دوره ابتدایی - 2

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق در مورد انواع دیابت:

بازديد: 563

تحقیق در مورد انواع دیابت:

دیابت نوع 1: دیابت قندی وابسته به انسولین چیست

- حدود تا 10 درصد بیماران دیابتی مبتلا به دیابت نوع 1 هستند.

- در این نوع دیابت سلول های بتا در پانکراس که در حالت عادی انسولین تولیدی کنند طی یک روند خود ایمنی تخریب می شوند.

- تزریق انسولین جهت کنترل قند خون الزامی است.

- دیابت نوع 1 شروع ناگهانی داشته و اغلب قبل از سن 30سالگی بروز پیدا میکند.

- کنترل میزان قند خون به صورت روزانه: 7 بار در روز (قبل و بعد از سه وعده اصلی و یک بار قبل از خواب)

دیابت نوع 2: دیابت قندی غیروابسته به انسولین

- حدود 90 تا 95 درصد از بیماران دیابتی دارای دیابت نوع 2 هستند.

- این نوع دیابت ناشی از کاهش حساسیت به انسولین (مقاومت به انسولین) یا ناشی از کاهش تولید انسولین می باشد.

- دیابت نوع 2 ابتدا با کمک رژیم غذایی و ورزش و سپس داروهای خوراکی پایین آورنده قند خون درمان می شود.

- دیابت نوع 2 بیشتر در افراد بالای 30 سال و در بیماران چاق رخ می دهد.

- کنترل قند خون روزانه، 4بار در روز (ناشتا و 2ساعت بعد از وعده اصلی)

 

دیابت شیرین حاملگی چیست:

- دیابت حاملگی با درچه ای از عدم تحمل گلوکز با شروع در طی حاملگی (سه ماهه دوم یا سوم) مشخص گردد.

- این نوع دیابت در خانه های 25 سال به بالا، خانم های چاق کمتر از 25سال، خانمهای با سابقه فامیلی رخ می دهد.

تظاهرات بالینی:

- پلی ادری، پرنویسی و پلی ناژی (بیش خوری)

- ضعف، خستگی، تغییرات ناگهانی در بنیایی، سوزون سوزن شون یا کرختی در دست ها و پاها، پوست خشک، دیر خوب شدن زخم ها و عفونت های مراجعه

- بروز دیابت نوع 1 ممکن است با تهوع، استفراغ یا دردهای شکمی همراه باشد.

- بروز دیابت نوع 2 با عدم تحمل به گلوکز به طور آهسته (طی سالها) و یا یک سیر پیشرونده شروع شده و اگر برای چندین سال تشخیص داده نشود به عوارض طولانی مدت مانند بیماری چشمی، نورپاتی محیطی، بیماری عروق محیطی منجر می گردد.

روش های ارزیابی و تشخیص دیابت

سطوح بالای قند خون، سطح قند ناشتای پلاسمایی Mg/dl 126 یا بیشتر، یا نمونه اتفاقی قند پلاسما بیش از Mg/dl 200 در بیش از یک فرمت.

پیشگیری از دیابت:

برای بیماران چاق (به خصوص مبتلایان به دیابت نوع2) کاهش وزن اکید درمانی

عوارض دیابت چیست

عوارض مربوط به هر نوع دیابت به دو نوع حاد و مزمن تقسیم بندی می گردد. عوارض حاد ناشی از اختلال کوتاه مدت در توازن قند خون بوده و شامل این موارد است:

- هیپوگلیسمی

- DKA

- HHNS

عوارض مزمن معمولاً 10 تا 15 سال بعد از وقوع دیابت قندی به وقوع می پیوندد و شامل این موارد است:

- بیماری ماکروواسکوکر (عروق بزرگ): جریان خون عروق کردند، عروق محیطی و عروق مغزی را تحت تأثیر قرار می دهد.

- بیماری میکروواسکوکر: چشم ها (رتینوپاتی)، کلیه ها (مفروپاتی) را تحت تأثیر قرار می دهد. کنترل قند خون جهت به تأخیر انداختن یا جلوگیری از بروز عوارض مربوط به عروق بزرگ و کوچک باید انجام بگیرد.

- بیماری نوروپاتیک: اعصاب حسی-حرکتی و اتونوم را تحت تأثیر قرار داده و منجر به مشکلاتی از قبیل ناتوانی جنسی (impotence) و زخم های پا می گردد.

درمان طبی دیابت

کنترل دیابت 5 جز دارد:

تغذیه، فعالیت ورزشی، پایش، درمان دارویی، آموزش

- درمان اولیه دیابت نوع 1 انسولین است

- درمان اولیه دیابت نوع 2 کاهش وزن

- فعالیت ورزشی در افزایش اثر بخشی انسولین مهم است.

- اگر ورزش در رژیم غذایی در کنترل گلوکز خون موثر باشد باید از داروهای پایین آورنده قند خون استفاده کرد.

- از انسولین در شرایط حاد استفاده می شود

- چون درمان در طول بیماری به علت تغییرات در نحوه زندگی و شرایط فیزیکی و روحی و روانی و همچنین پیشرفت های درمانی تغییر می کند باید به طور پیوسته شیوه درمانی را مورد ارزیابی قرار داد. آموزش به بیمار و خانواده از ملزومات درمان است.

کنترل تغذیه ای دیابت:

- برنامه غذایی بر پایه عادات غذایی معمول بیمار و نحوه زندگی، تنظیم شود، باید تمام مواد غذایی مورد نیاز مانند ویتامین و مواد معدنی را در رژیم غذایی لحاظ کرد.

- چربی

- 25-20% از کل مصرف کالری

- چربی اشباع شده کمتر از 7% کل کالری

- کلسترول رژیم غذایی کمتر از 20mg در روز

- مصرف 2 با یا بیشتر ماهی در هفته حاوی اسیدهای چرب امگا 3

- کربوهیدرات

- 65-45% از کل مصرف کالری استفاده از رژیم کم کربوهیدرات توصیه نمی شود.

- پروتئین ها

- 35-10% از کل مصرف کالری ( رژیم پر پروتئین توصیه نمی شود).

- مصرف غذا های حاوی فیبر، سبزیجات و غلات می توانند از بال رفتن گلوکز بعد از صرف غذا به کار روند

- شیرین کننده غیر قندی

مراقبت های پرستاری

در مورد بیماری که به تازگی تشخیص دیابت برای او داده شده است.

ارزیابی

- به علائم و نشانه های هیپر گلیسمی طول کشیده و عوامل فیزیکی، اجتماعی و روحی روانی دخیل در توان یادگیری و انجام فعالیت های مراقبت از خود در مورد بیماری دیابت توجه داشته باشید.

- در مورد علائم قبل از تشخیص دیابت سئوال کنید، پلی اورمی، پلی فاژی، خشکی پوست کدورت و ضعف بینایی- کاهش وزن، خارش واژن، زخم هایی که خوب نمی شوند.

- نشانه های DkA را مورد بررسی قرار دهیم. کتونوری، تنفس کوبسمال، هیپوتانسیون اورتوستاتیک و خواب آلودگی

- در مورد DKA یعنی تهوع، استفراغ و درد شکمی سئوال کنید

- نشانه های آزمایشگاهی مربوط به اسیدوز متابولیک (PH پایین، بی کربنات پایین) و عدم تعادل الکترولیتی را چک کنید.

- بیمار مبتلا دیابت نوع 2 را از جهت علائم HHNS مورد ارزیابی قرار دهید

هیپتانسیون، تغییرات سطح هوشیاری، تشنج، کاهش تورگور پوستی، هیپراسمولاریته و عدم تعادل الکترولیتی

- عوامل فیزیکی که موجب اختلال توانایی در یادگیری یا به کار گیری مهارت های مراقبت از خود می گردند را مورد ارزیابی قرار دهید: نقایص بینایی، اختلالات حرکتی، نقایص عصبی

- وضعیت اجتماعی بیمار را از نظر فاکتور هایی که رژیم درمانی دیابت و برنامه آموزش به بیمار را تحت تاثیر قرار می دهد مورد بررسی قرار دهیم.

- بررسی وضعیت روحی روانی

تشخیص های پرستاری

- خطر کمبود حجم مایع مربوط به پلی اورمی و دهیدارتاسیون

- بر هم خوردن تعادل تغذیه ای مربوط به عدم تعادل انسولین- غذا و فعالیت فیزیکی

- دانش کافی در مورد مهارت های مراقبت از خود در دیابت

- عدم توانایی در مورد مهارت هار مراقبت از خود به خاطر نقایص فیزیکی یا عوامل اجتماعی

- اضطراب ناشی از نبود کنترل ترس از علائم توانایی در کنترل و پیگیری دیابت، ندانستن اطلاعات کافی راجع به دیابت و ترس از عوارض دیابت.

خطر ناشی از عوارض

مشکلات همراه / عوارض بالقوه

- افزایش حجم مایع، ادم ریوی، نارسایی احتقانی قلب

- هایپوکانمی

- هایپر گلیسمی و DKA

- هیپو گلیسمی

- ادم مغزی

مداخلات پرستاری

حفظ تعادل آب و الکترولیت

- میزان مایع دریافتی و دفعی را اندازه بگیریم

- آب و الکترولیت ها را طبق دستور تجویز نماییم

- بیمار را تشویق به مصرف مایعات کنیم

- الکترولیت های سرم (سدیم و پتاسیم) را چک کرده و به دقت کنترل نماییم.

- علائم حیاتی را از نظر بروز دهیدراتاسیون مورد بررسی قرار دهیم. تاکی کاردی، هیپوتانسیون ارتوستاتیک

طرح برنامه غذایی

- رژیم غذایی را جهت کنترل گلوکز به عنوان ابتدایی ترین هدف طرح ریزی نماییم

- شیوه زندگی، زمینه فرهنگی، سطح فعالیت و ترجیح غذایی بیمار را مدنظر داشته باشیم.

- به بیمار توصیه می نماییم همانطور که در رژیم دیابتی پیش بیتی شده است وعده های غذایی خود را به طور کامل مصرف کرده و از مواد غذایی جزیی بین غذاهای اصلی استفاده کند.

- تدبیری اتخاذ کنیم تا بیمار قبل از افزایش فعالیت فیزیکی مقادیر مصرفی خوراکی را افزایش دهد.

- دقت کنیم مقادیر انسولین درخواست شده برای بیمار بر اساس تاخیر در مصرف مواد غذایی که ممکن است به خاطر انجام روش های تشخیصی یادگیری روش ها به وجود آید تنظیم گردد.

کاهش اضطراب بیمار

- بیمار را مورد حمایت روحی- روانی قرار دهیم. زمانی را جهت صحبت کردن با بیمار اختصاص دهیم.

- سوء تعبیرات بیمار و خانواده را در ارتباط با دیابت برطرف نمایید.

- بیمار را تشویق کنیم تا اقداماتی را که اکثراً برای بیمار وحشتناکتر است انجام دهد. مانند تزریق کردن به خود و یا سوزن زدن به انگشت برای چک کردن قند خون.

- بیمار را جهت مراقبت از خود مورد تشویق و حمایت قوی قرار دهیم.

کنترل و مراقبت از عوارض بالقوه:

افزایش بیش از حد مایع: علائم حیاتی را چک کنیم و CVP را همراه وضعیت همو دینامیک در طول فواصل مکرر بررسی نمایید. ضربان قلب و ریتم قلب، صداهای تنفسی، تورگور برگشتی برون ده ادراری چک شود. مایعات در بدن و دیگر مایعات مصرفی را کنترل کنیم.

هایپو کالمی: پتاسیم را باید خیلی با دقت در بدن جایگزین نمود و قبل از تجویز باید از عملکرد فعالیت داشتن کلیه های مطمئن بود. تعداد ضربان قلب، ریتم، نوار قلبی ECG و پتاسیم سرم چک شود.

هیپر گلیسمی و DKA: سطوح قند خون و کتون ادراری چک شود، داروهای مربوطه (انسولین دیابت پایین آورنده قند خون) را تجویز نمایید. علائم و نشانه های هیپر گلیسمی و DKA را در نظر داشته باشیم و جهت تصحیح آن از انسولین، مایعات داخل وریدی استفاده کنیم.

هیپوگلیسمی: ما قرص های گلوکز یا آب میوه برطرف کنیم. تشویق بیمار به مصرف وعده های غذایی به طور کامل و مصرف خوراکی ها بین وعده های غذایی تشویق نماییم

ادم مغزی: با کاهش دادن تدریجی سطح قند خون می توان جلوی آن را گرفت. قند خون الکترولیت های سرم، برون ده ادراری، وضعیت عملکرد مغزی (mental states) و علائم نوردلوژیک را چک کنید

آموزش در مورد مراقبت از خود:

بیمار را در مورد اقدامات پیشگیرانه برای عوارض دیابت در طولانی مدت و مهارت های حفظ آموزش دهیم. در مورد پاتوفیزیو لوژی و اقدامات درمانی چگونگی شناسایی پیشگیری از عوارض حاد توضیح داده و برخی اطلاعات لازم را در اختیار او قرار دهیم.

اطلاعات را با توجه به توانایی های او در فهم آنها به او بدهیم

خانواده بیمار را جهت کمک رسانی در کنترل دیابت راهنمایی کنیم.

- آموزش در ارتباط با پرداختن به اهمیت ادامه عادات غذایی، بیان ارتباط غذا و انسولین و بیان اختصاصی بودن برنامه غذایی هر فرد برای خود آن فرد

- آموزش به انجام ورزش

- آموزش پایش قند خون به طور فردی به بیماران

- آموزش در ارتباط با نحوه استفاده و تزریق انسولین

- شناسایی مشکلاتی که همراه مصرف انسولین رخ می دهد برای بیماران

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد خصوصیات اخلاقی حضرت امام رضا

بازديد: 680

تحقیق در مورد خصوصیات اخلاقی حضرت امام رضا

حلم: در شناخت‏حلم آن حضرت، شفاعت وی در نزد مامون در حق جلودی کافی است جلودی کسی بود که به امر هارون رشید به مدینه رهسپار شد تا لباس زنان آل ابو طالب را بگیرد و بر تن هیچ یک از آنان جز یک جامه نگذارد. وی همچنین بر بیعت مردم با امام رضا(ع) انتقاد کرد. پس مامون او را به حبس افکند و بعد از آن که پیش از وی دو تن را کشته بود او را خواست. امام رضا(ع) به مامون گفت: ای امیر مؤمنان! این پیرمرد را به من ببخش!جلودی گمان برد که آن حضرت می‏خواهد از وی انتقام گیرد. پس مامون را سوگند داد که سخن امام رضا(ع) را نپذیرد مامون هم گفت: به خدا شفاعت او را درباره تو نمی‏پذیرم و دستور داد گردنش را بزنند. در صفحات آینده تفصیل این مطلب را در خبر مربوط به عزم مامون بر خروج از مرو، ذکر خواهیم کرد.

تواضع: در بخش صفات و اخلاق آن حضرت از قول ابراهیم بن عباس نقل کردیم که گفت: چون امام رضا(ع) تنها بود و برای او غذا می‏آوردند آن حضرت غلامان و خادمان و حتی دربان و نگهبان را بر سر سفره‏اش می‏نشاند و با آنها غذا می‏خورد. همچنین از یاسر خادم نقل شده است که گفت: چون آن حضرت تنها می‏شد همه خادمان و چاکران خود را جمع می‏کرد، از بزرگ و کوچک، و با آنان سخن می‏گفت. او به آنان انس می‏گرفت و آنان با او. کلینی در کافی به سند خود از مردی بلخی روایت می‏کند که گفت: با امام رضا (ع) در سفر به خراسان همراه بودم. پس روزی خواستار غذا شد و خادمان سیه چرده خود را نیز بر سفره خود نشاند یکی از یارانش به او عرض کرد: ای کاش غذای اینان را جدا می‏کردی. فرمود: پروردگار تبارک و تعالی یکی است و مادر و پدر هم یکی. و پاداشها بسته به اعمال و کردارهاست.

اخلاق نیکو: در بخش صفات آن حضرت از ابراهیم بن عباس نقل کردیم که گفت: امام رضا(ع) با سخن هرگز به هیچ کس جفا نکرد و کلام کسی را نبرید تا مگر شخص از گفتن باز ایستد. و حاجتی را که می‏توانست‏برآورده سازد رد نمی‏کرد. پاهایش را دراز نمی‏کرد و هرگز روبه‏روی کسی که نشسته بود، تکیه نمی‏داد و هیچ کس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمی‏داد. هرگز آب دهان بر زمین نمی‏افکند و در خنده‏اش قهقهه نمی‏زد بلکه تبسم می‏نمود. کلینی در کافی به سند خود نقل کرده است که مهمانی برای امام رضا(ع) رسید. امام شب در کنار مهمان نشسته بود و با وی سخن می‏گفت که ناگهان وضع چراغ تغییر کرد. مرد مهمان دستش را دراز کرد تا چراغ را درست کند ولی امام او را از این کار بازداشت و خود به درست کردن چراغ پرداخت و کار آن را راست کرد. سپس فرمود: ما قومی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی‏گیریم. همچنین در کافی به سند خود از یاسر و نادر خادمان امام رضا(ع) نقل شده است گفتند: ابو الحسن، صلوات الله علیه، به ما فرمود: اگر من بالای سرتان بودم و شما خواستید از جا برخیزید، در حالی که غذا می‏خورید برنخیزید تا از خوردن دست‏بکشید و بسیار اتفاق می‏افتاد که امام بعضی از ما را صدا می‏زد و چون به ایشان گفته می‏شد آنان در حال خوردن هستند، می‏فرمود: بگذاریدشان تا از خوردن دست‏بکشند.

کرم و سخاوت: هنگام ذکر اخبار مربوط به ولایت عهدی آن حضرت خواهیم گفت که یکی از شاعران به نام ابراهیم بن عباس صولی به خدمت آن حضرت آمد و امام به او ده هزار درهم داد که نام خودش بر آن ضرب شده بود. همچنین آن حضرت به ابو نواس سیصد دینار جایزه داد و چون جز آن، مال دیگری نداشت استر خویش را هم به وی بخشید. و نیز به دعبل خزاعی ششصد دینار جایزه داد و با این وجود از وی معذرت هم خواست.

در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختی نقل شده است که گفت: مردی به ابو الحسن رضا(ع) برخورد کرد و گفت: به قدر مردانگی‏ات بر من ببخش. امام گفت: به این مقدار ندارم. مرد گفت: به قدر مردانگی خودم ببخش. امام فرمود: این قدر دارم. سپس فرمود: ای غلام دویست دینار به او بده.

همچنین در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختی نقل شده است که امام رضا(ع) تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسیم نمود. پس فضل بن سهل به وی گفت: این ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چیزی را که پاداش و کرامت‏بدان تعلق می‏گیرد ضرر محسوب مکن.

کلینی در کافی به سند خود از الیسع بن حمزه نقل کرده است که گفت: در مجلس ابو الحسن رضا(ع) بودم. مردم بسیاری به گرد آن حضرت حلقه زده بودند و از وی درباره حلال و حرام پرسش می‏کردند که ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون داخل شد و گفت: السلام علیک یا بن رسول الله. من یکی از دوستداران تو و پدران و نیاکان تو هستم، من از حج‏باز می‏گردم و خرجی خود را گم کرده‏ام و با آنچه همراه من است نمی‏توانم به یک منزل هم برسم، پس اگر صلاح بدانی که مرا به دیارم روانه کنی که برای خدا بر من نعمتی داده‏ای و اگر به شهرم رسیدم آنچه از تو گرفته‏ام به صدقه می‏دهم. امام(ع) به او فرمود: بنشین خدا تو را رحمت کند. آنگاه دوباره با مردم به گفت و گو پرداخت تا آنان پراکنده شدند و تنها سلیمان جعفری و خیثمه و من مانده بودیم پس امام فرمود: اجازه می‏دهید داخل شوم سلیمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت. پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختی درنگ کرد و سپس بازگشت و در را باز کرد و دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید: آن خراسانی کجاست؟پاسخ داد: من اینجایم. فرمود: این دویست دینار را برگیر و در مخارجت از آن استفاده کن و بدان تبرک جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اکنون برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا. مرد بیرون رفت. سلیمان به آن حضرت عرض کرد: دایت‏شوم بخشش بزرگی کردی و رحمت آوردی، پس چرا چهره از او پوشاندی؟فرمود: از ترس آن که مبادا خواری خواهش را در چهره او ببینم. مگر این سخن رسول خدا را نشنیدی که می‏گوید: آن که به نهان نکویی آورد با هفتاد حج‏برابری می‏کند و آن که پلیدی و زشتی را اشاعه می‏دهد، مخذول و خوار است و کسی که در نهان گناه کند، آمرزیده است. آیا سخن اول را نشنیده‏ای که می‏گوید:

متی آته لا طلب حاجة

رجعت الی اهلی و وجهی بمائه (1)

ششم، فراوانی صدقات: پیش از این از ابراهیم بن عباس صولی نقل کردیم که گفت: امام رضا(ع) بسیار نکویی می‏کرد و در نهان صدقه می‏داد و بیشتر این عمل را در شبهای تاریک به انجام می‏رساند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره بررسی عوامل ایجاد تورم

بازديد: 565

تحقیق درباره بررسی عوامل ایجاد تورم

تامین کسری بودجه با استقراض از بانک مرکزی، افزایش حجم نقدینگی، افزایش قیمت انرژی، حذف یارانه‌ صنعتی و صنفی پس از اجرای سیاست‌های تعدیل، افزایش ریسک فعالیت‌های مولد اقتصادی، ضعف در مدیریت خصوصا مدیریت ارز و کاهش ارزش پول و بالاخره افزایش قیمت‌های جهانی، عوامل اصلی تورم در ایران اعلام شد.

از آنجایی که تورم یکی از عوامل مهم نابرابری توزیع درآمد، اهرم فشار اقتصادی بر اقشار آسیب‌پذیر و گرایش به فعالیت‌های دلالی است و همچنین از آنجایی که تورم موجب بی‌ثباتی اقتصاد در نتیجه کاهش رشد اقتصادی در درازمدت می‌شود هرگونه کار تحقیقی در این زمینه شناخت عوامل موثر بر آن حائز اهمیت است.

تورم مزمن پدیده‌ای نسبتا بلندمدت در اقتصاد ایران بوده و بالا گرفتن نرخ تورم در سال‌های اخیر مشکل اساسی کشور است.

نتیجه تحقیقات انجام شده حاکی از گسترش عوامل موثر بر تورم در اقتصاد کشور است و مهم‌ترین این عوامل رامی‌توان به این شرح برشمرد. تامین کسری بودجه دولت از طریق استقراض از بانک مرکزی و به تبع آن افزایش حجم نقدینگی، افزایش قیمت حامل‌های انرژی و حذف یارانه‌های صنعتی و صنفی پس از اجرای سیاست‌های تعدیل، افزایش ریسک مربوط به فعالیت‌های مولد اقتصادی، ضعف در مدیریت خصوصا مدیریت ارز و کاهش ارزش پول و بالاخره افزایش قیمت‌های جهانی.

در این کار بررسی رفتار تورم در کشور با اقتباس از یک مدل پولی با تمرکز بر حجم نقدینگی به نرخ بهره، قیمت کالاهای خارجی، نرخ ارز، تولید کالاهای صنعتی، انتظارات تورمی صورت گرفته است که در آن ارتباط تورم را با این متغیرها بررسی کردیم. نتیجه تحقیقات حاکی از آن است که در بلندمدت سطح عمومی قیمت‌ها با حجم نقدینگی، تولیدات صنعتی و قیمت کالاهای خارجی ونرخ ارز ارتباط دارد.

به این صورت که افزایش حجم نقدینگی منجر به افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و افزایش تولیدات خصوصا تولیدات صنعتی نیز دربلندمدت منجر به کاهش سطح عمومی قیمت‌ها می‌شود و در عین حال افزایش قیمت کالاهای خارجی و نرخ ارز، سطح عمومی قیمت‌ها را در بلندمدت افزایش می‌دهد.

در این کار تحقیقی بین رشد سطح عمومی قیمت‌ها ونرخ بهره در بلندمدت ارتباط معنا داری بدست نیامد. به طور کلی با استناد به نتایج این تحقیق و دیگر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه می‌توان تورم در ایران را پدیده‌ای پولی دانست که سایر عوامل از جمله عوامل مربوط به سمت عرضه یا فشار هزینه آثار کمتری بر آن دارند. به عبارت دیگر شدت پولی پدیده تورم نسبت به سایر عوامل در کشور زیادتر بوده و لذا نحوه اثر متغیرهای پولی و حجم نقدینگی بر بخش واقعی اقتصاد کمتر می‌باشد.

به دلیل بالا بودن تورم نسبت به نرخ بهره اسمی، افزایش یا کاهش نرخ بهره در کشور اثر معنا دار و قابل توجهی بر سطح عمومی قیمت‌ها ندارد در این کار تحقیقی همچنین رابطه پویا و کوتاه مدت تورم بررسی شد و یکی از نتایج آن نقش مهم تورم انتظار در فرآیند تورم می‌باشد.

به عبارت دیگر بخش خصوصی تورم را به عنوان یک شاخص از امنیت و ثبات اقتصادی همواره در تصمیم‌گیری‌های خود دخیل می‌داند و این امر در نحوه تخصیص منابع به سمت کالاهایی می‌شود که از درجه نقدینگی بالاتری برخوردار بوده و کمتر تمایل به سرمایه‌گذاری در بخش‌های مولد اقتصادی یافته‌اند.

تورم یکی از موضوعات مهم در کشور ماست. در ایران درصد تورم در سالهای اخیر بسیار زیاد بوده است، به طوری که قیمت‌ها در هر سال بسیار افزایش یافته و قدرت خرید مردم يا ارزش پول به همان نسبت کم شده است. تورم مزمن پدیده‌ای نسبتا بلندمدت در اقتصاد ایران بوده و بالا گرفتن نرخ تورم در سال‌های اخیر مشکل اساسی کشور است. نتیجه تحقیقات انجام شده حاکی از گسترش عوامل موثر بر تورم در اقتصاد کشور است و مهم‌ترین این عوامل را می‌توان به این شرح برشمرد.

تامین کسری بودجه دولت از طریق استقراض از بانک مرکزی و به تبع آن افزایش حجم نقدینگی، افزایش قیمت حامل‌های انرژی و حذف یارانه‌های صنعتی و صنفی پس از اجرای سیاست‌های تعدیل، افزایش ریسک مربوط به فعالیت‌های مولد اقتصادی، ضعف در مدیریت خصوصا مدیریت ارز و کاهش ارزش پول و بالاخره افزایش قیمت‌های جهانی.

تورم و نرخ پول در نظریه های اقتصادی

در نظريه هاى اقتصادى تورم را به سه نوع تقسيم مى كنند:

1. تورم خفيف: اين نوع ـ كه غالبا از آن به ((تورم خزنده)) و گاهى ((تورم آرام يا بى سروصدا)) تعبير مى شود ـ به افزايش ملايم قيمت ها اطلاق مى گردد.

2. تورم شديد: در اين نوع ـ كه از آن به ((تورم شتابان يا تازنده)) ياد مى شود ـ آهنگ افزايش قيمت ها تند و سريع است.

3. تورم بسيار شديد: اين نوع ـ كه از آن به ((تورم افسار گسيخته, فوق تورم و ابر تورم)) تعبير مى شود ـ شديدترين حالت تورم به شمار مى رود.

در مورد تفكيك قلمرو آن ها هيچ توافقى بين صاحب نظران اقتصادى وجود ندارد; مثلا براى تورم خفيف, افزايش بين 1 تا 6 درصد, حداكثر 4 درصد, بين 4 تا 8 درصد در سال را ذكر كرده اند. براى تورم شديد, 15 تا 25 درصد در سال را نوشته اند. معيار تورم بسيار شديد را 50 درصد در ماه يا دو برابر شدن قيمت ها در مدت شش ماه و ... بيان داشته اند.

بنابراين نمى توان معيار ثابتى را براى انواع تورم در همه مكان ها و زمان ها ارائه داد; چرا كه عرف و عقلاى زمان ها و مكان هاى مختلف ممكن است در مقابل يك نرخ مشخص, واكنش هاى متفاوتى از خود نشان دهند. چه بسا در عصر پول فلزى, مردم در مقابل اندك افزايش قيمت ها از خود واكنش نشان مى دادند, اما در زمان پول هاى جديد در برابر آن نرخ تورم از خود همان واكنش را نشان ندهند. حتى ممكن است عرف جامعه اى در طول زمان به نرخ مشخصى, عادت كرده, بعد از مدتى حساسيت گذشته را از خود نشان ندهد يا در گذشته حساس نبود, ولى در زمان بعد كاملا حساسيت خود را نمايان سازد. بنابراين ممكن است نرخ خاصى از تورم در جامعه اى خفيف و همان نرخ در جامعه اى ديگر, شديد به شمار آيد.

به زبان ساده، تورم، مقدار بالا رفتن قیمت اجناس در طول مدت یکسان - مثلاً یک سال- را می گویند. اما گرانی تقریبا در مورد قدرت خرید مردم است.

برای درک تفاوت آن، مثالی ساده می زنیم: ممکن است که مثلا در یکسال نرخ تورم 30% باشد، اما این نرخ تورم در قدرت خرید مردم احساس نشود! چون قدرت خرید مردم بالاست و بخاطر همین موضوع نرخ تورم به چشم نمی آید! اما دقیقا این موضوع می تواند برعکس هم باشد! مثلا نرخ تورم حتی تک رقمی و زیر 5% هم باشد؛ اما بخاطر قدرت پایین خرید، احساس کند شدن چرخه اقتصادی بازار را می توان درک کرد.

در برخی از مواقع شما قدرت خرید پایین را احساس می کنید، اما این موضوع اصلا به گرانی و تورم ربطی ندارد! بخصوص در بازارهایی، چون بازار ایران!!

بازار ایران بر پایه حقوق کارمند و کارگر می چرخد! برخلاف بازارهای صنعتی که برپایه تولید و صادرات می چرخد! وقتی حقوق یک کارگر یا کارمند، در حدی غیرقابل تصوری، پایین باشد، مسلم است که قدرت خرید هم پایین می آید و این یعنی اینکه به طور ناخودآگاه، بازار دچار رکود اقتصادی می شود. در نتیجه احساس گرانی باز هم پیش می آید!

در بازار ایران برخلاف بازارهای جهان، و بر خلاف تصور بسیاری، اجناس گران نیست! آنچه که بیشتر باعث می شود که احساس گرانی کنیم، همین پایین بودن حقوقهاست. بعنوان مثال، در کشورهای شرق آُسیا، حقوق کارمندان و کارگران، ماهیانه تا 15 تا 20 هزار دلار می تواند باشد! یعنی چیزی در حدود 15 تا 20 میلیون تومان! بنابراین با داشتن چنین حقوقی، می توان تصور کرد که چرا با توجه به بالا بودن هزینه ها در این کشورها، کمتر کسی احساس گرانی و تورم را درک می کند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 12:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد علل موثر بر پیشرفت تحصیلی

بازديد: 1355

تحقیق در مورد علل موثر بر پیشرفت تحصیلی

در اين مقاله كوشش شده است يافته هاي عمده اين مطالعات مورد بازنگري قرار گيرد. كشف اثرات متغيرها بر پيشرفت تحصيلي موضوع ساده اي نيست. نتايج پژوهش ها بر روي روابط و همبستگي ها بايد در عمل مورد آزمايش قرار گيرند. هر يك از نتايج بايد به دفعات متعدد به وقوع پيوندد تا به توان نسبت به صحت آنها اطمينان حاصل كرد.

مطالعات كيفي كه بر پايه روش هاي مشاهده اي و تكنيك هاي مصاحبه انجام مي گيرد، اين امكان را به پژوهشگر مي دهد كه به نكات ظريفي كه در كلاس نقش دارند و بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان موثرند كه تشخيص آنها جز با بكارگيري اين روش ها ممكن نيست.

برنامه درسي و پیشرفت تحصیلی

برنامه درسي را مي توان به سه گروه “برنامه درسي مورد انتظار (آنچه كه در فهرست دروس و يا هدف هاي يادگيري مندرج است)،” برنامه درسي اجرا شده “ (آنچه كه معلمين عملاً تدريس مي كنند در زبان پژوهش به آن اغلب فرصت يادگيري مي گويند) و “ برنامه درسي فرا گرفته” (آنچه كه كودكان واقعاً ياد مي گيرند) تقسيم نمود. شواهد زيادي وجود دارد مبني بر اينكه تقاضاي برنامه درسي در پيشرفت تحصيلي مؤثر است. به طور خلاصه مي توان اظهار داشت كه اگر دانش آموزان فرصت يادگيري چيزي را داشته باشند، معمولاً “آن را فرا مي گيرند و اگر اين فرصت براي آنها فراهم نباشد، از يادگيري آن محروم خواهند شد. به عبارت ديگر ، هر چه ميزان تقاضا در “ برنامه درسي مورد انتظار” با ثابت فرض كردن بقيه عوامل بيشتر باشد، كودكان بيشتر ياد خواهند گرفت.

بسياري از كشورهاي در حال توسعه داراي مراكز برنامه ريزي درسي هستند، گر چه در بسياري از كشورها برنامه هاي درسي براي رهايي از نفوذ برنامه هاي قدرت هاي استعماري گذشته به صورت “ملي” تدوين شده اند، هنوز در برنامه هاي درسي برخي از كشورها اين وضعيت وجود ندارد و يا آنكه در طرف ديگر طيف به آنچه كه در ديگر كشورها كودكان براي يادگيري بخصوص در زمينه خواندن، رياضيات و علوم دارند، توجه كافي مبذول نشده است.

دو مقوله بايد مورد توجه قرار گيرد يكي تكنولوژي برنامه ريزي درسي (Lewy 1978) و ديگري عوامل تعيين كننده برنامه درسي ، بسياري از عوامل مطالعات اندكي نياز دارند كه مراكز برنامه ريزي درسي بايد به انجام آن توجه داشته باشند.

تمايل به افزودن مطالب بيشتري به برنامه هاي درسي مشاهده مي شود بدون آن كه هرگز چيزي از آن كاسته شود. اخيراً حركت هايي براي پيراسته كردن برنامه هاي درسي ديده مي شود زيرا وضعيت كنوني و انباشتگي مطالب از جمله عوامل استاندارد پايين آموزشي به شمار مي رود.

برنامه هاي درسي بايد با دقت جرح و تعديل شوند و بايد توجه كرد كه مدارس حداقل آنچه را كه فارغ التحصيلان براي شروع به كار نياز دارند به كودكان بياموزند دانس آموزان بايد همچنين پايه لازم را براي اينكه بتوانند به يادگيري پس از فارغت از تحصيل ادامه دهند و محتوايي را كه بعداً به آن ها آموخته مي شود، سريعاً بياموزند، در مدرسه كسب كرده باشند.

برنامه هاي متعددي نظير ادغام آموزش و كار توليدي يا اضافه شدن موضوعات پيش حرفه اي به برنامه هاي درسي مورد آزمايش و تجربه قرار گرفته اند. ارزشيابي از چنين برنامه هايي، مادامي كه مسئله بيكاري حل نشده، تشويق به خود اشتغالي فارغ التحصيلان صورت نگرفته يا منابع مورد نياز افزايش نيافته است، نااميد كننده به نظر مي رسد.

بر اساس برخي از مطالعات، در حقيقت آن چه كه براي خود اشتغالي بزرگسالان در مناطق روستايي و شهري بصورت بالقوه از سودآوري بيشتري برخوردار است، سواد آموزي و مهارت هاي محاسبه، دانش كشاورزي و يا تا حدودي دانش علمي است. از نقطه نظر مسائل تعليم و تربيت، به نظر مي رسد برخي از اين برنامه هاي حرفه آموزي اگر معلمان از انگيزه كاري بالايي برخوردار بوده و آموزش موضوعات علمي را با آموزش مطالب نظري براي درك بهتر آن مطالب پيوند داده باشند كم و بيش نتايج جالبي دارند موفقيت آنها در حقيقت تا حدود زيادي به منابعي كه در اختيار بوده است بستگي دارد.

برنامه هاي درسي اغلب مورد انتقاد قرار مي گيرند و سبب عدم پيشرفت تحصيلي تلقي مي شود. معمولاً در اين امر عوامل عديده اي دخالت دارند و دانش كم معلم نيز به وضوح يكي از مشكلاتي است كه در بعضي از كشورها دليل شكست برنامه هاي درسي مي باشد.

زبان آموزش و زباني كه مواد آموزشي و كتابها به آن نوشته مي شود از مسائل ديگر است. براي نمونه نيجريه پس از استقلال زبان انگليسي را به عنوان زبان آموزش در پايه اول دبستان پذيرفت. در منطقه اي كه در آن مردم به زبان Yorubaصحبت مي كنند كودك بايد ابتدا زبان محلي را بياموزد و سپس زبان Yoruba و بعد وارد مدرسه اي شود كه در آن آموزش به زبان انگليسي صورت مي گيرد.(نظير كودك انگليسي زباني كه وارد مدرسه اي مي شود كه در آن به زبان ژاپني درس مي دهند.)

مطالعاتي در مناطقي كه از نيجريه كه به زبان هاي Yoruba و Hausa تكلم مي كنند صورت گرفته نشان مي دهد يادگيري كودكان وقتي با زبان محلي تحت آموزش قرار مي گيرند بيشتر از زماني است كه آموزش آنها با زبان انگليسي صورت مي گيرد البته تغيير همه مواد آموزشي يا بازنويسي آنها به زبان هاي محلي كاري پر هزينه است. از طرف ديگر استفاده از زبان محلي ممكن است به يك موضوع سياسي تبديل شود زيرا بعضي از گروه ها ممكن است استفاده از زبان گروه ديگر را نپذيرند و در نتيجه اين مشكل در بسياري از كشورها حل نشده باقي بماند.

بالاخره امتحانات ملي بايد آنچه را كه در برنامه هاي درسي مورد توجه است منعكس كنند زيرا معلمين بر اساس محتواي سئوالات امتحاني تدريس مي كنند. در تمامي اين فعاليت ها مركز برنامه ريزي درسي بايد نقش قاطعي ايفا نمايد.

كتاب هاي درسي و مواد آموزشي آن

هر جا كه كمبود كتاب و مواد آموزشي وجود دارد پيشرفت تحصيلي پايين تر است. تأمين يك كتاب به ازاي هر دانش آموز (و تضمين اينكه كتاب ها به مدرسه برسند و مورد استفاده معلمين و دانش آموزان قرار گيرند.)، ميزان پيشرفت تحصيلي و نرخ ماندگاري را افزايش مي دهد. در فيليپبن وقتي تعداد كتاب هاي درسي دوره ابتدايي از يك كتاب براي ده دانش آموز به يك كتاب براي دو دانش آموز تغيير يافت درصد قبولي دانش آموزان از 50 به 70 درصد در طي يك سال تحصيلي افزايش پيدا كرد (بانك جهاني 1989)

فولر (fuller 1986 ) نشان داد كه كمبود كتاب درسي در برخي از موضوعات درسي مسئله اي وخيم تر از بقيه است ولي همواره اين كمبود بر ميزان پيشرفت دانش آموزان تأثير مي گذلرد مشكل اصلي اين است كه چگونه مي توان كتاب درسي (يا حتي چند برگ) به تعداد كافي و به قيمت ارزان تأمين كرد و در عين حال تضمين نمود كه مواد آموزشي به دست دانش آموزان خاصه به مدارس مناطق روستايي خواهد رسيد. مطالعات انجام شده در زمينه توزيع كتاب هاي درسي در نيجريه و اندونزي مشكلات عديده اي را كه در اين زمينه وجود دارد نشان مي دهد كه بر اساس آنها اقدامات اصلاحي آغاز شده است. چاپ كتاب هاي درسي به تنهايي كافي نيست بلكه بايد مطمئن بود كه اين مواد به مدارس خواهند رسيد كه مشكل اجرايي است و اين كه آنها بوسيله معلمان مورد استفاده قرار خواهند گرفت كه يك مشكل تعليم و تربيتي و در عين حال اجرايي است. در ارتباط با مواد آموزشي امكان دسترسي داشتن دانش آموزان به كتاب ها از طريق كتابخانه مدرسه نيز مطرح است. مطالعات Fuller و Ifa هر دو نشان مي دهد كه هر چه تعداد بيشتري كتاب از كتابخانه مدارس توسط دانش آموزان به امانت گرفته شود ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان بيشتر است و در مدارس ابتدائي هر چه تعداد كتاب هايي كه در گوشه اتاق هاي درس قرار داده مي شود بيشتر باشد ميزان پيشرفت دانش آموزان در خواندن بيشتر خواهد بود.

1ـ معلم، روش تدريس و تربيت معلم

پژوهش هاي زيادي در ارتباط با روش هاي تدريس و آنچه معلمان بايد براي به دست آوردن پيشرفت بيشتر در امر فرايند يادگيري ياددهي انجام دهند، صورت گرفته است.

1-3- تجربه معلمان

معلمان با سابقه گرايش بيشتري به سمت به پرورش مهارت هاي آموزشي و كلاس داري از خود نشان مي دهند. آنها ميزان وقتي را كه براي امور اداري كلاس صرف مي شود، كاهش مي دهند. در بازگرداندن نظم به كلاس به سرعت عمل مي كند و روش تدريسي را برمي گزينند كه وظايف بيشتري را بر دوش دانش آموزان قرار دهد. (Anderson et al . 1988) از اين بررسي نتيجه مي شود كه بايد تمام كوشش را به كاربست تا معلمين مجرب به طور يكسان در مناطق شهري حاشيه شهرها و مناطق روستايي به كار گرفته شوند و ترك خدمت و جابجايي تقليل يابد البته اين مسئله با حقوق معلمان و ارتقاء منزلت آنها ارتباط دارد.

2-3- آماده كردن درس و نمره دادن

معلمين كه براي آماده ساختن درس و همچنين نمره دادن تكاليف درسي و كار كلاس دانش آموزان وقت گذاري مي كنند نسبت به معلميني كه اين كار را انجام نمي دهند، دانش آموزان آنها نتايج بهتري كسب مي نمايند. اگر در تربيت معلم بر اين موضوع تأكيد شود و اگر معلمين براي در آمد اضافي مجبور به كار اضافي نباشند انتظار مي رود فرايند يادگيري بهبود يابد.www.zibaweb.com

3-3- مهارت ها

معلمين كه در نظر دانش آموزان سخت گيرتر و متوقع تر هستند معلميني كه توانايي برقراري سريع نظم را در كلاس درس دارا هستند معلميني كه به روش نظام مند از كار خود ارزيابي مي كنند و بر آنچه كه يك دانش آموز ياد گرفته يا يادنگرفته در برابر همه آنچه بايد ياد مي گرفت به درستي واقفند و به دانش آموزاني كه مطالب را در بار نخست ياد نگرفته اند، فرصت فراگيري مجدد را مي دهند و معلميني كه به دانش آموزان كمك مي كنند تا ميزان اهميت مطالب را پي ببرند و بتوانند بين مطالب اصلي و فرعي تميز دهند، در معلمي موفق تر از معلمين ديگرند و دانش آموزان آنها از پيشرفت تحصيلي بالاتري برخوردارند.

برخي از معلمين فداكار توانايي اين را دارند كه در محرومترين مناطق دانش آموزان را به فراگيري مطالب تشويق نمايند. آوالوس (Avalos . 1986) در اين زمينه مطالعاتي در چهار كشور آمريكاي لاتين انجام داده است و آنان را گل هاي سرخ فرهنگي ناميده است. ليكن مطالعات بيشتري نياز است تا بتوان به شيوه كار اين گونه معلمان كه نتايج بسيار خوبي را در كار با دانش آموزان محروم بدست مي آيند پي برد.

× تحصيلات عمومي و پیشرفت تحصیلی

مطالعات نشان مي دهد كه معلميني كه داراي مدارج تحصيلي بالاتري پس از دوره متوسطه مي باشند نسبت به معلميني كه از مدارك تحصيلي پايين تر بر خوردارند موفقيت بيشتري داشته اند. البته اين دستاورد براي مسئولان آموزش و پرورش كشورهايي كه با كاهش بودجه آموزش و پرورش و با افزايش تعداد دانش آموزان روبرو هستند و مجبورند با گذراندن دوره هاي يك ساله براي فارغ التحصيلان سيكل اول يا دوم متوسطه آنها را براي تدريس در مدارس متوسطه آماده سازند، چندان تسلي بخش نيست.

× تحصيلات در زمينه تعليم و تربيت

پاسو (Passow et al , 1976) هيچ گونه تفاوتي بين ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان و طول دوره هاي آموزش تعليم و تربيت معلمان آنها پيدا نكرده است. اين نتيجه نشان مي دهد كه در محتواي دوره هاي تربيت معلم مشكلاتي وجود دارد. چه نوع فعاليت هايي براي تدريس/ يادگيري انواع مختلف هدف ها و وظايف آموزشي در موضوعات مختلف درسي مورد نياز است؟ برخي از نتايج حاصله از فعاليت هاي معلمان كه بر يادگيري دانش آموزان اثر بخش است قبلاً ارائه شد. از اين گونه مطالعات است كه محتواي قسمت هاي تربيتي دوره هاي تربيت معلم بايد بيرون كشيده شود. اين مطالعات همچنين نشان مي دهد كه مي توان مدت زماني را كه به آموزش مطالب تعليم و تربيت به معلمان اختصاص داده مي شود كاهش داد مشروط بر آنكه انتخاب درستي از آنچه كه براي معلمان ضرورت دارد، انجام شده باشد.

آموزش ضمن خدمت به صورت معمول است: دوره هاي كوتاه مدت يك هفته اي و آنچه كه آموزش از طريق كار ناميده مي شود.

در حالت دوم معلمين در طي هفته به فعاليت خود يعني تدريس در مدارس مشغول مي شوند ولي در هفته يكبار (نصف روز يا تعطيل آخر هفته) به همراه معلمين مدارس همجوار در مركز معلمان (يا در اتاقي از يكي از مدارس) دور هم جمع مي شوند. آنها به بحث پيرامون مشكلات مشترك مي پردازند و افرادي را نيز به عنوان ناظر يا راهنما به جلسات خود دعوت مي كنند. گفته مي شود كه آموزش از نوع اول فقط دو برابر مدت آموزش اثر بخش است و بعد از آن ارزش خود را از دست مي دهد. يعني اگر طول دوره ضمن خدمت يك هفته باشد معلمين تا دو هفته آنچه را كه آموخته اند در كلاس درس به كار خواهند بست و بعد از آن به شيوه گذشته عمل خواهند نمود. Flugger نشان داده است كه اثرات آموزش از طريق كار بر روي فعاليت هاي معلمان (و يادگيري شناختي) ماندگارتر از اثرات آموزش به شيوه دوره هاي ضمن خدمت كوتاه مدت خواهد بود. در اين زمينه نيز قبل از نتيجه گيري كلي بايد پژوهش هاي بيشتري انجام گيرد.

در برخي از كشورها آموزش ضمن خدمت اجباري نيست. نتايج مطالعات IEA نشان مي دهد كه وقتي آموزش معلمان با فعاليت هاي عملي توام باشد (نظير توليد مواد آموزشي، ساختن ابزار ارزيابي) موفقيت آنها در امر تدريس بيشتر از معلماني است كه دوره هاي آموزشي را نديده اند و يا دوره هايي را گذرانده اند كه صرفاً جنبه نظري داشته است.

در بسياري از كشورها هنگامي كه معلمين در كلاس هاي ضمن خدمت شركت مي كنند دانش آموزان آنها تعطيل مي شوند و به اين ترتيب براي شركت معلمان در اين گونه كلاس ها هيچ گونه پرداخت اضافي صورت نمي گيرد. در برخي از كشورها نيز براي شركت معلمان در دوره هاي ضمن خدمت حق الزحمه هزينه سفر و مأموريت پرداخت مي شود كه مي توانند بسيار پرهزينه باشد.

پيشنهاد مي شود كه آموزش ضمن خدمت يا از طريق كار اجباري و حق الزحمه اي هم بابت آن پرداخت مگردد. اين دوره ها لازم است به جنبه هاي عملي بيشتر توجه كنند و بر آموزش از طريق كار بيشتر تأكيد شود.

1ـ مدت زمان تحصيل در مدرسه و منزل

مدت زماني كه به آموزش اختصاص داده مي شود در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان نقش زيادي دارد. بطور كلي هر چه كودكان زمان بيشتري صرف مطالعه نمايند. با ثابت نگهداشتن بقيه عوامل مطالب بيشتري فرا خواهند گرفت. تعداد روزهاي مفيد سال تحصيلي بين كشورها از 120 روز تا 240 روز در نوسان است. تعداد ساعات آموزش روزانه 2 تا 7 ساعت مي باشد. سن ورود به مدرسه از 4 سالگي تا 7 سالگي و (حتي بيشتر) تغيير مي كند. بنابراين براي كودكاني كه تا سن 14 سالگي در مدرسه مي مانند ، تعداد ساعات آموزش مي تواند بين 4000 تا 10000 ساعت در نوسان باشد.

بايد توجه داشت كه تعداد ساعات واقعي كه به امر آموزش اختصاص داده مي شود ممكن است با آنچه كه بر روي كاغذ مي آيد متفاوت باشد. كشورهاي زيادي وجود دارد كه در آنها سال تحصيلي رسماً 240 روز است ولي در عمل دانش آموزان 30 روز از سال تحصيلي را به دليل تعطيلات عمومي ديدار شخصيت ها و غيبت معلمين ناشي از بيماري، فوت و ازدواج خانواده، شركت در كلاس هاي ضمن خدمت و غيره آزاد هستند. بنابراين تعداد روزهاي واقعي تحصيل به مراتب كمتر خواهد بود. حضور معلم در مدرسه مسئله اي است كه نياز به توجه ويژه دارد. در برخي از كشورها اقداماتي بايد صورت گيرد (براي نمونه، دخالت دادن انجمن محلي يا والدين در مديريت مدرسه) تا معلمان براي تدريس در مدارس حضور پيدا كنند.

در خصوص مدت زماني كه بايد به آموزش هر ماده درسي اختصاص يابد و اينكه چند ساعت در هفته و براي مدت چند سال يك ماده درسي بايد آموزش داده شود، مطالعات زيادي مورد نياز است.

كارول (Carroll,1975) پيشنهاد كرد براي اينكه يك دانش آموز به خواندن درك مطلب زبان فرانسه به عنوان زبان خارجي تسلط يابد، به طور متوسط به شش سال مطالعه مداوم (با چهار يا پنج جلسه هفتگي) براي 40 هفته در سال نياز دارد كه دانش آموزان از انگيزه خيلي بالا برخوردار باشند و شرايط تدريس نيز بسيار خوب باشد اين مدت را مي توان حداكثر به 4 سال تقليل داد.

مدت زمان آموزش را مي توان از جنبه ديگري هم مورد مطالعه قرار داد و آن مدت زماني است كه عملاً در كلاس درس به امر يادگيري و تدريس اختصاص مي يابد و مدت زماني كه دانش آموزان عملاً براي يادگيري در كلاس صرف مي كنند (در مقابل خيال پردازي و غيره) بسياري از مطالعات انجام شده در اين زمينه نشان مي دهند كه هر چه اين مدت زمان بيشتر باشد با ثابت نگهداشتن بقيه عوامل، ميزان يادگيري دانش آموزان بيشتر است.

بالاخره، تكاليف درسي از اهمّيّت زيادي برخوردار دارند. دانش آموزاني كه تكاليف درسي بيشتري انجام مي دهند، در مقايسه با بقيه موفق ترند هر چند كه آن تكاليف مورد ارزشيابي و نمره گذاري قرار نگيرند. اگر به تكاليف درسي نمره داده شود و معلم ويژگي هاي هر دانش آموز را مورد توجه قرار دهد و به او كمك كند تا نقاط ضعف خود و راه اصلاح آنها را بشناسد، ميزان يادگيري به مراتب افزايش مي يابد. بديهي است اگر معلمين از انگيزه كافي براي كار كردن برخوردار نباشند يا به فعاليت هاي ديگر در ساعات بيكاري مشغول شوند، احتمال اينكه تكاليف درسي دانش آموزان مورد نمره گذاري قرار گيرد كم خواهد بود.

1ـ سازمان و تسهيلات مدرسه

مطالعات (Fuller IER,Ibid ) نشان مي دهند كه هيچ گونه اختلافي بين ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در مدارس كوچك و بزرگ با تعداد دانش آموزان متفاوت مشاهده نشده است و در نتيجه مي توان ابعاد مدرسه را افزايش داد مشروط بر آنكه مديران اين گونه مدارس قبلاً آموزش هاي مناسب را ديده باشند.

در رابطه با نقش تراكم كلاس (تعداد دانش آموزا در كلاس) بطور كلي مطالعات نشان مي دهند كه در كلاس هاي كم تراكم موفقيت دانش آموزان بيشتر نيست، مگر آن كه تراكم كلاسي كمتر از 15 نفر باشد كه در اين صورت امكان آموزش انفرادي فراهم مي شود. همچنين مي توان اظهار داشت كه ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در كشورهاي صنعتي در كلاس هاي بيش از 45 نفري و در كشورهاي در حال توسعه در كلاس هاي بيش از 55 نفري كاهش مي يابد. جالب توجه است كه در مقايسه تطبيقي انجام شده بين دانش آموزان پايه پنجم 15 كشور كره با تراكم 60 نفر در كلاس و ژاپن با 42 دانش آموز در كلاس رتبه اول را بدست آورده اند (IEA , 1988) بنابراين آنچه در پيشرفت دانش آموزان نقش مهمي ايفا مي كند، تراكم كلاسي نيست بلكه آن چيزي است كه در كلاس اتفاق مي افتد. در مورد كلاس هاي با تراكم بيش از 60 دانش آموز در كلاس هيچ گونه مطالعه اي در دسترس نيست و به نظر مي رسد كه عدد 60 را بتوان به عنوان تراكم حدأكثر به حساب آورد البته مشروط بر آن كه اتاق درس به اندازه كافي براي آن تعداد دانش آموزان بزرگ باشد و معلم قبلاً با شيوه تدريس در اين گونه شرايط آشنا شده باشد.

يكي از مشكلاتي كه وجود دارد اين است كه معلمين معمولاً براي تدريس در كلاس هاي با تراكم متوسط آماده مي شود. بايد توجه داشت كه اگر تراكم كلاسي بالا رود، معلمين بايد آموزش هاي لازم را براي تدريس در كلاس هاي با تراكم بالا ببينند. همچنين بايد انگيزه كافي براي حضور آنها در كلاس هاي پر تراكم به وجود آيد كه به سادگي ممكن نيست.

استفاده از مدارس دو شيفت و سه شيفت اين امكان را مي دهد كه بدون افزايش هزينه اي سرمايه اي بتوان از تعداد بيشتري دانش آموز ثبت نام كرد. در صورتي كه معلمين فقط در يكي از نوبت ها تدريس كنند به نظر مي رسد اينكه دانش آموز در كدام نوبت در مدرسه حضور يابد، تأثيري در پيشرفت تحصيلي وي نخواهد داشت. البته بسياري از معلمان براي بدست آوردن درآمد بيشتر در دو نوبت (گاهي در دو مدرسه متفاوت) تدريس مي كنند از والدين نيز ترجيح مي دهند فرزندان آنها در نوبت اول كه هوا خنك تر است و كودكان آماده ترند، به مدرسه بروند. گرچه در بسياري از كشورها مدارس بصورت دو يا چند نوبتي در آمده اند، به نظر مي رسد كه تأثير چنداني بر نتايج نداشته است. جمع آوري اطلاعات بيشتر در اين زمينه بسيار مفيد خواهد بود.

1ـ مدارس شهري و روستايي

در بسياري از كشورها، بين پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مناطق شهري و روستايي اختلاف زيادي مشهود است و به ندرت ممكن است اين اختلاف به نفع مناطق روستايي باشد، مگر در مقايسه با مناطق پست حومه شهرهاي بزرگ كه ممكن است از كيفيت پايين برخوردار باشند. در بقيه موارد اين مناطق روستايي هستند كه از وضعيت بدتري نسبت به مناطق شهري برخوردارند.

در اين خصوص بايد توجه كرد كه تخصص نابرابر منافع بين مدارس مختلف در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان آن مدارس مؤثر است. اطلاع از نسبت تعداد ميز و نيمكت به ازاي هر دانش آموز تعداد تخته سياه قابل استفاده به ازاي هر اتاق درس، تعداد اتاق هاي درس با كف خشتي، چوبي، سيماني تعداد روشنايي به ازاي هر اتاق درس، تجهيزات مورد نياز براي آموزش عملي علوم (ويا حتي در كشورهاي غني تر، فضاي آزمايشگاه و كاربرد آنها به ازاي هر دانش آموز) و با استفاده از نتايج سرشماري به سادگي ميسر است.

وقتي دستيابي به اين گونه اطلاعات اساسي در سطح ناحيه، منطقه يا كشوري ممكن نباشد به ناچار بايد حدأقل هر چند سال يكبار اين گونه اطلاعات جمع آوري شود. مي توان در جايي كه سرشماري صورت نمي گيرد. اين گونه اطلاعات را با استفاده از روش نمونه گيري به دست آورد داده بايد تجزيه و تحليل شوند و اقدامات مناسب براي هر چه بيشتر بر قرار كردن برابري بين مدارس انجام گيرد. از انجمن هاي محلي نيز مي توان در اين زمينه كمك خواست. از سياست ملي هند در اين مورد مي توان بسياري مطلب آموخت. تسهيلات اساسي نظير دو اتاق نسبتاً وسيع تخته سياه، نقشه، نمودار و ديگر مواد آموزشي براي همه مدارس ابتدايي بايد فراهم گردد.

مشكلات ويژه اي در مدارس مناطق دور افتاده وجود دارد. مدارس در اين گونه مناطق اغلب كوچك هستند و گاهي فقط يك معلم دارند كه بايد شش پايه دوره ابتدايي را به تنهايي تدريس كند. در چنين شرايطي بايد آموزش هاي لازم به معلمين داده شود و در اين زمينه كشورهاي در حال توسعه مي توانند از تجربيات كشورهاي پيشرفته استفاده كنند. مشكل ديگر جذب معلمين براي كاركردن در مدارس روستايي (اغلب دور افتاده) و نگهداري آنها در اين گونه مناطق است. (Chivore,1988)

عدم تمايل معلمين آموزش ديده براي رفتن و ماندن در مناطق روستايي به خوبي آشكار است. كيفيت معلمين مناطق روستايي با ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ارتباط دارد. پاداش نقدي و تأمين مسكن رايگان كه مي تواند پرهزينه باشند هميشه كافي نيستند.

نقش مدير مدرسه نيز بسيار حائز اهميت است. فولر (Fuller,1986) نشان داده است كه نقش مدير مدرسه اغلب با نوع مدرسه (نظري، حرفه اي) و فرهنگ محيط در ارتباط است. آموزش رسمي مديران مدارس پس از انتخاب آنها به اين سمت، اثرات مثبتي بر نحوه اداره مدرسه داشته و بايد احتمالاً بخشي از آموزش ضمن خدمت يا از طريق كار تلقي شود. هزينه اين آموزش از طريق كار ناچيز است مگر براي گروهي كه در رابطه با محتواي اين دوره و تهيه مواد آموزشي مورد نياز فعاليت مي كند. محتواي آموزشي اين دوره ها بايد به صورت ملي تهيه شوند و در هنگام بررسي محتواي چنين دوره هايي در ديگر كشورها به ويژه كشورهاي صنعتي بايد دقت كامل مبذول گردد.

در مناطقي كه بيشتر والدين بي سواد يا كم سواد هستند، مديران مدارس مي توانند برنامه هايي را براي والدين تهيه كنند و از اين طريق در رفتار والدين تغيير ايجاد كنند. براي نمونه به آنها بياموزند كه فرزندان خود را مجبور كنند تا درس ها را براي آنان بخوانند، يا به والدين آنچه را كه آموخته اند تعريف نمايند. چنين برنامه هايي اثرات بسيار شگفتي بر پيشرفت دانش آموزان به ويژه دانش آموزان پايه هاي دوم و سوم كه از نظر خواندن ضعيف هستند داشته باشد.

اقدامات زيادي در اين زمينه صورت گرفته كه ارزش ثبت و خلاصه كردن را دارد. در تمامي اين اقدامات نقش مديران مدارس توجه بوده است.

1ـ آموزش از راه دور

وقتي از برنامه هاي آموزشي از راه دور و استفاده از راديو يا وسايل ارتباطي ديگر به عنوان يك وسيله تكميلي براي آموزش در كلاس درس استفاده شود، در بالا بردن پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مي تواند مؤثر باشد. (Mcanany et al,1982)

توليد اوليه برنامه هاي درسي پرهزينه است. ليكن هزينه سرانه به ازاي هر دانش آموز كم خواهد بود. همان گونه كه Mcanany et al تأكيد مي ورزند، ضرورت است كه هر يك از عناصر مورد آزمايش قرار گيرند و در صورت ضرورت قبل از اجراي برنامه تجديد نظر لازم در آنها صورت گيرد. وقتي تمرين ها خيلي به سرعت و بدون اجراي آزمايش هاي لازم شود، تأخيري بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان نخواهد داشت و هزينه هاي اوليه توليد به هدر خواهد رفت.

عوامل زيادي وجود دارند كه فرايند يادگيري را تحت تأثير قرار مي دهند و پژوهش هاي زيادي در اين زمينه انجام شده كه ارائه آنها در اينجا ممكن نيست. با گسترش پژوهش ها بايد به توان تأثيرات عوامل مختلف را تشخيص داد. ضروري است نسبت به جمع آوري اطلاعاتي كه پيشرفت دانش آموزان تأثير مثبت يا منفي و يا احتمالاً تأثيري ندارند، اقدام شود. نظرات زيادي در اين زمينه مجود دارد كه اين پژوهش ها مي تواند صحت و سقم آنها را نشان دهد. به علاوه ضروري است هر كشوري مكانيزمي براي قضاوت در مورد سلامت آموزش و پرورش و هدف هاي برنامه ريزي در اختيار داشته باشد.

اولياء و معلمين براي اين كه از وضعيت تحصيلي دانش آموزان در مواد درسي مختلف آگاه شوند و بدانند در چه قسمتي بايد بيشتر كوشش نمايد، نيازمند اطلاعات هستند، مدير مدرسه نياز دارد در باره نقاط قوت و ضعف هر يك از كلاس هاي مدرسه (در باره تفاوت هاي جنسي) اطلاعات داشته باشد و همچنين بايد بداند و ضعف مدرسه او در هر پايه تحصيلي در مقايسه با مدارس مشابه ديگر چگونه است؟ مدير مدرسه بايد مجموعه فعاليت هاي مدرسه را برنامه ريزي كند و اطلاعات لازم را براي برنامه ريزي فعاليت هاي سال آينده در اختيار داشته باشد. مسئول منطقه بايد بداند كه هر يك از مدارس چگونه كار مي كند، نسبت به تفاوت هاي شهري و روستايي و نظاير آن آگاهي داشته باشد تا بداند در چه قسمتي داد منابع بيشتر مفيد خواهد بود و براي اين كار نيازمند اطلاعات است. اداره برنامه ريزي ملي در زمينه نحوه عملكرد مناطق و استان هاي مختلف كشور نيازمند اطلاعات است. همچنين اطلاعاتي در زمينه نقش هر يك از عوامل (موقعيت مكاني، تجهيزات، آموزش معلمان، كيفيت تدريس، مديريت مدرسه و ) در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در مواد درسي مختلف و مناطق و مدارس نياز دارد. اداره برنامه ريزي همچنين بايد بداند كه آيا فارغ التحصيلان و آموزش ديدگان در ارتباط با جامعه به آساني كار پيدا مي كنند و مشاركت آنها در توسعه اقتصادي و اجتماعي چگونه است؟ كه اين موضوع البته مطمح نظر اين نوشته نيست.

چنين داده هايي را مي توان از طريق بررسي هاي منظم جمع آوري و در اختيار تصميم گيرندگان سطوح مختلف قرار داد. وقتي كه نظام هاي آموزشي اطلاعات لازم را در چنين زمينه هاي اساسي نظير تعداد دانش آموزان هر كلاس/مدرسه، تعداد اتاقهاي درس ، كتاب و ميز تحرير و نظاير آن در اختيار نداشته باشند، مي توان به سادگي آنها را از طريق ارزيابي هاي منظم به دست آورد.

وقتي تفاوت هاي زيادي در تدارك و همچنين عملكرد مدارس يا مناطق نسبت به هم وجود داشته باشد مي توان تأخير اين تفاوت ها را بر نتايج عملكرد مدرسه، نظير پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ، رفتار و مهارت هاي آنها ارزيابي نمود. اين ها از اطلاعاتي هستند كه برنامه ريزان آموزشي به آنها نياز دارند.

ضمناً داشتن اطلاعاتي از ديگر كشورها و مقايسه ميزان پيشرفت تحصيلي يك كشور با آن ها (به ويژه با كشورهايي كه از نظر اقتصادي در مرتبه مشابهي دارند) و مقايسه ميزان تفاوت ها در مقايسه با ساير كشورها مي توان بسيار سودمند باشد.

والدين و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان

 

يکي از جامع ترين تحقيقات حاکي از اين است که بيش از 86 درصد از دانش آموزان بويژه در مقطع دبستان و راهنمايي براي انجام تکاليف خود و موفقيت هاي مطالعه از والدين کمک مي گيرند.

مشخص شده دانش آموزان بيشترين درخواست کمک را در سنين 9 تا 12 سال دارند. 66 درصد از والدين در اين مرحله به فرزندان دانش آموز خود کمک مي کنند و 59 درصد آنها چندبار در هفته و هر بار دست کم يک ساعت براي اين کار زمان مي گذارند.

بررسي ها نشان مي دهد در مقطع راهنمايي هفته اي 3ساعت براي کمک به انجام تکاليف دانش آموزان توسط والدين کافي است.

گفتني است همکاري والدين در کمک به انجام تکاليف و مطالعه دانش آموزان لزوما به معناي موفقيت آنها در تحصيل نيست. پس بهتر است از وقتي که دانش آموزان به سن 9 سال مي رسند و هنوز به دبستان مي روند والدين آنها را به مطالعه و پيشرفت هاي تحصيلي علاقه مند کنند و به تدريج مسووليت هاي درسي را به عهده خودشان بگذارند تا اين که پا به پاي آنها و در کنارشان درسها را مرور و تمرين حل کنند.

آموزش مهارت هاي تقويت فکر و حافظه و مديريت زمان نيز نقش قابل توجهي در اين ميان ايفا مي کند، زيرا در حال حاضر حجم مطالب و تکاليف افزايش يافته و چنانچه بتوان به دانش آموز ياد داد که چگونه زمان بندي کند تا به تکاليف خود برسد و در ضمن با علاقه مطالعه کند نتايج به مراتب مطلوب تر خواهد بود.

اما بسياري از والدين خواهان اين هستند که بدانند چگونه مي توانند موثرترين نقش را در اين کار داشته باشند تا دانش آموزانشان موفق تر باشند.

در اين خصوص مي توان به چند مورد اشاره کرد از جمله اين که: به جاي اين که شما براي فرزندتان مطالبي را بخوانيد و او گوش کند بهتر است جايتان را عوض کنيد. دانش آموزاني که در منزل و براي والدين به خواندن کتاب ، مجله، روزنامه و... مي پردازند در مدرسه عملکرد بهتري دارند.

وقتي دانش آموز مطلبي را برايتان مي خواند درباره چگونگي و مفاهيم آن با وي گفتگو کنيد تا درک مطلب و تفکر او نيز تقويت شود. از تلويزيون به نحو احسن استفاده کنيد.

بررسي ها نشان مي دهد کارايي دانش آموزاني که هر روز به مدت چند ساعت متوالي پاي تلويزيون مي نشينند به مراتب کمتر از افرادي است که درنهايت روزي2 ساعت تلويزيون مي بينند. پس برنامه ريزي صحيحي براي تماشاي تلويزيون داشته باشيد. در ضمن انتخاب برنامه ها و محتواي آنها نيز بايد به دقت و با نظارت شما انجام شود.

براي کمک به فرزند دانش آموزتان يک برنامه ريزي درسي منظم داشته باشيد تا هر روز سر ساعات مشخص به انجام تکاليف خاص بپردازد و شما نيز طبق برنامه معين شده در زمانهاي مشخص به او کمک مي کنيد نه اين که مرتب و در هر درسي شما را صدا بزند تا کنارش باشيد و با او درسها را مرور کنيد.

براي مثال هفته اي 3 روز سر يک ساعت معين به او کمک کنيد. با مدرسه و معلمان در تماس باشيد. منتظر نباشيد تا از طرف مدرسه براي شرکت در يک جلسه خاص دعوت شويد. با معلمان در تماس باشيد تا بدانيد فرزندتان در چه دروسي قوي تر و در کدام دروس ضعيف تر است که در برنامه ريزي هاي منزل وقت بيشتري را براي از ميان بردن نقاط ضعف اختصاص دهيد. زماني را براي گفتگو و نه سوال و جواب هاي گزارشي و خسته کننده با دانش آموز اختصاص دهيد.

براساس آمار بيش از 72 درصد از دانش آموزان تمايل دارند درباره مسائل مختلف که بعضي نيز لزوما درسي نيستند و شايد محيطي و ارتباطي باشند با والدين صحبت کنند؛ البته در شرايطي آرام و دوستانه نه اين که دائم مورد انتقاد واقع شوند.

همين مساله مي تواند موجب صميميت بيشتر دانش آموزان با والدين شده و انگيزه آنها را به تحصيل افزايش دهد. براي کمک به تحصيل فرزندانتان بايد از شيوه هاي معلمان در کلاس نيز آگاه باشيد تا هماهنگ با آن عمل کنيد. در غير اين صورت ممکن است اقدام به شيوه خودتان موجب بروز اختلاف و سردرگمي در روشهاي مدرسه شود. در دسترس باشيد، اما در هنگام لزوم عمل کنيد.

گاهي متاسفانه برخي والدين به دليل توجه بيش از حد به دانش آموز مرتب هنگام درس خواندن به او سر مي زنند و از او مي پرسند صفحه چندم است و اوضاع چگونه پيش مي رود و تمرکز او را بر هم مي زنند.

کارشناسان توصيه مي کنند که والدين در دسترس و در صورت امکان در منزل باشند، اما مشغول کارهاي خود باشند تا دانش آموز نيز در آرامش به درسهاي خود برسد. مي توانيد از منابع جالب و سرگرم کننده غيردرسي براي کمک به فرزند دانش آموزتان کمک بگيريد. در عين حال نکاتي هم هست که والدين هنگام برنامه ريزي درسي براي فرزندان خود مدنظر داشته باشند تا نتيجه بهتري به دست آيد:

شيوه هاي قضاوت

 

والدين بايد شيوه هاي مناسبي را براي برخورد با فرزندان پيش بگيرند و آنها را از آغاز سال تحصيلي رعايت کنند.

يکي از اين موارد ملاک قرار ندادن نمرات براي قضاوت در مورد دانش آموزان است.

آرامش ، لازمه مطالعه موفق براي دانش آموزان است و چنانچه نمره ملاک ارزيابي اين مطالعه باشد به جاي آرامش موجب اضطراب مي شود.

چنانچه والدين از دانش آموزان بخواهند که به طور دائم مشغول درس خواندن باشند و نمرات عالي بگيرند آرامش را که لازمه مطالعه موفق است از فرزندانشان خواهند گرفت.

علاقه از نوع بي قيد و شرط و پیشرفت تحصیلی

 

يکي از مواردي که مانند بنزين براي حرکت موتور دانش آموز موثر است باور او توسط والدين است. علاقه بي قيد و شرط به دانش آموز کمک قابل ملاحظه اي به تصوري که او از خود دارد خواهد کرد.

دانش آموزاني که والدينشان با تغيير يک نمره بالاتر يا پايين تر رفتاري متغير دارند دچار تزلزل شخصيت شده و گمان مي کنند اين نمره است که موجب مقبوليتشان مي شود نه خود آنها؛ اما وقتي او را با هر شرايطي باور کنيد و در برطرف ساختن نقاط ضعف و کاستي ها او را مورد حمايت قرار دهيد انگيزه بيشتري براي پيشرفت داشته و خودش سعي مي کند شما را خوشحال کند.

در چنين شرايطي تصوير ذهني او از خود مثبت بوده و موفقيت بيشتري براي خود متصور و قابل دسترس مي بيند تا شکست و همين مساله نقش قابل ملاحظه اي در رفتار و افکارش خواهد داشت.

وقتي والدين مرتب نگران افزايش يا کاهش نمرات فرزندان دانش آموز خود باشند اين نگراني را به طور غيرمستقيم به فرزندان نيز انتقال داده و فرزندان هنگام درس خواندن نيز به جاي اين که با آسودگي خيال به تمرکز روي مطالب درسي بپردازند نگران چگونگي سوالات بوده و به نوعي دچار اضطراب و تشويش خواهند شد. آنها نگران شيوه پاسخگويي به پرسشها، کمبود وقت و نرسيدن بموقع به کلاس خواهند شد. از طرفي نگران اين مورد مي شوند که اگر نتوانند نمرات خوبي کسب کنند چه عواقبي در انتظارشان خواهد بود.اين که والدين از آنها نااميد مي شوند نيز خود موجب بروز اضطراب در زماني مي شود که در منزل حضور دارند و مطالعه مي کنند.

در عين حال اين نگراني ها علاوه بر اين که کارايي ذهني را کاهش مي دهند موجب بروز اختلالات رفتاري و ايجاد تنش در روابط والدين و فرزندان هم مي شود.

بنابراين بهتر است والدين شيوه متعادل و منعطف تري را از آغاز سال تحصيلي پيش بگيرند تا فرزندان بموقع تشويق شده و انگيزه بيشتري براي مطالعه داشته باشند.

زمان يادگيري را محدود نکنيد

 

تحقيقات جديد حاکي از فعاليت هاي شبانه مغز است و بر همين اساس کارشناسان اعلام کرده اند که هنگام شب زمان خوبي براي يادگيري و مطالعه است.

اين يافته نشان مي دهد برخلاف تصور عموم مبني بر مطالعه و آموزش مفيد در روز، شب نيز زمان خوبي براي به کارگيري امواج مغز در جهت يادگيري مطالب است.

حتي برخي افراد معتقدند مغز انسان شب هنگام بهتر مسائل را فرامي گيرد.

دانشمندان با استفاده از يک ذهن مغناطيسي شبيه سازي شده و نيز کورتکس مصنوعي مغز موفق به اثبات اين فرضيه علمي شدند.

محققان اعلام کردند زماني که فرد بيدار مي شود، هورموني ترشح مي شود و فرآيند يادگيري شکل ديگري به خود مي گيرد. به شکلي که ممکن است تا يکي دو ساعت بعد تمام مطالب فراگرفته شده از شکل منسجم خود خارج شوند.اما در شب، مغز از هجوم انواع افکار مزاحم در امان است و روند يادگيري به سبب همين موضوع بيشتر مي شود. به همين دليل بسياري افراد معترفند که در شب بهتر از روز ياد مي گيرند، زيرا فکرشان پاک تر و آماده تر است و تمرکز بيشتري دارد.

گاهي اوقات والدين دانش آموزان را صبح زود براي مطالعه بيدار مي کنند يا ساعاتي از روز که دانش آموز خسته است و نياز به استراحت فکري دارد براي مطالعه و انجام تکاليف او در نظر مي گيرند و او را اجبار به مطالعه در اين زمان مي کنند که چنانچه اين زمان تناسبي با وضعيت فکري و يادگيري دانش آموز نداشته باشد نه تنها موثر نيست، بلکه خستگي فکري و روحي او را نيز مضاعف خواهد کرد.

پس بهتر است به دانش آموزان کمک کنيم که زمان موثر براي مطالعه و يادگيري شان را به بهترين شکل پيدا کنند و در آن زمان به اين کار بپردازند.

علل افت تحصيلي دانش آموزان چیست

 

از مهمترين آفتهاي نظام‌هاي آموزشي جهاني و من جمله كشور ما افت تحصيلي است كه همه ساله به صورت هاي گوناگون تعداد بسياري از استعدادهاي بالقوة انساني و منابع اقتصادي جامعه را هدر داده و نابسامانيهاي فردي و اجتماعي را بر جاي مي‌گذارد، هرچند پاره اي از موارد افت تحصيل در بعضي از رشته‌هاي خاص بيشتر مشاهده مي‌شود ولي مي‌توان علل آن راتقريباً يكسان دانست: از جمله افت بر اثر قصور در اعمال و روش هاي مناسب آموزشي و پرورشي توسط نظام آموزش و پرورش،معلمان، خانواده، .

بررسي عوامل مؤثر بر پيشرفت و ترقي جوامع پيشرفته نشان مي‌دهد كه همة اين كشورها از آموزش و پرورش توانمند و كارآمد برخوردار بوده‌اند. اين نهاد از يك سو با كودكان و نوجوانانو جوانان خلاق، مبتكر و مستعد واز طرف ديگر با طيف گسترده اي از مردم به عنوان خانواده يا اولياي دانش‌آموزان در ارتباط است و تعليمات وآموزش‌هاي خود را چه مثبت و چه منفي به پيكرة جامعه تزريق مي‌كند.

بدون ترديد هيچ نظام آموزشي نمي‌تواند صددرصد به اهداف آموزشي خود برسد،ولي موفق بودن هر نظام آموزشي نزديك‌تر شدن هرچه بيش‌تر به اهداف تعيين شده بستگي دارد براي نزديك‌تر شدن به اهداف نظام آموزشي حتماً مي‌بايست عوامل مؤثر بر افت تحصيلي را شناخت و اثرهاي آن راكاهش داد.

چرا درس نمي خوانيد؟!

 

يكي ازمهمترين آفات نظام آموزشي جهان از جمله كشور ما «افت تحصيلي» است كه همه ساله به صورتهاي گوناگون بخش عمده اي از استعدادهاي بالقوه انساني و منابع اقتصادي جامعه رابه هدر مي دهد و نابسامانيهاي فردي و اقتصادي زيادي برجاي مي گذارد. اين پديده بهصورت مردودي يا ترك تحصيل و يا كجرويهاي ديگر جلوه مي نمايد.

كارشناسان مسائلاجتماعي در بررسي علل و عوامل افت تحصيلي دانش آموزان به دو دسته عوامل فردي واجتماعي اعتقاد دارند كه توجه به آنها و ريشه يابي اين عوامل مي تواند در دست يابيبه موفقيت دانش آموزان مؤثر واقع شود درحالي كه عدم توجه به اين عوامل و سهل انگاري در اين مورد ضررها و زيان هاي جبران ناپذيري به نسلي وارد خواهد ساخت كه آينده كشوربا دستهاي آنان ساخته خواهد شد.

شرايط خانوادگي

 

مطالعه دانش آموزاني كه داراي افت تحصيلي هستند نشان مي دهد يكي از عوامل مؤثر براين پديده مسائل خانوادگي به ويژه از هم گسيختگي خانواده، كم سوادي والدين، مشكلات عاطفي،انزوا، جو اجتماعي، رواني خانواده، عدم ارتباط صميمانه با پدر و مادر، ميزان درآمدخانواده، شغل والدين، ميزان تفاهم والدين، حضور يا عدم حضور والدين، وضعيت تحصيلي ساير خواهران و برادران مي باشد كه در سلامت روحي و جسمي دانش آموز تأثير فراواني مي گذارد.

دانش آموزي كه از شرايط خانوادگي مناسب و پشتيباني و حمايت عاطفي والدين خود برخوردار نيست و نيازهاي روحي و رواني اش تأمين نمي شود درپي ارضاي احتياجات خود دچار بي توجهي به تحصيل يا ترك آن مي شود.

پاسخ گفتن به نيازها ازسوي والدين لازمه موفقيت هر دانش آموز است درحالي كه برخي از والدين بدون آگاهي ازوظيفه خود در قبال دانش آموز فقط از او انتظار موفقيت دارند.

نتايج يك تحقيقنشان مي دهد كه ميزان تحصيلات والدين تأثير فراواني در كيفيت تحصيلي دانش آموزدارد، زيرا والدين تحصيل كرده به ويژه پدران در حل مشكلات درسي فرزندان بهترين ياورآنها خواهند بود و مي توانند براي فرزندان خويش الگوهاي بسيار زيبايي از تعليم وتربيت باشند.

عامل اقتصادي و افت تحصیلی

 

عدم اشتغال سرپرست خانواده و ناتواني او دربرآوردن كامل نيازهاي افراد خانواده در افت تحصيلي فرزندان تأثير فراواني دارد، چرا كه عدم توجه به ارضاي نيازهاي اوليه فرزندان موجبات بي توجهي به نيازهاي روحي و عاطفي آنها نيز مي شود و بچه ها برايتامين نيازهاي خود مجبور به ترك تحصيل و ورود به بازار كار و اشتغال مي گردند.

تحقيقات نشان مي دهد كه بحران هاي اقتصادي، كاهش درآمد و فقر و بيكاري خانواده ها نه تنها در افت تحصيلي دانش آموزان تأثير مي گذارد، بلكه انگيزه اي براي سوق دادن افراد به سوي جرايم و تخلف از مقررات اجتماعي مي شود.

همچنين فراهم نكردنتسهيلات آموزشي از جمله مدارس خوب، وسايل تحرير مناسب، البسه و تغذيه كافي و مناسباز سوي والدين باعث سرخوردگي و عدم گرايش كودكان و نوجوانان به مدرسه و درس خواندنمي شود.

حضور پدر در خانه از جمله عواملي است كه بر روي نرفتن يا رفتن دانشآموز به مدرسه تأثير مي گذارد. مطالعه تقريباً نيمي از كودكاني كه از درس خواندن محروم شده اند نشان مي دهد كه والدين اين كودكان يا از هم جدا شده اند يا فوت كرده اند يا احياناً داراي پدر معتاد بوده اند، چرا كه الكل و ديگر مواد مخدر نيز برزندگي نوجواناني كه والدين آنها به مصرف مواد مخدر وابسته باشند تأثير فراواني برجاي مي گذارد. اين قبيل نوجوانان نه تنها بعدها در معرض خطرات ناشي از مصرف موادمخدر هستند بلكه از مشكلات رواني، اجتماعي نيز رنج مي برند.

شيوه كنترل دانش آموزان در مدرسه چگونه است

 

هرچ هشيوه كنترل دانش آموزان در مدارس آمرانه، خشك و قيم مابانه باشد احساس ازخودبيگانگي، ترك تحصيل، افت تحصيلي، بي انضباطي، رفتارهاي نامتعادل و مخرب و عدم مشاركت در بين دانش آموزان مشاهده مي شود.

در حالي كه ارتباط صميمانه و صادقانه بين مدير، كادر آموزشي و دانش آموزان نشان دهنده جوي آزاد و باز در مدرسه است وكنترل دانش آموزان به سمت شيوه هاي انساني، متعادل و دموكراتيك جهت گيري پيدا ميكند و بازده تحصيلي دانش آموزان افزايش مي يابد و زمينه هاي پيشرفت آنان نه تنها دردرس بلكه در زندگي فراهم مي يابد.

مطالعه دانش آموزاني كه داراي افت تحصيلي هستند نشان مي دهد كه اگر اين دانش آموزان با معلمان خود ارتباط صميمانه اي برقراركنند در كاهش مشكلات عاطفي و پيشرفت تحصيلي آنان بسيار موثر مي باشد اين قبيل دانش آموزان اگر در فاصله اي نزديك از معلم در كلاس قرار بگيرند قادر خواهند بود كه وقت بيشتري را صرف فعاليت هاي درسي كنند و از حمايت بيشتر معلم برخوردار شوند كه همين مسئله در رشد تحصيلي آنان تأثير خواهد گذاشت.

البته بايد توجه داشت كه كودك ونوجوان احتياج به انضباط دارد اگرچه انضباط و آزادي بي اندازه هر دو زيان آور است،اما كودك و نوجوان احتياج به محدوديت و كنترل منطقي و عاقلانه دارد و اگر از حد خودپا را فراتر بگذارد بايد متوجه باشد كه تنبيه در انتظار اوست. اين تنبيه بايد توأم با محبت و دلسوزي باشد و نوجوان به خوبي آن را درك كند.

تغذيه مناسب

 

تغذيه مناسب به ويژه وجود ذخاير غني آهن در غذاهاي دانش آموزان باعث افزايش توانايي آنان در فراگري دروس مختلف خواهد شد. دختران و پسراني كه به سن بلوغ مي رسند به علت جهشيكه در رشد پيش مي آيد به آهن بيشتري نياز دارند و اين مسئله در ميان دختران بيشتروجود دارد و اگر از تغذيه مناسب برخوردار نباشند به فقر آهن دچار مي شوند. اثرات فيزيولوژيك و جسماني ناشي از فقر آهن در دانش آموزان به كاهش بازدهي و بهره وريذهني و بدني مي انجامد.

شواهد مختلف نشان مي دهد كه كاهش ذخاير آهن بدن، حتي اگركم خوني وجود نداشته باشد، اثرات بسيار منفي بر فرايندهاي شناختي، يادگيري، قدرتتوجه و تمركز ذهني خواهد داشت.آهنبراي عملكرد صحيح مغزدر تمامي سنين يك عنصر ضروري است.

از سوي ديگر كلسيم، پروتئين، فسفر، ويتامين D و ساير ويتامين هاي موجود در غذاها بر روي استخوان سازي، رشد جسماني و فعاليت مغزاثر مطلوبي مي گذارد؛ بنابراين توصيه هاي تغذيه اي بويژه خوردن لبنيات، انواع گوشتها، سبزيجات، ميوه و حبوبات براي تأمين نيازهاي تغذيه اي دانش آموزان ضروري و حياتي است.

بنابراين توجه به نيازهاي تغذيه اي دانش آموزان بايد در رئوس اقدامات برنامه ريزان و مسئولين آموزشي كشور قرار گيرد تا تمام دانش آموزان از اين امكانات برخوردار باشند و دانش آموزاني كه به دليل درآمد پايين والدينشان از تغذيه مناسب برخوردار نيستند و متقابلاً از هوش و استعداد بالايي برخوردارند دچار افت تحصيلي نشوند.

ارائه تغذيه رايگان در مدارس به ويژه در مدارس ابتدايي و راهنمايي ميتواند از جمله گام هاي مؤثر در اين زمينه باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره امیدواری و خوش بینی

بازديد: 7903

تحقیق کامل درباره امیدواری

     آيا هرگز درباره خود و نوع نگاهتان به زندگي به قضاوت نشسته ايد كه چگونه فردي هستيد؟ خوش بين يا بدبين، اميدوار يا نا اميد؟ نسبت به آشنايان و اطرافيان خود چه احساس و برداشتي داريد؟ مثبت يا منفي؟ آيا همه چيز و همه كس را تار و تهديد كننده مي بينيد يا دلپذير و قابل اعتماد؟ آيا بر اين باوريد كه در گير و دار زندگي پر چالش امروز، خوش بيني و اميدواري، ساده لوحي و سطحي انديشي است؟ آيا در زندگي احساس خستگي و شكست مي كنيد و نسبت به توانمندي هاي خود براي حل مشكلات و نسبت به آينده دچار نگراني و ترديد جدي هستيد؟ به خداوند چطور؟ به رحمت بي كران خداوندي و امدادهاي غيبي او به چه ميزان اميدوار و خوش گمان هستيد؟

هنگامي كه از احساسات و افكار خوبي برخورداريم و با نشاط هستيم، مايليم زندگي را با عينك خوش بيني ببينيم و زماني كه دچار آشفتگي هاي هيجاني و انديشه هاي منفي هستيم، همه چيز و همه كس را تيره و نوميد كننده مي يابيم.

روانشناسان معتقدند به هر نسبتي كه هيجانهاي منفي مانند غم، عصبانيت، نا اميدي و بد بيني در زندگي ما كم رنگ تر باشد، قابليتهاي شخصي و اجتماعي مان در كنار آمدن با مشكلات و كنترل فشار هاي رواني افزايش مي يابد.

خوش بینی چیست ؟

واقعا خوش بيني چيست و انسان خوش بين چه كسي است؟ محققان خوش بيني را انتظار وقوع اتفاق خوب و مثبت در آينده مي دانند. مارتين سليگمن (1990) خوش بيني را در شيوه اي مي داند كه افراد، موفقيت ها و شكست هاي خود را براي خودشان تعريف مي كنند.

از منظر هوش هيجاني، خوش بيني نگرشي است كه افراد را در برابر رويدادهاي سخت زندگي، نوميدي، بي تفاوتي و افسردگي مقاوم مي كند و با كاركرد مثبت و سازگاري در زندگي رابطه مستقيم دارد.

افراد خوش بين شكستهاي خود را در زندگي قابل جبران مي دانند و خود را بر تغيير شرايط توانا مي يابند در حالي كه افراد بدبين معمولا دچار اضطراب انتظاري هستند و همواره نگرانند كه حادثه نا خوشايندي در راه است. تحقيقات نشان مي دهد كه افراد خوش بين به طور كلي كارايي بيشتري در زندگي فردي و اجتماعي خود دارند و از لحاظ جسمي و ذهني سالم تر از افراد بدبين هستند.

بدبيني با افت كارايي دستگاه ايمني بدن و ضعف سلامتي رابطه دارد در حالي كه ميان خوش بيني و سلامت عاطفي- رواني بيماران به ويژه بيماران سرطاني و صعب العلاج رابطه مثبت وجود دارد. خوش بيني در دوره سالمندي نيز موجب افزايش تحمل پذيري عاطفي، رواني و مشكلات جسماني سالمندان مي شود و سازگاري آنان را با زندگي افزايش مي دهد.

خوش بيني مانند اميد كه خويشاند نزديك آن است زندگي ما را سالم تر و شاداب تر مي سازد. خوش بيني و اميد را مانند درماندگي و نا اميدي مي توان آموخت. زير بناي هر دو اين حالتها، نگرشي است كه روانشاسان آن را خودباوري مي دانند، يعني اين باور كه مي توانيم بر تحولات زندگي خود مسلط باشيم و در برابر شكستها احساس نا تواني نكنيم.

امید چیست ؟ انسان امیدوار کیست ؟

اما اميد چيست و انسان اميدوار كيست؟ اريك فروم در كتاب انقلاب اميد مي گويد: اميد پديده اي متناقض است نه انتظاري انفعالي و كنش پذير، و نه نيروي غير واقع بينانه كه بتواند شرايط نا ممكن بوجود آورد.

امروزه محققان در يافته اند كه نقش اميد از آن كه تنها نيروي تسلي بخش در اوج احساس غم زدگي و نا كامي باشد بالاتر است. اميد مانند خوش بيني نقش مقتدرانه و شگفت آوري در زندگي ايفا مي كند و در عرصه هاي گوناگون از موفقيت تحصيلي و شغلي گرفته تا ارتباطات خانوادگي و اجتماعي مزاياي فراواني به همراه دارد. گلمن (1995): اميد اعتماد به حال و آينده و معني دار بودن زندگي است. به قول اشنايدار از استادان روانشناسي، اميد، اعتقاد بر اين امر است كه هدفتان هر چه باشد، هم اراده دستيابي به آن را داريد و هم راه آن را مقابل شما گشوده است.

اگر انسان اميد خود را از دست بدهد، چه بداند و چه نداند، به قول اريك فروم به دروازه هاي جهنم قدم گذاشته و انسانيت خود را پشت سر گذاشته است. انسانهاي اميدوار، در تعقيب هدفهاي خود در زندگي كمتر دچار افسردگي و اضطراب و درماندگي هاي عاطفي مي شوند زيرا نشانه هاي زندگي تازه را مي بينند و هر لحظه آماده اند به تولد آن چيزي كه آماده تولد است كمك كنند.

در اين جا سخن از خوش بيني هاي ساده لوحانه و اميدهاي دروغين و فريبنده نيست، بلكه از خوش بيني و اميدي مي گوييم كه به عنوان كيفيت اساسي يك زندگي سالم و پرنشاط مطرح است و عوامل جدي رشد و تعالي فرد و جامعه مي باشد.

در آموزه هاي قرآني و ديني ما، نوميدان از رحمت الهي و امدادهاي خداوند در شمار كافران و گمراهان به حساب مي آيند. امام علي (ع) در دعاي كميل از اميد به عنوان يك سرمايه انساني ياد مي كند. ايمان بدون اميد قابل دوام نيستو پايگاه اميد چيزي جز ايمان و اعتقاد به خداوند نمي باشد. به قول وحشي بافقي: به راه اين اميد پيچ در پيچ / مرا لطف تو مي بايد، دگر هيچ. آميختگي ايمان و اميد در قيام عاشورا و حماسه حسيني از جنبه هاي زيبا و تحسين بر انگيز اين حادثه پويا و زنده تاريخ اسلام است.

چهره مصمم و اميدوار امام حسين (ع) و ياران اندك و حماسه آفرين او به گونه اي است كه گويي آثار نوراني و اميد بخش قيام خود را در آينده اي نزديك مي بينند. تبلور خوش گماني به الطاف بي كران خداوندي و اميد به پيروزي حق بر باطل از جمله ابعاد برجسته حماسه عاشوراست كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است.

انتظار ظهور مهدي موعود (عج) نيز اميد به آينده و خوش بيني نسبت به استقرار عدالت اجتماعي و حاكميت حق و انصاف بر ستمگري و بي انصافي است.

آخرين كلام اين كه رشد خوش بيني و اميد در انسان به ميزان زيادي معلول آموزش ها و يادگيري هاي او در جامعه، خانواده و يا طبقه اي است كه وي در آن زندگي مي كند. گل زيباي روئيده در كنار خار در نتيجه تلاش و اميد باغبان سخت كوش به بار نشسته است. آري، باغبان به اميد آن همه تيمار بيند / تا روزي بر آن گل بار بيند.

 

یک داستان درمورد حضرت عیسی درباره امیدوار بودن

روزي حضرت عيسي ( ع ) در محلي نشسته بود . پيرمردي داشت زمين را براي زراعت آماده مي كرد . حضرت گفت :" خدايا ! آرزو را از دل اين مرد زايل كن ."

همان دم پيرمرد بيل خود را به يك طرف انداخت و روي زمين خوابيد . ساعتي گذشت ، عيسي ( ع ) باز گفت :" خداوندا ! دوباره آرزو وامـــــــيد را به او برگردان ."

ناگاه پيرمرد از جا برخاست و شروع به كار كرد . حضرت از او پرسيد :" چه شد بيل را بر زمين گذاشتي و باز بعد از ساعتي ، آن را برداشتي و به كار مشغول شدي ؟"

پيرمرد گفت :" در حين كار كردن با خودم گفتم تا كي بايد زحمت بكشي ؟ تو پير و از كار افتاده اي ، شايد اجل همين الان به سراغت بيايد . با اين انديشه ، از كار دست كشيدم ." وقتي روي زمين دراز كشيده بودم ، با خود گفتم :" حالا كه زنده هستي ، بايد كار كني و زاد و توشه اي فراهم آوري ." اين بود كه باز بيل را برداشتم و مشغول به كار شدم .

با استقامت مي توان امــــــيدوار بود و با امـــــــــيد مي توان پايداري كرد . كسي كه از رسيدن به مقصود ناامــــــيد شده و استقامت نداشته باشد ، همه ي مشكلات را غيرقابل حل مي بيند ، چرا كه امـــــــيد لازمه ي تداوم زندگي است .

ويكتورهوگو معتقد است :" امـــــــيد در زندگي انسان همان قدر اهميت دارد كه بال براي پرندگان ."

دهخدا مي گويد :" امـــــــيد و آرزو آخرين چيزي است كه دست از گريبان بشر بر مي دارد."

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 18 خرداد 1393 ساعت: 7:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره افسردگی دوره نوجوانی

بازديد: 1761

 تحقیق درباره افسردگی دوره نوجوانی

مقدمه

افسردگي در بين نوجوانان بيشتر از آنچه قبلاً فكر مي‌كردند، رايج تر شده است. نوجواني كه بنظر گوشه‌گير و تنها مي‌رسد، در بيشتر موارد درگير يك دوره حل مسئله است. در حاليكه براي برخي ديگر يك مشكل جدي تر است كه حتي در مواردي مي‌تواند منجر به خودكشي شود. نوجوانان افسرده احساس غمگيني مي‌كنند و ممكن است اين حالت را بعنوان احساس بي‌كسي استنباط نمايند. معمولاً اينگونه نوجوانان در ارتباطات خود با خانواده و دوستان راحت نيستند. آنها اغلب توانايي تمركز حواس ضعيفي دارند، در شروع عمل و اقدامات خودانگيخته بي‌نهايت مشكل دارند، تغييرات قابل توجهي در نحوه تفكر و رفتار آنها مشاهده مي‌شود، اغلب اوقات در طول شب با اختلالات خواب مواجهند و تغييراتي در الگوهاي غذاخوردن آنها مشاهده مي‌شود، ممكن است احساس شديد خستگي كنند، انگار خود را بزور حركت مي‌دهند يا برعكس برخي از آنان بسيار پرانرژي هستند، ممكن است احساس گناه يا بي‌ارزشي كنند. نوجواني كه مبتلا به بيماري افسردگي است، اگر كمكي كه به آن نياز دارد دريافت نكند، ممكن است اقدام به خودكشي نمايد. بطور عادي نوجوانان وقتي كه غمگين باشند درباره غمشان شكايت يا صحبت مي‌كنند و سعي مي‌كنند كه براي رفع آن كاري كنند. بطور كلي افراد در نوجواني از والدينشان دور مي‌شوند و بيشتر با همسالان خود تماس و ارتباط برقرار مي‌كنند. تفاوت بين غم معمولي نوجوانان و افسردگي بستگي به مدت زمان، شدت و ميزان انحراف خلق از خلق و رفتار معمول نوجوان دارد. نوجوانان به دلايل مختلف غمگين مي‌شوند. نوجواناني كه بطور ممتد تحت فشار رواني هستند، افسرده مي‌شوند و اين موارد بيشتر در خانواده‌هايي اتفاق مي‌افتد كه مورد مشابهي در بين اعضاي خانواده از افسردگي وجود داشته است.

 

علائم افسردگي نوجوانان

درصورتي كه متوجه شديد حداقل 3 مورد يا بيشتر از موارد ذيل بمدت دوهفته يا بيشتر ادامه دارد احتمال ابتلا به افسردگي نوجواني وجود دارد:

- گريه كردن، غمگيني يا بداخلاقي

- گوشه گيري (احتراز از دوستان، فعاليتها و وقايع اجتماعي)

- مشكلات خواب

- مشكلات تغذيه

- افت عملكرد مدرسه اي

- فعاليت زيادي يا فقدان فعاليت انرژي

- احساس گناه يا خودكم بيني

- خستگي بيش از حد و دائمي

- اشتغال ذهني بيش از حد در مورد مرگ، مردن يا آرزوي مرگ

اگر نوجواني كه مبتلا به افسردگي است كمكي دريافت نكند ممكن است بعنوان يك راه فرار از اين موقعيت، اقدام به خودكشي نمايد.

چهارنشانه‌اي كه احتمال اقدام به خودكشي را مشخص مي‌كند عبارتند از :

1- تهديد يا صحبت كردن در مورد كشتن خود

2- ابراز آمادگي براي مرگ مثل بخشيدن مايملك خود، وصيت‌نامه، نامه‌هاي وداع، يا خداحافظي كردن)

3- بنحويي صحبت كردن كه انگار هيچ اميدي به آينده ندارد.

4- احساس بيكسي و نااميدي نسبت به خود يا سايرين

نوجواناني كه هر كدام از اين علائم را نشان دهند بايستي حتماً به روانپزشك ارجاع شوند و كمك تخصصي ويژه دريافت كنند. اگر احساس مي‌كنيد كه نوجوان شما ممكن است از افسردگي رنج ببرد پيشنهاد مي‌شود كه نسبت به ارجاع او به يك متخصص باتجربه بهداشت روان و انجام ارزيابي دقيق اقدام نماييد.

چند نكته مهم

- در اجراي انضباط از تقويت مثبت استفاده كنيد. شرمساري و تنبيه در برقراري انضباط ممكن است باعث بروز احساس بي‌ارزشي و عدم كفايت در اداره امور زندگي در نوجوان گردد.

- از ابراز حمايت بيش از حد و راهنمايي بي حد به نوجوان احتراز كنيد. حمايت بيش از حد امكان هر گونه بروز اشتباهي را از نوجوان مي‌‌ گيرد. هدايت و راهنمايي بيش از حد در زمينه آنچه كه بايد و آنچه كه نبايد توسط والدين باعث مي‌شود كه نوجوان فكر كند آنها به او اعتماد ندارند.

- انتظار پذيرش مطلق از طرف نوجوان خود نداشته باشيد.

- از نوجوان خود انتظار تكميل و برآوردن آرزوها و اهداف ناكام خود را نداشته باشيد.

مجدداً ذكر مي‌گردد كه گاهگاهي احساس ناخشنودي در بين نوجوانان شايع است.

كمكهايي كه شما مي‌توانيد بكنيد:

- داوطلب گوش دادن به صحبتهاي آنان باشيد. زماني را واقعاً صرف نوجوان خود كنيد. احساس نكنيد كه هميشه بايد توان پاسخگويي به سئوالات آنها را داشته باشيد . فقط گوش كنيد.

- مسئله مطرح شده توسط آنها را كاملاً جدي بدانيد. آن مسئله ممكن است براي شما مهم نباشد ولي براي آنها اهميت دارد. به نوجوان خود نشان دهيد كه مورد توجه شماست و سعي در درك او داريد.

- نوجوان خود را تنها نگذاريد. بيان اين جمله كمكي به نوجوان نمي‌كند: «چيزي نشده، سرت را بالا بگير، فردا حتماً روز بهتري خواهد بود، مسئله‌اي كه بوجود آمده براي او كاملاً جدي و واقعي است.

- نوجوان را تشويق كنيد كه با ساير بزرگسالان نيز همانند شما صحبت كند. به او پيشنهاد كنيد كه به آنها بعنوان يك دوست بزرگسال اعتماد كند. (اين افراد مورد اعتماد والدين باشند)

- سعي كنيد نشان دهيد كه آنها برايتان اهميت دارند. آنها ممكن است از شما دوري كنند. در كنار آنها بمانيد. سعي كنيد شرايطي را فراهم كنيد كه با شما كاري را بطور مشترك انجام دهند. به آنان تأكيد نكنيد كه بايستي شاد باشند. با آنها و احوالشان كنار بياييد.

- به موقع به آنها پيشنهاد كمك كنيد. دريافت كمك به موقع مانع از فرورفتن نوجوان در افسردگي عميق تر مي‌شود و پيشگيري از بروز اختلال مي‌گردد.

- سعي كنيد تا علت اندوه نوجوان را دريابيد . منشاء غم كجاست؟ با درك منشاء بروز غم نوجوان بهترين وسيله براي آزادساختن خود از اثرات آنرا در اختيار دارد.

- انتظار طرد داشته باشيد. اگر سعي در ارتباط يا حمايت از نوجوان افسرده‌اي را داريد تعجب نكنيد كه گاهي پاسخهاي منفي و يا رفتار تحريك پذيري نشان دهند. اين وضعيت را شخصي و خصوصي تعبير نكنيد. يك اصل مهم صبوري و تحمل است.

- بخاطر داشته باشيد كه شما نمي‌توانيد مسئول اعمال شخص ديگري كه تحت فشار رواني يا افسردگي يا افكار خودكشي است باشيد. آنچه كه شما مي‌توانيد انجام دهيد ايفاي نقش بعنوان يك دوست مسئول علاقمند در كنار نوجوان به هنگام موقعيتهاي سخت مي‌باشد. در اين برهمه زماني مي‌توانيد به نگراني‌هاي آنها گوش كنيد، از آنها حمايت كنيد و براي دريافت كمك‌هاي تخصصي آنها را راهنمايي و ارجاع دهيد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 23:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق در باره انواع نیروگاه ها

بازديد: 501

تحقیق در باره انواع نیروگاه ها

مقدمه

پنج منبع انژری وجود دارد که تقریباً در کنار هم تأمین کنندة تمام الکترویسیته به شمارآیند. این منابع عبارتند از زغال سنگ، نفت، گاز طبیعی، نیروی هیدروالکتریک و انژری هسته ای. زغال سنگ، نفت و نیروگاه های هسته ای از چرخة بخار برای تبدیل گرما به انژری به انژری الکتریکی به صورت زیر استفاده می کنند. نیروگاه های بخار از آب خیلی خالص در یک چرخة بسته استفاده می کند. ابتدا آب در دیگ های بخار گرم می شود تا بخاری با فشار و دمای بالا تولید کند، طبق معمول 1150 اتمسفر و 550 درجه سلسیوس در نیروگاه مدرن، بخار تولید شده با فشار بالا از توربین ها عبور می کند و ژنراتورهای الکترویکی را به کار می اندازد به طوری که مستقیماً با آن جفت شده است. بیشترین مقدار انژری تنها در صورتی از بخار به توربین انتقال می یابد که توربین های دیگر اجاره داده شود تا در فشار خیلی کم تخلیه شوند، مطلوب این است که خلا وجود داشته باشد. این عمل می تواند بوسیله تقطیر کردن بخار خروجی به آب انجام پذیرد. سپس آب به داخل دیگ ها پمپ می شود و این چرخه دوباره تکرار می گردد. در مرحلة تقطیر مقدار زیادی از گرما باید از سیستم استخراج شود. این گرم در چگالنده جابجا می شود که نوعی مبدل گرمایی است. مقدار بسیار زیادی از آب ناخالصِ سرد از یک طرف چگالنده وارد می شود و به صورت آب گرم خارج می گردد، و گرمای کافیِ بخار خروجی برای چگالیدن از آب گرفته می شود. به آسانی و به فاصلة کمی به دریا بر می گردد، یک نیروگاهA2GW به 60 تن آب دریا در هر ثانیه نیاز دارد. این مشکل در ساحل نیست، اما در مناطق غیر ساحلی، مکان های خیلی کمی وجود دارند که بتوانند آب به این مقدار را در تمام سال فراهم آورند. روش تناویی، باز گردش آب ناخالص است.

برج های خنک کننده برای سرد کردن آب ناخالص استفاده می شوند، به طوری که می توانند به چگالنده باز گردند، و همان آب پیوسته به گردش در آید. یک برج خنک کننده ساختار محکمی شبیه به یک دودکش خیلی پهن دارد و به یک صورت عمل می کند، به طوری که یک کشش طبیعی ایجاد می کند. حجم زیادی از هوا در اطراف پایه بیرون کشیده می شوند واز رأس بازخارج می شوند. آب گرم ناخالص ازطریق فواره کوچک به داخل دکل پاشیده می شود، و در هنگام ریزش توسط هوای صعودی خنک می شود و سرانجام در مخزن زیر برج جمع آوری می گردند. در واقع برج خنک کننده مبدل گرمایی ثانویه است که گرمای آب ناخالص از هوای اتمسفر عبور می کند، اما برخلاف مبدل گرمایی اولیه، دو سیال اجارة ارتباط می یابند و در نتیجه مقداری از آب بصورت تغییر ازدست می رود.

برج های خنک کننده هرگز قادر به کاهش دمای آب ناخالص تا دمای هوا محیط نیستند، به طوری که کارایی چگالنده و کارایی کل نیروگاه در مقایسه با مکان ساحلی کاهش مختصری می یابد. همچنین بنا کردن برج های خنک کننده هزینه سرمایه ای ساخت نیروگاه ها را افزایش می دهد. نیاز به آب خنک کننده عواملی مهم برای انتخاب جایگاه های زغال سنگ، نفت و نیروگاه های هسته ای است. جایگاهی که برای نیروگاه مناسب است و از یک نوع سوخت استفاده می کند، ضرورتاً برای نیروگاهی که از سوخت دیگری استفاده می کند، مناسب نیست.

1-1نیروگاه های زغال سوز چیست

نیروگاه های زغالی اولیه نزد یک باری که فراهم می کردند ساخته می شدند. یک نیروگاه با خروجی 2Gw، حدوداً 5 میلیون تن زغال در سال مصرف می کند. در بریتانیا کشوری که بیشترین زغال نیروگاه آن توسط راه آهن حمل می شود، بیانگر میانگینی در حدود 13 قطار در روز است که هر کدام 1000 تن زغال حمل و نقل می کنند. این بدین معناست که نیروگاه های زغال سوز بزرگ نیازمند یک خط راه آهن هستند مگر این که نیروگاه درست در سر معدن زغال سنگ ساخته شده باشد.

2-1 نیروگاه های نفت سوز (گازوئیل سوز)

نفت نیروگاه می تواند تقسیم شود به نفت خام، نفتی که از چاه استخراج می شود و نفت مازاد، نفتی که هنگامی که تکه های ارزشمندتر در پالایشگاه نفت استخراج شده اند، باقی می ماند. هزینة جابجایی نفت توسط خط لوله کمتر از جابجایی زغال توسط راه آهن است با این که نیروگاه هایی که نفت خام را می سوزانند اغلب نزدیک لنگرگاه های آبی عمیق برای تخلیه تانکرهای متوسط مناسب می باشند. نیروگاه هایی که نفت مازاد می سوازنند نیازمند آن هستند که نزدیک پالایشگاهی که آن ها را فراهم می کنند، قرار بگیرند. به علت است که نفت مازاد بسیار غلیظ است و تنها می تواند به طور اقتصادی توسط خطوط لوله جابه جا شود که گرم نگه داشته شود.

 

نیروگا ه های هسته ای چیست

برخلاف زغال سنگ و نفت، هزینة انتقال سوخت هسته ای قابل چشم پوشی است زیرا میزان بسیار کمی از آن استفاده می شود. یک نیروگاه GW1 حدوداً به 5/4 تن اورانیوم در هر هفته نیاز دارد. این میزان با 50000 تن سوختی که هر هفته در یک نیروگاه زغال سوز قابل مقایسه، می سوزد، بسیار مناسب تر است. نیروگاه های هسته ای کنونی آب خنک کنندة بیشتری نسبت به نیروگاه های قابل قیاس زغال سوز یا نفت سوزی که در نتیجة کارآیی کمترشان است، استفاده می کند. تمام نیروگاه های هسته ای در بریتانیا، به استثنای یکی، در سواحل واقع شده اند و از آب دریا برای خنک کردن استفاده می کنند.

نیروگاه های هیدرولیکی

نیروگاه های هیدرولیکی باید در هِد که قابل دسترس است واقع شوند، و از آن جایی که اغلب این (هِد) در نواحی کوهستانی است، احتمال دارد این نیروگاه ها به خطوط انتقال طولانی برای حمل نیرو به نزدیک ترین مرکز بار اتصال به یک شبکه، نیاز داشته باشند. تمام برنامه های هیدرولیکی به دو عامل اساسی بستگی دارند. به جریان آب و تفاوت سطح یا هد.هِد لازم ممکن است بین یک دریاچه و یک درة نزدیک، یا با احداث یک سد کوچک در یک رودخانه ای که جریان به طرف نیروگاه منحرف کند، یا با احداث یک سد بلند در عرض یک دره به منظور ایجاد دریاچة مصنوعی، بدست آید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 23:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

اشتباهات والدین در تربیت فرزندان

بازديد: 357

اشتباهات والدین در تربیت فرزندان

والدین به علت علاقه شدید به فرزندانشان ممکن است از چیزهای مهمی که در زندگی کودکان آنها اهمیت دارند غفلت کنند و به اشتباه کارهایی انجام دهند که برای تربیت بچه ها درست نباشد. در اینجا ۱۰ اشتباه بزرگ که والدین مرتکب می شوند نوشته کرایگ پلی استد آورده شده است.

۱) لوس کردن فرزندان:

کاملاً واضح است که والدین فرزندانشان را دوست دارند و می خواهند فرزندانشان هر آنچه که می خواهند داشته باشند و آنها هیچ کم و کاستی نداشته باشند. این کار ناشی از نیت خوب والدین است، اما گذشته از هزینه ای که این کار می برد بچه ها هم لوس می شوند. این کار باعث می شود بچه ها با وجود از تمام چیزهایی که دارند شاد و راضی نباشند و بیشتر بخواهند. آنها نیاز به داشتن وسایل بیشتر ندارند، بلکه نیازمند زمان بیشتری هستند که در کنار والدین خود باشند. از این سمت به موضوع نگاه کنید: آیا آنها یاد گرفته اند برای تمام چیزهایی که دارند متشکر باشند؟ آیا آنها با داشتن همه چیز در کوکی، سرد و ناامید نخواهند شد؟ آیا فکر کرده اید با خواسته های دوران جوانی آنها چه خواهید کرد؟

 

۲) نظم و انضباط ناکافی:

زمانیکه شما برای نظم و تربیت دادن به فرزندنتان تنبلی کنید یک شیطان کوچولو در خانواده خلق می کنید که خویشاوندان و معلمها و مربیها و دوستان از دست او در امان نیستند. این صحیح نیست که به کودکانتان اجازه دهید که هر طور که می خواهند در خانه رفتار کنند، مثل پریدن روی مبل ها و تخت. زیرا آنها در خانه های مردم هم همینطور رفتار خواهند کرد، در صورتیکه آنها باید یاد بگیرند که رفتار بهتری در بیرون از خانه داشته باشند. زندگی کردن با بچه هایی که تخت گران قیمت را مثل توری اکربات می بینند کابوس است. اگر شما در تربیت کودکانتان کوتاهی کنید دیگران اینکار را خواهند کرد و شما مسلماً این را دوست ندارید.

 

۳) کوتاهی کردن در ارتباط با مدرسه:

مدرسه جایی است که بچه ها وقت زیادتری را نسبت به جاهای دیگر در آنجا صرف می کنند، همچنین جایی است که مسئولیتهای زیادی را به آنها واگذار خواهند کرد. سؤال این است: آیا آنها آمادگی مواجه شدن با این مسؤلیتها را دارند؟ و شما چگونه می توانید بدون حضور فیزیکی در مدرسه او را همیاری کنید؟ این مهم نیست که شما یا همسرتان باشید، نیاز است که یکی از والدین حتماً در مدرسه حضور داشته باشد. حداقل یک ایمیل در هفته با معلم کودکتان داشته باشید، این موضوع باعث می شود که معلم بداند شما علاقمند به پیشرفت کودکتان هستید و او می تواند شما را از هر خبری آگاه کند و هر موضوع مهمی را در ارتباط با کودکتان با شما درمیان بگذارد. اگر آموزگار فعالیت شما و حساسیت شما را ببیند، نسبت به آموزش و تربیت کودک شما فعالتر خواهد بود.

 

۴) تحسین و تشویق نابجا:

هنگامیکه می خواهیم کودکانمان را تشویق کنیم یک نکته مهم وجود دارد. ساختن اعتماد به نفس در کودکان بسیار مهم است اما بر پا کردن یک جشن بزرگ برای یک پیشرفت معمولی توقع آنها را بالا می برد و یک موقعیت واقعی را تحریف می کند. آنها باید با واقعیتها مواجه شوند. مثلاً در ورزشی مثل بستکبال که جایزه این بازی به صورت مشارکتی است، پسر من هم در تیم مدرسه بازی می کرد با اینکه باید به تیم جایزه داده شود، بسیاری از مادرها اصرار داشتند که به تک تک بچه ها جایزه داده بشود. در طی ۴ فصل که پسر من در این تیم بازی کرد جایزه هایش بیشتر از من است که بیشتر از ۴۰ فصل بازی کرده بودم، نباید به کودکان اعتماد به نفس کاذب داد.

 

۵) واگذار نکردن مسئولیت کافی به کودکان:

کودکان شما نباید انتظار هر پرداختی را برای انجام کارهای عادی و روزمره در خانه داشته باشند. اینجا خانه است، یک هتل نیست. یک مقرری، ایده بسیار خوبی است برای کارهای فوق العاده، نه برای کارهای روزمره. آنها هم عضوی از خانواده هستند پس باید مقداری از بار خانواده بر دوش آنها باشد. اگر آنها بزرگ شوند بدون داشتن مسئولیت کافی، چگونه انتظار دارید عهده دار یک شغل شوند و یا دانشکده خود را به پایان برسانند؟ مهم است که مطمئن شوند قسمتی از بار خانواده بر دوش آنهاست مثل خالی کردن ماشین ظرف شویی و یا زباله ها. نه اینکه آنها برده شما باشند و نه اینکه فکر کنند همیشه در تعطیلات بسر می برند.

 

۶) همسر خوبی نبودن:

چطور رفتار کردن شما با همسرتان در ایجاد ارتباطات فرزندانتان بسیار اهمیت دارد. اگر رفتار شما با همسرتان درست نباشد و یا ارتباط شما با هم با فریاد و داد و هوار باشد، به فرزندتان یاد می دهید که رفتاری مشابه شما داشته باشد. بچه ها بیشتر از دیدن شما می آموزند تا گوش دادن به حرفهای شما. اگر شما با همسرتان با عشق و احترام رفتار کنید، آنها نیز ارزش خانواده تان را در جلوی دیگران با چنین رفتاری نشان خواهند داد. رفتار صحیح پدر و مادر با یکدیگر باعث می شود که کودکان خانه را یک پناهگاه ایمن و دوست داشتنی در دنیای ترسناک خارج از خانه بدانند.

۷) انتظارات نا معقول:

باید در ارتباط با فرزندانتان از آنها انتظارات معقول داشته باشید. اگر شما از کودک ۲ ساله تان انتظار دارید که مثل یک شاهزاده خانم کوچک بنشیند و شما با همسرتان برای صرف شامی عالی به رستوران بروید سخت در اشتباه هستید، و همچنین اگر پسر کوچک شما ۳۵ کیلو گرم وزن دارد و از او انتظار دارید ستاره فوتبال مدرسه خود باشد، انتظار نامعقولی دارید، شاید او دوست دارد نوازنده کلارینت بشود. انتظاراتی از آنها داشته باشید که آنها بتوانند از پس آنها بر آیند. انتظارات نا معقول باعث اضطراب و ناراحتی در آنها می شود.

 

۸) وابسته کردن آنها:

بسیاری از والدین فرزندانشان را نازپرورده بزرگ می کنند و هر آنچه که آنها می خواهند برایشان فراهم می کنند و کارهایی که آنها باید خودشان انجام دهند پدرو مادر انجام می دهند، تا نکند او سختی کوچکی را متحمل شود. من از آن می ترسم که ما در آینده نسلی بزدل داشته باشیم که حتی از تمیز کردن اتاق خود هم بر نمی آیند چه برسد به مشکلاتی که در آینده باید با آنها دست و پنجه نرم کند. باید اجازه دهید آنها مستقل بزرگ شوند و کارهای خود را خودشان انجام دهند، این کار نشان می دهد که شما آنها را دوست دارید نه اینکه به آنها علاقه کمی دارید.

 

۹) آنها را خودتان فرض کردن:

اجازه دهید بچه ها بچه باشند و مرحله به مرحله بزرگ شوند و به آنچه علاقه دارند برسند. والدین نباید بچه ها را راهی برای رسیدن به اهدافی که خودشان نتوانسته اند به آن برسند، بدانند. شما نباید برای آنها چشم اندازی از آینده داشته باشید، چون آنها به راهی خواهند رفت که خودشان دوست دارند نه شما، چنان که شما هم همین کار را کردید. اجازه دهید آنها خودشان را بیابند و استعدادشان را نشان دهند.

۱۰) تا آخر دنبال نکردن:

اگر شما از پسرتان خواسته اید نرده ها را رنگ آمیزی کند باید تا آخر کار را دنبال کنید که او این کار را انجام دهد. تا به آخر رساندن خواسته ها شما و حتی تنبیهات، زندگی را کمی مشکل خواهد کرد، اما او می فهمد که حرف شما تغییر نخواهد کرد. اگر این چنین نباشید آنها می پندارند که هر چیزی که شما گفته اید فقط گفته اید. آنها روی حرف شما حساب باز نمی کنند و به شما اعتماد نخواهند داشت.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 23:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق در باره تاثیر استرس بر روی سرطان

بازديد: 507

 

تحقیق در باره تاثیر استرس بر روی سرطان

بر اساس تحقیقات انجام شده در دنیا، ثابت شده که استرس، عامل اصلی در پیشرفت سرطان است. استرس ذهنی و احساسی دلیل اکثر بیماری هایی است که انسان تسلیم آنها می شود و روز به روز جامعه پزشکی نسبت به پتانسیل تمرینات یوگا در جلوگیری و درمان این بیماری ها بیشتر پی می برد.

استرس ذهنی و احساسی با چه مکانیسمی در بافت ها و اندام های بدن تولید بیماری می کند؟ اولین بررسی در مورد تاثیرات استرس بر بدن، توسط دکتر هانس سلی در دهه های 50 و 60 انجام شد. او دریافت که پستانداران با ترشح هورمون های استرس آدرنالین و نورآدرنالین که از غدد آدرنال در واکنش به سیستم عصبی سمپاتیک آزاد می شوند ـــ با استرس مقابله می کنند .

اخیرا محققان کشف کرده اند که استرس های روانی، محیطی و احساسی از طریق سیستم عصبی با تحریک هیپوتالاموس در مغز، تعدیل می شوند. افزایش فعالیت هیپوتالاموسی منجر به فعال شدن غده هیپوفیز - غده ای مهم که در سطح زیرین هیپوتالاموس بعنوان برون ده رشد عمل می کند می شود. ترشح هورمون های هیپوفیز در جریان خون، غدد درون ریز بدن را که شامل غدد تیروئید، تخمدان ها و کورتکس غدد آدرنال که در قطب بالایی کلیه ها قرار گرفته اند، است فعال می کند. کورتکس آدرنال، کورتیکوسترویدها را در خون آزاد می کند. این استروئیدها از بافت های بدن در برابر تاثیرات زیان آور استرس شدید و طولانی مدت، محافظت می کنند.

آخرین گزارشات تحقیقات اخیر در دانشگاه استنفورد و مرکز پزشکی ولی (valley) در آمریکا نشان می دهد که استرس ذهنی و احساسی بر سیستم دفاعی بدن نیز تاثیر می گذارد. این سیستم، مراقب بدن است و مسئول مقاومت در برابر بیماری و عفونتهاست. تحقیقات اخیر درباره سرطان در جهت یافتن راه هایی برای دستکاری سیستم دفاعی و تلاش برای مجهز کردن سیستم دفاعی بدن و هدایت آنها در مقابل سلول های حمله کننده سرطان، صورت گرفته است. این تلاش ها ناموفق بوده اند ولی این اصل اساسی که سرطان در نتیجه تخریب سیستم مراقبتی بدن است، به نظر صحیح می رسد.

یک تیم کالیفرنیایی با کار بر روی حیوانات آزمایشگاهی، نشان داده اند که استرس، واکنش های سلولی و ترشحی(هورمونی) سیستم دفاعی را ضعیف می کند. آنها مسلم دانستند که استرس در یک زمان بحرانی در زندگی موجب از کار انداختن سیستم دفاعی و توسعه سرطان یا تومور می شود. بنابراین حتی اگراسترس ذهنی و احساسی در نهایت کاهش یابد، ممکن است تومور بدخیم آنقدر پیشرفت کند که بر مقاومت ایمنی بدن غلبه کند.

رابطه بین استرس و سیستم دفاعی روشن تر شده است. مطالعات بر روی حیوانات نشان داده است که آسیب های هیپوتالاموس موجب کاهش عملکرد سیستم دفاعی می شود و گمان می رود که افسردگی روانی تاثیر مشابهی بر سوژه های انسانی دارد که موجب ازکارافتادن سیستم دفاعی و آمادگی بیشتر برای پیشرفت سرطان می شود. هر چیز که افسردگی را کاهش دهد، برای مقاومت در برابر تومور، به افراد کمک می کند.

درمان افسردگی با یوگا، ساده و موثر است. افسردگی نشانه کاهش انرژی ذهنی و فیزیکی است. در بسیاری از موارد نیازی به مسکن ها و درمان با شوک الکتریکی نیست. انجام آساناهای مناسب، تمرینات پرانایاما همراه با خدمت بدون چشمداشت ، حتی عمیق ترین سطح افسردگی را از بین می برد. هزاران موفقیت در " درمان معجزه آسا" گزارش شده که در آن با برانگیختن امید در قربانیان مبتلا به سرطان که بسیار افسرده هستند، موجب تقویت سیستم دفاعی بدن با تحریک هیپوتالاموسی و خلاص شدن از پیشرفت سرطان شده اند.

بسیاری از پزشکان و مددکاران اجتماعی مشاهده کرده اند، افرادی که قادر به ابراز و برون ریزی افسردگی یا اندوه خود نیستند و از روی عادت اندوه خود را در دراز مدت در درون خود می ریزند، بیشتر مستعد سرطان هستند. گفته می شود که سرطان بروز فیزیکی و قابل مشاهده این غم و اندوه درونی شده و ابراز نشده است که در طول زندگی بر روی هم انباشته شده است.

مطالعه واکنش سوگواری که اخیرا در استرالیا انجام شد نشان داد که در اولین هفته های مرگ همسر، سیستم دفاعی فرد، بسیار ضعیف بود. در تحقیق دیگری در موسسه اسلون کتنینگ نیویورک، محققان که شاهد پیشرفت سرطان در هر دو نفر در 1400 زوج بودند، اظهار کردند که وقتی سرطان دریکی از همسران پیشرفت می کند یا به خاطر آن می میرد، استرس احساسی ممکن است منجر به پیشرفت سرطان در دیگری شود.

شواهد به دست آمده از مطالعه بیماران در دانشگاه پزشکی ویرجینیا در آمریکا نشان داده است که می توان به تنهایی ازعوامل رفتاری و شخصیتی بیماران برای تشخیص اینکه آیا آنان دچار سرطان ریه هستند ، استفاده کرد.

در یک تحقیق بلند مدت دیگر که دانشجویان پزشکی انجام داده اند، محققان نوعی از شخصیت را تعریف کردند که ادعا می کنند بیشتر مستعد سرطان است. چنین افرادی، افراد خیلی مهم یا پرخاشگری نیستند،بلکه درونگرا، دمدمی و مایل به تنها بودن ومحروم از روابط نزدیک با والدینشان هستند.

سرطان در تمام نقاط جهان، موضوعی است که به احساسات مربوط می شود. رشد سریع آن در جوامع ما، با مرگ و میر بالایی که به دنبال دارد، در بسیاری از ما حس ترس و درماندگی به وجود می آورد. آنچه از تحقیقات اخیر به دست می آید این است که چنین احساساتی ممکن است سیستم دفاعی بدن را از کار بیندازد و عامل اصلی تسلیم فرد، به سرطان باشد.

تمرینات یوگا که تاثیرات عمیقی بربدن دارد، ممکن است کارایی سیستم دفاعی بدن را افزایش داده و انرژی بیشتری برای جلوگیری از تکثیرسلول های متمرد سرطان در مرحله مهم پیشرفت تومور، فراهم کند. تاکنون تحقیق مهمی درباره تاثیرات تمرین های یوگا بر پیشرفت تومور انجام نگرفته است، اگرچه این امر کاملا تضمین شده است و قطعاٌ نتایج خوبی در بر خواهد داشت.

تحقیق اولیه ایی توسط یک روانپزشک استرلیایی به نام انسلی میرز(Ensley Mears)، در ژورنال پزشکی استرالیا گزارش شده است. میرز طبق این تحقیق به فواید این روش در کاهش بیماریهای مربوط به استرس در بیمارانی که دچار ناراحتی های روانی و بیمارانی که مشکلات جسمی دارند ، واقف شده است . وی نویسنده کتاب مشهور "تسکین بدون دارو" است. او تکنیک هایش را که بسیاری از تحقیقات پزشکی به آن سمت سوق داده می شدند در بیماران مبتلا به سرطان به کار گرفت. او کارش را به این صورت توضیح می دهد :

"شواهد نشان می دهد که بعضی از سرطان ها تحت تاثیر واکنش های دفاعی هستند. بین واکنش های دفاعی و واکنش های حساسیتی ( آلرژیک) کمی شباهت وجود دارد. بعضی از واکنش های آلرژیک با تجربه ذهن ورزی اصلاح می شوند. به علاوه بعضی از سرطان ها تحت تاثیر واکنش های غدد درون ریز هستند و بعضی از واکنش های غدد درون ریز با تجربه ذهن ورزی اصلاح می شوند."

دکتر میرز علاقمند به توسعه کارهایش در مطالعات گسترده تر است، اما اغلب بیماران نمی توانند شکل جدید درمانی اش را که نیازمند انگیزه و تعهد بالایی است، به کار گیرند. بسیاری از بیماران، درمان را رها می کنند و ترجیح می دهند منتظر مرگ باشند تا اینکه تلاشی پیوسته و آگاهانه انجام دهند تا رشد سرطان در بدن را متوقف یا تحت کنترل آگاهانه اراده درآورند.

بیماران مبتلا به سرطان اغلب در حالت ضعیف شده و کمبود انرژی هستند، زیرا سرطان به بدنشان حمله کرده و برای تکثیر بیرحمانه خود، انرژی زندگی آنها را گرفته است. تکنیک های یوگا که سطح انرژی را بالا می برند می توانند به بیماری که ضعیف شده، انگیزه دهند تا برای درمان بیماری اش تلاش کند. تکنیک هایی مانند سوریا ناماسکارا(سلام بر خورشید)، پرانایاما، مودراها و باندها، سطح انرژی را سریع و با قدرت می سازند . اما چنین برنامه ای باید با راهنمایی کافی صورت گیرد.

وضعیت دشواری که بیمار مبتلا به سرطان با آن مواجه است، این است که آیا با دست کشیدن از ادامه کار، باید منتظرمرگش باشد یا با تمام وجود تلاش کند تا بر سرطان چیره شود. سعی کنید مشتاق عمق تعهدی که این تقلا کردن نیازمند آن است، باشید. برای بازیافتن سلامتی، افکار فرد بیمار باید به چیز دیگری معطوف شود و قدرت اراده اش به طور پیوسته بیدار و مجهز باشد و خود را مانند قبل نبازد و با این الگوی ذهنی که این بیماری غیر قابل اجتناب و غیر قابل تغییر است، همچون فردی درمانده خود را به سمت مرگ رها نکند. از این نظر، بیمار مبتلا به سرطان ممکن است با وضعیت دشوارش همچون نتیجه یک "آرزوی مرگ" بلند مدت برخورد کند که بر زندگی، مخاطرات و روابطش تاثیر گذاشته است. در این مدل فکری، او بعنوان یک " قربانی " در موقعیت های زندگی فرض می شود. " این زندگی اشتباه است، من مسئول نیستم، نباید اینگونه باشد، این عادلانه نیست." چنین فردی هیچ وقت صریح و بی پرده با زندگی مواجه نمی شود. او ترجیح می دهد در دنیای خیالی زندگی کند تا در دنیای واقعی. این فرد به ندرت در زندگی موفق است، زیرا کاملا درگیر مسائل نمی شود و بازی زندگی را آنگونه که هست با تمام ناملایمت ها و ناسازگاری هایش، نمی پذیرد. او احساس می کند نمی تواند تلاش و کوشش دائمی لازم برای مواجهه شجاعانه با زندگی را ادامه دهد. پس از یک عمر گریز از واقعیت، اکثر بیماران مبتلا به سرطان نمی توانند نقش محتومشان به عنوان " قربانی " را تغییر دهند و ناگزیر به سمت مرگ حرکت می کنند.

این افکار، توسط پروفوسور ژان کوهلر، استاد آمریکایی موسیقی مطرح می شوند. او طبق تشخیص، مبتلا به سرطان پانکراس غیر قابل عمل جراحی بود که در یک عمل جراحی اکتشافی مشخص شد و به او گفته شد که چند ماه بیشتر زنده نخواهد ماند. او چالش را پذیرفت و زندگی اش را به دست خود گرفت و خود را کاملا وقف علم ماکروبیوتیک(علم طولانی کردن عمر) کرد. بعد از 5 سال او هنوز زنده است و بدون هیچ نشانه ای از سرطان، خود را درمان کرده است.

با الهام از آنچه به آن دست یافته بود، احساس می کرد ماموریت دارد که به سایر بیماران سرطانی که با مرگ مواجه هستند، کمک کند. او به یک سخنران تبدیل شد و در کشور سفر کرد و با بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان تماس برقرار کرد. با این وجود او دریافت که تنها 10تا 25 درصد این بیماران حاضر بودند شخصا برای غلبه بر سرطان موجود در بدنشان، تلاش لازم را انجام دهند. دکتر کوهلر می گوید :

" اساسا بیماران مبتلا به سرطان ناراحت (ناخرسند)هستند و اکثر قربانیان این برنامه را رد می کنند، نه از روی تردید، بلکه به این دلیل که نمی خواهند روش زندگی شان را عوض کنند. آنها می خواهند زندگی کنند، ولی به روش خودشان. هنگامی که مشکلی دارند، اگر نتوانند مشکلشان را آنطور که دوست دارند حل کنند، آن را رها می کنند. "

مطالعات علمی، به وضوح حقیقت مباحث یوگا را نشان می دهند، به این ترتیب که سلامت ذهنی و احساسی ما در وضعیت سلامت فیزیکی مان منعکس می شود و ریشه بیماری در افکار بیمار و کنترل نشده ما نهفته است. با در نظر گرفتن این مطالعات می توان پیش بینی کرد که یوگا نقش مهمی در حفاظت از جوامع ما در برابر تهاجمات سرطان در سال های پیش رو دارد. به وسیله یوگا، عقده ها و موانع نهفته در عمق ویژگیهای بیهوده شخصیتی و الگوهای رفتاری نارضایتی از خود، به طور سیستماتیک روشن شده و از بین می روند. کسی که یوگا انجام می دهد با آمادگی بیشتری خود را با جریان زندگی وفق می دهد و از سلامت ذهنی و احساسی بهتری بهره مند است. او نسبت به افراد دیگر حساسیت بیشتری پیدا می کند و قادر به ایجاد روابط انسانی عمیق و راضی کننده است و یاد می گیرد به تجربیات فراوان و متنوع زندگی به شیوه مثبت و خلاق پاسخ دهد.

انسان با وارد کردن اصول یوگا به سبک های زندگی متنوع اش، به طور اصولی بین ابعاد فیزیکی، ذهنی، احساسی و روانی وجودش تعادل برقرار می کند تا به سلامتی واقعی دست یابد. هیچ ضرورتی برای تسلیم در برابر درد پیش از اینکه واقع شود، یا مرگ ناشی از سرطان یا بیماری های جدی دیگر، وجود ندارد. امروزه چنین دیدگاه های درماندگی و تسلیم، یکی از دلایل اصلی عدم سلامت کلی ماست. یوگا مسیر پذیرش مثبت و مسئولیت پذیری در برابر سلامت، اعمال و تقدیرمان را هموار می کند.

منبع: سایت بیهار

(فوریه 1979)

مترجم : مینا خراسان فردی

 

 

 

خنده بر درمان سرطان موثر است

 

بررسی های پژوهشگران نشان می دهد، "خنده" می تواند در مهار روند سرطان و درمان آن، موثّر باشد.

به گزارش سلامت نیوز، پایگاه اینترنتی "گوگل نیوز" نوشت: پژوهشگران مراكز درمان سرطان آمریكا، "سی تی سی ای" در ایلینوی، با برگزاری جلسات خنده درمانی دریافته اند، "لبخند"، خنده معمولی، خنده با صدای بلند و قهقهه، سبب افزایش اكسیژن بدن، كاهش استرس، بهبود تنفس، كاهش فشار خون بالا، بهبود عملكرد ماهیچه ها و قلب و افزایش روحیه بیماران می شود. در این جلسات، بیماران برای هم لطیفه می گویند و می خندند.

پژوهشگران دریافته اند، خنده با ایجاد این تاثیرات مثبت، سبب از بین رفتن سلول های سرطانی یا كاهش سرعت تكثیر آنها و بهبود بیماران می شود. هر روز بیماران بیشتری در این مراكز ابراز می كنند كه خنده، حال آنان را بهتر می كند، به طوری كه تاثیر آن حتی از داروهای سرطان نیز بیشتر است، ضمن اینكه هیچ عوارضی ندارد.

 

تاثیر شاد بودن بر درمان سرطان چیست

پژوهشگران از تاثیر شوخی و شاد بودن بر درمان سرطان خبر دادند. به گزارش سلامت نیوز، پژوهشگران مركز سرطان اینشتین بیمارستان مونتفیور در برونكس آمریكا تعدادی از بیماران مبتلا به سرطان را در كلاس های خنده درمانی شركت دادند.برخی از این بیماران در مراحل پیشرفته سرطان بودند و در این جلسات بیماران جوك های مكتوب یا شفاهی می گفتند و می شنیدند ، فیلم های خنده دار می دیدند و لباس دلقك می پوشیدند و شوخی می كردند.نتیجه این بود كه بعد از مدت كوتاهی از میزان پیشرفت بیماری آن ها كاسته شد و به آن ها احساس بهبود دست داد.پژوهشگران می گویند: خنده و شادی با كاستن از فشارخون موجب كاهش استرس و افزایش آرامش می شود ، ضمن اینكه تنفس را بهتر می كند و عملكرد ماهیچه ها را افزایش می دهد.

 

استرس احتمال بروز سرطان را در زنان افزایش می دهد

تحقیقات نشان داده استرسهای شدید بر توانایی بدن در مقابله با انواع عفونت و در نهایت سرطانهای رحم در زنان تاثیر منفی دارد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از هلت دی نیوز، محققان با بررسی زنانی که مبتلا به سرطانهای رحم و دهانه رحم بودند دریافتند این گروه برای مدت طولانی تحت تاثیر فشار روحی شدید و مشکلات زیادی بوده اند.محققان با بررسی 105 نفر از زنانی که بیش از مدت یک ماه تحت استرس فراوان بوده اند و علت آن نیز جدایی و طلاق و یا مرگ یکی از نزدیکان بوده است دریافتند که 78 مورد از آزمایشات پاپ اسمیر آنها به منظور تشخیص زودهنگام سرطان مثبت بوده است.محققان دریافتند که سیستم ایمنی زنان در مواجهه با استرسهای روزانه بسیار شدیدتر از مردان تحت تاثیر قرار گرفته و ضعیف می شود که همین امر زمینه را برای بروز سرطان فراهم می کند.

از طرف دیگر بررسی ها نشان داد حتی در مورد زنانی که مدتی تحت استرس روحی شدید بوده اند اما نتایج آزمایش آنان طبیعی بود بر میزان عفونتهای بدنی و بیماریهای ویروسی افزوده شده بود که این خود دلیل دیگری مبنی بر ضعف سیستم ایمنی در این گروه بوده است.کارشناسان هشدار می دهند که استرس موجب سرکوب سیستم ایمنی و مستعد شدن بدن برای ابتلا به انواع بیماریهای مزمن می شود و این تاثیر در زنان به مراتب شدیدتر از مردان است.

 

استرس مي‌تواند باعث عود و گسترش سرطان شود

‌تحقيقات جديد دانشمندان نشان مي‌دهد که پس از عمل جراحي و خارج کردن تومور بدخيم از بدن بيمار، ‌احتمال بروز دوباره سرطان در جاي ديگري از بدن زياد است. به نوشته ساينس ديلي، دانشمندان با انجام تحقيقات گسترده دريافتند که مي‌توان با کنترل استرس از ريشه گرفتن دوباره سرطان در بدن و بروز چنين سلول‌هاي سرطاني پيشگيري کرد. تحقيقات دانشمندان نشان مي‌دهد، استرس‌هاي رواني و جسماني پيش ، در جريان و پس از عمل جراحي تاثير بيولوژيکي بر عملکرد سيستم ايمني بدن دارد و اختلال در عملکرد سيستم ايمني بدن موجب کاهش روند بهبود بيماري به‌ويژه در نقطه حساسي که تحت عمل جراحي قرار گرفته مي‌شود.

تحقيقات جديد نشان مي‌دهد که هورمون استرس مانند آدرنالين که پيش و در جريان عمل جراحي ترشح مي‌شود، علت اصلي اختلال در عملکرد سيستم ايمني بدن است و عملکرد ضعيف سيستم ايمني بدن يکي از عوامل اصلي بروز دوباره سرطان پس از عمل جراحي است.

 

تاثير استرس بر فعاليت عوامل سرطان‌زا چیست

محققان اعلام کردند که استرس توانايي بدن را در مهار ويروس‌هاي سرطان‌زا کاهش مي‌دهد.به گزارش بي‌بي‌سي، تازه‌ترين بررسي محققان سرطان شناسي فيلادلفيا نشان مي‌دهد که زندگي مملو از فشارهاي عصبي، توانايي بدن را براي مقابله با عوامل سرطان‌زا از جمله ويروسي که در بيشتر موارد به عنوان عامل بروز سرطان رحم شناخته مي‌شود، تضعيف مي‌کند. اين محققان در بررسي علت واکنش مختلف سيستم ايمني بيماران به اين عوامل سرطان‌زا مشاهده کردند، استرس نقشي اساسي در اين خصوص دارد. در اين بررسي از هفتاد و هشت زن خواسته شد که ميزان فشارهاي عصبي روزانه خود را مطرح کنند. سپس توانايي سيستم ايمني بدن آنها در واکنش به ويروس اچ پي وي شانزده که شناخته‌شده‌ترين عامل ويروسي سرطان رحم است، اندازه‌گيري شد. محققان فيلادلفيا به دنبال اين بررسي مشاهده کردند که سيستم ايمني در زناني که سطح استرس روزانه بالاتري داشتند، ضعيف‌تر عمل مي‌کند.

 

استرس، مهم‌ترين عامل بروز سرطان است

رييس مركز تحقيقات سرطان در دانشگاه علوم پزشكي مشهد گفت: «استرس مهم‌ترين عامل بروز سرطان در انسان شناخته شده است.» دكتر محمدرضا قوام نصيري افزود: «استرس با تحت تاثير قرار دادن سيستم ايمني بدن زمينه بروز سرطان را در انسان تشديد مي‌كند.

تسكين استرس مي‌تواند به کنترل سرطان کمک کند

 

دانشمندان سالهاست مي‌دانند درصورتي كه بيماران سرطاني نتوانند با استرس ناشي از بيمار شدن برخورد كنند، سرطان در آنها سريعتر از افرادي كه آرامش خود را حفظ مي‌كنند، پيشرفت مي‌كند.

 

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از فيزورگ ، پزشكان براي مقابله با اين پديده درمانهايي را ارائه مي كنند كه مي‌تواند به بيماران سرطاني كمك كنند تا استرس خود را كنترل كنند دانشمندان اين فرضيه را مطرح كردند كه تسكين استرس مي‌تواند ناشي از افزايش بتا اندورفين پپتيد ( ( bepيا همان هورمون احساس خوب در مغز باشد كه در جريان ورزش، گفت و گوي مطلوب و جنبه‌هاي بسيار ديگري از زندگي كه به انسان شادي مي‌دهد،ترشح مي‌شود.

 

بر اساس فرضيه محققان دانشگاه راتجرز، bepكه توسط نورون‌ها توليد مي شود نه تنها حس خوبي را در فرد ايجاد مي‌كند بلكه در تنظيم واكنش استرس و عملكرد ايمني مهاركننده رشد و گسترش تومورها نيز نقش دارد.

 

نتايج اين تحقيقات در نشريه مجموعه مقالات فرهنگستان ملي علوم آمريكا منتشر شده است.

 

دكتر ديپاك كي. ساركار و همكارانش با انجام آزمايش‌هايي نشان دادند كه سازوكارهاي فيزيكي از اين فرضيه پشتيباني مي‌كند.

 

ساركار مجري طرح و استاد علوم جانوري و مدير برنامه غدد درون ريز در دانشكده محيط زيست و علوم زيستي دانشگاه راتجرز گفت يافته‌هاي ما نويد بخش ارائه درمانهايي براي بهبود عملكرد ايمني است.

 

تحقيق پيشين نشان داده است كه ميزان بسيار كم و يا غيرفعال نورون‌هاي bep با بروز بيماري‌هاي مختلفي ارتباط دارد.

 

بعنوان مثال تعداد كم نورون‌هاي توليدكننده bepدر مغز بيماران مبتلا به افسردگي و شيزوفرني مشاهده شد. همچنين نورون‌هايي كه ميزان بسيار كمي bep توليد مي‌كنند در بسياري از افراد چاق يافت شد.

 

در هر دوي اين موارد بيماران، بيشتر به عفونت و سرطان مبتلا شدند.

 

دانشمندان روتگرز براي آزمودن فرضيه نقش bepدر مهار رشد و پيشرفت تومور، سلول‌هاي بنيادي عصبي را با استفاده از مواد شيميايي خاصي به نورون‌هاي توليدكننده bepتبديل و سپس آنها را به مغز موش‌هاي زنده تزريق كردند.

 

پژوهشگران رشد تومورها را در موشهايي كه براي ابتلا به سرطان پروستات مهندسي ژنتيك شده بودند بررسي كردند.

 

محققان مي‌گويند نورون‌هاي bepبا افزايش فعاليت انواعي از سلول‌هاي ايمني خاص و كاهش التهاب، سيستم ايمني را بهبود بخشيدند.

 

اين نورون‌ها موش‌ها را در ۹۰درصد موارد از ابتلا به سرطان پروستات نيز محافظت كردند.

 

ساركار با ابراز خوشبيني از اينكه اين تحقيقات مي‌تواند براي درمان انسان بكار گرفته شود گفت به جاي پيوند سلول، افزايش bepبا استفاده از راهكارهاي شيميايي را مورد بررسي قرار خواهيم داد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 23:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره ادب

بازديد: 8087

تحقیق درباره ادب

از قیمتی ترین سرمایه ها و میراثهای حیات آدمی «ادب» است،

حتی بالاتر از ثروت و سرمایه است (ادب مرد، به ز دولت اوست).

در بر خورد ها چیزی به زیبایی و جذابیت ادب نمی رسد. باید آن را آموخت، به كار بست تا روابطی سالم و احترام آمیز و پایدار میان افراد، حاكم شود. اما همین واژه متداول و مشهور، گاهی تعریفی ناشناخته و حدّ و مرزی مبهم دارد. ازاین رو مناسب است كه بر مفهوم و جایگاه و شرایط آن، تأملی مجدد داشته باشیم و بدانیم كه به راستی «ادب چیست؟»

ادب چیست؟

این صفت كه سر مایه ارزشمند رفتاری انسان و رسالت پدر و مادر و مربی است بر چه پایه هایی استوار است؟ آیا یك خصلت درونی است؟ آیا رفتاری اجتماعی است یا حالتی روحی؟ رمز اینكه انسان ازافراد مؤدب، خوشش می آید چیست؟

وقتی سخن از«ادب» به میان می آید، نوعی رفتار خاصّ و سنجیده با افراد پیرامون (از كوچك و بزرگ و آشنا و بیگانه) در نظر می آید. این رفتار كه از تربیت شایسته نشأت می گیرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، در خواست، سؤال، جواب و ... مربوط می شود.

ادب، هنری آموختنی است. می توان گفت:«ادب، تربیت شایسته است»، خواه مربی، پدر و مادر باشد، یا استاد و مربی.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم مرا به سه نكته ادب كرد... فرمود: هر كس با رفیق بد همنشینی كند، سالم نمی ماند و هر كس كه مراقب و مقید به گفتارش نباشد پشیمان می گردد و هر كس به جاهای بد، رفت و آمد كند، متهم می شود: «ادبنی ابی بثلاث... قال لی:یا بنی! من یصحب صاحب السوء لا یسلم و من لا یقید الفاظه یندم ومن ید خل مداخل السوء یتهم

آنچه در این حدیث مطرح است، ضابطه داشتن « دوستی» و «گفتار» و«معاشرت» است. دوست داری با تو چگونه رفتار كنند؟ نام و لقب زشت بر تو نگذارند؟ مگر نَه اینكه از توهین و تحقیر و استهزای دیگران نسبت به خودت ناراحت و رنحیده می شوی؟ مگر نه اینكه دوست داری در جمع مردم، مورد تكریم و تشویق و توجه قرار گیری؟ یكی از نكات مهم مربوط به معاشرت، آن است كه آنچه را درباره خود نمی پسندی، در باره دیگران هم روا ندانی و آنچه نسبت به خویش دوست می داری، برای دیگران هم بخواهی و آنچه را در كار دیگران زشت می شماری، برای خود نیز زشت بدانی. اگر از كارهای ناپسند دیگران انتقاد می كنی، همان كارها و صفات در تو نباشد. این نوعی «خود ادب كردن» است و كسی به این موهبت دست می یابد كه از فرزانگی و هوشیاری و عقلانیّتی تیز و بصیر برخوردار باشد. به فرموده حضرت امیر (علیه السّلام):

«كفاك ادبا لنفسك اجتناب ما تكرهه من غیرك»؛

در ادب كردن تو نسبت به خویشتن، همین تو را بس كه آنچه را از دیگری ناپسند می بینی از آن پرهیز كنی.

هر كس حدّ و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، دارای ادب است. بی ادبی، نوعی ورود به منطقه ممنوعه و پایمال كردن حدّ و حریم در برخورد هاست. این سخن بلند علویّ را هم در این زمینه بخوانیم كه فرمود:

«افضل الادب ان یقف الانسان علی حده و لا یتعدیّ قدره»؛

برترین ادب، آن است كه انسان بر سر حدّ و مرز و اندازه خویش بایستد و از قدر خود فراتر نرود. ادب، به خودی خود یك ارزش اخلاقی و اجتماعی است و ارزش آفرین، هم برای فرزندان، هم برای اولیاء كه تربیت كننده آنانند.

ادب در هر كه و هر كجا باشد، هاله ای از محبت و مجذوبیت را بر گرد خود پدید می آورد و انسان با ادب را عزیز و دوست داشتنی می كند.

ادب، خودش یك سرمایه است و هر سر مایه ای بدون آن بی بهاست.

مدالی است بر سینه صاحبش كه چشمها و دلها را خیره و فریفته می سازد.

آراستگی هر چیزی به چیزی است.

آن گونه كه علم، با حلم آراسته می گردد،

وشجاعت، با گذشت و عفو زینت می یابد،

و ثروت، با انفاق و بخشش، ارزش پیدا می كند،

حسب و نسب هم با ادب، ارج می یابد. شرافت نسب و اعتبار خانوادگی و آبرو و وجهه اجتماع، بدون داشتن ادب، آرایشی سطحی بر چهرهای زشت است. این سخن حضرت علی(علیه السلام) است كه:

«لاشرفمعسوءالادب»؛

با بی ادبی؛ هیچ شرافتی نیست.

كسی كه بی اصل و تبار و نسب و حسب باشد، اگر ادب داشته باشد، شرافت می یابد.ادب حتی نسب و تبار نامناسب را هم می پوشاند. كلام امیرالمؤمنین( علیه السلام) چنین است:

«حسنالادبیسترقبیح النّسب»

 

توانایی ایجاد ارتباط

ارتباط را می‌توان جریانی چند طرفه دانست که طی آن دو یا چند نغر به تبادل افکار ، نظریات ، احساسات و حقایق می‌پردازند و از طریق بکاربردن پیامهایی که معنایش برای کلیه آنها یکسان است به انجام این امر مبادرت می‌ورزند. هنگامی که ارتباط را کوشش آگاهانه فرستنده پیام برای سهیم ساختن گیرنده در اطلاعات ، عقاید و طرز فکرهایش می‌دانیم، مسئله تفاهم و هماهنگی فرستنده و گیرنده اهمیت اصلی و اساسی خود را به دست می‌آورد، هرگونه انتقال پیام بین فرستنده از یک طرف و گیرنده از طرف دیگر ارتباط محسوب می‌شود.

چه فرستنده انسان باشد و چه یک دستگاه مکانیکی ارسطو فیلسوف معروف هدف ارتباط را جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و امتناع دیگران می‌داند. به این صورت که برقرار کننده ارتباط از هر راه و وسیله‌ای که امکان داشته باشد طرف مقابل ارتباط یا مخاطب خود را تحت نفوذ در آورده و نظر و عقیده خود را به او بقبولاند. البته برای ارتباط تعاریف متعدد و مختلفی از سوی صاحب نظران و پژوهشگران ارتباطات ارائه شده است هر یک از صاحب نظران امور ارتباطات با توجه به زاویه دید و اهمیتی که برای عناصر ارتباط قائل هستند ارتباط را تعریف کرده‌اند. که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

تعاریف ویژه ارتباط

عقیده ادوین امری در مورد ارتباط (Edwin Emery)چیست

او در کتاب مقدمه ای بر ارتباط جمعی ارتباط را این گونه تعریف می‌کند: «ارتباط عبارت از فن انتقال اطلاعات ، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر است» برای نمونه انسان وقتی می‌خندد نشاط و شادی خود را با لبخند نشان می‌دهد. و یا اگر فردی به فرد دیگر سلام می‌دهد یا عصر به خیر می‌گوید با بیان شفاهی دوستی و صمیمیت خود را به او ابراز می‌دارد و در واقع به گونه‌ای ارادت خود را می‌فهماند. و همچنین زمانی که شخصی به شخص دیگر کارت تبریک یا نامه‌ای ارسال می‌کند هدف و منظور خود را به شکل کتبی ارائه می‌دهد و با او ایجاد رابطه می‌نماید.

عقیده جان ای. آ‌ر.لی(Lee john A.R) درباره ارتباط

ارتباط را عموما به مفهوم فراگرد حمل و نقل و ارسال میان محلها و مردم می‌دانند. در نظر مسئولان برنامه ریزی ، ارتباط معمولا به معنای حمل و نقل کالاها و مردم از راه خشکی ، آب و هوا ارسال پیامها از طریق وسایل مخابراتی بوده ‌است. ولی مفهوم ارتباط در جامعه که بویژه به ظرفیت اطلاعاتی لازم برای جامعه به منظور عملکرد مؤثر جریان ارتباط در سراسر بافت اجتماعی توجه دارد با این معنای محدود تطبیق نمی‌کند.

عقیده ابراهیم رشیدپور درباره ارتباط

ارتباط جریانی است که طی آن دو نفر یا بیشتر از طریق کاربرد پیامهایی که معنای آن برایشان یکسان است به تبادل افکار ، نظرات ، احساسات و عقاید خود می‌پردازند.

عقیده جورگن درباره ارتباط

او معتقد است ارتباط عبارت است از فراگردهایی که بر مبنای آن انسانها همدیگر را تحت نفوذ قرار می‌دهند.

عقیده کارل هاولند (Hovland) درباره ارتباط

او می‌گوید: «ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال یک محرک (معمولا علامت بیانی) از یک فرد (ارتباط گر) به فردی دیگر (پیام گیر) به منظور تغییر رفتار او

عقیده مانیوس اسمیت (smith.M) درباره ارتباط

هر نوع عملی که بوسیله فردی انجام شود که طی آن فرد دیگری بتواند آنرا درک کند ارتباط نامیده می‌شود. خواه این عمل با استفاده از یک وسیله انجام شود یا بدون وسیله.

عقیده آرانگارن (Aranguren 1970.p11 )در مورد ارتباط

ارتباط عبارت است از انتقال اطلاعات در محدوده سه چیز انتشار (emission) انتقال (Conduction) و دریافت پیام (message)

انواع ارتباط جمعی

ارتباط خصوصی و بدون واسطه

ارتباطی است رودررو خوری که طی آن پیام بدون واسطه و مساقیم بین پیام گیرنده و پیام دهنده مبادله می‌شود. این نوع ارتباط ویژگیهایی هم دارد :

فرصت جابجایی پیام گیرنده و پیام دهنده

فرصت تصحیح یکدیگر

ارتباط چهره به چهره و عمیق

قابل رویت بودن آثار پیام

ارتباط جمعی یا عمومی: ارتباط جمعی یا عمومی تعبیر جدیدی است که جامعه شناسان آمریکایی برای مفهوم Mass Media بکار برده‌اند. این واژه که از ریشه لاتین Media (وسایل) و اصطلاح انگلیسی Mass یا توده تشکیل شده است، از نظر لغوی به معنای ابزارهایی است که از طریق آنها می‌توان با افرادی بطور جداگانه یا با گروههای خاص و همگون و جماعت کثیری از مردم به صورت یکسان دسترسی پیدا کرد امروزه این وسایل عبارتنداز : روزنامه‌ها - رادیو - تلویزیون - سینما - اعلانات بدیهی است که در میان ابزارهایی پخش پیام روزنامه و رادیو و تلویزیون دارای نکات مشترکی است که پیامهای آنها به صورت متناوب پخش می‌شود.

ارتباط نوشتاری: ارتباط نوشتاری ارتباطی است که در آن اطلاعات از طریق قلم بر کاغذ نقش می‌بندد. (مانند نامه - روزنامه و کتاب و …)

ارتباط غیر نوشتاری: ارتباطی است که اطلاعات و افکار از طریق امواج (مانند رادیو - تلویزیون - تلفن - تلگراف و )میان مردم مبادله می‌شود.

ارتباط ملی: ارتباطی است که پیامها ، اطلاعات و مفاهیم از طریق وسایل ارتباط جمعی نظیر (رادیو - تلویزیون - مطبوعات و )در چهار چوب جغرافیایی یک کشور منتشر می‌شود.

ارتباط فرا ملی: پیام‌ها و اطلاعاتی که از طریق ماهواره‌ها مرزهای جغرافیایی را در می نوردند و موجبات نزدیکی میان انسانها بر روی کره زمین می‌شود (مانند تلویزیون آسیایی و اروپایی و تلویزیون بدون مرز و …)

ارتباط کلامی: در این نوع ارتباط اطلاعات و افکار ار طریق زبان و گفتار منتقل می‌شود (نظیر تلفن و تلگراف)

ارتباط غیر کلامی: ارتباطی است که مفاهیم و معانی از طریق غیر زبانی و گفتاری میان انسانها منتقل می‌شود (نظیر عکس ، تصویر ، فیلم و رنگها ، لباس و …)

ارتباط انسانی: اطلاعات و مفاهیمی که میان دو انسان ردوبدل می‌شود (مانند نامه - تلفن و …)

ارتباط ابزاری یا ماشینی: در این نوع ارتباط ، که درست بر عکس ارتباط انسانی است، گردش اطلاعات میان دو ابزار یا ماشین ردوبدل می‌شود (نظیر اطلاعات مخزن به بلندگو یا صفحه تلویزیون)

ارتباط زمانی:ارتباطی است که انتقال اطلاعات باید در زمان معین انجام گیرد در غیر این صورت ازرش چندانی ندارد (مانند گزارش‌های خبری)

ارتباط غیر زمانی: که درست برعکس ارتباط زمانی ، محدود به زمان خاصی نیست و اطلاعات آن می‌تواند پیوسته معتبر باشد (مانند کتابخانه)

ارتباط سازمانی: در این ارتباط سازمانی انتقال اطلاعات و دریافت پیام به امکانات گسترده فنی و برنامه ریزی و سازماندهی و نیز بودجه و پرسنل و نیاز دارد (مانند رادیو و تلویزیون تلکس و فاکس)

ارتباط غیر سازمانی: ارتباطی است که به امکانات فنی و بودجه و سازماندهی و مقررات نیاز ندارد (مانند نامه و گفت و شنودهای حضوری)

ارتباط نمادین: ارتباطی است که طی آن پیامها در قالب علائم و نشانه‌ها ار طریق حواس فرد دریافت می‌شود (مانند حالات چهره پیام دهنده - لحن و طنین صدا - حرکات و زشت) این عوامل بخشی از پیام هستند که پیام گیر آن را نشانه خوانی می‌کند و این حالات و حرکات می‌تواند در فرهنگ‌های مختلف معانی متفاوتی داشته باشد.

فرا ارتباط: در این نوع ارتباط فقط جزئی از پیام را پیام دهنده ولی پیام گیر تمام پیامها را در می‌یابد.

نگرش

نگرش، از مفاهیم کاربردی در علم روان‌شناسی اجتماعی است. این اصطلاح در دهه 1950 به بعد متداول گردید و امروزه یکی از مهمترین مفاهیم مورد استفاده در روان‌شناسی اجتماعی آمریکا می‌باشد.

ترکیب شناخت‌ها، احساس‌ها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معین را نگرش شخص نسبت به آن چیز گویند.[معادل انگلیسی کلمه نگارش، واژه Attitude می‌باشد که چندین معنا دارد. این واژه از کلمه لاتین Optus گرفته شده که به معنی مناسبت و سازش‌یافتگی است و ریشه دیگر این کلمه Aptitude بوده که به معنی حالت و آمادگی ذهنی یا فکری برای عمل می‌باشد. از اینرو در کاربرد این دو ریشه در روان‌شناسی اجتماعی بین دو دسته نگرش تفکیک قایل شده‌اند: Mental attitude یا نگرش‌های ذهنی و Motor attitudes یا نگرش‌های حرکتی.

یکی از اولین کسانی که از واژه نگرش ذهنی استفاده کرد، هربرت اسپنسر بود. وی در یکی از نخستین آثار خود در سال 1862 نوشت: داوری صحیح درباره پرسش‌های مورد بحث تا اندازه‌ای به نگرش‌ها در هنگام شنیدن ناله یا شرکت در مناقشه بستگی دارد و برای داشتن نگرش صحیح لازم است میانگین درستی یا نادرستی باورهای انسانی را بدانیم.

چند نفر از متخصصان، روان‌شناسی اجتماعی را در حکم "مطالعه علمی نگرش‌ها" می‌دانند. اما تعریفی که اکثر روان‌شناسان اجتماعی از واژه نگرش دارند عبارت است از: نگرش، نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و تمایل به عمل است. عنصر شناختی، شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک اندیشه یا شیء است. عنصر احساسی یا عاطفی، آن است که معمولا نوع احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل به جهت آمادگی برای پاسخگویی به شیوه‌ای خاص اطلاق می‌شود.[4] به عنوان مثال، نگرش فرد به یک شخصیت سیاسی ممکن است حاوی بعد شناختی باشد که او را یک شخصیت سیاسی می‌داند. بعد احساسی آن ممکن است شیفتگی فرد به طریق سخنرانی آن شخصیت سیاسی باشد و بخش عمل یا رفتاری، آن است که فرد همواره آماده ملاقات یا شرکت در جلسات آن شخصیت سیاسی است.

 

پارک((Park برای نگرش 4 ویژگی زیر را بیان می‌کند:

1. نگرش در بعد اهداف و ارزش‌ها سوگیری مشخصی دارد و از این منظر با بازتاب‌های ساده و شرطی‌شده تفاوت دارد.

2. نگرش به هیج وجه، کرداری خودبخودی و روزمره نیست. برعکس، حتی هنگامی که پنهان است تنش‌هایی از خود ظاهر می‌کند.

3. نگرش شدت‌های متفاوتی دارد. برخی اوقات مسلط و حاکم و برخی دیگر نسبتا بی‌اثر.

4. نگرش، ریشه در تجربه دارد. از اینرو نمی‌تواند تنها یک غریزه اجتماعی باشد.

 

تفاوت نگرش با ارزش، عقیده و علاقه درچیست

ارزش‌ها، هدف‌هایی گسترده‌تر و انتزاعی‌ترند و غالبا فاقد شیء یا موضوع مشخص یا نقطه ارجاع‌اند. شجاعت، زیبایی و آزادی ارزش‌اند و به عنوان معیاری برای قضاوت به حساب می‌آیند که شخص از آن‌ها برای تصمیم‌گیری بهره می‌برد و از آن طریق نگرش‌های خاصی را در خود ایجاد می‌کند. عقیده نیز چیزی است که شخص بر مبنای واقعیات مورد قبول خود درست می‌پندارد. بدین‌سان عقاید دو نوع هستند: برخی عقاید عاری از هیجان و شور است مثل اعتقاد به این که کمربند ایمنی در جلوگیری از آسیب سانحه اتومبیل مفید است. اما دسته‌ای از عقاید علاوه بر یک جزء ارزشی دارای جزء هیجانی هم هستند که نگرش خوانده می‌شوند مثلا اعتقاد به این که مردم فلان شهر خسیس هستند علاوه بر این که ارزشی است، توام با هیجان است. اما نگرش و علاقه هر دو به دوست داشتن و دوست نداشتن مربوط می‌شوند، هر دو می‌توانند به ترجیح دادن‌ها در مورد فعالیت‌ها، نهادهای اجتماعی یا گروه‌ها مربوط باشد و هر دو شامل احساس‌های شخصی نسبت به یک شیء یا نهاد اجتماعی یا گروه تصور می‌شود و علایق، احساس فرد نسبت به یک فعالیت است.

 

شکیبایی

کسی که تحمل هیچ چیز را ندارد، خود نیز تحمل ناپذیر است.

«ژانه»

عاقبــت جویـنده یابنـده بــود که فـرج از صــبر زاینـده بـود

«مولوی»

راه‌های رسیدن به قله‌ی موفقیت در شرایط و موقعیت‌های مختلف، متفاوت است و یکی از شیوه‌هایی که در موقعیت‌های بسیار سخت و دشوار می‌تواند ما را به موفقیت نزدیک کند، صبر و شکیبایی است.

شکیبایی از ارزش‌های متعالی است که در برخی نظام‌های اخلاقی و مذهبی یک فضیلت ارزنده به شمار می‌رود.

شکیبایی رمز رستگاری و راز پیروزی انسان در همه‌ی شئونات معنوی است که مراتب مادی حیات نیز به آن وابسته است به طوری که صبر و شکیبایی راه و رسم مردان بزرگ الهی است.

مسائل و مشکلات ناخوشایند زندگی روح و روان انسان را در تنگنا قرار داده و فشارهای عصبی را برای او فراهم می‌نماید. اگر او توانمند و مقاوم نباشد به رفتارهایی دست خواهد زد که نه تنها به حل مشکل خود کمک نخواهد کرد، بلکه بر میزان درد و رنج او خواهد افزود.

همه‌ی ما نیازمند مهارتی هستیم که بتوانیم از وضعیت بحران‌گذر کرده و از فشار روانی خود بکاهیم.

گاهی در عصر «نتوانستن» انتخاب گزینه‌ی صبر ممکن است بسیار سخت و تلخ به نظر آید، ولی باید دانست که همواره در تلخی صبر، شیرینی‌هایی نهفته است که می‌توان از حلاوت آن کام زندگی را شیرین کرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 22:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

اثر اندیشه بر سلامت و جسم چیست

بازديد: 337

اثر اندیشه بر سلامت و جسم چیست

جسم خادم روح است.

 از عملکرد ذهن پیروی می کند، چه بطور ارادی انتخاب شده باشند یا بطور اتوماتیک بیان شده باشند. با ورود افکار خلاف جسم بسرعت در بیماری و تباهی فرو می رود؛ تحت فرمان شادی و افکار زیبا ملبس به جوانی و زیبایی می شود.

بیماری و سلامتی، مانند شرایط، ریشه در اندیشه دارد. افکار بیمار خودشان را از طریق جسمی بیمار بروز خواهند داد. معلوم شده است که افکار ترس انسان را به سرعت یک گلوله می کشد، و افکار بیمار پیوسته هزاران نفر را یقینا می کشند گرچه با سرعت کمتر. افرادی که با ترس از بیماری زندگی می کنند کسانی هستند که آنرا می گیرند. اضطراب بسرعت کل بدن را تضعیف می کند، و آنرا برای ورود بیماری باز می کند؛ و افکار نادرست، حتی اگر بصورت جسمانی آزاد نشوند، بزودی سیستم عصبی را خرد خواهند کرد.

افکار نیرومند، خالص، و شاد جسم را قدرتمند و زیبا می کنند. جسم یک ابزار لطیف و انعطاف پذیر است، که به آسانی به افکاری که تحت تاثیرشان قرار می گیرد پاسخ می دهد، و عادتهای فکری اثرات خودشان را، خوب یا بد، برآن خواهند گذاشت.

انسانها تا وقتی که افکار ناپاک منتشر می کنند، پیوسته خون ناخالص و مسموم خواهند داشت. زندگی و جسم پاک از یک قلب پاک حاصل می شود. ذهن الوده یک زندگی الوده و جسم فاسدی را بوجود می آورد. فکر منشأ عمل ، زندگی و مظهر است ؛ این منشأ را پالایش کنید، و همه چیز پالایش خواهد شد.

اگر جسم تان را کامل کنید، از ذهن تان محافظت می کنید. اگر جسم تان را تجدید کنید، ذهن تان را زیبا می کنید. افکار بداندیش، حسادت، نامایدی، اندوهگینی، سلامتی و زیبایی جسم را غارت می کنند. یک چهره عبوس تصادفا بوجود نمی آید؛ با افکار عبوس ایجاد می شود. چروکهایی که از شکل می اندازند ناشی از بیخردی، هوس و غرور هستند.

من زن نود و شش ساله ای را می شناسم که چهره معصوم و درخشان یک دختر را دارد. مرد میانسالی را می شناسم که صورتش طرحی ناموزون گرفته است. یکی ناشی از خلق مطبوع و روشن است؛ دیگری نتیجه هوس و ناخشنود است.

همانطور که نمی توانید یک منزل مطبوع و سرحال داشته باشید مگراینکه هوا و آفتاب را آزادانه در اتاقهایتان پذیرا باشید، بنابراین یک بدن نیرومند و درخشان، خوشحال، یا سیمای آرام تنها می تواند ناشی از پذیرش آزادانه افکار شاد و حسن نیست و آرامش در ذهن باشد.

در چهره های مسن چین و چروک های ناشی از همدردی وجود دارد، دیگری توسط افکار نیرومند و پاک، دیگری آثار هوس است. کیست که نتواند آنها را تمییز دهد؟ برای کسانی که درست زندگی کرده اند، سن آرام، زیبا، و به نرمی جاافتاده است، مانند غروب آفتاب. من اخیرا فیلسوفی را در بستر مرگ دیدم. او جز به سال پیر نبود. او به مطبوعی و آرامی که زندگی کرده بود مرد.

هیچ پزشکی مانند اندیشه شاد برای از بین بردن بیماریهای بدن وجود ندارد؛ تسلایی مانند حسن نیت برای از بین بردن سایه های اندوه و غم وجود ندارد. زندگی مداوم با افکار مریض، هوس، بدگمانی و حسد محبوس شدن در یک سوراخ زندان خودساخته است. اما خوب اندیشیدن به همه، شاد بودن با همه، یادگیری صبورانه برای یافتن خوبی در همه چنین افکار غیرخودخواهانه ای دروازه های بهشت هستند؛ و اقامت روزمره در افکار صلح و دوستی نسبت به همه مخلوقات صلح فراوان برای دارندگانش ارمغان می آورد.


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 22:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انواع دستگاه های حفاظتی

بازديد: 607

تحقیق درباره انواع دستگاه های حفاظتی

مقدمه

برای آن که سیستم توزیع خوب کار کند و برای رضایت بخش بودن عملکرد آن باید اشکلات هر بخشی از آن جدا و ازبقیه ی سیستم با سرعتی که امکان دارد قطع کرد. در حقیقت، اگر ممکن باشد باید از بوقوع پیوستن چنین اشکالاتی جلوگیری کرد. ابزار اصلی برای انجام این امر شامل : فیوزها، تقسیم کننده های خودکار، وصل کننده های مجّدد، کلیدهای مدار، برق گیرها یا اضافه جهش گیرها می باشد. با این حال موفقیّت به هماهنگی این وسایل بستگی داردبه طوری که عملکردشان با یکدیگر منافاتی نداشته باشد. نمودار1-5 نشان می دهد که این ابزار به کدام قسمت این سیستم مرتبط می شوند.

 

2-1 فیوزها  چیست؟

ویژگی جریان زمان. اساساً یک فیوز شامل یک اِلمنت فلزی است که وقتی جریان بیش از حدی از میان آن جاری می شود، المنت ذوب می شود. مقدار(بزرگی ) جریان بیش از اندازه به طور معکوسی با طول مدت آن متغیّر خواهدبود. این ویژگی جریان زمان نه تنها بوسیله ی نوعی فلز استفاده شده وابعاد آن (شامل شکل آن) تعیین شده است، بلکه همچنین با نوعی ضمیمه های آن ومحافظ نیز تعیین شده است. مورد دومی نه تنها بر زمان ذوب تأثیر می گذارد بلکه، برزمان تخلیه ی قوس نورهم تأثیر می گذارد. پس ((زمان تخلیه ی )) فیوز، حاصل جمع زمان ذوب زمان تخلیه ی قوس نور می باشد. به نمودار 1-5 و 2-5 مراجعه نمایید. اشاره می کند که در منحنی b در نمودار3-5، زمان تخلیه برای مقدار معینی از جریان نسبت به منحنی a کمتر است، از این رو، فیوز با ویژگی b که به عنوان ((فیوز محکم )) رجوع شده، با فیوز منحنی a مقایسه می شود.

فیوزهای سریع برحسب ولتاژ، توانایی حمل عادی جریان را ارزیابی می کنند و معمولاً ویژگی های قطع را توسط منحنی های جریان زمان نشان می دهند. در واقع هر منحنی مُعرف ارتباطی بین پایین ترین و بالاترین زمان تخلیه برای یک فیوز خاص می باشد.

هماهنگی فیوز. تعداد، سرعت و نوع ابزار قطع کننده که در نمودار 1-5 نشان داده شده، به سیستم ولتاژ، جریان عادی، بالاترین خطای جریان و بخش ها وتجهیزات مرتبط با آن ها، بستگی دارد و شرایط عادی دیگر. این ابزار معمولاً در مدار شاخه ای بخش خای درونی قرار گرفته اند، و باید طوری هماهنگ شوند که تنها بخش آسیب دیده را از جریان باز دارند.

2-2 فیوزهای تکرار کننده (تقویت کننده)

فیوزهای ردیفی که گاهی 2 تایی و 3تایی (هر فاز ) نصب می شوند، به عنوان فیوزهای تکرار کننده شناخته شده اند که دارای وقفه زمانی بین هر دو واحد فیوز می باشند. زمانی که اشتباهی رخ می دهد، فیوز اول می پرد و فیوز دوم به طور خودکار و با باز شدن فیوز اول، در مدار قرار می گیرد. اگر این اشتباه ادامه یابد، فیوز دوم می پرد، اگر فیوز سوّمی هم باشد، این فرضیه تکرار می شود. اگر اشتباه همیشگی است، تمام فیوزها خواهند پرید و بخش آسیب دیده از مدار جریان بازداشته می شوند. جایی که خازن خا برای تغذیه کنندگان به منظور اصلاح عامل قدرت به کار می روند.

فیوزها برای محافظت ردیف از گروه آسیب دیده ( وبرعکس) انتخاب می شوند و همچنین باید برای تقسیم شدن و ابزار دیگر مدار واقع در پشت منبع هماهنگ باشند.

3-2 فیوز های ترانسفورماتور چیست

فیوزهای در قمست اولیه از ترانسفورماتورهای توزیع بکار می روند تا نه تنها در موقع اشتباه در ترانسفورماتور یا قسمت ثانویه، بلکه همچنین وقتی که بار عادی دو ترانسفورماتور آن قدر زیاد می شود که نقصی در شرف وقوع است، ترانسفورماتور را از مدار قطع می کنند. فیوزها در قسمت ثانویه ترانسفورماتور را از اشتباهات و یا بار اضافی در مدار ثانویه به کار رفته، محافظت  می کند.

ویژگی های فیوز اولیه، حد وسط و سازشی بین محافظت از اشتباه و محافظت از بار اضافی می باشد، با این وجود، فیوز باید با فیوزهای دیگر در آن ردیف هماهنگ باشد. تلاش برای حل این مسأله، ترانسفورماتور های کاملاً خود محافظ CSR هستند که در آن فیوز اولیه با ویژگی های تنها براساس محافظت در برابر خطا، در میان مخزن ترانسفورماتور قرارگرفته اند. (برای تشخیص آن راخط اتصال نامیده اند). در حالی که حفاظت بار اضافی در قسمت ثانویه ی ترانسفورماتور که در میان مخزن قرار گرفته است، توسط کلیدهای مداری با ولتاژ پایین انجام می شود. کلیدهای مدار تنها بار باز می شوند، با این وجود باید به صورت دستی دوباره بسته شوند.

فیوزها درقسمت ردیفی محافظت کننده ها در شبکه های ثانویه با ولتاژ پایین تأمین شده اند. این ها محافظت تقویت کننده در مواقعی هستند که محافظ نمی تواند در طول تغذیه از شبکه به فیوز اولیه باز شود وقتی که آسیب دیده اند و یا به طور آگاهانه به زمین متصل شده اند.

 فیوزهای ثانویه که محدود کننده نیز می نامند، در هنگام اتصال شبکه های اصلی ثانویه تأمین شده اند تا بخش های آسیب دیده ی شبکه های اصلی ثانویه را جدا کنند و از گسترش آتش سوزی در رساناها (معمولاً در سیستم های برق ) جلوگیری کنند جایی که جریان کافی خطا برای سوزاندن آن سیم ها وجود ندارد پس در بخش کوچکی از شبکه های اصلی تخلیه می شوند.



منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 17 خرداد 1393 ساعت: 22:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره مخابرات و تاریخچه آن

بازديد: 2809

مخابرات

مقدمه

فعالیت مناسب شبکه­های مخابراتی به دلیل وجود تکنولوژی­هایی است که عموما از دید کاربران آن مخفی است. این بخش چگونگی کارکرد این تکنولوژی­های کلیدی و هم­چنین جایگاه آن­ها را در شبکه مخابراتی نشان می­دهد.

تکنولوژی­های مورد بحث عبارتند از:

تکنولوژی­های دسترسی

روش مرسوم دسترسی به شبکه مخابراتی با به کارگیری سیم مسی با توان عملیاتی پایین، خط دیجیتال مشترک (DSL) پرسرعت، اتصالات کابلی و رادیویی بی­سیم صورت می­گیرد.

انتقال آنالوگ

این تکنولوژی در بخش­هایی از شبکه که ارتباط منزل یا محل کار را به مرکز سوئیچ شرکت مخابرات فراهم می­کند و هم­چنین در بعضی از قسمت­های ارتباطات موبایل وجود دارد.

انتقال دیجیتال

این تکنولوژی اولین بار زمانی معرفی شد که در سال 1960 تجهیزات سیم مسی برای اتصال مراکز سوئیچ به یکدیگر به کار می­رفت. پیامد این تکنولوژی، شبکه­های فیبر نوری در سال 1970 و شبکه­های بی­سیم در سال 1990 بود.

انتقال دیجیتال از نرخ بیت زیاد صوت، دیتا و شبکه­های اینترنت پشتیبانی می­کند.

انتقال بی­سیم

مخابرات بی­سیم در تمام اطراف ما وجود دارد. با هر کس و در هر زمان می­توان در خیابان، بازار و مغازه تماس گرفت. مفهوم سلولی استفاده مجدد فرکانس (Frequency Reuse) استفاده از مخابرات بی­سیم در تمام دنیا را ممکن ساخته است.

انتقال نوری

استفاده از تجهیزات فیبر نوری در تمام دنیا فراگیر شده و این تکنولوژی، انتقال دیجیتال با نرخ بیت زیاد و هم­چنین انتقال سیگنال­های آنالوگ را پشتیبانی می­کند.

سوئیچ در شبکه

سابقه این تکنولوژی حدود یک صد سال است و امکان اتصال مشترکین را در هر گوشه دنیا فراهم می­کند. سوئیچ­های امروزی از دو تکنولوژی استفاده می­کنند.

سوئیچ مداری دیجیتال (Digital circuit switching)

سوئیچ­های مداری بیشتر برای شبکه­های صوتی استفاده می­شوند.

سوئیچ پاکتی دیجیتال (Digital packet switching)

تکنولوژی­های پاکتی برای مسیردهی دیتا و ترافیک اینترنت شبکه­های مخابراتی به کار می­روند. این کار باعث می­شود سوئیچ­های مداری برای ترافیک­های کوتاه­مدت مانند صوت و فاکس آزاد شوند.

مالتی پلکس

سوئیچ هزاران مشترک در یک زمان و هم­چنین سیستم­های انتقالی که تا 10 گیگا بیت اطلاعات را در یک ثانیه حمل می­کنند به دلیل وجود تکنولوژی مالتی پلکس کردن می­باشد. وجود این تکنولوژی این امکان را می­دهد که اطلاعات بیشتر و بیشتری روی یک سیستم قرار دهیم.

دسترسی به شبکه چگونه صورت می­گیرد؟

دسترسی عبارت است از مسیری که شما را به یک شبکه متصل می­کند و به شش روش اصلی صورت می­گیرد.

1- از یک خط مشترک آنالوگ در محل سکونت یا محل کار

2- از یک خط مشترک دیجیتال در محل سکونت یا محل کار

3- از طریق یک مرکز تلفن خصوصی (PBX) در محیط­های کار

4- از طریق سوئیچ پاکتی در محیط­های کار

5- از یک مودم کابلی در محل سکونت یا محل کار

6- به وسیله دسترسی بی­سیم با استفاده از تلفن کابل محل یا کامپیوتر کیفی

شماره­گیری از طریق خط مشترک آنالوگ

اگر در منزل هستید احتمال دسترسی شما به یک سایت اینترنت از طریق آن­چه که خط مشترک نامیده می­شود میسر شده است. این خط از یک مجموعه زوج سیم به هم تابیده مسی (mm-22 AWG6/) یا (AWG24mm-4/) تشکیل شده است که تلفن شما را به سوئیچ مداری مرکز متصل می­کند.

از طریق این زوج سیم، سرعت دریافت (Download-53Kb/s) و سرعت ارسال 6/33 کیلوبایت بر ثانیه امکان­پذیر است. محدودیت این سرعت­ها به دلیل وجود پدیده هم­شنوایی می­باشد. از آن­جا که خط مشترک مرسوم فقط انتقال آنالوگ را پشتیبانی می­کند برای انتقال دیتا، باید از مودم استفاده کرد.

ممکن است دسترسی شما به شبکه از طریق سیستم مالتی پلکس کننده صورت گرفته باشد. سیستم مالتی پلکس کننده سیستم دیجیتالی است که امکان ارسال چندین کانال را هم­زمان روی حامل T1 یا امکانات فیبر نوری فراهم می­کند.

با استفاده از مالتی پلکس، تعداد خطوط فیزیکی تلفن آنالوگ که به مرکز سوئیچ متصل می­شوند کاهش می­یابد.

امروزه این سیستم­ها، سرویس­های دیگری شامل ISDN و داده­های دیجیتال را پشتیبانی می­کند. از آن جا که ارتباط تلفن محل سکونت به سیستم مالتی پلکس به صورت آنالوگ است، برای انتقال دیتا، باز هم باید از مودم استفاده کرد.

سرعت بیشتر با استفاده از خطوط مشترک دیجیتال

با استفاده از خطوط مشترک دیجیتال (DSL) سرعت­های ارتباط بیش از Kb/s56 میسر می­شود. به این روش دسترسی، دسترسی خطوط خصوصی نیز گفته می­شود.

نسخه­های متعددی از تکنولوژی خط مشترک دیجیتال وجود دارد و اصطلاح Xdsl به منظور اشاره به کل گروه ابداع گردیده است. برای هر یک از این تکنولوژی­ها توضیحات مختصری ارائه می­شود:

7- (Line- ADSL Asymmetric Digital Subscriber) سرعت دریافت kb/s32 تا Mb/s 8192 و سرعت ارسال Kb/s640 از طریق ز.ج سیم به هم تابیده مس میسر می­شود.

این تکنولوژی برای دسترسی به اینترنت، ویدئو مبتنی بر درخواست (VOD) ویدئو ساده و دسترسی دور دست LAN به کار می­رود.

8- Digital Subscriber line- DSLدر سرعت ماکزیمم Kb/144 برای خطوط مشترکین ISDN به کار می­رود. ISDN برای مخابرات صوت و دیتا استفاده می­شود.

9- (High- bit rate DSL- HDSL) برای نرخ متقارن دیتا تا سرعت Mb/s1544  به صورت Full duplex برای سرویس­های معادل T1/E1 و یا در سرعت Mb/s248به صورت Duplex با دو زوج سیم برای خطوط مشترکین و یا سرعت Mb/s248با سه زوج سیم برای سرویس­های WAN دسترسی LAN یا دسترسی سرور به کار می­رود.

10- (Rate adaptive ADSL- RADSL) یک نسخه از ADSL است که مودم آن در شروع کار، خط را تست کرده و نرخ دیتا را به صورت ضرایبی از Kb/s32 بر حسب حداکثر توان عملیاتی قابل حصول خط، تنظیم می­کند.

11- (Single line DSL- SDSL) کانال­های دومسیره را روی یک زوج سیم مسی ارائه می­کند. سرعت­های دسترسی Mb/s 1544 یا Mb/s248را برای خط مشترک به صورت duplex فراهم می­کند.

12- (Very high-bit rate DSL- VDSL) سرعت دریافت Mb/ 9/12 تا Mb/s8/52 و سرعت ارسال Mb/s5/1 تا Mb/s 3/2 را فراهم می­کند. البته حداکثر فاصله به 300 تا 1400 متر محدود شده و احتیاج به کابل فیبر نوری دارد. برای دسترسی از طریق زوج سیم مسی در حال توسعه است.

13- (DSL- VADSL Very high- bit rate asymetric) که در سرعت­های VDSL کار می­کند.

14- (Universal ADSL) اصطلاحی است که یک گروه از پیشگامان صنایع مخابرات، شبکه و کامپیوترهای شخصی به کار می­برند و هدف از آن دسترسی به اینترنت با قیمت مناسب و نرخ بیت زیاد می­باشد. این تکنولوژی نوعی ADSL است که در طرف مشترک، احتیاج به شکاف­دهنده (Splitter) برای جدا کردن سیگنال­های صوت از سیگنال­های دیجیتال رشته دیتا نمی­باشد. این روش یک ADSL از نوع Plug & Play ارائه می­کند که کاربر به سادگی کامپیوتر خود را به خط مذکور متصل کرده و از سرویس­های آن استفاده می­کند. این تکنولوژی نرخ بیت کمتری نسبت به ADSL موجود ارائه می­کند اما باز هم بیش از 25 بار سریع­تر از مودم­های Kb/s 56 فعلی است.

به علت توان عملیاتی زیاد DSLهایی که در سرعت­های Kb/s56 تا Kb/s144 کار می­کنند می­توانند به سوئیچ­های مداری وصل شوند اما در دفاتر مرکزی ارائه­دهندگان سرویس­های مخابراتی به علت توان عملیاتی زیاد، DSLها به سوئیچ­های پاکتی متصل می­شوند.

دسترسی از طریق یک مرکز سوئیچ اختصاصی (PBX) یا سوئیچ پاکتی

ممکن است در محل کار شما از یک سوئیچ اختصاصی (PBX) استفاده شود که در واقع یک سوئیچ مداری با کارکردهای مختلف است:

1- اولا این سوئیچ به شما این امکان را می­دهد که تنها با گرفتن چهار شماره با دیگر کارکنان تماس بگیرید.

2- ثانیا این سوئیچ به مرکز تلفن متصل بوده و ارتباط شما را با دیگر نقاط خارج از محل کار برقرار می­کند.

احتمال دارد کامپیوتر شما برای انتقال دیتا به یک سوئیچ پاکتی متصل باشد که:

1- مسیردهی e-mail انتقال فایل یا سرویس­های دیگر دیتا را از طریق یک LAN میسر می­کند.

2- امکان ایجاد شبکه­های (Network- Wan Wide Area) و (Metropolitan Area Network- MAN) را با اتصال به دیگر سوئیچ­های پاکتی فراهم می­کند.

3- به اینترنت یاد دیگر ارائه­دهندگان سرویس­های دیتا متصل است.

دسترسی با استفاده از مودم کابلی

دسترسی به اینترنت با سرعت و پهنای باند زیاد از طریق شبکه­های تلویزیون کابلی (CATV) به وسیله مودم­های کابلی صورت می­گیرد. با این روش دسترسی اینترنت مناطق مسکونی که برای کمپانی­های تلویزیون­های کابلی، سیم­کشی شده­اند میسر می­شود.

دو کلاس مختلف مودم کابلی وجود دارد:

1- مودم­های هایبرید فیبر- کواکس (HFC)

2- مودم­های یک طرفه

مودم­های هایبرید فیبر- کواکس، تجهیزات دوطرفه­ای می­باشند که روی کابل­های HFC عمل کرده و حدود 10 تا 12 میلیون خانه را در آمریکا سرویس می­دهند. مودم یک­طرفه، قدیمی­تر بوده و روی کابل­های مرسوم کواکسیال تلویزیون عمل می­کند و فعلا بیش از 50 میلیون خانه را سرویس می­دهند. مودم­های HFC دارای سرعت دریافت اطلاعات Mb/s3 تا Mb/s 30 و سرعت ارسال اطلاعات Kb/s 128 تا Mb/s10 می­باشند. یک نرخ نمونه دیتا حدود Mb/s4 است. مودم­های کابل کواکسیال یک طرفه دارای سرعت دریافت تا Mb/s2 بوده و برای کامل کردن ارتباط، در قسمت لینک ارسال اطلاعات احتیاج به یک مودم شماره­گیری (dial-up) دارد و پهنای باند بین تمام کاربران یک سگمنت کابل مشخص به صورت مشترک می­باشد.

اگر CATV خراب شود دسترسی تمام کاربران آن خط آسیب می­بیند در حالی که خرابی ADSL فقط بر یک مشترک اثر می­گذارد اما با این حال مودم­های کابلی مبتنی بر شبکه­های HFC رقیبی برایتکنولوژی ADSL می­باشد.

انتقال آنالوگ

ابتدا چگونگی عملکرد یک گوشی تلفن را بررسی می­کنیم:

1- با برداشتن گوشی تلفن، یک مدار الکتریکی در تلفن بسته شده و از تلفن شما به سوئیچ مرکز تلفن شرکت مخابرات یک جریان مستقیم با ولتاژ کم جاری می­گردد. این جریان مستقیم، جریان حامل (Carrier current) نامیده می­شود.

2- با شروع صحبت، امواج صوتی تولید شده توسط حنجره شما به دیافراگم میکروفون کوچک گوشی تلفن ضربه شده و باعث نوسان آن می­گردد.

3- نوسان دیافراگم، یک مدار الکتریکی را در گوشی تلفن باز و بسته کرده و جریانی الکتریکی تولید می­کند که فرکانس آن تقریبا همان فرکانس امواج صوتی شما می­باشد. این جریان الکتریکی با امواج صوتی تولید شده توسط حنجره شما مشابه (Analogous) بوده و به این دلیل به این سیگنال، سیگنال آنالوگ گفته می­شود.

4- این سیگنال آنالوگ، روی جریان حامل خط مشترک آنالوگ از تلفن شما به مرکز منتقل می­گردد. در آن جا به سیگنال دیجیتال (DS0) تبدیل شده و سپس از طریق شبکه تلفن به مقصد مورد نظر شما سوئیچ می­شود.

اغلب منازل و بسیاری از مراکز تجاری با استفاده از خطوط تلفن آنالوگ به دیگر نقاط دنیا متصل هستند.

در مرکز تلفن گیرنده، مراحل برعکس است:

1- یک رمزگشا یا دیکودر در مرکز تلفن گیرنده، سیگنال­های دیجیتال را از سوئیچ دریافت کرده و آن­ها را به سیگنال آنالوگ تبدیل می­کند.

2- سیگنال آنالوگ از طریق خط مشترک آنالوگ به شخص مورد نظر شما منتقل می­شود.

3- سیگنال الکتریکی دریافتی باعث نوسان دیافراگم گوشی تلفن گیرنده می­شود.

4- امواج صوتی تولید شده در گوشی، توسط گوش شنونده شنیده می­شود.

اتصال کامل شده است.

سیگنال آنالوگ چگونه است؟

به سیگنال آنالوگ، شکل موج پیوسته نیز گفته می­شود و برخلاف سیگنال­های دیجیتال گسسته (صفر و یک­ها) سیگنال­های آنالوگ یک الگوی پیوسته­ای از چندین فرکانس و دامنه دارند.

تارهای صوتی انسان می­تواند امواج صوتی در محدوده 50 هرتز تا 5000 هرتز تولید کند.

در دهه 1920 دانشمندان متوجه شدند که عمده انرژی سیگنال صحبت در محدوده فرکانسی 4000 هرتز است و برای درک سیگنال­های دریافتی و تشخیص گوینده لزومی به ارسال تمام سیگنال صحبت از طریق شبکه تلفن نمی­باشد.

در نتیجه به جای انتقال کل انرژی صحبت انسان، سیگنال از یک فیلتر میان گذر عبور داده شده و تمام سیگنال­های خارج از محدوده 300 تا 3400 هرتز حذف می­شود. این سیگنال فیلتر شده (خطوط قرمز شکل بالا) می­تواند برای انتقالی کارامد، نسبتا مطمئن و اقتصادی از طریق شبکه تلفن یا دیگر سیگنال­های آنالوگ تسهیم فرکانس (Frequency multiplexed) شود.

هر صوتی که با عبور از فیلتر فوق، کیفیت آن خیلی افت نکند را می­توان از طریق سیم­های تلفن آنالوگ منتقل کرد.

مثلا می­توان یک کنسرت ارکستر سمفونی را ارسال کرد اما شاید کیفیت صوت دریافتی راضی کننده نباشد انا در مورد اپرا که با صداهای زیر اجرا می­شود انرژی صوتی حتی به محدوده 1000 هرتز نیز رسیده و پس از فیلتر شدن، کیفیت صوت دریافتی ابدا رضایت­بخش نخواهد بود.

اجتناب از نویز در انتقال آنالوگ

تا سال 1962 همه شبکه­های تلفنی از نوع سیستم­های آنالوگ بودند. یکی از دلایل اولیه برای جایگزین کردن انتقال آنالوگ با انتقال دیجیتال، مشکل اعوجاج حاصل از نویز بود.

نویز، تداخل الکترومغناطیس ناشی از دیگر منابع مانند خطوط برق، ماشین­های الکتریکی، وسایل منزل و حتی خود شبکه تلفن می­باشد. سیگنال آنالوگ که یک شکل موج پیوسته با فرکانس و دامنه متغییر است با عبور از شبکه در اثر اعوجاج نویز، آسیب دیده و از شکل اصلی خارج می­شود.

تکنیک­های پیشرفته­ای برای اجتناب از نویزهای ناخواسته ایجاد شده­اند اما روشی برای جدا کردن نویز از سیگنال آنالوگ وجود دارند و در هر حال نویز باعث کاهش کیفیت صحبت و یا دیتای انتقالی از طریق شبکه می­گردد.

تکرار کردن سیگنال­های آنالوگ

اگر یک سنگ کوچک را در دریاچه یا حوض آب بیاندازید می­بینید که امواج حاصل به تدریج که از نقطه اصابت دور می­شوند، تضعیف می­گردند.

این مورد برای امواج الکتریکی نیز صادق بوده و سیگنال­هایی که از طریق شبکه حرکت می­کنند پس از چند کیلومتر تضعیف شده و انرژی خود را از دست می‏دهند و در نتیجه بایستی تکرار شوند

برای تشخیص این‏که سیگنال‏های آنالوگ تضعیف شده‏اند و همچنین تکرار آن‏ها برای قسمت طولانی بعدی، از تکرار کننده‏های الکتریکی استفاده می‏شود. اما از آن‏جا که برای جدا کردن نویز سیگنال آنالوگ، نسبت سیگنال به نویز، سریعا کاهش یافته و در نتیجه فاصله بین تکرار کننده‏ها کاهش می‏یابد. اما برعکس، یک سیستم دیجستال دارای دامنه و فرکانس ثابت است

 

اگر چه سیستمک دیجیتال نیز مشکلات نویز و تضعیف را دارد اما تصحیح این مسائل خیلی ساده‏تر است چون بایستی فقط پالس‏های با دامنه‏ی ولتاژ مشخص متناظر کدهای باینری برای نوسازی تشخیص داده شوند.

 

مزایا و معایب سیستم آنالوگ

مزایای سیگنال آنالوگ

از مزیت‏های که سیگنال آنالوگ دارند می‏توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- با سوئیچ‏های الکترومکانیکی و سپس الکترونیکی نیمه اول قرن بیستم سازگار بودند.

2- طی سال‏های متمادی آزمایش خود را پس داده و سرویس‏های نسبتا مطمئنی ارائه کرده­اند.

3- نصب ساده و نسبتا ارزان دارند.

4- سیگنال­ها می­توانند روی سیم یا کابل کواکسیال، تسهیم فرکانسی شده و یک محیط کارآمد برای اتصال مراکز سوئیچ فراهم کنند.

5- افزایش تقاضای صوت و دیتا با پیشرفت­های تکنولوژیکی انتقال آنالوگ مایکروو برآورده شده است.

معایب سیگنال­های آنالوگ

چندین عیب برای سیگنال­های آنالوگ وجود دارد:

1- این سیگنال­ها مستعد تداخل الکتریکی منابع خارجی مانند خطوط برق، تشعشعات خورشیدی، طوفان­های رعد و برق و هم­چنین نویز ناشی از خود شبکه تلفن می­باشند.

2- انتقال اطلاعات تا حدود 1400 بیت در ثانیه از طریق خط مشترک امکان­پذیر است و توان عملیاتی بیشتر با استفاده از تکنیک­های کدینگ سیگنال و فشرده­سازی صورت می­گیرد.

3- با افزایش استفاده از سوئیچ­های دیجیتال در دهه­های هفتاد و هشتاد میلادی یک نقطه سر به سر اقتصادی اتفاق می­افتد که برچیدن ترانک­های آنالوگ بین مراکز مقرون به صرفه­تر شد.

4- با کاهش هزینه­های الکترونیک دیجیتال در دهه هشتاد، تجهیزات دیجیتالی اقتصادی­تر شد.

5- در شبکه­های صوتی با افزایش تجهیزات فیبر نوری در دهه­های هشتاد ونود، تجهیزات آنالوگ دیگر قادر نبودند از لحاظ توان عملیاتی، قابلیت اطمینان و سرویس­دهی رقابت کنند.

6- در شبکه­های دیتا نیز توان عملیاتی و نرخ­های خیلی بیشتر سیستم­های دیجیتال و سپس تجهیزات فیبرنوری­ سیستم­های آنالوگ را از گردونه رقابت خارج کردند.

حرکت از انتقال آنالوگ به انتقال دیجیتال

در سال 1962 انتقال T1 دیجیتال بر روی سیم مسی ارائه گردید. در آن سال­ها، به علت هزینه­های زیاد الکترونیک دیجیتال، استفاده از این تجهیزات بین مراکز تلفن و تا حدود 500 کیلومتر مقرون به صرفه نبود. برای فواصل بیشتر شرکت­های تلفن از سیستم­های رادیویی مایکروویو آنالوگ و بعدا دیجیتال استفاده می­کردند. درواقع انتقال راه دور از سیستم­های آنالوگ مبتنی بر سیم مسی شروع و سیر تکاملی خود را با مایکروویو آنالوگ و بعدا دیجیتال ادامه داد. با گسترش و توسعه کابل­های فیبر نوری در سال 1977 و با ارائه تجهیزات کامل دیجیتال فیبر نوری. سیستم­های انتقال سریع، تکاملی بیشتری پیدا کردند.

در قسمت سوئیچ، تا سال 1974 که سوئیچ دیجیتال ارائه گردید، سوئیچ­های تلفن فقط از سیگنال­های آنالوگ استفاده می­کردند و بعدها با کاهش هزینه­های تولید سوئیچ­های دیجیتالی، جایگزینی ترانک­های انتقال آنالوگ با تجهیزات دیجیتال مقرون به صرفه- تر شد.

انتقال اطلاعات روی خطوط آنالوگ

در صورتیکه از یک مودم روی خط مشترک آنالوگ استفاده شود به دلیل وجود هم شنوایی (Crosstalk) تداخل نویز درمرکز تلفن- انتقال دیتا نمی­تواند با سرعت Kb/s56 صورت گیرد. با استفاده از مودم­های V.90 سرعت ارسال دیتا به حدود، Kb/s 6/33 و سرعت دریافت به Kb/s 53 محدود می­شود البته مودم­های جدیدتر V.92 سرعت ارسال دیتا را حدود 50% افزایش می­دهند. در صورتی شمااز یک خط اختصاصی دیجیتال دائمی (Kb/S56(Leased line استفاده می‏کنید، می‏توانید با سرعت kb/S56 اطلاعات را ارسال کنید. سیگنال دیجیتال ارسالی شما از طریق خط اختصاصی به مرکز تلفن رسیده و از طریق سوئیچ دیجیتال و سپس شبکه منتقل می‏شود در طرف دیگر، سوئیچ محلی دریافت کننده، گیرنده نهایی را تشخیص می‏دهد و در صورتی‏که کیرنده دارای خط آنالوگ باشد اطلاعات دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کرده و آن‏ها را از طریق خط مشترک به مودم گیرنده ارسال می‏کند.

اطلاعات آنالوگ توسط مودم گیرنده به سیگنال‏های دیجیتال تبدیل شده و به کامپیوتر ارسال می‏گردد. در صورتی‏که وضعیت خط مشترک مناسب باشد و گیرنده از مودم 90.V استفاده کند می‎‏تواند با سرعت Kb/s 53 اطلاعات ارسالی شما را دریافت کند و اگر از مودمی غیر از90.V استفاده می‏کنند، مودم گیرنده و مودم مرکز تلفن اطلاعاتی را به یکدیگر رد و بدل کرده و حداکثر سرعت ممکن تبادل اطلاعات را به دست می‏آورند.

سیگنال‏های آنالوگ در چه بخش‏های شبکه مخابراتی وجود دارند؟

در بعضی از مراکز سوئیچ و سیستم‏های انتقال دنیا هنوز از سیگنال‏های آنالوگ استفاده می‏شود که به تدریج با تجهیزات دیجیتال در حال جایگزین شدن می‏باشند.

امروزه سیگنال‏های آنالوگ در دوبخش عمده شبکه‏های مخابراتی پیشرفته وجود دارند.

1. خط مشترک محلی- آن بخش از شبکه تلفن که مشترکین منازل و مرکز تلفن متصل می‏کند. در این بخش هنوز احتیاجات دسترسی شبکه اکثر مشترکین با انتقال آنالوگ برآورده می‏شود. البته این بخش نیز در حال دگرگونی است اغلب منازل و تعداد زیادی از مراکز تجاری کوچک با خط مشترک آنالوگ به دیگر نقاط دنیا متصل هستند.

2. تلفن‏های موبایل سلولی- در اوایل 1980 که نصب می‏شدند همگی آنالوگ بودند. این سیستم‏های سلولی قدیمی، امروزه با تجهیزات سلولی دیجیتال در حال جایگزینی هستند. از دلایل عمده جایگزینی، قیمت مناسب، هزینه‏های نگهداری کم و نیازهای جدید مشتریان مانند دیتای بی‏سیم است.

چه موقع سیگنال‏های آنالوگ کنار گذاشته می‏شوند؟

تا همین چند سال اخیر، انتقال آنالوگ در حلقه محلی (Local Loop برای سرویس‏های تلفن قدیمی ساده (POST) کارآمد، مقرون به صرفه و بسیار مطمئن بود. با پیشرفت‏های اینترنت و سرویس‏های دیجیتال، مشتریان سرویس‏های POST بیشتری نیاز دارند اما متقاضی پهنای باند بیشتری نیز هستند که انتقال دیجیتال می‏تواند این نیازمندی‏ها را برآورده کند. تا زمانی که این درخواست‏ها با بکارگیری مودم برای انتقال سیگنال‏های دیجیتال به شکل آنالوگ در نرخ‏های حدود (Kb/S56 آن‏ها راضی نگه دارد فشار زیادی برای جایگزینی انتقال آنالوگ صورت نمی‏گیرد.

از طرفی شرکت‏های مخابراتی در بخش تجهیزات خط مشترک محلی، سرمایه‏گذاری‏های زیادی انجام داده‏اند و مایل هستند که بین سرمایه‏گذاری انجام شده وسرویس‏های جدید مورد نیاز مشتریان یک تعادلی ایجاد کنند.

با افزایش تقاضای نرخ بیشتر انتقال دیتا، ارائه دهندگان سرویس‏های مخابراتی از روش‏های زیر می‏تواند استفاده کنند:

1. خطوط شخصیاختصاصی دیجیتال که می‏تواند توان عملیاتی56 (Kb/S64 و Kb/S و یا بیشتر را ارائه کند.

2. ISDN با نرخ Kb/s144 برای اینترفیس پایه (BRI) که دو سرویسKb/S64 یا کانال حاملB و یک کانالKb/S16 نوعD را بر روی خط مشترک با استفاده از زوج‏سیم مسی ارائه کند.

3. ADSL می‏توواند5،2-1Mb/s را روی بستر زوج سیم مسی ارائه کند.

4.DSL که توان عملیاتی 5،1Mb/s شامل 16 خط تلفن دیتای سرعت بالای اختصاصی و دسترسی به اینترنت روی بستر زوج سیم مسی را ممکن می‏سازد.

5. مودم‏های کابلی می‏توانند نرخ بیت 5،1Mb/s و یا بیشتر را روی کابل کواکیسال ارائه کنند.

خطوط مشترک دیجیتال، دسترسی دیجیتال به شبکه را در سرعت‏های مختلف میسر می‎‏کنند.

6. اتصال بی‏سیم به مراکز تلفن

 

سرانجام با افزایش نیازمندی‎‏های دیجیتال مشتریان، تمام منازل و مناطق تجاری یک اتصال دیجیتال خواهند داشت.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 8:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(1)

تاریخچه ورود برق به ايران

بازديد: 255

تاریخچه  ورود برق به ايران

آشكارا بايد پذيرفت كه برق و چگونگي ورود آن به ايران درگامهاي نخست، از زمينه‌هاي مهم اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي برشمرده نمي‌شد وداده‌ها و اطلاعات مربوط به آن با دقت دنبال نمي‌شد. اين روند شايد بدين خاطر بودهكه برق يك پديده صنعتي پيچيده، خطرناك و سرمايه بر بود و آينده‌ روشني نيز براي آنپيش‌بيني نمي‌شد. به همين خاطر ميزان اثرپذيري آن نيز در سطح جامعه ناشناخته بود وهرگز نتوانست باتلگراف كه چند دهه پيش از آن به پهنه كشور گام نهاد رقابت كند و ازاهميت سياسي برخوردار شود. سياست مردان سرمايه‌دار و سرمايه‌گذار دوران قاجار را يابه خود جلب نكرد و يا آن يكي دو نفري نيز كه بدان پرداختند، در ميانه راه بدان پشتكردند (ماجراي دريافت امتياز‌نامه برق و توسط مشيرالسلطنه) از ديگر سو بيگانگاننيز گرايشي راكه براي بهره‌گيري و مديريت (امنيتي- اطلاعاتي) خطوط تلگراف سرتاسريدر كشور از خود نشان مي‌دادند، در اين باره نشان ندادند و مقامات نيز براي برپايي ومديريت آن سر و دست نشكستند. در نتيجه مسايل مربوط به برق به سكوت يا با بي‌اعتناييروبرو بود.
امروزه اطلاعات مربوط به ورود تلگراف و ايجاد شبكه‌هاي ملي و فرامليتلگراف بسيار دقيق‌تر و با جزييات بيشتري در دسترس است. مقاماتي كه آنها را ادارهمي‌كردند را مي‌شناسيم، ايرانيهايش همه داراي القاب بودند و براي دستيابي به مقامرياست بر آن بر هم سبقت مي‌گرفتند. تلگرافخانه‌ها مانند مكانهاي مقدس، امامزاده‌هاو به صورت پايگاهي براي بست‌نشيني درآمده بود و شايان يادآوري است كه اينپايگاهها در ماجراي مشروطيت و ديگر هيجانهاي سياسي و اجتماعي ايران نقش بسياربرجسته‌اي بازي كردند.

در برابر اطلاعات مربوط به برق به ويژه در فاصله سالهاي 1279 تا 1283 خورشيدينارسا، مبهم و ناشناخته و پرسش برانگيز به دست ما رسيده است. منابع ارزشمندي كههمزمان ورود برق بدان پرداخته باشند و جزييات مربوط به حق تقدمها و ماجراهاي وابستهبه نصب و بهره‌برداري از مولدهاي برق را بازگويند وسرنوشت اين مولدها را دنبال كنندكمابيش نارسا هستند و اسناد يا گزارشهايي كه به طور ترديدناپذيري بر اين اقداماتروشني بخشند، كم و حتي ناچيز بوده و اسناد بر جاي مانده نيز از بافت و يكدستيمناسبي برخوردار نيستند. بسياري ازاطلاعات اوليه افواهي و از راه گوش به گوش بهنوشته‌ها راه يافته‌اند و نويسندگان همين نوشته‌هاي اندك و برجاي مانده نيز برايبررسي درستي و نادرستي مطالب مطرح شده يا به همين اسناد اوليه دسترسي نداشتند و يااهميت آنها را ناچيز برمي‌شمردند. به همين خاطر از بررسي و ارزيابي مسايل وتاريخ‌هاي هر رخداد و دنبال كردن مطالب آنها در هيچكدام به طور جدي خبرينيست.
شايان يادآوري است كه هم اينك نيز اگر اسناد مربوط به برق مشهد با پشتكارآقاي ممتحن ميلاني نوه محمدباقر رضايوف براي اثبات حق‌تقدم جدش (محمدباقر ميلانينامور به تاجرباشي- رضايوف و معاون التجار) گردآوري نمي‌شد شايد هنوز هم اين گروهاز اسنادي كه ايشان يافته و عرضه كرده‌اند در گوشه‌اي از بايگاني‌ها خاك مي‌خورد. همچنين اگر علاقه آقاي مهندس حامد در ايجاد موزه صنعت‌برق روندي عملي نمي‌يافت وياكتاب تاريخ صنعت‌برق توسط ايشان تدوين نمي‌شد شايد اسناد مهم خاندان امين‌الضربدرباره برق سر از جاي ديگري در‌مي‌آورد و در اختيار موزه برق تهران قرار نمي‌گرفت ودر برابر ديد گذاشته نمي‌شد و يا اگر كتابهايي درباره تاريخ صنعت‌برق نگاشته نمي شدو توجه‌ها را بر‌نمي‌انگيخت، اسناد خاندان خليلي يكي از مديران سابق برق تهران دردوران جنگ دوم نيز در اين باره به دست نگارنده نمي‌رسيد. هنوز هم آثار و اسنادبسياري در اين زمينه وجود دارد كه در بايگانيهاي نگهداري اسناد دولتي و خصوصي، دركتابخانه‌ها، در كنج خانه‌هاي پيشكسوتان صنعت برق و آب و يا در بايگانيهاي نهادهايدولتي وابسته به اين صنعت وجود دارند كه شناسايي و طبقه‌بندي نشده و كمر كسي ازوجودشان آگاه است (شايد هم هيچكس).
شايان يادآوري است كه اگر حيدرخان عمواغلومهندس برقي كه در ماجراهاي انقلابي دوران پيش و پس از مشروطيت حاضر بود و در ضمن دربرق مشهد و تهران نيز به كار گل واداشته شده بود (به خدمت برق درآمده بود)، دست بهكارهاي پرهياهوي سياسي نمي‌زد و مورد توجه زندگينامه نويسان چپ‌انديش و راست‌انديشقرار نمي‌گرفت، بسياري از اطلاعات مربوط به برق در دوران و سالهاي حضور او در مشهدو تهران از ابهام و پيچيدگي بيشتري برخوردار مي‌بود. شهرت وي به ويژه در ميانروشنفكران چپ‌انديش و الگو قراردادنش باعث شد كه بعدها چگونگي حضور او را در مشهد وتهران بيشتر دنبال كنند. هر چند كه پيش از چاپ خاطراتش توسط دكتر عبدالحسين نوايي(از روي دست‌نوشته‌هاي منشي‌زاده برگرفته از خاطره‌نويسي رودررو با حيدرخان) هرآنچه كه درباره «وي» گفته يا شنيده مي‌شد مانند «برق» كه تخصص وي بود بيشتر افواهيو شفاهي به نظر مي‌رسيد. براي نمونه: از علامه محمد قزويني و احمد كسروي، دو روايتمتفاوت از حيدرخان مطرح شده است كه داراي بخش‌هاي مشترك كمي هستند و به نظر مي‌رسدكه از دو فرد جداگانه در دو فضاي متفاوت به طور شفاهي برگرفته شده باشند.
آ) ازقول علامه قزويني (از استادان نامور در زمينه فرهنگ و ادبيات و تاريخ در ايران) درمجله يادگار چنين مطرح شده است:
«
حيدرخان را مظفرالدين شاه و ميرزا علي اصغرخانصدراعظم در مراجعت شاه از سفر اول به فرنگستان در سال 1318 قمري به عنوان مهندسچراغ برق در باكو استخدام كردند و براي داير كردن كارخانه چراغ برق مشهد مقدسفرستادند و او پس از يكسال و نيم به تهران آمد و در كارخانه چراغ برق مرحوم حاجحسين اقا امين‌الضرب استخدام شد.
ب) احمد كسروي در تاريخ مشروطه ايران چنيننگاشته است:
«
اين حيدرعمواوغلي از مردم سلماس بوده ولي در قفقاز بزرگ شده و درتفليس درس مهندسي برق مي‌خوانده، درباره آمدن به ايران مي‌گويند رضايوف كه يكي ازبازرگانان تبريز بوده چنين مي‌خواهد كه به بارگاه مشهد چراغ بكشاند و براي اين كاربه يك مهندس مسلماني نياز بوده، حيدرعمواوغلي از آنجا به تهران آمده در كارخانه برقبه كار مي‌پردازد و چون شورش مشروطه پديد مي‌آيد يكي از هواداران آنمي‌شود.
درباره اين دو نقل قول نكات جالبي مطرح است:
-
هر دو راوي از افرادسرشناس و شناخته شده در تاريخ‌نگاري معاصر ايران هستند كه به دقت نظر شهرت كافيدارند.
-
اين دو گزارش ناهمخوانيهاي ريشه‌اي با هم دارند در گزارش نخستمظفرالدين‌شاه و ميرزاعلي اصغرخان صدراعظم (اتابك اعظم) باني كارند و در گزارش دومرضايوف.
خاطرنشان مي‌سازد كه تا پيش از چاپ كتاب «تاريخ صنعت‌برق در ايران» كهبخش تاريخي آن را آقاي مهندس محمدصادق حامد تهيه كرده بودند گزارش‌ها و اخبارپراكنده‌اي در لابه‌لاي دست نوشته‌ها، مقالات، گزارش‌هاي گوناگون در زمينه برق وكتابهايي كه به نوعي وضعيت اقتصادي و اجتماعي دوران قاجار را مطرح مي‌ساختند، وجودداشت كه تدوين، نقد، يكدست و به هنگام نشده بودند. اين كتاب نخستين اثري بود كه بهبرخي از اطلاعات گذشته مي‌پرداخت و ايشان با بررسي اسنادي كه خانواده امين‌الضرب دراختيارشان قرار داده بودند ويا خودشان درميان منابع گذشته يافته بودند، كار راانجام دادند. به طوري كه كتاب از همان آغاز انتشار نگاه‌هاي بسياري را به سوي خودكشاند. از سوي ديگر همزمان با اين اقدام، برپايي يك موزه برق نيز در دست انجام بود،كه با پشتكار و پيگيري مهندس حامد و همكارانشان گشايش يافت. بدين ترتيب پنجره‌هايتازه‌اي در زمينه فعاليتهاي پيشين صنعت‌برق پياپي گشوده مي‌شد. در همين رهگذر بودكه چالش پيشگامي در كنار اداي وظيفه نسبت به پيشگامان و پيشكسوتان صنعت‌برق جايگاهويژه‌اي يافت. كه با جستجوي اسناد و مدارك جديد به مطرح شدن ادعاهاي تازه انجاميد،چون و چراها و چالش‌هاي پيش‌بيني نشده مطرح و كار بالا گرفت. كساني به تكاپوافتادند تا حق را بر كرسي نشانند كه دراين ميان مي‌توان به آقاي غلامرضا ممتحنميلاني نوه حاج‌محمدباقر ميلاني تاجرباشي (رضايوف) اشاره داشت كه با شور و پشتكار،موضوع پيشگامي جد خود را دنبال مي‌كرد. ايشان براي اثبات آراي خود به گردآورياسنادي دست زد كه هرچند وجود داشتند ولي هرگز پيش از آن بدان‌ها اهميت داده نشدهبود. از اين روهيچ گاه بازنويسي و ارزيابي نيز نشده بودند و بيشتر مي‌توان آنها رااسناد نو يافته است.
نگارنده بر اين باور است كه تصميم به چاپ و انتشار كتاب «يكصد سال صنعت‌برق در ايران» نيز كه با شتابي فزاينده، به منظور آماده شدن برايزمان برگزاري «آيينهاي يكصدمين سال صنعت‌برق» در كشور، تدوين و منتشر شد، در همينراستا و در پي توجه روزافزون به شناخت تاريخي ماجراهايي كه بر اين صنعت رفته، شكلگرفت. در اين كتاب نيز اسناد و مدارك جديدي در زمينه‌هاي گوناگوني و در ابعاديگسترده مطرح شد. ولي از آنجا كه براي بازنويسي اسناد و انجام تحليلهاي لازم زمانكافي در دسترس نبود، خود به خود نادرستي‌هايي چند به ويژه درباره تاريخها و نامهابدان راه يافت. براي رفع همين تنگناها و كمبودها و همچنين پاسخ به استقبالخواستاران كتاب باعث شد تا اينك چاپ دوم كتاب در چارچوب منطقي‌تر تدوين و آماده شودو بزودي آن را در دسترس خواهيم داشت.
شايان يادآوري است كه در تلاشي همرو چاپدوم كتاب «صنعت‌برق در ايران» نيز كه با نام جديد «صنعت‌برق ايران در آيينه تاريخ» همراه با افزايش مطالب و سندهاي بيشتر، در شكلي مناسب به تازگي از سوي برق تهرانچاپ و انتشار يافته است و با خبريم كه همه شركتهاي برق منطقه‌اي نيز در اين زمينهكوشا شده و كارهاي چشمگيري را انجام داده و مي‌دهند كه در اين ميان مي‌‌توان به «يكصدسال تاريخ برق در گيلان»، «تاريخچه صنعت‌برق در خوزستان» اشاره كرد. بدينترتيب گواه آنيم كه رويكرد به تهيه تاريخ با شيوه‌هاي نوين تاريخ‌نگاري در صنعت‌برقجدي‌تر دنبال مي‌شود.
به هر حال با پيدايش اين فضاي تازه به نظر مي‌رسد كه اينكارزيابي منابعي كه دستمايه تاريخ‌نگاري در صنعت‌برق به شمار مي‌آيند از اهميتبرخوردار شده باشند. ولي بايد خاطرنشان ساخت كه در اثر اشتباهات يا اطلاعات نادرستيكه به چالشهاي پيشگامي (حق تقدم) به شمار مي‌آيند. البته براي رسيدن به داده‌ها واطلاعات درست بي‌گمان بايد تلاش بيشتري كرد و به جستجوي منابع دست‌نخورده و اسنادديگري كه بي‌گمان وجود دارند ولي هنوز ما از وجودشان بي‌‌خبريم دست زد. بدانهاپرداخت و آنها را كاويد. در اين رهگذر است كه بايد به گزارشهاي مستند كنسولهاي روسو انگليس در شهرهاي گوناگون ايران دست يافت زيرا اين افراد جزئي‌ترين نكات رادرباره رخدادها و فعاليتهاي محل ماموريت خود به دولتهايشان گزارش مي‌كردند. بايد بهخاطرات ايرانگردان كنجكاو و بيگانه نگاه انداخت و آنها را كاويد، زيرا برخي از آنهاهمه جزييات را در نوشتهاي خود گزارش كرده‌اند. بايد به گزارشهاي گروه‌ها و هيات‌هايجاسوسي و مطالعاتي كه از سوي دولت هند،‌انگليس،‌دولت انگلستان و دولت روسيه برايارزيابي و شناخت شرايط اقتصادي و اجتماعي و زمينه‌سازي نفوذ بيشتر در كشور، به اينسرزمين مي‌آمدند توجه ويژه داشت زيرا در آنها به نكات ارزنده‌اي درباره امكاناتشهري و اجتماعي و تاسيسات زيربنايي اشاره شده است. بايد به اسناد خفيه نويسان دورانقاجاريه ايراني و چه بيگانه دسترسي پيدا كرد كه پر از گزارشهاي رنگارنگند و همچنينبه كتابهاي سياسي و اقتصادي و تاريخي اواخر قاجار رجوع كرد كه در بردارنده مطالبجالب در اين زمينه هستند. يكي از اين آثار كتاب ارزشمند گنج شايگان نوشته جمالزادهاست كه در سال 1296 خورشيدي (1335 هـ ق 1917 م) در برلن چاپ و منتشر شد و اين تاريخنزديك به 11 سال پس از بهره‌برداري از كارخانه امين‌الضرب ونزديك به 15 سال پس ازبهره‌برداري از مولد آستان قدس (حرم مطهر امام هشتم) است. همين منبع است كهنزديكترين اطلاعات را نسبت به زمان بهره‌برداري از يكانهاي توليدي در تبريز و رشتنيز به دست مي‌دهد و از اين ديدگاه هم در خور بررسي و تامل است.
خاطرنشانمي‌سازد كه بخش «تشبثات» كتاب گنچ شايگان نه تنها در زمينه برق بلكه در زمينهكارخانه‌هاي موجود ديگر، گوناگوني و اهميت آنها، يكي از مهمترين منابعي به شمارمي‌آيد كه همواره مورد توجه پژوهشگران و تاريخ‌نگاران بعدي بوده است به طوري كه هركدام به صورتي از آن سود برده‌اند. در اين زمينه به دو اثر زيرين اشاره مي‌كند كهيكي به طور مستقيم و ديگري به طور نامستقيم اطلاعات و داده‌هاي مربوط به برق وگسترش آن را از همين كتاب برداشته‌اند (البته در بسياري از نوشته‌هاي ديگر نيز گواهبر داشتهاي كامل و يا جزيي مطالب با و يا بدون يادآوري نام منبع هستيم.)
موردنخست اثر ارزشمند چارلز عيسوي نويسنده كتاب تاريخ اقتصادي ايران در عصر قاجار 1332-1215 هـ ق
1914-1800
ميلادي 1293-1179 خورشيدي است كه بخش «تشبثات» رابدون كم‌و كاست و به طور كامل با يادآوري نام منبع آورده و رجوع به منابع ديگر رالازم نديده است.
اثر دوم كتابي است درباره امين‌الضرب كه آقاي خسرو معتضد با نامامين‌الضرب تاريخ تجارت و سرمايه‌گذاري در ايران تهيه كرده‌اند (كه به احتمال تزدانشگاهي ايشان بوده است). التبه نويسنده اطلاعات و داده‌هاي مربوط به برق را ازمنابعي برگرفته كه آنها خود به طور قطع از گنج شايگان سود برده‌اند جون جزيياتارايه شده و شكل آنها اين نكته را بازنمايي مي‌كند ولي اندوهوارانه دستكاريهايي درآنها انجام شده كه راه به اشتباه برده است و با همان شكل نيز به اين اثر راه يافتهاست كه در جايگاه خود بدانها اشاره خواهد شد.
جمالزاده اين بخش از كتاب خود راصفحه‌هاي (93 تا 95) زير نام «تشبثات» آغاز مي‌كند كه جا دارد تا اندازه‌اي بدانپرداخت شود:
واژه «تشبث» در «فرهنگ معين» (مص‌ل) به معناي چنگ در زدن به چيزيدر آويختن به- وسيله قراردادن كسي يا چيزي را دست آويز ساختن- آويختگي- چنگ‌زنيبراي وسيله قرار دادن در «فرهنگ عميد» (مص-ع) دست آويز ساختن- چنگ در زدن و درآويختن به چيزي، و در فرهنگ بزرگ سخن (اسم مصدر) به معناي متوسل شدن به كسي يا چيزيچنگ در زدن و گرفتن چيزي، آمده است. از سويي در زيرنويس صفحه 93 كتاب گنج شايگاناين واژه در برابر واژه انگليسي Enterprise گذاشته شده است كه با مراجعه به فرهنگآريانپور معادل آن: «شركت بنگاه- موسسه بازرگاني» و همچنين «سرمايه‌گذاري و رقابتبازرگاني و مخاطره‌پذيري با حداقل دخالت دولت» داده شده است. در كتاب فرهنگ علوماقتصادي تاليف دكتر منوچهر فرهنگ نيز به معناي «تصدي- موسسه- بنگاه معاملاتتجاري» آمده است. به هر روي بررسي جايگاه كاربرد آن در كتاب ياد شده نشان مي‌دهد كهنويسنده به بنگاههاي بازرگاني توليدي در زمينه‌هاي گوناگون صنعت اشاره دارد و آن رادر برابر واژه «كارخانه» نيز آورده است.
اينك به نكاتي كه در متن كتاب شايگاندرباره كارخانه‌هاي موجود تا سال 1295 خورشيدي اشاره شده مي‌پردازيم:
1-كارخانهچراغ برق كه متعلق است به حاج حسين آقاي امين‌الضرب اين كارخانه تا به حال (1295خروشيدي- 1335 هـ ق) كار مي‌كند و مغازه‌ها و خيابانهاي مهم طهران را روشني مي‌دهد،اين كارخانه در حوالي سال 1323 از آلمان و از «شركت عمومي الكتريك» به ايران آوردهشده و در سال 1325 شروع به كار كرده و تا 4000 چراغ مي‌تواند روشني بدهد.
2- كارخانه برق كوچك ديگري در تهران در خيابان ارك هست كه عمارات دولتي را روشنيمي‌دهد.
3-كارخانه چراغ برق در مشهد: اين كارخانه را مرحوم حاجي‌محمدباقرميلاني معروف به رضايوف از طرف مظفرالدين‌شاه در حوالي سال 1320 از روسيه به قيمت 8هزارتومان براي روشن كردن حرم مطهر حضرت رضا وارد كرد و علاوه بر حرم مطهر قسمتخيابان موسوم به خيابان بالا را هم كه واقع است بين كارخانه و حرم مطهر روشنيميداد.
4-كارخانه چراغ برق در رشت و تبريز: كارخانه تبريز را قاسم‌خاناميرتومان پسرعالي خان والي به آنجا آورده است و 125 اسب قوه دارد.
اينك بهمنظور روشن‌تر شدن مطالب بالا و تاييد يا نقد آنها با مستندات نو يافته درهر موردبا توجه به ترتيب مطالب ارايه شده در متن مي‌پردازيم.
1-اسناد ارايه شده توسطخاندان امين‌الضرب كه در كتابهاي ياد شده پيشين (چاپ برق منطقه‌اي تهران) بازتابيافته‌اند به روشني نشان مي‌دهند كه حاج حسين امين‌الضرب (پسر) در محرم سال 1332 (برابر فروردين 1283 خورشيدي) امتيازنامه برق تهران را دريافت كرده است. هرچند بهنظر مي‌رسد كه امين‌الضرب بايد پيش از دريافت امتياز نامه كارهاي مقدماتي را آغازكرده باشد ولي كارهاي اجرايي خريد و حمل تجهيزات بي‌گمان بايد پس از دريافت امتيازنامه آغاز شده باشد و تجهيزات نيز در سال آينده يعني 1284 خورشيدي (1323 هـ ق) بهتهران وارد شده باشند. اين موضوع با بررسي تاريخ سند تلگرافهاي حمل تجهيزات موجودكه به ترتيب 29 فروردين 26 و 29 آذرماه سال 1284 است تاييد مي‌شود.
2-مولدخريداري شده از شركت آ ا گ آلمان به قدرت 400 كيلووات از نوع تيغه‌اي با سرعت 120دور در دقيقه كه ماشين بخار آن از نوع پيستوني دو مرحله‌اي بود به طوري كه قطراستاتور آن نزديك به 5 متر و طول كل موتور ژنراتور آن نزديك به 11 مترمي‌شد.
3-كارخانه برق امين‌الضرب در فوريه 1907 ميلادي برابر با بهمن 1285خورشيدي وبرابر با اوايل 1325 هـ ق نزديك به شش ماه پس از امضاي فرمان مشروطيت بهبهره‌برداري رسيد. شايان يادآوري است كه چون دو ماه آخر سال 1285 خورشيدي با ماههاينخست سال 1325 هـ ق همپوشاني پيدا مي‌كند و برق امين‌الضرب نيز در همين دوران بهبهره‌برداري رسيده است اين تاريخ درست است والا بايد توجه داشت كه كمابيش ده ماه ازسال 1325 هـ ق با سال 1286 خورشيدي همپوشاني دارد.
4-از سويي در متن كتابامين‌الضرب با بهره‌گيري از خاطرات حيدرخان عمو اوغلو و همچنين به احتمال از منابعديگر كه ناشناخته‌اند مطالبي به شرح زير به مطالب برگرفته از گنج شايگان افزوده شدهاست.
(اين نخستين كارخانه برق شهري تهران و دومين كارخانه برق كشور بود. نخستينكارخانه برق شهري در سال 1320 هـ.ق به همت حاج محمدباقر ميلاني معروف به رضايوف درمشهد به كار افتاده و سرمايه آن از سوي مظفر‌الدين‌شاه تامين شده بود. كارخانه برقمشهد علاوه بر حرم مطهر، قسمت خيابان موسوم به بالا خيابان را كه بين كارخانه و حرمواقع شده بود برق مي‌داد و اولين مهندس اداره‌كننده آن حيدرخان برقي بود كه بعدهابه حيدرخان عمواوغلي يا حيدرخان بمبي مشهور شد. حيدرخان بعدها مدتي نيز در كارخانهبرق حاج امين‌الضرب بكار اشتغال ورزيد. كارخانه برق حاج امين‌الضرب كه به مغازه‌هاو خيابانهاي مهم تهران برق مي‌داد از كارخانه آلماني شركت عمومي الكتريك «آلگمانيهالكتريسيته گزلشاف» خريداري شده و تا حدود سالهاي 1316 هـ.ش كه كارخانه برق جديدتهران به كار افتاده عمده كارخانه برق تهران بود. قبل از اين كارخانه در تهران،كارخانه برق كوچكي در زمان ناصرالدين‌شاه در خيابان ارك به كار افتاده بود كه برققصر گلستان، ارك و عمارات دولتي از آن تامين مي‌شد. از شرح احوال حيدرعمواوغليانقلابي معروف دوران مشروطه اطلاعات جالبي پيرامون اولين كارخانه‌هاي برق ايران كسبمي‌كنيم نامبرده مي‌نويسد:
«
در باكو با چند نفر ايراني مربوط بودم،مظفرالدين‌شاه در سفر اول به فرنگ با ميرزا علي اصغر اتابك مقتول يك نفر مهندسمسلمان لازمشان شده بود كه در مشهد مقدس كارخانه چراغ برق را داير كند. چون در آنزمان بين مسلمانها مهندس چراغ برق كم بود لذا مسلمانهاي باكو مرا معرفي كرده ماشين Otte Deuz و لوازم چهارصد چراغ را خريداري كرده به سمت خراسان حركت كردم (اگر چهخريد اشيا توسط حكيم‌الملك بود ولي من كه به واسطه اتابك معرفي شده بودم اين سمت راقبول كردم).
حيدر خان عمواوغلي پس ازيازده ماه اقامت در مشهد عازم تهران مي‌شود: «پس از آن كه وارد تهران شدم بعد ازچند ماه در ماشين‌خانه مستخدم شده بدين ملاحظهبا جميع صنعت‌كاران تهران آشنا شدم. چون مقصود عمده من آشنا شدن با مردم و شناختنآنها بود لذا از اداره ماشين‌خانه استعفا كرده در تجارتخانه روسي حمل و نقل ايرانمستخدم شدم و بدين جهت با اغلبي از تجار و غيره آشنا شدم. پس از يك سال اشتغال درآن اداره استعفا كرده در اداره برق حاج حسين آقا امين‌الضرب مستخدم شدم كه كارهايالكتريسيته عموماً تحت اختيار من و سركشي به امور آن به عهده من محولبود
كارخانه‌اي كه در مشهد تاسيس شده و براي روشن كردن آستانه و بالا خيابانبه مشهد آورده شده بود در سال 1320 (1279 شمسي) شروع به كار كرد.
هزينه خريد اينكارخانه هشت هزار تومان بود. در سال 1321 حاج محمد حسين امين‌الضرب ماشين‌آلات مولدبرق را از آلمان وارد كردو در سال 1322 هـ.ق بهره‌برداري از آن را آغاز كرد.
درآن زمان يك كارخانه برق در رشت و يك كارخانه برق ديگر در تبريز با 125 قوه اسب و بهوسيله قاسم‌خان امير تومان تاسيس شد.
كارخانه برق رشت را ميرزا محمدعلي اصفهانيمعروف به معين‌السلطنه رشتي در سال 1281 هجري شمسي به كار انداخت، تا سال 1305 شمسيكارخانه در دست خاندان معين‌السلطنه رشتي بود. در آن سال ارباب گشتاسب و ارباب رستمفيروزگر امتياز كارخانه را از معين‌السلطنه خريدند و شركت برق گيلان را تاسيس كردندو همانها در رشت و بندرانزلي و لاهيجان مولدهاي جديد برق به كار انداختند. اماكارخانه برق تبريز كه مدير و مهندس آن يك نفر روسي بود و به وسيله قاسم‌خان والياميرتومان تاسيس شده بود تا خاتمه جنگ بين‌الملل اول پاييد وزير نظر بانك ايران ووزارت ماليه درآمد. سپس قاسم‌خان والي با ارباب افلاطون شاهرخ شريك شد و شركتي بهنام شركت چراغ برق زرتشتيان در تبريز ايجاد كردند و سرمايه شركت به مردموسرمايه‌گذاران علاقه‌مند فروخته شد وتا سالها بعد آن كارخانه به همان ترتيب ادارهشد.
5-از آنجا كه مطالب مربوط به برق در اين منبع به طور چكيده درهم و فشرده وبدون ترتيب تاريخي نگاشته شده است ترجيح داده شد كه كل آن يكجا ارايه شود ولي درروند مقابله و بررسي با مطالب كتاب گنج شايگان و اسناد نو يافته جابه‌جا و بسته بهموضوع بدان‌ها اشاره مي‌شود.
6-درباره نخستين كارخانه برق شهري به همت حاجمحمدباقر ميلاني معروف به رضايوف كمابيش با برداشتهاي نادقيق سروكار داريم ماخذنويسنده براي اين بخش تاريخ رشد سرمايه‌داري (- احمد اشرف) است كه وي نيز به احتمالبسيار اصل مطلب خود را از گنج شايگان برگرفته و با اطلاعات ديگري درهم آميخته ومطرح ساخته و ناآگاهانه اشتباه چشمگيري را نيز مرتكب شده است به طوري كه سالبهر‌ه‌برداري از اين مولد را كه 1320 قمري است با سال 1279 خورشيدي همزمان ساختهاست در صورتي كه اين سال برابر يا سال 1281 خورشيدي است و درست همان سالي است كهاسناد ديگر هم آن را نشان مي‌دهند. بررسيهاي انجام گرفته نيز نشان مي‌دهند كه درنيمه دوم آن سال مولد آستانه به بهره‌برداري رسيده است. از سوي ديگر اگر مولد نصبشده همان مولدي باشد كه حكيم‌الملك خريداري كرد و به مشهد فرستاد (اسناد موجود برآن گواهي مي‌دهند). اين مولد آنچنان بزرگ نبوده كه بتواند به عنوان يك مولد برقشهري برشمارده شود. اين مولد همانطور كه در كتاب گنج شايگان نيز بدان اشاره شدآستانه و مسير بالاخيابان از محل كارخانه تا آستانه را روشن ساخته است. با آن كهآقاي غلامرضا ممتحن ميلاني پافشاري دارند كه اين مولد به مناطق اطراف حرم در بالاخيابان برق مي‌داده است ولي سندي كه چنين وضعيتي را تاييد كند تاكنون مشاهده نشدهاست.
7-براي روشن‌تر شدن سال بهره‌برداري از مولد برق آستانه مي‌توانيم بهخاطرات حيدرخان كه مورد عنايت نويسنده كتاب امين‌الضرب نيز هست استناد كنيم. حيدرخان عمواوغلي (بر پايه خاطرات خود وي كه توسط مرحوم منشي‌زاده نوشته شده) روز 17 رجب سال 1321 برابر با 17 مهرماه 1282 خورشيدي از مشهد خارج شده است در اين صورتاگر مدت اقامت وي در مشهد 11 ماه بوده باشد پس وي در آبان ماه سال 1281 به مشهدوارد شده است. در خاطرات حيدرعمواوغلي مدت اقامت وي 15 ماه ياد شده است كه به نظردرست‌تر مي‌آيد. بدين روال وي در تيرماه سال 1281 وارد مشهد شده است و اگر فرض براين باشد كه وي به سرعت دست به كار شده و ساختمان كارخانه نيز آماده بوده است(اسنادي در زمينه آماده‌سازي آن در دست است)، بدين ترتيب درست‌تر آن است كه نيمهدوم سال 1281 خورشيدي رازمان بهره‌برداري از مولد برق آستانه در نظر بگيريم.
8-از سوي ديگر بر پايه خاطرات حيدرخان، به‌ويژه در آن بخشي كه به حكيم‌الملك اشارهمي‌كند، نخستين مولد برقي كه حيدرخان آن را در مشهد نصب كرده توسط حكيم‌الملكخريداري شده. اسناد نشان مي‌دهند كه اين مولد پيش از ورود حيدرخان و به همين روالرضايوف به مشهد، يعني در اول شهريور سال 1280 خورشيدي به مشهد رسيده و به آستانهتحويل شده است (نزديك به يكسال پيش از ورود حيدرخان)
9-با توجه به مطالب يادشده در بالا مطرح شدن سال 1279 يا از يك خاطره ذهني نادرست برگرفته شده است و ياهمواره يك اشتباه نادرست در روند تبديل سالهاي قمري به خورشيدي بوده است. ولي هميناشتباه در نوشته آقاي احمد اشرف و تكرار آن در همين كتاب و به احتمال منابع ديگردستمايه برداشتهاي نادرستي درباره تاريخ بهره‌برداري برق در مشهد شده است.
10-درباره برپايي كارخانه برق در رشت و تبريز و نزديكي زمان برپايي كارخانه در مشهد درسال 1281-1282 بهتر است گفته شود كه برق تهران در حقيقت چندمين كارخانه برق كشور دردوران مظفرالدين‌شاه برشمرده مي‌شود و نه دومين آنها.
11-درباره كارخانه برقتبريز نيز خاطرنشان مي‌سازد كه قاسم خان والي درگام نخست شخصاً كارخانه برق تبريزرا وارد، نصب و راه‌اندازي كرد و چند سال از آن بهره‌برداري كرد ولي اين كارخانه درآشوبهاي دوران مشروطيت در تبريز و در روند ماجراهاي پي‌درپي هجوم‌هاي مستبدان بهشهر و مقابله مجاهدان، ويران شد. قاسم‌خان والي پس از مدتي به انديشه فعال‌سازيدوباره كارخانه افتاد واين كار را با مشاركت يك مهندس روس به انجام رساند. اينمهندس روس كارخانه را با دريافت وام از بانك استقراضي ايران و روس دوباره‌سازي وراه‌اندازي كرد ولي از آنجا كه درنهايت نتوانست به تعهدات خود نسبت به بانك عمل كنداز شرايط پديده آمده در دوران جنگ جهاني اول استفاده كرد و متواري شد. پس ازجنگ وتشكيل دولت جديد شوروي و واگذاري مطالبات بانك استقراضي به دولت ايران پرونده اينمشاركت نيز سرانجام به وزارت ماليه كشانده شد. بدين ترتيب مطالب عنوان شده كه ازسند شماه 3349 رديف 561 گزارشي از تاريخچه برق در آذربايجان- فهرست اسناد و مداركدولتي جلد 2 اقتصادي صفحه 158 برگرفته شده از دقت كافي برخوردار نيست ولي به هرحال در خور اعتناست.
12-درباره ايجاد شركت چراغ برق زرتشتيان در تبريز مستندويژه‌اي دراختيار نگارنده نيست و بهتر است تا دستيابي به اسنادي گويا اشاره به آنرا نديده گرفت.
13-درياره مطالب عنوان شده درباره برق گيلان نيز اكنون، كتابيكصدسال تاريخ برق گيلان در دسترس است و در آن مطالب با دقت كافي همراه با اسنادبازنويسي شده بسياري و ارزيابي و ارايه شده است كه كمابيش در كتاب يكصد سالصنعت‌برق در ايران نيز بازتاب يافته‌اند. البته در اين باره نيز يادآوري مي‌كند كهمطالب مندرج در سند 2350 رديف 562 و 3351 رديف 563 (گزارشي از سابقه برق در گيلان)فهرست اسناد و مدارك دولتي ايران جلد 2 اقتصادي صفحات 159-157 نيز در خوراعتنا است.
14-اسناد موجود به طور قطع ورود يك مولد (با نام كرام) به سفارشناصرالدين‌شاه و توسط محمدحسن امين‌الضرب در شهريور ماه سال 1263 خورشيدي را نشانمي‌دهند كه به هنگام ترخيص از گمرك در مرز روسيه با دشواري روبرو شد و كار به دخالتمستقيم ناصرالدين‌شاه كشيد سرانجام اين مولد در فروردين ماه سال 1264 براي نصبتحويل استاد يوسف مسيحي شد. اندكي پيش از اين تاريخ نيز اسباب آن كه شامل هشت عددحباب نيز مي‌شد، در روزهاي اول اسفند سال 1283 به وي تحويل شده بود. اين مولد برايروشنايي كاخ گلستان و تكيه دولت به كار مي‌رفته، هر چند از چگونگي بهره‌برداري ازآن گزارش مستند ديگري در دست نيست و نمي‌دانيم كه اين مولد تا كي كار مي‌كرده و تاچه اندازه موثر بوده است. پس از اين مولد نيز مساله برقدار شدن آستانه در دورانمضفرالدين‌شاه و نقش رضايوف تاجرباشي از جايگاه برجسته‌اي برخوردار مي‌شد. ولي دركتاب گنج‌ شايگان به مولدي اشاره مي‌شود كه هنوز در سال 1335 هـ ق يا 1295 خورشيديدر باب همايون بهره برداري و ساختمانهاي دولتي را روشن مي‌كرده است. به احتمال زياداين مولد نمي‌توانست همان مولد كوچكي باشد كه به فرمان ناصرالدين‌شاه وارد شد و ازديگر سو نمي‌بايد از مولدهاي كوچكي بشمار آيد كه امين‌الضرب بعدها تهيه و دربخشهايي از تهران به كار انداخت. چون بر پايه اطلاعات موجود، امين‌الضرب اين كار رادر سالهاي بعدتر انجام داده است، در ضمن خيابان باب همايون به خيابان چراغ برقبسيار نزديك است و امين‌الضرب حتي بعدها نبايد در اين فاصله كوتاه دو مولد جداگانهنصب كرده باشد. پس اين مولد چيست؟ و چرا از آن هيچگونه اطلاعات مستندي به جزگزارشهاي خبري در دست نداريم؟ در اين ميان آنچه كه ماجراي اين مولد برق را واردمرحله چالش برانگيز ديگري مي‌كند مطلبي است كه اعتماد‌السلطنه در گزارشهاي روزانه‌خود در روز جمعه 17 رمضان 1296 (17 اوت 1879 برابر با 26 مرداد 1258 خورشيدي) نوشتهاست. اين گزارش در كتاب‌‌هاي مرات‌البلدان و جلد اول چهل سال تاريخ ايران (الماثر والاثار) متعلق به اعتماد‌السلطنه تكرار شده است و آقاي دكتر حسين محبوبي اردكاني درتعليقات بر الماثر و الاثار يعني جلد دوم كتاب چهل سال تاريخ ايران و همچنين در اثرمستقل خودشان به نام تاريخ موسسات تمدني جديد در ايران آن را به عنوان نخستينكارخانه توليد برق در ايران مطرح كرده‌اند. نگارنده پيش از اين بدين مطلب با ديدهترديد مي‌نگريست و آن را جدي نمي‌‌گرفت و در نوشته‌هاي خويش اين داده‌ها را نادقيقارزيابي مي‌كرد و همواره بر اين باور بود كه اعتماد‌السلطنه به احتمال درباره گازوبرق اشتباه كرده و مساله مربوط به كارخانه گاز تهران است. ولي تكرار موضوع و بررسيكمابيش جدي‌‌تر آثار جنبي و همچنين توجه دوباره به مطالب مندرج در جلد دوم كتابچهل‌سال تاريخ ايران كه از تعليقات و بررسيهاي زنده ياد دكتر محبوبي اردكاني است،مي‌توان چنين استنباط كرد كه شايد كارخانه ديگري نيز در كار بوده است. براي روشن‌ترشدن موضوع يادداشت دكتر محبوبي اردكاني را عيناً در زير مي‌آورد:
(افتتاح چراغالكتريسيته: يكسال پيش از تاسيس كارخانه چراغ گاز، كارخانه برق كوچكي توسط ميرزاعلي خان امين‌الدوله كه آن موقع امين‌الملك لقب داشت در مجمع‌الصنايع جنب خيابانباب همايون تاسيس گشت و ناصرالدين‌شاه روز جمعه 17 رمضان 1296 (برابر با 12 شهريور 1258 خورشيدي) به شهر آمد مقارن غروب، با روشن كردن چراغي آن كارخانه را افتتاح كرد)ملحقات جلد چهار مرات‌البلدان( در‎‎آغاز دوسه چراغ بيشتر از اين كارخانه در عمارتسلطنتي و در مقابل سر در الماسيه و در ميدان توپخانه وجود نداشت و اين كارخانهنخستين كارخانه برق در ايران است و متخصص آن نيز همان بواتال بود و كارخانه آسيايبخار هم كه درچند صفحه بعد از آن صحبت شد گويا همين بوده است.)
از آنجا كه دراين گزارش به روشني به تاسيس كارخانه چراغ گاز در يكسال بعد اشاره شده پس مسالهاشتباهي گرفته شدن برق به جاي گاز توسط دكتر محبوبي اردكاني منتفي مي‌شود. پس دراين صورت اين كدام مولد بوده كه برق توليد مي‌كرده؟ پس موضوع مولدي كه با نام مولدكرام توسط محمدحسن امين‌ دارالضرب و به سفارش ناصرالدين‌شاه در سال 1263 به تهرانرسيده بود، يعني 5 تا 6 سال بعد، چه مي‌شود؟ از سويي در همين سال 1258 خورشيدي(يعني در 4 نوامبر سال 1879) است كه اديسون تقاضاي به ثبت رساندن نخستين لامپ ساختخود را كرد و در همان سال نيز آن را در نيويورك به نمايش گذاشت دراين صورتناصرالدين‌شاه در همين سال چه نوع لامپي را در تهران روشن كرده بود؟ و مولدي كه برقتوليد مي‌كرد از چه نوع بود؟ اين پرسشها بايد با دستيابي به مستندات جديد‌ترروشن‌تر شود. البته مي‌دانيم كه پيش از آن كه روشنايي برق توسط لامپهاي خلا بارشته‌هاي كربني و سپس با رشته‌هاي التهابي اختراع اديسون همه‌جا گير شود، روشناييبا روش قوس الكتريكي در فضاي باز شناخته شده بود و در نمايشگاه جهاني كه در سال 1870 (در سال آخر فرمانروايي ناپلئون سوم برابر با 1249 خورشيدي) در پاريس برگزارشد. براي توليد روشنايي در محوطه‌هاي باز از آن‌ها استفاده شد و در جاي ديگرمي‌خوانيم كه نور بر با روش قوسي (نه لامپي) براي روشنايي جايگاههاي عمومي از سال 1236 خورشيدي 1857 (م) به اجرا درآمده است. همچنين در نمايشگاه وين كه دربارهتجهيزات برق در سال 1883 (1262 خورشيدي) گشايش يافت نيز هر دو نوع لامپ يعنيلامپهاي قوسي و لامپهاي رشته‌اي التهابي در كنار هم روشنايي نمايشگاه را تامينمي‌كردند. بي‌گمان لامپهاي با رشته‌ التهابي اختراع اديسون پس از سال 1258 خورشيديدرحال همه جا گير شدن بود. در اين ميان گزارش‌هايي نيز در دست است كه اديسون پيش ازلامپهاي التهابي خود بر روي لامپهاي با رشته‌هاي كربني نيز كار كرده و آنها رابهبود بخشيده و چند ماه پيش از به نمايش گذاشتن لامپهاي جديد التهابي خود نمونه‌اياز اين نوع لامپ تكامل يافته‌تر شده‌اش را نيز به نمايش گذاشته بود. اين اطلاعاتنمايانگر اين واقعيت است كه مدلهاي اوليه لامپهاي داراي رشته‌هاي كربني پيش از اينتاريخ وجود داشته و مصرف مي‌شده‌اند.
در گزارش جالب ديگري در همينزمينه درروزنامه‌ خاطرات اعتماد‌السلطنه درباره روز عاشوراي سال 1302 هـ ق برابر با 18 آبانماه 1263 خورشيدي مي‌خوانيم: «امروز چهل چراغ برقي كه پنج سال است با طناب و مفتولاز سقف تكيه (دولت) آويخته بودند خيلي محكم و استوار بوده، قبل از تغزيه يك مرتبهبه زمين افتاد و شاه و مردم بفال بد گرفتند. استفاده از واژه «برق» دراين گزارش ومساله نصب چهل چراغ برق در پنج سال پيش يعني در سال 1297 هـ ق آن هم با توجه بهگزارشي كه از خود وي داشتيم و (پيش از اين درباره‌اش سخن گفته شد)، يعني گشايش يككارخانه برق متعلق به امين‌الملك (امين‌الدوله بعدي پدر اميني‌ها) توسطناصرالدين‌شاه در سال 1296 هـ ق، بي‌گمان دريچه تازه‌اي را بر روي ما مي‌‌گشايد وبه مساله پيشگامي در برق شهري ابعاد تازه‌اي مي‌دهد. به طوري كه بايد آن را جدي‌تربررسي كرد. هر چند به جز اين گزارشهاي خبري هيچگونه سند ويژه‌اي تاكنون در اين بارهمشاهده نشده است. نگارنده با مراجعه به خاطرات سياسي ميرزا علي خان امين‌الدوله وبررسي رخدادهاي سالهاي 1295 به بعد به نكته‌اي يا سندي كه نمايانگر تلاش امين‌الملك(امين‌الدوله) بعدي براي ايجاد يك كارخانه برق در تهران باشد دست نيافت. هر چند اينكتاب يك خاطرات سياسي بوده و آقاي دكتر محبوبي اردكاني نيز نسبت آن را بهامين‌الدوله نادرست مي‌دانند. در همين رهگذر در مقدمه‌اي كه ناشر (اميركبير) برهمين كتاب نوشته به اقدامات مهم امين‌الدوله مانند تاسيس كارخانه قند كهريزك، تاسيسكارخانه كبريت سازي درالهيه شميران، تاسيس مدرسه رشديه، دعوت از مستشاران بلژيكي واشاره مي‌كند ولي درباره كارخانه برق سخني گفته نمي‌شود.
خاطرنشان مي‌سازد كهدرباره برق و چالش‌هاي پيشگامي و نخستين كساني كه اين انديشه را پروردند هنوزناگفته‌ها واسناد بسياري وجود دارند كه رو نشده‌اند. براي نمونه دراين باره كه چرامشيرالسلطنه با آن كه امتياز برق تهران را از ناصرالدين‌شاه گرفت. كارها را پيشنبرد و چگونه بود كه اين ماجرا مدتها تعطيل شد تا دوباره در دوران مظفرالدين‌شاه درنقاط مختلف ايران تلاشهايي را در اين باره شاهد باشيم. البته بي‌اعتنايي بزرگان وتاريخ‌نگاران آن دوران به برق و برپايي كارخانه‌هاي برق در گوشه و كنار ايرانپيشينه جالبي دارد. براي نمونه مخبرالسلطنه هدايت در كتاب‌هاي نامور خود مانندخاطرات و خطرات به برخي از كارخانه‌هايي كه در تهران تاسيس و راه‌اندازي شد حتي اگركوچك هم بودند اشاره دارد ولي هرگز به مولد كاخ گلستان و بعدها كارخانه امين‌الضربو همين طور مولد احتمالي امين‌الدوله اشاره‌اي نمي‌كند. كار اين بي‌توجهي به ويژهدر جلد چهارم از كتابهايي كه زير نام گزارش نوشته شده بيشتر مشهود است. ايشان طييكسال و اندي كه از زمان پايان كار خياباني تا پايان كار لاهوتي به درازا كشيد،والي آذربايجان و مقيم تبريز بود و شرح اين ماجراها را با دقت نوشته و از جمله بهكارخانه‌هاي كوچكي مانند كبريت‌سازي و جز آن با همان دقت اشاره كرد، ولي دربارهكارخانه برقي كه قاسم‌خان والي به راه انداخته و در هياهوي مشروطيت در تبريز ويرانشده بود و همچنين ماجراي مشاركت وي با يك مهندس روس پس از رخدادهاي مشروطيت برايراه‌اندازي دوباره همان كارخانه، هيچگونه اشاره‌اي نمي‌كند.
15-در پايانخاطرنشان مي‌سازد كه برق صنعتي به معناي واقعي آن در شركت نفت ايران و انگليسپايه‌گذاري شد و نيروگاههاي بخاري تمبي در مسجد سليمان و پالايشگاه در آبادان باگنجايش نامي شايان توجه در سالهاي 1289-1290 خورشيدي به بهره‌برداري رسيدند و رفتهرفته بر گنجايش آنها نيز افزوده شد، به طوري كه اين مراكز تا ايجاد نيروگاههاي بزرگبرق در تهران مانند نيروگاه آلستوم و بعثت همچنان بزرگترين مراكز توليد برق دركشوربه شمار مي‌آمدند.
16-هدف و توجه نگارنده جستجوي هر چه بيشتر اطلاعات وداده‌هاي لازم براي هر چه روشنتر شدن وضعيت پيشگامي در صنعت‌برق بوده و براي اينهدف دست نياز به سوي مراكز و منابع اسناد دراز كرده و راهنمايي آنها را براي اجازهدسترسي به اين اسناد خواستار است و همچنين ياري خاندانهايي را مي‌طلبد كه اين گونهاسناد را هنوز براي خود حفظ كرده، رو نمي‌كنند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 8:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

امداد رساني در انواع حوادث

بازديد: 369

امداد رساني در انواع حوادث 

برق گرفتگي

داشتن اطلاعات در مورد برق، نحوه نصب وسايل روشنايي و تعمير بعضي از اسباب برقي براي همگان ضروري به نظر مي رسد. آموزش تدريجي اين مسائل از سنين نوجواني يكي از ضروري ترين موارد آموزشي عصر ما تلقي مي شود.

 بدن انسان هادي جريان برق است. اگر بدن انسان به برق اتصال پيدا كند منجر به عبور جريان برق از بدن فرد به زمين خواهد شد. در جريان برق گرفتگي علاوه بر سوختگي پوست كه محل ورود و خروج جريان برق را شامل مي شود بافتها هم دچار آسيب مي شود. اگر جريان برق از قلب عبور كرده باشد منجر به اختلال در سيستم قلب و اگر از مغز عبور كند منجر به مهار مركز تنفس و وقفه تنفسي خواهد شد. 

برق گرفتگي به دو دسته تقسيم مي شود.

۱- با ولتاژهاي بالا

۲- با ولتاژهاي پائين

 در موارد با ولتاژ بالا، حتماً بدن لازم نيست مستقيم با سيم يا كابل برق تماس داشته باشد بلكه ممكن است در فاصله ۲٠ متري هم جريان برق از هوا عبور كند و به بدن فرد منتقل شود و باعث برق گرفتگي شود. در اين موارد هر چقدر ولتاژ برق و رطوبت هوا بالا باشد ميزان انتقال و آسيبي كه به بدن وارد مي شود بيشتر است.

  موارد ولتاژ پائين بيشتر در خانه اتفاق مي افتد. مثلاً فرد از سيم لخت و يا وسايل برقي مخصوصاً آن دسته از وسايل كه در آنها آب ريخته مي شود آسيب مي بيند.ممكن است از طريق كليد برق برق گرفتگي ايجاد شود.

 در برق گرفتگي با ولتاژ پائين بدن فرد دچار لرزش مي شود حال آنكه در موارد با ولتاژ بالا بدليل گرفتگي عضلات، منجر به اتصال دائم با آن وسيله خواهد شد.

 كمكهاي اوليه كه در برق گرفتگي با ولتاژ پائين در منزل مي توانيم انجام دهيم رعايت جوانب احتياط است. مسائلي است كه فرد كمك كننده بايد انها را رعايت كند. بدين ترتيب كه تا وقتيكه جريان برق به مصدوم متصل است نبايد به مصدوم دست بزنيم. ابتدا بايد جريان برق قطع شود كه با قطع كردن فيوز يا كشيدن دو شاخه از پريز ممكن مي شود.

 بعد از قطع جريان برق بايد بدن مصدوم را از اتصال به لوازم برقي جدا كرد. فرد كمك كننده بايد دمپايي لاستيكي به پا كند و يا اگر زمين خيس است از چند روزنامه براي خشك كردن استفاده كند و توسط يك چوب و يا هر چيزي كه غير رسانا است فرد مصدوم را از محل كه برق در آن وجود دارد دور كند.

 بعد از قطع ارتباط برق در ابتدا بايد تنفس مصدوم را كنترل كرد. اگر تنفس نداشت بايد تنفس دهان به دهان انجام شود. بالافاصله بايد ضربان قلب و نبض كنترل شود. در صورتيكه نبض وجود نداشت ماساژ قلبي ضروري است.

 در هر نوع برق گرفتگي شخص بايد به بيمارستان منتقل شود و بايد تا ۲٤ ساعت تحت نظر باشد. البته تا رسيدن به پزشك يكبار تنفس مصنوعي و همچنين ٥ بار ماساژ قلبي لازم است.

در برق گرفتگي با ولتاژ بالا تا زماني كه جريان برق قطع نشده حتي نمي توان به مصدوم نزديك شد چون در فاصله ۶ متري هم ممكن است به فردي كه مي خواهد كمك كند برق منتقل شود.

  نكاتي كه بايد در هنگام صاعقه رعايت شود تا باعث پيشگيري از برق گرفتگي شود:

۱- دوري از درختان و پايه هاي برق

۲- گريز از روي ارتفاعات

۳- خوابيدن روي زمين يا جاي گود

سوختگي هاي الکتريکي

عبور جريان برق از بدن احتمالاً باعث ايجاد جراحتهاي وخيم و حتي مرگ آور مي شود . جريان برق ممکن است از يک منبع توليد برق با ولتاژ پايين ( وسايل الکتريکي خانگي ) يا ولتاژ بالا ( بيش از ۱۰۰۰ ولت - معمولاً در کارخانه ها يا در خيابان ) و يا احتمالاً از صاعقه ( برق زدگي )‌باشد . وقتي جريان برق از نقطه اي وارد بدن مي شود از محل ديگر که در آن بدن با زمين تماس دارد خارج مي شود . نقاط ورود و خروج جريان برق از بدن آسيب مي بيند و آسيب اين نقاط به صورت حفره اي شبيه به محل ورود گلوله به چشم مي خورد . به غير از محل ورود و خروج جريان برق ،‌بافتهايي که در مسير اين دو نقطه قرار دارند نيز تحت تأثير جريان برق و حرارت توليد شده تخريب مي شوند به طوري که هرچه ولتاژ برقي که وارد بدن مي شود بيشتر باشد ، سوختگي ايجاد شده عميق تر و جراحتهاي باقي مانده وخيم تر خواهند بود . علاوه بر اين ،‌ جريان الکتريکي ضمن عبور از بدن در اعصاب ( محيطي و مرکزي ) ، ماهيچه ها و قلب تغييرات شيميايي قابل توجهي ايجاد مي کند و باعث اختلال در واکنش هاي بدن شده و يا به طور کلي باعث توقف آنها مي شود ، در بسياري از موارد اگر چه سوختگي خارجي ( محل ورود و خروج جريان برق ) به طور فريبنده اي کوچک است اما اين مقدار کوچک نبايد پوششي بر آسيب هاي وخيم تر عمقي باشد و ما را به اشتباه بياندازد .ابزار و سيمهاي برق با ولتاژ پايين که در خانه يا محل کار يافت مي شوند مي توانند باعث برق گرفتگي بشوند . اکثر سيمها و ابزار الکتريکي توسط روکش هاي عايق پوشانده شده اند تا انسان تماس مستقيم با برق نداشته باشد . بسياري از برق گرفتگي ها ناشي از خراب بودن کليدها ، سائيده شدن روکش سيمها يا خرابي خود وسيله الکتريکي است . کودکان بيشتر در معرض خطر برق گرفتگي قرار دارند چرا که دوست دارند با کليدها ، سيمها و يا پريزها بازي کنند .

آب يک هادي خوب جريان برق است لذا تماس با وسايل الکتريکي با دست خيس يا زماني که زير پاها خيس است ، خطر برق گرفتگي را افزايش مي دهد .

صاعقه يک منبع طبيعي توليد الکتريسيته ( جريان مستقيم با سرعت و ولتاژ فوق العاده زياد ) است که به طور عادي براي رساندن خود به زمين از نزديکترين زائده بلندي که در آن حوالي وجود دارد استفاده مي کند و اگر شخصي در تماس با ، يا حتي نزديکي به يک زائده طبيعي مانند درخت ، برج يا دکل باشد صدمه شديدي خواهد ديد . الکتريسيته توليد شده به وسيله برق آسمان عمرش فوق العاده کوتاه است اما مي تواند موجب مرگ آني ( به علت ايست قلبي - تنفسي ) يا حداقل سبب به آتش کشيدن لباس شخص شود ( اما صدمات بافتهاي عمقي به نسبت سبکتر است ) . بنابراين در زمان رعد و برق بايد به سرعت از محلهاي خطرناک دور شد .

عوارض تهديد کننده جان مصدوم در صدمات الکتريکي

با ورود جريان برق به بدن در اثر انقباضهاي الکتريکي سفت ( کزازي شکل ) عضلات تنفسي يا آسيب مراکز تنفسي در مغز ( در بصل النخاع ) ايست تنفسي عارض مي شود و پس از مدتي قلب نيز از حرکت مي ايستد . البته اگر جريان برق از خود قلب نيز عبور کرده باشد با ايجاد انقباضات کرمي شکل و غيرمؤثرو اسپاسموديک در بطن ( فيبريلاسيون بطني ) ايست قلبي اوليه خواهيم داشت . پس از ايست قلبي - تنفسي اگر در عرض ۴ تا ۶ دقيقه عمليات احياء شروع نشود مرگ قطعي و حتمي خواهد بود . اما قبل از شروع عمليات احياء ابتدا بايد تماس مصدوم را با جريان برق از بين ببريم .

قطع جريان کم ولتاژ

معقولترين کار قطع کليد کنتور است . اگر دسترسي سريع به فيوز امکان پذير نبود دو شاخه را از پريز بيرون بياوريد يا سيم روکش دار را بکشيد تا از پريز خارج شود و مطمئن شويد که خود در يک محل بي خطر و سالم قرار گرفته ايد . اگر نتوانستيد جريان برق را به اين ترتيب قطع کنيد روي يک ماده عايق خشک مثل روزنامه يا يک تخته چوبي يا لاستيک بايستيد و با يک وسيله چوبي بلند ( مثل جارو ) منبع برق را از مصدوم دور کنيد . يا اينکه يک طناب را به دور رانها يا دست مصدوم بياندازيد و او را به سمت خود بکشيد تا از منبع دور شود .

توجه کنيد : از به کار بردن وسايل فلزي يا مرطوب يا از تماس با بدن لخت مصدوم کاملاً خودداري کنيد . اگر هيچ راهي وجود نداشت گوشه لباس مصدوم را که خشک است بگيريد و او را بکشيد .

برق گرفتگي با جريانهاي پر ولتاژ

در مواردي که با برق گرفتگي ولتاژ بالا روبرو هستيد به هيچ عنوان به مصدوم نزديک نشويد مگر اينکه از طرف پليس يا شخص مسئولي به شما اطمينان داده شود که مي توانيد به مصدوم نزديک شويد . تماس با برق هاي پرولتاژ در خطوط فشارقوي هوايي معمولاً سبب مرگ آني مي شود . در چنين مواردي ضمن ايجاد سوختگي هاي شديد ، در اثر نيروي ناشي از اسپاسم ناگهاني ماهيچه اي ، مصدوم به مساحتي دورتر از محل تماس پرت مي شود . اگر مصدوم همچنان در تماس با برق مانده بود يا اينکه کمتر از ۱۸ متر از خطوط فشار قوي فاصله داشت هرگز کوشش نکنيد که او را نجات دهيد ، حتي به او نزديک هم نشويد تا اينکه برق به وسيله مسئولين قطع شود چرا که برق فشار قوي حالت قوسي داشته و مي تواند مسافتهاي دور را نيز تحت تأثير قرار دهد در اين موارد مواد عايق ، مانند چوب خشک يا لباس خشک به هيچ وجه حفاظتي براي شما ايجاد نخواهد کرد . بلافاصله به پليس خبر دهيد و اجازه ندهيد کسي به مصدوم نزديک شود و زماني کمک هاي اوليه را شروع کنيد که از طرف مسئولين يا مراجع رسمي به شما اطلاع داده شود که برق قطع شده است .

ارزيابي مصدومين برق گرفتگي

شکايات وعلائم

مصدومي که دچار برق گرفتگي مي شود ممکن است يکي يا تمام شکايات و علائم زير را داشته باشد :

·         سوختگي هاي محل ورود و خروج جريان برق از بدن

·         قطع راههاي عصبي که به صورت فلج اندام تظاهر مي کند .

·         درد و حساس شدن ماهيچه ها

·         افزايش فشار خون يا کاهش فشار خون همراه با علايم و شکايات ناشي از شوک

·         مشکل شدن تنفس  يا ايست تنفسي ( ممکن است زبان ورم کند و راه هوايي را مسدود نمايد)

·         ضربانات نامنظم قلب يا ايست قلبي.

·         بي قراري و تحريک پذيري ، اگر مصدوم هوشيار است .

·         بيهوش شدن .

·         اختلالات بينايي .

·     شکستگي استخوانها ( از جمله ستون مهره ها ) و دررفتگي مفاصل به علت انقباضات شديد عضلات يا پرت شدن .

·         تشنج ( در موارد شديد )

مراقبت از مصدوم

مراحل مراقبتهاي اورژانس

·         مطمئن شويد که خود و مصدوم در يک منطقه بي خطر قرار داريد .

·     براي مصدوم يک راه هوايي مطمئن برقرار کنيد و اگر لازم است ( در موارد ايست قلبي - تنفسي ) عمليات احياي قلبي - تنفسي مقدماتي را شروع کنيد .

·     در صورت وجود ضايعات نخاعي و ستون فقرات ، آسيب هاي سر و شکستگي شديد ، مراقبتهاي اوليه مربوط به آنها را انجام دهيد .

·     سوختگي هاي الکتريکي را ارزيابي کنيد . در جستجوي حداقل دو محل سوختگي خارج باشيد : يکي محل تماس با منبع انرژي الکتريکي و ديگري محل تماس با زمين .

·         محل هاي سوختگي را سرد کنيد .

·         بر روي مناطق سوخته پانسمان استريل خشک قرار دهيد .

·         مراقب شوک باشيد . آن را درمان کرده و اکسيژن با غلظت بالا تجويز کنيد .

·     مصدوم را هر چه زودتر منتقل کنيد . بعضي از عوارض سوختگي ( مثل تورم راههاي هوايي و در نتيجه خفگي ، نارسايي کليه ، اختلالات قلبي و شوک ) شروع تدريجي دارند . بنابراين بايد مصدوم را سريعاً به مرکز مجهز منتقل کرد و او را تحت نظر قرار داد .

 

توجه کنيد : آسيب هاي الکتريکي سبب تخريب وسيع عضلات شده ، که اين باعث آزاد شدن مواد سمي ( مثل ميوگلوبين ) به داخل خون مي شود . اين مواد از راه خون به کليه ها رسيده و در ادرار ترشح مي شوند و رنگ آن را قرمز مي کنند و از طرفي با رسوب در کليه ها سبب نارسايي کليه خواهند شد . بنابراين براي جلوگيري از اين عارضه به مصدومين برق گرفتگي که ادرار قرمز دفع مي کنند بايد حجم زيادي از مايعات داخل وريدي ( ترجيحاً حاوي بي کربنات سديم ) تزريق کرد تا با شسته شدن کليه ها ، آسيب کليوي تقليل يابد .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 15 خرداد 1393 ساعت: 22:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد بسم الله الرحمن الرحيم

بازديد: 1917

تحقیق  در مورد بسم الله الرحمن الرحيم

مقدمه:

قرآن كتاب مقدس و پر ارزشى است كه محصول مغز بشر نيست، مجموعه اى از سخن الهى است كه در مدت 23 سال بوسيله امين وحى خدا بر قلب نازنين پيشواى گرامى اسلام نازل گرديد. كلمات نغز آن سايه روشنهائى حيرت انگيز است كه بلنداى معانى و فصاحت آن از اوج تصور هر خردمند بالاتر است، به حدى كه با آن كه پانزده قرن است فرياد تحدى و مبارزه طلبى آن در جهان طنين انداز است، جهانيان در برابر اين دعوت آن سر در گريبان حيرت فرو برده اند و در مقابل جلال و عظمت بيكران آن مات و مبهوت مانده اند. معانى ظريف آن چون پرتو آينه لرزان و از دسترس ‍ انديشه گريزان است ولى وقتى در دلى افتاد تا ناپديدترين زواياى روان او نفوذ كرده و آن را دربست مجذوب خود مى سازد. تعاليم و رهنمودهاى آن شعله هاى فروزانى از نور الهى است كه در طى سالهاى زياد بر جهان دانش ‍ گرمى و نور پاشيده و بشر هر اندازه در جاده علم به پيش مى رود و از اسرار پيچيده جهان خلقت پرده بر مى دارد چهره پر فروغش درخشان تر و حقيقتش نمودارتر مى شود. با اين همه از همان روز نخست كه اين كلمات از حنجره پاك محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم ) در زير سقف نيلگون آسمان جزيرة العرب طنين انداخت و گوش دلها را به خود متوجه ساخت، اهريمنانى انسان نما كه نشر و گسترش آن را مخالف منافع شيطانى خود مى پنداشتند بيكار ننشستند و به تلاشهاى مذبوحانه اى دست زدند، نغمه هاى ناموزونى ساز كردند سحر آشكارش خواندند،اساطير الاولينش گفتند، خيالات پريشانش پنداشتند،افتراء به خدا دانستند و چون از اين راه به مقصود خود نرسيدند به معارضه با آن برخاستند ولى جز رسوائى محصولى به بار نياوردند. پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلّم ) تا زنده بود كمال مراقبت در حفظ و پاسدارى از دستاوردهاى آن را داشت و به مسلمين توصيه مى فرمود: به اين ريسمان محكم الهى چنگ بزنيد و خود را از چاه ضلالت برهانيد. و در حديثى كه مسلم بين الفريقين است پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: من دو چيز بزرگ و گرانبها در در ميان شما مى گذارم اگر به اين دو چنگ زده و متمسك شويد هرگز گمراه نخواهيد شد و قطعا نجات مى يابيد، و اين دو يكى قرآن و ديگرى اهل بيت من است .

اين تحقيق سعي دارد كه به بررسي يكي از مهمترين آيات قران بپردازد، آيه اي كه هر سوره( به جز سوره توبه) با آن آغاز مي شود: بسم الله الرحمن الرحيم

گرچه هر چه گفته اند و بگوييم و بگويند، قطره اي بيش نيست از درياي معرفت ازلي چرا كه معروف است على (عليه السلام) از سر شب تا به صبح براى ابن عباس از تفسير بسم الله سخن مى گفت ، صبح شد در حالى كه از تفسير با بسم الله فراتر نرفته بود.

 

دليل شروع سوره هاي قران با " بسم الله الرحمن الرحيم":

 

هر كار مهمى كه بدون نام خدا شروع شود بى فرجام است.(رسول اكرم)

ميان همه مردم جهان رسم است كه هر كار مهم و پر ارزشى را به نام بزرگى از بزرگان آغاز مى كنند ، و نخستين كلنگ هر مؤسسه ارزنده اى را به نام كسى كه مورد علاقه آنها است بر زمين مى زنند ، يعنى آن كار را با آن شخصيت مورد نظر از آغاز ارتباط مى دهند .

اين معنا در كلام خداى تعالى نيز جريان يافته ، خداوند متعال كلام خود را به نام خود كه عزيزترين نام است آغاز كرده ، تا آنچه كه در كلامش هست نشانه او را داشته باشد، و مرتبط با نام او باشد، و نيز ادبى باشد تا بندگان خود را به آن ادب ، مودب كند، و بياموزد تا در اعمال و افعال و گفتارهايش اين ادب را رعايت نموده ، آن را با نام وى آغاز نموده ، نشانه وى را به آن بزند، تا عملش خدائى شده ، صفات اعمال خدا را داشته باشد، و مقصود اصلى از آن اعمال ، خدا و رضاى او باشد، و در نتيجه باطل و هالك و ناقص و ناتمام نماند، چون به نام خدائى آغاز شده كه هلاك و بطلان در او راه ندارد. خلاصه اينكه پايدارى و بقاء عمل بسته به ارتباطى است كه با خدا دارد . در تاييد اين سخن حديثي از امام باقر (عليه السلام) نقل مي كنم : سزاوار است هنگامى كه كارى را شروع مى كنيم ، چه بزرگ باشد چه كوچك ، بسم الله بگوئيم تا پر بركت و ميمون باشد .

 گفتن بسم الله در آغاز هر كار هم به معنى استعانت جستن به نام خدا است ، و هم شروع كردن به نام او و اين دو يعنى استعانت و شروع كه مفسران بزرگ ما گاهى آن را از هم تفكيك كرده اند و هر كدام يكى از آن دو را در تقدير گرفته اند به يك ريشه باز مى گردد ، خلاصه اين دو لازم و ملزوم يكديگرند يعنى هم با نام او شروع مى كنم و هم از ذات پاكش استمداد مى طلبم . به هر حال هنگامى كه كارها را با تكيه بر قدرت خداوند آغاز مى كنيم خداوندى كه قدرتش مافوق همه قدرتها است ، سبب مى شود كه از نظر روانى نيرو و توان بيشترى در خود احساس كنيم ، مطمئنتر باشيم ، بيشتر كوشش كنيم ، از عظمت مشكلات نهراسيم و مايوس نشويم ، و ضمنا نيت و عملمان را پاكتر و خالصتر كنيم . و باز روى همين اصل ، تمام سوره هاى قرآن - با بسم الله آغاز مى شود تا هدف اصلى كه همان هدايت و سوق بشر به سعادت است از آغاز تا انجام با موفقيت و پيروزى و بدون شكست انجام شود .تنها سوره توبه است كه بسم الله در آغاز آن نمى بينيم چرا كه سوره توبه با اعلان جنگ به جنايتكاران مكه و پيمان شكنان آغاز شده ، و اعلام جنگ با توصيف خداوند به رحمان و رحيم سازگار نيست .

نقل است كه حضرت نوح (عليه السلام) در آن طوفان سخت و عجيب هنگام سوار شدن بر كشتى و حركت روى امواج كوه پيكر آب كه هر لحظه با خطرات فراوانى روبرو بود براى رسيدن به سر منزل مقصود و پيروزى بر مشكلات به ياران خود دستور مى دهد كه در هنگام حركت و در موقع توقف كشتى بسم الله بگويند ( و قال اركبوا فيها بسم الله مجراها و مرسيها ) ( سوره هود آيه 41 ) . و آنها اين سفر پر مخاطره را سرانجام با موفقيت و پيروزى پشت سر گذاشتند و با سلامت و بركت از كشتى پياده شدند چنانكه قرآن مى گويد : (قيل يا نوح اهبط بسلام منا و بركات عليك و على امم ممن معك) ( سوره هود آيه 48 ) . و نيز سليمان در نامه اى كه به ملكه سبا مى نويسد سر آغاز آن را بسم الله قرار مى دهد ( انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم ... ) (سوره نحل آيه30 ).

 

لفظ جلاله " الله":

در لغت، لفظ جلاله الله در اصل ال اله بوده ، كه همزه دومى در اثر كثرت استعمال حذف شده ، و بصورت الله در آمده است ، و كلمه اله از ماده اله است، كه به معناى پرستش مي باشد ، وقتى مى گويند اله الرجل و ياله معنايش اين است كه فلانى عبادت و پرستش كرد.

اما در معني، كلمه الله جامعترين نامهاى خدا است . زيرا بررسى نامهاى خدا كه در قرآن مجيد و يا ساير منابع اسلامى آمده نشان مى دهد كه هر كدام از آن يك بخش خاص از صفات خدا را منعكس مى سازد ، تنها نامى كه اشاره به تمام صفات و كمالات الهى ، يا به تعبير ديگر جامع صفات جلال و جمال است همان الله مى باشد .به همين دليل اسماء ديگر خداوند غالبا به عنوان صفت براى كلمه الله گفته مى شود. مثلا ميگوئيم الله رحمان است، رحيم است، ولى بعكس آن را نميگوئيم، يعنى هرگز گفته نميشود: كه رحمان اين صفت را دارد كه الله است. به نمونه هاي بيشتري در قران توجه كنيد:

غفور و رحيم كه به جنبه آمرزش خداوند اشاره مى كند ( فان الله غفور رحيم - بقره - 226 ) .

سميع اشاره به آگاهى او از مسموعات ، و عليم اشاره به آگاهى او از همه چيز است ( فان الله سميع عليم - بقره - 227 ) .

بصير ، علم او را به همه ديدنيها بازگو مى كند ( و الله بصير بما تعملون - حجرات - 18 ) .

رزاق ، به جنبه روزى دادن او به همه موجودات اشاره مى كند و ذو القوه به قدرت او ، و مبين به استوارى افعال و برنامه هاى او ( ان الله هو الرزاق ذو القوة المتين - زاريات - 58 ) .

و بالاخره خالق و بارء اشاره به آفرينش او و مصور حاكى از صورتگريش مى باشد ( هو الله الخالق البارى المصور له الاسماء الحسنى - حشر - 24 ) .

آرى تنها الله است كه جامعترين نام خدا مى باشد ، لذا ملاحظه مى كنيم در يك آيه بسيارى از اين اسماء ، وصف الله قرار مى گيرند: هو الله الذى لا اله الا هو الملك القدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبر : او است الله كه معبودى جز وى نيست ، او است حاكم مطلق ، منزه از ناپاكيها ، از هر گونه ظلم و بيدادگرى ، ايمنى بخش ، نگاهبان همه چيز ، توانا و شكست ناپذير ، قاهر بر همه موجودات و با عظمت .

يكى از شواهد روش جامعيت اين نام آنست كه ابراز ايمان و توحيد تنها با جمله لا اله الا الله مى توان كرد ، و جمله لا اله الا العليم ، الا الخالق ، الا الرازق و مانند آن به تنهائى دليل بر توحيد و اسلام نيست ، و نيز به همين جهت است كه در مذاهب ديگر هنگامى كه مى خواهند به معبود مسلمين اشاره كنند الله را ذكر مى كنند ، زيرا توصيف خداوند به الله مخصوص مسلمانان است .

 

معنی رحمن و رحیم و فرق آن دو:

 

مشهور در ميان گروهى از مفسران اين است كه صفت رحمان ، اشاره به رحمت عام خدا است كه شامل دوست و دشمن ، مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكار مى باشد. زيرا مى دانيم باران رحمت بى حسابش همه را رسيده ، و خوان نعمت بى دريغش همه جا كشيده همه بندگان از مواهب گوناگون حيات بهره مندند ، و روزى خويش را از سفره گسترده نعمتهاى بى پايانش بر مى گيرند، اين همان رحمت عام او است كه پهنه هستى را در بر گرفته و همگان در درياى آن غوطه ورند .

ولى رحيم اشاره به رحمت خاص پروردگار است كه ويژه بندگان مطيع و صالح و فرمانبردار است ، زيرا آنها به حكم ايمان و عمل صالح ، شايستگى اين را يافته اند كه از رحمت و بخشش و احسان خاصى كه آلودگان و تبهكاران از آن سهمى ندارند، بهره مند گردند .

تنها چيزى كه ممكن است اشاره به اين مطلب باشد آنست كه رحمان در همه جا در قرآن به صورت مطلق آمده است كه نشانه عموميت آنست ، در حالى كه رحيم گاهى به صورت مقيد ذكر شده كه دليل بر خصوصيت آن است مانند و كان بالمؤمنين رحيما : خداوند نسبت به مؤمنان رحيم است ( احزاب - 43 ) و گاه به صورت مطلق مانند سوره حمد .

در روايتى نيز از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود : و الله اله كل شيىء ، الرحمان بجميع خلقه ، الرحيم بالمؤمنين خاصة : خداوند معبود همه چيز است ، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان ، و نسبت به خصوص مؤمنان رحيم است از سویى ديگر رحمان را صيغه مبالغه دانسته اند كه خود دليل ديگرى بر عموميت رحمت او است، و رحيم را صفت مشبهه كه نشانه ثبات و دوام است و اين ويژه مؤمنان مى باشد .

شاهد ديگر اينكه رحمان از اسماء مختص خداوند است و در مورد غير او به كار نمى رود ، در حالى كه رحيم صفتى است كه هم در مورد خدا و هم در مورد بندگان استعمال مى شود ، چنانكه درباره پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) در قرآن مى خوانيم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رؤف رحيم : ناراحتيهاى شما بر پيامبر گران است، و نسبت به هدايت شما سخت علاقمند است، و نسبت به مؤمنان مهربان و رحيم مى باشد ( توبه - 128 ) .

لذا در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) نقل شده : الرحمان اسم خاص ، بصفة عامة ، و الرحيم اسم عام بصفة خاصة : رحمان اسم خاص است اما صفت عام دارد ( نامى است مخصوص خدا ولى مفهوم رحمتش همگان را در بر مى گيرد ) ولى رحيم اسم عام است به صفت خاص ( نامى است كه بر خدا و خلق هر دو گفته مى شود اما اشاره به رحمت ويژه مؤمنان دارد ) .

با اين همه گاه مى بينيم كه رحيم نيز به صورت يك وصف عام استعمال مى شود البته هيچ مانعى ندارد كه تفاوتى كه گفته شد در ريشه اين دو لغت باشد ، اما استثناهائى نيز در آن راه يابد . در دعاى بسيار ارزنده و معروف امام حسين (عليه السلام) بنام دعاى عرفه مى خوانيم : يا رحمان الدنيا و الاخرة و رحيمهما : اى خدائى كه رحمان دنيا و آخرت توئى و رحيم دنيا و آخرت نيز توئى !  سخن خود را در اين بحث با حديث پر معنى و گويائى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلّم) پايان مى دهيم آنجا كه فرمود : ان الله عز و جل ماة رحمة ، و انه انزل منها واحدة الى الارض فقسمها بين خلقه بها يتعاطفون و يتراحمون ، و اخر تسع و تسعين لنفسه يرحم بها عباده يوم القيامة ! : خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد كه يكى از آن را به زمين نازل كرده است ، و در ميان مخلوقاتش تقسيم نموده و تمام عاطفه و محبتى كه در ميان مردم است از پرتو همان است ، ولى نود و نه قسمت را براى خود نگاه داشته و در قيامت بندگانش را مشمول آن مي سازد .

اين درس را نيز از بسم الله به خوبى مى توان آموخت كه اساس كار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائى دارد كه تا عوامل قاطعى براى آن پيدا نشود تحقق نخواهد يافت، چنانكه در دعا مى خوانيم يا من سبقت رحمته غضبه : اى خدائى كه رحمتت بر غضبت پيشى گرفته است . انسانها نيز بايد در برنامه زندگى چنين باشند ، اساس و پايه كار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را براى مواقع ضرورت بگذارند ، قرآن 114 سوره دارد ، 113 سوره با رحمت آغاز مى شود ، تنها سوره توبه كه با اعلان جنگ و خشونت آغاز مى شود و بدون بسم الله است !

 

تفسیر ادبی و عرفانی "بسم الله الرحمن الرحیم"

 

نزد اهل عرفان: ب بهار خدا و سین سنای خدا و میم مُلک خدا.

نزد اهل معرفت: ب بهای احدیت، سین سنای صمدیت، میم مُلک الوهیت.

نزد اهل ذوق: ب بّر با اولیاء، سین سّر با اصفیاء، میم منت بر اهل ولاء، ب بّر او با بندگان، سین سّر او با دوستان، میم منت او بر مشتاقان.

آغاز کتاب خدا بر نام الله و رحمن و رحیم از آن جهت است که همه معانی در آن سه نام جمع است و آن معانی سه قسم است: قسمی جلال و هیبت و آن در نام الله است، قسمی نعمت و تربیت و آن در نام رحمن است، قسمی رحمت و مغفرت و آن در نام رحیم است!

معنی دیگر آنست که در آن زمان که خداوند پیغمبر را به خلق فرستاد مردم سه گروه بودند: بت پرستان، جهودان، ترسایان.

گروه نخست نام آفریننده را الله می دانستند و این نام در میان آنان مشهور بود، گروه دوم نام او را رحمن می دانستند و در تورات مذکور، گروه سوم نام او را رحیم می دانستند و نزد آنان در انجیل معروف است.

اینکه آغاز به نام الله و بعد رحمن و سپس رحیم شده. جهت آنست که سرآغاز همه، آفرینش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت و آمرزش. یعنی که به قدرت بیافریدم و به نعمت بپروریدم و به رحمت بیامرزیدم!

 

منابع:

1-تفسیر نمونه اثر آيت الله ناصر مكارم شيرازي

2- تفسیر المیزان اثر علامه سيد محمد حسين طباطبايي

3- قرآن هرگز تحريف نشده اثر استاد علامه حسن حسن زاده آملى

4- تفسير ادبي و عرفاني قران اثر خواجه عبدالله انصاري( از وبلاگ كلئوپاترا دختر فيليپ)

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 15 خرداد 1393 ساعت: 9:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره روان شناسی رنگ ها

بازديد: 595

تحقیق درباره روان شناسی رنگ ها

انسان-وبه تبع او اثر هنري-موجوديت نمي يابد،مگر انكه قالب وروحي داشته باشد0قالب و روح دو وجه منفك ياهمراه و تركيبي نيستند ،بلكه وجوهي محشور و عجيبند كه هيچ كدام بدون ديگري موجوديت و معنا نمي يابد0نه هر فالبي محمل هر روحي است و نه هر روحي تاب نشستن برهر قالبي رادارد0اين دو تنها با يكديگر موجوديت مي يابند و رشد مي كنند و مرتبت وجودي مي يابند0

در هنر معماري ، اثر و روح حاكم بر جايجاي آن از يكديگر منفك نيستند و نمي توانند كه باشند0نمي توان فضايي را تخيل نمود ؛بدون انكه صورت و شمايلي برايش قائل گشت و به همين منوال نمي توان صورت و شمايلي تصور نمود و مصالح ان را در نظر نداشت 0روح فراخ در همنشيني با قالب تنگ ،همچون انيسش خرد وحقير مي گردد يا قالب شكسته بر مي دارد0قالي فراخ نيز ذيل روح خرد شده ، ويران مي شود0 اين دو تنها با رشد متناسب و همپاي يكديگر ،كاراو زيبنده مي گردند0

هر عنصر يا واحد معماري در همان بدو پيدايي ، متحد با مصالح و پيكره ،معرفتي را نيز هويدا و اشكار مي گرداند كه به واسطه اين معرفت است كه آن پيكره ادراك مي شود0هرچند كه مصالح بنايي عامل ايستايي و برپا شدن هر اثر معماري است اما معرفت حاكم بر ان است كه حافظ و نگارنده كليت و گاه حتي جزئيات اثر خواهد بود و گرنه متروك خواهد ماند و ايستايي اش نيز ديري نخواهد پاييد و رو به ويراني خواهد گذاشت0

نقش و رنگ ،نقش پويايي در معماري دارند0 هنرمند در سطوح رنگارنگ كاشي كه به نحوي مانع حضور و قرب به جهت جاذبه خاص است-نمايش عالم ملكوت و مثال را ، كه عاري از خصوصيات زمان و مكان و فضاي طبيعي است، مي بيند0

پيشگفتار:

در هنر و معماري ايراني با دو پديده شكل و محتوا-يا عينيت و ذهنيت-و در يك كلام قالب و روح مواجهيم0اين مقولات در بر گيرنده هر سه جنبه از هنر معماري، يعني جايگاه اثر در شهر يا معماري شهري ، طراحي خود را بنا يا حجم اثر ، و در نهايت هنرهاي وابسته به معماري كه شامل مواردي چون رنگ و نقشي محوري در انچه كه معماري ايراني ناميده مي شود دارد، اما در دوره هاي پسين، اين شيوه يا مهجور گشته يا نقشي حاشيه يي يافته است 0 حال انكه چنين ظرفيتي را دارد كه فضاسازي كند و بدون اينكه تركيب احجام نا متجانس ضرورت يابد، فضاهاي دلخواه را ايجاد نمايد0

نقش و رنگ كه مبنا و اساس كاشي كاري مي باشند؛ چنانكه زاينده دنيايي از رموز و اسرار عميق اند و رنگ كه مبين حالات روحاني و نفساني ادمي در عالم ملكوت است وازصدها سال پيش مزين مساجد و مقابر و 000 بوده و در هر دوره سير تحولي ويژه خود را داشته است؛ در عصر حاضر به انزال و انزوار روي كرده است و توجه شاياني به ان نمي شود و كاشي كاري ، امروزه به صورت ماشيني انجام مي گردد و روح هنر امروز ، تجلي گاه روحيات عالي هنرمند نيست0

رنگ ها ، رنگ باخته اند و نقش ها مانند ستاره هاي درخشان اسمان بر صفحه كاشي كاري نمي درخشند0 باشد كه بدرخشند0

اين روزها بسياري از رنگ ها از دايره كلمات انسان دي حذف شده اند0 كسي حالا اسمشان را زبان نمي اورد0 كودكان اين دوره نمي دانند بيد مشكي چه رنگي است0 زرين ، لعل، مينايي ، ازرق ، گلگون ، و كهربايي هم به گوش نا اشنا هستند0ودر حال انقراض 0

محمدكاظمي ،نويسنده و پژوهشگر مي نويسد: از نظر عرفا مسائل غير مادي يا معنوي نيز رنگين بوده اند 0 ما بر  خلاف گذشتگان رنگ هاي مادي را هم از ياد مي بريم0 حال انكه انان معتقدبه رنگ هايي براي معنويات و ناديدني ها هستند0 رنگي براي دوست، رنگي براي صلاح و رنگي براي خدا0

ايه 138سوره بقره مي فرمايد: " اين رنگ خداست و چه رنگي بهتر از رنگ خداست؟ و ما پرستندگان اوييم" 0

فصل اول

رنگ

رنگها هر يك بنا بر مميزات خويش متضمن معنايي سمبوليك هستند0 حالات روحاني و نفساني ادمي و نحوه تحقيق وجود موجودات و اموردر عالم  همواره بابيان سمبوليك در ساخت هنر توام بوده است0 در سمبوليسم طبيعي ، رنگها بسيار ساده در كار مي ايند ، چنانكه سبز و سفيدو ابي و بي رنگ مظاهر تازگي ، پاكي ، اسمان و بي تعلقي است0 اما در هنر ديني و اساطيري حد مظهريت رنگها از اين فراتر مي رود0 في المثل در فرهنگ اسلامي سمبوليسم سبز متضمن عاليترين معاني عرفاني است و به اين صورت بالاخص در اطراف نام حضرت خضر(ع)تجلي مي كند .خضرسبز پوش جاويد است.

رنگ سبز سمبوليسم جاودانگي و نيكويي است كه صورتش از عالم طبيعت و محسوس اخذ شده ،اما معنايش از عالم معاني و نامحسوس .

درعين حال خشم و غضب و جنگ و جهاد نيزبا زبان خون ظاهر شده است و شياطين و ديو سيرتان در لباسي قرمزرنگ در نظر امده اند. علي رغم ايت تلقي ثا نوي رنگ سرخ از حيث زيبايي بسيار به هم نزديكند .بديسان نوعي سمبوليسم دوگانه از رنگ سرخ القا شده است كه درمورد رنگ سياه صدق مي كند .

نظام سه رنگه

سه در حد عدد ، و در حد مثلثدر هندسه  ، بازتابي از مفهوم بنيادي روح ، نفس ، و جسم است كه تمامي افرينش را مي سازد0 اگر از سوي ديگر در حد سيرهاي سه گانه روح در نظر گرفته شود، ياداور اعمال نزول، وبسيط عرضي است كه به ترتيب نمايشگر صفات انفعالي ، فاعلي ، و خنثي هستند( پيكره 66 )

سفيد غايت يكپارچگي همه رنگها است، پاك و بي الايش 0 در حالت نا مظهر خويش ، رنگ نور محض است پيش از تجزيه و پيش از انكه يكي خود بسيار گردد0 نور ، كه از حالت نمادين سفيد تلقي مي شود ، از خورشيد نازل مي شود و نماد توحيد است 0

همچنانكه رنگ با سپيدي اشكار مي گردد ، با سياهي پوشيده مي ماند ؛ " پوشيده از روشني بسيارش" سياه ، " شبي روشن ميان روز تاريك  " است ، چنانكه از خلال اين سياهي تابناك است كه مي توان وجوه پنهان حقتعالي را يافت 0 اين دريافت از طريق سياهي مردمك چشم حاصل مي شود كه ، در حد مركز چشم ، رمزا" حجاب بينش دروني و بيروني ، هردو است0 سياه فناي خويشن است0

نظام چهار رنگه

چهار در حد عدد ، و در حد مربع درهندسه ، بازتابي از نقش بندي تصويري نفس كل است كه به گونه ي صفات فاعلي طبيعت ( گرم ، سرد ، تر ، خشك) و كيفيات انفعالي ماده (اتش ، اب ، هواو خاك) ظاهر گشته است0 ( جدول 2) چهار ربع روز ، تربيعات قمر ، چهار فصل ، و بهره هاي چهارگانه ي زندگاني اين جهاني ادمي بازتاب هاي ثانوي اين نظام اند ( پيكره ي 67)0

رنگ هاي اوليه سرخ ، زرد ، سبز، و ابي به چشم مي ايند 0 اين چهار رنگ با چهار عنصر اصلي ( " اركان اربعه " ) همخواني دارند0 طبيعت ،عامل فاعلي در قبال ماده ، دائر كننده ي خلقت دنيوي ست و نواخت هاي ظاهر و باطن تمامي هستي راتعين مي بخشد 0 ادمي از طريق نظام چهار رنگه همخواني هاي محسوسي با جنبه هاي گونه گون اين نيروي جبلي طبيعت برقرار مي كند كه پيوسته در طلب حالت تعالي متماثل با حالت ازلي انتظام  خود است0

سرخ تداعي با اتش دارد ، نمايشگر صفات طبيعي و جفت گرمي و خشكي است 0خود مبين روح حيواني است-فاعلي، انبساطي ، انعقادي 0 از لحاظ زماني ، همان بامداد ، بهار ، و كودكي است0 سبز مكمل سرخ است ، نمايشگر صفات متضاد سردي و رطوبت است 0 سبز نماينده ي اب است و نفس مطمئنه ، با صفاتي انفعالي ، انقباضي ، و انحلالي 0 از لحاظ زماني همان شامگاه ، خزان ، و پختگي ست0 زرد هواست ، گرم و تر 0 صفتي فكورانه ، فاعلي ، انبساطي ، وانحلالي دارد0

ابي نماينده خاك است،سرد و خشك، ابي نشانه ي نفس اماره است ،با صفاتي انفعالي ،انقباضي، و انعقادي، ضمن انكه نمايشگر پايان دوره هاست ،زيرا كه شب است، زمستان است ،و پيري0سيرهاي نزولي و عروجي اين رنگها ،چون در حد حركتي از طريق چهار ربع يك دايره در نظر گرفته شوند، خود دايره ئي تمام و كمال ترسيم مي كنند؛ پايان يك دوره هيچ نيست جز نشانه ي اغاز دور ه ئي

ديگر0

سبز در اسلام برين هر چهار رنگ به شمار مي رود چرا كه متضمن ان سه رنگ ديگر هم هست0زرد وابي رويهم آميزه ئي متعادل از سبز به دست مي دهند كه سرخي ،پسديد آنست0سبز با دو ساحت فطري اش كه گذشته يا ازليت (ابي)و آينده يا ابديت (زرد)باشد،و با ضدش،زمان حال سرخ فام ،نشانه ي اميد ،باروري ،وجاودانگي ست0

هماهنگي رنگهاي همجوار

رنگهاي همساز ،يارنگهائي كه در دايره اي رنگ كنار هم هستند ،معمولا"در طبيعت يافت مي شوند0رنگين كمان مقياسي از سرخ تا به نارنجي و آبي تابه بنفش دارد0رنگهاي پائيزي رنگ سرخ را از خلال نارنجي ،زرد،طلايي،قهوئي ،و ار غواني در جه بندي مي كند0برگهاي در ختان با سبز زرد گونه ،سبز ،سبز ابي گونه درجه بندي مي شود 0بيشتر رنگها از حيث سايه-روشن با رنگهاي همجوار درجه بندي مي شوند0

رنگهاي همساز بر تاثيرات رنگي تاكيد دارد،همچنانكه در تمام موارد رنگ ساده ي اصلي يا فرعي به پيشگرمي دو همسايه ي واسط،كه نمايشگر منش اصلي انند،تشديد مي شود0

هماهمنگي رنگهاي ناهمساز

تضاد همزمان رنگهاي ناهمساز (مخالف)روي دايره ي رنگ در طبيعت نيز به همان فراواني رنگهاي موافق و همساز رخ مي نمايد0اين تضاد يا تخالف به شدت هر رنگ مي افزايدو،به اتكا‌ي پديده هاي پسديد، به هر كدام درخشش ،وضوح ،و باروري مي بخشد0

گلهاي بنفشه كه بيشتر مركز زرد فام دارند؛ بالهاي مرغ نيلي كه با تلا لو هاي مخالفتاب ،نارنجي زرد گونه مي زند؛و صحنه ي يك غروب نارنجي بر اسمان بحري سير هيچ نيستند جز نمو نه ئي چند استفاده عالي طبيعت از تضاد هماهنگ رنگها (پيكره ي 70)

با رنگهاي مكمله يا ناهمساز ،يك رنگ كرم (اغلب به مساحتهاي كوچك)را مي توان بر مساحتهاي بزرگي از رنگهاي سرد نشاند و بدينسان براي در هم شكستن كيفيتي انفعالي كيفيتي مثبت بر انگيخت 0ترتيب ناهمساز ها ،البته ،نه محدود به دايره ي رنگ بلكه شايد به بر جسته ترين نحوي در دو رنگ مكمل سياه و سفيد جلوه گر است 0

هفت رنگ

سنتا" مجمو عه ي هفت رنگ به مفهوم كلي رنگ نافذ است 0سفيد ،سياه ،و سندل فام،در حد گروه سه رنگه ي اول ،مكملسرخ ،زرد،سبز،و آبي اند كه در حد چهار رنگه ي دوم تلقي مي شوند0اينها رويهم ،به تعداد،گروهبندي  عالي هفت رنگ را نشان مي دهند0اين مشخصه ي عددي اساس درك نظام سنتي رنگ است0

رنگ سفيد:

سفيدي حتي "در بسياري از اشيا ي طبيعي نيز به نحو صفا بخشي زيبايي را تعالي مي بخشد ،چنان كه در مورد مرمر و مرواريد و گل ياس چنين است-بعضي از ملت هاي مختلف به طريقي در اين رنگ نوعي قداست و تاثير گذاري تشخيص داده اند 0در فلسفه حيات و رمزهاي مردمان ، اين رنگ نشانه بسياري چيز هاي موثر و بزرگ بوده است همچون عصمت نو عروسان وبركت پيري 0يا مثل تقدس آتش سپيد زبانه كشيده نزد زرتشتيان ،ولباس رو حانيان زرتشتي ،كه نشانه اي است از همان احساس احترام و حرمت ،ونيز پاكي دور از دسترسي كه براي روحانيت و مقام آن تصور  شده است0در بسياري از نقاط عالم ،سفيدي در پوستي كه بر گردن قضاوت مي افكنند ،حاكي از عظمت نمادين و عدالت در داوري است0هم چنين اين رنگ در بسياري از فر هنگ هاي ملل ،خبر آور نوعي شادي و بشارت نيز شده است0چنان كه در ميان روميان ،سنگ سفيد نشانه روز  خوش بود0

البته همه اين معاني و رموز رنگ سفيد و خصايص آييني آن ،كه به حالت خواسته يا نا خواسته در ذهن معماران اثار اسلامي ودر هيئت و جامه دروني و گاه بيروني اين بناها (به خصوص در مناطق كويري)متجلي مي گردد،علي رغم گوناگوني نظرات و تشتت اعتقاداتي كه اين رنگ در فر هنگ هاي قبلي داشته ،در مسجد اسلامي ،شكل واحدي و توحيدي به خود مي گيرد،از اعتقادات و معاني بومي فراتر رفته و در جهت بيان حالات قدسي و ان روح عبادتگر و نيايشگري قرار مي گيرد كه ديده بر نقطه اي واحد و نوري متجلي از منبع فياض وحدانيت دارد0

رنگ سفيد،هم چنان كه "پر معني ترين رمز پديده هاي روحاني است ،عامل تشديد در تمامي چيز هايي نيز هست كه براي بشر از همه چيز پر مهابت تر ،وحشتناك تر و حتي تر ساننده تر هستند0

رنگ سياه:

رنگ سياه در عرف عام با تيرگي و پريشاني روزگار و فلاكت و بدبختي قريت است0اما حضور آن در آداب ور سوم مختلف حكايت از معني دو گانه آن مي كند0لباس برخي روحانيون مسلمان و مسيحي  و لباستيره كاهنان  بابلي كه قبايي به شكل ماهي سياه بود از معاني مثبت آن حكايت مي كند0در محافل اشرافي قديم رنگ سياه رنگ رسمي لباسها بوده است0خلعت سياه از اين زمره است

سياه پوشي در برخي اقوام معنايي قريب به معتقدات اسلامي در باره سبز پوشي خضر دارد0

در ادبيات و عرفان اسلامي رنگ سياه نشانه تعالي است0چنانكه آب حيات در ظلمات به دست مي ايد و مقام شب قدر نشانه تعالي شب از روز است0

سندل فام خاكي ست، رنگ زمين:"تهي از رنگ" 0

سندل فام ،از جنبه ي نمادين ،همان آدمي ست به اجمال ،زمين است به تفصيل،جسم نزد صنعتگر ،سطح خنثي نز دهندسه دان،و كف از براي مهندس ومعمار0

آميزش بصري رنگها:

رنگها از كيفياتي واجد بعد بر خوردارند0رنگهاي كرم از قبيل سرخ ،نارنجي وزرد فاعلي و پيشتاز ،رنگهاي سرد از قبيل سبز ،آبي و بنفش انفعالي اندو پسنشين0با اين اصل ،سلسله هائي از تراز هاي اوليه ،ثانويه و ثالثه ،وابسته به پس زمينه ،الگوها و روشني ها يا تلالو حاصل مي ايد0

پس زمينه ،سنتا"به رنگي واحد يا به رنگهاي همساز متمركز به رنگ آبي كه همجوار با سبز-آبيها يا آبي-بنفش هايند،گرايش دارند0تراز هاي ثانويه ،در حالي كه سوي ناظر پيش مي آيند و گاهي اوقات مركب از الگوهاي بسيارند،نمايشگر رنگهاي مكمله ي پسزمينه هايشان هستند0تسلط عمده يرنگ زرد ويژگي اين تراز است،اما الگوهاي ثانويه ي فيروزه ئي هم رايج اند0در مورد اخر،اما،تاكيد اصلي هميشه روي تراز هاي نارنجي زرد گونه است0

روشنه هاي شكو فه هاي سفيد وزرد روشن يا ديگر نقشمايه ها ويژگي بخش تراز ثالثه اند كه به ناظر از همه نزديك تر مي نمايد0اين روشنه ها لاجرم به پسنشين ترين نظامالگو هاي ثانويه تعلق مي گيرند و بدينسان عمق بصري با توازني پديد مي اورند0

رنگها،نمايشگر اندازه ي نسبي آشكاري هستند ،چون رنگهاي روشن مايل به انبساط اندو رنگهاي تيره مايل به انقباض0زرد فراخمايه ترين رنگها مي نمايد ودر پي ان سفيد،سرخ ،سبز،آبي   و سرانجام سياه قرار داردكه تنكمايه ترين رنگهاست0گزينش عاقلانه ي شكوفه هاي كوچك سفيد يازرد در تراز هاي ثالثه، كه پيش تر مطرح شد، شاهدي است براي آگاهي هنرمند سنتي از اين ظرايف كاربرد رنگ0

قوانين آميزش بصري رنگ با تضاد هاي همزمان يا متوالي رنگها سرو كار دارد 0اگر رنگها پر تضاد در مساحت هاي كوچك ارائه شده باشند به چشم از هم شناخته نمي شوند و خبط بصر به بار مي اورند0اگر سرخ و سبز در اميزند حاصل كار قهوه اي گلفام است0

رنگ در معماري اسلامي

در معماري اسلامي به خصوص مساجد ،نقوش گچبري ها ،آجر كاريها و كاشي كاريها بر مبناي معناي سمبوليك هر يك از انها و حس پوياي زيبا پسندي مذهبي مردمان انتخاب مي شوند0ختايي ها ،اسليمي ها و ديگر نقوش كاشيكاري كه با رنگ هاي ملايم و تضاد هاي دلنشين كنار هم و در لابلاي هم مي خزند ،چشم را با منحني هاي بيكران به هم بافته شان به مسير هاي بي انتهاي مامني نامعلوم و بهشتي گم شده سوق مي دهند0

بيشترين قسمت سطوح كاشي كاري به رنگ هاي سردي چون زنگاري ها ،فيروزه اي ها و لاجوردي ها تعلق دارد0لاجوردي ها ورنگ هاي آبي خام،عمق دارند كه آدمي را به بي نهايت و به جهاني خيالي و دست نيافتني مي برند0ابي گستردگي و وسعت آسمان صاف را به ياد مي آورد0نشانه صلح است و بهجت و فرحناكي ورنگ بي گناهي 0نور ابي،كساني راكه بي قرارند،ارام مي كند0آبي همواره متوجه درون است و جنبه هاي گوناگون روح آدمي را نشان مي دهد ،در فكر و روح اوداخل مي شود و باروان او پيوند مي خورد0آبي معني ايمان مي دهد واشاره اي است به فضاييلايتناهي وروح0براي مردم مشرق زمين ،آبي سمبل جاودانگي است0وقتي به تاريكي مي گرايد،معني وهم ،بيم،وغم واندوه،يامرگرا به خود مي گيرد0مردمان آيين پرداز باستان،به قداست فيروزه اي معتقد بودند 0به زعم انها،فيروزه سوي چشم را زياد مي كرد0رنگ رويش وتعالي بود،نازايي و بي باري را از بين مي برد،عزت وسلامت نفس مي اورد ،و نقشي داشت در چيرگي نور بر ظلمت0

لاجورد رنگ عالم مثال است،حكمت عاليه عالم علوي است 0تماشاي اين رنگ،تماشاي وسعت درون است،رسيدن به شعور را زناك و شهود متاعلي است0بيانگر بيكرانگي آسمان آرام و تفكر بر انگيز سحرگاهان صاف و صميمي است0

در زمينه كاشيكاري ،اين رنگ به نهايت گويايي مي رسد و همچون سينه فراخ لاجوردين سپهر،تماميت فضاي ميان نقش ها را مي اكند و نقوش زير زرد و نارنجي در ميانه ان بسان ستارگاني در اسمان بيكرانه شب هنگام ، مي درخشند0

در اين عرصه ،هر عاملي كه به كار گرفته مي شود و هر فني كه مايه زايش و افرينش اثري است،نشان از جهان علوي دارد و هر نقش ورنگ ،در تمام نماد وسمبل ،بيانگر چيزي از همان عالم است وهنر مند در اين فرايند ،در مقام انساني است كه به صورت ،ديدار و حقيقت اشيا در وراي عوارض و ظواهر مي پردازد0او صنعتگري است كه هم عابد است وهم زائر،وبراي اين است كه صورت خيالي هنر اسلامي متكفل محالات و ابداع نور جمال ازلي حق تعالي است ؛ نوري كه جهان در آن آشكار مي شود و حسن جمال اورا چون اينه جلوه مي دهد.

نتيجه:

لذت ارتجالي از زيبايي رنگ ونوربي شك با معاني ماوراي طبيعي نور و تصاوير استعاري حاصل از رخشندگي و تابندگي مطلق آن قابل حس است.

رنگ ها هر يك نشانگر موجوديتي خاص هستند ،ويژگي هر رنگ با خصوصيت هر وجودي تطابق دارد ،رنگ ها به آنها شخصيت مي دهند و هر كدام را متمايز از ديگري مي كنند اين موجوديت شامل حالات روحاني ،دوره هاي مختلف زندگي زمان و عناصر چهارگانه و... مي باشد.

فصل دوم : كاشي كاري

سابقه تاريخي

كاشي سازي و كاشيكاري كه بيش از همه در تزيين معماري سرزمين ايران ،وبه طور اخص بناهاي مذهبي به كار گرفته شده ، داراي ويژگي هاي خاصي است0

اين هنر و صنعت از گذشته بسيار دور در نتيجه مهارت ،ذوق و سليقه كاشي ساز در مقام شيئي تركيبي متجلي گرديده ،بدين ترتيب كه هنرمند كاشيكار با كاربرد و تركيب رنگهاي گوناگون و يادر كنار هم قرار دادن قطعات ريزي از سنگهاي رنگي و بر طبق نقشه اي از قبل طرح گرديده ،به اشكال متفاوت وموزون از تزينات بنا دست يافته است0

طرح هاي ساده هندسي ،خط منحني ،نيمدايره،مثلث،و خطوط متوازي كه خط عمودي ديگري بر روي انها رسم شده از تصاويري هستند كه بر يافته هاي دوره هاي قديمي تر جاي دارند،كه به مورور نقش هاي متنوع هندسي ،گل و برگ،گياه و حيوانات كه باالهام و تاثير پذيري از طبيعت شكل گرفتند پديدار مي گردند،و در همه حال مهارت هندمند و صنعت كار ، در نقش دادن به طرحها و هماهنگ ساختن انها ،بارزترين موضوع مورد توجه مي باشد0

اين نكته را بايد ياد اور شد كه مراد كاشيگر و كاشي ساز از خلق چنين اثار هنري هرگز رفع احتياجات عمومي وروزمره نبوده ،بلكه شناخت هنرمند از زيبايي و ارضاي تمايلات عالي انساني و مذهبي مايه اصلي كارش بوده است 0مخصوصا"اگر به ياد اوريم كه هنرهاييي كاربردي بيبشتر جنبه كاربرد مادي دارند ،حال انكه خلق اثار هنري نمايانگر روح تلطيف يافته انسان مي باشد0

هنر كاشي كاري معرق، تركيبي از خصايص تجريدي و انفرادي اشيا و رنگهاست ،كه بيننده را به  تحسين ذوق وسليقه واعتبار كار هنرمند در تلفيق و تركيب پديده هاي مختلف وادار مي سازد0

وجه تسميه كاشي

جغرافي نويسان قديم عرب  شهر كاشان را قاشان نوشته اند ،ودر شرق زمين ساخت يك نوع اجر معروف به كاشي يا كاشاني به اين شهر نسبت داده شده است0

هنر در عرصه معنا

در تذهيب ها ،گچبري ها ،و معماري و كاشي كاري ،هر تصوير ي، نشان از بهشت مثال روح دارد0

ضمنا" انچه فرش را پيوند و يگانگي مي دهد همانا پود است كه در حواشي ظاهر مي شود0از نظرگاه سمبوليسم هنر ديني تارهاي پود مانند "اسما و صفات خدا "است كه زير بناي همه هستي است اگر ان را از فرش بكشيم سراسر مي پاشد0

باكمي تعمق روشن مي گردد كه هنرمندي كه همه نيروهاي باطني خودرا براي به وجود اوردن اثاري كه ابعاد ان از چند سانتي متر فراتر نمي رود گرد مي اوردو همه پريشانيهاي خاطررا به هنگام طرح دقيق و رنگ اميزي و قلم زني و اتصال ظريف چوب  و كاشي وفلز و ايجاد خطوط و نقوش برروي فلزات و شيشه و كاشي و چوب از ياد مي برد و جمعيت خاطر را جايگزين انها مي سازد،  در ان حال امادگي براي  الهامات و پذيرش صور خيالي ابداعي ،پيدا مي كند استاداني كه با قلم گيري ظريف سروكار دارند مجبورند نفس را در سينه حبس نمايند و مرتبا"لحظاتي چند به اين حالت كار كنند0معلوم است كه در اثار اين گونه هنرمندان  چه اندازه رنج و درد و زحمت وجود داشته كه طبيعتا"در نفوس انها اثري تهذيبي و پالايشي دارد، و خود يك نحوه  رياضت روحاني است كه در مراحل بعد با ادمي همراه مي شود كه سيرر وسلوك هنرمند را هنگام كار بيان مي كند0

از روحانيت هنر در اسلام است كه بسياري از هنرمندان اهل سير و سلوك بوده و ادابي معنوي را در صنايع اسلامي ايجاد كردند و به همين جهت صوفيه براي انان ادابي معنوي پرداختند كه از معماري گرفته تا چيت سازي را در بر مي گرفت و به اين فنون روحانيتي عميق مي بخشد0علاوه بر اين ،اوضاع خاص حاكم بر هنر هاي مستظرفه خود بر اين حالت مي افزود و ان عبارت از ريزه كاريهاي مندرج در كار صنايع بود 0

كاشي كاري در دوره هاي مختلف ايران

در ايران مراوده فرهنگي ،اجتماعي ، نظامي ،دادو ستد هاي اقتصادي و رابطه صنعتي ، گذشته از ممالك همجوار  با ممالك دور دست حتي از دوران تاريخي سابقه داشته است0اين روابط تاثير متقابل فرهنگي را در بسياري از شئون صنعتي و هنري به ويژه هنر كاشي كاري و كاشي سازي به همراه داشته ،كه اولين اثار و مذاهب اين هنر در اواخر هزاره دوم ق0م0 جلوه گر مي شود0در كاوش هاي باستان شناسي چغازنبيل ،شوش وساير نقاط باستاني ايران،علاوه بر لعاب روي سفال ،خشت هاي لعاب دار نيز يافت شده است0فن و صنعت موزاييك سازي يعني تركيب سنگ هاي كوچك و طبق طرح هاي هندسي و با نقوش مختلف زيبا در اين زمان به اوج ترقي و پيشرفت خود رسيده است0

تزينات به جاي مانده از زمان هخامنشيان حكايت از كاربرد اجرهاي لعاب دار رنگين و منقوش و تركيب انها دارد،بدنه ساختمان هاي شوش و تخت جمشيد با چنين تلفيقي ارايش شده اند ،دو نمونه  جالب توجه از اين نوع كاشي كاري در شوش بدست امده كه به "شيران وتير اندازان"معروف است علاوه بر موزون بودن و رعايت تناسب كه در تركيب اجزاي طرحها به كار رفته ،نفش اصلي همچنان حكايت از وضعيت و هويت واقعي سربازان دارد0چنانكه چهره ها از سفيد تا تيره و باالاخره سياه رنگ مي باشد، وسايل زينتي مانند گوشواره و دستبندهايي از طلا در بردارند و يا كفش هايي از چرم زرد رنگ به پادارند0از تزينات كاشي همچنين براي ارايش كتيبه ها نيز استفاده شده است 0 رنگ متن اصلي كاشي هاي دوره هخامنشيان اغلب زرد ،سبز و قهوه اي مي باشد و لعاب روي اجر ها از گچ و خاك پخته تشكيل شده است0

در دوره اشكانيان صنعت لعاب دهي پيشرت قابل ملاحظه اي كرد ،و به خصوص استفاده از لعاب يكرنگ براي پوشش جدار داخلي و سطح سفالين معمول گرديد، و همچنين غالبا" قشر ضخيمي از لعاب بر روي تابوت هاي دفن اجساد كشيده شده است0در اين دوره به تدريج استفاده از لعاب هايي به رنگ هاي سبز روشن و ابي و فيروزه اي رونق كرده است0

طرح هاي تزيني اين دوره از نقش هاي گل و گياه  ،نخل هاي كوچك، برگ هاي شبيه گل لوتوس و تزينات انساني و حيواني است0

در عصر ساسانيان هنر و صنعت دوره هخامنشيان مانند ساير رشته هاي هنري ادامه پيدا كرد ، و ساخت كاشي هاي زمان هخامنشيان با همان شيوه و با لعاب ضخيم تر رايج گرديده است0نمونه هاي متعددي از اين نوع كاشي ها كه ضخامت لعاب انها به قطر يك سانتي متر مي رسد در كاوش هاي فيروز اباد و نيشابور به دست امده است0در دوره ساسانيان علاوه بر هنر كاشي سازي هنر موزاييك سازي نيز متداول گرديد0 رنگ اميز هاي متناسب ، ايجاد هماهنگي و رعايت تناسب از ويژگي هاي كاشي كاري هاي اين دوره مي باشد 0

پس از گسترش دين اسلام  به مرور ،هنر كاشي كاري يكي از مهمترين عوامل تزيين و پوشش براي استحكام بناهاي گوناگون به ويژه بناهاي مذهبي گرديد0يكي از زيباترين انواع كاشي كاري را در مقدس ترين بناي مذهبي يعني قبه الصخره به تاريخ قرن اول هجري مي توان مشاهده كرد0

از اوايل دوره اسلامي كاشيكاران و كاشي سازان ايراني  مانند ديگر هنرمندان ايراني پيش قدم بوده و طبق گفته مورخين اسلامي شيوه هاي گوناگون هنر كاشي كاري  را با خود تا دورترين نقاط ممالك تسخير شده يعني اسپانيا نيز برده اند0

هنرمندان ايراني از تركيب كاشي هايي با رنگ هاي مختلف به شيوه موزاييك نوع كاشي هاي "معرق"را به وجود اورده اند0و خشت هاي كاشي هاي ساده و يكرنگ دوره قبل از اسلام را به رنگ هاي متنوع اميخته و نوع كاشي "هفت رنگ"را ساختند0 همچنين از تركيب كاشي هاي ساده با تلفيق اجر و گچ نوع كاشي هاي معلقي را پديد اوردند0و به اين ترتيب از قرن پنجم هجري به بعد كمتر بنايي را مي توان مشاهده كرد كه بايكي از روش هاي سه گانه فوق و يا كاشي هاي رنگي تزيين نشده باشد0

انواع كاشي:

1-كاشي يكرنگ 2- كاشي معرق 3-كاشي هفت رنگ 4-كاشي زرين فام 5- كاشي با تلفيق اجر6-كاشي معلقي

سير تحول هنر كاشي سازي از اوايل دوره اسلامي تا عصر حاضر

ارزش و اعتبار معماري ايران تا حدود زياد ي به تزينات ان بستگي دارد 0كاشي كاري از مهم ترين خصوصيات معماري بوده ،و بسياري را عقيده بر اين است كه ايران اولين كشوري بوده كه از كاشي به عنوان عاملي براي تزئين و سپس استحكام بنا از ان بهره گرفته است0قبل از رواج كاشي كاري در معماري تقريبا"از اوايل دوره سلجوقيان اغاز مي شود ،"اجركاري "و "گچ كاري"دو عنصر مهم در تزيينات بودند0شيوه اجركاري  در معماري ايران منجر به "كاشي كاري گرديده است 0

از اوايل دوره اسلامي تا قرن چهارم هجري، گچبري ، " نقاشي" و " سنگ كاري " بيشترين تزئينات بناهاي مذهبي و غير مذهبي را در بر گرفته ، به نظر مي رسد بهره گيري از تزئينات اجر تا قبل از حدود سال سيصد هجري چندان متداول بوده است0

در دوره غزنويان نيز اجر كاري از اهميت ويژه اي برخوردار بوده و هنرمندان و معماران اين دوره بسياري از بناها را با اجر تزئين كرده اند0

با اغاز قرن پنجم هجري ،شيوه اجر كاري كه در اغاز از شرق ايران شروع شده بود تقريبا"در تمامي نقاط در تمامي نقاط به خصوص قسمت شمال متداول گرديد،و بناها ي مذهبي و غير مذ هبي با اين شيوه تزيين شدند0

از دوره سلجوقيان هنرمندان به رموز ساخت اجرهاي لعابدار اشنا بوده اند ،هم چنين پاره يي از منابع اوليه و تاريخي حكايت از ان دارد كه در اوايل دوره اسلامي بناها با نوعي كاشي اراسته شده اند0

معماران ايراني در اوايل دوره اسلامي در پوشش اجر با لعاب يكرنگ پيشقدم و مبتكر بودند و در رنگ اميزي كاشي ،رنگ ابي فيروه اي را بر ساير رنگها برتري دانسته و مورد توجه قرار داده ، و همراه با تلفيق اجر كاشي هاي فيرو زه يي رنگ استفاده كرده اند و به نحوه مانند نشانيدن نگين انگشتري ، تكه هاي رنگين كاشي را به اشكال هندسي در اندازه هاي مختلف ميان اجر هاي قالب زده ويا در بين اجر هاي تزئيني به صورت كتيبه هاي كوفي قرار داده اند 0

در دوره كوتاه مدت خوارزمشاهيان هنر اجر كاري و كاشي كاري يكرنگ به شيوه دوره متقدم ادامه يافت0 سردر وروديه بناها مزين به سوره هاي قراني به خط كوفي به رنگ فيروزه يي زيباترين نوع تزيين بنا با كاشي يكرنگ را در بر مي گيرند0

حملات "مغول" زماني فعاليت هاي هنري را دچار وقفه ساخت ولي به تدريج از اواسط قرن هفتم هجري ،با پذيرش دين اسلام توسط حكمرانان ايلخاني ، احداث بناهاي مذهبي و غير مذهبي همراه با تزينات اجر كاري و كاشيكاري اغاز گرديد0از اين زمان به بعد استفاده از رنگهاي ديگري چون زرد ،نيلي ،قهوه يي ،سياه و سفيد رواج يافت0

تزينات كاشيكاري كه تا دوره ايلخاني فقط سطوح خارجي بناها را مزين مي كردند،از اين دوره به بعد براي پوشش سطوح داخلي بناها نيز به كار گرفته مي شدند0

در اواخر دوره ايلخانيان و آغاز عهد تيموريان هنر كاشيكاري با سابقه يي در حدود سه قرن ، به زيباترين شكل خود يعني كاشي "معرق " نمايان گرديد0

هنر كاشي سازي معرق يا كاشي گل وبته به تدريج زينت بخش معماري ايران ،به ويژه بناهاي مذهبي گرديد0اهميت كاشي معرق نسبت به انواع ديگر كاشي ،زيبايي فو ق العاده و درجه استحكام آن است،وبه همين دليل پس از گذشت ساليان سال بر روي بناها بر جاي مي ماند0

هنرمندان دوره تيموريه كاشيكاري معرق رادر شرق ايران توسعه داده و بسياري از بناهاي مذهبي اين ناحيه ،به ويژه در هرات ،سمرقند و بخار اپايتخت هاي تيمورو جانشينان او با كاشي معرق تزيين گرديده است0

در كاشيكاري معرق، رنگ هاي متنوع بكار برده شده كه در اين بين رنگهاي متنوع سفيد وآبي تيره ،فيروزه يي ،سبز و پرتقالي بيشتر به چشم مي خورد0

از اواخر دروره تيموريه و آغاز دوره صفويه استفاده از نوع ديگري از كاشي معروف به كاشي "خشتي"يا"هفت رنگ" در تزيين بناهاي گوناگون متداول شد0

در اواخر دوره هاي تيموري و صفويه به تدريج تزئينات كاشي " هفت رنگ " جايگزين كاشي كاري معرق گرديد 0 تحول و رواج كاشي " هفت رنگ " را تا حدودي مي توان ناشي از دلايل اقتصادي و سياسي دانست 0 با توجه به اهميت معماري و احداث روز افزون بناهاي مذهبي و غير مذهبي در دوره صفويه معماران بر ان شدند كه در تزئين بناهاي گوناگون از شيوه تزئيني كاشي "هفت رنگ " بهره گيرند0

براي ساخت كاشي هفت رنگ ابتدا طرحهاي مورد نظر را روي كاشي ساده اماده ساخته ، و سپس نقش ها و نگاره ها را به رنگهاي مختلف دراورده و سر انجام لعاب داده و به كوره مي برند0 كه هر يك از كاشي هاي مربع ، خود شكل قسمتي از طرح تزئيني را تشكيل مي داده است0

طرح اسليمي از جمله طرحهاي متنوع كاشي هفت رنگ است كه هنرمندان دوره صفويه به ان توجه فراواني داشته اند اين شيوه امكان هماهنگ ساختن با معماري اسلامي را به ميزان زياد فراهم مي اورد ، كه از جمله پوشش گنبد هاي مزين به طرح اسليمي تناسب چشمگيري با اندازه گنبد دارند0

كاربرد كاشي كاري هفت رنگ كه از اواخر دوره تيموري در بناهاي مختلف مامور گرديد ، تا دوره قاجاريه ادامه داشت، ولي متاسفانه در دوره متاخر اين شيوه تزئين از نظر ساخت ، رنگ و لعاب به استثناي چند مورد نادر سير نزولي پيموده است0 رنگ هاي زرد و نارنجي روشن از جمله رنگ هاي متداول دوره قاجاريه هستند0

از ديگر انواع كاشي هاي تزييني دوره اسلامي ، كه به سابقه ساخت و استفاده از ان در تزيين معماري به قرون اوليه اسلامي باز مي گردد، نوع طلايي و زرين فام است 0 كه پس از اندك زماني در قرون اوليه اسلامي نزديك شد0

توسعه تدريجي ساخت كاشي زرين فام و استفاده ان در معماري به ويژه در بناهاي مذهبي از اواخر دوره سلجوقيان اغاز گرديد، و در دوره هاي خوارزمشاهيان و به خصوص ايلخانيان به اوج ترقي رسيد و تحول چشميگري در ان به وجود امد 0

برجسته اري در روي كاشي در زمان مغول رواج داشته و تعداد زيادي از كاشي هاي ستاره اي شكل اين دوره كه در حاشيه با كتيبه و در وسط با نقوش انسان ، حيوان و يا گل و گياه مزين گرديده در كارگاههاي كاشي سازي تخت سليمان ساخته شده است0 از انواع ديگر نقشهاي مختلف ، مخصوصا" نقش اژدها در روي كاشي ها مستطيل شكل بيشتر به شيوه برجسته در كاشي هاي كوكبي شش ضلعي و هشت ضلعي به شكل ساده به چشم مي خورد 0 اغلب نوشته هاي دور كاشي هاي كتيبه دار روي زمينه لاجوردي به رنگ قهوه اي ساده نوشته شده است0

در قرن هفتم هجري قمري كاشي كاران هنرمند با الهام از گرايشهاي مذهبي ، زيبا ترين كاشي هاي محرابي را ساختند0

شيوه كاشي  با تلفيق  اجر همانند شيوه اجر و كاشي يكرنگ بوده ،با اين تفاوت كه به جاي كاشي يكرنگ از كاشي هاي الوان استفاده شده است0تلفيق اجر و كاشي كه عموما"با حركت زيباي شطرنجي شكل مي گيرد ،ارزش ويژه اي به معماري دوره اسلامي بخشيده است0

استفاده از كاشي و اجر در ارايش بناهاي مذهبي و غير مذهبي از قرن هفتم هجري به بعد از زماني توسعه يافت كه هنرمندان كاشي كار در صنعت كاشي سازي با لعاب الوان به مرحله پيشرفته اي رسيدند، و به رنگهاي مورد نظر مانند لاجوردي، سفيد، آبي و سبز با لعاب هاي گوناگون دست يافتند0

تزينات خط بنايي كه به علت شيوه خاص نگارش آن به خط معلق نيز شهرت يافته زيباترين شكل تركيب اجر و كاشي را به روي نناها  نمايش مي دهند  ،اين شيوه به خصوص نقش افرين سطوح بناهاي مذهبي متعددي گرديده است0

هنر معلقي را مي توان مكمل كارها وتزيناتي دانست كه در اناوع نماسازيها و پوشش هاي خارجي و داخلي به كار گرفته مي شود0

در قرن چهارم و پنجم هجري براي زيبا سازي و نماسازي ساختمانها،از روش تزينات اجري در رج چيني بناها استفاده مي شد و اتصال و پيوند يك جاي نما به بنا از ويژگي هاي اين روش بود اين ،پيوند را در اسلام معماري "امود"مي نامند0

سنگ كاري ،اجر كاري ،گچبري و كاشيكاري از تزينات چهار گانه معماري دوره اسلامي ايران هستند ،كه در هر دوره اي از تاريخ عوامل مختلف طبيعي ،سياسي و اقتصادي را پشت سر گذاشته وراه خود را طي كرده و نمايشي از زيباييها افريده و به جايي گذاشته ،ولي در يكي دو قرن اخير،وبا اغاز عصر ماشين و توسعه هنر هاي جديد ،هنرهاي سنتي تزيني معماري ايران به دست فراموشي سپرده شده است0

گذشت 14قرن از معماري ايران، و انچه تا كنون از هنر اجر كاري ،گچبري و كاشيكاري در كشور پهناور ايران بر جاي مانده همگي ياد اور ذوق و سليقه و مهارت و ابتكار هنر مندان و استاد كاراني است ، كه هنر خود را با الهام از عقايد مذهبي به كار گرفته و با ايمان به وحدانيت در تزيين معماري ايران به خصوص كاشيكاري ، به زيباترين شكل به ان ارزش جاودانه اي بخشيده اند0

نگارش بر كاشي در تمامي ادوار اسلامي يكي از تزينات مهم و مورد علاقه سفالگران بوده است،كه زماني با الهام از عقايد و گرايش هاي مذهبي ،و زماني تحت تاثير ادبيات شكل گرفته و زيبايي و جلوه يي خاص به اين هنر  سنتي ايران بخشيده است0در اوايل دوره اسلامي از قرن دوم الي چهارم  هجري قمري كتيبه هاي ظروف سفالين را كلمات قصار ،احاديث، گفته هاي بزرگان ،ضرب المثل هاو همچنين عباراتي در طلب بركت و خوشبختي براي صاحب ظرف و تو كل به خدا در بر مي گيرد ،كه عموما"به شيوه كوفي به ويژه در جدار داخلي و سپس بر كف و يا بر روي آن جاي گرفته است0سفالگران همچنين پندواندر زهاي بزرگان و يا احاديثي منسوب به حضرت محمد (ص ) پيامبر اسلام ،حضرت علي (ع )پيشواي شيعيان جهان ،حضرت امام حسين (ع)و ديگر نام آوران دين اسلام ياد كرده ،و اين گفته ها را بر روي سفالينه ها و كاشي ها به تحرير در اورده اند0

 علاوه برشيوه كوفي  ساده، شكسته و تزييني از ديگر شيوه هاي نگارش است كه در تحرير كلمات بر روي كاشي به كار گرفته شده است0بسياري از نوشته ها ي روي كاشي از نظر شكل حروف و تحرير با نوع كتابت قران هاي اوايل دوره اسلامي هماهنگي و شباهت دارند0از انواع سفالينه ها كه در قرون اوليه سلامي با نوشته هاي كوفي همراه بوده مي توان از سفالينه با پوشش گلي وزرين فام اوليه ذكر كرد0

در قرون وسطي (از دوره سلجوقي تا پايان دوره تيموري) شيوه نوشته هاي كاشي ها تغيير نموده و به سبك هاي گوناگون روي سفالينه ها و كاشيها آرايش شده است0

از ديگر شيوه هاي نگارش برروي كاشي و سفالينه ،شيوه شكسته نستعليق است0

اواسط دوره ايلخاني به اين سبك آرايش شده است،و تزيينات عموما" جدار داخلي ،كف ظرف و سطح كاشي را در بر مي گيرد0مضمون نوشته ها عموما"رباعي يا غزل است كه از ديوان شعراي بزرگ آن دوره برگزيده شده ،كه اشعار فردوسي ،بابا افضل كاشاني ،ظهير فاريابي ،حافظ، ظغانشاه مجد الدين بغدادي و مولانا بيشترين نو شته ها را شامل مي شود0

از اين دوره به تدريج نام سفالگر و تاريخ ساخت سفالينه ظاهر مي شود كه پي امد ان بسياري از ظروف و كاشي هاي عهد خوارزمشاهي و ايلخاني داراي نام سازنده و تاريخ ساخت مي باشد0

هنر كاشي سازي از اوايل قرن ششم هجري 0قمري وارد مرحله نويني گرديد،و ساخت كاشي هاي گوناگون مانند كاشي هاي مربع ،كوكبي ، ستاره اي و چند ضلعي و محرابي رايج شد0اين گونه كاشي ها كه بر اي تزيين بناها ي مذهبي مانند مساجد ، مقابر يا مدارس و ديگر بناها مورد استفاده قرار گرفته نقوش تزييني و نوشته هاي گوناگون را در بر مي گيرد0

از دوره صفويه ،نوشته هاي تزييني به شيوه هاي نسخ و ثلث تغيير يافت ، و بسياري از بناهاي مذهبي مانند مساجد و مقابر با دارا بودن تزيينات كاشي كاري گو ناگون ساده ،معرق و هفت رنگ شيوه هاي متفاوت نگارش را نمايش مي دهند0

نتيجه

كاشي و كاشي كاري پايه پيشرفت و تو سعه بي نظير تزئينات در معماري اسلامي است0

كاشي كاري اميزه اي از نقش و رنگ مي باشد و هنر كاشي كار كارفن را به خدمت گرفته تاهنر خودرا به صورت الوان ترين تزينات در كنار ترسيمات و تناسبات عرضه دارد تكامل شناخت نقش و رنگ در هر دوره سير تكاملي كاشي كاري را در بر داردو بالعكس0

فصل سوم :مسجد و مدرسه سپهسالار

كتيبه هاي تاريخي بنا: كتيبه هشتي ورودي مدرسه تاريخ 1298را نشان مي دهد وبر ازاره سنگي ايران تاسال 1301خوانده مي شود و كتيبه سردر بنا مورخ به سال 1302است0كتيبه اي در جلو خان مدرسه داراي تاريخ 1311ه0ش0 مي باشد0

باني و سازندگان بنا : باني مدرسه ميرزا حسين خان سپهسالار متوفي به سال 1298بوده كه پس از فوت وي بناي مدرسه توسط برادرش ميرزا يحيي خان مشير الدوله ادامه يافت0از جمله معماران سازنده بنا مي توان به استاد جعفريان معمار باشي كاشاني و حاج ابوالحسن معمار اشاره كرد0

حجاران مدرسه استاد سيد محمد ،استاد عبداله قزويني ،عمر غلامحسين و استاد ابراهيم بوده اند 0و از استادان كاشي كار مهدي ومحمد صادق كاشاني در كتيبه ها نام برده شده اند0خطاطان كتيبه جلو خان ميرزا غلام رضا خوشنويس و ميرزا حسين خان عماد الكتاب سيفي بوده اند0

سير تحول بنا:چنانچه امد سپهسالار در قسمت جنوبي باغ شخصي خود به سال 1296بناي مدرسه را آغاز نمودو پس از وي برادر ش مشير الدوله به امر ناصر الدين شاه قاجار مامور اتمام بنا گرديد، وليكن پيش از اتمام بنا  در گذشت و قسمتي از تزيينات ان ناتمام ماندكه در دوره هاي بعد تكميل شد0

در سال 1326طد گلوله باران مجلس شورا توسط سربازان روسي گنبد مدرسه سپهسالار نيز مورد حمله قرار گرفتو اسيب ديد0

كاشي كاري گنبد در سال 1307و1308ه0ش0انجام شده ودرسال1319 ه0ش در مدخل شرقي تهيه و نصب گرديده است0

كتابخانه مدرسه از اثار دوره رضاخان مي باشد و تاسال 1339محل فرهنگستان ايران بوده و سپس كتابخانه مدرسه به انجا منتقل شده است0در سال هاي اخير مرمت هايي در گنبد خانه و ايوان جنوب غربي بنا به عمل امده است0

اغلب مدارس همانند بيشتر فضاي هاي معماري-شهري ايران سبب خصوصيت اقليمي ،اجتماعي ،فاقد نماي بسيار متمايز ي نسبت به محيط پيرامون خود بوده اندو به طور عمدهبه وسيله يك ورودي مرتفع و مزين موقعيت خودرا نسبت به فضاهاي پيرامون متمايز مي كردند،فضاي داخلي مسجد به صور گوناگون و بيشتر به توسط كاشي هايي با نقش هاي هنري ودر برخي مواقع با خطاطي به صورت معرق ،معلقي و يا خشتي ،هفت رنگ و000همچنين با استفاده از كاربندي ،مقرنس تزيين شده است0

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت: 12:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره روانشناسی سازمانی

بازديد: 2753

روانشناسی سازمانی         

روانشناسی سازمانی عبارت است از علم بررسی مجموعه عوامل و متغیرهایی که رفتار فرد را در دنیای کار تحت تأثیر قرار می‌دهند. بطور کلی روانشناسان سازمانی رفتار را در موقعیتهای کاری مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند.

تاریخچه روانشناسی سازمانی

قبل از سال 1900 حتی نامی از روانشناسی سازمانی وجود نداشت. تا اینکه روانشناسی به نام برایان مقاله‌ای در این باره که چگونه تلگرافچیهای حرفه‌ای مهارت خود را در زمینه فرستادن و گرفتن پیام توسعه دهند، انتشار داد. چند سال بعد در سال 1904 مطالعه روانشناختی تحت عنوان فعالیتها و کنشهای بهم پیوسته که در زندگی روزانه آشکار می‌شود، انجام گرفت که گامهای آغازین در مطالعات مربوط به حوزه روانشناسی سازمانی بود. سه شخص به عنوان پدران بنیان گذار روانشناسی سازمانی شناخته شده‌اند که هر چند بطور مستقل کار کرده‌اند، ولی در اصل آنها آشکارا همپوشی داشته است.

والتر دلیل اسکات به عنوان یک روانشناس بر این نکته تأکید داشت که رهبران مؤسسات بازرگانی در تبلیغات خود نیاز به کاربرد علم روانشناسی دارند. فردریک تیلور ارزش طراحی مجدد شرایط کاری را برای دستیابی به بازده والتر برای کارخانه و دستمزدی بهتر را برای کارگران محقق ساخت. هوگو مونستربرگ یک روانشناس آلمانی یا آموزش آکادمیک سنتتی بود. او به کاربرد روشهای سنتی روانشناسی به مشکلات عملی صنعت علاقمند بود. او در کتاب خود گزینش کارکنان ، طراحی شرایط کار و کاربرد روانشناسی فروش را مورد بحث قرار داده است. بعد از جنگ جهانی اول و دوم روانشناسی سازمانی توسعه بیشتری پیدا کرد و قلمرو تخصصی خود را وسعت داد.

زمینه‌های روانشناسی سازمانی

استخدام و گزینش کارکنان

استخدام و گزینش کارکنان برای محیطهای کاری ، ادارات ، سازمانها ، کارخانجات و ... حائز اهمیت فراوانی است. نیازهای یک سازمان ، تواناییها و قدرتهای لازم برای احراز یک وظیفه و شغل انتخاب افراد مناسب طراحی می‌سازد. روانشناسی سازمانی در بررسی ویژگیهای افراد مفید برای احراز یک شغل نقش اساسی دارند.

ارزیابی عملکرد کارکنان

برای نظارت بر چگونگی پیشرفت کار در یک محل کاری نیاز به بررسیها و ارزیابیهای مختلف از عوامل دخیل در چگونگی عملکرد است. بر این اساس لازم است برای رفع مسائل احتمالی عملکرد کارکنان مورد بازبینی و ارزیابیهای مناسب قرار گیرد. روانشناسان سازمانی تحقیقات متعددی را در چگونگی انجام این ارزیابیها انجام داده‌اند که در مراکز مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.

توسعه و آموزش کارکنان

روانشناسان سازمانی مسائل پیرامون توسعه و آموزش نیروی انسانی را نیز در خط مشی وظایف خود می‌دانند. در برخی از حرف و مشاغل نیاز به آموزش و توسعه با شدت بیشتری احساس می‌شود که روانشناسان سازمانی چگونگی و شیوه انجام این امر را عهده دار هستند و بهترین روشها را پیشنهاد می‌کنند.

انگیزش و خشنودی شغلی

بررسی رضایت شغلی کارکنان مسأله‌ای است که توجه بسیاری از اقشار شغلی را به خود جلب کرده است. فقدان و احساس خستگی و نارضایتی شغلی با کاهش عملکرد کارکنان ارتباط تنگاتنگ دارد. روانشناسان سازمانی به دنبال ارائه روشهایی هستند که انگیزش شغلی و خشنودی شغلی کارکنان را بالا ببرند.

محیط کار (بهداشت ، ایمنی ، استرس)

در بررسی عواملی که در محیط فیزیکی و روانی کار نقش مهمی روی افراد دارند. روانشناسان سازمانی نفوذ زیادی دارند، این روانشناسان در چگونگی طراحی فیزیکی محیط اعم از نور ، صدا ، رنگ ، طراحی تجهیزات و ایجاد محیط روانی و ارتباطی مناسب نقش مهمی ایفا می‌کند.

روانشناسی مهندسی

طراحی ابزار کار و تجهیزاتی که در برخی مشاغل کاربرد دارد با مسائل روانشناختی افراد در ارتباط هستند. روانشناسان سازمانی توصیه‌های مفیدی را برای طراحی این ابزار به روانشناسان مهندسی ارائه می‌کنند.


نیازهای ارباب رجوع و مصرف کننده

توجه به نیازهای ارباب رجوع مورد توجه روانشناسان سازمانی است که در پیشبرد اهداف سازمان ، کارخانه یا شرکت نقش مهمی دارد. طلب رضایت ارباب رجوع یا مصرف کننده در واحدهای تولیدی با راه کارهای روانشناسی سازمانی عملی است.

مدیریت و رهبری

استفاده از راه کارهای مدیریتی مناسب و قوی و سبکهای رهبری از جمله مباحثی است که روانشناسان سازمانی به آن می‌پردازند. اینکه کدام شیوه مدیریتی و رهبری می‌تواند نتایج بهینه‌ای به همراه داشته باشد، نتیجه تحقیقات و پیشنهادات این روانشناسان است.

روشهای پژوهش در روانشناسی سازمانی

این دسته از روانشناسان از شیوه‌های مختلف پژوهشی استفاده می‌کنند، به این دلیل که اغلب راه کارهای خود را از یاخته‌های تحقیقاتی که انجام می‌دهند، بدست می‌آورد. تمام روشهای رایج در روانشناسی و علوم انسانی کاربرد خوبی در این تحقیقات دارد، از جمله روشهای مشاهده ، مصاحبه ، پرسشنامه نگرش سنجی و ... .

روانشناسی صنعتی سازمانی چرا؟

          به طور کلی روانشناسان صنعتی سازمانی رفتار را در موقعیت‌های كاری مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند. روانشناسی صنعتی سازمانی دارای دو جهت است: علم و عمل.   

عنوان روانشناسی صنعتی سازمانی، با حفظ تفاوت‌های مفهومی موجود، در انگلستان روانشناسی حرفه‌ای،‌ بیشتر كشورهای اروپایی روانشناسی كار و سازمانی، كانادا و استرالیا روانشناسی صنعتی سازمانی و آفریقای جنوبی روانشناسی صنعتی اتلاق می گردد و تحت این عنوان‌ها روانشناسان به كار و فعالیت می‌پردازند.

در جامعۀ آمریكا به عنوان مهد روانشناسی دنیا، تقریباً چهاردرصد از كل روانشناسان در زمینۀ صنعتی سازمانی فعالیت دارند، این در حالی است كه در كشور ما تعداد روانشناسان صنعتی سازمانی، دارای مدرك تحصیلات دانشگاهی فوق‌لیسانس و بالاتر در این رشته به صورت خالص، از شمار انگشتان دو دست نیز كمتر است.

تقریباً نصف كل روانشناسان در جامعه آمریكا در حیطۀ تخصصی روانشناسی بالینی و روانشناسی مشاوره كار می‌كنند و همین عامل می‌تواند به طور كلی منجر به شكل‌گیری نوعی قالب فكری نسبت به فعالیت روانشناسان گردد. به نحوی كه در جامعه خودمان به وضوح شاهد این پدیده‌ایم. تعریفی كه جامعۀ ما از روانشناسان و روانشناسی ارائه می‌نماید حاكی از خلاصه شدن روانشناسی در سر و كار داشتن با بیماران روانی است.

سالیان پیش بلوم و نیلور (۱۹۶۸) روانشناسی صنعتی سازمانی را این چنین تعریف كردند:

« كاربرد یا گسترش حقایق و اصول روانشناختی به مشكلات انسان‌هایی كه در زمینۀ صنعت و تجارت كار می‌كنند.»

به طور کلی روانشناسان صنعتی سازمانی رفتار را در موقعیت‌های كاری مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند. روانشناسی صنعتی سازمانی دارای دو جهت است: علم و عمل.

جهت اول: روانشناسی صنعتی سازمانی دارای حق قانونی تفحص علمی است، و علاقه‌مند به رشد و توسعۀ دانش در موضوع انسان در محیط كار.

جهت دیگر: روانشناسی صنعتی سازمانی ـ جهت حرفه‌ای ـ مربوط به كاربرد دانش برای حل مشكلات واقعی دنیای كار است. یافته‌های پژوهشی روانشناسی صنعتی سازمانی را در زمینه‌های استخدام بهتر كاركنان، كاهش غیبت، بهبود ارتباطات، افزایش خشنودی شغلی و حل مشكلات بی‌شمار دیگر دنیای كار، می‌توان به كار گرفت.

روانشناسی صنعتی سازمانی چیزی بیش از یك وسیله است كه در اختیار رهبران تجارت و صنایع قرار گیرد، تا فقط بتواند كارآیی واحد ایشان را افزایش دهد.

متد علم روانشناسی عینی است، چون بر مشاهده متمركز است. روانشناسان رفتار انسان را مشاهده می‌كنند ـ حركت‌ها، سخنان و كارهای خلاق. این رفتارها تنها جنبه‌های موجود انسان است كه می‌توان آنها را به صورت عینی مشاهده كرد (مثل دیدن و شنیدن) و اندازه‌گیری و ثبت نمود. چیزهای دیگری نیز هستند كه به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند و همچون جنبه‌های ناآشكار انسان مثل انگیزه‌ها، عواطف، ادراك، تفكرات و احساسات ولی به طریقی رفتار انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهند. مثلاً، انگیزه‌ كه به عنوان یك سایق درونی مشاهدۀ آن غیرممكن است ولی بر عملكرد تأثیر مستقیم دارد و قابل مشاهده و اندازه‌گیری است. بنابراین آثار انگیزه قابل مشاهده است. یك فرد عصبانی رفتارهای بسیاری همچون صورت برافروخته، تنفس تند و مشت‌های گره كرده را نشان می‌دهد. فردی كه نیازی بسیار به پیشرفت دارد رفتاری متفاوت‌تر از فردی كه نیازی اندك به پیشرفت دارد، از خود بروز می‌دهد، چه در شغل، چه در یك میهمانی و یا در یك آزمون روانشناختی.

هوش را به طور مستقیم نمی‌توانیم مشاهده كنیم، اما رفتارهای بسیاری را كه نشانه‌هایی از سطح هوشی متفاوت‌اند می‌توانیم مشاهده كنیم.

روانشناسان صنعتی سازمانی رفتار كاركنان را در مشاغلشان تحت شرایط كنترل دقیق و نظام‌مند مشاهده می‌كنند. آنان پاسخ رفتاری، چون تعداد قطعات تولید شده در یك ساعت، تعداد كلمات تایپ شده در یك دقیقه و یا كیفیت تصمیم‌گیری‌های مدیریتی و را ثبت می‌كنند. آنان شرایطی را كه تحت آن یك شغل انجام می‌گیرد، را تغییر می‌دهند و سپس هرگونه تفاوت نتیجه در كاركردها را اندازه‌گیری می‌كنند.

روانشناسان صنعتی و سازمانی در چهار زمینهٔ اصلی می‌كوشند. در دانشگاه‌ها روانشناسان صنعتی و سازمانی بیشتر عالم هستند در زمینه‌های مشاوره بیشتر به كار گیرنده علم بوده‌اند و در دولت و تجارت و صنایع، تركیبی از هر دو می‌باشند.

روانشناسی صنعتی سازمانی برای شما چه مفهومی دارد

حرفۀ شما و هر فرد دیگری یك احساس هویت و جایگاه (منزلت) برای شما و دیگران فراهم می ‌كند كه در حقیقت بیانگرآن است كه شما « كی» هستید. شغل شما شاید شرایطی را برایتان فراهم كند كه مهارت جدیدی را یاد بگیرید و درگیر چالشی تازه شوید. همچنین آن شغل موجبات پاداش اجتماعی را دربرآوردن نیاز شما به تعلق داشتن به گروهی خاص فراهم می ‌نماید و این آسودگی خاطر در شما ایجاد می ‌كند كه فردی مورد قبول و با ارزش برای همان گروه هستید. یك شغل می ‌تواند فرصت‌های دوست‌یابی را برای شما فراهم آورد و شرایطی را مهیا نماید كه بتوانید با افرادی كه به آنها علاقه‌مندید، ملاقات نمایید.

از سوی دیگر كار می ‌تواند برای سلامتی شما خطرناك باشد. علاوه بر خطرات بدنی موجود در اغلب محیط‌های كاری، شرایط نامساعد كار می ‌تواند اضطراب و محرومیت را پدید آورد. اگر شما در كار خود خسته شدید تمام برنامه‌هایتان برای پیشرفت بی ‌نتیجه خواهد ماند و یا از مافوق خود خشمگین خواهید شد و در پایان کار روزانه این نارضایتی را به خانه خواهید برد و بستگان و خانواده و دوستان خود را متأثر خواهید كرد.

استرس‌های كاری به عدم سلامت روانی و جسمانی منجر می‌گردند. یك مطالعۀ تحقیقی طولی نشان داد كه خشنودی شغلی یك پیش‌بین مهم برای طول عمر می ‌باشد. كاركنانی كه از شغل خود خشنوداند عمر طولانی ‌تر از آنهایی دارند كه از شغل‌شان ناخشنودند.

یكی از مهمترین تصمیم‌هایی كه انسان در طول زندگی خود می‌گیرد انتخاب یك شغل به نحوی است كه با علایق، مهارت‌ها و خلق و خوی او هماهنگ باشد. به همین دلیل مطالعه و آشنایی با رشتۀ روانشناسی صنعتی سازمانی شاید بیشترین رابطه شخصی را با زندگی حرفه‌ای شما در آینده داشته باشد. یافته‌ها و كنش‌های روانشناسان صنعتی سازمانی در سازمان‌ها از توانایی‌های شما لزوماً حمایت می‌كند و وضعیت شما را در سازمان مشخص خواهد كرد، از جمله شیوۀ انجام وظایف شغلی شما، منزلت و میزان حقوق، سطح مسئولیت و آن رضایت شخصی را كه می‌خواهید به آن برسید، تعیین خواهد نمود.

روانشناسی صنعتی سازمانی و شغل شما

برخورد رسمی شما با روانشناسان صنعتی سازمانی، هنگام پركردن فرم تقاضای استخدامی، مصاحبه، انجام تست‌های روانشناختی و سایر ابزارهای گزینش است كه از این ابزارها در جهت تطبیق شغل مورد نظر با فرد متقاضی و فرد با شغل مورد نظر بهره می‌گیرند و به عبارتی می‌خواهند مشخص كنند كه آیا شخص متقاضی برای شغل مورد نظر مناسب است یا خیر و همین‌طور آن شغل برای آن شخص.

بعد از فرایند انطباق، پیشرفت شما در سازمان وابسته به عملكردتان در انجام كار و برنامه‌های آموزشی خواهد بود كه این ارزیابی توسط معیارهای تهیه شده توسط روانشناسان صنعتی سازمانی انجام خواهد گرفت و در زمان ارتقا، آزمون‌های خاص دیگری در رابطه با تعیین این‌كه آیا شما برای ارتقا مناسب هستید یا خیر؟ انجام خواهد گرفت. اغلب تصمیم‌های واحد درباره ارتقای به سطح متوسط یا بالا و دادن پاداش به توصیه‌های روانشناس صنعتی سازمانی، سازمان نیاز دارد. مدیران شركت‌ها و سازمان‌ها در هنگام احراز این پست و بعد از عهده‌دار شدن آن باید نسبت به عوامل انگیزشی و عاطفی گوناگون افرادی كه برای آن‌ها كار می‌كنند، آگاه و حساس باشند. مدیران در جهت هدایت زیردستان، برانگیختن و دلگرم نگه داشتن آنان به آگاهی از تحقیقات روانشناسی صنعتی سازمانی دربارۀ این عوامل نیاز دارند.

اگر شما زیردست مستقیم ندارید و به عنوان مهندس، حسابدار و یا تكنسین در میان دیگر كاركنان كار می‌كنید، باید مهارت‌های روابط انسانی را به خوبی كسب نمایید. دانستن این‌كه چگونه با دیگران كنار بیایید می‌تواند معانی متفاوتی میان شكست و پیروزی داشته باشد. شما طالب موفقیت و رشد سازمانی كه در آن كار می‌كنید، هستید. سازمان باید محصولات خود را با بالاترین اثربخشی و كیفیت تولید نماید. ماشین‌آلات، تجهیزات و شرایط كاری باید جوّ كاری موّلد را ایجاد نماید.

روانشناسان صنعتی سازمانی در جهت كمك به طراحی محیط كارخانه در راستای به حداكثر رساندن كارایی و تولید اقدامات مؤثری می‌كنند. فرآورده‌های كارخانه باید به نحوی بسته‌بندی و تبلیغ و بازاریابی گردد كه مردم برای خریدن آنها جلب شوند. روانشناسان صنعتی و سازمانی در تمام این فعالیت‌ها نقش مؤثری را ایفا می‌كنند.

روانشناسان صنعتی سازمانی، در تمام سطوح زندگی سازمانی، برای كاركنان وكارفرمایان خدمات اساسی ارائه می‌كنند. روانشناسی كه در دنیای كار كاربرد دارد برای دو موضوع ارائه خدمت می‌كند. « برای شما و برای سازمان شما» یكی نمی‌تواند بدون آن‌كه دیگری منتفع گردد سود ببرد.

روانشناسی صنعتی سازمانی و زندگی روزانه شما

روانشناسی صنعتی سازمانی در زندگی شخصی شما كاربرد بیشتری دارد تا در زندگی شغلی شما. این علم نگرش‌ها و رفتارهای شما را در سایر نقش‌ها تحت تأثیر قرار می‌دهد. برای مثال، به عنوان مصرف كننده، رأی دهنده و راننده. چه نیرو و عاملی در استفاده از یك نوع خمیر دندان خاص و نوع ماكارونی كه مرتباً آن را مصرف می‌كنید، انتخاب شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟

آگهی‌های تجاری به ما می‌گویند كه پوشیدن فلان لباس، استفاده از نوع اودكلن خاص و سوار شدن در فلان خودرو، مقبولیت عام ما را بیشتر می‌كند و سبب افزایش موفقیت ما خواهد گردید. اغلب كسانی كه این نیازها را تشخیص می‌دهند و ایجاد می‌نمایند و در جهت برآوردن آنها شعار می‌دهند، روانشناس‌اند. تكنیك‌های روانشناسی برای ترویج و تبلیغ كاندیداهای سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرند. كسب آرای عمومی نیازمند كسب آگاهی رهبران سیاسی است از این‌كه مردم در مورد نكات مختلف چه احساسی دارند.

روانشناسان در طراحی و طرح‌ جلوه‌ها و تابلوها به مهندسان مثل وسایل نشانگری كه در جلو خودرو تعبیه شده است، كمك می‌كنند. برای اطمینان از این‌كه استفاده از تابلوها آسان و نمایش‌های بصری مطلع‌كننده و برای تفسیر آسان باشند. شكل و رنگ‌های علائم بزرگراه‌ها نتیجه تحقیقات روانشناسان صنعتی سازمانی است. روانشناسان اتاقك خلبان در هواپیما، وسایل خودكار تلفن‌ها، اجاق‌های میكروویو، و نمایشگر (مونیتور) و كی‌بورد و نوت بوک را به نحوی برای ساخت طراحی می‌كنند كه استفاده‌كنندگان از این وسایل آن‌ها را هم دوست داشته باشند و هم برای آنان كارآیی داشته باشد.

مفهوم روانشناسی صنعتی سازمانی برای كارفرمایان

مشكلی به نام غیبت كاركنان در نظر بگیرید. تكنیك‌های مورد استفاده روانشناسان صنعتی سازمانی برای كاهش غیبت می‌تواند صرفه‌جویی بسیار قابل توجهی را به دنبال داشته باشد.

یك مشكل بسیار مهم و قابل توجه از مشكلات سازمان‌ها ترك كار است. با ترك كار یك كارمند و یا كارگر، شركت سرمایه‌گذاری‌های مصروف روی آن فرد را كه برای انتخاب و آموزش او هزینه كرده از دست می‌دهد و سپس از نو باید فرد جایگزین او را گزینش و آموزش دهد و برای فرد تازه استخدام دوباره سرمایه‌گذاری نماید.

مطالعات انجام گرفته توسط روانشناسان صنعتی سازمانی و به كارگیری راه‌های پیشنهادی آنان می‌تواند به میزان قابل توجهی سبب كاهش ترك كار گردد.

یكی دیگر از علایق اصلی روانشناسان صنعتی سازمانی خشنودی شغلی است. بهبود نگرش نیروی كار از شغل و كارفرما می‌تواند شكایات و دیگر مناقشه‌های كاركنان را كاهش دهد و سبب كاهش غیبت، دیرآمدگی، ترك كار، كم‌كاری، تولید بنجل (بدون كیفیت) و حوادث گردد. روش‌های مناسب گزینش كاركنان كه توسط روانشناسان صنعتی سازمانی طراحی شده به حصول این اطمینان كه متقاضیان شایسته استخدام گردند، یاری می‌رساند.

به طور كلی استفاده از آزمون‌ها در برنامه‌های گزینش، ورود تعداد افراد استخدام شده فاقد صلاحیت را به میزان ۶۱ درصد كاهش داده است.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت: 12:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

مکتب روانکاوی فروید

بازديد: 913

 

جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.

روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.

با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.

بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض،  ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

 

 

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.

با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)

اهميت مطالعه روانكاوي:

بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .

علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

 

 

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است. 

روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).

افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

 

 

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).

در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد)(جرالد اس . بلوم ، 1352).

قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند،   در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي  مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در مورد دسته ديگر بيماريهاي رواني به نام پسيكوز موثر نيست. فرويد نخستين كاشف ضمير ناخوآگاه نيست، چنانچه اشاره شد قبل از او ديگران آن را درك كرده بودند ولي او نخستين كسي است كه نقش آن را در ساختمان و و طرز كار روان نشان داده است.يك دسته از پيروان او كه مهم ترين آنها فرانتس

 

الكساندر رئيس سابق موسسه روانكاوي شيكاگو است با پيروي از قسمتي از نظريات فرويد و تكميل آنها پايه و علت عده زيادي از بيماريها را كه ظاهرا جزء بيماريهاي عمومي به نظر مي آمد ند رواني معرفي كردند. الكساندر مي گويد مثلا ظهور مرض قند حلقه آخر يك سلسله پديده هايي است كه تجزيه ادرار و خون مريض حلقه هاي پيشين را نمي تواند معرفي كند. اين بيماريها را بيماريهاي "رواني- تني" و اين رشته مهم جديد پزشكي را "پزشكي-تني"مي نامند.

فرويد روشي براي درمان نوروزها ساخته كه تا امروز در اين راه وسيله منحصر به فرد است. در حقيقت همه روشهاي روان درماني كه به وسيله تماس اجتماعي مي كوشندفرد را معالجه كنند، بر پايه روش فرويد ساخته شده اند. مترجم در اينجا نمي خواهد وارد بحث درباره ارزش پزشكي آن شود. يقينا اگر روانكاوي فرويد جز يك روش درماني چيزي ديگري نبود، سازنده آن در طول زمان اينقدر شهرت پيدا نمي كرد و آثار او مورد بحث و جدال واقع نمي گشت . فرويد علاوه بر روش درماني يك سلسله اطلاعات وسيع راجع به طرز كار روان انساني داده است. اگر چه از نظر علمي بر روش تحقيق او به حق انتقادهايي كرده اند، با اينهمه اين انتقاد پذيري روش پژوهشهاي او خود يك دليل نبوغ اين مرد بزرگ است. چه استخوان بندي نظريات او نقطه حركت بسياري از تحقيقات علمي روان شناسي شده است كه نتيجه گيريهاي اورا به رغم ضعف روش پژوهشش تاييد كرده اند. بنا بر اين فرويد نه فقط پدر روانپزشكي نوين است بلكه روانشناسي امروز نيز فوق العاده مديون اوست. درباره ارزش پزشكي كشف او نظرهاي فراواني ابراز شده است . خود او متواضعانه روانكاوي را فقط در نوروز موثر مي دانست و مي گفت براي موفقيت بيشتر بايد منتظر كشفيات زيستشيمي شويم.امروزه هم روانپزشكان مجرب و محتاط استعمال روانكاوي را در مورد بيماريهاي رواني واقعي مانند اسكيزوفرني و پارانوياو صرع و پسيكوزتحريك- افسردگي و آشفتگي روانيو جنون پيري و كم هوشي شديد مضر و خطر ناك مي دانند.

فرويد از 1902 در وين در ميان پزشكانپيرواني يافت. از 1906 بر تعدادآنها افزوده شد. از طرفداران او آدلر اطريشي و يونگ و بلولر سويسي و كار آبراهام مقيم برلين و رانك اطريشي فرنتسي مقيم بوداپست را مي توان نام برد كه اغلب آنها در سالهاي بعد با او اختلاف عقيده پيدا كردند و از او

 

جدا شدند.  آدلر پايه تحريك شخصيت انساني را ميل به توانايي قرار داد. يونگ چنانچه در متن كتاب ديده خواهد شد، از " ضير ناخودآگاه احتماعي"سخن گفت.

فرويد در سالهاي آخر عمر از بيم دستگاه هيتلري به انگلستان مهاجرت كردو در سال 1939 در آن كشور درگذشت. اما روانكاوي در كشورهاي متمدن جهان رشد و تحول بسيار يافته و از آن شعب مختلفي منشعب شده اند . در خود روانكاوي سه تمايل مهم و اصلي مي توان تشخيص داد:

1) روانكاواني كه در درمان مي كوشندآآاا   آ   به اعماق دور ضمير ناخودآگاه مراجعه كنند. اين روانكاوان براي سال اول زندگي نقش اصلي را در شخصيت قائلندو توضيح برخوردهاي عاطفي بعدي مانند اوديپ و اضطراب اختگي و غيره را توضيحات سطحي مي شمارند. مظهر اين تمايل ملاني كلاين انگليسي است.

2) روانكاوي كه تقريبا خطي مشي فرويد را مي پيمايند و پيرو وفادار او مانده اند نمونه آنها دختر فرويد به نام آنا فرويد است.

3) روانكاوي كه به روشهاي دفاع بيمار در برخورد با حالات فعلي اش توجه دارند. سر دسته هاي آنها را مي توان رانك و كارن هورناي  معرفي كرد.(جرالد اس.بلوم،1352).

مقايسه روانكاوي و روانشناسي

چنانچه ديده شد روانكاوي و روانشناسي علمي شانه به شانه هم در آخر قرن نوزدهم به وجودآمدند و در قرن بيستم رشد كردند.با اينهمه اين دو دانش، كه باهم ارتباط بسيار دارند، هم موضوعشان از هم مختلف است هم طرز تحقيقاتشان.

روانكاوي با تفسير تداعي افكار، تفسير روياها، تفسير اعمال سهوي و شخصيت، انسان بيمار را  به منظور معالجه او مورد تحقيق قرار مي دهد. لذا روانكاوي در اصل يكي از شعبه هاي روانپزشكي است. معهذا اطلاعاتي كه ضمن اين روش درمان بدست آمده وارد روانشناسي و هنر شناسي شده است. روانكاوي به نمايلات ناخودآگاه انسان دسترسي دارد. آزمونهاي برون افكن كه بعد در روانشناسي ساخته شده اند ملهم از نظيه هاي روانكاوي اند. تا كنون تنها روانكاوي توانسته است ساختمان و طرز رشد جنبه عاطفي شخصيت انسان را توضيح دهد.

 

نبايد روشهاي روانكاوي  را با روشدرون نگري كه قبلا بي اعتباري آن مورد بحث قرار گرفت اشتبا كرد. روانكاوي بر اساس شهادت صريح شخص نيست. روانكاو از گفته هاي بيمارش مطالبي درك مي كندكه خود بيمار متوجه نيست. آنچه بيمار براي روانكاو نقل مي كند ولو اينه دروغ باشدبراي روانكاو دلااتگر است. خلاصه روانكاو به ساختمان دروني "ساختمان عاطفي" شخص توجه دارد، به روانكاوي در طرز تحقيق قوانين و خصوصيات رفتار و شخصيت انسان انتقادهايي شده است، چه همواره در تفسير رويا و تفسير تجسمهاي بيمارو اعمال سهوي او از بين روانكاوان مختلف، به رغم وجود قوانين كلي براي آنها تفات نظرهايي موجود خواهد بودكه نظر درماني مهم نيستند ولي از نظر پژوهشهاي علمي يك نقطه ضعف مهم تلقي مي شوند. از اينرو در سالهاي اخير براي كسب اطمينان از استحكام استنتاجهاي رو.انكاوان، نظريه هاي روانكاوي را با روش روانشناسي مورد پژوهش قرار مي دهند.

روانشناسي با مشاهده و آزمايش، رفتار خارجي موجود زنده را به منظور پيش بيني استعدادها و واكنشهاي آن مورد پژوهش قرار  مي دهد. روانشناس نتايج مشاهدات و آزمايشهاي خود را به كمك روشهاي رياضي تفسير مي كند، از اين رو روش  پژوهش روانشناسي به روشهاي پژوهش علوم فزيك و شيمي نزديكتر است. با اين همه چون در روانشناسي تعداد عوامل مسبب خيلي بيشتر است تا در فزيك و شيمي، بعلاوه اندازه هاي روانشناسي هنوز دقت اندازه هاي فيزيك و شيمي را ندارند، در حال حاضر رفتار، بخصوص رفتار انسان صد در صد پيش بيني پذير نيست بلكه به عنوان احتمال قوي بيان مي شود. هدف روانشناسي  شناختن انسان سالم است به منظور هدايت او در زندگي. روانشناسي رفتار حيوانات رابخصوص به منظور بهتر شناختن رفتار انسان مطالعه مي كند، چه مطالعه رفتار حيوان آسانتر است و در عين حال رفتار حيوان و انسان تابع قوانين واحدند. روانشناسي بيشتر به منظور خارجي شخصيت انسان توجه دارد.وجه اشتراك روانكاوي و روانشناسي اين است كه هر دو شخصيت انسان را مطالعه مي كنند.

 

 

 

ابداع روانكاوي

هيچگونه شرح تاريخي يا جامعه شناختي از پيشرفت علم قادر نيست ظهور ناگهاني روانكاوي و كشفيات آن در مورد جريانات ناخودآگاه روانشناتسي را تشريح كند .در بخش نهايي قرن نوزدهم بسياري از مردماني كه در وين يا شهرهاي مهم ديگر اروپايي رشد يافته بودن و تعليمات پزشكي را گذرانده بودند، در جهت روانشناسي فيزيولوژيك سنتي گام برداشته بودند ولي فقط فرويد بود كه به كار در عصب شناسي پرداخت ،بعد درمان با خواب مغناطيسي را در موارد هيستري به كار گرفت و در تهايت روانكاوي را ابداع كرد .تغيير جهت فكري او بخشي به دليل شرايط اجتماعي و موقعيت دانش علمي زمان او بود ولي از سويي هم نبوغ او و مشكلات خصوصي او بود كه او را نسبت به مشكلات مشابه در ديگران حساس كرده بود .

فرويد اولين گام كوچك خود را به سوي ابداع روانكاوي نه به صورت طراحي آن بلكه در پاسخ به درخواست يكي از بيمارانش برداشت .اين بارونس فني موزر بيوه چهل ساله اي بود كه فرويد در كتاب مطالعات راجع به هيستري او را خانم امي فون ان ناميده است.اين خانم در سال 1889هنگامي كه از پرش عضلات چهره ،او مارهاي پرپيچ و تاب و موش هاي مرده، خواب هاي ترسناكي در مورد كركس ها و حيوانات وحشي درنده، قطع پي درپي كلامش به وسيله سرو صداهايي كه با دهانش ايجاد مي كرد، ترس از اجتماع و نفرت از بيگانگان در رنج بود به دنبال فرويد فرستاد .

فرويد به مرور زمان با استفاده از روش روان پاك سازي بروئراو رااز بسياري از عوارضش رهانيد-اين خانم اولين بيماري بود كه فرويد اين روش را در باره اش به كار برد-او همچنين از روش نانسي در نظريه پس از خواب مغناطيسي نيز بهره گرفت. همان گونه كه بعد ها در مطالعات نوشت:

موفقيت درماني در مجموع قابل توجه بود، ولي پايا نبود .تمايل بيمار به درگير شدن در بيماري با روش مشابه و بر اثر آسيب رواني جديد از بين نرفته است .هركس بخواهد درمان قطعي چنين مواردي از هيستري را به عهده بگيرد ،بايد خيلي بيشتر از آنچه من سعي داشتم وارد آن پديده پيچيده بشوم.ولي او از خانم امي چيز بسيار پر اهميت تري را ياد گرفت .وقتي از او خواست تا ان ماجراي آسيب زا را كه در او عوارضي ايجاد كرده بود به ياد بياورد، خانم امي اغلب با خستگي و مكررگويي،

 

بدون بازگويي چيزي مربوط به قضيه، وقت كشي مي كرد .يك روز فرويد از او پرسيد كه چرا مشكلات سوء هاضمه دارد و اينها از كجا ايجاد شده است :

پاسخ او كه با قدري تمجمج همراه بود اين بود كه نمي داند .و من از او درخواست كردم كه فدا جواب بدهد .او سپس با لحني حاكي از اعتراض و غرولند به من گفت كه من نمي بايستي مداماز او سئوال كنم كه اينها از كجا آمده اند بلكه مي بايستي بگذارم آنچه را مي خواهد بگويد .

اين به نفع فرويد بود و او احساس كرد اين مسئله درخواست مهمي بوده و اجازه داد او طبق ميلش عمل كند.آن خانم راجع مرگ همسرش صحبت كرد و درآن مرحله قدري سرگردان شد،بالاخره به تهمت هاي رسيد كه به وسيله افراد خانواده همسرش و يك((روزنامه نويس مجهول))مبني بر اين كه او همسرش را مسموم كرده است بر سر زبان افتاده بود.با اين كه اين ماجرا با مشكلات سوءهاضمه او هيچ ارتباطي نداشت،براي فرويد مشخص شد كه چرا او اين قدر منزوي و غير اجتماعي است.و چرا اين همه از بيگانگان نفرت دارد؛اصرارهاي قبلي اين افكار مهم را بيرون نياورده بود ولي وقتي بيمار آزاد گذاشته شد،اين نتيجه به دست آمد.او تشخيص داد كه به رغم ظاهر خسته كننده اي كه دارد، اگر بگذارد بيمار هرچه به ذهنش مي رسد بگويد،راه موثر تري براي نفوذ به خاطرات پنهان شده است تا ترغيب و كاوش كردن،اين امر در نهايت او را به سوي استفاده از روش ((تداعي آزاد))كه هم براي درمان و هم درتحقيق بسيار پر اهميت است راهنمايي كرد.

فرويد همچنين تشخيص داد كه اين شيوه شايد او را از استغاده از خواب مغناطيسي در بيماراني كه نمي توانستند به خواب مغناطيسي بروند،برهاند.او از بيمارش درخواست مي كرد- و بعد از چندي از چندي از همه بيمارانش- كه در دفتر كار او روي كاناپه اي دراز بكشند، چشمانشان را ببندند،براي يادآوري افكارشان را متمركز كنند،و هر آنچه به ذهنشان مي رسد به زبان بياورند.

اغلب اوقات ذهنشان بي خواب بود؛هيچ چيزي به ذهن خطور نمي كرد،يا اگر هم چيزي به ذهن مي رسيد نامربوط بود. دليل آن هم مشخص بود،فرويد متوجه شده بود كه خاطرات فراموش شده كه تنها با اشكال بسيار زياد باز مي گشتند،همان هايي بودند كه شخص تشخيص مي داد فراموش كند- خاطراتي كه حاوي شرمساري، سرزنش كردن خود،((دردهاي جسماني))،يا صدمات حقيقي بودند.

 

بيماراني كه قادر نبودند وقايع آسيب زا را به ياد بياورند،ناخودآگاهانه از خودشان در برابر درد دفاع مي كردند.

فرويد اين ناتواني در به يادآوري خاطرات دردناك را (مقاومت)ناميد و راهي ابداع كرد تا آن را درهم بشكند.او اولين مرتبه اين شيوه را در 1892 درمورد زن جواني به كار گرفت كه نمي توانست به خواب مغناطيسي برود و خاطرات مفيدي را باز گو كند.فرويد پيشاني او را فشار داد و به او اطمينان داد كه اين حركت بدون لغزش، خاطرات را بيرون ميريخت.و اين اتفاق رخ داد.آنچه بار اول به ذهن آن زن آمد،يادآوري شبي بود كه او از يك مهماني به منزل برگشته بود و در كنار تختخواب پدر بيمارش ايستاده بود؛از آنجا به بعد آهسته و با پيچ و خم به باز گويي افكارش پرداخت و پس از لحظه اي اين درك برايش پيش آمده بود كه از خوشگذرانيش احساس گناه مي كرد چون پدرش با بيماري شديدي بستري بود. تالاخره با تلاش بسيار فرويد او را وادار كرد كه يكي از عوارضش را تشخيص بدهد،درد شديد پاهايش يكي از دلايلي بود كه از آن طريق احساس گناه را كه درنتيجه خوشگذراني پيدا كرده بود از خود دور كند. آن زن بعدها بكلي بهبود يافت و ازدواج كرد.جنبه اساسي اين جريان در اين نبود كه فرويد با دست هايش او را لمس كرده بود بلكه موافقت خود بيمار اصل ماجرا بود.بعدها فرويد چنين شرح داد :

من بيمار اطمينان مي دهم كه درتمام مدت فشار باقي مي ماند. او درمقابل خود يك اثر يادآوري كننده به شكل يك عكس و يا عقيده اي راكه فكرش به وجود مي آيد مجسم مي كند و من او را وادار ميكنم كه اين عكس يا آن عقيده را،هر چه هست به من منتقل كند.او نبايد آن را براي خودش نگاه دارد چون ممكن است فكر كندكه آنچه مي خواسته نباشد،يعني درست همان خواسته او نباشد،با اين كه ممكن گفتن آن برايش بسيار ناخوشايند باشد.درباره آن هيچ انتقادي يا سكوتي نبايد ايجاد بشود، يا به جهات احساسي يا به دليل اين كه بي اهميت دانسته شده است.فقط به اين طريق قادريم آنچه را به دنبالش هستيم بيابيم، و تقريبا با اين روش آن را بدون كمترين لغزش در مي يابيم.

آنچه پيش آمد به ندرت يك خاطره دردناك محوب مي شود بلكه اغلب حلقه اي در زنجيره تداعي استكخ اگر پي گيري شود، آرام آرام به فكر بيماري زا و به مفهوم پنهان آن مي رسد.در

 

مطالعات،فرويد اين جريان را"تحليل"ناميد و سال بعد يعني در 1896استفاده از عبارتروانكاوي را آغاز كرد.

چندي بعد فرويد عنوان كرد كه شيوه فشار كه خود شكلي ديگر از پيشنهاد كردن بود، قابل توصيه نيست، براي اين كه يادآور خواب مغناطيسي بود و در زماني كه كه بيمار سعي داشت برروي خاطراتش تمرمز پيدا كند،حضور پزشك بسيار محسوس مي شد. او در سال 1900 اين روش را رها كرد و پس از آن بر روي پيشنهادهاي شفاهي تكيه مي كرد.

بدين ترتيب در سال 1900 عوامل اساسي اين روش عبارت بودند از آرام دراز كشيدن در روي كاناپه، پيشنهاد مكرر درمان گر مبني بر اين كه تداعي آزاد افكار مفيدي را آزاد مي سازد،موافقت بيمار براي ابراز كردن هر آنچه به ذهنش مي آيد بدون خوداري از بيان يا خودسانسوري و تداعي هاي ناخوآگاهي كه اين جريان در خاطرات و افكار بيمار ايجاد مي كرد.ثابت شد كه اين روش نه تنها در مورد هيستري كاربرد دارد بلكه درمورد ساير بيماري هاي عصبي نيز مفيد است.فرويد ده ها سال اين شيوه را جفت و جور مي كرد ولي اساس آن به منظور دست يافتن به بينش درماني با توجه به روان پويايي ضمير ناخودآگاه همه در مدت دوازده سال بعذ از زماني رخ داد كه او براي اولين بار بيماري را بدون استفاده از خواب مغناطيسي درمان كرد.البته در مورد شيوه روانكاوي مطلب بسيار زيادتري موجود است كه اغلب آنها پوشيده و پيچيده است.چون منظور اصلي ما توسعه علوم روانشناختي و نه مداواي اختلالات رواني است، لازم نيت در اينجا بر روي جزئيات درمان با روانكاوي يا روش هاي گوناگوني كه به وسيله پيران فرويد در مخالفت با نظريه ها و روش هاي درماني او ايجاد گرديد،تكيه كنيم.ولي بايد دو عنصر ديگر درمان با روانكاوي را كه فرويد ابداع كرد در نظر بگيرم،چون اين دو عنصر نه تنها در مورد درمان بيمارانش اساسي بودند بلكه در استفاده او از روانكاوي به عنوان روش تحقيقي كه طبق آن او به كشفات اصلي روانشناختي خود نائل گرديد نيز اهميت داشتند.

اولين عنصر پديده انتقال است.فرويد آن را به اختصار وبه حالت محدودي در مطالعات ذكركرده بود ولي پنج سال بعد در 1900 يك درمان ناموفق او را بر آن داشت تا از آن بيشتر استفاده كند.در

 

آن زمان او درمان دختر هجده ساله اي را آغاز كرده بود كه درگزارش هايش از او به نام دورا نام برده است.آن دو باهم عوارض هيستريك او را زماني برگرداندند كه دورا به وسيله همسايه اش آقاي ك سوء استفاده جنسي قرار گرفته بودولي دورا بعد از سه ماه درست وقتي كه داشت به پيشرفت خوبي مي رسيد،درمان را قطع كرد.فرويد كه سخت يكه خورده بود، مدتي طولاني و با تعمق فكر كرد كه او چرا بايد اين كار را كرده باشد.هنگامي كه يكي از روياهاي اورا درمورد ترك كردن درمان- كه قياسي از فرار كردن او از خانه آقاي ك در زمان پيشروي جنسي بوده مورد بررسي قرار داد-فرويد به اين نتيجه رسيد كه چون خود او زياد سيگار مي كشيد و نفسش بوي تنباكو مي داد او را به ياد آقاي ك انداخته كه او هم سيگاري بودو احتمالا دورا احساساتي را كه نسبت به آقاي ك داشته به فرويد انتقال مي داده است.اگر غير از اين بود،او اساسا به شكست مواجه شده بود.فرويد چنين بيان مي كند:

من مي بايستي به هشدارهايي كه احساس مي كردم گوش مي دادم.مي بايستي به او مي گفتم((حالا تو از آقاي ك به من نقل مكان كرده اي.آيا تو متوجه چيزي شده اي كه باعث سوءظن تو شده كه ممكن است من هم مقاصد شيطاني مشانهي داشته باشم(چه به وضوح و چه پوشيده)كه شبيه آقاي ك باشد؟يا ايا در من متوجه چيزي شده اي يا مي خواهي چيزي درباره من بداني كه با روياي تو مطابقت كندو قبل از اين مورد آقاي ك داشته اي ؟))

فرويد مي گويد يك چونين كاري مي توانست دورا را در اصطلاح احساساتش نسبت به فرويد كمك كند تا درمان را ادامه بدهد و در خودش عميق تر بنگرد و ساير خاطراتش را هم پيدا كند.فرويد نتيجه گرفت كه انتقال را نمي توان متوقف كرد؛پيدا كردن چاره كار مشكل ترين بخش كار است ولي گامي اساسي است در شكستن مقاومت تا ضمير ناخودآگاه را به آگاه تبديل كند:

فقط بعد از اين كه مسئله انتقال حل شد، بيمار به مرحله پذريفتن اعتبار ارتباطي مي رسد كه در طول زمان تحليل شكل گرفته شده است...‌"در درمان"تمامي تمايلات بيمار،از جمله تميلات خصمانه بيدار مي شوند،سپس آنها از طريق ايجاد آگاهي به جانب مقاصد مورد نظر تحليل سوق پيدا مي كند

 

 

...انتقال كه به نظر مي رسد بزرگ ترين مانع و سد راه روان كاوي باشد، قدرتمندترين متحا آن مي شود،به شرط اين كه حضورش هر بار كشف شود و براي بيمار تشريح گردد.

تحليل انتقال،از نقطه نظر درمان،تجربه اي اصلاح شده است كه آسيب را آشكار و ترميم مي كند.اگر فرويد به موقع عمل مي كرد،دورا مي فهميد كه او،بر خلاف آقاي ك(و احتمالا بسياري از مردان ديگر)مي تواند مورد اعتماد قرار گيردو دورا لازم نيست از احساسات آنها نسبت به خودش و يا احساسات خودش نسبت به آنها وحشت داشته باشد.با توجه به ديدگاه روانشناختي، تحليل انتقال يك طريقه تحقيق و تشريح فرضيه انگيزه هاي ضمير ناخودآگاه است كه درپس رفتار غير قابل شرح قرار مي گيرد.

دومين عنصر شيوه تحليلي كه براي فرويد روش اصلي تحقيق روانشناختي گرديد تعبير روياهاست. به رغم اين كه او نتوانست از روياي دورا نشانه انتقال به خودش را دريافت كند، با استفاده از روياهاي بيمارانش به مدت پنج سال توانسته بود به ذخاير ضمير ناخوآگاه دست يابد؛او بعدها تعبير روياها را ((راه سلطنتي به دانش ضمير ناخودآگاه در زندگي رواني ))ناميد.فرويد اولين روانشناسي نبود كه روياها توجه نشان داد؛ در كتاب تعبير روياها(1900)او به 155 مورد بحث اوليه در اين موضوع اشاره نموده است. ولي اغلب روانشناسان روياها را افكاري بي اعتبار،مزخرف و بي معني دانسته اند كه از جريان روح نشات نگرفته است بلكه متاثر از جريانات جسمي است كه خواب را آشفته مي كند.فرويد ضمير ناخودآگاه را تنها افكار و خاطرات بيرون از هشياري نمي دانست بلكه آن را جايگاه تجمع احساسات و وقايع دردناكي مي دانست كه با وارد آوردن فشار به فراموشي سپرده مي شوند و روياها را ماده نهفته اصيلي مي دانست كه آنها را به نمايش مي گذارند واين درحالي است كه ضمير ناخودآگاه محافظ از خدمت معاف شده است.

او فرض كرد كه روياها آرزوهايي را براورده مي سازند كه در غير آن صورت ما را دنبال مي كنندو مقصود اصلي آنها وادار كردن ما به ادامه خوابيدن است. بعضي از روياها نيازهاي ساده جسماني را بر طرف مي كنند. فرويد در تعبير گفته است كه هروقت غذاي پر نمك خورده استدر طول شب تشنه مي شود. و در خواب مي ديده جرعه هاي بزرگ آب مي نوشد. همچنين او روياي يك

 

دوست پزشكش را بازگو مي كند كه دوست داشت شب ها دير بخوابدو يك روز صبح صاحبخانه اش از پشت در صدا كرد ((بلند شو آقاي پپي.وقت رفتن به بيمارستان است.))آن روز صبح پپي تصميم گرفته بود در رختخواب باقي بماندو در خواب ديد كه در بيمارستان بيمار و بستري است، در آن موقع او به خودش گفته بود((چون در بيمارستان هستم، ديگر لازم نيستكه به آنجا بروم ))وبه خوابش ادامه داده بود.

ولي برآورده شدن آرزو در بسياري از روياها ظريف تر و پيچيده تر است.اغلب آرزوهايي كه در ضمير ناخودآگاه پنهان مانده اند در طول وضعيت آرام خواب براي براي ورود به خودآگاه حمله مي كنند؛اگر اين طور بشود، به قدري ايجاد تنش مي كنند تا شخص خوابيده را بيداركنند. فرويد اظهار داشته استكه در حفاظت از خواب،ذهن ناخودآگاه عوامل ناراحت كننده را پوشيده نگاه مي داردو آنها را به شكل عوامل نسبتا بي ضرر تغيير شكل مي دهد. رويادقيقا پر راز و رمز است چون درباره آنچه به نظر مي رسد باشد،واقعا نيست. ولي به وسيله تداعي آزاداز آنچه از رويا به خاطر مي آوريم ممكن است بتوانيم محتويات حقيقي آنچه را پوشيده نگاه داشته شده است تشخيص بدهيم و بدين ترتيب به درون ذهن ناخودآگاهمان نظر بيندازيم.

فرويد پس از تحليل يكي از روياهاي خودش به اين ديدگاه رسيد.در جولاي 1895 او درباره(ايرما)كه زن جواني تحت مداواي او بود خوابي ديد. اين خواب پيچيده است و تحليل فرويد از آن بسيار طولاني است (درحدود يازده صفحه).به طور خلاصه،او ايرما را در سالن بزرگي كه مهمانان بدان جا وارد مي شوند ملاقات مي كند و از گفته هاي ايرما در مي يابد كه در گلو،شكم و معده اش دردهاي خفه كننده اي دارد؛فرويد مي ترسيدكه سر بي توجهي يكي از مشكلات جسمي ايرما را ناديده گرفته باشد؛و بعد از تفاصيل بسيار در مي يابد كه دوست پزشكش اوتو،به ايرما دارويي را در يك سرم آلوده تزريق كرده است و منشا مشكل او همين بوده است.

فرويد در پيگيري مفاهيم حقيقي بسياري از بخش هاي اين خواب از طريق تداعي آزاد به ياد آورد كه روز قبل دوستش اسكارراي متخصص كودكان را ديده بوده است كه ايرما را مي شناسد و راي به فرويد گفته است(او حالش بهتر است ولي كاملا خوب نيست.)اين به فرويد برخورده بود و آن

 

را انتقادي پوشيده دانسته بود به اين معني كه درمان ايرما فقط مقداري موفقيت كسب كرده است.او در خواب حقيقت را پوشيده نگاه داشت و اسكار راي را به اوتو تبديل كردو بقاي عوارض عصبي ايرما را به عوارض جسماني مبدل نمود و او تو را مسئول وضعيت او قرار داد- به عكي خود او كه همواره در مورد سوزن هايي كه مصرف مي كرد خيلي وسواس به خرج مي داد.نتايج فرويد از اين قرار بود:

اوتو در حقيقت با تذكراتش در مورد درمان ناقص ايرما مرا ناراحت كرده بود،و اين رويا برگرداندن آن ملامت به سوي او،براي من انتقام جويي كرد.اين خواب مرا از مسئوليت وضع ايرما به وسيله نشان دادن ساير عوامل موثر،مبرا كرد...اين خواب حالت خاصي از امور را متجلي مي كرد كه من آرزو داشتم آنگونه باشد.بنابرين محتويات آن براورده شدن يك آرزو بود و انگيزش هم آرزو بود.

فرويد از طريق خودآزمايي بي رحمانه و اعتبار دادن به انگيزه هاي كم اعتبارش در رويا شيوه اي را كشف كردكه ارزش آن قياس كردني نيست.او در طي پنج سال بعد حدود هزار روياي بيمارانش را تحليل كرد و در تعبير رويا گزارش نمود كه اين روش يكي از مفيدترين ابزار درمان به وسيله روانكاوي و تحقيق بر روي كاركرد ذهن ناخودآگاه است.

استفاده از جريانات روانكاوي به منظور تحقيق بسيار مورد انتقاد قرار گرفته است چون آن را از جهت روش شناسي نامطمئن مي دانند.تداعي آزاد بيمار و روانكاو را به تغيير رويا راهنمايي مي كند ولي شخص چگونه مي تواندثابت كند كه تعبير صحيح است؟در بعضي موارد ممكن است شواهد تاريخي مبني بر وجود آسيب كه از يك نماد رويا بازسازي شده است ديده شود كه در حقيقت رخ داده است ولي در اغلب موارد مثل روياي فرويد درباره ايرماهيچ دليلي وجود ندارد تا عينا اثبات گردد كه تعبير واقعا محتواي حقيقي رويا را آشكار كرده است.

با وجود اين همان گونه كه هركس كه روياهايش در روانكاوي تعبير شده است مي داند،درضمن تلاش لحظه اي پيش مي آيد كه شخص دچار حيرت شناسايي مي شود،يك تجلي، يك احساس لغزيدن بر روي حقيقي احساس .در پايان، تحليل خواب به وسيله پاسخگويي خود تحليل شونده-

 

يعني بگويد(بله-اين بايد معناي حقيقي آن باشد چون احساس مي كنم درست باشد)-براي اين كه آن پاسخ او را قادر مي سازد تا با مشكلي كه از ناحيه رويا بروز كرده است دست و پنجه نرم كند.

در مورد فرويد،تداعي آزاد و تحليل خواب او را به سمت تجارت اشراقي هدايت كردو از اقدام به يك خطاي جدي علمي نجات داد.اودر اوايل اقدام به روانكاوي در اين فكر بود كه مشكلات جنسي اساس اغلب اختلالات عصبي است.با اين كه جامعه ويني هنوز در امور جنسي كوته فكر و متعصب بودند،اين مسئله در مراكز پزشكي و عملي بسيار مورد توجه قرار گرفته بود.

ولي همه تحقيقات درباره امور جنسي بزرگسالان بود،فكر مي شد كه كودكان بيگناه،پاك و از نظر خواهش ها و تجارب جنسي بكر هستند.ولي فرويد بارها از بيمارانش شنيده بود كه انها پس از كوشش بسيار به ياد مي آورند كه در كودكي هم احساسات جنسي داشته اند و در كمال حيرت اعلام مي كردند كه به وسيله بزرگسالان مورد آزار جنسي قرار گرفته اندو تجارب آنها شامل موارد نوازش تا تجارب مي شود.هيستري يكي از نتايج آن بود و وسواس هاي عصبي، ترس ها و پارانويا هم نتايج ديگر آن به حساب مي آمدند. اين بزرگسالان تقصير كار عبارت بودند از پرستارها،كدبانوها،خدمتكاران،معلمان،برادران بزرگترو حيرت انگيز تر از همه در بيماران مونث،پدرها بودند.

فرويد غرق در حيرت شدو به اين فكر افتاد كه كشف بزرگي كرده است. تاسال 1896 پس از ده دوازده سال درمان با خواب مغناطيسي و تجارب تحليلي،او نظريه اغوايي خودش را به صورت مقاله چاپ شده،و در طي يك سخنراني در مقابل انجمن محلي روانكاوي و نورولوژي كه تحت رياست كرافت ابينگ بزرگ تشكيل شده بود،ارائه داد.سخنراني او با سردي روبه رو شدو كرافت ابينگ به او گفت(مثل يك داستان علمي پريان است)در هفته و ماه هاي بعد از سخنراني فرويد احساس مي كرد كه جامعه پزشكي از او دوري مي كند و او را كاملا منزوي كرده اند،مراجعات بيماران هم به مقدار محسوسي كاهش يافت. ولي با اين كه او تا مدتي به باورهايش معتقد بود،خود او هم به تدريج در صحت آن به ترديد افتاد.

 

 

يكي از علل آن اين بود كه او در ميان بيماراني كه خاطرات مربوط به تجاوز را برملا كرده بودند تنها به بخشي از موفقيت نايل آمده بود و در حقيقت بعضي از آنها كه فرويد فكر مي كرد دارند موفق مي شوند،قبل از مداوا كامل درمان را رها مي كردند.ديگر اين كه گستردگي دامنه سوءاستفاده جنسي پدران از دخترانشان براي فرويد حيرت آور و باور كردني بود.چون هيچ گونه ذكر حقيقت غير قابل بحثي در ناخودآگاه وجود نداشت،چنين يادآوري هايي از تجاوز مي توانست ساختگي باشد.و اين فكر دلسرد كننده اي بود؛ آنچه را او يك كشف عظيم مي پنداشت و (راه حل يك مشكل قديمي هزاران ساله)،ممكن بود نادرست باشد.

با اين كه او اين اواخر توانسته بود خانواده پرجمعيتش را به آپارتمان وسيعي در خيابان برگاس شماره 19 منتقل كند و كارش به قدري خوب شده بود كه مي توانست به فكر خوشايندتري لذتش باشد كه سفر سالانه به ايتاليا بود،به دلايل بسيار ديگري حق داشت دلسردو مضطرب باشد. مرگ پدرش در سال 1896 بيش از آنچه فكر مي كرد فرويد را تحت تاثير قرار داد(او احساس مي كرد ريشه هايش از هم دريده شده است)؛دوستي ديرپايش با بروئر كه اين همه به او كمك كرده بود ولي حاضر نبود عقايد انقلابيش را در مورد بيماري هاي عصبي و درمان بپذيرد داشت از هم فرو مي پاشيدو با اين كه هنوز هم موقعيت محترمانه ولي بدون مزد سخنران در آسيب شناسي اعصاب را به مدت تقريبا دوازده سال حفظ كرده بود،ولي هنوز به مقام استادي نريسده بود.اين مقام سطح محترمانه بالا تري داشت كه به دوام زندگي حرفه اي اش هم بسيار كمك مي كرد.به اين دليل عوارض عصبي عصبي فرويد تشديد شد، بخصوص نگراني هايش در مورد پول،ترس از بيماري قلبي،وسواس در مورد فكر كردن به مرگ و ترس از سفر كه ديدارش را از رم غير ممكن ساخته بود.او شديدا به اين سفر علاقه مند بودولي غرق در وحشت هاي غير قايل تشريح مي كرد.

فرويد چهل ويك ساله در تابستان 1897 روانكاوي از خود را آغاز كرد تا سعي كند روان رنجوري خودش را درك كند وبا آن بجنگد. او تا اين زمان از طريق تحليل خواب هايش توانسته بود تا حدودي اين كار را انجام دهدولي حالا ديگر او همه روزه خودش را به سبكي قدرتمندانه و روشمندانه به دقت تحت نظر قرار مي داد.دكارت، جيمز و حتي سقراط هم ذهن هاي آگاه خودشان را

 

بررسي كرده بودند ولي فقط فرويد بود كه در جستجوي گشودن رازهاي ذهن ناخودآگاهش تحقيقاتش را پي گيري مي كرد.

تحليل كردن از خود ممكن است از نظر لغوي داراي مغايرت باشد. چگونه شخص مي تواند هم راهنمايي كند و در يك زمان هم تحليل گر باشد و هم تحليل شونده؟

چگونه شخص مي تواند هم مريض باشد و هم درمانگري كه بيمار احساساتش را به او منتقل مي كندتا او آنها را تحليل كند؟ ولي هيچ كس ديگر نمي توانست يا آن گونه تعليم نديده بود تا به عنوان تحليل فرويد عمل كند و او مي بايستي خودش اين كار مي كرد. ولي او تا حدودي ويلهلم فلاس را كه نسبت به او تعلق خاطري احساس مي كرد، به عنوان تحليل گر جانشينانتخاب كرده بود. فلاس با اين كه متخصص گوش و حلق و بيني بود،علاقه مندي هاي فراوان از جمله به روانشناسي داشت و در اين مورد اخير نظرياتي هم ارائه داده بود كه تعدادي برجسته و بعضي ديگر نامربوط و اسرار آميز بودند.فرويد مرتبا و اغلب به فلاس نامه مي نوشت و برايش توضيح مي داد كه در تحقيقاتش و در تحليل از خودش چه اتفاقي رخ مي دهد و گاه به گاه او را ملاقات مي كرد و اين ملاقات ها را (كنگره)مي ناميد- كه عبارت بود از دو يا سه روز بحث عميق درباره كارهاو نظريه هاي فلاس و خودش.جواب هاي فلاس به فرويد موجود نيست و هيچ اثري هم از آنچه او در اين كنگره ابراز نموده ندارد ولي كلا عقيده بر آن است كه او در تحليل شخصي فرويد كمك كرده است يا اين كه لاقل فرويد افكار خودش را بيان نتايج تحليل از خود به يك شخص قابل اعتماد روشن نموده است.

فرويد به مدت چند سال همه روز از تداعي آزاد و بازبيني روياهاي شبانه اش براي كاويدن خاطرات پنهان مانده، تجارب اوليه و انگيزه هاي پنهان در وراي آرزوهاي روزمره،هيجان ها،لغزش هاي زباني و گريز هاي كوچك خاطرات استفاده كرد.او در جستجوي درك كردن خود بود.

و از آن طريق مي خواست پديده هاي فيزيولوژيكي محاط بر نژاد بشر را كشف كند. او در اوايل اين كار به فلاس نوشت:" اين تحليل از هر تحليل ديگر مشكل تر است ولي اعتقاد دارم كه بايد انجام شود و در كار من يك مرحله الزامي است." بارها به اين فكر افتاده بودكه كار تمام شده ولب

 

بعد خلاف آن مشخص گرديده بود، بارها به مرحله توقف كامل رسيده بودو براي پيشرفت كار جنگيده بود- و بالاخره همانطور كه در نامه مي گويد، موفق شد:

من حالا دارم چيزهايي را تجربه مي كنم كه به عنوان سوم شخص شاهد انجام شدنش در بيمارانم بوده ام- روزهايي هست كه من به حالت افسرده اين طرف و آن طرف مي روم چون هيچ چيزي در مورد روياها، اوهام يا حالات آن روز يا سار روزها در نيافته ام تا اين كه 1رتوي از نور، وابستگي هارا مي نماياندو آنچه در گذشته رخ داده است براي امروز تمهيدي مي گردد.

بدون شك كار سختي بود. او داشت از ميان آنگونه كه خودش مي گويد"انبوهي از پهن" خاطراتي را كه عميقا پنهان مانده بودند بيرون مي كشيد چون آنها دافع بودند و گناه مي آفريدند،مثل حسادت دوران كودكي او به برادر كوچكترش (كه در كودكي درگذشت و آثار دائمي احساس گناه را در فرويد باقي نهاد)، احساسات در هم ستيز او از محبت و نفرت نسبت به پدرش و يخصوص در زماني كه در دوسال و نيمگي مادرش مادرش را لخت ديده بودو از نظر جنسي برانگيخته شده بود.

ارنست جونز در زندگينامه ماندنيش از فرويد گفته است كه تحليل او از خود هيچ گونه نتايج سحرآميزي ايجاد نكردو عوارض عصبي فرويد و وابستگي او به فلايس در سال اول يا دوم كه مطلب آزاردهنده اي افشا مي شود شدت بيشتري يافت. ولي تا سال 1899 عوارض فرويد بهبودبيشتري يافته بودو او خيلي بيش از چهار يا پنج سال قبل احساس عادي بودن داشت. در سال 1900 اين كار عمدتا كامل شده بود ولي او تا آخر عرش همواره نيم ساعت آخر هر روزش را به تحليل حالات و تجاربش مي گذارنيد.

تحليل از خود، با اينكه چندان كامل نبود، فوايد شخصي قابل ملاحظه اي داشت، ولي طبق نظر بسياري از شاگردان فرويد يك نتيجه خيلي بزرگ تر هم ارائه داد. فرويد از طريق اين اقدام به بسياري از نظريه هايش در مورد طبيعت انسان دست يافت و بسياري از نظريه هاي را كه از راه تجربه با ساير بيمارانش به دست آورده بود، تاكيد نمود.

مهمترين اين نظريه ها اين بود كه كودكان حتي در ساله هاي اوليه زندگي احساسات قوي جنسي دارند بخصوص گرايش جنسي را به پدريا مادر كه معمولا بايد جنس مخالف باشند برانگيز.

 

ولي بچه ها مي فهمند كه اين اميال و اوهام در چشم پدر و مادرش يا ساير بزرگتر ها به قدري شيطاني است كه آنها را در ضمير ناخودآگاه پنهان مي كنندو بدون آن را كاملا به فراموشي مي سپارند.

حالا سرانجام فرويد درك مي كردكه چرا بسياري از بيمارانش مي گفتند كه در كودكي به آنها تجاوز شده است. آن"خاطراتي" كه آنها عريان كرده بودند اوهام كودكي بودند نه اغواي حقيقي. او در مسير درستي قرار گژرفته بود، فقط راه را به قدري كافي نپيموده بود تا به حقيقت روحي برسد.جفري ميسون مي گويد كه فرويد نظريه اغواگري را براي اين رها كرد چون به همكارانپزشكش بر مي خوردو براي حرفه اش زيان آور بود ولي در حقيقت همعصران فرويد نظريه جديد او را در موردخواسته هاي جنسي كودكان و تمايلات زنا با محارم نفرت انگيزتر از نظريه اغواگري مي دانستند. ولي فرويد به رغم نگراني هاي مادي،احساس انزواو اشتياق به قبول شدن در جامعه، براي انتشار حقايق احساس اجبار مي كردو همين كار را هم انجام داد، بخشي در سال1900 و به طوركامل تر در1905.

تا سال 1900 او بجز ابداع راه درمان جديدي براي روان جديدي براي روان رنجوري و كشف تمايلات جنسي دوران كودكي، موفقيت هاي به دست آورده بود. او چند نظريه پر بر آيند در مورد روانشناسي انسان عادي ارائه نمود. وقتي كه آخرين ياقته ها و افكار بعضي از روانشناسان را مورد نظر قرار داد(روانشناس فرانسوي پير ژانه حتي فرويدرا محكوم به سرقت افكارش درباره"ضمير ناخوآگاه"طبق روالي كه او مي ناميد نموده بود).آنچه در كارهاي فرويد اصيل دانسته مي شد- و بسياري از كارهايش اين گونه بود- مبتني بود بر آنچه او از ذهن خود و بيمارانش به شكلي كه در تاريخ روانشناسي سابقه نداشت، جمع آوري كرده بود.

اصول اساسي

نظريه ي روانكاوي هنگامي كه با كليت آن مورد بحث قرار گيرد،‌ بسيار پيچيده است. با اين حال، در زير بناي اين پيچيدگي  تعداد  نسبتاً  اندكي  اصول و فرآيند وجود  دارند.  اين نظر در  آغاز

 

 

 مي تواند گيج كننده باشد، زيرا مفاهيم آتن عميقاً دز هم تنيده اند. به اين دليل سخن گفتن از هر يك از جنبه هاي نظريه جداي از ساير نظريه جنبه ها

امر دشواري است، به هر حال شايد بهترين نقطه آغاز ، نظر فريد در مورد چگونگي سازمان بندي ذهن باشد كه الگوي مكان نگر ذهن ناميده مي شود.

الگوي مكان نگار ذهن

توصيف رايج ذهن اين است كه ذهن دو حوزه يا دو منطقه دارد. يك منطقه تجربه هشيار را در بر مي گيرد، يعني افكار، احساسها، و رفتارهايي كه در حال حاضر از آن آگاهيد. منطقه هاي ديگر تجربه هايي را در دارد كه طرفين به انتظار ايستاده اند در حال حاضر خارخ از اگاهي هستند اما به آساني قادرند وارد آگاهي شوند. فريد در پي آشنايي با كار ساير نطريه پردازان عصر خود حوزه سومي نيز به اين فهرست افزود. اين سه منطقه از ذهن در مجموع آن چيزي را تشكيل مي دهندكه فرويد آن را مكان نگاري يا شكل بندي ظاهري آن مي پنداشت.

         استفاده فرويد از اصطلاح هشيار بسيار شبيه طريقي ايست كه ما امروزه آن را به كار مي گيريم- يعني جزِ ي از مغز را كه فرد در حال حاضر از ان آگاه است در بر مي گيرد. افراد نوعاً مي توانند درباره تجربه هوشيار خودشان سخن بگويند و  مي توانند به طريقي منطقي و عقلاني به آن  بينديشند. جزيي از ذهن كه نماينگر حافظه معمولي است پنيمه هوشيار ناميده مي شود. عناصر موجود در نيمه هوشيار گر چه اكنون خارج از آگاهي است، به آساني مي تواند به اگاهي آورده شود. به عنوان مثال اگر شما به شماره تلفن يك دوست و يا نام آخرين فيلمي كه ديديد فكر كنيد، شما در واقع آن اطلاعات را از ضمير نيمه هوشيارتان به ضمبر هوشيارتان  مي آوريد.

فرويد اصطلاح نيمه هوشيار را به طريقي به كار مي برد كه بسيار متفاوت از طريقي است كه در زبان روزمره به كار مي رود. او اين واژه  را براي اين كه بيانگر بخشي از ذهن باشد كه به طور فعال و به اجبار از ضمير هوشيار دور نگهداشته شده، اختصاص دارد. انديشه ها يا تكانشهايي كه به نا هوشيار انتقال داده شده اند به اين دليل در آنجا نگهداشته مي شوند با اضطراب، تعارض، يا درد تداعي مي شوند. آنها فقط به شكلي تحريف شده مي توانند پديدار شوند(كه چون براي شخص غير

 

قابل تشخيص است تهديد آميز به شمار نمي رود). بر طبق نظر فرويد، نا هوشيا به عنوان مخزني براي بخش وسيعي از اميال، احساس ها، و انديشه هاي فرد عمل مي كن. اين عنصر تأثيري بي پايان، هر چند غير مستقيم، بر اعمال و تجارب آگاخانه بعدي مي گذارد.

فرويد اغلب ذهن را به توده يخ شناور تشبيه مي كند(انديشه اي كه از تئودور ليپس وام گرفته است) رأس اين توده يخ با آگاهي هوشيارانه مقايسه شده است. بخش بسيار بزگتر ان، بخشي كه زير آب است نيمه هوشيار را تشكيل مي دهد. به هر حال، بخش عمده آن نمابانگر نا هوشيار است. گر چه پديده هاي هوشيار و نيمه هوشيار بر رفتار فرد تأثيز مي گذارند، فرويد معتقد بود كه اهميت اين تأثير كمتر از رويدادهاي درون نا هوشياراست. در واقع در ضمير نا هوشيار بود كه فرويد مي پنداشت كه علم مكانيك شخصيت را بايستي درك كرد.

اين سه سطح از هوشياري بر روي هم تأثير الگوي مكان نگار ذهن را تشكيل مي دهند. مطالب به آساني مي توانند از هوشيار به نيمه هوشيار و بالعكس عبور كند. مطالب از هر دوي اينها مي توانند به درون نا هوشيار انباشته شود. با اين حال مطالب واقعاً ناهوشيار از ورود به هوشياري نيروهاي رواني كه براي پنهان نگهداشتن آن عمل مي كنند، منبع مي شود. اين سه منطقه ذهن صحنه اي را تشكيل مي دهد كه پويشهاي شخصيت در اآن به نمايش در مي آيند.

اجزاي شخصيت

فرويد همچنين يك الگوي ساختاري از شخصيت به وجود آورد كه مكمل اين الگوي مكلن نگار ذهن است. او بر اين باور بود كه شخصيت داراي سه جزء است، كه براي ايجاد مجموعه وسيعي از رفتارهاي انسان با هم تعامل مي كنند. اين سه جزء كليت هاي فيزيكي نيستند، بلكه بر چسب هايي خلاصه براي سهجنبه از عملكرد شخصيت ب شمار مي روند. اين اجزا نهاد، من و فرا من ناميده مي شوند.

نهاد. ايد بخشي از شخصيت است كه فرويد در انتدا ناخودآگاه ناميد. و حاوي بازتاب ها و انگيزه هاي اساسي زيست شناختي مي باشد.فرويد ايد را به گودالي پر از هيجانات جوشان تشبيه كرده است كه همه براي خروج از آن گودال فشار مي آورند(ويليام، سي كرين،1383). نهاد جزء

 

آغازين شخصيت و اولين جزء موجود در هنگام تولد است. نهاد همه جنبه هاي موروثي، غريزي و ابتدايي شخصيت را در بر مي گيرد. نهاد تماماً در ضمير نا هشيار عمل مي كند و ارتباط نزديكي با فرآيندهاي زيستي- غريزي، كه نيروي خود را ار آنها مي گيرد، دارد. بدين ترتيب نهاد موتور شخصيت است (چارلز اس.كارور ومايكل اف. شي ير،1375).

نهاد با آنچه اصل لذت ناميده مي شود همنوايي دارد.اصل لذت عبارت از اين است كه يك مقصود واقعي در زندگي شما ارضاي آني نيازهايتان است(فرويد 1949،1940). بنا بر اين نهاد از لحاظ انگيزش تحت تسلط اصل لذت است كه هدف آن به رسانيدن بالاترين درجه لذت و كاستن از رنج ممكن است.ازديد فرويد در اصل، مربوط به كاهش تنش استبه طوركلي نهاد مي كوشد كه همه هيجانات را برطرف كندو به وضعيت آرامي برگردديعني به خواب عميق پر آرامش(ويليام، سي كرين،1383).

 نيازهايي كه ارضا نمي شوند حالت تنش نا گواري را به وجود مي آورندكه فرد جوياي اجتناب از آن است. از اين رو افراد بر انگيخته مي شوند تا نيازهايشان را فوراً ارضا كنند. بر طبق اين اصل، حتي كمترين افزايش در گرسنگي بايستي موجب تلاش براي خوردن  شود. در ظاهر اصل لذت فريبنده است . وانگهي چه كسي مي خواهد نياز هايش ارضا نشده باقي بماند؟ با اين حال يك مسئله وجود دراد. اصل لذت نمي تواند به هيچ وجه چگونگي ارضا شدن نيازها را محدود يا محصور كند. اين اصل مي گويد كه نيازها بايد سريعاً ارضا شوند. نمي گيد كه نيازها بايد به طريقي معقول و مناسب ارضا شونديا به طريقي كه خطرات و مسائل بالقوه را در نظر بگيرد.

افرادي كه كلاً تحت سيطره اصل لذت هستند طولي نمي كشد كه خود را كه دچار درد سر زيادي مي كنند. در واقع محيطي پيچيده و اغلب تهديد آميزي به وجود مي آيدكه بايد با آن مواجه شد. براي به دست اوردن غذا يك فرد نمي توانند كوركورانه از عرض خياباني پر از اتومبيل عبور كند. يك كودك خرد سال كه وقت نامناسبي را براي آزاد كردن فشار از روي مثاته اش انتخاب مي كند با خطر سرزنش از سوي والدينش مواجه است. يك هم اتاقي كه شيشه نوشابه فرد ديگري را از يخچال همگاني بر مي دارد ممكن است با خطر سر زنش بسيار بيشتري مواجه باشد.

 

همان طور كه قبلاً اشاره شد نهاد بر طبق اصل لذت عمل مي كند. در عمل اين بدان معناست كه فرآيند هاي نهاد هر گاه تنشي تجربه شود فعال مي شوند، خواه منشاء آن دروني باشد مثل گرسنگي يا بيروني باشد مثل دوستي كسل كننده . هرگاه تنش انباشته شود، نهاد وارد عمل مي شود تا تنش را از بين ببرد،‌ و اين كار را نيز به سرعت انجام مي دهد. نهاد از دو راه تنش را بر طرف مي كند. راه اول مجموعه اي از واكنش هاي ذاتي موسوم به اعمال بازتابي است، كه به طور خود كار و سرسعاً اتفاق مي افتد. نمونه اين قبيل واكنش ها سرفه كردن در پاسخ تحريك گلو، و اشك ريختن در پاسخ ا رفتن خاك در چشم. اعمال بازتابي با منشاء تحريك، نا خوشايندي، يا تنش مقابله مي كند يا آن را بر طرف مي كند.

اما اعمال بازتابي هميشه در كاهش تنش مؤفق نيستند. به عنوان مثال هيچ عمل باز تابي به نوزادي گرسنه امكان نخواهد داد غذا به دست آورد. هنگامي كه عمل بازتابي نتواند تنش را كاهش دهد، دومين عمل كرد نهاد، به نام فرآيند اوليه، اتفاق مي افتد. نهاد تصويري ذهني از شيئ كه مي تواند نياز را ارضا كند تشكيل مي دهد. در مورد نوزاد گرسنه، فرآيند اولي ممكن است تصويري از سينه مادريا شيشه شير ابداع كند. به همين ترتيب نيز از كسي كه دو ستش مي داريد جدا مي افتيد، فرآيند اوليه تصويري ذهني از آن شخص به وجود مي آورد. تجربه خلق تصويري ذهني از شئ مورد نظر كامروايي نا ميده مي شود. 

كاهش تنش توسط فرايند اوليه داراي يك اشكال عمده است.چون فرايند اوليه تنها با واقعيت ذهني سرو كار دارد، نمي تواند بين تصويرذهني و خود شئ تمايز قايل شود. در نتيجه گر چه فرايند اوليه ممكن است در كوتاه مدت تنش را كاهش دهد، در دراز مدت قادر به اين كار نخواهد بود. نوزاد گرسنه اي كه تصور مي كند كه پستان مادرش را مي مكد  به مدت زيادي راضي نخواهد ماند. فردي كه فرد مورد علاقه اش را از دست مي دهد با خاطرات خرسند نخواهد بود، هر چند كه آن خاطرات واقعي به نظر برسند.

نهاد دستگاهي انعكاسي است كه تمام هيجان هاي حسي را از طريق ركتي دفع مي كند. ناكامي ها و ناراحتي هايي كه طفل در راه ارضي تنش ها با ان مواجه مي شود عامل تحريك كننده اي براي

 

نمو نهاد است. نهاد بر خلاف خود و فرا خود از تشكيلات خاصي بر خوردار نيست و چون با دنياي خارج تماس ندارد، از طريق تجربه نمي توان آن را تغيير دا؛ بلكه به وسيله خود مي توان آنرا تعديل يا مهار كردچون نهاد فقط در پي ارضاي نياز هاي غريزي و تابع اصل لذت است، پايبند ارزش ها و اصول اخلاقي نست و از هيچ گونه عقل و منطقي پيروي نمي كند. به عبارت ديگر، بيقراري، عدم تعقل، خود خواهي و لذت طلبي و حفظ مشخصات كودكانه در سر تاسر عمر، از صفات بارز نهاد است. به نظر فرويد، نهاد واقعين رواني حقيقي است و قبل از اينكه فرد دنياي خارج را تجربه كند، به طور دروني در او وجود دارد. نهاد زيربناي شخصيت هر فرد را تشكيل مي دهد(شفيع آبادي، 1383).

      من. من بخش سازنده شخصيت است و از نهاد سر چشمه مي گيرد و رشد مي كند(شفيع آبادي، 1384).اگر بنا بود كه ايد ما را اداره كنددر آن صورت نمي توانستيم مدت زيادي زندگي كنيم. شخص براي زنده ماندن نم يتواند تنها بر اساس توهات يا پيروي از تكانه هاي خود عمل كند. ما بايد بياموزيم چگونه با واقعيت كنار بياييم(ويلييام، سي كرين،1383).

 از آنجا كه نهاد نمي تواند با واقعيت ذهني به طور مؤثري برخورد كند، مجموعه دومي از فرايند هاي رواني، موسوم به من به وجود مي آيد. فرويد معتقد بود كه من از نهاد تكامل مي يابد وبخشي از نيروي نهاد را براي مقاصد خودش تحت كنترل در مي آورد. از اين رو به ناچار به وسيله نيروهاي ناهشيلر كاهش تنش سائق هاي جنسي و پرخاشگري بر انگيخته مي شود(تامپسون پروت و داگلاس براونف1383) فرايند هاي من به تضمين اين امر كمك مي كند كه تكانش هاي نهاد با در نظر گرفتن مقتضيات جهان خارج به طور مؤثري ابراز شوند. به خاطر اهميت اين تبادلات با جهان خارج، بخش عمده عملكرد من با نهاد، من مي تواند در سطحي ناهشيار نيز عمل كند (چارلز اس.كارور ومايكل اف. شي ير،1375).

       به گفته فرويد در حالي كه ايد از عواطف رام نشده و وحشي طرفداري مي كند، ايگو نماينده منطق و احساس درست است. چون ايگو به واقعيت توجه دارد گفته مي شود كه ايگو از"اصل

 

 

واقعيت " پيروي مي كند. ايگو مي كوشد تا زماني كه فرصت يابد واقعيت را به درستي درك كند و آنچه را كه ودر گذشته در وضعيت هاي مشابه روي داده است در نظر بياورد و برنامه هاي واقعگرايانه براي آينده طرح نمايد، جلوي اقدام را بگيرد. چنين روش هاي منطقي انديشه،"تفكر فرايند ثانويه" نا يده مي شود( ويلييام، سي كرين،1383).

      خيال بافي نمونه اي از فرايند ثانوي است. گرچه ما از تخيل لذت بخش خيالي محظوظ مي شويم،‌ولي حالت تخيل را با واقعيت اشتباه نمي گيريم و اين همان چيزي است كه در فرايند اوليه در خواب ديدن شبانه حاصل مي گردد. فرويد من را به مرد سوار كاري تشبيه كرده است كه هر چه تحربه و مهارتش در سوار كاري بيشتر باشد، بهتر مي تواند به تاخت و تاز و سوار كاري بپردازد و عنان مركب خويش را كه همان نهاد است، به نحو دلخواه در دست داشته باشد. خود داراي دو سطح ادراكي است. يكي از اين دو سطح متوجه نيازها و جنبش هاي غريزي دروني است و ديگري از طريق ادراك حسي با واقعيات محيط خارج مر بوط مي شود.نقش خود ان است كه بين اين دو سطح چنان موازنه اي برقرار كند كه حد اكثر رضايت در فرد به وجود آيد.فرايند ثانوي كه بر فرايند نخستين تسلط دارد اصل واقعيت را عملاًبه اجرا در مي آورد.(شفيع آبادي، 1384).

 به عبارت ديگر يك هدف اصلي من به تأخير انداختن تخليه انرزي نهاد تا زماني است كه بتوان يك شئ يا فعليت مناسب يا تنش پيدا كرد. به تعبيري ملموستر من از طريق فرايند ثانويه مي كوشد تطابقي بين تصوير ذهني شئ مورد نياز (از فرايند اوليه نهاد) و ادراكي واقعي از آن شئ در جهان پيدا كند. مهم اين است كه در نظر داشته باشيم كه هدف من مسدود كردن تمايلات نهاد به دائمي نيست بلكه هدفش اين است كه مراقب باشد كه تمايلات نهاد در زماني مناسب و به شيوه اي واقعگرايانه ارضا شوند. آسان مي توان اين نكته را گم كردو اين نكته اي است كه يقيناً در نهاد گم مي شود. گفته شد كه من با اصل واقعيت هماهنگي دارد. اصل واقعيت عبارت از اين تصور است كه رفتار بايستي با موقعيت جهان خارج هدايت شود نه فقط با نياز ها و اميالي كه از درون بر مي خيزند. اصل واقعيت احساسي از خرد پذيري را به درون رفتار معرفي مي كند. چون اين اصل شما را به سمت محيط خارج هدايت مي كند، شما را وادار مي سازد كه قبل از عمل مخاطراتي را كه با اختيارات

 

مختلف ارتباط دارنددر نظز بگيريد. اگر خطرات يك مسير عمل بسيار بالا به نظر برسد ما راه ديگري را براي ارضاي نيازتان در نظر خواهيد گرفت. اگر نتوانيد هيچ راه مطمئني براي كاهش فوري تنش پيدا كنيد، ارضاي نياز را به زماني ديرتر، مطمئن تر يا معقولتر به تدخير خواهيد انداخت. (چارلز اس.كارور ومايكل اف. شي ير،1375)

من، كه عمدتاً تحت نظر اصل واقعيت و با استفاده از فزايند فكر ثانويه عمل مي كند، جايگاه فرايند هاي عقلي ومسئله گشايي است. استعداد تفكر واقعگرايانه به من امكان مي دهد كه طرح هايي عملي براي ارضائ نيازها صورت بندي كند و سپس آن طرح ها را مي آزمايد تاآيا كارگر خوهند افتد يا نه. اين فرايند واقعيت آزمايي ناميده مي شود. من اغلب به اين عنوان كه نقشي اجرايي در عملكر شخصيت و در ميانجيگري بين خواست هاي نهاد غريزي و قيد و بند هاي دنياي خارج ايفا مي كند، در نظر گرفته شده است. (چارلز اس.كارور ومايكل اف. شي ير،1375)

 

كنترل من و تأخير ارضاء

 

 

يك عملكرد عمده من به تأخير انداختن ارضاي تكانش ها و اميال تا مدتي بعد است تأخير ارضا يكي از نشانه هاي شخصيتي بالغ و رشد يافته و يكي از مهمترين اهداف پرورش اجتماعي است. كودكان بايد ياد بگيرند كه قادر باشند براي دريافت پاداش صبر كنند-به عنوان مثال كار را اكنون انجام دهند و مزد ان را بعداً بگيرند- تا بتوانند اعضاي مساعد گروه انساتي باشند. اين طور نيز مطرح شده است كه ناتوانب در بعه تأخير انداختن ارضاءنقش مهمي در رشد رفتار جنايي ايفا مي كند. تعجبي ندارد كه 0تحقيقات گسترده اي پيرامون مفهوم ارضاء انجام شده است.

در مطالعه آزمايشگاهي معمول در مورد اين پديده، انتخاب زير در اختيار كودكان گذاشته مي شود. آنها مي توانند بلا فاصله پاداشي كوچكتر و نه چندان مطلوب دريافت كنند، يا ميتوانند مدتي صبر كنندو سپس پاداشي بزرگتر و مطلوي تر دريافت كنند. تحقيق كه از اين الگو استفاده كرده استتوجه خود را به دو مجموعه متغيرهاي جداگانه معطوف ساخته است. يك مجموعه عبارت است

 

از تعيين كننده هاي موقتي تأخير ارضاء. به عنوان مثال ترجيح دادن پاداش هاي تأخيري در صورتي افزايش مي يابد كه كودك بتور كند به تدخير افتاده را به دست خواهد آورد يعني ميل او واقعاً ارضاء خواهد شد. جاي تعجب است كه قرار دادن اشياي مورد علاقه در مقابل كودكان تأخير را براي كودكان آسانتر نمي كند(ميشل، ابسن،1970). در عوض احتمال تأخير را كم مي كند. با اين حال اگر كودكان بتوانند از نظر شناختي موقعيت را تغيير شكل بدهند تا به نظر برسد كه اشياء واقعاً آنجا نيستند، رابطه فوق مي تواند تغيير يابد(مثلاً با تصور كردن اينكه اشياي واقعي در مقابل آنها تنها تصاويري ذهني در ذهنشان است به مفهومي كلي تر اينكه به نظر مي رسد كه تأخير ارضاء هنگامي افزايش مي يابد كه كودكان با تكنيك هاي حواس پرتي، توجهشان از پاداش هاي مطلوب به سوي ديگر معطوف شود. در عمل، من نهاد را با درگير كردن در عملي ديگر آن را فريب مي دهد(چارلز اس.كارور ومايكل اف. شي ير،1375).

دومين خط تحقيق در مورد ارضاء همبستگي هاي مربوط به توانايي تأخير را مورد توجه قرار داده است. به نظر مي رسد كه توانيي تأخير با برخي جنبه هاي هوش ارتباط داشته باشد، شايد به اين دليل كه كودكان باهوشتر بهتر قادرند كه موقعيت را از نظر ذهني تغيير شكل دهند. به نظر مي رسد كه كودكاني كه بهتر اقادر به تأخير هستند بيشتر به پيشرفت و مسؤليت اجتماعي توجه داشته باشند، كه اين امر همساز با اين تصور است كه آنها داراي من هاي كاملاً تعريف شده اي هستند.

تحقيق طولي طولاني تر فاندر بلاكو بلاك(1983)حاكي از آن است كه مبتاي تأخير در پسر ها اندكي متفاوت از دختر هاست. به نظر مي رسد كه تأخير ميان پسرها رابطه نزديكي با كنترل تكانش هاي هيجاني  وانگيزشي، با تمرگز عميق، و با آگاه و محتاط بودن در عمل، داشته باشد. اين موضوع هماهنگ با اين وضوع روانكاوانه است كهتأخير ارضاءنوعي عملكرد من است كه هدفش كنترل آگاهانه تجلي تكانش نهاد است . بر عكس، تأخير ميان دختران با هوش، كارداني و شايستگي ارتباط دارد. بر طبق نظر فاندر و ديگران(1983) اين اختلاف جنسي تاشي از روش متفاوتي است كه پسران و دختران در طي آن پرورش اجتماعي پيدا مي كنند.

 

 

آسان مي توان ديد كه چطور اصل لذت و اصل واقعيت، و در نتيجه نهاد و من، مي توانند با يكديگر به تضاد برخيزند(شكل). اصل لذت حكم مي كند كه نيازها هم اكنون برآورده شوند؛ اصل واقعيت تأخير را تشويق مي كند. اصل لذت افراد را به سمت حالات تنشي درونشان سوق مي دهد، اصل لذت آنهارا به سمت محيط نيز سوق مي دهد. به مفهومي بسيار واقعي عملكرد من در كوتاه مدت اين است كه نهاد را از عمل بازدارد-او را طوري تحت كنترل در آورد نيازها بتوانند به شيوه اي واقعگرايانه و معقول برآورده شوند. اين تصور كه نيروي بالقوه وسيعي براي تعارض دز درون شخصيت وجود دارد مضموني است كه ريشه در درون نظريه روانكاوي دارد

 

ارضاي فوري تياز، جهت گيري به سمت درون،

بي توجهي به ايمني

 

 

ارضاي نياز در وقت مناسب، جهت گيري به سمت درون و بيرون، توجه به ايمني

 

فرا من.آخرين جزء شخصيت كه رشد مي كند فرا من است. فرامن به عنوان راهي براي حل تعارض خاصي كه در طول رشد شخصيت اتقاق مي افتدبه وجود مي آيد. درباره اين تعرض در طول همين فصل بحث خواهيم كرد.

فرا من تجسم ارزش هاي والديني و اجتماعي است. همين جزء است كه تعيين مي كند كه چيز درست است و چه چيز غلط است، و بيشتر در پي تكامل است تا در پي لذت . الگوي دقيق قواعد در فرامن شما از نظام پاداش هايتان و تنبيه هايي كه والدينتان به كار مي برند سرچشمه مي گيرد . كودك براي جلب محبت و علاقه والدينش مي كوشد از آنچه والدينش آنرا درست مي پندارند متابعت كند . كودك براي اجتناب از درد ، تنبيه ،‌ و طرد شدن از آنچه كه والدينش آنرا خطا مي پندارند اجتناب مي كند. گرچه ساير مراجع قدرت نيز مي توانند تأثيري ثانوي بر رشد فرامن داشته باشند،‌ فرويد معتقد است كه فرامن عمدتاً از والدين سرچشمه مي گيرد. فرايند پذيرش يا جذب ارزش هاي والدين و جامعه بزرگتر درون فكني ناميده مي شود.

فرامن باز هم مي توان به دو دستگاه فرعي تقسيم كرد- يكي پاداش دهنده ،‌ يكي تنبيه كننده. آن جنبه از فرامن كه به رفتار پاداش مي دهد من آرماني ناميده مي شود. هر آنجه كه والدين آن را تأييد كنند يا ارج نهند ،‌ به درون من آرماني جذب مي شود. بدين ترتيب من آرماني به شما به خاطر رفتارهايي كه مناسب با آن معيارها باشد به وسيله وادار كردن شما به احساس غرور پاداش مي دهد. جنبه تنبيه كننده فرامن وجدان ناميده مي شود. آنچه كه والدين آنرا رد كنند يا به خاطر آن تنبيه كنند جذب وجدان مي شود وجدان با ايجاد احساس گناه در شما ،‌ شما را به خاطر اعمال و افكار بد تنبيه مي كند.

فرامن داراي سه نقش به هم پيوسته است. اول ،‌ مي كوشد هر نوع تكانش نهادي را كه جامعه ( يعني والدين شما محكوم مي كند كاملا منع كند. دوم ،‌ مي كوشد من را مجبور سازد كه بيشتر با در نظر گرفتن ملاحظات اخلاقي عمل كند تا با ملاحظات عقلي. سعي مي كند فرد را به سمت كمال مطلق در انديشه ،‌ كلام و عمل هدايت كند. از اين توضيح بايستي روشن شود كه فرامن بسيار دور از

 

واقع گرايي است . گر چه تأثيري متمدن كننده بر شخص مي بخشد ،‌ اما كمال گرايي آن جداً دور از واقعيت است.

فرامن،‌ مانند من در تمامي سه سطح هوشياري عمل مي كند اين موضوع مفاهيم ضمني مهمي را در مورد چگونگي تجربه كردن آثار فرامن در بر دارد. هنگامي كه فرايندهاي من برتر هوشيارانه اتفاق مي افتد شما از احساس هايتان و اينكه آنها از كجا سرچشمه مي گيرند آگاه هستيد. تصور كنيد به كسي اهانت كرديد،‌ هر چند كه معتقيد كه اهانت به افراد غير قابل بخشش است در اين صورت سرچشمه هاي احساس هاي گناه شما آشكار است. هنگامي كه فرامن ناهشيارانه عمل مي كند،‌ نتيجه كاملاً متفاوتي به بار مي آيد. شما احساس گناه مي كنيد،‌ اما هيچ تصوري نداريد كه چرا چنين احساسي مي كنيد. از آنجا كه احساس ها را مي توان با تفكر فرايند اوليه جاري ساخت ،‌ اين احساس ها كه ناهشيارانه اتفاق مي افتند حتي ممكن است كاملاً نامعقول باشند .

توانايي بالقوه براي تعارض. هنگامي كه فرامن رشد مي كند، من راه دشواري ر ا  براي طي كردن درپيش دارد. من به طورهمزمان بايستي با خواست هاي نهاد، دستورات اخلاقي فرامن ، وقيد و  بند هاي واقعيت سروكار داشته باشد. براي ارضاي همه اين خواسته ها، من مجبور است فوراً راهي براي تخليه تمامي تنش ها به طريقي كه از نظر اجتماعي قابل قبول و هم واقع گرايانه باشد، پيدا كند. البته اين كار بسيار نا محتمل است. احتمال بيشتر اين است كه در ميان اين نيروها تعارض ها ي مكرر به وجود آيد. برطبق ديدگاه روانكاوي ، چنين تعارض هايي جزء ذاتي زندگي هر كسي است.

 اصطلاح قدرت من براي اشاره به توانايي من براي عملكرد مؤثربه رغم خواست ها و توقعات اين نيروهاي متعارض، به كار مي رود. با سطوح پايين من، فرد در ميان فشارهاي رقابت آميز از هم مي پاشدو باقسدرت من بيشتر فرد مي تواند از عهده آن فشارها بدون مشكلي جدي برآيد.

به هر حال با يد به اين نكته اشاره كنيم كه براي من اين امكان وجود دارد كه بيش از حد قوي باشد. فردي كه بيش از من اش قوي است به شدت عمل گرا و خردگرا و در عين حال نيز ملال آور هست. فرويد تصور نمي كردكه هر يك از سه جزء شخصيت ذاتاً بهتر از بقيه است. بلكه بايستي در

 

بين آنها بايد تعادلي وجود داشته باشد. فردي كه داراي فرامني بيش حد قوي است ممكن است در همه حال احساس گناه كند يا اينكه ممكن است به شيوه اي غير قابل تحمل قديس وار رفتار كند. فردي كه داراي نهادي بيش از حد قوي است ممكن است چنان پايبند ارضاي خويشتن باشد كه نسبت به ساير افراد كاملاًبي علاقه باشد. سالمترين شخصيت آن است كه در آن تأثيرات سه جزء كاملاً متعادل باشد.

اكنون به بررسي دقيق تر نيروهاي انگيزشي كه افراد را وادار به عمل مي كند مي پردازيم.

انگيزش: غريزه ها

فرويد در تفكردر باره انگيزش مطالب زيادي را از نظرات حاكم در درون علوم زيست شناختي و فيزيكي وام گرفت. او معتقد بود كه افراد دستگاه هاي انرژ‍ي پيچيده اي هستند كه در آنها انر‍‍‍‍ژي لازم براي كارهاي رواني( تفكر، ادراك،‌يادآوري، رؤيا)از طريق فرايندهاي زست شناختس رها مي شود. به سخني دقيق تر،‌او معتقد بود كه انرژي رواني از طريق غريزه هاي ذاتي، يا سائق ها توليد مي شود. اين غريزه ها از طريق نهاد بيان مي شوند.

يك غريزه داراي دو عنصر به هم پيوسته است: يك حالت نياز زيستي و باز نمايي رواني ذاتي آن(يا ميل). به عنوان مثال،حالت نيازي كه به تجربه تشنگي مربوط مي شود نوعي عدم تعادل در تركيب شيميايي ياخته ها در درون بدن است. تشنگي از نظر رواني به منزله ميل به آب بازنمايي مي شود. اين عناصر با هم تركيب مي شوند تا هنگامي كه آب مورد نياز است غريزه اي براي نوشيدن اب تشمكيل مي شود.

غريزه ها داراي چهار مشخصه هستند: يك منبع، يك موضوع، يك نيروي محرك، و يك هدف. منبع موقعيت يا نياز زير ببنايي زييست شناختي است كهغريزه بر آن مبتني است. مقصود (همسان با اصل لذت) عبارت است از كاهش آني تنشي كه اين نياز زيربنايي به وجودآورده است. نيروي محرك اندازه يا فشاري است كه توسط قدرت نياز زيربنايي تععين مي شود. هدف يك غريزه چند چيز

 

 

مختلف است. در يك سطح، عبارت از هر چيزي استكه نياز را ارضاء كند-به عنوان مثال آب براي فردي تشنه. هدف همچنين اعمالي را شامل مي شود كه به منظور به دست آوردن آنچه مورد نياز

است بايد انجام شود. بنا بر اين هدف تشنگي مي تواند آب، عمل نوشيدن، گامهايي كه براي به دست آوردن آب برداشته مي شود(مثلاً برداشتن ليوان، باز كردن شير و از اين قبيل)را شامل مي شود.

در مورد بسياري از جنبه هاي كار فرويد بايد گفت كه تصورات او درباره ماهيت و تعداد غريزه ها در طي زمان تغيير كرد. در نهايت او قانع شدهمه غريزه هاي اساسي را مي توان در يكي از دو طبقه اختصاص داد. اوليت طبقه عبارت است از غريزه هاي زندگي و غريزه هاي جنسي(كه در مجموع شهوت ناميده مي شود)شهوت مجموعه اي از غرتيز صيانت نفس و جنسي است- غرايزي كه با بقا، توليد مثل ولذت سرو كار دارند. اجتناب از گرسنگي و درد-و نيز ميل جنسي- غريزه هاي زندگي هستند. در مجموع كه نيروي رواني كه با غرايز توليد مي شود به ليبيدو معروف است.

http://eshghegol.blogfa.com/

گرچه همه غرايز زندگي به طور آشكاري جنسي نيستند، ميل جنس واقعاً نقش مهمي در نظريه روانكاوي ايفا مي كند. بر طبق نظر فرويد نه يك بلكه تعداد فراواني غريزه جنسي وجود دارد. هر يك از آنها با ناحيه متفاوتي از بدن،‌به بام ناحيه شهوتزا ارتباط دارد.سه ناحيه شهوتزا كه در نظريه فرويد تشخيص داده شده عبارت است از :دهان، مقعد، و اندامهاي تناسلي. ناحيه هاي شهوتزا منابع بالقوه اي از تنش به شمار مي روند. دستكاري اين ناحيه تنش را كاهش مي دهدو ايجاد لذت مي كند. از اين رو مكيدن و دود كردن لذت دهانبي ايجاد مي كند،عمل دفع لذت مقعدي ايجاد مي كند،‌و تحريك مهبل و احليل موجب لذت تناسلي مي شود.

در مقبل شهوت، طبقه دوم غريزه ها وجود دارد كه غريزه هاي مرگ ناميده مي شود. نظر فرويد در مورد غريزه مرگ در اين جمله او خلاصه شده استكه هدف تمامي زندگي مرگ است. فريودئ معتقد بود كه زندگي به مفهومي صرفاً وسيله اي نقليه براي مرگ فراهم مي آوردو اين كه افراد به طور ناهشياري مايلند كه به حالت غير آلي اي كه از آن آمده اند بازگردند. فرضاً غريزه هاي مرگ دائماً

 

 

در حال عمل هستند اما غريزه هاي زندگي آنها را مهار مي كنند. فرويد هرگز اصطلاح خاصي براي نيرويي كه بع غرايز مرگ مربوط مي شود ابداع نكرد. همچنين هزگز يك غريزه مرگ را به يكي از

ناحيه هاي بدن، چنان كه در مورد غرايز شهواني قائل بود، ارتباط نداد. تا حودي با اين دلايل، غريزه مرگ كمتر از شهوت مورد توجه قرار گرفته است.

يكي از جنبه هاي غريزه مرگ كه واقعاً مورد توجه قرار گرفته است به پرخاشگري مربوط مي شود. فرويد معتقد بود كه افراد داراي سائقي پرخاشگرانه هستند. اين سائق غريزه اي اساسي نيست، بلكه از ناكامي غريزه هاي مرگ ناشي مي شود. به عبارت ديگر شهوت معمولاًمانع ازتجلي مسمتقيم غريزه هاي مرگ مي شود، و بدن ترتيب نيروي غريزي را بلا مصرف ميگذارد. اين انرژي ميتواند به صورت پرخاشگرانه يا ويرانگر عليه ديگران صرف شود. بدين ترتيب در نظريه روانكاوي اعمال پرخا شگرانه تجلي اميال خود ويرانگر است كه به سمت ديگران تغيير جهت داده است.

پالايش و پرخاش

 اين تصور كه انرژي پرخاشگرانه برانگيزنده اي در شخصيت به شمار مي آيديكي از ادعاهاي مهم نظريه روانكاوي به شمار مي رود. فرويد تصور مي كرد كه انرژي رواني به طور مداوم بايد استفاده شود، زيرا موجود زنده به طور مستمر آن را مي سازد. اگر اين انرژي مصرف نشود، شاري كه اعمال مي كند همواره بيشتر و بيشتر مي شود، درست همانگونه كه فشار در يم ديگ بخار در صورتي كه بخار ان خارج نشود افزايش مي يابد. در يم نقطه ، تركم انرژي پرخاشگرانه چنان زياد مي شودكه ديگر نمي توان آن را مهار كرد. در اين مرحله كنترل تكانه از دست مي رود و شخص اقدام به پرخاشگري مي كند.

اين تحليل به دو پيش بيني منتهي مي شود. اول پرداختن به پرخاشگري بايد باعث شودافراد احساس بهتري پيدا كند- يعني سطوح پايين تري از تنش يا برانگيختگي داشته باشند. زيرا سائق پرخاشگرانه ديگر ناكام گذارده نمي شود. دوم، چون تكانش ابراز شده است، انرژي پشت آن نيز تحليل رفته است وفرد كمتر احتمال مي رود كه در آينده اي نزديك دوباره پرخاشگري كند. اين دو

 

تأثيردرگير شدن در پرخاشگري روي هم رفته پالايش ناميده مي شود. اين نظر مربوط به انرژي پرخاشگرانه و رها سازي آن در انديشه نظريه پردازان جديدتر-مثلاً شرح مگارگي از اعمال به شدت

خشونت آميز-نيز منعكس شده است. مگارگي استدلال مي كند كه افراد دارايموانع قوي در برابر پرخاشگري موسوم به پرخاشگران پر كنرل به ندرت تخليه بخار ميكنند كه حتي اجازه مي دهند در رويارويي با تحريك، احساساتشان را بروز دهند. با اين حال با مرور زمان، احساساتشان بر روي هم انباشته مي شودتا اين كه قيد و بندهايشان ديگر نتوانند دوام بياورند. از آنجا كه انرژي زيادي روي هم جمع شده است، پرخاشگري رها شده ممكن است كاملاً وحشيانه باشد. جالب اينجاست كه تحريك نهايي اغلب پيش پا افتاده استو صرفاً در حكم ضربه نهايي است. هنگامي كه دوره پرخاش به پاين رسيد، اين افراد گرايش دارندكه شيوه هاي انفعالي و پر كنترل خود را دوباره در پيش گيرند.

به طور كلي، اگر فرض كنيم كه تكانش هاي نهادي اين افراد بيش از حد در كنترل من و فرا من آنها قرار دارد، اني مجموعه نيروهاهمستز با نظريه روانكاوانه پرخاشگري مي باشند. مجموعه نيروهاي پرخاشگري پركنترل تا حد زيادي مورد اثبات تجربي نيز قرار گرفته است. با اين حال بايد يادآور شويم كه اين شواهد به يك گروه تقريباً منتخب از افراد مربوط مي باشد.

امتزاج انرژي هاي ليبيدويي و پرخاشگرانه. فرويد جنين فرض مي كرد كه انرژي پرخاشگرانه و جنسي، و راههاي راه گزيني آنها رفتار انسان را تعيين مي كنند. به عنوان مثال روابط را در نظر بگيريد. رابطه اي كه تنها ليبيدو در خدمت آن باشد مشخصه اش مهرباني و مراقبت است.با اين حال ، گاه انرژي جنسي و پرخاشگرانه در رابطه بين افراد كنار هم قرار مي گيرند، كه اول يكي و سپس ديگري تجلي مي يابد. اين الگو دو سو گرايي ناميده مي شود. گاه اين دو انرژي همجوشي پيدا مي كنند و فعاليتي واحد را دامن مي زنند(فرويد،1933). اين ادغام جنسيت و پرخاشگري، آزارگري (ساديسم)ناميده مي شود.

     

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت: 12:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد اختلالهای اضطرابی

بازديد: 356

تحقیق در مورد اختلالهای اضطرابی:

مضطرب بودن تا اندازه ای به عنوان بخشی از یک پاسخ مقابله ای طبیعی به مسائل زندگی روزمره در نظر گرفته می شود. با این حال، زمانی که اضطراب شدید و یا نا متناسب با موقعیت باشد به عنوانیک اختلال و یا یک شک مشکل بالینی در نظر گرفته  می شود. تعاریف ارائه شده در مورداضطراب به عنوان یک پدیده بالینی متفاوت  می باشند. بعضی از تعاریف بر علائم فیزیولوژیکی و بعضی بر علائم روانشناختی تأکید می ورزند. بطور کلی د رمورد این که آیا علائم فیزیولوژکی و روان شناختی هر دو برای تشخیص لازمند یا این که این علائم تا چه میزان باید آشکار شوند تا اضطراب به عنوان یک اختلال در فرد تشخیص داده شود. توافق نظر کمی وجود دارد.

 اختلال اضطراب منتر: همان طور که درمورد بیماری افسردگی گفته شد، توصیفهای DSM III-R  از اختلال اضطراب منتشر (GAD) اختصاصی تر از توصیفهای ICD-9 می باشد. ملاک هایی تشخیص اختلال اضطراب منتشر در جدول 7-1 آمده است.

جدول7-1 ملاکهای تشخیص DSM III-R برای اختلال اضطراب منتشر

الف- اضطراب و تشویق شدید یا غیر معقول( انتظار توأم با دلواپسی) در مورد دو یا چند موقعیت زندگی( به عنوان مثال، نگرانی در مورد بدشانسی احتمالی کودکی که در معرض خطر قرار ندارد، نگرانی بدون دلیل برای مسائلمادی) برای مدت شش ماه یا بیشتر، که ضمن آن بیمار اکثر روزها گرفتار این حالت بوده است( درکودکان ونوجوانان، این حالت ممکن است به صورت نگرانی در مورد  تحصیل، ورزش یا عملکرد اجتماعی ظاهر شود)

ب- اضطراب عمومی نسبت به اختلالی دیگر نظیر اختلال وحشتزدگی یا بی اشتهایی عصبی در مرتبه ثانوی قرار ندارد.

ج- اختلال فقط در جریان یک اختلال خلقی یااختلال روان پریشی روی نمی دهد.

د- در حالت اضطراب حداقل شش علامت از هجده علامت زیر باید وجود داشته باشد:

تنش حرکتی

1- رعشه، انقباض ناگهانی، یا احساس لرز

2- تنش عضلانی، درد یا کوفتگی

3- بی قراری

4- خستگی پذیری مفرط

پیش فعالی خود بخودی

5- احساس تنگی نفس یا احساسا خفگی

6- طپش یا سرعت ضربان قلب( تاکیکاردی)

7- تعریق، دستهای سرد و مرطوب

8- خشکی دهان

9- احساس سر گیجه یا سبکی سر

10- تهوع، اسهال یا سایر ناراحتی های شکمی

11- گل انداختن صورت(احساس داغ شدن) , احساس سردی

12. تکرار ادرار

13. اشکال در بلع یا احساس گرفتگی در گلو

گوش به زنگ بودن و پیگیری

14- احساسا تحریک(کوک بودن) و بی صبری

15- واکنش و از جا پریدن به طور مفرط

16- اشکال در تمرکز یا « احساس تهی شدن ذهن» به علت اضطراب

17- اشکال در خواب رفتن و تدام خواب

18- تحریک پذیری

 

اختلال اضطراب منتشر و حملات وحشتزدگی:

با توجه به سطح فعلی دانش مان گفتن این که در این گروه از اختلالات شناخت درمانی برای چه نوع فرد بیماری موثر است تقریباً غیر ممکن است. با این حال، در کتب و مقالات تحقیق اشاره ها و راهنماییهای کلی را می توان یافت که در جول10-1 خلاصه شده است.

برخلاف شواهد مربوط به بیمارن افسرده، همراه بودن این دو اختلال به نظر نمی رسد که یک نشانه متناقض با کاربرد شناخت درمانی در بیماران  مضطرب باشد.

جدول 10-1  نشانه های لازم برای شناخت درمانی اختلالات اضطرابی

اختلال اضطراب منتشر( با جملات وحشتزدگی یا بدون آنها)

اختلال وحشتزدگی( ذر مواردی که علائم ناشی از تنفس نامنظم است)

اضطراب به عنوان یک علامت  همراه با افسردگی

با دارو یا بدون دارو

 

 (سالکوسکیس و همکاران، 1986؛ دورهام و توروی، 1987).

قرائتی وجود دارد مبنی بر این که توإم کردن درمان دارویی( سه حلقه ای هایی خاص و بازدارنده های مونوآمین اکسید از) و رویکردهای روانشناختی که شامل مواجهه تدریجی باشد، مخصوصاً در مورد بیماران مبتلا به حملات وحشتزدگی می تواند اثرات درمانی خوبی داشته باشد.( تلچ؛ 1988) برای حالات اضطراب منتشر، مصرف دراز مدت بنزودیازپین شیوه درمانی موثری محسوب نمی شود( کمیته بررسی داروها، 1980) و مخصوصاً در این جا به نظر می رسد که شناخت درمانی شیوه مناسبی باشد.

 

الگوی اضطراب بک، اختلالات تفکر.

الگوی شناختی بک در باره اضطراب(الگوی کلی): الگ.یی که بوضوح تمام بین عواطف و تفکر در اختلالات اضطرابی پیوند برقرار می کند، الگوی شناختی بک است(بک ،1976؛ بک و امری، 1985) . در این الگو اختلالهای اضطرابی به عنوان اختلالهایی که در وهله نخست به تفکر مربوط می شوند تعریف می گردند.

بک و همکارانش (1974) در بررسی دو مطالعه که به منظور شناسایی   شناختها و تصویر دیداری که به طور مستقیم یا غیر مستقیم با اضطراب توأم بود دریافتند که بیماران مظریب انواع افکار یا تصورات تهدید کننده را که اغلب قبل از حملات اضطراب وجود دارند، تجربه می کنند. این افکار در ارتباط پیش بینی یا تصور خطر و آسیب پذیری شدید هستند.

 تصور می شود اختلالهای اضطرابی ناشی از مکانیسم بق است که ارگانیسم به هنگام مواجهه با تهدیدهای عینی و خطرا به طور طبیعی آن ا انتخاب می کند. اضطراب تجربه شده در این گونه موارد نشانه ای است که با استفاده از آن ارگانیسم به منظور اجتناب یا کاهش خطر متوسل به واکنش دفاعی می شود. برانگیختگی خودبخودی، بازداری رفتار و وارسی و پیگردی انتخبی محیط به منظور اجتناب از خطر، معمولاً عملکرد انتخابی است که شانس بقاء ارگانیسم را افزایش می دهد. با این حال، در اختلالهای اضطرابی بر انگیختگی خود بخودی رفتار و پردازش شناختی در  ارتباط با ارزیابی عینی میزان خطر در یک موقعیت نیست. بیماران مضطرب نوعاً نسبت به احتمال وقوع و شدت یک حادثه تهدید کننده غلو می کنند و توانایی خود را برای مواجهه با آن و عوامل موجود برای رهایی از آن وضعیت را دست کم می گیرند. الگوی شناختی اضطراب در جدول 2-2 ارائه شده است. در این الگو همانند الگوی افسردگی، سوگیریهایی در سطوح مختلف پردازش اطلاعات است که بر پاسخ فرد تأثیر می گذارند.

جدول 2-2- الگوی شناختی اضطراب

محرک                                                 واسطه                                       پاسخ

(موقعیتهای                                        طرحواره ها                         (تجربه ذهنی اضطراب،

اضطراب اور)                                   فرایندهای شناختی               برانگیختگی خود به خودی

                                                      پیامدهای شناختی                 بازداری رفتاری

                                                  ارزیابی اولیه و ثانویه

 

اختلال وحشتزدگی: الگوی شناختی اختلال وحشتزدگی (کلارک،1986 وب،1988) بیانگر این است که وحشتزدگی ناشی از  تفسیر نادرست و فاجعه انگیز احساساهای بدنی خاصی است که به صورت ناهنجار ادراک می شوند. بک معتقد است که در خلال حملات وحشتزدگی فرد توانایی خود برای پردازش اطلاعات را که می تواند حمله را به حداقل برساند یا آن را متوقف کند از دست می دهد. در نتیجه تمرکز شدیدتر بر احساسهای بدنی، احتمال این که شخص این احساساها را به صورت فاجعه آمیز تفسیر کند بالا می رود و این به نوبه خود  سبب افزایش بر انگیختگی فیزبولوژیکی  میگردد. لذا این چرخه معیوب و نادرست ادامه پیدا می کند. یک ادعا می کند که این« استنباط بازتابی و خودبخودی» قریب الوقوع بودن مصیبت و بلامانع از توانایی فرد در جهت دادن به تفکر و لذا ارزیابی احساسها به صورت عینی تر می شود.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت: 8:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره خودکشی

بازديد: 511

خودکشی

خودكشی تلاشی آگاهانه به منظور خاتمه دادن به زندگی شخص توسط خودش می‏باشد كه ممكن است این تلاش به اقدام تبدیل گردد یا فقط به شكل احساسی در فرد بماند .

 

تعریف خودكشی

خودكشی به عنوان یك رفتار، مرگی است كه به دست خود شخص انجام می‏گیرد. به گفته اشنایدمن ”خودكشی عمل آگاهانه آسیب رساندن به خود است كه می‏توان آن را یك ناراحتی چند بعدی در انسان نیازمندی دانست كه برای مسئله تعیین شده او این عمل بهترین راه حل تصور می‏شود.“

بر مبنای تعریف مركز مطالعات انستیتو ملی بهداشت روانی آمریكا، خودكشی تلاشی آگاهانه به منظور خاتمه دادن به زندگی شخص توسط خودش می‏باشد كه ممكن است این تلاش به اقدام تبدیل گردد یا فقط به شكل احساسی در فرد بماند. این تعریف سه شكل مختلف این پدیده را مطرح می‏كند.

۱) خودكشی به اتمام رسیده: به معنی عملی موفق كه منجر به مرگ شود.

۲) اقدام به خودكشی: به عملی ناقص گفته می‏شود كه به مرگ منتهی نگردیده است.

۳) افكار و تمایلات خودكشی: فكر و یا تمایل به خودكشی است كه در ذهن فرد وجود دارد ولی به مرحله عمل در نیامده است.

آمارهای سازمان جهانی بهداشت، نشان می‏دهد كه سالیانه حدود چهارصد هزار نفر به دلیل خودكشی موفق جان خود را از دست می‏دهند. خودكشی در ردیف دهمین علت مرگ و میر برای تمام سنین در بیشتر كشورهای جهان است. در حالیكه آمار مرگ میر بیماران خودكشی كرده در بین مردان سه برابر بیشتر از زنان است، ولی زنها چهار برابر بیشتر از مردها اقدام به خودكشی می‏كنند.

علل خودكشی

در زمینه علل خودكشی طبقه بندیهای متعددی وجود دارد، در این‌جا به یكی از این طبقه‌بندی‌ها اشاره می‌شود.

۱) علل آسیب شناختی- روانی شامل بیماریهای جسمی، بیماریهای روانی همچون افسردگی.

۲) علل اقتصادی شامل بیكاری، مشكلات اقتصادی، اخراج شدن از كار ورشكست شدن و از دست رفتن پایگاههای اجتماعی.

۳) علل عاطفی شامل شكست در عشق، از دست رفتن شخص مورد علاقه، مرگ یا بیماری خطرناك یكی از نزدیكان، درگیریها و اختلالات خانوادگی.

عوامل پیشگیری كننده خودكشی

بر اساس نتایج بررسیهای مختلف می‏توان به برخی از عوامل پیش گویی كننده خودكشی اشاره كرد. بین خصوصیات همراه با خطر بالای خودكشی می‏توان از سن بالای ۴۵ سال، جنس مذكر، الكلیسم، خشونت و تحریك پذیری، از دست دادن سلامت جسمی، افسردگی و بستری شدن قبلی در بیمارستان روانی نام برد. هم‌چنین اقدام و مبادرت قبلی به خودكشی، به عنوان یك ملاك قوی برای احتمال بروز مجدد خودكشی به شمار می‏رود. آشكارترین هشدار در خودكشی ابراز تمایل مستقیم است. بررسی‏ها نشان می‏دهد كه تقریباً بیش از دو سوم كسانی كه خودكشی می‏كنند قبلاً قصد خود را با دیگران در میان گذاشته و آنها را به انجام آن تهدید می‏نمایند. بنابراین یكی از راه‌های موفق پیشگیری از خودكشی توجه به ابراز این فكر از طریق دیگران كمك به حل مشكل آنان و راهنمایی آن‌ها جهت مراجعه به روانشناس یا روانپزشك است.

شیوه‏های مقابله با خودكشی

درمان افراد اقدام كننده به خودكشی عبارتست از:

۱) مشاوره، راهنمایی و حمایت فرد

۲) آموزش و درمان حل مسأله‏ای

۳) روان درمانی فردی

۴) مداخله خانوادگی

۵) گروه درمانی

۶) درمان دارویی

۷) بستری كردن در بخش بیماران روانی

مهارتهای حل مسأله به فرد این امكان را می‌دهد كه با بررسی راه‌حل‌های مختلفی كه در پیش‌رو دارد، یكی آز آن‌ها را مؤثرتر تشخیص داده و در جهت حل مشكل آن را به‌كار بندد. به‌یاد داشته باشیم كه خودكشی می‌تواند یك راه‌حل باشد، اما بدترین و آخرین راه حل مشكل است. همیشه برای حل همه مشكل‌ها راه‌حل‌های بسیاری ساده، ارزان و آبرومندانه وجود دارد كه باید به آن‌ها فكر كنیم و با كمك مشاور آن‌ها را پیدا كنیم

 خودکشی 2

كسی كه حرف خود كشی را می زند به آن عمل نمی كند . اینطور نیست این یك باور غلط است . متخصصین بهداشت روان ( روانپزشك ، روانشناس) همیشه حرف بیمار را جدی می گیرند.

خود كشی به معنای خاتمه زندگی به دست خود فرد است ، اگر كسی دست به خود كشی بزند ولی زنده بماند به این رفتار اقدام به خود كشی می گوئیم. در حال حاضر در جهان بیش از یك میلیون نفر در سال خود كشی می كنند و ۲۰ ۱۰ میلیون نفر دست به خود كشی می زنند . در غرب ( مغرب زمین) قربانیان اصلی خود كشی مردان مسن هستند. در ایران قربانی اصلی زنان جوان می باشند. نكته بسیار مهم اینست كه خود كشی در بسیاری از موارد قابل پیشگیری است.

باور های غلط درباره خود كشی :

كسی كه حرف خود كشی را می زند به آن عمل نمی كند . اینطور نیست این یك باور غلط است . متخصصین بهداشت روان ( روانپزشك ، روانشناس) همیشه حرف بیمار را جدی می گیرند.

افراد خود كش افراد ضعیفی هستند یا ایمان ندارند . كسی كه خود كشی می كند در بسیاری از موارد دچار بیماریهای روانپزشكی از جمله افسردگی است، بنا براین ما با بیمار طرف هستیم و نه آدم ضعیف یا بی ایمان و بیمار نیاز به درمان دارد.

علل خود كشی :

۱) بیماریهای روانپزشكی مثل افسردگی اساسی ، اختلال دو قطبی، الكلیسم، اعتیاد.

۲) علل اجتماعی فرهنگی شامل تقلید، تحت تاثیر قرارگرفتن رسانه ها، ور شكستگی ، بیكاری ، اپیدمی خود كشی.

۳) علل روانشناختی : شكست در عشق، كنكور یا هر شكست دیگر، استرس ها ( اختلافات زنا شویی)

عوامل پیشبینی كننده ( پیش گوئی )خود كشی:

جوان، متاهل و زن سن زیر ۳۰ سال سابقه قبلی اقدام به خود كشی ، سابقه خانوادگی خود كشی ، افسردگی، احساس درماندگی و بی كسی ، تهدید یا ابراز خود كشی ، اعتیاد .

چطور حدس بزنیم عزیز ما در معرض خطر خود كشی است؟

اگر اخیرا" حرف از مرگ و مردن می زند و می گوید زندگی به چه درد می خورد ، آخرش كه چی ، آخرش كه باید رفت، آخرش كه همه می میرند، ایكاش می مردم ، مرگ بهتر از زندگانی، خوش به حال آنهایی كه مردند.

اگر به تازگی رفتار شخص عوض شده ، كم حرف و ساكت شده ، مرتب توی فكر یا توی خودش است، به تازگی خیلی مهربان شده است، اشیاء خود را می بخشد.

اگر تهدید به خودكشی كرده یا درباره خود كشی حرف می زند.

به سخنان او با دقت و همدلی گوش كنید مبادا اورا نصیحت كنید به او بگوئید درك می كنم كه در موقعیت سختی گیر افتاده ای نگوئید مگر دیوانه شده ای ! مگر بچه ای! مگر می خواهی بری جهنم، جواب خدا را چی می دهی؟ بیماری افسردگی كه از علل اصلی خود كشی است قابل پیشگیری و درمان است. حتما" فرد را به روانپزشك یا روانشاس معرفی كنید خودتان هم با او نزد دكتر بروید اگر فرد از مراجعه به دكتر خودداری كرد خودتان به دكتر مراجعه كنیدو راه حل بخواهید به یاد داشته باشید " پیشگیری از خود كشی یك وظیفه همگانی است" ، فرد خود كش نباید تنها بماند و در صورت توصیه روانپزشك ممكن است نیاز به بستری شدن در بخش روانپزشكی یك بیمارستان باشد .

بحران خودکشی

 

آیا تاكنون با پیشامدهای ناكام كننده ای در زندگی مواجه شده اید، طوری كه دلتان بخواهد به همه چیز خاتمه دهید؟ آیا تاكنون مرگ به عنوان راه حلی بهتر از مبارزه با زندگی برایتان مطرح شده است؟ بسیاری از مردم در دوره ای از زندگی خود به مرگ فكر كرده اند ولی تعداد بسیار كمی از آنها واقعاً به خودكشی عمل می كنند. بحران خودكشی تجربه ای مغشوش كننده, دردناك و سخت است. برای بیرون آمدن از بحران خودكشی, تعیین عوامل ایجاد كننده بحران, فهم احساسات شخص خودكشی كننده و مواجهه با افكار خودكشی گرا مسائل بسیار مهم و اساسی هستند.

چه چیزی به بحران خودكشی منجر می شود؟

یك بحران خودكشی معمولاً توسط یك تجربه آسیب زا و یا مجموعه ای از تجارب كه احساس ارزشمندی شخص را پایمال می كنند, ایجاد می شود. این تجارب شامل یك فقدان اساسی, ناكامی در نیل به اهداف شخصی و یا مشكلات شخصی دراز مدت می باشند. زمانی كه نظام مقابله ای شخص قادر به رویارویی با تجارب منفی زندگی نباشد, افسردگی و یأس ناشی از آن می تواند شخص را به افكار خودكشی آسیب پذیر نماید.

احساسات شخص خودكشی كننده

عموماً شخص در معرض خودكشی به دلیل احساس بیگانگی از تعاملات اجتماعی كناره گیری می كند. او در پس انبوه جمعیت احساس انزوا و تنهایی می نماید. نیروی لازم برای عملكردهای روزانه كاهش می یابد. احساس خستگی و نوسانات خلقی ایجاد می شوند. خواب, خوراك و عادات مراقبت از خود از نظم معمول خارج می گردند. شخص ممكن است بدلیل سخت و غیر قابل تحمل بودن الزامات زندگی از خوردن خودداری كند, در خواب مشكل داشته باشد, كلاس درس یا كار خود را فراموش كند و از آرایش ظاهری خود غفلت نماید. عواطف خشم, آسیب و غمگینی احساس ناامیدی و درماندگی فرد را در بر می گیرد.

شیوه های مواجهه با افكار خودكشی

در زیر چند راهبرد جهت مواجهه با معمای بحران خودكشی ذكر شده است. نكته كلیدی برای پیشرفت از طریق این حالت, برقرار كردن رابطه با یك شخص و مشاركت در یافتن راههای جایگزین جهت (توجیه) زندگی (زنده ماندن) است.

۱) ترسها، ناكامی ها و نگرانی های خود را با والدین, دوست, همسر, استاد, مشاور یا یك روحانی در میان بگذارید. اگر شما راه حلی برای مشكلات ندارید به این معنی نیست كه برای آن مشكلات دیگر هیچ راه حلی وجود ندارد. ابراز افكار و احساساتتان آغاز كننده فرایندی است كه از طریق آن نیرو, امید و احساس ارزشمندی مجدداً ایجاد شده و به كشف راه حل های دیگر جهت حل و فصل بحران منجر می گردد. اگر افكار خودكشی پیش از چند روز طول كشید, كمك حرفه ای و تخصصی الزامی خواهد بود.

۲) آنچه را كه موجب ناراحتی شما می شود بطور مشخص بنویسید. علاوه بر این, چگونگی رویارویی تان با مشكلات را معین كنید. با مشخص كردن آنچه جهت مقابله با یك موضوع خاص انجام می دهید, دریچه ذهن خود را برای راه حلهای دیگر باز می گذارید.

۳) افكار مثبت را جایگزین افكار منفی كنید. اگر شما بطور دائمی درباره نقائص, تقصیرها و بدبیاری های زندگی خود تعمق و تفكر نمائید، خود پنداره و نگرشی منفی در مورد آینده را درونی خواهید كرد. تمركز بر اسنادها, توانایی ها و مشاركت های شخصی مثبت, نگرشی متعادل در مورد خود و توانایی هایتان ایجاد خواهد كرد. در بعضی اوقات جهت ایجاد احساس بهتر با خودتان حرف بزنید.

۴) كسانی را كه در صورت كشتن خودتان زندگی آنها آسیب خواهد دید, مشخص كنید. تعیین اینكه آیا كسی در زندگی خود به شما نیازمند است, كاری سخت است. بهرحال, ما همه در شبكه های اجتماعی درگیر هستیم و در هر لحظه از زمان شخصی وجود دارد كه رابطه ای معنی دار با شما داشته باشد. در نظر داشته باشید كه شما به حساب می آئید (برای دیگران مهم هستید), ارزشمندید و استحقاق این را دارید كه چیزها را بهتر سازید.

زندگی در دوره هایی از زمان سخت می گردد, همه فراز و نشیب دارند. یك بخش از خوبی زندگی در این است كه شما امیدوارید فردا بهتر از دیروز خواهد بود.

اگر شما از افسردگی, ناامیدی و افكار خودكشی در رنج هستید, مطمئن باشید كه مراجعه به متخصصین بهداشت روانی برای شما بسیار كمك كننده خواهد بود.

پیشگیری از خودكشی!؟چرا مردم خودكشی می كنند؟

خصوصیت مشترك ما بین افرادی كه اقدام به خودكشی می كنند داشتن این باور است كه خود كشی تنها راه حل غلبه بر احساسات غیر قابل تحمل است .كشش خودكشی دراین است كه نهایتا به این احساسات غیرقابل تحمل خاتمه می دهد .درتراژدی خودكشی ،آشفتگی ومشكلات عاطفی به حدی شدید می گردند كه فرد را دریافتن راه- های مختلف حل مشكل خود ناتوان می سازند. رحالی كه راه حل‌های دیگری نیز وجود دارند.

همه ما درطول زندگی احساس تنهائی ،افسردگی ،بی كسی ونا امیدی را تجربه می -كنیم .مرگ یكی از اعضای خانواده وشكست دربرقراری ارتباط از جمله مواردی هستند كه اعتماد به نفس ما را تحت تأثیر قرارداده احساس بی ارزشی را در ما بوجود می -آورند.ورشكستگی‌های اقتصادی نیز از جمله مشكلات عمده‌ای هستند كه بعضی از ما در طول زندگی كم و بیش با آن مواجه می‌گردیم. از آنجائی كه ساختار هیجانی هر شخص منحصر به فرد می باشد هركدام ازما در شرایط مختلف پاسخهای متفاوتی می‌دهیم .

درتشخیص این كه آیا واقعا ٌفردی قصد خودكشی دارد لازم است این موقعیت بحرانی ،از دیدفردمورد ارزیابی قرارگیرد، چرا كه ممكن است موضوعی كه از دید شما از اهمیت كمی برخوردار است بنظر شخص دیگر بسیار مهم باشد ویا واقعه ای كه شما برای آن اهمیتی قائل نمی‌شوید برای شخص دیگر بسیار ناراحت كننده و مهم تلقی گردد.

بدون توجه به ماهیت بحران ،اگر كسی احساس می كند كه دیگر تحمل مشكلات را ندارد خطر اقدام به خودكشی ،به عنوان راه حل جذاب برای وی وجود دارد.

علائم خطر

حداقل ۷۰ درصد كسانی كه اقدام به خودكشی می‌كنند قبل از اقدام ،به گونه‌ای قصد خودشان را نشان می‌دهند .آگاهی از این نشانه‌ها وحاد بودن مشكلات فرد میتواند د ر پیشگیری از چنین تراژدیهایی كمك كننده باشد. اگر شما فردی را می شناسید كه در برقراری یك ارتباط هدفمند ویا رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده درموقعیت پراسترسی قرار دارد و یا حتی به دلیل شكست درامتحان دچار مشكل می‌باشد لازم است درصدد یافتن سایر علائم بحران برآئید.

بسیاری از افراد غالبا با ابراز جملاتی همچون « دلم می خواهد خودم را بكشم »یا « نمی دانم چه مدت دیگر می توانم این فشارها ومشكلات را تحمل كنم » ،یا اینكه «من قرص‌هایم را برای روزی نگهداشته‌ام كه كارها واقعا بدتر گردد» یا« اخیرا طوری رانندگی می كنم گوئی واقعا برایم اهمیت نداردچه اتفاقی برایم پیش بیاید.» دیگران را مستقیما از برنامه خود كشی خود مطلع میگردانند.بطور كلی وجود احساس افسردگی ، ابراز درماندگی ،تنهایی ونا امیدی شدید می تواند بیانگر افكار منجر به خودكشی درفرد باشد.گوش دادن به صحبتهای فرد كه نشانهٔ درخواست كمك از طرف اوست حائز اهمیت بسیاری است چرا كه معمولا این گونه صحبتها تلاش نا امیدانه فرد جهت برقراری ارتباط ، دریافت كمك و درك مشكلاتش توسط دیگران می باشد.

بیشتر اوقات دررفتار بیرونی افرادی كه به فكر خودكشی می افتند تغییراتی دیده می‌شود آنها ممكن است با بخشیدن اموال قیمتی خود ومرتب كردن كارهایشان خود را برای مرگ آماده كنند .آنها همچنین ممكن است از اطرافیان خود كناره گیری نموده الگوی خواب و خوراك خود را تغییر دهند ویا علاقه‌أشان را نسبت به فعالیتها یا ارتباطات گذشته‌اشان از دست بدهند.

چنین تغییرات ناگهانی وشدید می تواند به عنوان زنگ خطر تلقی گردد چرا كه با این تغییرات فرد خود را درموقعیتی می بیند كه بزودی مشكلاتش تمام خواهد شد و به آرامش دست خواهد یافت .

باورهای غلط وحقایقی راجع به خودكشی

باور غلط : فرد باید دیوانه باشد كه حتی فكر خودكشی به سرش بزند .

ـ حقیقت : بیشتر مردم گاهگاهی درطول زندگی خود درمورد خودكشی فكر كرده‌اند. بسیاری از افرادی كه خودكشی می‌كنند ویا اقدام به خود كشی حقیقت : اغلب مواقع عكس قضیه درست است ،كسانی كه اقدام‌های قبلی خودكشی داشته‌اند بیشتر در معرض خطر خودكشی قرار دارند.برای بعضی از این افراد، خودكشی دردفعات دوم و سوم آسانتر می‌باشد.

باور غلط :كسانی كه قصد جدی خودكشی دارند هیچ كاری را نمی‌توان برای آنها انجام داد .

ـ حقیقت :بیشتر بحرانها ی منجر به خودكشی ،محدود به زمان بوده و براساس افكار مبهم صورت گر فته‌لند .كسانی كه اقدام به خودكشی می‌كنند به نحوی قصد فرار از مشكلات را دارند .درحالی كه آنها می‌باید مستقیما با مشكلات برخورد نموده تا بتوانند راه حلهای دیگری را بیابند .راه حلهایی كه با كمك افراد علاقمند به آنها درطول بحران مطرح شده و با حمایت آنها این افراد قادر خواهند بود دقیق تر راجع به مسائل فكر كنند.

باور غلط: صحبت راجع به خودكشی می تواند ایده خودكشی را در فرد بوجود آورد.

ـ حقیقت :بحران و آشفتگی‌های هیجانی ناشی از آن ،فكر راجع به خود كشی را در ذهن فرد مستعد ایجاد نموده است .علاقمندی وصحبت مستقیم راجع به خودكشی ،این اجازه را به فرد می‌دهد فشار یا ناراحتی صحبت دربارهٔ مشكلات خود را تجربه نماید كه این امر می‌تواند منجر به كاهش اضطراب در وی گردد.این گونه صحبتها همچنین باعث می‌شود فردی كه قصد خودكشی دارد كمتر احساس تنهایی یا انزوا داشته واحتمالا برای وی تسكین دهنده نیز باشد.

چگونه میتوان به فردی كه قصد خودكشی دارد كمك نمود:

اغلب خودكشی ها را می توان با اقدام‌های بجا و مناسب در مورد افراد در معرض بحران پیشگیری نمود. اگر فردی راكه قصد خودكشی دارد می شناسید لازم است اقدامات زیر را انجام دهید :

ـ خونسرد باشید:دربیشتر موارد عجله‌ای دركار نیست .بنشینید و واقعا به صحبتهای فرد گوش فرا دهید وضمن درك،حمایتهای عاطفی خود را در مورد وی اعمال نمائید.

ـ بطور مستقیم راجع به خودكشی بحث نمائید. بیشتر افراد راجع به مرگ و مردن احساسات مبهمی داشته و آماده دریافت هرنوع كمكی هستند . از صحبت یا سؤال مستقیم راجع به خودكشی ،ترس و وحشتی بخود راه ندهید.

ـ فرد را به استفاده از روش‌های حل مسئله واقدامات مثبت تشویق وترغیب نمائید بخاطر داشته باشید فردی كه در موقعیت بحران عاطفی قرار دارد نمی تواند منطقی ودقیق فكر كند. اورا از هر گونه اقدام جدی وتصمیمات غیر قابل برگشت درموقعیت بحران باز دارید وراجع به تغییرات مثبتی كه امید به زندگی را در وی افزایش می دهد بحث وگفتگو نمائید.

ـ از دیگر افراد كمك بگیرید.علیرغم اینكه شما قصد كمك را دارید،سعی نكنید با ایفای نقش مشاور تمام مسئولیت را خود برعهده بگیرید .درجستجوی افرادی كه بتوانند در زمینه‌های تخصصی به شما كمك كنند برآیید ،حتی اگر به قیمت از بین رفتن اعتماد او به شما شود.اجازه دهید فرد مشكل دار بفهمد كه شما برای وی اهمیت قائلید ونسبت به او چنان علاقمندید كه قصد گرفتن كمك از دیگران جهت رفع مشكلات وی را دارید.

اطلاعات ارائه شده را می توان چنین خلاصه نمودكه:

بحران منجر به خودكشی موقتی است .غیر قابل تحمل ترین دردها و ناراحتی ها نیز می توانند تحمل گردند .كمك همیشه در دسترس شماست .

خیلی كسانی كه خودكشی كرده‌اند افراد با هوشی بوده‌اند كه در موقعیت بحران ، انتظار بیش از حدی از خود داشته وموقتا دچار آشفتگی وپریشانی احوال شده‌اند .

ـ باور غلط : كسا نی كه یك بار اقدام جدی برای خودكشی داشته‌لند رغبتی برای اقدام مجدد ندارند

چرا خوداکشی

 

خودکشی یکی از جرائمی است که در اورپا و امریکا رقم بالایی را در میان سائر جرائم بخود اختصاص داده است. در امریکا هرساله حداقل ۳۰۰۰۰ جوان بدلیل آینده نامعلوم و زندگی بدون هدف دست به خودکشی میزنند. در کشور فرانسه هر روز ۴۳۸ نفر بدلایل مختلف اقدام به خود کشی میکنند. اما سئوالی اینجاست چرا؟

آن لور دانشجویی از پاریس که برای مدت کوتاهی به انگلستان آمده بود قبل از خود کشی خود در رودخانه تایمز لندن یک نامه ۱۳ صفحه ای از خود بر جای گذاشت که درآن نامه دلیل خودکشی خود را اعلام نموده بود. آن لور در قسمتی از نامه خود ا ینطور نوشته بود که من میخواهم به زندگی خود پایان دهم و تنها ترس من این است که بار دیگر خود را بر روی تخت بیمارستان ببینم .

یک مامور پلیس که در رابطه با این پرونده تحقیق میکرد عنوان داشت که مرگ آن لور یک موضوع شوکه کننده و مرموز برای دوستان ، خانواده و اطرافیان او میباشد. خانم آن لور دارای یک زندگی خوب و راحت در فرانسه بود اما بگفته یکی از دوستان او کامل گرایی در زندگی و یا بعبارت دیگر زندگی تمام عیار و بی عیب احتمالا موضوعی است که او را به طرف این عمل سوق داده بود بگونه ای که در انتها تصمیم به خودکشی نمود.

بسیاری از مردم اغلب در زمانی که کلافه میگردند و تصور میکنند که در بن بست گیر کرده اند آرزوی مرگ میکنند. ایشان بخاطر احساس بدی که در خود دارند تصور میکنند که مرگ میتواند برطرف کننده احساسات آنها باشد. اما حقیقیت این است که مرگ نمیتواند تبدیل کننده احساسات ما باشد چون آنها در درون ما هستند و نه در شرایط خارجی زندگی ما.حال بیائید به چند واقعیت در این زمینه نگاه کنیم .

خودکشی و تاثیر آن بر خانواده شما

مرگ هر فرد تاثیر بسزائی بر اطرافیان او می گذارد. مخصوصا بر جمع دوستان، خانواده و عزیزانی که به بیش از هرفرد دیگر به او نزدیک میباشند. خود کشی باعث میگردد خانواده و دوستان احسا س کنند که ایشان مسبب و عامل این موضوع بوده اند. بسیاری از خانواده ها پس از خودکشی عزیز از دست رفته خود هرگز نتوانسته اند به زندگی طبیعی خود بازگشت کنند. امروز تصمیم شما میتواند باعث ازبین رفتن خانواده یا دوستان نزدیک شما گردد ویا باعث تسلی و شادی آنها گردد.

گذشته را بخاطر آورید

زمانیکه شما نا امید و متاثر هستید و تصور میکنید که زندگی ارزش زیستن را ندارد به گذشته برگردید و ببینید که زمانی بوده که اوضاع شما بسیار بهتر از حال بوده است. زمانی که شما اوقات خوب و شادی را داشته اید در کنار دوستان و خانواده و از بودن با آنها لذت میبردید. این تجربه میتواند دوباره تکرار شود اگر شما بخواهید.

چه چیزی در فراسوی مرگ منتظر شماست

تقریبا در اکثر مذاهب مردم باور دارند در فراسوی مرگ جهانی دیگر قرار دارد. این موضوع حتی درمیان افراد بدون مذهب نیز بگونه ای دیگر عنوان میگردد. دنیایی که افراد در قبال عملکرد خود مورد تقدیر و یا تنبیه قرار میگیرند. بهمین جهت باید مواظب بود که چه راهی را ما برای خود انتخاب میکنیم. این راه میتواند بسیار خطرناک باشد نه چون صرفا خلاف مذهب است بلکه چون ممکن است این بجایی ختم شود که رهایی از آن غیر ممکن باشد. اگر شما امروز در این مورد مطمئن نیستید قبل از تصمیم گیری کمی بیشتر در مورد آن بیاندیشید.

واقعیت زندگی چیست

هدف و واقعیت زندگی این است که ما بتوسط خالقی بوجود آمده ایم که عاشق ماست و برای ما ارزش زیادی قائل است. او وضعیت شما را بخوبی درک می کند و میتواند شما را در این راه امداد کند البته اگر به او اجازه دهید تا وارد زندگی شما شود. او حتی برای ما انسانها به جهان خود قدم گذاشت و به شباهت ما درآمد. او همانند ما زندگی نمود و برای ما بر روی صلیب فدا شد تا امروز هریک از ما آزاد و رها باشیم و بتوانیم در او هدف و واقعیت زندگی را دریابیم. امروز او میتواند جوابگو افسردگی ها، بیماریها و مشکلات ما باشد جائیکه دیگران قادر به درک آن نمیباشند.

بله این خالق امروز میخواهد به شما کمک کند چون شما را دوست دارد همانطور که در کلام خود میگوید.

ای دوست من، من هرگز تو را تنها نمیگذارم. من قبل از اینکه تو بدنیا بیایی تو را تو را دوست داشته ام و همیشه در همه حال تو را می نگریستم وبا تو بوده ام. من هنوز هم با تو هستم و تو را در این وضعیت تنها نخواهم گذاشت. اما من منتظر میمانم تا تو به من اجازه دهی تا وارد زندگی تو شوم و تو را از این راه نجات بخشم. چرا که من نقشه بزرگی برای تو در زندگی دارم.

شما میتوانید این موضوع را امروز نزد خود بررسی کنید و ببینید که زندگی میتواند بزرگتر از آن باشد که شما فکر میکنید و شما میتوانید از آن لذت ببرید. شما میتوانید همین امروز مشکل خود را با یک فرد درمیان بگذارید و به او بگوئید. این فرد میتواند یک دوست باشد یا عضوی از اعضای خانواده، یک دکتر و یا فردی که شما میتوانید به او اعتماد کنید. اگر شما هیچ دوستی ندارید و یا نمیتوانید به فردی اعتماد کنید میتوانید مشکل خود را با ما میان بگذارید و ما تلاش میکنیم تا آنجا که ممکن است شما را کمک نمائیم.

وخداوند میگوید مرا بخوان و تو را اجابت خواهم نمود و تو را از چیزهای عظیم و مخفی که ندانسته ای مخبر خواهم ساخت

بحران خودکشی 1

یك بحران خودكشی معمولاً توسط یك تجربه آسیب زا و یا مجموعه ای از تجارب كه احساس ارزشمندی شخص را پایمال می كنند, ایجاد می شود. این تجارب شامل یك فقدان اساسی, ناكامی در نیل به اهداف شخصی و یا مشكلات شخصی دراز مدت می باشند.

 

آیا تاكنون با پیشامدهای ناكام كننده ای در زندگی مواجه شده اید، طوری كه دلتان بخواهد به همه چیز خاتمه دهید؟ آیا تاكنون مرگ به عنوان راه حلی بهتر از مبارزه با زندگی برایتان مطرح شده است؟ بسیاری از مردم در دوره ای از زندگی خود به مرگ فكر كرده اند ولی تعداد بسیار كمی از آنها واقعاً به خودكشی عمل می كنند. بحران خودكشی تجربه ای مغشوش كننده, دردناك و سخت است. برای بیرون آمدن از بحران خودكشی, تعیین عوامل ایجاد كننده بحران, فهم احساسات شخص خودكشی كننده و مواجهه با افكار خودكشی گرا مسائل بسیار مهم و اساسی هستند.

چه چیزی به بحران خودكشی منجر می شود؟

یك بحران خودكشی معمولاً توسط یك تجربه آسیب زا و یا مجموعه ای از تجارب كه احساس ارزشمندی شخص را پایمال می كنند, ایجاد می شود. این تجارب شامل یك فقدان اساسی, ناكامی در نیل به اهداف شخصی و یا مشكلات شخصی دراز مدت می باشند. زمانی كه نظام مقابله ای شخص قادر به رویارویی با تجارب منفی زندگی نباشد, افسردگی و یأس ناشی از آن می تواند شخص را به افكار خودكشی آسیب پذیر نماید.

احساسات شخص خودكشی كننده

عموماً شخص در معرض خودكشی به دلیل احساس بیگانگی از تعاملات اجتماعی كناره گیری می كند. او در پس انبوه جمعیت احساس انزوا و تنهایی می نماید. نیروی لازم برای عملكردهای روزانه كاهش می یابد. احساس خستگی و نوسانات خلقی ایجاد می شوند. خواب, خوراك و عادات مراقبت از خود از نظم معمول خارج می گردند. شخص ممكن است بدلیل سخت و غیر قابل تحمل بودن الزامات زندگی از خوردن خودداری كند, در خواب مشكل داشته باشد, كلاس درس یا كار خود را فراموش كند و از آرایش ظاهری خود غفلت نماید. عواطف خشم, آسیب و غمگینی احساس ناامیدی و درماندگی فرد را در بر می گیرد.

شیوه های مواجهه با افكار خودكشی

در زیر چند راهبرد جهت مواجهه با معمای بحران خودكشی ذكر شده است. نكته كلیدی برای پیشرفت از طریق این حالت, برقرار كردن رابطه با یك شخص و مشاركت در یافتن راههای جایگزین جهت (توجیه) زندگی (زنده ماندن) است.

۱) ترسها، ناكامی ها و نگرانی های خود را با والدین, دوست, همسر, استاد, مشاور یا یك روحانی در میان بگذارید. اگر شما راه حلی برای مشكلات ندارید به این معنی نیست كه برای آن مشكلات دیگر هیچ راه حلی وجود ندارد. ابراز افكار و احساساتتان آغاز كننده فرایندی است كه از طریق آن نیرو, امید و احساس ارزشمندی مجدداً ایجاد شده و به كشف راه حل های دیگر جهت حل و فصل بحران منجر می گردد. اگر افكار خودكشی پیش از چند روز طول كشید, كمك حرفه ای و تخصصی الزامی خواهد بود.

۲) آنچه را كه موجب ناراحتی شما می شود بطور مشخص بنویسید. علاوه بر این, چگونگی رویارویی تان با مشكلات را معین كنید. با مشخص كردن آنچه جهت مقابله با یك موضوع خاص انجام می دهید, دریچه ذهن خود را برای راه حلهای دیگر باز می گذارید.

۳) افكار مثبت را جایگزین افكار منفی كنید. اگر شما بطور دائمی درباره نقائص, تقصیرها و بدبیاری های زندگی خود تعمق و تفكر نمائید، خود پنداره و نگرشی منفی در مورد آینده را درونی خواهید كرد. تمركز بر اسنادها, توانایی ها و مشاركت های شخصی مثبت, نگرشی متعادل در مورد خود و توانایی هایتان ایجاد خواهد كرد. در بعضی اوقات جهت ایجاد احساس بهتر با خودتان حرف بزنید.

۴) كسانی را كه در صورت كشتن خودتان زندگی آنها آسیب خواهد دید, مشخص كنید. تعیین اینكه آیا كسی در زندگی خود به شما نیازمند است, كاری سخت است. بهرحال, ما همه در شبكه های اجتماعی درگیر هستیم و در هر لحظه از زمان شخصی وجود دارد كه رابطه ای معنی دار با شما داشته باشد. در نظر داشته باشید كه شما به حساب می آئید (برای دیگران مهم هستید), ارزشمندید و استحقاق این را دارید كه چیزها را بهتر سازید.

زندگی در دوره هایی از زمان سخت می گردد, همه فراز و نشیب دارند. یك بخش از خوبی زندگی در این است كه شما امیدوارید فردا بهتر از دیروز خواهد بود.

اگر شما از افسردگی, ناامیدی و افكار خودكشی در رنج هستید, مطمئن باشید كه مراجعه به متخصصین بهداشت روانی برای شما بسیار كمك كننده خواهد بود .

پیش گیری از خود کشی _ چرا مردم خودکشی می کنند ؟

 

خصوصيت مشترك ما بين افرادي كه اقدام به خودكشي مي كنند داشتن اين باور است كه خود كشي تنها راه حل غلبه بر احساسات غير قابل تحمل است .كشش خودكشي دراين است كه نهايتا به اين احساسات غيرقابل تحمل خاتمه مي دهد .درتراژدي خودكشي ،آشفتگي ومشكلات عاطفي به حدي شديد مي گردند كه فرد را دريافتن راه- هاي مختلف حل مشكل خود ناتوان مي سازند. رحالي كه راه حل‌هاي ديگري نيز وجود دارند.

همه ما درطول زندگي احساس تنهائي ،افسردگي ،بي كسي ونا اميدي را تجربه مي -كنيم .مرگ يكي از اعضاي خانواده وشكست دربرقراري ارتباط از جمله مواردي هستند كه اعتماد به نفس ما را تحت تأثير قرارداده احساس بي ارزشي را در ما  بوجود مي -آورند.ورشكستگي‌هاي اقتصادي نيز از جمله مشكلات عمده‌اي هستند كه بعضي از ما در طول زندگي كم و بيش با آن مواجه مي‌گرديم.  از آنجائي كه ساختار هيجاني هر شخص منحصر به فرد مي باشد هركدام ازما در شرايط مختلف پاسخهاي متفاوتي مي‌دهيم .

درتشخيص  اين كه آيا واقعا ٌفردي قصد خودكشي دارد لازم است اين موقعيت بحراني ،از ديدفردمورد ارزيابي قرارگيرد، چرا كه ممكن است موضوعي كه از ديد شما از اهميت كمي برخوردار است بنظر شخص ديگر بسيار مهم باشد ويا واقعه اي كه شما براي آن اهميتي قائل نمي‌شويد براي شخص ديگر بسيار ناراحت كننده و مهم تلقي گردد.

بدون توجه به ماهيت بحران ،اگر كسي احساس مي كند كه ديگر تحمل مشكلات را ندارد خطر اقدام به خودكشي ،به عنوان راه حل جذاب براي وي وجود دارد.

 

                              علائم خطر

حداقل 70 درصد كساني كه اقدام به خودكشي مي‌كنند قبل از اقدام ،به گونه‌اي قصد خودشان را نشان مي‌دهند .آگاهي از اين نشانه‌ها وحاد بودن مشكلات فرد ميتواند د ر پيشگيري از چنين تراژديهايي كمك كننده باشد. اگر شما فردي  را مي شناسيد كه در برقراري يك ارتباط هدفمند ويا رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده درموقعيت پراسترسي قرار دارد و يا حتي به دليل شكست درامتحان دچار مشكل مي‌باشد لازم است درصدد يافتن ساير علائم بحران برآئيد.

بسياري از افراد غالبا با ابراز جملاتي همچون " دلم مي خواهد خودم را بكشم   "يا  " نمي دانم چه مدت ديگر مي توانم اين فشارها ومشكلات را تحمل كنم " ،يا اينكه "من قرص‌هايم را براي روزي نگهداشته‌ام كه كارها واقعا بدتر گردد" ي" اخيرا طوري رانندگي مي كنم گوئي واقعا برايم اهميت نداردچه اتفاقي برايم پيش بيايد." ديگران را مستقيما از برنامه خود كشي خود مطلع ميگردانند.بطور كلي وجود احساس افسردگي ، ابراز درماندگي ،تنهايي ونا اميدي شديد مي تواند بيانگر افكار منجر به خودكشي درفرد باشد.گوش دادن به صحبتهاي فرد كه نشانة درخواست كمك از طرف اوست حائز اهميت بسياري است چرا كه معمولا اين گونه صحبتها تلاش نا اميدانه فرد جهت برقراري ارتباط ، دريافت كمك و درك مشكلاتش توسط ديگران مي باشد.

بيشتر اوقات دررفتار بيروني افرادي كه به فكر خودكشي مي افتند تغييراتي ديده مي‌شود آنها ممكن است با بخشيدن اموال قيمتي خود ومرتب كردن كارهايشان خود را براي مرگ آماده كنند .آنها همچنين ممكن است از اطرافيان خود كناره گيري نموده الگوي خواب و خوراك خود را تغيير دهند ويا علاقه‌أشان را نسبت به فعاليتها يا ارتباطات  گذشته‌اشان از دست بدهند.

چنين تغييرات ناگهاني وشديد مي تواند به عنوان زنگ خطر تلقي گردد چرا كه با اين تغييرات فرد خود را درموقعيتي مي بيند كه بزودي مشكلاتش تمام خواهد شد و به آرامش دست خواهد يافت .

 

                                باورهاي غلط وحقايقي راجع به خودكشي

                                باور غلط : فرد بايد ديوانه باشد كه حتي فكر خودكشي به سرش بزند .

                                حقيقت : بيشتر مردم گاهگاهي درطول زندگي خود درمورد خودكشي فكر كرده‌اند. بسياري از افرادي كه خودكشي مي‌كنند ويا اقدام به خود كشي حقيقت : اغلب مواقع عكس قضيه درست است ،كساني كه اقدام‌هاي قبلي خودكشي داشته‌اند بيشتر در معرض خطر خودكشي قرار دارند.براي بعضي از اين افراد، خودكشي دردفعات دوم  و سوم آسانتر مي‌باشد.

                                باور غلط :كساني كه قصد جدي خودكشي دارند هيچ كاري را نمي‌توان براي آنها انجام داد .

                                حقيقت :بيشتر بحرانها ي منجر به خودكشي ،محدود به زمان بوده و براساس افكار مبهم صورت گر فته‌لند .كساني كه اقدام به خودكشي مي‌كنند به نحوي قصد فرار از مشكلات را دارند .درحالي كه آنها مي‌بايد مستقيما با مشكلات برخورد نموده تا بتوانند راه حلهاي ديگري را بيابند .راه حلهايي كه با كمك افراد علاقمند به آنها درطول بحران مطرح شده و با حمايت آنها اين افراد قادر خواهند بود دقيق تر راجع به مسائل فكر كنند.

                                باور غلط: صحبت راجع به خودكشي مي تواند ايده خودكشي را در فرد بوجود آورد.

                                حقيقت :بحران و آشفتگي‌هاي هيجاني ناشي از آن ،فكر راجع  به خود كشي را در ذهن فرد مستعد ايجاد نموده است .علاقمندي وصحبت مستقيم راجع به خودكشي ،اين اجازه را به فرد مي‌دهد فشار يا ناراحتي صحبت دربارة مشكلات خود را تجربه نمايد كه اين امر مي‌تواند منجر به كاهش اضطراب در وي گردد.اين گونه صحبتها همچنين باعث مي‌شود فردي كه قصد خودكشي دارد كمتر احساس تنهايي يا انزوا داشته واحتمالا براي وي تسكين دهنده نيز باشد.

 

                                چگونه ميتوان به فردي كه قصد خودكشي دارد كمك نمود:

اغلب خودكشي ها را مي توان با اقدام‌هاي بجا و مناسب در مورد افراد در معرض بحران پيشگيري نمود. اگر فردي راكه قصد خودكشي دارد مي شناسيد لازم است اقدامات زير را انجام دهيد :

                                خونسرد باشيد:دربيشتر موارد عجله‌اي دركار نيست .بنشينيد و واقعا به صحبتهاي فرد گوش فرا دهيد وضمن درك،حمايتهاي عاطفي خود را در مورد وي اعمال نمائيد.

                                بطور مستقيم راجع به خودكشي بحث نمائيد. بيشتر افراد راجع به مرگ و مردن احساسات مبهمي داشته و آماده دريافت هرنوع كمكي هستند . از صحبت يا سؤال مستقيم راجع به خودكشي ،ترس و وحشتي بخود راه ندهيد.

                                فرد را به استفاده از روش‌هاي حل مسئله واقدامات مثبت تشويق وترغيب نمائيد بخاطر داشته باشيد فردي كه در موقعيت بحران عاطفي قرار دارد نمي تواند منطقي ودقيق فكر كند. اورا از هر گونه اقدام جدي وتصميمات غير قابل برگشت درموقعيت بحران باز داريد وراجع به تغييرات مثبتي كه اميد به زندگي را در وي افزايش مي دهد بحث وگفتگو نمائيد.

                                از ديگر افراد كمك بگيريد.عليرغم اينكه شما قصد كمك را داريد،سعي نكنيد با ايفاي نقش مشاور تمام مسئوليت را خود برعهده بگيريد .درجستجوي افرادي كه بتوانند در زمينه‌هاي تخصصي به شما كمك كنند برآييد ،حتي اگر به قيمت از بين رفتن اعتماد او به شما شود.اجازه دهيد فرد مشكل دار بفهمد كه شما براي وي اهميت قائليد ونسبت به او چنان علاقمنديد كه قصد گرفتن كمك از ديگران جهت رفع مشكلات وي را داريد.

 

                                اطلاعات ارائه شده را مي توان چنين خلاصه نمودكه:

بحران منجر به خودكشي موقتي است .غير قابل تحمل ترين دردها و ناراحتي ها نيز مي توانند تحمل گردند .كمك هميشه در دسترس شماست .

           كرده‌اند افراد با هوشي بوده‌اند كه در موقعيت بحران ، انتظار بيش از حدي از خود داشته وموقتا دچار آشفتگي وپريشاني احوال شده‌اند .

       باور غلط : كسا ني كه يك بار اقدام جدي براي خودكشي داشته‌لند رغبتي براي اقدام مجدد ندارند

 

ترجمه : نسرين مصباح

منبع :  University  Of Illinois - Counseling Center

http://iransco.org/Br_PIshgIrIkhodkoshI.asp

بحران خودكشي

   آيا تاكنون با پيشامدهاي ناكام كننده اي در زندگي مواجه شده ايد، طوري كه دلتان بخواهد به همه چيز خاتمه دهيد؟ آيا تاكنون مرگ به عنوان راه حلي بهتر از مبارزه با زندگي برايتان مطرح شده است؟ بسياري از مردم در دوره اي از زندگي خود به مرگ فكر كرده اند ولي تعداد بسيار كمي از آنها واقعاً به خودكشي عمل مي كنند. بحران خودكشي تجربه اي مغشوش كننده, دردناك و سخت است. براي بيرون آمدن از بحران خودكشي, تعيين عوامل ايجاد كننده بحران, فهم احساسات شخص خودكشي كننده و مواجهه با افكار خودكشي گرا مسائل بسيار مهم و اساسي هستند.

چه چيزي به بحران خودكشي منجر مي شود؟

يك بحران خودكشي معمولاً توسط يك تجربه آسيب زا و يا مجموعه اي از تجارب كه احساس ارزشمندي شخص را پايمال مي كنند, ايجاد مي شود. اين تجارب شامل يك فقدان اساسي, ناكامي در نيل به اهداف شخصي و يا مشكلات شخصي دراز مدت مي باشند. زماني كه نظام مقابله اي شخص قادر به رويارويي با تجارب منفي زندگي نباشد, افسردگي و يأس ناشي از آن مي تواند شخص را به افكار خودكشي آسيب پذير نمايد.

 احساسات شخص خودكشي كننده

عموماً شخص در معرض خودكشي به دليل احساس بيگانگي از تعاملات اجتماعي كناره گيري مي كند. او در پس انبوه جمعيت احساس انزوا و تنهايي مي نمايد. نيروي لازم براي عملكردهاي روزانه كاهش مي يابد. احساس خستگي و نوسانات خلقي ايجاد مي شوند. خواب, خوراك و عادات مراقبت از خود از نظم معمول خارج مي گردند. شخص ممكن است بدليل سخت و غير قابل تحمل بودن الزامات زندگي از خوردن خودداري كند, در خواب مشكل داشته باشد, كلاس درس يا كار خود را فراموش كند و از آرايش ظاهري خود غفلت نمايد. عواطف خشم, آسيب و غمگيني احساس نااميدي و درماندگي فرد را در بر مي گيرد.

شيوه هاي مواجهه با افكار خودكشي

در زير چند راهبرد جهت مواجهه با معماي بحران خودكشي ذكر شده است. نكته كليدي براي پيشرفت از طريق اين حالت, برقرار كردن رابطه با يك شخص و مشاركت در يافتن راههاي جايگزين جهت (توجيه) زندگي (زنده ماندن) است.

        1)    ترسها، ناكامي ها و نگراني هاي خود را با والدين, دوست, همسر, استاد, مشاور يا يك روحاني در ميان بگذاريد. اگر شما راه حلي براي مشكلات نداريد به اين معني نيست كه براي آن مشكلات ديگر هيچ راه حلي وجود ندارد. ابراز افكار و احساساتتان آغاز كننده فرايندي است كه از طريق آن نيرو, اميد و احساس ارزشمندي مجدداً ايجاد شده و به كشف راه حل هاي ديگر جهت حل و فصل بحران منجر مي گردد. اگر افكار خودكشي پيش از چند روز طول كشيد, كمك حرفه اي و تخصصي الزامي خواهد بود.

 

        2)   آنچه را كه موجب ناراحتي شما مي شود بطور مشخص بنويسيد. علاوه بر اين, چگونگي رويارويي تان با مشكلات را معين كنيد. با مشخص كردن آنچه جهت مقابله با يك موضوع خاص انجام مي دهيد, دريچه ذهن خود را براي راه حلهاي ديگر باز مي گذاريد.

 

        3)       افكار مثبت را جايگزين افكار منفي كنيد. اگر شما بطور دائمي درباره نقائص, تقصيرها و بدبياري هاي زندگي خود تعمق و تفكر نمائيد، خود پنداره و نگرشي منفي در مورد آينده را دروني خواهيد كرد. تمركز بر اسنادها, توانايي ها و مشاركت هاي شخصي مثبت, نگرشي متعادل در  مورد خود و توانايي هايتان ايجاد خواهد كرد. در بعضي اوقات جهت ايجاد احساس بهتر با خودتان حرف بزنيد.

 

        4)     كساني را كه در صورت كشتن خودتان زندگي آنها آسيب خواهد ديد, مشخص كنيد. تعيين اينكه آيا كسي در زندگي خود به شما نيازمند است, كاري سخت است. بهرحال, ما همه در شبكه هاي اجتماعي درگير هستيم و در هر لحظه از زمان شخصي وجود دارد كه رابطه اي معني دار با شما داشته باشد. در نظر داشته باشيد كه شما به حساب مي آئيد (براي ديگران مهم هستيد), ارزشمنديد و استحقاق اين را داريد كه چيزها را بهتر سازيد.

  زندگي در دوره هايي از زمان سخت مي گردد, همه فراز و نشيب دارند. يك بخش از خوبي زندگي در اين است كه شما اميدواريد فردا بهتر از ديروز خواهد بود.

  اگر شما از افسردگي, نااميدي و افكار خودكشي در رنج هستيد, مطمئن باشيد كه مراجعه به متخصصين بهداشت رواني براي شما بسيار كمك كننده خواهد بود

سایت  :

 

http://mohsenazizi.blogfa.com/post-604.aspx

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت: 8:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(1)

تحقیق درباره شيوه هاي مديريت استراتژيك

بازديد: 271

 

 

 

شيوه هاي مديريت استراتژيك

در پي تحقيقاتي كه درخصوص عملكردهاي مديريت بعمل آمده است پنج شيوة اساسي براي اجراي استراتژيها ارائه شده است. اين شيوه ها شامل طيف وسيعي چون اعلام به كاركنان كه استراتژي تدوين شده را اجرا كنند و در نهايت تربيت كاركناني كه توانايي تدوين و اجراي استراتژيهاي منطقي را دارند مي باشد. در هر شيوه، مدير نقشي متفاوت ايفا مي كند و از روشهاي مختلف مديريت استراتژيك بهره مي جويد. اين پنج شيوه را شيوة فرماندهي، شيوه تغيير سازماني، شيوه مشاركتي، شيوه فرهنگي و شيوه پويا مي نامند كه در ذيل به شرح اجمالي هر يك پرداخته خواهد شد:

 

1-  شيوه فرماندهي

در اين شيوه نحوه تعيين اهداف از بالا تعيين مي شوند، نمودهاي موفقيت آميز بدون روش، معيارهاي محصول گرا است. معمولاً سطح كمي از تلاش در گسترة سازمان در حين برنامه ريزي مورد نياز است، در حين اجرا شامل نمي شود، دانش و قدرت اجرايي مورد نياز مدير اجرايي ارشد زياد مي باشد. شروط موفقيت  اين استراتژي عبارتست از:

الف) اعمال قدرت كافي توسط مدير.

ب) در دسترس بودن اطلاعات دقيق و به هنگام و وجود ثبات منطقي در محيط.

ج) اجتناب نمودن مدير تدوين گر استراتژي از تعصبات شخصي و تأثيرات سياسي اثرگذار بر محتواي استراتژي.

اشكال جدي اين شيوه آن است كه انگيزه ي كاركنان را كاهش مي دهد. كاركناني كه احساس مي كنند در فرايند تدوين استراتژي جايي ندارند به گروهي غير مبتكر تبديل مي شوند. به هر حال اين شيوه مي تواند در سازمانهاي كوچكتري كه در محيط با ثبات فعاليت مي كنند مؤثر باشد. عوامل محبوبيت اين روش عبارتند از:

الف) ارائه چشم انداز ارزشمندي به مديران به منظور تمركز توان خود بر تدوين استراتژي و ملاحظه تقسيم كار مديريت استراتژيك در دو مرحله تفكر و اقدام بطور همزمان.

ب) تمركز بر جنبه هاي كمي و عيني تا عوامل كيفي و ذهني مربوط به اقدامات متقابل رفتاري.

ج) احساس قدرت مديران جاه طلب در جهت تأثير گذاري تفكر و تصميمات ايشان بر فعاليت هزاران نفر از كاركنان.

 

2-  شيوه تغيير سازماني

در اين نحوه تعيين اهداف از بالا تعيين مي شوند، نمودهاي موفقيت آميز بودن روش، ساختار و سازمان مناسب استراتژي تدوين شده است. معمولا سطح كمي از تلاش در گستره ي سازمان در حين برنامه ريزي مورد نياز است، لكن در حين اجرا تلاش در گستره سازمان زياده بوده و همچنان دانش مورد نياز و قدرت اجرايي مورد نياز مدير اجرايي ارشد زياد مي باشد. در اين شيوه مديران، وظيفه خود را به حركت درآوردن سازمان در جهت رسيدن به هدفهاي جديد مي دانند. ابزارهاي مورد استفاده براي انجام اين كار عمدتاً رفتاري هستند و شامل مواردي چون تغيير ساختار و وضعيت نيرويي سازمان براي تمركز روي اولويتهاي جديد سازمان، اصلاح سيستمهاي برنامه ريزي و كنترل و ياري گرفتن از ديگر تكنيكهاي تغيير سازماني مي باشد. بينش مدير شبيه نقش معماري است كه سيستمهاي اداري را براي اجراي مؤثر استراتژي برنامه ريزي مي كند. از آنجا كه ابزارهاي نيرومند رفتاري در شيوه ي تغيير سازمان به كار مي رود، اين شيوه اغلب مؤثرتر از شيوه فرماندهي است و مي تواند براي اجراي استراتژيهاي مشكل تر به كار رود. به هر حال شيوه ي تغيير محدوديتهاي چندي دارد كه مي تواند كاربردش را براي سازمانهاي كوچكتر در محيطهاي با ثبات محدود كند. اين شيوه به مديران براي قرار گرفتن در خط مقدم تغييرات سريع در محيط كمكي نمي كند و از آنجا كه اين شيوه اعمال استراتژي را به شكل كل به جزء طلب مي كند، در معرض  همان مشكلات انگيزه اي است كه شيوه فرماندهي در معرض آنهاست.

 

3-  شيوه مشاركتي

در اين شيوه اهداف در گروهي در رده بالاي سازمان به بحث گذاشته و تعيين مي شوند، نمودهاي موفقيت آميز بودن روش، برخورداري از حمايت هاي گسترده مديريت رده بالا مي باشد. معمولاً سطح زيادي از تلاش در حين برنامه ريزي در گستره ي سازمان مورد نياز است لكن در حين اجرا كم مي شود و دانش مورد نياز و قدرت اجرايي مورد نياز مدير اجرايي ارشد متوسط مي باشد. در اين شيوه مدير مسئول تدوين استراتژي از بقيه گروه مديريتي مي خواهد تا با مشورت، تدوين استراتژي و اجراي استراتژي را انجام دهند. مديراني كه داراي ديدگاههاي متفاوتي هستند تشويق مي شوند نظرات خود را در قالب آنچه كه تدبير گروهي ناميده مي شود مطرح كنند. نقش مدير همانند نقش هماهنگ كننده اي است كه از درك خود، پويايي گروه براي حصول اطمينان از اينكه تمامي نظرات، خوب مورد بحث و بررسي قرار مي گيرند استفاده مي كند.

شيوه مشاركتي بر دو محدوديت موجود در ديگر شيوه هاي اجرايي كه پيشتر اشاره كرديم، فائق مي  آيد. با دستيابي به اطلاعاتي كه با مشاركت مديران نزديك به عمليات جمع آوري مي شود و با پديد آوردن جايگاهي براي بيان بسياري از نظرات، اين شيوه مي تواند كيفيت و به هنگام بودن اطلاعات مربوط به استراتژي را افزايش دهد و به نسبتي كه مشاركت، تعهد نسبت به استراتژي را بالا مي برد احتمال اجراي كارآمد استراتژي را افزايش مي دهد.

گرچه شيوه ي مشاركتي ممكن است تعهد بيشتري نسبت به شيوه هاي پيشين ايجاد كند، اما احتمال دارد به استراتژي ضعيف تر منجر شود. اين حقيقت كه استراتژي بين مديراني مورد بحث قرار مي گيرد كه داراي نظرات متفاوت و احتمالاً اهداف متفاوت هستند، ممكن است موقعيت مديريت را در تدوين اجراي استراتژي برتر كاهش دهد. از يك سو استراتژي ناشي از گفتگوي گروهي نسبت به استراتژي كه توسط يك فرد يا يك گروه ستادي ايجاد مي شود كمتر خيالي و بيشتر محافظه كارانه است. از سوي ديگر جمع آوري و ايجاد استراتژي توسط مديران حوزه هاي مختلف ممكن است منجر به استراتژي شود كه توجه بيشتري به حوزه عمليات خاصي دارد، اما از نظر استراتژيك، كمتر معقول است. همچنين روند گفت و گوها ممكن است آنقدر وقت گير باشد كه سازمان فرصتهايي را از دست بدهد و در واكنش سريع نسبت به تغييرات محيطي ناكام بماند.

در نهايت يك ايراد اساسي، شيوه مشاركتي آن است كه از نظر سازماني، مبتني بر يك تصميم گيري واقعي جمعي نيست، زيرا مديران رده بالا اغلب كنترل متمركزي را در اختيار دارند. در واقع اين شيوه، تمايز مصنوعي بين متفكران و مجريان را حفظ مي كند و در استفادة كامل از توان بالقوه انساني سراسر سازمان توفيقي حاصل نمي كند.

 

4-  شيوه فرهنگي

در اين شيوه تعيين اهداف در فرهنگ سازمان مستقر مي باشد، نمودهاي موفقيت آميز بودن، روش وجود نيروهاي اجرايي فعال مي باشد. معمولاً سطح زيادي از تلاش در حين برنامه ريزي در گستره سازمان مورد نياز است لكن در حين اجرا كم مي شود و دانش مورد نياز و قدرت اجرايي مورد نياز مدير اجرايي ارشد متوسط مي باشد. اين شيوه، شيوه مشاركتي را بسط مي دهد و سطوح پايين تر سازمان را نيز در بر مي گيرد. در اين شيوه مدير با ابزار و ارتقاء ديدگاه خود نسبت به مأموريت كل سازمان و سپس اجازه دادن به كاركنان كه فعاليتهاي خود را مطابق اين مأموريت طر‍ح ريزي كنند، سازمان را هدايت مي كند. مدير نقش مربي را ايفا مي كند و دستورالعملهاي كلي صادر مي كند اما در عين حال تصميم گيري انفرادي بر اساس جزئيات عمليات استراتژي را تشويق مي كند. طيف ابزارهاي اجرايي بكار گرفته شده در ايجاد يك فرهنگ سازماني نيرومند متفاوت مي باشد. اين تكنيك ها چيزي است كه مي توان آن را كنترل دسته سوم ناميد. كنترل دسته اول نظارت مستقيم است، كنترل دسته دوم استفاده از مقررات، روش ها و ساختار سازماني به منظور هدايت رفتار است و كنترل دسته سوم ظريف تر و بطور بالقوه نيرومندتر است و شامل اثرگذاري بر رفتار از طريق شكل دهي به هنجارها،  ارزشها، نهادها و باورهايي است كه مديران و كاركنان ضمن اتخاذ تصميمات روزانه، ارائه مي دهند.

شيوه فرهنگي تا حدودي موانع بين متفكران و مجريان را از ميان مي برد، زيرا هر عضو سازمان مي تواند تا حدي هم در تدوين و هم در اجراي استراتژي، مشاركت نمايد. به نظر مي رسد كه شيوه ي فرهنگي در سازمانهايي كه منابع كافي براي جذب هزينه ي ايجاد و تداوم يك نظام ارزشي پشتيباني كننده در اختيار دارند. به بهترين نحو عمل مي كند. اينگونه سازمانها اغلب داراي رشد بالا و فناوري پيشرفته هستند. گرچه اين شيوه از شماري نقاط قوت برخوردار است كه حداقل آن اجراي متعهدانه و مشتاقانه ي استراتژي است اما داراي محدوديتهايي نيز به شرح ذيل مي باشد:

1- فقط در سازمانهايي كه عمدتاً متشكل از اشخاص آگاه و باهوش هستند عملي است.

2- تثبيت آن به وقت زيادي نياز دارد.

3- مي تواند احساس هويت سازماني را آنقدر تقويت كند كه باعث فلج شدن خود سازمان مي شود، براي نمونه، آوردن اشخاص از بيرون و قرار دادن آنها در سطوح بالاي مديريت مي تواند مشكل ساز شود زيرا آنها توسط ديگر مديران مورد قبول واقع نمي شوند.

5- سازمانهايي كه داراي فرهنگ قوي هستند اغلب تفاوتهاي فرهنگي را از ميان مي برند مانع كوشش در جهت تغيير مي شوند و تجانس و زايش فرهنگي بسته را تقويت مي كنند.

 

5- شيوه پويا

در اين شيوه تعيين چارچوب اهداف از بالا و تدوين اهداف مشخص از پايين صورت مي گيرد، نمودهاي موفقيت آميز بودن روش، استراتژيهاي معقول و برخوردار از مجريان توانمند مي باشد. معمولاً سطح زيادي از تلاش در حين برنامه ريزي در گستره سازمان مورد نياز است ليكن در حين اجرا كم مي شود و دانش مورد نياز و قدرت اجرايي مورد نياز مدير اجرايي ارشد متوسط مي باشد.

مديري كه شيوه ي پويا را انتخاب مي كند بطور همزمان به تدوين استراتژي و اجراي استراتژي مي پردازد. او بر انجام اين وظايف متمركز نمي شود بلكه بر تشويق زيردستان در توسعه، تكميل و اجراي استراتژي مناسب بوسيله ي خودشان تمركز مي نمايد.

اين شيوه نسبت به شيوه هاي ديگر از چند جهت متفاوت است:

1- به جاي آنكه استراتژي از جانب مديران رده بالا يا يك گروه كارشناسان استراتژي از بالا به پايين سوق داده شود، از سوي مجريان و مديران رده پايين و رده مياني و ناظرين به سمت بالا حركت داده مي شود.

2- در اين شيوه استراتژي برآيند پيشنهادات فردي در طول سال ارائه مي شود.

3- گروه مديريتي رده بالا فرضيه هاي كاركنان را يعني تصور كاركنان از اينكه چه چيزي پروژه هاي استراتژيك قابل پشتيباني را تشكيل خواهد داد شكل مي دهد.

4- مدير اجرايي ارشد با مدير مسئول استراتژي، بيشتر همانند يك قاضي، پيشنهادات را ارزيابي مي كند تا اينكه مانند يك استراتژي برتر عمل كند.

در اين سازمانها مدير اجرايي ارشد نمي تواند تمام شرايط استراتژيك و عملياتي را كه هر بخش سازمان با آنها روبرو است بشناسد و درك كند. بنابراين اگر قرار باشد استراتژي ها به نحو مؤثري تدوين و اجرا شوند مدير اجرايي ارشد بايد براي انگيزه، فرصت، تلاش و نيل به اهداف، مقداري از كنترل خود بكاهد.

اين شيوه چند برتري دارد:

1- مديران رده مياني را تشويق مي كند استراتژيهاي موثري تدوين كنند و به آنها فرصت مي دهد كه تا اجراي طرحهاي خود را خود عهده دار گردند. اين استقلال، انگيزه ي آنان را براي موفق ساختن استراتژي افزايش مي دهد.

2- استراتژيهايي از جانب كاركنان و مديران صورت مي گيرد كه شناخت بهتري از فرصتهاي استراتژيك دارند، از نظر عملياتي معقول بوده و اجراي آنها به راحتي انجام مي شود.

به هر حال اين شيوه نياز به اين دارد كه براي توسعه نظرات مناسب، چرخه هاي معمول داراي، تائيد و تصويب، مانع كار نشود. در موارد اجتناب ناپذير (جايي كه با وجود تلاشهاي ارزشمند صورت گرفته شكست رخ مي دهد) توانايي نرمش و گذشت گسترش بايد به علاوه تبديل سازماني كه به سيستمهاي متمركز بالا و پايين عادت كرده است به سازماني كه استراتژيهايش به شيوه ي پويا اجرا مي شود مي تواند بسيار مشكل، پرهزينه و وقت گير باشد. در نهايت اينكه شيوه ي پويا مشخص نمي كند مديراني كه مسئول اجراي استراتژي هستند چگونه بايد آنرا اجرا كنند. در مجموع شيوه پويا شيوه اي است منطقي براي سازمانهاي پيچيده اي كه داراي فعاليتهاي پويا هستند.(15)

 

بومي سازي شيوه هاي مديريت استراتژيك

با توجه به نقش اساسي و تعيين كنندة فرهنگ، در هر نوع فعاليت و اقدام مديريتي، چه از جانب مديران و كاركنان چه از سوي دولت، اين عامل بايد به عنوان مديريت متغير مهم و اساسي مورد توجه قرارگيرد.

در انتخاب شيوه هاي مديريت فقط نظريه هاي علمي مجرد تعيين كننده نيست، بلكه باورها و فرهنگ مديران، كاركنان، ارباب رجوع و كل جامعه تعيين مي كند كه در جامعه اي با اين فرهنگ، بايد به كدامين نحو مديريت كرد. لذا گفتني است كه نظريه ها و الگوهاي ساير جوامع هر چند كه در زادگاه خود كاملاً موفق باشند، بصورت آني و بدون دقت كافي، قابل تعميم به ساير جوامع نيستند و ضرورتاً بايد ملاحظات شرايط فرهنگي را نيز در آن وارد كرد و در صورتي اقدام به تعميم آن كرد كه با شرايط فرهنگي جامعه سازگاري داشته باشد و يا اينكه بتوان طي فرايند زماني، آمادگي لازم را ايجاد كرده و اصلاحات و تغييرات لازم را در آن الگو و تئوري پديد آورد و آنگاه از آن در جامعه مورد نظر استفاده كرد.

يكي از مطالعات نسبتاً جامعي كه به مقايسه شيوه هاي طرح ريزي، تصميم گيري، سازماندهي، مديريت منابع انساني، رهبري و سرپرستي، كنترل و نظارت در دو كشور ژاپن و آمريكا پرداخته، مدل كونتز در مطالعات تطبيقي مديريت است از طريق پژوهش هاي ميداني و نظرات خبرگان مديريت تكميل شده است. اين بررسي نشان مي دهد كه تفاوت اصلي بين مديريت، از آن دسته باورها و ارزش هاي اجتماعي تأثير مي پذيرد كه معمولا در مقوله مديريت به آن فرهنگ گفته مي شود. بنابراين طبقه بندي واحد مطلقي كه در همه مكان ها و زمان ها و در تمامي جوامع و سطوح،قابليت كاربرد داشته باشد وجود ندارد و حداقل طبقه بندي ها بايد از فرهنگ جامعه تبعيت كرده و با آن مناسبت داشته و سازگار گردند.(16)

 

مراحل موجود در مديريت استراتژيك

 

1-  تحليل محيطي

روند مديريت استراتژيك، با تحليل محيطي يا به عبارتي فرايند نظارت بر محيط سازمان به منظور شناسايي تهديدات و فرصتهاي جاري و آتي آغاز مي شود. در چنين بستري محيط سازمان تمام عوامل دروني و بيروني را كه به پيشرفت در جهت دستيابي به اهداف سازمان تأثير دارند در بر مي گيرد. مديران بايد هدف تحليل محيطي را دريافته، سطوح مختلف محيط سازماني را كه وجود دارند تشخيص دهند و دستور العمل توصيه شده براي اجراي تحليل محيطي را درك كنند.

 

2-  تعيين جهت گيري سازماني

دومين مرحله روند مديريت استراتژيك، تعيين جهت گيري سازماني يا تعيين نيروي جلوبرنده سازمان است. دو شاخص عمده در جهت گيري سازماني وجود دارد: مأموريت سازمان و اهداف سازمان. مأموريت سازمان عبارت است از هدفي كه علت وجودي سازمان محسوب مي شود و اهداف سازمان عبارتند از مقاصدي كه سازمان انتخاب كرده است.

پس از آنكه مديريت يك تحليل محيطي را به منظور مشخص كردن نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهديدات سازمان انجام داد قادر خواهد بود جهت گيري سازماني خود را بهتر تعيين نمايد، آن را مورد تأكيد مجدد قرار دهد يا آن را اصلاح كند. به هر حال به منظور تعيين جهت گيري سازماني به نحوي مناسب، مدير بايد بداند كه مفاد مأموريت سازمان در برگيرنده ي چه چيزي است، ماهيت اهداف سازمان را درك نمايد و فرايند مؤثر و كارآمدي را براي تعيين جهت گيري سازماني اتخاذ نمايد.

بيشتر مديران براي برخورداري از جهت گيري سازماني كه به روشني توسط مأموريت سازمان تعريف شده باشد ارزش زيادي قايل هستند.

 

3-  تدوين استراتژي

سومين مرحله از روند مديريت استراتژيك، تدوين استراتژي است. استراتژي عبارت است از دستور كاري كه هدف از آن تضمين اين مسأله است كه سازمان به اهداف خود نايل مي شود. بنابراين تدوين استراتژي، طراحي و اتخاذ استراتژيهايي است كه منجر به دستيابي به اهداف سازمان مي شوند. تأكيد اصلي استراتژي سازماني، نحوه ي رويارويي هر چه بهتر را رقباست. هنگامي كه محيط مورد تحليل واقع گردد و جهت گيري سازماني تصريح شود مدير قادر خواهد بود در تلاشي آگاهانه، راهكارهاي جايگزين را براي تضمين موفقيت سازمان طراحي كند.

مديران بايد براي تدوين صحيح استراتژي سازماني نسبت به رويكردهاي مختلف در زمينه ي تدوين استراتژي نظير تحليل انتقادي مسأله، تحليل نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهديدات (SWOT) ، ماتريس سهم رشد را كاملاً درك كنند.

 

4-  اجراي استراتژي سازماني

چهارمين مرحله روند مديريت استراتژيك، اجراي استراتژي سازماني است. اين مرحله شامل به اجرا درآوردن استراتژيهايي است كه به طور منطقي توسعه يافته اند و از مراحل پيشين روند مديريت استراتژيك پديد آمده اند. بدون اجراي مؤثر استراتژي، سازمانها قادر نخواهند بود كه از مزاياي اجراي تحليل سازماني، تعيين جهت گيري سازماني و تدوين استراتژي سازمان نفعي برند.

به منظور اجراي موفقيت آميز استراتژي سازماني، مديران بايد فكر روشني نسبت به پرسشهاي زير داشته باشند:

چه ميزان تغيير در درون سازمان به هنگام اجراي يك استراتژي جديد ضروري است؟

مهمترين شيوه ي مواجه شدن با فرهنگ سازماني به منظور حصول اطمينان از اينكه استراتژي واقعاً به سهولت اجرا خواهد شد چيست؟

اجراي استراتژي و انواع ساختارهاي سازماني چگونه به هم مرتبط اند؟

چه مهارتهايي براي مديران كه اميدوارند استراتژي سازماني را به گونه اي موفقيت آميز اجرا كنند ضروري است؟

و يك مدير از چه رويكردهاي اجرايي متفاوتي مي تواند پيروي كند؟

كنترل استراتژيك، نوعي كنترل سازماني ويژه است كه به نظارت برروند مديريت استراتژيك و ارزيابي آن مي پردازد، به گونه اي كه بتوان آن را بهبود بخشيد و عملكرد آن را تضمين كرد.

 

5-  كنترل استراتژيك

كنترل استراتژيك، نوعي كنترل سازماني ويژه است كه به نظارت برروند مديريت استراتژيك و ارزيابي آن مي پردازد، به گونه اي كه بتوان آن را بهبود بخشيد و عملكرد آن را تضمين كرد. براي اجراي موفقيت آميز كار كنترل استراتژيك، مديران بايد روند كنترل استراتژيك و نقشي را كه حسابرسي استراتژيك  (يعني ارزيابي محيط سازماني) معمولاً در آن ايفا مي كند درك كنند. به علاوه، مديران بايد از پيچيدگي سيستم هاي اطلاع رساني مديريت و اينكه چگونه اين سيستم ها مي توانند روند كنترل استراتژيك را كامل كنند، آگاهي داشته باشند. كيفيت روند مديريت استراتژيك در درون هر سازمان به اطلاعاتي بستگي دارد كه اين روند مبتني بر آن است.(17)

بسترهاي اجراي مديريت استراتژيك

بسترهاي كارآمدي كه مديران بنا نهاده اند بدون اجراي منظم و برنامه ريزي شده عملاً بي فايده است. جهت اجراي موفقيت آميز استراتژيها به چهار مهارت بنيادين ذيل نياز است:

الف) مهارت تعامل (9)

عبارتست از توانايي اداره كردن افراد طي اجراي استراتژي با تأكيد برگفتگو براي يافتن بهترين روش به اجرا درآوردن استراتژي است.

ب) مهارت تخصيص (10)

عبارتست از توانايي  تهيه و تدارك منابع سازماني ضروري براي اجراي يك استراتژي.

ج) مهارت نظارت (11)

عبارتست از توانايي استفاده از اطلاعات براي مشخص كردن اين امر كه آيا مانعي بر سر اجراي استراتژي بوجود آمده است يا خير. مجريان استراتژيها در صورتي موفق مي شوند كه سيستمهاي بازخود اطلاعاتي بوجود آورند و پيوسته از وضعيت اجراي استراتژي ها گزارش بگيرند.

د) مهارت سازمانده (12)

عبارتست از توانايي ايجاد يك شبكه از افراد در سرتاسر سازمان كه مي توانند به هنگام بروز مشكلات در اجراي استراتژي به حل آن مشكل كمك كنند مجريان موفق اين شبكه را طوري طراحي مي كنند تا افرادي را كه در بر مي گيرند بتوانند از عهده انواع خاصي از مشكلات قابل پيش بيني برآيند.{18}

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت: 17:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق و مقاله درباره تجارت در اينترنت بدون هيچ سرمايه اي

بازديد: 378

تجارت در اينترنت بدون هيچ سرمايه اي

اگر مي خواهيد در ماه درآمدي بين 100 تا 600 هزار تومان داشته باشيد با ما همراه شويد!

(كه نسبت به فعاليت شما افزايش يا كاهش مي يابد)

 

از هنگامي كه پديده اينترنت به وجود آمد و در پي آن تجارت الكترونيك بنيان گذاري شد پديده بازرگاني و ويزيتوري نيز گسترش روز افزوني پيدا نمود. به اين دليل هر خريد و فروشي نياز به مشتري دارد.

يكي از اولين راه هايي كه استفاده گرديد ايجاد سايتهاي ليست بود و بعد با به وجود آمدن موتورهاي جستجوگر استفاده از آنها براي يافتن سايتهاي مورد نظر افزايش يافت. اما بهترين راهي كه از ابتدا وجود داشته استفاده از تبليغات براي جلب مشتري مي باشد.

به اين ترتيب برنامه هاي سود آور (Affiliate Programs or Partner Programs) گسترش روز افزوني پيدا كردند كه اساس تمام برنامه هاي ويزيتوري امروز همانند آنها مي باشد. اساس كار اينگونه است كه طراح وب يا Webmaster با قرار دادن Link هايي در سايت خود در صدي از فروش حاصل را بدست مي آورد.

در سال 2000 اولين سايتهاي تبليغات از طريق E-mail در اينترنت به طور جدي و فراگير كار خود را شروع كردند.

روش عملكرد اين سايتها بسيار ساده است. اين سايتها در واقع برنامه هايي هستند كه به اعضاي خود به طور خودكار روزانه چندين ايميل مي فرستند و اعضاي آنها به لينك هايي كه در اين ايميل ها وجود دارد مراجعه مي كنند. در هنگام باز شدن اين صفحات در بالاي صفحه به دو حالت يا با شمارش معكوس يا با نوشتن اينكه چند ثانيه بايد در اين سايت باشيد تا مقدار پول تايين شده براي اين صفحه به حساب شما واريز شود مشخص مي گردد و به اين ترتيب مقداري پول نصيب اعضاي اين سايتها مي شود.

شايد اين سوال هم براي شما پيش آيد كه چرا اين سايتها به ما به خاطر ديدن اين سايتها پول پرداخت مي كنند‌؟

در جواب اين پرسش بايد گفت كه اين سايتها و شركتها به نوعي كار تبليغاتي انجام مي دهند و هيچ مبلغي را خودشان پرداخت نمي كنند. و در واقع اين مبلغ را كساني كه سايت و محصولات خود را تبليغ مي كنند مي پردازند و خود اين سايت ها و شركت هاي تبليغاتي نيز مبلغي از اين تبليغات سود مي برند.

براي روشن شدن بهتر موضوع مثالي ميزنيم :

يك شركت توليدي براي اينكه بتواند محصول توليدي خود را به فروش برساند به اين شركتهاي تبليغاتي مراجعه مي كند و قرار دادي به اين صورت با هم مي بندند. بر اين اساس كه مثلا شركت تبليغاتي براي سايت اين شركت به ازاي هر 40 بازديد كننده كه پيدا كند شركت توليدي بايد 100 سنت بپردازد. پس از بسته شدن قرار داد اين شركت تبليغاتي به بازديد كننده‏هاي خود اين پيشنهاد را مي كند كه براي بازديد از اين سايت به هر شخص 2 سنت مي دهد. و به ازاي هر 40 نفري كه به آن سايت مي فرستد 20 سنت از 100 سنت باقي مي ماند كه در اينجا هر 3 سود مي برند.

اما امروزه هرفردي چه داراي وب سايت باشد چه نباشد مي تواند به كسب درآمد از طريق اينترنت نائل گردد و تنها امكاناتي كه براي اين امر نياز دارد عبارتند از :

1- داشتن يك ايميل جهت دريافت ايميلهاي ارسالي از سايتهاي تبليغاتي (كه مي توانيد از سايت Yahoo استفاده كنيد.

2- داشتن يك حساب اينترنتي (توضيحات كامل در سايتي كه در پايان به آن اشاره شده موجود است)

3- ثبت نام در تعدادي سايت (توضيحات كامل در سايتي كه در پايان به آن اشاره شده موجود است)

4- صرف زمان 60-30 دقيقه در هر 2 يا 3 روز.

براي كسب اطلاعات بيشتر و

ثبت نام در سايتهاي تبليغاتي مي توانيد از سايت

WWW. Tejarat.net.ms

استفاده كنيد.

منتظر شماره دوم اين اطلاعيه كه در مورد سرمايه گذاري در اينترنت مي باشد باشيد.

طراحي سپرده‏هاي جديد در
 بانكداري بدون ربا 

 

 

چكيده

امروزه، صنعت بانكداري با تجهيز پس اندازها و هدايت آن ها به سمت فعاليت هاي مولد اقتصادي، نقش مهمي در اقتصاد جوامع ايفا مي كند و اين مهم، زماني رخ مي دهد كه نظام بانكي، ابزارهاي مشروع و كارآمدي براي تشويق صاحبان وجوه مازاد به سپرده گذاري در بانك را داشته باشد. پس از تغيير قانون عمليات بانكي و اجراي بانكداري بدون ربا در ايران يكي از اشكالات مطرح در قانون جديد عدم جامعيت انواع سپرده ها با روحيات و اهداف صاحبان پس‏انداز است. در اين مقاله با بررسي انگيزه‏هاي مردم و  موسسات براي سپرده گذاري و تحليل انواع سپرده هاي بانكداري سنتي (ربوي) و بانكداري بدون رباي ايران، متناسب با انگيزه‏ها و روحيات صاحبان وجوه، سپرده هاي  ذيل ارائه مي شود.

1.     سپرده جاري؛

2.     سپرده قرض الحسنه؛

3.     سپرده پس انداز؛

4.     سپرده سرمايه گذاري با سود ثابت؛

5. سپرده سرمايه گذاري با سود متغير.

هيچ يك از اين سپرده ها كه براساس عقود قرض بدون بهره قرض‏الحسنه و وكالت طراحي شده اند، مشكل ربا را ندارد و تمام آنها در نظام بانكداري بدون ربا قابل استفاده‏اند.

مقدمه

امروزه بانكداري يكي از مهمترين بخشهاي اقتصادي به شمار مي آيد. بانكها با سازماندهي و هدايت دريافت ها و پرداخت ها امر مبادلات تجاري و بازرگاني را تسهيل كرده باعث گسترش بازارها و رشد و شكوفايي اقتصاد مي شوند. از طرف ديگر با تجهيز پس اندازهاي ريز و درشت و هدايت آنها به سمت بنگاه هاي توليدي و تجاري اولا سرمايه هاي راكد و احيانا مخرب اقتصادي را به عوامل مولد تبديل مي كنند و ثانيا عوامل ديگر توليد را كه به جهت نبود سرمايه بيكار بودند يا با بهره وري پاييني كار مي كردند به سمت اشتغال كامل با بهره وري بالا سوق مي دهند و سرانجام بانكها كه يكي از عوامل مهم سياستهاي پولي، و مجرياني براي تصميمهاي اقتصادي بانكهاي مركزي هستند، با قبض و بسط اعتبارات بانكي و هدايت وجوه از بخشي به بخش ديگر، گذشته از تثبيت اقتصاد در سطح كلان به تنظيم بخش هاي اقتصادي نيز مي پردازند.

روشن است كه آثار و نتايج پيشين هنگامي بر نظام بانكي و صنعت بانكداري مرتبت است كه نظام بانكي در بخش هاي اساسي تجهيز منابع اعطاي تسهيلات، ارائه خدمات حساب جاري، و تنظيم سياست هاي پولي و بانكي، به صورت جامع، منطقي، كارآمد و پويا عمل كند.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تغيير نظام بانكي يكي از اشكالاتي كه درباره بانكداري بدون رباي جمهوري اسلامي ايران مطرح مي كنند، عدم جامعيت و ناكارآمدي بخش تجهيز منابع نظام بانكي است. در اين مقاله نخست با مطالعه انگيزه‏ها و روحيات سپرده‏گذاران نشان مي دهيم كه نظام جامع به لحاظ منطقي چه نوع حسابهاي بانكي بايد داشته باشد و در بخش دوم، برخورد بانكداري سنتي را با اين مساله، و در بخش سوم حساب هاي بانكداري بدون رباي ايران را از جهت جامعيت و كارآمدي بررسي مي كنيم و در بخش نهايي با ارائه الگوي پيشنهادي سپرده هاي جديدي را مي شناسيم.

اهداف و انگيزه هاي سپرده گذاري

امروزه مردم و موسسات حقيقي و حقوقي با اهداف و  انگيزه هاي گوناگوني در بانكها سپرده گذاري مي كنند. موفق ترين نظام بانكي آن است كه متناسب با اين انگيزه ها بتواند حسابهاي بانكي را طراحي كند. به طور معمول، انگيزه هاي ذيل براي صاحبان سپرده مطرح است.

1. حفظ و نگهداري وجوه مازاد: برخي از مردم يا موسسات وجوه مازاد بر مصرف‏هاي خود را در بانك ها سپرده گذاري مي كنند تا در محل امن و مطمئني حفظ شود و در مصارف اتي و غير مترقبه از آنها استفاده كنند.

2. تسهيل در مبادلات پولي از طريق خدمات بانكي‌: امروزه بانك ها با ارائه خدمات گوناگوني چون خدمات حساب جاري، حساب در گردش و ، ابزارهاي فعال سريع و مطمئن براي نقل و انتقال وجوه از حساب شخصي به شخصي ديگر، و مكاني به مكاني ديگر هستند و اسناد بانكي در اختلافهاي حقوقي، مدرك مهم به شمار مي آيد. براين اساس مردم و موسسات ترجيح مي دهند مبادلات پولي خود را از طريق حسابهاي بانكي انجام دهند و براي اين منظور، به سپرده گذاري اقدام مي كنند.

3. كسب درآمد: گروهي از مردم و موسسات داراي سرمايه نقدي مازاد بوده خود توان يا علاقه سرمايه گذاري مستقيم را ندارند و ترجيح مي دهند پول خود را در بانك سپرده‏گذاري كنند و بانك به آنان سودي بپردازد.

4. مشاركت در ثواب معنوي اعطاي قرض‏الحسنه : برخي از مردم به ويژه مسلمانان در سايه تشويق هاي ديني بر امر خير اعطاي قرض‏الحسنه دوست دارند بخشي از اموالشان را به اين امر مقدس و پسنديده اختصاص دهند؛ اما چون توان يا علاقه ندارند كه خودشان به طور مستقيم با متقاضيان قرض الحسنه ارتباط داشته باشند، ترجيح مي دهند اين مهم را از طريق موسسات معتبري چون بانك انجام دهند.

5. كمك به عمران و آباداني كشور: از آنجا كه سرمايه هاي گردآمده در بانك به دست سرمايه گذاران مولد مي رسد و در راه عمران و آباداني كشور به كار مي افتد، اغلب مردم ترجيح مي دهند وجوه مازاد بر نياز مصرفي يا سرمايه گذاري خود را در اختيار بانك بگذارند تا از طريق دستان توانمند به جريان افتد و زمينه رشد و توسعه كشور فراهم آيد.

توجه به اين نكته ضرورت دارد كه اهداف و انگيزه هاي پيشين در برابر هم نبوده با هم منافاتي ندارند؛ بنابراين، سپرده گذار ممكن است چند هدف از اهداف پيشگفته را همزمان داشته باشد، البته با توجه به آموزنده هاي اسلام و تحريم ربا، اگر كسي قصد مشاركت در ثواب معنوي قرض الحسنه را دارد نمي تواند قصد كسب درآمد وسود داشته باشد.

روحيات سپرده گذاران

آن گروه از سپرده گذاران بانكي كه يگانه هدف يا يكي از اهدافشان كسب درآمد و سود از طريق سپرده گذاري است، از جهت روحيات و روان شناختي به سه گروه تقسيم مي‏شوند.

1. افراد ريسك پذير: گروهي از مردم از جهت روان شناختي، درباره دگرگوني هاي آينده حساسيت بسياري نداشته گاه علاقه مند به تحول و ريسك پذيرند. اين گروه ترجيح مي دهند سرمايه هايشان در زمينه هايي كه سود و درآمد انتظاري بالايي دارد، سرمايه گذاري شود؛ گرچه با ريسك و مخاطراتي همراه باشد.

2. افراد متعارف: گروهي از مردم فقط در حد متعارف ريسك و مخاطره را تحمل مي كنند و هر وقت اندازه ريسك از آن بالاتر رود، اقدام نمي كنند؛ هر چند سود انتظاري بالاتر باشد.

3. افراد ريسك گريز: گروهي از مردم از ريسك و مخاطره گريزان بوده ترجيح مي دهند درآمد ثابت و معيني داشته باشند، گرچه آن درآمد پايين باشد.

روشن است كه تقسيم بندي پيشين به معناي خطكشي نيست؛ بلكه بيانگر گروه بندي نوعي است. يعني اگر توزيع افراد جامعه را از جهت حداكثر پذيرش ريسك به طور آماري مطالعه كنيم به توزيعي طبيعي نزديك مي شويم، براي مثال اگر حد ريسك عقلايي را شصت درصد بدانيم، 25 درصد مردم ريسك گريز، 25 درصد ريسك پذير، و 50 درصد متعارف خواهند بود.

رابطه بين پذيرش ريسك و سطح درآمد

به طور معمول افراد بسياري در آن گروه از فعاليتهاي اقتصادي كه وضعيت تثبيت شده و روشني دارند، سرمايه گذاري مي كنند، در نتيجه توليد در آن انبوه، و فعاليت رقابتي تر مي شود و به سبب آن، سود كاهش مي يابد. در مقابل، فعاليتهايي كه با يك سري ريسك و مخاطرات همراه است، مثل فعاليتهاي نو و ابتكاري به جهت عدم حضور توليد كنندگان بسيار، به بازار انحصار شبيه بوده، سود انتظاري بيشتري دارند و به تناسب همين منطق نوعي رابطه مستقيم تجربي و رواني بين ريسك پذيري و انتظار سود هست؛ يعني هر چه شخص دنبال سود بيشتر باشد بايد به پذيرش مخاطرات بيشتري تن دهد؛ بنابراين نظام بانكي جامع بايد با طراحي انواع سپرده هاي بانكي هم بتواند به نياز كساني كه در پي ذخيره سازي نقل و انتقال وجوه و مشاركت در ثواب معنوي و مشاركت در عمران و آباداني هستند، پاسخ دهد و هم نياز كساني را كه همراه برخي از اهداف مذكور قصد كسب سود و درآمد دارند (آن هم با روحيات گوناگون از جهت پذيرش ريسك) برآورد .

انواع سپرده در بانكداري سنتي

امروزه سپرده هاي بانكي در بانكداري سنتي تنوع فراواني يافته است. اما در يك تقسيم بندي كلي به سه دسته تقسيم مي شوند.

1. سپرده هاي ديداري

سپرده ديداري يا جاري به سپرده اي گفته مي شود كه بانك متعهد مي شود به محض تقاضاي صاحب آن وجه سپرده شده را باز گرداند. ويژگي عمده سپرده ديداري اين است كه به مراجعه مستقيم صاحب سپرده نيازي نيست، بلكه وي مي تواند به وسيله حواله (چك) وجه مورد نظر را به ديگري منتقل كند و به همين جهت اين نوع سپرده از اقلام حجم پول جامعه به شمار مي آيد.

سپرده هاي ديداري به طور معمول جنبه موقتي داشته، از آن، اغلب براي تسهيل در مبادلات بازرگاني داخلي يا خارجي استفاده مي شود. در بيش تر كشورها بانك ها به اين سپرده بهره اي نمي پردازند، بدين سبب جزو ارزان ترين منابع مالي به شمار مي آيند. به همين جهت است كه بانك ها، با ارائه خدمات حساب جاري به صورت رايگان و گسترش شعبه هاي بانكي، براي جذب هر چه بيشتر اين نوع سپرده ها مي كوشند.

2. سپرده هاي پس انداز

سپرده پس انداز به سپرده اي گفته مي شود كه براساس توافق بين بانك و مشتري در اختيار بانك قرار گرفته، هنگام مطالبه، به وي برگردانده مي شود. اين سپرده قابليت نقل و انتقال به شخص ثالث را ندارد استفاده از آن فقط به وسيله صاحب سپرده امكان پذير است. به همين جهت در مقايسه با سپرده هاي ديداري درجه نقدينگي پايين تري دارد و جزو حجم پول به شمار نمي آيد. اين نوع سپرده ها به طور عمده از طرف اشخاص حقيقي و خانوارها به طور موقت و با هدف نگهداري پول براي هزينه هاي احتياطي يا خريد كالاهاي با دوام تشكيل مي شود.

بانكها براي تشويق مردم به اين نوع حساب ها بهره مي پردازند؛ هر چند ميزان آن در مقايسه با بهره هاي حساب هاي مدت دار و بهره هاي دريافتي بانك ها از ناحيه وام و اعتبارات بسيار اندك است.

در برخي از كشورها مانند آمريكا سپرده هاي پس انداز نيز جزو سپرده هاي مدت دار شمرده مي شود. زيرا بانك ها به طور قانوني حق دارند استرداد اين نوع سپرده ها را به مدت حداكثر 30 روز از تاريخ دريافت تقاضاي مشتري، به تعويق اندازند، البته بانك ها كمتر از اين حق قانوني خود استفاده مي كنند.(1)

3. سپرده هاي مدت دار

سپرده ثابت يا مدت دار، وجوهي است كه اشخاص يا موسسات حقوقي با انگيزه كسب درآمد به بانك مي سپارند و اين سپرده گذاري در حقيقت قرار دادي بين بانك و مشتري است كه براساس آن، مشتري مبلغ معيني وجه نقد را براي مدت زمان معين به بانك مي سپارد و بانك  متعهد مي شود در سررسيد معين، اصل و بهره سپرده را به مشتري باز گرداند. بهره اين نوع سپرده از سپرده پس انداز بيشتر است اما مشتري زماني آن را ميگيرد كه سپرده‏اش را تا مهلت مقرر، در بانك نگه دارد.

سپرده هاي ثابت در مقايسه با سپرده هاي ديداري و پس انداز هزينه بالايي براي بانكها دارند اما به جهت با ثبات بودنشان بانكها مي توانند پس از كسر ذخيره قانوني، با برنامه ريزي كل آنها را بصورت وام و اعتبار در اختيار متقاضيان قرار داده، بهره بگيرند به خلاف سپرده هاي پس انداز و ديداري كه چنين ثباتي ندارند و بانك ها در حد محدودي مي توانند از آنها استفاده كنند.

سپرده هاي مدت دار به سپرده هاي كوتاه يكساله ميان مدت دو يا سه ساله و بلند مدت پنج ساله تقسيم مي شوند و نرخ بهره آنها متفاوت است و هرچه مدت بيشتر باشد نرخ بهره سالانه بيشتري به آن تعلق مي گيرد.

ماهيت حقوقي سپرده هاي بانكي

ديدگاه رايج و معتبر درباره ماهيت حقوقي سپرده هاي بانكي در بيشتر كشورها چون آمريكا انگليس- فرانسه و ايران (پيش از تغيير قانون عمليات بانكي بدون ربا) اين است كه سپرده هاي ديداري، پس انداز و مدت دار، همگي ماهيت قرض دارند و بر همين اساس فقيهان اسلام در كشورهاي گوناگون، اين حسابها را از مصاديق قرض مي شمرند و در صورت تعلق بهره، قرض ربوي و حرام مي دانند. (2)

نقد و بررسي سپرده گذاري بانكداري سنتي

اگر بخش تجهيز منابع در بانكداري سنتي را در مقايسه با نظام جامع بانكي به ويژه در جوامع اسلامي بررسي كنيم، به نتايج ذيل دست مي يابيم:

1- چنان كه گذشت، ماهيت فقهي سپرده ها قرض است و اگر با بهره همراه باشد ربا و حرام خواهد بود. بنابراين سپرده هاي پس انداز و مدت دار، حرام بوده در جوامع اسلامي از جمله اين قابل اجرا نيست.

2- چنان كه گذشت، برخي از مردم علقه دارند براي مشاركت در ثواب اعطاي قرض الحسنه در بانك سپرده گذاري كنند. از آنجا كه بانكداري سنتي، تسهيلاتي به صورت قرض الحسنه نمي پردازد، اين نوع سپرده موضوعيت نمي يابد. در نتيجه تقاضاي اين گروه از مردم بدون پاسخ مي ماند.

3- همان گونه كه پيش تر گفته شد، برخي از مردم داراي خصلت ريسك پذيري بوده حاضرند براي به دست آوردن سود بالاتر، در انواع مخاطرات مشاركت كنند. از آنجا كه بانك هاي سنتي، سودي ثابت و از قبل تعيين شده به سپرده گذاران مي دهند براي جذب وجوه اين گروه نيز راهكاري ندارند و اين افراد به طور معمول سراغ بازار سهام، شركت‏هاي و مي روند.

4- در بانكداري سنتي نرخ بهره پرداختي براي حساب هاي جاري ، صفر (در برخي كشورها در حد ناچيز) براي سپرده هاي پس انداز، در حد كم و براي سپرده هاي كوتاه مدت در حد متوسط و براي سپرده هاي بلند مدت در حد بالايي است. بانك ها با اين مديريت نرخ بهره و با استفاده از اثر انگيزشي درآمد بهره، تمام وجوه مازاد بر مصرف جامعه را تكذيب مي كنند.

5- در بانكداري سنتي با تغييرات نرخ بهره انواع سپرده ها حجم سپرده ها را كنترل و مديريت مي كنند براي مثال اگر بانكي به منابع به اثبات نياز داشته باشد نرخ بهره حساب هاي بلند مدت را افزايش، و كوتاه مدت و پس انداز را كاهش مي دهد. در نتيجه مردم بخشي از سپرده هاي پس انداز و كوتاه مدت را به سپرده بلند مدت منتقل مي كنند و اگر بانك با مازاد منابع مواجه شود و هزينه هاي بهره اش بالا رود با كاهش نرخ بهره حساب هاي بلند مدت از حجم آنها كاسته هزينه بهره را پايين مي آورند.

انواع سپرده در بانكداري بدون رباي ايران

فصل دوم قانون بانكداري بدون ربا طي مواد سه تا شش به مساله تجهيز منابع پولي مي پردازد. پس از نقل مواد مذكور از قانون عمليات بانكداري بدون ربا، با استفاده از آيين نامه ها و دستور العمل هاي اجرايي، درباره انواع حساب هاي بانكي به اختصار توضيح مي‏دهيم.

ماده 3. بانك ها مي توانند تحت هر يك از عناوين ذيل، به قبول سپرده مبادرت كنند:

يك. سپرده هاي قرض الحسنه

الف. جاري

ب. پس انداز

دو. : سپرده هاي سرمايه گذاري مدت دار

تبصره: سپرده هاي سرمايه گذاري مدت دار كه بانك در به كارگرفتن آنها وكيل است در امور مشاركت مضاربه، اجاره به شرط تمليك معاملات اقساطي، مزارعه، مساقات، سرمايه گذاري مستقيم، معاملات سلف و جعاله استفاده مي شود.

ماده 4. بانك ها به بازپرداخت اصل سپرده هاي قرض الحسنه (پس انداز و جاري) مكلفند و مي توانند اصل سپرده هاي سرمايه گذاري مدت دار را تعهد يا بيمه كنند.

ماده 5: منافع حاصل از عمليات مذكور در تبصره ماده 3 اين قانون براساس قرار داد منعقده متناسب با مدت و مبالغ سپرده هاي سرمايه گذاري و رعايت سهم منابع بانك با توجه به مدت و مبلغ در كل وجوه به كار گرفته شده در اين عمليات، تقسيم خواهد شد.

ماده 6: بانك ها مي توانند به منظور جذب و تجهيز سپرده‏ها، با اتخاذ روشهاي تشويقي، از امتيازات ذيل به سپرده گذاران اعطا كنند :

1.     اعطاي جوايز غير ثابت نقدي يا جنسي براي سپرده هاي قرض الحسنه؛

2.     تخفيف يا معافيت سپرده گذاران از پرداخت كارمزد يا حق الوكاله؛

3. دادن حق تقدم به سپرده گذاران براي استفاده از تسهيلات اعطايي بانكي در موارد مذكور.

با توجه به قانون بانكداري و آيين نامه هاي اجرايي، در يك تقسيم بندي كلي انواع سپرده ها به سه گروه ذيل تقسيم مي شود.

1. سپرده جاري (قرض الحسنه)

حساب جاري در عمليات بانكداري بدون رباي ايران ماهيت قرض دارد و مثل حساب جاري در همه بانك هاي سنتي است و همانند آنها خدمات جاري را در اختيار صاحب حساب مي گذارد و به موجودي اين گونه حساب ها هيچ سودي تعلق نمي گيرد.

استفاده از حساب جاري، افزون بر حفظ پول در بانك، موجب تسهيل پرداخت ها و بي نيازي صاحب حساب از حمل و نگه داري وجوه نقدي مي شود.

وجوه فراهم شده از ناحيه اين حساب هاي مطابق ماهيت عقد قرض به ملكيت بانك درآمده جزو منابع بانك خواهد بود. بانك ها مي توانند با رعايت ذخاير قانوني و ذخاير احتياطي باقيمانده وجوه را از طريق عقود مندرج در ماده 3 به كار گرفته سود كسب كنند.

2. سپرده پس انداز (قرض الحسنه)

حساب پس انداز نيز ماهيت قرض دارد و همانند حساب پس انداز در بانكداري سنتي است با اين تفاوت كه در بانكداري بدون ربا، به صاحبان حساب پس انداز، بهره اي پرداخت نمي شود حساب مذكور اين امكان را به مردم مي دهد كه وجود مازاد بر نياز خود را به هر ميزاني باشد به بانك بسپارند و هرگاه نياز داشتند، از بانك دريافت كنند. افزون بر آن صاحبان اين حساب ها در امر قرض الحسنه اعطايي از طرف بانك مشاركت كرده از اجر و ثواب آخريتي آن بهره مند مي شوند. وجوه اين حساب نيز به مالكيت بانك درآمده، جزو منابع خواهد بود و بانك ها با لحاظ ذخاير قانوني و احتياطي بخشي از اين وجوه را به اعطاي قرض الحسنه اختصاص داده بخش ديگري را از طريق عقود مندرج در ماده 3 به كار گرفته، سود كسب مي كنند. بانك ها براي تشويق مردم به پس انداز پاره اي اولويت ها، امتيازات و جوايز را براي صاحبان اين حساب ها در نظر مي گيرند.

3. سپرده سرمايه گذاري مدت دار

رابطه بانك و صاحب سپرده در حسابهاي سرمايه گذاري رابطه «وكالت» است. بانكها وجوه اين حساب را به وكالت از صاحبان سپرده در امور مشاركت مضاربه، اجاره به شرط تمليك، معاملات اقساطي، مزارعه، مساقات، سرمايه گذاري مستقيم، معاملات سلف و جعاله به كار مي گيرند.

بانك ها بازپرداخت اصل سپرده سرمايه گذاري مدت دار را تعهد و منابع حاصل از عمليات مذكور را طبق قرار داد، متناسب با مدت و مبلغ سپرده با رعايت سهم منابع بانك پس از كسر هزينه ها و حق الوكاله بين صاحبان سپرده ها تقسيم مي كنند.

در اين حساب ها ميزان سود از ابتدا روشن نيست؛ اما به سبب گستردگي عمل و تنوع معاملات اطمينان هست كه سود مناسبي عايد اين وجوه خواهد شد. به طوري كه بانك مي تواند پيش از حسابرسي، به آنان سود علي الحساب بپردازد.

نقد و بررسي تجهيز منابع در بانكداري بدون رباي ايران

در اين قسمت به ترتيب، به هر يك از حسابهاي بانكي از ابعاد گوناگون توجه و نكات قوت و ضعفشان را بررسي مي كنيم.

1. سپرده جاري (قرض الحسنه)

اين حساب از جهت ماهيت حقوقي و كيفيت عمل، همانند سپرده ديداري در بانك هاي سنتي است. اشخاص حقيقي و حقوقي، با افتتاح حساب جاري، وجوه مازاد بر نياز خود را به بانك تحويل داده، دسته چك مي گيرند تادر زمان مناسب با استفاده از خدمات حساب جاري در مبادلات پولي خود از آن استفاده كنند و از آن جا كه انگيزه سپرده گذاران اين حساب حفظ و نگهداري وجوه و تسهيل در مبادلات پولي از طريق خدمات بانكي است، به كارگيري واژه «قرض الحسنه» درست نيست. گويا اطلاق اين واژه بر اين حساب ها از اين پندار سرچشمه مي گيردكه هر قرض بدون بهره اي قرض الحسنه است. در حاليكه اين دست نيست. مطابق مضمون آيات و روايات قرض الحسنه هنگامي معنا مي يابد كه قرض دهنده براي كسب پاداش معنوي به فرد نيازمندي كمك كرده به او قرض بدون بهره مي‏دهد؛ بنابراين اگر قرض دهنده با اغراض ديگري چون حفظ پول، تسهيل در معاملات، نقل وانتقال وجوه و مبلغي را به بانك يا غير آن قرض دهد اگر چه قرض بدون بهره و از نظر اسلام مجاز و مشروع است، بر آن عنوان «قرض الحسنه» صدق نمي كند و چنانكه گذشت، بيشتر سپرده گذاران حساب جاري با چنين اغراضي سپرده گذاري مي كنند.

2. سپرده پس انداز (قرض الحسنه)

حساب هاي پس انداز، از سپرده هاي رايج نظامهاي بانكي و ويژگي آن اين است كه اشخاص حقيقي و گاه حقوقي وجوه مازاد بر هزينه هاي جاري خود را براي مدتا نامعين به چنين حسابي واريز كرده در قبال آن دفترچه پس انداز مي گيرند تا هنگام نياز، وجوه مذكور را دريافت كنند. ماهيت چنين سپرده اي قرض است و در بانك هاي سنتي به طور عموم به آنها بهره تعلق مي گيرد. در بانكداري بدون ربا، پرداخت بهره ممنوع است، اما براي تشويق سپرده گذاران جوايزي در نظر مي گيرند.

اين جوايز كه بدون تعهد و قرار قبلي پرداخت مي شود، به صورت غير ثابت (نقدي و جنسي) است و از طريق قرعه بين صاحبان حساب توزيع مي شود. از آنجا كه گروهي از صاحبان اين سپرده ها افزون حفظ و نگهداري وجوه، قصد كمك به بانك در اعطاي قرض الحسنه و شركت در ثواب معنوي آن كار مقدس را دارند اطلاق سپرده قرض الحسنه بر اين بخش از حساب ها بجا و شايسته است.  اما گروهي ديگر از مردم قصد دارند افزون بر حفظ و نگهداري پول، درآمدي نيز از طريق سپرده هايشان داشته باشند.

در نتيجه بانكداري بدون ربا در پوشش دادن نياز اين گروه در مقايسه با بانكداري سنتي كم دارد و مساله اعطاي جوايز بر فرض كه اشكال شرعي هم نداشته باشد اولا به جهت تصادفي بودن نمي تواند در همگان انگيزه پديد آورد و ثانيا هزينه هاي تبليغاتي سنگيني را نيز بر بانك تحميل مي كند.

3. سپرده سرمايه گذاري مدت دار

مطابق مواد سه تا شش قانون بانكداري بدون ربا، بانك ها، وجوه سپرده هاي سرمايه گذاري مدت دار را در قالب حقوقي عقد وكالت، از صاحبان آنها تحويل گرفته، در جايگاه وكيل سپرده گذاران در امور مشاركت مضاربه، اجاره به شرط تمليك، معاملات اقساطي، مزارعه، مساقات و سرمايه گذاري مستقيم، معاملات سلف و جعاله و تنزيل(3) (خريد دين) به كار مي گيرند. بانك ها مي توانند اصل سپرده هاي سرمايه گذاري مدت دار را تعهد يا بيمه و منافع حاصل از عمليات مذكور را طبق قرار داد متناسب با مدت و مبلغ سپرده، با رعايت سهم منابع بانك پس از كسر هزينه ها و حق الوكاله بين صاحبان سپرده تقسيم كنند.

چنان كه از ماهيت عمليات پيدا است سود بانك و به تبع آن سود سپرده گذاران به سود حاصل از معاملات پيشگفته بستگي كامل دارد و سود برخي از آن معاملات چون مشاركت، مضاربه، مزارعه و مساقات در پايان دوره مالي مشخص مي شود و از قبل قابل تعيين نيست، در نتيجه، سود كل بانك از قبل قابل تعيين نبوده، به سود بنگاههاي اقتصادي و به يك معنا كل اقتصاد بستگي خواهد  داشت؛ بنابراين، سپرده سرمايه گذاري مدت دار در بانكداري بدون ربا بر فرض كه بتواند نظر افراد متعارف و ريسك پذير جامعه را جلب كند، براي آن گروه از سپرده گذاران كه ريسك گريز و در پي كسب درآمد ثابت و از قبل تعيين شده براي سرمايه نقدي خود هستند، راهكاري ندارد.

نتيجه گيري مقايسه اي تجهيز منابع در بانكداري سنتي و بانكداري بدون رباي ايران

1. سپرده هاي پس انداز و مدت دار بانكداري سنتي ربوي بوده، در كشورهاي مسلمان قابل اجرا نيست؛

2. در بانكداري سنتي، براي سپرده گذاراني كه قصد مشاركت در ثواب اعطاي قرض الحسنه دارند، راهكاري نيست؛

3. در بانكداري سنتي براي سپرده گذاران ريسك پذير راهكاري ارائه نمي شود؛

4. در بانكداري سنتي، با تغيير نرخ بهره سپرده هاي گوناگون، امكان مديريت منابع هست واين در بانكداري بدون ربا وجود ندارد ؛

5. در بانكداري بدون ربا، براي آن گروه از سپرده گذاراني كه مي خواهند از طريق حساب پس انداز درآمدي داشته باشند، راهكاري نيست؛

6. در بانكداري بدون ربا، براي صاحبان سرمايه نقدي ريسك گريز، راهكاري نيست.

الگوي پيشنهادي

از آنجا كه كيفيت تجهيز منابع و طراحي انواع سپرده هاي بانكي در الگوي پيشنهادي با شيوه ها و عقود به كارگيري منابع ارتباط كامل دارد، ابتدا روش هاي اعطاي تسهيلات و تخصيص منابع را به صورت بسيار مختصر بيان مي كنيم.

شيوه هاي تخصيص منابع

مطابق قانون عمليات بانكداري بدون ربا و آيين نامه هاي اجرايي، بانك ها مي توانند وجوه حاصل از انواع سپرده هاي بانكي را از طريق شيوه هاي دوازده گانه به كار گيرند. اين شيوه ها در تقسيم بندي كلي، به چهار گروه تقسيم مي شوند.

 

1. عقود مشاركتي

در اين عقود، بانك با استفاده از منابع سپرده گذاري شده تمام يا بخشي از سرمايه مورد نياز فعاليت اقتصادي (توليدي، تجاري يا خدماتي) را تامين مي كند و سرانجام مطابق قرار دادي كه با صاحبكار اقتصادي منعقد كرده، سود فعاليت مورد نظر را تقسيم مي كنند. مشاركت مدني، مشاركت حقوقي، مضاربه، مزارعه، و مساقات از اين گروه عقود به شمار مي روند. چنانكه روش سرمايه گذاري مستقيم نيز از جهت ماهيت حقوقي و اقتصادي شبيه اين گروه قلمداد مي شود. ويژگي عمده اين گروه اين است كه سود بانك، تابع سودآوري فعاليت اقتصادي است؛ در نتيجه، افزون بر تغيير و تحولات كل اقتصاد، عوامل موثر در مديريت بنگاه نيز روي سود اثر مي گذارد. به عبارت ديگر سود بانك، تابع دو نوع ريسك و مخاطره است: ريسك و مخاطرات ناشي از كل اقتصاد و ريسك و مخاطرات داخلي بنگاه.

2. عقود با بازده متغير

در اين عقود نيز بانك با استفاده از منابع سپرده گذاري شده، بخشي از سرمايه مالي مورد نياز فعاليت اقتصادي را تامين مي كند. در اين عقود كه اجاره، سلف و جعاله هستند به مقتضاي ماهيتشان سود بانك متغير بوده به تحولات اقتصادي جامعه و تغيير قيمت هاي نسبي در بازار حقيقي بستگي دارد. به عبارت روشن تر در اين عقود، سود بانك متاثر از مخاطرات داخلي بنگاه نيست؛ اما عوامل موثر بر كل اقتصاد روي سود بانك اثر ميگذارد.

 

3. عقود با بازده ثابت

در اين عقود نيز بانك كل يا بخشي از سرمايه مورد نياز فعاليت اقتصادي را تامين مي كند با اين تفاوت كه پس از انعقاد قرار داد و پيش از انجام فعاليت مذكور، سود بانك مشخص مي شود و تحولات آينده اقتصادي كل جامعه و تغييرات احتمالي وضعيت مالي بنگاه، روي سود بانك و مطالبات بانك از آن فعاليت اقتصادي تاثيري ندارد. اين عقود عبارتند از فروش نسيه (اقساطي)، خريد دين (تنزيل) و اجاره به شرط تمليك.

شايان ذكر است كه از عقود با بازده متغير و عقود با بازده ثابت، گاهي براي تامين نيازمنديهاي خانوارها و اشخاص نيز استفاده مي شود.

4. قرض الحسنه

قرض الحسنه عقدي است كه به موجب آن بانكها مي توانند در جايگاه قرض دهنده مبلغ معيني را طبق ضوابط مقرر به افراد يا شركت ها به قرض واگذارند و گيرنده متعهد مي شود كه معادل مبلغ دريافتي را باز پرداخت كند .

طبق ماده 14 قانون بانكداري و آيين نامه اجرايي مربوط، بانك ها مجازند در موارد ذيل به اعطاي قرض الحسنه اقدام كنند.

1.  به شركت هاي توليد و خدماتي (غير از بازرگاني و معدني) كه فعاليت آن ها اشتغال زا و در جهت تامين نيازمندي هاي ضرور جامعه است.

2.     به افرادي كه به طور مستقيم به امور كشاورزي و دامپروري مبادرت كنند؛

3. براي رفع نياز هاي افراد در موارد هزينه هاي ازدواج، تهيه جهيزيه، درمان بيماري، تعميرات مسكن، كمك هزينه تحصيلي كمك براي ايجاد مسكن در روستاها.

مدت بازپرداخت قرض الحسنه هاي توليدي حداكثر پنج سال و قرض الحسنه هاي اعطايي براي رفع نيازهاي شخصي سه سال است.

بانك ها براي حصول اطمينان از وصول مطالبات، از مشتري تامين كافي مي گيرند و حق دارند از بابت اعطاي قرض الحسنه 5/2 درصد كارمزد دريافت كنند.

انواع سپرده ها در الگوي پيشنهادي

حال با توجه به اهداف و انگيزه ها و روحيات روان شناختي سپرده گذاران و با توجه به نقاط ضعف و قوت نظام بانكداري سنتي و بانكداري بدون ربا، سپرده هاي ذيل براي سامان دادن تجهيز منابع پيشنهاد مي شود.

1. سپرده جاري

اين حساب از جهت ماهيت حقوقي و روش كار، همانند سپرده جاري در بانك هاي سنتي خواهد بود و همانند آنها خدمات حساب جاري را در اختيار صاحبان حساب مي گذارد بدين ترتيب كه اشخاص و موسسات با افتتاح حساب از طريق دسته چكي كه با بانك مي گيرند از موجودي حساب خود به هر اندازه و به هر صورتي كه مايل باشند (مراجعه مستقيم يا حواله) طبق مقررات بانك استفاده مي كنند.

استفاده از حساب جاري، افزون بر حفظ پول در بانك، سبب تسهيل پرداخت ها و بي نيازي صاحب حساب از عمل نگهداري وجوه نقدي مي شود. از آنجا كه در بيشتر كشورها براي چنين حسابهايي بهره پرداخت نمي شود مي توان از رابطه حقوقي قرض بدون بهره (نه قرض الحسنه) استفاده كرد و در اين صورت، وجوه فراهم شده از ناحيه اين حسابها به مالكيت بانك درآمده، جزو منابع بانك خواهد بود و بانك ها مي توانند با رعايت ذخاير قانوني و احتياطي از باقيمانده وجوه در اعطاي تسهيلات كوتاه مدت استفاده كنند.

شايان ذكر است كه اگر بخواهيم مثل معدود كشورهايي براي حسابهاي جاري نيز سود اندكي بدهيم، از رابطه حقوقي قرض نمي توان استفاده كرد و بايد سراع رابطه وكالت برويم كه در حساب پس انداز معرفي خواهيم كرد.

2. سپرده قرض الحسنه

يكي از آموزه هاي معنوي كه اسلام بر آن تاكيد فراوان دارد، كمك به نيازمندان از طريق دادن قرض است. از پيامبر اكرم صل الله عليه و آله و سلم نقل شده كه فرمود:

«هر كس به برادر مسلمانش قرض دهد، در مقابل هر درهمي كه قرض مي دهد به اندازه كوه رضوي و طور سينا ثواب داده مي شود.»(4)    از آنجا كه همه افراد نمي توانند يا علاقه ندارند به طور مستقيم به اين عمل بپردازند نظام بانكي مي تواند واسطه خيري در اين زمينه باشد. اشخاص و موسسات خير با افتتاح حساب قرض الحسنه و واريز كردن بخشي از اموال خود در آن حساب، منابعي را فراهم مي آورند. بانك با لحاظ ذخاير قانوني و احتياطي باقيمانده منابغ مذكور را با دريافت كارمزد واقعي به نيازمندان كه شرح آنها در آيين نامه اجرايي عمليات بانكداري بدون ربا آمده است قرض الحسنه مي دهد و صاحبان سپرده هنگام نياز مي توانند با مراجعه به بانك بخشي يا كل سپرده شان را بردارند. توجه به موارد ذيل، روش قرض الحسنه را به روش موفقي تبديل مي كند.

1. همان گونه كه دادن قرض الحسنه به نيازمندان مستحب موكد است گرفتن قرض در موارد غيرنياز مكروه و ناپسند به شمار مي رود. بر اين اساس بايد با برنامه ريزي مشخص از جهت كميت و كيفيت وام هاي قرض الحسنه اعطايي را چنان كنترل كرد كه فقط به مصرف نيازهاي واقعي و ضروري برسد.

2. از آنجا كه از مسووليتهاي دولت اسلامي، حمايت از اقشار آسيبپذير و نيازمند و بهترين راه حمايت اعطاي قرض است يكي از سپرده گذاران عمده قرض الحسنه بايد دولت و نهادهاي دولتي باشند؛ يعني دولت با تخصيص رديفي در بودجه سالانه و سپرده گذاري در حساب قرض الحسنه بانك ها، از اقشار آسيب پذير و نيازمند در حوادث غر مترقبه حمايت كند.

3. با توجه به موارد پيشين نيازي به تبليغات عظيم و اعطاي جوايز غير متعارف براي تشويق سپرده گذاران نخواهد بود و بانك ها و دولت مي توانند جهت تشويق مردم به امر خير اعطاي قرض الحسنه تبليغات محدود و متعارف داشته، جوايز متعارفي به ويژه جوايز معنوي بپردازند و وضعيت فعلي تبليغات و اعطاي جوايز غير متعارف كه بيش تر براي جذب سپرده هاي پس انداز است با تفكيك حساب پس انداز از حساب قرض الحسنه از بين مي رود و نيازي به آن نيست.

3. سپرده پس انداز با سود ثابت

چنانكه گذشت در بانكداري سنتي سپرده اي به نام سپرده پس انداز وجود دارد كه مردم وجوه مازاد بر نياز خود را در آن نگه مي داند و هنگام نياز مراجعه كرده بخشي از اندوخته خود را مي گيرند؛ البته انگيزه اصلي مردم از افتتاح اين حساب حفظ و نگهداري است اما در پي كسب درآمد نيز هستند. بانك ها نيز با اعطاي بهره مردم را تشويق مي كنند و گفته شد كه در بانكداري بدون ربا جاي اين حساب خالي است و حساب پس انداز قرض الحسنه به دليل نداشتن سود نمي تواند جايگزين مناسبي باشد و گفته شد كه اعطاي جوايز به صورت قرعه كشي نمي تواند مشوق موثر به شمار آيد. با استفاده از عقود شرعي مي توان سپرده پس اندازي با سود مشخص و ثابتي طراحي و جايگزين سپرده پس انداز بانكداري سنتي كرد. براي اين حساب راه هايي قابل تصور است كه آسانترين و بدون اشكال ترين آنها بدين قرار است.

افراد با مراجعه به بانك، بخشي از وجوه مازاد بر نياز خود را به صورت عقد وكالت در بانك سپرده گذاري مي كنند و به بانك وكالت مي دهند تا وجود آنان را به همراه ديگر وجوه حاصل از سپرده پس انداز (به صورت مشاع) فقط از طريق عقود با بازده ثابت (فروش اقساطي، اجاره به شرط تمليك و خريد دين) به جريان انداخته سود مشخص و ثابتي را براي آنان به دست آورد. بانك هرساله با مطاله كشش بازار درباره نرخ نسيه و نرخ تنزيل و ظرفيت معامله نرخ مشخصي را براي تسهيلات اعطايي از طريق معاملات نسيه، اجاره به شرط تمليك و خريد دين اعلام مي كند.

سپس با توجه به توان مديريتي خود، چند درصد از آن را كم كرده، مابقي را براي صاحبان سپرده اعلام مي كند؛ در نتيجه سپرده گذار به بانك وكالت مي دهد تا سپرده او را از طريق معاملات مذكور به جريان انداخته، از سود حاصل، درصد مشخصي را به صاحب سپرده بپردازد و بقيه را بانك به صورت حق‏‏الوكاله بردارد؛ براي مثال بانك مي بيند اگر نرخ اعطايي تسهيلات از طريق معاملات نسيه اجاره به شرط تمليك و خريد دين، 15 درصد باشد با محاسبه نرخ ذخيره قانوني و ذخاير احتياطي مي تواند از كل منابع 10 درصد سود بدست آورد. حال با توجه به اين رقم، 3 درصد را حق الوكاله و پوشش هزينه هاي اتفاقي در نظر گرفته اعلام مي كند در سال 1382 براي سپرده هاي پس انداز، 7درصد سود مي پردازد. سپرده گذار نيز با توجه به رقم اعلام شده و با توجه به ماهيت فقهي سپرده پس انداز، با افتتاح حساب پس انداز، به بانك وكالت مي دهد وجوه او را همراه ديگر وجوه در عقود مذكور به كار گرفته 7درصد سود به او بپردازد و بقيه را به صورت حق الوكاله و هزينه هاي اتفاقي خود بانك بردارد.

در توضيح اين سپرده، نكاتي لازم است كه به جهت اشتراك با سپرده سرمايه‏گذاري با سود ثابت پس از توضيح آن بيان مي شود.

4. سپرده سرمايه گذاري با سود ثابت

چنان كه گذشت برخي از مردم قصد دارند از طريق سپرده بانكي درآمد كسب كنند و به جهات روحيات خاص حاضر نيستند ريسك بپذيرند. در بانكداري سنتي بانك ها با طراحي سپرده‏هاي مدت دار به تقاضاي اين گروه از سپرده گذاران پاسخ مي دهند؛ اما در بانكداري بدون رباي ايران راهكاري براي اين گروه ارائه نشده است. اين جا نيز مي توان همانند سپرده پس انداز با استفاده از عقود شرعي، راه كارهاي مناسبي ارائه داد و آسان ترين و مشروع ترين راه كار همان است كه در سپرده پس انداز گذشت؛ يعني افراد با مراجعه به بانك بخشي از وجوه مازاد بر نياز مصرفي خود را در اختيار بانك مي گذارند و به بانك وكالت مي دهند وجوه آنان را به همراه ديگر وجوه به دست آمده از اين حساب به نحو مشاع، فقط از طريق عقود با بازده ثابت (فروش اقساطي اجاره به شرط تمليك، فروش دين) به جريان انداخته سود مشخص و ثابتي را براي سپرده گذاران به دست آورد.

اگر مثال سپرده پس انداز را براي سپرده سرمايه گذاري با بازده ثابت مطرح كنيم، بانك مشاهده مي كند كه اگر نرخ اعطاي تسهيلات از طريق معاملات نسيه، اجاره به شرط تمليك و خريد دين 15 درصد باشد با محاسبه نرخ ذخيره قانوني و احتياطي كه طبق قاعده در سپرده‏هاي پس انداز خيلي كمتر است مي تواند 5/12 درصد سود در مقايسه با كل منابع به دست آورد. حال اگر 5/2 درصد به صورت حق الوكاله و پوشش هزينه هاي اتفاقي در نظر بگيرد (از آن جا كه اين سپرده ها در مقايسه با سپرده هاي پس انداز ثبات بيشتري دارند مراجعات مشتريان كمتر و مديريت سپرده ها آسانتر است و طبق قاعده حق الوكاله كمتري لازم دارد)، بانك اعلام مي كند به طور مثال در سال 82 براي سپرده هاي سرمايه گذاري با سود ثابت، 10 درصد سود مي پردازد. سپرده گذار نيز با توجه به رقم مذكور و با توجه به ماهيت فقهي اين سپرده، با افتتاح سپرده سرمايه گذاري با سود ثابت به بانك وكالت مي دهد تا سپرده او را همراه ديگر سپرده هاي اين حساب، در عقود با بازده ثابت كار گرفته 10 درصد سودبه او بپردازد و بقيه را خود بانك به صورت حق الوكاله و هزينه هاي اتفاقي بردارد.

انواع سپرده هاي سرمايه گذاري با سود ثابت

در بانكداري سنتي به علل گوناگوني كه توضيح آنها خواهد آمد، سپرده هاي مدت دار را به كوتاه مدت (يك ساله)، ميان مدت (دو و سه ساله) و بلند مدت (پنج ساله) تقسيم ميكنند و براي آنها نرخ بهره هاي متفاوت در نظر مي گيرند. يعني هر چه سپرده مدت‏دارتر باشد نرخ بهره بيشتر به آن تعلق مي گيرد.

در سپرده هاي سرمايه گذاري با سود ثابت نيز مي توان چنين روشي را اعمال كرد. از آنجا كه اولا نرخ ذخيره قانوني و احتياطي اين سپرده ها هرچه مدت دارتر مي شود كاهش مي‏يابد بانك به تناسب سود بيشتري از ناحيه آن تحصيل مي كند. ثانيا هرچه سپرده مدت‏دار تر مي شود به جهت مراجعات كمتر سپرده گذار و قابليت برنامه ريزي براي طرح‏هاي كلان، هزينه كمتري براي بانك خواهد داشت؛ در نتيجه به حق‏الوكاله كمتري نياز مي يابد. پس به صورت منطقي و طبيعي، هرچه سپرده مدت دار تر شود سود ناخالص بيشتر و حق الوكاله كمتري خواهد داشت و بانك مي تواند رقم بالاتري به سپرده گذار بپردازد. براي مثال اگر فرض كنيم بانكي پس از كسر ذخاير قانوني و احتياطي مانده خالص سپرده هاي پس‏انداز سرمايه گذاري با سود ثابت يك ساله، دوساله، سه ساله و پنج‏ساله انتقال پذير(5) را با نرخ 15 درصدي ره صورت فروش نسيه اجاره به شرط تمليك و تنزيل، اعطاي تسهيلات كند، با توجه به مفروضات پيشين، مي توان براي بانك جدولي تهيه نمود.

توضيح چند اشكال و ابهام

در الگوي پيشنهادي در سپرده پس انداز با سود ثابت و سپرده سرمايه گذاري با سود ثابت بانك اعلام مي كند كه به سپرده گذاران سود مشخص و ثابتي مي پردازد و اين مطلب دو پرسش مهم را پيش مي آورد : اولا بانك از كجا به تحصيل و اعطاي چنين سودي اطمينان مي يابد؟ ممكن است بانك به علل گوناگوني از جمله ناتواني در اصل اعطاي تسهيلات، و ناتواني در وصول مطالبات نتواند به چنين رقمي دست يابد. ثانيا آيا اعلام پرداخت سود ثابت بر اين سپرده ها ممنوعيت شرعي ندارد؟

در اين بخش اين دو پرسش را تحت عنوان «امكان پرداخت سود ثابت و مشروعيت اعلان سود ثابت» بررسي مي كنيم.

امكان پرداخت سود ثابت

مشكل و دغدغه امكان تحصيل سود ثابت و معين و پرداخت آن (پس از كسر سود بانك) به سپرده گذاران به الگوي پيشنهادي اختصاص ندارد. بلكه مشكله كل صنعت بانكداري به ويژه بانكداري سنتي است. بانكداري سنتي نيز براساس تجربيات و شناختي كه از بازار دارد بهره معيني را براي وام ها و اعتبارات بانكي در نظر مي گيرد؛

سپس با كسر درصد معيني به صورت سود بانك، نرخ هاي ثابت و معيني را براي انواع سپرده ها اعلام ميكند. طبيعي است كه دغدغه عدم تحصيل سود برنامه ريزي شده به علل گوناگون از جمله عدم امكان اعطاي تسهيلات مطابق برنامه پيش بيني شده و ناتواني در تحصيل مطالبات براي بانكداري سنتي نيز وجود دارد. در بانكداري سنتي، براي رفع اين نگراني و حصول اطمينان شيوه‏هاي گوناگوني را اجرا مي كنند كه همه آنها در الگوي پيشنهادي قابل اجرا است.

1. كنترل سپرده ها به روش دستوري

اگر بانكي احساس كند منابع حاصل از كل سپرده ها يا سپرده خاصي از مقدار برنامه ريزي شده بالاتر رفته يا احساس كند در اعطاي تسهيلات توفيق كمتري در برنامه دارد، به صورت آيين نامه اي به شعبه هاي خود دستور مي دهد افتتاح حساب يا افزايش موجودي در كل سپرده‏ها يا سپرده خاصي را براي مدت زمان خاصي (تا اطلاع ثانوي) متوقف كنند.

 

2. كنترل سپرده‏ها به روش تغيير در نرخ سود

اگر بانكي احساس كند به علت تغييرات بازار نمي تواند با درصد معيني كه برنامه ريزي كرده بود، تسهيلات اعطا كند و مجبور است نرخ سود تسهيلات را كاهش دهد، همزمان با اعلام كاهش نرخ سود تسهيلات، نرخ سود سپرده ها را نيز براي ماه‏هاي آينده كاهش مي‏دهد و اعلام مي دارد كه به طور مثال، از اول ماه آينده نرخ سود كل سپرده ها به اندازه يك يا چند درصد كاهش مي يابد. به اين ترتيب از يك سو تقاضاي تسهيلات را افزايش مي دهد و از سوي ديگر حجم سپرده‏ها كاهش مي يابد.

3. كنترل تركيب منابع به روش تغيير در نرخ هاي انواع سپرده ها

گاهي بانك ها احساس مي كنند كه حجم كل سپرده ها مناسب است، اما تركيب آنها مطابق برنامه پيش بيني شده نيست. در اين موارد از طريق تغيير درصد سود پرداختي به انواع سپرده ها تركيب مطلوب را به دست مي آورند براي مثال اگر بانك احساس كند هزينه سود پرداختي بالا است در اين صورت درصد سود سپرده پس انداز يا سپرده سرمايه گذاري يكساله را قدري افزايش و درصد سود سپرده بلند مدت را كاهش مي دهد در نتيجه بخشي از سپرده هاي بلندمدت، به سپرده كوتاه مدت يا سپرده پس انداز منتقل مي‏شود و اگر بانكي به منابع با ثبات نياز داشته باشد و بخواهد از حجم ذخاير احتياطي بكاهد، بر عكس روش پيشين، سود سپرده هاي پس انداز و كوتاه مدت را كاهش و سود سپرده هاي بلند مدت را افزايش مي دهد.

4. كنترل وصول مطالبات

بانكها براي اطمينان از وصول مطالبات به شيوه هاي گوناگوني چون گرفتن وثيقه و ضمانتهاي معتبر و گاه از طريق بيمه كردن موضوع تسهيلات اعطايي، مورد تخلف را كاهش داده و به صفر نزديك كرده اند و همه اين روشها در الگوي پيشنهادي نيز قابل اجرا است.

نتيجه اينكه بانكداري بدون ربا، همانند بانكداري سنتي مي تواند با اعمال روشهاي پيشگفته از يك طرف ناتواني در اعطاي تسهيلات (مطابق برنامه) و از طرف ديگر ناتواني در وصول مطالبات را از بين برده به سود برنامه ريزي شده با اطمينان نزديك شود و اگر در برنامه تخلفي باشد چنان ناچيز خواهد بود كه با انعطاف درصد حق‏الوكاله به طور كامل قابل صرف نظر كردن است.

مشروعيت اعلام سود ثابت

پرسش دوم كه شايد در جوامع اسلامي از پرسش اول مهمتر باشد، مشروعيت اعلام سود ثابت و معين براي سپرده ها از طرف بانك است. آيا اين بر تعريف ربا كه عبارت از اشتراط سود (مازاد بر اصل سرمايه) در قرارداد قرض است، انطباق دارد؟ در پاسخ اين پرسش و مشكل مي گوييم: اولا طبق تعريف فقيهان ربا در دو صورت پيش مي آيد: يكي در پرداخت هر نوع زياده (ثابت يا متغير) بر اصل سرمايه در قرار داد قرض، و دوم وجود زياده عيني يا حكمي در خريد و فروش اجناس ربوي (اجناسي كه با وزن و پيمانه خريد و فروش مي شود و عوضين معامله از يك جنس است) و چنان كه در بيان ماهيت فقهي سپرده پس انداز و سپرده سرمايه گذاري با سود ثابت گذشت، اين دو نوع سپرده نه قرض هستند و نه خريد و فروش اجناس ربوي؛ بلكه طبق تعريف، رابطه سپرده گذاري و بانك، رابطه وكالت است و از مواردي شمرده مي شود كه موكل به وكيل خود مي گويد: متاع را بفروش و فلان مبلغ را به من بده و بقيه را به صورت حق الوكاله براي خودت بردار. اگر وكيل اين گونه معامله كند و متاع را بفروشد طبق توافق آن مبلغ را به صاحب متاع داده بقيه را كم باشد يا زياد به صورت حق الزحمه و حق الوكاله خودش بر مي دارد. بلكه، اگر وكيل نتواند كالا را بفروشد يا پس از فروش نتواند قيمت كالا را وصول كند، موكل، حق مطالبه و وكيل تعهد پرداخت مبلغ مذكور را نخواهد داشت؛ اما با توجه به اصول كنترلي چهارگانه اي كه در صنعت بانكداري توضيح داديم اين حادثه (ناتواني در به كارگيري سپرده و ناتواني در وصول مطالبات) يا اصلا رخ نمي دهد يا در حد بسياري ناچيزي است كه اثرش در تغيير  حق الوكاله ظاهر مي شود، نه در مبلغ و سود مورد توافق.

ثانياً بين تعهد حقوقي و تضمين حقيقي فرق است و چيزي كه ربا و حرام به شمار مي رود تعهد حقوقي است و آنچه در سپرده ها رخ مي دهد تضمين حقيقي است به اين بيان كه گاه شخص حقيقي يا حقوقي از فرد يا موسسه اي مبلغي وجه نقد را گرفته با قطع نظر از اينكه اين مبلغ را راكد نگه دارد يا به كار گيرد، و با قطع نظر از اينكه فعاليت اقتصادي سودي داشته باشد يا نه، و اگر دارد، سودش قطعي و معين است يا احتمالي و نامعين و با قطع نظر از اينكه برنامه روشمندي براي تحصيل سود دارد يا نه متعهد مي شود اصل سرمايه را همراه با زياده معيني برگرداند. اين تعهد حقوقي و ربا است و تعريف ربا بر آن صدق مي كند؛ اما اگر طبق الگوي پيشنهادي موسسه خاصي مثل بانك با توجه به تجربه چندين ساله، برنامه مشخصي براي به كارگيري سپرده ها در عقود معين با سود معيني و راه كارهاي علمي و عملي براي كنترل و هدايت آنها داشته باشد و براي وصول مطالبات، شيوه‏هاي متعدد و آزموده شده‏اي را به كار گيرد، اطمينان عقلايي مي يابد كه در پايان هر دوره مالي چه اندازه سود خواهد داشت و اگر هم احتمال خطا مي دهد، آن احتمال به اندازه‏اي است كه به راحتي مي تواند آن را در بخش انعطاف پذير فرآيند، يعني حق الوكاله قرار دهد. حال با توجه به اين واقعيات رقم خاصي را براي سپرده گذار اعلام مي كند و در عمل با صرف نظر از بخشي از سود بانك (كاستن از حق الوكاله) در موارد نياز، رقم اعلام شده را به سپرده گذار مي پردازد و اين روش را آنقدر ادامه مي دهد كه هم براي خود بانك و هم براي سپرده گذاران اطمينان آور مي شود. اين تضمين حقيقي است كه به ربا ارتباطي نخواهد داشت.(6)

نكته جالب توجه اين است كه در عمليات بانكي چيزي كه روي انگيزه سپرده گذاران موثر و در تصميم گيري آنها مهم است، مساله تضمين حقيقي است. يعني سپرده گذار اطمينان حاصل كند كه بانك طرف قرار داد، توانايي كسب سود و تصميم براعطاي حق سپرده‏گذار را دارد. اما اگر چنين اعتماد و اطميناني نداشته باشد، در صورتي كه بانك انواع سند هاي حقوقي را هم ارائه كند، سپرده گذار به سپرده گذاري رغبت نخواهد كرد.

5. سپرده سرمايه گذاري با سود متغير

پيشتر گفته شد كه گروهي از مردم داراي روحيه ريسك پذير بوده، حاضرند براي رسيدن به درآمدهاي بالاتر ريسكهاي بالاتري را بپذيرند و گروه بسياري از مردم روحيه معتدلي داشته حاضرند براي كسب درآمد بيشتر درجاتي از ريسك را تحمل كنند و گفته شد كه بانكداري سنتي راهكار مناسبي براي جذب سپرده هاي اين افراد ندارد و در جوامع غربي اين افراد به سمت بازارهاي سهام، شركت هاي سرمايه گذاري و كشيده مي شوند. اين در حالي است كه بانكداري اسلامي، براي تقاضاي اين دو گروه راهكارهاي مناسب دارد. بانكداري بدون ربا طبق قانون مي تواند بخشي از منابع خود را از طريق عقود مشاركتي (مشاركت مدني، مشاركت حقوقي، مضاربه، مزارعه، مساقات، سرمايه گذاري مستقيم) در فعاليتهاي سودآور اقتصادي سرمايه گذاري كند و به تناسب سرمايه اش در سود آنها سهيم باشد. چنانكه مي تواند از طريق عقود با بازده متغير (سلف، جعاله، اجاره) به معاملات سودآور اقدام كند و در پايان دوره مالي، سود حاصل از طريق اين دو گروه از عقود اسلامي را بين منابع تقسيم كند. روشن است كه سود حاصل از عقود مشاركتي به تحولات آينده اقتصاد و ميزان توفيق بنگاه اقتصادي بستگي دارد؛ چنانكه سود عقود با بازده متغير از ميزان توفيق بنگاه متاثر نيست؛ اما به تحولات بازار بستگي دارد. بنابراين در مجموع سود حاصل از اين دو گروه عقود به طور كامل متغير و با ريسك همراه است. بانكداري بدون ربا مي تواند براي تامين منابع اين دو گروه از عقود، به راه اندازي سپرده سرمايه گذاري با سود متغير اقدام كند به اين بيان كه سپرده گذار با افتتاح سپرده سرمايه گذاري با سود متغير به بانك وكالت مي دهد تاسپرده او را به همراه ديگر سپرده هاي اين حساب (به نحو مشاع) از طريق عقود مشاركتي و عقود با بازده متغير به كار گرفته، سود حاصل از فعاليت را پس از كسر نسبتي از سود (به طور مثال 10درصد) به صورت حق الوكاله، به وي برگرداند.

انواع سپرده سرمايه گذاري با سود متغير

سپرده هاي سرمايه گذاري با سود متغير نيز همانند سپرده هاي سرمايه گذاري با سود ثابت به سپرده هاي يك ساله، دوساله، سه‏ساله، پنج‏ساله انتقال پذير قابل تقسيم است. در سپرده سرمايه گذاري با سود متغير، حتي مي توان براي افراد كاملاً ريسك پذير، حساب ويژه افتتاح كرد و سپرده آنها را در طرح يا صنعتي خاص سرمايه گذاري كرد. در اين سپرده‏ها نيز هر چه مدت سپرده گذاري طولاني باشد، به جهت ثبات بيشتر، به ذخيره قانوني و احتياطي كمتري نياز خواهد بود و به بانك امكان خواهد داد در طرحهاي بلند مدت تر كه سودآوري بيشتري دارند، سرمايه گذاري كند. چنانكه به جهت كاهش مراجعات سپرده‏گذار، هزينه هاي مربوط پايين است. در نتيجه بانك مي تواند نسبت هاي متفاوتي از حق الوكاله را براي انواع سپرده هاي مذكور در نظر بگيرد. بانكي را فرض مي كنيم كه انواع سپرده هاي سرمايه گذاري با سود متغير يكساله، دوساله، سه‏ساله، پنج‏ساله و پنج‏ساله انتقال پذير دارد و به ترتيب 18، 16، 14، 10، 8درصد، سود حاصله را به صورت حق‏الوكاله مي گيرد. اگر اين بانك پس از كسر ذخاير قانوني و احتياطي حساب هاي مربوطه، مانده خالص را به جريان انداخته از طريق عقود مشاركتي و عقود با بازده متغير سرمايه گذاري كند و در پايان دوره مالي 18درصد سود متوسط در مقايسه با منابع به كار رفته به دست آورد (ميانگين سود شركتها و فعاليتهاي اقتصادي) مي‏توان جدول سود انواع حساب‏هاي سپرده سرمايه‏گذاري با سود متغير را بدست آورد.

نتايج و پيشنهادات

1. الگوي پيشنهادي، به جهت رعايت تمام اهداف و انگيزه‏ها و روحيات صاحبان پس انداز و ارائه سپرده مناسب براي آنها، در مقايسه با بانكداري سنتي و بانكداري بدون ربا، جامعيت قابل قبولي دارد.

2. الگوي پيشنهادي، به بانكداري دولتي اختصاص ندارد و در بانكهاي خصوصي بدون ربا نيز قابل اجرا است.

3. وضعيت مطلوب براي اجراي الگوي پيشنهادي، وضعيت رقابت كامل است تا نرخ هاي سود در بازار حقيقي صورت پذيرد، اما در عين حال در بازارهاي شبه انحصاري و انحصار چند جانبه نيز تا هنگامي كه نرخ هاي سود اجحاف نداشته باشد پاسخ مي دهد.

4. اين طرح با رعايت موازين فقهي و با توجه به قانون عمليات بانكداري بدون ربا تنظيم شده و روشن است كه براي تحقق همه ابعاد بانكداري اسلامي، افزون بر انطباق فقهي، به كارشناسي دقيق جايگاه عقود نياز است تا افزون بر رهايي از ظاهر ربا، از حكمت و باطن ربا نيز رهايي يابيم.

5. اين الگو همانند هر طرح و الگوي جديد مناسب است ابتدا در مقياس كاملا محدود و قابل مطالعه و كنترل آزموده شود سپس در صورت كاميابي (رفع نواقص احتمالي) گسترش يابد.

 


پي نوشتها:

1)    عباس صدقي: اصول بانكداري، دانشگاه تهران، ص 91.

2)    سيد عباس موسويان: بانكداري اسلامي، موسسه تحقيقات پولي و بانكي، 1380 ش، دوم، ص 53-70 .

3)    عمليات مربوط به خريد دين بر مبناي آيين نامه موقت تنزيل اسناد و اوراق تجاري (خريد دين) و مقررات اجرايي آن كه در جلسه مورخ 26/8/1361 شوراي پول و اعتبار به تصويب رسيده و متعاقبا در شوراي نگهبان نيز مطرح و به اكثريت آرا، منطبق بر موازين شرعي و قانون اساسي شناخته شده است و نيز اصلاحيه بعدي آيين نامه مذكور، مصوب 24/9/1366 شوراي پول و اعتبار، انجام مي پذيرد. مطابق مواد آيين‏نامه بانكها بايد بر حقيقي بودن بدهي (سفته يا برات حاكي از معامله واقعي باشد)، معتبر بودن بدهكار اطمينان يابند.

4)    روح الله موسوي خميني (امام) : تحريرالوسيله، ج1، ص559 .

5)    سپرده انتقال پذير سپرده اي است كه صاحبان سپرده پس از افتتاح حساب يا خريد گواهي سپرده، به هيچ وجه به بانك مراجعه نمي كنند و اگر به پول نقد نياز داشتند، گواهي سپرده را در بازار ثانوي به فروش مي رسانند، در نتيجه اين حسابها به ذخيره قانوني و احتياطي نياز ندارند.

 

6)    براي توضيح بيشتر، ر.ك: سيد محمود هاشمي: مجموعه مقالات دومين سمينار بانكداري اسلامي موسسه عالي بانكداري، ص69 .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 13 خرداد 1393 ساعت: 11:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره سیستم عامل آندروید

بازديد: 788

 

سیستم عامل آندروید

کمتر از سه سال پیش زمانی که سیستم عامل آندروید برای نخستین بار توسط کنسرسیومی به رهبری گوگل معرفی شد، کمتر کسی پیش‌بینی می‌کرد که در این مدت کوتاه این سیستم عامل موفق به پیشی گرفتن از سیستم عامل‌های پرطرفدار و جا افتاده‌ تلفن همراه چون ویندوزموبایل، لینوکس و پالم شده و خود را به عنوان تهدیدی جدی برای رقبایی چون سیمبین، RIM و آیفون نشان دهد. آندروید پا را از این هم فراتر گذاشته و علاوه بر حضور قدرتمند در بازار تلفن‌های همراه هوشمند، وارد عرصه‌های دیگری مانند تبلت‌ها و حتی تلویزیون نیز شده است.

به نوشته ی هومن کبیری،
  رشد اعجاب‌آور آندروید به گونه‌ای بوده است که بسیاری از کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند این سیستم عامل تا سال ۲۰۱۲ دومین سیستم عامل پرطرفدار تلفن‌های همراه جهان خواهد بود. تخمینی که نه تنها دور از دسترس نمی‌نماید بلکه بسیار محافظه‌کارانه به شمار می‌رود. چرا که با روند رشد این سیستم عامل و اقبال شرکت‌های مختلف به آن، کسب رتبه اول نیز برای آندروید چندان دور از ذهن نیست. مروری خواهیم داشت بر تاریخچه و روند شکل‌گیری این سسیتم عامل، موفقیت‌ها و چشم‌انداز آتی آن.

معنای آندروید
پیش از ورود به اطلاعات مربوط به آندروید، نخست به نام آن می‌پردازیم. بنابر ترجمه دیکشنری کمبریج، آندروید این گونه تعریف شده است: «یک ربات (ماشینی که به وسیله کامپیوتر کنترل می‌شود) که به گونه‌ای ساخته شده تا شکل ظاهری شبیه به انسان داشته باشد.» شاید بتوان نزدیک‌ترین معنی در زبان فارسی به آندروید را آدم آهنی یا آدم ماشینی دانست.

از مدیریت شرکت کوچک آندروید تا مدیریت پروژه در خلاق‌ترین شرکت جهان
در ماه ژوئیه سال
۲۰۰۵ گوگل شرکت آندروید در پالو آلتوی کالیفرنیا را خرید. شرکت کوچک آندروید که توسط اندی روبین، ریچ ماینرز، نیک سیرز و کریس وایت پایه‌گذاری شده بود، در زمینه تولید نرم‌افزار و برنامه‌های کاربردی برای تلفن‌های همراه فعالیت می‌کرد. اندی روبین مدیر ارشد اجرایی این شرکت پس از پیوستن آندروید به گوگل به سمت قائم‌مقام مدیریت مهندسی این شرکت و مسئول پروژه آندروید در گوگل منصوب شد.

در واقع می‌توان روبین را پایه‌گذار آندروید دانست. چرا که وی علاوه بر اینکه ایده تولید آندروید را در شرکت کوچک خود پرورش داد، در سمت مدیر این پروژه در شرکت گوگل توانست ایده خود را پیاده‌سازی کند و سیستم عامل آندروید را با نام شرکت کوچک پیشین خود روانه بازار نماید.

تیم آندروید به رهبری روبین فعالیت خود را برای تولید پلتفرم موبایل مبتنی بر کرنل لینوکس آغاز کردند. درز اخباری از فعالیت‌های این تیم به خارج از گوگل، سبب بروز شایعاتی مبنی بر تمایل گوگل به تولید تلفن همراه در اواخر سال ۲۰۰۶گردید. این شایعات زمانی بیشتر قوت گرفت که در سپتامبر ۲۰۰۷ نشریه اینفورمیشن ویک در گزارشی خبر از ثبت چندین حق امتیاز و اختراع در حوزه تلفن همراه توسط گوگل داد.

تولد یک آدم آهنی!
با اعلام زمان کنفرانس خبری شرکت گوگل در نوامبر سال
۲۰۰۷ دیگر تمامی رسانه‌ها و افکار عمومی جهان چشم انتظار مشاهده نخستین تلفن همراه ساخت گوگل بودند. ولی غافلگیری بزرگ رخ داد. هیچ خبری از «یک» گوشی تلفن همراه نبود بلکه خبر داغ آن روز در مورد ورود صدها تلفن همراه در سال‌های پیش رو بود که توسط شرکت‌های مختلف تولید می‌شد. «اتحادیه گوشی باز» یا Open Handset Alliance در روز ۵ نوامبر ۲۰۰۷ اعلام موجودیت کرد.

۳۴ شرکت فعال در زمینه تولید نرم‌افزار، تولید گوشی‌های تلفن همراه، اپراتور تلفن همراه و تولید کننده نیمه رساناها و پردازنده‌های تلفن همراه اعضای مؤسس این اتحادیه بودند. در میان نام‌های مشهور در بین اعضای مؤسس، شرکت‌هایی چون سامسونگ، LG، موتورولا، HTC، T-Mobile، NTT DoCoMo، اینتل، Nvidia، تگزاس اینسترومنتس، کوآلکام، برادکام، تلفونیکا، اسپرینت، eBay و البته گوگل به چشم می‌خوردند. اریک اشمیت مدیر ارشد اجرایی گوگل در این مراسم گفت: «اعلام امروز بسیار جاه‌طلبانه‌تر از معرفی تنها «یک» تلفن گوگلی است که در چند هفته اخیر توسط رسانه‌ها پیش‌بینی شده بود.

از دیدگاه ما پلتفرمی که ما ارائه کرده‌ایم، هزاران تلفن گوناگون را به بازار روانه خواهد کرد.» نخستین گوشی مبتنی بر آندروید توسط شرکت HTC با همکاری T-Mobile تولید شد. این گوشی که به فاصله کمتر از یک سال از تشکیل اتحادیه Open Handset Alliance یعنی در ۲۲ اکتبر ۲۰۰۸تولید شد، در بازارهای مختلف به نام‌های HTC Dream، T-Mobile G1 و Era G1 به بازار عرضه گردید.

آدم آهنی تقویت می‌شود
نهم دسامبر
۲۰۰۸ روز تاریخی دیگری برای آندروید بود. در این روز ۱۴ عضو جدید از نام‌های معروف صنعت تلفن همراه جهان به اتحادیه Open Handset Alliance پیوستند. در بین این نام‌ها باید به سونی اریکسون، اریکسون، توشیبا، آسوس، گارمین، هوآوی و آرم اشاره کرد. روند پیوستن شرکت‌های بزرگ به اتحادیه تا به امروز نیز ادامه داشته است و شرکت‌هایی چون ایسر، آلکاتل، لنوو، شارپ، فاکسکان، NEC، کیوسرا، NXP، ST-Ericsson، مارول، ZTE و دل نیز از جمله شرکت‌هایی بوده‌اند که به جمع پشتیبانی کنندگان آندروید پیوسته‌اند.

کپی‌رایت و حق امتیاز
حق امتیاز آندروید به صورت اپن سورس بر اساس حق امتیاز آپاچی یا
Apache License ارائه می‌گردد. بر این اساس شرکت‌های عضو اتحادیه می‌توانند با دسترسی به کدهای اصلی آندروید آن را مطابق دلخواه خود تغییر دهند و کد تغییر یافته را بدون عودت دادن برای خود حفظ کنند.

ویرایش‌های آندروید با طعم شیرینی‌جات و دسرها!
گوگل ویرایش‌های گوناگون آندروید را علاوه بر شماره ویرایش با نام یک شیرینی یا دسر معرفی می‌کند. این نام البته از ترتیب حروف الفبا برای حرف اول آن نام نیز پیروی می‌کند به گونه‌ای که ویرایش‌های منتشر شده آندروید تا به امروز به این نام‌ها بوده‌اند:

Cupcake که نوعی کیک کوچک شبیه به کیک یزدی ایرانی است ولی با اندازه‌ای کمی بزرگ‌تر برای ویرایش ۵/۱ آندروید، Donut که در ایران هم به همان نام شهرت دارد و نوعی پیراشکی محسوب می‌شود، برای ویرایش ۶/۱، Éclair که نوعی شیرینی خامه‌ای است شبیه به لطیفه ولی با اندازه بزرگ‌تر برای ویرایش‌های ۲ و ۱/۲، Froyo (مخفف Frozen yogurt ) نوعی دسر است که با ماست یخ زده تهیه می‌شود برای ویرایش ۲/۲٫ نام ویرایش بعدی آندروید هم Gingerbread یا نان زنجفیلی گذاشته شده است. همان گونه که مشاهده می‌شود ترتیب نام‌های شرینی‌ها و دسرها بر اساس حروف الفبا است. حالا که طعم این ویرایش‌ها را چشیدیم شاید بهتر باشد سری هم به ویژگی‌های فنی آنها بزنیم.

آندروید نسخه ۵/۱ یا Cupcake
نسخه
۵/۱ آندروید نخستین نسخه‌ای بود که به طور رسمی منتشر شد. این نسخه آندروید مبتنی بر کرنل لینوکس ۲٫۶٫۲۷ بود. از جمله قابلیت‌هایی که در این ویرایش گنجانده شده بود، باید به موارد زیر اشاره کرد:
امکان ضبط فیلم از طریق دوربین فیلمبرداری آن
فرستادن فیلم به سایت Youtube و عکس به سایت Picasa به صورت مستقیم از روی گوشی
صفحه کلید مجازی با قابلیت پیش‌بینی کلمات وارد شده
پشتیبانی از پخش استریوی موسیقی از طریق بلوتوث (A2DP) و کنترل پخش موسیقی یا ویدیو از طریق بلوتوث (AVRCP). قابلیت اتصال اتوماتیک به دستگاه‌های بلوتوث
امکان شخصی‌سازی صفحه اصلی با استفاده از ویجت‌ها و یا پرونده‌های شخصی
جابجایی انیمیشنی تصاویر به هنگام عوض شدن صفحات

آندروید نسخه ۶/۱ یا Donut
در
۱۵ سپتامبر ۲۰۰۹ آندروید نسخه ۶/۱ یا دونات منتشر شد. این نسخه آندروید مبتنی بر کرنل لینوکس نسخه ۲٫۶٫۲۹ بود و قابلیت‌های زیر را به آندروید افزود:
بهبود در سرویس آندروید مارکت
رابط کاربری یکپارچه برای دوربین عکسبرداری، دوربین فیلمبرداری و گالری تصاویر
امکان انتخاب چند عکس برای پاک کردن در منوی گالری
به‌روزرسانی ویژگی جست‌وجوی صوتی
به‌روزرسانی ویژگی جست‌وجو با قابلیت جست‌وجو در موارد نشانه‌گذاری شده (Bookmarks)، تاریخچه (History)، اسامی (Contacts) و وب از صفحه اصلی (HomeScreen)
پشتیبانی از تکنولوژی‌های به‌روز شده CDMA/EVDO، ۸۰۲٫۱x، VPN و موتور Text to speech
پشتیبانی از رزولوشن WVGA برای صفحه نمایش
افزوده شدن قابلیت‌های حرکتی در سیستم عامل و ابزار برنامه‌نویسی برای برنامه‌نویسان

نسخ ۲ و ۱/۲ یا Éclair
هر دو نسخه
۲ و ۱/۲ آندروید مانند نسخه ۶/۱ مبتنی بر کرنل لینوکس ۲٫۶٫۲۹ طراحی شده‌اند. آندروید ویرایش ۲ در ۲۶ اکتبر ۲۰۰۹ معرفی شد. در سوم دسامبر ۲۰۰۹SDK نسخه ۲٫۰٫۱ معرفی شد و SDK ویرایش ۱/۲ در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۰ منتشر گردید. اهم امکانات اضافه شده در این نسخ به شرح زیر هستند:

سرعت سخت‌افزاریِ بهبود یافته
ویژگی چند لمسی Multi Touch
پشتیبانی از رزولوشن‌های بیشتر برای صفحه نمایش
رابط کاربری به‌روزرسانی شده
مرورگر اینترنتی با قابلیت پشتیبانی از HTML5
دفترچه تلفن به‌روزرسانی شده
گوگل مپ نسخه ۳٫۱٫۲

پشتیبانی از Microsoft Exchange
افزوده شدن امکان فلاش داخلی برای دوربین
افزوده شدن زوم دیجیتال دوربین
به‌روزرسانی صفحه کلید مجازی
پشتیبانی از بلوتوث نسخه ۱/۲
اضافه شدن قابلیت کاغذ دیواری‌های متحرک
اضافه شدن امکان ارسال فایل با استفاده از بلوتوث

نسخه ۲/۲ یا Froyo
آندروید نسخه
۲/۲ در ۲۰ مه ۲۰۱۰ معرفی شد. این ویرایش آندروید مبتنی بر کرنل لینوکس نسخه ۲٫۶٫۳۲ است و قابلیت‌های زیر به آن اضافه شده است:
افزایش سرعت سیستم عامل، حافظه و عملکرد سیستم بین ۲ تا ۵ برابر نسخه ۲
افزایش سرعت اجرای برنامه‌های کاربردی با استفاده از تکنیک‌های JIT
اضافه شدن موتور جاوا اسکریپت V8 کروم به مرورگر اینترنتی
افزایش پشتیبانی از Microsoft Exchange با قابلیت‌هایی چون سیاست حریم شخصی به‌روز شده، همسان‌سازی تقویم و )
آندروید مارکت به‌روز شده با قابلیت به‌روزرسانی خودکار برنامه‌های کاربردی
شماره‌گیری صوتی و انتقال دفترچه تلفن از طریق بلوتوث
امکان نصب برنامه‌های کاربردی بر روی حافظه‌های جانبی
پشتیبانی از فلش نسخه ۱/۱۰ بهبود عملکرد دوربین در حالت‌های عکس و فیلمبرداری

در انتظار نان زنجفیلی
هر چند نام ویرایش بعدی آندروید منتشر شده است (
Gingerbread یا نان زنجفیلی) ولی هنوز خبر موثقی از شماره ویرایش بعدی و امکانات آن منتشر نشده است. باید تا زمستان صبر کرد و دستپخت گوگل را بار دیگر و این بار در پخت نان زنجفیلی امتحان کرد.

میزان محبوبیت نسخه‌های مختلف آندروید
آخرین آمار منتشره از سوی گوگل در خصوص میزان محبوبیت نسخ مختلف آندروید نشان می دهد که طعم شیرینی خامه‌ای برای کاربران دلچسبتر بوده است. عمده‌ترین دلیل این امر هم ارائه نسخه بروزرسانی به ویرایش
۱/۲ از سوی موتورولا برای پرطرفدارترین گوشی آندروید یعنی دروید بوده است.

 

 

بر اساس آمار مننتشر شده، در هفته منتهی به شانزدهم ژوئن ۲۰۱۰، نیمی از گوشی‌های آندروید موجود در بازار به سیستم عامل نسخه ۱/۲ یا همان Éclair مجهز بوده‌اند و پس از آن نسخه ۶/۱ با ۲۵ درصد محبوب‌ترین نسخه بوده است که با فاصله کمی به نسبت نسخه ۵/۱ در جایگاه دوم قرار گرفته است. سایر نسخ آندروید هم در مقایسه با این سه نسخه سهمی بسیار ناچیز دارند بگونه‌ای که مجموع سهم بازار سایر نسخ آندروید تنها ۵/۰ درصد سهم بازار را تشکیل می‌دهد.

سرعت انتشار ویرایش‌های آندروید فرصت‌ها و تهدید‌ها
آندروید با سرعت اعجاب‌آوری در حال پیشرفت است. در کمتر از
۱ سال و از سپتامبر ۲۰۰۹ چهار ویرایش اصلی این سیستم عامل یعنی ویرایش‌های ۶/۱، ۲، ۱/۲ و ۲/۲ منتشر شده است. این امر باعث شده تا تنها برخی از شرکت‌ها که به طور متمرکز و با تمام توان بر روی این سیستم عامل کار می‌کنند، مانند موتورولا و HTC، بتوانند همگام با ارائه ویرایش‌های جدید آندروید گوشی‌های خود را به‌روز کنند ولی سایر شرکت‌ها رفته رفته در حال عقب افتادن از این قافله هستند. به عنوان مثال باید به شرکت سونی اریکسون اشاره کرد.

این شرکت نخستین گوشی آندرویدی خود را با نام XPERIA X10 که مبتنی بر آندروید نسخه ۶/۱ است، به بازار معرفی کرد. سونی اریکسون رابط کاربری ویژه خود و امکانات ابتکاری فراوانی به X10 افزوده است. اوایل بهار سال جاری سونی اریکسون با خوشحالی اعلام کرد که قصد دارد تا پایان سال جاری میلادی گوشی‌های X10 خود را با نسخه ۱/۲ آندروید به‌روزرسانی کند. کمتر از دو هفته بعد نسخه ۲/۲ آندروید منتشر شد و شرکت‌های موتورولا و گوگل در همان زمان اعلام کردند که گوشی‌های دروید و نگزوس وان خود را تا یک ماه بعد به آندروید ۲/۲ مجهز خواهند ساخت.

اتفاقی که شاید ۶ ماه بعد برای X10 سونی اریکسون بیفتد! چنین وضعیتی برای شرکت‌های بزرگی چون سامسونگ و ال‌جی نیز وجود دارد. این شرکت‌ها هم هنوز نتوانسته‌اند سرعت واکنش خود را با سرعت سرسام‌آور پیشرفت آندروید هماهنگ سازند. در صورتی که این شرکت‌ها نتوانند به چنین هماهنگی دست یابند، شکاف بین تولیدکنندگان پیشروی آندروید یعنی موتورولا و HTC با بقیه بسیار بیشتر خواهد شد.

در هر حال به نظر می‌رسد گوگل باید فکری به حال فاصله ایجاد شده بین رقبا بکند وگرنه بروز این ناهماهنگی بازار را نیز دچار آشفتگی خواهد کرد. همان گونه که در سطور پیشین نیز ذکر شد در حالی که گوگل خود را برای ارائه نان زنجفیلی یعنی نسخه بعد از ۲/۲ آندروید آماده می‌کند، هنوز نیمی از دستگاه‌های آندروید فعال، از نسخه‌های پایین‌تر از ۱/۲ استفاده می‌کنند و این بدان معنا است که گوگل بسیار سریع‌تر از یارانش در اتحادیه Open Handset Alliance حرکت کرده است و آنها نتوانسته‌اند خود را با آن همراه سازند.

سهم بازار آندروید
سهم بازار آندروید در مقایسه با سایر سیستم‌های عامل تلفن‌های هوشمند، رشد اعجاب‌آور آندروید را نشان می‌دهد. آندروید برای نخستین بار در سه ماهه اول سال
۲۰۱۰ توانست گوشی‌های بیشتری از مهم‌ترین رقیب خود یعنی اپل به فروش برساند. برخی کارشناسان بر این باور هستند که اگر گوگل موفق شود اپل را از پیش روی خود بردارد RIM سیمبین را نیز پشت سر خواهد گذاشت. گروهی از کارشناسان، استراتژی آندروید در مقابله با اپل را با استراتژی مایکروسافت در اوایل دهه ۱۹۷۰ مقایسه می‌کنند.

جایی که مایکروسافت توانست با فروش حق امتیاز استفاده از سیستم عامل خود به سایر شرکت‌ها به سلطه مکینتاش خاتمه دهد و حالا گوگل به همین استراتژی و به کمک بزرگ‌ترین تولید کنندگان تلفن همراه مانند سامسونگ، ال‌جی، سونی اریکسون، موتورولا و اچ تی سی، قصد دارد روند رشد آیفون اپل را متوقف سازد و به نظر می‌رسد تا حد زیادی هم موفق بوده است. بر اساس آمار ارائه شده توسط شرکت Admob در آوریل ۲۰۱۰ تعداد کل گوشی‌های آیفون موجود در بازار ایالات متحده آمریکا ۷/۱۰ میلیون دستگاه بوده است. این در حالی است که تعداد گوشی‌های مبتنی بر آندروید ۷/۸ میلیون دستگاه بوده است.

ذکر این نکته ضروری است که نخستین گوشی آیفون در ۲۹ ژوئن ۲۰۰۷ به بازار عرضه شد در حالی که نخستین گوشی مبتنی بر آندروید بیش از یک سال بعد و در اکتبر ۲۰۰۸ روانه بازار شد. اما به غیر از اپل بقیه رقبا نیز از دست آندروید جان به در نبرده‌اند. آندروید در سه ماهه نخست سال ۲۰۱۰ توانست سهم بازار خود را از ۶/۱ درصد در مدت زمان مشابه در سال گذشته به ۶/۹ درصد برساند و با پشت سر گذاشتن ویندوز موبایل و لینوکس در رده چهارم پرطرفدارترین سیستم عامل تلفن‌های همراه هوشمند قرار گیرد.

با اقبال بیشتر سایر تولید کنندگان به گوشی‌های آندروید به نظر می‌رسد روند رشد این سیستم عامل نه تنها کند نگردد بلکه شتاب بیشتری نیز پیدا کند. تاکنون بالغ بر ۶۱ مدل دستگاه مبتنی بر آندروید با ۲۱ برند مختلف تولید شده است. بنابر آخرین گزارش‌ها در حال حاضر هر روز یکصدهزار گوشی مبتنی بر آندروید به فروش می‌رسد. با نرخ کنونی گوگل ۳۶ میلیون گوشی در سال به فروش خواهد رساند. این رقم زمانی معنا پیدا می‌کند که بدانیم شرکت اچ تی سی، چهارمین تولید کننده تلفن‌های همراه هوشمند در جهان سالانه ۱۷ میلیون گوشی تلفن همراه به فروش می‌رساند. اچ تی سی پیش از این ۷۰ درصد گوشی‌های مبتنی بر آندروید را تولید می‌کرد.

رقمی که اکنون به زحمت به ۵۰ درصد می‌رسد. با نرخ کنونی و در صورت ثابت ماندن نرخ فروش آیفون، آندروید خواهد توانست اپل را نیز پشت سر گذاشته و خود را به عنوان تهدیدی جدی برای RIM مطرح کند. شرکت‌های بزرگ تولید تلفن همراه اعلام کرده‌اند قصد دارند تولید گوشی‌های مبتنی بر آندروید خود را شتاب بخشند. فعال‌ترین تولیدکننده گوشی‌های مبتنی بر آندروید یعنی موتورولا اعلام کرده تا پایان سال جاری میلادی ۲۰ مدل گوشی مبتنی بر آندروید به بازار عرضه خواهد کرد. شرکت ال‌جی هم اعلام کرده است قصد دارد همین تعداد گوشی را تا پایان سال جاری با سیستم عامل آندروید به بازار عرضه نماید.

سامسونگ دومین تولیدکننده تلفن‌های همراه در جهان هم اعلام کرد نیمی از گوشی‌های تلفن همراه هوشمند این شرکت در سال ۲۰۱۰ مبتنی بر آندروید خواهند بود. بقیه تولیدکنندگان هم هر روز علاقه بیشتری به تولید گوشی‌های تلفن همراه مبتنی بر آندروید از خود نشان می‌دهند. با این اوصاف انتظار می‌رود آندروید بتواند جهشی شگرف در سهم بازار را رقم زند.

دستگاه‌های شاخص مبتنی بر آندروید
در بین شرکت‌های تولید کننده تلفن‌های همراه هوشمند مبتنی بر آندروید دو شرکت موتورولا و
HTC تحرک بسیار گسترده‌تری به نسبت سایر رقبا دارند. موتورولا که زمانی دومین تولیدکننده تلفن همراه جهان بود، پس از زیان‌دهی در دوره‌های مالی متوالی و کاهش چشمگیر سهم بازار در موقعیتی بحرانی قرار گرفته بود، با تغییر ناگهانی استراتژی خود و کنار نهادن سایر سیستم‌های عامل تلفن همراه از قبیل ویندوز موبایل، سیمبین و لینوکس موبایل، تمامی تلاش خود را بر طراحی گوشی‌های مبتنی بر آندروید معطوف ساخت.

این شرکت توانست با استراتژی جدید خود چندین مدل گوشی هوشمند مبتنی بر آندروید به فروش برساند و با این کار پس از مدت‌ها سودآوری را تجربه کند. موتورولا رابط کاربری ویژه آندروید مختص به خود را با نام MOTOBLUR طراحی کرده و بر روی گوشی‌های خود قرار داده است. به نظر می‌رسد با توجه به توانمندی‌های این شرکت که خالق تلفن همراه به شمار می‌رود، بتوان از هم اکنون موتورولا را طلایه‌دار آندروید دانست. در خصوص HTC هم باید گفت هر چند این شرکت به موازات تولید گوشی‌های مبتنی بر آندروید به تولید گوشی‌های با سیستم عامل ویندوز موبایل هم می‌پردازد ولی رفته رفته، توان خود را بیشتر بر تولید گوشی‌های مبتنی بر آندروید هدایت می‌کند.

HTC علاوه بر تولید گوشی با برند خود به تولید گوشی‌های با برند سایر شرکت‌ها هم می‌پردازد و گوشی نگزوس وان شرکت گوگل یکی از همین نمونه‌ها است. گوگل تولید نخستین گوشی با نام تجاری خود را پس از اینکه شرکت سونی اریکسون از تولید آن با برند گوگل سر باز زد به HTC سپرد. بنابر آخرین آمار ارائه شده از سوی AdMob بر اساس اطلاعات ترافیک دیتای ماه مارس ۲۰۱۰، چیزی در حدود یک سوم تلفن‌های همراه فعال مبتنی بر آندروید، مدل دروید شرکت موتورولا هستند. پس از دروید گئشی‌های مدل Hero با ۱۹ درصد، Dream یا همان T-Mobile G1 با ۱۱ درصد و Magic هم با ۱۱ درصد در رده‌های بعدی قرار دارند.

آندروید مارکت
آندروید مارکت سرویس فروش نرم‌افزار‌های کاربردی برای گوشی‌های آندروید است. یک برنامه کاربردی ویژه آندروید مارکت به صورت از پیش بارگذاری شده بر روی گوشی‌های آندروید نصب گردیده و به کاربران امکان می‌دهد نرم‌افزار‌های مورد نیاز خود را خریداری و دانلود کنند. البته تمامی نرم‌افزار‌های موجود در آندروید مارکت فروشی نیستند بلکه بیش از نیمی از نرم‌افزارهای موجود در آندروید مارکت به صورت رایگان عرضه می‌شوند و از این نظر آندروید بیشترین درصد نرم‌افزارهای رایگان را در بین تمامی سیستم‌های عامل تلفن‌های همراه هوشمند در اختیار کاربران قرار می‌دهد.

هر برنامه‌نویس با ثبت نام، امکان فروش برنامه‌های خود در آندروید مارکت را دارد. ۷۰ درصد از مبلغ فروش برنامه‌های کاربردی به برنامه‌نویس تعلق می‌گیرد و ۳۰ درصد مابقی بین اپراتورها توزیع می‌شود. بر اساس سیاست‌های گوگل در حال حاضر تمامی برنامه نویسان عضو پروژه آندروید از سراسر جهان می‌توانند برنامه‌های کاربردی رایگان خود را از طریق آندروید مارکت در ۴۶ کشور عرضه کنند. برای اینکار کافی است برنامه نویسان فرمی مختصر را تکمیل کرده و البته ۲۵ دلار حق عضویت هم به گوگل بپردازند.

ولی تنها برنامه‌نویسان ساکن در نه کشور اتریش، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، هلند، اسپانیا، انگلستان و ایالات متحده آمریکا می‌توانند برنامه‌های خود را برای فروش در ۱۳ کشور استرالیا، اتریش، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، هلند، نیوزلند، اسپانیا، سوییس، انگلستان و ایالات متحده آمریکا در معرض بازدید خریداران قرار دهند و سایر کشورها امکان مشاهده و خرید برنامه‌های غیر رایگان را ندارند.

نکته جالب توجه در این زمینه عدم حضور حتی یک کشور از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (به غیر از اسرائیل) در لیست چهل و شش کشوری است که امکان دسترسی به آندروید مارکت را دارند! این در حالی است که گوشی‌های مجهز به آندروید از سوی اغلب شرکت‌های بزرگ از جمله موتورولا، HTC، سونی اریکسون و ال جی در این منطقه مدت‌ها است که به بازار عرضه شده‌اند.

تعداد برنامه‌های کاربردی موجود در آندروید مارکت تاکنون نزدیک به ۵۰۰۰۰ بوده است این در حالی است که برنامه‌های کاربردی موجود در iTune برای گوشی آیفون به ۱۷۵۰۰۰ برنامه بالغ می‌شود و از این منظر به نظر می‌رسد که آندروید راهی دراز برای سبقت گرفتن از آیفون در پیش دارد. ولی در هر حال باید این نکته را هم در نظر داشت که هرچند تعداد برنامه‌های کاربردی نشانگر اقبال برنامه‌نویسان به پلت فرم موردنظر است، ولی تعداد بسیار زیاد برنامه‌ها برای کاربران همیشه هم خوب نیست.

چرا که آنان را مجبور می‌سازد تا جستجویی سخت و طاقت فرسا را برای دستیابی به برنامه مورد علاقه خود تجربه کنند. گوگل کوشیده است دسترسی به برنامه‌های کاربردی آندروید را به شدت محدود ساخته و تمامی دسترسی کاربران را از طریق نرم‌افزار آندروید مارکت نصب شده بر روی گوشی کاربران کانالیزه نماید. گوگل تا بدانجا پیش رفته است که حتی دسترسی به اطلاعات و امکان جست‌وجوی برنامه‌های کاربردی آندروید از وب سایت رسمی آندروید مارکت از طریق کامپیوترهای شخصی، امکانپذیر نیست.

از طرف دیگر عدم امکان نصب نرم‌افزارهای دانلود شده بر روی کارت حافظه محدودیت دیگری است که کاربران برای دانلود برنامه‌ها از هر جای دیگری به غیر از آندروید مارکت با آن مواجه هستند. اما هنوز هم راه‌هایی برای دور زدن گوگل برای دستیابی به برنامه‌های کاربردی وجود دارد. بسیاری از برنامه‌نویسان از جمله شرکت‌های تولید برنامه‌های کاربردی نسخه قابل نصب برنامه‌های خود را علاوه بر آندروید مارکت از طریق وب سایت‌های خود نیز در اختیار کاربران قرار می‌دهند.

علاوه بر این برخی وب‌سایت‌ها اقدام به جمع‌آوری و در اختیار قراردادن برنامه‌های کاربردی پرطرفدار آندروید نموده‌اند. نمونه‌ای از این سایت‌ها Androlib و Androidzoom هستند. همچنین با نصب یک نرم‌افزار بر روی گوشی خود امکان خواهید یافت برنامه‌های دانلود شده بر روی کارت حافظه خود را بر روی گوشی نصب نمایید.

اگرچه با استفاده از راه‌هایی که گفته شد امکان نصب برخی نرم‌افزارها بر روی گوشی خود را خواهید داشت، ولی باید اذعان کرد که اغلب برنامه‌های آندروید به ویژه برنامه‌های اصلی آن که توسط خود گوگل طراحی شده‌اند، مانند نقشه‌های گوگل یا برنامه گاگلز (Goggles) تنها از طریق آندروید مارکت قابل دسترسی هستند. پس اگر می خواهید به برنامه های کاربردی اصلی آندروید دسترسی داشته باشید، باید از آندروید مارکت نصب شده بر روی گوشی خود استفاده کنید.

 

آندروید و گوگل تی وی
خوب اگر فکر کرده‌اید که کار شما با آندروید تمام شده است سخت در اشتباه هستید. اگر کار شما هم با آندروید تمام شده باشد، کار آندروید با شما تمام نشده است. بله این آدم آهنی سبز رنگ پس از رسوخ در تلفن‌های همراه شما قصد دارد وارد تلویزیون‌های شما هم بشود. به چشمان خود شک نکنید. درست خوانده‌اید آندروید به زودی در تلویزیون‌های شما نیز خواهد بود. در همایش
Google I/O در ماه مه ۲۰۱۰ شرکت‌های گوگل، سونی، اینتل، لاجیتک، بست بای، ادوبی و دیش نتورک از عرضه تلویزیون‌های مبتنی بر آندروید خبر دادند.

تلویزیون‌هایی که به طور بی‌سیم به اینترنت متصل می‌شوند و علاوه بر اینکه امکان اتصال به شبکه‌های آنلاین پخش فیلم را دارند، از برنامه‌های کاربردی که برای نصب بر روی این تلویزیون‌ها تهیه می‌شوند نیز بهره خواهند برد.

آینده آندروید
مسلماً تب آندروید به این زودی فروکش نخواهد کرد. هجوم بی‌سابقه شرکت‌ها برای تولید محصولات مبتنی بر آندروید رفته رفته طیف گسترده‌تری از محصولات شامل تلفن همراه، تلویزیون، نت‌بوک و تبلت را در بر می‌گیرد. به نظر می‌رسد همه چیز به کام آندروید است و به سختی می‌توان تصور کرد سیطره این پدیده به سادگی قابل شکستن باشد. آدم آهنی بازیگوش سبز رنگ ما در مدت زمان کوتاهی که از تولدش می‌گذرد، نشان داده هر روز به دنبال غافلگیر کردن ما و سرک کشیدن به یکی دیگر از وسایل الکترونیکی ماست تا آن را نیز جولانگاه شیطتنت‌های دوست داشتنی خود نماید.

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت: 10:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره انجماد مواد غذایی

بازديد: 512

انجماد مواد غذایی

پيشگفتار

 آئين كار فرآيند انجماد مواد غذايي و عرضه آن كه بوسيله كميسيون فني نگهداري مواد غذايي در سرد خانه زير صفر تهيه و تدوين شده و در هشتادمين كميته ملي استاندارد فرآورده‏هاي كشاورزي و غذائي مورخ 68/8/30 مورد تائيد قرار گرفته ,  اينك به استناد ماده يك قانون مواد الحاقي به قانون تأسيس مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران مصوب آذرماه 1349 به عنوان آئين كار رسمي ايران منتشر مي‏گردد .

 براي حفظ همگامي و همآهنگي با پيشرفتهاي ملي و جهاني در زمينه صنايع و علوم , استاندارها و آئين كارهاي ايران در مواقع لزوم مورد تجديد نظر قرار خواهند گرفت و هر گونه پيشنهادي كه براي اصلاح يا تكميل اين استانداردها و آئين كارها برسد در هنگام تجديد نظر در كميسيون فني مربوط مورد توجه واقع خواهد شد . 

 بنابراين براي مراجعه به استاندارها و آئين كارهاي ايران بايد همواره از آخرين چاپ و تجديد نظر آنها استفاده نمود . 

 در تهيه و تدوين اين آئين كار سعي شده است كه ضمن توجه به شرايط موجود و نيازهاي جامعه حتي المقدور بين اين آئين كار و آئين كارهاي كشورهاي صنعتي و پيشرفته هماهنگي ايجاد شود . 

 لذا با بررسي امكانات و مهارتهاي موجود و اجراي آزمايشهاي لازم اين آئين كار با استفاده از منابع زير تهيه گرديده است :

   ( آئين كار فرآيند انجماد مواد غذايي و عرضه آن )

  1- هدف و دامنه كاربرد

 1-1- اين آئين كار راهنمايي است براي تدوين استاندارد يا آئين كارهايي جهت تهيه , جابجايي و حفظ كيفيت مواد غذايي خاص يا گروهي از مواد غذايي كه به روش انجماد سريع فرآيند شده و تا زمان فروش به مصرف كننده نهايي در حالت انجماد نگهداري مي‏شود . 

 1-2- اين آئين كار براي انواع غذاهايي كه در معرض فرآيند انجماد سريع واقع شده و در همان حالت به بازار عرضه مي‏شوند كاربرد دارد . 

  2- مواد غذايي خام و آماده كردن آنها

 2-1- تنها بايد از مواد غذايي سالم و با كيفيت مناسب براي انجماد استفاده گردد .  از آنجا كه انجماد نمي‏تواند كيفيت اوليه غذاهاي مورد عمل را بهبود بخشد .  فقط مواد غذايي كه در بهترين شرائط طبيعي بخصوص از نظر تازگي باشند بايد مورد فرآيند انجماد قرار گيرند . 

 2-2- مواد خام انتخاب شده بايد در زمان شروع فرآيند داراي بهترين شرائط كيفي باشند . چنانچه نياز تجاري ايجاب نمايد كه مواد غذايي قبل از فرآيند انجماد براي مدتي ذخيره شوند براي كاهش سرعت تغييرات نامطلوب طبيعي بايد در شرايط حرارتي و رطوبتي مناسب با ماده خام مربوطه نگهداري گردند .

 2-3- به منظور به حداقل رساندن فعاليت ميكروبي ,  غذاهاي پيش پخته مورد نظر براي انجماد نبايد در دماي بين 10+ تا 60+ درجه سلسيوس نگهداري شوند بلكه بايد با سرعت ممكن در تجهيزات منطبق با شرائط بهداشتي سرد شوند .  اگر چه مطلوب آنست كه عمل سرد كردن و انجماد بلافاصله صورت بگيرد ولي در صورتيكه اين كار مقدور نباشد غذاهاي پخته بايد تا زمان خنك كردن و متعاقب آن انجماد در دماي بالاي 60+ درجه سلسيوس نگهداري شوند . 

  3- انجماد سريع

 3-1- كالا بايد بعد از آماده كردن بدون تأخير منجمد گردد .  فرآيند انجماد بايد در تجهيزات مناسب و به نحوي انجام شود كه تغييرات فيزيكي 7 بيوشيميايي و ميكروبي را به حداقل برساند .

 3-2- براي نيل به منظور فوق عمل انجماد بايد به نحوي انجام گيرد كه از محدوده تشكيل حداكثر بلورهاي - يخ كه براي بيشتر مواد غذايي 1- تا 5 - درجه سلسيوس است به سرعت بگذرد . 

 3-3- اين فرآيند نبايد پايان يافته تلقي شود مگر و تا زمانيكه دما در مركز حرارتي كالا بعد از تثبيت به 18- درجه سلسيوس رسيده باشد . 

 3-4- چون هر دو عامل مدت و سرعت انجماد بسته به مواد غذايي مختلف متفاوت است حدود مشخصي براي آن داده نشده و هر جا كه لازم باشد بايد در استانداردها و آئين كارهاي اختصاصي ماده غذايي مورد نظر ذكر گردد . 

 3-5- بعد از انجماد سريع و طي جابجايي و حمل و نقل به سرد خانه براي به حداقل رساندن افزايش دماي كالا بايد اقدامات مؤثري به عمل آيد .

 3-6- تغيير بسته بندي فرآورده‏هاي منجمد بايد تحت شرائط كنترل شده انجام گيرد .


  4- نگهداري در سردخانه

 4-1- سردخانه بايد به نحوي كنترل شود كه دماي كالا را با كمترين نوسان در 18- درجه سلسيوس يا پائين‏تر حفظ كند . 

 4-2- نوسانات زياد دماي كالا چه از نظر حدود و چه از نظر كثرت وقوع نامطلوب است . 

 اين نوسانات ممكن است موجب خشك شدن شديد كالاهاي حساس يا شكل‏هاي ديگري از افت كيفيت گردد .  هرچند نوسانات حرارت در درجات پائين نگهداري معمولا كمتر ضرر مي‏رساند ولي تا حد امكان بايد از تغييرات بيشتر از 2 درجه سلسيوس جلوگيري نمود . 

 4-3- دماي سردخانه بايد به دفعات متعدد ترجيحأ با استفاده از دماسنج‏هاي ثبات يا وسائل ديگري كه دماي سردخانه را بطور مستمر اندازه‏گيري نمايند كنترل شود . 

 4-4- سرعت جريان هوا در سردخانه نبايد بيشتر از آنچه كه لازم است تا دماي يكنواخت كافي بدست آيد باشد . 

 4-5- كالاها بايد به نحوي چيده شوند كه مانع گردش هوا نگردند و نبايد با ديوارها ( بجز در اتاقهاي دو جداره )1 سقف يا كف تماس مستقيم داشته باشند .  فاصله بين كالا و ديوار و سقف و كف بايد حداقل 10 سانتيمتر 2 باشد . 

 4-6- در سردخانه‏ها بايد يك سيستم كنترل شده جابجائي و گردش كالا بكار گرفته شود . 

  5- حمل و نقل و توزيع

 5-1- نقل و انتقال مواد غذايي منجمد از سردخانه‏اي به سرد خانه ديگر بايد در تجهيزاتي كه قادر به حفظ دماي كالا باشد انجام گيرد و طوري عمل شود كه دماي محموله در حد 18- درجه سلسيوس و يا پائين‏تر حفظ گردد تجهيزات وسائل نقليه بايد قبل از بارگيري تا 10+ درجه سلسيوس و يا كمتر خنك شوند و بايد به دستگاه ثبات دما مجهز شوند تا در طول راه دما را ثبت كنند . 

 5-2- افزايش دماي كالاي منجمد طي حمل تا 15- درجه سلسيوس قابل اغماض مي‏باشد ولي هر دماي بالاتر از 18- درجه سلسيوس كالا را بايد در اولين فرصت ممكن يا در طي انتقال و يا بلافاصله بعد از تحويل فورا به 18- درجه سلسيوس كاهش داد . 

 5-3- بارگيري كالا در وسائل نقليه و تخليه آن و خارج كردن كالا از سردخانه و وارد كردن آن به سرخانه بايد حتي المقدور سريع‏تر انجام بگيرد .  و روشهايي كه اعمال مي‏شود بايد افزايش دماي كالا را به حداقل برساند . 

 5-4- در طي حمل و نقل از سردخانه‏اي به سردخانه ديگر ( همانطور كه در بند 5-1 اشاره شده است ) بايد كنترل مكرر دماي كالا با استفاده از روشهاي ثبت دماي محموله بطوريكه در بيرون از وسيله نقليه قابل مشاهده باشد انجام پذيرد . 

 5-5- دماي كالا قبل از بارگيري وسيله نقليه ( همانطور كه در بند 5-1 اشاره شده است ) و يا قبل از ورود به سردخانه بايد كنترل شود .

 5-6- حمل و نقل مواد غذايي منجمد براي توزيع محلي به خرده فروشان بايد طوري انجام گيرد كه نوسانات دما در جهت افزايش از 18- درجه سلسيوس حداقل بوده و در هيچ حالتي از 12- درجه سلسيوس بيشتر نگردد . 

 5-7- اگر دماي كالا در طول حمل و نقل محلي افزايش يابد ( همانطور كه دربند 5-6 اشاره شده است ) بايد هرجا و با هر سرعتي كه ميسر باشد بعد از تحويل تا 18- درجه سلسيوس كاهش داده شود .  هرگاه انجام اين امر ميسر نباشد بايد كالا فورا براي فروش عرضه شود .

  6- خرده فروشي

 6-1- مواد غذايي منجمد بايد براي فروش در يخچال هاي ويتريني زير صفر كه به همين منظور طراحي شده‏اند عرضه شوند . 

 6-2- اين يخچالها بايد قادر به حفظ دماي 18- درجه سلسيوس بوده و طوري از آنها استفاده شود كه دماي كالا را در 18- درجه سلسيوس نگهدارند و بايد مجهز به دماسنج باشند . 

 6-3- افزايش دماي كالا به مدت كوتاه ممكن است اغماض شود ولي دماي گرم‏ترين بسته آن نبايد از 12- درجه سلسيوس تجاوز كند . 

 6-4- جريان هواي گرم خارج نبايد مستقيمأ داخل فضاي سرد شده يخچال گردد .  يخچالها بايد در محلي قرار گيرند كه قسمت‏هاي باز و نمايان آنها در معرض گرماي تابنده واقع نشود ( براي مثال : نور غير مستقيم خورشيد ,  نورهاي شديد مصنوعي و يا در امتداد گرم كننده‏ها )

 يخچالها هنگام شب و يا مواقع تعطيلي بايد پوشانده شوند .  برنامه برفك  زدايي بايد حتي الامكان در غير از ساعات معمولي خريد و فروش صورت گيرد . 

 6-5- يخچالها هرگز نبايد بيش از ظرفيت از كالا انباشته شود .  كالاهاي انباشته شده جز در مواردي كه مطلقأ ضروري باشد نبايد از يخچال خارج و دوباره به آن برگردانده شود . 

 6-6- چون كالاهاي بدون بسته بندي در معرض خطر آلودگي و خشك شدن قرار دارند بايد در محفظه‏هاي جدا از محل نگهداري غذاهاي منجمد بسته بندي شده نگهداري و در معرض ديد قرار داده شوند .

 6-7- مواد غذايي غير منجمد نبايد در يخچالي كه حاري مواد غذايي منجمد است گذاشته شود .  ولي نگهداري بستني‏هاي بسته بندي شده در يخچالهاي حاوي مواد غذايي منجمد اشكالي ندارد . 

 6-8- كالاهاي ذخيره شده بايد به نحوي چيده شوند تا اطمينان حاصل گردد كه به ترتيب و بر حسب تقدم زماني قرار گرفتن در يخچالها به فروش مي‏رسند . 

  7- بسته بندي و برچسب‏گذاري

 7-1- بسته بندي بايد طوري باشد كه :

 الف ) خواص حسي - چشايي و ساير ويژگيهاي كالا را حفظ نمايد . 

 ب ) كالا را در برابر آلودگيهاي ميكروبي و ساير آلودگيها حفظ نمايد . 

 ج ) كالا را در برابر خشك شدن ,  تمركز گرما از طريق تابش حفظ و حتي الامكان از نشت نيز جلوگيري نمايد . 

 د ) از نفوذ طعم ,  بو ,  رنگ و ساير عوامل خارجي در تمام مدت نگهداري و توزيع كالا تا زمان فروش نهائي جلوگيري نمايد . 

 7-2- بسته هايي كه براي خرده فروشي مي‏باشند بايد تا زمان فروش نهائي دست نخورده و سالم نگهداري شوند . 

 7-3- نشانه گذاري مواد غذائي پيش بسته بندي شده مطابق مندرجات استانداردهاي مربوطه بايد هميشه در مورد غذاهاي منجمد نيز رعايت شود .  به علاوه بر چست بسته‏هاي مواد غذايي منجمد بايد بطور وضوح داراي راهنمايي هايي درباره نحوه نگهداري آن از تاريخ خريداري از خرده فروش تا هنگام مصرف باشد . 

  8- بهداشت

 8-1- رعايت بهداشت در طول آماده سازي ,  فرآيند انجماد ,  حمل و نقل و توزيع  تا هنگام فروش نهائي داراي اهميت مي‏باشد . 

 8-2- غذاهاي منجمد هميشه بايد با مقررات اصول كلي بهداشت مواد غذايي و هر جا كه مناسبت داشته باشد با آئين كار بهداشتي مربوط به ماده غذايي مشخص منطبق باشند .

 

 

 

1- Jacketed Rooms  براي اطلاع بيشتر به واژه نامه آئين كار انجماد و نگهداري ماهي و فرآورده‏هاي آن (1-2970) مراجعه شود . 

2- در مورد سردخانه‏هايي كه سيستم سرد كننده ( اواپراتور ) نزديك سقف تعبيه شده است ارتفاع كالا نبايد از سطح زيرين اواپراتور تجاوز كند . 

سرد کردن گوشت های سفید و قرمز پیش از انجماد

گوشت های سفید و قرمز تازه ذبح شده باید در درجه برودت32 الی36 درجه فارنهایت (صفر تا یک درجه سانتیگراد) در یخچال قرار داده شوند تا گرمای بدن حیوان از لاشه کاملا خارج شود. سرد کردن لاشه  رشد  باکتری  ها  را  کاهش  می دهد. گوشت گوساله و بره را 24 ساعت و گوشت گاو را 5 تا 7 روز در سرد خانه قرار می دهند.

تغییرات شیمیایی در پی انجماد

در طی انجماد فعالیت انزیم های موجود در میوه ها کند می شود. در صورت غیر فعال شدن این انزیم ها رنگ و طعم و مواد مغذی موجود در میوه ها تغییر کرده یا از بین می رود

فعالیت انزیم های موجود در سبزی ها با حرارت دادن در اب جوش یا بخار اب برای مدت کوتاه و سپس سریع سرد کردن ان بوسیله اب یخ متوقف می شود. تجربه نشان داده است برای فریزر کردن مواد غذایی در خانه حرارت دادن سبزی ها در اب جوش برای حفظ انها کاملا ضروری است

ایا می توان غداهای منجمد را در جایخی یخچال نگهداری کرد

این کار امکان پذیر است به شرط اینکه شرایط یک فریزر واقعی در ان فراهم باشد یعنی درجه سرما صفر درجه فارنهایت(17- درجه سانتیگراد) یا کمتر باشد نه اینکه فقط غذا را منجمد کند. کیفیت بهتر غذا در صفر درجه یا کمتر حفظ می شود

 منابع  :

 

1-    سایت اطلاع رسانی دانشنامه رشد :

www.daneshnameh.roshd.ir

2-    سایت اطلاع رسانی آفتاب :

www.aftab.ir

3-سایت اطلاع رسانی فودنا :

www.foodna.ir

3-    سایت اطلاع رسانی تبیان :

 

www.tebyan.net

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 22:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 10

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس