه بخش جامعه مدني پويا خواهد بود. رسالت نخبگان فكري در رسيدگي به خواسته ها و نيازهاي زنان امري ضروري و انكار ناپذير مي باشد.
عرصه هاي مختلف همچون مشاركت سياسي،‌مطبوعات و سازمان هاي غيردولتي زنان مورد بررسي قرار گرفت. اگرچه با مرور زمان مسائل مختلف زنان بهبود يافته است اما هنوز زنان در جامعه مدني نسبت به مردان حضور كمرنگ تري دارند. همان طور كه گفته شد نهادهاي واسطه اي همچون مطبوعات و تشكل ها مي توانند حضور زن را در جامعه تضمين نمايند. حركت تدريجي زنان از سوح پايين جامعه و به صورت آگاهانه و خودجوش زمينه را براي تغيير وضعيت آنها در آينده فراهم مي آورد. به همين دليل جامعه مدني و اجزاء‌ آن بايد از حالت شعارگونه خارج شود و به ظهور برسد. شكل گيري مفهوم جامعه مدني و گستر ش آن زمينه ساز حقوق زنان در همه جنبه ها مي گردد كه طبيعتاً حقوق زن پايه گذار توسعه همه جانبه نيز خواهد شد.

پی نوشت ها:

1.مسعود اخوان کاظمی،توسعه سیاسی و جامعه مدنی،اطلاعات سیاسی و اقتصادی ، سال ش 128-127،(فروردین و اردیبهشت 1377)،ص43
2.گزیدهای از سخنرانی امام خمینی (ره) درباره زنان،19/1/1358
3.مهرانگیزکار، مشارکت سیاسی زنان موانع و امکانات ، (تهران، روشننگران،1379)، ص 72-71
4.همان ، صص 108-107
5.شبنم عظیمی نژادان ، زن ، معمار جامعه مرد سالار ، _تهران ، اختران ، 1384) ، ص32
6.جعفر رحمانی ، پیشرفت زنان یعنیرشد اقتصادی ، فرهنگ وپژوهش ، ش 120 ، (شهریور 82)
7.مهرانگیزکار ، پیشین ، ص 129
8.همان ، ص 143
9.پروین اردلان ، زنان از سازمانهای سیاسی دانشجویی گریزانند چرا؟ زنان ، سال هفتم، ش 49 ، (آذر 1377) ص8
10.نوشین احمدی خراسانی ، زنان زیر سایه پدز خوانده ها ( تهران ، نشر توسعه ، 1380) ص 144
11.نسرین مصفا ، مشارکت سیاسی زنان در ایران ، ( تهران ، مطالعات سیاسی و بین الملل،1375)، صص127-136
12.همان،صص142و141«نگاه کنید  به جدول ص 141)
13.همان، صص 191-185
14. مهرانگیزکار، پیشین ، ص 187
15.فرزانه نیکو برش راد،تفکر شیعی و مشارکت سیاسی زنان ، بانوان شیعه ، سال سوم ، شماره 6و7(زمستان 1384 و بهار 1385 ) صص 197-196
16.محمذعلی ناجی راد ، موانع مشارکت زنان در فعالیت های سیاسی – اقتصادی پس از انقلاب ، (تهران، کویر،1382)،صص286-279
17.همان،صص326-298
18.صدیقه ببران، نشریات ویژه زنان(سیر تاریخی نشریات زنان در ایران) ، (تهران،روشنگران ،1381) صص160-140
19.همان ، صص 170-161
20.همان ، صص 183-182
21.امین.ب.ساجو،جامعه مدنی در جهان اسلام ، ترجمه فریدون بدرهای ، ج اول ، (تهران،فروزانفر،1383) صص 139-131
22.صدیقهببران، پیشین، ص 210
23.همان،ص 215
24. امین.ب.ساجو،پیشین،صص144-143
25.فرزانهراجی،نشریات و جنبش مستقل زنان در ایران،فکر روز ، شماره7
26.نشریه همسر ، نسبت زن و مطبوعات ، نشریه همسر،سال ششم ، شماره42 ، (1382)،ص24
27.مجید فکری، نقش مطبوعات در گسترش فعالیت سیاسی و اجتماعی زنان ، روزنامه خراسان (18/1/1378)
28.مرکز امور مشارکت زنان، زن و مشارکت سیاسی و اجتماعی، ( تهران ، برگ زیتون ، 1380) صص 94-91
29.سوسن صفارودی ، سازمان های غیر دولتی زنان فرصت ها و تهدیدها ، پیام زن ، سال چهارم ،دفتر سوم،ش1،(فروردین 1384)صص 53- 50
30. مرکز امور مشارکت زنان ، پیشین، صص 101-100
31. مریم احمدیان ، تشکلها و انجمنهای زنان زمینه ساز توسعه اجتماعی – فرهنگی، روزنامه نشاط،(22/5/1378)
32. نوشین احمدی خراسانی، تشکل زنان، بررسی جایگاه و عملکرد آن، جنس دوم، ش3،(دی1378)
33.نسرین ظهیری، شکل گیری جامعه مدنی رد انتظار فعالیت گسترده زنان، روزنامه آفتاب امروز(25/7/1378)
34. الهه رستمی پاوی، فهیمه ملتی، سازمان های غیردولتی زنان، سازمان های اجتماعی با عمکلرد گوناگون، آفتاب، ج4، ش34،(فروردین و اردیبهشت 1383)، ص36
 35. مهدی علی اکبر، جنبش زنان در ایران، عمل جمعی بدون عامل، زنان، سال یازدهم، ش،92،(مهر1381)، صص35-34
36. زهرا رضایی قلعه تکی، عمکلرد سازمان های غیردولتی در ایران، مردم سالاری، (30/3/1383)
37. محمد حسین صبوری، آینده جنبش زنان (گفتگو با آزاده کیانی)، زنان، سال چهارم ش12، (مهر 1384)، صص30-20
38. نشریه دانشگاه فردوسی، جایگاه زن در جامعه مدنی، ش11، (15/12/1377)
39. مصطفی مهاجرانی، زنان، جامعه مدنی و تعاون، بانک اقتصاد، ش39(آبان 1382)ص 56.
40. الهه کولایی، نقش زن در تقویت جامعه مدنی، اقبال، (26/12/1383)
41. پریچهر شاهسوند، بررسی مشارکت زنان در امور مدنی و سیاسی کشورهای مختلف، اطلاعات سیاسی-اقتصادی، ش164-163 (فروردین و اردیبهشت 1380) ، صص 165-164

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 22:00 منتشر شده است
نظرات(0)

تحقیق درباره روش 6 سیگما

بازديد: 5

تحقیق درباره روش 6 سیگما

 

شش سيگما، سالها نمونه معمولي بود به عنوان يك ابزار توسع فرايند (مثل مديريت كيفيت محصول نهايي) براي كمك كردن به كارخانه ها جهت توسعه فعاليتهاي توليدي و كاهش عيب ها و ايرادات محصولاتشان.
پس چرا ناگهان به صورت شيوه اي براي اداره تجارت و كارخانه هاي تبديلي تغيير كرد؟ چرا كارخانه ها و شركت هاي عظيمي چون جنرال الكتريك ، جي پي مرگان، كاترپيلار ، ري تن، داوجميكال و بمبارير ، همگي از اين روش استفاده ميكنند، نه فقط براي كاهش هزينه ها و كم كردن تعداد محصولات معيوب ، براي فهميدن اين موضوع لازم است كه شخص ابتدا طبيعت رقابت تجاري در دوران معاصر و طبيعت فضاي تجارت را درك كند.
امروزه انواع كارخانه ها در حال از بين بردن فشارهاي تجاري هستند، نه فقط براي تداوم ساده و موثر عمليات توليد و كاهش هزينه ها بلكه به منظور رشد و توسعه تجارت ها و پي بردن به روش هاي تداوم سوددهي در توليد.
در سال هاي اخير بيشتر فشارهاي تجاري موجود برروي كارخانه ها ، آنها را به سمت پي بردن به روش هاي توليد پيوسته و مستمر و رسيدن به سودهاي منفعت بار سوق داده نه افزايش توقعات سرمايه داران . اين موضوع همچنين در نتيجه تثبيت بازار ، نزديك شدن صنعت ها به هم ، رشد تجارت الكترونيك و .... نمود بيشتري پيدا كرده است.
در نتيجه توانايي كارخانه ها در سرعت ، كيفيت بي رونقي و سر فرم بودن براي توليد هر قطقه توليدي در وضعيت بحراني قرار گرفته كه نه تنها موفقيت هاي تجاري را تحت الشعاع قرار داد. بلكه بقاي تجارت را تهديد ميكند. نياز كارخانه ها به تحت كنترل در آوردن اين چهار عنصر كليدي فشار زيادي را روي تجارت ها نه تنها در مرحله شالوده و زيربناسازي، طراحي و آموزش بلكه در چگونگي اندازه گيري در مرحله اجراي طرح ها، اطلاعات نحوه كاربرد، جلب مشتري ها و بدست آوردن سودهاي حاصل از رقابت وارد كرده است.
كمترين نتيجه هايي كه با مركز توجه قراردادن مشتري، نايل شركتها ميگردد عبارتند از استفاده از روش 6 سيگما جهت از بين بردن كاستي هاي سيستم و كسب كردن حس اعتماد و وفاداري مشتري در فرايند توليد. كارخانه هاي ديگر مانند Lockheed-martin اخيراً بزرگترين قرارداد تدافعي در تاريخ را جهت ساخت يك جنگنده ي F-35 (مراجعه كنيد به بخش 5) كه در ساخت و طراحي تركيبات مختلف آن از روش 6 سيگما استفاده شده است را منعقد كرده است. همه اينها براي پيش بردن فرايند، توليد و توسعه سيستم ميباشد كه اجرا و انجام انرا حمايت ميكند و سلامتي و قدرت لازم پايه ها  را براي تجارت شركت ها بيمه ميكند. «درآمد ناشي از قدرت سيستم عملياتي تجارت» نوشته mike joyce  ابتكار توسعه اي رئيس شركت Lockheed-martin و ارتقا آن با نام LM-21 (يعني Lockheed-martin قرن 21) ميباشد». به سرتاسر شركت ما نگاه كنيد، خواهيد ديد صدها فرايند را كه هركدام معين ميكنند كه ما چه كاري را بايد در زمينه ي مهندسي ، بازاريابي، مديريت، ساخت و .... انجام بدهيم . با روند كند تغيير در بازار امروزي ولي سيستم هاي عملياتي هنوز نميتوانند دوام بياورند.

Joys ميگويد شركت Lockheed-martin كه در سال 1998 به نام LM-21 تبديل شده است. به متخير در آمدي ساليانه 7/3 ميليون دلار چشم دوخته هزينه ثابت ايالت ها در 2002 با تكيه به روش 6 سيگما . او ميگويد ائتلاف نيروهاي متولوژي 6 سيگما تفكر تكيه با ما روز به روز ،‌ نحوه ي مسير گزيني ما رو تغيير ميدهد . همانا هدف ، رسيدن به بدون نقص شدن توليدات و بي عيب كردن فرايندها و افزايش درآمدها و وفادار نگه داشتن مشتريان است. باوجود اينكه امروزه بطور فزاينده اي گرايش استراتژي بسياري از شركت ها را ابتكاري هاي 6 سيگما تشكيل داده اما بسياري ديگر نيز تلاش ميكنند تا قوانين 6 سيگما را به سطوح محلي و قابل دسترس سازمانهايشان محدود كنند تا بتوانند بطور فزاينده اي فرايندهاي اجرا را توسعه دهند ، كاستي ها و عيوب فرايند را بكاهند، يا فرايند اجرا را در نواحي عملياتي محدود بيافزايند.
با اين وجود ما پيشنهاد ميكنيم كه استفاده مجتمع از قوانين و مستي هاي استراتژي 6 سيگما به طور فزاينده اي اقتصادي خواهد بود درجهت موفقيت شركتها در سالهاي پيش رو . زيرا امروزه شركتها با تغييرات ثابت و پايداري روبرو هستند.
با افزايش شمار ريسك ها و اينكه سرعت كسب بازار بايد بيشتر و بيشتر شود، متدها و قوانين6 سيگما مورد استفاده قرار ميگيرند تا نه تنها پروژه هاي توسعه انفرادي بلكه همه جنبه هاي تجارت مورد حمايت قرار بگيرند. براي مثال، بگذاريد ببينيم چگونه قوانين و متد استراتژي 6 سيگما ميتواند به شركتها در گرفتن حقوقشان كمك كنند:
-    جهاني شدن و ترويج شركتها و فراگير شدن آنها
-    برنامه ريزي و پياده سازي تجارت الكترونيك
-    برنامه ريزي و طراحي زنجيره ي توليد
-    مديريت رفتار با مشتري
-    ساخت برند جهاني و ملي
-    پيشرفت توليدات
-    افزايش قدرت تحمل
-    مديريت ريسك تجارت

 

جهاني شدن و M&A
جهاني شدن و M&A  گرايشات پيچيده ي عمليات واقعي انجام همه انواع تجارتهاي امروزي هستند. آنها توسط نيروهاي متنوعي پيش برده ميشوند: تثبيت سود ناشي از حواشي در به تكامل رساندن بازار، مشتري هايي كه به طور فزاينده اي توليدات گوناگون تقاضا ميكنند . تكنولوژي هاي جديد فعال كه كشف شركتهاي يكي شده را تسهيل ميكنند نياز به دستيابي به شايستگي هاي توليد و كارخانه هاي توسعه يافته ، و رسيدن به بازار جهاني. آن زمان كه سود ناشي از پيشرفت كارخانه ها ، در سطح جهاني و بطور وسيع نمايان گرديد، رهبران كارخانه ها نياز دارند كه برخي سئوالات را از انديشمندان و كارشناسان خودشان بپرسند. براي مثال :
-    چگونه يك شركت بطور موثر عمليات تجاري جهاني خودش را به انجام ميرساند و چگونه با نيازهاي پيچيده و پيشرفته ي مشتريان روبرو ميشود؟

-    چگونه يك شركت بطور موثر از تماميت هاي ملي و جهاني خود محافظت ميكند؟
-    چگونه يك شركت ها به مقياس و سرعت بهينه دست پيدا ميكند آنقدري كه بتواند در هر دو رده ي جهاني ( در دوره هايي از دستيابي به بازار و مجموعه هاي توليد) و محلي ( در دوره هايي از توليد و يا سرويس دهي به مشتريان) خود را گسترش دهد؟
گريدي مينز ، مولف (همراه با بيل دافينز و كالين پريس) روشنفكر CED اين نوشته ها يك ايده ي خوب در پيوستن به جهان تجارت در اجراي بالاست. جهاني شدن يك هدف متعالي با ريسك بالاست.

او ميگويد : زماني كه يك شركت با استراتژي مركزي قوي جهاني شود، هدفش افزايش مي يابد.  اما وقتي يك شركتي با استراتژي مركزي ضعيف جهاني شود ، ريسك آن افزايش مي يابد.
اين مطلب به درستي ترس ايجاد مي كند به پيچيدگي تكنولوژي جديد و نياز به ماشيني كردن نيروي كار ، سختي هاي تجارت و فرهنگ سراسري اقليم ها به عنوان بخشي از مدرن شدن ، و امر مهم تجارت جهاني توجه داشته باشيم.
امروزه شركتها در حلال بدست آوردن استراتژيهاي جهاني با ريسك بالا و در مقياس بزرگ و تحكيم اهداف با رقباي ماهر در بخش هاي ويژه اي هستند. بنابراين تجارت نيازمند آناليزهاي دقيق و برنامه ريزي و تعهد معتبر رهبران اصناف و معرفهاي كارا جهت حركت به سمت جلو ميباشد. به اعتقاد ما، اين نقشه ها همچنين نيازمند انضباط ، روش ها و سيستم هاي توانمند مانند استراتژي استفاده از روش 6 سيگما جهت كمك به اختلاط شركت ها و يكي كردن آنها و توسعه و پيشرفت استراتژي ها و عمليات تجاري آنها ميباشد.
در اين صورت روش هاي تشريك مساعي و رشد وسيع تجارت را ميتوان دريافت . يكي از شركت هايي كه درصدد است با استفاده از 6 سيگما تجارت جهاني خودش را تقويت كند و رشد وسيع تجارتش را تسريع بخشد، شركت Dow chemical است.
در سالهاي اخير اين شركت توانسته خودش را از يك سازمان كوچك زمين شناسي به يك شركت تجاري جهاني با فروش بالغ بر 30 ميليون دلار تبديل كند. رئيس اين شركت بزرگ آقاي مايك پاركر ميباشد. او همچنين تصميم گرفته است با بستر سازي زمينه مساعد لازم ، دوكار كسب سود تجاري بالا و سازماندهي بخش قابل توجهي از استراتژي شركت M&A را با هم به عهده بگيرد.
 يكي از مهمترين ادغامات اين شركت ادغام آن با اتحاديه كاربيد است. براي تقويت فعاليتهاي مربوط به رشد شركت، آقاي پاركر ميگويد شركت dow يك تكنولوژي اطلاعاتي جهاني نيرومند (IT) و يك سيستم برنامه ريزي سرمايه گذاري جهاني جهت حمايت از عمليات تجاريش ايجاد كرده است. همچنين اين شركت استفاده از روش 6 سيگما را جهت كمك به توسعه برنامه كار استراتژيش بنيانگذاري نموده است.
اين برنامه كار چهار نكته را يادآوري ميكند. از نوشته هاي پاركر:
اول،‌بنيان نهادن يك استاندارد رقابتي،‌تجارت توسط تجارت . 6 سيگما يك نقش تعدادي در بحراني را ايفا ميكند و اين كار را براي به فعاليت واداشتن ما در ايجاد هر چه بيشتر رقابت در كليه چيزهايي كه توليد ميكنيم انجام ميدهد.
دوم ، سودمندي: در بسياري از مواقع6 سيگما ميتواند نقش كليد را در باز كردن گير و گرفتاري ها در پروژه هاي ذخيره هزينه كه امروزه در بسياري از توليدات ما بوجود مي آيند بازي كند.
سوم ، ارزش افزوده: DFSS به ما كمك ميكند پروسه ها را طراحي كنيم بنابراين ميتوانيم سطوح بالايي سيگما را در همان ابتداي كار به كار بنديم.
چهارم، فرهنگ تحول: 6 سيگما به ما كمك ميكند تا افكارمان را توسعه دهيم و قدرت تحمل مان در كنارگذاشتن مسايل بيهوده افزايش يابد. پاركر ميگويد پذيرفتن 6 سيگما به عنوان بخشي از برنامه ريزي استراتژي شركت و اجراي آن امري بديهي و طبيعي است. بعد از سقوط شركت در سال 1990 او دريافت كه نيازمند پيدا كردن راه ها و روش هاي جديد جهت رشد و پاسخگويي بيشتر به مشتري است. ادامه سفرمان در را ه دستيابي به بهترين ها به ما كمك ميكند تا به اين نكته پي ببريم كه آيا در توسعه تجارت بنا نهاده مان موفق بوده ايم يا در توسعه تجارت جديد ، به ابزار ديگري نيز نيازمنديم. ما همچنين به يك طرز فكر مختلف و توانايي هاي متفاوت نيازمنديم و دليل اينكه چرا ما به 6 سيگما به عنوان يك روش حركت نگاه ميكنيم را بايد بيابيم.
امروز ، شركت DOW  به صورت سلطه جويانه اي در حال استفاده از روش 6 سيگما است نه فقط براي كمك به توسعه برنامه كار استراتژي اش بلكه آنرا اهرمي قرارداده تا منفعت هاي حاصل از تكميل و اتمام 6 سيگما را در سرتاسر نواحي سازمان به يكديگر متصل كند. اين شركت 2400 پروژه 6 سيگما را در دستور كار خود قرار داده است. بيش از 350 پروژه جديد به كار برده شده از اين پروژه هاي فعال سرتاسر سازمان را در برگرفته است.
مطلب فوق از گفته هاي كاتلين بيدر، مدير توليد مهندسي گروه تجاري شركت DOW  ميباشد.
 
كاربردهاي رايج و نوظهور
ما در مجموع در عصر مشتري مداري زندگي ميكنيم. آيا شما چيزهايي كه ما گفتيم را شنيده ايد ؟ هرگز زماني بهتر از اين براي مشتري و سخت تر از اين براي توليد كننده وجود نداشته است. مشتري ها نسبت به گذشته هم توقع بيشتري دارند و هم فرصت انتخاب بيشتر . اين بدين معني است كه شما بايد با دقت بيشتري به خواسته هاي مشتري گوش كنيد. با فراموش شدن سازمان هاي يادگيري و ساختاري ، شما بايد ابتدا يك سازمان كه بيشتر شنونده باشد – يك كارخانه كه كاركنان آن هميشه گوش به زنگ باشند- بسازيد.
شش سيگما، سالها نمونه معمولي بود به عنوان يك ابزار توسع فرايند (مثل مديريت كيفيت محصول نهايي) براي كمك كردن به كارخانه ها جهت توسعه فعاليتهاي توليدي و كاهش عيب ها و ايرادات محصولاتشان.
پس چرا ناگهان به صورت شيوه اي براي اداره تجارت و كارخانه هاي تبديلي تغيير كرد؟ چرا كارخانه ها و شركت هاي عظيمي چون جنرال الكتريك ، جي پي مرگان، كاترپيلار ، ري تن، داوجميكال و بمبارير ، همگي از اين روش استفاده ميكنند، نه فقط براي كاهش هزينه ها و كم كردن تعداد محصولات معيوب ، براي فهميدن اين موضوع لازم است كه شخص ابتدا طبيعت رقابت تجاري در دوران معاصر و طبيعت فضاي تجارت را درك كند.
امروزه انواع كارخانه ها در حال از بين بردن فشارهاي تجاري هستند، نه فقط براي تداوم ساده و موثر عمليات توليد و كاهش هزينه ها بلكه به منظور رشد و توسعه تجارت ها و پي بردن به روش هاي تداوم سوددهي در توليد.

در سال هاي اخير بيشتر فشارهاي تجاري موجود برروي كارخانه ها ، آنها را به سمت پي بردن به روش هاي توليد پيوسته و مستمر و رسيدن به سودهاي منفعت بار سوق داده نه افزايش توقعات سرمايه داران . اين موضوع همچنين در نتيجه تثبيت بازار ، نزديك شدن صنعت ها به هم ، رشد تجارت الكترونيك و .... نمود بيشتري پيدا كرده است.
در نتيجه توانايي كارخانه ها در سرعت ، كيفيت بي رونقي و سر فرم بودن براي توليد هر قطقه توليدي در وضعيت بحراني قرار گرفته كه نه تنها موفقيت هاي تجاري را تحت الشعاع قرار داد. بلكه بقاي تجارت را تهديد ميكند. نياز كارخانه ها به تحت كنترل در آوردن اين چهار عنصر كليدي فشار زيادي را روي تجارت ها نه تنها در مرحله شالوده و زيربناسازي، طراحي و آموزش بلكه در چگونگي اندازه گيري در مرحله اجراي طرح ها، اطلاعات نحوه كاربرد، جلب مشتري ها و بدست آوردن سودهاي حاصل از رقابت وارد كرده است.

تجارت در جهاني كه احتمال ريسك و خطر در آن در حال رشد و فزوني است.
هنوز دلايل محكم زيادي وجود دارد كه چرا امروزه در كارخانه ها استراتژي 6 سيگما يك استراتژي مهم و ضروري است:
انتفلار و چشم داشت تحريك كننده ي ناشي از ريسك تجارت.
در وقايع 11 سپتامبر سال 2001 ، كه 3000 نفر از بين رفتند و هزينه اي بالغ بر 150 ميليون دلار بر جاي گذاشت. كارخانه ها اعتراف ميكنند كه نه تنها به سفارش مجدد اوليت هايشان نياز دارند بلكه در بسياري از موارد به پيش بيني ريسك هاي جديد از نوع تروريستي و حمله هاي ناشي از خطوط هوايي، تا خطر هاي ناشي از يك آبشار كوچك بالقوه كه ميتوانند هر يك فاكتورهاي اقتصادي باشند پرداختند. بعد از وقايع 11 سپامبر، واقعاً اقتصاد دست نخورده جهان متوقف شد ، هزاران نفر در صدها كارخانه، از كارهايشان بيكار شدند و همه اينها نتيجه عدم پيش بيني يك واقعه تروريستي بود.

بروز خطا در سيستم هاي كنترل كيفيت رايج تر از آن چيزي هستند كه ما انتظارش را داريم.
بنابراين متاسفانه خطاي سيستم هاي كنترل كيفيت در حوادث 11 سپامبر تعيين و پيش بيني نشده بود. در سالهاي اخير، خطاهاي كيفي متعددي وجود داشته كه بسياري از آنها در بخش صنعت و مناطق تجاري بوده است. در حادثه راكتور هسته اي chernobgy  بدترين حادثه در صنعت هسته اي در طول تاريخ 125000   نفر جان باختند و 5/3 ميليون نفر مسموم شدند و هزينه هاي بي شماري خسارت بر جاي گذاشت. حادثه شاتل فضايي challenger  هفت نفر را به گام مرگ بود و هزينه اي بين 5 تا 10 ميليون دلار خسارت وارد كرد. چه اقداماتي جهت پيشگيري از اين حوادث ميتوانست انجام شود؟ چه مطالعات اندازه گيري و سيستم هاي صنعتي ميتوانست در سيستم قرار گيرد تا چنين اتفاقاتي روي نميداد؟
البته جواب اين سئوالات به اين بستگي دارد كه ما به عنوان يك تاجر چه تعريفي از كيفيت داريم. با تركيب با اهميت ترين پاسخ به اين سئوالها به اين نتيجه مي رسيم كه در واقع حوادثي كه شرح داده شد تنها معمولترين نمونه ها در ارتباط با خطاهاي كيفي بودند هر روز بسياري از موارد ناگفته و بي شمار مالي ، تجاري و حتي شاخه هاي مختلف انساني نيز وجود دارد كه گزارش نشده اند يا اينكه شناخته شده نيستند.
براي مثال به حقيقت كلماتي كه ما مينويسيم توجه كنيد. رسيدگي عمومي در حال تمركز بر روي مواد تركيبي است. كه در سالهاي اخير به عنوان يك جايگزين براي آلومينيوم هاي قديمي در ساختمان هواپيما به كار گرفته شده است. به دنبال سقوط يك جت در خطوط هوايي آمريكا تنها چند لحظه بعد از بلند شدن از روي باند فرودگاه كندي نيويورك، مهندسين حمل و نقل، مواد و كليه متصديان امنيت عمومي طرح سئوالاتي درباره ي اينكه آيا اين مواد تركيبي از استحكام و دوام كافي برخوردارند تا جايگزين آلومينيوم هاي قديمي شوند. آيا اين يك جريان كيفي بالقوه است؟

سازمان شما كيفيت را چگونه تعريف ميكند؟
فليپ كروسبي، پيشتاز مشهور كيفيت پايين را چنين تعريف كرد: تطبيق با احتياجات و برآورده كردن آنها در اولين تلاش. جنيچي تاگوچي، مهندس كيفيت ديگر كه اصطلاح كارايي كم را به نارضايتي مردم از يك محصول وابسته مي داند ، كيفيت پايين را چنين توصيف ميكند: زيان يك محصول توليدي بعد از وارد شدن به جامعه.
دكتر جوزف جوزان ، يك ياز بنيانگذاران تحول كيفيت در امريكا ، كيفيت را اينگونه بيان ميكند: آن خصوصياتي از توليدات كه در رابطه با احتياجات يك مشتري ساخته ميشود و موجبات بهبود رضايت مشتري ميشود.
ادوارد مينگ نخستين كسي بود كه نزديك ترين نظريه را به مفهوم امروزي كيفيت براي كارخانه ها ارائه كرد. كيفيت بايد از روي رضايتمندي مشتري تبيين شود و اين امر نيازمند تغيير بنيادين مديريت امريكايي مي باشد.
ما موافقيم بجز در مواردي جزئي از نظر ما كيفيت به عنوان عامل اصلي هدايت يك تجارت عبارت است از ميزان رضايتمندي يك مشتري. چراكه هيچ كسي قادر نيست فعاليت اقتصادي خودش را بدون رضايتمندي مشتريانش ادامه دهد. رسيدن به رضايت مشتري به ويژه در جهان بعد از 11 سپامتر نيازمند دقت و توجه بيشتري داشتن و تعاريف جديدي است.
امروزه ديگر تجارت مانند سابق نيست. بلكه در آن مي بايستي به صورت استراتژيك عمل كرد و براي حواث پيش بيني نشده برنامه داشت. مشكلات را پيش بيني كرد قبلي از اينكه اتفاق بيفتد. با سقوط بازارها مقابله كرد و نيز قادر بود كه راه خود را از ميان تحولات اقتصادي بازار پيدا كرد. اين بدان معني است كه تمامي ما كارايي مان را با دقت بيشتري آناليز كنيم و از فجايع بپرهيزيم.
اين حقيقت حتي در زمان وقايع قبل از 11 سپتامبر وجود داشت . اقتصاد بسيار بي رحم است و نيز بسياري از ارزش گذاري هايي كه بر روي سهام شركت ها گذاشته شده بود به دور از واقعيت بود. به هر حال امروزه اين موضوع بسيار روشن است. دنياي تجارت اگر آنرا به خوبي نشناسيم جاي بسيار نامطمئني است براي داشتن بازدهي در سطح جهاني و ايجاد فرهنگي براي بازدهي بسيار بالا.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 21:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

مدرسه محوری چیست؟

بازديد: 3267

مدرسه محوری چیست؟

با نگاهي گذرا به تاريخ آموزش و پرورش متوجه خواهيم شد كه نظام هاي آموزش و پرورش در ادامه حياتشان همواره با مسائل و مشكلات بي شماري مواجه بوده اند  و براي حل آنها در ادوار مختلف راهكارهاي گوناگوني ارائه گرديده است.
در ادبيات آموزش و پرورش مفاهيم و راهكارهاي بسياري به اين منظور وجود دارند كه با قيد پسوند «محور» ميتوان به نمونه هاي بسيار مشهور آنها از قبيل «معلم محوري» «شاگرد محوري» «برنامه محوري » و .... اشاره نمود.
به طور كلي در شكل گيري هر مفهوم يا نظريه اي عوامل متعددي دخالت دارند كه در بين آنها نقش دو عامل از عوامل ديگر مهمتر است: نخست نيازها و مسائل زماني و مكاني و ديگري انديشه ها و نظرات صاحبان انديشه. نگرش معلم محوري و شاگرد محوري نيز به منظور پاسخگويي به نيازها و مسائل خاص آن دوره شكل گرفت و موجب پيدايش نظام هاي آموزشي (معلم محور و شاگرد محور) گرديد. نظام هاي آموزشي از بالا بصورت متمركز در قالب برنامه هاي مشخص براي همه افراد به گونه يكنواخت ديكته ميشود و فرض بر اين است كه با تعيين اهداف ،‌ خط مشي ها ، امكانات و اجراي آن توسط سطوح اجرايي مدارس نتايج مطلوب حاصل خواهد شد. اما در عمل نتايج ديگري حاصل ميشود.
نظام آموزشي «شاگرد محور» در پاسخ به ضعفها و نارسائي هاي نظام قبلي پديد آمد. شاگرد محوري رويكردي است كه در آن دانش آموز،‌ محور اصلي برنامه هاي آموزشي قلمداد ميشود. به عبارت ديگر برنامه هاي آموزشي بر اساس نيازها و استعددهاي دانش آموزان تدوين و اجرا ميگردد.
نظام هاي آموزشي مطرح شده «خودگرداني» ميباشد.
در كشور ما واژه «مدرسه محوري» نامي آشناتر از خود گرداني است كه در سالهاي كنوني بعنوان يكي از سياست ها و برنامه ها ي جديد وزارت آموزش و پرورش از اهميت ويژه اي برخوردار گرديده است.
در دهه هاي اخير مديران و مسئولان نظام آموزشي متوجه اين حقيقت شده اند كه كوششهاي پراكنده براي حل مسائل پيچيده نظام آموزشي كافي نيست و بايد تدابير هماهنگ شده اي براي ساخت فرهنگ سازماني،  محيط كار، روشهاي انجام كار،‌ روابط افراد، نظام هاي تصميم گيري و بطور كلي فرايندهاي مختلف نظام آموزشي اتخاذ شود كه با شرايط و الزامات قابل پيش بيني و غير قابل پيش بيني سازگار و موافق باشد.

 از اين رو سياست مدرسه محوري براي پاسخ به اين نياز و خواسته در اولويت سياستهاي آموزش و پرورش قرار گرفت.

مديريت مدرسه محوري به مثابه يك سياست تغيير و تحول در صورتي به موفقيت نائل ميشود كه مقدمات لازم براي تحق آن پيش بيني شود. تجربه و مطالعات نشان داده است كه تغيير بويژه در محيط هاي آموزشي مستلزم ايجاد شرايط و بسترهاي مورد نياز است. شناسايي عنصر و زمينه هاي اجراي مديريت مدرسه محوري در نظام آموزشي مستلزم مطالعه و بررسي مباني نظري و تجربي موضوع است كه در اين كتاب به آن پرداخته ميشود.

تعاریف و مفاهیم مدیریت مدرسه محور

مدیریت مدرسه محوری یعنی فراهم شدن زمینه انتقال قدرت تصمیم گیری به سطح مدرسه (پاندی و پیلی۲۰۰۴) به اعتقاد یکی از صاحب نظران مدیریت مدرسه محور را می توان با توجه به دیدگاه ذیل تعریف نمود « نزدیک شدن فرایند تصمیم گیری به آموزش دهندگانی که تصمیم ها در نهایت بر آنها تاثیر میگذارد. ماربوگرا(۱۹۸۵) (به نقل از جعفری مقدم ص ۱۴) مدیریت مدرسه محور را بعنوان یک شکل عدم تمرکز سازمان می نگرد؛‌ به نحوی که در آن تصمیم ها به وسیله کسانی اتخاذ میشود که بیش از دیگران نسبت به کیفیت آموزشی که دانش آموزان دریافت میکنند ؛ آگاهی و توجه دارند ؛‌ یعنی مدیر ،‌ معلمان، والدین ، شهروندان و خود دانش آموزان.
همچنین به موازات تعاریف فوق میتوان از صاحب نظری دیگر ، تعریف نسبتاً جامعی را به شرح زیر ارائه نمود.
مدیریت مدرسه محور عبارت است از:

«تجدید ساختار نظام آموزش و پرورش در جهت افزایش انعطاف پذیری،‌ عدم تمرکز و تفویض اختیار به مدارس، به نحوی که با نزدیک نمودن محل اتخاذ تصمیم ها به محل اجرای آن و اتخاذ تصمیم به شیوه گروهی و مشارکت جویانه توسط کسانی که بیش ترین اطلاعات درباره نیازمندی های مدرسه و شرایط حاکم بر آن برخورداند و بیش از هر کس از نتایج آموزش ها متاثر میشوند (شامل والدین، دانش آموزان ، معلمان، کارکنان ستادی، گروه های ذی نفع جامعه از جمله صاحبان صنایع ، سازمان ملی و ….) سبب میشود که استقلال، مسئولیت پذیری و پاسخگویی مدرسه افزایش یابد و نیز کیفیت و اثر بخش آموزش ها بهبود یابد».

دفتر آموزش و بخش پژوهشهای آموزشی امریکا (۱۹۹۶) مدرسه محوری را نوعی ایجاد تغییرات آموزشی و برنامه درسی میداند. این امر زمانی میتواند موثر باشد که همراه با درگیری فعال سازمان(مدرسه ) باشد.
یعنی تمرکز زدایی پایدار در نظام های آموزشی و انتقال اختیار و قدرت تصمیم گیری به مدرسه ،‌به نحوی که ادراه مرکزی در سطح ملی و منطقه ای یا استانی ، برای مدارس هدفها و الویت ها را تعیین ،‌ نتایج را تعریف و منابع را تامین و سپس هر مدرسه ای که در این چارچوب بتواند فعالیت کند بتواند ،‌ راسا از نظر دانش (تصمیم های مربوط به برنامه درسی ) ،‌ مهارتهای مورد نیاز دانش آموزان ،‌ اطلاعات ،‌ پاداشها ،‌ تکنولوژی ، نیروی انسانی مورد نیاز ،‌ مواد و تسهیلات و تجهیزات ، تخصیص زمان و استفاده از آن ،‌ امکان اداره آموزش اختیار و قدرت تصمیم گیری داشته باشد.

مدرسه محوری یا تصمیم گیری مشارکتی در مدرسه ،‌ یک بازنگری در مدارس به ویژه مدارس دولتی است ،‌ که انحصار قدرت تصمیم گیری را از یک ناحیه مرکزی،‌ به یک مدرسه به منظور بهبود عملکرد آن مدرسه به دنبال دارد. این فرایند به سمت افزایش دادن سطح دخالت و درگیری مدرسه در اداره مدیریت خود است.
این تعامل برای ایجاد و تحقق اهداف و اثر بخشی در مدرسه است. به بیان دیگر این فرایند باعث توانمدی مدرسه برای ایجاد تصمیم گیری های آموزشی در مورد نیازهای یک مدرسه و کمک به استفاده موثر از منابع محدود مدرسه و تقویت مشارکت محلی در اداره امور مدارس است.
به این ترتیب مدرسه محوری بر اثر تمرکز زدایی در نظام آموزشی و انتقال اختیار و قدرت تصمیم گیری به مدرسه بوجود می آید. (لازم به ذکر است که این تمرکز زدایی بیشتر جنبه اداری دارد تا سیاسی).
فرایند مدرسه محوری به افرادی که در آن مدرسه کار میکنند اجازه میدهد تا جنبه های گسترده تری از موضوعات را در نظر گرفته و از انرژی خود به منظور بهبود و توسعه مدرسه بیشتر استفاده کنند.

بدین ترتیب فهم تامل اینکه چگونه مدرسه محوری میتواند سودمند باشد، نیازمند مشخص کردن شرایط مورد نیاز برای برانگیختن و توانا کردن مدارس به منظور استفاده از قدرت تصمیم گیری خود و همچنین سازگار کردن نوآوری های متناسب و توسعه دهنده عملکرد مدرسه است.

اهداف مدرسه محوری در کشور

درک صحیح و واقعی از تنگناها و مشکلاتی که دامن گیر نظام آموزش و پرورش شده «ضرورت» اجرای طرحهای مبتنی بر عدم تمرکز و گسترش مشارکت و گوشزد میکنند. اگر نگوییم همه اهداف مدرسه محوری معطوف به حل مشکلات و رفع تنگناها ست ،‌ قطعاً بخش عمده ای از هدف های آن ناظر بر همان «ضرورت» ها است.
اهداف «مدرسه محوری» بیانگر ابعاد گوناگونی از نتیجه قهری مشارکت پذیری در نظام آموزش و پرورش است که هر یک از آنها در عین پیوستگی تنگاتنگ با یکدیگر ، در چارچوب تمرکز زدایی و ایجاد زمینه مشارکت عمومی در امور آموزش و پرورش تعریف میشوند. این اهداف باید از قابلیت ارزشیابی برخوردار باشند و در عین حال زمینه های تحقق هر یک از آنها در چارچوب طرح های برانگیخته از سیاست مدرسه محوری فراهم باشد.

اهم این اهداف عبارتند از:

۱- هماهنگی با سیاست های دولت جمهوری اسلامی ایران مبنی بر توسعه مشارکت های مردمی و ایجاد زمینه لازم برای تحقق آنها در بخش آموزش و پرورش.
۲- تمرکز زدایی در نظام اداری و اجرایی آموزش و پرورش؛‌ با اتخاذ سیاست ها و راهکارهای مناسب به گونه ای که دیوان سالاری موجود به حداقل ممکن کاهش یابد و مدارس از حداکثر کارایی ، توانایی و اختیارات قانونی برای رشد دانش آموزان برخوردارشوند.
۳- ارتقا سطح کارایی و توانایی مدارس از طریق تقویت و افزایش اختیارات مدیران ، معلمان ،‌دانش آموزان ، مشارکت اولیا؛ به نحوی که کلاس درس با هدایت و دلالت معلم و مشارکت دانش آموزان اداره گردد همه دانش آموزان به صورت انفرادی و یا در قالب «گروه های علمی» فرصت اظهارنظر و «مشارکت در رهبری آموزشی» داشته باشد و ارتباط معلم و شاگرد «دوجانبه و فعال» گردد.
۴- ایجاد زمینه برای ایفای «نقش فعال» دانش آموزان در اداره مدرسه و تغییر روش های آموزشی به نحوی که شاگردان در فرایند اموزش منفعل نباشد و در تصمیم گیری های فرهنگی و تربیتی و آموزشی ،‌ اداره کتابخانه و نمازخانه،‌ برگزاری جشنواره ها و مراسم آغازین ، اردوها ، مسابقات علمی ،‌ورزشی ،‌ هنری و اداره امور تشکل های دانش آموزی حتی المقدور سهیم و صاحب رای باشند.
۵- ایجاد خود رهبری ، خلاقیت و پویایی در نظام داخلی و اعطای استقلال و اختیار جهت برنامه ریزی در زمینه های گوناگون آموزشی ،‌ پرورشی و اداری مدارس.
۶- تغییر نظام اداری در سازمانها و ادارات ستادی آموزش و پرورش به سوی ایفای نقش حمایت، نظارت و پشتیبانی عملکرد استقلال گرایانه مدارس در چارچوب معیارها،‌ مبانی، اصول و ضوابط مصوب.
۷- استفاده بهینه از توانایی های و ظرفیت های مدیران ، معلمان و اولیا بریا نیل به اهداف عالی آموزش و پرورش.

هدف های جزئی در مدیریت مدرسه محور

۱- مشکلات اقتصادی تحمیل شده بر آموزش و پرورش کاهش یابد.
۲- از طریق شناسایی جذب و افزایش اختیار مدیران لایق ،‌ مشکل ضعف مدیریت ،‌ کاهش می یابد.
۳- از حجم سنگین وظایف و مسئولیتهای ستادی کاسته میشود.
۴- از عملکرد بخش های اداری و ستادی ، نظارت ، ارزشیابی ،‌ حمایت و پشتیبانی میشود.
۵- در سطوح مختلف صف و ستاد افراد شایسته و توانمند جذب میشوند.
۶- نیروها و حجم ادارات آموزش و پرورش کاهش می یابد.

در ارتباط با مدارس

۱- نظام داخلی مدارس موجب نوعی احساس تعلق خاطر خانواده ها میشود و برای پیش برد اهداف آن قبول مسئولیت میکنند.
۲- مدارس در انتخاب برنامه ها ،‌ تامین مالی ، تامین نیروی انسانی کارآمد، جابه جایی نیروها، تنظیم برنامه آموزشی و انتخاب اولویت های آموزشی متناسب با ویژگی های بومی و منطقه ای خود به طور مستقل و خود کفا عمل میکنند.
۳- مدیران مدارس ثبات بیشتری می یابند و ارتباط صمیمانه تر بین کارکنان مدرسه و اولیای دانش آموزان برقرار میشود.

در ارتباط با اولیا دانش آموزان

۱- اولیای دانش آموزان در برنامه ریزی مدرسه و انتخاب اولویت ها و تعیین سیاستها مشارکت میکنند.
۲- از قدرت تصمیم گیری و اجرای تصمیمات خود برای بهبود تعلیم و تربیت فرزندان خود برخوردار میشوند.
۳- نسبت به سرنوشت مدرسه احساس مسئولیت میکنند و در تحولات آن مشارکت فعال دارند.
۴- هرگونه کمک فکری ،‌ فرهنگی ، اقتصادی و تدارکاتی لازم را به مدرسه ارائه میدهند.
۵- از حق نظارت بر عملکرد مدرسه و نقد و ارزیابی آن برخوردار میشوند.

در ارتباط با مدیران مدرسه

۱- از اختیارات کافی برای اجرای برنامه های مورد نظر برخوردار میشوند.
۲- از استقلال و قدرت عمل در تصمیم گیری ها برخوردار میشوند.
۳- در مدیریت خود دارای انگیزه ، ثبات و استمرار میگردند.
۴- رابطه صمیمانه تری با کارکنان مدرسه و اولیا دانش آموزان برقرار میکنند.

در ارتباط با معلمان

۱- از طریق اجرای (کلاس فعال) به بهبود کیفیت تدریس دست می یابند.
۲- در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های مدرسه نقش موثر ایفا میکند.
۳- از توانایی ها، استعدادها و علایق آنان در برنامه های فوق برنامه و خارج از محدوده تدریس رسمی استفاده میشود.
۴- به سبب اشتغال در زمینه های داوطلبانه و دلخواه و استفاده از مهارت و توانایی های شخصی رضایت شغلی بیشتری بدست می آورند.

در ارتباط با دانش آموزان

۱- به طور فعالانه مسئولیت های اجرایی،‌ آموزشی و تربیتی را به عهده می گیرند.
۲- در گروهها ، تشکل ها و شوراهای دانش آموزی مشارکت می کنند.

عناصر مدرسه محوری:

۱- اساس مدرسه محوری درباره ی تصمیم گیری و تصمیم گیران در آموزش و پرورش است.
۲- اساس تئوری مدرسه محوری عبارت است از تفویض اختیار.
۳- اساس مدرسه محوری عبارت است از انتقال اختیار و مسئولیت تصمیم گیری
۴- اساس مدرسه محوری عبارت است از تصمیم گیری مشارکت آمیز.
۵- مسئله اصلی در مدرسه محوری عبارت است از اداره ی امور مدرسه از طریق مشارکت افراد متخصص و حرفه ای که در مدرسه انجام وظیفه میکنند.
۶- مدرسه محوری یعنی ایجاد شوراها در مدارس و تواناسازی آنها به عنوان مهمترین عامل بهبود در فرایند تعلیم و تربیت .

طرح مدرسه محوری که به عنوان زمینه ای عملی و اجرایی برای جلب مشارکت های مردمی در امر آموزش و پرورش قلمداد میشود. باید دارای ویژگی ها و اجزائی به شرح ذیل می باشد:
(پژوهشکده تعلیم و تربیت ۱۳۷۸)

۱- تشکیل هیات امنا در هر یک از مدارس به منظور جذب تعداد هر چه بیشتر و وسیع تر از عوامل مشارکت جو و اعطای اختیارات مستقیم در اداره امور مدارس توسط مردم.
۲- اعطای اختیاراتی که حاکی از حضور مسئولانه ، تعیین کننده و موثر مردم در امور مدارس باشد به هیات امنای هر مدرسه شامل:
-حق انتخاب مدیر مدرسه
– برنامه ریز ی امور کمک آموزشی و فوق برنامه آموزشی و تربیتی ،‌ همراه با برآورد هزینه ها و تعیین چگونگی دریافت آن از مردم.
-تعیین و انتخاب اولویت های آموزشی و تربیتی بر اساس ارزیابی از نقاط ضعف قوت
– جذب معلمان کارآمد و توانمند برای آموزشهای رسمی و فوق برنامه، از میان چهره های فرهنگی و علمی
– تعیین و پرداخت حق الزحمه ویژه به کارکنان آموزشی و پرورشی
-برنامه ریزی برای هزینه کرد تمام سرانه مدرسه

۳- تعیین و انتصاب مدیر منتخب هیات امنا از میان چهره های فرهنگی ،‌ مقبول، مشارکت جو و شایسته با تامین مالی و همراه با تضمین برای فعالیت چندین ساله . مدیر مدرسه باید در عین هماهنگی و تبعیت از سیاست ها و برنامه های هیات امنا ،‌ خود دارای استقلال عمل و قدرت انتخاب باشد و اصولاً در درجه ی اول خود را پاسخگوی هیات امنا بداند.
۴- واگذاری محوری ترین و اصلی ترین تصمیمات آموزشی به شورای آموزشی و شورای معلمان مدرسه برای تعیین سیاست ها ی آموزشی، شیوه های آموزشی،‌ شیوه های ارزیابی،‌ شیوه ها ی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و …..
۵- اعطای حق انتخاب به دانش آموزان در زمینه امور آموزشی ، فعالیتهای فوق برنامه در اداره امور اجرایی مدرسه، همراه با استفاده از توانایی های آنان در کمک و یاری عوامل اجرایی مدرسه.

ممکن است برخی از دست اندرکاران آموزش و پرورش یا کارشناسان ذی ربط به دلایل گوناگون نظام متمرکز را ترجیح دهند و یا ممکن است پاره ای از این افراد بنابر برداشت ها و ذهنیت های شخصی خود از مفهوم مشارکت که عمدتاً آن را در حوزه کمکهای مردمی به آموزش و پرورش و به قبول مسئولیت اداره تلقی میکنند ظاهراً از طرح های مشارکتی حمایت و هواداری کنند. اما در عین حال آنچنان بر روی پاره ای از اصول ، ضوابط ، ارزشها و معیارها تاکید و پافشاری نمایند که به صورت جوهری اجرای طرح های مشارکتی دارای تناقض باشد.
بنابراین لازم به یاد آوری است که اگر مدیران و رهبران جامعه ما به این نتیجه رسیده اند که باید به سوی تمرکززدایی حرکت کنند و اداره برخی امور را به مردم بسپارند، قاعدتاً باید به تحولات و تغییرات مهم و عمیقی که احیاناً با بخشی از تجربیات و عملکردهای(گرچه موفق) گذشته سر ناسازگاری دارند تن در دهند.
نظام های اجتماعی از جمله نظام آموزش و پرورش بعنوان یک سیستم از اجزاء و عناصر متعددی نظیر (ساختار، نیروی انسانی، تکنولوژی، فرهنگ سازمانی، قوانین و مقررات و …) تشکیل شده است. کارکرد مطلوب یا نامطلوب هر یک از اجزاء فوق تأثیر بسزائی در تحقق اهداف نظام آموزشی دارد.
هدف اصلی مدیریت مدرسه محوری، تحقق اهداف نظام آموزش و تعلیم و تربیت است و زمانی مدرسه محوری به هدف خویش دست می یابد که به نقش هر یک از عوامل مذکور توجه نماید و این توجه در سایه نگرش و بینش سیستمی میسر می‌‌گردد.

تأثیر ساختار سازمانی

مدیران نظام آموزشی در جریان مدیریت و رهبری همواره باید به تأثیر ساختار سازمانی توجه داشته باشند زیرا سازماندهی یک فعالیت مستمر است که مدیر همواره با آن روبروست که بعضی از صاحبنظران سازمان و مدیریت این وظیفه مدیر را سازماندهی مجدد نام نهاده اند. (الوانی، ۳۷۲). ساختارهای سنتی امروزه دیگر توانایی لازم در مواجهه با مسائل عصر کنونی که به عصر تغییرات مشهور است را ندارند و ساختارهای جدیدی نظیر ساختارهای پروژه ای – ماترس، کجازی و … بوجود آمده اند. تغییرات و تحولات عصر حاضر در عرصه تعلیم و تربیت نیز موجب تغییر در اهداف، برنامه ها و روش های نظام آموزشی و مدارس گردیده است به گونه ای که انتظار ما از مدارس نسبت به گذشته تغییر پیدا کرده است. امروزه ما از مدارس انتظار داریم که برای رفع نیازهای جدید آموزشی متصل و خودگردان باشند و به این منظور بتوانند برای تحقق بخشیدن به هدف ها و اولویت های متغییر خود در امور آموزشی و پرورشی به وضع و اجرای برنامه ای عملیاتی بپردازند. تحقق این امر مستلزم تغییر در ساختار نظام آموزشی و تفویض اختیارات تصمیم گیری به سطوح پایین است.

 

مزایا و محدودیت های مدیریت مدرسه محوری

مدیریت مدرسه محوری که گاهی تصمیم گیری مدرسه محور و یا تصمیم گیری مشارکتی خوانده می‌شود با پاره ای از فرآیندهای اصلاحی و بازسازی که منجر به تغییر شکل مدیریت از بالا به پایین به مدیریت از پایین به بالا می‌شود همراه است، مدیریت مدرسه محوری کلیه نقش های مدیریتی از جمله نقش آموزشی، نظارتی، راهنمایی و نوآوری و تغییر را شامل می‌شود. طرفداران مدیریت مدرسه محوری بر این اعتقادند که اکثر معلمان از مشارکت فزاینده در تصمیم گیری ها و در نهایت بلوغ حرفه ای خود استقبال می کنند و در جاهایی که این امر با موفقیت صورت گیرد روحیه معلمان و جوّ کلی مدرسه بهبود چشمگیری حاصل می کند. امروزه نقش مدیران در سایه بازسازی و اصلاحات مکرر مدارس، قوانین و مقررات پیچیده و متغیر نیروها و روندهای سیاسی و اجتماعی و انتظارات بالای شهروندان روزبروز مشکل تر می‌شود و مستلزم آن است که مدیر بخشی از اختیارات خود را به افرادی که بتوانند به طور موثری با او همکاری کنند واگذار نماید. مخالفان مدیریت مدرسه محوری می گویند که نتایج پاره ای از مشارکت ها خیلی سودمند نیست. معلمان با صرف وقت قابل ملاحظه ای برای مسائل آموزشی، تدریس روزانه، مدیریت کلاس و برخورد با مسائل انضباطی و امور دفتری دیگر فرصت کافی برای شرکت در امور رهبری و مدیریت مدرسه را نخواهند داشت، ضمناً از آموزش و تجربه لازم برخوردار نیستند (وستتر، ۱۹۹۵)
بنابراین موفقیت طرح مدرسه محوری بستگی زیادی به میزان حمایت هایی که از آن می‌شود و نیز چگونگی اجرای آن توسط کلیه عوامل دست اندر کار دارد.

مزایای مدیریت مدرسه محوری

۱- با تصمیم گیری های محلی مسئولیت و تعلق بیش تری نسبت به ارتقای کیفیت آموزش و پرورش احساس می‌شود.
۲- با دادن اختیار و آزادی عمل بیشتری به معلمان، مدیران و اولیای دانش آموزان، پاسخگویی و احساس مسئولیت نسبت به نتیجه کار ایجاد می‌شود.
۳- در سایه ساختار مدیریت انعطاف پذیر و غیر سلسله مراتبی، بهبود عملکرد معلمان و توجه بیشتری به موفقیت تحصیلی قابل اندازه گیری دانش آموزان میسر می‌شود.
۴- منابع مالی و انسانی به طور کار آمدتر و مقتصدانه تر مورد استفاده قرار می گیرد.

معایب مدیریت مدرسه محوری

۱- فرآیند مدیریت مدرسه محوری پیچیده بوده و مشکل بتوان افرادی واقعا علاقمند و خبره پیدا کرد که بر تصمیم کیری های عقلانی وقت کافی صرف کنند و غالباً قوانین و مقرراتی وضع می‌شود با برنامه های گوناگونی ابداع می شودکه ممکن ایت از تعمق و دقت کافی برخوردار نباشد.
۲- مدیریت مدرسه محوری غالباً با ناکامی ها و بن بست هایی روبرو بوده و ممکن است موجبات دلسردی هایی را فراهم سازد و گاهی هم کندتر از نظام فعلی حرکت کند.
۳- مدیریت مدرسه محوری مسئولیت های اضافی برای معلمان به وجود می آورد که بیش تر اوقات وظیفه آنها بوده و از طرفی مستلزم آموزش های اضافی (و بنابراین هزینه های اضافی) است. از این رو نیاز به بازسازی ساختار مدرسه و وظیفه معلمان می باشد.

شایان اهمیت است که مدیریت مدرسه محوری خیلی بیش تر از آن که تحقق
یک هدف، غایت و یا نهضت اصلاحی جدید باشد فرآیندی است مدیریتی که معلمان را در اداره مدرسه سهیم می کند و موازنه قدرت ایجاد می کند و از طرف دیگر شرکت فعال اولیای دانش آموزان و دیگر شهروندان را به عنوان مصرف کننده و نه سیاستگذار در امور مدرسه فراهم می سازد.

تغییر نقش ها در مدیریت مدرسه محوری

مدیران مدارس : نقش مدیران مدرسه محوری در معرض تغییراتی به شرح زیر است:
به جای خط مشی های تحمیلی که به ناچار مدیر را از کارکنان جدا میکند، مدیر با سایر کارکنان همکاری نزدیک دارد و در اختیارات با آنها شریک میشود. مدیر مدرسه به سبب افزایش اختیارات نسبت به محیط مدرسه احساس مسئولیت بیشتری میکند.

معاونان و مسئولان دوایر: این افراد نقش حامیان مدیر را در محیط مدرسه ایفا میکنند.

معلمان: معلمان غالب اوقات از اشتغال به تصمیم گیری های مهم و ارتباط معنی دار و مداوم با یکدیگر فاصله داشته اند ،‌تمایل نظام مدیریت مدرسه محوری افزایش اشتغال معلمان در این گونه موارد است. حیطه های تصمیم گیری که در آن معلمان دعوت به تمرین قدرت میشوند ، به نوبه ی خود در اعتلای نگرش آنها تاثیر مثبت دارد.

دانش آموزان:دانش آموزان برخلاف رویکردهای سنتی، از خط مشی و تصمیمات اجرایی مدرسه آگاه هستند و خود بازوی عمده در تحقیق اهداف آموزشی خواهند بود.

اعضای انجمن اولیا و مربیان:ساختارهای مدیریت مدرسه محوری به گونه ای تنظیم شده که اولیای دانش آموزان را به منزله شرکایی علاقمند در طراحی ، برنامه ریزان و تصمیم سازی امور مدرسه در نظر میگیرد.

شورای مدرسه: اعضای شورا با تدوین هدف ها و خط مشی ها ، دستورالعمل های عمومی را فراهم ، منابع لازم را مشخص و جریان پیشرفت مدرسه را هدایت میکنند. نقش حمایت شورا از مدیریت مدرسه محوری جنبه حیاتی دارد و موجب تثبیت نقش مدیر مدرسه میشود.

مدلهای مدیریت مدرسه محور:

طبقه بندی نسبتاً ساده ای که به عنوان الگوها مدیریت مدرسه محور انجام گرفته، طبقه بندی است که پژوهشگران امریکایی با توجه به مطالعات خود در این کشورپیشنهاد نموده اند. این پژوهشگران الگوها یا مدلهای کنترل اداری،‌ حرفه ای و کنترل جامعه را به عنوان سه الگوی عمومی مدیریت مدرسه محور در ایالات متحده امریکا معرفی نموده اند.
بالاخره در مورد مدلهای مدیریت مدرسه محوری تازه ترین مطالعات صورت گرفته، (پاندی ۲۰۰۴) نشان میدهد که حداقل چهار نوع کنترل در نظام مدیریت مدرسه محوری بر مدارس وجود دارد:

کنترل اداری، کنترل حرفه ای ، کنترل اجتماعی (مردمی یا مصرف کننده) و کنترل متعادل یا یکپارچه. در تمام این اشکال معمولاً یک شورای مدرسه وجود دارد. اما در عین حال ترکیب و هدف این شوراهای مدارس به طور فاحشی با یکدیگر فرق میکنند و بستگی به شکل و عمل مدیریت مبتنی بر مدرسه محوری است.

کنترل اداری:

کنترل اداری به عنوان کنترلی که از طریق استفاده از شوراهای مدرسه با مشورت ، نصحیت ، هدایت و راهنمایی مدیر حاصل میشود تعریف میکنند. فرضیه اساسی این نوع مدیریت مبتنی بر مدرسه، مسئوولیت پذیری و پاسخگویی بیشتر و هزینه کردن کارآمدتر منابع از طرف مدیریت است که در قبال مدرسه مسئولیت نهایی را به عهده دارد.

کنترل حرفه ای:

در کنترل حرفه ای معلمان در بعضی از موضوع ها اختیار دارند. این نوع مدیریت بر این فرض استوار است که معلمان از دانش و اطلاعات با ارزش و ذی قیمتی برخوردار هستند که میتواند بر تصمیم گیریهایی که مستقیماً بر فعالیتهای کلاسی از قبیل برنامه درسی، بودجه و غیره … اثر میگذارد مفید واقع شود. فرضیه مهم و اساسی دیگر این نوع کنترل این است که درگیر کردن مستقیم معلمان در تصمیم گیری، تعهدشان را نسبت به اجرای تصمیم هایی که خودشان اتخاذ کرده اند افزایش خواهد داد و روحیه مسئولیت پذیری و پاسخگویی آنها را تقویت خواهد .

 

کنترل اجتماعی یا مردمی:

در کنترل اجتماعی یا مردمی، والدین و جامعه کانون توجه قرار میگیرد، به این معنی که مسئولیت پذیری و پاسخگویی بیشتر از طرف والدین و جامعه انتظار میرود. در این نوع کنترل وقتی که برنامه درسی مدرسه مستقیماً انعکاسی از ارزش ها و اولویت های والدین و جامعه باشد رضایت بیشتر در آنها وجود می آید و رضایت بیش تر والدین و جامعه چیزی است که این نوع کنترل و مدیریت مبتنی بر مدرسه درصدد دست یافتن به آن است.

کنترل متعادل و یکپارچه:

کنترل متعادل و یکپارچه فرضیه اساسی مدل متعادل یا یکپارچه این است که حرفه ای ها(افراد متخصص و حرفه ای) علاقمند و مشتاق هستند که نسبت به ارزش ها و اولویت های والدین و جامعه کاملاً پاسخگو و مسئول باشند در صورتی که والدین هم در موقعیت و شرایطی قرار گیرند که بتوانند به عنوان شرکای مدرسه در تعلیم و تربیت فرزندانشان به خوبی عمل کنند.

نتایج یک تحقیق:

«بررسی ویژگیهای میران مطلوب و اثربخش با تاکید بر سیاست مدرسه محوری » (وطنی ،‌ ۱۳۸۰) فهرست نتایج زیر بدست آمد:
۱- از مدیران شاغل در آموزشگاه های متوسطه استان گلستان ۷/۲۸ درصد در رشته های تحصیلی مرتبط با تصدی مدیریت و ۳/۷۱ درصد نیز دارای رشته های غیر مرتبط می باشند.

۲- به نظر دبیران ، میزان توانایی مدیران در ایجاد ارتباط مناسب با دبیران ۴/۵۷ درصد که خیلی کم میباشد.
۳- به اعتقاد دبیران، میزان توانایی مدیران در ایجاد ارتباط مناسب با دانش آموزان ۵/۶۰ درصد کم و خیلی کم می باشد.
۴- به اعتقاد دبیران، میزان توانایی مدیران در ایجاد ارتباط مناسب با اولیا (۵/۳۵ درصد) کم و خیلی کم می باشد.
۵- به اعتقاد دبیران، میزان توانایی مدیران در ایجاد ارتباط مناسب با کادر اداری و خدماتی آموزشگاه (۶/۴۴ درصد) کم و خیلی کم می باشد.

دو زمینه ی اصلی در مدیریت مدرسه محوری

الف- بصیرت
شامل: استقلال در تصمیم گیری – استقلال در اجرا- اشاعه فرهنگ شورائی- فلسفه ی مشارکت فکری- واقع گرا بودن در تصمیم گیری – به قدرت رساندن مدیران ، معلمان ، کارکنان ، دانش آموزان و جامعه محلی – چرخش قدرت والدین از منتقدین به متحدین مدرسه – تعادل بین قدرت متمرکز و غیر متمرکز – تقویت فعالیت های گروهی و موفقیت بیشتر در یادگیری و …..

ب- شاختار عملیاتی مدرسه محوری
شامل: نظام جهت دهی ارزشی و سیاست گذاری کلان- برنامه ریزی آموزشی و درسی – وظایف دانش آموزان- مدیریت امور اداری و مالی مدرسه – انطباق با استانداردهای دولتی در سطح استان و کشور و ….

در پایان تحلیلی از مدیریت مدرسه محور را در کشور ژاپن برای اطلاع و آگاهی بیشتر مطرح میکنیم:

مدیریت مدرسه محوری در ژاپن:

قبل از دهه ی ۷۰ ساختار نظام آموزش و پرورش ژاپن از فرانسه اخذ شده بود و کتابهای درسی مدارس ابتدایی در اکثر موارد یکجا از کتابهای درسی مدارس امریکا ترجمه شده بود و در دوره ی متوسطه کتابهایی تدریس میشد که تمدن و شرایط زندگی در غرب را توصیف کرد. عدم پذیرش فرهنگی و مقاومت مردم موجب شد دولت در نظام ساختاری و محتوی کتب درسی و شرایط ثبت نام تغییراتی انجام دهد.
سال ۱۸۸۵ نقطه عطفی در آموزش و پرورش ژاپن است. در این سال دانشمندی تحصیل کرده ی امریکا و اروپا بنام (اری فوری موری) به وزارت آموزش و پرورش برگزیده شد که مهمترین جنبه های نوآوری او بدین شرح است:
۱- آموزش و پرورش برای بقا ملت است
۲- آموختن غیر از آموزش و پرورش است.
۳- نظام آموزشی در سطح ملی از ساختار و کیفیت دوگانه برخوردار میگردد.
۴- هزینه مدارس بطور کامل از طرف دولت پرداخت می‌شود.

نظام، حکومت مردمی را پذیرفت و بر این مبنا نظام آموزش و پرورش بطور کامل در سال ۱۹۴۷ اصلاح و تجدید سازمان شد که مهمترین اصلاحات و سیاستهای آن به شرح زیر است:

۱- نظام آموزشی برای همه ، فرصت ادامه ی تحصیل تا درجات عالی را فراهم نماید.
۲- به جای حافظه پروری ، استعدادها و قابلیت افراد مورد توجه قرار گیرد.
۳- در هر منطقه هیاتی مرکب از نمایندگان منتخب مردم ، اداره ی امور ، نظارت بر آموزش و پرورش را عهده دار شوند.

دیدگاههای فوق نشان میدهد که نظام آموزش و پرورش کشور ژاپن نیز به سوی مدرسه محوری و عدم تمرکز در حال تحول است.

در قانون اساسی ژاپن اهداف و اصول ملی آموزش و پرورش چنین تعریف میشود: « پرورش کامل شخصیت افراد، کوشا برای تربیت مردمی با دارا بودن سلامت تن و روان ، تربیت کسانی که عاشق حقیقت و عدالت بوده، ارزشهای فرد را محترم بدارند، به کار احترام گذاشته و از حس مسئولیت پذیری عمیق برخوردار باشند و بعنوان پایه گذاران حکومت و جامعه ی صلح جو از روح استقلال سرشار باشند» (هولمس کاتلین ۱۹۹۲)

پیشنهادات

۱- به منظور آگاهی لازم از مدلهای مدیریت مدرسه محوری و نتایج کاربست آنها ، بررسی و مطالعه تجربه های کشورها در زمینه اجرای نظام مدیریت مدرسه محوری پیشنهاد میگردد.
۲- استقرار نظام مدیریت مدرسه محوری نیازمند فراهم شدن زمینه هایی است و اصولاً حرکت و گرایش از تمرکز به عدم تمرکز یک حرکت تدریجی و توام با فراهم شدن استلزامات سازمانی می باشد. بنابراین آموزش و پرورش می یابد طی یک برنامه بلندمدت ضمن فراهم کردن زمینه های لازم بتدریج نسبت به استقرار نظام مدیریت مدرسه محوری اقدام نمایند.
۳- یکی از زیر سیستم های نظام مدیریت مدرسه محوری سیستم تصمیم گیری است. پیشنهاد میگردد جهت درک ابعاد تصمیم گیری و متغییرهای مربوط به این سیستم در این پژوهش ، یعنی پذیرش متقابل ، مشارکت ، اکثریت آرا می باید از تئوری مدیریت مشارکتی و آموزش و بهسازی منابع انسانی از تئوریهای آموزش مجازی بهره گرفت.

۴- از دیگر زیر سیستم های نظام مدیریت مدرسه محوری سیستم کنترل و نظارت است. پیشنهاد می‌‌گردد به منظور درک و استفاده بهینه از این سیستم و متغیرهای مربوط به آن در این پژوهش ، یعنی خود کنترلی از تئوری فراشناخت و پاسخگویی و نظارت از تئوری مدیریت کیفیت جامع استفاده گردد.
۵- همچنین زیر سیستم دیگر نظام مدیریت مدرسه محوری نظام ارزیابی عملکرد و پاداش می باشد که جهت بکارگیری موثر آن در استقرار مدیریت مدرسه محوری و سایر مولفه های آن پیشنهاد میگردد از تئوریهای سازمان یادگیرنده و توانمند سازی منابع انسانی استفاده گردد.
۶- حرکت بسوی مدرسه محوری طی فرایندهایی صورت میگیرد.

نتیجه گیری

نخستین آموزه این پژوهش آن است که حرکت در جهت استقرار نظام مدیریت مدرسه محور، فرایندی مستمر و مداوم است، نه یک پروژه زمان بندی شده و محدود. از این دیدگاه، فرایند تغییر به مدرسه محوری عبارت است از فرایند تفویض اختیار از سطوح عالی نظام آموزش و پرورش به منظور سازماندهی مجدد این نظام و ایجاد ساختاری ارگانیک، به نحوی که استقلال و پاسخگویی هر چه بیشتر مدارس در برابر اهداف مدرسه وجامعه محلی را موجب شود.

این فرایند، تغییری گسترده و عمیق با تصمیم و اراده قبلی(برنامه ریزی شده) با کسب تعهد افراد ذینفع در مدرسه، برای بهبود عملکرد و اثر بخشی مدرسه است.تحول فوق مستلزم تغییر در همه جنبه های سازمان از جمله بینش و نگرش مشارکت کننده گان، دانش، مهارتها و نقشهای آنان ، ساختار ها و زیر سیستمهای اساسی موجود در مدرسه و سطوح بالاتر است.

منابع

سعید جعفری مقدم، علی اصغر فانی، طراحی نظام مدیریت مدرسه محور در ایران-سال ۱۳۸۱

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 21:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کارنما یا کارپوشه چیست؟

بازديد: 1229

کارنما یا کارپوشه چیست؟

مقدمه
در رويكردهاي نو به آموزش و پرورش و تحصيل در مدارس ، ارزشيابي به مثابه يكي از ابزارهاي اساسي يادگيري تلقي مي‌‌گردد. اگر در گذشته ارزشيابي عاملي بود براي كيفردهي دانش آموزان، فخرفروشي معلمان و افتخارات مديران ، ولي اكنون اين ابزار بسيار ارزنده براي كيفيت بخشي يادگيري و معنادار كردن آموخته هاي دانش آموزان به كار بسته ميشود.
امروز ارزشيابي در حال خروج از ملاك هاي كمي اندازه گيري پيشرفت و ورود به عرصه ي ملاك هاي كيفي اندازه گيري است. به هر روي، هر آنچه علم آموزش و پرورش غني تر ميشود لزوم بوجه به ماهيت يادگيري دانش آموزان و نحوه تجلي يادگيري هاي آنان در عمل بيشتر ميشود.
در اين فصل تلاش شده است از شيوه هاي نوين ارزشيابي به تبيين كاربرد «كارنما» به مثابه ابزاري براي پرورش تفكر، استفاده از كارنما به مثابه ابزار ارزشيابي مستمر پرداخته شود. و سنجش واقع گرا و كاوشگري نظام يافته تشريح گرديده، و چيستي ارزشيابي ساخت گرايانه عرضه شود.


كارپوشه (كارنما) پنجره اي به تفكر و يادگيري دانش آموزان
بسيار پيش مي آيد كه طرز انديشيدن دانش آموز و آنچه فرا ميگيرد، از چشم معلمان، والدين و حتي خود او پنهان بماند. چنين وضعيتي به فرايند يادگيري و انديشه ورزي و نيز به زندگي دانش آموز آسيب مي آورد. دانش آموزاني كه به افكار و آموخته هايشان توجه نميشود، انگيزه تفكر و يادگيري را از دست ميدهند. هر چند دانش آموزاني نيز پيدا ميشوند كه با انگيزه هاي دروني به كار، فعاليت و يادگيري مي پردازند.
دانش آموزان همگي نياز به توجه دارند و توجه به طرز انديشيدن و يادگيري آنها بسيار اهميت دارد و ضروري است.
كارنما پنجره اي است به انديشه ورزي ها، شيوه ها يا سبك هاي يادگيري دانش آموزان و نتيجه اي كه از تفكر  و يادگيري آنان حاصل ميشود. در مقاله حاضر، چيستي كارنما، دليل استفاده از كارنما و راهكارهاي استفاده از آن همراه با چند نكته كاربردي ارائه ميشود.

كارنما چيست؟
كارنما مجموعه اي از كارهاي دانش آموز است كه تلاش، پيشرفت كار و پيشرفت تحصيلي او را نشان ميدهد. اين مجموعه بسيار ويژه است؛ چون مقاصد از پيش تعيين شده اي دارد و مخاطبان آن خاص هستند. مجموعه اي كه كارنما ناميده ميشود، تلاش هاي شخص دانش آموز را نشان مي دهد، اما همه ي نتايج كاركردهاي او را در برنميگيرد، بلكه دانش آموز با هدايت معلم و بر اساس معيارهاي معيني، كارهاي خاصي را براي جمع آوري و ضبط در پرونده كارنماي خود انتخاب ميكند.
دلايل استفاده از كارنما
از ميان دلايل گوناگوني كه براي استفاده از كارنما در ارزشيابي تلاش، پيشرفت و حاصل كار دانش آموز بيان شده اند ، هشت دليل زير چشمگير و قابل توجه هستند.
1.    مستند سازي بهترين كارها، تلاش ها و رشد دانش آموز
كارنما بهتر از ساير ابزارهاي اندازه گيري و سنجش ، ميزان تلاش، رشد و پيشرفت دانش آموزان را نشان ميدهد. بهره گيري از كارنما، «نمره گرايي» اسطوره زدايي ميكند و يادگيري وارد بافت يا زمينه ميسازد. به ديگر سخن ، كارنما سد تلاش براي نمره گرفتن را ميشكند و يادگيرنده را به «يادگرفتن» وا ميدارد.

2.    تاكيد بر عملكرد عيني/ واقعي يا دانش مورد استفاده:
كارنما ميتواند دربرگيرنده ي همه شواهد يادگيري دانش آموز باشد؛ نه فقط آنچه از سنجش سنتي نظير آزمون هاي قوه و آزمون هاي معمول به دست مي آيد. كارنما ميتواند در برگيرنده عكسي از يك الگوي سه بعدي، خلاصه اي از بازخورد سخنراني يا گزارشي باشد كه يك دانش آموز به همكلاسي هاي خود ارائه ميدهد. در واقع، كارنما ابزار بسيار خوبي براي مستند كردن توانايي هاي دانش آموز در كاربرد آموخته هايش است.

3.    دسترسي دانش آموز به فرصت هاي نظام مند براي خود سنجي و تامل
كارنما، معلمان و دانش آموزان را قادر ميسازد، فضايي براي تفكر درباره ميزان پيشرفت كار و يادگيري ايجاد كنند. كارنما، بدون تامل دانش آموز درباره محتواي كار و يادگيري، كارنما نيست؛ بلكه بيش تر مجموعه اي است از كارهايي كه شخص آنها را به زحمت گردآوري كرده است.

4.    در دست داشتن شواهدي از تفكر دانش آموز
تامل و خودسنجي دانش آموز از تفكر دانش آموز درباره ي قابليت و سودمندي كاري كه انجام داده است ، گواهي ميدهد. تفكري از اين دست ، به معلم كمك ميكند بدفهمي هاي دانش آموز را شناسايي كند و فاصله بين مفاهيم ارائه شده و درك شده از سوي دانش آموز را تشخيص دهد. همچنين ، سبك دانش آموزان در پرداختن به مفاهيم را كشف كند.

5.    برعكس ساير انواع ابزارهاي سنجش، كارنماها چند لايه هستند و فرايندهاي يادگيري دانش آموزان را نشان ميدهند. دانش آموزان در طول سال تحصيلي، براي انواع فعاليت هاي يادگيري خود، توليدات خاصي دارند كه هر يك براي مقاصد معيني تدارك ديده ميشوند و نوع استدلالي نيز كه براي انجام كارها ارائه ميشود، متنوع است. از اين رو، بررسي و تفكر درباره كارهاي انجام شده ، شيوه هاي تفكر دانش آموزان را نشان ميدهد و فرايندهايي را كه بر يادگيريشان حاكم بوده است، مي نماياند.
6.    اعتبار بخشي به ديدگاه رشدنگر يادگيري
كارنماها به معلمان فرصت ميدهند درباره رشدي كه دانش آموزان داشته اند با دليل و مدرك داوري كنند؛ زير كارنماها، نمونه هايي از آثار و كاركردهاي دانش آموز را دربر ميگيرند، در پايان نيم سال يا در پايان سال تحصيلي، معلم و دانش‌ آموز ميتوانند ميزان رشد دانش آموز را در آن دوره بسنجد و يك نمودار رشد رسم كنند.

7.    گزينه اي براي انفرادي كردن كار دانش آموز و معلم
منظور از انفرادي كردن كار دانش آموز و معلم، جداكردن آنها از گروه هاي هميار كلاسي نيست؛ بلكه منظور اين است كه دانش آموز مسئوليت يادگيري اش را خودش به عهده بگيرد و معلم نيز عملكرد او را به صورت انفرادي مورد علاقه قرار دهد. استفاده از كارنماها براي انفرادي كردند كار دانش آموزان، احترام گذاشتن به چشم اندازها، نگرش و شيوه هاي تفكر و يادگيري آنان است.

8.    ايجاد فرصت براي صحبت و بحث با مخاطبان متعدد
فرض بر اين است كه كارنما، مجموعه اي از كارهاي منتب از روي قصد دانش آموز است و واقعيت هايي را درباره يادگيري دانش آموز بيان ميكند. از كارنما ميتوان براي ارائه اطلاعاتي درباره ي ميزان پيشرفت كار، پيشرفت تحصيلي، گرايش ها و نگرش هاي دانش آموز استفاده كرد. هيچ كدام از ابزارهايي چون دفتر يادداشت و روزنامه هاي كلاسي نميتوانند آنچه را كارنماها نشان ميدهند، بيان كنند. مخاطبان كارنماهاي دانش آموزان را والدين ، مشاوران و كساني تشكيل ميدهند كه ميخواهند بر شيوه هاي فرايند يادگيري دانش آموزان اثر بگذارند.

انواع كارنماها كدامند؟
برخي تصور ميكنند كارنما يك نوع ابزار خاص است. اما چنين نيست؛ كارنماها انواع گوناگوني دارند و براي مقاصد گوناگوني نيز به كار ميروند. در ادامه برخي انواع كارنماها معرفي ميشوند.
كارنماي «مورد نما»: براي مستند سازي پيشرفت تحصيلي يا توان پيشرفت تحصيلي، مورد استفاده قرار ميگيرد.
كارنماي «رشد»يا«بالندگي»: براي نشان دادن رشد يا تغيير در طول زمان به كار ميرود.
كارنماي«فرايند»: براي مستند سازي فرايند انجام دادن كار و نيز كار نهايي به كار گرفته ميشود.
كارنماي «انتقال»: اين نوع كارنما حاصل كارنماهاي پيشين به دست مي آيد و از آن براي برقراري ارتباط با معلمان پايه هاي بالاتر، اولياي مدرسه، مشاوران و ديگران استفاده ميشود. دانش آموزان دبيرستاني از كارنماهاي انتقال براي ارائه «خلاصه وضعيت» تحصيلي به مراكز تربيت معلم يا دانشكده هاي استفاده ميكنند.
كارنماي «شخص»: از اين كارنما ميتوان به مثابه يك گنجينه آثار بهره گرفت. كارنماهاي شخص مانند آلبوم ها يا مجموعه هايي هستند كه يادگيرنده آنها را براي استفاده شخص فراهم مي سازد.

نكته هاي حائز اهميت در تهيه كارنما
اصول چندان ثابت و غير قابل انعطافي براي تهيه كارنما وجود ندارد. معلمان و دانش آموزان با توجه به انتظارات متنوعي كه وجود دارد، نكته هايي را در تهيه كارنما مورد توجه قرار ميدهند.
با اين همه در تهيه كارنما بايد شاخص هاي يادگيري و فعاليت دانش آموزان را نيز در نظر گرفت. برخي از اين شاخص ها عبارتند از:
1-پشتكار: كارنما بايد نشان دهنده ي ميزان پشتكار باشد كه يادگيرنده براي فراهم فعاليت هاي يادگيري و دست يابي به هدف هاي پيش بيني شده انجام ميدهد.
2- ارتباط به وسيله زبان رياضي: با استفاده از نمودار، جدول، چارت و نظاير آنها ميتوان ايده ها، شيوه عمل و نتيجه عمل را با ديگران در ميان گذاشت.
3. خواندن/نوشتن: كارنما بايد مبين ميزان پيشرفت دانش آموز در خواندن و نوشتن و نيز ميزان تلاش صرف شده او براي بهبود عملكردش باشد. در اين خصوص ارائه نمونه اي از نوشته ها و تعداد كتاب هاي مطالعه شده دانش آموز مطلوب است.
4. برقراري ارتباط به يك زبان ديگر: در كارنما، بايد قطعه اي از كاري كه مبين برقراري ارتباط دانش آموز به زباني ديگر مانند: انگليسي،‌ فرانسه و آلماني باشد، قرار داده شود. ترجمه يك گفتار از زبان رسمي به زبان ديگر يا برگرداندن يك قطعه نوشتاري از زباني ديگر به زبان رسمي، ميتواند شاخصي براي برقراري اين گونه ارتباط باشد.

5. همكاري/همياري: در كارنما، ميتوان يك قطعه يا قطعه هايي از كارهايي كه دانش آموزان با همياري ديگران انجام داده است قرارداد.

6. درك و فهم تاريخي: ميتوان در كارنماي دانش آموز، كاري را كه او با همياري دانش آموزان ديگر در مدت زماني طولاني انجام داده است، قرار داد. اين كار بايد نشان دهنده ارتباطي او بين گذشته و حال برقرار كرده است و همچنين از نحوه همكاري او باشد.
7. مهارت تحليلي: در كارنما بايد نمونه هايي از تجزيه و تحليل و فعاليت هاي تعيين شده قرار داده شود. استفاده از كارنما ميتواند چنان گوارا باشد كه استفاده كننده را سرشار از خوشي كند؛ به اين شرط كه او قواعد استفاده از كارنما را بداند.
در اين زمينه رهنمودهاي زير ارائه ميشود:

رهنمودهايي براي استفاده از كارنما
1-قصد اوليه از تهيه كارنما و مخاطبان آنرا مشخص كنيد.
اگر نميتوانيد كارنمايي را بريا كاربردهاي مختلف يا مخاطبان متفاوت تدوين كنيد، براي هر مخاطب كارنمايي مجزا آماده سازيد؛ كارنمايي براي دانش آموز و كارنمايي براي والدين.
2- بازده هاي مورد انتظار از تدوين كارنما را روشن سازيد
آيا كارنمايي كه تدوين ميكنيد ويژه محتواي يك درس است. يا به انواعي از فعاليت ها اختصاص دارد؟ در هر صورت بازده مورد انتظار را مشخص كنيد.

3- كار را با فهرست كوتاهي از بازده ها و به صورت متمركز آغاز كنيد.
اگر با فهرستي طولاني از بازده ها شروع به كار كنيد، فعاليت ها خسته كننده خواهند شد. بنابراين، در ابتداي كار، كارنما را به محتواي درس محدود سازيد و براي بازده هاي اندكي برنامه ريزي كنيد.
4- والدين را در جريان طرح هاي مورد نظر بريا تهيه كارنما قرار دهيد
مشاركت خانواده در تهيه اطلاعات و ياري رساندن به دانش آموز براي انجام فعاليت، از اصول پايه اي امر آموزش و پرورش است. اين كار سبب ميشود، همكاري والدين جلب شود و اطلاعات و كارهاي دقيق تر و استواري گردآوري شوند.
5- براين نشان دادن الگويي از كارنما، كارنمايي شخصي تدوين كنيد
دانش آموزن، اغلب معلمان خود را الگو قرا ميدهند، البته اگر معلم عملكرد مثبت و اثرگذاري داشته باشد، تدوين يك كارنماي نمونه، ميتواند طرز عمل براي تهيه كارنما را به دانش آموزان نشان دهد.

6- براي انتخاب و داوري درباره محتواي كارنما به تعيين معيار بپردازيد
كارنما مجموعه اي از كارها و آثار برگزيده دانش آموز است. براي گزينش از ميان آثار و كارهاي او، يابد معيارهايي براي داوري در دست داشته باشيد. بنابراين ، خود به تنهايي يا با مشاركت دانش آموزان معيارهاي داوري را تعيين كنيد.
7- محتواي كارنما را به بحث بگذاريد
پس از آن كه كارهاي قابل توجهي در كارنما قرار داده شد، همراه با دانش آموز و حتي والدين او درباره ي محتواي كارنما به بحث و تبادل نظر بپردازيد.
8- يادگيرنده را مسئول كارنماي خود قرار دهيد
مسئول بودن يادگيرنده دربرابر كارنماي خود، به معناي مسئوليت پذيري او در برابر يادگيري است. اگر دانش آموز مسئوليت يادگيري خود را بپذيرد، كارنما را متعلق به خود خواهد دانست.

جايگاه «تامل» در سنجش كارنما
تامل و ژرف انديشي جز جدايي ناپذير كارنماست. در واقع بدون تامل ، كارنما مجموعه اي از كارها و آثاري است كه فقط پديد آورنده اش ميتواند آنها را بفهمد. آنچه در زير مي آيد، سئوال هايي است براي تامل درباره ي كارنما. معلم ميتواند از اين سئوال ها به عنوان رهنمودهايي براي هدايت دانش آموز به سمت تامل در كارنما استفاده كند.
-    آثاري كه در كارنما قرار داده ايد، تا چه حدودي شما را به عنوان يك نويسنده راضي ميكند و شما را به عنوان نويسنده اي خوب معرفي ميكند؟
-    از مقايسه كارهاي اوليه تان با كارهايي كه اكنون در دست داريد: چه ميفهميد؟ آيا بهبودي در كار داشته ايد؟
-    چه هدف هايي براي خود در نظر گرفته ايد و تا چه حدودي در تحقق هدف هايتان موفق عمل كرده ايد؟
-    از عهده چه كارهايي برمي آييد و چه كارهايي را نميتوانيد انجام دهيد؟
-    چه هدفي براي«خواندن» در نيم سال آينده داريد؟
-    چگونه توانستيد روش حل مساله تان را تغيير دهيد؟
-    براي انجام دادن كدام يك از كارهايتان ميخواهيد از من كمك بگيريد؟

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 21:53 منتشر شده است
نظرات(0)

تحقیق درباره تاثیر انگیزه بر رفتار افراد

بازديد: 113

اثرات انگیزه پیشرفت بر رفتار
 (Effects of achievement motivation behavior)
از اسکات تی. رابیدیو (Scot T.Rabideau)


انگیزه (motivation) به عنوان نیروی محرک، در پس سر همة فعالیت های فردی تعریف می شود. نیازها و خواسته های یک فرد بر جهت رفتاری اش اثر می گذارد. انگیزه مبتنی بر هیجان ها (emotions)  و اهداف مرتبط با موفقیت (achievement)  است. انواع مختلف انگیزه شامل انگیزه بیرونی (extrinsic) ، درونی (intrinsic) ، فیزیولوژیکی (physiological) و پیشرفت است. انواع منفی انگیزه نیز وجود دارد. انگیزه پیشرفت می تواند به عنوان نیاز برای موفقیت یا رسیدن به برتری تعریف شود. افراد نیازهایشان را از طریق منابع مختلف برطرف خواهند کرد و به واسطه استدلال های درونی و بیرونی به سوی موفقیت رانده می شوند. انگیزه یک سایق اساسی (basic drive) برای همه فعالیت های ماست. انگیزه بر پویایی (dynamic) رفتار که شامل نیازها، امیال و آرزوهایمان در زندگی است، اشاره می کند. انگیزه پیشرفت براساس رسیدن به موفقیت و همه آرزوهایمان در زندگی است و هدفهای مرتبط با موفقیت بر شیوه ای که یک فرد کاری را انجام می دهد اثر می گذارد و تمایل برای نشان دادن شایستگی را فراهم می کند (هاراکویز، بارون، کارتر، لئووالیوت، 1997).
این سایق های انگیزشی فیزیولوژیکی اساسی، بر رفتار طبیعی ما در محیط های مختلف اثر می گذارد. بیشتر اهدافمان مبتنی بر انگیزه است که می تواند از گرسنگی تا نیاز برای عشق و برقراری روابط جنسی مختلف باشد و انگیزه های ما برای موفقیت می تواند از نیازهای بیولوژیکی (biological needs) تا امیال ارضا کننده یا رسیدن به پیروزی در کارهای رقابتی تغییر کند. انگیزه مهم است زیرا آن بر زندگی روزانه ما اثر می گذارد. همه اعمال، رفتار، افکار و عقایدمان از سایق درونی اثر می پذیرد.

 انگیزه های ناآشکار و نسبت دادن به خود (Implicit and self-attributed motives).
محققان انگیزش با این نظر موافقند که رفتار موفقیت، تعامل بین متغیرهای موقعیتی و انگیزه شخصی برای موفق شدن است. انگیزه های ناآشکار (implicit) و آشکار (explicit) مستقیماً در پیش بینی رفتار نقش دارند. انگیزه های ناآشکار، تکانه های فوری(spontaneous impulses)  هستند، که به عنوان اجرا کننده های کار و فعالیت(task performances) شناخته شده اند و از طریق انگیزه های ذاتی (incentives inherent) برای فعالیت برانگیخته می شوند. انگیزه های آشکار، در طی انتخاب های سنجیده نمایان می شوند و اغلب از طریق عوامل بیرونی انگیخته می شوند.همچنین افراد با نیاز ناآشکار قوی برای موفقیت، معیارهای درونی بالاتری برای خود قرار می دهند در حالی که دیگران تمایل به پیروی از هنجارهای اجتماعی را دارند. این دو انگیزه به منظور تعیین اشتیاق و جهت رفتار افراد با یکدیگر فعالیت می کنند (برانستین و مایر، 2005).  
انگیزه های آشکار و ناآشکار اثر جبری شدیدی بر روی رفتار دارند. رفتارهای وظیفه ای (task behaviors) در برابر یک چالش در طول انگیزه ناآشکار سرعت پیدا می کنند که منجر به انجام فعالیتی با رفتار مؤثرتر جهت رسیدن به هدف اولیه می شوند. یک فرد با سایق ناآشکار قوی با مؤثرترین روش جهت رسیدن به هدف، احساس لذت خواهد کرد. افزایش تلاش و فائق آمدن بر چالش ها به واسطه تسلط یافتن و مهارت بر تکلیف فرد را ارضاء می کند. اگرچه،انگیزه های آشکار در اطراف خودانگاره (self-image) یک فرد قرار دارند. این نوع از انگیزه رفتار یک فرد را براساس دیدگاه خود آنها شکل می دهد و می تواند بر انتخاب ها و پاسخ های آنان به واسطه عوامل بیرونی اثر بگذارد. نخستین عامل برای این نوع انگیزه ادراک (perception) یا توانایی درک شده است. بسیاری از نظریه پردازان هنوز نمی توانند در این زمینه توافق کنند که آیا موفقیت مبتنی بر غلبه مهارتهای یک فرد است یا تلاش جهت گسترش خود انگاره بهتر (براستین و مایر، 2005). اکثر پژوهش ها جهت تعیین این مسئله که آیا انواع مختلف انگیزه در رفتارهای متفاوت با محیط مشابه نتیجه خواهند داد یا نه ناتوان هستند.

مدل مرتبه ای انگیزه پیشرفت  (The hierachal model of achievement motivation)
انگیزه پیشرفت با روش های مختلف بسیاری شرح داده شده است. درک ما از اثرات مرتبط با موفقیت، شناخت و رفتار بهتر شده است. با وجود شباهتهای محیطی بسیار رویکردهای انگیزشی موفقیت به طور جداگانه ای رشد یافته و پیشنهاد شده که اکثر نظریات مربوط به انگیزه پیشرفت در توافق با یکدیگر به جای رقابت هستند. محققان انگیزش به واسطه ترکیب دو رویکرد برجسته خواستار ترویج یک مدل مرتبه ای از انگیزه پیشرفت و اجتناب شدند: رویکرد انگیزه پیشرفت و رویکرد هدف پیشرفت. انگیزه پیشرفت شامل نیاز برای موفقیت و ترس از شکست است. این ها انگیزه های مهمی هستند که رفتار ما را به سوی پیامدهای مثبت و منفی هدایت می کنند. هدف پیشرفت به عنوان نماینده شناختی نیرومندتري دیده می شود که افراد را به سوی پیامد خاصی هدایت می کند. اهداف پیشرفت سه نوع است: یک هدف عملکرد- گرایش (performance-approach goal) ، یک هدف عملکرد- اجتناب (performance-avoidance) و هدف مهارتی (mastery goal).
هدف عملکرد- گرایش بر کسب شایستگی در رابطه با دیگران متمرکز است، هدف عملکرد- اجتناب بر اجتناب از بی کفایتی در رابطه با دیگران متمرکز می شود و هدف مهارت بر پرورش صلاحیت فرد و غلبه بر کار تمرکز دارد. انگیزه پیشرفت می تواند به عنوان پیش بینی کننده ی مستقیم رویدادهای محیطی وابسته به پیشرفت دیده شود. بنابراین، انگیزه پیشرفت ذکر شده اثری غیرمستقیم و هدف پیشرفت ذکر شده اثری مستقیم بر پیامدهای مرتبط با پیشرفت دارند (الیوت و مک گریگور، 1999). این انگیزه ها و اهداف به عنوان فعالیتی جمعی برای تنظیم رفتار پیشرفت دیده شده اند. مدل مرتبه ای، اهداف پیشرفت را پیش بینی کننده نتایج عملکرد می داند. این مدل شامل رویکردهای بیشتری برای انگیزه پیشرفت است. ضعف این مدل این است که دلیل مسئول بودن در رابطه با اهداف پیشرفت و عملکرد را مشخص نمی کند و همان طور که این مدل گسترش می یابد در پیش بینی پیامدهای رفتاری مرتبط با موفقیت سودمندتر می شود (الیوت و مک گریگور، 1999).

اهداف پیشرفت و جستجوی اطلاعات (Achievement goals and information seeking)
نظریه پردازان این فرضیه را داده اند که هدف پیشرفت بر نگرش و رفتارهای مرتبط با موفقیت اثر می گذارد. دو نوع متفاوت از نگرش های مرتبط با موفقیت شامل درگیری شغلی (task-involvement) و درگیری خود (ego-involvement) است. درگیری شغلی یک حالت انگیزشی است که هدف اصلی فرد در آن کسب مهارت و دانش است در حالی که هدف اصلی در درگیری خود نشان دادن توانایی های بالاتر است (باتلر، 1999). یک مثال از فعالیتی که فرد در آن تلاش می کند تا به مهارت برسد و توانایی بهتری را به نمایش بگذارد تکلیف مدرسه است. اگر چه، عوامل موقعیتی مثل محیط اطراف فرد می تواند بر توفیق کسب یک هدف در هر زمان اثر بگذارد پژوهش ها تأیید می کنند که درگیری شغلی اکثر اوقات ناشی از اسنادهای چالشی و تلاش فزاینده است (مخصوصاً در فعالیتهایی که یک فرصت برای یادگیری و گسترش رقابت فراهم می شود) تا درگیری خود.
انگیزه درونی که به عنوان تلاش برای به عهده گرفتن فعالیت براي رضایتمندی از خود تعریف می شود، متداول تر است تا زمانی که یک فرد در فعالیت های شغلی درگیر شده است. زمانی که افراد بیشتر با خود درگیر هستند، تمایل دارند که درک متفاوتی از توانایی هایشان داشته باشند در جایی که تفاوت ها در توانایی اثرات تلاش را منعکس می کند. افراد درگیر با خود به واسطه کارهای دیگران به سوی موفقیت رانده می شوند و احساسات آنان از موفقیت به کسب ارزشمندی (self-worth) و دوری از شکست مربوط می شود. از طرف دیگر، افراد درگیر با کار تمایل دارند با تصوری که از توانایی هایشان دارند منطبق شوند (باتلر، 1999). در نتیجه افراد با توانایی کم، احساس موفقیت بیشتری خواهند کرد. مادامی که بتوانند از تلاش برای یادگیری و پیشرفت رضایت داشته باشند و شرایط خود خواسته پاسخهای دلخواه کمتری را برای شکست و سختی فراهم می کند. نگرش و رفتارهای محدود به شایستگی در درگیری خود رایجترند تا درگیری شغلی. در جایی که افراد با سطوح توانایی مختلف می توانند برای پیشرفت آموزش ببینند یک موفقیت انگیزه درونی محدود شده به شرایط درگیری شغلی نیست. انگیزه درونی در شرایط درگيری خود در بین افراد با موفقیت بالا که توانایی بیشتری را نسبت به افراد با موفقیت پایین نشان می دهند، بالاتر است (باتلر، 1999). این نگرش های مختلف نسبت به موفقیت می تواند با جستجوی اطلاعات مقایسه شود. گزاره های درگیری خود و درگیری شغلی موجب ادراک توانایی و پاسخهای متفاوت نسبت به مشکل می شوند. آنها همچنین الگوهای متفاوتی از جستجوی اطلاعات را گسترش می دهند. افراد با سطوح توانایی مختلف اطلاعات مربوط به رسیدن به اهدافشان را از جهت سلطه بهتر بر شرایط درگیری شغلی جستجو خواهند کرد. اگر چه، برای ارزیابی خود و رسیدن به درک بهتری از صلاحیت به جستجوی اطلاعات نیاز دارند (باتلر، 1999).
از طرف دیگر، افراد در درگیری خود بیشتر علاقمند به اطلاعاتی درباره ارزیابی های اجتماعی و سنجش توانایی هایشان در ارتباط با دیگران هستند.


نظریه ارزشمندی خود در انگیزه پیشرفت (Self-Worth theory in achievement motivation)
نظریه ارزشمندی خود بیان می کند که در موقعیت های معینی دانشجویان آماده تلاش کردن جهت دستیابی به موفقیت نیستند و تعمداً از تلاش خودداری می کنند. اگر کارآیی پایین تهدیدی برای حس عزت نفس (sense of self-esteem) فرد است این عدم تلاش احتمالاً روی می دهد. اکثر اوقات این مسئله بعد از یک تجربه شکست اتفاق می افتد.
باخت ارزیابی خود از توانایی را تهدید می کند و موجب تشویق افراد به طور نامشخص جهت عملکرد بهتر در زمینه بعدی می شود. اگر عملکرد بعدی ضعیف باشد تردیدها در مورد توانایی تأیید می شود. نظریه ارزشمندی خود بیان می کند راهی برای اجتناب از تهدید عزت نفس به واسطه کناره گیری از تلاش (withdrawing effort) وجود دارد. کناره گیری از تلاش می پذیرد که شکست به عدم تلاش نسبت داده  شود تا به توانایی پایین که میزان عزت نفس فرد را کم می کند، کارآیی پایین احتمالاً بازتاب توانایی پایین است که یک موقعیت تهدید کننده بالا برای درک افراد ایجاد می کند. به عبارت دیگر، اگر دلیلی بیاوریم که کارآیی پایین به یک عامل نامربوط در رابطه با توانایی نسبت داده شود تهدید شدن عزت نفس و درک فرد کمتر می شود (تامسون، دیوید سون و باربر، 1995). مطالعه ای که بر روی دانشجویان با مشکلات غیرقابل حل اجرا شد برخی فرضیات نظریه ارزشمندی خود دربارة انگیزش و تلاش را مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان داد، با وجود کارآیی پایین هیچ مدرکی در رابطه با کاهش تلاش وجود نداشت و تکالیف به عنوان مشکلات متوسط توصیف شدند البته زمانی که با تکالیف مشکل تر مقایسه شدند. این احتمال بیشتر شد که تلاش کم مسئول عملکرد ضعیف دانشجویان در شرایطی که عزت نفس تهدید می شود نیست. دو پیشنهاد ارائه شد، یکی اینکه دانشجویان ممکن است به طور ناهشیار از تلاش صرف نظر کنند و دیگر اینکه کاهش تلاش ممکن است به عنوان نتیجه چشمپوشی از مشکل باشد. صرف نظر از درستی پیشنهادات مطرح شده، نظریه ارزشمندی خود این فرضیه را مطرح می کند که افراد تمایل کمی برای داشتن مسئولیت در برابر شکست دارند (تامسون، دیوید سون و باربر، 1995).


انگیزه پیشرفت اجتنابی   (Avoidance achievement motivation)
در زندگی روزمره افراد سعی می کنند در کارهایشان با کفایت ظاهر شوند. در دهة گذشته، نظریه پردازان بسیاری یک رویکرد هدف پیشرفت شناختی- اجتماعی را برای افرادی که جهت کسب شایستگی و صلاحیت تلاش می کنند، به کار برده اند. هدف پیشرفت معمولاً به عنوان هدف برای به عهده گرفتن کاری تعریف می شود و نوع خاص هدف چارچوبی را از لحاظ اینکه تجربیات افراد موفقیت را به دنبال دارد، ارائه می دهد. به طور کلی نظریه پردازان هدف پیشرفت دو دیدگاه مجزا را در مورد شایستگی مطرح کردند: یکی هدف عملکرد (performance goal) متمرکز بر نشان دادن توانایی زمانی که با دیگران مقایسه می شویم و دیگری هدف مهارت (mastery goal) که بر رشد شایستگی و غلبه بر تکلیف تأکید می کند. هدف عملکرد آسیب پذیری را در زمینه پیشرفت برای الگوهای پاسخ معينی از قبیل ترجیح دادن تکالیف آسان، کناره گیری از تلاش در برابر شکست و کاهش لذت کاری را مطرح می کند ولی هدف مهارت می تواند به یک الگوی انگیزشی منجر شود که ترجیحی برای تکالیف چالش انگیز متوسط فراهم می کند، در برابر شکست مقاومت می کند و لذت کاری را افزایش می دهد (الیوت و جرج، 1997). اکثر نظریه پردازان هدف پیشرفت اهداف عملکرد و مهارت را به عنوان انواع "رویکردهای" انگیزش (approach forms of motivation) در نظر می گیرند. نظریه پردازان انگیزه پیشرفت کلاسیک حاضر ادعا کرده اند که بر فعالیت تأکید می کنند و به سوی کسب موفقیت یا اجتناب از شکست جهت گیری شده اند در حالی که نظریه پردازان هدف پیشرفت بر نمود رویکردشان تأکید دارند.
اخیرا درک یک هدف پیشرفت یکپارچه مشتمل بر نظریات عملکردی و مهارتی جدید با ویژگی های گرایش و اجتناب مشخص، مطرح شده که در این زمینه هدف عملکرد به یک عنصر مستقل گرایش و یک عنصر اجتناب تقسیم می شود و سه جهت گیری پیشرفت زیر ملاحظه می گردد:
یک هدف مهارت که بر رشد شایستگی و غلبه بر تکلیف متمرکز است، یک هدف عملکرد- گرایش که به سوی کسب قضاوتهای مطلوب از شایستگی هدایت شده و یک هدف عملکرد- اجتناب که بر محور قضاوتهای نامطلوب از شایستگی قرار گرفته است. اهداف عملکرد- گرایش و عملکرد- اجتناب به عنوان خود تنظیمی جهت رشد پیامدهای بالقوه مثبت و برای جذب افراد در کار تعریف شده است. ایجاد شور و هیجان منجر به یک الگوی مهارتی درباره نتایج موفقیت می شود. اگر چه، هدف عملکرد- اجتناب به عنوان گسترش رویدادهای منفی محیطی مشخص شده این جهت گیری اجتنابی، اضطراب (anxiety) ، حواس پرتی کاری (task distraction)  و درماندگی (help less) نسبت به پیامدهای موفقیت را به وجود می آورد و انگیزه درونی، که علاقه و لذت به یک فعالیت به خاطر خودش است نقشی را برای موفقیت به خوبی بازی می کند. هدف عملکرد- اجتناب انگیزه درونی را در حالی که هدفهای مهارتی و عملکرد- گرایش به بالارفتن آن کمک کردند را کاهش داد (الیوت و جرج، 1997). اکثر نظریه پردازان و فلاسفه پیش بینی شایستگی در یک تکلیف معین را به عنوان متغیری مهم در زمینه پیشرفت تشخیص دادند. اهداف پیشرفت برای کسب صلاحیت و اجتناب از شکست ایجاد شدند که این اهداف به عنوان ناآشکار (ناهشیار)  (non- conscious) یا نسبت دادن به خود (هشیار) (conscious) و رفتار موفقیت بی واسطه ملاحظه شدند. پیش بینی شایستگی متغیری مهم در نظریات انگیزه پیشرفت کلاسیک بود ولی اکنون فقط بر میانه رو بودن در دیدگاههای معاصر تأکید می کند.

اهداف گرایش و اجتناب (Approach and avoidance goals)
نظریه پردازان انگیزه پیشرفت بر پژوهشهایی که بر رفتارهای مرتبط با شایستگی متمرکز است توجه دارند. براساس پژوهشها و نظریات گرایش- اجتناب اولیه افراد تمایل دارند شایسته باشند یا برای دوری از بی کفایتی تلاش کنند. تمایل جهت موفقیت و دوری از شکست به عنوان محدودیت های انتقادی تمایل و رفتار، به واسطه نظریه پردازی به نام لوین (Lewin) مطرح شد. مک کللند (Mc Celland) در نظریه انگیزه پیشرفت خود پیشنهاد کرد دو نوع انگیزه پیشرفت وجود دارد که یکی پیرامون اجتناب از شکست و دیگری پیرامون دستیابی به موفقیت جهت گیری شده است. نظریه پرداز دیگر اتکینسون (Atkinson) از کارلوین و مک کللند در نظریه نیاز- پیشرفت خویش در یک چارچوب ریاضی که میل به موفقیت و اجتناب از شکست را به عنوان تعیین کننده های مهم رفتار موفقیت مطرح کرده، سود برد (الیوت و هاراکویز، 1996). اخیراً نظریه پردازان رویکرد هدف پیشرفت را بیشتر از انگیزه پیشرفت معرفی کرده اند. این نظریه پردازان هدف پیشرفت را به عنوان دلیلی برای فعالیت های مرتبط با شایستگی تعریف کردند. در ابتدا این نظریه پردازان دنباله رو لوین، مک کللند و اتکینسون بودند که در فرضیاتشان بین انگیزه گرایشی و اجتنابی تمایز قائل می شدند. سه نوع هدف پیشرفت به وجود آمد که دو تای آن جهت گیری گرایشي و سومي یک نوع اجتناب است. یک نوع گرایشی با هدف درگیری با کار بر شایسته بودن و مهارت کاری تأکید می کرد و نوع دیگر با هدف درگیری خود به سوی کسب قضاوتهای مطلوب در مورد شایستگی هدایت شده بود و جهت گیری اجتنابی هم با هدف اجرا بر اجتناب از قضاوتهای نامطلوب در مورد شایستگی قرار گرفته بود. در ابتدا به این نظریات جدید توجه کمی شد و برخی نظریه پردازان با تشویق کمی مواجه شدند. در نتیجه نظریه پردازان انگیزشی روششان را تغییر دادند و مفاهیم دیگری از قبیل هدف عملکرد- یادگیری دوک (Dweck's performance-Learning goal) با دو عنصر گرایش و اجتناب یا خود نیکولز (Nicholl's ego) و جهت گیری های شغلی را در نظر گرفتند که او آنها را به عنوان دو شکل از انگیزه گرایشی معرفی کرده است (الیوت و هاراکویز، 1996). هم اکنون نظریه هدف پیشرفت جهت تحلیل انگیزه پیشرفت یک رویکرد مناسب است . اکثر نظریه پردازان معاصر از چارچوب مدلهای تجدید نظر شده دوک و نیکولز استفاده می کنند. اولاً، اکثر نظریه پردازان جهت گیری های اولیه ای را نسبت به شایسته بودن به واسطه تمایز بین اهداف مهارت، توانایی یا مغایرت کار و درگیری خود برقرار کردند. یک مباحثه ای نسبت به چارچوبهای هدف پیشرفت برپا شد اینکه آیا آنها به طور مناسبی همگرایی ترکیب هدف مهارتی (یادگیری، درگیری شغلی و مهارت) را با هدف عملکردی (توانایی و عملکرد، درگیری خود و رقابت) توجیه می کنند یا نه.
دوماً، اکثر نظریه پردازان جدید، هدف های مهارتی و عملکردی را به عنوان اشکال گرایشی انگیزه معرفی کرده و برای در نظر گرفتن گرایش و اجتناب به عنوان تمایلات انگیزشی خودمختار با جهت گیری هدف عملکرد شکست خوردند (الیوت و هاراکویز، 1996). نوع جهت گیری پذیرفته شده در شروع یک فعالیت زمینه ای را برای چگونگی تفسير، ارزیابی و عمل افراد بر روی اطلاعات و تجربیات در یک دوره از موفقیت فراهم می کند. پذیرش یک هدف مهارتی برای ارائه مدل انگیزشی مهارت توسط ترجیح فعالیتهای چالش انگیز متوسط، مقاومت در برابر شکست، نگرش مثبت نسبت به یادگیری و افزایش لذت کاری مشخص شده است. اگر چه،  درماندگی واکنشی انگیزشی نتیجه پذیرش یک جهت گیری هدف عملکرد است این شامل ترجیح کارهای آسان یا مشکل، کناره گیری از تلاش در برابر شکست، تغییر سرزنش به دلیل شکست به توانایی پایین و کاهش لذت کاری است.
برخی نظریه پردازان مفهوم شایستگی درک شده را به عنوان یک عنصر مهم در فرضیاتشان در نظر گرفته اند. هدفهای مهارتی داشتن تلاش یکنواختی را در همه سطوح شایستگی درک شده که منجر به یک الگوی مهارتی می شود را پیش بینی می کنند و هدف های عملکردی می توانند منجر به مهارت در افراد با یک شایستگی درک شده بالا و درماندگی یک مدل انگیزشی در آنهایی که شایستگی کمی دارند، شود (الیوت و هاراکویز، 1996). اخیراً سه نظریه هدف انگیزش براساس چارچوب سه گانه ای توسط نظریه پردازان هدف پیشرفت ارائه شده است:
مهارت، گرایش- عملکرد و اجتناب- عملکرد. هدفهای مهارت و گرایش- عملکرد جهت گیری های گرایشی را بر طبق پیامدهای بالقوه مثبت از قبیل رسیدن به شایستگی و غلبه بر کار (مهارت شغلی) مطرح می کنند.
این روش های رفتاری و خودتنظیمی (self- regulation) مجموعه متنوعی از فرآیندهای شناختی- ادارکی مؤثری را فراهم می کنند که به مشغولیت کاری بهینه (optimal task engagement) کمک می کند. آنها اطلاعات مربوط به موفقیت و تمرکز مؤثر در کار را که منجر به غلبه بر مجموعه واکنش های انگیزشی شرح داده شده توسط نظریه پردازان هدف پیشرفت می شود را به چالش می کشند. هدف عملکرد- اجتناب به عنوان یک جهت گیری اجتنابی بر طبق پیامدهای بالقوه منفی مطرح شده این شکل از تنطیم، فرآیندهای ذهنی خود- حمایتی (self-protective) را که به مشغولیت کاری بهینه تداخل می کند، فرا می خواند. این موضوع  موجب حساسیت اطلاعات مربوط به شکست می شود و مشغله ای فکری مبنی بر نگرانی در مورد ظاهر یک فرد تا ارتباطات شغلی که می تواند منجر به درماندگی پاسخ های انگیزشی شود، را موجب می شود. سه نظریه هدف مطرح شده، مراحل مختلف بسیاری را در محیط جهت گیری کرده اند. هدف های گرایش و اجتناب به عنوان اثرات مختلف بر روی رفتار پیشرفت توسط فرآیندهای انگیزشی در نظر گرفته شده اند (الیوت و هاراکویز، 1996).

انگیزه درونی و اهداف پیشرفت (Intrinsic motivation and achievement goals)
انگیزه درونی به عنوان علاقه و لذت به انجام یک فعالیت برای خاطر خودش تعریف شده و اساساً به عنوان یک رویکرد از انگیزه در نظر گرفته شده است. انگیزه درونی به عنوان یک عنصر مهم در نظریه هدف پیشرفت شناخته شده است. اکثر نظریه پردازان هدف پیشرفت و انگیزه درونی بیان می کنند که هدفهای مهارتی به انگیزه درونی و فرآیندهای ذهنی مرتبط کمک می کنند و هدفهای عملکردی موجب اثرات منفی می شوند. هدفهای مهارتی توسعه درک چالش ها، گسترش درگیری شغلی، ایجاد هیجان و حمایت از خودمختاری را رواج می دهند در حالی که هدفهای عملکردی با اینها در تضاد هستند. هدفهای عملکردی به عنوان تحلیل برنده های انگیزه درونی به واسطه درک تدریجی تهدید، درهم گسيختگی درگیری شغلی و ایجاد اضطراب و تنش توصیف شده اند (الیوت و هاراکویز، 1996). مجموعه متناوب پیش بینی ها ممکن است از چارچوب گرایش- اجتناب ناشی شده باشد. هدفهای عملکرد- گرایش و مهارت بر کسب شایستگی و پرورش انگیزه درونی متمرکزند به ویژه در جهت گیری های گرایش- عملکرد و مهارت افراد زمینه های پیشرفت را به عنوان یک چالش درک می کنند و این موضوع احتمالاً موجب هیجان، عملکرد شناختی، افزایش تمرکز و جذب شدن در کار می شود و فرد را به سوی موفقیت و غلبه بر اطلاعاتی که انگیزه درونی را به تحلیل می برد هدایت می کند. هدف اجتناب- عملکرد بر اجتناب از بی کفایتی در جایی که افراد زمینه های پیشرفت را به عنوان یک تهدید در نظر می گیرند و به دنبال فرار از آن هستند، تأکید می کند (الیوت و هاراکویز، 1996). از این جهت گیری احتمالاً اضطراب، کناره گیری از تلاش و منابع شناختی استنباط می شود در حالی که بین تمرکز و انگیزه تداخل ایجاد می کند.

تحلیل اهداف شخصی  (Personal goals analysis)
در سال های اخیر نظریه پردازان بسیار بر ساختارهای مختلف هدف به جهت بیان علت عمل در زمینه های پیشرفت تکیه کرده اند. چهار سطح هدف مطرح شده، ارائه می شوند به عنوان: راهبردهای عملی خاص جهت اجرا مانند انجام یک کار معین، جهت گیری های خاص موقعیتی که هدف عمل را به نمایش می گذارد مانند اثبات شایستگی در رابطه با دیگران در یک موقعیت، اهداف شخصی که بر پیگیری موقعیت دلالت می کنند مانند گرفتن نمرات خوب و الگوها و تصورات خود که شامل برنامه های هدفمند برای رسیدن به موفقیت در آینده است. این نظریه های انگیزه پیشرفت مبتنی بر هدف منحصراً بر روی انواع رویکردهای رفتاری تأکید کرده اند ولی در سال های اخیر به سمت اجتناب تغییر جهت داده اند (الیوت و شلدون، 1997). انگیزه عنصری مهم در زندگی روزانه ماست. رفتار و احساسات اساسی ما به واسطه سایق درونی ما به سمت موفقیت در طول چالشهای زندگی تحت تأثیر قرار می گيرد در حالی که ما برای خودمان اهدافی را قرار می دهیم. همچنین انگیزه ما، احساس شایسته بودن و ارزشمند بودن ما را افزایش می دهد همان طور که ما به هدفمان نزدیک می شویم. آن برای ما مفاهیمی را به وجود می آورد تا با دیگران در جهت بهتر شدن رقابت کنیم و اطلاعات بیرونی جدیدی را برای یادگیری و فراگرفتن جستجو کنیم. افراد انگیزه را به شیوه های مختلفی تجربه می کنند که آن بر اساس کار یا خود در طبیعت است. بعضی افراد جهت رسیدن به اهدافشان، رضایت شخصی و پیشرفت خود تلاش می کنند در حالی که دیگران در زمینه پیشرفت با محیط و اطرافیانشان رقابت می کنند و به راحتی به عنوان بهترین ها دسته بندی می شوند. انگیزه و پیامدهای رفتاری از مدلهای انگیزه پیشرفت مختلفی متأثر شده که این مدل ها به صورت جداگانه در ماهیت و نظریه بسیار به هم شباهت دارند.
گزاره های عملکرد و مهارت هر یک اثر قابل توجهی بر چگونگی با انگیزه کردن افراد دارند. هر نظریه پرداز در پژوهشهای امروزی در رابطه با پیشرفت همکاری می کند. اغلب نظریه پردازان جهت گسترش نظریه های قدیمی و خلق نظریه های جدید کار همدیگر را نقض می کنند. انگیزه پیشرفت یک شاخه جالب است و من خودم بعد از مرور نظریات مشابه از دیدگاههای مختلف بسیار به آن علاقمند شدم.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 21:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد تولید برف مصنوعی

بازديد: 93

برف مصنوعی

برف مصنوعي چگونه ساخته مي شود؟

 

برف مصنوعي ذره هاي كوچك يخ هستند كه براي افزايش مقدار برف در دسترس براي ورزش هاي زمستاني مانند اسكي يا اسنوبوردينگ استفاده مي شوند، توسط ماشيني توليد مي شود كه از يك تلمبه فشار قوي براي پخش كردن ابري از آب به داخل هواي سرد استفاده مي كند. قطره هاي كوچك آبي متعاقباً به شكل كريستال در مي آيند تا برف مصنوعي ايجاد شود. اولين ماشين هاي موفق از نظر تجاري در سال 1950 به وجود آمدند و پيشرفت هاي تكنولوژي، به طور ثابت معرفي شده اند. با افزايش تعداد ورزش هاي زمستاني، انتظار مي رود كه بازار برف مصنوعي رشد قابل توجهي نشان دهد.
تاريخچه برف مصنوعي
از سال 1952، زماني كه كت اسكيل از سوي رسورت گراس اينجر با مهارت هاي مهندسي آرت هانت پوشانده شده بود،‌ ديو ريچي و وين پيرس، صنعت اسكي به سازنده ي برف مصنوعي وابسته بود. گاهي اوقات تفنگ برفي يا لوله برفي ناميده مي شد، اين وسايل جالب و گران هم براي سطوح شيب دار داخل  سالن و هم براي خارج سالن استفاده مي شدند. در حالي كه گرم شدن زمين هنوز مورد بحث است، برخي تفريح گاه ها مانند پائولي پيكر در هندوستان به بازديدكنندگان اين نكته را نشان مي دهد كه لزومي ندارد به بارش برف طبيعي وابسته باشند. به هر حال، برخي ورزش هاي داخل سالن اصلاً برف ندارند وبه آن نيازي هم ندارند.
ماشين هايي كه برف مصنوعي توليد مي كنند براي تقليد از روشي طراحي شده اند كه برف طبيعي ساخته مي شود. در طبيعت، دانه هاي برف زماني شكل مي گيرند كه دما تا 32درجه فرانهايت يا (صفر درجه سانتيگراد) كاهش مي يابد. آب اتسمفري به صورت ذره هايي در هوا متراكم مي شود و به شكل كريستال در مي آيد. اين عمل دانه هاي بيروني توليد مي كند كه تنوعي از اندازه ها و شكل ها دارند.
در يك ماشين برفي، آب در ابتدا با ماده ي اتمي تركيب مي شود. سپس از طريق يك دهانه ي اتم ساز فشرده مي شود. اين آب را متلاشي مي كند تا به شكل ابر در آيد، كه با هواي فشرده تزريق مي شود تا حتي بيشتر متلاشي شود. زماني كه ماشيب برفي خارج مي شود،‌ابر در هسته ها به شكل كريستال در مي آيد و به ذره هاي يخي برف مانند ريز تبديل مي شود. بسته به كيفيت ماشين برفي، برف مصنوعي مي تواند به اندازه برف طبيعي خوب باشد.
اگرچه مدرك باستاني شناسي دال بر اين است كه در ابتدا انسان ها حدود 4000 سال قبل اسكي بازي كردند، تا اواسط قرن نوزدهم علاقه به اين فعاليت به عنوان ورزش شروع نشد. در سال 1883 اولين رقابت بين الملللي در نروژ برگزار شد. خيلي زود ورزش به بقيه اروپا و آمريكا منتشر شد. همانطور كه محبوبيت اسكي افزايش يافت بنابراين نياز به يك دستگاه كه مي توانست برف را بسازد، زماني كه به طور طبيعي برف در دسترس نبود احساس شد. اين نياز موجب ايجاد اولين ماشين سازنده ي برف مصنوعي شد.
يكي از اولين ماشين ها در اوايل سال هاي 1900 به ثبت رسيد. در حالي كه كاربردي بود، اين ماشين ناقص و نيز قابل اعتماد بود. بهبود ثابت در طراحي منجر به ايجاد ماشين هواي فشرده ي برف سازي در سال 1950 شد. اين ماشين با استفاده از هواي فشرده براي راندن آب از طريق دهانه عمل مي كند. دهانه آب را به قطره هاي ريز تبديل مي كرد، ‌كه متعاقباً به شكل كريستال در مي آمد. دستگاه پرس، كه بعد از اختراع آن نام گذاري شد، ‌به اندازه كافي مؤثر بود كه اكثر تفريحگاه هاي اسكي از آن استفاده كردند. به هر حال، اشكال هايي داشت، به طور قابل توجهي، دهانه مسدود مي شد و به مقدار بسيار زيادي از هواي فشرده نياز داشت. اجراي اين بسيار هزينه بر بود. به علاوه ماشين كاملا پر سر و صدا بود و برخي كه توليد مي شد، مرطوب تر و يخي تر بود. در طول سال هاي 1970، تنوع اختراع هاي جديد براي ماشين هاي عرضه شده كه كيفيت و روش توليد مصنوعي را بهبود بخشيد. يكي از بهبودها اضافه كردن پايه چرخان و پنكه بود. پنكه برف هاي تازه توليد شده دورتر از ماشين نسبت به فقط هواي فشرده به بيرون مي راند و پايه چرخان تغيير جهت برف فراهم مي كرد. اين امكان را فراهم ساخت كه مساحت بسيار بيشتري با يك ماشين مي پوشاند. بهبود ديگر معرفي ماشين با دريچه ي پنيكي بود. اين ماشين ها سودمند بودند كه اين امكان را فراهم مي كردند كه از آنها در كل مسير اسكي استفاده كنند. آنها نسبت به ماشين هاي هواي فشرده برتري داشتند زيرا آنها به طور قابل توجهي بي سر و صداتر بودند و اجراي آنها كمتر هزينه بر بود.
در سال 1975، عامل هسته سازي كه توسط استيو ليندو، ‌دانشجوي فارغ التحصيل در دانشگاه وينستون كشف شد. در حالي كه روش محافظت گياهان ازآسيب سرمايي را بررسي مي كرد، پروتئيني پيدا كرد كه مولكوله هاي  آب را جذب مي كرد و به آنها كمك مي كرد كه شكل كريستال در بيايند. خيلي زود فهميدند كه اين پروتئين يك ماده ي مفيد براي ساختن برف مصنوعي خواهد بود. بعداً براي ماده علامت تجاري گذاشتند و در حال حاضر تحت نام تجاري اسنومكس فروخته مي شود.
همانطور كه الكترونيك بهبود يافت، همچنين كنترل هاي ماشين هاي برف سازي مصنوعي بهبود پيدا كردند. كنترل هاي كامپيوتري اضافه شدند، مانند سنسورها كه مي توانستند به طور اتوماتيك الزامات برفي را مشخص نمايند. پنكه هاي با قدرت بالاتر هم اضافه شدند. ساير اختراعات متنوع ماشيني ايجاد كرد كه مي توانست برف بهتر و بيشتري توليد كند. امروزه تقريباً تمام تفريح گاه هاي اسكي از نوعي سيستم برف سازي مصنوعي به منظور بهبود شرايط اسكي و افزايش طول فصل اسكي استفاده مي كنند.
مواد خام
همانطور كه الكترونيك بهبود يافت،‌ همچنين كنترل هاي ماشين هاي برف سازي مصنوعي بهبود پيدا كردند. كنترل هاي كامپيوتري اضافه شدند، مانند سنسورها كه مي توانستند به طور اتوماتيك الزامات برفي را مشخص نمايند. پنكه هاي با قدرت بالاتر هم اضافه شدند. ساير اختراعات متنوع ماشين ايجاد كرد كه مي توانست برف بهتر و بيشتري توليد كند. امروزه، تقريباً تمام تفريح گاه هاي اسكي از نوع سيستم برف سازي مصنوعي به منظور بهبود شرايط اسكي و افزايش طول فصل اسكي استفاده مي كنند.
آب جزء تركيبي اوليه است كه براي توليد برف مصنوعي لازم است. زيرا منطقه هاي اسكي در كوهستان قرار دارند، كه به هر حال پيدا كردن يك منبع آب مناسب اغلب مشكل است. اگر رودخانه ها يا نهرها نزديك باشند، ممكن است مورد استفاده قرار گيرند. از جهات ديگر،‌ استخرها يا سدها در پايه كوه براي توليد ذخيره آبي ايجاد        مي شوند. سپس زماني كه نياز باشد آب به ماشين هاي برف سازي پمپاژ مي شود.
اضافه بر آب، هواي فشرده سازي و ماده ي هسته ساز هم براي توليد برف لازم هستند. هواي فشرده از طريق يك تلمبه به دست مي آيد. عامل هسته ساز يك پروتئين قابل تجربه زيست شناختي است، كه باعث مي شود مولكول هاي آب در دماي بالاتر از حد نرمال به شكل كريستال در آيند. از يك زنجيره غير رسمي باكتري به نام پسودوموناس سيرينگاني به دست مي آيد. به طور متوسطه، اين مواد مي تواند مقدار برف توليد شده توسط ماشين را تا 50% افزايش دهد. به دانه هاي برف سبك تر و خشك تر هم كمك مي كند.

طراحي
مهمترين بخش هر سيستم برف  سازي است كه لوله برف يا تفنگ برفي ناميده مي شود. تنوع طرح ها در دسترس هستند، كه اكثرا شامل عناصر رايج مانند كمپروسورها، تلمبه ها، پنكه ها و كنترل كننده ها هستند.
قطعه ي مركزي ماشين برف سازي مونتاژ پنكه است. اين بخش براي تبديل تركيب هوا/ آب به قطرهاي كوچك و ريز و بيرون فرستادن آب به روي سطح شيب دار مي باشد. شبيه به يك پنكه خانگي مفيد معمولي است. يك تيغه ي پروانه ي چرخان متصل به موتور با سرعت متغير دارد. روي تيغه ها پره هاي خميده هستند كه جريان هوا را به يك روش خطي هدايت مي كنند. پنكه با لوله استيل كشيده پوشانده مي شود كه به هر دو انتها باز مي شود. زماني كه تيغه هاي پنكه حركت مي كنند، هوا از يك طرف لوله كشيده مي شود. اين قسمت با توري براي جلوگيري از وارد شدن اشياي خارجي به مونتاژ پوشانده مي شود. مكانيزم هايي كه اجزاي اصلي برف را كنترل مي كنند،‌ درقسمت جلو يا قسمت انتهايي تخليه لوله ي پنكه قرار دارند. اين شامل بخش آب، تلمبه ي هواي فشرده و وسيله هسته ساز مي شود. وسيله ي هسته ساز شامل يك مخزن است كه با يك عامل هسته ساز پر شده است. آب از طريق اين مخزن پمپاژ مي شود و با پروتئين تركيب مي شود.
در طول پروسه ي برف سازي، مونتاژ پنكه به تكه هاي زيادي متصل مي شود. براي رسيدن به آب و هوا، شلنگ ها را به مونتاژ پنكه متصل مي شوند. اين شلنگ ها به يك سري كمپروسورها و تلمبه ها متصل هستند كه هوا را از طريق لوله ها به بالاي كوه منتقل مي شوند. براي افزايش پوشش برفي، مونتاژ پنكه روي يك جايگاه نوساني يا يوغ افزايش داده مي شود. بسته به طراحي قرار دادن يوغ مي تواند فقط به زمين بسته شود يا به يك برج بلند متصل شود. ممكن است اهرم ها به يوغ متصل شود، كه مي تواند زاويه كه برف از ماشين خارج مي شود تنظيم كند. جعبه كنترلي براي ماشين طبق معمول، در پايه ي يوغ قرار داده مي شود. اين شامل تغييرات به موارد عملي مانند جريان آب، چرخش پنكه و سرعت نوسان مي باشد. جعبه ي كنترلي ممكن است توسط كامپيوتر از راه دور عمل كند.
پروسه ي توليد
توليد برف مصنوعي به يك سري وسيله نياز دارد كه مي توانند آب و هوا را به بالاي كوه جابه جا كنند،‌ آنها را با ماده ي هسته ساز تركيب كنند و آنها را به هوا مانند قطره هاي كوچك پخش كنند. طبق معمول، سيستم در طول ماه هاي تابستان نصب مي شود و در شب بعد از اينكه سطوح شيبدار بسته مي شوند، عمل مي كنند.
 نصب سيستم
توليد برف مصنوعي به يك سيسم كلي براي نصب كردن روي سطح شيب دار كوه نياز دارد. اين سيستم شامل يك سري لوله هاي آب، كابل هاي الكتريكي،‌ تلمبه ها و كمپرسورها به علاوه ي ماشين هاي برف ساز مي باشد. در ابتدا، طرح هايي كه طرح كلي سيستم را نشان مي دهند، كشيده مي شوند. بعد لوله هاي آب و كابل ها در مسير شيار طولاني كل سطح شيب دار قرار داده مي شوند. شيارها بايد به طور قابل توجهي عميق كنده شوند تا آب در طول ماه هاي زمستاني يخ نزند. در نقاط مختلف در طول خط آبي، سوپاپ ها و شلنگ هايي براي آوردن آب به سطح نصب مي شوند. بسته هاي علف خشك اطراف آنها براي محافظت قرار داده مي شوند.
تركيب كردن آب با ساير اجزاي تركيبي
توليد برف معمولا در شب انجام مي شود و به كنترل مداوم نياز دارد. معمولا فقط زماني انجام مي شود كه بيرون 28 درجه ي فارنهايت (20/2- درجه سانتي گراد) يا پايين تر است. تعداد زيادي ماشين هاي برفي خطوط آبي تمام مسير تا بالاي سطح شيب دار متصل مي شوند. زماني كه ماشين ها روشن مي شوند، پروسه ي برف سازي شروع مي شود. ابتدا آب به بالاي كوه به ماشين هاي مختلف پمپاژ مي شود. بسته به نوع ماشين، آب ممكن است با ماده ي هسته ساز قبل از پمپاژ با زماني كه اولين بار وارد ماشين مي شود، تركيب شود.
ايجاد برف
بعد آب با هواي فشرده تركيب مي شود و از طريق يك پنكه با قدرت بالا پمپاژ مي شود. پنكه مي تواند تركيب را تقريباً 60 فوت (3/18 سانتي متر) به هوا پخش كند. زماني كه از ماشين رها مي شود، آب به شكل كريستال در مي آيد و برف شكل مي گيرد. برفي كه بر روي هم جمع مي شود تپه ي بزرگي هستند كه به عنوان بالن ها شناخته شده اند. در اين نقطه برف ممكن است تجزيه شود و ماشين ها براي توليد بهترين كيفيت برف تنظيم مي شوند. زماني كه كپه اي از برف مصنوعي به طور قابل توجهي زياد است، ماشين برف سازي خاموش مي شود. در مطلوب ترين اجرا، يك ماشين برفي مي تواند به اندازه كافي برف براي پوشاندن يك اكر تقريبا در دو ساعت توليد كند. بعد اين امكان فراهم مي شود كه بالن، به مدت سه روز تنظيم يا خشك شوند. اين امكان خشك شدن زيادي آب را فراهم مي كند و به توليد برف نرم تر كمك مي كند.

جابه جايي برف
بعد از مرحله ي خشك كردن،‌ كپه برف براي آراستن آماده است. با استفاده از يك پاروي مخصوص، برف روي سطح اسكي صاف مي شود. در حالي كه جابجا مي شود، توسط يك وسيله كشت فرستاده مي شود. اين برف را به سمت بالا تكان مي دهد، كه آن را براي اسكي مناسب مي سازد.
كنترل كيفيت
توليد برف مصنوعي كه به اندازه برف طبيعي خوب يا بهتر از آن است، به ارزيابي هاي كنترل كيفيت قابل توجهي نياز دارد. پيش از توليد، ماده ي هسته ساز براي اطمينان از اين مسئله بررسي مي شود كه خصوصيات مناسب را به وجود آورده است. در حالي كه برف ساخته مي شود، براي كيفيت كريستال، ظاهر و مرطوب بودن بررسي مي شود. نسبت هوا/ آب ممكن است براي بهبود كيفيت برف تنظيم شود. اگر برف داراي بالاترين كيفيت است، مدت طولاني تري خواهد ماند، شكلش را بهتر حفظ خواهد ماند و براي آراستن راحت تر خواهد بود.
آينده این صنعت
نواقص تكنولوژي برف سازي مصنوعي جديد بهبودهايي در آينده را پيشنهاد مي كنند. اخيراً، سر و صدايي كه توسط اين ماشين ها ايجاد مي شود يك مشكل است. در حالي كه تلاش كرده اند كه سر و صدا را كاهش دهند، ماشين هاي بعدي ممكن است بتوانند برف در دماي بالاي 28 درجه فارنهايت (2/2- درجه سانتي گراد) توليد كنند. اين ماشين ها همچنين ممكن است برف با كيفيت بالاتر در زمان كمتر توليد كنند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 21:45 منتشر شده است
نظرات(0)

آمار پارامتریک و ناپارامتریک

بازديد: 545

 

آمار پارامتریک و ناپارامتریک

آمار پارامتریک که در خلال جنگ جهانی دوم شکل گرفت در برابر آمار ناپارامتریک قرار می گیرد.از تقسیم بندی­های رایج آمار، تقسیم بندی آن به آمار پارامتریک و ناپارامتریک است.

به ساده‌ترین بيان بايد گفت كه براي سنجش فرضيه­ هايي كه متغير آن كمي­ اند، از آمار پارامتريك استفاده مي‌شود. متغيرهاي كمي به علت كمي بودن و واحد پذير بودن از اين ويژگي برخوردارند كه آنها را ميانگين‌پذير و انحراف معيار­پذير مي‌­كنند و به دليل همين ويژگي معمولا براي استفاده از آزمون هاي پارامتريك، پيش فرض هايي لازم است كه از جمله،‌ نرمال بودن توزيع جامعه است زيرا در حالتي كه توزيع جامعه نرمال نباشد، ميانگين و انحراف معيار، نمايي واقعي از داده ها را به تصوير نمي‌كشانند.

براي آزمون متغيرهاي كيفي و رتبه ای از آمار ناپارامتريك استفاده مي‌شود. اين آزمونها كه از آنها با عنوان آزمونهاي بدون پيش فرض نيز ياد مي‌شود به هيچ پيش فرض خاصي نياز ندارد.آزمون های ناپارامتریک مشروط به مفروضات آمار کلاسیک نیستند و کاربرد اصلی آنها در بررسی جوامع آماری غیر نرمال ، جوامع با داده های کیفی و نمونه های کوچک آماری می باشد

درخصوص تبديل متغيرها بايد يادآور شد كه مي‌توان متغيرهاي كمي را به متغيرهاي كيفي تبديل كرد و آنها را با آزمون­هاي ناپارامتريك مورد ارزيابي قرار داد ولي عكس اين عمل امكانپذير نيست.

شايان ذكر است كه سطح دقت درآزمونهاي آماري پارامتريك از آزمونهاي آماري ناپارامتريك بيشتر است و معمولا پيشنهاد مي­شود كه در صورتي كه استفاده از آزمونهاي پارامتريك امكان پذير باشد از آزمونهاي ناپارامتريك استفاده نشود، بايد توجه داشت كه بيشتر متغيرهاي علوم رفتاري به كمك آزمونهاي ناپارامتريك مورد قضاوت قرار مي‌‌گيرند.

همانطوركه مي­دانيد متغير تصادفي ممكن است به يكي از چهار مقياس اندازه­ گيري از قبيل : اسمي، ترتيبي، فاصله­اي و نسبتي تعلق گيرد. يك روش آماري را وقتي ناپارامتري گويند كه حداقل يكي از شرايط زير را وجود داشته باشد:

1-   مناسب داده ­هايي باشد كه داراي مقياس اسمي هستند.

2-   مناسب داده­ هايي باشد كه داراي مقياس ترتيبي هستند.

3-   مناسب داده­ هايي است كه داراي مقياس فاصله­اي نسبتي هستند، اما تابع توزيع جمعيت متغير تصادفي كه از آن داده­ها بدست آمده­اند مشخص نباشد.

مزاياي استفاده از روش­هاي ناپارامتري:

1-   محاسبه روشهاي غير پارامتري معمولا آسان است.

2-   روشهاي ناپارامتري را مي­توان در مورد داده ­هايي بكار برد كه روشهاي پارامتري را نمي توان درباره آنها اعمال كرد. اين وضعيت در مواردي است كه مقياس اندازه­ گيري داده ­ها اسمي يا ترتيبي باشد.

3-   در روشهاي ناپارامتري لازم نيست كه فرض كنيم متغير تصادفي جمعيت  داراي توزيع احتمال خاصي است. اين روشها بر مبناي توزيع نمونه­ گيري هستند، امادر شكل توزيع نمونه­ گيري لازم نيست كه شكل خاصي  را براي توزيع احتمال جمعيت فرض كنيم.

4-   اگر يك روش غير پارامتري را بتوان در مورد يك مقياس اندازه ­گيري ضعيف بكار برد در آن صورت مي­توان آن را در مورد مقياسهاي قويتر نيز بكار برد.

تفاوت آمار پارامتريك و ناپارامتريك
آمار پارامتريك، براي سنجش فرضيه هايي كه متغير آنها كمي است از آمار پارامتريك استفاده مي شود. متغيرهاي كمي به علت كمي بودن و واحد پذير بودن از اين ويژگي برخوردارند كه آنها را ميانگين پذير و انحراف معيار پذير مي كنند و به دليل همين ويژگي معمولا براي استفاده آزمون هاي پارامتريك، پيش فرض هايي لازم است كه از آن جمله نرمال بودن توزيع جامعه است زيرا در حالتي كه توزيع جامعه نرمال نباشد، ميانگين و انحراف معيار، نمايي واقعي از داده ها را به تصوير نمي كشانند.
آمار ناپارامتريك: براي سنجش فرضيه ها با متغيرهاي كيفي، آما ناپارامتريك استفاده مي شود. اين آزمون ها كه از آن ها با عنوان «آزمون هاي بدون پيش فرض» نيز ياد مي شود،‌ به هيچ پيش فرض خاصي نياز ندارند. جهت تبديل متغيرها مي توان متغيرهاي كمي را به كيفي تبديل نمود و آنها را با آزمون هاي ناپارامتريك مورد ارزيابي قرار داد ولي عكس اين عمل امكان پذير نمي باشد. ضمناً سطوح دقت در آزمون هاي پارامتريك از آزمون هاي ناپارامتريك بيشتر است.
مقياس هاي اندازه گيري :
1- مقياس اسمي (Nominal Scale): ساده ترين كار، طبقه بندي است. وقتي متغيري را به دو يا چند بخش تقسيم مي كنيم مانند جنسيت به زن و مرد يا دين به اسلام و مسيحيت و يهوديت و غيره و اين تقسيم بندي ما بيانگر اولويت دادن و رتبه دادن يكي بر ديگري نيست و صفر عدد هم ندارد و فاصله اي بين اين بخش ها مد نظر نيست كه برابر باشند يا داراي تفاوت خاصي باشند به آن مقياس اسمي مي گوييم.(كيفي است)
2- مقياس ترتيبي(ordinal Scale): در اين مقياس، سؤالمان يا همان متغيرمان را به دو يا چند بخش تقسيم مي كني اعداد منسوب به رده ها و مقوله ها، امكان تنظيم داده ها را با تعيين اولويت ها و ترتيب ها فراهم مي كنند (كيفي است) مانند بالا، متوسط، پايين، زياد، متوسط،‌ كم،‌ كاملا مخالف، مخالف، بي نظر،‌ موافق، كاملا موافق
3- مقياس فاصله اي(Interval scale): در اين مقياس، مقوله طبقه بندي مي شود(مانند اسمي) ترتيب طبقات و اولويت آنها مشخص مي گردد (مانند ترتيبي) و فاصله بين طبقات هم به صورت عددي ثابت و مشخص، دقيقاً معلوم مي گردد، مانند نمرات دانش آموزان در يك امتحان در اين مقياس صفر مطلق و واقعي(به معناي هيچ) وجود ندارد و صفر انتخابي يك صفر قراردادي است.
4- مقياس نسبي همان مقياس فاصله اي در صفر مطلق است.
تفاوت آمار توصيفي با آمار استنباطي چيست؟
آمار توصيفي(descriptive): به مجموعه روش هايي كه براي سازمان دادن، خلاصه كردن و توصيف مشاهده ها مورد استفاده قرار مي گيرند آمار توصيفي مي گويند. روش هاي آمار توصيفي هميشه براي تعيين و بيان ويژگي ها يا اطلاعاتي كه به وسيله پژوهشگران جمع آوري شده اند به كار برده مي شوند. شاخص هايي كه غالباً در آمار توصيفي به كار برده مي شوند: نما، ميانه، ميانگين، پراكندگي، همبستگي.
آمار استنباطي(inferential): به مجموعه روش هايي گفته مي شود كه با استفاده از داده هاي حاصل از نمونه، ويژگي ها و خصوصيات گروه بزرگ يا جامعه را استنباط مي كنيم غالبا هدف اصلي پژوهشگر كسب اطلاع درباره گروه هاي كوچك نيست بلكه از طريق يافته هاي گروه هاي كوچك اطلاعات لازم درباره جامعه اي كه اين گروه كوچك را با آن انتخاب كرده است كسب كند هدف پژوهشگر تعميم اصول و يافته هاست.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 21:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره مفهوم ادبیات و نقد ادبی

بازديد: 5

تحقیق درباره مفهوم ادبیات و نقد ادبی

بررسی مفهوم ادبیات و نقد ادبی
مقدمه
زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است . انسان ها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات که زبان برتر است به عنو ان ابزاری در انتقال بهتر ، بایسته تر و مؤثرتر اندیشه خود استفاده کرده اند . ادبیات ، در تلطیف احساسات ، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزش ها و اندیشه ها سهمی بزرگ وعمده بر دوش داشته است . به همین دلیل هر اندیشه ای که در قالب مناسب خویش ریخته شود پایا و مانا خواهد بود .
زبان و ادب فارسی ، زبان دوم عالم اسلام و زبان اول عالم تشیع ، عامل وحدت ملی و پل انتقال مواریث ارجمند فرهنگی از نسل های گذشته به امروز و از امروز به آینده است . به همین دلیل مضامین پر شور عرفانی ، حکمی، فلسفی ، اخلاقی و هنری در زبان و ادب فارسی چشمگیر و چشم نواز است.
در این نوشتار مفهوم «نقد ادبی» نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
نقد ادبی كاری خلاق است و گاه منتقد ادبی به اندازه صاحب اثر بايد دارای ذوق و خلاقيت باشد، با اين فرق كه نويسنده و شاعر ضرورتآ اهل فضل و بصورت خود آگاه آشنا به همه فوت و فن ‌های علوم ادبی نيست. حال آنكه منتقد ادبی بايد دقيقاً به علوم ادبی آشنا باشد تا از آنها بعنوان ابزاری در تجزيه و تحليل عوامل علوّ آن اثر ادبی بهره گيرد. از سوی ديگر منتقد گاهی به عنوان واسط‌ بين نويسنده و خواننده عمل می ‌كند و باعث می ‌شود تا خواننده متون طراز اول را به سبب برجستگی و تازگيشان كه معمولاً با ابهام و اشكال همراهند فهم كند. معمولاً آثار ادبی والا را فرهيختگان می ‌ستايند و عوام ‌الناس به تبع ايشان به آن آثار و نويسندگانشان احترام می ‌نهند. اما خود دليل ارزش آنها را نمی ‌دانند.
ادبیات چیست؟
کوشش‌های بسیاری برای تعریف ادبیات صورت گرفته است. به عنوان مثال، ادبیات را می‌توان نوشته‌ای تخیلی به معنای داستان یا نوشته‌ای که حقیقی نیست تعریف کرد. که این تعریف کاملی نیست. ادبیات قرن هفدهم انگلیس صرفا آثار شکسپیر، وبستر، مارولو میلتون را شامل نمی‌شود، بلکه گسترة آن مقالات فرانسیس بیکن، خطابه‌های جان‌دان زندگینامة معنوی بونیان و نوشته‌های سرتوماس براون را نیز دربرمی‌گیرد. حتی می‌توان لویاتانِ هابز و یا تاریخ قیام کلاندرن را نیز در این محدوده جای داد.
تمایزمیان «داستان» و «واقعیت» راه'گشا به نظر نمی‌رسد. چرا که خود این تمایزسوال‌برانگیز است.
در اواخر قرن شانزدهم و اوائل قرن هفدهم در زبان انگلیسی واژة «رمان» در مورد حوادث واقعی وتخیلی، هر دو، به کار می‌رفت و حتی گزارش‌های خبری بهندرت واقعی تلقی می‌شد. رمان‌ها و گزارش‌های خبری مشخصا نه واقعی تلقی می‌شد و نه تخیلی.
شاید بتوان ادبیات را نه بر مبنای «داستانی» یا «تخیلی» بودن بلکه براین اساس که زبان را به شیوة خاصی به کار می‌گیرد تعریف کرد. به موجب این نظریه، ادبیاتنوعی نوشته است که به گفتة منتقد روس، یاکوبسن، نمایشگر «درهم ریختن سازمان یافتةگفتار متداول است.» ادبیات زبان معمول را دگرگون می‌کند، قوت می‌بخشد و به گونه‌ای نظام یافته آن را از گفتار روزمره منحرف می‌سازد.
این تعریف از ادبی بودن را درواقع فرمالیست‌های روسی مطرح کردند. فرمالیست‌ها که منتقدینی مبارز و جدلی بودنداصول نیمه رازآمیز نمادگرایی را که پیش از آن‌ها وارد قلمرو نقد ادبی شده بود ردکردند و با روحیه‌ای عملی و علمی توجه خود را به واقعیت مادی خود اثر ادبی معطوف نمودند. نقد می‌بایست هنر را از رمز و راز جدا سازد و ماهیت حقیقی اثر ادبی را موردبررسی قرار دهد. از دیدگاه آن‌ها ادبیات نظام ویژه‌ای از زبان بود نه چیزی شبیه مذهب و روانشناسی و یا جامعه شناسی.
نظامی که قوانین، ساختارها و ابزار خاص خود راداشت که باید به مطالعة آن‌ها می‌پرداخت نه این که آن‌ها را به چیزی دیگر تقلیل داد.
اثر ادبی وسیله‌ای برای بیان عقاید، انعکاسی از واقعیت اجتماعی و یا تحقق بخشیدن به حقیقتی متعالی نبود، بلکه واقعیتی مادی بود که کارکرد آن همچون عملکرد یکماشین قابل تحلیل بود. اثر ادبی ساخته شده بود نه مقاصد یا احساسات و اشتباه بوداگر آن را تراوشی از ذهن نویسنده به شمار می‌آوردند. اوسیپ بریک به ظرافت می‌گوید: «حتی اگر پوشکین هم وجود نداشت، کتاب اژن‌انگین نوشته می‌شد.»
فرمالیسم اساساکاربرد زبانشناسی در مطالعة ادبیات بود؛ و به دلیل آن که زبانشناسی مورد بحثزبانشناسی صوری بود که بیشتر با ساختارهای زبانی سر و کار داشت تا گفتار متداول،فرمالیست‌ها ترجیح می‌دادند به جای تحلیل محتوی به بررسی فرم بپردازند.
محتوی صرفا انگیزه‌ای برای فرم بود. «دن کیشوت» اثری دربارة شخصیتی به این نام نیست، بلکه وسیله‌ای است برای گرد‌آوری فنون مختلف داستانویسی. از دیدگاه فرمالیست‌ها «قلعةحیوانات» را نباید تمثیلی از استالینیسم به شمار آورد، بلکه به عکس این استالینیسم است که شرایط را مناسب برای به وجود آوردن یک تمثیل فراهم می‌سازد.
فرمالیست‌ها ابتدا اثر ادبی رامجموعة کم و بیش دل خواسته‌ای از «تمهیدات» می‌دانستند و فقط بعدهابود که این تمهیدات را به مثابه اجزائی مرتبط با یکدیگر و دارای «نقشهایی» در درونکل نظام متن تلقی کردند. این تمهیدات عبارت بودند از صدا، صور خیال، آهنگ، نحو،وزن، قافیه و فنون داستانویسی و در واقع کل عناصر ادبی صوری. فصل مشترک همة اینعناصر، تاثیر «غریبه کننده» یا «آشنائی زدایندة» آن‌ها بود.
زبان معمول زیر فشارتمهیدات، تقویت، فشرده، تحریف، موجز، گزیده و واژگونه می‌شد. پس زبان غریب می‌شد وبه تبع آن دنیای مالوف، به یکباره ناآشنا می‌نمود. در گفتار روزمره، دریافت‌های مااز واقعیت و پاسخ به آن بی‌روح و ملال‌آور و یا به قول فرمالیست‌ها «خودکار» می‌شود. ادبیات با وارد کردن ما به دریافتی مهیج از زبان پاسخ‌های عادی ما را جانی تازه می‌بخشد و اشیاء را «قابل درک‌تر» می‌نماید.
سخن ادبی زبان معمول راغریبه یا ناآشنا می‌کند، اما شگفت آن‌که ما را به کسب آگاهی کامل‌تر و نزدیکتری ازتجربه سوق می‌دهد.
بنابراین فرمالیست‌ها زبان ادبی را مجموعۀ انحرافهایی‌ ازهنجارها یا نوعی طغیان زبانی می‌دانستند. به عبارت دیگر ادبیات نوع «خاصی» از زباناست که بازبان متداولی که به کار می‌بریم در تقابل قرار می‌گیرد.
فرمالیست‌هایروسی می‌دانستند که هنجارها و انحرافها در بافت‌های مختلف اجتماعی یا تاریخی بایکدیگر فرق می‌کنند. به عبارت دیگر، در این مفهوم شعر بودن یا نبودن یک متن بستگی به آن دارد که شخص درچه موقعیت تاریخی و اجتماعی قرار دارد. این واقعیت که یک قطعةزبانی غیر «معمول» است تضمین نمی‌کند که همواره و همه جا چنین باشد. این ویژگی «ناآشنا» بودن، فقط در یک بافت زبانی معیاری خاص مفهوم دارد که اگر تغییر یابد دیگرنمی‌توان آن قطعه را ادبی به شمار آورد. به عبارت دیگر از دیگاه فرمالیست‌ها «ادبی بودن» یکی از نقش‌های مناسبات مختلف میان انواع سخن بود و نه ویژگی ثابت وتغییرناپذیر آن. آن‌ها در پی تعریف ادبیات نبودند بلکه «ادبی بودن» را مدنظرداشتند. منظورشان از «ادبی بودن» کاربردهای زبانی خاص بود که نه تنها در متون ادبی بلکه در بسیاری موارد خارج از این متون نیز عرضه می‌شد.
فرمالیست‌ها براین عقیده بودند که «آشنایی‌زدایی» جوهر «ادبی بودن» است.
آنها این کاربرد زبان را نسبی تلقی می‌کردند و آن را مقوله‌ای مربوط به تقابل انواع گفتار به شمار می‌آوردند.
اگر بخواهیم از دیدگاه فرمالیست‌ها با ادبیات برخورد کنیم در واقع باید تمامی ادبیات را به شعر محدود کنیم. جالب است که فرمالیست‌ها در بررسی متون نثر نیز همان فنون بررسی شعر را به کار می‌گرفتند. اما ادبیات حوزه‌ای فراتر از شعررا شامل می‌شود.
مردم گاهی صرفا به این دلیل نوشته‌ای را «زیبا» می‌نامند که به حق توجه آن‌ها را به خود جلب می‌کند.
یکی دیگر از مسائل مربوط به «آشنایی‌زدایی» این است که در پرتو توجه و دقت کافی، هیچ نوشته‌ای نمی‌توان یافت که غریب نباشد. جمله‌ای بسیار واضح و معمولی مانند جملة زیر را که در ایستگاه‌های متروی لندن بهچشم می‌خورد در نظر بگیرید «هنگام استفاده از پله برقی، سگ‌ها را باید حمل کرد.» شاید این جمله آن‌قدرها هم که در نظر اول می‌نماید واضح نباشد. آیا معنی این جمله آن است که شما باید سگی را با پله برقی حمل کنید، یا این که بدون همراه داشتن یک سگ استفاده از پله برقی مجاز نیست؟ [یا این جمله که «با کفش وارد نشوید.» یعنی بادمپایی می‌توانیم وارد شویم؟ یا اگر کفشی در دست داریم نمی‌توانید وارد آنجا بشویم؟ ...]
ادبیات به خلاف متون زیست شناسی، و یا یادداشتی برای شیرفروش، متضمن مقاصدعملی بلافصل نیست بلکه به وضعیت کلی امور اشارت دارد. گویی برای روشن شدن این حقیقت است که گاهی زبان ویژه‌ای را به کار می‌گیرد. این تاکید بر شیوة توصیف به جای واقعیت آنچه که توصیف می‌شود بدین منظور است که نشان دهیم منظورمان از ادبیات نوعی زبان «معطوف به خود» است، یعنی زبانی که دربارة خودش صحبت می‌کند.
اما این شیوةتعریف نیز مشکلاتی دارد. مثلا برای جورج اورول شگفت‌آور می‌بود اگر می‌شنید مقالات او باید به گونه‌ای خوانده شوند که گویی عناوین مورد بحث کمتر از شیوة تحلیل او اهمیت دارند. در عرصة وسیعی از آنچه ادبیات به شمار می‌آید، در مجموع حقیقت واعتبار عملی آنچه گفته می‌شود اهمیت دارد. اما حتی اگر وجهی از ادبیات استفادة «غیرعملی» آن از سخن باشد، نتیجه این می‌شود که نمی‌توان تعریفی «عینی» از ادبیات به دست داد. در واقع تحلیل ادبیات منوط به آن می‌شود که شخص تصمیم بگیرد چگونه آن راتعبیر کند، نه آنکه ماهیت خود نوشته چیست. در این مفهوم شعر، نمایشنامه و رمان انواعی ادبی هستند که منظور از آفرینش آنها آشکارا «غیرعملی» بودن است. اما تضمینیوجود ندارد که همواره چنین برداشتی داشته باشیم. [بعید نیست] من به عنوان ژاپنی پرورش دهندة گل، شعر رابرت برنز رابه این دلیل بخوانم که ببینم در بریتانیای قرن هجدهم گل وجود داشته است یا نه.
به درستی باید گفت بسیاری از آثاری که در موسسات فرهنگی دانشگاهی به عنوان اثر مسلم ادبی مطالعه می‌شوند در واقع ادبیات به حسابنمی‌آیند. ممکن است اثری در وهلة اول تاریخی یا فلسفی باشد اما درنهایت بتوان آن رادر زمرة آثار ادبی قرار داد. همچنین این امکان وجود دارد که یک اثر ادبی خلق شوداما صرفا به دلیل محتوای باستانشناختی آن ارزش پیدا کند.
بر این اساس ادبیات کیفیت یا مجموعه‌ای از کیفیات ذاتی نیست که در برخی آثار خاص به چشم می‌خورد، بلکه بیشتر در چگونگی ارتباطی که مردم بین خود و این آثار برقرار می‌کنند.
جدا کردن مجموعه ویژگی‌های مشخصی که از دیدگاه‌های مختلف ادبیات نامیده می‌شود کار آسانی نیست.
جان الیس براین عقیده است که واژة «ادبیات» در عمل مانند واژة «علف» است؛بدین معنی که علف به گیاه خاصی اطلاق نمی‌شود بلکه انواعی گیاهانی که باغبان به دلیلی مایل نباشد در باغچه بروید علف نامیده می‌شود. شاید «ادبیات» مفهومی کاملامعکوس داشته باشد، یعنی به انواع نوشته‌هایی اطلاق گردد که به دلیلی برای شخص بسیار با ارزش است.


آشنایی با مفهوم «نقد ادبی»

تعريف نقد ادبی در نزد قدما با آنچه امروزه از آن استنباط می شود متفاوت است. در نزد قدما مراد از نقد معمولاً براين بوده است كه معايب اثری را بيان كنند و مثلاً در اين كه الفاظ آن چه وضعی دارد يا معنی آن برگرفته از اثر ديگری است و بطور كلی از فراز و فرود لفظ و معنی سخن گويند. و اين معنی از خود لغت نقد فهميده می ‌شود زيرا نقد جدا كردن سره از ناسره است. توضيح اينكه در ايام باستان پول كلاً دو نوع بود. پول نقره (درم) و پول طلا (دينار). گاهی در دينار تقلب می ‌كردند و به آن مس می ‌آميختند و در اينصورت عيار طلا پايين می ‌آمد. در روزهای نخست تشخيص مس ممزوج با طلا با چشم ميسر نبود. البته بعد از گذشت مدتی، مس اندک اندک سياه می‌شد، چنان كه حافظ گويد:

خوش بود گر مِحَکِِ تجربه آيد به ميان

تا سيه روی شود هر كه در او غِش باشد

به سكه تقلبی زر مغشوش و ناسره و امثال اين می ‌گفتند، چنان كه حافظ فرموده است:

يار مفروش به دنيا كه بسی سود نكرد

آنكه يوسف به زرِ ناسره بفروخته بود

بدين ترتيب چنانكه اشاره شد، كار منتقدان باستان بيشتر نشان دادن نقاط ضعف بوده است. جامی در «سبحه الابرار» به منتقدان می ‌گويد:


عيب جويی هنــر خود كردی                               عيب ناديده يكی صد كردی

گاه برراســت ‌كشی خط گزاف                             گاه بر وزن زنی طعن زحاف

گاه برقافيه كــان معـلول است                             گاه برلفــظ كه نامقبول است

گاه نـابرده ســـوی معنــی پی                             خرده گيری ز تعصب بــروی

اما در دوران جديد مراد از نقد ادبی نشان دادن معايب اثر نيست (هر چند ممكن است به اين امر هم اشاراتی داشته باشد) زيرا نقد ادبی به بررسی آثار درجه يک و مهم ادبی می ‌پردازد و در اينگونه آثار بيش از اينكه نقاط ضعف مهم باشد نقاط قوت مطرح است. لذا منتقد ادبی می ‌كوشد با تجزيه و تحليل آن اثر ادبی اولاً ساختار و معنی آن را برای خوانندگان روشن كند و ثانياً قوانينی را كه باعث اعتلای آن اثر ادبی شده است توضيح دهد. لذا نقد ادبی از يک سو بكار گرفتن قوانين ادبی در توضيح اثر ادبی است و از سوی ديگر كشف آيين‌های تازه ممتازی است كه در آن اثر مستتر است.

بدين ترتيب می ‌توان به اهميت نقد ادبی در گسترش ادبيات و متعلقات آن پی برد زيرا با نقد ادبی اولاً همواره ادبيات و علوم ادبی متحول و زنده می ‌ماند زيرا منتقد در بررسی آثار والا از آن بخش از ابزارهای ادبی استفاده می ‌كند كه كارآمد است و خود به خود برخی از ابزارهای علمی و فنی فرسوده از دور خارج می ‌شوند و ثانياً با بررسی آثار والا معايير و ابزارهای جديدی را كشف می ‌كند و به ادبيات كشور خود ارزانی می ‌دارد. خوانندگان به كمک منتقدان ادبی معاييری بدست می آورند كه آثار والا را بشناسند و بدين ترتيب به آثار سطحی وقعی ننهند و اين باعث می ‌شود كه جريانات فرهنگی و ادبی در مسير درست خود حركت كنند و صاحبان ذوق و انديشه و رای و نبوغ مقام شايسته خود را بازيابند.

نقد ادبی هميشه به معنی ديگرگونه خواندن اثر نيست. گاهی به معنی دقيق‌تر خواندن يا هوشيارانه‌تر مطالعه كردن اثر است. فرماليست‌ها1 می ‌گفتند دقت در متن و ژاک دريدا می ‌گويد: تأكيد در دقت. در همان حال و هوای سنتی هم دقيق‌تر خواندن اثر مهم است. هنرهای نهفته در آن را بازنمودن و اهميت اثر را نشان دادن و گاهی ارتباط آن را با مسائل اجتماعی وسياسی دوران متن بازنمودن (گرايشی كه در نحله‌های جديد نقد مطمح نظر نيست). به هرحال، در مورد نقد ادبی آنقدر سخن گفته‌اند كه امروزه يكی از شاخه‌های مطالعات ادبی، نقدشناسی و و بحث در مورد خود نقد است. عيب اثری را گفتن، اثری را وصف كردن، تجزيه و تحليل اثر ادبی، ديگرگونه خواندن اثری، تأثر خود را از اثری بيان كردن و... اين تلقيات و انتظارات اولاً در هر دوره‌ای فرق می ‌كند و ثانياً بستگی به فلسفه يا سليقه منتقد دارد. مثلاً ميشل فوكو در مقاله معروف «مؤلف چيست» نقد را چنين تعريف می ‌كند: «كار نقد، آشكار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نيست و نيز قصد ندارد تا از راه متون، انديشه يا تجربه‌ای را بازسازی كند، بلكه می ‌خواهد اثر را در ساختار، معماری، شكل ذاتی و بازيِ مناسبات درونی ‌اش تحليل كند. در اينجا، مسأله‌ای پيش می ‌آيد: اثر چيست؟»

در مورد نثر نقد ادبی بد نيست به این نکته اشاره شود که بايد ساده و روشن و علمی باشد. در ايران مرسوم است كه در ستايش از نثرهای ادبی و انشايی و در عيب‌جويی از طنز استفاده می ‌كنند. حال آنكه نقد ادبی اولاً در اساس ربطی به ستايش و عيب جويی ندارد و گاهی هدف فقط تحليل اثر است و ثانياً در مواقع مدح و هجو هم بايد سخن روشن و جنبه استدلالی داشته باشد. فرنگيان به نثر نقد ادبی،  Expository prose می ‌گويند يعنی نثری كه توصيفی و ارتباطی است و جنبه استدلالی دارد يعنی با ذكر جزئيات مطلب را قدم به قدم جلو می ‌برد.

نقد ادبی كاری خلاق است و گاه منتقد ادبی به اندازه صاحب اثر بايد دارای ذوق و خلاقيت باشد، با اين فرق كه نويسنده و شاعر ضرورتآ اهل فضل و بصورت خود آگاه آشنا به همه فوت و فن ‌های علوم ادبی نيست. حال آنكه منتقد ادبی بايد دقيقاً به علوم ادبی آشنا باشد تا از آنها بعنوان ابزاری در تجزيه و تحليل عوامل علوّ آن اثر ادبی بهره گيرد. از سوی ديگر منتقد گاهی به عنوان واسط‌ بين نويسنده و خواننده عمل می ‌كند و باعث می ‌شود تا خواننده متون طراز اول را به سبب برجستگی و تازگيشان كه معمولاً با ابهام و اشكال همراهند فهم كند. معمولاً آثار ادبی والا را فرهيختگان می ‌ستايند و عوام ‌الناس به تبع ايشان به آن آثار و نويسندگانشان احترام می ‌نهند. اما خود دليل ارزش آنها را نمی ‌دانند. منتقد در تجزيه و تحليل‌های خود علل برجستگی اين آثار را براي مردم توضيح می ‌دهد و در اين صورت گويی غير مستقيم به مردم می ‌فهماند كه چه آثاری فاقد ارزشند. در نتيجه در كشورهايی كه نقد ادبی رواج و اهميت بيشتری دارد وضع نويسنده و شاعر و نشر و مطبوعات و جريانات فرهنگی معمولاً بسامان است، معمولاً حق به حقدار می ‌رسد و متقلبان فرهنگی كمتر مجال سوء استفاده می ‌يابند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 21:41 منتشر شده است
نظرات(0)

تحقیق درباره ادراک و سازمان ادراکی

بازديد: 215

تحقیق درباره ادراک و سازمان ادراکی

ادراك
ادراك فرايندي شناختي است كه به وسيله آن محيط پيرامون خود را تفسير و درك مي كنيم.
فرايندهاي شناختي شامل راههايي مي شود  كه انسان به پردازش اطلاعات در مورد جهان طبيعي يا اجتماعي مي پردازد.
فرايندهاي شناختي شامل تصور، ادراك و تفكر مي شود كه در هر انساني منحصر به فرد است و در عين شباهت ها در همه انسان ها، هر انساني تفاوت هاي زيادي بقيه انسان ها دارد.
ادراك  يك فرايند شناختي پيچيده و بيانگر تصوير منحصر به فرد هر كسي از جهان پيراموني است. يك نكته بسيار اساسي در فهم ادراك اين است كه تفسير منحصر به فرد افراد از موقعيت هاي سازماني الزاماً‌ منطبق با واقعيت نيست؛ يعني تفسير از واقعيت با خود واقعيت متفاوت است و افراد در درون سازمان بر مبناي ادراك خود از واقعيت عمل مي كنند نه خود واقعيت. هر چقدر شكاف بين ادراك از واقعيت و خود واقعيت كمتر باشد صحت ادراكي بالاتر است.
ادراك ماحصل پردازش اطلاعات است.
فرد به همه محرك هاي بيروني به يك اندازه توجه نمي كند.فيلترهاي وي تعيين مي كنند كه به چه محرك هايي توجه كند و كدام را ناديده بگيرد. بعضي محققان در اين زمينه اهميت ويژه اي براي فيلترها قائل اند. «فيلترها بيش از نژاد، جنسيت، مليت و سن معرف فرد هستند»

ويژگي هاي ادراك:
1. زيبايي ساختاري. هر چقدر محرك يا وضعيت از زيبايي ساختاري بالاتري برخوردار باشد بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد. بسياري از بازاريابان ازاين اصل براي جلب توجه مشتريان استفاده مي كنند. اكثر افراد هنگام مصاحبه نيز مي كوشند زيبايي ساختاري آنها مورد توجه قرار گيرد.
2. شدت. هر چقدر شدت محرك يا وضعيت خارجي بيشتر باشد، بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد. نور زياد، عطر تند و صداي بلند بيشتر از نور كم، عطر ملايم و صداي عادي جلب توجه مي كنند. از عامل شدت در آگهي هاي تلويزيوني كه صدا را يك دفعه بلند يا كم مي كنند استفاده مي شود. مدير وقتي با صداي بلند فرياد مي زند، توجه همه را به خود جلب مي كند.
3. اندازه. اندازه هاي بزرگ، توجه را به خود جلب مي كنند. در يك كارخانه رباتي كه از همه بزرگتر است توجه همگان را جلب مي كند. مديري كه قد بلندتري دارد بيشتر از مدير كوتاه قد هم¬تراز خود توجه زيردستان را جلب مي كند.
4. تباين يا زمينه. محرك هايي كه با زمينه تضاد دارند يا برخلاف انتظارند توجه را جلب مي كنند. كارگر خط مونتاژي كه به صداي بلند ماشين آلات عادت كرده است هرگز توجهش به اين گونه صداهاي كر كننده جلب نمي شود ولي وقتي برق كارخانه دچار مشكل و ماشين آلات متوقف شود، توجه وي جلب مي گردد.
5. تكرار. محرك هايي كه تكرار مي شوند نسبت به محرك هايي كه يك بار رخ مي دهند توجه را بيشترجلب مي كنند. يك كار كسل كننده زماني بهتر انجام مي شود كه به طور مرتب به كارگر دستورهاي لازم داده شود.
6. حركت و تغيير. وضعيت هاي متحرك و متغير نسبت به وضعيت هاي ثابت، توجه را بيشتر جلب مي كنند. ربات هاي در حال حركت بيشتر از ماشين هاي ثابت توجه كارگران را به خود جلب مي كنند و ممكن است به تعميرات و نگهداري آنها بيشتر بها بدهند.
7. جديد بودن و آشنايي، اشياء، رويدادها و موقعيت هاي جديد توجه را جلب مي كنند. چيزهاي جديد در محيط آشنا و چيزهاي آشنا در محيط جديد توجه را جلب مي كنند. متخصصان رفتار سازماني توصيه مي كنند كه كارگران در مشاغل يكنواخت به طور مرتب كار خود را عوض كنند. چرخش شغلي مؤيد اين اصل است.
ويژگي هاي ادراك كننده
عوامل دروني ادارك كننده نيز بر ادراك تأثير مي گذارند. توجه به مجموعه ادراكي در انتخاب ادراكي بسيار مهم است. مجموعه ادراكي مبتني بر ساختار پيچيده روان شناختي هر فرد و بيانگر اين است كه انسان ها بر مبناي شخصيت، يادگيري و انگيزش،‌ محرك ها يا موقعيت هاي محيطي سازگار با خود را انتخاب مي كنند. مجموعه ادراكي، مضامين جالبي براي رفتار سازماني دارد.
سازمان ادراكي
سازمان اداركي عبارت است از دسته بندي محرك ها يا وضعيت هاي محيطي در قالب الگوهاي معني دار و قابل شناسايي. اطلاعاتي كه از طريق انتخاب ادراكي دريافت مي شود در سازمان اداركي سازماندهي مي شود.
1. شكل زمينه
شكل- زمينه اصلي ترين قالب سازمان ادراكي است كه فرد بر مبناي آن ادراكاتش را تنظيم مي كند. هر چند اشياء و وضعيت هاي ادراك شده جدا از زمينه كلي قابل درك اند ولي معمولاً تحت تأثير زمينه ادراك مي شوند.
2. دسته بندي ادراكي
گروه بندي يا دسته بندي ادراكي بدين معني است كه سازمان ادراكي تمايل ذاتي به گروه بندي محرك هاي مختلف در قالب الگوهاي قاب تشخيص دارد. گروه بندي بر مبناي اصولي انجام مي گيرد كه باعث مي شود گروه بندي ها در افراد متفاوت، مشابه باشد. اين اصول عبارت اند از:
الف) مجاورت. محرك هايي كه از نظر مكاني يا زماني در نزديكي يا مجاورت همديگر رخ دهند. به عنوان يك الگوي كلي مرتبط به هم به ادراك در مي آيند.
ب) مشابهت. محرك ها و وضعيت هاي مشابه در قالب يك گروه دسته بندي مي شوند. هر چقدر مشابهت محرك ها بيشتر باشد احتمال دسته بندي آنها در يك گروه زيادتر مي شود. مشابهت به مجاورت ارتباط دارد ولي از آن قوي تر است.
ج) تكميل. بر مبناي تفكرات مكتب گشتالت، انسان در صدد است تا يك كل را در ذهن خود ترسيم كند،  حتي در شرايطي كه آن كل به صورت كامل تر وجود ندارد فرايند ادراكي افراد خود به خود اجزاي ناقص را تكميل مي كند.
د) استمرار. عده زيادي از روان شناسان معتقدند كه تداوم و استمرار در تكميل مستتر است. در حالت تكميل،‌محرك موجود نيست وفرايند ادراركي آن را كامل مي بيند ولي در استمرار شخص تمايل دارد كه امتداد و استمرار يك محرك موجود را ببيند.
3. ثبات اداركي
يكي از پيچيده ترين حالت هاي سازمان ادراكي، ثبات ادراكي است كه موجب مي شود فرد در دنياي متحول و متغير يك نوع ثباتي را احساس كند. اين اصل به انسان كمك مي كند كه جهان اجتماعي پيچيده و متغير را با ثبات ببيند. اين ثبات از الگوي پديده ها ناشي مي شود. اگر ثبات و الگومندي در كار نباشد افراد جهان را بي نظم و آشوبناك ادراك خواهند كرد. مواردي همچون اندازه، رنگ، و شكل به افراد در احساس ثبات كمك مي كنند.
خطاها و تعصبات ادراكي متداول در تصميم گيري
1. ادراك كليشه اي: همه ما در تصميم گيري تا حدودي تحت تأثير كليشه ها هستيم:«افراد متأهل با ثبات تر از افراد مجردند.» ادراك كليشه اي بر مبناي نظريه هويت اجتماعي و طبقات اجتماعي صورت مي گيرد. كليشه بيانگر فرايند ارزيايي خصوصيات ديگران بر اساس عضويت در يك طبقه يا دسته اجتماعي است.
2. اثر هاله اي: اثر هاله اي زماني رخ مي دهد كه يك خصيصه برجسته شخص بر ادراك كلي ما از ساير خصوصيات وي تأثير مي گذارد. وقتي دانشجويي وظايف كلاسي خود را درست انجام نمي دهد،‌ ما ايني وضعيت را به بقيه خصوصيات وي نيز تعميم مي دهيم؛ يعني يك ويژگي مهم،‌ادراكات ما را در مورد اين دانشجو شكل مي دهد و اين شكل دهي، مبناي قضاوت ما درباره ديگر خصوصيات وي مي شود.
3. فرافكني: فرافكني زماني رخ مي دهد كه فرد باور مي كند ديگر افراد نيز رفتارها و اعتقاداتي مثل وي دارند.
4. اثر مقايسه اي: تمايل به ارزيابي افراد، اشياء يا وقايع در قياس با ويژگي افراد، اشياء يا وقايعي كه به خاطر ويژگي بسيار مثبت در ذهن مانده اند بيانگر اثر مقايسه اي است. احتمال بسيار زيادي وجود دارد كه مقايسه با آخرين افراد،‌ اشياء و يا وقايع مشاهده شده صورت گيرد. وقتي دانشجويان در ارزيابي آخر ترم، يك استاد را به استاد نمونه دانشگاه مقايسه مي كنند دچار اين خطا مي شوند.
5. تشديد تعهد: يكي ديگر از خطاهايي كه در تصميم گيري رخ مي دهد تمايل به تشديد تعهد است. تشديد تعهد زماني رخ مي دهد كه روند و جريان تصميم، يك سري از تصميمات متوالي را در پي داشته باشد. تشديد تعهد به اين موضوع اشاره دارد كه حتي وقتي يك تصميم اشتباه است و شواهد و تبعات تصميم نيز اين امر را تصديق مي كند باز هم اصرار بر ادامه آن تصميم وجود دارد و شديدتر مي شود.
6. تمايل به تأييد: بر مبناي مضامين تصميم گيري عقلايي، فرد اطلاعات را به طور عيني و بدون سوگيري جمع آوري مي كند. در عالم واقعي اين فرض غيرواقعي است. به فرد اطلاعات را به طور انتخابي جمع آوري مي كند. تمايل به تأييد درصدد تبيين اين امر است كه فرد اطلاعاتي را جمع آوري مي كند كه تصميمات گذشته اش را تأييد كند. اطلاعاتي كه تصميمات گذشته را نفي كند يا آنها را به نقد و چالش بكشد ناديده گرفته مي شود.
7. خطاي تكيه گاه- تعديل: خطاي تكيه گاه به تمايل فرد به تثبيت اطلاعات اوليه به عنوان نقطه شروع دلالت مي كند كه تعديل بعدي نيز بر مبناي آن انجام مي شود. در اين حالت تصميمات بعدي از تصميم اوليه تأثير مي پذيرند و وابسته به مسيرند. ذهن براي اطلاعات اوليه اهميت زيادي قائل است و به آن بيش از اندازه توجه و تأكيد مي كند. از اين رو اولين برخوردها، ايده ها و برآوردها نسبت به اطلاعات بعدي اهميت بيشتري پيدا مي كنند.
8. خطاي دسترسي و اثر قالب بندي: خطاي دسترسي بيانگر تمايل فرد به تصميم گيري و قضاوت بر اساس اطلاعات آماده و در دسترس است. ذهن انساني تمايل دارد كه بر مبناي اطلاعات در دسترس به سرعت نتيجه گيري كند. حافظه انسان وقايع احساس برانگيز و به ويژه وقايع اخير را سريع بازيابي مي كند. در ارزش يابي آخر ماه يا آخر سال، وقايع آخر ماه يا سال در دسترس ترند تا وقايع روزها يا ماههاي اول، بنابراين ادراك را تحت تأثير قرار مي دهند.
اثر قالب بندي درصدد تبيين اين مسئله است كه موقعيت هاي مساوي وقتي به صورت متفاوت قالب بندي مي گردند مساوي ديده نمي شوند؛ يعني تأكيد بر نيمه پر ليوان اثر متفاوتي از تأكيد بر نيمه خالي دارد. در اين زمينه سه اثر قالب بندي شناسايي شده است:
اثر قالب بندي گزينه ريسك دار: اين اثر گوياي اين مطلب است كه افراد در مواجهه با موقعيتي كه به مزاياي قطعي تأكيد دارد از ريسك اجتناب مي كنند و وقتي به خسارت احتمالي تأكيد مي شود ريسك مي كنند.
اثر قالب بندي ويژگي: طبق اين اثر وقتي يك ويژگي به صورت مثبت ارائه شود موجب ارزيابي مثبت و وقتي با عبارات منفي توصيف شود موجب ارزيابي منفي مي شود.
اثر قالب بندي هدف: اين اثر بيان مي دارد كه افراد بيشتر تمايل دارند اهدافي را كه با اطلاعات منفي چهارچوب يافته تحقق بخشند تا اهدافي را كه با عبارات مثبت صورت بندي شده است.
9. خطاي نمونه يا نماينده: اين نوع خطا عبارت است از تمايل به ارزيابي علايق، نگرشها و توانايي هاي خود با افراد و گروههاي مشابه موجود.
10. خطاي شانس- خرافات: ادراك انسان كم و بيش تحت تأثير شانس و خرافات است. البته اين امر در فرهنگ هاي مختلف متفاوت است. براي مثال در مشرق زمين اعتقاد به شانس و خرافات بيشتر است. اين امر با كانون كنترل مرتبط است. در كساني كه كانون كنترل بيروني دارند اعتقاد به شانس و خرافات بيشتر از كساني است كه كانون كنترل دروني دارند. آنها كه كانون كنترل دروني دارند معتقدند كه روي سرنوشت خود و جهان تا حد زيادي كنترل داشته، مي توانند با تصميم گيري عقلايي آينده را متناسب با خواسته خود شكل دهند.
11. توهم يا خطاي پس گويي: پس گويي يا پس بيني، برعكس پيش بيني است. گاهي مواقع افراد باور دارند كه مي توانند پيامد يك واقعه را به درستي پيش بيني كنند، البته بعد از زماني كه آن واقعه اتفاق افتاده است. وقتي واقعه اي رخ مي دهد و فرد بازخور درستي در مورد پيامدهاي آن مي گيرد به راحتي نتيجه مي گيرد كه اين پيامد همانطور كه من قبلاً گفتم بديهي بود. توهم پس گويي، قدرت فرد را در يادگيري از تاريخ گذشته كم و اين حالت را در فرد تقويت مي كند كه توان پيش بيني زيادي دارد؛ در حالي كه در واقع اين قدر توانايي ندارد.
12. اطمينان بيش از حد: در اين حالت فرد يا گروه احساس مي كند كه بيشتر از آنچه مي داند و مي تواند دانايي و توانايي دارد. در اين حالت مسائل و مشكلات پيچيده و بزرگ،‌ ساده و كوچك انگاشته مي شوند. در بسياري از تصميمات سازماني اطلاعات كامل وجود ندارد؛ از اين رو حدي از عدم اطمينان بايد لحاظ شود.
13. اثر تقدم و تأخر: تقدم و تأخر هر دو ادراك را تحت تأثير قرار مي دهند. اثر تقدم به اين جمله معروف اشاره دارد كه «اولين برخورد و اثر، آخرين برخورد است»؛ يعني اولين تأثيرات، احساسات و برخوردها تا آخر در ذهن طرف مقابل ماندگار مي شود و ادراكاتش را تحت تأثير قرار مي دهد. انسان تمايل دارد كه سريعاً بر مبناي اطلاعات اوليه اي كه در مورد يك شخص يا واقعه دريافت مي كند در مورد آن شخص يا رويداد به نظر يا قضاوت برسد. اثر تأخر زماني رخ مي دهد كه آخرين اطلاعات، ادراك ما را تحت تأثير قرار مي دهند. در ارزيابي، آخرين اطلاعات در مورد فرد بيشتر از برخوردهاي اوليه مدنظر قرار مي گيرد، به ويژه اگر فاصله بين برخورد اوليه و زمان ارزيابي بيشتر باشد. با گذشت زمان اثر برخوردهاي اوليه كم رنگ تر شده، آخرين اطلاعات در مورد فرد ادراكات ما را بيشتر تحت تأثير قرار مي دهد. اثر تأخير در ارزيابي عملكرد بسيار نمود دارد. البته مديران بايد مراقب باشند كه بعضي از كاركنان به خاطر آشنايي با اين اثر بهترين عملكرد را در روزهاي قبل از زمان ارزيابي عملكرد ارائه مي كنند.
14. اثر ملايمت و تمايل به مركزيت:  ملايمت نوعي ويژگي شخصي است كه فرد ديگران و وقايع را همواره به روش مثبتي ارزيابي مي كند. افراد ملايم معمولا از توصيف منفي ديگران ابا دارند و از همه جهت ديگران را بدون توجه به عملكرد واقعي، بالا و مثبت ارزيابي مي كنند. تمايل به مركزيت به اين ويژگي شخصي دلالت دارد كه فرد از قضاوت افراطي مي پرهيزد و بدون توجه به عملكرد پايين يا بالا همه افراد و وقايع را متوسط يا خنثي ارزيابي مي كند. اين دو نوع خطاي ادراكي به ويژه در ارزيابي عملكرد موجب انگيزه¬سوزي در كاركنان داراي عملكرد بالا (به خصوص موفقيت طلبان) و بي تفاوتي در كاركنان داراي عملكرد پايين مي شود.
اثر گالاتيا و اثر پيگماليون
يكي از پيامدهاي ادراكي حائز اهميت براي مديران اثر پيگماليون يا پيشگويي كامبخش يا كاميابي فراخود است. اگر انتظارت بالاي يك فرد باعث افزايش عملكرد افراد ديگر شود اثر پيگماليون و اگر انتظارات بالاي فرد باعث افزايش عملكرد خودش شود اثر گالاتيا رخ داده است. جوهره ي كاميابي فراخود يا اثر پيگماليون اين است كه باورها و انتظارات افراد تعيين كننده رفتار و عملكرد آنهاست. عملكرد واقعي افراد تحقق انتظارات آنهاست. انسان بر مبناي ادراك خود از واقعيت (نه خود واقعيت) عمل مي كند و مي كوشد كه ادراكش از واقعيت تحقق يابد، چيزي كه اهميت ندارد فاصله اين ادراك از واقعيت است.
نظريه اسناد
نظريه اسناد بر اصل علت جويي (كشف رابطه علي و معلولي) انسان استوار است. انسان مي كوشد علل رفتارهايي را كه مشاهده مي كند بداند. فرد پيوسته درصدد است تا علل رفتار خود و ديگران را تبيين كند. اسناد علي، استنباط فرد در مورد علل يك رفتار است. هر چند كه فرد در اسناد علي دچار خودخدمتي شده، اعتبار علت يابي اش خدشه دار مي گردد ولي اين موضوع براي رفتار سازماني از اين جهت اهميت دارد كه فرد بر مبناي اين اسنادهاي علي رفتار مي كند.
نظريه اسناد كلي
به عقيده كلي انسان ها پس از اينكه اطلاعاتي در مورد سه بعد رفتار يعني اجماع،‌ تمايز و ثبات به دست آوردند اسناد علي را انجام مي دهند و علل رفتار را مشخص مي كنند.
اجماع: اجماع به مقايسه رفتار فرد با رفتار همكارانش اشاره دارد. اگر رفتار فرد متفاوت از همكارانش باشد اجماع كم است و اگر رفتارش مثل بقيه همكارانش باشد اجماع زياد است. اجماع زياد به عوامل بيروني و محيطي و اجماع كم به عوامل دروني و شخصي نسبت داده ميشود.
تمايز: تمايز به مقايسه رفتار فرد در انجام يك فعاليت (وظيفه) نسبت به فعاليت هاي ديگر اشاره دارد. تمايز بالا بدين معني است كه فرد يك فعاليت را نسبت به فعاليت هاي ديگر به صورت كاملا متفاوتي انجام داده است. تمايز كم به معني اين است كه عملكرد فرد از يك فعاليت به فعاليت ديگر نسبتاً ثابت است. تمايز بالا به عوامل بيروني و تمايز كم به عوامل دروني نسبت داده مي شود.
ثبات: ثبات به مسئله زمان اشاره دارد. آيا عملكرد فرد در انجام يك كار مشخص در طول زمان با ثبات بوده است؟ ثبات بالا بدين معني است كه فرد يك كار مشخص را در طول زمان به صورت مشابهي انجام داده است. ثبات پايين بيانگر اين است كه عملكرد فرد در انجام يك كار مشخص از زماني به زمان ديگر متفاوت است. ثبات بالا به عوامل دروني و ثبات كم به عوامل بيروني نسبت داده مي شود.
مديريت تصويرسازي (تأثير گذاري)
مديريت تصويرسازي يكي ديگر از جنبه هاي ادراكي رفتار سازماني است. ادراك اجتماعي به اين موضوع اشاره دارد كه يك فرد ديگران را چطور ادراك مي كند و نظريه اسناد به فرد كمك مي كند كه علل رفتار خود و ديگران را دريابد. تصويرسازي فرايندي است كه فرد آگاهانه مي كوشد ادراكات ديگران را از خودش شكل داده، كنترل يا مديريت كند.
تصويرسازي با نظريه اسناد ارتباط دارد. زيرا فرد مي كوشد براي تصوير سازي، نتايج خوب را به خود و نتايج بد را به ديگران اسناد دهد. مديريت تصوير سازي گاهي ارائه خود نيز ناميده مي شود. به جز موارد خاص و نادر، انسان ها ميكوشند تصوير مثبتي از خود در ذهن مخاطب بسازند؛ از اين رو ممكن است در رفتار سازماني اين شگرد را به كار گيرند.

به طور کلی کارکنان، در تصویرسازی از دو نوع استراتژی استفاده می کنند: استراتژی کاهش که طی آن نقش و مسئولیت خود را در وقایع و نتایج منفی کمتر از حد واقعی نشان می دهند، و استراترژی افزایش که در آن مسئولیت خود را در نتایج مثبت بیش از حد جلوه می دهند.
استراتژی¬های کاهش عبارتند از:
 1) توجیه / تعذیر     
2) معذرت خواهی    
3) کناره گیری
استراتژی¬های افزایش عبارتند از:
1) استحقاق        
2) خودستایی یا افزایش
3) افشای مشکلات     
4) همراهی

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 21:39 منتشر شده است
نظرات(0)

معرفی رشته طراحی صنعتی

بازديد: 5
معرفی رشته طراحی صنعتی

معرفی رشته طراحی صنعتی

مفهوم و معنای طراحی صنعتی :
طراحي صنعتي رشته اي آميخته از علم و هنر است و در اصطلاح طراحي صنعتي يك چند رشته اي است اين به اين منظور است كه طراحي صنعتي رشته اي است كه تعداد زيادي رشته ها را در خود جاي داده است. علم و هنر هر دو در طراحي صنعتي دخيل هستند پس با حذف هر كدام طراحي صنعتي مثل ماشين بدون سوخت است.
وقتي در دنيا مي خواهد محصولي توليد شود اين طراحان صنعت هستند كه با فكر و ايده و سليقه خود محصول را توليد مي كنند. امروزه در واقع مردم آن چيزي را مي پسندند كه طراحان صنعت آن را مي پسندند زيرا آنها اولين كساني هستند كه يك محصول را به سليقه ي خود طراحي مي كنند بنابراين مردم عام هر كدام به سليقه ي خودشان به اين محصولات علاقه مند مي شوند.
در واقع طراحان صنعتي اولين حلقه از توليد يك محصول صنعتي هستند.
كار طراحان صنعتي به اين علت همچنان ادامه دارد كه افراد تنوع طلب هستند. بنابراين اين روند همچنان ادامه دارد و سليقه ي افراد هميشه در حال تغيير و تكامل است.
براي مثال:
طراحان صنعتي اگر بخواهند براي يك آرايشگر يك قيچي طراحي كنند سعي مي كنند قيچي را طوري طراحي كنند كه به دست آسيب نرساند و تمام عوامل انساني و ارگونومي را در آن رعايت مي كنند كه بعد از مدت طولاني اين وسيله به دست آسيب نرساند و حالت هاي انگشت را تغيير ندهد.
طراحي صنعتي بسته به نيازهاي مختلف به شاخه هاي مختلفي تقسيم مي شود.
1- طراحي محصول
2-طراحي محيطي
3- طراحي خودرو
4- طراحي بسته بندي
5- طراحي جواهرات
6- طراحي لوازم داخلي منزل
7- طراحي دكوارسيون داخلي
8- طراحي اصلاحي
طراحي اصلاحي در ايوان كاربرد دارد اين طراحي به اين معني است طراحي يك محصول را به منظور و بهينه كردن كيفيت محصول تغيير مي دهند.
یک طراح صنعتی ممکن است در شرکت شخصی یا شرکت دولتی مشغول به کار باشد و اگر در جایگاه درست خود به کار گرفته شده باشند، مهم ترین وظیفه آنها ایده پردازی برای نوآوری است. شرکت های طراحی داخلی، تولیدات وسایل خانگی و اداری و ورزشی، شهرداری ها و سازمان زیباسازی، شرکت های تبلیغاتی، صنعت خودرو، کارخانه هایی که نیاز به بسته بندی های متعدد و متنوع دارند و سایر شرکت هایی که به امر برند (هویت سازمانی) اهمیت می دهند، عمده جاهایی هستند که طراحان صنعتی جذب آنها می شوند.
زمینه هایی که طراحان صنعتی معمولا به دلیل جنبه های هنری در آنها بیشتر فعالیت دارند به طور جزئی تر شامل موارد زیر است:
طراحی محصول (شامل لوازم خانگی، مبلمان اداری و خانگی، وسایل صوتی و تصویری، موبایل، ماشین های اداری، نوشت افزار، اسباب بازی، پوشاک و غیره.)
طراحی دکوراسیون: شامل دکوراسیون خانگی، اداری، فروشگاه ها، مراکز تجاری و غیره.
طراحی محیطی: فضا، مبلمان و چیدمان شهری و کلیه فضاهای زیر مجموعه آن نظیر پارک ها، نمایشگاه ها، مراکز خرید، ایستگاه های اتوبوس و تاکسی و کلیه محیط های عمومی، تأسیسات ترافیکی، تبلیغات شهری، فضای سبز، زیباسازی شهری و....
طراحی خودرو: طراحی بدنه و نمای داخلی خودرو و سایر وسایل نقلیه.
طراحی بسته بندی: بسته بندی کالاهای مصرفی و محصولات مختلف.
طراحی اصلاحی: اصلاح خصوصیات عملکردی یا فرمی یک محصول به منظور بهبود کارایی آن.
طراحی هویت: به دلیل توانایی های طراحان صنعتی در ایده پردازی، فارغ التحصیلان این رشته بعضا به عنوان مشاور در شرکت های بزرگ و کوچک ظاهر می شوند. طراحی هویت سازمانی (برند) برای مجموعه های صنعتی نیز از توانایی های برخی فارغ التحصیلان این رشته است.

 

زمینه های کاری طراحان صنعتی

یک طراح صنعتی ممکن است در شرکت شخصی یا شرکت دولتی مشغول به کار باشد و اگر در جایگاه درست خود به کار گرفته شده باشند، مهم ترین وظیفه آنها ایده پردازی برای نوآوری است. شرکت های طراحی داخلی، تولیدات وسایل خانگی و اداری و ورزشی، شهرداری ها و سازمان زیباسازی، شرکت های تبلیغاتی، صنعت خودرو، کارخانه هایی که نیاز به بسته بندی های متعدد و متنوع دارند و سایر شرکت هایی که به امر برند (هویت سازمانی) اهمیت می دهند، عمده جاهایی هستند که طراحان صنعتی جذب آنها می شوند. زمینه هایی که طراحان صنعتی معمولا به دلیل جنبه های هنری در آنها بیشتر فعالیت دارند به طور جزئی تر شامل موارد زیر است:

طراحی محصول (شامل لوازم خانگی، مبلمان اداری و خانگی، وسایل صوتی و تصویری، موبایل، ماشین های اداری، نوشت افزار، اسباب بازی، پوشاک و غیره).

طراحی دکوراسیون: شامل دکوراسیون خانگی، اداری، فروشگاه ها، مراکز تجاری و غیره.

طراحی محیطی: فضا، مبلمان و چیدمان شهری و کلیه فضاهای زیر مجموعه آن نظیر پارک ها، نمایشگاه ها، مراکز خرید، ایستگاه های اتوبوس و تاکسی و کلیه محیط های عمومی، تأسیسات ترافیکی، تبلیغات شهری، فضای سبز، زیباسازی شهری و….

طراحی خودرو: طراحی بدنه و نمای داخلی خودرو و سایر وسایل نقلیه.

طراحی بسته بندی: بسته بندی کالاهای مصرفی و محصولات مختلف.

طراحی اصلاحی: اصلاح خصوصیات عملکردی یا فرمی یک محصول به منظور بهبود کارایی آن.

طراحی هویت: به دلیل توانایی های طراحان صنعتی در ایده پردازی، فارغ التحصیلان این رشته بعضا به عنوان مشاور در شرکت های بزرگ و کوچک ظاهر می شوند. طراحی هویت سازمانی (برند) برای مجموعه های صنعتی نیز از توانایی های برخی فارغ التحصیلان این رشته است.

 

درباره آینده رشته طراحی صنعتی در ایران بیشتر بدانید

با توجه به موارد بالا، مشخص است که یک طراح صنعتی می تواند با توجه به علاقه و گرایش خود در زمینه های متعددی حتی فراتر از موارد ذکر شده مشغول به کار شود. حقیقت این است که در ایران به دلیل وارداتی بودن کالاهای فراوانی که نیاز به طراحی خلاقانه دارند، نیاز به طراحی از مرحله صفر، از طرف کارفرمایان و کارخانه داران خیلی کم احساس می شود. بنابراین طراحانی که به دنبال استخدام در یک محل مشخص هستند، بیشتر برای طراحی های اصلاحی به کار گرفته می شوند.

اگر قصد فعالیت شخصی در شرکت های خصوصی دارید، تنها عاملی که باعث موفقیت شغلی است، توانایی های شخصی شماست و می توان گفت که اسم رشته طراحی صنعتی هنوز برای کارفرمایان به اندازه ای جا نیافتاده است که به صرف داشتن این مدرک علاقه ای به جذب افراد داشته باشند. یک طراح در صورتی در بازار کار موفق است که بتواند توانایی های خود را در عمل ثابت کند که این موضوع نیاز به چند سال وقت و اجرای پروژه های موفق دارد.

کدام دانشگاه ها طراحی صنعتی دارند؟

دوره کارشناسی: دانشگاه تهران، دانشگاه هنر تهران، دانشگاه الزهرا، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه هنر تبریز، دانشگاه اصفهان، دانشگاه آزاد تهران و مشهد

دوره کارشناسی ارشد: دانشگاه تهران، هنر تهران، هنر تبریز، آزاد تهران و امیرکبیر.

در دوره کارشناسی طراحی صنعتی، چه مباحثی تدریس می شود؟از سال ۱۳۷۴ وزارت فرهنگ و آموزش عالی یک چارچوب کلی برای دروس کارشناسی طراحی صنعتی در قالب ۱۳۵ واحد درسی ارائه داده است که به شرح زیر می باشد.

دوره کارشناسی رشته طراحی صنعتی

دروس عمومی (۲۰ واحد)

دروس پایه (۴۲ واحد)

دروس اصلی (۳۶ واحد)

دروس تخصصی (۳۷ واحد)

دروس پایه شامل مبانی هنرهای تجسمی، کارگاه طراحی پایه، کارگاه عکاسی، هندسه، حجم سازی، مهندسی عوامل انسانی (ارگونومی)، هنر و تمدن اسلامی و آشنایی با هنر در تاریخ، مدل سازی، ریاضی، فیزیک و فرم و فضا است.

دروس اصلی شامل استاتیک، فیزیک نور و الکتریسیته، نقشه کشی صنعتی، تاریخ طراحی صنعتی، ارگونومی، ارزیابی تولیدات صنعتی، طرح اشیاء در تمدن اسلامی، اقتصاد و مدیریت تولیدات صنعتی، مواد و روش ساخت، جامعه شناسی صنعتی، طراحی با کامپیوتر و طراحی فنی است.

دروس تخصصی شامل مبانی طراحی صنعتی، فرم و فضا، مدل سازی، کارگاه طراحی، و ۹ عدد پروژه طراحی صنعتی (شامل روند طراحی صنعتی، طراحی بسته بندی، طراحی سریع، طراحی مبلمان، حال و آینده، جامعه شناسی صنعتی، کار با کارخانه و…) و پروژه نهایی است. از میان دروس ذکر شده تعداد زیادی از جمله فرم و فضا، حجم سازی، و کارگاه های طراحی (کارگاه های پلاستیک، چوب، فلز و…) از دروسی هستند که نیاز به فضای کارگاهی و کار عملی دارند.

معمولا پروژه ها به گونه ای انتخاب می شود که مقدمات انجام پروژه نهایی فراهم شود.

آیا طراحی صنعتی در ایران دوره دکترا دارد؟

خیر. به دلیل نوپا بودن این رشته، در دانشگاه های ایران دکترای طراحی صنعتی وجود ندارد. ضمن اینکه به دلیل تخصصی شدن گرایش ها و تنوع علاقه ها و زمینه فعالیت افراد، در دانشگاه های خارج از کشور نیز دوره های دکترای طراحی به صورت گرایش های تخصصی ارائه می شود و رشته جامعی به عنوان طراحی صنعتی که در برگیرنده همه مباحث طراحی باشد، وجود ندارد.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 21:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره گليكوزيدهاي ديژيتال

بازديد: 3

تحقیق درباره گليكوزيدهاي ديژيتال
گليكوزيدهاي ديژيتال داراي تاريخچه اي طولاني در درمان بيماري هاي قلبي چون، فيبريلاسيون دهليزي، فلوتر دهليزي، تاكيكاري فوق بطني، نارسائي قلب و غيره مي باشند.
در سال 1785 ويليام ويترينگ گزارش نمود كه با استفاده از برگ ديژيتال به عنوان يك عامل ديورتيك باعث بهتر شدن شرايط بيمار مبتلا به نارسايي قبلي شده است. در ابتدا چنين استنباط مي شد كه تأثيرات اوليه ديژيتال بر كليه ها مي باشد. در اواخر قرن نوزدهم بود كه متوجه شدند اثرات مستقيم گليكوزيدهاي ديژيتال بر انقباضات قلبي است و در اوايل قرن بيستم اثرات ديژيتال بر گردش خون محيطي و سيستم عصبي خودكار نيز گزارش گرديد. گليكوزيدهاي ديژيتال به فرم هاي مختلف وريدي و خوراكي مورد استفاده كلينيكي دارد. پر مصرف ترين و متداول ترين دارو در اين گروه ديگوكسين بوده كه در اين مقاله مورد بحث قرار مي گيرد.
ديگوكسين
مكانيزم اثر: ديگوكسين يا لانوكسين جزو مشتقات برگ ديژيتال بوده كه امروزه به طور صناعي تهيه و مورد استفاده كلينيكي زيادي قرار مي گيرد. ديگوكسين داراي اثرات متعدد همودينانميك، هورموني عصبي و الكتروفيزيولوژيك مي باشد كه اين اثرات را از طريق مكانيزم هاي زير اعمال مي نمايد.
•    افزايش قدرت انقباضي قلب- اين دارو از طريق تأثير بر پمپ سديم- پتاسيم Atpase اثر خود را اعمال مي نمايد. در حالت عادي نقش سديم- پتاسيم Atpase  خروج سديم از سلول و فرستادن پتاسيم به داخل سلول مي باشد. از طرف ديگر تبادل سديم/ كلسيم صورت گرفته و باعث خروج Ca++ از داخل سلول مي شود. ديگوكسين باعث تغيير پمپ سديم- پتاسيم Atpase شده و در نهايت به طور غيرمستقيم مانع تبادل سديم/ پتاسيم گرديده و تجمع Ca داخل سلول را موجب مي شود.
•    Ca++ به عنوان يون كليدي در سلول ميوكارد موجب افزايش قدرت انقباض قلب و افزايش حجم ضربه اي مي گردد در حالي كه فشار پر شدن بطني و حجم پايان سيستولي و دياستولي را به نفع بيمار كاهش مي دهد.
از اين جهت ديگوكسين يك داروي منحصر به فرد است چون قدرت انقباض را بدون افزايش ضربان قلب مي افزايد.
•    اثر بر هدايت قلب- ديگوكسين با اثر مستقيم و غير مستقيم خود سرعت هدايت را در گروه Av كاهش داده و باعث كاهش پاسخ بطني مي شود. اثر مستقيم ديگوكسين از طريق اثر بر عصب واگ بوده كه باعث كاهش هدايت AV و ضربان قلب مي شود، از طرف ديگر ديگوكسين به طور غير مستقيم با افزايش زمانRefractory در گروه AV سرعت هدايت را در اين گره و باندل Hiss افزايش مي دهد. در ضمن اثر ديگوكسين در گره SA با بهبود هموديناميك قلب و كاهش آزاد شدن كت كولامينها باعث كاهش تعداد ضربانات سينوسي مي شود.
بنابراين ديگوكسين با اين مكانيزم به عنوان يك داروي ضد آريتمي مورد استفاده قرار مي گيرد. اثر ديگوكسين بر سيستم هدايت قلب با دوز آن تغيير مي كند. به طوري كه با دوزهاي پايين 1-ng/ml2 خاصيت خودكاري قلب را كاهش داده سرعت هدايت AV را كاهش مي دهد و باعث طولاني شدن زمانRefractory مي گردد.
اما در دوزهاي بالا (مسموم كننده) خاصيت اتوماتيسه قلب را افزوده سرعت هدايت را در AV طولاني مي كند وباعث براديكاردي و بلوك هاي مختلف مي شود. نكته جالب كلينيكي اين است كه فاصله بين دوز درماني و دوز مسموم كننده بسيار به هم نزديك بوده و ديگوكسين از نظر كلينيكي ايندكس درماني بسيار ظريفي را دارا مي باشد.
•    افزايش تحريك پذيري- ديگوكسين با اثر بر شيب چهار پتانسيل عمل باعث افزايش تحريك پذيري قلب شده و آریتمي هاي بطني را باعث مي گردد.
علاوه بر اين سه خاصيت اصلي،‌ديگوكسين داراي يك سري اثرات هورموني عصبي زير مي باشد:
الف. ديگوكسين باعث افزايش تن سمپاتيك در قلب سالم شده و مقاومت محيطي را بالا مي برد ولي حساسيت گيرنده هاي حجمي را افزايش داده و موجب كاهش قابليت سمپاتيك مي شود.
ب. مصرف ديگوكسين به خصوص در قلب نارسا باعث افزايش تن پاراسمپاتيك شده و نقش كليدي خود را با تأثير بر الكتروفيزيولوژي قلب از طريق كاهش پاسخ بطني (به خصوص در موراد آريتمي فوق بطني) اعمال مي نمايد و باعث افزايش طول عمر بيمار مي شود.
ج. سطح هورموني عصبي را كاهش مي دهد- ديگوكسين فعاليت رنين پلاسما را كاهش داده و آلدوسترون سرم و ميزان نوراپي نفرين پلاسما را مي كاهد. اين تأثيرات نوروهورموني مفيد حتي در دوزهاي كم نيز ديده مي شود.
د. موجب ديورز مي گردد- ديگوكسين با دو طريق مستقيم و غيرمستقيم باعث ديورز مي شود. اثر مستقيم دارو از طريق بهبود گردش خون كليه، عملكرد كليه را بهبود مي بخشد، همچنين به طور مستقيم مانع جذب مجدد سديم از توبولهاي كليه مي شود.
به طور خلاصه مي توان گفت كه ديگوكسين باعث:
•    افزايش قدرت انقباضي قلب
•    كاهش سرعت هدايت امواج عصبي در قلب
•    افزايش تحريك پذيري قلب
•    كاهش ضربان قلب
•    افزايش فشار خون دياستولي
•    افزايش دفع ادرار با بهبود برون ده قلب مي گردد.

انديكاسيون هاي باليني جهت ديگوكسين درماني
1. نارسايي احتقاني قلب- ديگوكسين در نارسايي قلب راست و چپ چه اوليه و چه ثانويه به بيماري هاي فشار خون شرياني، بيماري دريچه اي و بيماري عروق كرونر به خصوص در نارسايي سيستولي بطن چپ و راست مصرف مي شود.
2. آريتمي هاي فوق بطني- ديگوكسين تاكيكاردي حمله اي فوق بطني و تاكيكاردي گروه دهليزي بطني را به ريتم سينوسي مي تواند تبديل نمايد.
3. فيبريلاسيون دهليزي- ديژيتال فيبريلاسيون دهليزي را معمولاً به ريتم طبيعي سينوسي بر نمي گرداند، ولي به عنوان كاهش پاسخ بطني مورد استفاده فراواني دارد.
فلاتر دهليزي- ديژيتال با اثر غيرمستقيم خود در بعضي موارد فلاتر را به ريتم سينوسي تبديل نموده ولي در صورتي كه نتواند فلاتر را به ريتم سينوسي تبديل نمايد با كاهش پاسخ بطني بهبود هموديناميك را باعث مي گردد.
مقدار و روش مصرف دارو
ديگوكسين به دو صورت تزريقي و خوراكي تجويز مي شود. ديگوكسين تزريقي اثر الكتروفيزلوژيك خود را در عرض چند دقيقه نشان مي دهد و حداكثر اثر آن بعد از 5/1 تا 3 ساعت ديده مي شود. از طريق خوراكي حداكثر تأثير خود را در طي 4 تا 6 ساعت نشان مي دهد. نيمه عمر سرمي ديگوكسين در فردي با كليه سالم 36 تا 48 ساعت است و دارو بدون تغيير از كليه ها دفع مي شود. ديگوكسين را مي توان به روش سريع با دوز 75/0 تا 25/1 ميلي-گرم خوراكي (يا با دوز 25/0 كمتر به صورت وريدي) در طي 24 ساعت در سه يا چهار دوز شروع و سپس به عنوان دوز نگهدارنده مي توان روزانه به مقدار 625% تا 25/0 ميلي¬گرم به طور خوراكي بر اساس كار كليه، اندازه بدن، و وجود يا عدم وجود داروهايي كه تداخل فارماكوكينيتك با ديگوكسين دارند ادامه داد.
تداخل دارويي      
1. داروهايي كه موجب افزايش سطح خوني ديگوكسين مي شوند عبارتند از: آمپودارون، وراپاميل، نيفيديپين، ديلتيازم، كينيدين، كارواديلول، اسپيرنولاكتون، آميلوريد، تريامترن، اريترومايسين، كلاريترومايسين، تتراسيكلين، ايندومتاسين، آلپرازولام، ايتراكونازولف سيكلوسپورين.
2. داروهايي كه باعث كاهش سطح خوني ديگوكسين مي شوند عبارتند از: سالبوتامول، ريفامپين، سوكرالفيت، كلسترامين.
مسموميت با ديگوكسين
فاصله بين دوز درماني و موثر با ديگوكسين با دوز مسموم كننده بسيار نزديك است  و يك سوم بيماراني كه اين دارو را مصرف مي كنند دچار علايم مسموميت مي شوند. مقدار دوز مسموم كننده 2 برابر دوز مصرفي و دوز كشنده 5 تا 10 برابر دوز مصرفي مي باشد. ديگوكسين با غلظت سرمي 1-ng/ml2 اثر درماني دارو ولي با غلظت بالاتر از 2 ممكن است باعث عوارض مسموميت شود، گرچه در بعضي بيماران با سطح سرمي درماني نيز ممكن است علايم مسموميت ظاهر شود. بنابراين در مورد مصرف دارو بايد احتياط لازم را نمود.
علائم مسموميت با ديگوكسين را مي توان به صورت زير دسته بندي كرد:
•    قلبي
•    غير قلبي
علائم قلبي: مسموميت ديگوكسين به صورت آريتمي ها و بلوك هاي قلبي تظاهر مي كند. گرچه در بيماراني كه نارسائي قلبي دارند ممكن است اين اختلالات ريتم بدون تجويز ديگوكسين هم ديده شوند. بنابراين بهتر است به اين نكته توجه نموده و از اندازه گيري سطح سرمي ديگوكسين كمك گرفته شود. شايع ترين اختلالات ريتم كه در مسموميت ديژيتال ديده مي شوند PVCاست به خصوص نوع بايژمينه آن، هر نوع تاكيكاردي كه با بلوك همراه باشد مثل تاكيكاردي فوق بطني همراه با بلوك AV. بنابراين آريتمي هاي حاصل از مسموميت با ديژيتال عبارتند از:
•    براديكاردي سينوسي، بلوك كامل SAيا ايست سينوسي
•    ضربان زودرس دهليزي (PAC)
•    تاكيكاردي حمله اي دهليزي (PAT) با يا بدون بلوك AV
•    تاكيكاردي غير حمله اي دهليزي
•    تاكيكاردي گره AV يا جانكشنال (به صورت حمله اي يا غير حمله اي)
•    دسيوسيشن دهليزي بطني و بلوك به درجات مختلف
•    ضربان زودرس بطني (يك كانوني و چند كانوني) Trigeminal, bigeminal
•    تاكيكاردي بطني
•    فيبريلاسيون بطني
ضربان زودرس بطني به خصوص يك در ميان و تاكيكاردي حمله اي دهليزي همراه با بلوك از نشانه هاي مهم مسموميت با ديژيتال مي باشد.
علايم غير قلبي مسموميت ديژيتال شامل موارد زير است:
•    عوارض گوارشي- بي اشتهايي، تهوع و استفراغ كه اولين علائم زياد بودن دوز دارو است، درد اپي گاستر و اسهال كه بندرت پيش مي آيد.
•    عوارض سيستم عصبي- گيجي، خستگي و سردرد كه شايع است، درد صورت در نتيجه نورآلژي كه نادر است و تشنج، افراد مسن ممكن است دچار علائم رواني مثل گيجي، عدم آگاهي به زمان و مكان و حتي هذيان شوند.
•    عوارض بينايي- تاري ديد و دوبيني ممكن است پيش آيد، ديدن نورهاي براق و هاله بيني، ديدن نقاط سفيد يا رنگي، ديد زرد و سبز شايع است ولي قهوه اي، آبي و قرمز كمتر ديده مي شود.
•    ساير عوارض- ژنيكوماستي (سينه هاي متورم و دردناك) كه در مرداني كه با ديگوكسين درمان مي شوند بيشتر ديده مي شود كه علت آن شبيه بودن ديگوكسين با هورمون هاي جنسي زنانه مثل استروژن مي باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 21:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

رکود اقتصادی و آثار آن در ایران

بازديد: 0

تحقیق و مقاله رایگان :

رکود اقتصادی چیست ؟

رکود اقتصادي پديده جديدي نيست و اقتصادهاي جهان، بارها در رکود فرو رفته‌اند و از رکود خارج شده‌اند. رکود سال 1930 نمونه‌اي از رکود عميق اقتصادي بود و خسارات ناشي از اين رکود، سال‌ها گريبانگير اقتصادهاي اروپا و حتي آمريکا شد. اما رکود اقتصادي سال 2008 خسارات کمتري در پي داشت؛ به چند دليل از جمله اينکه اطلاعات و آمار اقتصادي قابل اعتماد در دسترس بود و دولت و بخش خصوصي به واسطه وجود اطلاعات مي‌توانستند، موقعيت خود را به درستي ارزيابي کنند.

دولت‌هايي که با اين رکود دست به گريبان بودند به سرعت توانستند شرايط رکودي را کنترل کرده و عوامل ديگر را نيز به درستي سازماندهي کنند، آن‌گونه که در طول دو تا سه سال به رشد معقول بازگشتند. اما به نظر مي‌رسد اين آموزه‌ها در کشور، کمتر مورد توجه قرار مي‌گيرد تا در مواجهه با شرايط پيش‌آمده ناشي از تحريم‌ها، تصميمات مناسبي اتخاذ شود.بنابراين چند نمونه از تصميمات نابجا در ذیل ذکر خواهد شد:

1- روابط بین‌الملل
اقتصاد ایران به شدت به درآمد نفت و واردات وابسته است. اینکه این وابستگی خوب است یا بد، بحث دیگری است. اما این اقتصاد، اقتصاد بسته‌ای نیست و تا حدودی در جهت انطباق با شرایط بین‌المللی پیش رفته است. اگرچه اقتصاددانان در مورد پیامد‌های وابستگی به نفت هشدار داده‌اند و برای کاهش این وابستگی، راه‌حل نیز ارائه کرده‌اند. اما به این پیشنهادات اعتنایی نشد. به هر حال اقتصادی که به درآمد صادرات یک کالا متکی است و از آن سو تولید وابسته به وارداتی است که به درآمد نفتی تکیه دارد، بسیار آسیب‌پذیر است و این آسیب‌پذیری در ماه‌های اخیر تشدید شد .
در این صورت، این پرسش به ذهن خطور می‌کند که آیا این اتفاقات قابل پیش‌بینی نبود؟ به عقیده من قابل پیش‌بینی بود. این اتفاقات از آن رو قابل پیش‌بینی می‌نمود که به تبع اتخاذ برخی تصمیمات سیاسی دولتمردان و ارتباطات بین‌المللی رخ داد .
با پذیرش این فرضیه، می‌توانستیم برای مواجهه با رویدادهای اقتصادی اخیر، آمادگی لازم را به وجود بیاوریم. اگرچه قضاوت در مورد درستی یا نادرستی تصمیمات سیاسی موضوع این بحث نیست. اما به دلیل تبعات اقتصادی این تصمیمات، تاکید می‌کنم که اقتصاد باید برای مواجهه با این تبعات مهیا می‌شد. من معتقدم، بزرگ‌ترین خطایی که صورت گرفت این بود که کشور برای رویارویی با پیامد‌های اقتصادی این تصمیمات آماده نشد .
2- آمار و اطلاعات
در اختیار داشتن آمار و اطلاعات از عملکرد اقتصادی مهم‌ترین ابزار تصمیم‌گیری در شرایط رکود است. طبیعی است که با گسترش صنعت آی‌تی، آمار و اطلاعات به طور گسترده تولید می‌شود و در اختیار متقاضیان آن قرار می‌گیرد. آنچه سبب شد رکود سال 2008 نسبت به رکود قبلی بسیار کم‌اثرتر ظاهر شود و کشورها را با آسیب‌های کمتری مواجه کند، اطلاعات بسیار گسترده‌ای بود که در اختیار دولت‌ها و بخش خصوصی قرار گرفت. اما اشتباهی که در ایران صورت گرفت، این بود که به جای افزایش راه‌های تولید و توزیع اطلاعات، کانون‌های موجود تولید و توزیع نیز به محاق سکوت فرو رفتند و فعالان اقتصادی در فضایی قرار گرفتند که هیچ‌گونه اطلاعاتی از جهت‌گیری شاخص‌های اقتصادی و آنچه در صحنه اقتصاد رخ می‌داد، منتشر نمی‌شود. چنانچه فعالان اقتصادی از تغییر پارامترها بی‌اطلاع باشند از اتخاذ تصمیمات صحیح نیز باز می‌مانند. من فکر می‌کنم یکی از عواملی که باعث به وجود آمدن چنین شرایط حادی در اقتصاد شد، فقدان اطلاعات درست و به موقع بوده است.

3- جلب اعتماد
یکی دیگر از عواملی که موجب شد رکود کشور را فرا‌گیرد، بی‌اعتمادی عمومی بود. در رکودی که در اروپا به وجود می‌آمد اعتماد مردم به تصمیمات دولت سلب شد. در اروپا، دولت‌ها با بهره‌گیری از مکانیسم‌هایی میزان اعتماد مردم به تصمیمات دولت را به طور مرتب و در بازه‌های زمانی مشخص اندازه‌گیری می‌کردند. اما به دنبال رکود اخیری که اروپا را فرا گرفت، اعتماد مردم به این تصمیمات سلب شد، حال آنکه تلاش بسیاری صورت گرفت تا اعتماد مردم به تصمیمات دولت بازگردد. متاسفانه در ایران نه آن شاخص‌ها وجود دارد که اعتماد مردم را اندازه‌گیری کند و نه میزان اعتماد مردم برای تصمیم‌گیران مطرح شد. علاوه بر آن با تصمیمات شبانه و خلق‌الساعه‌ای که اتخاذ می‌شود، از اعتماد مردم به تصمیمات دولت نیز کاسته می‌شود. اگر مردم یا فعالان بخش خصوصی ندانند نقدینگی به چه میزان است و با چه شیبی افزایش می‌یابد، قادر نخواهند بود، نرخ تورم را پیش‌بینی کنند. اگر مردم از میزان سرمایه‌گذاری‌ها بی‌خبر باشند، یا ندانند نرخ ارز چه سمت و سویی را در پیش خواهد گرفت، طبیعی است که نمی‌توانند به آن متکی باشند و روند‌های آینده را پیش‌بینی کنند. در چنین شرایطی افزایش بی‌اعتمادی، امری طبیعی است و فعالان اقتصادی به سوی محدود کردن فعالیت‌های خود پیش می‌روند که این شرایط ما را دشوار‌تر می‌کند .
4- فقدان سناریوهای متنوع
وقتی اقتصاد در شرایط غیرعادی قرار می‌گیرد، طراحی سناریوهای مختلف راهگشاست . دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ اغلب سعی می‌کنند، سناریوهای مختلفی را در اختیار داشته باشند تا بتوانند شرایط دشوار را مدیریت کنند. برای مثال اگر دولت نمی‌داند که قیمت واقعی ارز دچار چه تغییراتی خواهد شد، طبیعی است که با طراحی سناریوهای مختلف و مبتنی بر نرخ‌های دو هزار تومان، 2500 تومان یا 1500 تومان، می‌تواند شرایط را ارزیابی کند و آن را در اختیار عاملان اقتصادی قرار دهد. در این صورت اگر نرخ ارز از 1200 تومان به دو هزار تومان افزایش یابد، فعالان اقتصادی و مردم می‌توانند پیش‌بینی کنند که چه تغییراتی در تصمیمات دولت رخ خواهد داد. آنگاه خود را با این تغییرات تطبیق می‌دهند و این، کمک می‌کند که تصمیمات دولت به نتیجه مطلوب برسد. اما تاکنون، هیچ گونه سناریو یا برنامه‌ریزی در اقتصاد صورت نگرفته است. بنابراین دولت، خود و فعالان اقتصادی و مصرف‌کنندگان را در شرایط مبهم قرار داده است.
5- اختلاط شعار با واقعیت‌های اقتصادی
طبیعی است که دولت‌ها گاه برای مواجهه با دشمنان خارجی، شعارهایی را سر می‌دهند که بتوانند آنان را گمراه کنند. اما اتفاقی که در ماه‌های اخیر رخ داد این بود که این شعارها برای انحراف افکار مردم نیز مورد استفاده قرار گرفت. اعلام شعارهای بعضاً غیر‌واقعی به این دلیل صورت می‌گیرد که مردم تصویر درستی از اقتصاد و شرایط اقتصادی نداشته باشند. برای مثال به محض تشدید تحریم‌ها، این شعار مطرح شد که می‌توانیم این تحریم‌ها را دور بزنیم و این محدودیت‌ها را به سرعت رفع کنیم. اما دیدیم که این شعارها به واقعیت نپیوست. اگر دولت در آن زمان با استفاده از مجاری که در اختیار داشت، اطلاعات صحیحی در اختیار عاملان اقتصادی قرار می‌داد، هزینه فعالیت‌های اقتصادی آنان افزایش نمی‌یافت؛ از سوی دیگر، هزینه واحد‌های تولیدی نیز به شدت افزایش یافت و آنان را از ادامه فعالیت بازداشت. این روند به ورشکستی‌های بسیاری انجامید . به عقیده من اتفاقی که در ایران رخ داد و همچنان تداوم دارد، غرق شدن در رکود نبود، سکته اقتصادی بود.
مردم به یکباره با شرایطی مواجه شدند که پیش از آن آمادگی رویارویی با آن را کسب نکرده بودند. در حالی که دولت می‌توانست این آمادگی را از قبل فراهم کند. بنابراین مخلوط شدن شعارها با واقعیات اقتصادی و نبود کانال‌های مناسب برای ارائه اطلاعات دقیق منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست و غیر‌منطقی شد که این شرایط بسیار پیچیده را پدید آورد .
6- تصمیمات نابجا
دولت متاسفانه به دلیل نداشتن سناریوهای مناسب تصمیماتی می‌گیرد که از یک سو خلق‌الساعه و از طرف دیگر نابجاست . دولت ناگهان تصمیم می‌گیرد واردات تعدادی از محصولات را ممنوع کند. روز بعد می‌گویند ممنوعیت درست نبوده و باید برداشته شود، روز دیگر در همان لیست تعدیل و حذف و اضافه صورت می‌گیرد. پس از آن صادرات ممنوع می‌شود اما چند روزی نگذشته که از طریق رسانه‌های عمومی مطلع می‌شویم در این مورد بررسی مجدد صورت می‌گیرد. در این اوضاع دولت خود را جای فعالان اقتصادی قرار دهد. فعالان اقتصادی نمی‌دانند واردات چه کالایی ممنوع است، صادرات چه کالایی محدودیت و عوارض دارد و چه کالایی برای تولید صرفه اقتصادی دارد. این سناریوها در فواصل بسیار کوتاه و به صورت خلق‌الساعه در اختیار عاملان اقتصادی قرار می‌گیرد، معلوم است که اعتماد فعالان اقتصادی سلب می‌شود. تصمیمات درست گرفته نمی‌شود و بسیاری از واحدها به ورشکستگی می‌رسند. متاسفانه در این ماه‌ها از این ورشکستگی‌ها بسیار بوده است. ورشکستگی را در اقتصاد آزاد مذموم نمی‌پندارند به این دلیل که معتقدند خون کثیف را از بدن اقتصاد خارج می‌کند. اما در شرایطی که به دلیل فقدان اطلاعات و ابهام در اطلاعات یک فعال اقتصادی به ورشکستگی می‌رسد می‌توان آن را ورشکستگی بدون تقصیر نامید. فکر می‌کنم تمام واحدهای تولیدی که در این دوره دچار مشکل شدند می‌توانند در آینده، خسارات خود را از دولت مطالبه کنند چرا که بی‌تقصیر شکست خورده‌اند.
7- تکیه بر علم اقتصاد
طی سال‌های گذشته اقتصاددانان بارها هشدار دادند، مقاله نوشتند و راهنمایی ارائه کردند، اما سری اتفاقات موجود را که دنبال می‌کنیم به روشنی در می‌یابیم که دولت به این هشدارها بی‌اعتنا بوده است. اگر به علم اقتصاد اعتقاد نداریم باید علم دیگری را جایگزین کنیم. به واسطه این بی‌اعتنایی دولت خسارت‌هایی به مردم وارد شده و باید روشن شود که این خسارت‌ها را چه کسی باید پرداخت کند . خسارت‌هایی را که کشور به دلیل عدم پذیرش اصول علم اقتصاد متحمل می‌شود چگونه باید جبران کرد؟ من تصور می‌کنم تعداد مقالات هشداردهنده‌ای که در طول سه سال اخیر نوشته شده است، کم نیست. دولت باید روزی پاسخ دهد که آیا محلی داشته است که این مقالات و البته پیشنهادات را بررسی کنند؟ دولت باید روزی گزارش دهد که تا چه اندازه به پیشنهادات علمی و انتقادات بجا عمل کرده است. درست است که کارشناسان پیشنهاد کردند یارانه‌ها حذف شود اما برای حذف یارانه‌ها الزاماتی را نیز برشمردند. دولت چندین بار اعلام کرده است به دلیل پیشنهاد اقتصاددان‌ها یارانه‌ها را حذف کرده اما هیچ‌گاه به این موضوع اشاره نکرده که چرا به الزامات مورد اشاره اقتصاددانان توجهی نداشته است. وضعیت کنونی نتیجه عدم توجه به گزارش‌های کارشناسی و غیرفعال کردن سازمان بزرگ برنامه‌ریزی کشور به نام سازمان مدیریت و برنامه است. معتقدم اگر این سازمان هنوز پابرجا بود بسیاری از این اتفاقات نیز قابل پیشگیری بود.
سازمان برنامه مسوول سناریو‌سازی، برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی برای کشور بود. در حال حاضر مشخص نیست حجم قابل توجهی از منابعی که در سال‌های گذشته هزینه شده است به چه بخش‌هایی تخصیص یافته است. این عدم شفافیت ناشی از فقدان سازمان برنامه‌ریزی در ایران و عدم توجه به علمی بودن اداره اقتصاد است .
8- وابستگی اقتصاد به درآمد نفت
درآمد اقتصاد متکی به نفت که باید قاعدتاً صرف سرمایه‌گذاری می‌شد، در چند سال اخیر هزینه واردات کالاهای مختلف شده است. این درآمدها نه‌تنها منجر به سرمایه‌گذاری و افزایش بهره‌وری نشده بلکه حتی برای تنظیم بازار هم مورد استفاده قرار نگرفته است. وقتی اقتصاد این چنین به واردات وابسته است، چگونه دولت نمی‌تواند پیش‌بینی کند که با تصمیمات سیاسی این‌چنینی دچار محدودیت‌های گسترده خواهد شد. بعد هم شعار عدم محدودیت بدهد و اقتصاد را با چنین سکته‌ای مواجه کند. تصور می‌کنم باید هر چه زودتر در موارد گفته‌شده تجدید نظر صورت گیرد. اگر می‌خواهیم اقتصاد را از فرو رفتن در رکود و ایجاد ضایعات شدید‌تر که بیکاری گسترده یکی از آنها خواهد بود، نجات دهیم، باید برنامه‌ای خاص تهیه کنیم و روند فعلی را به سرعت تصحیح کنیم تا شاید اعتماد به تصمیمات دولت را بازگردانیم. باید مردم را محرم بدانیم و با آنها مسائل را در میان بگذاریم و در نهایت یک رکن تصمیم‌گیری در شرایط خاص باید در مملکت به وجود بیاید که این رکن تصمیم‌گیری، فارغ از نزاع‌های درونی باشد . بسیاری از تصمیمات در ماه‌های گذشته به دلیل اختلاف نظرهای درون حاکمیت به نتیجه‌ای نرسیده یا به نتیجه مطلوب نینجامیده است. در چنین شرایطی حتی اگر محدودیت‌های بین‌المللی را هم نداشتیم، اقتصاد با محدودیت‌های بسیار زیادی مواجه می‌شد.
1) تحليل پديده ركود تورمي در ايران
اين بخش از گزارش قصد دارد كه پديده ركود تورمي را در ايران مورد بررسي قرار دهد.
بدين جهت لازم است مشخص شود كه آيا اقتصاد ايران شرايط ركود تورمي را تجربه كرده است. لذا قبل از بررسي اين پديده درايران، بعد از شاخص هاي مهم اقتصادي در دوره زماني 1385-1351 به تفكيك دوره هاي معين (به اقتضاي زمان هاي خاص از بعد اقتصادي) به تفكيك بررسي و تجزيه و تحليل مي شود. سپس به دو سوال اساسي ميزان تأثير تنظيم صحيح بودجه در كنترل ركود تورمي و نيز نقش درآمدهاي نفتي در بروز پديده ركود تورمي پاسخ داده خواهد شد.
2) در نهايت علل بروز اين معضل و راهكارهاي مقابله با آن با توجه به ويژگي اقتصادي كشور تشريح مي شود.
1-1) بررسي اجمالي تحولات اقتصادي كلان كشور در دوره هاي مختلف
1-1-1) دوره 1351- 1357
ميانگين نرخ تورم طي اين دوره 13/45 درصد و ميانگين رشد پول 41/4 درصد مي باشد كه علت عمده آن افزايش قيمت هاي جهاني نفت و رشد فوق العاده درآمدهاي نفتي است و به تبع آن رشد سريع اعتبارات جاري و عمراني بودجه دولت، همگام با افزايش اعتبارات سيستم بانكي در مدت محدود تقاضاي موثر را به شدت افزايش داد. از سوي ديگر، ظرفيت و امكانات توليد كشور توان پاسخگويي و تامين تقاضاي موجود را نداشت، لذا عدم تعادل شديد بين عرضه و تقاضا موجب افزايش تورم شد. تزريق حجم پول ناشي از مازاد درآمدهاي نفتي باعث تغيير الگوي مصرفي جامعه و افزايش شهرنشيني شد. هر چند طي اين دوره واردات در حجم گسترده اي افزايش يافت، اما به دليل عدم ارتباط آن (مصرفي بودن) با توليد ناخالص داخلي، GDP كاهش يافت (سال 1352). انحراف معيار بالاي رشد GDP در اين دوره 9/45 درصد نشان از عدم ثبات رشد اقتصادي دارد كه دليل عمده آن، اين است كه اين رشد توسط بخش حقيقي اقتصاد رخ نداده است.
3) 1-2- دوره 1358- 1368
مقارن با انقلاب و جنگ تحميلي، كسري بودجه دولت بيشتر شده، ميانگين تورم طي اين دوره به 18/92 درصد افزايش يافت و از سوي ديگر ميانگين رشدGDP به 9/0- كاهش يافت. عوارض ناشي از جنگ و تحريم، فرار سرمايه ها از كشور، عدم تمايل بخش خصوصي به سرمايه گذاري جديد، كاهش درآمدهاي ارزي منجر به افت شديد توليد ناخالص داخلي شد. ميانگين رشد پول 20 درصد و سرعت گردش پول (7/12) طي اين دوره در مقايسه با ساير دوره هاي مورد نظر در اين گزارش در كمترين حد خود قرار داشت، اما با وجود اين رشد پايه پولي كاهش نيافت. هر چند كه رشد اعتبارات بانكي به بخش خصوصي به دليل جنگ كاهش وافري داشت، بنابراين به علت افزايش كسري بودجه دولت، اعتبارات نظام بانكي به دولت و نيز رشد پايه پولي افزايش يافت.
1-3) دوره 1369-1373
به علت اتمام جنگ و شروع دوره بازسازي و دسترسي بيشتر به منابع انرژي از طريق استقراض خارجي نرخ رشد GDP به 6/44 درصد افزايش يافت. با گسترش هزينه هاي جاري و عمراني، نرخ تورم طي اين دوره به 22/41 درصد رسيد. با توجه به اين كه در اين دوره به علت شروع بازسازي سقف هاي اعتباري به تدريج آزاد شدند و ضريب تكاثري پولي افزايش چشمگيري داشت ولي به علت اينكه نسبت كسري بودجه دولت به كل بودجه كاهش داشت. رشد پولي در اين دوره عمدتا صرف تأمين مالي براي رشد حقيقي اقتصاد شده است.
در اين دوره دولت با اتخاذ سياست هاي مالي وپولي انبساط و تك نرخي كردن ارز و حذف محدوديت هاي وارداتي، شوك ديگري به اقتصاد وارد كرد كه نتيجه آن در ابتداي دوره بعد يعني سال 1374 نمايان شد.

1-4) دوره 1374- 1378
در ابتداي اين دوره تورم به بالاترين حد خود در طول دوره مورد بررسي (1351- 1385) رسيد و تا سطح 49/38 درصد افزايش يافت. اين دوره يك ركودي است كه ميانگين رشد GDPطي آن از 6/44 درصد دوره قبل به 3/26  درصد كاهش يافت و انحراف معيار رشد توليد ناخالص داخلي نيز در سطح 1/67 درصد قرار داشت. به اين مفهوم كه طي اكثر سال هاي اين دوره به رشد GDP در سطح بسيار پايين و حول و حوش ميانگين قرار داشت. به همين نسبت ميانگين نرخ تورم در اين دوره نسبت به ساير دوره هاي مورد بررسي، بيشتر بود و بالغ بر 25/61 درصد فشار سطح عمومي قيمت كه بر جامعه تحميل شد. بحران بدهي ها به دليل شرايط بازپرداخت وام هاي خارجي نيز از عوامل اثر گذار بر نرخ تورم بود. بحران درآمدهاي نفتي كه از اواخر سال 1376 با افت شديد قيمت نفت آغاز شد در سال 1377 به اوج خود رسيد. افزايش زياد كسري بودجه و رشد نقدينگي باعث شد تورمي كه طي دو سال گذشته روندي كاهنده طي كرده بود، مجدداً افزايش يابد.
4) 1-5- دوره 1379-1383
اين دوره همراه با رونق اقتصادي بود. ميانگين رشد GDPطي اين دوره 5/49 درصد رسيد كه با توجه به انحراف معيار 11/7 درصد آن نشان از پايداري و ثبات رشد GDPدر كشور است. ميانگين نرخ تورم نيز به ميزان قابل توجهي تا سطح 14/12 درصد كاهش يافت كه اجراي طرح تثبيت قيمت ها در اين امر دخيل بوده است. طي اين دوره به استثناي سال 1380 كه درآمد نفتي كاهش داشته و بودجه دولت با مازاد روبه رو بوده و در بقيه سال ها افزايش درآمد ارزي، افزايش كسري بودجه و نيز افزايش حجم نقدينگي مواجه بوده است.
1-6) دوره 1384- 1385
با افزايش زياد درآمدهاي نفتي همراه بود. حجم نقدينگي رشد فزاينده اي را تجربه كرده است. سياست هاي انبساطي پولي و مالي دولت منجر به رشد كسري بودجه شد و نرخ تورم كه در سال 1384 كاهش يافته بود مجددا افزايش يافت و به 13/6 درصد رسيد.
5) 1-7- تحليل روند تورم ركود در اقتصاد ايران در دوره 1351- 1385
حال پس از بررسي دوره هاي مختلف زماني از نظر شاخص¬هاي اقتصادي، پديده ركود تورمي را در دوره 1351-1385 بررسي و تحليل خواهيم كرد. بدين منظور روند تغييرات توليد ناخالص داخلي و نرخ تورم را در كشور مورد بررسي قرار مي دهيم. در نمودار 7 نشان داده شده است كه طي سال 1355-1356 رشد توليد ناخالص داخلي با روندي كاهنده از 17/6 درصد به 2/3- درصد رسيده است. و طي همين سال نرخ تورم از 15/9 به 25/5 درصد افزايش يافته است. لذا دراين دوره شاهد ركود تورمي بوده ايم.
6) در سال 1358- 1359 نيز رشد توليد ناخالص داخلي از 4/2- به 15/1 درصد كاهش  و تورم از 12/2 به 23/7 درصد افزايش داشته است و بار ديگر ركود تورمي تجربه شده است.
7) در سال 1364- 1365 تغييرات توليد از 2به 9/1 درصد كاهش و تورم از 7 به 23/7 درصد افزايش داشته است. در سال 1366- 1367 مجددا رشد توليد از 1- به 5/5- كاهنده بوده و رشد تورمي از 27/6 به 29 درصد افزايشي بوده است. پس از آن در سال 1369- 1371 توليد ناخالص داخلي از 14/1 به 4 درصد و تورم از 8/9 به 24/4 درصد رسيده است. همچنين در سال 1372- 1373 رشد GDP با كاهش 1/5 به 5/0 درصد و روند تورمي افزايشي و از 22/9 به 35/2 نزديك شده است. در نهايت در سال 1377- 1378 روند كاهشي توليد از 2/9 به 1/6 درصد و روند افزايشي تورم از 18/1 به 20/1 درصد شاهد بوده ايم.
8) لذا مي توان به اين سؤال پاسخ داد كه آيا اقتصاد ايران شرايط ركود تورمي را تجربه كرده است؟ از بررسي شكاف ركود تورمي مشخص مي شود كه اقتصاد ايران به كرات شرايط ركود تورمي را تجربه كرده است كه شدت و ضعف آن بستگي به ميزان كاهش توليد يا افزايش تورم دارد و وطولاني بودن (پايداري) يا زودگذر بودن آن نيز بستگي به تعداد سال هايي دارد كه درگير اين معضل بوده ايم.


 جمع بندی
پیشنهاد می شود که در کنار به‌‌کارگیری راه‌حل‌های سیاسی که به نظر می‌رسد امکانات جدیدی برای آن به وجود آمده یا در حال شکل‌گیری است کارشناسان اقتصادی در کنار اتاق بازرگانی درباره این مشکلات هم‌اندیشی کنند و نحوه برخورد متناسب با بحران موجود را چاره‌اندیشی کنند و حاکمیت و دولت هم به آنان اعتماد کرده و اطلاعات دقیق در اختیارشان گذارد و از راه‌حل‌های ارائه‌شده استقبال کند. این را بدانیم که خسارت‌هایی که تولیدکنندگان، تجار و مصرف‌کنندگان متحمل می‌شوند کشور و مردم را ضعیف می‌کند و مملکت ضعیف نمی‌تواند برای دسترسی به اهدافش موفق عمل کند.
 
منابع:
1- محمد مهدي بهكشي،‌ دانشیار دانشگاه علامه طباطبايي
2- منابع روزنامه دنياي اقتصاد شمار 1456     

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 20:43 منتشر شده است
نظرات(0)

پروژه مالى شركت سابين خودرو

بازديد: 19

موضوع :

پروژه مالى شركت سابين خودرو

مقدمه و تاريخچه شركت سابين خودرو

اين شركت در سال 1381 تحت اسم شركت نوسازان قواي محركه كه وابسته به شركت جيالينگ چين بود آغاز بكار كرد و با توجه به بازاريابي هاي انجام گرفته نشان مي داد كه رونق اقتصادي چشمگيري در كشور ايجاد نموده است و سهامداران شركت سابين خدرو خودرو به منظور پاسخگويي به تقاضاي كثيري از مشتريان كه نوعي پيش دريافت و درآمد براي شركت بدهي ايجاد كرده بود به فكر گسترش و ايجاد فاز دوم شركت به نام شركت سابين خودرو گرديد اين شركت از بدو تاسيس تا سال 1384 به دليل عدم اشباع بازار سود قابل توجهي عايد شركت سابين خودرو مي گرديد زيرا كه قطعات اين شركت « skd و ikd » به صورت ثبت سفارش به دليل ارزان بودن و كيفيت بسيار مطلوب و از همه مهمتر اينكه قيمت تمام شده آن محصولات بسيار كم بود از كشور چين وارد مي شد و توليد و مونتاژ از اين محصول روزانه 90 دستگاه موتور سيكلت با نام هاي « سابين و شوباد » روزانه وارد بازار و در دست مشتريان قرار مي گرفت و حتي صادرات اين محصولات به كشورهاي همجوار از جمله عراق ، افغانستان ، اوگاندا صورت مي گرفت و از سال 1384 به دليل ايجاد كارگاه هاي غير اصولي و عدم اخذ مجوز از سازمان هاي ذيربط از يك طرف و از طرف ديگر چون در زمان جنگ امريكا با عراق  صادرات براي اين كشور انجام گرفت به دليل جنگ تمام قطعات و محصولات اين كشور به طور كلي در زمان جنگ از بين رفت و به طور كلي بازار اشباع و تخريب گرديد و باعث ركورد اقتصادي شد و موسسين و سهامداران شركت لبه اين فكر افتادند كه نه تنها شركت سود دهي كافي ندارد بلكه باعث كاهش سرمايه و موجود نقدي شركت خواهد شد در نتيجه تصميم گرفتند كه عمده قطعات يدكي و پلاستيكي اين محصول در داخل شركت با ايجاد سالن هاي بزرگ انجام دهند و از سازمان صنايع و معادن استان زنجان نيز حمايت بسياري در اين زمينه صورت مي گرفت و چون شركت به متخصصين حرفه اي نياز مبرم داشت و چون كار تخصصي بود هيچيك از افراد واجد شرايط حاضر نمي شدند در شركت انجام فعاليت كنند و چون از متخصصين كشورهاي چين نيز دعوت به عمل آمده بود آنها حاضر بودند كه دستگاه هاي اين شركت را خودشان وصل كنند و راه اندازي يك ماهه اين دستگاهها را خودشان تقبل نمايند ولي در عوض با يك حقوق و مزاياي بيشتري حاضر به هكاري با شركت سابين خودرو بودند و مدير عامل شركت سابين خودرو وقتي با اين مشكلات رو به رو شدند از راه اندازي اين دستگاه ها منصرف شدند و اين امر باعث شد كه هر سال از سود شركت كاهش يابد و شركت دچار ركورد اقتصادي گردد .

اساسنامه

به موجب ماده 8 قانون اصلاحي ، اساسنامه شركت بايد داراي موارد ذيل باشد :

1-    نام شركت « شركت سهامي سابين خودرو »

2-  موضوع شركت : توليد و مونتاژ موتور سيكلت و قطعات پلاستيكي

3-مركز اصلي شركت : آزاد راه قزوين زنجان جنب هتل غزال

4-  مبلغ سرمايه شركت : 000/500/60

5-تعدادسهام با نام : 35 سهام از يكصد سهم بنام امير حسين پژوهي و 35 سهم از يكصد سهم بنام هوشنگ پژوهي و 30 سهم از يكصد سهم بنام ايران رحمانيان

6-  مدت شركت : از تاريخ ثبت به مدت نامحدود

7-تعيين مبلغ پرداخت شده هر سهم : تماماً به حساب بانكي شماره 1374 نزد بانك ملي واريز گرديد و فيش واريزي ضميمه مدارك گرديد .

8-ذكر نام روزنامه كثير الانتشار : كيهان

9-طريقه شور و اخذ راي : هر كس به تعداد سهامي كه در شركت سهيم است حق راي دارد آقاي امير حسين پژوهي 35 راي هوشنگ پژوهي 35 راي و ايران رحمانيان 30 راي حق راي دادن خواهد داشت .

10-قيد اينكه شركت يك بازرس خواهد داشت : يك بازرس اصلي و يك بازرس علي البدل

11- نحوه انحلال شركت : 1- با توافق طرفين 2- در صورت ورشكسته شدن شركت 3- در صورت فوت ، مهجور هر يك از شركا 4- در صورت حكم قطعي ازدادگاه

12- نحوه تقسيم سود : به نسبت سهم الشركه هر شريك : امير حسين پژوهش 35% سود ، هوشنگ پژوهي 35% سود ، ايران رحمانيان 30% سود سهم خواهند  داشت .

13- طريقه تبديل سهام با نام سهام بي نام و بالعكس : تبديل سهام بي نام به با نام : بايد مراتب در روزنامه كيهان كه آگهي هاي مربوط به شركت در آن منتشر مي گردد سه نوبت هريك به فاصله پنج روز منتشر گردد و مهلت آن كمتر اطز شش ماه از تاريخ اولين نشر آگهي نباشد به صاحبان سهام داده مي شود . تبديل سهام با نام به بي نام : بايد مراتب در روزنامه كيعان كه آگهي هاي شركت در آن منتشر مي شود يك نوبت آگهي كيهان منتشر شود و مهلتي كمتر از دو ماه نباشد .

14- تكاليف و وظايف مديران : قانون براي هر يك از مديران و هيئت مديره تكاليف و وظايفي مقرر نموده كه به شرح زير مي باشد :

1-  مديران پس از انتخاب شدن بايد قبولي خود را اعلام دارند .

2-هيئت مديره بايد لااقل هر شش ماه يكبار خلاصه به صورت دارايي و قروض شركت را منظم كرده و به بازسان شركت جهت بررسي تحويل دهد .

3- اعضا هيئت مديره و مدير عامل نمي تواند بدون اجازه هيئت مديره بر معاملاتي كه با شركت يا به حساب شركت مي شود طرف معامله واقع يا سهيم شوند و در صورت اجازه هيئت مديره مكلف است بازرس شركت را از اين اجازه مطلع و گزارش آن را به اولين مجمع عمومي بدهد ( ماده 129)  .

4- در صورتي كه معاملات مزبور بدون اجازه هيئت مديره انجام مي گيرد و مجمع عمومي آن را تصويب نكند اين معاملات قابل ابطال خواهد بود .

5- مدير عامل شركت و اعضاء هيئت مديره و همسر و پدر و مادر و اجداد و اولاد و برادران و خواهران آنان حق ندارند هيچ گونه وام به اعتبار از شركت تحصيل كنند .

6- مديران و مدير عامل نمي توانند معاملاتي نظير معاملات شركت كه متضمن رقابت با عمليات شركت باشد انجام دهند « طبق ماده 133 » .

7- اعضاء موظف هيئت مديره يعني مديراني كه تمام وقت در شركت كار نمي كنند و حضور آنها فقط براي شركت در جلسات هيئت مديره است حق ندارند به طور مستمر يا غير مستمر بابت حقوق يا پاداش يا حق الزحمه وجهي دريافت كنند بلكه به اين قبيل مديران غير موظف با تصويب مجمع عمومي بابت حق حضور در جلسات هيئت مديره مبلغي مي توان پرداخت « طبق ماده 134 » .

15- چگونگي دعوت مجمع عمومي شركت : دعوت مجحمع عمومي بايد از طريق نشر آگهي در روزنامه كيهان كه آگاهي هاي مربوط به شركت در آن نشر مي گردد به عمل آيد هر يك از مجامع عمومي ساليانه بايد روزنامه كيهان را كه هر گونه دعوت و اطلاعيه اي بعدي براي سهامداران تا تشكيل مجمع عمومي ساليانه بعد در آن منتشر شود . اين تصميم بايد در روزنامه كيهان كه تاريخ چنين تصميمي جهت نشر دعوت نامه و اطلاعيه هاي مربوط به شركت سابين خودرو كه قبلاً تعيين شده است منتشر نمايند . ( طبق ماده 97)

 

 

 

 

 

 

تحزيه و تحليل پروژه شركت سابين خودرو

طبق بررسي ها و شواهد به عمل آمده از شركت مذكور نشان مي دهد كه اين شركت از سود دهي بالايي برخوردار بوده است و حدود 50 نفر نيز پرسنل در اين شركت به توليد و مونتاژ قطعات موتور سيكلت اشتغال داشته اند كه اين امر باعث مي شود تا حدودي از بيكاران كشور ما كاسته شود و ما در كشور تا حدودي مشكل بيكاري نداشته باشيم طرف دوم قضيه چون اين شركت نيز مورد حمايت از سازمان صنايع و معادن قرار گرفته بود باعث شده بود كه هر طرحي از طرف مدير عامل شركت جهت گسترش شركت و ايجاد فاز دوم شركت به سازمان مربوطه ابلاغ مي شد آنها نيز با كمال ميل آن را مي پذيرفتند كه اين امر باعث شده بود كه از شركت از نظر اقتصادي خيلي شركت مهم و مطلوب در جامعه ظار شود و در جامعه بازاري ايجاد كرده بود كه قدرت رقابت با قطعات يدكي خارجي را داشت و چون محصولات اين كشور استاندارد بود بسياري از نمايندگي ها به اين شركت روي آوردند . و باعث گرديد كه تا حدود زيادي از محصولات شركت ها ميزان توليدات خود را كاهش دهند و اين امر باعث شد كه توليدات روز به روز افزايش پيدا كند و سود قابل توجهي عايد شركت سابين خودرو گردد ولي اما چه چيزي باعث گرديد كه اين شركت با اين همه سود دهي و شهرتي كه پيدا كرده بود دچار ركورد اقتصادي شد ؟ 1- ايجاد كارگاه هاي غير اصولي و عدم اخذ مجوز از سازمان هاي ذيربط باعث شد كه در سطح جامعه افراد سياست مدار فعاليت خود را آغاز كنند و محصولات خود را با نام ساوين خودرو به بازارارائه دهند و باعث شوند كه تا حدودي از ميزان توليدات اين شركت كاسته شود و افراد سود جو توانستند از نام مشابه اعضاي اين شركت سوء استفاده كنند و سود قابل توجه رانصيب خود نمايند طرف سوم قضيه : چون در زمان جنگ در كشور عراق صادراتي از طرف اين شركت به كشور مذكور انجام گرفته بود در جنگ امريكا با عراق موتورها را توقيف كرده بود كه حدود 000/700 دستگاه بود و باعث گرديد كه شركت از سود مورد انتظار هيچ و چيزي بدست نياورد و به قول معروف تا حدودي از نظر اقتصادي ورشكسته شود و نتواند كاري را كه در آينده براي بهبود  سطح كيفيت محصول توليد شده پيش نموده بود انجام دهد . قضيه چهارم : در رابطه با به كار انداختن سالن براي توليد قطعات يدكي و پلاستيكي موتور سيكلت اگر چه حمايت هايي از طرف سازمان هايي ذيربط انجام گرفت ولي به دليل كمتر بودن افراد متخصص در اين كار و حاضر نبودن آنها براي انجام اين فعاليت از يك طرف و خواستن حقوق و مزاياي بسيار زياد افراد متخصص خارجي از طرف ديگر باعث شد كه توليد اين محصول در شركت با ناكامي رو به رو شد و شركت از نظر اقتصادي كاملاً در شرايط بحران اقتصادي و ركورد اقتصادي قرار گيرد .   

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 23 اسفند 1398 ساعت: 20:09 منتشر شده است
نظرات(0)

پیشرفت های دارویی درمان کرونا

بازديد: 29

پیشرفت های درمانی در درمان بیماری ویروس کرونا

تلاش برای ساخت داروهای موثر در درمان ویروس کرونا از زمان آغاز همه گیر شدن ویروس کرونا ادامه دارد. از ژانویه 2020 تلاش ها برای طراحی و ساخت داروی موثر و همچنین واکسن پیشگیری کننده به طور جدی ادامه داشته است. تحقیقات متعدد انجام شده در زمینه درمان بیماری ویروس کرونا در مبتلایان نتایج امیدوارکننده ای به همراه داشته است. در این مقاله قصد داریم به معرفی چند داروی موثر در درمان بیماری ویروس کرونا بپردازیم.

برخی از داروهایی که در حال حاضر استفاده می‌شوند، در گذشته نیز وجود داشته یا به طور کلاسیک برای بیماری های دیگری تجویز می‌شوند؛ در حالی که اخیرا چند داروی ضد ویروسی جدید نیز برای مبارزه با این بیماری ساخته شده‌است.

داروی Favilavir در درمان ویروس کرونا

Favilavir دارویی ضد ویروسی است که اول از همه به عنوان داروی درمان ویروس کرونا در چین تایید شد. مطالعات انسانی انجام شده بر روی تعداد زیادی از بیماران مبتلا نشان داده است که Favilavir به صورت موثر با ویروس مقابله کرده و در عین حال مصرف آن حداقل عوارض را برای بیمار به همراه دارد. اولین بار شرکت دارویی Zhejiang Hisun این دارو را معرفی و وارد بازار کرد. به گفته وزیر علم و تکنولوژی چین، Favilavir یکی از سه دارویی است که موجب بهبود و مقابله  موثر با ویروس کرونا در همان مراحل ابتدایی تحقیقات بوده است.

داروی Brilacidin موثر در درمان ویروس کرونا

یکی از جدیدترین دارو ها که احتمالا اثرات سودمندی در درمان بیماری ویروس کرونا ممکن است داشته باشد داروی Brilacidin است. طراحی و ساخت این دارو توسط شرکت های داروسازی به تازگی انجام شده است و کماکان نیازمند انجام مطالعات انسانی بیشتری است. داروی Brilacidin در واقع ساختاری مشابه با دیفنسین (defensins) دارد. دیفنسین ها مولکول های پروتئینی طبیعی در بدن هستند که در فعالیت های دفاعی و مبارزه با عفونت ها در بدن ایفای نقش می‌کنند. به علاوه Brilacidin به دلیل خاصیت ضد التهابی خود در درمان بیماری التهابی روده یا IBD نیز موثر است.

گفته می‌شود دلیل اصلی مرگ و میر افراد به دلیل ابتلا به ویروس کرونا، پدیده‌ای موسوم به طوفان سیتوکینی است. به این معنا که خود ویروس عامل مرگ بیماران نیست بلکه واکنش های شدید سیستم ایمنی هستند که باعث تخریب بافت ریه و بدتر شدن حال عمومی بیمار می‌شوند. لذا این دارو با مهار سیستم ایمنی احتمالا می‌تواند علائم بیماران را بهبود ببخشد.

داروی (Remdesivir (GS-5734 در درمان ویروس کرونا

این دارو در زمان شیوع ویروس ابولا در سال 2018 توسط شرکت Gilead Sciences طراحی شد ولی نتایج قابل قبولی به همراه نداشت. همچنین این دارو برای درمان عفونت ویروسی Marburg مورد استفاده قرار می‌گیرد. اکنون تحقیقات انجام شده بر روی اثربخشی این دارو بر ویروس کرونا صحه گذاشته است. Remdesivir به عنوان یکی از سه داروی موثر برای درمان ویروس کرونا در چین و بسیاری از نقاط جهان مورد استفاده قرار گرفته است. بر اساس گزارش مجله New England، استفاده از این دارو موجب بهبود وضعیت بالینی بیماران در ایالات متحده شده‌ است.

داروی کلروکین در درمان ویروس کرونا

کلروکین تا کنون به عنوان قوی‌ترین و موثرترین داروی موجود در بازار برای مقابله با ویروس کرونا شناخته شده‌است. این شواهد از مطالعات و بررسی ‌های انجام شده در چند مرحله در افراد مبتلا به ویروس در چین بدست آمده است. بیش از 10 بیمارستان از دو استان Guangdong  وHunan  در چین در این تحقیقات شرکت داشته اند. داروی کلروکین تاثیر درمانی قطعی و اثربخش قابل قبولی از خود نشان داده است. مصرف این دارو باعث بهبود تصاویر رادیوگرافی ریه بیماران و همچنین وضعیت بالینی آنها می‌شود.

به طور معمول، از کلروکین در درمان بیماری مالاریا به جز در موارد مقاوم به دارو استفاده می‌شود. همچنین کلروکین و مشتق آن یعنی هیدروکسی کلروکین، به دلیل خواص ضد التهابی که دارند، در درمان اختلالات روماتیسمی مثل لوپوس و روماتیسم مفصلی توسط پزشکان تجویز می‌شوند. نتایج امیدبخش دارو در پژوهش های انجام شده در چین، این دارو را به عنوان اولین دارو و خط اول درمان علیه ویروس کرونا مطرح ساخته است.

دارو های بیولوژیکی نظیر آنتی بادی های متصل شونده به ویروس کرونا

طراحی دارو های بیولوژیکی نظیر آنتی بادی های متصل شونده به ویروس کرونا توسط شرکت های دارویی از اوایل ماه فوریه مورد توجه قرار گرفته‌اند. آنتی بادی یا پادتن ترشحات دفاعی از سلول های سیستم ایمنی هستند. این مولکول‌ها به میکروب ها متصل شده و باعث مرگ یا کمک به از بین رفتن آنها توسط سلول های سیستم ایمنی می‌شود. امروزه این آنتی‌بادی ها توسط محققان و شرکت های داروسازی طراحی و روانه بازار می‌شوند. آنتی بادی های طراحی شده برای درمان ویروس کرونا، در داخل خون به گیرنده های سطح ویروس موسوم به “spike” متصل و موجب از بین رفتن ویروس می‌شوند.

دارو (Galidesivir (BCX4430 در درمان بیماری ویروس کرونا

این داروی ویروسی اثر کشندگی بر طیف وسیعی از ویروس ها و سایر میکروب ها دارد. بسیاری از ویروس ها به جای DNA دو رشته ای، حاوی ژنوم از جنس RNA تک رشته ای می‌باشند. Galidesivir با غیرفعال کردن آنزیم ساخت RNA، مانع از تولید و تکثیر ویروس های جدید می‌شود. کاربرد این دارو در مقابله با سایر بیماری های ویروسی خطرناک مانند ابولا، تب زرد (yellow fever)، بیماری Marburg و زیکا ثابت شده است.

با شروع تحقیقات دارویی در مورد ویروس کرونا، دارو های ضد ویروس HIV (Anti-Retroviral Therapy) نیز وارد مطالعات انسانی شدند. ویروس HIV از خانواده “ریتروویروس” ها است و دارو های ART از طریق مهار آنزیم دخیل در تکثیر ویروس، سبب جلوگیری از پیشرفت بیماری ایدز می‌شود. با این حال به صورت تجربی دیده شده‌ است که داروی Lopinavir از این دسته، باعث مهار ویروس های خانواده کرونا نظیر SARS و MERS و کرونای جدید می‌شود. این دارو با نام تجاری Kaletra® در بازار ارائه شده‌است.

Clinical Trials. Favilavir approved as experimental coronavirus drug.2020, Feb. [Internet]. URL: https://www.clinicaltrialsarena.com/news/china-favilavir-testing-approval/

Pharmaceutical Technology. Coronavirus treatment: Vaccines/drugs in the pipeline for Covid-19. 2020. [Internet]URL: https://www.pharmaceutical-technology.com/analysis/coronavirus-mers-cov-drugs/

U.S. National Library of Medicine. PubChem. Chloroquine phosphate https://pubchem.ncbi.nlm.nih.gov/compound/Chloroquine-phosphate#section=GHS-Classification

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 20:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تهیه رب گوچه فرنگی

بازديد: 41
تحقیق درباره  تهیه رب گوچه فرنگی

تحقیق درباره مراحل تهیه رب گوچه فرنگی

مقدمه

از نظر گياه‌شناسي، گوجه‌فرنگي نوعي ميوه محسوب مي‌شود، ولي اكنون در اكثر تقسيم‌بندي‌ها به عنوان سبزي تلقي مي‌شود. علت آن است كه طي سال‌هاي متمادي همراه سبزي‌ها در سالاد بكار مي‌رفته است.

گوجه‌فرنگي ميوه‌اي غني از ويتامين «آ و ث» مي‌باشد. 30 گرم از گوجه‌فرنگي حاوي 80 واحد ويتامين آ و 70 ميلي‌گرم ويتامين ث است.

اسيدكردن گوجه‌فرنگي قبل از فرآوري

معمولاً وقتي گوجه‌فرنگي pH آن بالا رود، زودتر در معرض فساد قرار مي‌گيرد. كنسرو گوجه‌فرنگي درسته وقتي pH آن از 6/4 فراتر رود، اسپورهاي ميكروارگانيزم فلت ـ سوز يعني باسيلوس ترمواسيد وراس بيشتر زنده مي‌ماند.

جلوگيري از زنده ماندن اسپورهاي فلت سوور را مي‌توان با تنظيم pH در حد 1/4 تا 3/4 تنظيم كرد. يكي از طرق كنترل pH، استفاده از اسيدهاي خوراكي مانند اسيدسيتريك، ماليك و فوماريك است، ولي اسيد سيتريك تنها اسيدي است كه كاربرد زيادي براي اين منظور دارد.

در مورد كنسرو كردن آب گوجه‌فرنگي، نيازي به تنظيم اسيديته نيست، بلكه مي‌توان آن را در دماي بالا (120  درجه سانتيگراد به مدت 42 ثانيه)‌ در مبدل‌هاي حرارتي لوله‌اي با صفحه‌اي استريل كرده و در اين روش بدون استثناء تمام اسپورهاي فلت ـ سوور از بين مي‌رود. اسيدي كردن به عنوان يك عمل، كمك فرآوري براي حفاظت گوجه‌هاي غيراستريل جهت جلوگيري از فساد در طي حمل و نقل از مزرعه به كارخانه روش مفيدي است.

سيستم‌هاي شستشو و سورتينگ

بعد از دريافت گوجه‌فرنگي ابتدا شستشو و سپس سورت  مي‌شود تا ميوه‌هاي معيوب تفكيك شود. در اين مرحله عمل لكه‌گيري نيز انجام مي‌گيرد، ملزومات و دستگاه‌هايي كه براي اين مرحله از توليد رب اخيراً توسعه يافته، سيستم‌هاي شستشوي جديد است. در اين سيستم‌ها از كانال آب و يا استخر شستشو استفاده مي‌شود. گوجه‌فرنگي ابتدا با جريان آب به استخر هدايت شده و در آنجا با كمك هوا يا جت بخار تميز و سپس از داخل استخر، توسط يك نقاله خارج مي‌شود. گوجه‌فرنگي‌هاي كثيف و آلوده به تخم مگس دروزوفيلا را با آب گرم كه دماي آن حدود 50 درجه سانتيگراد است، شستشو مي‌دهند. در موقع شستشو اگر گوجه در آب سرد با شدت همزده شود، تاثير شستشو مفيدتر خواهد بود. در اين حالت به آب گرم نيازي نيست. استفاده از مواد شوينده (دترژان)‌ در تانك‌هاي خيس كننده و همچنين كلره كردن آب در حدي كه باقيمانده كلر 6-8ppm شود، از احتمال تجمع و زياد شدن اسپور باكتري‌هاي ترموفيل جلوگيري مي‌شود.

سيستم‌هاي پالپ كردن

يكي از ويژگي‌هاي گوجه‌فرنگي، اين است كه بعد از خرد كردن آن، آنزيم‌هاي پكتيني بايد به سرعت منهدم شود. اگر تركيبات پكتين گوجه‌فرنگي تجزيه شود، قوام محصول پايين مي‌آيد. براي اينكه اين تاثير كاهش پيدا كند، بايد از سيستم‌هاي گرمادهنده در حين خرد كردن و يا به سرعت بعد از آن استفاده شود. كاربرد تكنيك آسياب كردن داغ اهميت زيادي در افزايش قوام عصاره يا رب دارد. همچنين با روش سرد كردن بذرهاي گوجه‌فرنگي نيز استخراج مي‌شود و به استحكام پالپ و كاهش دو فاز شدن كمك مي‌كند.

سيستم‌هاي بريك

در دستگاه‌هايي كه تا كنون براي روش‌ هات‌بريك متداول بوده است، پوره سبزي‌ها و ميوه‌ها را براي مدتي در معرض گرما قرار مي‌داده‌اند، ولي به علت قرار گرفتن در مجاورت اكسيژن، كيفيت رنگ و اكثر مواد حساس موجود در عصاره اكسيده و تغيير ماهيت مي‌دهد. تاكنون اساس سيستم‌هاي قديمي هات‌بريك و ساير پوره‌هاي ميوه‌اي اين بوده كه فقط قوام محصول حفظ شود.

واحد هات‌بريك از يك سري ملزومات و اجزا تشكيل شده كه به شرح زير است:

1.       پمپ تغذيه

2.      سيستم خرد كردن تحت خلاء

3.     مخزن تحت خلاء

4.     پمپ خلاء

5.     پمپ انتقال محصول

6.      تانك تزريق محصول

7.     پمپ دوران محصول

8.     گرمكن لوله‌اي

9.      پمپ استخراج محصل

مراحل ساخت رب گوجه‌فرنگي

در 20 ساله‌ي اخير اصلاحات زيادي روي دستگاه‌هاي توليد رب گوجه‌فرنگي صورت گرفته است، ولي در مجموع ترتيب عمليات توليد، در تمام كارخانجات رب شبيه بوده و شامل فازهاي ذيل است:

1.       دريافت گوجه‌فرنگي از مزارع

2.      شستشو و سورتينگ (دست‌چين كردن)

3.     خرد و له كردن

4.     حرارت دادن پالپ

5.     خارج كردن پوست و بذر

6.      صاف كردن و تصفيه‌ي گوشت توسط صافي يا پالپر

7.     تغليظ گوشت تا حصول غلظت دلخواه

8.     پركردن درب قوطي يا ساير ظروف

دريافت گوجه‌فرنگي از مزارع

هنوز هم گوجه‌فرنگي در جعبه‌هاي ويژه‌اي كه بين 25-10 كيلوگرم گنجايش دارد، حمل و نقل مي‌گردد. به دليل اينكه هزينه‌ي حمل و نقل با جعبه‌هاي كوچك زياد است، سعي در استفاده از جعبه‌هاي پالتي شده است كه گنجايش بيشتري دارند. جهت جلوگيري از آلودگي و حفظ بهداشت كارخانه، يكي از نكات بسيار مهم، تميز بودن جعبه‌هاست. تميز نگه داشتن از رشد كپك جلوگيري مي‌كند و در نهايت محصول عاري از هر گونه آلودگي كپكي منتقل مي‌شود.

شستشوي گوجه‌فرنگي

قبل از اينكه گوجه‌فرنگي سورت شود، بايد كاملاً تميز گردد. روش‌هاي شستشو اس ساده‌ترين نوع كه يك مخزن ساده است تا دوش‌هاي تحت فشار (جت) توسعه پيدا كرده است. در يك نوع بهتر از دستگاه‌هاي شستشو كف مخزن دستگاه، مشبك بوده و هوا توسط يك پنكه به داخل آن وزيده مي‌شود. سپس در مرحله‌ي بعد، گوجه‌ها وارد مخزن دوم مي‌گردد. با اين نوع دستگاه‌ ميزان بار گوجه‌فرنگي وارد شده و به داخل سالن توليد تنظيم مي‌گردد.

سورتينگ و لكه‌گيري

در اكثر كارخانجات رب‌سازي، عمليات سورتينگ روي نوار نقاله صورت مي‌گيرد. سورترهاي نوع غلطكي به دليل گردش گوجه‌فرنگي در جلوي ديد سورت كننده به صورت استاندارد در‌آمده است. جنس لوله‌هاي غلتكي از آلومينيوم مي‌باشد. طول نقاله‌هاي سورت از 630-360 سانتيمتر ساخته مي‌شود.

له‌كردن و آماده  كردن پالپ گوجه‌فرنگي

در اكثر كارخانجات توليد رب گوجه‌فرنگي له كردن به روش گرم انجام مي‌گيرد. به مجرد انجام اين مرحله آن را به سرعت به دماي 90-65 درجه سانتيگراد مي‌رسانند. اصطلاحاً به اين روش، آسياب كردن داغ اتلاق مي‌شود. بهتر است گوجه‌فرنگي را قبل از له كردن حرارت دهند. حرارت دادن قبل از له كردن باعث انهدام آنزيم‌ها مي‌شود. با اين كار اجسام پكتيني تغيير ماهيت پيدا نمي‌كند. علاوه بر اين مواد صمغي كه اطراف بذرهاي گوجه‌فرنگي منتشر شده است، همراه با پكتين‌ها وارد  رب شده و رب قوام و سفتي پيدا مي‌كند.

حرارت دادن اوليه

در تمام پيش گرمكن‌ها از بخار به عنوان محيط حرارتي استفاده مي‌شود. اكثراً به شكل استوانه‌اي ساخته شده و لوله‌هايي به قطر 3/5-5 سانتيمتر در داخل آن تعبيه مي‌گردد. با اين دستگاه آنزيم‌ها و مواد مضر از بين رفته و بافت ميوه‌اي آماده‌ي صاف شدن مي‌شود.

استخراج و تصفيه عصاره

آب و گوشت گوجه‌فرنگي خرد شده كه گرم شده است، به داخل دو يا سه دستگاه سيكلون يا صافي پمپ مي‌شود تا پوست و بذر آن جدا گردد. معمولاً به اولين دستگاه صافي، پالپر گفته مي‌شود. شكل دستگاه به صورت استوانه‌اي است. در داخل آن يك صافي نسبتاً درشت وجود دارد. آب گوجه‌فرنگي توسط خرد كننده‌اي دوار، از داخل توري عبور مي‌كند. قسمت خرد كننده فشار آن قابل تنظيم است. قطر سوراخ‌هاي توري حدود 1 ميليمتر مي‌باشد. پوست و بذر از داخل توري به درون يك كانال هدايت مي‌شود.

غليظ كردن پالپ گوجه‌فرنگي

بعد از صاف كردن آب گوجه‌فرنگي به داخل دستگاه‌هاي تغليظ هدايت مي‌شود. در اين مرحله با تبخير آب، بر مقدار مواد جامد آن افزوده مي‌شود تا اينكه به غلظت مورد دلخواه برسد.

توليد رب

مهمترن عامل در توليد يك محصول با كيفيت بالا، شستشوي كامل گوجه‌فرنگي با آب تميز و سالم مي‌باشد.

دستگاه‌هاي شستشو مختلف مي‌باشند، ولي معمولي‌ترين و بهترين آن، سيستمي است كه هم اكنون در اكثر كارخانجات ايران متداول است و مورد استفاده قرار دارد و شامل قسمت‌هاي زير مي‌باشد:

مخزن شستشو

در وسط اين مخزن يك توري تعبيه شده كه گوجه‌فرنگي روي آن در داخل مخزن پرآب شناور مانده و گل و لاي احتمالي همراه گوجه در زير اين توري ته‌نشين مي‌شود. يك سيستم ورودي هوا در آن تعبيه شده تا باعث هم زدن گوجه و آب شده و باعث بهتر تميز شدن گوجه‌فرنگي مي‌شود. در اين مخزن يك پره چرخان نصب شده كه باعث مي‌شود گوجه‌فرنگي بطور يكنواخت بر روي نوار سورت منتقل شود. آب اضافي از قسمت بالاي مخزن خارج و آب تميز جانشسن آن مي‌شود. مي‌توان مواد ضدعفوني كننده به آب اين مخزن اضافه نمود.

گوجه‌فرنگي از مخزن آب توسط نوار نقاله خارج شده تا عمل سورت و لكه‌گيري انجام شود. نوار نقاله به عرض 90-60 سانتيمتر مي‌باشد و از لوله‌هاي آلومينيوم و يا فلزي لعاب‌دار تشكيل شده و ساخت آن طوري است كه ضمن حركت انتقالي، حركت چرخشي انجام مي‌دهد و از زير آبفشان عبور مي‌نمايد. ساختمان آبفشان‌ها يا نازل‌ها طوري است كه فشار آب را بالا مي‌برد و اين امر باعث مي‌شود كه گوجه‌فرنگي كاملاً شسته شده و تمام مواد خارجي چسبيده به آن جدا شده و چنانچه داراي ترك باشد، داخل ترك‌ها شسته شوند.

طول نوار معمولاً بين 12-6 متر مي‌باشد و ظرفيت خط سورت و شستشو معمولاً 5 برابر ظرفيت ديگ‌هاي تغليظ كننده مي‌باشد.

در طرفين نوار سورت كارگران به كار لكه‌گيري و جور كردن مي‌پردازند و قمست‌هاي لهيده و يا سبز و مواد خارجي در صورت وجود، گرفته و خارج مي‌شود.

تعداد كارگران اين قسمت بستگي به ظرفيت خط توليد داشته و بايد به تعدادي باشند كه بتوان كليه گوجه‌ها را كنترل كنند.

محل نشستن كارگران بايستي راحت باشد و حتي‌الامكان بايستي خط سورت از نور كافي برخوردار باشد.

در كارخانجاتي كه آب گوجه‌فرنگي و سس گوجه فرنگي توليد مي‌شود، تعدادي از كارگران اين قسمت به جدا كردن گوجه‌هاي رسيده و خوش رنگ و سالم مي‌پردازند و آنها را روي نقاله‌اي قرار مي‌دهند تا براي توليد آن محصولات به قسمت ديگر منتقل شود.

اين خط توليد توسط مسوولين كنترل كيفي كنترل مي‌شود و تذكرات لازم و آموزش كافي به كارگران داده مي‌شود تا بتوانند وظيفه خود را بهتر انجام دهند.

خرد كردن گوجه‌فرنگي

در انتهاي خط سورت دستگاه خردكن قرار دارد كه گوجه‌فرنگي بعد از سورت و شستشو وارد خردكن مي‌شود. خردكن مدل‌هاي مختلف دارد، وليكن اساس عمل آنها مشابه است و معمولاً از تيغه‌هاي ثابت و متحرك تشكيل شده كه تيغه‌هاي متحرك روي يك توپي استيل قرار داشته و در اثر دوران توپي گوجه‌فرنگي بين تيغه ثابت و متحرك قرار گرفته و خرد مي‌شود و سپس وارد دستگاه پري‌هيتر مي‌شود. معمولاً خردكن در ارتفاع بالاتري نسبت به پري‌هيتر نصب شده و انتقال گوجه‌فرنگي خرد شده در اثر نيروي وزن انجام مي‌شود. پري‌هيتر از يك لوله قطور 14-123 اينچ تشكيل شده كه داخل آن تعدادي لوله استيل با قطر كم حدود 30-20 ميليمتر قرار دارد و پشت اين لوله‌ها آب جوش و يا بخار وجود دارد و باعث مي‌شود كه گوجه‌فرنگي خرد شده حرارت ببيند.

گوجه‌فرنگي خرد شده در اين قسمت بايستي حداقل 80 درجه سانتيگراد حرارت ببيند و اين حرارت باعث مي‌شود:

1.        آنزيم‌هاي تجزيه كننده پكتين در اين حرارت از بين مي‌رود. در اثر از بين رفتن آنزيم‌هاي پكتين محصول داراي ويسكوزيته بهتري خواهد بود.

2.       باعث مي‌شود عمل فيلتراسيون (جدا كردن پوست و بذر) به خوبي انجام گرفته از وارد آمدن فشار به دستگاه صافي جلوگيري نموده و استهلاك آن را كم مي‌كند.

3.             تفاله خروجي از صافي رطوبت كمتري داشته باشد.

4.              سلامتي محصول را تضمين و موجب ايمني اعمال پاستوريزاسيون در مراحل بعدي مي‌شود، همانطور كه گفته شد غيرفعال كردن آنزين‌هاي تجزيه كننده پكتين در حرارت 80 درجه سانتيگراد انجام مي‌گيرد و نيز پكتين موجود در بذر و پوست گوجه‌فرنگي به راحتي خارج مي‌شود.

بعد از مرحله پري‌هيتر گوجه‌فرنگي خرد شده توسط پمپ به قسمت صافي منتقل مي‌شود.

صافي

صافي دستگاهي است استوانه‌اي كه بدنه آن توري استيل و محور مركزي آن پره‌هاي فلزي استيل قرار دارند كه ضمن چرخيدن در اثر فشار پره و نيروي گريز از مركز ايجاد شده محصول بين پره و صافي قرار گرفته آب گوجه‌فرنگي از صافي خارج شده در مخزن جمع‌آوري مي‌شود و پوست و دانه از طرف ديگر خارج مي‌شود. صافي‌ها معمولاً دو تا سه مرحله هستند كه مراحل آن بستگي به ظرفيت آن دارند. اخيراً نوع جديدي صافي ساخته شده به نام توربو صافي كه ظرفيت آن بالا مي‌باشد. نقش صافي‌ها و خوب كار كردن آنها در كيفيت محصول بسيار مهم است.

تغليظ آب گوجه‌فرنگي

الف) تغليظ در ديگ‌هاي در باز:

اين ديگ‌ها يا دو جداره هستند كه جداره خارجي آن بخار جريان داشته و يا در داخل ديگ‌ها كويل قرار داشته و باعث پختن و تغليظ آب گوجه مي‌شود. اين روش ابتدايي و راندمان آن پايين است. رب توليد شده در اين سيستم داراي كيفيت پايين از نظر رنگ و طعم مي‌باشد.

ب) تغليظ در ديگ‌هاي تحت خلاء

سيستم BATCH شامل يك ديگ تغليظ كننده اوليه با ظرفيت بالاست و معمولاً 4-2 ديگ پخت تحت خلاء با ديگ تغليظ كننده اوليه كوپله شده و يك سيستم پخت را تشكيل مي‌دهد. آب گوجه‌فرنگي وارد مرحله اول يا ديگ تغليظ كننده اوليه وارد شده و غلظت آن به حدود 12 درجه بريكس مي‌رسد و سپس به ديگ پخت وارد مي‌شود.

بول داراي يك همزن است كه باعث هم زدن آب گوجه تغليظ شده مي‌شود و نيز از سوختن رب جلوگيري نموده و باعث جذب بيشتر و بهتر حرارت مي‌شود. بخارات حاصله از اين ديگ از ميان لوله‌هاي تعبيه شده در ديگ تغليظ كننده اوليه عبور نموده و باعث گرم شدن آن مي‌شود.

كل سيستم ديگ تغليظ كننده اوليه و ديگ‌هاي پخت همگي تحت يك سيستم خلاء كار مي‌كنند. ظرفيت ديگ تغليظ كننده اوليه از ظرفيت ديگ‌هاي پخت بيشتر است، بخاطر اينكه ويسكوزيته عمل همزدن مشكلتر مي‌شود، در صورتي كه در ديگ تغليظ كننده اوليه ويسكوزيته پايين تقريباً به صورت آب گوجه‌فرنگي مي‌باشد.

ديگ‌هاي پخت قسمت تحتاني آنها دوجداره هستند كه در جدار آن بخار جريان دارد و حرارت لازم جهت پخت آب گوجه را تامين مي‌نمايد، در صورتي كه ديگ تغليظ كننده اوليه يك جداره بوده و در داخل آن تعداد زيادي لوله با قطر كم قرار داشته و بخار در پشت لوله‌ها جريان دارد. در روي ديگ پخت يك درجه فشارسنج و ترمومتر و يك شير تخليه هوا و نيز يك شير جهت نمونه‌برداري و شيشه آب‌نما نصب شده است.

بسته‌بندي رب

بعد از اينكه رب به غلظت معين رسيد، از ديگ‌هاي پخت تخليه مي‌شود. چنانچه در قوطي بسته‌بندي شود، بايد قبل از پر كردن در قوطي آن را پاستوريزه نمود و حداقل 80 درجه سانتيگراد حرارت ببيند تا كليه ميكروارگانيزم‌ها و باكتري‌هاي بيماري‌زا از بين برود. اين عمل در دستگاهي به نام پاستوريزاتور انجام مي‌گيرد.

پاستوريزاسيون

دو نوع پاستوريزاتور لوله‌اي و روتاري متداول مي‌باشد. محصول پاستوريزه شده وارد دستگاه پركن (كه در كارخانجات به نام فيلتر معروف شده و در اين مرحله در قوطي پر مي‌شود. دستگاه پركن از نوع پيستوني ثابت و يا دوار مي‌باشد. قوطي محتوي رب توسط دستگاه درب‌بندي مي‌شود.

درب‌بندي

در توليد كنسرو به طور كلي دسته‌بندي مواد غذايي در قوطي فلزي اين مرحله بسيار حساس و مهم مي‌باشد و كوچكترين بي‌دقتي باعث خسارت مالي فراوان خواهد شد.

دستگاه درب‌بندي در كارخانجات به نام دستگاه فارس يا والس و يا سيمر معروف است و به صورت اتوماتيك و نيمه‌اتوماتيك موجود مي‌باشد و  شامل سه قسمت مي‌باشد:

1.        سر: شامل قرقره‌هاي عمل اول و دوم و طبق فوقاني مي‌باشد. طبق در مركز اين قسمت ثابت شده و قرقره‌ها با نزديك و دور شدن به طبق عمل درب‌بندي را انجام مي‌دهند.

2.              بدنه: در اين قسمت طبق زيرين و چرخ دنده‌ها و هدايت كننده درب قوطي و قوطي قرار دارند.

3.       پايه: در اين قسمت پايه‌ها و چگونگي قرار گرفتن آنها در كف كارخانه از نظر تراز بودن تعبيه شده و در نوع نيمه‌اتوماتيك پدال در اين قسمت قرار گرفته و چون با فشار پا بر روي پدال عمل درب‌بندي انجام مي‌گيرد. تنظيم بودن پدال از نظر فشاري كه به آن بايد وارد شود، ضروري است.

چگونگي درب‌بندي

وقتي كه قوطي در محل خود روي پايه قرار مي‌گيرد، قرقره عمل اول بين 9-5 بار دور قوطي دوران دارد و تقريباً 75% عمل درب‌بندي در اين مرحله انجام مي‌شود.

بنابراين كيفيت قرقره عمل اول روي عمل درب‌بندي  بسيار مهم است. پس از اين مرحله قرقره عمل دوم بين 7-3 مرتبه دوران دارد و در اين مرحله عمل دوخت كامل مي‌شود. قبل از شروع كار دستگاه بايستي از تنظيم و صحت كار آن اطمينان داشت و بهتر است قسمت كنترل كيفي تعدادي قوطي درب‌بندي شده را مورد آزمايش قرار دهد.

چگونگي انجام آزمايشات در قسمت آزمايشگاه و كنترل كيفي شرح داده شده است.

بعد از عمل درب‌بندي محصول توسط نوار نقاله وارد دستگاه اتوكلاو و يا استريليزاتور مي‌شود. دستگاه استريليزاتور دو مرحله است كه مرحله اول آن آبجوش مي‌باشد و مرحله دوم آب سرد است. مرحله اول يا آب جوش براي تضمين و اطمينان كامل از عمل پاستوريزه مي‌باشد.

قوطي خالي

قوطي خالي بايد در محل خشك و دور از پنجره باز و لوله و يا منبع آب و بخار و بطور كلي ساير منابع رطوبت نگهداري شود و در كارتن بسته‌بندي شده و روي پالت چيده شده باشد و بين كارتن و زمين بايستي فاصله باشد.

آزمايشگاه كنترل كيفيت

در كارخانجات توليد رب آزمايشگاه كنترل كيفيت، رل مهمي را بازي مي‌كند،‌ به دو دليل:

1.       بالا بردن كيفيت محصول؛

2.      جلوگيري از ضايعات.

مسئولين كارخانجات بايد به اين وسيله وقوف پيدا نمايند كه توليد محصول با كيفيت بالا هيچگونه هزينه اضافي نخواهد داشت، چرا كه در تهيه يك قوطي رب به عنوان مثال مواد  اوليه شامل گوجه‌فرنگي و قوطي و هزينه‌هاي كارگري و سوخت و برق و مواد بسته‌بندي مصرف مي‌شود و كنترل بيشتر و دقيق‌تر شامل كنترل مواد اوليه، حرارت‌هاي ضمن توليد و ساير موارد علاوه بر اينكه هزينه‌اي را به دنبال نداشته سلامت محصول را تضمين مي‌نمايد و از بروز خسارت‌هاي هنگفت جلوگيري مي‌نمايد.

بطور كلي مسوولين كنترل كيفي عمل كنترل را در دو بخش بايستي مدنظر قرار دهد:

1.       كنترل از تحويل مواد خام تا انتهاي توليد و بسته‌بندي محصول توليد شده؛

2.   كنترل و انجام آزمايشات بر روي محصول آماده شده و بسته‌بندي شده از نظر مطابقت با مقررات اداره استاندارد و تحقيقات صنعتي و اداره نظارت بر مواد غذايي وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي.

3.     روي روش‌هاي توليد مطالعات داشته باشند تا هزينه تمام شده را پايين بياورند.

4.     در نگهداري محصول توليد شده در انبار كنترل داشته و تغييرات احتمالي را پيگيري نمايند.

5.     يكنواختي محصول را در توليدهاي بالا حفظ نمايند.

براي تحقق يافتن اصول فوق بايستي مديريت كارخانه و تمام عوامل اجرايي كارخانه همكاري‌هاي لازم را داشته باشند و با پرسنل كنترل كيفيت هماهنگي و همكاري لازم بنمايند.

آزمايش‌هايي كه بايستي انجام گيرد، به 4 گروه تقسيم مي‌شوند:

1.       آزمايش‌هاي فيزيكي شامل آزمايش‌هاي وزن، فضاي سرخالي، خلاء و درب‌بندي؛

2.      آزمايش‌هاي شيميايي مانند اندازه‌گيري اسيديته، ويتامين ث و ... ؛

3.     آزمايش‌هاي ميكروبي براي اندازه‌گيري قارچ، مخمر، تخم حشرات و ... ؛

4.     آزمايش‌هاي ارگانولپتيكي شامل تعيين مزه، عطر، بو، طعم و رنگ و ... ؛

كيفيت رب و كچابو  آب گوجه‌فرنگي بوسيله عوامل زير امتيازبندي مي‌شود.

آزمايش‌هاي تعيين كيفيت رب

اطلاعاتي پيرامون تركيبات، غلظت و كيفيت رب براي سازندگان، خريداران و مصرف كنندگان آن ضروري است. دانستن درجه‌ي غلظت رب در طي ساختا نيز در توليد مفيد است، شناخت شيوه عمليات آسياب و تبديل گوجه به پالپ، اطلاعات مفيدي را در اختيار مي‌گذارد. اين موضوع در شمارش كپك‌ها اهميت دارد. رنگ محصول، اسيديته و ميزان قند از موارد ديگري است كه در كنترل كيفيت مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد. آزمون‌هاي فيزيكي نظير اندازه‌گيري قوام محصول و عاري بودن از ذرات سياه، قهوه‌اي و رنگدانه‌ها نيز در ارزيابي كيفيت مورد بررسي قرار مي‌گيرد. در برخي از موارد مشكوك فلزات سنگين نيز تعيين مي‌شود.

تعيين مواد جامد كل (باقيمانده‌ي خشك)‌ رب

متدهاي اندازه‌گيري مواد جامد و درجه‌ي غلظت رب شامل خشك كردن مستقيم تا وزن ثابت تحت شرايط استاندارد مي‌باشد.

اندازه‌گيري نمك

معمولاً براي تعيين نمك رب گوجه‌فرنگي، دقت خيلي زيادي ضروري نيست، ولي روش ولاره دقت آن از روش مستقيم مورد نياز مي‌باشد.

اندازه‌گيري مواد قندي

قندهايي كه در گوجه‌فرنگي يافت مي‌شود، عمدتاً از قندهاي احيا كننده گلوكز و فروكتوز تشكيل شده و حدود 65-50 درصد مواد جامد محلول گوجه‌فرنگي را تشكيل مي‌دهد. براي تعيين مواد قندي فوق ابتدا  نمونه رب را بايد خالص كرد، زيرا مواد تداخل كننده مانع انجام بعضي از آزمايش‌ها مي‌شود. بنابراين آزمايش‌هاي تشخيص و يا اندازه‌گيري كمي، روي محلول خالص شده‌ي آن انجام مي‌شود.


فهرست مطالب

 

مقدمه. 1

اسيدكردن گوجه‌فرنگي قبل از فرآوري.. 1

سيستم‌هاي شستشو و سورتينگ... 2

سيستم‌هاي پالپ كردن.. 2

سيستم‌هاي بريك... 3

دريافت گوجه‌فرنگي از مزارع. 4

شستشوي گوجه‌فرنگي.. 4

سورتينگ و لكه‌گيري.. 5

له‌كردن و آماده  كردن پالپ گوجه‌فرنگي.. 5

حرارت دادن اوليه. 5

استخراج و تصفيه عصاره6

غليظ كردن پالپ گوجه‌فرنگي.. 6

توليد رب... 6

مخزن شستشو. 6

خرد كردن گوجه‌فرنگي.. 8

صافي.. 9

تغليظ آب گوجه‌فرنگي.. 9

ب) تغليظ در ديگ‌هاي تحت خلاء10

بسته‌بندي رب... 11

پاستوريزاسيون.. 11

درب‌بندي.. 11

چگونگي درب‌بندي.. 12

قوطي خالي.. 13

آزمايشگاه كنترل كيفيت... 13

آزمايش‌هاي تعيين كيفيت رب... 14

تعيين مواد جامد كل (باقيمانده‌ي خشك)‌ رب... 15

اندازه‌گيري نمك... 15

اندازه‌گيري مواد قندي.. 15

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 13 اسفند 1398 ساعت: 19:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

انشاء درباره شهید سلیمانی

بازديد: 2157
انشاء درباره شهید سلیمانی

انشا در مورد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی

 انشا اول درباره سردار قاسم سلیمانی

مقدمه : افسانه ها ، تا زمانی افسانه می مانند ، که اتفاقی مانند آن در عصر ما نیفتد ، اخیرا یکی دیگر از افسانه ها به وقوع پیوست و تبدیل به خاطره ای تلخ برای تمامی آزادگان این کره ی خاکی شد؛شاید بگویید کدام افسانه؟! افسانه ی جاودانی پهلوان هایی مانند رستم و پیدا شدن فردی همتای مالک اشتر و دوباره تکرار شدن ضایعه ی تلخ حضرت ابوالفضل (ع).

بند : مالک اشتری دیگر معروف به سردار دلها ، با نگاه هایی به تیزی شمشیر ذوالفقار ، با قدم هایی به استواری سرو ، یعنی سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی.

نامی که بر سر در قلب ما طلاکوب شده و عامل ترس سیاهدلان روزگار است ، ایشان نماد تواضع ، عدالت طلبی ، حق خواهی ، مهربانی و برای تمامی مردم آزاده سرمشق و الگویی بی بدیل است.
همان سرداری که دشمنان از ترسشان ، نه با پای پیاده و تن به تن بلکه با اسباب بازی های از راه دور خود ، اورا به بهشت و به پیش یاران خود ، یعنی سرلشکر همدانی و امام خمینی (ره) فرستادند.

اما دشمنان این پهنه ی سرسبز شده با خون شهیدان باید بدانند که شهید سلیمانی قوی تر از سردار سلیمانی است ، با یارانی مسلح به قدرت ایمان ، قله ی حق خواهی را فتح خواهند کرد و همه ی ایران یکصدا می خوانند که:

رفته سردار نفس تازه کند برگردد

چون ظهور گل نرگس به خدا نزدیک است

 

همان سرداری که در یکی از مستندات با سرعت به سمت مقر داعش حمله ور می شد ولی توسط محافظانش به آرامی دعوت می شد ، همان سرداری که از خانواده ی خود گذشته بود و فرا تر از مرزهای ایران از جان و مال ایرانیان دفاع می کرد ؛ بله ، همان رفیق رهبر و مورد اعتماد حزب الله.

 

از خون سردار دلها میلیونها سردار سلیمانی روییده و سیل عظیم مردمان عاشق بر روی کاخ سفید شما نازل خواهد شد و آسمان شمارا سیاه خواهد کرد. 

نتیجه: این موضوع را دشمنان اسلام و آزادی خواهی باید بدانند که انتقام ما برابر نخواهد بود ، چرا که سر ترامپ و امثال او به اندازه ی بند کفش سردار هم ارزش ندارد ، همانطور که سید حسن نصرالله بزرگوار فرمودند : ((کسانی که عمودی و برروی پاهای خود دکمه ی پرتاب موشک و آغاز عملیات را فشار دادند ، افقی و در تابوت به کشور خود باز خواهند گشت.))

(*سردار روحت شاد و یادت گرامی*)

انشا دوم در مورد سردار سلیمانی 

مقدمه: پدر ، این همه گریه و اندوه برای چیست ؟ مگر چه شده که همه جا پر از غم و افسوس و ناراحتی است ؟ چه شده که خیابان ها پر شده از عزادارانی که گریه کنان بر سر خود می کوبند و علیه دشمن شعار می دهند؟

 

بدنه: پسرم ، ما انسان بزرگی را از دست داده ایم . او کسی نیست جز شهید سردار قاسم سلیمانی؛ مردی مومن ، با ایمان ، وطن دوست و شجاع . او تکیه گاه ملت ایران بود و تا زمانی که نفس می کشید،هراسی در ملت نبود. و مردم به داشتن او می بالیدند.

 

پدرجان،مگر ایشان چه کرده بودند که اینقدر نزد مردم محبوب شده اند؟

 

پسرم ، زمانی که تو دو سه سالی بیش نداشتی ، یک عده انسان های شرور در این دنیا بودند که زندگی را به کام مردم تلخ کرده بودند و آسایش و امنیت را از پیر و جوان گرفته بودند ، آدمکش هایی که با اعمال خبیثان می خواستند دنیا را به آتش بکشند.

 

افرادی که خودشان را مسلمانان واقعی می نامیدند ولی تمام کارهایشان درست بر خلاف اسلام واقعی بود . تاریخ فراموش نخواهد کرد چه آه و ناله هایی که از نهاد زن و بچه ها بلند شده است . این آدم های شرور که به آن ها داعش می گوییم ، چیزی نمانده بود که خاک کشور ما را لگدمال کنند و آن موقع کسی نمی دانست چه کار های هولناکی که می خواستند انجام دهند.

 

پس آن انسان های بی رحمی که می گویی الان کجا هستند؟چرا خبری از آن آدمکش ها نیست؟مگر نمی گویی می خواستند به کشورما حمله کنند؟پس چه شد؟

 

 

هولناک وضعی بود آن زمان . بغداد ، پایتخت کشور عراق ، درمحاصره آن ها بود و رئیس جمهور سوریه ، از کشورش گریخته بود و به جز یکی دو استان ، سوریه در دستداعشی ها بود .

 

در حالی که بیشتر کشورها دور میز نشسته بودند و تلاش هایی نمادین برای برقراری صلح می کردند ، این ایران بود که به پا خاست و سردسته ما کسی نبود جز سردار سلیمانی . انگار نوری از یک دریچه کوچک شروع به تابش کرد .

 

این نور، نور امید بود ، نوری که مسلمانان واقعی جهان را بیدار کردو آن ها را به مبارزه با دشمن فراخواند . این سردار سلیمانی ما بود که بدون هیچ ترس و واهمه ای عملیات های پی در پی را برنامه ریزی می کرد و دوشا دوش سربازانش دل به دریا می زد.وجود او سبب اتحاد مردم در سوریه و عراق نیز شد.

 

داعش ، این غول بی شاخ و دم،بیش از چندماه در برابر حاج قاسم و یارانش دوام نیاوردو از پای افتاد.بچه غولی که توسط آمریکا و همدستانش غولی برای خود شده بود ولیکن شجاعت , دلاوری ، ایمان و توکل سردار چون تیری زهرآگین در قلب این غول فرو رفت.

 

نتیجه

 

 

: پدرجان ، حالا می فهمم که چه بزرگمردی را از دست داده ایم . به راستی سردار سلیمانی همیشه در تاریخ جاوادان خواهد ماند و برای من و دوستانم ، بی شک الگوی شجاعت و دلاوری است.

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز




 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 22 دی 1398 ساعت: 16:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره ربات ها و کاربرد آنها

بازديد: 277

مقدمه

نقش رباتها وآینده آنها در رابطه با شیوهای آموزشی هدف این نوشته است. سوالهای متعدی در این رابطه مطرح است. از جمله اینکه: آیا رباتها می توانند در گسترۀ وسیعتری نقش آموزشی را بازی کنند؟ رباتها چه تاثیری می توانند در آینده در یادگیری برانسانها داشته باشند؟ آیا رباتها می توانند یادگیری را آسانتر کنند ، در این صورت به چه شکلی؟ کاربرد رباتها در آموزش چه تاثیراتی بر جامعه و فرد می گذارد؟ در خاتمه این نوشته جمعبندی از قسمتهای مختلف خواهد شد.

توضیح مختصری در مورد کاربردهای کنونی هوش مصنوی در یادگیری وآموزش

رباتهایی که در زمینه های آموزشی مورد استفاده قرار میگیرند بنام [Educational robotics [1 شناخته می شوند. IsaacAsimov از جمله کسانی است که کتابها ، رمانها و مقالات زیادی در مورد رباتها نوشته است و به این موضوع  رباتها خیلی علاقمند بود. کلمۀ  "robotics" را که امروزه به معنی  دانش یا علم رباتها [8] robotik است ، برای اولین او استفاده کرد. در حال حاضر دریایی از اینگونه رباتها و سیستمهای متخصص در سراسر دنیا وجود دارد . Legorobot قابل برنامه ریزی یک نمونه مشخص است که در آموزشهای فنی مورد استفاده قرار میگیرد. این رباتها آموزشی از ساختار تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات برخوردار هستند. ساختاری که در آموژش و یادگیری زمان معاصر بسیار مهم است.

دورنمای آینده

Norbert Wiener یکی از صاحبنظران در علم سیبرنتیک در کتاب خود بنام (The humanuse of human beings(1950 اشاره میکند که رباتها در آینده در بسیاری از زمینه های فعالیت روزمره زندگی ، جای انسانها را خواهد گرفت. [7] در حال حاضر پروژه های کوچک و بزرگی در سراسر دنیا در دست اجراست که رباتها بتوانند جای انسان را یا بطور کلی و یا بخشی در زمینه های گوناگون از جمله آموزش و پرورش بگیرند.

Cynthia Breazeal مسئول گروه Robotic Life Group در انستیتو تکنولوژی ماساچوست رباتی طرح ریزی کرده است که از توانایی اجتمایی خوبی برای ارتباط با انسانها برخوردار است . او متعقد است که در سده آینده هوش این ربات تا سطح هوش یک انسان بالا خواهد رفت و بدین ترتیب می توان از آن در مدارس و دانشگاهها استفاه کرد. [10]

یکی دیگر از رباتهایی که در حال حاضر بسیار مطرح است و میتواند رقیب جدی انسان در آینده باشد ، ASIMO است. این ربات در آینده ای نچندان دور صاحب اعضای بدن انسانی خواهد شد. [6] غیرفابل تصور نخواهد بود که این ربات بعنوان معلم در مدارس و دانشگها ها استفاده شود. در واقع می توان گفت که حد و مرزی در استفاده از رباتها در آینده در زمینه های مختلف وجود ندارد.

Rodney Brooks بنیان گذار iRobot  و رئیس AI-labbet در MIT چنین می گویید: " من به بچه هایم میگویم : شما تمرد خود را با سوراخ کردن زبان خود و حلقه ای در آن گذاشتن نشان می دهید ، ولی بچه های شما تمرد خودشان را از طریق کاشتن اتصاهای بی سیم در قسمت رویی عقب مغز نشان خواهند داد و در حالی که شما فکر می کنید  به حرفهای شماگوش می دهند ، مشغول چت کردن با دوستانشان هستند. من فکر می کنم این آینده ای  اجتناب ناپذیر است. "[11]

 

پیآمدهای هوش مصنوعی در آموزش و یادگیری

مدارس و دانشگاها از جمله مهمترین مراکزی هستند که انسان با علم و دانش آشنا می شود. تا بحال بهترین کمک آموزشی برای انسان خود انسان بوده است. البته سخت افزار یا نرم افزارهایی وجود دارند که روند یادگیری را ساده تر یا سریع تر می کنند ولی با وجود این ابزار کمکی ، باز این خود انسان است که این ابزار را ساخته و بر روی آنها تسلط دارد.

پیآمدهای مثبت کاربرد هوش مصنوعی در آموزش و یادگیری میتواند به شرح ذیل باشد:

- آموزش بعضی مواد درسی خیلی  ساده تر می شود. برای نمونه ، رباتهایی هستند که به دانشجویان در  نوشتن کدهای زبان برنامه نویسی Javaکمک میکنند. بدین ترتیب آنها احتیاجی ندارند که مقدار زیادی کد بنویسند چرا که رباتها این وظیفه نوشتن کد را در اختیار دارند.[12]

- زمان و هزینه کمتر ، به تجربه ثابت شده است با بکارگیری رباتها روند یادگیری سریع تر می شود. مسلمأ آموزش ریاضی از طریق یک ربات برای دانش آموزان بسیار جالب تر است تا بوسیله یک معلم خشک واخمو ریاضی. به همین ترتیب نیز درس ریاضی جالب تر بنظر می آید و آموزش آن هم سریعتر میشود. از طرف دیگر هزینۀ کمتری نیز در بر دارد چرا که احتیاج به چندین معلم ریاضی نیست. یک ربات میتواند کار چندین معلم را انجام دهد. در این قسمت می توان به این نکته هم اشاره کرد که آپدیت کردن یک ربات با معلومات جدید بمراتب ارزانتر است تا فرستادن یک معلم برای دوره های تکمیلی.

- یک ربات دچار خستگی یا بی خوابی نمی شود.

- هزینۀ نگهداری یک ربات بمراتب کمتر از هزینه های آموزش یک معلم است.

پس از این جنبهای مثبت شاید اینطور بنظر آید که بکارگیری رباتها در سیستم آموزش و پرورش کاملا مفید و معقولانه باشد. ولی جنبه های منفی نیز وجود دارد که بسیار جدی است.

یکی از مشخصترین جنبه های منفی کاربرد رباتها در سیستم آموزشی اینست که یک ربات توانایی برخورد اجتماعی مانند یک انسان را ندارد. برای مثال آنها قادر نیستند به مشکلات اجتماعی دانش آموزان گوش دهند و یا از پس حل مسائل آنها بر آیند. از اینرو رباتها نمی توانند کاربرد مفیدی در زمینه های تربیتی و اجتمایی داشته باشند ، بویژه برای دانش آموزان سالهای اول که نقش رفتارهای اجتماعی و اخلاقی به مراتب مهمتر از آموزشهای درسی است.

مشکل عمده دیگر که کمتر از مورد ذکر شده نیست ، طریقه آموزش مواد درسی است. باید توجه داشت که تقریبأ هر فرد شیوۀ یادگیری خاص خود را دارد. در حالی که رباتها تنها برای یک شیوه تدریس برنامه ریزی شده اند. بعبارت دیگر رباتها قابلیت تطبیق بنا بر شرایط خاص هر دانش آموز را ندارد.

 

نتجه

بطور کلی می توان گفت کار برد رباتها در سیستم آموزشی روندی پیچیده و احتیاج به مطاله و بررسی فراوان دارد. مسائلی از فبیل روابط اجتماعی ، رفتارها ی اخلاقی و فرهنگی ، روابط انسانی ومسائل آموزشی بایستی قبل از بکارگیری رباتها دقیقأ مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.

بعضی از مواد درسی مانند ریاضیات ، شیمی و غیره که نیازی به طرح مسائل اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی ندارند ، بیشتر در قلمرو رباتها قرار می گیرند تا دروسی مانند علوم سیاسی یا اجتماعی. از طرف دیگر می توان ترکیبی از معلم و ربات در کلاس در داشت که نقش ربات مسلمأ بعنوان دستیار معلم است واز آنجا که رباتها توانایی خود آموزی دارند در مدتی که در کنار معلم هستند می توانند بسیاری از جزئیات حرفه معلمی را یاد بگیرند. ظاهرأ ترکیب معلم و ربات یکی از مطلوب ترین شیوه ها در جهت وارد کردن رباتها به محیط های آموزشی است.

در خاتمه می باید اضافه کرد که کاربرد رباتها در مراکز پژوهشی و تحقیقی بطور وسیعی رایج است. این امرنشان دهنده این واقعیت است که رباتها بیشتر در سطوع عالی علمی می توانند توانایی های خود را نشان دهند. هر قدر سیستم پیچیده و بغرنج تر باشد کاربرد رباتها موثر تر و کار آمدتر آست.

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع و لینکها

[1]http://www.innovationfirst.com/FIRSTRobotics/edu-kits.htm

[2]http://emma-expertsystem.com/

[3]http://www.cas.kth.se/

[4] http://www.rts.uni-hannover.de/

[5] http://ai.stanford.edu/

[6] http://asimo.honda.com/

[7] http://www.solarnavig

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 15 دی 1398 ساعت: 20:19 منتشر شده است
نظرات(0)

تحقیق در مورد پورتال چیست

بازديد: 31

پوروتال چيست  ؟

نام پورتال ها را زیاد شنیده ایم، اما شاید برای برخی از ما این سئوال پیش آمده باشد که واقعا یک پورتال چیست؟ چه ویژگیها و خصوصیاتی دارد؟ و چه تفاوتی با یک وب سایت دارد؟ ترجمه کلمه Portal به فارسی در فرهنگهای لغت "دریچه"، "درگاه" و "مدخل" ذکر شده اما کلمه پورتال در تکنولوژی اطلاعات معنی متفاوتی دارد. اگر بخواهیم ساده بگوییم، پورتال صفحه وب واسطی است که امکان دسترسی آسان را به هر چیزی که کاربر ، برای انجام وظیفه یا خواسته اش نیاز داردبدون توجه به اینکه محل فیزیکی آن کجاست، فراهم می کند. به بیان دیگر پورتال "درگاهی" است به دنیایی مجازی که کاربر می تواند از طریق امکانات فراهم شده در آن، تمامی نیازهای خود را براورده کند. نیازهایی مانند جستجو و یا خرید(مثلا یک کتاب)، دسترسی به حساب بانکی، افزایش و کاهش اعتبار یک حساب اعتباری و یا به روز رسانی اطلاعات سخت افزاری از محل کار، پورتال همه چیز را از طریق درگاهی واحد برای کاربر خود فراهم می سازد.

ویژگیهای اصلی یک پورتال عبارت اند از:

1.      تجمع اطلاعات

2.      هدف دار بودن اطلاعات

3.      دردسترس بودن اطلاعات

4.      دریچه ورود منحصر به فرد

یک پورتال نیز مانند یک کامپیوتر خانگی، اطلاعات و خدمات گوناگونی را در یک صفحه وب واحد و به صورتی سازگار و خوش ترکیب در دسترس می گذارد. گاهی به این صفحه web top هم گفته می شود. پورتال می تواند نقطه شروع یا صفحه اولیه مشخصی داشته باشد که کاربران در زمان اتصال به وب آن را مشاهده کنند. اگر چه بر خلاف صفحه کامپیوتر، پورتال می تواند از طریق مجموعه وسیع دستگاههایی که قابلیت اتصال به وب در آنها پیش بینی شده (از جمله تلفن های موبایل) مورد استفاده قرار گیرد.

هر چند شباهت ظاهری فراوانی میان یک وب سایت و یک پورتال وجود دارد به گونه ای که در نگاه اول تفاوت محسوسی میان آن دو مشاهده نمی شود اما این دو کاملا از یکدیگر متفاوت اند.سوال اینجاست که به طور مشخص تفاوت آن دو در چیست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت ویژگیهای زیر در یک پورتال آن را از یک وب سایت متمایز می کند:

1.      درگاه ورود منفردی که از طریق آن می توان به مجموعه منابع مرتبط با پورتال دست یافت.

2.      نمایش هدفدار اطلاعات با استفاده از تجربیات کاربر.

3.      دسترسی تقسیم بندی شده به انواع داده و اطلاعات گروه بندی شده.

4.      در اختیار گذاشتن امکان ارتباط و همکاری میان تمامی کاربران و استفاده کنندگان پورتال.

5.      امکان پیوستن به نرم افزارها و سیستم های نرم افزاری که گردش کاری مشخص و تعریف شده ای دارند.

تاریخچه خلاصه پورتال
اگر در دنیای کامپیوتر به عقب بازگردیم، زمانی را خواهیم یافت که در آن سیستم های نرم افزاری به گونه ای متحول شدند که دیگر لازم نبود برای کار با یک برنامه، برنامه های دیگر بسته شوند، یعنی می توانستیم همزمان از چند برنامه کاربردی استفاده کنیم بدون آنکه با مشکلی مواجه شویم.امکانی که قبل از آن وجود نداشت. تاریخچه پورتال ها از همان زمان آغاز شد و نسلهای تکامل یافته آنها یکی پس از دیگری پا به عرصه دنیای اطلاعات گذاشتند.

نسل اول پورتال ها:
اولین پورتال ها، که از آنها تحت عنوان نسل اول نام برده می شود، بر فراهم نمودن محتویات ایستا، مستندات و همچنین خوراکهای اطلاعاتی زنده در صفحات وب مبتنی بودند. مثالهای نمونه این نسل سایت های yahoo یا Excite است. این پورتالها در محیطی به هم پیوسته، اهداف مشابهی را دنبال کرده و صفحه واسط مشخص و منحصر به فردی را برای دستیابی به مجموعه اطلاعات توزیع شده در سراسر شرکت یا سازمان خود، در اختیار کاربر می گذاشتند. این اطلاعات معمولا شامل اخبار شرکت، شرایط و فرم های استخدام، اطلاعاتی مربوط به کارکنان و چگونگی ارتباط با آنها، مستندات رسمی و سیاست های اعلام شده شرکت و همچنین لینک های ارتباطی مفید بود.

نسل دوم پورتال ها :
نسل دوم پورتال ها بر اطلاعات مشخص تر و نرم افزارها متمرکز بودند. در اساس شباهت زیادی به خصوص در زمینه فراهم آوردن اطلاعات با نسل اول داشتند با این همه تفاوت مهمی نیز وجود داشت: این پورتالهای امکان همکاری کاربران را در محیطی به هم پیوسته فراهم می کردند و همین امکان، نقطه تمایز آنها با نسل پیشین محسوب می شد.

پورتال های نسل دوم قابلیت همکاری متقابل را در ادارات مجازی برای تیم های کاری و به منظور انجام وظایفشان فراهم می ساختند. نسل دوم پورتال ها سرویس های متعددی داشتند که از جمله آنها می توان به سرویس های مدیریت محتوی ( سازمان دهی و مدیریت اطلاعات مرتبط ) و سرویس های همکاری (که به کاربران امکان می داد با یکدیگر گپ زده و برای یکدیگر ایمیل فرستاده و قرار ملاقات تنظیم کنند) اشاره کرد. در این پورتال ها قابلیت تعریف گروه های کاربری نیزفراهم آمده بود. به بیان دیگر این پورتال ها سازو کار همکاری داخلی را در یک سازمان فراهم می ساختند.

نسل سوم پورتال ها:
نسل سوم با هدف ایجاد فضای مجازی تجارت الکترونیک (E-Business ) بوجود آمد. پورتال های نسل سوم به عنوان واسط ارتباطی کارمندان، تهیه کنندگان، تولید کنندگان و مشتریان قلمداد می شوند. ویژگی فوق العاده این پورتالها امکان مرتبط شدن نرم افزارهای مستقر در سرورهای مختلف است. به بیان دیگر، این پورتال ها نقطه به هم پیوستن محتویات و برنامه های کاربردی مستقر در سرورهای مختلف بطور همزمان و با استفاده از همکاری سرویسهای خدماتی آنان اند. به علاوه امکان دسترسی به محتویات و امکانات سیستمهای مختلف را از طریق ابزارها و تجهیزات متنوع، بسته به نیاز کاربر امکان پذیر می کنند. این گروه پورتال ها مجموعه قابل توجه و ارزشمندی از اطلاعات، مستندات، امکانات و قابلیتهای نرم افزارهای مرتبط را از طریق درگاه واحدی برای کاربر فراهم می کنند.

به علاوه، این پورتالها به صورتی خودکار و بر اساس نقش کاربران هدفمند شده و ویژگیهایی خاص آنها می یابند. به بیان دیگر، نحوه نمایش، محتوی و امکانات در دسترس، بسته به نقش تعریف شده برای کاربر به گونه ای منحصر به فرد و خاص وی در اختیار او قرار می گیرد. کلید توسعه آینده این نسل از پورتال ها،ایجاد چهارچوب های کاری باز ( از قبل تعریف نشده ) برای سرویس های عمومی خواهد بود.

انواع پورتال ها
یک سازمان مجموعه متنوعی از کاربران دارد که از جمله آنها می توان به مشتریان، شرکا، کارمندان اشاره کرد. همه این کاربران علاقه مندند از اطلاعات و خدمات آن سازمان استفاده کنند. کاملا آشکار است که هر کدام از آنها نیازهای خاص و اغلب متفاوتی دارد. برای پاسخگویی به این تنوع، انواع مختلف پورتال ایجاد شده و مورد استفاده قرار می گیرد. به طور کلی بر حسب چگونگی پاسخگویی به نیازهای کاربران، پورتال ها را می توان در چهار گروه زیر دسته بندی کرد:

(Business to Customer Portal (B2C
این نوع از پورتال با سیستمهای CRM [1] مرتبط بوده و دسترسی مستقیم مصرف کننده را به مجموعه وسیعی از اطلاعات و خدمات فراهم می کند برای مثال، اطلاعاتی مانند "راهنمای استفاده از محصولات" و "وضعیت سفارش مشتری " در خرید های خود و همچنین امکانات ارتباطی کاربر با بخش پشتیبانی مشتریان در این پورتال ها پیش بینی می شود. مانند هر پورتال دیگری، یک پورتال B2C معمولا در قد و قواره ای ارائه می شود که نیازهای مشتریان خود را پاسخ دهد.

(Business to Business Portal (B2B
نوع دیگر پورتال در زنجیره مدیریت منابع شکل می یابد[2]. در این نوع پورتال اطلاعات لازم برای تولید کنندگان،تهیه کنندگان، نمایندگی ها و همچنین توزیع کنندگان، به گونه ای مناسب و دسته بندی شده جمع آوری و در اختیار آنان قرار می گیرد. نمونه عمومی پورتال B2B - برای مثال، یک شریک تجاری را قادر می کند تا به بخشهایی از اطلاعات و امکانات مانند سفارش خرید و صدور فاکتور دسترسی داشته و از امکانات این بخشها استفاده کند. به هم پیوستن برنامه های کاربردی یکی از پیشنیازهای لازم برای یکپارچه سازی محیط های تجاری در بستری واحد و ایجاد محیط مجازی لازم برای کسب و کار است. محیطی که در آن امکان تهیه کالا یا خدمات، صدور صورت حساب خرید و فروش، دسترسی به اطلاعات تولید و دیگر امکانات مرتبط با نیازها فراهم می اید.

B2E
این پورتال ها که اغلب با عنوان پورتال های اینترانتی شناخته می شوند معمولا به منظور تجمیع، انتشار و به اشتراک گذاری اطلاعات و خدمات به پرسنل یک سازمان ایجاد می شوند. B2E ها به دو دسته اصلی تقسیم می شوند:

  • پورتالهای کارکنان که امکان دسترسی به محتویات به هم پیوسته ای مانند اخبار شرکت، اطلاعات سخت افزاری و نرم افزاری، موتور جستجو و منابع فنی و گزارشها را در اختیار می گذارد. اطلاعات این نوع پورتال معمولا در دسترس همه کارکنان یک سازمان قرار می گیرد. این پورتال کارکنان و شاغلین یک سازمان را قادر می کند تا از طریق گپ و گروههای گفتگو با یکدیگر در تماس بوده و با یکدیگر همکاری کنند. عموما، این پورتال ها امکاناتی نظیر ثبت نام در یک کلاس و یا یک اردو را نیز در اختیار کاربر خود قرار می دهند. به علاوه کاربران این پورتال معمولا می توانند اطلاعات شخصی خود مانند نام و کلمه عبور را تغییر دهند.
  • Knowledge worker portal که با یک یا مجموعه اهداف مشخص مثلا فروش یک محصول ایجاد می گردد. این پورتال ها مجموعه ای از محتویات را به منظور پشتیبانی از فرآیند یا فرآیندهای مشخصی در اختیار می گذارند. برای مثال یک برنامه تکنسین خودکار ممکن است نیازمند منابعی از برنامه های کاربردی دیگر مثلا برنامه های تعمیر و نگهداری باشد تا بتواند اطلاعات لازم در زمینه تاریخچه بازبینی و تعمیر، زمان بندی تجهیز و یا قطعات و لوازم مورد نیاز برای تعمیر آن را کسب کند.

پورتال های عمومی ( Mega Or Public Portal )
این پورتال ها با عنوان پورتال های اینترنتی شناخته می شوند و مهمترین ویژگی آنها فراوانی مخاطبانشان است. این نوع از پورتال ها نیز در دو گروه دسته بندی می شوند:

  • پورتال های عمومی که تمامی کاربران اینترنت را مخاطب قرار می دهند (برای مثال Yahoo ، Excite، Google و مانند آن)
  • پورتال های خاص ( صنعتی، بازرگانی، خدماتی ) که به آنها پورتال های عمودی نیز گفته شده و مخاطبان محدود و مشخصی دارند ( مانند پورتال های بانکها، سازمانهای دولتی، وزارتخانه ها و ... )

باید توجه داشت که یک پورتال می تواند از پیوند انواع پورتال های دیگر ایجاد شود. به علاوه همانطور که یک سازمان کاربران متنوعی دارد، می تواند ( و گاهی نیز لازم است ) که پورتال های مختلفی برای پشتیبانی از نیازهای آنان داشته باشد.



جنبه های کارکردی یک پورتال
اگر چه پورتال ها در انواع و اندازه های متنوعی ساخته می شوند اما ویژگیهای محدود و مشخصی هسته اصلی آنها شناخته می شود:

  • هر پورتال اطلاعات و خدمات را یکجا و در یک محل جمع آوری می کند.
  • هر پورتال می تواند در اندازه لازم برای شخص و یا گروه سازمان دراید.
  • هر پورتال در هر زمان و از هر مکانی قابل دسترس است.

یک پورتال مجموعه اطلاعات و خدمات را یکجا و در یک محل جمع آوری می کند
هدف اصلی فراهم آوردن امکان دسترسی آسان به هرچیزی ( اطلاعات و خدمات ) است که یک کاربر برای انجام وظایف و مسئولیتهایش به آن احتیاج دارد، صرف نظر از اینکه منبع آن کجا باشد.

اطلاعاتی که یک پورتال فراهم می کند

  • داده های ساخت یافته. داده هایی که به صورتی سازمان یافته اند که امکان جستجوی آسان آنها وجود داشته باشد ( اغلب به صورت سلسله مراتب و بر اساس کلمات کلیدی). فهرست الفبایی کتابهای یک کتابخانه مثال خوبی از داده های ساخت یافته است. داده های ساخت یافته اغلب شامل، گزارشها، تحلیلها، پرس و جوهای مشخص و دیگر انواع دانش مرتبط با کسب و کار است.
  • داده های بدو ن ساختار، که جستجو در آنها معمولا دشوار بوده و خارج از یک بانک اطلاعاتی قرار دارند. از این نوع داده می توان متن ها، صوت، تصویر و یا گرافیک و اشکالی مانند مستندات Office ، memos ، ایمیل، قرارهای ملاقات را مثال زد.
  • اطلاعات خاص [3] ،که شامل محتویات قابل خرید و فروش ( مثل انواع اخبار، گزارشها، اطلاعات مربوط به سهام، کاریکاتورها و محتویات بی اهمیت) بوده و مخصوصا به منظور استفاده در فرایندهای تولیدی دیگر تهیه و در اختیار قرار می گیرند.

خدماتی که به وسیله یک پورتال فراهم می شود

  • همکاری، (با عنوان خدمات ارتباطی نیز شناخته می شود ) و به کاربران اجازه می دهد تا با یکدیگر گپ بزنند، در بحثهای گروهی مشارکت داشته باشند، مطالب خود را در اختیار دیگران قرار دهند و...
  • مدیریت محتوی که انواع جستجو ها، رهگیریها را مدیریت کرده و همچنین قابلیتهای خاصی را به منظور استخراج داده ها در اختیار می گذارد.
  • خدمات شخصی(با عنوان خدمات تراکنشی نیز نام برده می شود ) که کاربران را قادر می سازد تا با دیگر سیستمها ( مثلا سیستمهای فروشنده و یا نماینده یک محصول ) مستقیم و بدون واسطه مرتبط باشند. معمولا این قابلیت به کاربر امکان می دهد تا برای مثال فعالیتهای زیر را انجام دهد:

    -
    محصولات یک سازمان را خریداری کند
    -
    ملاقاتهای خود را زمان بندی کند
    -
    حساب خود را مشاهده یا تراز کند
    -
    در کلاس مورد علاقه خود ثبت نام کند

هر پورتال می تواند در اندازه لازم برای شخص و یا گروه سازمان دراید.
یکی از ویژگیهای جالب یک پورتال شکل و عملکرد متفاوت آن برای اشخاص مختلف است. یکی از روشهایی که به این منظور استفاده می شود، متناسب سازی و تغییر شکل و قابلیتهای پورتال بر حسب خواسته ها یا تجارب شخص یا گروه استفاده کننده از آن است. به همین دلیل است که کاربران متفاوت شکل متفاوتی از یک پورتال مشاهده کرده و اطلاعات و خدمات متفاوتی در اختیار ایشان قرار می گیرد:

  • امکان تغییر بر حسب خواسته ها بر حسب تجارب شخص یا گروه عموما personalize نامیده می شود و به این معنی است که در پورتال امکان انتخاب نحوه نمایش محتوی پیش بینی شده است. اغلب این انتخاب بصورت خودکار و بر اساس نقش کاربر (مثلا پست سازمانی وی) انجام می شود. برای مثال وقتی کارمند فروش به سیستم وارد می شود، به صورت خودکار فهرستی از جدیدترین محصولات برای وی به نمایش در می آید. با این همه در بعضی از پورتال ها انتخاب محتوی نمایش داده شده به کاربر محول می شود تا در زمان ورود به پورتال خود آن را انتخاب کند.
  • تغییر و Customize شدن یک پورتال شامل انتخاب چگونگی شکل ظاهری آن (مثلا رنگ و چیدمان صفحه)،مدل مرورگر و محل نمایش محتویات روی صفحه است. یک پورتال می تواند حتی برچسب و عنوان تجاری مشخصی داشته و ظاهر متفاوتی را برای انواع کاربرانش به نمایش گذارد.

این دو ویژگی به پورتال امکان می دهد تا مجموعه مشخص و تعریف شده ای از کاربران (مثلا مشتریان، شرکا و یا کارکنان) را هدف قرار دهد. بعضی از پورتال ها حتی می توانند برای هر کاربر مشخص، شکل و شمایل متفاوتی از خود نشان دهند.

یک پورتال در هر زمان و از هرمکانی همیشه در دسترس است
از آنجا که پورتال ها برای استفاده در محیط وب ساخته می شوند، در هر زمان و از هر مکانی با استفاده از یک مرورگر استاندارد وب در دسترس اند. انواع تجهیزات مبتنی بر وب نیز از جمله تلفنهای موبایل، دسترسی به پورتال ها را به غایت آسان و مفید کرده اند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 15 دی 1398 ساعت: 20:17 منتشر شده است
نظرات(0)

تحقیق درباره روترها

بازديد: 33

تحقیق درباره  :  روترها چگونه كار ميكنند

اینترنت یکی از بزرگترین پیشرفتهای صنعت ارتباطات در قرن بیستم می باشد. اینترنت به افراد اجازه می دهد تا در طی چند ثانیه برای هم Email بفرستند و مطالب مختلف را در سایتهای مختلف بخوانند. ما به دیدن قسمتهای مختلف اینترنت مانند صفحه های وب، پیامهای Email و فایلهای download ی که اینترنت را به یک رسانه پویا تبدیل کرده اند عادت کرده ایم. اما هیچ یک از اینها هرگز به کامپیوتر شما نمی رسند مگر به کمک قطعه ای که حتی ممکن است شما هیچگاه آن را ندیده باشید. در حقیقت اکثر مردم هرگز رو در ماشین با تکنولوژیی که به صورت عمده موجب وجود اینترنت است نایستاده اند: روتر (Router).
روترها کامپیوترهای اختصاصی هستند که پیغامهای شما و دیگر کاربران اینترنت را در امتداد هزاران مسیر به سرعت به سوی مقصدشان روانه می دارند. در این فصل ما به این ماشینها که در پشت صحنه باعث کار کردن اینترنت هستند نگاهی می اندازیم.
در حرکت نگاه داشتن پیغامها
هنگامیکه شما Email برای دوستتان در آن طرف دنیا می فرستید، پیغام چگونه می داند در کامپیوتر دوست شما به مسیر خود خاتمه دهد نه در میلیونها کامپیوتر دیگر در سرتاسر دنیا؟ اکثر کار مربوط به رساندن از کامپیوتری به کامپیوتر دیگر توسط روترها انجام می گیرد، زیرا آنها وسایل اختصاصی جهت رساندن پیامها از یک شبکه به شبکه دیگر به جای جریان در یک شبکه می باشند.
بیایید به کاری که یک روتر خیلی ساده انجام می دهد نگاهی بیندازیم. شرکت کوچکی را در نظر بگیرید که انیمیشنهای سه بعدی برای ایستگاههای تلوزیون محلی می سازد. شرکت ده کارمند دارد که هر کدام دارای یک کامپیوتر می باشند، چهار کارمند انیماتورند و بقیه در قسمتهای فروش، حسابداری و مدیریت کار می کنند. انیماتورها اغلب در مواردی که بر روی یک پروژه کار می کنند نیاز به ارسال فایلهای حجیم برای یکدیگر دارند. برای این منظور آنها از شبکه استفاده می کنند. وقتیکه یکی از انیماتورها فایلی را برای انیماتور دیگر می فرستد، فایل بزرگ از اکثر ظرفیت شبکه استفاده خواهد نمود و باعث می شود شبکه برای کاربران دیگر بسیار کند گردد. یکی از دلایلی که یک کاربر می تواند تمامی شبکه را تحت تاثیرقرار دهد، نتیجه طریقی است که Ethernet کار می کند. هر بسته اطلاعاتی که از کامپیوتری فرستاده می شود توسط تمام کامپیوترهای دیگر در آن شبکه محلی دیده می شود، سپس هر کامپیوتر بسته را امتحان می کند و تصمیم می گیرد که آیا منظور آدرس او بوده است یا نه. این موضوع طرح مقدماتی شبکه را ساده می کند اما دارای پیامدهایی در کارایی هنگامیکه اندازه و میزان فعالیت شبکه افزایش می یابد است. برای جلوگیری از دخول کار انیماتورها با افرادی که در قسمتهای دیگر اداره کار می کنند، کمپانی دو شبکه مجزا احداث می کند، یکی برای انیماتورها و یکی برای بقیه شرکت. یک روتر دو شبکه را به هم متصل کرده و هر دو را به اینترنت وصل می کند.
روتر تنها وسیله ای است که هر پیغامی را که به وسیله هر کامپیوتری در هر یک از شبکه های شرکت ارسال می شود می بیند. وقتی یکی از انیماتورها فایل عظیمی را برای انیماتور دیگر می فرستد، روتر به آدرس گیرنده نگاه می کند و تراقیک را در شبکه انیماتورها نگاه می دارد. از طرف دیگر وقتی یکی از انیماتورها پیغامی به دفتردار می فرستد و درخواست چک کردن صورت هزینه را می دهد، روتر آدرس گیرنده را می بیند و پیغام را بین دو شبکه ارسال می کند.
یکی از چیزهایی که روتر جهت تصمیم گیری در مورد اینکه یک بسته کجا باید برود استفاده می کند جدول تنظیمات (Configuration Table) می باشد. جدول تنظیمات مجموعه ای از اطلاعات می باشد، شامل موارد زیر:
• 
اطلاعاتی درباره آنکه چه اتصالاتی به چه گروهی از آدرسها مرتبط می شوند.
• 
تقدم مربوط به ارتباطات مورد استفاده.
• 
قوانینی برای مدیریت حالتهای عادی و خاص ترافیک
جدول تنظیمات در ساده ترین روترها دارای می تواند دارای چندین سطر باشد و در روترهای بزرگ که مدیریت پیامها را در ستون فقرات اینترنت بر عهده دارند پیچیدگی و بزرگی آن بسیار بیشتر خواهد شد. پس روتر دو کار جداگانه اما مرتبط با هم دارد:
• 
روتر مطمئن می شود که اطلاعات به جایی که نیاز نیست نمی رود. این امر برای جلوگیری از انباشته شدن مقادیر زیادی اطلاعات نامربوط در اتصالات کاربران بی گناه امری حیاتی است.
• 
روتر اطمینان حاصل می کند که اطلاعات به مقصد مورد نظر می رسد.
لذا با توجه به این دو وظیفه روتر وسیله ای بسیار مفید جهت سر و کله زدن با دو شبکه مجزا می باشد. روتر دو شبکه را به هم متصل می کند، اطلاعات را از یکی به دیگری می فرستد و در برخی موارد عمل ترجمه پروتوکلهای مختلف بین دو شبکه را انجام می دهد. همچنین از شبکه ها در برابر همدیگر محافظت می کند و از رسیدن ترافیک غیر ضروری از یکی به دیگری جلوگیری می کند. همچنانکه تعداد شبکه های متصل به هم رشد می کند، جدول تنظیمات برای اداره کردن ترافیک بین آنها رشد می کند و قدرت پردازش روتر افزایش می یابد. صرفنظر از تعداد شبکه هایی که متصل شده اند، کار اصلی و وظیفه روتر به همان صورت اصلی باقی می ماند. از آنجایی که اینترنت شبکه عظیمی است که از ده ها هزار شبکه کوچکتر تشکیل شده است، استفاده آن از روترها یک نیاز مطلق است.
انواع روترها :
• 
روترهای سخت افزاری : روترهای فوق ، سخت افزارهائی می باشند که نرم افزارهای خاص توليد شده توسط توليد کنندگان را اجراء می نمايند (در حال حاضر صرفا" به صورت black box به آنان نگاه می کنيم ).نرم افزار فوق ، قابليت روتينگ را برای روترها فراهم نموده تا آنان مهمترين و شايد ساده ترين وظيفه خود که ارسال داده از يک شبکه به شبکه ديگر است را بخوبی انجام دهند . اکثر شرکت ها ترجيح می دهند که از روترهای سخت افزاری استفاده نمايند چراکه آنان در مقايسه با روترهای نرم افزاری، دارای سرعت و اعتماد پذيری بيشتری می باشند . شکل زير يک نمونه روتر را نشان می دهد . ( Cisco 2600 Series Multiservice Platform )

• روترهای نرم افزاری : روترهای نرم افزاری دارای عملکردی مشابه با روترهای سخت افزاری بوده و مسئوليت اصلی آنان نيز ارسال داده از يک شبکه به شبکه ديگر است. يک روتر نرم افزاری می تواند يک سرويس دهنده NT ، يک سرويس دهنده نت ور و يا يک سرويس دهنده لينوکس باشد . تمامی سيستم های عامل شبکه ای مطرح ،دارای قابليت های روتينگ از قبل تعبيه شده می باشند .
در اکثر موارد از روترها به عنوان فايروال و يا gateway اينترنت ، استفاده می گردد . در اين رابطه لازم است به يکی از مهمترين تفاوت های موجود بين روترهای نرم افزاری و سخت افزاری ، اشاره گردد : در اکثر موارد نمی توان يک روتر نرم افزاری را جايگزين يک روتر سخت افزاری نمود ، چراکه روترهای سخت افزاری دارای سخت افزار لازم و از قبل تعبيه شده ای می باشند که به آنان امکان اتصال به يک لينک خاص WAN ( از نوع Frame Relay ، ISDN و يا ATM ) را خواهد داد .يک روتر نرم افزاری ( نظير سرويس دهنده ويندوز ) دارای تعدادی کارت شبکه است که هر يک از آنان به يک شبکه LAN متصل شده و ساير اتصالات به شبکه های WAN از طريق روترهای سخت افزاری ، انجام خواهد شد
مهمترين ويژگی های يک روتر :
روترها دستگاههای لايه سوم ( مدل مرجع OSI ) می باشند . روترها ماداميکه برنامه ريزی نگردند ، امکان توزيع داده را نخواهند داشت . اکثر روترهای مهم دارای سيستم عامل اختصاصی خاص خود می باشند . روترها از پروتکل های خاصی به منظور مبادله اطلاعات ضروری خود ( منظور داده نيست ) ، استفاده می نمايند . نحوه عملکرد يک روتر در اينترنت : مسير ايجاد شده برای انجام مبادله اطلاعاتی بين سرويس گيرنده و سرويس دهنده در تمامی مدت زمان انجام تراکش ثابت و يکسان نبوده و متناسب با وضعيت ترافيک موجود و در دسترس بودن مسير ، تغيير می نمايد.

منبع : www.srco.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 15 دی 1398 ساعت: 20:15 منتشر شده است
نظرات(0)

تحقیق درباره بهاءالدین محمدبن‏ حسین عاملی

بازديد: 107

بهاءالدین محمد بن‏ حسین عاملی معروف به شیخ بهائی (۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی، بعلبک تا ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی، اصفهان) دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری است که در دانش‌های فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت. در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان ، فقه ، مهندسی و هنر بر جای مانده است. به پاس خدمات وی به علم ستاره‌شناسییونسکو سال ۲۰۰۹ را به نام او سال نجوم و شیخ بهایی نامگذاری کرد.

وی در بعلبک متولد شد. دوران کودکی را در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام «جبع» یا «جباع» زیست، او از نژاد «حارث بن عبدالله اعور همدانی» بوده‌است (از شخصیت‌های برجسته آغاز اسلام، متوفی به سال ۶۴ خورشیدی). خاندان او از خانواده‌های معروف جبل‌عامل در قرن دهم و یازدهم خورشیدی بوده‌اند. پدر او از شاگردان برجسته شهید ثانی بوده است.

محمد ۱۳ ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی به خاطر اذیت شیعیان آن منطقه توسط دولت عثمانی از یک سو و دعوت شاه طهماسب صفوی برای حضور در ایران، به سوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنا گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد. وقتی او ۱۷ ساله بود (۹۷۰ ق)، پدرش به شیخ‌الاسلامیقزوین به توصیه شیخ علی مشار از سوی شاه طهماسب منصوب شد. ۱۴ سال بعد، در ۹۸۴ قمری، پدر شیخ برای زیارت خانه خدا از ایران خارج شد اما در بحرین فوت کرد.

شخصیت علمی و ادبی و اخلاق و پارسای او باعث شد تا از ۴۳ سالگی شیخ‌الاسلاماصفهان شود و در پی انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان (در ۱۰۰۶ قمری)، از ۵۳ سالگی تا آخر عمر (۷۵ سالگی) منصب شیخ‌الاسلامیپایتخت صفوی را در دربار مقتدرترین شاه صفوی، عباس اول برعهده داشته باشد.

شیخ در فاصلهٔ سال‌های ۹۹۴ ق تا ۱۰۰۸ ق سفرهایی چند به خارج از قلمروی صفویه داشت.این سفرها برای زیارت، سیاحت، دانش‌اندوزی و همچنین به گفته برخی مورخان به سفارت سیاسی بوده است. مکه، مصر و شام از جمله مقصد این سفرها بوده است.

وی در سال ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مقبرهٔعلی پسر موسی (رضا) جنب موزه آستان قدس دفن کردند. هم‌اکنون قبر وی بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و صحن امام خمینی در یکی از رواق‌ها است.

 

تاریخ تولد و مرگ شیخ بهایی

تاریخ تولد و مرگ شیخ بهایی بر روی سنگ قبر و کاشیکاری‌های دیوار اتاق مقبره اندکی متفاوت است:

تاریخ تولد:

کتیبه کاشیکاری دیوار: ۲۶ ذیحجه ۹۵۳ هجری قمری (برابر با پنجشنبه ۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی، و ۲۷ فوریه ۱۵۴۷)

کتیبه سنگ قبر: غروب پنجشنبه محرم‌الحرام ۹۵۳ هجری قمری (برابر با فروردین ۹۲۵ خورشیدی، و مارس ۱۵۴۶)

تاریخ مرگ:

کتیبه کاشیکاری دیوار: ۱۲ شوال ۱۰۳۰ هجری قمری (برابر با ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی، و ۳۰ اوت ۱۶۲۱)

کتیبه سنگ قبر:‌ شوال ۱۰۳۱ هجری قمری (برابر با مرداد یا شهریور ۱۰۰۱، و اوت ۱۶۲۲)

کتیبه دیوار در سال ۱۳۲۴ خورشیدی در زمان استانداری علی منصور ساخته شده‌است و حاوی تاریخ روز، ماه و سال میباشد، در حالی که کتیبه سنگ قبر فقط حاوی تاریخ ماه و سال است. به نظر میرسد که در هنگام بازسازی اتاق تحقیقاتی درباره تاریخ تولد و مرگ انجام شده باشد و به این خاطر تاریخ روز به کتیبه کاشیکاری اضافه گشته است. در این صورت به نظر میرسد که تاریخ‌های کتیبه دیوار موثق‌تر باشند.

شخصیت علمی

استادان

نام برخی از اساتید شیخ بهایی از این قرار است

1.       فقه و اصول، تفسیر، حدیث و ادبیات عرب را نزد پدرش شیخ عزالدین حسین عاملی.

2.      منطق و کلام و معانی و بیان و ادبیات عرب را نزد عبدالله بن شهاب‏الدین حسین یزدی، معروف به ملاعبدالله یزدی

3.     ریاضی، کلام و فلسفه را از مولانا افضل قاینی مدرس سرکار فیض کاشانی فرا گرفت.

4.       طب را از حکیم عماد الدین محمود، طبیب ویژه شاه طهماسب و مشهورترین پزشک ایران در آن دوره آموخت.

5.     صحیح بخاری را نزد ابی الطیف مقدسی فرا گرفت[۱۰].

6.      همچنین نقل است نزد ملا محمد باقر یزدی مؤلف کتاب مطالع الانوار که از ریاضی‌دانان عصر خود بوده نیز درس خوانده‌است.
تعداد کثیری از دانشوران نامی قرن یازدهم نزد وی تحصیل کرده‌اند. یکی از محققان معاصر  ۳۳ تن از شاگردان او را نام برده‌است که در این‏جا به مشهورترین آن‏ها اشاره می‏کنیم:

1.       ملا محمد محسن بن ‏مرتضی بن محمود فیض کاشانی، متوفی ۱۰۹۱ ق.

2.      سیدمیرزا رفیع‏الدین محمدبن حیدر حسینی طباطبایی نائینی، متوفی ۱۰۹۹ ق.

3.     ملامحمدتقی بن مقصود علی مجلسی، معروف به مجلسی اول، متوفی ۱۰۷۰ ق.

4.     صدرالدین محمدبن‏ابراهیم شیرازی، معروف به ملاصدرا، حکیم مشهور قرن یازدهم، متوفی ۱۰۵۰ ق.

5.     ملامحمدباقربن‏محمد مؤمن خراسانی سبزواری، معروف به محقق سبزواری، شیخ‏الاسلام اصفهان، متوفی ۱۰۹۰ ق.

شاگردان

آثار و تالیفات

بهاءالدین عاملی در علومی که در آن زمان مرسوم بود، بویژه در اخبار و احادیث، تفسیر، اصول فقه و ریاضیات دارای تالیفات بسیار است. تالیفات شیخ بر اساس پژوهش یکی از محققان  بالغ بر ۹۵ کتاب و رساله‌است. برخی از نویسندگان نیز آثار او را ۱۲۰ عنوان ذکر کرده‏اند  در این‏جا برخی از آثار علمی شیخ را بررسی می‌کنیم

 

 

جامع عباسی                   

شاخص‏ترین اثر شیخ است درفقه و به زبان فارسی که این خود ابتکاری نو در نگارش متون فقهی به شمار می‌رفت تا آن‏جا که برخی از صاحب نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی که به صورت رساله عملیه نوشته شده است‏یاد می‏کنند، این کتاب از یک مقدمه و بیست ‏باب (از طهارت تا دیات) تشکیل شده‌است

 

الزبده فی الاصول

مهم‏ترین اثر شیخ است در اصول. تاریخ نگارش آن یعنی سال ۱۰۱۸ ق و به قولی در سال ۱۰۰۵ ق، حکایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بوده‌است

اربعین

تالیف اربعین از سوی محدثان و عالمان شیعی بر اساس حدیث معروفی است که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده‌است. شیخ بهایی نیز به پیروی از این سنت معمول، به تالیف اربعین حدیث پرداخت، با این امتیاز که شرح کافی و جامع در باره احادیث‏یاد شده دارد و در مجموع، از بهترین و معروف‏ترین اربعین‏ها می‏باشد. این اثر بعد از مثنوی سوانح حجاز، تنها اثری است که شیخ در آن به مباحث ‏سیاسی پرداخته‌است، مؤلف در شرح حدیث پانزدهم (که در باره حرمت اعانت ظالمان و گرایش قلبی به آن‏ها وارد شده‌است) به تفصیل دیدگاه‏های خود را مطرح کرده‌است. شیخ در باره این موضوع به طور صریح و شفاف سخن گفته‌است، از این رو می‏توان دیدگاه و عقیده باطنی او در مورد رفتار با حاکم جور، و نیز علل و عوامل همکاری علما با شاهان صفوی را به دست آورد، همچنین وی در این اثر به بحث از امر به معروف و نهی از منکر، شرایط و مراحل آن پرداخته‌است

مثنوی سوانح الحجاز(نان و حلوا)

این کتاب آمیخته‏ای از مواعظ، طنز، حکایت، تمثیل و لطایف عرفانی و معارف برین بشری است.با زبانی روان و دلنشین. نان و حلوا ترسیمی است از ریاکاری، تلبیس و غرور به مال و منال و عنوان و منصب دنیایی. بهایی در یکی از بخش‏های این مثنوی به دوری از سلاطین که خود آن را از نزدیک تجربه کرده بود اشاره می‏کند، چرا که قرب شاهان غارت دل و دین را در پی دارد در مجموع، مثنوی نان و حلوا از جمله آثار شیخ بهایی است که در تبیین دیدگاه و اندیشه سیاسی او می‏توان بدان استناد کرد.

کشکول

این کتاب بصورت جُنگی آزاد، شامل شعرها و نثرهای مورد علاقه بهایی است که برخی از خود وی و برخی نیز گردآوری او از دیوان‌ها و کتاب‌های مورد علاقه‌اش بوده‌اند. این مطالب اغلب بی‌هیچ نظم خاصی به دنبال هم آمده‌اند. لکن بیش از سایر تالیفات وی خواننده را به ضمیر فکری بهایی نزدیک می‌کند.

شخصیت ادبی

بهائی آثار برجسته‌ای به نثر و نظم پدید آورده‌است که علاوه بر فارسی و عربی، شامل ترکی هم می‌شده‌است. اشعار فارسی او عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سروده‌است. ویژگی مشترک اشعار بهائی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده‌است به بهائی ثابت نیست. ازمثنوّیات معروف شیخ در زبان فارسی می‌توان از اینها نام برد:

  • نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز (بر وزن مثنوی مولوی) در این اثر ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کرده‌است).
  • نان و پنیر (بر وزن مثنوی مولوی) نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی از نظر محتوا و زبان
  • شیر و شکر (اولین منظومة فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک). شیر و شکر بسیار جذاب است و با وجود مختصر بودن (۱۶۱ بیت در کلیات چاپ نفیسی و ۱۴۱ بیت در کشکول) سرشار از معارف و مواعظ حکمی با لحنی حماسی است.
  • مثنوی‌هایی مانند نان و خرما، شیخ ابوالپشم و رموز اسم اعظم را نیز منسوب بدو دانسته اند[

از نثر فارسی او تنها نمومه‌ای که در دیوان‌های چاپی آمده‌است رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش است. بهایی در عربی نیز شاعر و زبان دانی چیره دست است و آثار نحوی و بدیع او در ادبیات عرب جایگاه ویژه‌ای دارد که مهم‌ترین و دقیقترین آنها اثر او در نحو به نام الفوائد الصمدیه است.

بخش مهمی از اشعار عربی شیخ لُغَز و معمّاست که بیانگر تسلط شیخ بر این حیطه‌است. توانایی او در ایجاز و بیان معماگونه مطالب در آثاری چون رسائل پنجگانه اثنی عشرّیه، خلاصة الحساب، فوائد الصمّدیه، تهذیب البیان، الوجیزه فی الدرایه و همچنین تبحر او در صنعت لُغَز و تعمیه در آثاری چون لغزالزبده، لغزالنحو، لغزالکشّاف، لغزالصمدیه، لغزالکافیه و فائده مشهود است. نامدارترین اثر بهائی الکشکول، معروف به کشکول شیخ بهائی است که مجموعه گرانسنگی از علوم و معارف مختلف و آینه معلومات و مشرب بهائی محسوب می‌شود. بهائی در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او تماماً موجز و بدون حشو و زواید است. برجسته‌رین آثار چاپ شده:

شخصیت سیاسی

محمد بن حسین عاملی (شیخ بهایی) در مدت ۷۸ سال عمر خود با چهار تن از سلاطین صفوی معاصر بوده‌است ولی عمده فعالیت سیاسی او در دورهٔ دو پادشاه آخر گذشته.

1.       شاه طهماسب (۹۰۲ - ۹۵۴ خورشیدی) (از۹۶۶ (سال هجرت) تا ۹۸۴ق به مدت ۱۸ سال.)

2.      شاه اسماعیل دوم (۹۸۴-۹۸۵ق) (به مدت یک سال و اندی.)

3.     سلطان محمد خدابنده (۹۸۵-۹۹۵ق) (به مدت ۱۰ سال.)

4.     شاه عباس اول (۹۹۵-۱۰۳۸ق) (تا ۱۰۳۱ق (سال رحلت) به مدت ۳۵ سال.)

او در سال ۹۶۶ق در حالیکه سیزده سال داشت به همراه پدر(از شاگردان مطرح شهید ثانی) از جبل عامل به سمت ایران مهاجرت کرد.

دلیل این مهاجرت از یکسو افزایش تهدیدات حاکمان عثمانی نسبت به شیعیان جبل عامل و از سوی دیگر احترام فراوان حاکمان آن زمان ایران (پادشاهان صفوی) به عالمان دینی بود، حاکمان صفوی با این کار ضمن ترویج دین و کمک به اقتدار سیاسی ایران به تحکیم سلطنت ‏خود نیز کمک می‌کردند، عالمان شیعی نیز در این بستر مناسب ضمن ترویج مذهب تشیع اثنی عشری، از گسترش صوفیگری در جامعه آن زمان جلوگیری می‌کردند.

پس از سه سال اقامت در اصفهان، پدر با توجه به پیشینهٔ علمی و فقهی وبا توصیه شیخ علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان) ، از سوی شاه طهماسب به صمت‏ شیخ الاسلامی قزوین (پایتخت) منصوب شد

شیخ‌آلاسلام مهم‌ترین منصب روحانیت در آن دوره بوده و وظیفهٔ آن رفع ظلم از مظلومان، امر به معروف و نهی از منکر و تحقیق و بیان احکام شریعت برای مردم بود.

شش سال بعد عنوان شیخ الاسلامی پایتخت از او گرفته شد و شیخ‌الاسلامی مشهد و سپس هرات به او واگذار شد، نویسنده کتاب الهجرة العاملیة این اقدام شاه طهماسب را مصداق نفی بلد و تبعید سیاسی دانسته و دلیل آن را تلاش وی در احیا و اقامه نماز جمعه (که اقامه آن در عصر غیبت مورد اختلاف علما بود) در پایتخت صفویه می‌داند چرا که باعث ‏شد دولتمردان صفوی احساس خطر کنند و او را مانند محقق کرکی مانع بزرگی در برابر خواسته‏های خود بدانند سرانجام پدر در سال ((۹۸۳ق) ایران را به قصد زیارت حج ترک کرد و بعد از انجام مناسک حج‏ به بحرین رفت، در آن‏جا اقامت گزید و(یک سال بعد وفات یافت

مدت این چهارده سال در پایتخت و در کنار پدر در مشهد و هرات بودن شیخ بهایی را با منصب و وظایف شیخ‏الاسلامی آشنا ساخت و آماده پذیرش این منصب بعد از پدر نمود. شواهدی است که نشان می‌دهد صمت شیخ‌الاسلامی هرات بعداز فوت پدربه پسر(شیخ بهایی) رسیده‌است، میرحسین بن حیدر کرکی (شاگرد شیخ بهایی) در روضات الجنات نقلی دارد که برداشت از آن این است که شیخ بهایی بعد از پدر، شیخ‌الاسلام هرات شده‌ که اگر این برداشت صحیح باشد سال وفات پدر (۹۸۴ق) و سال بعداز آن که سالهای آشوب و هرج و مرج در دربار بوده نمی‌تواند تاریخ اخذ این صمت باشد و احتمال دارد که شیخ بعد از این تاریخ به این سمت منصوب شده.

مؤلف الهجرة العاملیة در این مورد نیز معتقد است شیخ مانند پدراز مرکز سیاسی و قدرت (پایتخت) دور نگه‏داشته می‌شد

البته تأییدی بر این منصب شیخ‏الاسلامی هرات در کتاب خیرالبیان وجود ندارد، آنچه درمورد این دوره از زندگی شیخ (جوانی) در خیرالبیان عنوان شده و قابل توجه‌است این است که شیخ در عنفوان جوانی سفری طولانی مدت به بلاد اسلامی انجام داده و با توجه به اینکه در کتاب سلافة العصر مدت سفرهای شیخ را ۳۰ سال عنوان کرده . و با در نظر گرفتن اینکه آخرین سفر شیخ در سال ۱۰۱۵قوده می‌توان احتمال داد که این سفر می‌تواند در همین سالها باشد یعنی ۹۹۴ یا ۹۹۶ که درآن موقع شیخ ۳۰ تا ۳۲ سال داشته است

شیخ بهایی و شاه عباس اول

عمده فعالیت‏های سیاسی شیخ بهایی در عهد شاه عباس اول صورت گرفت، ‏شاه عباس بزرگ‌ترین پادشاه سلسله صفوی ضمن آنکه ایران را به اقتدار گذشته‌اش بازگرداند، زمینهٔ رشد و شکوفایی خارق‌العادهٔفرهنگ، هنر و معارف دینی را نیز فراهم کرد. شاه عباس احترام زیادی برای علمای دین قایل می‌شد و در بیشتر امور از ایشان مشورت می‌جست، از جمله شواهد این امر انتخاب خلیفه سلطان، شاگرد میرداماد و شیخ بهایی به وزارت خود بود ضمن اینکه حضور این دو عالم مطرح در دربار شکوه خاصی به سلطنت این پادشاه بخشیده بودشیخ بهایی در سال ۹۹۶ق دو سال و اندی بعد از رحلت‏ شیخ علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان)(۹۹۳) به دستور شاه عباس اول به شیخ الاسلامی اصفهان منصوب شددرسال ۱۰۰۶ ق با تغییر مکان پایتخت از قزوین به اصفهان این صمت به شیخ‌الاسلامی کشور تغییر و ارتقاء یافت.شیخ تا زمان وفاتش در این منصب بود.

در عالم‌آرای عباسی آمده که شیخ پس از مدتی از صمت شیخ‌الاسلامی اصفهان به دلیل ملالت‏خاطر و دلزدگی از مناصب دنیایی ارادهٔ سفر بلاد اسلامی کردکه تاریخ این رخداد می‌تواند بین سالهای ۹۹۶ تا ۱۰۰۸ق . باشد ، یعنی سالی که شاه عباس پیاده به زیارت امام رضا علیه السلام رفت و شیخ بهایی نیز همراه او بود، اما در منابع دیگر دلیل سفر او به بلاد اسلامی اختلاف آرا و دیدگاه‏های علمی او با مکتب‏های فلسفی موجود در حوزه اصفهان (یعنی «توغل میرداماد و اصحاب او در علوم عقلی و رواج آن‏») می‌دانند

به اعتقاد عده‏ای شیخ بهایی در یکی از سفرهای خارجی خود به کشور عثمانی، سفارت شاه صفوی را بر عهده داشته و حامل پیامی از طرف شاه عباس اول به سلطان مراد حاکم عثمانی بوده است

منابع :

روضه الجنات نوشته علامه میر سید محمد باقر خوانساری اصفهانی تب نژاد ترجمه شیخ محمد باقرسید خراسانی

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 15 دی 1398 ساعت: 19:59 منتشر شده است
نظرات(0)

10 - تحقیق کامل درباره هلال احمر و آتش نشانی

بازديد: 7473

معرفی :

 

مقاله و تحقیق  -  تحقیق کامل درباره هلال احمر و آتش نشانی - کاربینی در هلال احمر - کاربینی در آتش نشانی - بصورت ورد - تعداد صفحات 45صفحه - خرید بصورت آنلاین و دریافت بلافاصله - قیمت فقط ده  هزار تومان


فهرست مطالب

فصل اول :5

هلال احمر. 5

تاریخچه جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران. 6

آشنایی با تاریخچه هلال‌ احمر. 6

تاسیس در ایران. 7

جمعیت هلال‌احمر چند سازمان تابعه دارد؟9

- آیا جمعیت هلال‌احمر تنها در زمان وقوع حوادث طبیعی و جنگ‌ها به حادثه‌دیدگان خدمت می‌کند؟9

اهداف جمعیت عبارتند از:10

وظایف جمعیت در سطح کشور و خارج از کشور بدین قرار است.10

- ارکان جمعیت هلال احمر عبارتند از:11

الف وظایف و اختیارات مجمع عمومى:11

ب وظایف و اختیارات مجامع استان و شهرستان:11

وظایف و اختیارات رئیس جمعیت به قرار زیر است:11

- ترکیب و وظایف شوراى عالى، هیأت مدیره استان و شوراى اجرایى استان:12

وظایف و اختیارات خزانه دارى کل:12

وظایف و اختیارات بازرسان به قرار زیر است:13

منابع مالى جمعیت علاوه بر آنچه که قانون در گذشته مشخص نموده است عبارت است از:13

ارکان ساختاری جمعیت هلال احمر :14

کلاس های ضمن خدمت.. 15

وظایف و خدمات سازمان هلال احمر :16

1- جذب نيروي انساني داوطلب و مشاركت‌هاي مردمي.. 16

2- ارائه خدمات حمايتي.. 16

فعاليت‌هاي حوزه درمان و توانبخشي جمعيت هلال احمر. 17

الف- فعاليت‌هاي آموزشي.. 17

آموزش‌هاي عمومي شامل :17

آموزش‌هاي تخصصي شامل :17

ب - فعاليت‌هاي تحقيقاتي.. 18

سازمان داوطلبان. 18

معاونت جذب و سازماندهي:18

موسسه آموزش عالی علمی کاربردی هلال ایران. 19

دفتر امور زنان جمعیت.. 20

معرفی شغل امدادگر. 20

نمونه وظایف.. 20

خصوصيات و ويژگي هاي امداد گران:22

ابزار و وسایل شغل. 24

شرایط ارتقاء شغل. 25

ویژگیهای شخصیتی.. 25

اولویت های جذب در جمعیت هلال احمر. 25

جذب نیروهای بومی.. 25

توصیه به مدیران هلال احمر جهت راه های ایجاد انگیزه در کارکنان هلال احمر :26

انتقادات :27

پیشنهادات :27

تاریخچه آتش نشانی جهان. 29

معرفی آتش نشان. 30

نمونه وظایف.. 30

ابزار و وسایل. 32

شرایط ارتقاء شغل. 32

ویژگی های شخصیتی.. 32

امید به زندگی در آتش نشانان. 33

روز آتش نشان. 35

شرح وظایف دفاتر حراست سازمان آتش نشانی.. 35

ارکان سازمان آتش نشانی بر اساس اساسنامه. 36

تاریخچه سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی در ایران. 37

چارت سازمانی.. 38

شرح وظایف :38

منشور اخلاقی :39

وظایف آتش نشان. 40

نحوه ورود به شغل آتش نشانی.. 41

دستورالعمل آزمون عملی و تخصصی داوطلبان استخدام در شغل آتش نشانی.. 41

آموزش های ضمن خدمت :42

آموزش های عمومی برون سازمانی ( مهدکودک ها، مدارس ، پارک ها ، فرهنگسراها و . . . )42

آموزش های تخصصی برون سازمانی (کارخانجات ، اصناف ، بیمارستان ها و

برای اطمینان شما :

فایل کامل این مقاله و تحقیق برای مشاهده و بصورت پی دی اف در زیر آمده است . ابتدا فایل پی دی اف را مشاهده نمائید و در صورت رضایت فایل ورد و قابل ویرایش آن را از لینک خرید و بصورت آنلاین با قیمت فقط ده  هزار تومان دریافت نمائید.ابتدا فایل پی دی اف :


http://up.asemankafinet.ir/up/asemankafinet/Pictures/DOKMEMO.jpg

در صورت رضایت فایل ورد این تحقیق و مقاله را با قیمت ده هزار تومان از لینک خرید زیر دریافت نمائید.

راهنمای خرید :   برای خرید آنلاین و دریافت بلافاصله فایل ورد ابتدا بر روی لینک خرید زیر کلیک نمائید . تا وارد صفحه خرید و دانلود سایت علمی و پژوهشی آسمان شوید . لینک خرید :

 

 

http://up.asemankafinet.ir/view/1543587/submit.gif

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 12 شهریور 1398 ساعت: 16:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(2)

مراحل نه گانه اقدام پژوهی

بازديد: 3859

مراحل نه گانه اقدام پژوهی

مراحل نه گانه ی اقدام پژوهی

1- مشخص کردن موضوعی که دارای شرایط زیر باشد .( موضوع)

    الف مورد علاقه شما باشد .

    ب پژوهش پذیر باشد .

     ج دارای اهمیت باشد .

     د در توان پژوهشگر باشد .

    ه پشتوانه ی اطلاعاتی داشته باشد.

    2بیان مساله :  (توصیف وضعیت موجود)‌وضعیت فعلی  را به روشنی توصیف می کند و به تعریف و بیان ابعاد مساله می پردازد . اینکه مشکل موجود در چه شرایط و محیطی نمایان شده و عمق و گستردگی  آن چقدر است و آسیب های آن کدامند

 3- گرد آوری اطلاعات اولیه ( شواهد یک) برای این که تصویر روشنی از وضع موجود داشته باشیم لازم است داده ها یا اطلاعات لازم در این باره را جمع آوری کنیم.

 الف مشاهده رفتار یا بررسی عملکردها در مدت معین

 ب بررسی پرونده تحصیلی دانش آموزان

  ج پرس و جو از همکاران

   د مطالعه علمی و آگاهانه از منابع معتبر( کتب و ...)

تجزیه و تحلیل و تفسیر داده های  4- بررسی علمی و شواهد یک    

 - در این مرحله پژوهشگر با استفاده از اطلاعات بدست آمده از مرحله ی قبل ، اقدام به تحلیل و تفسیر داده ها می کند وبا یک جمع بندی عالمانه از اطلاعات ، تاحدودی به علل احتمالی بوجود آورنده مشکل پی می برد ونظرات خود را دراین مورد ثبت می کند تا بر اساس آن راه حل موقتی را برای اجراء انتخاب کند

5 - انتخاب راه حل ( راه حل های ) جدید و موقتی جهت اجراء : با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده و با خرد ورزی و اندیشیدن مداوم راه حل خود را با شرایط زیر انتخاب کنید .

      الف : در انتخاب راه حل عجله نکنید .

      ب : مطمئن باشید که اطلاعات کافی جمع آوری کرده اید .

      ج : راه حلی انتخاب کنید که امکان اجرای آن باشد .

6 - اجرای راه حل و نظارت برآن در حین اجراء : پژوهشگر ضمن اجرای راه حل پیشنهادی خود ، باید دقت کند که راه حل به درستی اجراء شود .یعنی ضمن اجرا ناظر و کنترل کننده مداوم نیزباشد .

q موارد قابل توجه در این مرحله :

    الف : پیشرفت کار را زیر نظر داشته و وقایع را ثبت کنید .

     ب : از همکاران منتقد خود در مورد پیشرفت کار کمک بگیرید .

     ج در صورت لزوم تغییرات لازم را دراجرای  طرح اعمال کنید.

7-  گرد آوری اطلاعات پس از اجرای راه حل ( شواهد دو ) :  پژوهشگر پس از اجرای راه حل مطلوب خود که مدعی می باشد با اجرای آن وضعیت مطلوب حاصل گردیده ، بایدملاکهایی را جهت اثبات ادعای خود داشته باشد .

       الف : روش های گرد آوری اطلاعات را معین کنید

        ب : داده های بدست آمده را که نشانگر ایجاد تغییر هستند در یک پوشه جهت ارائه جمع آوری کنید

ج  :داده ها راجهت قضاوت  در اختیار همکاران منتقد قرار دهید 

8 - ارزشیابی تاثیر اقدام جدید و تعیین اعتبار آن: ( ارزیابی و اعتبار بخشی )  - در این مرحله داده های جمع آوری شده را مثل مرحله سوم تفسیر و تحلیل می کنیم . با بررسی نتایج و داده های تحقـیق بعد از اجرای عمل ( راه حل ) از خود می پرسیم که «آیا واقعا تغییری که من به دنبال آن بودم تحقق پیدا کرده است ؟ چقدر ؟» و برای ادعاهای خود از شواهد 2 استفاده می کنیم.  در این رابطه : 1 دلایل محکم خود را مبنی بر ایجاد تغییر بیان کنید .  2 نظر همکاران منتقد خود را که مبنی بر تایید تغییرباشد  قید کنید .( گروه ارزیاب )

9- دادن گزارش نهایی یا اطلاع رسانی بهمراه نتیجه اتفاق افتاده ودر صورت تمایل ارائه ی پیشنهادات لازم به همکاران 

 

برای دریافت بیش از 500 اقدام پژوهی آماده و کامل بر روی لینک های زیر کلیک کنید :

 

لیست اقدام پژوهی

 

لیست اقدام پژوهی های مدیر و معاون مدرسه

    لیست اقدام پژوهی های مشترک برای همه دبیران و آموزگاران و هنر آموزان

 

  لیست اقدام پژوهی های مشترک مربوط به مشکلات آموزشی تربیتی رفتاری دانش آموزان

 

    لیست اقدام پژوهی های آموزگاران اول ابتدایی

 

   لیست اقدام پژوهی های آموزگاران دوم ابتدایی

 

   لیست اقدام پژوهی های آموزگاران سوم ابتدایی

    لیست اقدام پژوهی های آموزگاران چهارم ابتدایی

 

    لیست اقدام پژوهی های آموزگاران پنجم ابتدایی

 

    لیست اقدام پژوهی های آموزگاران ششم ابتدایی

 

   لیست اقدام پژوهی های معاونان اجرایی مدارس

 

   لیست اقدام پژوهی های مشاور مدارس

 

  لیست اقدام پژوهی های معاون و مربی پرورشی

 

  لیست اقدام پژوهی های آموزگار چندپایه

 

   لیست اقدام پژوهی های دبیر و معلم و مربی ورزش

 

   لیست اقدام پژوهی های مخصوص درس هدیه ها و پیام های آسمانی و درس دینی

 

 

   لیست اقدام پژوهی های مخصوص درس مطالعات و علوم اجتماعی و دبیر علوم اجتماعی

 

 

   لیست اقدام پژوهی های مخصوص درس فیزیک و دبیر فیزیک

 

 

   لیست اقدام پژوهی های مخصوص درس ریاضی و هندسه و دبیر ریاضی و هندسه

 

  لیست اقدام پژوهی های مخصوص درس ادبیات فارسی و دبیر ادبیات فارسی و زبان فارسی

 

 

   لیست اقدام پژوهی های مخصوص درس هنر - دبیر هنر - آموزگار هنر

 

   لیست اقدام پژوهی دبیر و درس تاریخ

 

   لیست اقدام پژوهی درس جغرافیا و دبیر جغرافیا

 

 

   لیست اقدام پژوهی دبیر و آموزگار علوم تجربی و درس علوم تجربی

 

 

   لیست اقدام پژوهی ها مخصوص دبیر کار و فناوری و حرفه و فن

 

   لیست اقدام پژوهی مخصوص دبیر زبان و درس زبان انگلیسی

 

   لیست اقدام پژوهی مربی بهداشت مدارس

 

 

   لیست اقدام پژوهی آموزگار و دبیر استثنائی

 

 

   لیست اقدام پژوهی دبیر شیمی

 

 

   لیست اقدام پژوهی های دبیر آمادگی دفاعی

 

 

   لیست اقدام پژوهی هنر آموز کامپیوترو گرافیک


  لیست اقدام پژوهی معلم زیست و بهداشت

 

 

   لیست اقدام پژوهی دبیر زیست شناسی

 

 

  لیست اقدام پژوهی دبیر فلسفه

 

   لیست اقدام پژوهی مسئول مجتمع ورزشی

 

 

   لیست اقدام پژوهی سرپرست کارگاه

 

 

  لیست اقدام پژوهی خدمتگزار و مستخدم مدرسه

 

  لیست اقدام پژوهی آموزشیار نهضت

 

 

   لیست اقدام پژوهی هنر آموز حسابداری

 

 

   لیست اقدام پژوهی هنر آموز نقشه کشی

 

 

  لیست اقدام پژوهی های مشترک برای همه دبیران و آموزگاران و هنر آموزان

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 02 اسفند 1397 ساعت: 21:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

مقاله درباره اهداف و فواید اقدام‌ پژوهی

بازديد: 1155

اهداف و فواید اقدام‌  پژوهی

اهداف و فواید اقدام‌پژوهی

منظور و هدف از اقدام پژوهی  بررسى راه هاى گوناگون ممكن براى تغییر وضعیت نامطلوب موجود توسط معلمان درگیر در آن مسأله در محیط كلاس و آموزشگاه با در نظر گرفتن مراحل ساده مى باشد. هدف از اقدام پژوهی و پژوهش هاى آموزشى، توصیف شرایط یا پدیده هاى مربوط به نظام آموزشى مى باشد.

با استفاده از اقدام پژوهى مى توان موقعیت هاى مربوط به اقدام ها و عملیات آموزشى را مشخص كرد و در بهبود آن كوشید. در اقدام پژوهى، هدف معلم  پى بردن به روابط پدیده ها و یا ـ به اصطلاح ـ متغیرها است ، و از همه مهم تر، بررسى موضوعاتى است كه معلم در محیط كلاس و در حیطه تدریس با آن ها درگیر است و مى خواهد پاسخشان را به صورت علمى و از راه پژوهش بیابد. پس ایجاد تغییر، تعدیل یا اصلاح در وضعیت موجود هدف عمده در اقدام پژوهشی است.

گسترش مهارت های علمی و عملی یا رویكردها و ابزار مناسب و جدید و حل مسایل، با استفاده از كاربرد مستقیم روش ها و مهارت ها در مدارس و مراكز آموزشى و یا محیط هاى واقعى و سركلاس ، و به دست آوردن اطلاعات براى استفاده در كلاس هاى درس و نیز دادن آموزش لازم به معلمانى كه درگیر تدریس هستند از فواید اقدام پژوهی می باشد.

كه این كار از طریق آموزش های ضمن خدمت آن هم به صورت حضوری زیر نظر اساتید مجرب میسور و ممكن می باشد معلمان وقتی عملکردشان افزایش می یابد که تجربه های خود را در رابطه با فرایند یاددهی - یادگیری با همکاران دیگر در میان گذارند و با آنان تبادل نظر نمایند.

مشارکت معلمان هم ردیف و هم رشته از طریق اقدام پژوهی در یک طرح پژوهشی، باعث می شود که آنان اطلاعات و تجربه های خود را مبادله نمایند. معلمان با اطمینان و احترام متقابل به یکدیگر در اقدام پژوهی مشارکت می جویند. معلمان شرکت کننده در طرح اقدام پژوهی باید به ضرورت  آشنایی با فنون پایه پژوهشی اعتقاد داشته باشند.

ایرانی و بختیاری1382 به نقل از استاین ایزاک  هدفهای اقدام پژوهی  را به شرح ذیل اظهار می دارد

1 .کشف استعدادهای نهفته و فراهم ساختن بستری مناسب جهت رشد و شکوفایی معلمان.

2 . ارج نهادن به فعالیت های پژوهشی معلمان و سایر همکاران فرهنگی.

3 . شناخت معلمان نوآور و پژوهشگر و بهره گیری از تجارب ارزشمند آنان در جهت ارتقای کیفی نظام آموزش و پرورش.

4 .گسترش مهارتها یا رویکردهای جدید و حل مسائل با استفاده از کاربرد مستقیم روش ها و مهارتها در مراکز آموزشی و یا محیط های واقعی و شغلی و

 ساکی1382 به نقل از دلاور اهداف پژوهش در عمل را  چنین برمی شمارد:

این پژوهش وسیله ای برای چاره اندیشی درباره مسایلی است که در موقعیت های خاص، تشخیص داده می شود.

توانایی تحلیل معلمان را افرون تر ساخته و خود آگاهی آن ها را بالا می برد.

روشی برای بهبود شرایط طبیعی در بین معلمان و پژوهشگران است که با کار دانشگاهی سر وکار دارند. هم چنین شکست در حیطه تحقیق سنتی را چاره اندیشی کرده و پیشنهادهای روشنی ارایه می کند. این شیوه پژوهشی ابزاری برای تزریق رویکرد مبتنی بر نوآوری بر پیکره آموزش و یادگیری است.

در اقدام پژوهى، معمولا معلم خود پژوهشگر است و نقش اصلى پژوهشى به عهده او مى باشد.  چه به این وسیله، معلم به عنوان مجرى اصلى تحقیق  اقدام پژوهى، مى تواند مسئله  ملموسى را  كه با  آن رو به روست حل كند یا بهبودى امور را میسّر سازد. 

اهداف و فواید اقدام‌پژوهی

در روش اقدام پژوهشى از روش هاى تجزیه و تحلیل ساده استفاده مى شود و تأكید بر معنادار بودن عملى است تا معنادار بودن تئوری و آمارى.

 تحقیق عمل نگر (اقدام پژوهى) فاقد سخت گیرى و روش عملى است، بلكه پژوهشى است كه در مقایسه با سایر روش هاى علمى از انعطاف پذیرى و قابلیت انطباق بالایى برخوردار است.

 

 

اقدام پژوهى موجب مى شود كه معلمان درباره موقعیت هایى كه در آن كار مى كند (كلاس درس، مدرسه، اجتماع) به تحلیل هاى انتقادى دست بزنند و هم چنین پژوهشگر نسبت به حرفه خود نگرش عینى به دست مى آورد و ویژگى هاى آن را مى شناسد.

 اقدام پژوهى پاسخى است  به انتقادهایى كه از كاربردى نبودن اغلب  پژوهش هاى مرسوم به عمل مى آید.

تحقیق در عمل ( اقدام پژوهى) معلمان را درگیر مسئله مى كند. معلمان در عمل مهار تمام مراحل پژوهش را در دست مى گیرند و به دوباره سازى مهارت هاى حرفه اى خود مى پردازند.

 در اقدام پژوهى لازم نیست كه همه داده ها و شواهد متكى بر اعداد یا به عبارتى، كمّى باشند. اظهار نظر همكاران، والدین، دانش آموزان، متخصصان فن و دیگران تأییدى بر اصلاح و تغییر است.

دلاور (1382) اهداف پژوهش در عمل را چنین برمی‌شمارد:

1. این پژوهش وسیله‌ای برای چاره‌اندیشی درباره ی مسایلی است که در موقعیت‌های خاص، تشخیص داده می‌شود. به‌عبارت دیگر، روش مورد بحث ابزاری برای بهبود یا نوعی پیشرفت در موقعیت ویژه‌ای است.

2. وسیله‌ای برای آموزش ضمن خدمت است. بدین‌ترتیب، معلمان را در راه فراگیری مهارت‌ها و روش‌‌های جدید یاری می‌کند و توانایی تحلیل آنان را افزون‌تر ساخته و خود‌آگاهی آن ها را بالا می‌برد.

3. این شیوه ی پژوهشی، ابزاری برای تزریق رویکرد مبتنی بر نوآوری به پیکره ی آموزش و یادگیری است.

 4. روشی برای بهبود و شرایط طبیعی در بین معلمان و پژوهشگرانی است که با کاردانشگاهی سروکار دارند. هم چنین شکست در حیطه ی تحقیق سنتی را چاره‌اندیشی کرده و پیشنهادهای روشنی ارایه می‌کند.

رسول و بردبری (2001) از منظری دیگر اهداف پژوهش در عمل را چنین اعلام می‌نمایند:

 1. در هم شکستن سنت باور تولید دانش در عصر مدرن که براساس این سنت، افراد بشر صرفاً از یک راه معین می‌توانند برای کسب دانش و رسیدن به واقعیت امور استفاده کنند.

2.آزاد کردن فرایند تولید دانش از قید و بند روش‌ها و تدابیر خشک و انعطاف‌ناپذیر که به‌طور سنتی در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی اتخاذ شده است.

 

3.مشارکت فعال در امر تغییر و رهایی از جهان‌بینی تجددگرا که بر مبنای فلسفه اثبات‌گرا و نظام ارزشی ناظر بر پیشرفت اقتصادی بنا شده باشد.

4.مشارکت فعال در توسعه ی تفکر جدید درباره ی روایی و کیفیت تحقیق (به‌نقل از نویدی 1382).

برخی دیگر از اهداف اقدام‌پژوهی به‌شرح زیر برشمرده شده است:

ایجاد سازگاری میان عمل و نظریه، توسعه تفکر انتقادی، بهبود عمل آموزشی، کمک به افراد در افزایش شناخت آن ها از موقعیت خود، تقویت احساس خود ارزشمندی و اعتماد به نفس در معلمان، افزایش شناخت از مسایل کلاس درس، مشارکت و مداخله معلم در امور پژوهشی مربوط به کلاس درس خود، کاربست سریع‌تر یافته‌های پژوهشی، تقویت بیشتر رابطه ی میان معلمان و پژوهشگران آکادمیک، کشف رابطه ساختارهای آموزشی و مدرسه با عمل تدریس و یادگیری، آشنایی با روش‌های علمی که به بهبود تدریس کمک می‌کنند. (به نقل از ساکی، 1383، ص 103 ـ 102)

محور وحدت‌بخش کلیه ی ویژگی ها و اهداف ذکر شده، توسعه توانایی های معلمان برای درک و فهم بیشتر دشواری‌های آموزش و تدریس و راه های رویارویی با آن ها است. پژوهش در عمل می‌کوشد تا با تکیه بر دانش و تجربه معلمان، ظرفیت‌های جدیدی را در حل مسایل آموزش بگشاید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 02 اسفند 1397 ساعت: 21:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 331

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس