سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
آقا محمد خان قاجار بسيار سنگدل و بيرحم و كينهتوز و انتقامجو بود و براي رسيدن به مقام سلطنت از هيچ عمل پست و شرم آ وري استنكاف نكرد از جمله رفتار ظالمانه و شنيع وي با لطفعليخان زند و قتل و يا كور كردن برادرانش كه به قساوت و سنگدلي اين خواجه قاجاري صحّه ميگذارد.
آقا محمد خان پس از وفات وكيلالرعايا – كه در دربار وي بين شاهزادگان و فرمانروايان زندي آشوب و اغتشاش ايجاد شده بود – فرصت را مغتنم شمرد واز شيراز فرار كرد و به استراباد رفت و به اميد جمعآوري لشكر بين قاجارهاي آشاق باش و متحدانش (تركمنها) رفت. هدف خواجه قاجار متحد كردن دو ايل آشاق باش و يوقاري باش قاجار و نيز تركمنهاي يموت و گوگلان بود كه در اختلاف دائمي به سر ميبردند و با ايجاد اتحاد بين آنها زمينه قيام و شورش بر عليه زنديان ايجاد كرد تا در آينده با كمك لشكريان قاجاري و تركمنهاي گوگلان و يموت زمام امور ايران را در دست گرفت. ايران در آن زمان به علت اختلاف بين شاهزادگان زندي و ديگر حكام ولايات دستخوش آشوب و هرج و مرج شده بود و اين آشوب تماميت ارضي ايران را به خطر ميانداخت زيرا باز هم مثل دوران اواخر صفوي ايران از طرف همسايگان شمالي و شرقي و غربي در امنيت كامل نبود و در معرض تهديد دشمنان قرار گرفته و در همين ايام بود كه آقا محمد خان قاجار – كه مردي مستعد و لايق جهت حفظ ايران از تعرضات همسايگان بود – با اقتدار كامل به كمك نيروي قاجار و تركمنهاي يموت و گوگلان ظهور كرد. و اگر بيرحمي و سنگدلي خواجه قاجار را در نظر نگيريم او را مردي خواهيم يافت كه با اقتدار كامل و با درايت و تفكر شگفتانگيز توانست در مقابل تهديدات همسايگان ايران. تماميت ارضي كشور را حفظ نمايد و شايد اگر آقا محمدخان و لشكريان تركمنش نبودند امروز ايراني باقي نميماند و در بين عثماني و روس و افغانها تقسيم ميشد و در نهايت بدست روس و انگليس ميافتاد. در حفظ تماميت ارضي ايران و پيروزيهاي آقا محمد خان تركمنها نقش عمدهاي ايفا نمودند و خواجه قاجار توانست به كمك نيروهاي تركمن بر بسياري از دشمنان فائق آيد. اما بعد از رسيدن به سلطنت ازنيروهاي تركمن كاسته شد. زيرا آقا محمد خان در صدد قلع و قمع آنها برآمد و از اينرو قلمرو شمالي حكومت قاجار در نواحي گرگان (گنبد كاووس فعلي) به حالت تزلزل افتاد و بعد از وي جانشينان آقا محمد خان نيز سياست خصمانهاي با تركمنها در پيش گرفتند و شايد اين بزرگترين اشتباه قاجارها بود كه لشكريان لايق تركمن را از خود دور ساختند و بدينوسيله حكومت خود را ضعيف نمودند و حتي نتوانستند رد مقابل تعرضات روس و عثماني دوام بياورند و در آخرالامر بر اثر حملات پيدر پي روس و تهديدات انگليس قسمتهاي مختلف ايران را تجزيه نمودند. آنها اگر مانند گذشته از لشكريان تركمن استفاده مينمودند و در صدد جلب آنها برميآمدند ميتوانستند در بسياري از مواقع بر دشمنان فائق آيند. چنانچه در دورة ناصرالدينشاه تركمنها به تنهايي توانستند نيروهاي روسي را در آشوراده تارو مار نمايند . در حاليكه حكومت قاجار از عهدة آن نميتوانست برآيد.
ولي براستي كه آقا محمد خان بسياري از پيروزيهاي خود را با تكيه بر نيروهاي تركمن كسب نمود. چنانكه ميدانيم اقا محمد خان بعد از فرار از شيراز يكراست به طرف استراباد و تركمنها آمد و از آنها نيروي قدرتمندي را تشكيل داد. گلي مينويسد: «آقا محمد خان پسر محمد حسن خان كه در دربار كريم خان به عنوان گروگان زندگي ميكرد همين كه كريم خان درگذشت به بهانه شكار از قلعه خارج شد و به استراباد آمد. اولين اقدام او متحد كردن دو قبيله «يوخاري باش» و «اشاق باش» و سپس متحد شدن با ايل تركمن و آوردن آنها به قشون خود بود. در اين ايام لطفعلي خان زند آخرين بازمانده زند آنچنان درگير مسائل داخلي بود كه بناگاه با قدرت محمد خان روبرو ميشود» . در نبرد بين خواجه قاجار با لطفعلي خان زند نيز تركمنهاي بسياري شركت داشتند و نيروهاي عمدة خان قاجار را تشكيل ميدادند. گلي به نقل از وامبري مينويسد: «در محاصره بم و فرمانشير كه توسط قدرت آقا محمد خان انجام گرفت لطف علي خان زند مقاومت عجيبي كرد ولي مردم از ترس آقا محمد خان كه كرمان را به شهر كوران بدل ساخته بو قلعه را گشودند و تركمنها مانند مور و ملخ به داخل شهر ريختند و همين تركمنها بودند كه شاهزاده دلير زند را دستگير كرده تاج سلطنت به آقا محمدخان سپردند» .
بدين ترتيب تركمنها با دستگيري لطفعلي خان زند و پيروز كردن آقا محمد خان صفحهاي جديد بر سرنوشت ايران باز نمودند كه به نفع خاندان قاجار رقم ميزد و اگر اين نيروها نبود براستي كه آقامحمدخان نميتوانست به چنين پيروزيهايي دست يابد.
بر اين اساس آقا محمد خان قاجار پس از پيروزي، اراضي حاصلخيز دشت گرگان را در اختيار تركمنها گذاشت تا در آنجا به امر زراعت بپردازند واين بخشش به پاس زحمات آنها در جهت رسيدن خواجه قاجاري به حكومت ايران بود. «و تركمنها در اوائل سلطنت وي نقش عمدهاي در امور حكومتي از قبيل داروغهگي استراباد ]ايفا نمودند[ و حتي براي سران ايل تركمن مستمري تعيين ميشد. ولي در ادوار بعدي حكام محلي رابطه بين تركمنها و جكومت مركزي را بهم ميزنند و از آنها ماليات زياد طلب ميكنند و تركمنها به آنها باج نداده و بر فرمانهاي آنها عمل نميكنند» . و اين دشمني را حكام محلي با رساندن اخبار دروغ به حكومت قاجار - مبني بر اغتشاش و ناامني در منطقه و شورش تركمنها - ايجاد مينمودند. و آقا محمد خان نيز بعد از تثبيت قدرت بوسيلة تركمنها، آنها را تنها گذاشت و ناجوانمردانه به قلع و قمع تركمنها پرداخت و سلاطين بعدي نيز با روش خصمانه با آنها رفتار كردند. بطوري كه تركمنها از قاجاريان بيزار شدند و تا آخر حكومت قاجار حتي اگر كوچكترين قيام برعليه آن حكومت شكل ميگرفت تركمنها در آن شركت ميجستند و بطور كلي وضعيت تركمنها باز هم در دوران حكومت آقا محمد خان و اوايل حكومت فتحعليشاه نسبت به دورههاي بعدي بهتر بوده است. وامبري مينويسد «اگر شمشير تركمنها نبود آغا محمد خان هرگز موفق نميشد. ]حكومت[ خاندان خود را برقرار كند. چادرنشينان ]تركمن[ اين مطلب را بخوبي ميدانند و غالباً از بيوفايي قاجاريه كه از زمان فتحعليشاه بكلي آنها را رها نموده و حتي مستمري قانوني ساليانة بعضي ار رؤساي آنها را قطع كردهاند شكايت دارند» .
البته اگر صفحات تاريخ را ورق زنيم درمييابيم كه سنت حاكمان و قدرت طلبان ستمگر اين است كه براي رسيدن به مقاصد خود گروهي را ميفريبند و براي دستيابي به قدرت نهايت استفاده را از آنها مينمايند. اما پس از كسب مقام و مرتبه ياران ديروز خويش را فراموش ميكنندو يا حتي بخاطر ترس از قدرت آنها به قلع و قمعشان ميپردازند و يا با ظلم و زور تحت استيلاي خويش درميآورند.
آقا محمد خان قاجار كه يكي از بيرحمترين گردنكشان تاريخ است پس از رسيدن به قدرت براي تثبيت قدرت خويش تمام موانع سر راه خود را با بيرحمي منحصر به فرد از ميان برداشت. وي كه ميدانست اگر تركمنها در اتحاد دائمي به سر ببرند در آينده حكومت او را دچار اشكال خواهند ساخت به اختلاف ميان آنها دامن زد و با كوچكترين بهانه به طرف آنها حمله نمود و البته باز تا آخر عمر در لشكر خود از نيروي جنگي تركمن بهره برد و با اختلاف ميان تركمنها و با مشاهده ضعف آنها – كه تركمنها پراكنده شده بودند – يكباره حملة بيرحمانهاي را به ظهور رسانيد كه زمينه دشمني قاجارها و تركمنها را تا پايان عصر قاجار ايجاد نمود كه عاقبت حكومت قاجار با دشمني تركمنها دچار مشكلات فراواني شدند كه در جاي خود ذكر ميكنيم.
خواجه قاجار در اين حمله نهايت سنگدلي و بيرحمي را به نمايش گذاشت و بر جان و مال و ناموس تركمنها رحم نكرد و در دروازة استراباد با سر تركمنها كله منارهاي ساخت و اموال و اثقال آنها را به يغما برد.
و اينك شرح ماجرا:
آقا محمد خان قاجار پس از فراغت از مهمات عراق، فارس و كرمان و آذربايجان و ساير ولايات محروسه تصميم به تاديب تركمنهاي يموت ساين خاني گرفت و بدين منظور در نهم ربيعالثاني سال 1207 از تهران از طريق فيروزكوه به مازنداران حركت كرد. موكب خواجه قاجار از ساري به طرف اشرف (بهشهر كنوني) به حركت درآمد و در قاراتپه شهرستان اشرف اتراق نمود در آنجا روساي گوگلان با جمعي از اشخاص برجسته ديگر تركمن به ديدار خان قاجار رفتند و مشمول خلعت و التفات وي گشتند. خان قاجار از قرا تپه حركت كرد و بعد از سه روز آنها را مرخص كرد و مهر عليخان قاجار را براي استمالت طايفه تركمن به همراه ايشان روانه كرد و پس از رسيدن به استرآباد با سران طايفة يموت اتمام حجت كرد كه يا مانند بعضي از طايفة گوگلان گروگان و سواران جنگي به ملازمت ركاب در اختيار خان قاجار قرار دهند و يا آمادة جنگ و جدال گردند.
بزرگان يموت اظهار اطاعت كرده و مطيع بودن خود را نسبت به شاه قاجار اعلام كردند ولي اظهار داشتند كه مانند گذشته نميتوانند سواران جنگي در اختيار خان قرار دهند. آقامحمدخان اظهار آنها را قبول نكرده و براي گرفتن گروگان و سوار جنگي به جنگ با آنها پرداخت. اما تركمنها كه با اسبان خوب و شمشير برندهاي كه داشتند و بسيار جنگجو و ماهر بودند از تهديدات خان قاجار نهراسيدند و از محل و مأواي خود دور نشدند و با بنه و اموال و احشام خود همچنان در آنجا ساكن بودند. خان قاجار سپاهي را به سرپرستي مصطفيخان دولّو بر سر تركمنها فرستاد كه محمد وليخان، محمد حسينخان، حسينعليخان قوانلو، محمدقلي خان دولو و محمد حسين بيگ قاجار اين سپاه را همراهي ميكردند و فوجي ديگر به سركردگي بعضي از سرداران قاجاري كه عدد آنها به دههزار نفر ميرسيد به طرف طايفه تركمن فرستاده شد و بدين ترتيب تركمنها با يك جنگ گريز ناپذير مواجه شدند . در ناسخ التواريخ آمده است: «آقا محمد شاه، جان محمد خان برادر مصطفي خان دولو را به عدم قلعة شيراز مامور نمود تا برفت و آن بنا را با خاك پست كرد. آنگاه مراجعت به طهران فرمود و از آنجا سفر استراباد كرد. از بهر آنكه جماعت يموت ساينخاني كه در اطراف صحراي اترك و دشت قبچاق جاي داشتند، و در اُسر و نهب مردم استراباد طريق طغيان ميسپردند. لاجرم شهريار بعد از ورود به استراباد بزرگان يموت را مكتوبي كرد كه ابطال رجال خويش را روانة درگاه و ملتزم ركاب سازيد و زن و فرزند خود را به گروگان بسپاريد واگرنه ساخته جنگ شويد. ايشان از سپردن زنان خود به گروگان مضايقت نمودند، پس محمد ولي خان قوانلو و مصطفي خان دولو را با 10000 كس از لشكريان بر سر ايشان تاختن فرمود، مصطفيخان تا تپه خيت كه ربع فرسنگ به منازل آن جماعت مسافت داشت لشكر براند و سنگري راست كرد. يك دو روز تركان بر سر ايشان تاخته و از دور و نزديك جلادتي مينمودند، روز سيم نيران جنگ بالا گرفت و از دو سوي صف بسته، جنگ پيوسته شد، بعد از كشش و كوشش فراوان تركان شكسته شدند، 300 مرد دلير عرصة شمشير گشت و 1000 زن و فرزند از آن جماعت طريق عدم سپردند و 800 كس از نسوان و كودكان دستگير گشت» .
خان قاجار در اين جنگ نهايت ناجوانمردي و اخلاق دور از انسانيت را ظهور رسانيد. او هيچگونه رحم و مروتي بر جان تركمنهاي بيچاره نمينمود و از سرهاي بريدة آنها كله منارهاي در دروازة سبز مشهد شهر استراباد درست كرد. بسياري از تركمنها به خاطر اينكه زنانشان به دست دشمن نيفتد از روي ناموس و غيرتي كه هر تركمني آن خصوصيت را به ميزان منحصر به فردي دارا ميباشد زنان خود را به دست خود ميكشتند و برخي از زنان نيز بخاطر اينكه به دست دشمن نيفتند خود را به هلاكت ميرساندند. در تاريخ محمدي آمده است: «بعضي از افراد … ازواج خود را به دست خويش به قتل ميرسانيدند و برخي از نسوان ايشان از شيرزني خود، خود را هلاك ميساختند؛ چنانچه يكي از تركمانيه عورت جمليه را كه عروس بود رديف خود سوار كرده فرار مينمود، سوار قزلباشي به قصد آن ترك سياه چشم يغمايي چشم سياه نموده، مركب شوق از عقب برانگيخت، تركمان كيوان زهره بهرام شور آن زوجه جبين ماه مشتري پرور را از مركب در انداخته با تيغش مانند جوزا دو پيكر ساخت و از خونش درآن گل زمين عروس در پرده برومانيد، و زني كه دهانش سرچشمة آب حيوان و قامتش سرو روان بود از دست يكي از لشكريان خود را به آب رود اترك غرق گردانيد و عورت ديگر كه با مردي از سپاهيان مظفّر سوار بود با اين كه از خنجر مردم كش مژگان و شمشير ابروي خويش هزار كشته پيش داشت كارد از كمر لشكري خسروي كشيده چنان بر خود زد كه آن شيرين شمايل از گلگون حيات يكباره درافتاد».
مقاومت مردان و زنان تركمن جهت حفظ نواميس خود در مقابل دشمن بسيار ستودني و حيرت انگيز است. حتي مردي از تركمنان در اين جنگ براي طلب زنش و زنهاي ديگر كه به اسارت دشمن درآمده بود به سر دروازة استرآباد ميآيد با وجود اينكه ميداند كشته خواهد شد ولي آن تركمن كشته شدن در راه حفظ ناموس خود را بر زندگي – كه خود آنرا ننگ ميدانست- ترجيح ميداد و سرانجام وي را دستگير ميكنند و در آب خفه مينمايند و آن تركمن در نهايت سرافرازي در راه نجات ناموس خود به درجة رفيع شهادت نائل ميآيد. در جلد دوّم زينتالتواريخ آمده است: «نجف علي نام اونيكخا كه از اعاظم يموت شمرده ميشد … بجهه استرداد اسراي خويش كه زنش بصره نام از من جمله آنها بود ]به نزد خان قاجار آمد[ بعد از خرابي بصره بآستان شاهي امر بحكم خاقان مغفور سر آن خانسار بادپيما را باب درياچه فرو برد. چندانش سرنگون در آب داشتند كه بانش حجيم پيوست» . سپهر دربارة نتيجه آن جنگ گفته است: «در آن سفر از زر و سيم، اسب و شتر و گاوميش و گاو و گوسفند غنيمت فراوان بهرة لشگريان گشت و اسيران بسيار با خود آوردند. با اينهمه جنگ و جوش از لشكر پادشاه زياده از20تن تباه نگشت، بالجمله آقا محمد شاه اسيران را از لشكريان بخريد و در شهر ساري نشيمن فرمود» . پس از آن مهرعليخان داشلو كه با سركردههاي گوگلان به جهت تأديب تركمنها رفته بودند با چهل تن گروگان كه پسران بزرگ آن طايفه (گوگلان) بودند به ركاب خان قاجار برگشتند و تركمنهاي يموت نيز چون ملتزم آوردن گروگان شده بودند گروهاي خود را به ساري بردند و تقديم خان قاجار نمودند . در ناسخ التواريخ سپهر آمده است: «از آن سوي چون تركمانان كار بدين گونه ديدند از بهر پيشكش اسبهاي گزيده اختيار كردند و 40 تن از پسران صناديد يموت را از براي گروگان عرض دادند و 500 سوار نيز از ميان قبايل خود انتخاب كردند كه در حضرت پادشاه ملازم ركاب باشند؛ اين جمله را مهرعلي آقاي داشلو برداشته در ساري حاضر درگاه شد و نيز برگردن نهاد كه از زنان اعيان گروگان فرستد و هرگز جز از در صدق و عقيدت قدم نزند» .
هجوم آقا محمد خان به تركمنهاي گوگلان:
آقا محمد خان قاجار نبرد ديگري را نيز در سال 1210 هجري قمري با تركمنهاي گوگلان انجام ميدهد و علت ان اينست كه: در سال 1210 هجري قمري پس از تاجگذاري خواجه قاجار ازبكها به خراسان حمله كردند و مرو و برخي ديگر از شهرهاي خراسان را ويران كرده و به قتل و غارت پرداختند و خواجه تاجدار قاجاري عزم خود را براي سركوبي ازبكان جزم نمود.
شميم مينويسد: «آقا محمد شاه در سال 1210 از راه فيروزكوه و ساري عازم گرگان شد و تركمانان گوگلان را سخت تنبيه كرد و خانمان ايشان را آتش زد و از راه چمن كالپوش و جاجرم و اسفراين عازم سبزوار گرديد» .
آقا محمد خان كه به منظور سركوبي ازبكان به خراسان آمده بود ناچار شد با تركمنها نبرد كند. چرا كه براي سركوبي ازبكها بايد از ميان سرزمين تركمنها عبور مينمود. ولي تركمنها چنين اجازهاي را نميدادند و نميگذاشتند كه هيچ دشمني براحتي در سرزمين آنها نفوذ كند. بدين ترتيب تركمنها از دو طرف در فشار رودند. هر گاه ازبكها ميخواستند به خراسان حمله كنند از ميان تركمنها ميگذشتند و سرزمين آنها را له و لورده مينمودند. زيرا كه تركمنها به ازبكان نيز به سختي اجازه عبور از سرزمين خود را ميدادند و ازبكان ختي برخي اوقات تركمنها را تحريك نموده در حمله خود شريك ميكردند و تركمنها از آن طرف از سوي ايرانيها نيز در معرض تهديد قرار ميگرفتند. زيرا ايرانيها كه نميتوانستند به ازبكان دسترسي يابند نهايتاً شركاي آنها يعني تركمنها را مورد تعرض قرار ميدادند و يا اگر ميخواستند به سرزمين ازبكها حمله كنند ناچاراً بايد تركمنها را از سر راه برميداشتند. تا براحتي بتوانند از آن سرزمين عبور نمايند و اين كار هميشه امكان پذير نبود و نتيجتاً تركمنها چوب گناه ازبكان را تحمل ميكردند. و در نبرد آقا محمد خان قاجار براي تنبيه ازبكان با تركمنهاي گوگلان روبرو شد و با آنها به جنگ پرداخت و بسياري از آنها را كشته و يا اسير نمود. مولف تاريخ محمدي مينويسد: «خديو بيهمال از استراباد به طرف دشت قبچاق الويه فتوحات اثر را نهضت دادند و در واقعة آن ديار از تيغ زهر آبگون دمار از روزگار مردان كلان گوگلان برآورده … و تمامت غله و زراعت ايشان را آتش زده سوختند» . اما نتوانست به بلاد ازبك آسيبي برساند و شاهمرادخان ازبك كه سركردة طايفه ازبكي بود با مشاهدة حمله آقا محمد خان قاجار سوار الاغي شد و به سمت بخارا شتافت و از خطر حملة خواجه قاجار در مصون ماند و آنچه كه بلا و سختي و دشواري بود بر سر تركمنها آمد و ازبكان هيچ ضرري نبردند. بدين ترتيب خصومت سلسله جديد التاسيس قاجارها كه در پايان قرن هجدهم در ايران به قدرت رسيدند كمتر از نادر شاه نبود و آنها ادعاي حاكميت بر سرزمين تركمنها را داشتند . اين خصومت كه سياسيت قتل و نهب و گروگان گيري ادامه يافت باعث شد كه تركمنها خشمگين شوند و دشمن ديرينه بين ايرانيها و تركمنها دوباره با شدت بيشتري از سر گرفته شود كه تا پايان دورة قاجاريه (1304 شمسي) ادامه يافت كه سرانجام نامطلوبي در پي داشت و اين خصومتها فرصت خوبي براي روسيه داد كه منجر شد به حلمه دهشتناك سربازان وحشي تزار و تصرف قسمت پهناوري از سرزمين تركمنها و خارج شدن كامل آن سرزمين از دخالت ايرانيان. روسيه بعد از تصرف قفقاز و سرزمين تركمنها توانست نفوذ خود را در ايران گسترش دهد و در سياست داخلي ايران دخالت نمايد و در كل ضعف و زبوني قاجارها و سوء تدبير آنها در ادارة امور مملكت باعث شد كه كشورهاي قدرتمند انگليس و روسيه زمام امور كشور را در دست گرفته و تا پايان سلسله قاجار ماية دردسر حكومت و سرنوشت ملت گردند.آقا محمدخان قاجار سر سلسله قاجاريه از زمان كودكي در جنگ و گريزها و فتح و شكست هاي پدرش محمد حسن خان همراه او بوده، در نتيجه با شدايد و سختي هاي اين قبيل مسائل كاملاً آشنا بود. دشمنان ايلي و خانوادگياش خواه »عادلشاه افشار« يا »كريم خان زند« به خاطر اينكه پسر بزرگتر خان قاجار بود با سنگ دلي در عنفوان جواني مقطوع النسلش كردند و با اين كار وحشت انگيز خود، تخم بدبيني و سوءظن و قساوت و بيرحمي و مردم آزاري را تا آخرين لحظه زندگي در دل و جان او كاشتند. چنانكه از ظلمي كه در اوايل دوران زندگي بي هيچ گناهي بر او رفته بود، از آزار و اذيت ديگران ناخودآگاه لذت مي برد. گذشته از اين كشته شدن پدر و برادرش در ستيز با خاندان زند و اسارت بيش از15 ساله اش در نزد دشمن خانوادگي آنهم با فقر و تنگدستي عمدي توسط خان زند، كينه و نفرت عميقي را نسبت به آن خانواده در او به وجود آورده بود. اكثر نويسندگان به خاطر اينكه از كريم خان چهرة مهرباني ترسيم كنند چون به نظر آنها او ايراني اصيل است و آقا محمدخان قاجار توراني! يادآوري مي كنند كه كريمخان با او با ملاطفت رفتار مي كرد، او را بر سر سفره خود مي نشاند و در كارهاي مهم مملكتي با او مشورت ميكرد! ولي در مقابل با توجه به وقايع تاريخي مجبورند بنويسند كه: »... آقا محمدخان در زماني كه در شيراز بود چيزي نداشت و كريمخان عمداً براي اينكه مردم را با خود همدست نكند و انديشه سركشي نداشته باشد نمي گذاشت چيزي داشته باشد بهمين جهت هنگام مرگ كريمخان تنگ دست بود... آقا محمدخان به اندازه اي تنگ دست بود كه به پول آن زمان بيش از دو »پول« يعني كمترين واحد پول در آن روزگار كه معادل دو دينار امروز است با خود نداشت. و چون به نخستين منزل پس از شيراز رسيدند و خود و جلودارش بسيار گرسنه بودند حيله اي كرد...« [تاريخ اجتماعي: سعيد نفيسي،ج1،ص42] در صورتيكه كريمخان تمام مخارج و هزينه هاي سالانه گروگانها را علاوه بر ماليات معمول از سران ايلات و نزديكان آنها اخذ مي كرد. آقا محمدخان بعد از اطمينان از خبر فوت كريمخان توسط عمه و به قولي خواهرش كه در واقع همسر اجباري خان زند بود از حوالي شيراز بطور مستقيم و در اسرع وقت به اصفهان رفت، در آنجا چند تن از نزديكانش را كه در شهر بودند ملاقات كرد و از آنها ياري گرفت و به سرعت به ورامين آمد و طوايف قاجار را كه در آنجا بودند با خود يار كرد. لازم به ذكر است كه تنگدستي و ناكامي پيش از سلطنت اقا محمدخان تأثير شگرفي در لئامت و خست و پول دوستي افراطي او در ايام سلطنت تا پايان عمر او داشت. آقا محمدخان16 سال در نواحي مختلف ايران به تاخت و تاز مشغول بود، تا اينكه توانست در سال1209 هـ .ق در تهران تاجگذاري نمايد. از وقايع مهم قبل از پادشاهي اقا محمد خان جنگ او با لطفعلي خان زند و قتل عام و كور كردن مردم كرمان است. لطفعلي خان كه نوادة صادق خان برادر كريمخان بود، خود را وارث تاج و تخت ايران مي دانست بعد از قتل پدر [جعفر خان زند] به كمك حاج ابراهيم مشهور به كلانتر كه وزير پدرش بود به سلطنت و با مخالفتهاي برادران و همچنين بزرگان ايل يوخاري باشي روبرو شد. ولي با زرنگي خاصي بعد از چند زود و خورد موفق به متحد كردن ايل قاجار گرديد و پس از به زير فرمان در آوردن شمال و غرب ايران متوجه مركز و شيراز گرديد. قبل از يكسره كردن كار خاندان زند در سال1194 هـ ق يعني يكسال بعد از فوت كريمخان زمانيكه صادق خان در شيراز زمام امور را در دست داشت و علي مراد خان ديگر مدعي سلطنت از خانواده زند شهر اصفهان را در اختيار داشت و صادق خان براي بدست آوردن پول جهت مخارج جنگ با ديگر خوانين زند، مردم فارس بخصوص شيراز را تحت شديدترين شكنجهها از قبيل دست و پا بريدن قرار داده بود، آقا محمد خان تازه به قسمتي از ايالات شمالي مسلط شده بود. در اين زمان »كاترين دوم« كه تا اندازه اي از امور مربوط به عثماني فراغت حاصل كرده بود، در جهت اجراي وصيتنامه منسوب به »پطر كبير« اقدامات استعماري خود را نسبت به ايران شروع نمود. »جرج فورستر« كارمند كمپاني هند شرقي انگليس در اين مورد مي نويسد: »روسيان تجاوز خود را به ايران بگاه پادشاهي كاترين دوم باز از نو گرفتند. آنان به سال1194 هـ/1780 ميلادي وسيله يك فروند ناو روسي در كرانه ايران پياده شده ساختماني استوار در اشرف (بهشهر كنوني) پي افكندند. آقا محمدخان كه در آن هنگام در آن خطه بر سر قدرت بود گروهي از افسران روسي را دستگير ساخت و از مقامهاي روسي خواست كه ساختمان خود را خراب كرده به روس باز گردند«. [نخستين روياروئي، دكتر حائري ص240] »سعيد نفيسي« در كتاب تاريخ اجتماعي جلد اول ص66 در اين مورد مي نويسد: »روسيه با چند كشتي جنگي به »اشرف« آمد و اجازه خواست در آنجا تجارت خانه اي داير كند. اما چون در داد و ستد بسيار ارزان مي فروختند و گران مي خريدند و پيدا بود كه انديشه سوداگري ندارند، آقا محمد خان بدگمان شد و دستور داد آنها را گرفتار كردند. پس ايشان را دعوت كرد و شراب بسيار داد...« آقا محمدخان بعد از دستگيري نيروهاي روسي و خراب كردن تجارتخانه چشمهاي آنها را بسته و با تحقير به روسيه مي فرستد. فرمانده كشتي كه جوان و كم تجربه و در مجلس مهماني حضور نداشت بعد از رسيدن به كشور از مقام خود معزول و مورد بازخواست قرار مي گيرد. »دربار روسيه يادداشت تهديد آميزي به اقا محمدخان قاجار فرستاده، خواستار پوزش خواهي وي شدند و بدان وسيله بيم در دلهاي مردم پديد آوردند ولي به گفته فورستر »تنها كسي كه از اين توپ و تشر آنان نمي هراسيد آقا محمدخان بود« [از كتاب پيشين] آقا محمدخان با اين عمل جسورانه خود نشان داد، كه برخلاف خاندان زند از همان اوايل كار تا چه ميزان در حفظ تماميت ارضي كشور حساسيت دارد.
دكتر محمد نمازي در شيراز متولد گرديده و پس از اخذ ديپلم رياضي در شيراز و ليسانس (B.A) بانكداري از تهران موفق به كسب مدرك فوقليسانس (M.B.A) در رشته مديريت بازرگاني (با گرايش حسابداري و اقتصاد) از كاليفرنياي جنوبي و دكترا (PH.D) در رشته حسابداري از دانشگاه لينكن نبراسكا در آمريكا گرديده است.
وي در دانشگاه لينكلن نبراسكا به عنوان دستيار تحقيق، دستيار تدريس و مربي حسابداري عهدهدار تدريس درس اصول حسابداري بازرگاني، اصول حسابداري مديريت و اصول حسابداري مياني بوده است. همچنين به مدت سه سال به عنوان استاديار حسابداري در دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا در شهر استيت كالج عهدهدار تدريس حسابداري صنعتي و حسابداري مديريت پيشرفته بوده است. وي داراي تأليفات متعددي است از جمله كتاب: Responsibility Accounting از انتشارات انجمن حسابداران صنعتي آمريكا (NAA)، كتاب: A Comprehensive Review of the Multi-Objective Techniques از انتشارات كمپاني ونس، كتاب: "تحقيقات تجربي در حسابداري: يك ديدگاه روش شناختي" از انتشارات دانشگاه شيراز، و كتاب "بررسي عملكرد اقتصادي بازار بورس اوراق بهادار در ايران" از انتشارات وزارت امور اقتصادي و دارايي "حسابداري صنعتي (2) بودجهبندي و كنترل سيستمهاي استاندارد"، و "كاربرد رايانه در حسابداري" از انتشارات سازمان سمت را ميتوان نام برد.
وي تاكنون بيش از 60 مقاله در مجلات مختلف معتبر داخلي و خارجي انتشار داده است از جمله آنها:
1- Neberska Academy of Science
2- Management Accounting
3- TIMS/ORSA
4- Akron Economici & Business Review
5- Journal of Accounting Literature
6- Journal of Information & Optimization Science
مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز، دانش مديريت، مجله اقتصاد و مديريت، مجله حسابدار، بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، مجله تحقيقات مالي، مجله مدرس، مجله برنامه و بودجه، مجله علوم انساني دانشگاه سيستان و بلوچستان، فصلنامه پژوهشها و سياستهاي اقتصادي و پژوهشنامه علوم انساني و اجتماعي دانشگاه مازندران، مديريت و توسعه، فصلنامه دانش و پژوهش حسابداري، مطالعات حسابداري ميباشد.
ايشان سرپرستي پروژهها و پاياننامههاي زيادي در سطح كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكترا در دانشگاه شيراز، تربيت مدرس و دانشگاه تهران را نيز به عهده داشته و داوري كتب و مقالات داخلي و خارجي زيادي را نيز انجام داده است. همچنين وي مقالات متعددي را در گردهمايي و سمينارهاي داخلي و خارجي از جمله سمينارهاي مربوط به انجمن حسابداران آمريكا (AAA) و (NAA) در شهرهاي بالتيمر، بستن، نيويورك و لوسآنجلس، سانفرانسيسكو و يونيورسيتي پارك ارائه داده است و در سمينارهاي حسابداران ايران نيز سخنراني ايراد نموده و مقالاتش نيز انتشار يافته است. وي همچنين، سخنرانيهاي متعددي براي سازمانها و جوامع مختلف از جمله انجمن حسابداران خبره ايران، سازمان مطالعه كتب علوم انساني دانشگاهها (سازمان سمت)، وزارت صنايع، وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامي آذربايجان، سازمان مديريت صنعتي، صنايع الكترونيك ايران، شركتهاي صنعتي، دانشگاه شيراز و دانشگاه تربيت مدرس، سمينار بهرهوري استان فارس، كارخانه مخابرات راه دور، شركتهاي صنعتي فارس، شهرداري شيراز، وزارت نيرو، دانشگاه آزاد اسلامي ياسوج و دانشگاه فردوسي مشهد، دانشگاه امام رضا (ع) مشهد و گردهمايي بورس و بازار سرمايه و اوراق بهادار شيراز نموده است. تحقيقات ايشان در زمينه "بررسي وضعيت حسابداري صنعتي و حسابداران مديريت صنايع استان فارس" "تجزيه و تحليل صورتهاي مالي با استفاده از نظر شانون" "ديدگاههاي مديران واحدهاي صنعتي فارس نسبت به حسابداري صنعتي" در دانشگاه شيراز انجام گرديده و تحقيقي پيرامون "بررسي كارايي بورس اوراق بهادار ايران" نيز براي وزارت اقتصاد و دارائي نيز انجام دادهاند.
وي دو دفعه به سمت معاونت اداري و مالي دانشگاه شيراز منصوب گرديده و به عنوان رئيس دانشكده ادبيات و علوم انساني دو دفعه و رئيس دايره حقوقي دانشگاه شيراز نيز انجام وظيفه نموده است. در حال حاضر استاد و رئيس بخش حسابداري دانشگاه شيراز ميباشد و به تدريس دوره دكتراي حسابداري در دانشگاه تربيت مدرس و دانشگاه تهران اشتغال دارد. وي همچنين سرپرستي دوره دكتراي حسابداري دانشگاه تربيت مدرس و رياست كميته حسابداري سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) را نيز به عهده داشته است. ايشان سردبير تحريريه مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز بوده و عضو هيأت تحريريه مجله بررسيهاي حسابداري و حسابرسي دانشگاه تهران، مجله تحقيقات مالي دانشگاه تهران، مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه مازندران، و عضو هسته مطالعات پژوهشي بازرگاني استان فارس نيز ميباشد. وي در كميتههاي مختلفي از جمله هيأت مميزه دانشگاه شيراز، شوراي دانشگاه شيراز، هيأت تخصصي مميزه دانشكده ادبيات و علوم انساني، به عنوان عضو، كميته رفاه دانشگاه، مسكن دانشگاه، طبقهبندي مشاغل دانشگاه و قرضالحسنه در دانشگاه شيراز به عنوان رئيس انجام وظيفه نموده است.
دكتر نمازي تجارب عميقي نيز در زمينة طراحي سيستمهاي مالي و صنعتي دارا ميباشد و به عنوان مشاور مالي و اداري در كارخانجات و صنايع متعددي انجام وظيفه نموده است و طرحهاي زيادي را در زمينههاي حسابداري مالي و صنعتي ارائه نموده است.
وي داراي مدرك عضويت در انجمن حسابداران صنعتي و مديريت آمريكا (NAA) بوده و به عنوان يكي از هفت نفر عضو انجمن تحقيقاتي حسابداران صنعتي در آمريكا و رئيس تحقيقات حسابداري صنعتي در قسمت پنسيلوانيا- شهر استيت كالج نيز فعاليت نموده است. ايشان عضو انجمن حسابداران آمريكا (AAA) نيز بوده است. همچنين وي به عضويت "انجمن حسابداران خبره ايران" و "انجمن حسابداران رسمي" و "جامعه حسابداران ايران" نيز در آمدهاند.
فعاليتهاي علمي و پژوهشي و اجرائي
دكتر محمد نمازي
استاد حسابداري (Professor of Accounting)
دانشگاه شيراز
سوابق اجرائي:
1- نماينده دانشكده علوم اداري و مديريت بازرگاني دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا در كتابخانه دانشگاه.
2- عضو كميته تدوين دروس مختلف دوره كارشناسي و كارشناسي ارشد و دكتراي حسابداري در دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا
3- رئيس تحقيقات و مطالعات حسابداري صنعتي جامعه حسابداران صنعتي آمريكا- بخش مركزي پنسيلوانيا
4- معاونت اداري و مالي دانشگاه شيراز (دو نوبت)
5- رئيس دايره حقوقي دانشگاه شيراز
6- رئيس گروه پژوهشي حسابداري سازمان مطالعه كتب علوم انساني دانشگاهها (سازمان سمت)
7- رئيس گروه دوره دكتراي حسابداري دانشگاه تربيت مدرس
8- رئيس دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شيراز (3 نوبت)
9- سردبير مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز
10- رئيس بخش حسابداري دانشكده اقتصاد، مديريت و علوم اجتماعي دانشگاه شيراز
راهنمائي و سرپرستي پاياننامهها:
1- دوره دكتراي حسابداري (استاد راهنما) 3 پاياننامه
2- دوره دكترا (استاد مشاور) 1 پاياننامه
3- دوره كارشناسي ارشد (استاد راهنما) 25 پاياننامه
4- دوره كارشناسي ارشد (استاد مشاور) 10 پاياننامه
ساير خدمات حسابداري و مالي:
1- مشاور مالي كارخانجات و صنايع مختلف
2- طراحي سيستمهاي صنعتي كارخانجات متعدد
3- مشاوره مالي ارگانها و دواير دولتي و خصوصي
4- داوري كتب و مقالات متعدد
عضويت در مجامع حرفهاي:
1- يكي از 8 نفر عضو كميته تحقيقات حسابداري صنعتي وابسته به انجمن حسابداران صنعتي آمريكا.
2- عضو كميته انجمن حسابداران آمريكا
3- عضو انجمن حسابداران صنعتي (مديريت) آمريكا
4- عضو انجمن حسابداري "بتا آلفاساي" آمريكا
5- عضو انجمن حسابداران خبره ايران
6- عضو انجمن حسابداران رسمي ايران
7- عضو جامعه حسابداران ايران
8- سردبير و عضو هيأت تحريريه مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز
9- عضو هيأت تحريريه مجله بررسيهاي حسابداري و حسابرسي
10- عضو هيأت تحريريه مجله تحقيقات مالي
11- عضو هيأت تحريريه مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه مازندران
12- عضو هسته مطالعات پژوهشي بازرگاني استان فارس
عضويت در كميتهها:
1- عضو هيأت رئيسه دانشگاه شيراز
2- عضو شوراي دانشگاه شيراز
3- عضو مركز جمعيت شناسي دانشگاه شيراز
4- عضو هيأت تحريريه مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز
5- رئيس كميته طبقهبندي مشاغل دانشگاه شيراز
6- رئيس هيأت مديره صندوق قرضالحسنه دانشگاه شيراز
7- عضو كميته ترفيع اساتيد دانشگاه شيراز
8- عضو كميته تحصيلات تكميلي بخش مديريت و حسابداري دانشگاه شيراز
9- عضو كميته برنامهريزي دانشگاه شيراز
10- عضو كميته انفورماتيك دانشگاه شيراز
11- عضو كميته همكاريهاي علمي و مشاورهاي دانشگاه شيراز با صنعت
12- نايب رئيس كميته رفاه دانشگاه شيراز
13- رئيس كميته مسكن دانشگاه شيراز
14- عضو هيأت تخصصي مميزه دانشكده ادبيات و علوم انساني
15- عضو هيأت مميزه دانشگاه شيراز
16- عضو كميته حل اختلافات مالياتي- وزارت اقتصاد و دارايي
17- عضو هسته مطالعاتي و پژوهشي- وزارت بازرگاني
سوابق آموزشي:
1- مربي حسابداري در دانشگاه نبراسكا- لينكلن آمريكا
2- استاديار حسابداري در دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا- استيت كالج پنسيلوانيا
3 - در حال حاضر استاد حسابداري دانشگاه شيراز
4- تدريس دوره دكتراي حسابداري در دانشگاه تربيت مدرس
5- تدريس دوره كارشناسي ارشد وزارت صنايع
6- راهنماي پاياننامه دوره دكتراي حسابداري- دانشگاه تهران
دروس تدريس شده:
1- اصول حسابداري مالي- دانشگاه نبراسكا لينكلن آمريكا
2- اصول حسابداري مديريت- دانشگاه نبراسكا لينكلن آمريكا
3- حسابداري ميانه- دانشگاه نبراسكا لينكلن آمريكا
4- حسابداري مديريت پيشرفته- كارشناسي و كارشناسي ارشد دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا
5- حسابداري مديريت پيشرفته- دوره دكتراي حسابداري دانشگاه تربيت مدرس
6- سمينار در حسابداري صنعتي در صنايع- دوره دكتراي حسابداري دانشگاه تربيت مدرس
7- پروژههاي حسابداري صنعتي در صنايع- دوره دكتراي حسابداري دانشگاه تربيت مدرس
8- تحقيقات تجربي در حسابداري- دكتراي حسابداري دانشگاه تربيت مدرس
9- حسابداري مديريت و كنترل بودجه- دكتراي حسابداري دانشگاه تهران
10- بررسي مسايل جاري در حسابداري- دكتراي حسابداري دانشگاه تهران
11- روش تحقيق پيشرفته- كارشناسي ارشد مديريت صنعتي در دانشگاه شيراز
12- حسابداري مديريت- دوره كارشناسي ارشد مديريت صنعتي دانشگاه شيراز
13- مديريت مالي و تصميمگيري در مسائل مالي- دوره كارشناسي ارشد مديريت صنعتي دانشگاه شيراز
14- حسابداري صنعتي 1 و 2 و 3- دوره كارشناسي مديريت صنعتي و رشته حسابداري دانشگاه شيراز
15- بررسي موارد خاص در حسابداري- دوره كارشناسي رشته حسابداري دانشگاه شيراز
16- زبان انگليسي تخصصي حسابداري- دوره كارشناسي رشته حسابداري دانشگاه شيراز
17- حسابرسي 1 و 2- دوره كارشناسي رشته حسابداري دانشگاه شيراز
18- مديريت كارخانه، پژوهش عملياتي 1 و2، كنترل كيفيت، كارسنجي و روشسنجي رشته مديريت صنعتي دانشگاه شيراز
سخنرانيها و شركت در سمينارها:
1- "نقش اعداد حسابداري در برقراري روابط كارگري"، دانشگاه نبراسكا- لينكلن آمريكا
2- "تئوري نمايندگي در حسابداري مديريت"، دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا- آمريكا
3- "محدوديتهاي مدل نمايندگي"، انجمن حسابداران آمريكا- دانشگاه سيراكيوس نيويورك
4- "كاربرد تكنيك معادلات خطي چند جانبه در حسابداري مديريت"، انجمن حسابداران آمريكا- قسمت شمال شرقي- نيويورك
5- "بررسي متون تئوري نمايندگي در حسابداري"، دانشگاه ايالتي كاليفرنيا- لس آنجلس آمريكا.
6- "نقش رياضيات در حسابداري مديريت"، دانشگاه ايالتي كاليفرنيا- سانفرانسيسكو
7- "كاربرد تكنيك برنامهريزي خطي چند هدفي در حسابداري"، گردهمائي انجمن مديران صنايع و انجمن پژوهشهاي عملياتي آمريكا- بستن آمريكا
8- "نقش مدلهاي رياضي در برنامهريزي نيروي انساني حسابداري"، دانشگاه شيراز.
9- "موقعيت حسابداري صنعتي در ايران"، اولين سمينار حسابداري ايران، دانشگاه شهيد چمران
10- "استانداردهاي حسابداري در ايران"، دومين سمينار حسابداري ايران، دانشگاه آزاد اسلامي زنجان
11- "روند حسابداري مديريت"، اولين سمينار سازمان مطالعه كتب علوم انساني دانشگاهها (سازمان سمت)، تهران
12- "حسابداري صنعتي پيشرفته و كنترل پروژههاي مالي"، وزارت صنايع، شيراز
13- برگزاري دو سمينار معاونين اداري و مالي دانشكدههاي دانشگاه شيراز
14- برگزاري سمينار معاونين اداري و مالي دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي و مؤسسات تحقيقاتي سراسر كشور در دانشگاه شيراز
15- "پيشرفتهاي اخير حسابداري مديريت"، دانشگاه شيراز
16- "نقش علوم انساني در پيشرفتهاي حسابداري"، دانشگاه شيراز
17- "بررسي سيستم هزينهيابي ABC و موارد استفاده آن در حسابداري مديريت"، انجمن حسابداران خبره ايران، تهران، مؤسسه علوم بانكداري، آبان 1376
18- "حسابداري مديريت و نقش آن در صنايع"، وزارت نيرو- شيراز، 1382
19- "جايگاه حسابداري مديريت"، دانشگاه آزاد اسلامي- واحد ياسوج، 1382
20- "تكنيكهاي اخير حسابداري مديريت"، دانشگاه فردوسي مشهد، فروردين 1382
21- "نقش اطلاعات حسابداري در شفافسازي بازار سرمايه"، افتتاحيه بورس اوراق بهادار شيراز و همايش بازار سرمايه، ارديبهشت 1382.
22- ارزيابي متوازن در حسابداري مديريت، دانشگاه امام رضا (ع) مشهد- تابستان 1385.
تأليفات و تحقيقات
كتب:
1) Namazi, M. and R.P. Crum, (1984). "A Comprehensive Compilation of Multi-Objective Techniques and Applications in publicy Policy Decision Making", public Adminsitration Series, (Nov.).
2) Crum, R.P., Hoshower, L.B. and M. Namazi,. (1985). Responsibility Accounting, (National Accounting Association).
3) نمازي، محمد "تحقيقات تجربي در حسابداري: يك ديدگاه روششناختي" (ترجمه) دانشگاه شيراز.
4) نمازي، محمد (1382). "بررسي عملكرد اقتصادي بازار بورس اوراق بهادار در ايران"، وزارت اقتصاد و دارايي، تابستان.
5) نمازي، محمد، (1384)، حسابداري صنعتي (2): بودجهبندي و كنترل سيستمهاي استاندارد، سازمان سمت، تهران.
6) نمازي، محمد و امير افسر (1385)، كاربرد رايانه در حسابداري، سازمان سمت، تهران.
7) نمازي، محمد (1385)، نحوه استفاده بهينه از منابع مالي پروژههاي عمراني، سازمان مديريت و برنامهريزي استان فارس، معاونت آموزش و پژوهش.
مقالات انگليسي:
1) Namazi, M. "The Usefulness of Information Theory in Decision Making Under Uncertainty", Presented at the Nebraska Academy of Science (April, 1981).
2) Namazi, M. "Quantitative Techniques are the Future", Management Accounting (May 1984), pp. 84 and 87.
3) Namazi, M. "theoretical Developments of Proincipal- Agent Employment Contract in Accounting: the State of the Art", Journal of Accounting Literature (Spring 1985), pp. 113-163.
4) Namazi, M. and L.B. Hoshower, "Limitations of the Basic Agency Model", Presented at the American Accounting Association, Northeast Regional Meeting, Syracuse University, New York, (April 20, 1985).
5) Crum, R.P. and Namazi, "The Dominance of Multi-Objective Linear Programming Techniques in Accounting Applications", Presented at the American Accounting Association Northeast Regional Meeting (April 19, 1985).
6) Namazi, M. and K.H. Chen, "Usefulness of a Multi-Objective Technique in Manpower Planning From a Prinicipal- Agnet Perspective", Presented to TIMS/ORSA meeting in Boston (April 29, 1985).
7) Namazi, M., "A Critical Review of the Efficient Market Hypothesis", Akron Business and Economic Review (Winter, 1985), pp. 27-35.
8) Crum, R.P., and M. Namazi, "Multi- Objective Linear Programming Techniques in Manpower Staff Assignment", Akron Busines and Economic Review (Spring 1987), pp. 95-109.
9) Namazi, M., "The Application of The Agency Theory In Planning and staff Assignment of CPA Firms", Iranian Accounting Review, vol. 10., Winter-Spring 1995.
10) Faghih, N. and M. Namazi, "Applying Shannon's Information Theory to the Measurement and Analysis of Financial Statements", Journal of Dis Crete Mathematical Sciences & Cryptography, Vol. 19, April. 1998, pp. 49-72.
مقالات فارسي:
1. محمد نمازي، (1368) «كارسنجي و روشسنجي»، دانشگاه شيراز، 101 صفحه.
2. محمد نمازي، (1368)، «نقش مدلهاي رياضي چند هدفي در حسابداري»، مجموعه مقالات اولين سمينار حسابداري ايران. انتشارات دانشكده اقتصاد و علوم اجتماعي، دانشگاه شهيد چمران اهواز، صفحات 172-154.
3. محمد نمازي، (1360)،«نگاهي به سيستم سنجش مسئوليت حسابداري از ديد علوم رفتاري»، دانش مديريت، دانشكده علوم اداري و مديريت بازرگاني دانشگاه تهران، سال سوم، شماره يازدهم، زمستان، صفحات 44-31.
4. محمد نمازي، (1370 و 1371)، «تجزيه و تحليل متدهاي هزينهيابي جذبي و متغير»، مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز، دوره هفتم، پائيز 70 و بهار 71، صفحات 74-47.
5. محمد نمازي، (1371)، «استانداردهاي ملي حسابداري: دشواريها، محدوديتها و پيشنهادها»، مجله حسابدار، مرداد، صفحات 110-104.
6. محمد نمازي، (1371)، «سه سخنراني و سه كميسيون در اولين سمينار محدود حسابداري سازمان سمت»، مجله حسابدار، اسفند، صفحات 108-104.
7. محمد نمازي، (1372)، «عوامل مؤثر در تدوين استانداردهاي پذيرفته شده حسابداري»، مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز، پائيز، صفحات 32-1.
8. محمد نمازي، (1369)، «سيستم تدوين استانداردهاي حسابداري»، مجموعه مقالات دومين سمينار حسابداري ايران، دانشگاه آزاد اسلامي- زنجان، شهريور، صفحات 85-57.
9. محمد نمازي، (1372)، «مشكلات اصول پذيرفته شده حسابداري و نحوة تدوين استانداردهاي مطلوب»، مجله علمي و پژوهشي اقتصاد و مديريت، دانشگاه آزاد اسلامي بهار، صفحات 22-5.
10. محمد نمازي، (1373)، «هزينهيابي جذبي و متغير در سيستمهاي استاندارد»، مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز، زمستان، صفحات 26-1.
11. محمد نمازي، (1374)، «انضباط مالي»، اولين سمينار وجدان كاري و انضباط اقتصادي و مالي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، اروميه، 16 و 17 ارديبهشت.
12. محمد نمازي و زكيه شوشتريان، (1374)، «بررسي كارايي بازار بورس اوراق بهادار»، فصلنامه تحقيقات مالي، شماره 7 و 8، تابستان و پائيز، صفحات 82-104.
13. محمد نمازي، (1374 و 1375))، «خصوصيات سيستمهاي حسابداري صنعتي صنايع استان فارس»، بررسيهاي حسابداري، شماره 14 و 15 زمستان 1374 و بهار 1375، صفحات 69-50.
14. محمد نمازي، (1375)، «سرمايهگذاري در مناطق جنگزده»، سومين كنفرانس بينالمللي بازسازي مناطق جنگ زده»، 2 الي 8 اسفند، صفحه 93. تهران و مناطق جنگزده.
15. محمد نمازي و زكيه شوشتريان، (1375)، «مروري بر آزمونهاي كارايي بورس اوراق بهادار در سطح ضعيف»، تحقيقات مالي، تابستان و پائيز، صفحات 83-47.
16. محمد نمازي، (1376) «نقش حسابداران مديريت در صنايع استان فارس»، مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز، بهار، صفحات 76-41.
18. احمد احمدپور و محمد نمازي، (1377)، «تأثير اهرم عملياتي، مالي و اندازه شركت روي ريسك سيستماتيك (شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران)»، مجله مدرس، بهار، صفحات 74-101.
19. محمد نمازي و زكيه شوشتريان، (1377)، «نظريهها، الگوها و روشهاي آزمون كارايي بازار سرمايه»، مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز، پائيز، صفحات 22-1.
20. محمد نمازي، (1377 و 1378) «بررسي سيستم هزينهيابي بر مبناي فعاليت در حسابداري مديريت و ملاحظات ساختاري آن»، مجله بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، دانشگاه تهران، زمستان 1377 و بهار 1378، صفحات 106-71.
21. محمد نمازي، (1378)، «الگوي سرمايهگذاري و شيوه تأمين منابع مالي در مناطق جنگزده»، مجله برنامه و بودجه.
22. محمد نمازي، (1378)، «آينده حسابداري مديريت»، مجله بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، دانشگاه تهران، پائيز، صفحات 34-3.
23. محمد نمازي و زكيه شوشتريان، (1380)، «بررسي عملكرد اقتصادي بورس اوراق بهادار ايران»، فصلنامه پژوهشها و سياستهاي اقتصادي، زمستان.
24. محمد نمازي، (1381)، «نقش ماتريس در حسابداري مديريت»، حسابدار، تيرماه، صفحات 9-8 و 87-86.
25. محمد نمازي و كامليا كمالي، (1381)، «بررسي نحوه تخصيص اعتبارات بودجه با استفاده از مدل برنامهريزي آرماني، مطالعات موردي: استان فارس»، مجله بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، زمستان، صفحات 29-57.
26. محمد نمازي، (1382)، «نقش پژوهشهاي كيفي در علوم انساني»، مجله علوم انساني دانشگاه سيستان و بلوچستان، بهار و تابستان، صفحات 87-63.
27. محمد نمازي، (1382)، «نقش تئوري نمايندگي در حسابداري»، مجله حسابدار.
28. محمد نمازي و اميررضا رمضاني، (1382)، «ارزيابي متوازن در حسابداري مديريت»، مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز، بهار، صفحات 20-2.
29. محمد نمازي، (1382)، «بررسي نگرش مديران واحدهاي صنعتي استان فارس نسبت به حسابداري صنعتي»، مجله بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، تابستان، صفحات 81-63.
30. محمد نمازي، «تكامل ارزيابي متوازن»، پژوهشنامه علوم انساني و اجتماعي دانشگاه مازندران».
31. محمد نمازي و ناهيد زاهداني، (1382)، «بررسي تجربي ديدگاههاي مديران نسبت به نقش حسابرسي داخلي در اعمال نظارت بهينه»، مجله اقتصاد و مديريت، دانشگاه سيستان و بلوچستان.
32. نمازي، محمد و محمد سيراني، (1383) «بررسي تجربي سازههاي مهم در تعيين قراردادها، ...»، فصلنامه مطالعات مديريت.
33. نمازي، محمد و بهروز زارع، (1383)، «كاربرد تئوري اطلاعات در تعيين ريسك سيستماتيك، مطالعه موردي: شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران»، بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، بهار، صفحات 100-79.
34. نمازي، محمد و شكراله خواجوي، (1383)، «سودمندي متغيرهاي حسابداري در پيشبيني ريسك سيستماتيك شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار»، مجله بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، زمستان، صفحات 119-93.
35. نمازي، محمد و محمد سيراني، (1383) «بررسي تجربي سازههاي مهم در تعيين قراردادها، شاخصها و پارامترهاي پاداش مديران عامل شركتها در ايران»، بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، 36، 94-65.
36. نمازي، محمد و علي آغولي، (1384)، «بررسي و تعيين قيمت تمام شده قرارداد توسعه و احداث در شركت توزيع نيروي برق شيراز»، مديريت و توسعه، شماره 26، پائيز، صفحات 80-69.
37. نمازي، محمد، (1384)، «بررسي كاربردهاي تئوري نمايندگي در حسابداري مديريت»، مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز، دوره 22، تابستان،صفحات 164-147.
38. نمازي، محمد (1384)، «تكنيكهاي ارزيابي عمليات مالي مديران» مجله بهينه، شماره 9، بهار، صفحات 10-3.
39. نمازي، محمد و امين ناظمي، (1384)، «بررسي تحليلي تحقيقات انجام شده در بورس اوراق بهادار تهران»، تحقيقات مالي، شماره 19، بهار و تابستان، 166-135.
40. نمازي، محمد و جلال شيرزاده (1384)، «بررسي رابطه ساختار سرمايه با سودآوري شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (با تأكيد بر نوع صنعت)»، مجله بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، شماره 42، زمستان، صفحات 95-75.
42. نمازي، محمد و نورالدين رستمي، «بررسي رابطه بين نسبتهاي مالي و نرخ بازده سهام شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران»، مجله بررسيهاي حسابداري و حسابرسي، شماره 44، تابستان 1385، صفحات 127-105.
43. نمازي، محمد و ابراهيم منصوري، «بررسي تجربي دوره گردش وجه نقد و تجزيه و تحليل نقدينگي شركتهاي بورس اوراق بهادار تهران»، فصلنامه دانش و پژوهش حسابداري، شماره 7، زمستان 1385، صفحات 23-16 و 60-53.
44. نمازي، محمد و جواد مرادي، «بررسي تجربي سازههاي مؤثر در تعيين پاداش هيأت مديره شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران»، فصلنامه مطالعات حسابداري، شماره 10 و 11، تابستان و پائيز 84، صفحات 101-73.
45. نمازي، محمد و كاظم شمسالديني، «بررسي ارتباط فرهنگ با نظريه نمايندگي». ماهنامه انجمن حسابداران خبره ايران مجله حسابدار، شماره 183، خرداد 1386، صفحات 19-7.
طرحهاي پژوهشي لاتين
1. The Usefulness of Accounting Information in Multi-Objective Setting, Pennsylvania State University.
2. The Efficient Market Hypothesis, Pennsylvania State University.
طرحهاي پژوهشي فارسي
1. «بررسي سيستمهاي حسابداري صنعتي و وضعيت موجود حسابداران مديريت صنايع استان فارس»، گزارش منتشر شده طرح پژوهشي شماره 91، دانشگاه شيراز.
2. «تجزيه و تحليل صورتهاي مالي با استفاده از نظريه اطلاعاتي شانون»، دانشگاه شيراز، 1376. (با همكاري آقاي دكتر فقيه)
3. « بررسي كاربرد سيستم هزينه يابي بر منباي فعاليت (ABC) در افزايش بهره وري» وزارت صنايع، 1378.
4. « طراحي سيستم ABC و IOC جهت استفاده بهينه از منابع سازماني با بكارگيري برنامهريزي خطي» وزارت صنايع، سال 1381.
5. «بررسي ديدگاههاي مديران صنعتي نسبت به سيستمهاي حسابداري صنعتي» دانشگاه شيراز، 1381.
6. بررسي كارآئي بازار بورس اوراق بهادار ايران، وزارت اقتصاد و دارائي، 1381، انتشار كتاب مربوطه، 1382.
7. مطالعه اثرات اهرمهاي مالي و عملياتي شركتها بر قيمت سهام بورس اوراق بهادار ايران- دانشگاه شيراز، انتشار يافته به صورت مقاله.
8. «طراحي سيستم بودجهبندي بر مبناي فعاليت در دانشگاه شيراز»، تكميل گرديد (1384).
9. «نحوه استفاده بهينه از منابع مالي پروژههاي عمراني در فارس»، سازمان برنامه و بودجه استان فارس، 1383، انتشار كتاب در اين زمينه، 1385.
10. «بررسي عوامل مؤثر بر نقدينگي در دو بخش طرح و جاري در سالهاي 84-80 در شركت برق منطقهاي فارس» وزارت نيرو، شيراز، در جريان.
جوايز و افتخارات
1- مدرس برجسته آموزشي بخش حسابداري و مديريت سال 1378
2- پژوهشگر نمونه بخش حسابداري و مديريت سال 1384
3- پژوهشگر نمونه دانشكده اقتصاد، مديريت و علوم اجتماعي سال 1385
4- مدرس نمونه آموزشي بخش حسابداري سال 1385
5- برنده لوح و جايزه بهترين كتاب سال حسابداري (حسابداري صنعتي 2) در جشنواره پژوهش دانشگاه تهران سال 1385
6- دريافت جايزه و لوح تقدير كتاب "حسابداري صنعتي (2)" و "كاربرد رايانه در حسابداري" در دانشگاه شيراز
از خوشنویسان گمنام بود. به خط وی قطعهای به قلم نستعلیق چهاردانگ و سه دانگ خوش ، با رقم: "حرره اسحق" ، در کتابخانهٔ ملی پاریس موجود است.
ایزاک نیوتن که در روز ۲۵ دسامبر ۱۶۴۲یعنی سال مرگ گالیله متولد شد از خانواده ای است که افراد ان کشاورز مستقل و متوسط الحال بودند .
ایزاک نیوتن که در روز ۲۵ دسامبر ۱۶۴۲یعنی سال مرگ گالیله متولد شد از خانواده ای است که افراد ان کشاورز مستقل و متوسط الحال بودند و مجاور دریا در قریه وولستورپ می زیستند نیوتن قبل از موعد متولد شد و زودرس به دنیا آمد و چنان ضعیف بود که مادر گمان برد او حتی روز اول زندگی را نتواند به پایان برد پدرش نیز در عین حال اسحق نام داشت و در ۳۰ سالگی و قبل از تولد فرزندش در گذشت.
پدرش مردی بوده است ضعیف، با رفتار غیر عادی زودرنج و عصبی مزاج مادرش هانا آیسکاف زنی بود مقتصد، خانه داری بود صاحب کفایت و صنعتگری با لیاقت آیزاک دوره کودکی شادی نداشت او سه ساله بود که مادرش با بارناباس المیت کشیش مرفه با سنی دو برابر سن خود ازدواج کرد جدایی از مادر ظاهراٌ سخت بر شخصیت او اثر گذاشت و تقریباٌ مسلم است که رفتار بعدی وی نسبت به زنان را نیز شکل داد نیوتن هیچگاه ازدواج نکرد اما یکبار(شاید هم دو بار) نامزد کرد به نظر می آمد که تمرکز او منحصراٌ روی کارش بود نه سالی که نیوتن در وولستورپ جدا از مادر گذرانید برای وی سالهای دردناکی بود داستانهایی بر سر زبان است که نیوتن جوان از قبه کلیسا بالا می رفت تا نورث ویتام ده مجاور را که مادرش اینک در آن زندگی می کرد، از دور ببیند.
آموزش ابتدایی رسمی نیوتن در دو مدرسه کوچک دهکده های اسکلینگتن و راچفورد صورت گرفته بود که هر دو برای رفت و آمد روزانه به خانه او نزدیک بودند چنین به نظر می رسد که اول بار دایی اوکه کشیشی به نام ویلیام آیسکاف بوده است متوجه شد که در نیوتن استعدادی مافوق کودکان عادی وجود دارد.
بدین ترتیب ویلیام آیسکاف مادر را مجاب کرد که کودک را به دانشگاه کمبریج(که خودش نیز از شاگردان قدیمی این دانشگاه بود) بفرستد زیا مادر نیوتن قصد داشت وی را در خانه نگهدارد تا در کارهای مزرعه به او کمک کند در این هنگام نیوتن ۱۵ ساله بود کمبریج در آن زمان دیگر آکسفورد را از مقام اولی که داشت خلع کرده به قلب پیوریتانیسم انگلیس و کانون زندگی روشنفکری آن کشور بدل شده بود. نیوتن در آنجا مانند هزاران دانشجوی دیگر دوره کارشناسی، خود را غرق مطالعه آثار ارسطو و افلاطون می کرد نیوتن در یکی از روزهای سال ۱۶۶۳یا ۱۶۶۴ شعار زیر را در کتابچه یادداشت خود وارد کرد.
افلاطون دوست من و ارسطو هم دوست من است، اما بهترین دوست من حقیقت است او از کارهای دکارت در هندسه تحلیلی شردوع کرده سریعاٌ تا مبحث روشهای جبری پیش آمده بود در آوریل ۱۶۶۵ که نیوتن درجه کارشناسی خود را گرفت، دوره آموزشی او که می توانست چشمگیرترین دوره در کل تاریخ دانشگاه باشد بدون هیچگونه شناسایی رسمی به اتمام رسید.
● تئوری نور قانون جاذبه عمومی
در حدود سال ۱۶۶۵ مرض طاعون شیوع یافت و دانشگاه دانشجویان خود را مرخص کرد نیوتن به زادگاه خود مراجعت کرد همین موقع بود که هوش و استعداد نابغه بزرگ آشکار گشت زیرا تمام کتابها و جزوه های خود را در دانشگاه جا گذاشته بود فکر خود رذا آزاد گذاشت که به تنهایی از منابع خاص خود استفاده نماید در این هنگام نیوتن بیش از ۲۲ سال نداشت ولی بیش از ارشمیدس و دکارت در باره معرفت ساختمان جهان دقیق شده بود نیوتن ضمن دو سالی که در وولستورپ بود حساب عناصر بی نهایت کوچک قانون جاذبه عمومی را کشف کرد و تئوری نور را بنیان گذاشت این داستان که سقوط سیبی از درخت نیوتن را به فکر کشف جاذبه عمومی انداخته است به نظر درست می آید او از آن لحظه این پرسشها را برای خود مطرح کرد: چرا سیب به پایین و نه بالا سقوط می کند؟ و چرا ماه بر زمین نمی افتد؟ این اندیشه ها بعدها او را به کشف قانون نیروی گرانش رهنمون شدند هنگامی که نیوتن چندین سال بعد پاسخ این پرسش را توانست بیابد در واقع یکی از قانونهای فیزیک راکشف کرده بود که بر تمام عالم حکمفرماست.
قانون نیروی گرانش او پس از شیوع طاعون و بازگشت به ملک مزروعی مادرش، طی ۱۸ ماه به آگاهیها و کشفهایی بیش از آنچه که دانشمندان دیگر در طول عمر خود دست می یابند، دست یافت او در این مدت ساخت و ساز قانون نیروی گرانش را آغاز کرد او در باره نور و رنگهای آن پژوهش کرد دلیل جزر و مد را کشف کرد قوانین و حرکات بخصوصی را به درستی تشخیص دادو معادله هایی برای آن نوشت که بعدها اساس و بنیان دانش مکانیک شد در مورد نیروی گرانش نیوتن معتقد بود که نه تنها زمین چنین نیروی گرانشی دارد بلکه تمام اجسام و اجرام چنین خصوصیتی دارند.
روزی که او منشوری را در دست گرفت واجازه داد تا پرتو نور خورشید از میان آن بتابد او با این کار کشف کرد که نور سفید به هنگام ورود به منشور شیشه ای منحرف می شود و به ۷ پرتو نور اصلی با رنگهای گوناگون تجزیه می شود آنها رنگهای رنگین کمان هستند که طیف یا بیناب نامیده می شوند و عبارتند از: سرخ، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش او تمام این کشفیات را در یک دوره زمانی ۱۸ ماهه به انجام رسانید بالاخره طاعون ریشه کن شد و او به لندن برگشت تا تحصیلات خود را به پایان برساند.
او ۳ سال پس از آن را صرف کاوش و پژوهش در ماهیت و طبیعت نور کرد او همچنین نخستین دوربین نجومی آیینه ای را ساخت تلسکوپ آیینه ای رصد خانه مونت پالومار در کالیفرنیا نیز، که آیینه آن ۵ متر قطر دارد بر اساس اصول و قواعد نیوتن بنا شده است.
نیوتن در اثر مطالعات فراوان مبتلا به ناراحتی عصبی شد از دو ناراحتی عصبی مه نیوتن پیدا کرد اولی ظاهراٌ در سال ۱۶۷۸ و دومی در سال بعد از فوت مادر او بود در این دره وی مدت ۶ سال از هر گونه مکاتبه مربوط به تلاشهای ذهنی دست کشید به هر صورت عالم کیهانی بود. دوران مابین ۱۶۸۴ و ۱۶۸۶ از نظر تاریخ فکری بشر مقام ارجمندی دارد در این دوران هالی توانست با تدبیر بسیار نیوتن را وادارد که اکتشافات خویش را در نجوم و علم حرکات به منظور انتشار تدوین کند و نیوتن نیز به این کار رضایت داد در سال ۱۶۸۷ در ۴۵ سالگی قانون جاذبه زمین و سه قانون در باره حرکت را در کتابش مه به زبان لاتین نوشته شده بود با خرج هالی منتشر کرد نیوتن به مطالعات عظیم دیگری پرداخت که حتی امروزه نیز کامل نشده است و آن اینکه با به کار بردن قوانین علم الحرکات و قانون جاذبه عمومی فرورفتگی زمین را در دوقطب آن که نتیجه دوران روزانه زمین به دور محورش می باشد محاسبه کرد و به کمک این محاسبه درصدد برآمد سیر تکامل تدریجی سیاره را مورد مطالعه قرار دهد.
نیوتن تغییرات وزن اجسام را برحسب تغییر عرض جغرافیایی مکان به دست آورد و نیز ثابت کرد که هر جسم تو خالی که به سطوح مروی متحدالمرکز و متجانس محدود شده باشد نمی تواند هیچگونه نیرویی بر اجسام با ابعاد کوچک که در نقطه غیر مشخصی در داخل آن قرار داشته باشند اعمال کند نیوتن در پاییز سال ۱۶۹۲ هنگامیکه به ۵۰ سالگی رسید نزدیک می شد به سختی مریض و بستری شد به طوریکه از هر گونه قوت و غذایی بیزار شد و دجار بی خوابی مفرط گردید که به تدریج به بی خوابی کامل تبدیل شد خبر کسالت شدید نیوتن در قاره اروپا انتشار یافت.
لیکن بعد از آنکه خبر بهبودی او را دادند دوستانش شادمان گردیدند.
حکمت بریتانیا به منظور قدردانی از خدمات این دانشمند برگ یک منصب بسیار بالای دولتی به وی اعطاء کرد و او در سال ۱۷۰۰ میلادی به عنوان خزانه دار کل سلطنتی منصوب شد منصبی که تا آخر عمرش آن را حفظ کرد در همان سال به عضویت آکادمی علمی فرانسه نیز اتنخاب شد در سال ۱۷۰۵ علیا حضرت ملکه آن(ملکه انگلستان) به وی عنوان سر اعطاء کرد و به احتمال قوی اعطای این افتخار بیشتر به مناسبت خدمات او در ضرب مسکوکات بوده است تا به علت تقدم فضل او در معبد عقل و کمال.
وی چندی پیش از وفاتش با نگاهی به زندگی علمی طولانی گذشته اش از آن این خلاصه را بدست داد: من نمی دانم به چشم مردم دنیا چگونه می آیم اما در چشم خود به کودکی می مانم که در کنار دریا بازی می کند و توجه خود را هر زمان به یافتن ریگی صافتر یا صدفی زیباتر منعطف می کند در حالیکه اقیانوس بزرگ حقیقت همچنان نامکشوف مانده در جلوی او گسترده است آخرین روزهای زندگی وی تاثر برانگیز و از جنبه انسانی قوی و عمیق بوده است اگر چه نیوتن نیز مانند سایر افراد بشر از رنج فراوان بی بهره نماند لیکن بردباری بسیاری که در مقابل درد و شکنجه دائمی دو سه سال اخیر زندگانی خویش نشان داد شکوفه های دیگری بر تاج گلی که بر فرق او قرار دارد می افزاید.
در آخرین روزهای زندگی از ردر جانگداز اسوده بود در نهایت آرامش در ۲۰ مارس ۱۷۲۷ در ۸۴ سالگی در لندن در گذشت و با عزت و شرف بسیار در وستمینستر آبی به خاک سپرده شد برای قدردانی از این دانشمند بزرگ واحد نیرو را نیوتن نامیده اند بدون تردید می توان گفت در تاریخ بشریت نامی از مافوق نیوتن وجود نداشته و هیچ اثری از لحاظ عظمت و بزرگی مانند کتاب(اصول) او نخواهد بود لاپلاس بزرگترین ادامه دهنده اکتشافات او در باره اش چنین می گوید: کتاب اصول بنای معظمی است که تا ابد عمق دانش نابغه بزرگی را که کاشف مهمترین قوانین طبیعت بوده است به جهانیان ملل خوهد داشت.
لاگرانژ در باره او چنین می گوید: نیوتن خوشبخت بود که توانست دستگاه جهان را توصیف کند افسوس که در عالم بیش از یک اسمان وجود ندارد ولتر مشهورترین ستایندگان او چنین نوشته است: ای رازدار آسمانها و ای جوهر ابدی راست بگو تو نسبت به نیوتن حسادت نمی ورزی؟
فلسفه نیوتن
آیزاک نیوتن در ۱۶۴۲، سالی که گالیله چشم از جهان فرو بست، در ناحیه لینکن شایرانگلستان متولد شد. او بیشتر عمر خود را صرف مطالعات در کالج ترینیت(تثلیث) واقع در دانشگاه کمبریج کرد. مدتی را نیز در لندن سپری کرد. چند دوره نماینده ساکت پارلمان بود. مدتی نیز مدیر ضرابخانهسلطنتی شد. او به مشاغل دولتی به عنوان تفریحی در زندگیش می نگریست. اولین کتابش را تحت عنوان "اوپتیکس"و یا علم نور شناسی، در زبان منطق ریاضیات به چاپ رساند. چند سالی را صرف مطالعات دینی کرد که نتیجه آن چاپ "مطالعات کتاب شریعت" می باشد. در ۱۶۶۶جبر در ریاضیات را ابداع کرد اما بخاطر نگرشی که بر شرایط زمانی داشت از چاپ کتابی در اینباره منصرف شد. اگرچه سالها بعد از چنین روشی در مطالعات نجوم شناسی خود بهره برد و بشریت را با این روش آشنا کرد. در سال ۱۶۸۷ کتاب معروف "اصول ریاضیات در فلسفه طبیعی" را که به اختصار به "اصول"شهرت یافت را به چاپ سپرد. در ابتدا کتاب او مورد تمسخر دانشجویان فلسفه کمبریج قرار گرفت، اما طولی نکشید که روش و نگرش او نه تنها بر روشهای تدریس و آینده تاریخ فلسفه بلکه بر تاریخ علم نیز اثرات بیشماری بر جای نهاد. در سال ۱۷۰۵ مفتخر به دریافت نشان شهسواری از ملکه آن گردید. او در سن هشتاد و پنج سالگی در لندن دیده از جهان فرو بست و نخستین دانشمندی بود که پیکرش در کلیسای وستمینستر به خاک سپرده شد.
● اصول ریاضیات در فلسفه طبیعی
در این مجال برآنم تا بخشهای غیر ریاضی این شاهکار نیوتن را مورد بازخوانی قرار دهم.
الف) قوانین استدلال در فلسفه
در این بخش نیوتن به ارایه قوانینی مبادرت می ورزد که بگفته او اساس تحقیقات طبیعی را شامل می شوند. قوانین چهارگانه ای که در قرن هجدهم به قوانین پایه مطرح بودند. ممکن است برای خواننده امروزی این اصول بدیهی و حتی پیش پا افتاده بنظر آیند. شاید بتوان چنین نظر داد که در طول سه قرن گذشته قریب اکثریت یافته های علمی بشری بر پایه این مقدمات به فعلیت رسیدند و از طرف دیگر مخاطب امروزی با تسلطی که بر علوم جدید یافته ناخودآگاه الفبای تحلیل شخصی از شرایط طبیعی را بر پایه این اصول حلاجی میکند. به هر تدبیر روا نیست که درک امروزیمان را با سیصد سال گذشته یکسان بگیریم. همانگونه که تاریخ فلسفه علم نیز شاهد بوده است، اصولی که توسط نیوتن ارایه گردید، حداقل تا به ظهور آینشتاین، نه تنها تحولی شگرف در زیربنای علمی بشری پدید آورد بلکه انقلابی را در نحوه بینش، ادراک و بیان آدمی موجب شد. بدین مقدمه به سراغ اصول نیوتن می رویم.
۱) قانون اول:
«ما نمی بایست بیشتر از آن دلایل صحیحی که برای پیدایش و یا عملکرد اشیاء طبیعی کفایت می کنند، ادله مشابه دیگری را پذیرا باشیم.»
فلاسفه این بیان را بر بیهوده نبودن عملکرد طبیعت بصورت عام تفسیر نموده اند. میزان کارایی طبیعت نسبت معکوسی با درصد بیهودگی آن دارد. بدین معنی که هر کجا کارایی موثرتری را در میان اجزای طبیعت شاهد باشیم به همان میزان نیز فایدهمند بودن آن فرآیند مشهود خواهد بود. دیالکتیک طبیعت منطقی ساده دارد و اثرات بر جای مانده معلول دلایلی غیر طبیعی و غیر ضروری نمی باشند.
۲) قانون دوم:
«بنابراین ما می بایست برای تمامی معلولهای یکسان طبیعی، تا جایی که ممکن است، ادله یکسان را مورد بررسی قرار بدهیم.»
عمل تنفس در آدمی و تنفس در حیوانات؛ سنگها در آمریکا و سنگها در اروپا؛ نور آتش و نور خورشید از جمله مثالهایی است که با این ادعا می بایست چرایی و چگونگی هر دو پدیده را تا بدآنجا که یکسان هستند، بطور مشابه مورد بررسی قرار دهیم.
۳) قانون سوم:
«با مطالعه انواع بی شماری از ساختارهای طبیعی که در دسترسمان می باشند، که توانایی بیش از حد افزایش و کاهش در شدتها را ندارند، بدین نتیجه می رسیم که؛ می بایست ارزشگزاری جهانی صورت پذیرد و هر آنچه را که مشابه است و در دسترس ما نمی باشد نیز شامل شود.»
توسط آزمایش است که ما بر طبیعت اشیاء و گونه ها آگاهی می یابیم. هر آنچه را که بصورت جهانی مورد تایید آزمایشات ما قرار گرفت می بایست جهانی نیز بدانیم. نتایج یکسانی که در آزمایشات بدست می آیند برای مشابه شان که دور از دسترس می باشند نیز یکسان است. البته این به مفهوم رها کردن مقایسه پی در پی جهان و اعمال دلخواه نظرات نمی باشد. نیوتن معتقد است تمامیت طبیعت در عملکرد به سمت سادگی و هماهنگی در رفتار تمایل دارد. از طرفی هیچ راهی جز بکارگیری هوش و حواس پنجگانه برای تخمین بسط و توسعه اشیاء نمی شناسیم و از طرف دیگر با کمک از منطق ریاضیات در میابیم که قرار نیست اشیاء تا بینهایت امتداد داشته باشند. بنابراین آدمی با محدوده ها و محدودیتها سر کار دارد. در یک فضای محدود، به میزانی که از خصوصیات حجمی از آن فضا آگاهی یافتیم می توان فرض را بر یکسان بودن یا اصل را بر تشابه خصوصیات حجم نادیده گرفت. از این روست که می توان جهانی بودن ارزشهای عملی را تصور کرد. در آزمایشات به خصوصیت نفوذناپذیری و سختی اشیاء برخورد میکنیم. چنین نتیجه میگیریم که نفوذناپذیری و سختی اشیاء جهانی است. تمامی اشیاء حرکت پذیر هستند. حرکت به اشیاء قدرت می بخشد. این قدرت یا در ادامه جنبش آنان هزینه می شود و یا در آنان باقی می ماند. خصوصیاتی مانند گسترش، سختی، نفوذناپذیری و جنبش اشیاء برآمده از مطالعه کلیت آنهاست. مطالعه تعدادی از ذرات تشکیل دهنده آنها نیز ما را به چنین نتیجه ای می رساند. از این رو نتیجه ای که میگیریم: این خصوصیات برای مابقی ذرات تشکیل دهنده آزمایش نشده آن اشیاء و برای مابقی اشیاء نادیده جهان صادق است. نیوتن معتقد است که دسترسی به این نتایج بر اساس حواس بشری صورت می پذیرد و نه بر پایه استدلال.
تمامی اشیاء اطراف زمین تحت جاذبه آن گرانش به سمت زمین دارند. مقدار جاذبه به ضریب جرم آنان بستگی دارد. چگالی اجسام نشاندهنده میزان نیروی گرانشی است که در خود ذخیره دارند. اجسام با چگالی بیشتر، جاذبه بیشتری از خود نشان میدهند. با همین اصل بود که نیوتن حرکت ماه به دور زمین و زمین به دور خورشید را توجیه کرد. این را با تجربه آزمود و از آنجایی که در مورد تمامی اجسام مورد آزمایش به یک نتیجه رسیده بود، یافته خود را بنا بر نظرات استدلالیش، قانون جهانی گرانشنامید.
۴) قانون چهارم:
«ما در فلسفه تجربی، گزاره هایمان را بر اساس یافته هایی بنیان میگذاریم که توسط روش استقراء عام از پدیده هایی با دقت بالا گرد آمده باشد. حتی می توان نظریات مخالفی را هم تصور نمود. نظریاتی که شاید در آینده بتوانند پدیده های نوظهور دقیق تر و یا حتی استثنایی را نمایندگی کنند. به هر روی، گزاره یابی در زمان حال باید بر اساس دریافتهای تجربی و مشهود صورت پذیرد.»
فلاسفه در تحلیلهای خود هر کدام از روشی سود جسته اند. برخی از بررسی بطنی و دفعی اجزاء به قیاس کل دست یافته اند و برخی دیگر از پی بردن به کل، به شناخت اجزاء راه یافته اند. برخی دیگر نیز از هر دو روش متداوماً سود جسته اند. پیرو توضیحات قانون سوم نیز مشخص بود که روش تحلیل نیوتن همان قیاس کل از جزء می باشد که در قانون چهارم نیز مستقیماً بدان اشاره میکند. او بر این نکته تاکید میکند دلایلی که بر اساس استقراء شکل میگیرد، نمی بایست توسط نظریه پردازیها نفی شود. هر نظریه ای می بایست بر ادله ای استناد داشته باشد و آن ادله نیز می بایست توسط آزمون و تجربه اثبات پذیر باشد.
ب) شرح و تفسیر
در این بخش از کتاب، نیوتن نظرش را در مورد مساله بحث برانگیز مطلق و نسبی بودن فضا و زمان بیان میکند. در اینباره نیز هم در زمان حیاتش و هم پس از او فلاسفه بسیاری به اظهار نظر در این مورد پرداخته اند. همانطور که در ابتدا نیز بدان اشاره شد، در این نوشته رسم بر این است که حتی الامکان کمتر به مواردی که برای بشر امروزی واضح است پرداخته شود و بیشتر موارد اصولی تر مورد بازخوانی قرار گیرد. نیوتن در ابتدا به ارایه تعارفی در مورد عناصر زمان، مکان، فضا و حرکت مبادرت می ورزد و سپس مطلق و نسبی بودن آنان را بررسی میکند.
۱) زمان مطلق، واقعی و دقیق؛ مقدم به ذات و فقط وابسته و فرمانبردار طبیعت خویش است. منحصر به فرد است. همواره با توجه به طبیعت خود عمل میکند و هیچگونه تماسی با خارج از نهاد خود ندارد. عاری از حرکت است و ضرورتاً تغییرناپذیر. گذشت دقیق زمان مطلق، در بازه مطلقی رخ میدهد که هیچ تغییری بر موجودیت اجرام و اجسام صورت نمی پذیرد.[vii] بنابراین سنجش آن فقط با توجه به نهاد خودش ممکن است. در نقطه مقابل زمان نسبی، آشکار و متعارف قرار دارد که نسبت به موارد خارج از طبیعت خود حساس می باشد. منحصر بفرد نیست و با ابزار اطرافش سنجیده می شود.
شهر بلقیسیکی از بزرگترین بناهای خشتی و گلی ایران است که در ۳ کیلومتری جنوب غرب شهر کنونیاسفراینقرار گرفته است که بالغ بر ۱۸۰ هکتار وسعت میباشد که از یک مجموعه آثار شامل بقایایارگوخندقپیرامون آن، شارستان شامل: برج و بارو، مقبرهشیخ آذری، ویرانههای معروف به منار تپه (مسجد جامع)،کوره سفالگری،آب انبار، بازار،کاروانسرا، بنای معروف بهیخدانهاو یکگورستانوسیع در نزدیک دروازه شرقی تشکیل شده است.
سالمترین و همچنین برجستهترین اثری که بر بقایای شهر بلقیس برجای مانده است ارگی است که دارای ۲۹ برج به ارتفاع حدود ۱۱ متر است و جزو بزرگترین قلعههای باستانی ایران می باشد که دارای سازه بزرگ خشتی و چينه اي است و دارای وسعتي حدود ۵۱ هزار مترمربع است و همچنین در اطراف ارگ يک خندق وسيع وجود دارد كه نفوذ ناپذيري قلعه را دشوارتر میساخته است[۱]از لحاظ قدمت استناد به متون تاریخی در قبل از اسلامآباد و شکوفا بوده و در سال ۳۱ هجری توسط مسلمانان فتح میشود و طبق یافتههایباستان شناختیقدیمی ترین استقرار در این شهر تاریخی که تاکنون شناسایی شده مربوط به اواخردورهساسانی – صدر اسلام است و زندگی در آن تا پایان دورهصفویبه طور مداوم جریان داشته است و بالاخره این شهردر اواخر دوران طهماسب دوم و ابتدای حکومت نادر یعنی در سال ۱۱۳۱ هـ. ق توسط افاغنه کاملاًویران و در هم کوبیده شد. به نحوی که جایگاه پیشین خود را از دست داد از این زمان کمکم اسم افسانهایبلقیسبر روی خرابههای شهر قدیمی اسفراین گذاشته شد. به علت اهمیت ویژه باستانشناسی، شهر کهن و تاریخی بلقیس در سال ۱۳۸۸ به عنوان پایگاه میراث فرهنگی مورد تصویب قرار گرفت و با شماره ثبت ۴۴۹۷ در فهرستآثار ملی ایرانبه ثبت رسید.[۱][۲]ارگ بلقیس اسفراین را دومین بنای گلی ایران پس ازارگ بممیدانند که بر اساس اصولمعماری ساسانیساخته شده است و خشت و گل مهم ترین مصالح به کار رفته در آن میباشد.[۳]
موقعیت جغرافیایی
این اثر در ۳ کیلومتری جنوب غربی شهر جدید اسفراین، حاشیه شرقی روستای جوشقان- حوزه فرهنگی شمال شرق- کد GPS منطقه: َ۵۳ °۵۷ تا ۰۷َ °۵۸طول جغرافیاییو ۳۱َ °۳۶ تا ۱۷َ °۳۷ عرض جغرافیایی- ارتفاع از سطح دریا۱۲۰۲متر قرار دارد.
وجه تسمیه شهر بلقیس
مورخان و جغرافی دانان اسلامی ازاسفندیارپسر گشتاسب به عنوان بنیان گذار این شهر نام بردهاند. الحاکم مؤلفتاریخ نیشابوراز تعلق خاطر قباد (کواذ)ساسانیبه آن یاد کرده و نوشته که قباد اسفراین را «مهرجان» خطاب می کرده است. بیهقینیز نام اسفراین را «اسپرآئین» خوانده و آن را مرکب از «اسپر» به معنای سپر و «آئین» به معنای راه و روش دانسته است. نام این شهر به صورتهای سبراین (حدود العالم)، سفراین (تاریخ سیستان)، اسپراین (بیهقی)، اسپرایین (برهان قاطع)، و اسفرائین (ثعالبی، یتیمة الدهر، یاقوت و قزوینی) نیز آمده است. اما گویاترین و موثق ترین سند، که هیچگونه دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته و زیر نظرحکومت مرکزیبوده و نام این شهر کهن را به مدت ۷۰۰ سال یعنی از زمانمغولانتا اواخر حکومت صفوی زنده داشته، سکه است.[۴][۵]
این سکه مربوط به زمان فرمانروای قاان العادل از حاکمانایلخانیاست که در شهر اسفراین ضرب گردیده است.
در موردوجه تسمیهبلقیسواسفراینبری اولین بار کلنل ییت درسفرنامهخود ازشهربلقیسیاد کرده و مینویسد:‹‹... اینکه چطور نام شهر بلقیس که شنیدم به آنشهر سباهم می¬گفتند به این محوطه اطلاق شده را نمیدانم. من هرگز نشنیدهام که بگویند ملکه سبا از خراسان آمده باشد. باوجود این، در بین ملت¬هایی که می¬شناسم ایرانیان زنده¬ترین تخیلات را دارند و حتی ممکن است این هم از خیالپردازیهای آنها باشد.»[۶]پی ام. سایکس یکی از افسران انگلیس در سال ۱۸۹۳ از منطقه اسفراین دیدن کرده، او اولین شخصی است که از شهربلقیسنقشه برداریکرده است او نیز در مورد نامگذاری شهر بلقیس چنین مینویسد: «شهربلقیسنسبتاً نام جدیدی است که همواره به شهر اسفراین داده شده است و از آن در سفرنامههای اعراب هیچ یاد نشده است. این مکان با یافتههای از سفالهایقرون میانهو تعدادی سکه تولید شده شناخته شده است».[۷]اما دلیل دیگرنسبت دادن بلقیس به قلعه اسفراین که تا حدودی منطقی تر به نظر میرسد این است که این نام را جویندگان و قاچاقچیان عتیقه و اشیا تاریخی به دلیل گنجینهها و دفینههای فراوانی که از این محل به دست آمده به آن دادهاند.[۸]به نظر میرسد این اسم گذاریها دردوره قاجاردر سراسر ایران رواج داشته و نامهایی مانند تخت کیکاووس،تخت سلیمان، شهر دقیانوس،نقش رستمو... نمونهای از این نام گذاریها میباشد.
تاریخچه
در قرون سوم هم زمان با حکومت سامانیان با استناد به کتابحدودالعالم من المشرق الی المغرباسفراین یک شهری آباد و با نعمت بوده است[۹]و مقدسی در کتاباحسن التقاسیم فی معرفة الاقالیمدراواخر قرن سوم عامل اصلی رونق وشکوفایی اسفراین را وجود بازارهای تجارتی و رجال مذهبی –سیاسی ذکرکرده است[۱۰]در سالهای پایانی حکومت سامانیان با هرج مرجهای داخلی و درگیریهای بین مدعیان جانشینی صورت میگرفت. اسفراین در این روزگاردست به دستو غارت میشد درسال ۳۸۵ ﮬ. ق ابوعلی سیمجور براسفراین چنگ انداخت ودر سال ۳۸۷ ﮬ. ق لشکریان بکتوزون این شهر را غارت کرد.[۱۱]
·شرف الدین یزدی حملات تیمورلنگ به منطقه اسفراین را در کتاب ظفرنامه چنین گزارش داده است: «.... و صاحب قران (تیمورلنگ) ازآنجا{نیشابور} به سعات اقبال سوار شده و به جانب اسفراین که گماشتگان امیر ولی داشتند روان شد و مقارن وصول که مردم هنوز به تعیین یورت و مقام و اندیشه نزول و ضرب خیام مشغول بودند، حکم جهان مطاع پنفاذ پیوست کار شهر بسازد عساکر نصرت به شعار بی توقف چپرها و سپرها گرفته روی به حصار نهادند و رسیدند و فتح کردن یکی بود حصار را رخنهها کرده در امدند و بسیاری به قتل آوردند عمارات مطلقاً از حصار و خانه و مسکن و کاشانه با زمین هموار گشت.
چون قهر سپاهش در آمد دست همه خلق شد کشته شهر پست حصار و بیوت و مساکن نماند و جزنامی از اسفراین نماند»
پیشینه مطالعات باستان شناسی و مرمتی
فعالیتهای پژوهشی و باستانشناختی در مناطق مختلف میتواند به کشف حقایق و روند تاریخی و فرایندهای فرهنگی کمک شایانی نماید، حال این فعالیتها اگر هدفمند و با برنامه و مدیریت صحیح و توانمندی همراه گردد میتواند نتایج بسیار ارزندهای داشته باشد. کاوش باستانشناسانه به مثابه آزمایشهایی بر رویبدن انسانمیماند که برای شناخت بیمار نیاز به این آزمایشها داشته و این عمل میتواند به شناخت از بیمار و در نهایت به نجات جان او ختم گردد. کاوش باستانشناختی نیز میتواند نتایج مثبت و ارزندهای داشته باشد، اگر این فعالیت همراه با ایدههای و توانمندیهای نو ارائه نگردد میتواند بسیار خطرناک و مضر باشد و به نابودی لایههای باستانی منجر گردد. اشمیت اولین باستانشناسی است که مستقیماً این شهر را دیده و عکسهایی هوایی خوبی را نیز در ۱۱می سال ۱۹۳۷م تهیه کرده است. وی در مورد این سفر مینویسد: «بعد از عبور از سبزوار و بخشهای تابعه سر را به طرف شمال به سوی دشتهای میان سلسلهکوههای البرزو شهر بلقیس که در ویرانههای روی نقشه "سیری در هند" معلوم است برگرداندیم. در مسیر چرخش، از گذرگاههای روی انتهای شرقی کوههای جغتای و درههای جوین و صفی آباد گذشتیم، علیرغم مارپیچی رفتن ما فقط کمی بیش از نیم ساعت فاصله بین سبزوار تا شهر بلقیس (شهر ملکه سبا) طول کشید. پژوهندگان تاریخ معتقدند که شهر بلقیس در دشت اسفراین بقایای شهرقرون وسطاییاسفراین (که سابقاً مهرجان خوانده می شده) میباشد که بسیار پرجمعیت و دارای بازارهای پررونق است. به هرحال گرچه با پرسپکتیو «دید پرنده» به وضوح خطوط مرئی خانههای بی شمار آن و دیوارهای برج دار شهر را می دیدیم، در حال حاضر شهر مردهای است و قدمتش به هفتصد سال میرسد. گر چه آسمان ابری و روز نیز به پایان رسیده بود، دوربین عالی زایس ما مرتباً عکسهای عمودی و مایل از شهر ملکه سبا را ثبت میکرد. دیوار تدافعی مستطیل نامنظم و ناهموار آن چندین بنای غیرمعمول را به اضافه بقایای محلههای شخصی را که کمتر جلوه دارد در میان دارد، یک قلعه چهارگوش ناهموار با برجهای متعدد به شهر پیوسته است»[۱۳]اما کاوش در این شهر دوران اسلامی برای نخستین بار در سال ۱۳۵۲ هـ. ش و در پی اخبار وفور حفریات غیر مجاز باستان¬شناختی در محلی به نام شهر خرابه بلقیس اسفراین گروهی از باستان شناسان به سرپرستی مشیری، ازسوی دفتر فنیسازمان ملیحفاظت آثار باستانی خراسان مأمور گمانه¬زنی در این محوطه باستانی شدند که گزارش مختصری از آن در بایگانی مرکز اسنادسازمان میراث فرهنگی کشوردر دست است.[۱۴]در این محوطه شروع به گمانه¬زنی برای تعیین حریم این شهر و همچنین مشخص کردن مسیر عبور لوله های آبرسانی اراضی کرد و حریم این شهر باستانی را مشخص و علامت گذاری نمود. [۱۵]. پس از این به تدریج با ارائه گزارش گمانه¬زنی و چاپ مقالاتی در باره تاریخ باستان¬شناسانۀ این شهر کهن، توجهات به سوی این مجموعه جلب شد و در سال ۱۳۸۸ مجموعه شهر بلقیس به عنوان پایگاه میراث فرهنگی مصوب شد و فصل دوم کاوش و گمانه¬زنی¬های باستانی نیز در همین سال با دست یافتن به این نتیجه که سازه بزرگ خشتی شهر کهن اسفراین یا ارگ متعلق به پیش ازحمله مغولو شاید قرون ششم و هفتم هـ.ق باشد و طی دوره¬های سربداران و صفویه چندین بار مرمت شده و علاوه بر آن به این نتیجه دست یافت. [۱۶]فصل سوم اين كاوش¬ها در تابستان سال ۱۳۸۹ با هدف شناخت فضاها و كاركرد بناها در محدوده تپه منار و بخش¬هايي كه فعاليت¬هاي ژئومغناطيس صورت گرفته بود، به انجام رسيد. اين فصل از كاوش ها در سه بخش پي كاوي و آواربرداري، لايه نگاري و همچنين كاوش افقي انجام شد كه شناسايي فضاهاي مهم¬ترين دوره استقراري شهر تاريخي بلقيس - ايلخاني- يكي از اين اهداف بود. علاوه بر اين، در اين فصل از كاوش¬ها به شناسايي بخش هاي صنعتي شهر بلقيس در شمال ارگ و همچنين شناخت فضاهاي معماري قرون چهارم و پنجم هجري قمري در قسمت هاي جنوبي تپه منار شد. [۱۷]. فصل چهارم اين كاوش¬ها در تابستان سال ۱۳۹۰و به همت پايگاه ميراث فرهنگي شهر تاريخي بلقيس اسفراين با دو هدف عمده پی کاوی دیوار شارستان و شناخت فضاها در محدوده ارگ بلقیس و شارستان با تاکید بر تپه منار صورت گرفت[۱۸]فصل پنجم کاوش شهر تاریخی بلقیس اسفراین در بهار و تابستان سال ۱۳۹۱و به همت پايگاه ميراث فرهنگي شهر تاريخي بلقيس اسفراين به سرپرستیاحمد نیک گفتاربا هدف شناخت ساختارشهر در بخش شارستان به انجام رسید. [۱۹][۲۰].
مجموعه بناهای شهر بلقیس
ارگ تاریخی بلقیس
ارگ بلقیس که برجسته ترین اثر این محوطه است که مساحتی بالغ بر ۵/۵۱۷۱۲متر مربعرا در بر گرفته و ۳۰برجدر اندازه های مختلف در گرداگرد آن تعبیه شده و از هر سو باخندقاحاطه شده است. مصالح اصلی به کار رفته در ساخت قلعه گل/چینه است که در بخشهای مختلف از خشت، آجر و چوب برای استحکام بیشتر استفاده شده است. دروازهورودی اصلی آن درضلع شمالی با یک پیشامدگی به داخل شارستان مشخص است که که امروزه بیشتر بخشهای آن تخریب و به صورت تلی از خاک در آمده است. فضای داخلی قلعه با حفاری¬های قاچاق به کلی مضطرب شده و فقط از اینارگبزرگ که زمانی دارای سه طبقه فضای معماری بوده تنها یک پوسته گلی باقیمانده است. با توجه به شواهد ارگ بلقیس برخلاف برخیقلعههابر روی سطح هموار دشت ایجاد شده و در اطراف آن خندقی را ایجاد کردهاند. اولین دوره استقرار در ارگ طبق اشارات متون تاریخی و یافتههایباستان شناسیبه دورهسلجوقیانبرمی گردد[۲۱]و بعد از این زمان چندبار در ارگ فعالیتهای مرمتی وساخت و سازدر پیکره آن دیده میشود. ارگ آخرین بار توسط افغانها به تصرف درآمد و به طور کامل تخریب شد اما با این وجود خانوادههایی به طور مستقل تا اواخرقاجارنیز در این مکان زندگی می کردهاند.[۲۲]
مجموعه آثار شارستان (محدوده عمومی شهر[
این بخش شامل محلات مختلف شهر میشود که با یک دیوار خشت و گلی/چینهای بزرگ احاطه شده است. در محدوده شارستان بخشهای مختلفی قرار گرفته که عبارتند از تپه منار (مسجد و درالحکومه؟)، بازار، محدوده صنعتی و کارگاهی، قبرستان و.... با توجه به شواهد و کاوشهای باستانشناختی صورت گرفته در بخش شارستان، قدیم ترین بقایای سکونت طبق سکه مکشوفه که مستندترین داده باستان شناسی است به سال ۱۹۱ ه. ق تعلق دارد. امااشاره متون تاریخی قدمت آن را به دوره ساسانی نسبت میدهد.[۲۳]
تپه منار (مسجد )
تپه منار مهم ترین قسمت شارستان شهر بلقیس به حساب میآید که کتب جغرافیایی و سفرنامهها به وجود مسجد و مناره در این محل صحه گذاردهاند.[۲۴]
کوره سفالگری
یکی از مهمترین نتایج سومین فصل کاوش در شارستان شهر بلقیس کشف یک کوره سفالگری متعلق به نیمه دوم قرن ششم هـ. ق است که دارای بخشهای مختلفی چون، آتشدان در بخش تحتانی، تاقچهها به منظور گذاشتن سفال، سکوی پخت به منظور آمادهسازی و چیدن سفال برای پخت و گنبد که بر روی تمامی این سازههای ایجاد می گردیده است. این کوره سفالگری اولین کوره سفالپزی به دست آمده از شهر تاریخی بلقیس و محدودهخراسان شمالیاست که از آن به منظور پخت سفالهای لعاب دار با لعاب فیروزهای مورد استفاده قرار می گرفته است.[۲۵]
آب انبار
هنگام پیگردی جهت روشن کردن وضعیت پی و مصالح به کار رفته درساختار دیوار شارستان شهر بلقیس برای مرمت اضطرای در سال ۱۳۹۰ در ضلع جنوبی شارستان شهر بخش کوچکی از یک سازه آجری شامل سردر ورودی و تعدادی پله کشف گردید که احتمال می¬رفت این سازه بقایای یک آب انبار است طی کاوش فصل پنجم شهر تاریخی بلقیس جهت روشن شدن وضعیت این ساختار یک ترانشه در ادامه سازه¬های قبل ایجاد گردید که مدتی پس از کاوش منجر به نمایان شدن بخش عظیمی از مخزن گردید، این قسمت از بنا به شکل یک دایره به قطر ۲۵/۴ و عمق ۵ متر در دل زمین با شفته اهک و آجر ایجاد گردیده است و قسمت داخلی آن بدون اندود بوده و تنها درنزدیک کف سازه حدود ۱ متر دارای یک اندود نازک آهک است.[۲۶][۲۷]و[۲۸]
مقبره شیخ آذری
شیخفخرالدین حَمزه (فرزند علی ملک) طوسی اسفراینی بیهقی متخلّص به ”آذری“ از مشایخ و شعرای مشهور قرن هشتم هجری است که بخشی از روزگار خود را در هند و بیشتر را در ایران سپری کرد. پدرشعلی ملک (و در بعضی مآخذ: علیمالک، عبدالملک) از اعیان اسفراین و از رجال سربداران بیهق بود و چون به سال ۷۸۴ در اسفراین ولادت یافت و چندگاهی در طوس اقامت گزیده بود و به طوسی و اسفراینی اشتهار یافت و بدان سبب که درماه آذرزاده شده بود خود را آذری نامید. آذری بعد از طی مراحل سلوک و پس از دومین زیارت کعبه و اقامت در مکّه و بازگشتش از آن دیار، به هندوستان رفت و ملازم سطاناحمدشاه بهمنی گردید و عنوان ملکالشعرائی او را یافت و وی را مدح گفت و به دستور آن شهریار نظم بهمننامه را آغاز کرد و هنگام تقدیم نسخهٔ ناتمام آن به احمدشاه اجازهبازگشت به وطنخود را خواست امّا مقبول نیفتاد تا آنکه بعد از چندی به وساطت شاهزاده علاءالدین پسراحمد شاهاجازه مراجعت یافت به شرط آنکه نظم بهمننامه را در خراسان دنبل کند و البته آذری وعدهٔ خود را به انجام رسانید. وفاتش در هشتاد و دو سالگی به سال ۸۶۶ در اسفراین اتفاق افتاد و در همانجا به خاک سپرده شد و آرامگاهش هنوز زیارتگاه مردم است.
توصیف بقعه شیخ آذری:
بقعه حمزةبن علی ملک آذری از بناهایی است که در محدوده شهر تاریخی بلقیس اسفراین قرار گرفته و با شماره ۴۴۹۷ به عنوان بخشی ازمجموعه شهرتاریخی بلقیس اسفراین در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. این بنا از دو فضای معماری در ابعاد متفاوت تشکیل شده که بخش جنوبی بنا به عنوان نمازخانه مطرح است و بخش شمالی آن مدفن و آرامگاه شیخ شناخته میشود. این بنا باتوجه به تخریبهای که صورت گرفته در سال ۱۳۹۰ از سوی پایگاه شهر بلقیس مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت .
منابع :
«شهر تاریخی بلقیس، ایرانگردی تیشینه».
«اداره کل میراث فرهنگی خراسان شمالی، شهرستان اسفراين».
«آشنایی با شهر تاریخی بلقیس اسفراین، خبرگزاری مهر».
نیک گفتار، احمد، بررسی باستان شناختی پهنه فرهنگی شهر تاریخی اسفراین،۱۳۸۷، ص ۳۵۶
نیک گفتار، احمد، محمد حسن بهنامفر، معرفی و شناسایی سکههای ضرب شده در شهر اسفراین، انتشارات راهیان سبز ،۱۳۸۷.
تاريخچه فوتبال در جهان تحقیقات نشان می دهد که ملل مختلف هزاران سال قبل از میلاد بازیهایشبیه فوتبال داشته اند. کشیشی به نام اشپانوت از اهالی آلمان، پژوهشهایی درباره فوتبال به عمل آورده است. او می گوید:‹‹ طبق نوشته های هومر -نویسنده و شاعر یونانی- در قاره گمشده آتلانتیس، ورزشگاه عظیمی بوده که تماشاگران زیادی جهت تماشای توپ گرد در آن جمع می شدند.›› تحقیقات باستان شناسان نشان می دهد که بین سالهای 200 تا 220 قبل از میلاد، هوانگ تین، امپراتور چین مبتکر بازی «تی-سو-چو» (T-So-Cho) بوده است. تی-سو در زبان چینی همان لگد زدن و با پا زدن است و چو، به معنی توپ می باشد. وی، تی-سو-چو را به این منظور ابداع کرد که سربازانش با هم مبارزه کنند و به رقابت بپردازند در سال 587 میلادی، فوتبال از چین به ژاپن راه یافت و این حرکت با تحولات جدید و تکامل نسبی همراه بود. «کوماری» واژه ای است که ژاپنی ها به فوتبال اطلاق می کردند. در کتیبه های بدست آمده از آن دوران، فوتبال، عملی مذهبی و جزو آداب دینی شمرده می شده است. رومی ها نوعی بازی به نام "Harp Stum" (هارپ استوم) داشتند که در آن، دو گروه در دو سوی زمین قرار می گرفتند و زمین هر تیمی با خط کشی معین شده بود. برای بازی، از نوعی توپ استفاده می شد که رویه ای چرمی داشت. میان دو زمین، فاصله ای وجود داشت که با دوخط دیگر تعیین شده بود و بازی در میان این فاصله انجام می شد و هر تیم باید توپ را از خط مرزی عبور داده و به زمین حریف برده و تا به انتهای آن می رساند. این بازی خشن که گاهی با مرگ بازیکنان هم همراه بود، توسط بریتانیایی ها شامل قوانین و مقرراتی گردید. در حقیقت، منشاء فوتبال امروزی، مناطقی از بریتانیا بوده است که برای این بازی قوانینی وضع نمودند و تلاش کردند ضمن کاستن خشونت از آن، جاذبه های آن را افزایش دهند. درسال 1862، باشگاه فاتس کانتی در شهر ناتینگهام تأسیس شد که به عنوان قدیمی ترین باشگاه فوتبال در لیگ باشگاههای انگلیس، هنوز هم حضور دارد و امروزه با نام «ناتینگهام فارست» شناخته می شود. جام انگلیس (FACup)، قدیمی ترین مسابقات فوتبال جهان است که در سال 1871 پایه ریزی شده استنخستین مسابقه بین المللی فوتبال، در روز شنبه 30 نوامبر 1872 بین دو تیم انگلیس و اسکاتلند در گلاسکو برگزار شد که با نتیجه بدون گل به پایان رسید. تاريخچه فوتبال در آسيا در سال 1938 تيم هند هلند شرقي –يا همان اندونزي- اولين تيم آسيايي در جام جهاني شركت كرد. و در سال 1954پايه ريزي فوتبال آسيا به شکل امروز در 8 مي در مانيل صورت گرفت. در اين روز کنفدراسيون فوتبال آسيا رسما در حاشيه دومين دوره مسابقات آسيايي تأسيس شد. دوازده فدراسيون ملي پيشرو (افغانستان، برمه، جمهوئري خلق چين، کره جنوبي، ژاپن، هند، هنگ کنگ، پاکستان، فيليپين، سنگاپور، ويتنام، سرمان کام لو (هنگ کنگ) را به عنوان اولين رئيس کنفدراسيون انتخاب کردند. لي وان تونگ از هنگ کنگ نيز به عنوان دبيرکل فدراسيون انتخاب شد. با دعوت فيفا از نمايندگان AFCبر سر حضور در کميته اجرايي فيفا در 21 ژوئن 1954 در برن، اين سازمان در جهان شناخته شد.بعد از شناخته شدن AFCدر جهان کره جنوبي اولي تيم آسيايي به نيابت از AFCبود که در جام جهاني سوييس شرکت کرد. اين تيم اولين بازي را 9 به صفر در زوريخ به مجارستان باخت و پس از آن در ژنو 7 بر صفر مغلوب ترکيه شد. دو سال بعد، اولين دوره مسابقات جام ملتهاي آسيا با شركت هفت تيم از ۱۲فدراسيون موسس اي.اف.سي براي كسب عنوان بهترين تيم فوتبال آسيا در هنگ كنگ برگزار شدپس از حكمراني كرهجنوبي بر فوتبال آسيا در سالهاي نخست، اين ايرانيان بودند كه با كسب قهرماني در سه دوره پياپي از سال ۱۹۶۸تا ،۱۹۷۶به عنوان قدرت مطلق آسيا شناخته شدند. هرماني ژاپن در مسابقات ۲۰۰۰ ،۱۹۹۲و ۲۰۰۴نشاندهنده بازگشت قدرت فوتبال به آسياي شرقي بود گرچه آخرين دوره اين رقابتها در چين به خوبي نشان ميدهد كه همه تيمهاي آسيايي با قدرت به دنبال كسب عنوان بهترين تيم اين قاره هستند. تاريخچه فوتبال در ايران تاريخ فوتبال در ايران به زمان هاي طولاني بر ميگردد بدليل اينكه انگليسي ها مبدا فوتبال بودن و د ايران نيز حكومت مي كردند فوتبال خيلي زود به ايران آمد ولي هيچ بازيكن ايراني در آن بازي نمي كرد و وقتي كه بازيكن كم مي آوردند از ايراني هايي كه براي تماشا آمده بودند استفاده مي كردند.سالها بعد با تاسيس مجمع فوتبال در سال 1320تيم ملي ايران اولين سفر خارجي خود را انجام داد بعد در سال 1325 مجمع فوتبال به فدراسيون فوتبال ايران تغيير نام داد و در اوايل سال 1326 تقاضاي خود را براي عضويت در كنفدراسيون آسيا ارائه داد.كه اين درخواست در 30 دي 1326مورد موافقت قرار گرفت. در مجموع اما آمارنويسان فوتبال ايران، سال 1349 را آغاز فوتبال باشگاهي ايران مي دانند، مسابقاتي که در زمان رياست مصطفي مکري براي اولين بار جنبه رقابت هاي باشگاهي به خود گرفت زيرا تمام تيم هاي حاضر در آن باشگاهي بودند. در سال 1352 شمسي اولين دوره مسابقا باشگاه هاي ايران با عنوان تخت جمشيد برگزار شد و تيم پرسپوليس با پيروزي برابر تيم تاج(استقلال فعلي)عنوان قهرماني را به دست آورد. ششمين دوره اين مسابقات با پيروزي انقلاب اسلامي ناتمام ماند تا فوتبال باشگاهي ايران مدت ها به صورت غيررسمي برگزار شود. وقوع انقلاب اسلامي در ايران و همچنين جنگ تحميلي با عراق باعث شد ليگ فوتبال ايران با يک دهه وقفه مواجه شود. در اين سال ها مسابقات فوتبال در داخل کشور با حضور تيم هايي با نام استان ها يا مسابقات باشگاهي با تعداد محدود در داخل استان ها برگزار مي شد. البته در سال 1364 مسابقاتي با عنوان جام قدس برگزار شد که تيم تهران الف موفق شد بالاتر از تيم هاي تهران ب و مازندران قرار گرفته و عنوان قهرماني را به دست آورد. هفتمين دوره ليگ برتر فوتبال با اضافه شدن دو تيم ديگر با 18 تيم و بدون رئيس فدراسيون آغاز شده است. تيم هاي پرسپوليس، استقلا ل، سپاهان، سايپا و استقلا ل اهواز جزو مدعيان فتح جام هفتم هستند اما در اين ميان نبايداز تيم هايي مانند پيکان، صبا باتري و ذوب آهن هم غافل شد. تا يار که را خواهد و ميلش به که باشد.مروري اجمالي بر قوانين فوتبال يك مسابقه بوسيله دو دسته، كه هر دسته نبايد بيشتر از 11 نفر باشد و يكى از آنها دروازه بان است، انجام ميشود. اگر تعداد بازيكنان هر يك از دسته ها كمتر از 7 نفر باشد، مسابقه آغاز نمی شود. در مسابقاتى كه تحت سرپرستى فيفا و كنفدراسيونها و يا فدراسيونهاى/اتحاديه هاى ملى برگزار می شود، حداكثر از 3 بازيكن جانشين (تعویضی) می توان استفاده كرد. اگر بازين جانشين (ذخيره) بدون اجازه داور وارد زمين شود: ▪ بازى متوقف می شود. ▪ به بازيكن جانشين با كارت زرد اخطار داده می شود، و از وى خواسته می شود كه زمين را ترك كند. ▪ بازى با رها كردن توپ از محل توقف، مجددا آغاز می شود. ▪ بازى ادامه می یابد. ▪ بعد از اينكه توپ از بازى خارج شد، بازيكنان مربوطه اخطار (كارت زرد) خواهند گرفت. تجهیزات بازیکن و دروازه بان ایمن بودن - خطرناك نبودن وسايل بازيكن نبايد از وسايلى استفاده كند يا چيزى بپوشد كه براى خودش و ساير بازيكنان خطرناك باشد. (به انضمام هرگونه زيور آلات( وسايل اساسى و اجبارى بازيكنان عبارت است از: ▪ پيراهن ▪ شورت - اگر زير شورتى استفاده می شود، رنگ آن بايد به رنگ اصلى شورت باشد. ▪ جوراب ساق بلند ▪ محافظ ساق ▪ كفش محافظ ساق ▪ كلا" بوسيله جوراب پوشيده شود ▪ از جنسهاى مناسب مانند: لاستيك، پلاستيك يا نظير آنها ساخته شود ▪ محافظت معقولانه اى را فراهم كند دروازه بانها :هر دروازه بان بايد از رنگهايى استفاده كند كه با رنگ لباس ساير بازيكنان، داور و كمك داوران مغاير باشد. مشخصات زمين بازي: اندازه ها ▪ زمين بازى بايد به شكل مستطيل و درازاى طول بايد بزرگتر از دارازى خط دروازه باشد. ▪ طول حداقل 90 متر و حداكثر 110 متر. ▪ عرض حداقل 45 متر و حداكثر 90 متر.محوطه دروازه(گل) محوطه دروازه در انتهاى هر نيمه زمين به صورت زير معين می شود: دو خط به فاصله 5.5 متر از داخل تيرهاى عمودى بر روى خط دروازه به طرف گوشه ها رسم می شود. اين خطها به فاصله 5.5 متر به طرف داخل زمين بازى كشيده و بوسيله خطى موازى با خط دروازه، متصل می شود. محوطه محدود شده بوسيله اين خطوط و خط دروازه را، محوطه دروازه يا همان گل می نامند. محوطه جريمه (پنالتى) محوطه جريمه در انتهاى هر نيمه زمين به صورت زير معين می شود: دو خط به فاصله 16.5 متر از داخل تيرهاى دروازه در روى خط دروازه به طرف گوشه ها رسم می شود. اين خطها به فاصله 16.5 متر به طرف زمين بازى كشيده و به وسيله خطى موازى با خط دروازه، متصل می شود. محوطه محدود شده بوسيله اين خطوط و خط دروازه را، محوطه جريمه يا پنالتى می نامند. يله هاى پرچم ميله پرچمى كه ارتفاع آن كمتر از 1.5 متر نیست و نوك تيزى ندارد در گوشه هاى زمين بازى نصب می شود. چنين پرچمى را مى توان در دو طرف خط مركزى و به فاصله حداقل 1 متر در خارج از خط طولى قرار داد. قوس كرنر يك ربع دايره به شعاع 1 متر از ميله پرچم گوشه زمين، در داخل زمين بازى رسم می شود. دروازه ها دروازه ها در وسط هر خط عرضى قرار دارند و شامل دو تير عمودى اند كه به يك اندازه از ميله هاى گوشه فاصله داشته و در بالا بوسيله يك تير افقى بهم متصل می شوند. فاصله بين دو تير عمودى، 7.32 متر و فاصله لبه پايين تير افقى تا زمين 2.42 متر است. تيرهاى عمودى و افقى بايد در عرض و عمق يكسان بوده و نبايد بيشتر از 12 سانتى متر باشند. تور مى تواند به تيرهاى عمودى و افقى و زمين پشت دروازه متصل شود و براى دروازه بانها مجال حركت در فضاى وسيعى را بوجود آورد. رنگ تيرهاى عمودى و افقى دروازه بايد سفيد باشند.
بررسی متغیرهای شخصیتی پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت
چکیده پژوهش
به نظرمی رسد اینترنت هرروز قسمت بیشتری از زندگی روزانه مردم را در بر می گیرد. درسالهای اخیر گزارشهایی مبنی براعتیاد کاربران به اینترنت منتشرشده است. هدف كلي از این پژوهش بررسی ویژگیهای شخصیتی پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت می باشد.. روش بررسی: از ميان كاربران اينترنت حاضر به همكاري در کافی نت های شهر اهواز و مراکز آموزش کامپیوتر 100 نفر(56زن/ 44مرد) بدون در نظر گرفتن سن، شغل وتحصیلات به شیوه نمونه گيري آسان انتخاب شدند. پرسشنامه اعتیاد به اینترنت و تست NEO را تکمیل نمودند. جمعیت نمونه به دو گروه معتاد به اینترنت و غیر معتاد تقسیم گردید. سبک شخصیتی آنها بر اساس دو بعد روان نژندی و برون گرایی آزمون NEO تعیین گردید. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSتحلیل گردید. نتایج: بر اساس این مطالعه 86% کاربران، اعتیاد به اینترنت داشتند(56% خفیف،30%متوسط تا شدید). دوازده ویژگی شخصیتی در قالب دو بعد روان نژندی و برون گرایی وارد مدل آماری رگرسیون لجستیک شدند. ویژگی ها ی شخصیتی پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت به ترتیب شامل: آسیب پذیری در برابراسترس (0001/0 p<)،تکانشی بودن(05/0 p<)، فعالیت (05/0 p<)و هیجان جویی (05/0 p<)می باشد. همچنین رابطه معنی داری بین اعتیاد به اینترنت با سنین نوجوانی(03/0 p<) و بیکار بودن(0001/0 p<) به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر به نظر می آید صفت های شخصیتی افراد، پیش بینی کننده آسیب پذیری در برابر اعتیاد به اینترنت می باشند.نتایج پیشنهاد می کنند با ارزیابی شخصیت کاربران اینترنت، اشخاص در معرض خطر جهت پیشگیری از اعتیاد به اینترنت شناسایی شوند. واژگان کلیدی: اعتیاد به اینترنت-اینترنت-اعتیاد-تست NEO- شخصیت
مقدمه: بی شک اینترنت پیشتاز انقلاب صنعتی جدید است،با ورود هزاران عضو جدید درهر روز وحدود 200 میلیون نفر کاربر در سراسر دنیا، اینترنت درحال شکل دادن یک انقلاب ارتباطی، اجتماعی و اقتصادی است. اینترنت اکنون در اوج قله انقلاب صنعتی دیجیتالی قراردارد و هرگونه انقلاب جدیدی، بی گمان مشکلات و گرفتاری های جدید می آفریند. ویژگی های منحصر به فرد اینترنت از جمله سهولت دسترسی به آن، 24ساعته بودن، سادگی کار، هزینه پایین، گمنام ماندن کاربران آن و.... همگی موجب استقبال عظیم مردم در سراسر جهان از آن شده است(1). این خصوصیات، علاوه برآنکه از یک طرف از قابلیتهای اینترنت محسوب می شوند، ازطرف دیگر از معایب آن نیزشمرده می شوند. یکی از مشکلاتی که اینترنت پدید آورده است، اعتیاد مجازی یا اعتیاد به این شبکه عظیم جهانی است که دارای تأثیرات رفتاری-روانی بسیار مضری بروی کاربران می شود. همچنین این شبکه قادر به تغییر جهت دادن نقاط تصمیم گیری روانی انسان است و می تواند بر رفتارها حکومت کند. برخی از ویژگی های بی نظیری که در پتانسیل اعتیاد به اینترنت مثمرثمر هستند، شاید تا حدودی با سرعت، دردسترس بودن وحجم انبوه اطلاعاتي که به صورت آن لاین ردوبدل می شوند مرتبط باشند. اگر این فرضیه درست باشد، پس ما باید با افزایش سرعت مودم ها و سهولت دسترسی، منتظر سطوح بالاتری از استفاده های اعتیادگونه اینترنت باشیم(همان منبع). اعتیاد به اینترنت توجه زیادی را در رسانه های گروهی ودر بین محققین به خود جلب کرده است واین توجه هم راستا با رشد دسترسی به اینترنت وکامپیوتر است(2). کاپلان در سال 2002 اعتیاد به اینترنت را چنین تعریف کرده است:نوعی استفاده از اینترنت که بتواند مشکلات روانشناختی، اجتماعی، درسی و یا شغلی در زندگی فرد ایجاد کند. رایج ترین اصطلاح ((اعتیاد به اینترنت)) این است که نوعی وابستگی رفتاری به اینترنت ایجاد می کند(3). ملاکهای عمده اعتیاد که باید حداقل به مدت 20 ماه ادامه داشته باشد عبارتند از:ایجاد تحمّل، علائم سندرم ترک (مانند لرز، ، لرزش، اضطراب، افکار تکراری راجع به اینترنت، خیال پردازی ورویا دیدن راجع به اینترنت، حرکات ارادی یا غیر ارادی انگشتان)، اجبار به استفاده از اینترنت به منظور کاهش دادن یا جلوگیری از علائم ترک، استفاده بیش از مدتی که قصد استفاده دارد، کاهش فعالیتهای اجتماعی، شغلی و تفریحی و خطر از دست دادن شغل، تحصیل و فرصتهای کاری به دلیل استفاده بیش از اندازه از اینترنت(4). حتی تستهایی برای مشخص شدن میزان اعتیاد به اینترنت تهیه شده است(5). در سالهای اخیر مطالعات شیوع اعتیاد به اینترنت را بین 3/0% تا 22% گزارش کرده اند(13-6). همچنین اعتیاد به اینترنت با فوبی اجتماعی و اختلال کمبود توجه همراه با بیش فعالی (ADHD)(7، 16-14)، اختلال دوقطبی(17)، مشکلات در روابط بین فردی(18)، اختلالات اضطرابی و تکانه ای(7،20-19)، خودکشی (6) و پرخاشگری (9و23-21)، افسردگی(12، 15-14، 23،24) برانگیختگی بالا (25) در ارتباط بوده است. از طرفی برخی مطالعات با بررسی مشخصات دموگرافیک به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت، شانس جنسیت، سن، بیکاری و تأهل(11-8، 14-13، 16،20، 31-26) را مؤثر دانسته اند. متغیر دیگری که برخی مطالعات در ارتباط با اعتیاد به اینترنت بررسی نموده اند، ویژگیهای شخصیتی کاربران می باشد که خصوصیاتی مانند کمرویی،تکانشی بودن، تنهایی، اضطراب، افسردگی، صفات روان نژندی(اضطراب، خشم وکینه، خلق افسرده، شرم، تکانشی بودن، آسیب پذیری در برابراسترس) , خشونت و پرخاشگری، سبک شخصیتی درون گرایی، ، احترام به خود پایین، احساسات ناپایدار و خیال پردازی، دنبال تازگی بودن‚اجتناب از آسیب وکاهش وابستگی به پاداش، برون گرایی و بازبودن (19و21و23و12 و 40-29) تأثیر گذار بوده است. با توجه به موج گسترش استفاده از اینترنت در بین مردم وخطر وابستگی به آن، مطالعه حاضر با هدف بررسی خصوصیات شخصیتی به عنوان پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت انجام یافته است. روش كار: مطالعه حاضر از نوع تحلیلی-مقطعی می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل كليه كاربران اينترنت حاضر به همكاري در کافی نت های شهر اهواز، مراکز آموزش کامپیوتر و کارکنانی که شغل آنها در ارتباط با اینترنت بوده است می باشد. از ميان كاربران اينترنت حاضر به همكاري 100 نفر(56 زن /44 مرد) بدون در نظر گرفتن سن، شغل وتحصیلات به شیوه نمونه گیری آسان انتخاب شدند.پس از تهيه پرسش نامه ها به كافي نت هاي شهر اهواز،مراكز اموزش كامپيوتر مراجعه نموده وپس از توضيح ﻃرح پژوهش راهنمايي لازم جهت تكميل پرسشنامه به عمل آمد.داده ها با نرم افزارSPSS و با استفاده از آزمون های آماری مربع خی و لجستیک رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. ابزارهای پژوهش: 1- پرسشنامه اعتیاد به اینترنت(IAT) : این پرسشنامه در سال 1998 توسط کیمبرلی یونگ تهیه گردید(41) و شامل بیست ماده چند گزینه ای (بندرت تا همیشه) است که به شیوه لیکرت از یک تا پنج نمره گذاری می شود ودر نهایت نمره کل آن از 0تا100متغیراست. سپس نمرات به چهارسطح عادی(20)، وابستگی خفیف(49-21)، وابستگی متوسط(79-50) و وابستگی شدید(100-80) تقسیم می گردد. اعتبار و روایی آن در ایران انجام یافته است (13). 2- پرسشنامه شخصیتیNEOPI-R : ابعاد شخصیتی نمونه ها با استفاده از پرسشنامهNEO PI-R فرم 240 سؤالی که توسط حق شناس درسطح شیراز هنجاریابی شده، مورد ارزیابی قرار گرفت(42). آزمون در سال 1992 توسط کاستا و مک ری جهت بررسی شخصیت تهیه گردیده است. این پرسشنامه دارای5 شاخص اصلی و30 مقیاس است که با استفاده از 240 عبارت آزمودنی پاسخ خود را دریک مقیاس 5 گزینه ای( کاملا قبول تا کاملا رد) انتخاب می نماید. در این آزمون شخصیت براساس 5 شاخص روان نژندی یا بی ثباتی هیجانی ( درزیرمجموعه های: اضطراب، خشم وکینه، خلق افسرده، شرم، تکانشی بودن، آسیب پذیری ازاسترس)؛ برون گرایی ( درزیر مجموعه های: صمیمیت، جمع گرایی، قاطعیت، فعالیت یا جنب وجوش، هیجان جویی، وعواطف مثبت)؛ بازبودن تجربه ها( در زیر مجموعه های: تخیل، زیبایی شناسی، احساسات، فعالیت، دامنه سلیقه ها، ارزش ها)؛ توافق با دیگران( در زیر مجموعه های: اعتماد، سادگی، همدردی، تبعیت، تواضع و درک دیگران)؛ و شاخص وجدانی بودن(در زیر مجموعه های: حس شایستگی، نظم، وظیفه شناسی، تلاش برای موفقیت، پیگیری و انعطاف پذیری در اهداف) بررسی می گردد. هرشاخص می توانست دارای دامنه نمرات صفرتا192 و هر مقیاس دامنه نمرات صفر تا32 باشد(43). گروسی فرشی(44) ضریب های روایی واعتبار قابل قبولی را برای این پرسشنامه بر روی جمعیت وسیعی از دانشجویان مناطق شمال وجنوب کشور نشان داده است. در این مطالعه 2 شاخص اصلی روان نژندی و برون گرایی با 96 سئوال مورد بررسی قرار گرفته است، به این علت که در اکثر مطالعات انجام شده بیشتر به این دو بعد از شخصیت پرداخته اند. یافته ها: مشخصات جمعیت شناختی کاربران اینترنت با و بدون اعتیاد به اینترنت در جدول شماره 1 نشان داده شده است. بر اساس این مطالعه 86% کاربران، درجاتی از اعتیاد به اینترنت را نشان دادند(56% خفیف، 28%متوسط و 2%شدید). در این مطالعه دوازده ویژگی شخصیتی شامل اضطراب، خشم وکینه، خلق افسرده، شرم، تکانشی بودن، آسیب پذیری ازاسترس، صمیمیت، جمع گرایی، قاطعیت، فعالیت یا جنب وجوش، هیجان جویی، وعواطف مثبت وارد مدل آماری رگرسیون لجستیک شدند. در این تحلیل به ترتیب 4 متغییرشخصیتی آسیب پذیری در برابر استرس(0001/0 p<)، تکانشی بودن (05/0 p<)، فعالیت(05/0 p<)و هیجان جویی(05/0 p<) در پیش بینی اعتیاد به اینترنت مؤثر می باشند. همچنین ویژگیهای شخصیتی که کمترین رابطه را با اعتیاد به اینترنت نشان دادند عواطف مثبت(03/0 p<)و قاطعیت (05/0 p<) میباشند. همچنین رابطه معنی داری بین اعتیاد به اینترنت با سنین نوجوانی(03/0 p<) و بیکار بودن (0001/0 p<) به دست آمد. جدول شماره 1: توزیع مشخصات جمعیتی کاربران اینترنت با و بدون اعتیاد گروه معتاد درصد گروه غیر معتاد درصد گروه معتاد درصد گروه غیرمعتاد درصد جنسیت سن مرد 40 4 20وكمتر 24 1 زن 46 10 25-21 43 6 شغل 30-26 15 7 بیکار 16 2 41 و بیشتر 4 0 دانش آموز و دانشجو 48 6 تحصیلات کارمند 10 5 زیر دیپلم 14 2 آزاد 12 1 دیپلم 17 2 وضعیت تأهل دانشجو 32 4 مجرد 73 9 لیسانس 20 6 متأهل 13 5 فوق لیسانس و دکتری 3 0
بحث و نتيجه گیری:
مطالعه حاضر با هدف بررسی متغیرهای شخصیتی پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت انجام یافته است لذا حجم نمونه برآورد شده از مراکزی که امکان دستیابی به کاربران اینترنت بیشتر بوده، انتخاب گردیده است با این وجود درصد کاربرانی که درجاتی از اعتیاد به اینترنت را داشته اند بیش از سایر مطالعات بررسی شده ( 13-6) بوده است هر چند همخوان با برخی مطالعات دیگر(8) بوده است. که می تواند به این دلیل باشد که نمونه گیری تصادفی و با هدف بررسی شیوع صورت نگرفته است. لذا امکان اینکه کاربرانی که تمایل بیشتر به سوی اعتیاد به اینترنت دارند در مکانهای انتخابی مورد بررسی مطالعه حاضر باشد بیشتر است. چنانچه مطالعه ای در راستای بررسی شیوع با نمونه معرف انجام شود ممکن است این میزان تفاوت کند، اما از طرفی چون دستیابی به اینترنت و استفاده از آن در حال گسترش است و روزانه به تعداد کاربران در جهان اضافه می شود، اعتیاد به آن هم رو به افزایش است و به دلیل تازگی موضوع میزان شیوع دستخوش تغییر و یا رو به فزونی است. بنابراین چنانچه میزان شیوع آن بصورت سالانه انجام شود درصد واقعی تری را می تواند داشته باشد. درتحلیل آماری مطالعه حاضر ویژگیهای شخصیتی پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت به ترتیب آسیب پذیری در برابر استرس با (0001/0 p<)، تکانشی بودن با (05/0 p<)، رابطه منفی با فعالیت(05/0 p<)و هیجان جویی با(05/0 p<) به دست آمد که دو ویژگی اول در زیر مجموعه روان نژندی و هیجان جویی و فعالیت در زیر مجموعه برون گرایی قرار دارند هرچند که بیشترین قدرت پیش بینی را آسیب پذیری در برابر استرس داشته است که این افراد در مقابله با استرس ناتوان هستند، در مواجهه با یک موقعیت اضطراری، وابسته، ناامید و هراسناک می شوند(44). افراد تکانشی یا شتابزده در کنترل هوسها، امیال و آرزوها ناتوان هستند و به سرعت وابسته به غذا، سیگارو تملک و... می شوند. افرادی که نمرات کم در مقیاس فعالیت می آورند(همانند جمعیت نمونه حاضر) لزوماً کم تحرک و تنبل نیستند اما در فعالیتهای خود راحت بوده و فراغت بیشتری برای خود فراهم می نمایند. افراد هیجان جو در آرزوی محرک و هیجان هستند(همان منبع). ویژگی شخصیتی تکانشی با برخی مطالعات (17-14؛ 22، 46) همخوانی دارد همچنین آسیب پذیری در برابر استرس با برخی دیگر ( 15،22،27،33) و هیجان جویی با دیگر مطالعات( 14،25،29،30،35) همخوان است . هیجان جویی یکی از ویژگیهای دوران نوجوانی می تواند باشد که جمعیت نمونه مطالعه حاضر ارتباط مثبت و قوی با سنین نوجوانی با(03/0 p<)داشته است. اما به عنوان یک ویژگی شخصیتی می تواند در سنین بالاتر ادامه داشته باشد. چنانچه مطالعه ای با نمونه های زیاد در دوره های سنی متفاوت انجام یابد می تواند اعتبار این یافته را افزایش دهد. همچنین رفتارهای تکانشی هم می تواند در ارتباط با سنین نوجوانی باشد. اما در برخی مطالعات (7،33، 36، 40-38) ویژگیهایی مانند کمرویی، تنهایی و انزوای اجتماعی قدرت پیش بینی اعتیاد به اینترنت را داشته اند که با نتایج مطالعه حاضر همخوان نمی باشند. نمونه گیری برخی مطالعات با استفاده از مصاحبه های تلفنی انجام می گیرد، به این ترتیب کاربرانی که در منزل به اینترنت وصل می شوند بیشتر احتمال دارد که شامل جمعیت نمونه باشند تا مطالعه حاضر که فقط از کسانی که مایل به برقراری ارتباطات اجتماعی و رفت و آمد در کافی نت ها و تمایل به آموزش کامپیوتر در کلاسهای جمعی دارند، نمونه گیری به عمل آورده است. در نتیجه می توان گفت نتایج مطالعه حاضر نمی تواند در مورد افراد خجالتی و کمرو معتبر باشد چنانچه مطالعه ای با فرم نمونه گیری گسترده انجام یابد دیگر ویژگیهای شخصیتی هم امکان ورود به مطالعه را برای بررسی پیدا می نمایند. در عین حال ویژگیهایی که ارتباط منفی و کمترین قدرت پیش بینی را در اعتیاد به اینترنت داشته اند قاطعیت ( افراد با جرأت و قدرتمند و پیشرفته در فعالیتهای اجتماعی) و عواطف مثبت(صفتی برای پیش بینی شادی) می باشد. در بررسی متون مربوط به اعتیاد به اینترنت مطالعه ای در زمینه این صفات انجام نیافته است. با این حال در بین جمعیت نمونه ویژگیهای شخصیتی هیجان جویی، تکانشی بودن و آسیب پذیری در برابر استرس توانسته قدرت پیش بینی اعتیاد به اینترنت را در آنها بالا ببرد. از طرفی برخی مطالعات ارتباط قوی و مثبت با ADHD بزرگسالان یافته اند (7،16-14). بنظر می آید مجموعه این ویژگیها علائمی از ADHD را تشکیل می دهند. مطالعه حاضربرای بررسی ارتباط بین این اختلال و آسیب پذیری در برابر اعتیاد به اینترنت، پیشنهاد مطالعه ای در این زمینه را می نماید. بر اساس نتایج این پژوهش، رابطه معنی داری بین اعتیاد به اینترنت با سنین نوجوانی(P<0.03) و بیکار بودن(P<0.0001) به دست آمد. جوان بودن در مطالعات دیگر( 7،10،20،23،29،32) هم ارتباط با اعتیاد به اینترنت را نشان داده است که با مطالعه حاضر همخوان می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر به نظر می آید بین صفات شخصیتی افراد و آسیب پذیری آنها در برابر اعتیاد به اینترنت رابطه وجود دارد.نتایج پیشنهاد می کنند با ارزیابی شخصیت کاربران اینترنت، اشخاص در معرض خطر را جهت پیشگیری از اعتیاد به اینترنت شناسایی کنیم. و از آنجا که سن نوجوانی و بیکار بودن از ریسک فاکتورهای اعتیاد به اینترنت محسوب می شود لزوم توجه به سن نوجوانی و افراد بیکار و داشتن برنامه های وﯦﮋه جهت پیشگیری از اعتیاد به اینترنت در این دو گروه پیشنهاد می شود.
منابع:
1. http://www.iritn.com/index.php. 2. http://www.reporter.ir/archives/87/1/005489.php. 3. Kaplan HI-Sadock BJ.Synopsis of psychiatry, 9th Ed:Williams and wilkins,2003. 4. Bartekian-vatchehttp://www.askman.com/fashion/bodys-and-mid/16-better-living.html2003. 5. http://www.rahavardnoor.com/files/pdf/asib%20shenasi. 6. Kyunghee k, Eunjung R. Mi-young c. Eun-Ja Y. Soyoung c. Jeong-seok s. Bum-woo N. Internet addiction in Korean adolescents and its relation to depression and suicidal ideation: A questionnaire survey Computers in Human Behavior 2005: 7. shaw M Black DW. Internet addiction: definition, assessment, epidemiology and clinical management CNS Druges 2008:22(5):353-65 8. Kim JH. Lou CH. Cheuk KK. Kan P. Hui H. Griffiths SM. Predictors of heavy internet use and associations with health-promoting and health risk behavior among Hong Kong university students Journal of Adolescence 2009May;10:10-16 9. Johansson A. Gotestam KG. Internet addiction: characteristics of a questionnaire and prevalence in Norwegian youth (12-18 years) Scand J Psychol 2004 Jul;45(3):223-9
در این مقاله می خوانید: حرکت زایی از ویژگی های احساسات و عواطف است و نه عقل. به همین دلیل بسیاری از کارهای انسان ها در غیاب سنجش عقلانی انجام می گیرد و با این سؤال روبه روست که آیا ارزش اخلاقی دارد یا نه؟ بین پاسخ های مکاتب اخلاقی برون دینی، ناهمگونی و اختلاف مبنایی وجود دارد و در مطالعات دانشمندان مسلمان نیز دو دیدگاه با هم ناسازگار به چشم می خورد. دیدگاه منکران که ارزش را در گرو نیت و گزینش می دانند، و نگاه موافق که بر عبادت بودن رفتار عاطفی و متکی بر فطرت تأکید دارد و مورد تأیید شش گروه از آیات قرآن می باشد. البته در این میان، کافران اسلام ستیز از انجام دادن کار نیک محروم و کار خیر نامسلمان بی عناد اندک است و نمی تواند رستگاری آورد و قرآن، همگانی شدن اخلاق کریمه و سعادت ابدی را تنها با توسعه ایمان و قصد تقرب عملی می داند.
عنصر قصد اساسی ترین مبنا برای قضاوت درباره کارهای انسان است و بر اساس آن در حوزه های مختلف، به خصوص حوزه اخلاق، ارزش گذاری صورت می گیرد. قصد و تصمیم زاییده دو عامل عمده می باشد که عبارتند از سنجش نتایج بیرونی و عینی کار که ماهیت عقلانی دارد و غالباً در خارج از وجود انسان قابل مطالبه است، و احساسات و عواطف از قبیل علاقه مندی و بیزاری و ... که با چشم دل در فضای جان قابل شهود می باشد.
قضاوت و ارزش گذاری در رابطه با رفتار عقلانی چندان ابهامی ندارد، ولی رفتاری از نوع دوم که بر پایه عواطف و احساسات استوار است، بگو مگوی نسبتاً جدی را پیرامون ارزشمندی خود برانگیخته و نیاز به پاسخ دارد.
عواطف از نظر «دیوید هیوم» فیلسوف انگلیسی (۱۷۱۱ـ۱۷۷۶م)، به ملایم و آرام و تند و شدید قابل تقسیم است. هیجان ناشی از قسم اول در نفس کمتر قابل حس است، اما قسم دوم هیجان و ناآرامی شدید پدید می آورد. احساس زیبایی و زشتی در افعال، آثار هنری و اشیاء از مصادیق دسته اول است و محبت، نفرت، غصه، شادی، فخر و شرمندگی، بخشی از مصادیق انطباعات تند را تشکیل می دهد. (شیدان شید، /۱۸۴؛ کاپلستون، ۵/۳۳۶)
عواطف با تمام گونه هایش خاصیت حرکت زایی دارد (نجاتی، /۳۱، ۹۵، ۱۰۸، ۱۶۷). هر رفتاری باید جنبه عاطفی داشته باشد تا به وقوع بپیوندد. رفتار از انگیزه برمی خیزد، انگیزه بدون هیجان و عاطفه، از نیروی لازم برای حرکت برخوردار نخواهد بود (قاسم زاده، /۷). به همین دلیل عواطف و احساسات بخش غیرمحرمانه و سطحی تر حالات جان انسان را تشکیل می دهد و در قالب گرفتگی، انبساط چهره، انس گیری، انزواطلبی، فعالیت، دلسردی و مانند اینها خودنمایی می نماید. (مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ۲/۳۴۱)
هنگام پیدایش خشم یا به طورکلی عواطف انفعالی دیگر، تغییرات فیزیولوژیک زیادی در بدن ایجاد می شود که یکی از آنها، آزاد شدن هورمون «آدرنالین» است که بر کبد اثر می گذارد و باعث می شود که کبد مقدار زیادی مواد قندی ترشح کند و این به نوبه خود، افزایش نیروی بدنی را در پی دارد و انسان را آماده فعالیت های شدید می کند که هنگام دفاع از خود در حالت خشم یا فرار در موقع ترس، به آن نیاز دارد. (نجاتی، /۱۰۸و۱۶۷)
قدرت حرکت آفرینی عواطف، دانشمندان را بر این واداشته است که نقش خرد را در این رابطه به دقت بنشینند و تنافی و تعامل احساسات و عقل را به مطالعه بگیرند. شهید مطهری در این باره می گوید:
«تجلیات روحی خواستن، شیفته شدن، آرزو کردن، حرارت و حرکت دادن از کانون دل ریشه می گیرد و فکر، اندیشه، دوراندیشی، حسابگری، منطق، استدلال، فلسفه، هدایت و روشنایی از تجلیات کانون عقل، دومین مرکز در روح انسان می باشد. گاهی بین این دو کانون توافق و هماهنگی حاصل می شود و عقل پسند دل را تصدیق می کند، ولی بسیاری از اوقات، اختلاف جایگزین توافق بین آن دو می گردد.» (مطهری، ۲۳/۷۷۱)
هیوم سخن مشابه سخن مطهری دارد، با این تفاوت که عقل را برده انفعالات شمرده و ناتوانی آن را در برابر احساسات مورد تأکید قرار داده است (کاپلستون، ۵/۳۳۵ و ۳۴۳). او می گوید:
«از آنجا که عقل به تنهایی هرگز نمی تواند فعل را فرا آورد یا مایه پیدایی خواست شود، نتیجه می گیریم که همین قوه عقل از بازداشتن خواست یا از ستیزیدن با موضوع برگزیده انفعال یا عاطفه ناتوان است. این نتیجه ضروری است.» (همان، /۳۴۲)
در عین حال وی آهنگ انکار دخیل بودن عقل در اخلاق را ندارد و از همکاری عقل و احساس تقریباً در تمام تصمیم ها و استنتاج های اخلاقی سخن می گوید. (همان، /۳۴۴)
با توجه به اظهارات فوق که همخوانی روشنی با واقعیت ها دارد، می توان گفت زندگی انسان ها عرصه فرمانروایی احساسات است. بخش قابل توجه فعالیت های روزانه هر انسانی در تضاد با عقل یا غفلت و بی توجهی به هدایت های آن و تنها بر اساس خواست عواطف جامه عمل می پوشد. بسیاری از سامان یافتگی و نابسامانی اجتماعی و پیشرفت ها و تباهی ها در عرصه های اجتماعی و علمی، بازتاب فعالیت های متکی بر عواطف مثبت یا منفی خالی از تصور سود و زیان می نماید. همان گونه که پدری صرفاً بر پایه علایق قلبی تلاش توان سوز پدرانه دارد، دانشمند پژوهشکده نشین نیز با تعلق خاطر مشابه، به فعالیت شبانه روزی خود ادامه می دهد. فعالیت هایی از این نوع به پیروان دین خاصی اختصاص ندارد. کافر و مسلمان هر دو (البته با تفاوتی) دستخوش عواطف و هیجانات مثبت و منفی می باشند.
واقعیت رفتاری با این چشم گیری و گستردگی یقیناً استحقاق قضاوت و ارزش گذاری اخلاقی را دارد. جواب مثبت یا منفی مسأله و قضاوت و نگاه ناشی از آن، روی موقعیت فرد و روابط اجتماعی افراد اثرگذار است.
خاستگاه قضاوت
در فلسفه اخلاق پیرامون این نوع رفتار دو گونه سؤال مطرح شده است: یکی ارزش مثبت یا منفی ذات احساسات و انفعالات را زیر ذره بین قرار می دهد، و دیگری خواستار ارزش گذاری برای واکنش های عملی ناشی از عواطف می باشد. (مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ۲/۳۴۵و۳۴۶)
سؤال دوم (که در این نوشته مورد مطالعه قرار می گیرد) بر سؤال زیربنایی تری استوار است، به این صورت که «آیا تمایزهای اخلاقی بر پایه عقل استوارند ... یا بنیادشان بر حس یا احساسات اخلاقی است و به ساخت و سرشت نوعی آدمی وابسته اند؟» (کاپلستون، ۵/۳۴۴)
بر مبنای نخست، خوبی یا بدی افعال، خصلت ها و منش ها بر مقایسه و نسبت سنجی توسط عقل استوار است و بر اساس مبنای دوم، بر احساس اخلاقی که عبارت است از پسندیدن یا ناپسندیدن [امور فوق] فارغ از نفع شخصی (همان، /۳۴۷)، که با تأمل در درون سینه قابل دستیابی است و نه در امور خارجی و مقایسه بین آنها.
کسانی که زیربنای اول را قبول دارند، باید این سخن رایج را بپذیرند که آدمیان تا جایی فضیلت مندند که خودشان را با فرموده عقل سازگار گردانند (همان، /۳۴۲) و در حوزه اخلاق دنباله روی سودگرایان را داشته باشند که بیشترین غلبه ممکن خیر بر شرّ را سبب تحقق ارزش اخلاقی در رفتار می شناسند (فرانکنا، /۸۵) و رفتار عاطفی را فاقد ارزش قلمداد می نمایند.
وظیفه گرایی که زیربنا بودن هیچ کدام از دو گزینه یادشده را قبول ندارد و اراده عمل به تکلیف را زاینده ارزش می شناسد (کاپلستون، ۵/۳۲۳-۳۲۴) نیز نمی تواند بر ارزشمندی رفتار عاطفی مهر تأیید گذارد. اما عاطفه گرایی که ارزش کار را ناشی از عشق و محبت به دیگران می داند (فرانکنا، /۱۲۶)، و لذت گرایی که لذت و رضایت خود فاعل را منشأ ارزش می داند (مایکل پالمر، /۷۳و۷۶)، بر گزینه دوم استوار است و با ارزشمندی کارهای عاطفی سازگار می نماید.
بدین ترتیب جواب سؤال مورد بحث در مطالعات اخلاقی برون دینی متعدد، مختلف و آشتی ناپذیر است. اما نظر قرآن چیست؟
نگاه قرآن
در نگاه ابتدایی، متون دینی ناظر به این مسأله نیز ناهمگون می نماید. گویا چنین ناهمخوانی سبب تفاوت اظهار نظر دانشمندان مسلمان شده است. به همین دلیل قضاوت نهایی در این رابطه دشوار و نیازمند تحقیق و پژوهش همه جانبه می باشد.
قرآن از سویی هر اقدام غیرعالمانه و ناآگاهانه را ناروا می داند؛ (وَلا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ) (اسراء/۳۶). در همین راستا عاطفه گرایی را در صحنه عمل (به جای علم گرایی) به نقد و نکوهش می نشیند؛ (وَ عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) (بقره/۲۱۶).
دعوت به عالمانه و آگاهانه عمل کردن، دعوت به عاقلانه زیستن است؛ چه آنکه از نظر قرآن، علم و دانش زمینه ساز تعقل و خردورزی و هوشمندانه عمل کردن است (عنکبوت/۴۳)، دعوت به تقوا و تذکر این مطلب که شانس قبولی ویژه کار متقیان است؛ (إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ) (مائده/۲۷)، می تواند مستند دیگری باشد بر بی ارزشی رفتار عاطفی؛ به این دلیل که پروا پیشه کردن آمیخته است با اراده، آگاهی و دوری از زیان ها! روایات مربوط به اهمیت نیت ـ که روایت نبوی «إنّمَا الأعْمالُ بِالنّیات» (حر عاملی، ۱/۳۴) نمونه ای از آنهاست و ارزشمندی توجه به هدف و تقرب به خدا را گوشزد می کند ـ نیز ضرورت عقل گرایی و غایت باوری موقع عمل را گوشزد می کند.
از طرفی، غلیان و جوشش عواطف جزء خواسته های دینی می باشد. بعثت، انذار و تبشیر را هدف دعوت خود می شناسد و قرآن، شدت وصف ناپذیر خشیت از خدا در انسان را بازتاب کنش ویژه خود دانسته می گوید: (لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ) (حشر/۲۱).
هدف آیه این است که انسان ها در برابر خداوند در پرتو قرآن باید وضعیت عاطفی مشابه را پیدا کنند و برای رستگار شدنشان، خوف و خشیت الهی را در جانشان تقویت نمایند (بینه/۷و۸؛ نازعات/۴۰)؛ همان گونه که از مؤمنان انتظار می رود که شدیدترین محبت را به خدا داشته باشند: (وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ) (بقره/۱۶۵).
طبق روایتی از امام صادق۷، پیامبر۶ فرمود: «افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها فهو لایبالی علی ما اصبح من الدنیا علی عسر أم علی یسر.» (کلینی، ۲/۸۳)؛ «بهترین آدم ها کسی است که به عبادت عشق ورزد، پس آن را در آغوش گیرد و در دلش آن را دوست داشته باشد و با بدنش بدان بچسبد و خودش را برای انجام آن فارغ کند. چنین کسی برایش مهم نیست که در سختی باشد یا در آسانی و گشایش.»
تردیدی نیست در اینکه شدت ترس و عشق ورزی به کاری، فرصت خردورزی و تصور سود و زیان آن را از انسان می گیرد و او نمی تواند با نگاه عقل حسابگر بدان نگاه کند، به عبارتی راه این دو از هم جدا می باشد. اقبال لاهوری تفاوت این دو را این گونه به تصویر می کشد:
مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است***عشق را ناممکن ما ممکن است
عقل سفاک است و او سفاک تر***پاک تر چالاک تر بی باک تر
عقل در پیچاک اسباب و علل*** عشق چوگان باز میدان عمل
عقل را سرمایه از بیم و شک است*** عشق را عزم و یقین لاینفک است
عقل محکم از اساس چون و چند*** عشق عریان از لباس چون و چند
(اقبال، /۱۵۶)
معیار ارزش
به هر حال ناهمگونی متون در نگاه نخست قابل توجه است. دستیابی به نگاه واقعی قرآن در رابطه با ارزش اخلاقی رفتار متکی بر احساسات، دقت بیشتر می طلبد. نتیجه گیری مطمئن در این رابطه بستگی به شناخت ملاک ارزش عمل در نظام اخلاقی اسلام دارد. در این زمینه فیلسوفان اخلاق مسلمان برداشت ها و تعبیرهای متفاوت دارند که در قالب سه دیدگاه زیر می گنجد:
یک. در نگاه بعضی، فلسفه خلقت انسان را رسیدن به کمال و تقرب الی الله تشکیل می دهد. از این منظر، عمل و کاری ارزشمند است که با چنین غایتی همخوانی داشته باشد (طباطبایی، المیزان، ۵/۱۲؛ مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، /۳۲۸). بر اساس این دیدگاه، کارهایی که مانع کمال خواهی و یا دستیابی به کمال باشد، ضد ارزش به حساب می آید.
دو. شهید مطهری بر این باور است که انسان دارای حیات مادی و معنوی است و به عبارتی، «من سفلی» و «من علوی» دارد. ایشان این دو نوع وجود را معیار ارزش گذاری برای فعالیت های انسان می شناسد و کاری را که تعالی حیات معنوی و «من علوی» را به ارمغان می آورد، ارزشمند می داند. (مطهری، ۱۳/۷۴۰-۷۳۹)
سه. سازگاری با فطرت انسان، سومین عاملی است که در کلام بعضی از دانشمندان به عنوان عامل ارزشمندی کار مطرح می باشد. (جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، /۴۹-۵۱)
دیدگاه ها
چونان که واضح می نماید، بین سه تعبیر فوق، اختلاف اساسی دیده نمی شود. در حقیقت کمال، بازتاب انجام کار سازگار با فطرت و «من علوی» بر شخصیت انسان است، ولی در اینکه فعل عاطفی می تواند مصداق چنین فعلی باشد یا نه، دو دیدگاه وجود دارد.
1) غایت گرایی آگاهانه
برخی رفتار عاطفی را فاقد ارزش اخلاقی می دانند و بر این باورند که ارزش اخلاقی در اسلام نصابی دارد که فعل اخلاقی بدون قصد تقرب متکی بر ایمان، توجه به تأثیر آن به کمال مطلوب و انتخاب انگیزه ای از بین انگیزه های مزاحم، نمی تواند آن مرتبه از ارزش را به دست آورد و فاعل خود را به سعادت اخروی برساند (مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، /۳۲۸؛ اخلاق در قرآن، ۲/۳۳۸؛ فلسفه اخلاق، /۱۳۹). به همین دلیل وقتی نظر شخص به حیوان مجروحِ گرسنه ای می افتد و دلش بسوزد و در فکر آب، نان، غذا و معالجه او برآید، اگر این کار را از روی ایمان و برای خدا انجام دهد، حد نصاب ارزش را دارد. (همو، اخلاق در قرآن، ۲/۳۳۹)
در نظریه فوق، نصاب ارزش اخلاقی با قصد تقرب تکمیل می شود، ولی چون قصد تقرب بدون ایمان تحقق نمی یابد، ایمان منشأ حد نصاب قلمداد شده و برای اثبات مطلب، به دو آیه زیر استدلال شده است (همو، فلسفه اخلاق، /۱۳۹) که در اولی، ایمان عامل رستگاری و در دومی، عمل نیک کافران تشبیه به سراب می شود.
«و به زودی کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، به باغ هایی درمی آوریم که از زیر آنها نهرها روان است و برای همیشه در آنها جاودانند و در آنجا همسران پاکیزه خواهند داشت.»
«و کسانی که کفر ورزیده اند، کارهای آنها همچون سرابی است در بیابان که تشنه آن را آب می پندارد، اما وقتی به آنجا می رسد، آن را چیزی نمی یابد و خدا را نزد آن می یابد که حسابش را به طور کامل به او می دهد و خدا حسابش سریع است. یا همچون تاریکی هایی است در دریایی عمیق که موجی آن را می پوشاند و روی آن موج دیگر است و بر فراز آن ابری است. تاریکی هایی است بر روی یکدیگر که هرگاه دست خود را بیرون بیاورد، بعید است آن را ببیند.»
اما استدلال به این دو آیه از استحکام قابل قبولی برخوردار نمی باشد؛ زیرا آیه اول با استفاده از واژه «الصالحات» (جمع+ال)، موقعیت ویژه آن دسته از مؤمنانی را یادآوری می کند که در دنیا به تمام وظایفشان عمل کرده اند، چونان که در آیه (وَمَنْ یَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِکَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى) (طه/۷۵) تصریح شده است که این دسته از اهل ایمان، در آخرت بالاترین درجه ها و رتبه ها را دارند. پس آیه شرایط دستیابی به چنین موقعیتی را بیان می کند و نه شرط ارزشمندی کارها را. البته دستیابی به چنین مقامی (چونان که در همین مقاله تذکر داده خواهد شد) یقیناً مشروط به ایمان و ورود اسلام ناخودآگاه در ضمیر خودآگاه است.
و در آیه دوم اولاً، رفتار ناشی از «کفر جحودی» مورد بحث است که کوری دل و حجاب جان را همراه دارد و سراب گونه می نماید و رفتار عاطفی متکی بر فطرت، نماد بینایی دل می باشد و این دو با هم سازگار نمی نماید. ثانیاً کلمه «أو» که ظاهراً منشأ استدلال به آیه است، غالباً جواز تشبیه یک شیء را به دو چیز گوشزد می کند (ابن هشام، /۸۸)، چونان که در آیه (فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً) (بقره/۷۴) مشاهده می کنیم. پس استفاده تقسیم از آن ـ تا بر اساس آن کارهای کافران را تقسیم کنیم به خوب و بد و بگوییم کار نیک آنان نیز مثل سراب بی ارزش است ـ خلاف متعارف و نیازمند دلیل است.
از سوی دیگر حامیان این نظریه، تأثیر کار را در تحصیل قرب به خدا، معیار ارزش می دانند و معتقدند که رفتار عاطفی بدون ایمان و سنجش نیز در این راستا اثرگذار می باشد و می تواند زمینه پذیرش حق و ایمان را فراهم کند و انسان را به مرز انسانیت و کسب ارزش های اصیل اخلاقی و تعالی نزدیک نماید و رفع یا کاهش عذاب الهی را در پی آورد (مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، /۱۳۹). با توجه به چنین اعترافی، ارزشمندی رفتار عاطفی بدون قصد تقرب را پایین تر از حد نصاب ارزش اخلاقی دانستن، به نام گذاری می ماند که به صورت دلبخواهی صورت می گیرد، وگر نه تشابه و همانندی یاد شده، یادآور والاترین سطحی از ارزش برای رفتار عاطفی می باشد.
2) نظریه پرستش
دومین نظریه از دل نظریه مورد قبول شهید مطهری قابل استنباط است که رفتار اخلاقی را پرستش ناآگاهانه خدا می داند و بر این باور است که انسان به صورت ناخودآگاه و بر اساس یادداشت های ثبت شده در فطرتش، خداوند را می شناسد و دوست دارد و تن دهی به قوانین نهفته در فطرت و رضایت خداوند را پیگیر است (مطهری، ۲۲/۳۸۴-۳۸۶)؛ و با عمل به این قوانین، از محدوده خودخواهی ها، خودپرستی ها، آرزوها، تمنی ها و امور کوچک پرواز می کند و بیرون می رود (همان، /۳۷۷-۳۷۹). چنین انسانی اگر در روان آگاهش مسلمان هم نباشد، مسلمان فطری به حساب می آید و خداوند یقیناً کارهای او را بی اجر نمی گذارد. (همان، ۱/۲۹۴ و ۳۰۷)
انبیا مبعوث می شوند تا با تعالیم دریافتی و در دست داشته خود، امور قابل درک در روان ناخودآگاه را وارد روان و ضمیر آگاه انسان کنند (همان، ۲۲/۳۸۷) تا پرستش به کمک دین، شکل آگاهانه به خود بگیرد و به گفته کانت (کانت، /۱۱۵)، اخلاقی که وجود پیشین دارد، باید پایه و اساس دین شمرده شود و به کمک آن، شکل آرمانی اش را واقعیت عینی ببخشد، وگر نه (و بدون الزام های دین) به صورت یک آرمان باقی خواهد ماند.
بنابراین دست یازیدن انسان ها (در غیاب عقل حسابگر) به رفتار عاطفی، طبیعی و قابل پیش بینی می نماید و رفتاری که با تکیه بر اسلام ناخودآگاه و عواطف برخاسته از فطرت الهی عینیت می یابد، یقیناً الهی و ارزشمند است و ارزشمندی آن در ارتباط تنگاتنگ با بعد عاطفی آن است. شاید به همین دلیل شهید مطهری در توضیح روایتی از امام صادق۷ که در آن عبادت به سه دسته تقسیم شده است (کلینی، ۲/۸۴)، پرستش آگاهانه و در پرتو شریعت را در صورتی تبارز پرستش فطری می شناسد که دوستانه و عاشقانه باشد و نه تاجرانه و برده گونه (مطهری، ۲۲/۳۸۹) که شباهت به بازتاب قضاوت عقل عملی پیدا کرده و بوی سودگرایی می دهد؛ چرا که ارزش در نظریه پرستش بر میل و عاطفه استوار است و نه موافقت عقل عملی. (همان، /۳۸۲)
بنابراین تفاوت اساسی این نظریه با نظریه قبلی در این است که با پیشنهاد نیت عمل به اسلام مکتوب و گزینش انگیزه ای از بین انگیزه ها به عنوان دو شرط تکمیل نصاب ارزش اخلاقی در نظریه اول؛ آمار اخلاق مداران و رفتار اخلاقی حتی در زندگی اهل ایمان به شدت کاهش می یابد و یأس آفرین است. برعکس نظریه پرستش که نگاه خوش بینانه ای را مطرح می کند که بر اساس آن، هر رفتار عاطفی را از هر کسی، عبادت و ارزشمند می نماید.
گواهی قرآن
نظریه پرستش پشتوانه قرآنی جدی دارد. آیات متعددی ارزشمندی رفتار عاطفی را گواهی می دهند. تأییدهای قرآنی در این رابطه به گونه های زیر قابل توضیح می باشد.
گونه اول
قرآن دینداری را مسبوق به اخلاق و تعهدی می داند که پیشاپیش بین خدا و انسان در آغاز خلقت او، در صفحه فطرت به ثبت رسیده و تحت عنوان الهام فجور و تقوا (شمس/۸)، پیمان ربوبیت الهی (اعراف/۱۷۲) و سرشت دینی (روم/۳۰)، در معرض مطالعه قرار گرفته است. گویا بر اساس این آمادگی ذهنی و فطری قبلی انسان ها و شعور، شناخت و میل ناخودآگاه آنها، خداوند عناوین اخلاقی چون معروف، منکر، عدالت، بِرّ، اثم، فجور، فحشا، حسنه، سیئه، طیبات، خبائث و ... را بدون آموزش، تعریف و توضیح مجدد معناشناختی، پیشنهاد و تکلیف می کند؛ (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالإنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ) (اعراف/۱۵۷)
«آنان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده که در تورات و انجیل [صفات] وی را نوشته می یابند؛ پیروی می کنند و او آنان را به کارهای پسندیده وادار و از کارهای ناپسند بازمی دارد و چیزهای دلپذیر را برایشان حلال و چیزهای پلید را حرام قرار می دهد، بار سنگین و قید و بندهایی را که بر آنان بود، از ایشان برمی دارد.»
«همانا خداوند به عدالت و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد و از فحشا، منکر و ستم منع می کند، به شما اندرز می دهد تا شاید به یاد آورید.»
طبق روایت معروف، «وابصه» خدمت پیامبر مشرف شد تا در رابطه با آشنایی با مفهوم دو واژه «برّ» و «اثم» در آیه (تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإثْمِ وَالْعُدْوَانِ) (مائده/۲) توضیح بخواهد. پیامبر فرمود: «در این رابطه به دلت مراجعه کن و از او نظر بخواه.» (سیوطی، ۲/۲۵۵)
شناختی که دل درباره ارزش ها و ضدارزش ها می دهد، آمیخته با عواطف و احساسات نیز می باشد تا با ایجاد انگیزه درونی برای رعایت آنها، انسان را به حرکت و عمل وادارد. نمونه و مثال زنده در این رابطه، ایمان است که در قرآن اول به عنوان بارزترین مصداق «بر» مطرح (بقره/۱۷۷) و سپس علاقه مندی فطری انسان به آن (ابن عربی، ۲/۲۷۴) یادآوری می گردد؛ (وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الإیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُولَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ) (حجرات/۷).
در روایتی، فضیل بن یسار می گوید: از امام صادق۷ پرسیدم: آیا دوستی و خشمگین شدن از عناصر تشکیل دهنده ایمان است؟ امام۷ فرمود: «و هل الایمان الاّ الحُبّ و البغض؟ ثُمَّ تلی هذه الآیه.» (کلینی، ۲/۱۲۵)
آنچه را در این روایت می خوانیم، خلاصه نگاه قرآن است. عواطف از نظر قرآن در تمام عرصه های فعالیت دینی انسان حضور دارد و هر نوع رفتاری با انگیزه ناشی از هیجان و عاطفه ، ترک یا به وقوع می پیوندد. به عنوان نمونه در قرآن، تکرار واژه های خشیت (۴۰ بار)، خوف (۴۰ بار)، غضب (۲۳ بار)، محبت با عبارت های مختلف (۲۴ بار) و رضایت (۳۲ بار)، نقش و جایگاه عواطف را در دینداری نشان می دهد و در نهایت، قرآن رونق زندگی ایده آل در دنیا و رفاه اخروی را در پناه افزایش محبت به خدا، پیامبر و جهاد در راه خدا و ترس و خشیت الهی قابل تحقق می داند؛ (وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى* فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى) (نازعات /۴۱-۴۰)
توجه ویژه قرآن به کشش ها و کنش های عاطفی و دعوت به تقویت آنها علاوه بر تذکر حرکت زایی، به این مطلب نیز اشاره دارد که در ذات عاطفه و کار متکی بر آن (چونان که از آیه «حبَّبَ إِلَیْکُمُ الإیمان» نیز قابل استفاده است)، به صورت ناخودآگاه یا آگاهانه، خداخواهی نیز نهفته است که سرمنشأ تمام ارزش ها می باشد. بنابراین تمام رفتار نیک متکی بر عواطف، پاسخی به صدای خدا در ناخودآگاه انسان است و رنگ پرستش دارد.
گونه دوم
عاطفی و غیرارزشی بودن پاره ای از رفتارها، تکیه بر تلقی و عادتی دارد که خدشه پذیر می نماید. بر پایه این تلقی، ارزش کار ریشه در سنجش و نیت آگاهانه و عمل به تعالیم مشروع در قرآن دارد، در صورتی که قرآن، تقواورزی پیش از عرضه تعالیم دین را امکان پذیر دانسته (مطهری، ۲۲/۲۶) و خود را هدایتگر کسانی می داند که پیشاپیش تقوا را رعایت کرده باشند (بقره/۲)؛ و از تشنگی، گرسنگی، خستگی، گام های دشمن کوب و تحمل زخم های مجاهدان راه خدا، تعبیر به عمل صالح می کند؛ (مَا کَانَ لأهْلِ الْمَدِینَهِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الأعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلا نَصَبٌ وَلا مَخْمَصَهٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلا إِلا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ) (توبه/۱۲۰). با اینکه هیچ کدام از امور یادشده غالباً با قصد تقرب به خدا همراه نمی باشد. (ابن عاشور، ۱۰/۲۲۶)
در هیچ جای قرآن، سنجش و مقایسه پیش از عمل، شرط ارزشمندی آن قلمداد نشده است. البته چون تمام کارهای پیشنهادی دین معقولیت نیز دارد، دعوت به تعقل نیز به عمل می آید تا روحیه خردورزی و پایبندی به اسلام، استحکام بیشتری پیدا کند
گونه سوم
واقعیت این است که کنش های عاطفی و فطری با نوعی از سنجش و گزینش ناخودآگاه یا بسیار سریع همراه می باشد و بر اساس آن، تقوای جان، حسن فاعلی عینیت پیدا می کند و عمل عاطفی مصداق عمل صالح و تقواورزی به حساب می آید؛ زیرا در عالم جان، دو نوع نیاز و تمایل و یک دستگاه قضاوت و مرکز صدور حکم ملامت در صورت تحقق خلاف کاری، تحولات روحی انسان را جهت می دهد و قرآن از طریق آیات (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا)(شمس/۸)، (إِنَّ النَّفْسَ لأمَّارَهٌ بِالسُّوءِ) (یوسف/۵۳) و (وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ) (قیامه/۲)، به ریشه یابی فعل و انفعالات یادشده اشاره دارد.
نیاز به تداوم وجود و نیاز به تکامل معنوی با دو نوع تمایل که یکی حفظ و تداوم وجود مادی و فیزیکی و دیگری کمالات معنوی انسان را پیگیر است، در صدد کنترل زندگی او می باشد. به همین دلیل پاسخگویی به غریزه جنسی، احساس گرسنگی، احساس تشنگی، احساس خستگی و ... تا زمانی که منجر به افزون طلبی و عبور از خط قرمز نشود و مزاحم رفع نیازهای معنوی نباشد، ارزشمند قلمداد شده است. ولی قرآن با عبارت (کَلا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ) (قیامه/۲۰)، خطر طغیان این نوع تمایل را به انسان یادآوری می کند. تمایل مادی با دین که فلسفه وجودی اش را فراهم شدن زمینه تداوم تعالی جان و انسانیت تشکیل می دهد، همیشه در اثر لذت های ناشی از بهره های مادی، راه تعارض پیش می گیرد و در صدد بستن راه تعالی جان برمی آید.
از وسوسه طغیان در میل جسمانی به عنوان هوای نفس یاد می شود؛ شاید به این دلیل که «هوی» در لغت به معنای سقوط از بالاست (طریحی، ۱/۴۸۱؛ قرشی، ۷/۱۷۰) و با فعال شدن این وسوسه، زمینه آغاز سقوط انسان به «اسفل سافلین» فراهم می آید و با رشد فزاینده، ممکن است به استثمار تمام امکانات وجودی انسان بپردازد و جان به تبعیت از آن، به بدی ها فرمان دهد؛ (إِنَّ النَّفْسَ لأمَّارَهٌ بِالسُّوءِ).
با آغاز طغیان میل نفسانی به صورت عملی، مرکز قضاوت جان نیز فعال می شود و موضع ملامتگرانه می گیرد (قیامه/۲) تا زمینه ندامت و جبران فراهم آید (کانت، /۱۷۶). بنابراین هر کاری نماد جنگی در عالم جان است. جنگ بین تمایلات به معنای فوق تحت عناوین «مبارزه بین واقعیت حیوانی و واقعیت ملکوتی» (مطهری، ۱۳/۷۳۸)، «سلطه طلبی متقابل نفس و بدن» (کانت، /۱۱۳)، «جنگ بین روح و بدن» (جوادی آملی، مبادی اخلاق در قرآن، ۱/۲۴۹) مورد مطالعه دانشمندان قرار گرفته است.
مولوی درباره اصل جریان جنگ و پیروزی تن بر جان می گوید:
ظاهرش با باطنش گشته به جنگ***باطنش چون گوهر و ظاهر چو سنگ
جان ز هجر عرش اندر فاقه ای*** تن ز عشق خار بن چون ناقه ای
جان گشاده سوی بالا بال ها***تن زده اندر زمین چنگال ها
میل جان اندر ترقی و شرف*** میل تن در کسب اسباب و علف
میل جان در حکمت است و در علوم ***میل تن در باغ و داغ است و کروم
.....
عشق را بگذاشت دم خر گرفت***لاجرم سرگین خر شد عنبرش
ملک را بگذاشت بر سرگین نشست***لاجرم شد خرمگس سرلشکرش
خرمگس آن وسوسه است و آن خیال*** که همی خارش دهد همچون گرش
.....
زان سبب جانش وطن دید و قرار****اندرین سوراخ دنیا موش وار
هم در این سوراخ بنایی گرفت *** در خور سوراخ دانایی گرفت
پیشه هایی که مر او را در مزید*** اندرین سوراخ کار آید گزید
متون دینی نیز پیروزی و شکست در این جنگ را گوشزد کرده است. بر اساس روایت قرآن، اهل جهنم در آخرت به شکست خویشتن خود در برابر شقاوت و بدبختی ساخته خودشان اعتراف می کنند؛ (قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَکُنَّا قَوْمًا ضَالِّینَ) (مؤمنون/۱۰۶). در روایتی، پیامبر۶ از کسی که بر هوای نفس خویش چیره و غالب شود، به عنوان شجاع ترین انسان یاد کرده است؛ «اشجع الناس من غلب هواه.» (مجلسی، ۷۴/۱۱۲)
با توجه به واقعیتی به نام جنگ میل ها، جز در مورد اجبار و اکراه، هر کاری که انجام می گیرد، حتی رفتار عاطفی، هرچند به صورت ناخودآگاه، با نوعی از سنجش، سبک و سنگین کردن، ترجیح میلی بر میل دیگر و گزینش که حقیقت اراده را تشکیل می دهد، همراه است. به همین دلیل بر اساس اطلاق آیات (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا* قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا* وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا)(شمس/۱۰-۸)، کار و عملی که صرفاً در پاسخ به ندای فطرت (و بدون توجه به فتوای عقل و تعالیم دینی مکتوب) انجام می گیرد، اختیاری و قابل انتساب به فاعل قلمداد شده و مصداق تقوا و عمل صالح به حساب می آید.
گونه چهارم
قرآن مواردی از اوج گیری عاطفه و رفتار ناشی از آن را روایت کرده و گاهی به ارزشیابی آنها نیز می پردازد؛ از قبیل شدت حزن و شرمندگی حضرت مریم موقع زایمان که گفت: ای کاش پیش از این مرده و یکسره فراموش شده بودم و هم زمان نوزادش به دلداری او پرداخت؛(فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَهِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا*فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا)(مریم/۲۴-۲۳)؛ و مادر حضرت موسی که در اثر شدت نگرانی نزدیک بود ماجرای تولد حضرت موسی را افشا کند، خداوند به کمکش آمد و غصه و اندوهش را زدود...؛ (وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ) (قصص/۱۰).
در میان مواردی از این دست، داستان حضرت یعقوب و حضرت یونس با وضوح بیشتری به ارزشیابی رفتار عاطفی می پردازد. عاطفه پدری سبب می شود که بعد از جدایی و فراق یوسف، اندوه و حزن سیل آسا به سراغ حضرت یعقوب آید و گریه مستمر، بینایی ایشان را از بین ببرد؛ (وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ* قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَکُونَ حَرَضًا أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ) (یوسف/۸۵-۸۴).
در روایتی از پیامبر۶، غمگینی آن حضرت هم وزن غمگینی هفتاد مادر فرزند از دست داده و پاداشش برابر پاداش صد شهید قلمداد شده است. (سیوطی، ۴/۳۱)
در ماجرای حضرت یونس، ترک زودهنگام شهر در اثر شدت غضب ناشی از مخالفت سرسختانه مردم، زمینه کیفر سقوط در کام نهنگ را برای او فراهم می کند، ولی توبه او در شکم ماهی، سبب رهایی او از خطر همیشه ماندن در شکم ماهی، قرار گرفتن در معرض نکوهش و رها شدن در صحرای تفتیده می شود؛ (وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ* فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ) (انبیاء/۸۸-۸۷)؛ (وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ* إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ* فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ* فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ* فَلَوْلا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ* لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ* فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِیمٌ* وَأَنْبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَهً مِنْ یَقْطِینٍ) (صافات/۱۴۶-۱۳۹)؛ (وَلا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ* لَوْلا أَنْ تَدَارَکَهُ نِعْمَهٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ) (قلم/۴۹-۴۸).
نه سوگواری حضرت یعقوب بر سنجش و گزینش استوار بود، و نه ترک زودهنگام و خشمگینانه شهر توسط یونس با اختیار و تدبیر صورت گرفت، در عین حال پدر یوسف پاداش دریافت می کند، و همدم ماهی در معرض نکوهش قرار می گیرد
گونه پنجم
بسیاری از مفسران (مغنیه، ۱/۳۱۷؛ خطیب، ۱/۲۳۵؛ ابن عربی، ۱/۷۷؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۰/۳۸۴؛ طبرسی، ۲/۵۴۴) در مورد آیه (کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ) (بقره/۲۱۳) بر این باورند که پیش از حضرت نوح، انسان ها بر اساس کشش های فطری و نه هدایت های عقلانی و وحیانی زندگی می کرده اند. به عبارتی، تمایلات فطری که آمیخته با عواطف نیز هست، توانسته بود جامعه بشری را به صورت یک امت یکپارچه و همسو در مسیر نیکوکاری رهبری نماید.
پیش از مفسران، امام باقر۷ (طبرسی، ۲/۵۴۴) و امام صادق۷ (عیاشی، ۱/۱۲۴) هر کدام در روایتی، تفسیر فوق را مورد تأکید قرار داده اند.
عبارت «کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً» آمیخته با ستایش است، ستایش از زندگی متکی بر فطرت، در حقیقت ستایش از رفتار فطری و عاطفی است و ارزشمندی آن را نشان می دهد.
گونه ششم
آخرین گروه از آیات مربوط به مسأله مورد بحث، آیاتی است که با استفاده از اطلاق یا واژه های مفید عموم درباره مشاهده و محاسبه کار خیر و نیک عموم انسان ها در روز قیامت سخن می گوید.
کار خیر به کارهایی گفته می شود که دلپسند و مورد رغبت همگان است (راغب اصفهانی، ۱/۳۰۰) و بر اساس فطرت، هر انسانی میل به انجام آن دارد. قرآن درباره ارزش گذاری روی چنین کارهایی در آخرت می گوید: (فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ* فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ) (زلزال/ ۸-۷)؛ (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا) (آل عمران/۳۰)؛ (وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَهِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَکَفَى بِنَا حَاسِبِینَ) (انبیاء/۴۷).
بر اساس اطلاق و وسعت شمول این آیات، صاحب تفسیر «محاسن التأویل»، حتی کافران را در برابر کار عاطفی شان مستحق پاداش اخروی می داند و نظرش را همسو با نظر بسیاری از علمای گذشته می شمارد و با قاطعیت می گوید:
«ادعای اجماع مبنی بر اینکه کار نیک کافران در آخرت به حال آنها سودی ندارد، بی پایه و اساس است.» (قاسمی، ۹/۶۲۶)
نویسنده تفسیر «الکاشف» در مقام رد کسانی که عمل نیک غیرمؤمن را بر اساس آیه (إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ) (مائده/۲۷) بی فایده می دانند، می گوید:
«اگر معصیت کسی در موردی سبب شود که عمل نیک او در مورد دیگر مقبول نیفتد، لازمه اش این است که خداوند تنها عمل معصومین را بپذیرد! مراد آیه «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ ...» این است که عمل، انگیزه دنیوی نداشته باشد. تردیدی نیست در اینکه کار متکی بر خیرخواهی و انگیزه انسانی ـ با نیت همراه باشد یا نه ـ برای خداوند است، پس انجام دهنده آن باید پاداش الهی را دریافت کند.» (مغنیه، ۲/۲۱۲)
آیات یادشده احتمال دیگری را برنمی تابد، به خصوص آیات ۷ و ۸ سوره زلزال که ابن مسعود از آن به «احکم آیه فی القرآن» یاد می کند (طبرسی، ۱۰/۸۰۰). این صراحت و تردیدناپذیری مانع قبولی دو توجیه دیگر برای حل تنافی بین آنها و آیات حبط اعمال نیز می باشد که در یکی، آیات حبط حاکم بر آیات ۷ و ۸ سوره زلزال (طباطبایی، المیزان، ۲۰/۳۴۳) و در دیگری، ثواب دنیوی، پاداش عمل خیر کافران قلمداد شده است. (میبدی، ۱۰/۵۷۹)
واقعیت این است که آیات حبط اعمال که نزد بیشتر مفسران مستند بی ارزشی کارهای نیک و عاطفی تمام نامسلمانان قلمداد شده است، تنها به «کُفر جحودی» و کافرانی نظر دارد که بر اساس لجبازی و عناد، بر ضد اسلام به پا خاسته اند که عبارتند از مرتدها (بقره/۲۱۷)، کافران (آل عمران/۲۲؛ اعراف/۱۴۷؛ کهف/۱۰۵)، منافقان (مائده/۵۳؛ توبه/۶۹) و مشرکان (توبه/۱۷). این دسته از کافران با فطرتشان در جنگند و آن را می پوشانند تا حق را نبیند (صادقی تهرانی، ۱/۳). قلب و ابصارشان دگرگون می شود، به گونه ای که جز سراب باطل چیزی را اراده نکنند. در میان سدهایی که خود در اطراف خود بنا نهاده اند، محبوسند (طباطبایی، انسان از آغاز تا انجام، /۱۶۹). مقصود از حبط اعمال این دسته از کافران، انجام دادن آنها بر خلاف صورتی است که بدان امر شده، نه به معنای باطل شدن کار شایسته ستایش و ثواب. (طوسی، ۲/۴۲۴)
نامسلمانانی را که آمادگی روحی برای تسلیم شدن در برابر حق دارند، نمی توان کافر خواند، زیرا در مقام پوشانیدن حقیقت نیستند (مطهری، ۱/۲۹۳) و ممکن است کارهای شایسته و رفتار عاطفی انجام دهند و مستحق پاداش باشند.
نتیجه گیری
انگیزه رفتار عاطفی مسلمانان، معبرش روان آگاه آنان است که با عطر ایمان، اهداف بلند و میانه خداپسندانه، عطرآگین است و به همین دلیل از دو منبع کسب ارزش می کند و امیدآفرینی درخور توجهی را همراه دارد، ولی در مورد رفتار عاطفی غیرمسلمان ها می توان گفت کسانی که کار خیر نامسلمان را ارزشمند می دانند، بر این نکته اتفاق نظر دارند که چنین اعمالی برای آنها رستگاری نمی آورد. این نکته ریشه قرآنی دارد. قرآن مؤمن و معتقد به کلمه توحید را شایسته باروری و رشد می داند؛ بر خلاف غیر مؤمن که بهره باروری اندکی دارد و الهامات فطرتشان به سختی و به صورت بسیار کم و محدود در قالب عمل تبارز پیدا می کند. قرآن این مطلب را در قالب تشبیه معقول به محسوس این گونه به تصویر می کشد: (وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلا نَکِدًا) (اعراف/۵۸)
«سرزمین دلپذیر گیاهش به اذن پروردگارش می روید، ولی سرزمین پلید و نفرت زا گیاهش جز به سختی و بسیار اندک نمی روید.»
ابن عباس، حسن، مجاهد، قتاده و سدی گفته اند این مَثَل برای مؤمن و کافر است (ابوالفتوح رازی، ۸/۲۳۳). این گونه تشبیه در چند آیه قرآن جلب توجه می کند (انفال/۳۷، ابراهیم/۲۴، فاطر/۱۰) و در آنها از مؤمن به لحاظ اعتقادش به کلمه توحید، تعبیر به «کلمه طیبه» شده است.
مؤمن با قبول دین، فطریاتش وارد روان آگاهش می شود و به صورت شگفت انگیزی رو به رویش و رشد می گذارد (فتح/۲۹). روشن ترین تعبیر در این رابطه، آیه (أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ* تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا) (ابراهیم/۲۵-۲۴) است که در آن از کارهای خیر مؤمن به بار و خوردنی درختی تعبیر شده که در تمام فصول و زمان ها، در اختیار انسان ها قرار می گیرد. ولی عواطف و تمایلات فطری غیر مؤمن در اثر باورهای غیرارزشی، در معرض «تدسیه» و سیاه و سیاه تر شدن است و اگر بخواهد در قالب عمل خود را نشان دهد، با موانع زیاد فکری، اخلاقی و عاطفی منفی روبه رو می باشد. به همین دلیل کارهای نیک او اندک است و وی را به رستگاری نمی رساند.
با توجه به چنین حقیقتی، دعوت به ایمان که زمینه ساز انجام تمام کارهای شایسته به عنوان تجلی گاه تمام کشش های فطری است، دعوت به رستگاری به حساب آمده است و دین با برنامه کامل و جامع خود، موفقیت قطعی را به ارمغان می آورد. وقتی که به برکت دین، شعور ناخودآگاه انسان تبدیل شد به شعور آگاه، تمام کارهای انسان اخلاقی می شود. (مطهری، ۲۲/۳۸۷)
مقدمه اگر بپذیریم که عقل سالم در بدن سالم است و یک فرد با عقل سالم می تواند فرد مفیدی به حال خود و اجتماع باشد، در آن صورت درمی یابیم که چرا جوامع پیشرفته سرمایه گذاری زیادی بر روی این امرخطیر یعنی ورزش می کنند. در متون تاریخی همواره از از ورزشکاران و پهلوانان بعنوان افرادی جسور و جوانمرد یاد می شود. امروزه اثرات مفید ورزش بر ساختار فرهنگی و اجتماعی یک جامعه بر هیچکس پوشیده نیست.
اگر در جامعه ای فرهنگ ورزشی جایگاه مناسب خود را پیدا کند، افرادآن جامعه از سستی و کرختی رهایی می یابند و علاوه بر بالا رفتن نیروی کار، از صرف هزینه های گزاف درمان بیماریها کاسته می شود. چون در هنگام ورزش موادی بنام آندورفین در بدن زیاد می شود و دستگاه گردش خون اکسیژن را به تمام بافتهای بدن به مقدار کافی می رساند، یک ورزشکار همواره شاداب بوده و از نشاط کافی برخوردار است. بنابراین نیازی به مواد مخدر برای دستیابی به نشاط ندارد. از طرفی نشاط ورزشی یک نشاط پایداراست و روز بروز سلامتی و نیروی فرد را افزایش می دهد. اما سرخوشی از مواد مخدر یک سرخوشی کاذب وناپایدار بوده و به مرور نیروی فرد را تحلیل برده و او را به کام مرگ می فرستد. در سایه ورزش افراد اجتماع ، افرادی منطقی، منضبط ، با اخلاق و با گذشت خواهند شد. در هنگام ورزش همراه با سمومی که از طریق عرق کردن از بدن دفع می شوند ، پلیدیها و زشتی ها جای خود را به نشاط ، طراوت و انسانیت خواهند داد و یک روح آزاد پرورش خواهد یافت.
ورزش و ذخیره قلبی
بنا به تعریف ، ذخیره قلبی عبارت است از نیروی مصرف نشده قلب در حال استراحت ، برای رسانیدن اکسیژن به بافتهای بدن. مکانیزمهای ذخیره قلبی شامل تغییرات در : 1- تعداد ضربان قلب ، 2- حجم انقباضی و انبساطی ، 3- حجم ضربه ای ، 4- جذب اکسیژن توسط بافتهای بدن، می باشد. در یک انسان بالغ جوان ورزشکار در خلال ورزش سنگین، برون ده قلب ممکن است از حالت عادی که 6 لیتر در دقیقه است ، به 25 لیتر در دقیقه یا بیشتر برسد، مصرف اکسیژن از 250 میلی لیتر در دقیقه به 1500 میلی لیتر در دقیقه افزایش یابد، و ضربان قلب ممکن است از حالت عادی که 72 تا در دقیقه است به 180 تا در دقیقه افزایش یابد. افزایش نیاز بدن به اکسیژن، به منظور برآورده کردن نیازهای سوخت و ساز در خلال ورزش با افزایش چشمگیر برون ده قلب ( حجم ضربه ای × تعداد ضربان قلب ) و یا جذب بیشتر اکسیژن توسط بافتها از مویرگها برآورده می شود. در یک انسان بالغ جوان ورزشکار در حال استراحت، خون شریانی حاوی 18 میلی لیتراکسیژن در هر دسی لیتر خون و خون وریدی حاوی 14 میلی لیتراکسیژن در هر دسی لیتر خون می باشد. بنابراین اختلاف اکسیژن شریانی و وریدی در حال استراحت در حدود 4 میلی لیتر اکسیژن در هر دسی لیتر خون می باشد. در خلال ورزش ، افزایش در برون ده قلب حتی اگر به حداکثر مقدار ممکن هم برسد به آن اندازه کافی نیست که بتواند احتیاجات متابولیک بدن را برآورده نماید و مکانیزمی که در اینجا به کمک بدن می آید جذب زیاد اکسیژن توسط بافتها از مویرگها در خلال ورزش است که آنقدر اکسیژن را جذب می کند که اکسیژن وریدی بطور چشمگیری کم شده و اختلاف اکسیژن شریانی و وریدی در حال ورزش به 14 میلی لیتر اکسیژن در هر دسی لیتر خون می رسد.
واکنش قلب و عروق به ورزش
در هنگام ورزش جریان خون از پوست ، کلیه ها و احشاء به طرف ماهیچه های در حال فعالیت سرازیر شده ، مقاومت عروق محیطی کاهش می یابد و اختلاف فشار خون ماکزیمم و می نیمم زیاد شده و تعداد تنفس افزایش می یابد.
قلب ورزشی
یک گروه واکنش های فیزیولوژیک در افراد ورزشکار که به ورزشهای سخت و سنگین می پردازند ایجاد می شود. کاهش تعداد ضربان قلب یکی از مشخصات برجسته این افراد است و بزرگ شدن هر دو بطن قلب در عکس ساده قفسه سینه این افراد به وضوح دیده می شود. این بزرگی قلب که در یک فرد غیر ورزشکار ، غیر طبیعی در نظر گرفته می شود، در افراد ورزشکار نباید اشتباها به عنوان یک بیماری قلب در نظر گرفته شود.
فیزیولوژی قلب ورزشی
بزرگی و گشادی قلب از مشخصات برجسته ورزشکاران سخت کوش است. بزرگی و گشادی قلب در ورزشکاران سخت کوش توانایی پمپ کردن قلب را بالا برده و رها شدن اکسیژن در بافتها را چه در هنگام استراحت و چه در هنگام فعالیت افزایش می دهد ، که همه اینها بخاطر بالا رفتن حجم ضربه ای قلب می باشد. افزایش در زمان پر شدن یعنی هنگام انبساط قلب ایجاد می شود. کل مقدار هموگلوبین و حجم خون ورزشکاران سخت کوش هم افزایش می یابد که باعث می شود انتقال اکسیژن به بافتها ساده تر انجام گیرد. تعداد ضربان قلب چه درحال استراحت و چه در ورزشهای سبک در ورزشکاران سخت کوش به طور واضحی کم است. اگر چه افزایش حجم بطنی باعث افزایش کار ضربه ای بطن چپ می شود، اما کم بودن تعداد ضربان قلب باعث به هدر نرفتن اکسیژن شده ومصرف اکسیژن توسط عضله قلب کاهش می یابد واین امر کاملا به نفع قلب می باشد. اگر ورزش سخت در زندگی فرد ادامه پیدا نکند، بزرگی قلب و کم بودن ضربان قلب که از مشخصات این افراد است بتدریج از بین می رود. یک فرد غیر ورزشکار برون ده قلب خود را در موقع فعالیت در درجه اول با افزایش تعداد ضربان قلب بالا می برد ، اما فرد ورزشکارسخت کوش این عمل را با بالا بردن حجم ضربه ای انجام می دهد. فشارهای داخل قلبی را اگر در افراد ورزشکار سخت کوش اندازه گیری کنیم طبیعی است. همچنین فشار داخل حفره های قلب و ریه و عروق محیطی بطور طبیعی به فعالیت پاسخ می دهند.
جنبه های پزشکی
کم شدن تعداد ضربان قلب گاهی اوقات با بی نظمی از علائم مشخصه قلب ورزشی است. بی نظمی های دهلیزی و بطنی وتغییرات ( اس ـ تی ) ممکن است در نوار قلب مشهود باشد. این بی نظمی ها به طور واضحی بدون علامت هستند و زمانی که ضربان قلب بالا می رود این بی نظمی ها محو می شوند . ولتاژ امواج ( کیو ـ آر ـ اس ) و ( تی ) در نوار قلب افزایش می یابد و اغلب یک موج ( یو ) برجسته وجود دارد که حتما مربوط به کم شدن تعداد ضربان قلب است. فشار خون در افراد ورزشکار با افراد عادی فرق چندانی ندارد. صدای سوم قلب در ورزشکاران شایع است. یک صدای اضافی در لبه چپ جناق سینه و صدای چهارم قلب هم ممکن است شنیده شود. در عکس ساده قفسه سینه قلب بزرگ است. در اکو کاردیو گرافی ابعاد حفره بطن چپ و ضخامت دیواره آن افزایش نشان می دهد. شواهدی وجود ندارد که نشان دهد فعالیت فیزیکی بسیار شدید در یک فرد با قلب سالم تاثیر سوء داشته باشد، اما مرگ ناگهانی چه در موقع استراحت و چه در موقع فعالیت گاه گاهی در یک ورزشکار به ظاهر سالم و جوان اتفاق افتاده که حتما بخاطر بی نظمی قلبی است. این مرگ ناگهانی در ورزشکاران اکثرا علتهای دیگری دارد. مثلا ممکن است بخاطر تصلب شرائین نهفته، بیماریهای التهابی قلب یا ناراحتی های نهفته مادرزادی قلب باشد. مرگ ناگهانی در یک ورزشکار با قلب سالم بعید بنظر می رسد.
تاثیر فعالیت های فیزیکی بر بیماریهای قلبی
مطالعه رابطه بین شیوع بیماریهای کم خونی قلب با فعالیت فیزیکی بسیار مشکل است ، زیرا متغیرهای زیادی در این رابطه وجود دارد. مطالعات نشان می دهد که هر چقدر یکجا نشینی کمتر باشد ، احتمال مرگ ناگهانی کمتر است. چگونه فعالیت فیزیکی ممکن است مرگ در اثر کم خونی قلب را کاهش دهد و یا احتمال تصلب شرائین را کم کند ، مکانیزم دقیق آن هنوز کاملا مشخص نیست. فقط می دانیم که ورزش باعث مصرف کالری شده و چربی خون را کاهش می دهد. افزایش چربی مرغوب خون یعنی ( اچ – دی – ال ) با ورزش که باعث جلوگیری از سکته قلبی می شود ، هنوز یک معما است، اما مطالعات در یک موضوع متفق القولند و آن اینکه فعالیت فیزیکی مستمر و مرتب یک عامل مهم در پیشگیری از بیماریهای قلبی است.
تاثیر ورزش بر سیستم قلب و عروق
ورزش و فعالیتهای تربیت بدنی موجب تقویت عضله قلب می گردد . امروزه فعالیتهای ورزشی بعنوان اقدامی جهت پیشگیری از بروز سکته های قلبی محسوب می شوند. در اثر ورزش عروق خونی گشاد شده و سبب تسریع جریان خون می گردد . میزان هموگلوبین خون بیشتر شده و نتیجه کار انتقال اکسیژن به قسمت های مختلف بدن بهتر انجام می شود . ورزش مرتب راهی است مناسب جهت پیشگیری از بروز بیماری فشار خون . ورزش می تواند میزان چربی خون را به حد متعادل برساند ، پس به جای خوردن دارو بهتر است ورزش کنید . میزان کلسترول خون در اثر تمرینات ورزشی بحد مطلوبی میرسد ، خصوصا“ اگر با رژیم غذایی همراه باشد . برای بیماران دیابتی ، ورزش بسیار مفید است و قند خون را تا حد مطمئن پائین می آورد . با تقویت عضله قلب تعداد ضربان قلب در دقیقه کم شده و قلب با نیروی بیشتری خون را ارسال می دارد . با انقباض عضلات پا در حین ورزش خون راحت تر به قلب باز می گردد و از بروز بیماری واریس در پاها جلوگیری می نماید . کسانیکه ورزش می کنند در صد بیشتری از دستگاه تنفس خود را بکار می گیرند . افزایش حجم تنفسی در طول روز و شب موجب دریافت اکسیژن بیشتر و رساندن آن به اندامهای بدن می شود . کسی که قابلیت دریافت و مصرف اکسیژن را در حد بالا داشته باشد ، زود خسته نمی شود و کارائی بیشتری خواهد داشت . افزایش حجم تنفسی در افرادی که ورزش می کنند موجب کاهش تعداد تنفس آنها در دقیقه شده و بر میزان اکسیژن گیری هر بار تنفس می افزاید . ● نسبت به قلب هوشیار باشید : اگرشما متقاعد شده اید که ورزش کنید آن را درست انجام دهید . قبل از شروع با پزشکتان مشورت کنید . اگر : ـ پزشک به شما گفته که ناراحتی قلبی یا سوفل قلبی دارید . ـ یک حمله قلبی داشته اید . ـ کسی در فامیل شما ناراحتی یا حمله قلبی قبل از ۵۵ سالگی داشته است . ـ اغلب در سمت چپ یا وسط سینه ، سمت چپ گردن ، شانه ، یا بازو در حین یا درست بعد از ورزش احساس درد یا فشار دارید . ـ اغلب احساس غش یا سرگیجه دارید . ـ احساس تنگی نفس بعد از یک کار مشخص دارید . ـ فشار خون بالا دارید که تحت کنترل نیست یا اینکه نمی دانید فشار خونتان چند است . ـ بالای ۶۰ سال هستید و عادت به ورزش ندارید . ـ در یک وضعیت درمانی هستید مثل مصرف انسولین ، آرتریت پزشک به شما می گوید ورزش کنید . دقت کنید هر دفعه که شما ورزش می کنید ، ابتدا ۵ دقیقه خود راگرم کنید بعد از ۵ دقیقه سرعت بگیرید . این سرعت را برای ۳۰-۱۵ دقیقه حفظ کنید . خستگی را به آرامی کاهش دهید و سرد شوید . قدم بزنید و برای ۵ دقیقه طول دهید . با هدف ورزش شما آرام و آهسته به بدنتان وقت دهید که به حالت نرمال برگردد . اگر هر زمان در طی خستگی احساس درد کردید به آهستگی ورزش را کم کنید و یا آن را قطع کنید . به علائم هشدار دهنده بدنتان بی توجه نباشید . هوشیار باشید و از جراحت دوری کنید . ● چه چیزی برای قلب خوب است ؟ ورزش باید تند ، قابل تحمل و منظم باشد . ورزشی که تند است ضربان قلب و تنفس شما را افزایش می دهد . باید ۳۰ دقیقه بدون توقف یک خستگی قابل تحمل را ادامه داد . ورزش منظم یعنی تکرار فعالیتها حداقل ۳ بار در هفته که خیلی هم مشکل نیست . جدول زیر مثالهایی از دو نوع ورزش را نشان می دهد . انتخاب یک فعالیت تحت عنوان ستون کمک کننده های بزرگ قلب یعنی فعالیتی که خودش قلب شما را در شرایط بهتر قرار می دهد . انتخاب یک فعالیت تحت عنوان ستون فعالیتهای مناسب یعنی اینکه فعالیت باید در فرم تند و قابل تحمل انجام شده تا شرایط مناسب قلب را فراهم کند . یک فعالیتی که از آن لذت ببرید انتخاب کنید که طرح آن می تواند یک تفریح یا سرگرمی باشد و شما بیشتر احتمال دارد از آن لذت ببرید . ● تقویت کننده های قلب ۱) کمک کننده های بزرگ قلب ـ اسکی مارپیچ ـ ورزش و تفریح خارج از شهر ـ طناب بازی ـ راهپیمایی سریع ـ پاروزدن ـ دویدن درجا ـ پازدن دوچرخه ـ بالا و پایین پریدن ۲) ورزش مناسب قلب ـ بسکتبال ـ دوچرخه سواری ـ ورزش سبک ـ اسکی روی تپه ـ هندبال ـ اسکواش ـ شنا ـ تنیس ● چگونه ضربان قلب را بدست می آورید ؟ بعد از هر بار خستگی ضربان قلب را اندازه بگیرید . قلب شما باید از حالت نرمال در طی ورزش سریعتر بزند . اینکه چقدر سریعتر بزند بستگی به سن شما دارد . هر کس یک هدف برای ضربان قلب دارد ، تعداد ضربان قلب شما در دقیقه باید در حد منطقی هدف شما باشد تا ورزش را مناسب قلب شما کند . اگر ضربان کمتر از حد هدف باشد کمتر به قلب کمک می کند . خسته شدن بیش از حد هم برای قلب شما مضر است . منطقه هدف خود را از جدول زیر بوسیله سن خود پیدا کنید . ▪ ضربان قلب بهداشتی سن/ منطقه هدف ۲۰ سال/ ۱۵۰-۱۲۰ ضربان در دقیقه ۲۵ سال/ ۱۴۶-۱۱۷ ضربان در دقیقه ۳۰ سال / ۱۴۲-۱۱۴ ضربان در دقیقه ۳۵ سال / ۱۳۸-۱۱۱ ضربان در دقیقه ۴۰ سال/ ۱۳۵-۱۰۸ ضربان در دقیقه ۴۵ سال / ۱۳۱-۱۰۵ ضربان در دقیقه ۵۰ سال/ ۱۲۷-۱۰۲ ضربان در دقیقه ۵۵ سال/۱۲۰-۹۹ ضربان در دقیقه ۶۰ سال / ۱۱۶-۹۳ ضربان در دقیقه ۷۰ سال/ ۱۱۳-۹۰ ضربان در دقیقه آیا شما در منطقه هدف هستید ؟ یک مدتی صبر کنید تا ضربان قلب و تعداد تنفس بالا رود . سپس نبض خودتان را بین حالت روتین چک کنید و ببینید که در منطقه هدف هستید .با انگشت شاخص (اشاره) خودتان نبض خود را روی مچ دست دیگر پیدا کنید ، با ملایمت فشار بدهید و برای ۳۰ ثانیه شمارش کنید و در عدد ۲ ضرب کنید . اگر نبض شما در منطقه هدف باشد کمی سخت تر ورزش کنید . اگر بالای منطقه هدف باشد ورزش را ساده کنید. یک جلسه ورزش خسته کننده شامل سه قسمت است : گرم کردن ، ورزش در حد ضربان هدف و خنک کردن . ابتدا ۵ دقیقه بدنتان را گرم کنید ، ۳۰-۱۵ دقیقه در حد منطقه هدف ورزش کنید و ۵ دقیقه بدنتان را سرد کنید و مطمئن باشید که ضربان قلبتان در منطقه هدف شماست. هر فعالیت فیزیکی بهتر از عدم ورزش است . ورزشهای تفریحی می تواند با ورزش نیرومند تعویض شود . مسئله مهم این است که بلند شوید و حرکت کنید .
● توصیه های مفید قلب شما در راه خود هستید ! شما یک ورزش برای داشتن یک قلب سالم انتخاب کرده اید که لذت ببرید . در اینجا به شما برای شروع ورزش توصیه های مفید می شود . ۱) برنامه ورزش خود را به سادگی شروع کنید . اگر روی فرم نیستید بهتر است از یک قدم زدن ساده شروع کنید و هدفهای مناسب ایجاد کنید و به سمت آن حرکت کنید . ۲) از کسی بخواهید که به شما ملحق شود . ۳) روی فعالیت داخل یا خارج از منزل تصمیم بگیرید . فعالیتها را همین حالا شروع کنید و از اینکه حوصله تان سر رود جلوگیری کنید و به آن در حد مناسب تنوع دهید . ۴) ورزش را قسمتی از زندگی تان کنید . زمانی را برای قبل از کار یا بعد از کار ، در طی ساعت ناهار هر وقت برای شما راحت است برای ورزش بگذارید . یک برنامه تهیه کنید و به آن بچسبید . کلید بهداشت و شایستگی را در زندگی تان حفظ کنید . از کلید بهداشت قلب استفاده کنید . به طور منظم و صحیح ورزش کنید . به پیشگیری از بیماری قلبی توسط ورزش کمک کنید . به ورزش برگردید .
● راهنمای کلی ۱) آیا فشار خون شمااز mm/Hg۹۰/۱۴۰ بیشتر است ؟ ۲) آیا کلسترول خون شما بالای سطح مضر_ mg/d۱(۲۰۰)_ است ؟ ۳) آیا سیگار می کشید ؟ ۴) آیا کمتر از ۳ بار در هفته ورزش سریع انجام می دهید ؟ ۵) آیا اضافه وزن دارید ؟ ۶) آیا مرض قندی دارید ؟ ۷) آیا والدین شما حمله قلبی داشته اند ؟ ۸) آیا مرد هستید ؟ کسانی که به این سئوالات جواب مثبت می دهند از کسانیکه جواب منفی داده اند بیشتر در معرض خطر بیماریهای قلبی عروقی هستند (۷ برابر) . هریک از ۳ فاکتور چربی خون ، فشار خون و سیگار قابل تغییر هستند .
۱) درباره غذایی که می خورید هوشیار باشید . غذاهای پرچربی خصوصا“ اشباع شده و حاوی کلسترول مثل تکه های پرچرب گوشت ، محصولات لبنی پرچربی ، کره و اغلب غذاهای پخته شده تجارتی را با غذاهای کم کلسترول و چربی عوض کنید . غذاهای کم چربی شامل ماهی ، مرغ بدون پوست ، تکه های گوشت لخم ، میوه جات ، سبزیجات ، نانها ، حبوبات خشک ، شیرکم چربی و ماست کم چربی ، می باشند . گوشتهای لخم ، مرغ خانگی و ماهی بیشتر از گوشت گاو چرب و بره بخورید . شیر و پنیر با چربی ۱% یا سرشیر گرفته و دیگر محصولات لبنی کم چربی استفاده کنید . از چربی کمتر و روغن کمتر در پخت استفاده کنید . وقتی شما از چربی استفاده می کنید ، سعی کنید روغنهای گیاهی یا مارگارین بجای چربی یا کره استفاده کنید . بیشتر از ۳ زرده تخم مرغ در هفته نخورید ، کلا چربی را خصوصاَ اشباع شده و همچنین کلسترول را کاهش دهید این روند کالریها را نیز کاهش می دهد و کمک می کند به کاهش وزن در صورتیکه اضافه وزن داشته باشد . این به اغلب مردم کمک می کند تا کلسترول خونشان را همانند فشار خون پایین بیاورند. با کاهش نمک در رژیم غذایی فشار خون پایین می آید . سعی کنید از گیاهان ، مزه ها ، آبلیمو و سرکه بجای نمک برای طعم اضافی غذا استفاده کنید . غذاهای با نمک یا سدیم زیاد شامل سوپهای بسته بندی شده و کنسرو شده ، خیلی از انواع پنیرها ، سوسیس ، خیار شور یا ترشی و چیپس و سبزیجات کنسرو شده می باشند . ۲) بدنتان را حرکت دهید . خیلی خسته اید ؟ خیلی مشغولید ؟ خیلی مسن هستید ؟ ورزش می تواند انرژی بیشتری برای کار و بازی به شما بدهد . اغلب ورزش می تواند برای کاهش فشار خون ، از دست دادن وزن ، کاهش LDL و افزایش HDL کمک کند . هم چنین سیگاریهایی که ورزش می کنند بیشتر احتمال دارد سیگار را ترک کنند . مردم در همه سنین می توانند یک برنامه ورزشی را شروع کنند ، اما شما ممکن است بخواهید اول با پزشکتان مشورت کنید . نوعی از ورزش را انتخاب کنید که ضربان قلب و تعداد تنفس شما را بالا برد و حداقل ۳۰ دقیقه بدون توقف انجام شود . همینطور حداقل ۳ بار در هفته تکرار شود . بعضی ورزشهای مناسب سلامتی قلب شامل قدم زدن ، شناکردن ، اسکیت ، پا زدن دوچرخه ، هند بال ، بالا و پایین پریدن و تفریح بیرون شهری می باشد ۳) آخرین هدف ترک سیگار آسان نیست اگر شما سیگار می کشید ، احتمالاَ قبلاَ سعی کرده اید که آن را ترک کنید . بسیاری از سیگاریها از اضافه وزن می ترسند . بعضی از مردم بعد از ترک سیگار اضافه وزن پیدا می کنند . اما بعضی ها خیر ولی شما می توانید با کنترل چیزیکه می خورید و یا ورزش اضافه وزنتان را کنترل کنید . ترک سیگار در هر سنی سلامت شما و شانس زندگی شما را طولانی تر می کند . هرگز برای ترک سیگار دیر نیست . وقتیکه شما سیگار را ترک می کنید بطور قابل توجهی خطر حمله قلبی و مرگ ناگهانی را کاهش می دهید . خطر مرگ از بیماری قلبی ده سال بعد از ترک سیگار به اندازه افرادی است که هرگز سیگار نکشیده اند . شما مکانیک قلب خودتان هستید .. حفظ منظم ورزش به موتور شما (قلب شما) برای یک زندگی طولانی کمک می کند . این زندگی و سلامت شماست و می توانید در مورد آن اقدامی انجام دهید .
یکی از علل اصلی و مهم مرگ ومیر در جهان (خصوصا در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران) بیماری های قلبی و سکته قلبی است. سکته قلبی در اثر تنگی شدید و انسداد عروق تغذیه کننده عضله قلب (عروق کرونر) به وجود می آید. علت اصلی و مهم تنگی و انسداد عروق کرونر قلب، سفت و سخت شدن جدار عروق کرونر یا تصلب شرائین است و عوامل موثر و مساعدکننده بیماری های عروق کرونر عبارتند از: افزایش چربی های مضر خون (LDL-VLDL) افزایش فشار خون، مصرف سیگار، عدم تحرک، بیماری قند، چاقی - فشارهای روانی و ارث. تحقیقات و مطالعات نشان داده اند که فعالیت های بدنی و ورزش مناسب و طولانی مدت در پیشگیری از بیماری های قلبی دخالت دارد و میزان مرگ و میر در اثر سکته قلبی در میان ورزشکاران 25 درصد کمتر از افراد غیرورزشکار و عادی می باشد.
اثرات ورزش در کاهشبیماری های قلبی و عروقی:
1- ورزش منظم و مداوم باعث افزایش قطر عروق کرونر قلب می شود.
2- ورزش باعث می شود عضله قلب قوی شده و پمپاژ آن افزایش یابد.
3- میزان چربی های مضر خون کاهش می یابد.
4- در صورت تنگی در عروق کرونر اصلی قلب، عروق فرعی افزایش می یابد.
5- فشار خون در افراد مبتلا به افزایش فشار خون (tension Hyper) کاهش می یابد.
6- تعداد ضربان قلب در حالت استراحت کاهش می یابد.
نکات بسیار مهم ورزشی دربیماران قلبی:
1- بهترین ورزش پیاده روی است. ابتدا با 2 تا 5 دقیقه شروع کرده و سپس روزانه یک تا 2 دقیقه به آن اضافه کنید تا به 30 تا 45 دقیقه برسد.
2- شدت ورزش به حدی باشد که دچار احساس تنگی نفس، خستگی شدید، سرگیجه و درد سینه نشوید.
3- از ورزش در آب و هوای بسیار گرم و مرطوب پرهیز شود.
4- همیشه بیماران قلبی نیتروگلیسیرین زیرزبانی همراه داشته باشند و در صورت بروز مشکل قلبی زیرزبان قرار دهند.
5- از انجام فعالیت های قدرتی (مانند وزنه برداری، هل دادن ماشین، شنا رفتن، دمبل زدن و...) جدا خودداری شود.
6- در صورت بروز سرگیجه، تنگی نفس، درد سینه در هنگام ورزش یا بعد از آن بلا فاصله به پزشک مراجعه شود.
7- از خوردن غذاهای چرب و سنگین و قهوه و کاکائو پرهیز شود.
8- از شرکت در ورزش های مسابقه ای که فشار روحی و فیزیکی زیادی دارند اکیدا خودداری شود.
9- در صورت ابتلا به بیماری های شایع نظیر سرماخوردگی و غیره از انجام فعالیت های ورزشی تا بهبودی خودداری شود.
10- از دوش گرفتن یا شنا کردن در آب سرد و گرم خودداری شود.
11- بیمارانی که از داروهای ضدانعقادی (مانند وارفاین، کومادین، آسپرین) استفاده می کنند باید از انجام فعالیت ورزشی که خطر خونریزی وجود دارد خودداری نمایند.
12- قبل از شروع یک برنامه ورزشی بهتر است با پزشک معالجتان مشورت کنید.
بهبیان کلی، یک فضیلت، یک خصلت شخصیتی قابل تحسین یا مطلوب است. بنابراین میتوان گفت اخلاق فضیلت شکلی از تأمل و تفکر است که برای اینقبیل خصایل شخصیتی مرتبه و موقعیتی اساسی قایل است. اخلاق فضیلتمنحیثهو، اغلب در مقابل آن رویکردها به فلسفه قرار دارد که بر قواعد،تکالیف یا یک الزام کلی نیکوکاری تأکید میورزند، هرچند که رابطة واقعیمیان این برداشتهای گوناگون خود یک موضوع قابل بحث است. فلسفة اخلاق - اگر آن را یک رشته نظام یافته لحاظ کنیم - با تأمل درباره ماهیت فضایلو جایگاه آنها در تصوری شامل و فراگیر از کمال بشری آغاز میشود. تأملاخلاقی، تحت تأثیر مکتب رواقی2 و سپس آیین مسیحیت،3 ماهیت تکلیف و قانوناخلاقی را نیز بطور روزافزون مورد بحث قرار داده است ولی تصور فضیلت ومفاهیم وابسته، همچنان تا اواخر قرون وسطی بر تأمل درباره حیات اخلاقیمسلط بودهاند. اما با ظهور مدرنیته،4 مفهوم فضیلت بهتدریج جایگاه اساسی خودرا در تأمل اخلاقی از کف داد و مفاهیم قانون، تکلیف و الزام به جای آننشستند. فلاسفة اخلاق موضوع فضیلت را تا دهه 1950 غالباً مغفول نهادهبودند. هرچند نمیتوان گفت که تأمل درباره فضایل محوریت اولیه خود را بازیافته است، ولی بهیقین یکی از موضوعات مسلط و مورد علاقه فلاسفه اخلاقمعاصر، مخصوصاً محققان جوانتر ا ست.
تاریخ موضوع مفهوم فضیلت (آرته) نقشیاساسی در نوشتههای «هومر» ایفا میکند، در این نوشتهها فضیلت حاکی از کمالیا جوانمردی است، نه حاکی از چیزی که ما معمولاً فضیلت اخلاقی، چنانکهباید، تلقی میکنیم. در دوره حماسی5 [تاریخ یونان]، «فضیلت» میتوانسته استناظر به هر کیفیتی باشد که فرد را بر اجرای نقش خویش در جامعه بهروشیقابل ستایش، توانا میسازد. مثلاً، شجاعت و توان رزمی فضایل مشخصه جنگآوران اشرافی و وفاداری و حیأ فضایل مشخصه زنان هستند. در جامعه آتنیقرن پنجم پیش از میلاد فضایل متناسب با یک جامعه جنگ افروزتر بهتدریج دربافت حیات شهری جای خود را به فضایل دیگر داده یا دگرگون شد. این تغییراتاجتماعی، بهنوبه خود، به تلاشهایی برای ارائة تبیینی نظامیافته از فضیلتمؤدی شد. سقراط، اولین نمونه فیلسوف اخلاق تلقی شده، لیکن همانطور کهمحققان اخیر یادآور شدهاند، فلاسفه دیگر و نیز تراژدینویسان آتنی بنیادهاییبرای تأمل و تفکر نظام یافته درباره فضایل تأسیس کردهاند (131-45Nussbaum, 2,68,pp.48-32, Mac Intyre 4891, pp.) افلاطون، معروفترین شاگرد سقراط اولینتحقیق فلسفی مبسوط را دربارة فضایل که تا آن موقع بحثی درباره آنها نشدهبود، ارائه کرده است. در سراسر نوشتههای افلاطون شاهد تلاشهایِ ذهنی درخشانو دقیق برای کنار آمدن با ناسازگاریها و شکافهایی هستیم که در سنتپذیرفته او در خصوص فضایل وجود دارند. بطور خلاصه، او استدلال کرده است کهفضیلت، اگر بهدرستی فهمیده شود، اساساً معرفت یا بصیرتی نسبت به چیزی استکه حقیقتاً خیر است. فردی که دارای این معرفت است قادر است مؤلفههایمختلف نفس خویش را در نسبت صحیحی با یکدیگر قرار داده و مطابق با بصیرتشنسبت به خیر عمل کند. از آنجا که فضایل صور معرفتاند، در حقیقت همه آنهاذاتاً یکی هستند. لذا افلاطون به آموزة وحدت فضایل که بسیار مورد بحث قرارگرفته، قایل بوده است. بهعلاوه افلاطون معتقد بوده است که فضیلت قابلتعلیم است، همة اعمال آدمی از نوعی جهل ناشی میشوند و فقط شخص با فضیلتحقیقتاً سعادتمند است (85-234(Mussbaum, 6891, pp.. ارسطو، شاگرد افلاطون، نیزبهنوبه خود، تبیینی بدیل از فضایل ارائه کرده و کوشیده است باناسازگاریهای سنت حماسی کنار بیاید. ارسطو تبیین خویش از فضایل را برتبیینی مسبوق به مابعدالطبیعه، درباره خیر بشری مبتنی کرده است که بر طبقآن آرمانهای رایج حیات فضیلتمندانه را منظم ساخته و معیارهایی برای متمایزساختن فضایل حقیقی از همانندهای آنها ارائه کرده است (235-372Macintyre, 4991, pp.46-641, Nussbam, 6891, pp.) تبیین هنجاری او از فضایل مشتمل برادعایی است که بسیار غلط فهمیده شده است و آن این است که رفتارفضیلتمندانه نشان دهندة یک حد وسط6 است که ناظر بهنوعی توازن مقتضی میاندواعی رقیب است و بواسطه حکمت عملی7 تعیین یافته است (129-64.(Stocher, 0991, pp, او همچنین، در مقابل افلاطون، استدلال کرده است که ممکن است بهخیر علم داشته و در عین حال خلاف آن علم عمل کنیم، و بدین سان بحثیمبسوط درباره مسئله ضعف اراده8 به راه انداخته است. به تبع این، همهمکاتب فلسفی عمده و بسیاری از سنتهای دینی عوالم یونانیمآبی و رومی درسنت جاری تأمل درباره فضایل شرکت جستهاند. متنفذترین نویسندگان این دوره،حداقل در غرب قرون وسطی، عبارتند از سنکا رواقی و سیرون التقاطی (کهنوشتههای اخلاقی اش بسیار متأثر از رواقیان است) و متکلمان مسیحی گریگوریکبیر و آگوستین. تأمل و تفکر قرون وسطی درباره فضایل در همان راستا ادامهیافت و آرمانهای مشخصاً مسیحی فضایل دینی (ایمان، امید و نوعدوستی) را درسنتی که بر فضایل اصلی دوراندیشی، عدالت، اعتدال و بردباری متمرکز شده بود،جای داد. معروفترین بحث قرون وسطایی درباره فضیلت بحث توماسآکویناس استکه میان عناصر ارسطویی و نوافلاطونی جمع کرده است، عناصر نوافلاطونی ازطریق آگوستین، دیونوسیوس - مزعوم9 و شماری از دیگر نویسندگان مسیحی متقدم بهاو رسیده است. اما خطاست که فرض کنیم تأمل درباره فضایل، در این دوره، بهالهیات مسیحی محدود بوده است. اگر بخواهیم فقط یک نمونه خلاف این را ذکرکنیم، فیلسوف و خاخام یهودی، موسیبن میمون، نیز نظریهای درباره فضیلت بسطداده که به سبکی مشخص و اصیل میان عناصر فلسفی و یهودی سنتی جمع کردهاست. طی دوران جدید، تا اواخر قرن نوزدهم فلاسفه اخلاق همچنان توجهزیادی را مصروف فضایل میکردند. اما پس از این مقطع اخلاق کانتی10 و اصالتفایده11 بر فلسفه اخلاق حاکم شدند و علاقه و اهتمام به فضایل بهعنوان یکموضوع مستقل برای تأمل و تدبر رو به ضعف نهاد، خواه بهدلیل اینکه مفاهیمروشنگری از فرد، تصور فضیلت را غیرقابل فهم ساخت (4863-61, pp. و 1(Macintyre و خواه بدلیل اینکه سنتهای فضایل نتوانستند پیچیدگی گفتار اخلاقی جدید راهمراهی کنند. (1990(Schneewind, . فراموششدگی فضیلت در میان فلاسفه اخلاق،پس از ظهور مقاله معروف الیزابت آنسکمب12 تحت عنوان «فلسفه اخلاق جدید» (58و2(2891 L تغییر کرد. آنسکمب در آن مقاله استدلال میکند که مفاهیم اصلیفلسفه اخلاق زمانة او، یعنی تکلیف و قانون اخلاقی، دیگر قابل قبول نیست. تصور قانون اخلاقی هیچ معنایی ندارد مگر اینکه ما به یک قانونگذار الهیمعتقد باشیم، که بسیاری از ما چنین اعتقادی نداریم و تصور کانتی از عقل کهخود قانونگذارِ خود است، حقیقتاً تصوری ناسازوار است. او، با توجه به اینموقعیت، استدلال کرده است که ما باید به تبیین ارسطویی از فضایل باز گردیمتا نقطه عزیمتی برای یک فلسفه اخلاق بدیل که ریشه در علمالنفس فلسفی13احیأ شده دارد، تمهید کنیم. بهتبع آن، السدیرمکاینتایر14 در کتاب پایانفضیلت استدلال کرده است که اخلاق معاصر چیزی بیش از پس ماندههایی جستهو گریخته از سنتهای متقدمتر نیست، و به همین دلیل نمیتواند گفتار اخلاقیرا در سطحعمومی یا فلسفی زنده نگهدارد.(87-15 MacIntyre, 4891, pp.) بر طبقدیدگاه وی، تلائم در گفتار اخلاقی فقط در بافت سنتهای جزئی، که بواسطهفضایلی که توصیه و رذایلی که نفی میکنند، فحوای اخلاقی انضمامی به آنهابخشیده شده است، قابل حصول است (204-43(pp. . تأثیر متعاقب ایننویسندگان حاکی از آن است که آنها نوعی نارضایی مشترک نسبت به سمت وسویی که فلسفه اخلاق از آغاز قرن نوزدهم اتخاذ کرده، دارند. بهعلاوه آنهابر علاقه و اهتمامی احیأ شده نسبت به نویسندگان کلاسیک بهعنوان منابعیبرای تفکر اخلاقی معاصر اعتماد کرده و به پرورش و تقویت آن علاقه کمککردهاند. مخصوصاً باز هم ارسطو را به عنوان منبعی برای تفکر اخلاقی مناسبتشخیص دادهاند. این تشخیص هم بر تمایل به بررسی نظریه وی درباره فضایلبر طبق خود آن نظریه، مترتب بوده است و هم به انگیزش تحقیقات فلسفی بیشتردرباره فضایل کمک کرده است.
پیشرفتهای معاصر از زمان تحقیقاتآنسکمب و مکاینتایر، تحقیقات قابل ملاحظهای درباره فضایل و موضوعاتوابسته، از جمله مفاد اخلاقی شخصیت، ماهیت حکم، مفاد اخلاقی عواطف، اهمیتالتزامها، روابط و نقشهایجزیی برای حیاتاخلاقی صورت گرفته است. بیشترنویسندگانی که در این مباحثات شرکت داشتهاند، تحقیقات خویش را - حداقل تاحدی - واکنشهایی در مقابل خطاها و تحریفات پدید آمده توسط مکاتب مسلطفلسفه اخلاق میدانستهاند. بههمین دلیل بحث معاصر را میتوان بروفق چیزیکه طرفهای مختلف علیه آن واکنش نشان دادهاند، سازماندهی کرد. این امرممکن است بیش از اندازه سلبی بهنظر برسد، ولی حداقل دارای این مزیت استکه چیزی را که نویسندگان مختلف مفاد و مضمون اخلاق فضیلت میدانند، به مامیشناساند. در عین حال، هر طبقهبندی از این قبیل، فقط میتواند راهنماییتقریبی به چیزی که مجموعهای از مباحثات کاملاً پیچیده است، باشد و بیشترفیلسوفان عمدة شرکتکننده در این بحث، را میتوان به بیش از یک نحوهطبقهبندی کرد. یک منظر در این بحث بواسطه این دیدگاه شکل گرفته استکه چیزی از بنیاد ناصواب در تصوری از اخلاق که بر جوامع صنعتی امروز حاکماست، وجود دارد. آنسکمب و مک اینتایر هردو به این دیدگاه معتقدند. بطور اخص،آنها بر این اتفاق دارند که ما شبکه سنتی رویهها15 و باورهایی را که فقط درظرف آن، گفتار اخلاقی متقن ممکن خواهد بود، از دست دادهایم. بنابراینمیتوان گفت مفاد مقصود اخلاق فضیلت برای این نویسندگان و اتباع آنها، احیأیا ساختن شبکهای برای تحلیل هنجاری است که در ظرف آن گفتار اخلاقی متقنعقلانی یکبار دیگر ممکن باشد. گروه دیگر از فلاسفه هرچند از بسیاری جهاتشبیه گروه اول هستند در تلقی خود از مسأله اصلی بحث، با آنها اختلاف نظردارند. در نظر این نویسندگان مشکل این نیست که مفهوم کلی اخلاق تلائم خودرا از دست داده است، بلکه بیشتر این است که رشته دانشگاهی فلسفه اخلاقسمت و سویی غلط پیدا کرده است. متنفذترین طرفداران اینمنظر عبارتند ازبرنارد ویلیامز16 (1985) و مارتا نوسبام17 (1986)، ولی شماری از دیگر فیلسوفانمهم اخلاقی نیز میتوانند در این فهرست ذکر شوند. این نویسندگان همگی اتفاقنظر دارند که طرح دوران جدید برای دستیابی به نظریهای درباره اخلاق بهراهی ناصواب هدایت شده است و باید به نفع تمسکی به برداشت هایی ازفضیلت و مفاهیم وابسته، از آن صرف نظر شود. بدین سان، آنها، شاید بهنحو تأسفآوری، به عنوان مخالفان نظریهپردازی اخلاقی18 معرفی شدهاند. توجه بهاین نکته مهم است که ویلیامز، نوسبام و بیشتر فلاسفه دیگری که دردیدگاههایشان مشترک هستند، امکان تحقیق فلسفی ثمربخش درباره اخلاق رامنتفی نمیدانند. حداقل، ویلیامز امکان بسط و توسعه تبیینی سازنده از حکماخلاقی را نفی نکرده است (17.(William, 5891, p. در این بافت، «نظریه» معناییخاصتر یافته است. یعنی این نویسندگان نظریه اخلاقی را تبیینی نظامیافتهاز حکم اخلاقی که همه این قبیل احکام را در نوعی اصل اخلاقی بنیادین (فیالمثل الزام، یا به حداکثر رسانیدن بهروزی) جای میدهد و رویهای برایحل تمامی مسایل اخلاقی بر آن مبنا ارائه میکند، دانستهاند. نوعاً، مخالفاننظریهپردازی اخلاقی وجود یک اصل اخلاقی بنیادین یا امکان یک روشتصمیمگیری برای احکام اخلاقی یا (معمولاً) هر دو را انکار میکنند. بر ایناساس مفاد اخلاق فضیلت بهروایت این نویسندگان را میتوان بر وفق چیزی کهاثبات میکنند، در مقابل چیزی که رهیافت غلط نظریه پردازان اخلاقی تلقیمیکنند، فهم کرد. هرچند بسیاری از این نویسندگان که عنوان مخالفنظریهپردازی اخلاقی را تداعی میکنند، توافق دارند که هر دو فرض بنیادیننظریه اخلاقی اشتباه است، میتوان تفاوتهایی را در تکیه کلام آنها، هم بهحسب چیزی که علاقمند به انکار آن هستند و هم به حسب چیزی که سعی براثبات آن دارند، تشخیص داد. مثلاً، برای برخی، اخلاقفضیلت از آن جهتجذابیت دارد که بیانگر این واقعیت است که احکام هنجاری ما بهنحویتحویلناپذیر متکثر19اند. برخی دیگر بیشتر علاقمند به آنند که از اخلاقفضیلتدر جهت تمهید جایگزینی برای رویهها تصمیمگیری نظریه اخلاقی جدید،بهرهبرداری کنند. معمولاً این جایگزین بر حسب تبیینی از حکم که ارسطو مورداستفاده قرار میدهد، بسط یافته است، گو اینکه همچنین تبیینهای مهمی ازحکم ارائه شده است که نظرات لودویگ ویتگنشتاین و دیوید هیوم را مورداستفاده قرار میدهند. گروه سوم از فیلسوفانی که در اخلاقفضیلت سهمداشتهاند، مفهوم کلی ما از اخلاق یا از نظریه اخلاقی را، آنگونه کهمعمولاً عملی شده است، بطور تام و تمام نفی نمیکنند. ولی مدعیاند کهفلاسفه اخیر برخی جوانب مهم حیات اخلاقی را مغفول نهادهاند و اخلاقفضیلتروشی برای پرداختن به این مباحث ارائه میکند. بهعلاوه، شمار روزافزونی ازفلاسفه، به اخلاقفضیلت همچون شبکهای برای کشف آرمانها و مباحث اخلاقیمخصوص روی آوردهاند، بالاخره، برخی از مطالعاتی که در اینباره انجام شدهاست، کوشیدهاند تا اخلاق فضیلت را همچون مبنایی برای نقادی اجتماعی موردبهرهبرداری قرار دهند. مکاینتایر دفاع خویش از فضایل را به نقادیلیبرالیسم پیوند زده است (244-55MacIntyr, 4891, pp.)، و لذا این دیدگاهمعمول را که اخلاقفضیلت قرابتی طبیعی با یک بینش سیاسی محافظهکارانه یاجامعهگرایانه20 دارد، تقویت کرده است. و اما برخی فلاسفه سیاسی با پروردنتبیینهایی از فضایل که مشخصِه لیبرالیسم بهعنوان یک شیوه زندگی است، بااین فرض مخالف کردهاند. همچنین باید توجه داشت که شماری از متفکرانطرفدار آزادی زنان21 فضیلت و مقولات وابسته را برای نقادی آرمانها ورویههای مسلط، مورد استفاده قرار دادهاند.
مباحث رایج مباحثی که تأمل کلاسیکدرباره فضایل را شکل میدادهاند، هنوز در میان فلاسفه امروز مورد بحث قرارمیگیرند. مثلاً هنوز میتوان بحثهای مبسوطی درباره رابطه میان فضایل وعقل یا معرفت از یک سو، و عواطف و انفعالات، از سوی دیگر، یافت. بهعلاوه،بحثهایی درباره این ادعای ارسطو که فضیلت حد وسط میان انواع مختلف ضعفو قصورهای اخلاقی را تحصیل میکند، وجود دارد، و نیز این نظریه که فضایلبهگونهای مرتبط یا متحد هستند که هر کس حقیقتاً یک فضیلت را واجد باشد،بالضروره همة آنها را واجد است، هنوز مورد بحث قرار میگیرد. اما بسیاری ازمباحث اصلی اخلاقفضیلت معاصر، در میان نویسندگان کلاسیک مطرح نشده و یااگر هم مطرح شده با تفاوتهایی قابل ملاحظه مطرح شدهاند. از جملهموضوعاتی که برای بحث معاصر اساسی هستند، یک مجموعه را میتوان موضوعاتمفهومی22 توصیف کرد. منظور از فضیلت چیست و مفهوم فضیلت چه ارتباطی بامفاهیمی چون عادت23 و ملکه24 دارد؟ عموماً پذیرفته شده است که فضایل رانمیتوان به تمایل به انجام انواع معینی از اعمال تحویل کرد، ولی در آنصورت بهموجب چه معیارهای میتوان معلوم کرد که آیا یک شخص دارای فضیلتیمعین است و یا بهطور کلی با فضیلت است؟ همانطور که آنسکمب ملاحظه کردهاست، بسیاری از این موضوعات پرسشهایی برای فلسفه نفس25 و همچنین پرسشهاییبرای فلسفه اخلاقاند (یا پرسشهایی برای فلسفه نفساند بهجای آنکهپرسشهایی برای فلسفه اخلاق باشند). (41-2(1891 ]8591[, pp.. یک مجموعهپرسشهای مرتبط زمانی مطرح میشوند که میپرسیم چگونه فضایل خاص رابهصورت مفهوم دربیاوریم. معنای شجاع، خویشتندار و مهربان بودن، چیست؟ شماریاز نویسندگان فضایل را ضرورتاً مبارزه گر26 دانستهاند، یعنی تصور کردهاندکه فضایل بهواسطه وسوسهای مکرر یا عاطفهای منفی که آن را تصحیحمیکنند، توصیف میشوند. بر طبق این دیدگاه، فیالمثل، خویشتنداری [= اعتدال] بهحسب تقابل با طمع و شجاعت بهحسب تقابل با ترس و مانند آن فهمیدهمیشوند. مشکل این رویکرد، جدای از این واقعیت که شخصیتهای مهمی در اینسنت (هم ارسطو و هم آکویناس، اگر بخواهیم بههمین دو شخصیت بسنده کنیم) آنرا مردود دانستهاند، این است که این رویکرد در مورد [فضیلتِ] عدالت اصولاًهیچگونه کارآیی ندارد و با بررسی دقیق معلوم میشود که حتی در مورد شجاعتیا خویشتنداری هم، بخوبی کارآمد نیست. مع الوصف، بهنظر نمیرسد که فضایلخاص مفهوماً با انواع اعمال جزیی پیوند داشته باشند، حداقل به این صورتکه انواع متعینی از اعمال وجود داشته باشد که همیشه با فضایل خاص مرتبطبوده، یا همیشه ضد آنها باشند. یک بحث مفهومی بسیار مهم به رابطه میانداشتن فضایل یا عملی کردن آنها و تبعیت از قواعد اخلاقی مربوط میشود. هیچیک از مدافعان اخلاقفضیلت تحویل فضیلت به ملکه تبعیت از قواعد اخلاقیرا نمیپذیرد، لیکن مباحثات قابل ملاحظهای بر سر اینکه رابطه آنها را چگونهباید فهمید، وجود دارد. برای بعضی، قواعد اخلاقی در بهترین حالتدستورالعملهایی تقریبی یا «قواعدی سرانگشتی»27 هستند که میتوانند و میبایدجای خود را به حکم دوراندیشانه28 فرد دارای حکمت عملی کمال یافته بدهند. برخی دیگر جایگاهی مستقل برای رفتار تابع قاعده، در حیات اخلاقی، قایلمیشوند، هرچند که هنوز تبعیت از قاعده مرتبط با فضایلی چون عدالت یاوظیفهشناسی29 دانسته میشود. در نظر برخی نیز قواعد اخلاقی همچون شیوهعملهایی هستند که فضایل را تغذیه کرده و پرورش میدهند. دومین مجموعه ازمباحث را میتوان هنجاری30 توصیف کرد، گو اینکه آنها ارتباط روشنی با مباحثمفهومی توصیف شده در فوق دارند. یک پرسش بدیهی که در این ارتباط مطرحمیشود به رابطه میان سنتهای پذیرفته فضایل و مدافعان معاصر آنها مربوطمیشود. آیا شناسایی سنتی دوراندیشی [= فرزانگی]،31 عدالت، اعتدال و بردباری [بهعنوان فضایل] هنوز میتواند قابل دفاع باشد، یا اگر نه، کدام فضایل برایما اساسیاند؟ در حقیقت، آیا حتی معقول است که برخی فضایل را بهعنوانفضایل اولیه32 یا مهمترین فضایل تعریف کنیم. بعلاوه، تا کجا باید فضایل راکیفیات اخلاقاً مطلوب تلقی کنیم؟ تا حدی، این پرسش بر حسب دفاع یا ردآموزه سنتی وحدت یا ارتباط فضایل دنبال میشود. بیشتر قایلان بهاخلاقفضیلت، اینک این دیدگاه سنتی را که داشتن یک فضیلت بالضروره مستلزمداشتن همه آنهاست، مردود میدانند (برای دفاعی نادر از دیدگاه سنتی نگاهکنید به ,1990Stocker, 129-64.(pp. برخی قایلان به اخلاقفضیلت که مهمترینایشان میخائیل اسلوت33 (1992) است از رد و رفض دیدگاه سنتی فراتر رفته وتأکید میورزند که لزومی ندارد فضایل اصولاً کیفیاتی اخلاقاً ممدوح باشد. براساس این دیدگاه مقوله «با فضیلت»34 میباید بر مفاهیمی از آنچه تحسینآمیز وممدوح است، مشتمل باشد و بر حسب چنین چیزی و نه بر حسب چیزی که اخلاقاًخیر است، بسط داده شود. سومین مجموعه از مباحث را میتوان مباحثاجتماعی35 توصیف کرد. یکی انگاشتن اخلاق فضیلت با سیاستهای [= خطمشیهای] جامعهگرایانه و محافظهکارانه (هرچند، همانطور که در بالا گفته شد، موردمخالفت طرفداران لیبرال اخلاقفضیلت36 قرار گرفته است) برخی منتقدان را بهاین پرسش سوق داده است که آیا سنتهای فضایل مبنای کافی برای یک نقداجتماعی تمام عیار ارایه میکنند. همچنین، استدلال شده است که سنتهایفضایل منابعی کافی برای میانجیگری در نزاع اجتماعی موجود در جوامع صنعتیارائه نمیکنند. بالاخره، اخلاق فضیلت به این اعتبار که محرک و مشوق اخلاقفرقهای است مورد انتقاد قرار گرفته و یا در غیر این صورت، استدلال شده استکه یکی انگاشتن وثیق فضایل با سنتهای جزیی حقاً اشتباه است.
اخلاقفضیلت و فلسفه دین ممکن است مایهشگفتی باشد که مطالبی این همه اندک دربارة رابطه میان اخلاقفضیلت و تفکردینی گفته شده است. بههرحال، در واقع، در این قرن عالمان الهیات و فلاسفهدین در تشخیص اهمیت بالقوه اخلاقفضیلت، کُندتر از فلاسفه اخلاق بودهاند. تحقیقاتی درباره موضوعیت و ارتباط فضایل با فلسفه دین37 یا با الهیاتمسیحی38 صورت گرفته است، اما، فلاسفه دین علاقمند به مباحث اخلاقی، بیشترینتوجه خویش را به موضوعات دیگری چون نظریات مبتنی بر فرمان الهی دربارهاخلاق39 معطوف داشتهاند. شمار روزافزونی از عالمان الهیات موضوعیتاخلاقفضیلت سنتی و معاصر برای علایق مشخص، خودشان را مورد کندوکاو قراردادهاند. احیأ تحقیق مشخصاً الهیاتی درباره فضایل فقط در دهه 1970 با جدیتآغاز شده است و میماند که ملاحظه کنیم دامنه تأثیرش تا چه حد خواهد بود یامهمترین سهمهای مشخصاش کدامها خواهد بود. بهنظر میرسد که ممکن استآکویناس تأثیری شبیه به تأثیر ارسطو بر فلاسفه اخلاق، در میان عالمانالهیات و فلاسفه دین ایفا کند. در واقع، تا حدی هم چنین بوده است. طیاولین دهههای قرن بیستم، شماری از اندیشمندان برجسته کاتولیک قرائتهاینوین مهمی از الهیات آکویناس از جمله الهیات اخلاقی40 و بحث وی دربارهفضایل دینی41 بهدست دادهاند. این کار، یکی از مهمترین منابع برای احیایالهیات اخلاقی کاتولیک، در قرن بیستم بوده است. اخیراً، شماری از اندیشمندانجوانتر به احیای اخلاقفضیلت آکویناس عطف توجه کردهاند. و اما علاقه بهآکویناس، همچون یک منبع مستقل برای اخلاقفضیلت تا حدی در میان عالمانالهیات و یقیناً در میان فلاسفه محدود شده است، شاید این امر معلول اینواقعیت بوده است که وسیعاً - هرچند به غلط - تصور بر این است که آکویناسدر هر جنبه تفکر اخلاقیاش که بهصراحت الهیاتی نیست از ارسطو تبعیت کردهاست. شاید مهمترین سهم اصیلی که اخلاقفضیلت در فلسفه دین داشته، ازطریق تحقیقات لییرلی42، مخصوصاً کتاب وی منسیوس و آکویناس (1990) بودهاست. در یک سطح این کتاب مطالعهای تطبیقی43 درباره تبیینهایی از فضیلتاست که توسط منسیوس44 (289 - 371)، فیلسوف چینی، و آکویناس پرورده شده است. اما، علاوه بر این یرلی نوعی روششناسی برای مطالعه تطبیقی دربارهتبیینهای دینی مختلف از فضیلت و اخلاق پرورده است. این روششناسی برگرفتهاز تحلیل آکویناس از فضایل است که در بافت نظریات مردمشناختی معاصر قرارگرفته است (203 169-.(0991, pp. به این طریق، او مدعی است که رویکردیارایه کرده است که از ملاحظه شباهتهای سطحی بهعنوان شباهتهایی ناقصاحتراز میکند، ولی نقاط تماس جالب توجهی را در میان تفاوتهای ظاهراًبنیادین مکشوف میدارد. فقط زمان خواهد گفت که وعده یرلی مبنی بر کاراصیل و مهم تا چه حد محقق شده است
تاملى در مفهوم خير اخلاقى
محمد لگنهاوزن
يكى از مباحث عمدهاى كه در بحث عدالت مطرح است آن است كه كدام يك از حق و خير را بايد مقدم دانست. در اين باره ليبرالها برآنند كه حق بر خير مقدم است، در حالى كه نظريات سنتى مربوط به عدالت، خير را مقدم مىدانند. معناى اين سخن آن است كه در تقرير نظريه اسلام درباره عدالت، خير مفهوما مقدم دانسته مىشود، به گونهاى كه حقوق و وظايف مختلف بر حسب سهمى كه در تحقق خير دارند توجيه خواهند شد. تاكيد بر تقدم خير در نظريه اخلاقى بدان معناست كه خير هم در وحدت بخشيدن به مقولات اخلاقى و هم در توجيه آنها نقش دارد. زيرا كاركرد تمامى مؤلفههاى مختلف اخلاقى آن است كه وضع افراد، جوامع و جهان را بهبود بخشند. از اين رو، اگر تقدم خير بر حق را بپذيريم بايد قدرى درباره اصلاح و بهبودى كه هدف اخلاق است، توضيح دهيم.
به عقيده ارسطو، معيار سنجش خوبى، خوشبختى و سعادت است. زيرا خوشبختى يگانه غايتى است كه مطلوب بودن همه چيزهاى ديگر از آن مايه مىگيرد، ولى خود آن نه به سبب چيزى ديگر، بلكه فىنفسه مطلوب است. مقصود از اين خوشبختى آن چيزى نيست كه لذتگرايان يا فردگرايان به دنبال آنند. ارسطو در توجيه اين كه خوشبختى غير از لذت است، مىگويد: زندگى مبتنى بر لذت صرف در مقايسه با زندگى عقلانى، دون پايه است. بدينسان، وقتى كه ارسطو در تعريف خوشبختى سخن از شوق به ميان مىآورد و مىگويد خوشبختى همان است كه انسانها بدان شوق مىورزند، مقصودش شوقى آرمانى است. بىگمان، چنين شوقى به ميل و پسند افراد متكى نيست، بلكه مبتنى بر پسندهايى است كه عقل عملى بر آنها مهر تاييد مىزند و آنها را با سرشت آدمى و كمال و شكوفايى آن سازگار مىداند. اين شكوفايى و بهرهگيرى از عقل عملى تنها در عرصه جامعه، دولتشهر امكانپذير است; زيرا بدون بافت اجتماعى، كسب فضيلت ممكن نيست. از اين روست كه شوقهاى فردى و يا حتى پسندهاى آرمانى اگر در بافت جامعه جاى نگيرند خير بدانها محدود نمىشود و از آنها فراتر مىرود. درست همانگونه كه با تكيه بر سرشت عقلانى انسان مىتوان لذتگروى را طرد كرد، با بهرهجويى از طبع اجتماعى انسان مىتوان فردگروى را مردود دانست. از ديد افلاطون و ارسطو، خير جامعه مكمل خير افراد است.
ديدگاه ارسطو درباره خير فرجامين، متضمن مطالبى است كه با ديدگاههاى دينى، بويژه يهوديت، مسيحيت و اسلام، انطباق دارد; گو آن كه از ديدگاه اديان، سعادت فرجامين نه در اين نشئه، بلكه در حيات اخروى نهفته است. با اين حال، رنوشتحيات اخروى انسان با طرز رفتار او در اين جهان رقم مىخورد. بر همين قياس، ارسطو بر اين باور بود كه تا آن هنگام كه زندگى فرد به پايان نرسيده است، براستى نمىتوان درباره خوشبختى او اظهارنظر كرد. زيرا داشتن زندگى سعادتمندانه به همه رويدادها و از جمله واپسين رويدادهاى زندگى آدمى بسته است. نقطه افتراق ميان ديدگاه ارسطو و ديدگاه اديان اين است كه سعادت فرجامين در ديد اديان نوعى پاداش زندگى خوب به شمار مىآيد، در حالى كه در انديشه يونانيان به صراحت اسمى از اين پاداش اخروى به ميان نيامده است. عالمان الهيات و متخصصان ادبيات روم باستان در اين باره كه تا چه ميزان مىتوان اين ديدگاهها را با هم آشتى داد، اختلاف نظر دارند. تفاوت ديگر تفكر ارسطو با اديان، مساله شانس است. به نظر ارسطو، كسب فضايل شرط لازم نيل به خوشبختى است نه شرط كافى; زيرا كسى كه در اوضاع اسفبار رنج مىبرد هرچند از فضيلتبسيار بهرهمند باشد نمىتواند سعادتمند به شمار آيد. در اين باره، تفكر دينى با افلاطون و رواقيان، كه مىگويند سعادت فرجامين با زندگى يكسره فلاكتبار دنيوى سازوار است، بيشتر هماهنگ است.
اغلب انديشههاى معاصر درباره ماهيتخير، هم با تفكر ارسطويى بيگانه است و هم با تفكر دينى. از ديد سودگرايان، انسان اخلاقا ملزم استبه گونهاى عمل كند كه بيشترين خوشى را براى بيشترين افراد جامعه فراهم آورد، هرچند به قيمت از دست رفتن خوشى خود او تمام شود. وظيفهگرايان نيز بر آنند كه مقتضيات اخلاقى ممكن استبا مقتضيات مصلحتانديشى در تعارض باشد. ضرورت جمع ميان اين مقتضيات و رفع و رجوع كردن اين تعارضات كانت را بر آن داشت تا برهان اخلاقى خود را براى اثبات وجود خدا پىريزى كند. اما براساس ديدگاههاى دينى، و نيز ديدگاه ارسطو و افلاطون تعارضى در كار نيست تا اقدام به رفع و رجوع آن نمود; زيرا آن هنگام كه ارزش واقعى زندگى فضيلتمدارانه را دريابيم آن را در راستاى خير و صلاح خويش به حساب مىآوريم و از قوانين اخلاقى فرمان مىبريم.
نظريات قراردادگراى معاصر، خير آدمى را در تامين خواستهها، پسندها يا منافعى مىدانند كه دستخوش عوامل متعددى است. بعضى تنها خواستههاى عقلانى يا پسندهاى آگاهانه را مىپذيرند و بعضى ديگر براى تشخيص خير انسان مراتب مختلفى از خواستهها و منافع را ملحوظ مىدارند. صرف نظر از نحوه انجام اين كار، نتيجه آن است كه اين نيازها، خواستهها، منافع و علايق فرد است كه خير و صلاح اجتماعى و سياسى را تعيين مىكند. هر گونه تمهيدات سياسى كه منافع و علايق را به شكلى عادلانه يا سودمند براى همه فراهم سازند عادلانه تلقى مىگردند. اما در نظر ارسطو موضوع برعكس است; بدينمعنا كه فعاليتسياسى نه تنها صرفا وسيلهاى براى سعادت فردى است، بلكه از آنجا كه انسان طبعا اجتماعى است، فضيلت او لزوما در بافت اجتماعى تحقق مىيابد. در تفكر دينى نيز جامعه چيزى بيش از مجموعهاى از تمهيدات مىنمايد كه ارزش آنها از گرايششان به ترويجسعادت فردى نشات گيرد. آرمانهاى جوامع دينى بر همسان بودن منافع فرد، جامعه و افراد آن تاكيد مىنهند.
نظريات جديد در عين حال كه به فردگرايى تمايل بيشترى نشان مىدهند تا به جمعگرايى، همچنين گرايش دارند كه تفكر اخلاقى را از هويت اصلى آن يعنى عنصر انسانى تهى سازند. در تفكر اخلاقى سودگرايان، وظيفهگرايان و قراردادگرايان، جايى براى تامل در باب خير فرجامين كه هدف زندگى آدمى استباقى نمانده است. تامل در باره غايات جاى خود را به ملاحظات پيشينى در باب مقتضيات خشك و بىروح وظيفه مىدهد كه انسان در آنها نقش ندارد. اين گونه نظريات، كنش و رفتار آدمى را نه همچون عناصرى به هم پيوسته در چارچوب تاريخ، بلكه همچون موضوعاتى از هم گسسته در داورى اخلاقى مىنگرند. وقتى دستگاه نظريه اخلاقى در مقام تحليل، تمام توجه خود را به جزئيات يك عمل معطوف كند، هماهنگى الگوى تعهدات و تصميمات اخلاقى در هالهاى از ابهام باقى مىماند. در مقابل، تفكر دينى وظايف را چارچوبى مىداند كه براى به نمايش گذاردن زيباترين ويژگيهاى اخلاقى ضرورت يافتهاند. ستايش از زندگانى اولياى الهى نه از آن روست كه آنان طبق وظيفه زيستهاند، بلكه از آن روست كه با همه دشوارى و پيچيدگى شرايط تاريخى و انسانى همواره غايات دينى را پى جستهاند. ارزش دينى و اسوه بودن زندگانى پيامبران الهى را نمىتوان صرفا بر حسب مقتضيات خشك و بىروح قوانين اخلاقى تحليل كرد; بلكه بايد آن را با توجه به اهداف خاص آنان، الگوهاى شكل گرفته از ايثارشان در قلمرو تاريخ و پيوندشان با خدا و خلق خدا ارزيابى كرد. مؤمنان با داشتن تفكر اخلاقى دينى سوداى عدل و انصاف الهى را در سر مىپرورانند، اما اين بدان معنا نيست كه اهداف فردى و حتى برداشتهاى محدود از اهداف نهايى يك فرد، فاقد اهميت اخلاقى است و يا آن كه بايد جاى خود را به مقتضيات نظريه اخلاقى غير شخصى بدهد. همچنين تفكر اخلاقى دينى ايجاب نمىكند كه مقتضيات قانون اخلاقى فقط زمانى قابل پذيرش باشند كه با ديگر اهداف دينى عامل اخلاقى در تضاد نباشند. قانون اخلاقى را مىتوان چنان نگريست كه صرفا چارچوبى را مشخص مىسازد كه تصميمات مهم درباره بهترين گونه زيستن يا، به تعبير دينى، بهترين راه فلاح و رستگارى در آن انجام مىپذيرد. (1) ديدگاههاى راجع به زندگى خوب را مىتوان به دو ديدگاه وحدتانگارى و كثرتانگارى تقسيم كرد. (2) كثرتانگاران بر اين عقيدهاند كه اصولا خوبيهاى تحققپذير در زندگى واقعا متنوعاند و نمىتوان آنها را به يك نوع، همچون لذت فروكاست و ثانيا زندگيهاى خوب، بسته به انواع خوبيهايى كه با آنها درآميخته است، داراى مراتب و انواع مختلف است. به سخن ديگر، هم اختلاف نوعى دارند و هم اختلاف به درجه. در مقابل، وحدت انگاران بر اين باورند كه يا خوبيها متنوع نيستند و بر اين اساس اختلاف آنها فقط به درجه است و يا آن كه هر چند خوبيها متنوعاند اما تنها يك دسته از خوبيهاست كه مىتواند زندگى خوب را فراهم سازد، و يا اگر اين دو قول اخير را نپذيريم باز مىتوان گفت كه خوبيهاى مورد نياز براى يك زندگى خوب از چنان غنا و نظم و نظامى برخوردارند كه مىتوانند اين اطمينان را به ما بدهند كه همه زندگيهاى خوب شباهتى بسيار به يكديگر دارند. با ملاحظه اين اقوال، چنين مىنمايد كه ديدگاههاى دينى درباره زندگى خوب وحدتانگارانه است. چرا كه كسب رضاى خداوند تنها خوبىاى است كه مايه رستگارى است. انسان مىتواند به مراتب مختلفى از اين هدف نايل آيد، اما جز اين، خير اصيلى وجود ندارد. با اين حال، حتى اگر ديدگاه دينى را به اين لحاظ، وحدتانگارانه بدانيم، باز در سطحى عميقتر از پژوهش تمايز ميان كثرتانگارى و وحدتانگارى رخ مىنمايد. زيرا مىتوان اين پرسش را پيش كشيد كه آيا براى سعادت، مرضاةالله و نجات و رستگارى، تنها يك گونه تبيين وجود دارد يا مىتوان آن را به گونههاى مختلفى تبيين كرد. آيا انواع مختلف تحويلناپذيرى از زندگى خوب وجود دارد كه در نزد خداوند از خوبى يكسانى برخوردارند؟ ملاحظات زير متضمن پاسخى مثبت است.
فرض كنيم كه منطقهاى را جنگ، قحطى، بيمارى و ظلم و بيداد فراگرفته است. در اين حالت، افراد بسيارى شرايط مادى لازم براى ادامه حيات را نخواهند داشت تا در آن اهدافى تدوين و برنامههايى براى تحقق آنها ريخته شود; قطعنظر از اين كه آيا چنين اهداف و برنامههايى ماهيتا دينى باشند يا نباشند. با اين همه، از ديدگاه دينى اين گونه زندگيها مىتوانند خوب قلمداد شوند و مردم حتى در چنين شرايطى مىتوانند رضاى خداوند را كسب كنند. حتى زندگى كوتاهى كه كمترين ميزان از توجه به خدا در آن مشاهده شود در آخرت بىپاداش نخواهد ماند. كودكى كه در اثر بيمارى رنج كشيده و فرصتبيشتر زيستن را از كف داده ممكن استبه لطف حق به بهشت راه يابد، اما هر چند خداوند بر درجه او بيفزايد، تفاوت اين نوع زندگى در قياس با زندگى آنان كه فرصتهاى بيشترى يافتهاند تفاوت به نوع است.
خوب بودن زندگى چنين كودكى صرفا به معناى بىگناه بودن اوست. از اين گذشته انسانها طبعا ترجيح مىدهند كه زندگى سرشار از امكانات مادى، روحى و معرفتى داشته باشند. شرايط لازم براى زندگى متعارف همانهاست كه در اديان، نعمت تلقى شده و بر همين اساس از آنان كه از آن بهرهمندند خواسته شده تا سپاسگزار حق باشند. اين گونه نعمتها متنوعاند; بنابراين مىتوان انواعى از خوبيها را از ديدگاه دينى تصوير نمود.
فضايل اكتسابى همچون تقوا، امانتدارى، فروتنى، خويشتندارى و... از جمله امورى است كه به زندگى خصلتخوبى مىبخشد. ما بر فطرت توحيد آفريده شدهايم و لطف حق از بدو تولد شامل حال ماست و نبايد با عصيان و تقصير خود را از آن محروم سازيم. خداوند با نعمتهاى زيادى كه به ما ارزانى داشته، مجال ظهور و پرورش انواعى از زندگى خوب را براى ما فراهم ساخته است. زندگى خوب مىتواند متضمن انواع مختلفى از فضايل انسانى، هماهنگى درونى، فعاليت و آزادى معنادار، زيبايى، بهرهمندى انسانى و درستكارى باشد. همانطور كه در بالا يادآور شديم، اين عناصر را مىتوان با اين ادعا متحد ساخت كه آنچه در نهايت مايه خوب بودن زندگى است آن استبا خواستخدا هماهنگ باشد. اما باز جاى طرح اين سؤال هست كه آيا هماهنگى با خواستخدا را مىتوان به معيار ديگرى تحويل برد يا خير.
به عقيده افلاطون كليد سعادت فرد و جامعه، هماهنگى درونى است. اما مقصود وى از اين هماهنگى آن است كه عقل بتواند ديگر قواى انسانى را متوجه نيل به كمالات يا فضايل نمايد. بنابراين از نظر افلاطون هماهنگى درونى ارزش ابزارى دارد و آنچه براى زندگى خوب ضرورت دارد همان فضيلت است.
انتقال از هماهنگى درونى به فضيلت در مكتب ارسطو انجام گرفت و به مساله وحدت فضايل انجاميد. ارسطو بر اين باور بود كه فضايل به دليل جاذبهاى كه براى طبيعت انسان و رشد و شكوفايى او دارند، وحدت مىيابند. اما اين مستلزم آن است كه تبيين خاصى از طبيعت انسان و شكوفايى آن را بپذيريم. بعضى گفتهاند كه انسان طبيعتا خودخواه است و در خودخواهى هيچگونه فضيلتى در كار نيست. برخى ديگر چنين استدلال كردهاند كه راه شكوفا ساختن جامعه آن است كه با بيرحمى تمام بر آن حكم رانده شود. اگر اين سخن درستباشد معنايش آن است كه بيرحمى خوب است، اما اگر تنها راه حفظ جامعه ظلم و بىعدالتى استبهتر آن است كه جامعهاى نباشد. اين مناقشات بدان معنا نيست كه تبيين ارسطو مردود است، بلكه صرفا گوياى آن است كه تحليل خير به رشد و شكوفايى انسانى و كمال طبيعتبشر به اتمام مىرسد و ديگر، جا براى چيزى باقى نمىگذارد. همين طور قول به اين كه هماهنگى درونى داراى ارزش ابزارى استبدان معنا نيست كه آن در تبيين خير نقشى ندارد، بلكه حاكى از آن است كه هماهنگى درونى كافى نيست و براى تكميل نيازمند عناصر ديگرى است تا معلوم شود كه هماهنگى موجود يك هماهنگى الهى است.
انديشمندان دينى، بويژه آنان كه در سنتهاى حقوقىاى چون يهود و اسلام مىانديشند، گفتهاند كه زندگى خوب را مىتوان بر حسب انطباق داشتن آن با قانون [ شريعت] تعريف كرد و بدين ترتيب تبيين واحدى از زندگى خوب را ارائه كردهاند. دو اشكال عمده مىتوان بر اين نظر وارد ساخت: اول آن كه گناهكاران حتى آنهايى كه مرتكب گناه كبيره مىشوند و به جاى فضيلتبه كسب رذايل مىپردازند ممكن استبا اين همه در اثر توبه واقعى نجات يابند. در واقع، كسى كه به رغم زندگى گناهآلود خويش توانسته قدرت ارادهاش را به كار بندد و دست از شرارتهاى قبلى بشويد و مسير زندگى خود را عوض كرده با فروتنى تمام به خدا روى آورد، از نوعى نجابت و شرافتبرخوردار است. در مورد چنين فردى مىتوان گفت كه در مجموع خوب زيسته است، هرچند در بخش معظم حيات خود در گناه به سر برده و موارد قانونشكنى او بيشتر بوده است.
دوم آن كه كسانى كه مىخواهند خير را صرفا بر پايه قانون تعريف كنند از درك تفاوت ميان مراتب خوبى باز مىمانند. همچون دو انسانى كه به يك اندازه بر طبق قانون زيستهاند، اما يكى از آن دو از صداقت و فداكارى بيشترى برخوردار بوده و به همين جهت زندگى بهترى را سپرى كرده است; هرچند اين صداقت و فداكارى نمود عملى نيافته و به انجام فعاليتهاى آشكارى كه برحسب قانون قابل ارزيابى است نينجاميده است.
يكى از عناصرى كه در زندگى خوب دينى به چشم مىخورد رسالتى است كه فرد بر دوش مىكشد تا نقش تعريفشدهاى را كه داراى ارزش اخلاقى استبه انجام برساند; نظير رسالتى كه بر دوش روحانيان و پزشكان است. كسى كه چنين رسالتى را بر دوش مىكشد و نقش خود را بخوبى ايفا مىكند ممكن است ناگزير باشد تا حدى از آزادى عمل خويش ستبشويد. از ديگر سوى اولياى خدا با اين مشخصه باز شناخته مىشوند كه بىآن كه حرفه خاص و تعريفشده اجتماعى داشته باشند توانايى آن را داشتهاند كه عالىترين زندگى خوب را به نمايش گذارند. رسالت و آزادى عمل، هرچند عناصرى ناساز دارند، هر يك مىتوانند در زندگى خوب از جايگاه ويژهاى برخوردار باشند.
شايد در واقع چنان باشد كه ديدگاه دينى درباره خير، مشتمل بر عوامل عديدهاى است كه آنها را نمىتوان جز با ارجاع به لطف، متحد ساخت. چهبسا نتوان بر نوع خاصى از زندگى انگشت نهاد و آن را بهترين نوع زندگى يك مسلمان معرفى نمود; همچنين ممكن است نتوان تبيين واحدى از آنچه موجب كسب رضاى الهى مىشود ارائه دارد; اما اين سخن بدان معنا نيست كه هيچ تبيينى را نمىتوان عرضه كرد يا آن كه تبيينهاى فلسفى درباره خير دينى را بايد به كنار نهاد، بلكه مقصود آن است كه عوامل تحويلناپذيرى وجود دارد كه بايد تمامى آنها را ملحوظ داشت. اگر كسى درباره راه و رسمى كه در زندگى بايد در پيش گيرد بينديشد، مىتواند راههاى ممكن را ارزيابى كند و ببيند كه از ميان آنها كداميك مىتواند توفيق بيشترى را براى داشتن زندگى خوب عايد او سازد. به نظر نمىآيد كه تنها يك گونه از زندگى دينى از همه اطمينانبخشتر باشد، بلكه بسته به شرايط خاص يك فرد ممكن است راههاى متعددى موجود باشد كه بايد با توجه به جوانب امر، از ميان آنها آن را كه از همه محتملتر و اطمينانبخشتر استبرگزيند; نه از آن رو كه عنصر واحدى وجود دارد كه گونههاى خاصى از زندگى را از بقيه ممتاز مىسازد، بلكه از آن رو كه با هولتبيشترى مىتوان آن را ادامه داد.
انواع مختلف زندگى خوب مستلزم وجود انواعى از شرايط مختلف است; شرايطى چون كارآموزى تعليم و تربيت، حمايتخانوادگى، استعدادهايى چون خلاقيت، بردبارى، هوشمندى و جز اينها. آدمى مىتواند از ميان راههاى موجود بهترين راه را كه متناسب با شرايط خود اوستبرگزيند. پيداست كه هيچ يك از اين راهها برترى ذاتى بر بقيه ندارد، بلكه انتخاب راه همواره به اوضاع و احوال بستگى دارد. زندگى خوب دينى مىتواند مشتمل بر آميزهاى از اين عناصر باشد: عقلانيت در ميدان عمل كه اهداف دينى را در نظر داشته باشد، فضايل انسانى به شكل فضايل اخلاقى و بخصوص فضايل دينى، رفتار صحيح، خودجوشى، هماهنگى درونى، رشد و تكامل شخصى. اين عناصر مجموعهاى تحويلناپذير از اهداف ارزشمند را تشكيل مىدهد كه در زندگى دينى بايد دنبال شود. اين مجموعه را مىتوان با اين استناد كه جملگى با اراده خدا هماهنگاند متحد ساخت. اما به جز اين، چنين مىنمايد كه معيار نظرى قابل قبولى وجود ندارد تا با ارجاع و تحويل، اين عناصر را تحت نام واحدى گرد آورد و يا آنها را در مرتبه واحدى جاى دهد.
لورنس سى. بكر استدلال كرده است كه تبيينهاى كثرتانگارانه از خير،بر آن دسته از نظرياتى كه خير را بر حسب هماهنگى با يك نظام بيرونى نظير اراده خدا يا قانون طبيعى تبيين مىكنند ترجيح دارد. وى اين گونه نظريات را همساز ناميده است. او ادعا مىكند كه بسيارى از خوانندگان معاصر تبيينهاى همساز را آشكارا مردود مىدانند و بر اين باور نيستند كه آموزشهاى دينى براى كسب فضايلى نظير فروتنى، رضا و تسليم، فارغدلى و بىعلاقگى، مىتواند به همه يا بيشتر امورى كه در تبيين زندگى خوب مهمشان مىدانيم بينجامد; امورى نظير «درستكارى، خوشبختى فردى، فضيلت انسانى، هماهنگى درونى، آزادى و فعاليت معنادار و (گاه) زيبايى و/ يا موفقيتهاى» بيرونى كه در بالا بدان اشاره شد. ممكن است از چشم خوانندگان امروزى اين موضوع روشن باشد، اما اين دليل نمىشود كه ما هم ديدگاه آنان را بپذيريم. بسيارى از خوانندگان معاصر اعتقادى به دين و ديانت ندارند ولى اين موجب نمىشود كه ما هم به دين پشت پا بزنيم. بىترديد، براى دستيابى به خوبيهاى فوق توسل به شيوههاى غير دينى، شانس بيشترى از پى جستن آنها در چارچوب تعاليم دينى به همراه ندارد. وانگهى گاه مشاهد مىكنيم كه متدينان همه يا بيشتر عناصر را كه بكر بر آن انگشت گذارده است در جريان حيات دينى خويش دست مىيابند و همچنان به نظريه همساز پايبند مىمانند.
بكر براى رد ديدگاههاى دينى دليل ديگرى نيز دارد:
ارتباط ميان آموزههاى همساز و القائاتى كه موجب پيشداورى، تقويتبىعدالتى و تداوم ظلم مىشود آشكار است. همچنين اين خطر آشكار است كه هماهنگى با نظام بيرونى، فضيلت انسانى را سركوب مىسازد. بر همين اساس، پذيرش هر گونه نظامى از الويتهاى سازوار با تبيين وحدتانگارانه از زندگى خوب و مبتنى بر نظريات همساز بسيار نامعقول است. (3)
در مقابل بكر بايد بگوييم كه ارتباط ميان ديدگاههاى همساز و پيشداورى، بىعدالتى و ظلم به هيچ وجه روشن نيست. به حق، مىتوان ادعا كرد كه دست كشيدن از ديدگاههاى همساز در غرب به فروپاشى نهاد خانواده، توسل به خشونت در كوچه و خيابان، استفاده روزافزون از مواد مخدر و كوشش براى تسلط يافتن بر جهان براى يافتن انواعى از خوبيها انجاميده است. همچنين دلايل ديگرى كه بكر براى اين ادعاى خود مىآورد كه هماهنگى با نظام بيرونى ممكن است فضيلت انسانى را سركوب كند، روشن نيست. اگر قلمرو بيرونى از ناحيه خداى مهربان و قادر مطلق وضع شود نبايد چنين پيامدى را انتظار داشت. بيشتر فرهنگهاى بشرى در تاريخ جهان گونهاى از ديدگاههاى همساز را پذيرفتهاند. ديدگاههاى دارما، تائو، يهوديت، مسيحيت و اسلام و نظريات مبتنى بر قانون طبيعى متضمن نوعى نظريه همساز است. برعكس آنچه بكر ادعا مىكند، چنين مىنمايد كه والاترين دستاوردهاى فضيلت انسانى را كسانى به دست آوردهاند كه به نوعى ديدگاه همساز، همچون هماهنگى با خواستخدا، معتقد بودهاند.
بكر در ادامه چنين مىگويد:
اگر بخواهيم اشكالات روشن نظريه همساز را پاسخ گوييم بايد معيار مستقلى براى درستكارى در اختيار داشته باشيم تا پيروى از نظام اجتماعى ناعادلانه را طرد كنيم و لازم است كه از نوعى آزادى عمل برخوردار بمانيم. مثلا بر اين نكته تاكيد كنيم كه هماهنگى با نظام بيرونى اختيارى است و هر زمان مىتوان از آن روى گرداند، يا آن كه بنابر فرض، اين هماهنگى عقلانى است، و يا آن كه هم اختيارى است و هم عقلانى. اما افزودن چنين قيودى به نظريه همساز به تصويرى وحدتانگارانه نخواهد انجاميد، بلكه تبيينى كثرتانگارانه به دستخواهد داد.
چنانكه پيش از اين يادآور شديم، اشكالات به اصطلاح آشكار بكر بر نظريه همساز، فوقالعاده بىپايه است، آنچه وى درباره طرد هماهنگى با نظام اجتماعى ناعادلانه گفته است، مشكل نظريات الحادى مبتنى بر قانون طبيعى را بيشتر عيان مىسازد تا نظريات خداباورانه. زيرا اين آموزه مشترك همه اديان سنتى است كه خدا همه نظامهاى اجتماعى غير عادلانه را طرد مىكند. بنابراين وجود يك نظام اجتماعى ناعادلانه گواهى استبر آن كه آن نظام خداپسندانه نيست. بكر در اين باره پاسخ مىدهد كه ما جدا از هماهنگى با خواستخدا، بايد مفهومى براى تعيين عدالت داشته باشيم; وگرنه مبنايى نخواهيم داشت تا به ناعادلانه بودن يك نظام اجتماعى حكم كنيم. اما خداباورى سنتى عدالت را صرفا برحسب هماهنگى با واستخدا تعريف نمىكند، بلكه براى تعيين خير و شر، عدالت و بىعدالتى بر شهودهاى مشترك اتكا مىكند و آزادى عمل انسان را نيز محفوظ مىدارد. بكر هماهنگى با نظام اجتماعى را اختيارى مىداند، اما معلوم نيست كه براى چه كسانى اين اختيار وجود دارد. براى كسانى كه در يك نظام اجتماعى ليبرال زندگى مىكنند هماهنگى با آن نظام اختيارى نيست، بلكه بايد بر آن گردن نهند. نظريه سنتى افلاطون جانبدار نظامى است كه، بنابر فرض، عقلانى است; اما گمان نمىكنم كه چنين نظامى كسى چون بكر را قانع سازد. زيرا معيارهاى عقلانيتى كه افلاطون بدان توسل مىجويد با معيارهاى رالز و ديگر نظريهپردازان ليبرال بسيار فاصله دارد. همين طور براى توجيه ولايت فقيه مىتوان به معيار عقلانيت توسل جست; اما اين گونه معيار غير از آنهايى است كه مورد قبول نظريهپردازان سياسى مغربزمين است.
سرانجام، بكر ادعا مىكند كه پذيرش معيارهاى آزادى عمل و عقلانيت، به ديدگاه كثرتانگارى درباره خير مىانجامد. اما به نظر ما تبيين خير به يك معنا مىتواند وحدتانگارانه باشد و به يك معنا كثرتانگارانه. در اين مقاله نشان داديم كه ديدگاه دينى درباره خير وحدتانگارانه است; به اين معنا كه مىتوان خير را با همه مسائلى كه موجب خشنودى خداستيكسان انگاشت. اما براى تبيين اين كه چه امورى موجب خشنودى خداست، بايد ملاحظات عديده و تحويلناپذيرى را در نظر آورد و به سخن ديگر، ما جانبدار نوعى پلوراليسم اخلاقى هستيم كه از متن وحدتانگارى برمىجوشد و با آن سازگار است.
فضائل اخلاقی و مدیر قرن بیست و یکم
از سایت http://www.pamij.com/7_1_01_intro.html
چکیده مدیراندولتی قرن بیست و یکم با یک شبکه جهــــــانی و جدید مواجه هستند. لذا به کارگیریمدیریت دولتی نوین (NPM) و راهها و شیوه های اخلاقی قرن گذشته در تصمیم گیریها دریک شبکه جهانی و سازمانهایی با ساختارهای شبکه ای دیگر ناکافی بوده و حتی ممکن استبه طور بالقوه مشکل ساز نیز باشد. در این مقاله سعی شده است تا با مروری بر فضایلاخلاقی جهانی و نیز بیان مشکلات اخلاقی دنیای مدرن& فرصتها و راه حلهای مناسبیفراروی مدیران بخش دولتی در بدو ورود با این حوزه جدید و بدیع قرار گیرد.
مقدمه به عقیده مارک تواین “MARK TWAIN” خوب بودن و پرهیزگاربودن امری است بسیار شریف و بزرگ ولی آموختن آن به دیگران بسی شریفتر و بزرگتر است. شاید در دهه 1990 کلمات «تواین» درخصوص فضایل اخلاقی و نیز آموزش این فضایلاخلاقی در بخش دولتی را برای مدیرانی که آموزش می دیدند کمتر به واقعیت نزدیک میدانستند، حتی عده ای نیز معتقد بودند که دانشجویان در این رشته (بخش دولتی) با یکنوع خاص از گفتمان فلسفی درگیرند که به آنها اجازه می دهد که برای رفتارشان سفسطهکنند و احساس مسئولیتی در این میان نداشته باشند. اگرچه این بی میلی بر روی مشارکتدر بحث اخلاقی به نظر می رسد به خاطر تاکید بیش از حد بر روی مفهوم مدرنیسم ازاستدلال و عقل (اعتقاد به جدایی عقل از ارزش) باشد ولی دردهه 1990 چنین مفاهیمی حتیبا پیدایش روشهای پست مدرن از «دلیل گرایی اخلاقی» پیچیده تر شده اند (عقل اخلاقیمطرح می شد یعنی عدم جدایی عقل از ارزش). و این درحالی است که نتایج روشهای مدرنیسمو پست مدرنیسم در استدلالهای اخلاقی باعث شد تا مدیران بخش دولتی از هدایتهای سنتیکه می توانست اعمال آنها را حتی در شرایط بسیار پیچیده تر هدایت کند، محرومشوند.
امروزه افزایش و رشد اطلاعات، اینترنت، سازمانهای مجازی و نیز افزایشپذیرش تکنیک های مدیریت دولتی نوین، همه و همه درضرورت شکل گیری و تاسیس دوبارههدایتها و دستورات اخلاقی دخیل شده اند. بنابراین، سازمانهای دولتی نوین که بعضی ازآنها دارای ساختارهای جهانی هستند جانشین سازمانهای دستوری با ساختار سلسله مراتبیشده اند. یک روابط شبکه ای در داخل و خارج سازمان وجود دارد&، همچنین مسائلبالقوه اخلاقی و عملی برای مدیران بخش عمومی از قبیل پاسخگویی به رهبران و نیزاقدامات مسئولانه بیشتر شده است.
جهانی شدن اصول اخلاقی جورجفردریکسون (GEORGE FREDERICKSON) در کتاب خود به نام <<«روح مدیریت دولتی» درسال 1997 به چاپ رسید به این موضوع می پردازد که ناتوانی ما در اینکه بتوانیم بهطور دولتی فکر کنیم و دولتی باشیم به افزایش مشکلات و مسائل فسادبرانگیز و لغزشهایاخلاقی برای مدیران بخش دولتی منجر شده است. او حرکت سازمانهای مبتنی بر یکسلسلـــه مراتب سنتی به یک سازمان شبکه ای متهور و جسور را دلیلی برای این وضعیت میداند. ازسوی دیگر، در این زمینه توماس دی لینچ (THOMAS D.LYNCH) و ویلا بروس (WILLA BRUCE) معتقدند که به یک اجماع همگانی نیاز است که در آنجا راجع به اخلاقیات واستدلال اخلاقی در بخش دولتی به بحث پرداخته شود.
«لینچ» معتقد است ما براین باوریم که در حرفه خود نیاز به ادبیاتی داریم که ما را در فهم مسائل اخلاقی وبخصوص فضایل اخلاقی در زمینه جامعه جهانی کمک کند. همان طور که قرن بیستم را پشت سرگذاشتیم، سراسر دنیا نیز بیشتر و بیشتر درحال یکپارچگی و متحدشدن است. و ما باید بهفکر اصول اخلاقی در زمینه جهانی باشیم.
همان طور که اصول اخلاقی به طور فردیما را به سوی خیر هدایت می کند، برای سازمانها و خط مشی های دولتها نیز نیازمنداصولی هستیم که بتوانیم بر آن اساس قوانین و سیاستهای مشترک را با توجه به اخلاقیاتوضع کنیم.
با نگــــاهی به مذاهب و ادبیات فلسفی می توان هر یک از آنها راپایه و اساسی برای روشی مشترک جهت رسیدن به اصول اخلاقی که تقریباً برای همه ادیاناین دنیا قابل قبول است پیدا کنیم. ولی به هرحال این راه تنها زمانی امکان پذیر استکه ما در جستجوی آن باشیم و فعالانه در بین خودمان به بحث و گفتگو بپردازیم، تاببینیم که آن راه مشترک کدام است. اگر اخلاق نسبی شود (یعنی از بین رفتن اخلاق) لذااگر مفاهیمی را از ادیان مناسب استخراج کنیم می توان به یک اصول اخلاقی جهان شمولرسید که مورداعتقاد همه ادیان و مذاهب است.
جنبه های اصولاخلاقی درخصـــوص اصول اخلاقی قابل قبول می توان به سه دیدگاه از لحاظ حرفهای اشاره کرد، که شامل دیدگاههای ابزاری (DEONTOLOGICAL) ، عدالت (ارزشی) (TELEOLOGICAL) و تقوی یا اخلاق ناب (VIRTUE) است. مسلم است که بحث اخلاق و فضایلاخلاقی بسیار قدیمی و به زمان ارسطو برمی گردد هرچند که تا پایان قرن بیستم درخصوصآن مباحث زیادی مطرح شده بود ولی این امر هیچگاه به صورت یک سری اصول حرفه ای مطرحنشده بود و تاثیر ادبیات روی فضایل اخلاقی هنوز توسعه نیافته بود.
اخلاقدر بخش دولتی در ادامــه این مقاله، به تعبیر و تفسیر خلاصه ای از چهارمقاله که هرکدام به طور ویژه ای به موضوع و مسئله اخلاق در مدیریت بخش دولتی اشارهکرده اند، می پردازیم. هریک از این مقاله ها به ترتیب به دنبال یافتن پاسخی برایاین سوالات هستند که چگونه به جامعه جهانی برسیم، چگونه مردم و جامعه را حمایتکنیم، چگونه این جوامع را اداره کنیم و چگونه به خواسته های خود برای دنیای استوار،پایدار و ایمن برسیم. اولین انتخاب مــا به کارگیری عقل روحانی و خرد معنوی (APPLYING SPIRITUAL WISDOM) است که توسط <«توماس>» و «لینچ» گردآوری شدهاست. آنها اعتقاد دارند، تفکر سکولاریسم برای پیروزی وفائق آمدن به چالشهای مستمربخش دولتی ناتوان و ناکافی بوده و برای اداره جوامع جهـانی نیز ناکافی خواهدبود. بنابراین، ما می بایست درجایی دیگر به دنبال یک اصول هدایت کننده و راهنما بگردیم. این دو نفر ما را دعوت می کنند که جستجو باید ازطریق مبانی مذهبی و فلسفی در تمامیجهان باشد، این موضوع ما را به سمت خرد معنوی که در میان فرهنگها وجود دارد، هدایتمی کند و ما را با یک منبع جهانی از دانش آموزان آشنا می سازد و ما را آموزش می دهدکه چگونه رفتار و نگرش درست داشته باشیم، اگرچه آنها از یک مذهب و دین خاصی حمایتنکرده اند اما بررسیهای آنها به یک قانون طلایی (GOLDEN RULE) منجر شد که همانماهیت اخلاق جهانی است&، که در بسیاری از مذاهب جهان وجود دارد. این قانونطلایی در انجیل بدین شکل آمده «آنچه می خواهی دیگران بر تو کنند، تو نیز به ایشانآنچنان کن».
این دو دانشمند برای اثبات ادعای خود از مفاهیم گسترده ای مانندجنبش اصلاح طلب، عصر اطلاعات تغییر در پارادایم بعد از تنویر افکــار و نیز کتابهاو ضرب المثلها استفاده نموده اند. آنها در خاتمه پیشنهاد می کنند که همچنان که مابـــــه سمت قرن 21 به پیش می رویم باید از قانون طلایی برای اداره زندگی فردی واجتماعی خود بهره بگیریم. مقاله دوم از جیمز گازل (JAMES GAZELL) است. او یکاصول اخلاقی جهانی را که مبتنی بر قانون طلایی است را موردبحث قرار می دهد که همانمنشا، و مبدا توسعه اصول اخلاقی جهانی است. او در این مقاله یک تاریخ تفضیلی ازحرکتهایی را که در بین گروههای مختلف مذهبی، تجاری و بین المللی درجهت به رسمیتشناختن نیاز به اخلاق جهانی در یک جــامعه جهانی است را مطرح می کند. جامعه ای کهدر آن ارتباطات همگانی روز به روز بیشتر می شود. او همچنین به بررسی نیروهای مذهبی،اقتصادی و سیاسی که بر روی این حرکتها و جنبشها تاثیر می گذارند می پردازد و بیانیهها و برنامه های آنها را که توسط گروههای مختلف کاری به سمت ایجاد و توسعه یک اخلاقجهانی ترویج شده است را مطرح می کند.
مقاله سومی که انتخاب شده است نیزموضوع اخلاق جهانی را دربرمی گیرد. عنوان این مقاله جهانی شدن، توجیهات اخلاقی وخدمات عمومی است که توسط چارلزگاروفالو (CHARLES GAROFALO) تهیه شده است. در اینمقاله به مرور و بررسی توجیهات اخلاقی پرداخته شده که بر روی معیارهای ارزشیبوروکرات ها استوار باشند. در این مقاله چند سوال مطرح می شود و سپس به پاسخ دادنبه هریک از آنها می پردازد. سوالاتی همچون: این ارزشها کدامند؟ چگونه این توجیهات وارزشهای اخلاقی انتخاب می شوند؟ و اینکه این ارزشها چگونه باید باشند؟ در این مقالهیک اصول اخلاقی جهانی را ارائه می کند که به شکل زیر تعریف شده است. مجموعه ای ازیک سری اصول و رشته های اخلاقی که در فلسفه ابزاری عدالت (ارزشی) وتقوی (اخلاقناب) مطرح و پیشنهاد شده اند. که از این اخلاق واحد باید به عنوان چارچوبی برایهدایت تصمیمات مدیران، درجهت پاسخ به پرسشهای مربوط به ارزشهای بوروکراتیک و نیزبرای ایجاد یک پایگاه اخلاقی و مشروعیت اخلاقی جهت گفتگوی جهانی و تصمیمات جهانیاستفاده بشود.
مقاله چهارمی که خلاصه آن مطرح خواهدشد با عنوان گفتماناخلاقی مدیریت دولتی (P.A-ETH-TALK) از دیوید فارمرز (DAVID FARMER’S) است. او مدلشرا تحت عنوان مطالعه و بحث اخلاقیات مدیریت دولتی تعریف می کند. او ممکن است کهنسبت به آنچه که در آمریکا تحت عنوان احیای اخلاقیات مطرح شده خوش بین و خوشنودباشد، اما او هشدار می دهد که نباید موضوع اخلاقیات و آموزش اخلاقیات به عنوانابزار و تاکتیکی از سوی مدیران دولتی استفاده شود. او خاطرنشان می کند که بحثاخلاقی می تواند برای مدیریت دولتی مضر باشد مگراینکه مابین مطالعه و بحث اخلاقی «سالم و ناسالم (ناکارآمد)» تمایز قایل شویم. او براساس یک سری از آثار فلسفی متعلقبه «سنت آگوستین» و «جان رولز» سه معیار برای بحث اخلاقی سالم را ارائه میکند:
1 - تشخیص اینکه اصول اخلاقی نه قطعی هستند و نه معین و ممکن استشامـــل تناقض گویی درعمل و تصمیم گیری باشند؛
2 - درک این مطلب که مدیریتدولتی، به منظور گنجاندن یک حوزه عملی گسترده تر باید بیشتر توجه اش را بر رویمسائل اصلی و نیروهای بزرگ اجتماعی معطوف کند؛
3 - تأمل و تفکر مجدد به اینموضوع که فرد چگونه دیدگاههای اخلاقی خود را با دیگران سهیم مـــی سازد و یک نوعسازگاری ایجاد می کند.
نتیجه گیری اگر بخواهیم گفته مارک تواینرا که در ابتدای مقاله ذکر شده است را تفسیر کنیم، خواهیم دید که تقوی و پرهیزگاریدر زندگی انسان به سختی به دست می آید ولی آموزش تقوی و توصیه به پرهیزگاری برایدیگران امری بسیار آسانتر است.
این چهار مقاله حول موضوع اصلی «مروراخلاقیات جهانی» به ما یک دیدگاه خوبی را ارائه می کنند، که چگونه مشکلات اخلاقی رادر تمامی حوزه های این جهان شبکه ای شده در قرن بیست و یکم شناسایی کنیم. همچنینمؤلفان به محدودیتهای موجود در دیدگاههای مدرنیستی و پست مدرنیستی که به استدلال وروشهای مدیریت دولتی قرن بیستم سایه افکنده بود، پرداختند. همچنین این مقالاتروشهای اخلاقی و ترجیهات اخلاقی را به عنوان عوامل بالقوه ای برای رویارویی بامحدودیتهای موجود در پارادایم قرن بیستم پیشنهاد می کنند و نیز این روشها را بهعنوان احیاءکنندگان مـــــدیریت دولتی در قرن بیست و یکم به عنوان هنجارهایی لازمجهت اقــدام در یک محیط شبکه ای جهانی معرفی می کنند.
متواضع و فروتن هستید یا ... ؟
برگرفته از کتاب اخلاق در قرآن آیت الله مکارم شیرازی
یادآوری:
ناگفته پیداست که تواضع و فروتنی نقطهی مقابل تکّبر و فخر فروشی است و جداسازی بحثهای آن دو از یک دیگر کار آسانی نیست و لذا هم در آیات و روایات اسلامی و هم در کلمات بزرگان اخلاق، این دو به یک دیگر آمیخته است.
ریشهی اصطلاح "تواضع"
تواضع در زبان و ادبیات عرب از ریشهی "وَضع" گرفته شده و در اصل به معنی "فرو نهادن" است. هنگامی که آن را به عنوان یک صفت اخلاقی به کار ببریم، مفهومش این است که انسان، خود را پایینتر از آنچه موقعیت اجتماعی اوست، قرار دهد.
برخی از ارباب لغت، "تواضع" را به معنی "تذلّل" تفسیر کردهاند و منظور از تذلّل در اینجا خضوع، فروتنی و تسلیم است.
مرحوم نراقی در "معراج السعاده" در تعریف تواضع میگوید: تواضع عبارت است از شکسته نفسی که نگذارد آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و لازمهی آن، کردار و گفتاری است که دلالت بر تعظیم دیگران و اکرام آنان میکند".
اصطلاح "فروتنی" در زبان فارسی دقیقاً همین معنا را میرساند و آن (فروتنی) از خلال گفتار و رفتار انسانها نمایان میشود.
حد (گستره) تواضع و کرامت انسان:
معمولاً در این گونه مباحث، بعضی راه افراط را در پیش میگیرند و بعضی راه تفریط؛ مثلاً بعضی تصور میکنند حقیقت تواضع آن است که انسان خود را در برابر مردم خوار و بی مقدار کند و اعمالی انجام دهد که از نظر مردم بیفتد و نسبت به او سؤ ظن پیدا کنند.
اسلام اجازه نمیدهد کسی به نام تواضع، خود را تحقیر کند و در نظرها سبک و موهون سازد و کرامت انسانی خویش را پایمال کند، مهم این است که در عین تواضع، شخصیت اجتماعی انسانی ضایع نشود و خوار و ذلیل و بی مقدار نگردد. اگر تواضع به صورت صحیح انجام شود، نه تنها اثر منفی نخواهد داشت بلکه به عکس، ارزش او در جامعه بالاتر میرود. به همین دلیل در روایات اسلامی از امیر مؤمنان علی (ع) آمده است که:بِالَّتوَاضُعِ تَکُونُ الّرَفعَةِ: تواضع انسان را بالا میبرد ...
مرحوم فیض کاشانی رضوان الله میگوید: این فضلیت اخلاقی (تواضع) مانند سایر صفات اخلاقی دارای طرف افراط و تفریط و حد وسط است. حد افراط، "تکبر" و حد تفریط، "ذلت و پستی" و حد وسط، "تواضع" است که فضلیت محسوب میشود و قابل ستایش است. به عبارت دیگر تواضع همان کوچکی کردن بدون پذیرش پستی و ذلت است. در این جا با ذکر مثالی، حد تواضع را تبیین میفرمایند: کسی که سعی دارد بر افراد و امثال خود برتری جوید و آنها را پشت سر اندازد، متکبر است و کسی که خود را بعد از آنها قرار میدهد، متواضع است؛ ولی اگر "پاره دوزی" بر دانشمند بزرگی وارد شود و او از جای بر خیزد و او را به جای خود راهنمایی کند و کفش وی را بر داشته و پیش پای او جفت کند و تواضعی در (حد یک عالم بزرگ) نسبت به او روا دارد که این تواضع نیست، بلکه نوعی تذّلل محسوب میشود. و قابل ستایش نمیباشد. چیزی شایستهی ستایش است که در حد اعتدال باشد و حق هر کس را نسبت به وی ادا نمود.
جایگاه تواضع در قرآن کریم
آیات متعددی وجود دارد که مستقیم یا غیر مستقیم به صفت رفتاری "تواضع" عنایت کرده است. یکی از آیاتی که مستقیماً به صفت پسندیدهی تواضع اشاره دارد، آیه 6 سوره فرقان است (که در بالای همین شماره ذکر شده است). این آیه اشاره به اوصاف برجسته و فضایل اخلاقی گروهی از بندگان خاص خدا دارد. در طی آیات سوره فرقان (از آیه 63 تا 74)، دوازده فضلیت بزرگ برای این نوع از مردم ذکر شده است. و جالب این است که نخستین آن صفات دوازده گانه، همان صفت "تواضع" میباشد. بندگان خاص خداوند رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بیتکبر بر زمین راه میروند (یَمشُونَ علَیَ الارَضِ هَوناً). "هون" مصدر است و به معنی نرمی و آرامش و تواضع و استعمال مصدر در معنی اسم فاعل در این جا به خاطر تأکید است؛ آنان چنان آرام و متواضعند که گویی عین تواضع شدهاند و به همین دلیل در ادامه میفرماید "و اذا خاطبهم الجاهلون قالؤ سلاماً" و هنگامی که جاهلان آنان را مخاطب سازند، به آنها سلام میگوید و با بزرگواری میگذرند.
نا گفته پیداست که منظور فقط راه رفتن متواضعانهی آنها نیست، بلکه نفی هر گونه کِبر و خود خواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن که سادهترین کار است، آشکار میشود. ملکات اخلاقی همیشه خود را در لا به لای گفتار و حرکات انسان نشان میدهند تا آنجا که از چگونگی راه رفتن انسان، میتوان به بسیاری از صفات اخلاقی او پی برد.
تواضع در روایات
در منابع شیعه و اهل سنت، احادیث فراوانی در مورد تواضع به چشم میخورد که بعضی دربارهی اهمیت تواضع است وبعضی دربارهی علامت و آثار متواضعان و یا ثمرهی تواضع و حد و آداب آن میباشد.
در اهمیت تواضع، میتوان به این حدیث اشاره داشت:
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: بِخَفضِ الجِنَاحِ تَتَنَظَّمُ الاُمُورِ: با تواضع کارها نظم و سامان مییابد.
روشن است که نظم جامعه جز در سایهی همکاری و همدلی حاصل نمیشود و همکاری و همدلی مردم در صورتی ممکن است که شخص مدیر نخواهد خود را بر آنان تحمیل کند و یا فخر فروشی کند و خود را برتر از دیگران قلمداد نماید. همیشه مدیرانی موفق هستند که در عین قاطعیت، متواضع و فروتن باشند.
(((یکی دیگر از فضایل اخلاقی صبر واستقامت دربرابر مشکلات است که حضرت علی (ع) درباره آن می فرماید: الصبر ظفرٌ؛ صبر مساوى با پیروزى است . در جاى دیگر آن حضرت مى فرماید: «از ناشکیبایى بپرهیز که امید انسان را قطع و کوششو تلاش را ضعیف ساخته و غم اندوه به بار مى آورد.)))
{{{درپایان امید است این مقاله که فقط بخش کوچکی از نوشته های بزرگان درباره فضیلت اخلاقی بوده است مورد توجه شما قرار گرفته باشد.}}}
حکیم فردوسی در "طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.
فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.
همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت.
چنان که از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه ی اصلیی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.
او خود می گوبد:
بسی رنج بردم بدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
فردوسی در سال 370 یا 371 به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار هم خود فردوسی ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می کردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد.
بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت.
اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد.
علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.
عضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد.
ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.
به هر حال سلطان محمود شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: که "شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست".
گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.
تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.
فردوسی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
در تاریخ آمده است که چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی کنند.
اما چنان که نوشته اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند.
از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت کرده بود و گفته شده است که دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.
شاهنامه نه فقط بزرگ ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است.
فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا می توانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی برد.
او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید.
ویژگیهای هنری شاهنامه
"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.
فردوسی شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم السلام بود و خود را بنده اهل بیت نبی و ستاینده خاک پای وصی می دانست و تاکید می کرد که:
گرت زین بد آید، گناه من است
چنین است و آیین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
فردوسی با خلق حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصل خیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته اند.
چنان که در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان کوشیدند.
اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی، ملتی کهن دارد.
ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.
شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدوداً از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است.
فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران نمی تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.
در برخورد با قصه های شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد.
زبان قصه های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد.
حکیم فردوسی خود توصیه می کند:
تو این را دوغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.
جنگ کاوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند.
تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.
زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.
برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.
پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.
شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.
قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.
اغلب داستانهای شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.
نگاهی به پنج گنج نظامی در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند.
تصویرسازی
تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.
تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.
چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:
چو خورشید از چرخ گردنده سر
برآورد بر سان زرین سپر
***
پدید آمد آن خنجر تابناک
به کردار یاقوت شد روی خاک
***
چو زرین سپر برگرفت آفتاب
سرجنگجویان برآمد ز خواب
و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد:
چو خورشید تابنده شد ناپدید
شب تیره بر چرخ لشگر کشید
موسیقی
موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند.
علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد.
اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.
از آنجاییکه کلمه پول در محاوره روزمره استعمال زیاد دارد، معنی بسیار چیزها را میتواند داشته باشد ولی برای اقتصاد دانان، پول یک معنی بخصوص دارد.
برای پرهیز از ابهام، باید توضیح بدهیم که چگونه برداشت اقتصاد دانان از معنی کلمه پول با برداشت عامه آن تفاوت دارد.
اقتصاددانان پول را (معادل آن «عرضه پول») را چنین تعریف میکنند: هرچیزیکه در برابر اشیا و خدمات وباز پرداخت دیون به صورت عمومی مورد قبول واقع شود، پول شمرده میشود.
پول رایج یک کشور، مرکب از سکه و بانکنوت، با این تعریف مطابقت داشته ونوعی ازپول به شمار میرود. وقتی اکثر مردم از «پول» صحبت میکنند، آنها از پول رایج کشور صحبت میکنند. مثلا اگر شخصی به شما اخطار میدهد "پول هایت" فورا پول های رایج کشور را که با خود دارید به او میدهید بدون اینکه از او بپرسید که دقیقاً هدفش از پول چیست؟
اگر پول تنها منحیث بانکنوت و سکه تعریف گردد. این تعریف نزد اقتصاد دانان بسیار محدود است. بخاطر اینکه چک ها نیز در برابر کالا ها منحیث وسایل پرداخت قابل قبول هستند. بنابر آن امانات رویتی حسابات جاری نیز پول محسوب میگردند و اگر حسابات پس انداز به آسانی به سکه ها، بانکنوت ها، حسابات جاری قابل تبدیل باشند، آنها نیز پول شناخته شده میتوانند.
طوریکه دیده میشود تعریفی دقیق و واحدی از پول، حتی نزد اقتصاد دانان موجود نیست. بعضاً پول را با ثروت مترادف میدانند که به این ترتیب پیچیدگی تعریف موضوع بیشتر میگردد. وقتی مردم میگویند، "احمد ثروتمند است، او پول فراوان دارد". احتمالاً هدف آنها اینست که احمد نه تنها مقداری زیاد بانکنوت، سکه و حسابات جاری دارد بلکه او صاحب مقداری زیاد اسهام، اوراق قرضه، موتر، خانه و سایر جایداد ها میباشد.
بناً تعریف پول منحیث بانکنوت یا سکه بسیار محدود بوده و همچنان مترادف گرفتن آن با ثروت نیز تعریف بسیار گسترده است. اقتصادانان میان پول به شکل پول رایج کشور (بانکنوت وسکه)، حساب جاری، وسایر اقلام که هنگام خرید تادیه میگردد از یک سو و ثروت منحیث مجموع دارائیهای شخص به منظور حفظ ارزش از سوی دیگر فرق میگذارند. ثروت نه تنها شامل پول بوده بلکه مشتمل است بر سایر دارائیها از قبیل اوراق بهادار، سهام عادی، مسایل هنری، زمین، فرنیچر، موتر و خانه. علاوتاً مردم پول را بعضاً مترادف با کلمه درآمد نیز استفاده میکنند. مثلاً میگویند: "مریم وظیفه خوبی دارد و پول زیاد بدست میاورد".
عاید در واقع جریان منفعت در فی واحد زمان می باشد. در مقایسه پول در حقیقت یک مبلغ موجودی است. یعنی یک مبلغ معین دریک زمان معین داده شده است.
اگر کسی به شما بگوید که احمد درآمد بالغ بر 1000 دالر دارد. شما نمیتوانید درین مورد که احمد درآمد بلندیا پایین دارد، قضاوتی بکنید بدون فهمیدن اینکه این درآمدهریک سال یا یک ماه یا حتی یک روز اوست. اگر به شما بگویند که مریم 1000 دالر در کسه دارد. شما دقیقا میتوانید بدانید که چقدر پول است.
به یاد داشته باشید که در این کتاب هدف از پول هر چیزی که بصورت عمومی دربرابر اجناس و خدمات قابل تادیه بوده و هم برای بازپرداخت قروض مورد استفاده قرار میگیرد و با «عاید» و «ثروت» کاملاً متفاوت میباشد.
وظایف پول:
خواه پول یک صدف، یک توته سنگ، کاغذ یا طلا باشد، سه وظیفه عمده را در اقتصاد ایفا میکند. وسیله تبادله، واحد محاسبه، ذخیره ارزش. ازین سه وظیفه، وظیفه پول بحیث وسیله تبادله سبب میگردد که پول را از سایر دارائیها از جمله سهام، اوراق قرضه و خانه فرق نمائیم.
وسیله تبادله :
تقریباً در تمام معاملات مارکیت در اقتصاد، پول به شکل بانکنوت، سکه یا چک منحیث وسیله تبادله مورد استفاده قرار میگیرد، یعنی وسیله پرداخت در برابر اجناس و خدمات خریداری شده محسوب میشود ، استفاده از پول منحیث وسیله تبادله باعث افرایش کارآیی اقتصاد گردیده، مانع ضیاع وقت در تبادلهء اجناس و خدمات میگردد برای درک بهتر بیایید به یک اقتصاد بارتری نظر بیندازیم که بدون موجودیت پول، اجناس و خدمات به صورت مستقیم دربرابر یکدیگر تبادله میگردند.
فرض کنید که احمد استاد علم اقتصاد است و او جز تدریس علم اقتصاد کاری دیگری را بلد نیست. در یک اقتصاد بارتری، اگر احمد چیزی را برای خوردن بخواهد. او باید دهقانی را جستجو کند که غذای مورد نظر احمد را تهیه کرده و علاوتاً این دهقان خواهان فرا گرفتن علم اقتصاد باشد.
طوری که ملاحظه میکنید این کاری پر مشقت و وقت گیر است و احمد زمان زیادی را نیاز دارد تا دهقان علاقمند به آموختن علم اقتصاد را بیابد. در چنین حالتی حتی بهتراست تدریس را ترک گفته به کشاورزی بپردازد اگرچنین کاری را هم انجام نه دهد تایک زمان ممکن از گرسنگی بمیرد.
مدت زمان مورد ضرورت به منظور تبادله اجناس و خدمات بنام مصارف تبادله (مصارف داد و ستد) یاد میگردد. در یک اقتصاد بارتری (اقتصاد مبتنی بر تبادله مستقیم) مخارج داد و ستد فوق العاده بلند بوده زیرا افراد باید دو خواسته تصادفی را برآورده کنند. آنها باید کسی را پیدا کنند که از یک طرف اجناس و خدمات مورد ضرورت شانرا داشته باشد، و از طرف دیگر نیازی به اجناس و خدمات عرضه شده از طرف خودشان را داشته باشد.
بیایید ببینیم که اگر پول به سیستم اقتصادی معرفی گردد چه خواهد شد، احمد میتواند هر کسی را که متمایل به شنیدن تدریس او باشد در برابر پول درس بدهد. او بعداً میتواند که به دهقان ( نماینده او در مارکیت) مراجعه نموده و ضروریات خود را به وسیله پول تادیه شده به او رفع نماید. مشکل حل نمودن دو خواسته بشکل تصادفی حل گردیده و او میتواند فرصت بیشتری جهت پرداختن به مسایل که درآن دسترسی درست دارد، داشته باشد.
ضرورت به پول چنان شدید است که تقریبا تمامی جوامع، به استثنای جوامع اولیه، شدیداً به آن نیاز دارند. یک کالای که میخواهد به حیث پول مورد استفاده قرار گیرد، باید چند مشخصه ذیل را دارا باشد:
1- باید به آسانی به اساس یک معیار سنجیده شده ارزش آن را تعیین کند.
2- باید به صورت گسترده قابل قبول باشد.
3- باید به آسانی قابل حمل باشد.
4- باید به بخش های کوچکتر قابل تقسیم باشد تا بتوان آنرا به پول خرد تبدیل نمود.
5- بالاخره به سرعت از بین نرود.
در تاریخ بشر انواع متفاوت از پول مورد استفاده قرار گرفته که مشخصات بالا را دارا بوده اند. بومیان امریکا دانه های تسبیح را منحیث پول مورد استفاده قرار میدادند. و بالاخره زندانیان در جریان جنگ دوم جهانی سگریت را به حیث پول مورد استفاده قرار داده اند، که قدامت تاریخی دارد.
پول الکترونیکی یک پدیده جدید در جهانکارت های بدهی:
کارت های بدهی مانند کارت های اعتباری است که مشتری را قادر به خریداری اجناس از طریق انتقال وجوه الکترونیکی مستقیماً از حساب بانکی شان به حساب تاجر میسازد. کارت های بدهی در بسیاری از جاهای که کریدت کارت ها را میپذیرند استفاده میگردد و حالا غالباً بیشتر از پول نقد مورد استفاده قرار میگیرد مثلا زمانیکه شما از فروشگاهای بزرگ خریداری میکنید، میتوانید کارت بدهی خود را از طریق ماشین خواننده کارت ((Card readerدر مرکز حساب داخل کرده و دکمه را فشارداده که به این صورت مبالغ خریداری شده فوراً از حساب بانکی شما کسر میشود. بسیاری ازتسویه بانکها و کمپنی ها مثل VisaیاMaster Cardکارت های بدهی را منتشر میسازد و کارت های ATMشما به طور خاص مثل کارت های بدهی ایفای وظیفه میکند.
کارت های ذخیره ارزش:
این کارت ها مانند کارت بدهی و کارت اعتبار است ولی فرق آن دراین است که کارت های ذخیره ارزش دارای مقدار ثابت مبالغ اسمی میباشد. عادی ترین نوع کارت ذخیره ارزش خریداری مبالغ قبلا مشخص شده دالر است که مصرف کننده درآینده آنرا خرچ میکند. مجرب ترین کارت های ذخیره ارزش کارتهای هوشیار Smart Cardاست که دارای چپ کمپیوتری بوده بناً میتوانید پول را از حساب بانکی مالک خود در وقت ضرورت خرچ کنید. کارت های هوشیار Smart Cardمیتواند از طریق ماشین های ATMکمپیوتر های شخصی و تیلفون های مخصوص معاملات را انجام دهد.
در این اواخر کارت های ذخیره ارزش خارج از U.S.Aهم معمول شده که اکثراً توسط پروگرام های کمپیوتر در آسترلیا، کانادا، چیلی، کلمبیا، دنمارک، فرانسه، ایتالیا، پرتگال، سنگاپور، هسپانیه تایوان و انگلستان به انجام میرسد، یکی از پروگرام های پر زحمت آن در لندن از طریق شرکت موندکس Mondexانکشاف داده شد که آزمایش خود را درwindonانگلستان در جولایی 1995 آغاز کرد. نه تنها کارت های هوشیار موندکس توانایی انتقال وجوه را بین مصرف کنندگان و خرده فروشان دارد بلکه بین مصرف کننده گان و بانک هم دارد، ولی انتقال پول های الکترونیکی را بین افراد اجازه میدهد. وجوه میتواند از کارت یک نفر با استفاده از ابزار بیسیم دست داشته به کارت شخص دیگر انتقال نماید که کیف پول الکترونیکی نام گذاری شده بخاطریکه او میتواند تمام وظایف یک کیف پول استندرد انجام دهد بشمول نمبر ذخیره شده تیلفون و دیگر اجزای معلومات برای نگهداری پول.
کارت های ذخیره ارزش زمینه یورش را در U. S. Aبوجود میآورد:
بانک های بزرگ همچو سیتی بانک و کمیکل بانک پروگرام های تعلیمی کارت های ذخیره ارزش را اعلان کرده بودند که یک اندازه زیاد از آزمایش ها در سال 1996 در المپیک اتلانتا تنظیم شد و در همین وقت اولین بانک یونین و بانک Wachoviaو بانک نیشن همکاری های خود را با Visaبخاطر نشر یک میلیون کارت ذخیره ارزش اعلان نمودند.
پول نقد الکترونیکی:-
پول نقد الکترونیکی یا E-Cashیک شکل از پول الکترونیکی است که در انترنیت به منظور خریداری اشیا و خدمات استعمال میشود. یک مشتری میتواند با باز نمودن حساب در بانک های که به انترنت وصل اند دسترسی به پول های الکترونیکی پیدا کرده و آنرا بهPC (Personal Computer) خود انتقال دهند. زمانیکه مشتری خواهان خریداری چیزی همراه با پول های الکترونیکی شود وی با فروشگاه های که با انترنیت در ارتباط است، تماس گرفته و برای شی مشخص کلمهbuy (خریداری) را انتخاب میکند که در نتیجه پول های الکترونیکی بطور اتومات از کمپیوتر شخصی آن به کمپیوتر تاجر (بازرگان) منتقل میشود و تاجر میتواند وجوه انتقال شده از حساب بانکی مشتری را قبل از ارسال اجناس دریافت کند. پول های الکترونیکی در یکی از کمپنی های هالندی بنام Dig Cashابتکار شد.
در اکتوبر 1995 Mark Twain Bancsharesاعلام نمود که این کمپنی اولین نشر کننده پول های الکترونیکی برای کمپیوتر های شخصی بود.
چک های الکترونیکی:
این چک ها به استفاده کنندگان انترنت اجازه میدهد که صورت حساب خود را مستقیما بدون ارسال چک های کاغذی پرداخت کنند و استفاده کننده نظیر چک را در کمپیوتر شخصی خود نوشته و آنرا به دیگری انتقال میدهد که به نوبه خود به حساب بانکی ارسال میشود. اگر بانک دریافت کننده اعلام دارد که چک های الکترونیکی درست یا صحیح است در این صورت یک مبلغ پول ازحساب بانک ارسال کننده به حساب دریافت کننده منتقل میشود. صاحب نظران به این عقیده اند که مصارف چک های الکترونیکی 3/1 حصه مصارف معاملات چک های کاغذی است. این فواید که در نتیجه کاهش مصارف بدست میآید بسیاری از سازمان ها را ترغیب به پرداخت چک های الکترونیکی میکند مثلا در می 1994 دیپارتمنت حساب ثروت عامه ویرجنیا بعضی از حسابات شهری را توسط چک های الکترونیکی پرداخت نمود.
مارک تواین: با داشتن عوامل قدرتمند، به مقصود خود دست می یابید
… و به درستی همین طور است. شکست یا موفقیت فعالیتهای بازاریابی شما به نوع کلمات انتخابی برای معرفی تولیدات، خدمات و موقعیت خودتان در تبلیغات بستگی دارد . شما در انتخاب کلمات مختارید. مشکل اصلی استفاده از کلمات پوچ و بی معنی است . مغز به یکباره از هرگونه فکر خلاق تهی می شود. این زمانی است که مجموعه ی جملات تعیین شده برای ایجاد تغییرات اعجاب انگیز در تبلیغات، جادوی خود را از دست می دهند. منظور، مجموعه ای از عبارات از پیش نوشته شده است که با اضافه کردن به متن تبلیغات، نیرویی خارق العاده و همین طور امکان انتخاب گزینه های مختلف را به وب سایت شما عرضه می کند. این مجموعه در واقع سفری باورنکردنی از درون کلمات است که به تبلیغات شما جذابیت، رنگ و حس می بخشد. با عبارات حاوی نکات روز می توانید به تبلیغاتتان جان ببخشید .
حال، چگونه این عبارات و نکات روز را انتخاب می کنید؟گام نخست: به درستی از مضمون آگهی تبلیغاتی که- در تلویزیون، روزنامه، ای میل یا مجله به نمایش گذاشته اید، آگاه باشید. کافی است تبلیغات را به دقت مطالعه کنید .
گام دوم: این بخش شامل جملات درنظر گرفته شده ی شماست. کلماتی را که تأثیر عمیقی بر شما می گذارند، در جایی یادداشت کنید. دفترچه یا بخشی از کامپیوتر خود را به نوشتن این نکات روز اختصاص دهید. این ها جملات آگهی هاییهستند که اخیراً یادداشت کرده ام :
چیزی را نپذیر مگر آنکه بهترین باشد، چرا که تو ارزشش را داری، و این هدیه ای از خودت به خودت است .
گام بعدی: ترکیب و اضافه کردن این جملات به تبلیغات است. برای درک بهتر این مرحله باید تبلیغی را که قبلا تهیه شده مورد بررسی قرار دهید . میزان تأثیر آن بر خواننده چقدر است؟ چقدر شور و حرارت در آن موج می زند؟ آیا این تبلیغ توجه شما را به خود جلب می کند؟ درصورت منفی بودن پاسخ، زمان استفاده از جملات سحرآمیز بازاریابی فرا رسیده است. جمله های مناسب که خدمات یا تولیداتتان را هرچه بهتر معرفی می کند، در جای جای تبلیغات گنجانده، سپس آن را اصلاح کنید .
حال این آگهیرا که شخصی بدون آگاهی از جملات سحرآمیز بازاریابی نوشته، بخوانید :
کت قهوه ای جدید برای بانوان- سایز XL
در حقیقت این جملات مرا جذب نکرد، بلکه تصویر مربوط به آن برایم تازگی داشت . بله، واقعاً تولید فوق العاده ای است: حال ببینید که چگونه یک تبلیغ خشک و خالی با استفاده از جملات سحرآمیز بازاریابی تغییر می کند :
با پوشیدن این کت چرمی قهوه ای شکلاتی، تمام قد و عالی، به هرآن چه که در اطراف شماست می تابید .
برای دوست داران کیفیت خوب با پرداخت بخشی از قیمیت خرده فروشی راحتی و شیک پوشی را تجربه می کنید .
این کت بی نظیر زیبایی را به کمد لباس های زمستانی خود وارد می کنید .
برای بانوان با سایز XL
آیا تفاوت را حس می کنید؟ با استفاده از کلمات جادویی بازاریابی به راه های جدید تاثیر برخریداران دست پیدا کرده، به این طریق تولیدات خود را هرچه عمیق تر در قلب و روح آن ها جای می دهید و به ژرف ترین نقطه ی خواسته های آن ها می رسید .
چرا از همین حالا برای تبلیغات تان اقدام نمی کنید؟ کافی است این سه پیشنهاد را برای اضافه کردن گرمی، رنگ و حس به تبلیغات تان اضافه کنید. تغییرات حاصل را در تبلیغات و همین طور در درآمد حاصل از فروش محصولات بررسی کنید .
پیشبینی رفتارهای خرید مصرفکنندگان یک نیاز اساسی برای بازاریابان و فروشندگان است چرا که با تعیین آن کامیاب خواهند شد و در صورت پیشبینی نادرست ناکام . اما چگونه میتوان به این پیشبینی، یعنی تعیین نوع رفتارهای خرید مصرفکنندگان دست یافت؟
دانش روانشناسی تا حدودی قادر است نوع رفتارهای خرید مصرفکنندگان را تعیین کند. برپایه این دانش و با کسب آگاهی از نیازها و محرکهای درونی مصرفکنندگان، میتوان کالایی متناسب با نیازهای آنها تولید و به آنها عرضه کرد.
افزون بر آن کارگزاران تبلیغات با شناسایی و درک سبک و نحوه زندگی بیشتر مشتریان در بازار هدف و آگاهی از علایق و انگیزههای آنها در مراحل مختلف زندگی، قادر خواهند بود با طراحی و ایجاد تبلیغات متناسب با نیازها و خواستههای مصرفکنندگان به موفقیت بیشتری برای هدفهای از پیش تعیین شده و پیشبرد فروش دست یابند. در ادامه، متکی بر «نظریه سلسله مراتبی نیازهای مازلو» سعی شده چارچوبی فراهم آید تا بازاریابان در پرتو آن بتوانند رفتار خرید یا نیازهای مشتری را پیشبینی کنند. به عبارت دیگر با این نگرش، بازاریابان میدانند مشتری در جستوجوی چه نوع کالا یا کالاهایی است، چه کالاهایی برای او اهمیت بیشتری دارد و چه کالاهایی کماهمیتترند .
پیشبینی رفتارهای خرید مصرفکنندگان براساس مدل مازلو
احساس محدودیت همان نیاز است و انسان دارای نیازهای پیچیدهای است. آبراهام مازلو، روانشناسی بود که درباره افراد موفق تحقیق و بررسی کرد. وی سلسله مراتب نیازهای انسان را شناسایی و آن را به پنج طبقه اصلی تقسیم کرد. به عقیده مازلو، به محض این که نیازهای مرحله اول انسان برآورده شود، او وارد مرحله دوم و سپس مرحله سوم و همین طور مراحل بعدی میشود. در ادامه به طور خلاصه این مراحل و ارتباط آنها با کالاهای مختلف مورد نیاز مصرفکنندگان تشریح میشود .
مرحله اول: نیازهای جسمانی (physiological needs)
این گونه نیازها، جزو اصلی زندگی انسان هستند نظیر غذا، آب، سرپناه، هوا و خواب. افرادی که در این مرحله هستند، احتمالا پول زیادی ندارند و تامین غذا و سرپناه و اسباب و لوازم اولیه زندگی باید از اولویتهای اصلی آنها باشد، بنابراین آنها محصولات ارزانتری را خریداری خواهند کرد حتی اگر از کیفیت خیلی خوبی برخوردار نباشند، چرا که آنها قادر به خرید محصولاتی با کیفیت بهتر نیستند. این افراد به هر آنچه که منجر به صرفهجویی در هزینه و پسانداز پول آنها شود گرایش مییابند .
مرحله دوم: نیاز به امنیت (Safty needs)
نظیر احساس امنیت و آرامش خاطری که شما در خانه خود احساس میکنید، احساس امنیت مالی یا داشتن روابط مطمئن با دوستان و اعضای خانواده .
مصرفکنندگان در مرحله دوم نیاز دارند احساس کنند که در زمان حال و آینده در امنیت و آرامش خاطر خواهند بود. آنها تمایل به خرید محصولاتی خواهند داشت که به کمک آنها احساس آرامش و اطمینان بیشتری کنند مثل صندوقهای پسانداز و بازنشستگی، بیمه، نصب دزدگیر برای اتومبیل و منزل، کلاسهایآموزش دفاع شخصی، اسلحه و …
مرحله سوم: نیاز به محبت و تعلق (love and Belonging needs)
نظیر روشهایی که فرد برای پذیرش در گروه مورد نظرش برمیگزیند، روابطی که فرد با دوستان و خانوادهاش دارد و همچنین علاقهای که دیگران نسبت به او دارند .
مورد قبول واقع شدن در این مرحله بسیار حائز اهمیت است. هر کسی دوست دارد با سایر افراد تناسب داشته باشد و هیچکس نمیخواهد که برچسب بیگانه، غیرعادی یا عجیب و غریب بخورد. افراد در این مرحله از زندگی سعی میکنند تا جایی که ممکن است از هنجارها و نرمهای جاری در اجتماع پیروی میکنند، بنابراین بیشتر مورد قبول همنوعان و همردیفان خود قرار میگیرند. مرحله سوم همچنین مرحلهای است که در آن افراد دوست دارند با سایرین باشند. بسیاری از افراد دوست ندارند برای همیشه تنها بمانند و به همین دلیل به سمت چیزهایی جلب میشود که آنها را نزد دیگران و خصوصا جنس مخالف جذابتر جلوه دهد .
افراد در مرحله سوم کالاهای ویژهای نظیر محصولاتی با نام تجاری معتبر، لباسهای متناسبی که به آنها کمک میکند تا بیشتر با سایرین منطبق شوند و مورد پذیرش آنها قرار بگیرند، عطریات، لوازم آرایشی و وسایل و کالاهای لوکس و زینتی خریداری میکنند .
مرحله چهارم: نیاز به احترام (Esteem needs)
این مرحله شامل نیاز به عزت نفس، احترام گذاشتن و مورد احترام واقع شدن، داشتن اقتدار و همچنین نیاز به حس ارزشمند بودن است. همین که به مرحله چهارم برسیم، این آمادگی را خواهیم داشت که بهتر مراقب خودمان باشیم. فردیت برای افرادی که در این مرحله هستند بسیار حایز اهمیت است. به دلیل آنکه آنها با خودشان احساس خشنودی میکنند و یک حس احترام به خود و عزت نفس خوبی دارند و تمایل ندارند که شبیه هیچکس دیگری باشند. این افراد لباسهای مرتب و منظمی میپوشند تا تحسین خود و سایرین را برانگیزند. با تحسین دیگران شاد میشوند، اما با انتقاد دیگران کمتر میرنجند. مصرفکنندگانی که در این مرحله قرار دارند، خواستار آنند که دیگران به آنها احترام بگذارند، به آنها نگاه کنند و برایشان ارزش قایل شوند. افرادی که در مرحله چهارم قرار دارند، برخی از کالاها و خدمات زیر را به دلایلی که به آن اشاره شد خریداری خواهند کرد :
) فعالیتها، وسایل، تجهیزات و مواد غذایی سالم برای اینکه سالمتر باشند .
) کتابهایی که به آنها کمک میکنند تا رییس خودشان باشند چرا که خواهان داشتن قدرت و کنترل شرایط هستند .
) انجام سرمایهگذاریها و داشتن حسابهای بانکی .
) لباس، ماشین و به طور کلی هر چیز گرانقیمتی که به آنها این قدرت را بدهد که نسبت به دیگران احساس برتری کنند .
مرحله پنجم: نیاز به خودیابی و کمال (Self Actualization needs)
در این مرحله فرد احساس میکند به هر آنچه ممکن بود بتواند دست یابد، رسیده است. اگر کسی به این مرحله برسد، به شدت طرفدار و خواستار صلح، دانش و کمال خواهد بود .
این آخرین مرحله است و متاسفانه بسیاری از مردم ممکن است هرگز در طول زندگی خود به این مرحله از زندگی نرسند. با وجود این افرادی که به مرحله پنجم میرسند، با خودشان و نوع زندگیای که داشتهاند احساس خشنودی میکنند. آنها چیزهایی خریداری میکنند که به آنها احساس لذت و شادمانی میدهد و همچنین چیزهایی میخرند که به دیگران نیز احساس لذت و شادمانی بدهد .
در برخورد با افراد مختلف چه باید کرد؟
به پرسش اصلی بازگردیم. پرسش اصلی این بود که چطور از این پارادایم - شناخت نیازها و درک سلسله مراتبی بودن آن - برای آگاهی از آنچه در سر مشتریان میگذرد استفاده کنیم؟ برای درک این موضوع، بهتر است خود را جای مشتری بگذارید و به این بیندیشید که اگر شما به عنوان مشتری خواهان کالا یا خدمت مورد نظر بودید، چطور فکر کرده و چگونه عمل میکردید. به طور مثال اگر خود را در جای مشتری بالقوه یک باشگاه بدنسازی قرار دهید چه چیزهایی انگیزه لازم را برای مراجعه و عضویت در این باشگاه به شما میدهد؟
هنگام بررسی برای عضویت در این باشگاه، توجه به هر یک از نکات زیر ممکن است انگیزه لازم را به شما بدهد .
انجام تمرینهای بدنسازی تا چه حدودی روی تغذیه و سلامت جسمی و روانی شما تاثیر میگذارد؟
داشتن آمادگی جسمانی تا چه حد توانایی شما را برای تامین امنیت خود در جامعه و دفاع شخصی افزایش میدهد؟
تناسب اندام تا چه حد بر جایگاه شما در جامعه و پذیرش در گروههای مختلف تاثیر میگذارد؟
چقدر تناسب اندام و آمادگی جسمانی بر نوع تفکر و طرز تلقی شما از خودتان تاثیر میگذارد؟
تا چه میزان داشتن تناسب اندام روی خودباوری شما اثر میگذارد؟
بیشتر مشتریان در ضمیر ناخودآگاه خود این پرسشها را از خود میپرسند، بدون آنکه آگاهانه در موردشان فکر کنند. بنابراین اگر آگاهانه به این پرسشها پاسخ دهید، میتوانید به بینش و آگاهی لازم از فرآیندی دست یابید که مشتریان هنگام خرید کالا یا خدمت در ذهن خود پردازش میکنند و در نهایت به آنها انگیزه لازم را برای خرید محصول میدهد. شناخت این فرآیند به شما کمک میکند تا روشهایی را به طور مشخص تعریف کنید که به وسیله آنها میشود توجه مشتریان را به محصول یا خدمت خود معطوف کرده و آنها را ترغیب به خرید کرد .
در صورتی که هنگام برنامهریزی برای انجام فعالیتهای بازاریابی و تبلیغاتی برای محصول خود به پرسشهایی نظیر آنچه پیش از این مطرح شد توجه کرده و پاسخ دهید، آنگاه شما یک مزیت بازاریابی قابل لمس خواهید داشت، چرا که توانستهاید به پرسشهایی که در ضمیر ناخودآگاه مشتریان مطرح میشود پاسخ مناسب بدهید .
کسب و کارتان چه رنگی است؟
به عنوان صاحب کسب و کار چه بسا درک مشخصی از رنگ پول داشته باشید اما از رنگ کسب و کار چه تصوری دارید؟ بیاموزید که چگونه رنگ مناسب با خلق تصویری مثبت قادر است مشتری را بر خرید از شما ترغیب نماید یا بالعکس دریافت نارسایی از کسب و کار شما به وجود آورد .
علم رنگها
باور این که رنگها واجد قدرت تاثیرگذاری بر جسم و ذهن باشند اندکی دشوار به نظر میرسد. امروزه دانشمندان میدانند رنگها از توان نفوذ بر فیزیولوژی و حالت ذهنی برخوردارند. مطابق تحقیقات صورت گرفته، دگرگونی در رنگ محیط ۱۴ کودک ناتوان سبب تغییر در میزان فشار خون و نیز تعدیل رفتارهای پرخاشگرانه آنان شده است .
علم رنگها این بار از سوی پژوشگران بازاریابی جهت تعیین نحوه کاربری این دانش برای تاثیر بر روی دریافت مشتری از کسب و کار مورد مطالعه قرار گرفته است. فحوای رنگها و کسب و کار شما فحوای رنگها بر اساس فرهنگ، گونه، نژاد و حتی سن افراد تغییر میکند. پس رنگها نه فقط از لحاظ انتخاب بلکه از نظر تناسب با مشتریان مورد نظر حائز اهمیت میباشند. به عنوان نمونه هر چند سفید در بسیاری مناطق و فرهنگها مرتبط با ازدواج بوده و حس بیگناهی را القاء میکند ولی در فرهنگهای شرقی مثل هندوستان بیانگر مرگ است. همچنین رنگها را میتوان به هدف اشاره به یک فرهنگ خاص تلفیق نمود، در جهان غرب سبز و قرمز در کنار هم مربوط به کریسمس و سیاه و نارنجی نشان جشن هالوین میباشند .
شرکتهای بزرگ و برندهای مشهور جهان نیز از رنگهای معینی استفاده میکنند. رنگ آبی IBM دلالت بر پایا بودن و محافظهکاری دارد و رنگ قهوهای UPS سمبل طور عمر و اعتبار محسوب میشود .
بنابراین لازم است معنای رنگها را در بازاریابی کسب و کار خود در خاطر داشته باشید :
- سفید: قداست – پاکی – جوانی
سفید رنگی است خنثی که میتواند در مد و سترونسازی در حرفه پزشکی دلالت بر خلوص داشته باشد .
- سیاه: قدرت – برازندگی – پنهانکاری
سیاه میتواند بهترین و گرانترین بازارها را مورد هدف قرار دهد یا در بازاریابی میان جوانان با افزودن نوعی ابهام بر تصویرتان این گروه را جلب نماید .
- قرمز: عشق- هیجان – خطر
قرمز رنگ هشداردهنده است از قرمز برای دمیدن شور و هیجان به مارک تجاری خود بهره ببرید .
- نارنجی: طراوت – انرژی – تفریح
اگر خواهان خلق فضایی سرزنده برای مشتریان میباشید از این رنگ غاقل نباشید .
- زرد: شادی – گرمی – هوشیاری
زرد در عین داشتن حس آرامش میتوانند نقشی مسحورکننده برای کسب و کار شما ایفا نماید .
- سبز: طبیعت – سلامتی – وفور برای ایجاد تاثیر آرامشبخش و یا تصویری از رشد و نمو، رنگ سبز گزینه مطلوبی شمرده میشود .
- بنفش: شکوه – تدبیر- تجلیل
شاید با افزودن پردهای از رنگ بنفش به ارزش کسب و کارتان اشاره نمایید .
- آبی: صداقت – صلح – اعتماد
احتمالا رنگ آبی مردمیترین و بیطرفترین رنگها در جهان میباشد و برای اشاره بر وفاداری مشتریان گزیدهای مطمئن به شمار میرود. همواره بر نحوه به کارگیری رنگها از لوگو گرفته تا بروشور و کارتهای ویزیت و بعضا یونیفرمها دقت و وسواس به خرج دهید. آیا رنگهای انتخاب شده انعکاس درستی از شخصیت و تصویر کسب و کار شما ارائه میدهند؟ در غیر این صورت تردیدی بر ضرورت تجدیدنظر نداشته باشید .
تبلیغات نقطه خرید
صنعت تبلیغات در نقطه خرید در انگلیس در سال ۲۰۰۳ رقمی برابر با ۱/۱ میلیارد پوند (۵۶/۱ میلیارد یورو) بود که طیف گستردهای از شرکتهای تولیدی، مونتاژ، طراحی و نمونهسازی، چاپ، انبارداری، توزیع و نصب تجهیزات تبلیغگری تا سایر حرفههای مربوط به تفریحات را در بر میگرفت. هیچ شرکتی به تنهایی سهمی بیش از ۵ درصد بازار را در دست ندارد و این صنعت بسیار بخشبخش بوده و در واقع ۶ درصد کل هزینههای بازار و بازاریابی در انگلیس را شامل میشود.
تبلیغات در نقطه خرید در ابتدا به خاطر ماهیت منطقهای و خرد آن، رابطه ضعیفی با تبلیغات به معنای اعم آن داشت.
تبلیغات وآگهی در نقطه خرید طی سالهای اخیر رشد یکنواختی را تجربه کرد و این امر مرهون تلاشهای انجمن تجاری بینالمللی تبلیغات در نقطه خرید (POPAI) بود که بهطور مشخص بر پیامی تحت عنوان <سهچهارم> تأکید کرد و این تأکید به این معنی بود که سهچهارم تصمیمات مشتریان برای خرید کالا یا خدمت در نقطه خرید شکل میگیرد.
عامل دیگری که در افرایش گرایش به تبلیغات در نقطه خرید نقش داشت، تفکیک فزاینده رسانههای معطوف به مخاطب گسترده بود. البته این فرایند از مدتها پیش قابل پیشبینی بود و به اتخاذ شیوههای مستقیم بازاریابی انجامید و در عین حال باعث شد تا از میانه دهه ۱۹۹۰ رسانههای دیگری نیز در کانون توجهات قرار بگیرند. البته باید یادآور شد که تبلیغات وآگهی در نقطه خرید، بازخیزش خود را زمانی تجربه کرد که خردهفروشان به داشتن تجهیزات تبلیغگری در فروشگاه و محل کار خود تمایل و گرایش نشان دادند.
دیدگاه ها از آن زمان به بعد از انعطاف کمتری برخوردار بوده است و خردهفروشان از داشتن خرت و پرت فاصله گرفتهاند و در عوض طراحی تبلیغات در نقطه خرید حالت به مراتب پیچیدهتری به خود گرفته است.
این تحول پابهپای تحول دیگری صورت گرفته است و آن تحول محصول توسعه و گسترش شبکهای حمایتی در زمینه انبارداری، توزیع، نصب و خرید و فروش و ممیزی کالاها بوده است و در واقع باید گفت آنچه تبلیغات در نقطه خرید را تقویت کرده به نحوی از انحا به تمامی این تحولات مربوط بوده است.
به این ترتیب، در حالی که تبلیغات داخل مغازه مورد توجه بیشتری قرار گرفته، بسیاری از صاحبان مارکهای تجاری به استفاده از تبلیغات در نقطه خرید راغبتر شدهاند واین در حالی است که آنها در انتخاب نوع تبلیغ خود، به جای حمایت از قیمت کالاهای خود، به نوعی از ارتقای تبلیغاتی دیگر فکر میکنند که محور آن فروش عادلانه و برابر در مقایسه با کالاهای دیگر است.هفتاد و پنج درصد در فروشگاه تصمیم میگیرند
اکنون روند کنونی حاکی از این است که ابزارهای تبلیغ در نقطه خرید تا حدودی به پدیده ابزارهای تبلیغی دایمی در نقطه خرید تبدیل شده و این اقدام از سوی خواربارفروشیها بیشتر به چشم میخورد. آنها، هم در واقع از موضوع صرف بحث درباره قیمت فاصله گرفتهاند.
فلسفه اصلی استفاده از ابزارهای موقت تبلیغگری این بوده که هزینهها و قیمتهای چنین کارهایی، پایین باشد، اما اکنون با پدیدهای دیگر به نام EDLP (قیمتهای پایین همه روزه) مواجه شدهایم و با استراتژیهایی سروکار داریم که هدف آنها روشنتر ساختن چهره فروشگاههاست و بازیگران این عرصه هم کسانی هستند که میکوشند در فروشگاههای خود یک تآتر مغازهای را به اجرا درآورند و با استفاده از ابزارهای تبلیغ برای نقطه خرید، در واقع مفهوم تازهای به نام مغازههایی در درون یک مغازه را به اجرا درآورند و این در حالی است که عدهای هم از این پدیده با عنوان شهر مقوایی یاد میکنند.
روشهای چاپ برای تبلیغ در نقطه خرید
تبلیغات مربوط به نقطه خرید یکی از بزرگترین بازارهای صنعت چاپ است که در واقع مشتری بخش لارجفرمتهای عریض است. البته در کنار این امر باید به این موضوع هم توجه داشت که تبلیغات در نقطه خرید به یکی از اهداف بزرگ چاپ دیجیتال هم تبدیل شده است. افزون بر این، استفاده از چاپ دیجیتال در عرصه فرمتهای بسیار بزرگ به این معنی نیست که مزایای چاپ سیلک هم فراموش شود و بهخصوص ارزانتر بودن و سرعت بالای آن نادیده گرفته شود. اما در هر حال، اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بگوییم که چاپ دیجیتال از نفوذ خوبی در بازار نقطه خرید برخوردار شده و در مقایسه با چاپ سیلک و چاپ عکس سهم بیشتری گرفته است.
در همین بخش، چاپ افست هم در معرض رشد است و شکاف موجود بین خود و سیلکاسکرین را پر خواهد کرد. اما کماکان باید به این نکته هم معترف بود که چاپ سیلکاسکرین باز هم رایجترین تکنولوژی مورد استفاده در حوزه تبلیغات در نقطه خرید خواهد بود.
اصلیترین ویژگی چاپ دیجیتال در مقایسه با روشهای دیگر چاپ این است که قدرت تولید در تیراژ محدود و با سرعت بسیار زیاد را دارد.
چاپ دیجیتال صرفنظر از سرمایهگذاری اولیه، هزینههای به نسبت پایینی در تنظیم اولیه برای سفارشات گوناگون دارد و بهخصوص در مورد چاپ کم تیراژ در مقایسه با چاپ سیلک از قیمت پایینتری برخوردار است. اما در مورد چاپ در تیراژ بالا، مخارج بالای مرکب و سرعت پایین چاپ دیجیتال به مشکلات بزرگی تبدیل میشوند. با این همه چاپ دیجیتال هنوز باید برای رقابت در این زمینه منتظر باشد و شاید در آینده بتواند این مشکل را رفع کند.
مزایای چاپ دیجیتال
رشد چاپ دیجیتال و به موازات آن، رشد رسانههای دیجیتال در مغازهها، تبلیغ در نقطه خرید را به دنیای مدرن انتقال میدهد. افزون بر این، از آنجا که تبلیغ در نقطه فروش اساساً یک بحث جذاب است بنابراین توجه به آن نسبت به گذشته بیشتر شده است.
چاپ دیجیتال در این عرصه به دلایل زیر یک راهحل مقتضی شناخته میشود:
۱- تبلیغات محلی
۲- قابلیت انطباق تبلیغ در نقطه خرید با زبانها و بازارهای محلی
۳- قابلیت سنجش و محک زدن بازار
آینده تبلیغ در نقطه خرید
سال گذشته شاهد ظهور راهحلهای دیجیتال رسانهای در فروشگاهها و خواربارفروشیهای بزرگ و نیز سایر فروشگاهها بودیم. آنها اغلب به دنبال تبلیغات از طریق صفحه نمایش (اسکرین) بودند. به عنوان مثال، سوپرمارکت tesco در انگلیس که یکی از بزرگترین سوپرمارکتهاست اعلام کرد که در شعبههایش از صد صفحه نمایش تلویزیونی استفاده خواهد کرد.
نتایج تبلیغات در نقطه خرید تاکنون حاکی از آن است که آرمهای منفرد تاکنون فروش خوبی داشتهاند و فروش خردهفروشان نیز از طریق تبلیغات در نقطه خرید تأمین میشود. اما در این مورد هنوز باید منتظر قضاوت ماند که آیا سرمایهگذاری سنگین در حوزه نصب صفحات نمایش و نیز هزینههای مرتبط با تولید محتوای تبلیغات پول صرف شده را باز میگردانند یا خیر؟
شرایط با در نظر گرفتن مقولات مرتبط با تولید محتوا برای این صفحات نمایش، پیچیدهتر هم میشود. پرسشهایی که در این زمینه به ذهن میرسد از این قرار است:
- آیا تبلیغات مبتنی بر صفحات نمایش میتوانند از سهم درآمدهای تبلیغاتی رسانههای بزرگ کم کنند؟
- آیا خردهفروشان در آینده خواهند توانست بر محتوایی که انتخاب میکنند کماکان مدیریت کنند؟
رشد جوهرافشانها در عرصه نقطه خرید الزاماً ادامه خواهد یافت. پای عوامل دیگری نیز در این جا در میان است. تردیدی در این امر نیست که هرچه میزان استفاده از ابزارهای دیجیتال برای تبلیغ در فروشگاهها بیشتر شود، از میزان کاربرد ابزارهای سنتی تبلیغ کاسته خواهد شد و این امر به ابزارهای سنتی تبلیغ آسیب میزند.
به عنوان مثال، ابتکار فروشگاه آینده متعلق به گروه مترو، ابزارهای پیچیدهای را در زمینه تبلیغات فروشگاهی در راینبرگ آلمان به نمایش گذاشته است (www.futurestore.org) .
ابزارهای گروه مترو این نکته را نشان میدهد که ابزارهای تازه که آمیزهای از ابزارهای نمایش دیجیتال قیمتها، صفحات تاچکنترل بر روی قفسههای اجناس، کیوسکهای تعاملی مستقل و صفحات نمایش موسوم به پلاسما و یا امواج رادیویی برای شناسایی محصول (RFID) و یا برچسبهای الکترونیک و مشاوران الکترونیک برای خرید هستند (که دستگاهی است که بر روی چرخ دستی خرید نصب میشود و به مشتری در هنگام خرید مشورت میدهد) در خط مقدم تحولات نقطه خرید قرار گرفتهاند.
در کوتاهمدت این گمان وجود دارد که ابزارهای سنتی تبلیغ در یک حالت مسالمتآمیز با ابزارهای مدرن تبلیغ قرار گیرند و هر دو به همزیستی در حوزه رسانهای درون فروشگاهها ادامه دهند. اما عدهای معتقدند شانس گروه دوم تثبیت شده است و این باعث نمیشود که جمعی دیگر نیز پیشگویی خود دایر بر شانس بقای ابزارهای سنتی تبلیغ را نادیده بگیرند.
نگاهي به روانشناسي بازار و تبليغات
در حالي که سعي دارد با سرعت هر چه تمامتر مسير هر روزه اش را در بزرگراه طي کند، به پيچ بزرگراه که مي رسد، بي اختيار سرعتش را کاهش مي دهد تا تصاوير زيباي دوربينهاي فيلمبرداري کم حجم و زيبايي را که بر پرده بيلبورد نقش بسته است بهتر ببيند. هر روز بعد از آن پيچ ديگر در ابرها سير مي کند و روزي را تصور مي کند که يکي از آن دوربينهاي کوچک را داشته باشد تا بتواند لحظات شيرين زندگي اش را ثبت کند.
گرچه آن دوره گرد ساليان دور نيز با فرياد زدن و ايجاد هياهو سعي داشت به نوعي تبليغ کالاي خود بپردازد، اما همراه با رشد صنعت و افزايش توليد و تنوع بيشمار کالاها، تبليغات آنچنان دگرگون شده که بسياري از علوم و فنون را در کنار هنرهاي گوناگون به خدمت گرفته تا بيشترين و بهترين اثر را برجا گذارد. در اين بين نقش روانشناسي در تبليغات بيش از ديگر رشته هاي علمي است. در تبليغ يک کالا تمامي تلاشها متوجه انسان است:
مخاطبي که از خلال حواس خود امور را درک و دريافت مي کند و به فرايند سازي اطلاعات در مغز خود مي پردازد. رفتاري هيجاني يا منطقي از او سر مي زند و به هدفي خاص گرايش مي يابد. پس مي بينيد که تمامي فرايند، روانشناختي است. آنها در کار خود با پديده هايي چون ادراک، تميز دادن، تداعي حافظه، تصور، هيجان و غريزه در ارتباطند که در واقع حوزه هاي علم روانشناسي است. اما همين جا بايد گفته شود که يک مدير تبليغاتي موفق از سوي ديگر با قوه تصور شگرف و حسن زيباشناسي در خور توجه، همسنگ با هنرمندي است که به بهترين وجه تاثير رواني مورد نظر را اعمال مي کند.
ايجاد انگيزه
چرا بايد کاري انجام داد؟ چرا بايد «اين» کالاي خاص را تهيه کرد و نه «آن» را ؟ انگيزه ها، جواب اين چراها و پرسشهاي مشابه هستند که در آن دليل اجراي يک کار يا انتخاب مشخص مي شود.
تمام دشواري کار تبليغات در همين است که به مخاطب قبولانده شود به کالاي مورد نظر احتياج دارد و خواهان آن است. در يک تبليغ، مخاطب تحريک شده و با تاثيري که از آن کار تبليغي در او ايجاد شده، به برنامه ريزي براي خريد کالاي مورد نظر مي پردازد.
بسيار پيش مي آيد که تا قبل از اجراي يک کار تبليغي، مخاطبان نه احساس نيازي مي کردند و نه به آن کالا و مورد استفاده آن فکر مي کردند، اما يک فعاليت تبليغي موفق، فکر مخاطبان را در جهت مورد نظر به فعاليت واداشته و انگيزه اي جديد در آنها شکل مي دهد. از اين پس، مخاطبان تصور مي کنند به کالاي تبليغ شده نيازمندند و يک «بايد» جديد در وجودشان شکل مي گيرد.
معناي آشکار، پيام پنهان
به راستي تبليغات يک جادو است. کالايي شناسانده مي شود که به منظور رفع يک نياز اوليه يا ثانويه توليد شده است؛ اگر کار به همين شناسايي ساده و مختصر ختم مي شد، تمامي عناوين تبليغاتي به ذکر يک سطري نام و مشخصات کالا در جرايد يا رسانه هاي ديداري، شنيداري بسنده مي کردند.
آراستن و استفاده از عناصر هنري براي شکيل شدن موضوع تبليغ، هنوز در سطح آشکار است. امروزه با پيشرفت علم تبليغات، پيام پنهاني در لواي ظاهر آراسته تعبيه مي شود که از خلال آن خريد کالاي مورد نظر با ظرايف روانشناختي همراه است. ترسيم دنياي شيرين و تمام شدن غمها و غصه ها، به اتمام رسيدن روزمرگي با خريد کالاي مورد نظر، دستيابي به تشخص و اعتبار و دستيابي به موقعيت اجتماعي برتر، از پيامهاي پنهاني است که روانشناسان تبليغات در نگارش سناريوي يک کار تبليغي مد نظر قرار مي دهند.
شخص بايد از ديدن يک تبليغ شاد شود و احساس کند که با خريد آن کالا بر ضعفهايش فائق آمده و موجودي کاملتر خواهد شد.
معناي پنهان مناسب در ناهشيار مخاطب حک مي شود و تا خريد انجام نشود، دلمشغولي ادامه مي يابد.
هيجان در برابر منطق
يک مدير تبليغاتي ممکن است خيلي تابع هيجان نباشد اما خوب مي داند که چگونه هيجان مخاطبان را برانگيزد و در مردم ايجاد علاقه کند.
فرآيند سازي اطلاعات در سطح مغز در دو سيستم هيجاني و منطقي انجام مي شود. بين اين دو سيستم ارتباطاتي وجود دارد و هيچ گاه نمي توان گفت که يک رفتار کاملا هيجاني يا کاملا منطقي بوده است. بسيار پيش مي آيد آنقدر هيجان زده مي شويم که يک کار غير منطقي انجام مي دهيم و جالب آنکه بعد از متوجه شدن اين هيجان، چون ديگر رفتار انجام شده است به دنبال دلايلي منطقي در توجيه آن مي پردازيم.
اين تفکر هيجاني، تصميم گيري هيجاني بعد از آن و رفتار هيجاني متعاقب آن که هر دو را تکميل مي کند، شديدا مورد توجه روانشناسان تبليغات است. شخص بدون دليلي، محکم انگيخته مي شود، تصميم مي گيرد که يک نياز منطقي و مورد احتياج را معطل بگذارد وبه خريد چيزي بپردازد که باعث تشديد ضربان قلبش شده بود.
عناصر پيام
مي گويند دشوارترين سناريو، سناريوي يک کار تبليغي است. هر لحظه بايد دقيقا محاسبه شود. کالا بايد در چندين ثانيه طلايي معرفي شود. براي به کار بردن طنز، يکي دو ثانيه بيشتر وقت نداريد. نبايد بگذاريد مخاطب يک پلک بزند. بايد او را تحت تاثير قرار دهيد و ميل خود را در او زنده کنيد.
در روانشناسي تبليغات، عناصر پيام بايد بر ناهشيار شخص اثر کند. پيام بايد موجز و کوتاه باشد. هرگونه اطاله کلام به ضد تبليغات تبدل مي شود و شيريني تاثير را از بين مي برد. علاوه بر اين، يک روانشناس تبليغات به مطالعه پخش يک پيام و دريافت آن پيام مي پردازد. به اين معنا که آيا همان معنا و اثري که مورد توجه سازنده کار تبليغي بوده است از سوي مخاطبان دريافت شده است يا نه. در اين خصوص، گرچه سازنده يک تبليغ ممکن است به حلاجي تمامي زواياي يک کار تبليغي بپردازد و از نظر خودش همه چيز کاملا در جهت مورد نظر باشد، اما گاه در بررسي بر روي طيف مخاطبان با استدلالها و توجيهاتي مخالف آنچه مورد نظر سازنده است، رو به رو مي شويم. از اين رو، قبل از پخش يک تبليغ انجام مطالعات محدود ميداني لازم است. در اين مرحله سازندگان و مديران تبليغاتي گاه با تعابيري مواجه مي شوند که اصلا به آن فکر نکرده بودند.
کنترل افکار و اعتقادات
هنگامي که در روانشناسي اجتماعي، به بحث رهبري مي رسيم در آنجا صحبت از راههايي است که به وسيله آن با بهره جويي از هيجان افراد به کنترل افکار و دستکاري اعتقادات آنها پرداخته مي شود. در همين جاست که جادوي تبليغات به کار مي آيد و نظر و انديشه مخاطب را تعديل و کنترل مي کند و گاه تغيير مي دهد. در اين حال، برانگيختن هيجان، بر بافت منطقي ذهن اثر مي گذارد و با ايجاد اختلال در آن، شخص بدون آنکه متوجه باشد، در درستي و نادرستي يک چيز، تصميم هيجاني مي گيرد و مطابق با آن عمل مي کند و اين همان چيزي است که جادوگر تبليغات خواسته است. علاوه بر اين، تبليغات با ياري و کمک از مفهوم روانشناختي «پيش داوري» به بسياري از عناوين تبليغاتي شکل و جهت مي دهد همانند تاکيد بر نظر مطلوبي که مردم به کالاهاي ساخت کشوري خاص يا شرکتي خاص دارند. توجه به نظر دانشمندان که پيش داوري خاصي را در مردم به وجود آورده اند و استفاده از نشانه ها و چهره هايي که جداي از موضوع تبليغ، احساس خوشايند يا ناخوشايندي را در بيننده ايجاد مي کند، همگي توجه به نقش پيش داوري در انتخاب و گزينش است و از ياد نبريم که گرچه شعارهاي تبليغاتي موجز و مناسبي مانند اينکه «جهاني فکر کنيم، منطقه اي عمل کنيم» بسيار مهم است، اما ما آدميان بيشتر موجوداتي بصري هستيم.
یک اختلال یادگیری، اختلالی عصب زیست شناختی است که از یک مشکل جدی در خواندن، حساب کردن و یا کلمهبندی نوشتن به وجود میآید که انتظار نمیرود به یک فرد عادی نسبت داده شود. یک اختلال یادگیری نه یک اختلال یادگیری است ونه به وسیله ی یک اختلال هیجانی ایجاد میشود. اگر درست ارزیابی نشود تأثیر بالقوهای روی عملکرد ناسازگارانهی فرد دارد و در حوزههای چندگانهی زندگی ضعف ایجاد مینماید. وقتی فردی مظنون به اختلال یادگیری میشود، یک ارزشیابی عصب روانشناختی تواناییها ضروری است تا منبع مشکل را به علاوه در حوزههای توانایی عصب روانشناختی تعیین کند که میتواند به عنوان پایهای برای فنون جبرانی و اختیارات درمانی باشد.
اختلال یادگیری چیست؟
یک اختلال یادگیری1 به وسیله متخصصان بهداشت روانی و پزشکی به عنوان یک اختلال عصب زیست شناختی و یا اختلال پردازش زبان تشخیص داده شده که به وسیله عملکرد مغز به وجود آمده است. یکی از پیامدهای ناکارآمدی مغز شیوهای که افراد مبتلا به اختلال یادگیری اطلاعات را کسب کرده و پردازش میکنند که از عملکرد عادی و قابل انتظار برای کودک یا بزرگسالی که میتواند بدون مشکل جدی یاد بگیرد، متفاوت است. یک اختلال یادگیری ممکن است از لحاظ علمیدر حوزههای شناسایی کلمه، ادراک خواندن، حساب کردن، استدلال کردن، هجی کردن ویا کلمهبندی نوشتن به وجود آید. یک اختلال یادگیری غالبا وابسته به عملکرد غیرعادی مغز به علاوه در حوزه گفتار است. یک اختلال یادگیری که در زمینه علمیتشخیص داده شده است ممکن است در زمینههای دیگر نیز اختلال ایجاد کند. به طور مثال فعالیتهای روزمره یک فرد در خانه ممکن است از ناتوانی بالقوه حافظه، استدلال و یاحل مساله تاثیر بگیرد و وابسته به مشکل عصب زیست شناختی باشد. به علاوه ممکن است تاثیر نامطلوبی بر ارتباطات اجتماعی بگذارد زیرا که ضعف فرایند شناختی فرد باعث میشود که او در فکر کردن و یارفتار دچار اشتباه ویا دچار کج فهمیرفتار دیگران گردد.
اختلالات یادگیری ممکن است با حالتهای مختلف ADHD (اختلال بیش فعالی همراه به نقص توجه)، اختلالات رفتاری، ناتواناییهای حسی یا دیگر شرایط کلینیکی یا عصبشناختی هم زیستی داشته که شامل بیماریهای سلولهای داسی شکل، دیابتها، کموزنی در هنگام تولد، جراحی قلبی نئوناتال، سرطان خونی، تورم لنفاوی حاد و هیدرو سفالها میشود1.
با وجود این به علت ضعف عملکرد و یا مشکلات اجتماعی، مبتلا بودن به اختلال یادگیری باعث افسردگی واضطراب میشود. اما این اختلال نه یک اختلال یادگیری است و نه به وسیله ی یک اختلال هیجانی به وجود میآید2.
ریشههای اختلال یادگیری
انواع زیادی از عملکردهای غیرعادی مغز وجود دارند که میتوانند منجر به یک اختلال یادگیری شوند که تاکنون تغییرات و علل آن شناسایی و طبقهبندی نشدهاند. به طور مثال نارساخوانی از اختلالات یادگیریای است که روی خواندن و هجی کردن تأثیر میگذارد. تحقیقات نشان داده است که عملکرد غیر عادی مغز در پردازش زبانی- شنیداری (مثل پردازش صداشناسی نامگذاری سریع اتوماتیک) در تعداد زیادی از افراد مبتلا به نارسا خوانی دیده شده است3.
شواهدی وجود دارد که نشان میهد که نامگذاری اتوماتیک و سریع و پردازش صدایی هسته ی پردازشهایی هستند که مهارتهای خواندن را پیش بینی میکنند1.
گرچه بعضی افراد درسیستم دیداری مغزشان ساختار متفاوتی دارند2. تأثیرات نواقص ویژه ی دیداری بر روی یادگیری ممکن است به مهارتهای دیگر بسط یابد. اختلال ریاضی اختلال یادگیری ای است که روی محاسبه ی ریاضیات و حل مساله تأثیر میگذارد. تحیقات گوناگونی در حال انجام است که تعیین میکند انواع مختلف عملکرد غیر عادی مغز است که منجر به اختلال یادگیری میشود. تحقیق اختلال ریاضی که از تصویر عصبی استفاده میکند به گستردگی تحقیق نارساخوانی نیست. ولی به هر حال مطالعات عصب شناختی به وضوح انواع ناکارآمدیهای مغز را به اثبات رسانده است3.
نیاز به ارزشیابی مناسب ملاکهای تشخیص یک اختلال یادگیری همزمان با تغییر تدابیر آموزشی و یافتههای تحقیق تغییر میکنند. با وجود اینها این حقیقت که یک اختلال یادگیری نمایانگر عملکرد غیرعادی مغز است بحثی در آن نیست. بنابراین وقتی فردی درمدرسه و در زندگی روزمره با مشکل مواجه است مظنون به یک اختلال یادگیری میشود که یک ارزشیابی از تواناییهای عصب روان شناختی او ضروری است تا نشان دهد که کدام عملکردهای مغز آن طوری که انتظار میرود کار نمیکنند و کدام عملکردهای مغز به قدر کافی کار نمیکنند. یک ارزشیابی عصب روان شناختی میتواند دامنه ی مورد نیاز ارزیابی عملکرد خاصی که اغلب در اختلال یادگیری مورد بحث است را فراهم کند مثل توجه به تواناییهای حسی - حرکتی. ارزیابی گسترده ی به دست آمده به وسیله ی یک ارزشیابی عصب روان شناختی امکان تشخیص نقاط ضعف و قوتی را که هر دو برای تعیین حوزههای مداخله مهماند فراهم مینماید. اندازه گیری پاسخها برای مداخله و رویکردهای تشخیصی متداول درامریکا نمیتواند جانشین یک ارزشیابی عصب روان شناختی جامع شود.اطلاعات پایهای در رابطه با توانایی دیداری و کلامی میتواند از یک آزمون جامع هوشی(IQ)تفسیر شده توسط یک متخصص واجد شرایط به دست آمده باشد. مدارس دولتی متخصصانی را که واجد شرایط اجرا و تفسیرآزمونهای هوشیاند استخدام میکنند. اگر چه مدارس خصوصی و دانشگاهها متخصصان تعلیم دیده برای اجرا و تفسیر آزمونهای هوشی را استخدام نمیکنند. علاوه بر اینکه استخدام آنها توسط این مدارس کار کاملاً عجیبی است. با ملاحظهی متخصصان واجد شرایط استخدام شده در مدارس دولتی باز هم ارزیابی آنان در مدرسه ای معین قابل اطمینان نیست. بنابراین باید این شغل را مورد به مورد و مدرسه به مدرسه مورد بررسی قرار داد. همانطور که متخصصان خوب پزشکی باید خارج از شبکه ی مراقبتهای اولیه ی بهداشت جستجو شوند، متخصصانی هم که برای اجرای آزمون ارزشیابی روانشناختی آموزش دیدهاند بهتر است در ارزشیابی و مراقبت از کودکان و بزرگسالانی که در مدرسه یا دانشگاهشان متخصص ندارند، تجربه داشته باشند.
آزمونهای محدود که فقط از آزمون IQ و ارزیابی سطوح پیشرفت تحصیلی تشکیل میشود، اطلاعات کافی از کارکرد مغزی کودکان یا بزرگسالان فراهم نمیکند تا بالاترین سطح مراقبت استاندارد و مداخلههای هدفمند فراهم گردد. در یک فرد مبتلا به اختلال یادگیری ارزشیابی عصب روانشناختی ممکن است به عنوان یک ضرورت پزشکی برای اهداف مورد بررسی و روشن کارکردهای مغزی باشد. اگر شرایط پزشکی دیگر وجود داشته باشد ارزشیابی عصب روانشناختی فوق العاده مهم است، اما اگر این شرایط هم نباشد باز ارزشیابی عصب روان شناختی اهمیت دارد. مجریان دور اندیش بیمه توصیه کرده اند تا تعیین کنند که آیا خدمات ضروری میتواند به وسیله ی یک متخصص واجد شرایط در مدرسه ی خصوصی ارایه شود. یک اختلال یادگیری اختلالی مزمن و مادام العمر است. تأثیراین ناتوانی میتواند روی عاطفه، آموزش وعملکرد حرفهای با توجه به شرایط زندگی، ارتباطات میان فردی و نقاط ضعف و قوت فردی و به علاوه تأثیر روی جامعه مهم باشد. کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در مدرسه عملکرد بدی دارند و انتظار نمیرود که بتوانند دیپلم بگیرند. اختلال یادگیری میتواند تأثیر نامطلوبی روی عملکرد شغلی در بزرگسالی داشته باشد. شناسایی به موقع این محدودیتها و تواناییهای عصب روان شناختی میتواند آموزش، شغل و طرحهای درمانی را تسهیل کند. در هر صورت باید ارزشیابی مناسب صورت گرفته باشد1.
ناتوانایی یادگیری و به خاطر سپردن انطباق یابی ارگانیسم را افزایش می دهد1. این درحالی است که یکی از اجزای مهم فرآیند یادگیری حافظه است. به گونه ای که بدون حافظه ما به رویداد ما به گونه ای واکنش نشان می دهیم که انگار بیش ازاين آنها را تجربه نکرده ایم2.
عوامل شناختي موثر در فرایند یادگیری از جمله ماهیت و ساختار حافظه و چگونگی عملکرد آن را تبیین نمایند3. کارکرد ذهنی نگهداری اطلاعات مربوط به محرک ها ، رویدادها ، تصاویر، ایده ها و مانند آن ، نظام انباره ای فرضی درباره ذهن /مغز که این اطلاعات را نگهداری می کند ، اطلاعاتی که نگه داشته می شوند ، یادداری اطلاعات در طول زمان ، یادداری آنچه تجربه شده است رو به یادآوردن اطلاعاتی که اندوزش شده اند از جمله تعاریفی هستندکه برای حافظه ارائه شده است4.
علل بروز اختلالات یادگیری
1)عوامل پیش هنگام و قبل از تولد
اختلالات یادگیری برخی کودکان می تواند بواسطه مشکلاتی باشد که پیش از تولد، هنگام تولد و بلافاصله بعد از تولد وجود داشته است.
از جمله عوامل پیش از تولد عبارتند از:
عدم تناسب خون مادر با جنین
اختلالات در ترشحات داخلی مادر
قرار گرفتن در برابر اشعه
استفاده از دارو
از عوامل هنگام تولد می توان به مواردی چون:
کم وزنی هنگام تولد
آسیب وارده بر سر
آمدن جفت پیش از نوزاد
تولد با پا اشاره کرد.
از عوامل بعد از تولد عبارتند از:
مسمومیت سرب
نارسایی های تغذیه ای
محرومیت های محیطی و ...
2)عوامل فیزیولوژیک مؤثردر بروز اختلالات یادگیری
بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده اختلالات یادگیری آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و صدمه وارده به دستگاه مرکزی عصبی است.
3)عوامل بیوشیمیایی مؤثر دز بروز اختلالات یادگیری
گفته شده است که اختلالات گوناگونمتابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب اختلالات یادگیری می شوند.برخی از عوامل بیوشیمیایی که در ارتباط با اختلالات یادگیری از آن ها نام برده شده است عبارتند از:هایبوگلیسیمی و کم کاری تیروئید.
4)عوامل آموزشی مؤثر در بروز اختلالات یادگیری
به غقیده برخی از متخصصان تدریس ناکافی و ناصحیح می تواند در بسیاری از اختلالات یادگیری عامل به حساب بیاید، به نظر می رسد که شماری از کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری مرکز آموزش کافی و مناسب قرار نگرفته اند.
انواع اختلالات یادگیری
کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ممکن است در یکی یا چند مورد از موارد زبر دچار مشکل باشند:اختلال در زبان گفتاری-اختلال در زبان نوشتاری-اختلال در خواندن و حساب، به عبارتی ممکن است کودکی در همه موارد فوق به جز یک مورد عملکرد خوب و مناسبی داشته باشد، ولی در یک زمینه دچار مشکل شودو به این ترتیب همپوشی های مختلفی در زمینه های یاد شده ممکن است اتفاق بیفتد.
چه كساني داراي اختلالات يادگيري هستند ؟
افراد مبتلا به ناتواني هاي يادگيري در تمام سطوح و در تمام پايه هاي كلاسي از آمادگي تا دانشگاه وجود دارند امتياز آن عده از كودكاني كه در سطوح دبستاني درس مي خوانند اصولا اين است كه تاكيد و علاقه به شناسايي و درمان اين گونه كودكان در اين دوره بيشتر است بنابراين در آينده از شمار مبتلايان به اين ناتواني در سطوح بالاتر آموزشي كاسته خواهد شد1.
انواع ناتواني هاي يادگيري :
تشابه اوليه كودكان مبتلا به ناتواني يادگيري ، عدم قدرت آنها در يادگيري است اختلاف ميان اين كودكان تنها زماني خود را نشان مي دهد كه انواع ناتواني هايي كه به آن مبتلايند طبقه بندي شود .
از دهه ي 1960 كودكان مبتلا به ناتواني هاي يادگيري توجه مطالعات رواني و آموزشي بوده اند و در واقع شاخه جديدي است كه به آموزش و پرورش ويژه افزوده شد .
هر چند كه ناتواني هاي يادگيري يك قلمرو نسبتا جديدي است لكن رشد مفهوم آن ظاهرا سريع بوده به طوريكه از طريق آميختگي پيشه هاي متعدد به صورت يك پيشه گسترده ميان رشته اي جلوه گر شده است . در كوشش هاي مكرري كه براي تعيين جمعيت كودكان ناتوان در يادگيري به عمل آورده ابعاد مختلف مساله مورد توجه قرار گرفته است و هر گروهي بر اساس ديدگاه خود و با شيوه متفاوتي مساله را بررسي و تعريفي از آن به دست داده است .
در سال 1968 يك تعريف به وسيله كميته مشورت ملي در مورد كودكان ناتوان در گزارش ساليانه آنها به كنگره به عمل آمد " كودكان ناتوان در يادگيري در يك يا چند فراگرد اساسي رواني در ارتباط با فهميدن يا كاربرد زبان شفاهي يا كتبي ناتواني نشان مي دهند تظاهرات اين ناتواني ممكن است به صورت اختلال در گوش دادن ، فكر كردن ، سخن گفتن، خواندن ، نوشتن هجي كردن يا حساب باشد .
اين اختلالات را نتيجه شرايطي دانسته اند كه شامل نقائص ادراكي ، ضايعه مغزي ، اختلال جزيي در كاركرد مغز ، نارساخواني ، اختلال گويايي و غيره است ناتواني يادگيري اين كودكان از نوع مشكلاتي نيست كه بدايتا مربوط به بينايي ، شنوايي ، يا نقائص حركتي ، عقب ماندگي ذهني پريشاني عاطفي و يا كمبود امكانات محيطي باشد1.
استفاده از دارو درماني و آموزش هاي خاص در درمان اختلالات يادگيري كودكان موثر است.
اختلال يادگيري شامل ديكته نويسي، روخواني و رياضي از اختلالات مربوطبه يادگيري در كودكان به حساب مي آيد كه اين اختلالات در پسران بيشتر ازدختران است.اين كودكان از نظر درماني نيازمند آموزش هايخاص هستند لذا در صورت وجود هر دو اختلال يادگيري و كمبود تمركز در كودكاناستفاده از داروهاي اختصاصي براي افزايش تمركز كمك كننده است. اين كودكان از نظر بهره ي هوشي، سلامتي در حواس بينايي و شنوايي وداشتن امكانات محيطي و آموزشي در موقعيت نسبتا مناسبي هستند و محدوديت هايشديد عاطفي ندارند لذا براي تشخيص انواع اختلالات يادگيري در كلاس اولبايد حداقل شش تا نه ماه از شروع سال تحصيلي بگذرد زيرا بسياري از اشكالاتدر شروع سواد آموزي طبيعي است. ژنتيك در بروز ايناختلالات نقش مهمي دارد زيرا در تعدادي از موارد مشابه مشكل كودك در ديكتهنويسي يا روخواني در اقوام درجه اول مثل پدر و مادر يا درجه دوم خانوادههاي پدري و مادري هم وجود دارد1.
استفاده از یک رژیم غذایی سالم و مناسب نه تنها برای جسمتان مفید است، بلکه برای مغز و حافظه تان نیز لازم است. بر طبق نظرات آکادمی عصب شناسی آمریکا، خوردن میوه ها و سبزیجاتی که حاوی میزان زیادی آنتی اکسیدان هستند؛ مثل توت ها، مرکبات، اسفناج، هویج، کلم بروکلی، گوجه فرنگی و سیب زمینی شیرین می تواند تا 11 درصد احتمال سکته را پایین بیاورد.
تحقیق دیگری نشان می دهد که آنتی اکسیدان ها و پلی فنول های موجود در ذغال اخته و انگور می تواند توانایی ارتباط سلول های مغزی را با یکدیگر بالا برده و خطر آسیب رسیدن به آنها را پایین آورد.
به جز میوه و سبزیجات، مواد دیگری مثل کارکامین و همچنین ویتامین های B مثل نیاکتین و اسید فولیک نیز در این زمینه کمک کننده هستند و خطر ابتلا به آلزایمر را پایین می آورند.
2- از نوشیدن مشروبات الکلی خودداری کنید.
همه می دانند که نوشیدن مشروبات الکلی باعث از دست دادن حافظه به طور موقت می شود. اما محققین دریافته اند که می تواند عوارض طولانی مدت نیز داشته باشد و روی سلول های مغزی تاثیر بگذارد. تاثیر موقتی آن رابطه ای نزدیک با میزان مصرف نوشیدنی دارد. هرچه میزان بیشتری بنوشید، حافظه تان کندتر خواهد شد.
3- جسمتان را ورزش دهید
همه ی ما می دانیم که برای روی فرم نگاه داشتن هیکل و بدنمان باید ورزش کنیم. اما آیا می دانستید که ورزش کردن باعث تقویت حافظه تان نیز می شود؟
ورزش های قلبی-عروقی مانع از دست رفتن حافظه می شود. پزشکان بر این عقیده اند که علت آن است که ورزش گردش خون را در مغز بالا می برد و نمی گذارد بافت های عصبی مغز با بالا رفتن سن به سرعت از بین بروند.
حتماً لازم نیست که دونده ی دوی ماراتن باشید تا حافظه تان تقویت شود. ورزش های جسمی-فکری نیز می توانند با از دست رفتن حافظه مقابله کنند.
4- فکرتان را ورزش دهید
ورزش دادن به فکرتان و به رشد مغزتان کمک می کند. با فعال نگاه داشتن مغزتان، سلول های عصبی مغزتان را ترغیب می کنید تا ارتباطات جدید ایجاد کنند. این مسئله به جز بالا بردن قدرت یادآوری، ظرفیت حافظه را هم بالا می برد و مانع از دست رفتن حافظه می شود.
کارهای بسیاری می توانید برای ورزش دادن و فعال کردن مغزتان انجام دهید. کارهای ساده ای مثل حل جدول، بازی شطرنج و مطالعه کردن از آن دسته هستند. گرفتن آموزش های جدید مثل یادگیری زبانی خارجی یا یک آلت موسیقی نیز می تواند مفید باشد.
5- از مکمل های تقویت کننده حافظه استفاده کنید
علم خیلی وقت است که فایده ی بعضی مکمل های غذایی مثل روی و اسید فولیک را برای تقویت حافظه دریافته است. مکمل های دیگری نیز شناخته شده اند که می توانند به تقویت حافظه کمک کرده و مانع از دست رفتن حافظه با بالا رفتن سن شوند.
ترکیبات این مکمل ها از این قرار است:
آنتی اکسیدان ها که رادیکال های آزاد مخرب را از بین می برند و گیاهانی که سلول های عصبی را از آسیب محافظت می کنند مواد مغذی که اکسیژن و گلوکز مغز را بالا می برند.
گیاهانی که به تولید انتقال دهنده های عصبی کمک می کنند.
مکمل های که باعث تقویت حافظه می شوند از این قبیل اند:
جینکو بیلوبا
نام گیاهی بسیار مشهور است که از سالیان دور به عنوان دارویی سنتی برای تقویت حافظه استفاده می شده است. خاصیت آنتی اکسیدانی قوی دارد و می تواند از آسیب رسیدن به رگ های خونی در مغز جلوگیری کند. همچنین می تواند جریان خون را در مغز بالا ببرد و با حفظ قابلیت ارتجاعی رگ ها، اکسیژن و مواد مغذی را به سلول ها برساند.
ویتامین های B
از ویتامین های B در بسیاری از عملیات متابولیک بدن استفاده می شود و برای سلامتی عمومی بدن بسیار لازم هستند. در رابطه با مغز دو تا از این ویتامین ها اهمیت بیشتری پیدا می کنند: ویتامین B12 و اسید فولیک.
ویتامین B12برای حفظ غلاف میلین(ماده ی سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب را می پوشاند و باعث می شود که به درستی کار کنند).
اسید فولیک هم ماده ی بسیار موثری برای مغز است که باعث بهتر کار کردن انتقال دهنده های عصبی می شود. اگر میزان اسید فولیک مغز کم شود، احتمال از دست رفتن حافظه بیشتر می شود.
اسیدهای آمینه
اولین کار آمینو اسیدها این است که به عنوان سدی برای پروتئین ها عمل می کنند. اما انواع بخصوصی از آنها برای تقویت مغز هم کاربرد دارند. به طور مثال تاورین L یک محافظ عصبی قوی است که از سلول های عصبی در مواجه به استرس و فشارها محافظت می کند. پیروگلوتامین L نیز برای متابولیسم سلول های عصبی کاربرد دارند و DMAE نیز مشاهده شده است که باعث تقویت حافظه ی کوتاه مدت می شود.
تقویت حافظه باید یکی از کارهای روزانه تان باشد. به یاد داشته باشید که ورزش در این زمینه کمک بسیار زیادی به شما می کند.
حواستان باشد که مکمل هایتان را هم حتماً استفاده کنید.
عوامل مؤثر در بروز ناتوانيهاي يادگيري (سبب شناسي)
1-عوامل آموزشي :
الف) تدريس ناكافي و ناصحيح
ب) محدود بودن محتواي برنامه ي درسي
ج) استفاده نادرست از روش ها، مواد و برنامه ي درسي
د) بيتوجهي به مهارتهاي پيش نياز جهت يادگيري
2-عوامل محيطي:
الف) تغذيه، بهداشت، سلامتي
ب) تحريك حسي
ج) تحريك زباني "امكان دارد اختلال هاي زبان ريشه بسياري از ناتوانيهاي يادگيري در خواندن، حساب و زبان نوشتاري باشد.
د) رشد اجتماعي و عاطفي
3- عوامل رواني:
الف) ادراك و تشخيص ضعيف ديداري و شنيداري
ب) توانايي كم در تعميم و سازمان دهي
ج) ناتواني در بيان مفاهيم
د) كمبود مهارت هاي كلامي و حركتي
و) حافظه ي كوتاهمدت ضعيف و ضعف در تكميل
علت اين عوامل ذكر شده در كودكان مبتلا به ناتوانيهاي يادگيري نقايص زيربناي جزئي مغز يا مشكلات عصبي است.
4- عوامل فيزيولوژيكي5- عوامل ژنتيكي6- عوامل بيوشيمي7- عوامل پيشهنگام و بعد از تولد8- تاخير رشد9- نقص جزئي در كار مغز
انواع ناتوانيهاي يادگيري
تشابه اوليه ي كودكان مبتلا به ناتواني يادگيري، عدم قدرت آن ها در يادگيري است. اختلاف ميان اين كودكان تنها زماني خود را نشان ميدهد كه انواع ناتوانيهايي كه به آن مبتلا يند طبقه بندي ميشود.
ويژگي هاي كودكان مبتلا به ناتوانيهاي يادگيري بسيار منتوع است. بسياري از اين كودكان تنها در يك زمينه ي بخصوص دچار مشكلند. (مثلا حساب) در حالي كه كودكان ديگر با مشكلاتي روبرويند كه به چند موضوع درسي مرتبط است.
علائم كودكان ناتوان در خواندن:
1- حذف حروف يا كلمات ،مانند :خواندن لاك به جاي پلاك 2-اشتباه خواندن حروف به جاي يكديگر (حروف شبيهبه يك ديگر )3- وارونه خواني4- درك نكردن معني كلمه يا مطلب خوانده شده5- جابهجايي حروف يا كلمات در مطلب خوانده شده 6-كندخواني و شمردهشمردهخواني7- ناتواني در بخش و صدا كشي8- اختلال يا ناتواني در تشخيص حروف ويژگيهاي كودك ناتوان در نوشتن:
1- شامل اشكالات ترسيمي (اشكال در نوشتن با دست)
- دانشآموز كلمات را بيش از حد كمرنگ ميكند يا بيش از اندازه به مداد فشار ميآورد. - كلمات را يا خيلي نزديك به هم يا خيلي با فاصله مينويسد
-كلمات را بيش از حد كوچك يا بزرگ مينويسد
- كلمات را بر عكس مينويسد.
2- مشكلات مربوط به املاء
- در تشخيص صداهاي يكسان و مشابه در نوشتن كلمه مشكل دارد مانند: (س، ص، ت، ط، ذ، ز، ض، ظ)
- حذف كلمه يا حرف در املاء
- اشكال به خاطر آوري در توالي حروف مثل سفره كه سرفه مينويسد.
- نمي تواند كلمات را بهطور منظم بنويسد.
- نمي تواند جملات را بهطور منظم بسازد يا جملات را از هم جدا كند.
- شكل نوشتاري حروف را نميتواند بهياد آورد و بنويسد.
- نا تواني در درك مفاهيم حجم هندسي مثل بزرگ، كوچك، بلند و كوتاه و مفاهيم انتزاعي مثل بيشتر و كمتر
- نا تواني در مرتب كردن اجسام بر حسب اندازهها و عدم پيوند ميان نماد عددي و نماد حرفي - نا تواني در تشخيص و درك تفاوت ميان اعداد (8 و 7) و نا تواني در نسخه نويسي از اعداد واشكال - نا تواني در درك ارزش مكاني هر رقم، نا تواني در انجام عمليات محاسباتي (جمع و تفريق، ضرب و تقسيم و...)
- ناتواني در درك هفته، ماه، سال، قرن، گفتن زمان، ارزش سكه و حل مساله نقش معلمان كلاس عادي
بيترديد تأكيد بر جاي دادن دانشآموزان مبتلا به ناتواني هاي يادگيري در كلاس عادي و جريان اصلي آموزش و پرورش نقش بااهميت معلمان عادي در رابطه است. افزون بر آن معلمان كلاس هاي عادي طرف مشورت قرار ميگيرند تا در كارشناسي و ارزيابي كودكان كه امكان دارد بهصورت بالقوه در يادگيري نا توان باشند به متخصصان كمك كنند. معلم كلاس عادي بايد ويژگيهاي معمولي كودكان مبتلا به ناتواني هايي يادگيري را بداند، بتواند عوامل آشكار مؤثر در كندي پيشرفت تحصيلي كودك را از بين ببرد يا در رفع آن هابكوشد. نكات ضعف و قدرت دانشآموزان را در مهارتهاي بهخصوص گزارش كند و شيوههاي كنوني آموزشي چون (نوع برنامه خواندن) را شرح دهد.
انواع اختلالات
اختلال ترس
اختلال ترس حدود شش میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند و در هر دو جنس زنان و مردان معمول است. این اختلال در بیشتر اوقات در طی اواخر نوجوانی و اوایل دوران بلوغ شروع می شود و به طور معمول به صورت حملات ترس یا ترس ناگهانی ناشی از عوامل استرس زا آشکار می شود. اگر چه بسیار ی از مردم یک حمله را دارند و هرگز حمله دیگری را تجربه نمی کنند، آنها که اختلالات ترس دارند باید قبل از اینکه بیماری ناتوان کننده شود، درمان را جستجو کنند. تشخیص درست این اختلال ضروری است، چراکه بیمار ممکن است این مشکل را برای سالها قبل از اینکه بفهمد یک بیماری واقعی اما قابل درمان دارد، داشته باشد.
بسیاری از مردم مبتلا به اختلال ترس تلاش می کنند از محل یا موقعیتی که در آن اولین اپیزود یا حمله ترس آنها رخ داده است، اجتناب کنند. این مسئله ممکن است شدیداً با فعالیت های روزانه تداخل کند و بیمار را در موارد شدید در خانه محصور می کند. هنگامیکه زندگی یک بیمار اینچنین محدود شود. آنچنانکه در بین حدود یک سوم موارد اختلال ترس اتفاق می افتد، بیماری به نام agoraphobia(ترس از فضای باز و مکانهای عمومی) گفته می شود.2 از آنجائیکه یک بیمار agoraphobia نمی تواند پیش بینی کند چه وقت یک حمله رخ خواهد داد، ممکن است او بین اپیزودها اضطراب شدیدی را داشته باشد و در مورد اینکه حمله بعدی کی و کجا رخ می دهد ، نگران می شود. درمان زودهنگام اختلال ترس اغلب می تواند از این حالت ناتوان کننده جلوگیری کند.
یک حمله ترس ممکن است با طپش قلب، عرق کردن، ضعف، غش کردن یا سرگیجه شروع شود. کرخت شدن دستها، گرگرفتگی، و یا لرز ممکن است به دنبال این علایم ایجاد شوند. گاهی اوقات، افراد ممکن است واقعاً باور کنند که آنها حمله قلبی دارند، مغزشان را از دست داده اند، یا در شرف مرگ هستند. حملات ترس ممکن است در هر زمانی، حتی در طی خواب، رخ دهند. یک حمله به طور معمول در عرض ده دقیقه به حداکثر خود می رسد، اما برخی علایم ممکن است زمان طولانی تر ی باقی بمانند. اختلال پانیک یکی از درمان پذیرترین اختلالات اضطرابی است، چراکه این اختلال در بیشتر موارد به داروها یا روان درمانی پاسخ می دهد.
افسردگی اضطرابی
اختلالات افسردگی و اضطراب یکی نیستند، اما در نگاه اول آنها یکسان به نظر می رسند. هر دو، بدن، ذهن و تفکرات را درگیر می کنند. در واقع، اختلالات افسردگی اغلب با اختلالات اضطرابی همراه هستند. افراد افسرده غمگین ، ناامید، یا مایوس هستند و در تمرکز کردن مشکل دارند. آنها انرژی کمتری دارند و در فعالیت های روزمره غرق می شوند. در مقابل، افراد با اختلال اضطرابی ترس، وحشت، یا اضطراب را در موقعیت هایی که بیشتر مردم آنها را تهدید کننده نمی یابند، تجربه می کنند. بدون درمان، اضطراب و افسردگی می توانند توانایی فرد در کارکردن، برقراری ارتباطات، یا حتی ترک کردن منزل را محدود کنند. به دلیل اینکه، اضطراب غالباً با اختلالات افسردگی همراه است، درمان افسردگی زمینه همراه با اضطراب ضروری است. هنگامیکه افسردگی برطرف شود، علایم اضطراب غالباً از بین می روند.
اختلال وسواس اجباری
OCD تفکرات ناخواسته مداوم(وسواس) و یا رفتارهای مکرر(اجباری) را درگیر می کند. تعداد زیادی از افراد سالم برخی علایم OCD را دارند، از قبیل شک کردن به اینکه درها را قفل کرده اند یا نه، یا قبل از خروج از منزل گاز را خاموش کرده اند یا نه؛ هرچند، در بیماران با OCD، این رفتارها همراه با دیگر علایم(به عنوان مثال، شستن دست، منظم کردن، چک کردن یا شماردن، و تکرار کردن کلمات در سکوت) بیشتر طول می کشند، ناراحتی زیاد ایجاد می کنند، و با زندگی روزانه تداخل می کنند.
OCD حدود 2/2 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند. این اختلال مردان و زنان را تقریباً به تعداد مساوی درگیر می کند و معمولاً ابتدا در دوران کودکی، نوجوانی، یا اوایل بلوغ ظاهر می شود. یک سوم بالغین مبتلا به این اختلال گزارش می کنند که اولین علایمشان را در کودکی تجربه کرده اند دوره بیماری متغیر است- - علایم ممکن است بیایند و بروند، به مرور زمان سبک شوند، یا به طور پیشرونده ای بدتر شوند. شواهد تحقیقاتی پیشنهاد می کنند که OCD ممکن است در خانواده ها ادامه یابند.
افسردگی یا سایر اختلالات اضطرابی ممکن است OCD را همراهی کنند، و برخی مردم ممکن است اختلالات غذا خوردن که سلامت عمومی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد بروز دهند. به علاوه، افراد مبتلا به OCD ممکن است از موقعیت هایی که در آنها ممکن است مجبور به مواجه شدن با وسواس هایشان شوند اجتناب کنند یا جهت آرام کردن خودشان الکل یا داروها را بکار برند. اگر OCD به اندازه کافی شدید شود، می تواند بیمار را از به عهده گرفتن شغل یا از انجام دادن مسئولیت های طبیعی منزل باز دارد. این اختلال به طور معمول به خوبی به دارو یا روان درمانی پاسخ می دهد.
اختلال استرس بعدا از تروما
PTSD ممکن است در افرادیکه یا با حادثه یا حوادثی که مرگ دیگران را سبب شده تجربه را مشاهده کرده اند، یا با مرگ یا جراحت شدیدی نسبت به خودشان یا دیگران تهدید یا مواجه شده اند، رخ دهد. در اینگونه موارد، شخص ترس ، نا امیدی، یا وحشت را تجربه می کند. در کودکان، این مسئله ممکن است اختلال رفتاری یا آشفتگی رفتاری ایجاد کند. PTSD اولین بار هنگامیکه در سربازان جنگی توضیح و تشخیص داده شد، به اذهان عمومی آورده شد، اما این اختلال می تواند از هر تعداد حادثه ضربه ای، شامل حملات شدید از قبیل تجاوز، شکنجه، بچه دزدی یا اسیر شدن، سوء استفاده از کودکان، تصادفات شدید اتومبیل و قطار، بلایای طبیعی، از قبیل سیل یا زلزله نتیجه شود. به عنوان مثال، حملات تروریستی 11 سپتامبر2001 و تسونامی که به جنوب و جنوب شرق آسیا در 26 دسامبر 2004 برخورد کرد، PTSDرا در بسیاری از قربانیان آغاز کرد.
بدون توجه به حادثه شروع کننده PTSD می تواند سبب شود افرادیکه به آن مبتلا شده اند مرتباً ضربه را به شکل کابوس، تجربه مشکلات با خواب در شب و اختلال در طی روز، به یاد آورند و از مکانهای مشخص یا موقعیت هایی که این خاطرات را به خاطر آنها می آورد، اجتناب کنند. در موارد شدید، شخص ممکن است در کارکردن یا اجتماعی بودن مشکل داشته باشند. این اختلال اغلب با افسردگی، سوء مصرف مواد، یا یک یا تعداد بیشتری از دیگر اختلالات اضطرابی همراه است.
PTSD حدود 7/7 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند، اما هر فرد ضربه دیده ای بیماری تمام عیار را تجربه نمی کند. PTSDتنها در صورتیکه علایم بیش از یک ماه باقی بمانند تشخیص داده می شود. در افرادیکه PTSD را بروز می دهند، علایم معمولاً در عرض سه ماه از ضربه شروع می شوند و دوره متغیری را طی می کنند. برخی مردم در عرض شش ماه بهبود می یابند، در حالیکه دیگران علایمی دارند که مدت زمان بیشتری باقی می مانند. در این موارد، بیماری ممکن است مزمن باشد یا سالها پس از حادثه ضربه ای تحمل شوند. افراد مبتلا به PTSD توسط داروها و روان درمانی دقیقمی توانند کمک رسانی شوند.
اختلال اضطرابی اجتماعی
افراد با ترس از اجتماع، ترس دایمی، شدید و مزمن از دیده شدن و قضاوت شدن توسط دیگران دارند و با کارهای خودشان حقیر و دست پاچه می شوند. این ترس ممکن است آنقدر شدید باشد که با کار یا مدرسه و دیگر فعالیت های روزانه تداخل کند. حتی اگر فعالیت های آنها زیاد و بدون مسئولیت باشد. آنها قادر نیستند بر ترسشان غلبه کنند. افراد با ترس از اجتماع اغلب برای روزها و هفته ها قبل از وقوع یک موقعیت وحشتناک نگرانند.
ترس از اجتماع می تواند تنها به یک نوع موقعیت محدود شود- - از قبیل صحبت کردن در موقعیت های رسمی یا غیر رسمی- - اما این مشکل ممکن است آنقدر گسترده باشد که افراد علایم را تقریباً هر زمانیکه در اطراف افراد دیگر هستند، تجربه کنند، که احتمالاً آنها را از رفتن به محل کار یا مدرسه در برخی روزها باز می دارد. بسیاری از افراد با این بیماری در پیدا کردن و نگه داشتن دوستانشان مشکل دارند. علایم فیزیکی اغلب اضطراب شدید ترس از اجتماع را همراهی می کنند و شامل سرخ شدن صورت، عرق کردن فراوان، لرزیدن، تهوع و اشکال در صحبت کردن هستند.
ترس از اجتماع حدود 15 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند. زنان و مردان به میزان مساوی مبتلا می شوند. اختلال معمولاً در کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می شود، شواهدی وجود دارد که فاکتورهای ژنتیکی در گیر هستند. ترس از اجتماع اغلب همراه با دیگر اختلالات اضطرابی یا افسردگی رخ می دهد. سوء مصرف مواد یا وابستگی ممکن است در کسانیکه تلاش می کنند که با نوشیدن الکل و سوء مصرف مواد " خود درمانی" کنند، ایجاد شود، ترس از اجتماع می تواند با موفقیت توسط روان درمانی یا داروها درمان شود.
ترس های خاص
ترس خاص ،یک ترس شدید، غیر منطقی از چیزی است که خطر کم را ایجاد می کند یا هیچ خطری را ایجاد نمی کند. برخی از ترس های خاص معمولتر ترس از ارتفاع (altophobia)، تاریکی (lygophobia)، آتش (pyrophobia)، ایجاد تغییرات (tropophobia)، آب(aquaphobia )، پرواز کردن(aviatophobia )، سگها (kynophobia)، و جراحات شامل خون (hemaphobia) هستند. گر چه بالغین مبتلا به این نوع ترس ها تشخیص می دهند که ترس هایشان غیر منطقی هستند، اغلب در می یابند که روبه روشدن ، یا حتی فکر کردن در مورد روبه روشدن با عامل یا موقعیت ترس آور، یک حمله ترس یا اضطراب شدیدی را به همراه می آورد.8و1 ترس های خاص که به طور تخمینی 19 میلیون آمریکایی بالغ را مبتلا می کند در زنان 2 برابر مردان معمول هستند. علل ترس های خاص به خوبی شناخته نمی شوند، اگر چه برخی شواهد وجود دارند که ترس ها در خانواده ها جریان دارند. ترس های خاص معمولاً در طی کودکی یا نوجوانی ظاهر می شوند و تا دوران بلوغ باقی می مانند.
اگر اجتناب از عامل ترس آور آسان باشد، افراد با ترس های خاص ممکن است نیاز به پیگیری درمان را احساس نکنند. در برخی موارد، ترس ها می توانند ناتوان کننده باشند و با زندگی روزانه تداخل زیادی کنند، سبب می شود که افراد جهت اجتناب از موقعیت ترس آور مسیر مهمی داشته باشند یا تصمیمات شخصی بگیرند. ترس های خاص به میزان بالایی با روان درمانی هدف گیر دقیق قابل درمان هستند.
درمان اختلالات اضطرابی
درمانهای موثر برای هر اختلال اضطرابی خاص توسعه یافته اند. به طور معمول، دو نوع درمان برای اختلالات اضطرابی وجود دارد: دارو و درمان از طریق گفتگو با بیمار، نوع خاصی از روان درمانی. تصمیم گیری جهت کاربرد یک یا دو درمان به بیمار، پزشک، اختلال اضطرابی خاص، و هر گونه درمان های قبلی بستگی دارد. به عنوان مثال، تنها روان درمانی برای ترس های خاص موثر نشان داده شده است.
در هر مورد، درمان به تعدادی از یافته های مقدماتی بستگی دارد. اولین توجه این است که آیا علایم واقعاً ناشی از اختلال اضطرابی است، و اگر اینطور است کدامیک از اختلالات. توجه بعدی این است که آیا هیچ حالات همراهی وجود دارد یا نه. گاهی اوقات الکلیسم یا حالت همراه دیگری باید در همان زمان یا قبل از درمان اختلال اضطرابی درمان شود.
مهم است که بیمار و متخصصان سلامت که او را درمان می کنند به عنوان یک تیم جهت یافتن بهترین روش فعالیت کنند. اگر یک درمان عمل نکرد، درمان موجود دیگر ممکن است عمل کند. بنابراین، درمانهای جدید همواره در حال توسعه هستند.
روان درمانی شامل گفتگو کردن با یک متخصص سلامت ذهن آموزش دیده ، از قبیل یک روان پزشک، روان شناس، استاد جامعه شناس، یا مشاور، جهت یادگیری چگونگی تعامل با مشکلاتی از قبیل اختلالات اضطرابی است.
رفتار درمانی ادراکی: موثر برای اختلالات اضطرابی متعدد، رفتار درمانی ادراکی(CBT) بخصوص در درمان اختلال ترس و ترس از اجتماع کمک کننده است. بخش ادراکی به افراد کمک می کند که الگوهای فکری که آنها را از غلبه بر ترس هایشان باز می دارد، تغییر دهند. بخش رفتاری، تغییر واکنش های افراد به موقعیت های محرک اضطراب را جستجو می کند. یک عنصر کلیدی این بخش در معرض قرار گرفتن، یا مجبور کردن افراد به روبه رو شدن با چیزهایی که آنها می ترسند، است. به عنوان مثال، در معرض قرار گرفتن و جلوگیری از پاسخ دادن ، جهت درمان افراد مبتلا به OCD بکار می رود. اگر بیمار ترسی از کثیفی و میکروب دارد، درمانگر ممکن است تشویق شود که اجازه دهد دستان بیمار بدون شستن، برای یک مدت معین کثیف بماند. درمانگر به بیمار کمک می کند تا از عهده اضطراب حاصل برآید. پس از اینکه تمرین چندین بار تکرار شد، اضطراب از بین می رود. تکنیک رفتاری دیگر آموزش دادن بیمار برای نفس عمیق کشیدن به عنوان کمکی برای تمدد اعصاب و کنترل اضطراب است.
رفتار درمانی باید براساس اضطراب های خاص بیمار هدایت شود. این درمانها غیر از ناراحتی موقتی از افزایش اضطراب، هیچ عوارض جانبی بدی ندارند، و نیاز دارند که درمانگر در تکنیک ها بمنظور ایجاد نتایج، بخوبی آموزش دیده باشد.
CBT یا رفتار درمانی بطور معمول حدود 12 هفته طول می کشد. درمان گروهی بخصوص برای افراد با ترس از اجتماع موثر است. شواهدی وجود دارد که اثرات سودمند CBT برای افراد مبتلا به اختلال ترس، OCD، PTSD ، و ترس از اجتماع بیشتر از داروها باقی می ماند.
دارو ممکن است با روان درمانی ترکیب شود، و برای بسیاری از مردم، این بهترین انتخاب برای درمان است. عود اضطراب نیز می تواند به طور موثر درمان شود و به همان روش اپیزودهای ابتدایی کنترل می شوند. مهارت هایی که در تعامل با اپیزود ابتدایی یاد داده شدند، می توانند در مواجهه با اضطراب آینده کمک کننده باشند.
هر چند اختلالات یادگیری اصولاَ مسأله ای آموزشی است، اما از چندین جنبه مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. بسیاری از تلاش ها در این زمینه از فرزیه نقص جزئی در مغز سود می جویند و بدین ترتیب می کوشند تا با ارزیابی مسائل فرض شده مربوط به این نقص زیستی مشکل را بر طرف کنند، از جمله شیوه های درمانی رایج بر این اساس را می توان به درمان رایج بر نگرش های ادراکی-حرکتی اشاره کرد.
دراین شیوه تلاش می شود تا موقعیت هایی برای کودک فراهم شود تا بتواند اطلاعاتی را از محیط دریافت دارد، به یکدیگر ارتباط دهد، آن ها را دریابد.
استفاده از روروک، بازی هایی برای آموزش حرکت، تمرین ها روی تخته سیاه برای رشد هماهنگی حرکت و ادراک دیداری و حل معما در این شیوه کاربرد دارد.
از سوی دیگر درنظر گرفتن امکانات آموزشی ویژه برای کودکان مورد توجه قرار گرفته است مثلاٌاستفاده از اتاق مرجع یا کلاس های ویژه، با این حال جای دهی مبتلایانبه اختلالات یادگیری در کلاس های مختلف هنوز مورد بحث بسیاری از متخصصان آموزش و پرورش است.
نتیجه گیری
بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات یادگیری و اختلالات اضطرابی از پیوستن به یک گروه کمک کننده و سهیم کردن مشکلاتشان و موفقیت هایشان با دیگران سود می برند. خانواده در بهبود بیمار مبتلا به یک اختلال اضطرابی اهمیت زیادی دارد. اگر خانواده تمایل به بی اهمیت دانستن اختلال داشته باشد یا خواستار بهبودی بدون درمان باشد، فرد مبتلا رنج خواهد کشید.
علاوه بر دارو درمانی، تکنیک های کنترل استرس،meditation، و روان درمانی اساس درمان در اختلالات اضطرابی خاصی هستند. شواهد مقدماتی وجود دارند که ورزش ایروبیک ممکن است ارزشمند باشد، و مشخص است که کافئین، شکر فرآوری شده، داروهای ممنوع(قاچاق)، و حتی برخی از داروهای OTC سرماخوردگی می توانند علایم یک اختلال اضطرابی را بدتر کنند. داروسازان نقشی بسیار سخت و فرصتی استثنائی در ارزیابی اختلالات اضطرابی بیمارانشان و فراهم کردن توصیه به بیمارانیکه داروهای ضد اضطراب مصرف می کنند، دارند.
منابع:
1-اچ ايلوارد ، اليزابت – ار براون ، فرانك ترجمه برادري ، رضا ، تشخيص و ساماندهي ناتواني هاي يادگيري، ناشر ، سازمان آموزش و پرورش استثنايي ، چاپ اول ، زمستان 77.
2- تبريزي ، مصطفي ، درمان اختلالات خواندن ، انتشارات گفتمان خلاق ، چاپ اروين، چاپ اول 1380.
3- دلاكاتو ، كارل ، ترجمه سرحدي زاده ، فاطمه ، اختلال خواندن ، چاپخانه پرتو ، تهران چاپ اول 1368.
مشخص نیست که روانشناسی از چه زمانی به طور رسمی رشته ای علمی شناخته شد ، اما پژوهشهای روان شناختی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد . ویلهلک نخستین آزمایشگاه روان شناسی را در 1987 در آلمانو ویلیام جیمز چهارسال زودتر آزمایشگاه خود را در هاروارد ایجاد کرده بود .
پویایی آزمایشگاه روان شناسی ، استقلال از فسلفهو نظریهپردازیهای فیلسوفانرا به ارمغانآورد . و ونت در کتابی با عنوان اصل روان شناسی فیزیولوژیک ، موضوعروان شناسی را مطالعه ذهنمعرفی کرد و فرآیندهای مورد بررسی در روان شناسی را مهرکرمای کنترل شدهو پاسخهای قابل اندازه گیری دانست کهبا آزمایش و درون نگری به دست می آید .
ساختارگرایی .و کارکردگرایی
دومکیتمعروف ساختارگرایی و کارگرایی با شروع قرن بیستم شکل گرفت.
ادوارد تیچنر ( 1867 ـ 1927 ) از شاگردان وونتبود که مکتب روان شناسی او به ساختارگرایی شهرت یافت. ساختارگرایی ترکیبی استاز تداعی گرایی و روش تجربی .
دیدگاهتداعی گرایی بر اینباور بود که ضمیر خودآگاه انسان ، حوزه مناسبی برای بررسی علمی است. بمنظور بررسی پیچیدگی های ذهن ، این تداعیها تجزیه می شوند و آنگاههر مفهومبه صورت منفرد مطالعه می شود .
روش تجربی مورد استفاده تیچنرهمانند وونت ، روش درون نگری بود که نوعی تحلیل خود است در این روش شرکت کنندگانبطور شفاهی به گزارش کردن تجاربی می پردازند که اندکی قبل در معرض آنقرار گرفته بودند و از افراد خواسته می شود که آنچه در مواجهه با اشیاء یا رویداد تجربی کرده اند ، گزارش کنند و آن پدیده را تفسیر نکند بعبارت دیگر از دانش خود دربارهآن شیء یا رویداد استفاده نکنند .
روش دروننگری ، اغلب دشوار غیرواقعی است زیرا به سختی می توانانتشار داشت که افراد ، معانی را نادیدهبگیرند ، زیرا ذهن انسان طوری سازمان نیافته استکه اطلاعات را بطور دقیق دسته بندی کند .
شکل دیگر اینستکه ساختارگرایان ، تداعی مفاهیمرا مطالعه کرده اند اما درباره اینکهاین تدعیهاچگونهبودجود می آیند ، کمتر بحث کردند ، اگرچهدرون نگری ، روش مناسبی در مطالعه فرآیندهای ذهنی برتر ، مانند استدلال و حل مسئلهاین فرآیندها از احساس و ادراکفوری کاملا متفاوت اند.
کارکرد گرایی ویلیام جیمز
در مکتب کارکردگرایی فرض بر این است که فرایندهای ذهنی و رفتارهای موجود زندهبه او در انطباق با محیط کمک می کنند . این مکتب فکری در دانشگاهشیکاگوبا کارجان دیولی ( 1900) ویلیام جیمز و آنجل ( 1907 ) توسعه یافت .
ویلیام جیمز از تاثیرگذارتریننظریه پردازاناین مکتب استکه کار مهم او در روان شناسی تالیف دو جلد کتاب با عنواناصول روان شناسی است که خلاقان بعنوانکتاب درسی چاپ شد . او تجربه گرایی بود کهباور داشتتجربه ، نقطه شروعبررسی تفکر است . او بر این باور بود کهمفاهیم ساده ، رونوشتی منفعل از درون داده های محیطی نیستند ، بلکهمحصول افکر و تفکر انتزاعی انسان هستند .
از نظر دیویی فرآیندهای روان شناختی را نمی توان به اجزائی جدا از هم تقسیم کرد . از نظر او ضمیر خودآگاهرا باید منظری کل نگر بررسی کرد محرک و پاسخنقطه یابی را توصیف می کنند که بوسیله اشیاء و رویدادهاایفا شده است ، ولی این نقشها را نمی توان از واقعیت کلی آنها جدا کرد .
افکار کارکرد گرایانمتاثر ازآرائ دارویندرباره تکامل بوده و سودمندی فرایندهای ذهنی در کمک به موجود زنده در انطباق با محیط و حفظ بقا را مطالعه کردند .
کارکردگرایان مخالف روش درون نگری بودند و علت آنرا ، نحوه مطالعه آگاهی می دانستند . درون نگری می کوشد آگاهی را به مطالعهعوامل جداگانهمحدود کند . این امر از نظر کارکردگرایانغیرممکن است .
دیویی ( 1900 ) بر این اعتقاد بود که نتایج تجارب روان شناختی باید در آموزش و نیز در زندگی روزمرهکاربرد داشته باشد اگرچه این هدف قابل تحسین است ، مشکلاتی نیز بهوجود آورد ، زیرا صورت مسئلهکارکردگریی ، گسترده تر از آن بود که محور مشخصی داشته باشد . این نقطه ضعف ، راه را برای شرد رفتاگرایی بعنواننیرویی مسلط در روان شناسی هموار کرد .
رفتارگرایی :
از نظر رفتارگرایان، یادگیری به معنی تغییر در شکل یا فراوانی رفتار است که ، رفتارهای فراگیر مورد سنجش قرار می گیرد تا زمانمناسب برای آموزش مشخص شود .
یادگیری مستلزم تنظیممحرکهای محیطی است تا فراگیر بتواند پاسخهای مناسب را از خود بروز دهد و آن پاسخها را تقویت کرد .
هدف از آموزش در رفتارگرایی این است که فراگیر به درستی به محرکها پاسخ دهد و این امرمستلزم تقسیم مطالب درسی به بخشهای کوچکی است که می توان به ترتیب بر آنها تسلط یافت .
اصول آموزش در رفتارگرایی ، رابطه نزدیکی با یادگیری دارد ، زیرا هدف آموزش ،ایجاد تغییر در رفتار است.
شناخت گرایی
اصول آموزشی مهم در این نظریه ، شامل فعال بودن فراگیر ، استفاده از تحلیلهای مرتبه ای در طراحی آموزشی ، تاکید بر ساختار و سازماندهی دانش و مرتبط کردن دانش جدید با ساختارهای شناختی قبلی فراگیر است.
این نظریهسازماندهی شناختی و توسعه شبکه های تفسیر روابط و نظامهای تولید تاکید دارد و پدیده هایی مانند یادگیری مفهوم ، تفکر ، استدلال ، حل مسئله، انتقال و یادگیری مهارتهای پیچیده را مطالعه می کند .
ساختن گرایی
در رویکردهای ساختن گرایی ، دنیای ذهنی فراگیر اهمیت خاصی دارد . زیرا فراگیر اطلاعات را به درون پردهو آنها را به روش هایی پردازش می کند که بازتابی است از نیازها ، آمادگی ها ، نگرش ها باورها و احساسات او .
ساختن گرایان بر این باورند که آموزش ، به فراگیر و محیط بستگی دارد .
رویکردهای ساختن گرا ، وجوه مشترکی با نظریه های رفتارگرایی و شناختی دارند ، از جمله درگیر کردنفعالانه فراگیر در یادگیری و سازماندهی موقعیتها ، تا فراگیر بتواند حداکثر اطلاعات را یاد بگیرد .
رویکردهای ساختن گرا ، اغلب بر« بافت اجتماعی » یادیگری از طریق گروههای همکار و الگوهای اجتمعی تاکید دارند ( دری و لسگلد ، 1996 )
روان شناسی گشتالت
در اوایل قرنبیستم و با تحقیقات روان شناسی آلمانی ، که الگو ، یا « کل » را مطالعه کردند ، بنیاننهاده شد ( ورتهایمر1945 )
از نظر روان شناسانگشتالت ، یادگیری وافعی مستلزمتوجه و دستیابی به معنی است فهمیدنو برقرار ارتباط بیناجزاء و کل ، از مفاهیم عمده این نظریه است . فرد یادگیرنده، مسائل را با سازماندادن و « بینش » حل می کند نه از طرقی شدن طی شدن .
نظریه گشتالتاساساً در مورد یادگیری به کار می رفت و اصول سازماندهی در ادراک را تعمیم می داد . اما پس از درود نظریه پردازانگشتالت . « آمریکا این نظریهوارد مقولهیادگیری نیز شد .» به استناد دیدگاه ، یادگیری پدیده های است شناختی که مستلزمادراک به شیوه ای متفاوت است .
نظریه پردازان گشتالت با نظر رفتارگرایاندرباره نقش آگاه موافق نیستند آنان با این فکر نیز مخالفند که می توان پدیدهرا به عناصر تشکیل دهنده آن تجزیه کرد .
رفتارگرایی برمکتب تداعی تاکید ردهو کل را با مجموعه اجزاء آن برابر می داند .
روان شناسانگشتالتبراین باورند که، معنی داراست و این معنی وقتی زایل می شود که کل به عنارصر تشکیل دهنده خود کاهش یابد .
نظریه های آموزش یادگیری بر عوامل مختلفی ، که از نکاتعمده در کسب مهارت، راهبرد و رفتارند تاکید دارند . این عوامل عبارتند از : سازماندهی مطالب درسی ، عرضه آنها در بخشهای قابل فهم ، فراهم کردنفرصت تمرینبرای فراگیری ، ارائهبازخورد صحیحبرنامه ریزی برای مرور مطالب ارائه شده در کلاس .
اغلب دیدگاههاییادگیری و آموزش بر اهمیت عوامل انگیزشی فراگیر تاکید دارند که عبارتند از :
درک ارزش یادگیری خود ـ کارامدی ، انتظارات مثبتاز نتایج و داشتن استنادهایی بر توانایی ، تلاش و استفاده از راهبردهای مناسب مبتنی هستند .
یکپارچگی نظریه و عمل
نظریهو عمل ، مکمل یکدیگر بوده و هدف هردو ، بهبود فرایند یاددهی ـ یادگیری است و هیچ یک از این دو عامل به تنهایی کافی نیست. نظریهیادگیری جایگزینتجربه نیستند و نظریه فاقد تجربهنیز می تواند گمراه کننده باشند . زیرا ممکن است تاثیر عوامل موقعیتی را در نظر نگیرد و یا کمتر از مقدار لازم آن را حساب آورد . از سوی دیگر ، نظریه ها ، چهارچوب هایی را فراهم می کنند که با توجه به آنها می توانتصمیماتآموزشی را اتخاذ کرد .
متقابلاً تجربه بدون نظریهمی تواند موجب اتلاف وقت و بالقوهآسیب رسان باشد . نظریهو عمل ( تمرین ) بر یکدیگر تاثیر گذارند . بسیاری از نظریه هاسرانجام در کلاس درس اجرا می شوند و بدین وسیلهزمینهرا برای اصلاحو تجیددنظر فراهم می آورند .
سنجش یادگیری و تحقیق درباره آن دشوار است و این دشواری به این دلیل استکه این پدیدهبصورت مستقیم قابل مشاهده نیست ، بلکه از نتایجو پیامدهای آن می توان به وجود آن پی برد .
پاسخگویی به سوالاتذیل جهت تعیین شرایط پژوهش ضروری است :
چه کسانی در پژوهش شرکت می کنند ؟
مطالعه مورد نظر در چه محیطی انجام می گیرد ؟
از چه شیوه هایی برای بررسی استفاده خواهد شد ؟
چه متغیرها و پیامدهایی اندازه گیری می شوند؟
عمده ترینراههای سنجش نتایج یا پیامدهای یادگیری عبارتست از : مشاهده مستقیم ، پاسخهای کتبی ، پاسخهای شفاهی ، تعیین میزانیادگیری بوسیله دیگران و خودسنجی .
مشاهده مستقیم
هدف از مشاهده مستقیمتعیین این امر استکه آیا یادگیری رخ داده است یا نه ؟
مشاهده مستقیمبه شرطی می تواند شاخص روایی از یادگیری باشد که ساده و مشخص بودهو استنباطهای بسیار اندکی را از طرف مشاهده کنندهموجب می شود .
دشواری های مشاهده مستقیم
1 ـ به دلیل تاکید بر آنچهقابل مشاهده است ، از فرایندهای شناختی وانفعالی زیربنایی رفتار غفلت می شود .
2 ـ اگرچه مشاهده مستقیمرفتار نشان می دهد که یادگیری اتفاق افتاده است ، بروز رفتارهای نامناسب به معنی یادنگرفتن نسبت .
پاسخهای کتبی
میزان یادگیری اغلب براساس پاسخهای کتبی ، مانند آزمون، مشق شب ، مقالاتو گزارشهاارزیابی می شود .
هنگامیکهفرض شود ملاکهای واقعی یادگیری ، پاسخهای کتبی اند ، باور معلم این است که فراگیران حداکثر تلاش خود را می کنند و هیچ عامل نامربوط دیگری ( مانند خستگی ، بیماری و . . . ) برفرایران تاثیر نمی گذارد بنابراینباید این عوامل نامربوط را که ممکن است بر عملکرد فرد تاثیر بگذارد ، شناسایی و در صورت امکان برطرف کرد .
پاسخهای شفاهی
پاسخهای شفاهی ، بخش جدایی ناپذیرفرهنگ است و مانند پاسخهای کتبی ، تصور معلم این است کهپاسخهای شفاهی بازتابی است از آنچهفراگیران می دانند . این پیش فرض ، همواره قابل اطمینان نیست .
در بیان مکنوناتدرونی ، مشکلات وقتی بوجود می آید که در برگردان کلامی آنچه فرد می داند ، به دلیل ناآشنایی با اصطلاحات، ترس از صحبت کردنیا دشواری های کلامی ، انتقال به شکل درست صورت نگیرد .
تعیین میزان یادگیری به وسیله دیگران
راه دیگر سنجش یادگیری ، استفاده از نظر افراد دیگر ( معلمان، والدین ، مدیران ، پژوهشگران ، همسالان و غیره ) و درجه بندی کمیتیا کیفیتیادگیری فراگیران است .
خودسنجی
خودسنجی گزارش استاز درجه بندی و یا بیان عباراتی درباره فرد که خود او انجام می دهد این روش به شکلهای مختلفی مانند پرسش نامه، مصاحبه ، یادآوری برانگیخته شده ، بلند فکرکردنو گفتگو صورت گیرد .
فصل دوم
یادگیری و فلسفه
تجربه گرایی در برابر خردگرایی
از چشم اندازه فلسفی ، یادگیری را می توان در بحثهای مربوط به معرفت شناسی دنبال کرد که در اینبحثها ، مطالعه منشأ ، ماهیت ، محدودیتو روشهای شناخت مورد توجه است . دو نظریهمهم درباره منشأ شناخت و رابط آن با محیط ، خودگرایی و تجربه گرایی استکه به درجاتمختلف در نظریه های جدید یادگیری قابل تشخیص است .
خردگرایی
خردگرایی مکتبی است که منبعشناخت را ذهن انسان می داند ، اگرچهانسن اطلاعاتخود را از دنیای بیرون به دست می آورد ،ایده ها و افکارش ناشی از کارکرد ذهن است .
تفاوت بین ذهن و ماده ، بطور برجسته در دیدگاههای خرد گرا نسبت به شناخت انسانتصویر شده است ، در نظرات افلاطوندیده می شود او معتقد بود که شناخت می تواند مطلق باشدو با استدلال ناب به دست آید .
عقاید خردگرایاندر آثار کارت فیلسوف و ریاضی دان نیز مشهود است ، او از « شک » بعنوان روش کاوشگری و تحقیق استفاده کرد . این واقعیترا که می توان شک کرد ، او را به این باور رساند که ذهن ( فکر ) وجود دارد ، چنان که در جمله مشهورش : « فکر می کنم ، سپس هستم » نیز انعکاس یافت .
ایمانوئل کانت فیلسوف آلمانی در کتاب نقد خرد ناب به دوگانگی ذهن ، ماده اشاره کرد . دکارت و کانت معتقد بودند که خرد و استدلال بر اطلاعاتی تاثیر می گذارد که از جهانبدست آمده است .
تجربه گرایی
تجربه گرایی بعنوان یگانه منبعشناخت تاکید دارد که این دیدگاهمتعلق به ارسطو است . او اصل تداعی را که در روان شناسی در مبحث حافظهبررسی می شود مطرح کرد . یادآوری یک شیء یا مفهوم ، به خاطر آوردناشیاء یا مفاهیممشابه یا متفاوتبه تجاربی مرتبط است کهاز لحاظ زمانی یا مکانی به شیء یا مفهوم اصلی نزدیک است .
تجربه گرایاناز همان ابتدا براین باور بودند کهجهانبیرون ، مبنای اثرپذیری انسان است. اغلب آنانبا این اندیشه موافق بوده اند که اشیاء یا ایده ها تداعی می شوند تا محرکهای پیچیدهیا الگوهای ذهنی را به وجود آوردند .
لاک ، برکلی ، هیوم و میل از شناخته شده ترینفیلسوفانی اند که از دیدگاه های تجربه گرایان حمایت کرده اند .
اگرچه موضع گیریهای فیلسوفانو نظریه های یادگیری بر یکدیگر منطبق نیستند ، رفتارگرایانمعمولا تجربه گرا هستند . و یادگیری ها بوسیله نوعکی تداعی اتفاق می افتد اما نظریه هایی شناختی بر خردگرایی تاکید دارند .
درک کامل یادگیری انسان
جهت یادگیری فزایندهبه آموزش و یادگیری مادام العمر ، دو عامل مهم در رقابتجهانی بینملتها و شرکتهای تجاری و صنعتی است . این امر موجب افزایش هزینه های آموزشی شده و نیز توجه فزاینده ای را به پیامدهاو نتایج آنجلب کرده است .
آنچه باید در محیط کار و زندگی اجتماعی آموخ ، مجموعه پیچیده ای از دانش سنتی و جدید ، همراه با مهارتهای زندگی روزمرهو تخصصی و انواع گسترده ای از ویژگیهای فردی مانند : انعطاف پذیری ، پذیرندگی ، استقلال ، مسئولیتپذیری و خلاقیتاست .
فرایند اصلی در یادگیری
نخستینقدم در ایجاد درک جامع از یادگیری ، تمیز این نکته که همه یادگیریها به یکپارچه کردن دوفراین کاملا متفاوت ، یعنی 1 ) فرایند تعامل بیرونی بینفراگیر و محیط اجتماعی ـ فرهنگی یا مادی وی 2 ) فرایند روان شناختی درونی و نحوههردو فرایند باید به طور فعال درگیر شوند تا یادگیری اتفاق بیفتد .
ابعاد سه گانه یادگیری
هرنوع یادگیری همواره در برگیرنده سه بعد شناختی ، عاطفی و اجتماعی است .
بعد عاطفی یا روان پویایی ، شامل انرژی روانی ، احساساتو انگیزه ماست و وظیفه نهایی این بُعد ، تامین روانی فراگیر و در نتیجه،توسعه احساساتدر فرد به طور هم زمان است . دو بعد شناختی و عاطفی همواره با کششهای نشئت گرفته از فرایند تعامل فعال میشوند و یا فرایند درونی اکتساب و بسیط ، یکپارچه می شوند .
بنابراینهمه یادگیری های شناختی ، بوسیله عواطف درگیر ، « احاطه » می شوند یعنی یادگیری بوسیله امیال ، علایق و ضرورت یا اجبار انجام می شود .
بعد اجتماعی ( محیط ) تعامل بیرونی است ، مانند مشارکت، ارتباط و همکاری .
انواع یادگیری
چهارنوع یادگیری متفاوت که دربافتهای مختلف فعال و به انواع متفاوتیاز نتایج یادگیری منجر می شود ، عبارتست از : یادگیری تراکمی ، جذب ، انطباق و تبدیلی .
1 ـ یادگیری تراکمی :
در سالهای اول زندگی بیشتر است و در سالهای بعد در موقعیتهای خاص اتفاق می افتد و ویژگی این نوع یادگیری ، شکل گیری یا تکوینپراکنده آن است ، یادگیری جدیدی که بخشی از یادگیری های قبلی نیست . شرطی شدنرفتارگرایاندر روان شنسی ( در حیوانات ) به این امر اشارهمی کند . این مفهوم یادگیری توسط روان شناسی دانمارکی « نیس » ( 1970 ) مطرح شد .
2 ـ یادگیری جذب
رایج ترین نوع یادگیری است که عبارتست از : پیوستن به الگوهای مورد نظر به نحوی که بخاطر آوردن یا به کارگیری آنها به شرط جهت یادگیری ذهنی فراگیر به سوی « موضوع » نسبتاً آسان باشد .
3 ـ یادگیری انطباق :
این نوعیادگیری ، مستلزم تقسیم کردن طرح واره موجود به اجزاء و انتقال آن است تا موقعیت جدید با آن پیوند یابد . این یادگیری وقتی خوب درک می شود که فرد آن را واقعا درونی کند .
4 ـ یادگیری تبدیلی :
یادگیری تبدیلی عمیق و گسترده است و اغلب می توان آن را از لحاظ بدنی و معمولاً به صورت احساس آرامش یا تمدد اعصاب تجربه کرد .
یادگیری از دیدگاهوجودگرایان
درک پدیده یادگیری بستگی به ماهیت انسان و نیز تلقی وی از آن دارد . و پدیده ای است وجودی و تجربی در فلسفهیادگیری بر چند نکتهمی توان تاکید کرد .
1 ـ جلا کردنیادگیری از علوم اجتماعی و دفاعازچشمانداز فلسفی متمایز با آن
2 ـ تردید در بسیاری از مفاهیم معرفی شدهدرباره یادگیری
3 ـ بررسی جنبه هایی از یادگیری که نسبت به آنها غفلتشده ، مانند مذهب و اخلاق
4 ـ تاکید بر ماهیت اجتماعی ، عملی و انفعالی یادگیری .
فرایند یادگیری از دیدگاهوجود گرایان
در بررسیهای سنتی درباره یادگیری دو نظریهبرجسته مطرح می شود : خردگرایی و تجربه گرایی از نظر رفتارگرایان ، یادگیری هر تغییر کم و بیش دائمی در رفتار استکه در نتیجهتجربه بدست آمده استرویکرد اسکیتر با عنوان« جعبه سیاه » توصیف شده است . از زمان پاولف پذیرفته شد به یادگیری با رفتار همبسته است .
دلایلی بسیاری بر طرد این رویکرد خام رفتار گرایانه وجود دارد ، مهمترینناتوانی آن در درک ماهیت فردی استو این وجود داشتندر ارتباط با دیگران و درمشارکتبه آنان معنی دارد .
نمودار فراگیری جاردیس فراتر رفته و نشان دهنده رویکردهای متفاوت به یادگیری و انواع آن از جمله یادگیری سطحی ـ یادگیری بدون بازاندیشی و یادگیری با بازاندیشی است . و تغییرات بنیادی را در نظریهخود بوجود آورد و یادگیری را فرایندی وجودی مطرح کرد . در این برداشت یادگیری ، ترکیبی از فرایندهایی است که در آن، کل وجود فرد ، شامل جسم (بُعد ارثی ، بدنی و زیستی ) و ذهن ( دانش ، مهارتها ، نگرشها ، ارزشها ، عواطف ، باورهاو احساسات ) در موقعیتی اجتماعی قرار گرفتهو تجربه ای را می سازد و در مرحله بعد به فرایندهای شناختی ، عاطفی ، یا عملی تبدیل شده و با نظام روان شناختی فرد یکپارچهمی شود .
بنابرایناین دیدگاه وجود گرایان ، نه تنها ذهن ، بلکه کل وجود فرددرفراین یادگیری درگیر می شود . و وجود گرایانبیشترمتوجه داده های درونی اند تا واقعیاتتجربی و انسانبعنوان موجودی متفکر در نظر گرفته شده است .
نظریه های رفتاری
رفتارگرایی در نیمه در نیمه اول قرن بیستم به عنوان قدرتمند ترین رویکرد در روانشناسی ، یادگیری را تغییر در میزان و رفتار باشکل گیری رفتارها یا پاسخها معرفی کرد که با توجه به عوامل محیطی شکل می گیرد . رفتارگرایان ، پژوهش در یادگیری را به مطالعه رفتار آشکار و قابل مشاهده محدود می کنند .
پیش فرضهای اساسی
دراین دیدگاه به دو فرض اساسی توجه شده که استفاده های زیادی برآن شده است ، اولین فرض فرض اینکه تقریبا تمام رفتارهای انسان یادگرفتنی است و دومین فرض اینکه ، درآزمون فرضیه هایی که به دقت تدوین شده اند ، توجه به غیبت ضرورت دارد . تاکید برغیبت و دقت موجب شده تا رفتار در آزمایشگاه بررسی شود ، رفتارهای ساده به جای رفتارهای پیچیده انتخاب شود و از حیواناتی مانند کبوتر وموش به عنوان آزمودنی استفاده شود .
نظریه پردازان یادگیری برعمل بیرونی رفتارتاکید می کنند ، و آن دسته از محرکهای محیطی را به کار می برند که به لحاظ آزمایشی قابل دخل و تصرف اند ، مانند پاداشهای مادی .
در نظریه های رفتاری این باور وجود دارد که محیط را باید چنان تنظیم کرد که یادگیرنده ، پاسخهای مناسب و نحوه پردازش این داده ها اصرار می ورزد که نقش محیط و یادگیرنده و اهداف یادگیری نیز تحت تاثیر نظریه پردازی و فرضیه های مورد نظر قرار می گیرد .
پیوندگرایی ثورنوایک
ادوارد ثورنوایک ( 1874 ـ 1949 ) اولین نظریه پردازی بود که زندگی حرفه ای خود را صرف مطالعه دقیق قوانین یادگیری کرد او به تعلیم و تربیت به ویژه یادگیری ، انتقال یادگیری ، تفاوتهای فردی و هوش علاقمند بود .
نظریه ثورندایک به پیوند گرایی شهرت دارد . در این نظریه ، یادگیری را مجموعه ای از پیوندها یا روابط محرک و پاسخ می داند که الگوی اصلی نظریه های محرک ـ پاسخ ( S – R ) است ، مبنای یادگیری عبارتست از تداعی بین تاثرات حسی و پاسخها . این نوع تداعی رابطه یا پیوند نامیده شد نظریه یادگیری چگونگی تحکیم یا تضعیف این پیوندها را تبیین می کند .
یادگیری از طریق کوشش و خطا
ثورندایک در آزمایش معروف خود ، گربه گرسنه ای را در قفسی گذاشت که در صورت استفاده صحیح از دستگیره ، می توانست در را باز کند و ظرف غذایی نیز بیرون از قفس قرار داد تا گربه را به بیرون آمدن از قفس ترغیب نماید .
سرانجام دیوان با کوشش و خطاهای بسیار ، یادگرفت پاسخ صحیح را تقریبا بی وقفه انجام دهد به این ترتیب ، دسترسی به هدف ، ابتدا به زمان بیشتری نیاز دارد و به تدریج در دفعات بعد ، مدت زمان دستیابی به هدف کوتاه می شود .
او با این آزمایشها به این نتیجه رسید که یادگیری به تدریج حاصل می شود یعنی یادگیری نتیجه تحکیم تدریجی به عقیده او همان پدیده های مکانیکی که در یادگیری حیوانها مشاهده شده است ، اصول یادگیری انسان را نیز مشخص می کند .
به اعتقاد او موجود زنده بین محرکهای مختلف و واکنشهای مربوط به آن ، اتصال و ارتباط هایی به وجود می آورد که جنبه تداعی دارد و این عقیده زیربنای پیدایش نظریه های محرک و پاسخ شد .
اصول یادگیری ژندایک
1 ـ قانون تمرین و اثر
قانون اثر : پیوند محرک و پاسخ براثر پیامدهای آن ، نیرومند یا تضعیف می شود . این قانون بستر مناسبی برای شناخت رویکرد رفتارگرایی است .
قانون تمرین : به نیرومند شدن پیوند محرک و پاسخ در نتیجه تمرین ( قانوناستفاده ) وضعیف شدن پیوندها براثر متوقف شدن تمرین ( قانون عدم استفاده ) اشاره درد . این امر موجب خاموشی پاسخ ها نیز می شود .
2 ـ جابه جایی تداعی : هرگاه بتوانیم پاسخ بخصوصی را طی تغییراتی که در موقعیت محرک صورت می گیرد ، یکسان نگه داریم ، ممکن است این پاسخ در برابر محرک کاملا تازه ای نیز ظاهر شود .
3 ـ قانون آمادگی : یادگیرنده تحت چه شرایطی خشنود یا ناخشنود می شود .
موقعیت خشنودکننده : حیوان اغلب اعمالی انجام می دهد که آن وضع حفظ یا دوباره برقرار شود .
موقعیت آزار دهنده : حیوان اغلب اعمالی را انجام می دهد که به این وضع پایان دهد .
از نظر ثورندایک بعضی از موارد خشنود یا ناخشنود به شرح ذیل است :
1 ـ تکانه نیرومندی در موجود زنده بوجود آید که او را به هدف برساند و موجب خشنودی او شود .
2 ـ هرگاه اجرای عملی موجب خستگی یا اشباع اوشود وادار کردن او موجب ناخشنودی می شود .
3 ـ هرگاه زنجیره عقیم بماند یا مانعی در اجرای آن به وجود آید موجب ناخشنودی می شود .
پیوند گرایی پس از 1930
ثورندایک به کمک همکاران ، در قوانین اولیه خود تجدید نظر کرد و توانست در قانون تمرین و اثر تغییر و تعدیلهایی بوجود آورد . نتایج کار او در دو کتابمبانی یادگیری ( 1932 ) و روان شناسی نیازها ، رغبتها و نگرش ( 1935 ) گرد آمده است .
نتایج تمام مقایسه ها با روشهای مختلف به این اشاره می کند که پاداش دادن به یک پیوند همیشه به میزان تمایل توجهی بر نیرومندی آن می افزود ، در حالیکه تنبیه یک پیوند ، اثر محسوسی در تضعیف آن نداشت .
شرطی شدن کلاسیک
ایوان پادلف ، زیست شناس روسی ، طی آزمایشهایی در زمینه ترشح بزاق به شیوه مطالعه رفتار در یادگیری دست یافت که اثری عمیق بر روان شناسی گذاشت .
اوبه مطالعه ترشح اسید معده مشغول بود و در بخشی از آزمایش خود ، مقداری پودر غذا در دهان سگ می گذاشت و میزان ترشح بزاق حیوان را اندازه می گرفت و دریافت که بزاق سگ با دیدن بعضی از محرکها و قبل از اینکه غذا در اختیار او گذاشته شود ، شروع به ترشح می کند این آزمایش پادلف را به سوی تحقیق مهمی بنابه شرطی شدن کلاسیک هدایت کرد .
او ابتدا به عوامل کمی در شرطی شدن توجه کرد و بررسی یادگیری از طریق تداعی را با استفاده از اصل شرطی شدن به یک حوزه مطالعاتی کمی تبدیل کرد .
پادلف نقش ویژه ای در شناخت رفتار غیر عادی داشت و این مهم را با مطالعه روان نژندی و روان پریشی در ؟ و در افراد بیمار جهت مطالعه رفتارهای نامنظم انجام داد و بنیادی برای انواع درمان براساس اصول شرطی شدن فراهم آورد .
تصول شرطی شدن کلاسیک
ویژگی عمده شرطی شدن کلاسیک اینست که محرکی که قبلا خنثی بود ، می تواند با همیشه شدن با محرکی که به طور خودکار سبب پاسخی می شود ، همان پاسخ یا مشابه آن را بوجود آورد .
غذا را می توان محرکی غیر شرطی و ترشح بزاق را پاسخ غیرشرطی محسوب کرد زیرا ترشح بزاق، پاسخی است خودکار و بازتاب گونه به غذا .
کشف دیگر پادلف : فرایند تعمیم : پاسخ ترشح بزاق به رنگ رامی توان به صداهای دیگر نیزم تعمیم داد .
افتراق : فرایندی مکمل فرایند تعمیم است از لحاظ سازگاری موجود ، کمال اهمیت را دارد . همانطوری که فرایند تعمیم به همسانی پاسخ به محرکهای مشابه منجر می شود ، افتراق به تخصصی شدن بیشتر پاسخها کمک می کند .
خاموشی : اگر محرک خنثی به دفعات ارائه شود ، ولی محرک غیر شرطی دست کم بعضی اوقات او به دنبال آن نیاید ، فرایند شرطی شدن یا تداعی اتفاق نمی افتد و یا به تدریج ضعیف می شود .
بازگشت خودبخودی : مدت زمانی پس از خاموشی ، اگر دوباره محرک شرطی به حیوان ارائه شود ، پاسخ شرطی موقتا باز می گردد .
این اصول را می توان در مورد انسان نیز بکار برد . بنابراین الگوی شرطی شدن کلاسیک بالقوه می تواند برای تبیین گسترش ، نگهداری و از بین رفتن بسیاری از واکنشهای عاطفی به کار رود .
نظام علامتی دوم
به آن دسته از محرکهای شرطی که می توانند پاسخهای شرطی را بوجود آورند ، علائم اولیه ( نظام علامتی اول ) گویند . بیشتر مطالعات مربوط به شرطی شدن کلاسیک بر بازتابهای نسبتا ساده ای استوار است که بین انسان و حیوان مشترک است ، انسان می تواند صحبت کند و در نتیجه استفاده از آن به عنوان نظام علامتی دوم ، قابلیت شرطی شدن او گسترش یابد .
افراد ، هدفها یا انگیزه های خود را بر اساس رابطه مثبتو منفی محرکها با پاسخها و از جمله نهادها مشخص می کند .
شرطی شدن واکنشهای هیجانی
یکی از موثرترین روشهای ابداع شده در این زمینه روش والپ در حساسیت زدایی منظم بود درمان به شیوه حساسیت زدایی منظم سه مرحله است .
مرحله اول :
1 ـ ارزیابی دقیق از نیازهای درمانی بیمار . درمانگر به بیمار آموزش می دهد که در حالت تنش زدایی قرار گیرد ، ابتدا بخشی از بدن فرد تنش زدایی می شود ، سپس ، همه بدن او در این حالت قرار می گیرد .
2 ـ مرحله دوم : مستلزم تنظیم سلسله مراتبی از اضطراب است ، درمانگر می کوشد ، محرکهایی را که موجب اضطراب فرد می شود در فهرستی مرتب کند ، محرکهای اضطراب زا به ترتیب از شدید ترین تاضعیف ترین آنها تنظیم می شود .
3 ـ مرحله سوم : پس از تکمیل رتبه بندی اضطراب ، فردآماده حساسیت زدایی می شود : یادمی گیرد به هنگام تحقیق درباره هریک از محرکهای اضطراب آور موجود در فهرست ، تنش زدایی کند . تنش زدایی مربوط به این محرکها را می توان به تنش زدایی آنها در زندگی روزانه تعمیم داد .
رفتارگرایی واتسون
واتسون بنیان گذار رویکرد رفتار گرایی در روان شناسی ، معتقد است که روان شناسان نباید برای علمی کردن روان شناسی به یافته های ذهنی اعتماد کنند ، بلکه باید به مفاهیم رفتارهای مشهود بپردازند .
او دیدگاه رفتار گرایانه خود را به عنوان رویکردی جدید در روان شناسی گسترش داد ، دیدگاهی که برمطالعه رفتار مشهود تاکید داشت و مطالعه فردنگر یا درون گرایانه را مردمی کرد . او دیدگاه خود را در کتابی با نام رفتار اعلام کرد .
آزمایش البرت کوچولو و فرایندهای اساسی
تحقیق در مورد آلبرت ، کودک یازده ماهه سکل کلاسیک بخود گرفت ، در این تحقیق ، دو محقق واتسون ورینر ، کودکی را آموزش داده تا از اشیاء در حیواناتی که قبلا نمی ترسید ، بترسد . دریافتند که اصابت چکش برصفحه ای فولادی می تواند موجب ترس و وحشت در این کودک شوند . یا اینکه اگر پشت سرآلبرت ضربه ای درست وقتی که او در حال دست زدن به موش است به صدا در آید ، او از موش خواهد ترسید .
براین اساس ، واتسون و رینر نتیجه گرفتند که بسیاری از ترسها از نوع واکنشهای هیجانی شرطی شده است.موفقیت در این آزمایش ، واتسون را متقاعد کرد که با تنظیم متوالی پاسخهای شرطی شده یه اشکال نامحدود ، می توان رفتار را کنترل کرد .
اسکینر و رفتار گرایی
فردریک اسکینر با تاثیر پذیری از رفتار گرایی واتسون و استفاده از آراء و اندیشه های ثورندایک ، معتقد بود که تنها موضوع مناسب برای بررسی در روان شناسی ، رفتار قابل مشاهده است و تنها عامل ایجاد کننده و نگه دارنده رفتار ، محیط است او معتقد بود که نمی توان تبیین رفتار را از حرکات بازتابی و ترشح بزاق شروع کرد و سپس آن را به رفتارهای پیچیده انسان در زندگی روزمره تعلیم داد .
به نظر اسکینر ، اساس شرطی شدن عامل مهار ( کنترل ) رفتار است ، این مهار از طریق تغییر پاداش و تنبیه های محیطی و به خصوص ، در شرایط آزمایشگاهی صورت می گیرد .
شرطی شدن عامل
شرطی شدن عامل با مفهوم تقویت همبسته است . تقویت کنند ، رویدادی ( محرکی ) است که بدنبال پاسخی می آید و احتمال وقوع آن را افزایش می دهد . تقویت کننده با توجه به تاثیر آن بررفتار و با افزایش احتمال بروز پاسخ تعریف می شود . اسکینر در شکل دهی رفتار براستفاده از تقویت مثبت تاکید کرده است. نظریه شرطی شدن عامل ، مطالعاتی را در مورد چهار الگوی اساسی در تقویت متناوب انجام داده است که عبارتند از : پستی ثابت ، فاصله ای ثابت ، پستی متغییر و فاصله ی متغییر رفتارهای پیچیده را می توان با تقویت رفتارهای کوچکی که در مجموع همانند رفتار نهایی می شوند بوجود آورد .
فرایند شکل دهی و تقریبهای متوالی را می توان به وضوح در کار تربیت کنندگان حیوانات دید . اسکینر معتقد است ، رفتارهای پیچیده انسان را نیز می توان بوسیله فرایندی از تقویتهای متوالی شکل داد . از نظر او شکل دهی رفتار ، تفسیی مناسب و کامل از آسیبهای رفتاری است .
یادگیری برنامه ای : اولین قدم در نوشتن چنین برنامه ای ، تعریف رفتار پایانی است ، یعنی مشخص کردن اینکه قصد آموزش چه چیزی را داریم . سپس اصطلاحات ، حقایق و اصول برنامه ریز برای تنظیمتوالی این مراحل می تواند از برنامه خطی ـ که در آنبرنامه از صحیح بودنهر پاسخ مورد نظر استفاده می کند . یا از برنامهشاخه ای که کنتر به صحیح بودنتمام جوابهاتوجه می شود ـ استفاده کند ، اسکینر روش خطی را به روش شاخه ای ترجیحمی دهدزیرا این روش ، هم فراگیر را موظف می کند که پاسخها را شخصاً فراهم کند و هم تقویترا به حداکثر می رساند .
تغییر رفتار : در این روش مربی رفتارهایی را با ژتون پاداش می دهد که مطلوب ارزیابی می شود .
انتقادهای وارد بر رفتارگرایی
1 ـ تاکید بیش از حد اسکینر به مطالعاتدقیق علمی ، فرایندهای ذهنی را از مطالعات روان شناسی حذف کرد و انسان را بصورتگیرنده منفعل محرکهای محیطی در آورد . سئوال مطرح شدهاین است که آیامی توان نتایجحاصل از تحقیقات آزمایشگاهی با استفاده از حیوانات رده پایین در مورد انسان به کاربرد و یا قوانین حاکم بر رفتار حیوانات در مورد انسانهم کاربرد دارد ؟
2 ـ برخی از منتقدانبراین باورند که در مورد نظریه یادگیری نیز توافقی بین نظریهپردازانمحرک ـ پاسخوجود ندارد .
3 ـ محقق در این دیدگاهبه منظور رعایت دقیق در آزمایشها و مهار متغیرهای مورد نظر ، خود را به پاسخهای ساده و مشخص محدود کرده و از مطالعهرفتارهای پیچیدهاجتناب می کند .
فصل چهارم
نظریه های شناختی ـ اجتماعی
بندورا در اولین تحقیق ، در زمینه علل خانوادگی پرخاشگری ، بر اهمیتیادگیری از طریق مشاهده رفتار دیگران تاکید کرد و یادگیری مشاهده ای را مهمترین عامل رشد و یادگیری بحساب آورد . به اعتقاد او انسان با مشاهده رفتار دیگران ، رفتار مورد نظر خود را انتخاب می کند . الگوها نیز به او کمک می کند تا درباره اجرای رفتار انتخاب شدهتصمیم بگیرد . دیدگاههای اولیه بندورا در تبیین رفتار انسان بهنظریه های یادگیری ـ اجتماعی شهرت یافت .
بندورا با تفاوت قائل شدنبین اکتساب و عملکرد از روان شناسی رفتارگرایی سنتی فاصه گرفتو به ریشه ها اجتماعی رفتار و اهمیتدادن به فرایندهای شناختی در تمام ابعاد زندگی روان شناختی انسان ، که هدف آن تبییننقش توانائیهای انسان در رفتار است تاکید کرد .
بندورا نظریه شناختی ـ اجتماعی را در کتاب مبانی اجتماعی تفکر و عمل نظریه شناختی اجتماعی شرح داده است .
مهمترین فرایندهای مورد نظر او ، هدف گزینی ، پیش بینی نتایج، ارزیابی پیشرفت در دستیابی به اهداف ، خودگرانی ، تفکر ، هیجانو عمل است .
یکی از وجوه بارز نظریه شناختی ـ اجتماعی نقش مهمی است که این نظریه برای کارکردهای خودگردانی در نظر می گیرد .
پیش فرضهای اساسی نظریه شناختی ـ اجتماعی
*عوامل تعیینکننده متقابل ( موجبیت دو جانبه )
در نظریهشناختی ـ اجتماعی ، عوامل فردی ، محیطی و تمام آنچه موجب رفتار می شود ، تعیین کننده های به هم پیوسته معرفی شده اند . بندورا تعامل این عوامل را موجبیت دو جانبهمی نامد .
انسان موجودی است فعال و تاثیرگذار بر محیط ، ولی در عین حال به نحوی قانونمند تحت تاثیر محیط قرار می گیرد . دیدگاه شناختی ـ اجتماعی ، انسان مفسرفعال رخدادهای محیطی است زیرا از کلیهقابلیتهای شناختی خود برای شناخت ، پیش بینی و انتخاب هدفها و رفتارهای مناسب در ارتباط با محیط استفاده می کند .
*تفاوت بین یادگیری و عملکرد
بندورا بین اکتساب دانش و عملکرد مشهود ، که براساس آن دانش بوجود می آید ، تفاوتقائل میشود ، یعنی ممکن است فرد بیشتر از آنچه نشان می دهد ، بداند مثلاً دانش آموزی بتواند عمل مستقیمرا توضیح دهد اما در امتحانبه دلیل اضطراب ، بیمری و سایر دلایل ، خوب عمل نکند . در این مورد می توانگفت یادگیری صورت گرفته، اما تا زمانی که شرایط مساعد نباشد ، امکن بروز وجود نخواهد داشت . او برخلاف رفتارگرایان، که یادگیری را منوط به ارتباط بین محرک و پاسخ یا حاصل پیامدهای ( پاداش و تنبیه ها ) پاسخ می دانند ، اکتساب و عملکرد را دو فرایند جداگانه معرفی می کند .
*عوامل موثر یادگیری و عملکرد
از نظر بندورا عومل موثر بر یادگیری و عملکرد متعددند کهعبارتند از : توجه ، پردازش اطلاعات،درک اهمیت یادگیری و ارزیابی یادگیرنده از صلاحیتها و قابلیت های خود ، این عوامل نسبت به سایر عوامل نقش موثری دارند . سایر عوامل موثر بر یادگیری و عملکرد از دیدگاهشناختی ـ اجتماعی عبارتست از : رشد یادگیرنده ، موقعیتو قابلیتالگو ، نتایججانشینی ، انتظارات پیامدی ، هدف گزینی و خودکارآمدی .
*سرمشق گیری
اصطلاحی کلی است و به آن دسته از تغییرات رفتاری ، شناختی و عاطفی اطلاق می شود که از طریق مشاهده ، یک یا چند الگو به دست می آید .
بندورا اثر سرمشق گیری را در سه طبقه سازماندهی کرد :اثر بازداری ـ بازداری زدایی ، اثر فراخوانو اثر سرمشق .
*یادگیری مشاهده ای
یکی از جنبه های یادگیری که در نظریه سنتی رفتارگرایی بدان توجه نشده ، یادگیری از طریق تقلید و مشاهده است ، یادگیرنده مشاهده ای از طریق سرمشق گیری زمانی اتفاق می افتد که فرد رفتاری را با مشاهدهعملکرد دیگران بیاموزد .
فرایندهای یادگیری مشاهده ای عبارتند از : توجه ، یادآوری ، فرایند تولید ، انگیزش در عمل یادگیری مشاهده ای فرایند ساده ای نسبت و همه مشاهده کنندگانبه ضرورت، رفتارهای سرمشق را یاد نمی گیرند . خصوصیاتسرمشق ( وجهه و اعتبار آن ) و ویژگیهای مشاهده کننده ( مثلا وابستگی به دیگران ) از عوامل موثر در این زمینه است .
نقش پذیرندهدر تعیین یادگیری مشاهده ای
برای تعیین نقش فرد در یادگیری مشاهده ای این سه فرایند را مورد بررسی قرارداد
1 ـ مشاهده : مشاهده رفتار الگو می تواند بصورت زنده یا غیرزنده ( فیلم ـ ویدئو ـ داستانهای مصدر ) باشد که بدونمشاهده رفتار الگو یادگیری مشاهده ای اتفاق نمی افتد .
2 ـ اکتساب : اکتساب پس از هر مشاهده صورت نمی گیرد که مستلزمتوجه به سرنخهایی است که الگو ارائه کرده است تا از طریق آن بتوانپیامدهای مورد نظر در رفتار الگوی مشاهده شده را تشخیص داد .
با توجه به اینکهاکتساب فرایندی شناختی است ، تعریف عملیاتی آن بررفتار قابل مشاهده ، یعنی بر توانایی یادآوری متکی است .
3 ـ پذیرش : پذیرش پس از مشاهدهالگو و اکتساب آن معنی پیدا می کند . اگر یادگیرندهاز رفتار سرمشق استفاده کند، معلوم می شود که به مرحله پذیرش رسیده است .
پذیرش بصورت تقلیدی یا تقابل رخ می دهد .و هریک می تواند بطورمستقیمیا غیرمستقیمروی دهد . تقلید متضمن تکرار رفتار سرمشق بوسیله یادگیرنده است ، در حالی کهتقابل رفتاری است مخالف آنچه الگو انجام داده است .
نحوه یادگیری ( یادگیری مستقیم و جانشینی )
براساس نظریه شناختی ـ اجتماعی بسیاری از رفتارها علاوه بر روش مشاهده مستقیم ، با روش جابی یا گرفته می شود . واکنشهای هیجانی ، با مشاهده دیگران به شرطی شدن جانشینی معروف است . که دو انسان و حیوان دیده می شود .
شرایط و فرایندهای یادگیری مشاهده ای به شرح ذیل است :
1 ـ اهمیت انتظارات : دیدگاه شناختی ـ اجتماعی ، از میان عوامل تعیین کننده ای که در یادگیری مشاهد ای و عملکرد مربوط به آنها تاثیر می گذارد، بر اهداف یادگیرنده ، انتظار موفقیتو نتایج آن رفتار تاکید شده است .
2 ـ اهداف یادگیرنده : استمرار رفتار ، تحت تاثیر هدف گزینی و ارزیابی فرد از پیشرفتقرار دارد . افراد از نظر تعییناهداف با یکدیگر متفاوتند . هدفهایی را متضمنمعیارها و عملکرد مشخصی هستند ، انگیزه و خود ـ کارآمدی را افزایش می دهند . اهداف قابل دستیابی نیز موجب افزایش انگیزه و خود ـ کارآمدیفرد می شود . اهداف چالش برانگیز ، اما قابل دسترسی ، بیشتر از اهداف پیچیدهو آسان ، سبب ارتقای سطحبرانگیختگی و خودکارآمدی اند .
3 ـ اهداف و عملکرد : فرد اهداف و معیارهایی را برای خود در نظر می گیرد و از آنها بعنوان مبنایی برای عمل استفاده می کند . اهداف از طریق سرمشق گیری نیز حاصل می شود .
اگر فراگیر به این نتیجه برسد که رفتارهای مورد مشاهده او را در دستیابی به هدف هدایت می کند ، بهتر به الگو توجه می کند .
4 ـ انتظارات و عملکرد : میزان عملکرد و نتایجمورد انتظار ، رفتارهای منجمد را تعیین می کند . افراد برای ارزیابی از رفتارهای خود و دیگران از معیارهای درونی استفاده می کنند ، این معیارها ، زمینهرا برای انتظار تقویتاز خود و دیگران فراهم می کند .
انسان از طریق خودسنجیهای درونی ، مانند خودـ تحسینیو یا احساس گناه ، می تواند برای دستیابی به معیارها به خود پاداشدهد و یا خود را به دلیل سرپیچی از آنها تنبیه کند .
خودکارآمدی
به توانایی ادراک شده فرد در انطباق با موقعیت های مشخص ، خودکارآمدی می گویند . تاثیر برداشت انسان از خود ـ کارآمدی بسیار گستردهوشامل موارد ذیل است:
1 ـ افراد به چه فعالیتهایی می پردازند . 2 ـ چه مقدار از تلاشهای خود را صرف موقعیتی مشخص می کنند 3 ـ برای چه مدت در مقابل موانع ایستادگی می کنند . 4 ـ واکنشهای هیجانی فرد هنگام پیش بینی یک موقعیت یا انجام دادن آن چگونه است ؟
بندورا معتقد است که باورهای خود ـ کارآمدی در سه جنبهعمویت ، نیرومندی و سطح از هم متفاوتند . خود ـ کارآمدی بر عملکرد تحقیقی نقش اساسی دارد و براحساس ، تفکر ، انگیزش و رفتار افراد تاثیر می گذارد . این باورها بر چهار فرایند شناختی ، انگیزش ، عاطفی و گزینشی تاثیر گذارند .
خودکارآمدی و انگیزش درونی
انگیزش درونی وقتی ارتقاء می یابد که فرد برای دستیابی به معیارهای هیجان انگیز بکوشد .
در این صورت ، هم ادراک خود ـ کارآمدی بالقوهبراساس دستیابی به این معیارها در فرد ایجاد می شود وهم در صورت دستیابی به نتیجه فرد به احساس مثبتی از خود می رسد . علاقه درونی موجب می شود فرد بدون پاداش محیطی بکوشد هنگامیکهفرد فکر کند پاداشهای بیرونی و خودسنجی کافی نیست یا خود ـ کارآمدی ادراک شدهچنان پایین است که دستیابی به نتیجه مثبت ممکننیست حفظ و نگهداری ارزش دشوارتر می شود . همچنین خود ـ کارآمدی پایین می تواند امکان انگیزشی مطلوب نتایج را بی اثر کند .
خودکارآمدی و انتظارات
رفتار براساس انتظاراتیا نتایج پیش بینی شده ، تنظیم می شود ، نه براساس نتایج آنی . افراد ممکن استباورها و انتظارات کلی داشته باشند ، مانند منبع کنترل درونی و انتظارات تعمیم یافته تا آنچه مهم تر است ، انتظارات و باورهایی است که در موقعیتهای ویژه در فرد شکل می گیرد .
منابع انتظارات خود ـ کارآمدی
افراد به کمک تجربه و مشاهدات مستقیمو از طریق تجزیهمستقیمپاداش و تنبیهو استفاده از شرطی شدنجانشینی ، ویژگی های شخصیتی با اهمیتی مانند کفایت ، انتظارات اهداف و معیارها و باورهای خود ـ کارآمدی را کسب می کنند علاوه براین از طریق این فرایندها ، خود ـ تنظیمی را یاد می گیرند .
مهمترین منبع انتظارات خود ـ کارآمدی تجربه مستقیم است .
رشد خود ـ کارآمدی
هنگامیکهکودکانمی کوشند تا بر محیط فیزیکی و اجتماعی خود اعمال نفوذ کند ، رشد و پرورش خود ـ کارآمدی را آغاز می کنند . کارآمدی فراگیران در مدرسه ، تحت تاثیر عوامل گوناگونفردی ، موقعیتی و اجتماعی است .
مواردی که معلمان رادر دستیابی به باورهای خود کارآمدی در یادگیرندگانیاری می دهد عبارتند از :
1 ـ فراهم کردن تجارب موفقیت آمیز در یادگیرندگان
2 ـ ترغیب اجتماعی
3 ـ تجارب جانشینی
فصل پنجم
الگوی پردازش اطلاعات در یادگیری
در الگوی پردازش اطلاعات ، رایانه وسیله ای است که یادگیری انسان را نشان می دهد . که شامل سه مرحلهاست ، رمز گردانی ( بازنمایی اطلاعات ) ، ذخیره سازی ( حفظ اطلاعات ) و بازیابی ( دست یابی به اطلاعاتدر صورت لزوم ).
پیش فرضهای الگوی پردازش اطلاعات
1 ـ اطلاعات بصورت گام به گامو مرحله ای پردازش می شود واز دریافت محرک تا رسیدن به پاسخ ادامه می یابد .
2 ـ در تمام فعالیتهای شناختی مانند دریافت ، مرور ، تفکر ، حل مسئله و فراموشی وجود دارد .
3 ـ اطلاعاتی که از قبل در حافظهذخیره شدهبر ادراک و توجه اثر می گذارد .
الگوی حافظه دوگانه
الگویی است از فرایند پردازش اطلاعاتکه براساس دیدگاه روان شناسانتنظیم شدهو بعنوان الگوی دو مخزنی ( حافظه دوگانه ) شهرت دارد مولفه های الگوی پردازش اطلاعات عبارتند از :
1 ـ دریافت محرک از جهان خارج توسط حواس .
2 ـ تشخیص محرک و ثبت حسی .
3 ـ انتقال احساساهایی که شناسایی شده به حافظه کوتاه مدت یا حافظه کاری .
4 ـ انتقال حافظهبلند مدت .
5 ـ فرایند کنترل اجرایی که شامل راهبردهای انتخابی اجرا ، ارزشیابی و نظارتبر نظام پردازش اطلاعات .
روان شناسان گشتالت تعداد زیادی از پدیده های ادراکی را کشف کردند و آنها را سازمانادراکی نامیدند و برای توضیح آنها قوانینی را پیشنهاد کردند کهبه شرح ذیل است :
1 ـ قانون شکل و زمینه
سازمانیافتن محرکه به صورت شکل و زمینه ، لازمه الگودادنبه محرکهاست ، نقشهای بسیاری هستند که در طبیعت به صورت شکل و زمینه ارداک می شوند و به حس بینایی محدود نمی شود و به تمامحواس قابل تعمیم است .
2 ـ قانون مجاورت :
در یک زمینهادراکی مجموعه ای وجود دارد که براساس مجاورتزمانی و مکانی با یکدیگر ادراک می شوند .
3 ـ قانونشباهت :
مجموعه ای شبیه به هم ، از نظر اندازه و رنگ ، در یک گروهو با هم درک می شوند .
4 ـ غلبه مجاورتادراک بر شباهت :
مواردی که در مجاورتهم قرار می گیرند ، به رغم شباهتبا یکدیگر درک می شوند .
5 ـ قانونجهت مشترک :
مجموعه ای که الگویی را تشکیل می دهند ، از جهت مشترکی پیروی می کنند و به صورت یک کل درک می کنند .
6 ـ قانون سادگی :
از نظر روان شناسان گشتالت ، تجربهادراکی ها به ساده ترین تعبیر ممکنار محرکهاست .
7 ـ قانون بستگی :
افراد در ادراک الگویی ناتمام ، منتهای ناتمام آن را کامل می کنند .
نقش توجه در ادراک :
مطالعه در زمینهتوجه ، با انتشار ادراک و ارتباط نوشته برادبنت شروع شد او به این نکته اشاره می کند که : توجه نتیجهیک نظامپردازش اطلاعات محدود است و چون انساندر پردازش اطلاعاتبا محدودیت های روبرو استدست به انتاخاب می زند و بر محرکهای جذاب تر تکیه می کند .
برادبنتالگویی برای تجه پیشنهاد کرد کهبه الگوی صافی معروف است ه در این نظریهاطلاعاتبا توجهبه ویژگی های ظاهری برای پردازش بعدی در نظام عصبی انتخاب می شود .
نظریه صافی برادبنت به مرور مورد توجهواقع شد .
نظریه تضعیف تریزمن : ابتدا یک سرنه براساس ارزشیابی نشانهو با توجه به خصوصیاتظاهرس محرک انجام می گیرد و سپس ارزشیابی پیچیده تر ، که همانارزشیابی معنایی است ، صورت می پذیرد . او معتقد است که ادراک فرایند دو مرحله ای است : مرحله اول ،توجه اولیهبه ویژگیهای ظاهری محرکه مثل اندازه، شکل و جهت حرکتآنهاست . که تلاش آگاهانهچندان نیاز نیست ، مرحله دوم، توجه انتخابی ، به جنبه های خاص محرک توجه و جنبه هایی انتخاببرآنها تاکید می شود .
توجه و یادگیری :
اولین قدم برای یادگیری توجه کردن است . یادگیرندگاننمی توانند چیزهایی را که نشناختهو ادراک نکرده اند ، پردازش کنند .
پیشنهادهایی برای جلب توجه فراگیران :
1 ـ تبییناهداف درس برای آنان . 2 ـ درگیر نمودنآنان در فرایند یادگیری. 3 ـ برانگیختنکنجکاوی آنان. 4 ـ طرح رویدادی غیره منتظرهقبل از شروعدرس . 5 ـ تغییر در محیط فیزیکی کلاس . 6 ـ تغییر روش تدریس . 7 ـ استفاده از حرکاتاشاره و انعکاس صدا و . . . 8 ـ اجتناب از رفتارهای آزاردهندهمانند ضربه زدنروی غیر . 9 ـ کوتاه نمودنمدت مزانتدریس برای خردسالان. 10 ـ بررسی میزانپیشرفت آنانو تاکید موارد مثبت به آنان.
حافظه کوتاه مدت و پردازش اطلاعات :
بقای اطلاعات در حافظهکوتاه مدتدر بهترینحالت محدودیه 20 تا 30تاثیرات اما اگر اطلاعات، فعال نگه داشته شود . مدت زمانماندگاری بیشتر خواهد شد .
اطلاعاتدر حافظه کوتاه مدتبا بهترینیا انتقال به حافظهبلند مدت و برقراری ارنباط با اطلاعات موجود در این حافظه، فعال نگه داشته شود .
نگهداری اطلاعات در حافظه کوتاه کدت :
مرور اطلاعات در حافظهکوتاه مدتبه دو شکل صورت می گیرد :
1 ـ مرور نگهدارنده : صرفا عبارتستاز تکرار اطلاعات در ذهن .
2 ـ مرور بسط دهنده : ارتباط دادناطلاعاتی که می خواهیمبه یادآوریمیعنی اطلاعاتی کهدر حافظهبلند مدتداریم.
فراموشی
اطلاعات ممکن است به سبب دو عامل تداخل یا گذشت زمان از حافظه کوتاه مدت محو شود . اگر اطلاعاتجدید با اطلاعات قبلی یا روش به یاد آوردندرهم آمیزد ، اطلاعات جدید جایگزین اطلاعات قبلی می شود.
محتوای حافظهبلندمدت
حافظه بلند مدت
جافظه بلند مدت ، اطلاعاتی را که در حال حاضر فعال نگه داشته شده است در خود نگه می دارد و اطلاعاتی که خوب یادگرفته شده است ، درنیرومندی حافظهو پایداری آن تاثیر بسزایی دارد .
محتوای حافظه بلندمدت عبارتند از :
حافظه معنایی : استنباط فرد از تجارب خود و شامل دانش فرد از مفاهیم، قوانین ، اصول و مهارت هاست ، حافظهرویدادی : به اطلاعات مکانی و زمانی خاص ـ به ویژه رویدادهای زندگی ـ مربوط می شود .
دانش رویه ای : به چگونگی انجام دادنکارها مربوط می شود . تشکیل آن به زمان زیادی نیاز دارد اما وقتی شکل گرفتماندگار و قوی خواهد بود .
ذخیره سازی اطلاعات در حافظهبلند مدت
ماهیت سازماندهی اطلاعات در حافظهبلند مدت ، بخش مهم و اساسی در مطالعهحافظه است زیراشناخت سازماندهی به روشن شناختنفرایندهای رمزکردانی و بازیابی کمک می کند .
قبل از هر چیز باید اطلاعاتجدید با اطلاعاتی که قبلا در حافظه بلند مدت ذخیره شده استیکپارچهو متصل شود که در اینفرایند سه عامل مبنا ، سازماندهی و بافت نقش دارد .
بازیابی اطلاعات از حافظه بلند مدت
در حافظهبلند مدتاطلاعات قابل دستیابی است هرچند که به علت فکر نکردنبه آن ، در حالت فعال قرار ندارد . بازیابی موفقیت آمیز ، فرایند واقعی حل مسئله است که از منطق ، نشانه ها و سایر دانشهابرای بازسازی اطلاعات استفاده می کند . پدیده نوک زبانی به حالتی اشاره می کند که صدای یک اسم یا حرف اول آن را به خاطر آوریم ، اما از یادآوری کامل آن ناتوان باشیم .
حافظه و تفاوتهای فردی :
تفاوتهای فردی در حافظهحسی : چهار جنبه توجه را که همراه با رشد کودکانپدیدار می شود ، توصیف کرده اند ،
1 ـ توانایی کنترل توجه : به میزانرشد کودکان، توانایی کنترل توجهشانافزایش می یابد . این تواناییهای بهبود یافته به عملکرد بهتر در نگهداری منجر می شود .
2 ـ متناسب کردنتوجه با تکلیف : که با رشد کودکانگسترش می یابد .
3 ـ برنامه ریزی : کودکاندر جستجوی نشانه هایی هستند که بر اهمیتمطالب تاکید دارد و سپس به آنها توجه می کنند .
4 ـ نظارت
تفاوت هی فردی در حافظه کوتاه مدت ( کاری )
در این حافظههم تفاتهای رشدی و هم فردی وجود دارد .حافظهکاری خردسالانبسیار محدود استاما دامنه حافظه آنها همراه با سنشانافزایش می یابد ، وضعیت زیست شناسی فرد در اینزمینه تاثیر گذار است .
تفاوتهای فردی در حافظهبلند مدت
کودکان 6 ساله، ارزش استفاده از راهبردهای سازماندهی را کشف می کنند در 9 ـ 10سالگی از این راهبردها بطور خودکار استفاده می کنند . همزمانبا رشد جهانی ، کودکاندر استفاده از بسط ، تواناتر می شوند ، این توانایی در پایاندوره کودکی بوجود می آید . و بطور کلی تفاوتهای رشد در چگونگی استفاده فراگیران از سازماندهی ، بسط و دانش ، در پردازش اطلاعات در حافظهبلند مدت قابل مشاهده است .
کاربرد الگوی پردازش اطلاعات درکلاس درس
در این الگو آموزش متضمن کمک به یادگیرندگاندر دستیابی به مهارتهای پردازش اطلاعاتو ساتفاده منظم از آنها یادگیری است ، در این الگو فراگیرانبه طور فعال به پردازش ، ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات می پردازند .
کاربردهای الگوی پردازش اطلاعات به شرح ذیل است :
الف ) اطمیناناز توجه فراگیران به درس
ب ) تشخیص موضوعاتمهم درس و موضوعات جزئی و تمرکز بر اطلاعات مهم توسط فراگیران
ج ) ارتباط برقرار کردنپس مطالب جدید با مطالب آموخته شده قبلی
د ) فراهم نمودنفرصتهایی برای تکرار و مرور اطلاعات
هـ ) ارائه موضوع درسی بطور واضح و سازمان دهی شده
و ) تاکید بر درک معنی بجای واضح حفظ کردن مطالب
آموزش مهارتهای مطالعه راهبردهای یادگیری :
راهبردهای یادگیری عبارتند از طرحهایی برای تحقق اهداف یادگیری و شیوه های یادگیری عبارتست از فنون خاصی کهاین طرحهارا شکل می دهند استفاده از راهبردهای یادگیری ، حاکی از دانش فراشناختی فرد است . از مهمترینراهبردهای مطالعه خط کشیدن زیر مطالب مهم و یادداشت برداری است که بستگی به فهم سازماندهی متن دارد .
فصل ششم
فرایندهای شناختی
نظریه های یادگیری از نظر اصول فکری از یکدیگر متفاوتند و همین امر موجب تمایز نظریه ها از یکدیگر می شود برای مثال روان شناسان گشتالتو پیاژه : الگوی جدید پردازش اطلاعات را مبنای کار خود قرار دادند .
مقایسه دیدگاههای شناختی و رفتاری
روان شناسان شناختی بجای اینکهیادگیری را نتیجه شرطی شدن، یعی تداعی محرک و پاسخبداند ، یادگیری را تنظیم مجدد مفاهیم و تجربه هایی می دانند که به بینش منجر می شود .
هر دو دیدگاه به اهمیتتقویتدر یادگیری معتقدند اما دلایل متفاوتی دارند رفتارگرایانافراطی ، معتقدند که تقویت، پاسخها را تحکیم می کند ، روان شناسان شناختی ، تقویت را منبع بازخورد رد نظر می گیرند که اطلاعاتی درباره پیامدهای تکرار رفتار ارائه می دهد .
روان شناسانسناختی ، بر یادگیری اکتشافی ، یادگیری معنادار، یادگیری مفاهیم ، یادگیری حل مسئله ، تفکر انتقادی ، انتقال یادگیری و فراشناخت یادگیری تاکید دارند .
از یددگاه شناختی افراد پردازشگر فعال اطلاعات اند :
این دو دیدگاه از لحاظ روشهای تحقیق در یادگیری با هم تفاوت دارند . رفتارگرایاندر زمینه یادگیری از حیوانات در شرایط کنترل شده آزمایشگاهی استفاده می کنند و هدفشان دستیابی به قوانین عمومی یادگیری و تعمیم به موجوداتسطح بالاتر مانند انسان هستند . روان شناسانشناختی ، تحقیقاتخود را بردامنه وسیعی از موقعیتهای یادگیری متمرکز می کنند .
یادگیری اکتشافی
در این نوع یادگیری ، محیط باید موقعیتهای برانگیزاننده ای فراهم کند تا یادگیرنده فعالیتهایی را انتخاب کند که برایش ارزش شخصی داشته باشد . خطا در این روش جایز است و از یادگیری جدا نیست و یادگیری تکلیفی است برای رسیدن به پاداش .
به نظر برونر اکتشاف نوعی تکفر استو زمانی بدست می آید که فرد از اطلاعاتمحدود خود فراتر رفته و بهبینش و تعمیمهای جدید دست یابد به راهبردهای مورد اشارهدر این زمینهعبارتند از : تلاش فکر ، طرحسوالهای ترغیب کننده ، تاکید بر فرایند یادگیری به جای نتیجه آن ، تاکید بر معنی و نقش فعال یادگیرنده.
یادگیری معنادار
دیوید آزوبل معتقد است اگر یادگیرنده زمینه لازم برای فراگیری داشته و آن مطالبی را که به او ارائه می شود سازمان یافته باشد ، یادگیری معنادار شده ، و قدرت یادگیری یادگیرندهنیز افزایش می یابد .
روش آموزشی آزوبل مبتنی براطلاعات معنادار است . نقش مهم در یادگیری اکتشافی و معنادار متفاوت است اما دارای 3 ویژگی می باشد که عبارتند از : 1 ـ فعال بودن فراگیراندرفرایند یادگیری 2 ـ تاکید پیوند معلومات جدید با قبلی 3 ـ اطلاعات فرد به طور مستمر تغییر می کند .
علم اقتصاد به عنوان یکی از رشتههای علوم انسانی که نحوه انتخاب و مبادله توسط افراد و پیامدهای اقتصادی کلان این تصمیمها را در سطح جامعه مورد مطالعه قرار میدهد، همواره از سوی روانشناسان متهم به نادیده گرفتن شواهد و واقعیتها مربوط به رفتار انسانها بوده است. علم اقتصاد با پایهریزی مبانی خرد رفتاری و شکلدهی منظومهای از نظریات براساس این فروض، مدعی سازگاری با این رشته علمی است. از آنجا که واحد تحلیل در این دو علم، فرد و رفتار او میباشد تعامل بین علم اقتصاد و روانشناسی میتواند برای نظریهپردازی اقتصادی مورد استفاده اقتصاددانان قرار گیرد. لذا ما در این بحث با برشمردن کاستیهای برخی نظریات اقتصادی در مواجهه با مشاهدات واقعی و برخی پیشرویهای نظری در راستای گفتگوی این دو علم، به ضرورت و اهمیت مطالعات میانرشتهای در این حوزه میپردازیم. در نهایت نیز سعمی میکنیم با تأکید بر طراحی دورههای مطالعاتی میانرشتهای، چارچوبهایی جهت آموزش و پژوهش مناسب در این حوزه ارائه گردد.
پیش از مطرح شدن مالیه رفتاری در مدیریت مالی و اقتصاد، رفتار سرمایهگذاران در بازار سرمایه بر مبنای نظریه مطلوبیت اقتصادی تفسیر میشد، در حالی که بررسیها و پژوهشهای متعدد علمی در زمینه رفتاری، میزان اهمیت عوامل روانشناختی را مشخص کرد. اگرچه نظریههای مالیه رفتاری موضوعاتی جدید هستند و پیشینه آن به یک دهه پیش بازمیگردد، ولی موضوع دخیل بودن ویژگیهای روانشناختی و رفتاری افراد در تصمیمهای خرید به دورههای پیشتر بازمیگردد. حال اینکه با توجه به پیشرفتهای بازار سرمایه، باید تمامی عوامل درونی و بیرونی بصورتی ظریف و زیربینانه مورد بررسی قرار گیرند، چرا که ما با تفکرات، عقاید و ذهنیات بسیار متنوعی از افراد رو به رو هستیم که شناخت و درک غالب این ذهنیات از اهمیت بالایی برخوردار است. افراد برای سرمایهگذاری پول عوامل بسیار زیادی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند، به عبارت دیگر سرمایهگذاران حتی پیش از به دست آوردن پول، راهکارهای متفاوتی را برای محل سرمایهگذاری پولشان در ذهن پرورش میدهند (جعبه سیاه خریداران) و در نهایت گزینهای را انتخاب میکنند که با توجه به ذهنیاتشان از هر جهت به نفعشان باشد. عوامل بسیار زیادی بر قصد و تصمیم افراد به سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار تأثیرگذارند که میتوان این عوامل را به دو دسته عوال درونی و عوامل بیرونی تقسیمبندی کرد. از جمله عوامل بیرونی میتوان به شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مواردی مانند: میزان تبلیغات از سوی بورس، مسائل درون شرکتی و ... اشاره کرد وی از آجا که تأثیر این عوامل از سوی تحلیلگران بارها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، تأثیر عوامل درونی میتواند جایگاه ویژهای را به خود اختصاص دهد.
بطور کلی افراد با توجه به میزان ریسک و بازده، اقدام به سرمایهگذاری کرده، پول خود را در محلهایی سرمایهگذاری میکنند بیشترین عواید را نسبت به ذهنیت خود بدست آورند.
1. رابطه نظری علم اقتصاد با روانشناسی
در این بخش ابتدا تعاریفی که از علم اقتصاد اظهار شده است، بیان و سپس تعاریفی که راجع به روانشناسی و موضوعات مورد مطالعه آن میباشد ارائه خواهد شد. در نهایت نیز به لحاظ نظری ترابط این دو شاخه علمی مورد بحث قرار میگیرد و آلفرد مارشال در بیان تعریفی از علم اقتصاد، ابتدا آن را، بررسی آن بخش از اَعمال فردی و اجتماعی بشر میداند که قرابت نزدیکی با دستیابی به رفاه دارد، تعریف مینماید. در نهایت نیز بیان میدارد که علم اقتصاد از یک سو "مطالعه ثروت" و از سویی دیگر- که البته به زعم وی جنبه مهمتر مطالعه علم اقتصاد است- "بخشی از مطالعه انسان" است.
ساموئلسون در یکی از تعاریف ارائه شده برای اقتصاد آن را مطالعه چگونگی انتخاب انسان و جامعه برای بکارگیری منابع تولیدی کمیاب جهت تولید کالا و توزیع آنها میداند. در تعاریفی مشابه، "علم اقتصاد یکی از علوم اجتماعی که اعمال افراد و گروههای انسانی در فرایند تولید، مبادله و مصرف کالا و خدمات را مورد بررسی قرار میدهد" (هلدسون و کوانت، 1980) و یا به عنوان "مطالعه چگونگی تخصیص منابع محدود جهت تأمین خواستههای توسط افراد" (هاروی و جوسی، 2007) معرفی شده است. در تعریف جامع، اقتصاد را میتوان "مطالعه نحوه انتخاب عاملان اقتصادی با تمرکز بر انگیزهها" دانست. در این تعریف پنج مؤلفه اساسی انتخاب بدین قرار خواهند بود: تعارض، انگیزهها، مبادله، اطلاعات و توزیع (استیگلیتز و اتکینزون، 2002). روانشناسی را نیز علم مطالعه رفتار انسان و حیوانات (هلیگارد و اتکینزون، 1969)، مطالعه علمی رفتار (نیکلاس، 2008) و علم رفتار و فرایندهای ذهنی (کن و میترز، 2010) تعریف میکنند. رفتار نیز تمامی فعالیتهای قابل مشاهده یک موجو زنده توسط افراد دیگر و یا ابزارهای متخصصان، مراد میگردد (هلیگارد و اتکینزون، 1960).
بنا به گستره مفهومی تعاریف ذکر شده از علم اقتصاد و مؤلفه کلیدی موجود در مطالعات انجام شده در این علم، مفاهیم اقتصادی همچون تعادل، انتخاب عقلایی، پسانداز، حداکثرسازی مطلوبیت، ترجیحات، رفتار در شرایط عدم اطمینان و نرخ تنزیل اجتماعی همگی در ارتباط مستقیم با روانشناسی و رفتار در شرایط عدم اطمینان و نرخ تنزیل اجتماعی دقیقی بین علم اقتصاد و روانشناسی به نحوی که هر یک مسائل جداگانهای را مورد بررسی قرار میدهند نادرست بنظر میرسد. از سوی دیگر برخی از مفاهیم مرد استفاده در علم روانشناسی همچون انگیزش، خودگردانی، ناهماهنگی شناختی، احترام به نفس که بطور مستقیم مورد بررسی و تحلیل روانشناسان قرار میگیرد نیز بر درک اقتصاددانان و مشاهدهکنندگان رفتار فرد، تأثیرگذار خواهد بود.
2. آینده تعامل علم اقتصاد و روانشناسی
با توجه به درک کنونی اقتصاددانان از برونزا نبودن ترجیحات بین انتخابهای مختلف شکلگیری آن براساس تعاملات اقتصادی و اجتماعی زندگی روزمره، قضاوتهای موجود در اقتصاد رفاه- که مبتنی بر این فرض پایهریزی شده است- و بالتبع سیاستها و نهادها که تغییرات رفتاری را ملحوظ نمیدارند مورد تأمل قرار خواهند گرفت (هنریش و دیگران، 2001). به بین دیگر دستیابی به توصیههای سیاستی و نظریات اثباتیو هنجاری در چارچوب مطالعات فوقالذکر ممکن و دستیافتنی بنظر میرسد. از آنجایی که عموماً به دلیل توجه به تلفیق معرفتشناختی و روششناختی، مطالعات و نظریهپردازی در این حوزه نیز موجب خلق نظریات اقتصادیایی میگردد که مبتنی بر تکثیرگرایی روششناختی، ابزارهای در دسترس علم اقتصاد را به نحو غیرقابل تصوری گسترش میدهند.
مطالعات میانرشتهای به یک بیان، بیانگر بومیتزدایی از دانش (موران، 1387) و به یک بیان نشاندهنده متنی بودن موضوعات مورد مطالعه نظریات اقتصادی هستند. اقتصاددانانی که مجموعه نظریات موجود در علم اقتصاد را به اغراق، نظریاتی جهانشمول میخوانند یا اقتصاددانانی که نظریات اقتصادی را کاملاً نسبی و تکبعدی میدانند، هر دو با استفاده از این گونه مطالعات به آگاهیهایی دست مییابند که راهی میانه برای تلقیشان از نظریات علمی میگشاید. از آن جهت این گونه مطالعات جدید میانرشتهای و بینرشتهای را میتوان جهانشمولتر از نظریات پیشین دانست که از زوایای گوناگون با یک مسئله خاص رو به رو میشوند. فهم و درک نحوه رفتار و حتی شکلگیری انگیزههای فردی در انجام تبادلات اقتصادی نمونهای از این امور میباشد. از طرفی دیگر همین مطالعات میانرشتهای، نشانگر اهمیت نهادها و چارچوبهای فرهنگی و اجتماعی در شکلگیری انگیزهها و رفتار افراد هستند. این مطالعات با به دست دادن مجموعه گستردهای از شرایط و قالبهای تجربه شده، در حکم یک دایرةالمعارف رفتاری خواهند گردید که قدرت تبیین و حتی پیشبینی انتخابهای عاملان اقتصادی در آن شرایط را اقتصاددانان میدهند.
اگر چگونگی شکلگیری ترجیحات فردی (نصیری اقدم، 1386) و اجتماعی حلقه مفقوده روش مورد استفاده در علم اقتصاد است و وظیفه آتی روانشناسی نیز درک عقلایی و غیرعقلایی بودن رفتار اجتماعی انسان باشد (هلیگارد و اتکینزون، 1960)، جهتگیری کلی تعامل اقتصاد و روانشناسی در مطالعات آینده کاملاً مشخص خواهد بود. به بیان دیگر در آینده به جای تکیه بر توسعه برنامههای به اصطلاح امپریالیستی علم اقتصاد، تأکید بر وارد نمودن ابعاد و جنبههای نوین از سایر علوم همچون روانشناسی خواهد شد (فری و بنز، 2002). همانگونه که بیان شد یکی از حوزههای پراهمیتی که نیازمند مطالعات بیشتر و دقیقتری است نحوه شکلگیری ترجیحات اجتماعی با استفاده از ابزارها و روشهای موجود در روانشناسی تجربی میباشد (ویلکینزون، 2008).
البته باید به حدود و ثغور استفاده از دستاوردهای علوم مرزی از یکدیگر توجه نماییم. به بیان شومپیتر، اینکه از فرضی بهره میگیریم که محتوی آن وابسته به رشته خاص دیگری است، لزوماً به معنای ورود به آن رشته نبود (شومپیتر، 1986) بلکه نوعی مطالعه میانرشتهای و بینرشتهای تلقی میگردد و اقتصاددانان یا روانشناسان نباید نگران کمرنگ شدن هویت علم خویش در آینده باشند.
3. آموزش و پژوهش در علم اقتصاد با تأکید بر مطالعات روانشناسی
از آنجاییکه در شناخت مبتنی بر مطالعات میانرشتهای تمرکز بر درک همه متغیرهایی است که در شکلگیری پدیده مورد نظر نقش دارند (بزرگر، 1387) بنابراین لازمه آموزش و تحقیق در این حوزه بهرهگیری از دستاورهای هر دو شاخه علمی میباشد. از آنجاییکه در تحلیل اقتصادی مسائلی وجود دارد که پرداختن بدانها با روشهایی که روانشناسان به دست آوردهاند مزیتهایی دارد (شومپتر، 1986)، نظام آموزشی باید به گونهای ترتیب یابد که افراد مورد آموزش به گونهای از مزیتهای و ابزارهای قدرتمند هر دو رشته علمی اطلاع یابند. الگوی حاکم بر عملی نمودن آموزش و پژوهش میانرشتهای بین علم اقتصاد و روانشناسی، میانرشتگی مقایسهای است. این الگو شامل رویارویی نتایج و مفاهیم ایندو رشته با یکدیگر میشود. در این مدل، هدف نه ادغام مزرهاست و نه حذف آنها، بلکه عبور از مرزها و در صورت لزوم تعریف مجدد آنها عنوان میگردد (ونک، 1388).
اهمیت این گونه دروس و مطالعات را در آن میتوان دانست که از "پیشداوریهای منفی ناشی از نگاه تخصصی" (برزگر، 1387)، "عدم مشاهده بسیاری از پدیدههای کاملاً مرتبط به موضوع علم اقتصاد و عدم اطلاع از یافتههای سایر رشتهها" (نصیری اقدم، 1386) میکاهد. از دیگر مزیتهای استفاده از این نوع مطالعات و روشهای تحقیقی در آموزش علوم را میتوان مزیتهای شناختی دانست. در سطح شناختی، مؤلفههایی چون توانایی حل مسئله، پرهیز از یکسویهنگری به واقعیتها و تشخیص قضاوتهای ارزشی، دستاوردهای این گونه مطالعات قلمداد میشوند (خورسند طاسکوه، 1387) آموزش علم اقتصاد با استفاده از چنین رهیافتهایی نیز خای از این دستاوردها نخواهد بود.
همانگونه که مبنا این رویکرد در آموزش، بررسی ابعاد مختلف یک پدیده و برداشت مفاهیم مشترک از علوم مختلف است (قورچیان و دیگران، 1387) استفاده از رویکرد میانرشتهای در این زمینه نیازمند محور بودن برخی موضوعات خاص و جزیی و تحلیل آنها با استفاده از چنین مطالعاتی میباشد. موضوعی چون رفتار فرد در شرایط ریسکی را در همین قالب میتوان تحلیل نمود.
شکل 3. الگوی مطالعه میانرشتهای برای یکی از مفاهیم مورد مطالعه علم اقتصاد
نمونهای از مفاهیمی که قابلیت بررسی تحت چنین شیوهای را دارد، "نوعدوستی" است (شکل 3). نوع ادارک، نظریات، تبیین و دلیل مشاهده پدیدهای چوه نوعدوستی قابل تحلیل از سوی متخصصان عصبشناسی (با انجام انواع آزمونها در آزمایشگاهها و استفاده از ابزارهای کشف تغییرات هورمونی و عصبشناسی)، اقتصاد (با نظریهپردازی حول این رفتار و تبیین آن براساس نظریات موجود در نظریه بازیها و یا مبانی خردی نظریات اقتصادی) و روان شناسی (با جمعآوری مشاهدات و انجام تحقیقات میدانی راجع به علت انجام چنین انتخابهایی و تحلیل آن براساس مدلهایی چون "تمایل به انصاف" یا "عمل متقابل") میباشد. با انجام چنین مطالعاتی حول این مفهوم درمییابیم که تبیین مدلهای مبتنی بر پیروی صرف از نفع شخصی که از مبناییترین فروض مورد تأکید اقتصاددانان است، در مقایسه با نظریات مبتنی بر "عمل متقابل" چگونه بوده و میزان روایی کدام نظریه اقتصادی بیشتر است.
همانگونه که بیان گردید، استفاده از رویکرد بینرشتگی برای به کنار هم نشاندن دو علم اقتصاد و روانشناسی به معنای آمیزش این دو حوزه علمی تلقی میگردد، البته در مطالعات بینرشتهای ضرورتی ندارد که اقتصاددانان خود روانشناس باشند. به لحاظ آموزشی نیز روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری به بیان مطلب خود، آن هم از زاویه دید خود میپردازند و دانشجویان بطور ناخودآگاه خود را تحت یک برنامه تلفیقی احساس مینمایند. در این رویکرد آموزشی، حلقههای آموزشی و دورههای تدریس گروهی از اهمیت خاصی برخوردارند. موضوعاتی چون "روانشناسی اقتصاد" و "رفتارشناسی اقتصاد" قابل پیشبرد براساس چنین رویکردی هستند.
در بررسی موانع عمومی اینگونه مطالعات نیز باید اشاره نمود که باورهای آکادمیک دورن حوزهای علوم و نهادینه شدن باورهای رشتهای به عنوان یکی از مشکلات انجام مطالعات میانرشتهای و بینرشتهای (خورسندی طاسکوه، 1387) گربیانگیر مطالعات میانرشتهای و بینرشتهای علم اقتصاد و روانشناسی میباشد. جتی راجع به وجود اینرسی در مطالعات میانرشتهای با محوریت علوم اجتماعی و انسانی، برخی بر این باورند که از بین بردن شکافهای بین این علوم به مراتب دشوارتر از حذف شکاف بین علوم طبیعی و اینگونه علوم است (لل و نرگارد، 1387). هر چند اقتصاددانان گاهی "تنبلی خود را برای آموختن از روانشناسی و جامعهشناسی پشت دیوارهای بلند رجحانهای شخصی پنهان میکنند (فرجی دانا، 1379 به نقل از کلم، 1989) اما باید توجه نمود که در مورد خاص علم اقتصاد موجود، با توجه به پیشرویهای نظریای که تاکنون حول مفاهیمی چون نوعدوستی، ابهامگریزی و یا انتخاب در شرایط مخاطرهآمیز رخ داده است، بسیاری از موانع اولیه در درک متقابل و پیدایش زبان مشترک بین اقتصاد آزمایشگاهی، اقتصاد رفتاری و یا اقتصاد مبتنی بر عصبشناسی (که همه آنها پیشوند "اقتصاد" را با خود به یدک میکشند و نشاندهنده پذیرش آنها توسط جامعه اقتصاددانان میباشد) چیزی جز حاصل مطالعات میانرشتهای و بینرشتهای نیستند.
به نسبت نظریهپردازی بومی و علم اقتصاد با توجه به موارد مطروحه به این موضوع میپردازیم که در مطالعات علم اقتصاد موارد بسیاری وجود دارد که فرهنگ و شرایط محیطی موجب تفاوت در برخی پیامدها میگردد. گرچه در نگاه اول رویکردهای نهادگرا و مباحث اقتصاد توسعه از این قبیل هستند اما چنین مواردی در حوزه مطالعات بینرشتهای اقتصاد و روانشناسی نیز مشاهده میشوند. بطور کلی شاید بتوان دو نوع تفاوت در مطالعات بین فرهنگها و کشورهای گوناگون را تشخیص داد:
الف) تفاوت اول در مشاهدات انجام شده است، برخی مؤلفهها و پدیدهها هستند که در همه مکانها و زمانها موجود نیستند. یکی از چنین مثالهایی نوع نگاه افراد یک جامعه به برخی داراییها و کالاهاست. بطور مثال تفاوت نوع نگاه افراد به مسکن در کشور ایران و در برخی کشورهای غربی نه تنها به سادگی قابل مشاهده است بلکه تأثیرات کلان آن نیز قابل توجه میباشد. به بیان دیگر برخی مسائل مختص شرایط خاص کشورها بوده و بررسی آنها موجب دسترسی به دلالتهای قابل استفاده در کشورهای دیگر نیست.
ب) تفاوت دوم در مطالعات بین کشورها در حوزه مورد بحث، به برخی مفاهیمی برمیگردد که گرچه میتوان به جهانشمولی آنها اعتقاد داشت اما شدت و ضعف و یا تفسیر آنها وابسته به شرایط مختلف است. بطور مثال مفهومی چون انصاف در نظر افراد جامعه از چنین ویژگیای برخوردار است. همچنین موضوعاتی که با رویکرد میانرشتهای و بینرشتهای قابل بررسی و تحقیق میباشد و شاید از اولویت بالاتری میتوان به مفاهیمی چون "هزینه و فایده" در انتخابهای فردی و اجتماعی، بوجود آمدن "تقاضاهای آنی" و یا "تفاوت تقاضای طبقات درآمدی مختلف"، "شادی و رضایت"، اثرات سوء "بیکاری" و "تعیین دستمزد" در بنگاههای اقتصادی اشاره نمود. درک ابعاد خرد اقتصادی و نحوه تصمیمگیری افراد، با توجه به وجود بسیاری از ارزشها و ویژگیهای شخصیتی برآمده از فرهنگ ایرانی و اسلامی، از مهمترین مسائلی است که از آن غفلت شده است. با توجه به عام بودن مفاهیمی چون هزینه و فایده و متنی بودن آن در فضای فکری جامعه، تبیین بسیاری از رفتارهای به ظاهر ناسازگار با برخی مدلهای مطرح اقتصادی امکانپذیر میباشد. از جنبه انتخاب اجتماعی نیز یکی از کاربردیترین نتایج انجام اینگونه مطالعات، مربوط به تحلیل هزینه فایده پروژههای بلندمدت ملی و استفاده از نرخ تنزیل اجتماعی بهینه از نظر جامعه برای آنهاست (بطور مثال، هندرسون و لانگفورد، 1989). عوامل روانشناختی تعیینکننده تقاضای کل، بمنظور درک تبادلات اقتصادی و حتی تغییرات ناگهانی در قیمت از اهمیت به سزایی برخوردار است.
مقدمهای بر تحقیقات انجام شده درخصوص رفتار سرمایهگذاران در بازار
موضوعهای فرعی در حوزه مالی و در بحث مالیه رفتاری، مطالعه مربوط به شناسایی فرآیند تصمیمگیری سرمایهگذاران و طراحی و تبیین الگوی تصمیمگیری آنان در بازار سرمایه، در شرایط عدم اطمینان است.
یکی از جدیدترین پژوهشهای صورت گرفته در رابطه با شناسایی عوامل تأثیرگذار بر رفتار سرمایهگذاران، پژوهشی است که توسط حسنالتمیمی در بازار سرمایه امارات صورت گرفت. وی متغیرهای تأثیرگذار بر رفتار سرمایهگذاران را در پنج گروه از عوامل طبقه بندی کرد. این عوامل عبارتند از: اطلاعات مالی و حسابداری، اطلاعات خنثی، توصیههای جانبدارانه، انطباق تصویر بر خود با شرکت و نیازهای شخصی سرمایهگذار. یافتههای این پژوهش حاکی از این است که متغیرهای مرتبط با نظریه حداکثر کردن مطلوبیت از قبیل رشد سودآوری، سود نقدی پرداخت شده به سهامداران و سود هر سهم پیشبینی شده از مهمترین متغیرهای تأثیرگذار در قصد خرید یک سهم در بازار خواهد بود.
بطور کلی شواهد تجربی بدست آمده از مطالعات صورت گرفته در بازارهای سرمایه، گویای این واقعیت است که فرآیند تصمیمگیری سرمایهگذاران و رفتار آنها بسیار پیچیده بود، امکان ارائه یک الگوی واحد برای پیشبینی رفتار آنها در بازار، به راحتی میسر خواهد بود. در بسیاری از مواقع رفتار سرمایهگذاران در بورس غیرعقلایی است و شناسایی دقیق محرکهای رفتاری امکانپذیر نخواهد بود.
بطور کلی میتوان گفت که عوامل روانی تأثیرگذار بر قصد افراد به سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار به این شرح هستند:
1.عوامل بیوریتمی
2.قدرت تحلیل ذاتی
3.کسب پرستیژ (وجهه) سهامداران بودن
4.انطباق تصویر ذهنی خریدار و تصویر واقعی شرکت
5.میزان درجه ریسکپذیری
6.میران اعتماد به نفس
علم بیوریتم، سالهاست که در عرصه علوم مختلف تأثیرگذار بوده، در حال تثبیت جایگاه در رشتههای مختلفی از جمله مدیریت است و حال اینکه باید بررسی کرد که بیوریتم و سیکلهای مختلف آن (جسمی، ذهنی و احساسی) چگونه بر قصد و تصمیم فرد به سرمایهگذاری تأثیرگذارند. با توجه به کشفیات علم بیوریتم، افراد در زمانهای مختلف رفتارهای متفاوتی در زمینههای مختلف از خود نشان میدهند و این تغییر درونی میتواند علت رفتارهای بیرونی در زمینههای متفاوت باشد و بطور طبیعی شناخت دقیق و علمی از این رفتارها باعث افزایش شناخت از جعبه سیاه افراد (سرمایهگذاران) و پی بردن به عکسالعملها و رفتارهای بیرونی آنان میشود. این مسئله با مثالی بیشتر روشن میشود.
فردی را در نظر بگیرید که در یک دوره زمانی ویژه مبلغ پولی را به دست آورده و بدنبال راهی برای سرمایهگذاری پول خود است. وی میتواند قطعه زمینی خریداری کرده و یا پول خود را پسانداز بلندمدت کند و ... حال اگر این فرد از لحاظ سیکل ذهنی در ناحیه اوج قرار داشته باشد، به دلیل اینکه در این حالت از لحاظ ذهنی بسیار توانمند است و ذهن وی به او اجازه کنکاش هر چه بیشتر را میدهد، به سرمایهگذاریهایی که نیاز به تجزیه و تحلیل و قدرت ذهنی بالایی داشته باشد رو میآورد و از آنجا که سلولهای ذهنی وی از هر زمان دیگری مستعدتر و آمادهتر میباشند، در آن دوره زمانی ویژه گرایش بیشتری به بازار بورس و اوراق بهادار پیدا میکند.
عامل مهم دیگری که از لحاظ روانی بر ذهنیت و قصد افراد تأثیرگذار است، قدرت و توانایی تجزیه و تحلیل ذاتی افرا برای سرمایهگذاری است. بطور کلی اگر افراد احساس کنند که انرژی و استعدادهای لازم برای انجام کاری را به خوبی در اختیار دارند، در آن فعالیت موفقتر از دیگران عمل میکنند. ما در طول تاریخ شاهد ظهور ابر مردانی بودهایم که با اینکه از تکنیکها و اصول رشته خود به صورت آکادمیک بهرهمند نبودهاند ولی بسیار خوش درخشیدهاند چرا که آنها بصورت ذاتی و درونی در زمینه فعالیت خود قدرتمند بودهاند. حال اینکه بعضی از افراد که از لحاظ ذاتی (ارثی) از قدرت تحلیل بالایی برخوردار هستند و در واقع اینگونه افراد با کمترین دادهها و اطلاعات در زمینه مورد نظر، تجزیه و تحلیل دقیقی را از خود بروز داده در نتیجه اینگونه افراد در صورت شناخت این پتانسیل درونی، گرایش هر چه بیشتری به خرید سهام و فعالیت در بازار بورس اوراق بهادار دارند.
از عوامل مهم دیگری که افراد را به خرید سهام و سرمایهگذاری در بازار بورس و اوراق بهادار تحریک میکند، بدست آوردن وجهه سهامدار بودن است، بدین معنی که بعضی از افراد فقط به دلیل اینکه کسب وجهه کنند، سهامدار یک شرکت خاص میشوند به عبارت دیگر اینگونه افراد با خرید سهام شرکتهایی خاص (بیشتر سهام شرکتهایی که شهرت زیادی در بازار کسب کردهاند) خود را از لحاظ ذهنی ارضا میکنند و در واقع برای بدست آوردن این پرستیژ به خرید سهام انگیزه پیدا میکنند. کسب این نوع از پرستیژ میتواند از راه گفتن جملههایی نظیر اینکه: "من یکی از سهامداران شرکت ........ هستم"، "دیروز در مجمع عمومی صاحبان سهام شرکت ........ حضور داشته" و ... به دوستان بدست آید. اینگونه سرمایهگذاران میتوانند طبقهبندی متنوعی را شامل شوند که یکی از این گروهها افرادی هستند که سهام را در مبالغ پایینی خریداری میکنند و بیشتر دانشجویانی هستند که در رشتههای مرتبط با بورس (اقتصاد، حسابداری، مدیریت و ...) در حال تحصیل هستند و آروزیشان دستیابی به جایگاه کسانی است که الگوی آنان قرار گرفتهاند.
عامل مهم دیگری که میتواند رفتار افراد را تحت تأثیر قرار دهد، میزان درجه ریسکپذیری است که این مورد از جمله مهمترین عوامل موجود در بازارهای مالی به ویژه بازار سهام میباشند. از لحاظ درجه ریسک، افراد به دو دسته ریسکپذیر و ریسکگریز تقسیم میشوند. سرمایهگذاران در بازار بورس منطقی عمل کرده و به ازای پذیرفتن میزان مشخصی از ریسک، بازده مورد انتظارشان را طلب میکنند. ولی اگر فردی به هیچ عنوان ریسک را نپذیرد و مایل به کسب بازدهای باشدکه در برابر دریافت آن بازده، متحمل هیچگونه ریسکی نشود بطور طبیعی نمیتواند به سمت بازار بورس حرکت کند، چرا که افرادی به سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار میپردازند که میزان ریسکی را با توجه به مقدار بازده پذیرا باشند.
در نهایت، اعتماد به نفس میتواند بر قصد افراد به سرمایهگذاری در بازار بورس تأثییرگذار باشد. افراد که از لحاظ میزان اعتماد به نفس در حد پایینی قرار دارند. بیشتر به سرمایهگذاریهایی رو میآورند که از میزان حتمیت (اطمینان) بیشتری برخوردار باشد (خرید زمین، پسانداز کوتاهمدت و ...) چرا که هر چه فرد اعتماد به نفس بالاتری داشته باشد. در رابطه با موضوعات، با قدرت و اطمینان بیشتری تصمیمگیری میکند زیرا به خود و قابلیتهایش اعتماد دارد و در نهایت این ذهنیت، وی را به سمت و سویی میکشاند که بتواند از نیروها و پتانسیلهای درونی خود در بسترهای مناسب (بازار بورس و اوراق بهادار) بهرهبرداری کند. گفتنی است که آیا فردی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است در بازار بورس موفق میشود یا خیر؟ بلکه مفهوم این است که میزان اعتماد به نفس در ابتدای امر میتواند مانند محرکی در تشویق به سرمایهگذاری عمل کند.
روانشناسی و رفتارشناسی
رفتارشناسی بازار سهام:
رفتارشناسی مالی شاخهای از علم فاینانس است که به بررسی رفتار بازارهای مالی با رویکرد روانشناسانه میپردازد. در این مقاله ما سعی داریم با بررسی الگوهای رفتاری سرمایهگذاران در موارد نیز با ارائه نمونههای عینی، تصویر روشنتری از نحوه تصمیمگیری سرمایهگذاران در شرایط متفاوت و به تبع آن رفتارشناسی بازارهای مالی ارائه میشود سرمایهگذاران تحت تأثییر سه نیروی اساسی تصمیمگیری میکنند:
الف) انگیزه و هدف زیانگریزی
ب) داشتن اعتماد به نفس کاذب
ج) ظاهر بینی
د) تنوعبخشی
هـ) پیشمانی
فعالیت موفقیتآمیز در بازار سهام مانند عرصههای اقتصادی دیگر، نیازمند تجهیز سرمایهگذار به دانش و تخصص لازم میباشد. شاخهای از علم اقتصاد که دانش و ابزار لازم برای تحلیل بازارهای مالی را در اختیار افراد قرار میدهد، نامیده میشود. فاینانس از حدود یکصد سال پیش، همگام با شکوفایی و توسعه روزافزون این علم، مدلها و ابزارهای متعددی برای ارزشگذاری داراییهای ایجاد شده که بسیاری از آنها امروزه تحت عنوان تحلیل فاندامنتال توسط کارشناسان برای ارزیابی سهام شرکتها استفاده میشود. برخی متخصصات فاینانس معتقدند که در تحلیل و بررسی بلندمدت، ارزش کلیه داراییها (از جمله سهام) از قواعد بیچون و چرای این علم پیروی میکنند و فارغ از نوسانات کوتاهمدت، تنها روش مناسب برای تصمیمگیری صحیح در بازارهای مالی استفاده از مدلهای تحلیلی است. در این میان هرچند نمیتوان خدمات ارزنده این علم و متخصصان آن را نادیده گرفت اما با بررسی و مطالعه رفتار سرمایهگذاران در عرصه عمل میتوان به مثالهای متعددی دست یافت که براساس آن تصمیم افراد در سرمایهگذای، متفاوت از پیشبینی تئوریهای فاینانس بوده است. این رفتار سرمایهگذاران یکی از فرضیههای اساسی فایناس را زیر سؤال برده است. این فرضیه بطور خلاصه بیان عنوان بهینه بودن بازارها (Market Efficiency) میکند که تغییرات قیمت سهام در نتیجه تغییر در ارزش ذاتی شرکتها روی میدهد و در نتیجه قیمت سهام تنها از اخباری متأثر میشود که به تغییر جریانات نقدی آتی سهام (یعنی آنچه عاید سرمایهگذاری خواهد شد) و در نتیجه تغییر در ارزش ذاتی منجر شود. این فرضیه در حالت قویتر خود بیان میکند که به علت کارا بودن بازارهای سهام، اطلاعات مالی مربوط به عملکرد شرکتها در قیمت سهام آنها لحاظ شده است و بنابراین در هر لحظه بازار، بهترین قیمت را نموداری که توسط رابرت شیلر (از مشهورترین اساتید). برای یک دارایی با توجه به ارزش فعلی شرکت پیشنهاد میدهد شاخص واقعی P ارائه شده این فرضیه بنیادی فاینانس را به چالش میکشد. در نمودار، منحنی (Yale) دانشگاه بیل ارزش فعلی کل عایدات P قیمت سهام در بازار ایالات متحده آمریکا از سال 1870 تا 2008 را نشان میدهد. منحنی واقعی سهام را محاسبه کرده است. بدین ترتیب با توجه به در دسترس بودن اطلاعات آتی برای یک دوره زمانی طولانی با تنزیل سودهای نقدی واقعی که در آینده توزیع شدهاند (براساس P منحنی از تاریخ شروع نمودار در سال 1870 نرخ سود اوراق قرضه آمریکایی)، ارزش ذاتی میانگین کل سهام شرکتها در بورس نیویورک را برآورده کرده است. از مقایسه این دو منحنی نتایج جالبی بدست میآید، نخست اینکه به سادگی میتوان تشخیص داد که میزان نوسانات یک روند پیوسته با شیب P واقعی قیمت سهام در بورس بسیار بیشتر از نوسانات ارزش ذاتی است به نحوی که منحنی به عنوان نماینده تغییرات قیمت سهام بسیار متلاطم و پرنوسان است. دوم اینکه هرچند Pمسیری ملایم را طی میکند اما منحنی در اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم دو نمودار هماهنگی زیادی با یکدیگر دارند اما پس از این دوره برای مانند اویل دهه 90 تا 2008 میلادی تفاوت معنادار بین قیمت سهام و ارزش ذاتی) بازههای زمانی بسیار طولانی شرکت وجود داشته است. این اختلاف، در تضاد جدی با فرضیه بهینه بودن بازارها است که قیمت را منعکس کننده ارزش ذاتی دانسته و هرگونه اختلاف میان این دو را ناچیز و موقتی میانگارد. یک نمونه قابل تشخیص دیگر در این نمودار مربوط به دوران رکودهای بزرگ است که طی آن قیمت سهام در سالهای 1929 تا 1932 پیش از دو سوم ارزش خود را از دست داد در حالی که کوچکترین تغییری در ارزش ذاتی شرکتهای براساس تنزیل سودهای آینده ایجاد نشد. به عبارت دیگر شرایط سودآوری آتی شرکتها کاملاً با ثبات بوده است! مطالعه میزان گردش سهام به عنوان یک مثال دیگر در بحث حاضر نیز در بر دارنده نتایج جالب و قابل توجهی است. به جدول یک توجه کنید. ارقام جدول به خوبی نشان میدهند که در سه بورس توسعه یافته ایالات متحده، انگلستان و آلمان در طول سال 2009 ارزش کل معاملات به مراتب بیش از ارزش بازار بوده که به معنای دست به دست شدن کل ارزش سهام بازار در طول یک سال بیم معاملهگران است.
براساس نظریه بازار کارا تنها، اخبار بنیادی که باعث تغییر ارزش ذاتی سهام میشوند، میتوانند انگیزه تغییر قیمت و انجام معامله را برای سرمایهگذاران ایجاد کنند. این در حالی است که نسبت به گردش سهام بیش از 100درصدی در اکثر بازارهای مالی دنیا به خوبی بیان میکند که انگیزه انجام معامله در بین سرمایهگذاران به مراتب بیشتر بوده است زیرا طبیعتاً میزان اطلاعات منتشر شده در مورد شرکتها در یک سال به اندازهای نیست که این حجم عظیم خرید و فروش سهام را توجیه کند. نمونههای مزبور حکایت از آن دارند که عواملی فراتر از نیروهای بنیادین در بازارهای مالی عمل میکنند که تئوریهای فاینانس قادر به توضیح آن نیست. در پاسخ به این ناتوانی علمی، در چند دهه اخیر شاخه نوینی به نام "فایناسن رفتاری (Behavioral Finance) در غرب ایجاد شده و رشد کرده است که به بررسی رفتار سرمایه گذاران در بازارهای مالی با رویکرد روانشناسانه میپردازد. کارشناسان این رشته معتقدند نیروهایی نظیر ترس و طمع میتوانند با زیر پا گذاشتن تئوریهای فاینانس موجب نوسانات چشمگیر در بازارهای مالی شوند. بدین ترتیب باید به افراد از منظر روانشناسانه نگریست که در بسیاری مواقع تحت تأثیر احساسات واقعی، رفتاری کاملاً متفاوت با منطق اقتصادی (شالوده فاینانس) از خود نشان میدهند.
زیان گریزی:
شاخهای از علم فاینانس است که به بررسی رفتار بازارهای مالی با رویکردی روانشناسانه میپردازد. با بررسی الگوهای رفتاری سرمایهگذاران و ارائه نمونههای عینی، تصویر روشنتری از نحوه تصمیمگیری سرمایهگذاران در شرایط متفاوت و به تبع آن رفتارشناسی بازارهای مالی میپرادزیم. یک موقعیت فرضی از در نظر بگیرید که طی یک تصادف رانندگی به راننده پیشنهاد میشود بین دوگزینه زیر یکی را انتخاب کنید:
1.یک میلیون تومان هزینه خسارت را نقدی بپردازد.
2.یک تاس بیندازد و در صورتی که تاس زوج را نمایش داد دو میلیون تومان و در صورتی که عدد فرد آمد از پرداخت خسارت معاف شود.
در هر دو گزینه زیان مورد انتظار بررسی براساس علم احتمال نشان میدهد که ضرر مورد انتظار برابر یک میلیون تومان است زیرا احتمال زوج یا فرد آمدن تاس برابر است با وجود برابر بودن ضرر مورد انتظار در هر دو گزینه، اکثر افراد تمایل دارند گزینه دوم را انتخاب کنند یعنی افراد ضرر غیرقطعی را هر چقدر که بزرگتر باشد به ضرر حتمی ترجیح میدهند. این پدیده در رفتارشناسی مالی به "زیان گریزی" شهرت دارد و یکی از الگوهای رفتاری رایج در بین سرمایهگذاران استو مطالعات (Loss Aversion) روانشناسی ثابت کردهاند که عدم مطلوببیت یا احساس ناخرسندی که از یک میزان ضرر مالی مشخص به انسان دست میدهد حدوداً 5/2 برابر میزان لذت یا خرسندی ناشی از سود به همان میزان است.
به عبارت دیگر برای جبران احساس نامطلوب زیان یک میلیون تومانی کسب حدود 5/2 میلیون تومان سود لازم است! این واکنش روانی باعث میشود که سرمایهگذاران در بازارهای سهام از فروش سهام زیانده خود برای مدت طولانی خودداری کرده اما سهام سودده را خیلی زودتر از آنچه اقتضا میکند به فروش برسانند.
توجیه رفتار مزبور از منظر روانشناسی این است که برای سرمایهگذاران قبول این حقیقت که در یک سرمایهگذاری ضرر کردهاند مشکل است و تا زمانی که سهام خود را به فروش نرساندهاند از لحاظ ذهنی احساس ناخرسندی ناشی از شناسایی زیان را به تعویق انداخته و به امید آینده نامعلوم باقی میمانند. اما در مورد سهام سودده، ترس از کاهش ناگهانی قیمت موجب میشود که سرمایهگذاران سهامی که برایش بازدهی داشته را زودتر واگذار کرده و از ریسک تبدیل شدن آن به یک سهم ضررده اجتناب کند. بدین ترتیب نقطه مرجع ذهنی سرمایهگذاران برای قضاوت در مورد یک سرمایهگذاری، قیمت خرید آن دارایی است و تصمیم خرید و فروش آنها تا حد زیادی به این تصور ذهنی در مورد قیمت بازمیگردد که لزوماً هیچ ارتباطی با وضعیت سهم و یا شرکت ندارد. مطالعهای که در سال 1998 در مورد حساب کارگزاری بیش از 163 هزار مشتری حقیقی در ایالات متحده آمریکا انجام شد نشان میدهد که سرمایهگذاران سهامی را که قیمت بالاتر نسبت به قیمت خرید داشتهاند بطور متوسط 7/1 برابر زودتر از سهام زیانده به فروش میرسانند. مطالعه دیگری در سال 2001 در فنلاند نشان داد که سرمایهگذاران، سهامی که قیمت آنها از زمان خرید بیش از 30درصد صدافت کرده است را بطور میانگین 32درصد کمتر از سهام سودده سبد خود به فروش میرسانند. همچون سایر مباحث رفتارشناسی مالی، تئوریهای فاینانس قادر به توضیح پدیده ریسک گریزی در بین سرمایهگذاران نیست. براساس تئوری مدرن فاینانس، یک سرمایهگذار در هر لحظه باید قیمت کنونی سهم و پیشبینی خود از ارزش ذاتی را مقایسه کرده و بر مبنای آن تصمیم به نگهداری یا فروش بگیرد. براین اساس، قیمت خرید یک سهم نباید نقشی در تصمیمگیری عاقلانه یک سرمایهگذار ایفا کند. حال آنکه براساس تحقیقات فوق، آنچه در عالم واقع میان سرمایهگذاران اتفاق میافتد مخالف این نظریه است. براساس آنچه درخصوص اصل زیان گریزی بیان شد، رفتارشناسی مالی به سرمایهگذاران توصیه میکند تا با شناخت این الگوی رفتاری طبیعی و تلاش برای مهار آن سعی کنند تا سهام زیانده خود را در صورت کسب توجیه لازم با سهولت بیشتری به فروش برسانند و به سهام سودده اجازه پیشروی و کسب بازده بیشتر را بدهند.
اعتماد به نفس کاذب:
مروری اجمالی بر دستاوردهای علم روانشناسی بیان میکند که پدیده اعتماد به نفس خصلتی مشترک در بین اغلب انسانهاست که نمود آن در بازارهای مالی به وفور یافت میشود. مطالعات انجام شده در این خصوص در ماین مشاوران بازار (Ruuso & Schoemaker, 1992)، مدیران (Kidd, 1970)، مهندسان (Baum annetal, 1991) و بانکداران (Steavevon Holstein, 1972) نشان میدهد که این پدیده تنها منحصر به سرمایهگذاران نبوده و بطور گستردهای در بین افراد در مشاغل مختلف خودنمایی میکند. در همین راستا نتایج یک تحقیق جالب نشان داد که 80درصد افراد، احتمال تصادف خود را کمتر از میانگین واقعی رانندگان تلقی (Kahne mam & Riepe, 1997) میکنند. همچنین مطالعه انجام شده توسط بیکر و امری (baker & Emery) در سال 1993 که به سراغ زوجهای آمریکایی رفته بیان میکند که با وجود احتمال واقعی 50درصدی طلاق برای هر ازدواج در جامعه آمریکا، اکثریت زوجهای جوان احتمال طلاق در ازدواج خود را صفر ارزیابی کردند. اعتماد به نفس کاذب نزد سرمایهگذاران بازارهای مالی نیز معمولاً بدین صورت نمایان میشود که افراد در انتخاب سهام و پیشبینی بازده بازار، خود را تواناتر از سایرین قلمداد میکنند. بررسیها توسط مؤسسه معتبر نظرسنجی گالوپ نشان میدهد که سرمایهگذارانی که سابقه کمتری در بورس دارند غالباً اعتماد به نفس بالاتری نسبت به سرمایهگذاران با سابقه دارند.
بر این اساس، آماتورها معمولاً احتمال کسب بازدهی بهتر از متوسط بازار را در سرمایهگذاریهای خود بسیار بیشتر از افراد حرفهای تصور میکنند. این اعتماد به نفس کاذب در بین سرمایهگذاران در عمل تأثیرات وسیعی در تصمیمگیری افراد دارد که یکی از مهمترین نمونههای آن در پدیدهای تحت عنوان معامله بیش از حد (over- Trading)مشاهده است که مصداق آن را میتوان در رفتار افراد دارای دسترسی به معاملات برخط (online- Trading)جستجو کرد.
در پژوهش انجام شده در سال 2003 (Barber & Odean) سیستم معاملات تلفنی به معاملات برخط روی آورده بودند نشان میدهد که به رغم آنکه این سرمایهگذاران پیش از دسترسی به سیستم معاملات آنلاین بطور متوسط بازدهی سه درصدی بهتر از شاخص بازار در هر سال داشتند، اما پس از تغییر مزبور، متوسط بازدهی همین سرمایهگذاران در یک بازده زمانی طولانیمدت به دو درصد کمتر از شاخص بورس رسید. علت این مسئله بطور طبیعی به افزایش تعداد معاملات و از بین رفتن بخش بزرگی از سود در نتیجه پرداخت کارمزد معاملات مربوط میشود. همچنین تحقیقگیری که بر روی 60 هزار سرمایهگذار حقیقی در سال 1998 (Barber & Odean) در ایالات متحده انجام شد بیان میکند که کارمزد معاملات بطور متوسط 4/2 درصد از بازده افراد در هر سرمایهگذاری را از بین میبرد و افرادی که بیشترین حجم معاملات را داشتهاند کمترین بازدهی (حدود 5درصد کمتر از شاخص) را در بلندمدت کسب کردهاند.
نمودار از منظر دقیقتری آثار پدیده معاملات بیش از حد و ارتباط آن با اعتماد به نفس کاذب را بررسی میکند نمودار عملکرد چند گروه از سرمایهگذاران را در یک بازه زمانی طولانیمدت (7 سال) نشان میدهد (Barber & Odean, 2000). منظور از صندوقهای شاخصی، صندوقهای سرمایهگذاری هستند که ترکیب سرمایهگذاری دقیقاً مشابه سبد سهام بازار دارند. بنابراین عملکرد آنها به متوسط بازار بسیار نزدیک است. کلوپهای سرمایهگذاری نهادهایی (Investment club) هستند که با پذیرش سرمایهگذاران و تحلیلگران، برنامههای منظمی را جهت تبادل نظر و ارتباط آنها با یکدیگر ترتیب میدهند تا تبادل تجربیات و اطلاعات به نحو مؤثری انجام شود.
سرمایهگذاران شخصی نیز افراد حقیقی هستند که عمدتاً از بین فعالان حرفهای (براساس سابقه فعالیت در بازار سهام) انتخاب شدهاند. نتایج این بررسی که درخصوص 166 کلوپ سرمایهگذاری در آمریکا صورت پذیرفته است در نوع خود جالب توجه است. نخست اینکه سود خالص هر دو گروه از سرمایهگذاران (سرمایهگذاران شخصی و اعضای کلوپهای سرمایهگذاری) از صندوق شاخصی یا به عبارتی شاخص بورس کمتر بوده است. به عبارت دیگر هیچ یک از سرمایهگذاران نتوانستهاند بازدهی بهتری از متوسط بازار در بلندمدت کسب کنند و این در حالی است که همانطور که پیشتر اشاره شد، معمولاً افراد، عملکرد خود را تحت تأثیر اعتماد به نفس کاذب، بسیار بهتر از بازار برآورد میکنند. نکته دون این است که سرمایهگذاران شخصی نسبت به اعضای کلوپهای سرمایهگذاری طبیعتاً مراودات و تبادل اطلاعات کمتری با دیگران داشتهاند عملکردی بهتر از اعضای کلوپهای داشتهاند.
علاوه بر این، هر دو گروه در اثر معامات مکرر بخش قابل توجهی از بازدهی خود را از دست میدهند به نحوی که سرمایهگذاران شخصی هر چند بازده ناخالص بهتری از متوسط بازار داشتهاند (7/18درصد)، اما به علت پرداخت کارمزدها، سود خالص آنها به مراتب کمتر شده است (4/16درصد). در بین اعضای کلوپهای سرمایهگذاری حتی وضعیت بغرنجتر است. این گروه نه تنها بازدهی ناخالص کمتری از بازار سهام داشتهاند (17درصد) بلکه در اثر معاملات مکرر حدود سه درصد از سود خود را بابت کارمزد از دست دادهاند و در نتیجه بازدهی آنها به حدود 14درصد کاهش یافته است. این عملکرد به خوبی نشان میدهد که تبادل بیش از اندازه اطلاعات در بین سرمایهگذاران مزبور نه تنها باعث عملکرد بهتری نشده بلکه با تشویق به خرید و فروش و تعویض مکرر سهام، تنها افزایش پرداخت کارمزد به کارگزاران و کاهش بازدهی سرمایهگذار را در پی داشته است. براساس آنچه درخصوص اعتماد به نفس کاذب بیان شد، رفتارشناسی مالی به سرمایهگذاران توصیه میکند تا با شناخت این گرایش طبیعی و تلاش برای مهار آن به یک درک واقعی از میزان تواناییهای خود در بازار سهام دست یابند و با محدو کردن پیامدهای اعتماد به نفس کاذب از جمله تمایل به معاملات بیش از حد (به ویژه با استفاده از معاملات برخط (onlin- Trading) در راستای کاهش هزینه معاملات و افزایش بازدهی خود تلاش کنند.
3. ظاهربینی:
در علم رفتارشناسی مالی اصطلاح رایجی وجود دارد که شاید مناسبترین معادل فارسی "ظاهربینی"(representiveness) باشد. این اصطلاح بیان میکند که افراد بطور طبیعی آنچه را که میبینند به صورت سطحی و بدون دقت کافی به مسائل ذهنی خود مرتبط میکنند. به عنوان مثال بسیاری از سرمایهگذاران، سهام شرکتهایی را که محصولات خوبی تولید میکنند و دید مثبتی نسبت به آنها در زندگی روزمره دارند را به سهام سایر شرکتها ترجیح میدهند زیرا افراد بطور ناخودآگاه تصویر ذهنی مثبت خود از شرکت یا محصولات مربوطه را به سهام آن نیز تسری میدهند. مطالعه انجام شده (Sherfrin & Statman, 1995) نشان میدهد که اتفاقاً شرکتهای خوشنام از نظر سرمایهگذاران دارای سهامی با بازدهی مناسب نبودهاند، در واقع افراد به اشتباه شرکتهای خوب و موفق از نظر خود را بطور ذهنی به سودآوری بالا ارتباط میدهند.
نوع دیگری از پدیده ظاهربینی نیز در بین سرمایهگذاران نسبت به عملکرد گذشته سهام شرکتها دیده میشود. دو پژوهشگر (De Bondt & Thaler) در مقالاتی مجزا در سالهای 1985 و 1989 اثبات کردند که سهام شرکتهایی که در طی سه سال گذشته بدترین عملکرد را داشته در طی چند سال بعد عملکرد بسیار بهتری از سهام شرکتهایی داشتند که در همین دوره بیشترین رشد را تجربه کردهند. این محققان در بررسی علمی خود دو سبد سهام یکی مرکب از شرکتهای با بهترین عملکرد (برندهها) و دیگری شرکتهای با بدترین عملکرد (بازندهها) در سه سال گذشته تشکیل دادند و مشاهده کردند که در یک بازه زمانی پنج ساله بعد از شکلگیری این دو پرتفولیو، سبد سهام یکی مرکب از شرکتهای بازنده، بازدهی معادل 40درصد بیشتر از سبد برندهها داشته است. این در حالی است که نظرسنجی از افراد حرفهای و تحلیلگران بازار سهام نشان میداد که اکثریت قریب به اتفاق آنها عملکرد 5 سال آینده سهام شرکتهای برنده را بهتر از سبد بازندهها پیشبینی میکردند. این محققان در نتیجهگیری مقالات خود نشان دادند که پدیده ظاهربینی باعث شده تا سرمایهگذاران عملکرد گذشته یک سهم را پیشبینی کننده عملکرد آتی آن دانسته و بیش از حد نسبت به آینده آن بدبین یا خوشبین شوند. نکته جالب توجه این است که هر چه یک پدیده ظاهری چشمگیرتر باشد و جلب توجه بیشتری کند، سرمایهگذاران بدون توجه به محتوای آن و فارغ از تأثیراتش بر ارزش ذاتی سهام، وزن بیشتری در تصمیمگیریهای خود به آن میدهند. در همین راستا یک تحقیق جالب به بررسی رابطه میان میزان چشمگیر بودن ظاهری یک خبر و قیمت واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری کشورها در بورس نیویورک میپردازد. این تحقیق بیان میکند که در بازار نیویورک واکنش سهامداران صندوقهای سرمایهگذاری به خبری که با پهنای سه ستون در روزنامه منتشر شده حدوداً 4/1 (یک چهارم) واکنش بازار به یک خبر با پهنای شش ستون در روزنامه New York Times همان سال است.
این مطالعه همچنین نشان میدهد که اخباری که تأثیر مهمی بر ارزش بنیادین سهام داشته اما در صفحه اول این روزنامه به چاش نرسیده است، منجر به واکنش ناچیزی از سوی سرمایهگذاران شده است. در مقابل، اخباری که تأثیر چندانی بر ارزش بنیادین واحدهای سرمایهگذاری این صندوق نداشته، اما در صفحه اول روزنامه با پهنای زیاد به چاپ رسیده است معمولاً باعث تغییرات زیادی در ارزش واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک شده است با توجه به موارد فوق میتوان گفت، پدیده ظاهربینی در بین سرمایهگذاران باعث میشود ت افراد به جای توجه به محتوای اخبار و اطلاعات مالی و تأثیر آنها بر ارزش ذاتی سهام به صورت سطحی و براساس میزان چشمگیر بودن ظاهری پدیدههای تصمیمگیری کنند و این رفتار خود را مرتبط با تغییر ارزش ذاتی سهام توجیه کنند. به این ترتیب رفتار شناسایی مالی به سرمایهگذاران توصیه میکند که در واکنش و تحلیل اخبار ظاهری به این مسئله توجه کرده و نه تنها خود تحت تأثیر آسیبهای آن قرار نگیرند بلکه بتوانند فرصتهای سودآوری ایجاد شده ناشی از ظاهربینی سرمایهگذاران را تشخیص داده و در اتخاذ تصمیمات مناسب از آن استفاده کنند.
4. تنوع بخشی (Diversification)
یکی از اصول پایه در علم فاینانس مفهوم "ریسک" است که بصورت ساده تحت عنوان احتمال عدم تحقق بازده مورد انتظار تعریف میشود. متخصصان این علم معتقدند سرمایهگذاری در بازار سهام بطور ذاتی دارای رسیک قابل توجهی است اما با استفاده از اصل مهم تنوعبخشی (Diversification) میتوان پارامتر ریسک را به حداقل رساند. اصولاً پیدایش مفهوم "پرتفولیو" یا "سبد سهام" نیز از همین طرز تفکر فاینانس ریشه گرفته است که معتقد است میتوان با افزایش سهام خریداری شده از نظر تنوع و تعداد، ریسک سرمایهگذاری را در حد بهینه نگاه داشت. علم فاینانس فرض میکند که همه سرمایهگذاران در بازار سهام از آنجا که دارای منطق اقتصادی (Rational) هستند این کار را انجام خواهند دارد و تا حد امکان به سبد داراییهای خود تنوع میبخشند. در حقیقت براساس همین اصل است که تئوری فاینانس بازار (Bahavior Finance) از منظر متفاوتی به موضوع میتگرد. تحقیقات انجام شده در این خصوص، یکی از الگوهای رفتاری غالب فعالان بازار سهام را عدم توجه به این اصل مهم میدند که به دو صورت قابل مشاهده است: نخست؛ تنوعبخشی اندک و دوم؛ تنوعبخشی غیرحرفهای یا سادهانگاران. در رابطه با مورد اول، پژوهشهای متعدد با بررسی گروههای مختلف از سرمایهگذاران نشان میدهند که تعداد سهام نگاه داشته شده توسط سرمایهگذاران حقیقی بسیار کمتر از آن است که تئوریهای فاینانس تجویز میکند. به عنوان مثال، نتیجه تحقیق انجام شده از سوی بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا بیان میکند که تعداد سهام موجود در پرتفولیوی هر سرمایهگذار حقیقی در بلندمدت تنها 41/3 عدد است.
دارا بودن 41/3 سهم در پرتفولیو به معنای تنوعبخشی بسیار پایین است که به تبع آن ریسک فعالیت سرمایهگذاران در بازار سهام را به نحو قابل ملاحظهای افزایش داده است. براساس این نمودار آکادمیک، دارا بودن حداقل 20 شرکت متفاوت در سبد سهام برای کاهش ریسک سرمایهگذار و نزدیک شدن به سطح ریسک بازار (در آمریکا) ضروری است اما تنوعبشخی اندک تنها وجه این الگوی رفتار غیرمنطقی نیست، زیرا در ضمن همین تنوعبخشی ناکافی مطالعات و تحقیقات انجام شده وجود رفتار سادهانگارانه در بین سرمایهگذاران رای متنوع کردن سهام سبد خود حکایت دارد.
سهام انتخاب شده توسط سرمایهگذاران در سال 1978 نشان میدهد که در بیش از 70درصد همبستگی مثبت بالایی با یکدیگر دارند (Positive Correlation) به عبارت دیگر، سهام انتخاب شده توسط سرمایهگذاران علاوه بر آنکه از نظر تعداد بسیار کم است از لحاظ ریسک نیز مشابه یکدیگر بوده و به همین دلیل اصولاً هدف اصلی تنوعبخشی (که همان کاهش ریسک است) را حاصل نمیکند. یکی دیگر از مطالعات جالب در زمینه رفتار سادهانگارانه برای تنوعبخشی در سال 1988 توسط بنارتزی و تالر (Benartzis Thaler) انجام شده است. این تحقیق به بررسی رفتار کارکنان شرکتها در انتخاب صندوقهای سرمایهگذاری برای برنامه بازنشستگی میپردازد. هر شرکت، به کارکنان خود تعدادی صندوق سرمایهگذاری را معرفی میکند و کارکنان مختارند انتخاب کنند که چه میزان از حق بیمه بازنشستگی خود را به هر یک از این صندوقها اختصاص دهند. نتیجه مطالعات نشان میدهد که کارکنان صرف نظر از نوع صندوقها، حق بیمه خود را بطور مساوی بین همه آنها تقسیم میکنند. به عنوان مثال، اگر یک صندوق سهام و یک صندوق اوراق با درآمد ثابت به افراد پیشنهاد شود، حق بیمه خود را بصورت مساوی بین این صندوق تخصیص میدهند در حالی که اگر یک صندوق با درآمد ثابت و دو صندوق سهام به آنها یپشنهاد شود باز هم یک سوم حق بیمه را به هر صندوق اختصاص میدهند. جالب است که در پاسخ به علت این اقدام، اکثر مخاطبان هدف خود را کاهش ریسک و تنوعبخشی بیشتر عنوان کردند. محققان این رفتار صندوق پیشنهادی تخصیص n حق بیمه خود را به هر یک از n صندوق مینامند. زیرا کارکنان در هر حالت 1n/ را قانون 1 میدهند و توجهی به جنس آن صندوق ندارند. این رفتار در بین سرمایهگذاران ایرانی نیز کاملاً شایع است و مشاهدات عینی حکایت از آن دارد که افراد به خیال تنوعبخشی حداکثری، در چندین صندوق سرمایهگذاری میکنند. بدون آنکه توجهی به استراتژی سرمایهگذاری صندوقها کنند و طبیعتاً به علت شباهت ترکیب سبد سهام بسیاری از صندوقها عملاً هدف کاهش ریسک برای سرمایهگذاران محقق نمیشود.
یکی دیگر از جنبههای تنوعبخشی ناکارآ اصطلاحاً تمایل به خانه یا (Home Bias) نامیده میشود. مطالعهای در این خصوص به بررسی ترکیب سرمایهگذاران شرکت میپردازدکه شامل هفت شرکت منطقهای است. این تحقیق نشان می دهد که مردم هر ایالت از آمریکا تمایل بسیار زیادی به سرمایهگذاری در سهام شرکت مربوط به منطقه خود را دارند و از سرمایهگذاری در سایر شرکتهای منطقهای به رغم شباهت ذاتی فعالیت آنها خودداری میکنند.
5. پشیمانی (Regret):
مشهورترین روانشناسان و بنیانگذاران علم رفتارشناسی مالی در مطالعات خود نشان دادهاند که افرادی که در یک موقعیت تصمیمگیری انتخاب غیرمتعارفی را انجام میدهند، بیشتر در معرض احساس پشیمانی هستند. ضربالمثل ایرانی "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو" بیانی عامیانه از همین واقعیت است. تصور جنبههای روانشناختی انسان است که در شئون مختلف زندگی از جمله در مقوله سرمایهگذاری خودنمایی میکند، کنید. شما و جمعی از همکاران در سهام شرکتی سرمایهگذاری کردهاید. همکارانتان به دلیل انتشار اخباری درباره وضعیت شرکت تصمیم به فروش سهام آن میگیرند و به شما هم یادآور میشوند که سهام مزبور آینده روشنی نخواهد داشت. حال دو موقعیت فرضی را در نظر بگیرید:
1.بعد از مدتی قیمت آن سهم کاهش مییابد و شما سهام خود را نمیفروشید و با همکارانتان هممسیر نمیشوید.
2.به توصیه دوستانتان سهم را میفروشید اما پس از مدتی قیمت آن سهم افزایش مییابد.
در هر دو سناریو فرد احساس پشیمانی و تأسف را تجربه میکند اما برای اکثر افراد، احساس پشیمانی در حالت اول شدیدتر است، زیرا با خود تصور میکنند که اگر فقط همان کاری را کرده بودند که دیگران انجام دادند (فروش سهم) متضرر نمیشدند. اما در حالت دوم، فردی میتواند با یادآوری اینکه این اقدام به توصیه همکاران انجام شده و دیگران نیز مانند او متضرر شدهاند، احساس پشیمانی خود را التیام دهد.
اکثر سرمایهگذاران غیرمتخصص در بازارهای سرمایه همواره در تلاش برای متقاعد کردن خود برای خرید سهمی که همه در حال فروش آن هستند را تجربه میکنند. به عبارت دیگر، خرید سهم دارای صف فروش دارای بار روانی به مراتب سنگینتری نسبت به خرید سهم دارای صف خرید است، حتی اگر سهام دارای صف فروش به لحاظ بنیادین ارزندهتر باشد. بدین ترتیب افراد همواره برای نخریدن سهام دارای صف فروش توجیهات آسانتری نسبت به خرید سهام دارای صف خرید پیدا میکنند. نکته قابل توجه درخصوص احساس پشیمانی، همهگیر بودن آن است بدین معنا که حتی سرمایهگذارانی که از نظر علمی و ئتوریک آگاهی کافی دارند نیز تحت تأثیر این عامل رواشناختی قرار میگیرند. در نحوه تخصیص سبد یک نمونه بسیار جالب در این خصوص تصمیم آقای مارکوویتز (Harry Markowitz) سرمایهگذاریهای مربوط به حق بازنشستگی خود است. همانطور که میدانید تئوری این دانشمند که به خاطر آن موفق به دریافت جایزه نوبل شد ادعا میکند که سرمایهگذاران باید سبد سهام خود را براساس حداکثر بازده و حداقل واریانس انتخاب کنند. این در حالی است که وی در مصاحبه با مجله پول (Money Magazin) در سال 1998 اعلام کرد که منابع بازنشستگیاش را به میزان مساوی بین سهام و اوراق با درآمد ثابت تقسیم کرده است. وی علت این تصمیمش را به حداقل رساندن احساس پشیمانی و نه رفتار براساس نظریه خود عنوان کرد. بهینه کردن ریسک- بازده واقعیت جالب دیگر در رابطه با پشیمانی، نحوه واکنش سرمایهگذاران در هنگام مرور عملکرد گذشته است. مطالعات نشان میدهند که افراد تمایل دارند عملکرد و تصمیمات موفقیتآمیز را به مهارت خود و انتخابهای اشتباه را به سایر عوامل (مانند بدبیاری و شانس) نسبت دهند. همچنین تحقیق دیگری در قضا.ت راجع به صندوقهایی که سرمایهگذاران صندوقهای مشترک در آن سرمایهگذاری کردهند بیان میکند و عملکرد آنها را بسیار بهتر از آنچه در واقع بوده است، ارزیابی کردهاند. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران تمایل دارند بخشهای موفق عملکرد خود را به یاد آورند و انتخابهای خویش را بهتر از آنچه در واقعیت بوده است، نشان دهد. با جمعبندی موارد فوق میتوان گفت احساس پشیمانی یکی از قویترین عوامل رواشناختی مؤثر بر رفتار انسانها است که میتواند بر منطق اقتصادی افراد غبه کرده و تصمیمات آنها را تحت تأثیر خود قرار دهد. رفتارشناسی مالی به سرمایهگذاران پیشنهاد میکند تا با شناخت این پدیده، پیامدهای رفتاری آن را کنترل کرده و با محدود کردن آثار پشیمانی، جرأت تصمیمگیری بر خلاف جریان عمومی و پیروی از استراتژی شخصی خود را مد نظر قرار دهند.
6. ریسک و بازده:
مهمترین خروجی مدیریت مالی تبیین وجود رابطه مستقیم بین ریسک و بازده است. این اصل بنیادین فاینانس بیان میکند که سودآوری بیشتر تنها در قبال متحمل شدن ریسک بالاتر تحصیل میشود و در نقطه مقابل، کاهش ریسک طبیعتاً افت بازده مورد انتظار را به دنبال خواهد داشت.
پژوهشهای مختلف در این حوزه نشان می دهند که به اعتقاد سرمایهگذاران، سهام شرکتهایی با پتانسیل رشد بالاتر، کمریسکتر ازسهام شرکتهای کمبازده هستند. مطالعه انجام شده توسط Shefrin بیان میکند که در سال 2001 نسبت قیمت به ارزش دفتری بالا (Market cap)، سرمایهگذاران، سهام شرکتهایی با ارزش بازار را پربازده و کمریسک ارزیابی میکنند. این درک نادرست حتی در میان افرادی که قاعدتاً باید بهترین درک نیز رایج است. نتایج یک مطالعه میدانی (CFO) از رابطه ریسک و بازده را داشته باشند، یعنی مدیران مالی شرکتها در سال 2001 در بین تعداد زیادی از مدیران مالی شرکتها انجام شد آشکار Graham & Harvey مشهور که توسط ساخت که مدیران صندوقها، سرمایهگذاریهای پربازده را کمریسک ارزیابی میکنند و بدین ترتیب درک کاملاً در سال 1998 روی تعداد (De Bondt) وارونهای از این رابطه مهم در تئوری فاینانس دارند.
با توجه به موارد فوق میتوان گفت بر خلاف تئوری فاینانس که رابطه ریسک و بازده را بطور مستقیم ارزیابی میکند، مطالعات رفتارشناسی اثبات مینماید که سرمایهگذاران در عمل اعتقادی بر خلاف اصل مزبور دارا هستند. این عدم درک صحیح از رابطه ریسک و بازده در بین سرمایهگذاران موجب میشود تا افراد تنها بازدهی را معیار به عنوان مثال، سرمایهگذاران در هنگام مقایسه عملکرد صندوقهای. عملکرد برتر یک سهم یا دارایی بدانند بازده را نادیده میگیرند و به این ترتیب با پیامد ناخوشایند نوسانات غیرمترقبه در بازدهی سرمایهگذاری خود در آینده مواجه میشوند.
علم رفتارشناسی مالی به سرمایهگذاران توصیه میکند تا با فائق آمدن بر این درک نادرست درخصوص رابطه ریسک و بازده، رفتارهای خود را با این اصل بنیادین تطابق دهند و با آشنایی و محاسبه پارامترهای ریسک (به ویژه ضریب ریسک سیستماتیکی یا بتا) سرمایهگذاریهای خود را در مسیر منطقی، متناسب با بازده مورد انتظار راهبری کنند.
8. کنترل خویشتن:
یکی از خصوصیات روانشناختی بشر که آثار آن در حوزههای مختلف از جمله در سرمایهگذاری انعکاس پیدا میکند، است. این ویژگی به زبان ساده بیان میکند که بسیاری از افراد به (Lack of Self Control) ناتوانی در کنترل خود نیستند. دلیل عدم مهار نیازها و امیال خود قادر به اتخاذ بهینه (از منظر علم اقتصاد). به عبارت دیگر در برخی از شرایط، تصمیم واقعی سرمایهگذاران با آنچه تئوریهای اقتصاد و فاینانس پیشبنی میکنند تفاوت دارد. پژوهشگران حوزههای رفتاری در مطالعات متعدد خود وجود این عامل را اثبات کردهاند. بدین ترتیب این تمایل طبیعی، تبعات زیادی را در عرصه سرمایهگذاری ایجاد کرده است و افراد نیز راهکارهای مختلفی برای مقابله با آن اتخاذ کردهاند. به عنوان مثال، یک اصل ذهنی رایج در بین عده زیادی از سرمایهگذاران این است که بنابراین شاید «از اصل سرمایه خرج نکنند و تنها از سود پولشان استفاده کنند» همین مسئله باشد. در این فضا از مهمترین دلایل محبوبیت سهام شرکتهای توزیع کننده سود نقدی شرکتها تحت تأثیر نظریات سهامداران بخش اعظم سود حاصله را بصورت نقدی توزیع میکنند زیرا سرمایهگذاران این در حالی است که تئوریهای مدرن فاینانس ارزش را با جریان نقدی نمیخواهند از اصل سرمایه خرج کنند تولید شده در شرکت مرتبط میدانند که لزوماً هیچ ارتباطی با میزان تقسیم سود نقدی شرکتها ندارد. حتی علم فاینانس در برابر شرکتهایی که سود نقدی زیادی تقسیم میکنند ابهام عدم فرصت رشد را مطرح میکند و با این رویکرد از محبوبیت این نوع سهام در ضمن برخی نظریات خود میکاهد. این مسئله در صندوقهای سرمایهگذاری نیز به خوبی دیده میشود به نحوی که سرمایهگذاران به صندوقهای دارای روزانه NAV توزیع سود نقدی به مراتب بیشتر از صندوقهای ارزشمدار (که تنها رشد سرمایه را براساس ارزش منتشر میکنند) تمایل دارند. همچنین برخی محققان رفتارشناسی مالی، پا را از این محدوده فراتر گذارده و در مقالات خود بیان کردهاند که تمایل به سود نقدی به اندازهای است که با توجه به ارزش اقتصادی را زیر پا گذارده و علت فاصله قیمت سهام شرکتهای سرمایهگذاری ( که کل سبد آنها در بورس سرمایهگذاری شده است) با ارزش روز داراییهای آنها را در همین تمایل به دریافت سود نقدی و عدم توانایی کنترل بین سرمایهگذاران مرتبط میدانند (نمونه مشابه آن در بین شرکتهای سرمایهگذاری ایرانی بصورت اختلاف 20درصدی بطور میانگین بین قیمت روز و خالص ارزش داراییهای این شرکتها قابل مشاهده است).
یکی دیگر از حوزههایی که ناتوانی در کنترل خود در آن آشکار است، برنامه بازنشستگی است زیرا عموم افراد به تنهایی قادر به کنترل تمایلات روزمره در خرجکرد نیستند و نمیتوانند به اندازه لازم برای بازنشستگی خود پسانداز کنند. یک راهکار ساده که دولت برای مقابله با این ضعف اتخاذ کردهاند عبارت از کسر سهم بازنشستگی از حقوق ماهانه کارمندان است؛ زیرا در غیز این صورت بسیار دشوارتر است که فرد با اراده خود پول نقدی که به دستش آمده نشان را برای آینده دور (مثلاً سی سال بعد) پسانداز کند. مطالعه انجام شده در سال 1997 توسط میدهد که از حدود 2000 نفر کارمند، 42درصد اطمینان داشتهاند که چه مقدار پول برای پسانداز بازنشستگی ایشان کافی است.
توجه به ناتوانی در کنترل خویشتن تنها به تنظیم برنامههای بازنشستگی محدود نیست. شاید بتوان فلسفه ایجاد بیمههای عمر و پسانداز را نیز بهرهبرداری از هیم تمایل فطری بیشتر افراد در خرج کردن آنی دانست. به عنوان نمونهای دیگر در این خصوص میتوان به برخی اشخاص اشاره کرد که معتقدند اگر قرض نداشته باشند، پسانداز نخواهند کرد. بدین ترتیب آنها ترجیح میدهند که با خرید مسکن، خودرو یا سایر لوازم زندگی خود را در زیر قرض قرار دهند تا با اجبار در بازپرداخت آن، ناتوانی در کنترل خویش جبران شود. این در حالی است که در بسیاری موارد، هزینه تمام شده جنس خریداری شده با توجه به بهره قرض دریافتی بسیار بیشتر از حالتی است با پسانداز شخصی (و دریافت سود) اقدام به خرید آن میشد. مابهالتفاوت رقم در این دو حالت در حقیقت هزینهای است که این اشخاص برای اعمال کنترل بر رفتار خود میپردازند به چشم میخورد. در این شرایط یکی دیگر از مصادیق بارز موضوع مورد بحث (Online Trading) سهولت انجام معامله باعث میشود که باز هم فقدان کنترل خویشتن خودنمایی کند و سرمایهگذاران با ناتوانی در تن در دهند. این در حالی است که در سیستمهای خرید و (Over Trading) برابر وسوسه معاملات زیاد به انجام آن فروش حضوری یا تلفنی، عدم سهولت انجام معامله (نسبت به حالت آنلاین) نقش محدودکننده را ایفا کرده و به کنترل تمایل سرمایهگذار برای معامله بیشتر کمک میکند. با توجه به موارد فوق رفتارشناسی مالی به سرمایهگذاران پیشنهاد میکند که با شناخت این ضعف غالب، کنترل و رفتار و تصمیمگیریها در حوزه سرمایهگذاری را افزایش دهند و با افزایش بنیه تحلیلی و علمی، تصمیمات خود را با پایبندی به کنترل خویشتن براساس منطق و صرفه اقتصادی اتخاذ کنند.
9. حسابداری ذهنی:
فرض کنید شما هزار سهم شرکت الف را به قیمت هر سهم 1000 ریال خریداری کردهاید. پس از خرید، قیمت سهم رو به کاهش میگذارد و تا سطح 750 ریال افت میکند اما شما با توجه به اینکه به تحلیل خود اعتقاد دارید، هزار سهم 1000 ریال افزایش مییابد. در چنین شرایطی 850 ریال دیگر در این قیمت خریداری میکنید. مدتی بعد قیمت سهم در چنین شرایطی برای خرید یا فروش سهم خود کدام یک از تصمیمات زیر را اتخاذ میکنید؟
1.750 هزار سهمی را که خریدهاید میفروشید اما به قیمت 1000 ریال ازای سود شناسایی میکنید هزار سهم خریداری شده به قیمت 1000 ریال را تا زمانی که به آن قیمت برسد نگاه میدارید؟
2.هزار سهم خریداری شده قیمت 1000 ریال را میفروشید و سهام ارزانتر را نگهداری میکنید؟
نتایج بررسیها نشان میدهد که افراد معمولاً در برخورد اولیه با این مسئله گزینه اول را عاقلانهتر میپندارند و از آن احساس رضایت بیشتری میکنند. اما واقعیت این است که هزار سهم خریداری شده در مرحله اول یا دوم از نظر ماهیت هیچ تفاوت یا مزیتی نسبت به یکدیگر ندارند. در حقیقت در اینجا تنها قیمت میانگین خرید (875 ریال به ازای هر سهم) اهمیت دارد و واگذاری هزار سهم اول از نظر سود و زیان هیچگونه تفاوتی برای سرمایهگذار ایجاد نمیکند. در این مثال نظر علم رفتارشناسی مالی کاملاً متفاوت است و براساس آن تصمیم فروش سهم ندارد. تنها باید براساس مقایسه ارزش ذاتی و قیمت فعلی اتخاذ شود و قیمت خرید، هیچگونه تأثیری بر تصمیم فروش سهم ندارد. این در حالی است که تحقیقات رفتارشناسی مالی نشان داده است که سهامداران در برابر فروش سهام به قیمت کمتر از بهای خرید خود مقاومت زیادی دارند و در حقیقت نقطه مرجع ذهنی آنها قیمت خرید سهم است.
براساس رفتارشناسی مالی نظایر این پدیده را تحت عنوان حسابداری ذهنی تعریف میکند. این ویژگی سرمایهگذاران را به جای در نظر گرفتن تغییرات مجموع ارزش دارایی خود، آن را به اجزای مختلف یا جداگانه تقسیم و بطور مجزا بررسی میکنند. بدین معنا که اصطلاحاً حسابهای ذهنی اشخاص عمدتاً داراییها و درآمدهای خود را در دو حساب ذهنی جداگانه منظورمیکنند و بین حساب درآمدی تمایز قائل میشوند و حساب ثروت و رشد قیمت سهام کی مثال جالب در این خصوص را میتوان نگاه متفاوت افراد نسبت به سود نقدی یافت. در واقع سرمایهگذاران، سود نقدی را در ذهنشان در حساب درآمد طبقهبندی میکنند اما رشد قیمت سهام به حساب ثروت (دارایی) منتقل میشود.
در حقیقت از آنجا که افرا در مقابل هزینه کردن از حساب ثروت برای تأمین مخارج روزمره مقاومت زیادی میکنند، پرداخت سود نقدی به آنها این امکان را میدهد تا به خود اجازه دهند که عواید آن را برای مخارج روزمره به کار گیرند. به همین دلیل است که شرکتها اغلب سعی میکنند به سرمایهگذاران اطمینان بدهند که سود نقدی منظمی را طی سالیان آینده پرداخت خواهند کرد. در بازار ایران نیز میتوان علاوه بر اصرار سهامداران به توزیع حداکثر سود نقدی در مجامع سالانه شرکتها به د مصداق بارز حاکی از وجود حسابداری ذهنی در بین افراد اشاره کرد:
1.برخی شرکتها در مجامع خود بطور همزمان سود نقدی را توزیع و افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات را مورد تصویب قرار میدهند.
2.مدیران صندوقهای سرمایهگذاری مشترک احتمالاً تاکنون با این سؤال سرمایهگذاران مواجه شدهاند که برای سود سهام نقدی موجود در صندوق چه اتفاقی افتاده است؟ اما بعضی از افراد پس از ارائه پاسخ و آگاه شدن از محاسبه سود باز هم چندان خرسند به نظر نمیرسند و دریافت سود نقدی را در خالص ارزش داراییهای صندوق بسیار جذاب تصور میکنند.
این در حالی است که سرمایهگذاران همواره میتوانند به جای دریافت سود نقدی، با فروش چند واحد سرمایهگذاری به همان میزان نقدینگی دست یابند اما دقیقاً به دلیل امتناع از کاهش حساب ثروت خود به آن راغب نیستند. با توجه به موارد مطرح شده علم رفتارشناسی مالی به سرمایهگذاران پیشنهاد میکند از طبقهبندی ناردست داراییها در ذهن خود اجتناب کرده و با عبور ار تله حسابداری ذهنی تصمیمات سرمایهگذاری را براساس منطق اقتصادی اتخاذ کنند.
نتیجهگیری:
در این مقاله با بررسی و ایجاد ارتباط بین مفاهیم اقتصادی و روانشناسی رفتار انسانها به عنوان سرمایهگذاران حسب علم بازارهای مالی در بازار پرداختیم و پس از آن به تعدادی از ویژگیهای رواشناختی اصلی سرمایهگذاران که نقش تعیینکنندهای در رفتار و تصمیمگیری آنان دارد اشاره کردیم. خصوصیات مزبور عبارتند از: زیانگریزی، اعتماد به نفس کاذب، درک نادرست از رابطه ریسک و بازده، پشیمانی، عدم کنترل خویشتن، تنوعبخشی نادرست و حسابداری ذهنی. این ویژگیها بیان میکنند که افراد، تصمیمگیری درخصوص سرمایهگذاریهای خود را بیشتر براساس تئوریهای علمی فاینانس انجام نمیدهند، بلکه مطرح میکند که سرمایهگذاران عوامل احساسی و روانشناختی، نقش بسزایی در این زمینه دارند.
بنابراین بحت تأثیر سه نیروی اساسی که بر تصمیمگیری افراد مؤثر هستند را به شرح زیر دستهبندی میکنیم بدین ترتیب که:
1.بر مبنای این ویژگی، افراد در درجه اول در سرمایه گذاریها اهمیت، امنیت اصل پول زیادی به حفظ اصل پول میدهند (شاید یکی از دلایل محوبیت سرمایهگذاری در املاک و مستغلات به خصوص در ایران به همین مسئله مربوط باشد).
2.برای سرمایهگذاری مهم است که بتوانند از پتانسیل درآمدی سرمایه گذاری خود درآمدی مستمر کسب کنند.
3.افراد دوست دارند بتوانند از طریق سرمایهگذاری به رویاهای خود نظیر خرید، دستیابی به آرزوها، خانه،سفر پر هزینه، خرید ماشین گران قمیت و ... تحقق بخشند.
براساس این سه ویژگی اشخاص سبد سرمایهگذاریشان را به سه دسته تقسیم میکنند:
1.اوراق بدون ریسک و پسانداز بانکی: این گروه از سرمایهگذاریها به نیاز اول یعنی حفظ اصل پول پاسخ میدهند.
2.اوراق با ریسک بالاتر از بدون ریسک (متوسط): این بخش از سرمایهگذاریها نیاز به کسب درآمد سهام شرکتهای کمریسک و دارای سود نقدی را تأمین میکنند. در حقیقت برای سرمایهگذاران بسیار مهم است که مخارج زندگی خود را از محل مستمر سود سهام، سپرده بانکی و ارواق مشارکت (و نه از محل فروش اصل داراییها) تحصیل کنند.
3.سهام شرکتهای پرریسک و پربازده: این گونه سرمایهگذاریها بیشتر با ایجاد امید در سرمایه گذاران، امکان دستیابی به آرزوها بزرگ را فراهم میکند. در حقیقت، این آرزها با کسب درآمدهای عادی قابل دستیابی نیستند. در نتیجه، افراد سعی میکنند با افزایش ریسک سرمایهگذاریها، امکان تحقق درآمدهای فوقالعاده را فراهم آورند. از اثبات کرده است که این گونه سرمایه گذاریها به رغم ریسک بالا از سوی دیگر تحقیقات روانشناسی ارزش روانشناختی قابل توجهی برخوردارند زیرا افراد در طول زندگی همواره امیدوار و دلخوش به آینده نگاه میدارند که برای انسانها یک نیاز ضروری است.
براساس سه اصل مزبور، رفتارشناسی مالی همواره به سرمایهگذاران توصیه میکند که به جای توجه به نظریه کلاسیک ریسک و بازده (که شالوده اصلی فاینانس را تشکیل میدهد) به سمت تئوریهای جایگزین حرکت کنند که مهمترین آنها تئوری ارائه شده است توسط مارکو ویتر است که در این تئوری به جای بیشینه کردن بازده مورد انتظار و کمینه کردن همزمان ریسک مطابق نظریه مارکوویتز در علم فاینانس) سرمایهگذاران سبد خود را به گونهای انتخاب میکنند که ثروت مورد انتظار را به حداکثر برسانند و احتمال کاهش ثروت از یک میزان مشخص را به حداقل کاهش دهند. به این ترتیب رفتارشناسی مالی به سرمایهگذاران پیشنهاد میدهد تا براساس شرایط خود، منابع سرمایهای را نسبت به مشخص سه گروه مورد اشاره (دارییهای بدون ریسک، کمریسک و پرریسک) تقسیم کنند. بدیهی است میزان اختصاص منابع به هر یک از سرمایهگذاریهای مزبور به ویژگی خاص هر سرمایهگذار و میزان اهمیت هر یک از عوامل سهگانه (امنیت اصل پول، پتانسیل درآمدی و دستیابی به آروزها) برای وی بستگی خواهد داست.
بنابراین با در نظر گرفتن موارد مذکور آنچه بسیار روشن است رابط بسیار منطقی بین نظریههای علم اقتصاد و رفتارشناسی انسانها میباشد. بطوریکه در نظریههای رفتارشناسی عملاً به مطالعه اعتقادات، گرایشها و رفتارهای محیطی افراد در سطح جامعه که اقتصاد نیز بخشی از آن است میپردازد. مضافاً اینکه علم اقتصاد به مفاهیمی همچون تعادل، انتخاب عقلایی، پسانداز، حداکثرسازی یا بیشینهسازی مطلوبیت، ترجیحات، رفتار و شرایط عدم اطمینان میپردازد و این موضوع نیز حسب شرایط بازارهای سرمایه که متصل به تصمیمات نگرشی و علمی افراد است. این دو بخش به عنوان جزیی جدایی ناپذیر، جهت تصمیمگیریهای مناسب مطرح میباشدو بنابراین عملاً بخش مهمی از علم مورد نیاز برای اتخاذ تصمیماتمناسب در بازار سرمایه، تکنیکی کردن و یا مدلسازی رفتارشناسی با اطلاعات تلقی نمودن آن جهت تصمیمات ثروت و از سوی دیگر مطالعه انگیزههای رفتاری انسانها میپردازد. بنابراین این دو رشته از علوم انسانی به عنوان مسیر تعالی انسانی جهت تصمیمگیریهای اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد.
پذيرفتن هر تغييري به خصوص در زمينه كار، نيازمند فراگيري مهارت هاي خاصي است. گاه اين تحولات شغلي چنان عميق هستند كه تمامي جنبه هاي زندگي فرد را نيز تحت تأثير قرار مي دهند. هر چند هر تحولي با خود شرايط و مقتضيات خاصي به همراه دارد اما نبايد هرگز از جنبه منفي به آن پرداخت بلكه مي توان با كمي اطمينان به نفس، آن را روندي رو به رشد و مؤثر تلقي كرد كه با يك زمينه فكري مناسب و پذيرا، افق روشني از آينده شغلي شما كه تا پيش از اين تاريك و تلخ مي نمود، مي گشايد موسسه ملی سلامت و امنیت شغلی NIOSHتحقیقاتی در خصوص استرس کاری هم نتیجه خصوصیات فردی کارمند یا کارگر و هم موقعیت و شرایط کاری انجام داده است و در این تحقیق به آنها پرداخته می شود
امروز در دنيايي زندگي مي كنيم كه عوامل اقتصادي و پيشرفت هاي روزافزون فناوري، لحظه به لحظه منجر به تغيير و تحول شرايط شغلي ما مي شوند. پذيرفتن هر تغييري به خصوص در زمينه كار، نيازمند فراگيري مهارت هاي خاصي است. گاه اين تحولات شغلي چنان عميق هستند كه تمامي جنبه هاي زندگي فرد را نيز تحت تأثير قرار مي دهند. از اين رو پذيرش شرايط جديد و همسويي با آنها مرهون اعتماد به نفس و برخورداري از روحيه اي پذيرا و گشاده خواهد بود.
اعتماد به نفس و تغيير
هر چند هر تحولي با خود شرايط و مقتضيات خاصي به همراه دارد اما نبايد هرگز از جنبه منفي به آن پرداخت بلكه مي توان با كمي اطمينان به نفس، آن را روندي رو به رشد و مؤثر تلقي كرد كه با يك زمينه فكري مناسب و پذيرا، افق روشني از آينده شغلي شما كه تا پيش از اين تاريك و تلخ مي نمود، مي گشايد. برخي افراد اين تغييرات را بسيار راحت تر از آنچه كه به نظر مي رسد مي پذيرند، اما اكثر ما به دليل تجربه هاي تلخ گذشته و ناكامي هايي كه پشت سرگذاشته ايم، در برابر هرگونه تحولي به سرعت اعتماد به نفس خود را از دست مي دهيم و در چنين شرايطي احساس بي كفايتي مي كنيم. اغلب اوقات، اين احساس عدم اعتماد به نفس همراه با احساس كمبود دلگرمي و پشتوانه است. ريشه اصلي اين مسئله را مي توان در دوران كودكي جست وجو كرد. هنگامي كه شما احساس دلگرمي كافي براي پذيرش و انجام مسئوليتي نداشته باشيد، براي دوري از چالش پيش رو اقدام مي كنيد و به جاي آنكه خود را درگير مسئله نمائيد، به دليل عدم اطمينان به توانايي هاي خود مي كوشيد تا به هر طريقي از تعهدمسئوليتجديد سرباز زند. (احدی ونیکچهر، 1371)
استرس کاری چیست؟
در تحقیقی که توسط کمپانی بیمه سنت پاول فایر و مارین انجام گرفت، مشخص شده است که مشکلات کاری بیش از هر مسئله استرس زای دیگر در زندگی، با مشکلات مربوط به سلامتی مرتبط است حتی بیش از مشکلات مالی و خانوادگی. بااینکه چالش های شغلی مسئله ای کاملاً طبیعی و جزئی از زندگی کاری هستند، استرس در محل کار آنقدرها هم بد نیست. اما، برای بعضی از افراد، کار با استرس هم معنا شده است. (پارسا،1386)
طبق موسسه ملی سلامت و امنیت شغلی (NIOSH) برخی از علائم هشدار دهنده استرس شغلی عبارتند از:
سردرد - اختلالات خواب - مشکل در تمرکز - تند مزاجی - اختلال گوارشی نارضایتی از کار - ضعیف بودن روحیه (ستوده ،1379)
عوامل ایجاد استرس در محل کار
موسسه ملی سلامت و امنیت شغلی NIOSH مؤسسه ای مسئول انجام تحقیقات و ایراد توصیه هایی برای جلوگیری از بیماری ها و صدمات ناشی از کار است. از اینرو، این مؤسسه اقدام به تحقیق و تفحص در رابطه با جوانب روانشناسی امنیت و سلامت شغلی، از جمله استرس در محل کار، نموده است. این مؤسسه برای بررسی بهتر استرس های کار در جامعه مدرن امروزی، تاثیر استرس بر سلامت و امنیت کارمندان و کارگران، و راه های کاهش استرس در محل کار، همگام با صنعت، کار و دانشگاه ها کار می کند. یکی از فعالیت های برنامه تحقیقاتی این مؤسسه در این رابطه، ، مطلع کردن سازمان ها برای کاهش این تهدید از طریق ابزارهای آموزشی و ارائه گزارشی برای سلامت و امنیت شغلی می باشد.
گزارش این مؤسسه عنوان می کند که استرس کاری هم نتیجه خصوصیات فردی کارمند یا کارگر و هم موقعیت و شرایط کاری است. اما دیدگاه های مختلفی وجود دارد که چه چیز می تواند دلیل اصلی و اولیه استرس کاری باشد:
خصوصیات فرد— طبق یک مکتب فکری، تفاوت در شخصیت و شیوه سازگاری فرد، مهمترین مسئله در ایجاد استرس کاری در افراد است. از اینرو، چیزی که برای یک کارمند استرس زا است، ممکن است برای کارمندی دیگر مشکل ساز نباشد. این دیدگاه استراتژی های پیشگیرنده ای را به دنبال داشته است که متمرکز بر کارمندان و راه هایی برای کمک به آنها برای سازگاری با موقعیت های مختلف شغلی است.
موقعیت و شرایط کار— طبق شواهد علمی، برخی شرایط و موقعیت های کاری برای اکثر افراد استرس زا است. شواهد موجود از تحقیقات جدید، شرایط و موقعیت محل کار را در استرس افراد بسیار پرتاثیر نشان داده و تجدید دیزاین و نوسازی محیط های کاری را یکی از مهمترین اقدامات پیشگیرنده دانسته است.
هر دو دیدگاه، راه هایی را برای پیشگیری از ایجاد استرس در محیط های کاری عنوان می دارد، اما NIOSH، دیدگاه دوم را مؤثرتر دانسته و اعتقاد دارد که شرایط محیط کار تاثیر بیشتری بر ایجاد استرس دارد. گرارش این موسسه شرایطی را عنوان می کند که در آن احتمال ایجاد استرس در کارمندان بسیار زیاد است که این موقعیت ها عبارتند از:
طرح وظائف و مسئولیت ها— حجم زیاد کار، کم بودن ساعات استراحت، ساعات طولانی و خسته کننده کار، و کارهای روتین و معمولی که هیچ نیازی به مهارت های کارمند ندارد.
شیوه مدیریت— ضعف ارتباطات در شرکت یا سازمان و فقدان سیاست های خانواده دوستی
روابط میان فردی— محیط اجتماعی غیر پشتیبان
نقش های کاری— توقعات شغلی نامشخص و متناقض؛ مسئولیت های بیش از اندازه
نگرانی های کاری— ناامنی شغلی، فقدان موقعیت پیشرفت و ارتقاء
شرایط محیطی— شرایط ناخوشایند و گه گاه خطرناک مثل ازدحام جمعیت، سروصدا، آلودگی هوا، فقدان تکنولوژی ایمنی و راحتی کار
استرس با کار بيشتر درمان مي شود. ممکن است بگوييد: بله، من در حال حاضر کمي عصبي هستم چون از کار عقب افتاده ام، اگر مدتي حسابي کار کنم و اين عقب ماندگي جبران شود، مشکل حل خواهد شد. اما نه، چنين نخواهد شد
زیرا: 1.استرس محل کار در اثر عقب ماندن از روند کاري ايجاد نمي شود. بلکه به احساس شخص درباره اين عقب ماندگي مربوط است. 2.در بسياري از مشاغل، کارکنان تقريبا هميشه از برنامه عقب هستند زيرا کارشان بسيار زياد است و انجام دادن تمام وظايف به نيروي کار بيشتري نياز دارد. اگر در زماني محدود براي انجام شدن مقدار زيادي کار يا رساندن پروژه به زمان تحويل، سخت کار کنيد اشکالي ندارد. اما در بسياري از مواقع اين فشار کار موقت تبديل به يک استاندارد جديد مي شود. پس راه حل کار بيشتر براي رسيدن به استاندارها نيست زيرا در بسياري از محيط هاي کاري چنين عملي غير ممکن است. راه حل اين است که درباره کاري که تمام کرده ايد احساس خوبي داشته باشيد و به خاطر کار ناتمام خود عصبي نشويد. اين گفته به اين معنا نيست که به کار اهميت ندهيد، بلکه منظور اين است که بدانيد عصبي شدن از کارايي شما خواهد کاست، کار کمتري انجام خواهد شد و شما عصبي تر مي شويد. بايد اين چرخه بيمار را بشکنيد. (رابرت،1996)
واقعيت چيست؟
فراموش نکنيد: استرس در اثر کار ايجاد نمي شود. داشتن احساس بد و ناخوشايند به کار موجب بروز استرس خواهد شد. به اين ترتيب، تغيير ساعات کار، مسئوليت ها، اولويت ها يا محل کار بي نتيجه خواهند بود، مگر اين که شما علاوه بر اين ها، احساس خود نسبت به کار و محيط کار خود را تغيير دهيد. برنامه هاي مبارزه با استرس هم تنها در صورتي که بتوانند رسيدن به اين هدف را ممکن سازند، موفق خواهند بود. اگر دچار استرس هستيد، بايد خودتان کنترل اوضاع را به دست بگيريد و هر گونه تغييري که براي گذر از احساس نگراني، بي کفايتي يا تزلزل موقعيت شغلي خود لازم مي دانيد را اعمال نماييد و بر دستاوردهاي کاري خود با افتخار نگريسته و احساس کنيد که ديگران نيز از شما قدرداني مي کنند. رسيدن به اين مرحله نه تنها تنش هاي کاري را از ميان برخواهد داشت، بلکه شما را به فردي کارآمد، خلاق، موفق و شاد تبديل خواهد کرد.
چرا باید کارفرمایان نگران استرس های کاری باشند؟
استرس و فشار روحی واقعه ای کاملاً طبیعی است. اما، با افزایش نیازهای زندگی کاری و شخصی، استرس در محل کار مشکلی است که ممکن است نتایج جسمی، فکری و مالی هم برای کارفرما و هم برای کارمندان به دنبال داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که کار توام با استرس و محیط های کاری پر استرس موجب افزایش غیبت، دیرکرد و تمایل کارمندان به ترک شغلشان، خواهد شد، که همه ی این موارد تاثیر منفی بر موفقیت شرکت می گذارد. کارفرمایان، مدیران، ناظران، و صاحبان شرکت، دلایل زیادی برای توجه به میزان استرس کارمندانشان دارند.
نتایج مالی
کارمندانی که استرس و فشار زیادی را تحمل می کنند، از مرخصی های استعلاجی بیشتری استفاده می کنند و نسبت به کارمندان راضی و خشنود، احساس ناتوانی بیشتری می کنند.
کارمندان ناخشنود و ناراضی معمولاً پس از اینکه مبلغ زیادی روی آموزش آنها سرمایه گذاری می شود، کار را ترک می کنند و این مبلغ باز باید روی یک کارمند جدید سرمایه گذاری شود.
استرس کاری بازدهی و بهره وری کار را نیز کاهش می دهد.
اشتباهات انجام گرفته توسط کارمندان پراسترس باعث تولید محصولات مشکل دار و ناقص می شود که یا به فروش نمی رسند، و یا بعد از فروش مورد اعتراض و دادخواهی خریداران قرار می گیرند.
نتایج احساسی
کارمندان پراسترس ممکن است دچار افسردگی یا عصبانیت شوند.
با افزایش میزان استرس آنها، مصرف مشروبات الکلی یا مواد مخدر در آنها افزایش می یابد که خود مشکلات بسیاری را به دنبال خواهد داشت.
نتایج امنیتی
افرادی که استرس بسیار زیادی را متحمل می شوند، توجه کمتری به انجام کار خود دارند و احتمال این وجود دارد که در اثر غفلت به تجهیزات کاری، خودشان یا دیگران آسیب برسانند.
در موارد شدیدتر، استرس ممکن است منجر به خشونت یا آسیب رساندن، یا حتی اقدام به قتل کارفرما یا سایر همکاران فرد شود.
تاثیرات استرس کار بر سلامتی
طبیعت کار با سرعت گردباد در حال تغییر است. وقتی الزامات یک کار با توانایی ها، منابع، نیازهای کارمند جور نباشد، نتایج زیان آور جسمی و احساسی برای او به دنبال خواهد داشت. گزارش عنوان می کند که: "اختلالات مزاج و خواب، اختلالات گوارشی، و سردرد، و اختلال در رابطه فرد با خانواده و دوستان نمونه هایی از مشکلاتی است خیلی سریع رشد کرده و به وفور دیده می شود. تشخیص این علائم اولیه استرس کاری بسیار آسان است. اما تاثیر استرس کاری بر بیماری های مزمن دشوارتر است، چون رشد بیماری های مزمن زمان بسیار طولانی تری می برد و ممکن است تحت تاثیر عواملی غیر از استرس هم قرار بگیرند. (ستوده ،1379)
NIOSH گزارش می دهد که شواهد نشان می دهد که استرس در محل کار نقش بسیار مهمی در انواع مختلفی از بیماری ها و مشکلات مربوط به سلامتی دارد، به ویژه:
بیماری های قلبی-عروقی
مشکلات عضلانی-اسکلتی
اختلالات روحی و روانی
تاثیر اقتصادی این موارد نه تنها بر خود فرد وارد می آید، بلکه کار و شرکت محل کار او را نیز متاثر می کند. هزینه های مراقبت های سلامتی و بهداشتی برای افراد پراسترس تا %50 بیشتر گزارش شده است.
کارفرمایان و مدیران برای کاهش این استرس چه می توانند بکنند؟
برای کاهش میزان استرس در محیط کار، افراد باید تلاش کنند تا بین کار و خانواده، تعادل ایجاد کنند و جمعی از دوستان و همکاران پشتیبان و همدل، و دیدگاهی مثبت درمورد محل کار خود داشته باشند. اما این به تنهایی کافی نیست، محل کار هم باید سازمانی سالم و سلامت باشد. راه های مختلفی برای کاهش استرس در محل کار وجود دارد. بااینکه ممکن است کارفرمایان کنترلی روی این مسئله نداشته باشند که آیا شرکتشان ویژگی های لازم برای کاهش میزان استرس کارمندان ان را دارد یا خیر، اما چند تغییر می تواند کمک کننده باشد، همچنین افراد خود می توانند تصمیم بگیرند که محیطی برای کار آنها مناسب هست یا نه. (رابرت،1996)
علت اهميت صحبت در مورد شيوع اختلالات رواني اجتماعي در محيط كار چيست ؟ در يك مجموعه كاري اختلالات رواني به دو گروه عمده تقسيم مي شوند : ا) مشكلاتي كه در بين همه مردم وجود دارد . 2)مشكلاتي كه خاص محيط هاي صنعتي و كاري مي باشد و مطالعات مختلف بيانگر اين است كه 30 % از جمعيت كشور دچار اين اختلالات مي باشند. اغلب كارکنان مشكلات رواني خود را از پزشك يا سرپرست خود مخفي مي كنند . دليل اين مساله ترس از بدنامي است . فشار رواني و كاميابي ما براي انجام كار به نيكوترين شيوه اي، بايد تنش و فشار روحي ايجاد كنيم. به جريان يافتن آدرنالين درخونمان نياز داريم. ولي تنش زياده از حد، موضوع متفاوتي است. شايع ترين علامتهاي فشار بي نهايت شغل عبارتند از خستگي، بي خوابي، فشار خون، سردرد، زخم، ترش كردن، ناتواني در تمركز يا آرميدن و بي اشتهايي. چنانچه افسردگي باليني موردتوجه قرار نگيرد، احتمالاً از تنش محل كار ناشي مي گردد. چه بسا افسردگي به عنوان اعمال تكانشي (براساس انگيزش ناگهاني) يا بي نتيجه، زودرنجي (تندمزاجي) و خشم، دير رسيدن و تمايل به دوري جستن از همكاران نمايان گردد. (سادات ،1368)
عامل تنش شغلي چيست؟
كار زياد و تعارض شخصيت (به ويژه با بالادستان) دو نمونه از رايج ترين علل تنش شغلي است. قبول مسئوليت سنگين، علت ديگري است. كساني كه در مشاغل مديريت انجام وظيفه مي كنند، غالباً از حجم زياد كار شكوه مي كنند. اما امتيازي دارند كه شايد از وجودش بي خبر باشند و آن نرمش پذيري است. اين قدرت در آنهــا هست كــه ازطريق جستار (بحث و گفت و گو) و حتي رويارويي، تنش محل كار را بزدانيد. اين حالت پيوسته براي ساير كاركنان مانند كارگراني كه در خط توليد كار مي كنند يا كسانـي كه به كارهاي دفتري سرگرمند، رخ نمي دهد. پژوهش ثابت مي كند پيشه هايي كه ملال آور و يكنواخت به نظر مي رسند همان قدر بر انسان فشار وارد مي سازند كه مشاغل اجرايي كارآمد. پنج واكنش اساسي در برابر تنشهاي محل كار ! شريك غم ديگران بودن بي آنكه گامهاي اساسي درجهت تغيير وضعيت برداشته شود؛ ! براي كاستن از سنگيني كار، طولاني تر و بيشتر كاركردن؛ ! روي آوردن به تلاش جالب واكنشي به منظور اينكه بتوانيم سرزندگي را بازگردانده و كار بيشتري را در مدت كوتاهتري انجام دهيم. ! جسماً از شغل خويش كناره گرفتن يا آن را رها كردن و به دنبال كار ديگري گشتن يا زمان و توان صرف شده در مسير كار را كاهش دادن؛
! تجزيه و تحليل وضع، بازبيني راهبردها و به جست و جــوي راهكـارهـايـي براي دگرگون سازي موارد پرداختن.
در نگاه اول، به نظر مي آيد كه واكنش شماره 5 عملي ترين واكنش است به شرطي كه تشخيص دهيم موقعيت شغلي ما تا چه حد از اختيار ما خارج است. موارد وابسته به كنشها و قواعد پديد آمده توسط ديگران چنان فزون است كه حتي سازنده ترين كوششها نيز قادر به تضمين آن نيستند. آنچه كه مي توان تضمين كـرد احساس نيكوي »پذيرش مسئوليت« شغلي مان است. از آنجايي كه شرايط فردي خيلي زياد فرق مي كند، از اين رو »راه حل صحيح« براي هر كس متفاوت است.
به ياد بسپاريد كه امكان دارد راهكارهاي مستقيمي براي مشكلات حاصل از تنش شغلي وجود نداشته باشد. (سادات ،1368)
منابع:
1.احدي ، حسن و محسني نيكچهر ،روانشناسي رشد ، - چاپ و نشر بنياد، تهران1371
2.سادات ، محمّدعلی ، « اخلاق اسلامی » انتشارات سمت ، تهران 1368
3.ستوده ، هدایت ا... ، آسیب شناسی اجتماعی ، انتشارات آوای نور ، تهران 1379
4.پارسا ، محمّد ، « روان شناسی کودک و نوجوان » ، تهران 1386
5.ویلیام لاندین، رابرت( 1996) نظریه ها و نظام های روانشناسی. ترجمۀ، سید محمدی، یحیی. ویرایش پنجم. موسسۀ نشر ویرایش. تهران
این ورزش بازی شاهان نامیده شده*است (زیرا بیشتر در میان پادشاهان و بزرگان رواج داشت) و از ورزشهای کهن ایرانی است. نام چوگان از نام چوبی که در آن استفاده می*شود برگرفته شده*است. این بازی در ابتدا ورزشی عنوانی نظامی و جنگی داشت و سوارکاران ایرانی در آن استعداد اسب*های جنگی خود را به نمایش می*گذاشتند.
چوگان به هنگام کشور گشایی داریوش اول در هند، در آن سرزمین رواج یافت. اروپاییان در زمان صفویان و در زمان استعمار خود در هند، با این بازی آشنا شدند و آن را در سراسر اروپا پخش کردند...
چوگان,ورزش چوگان,چوب چوگان
تاریخچه چوگان
تاریخچه و معرفی ورزش ها - تاریخچه چوگان
بعدها نیز ورزش*هایی از قبیل گلف و هاکی پدید آوردند که دسته*های استفاده شده در این بازی*ها به همان چوب چوگان برمی*گردد.
این ورزش در ایران پس از صفویان کم کم رو به فراموشی رفت. البته در زمان پهلوی، در ارتباط با اروپاییان، چوگان دوباره مورد توجه قرار گرفت، ولی مانند گذشته رواج نیافت. امروزه سعی می*شود توجه بیشتری به این ورزش نشان داده شود. همچنین اقداماتی برای تاُسیس زمین*هایی سرپوشیده برای زنان انجام شده*است.
مشخصه*های زمین چوگان
طول و عرض زمین چوگان به ترتیب ۲۷۴ و ۱۴۵ متر است (البته در کشور ایالات متحده آمریکا و آرژانتین این ابعاد کمی از استاندارد رایج بزرگ*تر می*باشد). طول دروازه نیز ۷ متر می*باشد.
مدت زمان مسابقه
یک بازی چوگان به ۶ دوره زمانی (چوکه) که هر کدام ۷ دقیقه می*باشد تقسیم می*شود. البته این استاندارد مربوط به کشور انگلستان می*باشد ولی در آرژانتین و آمریکا این مدت زمانی به هشت قسمت تقسیم شده و بین هر چوکه استراحتی معادل۳ دقیقه و بین دو نیمه ۵ دقیقه در نظر گرفته می*شود.
تعداد بازیکنان
در هر تیم چهار نفر بازی می*کنند. نفر اول یک مهاجم است و کار او حمله و نیز کمک به مدافع است. نفر دوم نیز مهاجم است، ولی وظیفه او در دفاع مهم*تر است. نفر سوم که معمولاً بهترین بازیکن تیم است، وظیفه دارد تا حرکات دفاعی را به ضد حمله تبدیل کند. نفر چهارم نیز مدافع است و وظیفه دارد توپ را از دروازه دور کند. از آن جایی که چوگان بازی*ای با روند سریع است، امکان دارد بازی کنان یک تیم در قسمت*های مختلفی از زمین قرار گیرند که مربوط به وظیفه بازیکن دیگر باشد. در این حالت باید وظایف آن بازیکن را انجام دهند تا به جای خود بازگردند.
هدف و قوانین بازی
هدف این بازی فرستادن توپ در دروازهٔ حریف می*باشد. هنگامی که توپ از پشت دروازه خارج می*شود، پرتاب توپ به تیم مورد حمله قرار گرفته تعلق می*گیرد، مگر این که خود این تیم باعث خارج شدن آن شده باشد. در این صورت به تیم مقابل یک پرتاب آزاد (از ۸۴ متری محل خروج) تعلق می*گیرد. پس از هر گل، دو تیم زمین خود را تعویض می*کنند و داور توپ را در مرکز زمین قرار می*دهد. در صورتی که دو تیم برابر شوند، وقت اضافی به آن*ها تعلق می*گیرد و اولین تیمی که گل بزند برنده اعلام می*شود. هنگامی که بازیکنی به سمت جهتی که توپ در آن پرتاب شده*است می*تازد، تقدم با اوست در صورتی که (و تنها در این صورت) که توپ در سمت راست او باشد. در این صورت هیچ بازکنی اجازه ندارد راه او را سد کند، مگر آن که در فاصلهٔ معقولی قرار گیرد که هیچ جای خطر نباشد.
خطاهای ورزش چوگان
قطع مسیر سوارکاری که در طول مسیر خود در حال زدن توپ است و با این کار، انداختن جان او در مخاطره.
ضربه زدن از جهت مخالف (از سمت چپ).
سوارکاری و یا زدن ضربه به شکلی که برای سایر سوارکارها خطرناک باشد.
انواع جریمه*های بازی چوگان
احتساب یک گل برای تیم مقابل درصورت برخورد خطرناک و یا خطای عمد در نزدیکی دروازه.
زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۲۷ متری در جهت مخالف دروازه، و قرار گرفتن مدافعین در پشت خط دروازه. مدافعین تنها زمانی اجازهٔ دخالت دارند که ضربه زده شود.
زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۳۶ متری با همان شرایط.
زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۵۴ متری به طوری که هیچ مدافعی تا فاصله ۲۷ متری نقطه زدن توپ قرارداشته باشد.
زدن یک ضربه آزاد از وسط زمین (بدون وجود قانونی مانند آفساید و... مانند فوتبال).
زدن یک ضربه آزاد از محل وقوع خطا. در این شرایط هیچ مدافعی نباید تا فاصله ۲۷ متری از نقطه زدن ضربه قرار داشته باشد.
کورنر مانند فوتبال وجود ندارد ولی حرکتی مشابه به شکل زیر انجام می*گیرد: یک ضربه آزاد از فاصله ۵۴ متری دروازه به این شرط که مدافعین در فاصله ۲۷ متری از زدن ضربه قرارداشته باشند.
داوری در چوگان
بازی چوگان توسط دو سر داور و یک داور قضاوت می*شود. سرداوران برای اینکه در کم و کیف بازی قرار داشته باشند سوار بر اسب می*باشند. در صورت توافق بین کاپیتان*های دو تیم می*توان قضاوت را به دو سرداور واگذار کرد ولی در صورت عدم توافق بین آن دو، تصمیم گیری حکم قطعی به عهده داور سوم است.
شروع مسابقه چوگان
در ابتدای شروع مسابقه، هر دو تیم در میانه زمین و پشت خط میانی صف آرایی کرده و چیدمان مخصوص به خود را می*گیرند. سپس داور توپ را از فاصله ۶/۴ متری به میان آنها پرتاب می*کند و بازی با تصاحب توپ از طرف یکی از دو تیم شروع می*شود.
توقف بازی
توقف مسابقه چوگان در شرایط معمولی فقط در زمان پایان یک چوکه، جهت استراحت و تعویض اسب*ها صورت می*گیرد، ولی اگر در میان یک چوکه یکی از اتفاقات زیر رخ دهد داور می*تواند دستور توقف بازی را صادر نماید:
زمین خوردن یکی از اسبها در حین مسابقه.
مصدوم شدن یک اسب بر اثر سانحه و یا اتفاقی غیر منتظره برای یکی از اسب*ها (در صورت زمین خوردن سوار کار از اسب به طوری که اتفاق جدی برای سوارکار رخ نداده باشد، بازی همچنان ادامه خواهد داشت.).
نحوه ثبت امتیازات
زمانی یک امتیاز برای تیمی ثبت می*شود که توپ از خط دروازه آشکارا بگذرد و داور صحت آن را تصدیق نماید. در صورتی که توپ به قسمت فوقانی دروازه برخورد کند ثبت امتیاز مشروط به تاُیید داور است.
اسبهای چوگان
در ورزش چوگان معمولاً از اسبهای کوتاه قد استفاده می*شود، بدین منظور پونی*ها از جایگاه ویژه*ای برخوردارند. در یک بازی معمولاً از یک اسب حداکثر در دو چوکه استفاده می*شود، البته باید بین آن*ها یک چوکه استراحت به اسب داده شود.
وسائل ضروری اسب در حین مسابقه چوگان
بانداژ برای حفاظت چهار ساق اسب به منظور عدم برخورد ضربات توپ و یا چوب چوگان به ساق*ها.
انتخاب افسار (دهنه، لگام) مناسب جهت کنترل هرچه بهتر اسب در حین مسابقه.
وسائل ضروری سوارکار
کلاه ایمنی مخصوص چوگان
دستکش
شلاق چوگان که اندازه آن تقریباً معادل ۱۰۶ سانتیمتر می*باشد و علت آن نیز سهولت استفاده از آن حین مسابقه*است.
چکمه سوارکاری بدون بند
زانوبند
اندازه چوب چوگان و توپ
چوب چوگان دارای طولی معادل ۱۲۹ سانتیمتر می*باشد که انتهای آن به صورت استوانه*ای است. معمولاً برای ساخت آن از چوب بامبو یا چوب*های سبک و مقاومی همچون چوب درخت خرمالو استفاده می*شود. قطر توپ حدود نیز ۲۵/۸ سانتیمتر است و در حدود ۱۴۱-۱۲۷ گرم وزن دارد، جنس توپ از چوب بید و یا بامبو می*باشد. البته در بازی*های تمرینی از نوع پلاستیکی و فومی آن هم استفاده می*شود.
همه محیطهایی که در آنها زندگی جریان دارد محیط زیست نامیده میشود. به عنوان مثال استخر آب ، یک شهر ، اقیانوس و کویر همگی انواعی از محیط زیست به حساب میآیند
در محیط زیستی عوامل غیر زنده مانند خاک ، آب ، گازها و غیره به همراه جانداران وجود دارند. موجودات زنده با هم و با محیط غیر زنده خود ارتباطی متقابل برقرار میسازند. این ارتباطها برای بقای محیط زیست بسیار لازمند. کارشناسان محیط زیست هنگام بررسی ، مناطق زیستی را مورد مطالعه قرار میدهند. هر منطقه زیستی شامل موجودات زنده ویژه عوامل غیر زنده است اکوسیستم نام دارد و دانشی که به بررسی اکوسیستمها میپردازد.اکولوژی نامیده میشود.
عوامل زنده اکوسیستم
جانداران را براساس نقشی که در محیط دارند به دستههای زیر تقسیم میشوند.
مهم ترین ارتباط غذایی است که به صورت زنجیره غذایی و شبکه غذایی در جریان است. علاوه بر ارتباط کلی میان جانداران که به صورت زنجیره غذایی نشان داده میشود. انواع دیگری از ارتباط نیز میان آنها وجود دارد که در آن الزاما ارتباط غذایی منجر به از بین رفتن طرفین نمیشود بلکه در این نوع ارتباط جانداران به زیستن در کنار هم ادامه میدهند.
ارتباط غذایی
زنجیره غذایی
اگر وابستگی غذایی یک موجود زنده را با موجود زنده دیگر به صورت A→Bنمایش دهیم بدین معنی است که موجود زنده A غذای موجود زنده B است و به عبارت دیگر B از A تغذیه میکند. بدین ترتیب میتوانیم روابط غذایی زیر را که بین چند موجود زنده برقرار میشود نشان دهیم. در این روابط هر موجود زنده به صورت حلقهای از یک زنجیر با موجود زنده دیگر مربوط میشود. هر یک از این روابط را یک زنجیره غذایی مینامند. در تمام این زنجیرههای غذایی حلقه اول یک گیاه سبز است حلقه دوم یک جاندار گیاهخوار است و حلقههای بعدی را موجودات گوشتخوار تشکیل میشوند.
شبکه غذایی
چند زنجیره غذایی که با یکدیگر ارتباط داشته باشند یک شبکه غذایی را بوجود میآورند.
شبکه حیات
همه شبکههای غذایی با یکدیگر ارتباط دارند بطوری که همه موجودات زنده کره زمین یک شبکه غذایی بزرگ را تشکیل میدهد این شبکه غذایی بزرگ ، شبکه حیات نام دارد.
نوع دیگر ارتباط جانداران با هم
رقابت
در رقابت یک موجود به چیزهایی که مورد نیاز موجود زنده دیگر نیز هست احتیاج پیدا میکند. مثلا جانوران بین یافتن غذا و لانه سازی و غیره با هم رقابت میکنند. در عمل رقابت گاهی دو رقیب با یکدیگر با خبر نیستند. بعضی از رقابتها میان جانداران یک گونه و برخی دیگر در بین جاندارانی که از گونههای متفاوت است صورت میگیرد. موضوع مورد رقابت اغلب جانوران غذاست. رقابت تختصاص به جانوران ندارد. گیاهاننیز برای بدست آوردننور،آبو کانیها با هم به رقابت میپردازند.
هم زیستی
هم زیستی یعنی زندگی کردن با یکدیگر و با هم زیستن اما در اکولوژی منظور از هم زیستی هر نوع ارتباط نزدیک میان دو نوع موجود زنده است صورتهایی از هم زیستی عبارتند از:
هم سفرگی
در این نوع هم زیستی یکی از افراد ، نه سود میبرند و نه زیان و دیگری سود میبرد. مانند رابطه چسبیدن ماهی بادکشدار ، بدن کوسه ماهی ، که ماهی بادکش دار در این رابطه سود میبرد.
همیاری
در این نوع هم زیستی دو موجود زنده هر دو از یکدیگر بهره میبرند- همیاری ممکن است داوطلبانه و یا اجباری باشد. همیاری گلسنگها اجباری است و قارچی که در ساختمان گلسنگ بکار رفته بدون جلبک سبز قادر به ادامه حیات است میان باکتریها و گیاهان تیره نخود نیز همیاری است - همیار sشته و مورچه حالت اجباری دارد.
در این نوع همزیستی یک موجود (انگل) سود میبرند و موجود دیگر (میزبان) زیان.
زندگی صیادی
مستقیمترین رابطه غذایی هنگامی وجود دارد که جاندار دیگر را بخورد. هر مصرف کنندهای که جانداری دیگر را بکشد و بخورد یک صیاد است و جانداری که خورده شود صید نام دارد.
عوامل غیر زنده اکوسیستم
گرما
بیشتر از اشعه مادون قرمز بخشی از نور خورشید به دست میآید و در فعالیتهای موجودات زنده نیز انرژی به صورت گرما آزاد میشود.
به دو صورتکانیو آلی در اکوسیستمها وجود دارد مواد آلی ناشی از تجزیه موجودات زنده ، در اکوسیستمهای مختلف مورد استفاده جانداران قرار میگیرد. مواد کانی نیز به ترکیبات مختلف مثل نمک خوراکی یا کلریدسدیم که در غذای آدمی مهم است و یا کودهای شیمیایی که در حاصل خیزی خاک اهمیت دارد.
آلودگی محیط زیست
آلودگی محیط زیست از منابع گوناگون صورت میگیرد. با پیشرفت تمدن بشری و توسعه فنآوری و ازدیاد روز افزون جمعیت ، در حال حاضر دنیا با مشکلی به نام آلودگی در هوا و زمین روبرو شده است که زندگی ساکنان کره زمین را تهدید میکند. بطوری که در هر کشور حفاظت محیط زیست مورد توجه جدی دولتمردان است. امروزه وضعیت زیست محیطی به گونهای شده است که مردم یک شهر یا حتی یک کشور از آثار آلودگی در شهر یا کشور دیگر در امان نیستند.
برفی که در نروژ میبارد مواد آلایندهای به همراه دارد که منشا آن از انگلستان و آلمان است. یا باران اسیدی در کانادا نتیجه مواد آلایندهای است که منشا آنها از ایالات متحده است. در آتن گاهی مجبور میشوند به علت آلودگی شدید هوا کارخانجات را تعطیل و رفت و آمد اتومبیلها را محدود کنند. شهرهای دیگر دنیا مانند مکزیکوسیتی ، رم و تهران نیز با مشکل آلودگی هوا دست به گریبانند. آلودگی دریاها ، رودخانهها ، دریاچهها و اقیانوسها و جنگلهای نیز نیز موضوع بحث جدی میباشند.
آلودگی محیط زیست و لایه ازن
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر باعث نگرانی دانشمندان شده ، مسئله تهی شدن لایه ازن و ایجاد حفره در این لایه در قطب جنوب است. لایه اوزون در فاصله 16 تا 48 کیلومتری از سطح زمین قرار گرفته و کره زمین را در برابر تابش فرابنفش نور خورشید محافظت میکند. هر گاه از مقدار لایه ازن ، 10 درصد کم شود، مقدار تابشی که به سطح زمین میرسد تا 20 درصد افزایش مییابد. تابش فرابنفش موجب بروز سرطان پوست در انسان میشود و به گیاهان صدمه میزند. مولکولهای کلروفلوئورکربنها (CFCها) در از بین بردن لایه ازن موثرند. از این ترکیبات بطور گسترده در دستگاههای سرد کننده و در افشانهها (اسپریها) استفاده میشود.
این مولکولها به علت پایداری آنها به استراتوسفر راه مییابند و در آنجا بر اثر تابش خورشید پیوند C-Clشکسته میشود. اتم کلر حاصل به مولکول ازن حمله میکند و مولکول CLOرا میدهد. این مولکول بنوبه خود با اکسیژن ترکیب شده ، مولکول O2 و اتم Clآزاد میشود که مجددا در چرخه تخریب اوزون شرکت میکند. از این روست، در عهدنامه سال 1978 مونترال قرار این شده که از مصرف کلروفلوئوروکربنها به تدریج کاسته شود و مواد دیگری به عنوان جانشین برای آنها یافت شود و یافتن چنین ترکیباتی بطور مسلم کار شیمیدانان است.
آلودگی هوا و مه دود فتوشیمیایی
بسیاری از مناطق شهری با پدیده آلودگی هوا روبهرو هستند که در جریان آن ، سطوح نسبتا بالایی از ازن در سطح زمین که جزء نامطلوبی از هوا در ارتفاعات کم است، در نتجه واکنش نور القایی آلایندهها تولید میشود. این پدیده را مه دود نور شیمیایی مینامند و گاهی از آن به عنوان "لایه ازن در مکانی نادرست" از نظر تشابه آن با مسئله تهی شدن ازن استراسفر یاد میکنند. فرآیند تشکیل مه دود در واقع شامل صدها واکنش مختلف است که دهها ماده شیمیایی را دربرمیگیرد و بطور همزمان رخ میدهند. در واقع ، هوای شهرها را به "واکنشگاههای شیمیایی عظیم" تشبیه کردهاند.
پدیده مه دود شیمیایی ، نخستین بار در دهه 1940 در لوس آنجلس مشاهده شد و از آن زمان ، عموما به این شهر بستگی داده شده است. اما در دهههای اخیر با کنترل آلودگی هوا مسئله مه دود در شهر لوس آنجلس بطور نسبی تخفیف پیدا کرده است. از نظر کمی ، اکثر کشورها و همچنین سازمان جهانی بهداشت (WHO) ، حدی را برای حداکثر غلظت مجاز اوزون در هوا در نظر گرفتهاند که در حدود 100ppb (میانگین غلظتها در طول زمان یک ساعت) است. اوزون در هوای پاکیزه تنها به چند در صد این مقدار میرسد. واکنش دهندههای اصلی اولیه در یک پدیده مه دود نور شیمیایی ، اسید نیتریک ، NOو هیدروکربنهای سوخته نشده هستند که از موتورهای احتراقی درون سوز به عنوان آلاینده در هوا منتشر میشوند. جزء مهم دیگر در تشکیل مه دود ، نور خورشید است.
باران اسیدی
یکی از جدیترین مشکلات زیست محیطی که امروزه بسیاری از مناطق دنیا با آن روبهرو هستند، باران اسیدی است. این واژه انواع پدیدهها ، از جمله مه اسیدی و برف اسیدی که تمام آنها با نزول مقدار قابل ملاحظه اسید از آسمان مطابقت دارد را میپوشاند. باران اسیدی دارای انواع نتایج زیانبار بوم شناختی است وجود اسید در هوا نیز احتمالا بر روی سلامتی انسان اثر دارد. پدیده باران اسیدی در سالهای آخر دهه 1800 در بریتانیا کشف شد، اما پس از آن تا دهه 1960 به دست فراموشی سپرده شد. باران اسیدی به نزولات جوی که قدرت اسیدی آن بطور قابل توجهی بیش از باران طبیعی (یعنی آلوده نشده)، که خود به علت حل شدن دیاکسید کربن هوا در آن و تشکیل اسید کربونیک بطور ملایم اسیدی است، باشد، اطلاق میشود.
(CO2 (g) + H2O (aq) ↔ H2CO3(aq
از تفکیک جزئی H2CO3 پروتون آزاد میشود و PHسیستم را کم میکند.از اینرو PHباران طبیعی که آلوده نشده، از این منبع بخصوص حدود 5.6 است. تنها بارانی که قدرت اسیدی آن به مقدار قابل ملاحظهای بیشتر از این باشد، یعنی PHآن کمتر از 5 باشد، باران اسیدی تلقی میشود. دو اسید عمده در باران اسیدی ، HNO3 و H2SO4 است. بطور کلی ، محل نزول باران اسیدی در مسیر باد دورتر از منبع آلایندههای نوع اول ، یعنی SO2 و نیتروژن اکسیدها است. باران اسیدی به هنگام حمل توده هوایی که آلایندههای نوع اول را دربردارند، بوجود میآیند. از اینرو باران اسیدی یک مشکل آلودگی است که به علت حمل دور برد آلایندههای هوا ، حدود و مرز جغرافیایی نمیشناسد.
مواد شیمیایی آلی سمی
واژه مواد شیمیایی سنتزی از طرف رسانههای گروهی برای توصیف اجسامی بکار میرود که عموما در طبیعت یافت نمیشوند. ولی توسط شیمیدانان از اجسام سادهتر سنتز شدهاند. اکثریت مواد شیمیایی سنتزی که مصرف تجارتی دارند، ترکیبات آلی هستند و برای بیشتر آنها از نفت به عنوان منبع اولیه کربن در این ترکیبها استفاده شده است. کربن با کلر ترکیبهای زیادی را تشکیل میدهد که به علت سمی بودن آنها برای بعضی گیاهان و حشرات ، بسیاری از این قبیل ترکیبها کاربرد گستردهای به عنوان آفت کش یافتهاند. ترکیبات آلی کلردار دیگر بطور گستردهای در صنایع پلاستیک و الکترونیک بکار برده شدهاند.
شکستن پیوند کربن به کلر بطور مشخص دشوار است و حضور کلر همچنین واکنش پذیری سایر پیوندها را در مولکولهای آلی کم میکند. همین خاصیت به این معنی است که با وارد شدن ترکیبهای آلی کلردار به محیط زیست ، تخریب آنها به کندی صورت میگیرد و بیشتر تمایل به جمع شدن دارند و به این علت به معضل بزرگ محیط زیست محیطی تبدیل شدهاند. اجسام آلی سمی که بطور عمده مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از: انواع آفت کشها ، حشره کشهای سنتی ، حشره کشهای آلی کلردار ، ددت ، توکسافنها ، کاربامات ، حشره کشهای آلی فسفاتدار ، علف کشها و ... .
آلودگی آبها
آب ، تصفیه آن و جلوگیری از آلودگی و به هدر رفتن آن از مسائل بسیار مهم زمان ما به حساب میآید. آلودگی آبها ، معضل بزرگ زیست محیطی محسوب میشود که به علت پیشرفت صنایع و تکنولوژی ، هر روزه با پیشرفت روز افزون آن مواجهیم.
فلزهای سنگین و شیمی خاک
بسیاری از فلزهای سنگین برای انسان سمی هستند و چهار فلز جیوه (Hg) ، سرب (pb) ، کادمیم (Cd) و آرسنیک (As) فلزهایی هستند که بعلت کاربرد گسترده ، سمیت و توزیع وسیع آنها بیشترین خطر را از نظر زیست محیطی دارند. البته هیچ یک از این عنصرها هنوز به آن اندازه در محیط زیست پخش نشده که یک خطر گسترده بشمار آید. به هر حال ، هر یک از آنها در بعضی از محلات در سالهای اخیر در سطوحی سمی یافت میشود. این فلزها بطور عمده از مکانی به مکان دیگر از طریق هوا منتقل میشوند و این انتقال معمولا به صورت گونههایی که روی ماده ذره مانند معلق ، جذب سطحی شده یا در آن جذب شده است، صورت میگیرد.
تولید انرژی و آثار محیطی آن
بسیاری از مسائل زیست محیطی ، نتیجه غیر مستقیم تولید و مصرف انرژی ، بویژه زغال سنگ و بنزین است. ذخایر زغال سنگ در دنیا از مجموع نفت ، گاز طبیعی و اورانیوم خیلی بیشتر است. از اینرو مصرف زغال سنگ برای تولید انرژی صنعتی نه تنها ادامه خواهد یافت، بلکه احتمالا به مقدار زیادی بویژه در کشورهای در حال توسعه مانند چین و هندوستان که ذخایر زیادی از این ماده دارند، افزایش مییابد. از سوزاندن زغال سنگ مقدار زیادی SO2 و CO2 که آلاینده هستند تولید میشود. بحث انرژی هستهای و سایر منابع انرژی نیز جای خود دارد.
بدون شك هيچ مكتب و آييني به اندازه ي اسلام براي فريضه ي امر به معروف و نهي از منكر ، اهميت ويژه قايل نيست تا جايي كه امر به معروف و نهي از منكر را زير بناي عرصه هاي اجتماعي ، اخلاقي ، مذهبي ، اعتقادي ، اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي ، نظامي و ... مي داند . اسلام اين دو حكم بزرگ الهي را در رديف واجبات قرار مي دهد و بر مسلمانان فرض ميداند كه با تشكيل هسته هاي اجرايي در راستاي پياده كردن اين عمل زير بنايي و سازنده از جامعه از هيچ كوششي دريغ نورزند و نگذارند كه گرد و غبار فراموشي بر چهره ي آن بنشيند.
معروف :
اسمي است براي هر كاري كه خوب باشد و از نظر عقل و شرع تاييد شده باشد . به عبارت ديگر ، هر كاري كه عقل و شرع آن را خوب بداند، معروف است.
منكر :
هر كاري كه عقل سالم و شرع به زشتي و نادرستي آن راي بدهد.
جايگاه امر به معروف و نهي از منكر در قرآن
«ولتكن منكم امه يدعون الي الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون»
« بايد از ميان شما جمعي دعوت به نيكي كنند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند و آنها رستگارانند.»
برداشت هايي از آيه:
1)در اين آيه ، چون خداوند رستگاري مسلمانان را مربوط به اين دو حكم مي داند پس اهميت اين دو حكم تاكيد شده است.
2)چون واژه «ولتكن» يك واژه ي امر است، دلالت بر وجوب اين دو حكم الهي دارد.
3)كساني به رستگاري و فلاح مي رسند كه دعوت به امر به معروف و نهي از منكر كنند.
4)در جامعه ي اسلامي بايد گروهي باشد كه اوضاع جامعه را زير نظر داشته باشد.
جايگاه امر به معروف و نهي از منكر در روايات
رواياتي كه جايگاه و منزلت امر كنندگان به معروف و نهي كنندگان از منكر را نشان ميدهند.
پيامبر اسلام (ص) فرمود:
« والذي نفسي بيده ما انفق من نفقه احب من قول الخير»
« قسم به آن كسي كه جانم به دست اوست، هيچ انفاقي محبوب تر از گفتار نيك و امر به خوبي نيست»
مراتب و اقسام امر به معروف و نهي از منكر
علما و فقهاي اسلامي به اتفاق براي امر به معروف و نهي از منكر ، مراتب و درجاتي قايل شده اند:
1) قلبي 2) زباني 3) عملي
1) انكار قلبي
اين مرتبه خوتد شامل دو قسم اسم :
الف : اظهار خشم و ناراحتي
اگر گناهكار با ابراز خشم و ناراحتي تنبيه مي شود ، ابتدا بايد اظهار خشم و نارضايتي كرد . مي بايست مقابل او چهره در هم كشيد و عبوس نمود و اين اظهار به همگان واجب است.
ب: اعراض و هجر
اگر اظهار خشم و نارضايتي مفيد واقع نشود، بايد از ترك مراوده و اعراض استفاده كرد. بدني معنا كه وقتي فردي مرتكب منكر و كار زشت مي شود، بايد از او اعراض و دوري كرد، او را مورد هجر قرار داد، با او قطع رابطه كرد و به او بي اعتنايي نمودتا بفهمد كه كار زشت او باعث اين نوع تنبيه شده است. انجام اين نوع رفتار ، زماني است كه فرد تشخيص دهد مي تواند مفيد واقع شود.
2) طريق زبان و گفتگو
دومين مرتبه ي امر به معروف و نهي از منكر، زبان است و اين خود دو مرحله دارد
الف: ملايمت
چنان چه احتمال تاثير زباني در مخاطب را داريم بايد نخست با زباني نرم و ملايم همراه با ارشاد و راهنمايي و گشاده رويي ، اقدام نماييم.
بسياري از اوقات انسان از روي جهالت و بر اثر يك سري تبليغات مسموم مرتكب گناه مي شود . بنابراين احتياج به مربي و معلمي دلسوز دارد تا با زبان نرم و گفتاري ملايم، او را نصيحت كند و به راه درست و خوب سوق دهد.
ب: تحذير
مرحله ي دوم از مرتبه ي زبان در ارتباط با امر به معروف و نهي از منكر، با زبان تهديد آميز و تحذير مي باشد. با احتمال تاثير آن ، اين مرتبه واجب مي شود، يعني زماني بايد از گفتار تند و تهديد آميز استفاده شود كه اولا زبان نرم و ملايم مفيد نباشد ثانيا زبان تند هم احتمال تاثير داشته باشد .
عملي
3) اعمال قدرت
گفته شده اعمال قدرت و استفاده از زور چند گونه است:
1-گاهي لازم است بين فاعل و منكر فاصله بيفتد تا منكر از بين برود.
2-گاهي متوقف بر تصرف است، مانند گرفتن و پرت كردن چاقو از دست كسي كه تصميم به زدن دارد.
3-گاهي لازم است ابزار و وسايلي كه باعث گناه مي شود ، از بين برده شود، مانند برداشتن ظرف و وسايل از مقابل فردي كه شراب مي نوشد و پرت كردن آن و همين طور برداشتن ابزار قمار .
4-گاهي بايد نسبت به طرف از زور و قدرت استفاده كرد تا جايي كه به جراحت و صدمه برسد و يا آن كه با اذن حاكم شرع و فقيه جامع الشرايط به اعدام برسد.
ابزار هاي امر به معروف و نهي از منكر
كسي كه مي خواهد امر به معروف و نهي از منكر كند ، بايد يك سري از ويژگي ها و خصيصه ها را دارا باشد، در غير اين صورت كار او موثر و مفيد نمي افتد:
1) علم و آگهي
اسلام مي گويد، كسي حق ندارد مسووليتي (وظيفه اي ) را بپذيرد يا دست به انجام كاري بزند، مگر اين كه از قبل اطلات لازم را فرا گرفته و آگاهي و شناخت داشته باشد ، چرا كه جهل و ناداني در كارها باعث تندي و كندي ، دوري از هدف و ايجاد فساد و اختلال در امور جامعه مي شود.
2) عمل
يكي ديگر از ويژگي ها و ابزارهايي كه براي امر كننده به معروف و بازدارنده از منكر بايد در نظر گرفت ، عمل كردن به گفته است. كسي كه مي خواهد ديگران را امر به معروف و نهي از منكر كند، نخست بايد خود به آنچه مي گويد، عمل كند. در غير اين صورت در ارشاد ديگران و در باز داشتن از بديها و امر به خوبي ها ، هرگز موفقيتي كسب نخواهد كرد.
عمل كردن به گفته خود مراحلي دارد: الف ) اصلاح خود ب) اصلاح خانواده ج) اصلاح خويشان د) اصلاح ديگران
بسي جاي تاسف است كه در عصر حاضر بسياري از مسلمانان نسبت به اين دو فريضه ي بزرگ الهي بي توجه شده اند و در اين ارتباط هيچ گونه احساس وظيفه اي نمي كنند . آنها با تكيه بر اين گفته كه « عيسي به دين خود ، موسي به دين خود» به اين نتيجه مي رسند كه هر كس در قبر خود قرار مي گيرد و انسان ها نمي توانند در سرنوشت يكديگر تاثير گذار باشند، بنابراين در برابر گناه و منكرات در مقام يك تماشاگر ، سكوت را پيشه مي كنند ، در صورتي كه امام حسين (ع) رهبر آزادگان جهان ، براي احيا و زنده كردن امر به معروف و نهي از منكر از جان ، مال و خانواده ي خويش گذشت و فرمود:
در اکثر سازمانهای صنعتی و غیره یکی از بخش ها ایمنی است که مدیریت آن مستلزم دانش فنی و تجربه کافی در شغل مربوطه می باشد . به مقوله ایمنی از ابعاد مختلف پرداخته می شود ولی غالباً مهمترین اصل ایمنی مدیریت صحیح آن است که دارای دو بعد فرهنگی و فنی و مهندسی می باشد . معمولاً کار در حیطه های مدیریتی به ویژه در بعد فرهنگی آن مشکل تر و کار آمد تر است .
قبل از اجرای برنامه ایمنی باید هدف آن را روشن کرد ة اهداف کلی هر واحد سازمانی را خط مشی آن تعیین می کند که در دو شاخه فلسفه ایمنی و استراتژی ایمنی بیان می شود.
فلسفه ایمنی : در این قسمت دیدگاههای کلی ما در قبال ایمنی بازگو می شود مثلاً ایمنی امری جدا از سایر امور نیست و با تمام فعالیتهای انسانی و ماشینی آمیخته است و رعایت اصول ایمنی وظیفه همگانی است .
استراتژی ایمنی : تعیین مسئولیتها ، تهیه و تنظیم استانداردها ، آموزش کارکنان ، ارزیابی عملکرد ایمنی و غیره همه در شاخه مدیریت استراتژیک مطرح می شود.
وظیفه مدیران ایمنی تعیین خط مشی ها و سیاستهاست که بر اساس اهداف و کار هر سازمانی تغییر می کند ، هر برنامه ریزی بلند مدت یا کوتاه مدت بر مبنای سیاستهای کلی ایمنی صورت می گیرد ، خواسته و دیدگاه مدیر ایمنی شالوده سیاستهای امنی است و فرهنگ حاکم بر سازمان در تعیین آنها تاثیر مستقیم می گذارد.
فرهنگ ایمنی : بحث فرهنگ و تاثیر آن بر ایمنی نیست بلکه هدف مدیر تغییر فرهنگ غلط و شکل دهی فرهنگ صحیح است که مشکل ترین بخش مدیریت است ، مدیر موفق زمانی می تواند موقیعیتها و عادات خطر ساز را تغییر دهد که ابتدا فرهنگ حاکم بر مجموعه خود را درک نکند فرهنگ بر او مدیریت می کند.
فرهنگ در ظاهر چیزی جز اعتقادات و باورهای ساده و فرضهای معمولی نیست اما همین مسائل چنان مشکلاتی را به وجود می آورند که حتی بزرگترین سرمایه گذاریها در قسمت ایمنی ثمر بخش نخواهد بود . به عنوان مثال یکی از باورهای غلط در بخش ایمنی رعایت اصول ایمنی فقط از وظایف مسئول ایمنی است ، شاید کسانی که اعتقادات غلط دارند می دانند باورشان اشتباه است ولس باز مثل همان افراد رفتار می کنند.
وظیفه مدیر ایمنی را در قبال تغییر فرهنگ : مدیران خود بعتر می دانند هر گونه تغییری مقاومتی را به دنبال دارد ، مدیر باید به گونه ای فکر کند که تفکرش ضامن سلامتی کارکنان باشد سپس برای ایجاد تغییر هم اندیشه حاکم بر افراد و هم محیط کار یا موقعیت آن را عوض می کند.
جهت ایجاد تغییر فقط صادر کردن دستورالعمل کافی نیست برای هر تغییری دلایل کافی و مستدل لازم است که این فرایند باید گام به گام با آموزشهای اولیه صورت گیرد.
مدیر ایمنی باید بداند هیچگاه ایمنی مقوله ای جدا از کار یا حتی همراه کار نخواهد بود بلکه ایمنی آمیخته با فرایند هاست و در دل آن تعریف می شود همگام و با آن پیش می رود پس بخش مستقل ایمنی جدا از روند شغلی نیست و رعایت اصول ایمنی ضروری است .
ریشه یابی رفتارهای ناایمن توسط یکی از روشهای کنترلی – نظارتی انجام می گیرد به عنوان مثال چرا بعضی از کارگران با آن که دارای وسایل حفاظت فردی هستند از آنها استفاده نمی کنند ؟ پیدا کردن جواب نیازمند ارزیابیهای مختلف از جنبه های روان شناسی ، فنی ، محیطی ، وارگونیکی می باشد. با وجود اینکه هیچ کس نمی خواهد خود را در معرض خطر قرار دهد ( شعار اول ایمنی بعد کار ) ولی باز می بینیم اکثر حوادث ریشه انسانی دارد ما باید به این باور برسیم که ایمنی جزیی از فرایند ما و استاندارهای ایمنی نهفته در محصول ماست ، گاهی کاری که شروع کرده ایم در دوره بعد از مدیریت ما جواب می دهد ولی رمز موفقیت یک مدیر برنامه ریزی آینده نگری و شروع راهی است که کسی جسارت ورود به آن را نداشته است.
ابزارهای مدیریت ایمنی : در مهندسی ایمنی مدیریت دارای ابزارهای مختلف برای کنترل ، نظارت و بهبود ایمنی مجموعه است :
1)برنامه ریزی ایمنی : مدیر ایمنی باید طرح جامعی برای ایمنی مجموعه تهیه نماید که براساس آن هزینه های ناشی از حوادث کاهش یابد و نقاط بحرانی مشخص می گردد قابلیت اطمینان نقاط مختلف سیستم روشن می شود و در کل ایمنی مجموعه مطابق با استانداردها و قوانین ارتقاء می یابد، در برنامه ریزی جامع شناخت کلی نسبت به سیستم و ایمنی آن حاصل می شود پس از مرحله شناخت مرحله تعیین سطح ایمنی بخش است یعنی با مطالعه خسارتهای ناشی از حوادث می توان به سطح ایمنی در آن قسمت پی برد . همچنین با ارزیابی ریسک و محاسبه قابلیت اطمینان می توان در صدد بروز حادثه در هر بخش را بدست آورد.
*فراهم کردن فرصتی برای مدیر به منظور بهبود وضعیت موجود
*بازنگری در تعداد و آمار حوادث صدمات جانی و بیماریهای کارگران از قبل تاکنون
*فراهم کردن امکان مقایسه محیط کار با محیط های کار مشابه
*گردآوری نتایج بازرسی فیزیکی از تمام تاسیسات و مشاهدات مربوط به نحوه انجام وظایف ایمنی هر فرد یا هر بخش
*ارزیابی تاثیرگذاری برنامه های ایمنی و بهداشتی و امکان مقایسه زمان گذشته و ارزیابی کارهای انجام شده
سایر روشهای تشخیص و ارزیابی خطر : همانطور که می دانیم مدیر ایمنی در هر مجموعه وظایف مختلفی دارد او با استفاده از ابزارها و روشها به بهبود وضعیت ایمنی مجموعه و رساندن آن به سطح استاندارد تلاش می کند، اما برای ارتقای ایمنی در بعد فنی مهندسی نیز ابزارهایی در دست مدیریت است که از مهمترین آنها اجرای سیستم ثبت رخداد ممیری ایمنی ، درخت واقعه ، درخت خطا ، مطابقت قابلیت و خطا ، تجزیه و تحلیل ایمنی شغلها و ... در ارزیابی خطر وجود دارند که در مدیر ایمنی در پیاده سازی سیستم ایمنی کمک می کنند.
در پایان آنچه که به عنوان وظیفه مدیر ایمنی ذکر شد لزومی ندارد خود مدیر شخصاً به این مسائل بپردازد بلکه آن امور حتماً باید در مجموعه انجام شود . مدیر ایمنی به عنوان بالاترین مقام ایمنی در سازمان بر انجام کلیه امور نظارت دارد و حتی در بعضی موارد می تواند تفویض اختیار کند یا کلاً انجام کاری را به صورت پیمان به شرکتی خارج از مجموعه خود واگذار نماید و در اکثر موارد انجام این کار برای مجموعه مفید تر است و مسئولیت مدیر را از پیچیدگی در می آورد اما در نهایت مدیر در قبال زیر نظرش انجام می شود و کوتاهی در اعمال تحت نظارت او مسئول است و کلیه فعالیت های ایمنی باید با نظارت مدیر صورت گیرد.
مقدمه : کودکان دارای نیازهای ویژه گروهی از کودکان را تشکیل می دهند که به سبب محرومیت یا آسیب دیدگی برای بهره مندی بهینه از آموزش و پرورش به تمهیدات ویژه ای نیازمندند که به سبب عدم دستیابی به معیارهای خشک وقالبی مبتنی بر یادگیری محتوای مواد درسی وهمچنین جایدهی نا مناسب آنان در محیط های آموزشی همواره در معرض خطر حذف از جریان آموزش وپرورش قرار دارند.
درکشور ما توجه خاصی به روند آموزش ، توانبخشی، وگسترش جامعه پذیری کودکان دارای نیازهای ویژه شده تا آنجایی که در سال 1370با تصویب قانونی در مجلس شورای اسلامی سازمان آموزش وپرورش استثنایی تشکیل شد تابا ابعاد وسیع تر، اهداف، وظایف وگروهای بیشتری از کودکان را تحت پوشش قراردهد. در حال حاضر 7 گروه از کودکان دارای نیازهای ویژه تحت پوشش این سازمان می باشد که گروه کودکان ودانش آموزان دچار مشکلات جسمی –حرکتی یکی از این گروها می باشد.
معلول جسمی حرکتی:به فردی اطلاق می شود که به دنبال ناتوانی شدید و دائمی جسمی ناشی از فلج عضو ، قطع اندام، نقص عضو، دچار محدودیت حرکتی شده باشد.ودریکی از دوره های تحصیلی آموزش وپرورش مشغول به تحصیل باشد که آموزش این گروه از سن 4سال (پیش دبستانی) شروع وتا سن 23 سال پیش( دانشگاهی) ادامه می یابد.
معلول حسی:شامل نابینا و کم بینا ، ناشنوا و کم شنوا می باشد.
نابینا:به فردی اطلاق می شود که حدت یا میزان بینایی وی در حدود دو چشم با بهترین اصلاح توسط عدسی های تصحیح کننده به میزان کمتر از 200/20 یا به عبارت دیگر کمتر از یک دهم و یا میزان دید کمتر از 20 درجه باشد طوری که تشخیص حرکت دست و شمارش انگشتان از یک متری برایش مقدور نباشد.
کم بینا:به فردی اطلاق می شود حدت یا میزان بینایی وی در هر دو چشم با بهترین اصلاح توسط عدسی های تصحیح کننده بین 200/20 تا 200/60 یا به عبارتی 1/0 تا 3/0 باشد.
معلول شنوایی:به فردی اطلاق می شود که به لحاظ آسیب های وارده به سیستم شنوایی دچار اختلالات شنوایی شده که با استفاده از وسایل کمک شنوایی نظیر سمعک و … و اقدامات توانبخشی می توان تا حدی مشکلات ارتبطای وی را برطرف ساخت.
خدمات توانبخشی به معلولین جسمی حرکتی حسی 1. ارائه خدمات شامل فیزیوتراپی، کاردرمانی، گفتاردرمانی، ارتوپدی فنی به منظور توانمندسازی و ایجاد شرایط مناسب جهت حضور فعال وی در جامعه 2. تدوین و ارائه برنامه های آموزشی نحوه مراقبت و رعایت بهداشت فردی، تمرین درمانی و نحوه انجام فعالیتهای روزمره و بهداشت روان، اصول ازدواج، آموزش برنامه های توانبخشی شنوایی به خانواده های دارای کودک کم شنوا به منظور کسب استقلال نسبی فرد معلول و خانواده وی ، به فرد و جامعه می باشد. 3. ارائه خدمات حمایتی و اجتماعی از قبیل بیمه پایه، بیمه مکمل، تأمین هزینه ایاب و ذهاب ، تأمین کمک هزینه تحصیلی و دانشجویی، پرداخت مستمری، هزینه حق پرستاری معلولین ضایعه نخاعی 4. تأسیس وتوسعه مراکز غیردولتی (ایجاد مراکز خانواده و کودک نابینا، توسعه مراکز جسمی حرکتی ، MS، خانواده و کودک کم شنوا و ناشنوا و روزانه ضایعات نخاعی) 5. ارزشیابی و نظارت بر فعالیت مراکز غیردولتی و نحوه ارائه خدمات 6. واگذاری خدمات توانبخشی به بخش غیردولتی 7. بهینه سازی ظرفیت ارائه خدمات در مراکز توانپزشکی دولتی 8. ایجاد ارتباطات با سازمانهای بین المللی با هدف اجرای برنامه های مشترک 9. کارشناسی خرید وسایل و تجهیزات توانبخشی به منظور ارتقاء سطح کیفی وسایل 10. پیشگیری از بروز و شدت معلولیت با تدکید بر اقدام به موقع توانبخشی
کلینکهای توانپزشکی: پذیرش و ارائه خدمات مشاوره، روانشناسی، مددکاری اجتماعی به کلیه معلولین و پیگیری ان و ارائه کلیه خدمات توانبخشی نظیر پزشکی، فیزیوتراپی ، کاردرمانی، گفتاردرمانیع شنوایی شناسی، بینایی سنجی و تجویز وسایل کمکی و خدمات ارتوپدی فنی و آموزش توانبخشی نابینایان و ناشنوایان
مرکز توانبخشی نابینایان (روزانه) - پذیرش و ارائه خدمات مشاوره به نابینایان و پیگیری آن - ارائه خدمات توانبخشی در جهت افزایش توانمندی معلولین نابینا - ارائه خدمات فرهنگی مانند چاپ و ضبط کتب نابینایان به خط بریل و ارائه کتب گویا - توزیع تجهیزات نابینایان و وسایل کمک آموزشی - ارائه خدمات چشم پزشکی و ارزیابی بینایی - حرفه آموزی نابینایان شامل ماشین نویسی، قالیبافی، کامپیوتر و امورهنری
مرکز توانبخشی ناشنوایان(روزانه) ارائه خدمات آموزشی توانبخشی جهت افزایش توانمندی معلولین ناشنوا از طریق تربیت شنیداری ، گفتار درمانی، ارتقاء مهارتهای گفتاری و شنوایی و زبان اشاره ، سواد آموزی و …
مرکز آموزشی فنی و حرفه ای ارائه خدمات آموزش فنی و حرفه ای به معلولین جسمی حرکتی ، نابینا، ناشنوا متناسب با توانمندی و نوع و شدت معلولیت آنان رای جذب در بازار کار از طریق کلاسهای مختلف روزانه در یکی از رشته های صنایع دستی بومی یا صنعتی
سایر خدمات: از طرح های مهم سازمان بهزیستی در دفتر جسمی حرکتی، ویزیت دوره ای معلوین ضایعه نخاعی در منزل می باشد. تیم سیار ضایعات نخاعی:به تیمی از افراد مجرب گفته می شود که فعالیت آن ارائه اقدامات توانبخشی ، پزشکی ، اموزشی به افراد معلول جسمی حرکتی بصورت گروهی یا انفرادی در محل اقامت فرد (خارج از مراکز درمانی) می باشد. این تیم متشکل از پزشک، فیزیوتراپیست، کاردرمانگر، پرستارع روانشناس و مددکار اجتماعی می باشد. منظور از معلول ضایعه نخاعی هر فردی است که به علت ایجاد ضایعه در نخاع درنتیجه علل اکتسابی و علل غیراکتسابی دچار عوارض ناشی از ضایعه نخاعی گردد.
طرح توانبخشی مبتنی برجامعه (CBR) با توجه به اینکه اجرای برنامه های توانبخشی با رویکرد مشارکتی و حضور فعال معلول و خانواده وی در برنامه های توانبخشی و مبتنی برجامعه بودن برنامه ها، اثربخشی آنها را تکمیل می نماید، مشارکت فرد معلول، خانواده و جامعه محلی و ملی یکی از اصول مهم در توانبخشی معلولین می باشد. همچنین با توجه به نقش مهم و مؤثر آموزش همگانی در تمامی سطوح توانبخشی و افزایش اطلاع رسانی و آگاه سازی فرد معلول ، خانواده و جامعه (دولتهای محلی و منطقه ای و ملی و سازمانهای غیردولتی ، متخصصین و …) در درمان و توانبخشی گروههای مختلف معلولین ، می توان به این نتیجه دست یافت که دستیابی امل به اهداف والای توانبخشی میسر نیست مگر در سوای اجرای توانبخشی مبتنی بر جامعه که یکی از رویکردهای نوین و در حال اجرا در تمامی برنامه های توانبخشی می باشد.
درسا ل 1363با تاسیس مرکز آموزشی توانخواهان (عبدا...هنری)که در مجاورت آسایشگاه شهید فیاض بخش مشهد واقع بود شروع به فعالیت نمود
در ابتدای سال تحصیلی88- 87 با تاسیس مرکز آموزشی جدید توانخواهان که خاص دانش آموزان این گروه است ، کیفیت ارائه خدمات آموزشی وتوانبخشی به دانش آموزان ارتقاء چشمگیری یافت.
این مرکز آموزشی ویژه معلولین جسمی -حرکتی به لحاظ رعایت کلیه استانداردها ومناسب سازی ها ودارا بوددن امکانات آموزشی وتوانبخشی،مجهزترین مرکز آموزشی ویژه در کشور وتنها آموزشگاه سطح استان است .
گروهی ازاختلالات روانیشدید هستند که طی آن بیمار با واقعیت قطع رابطه کرده است. در طول دوره سایکوتیک، اغلب بیماران توهم و هذیان را تجربه می کنند. توهم ادراک غلطی است که هیچ پایه ای در واقعیت ندارد. توهم می تواند بصورت دیداری، شنیداری، بویایی و لمسی باشد. هذیان نیز فکر غلطی است که با واقعیت های موجود تطابق ندارد. بیمار چنین افکاری را حتی با بودن شواهد مسلم علیه آن، در ذهن خود حفظ می کند و دیگران آن را قبول ندارند. عمده ترین اختلال سایکوتیک، اسکیزوفرنی (روان گسیختگی) است. سایر اختلالات عبارت اند از: اسکیزوفرنی فرم، اسکیزوافکتیو، هذیانی، سایکوتیک گذرا، سایکوتیک مشترک و سایکوزهای پس از زایمان.
اسکیزوفرنی ( روان گسیختگی )
اسکیزوفرنی بیماری است که حدود یک درصد جمعیت انسانی به آن مبتلا هستند. معمولاً قبل از ۲۵ سالگی شروع می شود. تا آخر عمر باقی می ماند و افراد هیچ طبقه اجتماعی از ابتلای به آن مصون نیستند. کم توجهی و انزوای اجتماعی که به دلیل ناآگاهی عمومی نسبت به این اختلال گریبانگیر مبتلایان سکیزوفرنی می شود، بیماران و خانواده هایشان را آزار می دهد. اسکیزوفرنی اختلالی است که حداقل ۶ ماه طول می کشد. در این دوره به مدت دست کم یک ماه حداقل دو مورد از علایم مرحله فعال وجود دارند.
علایم مرحله فعال عبارتند از
۱- هذیان ۲- توهم ۳- تکلم نابسامان ( مانند از خط خارج شدن های مکرر یا بی ربط گویی ) ۴- رفتاری به وضوح نابسامان ۵- علایم منفی ( مانند عدم نوسان حالت عاطفی یا بی ارادگی ). در این بیماری از زمان شروع تا مدت قابل توجهی حداقل یکی از حوزه های کارکرد بیمار مانند شغل، روابط بین فردی یا مراقبت از خود، به نحو چشمگیری به سطح پایین تری نسبت به زمان قبل از شروع بیماری می رسد.
اسکیزوفرنی براساس تظاهرات بالینی شامل چند نوع فرعی می باشد
نوع پارانویید
اشتغال خاطر به یک یا چند هذیان یا داشتن توهم های مکرر شنوایی، مشخصه های نوعپارانوییدیا بدگمان هستند.
نوع نابسامان Disorganized
سابقاً با نام هبفرنی شناخته می شد. مشخصه های آن، واپس روی آشکار به رفتارهای بدوی، مهارگسیخته و سازمان نیافته مانند تکلم نابسامان و رفتار نابسامان می باشد.
نوع کاتاتونیک
در این بیماران آشفتگی واضح در کارکرد حرکتی وجود دارد که حداقل با دو مورد زیر مشخص می شود؛ مانند بهت (استوپور)، منفی کاری (مقاومت واقعاً بدون انگیزه دربرابر هر دستوری)، کاتالپسی، برآشفتگی، اتخاذ وضعیت های خاص بدنی، حرکات قالبی (استرئوتیپی)، حرکات ادایی (Mannerism)، سکوت (موتیسم)، اکولالی و بالاخره اکوپراکسی.
نوع تمایز نیافته
بیمارانی هستند که به وضوح روان گسیخته هستند ولی نمی توان آنها را به راحتی در یکی از سه گروه قبل جای داد.
نوع باقیمانده
در این نوع علایم هذیان، توهم، تکلم نابسامان یا رفتار کاتاتونیک به طور برجسته وجود ندارد ولی شواهدی از اختلال وجود دارد. مثلاً علایم منفی یا حداقل دو مورد از معیارهای مرحله فعال به شکلی سبک وجود دارد. شیوع اسکیزوفرنی در مردان و زنان مساوی است. اسکیزوفرنی در مردان زودتر از زنان شروع می شود. بیشترین سن شروع در مردان ۲۵-۱۵ و در زنان ۳۵-۲۵ سالگی است. شروع بیماری قبل از ۱۰ سالگی و بعد از ۵۰ سالگی بسیار نادر است.
یکی از یافته های پرقدرت در پژوهش ها این است که افراد مبتلا بیشتر در زمستان و اوایل بهار متولد شده اند. گرچه اسکیزوفرنی بنیادی زیستی دارد اما بررسی های انجام شده بر روی دوقلوهای تک تخمکی نشان داده است که عوامل محیطی و روانی نیز در پیدایش اسکیزوفرنی اهمیت دارند. خودکشی از علل شایع مرگ در مبتلایان است، طوری که حدود ۵۰ درصد بیماران در طول عمر خود حداقل یک بار اقدام به خودکشی می کنند.
روشهای درمان بیماری
دارو درمانی
داروهای آنتی سایکوتیک که برای رفع علایم اسکیزوفرنی به کار می روند، بر دو دسته عمده اند: آنتاگونیت های گیرنده دوپامین نظیر کلروپومازین، هالوپریدول و آنتاگونیت های توأم سروتونین و دوپامین از قبیل ریسپریدون و کلوزاپین.
روان درمانی
گرچه داروهای آنتی سایکوتیک، تکیه گاه اصلی درمان اسکیزوفرنی هستند اما پژوهش ها نشان داده که مداخله های روانی- اجتماعی و از جمله روان درمانی بهبود بالینی را تقویت می کنند. کاربرد ترکیبی ضدروان پریشیها و درمان های روانی- اجتماعی، جهت درمان اکثر بیماران اسکیزوفرن سودمندتر از کاربرد هریک از درمان ها به تنهایی خواهد بود.
بستری کردن
دلایل عمده بستری کردن بیمار عبارتند از؛ نیل به اهداف تشخیصی، برقراری دارو درمانی، تضمین امنیت بیمار به خاطر افکار خودکشی یا آدمکشی و رفتارهای نابسامانی که دارد، شامل ناتوانی در برآورده کردن نیازهای پایه ای نظیر خوراک، پوشاک و سرپناه. بستری کردن از فشارهای وارد بر بیماران می کاهد و به آنها کمک می کند تا به فعالیت های روزانه خود ساختار بدهند. مدت بستری به شدت بیماری و در دسترس بودن تسهیلات درمان سرپایی بستگی دارد.
درمان اسكيزوفرني را از چه زماني آغاز كنيم؟ برحسب پژوهشهاي متعدد، هرچه درمان بيماران روانپريشي سريعتر آغاز شود، امكان بهبود كامل آنان بيشتر ميشود و درمان زودهنگام با سرانجام مناسبتر براي بيماران مرتبط است. در اين مورد به كتاب كلاسيك «آيچين»، «ميهمان» و «موري» تحت عنوان «روانپريشي نوبت اول» در سال 1999 اشاره ميكنم. ضمن آنكه پژوهشهايي هم كه در ايران انجام شده است اين امر را تاييد ميكند. از جمله پاياننامه دكتر فرشيد فخاريان، از دستياران روانپزشكي كه در سال 1379 عوامل موثر بر طول مدت بستري بيماران رواني در مركز روانپزشكي رازي را بررسي كرده است. تشخيص و درمان سريع از عوارضي نظير انزواي اجتماعي و خودكشي و سوءمصرف و وابستگي به مواد و رفتارهاي كيفري نيز ميكاهد. اگر حمله حاد اسكيزوفرنيا سريع تشخيص داده شود و به فوريت درمان گردد از مرگ ياختههاي مغزي جلوگيري ميگردد. هرچه تشخيص و درمان به تعويق بيفتد، مرگ ياختههاي مغزي موجب بيتاثير شدن درمان دارويي خواهد شد. اين موضوعات را به صورت دقيق و با ذكر منابع و پژوهشهاي داخلي و بينالمللي از سال 1369 تاكنون در چند مقاله در مجلات پزشكي آوردهام كه علاقهمندان ميتوانند به مقالهاي تحت عنوان «توانبخشي اسكيزوفرنيا در انتها يا از آغاز» كه در شماره 23 زمستان 1384 فصلنامه عملي پژوهشي توانبخشي چاپ شده است، مراجعه فرمايند. اما آنچه مايه تاسف است اينكه هنوز حتي در بهترين شرايط در كشورهاي پيشرفته صنعتي هم به طور متوسط زماني كه بيمار اسكيزوفرنيك براي اولين بار به روانپزشك مراجعه ميكند دو سال از بيماري او گذشته است! دلايل اين امر متعدد است. از جمله ناآشنايي عموم مردم با اسكيزوفرنيا و نشانههاي آغازين آن، آگاهي اندك پزشكان غير روانپزشك از اسكيزوفرنيا و درمان آن، كافي نبودن تعداد روانپزشك و امكانات درماني سرپايي و بستري براي بيماران روانپريش. اما گاهي ديده ميشود بيماري سريع تشخيص داده شده است و درمان مناسب هم تجويز شده است ليكن بيمار و خانواده از مصرف دارو اجتناب ميكنند و بيماري را كه ميتوانست به احتمال زياد با مصرف دارو بهبود كامل يابد با دستان خود به سراشيبي زوال شخصيت سوق ميدهند و زماني به ضرورت درمان پي ميبرند كه ديگر داروها تاثير چنداني ندارد. خيليها نيز از داروهاي اعصاب و روان ميترسند و آنها را مصرف نميكنند! تبليغات غيرموجهي كه در مورد عدم مصرف دارو در كشور ما صورت گرفته است و ميگيرد باعث محروم ماندن صدها هزار بيمار از درمان مناسب و عوارضي از قبيل زوال شخصيت، فقدان كاركرد تحصيلي و خانوادگي، اجتماعي و شغلي،اعتياد (به صورت خوددرماني) ،خودكشي و ديگركشي ميشود. گاهي هم ناآگاهي خانواده بيمار اسكيزوفرنيك از ضرورت و فايده درمان دارويي با تخطي از قوانين از سوي برخي افراد همراه ميشود و فاجعه به بار ميآورد كه نمونه آن «شش ماه مشاوره و رواندرماني» براي بيمار اسكيزوفرنيك حاد توسط «فرد غيرپزشك» بوده است كه سرانجام به علت وخامت حال بيمار، اين درمانگر محترم رضايت داده بود كه بيمار بخت برگشته را نزد روانپزشك ببرند. اينكه چه فرصت طلايي از دست رفت و چه عوارض و عواقبي براي بيمار و خانواده او به بار آمد، بماند. با توجه به اين دلايل است كه ما روانپزشكان به آموزش عموم مردم از طريق رسانههاي گروهي اهتمام ميكنيم و تاكيد داريم كه به آموزش روانپزشكي در دوره باليني پزشكي بهاي بيشتر داده شود و امكانات آموزش تخصصي روانپزشكي افزايش يابد، به نحوي كه تعداد روانپزشكان اگر هم به حد آرماني يازده هزار نفر براي جمعيت كنوني ايران نرسد، دست كم به ميزان چشمگير از عدد هزار و دويست نفر فعلي با شتاب بيشتري بالا برود تا به گروه عظيم پزشكاني كه مشتاق ورود به تخصص روانپزشكي هستند نيز پاسخ مثبتي داده شود.
چربی امگا- 3 باعث بهبود افسردگی و اسکیزوفرنی می شود
طی بررسی انجام شده در شهر لندن، محققین دریافتند که نسبت اسیدهای چرب در غشاهای سلول در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی1 ( نوعی اختلال روانی ) غیر طبیعی است که در اثر دریافتاسیدهای چرب امگا 3این حالت بهبود بخشید. مطالعات دیگر حاکی از آن است کهافسردگیممکن است در اثر کمبود اسیدهای چرب امگا 3 به وجود آید. این اسیدهای چرب در آجیل، دانه ها، غلات سبوس دار، حبوبات و انواع ماهی های چرب مثل ساردین ، قزل آلا، شاه ماهی و قباد یافت می شوند.
بسیاری از روان پزشکان برای درمان افسردگی ازداروهاییاستفاده می کنند که سطح سروتونین2 مغز را افزایش می دهند. در حال حاضر مشخص شده که کمبود اسید چرب امگا 3 در رژیم غذایی ممکن است میزان سروتونین مغز را کاهش دهد که می تواند منجر به افسردگی شود.
مطالعات نشان می دهد که بروز افسردگی با سطح پایین اسیدهای چرب امگا 3 موجود در غشای گلبول های قرمز خون و دریافت کم اسیدهای چرب امگا 3 ارتباط دارد ، زیرا در اثر کاهش سطح اسیدهای چرب امگا 3، نسبت اسیدهای چرب امگا 6 به اسیدهای چرب امگا 3 بالا می رود که این خود منجر به افسردگی شدید می شود.
بروز افسردگی در میان مردم کشور نیوزلند 6 برابر مردم ژاپنی است که این ممکن است به دریافتاسیدهای چرب امگا 3موجود در رژیم غذایی برگردد، چون مردم ژاپن ماهی های حاوی اسیدهای چرب امگا 3 را زیاد مصرف می کنند. افسردگی بعد از زایمان امری طبیعی در میان زنان می باشد. بنابراین در طول دوران حاملگی بایستی منابع غذایی اسیدهای چرب امگا 3 به میزان زیادی مصرف شوند. در زنانی که میزاناسیدهای چرب امگا 3خون آنها بسیار پایین است، احتمال ابتلا به افسردگی حاملگی بیشتر است.
افسردگی امکان حمله قلبی را در افراد بیشتر می کند. بنابراین ارتباط بین افسردگی و اسکیزوفرنی با حملات قلبی ممکن است به دلیل پایین بودن مقدار اسیدهای چرب امگا 3 در این افراد باشد.
اگر این یافته ها توسط بررسی های بیشتر تایید شوند، شاید از طریق مصرف مقادیر زیاد آجیل، دانه ها، حبوبات، غلات سبوس دار و انواع ماهی بتوان از بروز برخی موارد افسردگی جلوگیری کرد و یا حتی برخی از آنها را درمان کرد.
با بيمار اسكيزوفرنيك چه كنيم؟
1 - مهمترين وظيفه خانواده به رسميت شناختن بيماري در عضو خانواده است. متأسفانه خيلي از خانواده ها وجود بيماري رواني را در فرزند، همسر، يا والدين خود انكار مي كنند. براي نمونه مي گويند: پسر ما بيمار نيست، كارهايي که مي كند دست خودش است و اگر بخواهد مي تواند جور ديگري رفتار كند. اما خانواده نمي دانند كه بيمار بيش از همه از وضعيت خويش رنج مي برد و بدون كمك حرفه اي روان پزشك قادر به تغيير رفتار خود نيست و توقع بي جاي بستگان بر مشكل او مي افزايد.
2 - دومين وظيفه خانواده، حفظ آرامش در محيط خانه و پرهيز از خرده گيري ها و سرزنش هاي ناموجه نسبت به بيمار است. براي نمونه، سرزنش يك دختر جوان مبتلا به اسكيزوفرنيک كه چرا نمره هايت مانند گذشته درخشان نيست، موجب افزايش ديد منفي او نسبت به خود و احساس بي ارزشي در وي مي شود و رنج او را بيشتر مي كند. انتقاد از يك بيمار اسكيزوفرنيك كه چرا در كنكور دانشگاه قبول نمي شوي يا چرا به دنبال يك كار پردرآمد نمي روي؟ بر پريشاني او مي افزايد و موجب تشديد نشانه ها و عود بيماري و طولاني شدن دوره درمان مي گردد.
3 - سومين وظيفه افراد خانواده، همكاري در درمان بيمار است، چه درمان هاي دارويي و چه درمان هاي رواني- اجتماعي. براي نمونه بايد مراقب مصرف دارو توسط بيمار باشند و از اظهار نظرهاي نامربوط راجع به دارو و درمان كه شبيه دوستي خاله خرسه است بپرهيزند. براي نمونه : اگر دارو نخوري بهتر است! يا تو كه حالت خوب شده، چرا باز هم دارو مصرف مي کني؟ يا : مصرف دارو خطرناك است، همسايه ما كه داروي اعصاب مي خورد چند وقت پيش يك ماشين به او زد و مُرد. اعضاي خانواده بايد بدانند تجويز، كاهش يا قطع داروي اعصاب فقط در صلاحيت روان پزشك است. چه بسيار خانواده ها كه با توصيه هاي نابجا موجب طولاني شدن بيماري يا تشديد آن يا بروز عوارض برگشت ناپذير بيماري مانند خودكشي فرد بيمار شده اند.
گاهي اوقات خانواده بيمار اسكيزوفرنيك كه پس از قطع سرخود داروها با برگشت نشانه هاي بيماري روبرو شده اند و به پزشک مراجعه مي كنند و اظهار مي دارند که ما نمي خواستيم داروي بيمارمان را قطع كنيم اما زماني كه او را براي دررفتگي مچ پايش نزد دكتر ارتوپد برده بوديم، دكتر وقتي فهميد داروي اعصاب مي خورد به او گفت به جاي دارو خوردن بهتر است ورزش كني تا اعصابت قوي شود، بيمار ما هم ديگر دارو نخورد تا حالش بد شد. البته نمي توان به طور قطع صحت گفته هاي خانواده هاي بيماران را كه متأسفانه مكرر هم شنيده مي شود تأييد کرد، زيرا قاعدتاً پزشكان تخصص هاي ديگر هم لااقل آن اندازه دوره بيماري هاي رواني را گذرانده اند كه چنين توصيه هاي خطرناكي به عمل نياورند. به هر حال اگر هم پزشكي خارج از محدوده تخصصي خود چنين اظهارنظري كند بهتر است بيمار و خانواده او پرسش هاي خود را با روان پزشك معالج مطرح كنند.
4 - چهارمين وظيفه خانواده آن است كه با نوع بيماري و نشانه هاي بيماري مريض شان آشنا باشند و وضعيت او را هميشه زير نظر بگيرند و در صورت برگشت نشانه ها بي درنگ با پزشك تماس حاصل كنند.
5 - و سرانجام توصيه عملي براي خانواده هايي كه بيمار اسكيزوفرنيك دارند اين است كه با شناسايي يكديگر در محله خود گروه هاي خودياري تشكيل دهند تا با استفاده از تجربيات و امكانات يكديگر بتوانند در توانبخشي بيماران خود نقش مثبت و سازنده ايفا كنند. انجمن حمايت از بيماران اسكيزوفرنيك مي تواند در اين مورد به بيماران و خانواده هاي آنان راهنمايي و مشاوره ارائه دهد.
با سلام به شما بازدید کننده گرامیبرای حمایتاز سایت ما و قرار دادن بیشتر تحقیقان در سایت بر روی لینک زیر ( بعد از خواند یا قبل از خواند تحقیق)هر چند بار که خواستید کلیک کنید تا ما نیز با علاقه بیشتری تحقیقات دانش آموزی برای شما بگذاریم . لینک زیر را به تعداد دلخواه کلیک کنید :
دیدن آسمان آبی با ابرهای سفید این روزها برای اکثر مردم ، به خصوص کسانی که درابرشهرهایی چون تهران زندگی می کنند ، بی شک به یک آرزو شبیه است.
آلودگی هوا یعنی حضور یک ، چند و یا مخلوطی از آلوده کننده های مختلف در هوای آزاد ، به اندازه ای است که برای انسان مضر بوده و یا موجب زیان رساندن به حیوانات ، گیاهان و اموال شود.
اما پدیده آلودگی هوا در مناطق شهری ، یکی از ره آوردهای انقلاب صنعتی است که از سیصد سال قبل شروع و با توسعه صنعتی و زیاد شدن شهرها بر میزان و شدت آن روز به روز افزوده می شود . تکیه اساسی بر منابع انرژی فسیلی از قبیل زغال، نفت ، گاز و در نهایت آزاد شدن مواد ناشی از احتراق این مواد ، فرآورده های مضر و زیانبخشی را به همراه می آورد که حیات موجودات زنده به ویژه انسانها را تهدید می نماید .
از نخستین دهه های قرن بیستم ، به دنبال مشاهده ارتباط میان آلودگی هوا و تخریب محیط زیست ، بسیاری از کشورهای صنعتی پیشرفته ، تحقیقات و برنامه های علمی برای کنترل آلاینده های بسیارمضررا آغاز نمودند ، اما متاسفانه در اکثر قریب به اتفاق کشورهای در حال رشد این مسئله آن طور که باید مورد توجه قرارنگرفته و وضعیت آلودگی هوا در شهرهای بزرگ روز به به وخامت می گذارد.
به هر حال آلودگی هوا دراثرچهارعامل اصلی ، تشدید می یابد که عمدتاً ازعواقب صنعتی شدن محسوب می شوند :
زیاد شدن تعدادشهرها و ترویج فرهنگ شهرنشینی .
گسترش ترافیک شهری .
توسعه سریع اقتصادی .
افزایش مصرف انرژی در بخشهای دیگر.
البته عامل اصلی آلودگی هوا در شهر تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران ، افزایش بی رویه مصرف انرژی در کشور است.
آلودگي هوا و مسموميت گياهان
گياهان، قربانيان ناخواسته آلودگي هوا هستند و بر اثر آلودگي هوا مسموم مي شوند. بر اين اساس، با اين که گياهان از عوامل مهم کاهش آلودگي هوا بـه شمـار مي آينـد، ولـي افزايـش مقـدار و غلظت آلوده کننده ها در 10 سال گذشته موجب شده تا گياهان نيز آسيب ببينند. تحقيقات نشان مي دهد يکي از اين عوامل تاثيرگذار، دي اکسيد گوگرد است، اين گاز در فضا اکسيد مي شود و در بخار آب حل مي گردد و به اين ترتيب، اسيدسولفوريک توليد مي کند. اين اسيد باعث افزايش اسيديته باران مي شود و مسموميت موضعي در گياهان به وجود مي آورد. همچنين اين گاز از طريق روزنه ها وارد گياهان مي شود و با آب موجود در گياه، توليد اسيد مي کند که اين اسيد باعث مسموميت گياه، تخريب روزنه ها و مانع فتوسنتز مي شود.
همچنين براساس تحقيقات کارشناسان محيط زيست، آلاينده ازن موجود در هوا مي تواند روي ميزان گل دهي، ميوه و حساسيت به بيماري درختان و گياهان تاثير داشته باشد. اين تحقيقات نشان مي دهد آلاينده هاي موجود در هوا باعث مي شود روزنه هاي برگ گياه از خود، حالت دفاعي داشته باشند و در مقابل آلاينده ها بسته شوند. نوع و درجه واکنش برگ گياه به ازن بستگي به نوع، درجه، شدت و مدت زمان تماس با ازن دارد، به طوري که تماس معين اين لايه معمولا در رطوبت بالا اثر زيادتري نسبت به رطوبت کم دارد، زيرا در رطوبت بالا روزنه ها بيشتر باز هستند و تبادل گازها به آساني صورت مي گيرد.
همچنيـن بـر اثـر آلودگـي هـوا، سبزينـه گيـاه از ميـان مـي رود و باعث مي شود برگ گياه که مواد مورد نياز براي درختان و گياهان را فراهم مي کند، زرد شود. به اين ترتيب مواد غذايي مورد نياز به درختان و گياهان نمي رسد. نشانه هاي مسموميت گياه با آلاينده هاي هوا را مي توان به صورت پلاسيدگي يا مرگ سلول هاي گياه مشاهده کرد که بر اثر تماس با غلظت هاي کم آلودگي در دراز مدت به ريزش گياه منجر مي شود و اين موضوع، حساسيت گياه را نسبت به بيماري افزايش مي دهد و گياه را آسيب پذير مي کند. به اين ترتيب، آلاينده ازن مي تواند باعث کاهش فتوسنتز، کاهش سطح برگ، کاهش امکان بهره وري از آب و کاهش گل و ميوه در گياه شود.
آلودگي هوا و آثار آن بر بارداري
تحقيقات نشان داده است طيف وسيعي از اختلالات و عوارض آلودگي هوا بر دستگاه توليد مثل، بارداي، جنين و نوزاد اثر مي گذارد. همچنيـن تحقيقاتـي در مـردان درخصـوص تغييـرات کيفـي و کمـي اسپـرم صتورت گرفته که نشان دهنده نقش منفي آلاينده هايي مثل سرب، دي اکسيد گوگرد و ذرات معلق است.
بررسي ها نشان مي دهد؛ اثرات آلاينده ها بر جنين شامل عوارضي مانند وزن پايين زمان تولد، تاخير رشد داخل رحمي و مرگ داخل رحمي است که آلاينده هاي منواکسيد کربن، دي اکسيد گوگرد و ذرات معلق، بيشترين تاثير را در اين ميان دارند. ميزان مواجهه مادر با گروهي از ذرات معلق يا هيدروکربـن در هشتميـن مـاه بارداري بـر رشد جنين اثر مستقيم دارد. اين اتفاق بيشتر در نواحي صنعتي و شهرهاي بزرگ بويژه در زمستان رخ مي دهد. از سوي ديگر، تحقيقات نشان مي دهد زنان بيشترين گروه آسيب پذير و در معرض خطر آلودگي هوا در منزل هستند.
بيماری ها بر اثر تنفس آلاينده ها
بر اساس تحقيقات، وسايل نقليه موتوري در شهرهايي مانند تهران بيش از 95 درصد از منواکسيد کربن موجود در هوا را توليد مي کنند که تنفس آن، به سکته هاي قلبي و مغزي منجر مي شود. غلظت منواکسيد کربن در ساعات اوليه صبح و ساعات پاياني روز به بيشترين مقدار خود مي رسد؛ در صورتي که در روزهاي آخر هفته و تعطيل، غلظت اين آلاينده ها در ساعات پاياني روز کاهش قابل توجهي مي يابد. حتي مقدار بسيار کم کربوکسي هموگلوبين باعث آثار فيزيولوژيک مهمي در بدن مي شود و با افزايش آن، درصد اين اثرات افزايش مي يابد. افراد مبتلا به بيماري هاي قلبي نسبت به افزايش کربوکسي هموگلوبين، بسيار حساس هستند زيرا با افزايش غلظت اين ترکيب در خون، قلب بايد براي جبران کمبود اکسيژن، سريع تر کار کند.
مطالعات نشان مي دهد حتي در مقادير کمتر از 2 درصد نيز احتمال حمله قلبي در افراد وجوددارد.کاهش غلظت اکسيژن در خون، بر فعاليت مغز نيز تاثير به سزايي دارد. مطالعات در اين زمينه نشان مي دهد در 2.5 درصد کربوکسي هموگلوبين، قدرت تفکيک اشياء و اشخاص به وسيله مغز انسان کاهش مي يابد و در 5 درصد کربوکسي هموگلوبين، سرعت واکنش هاي عضلاني تحت تاثير قرار مي گيرد و در بيماران قلبي علائم استرس افزايش مي يابد. بررسي ها نشان مي دهد؛ در 10 درصد کربوکسي هموگلوبين، بيشتر مردم به سردردهاي شديد دچار مي شوند و در صورت افزايش کربوکسي هموگلوبين به ميزان 50 درصد، مرگ شخص حتمي خواهد بود.
حمل و نقل و آلودگي هوا
بيش از 20 درصد مصرف انرژي کل کشور در تهران صورت مي پذيرد، فراتر از 2.5 ميليون خودرو در آن تردد مي کند و حمل و نقل در تهران به تنهايي معادل 2 برابر کربن سرانه توليد شده در کشورهاي جهان سوم را ايجاد مي کند. در حال حاضر، بسياري از شهرها حتي در کشورهاي توسعه يافته داراي سطوح خطرناکي از آلودگي هوا هستند. اين معضل بزرگ از طريق جريان باد يا حرکت وسايل نقليه موتوري در شهرها منتشر مي شوند. ورود خودروهاي بيشتر در جاده ها و خيابان هاي يکسان به معني ترافيک سنگين تر و هواي کثيف تر است. آلودگي هاي ميکروبي حاصل از حمل ونقل در شهر نيز قابل توجه است.
تحقيقات نشان مي دهند زندگي در مجاورت بزرگراه هاي پر ترافيک با نرخ سرطان در کودکان ارتباط مستقيم دارد، به طوري که کودکان ساکن در منازل مجاور خيابان هايي که بالغ بر 20 هزار خودرو در آن به طور روزانه تردد مي کنند، حدود 6 برابر بيشتر از ديگر کودکان در معرض آسيب هستند. دليل اصلي سرطان خون در کودکان و بزرگسالان، تاثير هيدروکربن هاي حلقوي ازجمله بنزن است که منبع عمده انتشار آنها خودروها هستند.
درباره ماتماس با ماپیوندهاتصویرگر سایتهاآرشيو روزنامهفرهیختگان دانشگاهنيازمنديهاي كتابفرهیختگان: علي الدباغ سخنگوي دولت عراق، آمريكا را از دخالت در امور مربوط به انتخابات آتي عراق منع كرد.ليلي خرسند:«مشكلم را حل نكنند، بسياري از ناگفتهها را ميگويم.» اين هشداري است كه سعيد عليحسيني چند ساعت بعد از سفر حسين رضازاده به مجارستان به او داد. تازهها :نامدارترين زن روشنفكر قرن بيستم
ضرورت داشتن هواي پاك
از آنجا كه آلايندههاي زيستمحيطي، انسان عصر حاضر را مورد تهديد قرار داده است، پرداختن به اين موضوع مهم در آستانه آلودگي بالا و غيرقابل تحمل هوا در تهران و ديگر ابرشهرها ضروري به نظر ميرسد تا از جهات مختلف مورد بررسي و واكاري مجدد قرار گيرد. ديدن آسمان آبي با ابرهاي سفيد اين روزها براي اكثر مردم، بهخصوص كساني كه در ابرشهرهايي چون تهران زندگي ميكنند، بيشك به يك آرزو شبيه است.
آلايندههاي زيستمحيطي غالبا با عامل انساني و عملكرد او در طبيعت ظهور و بروز ميكنند، بخش مهمي از اين آلايندهها كه ناشي از سوخت ماشينآلات سنگين و سبك، و كارخانهها است موجبات آلودگي هوا و آلودگي صوتي را فراهم ميكند. اخيرا طرح آلودگي هوا كه به رسانهها كشيده شده، ابعاد گستردهاي به خود گرفته است، اين موضوع از اين نظر كه زنگ خطر را به صدا درآورده و به ما هشداري جدي ميدهد مثبت ارزيابي ميشود و براي فرهنگسازي جهت مقابله با وضع موجود ضروري به نظر ميرسد. پديده آلودگي هوا در مناطق شهري، يكي از رهاوردهاي انقلاب صنعتي است كه از 300 سال قبل شروع و با توسعه صنعتي و زياد شدن شهرها بر ميزان و شدت آن روز به روز افزوده ميشود. تكيه اساسي بر منابع انرژي فسيلي از قبيل زغال، نفت، گاز و درنهايت آزاد شدن مواد ناشي از احتراق اين مواد، فرآوردهاي مضر و زيانبخشي را به همراه ميآورد كه حيات موجودات زنده و بهويژه انسانها را تهديد ميكند. از نخستين دهههاي قرن بيستم، بهدنبال مشاهده ارتباط ميان آلودگي هوا و تخريب محيطزيست، بسياري از كشورهاي صنعتي پيشرفته، تحقيقات و برنامههاي علمي براي كنترل آلايندههاي بسيار مضر را آغاز كردند، اما متاسفانه در اكثر قريب به اتفاق كشورهاي در حال رشد اين مساله آنطور كه بايد مورد توجه قرار گيرد، قرار نگرفت و وضعيت آلودگي هوا در شهرهاي بزرگ روزبهروز، رو به وخامت است. آلودگي هوا در اثر چهار عامل اصلي زير، تشديد ميشود كه عمدتا از عواقب صنعتي شدن هستند:
- زياد شدن تعداد شهرها و ترويج فرهنگ شهرنشيني
- گسترش ترافيك شهري
- توسعه سريع اقتصادي
- افزايش مصرف انرژي در بخشهاي ديگر.
لذا با توجه به موارد فوق، ضروري به نظر ميآيد كه براي بسترسازي و اشاعه فرهنگ حفظ و حراست از هواي پاك در كشور بايد شرايطي را براي شهروندان فراهم آورد تا با اطلاعرساني بهموقع مشاركت فعال آنان ميسر شود. علاوه بر آلايندههايي كه بدان اشاره شد، پساب فاضلاب برخي از كارخانههاي صنعتي و واحدهاي توليدي در مسيلهاي اطراف شهر رها شده و منبع بيماريهاي مختلف ميشود. اين عارضه صنعت صرفا به آلودگي رودخانهها و مسيلها و آبراههها ختم نميشود بلكه هدايت پساب فاضلاب صنعتي به چاهها، آبهاي زيرزميني را نيز آلوده ميكند. اضافه بر زبالهها، خاكروبهها نيز در گوشه و كنار مسيلهاي شهر، بهعنوان عوامل مزاحم آلايندههايي همچون غيراستاندارد بودن خودروهاي توليدي و توليد انبوه آنها علاوه بر افزايش ميزان مصرف سوخت عامل مهمي در افزايش منواكسيدكربن هوا محسوب ميشود. با وجودي كه شهروندان كلانشهرها به اهميت هواي پاك واقف هستند اما نكات زير ميتواند شهرمان را برخوردار از هوايي آبي و پاك كند تا با هواي سالم، شهروند سالم و شهري سالم؛ به مقابله جديتر با آلايندههاي زيستمحيطي شهرمان بپردازيم.
1- فرهنگسازي براي استقبال عمومي شهروندان به استفاده مطلوب از وسايل نقليه عمومي به جاي تكسرنشيني از طريق رسانههاي گروهي و متوليان امر آموزش.
2- كاهش و با ثبات نگهداشتن نرخ حملونقل درونشهري با هدف گرايش عمومي به استفاده از وسايل نقليه عمومي با همكاري مسوولان ذيربط.
3- ترويج فرهنگ گازسوز كردن خودروها اعم از شخصي، تاكسي و اتوبوسها و حمايت يارانهاي دولت از اين طرح.
4- حفظ توسعه فضاهاي سبز شهري و بهرهبرداري بهينه از آنها با مشاركت جدي شهروندان.
5- هماهنگيهاي دلسوزانه و در عين حال مدبرانه دستگاههاي اجرايي ذيمدخل در مقابله جدي با تخريب عوارض طبيعي اطراف شهر، ساختوسازهاي غيرقانوني، تغيير مسير رودخانه و بستن آبراهها و... .
آسمان آبی (روز هوای پاک(
زیاده روی های انسان
خداوند، آفرینش انسان را به گونه ای قرار داده که برای زیستن، به تمامی آفریده های او نیاز دارد. از جمله این آفریده ها، هوای پاک و نیاز انسان به آن است تا بدین وسیله به حیات خود ادامه دهد. خداوند با حکمت و تدبیر خود، شرایط محیط زیست انسان را به گونه ای آفریده که تمامی مواهب دست به دست هم دهند و شرایط زیست سالم را برای او به وجود آورند. حرارت خورشید و تابش آن بر دریاها، بخار شدن آب دریاها، وزش بادها، ریزش باران، و وجود گیاهان و جنگل ها در زمین، همه برای این است که انسان از آنها به خوبی استفاده کند و به پرستش خدای تعالی بپردازد. البته زیاده خواهی های انسان همیشه برای او دردسرساز بوده و سبب شده تا نه تنها از این نعمت ها استفاده درستی نکند، بلکه با دست خود به آلوده کردن محیط زیست و از بین بردن این منابع طبیعی بپردازد.
شکر نعمت
خداوند در قرآن کریم خطاب به انسان ها می فرماید: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس گویید و ناسپاسی نکنید». امام علی علیه السلام نیز سپاس گزاری از نعمت ها و فراهم آوردن موجبات خشنودی خدا را، نخستین حق از حقوق خدا می داند. هوای پاک، هوایی است که خداوند با توجه به نیاز انسان ها و دیگر موجودات زنده روی زمین، برای حیات آنها خلق کرده است. خدا با آفرینش انسان ها، حیوانات و گیاهان، عوامل تولید کننده هوای پاک را به وجود آورده، برای هر یک از این موجودات شرایط زیست سالم را فراهم کرده است. آفرینش جوّ زمین به گونه ای که هر یک از موجودات بتوانند نیازهای خود را برطرف سازند، از جمله نعمت هایی است که خداوند به مخلوقات ارزانی داشته است. بنابراین، شکر این نعمت ها بر ما واجب و لازم است و آلوده نکردن این هوای سالم و طبیعی، خود نوعی شکر این نعمت به شمار می آید.
هنگامی که چندی از شهر و دغدغه های آن دور می شویم و قدم در طبیعت پاک و باصفای روستا می نهیم، دلمان می خواهد همه سلول های بدنمان سلول های تنفسی شوند تا از هوای پاک روستا بهره ببریم. درختان بلندی که شاخه هایشان را به دنبال وزش آرام نسیم به این سو و آن سو می فرستند، آسمان آبی، صدای خوش جویبارها و رقص گندمزارها در باد، همه نشان از وجود خدایی دارند که تمامی آفرینش را مسخر انسان کرده است. او هوای پاک را آفرید تا انسان و دیگر موجودات از آن بهره برند و شکرش را به جای آورند. اما آیا از خود پرسیده ایم اگر آفرینش این همه دقیق نبود و هوای پاک برای تنفس موجودات آفریده نمی شد، چه پیش می آمد؟ پس چرا با دستان خود هوای پاک را آلوده کنیم و از نعمت خداوند استفاده بهینه نکنیم.
رعایت حقوق دیگران
هوا، لازمه حیات است و نیاز به آن بیش از آب و غذاست. در اهمیت هوا همین بس که آدمی می تواند بدون غذا چند روز یا چند هفته زندگی کند، ولی بدون هوا چند دقیقه بیشتر نمی توان زنده بود. استفاده از هوای پاک و سالم، از جمله حقوق طبیعی انسان هاست. امام علی علیه السلام می فرماید: «خداوند پاک حقوق مردم را بر حقوق خود مقدم داشت. پس هر که حقوق بندگان خدا را رعایت کند، حقوق خدا را رعایت کرده است». آلوده نکردن هوا، یعنی رعایت این حق از حقوق طبیعی مردم که رضایت خدا و رعایت حقوق او را در پی دارد. همان گونه که دوست داریم در هوای پاک و عاری از هرگونه آلودگی نفس بکشیم، باید برای دیگران نیز همین را بپسندیم و از آلوده کردن هوا بپرهیزیم.
کوچک شمردن گناه - کافی نت صورتی
در تعالیم اسلامی، بزرگ ترین گناه، گناهی است که در چشم گنهکار کوچک شمرده شود. آلوده کردن هوا، در نگاه اول شاید گناه محسوب نشود، ولی از بین بردن منابع طبیعی، نوعی زیان رساندن به دیگران و ضایع کردن حق آنان است و این گناهی نیست که آن را کوچک شماریم. آلوده کردن هوا نه تنها سبب زیان رساندن به انسان هاست، بلکه سبب زیان رساندن به همه موجودات زنده ای می شود که در روی کره خاکی زندگی می کنند. ضایع کردن حق مردم و موجودات زنده، در زمره گناهانی است که مانع قبولی اعمال آدمی می شود. بنابراین با انجام هر عملی که سبب آلوده شدن هوای پاک شویم، در حقیقت حقی از حقوق موجودات زنده را از بین برده ایم و این نه تنها مانع قبولی اعمال است، بلکه در روز حسابرسی کیفر سختی را به دنبال دارد.
درسی دیگر از خداشناسی - کافی نت صورتی
خداوند در آیات بسیاری، سخن از نشانه هایی به میان می آورد که برای اندیشیدن بندگان خود فرستاده است. امام صادق علیه السلام نیز برترین عبادت را، اندیشیدن درباره خدا و قدرتش می داند و قرآن کریم، آسمان ها، ستارگان و کهکشان ها را آیات خدا برمی شمارد. همان گونه که آیات قرآن سخن است و از خدا می گوید، آسمان نیز کتاب تکوینی عظیم پروردگار است که با آن پهنای حیرت آورش، از خدا و عظمت و علم و قدرت او خبر می دهد. یکی از راه های اندیشیدن درباره قدرت خدا، تماشای آسمان و ستاره هاست. در روستاها و شهرهای کوچک که از آلودگی هوا خبری نیست، می توان ستاره ها را از ابتدای شب به راحتی مشاهده کرد، ولی در شهرهای بزرگ به علت آلودگی هوا، کمتر می توان این ستاره های درخشان را دید و عظمت خدا را به تماشا نشست.
دخالت انسان در نظم طبیعت - کافی نت صورتی
طبیعت همه چیز خود را با نظم خاصی به وجود آورده است و بدون دخالت انسان، این نظم و ثبات پایدار خواهد ماند. اما انسان با دخالت خود، این ثبات و خود تنظیمی را به هم می زند. طبیعت خود به خود تا حدی می تواند آلودگی هوا را تصفیه کند، ولی اگر آلودگی به حدی رسید که قادر به هضم یا بازیابی آن نشود، مشکل زا می شود. در حال حاضر، انسان با دخالت های خود در نظم طبیعت، قدرت رفع آلودگی را از آن گرفته است؛ به طوری که نمی تواند در مقابل این همه آلودگی هایی که در خاک، آب و هوا پیش می آید، مقاومت کند و روز به روز منابع بیشتری آلوده می شود یا از بین می رود. با توجه به اینکه محیط زندگی انسان به کره زمین محدود می شود و این کره نیز گنجایش محدودی دارد و انسان نخواهد توانست برای رفع نیازهای خود منابع را از جای دیگری بیاورد، باید در حفظ آن کوشا باشد.
تهدید سلامتی
بشر از آغاز زندگی تاریخی خویش، به منظور برآوردن نیازهای اولیه و اساسی خود، به بهره برداری از منابع موجود دست زده است. این روند پیوسته تا امروز مراحل مختلفی را پشت سر نهاده است. تحولات سریعی که علم و صنعت جدید در طی صد سال اخیر ایجاد کرده، حفره ای که در لایه محافظ زمین در قطب جنوب ایجاد شده، و کاربرد گازهای شیمیایی و باکتری های مرگ آور، باعث نامساعد شدن هوای محیط زیست برای همه موجودات کافی نت صورتی روی زمین شده است. افزایش مقدار کربن حاصل از دودکش کارخانه هایی که مواد سوخت فسیلی مصرف می کنند یا کربن حاصل از سوخت خودروها یا سوختن چاه های نفتی و از بین بردن یا آتش زدن جنگل ها که شش های زمین هستند، باعث تشدید حالت گلخانه ای و در نتیجه، گرم شدن بیش از حد کره زمین می شود و این حالت، سلامت موجودات کره زمین را تهدید می کند.
آینده ای تاریک
مواد آلوده کننده هوا ممکن است منشأ طبیعی داشته باشد، مثل دود حاصل از آتشفشان ها یا آتش سوزی های جنگل ها و علفزارها، ولی بیشتر مواد آلوده کننده خطرناک، از فعالیت های انسان سرچشمه می گیرد. آلودگی هوا حد و مرزی نمی شناسد و همراه باد به سراسر دنیا کشیده شده، باعث ریزش باران های اسیدی می شود و باران های اسیدی نیز جنگل ها را نابود می کند. ضایعاتی که در جوّ زمین و بر اثر انباشته شدن گازهای حاصل از جنگ های شیمیایی، دودکش کارخانه ها و به ویژه خودروها به وجود می آید، جبران ناپذیر است. پیدا شدن حفره ای در لایه محافظ زمین یا افزایش حالت گلخانه ای بیش از حد روی سیاره زمین، به سهولت قابل ترسیم نیست. به خصوص کاهش لایه ازون به حدی جدّی و خطرناک است که حتی دانشمندان نمی توانند به طور دقیق پیش بینی آینده آن را کرده، چاره قطعی برای آن بیابند.
بیماری های ناشی از آلودگی هوا
ساکنان شهرهای بزرگ به علت آلوده بودن هوا، اغلب به ناراحتی های دستگاه تنفسی، قلبی، چشمی، آلرژی یا آسم مبتلا هستند.کافی نت صورتی هوای این شهرهای بزرگ و آلوده، موجب سوزش ریه ها می شود. عفونت قسمت های فوقانی دستگاه تنفس، برونشیت و التهاب ریوی، به دلیل وجود ذرات معلق در هواست. آلودگی هوا احتمال ابتلا به سرطان را افزایش می دهد و ضریب هوشی کودکان را پایین می آورد. سر درد، ضعف، سرگیجه، تهوع، اختلال در انتقال اکسیژن به بافت های بدن، ضربان شدید قلب، سکته قلبی و کاهش ظرفیت ششی، از دیگر اثرات آلودگی هوا بر سلامت است. مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا، چهار برابر مرگ و میر ناشی از ایدز است. بیماری های ناشی از آلودگی هوا، چهارمین رتبه مرگ و میر را به خود اختصاص داده است.
پیش گیری از آلودگی
برای داشتن هوای پاک و سالم در عصر کنونی که عصر فن آوری و استفاده از وسایل پیشرفته است، باید اقدامی جدّی صورت گیرد؛ چرا که با افزایش جمعیت، اگر روند آلوده کردن هوا به همین ترتیب پیش رود، به زودی شاهد نابودی لایه ازون بوده و با از بین رفتن آن، محیط زیست نابود می شود. استفاده از وسایل نقلیه عمومی، مترو و دوچرخه، انتقال کافی نت صورتی و ساخت کارخانه ها و پالایشگاه ها به خارج از شهرها، تهیه بنزین با فرمولی که بهتر بسوزد و کمتر آلودگی ایجاد کند، کاشت درختان و ایجاد فضای سبز در شهرها، حفظ و احیای جنگل ها، استفاده از سوخت گاز طبیعی و انرژی هسته ای، سرپوشیده کردن فاضلاب ها برای متصاعد نشدن گازهای ناشی از تجزیه آنها در برابر خورشید، دفع و نابود کردن صحیح زباله ها به ویژه زباله های بیمارستانی و...، از جمله اقداماتی است که با انجام آنها می توان از آلودگی هوا جلوگیری کرد.
فرهنگ حفاظت از محیط زیست - کافی نت صورتی
حفاظت از محیط زیست گرچه مسئله ای جهانی است، می توان آن را از سطحی کوچک تر آغاز کرد؛ برای مثال حفاظت از محیط خانه، روستا، شهر، رودخانه و دریاچه در برابر آلودگی. البته در این رابطه بیش از هر چیز لازم است نگرش های خود را درباره محیط، مسائل محیطی و حفاظت از محیط زیست ارزیابی کنیم و مورد تجدید نظر قرار دهیم. بسیاری از کارشناسان معتقدند که این کار بیش از هر چیز از راه به اجرا درآوردن روندهای تازه تربیتی امکان پذیر است؛ لذا آموزش گروه های انسانی را برای حفاظت از محیط زیست لازم و ضروری می دانند. شعار «حفاظت از محیط زیست، نگاهبانی از زندگانی خویشتن است»، شعاری است که رفتار فردی و اجتماعی را هدایت می کند تا از امکانات طبیعی زندگی استفاده بهینه کرده، آنها را نابود نسازیم.
آلودگی هوا و گیاهان
امروزه با پیشرفت صنعت، هوای بعضی مناطق به قدری آلوده شده که آسمان آبی، به آسمان قهوه ای تبدیل گردیده است. هوای آلوده نه تنها برای انسان ها و حیوانات، بلکه برای درختان و گیاهان هم زیان آور است و حتی در برخی موارد، به محصولات کشاورزی که غذای ما را تشکیل می دهند نیز آسیب می رساند. زندگی انسان و انواع حیوانات روی زمین به طور مستقیم به غیرمستقیم به گیاهان وابسته است و آنها غذای خود را از گیاهان می گیرد. اکسیژنِ اتمسفر زمین، حاصل فعالیت گیاهان است و گیاهان، از تولید کنندگان اکسیژن روی زمین هستند و تصفیه کنندگان هوا به شمار می روند. حال اگر خود آنها مورد تهدید آلودگی از سوی انسان قرار گیرند، چه باید کرد؟ اگر روزی گیاهان در اثر آلودگی از بین بروند، آیا حیاتی وجود خواهد داشت؟
امیدوارم این مطلب به خوبی رضایت شما را جلب کرده باشد :
برای حمایتاز سایت ما و قرار دادن بیشتر تحقیقان و جواب های فعالیت های و سوال های کتاب های شما بصورت رایگان در سایت بر روی لینک زیر ( بعد از خواندن یا قبل از خواندن تحقیق)هر چند بار که خواستید کلیک کنید تا ما نیز با علاقه بیشتری تحقیقات رایگان دانش آموزی برای شما بگذاریم . باتشکر
سيزدهم آبان سالگرد سه رويداد مهم در تاريخ ايران است تبعيد امام خميني به تركيه در 13 آبان 1343، كشتار دانشآموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و تسخير سفارت امريكا در 13 آبان 1358، سه رويداد متفاوت بودند، ولي هر يك در شكل دادن به حركت انقلاب اسلامي نقش خاصي ايفا كردند. هويت هر سه رخداد، مبارزه با استكبار و عوامل آن است و به همين دليل اين روز «روز ملي مبارزه با استكبار» ناميده ميشود.
تبعيد امام خميني
در 13 آبان 1343 امام خميني توسط مأموران حكومت شاه بازداشت و پس از انتقال از قم به تهران، به تركيه تبعيد شدند. اين تبعيد در پي اعتراض امام به سياستهاي حكومت پهلوي و از جمله تصويب لايحه كاپيتولاسيون به وقوع پيوست. امام 9 روز پيش از تبعيد، در مراسمي كه به مناسبت ميلاد حضرت زهرا (س) در منزلشان برگزار شد، با ايراد نطقي جنايات و مفاسد كاپيتولاسيون را تشريح كردند. امام در سپيده دم 13 آبان توسط يك گروه از مأموران ساواك به سرپرستي سرهنگ مولوي ـ رئيس ساواك تهران ـ بازداشت شدند و هنوز آفتاب از افق سرنزده بوده كه با يك فروند هواپيماي نظامي از فرودگاه مهرآباد به تركيه تبعيد شدند. اطلاعيه كوتاه ساواك كه از راديو و تلويزيون و روزنامهها انتشار يافت، چنين بود:
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلائل كافي چون رويه آقاي خميني و تحريكات مشاراليه عليه منافع ملت و امنيت و استقلال و تماميت ارضي كشور تشخيص داده شد، لذا در تاريخ 13 آبان 1343 از ايران تبعيد گرديد.»
در پي تبعيد امام خميني عليرغم فضاي خفقان، موجي از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطيلي طولاني دروس حوزهها و ارسال طومارها و نامهها به سازمانهاي بينالمللي و مراجع تقليد جلوهگر شد. آيتالله حاج مصطفي خميني نيز در روز تبعيد امام بازداشت و زنداني شد و پس از چندي در 13 دي 1343 به تركيه نزد پدر تبعيد شد.
دوران تبعيد امام به تركيه بسيار سخت و شكننده بود. امام حتي از پوشيدن لباس روحانيت منع شده بودند. محل اقامت اوليه امام هتل بلوار پالاس آنكارا بود. امافرداي آن روز براي مخفي نگاهداشتن محل اقامت، امام را به محلي واقع در خيابان آتاترك منتقل كردند. چند روز بعد (21 آبان 1343) براي منزويتر ساختن ايشان و قطع هرگونه ارتباط، محل تبعيد را به شهر بورسا واقع در 46 كيلومتري غرب آنكارا انتقال دادند. در اين مدت امكان هرگونه اقدام سياسي از امام خميني سلب شده و ايشان تحت مراقبت مستقيم مأمورين اعزامي ايران و نيروهاي امنيتي تركيه قرار داشتند.
امام خميني جمعاً 11 ماه در تركيه به سر بردند، سپس ساواك با هماهنگي دولت تركيه ايشان را در 13 مهر 1344 به عراق تبعيد كردند. ايشان به مدت 13 سال تحت نظارت توأم با فشار رژيم بعثي عراق بودند. در بحبوحه انقلاب اسلامي، و در نتيجه افزايش اختناق رژيم بغداد امام خميني تصميم به خروج از عراق و عزيمت به كويت گرفتند اما كويت تحت فشار شاه، از پذيرش امام و هيئت همراه امتناع ورزيد در نتيجه امام خميني در مهر 1357 راهي فرانسه شد ندو در «نوفل لوشاتو» در حومه پاريس اقامت گزيدند. امام طي 4 ماه اقامت خود در فرانسه انقلاب اسلامي را تا مراحل پيروزي هدايت كردند و سپس در 12 بهمن 1357 به كشور بازگشتند. امام در طول هجرت 14 ساله خود به روشنگري افكار عمومي ايران و جهان نسبت به ماهيت حكومت شاه پرداخته و زمينه انقلاب مردمي و سقوط رژيم پهلوي را فراهم ساختند. به همين دليل نقطه شروع دوره هجرت يعني 13 آبان 1343 و همچنين نقطه پايان آن يعني 12 بهمن 1357 به عنوان «يومالله» شناخته شده است.
كشتار دانشآموزان
سيزدهم آبان 1357 و در روزهاي اوجگيري انقلاب اسلامي دهها نفر از دانشآموزان كه براي انجام تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران تجمع كرده بودند، هدف تيراندازي مأموران حكومت قرار گرفته و به شهادت رسيدند. به دليل بسته بودن درهاي دانشگاه هيچ يك از دانشآموزان نتوانستند از برابر آتش گلولههاي مأموران بگريزند و اين امر تلفات آنان را افزايش داده بود. اين جنايت توسط دولت «آشتي ملي» شريف امامي صورت گرفت.
حادثه 13 آبان 1357 بعد از حادثه 17 شهريور آن سال، دومين خونريزي عمده دولت شريف امامي بود؛ در حالي كه عمر سياسي اين دولت از 70 روز تجاوز نميكرد. ابعاد حادثه دانشگاه به حدي بود كه وقتي در برنامه اخبار شبانگاهي گزارش تيراندازي مستقيم سربازان به روي دانشآموزان در دانشگاه از شبكه سراسري تلويزيون پخش شد، وزير علوم بلافاصله استعفا داد و فرداي آن روز كابينه شريف امامي نيز سقوط كرد. از آن پس روز 13 آبان «روز دانشآموز» ناميده شد.
تسخير «لانه جاسوسي»
سيزدهم آبان 1358 ساختمان سفارت امريكا در تهران توسط جمعي از دانشجويان معترض تصرف گرديد از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران تا زمان تسخير سفارت امريكا در تهران ديپلماتهاي امريكايي مستقر در سفارتخانه از هيچ تلاشي در جهت مقابله با نظام نوبنياد جمهوري اسلامي ايران فروگذار نميكردند. تماس با سركردگان گروههاي ضد انقلاب ، ارتباط حمايتي با شبكههاي كودتا و براندازي در داخل كشور و تأمين مالي گروهكهاي تروريستي كه در غرب و جنوب ايران به انفجار در لولههاي نفتي و يا ايجاد نا امني و بيثباتي در مناطق كردنشين مشغول بودند، از عملكردهاي مأموران سياسي فعال در ساختمان سفارت امريكا بود. اين حقايق در اسناد لانه جاسوسي نيز آمده است. بعضي از مقامات بلند پايه دولت كارتر پس از شكست وي در انتخابات 1359 ش. در خاطرات خود، به نقش نامطلوب و مخرب دستگاه حكومتي امريكا عليه ايران كه از طريق سفارتخانه آن كشور در تهران هدايت ميشد اقرار كردند. سفارت امريكا در تهران طي زمستان 1357 تا پائيز 1358 به مركز فرماندهي عمليات جاسوسي و خرابكاري عليه جمهوري اسلامي ايران تبديل شده بود؛ نظامي كه عمر سياسي آن به يك سال نميرسيد. با اين حال سفارت امريكا زماني توسط دانشجويان تسخير شد كه امريكا خواست مشروع ملت ايران در استرداد شاه و اموال و داراييهاي بلوكه شده ايران را ناديده گرفت و حتي امكاناتي وسيع در اختيار فراريان حكومت شاه گذاشت تا تشكيلات خود را عليه انقلاب سازماندهي و فعال كنند.
تسخير لانه جاسوسي امريكا در تهران از ابتدا با حمايت امام خميني مواجه گرديد. امام تصرف لانه جاسوسي توسط دانشجويان را «انقلاب دوم» لقب دادند و در سخناني، از اين اقدام حمايت كردند:
«شما ميبينيد كه الان مركز فساد امريكا را جوانها رفتهاند گرفتهاند و امريكائيها را هم كه در آنجا بودند، گرفتند و آن لانه فساد را بدست آوردند و امريكا هيچ غلطي نميتواند بكند و جوانها مطمئن باشند كه امريكا هيچ غلطي نميتواند بكند
حقالناس یک اصطلاح فقهیخاص در ابواب قضا، شهادت و حدود است. در لغت به معنای «حق مردم» میباشد و در کنار حقالله، اساس حقوق اسلامی را تشکیل میدهد. ترکیب اضافی حقالناس، از نوع اضافه ملکی بوده و اضافه حق به ذیحق است. به این مفهوم حقمتعلق به مردم است. برخلاف حقالله که در آن حق، حکم جعل شده توسط خدا است. در حقالله، حق اضافه به جاعل است. حقالناس نیز مانند حقالله، توسط خداوندجعل شده و فقط امر آن به مردم سپرده شدهاست.
حق الناس حقوقی است که افراد در مقابل سایر افراد جامعه بر گردن دارند. مانند بازگرداندن قرض، عذرخواهی و جلب رضایت در قبال اشتباهات و زیانهایی که به آنها رسانده و همچنین حسن ظنبه ایشان.
بر مبنای اعتقادات اسلام حق الناس از حق الله مهم تر است. و پاسخ دادن حق الناس در روز قیامت دقیق تر از پاسخ دادن به حق اللهاست. چرا که خداوند حق خود را میبخشد ولی حق مردم را باید صاحبان آن (مردم) ببخشند.
چرا خداوند از حق الناس نمی گذرد؟
حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حكمت الهی رابطه ای تنگاه تنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت كه بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینكه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد.
حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ و كتب فقهی جایگاه خاصی دارد. اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یكی از عمدهترین اهداف بعثت پیامبران است.
در اینجا چون صاحب حق مردم اند ، رعایت و نادیده گرفتن آن ارتباط مستقیمی با بحث عدالت خداوند دارد. خداوندی كه یكی از صفاتش عادل بودن است و دینی كه یكی از اصولش عدل است چگونه ممكن است حقوق انسانها برایش كم اهمیت باشد. در دین اسلام حق انسانها از جهتی شاید از حق خداوند نیز مهمتر لحاظ شود بطوری كه خداوند ممكن است در روز قیامت از حق خود بگذرد اما هیچ گاه از حق انسانهای دیگر نخواهد گذشت. البته باید توجه داشت كه حق الناس حق الله هم هست، زیرا هیچ كس جز خدا اصالتا و ذاتا حقی ندارد و حقوق مردم از جانب خدا تعیین شده و تضییع آن مخالفت با حكم و حق الهی تعیین شده در حق دیگران است.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». (سوره حدید، آیه 25):ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها كتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل كردم تا مردم قیام به عدالت كنند (و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشكار شود).
این نشان از آن دارد كه احترام به حقوق دیگران و ادای آن یكی از اساسیترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن كریم در آیات بسیاری مومنانراچهدربابمسائلاقتصادیوچهدربابحقوقاجتماعیو... دعوتبه احترام به حقوق مردم نموده است. در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره مینماییم.
«:یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ»؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید اموال یكدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید» (نساء، 29 ) ؛ یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری كه بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است.
قرآن كریم، به هنگام نكوهش از قوم یهود و ذكر اعمال زشت آنان میفرماید: «...وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...»(همان، 161 ) : آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف میكردند. (ناگفته پیداست كه مراد از اكل و خوردن، در این آیه كنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سكونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است.)
بنابراین، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، رشوه، خرید و فروش اجناسی كه فایده منطقی و عقلانی در آنها نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، در تحت این قانون كلی قرار دارند.
در كتب روایی نیز توجه فراوانی به حق الناس شده است. به طوری كه اگر تمام روایات مربوطه جمع بندی شود، چندین جلد كتاب خواهد شد. امّا در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره میشود.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمی كه بخشوده نمیشود ظلمی است كه بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر میكنند». (نهج البلاغه، خطبه 175).
و در روایت دیگری آن حضرت حتی ادای حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و میفرماید:
«جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مودّیاًالیالقیامِبِحقوقِالله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و كسی كه حقوق بندگانش را رعایت كند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد كرد». (محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج 2، ص 480)
حق الناس
حدود و موارد حق الناس
باید گفت بر اساس آیات و روایات اسلامی، مردم ومۆمناندارایسهنوعحقواحتراممیباشند.
1- احترام به مال مردم
در دیدگاه اسلامی، مال و دارایی مۆمنوگاهیاموالدیگرانمحترماستومصونیت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر كسی از راه ربا، رشوه، فریبكاری، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالی را از كسی خورده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید.
2- احترام به جان مردم
جان مسلمان از نظر اسلام حرمت خاصی دارد بنابراین هیچ كس نمیتواند به جان مسلمان، لطمهای از قبیل ضرب و جرح وارد آورد یا با دادن غذای فاسد و مسموم و یا اعتیاد به مواد مخدر و یا هر چیز دیگری، سلامتی كسی را به خطر اندازد. بنابراین احترام به جان و بدن و سلامتی افراد، تا آن حدّ مورد اهمیت و مۆاخذهاستكهحتیخداوندهمازآنصرفنظرنمیكند! امامعلیـ علیه السّلام ـ فرمود: خداوند میفرماید: «به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدنی باشد، یا با فشار دادن دستی از روی ستم، محقق شده باشد». (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 29).
علاوه بر احترام و حرمت جسم و بدن دیگران، انسان نمیتواند با ترساندن و اندوهگین ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به اعصاب و روان دیگران موجبات ناراحتی آنان را فراهم نماید، درغیر این صورت باید همه ضربهها و خسارتهای وارده را جبران نماید. و اگر چنین نكند، در دنیا و آخرت كیفر كردار ناروای خویش را خواهد دید.
3- حفظ آبروی دیگران و احترام به آن
عرض و آبروی افراد هم، دارای حرمت و مصونیت فوق العادهای است و از موارد حق الناس به شمار میآید. بنابراین انسان نمیتواند به وسیله غیبت، تهمت، افشاگری و هرگونه رفتار دیگری، به آبرو و حیثیت دیگری ضربه و آسیبی وارد نماید، زیرا در غیر این صورت مرتكب ظلم بزرگی در حق او شده كه باید به جبران آن بپردازد. چنان كه امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «مَن كسَرَ مۆمِناًفَعلَیْهجَبْرُهُ؛ هر كس حیثیت مؤمنیرابشكند،براوواجباستكهآنراجبران نماید.» (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 351)
حاصل آن كه، حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حكمت الهی رابطه ای تنگاتنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت كه بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینكه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد. پس باید دانست كه جامعه بر عهدة هر یك از اعضای خود حقوقی دارد كه همگی به احترام و ادای آن موظفند وعمل به آنچه آدمی، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایینترین درجه آن است. چنان كه از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره حق مۆمنبرمۆمنسۆال شد، آن حضرت فرمود: «... اَیْسَرُ حَقٍّ مِنها اَنْ تُحبُّ لِنفْسِكَ و تَكْرهُ لهُ ما تَكرَهُ لِنَفْسِكَ...؛ كمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را برای خودت دوست میداری برای او نیز دوست بداری و آنچه را برای خودت نمیپسندی، برای او نپسندی.» (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 224 ) . و در جای دیگری می فرمایند : «اَوّلُ قَطْرَة مِنْ دَمِ الشَّهید كَفارةُ لِذُنُوبِه اِلاَّ الدَّیْن فَاِنَّ كَفارَتُه قَضائه» : اولین قطره خون شهید، كفاره گناهان او است؛ مگر بدهكارى كه كفاره آن اداى آن است.» (من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 183، ح3688)
نتیجه
آنكه اگر خدا از حق محض خود بگذرد از لطف اوست، اما در مورد حق الناس پای دیگری در میان است و اگر او نگذرد، بدون احقاق حق عدالت اجرا نشده است.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن