دانش آموزی - 8

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

سنت های های ازدواج در ایران باستان

بازديد: 1002
سنت های های ازدواج در ایران باستان

جایگاه ازدواج در ایران باستان

در فرهنگ غنی ایرانی ازدواج و پیوند زناشویی پايه و اساس يك خانواده و در نتيجه يك جامعه موفق و اخلاقي است . بزرگان اين سرزمين به موجب جلوگيري از سست شدن اخلاقيات در جامعه و كنترل انحطاط و فحشا و همچنین استواری تفکر و اندیشه زنان و مردان ایرانی , ازدواج را یکی از مهم ترين ارکان جامعه بر شمرده اند . از ديدگاه اجتماعي چه در حيات اقتصادي , چه مادي , چه معنوي و روحاني اين سنت نتايج پر ثمري دارد كه مهم ترين آن قوام خانواده ها و در نتيجه یک اجتماع است . هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند . به طور کلی میتوان گفت که انسانی موفق و پویا است که هر روز زندگی اش از روز گذشته اش کاملتر باشد . سير طبيعي گيتي چنين است كه دختران و پسران خردمند در پی رسیدن به استقلال فکری هستند و در نتیجه برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی تکامل و دانش و راهکارهای رسیدن به کمال هستند . ازدواج و  گزینش همسر مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل زنان و مردان را فراهم میکند . متاسفانه در این میان نیز دختران و پسرانی هستند که مستثنی می باشند , زیرا با عدم درک درست و منطقی از فلسفه ازدواج نه تنها به تفکر , اندیشه و روان خود ضرر می رسانند بلکه در دراز مدت به سهم خود بروی یک جامعه نیز تاثیر منفی میگذارند . گاتها چنین پند می دهد :

خواسته شما از خداوند , خانواده ای خوب با راستی و پارسایی در کشوری آباد است .

 از این روی در تمدن کهن ایرانی که یکی از پایه های تمدن بشری محسوب می شود بر این سنت نیک و اهورایی پافشاری شده است . در گاتها و متون پهلوی ایرانیان باستان در این مورد سخنها و پندهای بسیاری بیان شده است که ما باید برای بازگشت به آن شکوه و جامعه اخلاقی گذشته خود کوشش بسیار کنیم . بر طبق باور ایرانیان کهن نخستین انتظار پسران ايراني برای ازدواج با دختران نجابت و پاکدامنی زن بوده است :

عفت و نيك نامي و دوشيزگي پيش از ازدواج براي زنان ضرورت داشته است خانمان سعادمتند اجر شوهر نيك و زن نيكو است و جايگاه اهورامزدا و امشاسپندان 

و یا این سخن نیک از گاتها که مهم ترین سند ارزشمند اخلاقی و دینی ایرانیان باستان و جامعه کنونی ایرانیان راستین محسوب می شود :

پاکدامنی و پارسایی از ارزش های ویژه زنان است .

شخصیت زن يا مرد پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تبدیل میشود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگی و تربیت و آینده فرزندان تلقی میکند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار میگیرد و خود را مسئول آينده وي مي داند ؛ به عبارت دیگر، مهم ترین احساس مسؤولیت اجتماعی در او براي نخستين بار شکل میگیرد و بسیاری از شایستگیها و توانمندیهای نهفته در درونش را شکوفا میسازد. تا بتواند مسئولیتهای سنگین تری را نیز در جامعه بر عهده بگیرد . همچنین زنان و مردان میتوانند در کنار یک همسر خردمند و مهرورز میتوانند در راه درست و منش نیک ایرانی گام برداند و نواقص یکدیگر را برطرف سازند و در نتیجه جامعه ای اخلاق گرا , دانش پژوه و متمدن را نیز بنا سازند . به درستی که زرتشت فرمود :

زن و شوهر باید کوشش کنند تا در راه راستی و پاکی از یکدیگر پیشی جویند . مسابقه زندگی در پیمودن راه راستی است . (4)

بنابراین، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست . در واقع خداوند انسان را به گونه ‏ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است . یعنی در کنار جنس مخالفش کامل میشود . مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی , جسمی , جنسي و معنوي به هم وابسته‏ اند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل میکنند .

با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین  

                                                با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین

گزينش همسر در فرهنگ ايراني موجب آرامش و امنیت خاطر میگردد و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است . از سوی دیگر عشق و مهر آریایی ایرانیان که شهره خواص و عام در جهان است میتواند در پرتو پیوندهای درست و خردمندانه تبلور یابد و به اوج کمالات برسد و الگویی برای نسلهای بعد نیز گردد . چنانکه زرشت بزرگوار فرموده است :

عشق و وفاداری ریشه دار , در هر زندگی زناشویی نیاز است .

عشق و دلدادگی که جلوه ای از هنجار راستی است , بر شما نیایش کنندگان فزون باد . جلوه با ارزش اشا عشق و دلدادگی است

روانشناسان در بسیاری از موارد به این نتیجه رسیده اند که پس از دوره جوانی , آن هنگامی که زندگی تنهایی را برای خود برگزیده اند سایه تنهایی , بیهودگی و نداشتن پناه گاهی مستقل و همیشگی را بر زندگی خود احساس میکنند . ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته , دلسوز و هم اندیش این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت می انجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانیشان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد . در نسكهاي ايران زمين , از چهار هزار سال پيش تاكنون به اين امر سفارش بسيار شده است :

5 - در زن گرفتن و پيوند گيتي را برقرار كردن كوشا باشيد و از آن دوري نگيريد .

50 -در زن خواستن و فرزند داشتن و ديگر خويشكاري كوشا باشيد .

در همین راستا گزینش همسر ایده آل باید در سن مطلوب ازدواج مطرح و عملی شود , زیرا پیش از سن مذکور و یا پس از آن انتخاب ها در بیشتر موارد اشتباه , ناخواسته و یا دلخواه کامل یا نسبی نخواهد بود . این سن که به زمان مطلوب ازدواج شهرت دارد , برای پسران در زندگی امروزی بین 24 تا نهایت 30 سال دیده شده است و برای دختران 20 تا 26 سال . در کمتر از آن پختگی لازم و انتخاب درست کمتر دیده می شود و در بیشتر از این سن نیز انتخاب ها دشوارتر و توقع ها بالاتر می شود که بطوریکه در بسیاری موارد به عدم انتخاب منطقی و درست می انجامد . از این روی بایستی ازدواج در سنین مطلوب آن صورت گیرد حتی اگر زوجهای ایرانی سالهای نخست زندگی را با مشکلات مادی زیادی مواجه باشند . همدلی در فرهنگ ایرانی یکی از ارکان اساسی به شمار می آید . در سایه همدلی برای زنان و مردان ایرانی هر غیر ممکنی , ممکن خواهد شد و مشکلات یکی پس از دیگری برطرف می گردد . مولانا عارف بزرگ ایران زمین :

پس زبان خود محرمی دیگر است             همدلی از هم زبانی بهتر است

ایرانیان کهن پیوند دختران و پسران را فرخنده و پراهمیت می شماردند . به صورتیکه از عدد مقدس هفت برای شادمانی در جشنهای آنان بهره می بردند . ( هفت شبانه روز جشن و شادمانی و پایکوبی ازدواج ) عدد هفت یکی از اعداد آسمانی در نزد ایرانیان است که تا همین چند دهه پیش نیز اجرا می شده است و متاسفانه با گسترش شهره نشینی و گرفتاریهای زندگی مدرن کم کم به فراموشی سپرده شد . بیشتر از سوی دیگر ایرانیان مفتخر هستند که نامش به عنوان نخستین پایه گذاران عهد , پیمان و اخلاقیات جهان مطرح است . در سنگ نگاره های فره وشی یا فروهر که قدمتی بیش از چهار هزار سال دارد حلقه یا چمبره ای در دست انسان بالدار قرار دارد که از دیرباز تا کنون به حلقه پیمان زناشویی در نزد ایرانیان شناخته می شود  و این مایه مباهات ملت کهن ایران زمین است . نمایی از فروهر باستانی موبدان زرتشتی پس از پشت سر گذاشتن هزاران سال فراز و نشیب در فرهنگ ایرانی همچنان به باورهای نیک نیاکانشان پایبند هستند و دختران و پسرانی را که میخواهند با یکدیگر پیوند زناشویی برقرار سازند , با توجه به آنچه که اشو زرتشت برای ما به یادگار گذاشته است , چنین پند می دهند :

" پند و اندرز مي دهم شما را اي دوشيزگاني كه در آستانه زناشويي هستيد و هم شما اي نوجوانان , زيرا كه نيك ميدانم , به گوش هوش بشنويد , زندگي آسوده و انديشه آسوده را در سايه دين و احترام و فرامانبرداري از پدران و مادران بجوييد . چون در سايه پرهيزكاري است كه عشق و مهر و محبت شما هر روز عميق تر و نيرومند تر خواهد شد و تنها در اين صورت است كه به لذت و خوشي سالم دست خواهيد يافت . "

همچنين ازدواج در يكي از كهن ترين سندهاي تاريخي ايران و جهان كه به اوستا مشهور است اشاره شده است . در يشتهای اوستا , ارت ايزد خانواده خوب و نماد شوكت و جلال است . ايزد ارت سفارش به پيوند ميان دختران و پسران ميكند و از زناني كه فرزند بدنيا نمي آورند و يا سقط جنين ميكنند شكايت ميكند . اشاره شده است كه فروغ اهورايي به چنين افرادي نمي تابد . ارت يشت از خانواده هايي كه مانع از ازدواج دختران و پسران مي شود شكايت ميكند و چنين مي گويد :

اين زشت ترين كاري است كه دشمنان آيين اهورايي انجام ميدهند و دوشيزگان را از زناشويي و ازدواج باز ميدارند و در خانه ها نگاه ميدارند . اين امر در مهر يشت , آبان يشت , رام يشت , فروردين يشت وهوم بيان شده است :

چون دوشيزگان به سن ازدواج رسند براي به دست آوردن همسران نيرومند و شوهران دلير به سوي تو روي آورند . اردويسور اناهيتا پشتيبان و ياور دختران ايراني است كه در سن ازدواج قرار دارند . (8)

با پاي گذاشتن به عرصه زندگي مدرن در چند سال اخير و در نتيجه گسترش تمدن غربي در جامعه ايراني اين سنت نيك كم رنگتر شده است و در نتيجه شوربختانه پايه هاي اخلاقي جامعه ايراني نيز متزلزل شده است . از عواملي كه موجب شده است ازدواج در ايران طي اين چند سال اخير سير نزولي داشته باشد ميتوان به موارد زير اشاره كرد :

1 ) عدم مسئوليت پذيري در ميان دختران و پسران و تربيت غلط در خانواده های ایرانی

2 ) عدم اعتماد به نفس نزد دختران و پسران جهت آغاز يك زندگي مشترك

3 ) افزايش تحصيلات اجتماعي و رشد توقعات كاذب و غیر منطقی در ميان برخی دختران و پسران

4 ) تفريحات آزادانه دختران و پسران و تلقين به اين امر كه نيازي به زندگي مشترك نمي باشد

5 ) اعتقاد بر اين امر كه پس از ازدواج آزاديهاي زودگذر اجتماعي از آنان سلب  مي شود

6 ) تجملگرايي ميان خانواده هاي ايراني و چشم و هم چشمي ميان بستگان

7 ) دوري گزيدن از زندگيهاي معنوي و روي آوردن به زندگي هاي تک بعدی ماشيني

8 ) اعتقاد بر اين امر كه از ديد دانش و تفكر , توانايي لازم جهت تربيت فرزندشان را ندارند

9 ) اعتقاد بر اينكه توانایی برطرف کردن نيازهاي همسرشان را ندارند

10 ) تفکر شبه روشنفکری در میان جوانان بی هویت و عمدتا سطی نگر , در نتیجه باور به زندگی و دوستی های موقت غربی

هنگامي كه دختران و پسران با ناهنجاری ها اجتماعی مرزهاي اخلاقي زندگي معنوي را بشكنند و آنرا به صورت يك عادت روزانه براي خود تلقي كنند , هرگز نميتوانند نقش يك مادر و يا يك پدر موفق را در زندگي اجتماعي پسين خود ايفا كنند . چنين افرادي چه زن و چه مرد هرگز در تربيت فرزندان خود موفق نخواهند بود . زيرا آنها به اصول انساني و اخلاقي پايبند نبوده اند و نا خواسته فرزندانی که در آینده از آنان بوجود می آید نيز مانند خودشان با پايه هاي سست اخلاقي و اجتماعي تربيت مي شوند و اين امر در نسلهاي بعد نيز گسترش مي يابد و به سادگي ميتواند موجب ويراني يك جامعه كهن و اخلاقي همچون ايران شود . در ايران زمان هخامنشيان كه کشورمان اوج شكوه و عظمت خويش را يافته بود و نخستین امپراتوری احترام به ادیان و ملتها در جهان پایه گذاری شد , ازدواج و بدنيا آوردن فرزند از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است . به طوريكه داريوش بزرگ هخامنشي در كتيبه جهاني بيستون كرمانشاه براي آنكه شرح خدمات حکومتش به ايران از گزند حوادث محفوظ بماند از اهورامزدا بركت فرزندان بسيار طلب ميكند تا به درستی به نسلهای بعد برسد .

تا جاييكه شاهنشاهان هخامنشي به خانواده هايي كه فرزند بيشتري و یا پسر بيشتري داشته باشند هدايا ارزاني ميكردند .

مادران ايراني در دوره هخامنشيان به دليل آنكه فرزندان را تا سن پنج سالگي به طور كامل جهت تربيت درست براي شركت در آموزشگاه هاي رسمي در اختيار داشتند نقش بسيار مهم تربيتي را ايفا مي نمودند .

از سوي ديگر گزينش همسر نبايد به صورت بسته و ناشناخته صورت بيگرد . زيرا ازدواجهاي ناخواسته و بی منطق که بر پایه احساسات زودگذر پایه گذاری می شود نه تنها ميتواند موفق نباشد بلكه نقش ويرانگری نيز در جامعه ایفا میکند و زن و مرد نیز شکست بزرگی را در زندگی تجربه میکنند که ممکن است به تباهی زندگی شان بیانجامد . گزینش همسر با اتکا بر خرد , منطق , تکیه بر فرهنگ ها و باورهای طرفین و بینش صحیح موفق و سازنده و آموزنده خواهد بود . همانطور که زرتشت بزرگوار فرمود :

همسر خویش را با خردمندی برگزینید .

 گزينش همسر معيارهاي فراواني دارد . كه بايستي به آن دقت بسيار كرد . مهم ترين آن را ميتوان چنين دانست :

1 ) هم فكري , تفاهم و سليقه هاي نسبتا نزديك به هم در اساس پايه هاي زندگي مشترك

2 ) نزديكي سطح اجتماعي و تربيت دختر و پسر

3 ) نزديكي سطح خانواده هاي طرفين

4 ) نزديكي سطح تحصيلات , فرهنگ و شعور اجتماعي

5 ) نزديكي مسائل اعتقادي و باورهاي ديني دختر و پسر

6 ) نزديكي سني و يا پايين تر بودن سن دختر از پسر

در اندرز انوشه روان آذرباد مارسپندان خطاب به مردان آمده است كه :

50 - زن شرمگين را دوست باش و او را به زني به مرد زيرك و دانا ده . چه ( چراكه ) مرد زيرك و دانا همچون زميني نيك است كه وقتي تخم نيك در آن افگنده ( كاشته ) شد حاصل نيك به دست آورد .

همچنين خطاب به زنان ایرانی اشاره شده است كه :

ببخشاي بر ما اين نيكي را تا همسري به دست آوريم , همسري جوان و نام آور , از زيباترين آنها تا ما را در پناه خود گيرند و بتوانيم خانواده اي تشكيل دهيم , تا به ما فرزنداني زيبا و دلبر و زبان آور بخشايند , شوهراني كه از همه خوش بيان تر باشند .

آداب و رسوم ازدواج ایرانی نیز بر پایه مهر و همبستگی خانواده ها بنا نهاده شده است . رسم ايرانيان بر اين است كه پیش از ازدواج مراسم خواستگاري انجام دهند و اگر دختر و خانواده وي پذيرفتن مراسم ازدواج اجرا مي شود . خواستگاري و ديگر مراسم هاي كهن ما نيز قدمتي بيش از دو هزار سال دارد . چنانچه كه كيكاووس فرستاده اي نزد شاه هاماوران فرستاد و دخترش را براي همسري خواستار شد . در صورتیکه میتوانست از قدرت و نفوذش برای گرفتن دختر هاماوران استفاده کند :

بجنيد كاووس را دل ز جاي                  چنين داد پاسخ كه اي نيك راي

من او را از پدر خواستار                      كه زيبنده به مشكوي ما آن نگار

خسرو پرويز نيز هنگام ازدواج با شيرين معشوقه خود بر اين رسم تاكيد نموده است :

به موبد چنين گفت شاه زمان                         كه بر ما مبر جز به نيكي گمان

مر اين خوب رخ را به خسرو دهيد                   جهان را بدين مژده نو دهيد

مر او را به آيين پيشين بخواست           و آيين بود آنگاه راست

از مهم ترين پيامدهاي مخرب دوري گزيدن از اين سنت كهن که هرکدام میتواند به نوبه خود موجب زیانهای جبران ناپذیر اجتماعی گردد ميتوان به اين موارد اشاره نمود :

1 ) توقف يا کاهش چشم گير رشد جمعيت کشور و در نتيجه افزایش سن جامعه

2 ) افزايش زندگي هاي موقت , مشترك یا زندگی های دوستی در پيش از ازدواج

3 ) پيدايش فرزندان ناخواسته در جامعه و سرنوشت نامشخص آنان در آينده

4 ) گسترش روابط بیش از حد و غیر اصولی با جنس مخالف كه تنها براي ارضاي نيازهاي جنسی , اجتماعي و تفريحي طرفین صورت ميگرد

5 ) احساس پوچي و بي انگيزگي و روان پریشانی پس گذشتن از سن جوانی

6 ) بي اعتنايي به پايه هاي اخلاقی و معنوي زندگي انساني

7 ) افسردگي و احساس تنهایی دردوره پس از جواني

8 ) گسترش فساد اخلاقي و جنسي در جامعه و رشد بيماريهاي مربوطه

9 ) نبود پشتوانه معنوی در سنین بالاتر

آداب و رسوم:

انواع ازدواج در ایران باستان

در دین زرتشتی تعدد زوجات روا نیست و گفته شده همانگونه که یک زن نمی‌تواند در یک زمان بیش از یک شوهر داشته باشد مرد نیز نمی‌تواند در آن واحد دو یا چند زن داشته باشد. اختیار زن دوم در شرایطی خاص و سخت که در آیین نامه زرتشتیان آمده جایز است نظیر اینکه زن اول فوت شده باشد. در ایران باستان تنها در صورتی فرد زرتشتی می‌توانست با وجود زن اول زن دیگر اختیار کند که زن اول به تشخیص پزشک عقیم بوده و خود موافقت خویش را برای این کار اعلام کند و رضایت داشته باشد هدف از این عمل نیز بقا نسل و پرورش فرزندانی نیک برای دین و دنیاست.

 در مورد انواع پیوند زناشویی در ایران باستان گفتنی است که زن و مرد زرتشتی به 5 صورت و تحت عناوین پادشاه زن- چاکر زن- ایوک زن- ستر زن- خودسر زن پیوند زناشویی می‌بستند که هر یک جداگانه به شرح زیر است:

 1-پادشاه زن: این نوع ازدواج به حالتی گفته می‌شد که دختری پس از رسیدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسری ازدواج می‌کرد و پادشاه زن از کاملترین حقوق و مزایای زناشویی برخوردار بود و کلا" همه دخترانی که برای نخستین بار و با رضایت پدر و مادر ازدواج می‌کردند، پیوند زناشویی آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت می‌شد..

 2-چاکر زن: این نوع ازدواج به حالتی اطلاق می‌شد که زنی بیوه به عقد و ازدواج با مرد دیگری در می‌آمد. این زن با زندگی در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزایای پادشاه زن را در سراسر زندگی مشترک دارا بود، ولی پس از مرگ آیین کفن و دفن و سایر مراسم مذهبی اش تا سی روزه توسط شوهر دوم یا بستگانش برگزار می‌شد. ولی هزینه های مراسم بعد از سی روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنیای دیگر این زن از آن نخستین شوهر خود خواهد بود و به همین علت پیوند دوم او تحت عنوان چاکر زن یاد می‌شد.

حال برای برخی ناآگاهان پیوند زناشویی از نوع چاکر زن را اختیار کردن زن صیغه ای توسط پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدی بیان می‌کنند که صحت ندارد.

 3-ایوک زن: این نوع ازدواج زمانی اتفاق می‌افتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت می‌شد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در می‌آمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش می‌آوردند و این نوع ازدواج باعث شده که برخی افراد غیر مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتیان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج می‌کرده است. اینک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم کاملا" مردود است.

 4-ستر زن: وقتی که فرد بالغی بدون ازدواج در می‌گذشت، پدر و مادر یا خویشان این فرد موظف بودند به خرج خود و به یاد فرد درگذشته دختری را به ازدواج پسری در می‌آورند. شرط این نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد می‌شدند که در آینده یکی از پسران خود را به فرزند خواندگی فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند.

5- خودسر زن: اگر دختری و پسری پس از رسیدن به سن بلوغ برخلاف میل والدین خود خواستار ازدواج با یکدیگر می‌شدند و مصر بر این امر نیز بودند، با وجود مخالفت والدین ازدواج آنها منع قانونی نداشت و زیر عنوان خودرای زن ثبت می‌گردید و در این بین دختر از ارث محروم می‌شد، مگر اینکه والدینش به خواست خود چیزی به او می‌دادند یا وصیت می‌نمودند که بدهند.

 این نوع ازدواج ها در ایران باستان انجام می‌شد امروزه ازدواج ها تحت این عناوین ثبت نمی‌شود.

گفتنی است که طلاق در آیین زرتشتی مطرود و منفور است و تحت شرایطی ویژه و در مواردی نادر و خاص طبق آیین نامه زرتشتیان مجوز داده می‌شود.

فرجام سخن :

امید است فرزندان این سرزمین که نیاکانشان از پایه گذاران دانش و فرهنگ و تمدن جهان بشمار می روند , امروز نیز آنان چنین باشند و با استحکام باورهای اجتماعی , دینی و ملی باردیگر نام بزرگ ایران زمین را در جهان پرآوازه و جاوید نمایند . همچنین به سنت نیک ازدواج که بخش لاینفک فرهنگ غنی ایرانی است پایبند باشند . تا اخلاقیات ایرانی بیش از پیش زنده و پابرجا بماند و جامعه و فرهنگ جهانی ایران از این هجمه ضد اخلاقی غربی که بر اساس سیاست های اسعتماری , سایه به روی این سرزمین افکنده است مصون بماند و دانش و پیشرفت و فرهنگ ایرانی را بیش از پیش گسترش دهند . به امید پیوندهای نیک برای دختران و پسران ایران زمین که همسرانشان دوست و عاشق آنان خواهند بود . ایدون باد ...

 

 

منبع: سايت ويكي پديا

مقاله : روزبه پارساپور

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 19:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره آسمان و زمین در قرآن

بازديد: 681
تحقیق درباره آسمان و زمین در قرآن

آسمان و زمین در قرآن

نکته ای که موجب آن شد تا این آیات را متناقض تصور نمایید، ترجمه واژه "السماء" به "یک آسمان" بود، در صورتی که معنای حقیقی آن "آسمان" است و نه "یک آسمان" و حتی در ترجمه فارسی نیز، میان "آسمان" و "آسمان ها" تناقض و تفاوتی وجود ندارد؛ مانند آن که بگوییم "ابر را در آسمان دیدم" یا "ابرهایی را در آسمان ها مشاهده نمودم" که هر دو جمله، یک معنا و مفهوم را رسانده و نه "ابرها" با "ابر" متناقض است و نه "آسمان ها" با "آسمان".

  پاسخ تفصیلی:

در پاسخ به پرسش شما، ابتدا باید بدانیم که دو جمله، زمانی با هم متناقض ارزیابی می شوند که تمام شرایط تناقض را داشته باشند. به عنوان نمونه، اگر شخصی یک بار بیان دارد که "من نمازم را در مسجد می خوانم" و بار دیگر اظهار نماید که "من در نمازهای جماعت چندین مسجد حاضر می شوم"، نمی توانیم این دو عبارت او را، به دلیل این که در یکی، از کلمات مفرد استفاده نموده و در دیگری از کلمات جمع، با یکدیگر متناقض بدانیم.

به همین ترتیب و با دقت در کاربرد واژه ها در زبان عربی و در رأس آن، قرآن کریم، در می یابیم که کلمه "السماء" به معنای "آسمان" است که با "آسمان ها" تفاوت چندانی ندارد و معنای آن "یک آسمان" نیست، تا با "سماوات"، یعنی "آسمان ها" متناقض به نظر آید و هر کدام از ده ها آیه ای از قرآن که از این واژه استفاده نموده، همین معنا را در نظر گرفته است. به عنوان نمونه، اگر خدا در قرآن فرموده: "و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بینهما باطلا"،[1] معنایش آن است که: ما "آسمان" و زمین و هرچه میان آنها است را بیهوده نیافریدیم. البته، با ترجمه ای که در پرسشتان از واژه "السماء" ارائه نمودید، باید معنای آیه فوق این باشد که: ما "یک آسمان" و زمین و آنچه میان آنها است را، بیهوده نیافریدیم (و طبق این ترجمه، باید آفرینش سایر آسمان ها بیهوده باشد!!) و یا اگر اظهار شود که: "ما یخفی علی الله من شیء فی الارض و لا فی السماء"،[2] آن را چنین ترجمه خواهید نمود که آنچه در زمین و تنها "یک آسمان" است، از نگاه خدا مخفی نخواهد ماند، (ولی ممکن است، خداوند، اتفاقات دیگر آسمان ها را نداند!!). بدیهی است که هیچ فرد آشنا با زبان عربی، چنین ترجمه هایی را نخواهد پسندید.

براین اساس، مطمئن باشید که واژۀ "السماء"، در آیۀ 21 سورۀ حدید، به معنای "یک آسمان" نیست، تا با واژۀ "السماوات"، در آیه 133 سورۀ آل عمران متناقض باشد، بلکه معنای آن "آسمان" است که با "آسمان ها" تفاوتی نخواهد داشت و در مواردی که قرآن خواسته در ارتباط با خصوص برخی آسمان ها و نه مطلق آسمان، مطلبی را بیان نماید، از واژۀ "السماء" استفاده ننموده، بلکه کلماتی؛ مانند "السماء الدنیا"[3] یعنی "آسمان زیرین"، یا "کل سماء"[4] به معنای "هرکدام از آسمان ها" را بکار گرفته است.

بله، اگر در آیه ای بیان می شد که مثلا "جنة عرضها کعرض السماء الدنیا"یعنی بشتابید به سوی بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمان زیرین است، امکان داشت که بوی تناقض با دیگر آیاتی که پهنای بهشت را به اندازه تمام آسمان ها دانسته، از آن به مشام برسد، اما چنین آیه ای وجود ندارد.

تحقیق و مقاله ای درباره نجوم - آسمان - ستاره

آموزش

مقدمه

نجوم مطالعه مواد و مقدمه ای است درباره فرآیند بوجود آمدن آنچه در آنسوی جو زمین است که این جهان ، آسمان و گوی آسمان را از اتمهای کوچک تا گیتی وسیع شامل می شود. منجمان اجرام آسمانی مانند سیارات ، ستاره ها ، ستاره های دنباله دار ، کهکشان ها ، سحابی ها و مواد بین کهکشان ها را مطالعه می کنند. برای اینکه چگونگی تشکیل شدن ، چگونگی بوجود آمدن و منسب هر کدام را مشخص می کنند و اینکه چگونه بر یکدیگر تأثیر می گذارند و چه اتفاقی ممکن است برای آنها بیفتد.

بخشی از جهان ما ، زمین و آنچه در آن اتفاق می افتد اختر شناسی را شامل می شود، در واقع زمین آزمایشگاه ماست و هر چه که درباره جهان می دانیم از آنچه از زمین می توانیم ببینیم و دریابیم و یا تصور کنیم سرچشمه گرفته است.

 

 

چگونه علم نجوم بوجود آمد؟

قبل از اختراع تلسکوپ ، در نزدیکی قرن هفدهم ، نجوم بر مبنای مشاهده با چشم غیر مسلح پایه گذاری شده بود. در ابتدا مردم از محل ستاره ها و سیارات در آسمان نقشه تهیه می کردند. امروزه نجوم از نظریات یونانیان باستان سرچشمه می گیرد. در سال 150 میلادی یک منجم و ریاضیدان یونانی به نام کلودیوس بطلمیوس یک رساله درباره علم نجوم نوشت. او در آن 48 گروه ستاره ای که صورت فلکی نامیده می شدند را فهرست کرد ، مانند جبار ، برساووش و ... که بیشتر از اسامی اساطیر گرفته شده اند.

همانطور که ما هنگام نگاه کردن به ابرها ، آنها را به اشکالی از اجسام آشنا تصور می کنیم، همانگونه بطلمیوس در گروهبندی ستارگان اشکال آشنا را مشاهده کرد. همچنین بطلمیوس متوجه شد که به نظر ستارگان در سرتاسر آسمان حرکت می کنند، او گفت که تمام اجرام آسمانی به دور زمین که مرکز جهان بی حرکت ایستاده حرکت می کنند. این نظریه علمی برای قرنها پذیرفته شده بود. تئوری بطلمیوس راجع به جهان طرح زمین مرکز نامیده شد، زیرا در آن زمین در مرکز عالم قراردارد.

چه موقع کشف شد که زمین بدور خورشید می چرخد؟

قبول این واقعیت مدتها طول کشید. در سال 1543 میلادی یک منجم لهستانی به نام نیکلاس کوپرنیک De Revolutionibus را منتشر کرد که مشخص می کرد سیارات به دور خورشید گردش می کنند، اما نظریه او با تعلیمات کلیسای کاتولیک مغایرت داشت و کلیسا قدرتمندترین سازمان اجتماعی و سیاسی آن زمان بود. عقیده هایی مانند طرح خورشید مرکزی که در جهان تفکر بدیع بودند سزاوار کیفر مرگ بودند.

بنابراین اگر هم تعدادی دیگر از منجمان طرح کپرنیک را می پذیرفتند از تصدیق کردن آن هراس داشتند. در سال 1632 گالیلئو گالیله ، یکی از برجسته ترین منجمان در طول تاریخ ، سرانجام یک کتاب در حمایت از نظریه کپرنیک منتشر کرد. کلیسای کاتولیک روم گالیله را برای محاکمه بخاطر بدعت گذارن احضار کرد و این منجم برای برگشتن از حرفش یا مرگ حق انتخاب داشت. گالیله دست از عقیده خود کشید اما کلیسا از پذیرفته شدن طرح خورشید در عرف نمی توانست جلوگیری کند (در سال 1992کلیسای کاتولیک روم رسما با گالیله و کپرنیک موافقت کرد).

یکی از مباحث حائز اهمیت در دانشهای اسلامی ، دانش نجوم اسلامی است چرا که اهم مسایل عبادی به این دانش وابسته است. نخستین علومی که ساکنان بلاد اسلامی به آنها توجه کردند، علوم عملی و بخصوص طب و کیمیا و نجوم بود، که احکام این علوم را بر دیگر علوم ترجیح می دادند.

علم نجوم در ایران

علم نجوم در ایران مانند دیگر نقاط جهان سابقه طولانی دارد. در واقع از آنجا که ابزار کار آن آسمانی پاک و دو چشم سالم خداداد است، از اولین علومی است که توسط انسان مورد توجه قرار گرفته است. ستاره شناسان ایرانی عمده ستاره شناسان اسلامی را تشکیل می دهند. پس از دوران خلافت مامون که دارالترجمه مشهور خود را برای ترجمه آثار علمی ملل مختلف بنیان نهاد، پیشرفت نجوم بمانند علوم دیگر سرعت زیادی گرفت.

اولین محاسبات دقیق قطر زمین در همین زمان و توسط برادران بنوشاکر انجام گرفت. یکی از دلایل توجه ویژه به نجوم در دوران اسلامی تعیین تقویم و اوقات شرعی است که مستلزم مشاهدات و محاسبات دقیق نجومی است. هندسه کروی که توسط ابوالوفای بوزجانی معرفی شد این محاسبات را بطور عمده تسهیل کرد.

ارتباط احکام شریعت اسلامی با مسائل نجومی

بر هر کس که حتی اندکی به مسائل دینی اسلامی توجه کرده باشد، این مطلب پوشیده نیست که میان بعضی از احکام عبادتی شریعت اسلامی با برخی از نمودهای آسمانی ارتباطی واضح و آشکار وجود دارد. اوقات نمازهای پنجگانه روزانه ، از یک شهر به شهر دیگر و از یک روز به روز دیگر ، تفاوت پیدا می کند. و محاسبه آن مستلزم شناختن عرض جغرافیایی مکان و حرکت خورشید در دایرة البروج و شفق و فلق است و از شرایط نماز گزاردن رو به قبله ایستادن است.

دانستن جهت قبله خود مبتنی بر حل مسئله ای از مسائل علم نجوم است و به مثلثات کروی مربوط می شود و اینکه نماز کسوف و خسوف واجب است، خود مستلزم آن است که پیش از وقت آمادگی برای شناختن زمان این دو حادثه آسمانی را داشته باشند، که جز از راه شناختن حرکات خورشید و ماه و استفاده از زیجهای صحیح میسر نمی شود.

روزه گرفتن و روزه گشودن در ماه رمضان مسلمانان را به محاسبات فلکی بر می انگیزد. ابتدا و انتهای روزه با رویت هلال است، نه از روی گاهشماری عرفی و ... . خلاصه آنکه ، ارتباط بعضی از احکام شریعت اسلامی با مسائل نجومی ، سبب زیاد شدن توجه مسامانان به شناسایی امور آسمانی و ستارگان شد و علمای دینی را بر آن داشت که سودمندی این علم را مورد ستایش قرار دهند.

 شگفتیهای آسمان از منظر قرآن

مناظر زیبا در عالم هستی فراوان است، اما هیچ منظره ای مانند آسمان ، جذاب و دلپذیر نیست. قرآن کریم که نقش بسیار موثری در تربیت غرایز و تمایلات فطری بشر دارد، در میان زیباییهای بسیاری که در عالم آفرینش موجود است، به موضوع "زیبایی آسمانها" تاکید فراوان دارد و در آیات خود از زیبایی کاخ پرشکوه آسمان سخن می گوید:

* (و زیناها للناظرین) ما آسمانها را برای بینندگان زینت دادیم.

* (و زینا السماء الدنیا بمصابیح) ما آسمان نزدیک را به وجود نورافکنهایی آراستیم.

* (و لقد زینا السماء الدنیا ممصابیح) ما آسمان نزدیک را بوسیله چراغهایی تزئین کردیم.

* (انا زینا السما الدنیا بزینه الکواکب) ما آسمان نزدیک را به زیور ستارگان آرایش دادیم.

منظور قرآن مجید از این تذکرات این است که توجه مردم را به شگفتیهای این کاخ با عظمت جلب کند و افکار آنان را برای درک اسرار فضا و ستارگانی که در این اقیانوس پهناور شناور می باشند بکار بیندازد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 19:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد بیماری مالاریا

بازديد: 685
تحقیق در مورد بیماری مالاریا

مالاریا چیست؟

مالاریا یکی از مهم ترین بیماری های تک یاخته ای است که از 400 سال قبل از میلاد مسیح شناسایی شده است. نام بیماری از دو قسمت mal (بد) و aria (ناحیه) گرفته شده و بیانگر شیوع این بیماری در مناطق بد آب و هوا است.

این بیماری بیشتر در مناطق باتلاقی و مناطقی که آب راکد دارد دیده می شود و به این دلیل به آن پالودیسم Paludism (تب باتلاق) گفته می شود. نام های دیگر این بیماری "تب گرمسیری" و "تب اگو" Ague است.

سازمان بهداشت جهانی who، این بیماری را بعد از سل، ایدز و ... جزو بیماری های مهم ذکر کرده است. مالاریا در بسیاری از کشورهای دنیا (عرض جغرافیایی 60 درجه شمالی تا 30 درجه جنوبی) شایع است و در هر ثانیه در صحراهای آفریقا، یک کودک زیر پنج سال بر اثر این بیماری می میرد. یعنی دو تا سه میلیون نفر در سال!

در حال حاضر مالاریا در 101 کشور جهان شایع است و موارد کلینیکی مالاریا سالانه 300 تا 500 میلیون مورد است. بیشترین موارد آن در جنوب صحرای آفریقا است. این بیماری حتی در کشورهایی که مالاریا در آنها ریشه کن شده است نیز گزارش می شود. به این صورت که فرد در منطقه مالاریاخیز مبتلا می شود. سپس به مناطق غیر مالاریاخیز می رود و در آنجا علایم بیماری را نشان می دهد.

در کشور ما این بیماری در نواحی جنوبی مثل سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، بوشهر و خوزستان و نیز نواحی غربی شایع است.

چرخه زندگی انگل مالاریا

بیماری از بیمار مبتلا به مالاریا به پشه آنوفل ماده که ناقل بیماری است منتقل می شود. سپس از پشه آنوفل ماده به انسان سالم انتقال می یابد. با وجودی که موارد مرگ و میر ناشی از مالاریا بیشتر از مرگ و میر ناشی از ایدز است، اما هزینه ای که برای مقابله با آن می شود کمتر از هزینه مقابله با ایدز است. دلیلش هم این است که مالاریا بیماری مربوط به کشورهای جهان سوم است.

بیشترین موارد مرگ و میر ناشی از مالاریا در ایران، در جنوب شرق بخصوص سیستان و بلوچستان است. میزان آلودگی به آن نیز در مردان بیش از زنان است (به علت پوششی که زنان هنگام خواب دارند، کمتر در معرض خطر قرار می گیرند).

چگونه از ابتلا به بیماری مالاریا پیشگیری کنیم؟

1-پیشگیری فردی برای کسانی که وارد مناطق مالاریاخیز می شوند مهم است. به عنوان مثال خوابیدن در پشه بند، استفاده از قرص های پیشگیری کننده و استفاده از رینبل ها (موادی که به سر و صورت و دست می مالند و مانع از نیش زدن پشه می شود)، از کارهایی است که می توان برای پیشگیری انجام داد.

2-پیشگیری دسته جمعی شامل آموزش بهداشت و درمان دسته جمعی است. یعنی افرادی که در یک منطقه هستند همگی بیماریابی و درمان شوند.

3-یک گروه از عوامل زیستی (بیولوژیکی) هم در پیشگیری از بیماری مالاریا اثر دارد. مثل گیاه اوکالیپتوس که به علت بوی خاصش مانع از نزدیک شدن و نیش زدن پشه ها می شود و یا یک نوع ماهی که لاروهای پشه ناقل بیماری (پشه آنوفل ماده) را می خورد.

چه مشکلاتی در راه ریشه کنی بیماری مالاریا وجود دارد؟

استفاده از حشره کش ها باعث مقاومت پشه ناقل مالاریا (آنوفل ماده) مقابل حشره کش می شود و مشکل بزرگی در راه ریشه کنی مالاریا در ایران ایجاد کرده است. مقاومت انگل مالاریا به داروهای مصرفی، کمبود بودجه و عدم اجرای دقیق برنامه سم پاشی و مبارزه از دیگر مشکلات موجود در راه ریشه کنی مالاریا است.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 19 آبان 1397 ساعت: 16:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگی نامه محمد ابراهیم همت

بازديد: 817
تحقیق درباره زندگی نامه محمد ابراهیم همت

محمدابراهیم همت

محمد ابراهیم همت (۱۲ فروردین ۱۳۳۴ در شهرضا - ۲۴ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون)، از فرماندهان سپاه پاسداران ایران در جنگ ایران و عراق بود. او پیش از پیروزی انقلاب از فعالان ضد حکومت پهلوی بود. پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را در جبهه جنگ لبنان و اسرائیل گذراند، و سپس به ایران بازگشت و در جبهه‌های جنگ ایران و عراق در عملیات‌های مهمی همچون فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان و خیبر مسئولیت‌های مهمی را عهده‌دار بود. او در اسفند ۱۳۶۲ در طول عملیات خیبر شهید شد.

زندگی و فعالیت آغازین

محمد ابراهیم همت و بعدها حاج ابراهیم همت در روز ۱۲ فروردین سال ۱۳۳۴ در شهرضای اصفهان بدنیا آمد. پس از دریافت مدرک دیپلم در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی به خدمت سربازی رفت.

پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید و در روستاها مشغول تدریس شد. در آن دوران او کوشید دانش‌آموزان را با افکار سید روح‌الله خمینی آشنا کند و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) به او اخطار شود.

سخنان و افکار او مأمورین شاه را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه‌ای که او شهر به شهر می‌گشت تا از دستگیری در امان باشد. نخست به شهر فیروز آباد رفت و مدتی در آنجا تبلیغ کرد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که در صدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید.

پس از پیروزی انقلاب

وی پس از پیروزی انقلاب در ایجاد نظم و دفاع از شهر و راه‌اندازی کمیته انقلاب اسلامی شهرستان شهرضا نقش اساسی داشت. او از جمله کسانی بود که سپاه شهرضا را با کمک دو تن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشکیل داد.

اواخر سال ۱۳۵۸ به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و کنارک (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت کرد و به فعالیت‌های عقیدتی پرداخت. همت در خرداد سال ۱۳۵۹ به منطقه کردستان اعزام گردید.

شهید شدن

در جریان عملیات خیبر، همچنان که نیروهای ایرانی در برابر ارتش عراق مقاومت می‌کردند هنگامی که همت برای بررسی وضعیت جبهه جلو رفته بود بر اثر اصابت گلولهٔ توپ در نزدیکی‌اش همراه با معاونش اکبر زجاجی، در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۶۲ شهید شود.

آرامگاه

ابراهیم همت قرار بود در قطعه ۲۴ بهشت زهرا دفن شود ولی به اصرار خانواده در زادگاهش و در کنار امامزاده شاهرضا دفن شد. با این حال در (قطعه: 24 ردیف:77 شماره:524) بهشت زهرا و در کنار مصطفی چمران، رضا کریمی و عباس چراغی سنگ مزاری برای وی نصب کرده اند و بسیاری تصور می کنند که او در بهشت زهرا دفن شده است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 19 آبان 1397 ساعت: 16:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره صاعقه

بازديد: 1103
تحقیق کامل درباره صاعقه

صاعقه

 نوری خیره کننده و صدایی مهیب و کوبنده ! ؛ معمولا اینها تنها شاخصه هایی هستند که ما از صاعقه می شناسیم . اسم هایی که ساکنان مناطق مختلف روی این پدیده گذاشته اند نیز اغلب بر گرفته از همین دو محصول صاعقه است ؛ شیرازی ها می گویند " غّره تراق "، تهرانی ها "رعد و برق " ، افغانی ها "تانا " و اروپاییان " تندر" صدایش می کنند .

صاعقه، نوعي تخليه الكتريكي است كه براي ايجاد تعادل بين بارهاي مثبت و منفي درون يك ابر، بين دو ابر، يا بين ابر و زمين توليد ميشود.

بار منفي پائين ابر جذب بار مثبت سطح زمين مي شود اين بار روي اجسام واحد يا بلند ، همچون درختان و ساختمان هاي بلند شديدتر است، وقتي اختلاف بين اين بارها به قدر كافي زياد مي شود خواص عايق بندي معمولي هوا از بين رفته و صاعقه ايجاد مي شود.

آنچه به صورت برق ناگهاني به چشم انسان مي خورد، در واقع، حاصل يك سري حوادث پيچيده است. نخست ، تخليه الكترون ها از ابر اتفاق مي افتد كه معمولا نامرئي است. اين حركت رو به پائين و داراي الكتريسيته منفي است كه موجب تخليه الكتريسته مثبت از سطح زمين مي شود.

اين بار الكتريكي دوم به بالا حركت مي كند تا با باري كه پايين مي آيد برخورد كند و اين همان وقتي است كه برق الكتريسيته را كه به عنوان صاعقه مي شناسيم، مشاهده مي كنيم كه ظرف شايد 1/1000 ثانيه از زمين به طرف ابر مي رود مرحله نهايي در فرايند ايجاد صاعقه، «انتقال بار در جهت عكس» است.

در حين صاعقه، نه تنها زمين بار الكتريكي مثبت دارد بلكه هر چه روي آن است نيز بار الكتريكي مثبت دارد به احتمال زياد صاعقه به بلندترين جسم موجود در منطقه برخورد مي كند چه يك ساختمان باشد چه يك درخت يا شخصي كه به تنهايي در يك مزرعه ايستاده است.

 

 

صاعقه (رعد و برق)

بر اثر برخورد ابرهاي داراي بارهاي غير هم نام، واكنشهاي الكتريكي شديدي به صورت نور و صداي شديد بنام صاعقه يا رعد و برق توليد ميگردد كه با نور و صداي شديد همراه است.رعد و برق قادر است صدماتي جدي وارد آورد، ميتواند به راحتي انسان و يا حيوان را از پاي درآورد، زيرا از جريان الكتريكي بسيار بالايي برخوردار است كه مدت آن كم بوده ولي قدرت آن زياد است. براساس مطالعات و بررسيهاي به عمل آمده توسط متخصصين امر تعداد رعد و برق در هر لحظه در سراسر دنيا بين 1500 تا 2000 بار ميباشد. به عبار ديگر حدود 6000 جرقه الكتريكي در هر دقيقه در دنيا زده ميشود. يكي از خطرناكترين ورزشها كه برقزدگي را آسان ميكند، شنا در محيط باز است. شدت جريان الكتريكي در رعد و برق ممكن است بين 10000 تا 40000 آمپر باشد (درحالي كه حداكثر شدت جريان قابل تحمل معمولاً ازچند صد متر متجاوز نميكند). تخليه بار الكتريكي از يك ابر به ابر ديگر و يا به زمين بوجود ميآيد، ميتواند قلب انسان را از كار بياندازد، ششها را پاره كند، مغز و ساير ارگانهاي حيات بدن را از بين ببرد و سبب سوختگيهاي جدي در بدن شود. هوايي كه نور برق از ميان آن ميگذرد به شدت گرم ميشود. جريان الكتريكي شديد ميزان حرارت هوا را در كانالي كه برق از آن عبور ميكند براي مدت يك ميلي‌ثانيه و يا كنرت از 30000 درجه سانتيگراد بالا ميبرد. هوايي كه به طور ناگهاني اين ميزان گرم ميشود به سرعت منبسط شده و ضربهاي به هواي اطراف ميزند و امواجي را با فشار بين 10 تا 30 اتمسفر بوجود ميآورد. اغلب فلزاتي كه به عنوان وسايل زينتي به كار ميروند مانند گردنبند و دست بند نيز ميتوان هنگام رعد و برق خطرناك باشند. در موقعي كه رعد و برق شديد رخ ميدهد بهترين كار براي حفظ سلامتي اين است كه هر نوع وسيله فلزي كه در دست داريد را فوراً رها كنيد و از ريسك كردن بپرهيزيد

صاعقه چگونه رخ مي دهد؟

هنگام طوفان يا حركت بادهاي بزرگ ، بار الكتريكي زيادي در ابرها ذخيره مي شود و به اصطلاح ابرها باردار مي شوند. بدين ترتيب ابر تبديل به يك منبع انرژي بسيار عظيم مي شود كه بر فراز آسمان در حركت است . اين ذخيره انرژي آنقدر ادامه پيدا مي كند تا ابر از انرژي الكتريكي اشباع شده و در اولين فرصت ممكن ، انرژي خود را تخليه مي كند . معمولا بهترين محل براي اين تخليه زمين است زيرا زمين آنقدر بزرگ است كه هرگز از الكتريسيته اشباع نمي شود . بنابراين ابر ابتدا هواي اطراف خود را با " يونيزه " كردن مستعد عبور جريان برق كرده ، سپس انرژي خود را از ميان هواي يونيزه شده عبور داده و در زمين تخليه مي كند.

صاعقه يكي از قدرتمندترين ، خطرناكترين و عجيب ترين پديده هاي طبيعي است . پديده اي با ميلياردها " وات " انرژي و اثراتي متعدد و باورنكردني مانند توليد هزاران درجه حرارت ، توليد گازهاي مسموم ، ايجاد امواج نيرومند و ...

تندر (رعد)

طبق تعريف، تندر صداي بلندي است كه وقتي گازهاي جو ناگهان بر اثر تخليه شدن الكتريكي صاعقه گرم مي شوند به گوش مي رسد. تندر همچنين يك تصادم عظيم است كه در انسان موجب مي‌شود آدرنالين وارد سياهرگ ها شده، بويژه وقتي كه به دنبال يك صاعقه آزار دهنده باشد.رعد از يك سري ارتعاشات صوتي تشكيل شده كه بر اثر صاعقه به وجود مي آيد، شما هميشه رعد را بعد از برق صاعقه مي شنويد و اين علت دارد.

برق صاعقه با سرعت نور حركت مي كند يعني حدود 300 هزار كيلومتر در ثانيه با يك مايل در 3/5 ميليونيم ثانيه. اما صوت در مقايسه با سرعت نور، حركتي لاك پشتي دارد، يعني فقط 1088 فوت در ثانيه يا يك مايل در حدود 5 ثانيه.

براي پيدا كردن فاصله صاعقه از محلي كه در آن قرار داريد كافي است تعداد ثانيه هاي بين زماني كه برق را مي بينيد و وقتي كه صداي رعد را مي شنويد، بشماريد، اگر اين عدد را بر پنج تقسيم كنيد، فاصله بر حسب مايل به دست مي آيد. (هر مايل معادل حدودا 8/4 ثانيه است).

به اين ترتيب فاصله تقريبي بين شما و صاعقه اي كه ديده ايد، به دست مي آيد. گوش شما تازه دارد صداي قسمت هاي ديگر تخليه الكتريكي را مي شنود كه برق تندر بعدي را مي بينيد ، صداي قسمتي از صاعقه كه به شما نزديك تر است زودتر شنيده مي شود و قسمت دورتر، ديرتر.

 

 

صاعقه چه مشخصاتي دارد ؟

صاعقه ويژگي هاي منحصر به فردي دارد كه آنها را در هيچ رخداد طبيعي ديگري نمي توان يافت . ويژگي هايي كه عمدتا از الكتريسيته خاص صاعقه نشات مي گيرند . مهمترين اين خصوصيات عبارتند از : ولتاژ صاعقه ، جريان صاعقه ، قدرت صاعقه ، سرعت صاعقه و دفعات تكرار صاعقه

ولتاژ صاعقه

ولتاژ صاعقه معمولا بين 10 تا 20 ميليون ولت در نوسان است و بعضا تا 100.000.000 ولت هم افزايش پيدا مي كند . بزرگي اين رقم را وقتي بهتر درك مي كنيد كه آن را با برق شهر ( 220 ولت ) مقايسه كنيد . به عبارت ديگر ولتاژ صاعقه آنقدر زياد است كه مي تواند بر مقاوت بسيار زياد " هوا " در برابر عبور جريان برق ، غلبه كرده و از آن بگذرد !

جريان صاعقه

اين جريان در حدود 10.000 آمپر شدت دارد . اما اين مقدار هميشگي نيست و گاه تا 200 هزار آمپر هم مي رسد ( كنتور منزل شما حداكثر 25 آمپر را از خود عبور مي دهد ).

قدرت صاعقه

 با توجه به مطالب بالا مي توان نتيجه گرفت كه صاعقه به طور معمول حدود 100 ميليارد وات(!) انرژي توليد مي كند و مي تواند اين مقدار را تا 16000 ميليارد وات (!) نيز بالا ببرد . نيرويي كه در هيچ كجاي ديگر يافت نمي شود

سرعت صاعقه

 صاعقه با تمام نيروي عظيمش تنها در يك لحظه خود را از ابرهاي آسماني به زمين مي رساند . اما زمان دقيق اين لحظه چقدر است ؟ مشاهدات و محاسبات دقيق سازمان فضايي آمريكا ( ناسا ) نشان مي دهد كه تخليه الكتريكي ابرها معمولا در مدت زماني كمتر از چند صدم تا چند هزارم ثانيه رخ مي دهند . صاعقه گاه مي تواند تا 40 هزار كيلومتر در ثانيه سرعت بگيرد ! يعني مي تواند در يك ثانيه 20 بار مسير رفت و برگشت تهران - مشهد را طي كند.

دفعات تكرار صاعقه در يك محدوده مشخص

وقتي در منطقه اي صاعقه اي روي مي دهد ، اين احتمال هست كه صاعقه چندين بار ديگر نيز به آن حوالي برخورد كند اما نمي توان تعداد دقيق آن را تعيين كرد. با اين وجود مي توان گفت در مناطق كويري و كوهستانهاي مرتفع ، احتمال برخورد پي در پي صاعقه بيش از ديگر مناطق است. همچنين برخي از نقاط كره زمين ، صاعقه خيز تر از جاهاي ديگر هستند ؛ امروزه ماهواره هاي هواشناسي با عكس برداري هاي دقيق و مداوم از تمام كره زمين ، دفعات بروز صاعقه را در نواحي مختلف شمارش مي كنند . اين شمارش نشان مي دهد كه مناطق قطبي با ميانگين 3 بار صاعقه در ساعت ، كمترين و رشته كوه آلپ با 1000 صاعقه در ساعت ، بيشترين آمار بروز صاعقه را دارد . مناطق هيماليايي هم از جمله سرزمين هاي صاعقه خيز جهان محسوب مي شوند. همچنين كوههاي "البرز" در ايران و كوههاي "هندوكش" در افغانستان نيز از مناطق پر صاعقه جهان هستند.

از ديگر خصوصيات صاعقه ، زاينده بودن آن است ؛ به اين معني كه صاعقه مي تواند نور ، صدا ، حرارت و ... توليد كند و همه اينها تاثيرات چشم گيري بر محيط اطراف خود دارند.

صاعقه به غير از نور و صدا چه چيزهاي ديگري توليد مي كند ؟

صاعقه علاوه بر پيامدهاي مشهودي چون نور و صدا ، بسياري توليدات ديگر نيز دارد كه برخي از آنها خطرناك و بعضي ديگر تنها پديدههايي جالب توجه و عجيب اند . از جمله توليدات صاعقه مي توان ؛ حرارت ، نور ، صدا ، موج ، گاز ، برق زميني ( ولتاژ گام ) ، خلاء و ... را نام برد.

 صاعقه چگونه و چه مقدار حرارت توليد مي كند ؟

عبور جريان برق از هر جسمي حرارت توليد مي كند ، حال هرچه مقدار جريان برق و مقاومت آن جسم در برابر عبور جريان برق بيشتر باشد ، حرارت توليد شده هم بيشتر است . صاعقه نيز هنگام شكافتن هوا و پس از آن ، هنگام برخورد با زمين حرارت توليد مي كند كه با توجه به جريان هزاران آمپري صاعقه ، مقدار اين گرما بسيار زياد است ؛ صاعقه در زمان برخورد با زمين 200.000 درجه سانتي گراد گرما توليد مي كند . اين مقدار حرارت مي تواند يك آجر نسوز را ذوب كند ! البته اين رقم هميشه يكسان نيست و با توجه به جنس خاك ، ميزان رطوبت آن و ساير عواملي كه مقاومت زمين را در برابر جريان برق ، كم يا زياد مي كند متفاوت است . در نظر داشته باشيد كه زمين در برابر جريان عادي برق بسيار مقاوم و كاملا عايق (نارسانا) است و تنها جريانهاي فوق العاده زيادي مانند صاعقه مي توانند از زمين عبور كنند. حرارت حاصل از صاعقه مي تواند انساني را در يك لحظه به ذغال تبديل كند يا مشتي از خاك را با ذوب كردن به سنگ تبديل كند و يا درخت تنومندي را به آتش بكشد .

 

صاعقه چگونه و چه مقدار نور توليد مي كند ؟

همانطور كه گفته شد صاعقه يك قوس الكتريكي يا به عبارت ديگر يك جرقه بسيار بزرگ است و با شكافتن ملكولهاي هوا نور توليد مي كند . نوري كه صاعقه توليد مي كند از فاصله 100 كيلومتري قابل رؤيت است. اين نور مي تواند تا شعاع چند كيلومتري اطراف خود را روشن كرده و كساني را كه از نزديك آن را ببينند به طور موقت يا دائم كور كند.

صداي صاعقه

 صدا از پيامدهاي هميشگي صاعقه است . اين صدا بر اثر شكافته شدن هوا ايجاد مي شود و در حقيقت صداي انفجار ناشي از برخورد صاعقه است . صداي صاعقه هميشه چند ثانيه پس از ديده شدن برق آن به گوش مي رسد ؛ علت اين مساله بيشر بودن سرعت نور به نسبت سرعت صوت است . يعني هر چند صدا و نور صاعقه همزمان توليد مي شوند اما ما اول نور صاعقه ( برق ) را مي بينيم ، بعد صداي آن ( رعد ) را مي شنويم. سرعت نور : 360 هزار كيلومتر در ثانيه و سرعت صوت : 330 متر در ثانيه است .

 موج ناشي از صاعقه

همانطور كه گفته شد صاعقه را مي توان نوعي انفجار نيز محسوب كرد ، خصوصا وقتي به زمين برخورد مي كند. بنابراين صاعقه هم موج انفجار توليد مي كند ، موجي كه گاه مي تواند انساني را به هوا پرتاب كند.

 

صاعقه ، گاز توليد مي كند

شايد يكي از عجيب ترين پيامدهاي صاعقه ، توليد گاز باشد و بيشتر تعجب مي كنيد وقتي كه بدانيد اين گاز " اوزون " است . همان گازي كه با قرار گرفتن در لايه هاي بالايي جو ، سدي در برابر تشعشعات زيانبار كيهاني ايجاد مي كند. "اوزون" در حقيقت همان اكسيژن است ولي به جاي 2 اتم ، داراي 3 اتم اكسيژن است مولكول اكسيژن به علت مشكلات پيوندي نمي تواند به راحتي به صورت 3 اتمي در آيد و به همين دليل مقدار گاز اوزون در طبيعت بسيار محدود است اما صاعقه اين كار را به زور و اجبار انجام مي دهد و اتم هاي اكسيژن را سه به سه به هم پيوند مي زند و " اوزون " توليد ميكند . اوزون بر خلاف اكسيژن يك گاز سمي است و تنفس آن مي تواند خطرناك باشد.

برق زميني (ولتاژ گام)

 برق زميني يا " ولتاژ گام " يكي ديگر از عواقب خطرناك صاعقه است ؛ برق زميني ، جرياني است كه پس از وقوع صاعقه ، براي لحظاتي در زمين باقي مي ماند تا جذب زمين شده يا تبديل به گرما شود. ش ولتاژ گام در زمين حركت مي كند اما مسير حركت مشخصي ندارد . معمولا قسمت عمده برق زميني در اعماق فرو مي رود اما اگر سطح زمين مرطوب ، داراي بستر سنگي يا پوشيد از خاك مناسب يا علفزار باشد ، ترجيح مي دهد كه روي سطح زمين و در جهات مختلف ، حركت كند . اين پديده را ولتاژ گام مي نامند زيرا با وارد كردن برق از راه گامهاي شخص ( پاهاي او ) ، باعث برق گرفتگي او مي شود. ولتاژ گام تا شعاع چندين متر در اطراف محل اصابت صاعقه پراكنده شده و اشخاصي كه در مسير حركت او قرار گرفته باشند را دچار برق گرفتگي مي كند. اينكه ولتاژ گام دقيقا چقدر برد دارد قابل محاسبه نيست و به ميزان رسانايي خاك آن محل ( موارد ذكر شده در بالا) بستگي دارد ولي به ندرت ديده شده برق زميني بيشتر از 100 متر در سطح زمين پيش برود. ولتاژ گام مختص صاعقه نيست و در حوادث صنعت برق مانند افتادن كابل هاي فشار قوي برق بر روي زمين نيز ايجاد مي شود . البته به طور حتم ولتاژ گام ناشي از صاعقه بسيار قوي تر است.

 

ايمني در برابر صاعقه

صاعقه 125000000 ولت برق دارد. اين مقدار برق براي روشن كردن يك لامپ 100 وات به مدت بيش از سه ماه يا براي مصدوميت جدي يا كشتن يك نفر كافي است. در موقع بروز صاعقه بايد مواظب بود وقتي در معرض صاعقه قرار گرفتيد به نكات ايمني زير توجه كنيد:

› در داخل منزل بمانيد يا به داخل منزل برويد اگر صداي صاعقه را شنيديد، بيرون نرويد مگر اينكه واقعا ضروري باشد توجه كنيد كه با شمردن تعداد ثانيه هاي بين برق و صداي رعد و تقسيم آن بر 5، مي توانيد فاصله خود از صاعقه را (بر حسب مايل) به دست آوريد.

› از هر چيري كه رساناي برق است دور شويد. اين شامل اجاق گاز، رادياتور، بخاري، لوله هاي فلزي ، دستشويي فلزي و تلفن نيز مي‌باشد .

› از وسايل الكتريكي متصل شده به پريز، همچون سشوار، مسواك برقي، يا ريش تراش برقي استفاده نكنيد. اگر صاعقه به خانه شما برخورد كند اينها مي توانند برق آن را به شما منتقل سازند.

› در موقع توفان، از تلفن استفاده نكنيد، صاعقه ممكن است به خطوط تلفن در بيرون از منزل اصابت كند.

› اگر در داخل اتومبيل در حال حركت هستيد از آنجا بيرون نياييد. اتومبيل ، شما را در برابر صاعقه به خوبي محافظت مي كند.

› از اجسام فلزي در فضاي آزاد همچون قلاب ماهيگري و ميله فلزي دوري كنيد.

› اگر در آب هستيد از آب بيرون بياييد اين شامل خارج شدن از قايق هاي كوچك روي آب نيز هست.

 

› اگر در فضاي آزاد هستيد براي حفاظت در برابر صاعقه سرپناهي را جستجو كنيد! بهترين سرپناه، ساختمان است ولي اگر بنايي پيدا نكرديد، مي توانيد به درون يك غار، گودال يا دره پناه ببريد. درختان پوشش خوبي براي صاعقه ايجاد نمي كنند! درختان بلند صاعقه را به سوي خود جلب مي كنند.

› اگر نتوانستيد سرپناهي پيدا كنيد از بلندترين شئ در محلي كه هستيد دور شويد و اگر در نزديكي شما فقط درختان پراكنده يافت مي شود بهترين راه براي حفاظت از خودتان اين است كه در فضاي آزاد دولا دولا رفته و به اندازه دو برابر ارتفاع درختان پراكنده از آنها فاصله بگيريد.

 › هر وقت بار الكتريكي را حس كرديد وقتي كه موهاي سرتان سيخ سيخ شد يا در پوست خود احساس مور مور كرديد ممكن است صاعقه شما را بزند فورا روي زمين دراز بكشيد.

در صورت برخورد صاعقه به فرد:

› اشخاص صاعقه زده ، جريان برق در بدن خود ندارند و مي توان با خيال راحت به آنها دست زد.

› درخواست كمك كنيد، شماره آتش نشاني (125) يا اورژانس (115) را بگيريد.

› شخص مصدوم برق زده شده و ممكن است سوخته باشد هم در جايي كه صاعقه زده و هم در جايي از بدن كه برق از بدنش خارج شده است. در هر دو نقطه مزبور به دنبال سوختگي بگرديد.

› به مصدوم كمك هاي اوليه بدهيد. اگر نفس او بند آمده است به او تنفس مصنوعي بدهيد اگر قلبش از كار ايستاده است بايد يك نفر آموزش ديده او را احياي قلبي كند.

پزشكان اتاق فوريت هاي پزشكي محل يكي از پيشرفته ترين سيستم هاي مراقبت قبل از مراجعه به بيمارستان در كشور را ارائه مي دهند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 آبان 1397 ساعت: 20:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,
نظرات(0)

میوه ها در قرآن

بازديد: 812
میوه ها در قرآن

میوه ها در قرآن

مقدمه :

قرآن کتاب آسمانی ما مسلمانان است که در حدود 1400 سال پیش به پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) نازل شده است .این کتاب شریف منبع وسیعی از علوم و معارف دنیایی و آخرتی می باشد که به نکات شگفت انگیزی در این مورد اشاره کرده است هر چند این اشارات مختصر و کوتاهی می باشد ولی دارای تفاسیر متعددی می باشند و هر کدام برای خود جای بحث دارند درباره میوه ها :

در 1- سوره ی بقره آیه 25 :

ترجمه آیه : «..... و کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند مژد ده که برای آنان بهشت هایی است که از زیر(درختان) آن نهرها جاری است ؛ هرگاه از آن بهشت ها میوه ای آماده به آنان روزی دهنده گویند : این همان است که از پیش روزی ما شده است، و از انواع میوه ها که[در طعم و گوارایی] شبیه هم است نزد آنان آورند در آنجا برای ایشان همسرانی پاکیزه است و در آنجا جاودانه اند.

تفسیر آیه :

می دانیم باغهایی که آب دائم ندارند و باید گهگاه از خارج ، آب برای آنها بیاورند طراوت زیادی نخواهند داشت طراوت از آن باغی است که همیشه آب در اختیار دارد.آبهایی که متعلق به خود آنست و هرگز قطع نمی شود خشکسالی و کمبود آب آن را تهدید نمی کند و چنین است باغهای بهشت سپس ضمن اشاره به میوه های گوناگون این باغها می گوید : «در هر زمان از این باغها میوه ای به آنها داده می شود و می گویند : این همان است که از قبل به ما داده شده است؟ » برای تعبیر این جمله فی المثل سیب و انگوری را که در این دنیا می خوریم در هر مرتبه همان طعم قبل را احساس می کنیم حال آنکه میوه های بهشتی هر چند ظاهراً یک نوع بوده باشند هر بار طعم جدیدی دارند و این از امتیازات آن جهان است که گوئی تکرار درآن نیست.

2- سوره ی بقره آیه 35 :

ترجمه آیه : «.... و گفتیم : ای آدم تو و همسرت در این بهشت سکونت گیرید و از هر جای آنکه خواستید فراوان و گوارا بخورید، و به این درخت نزدیک نشوید که[اگر نزدیک شوید] از ستمکاران خواهید شد.»

 

 

تفسیر آیه :

این آیه به ماجرای فریب آدم و حوا توسط ابلیس اشاره دارد که با وسوسه گری به آند و گفت که اگر از این درخت (درخت ممنوعه) بخورد او و همسرش فرشتگانی خواهند شد و جاویدان در بهشت زندگی می کنند و حتی قسم یا د کرد که من خیرخواه شما هستم . و با تناول از آن درخت ممنوعه آن دو از بهشت بیرون شدند . در بعضی تفاسیر از درخت ممنوعه آن را به گندم نسبت داده اند . چون اعراب شجره را تنها به درخت اطلاق نمی کنند بلکه به بوته های گیاهان نیز شجره می گویند.v 3- سوره ی بقره- آیه 266 :

ترجمه آیه: «آیا یک از شما دوست دارد که او رابوستانی از درختان خرما و انگور باشد که از زیر[درختان] آن نهرها جاری است و برای وی درآن بوستان از هر گونه میوه و محصولی باشد در حالیکه پیری به او رسیده ودارای فرزندان ناتوان [و خردسال] است پس گردبادی که در آن آتش سوزانی است به آن بوستان برسد و یک پارچه بسوزد؟[ریا و منت و آزار به همین صورت اتفاق را نابود می کند] این گونه خود آیاتش را برای شما توضیح می دهد تا بیندیشید.»

تفسیر آیه :

این آیه مثالی جالب برای اتفاقهای آلوده به ریا و منت است و ترسیمی بسیار زیبا از حال اشخاص که با ریا و منت و آزار خط بطلان به اتفاق خویش می کشند. پیرمرد سالخورده ای را در نظر تجسم میکند که فرزندان خردسال و کوچکی اطراف او را فراگرفته اند و تنها راه تامین زندگی حال و آینده ی آنان ، پاسخ سرسبز و خرمی است با درختان خرما و انگور و میوه های دیگر درختانی که پیوسته آب جاری از کنارش می گذرد وزحمتی برای آبیاری ندارد. ناگهان گرد باد آتشباری می وزد قرآن را مبدل به خاکستر می کند چنین انسانی چه حسرت و اندوه مرگباری دارد؟ حال چه کسانی که اعمال نیکی انجام می دهند و سپس با ریا ومنت و آزار آن را از بین می برند. چنین است. زحمت فراوانی کشیده اند و در آن روز که نیاز به نتیجه ی آن دارند همه را خاکستر می بینند . خداوند بیشتر از مثال های زراعی استفاده کرده است چرا که نه تنها مردم مدینه زراعت پیشه بودند درهمه کشورهای جهان این عمل زراعت انجام می شد.

4- سوره ی نسا- آیه 77 :

ترجمه آیه : «....... بگو : متاع دنیا اندک و آخرت برای آنان که تقوا ورزیده اند بهتر است و به اندازه رشته میان خسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.»

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 آبان 1397 ساعت: 20:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

نماز غفیله چیست و چگونه است

بازديد: 704
نماز غفیله چیست و چگونه است

نماز غفیله:

میان نماز مغرب و عشا نماز غفیله را (به نیّت قربت مطلقه) مى خوانى که دو رکعت است و در رکعت اوّل پس از حمد، مى خوانى:

وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً، فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ، فَنادى فِى

و ذا النون (یونس) را یاد کن آن دم که خشمناک برفت و گمان داشت بر او سخت نگیریم پس از

الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ، فَاسْتَجَبْنا

ظلمات ندا داد که معبودى جز تو نیست منزهى تو که همانا من از ستمکاران بوده ام پس دعایش مستجاب کردیم

لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ،وَکَذلِکَ نُنْجِى الْمُؤْمِنینَ

و از تنگناى غم نجاتش دادیم و این چنین مؤمنین را نجات دهیم.

و در رکعت دوم پس از حمد مى خوانى:

وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها اِلاّ هُوَ، وَ یَعْلَمُ ما فِى الْبَّرِ وَ الْبَحْرِ، وَ ما

کلیدهاى (گنجینه هاى) غیب نزد اوست و جز او (کسى) غیب نداند و هر چه در خشکى و دریاست مى داند هیچ

تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة اِلاّ یَعْلَمُها، وَ لا حَبَّة فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ، وَ لا رَطْب

برگى نیفتد جز آن که آن را بداند و نه دانه اى در ظلمات زمین و نه تر

وَلا یابِس اِلاَّ فِى کِتاب مُبین.

و نه خشکى مگر آن که در نامه روشن ثبت است.

پس از آن دستها را براى قنوت بالا مى برى و در قنوت مى گویى:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتى لا یَعْلَمُها اِلاَّ اَنْتَ، اَنْ تُصَلِّىَ

خدایا از تو مى خواهم به حق کلیدهاى (گنجینه هاى) غیبى که جز تو کسى نداند درود فرستى

عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ اَنْ تَفْعَلَ بى کَذا وَ کَذا.

بر محمّد و آلش و نسبت به من چنین و چنان کنى

به جاى کلمات «کذا و کذا» حاجت خود را بیان مى کنى (مثلاً مى گویى: وَ اَنْ تَرْزُقَنِى خَیْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ) پس از آن مى خوانى:

اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتى، وَ الْقادِرُ عَلى طَلِبَتى، تَعْلَمُ حاجَتى، فَاَسْئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد

خدایا تویى ولى نعمت من و تواناى بر (انجام) خواسته من، خواسته ام دانى از تو مى خواهم به حق محمّد

وَآلِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، لَمّا قَضَیْتَها لى.

و آلش درود بر او و آنها باد که حاجتم برآورى.

مطابق روایتى از امام صادق(علیه السلام) هر کس چنین کند و حاجت خود را از خدا بخواهد، خداوند حاجتش را برآورده سازد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 آبان 1397 ساعت: 20:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره نور شمالگان یا شفق قطبی چیست

بازديد: 664
تحقیق درباره نور شمالگان یا شفق قطبی چیست

نور شمالگان یا شفق قطبی:

شفق قطبی یا نور شمالگان ، به نور های رنگارنگی گفته می شود که بعضی شب ها در مناطق قطبی و نزدیک به قطب لحظاتی مانند گازهای متحرک رنگی پدیدار می شوند و آسمان سیاه و سفید شب را روشن و جادویی می کنند. با این که این پدیده زیبا در کشور ما قابل رویت نیست اما دانستن چگونگی پیدایش جالب و لذت بخش است . خورشید برخلاف ظاهر آرام و پایدارش ، یک ستاره طوفانی و فعال است . فعالیت ها و انفجار های سطحی و جوی خورشید به طور پیوسته جریانی از ذرات پر انرژی باردار شامل الکترون ها ، پروتون ها و یون ها را در فضا منتشر می کند که به آن باد خورشیدی گفته می شود . ذرات باردار باد خورشیدی با سرعتی حدود 1.5 میلیون کیلومتر در ساعت فضا را می پیمایند و پس از چند روز به زمین می رسند . زمینی که با میدان مغناطیسی خود ، منتظر پذیرایی از آنهاست . میدان مغناطیسی بر الکتریکی متحرک نیرو وارد می کند و این نیرو در هر لحظه بر مسیر حرکت ذره عمود است . حالا اگر ذره بارداری را در یک میدان مغناطیسی شلیک کنید ، این نیرو باعث می شود تا ذره دور یکی از خطوط میدان ، شروع به چرخش کند . عین همین اتفاق برای ذرات باردار باد خورشیدی می افتد . زمین مانند آهنربایی است که قطبهای آن در نزدیکی قطب شمال و جنوب جغرافیایی قرار دارند و خطهای میدان آن از قطب به قطب کشیده شده اند . به این ترتیب ، وقتی ذره بارداری به محدوده میدان مغناطیسی زمین می رسد ، به دام یکی از خطوط میدان می افتد و بسته به جهت سرعتش شروع به حرکت مارپیچی به طرف یکی از قطب های زمین می کند. حالا تصور کنید وقتی پس از یک فوران خورشیدی شدت و انرژی باد خورشید چندین برابر می شود و انبوه ذرات باردار پر سرعت با همدیگر و در راستای خطوط میدان وارد جو مناطق نزدیک به قطب شمال و جنوب می شوند و در ارتفاع حدود 30 تا 400 کیلومتری زمین به اتمهای اکسیژن و نیتروژن جو برخورد می کنند ، چه اتفاقی می افتد . ذرات پر سرعت در برخورد با اتم ها ، آنها را برانگیخته می کنند و اتم برانگیخته هم ، طبق معمول انرژی خود را به صورت یک فوتون آزاد می کند. یعنی عین همان چیزی که در صاعقه و لامپ نئون( یا فلورسنت ) اتفاق می افتد.رنگ این نوع تابش به نوع گاز تحریک شده و فشار ( ارتفاع) آن بستگی دارد . اتم اکسیژن برانگیخته تا ارتفاع 220 کیلومتری نور سبز و از آن به بالا نور قرمز تابش می کند. در حالی که نور تابیده از اتم نیتروژن تا ارتفاع 100 کیلومتری ، آبی و در ارتفاعات بالاتر بنفش است.

همه این فرایند های فیزیکی و شیمیایی دست به دست هم می دهند تا رقص مواج رنگ ها ، آسمان شبهای طولانی قطب را برای لحظاتی روشن کند. اسکیمو بودن همین خوبی ها را هم دارد!!

تاریک ترین ساعت پیش از طلوع خورشید رخ می دهد...

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 آبان 1397 ساعت: 20:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد ورود به عالم برزخ

بازديد: 832
تحقیق در مورد ورود به عالم برزخ

ورود به عالم برزخ

انسان به برزخ با مرگ آغاز می شود. مرگ به معنی قطع تعلق نفس از بدن می باشد و با رهایی نفس بسیاری از حجاب ها کنار می رود و نفس به بسیار از معارف حقیقی دست می یابد. اما این قطع تعلق با بسیاری از سختی ها حو فشار ها همراه است زیرا همواره چشم پوشی و مفارقت از وابستگی ها و عادت ها بسیار سخت است چه برسد به مفارقت از چیزی که از بدو وجود همراه انسان بوده است.

هنگام مرگ و انتقال انسان به عالم مذکور، رابطه وی با مخلوقات عالم آخرت برقرار می شود و حجاب مرتفع می گردد و مقامات آخرتی و غیبی به مرحله شهود و حضور می رسند و شخص محتضر تمامی حقایق غیبی را مشاهده می نماید. انبیا و ائمه اطهار (ع) و حضرت عزرائیل را می بیند در صورتی که از درد ها و از امراض و از مفارقت احبا و دوستان رنج می برد، و در همان حال کسانی که در اطراف وی هستند فشار نزع و جان کندن را مشاهده می نمایند. در همین هنگام ملائکه حاضر گردیده و بزودی مژده بهشت و سایر مواهب الهی و یا جهنم و سایر عقوبتها را وعده می دهند. اگر فرد محتضر از اهل شقاوت باشد با توجه به آینده مخوفی که پیش رو دارد بسیار سخت از این دنیا می رود و نزع بر او بسیار دشوار می گردد. و اگر اهل سعادت و فلاح باشد، با مژده ملائکه به راحتی چشم از دنیای مادی می پوشد و جان کندن برای او آسان می شود. قرآن در این زمینه می فرماید: «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون الذین امنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیاه الدنیا و فی الآخره لا تبدیل لکلمات الله ذلک هو الفوز العظیم.» (یونس، 62)

آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده ی عالم) و اندوهی (از وقایع گذشته) در دل آنها نیست. آنان که اهل ایمان بوده و همواره خدا ترس بودند، در حیات دنیا و هم در آخرت پیوسته بشارت باد. سخنان خدا را تغییر و تبدیلی نیست و این همان رستگاری بزرگ است.

قران ، مرگ و حیات را در کنار هم و به طور یکسان مخلوق خدا می داند. «الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا» (ملک، 2) این آیه در کمال صراحت روشنگر این حقیقت است که مرگوحیات دو امر وجودی هستند.

در فرهنگ قرآن مرگ به معنای«وفات» است، نه«فوت»؛ زیرا فوت به معنای زوال و نابودی است، ولی وفات به معنای اخذ تام و در اختیار گرفتن تمام و کمال یک حقیقت و انتقال آن به سرای دیگر است. این کار توسط فرشتگان مأمور وفات صورت می گیرد: «قل یتوفکم ملک الموت الذی و کل بکم ثم الی ربکم ترجعون» (سجده، 11) پس مرگ وفات است، نه فوت و انسان، «متوفی» است، نه «ضال» و مرگ توفی است، نه ضلالت و گم شدن در زمین. بنابراین، انسان با انتقال به سرای دیگر سفر جدیدی را آغاز می کند و به مقصد نهایی خود می رسد.

انتقال از دنیا به برزخ مرگ اول است و انتقال از برزخ به قیامت مرگ دوم. بنابراین، برزخ حیات اول و قیامت زندگی دوم او خواهد بود؛ زیرا مرگ و حیات امری نسبی و قیاسی است. مرگ مطلق به معنای تباهی و نابودی مطلق اصلا وجود ندارد؛ چنان که شر مطلق اصلا وجود ندارد و سراسر جهان خیر است. پس مرگ نسبی است؛ چنان که شر نسبی است. اما حیات نفسی است؛ یعنی سراسر عالم زنده است. یک موجود زنده چون از جایی به جای دیگر منتقل شود نسبت به مکان «منقول عنه» می میرد و نسبت به محل «منقول الیه» زنده می شود. آدمی هنگامی که وارد برزخ شد نسبت به دنیا مرده و نسبت به برزخ زنده است و وقتی به قیامت کبری انتقال یافت از برزخ مرده و نسبت به قیامت کبری زنده است. در همه ی این سیر و حرکت، مرگ به معنای تخلل و عدم، نابودی و فنای محض بین متحرک و مقصد محال است.

الحق ان النفس تنفصل عن البدن بسبب استقلالها فی الوجود علی التدریج، و تنقطع شیئا فشیئا من هذه النشاه الطبیعیه الی نشاه ثانیه، لما مر من اثبات الحرکه الذاتیه للوجود فی الجواهر المتعلقه بالمواد الهیولانیه، فالنفس تتحول فی ذاتها من طور الی طور، و تشتد فی تجوهرها من ضعف الی قوه، و کلما قویت النفس و قلت افاضه القوه منها علی البدن لانصرافها عنه الی جانب آخر ضعف البدن و قواه، و نقص و ذبل ذبولا طبیعیا حتی اذا بلغت غایتها فی الجوهر و مبلغها من الاستقلال ینقطع تعلقها عن البدن بالکلیه و تدبیرها ایاه و افاضتها علیه فعرض موت البدن.

سوال قبر

در رابطه با سوال قبر و کیفیت آن مطالب زیادی گفته شده، در این مورد که ماهیت سوال و جواب چیست و آیا واقعا این سوال و جواب در همان قبر اصطلاحی یعنی جایی که بدن در آن قرار می گیرد صورت می گیرد و یا اینکه منظور از قبر چیز دیگری است؟

مطابق مضمون و دلالت صریح و محکم بسیاری از روایات بعد از آنکه انسان وارد قبر شد، دو نفر ملک «نکیر و منکر یا بشیر و مبشر» وارد قبر شده و بعضی از مسائل اعتقادی را از وی سوال می کنند. مسائل مورد سوال عبارتند از: رب، نبی، دین، کتاب، قبله و امامت اهل بیت علیهم السلام و اگر نتواند به یکی از ائمه علیهم السلام اقرار کند و زبانش بند آید مسلما دین او مورد رضایت خداوند نبوده و سایر اقرارات او نیز فایده بخش نخواهد بود. بنابراین اعتقاد به سوال قبر را یکی از مسلمات و ضروریات دین شمرده اند.

امام باقر علیه السلام می فرماید: اذا وضع الرجل فی قبره اتاه ملکان ملک عن یمینه و ملک عن یساره و اقیم الشیطان بین عینیه  ... زمانی که انسان را در میان قبر می گذارند دو فرشته یکی از طرف راست و دیگری از طرف چپ می آیند و شیطان در برابرش قرار داده می شود.

معلوم می شود انسان پس از مرگ توانایی درک سخن دیگران و پاسخگویی به آنان را نیز دارد و این مستلزم قدرت بر تکلم است بنابراین استفاده می شود که قبر دو معنی داشته باشد. یکی محلی که شخص در آنجا مدفون است و دیگری جایی که روح در آنجا موجود است و در مقام سوال و جواب است و منظور از قبر اصلی و فشار قبر همین قسم اخیر است نه آن قبر ظاهری.

از بعضی از روایات استفاده می شود که سوال در قبر اختصاص به کسانی دارد که ایمان خود را خالص نموده و از مومنین صرف هستند، و یا کفر خود را خالص نموده و از کفار صرف هستند، و سایر فرق و دستجات را در قبر سوالی نمی شود و از مواخذه و سوال آنان صرف نظر می شود. امام باقر علیه السلام فرمودند: «لا یسال فی القبر الا من محض الایمان محضا او محض الکفر محضا. فقلت له: فسائر الناس؟ فقال یلهی لهم.»

در قبر از کسی سؤال نمی شود مگر آن کسی که ایمان خود را کاملا خالص نموده باشد، و یا آن کسی که کفر خود را خالص نموده باشد؛ و اما بقیه ی افراد از سؤال قبر آن ها صرف نظر می شود.

و علامه مجلسی رضوان الله علیه پس از ذکر این روایات در بیان آن فرموده است: «من» به فتح میم، اسم موصول است، و اگر به کسر میم به عنوان حرف جر گرفته شود و محض هم مصدر گرفته شود تا مفادش این شود که در قبر از اعمال سؤال نمی شود، بلکه از محض ایمان و کفر که عقائد باشد سؤال می گردد؛ این صحیح نیست زیرا که تصحیفی است که صریح اخبار بر خلاف آن است. و باید معنای آن را چنین دانست: از سؤال قبر مستضعفین متوسطین بین ایمان و کفر صرف نظر شده است.

و شیخ مفید رحمه الله علیه، به این معنی که در قبر از سؤال متوسطین بین ایمان و کفر صرف نظر می شود و سؤال اختصاص به مؤمنین محض یا کفار محض دارد تصریح فرموده و گفته است: راجع به این مسائل و سؤال در قبر و کیفیت آن دلیل عقلی نداریم بلکه دلیل منحصر در ادله ی سمعیه است و آن ها این چنین دلالت دارند.

فیض کاشانی در مورد قبر نظری دارد که عین عبارت او نقل می شود:

بخطر بالبال ان المنکر عباره عن جمله الاعمال التی فعلها الانسان فی الدنیا فتمثلت فی الاخره بصوره مناسبه لها، ما خوذ مما هو وصف الافعال فی الشرع اعنی المذکور فی مقابله المعروف و النکیر هو الانکار لغه، و لا یبعد ان یکون الانسان اذا فعله المنکر و تلک الحال انکره، و وبخ نفسه علیه، فتمثل تلک الهیئه الانکاریه او مبدئها من النفس بمثال مناسب لتلک النشاه.

و قد علمت: ان قوی النفس و مبادی آثارها کالحواس و مبادی اللحم و غیر ذلک یسمی فی الشرع بالملائکه ... و قال بعضی العلماء: انه لما کانت السعاده و الشقائه الجاعلین للنفس انما یحصل من جهه قوتین النظریه و العملیه، جعل ما یکتسب من کل واحده منهما ملکا، فان کان المکتسب جهلا مرکبا و رذائل اخلاق فمنکر و نکیر، و ان کان علما و مکارم الاخلاق فمبشر و بشیر، و من تصور ثواب القبر و عذابه یتصور ثواب الجنه و عذاب النار.

ترجمه: منکر (که یکی از فرشتگان مامور به سوال قبر است) عبارت از آن دسته اعمالی است که انسان در دنیا انجام داده، و در آخرت به صورتی مناسب آنچه در شرع توصیف شده مجسم می گردد، مثلا: وقتی که انسان افعال ناشایست و قبیح را انجام می دهد، آن عمل که از نفس سرچشمه گرفته، خود نفس که (سر چشمه آن است) از آن تنفر می کند، و خود را ملامت می کند پس همین حالت در قبر مجسم می شود و نفس از آن تنفر می جوید. در شرع چنین حالت «نکیر و منکر» نامیده شده است، زیرا: انکار و نکیر و منکر همه به یک معنی آمده است که عبارت از تنفر و انکار می باشد، و سابقا گفته شده که قوای نفس و غرایز انسانی در شرع ملائکه نامیده شده است.

آنگاه صاحب عبارت سخنان بعضی از علماء را شاهد گفتار خود قرار داده و  می گوید:

بعضی از علما گفته اند: سعادت و شقاوت که در نفس حاصل می شود از ناحیه قوه نظریه و عملیه است و این دو قوه در زبان شرع «ملک» معرفی شده است پس اگر حاصل از این دو قوه رذائل اخلاقی و جهالت ها، مخصوصا جهل مرکب باشد، شرع او را منکر و نکیر معرفی می نماید و اگر مکارم اخلاقی و علم بر نفس انسان حاصل گردد در شرع او را مبشر و بشیر معرفی می کند. اگر کسی توانست ثواب و عقاب را در قبر تصور نماید بطور مسلم ثواب بهشت و عقاب جهنم را نیز می تواند تصور کند زیرا این دو از یک قماش است.

در نظر نویسنده ی این عبارت، سوال قبر همان تصورات نفس است که بعد از مفارقت از بدن در قبر مجسم و متمثل می شود و این تمثلات اگر علم و ملکات دیگر اخلاقی باشد به صورت بهشت و باغ و اگر جهالت و جهل مرکب باشد به صورت مار و عقرب متمثل می گردد و در شرع از چنین تصورات و ایجادات به (مبشر و بشیر و منکر و نکیر) تعبیر آورده شده است.

اما روایاتی که در این زمینه از حضرات معصومین علیهم السلام وارد شده دلالت بر حضور ملائکه در قبر است نه تجسم اعمال و این روایات بسیار زیاد است که به حد تواتر رسده و بنابراین سوال قبر از دیدگاه کتاب و سنت یک موضوع مسلم و ضروری است. اما این روایات دو گونه اند، عده ای از آنان دلالت بر این دارند که از جمیع افرادی که می میرند سوال خواهد شد اما عده دیگر از احادیث بیانگرند که سوال قبر برای همه نبوده و مخصوص کسانی است که مومن محض یا کافر محض باشند. و چون این ادله خاص و مقید هستند احادیثی را که دلالت بر عموم دارند و یا مطلق هستند را مخصص و مقید می سازند. بنابراین سوال قبر شامل افرادی مانند اطفال و دیوانگان و کسانی که حجت خدا بر آنها تمام نشده یعنی دعوت انبیا به آنها نرسیده نمی شود. اینگونه افراد در حال خواب و سبات می مانند و در حال رجاء (مرجون لامر الله) یعنی امیدوار به رحمت و قضاوت حکیمانه الهی مانده و در حال خاموشی عالم برزخ را به پایان می رسانند.

آیه الله جوادی معتقد است که سوال قبر برای همه انسان ها است:

به عقیده گروهی از دانشمندان سوال قبر ویژه ی افرادی است که ایمان محض دارند یا کافر محض هستند. اما از سایر مردم موقتا دست کشیده می شود و انان به حال خود رها می شوند ... لیکن قول حق مفاد روایاتی است که همه ی انسان ها را مشمول سوال و جواب می داند، گر چه شدت و ضعف دارد، برخی کمتر و بعضی بیشتر مورد سوال قرار می گیرند.

موضوع سوال در برزخ معنی عمیق و بخصوصی دارد و همانند همه ی مسائل و موضوعات دیگر از عمق خاصی برخوردار است و نقش اساسی تکوینی در تعیین مسیر حرکت انسان در برگشت به سوی قیامت دارد. ... با توجه به اینکه برزخ و قبر و عالمی که روح انسان بعد از مرگ در آن قرار می گیرد باطن همین حیات دنیوی است، و به تعبیر بهتر ظهور باطن انسان است و باطن هر انسانی با مرگ و ورود به برزخ برای او ظاهر می گردد، و آنچه در برزخ برای انسان پیش می آید در حقیقت ظهور و توسل باطن خود اوست و حیات باطنی هر انسانی در زندگی دنیوی حیات ظاهری او در برزخ خواهد بود، با توجه به این حقیقت می توان گفت که سوال ملکین در برزخ و قبر نیز ظهور همان سوال است که در باطن انسان در حیات دنیوی وجود دارد. ... این وضع باطنی انسان ها در زندگی دنیوی در برابر سوالات مطرح شده از ناحیه ملکین است و همین وضع باطنی است که در برزخ و در قبر ظاهر می گردد. کسی که در دنیا سوالات ملکین را جدی گرفته و به حقیقت نائل گردیده است و در جواب سوال «من ربک» جواب «الله ربی» گفته است در برزخ هم در برابر این سوال همین جواب را خواهد داد یعنی همین جریان باطنی در نظام برزخی به ظهور خواهد رسید و کسی که در حیات دنیوی سوالات ملکین را جدی نگرفته و با اباطیل به جواب پرداخته است در برزخ هم جواب او همان اباطیل و ندانم کاری خواهد بود یعنی باطن در آنجا ظاهر خواهد شد. ... بعد از سوال ملکین و جواب صحیح از انسان، وضع به خصوص و شرایط خاصی که توام با نعمت و آرامش و وسعت است برای انسان پیش می آید و در بهشت به روی او باز می گردد، و همین طور بعد از سوال ملکین و عجز انسان از جواب صحیح، وضع دیگر و شرایط مخصوص که توام با فشار و عذاب و ضیق است برای انسان پیش آمده و در آتش جهنم به روی او باز می شود.

ضغطه یا فشار قبر

یکی از ویژگی های عالم برزخ «فشار قبر» است و معنای آن این است که وقتی جنازه انسان را در میان قبر می گذارند او خود را در تنگنای تاریک و وحشت آور قبر می نگرد و در فشار و زحمت بسیار سختی قرار می گیرد، حال آیا روح او در فشار قرار می گیرد مانند شخصی که حکم اعدامش صادر شده و شب آخر عمر، خود را در فشار سخت روحی می بیند و یا اینکه قالب مثالی یعنی روح و جسم لطیف او در فشار قرار می گیرد و یا اینکه روح با همین جسد دنیوی رابطه برقرار کرده و خود را در فشار می نگرد؟ هر سه قول گفته شده است.

البته نمی توان پذیرفت که این فشار بر بدن جسمانی وارد آید زیرا در این صورت سوالی مطرح می شود که پس افرادی که به دار آویخته شده و در میان قبر نرفته اند یا کسی که سوخته و خاکستر شده فشار قبر ندارند. اما اینگونه نیست. از امام صادق علیه السلام در این مورد سوال کردند حضرت پاسخ دادند که: پروردگار زمین همان پروردگار هواست. خداوند به هوا وحی می کند، هوا او را سخت تر از فشار قبر، فشار می دهد.

بنابراین باید پذیرفت که این فشار سختی ها و آلامی است که بر روح او وارد می آید. در حقیقت فشار نوعی تجزیه و تصفیه است. فشار عبارتست از نیرویی که در اثر غلبه، اجزای بیگانه و خارجی جسمی یا موجودی را خنثی کرده و از میان بردارد تا با رفع آن عوارض، ماهیت و جوهر اصلی آشکار گردد. فشار وارده بر روح در عالم دیگر نیز برای تجزیه و تصفیه ی آن است.

افرادی که در دنیا به تصفیه ی نفس خود از رذائل اخلاق و ذمائم اعمال نپرداخته اند و در انجام حسنات و اکتساب ملکات فاضله کوتاهی کرده اند و در نتیجه روحشان تزکیه نشده و روشنی و صفا نیافته تا انکشاف حقایق در آن حاصل شود بلکه در اثر گناهان و افعال قبیحه از انوار الهی محروم مانده اند، بعد از مرگ برای طی مراحل تکامل، ناچار از فشار قبر یعنی عالم برزخ هستند.

از دلایلی که در رابطه با فشار قبر وارد شده بدست می آید که کسانی فشار و ضغطه قبر ندارند، نیز سوال قبر هم ندارند. البته این به آن معنی نیست که هرکس مورد سوال واقع می شود فشار قبر نیز دارد زیرا از برخی احادیث بدست می آید که زمین مشتاق بعضی از مومنان است که در حال عبادت روی زمین معصیت خدا را نکرده و پروردگار را از خود راضی نموده اند و آماده پذیرایی از آنان بوده و نسبت به آنها از مادر مهربان تر می باشد. اما اینان عده ی کمی هستند زیرا پیامبر (ص) در سر مزار رقیه دختر خود که به دست عثمان به قتل رسیده بود، ایستاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرده و فرمود: «اللهم هب لی رقیه من ضغطه القبر»  یعنی خداوندا به خاطر من رقیه را از فشار قبر و عذاب معاف بدار.

بنابراین در جایی که دختر رسول خدا از فشار قبر مصون نباشد وضع دیگران ناگفته پیداست.

سختی ها و فشار و وحشت اول قبر یا اول برزخ در خصوص همه ی مؤمنین و اهل هدایت با اختلاف مراتب وجود دارد و تنها ارباب معنی و مهذّبین و اهل انقطاع و مجاهدین هستند که از این مسئله مستثنی می باشند. و علت آن هم همان انقطاع از دنیا و از مأنوسات و مألوفات آن و انس و الفت با عوالم بالاتر و در اصل انس و ارتباط با حضرت حق است که به مجرد انتقال از دنیا با بهجت و سرور خاص به نظامی که با تمام وجود مشتاق آن بوده اند و به سوی آن کشیده می شدند وارد می گردند و به شهود جمال وجه حق که مجذوب آن بودند بیش از پیش نایل می شوند و با کنار گذاشتن حجاب ماده و بدن بزرگترین مانع از موانع را از سر راه خود در طلب مقصود بر می دارند.

 

 

در آیات وروایات، مرگ وعالم برزخ به خواب تشبیه شده است. قرآن کریم می فرماید:«خداوندجان ها را به هنگام مرگ می گیرد ونفسی(انسانی) که هنوز اجلش فرا نرسیده در خواب، روح او راقبض می کند. کسی که مرگش فرا رسیده باشد،روحش را نگه می دارد وکسی که هنوز زمان مرگش فرانرسیده تا وقت معین رهایش می کند.»

  در این آیه شریفه مرگ به خواب موقت ولی طولانی تشبیه شده است. درهمین رابطه درروایتی از امام باقر(علیه السلام) سوال شد مرگ چیست؟ حضرت فرمود:« همان خوابی است که هر شب به سراغتان می آید ولی طولانی تر . به طوری که شخص از آن بیدار نمی گردد مگر روزقیامت .» حضرت در ادامه فرمود: «حالت شادی وصف ناپذیر ویاترس ومناظر هولناکی که شخص در خواب می بیند چگونه است؟! مرگ نیزهمانطوراست پس خود رابرای مرگ آماده نما.»

 دراین تشبیه می توان ارواح رابه سه گروه تقسیم کرد.همانطور که سه نوع  خواب داریم، یکی خوابهایی که شخص به هنگام آن ازاطراف خود بی خبر است ودرخواب نه چیزی می بیند ونه چیزی می فهمد وتنها پس ازبیداری متوجه می شود خواب بوده؛ دوم خواب هایی خوش که فردتمام آرزوهای خود را در عالم خواب ودر مرحله وجودمشاهده می کند وسوم خواب هایی که به آن خواب پریشان می گویند به گونه ای که آنقدر وحشتناک وطاقت فرساست که شخص در خواب فریادش بلند می شود، زبانش می گیرد،تمام بدنش می لرزد تاجایی که از صدای دادوفریادخود بیدار می شود؛ عالم برزخ هم ،این چنین است. لهذا اکثر مردم که نه ایمان خالص دارندونه کافر محضند در عالم برزخ دربی خبری به سرمی برند؛ حتی درمواردی بیان شده که سوال و جواب از آنها هم ، در قیامت خواهد بود.اما درموردمومنین محض خداوندمی فرماید : « فروح وریحان وجنت النعیم» ارواح مومنین عالم برزخ را در« روح وریحان برزخی »می گذرانند تا اینکه تکامل لذت ورضایت رادرقیامت دربهشت پر نعمت که برای اصحاب یمین هم سلام است وهم سلامتی سپری کنند . اما در مورد ارواح کافرین محض درعالم برزخ، قرآن مجید می فرماید:« اما ان کان من المکذبین الضالین فنزل من حمیم وتصلیه الجحیم » که مقصود از « نزل حمیم» پیش غذایی ازآب چرک جوشان (پذیرایی درقبر ) واز « تصلیه الجحیم» فرو افتادن در آتش آخرت است. با نگاهی بر ادله قرآنی بر اثبات وجود برزخ  چند نکته رابه دست می آوریم اول اینکه عذاب برزخ وقیامت از یک سنخند .اما دربرزخ دیدن ونزدیک شدن به عذاب است . دومین نکته این است که اهل برزخ با صبح وشام دنیا در ارتباطند . چرا که برزخ ،عالم بین دنیا و آخرت است . پس مردگان نه تنها از صبح وشام دنیا به کلی منقطع نشده اند بلکه بهشت وجهنم برزخی آنها از حین مرگ وخارج شدن روح از بدن شروع می شود و به محض جداشدن روح از بدن ،بشارت به بهشت یا وعید عذاب آتش را دریافت می کنند وبه دنبالش آنان که جهنمی هستند تقاضای بازگشت به دنیارا دارند تا گذشته راجبران کنند اماهرگزبرگشتی به دنیابرایشان نخواهد بود.

 

 شب اول قبر وسوال وجواب از اموات:

 یکی از وحشتناک ترین مواقف انسان اولین شب ورود به عالم برزخ است .ازآن جایی که وحشت به معنای عدم آشنایی وبیگانگی انسان با وضعیت جدید است لذا هر چه روح با عالم معنویت بیگانه باشد وبه عکس به دنیا تعلق خاطر داشته باشد درجه وحشت وتنهاییش بیشتر است.

 به تصریح روایات فشار قبر همان فشار بدن انسان بوسیله دو جسم است. اما این فشار به وسیله دیوارهای مثالی بر بدن مثالی صورت می گیرد واگر روح به جسم مادی اش سخت علاقه داشته باشد هیچ مانعی ندارد که این عذاب جانکاه علاوه بر وساطت بدن مثالی ، شامل بدن دنیوی هم بشود.درروایتی راوی درباره فشار قبر کسی که به دارآویخته می شود ازحضرت رضا علیه السلام سوال می کند وحضرت می فرماید:«او هم فشار قبر دارد،خدا هوا را امر می کند که اورا بفشارد.»

 

 فشار قبر،تنها شامل کافران وفاجران نمی شود، بلکه مومن هم - در صورتی که مرتکب گناهان شده باشد-  مشمول این عذاب دردناک خواهد شد واین عذاب رحمتی است از جانب خداوند، برای مومنان زیرا موجب خروج مومن از گناه شده وبعد از آن در نعیم برزخ و قیامت به سر خواهد برد .

 اما در مورد سوال در قبر، اباعبدا...(علیه السلام) می فرماید: «در قبر سوال نمی شود مگر از ایمان محض وکفر محض و خالص (یعنی از عقاید سوال می شود) ودیگران را متعرض نمی شوند.»

شهیدثانی -رحمه الله علیه-  فرمودند: « در قبر وعالم برزخ از مومن وکافر محض به تفصیل سوال خواهد شد یعنی این که از کلیه اصول عقاید وفروع آن ، مثل نماز ، روزه ،حج ،جهاد و...سوال می شود. اما از کسانی که ضعیف العقل هستند ویا حجت الهی در ایمان بر آنها ثابت نشده به طوراجمال از کفر و ایمانشان بازجویی می شود.»

از بیانات علما وبزرگان بدست می آید که چهارگروه ( اطفال- افراد کم عقل- جاهل قاصر وکسی که فسق عملی ندارد)عذاب برزخی ندارند . زیرا یا امکان دسترسی به عقاید صحیح ولوازم ایمان رانداشته اند ویا مستضعف فکری ، فرهنگی ویاعقب افتادگان فکری هستند.نکته مهم دیگری که باید درآن تامل کرد این است که پس از مرگ ، دفتر اعمال انسان بسته نمی شود زیرا بعضی از اعمال متوفی اعم از سیئه وحسنه می تواند اثرات منفی ویا مثبت ماندگاری برفرد ویا جامعه بگذارد . وتا زمانی که آن اثر باقی است به مناسبت آن اثر روح هم در عذاب ویا آرامش باقی می ماند . لذا ثواب کارهای خیر انسان بعد از مرگ هم برای میت نافع است .در روایتی از اباعبدالله (علیه السلام) به پنج خصلت اشاره شده که پس ازمرگ به میت نفع می رساند :

  فرزند صالح میت که برای او طلب مغفرت می کند.

   کتابی که میتی نوشته وموجب هدایت جامعه شده.

  چاهی حفر کرده باشد که مردم از آن نفع ببرند.

   نهالی کاشته باشد که مردم از میوه وسایه آن استفاده ببرند .

   صدقه جاریه ای که بعد از مرگ برای میت جاری باشد سنت حسنه ای که بعد از مرگ او باقی باشد.

 

علاقه روح به قبر ودیدار اموات از خانواده:

 براساس روایات فراوان بدون هیچ تردیدی می توان گفت که روح به قبر ومدفن خویش عنایت وتوجه خاصی دارد وعلتش می تواند چند چیزباشد:

  محل دفن، آخرین مرحله ازنشئه دنیا واولین مرحله از سفر اخروی اوست لهذا این خاطره را روح هرگز فراموش نمی کند.

  قبر متوفی محل اجتماع خویشان است که به یاد او گرد هم جمع می شوند وکارهای خیر چون تلاوت قرآن وخیرات ومبرات انجام می دهند .

  متوفی عنایت خاصی به زائرین قبرش دارد.بنا براین مردگان از آنچه بر بندگان می  گذرد بی خبر نیستند به خصوص زمانی که زندگان بر مزارشان می آیند وآنهارا با کارهای خیرشان شادمان می سازند.

در زمینه دیدار اموات از خانواده ،«اسحاق بن عمار»ازابی الحسن (علیه السلام) سوال کرد:« آیا شخص مومنی که از دنیا می رود پس از مرگ از خانواده خود دیدارمی کند؟» حضرت پاسخ می دهند. « بلی»، بعد پرسید :«چه مدت وهر چند وقت یکبار؟» حضرت درپاسخ فرمودند: «به اندازه فضیلت ومنزلتی که نزد خدا دارد، بعضی هر روز ، بعضی دو روز یک باروبعضی هرسه روز یک بار.»اسحاق می گوید: من درضمن کلام حضرت فهمیدم که کمترین مدت درهرجمعه است. بعد سوال کردم درچه ساعتی ؟ فرمودند:« در نزد زوال شمس ، یعنی ظهر ویا قبیل آن»(شاید منظور اوقات نماز باشد) سپس فرمودند:« خداوند ملکی را همراه میت می فرستد که به او آنچه را شادش می گرداند نشان دهد وآنچه را موجب کراهتش می شود ازاو بپوشاند ، لذا بر می گردد در حالتی که چشمش به دیدار آنها روشن است. ‍›› امام صادق (علیه السلام) می فرماید :«هیچ مومن وکافری نیست مگر این که بعد از زوال شمس نزد کسانش می آید واگر مومنی ببیند اهلش کارهای نیک انجام می دهندخدارا شکرمی گویدواگر کافر ببیند اهلش کارهای ناپسند انجام می دهند حسرت وافسوس می خورد.

اموات از خیرات ومبراتی که به آنها داده می شود آگاهند. چه بسا سبب نجات آنها از عذاب برزخی شود . حضرت صادق (علیه السلام) می فرماید:«همانا میت به سبب ترحم واستغفاری که برایش انجام شده شاد می شود همانطوری که انسان زنده به سبب هدیه ای که به او می دهند خوشحال می شود.» وفرمودند:«هر مسلمانی که عمل صالحی برای میتی انجام دهد، ثواب آن عمل برای خودش مضاعف می گردد ونفعش به میت هم می رسد.»

 «حبه العرنی» می گوید:« با امیرالمومنین به طرف پشت شهر (کوفه) روان شدیم. حضرت دروادی السلام توقف نمود، (در وضعیتی بودند) که گویی اقوامی را مورد خطاب قرار داده اند. من هم با ایشان ایستادم تا خسته شدم و...بالاخره بلند شدم وعبایم را جمع کرده وعرض کردم یا امیرالمومنین! من از این طول قیامتان دلم به حال شما می سوزد (لطفا) ساعتی استراحت کنید. آن گاه عبایم را پهن کردم تا حضرت روی آن بنشینند ، فرمود : « یا حبه ( این جایی که ما هستیم ) یا محل گفتگوی مومن است یا محل نشست و برخاست او . » عرض کردم راستی آن ها چنینند (دراین جا حضور دارند ) ؟ فرمود:« آری . اگر پرده از چشم تو برداشته شود خود خواهی دید آن ها دسته دسته دور هم گرد آمده و باهم به گفتگو نشسته اند » عرض کردم : « جسمند یا روح ؟» فرمود : « روحند . مومنی نمی میرد مگر آنکه به روحش گفته می شود به وادی السلام ملحق شو . زیرا آنجا سرزمینی است متصل به بهشت عدن »

بنابراین مومنین به بقاء روح در عالم برزخ معتقدند و مرگ را تولد تازه ای می دانند که اموات در هر مرحله ای از آن آگاهتر و بیناتر از زندگی دنیوشان هستند به گونه ای که ارتباط روحی آن با بازماندگانشان قطع نمی شود . و حتی از طریق خیرات و صدقات و کارهای نیک آن ها بهره هم می برند .اما در مقابل کفار و کسانی که به بقاء روح اعتقاد ندارند ، عدم ارتباط ارواح مردگان را با دنیا ناشی از طول زمان و بعد مکان می دانند آن هم به علت جام مرگی است که مردگانشان نوشیده اند که دیگر پس از آن حرکاتشان به سکون تبدیل می شود .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 آبان 1397 ساعت: 21:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

وصیت نامه کوروش هخامنشی و اقدامات او

بازديد: 777
وصیت نامه کوروش هخامنشی و اقدامات او

وصیت نامه کوروش هخامنشی

       ای پروردگار بزرگ ، خداوند نیاکان من ، ای آفتاب و ای خدایان این قربانیها را از من بپذیرید و سپاس و نیایش مرا نیز در ازای عنایاتی که نسبت به من فرموده و در همه زندگانیم به وسیله علایم آسمانی ، نوای پرندگان و ندای انسان ارشادم کرده اید که چه باید بکنم و از چه کارها احتراز نمایم .به خصوص قدر شناسی بی حد و قیاس دارم که هیچ گاه مرا از یاری و حمایت خود محروم نداشته اید و هرگز حتی در حین نهایت کامیابی باز مقهور غرور نشده ام . اکنون از درگاه متعال شما در خواست دارم زندگی فرزندانم ، زن ، دوستانم و وطنم را قرین نیکی و سعادت بدارید و مرگ مرا هم مانند زندگانیم توام با عزت و افتخار .

       پسران من و شما ای دوستانم ، پایان عمر من فرا رسیده است . من این حالت درگذشت را بنا بر آثار و قراینی درک می کنم . وقتی که از میان شما رفتم باید به وسیله گفتار و عمل نشان دهید که مرد سعیدی بوده ام .هنگامی که کودک بودم و باز در اوان جنوانی و روزگار سالخوردگی از نعمتها و خوشیهای هر یک از آن مراحل نیک برخوردار شده ام ، با مرور زمان بر قدرتم پیوسته افزوده شده است اما در زمان کهولت نا توان تر از عهد جوانی نبوده ام و به خاطر ندارم اقدام به کاری کرده باشم و یا چیزی طلب نموده باشم ولی کامیاب نشده باشم .به علاوه دوستانم را به وسیله نیکیها بهره مند و خوشبخت و دشمنان خود را خوار و زبون کرده ام و این سرزمین نیاکان خویش را که پیش از من نام و نشانی در آسیا نداشت به اوج ترقی و تعالی رسانیده ام و حتی یکی از کشورهای مسخر خویش را از دست نداده ام . در سراسر زندگی به آنچه خواسته ام رسیده ام و همواره نگران که مبادا به شکستی دچار آیم یا خبر نکبت باری بشنوم و همین بیم و نگرانی مانع از آن شد که به شیوه سبک سران زیاده از خود راضی و غره شوم . اینک که از میان شما می روم پسرانم را باز می گذارم ،همان فرزندانی که هدیه خدائی اند . وطن خود و دوستانم را سرفراز می گذارم و می گذرم . شکی نیست که همگان مرا خوش بخت خواهند پنداشت و یاد مرا ارجمند و گرامی خواهند داشت . اکنون باید دستوراتی راجع به کشورم و دستگاه پادشاهی خویش بدهم تا پس از درگذشتم میان شما اختلافی پیش نیاید . ای پسرانم ، من هر دو شما را یکسان دوست دارم . اما فرزند ارشدم را که بر اثر عمر طولانی تر تجربیات بیشتری دارد رهبر جرگه آزاد مردان و راهنمای کار و عمل بر می گزینم . خودم نیز در وطنم که خانه عزیز همه ماست به همین گونه بار آمده ام که در قبال بزرگتران ، برادران و هم وطنانم در شهر یا جلسات و یا در حین مذاکرات گذشت و مدارا نمایم . هر دو شما را هم به همین سان پرورش داده ام که نسبت به بزرگتران خود احترام نمایید و دیگران که از شما جوان ترند شرط و ادب و احترام را رعایت نمایند . اینها موازین و قواعدی است که به دست شما می سپارم و آن حاصل تجربه های زندگی و موافق با عادات و رسوم ملی و جزو آیین ماست .

       ای کمبوجیه ، پادشاهی توراست و این عین مشیت خداوندی است و تا آنجا نیز که به خودم مربوط است و به تو ای تانا اوکسار ( بردیا )حکومت خطه های ماد ، ارمنستان و کادوسیان را می سپارم . هر چند که پهناوری حصه برادر ارشدت بیشتر است و او عنوان شاهی نیز دارد تو با یان سه قطعه سهم خویش به عقیده من خوشی بیشتری خواهی داشت و گمان نمی کنم که از اسباب کامیابی و رفاه چیزی کم و کسر داشته باشی . آنچه دل و جان آدمی را وجد و جلا می بخشد در اختیار توست اما به آنچه دور از اختیار و دسترسی است ولع نمودن و غم گرفتاریهای بسیار داشتن ، از رشک کامیابیهای من دمی نیاسودن ، در راه دیگران چاه کندن و یا خود در دام بلا افتادن ، اینها نصیب و بار برادر تاج دار توست و موانعی است که مجال و فراغتی برای آسایش او باقی نخواهد گذاشت و تو ای کمبوجیه خود بهتر می دانی و گفتن من لزومی ندارد که آنچه تخت و تاجت را حفظ کند این عصای شاهی من نیست بلکه وجود یاران صدیق و وفا دار است . صداقت آنها نگهبان حقیقی تو وو مایه اقتداری است که هیچگاه بی هوده نخواهد بود . ولی همیشه در این اندیشه باش که درستی و وفا مانند علف صحرا به خودی خود رشد و نما ندارد ، زیرا اگر نهادی بود در همه افراد یکسان مشاهده می گردید . چنان که خاصیت تمام مواد طبیعی نسبت به همه افراد بشر مساوی است . هر رهبری باید پیروانی صدیق برای خود فراهم سازد و این منظور با تهدید و زور حاصل شدنی نیست بلکه لازمه آن احسان و مهربانی است .خداوند رشته محکم برادری را استوار فرموده است که اثرات و نتایج بی شمار دارد . شما نیز رفتار خود را بر این قاعده آسمانی نهاده آن را وسیله مهر ورزی متقابل قرار دهید . هر گاه چنین کنید هیچ قدرتی دیگر بر نیروی دو برادر چیرگی نخواهد یافت . آن کسی که در فکر برادر است به خویش نیکی می رساند . چه کس دیگری به قدر برادر خواستار بزرگی و سربلندی برادر است ؟ و چه کسی به وسیله ای دیگر مگر اقتدار برادر مصون از خطر ؟ ای تانا اوکسار مبادا هیچ کس بهتر و بیشتر از تو نسبت به برادرت اطاعت نماید و در حمایت وی از تو کوشا تر باشد . برکات قدرت او و یا ادبار و بدبختی او زودتر از هر کس به تو خواهد رسید . پس خودت انصاف بده که در ازای کمترین محبت از کدام ناحیه خیر و خوشی بیشتری انتظار توانی داشت و در مقابل مدد و حمایت خودت یاری و حمایت بیشتر ؟ آیا سخت تر از سردی و برودت بین دو برادر چیزی هست ؟ کدام قدر و احترامی گرامی تر از احترام متقابل دو برادر می شود ؟ ای کمبوجیه تو نیز بدان که فقط برادری که در قلب برادر کانون محبتی دارد از مکر و فسون مردم زمانه مصون خواهد بود . ای هر دو فرزندم شما را به خدایان اجداد خویش سوگند می دهم که اگر به خوشنودی خاطرم علاقه دارید با هم خوب باشید و خیال نکنید چون از میان شما بروم پاک نیست و نابود شده ام . شما با دیدگان ظاهری خود هیچگاه روحم را ندیده اید اما همواره شاهد اثراتش بوده اید . ایا ندیده اید که روح مقتولان چه اتشی در جان جنایت کاران می افکند و شراره انتقام چه طوفانی در وجود تبهکاران بر می انگیزد ؟ آیا خیال می کنید اگر آدمیان می دانسته اند که ارواح آنها هیچگونه قدرتی ندارد باز احترام و ستایش مردگان دوام می یافت ؟

       ای فرزندانم بدانید که هستی روح انسان فقط تا وقتی نیست که در این تن فانی است و تا از بدن رفت ، نابود می شود . نه ، به عقیده من تا موقعی که روح در کالبد ماست مایه زندگی تن است و این تصور به نظر من دور از امکان که با جدایی از بدن بی جان ، روح نیست و نابود می گردد . برعکس پس از رهایی از تن که سرانجام پاک و منزه و از بندها آزاد می شود به عالی ترین مدارج عضم و تعالی خواهد رسید . وقتی که بدن ما به حالت انحلال افتاد هر یک از اجزای ترکیبی آن به عنصر اصلی خود باز می گردد . در هر حال خواه روح فانی شود یا باقی بماند ، باز دیدنی نیست . ملاحظه کنید این دو عامل توامان کامل ، یعنی مرگ و خواب چه شباهت عظیمی با هم دارند . در خواب است که روح انسان حد اعلای جنبه ملکوتی خود را باز می یابد و آنچه را که شدنی است و در پیش است در می یابد زیرا که در حالت خواب بیش از هر موقع دیگر روح آزاد است . پس اگر آنچه می گویم حقیقت باشد و روح فقط از بدن جدا و آزاد می شود بر شما است که در تکریم و نیایش روح من بکوشید و به آنچه اندرز می دهم رفتار کنید و اگر هم چنین نباشد و هستی روح به بقای تن بسته باشد و فانی می شود ، خداوند همواره جاودانی است و بر همه امور عالم ناظر و قادر متعال و نگهبان نظم کرداری جهان است و عظمت و خیر او به وهم و خیال در نیاید .

       ای فرزندان ، پس از خدا بترسید و هرگز در پندار و گفتار و رفتار به راه گناه نروید .بعد از پروردگار ، انتظارم از شما این است که به افراد بشر که در نتیجه زاد و ولد جاودانی هستند احترام بگذارید ، زیرا که خدایان شما را در ظلمت مستور نمی دارند بلکه کردار شما در انظار نیک هویدا است . هر گاه اعمال شما قرین نیکی و داد باشد نفوذ و قدرت شما درخشان خواهد نمود ، اما اگر در صدد صدمه و آزار یکدیگر برآیید اعتماد همگان از شما سلب خواهد شد ، چون تا معلوم شود که نسبت به کسی که بیش از همه باید احترام و محبت ورزید اندیشه آزار دارید ، هیچ کس اگر خود نیز مایل باشد باز به شما اطمینان نخواهد داشت .پس اگر سخنانم به اندازه کافی خوش اثر و نافذ باشد و به رعایت وظایف خود نسبت به یکدیگر آشنا می شوید چه بهتر و گرنه تاریخ که بهترین مربی است به شما درس عبرت خواهد داد . زیرا که والدین همواره درباره فرزندان خویش علاقه دارند و برادران نسبت به یکدیگر . اما مواردی هم بر خلاف این قاعده طبیعی پیش آمده است . از این رو خود درست بنگرید که کدام راه نتیجه بهتری داشته است و ار آن پیروی کنید که عین صلاح و رستگاری است .

       وقتی که از دنیا رفتم بدنم را در تابوت زر یا نقره و یا هر گونه حفاظ دیگری نگذارید ، بلکه هر چه زودتر دفن کنید و چه بهتر که در آغوش خاک که مادر همه نعمتهای نیک و نازنین است و نگهبان چیزهای خوب و سودمند ، آرام گیرم . من در همه عمر خود خواستار خیر و صلاح آدمیان بوده ام و بس نیکو است که در دل خاک که ولی نعمت بشر است بمانم . ایرانیان و یارانم را بر مزارم فرا آورید تا شریک آسودگی و سعادتم باشند و تهنیتم گویند که سرانجام ، رستگار از دنیا رفته ام و دیگر بار غصه و ادبار ندارم . خواه من با خدایان قرین شوم و یا نا کام به همه آنها که هنگام دفن جنازه ام حضور دارند ، پیش از فرا رفتن به خاطر وجودی که سعادتمند زیسته است بخششها کنید و این آخرین حرفم را نیز در خاطر یسپارید : « اگر بخواهید دشمنان خود را خوار کنید ، با دوستان خویش خوبی کنید »

اقدامات کوروش

اقدامات کوروش براي اينکه به ايراني بودن خود افتخار کنيم

کلمه شاهراه از راهي که کورش کبير بين سارد پايتخت کارون و پاسارگاد احداث کرد گرفته شده است .

 کورش کبير در شوروي سابق شهري ساخت به نام کورپوليس که خجند امروزي نام دارد .

 کورش پس از فتح بابل به معبد مردوک رفت و براي ابراز محبت به بابلي ها به خداي آنان احترام گذاشت و در همان معبد که بيش از 1000 متر بلندي داشت براي اثبات حسن نيت خود به آنان تاج گذاري کرد .

 اولين هنرستان فني و حرفه اي در ايران توسط کورش کبير در شوش جهت تعليم فن و هنر ساخته شد .

 ديوار چين با بهره گيري از ديواري که کورش در شمال ايران در سال 544 قبل از ميلاد براي جلوگيري از تهاجم اقوام شمالي ساخت ، ساخته شد

 اولين سيستم استخدام دولتي به صورت لشگري و کشوري به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگي و گرفتن مستمري دائم را کورش کبير در ايران پايه گذاري کرد .

کمبوجبه فرزند کورش بدليل کشته شدن 12 ايراني در مصر و اينکه فرعون مصر به جاي عذر خواهي از ايرانيان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ايراني در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از ميلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدليل آمدن قحطي در مصر مقداري بسيار زيادي غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر يک نقاشي ديواري وجود دارد که کمبوجيه را در حال احترام به خدايان مصر نشان ميدهد . او به هيچ وجه دين ايران را به آنان تحميل نکرد و بي احترامي به آنان ننمود .

 داريوش کبير با شور و مشورت تمام بزرگان ايالتهاي ايران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهي برگزيده شد و در بهار 520 قبل از ميلاد تاج شاهنشاهي ايران رابر سر تهاد و براي همين مناسبت 2 نوع سکه طرح دار با نام داريک ( طلا ) و سيکو ( نقره ) را در اختيار مردم قرار داد که بعدها رايج ترين پولهاي جهان شد .

 داريوش کبير طرح تعلميات عمومي و سوادآموزي را اجباري و به صورت کاملا رايگان بنيان گذاشت که به موجب آن همه مردم مي بايست خواندن و نوشتن بدانند که به همين مناسبت خط آرامي يا فنيقي را جايگزين خط ميخي کرد که بعدها خط پهلوي نام گرفت . ( داريوش به حق متعلق به زمان خود نبود و 2000 سال جلو تر از خود مي انديشيد . )

 داريوش در پايئز و زمستان 518 519 قبل از ميلاد نقشه ساخت پرسپوليس را طراحي کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندين تن از معماران مصري بروي کاغد آورد .

 داريوش بعد از تصرف بابل 25 هزار يهودي برده را که در آن شهر بر زير يوق بردگي شاه بابل بودند آزاد کرد ..

 داريوش در سال دهم پادشاهي خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسري آسيا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چين ميرفت که بعدها جاده ابريشم نام گرفت .

 اولين بار پرسپوليس به دستور داريوش کبير به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترين کاخ آسيا شبيه سازي شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپوليس 3 سال طول کشيد و کل ساخت کاخ 65 سال به طول انجاميد .

 داريوش براي ساخت کاخ پرسپوليس که نمايشگاه هنر آسيا بوده 25 هزار کارگر به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز يکبار يک سکه طلا ( داريک ) مي داده و به هر خانواده از کارگران به غير از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن کره عسل و پنير ميداده است و هر 10 روز يکبار استراحت داشتند

 داريوش در هر سال براي ساخت کاخ به کارگران بيش از نيم ميليون طلا مزد مي داده است که به گفته مورخان گران ترين کاخ دنيا محسوب ميشده . اين در حالي است که در همان زمان در مصر کارگران به بيگاري مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نيز همراه بوده است .

 تقويم کنوني ( ماه 30 روز ) به دستور داريوش پايه گذاري شد و او هياتي را براي اصلاح تقويم ايران به رياست دانشمند بابلي “دني تون” بسيج کرده بود . بر طبق تقويم جديد داريوش روز اول و پانزدهم ماه تعطيل بوده و در طول سال داراي 5 عيد مذهبي و 31 روز تعطيلي رسمي که يکي از آنها نوروز و ديگري سوگ سياوش بوده است .

 داريوش پادگان و نظام وظيفه را در ايران پايه گزاري کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزير بايد به خدمت بروند و تعليمات نظامي ببينند تا بتوانند از سرزمين پارس دفاع کنند .

 داريوش براي اولين بار در ايران وزارت راه وزارت آب سازمان املاک سازمان اطلاعات سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنيان نهاد .

 اولين راه شوسه و زير سازي شده در جهان توسط داريوش ساخته شد

 داريوش براي جلوگيري از قحطي آب در هندوستان که جزوي از امپراطوري ايران بوده سدي عظيم بروي رود سند بنا نهاد .

 فيثاغورث که بدلايل مذهبي از کشور خود گريخته بود و به ايران پناه آورده بود توسط داريوش کبير داراي يک زندگي خوب همراه با مستمري دائم شد .

 در طول سلطنت داريوش کبير 242 حکمران بر عليه او شورش کرده بودند و او پادشاهي بوده که با 242 مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جاي خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ايران بسط داد . او در سال آخر پادشاهي به اندازه 10 ميليون ليره انگلستان ذخيره مالي در خزانه دولتي بر جاي گذاشت

 

 همچنين :

 اولين ارتش سواره نظام در دنيا توسط سام ايراني اختراع شد با 115 سرباز

 اولين مردماني که مس را کشف کردند ايرانيان بودند .

 اولين مردماني که آتش را در جهان کشف کردند ايرانيان بودند .

 اولين مردماني که ذوب فلزات را آغاز کردند ايرانيان بودند در شهر سيلک در اطراف کاشان .

 اولين مردماني که حروف الفبا را ساختند در 7000 سال پيش در جنوب ايران ، ايرانيان بودند .

 اولين مردماني که کشاورزي را جهت کاشت و برداشت کشف کردند ايرانيان بودند .

 اولين مردماني که نخ را کشف کردند و موفق به ريسيدن آن شدند ايرانيان بودند .

 اولين مردماني که سکه را در جهان ضرب کردند ايرانيان بودند .

 اولين مردماني که عطر را براي خوشبو شدن بدن ساختند ايرانيان بودند

 اولين مردماني که کشتي يا زورق را ساختند ايرانيان بودند به فرمان يکي از پادشاهان زن ايراني

 اولين مردماني که شيشه را کشف کردند و از آن براي منازل استفاده کردند ايراينان بودند .

 اولين مردماني که به کرويت زمين پي بردند ايرانيان بودند(به دستور جمشيد بزرگ در هر نوروز سيب در يه کاسه پر از آب مي گذاشتن که نشانه چرخش زمين به دور خورد و خورشيد مي باشد( .

 اولين مردماني که زغال سنگ را کشف کردند ايرانيان بودند .

 اولين مردماني که مقياس سنجش اجسام را کشف کردند ايرانيان بودند .

 اولين مردماني که قاره آمريکا را کشف کردند ايراينان بودند و کريستف کلب و واسکودوگاما بر اثر خواندن کتابهاي ايراني که در کتابخانه واتيکان بوده به فکر قاره پيمايي افتادند .

سخنان کورش بزرگ پس از فتح بابل

کورش بزرگ پس از فتح بابل در میان جمع شکست خوردگان ائم از سپاهیان و مردم شهر بابل چنین سخن گفت :

**ای مردم بابل ما همه بندگان اهورا مزداهستیم، ما نه پیروزیم و نه شکست خورده! ما امروز در سراسر این سرزمین پهناور همگی با هم برابریم، همگی آزادیم و همگی پاکیم** !

ما همگی دوستیم ما تنها یک دشمن داریم و دشمن همه ی ما اهریمن است و جز او دیگر سایه ای نیست.ما همگی انسانیم سربازان اهورامزداییم.از این لحظه من پادشاهی ام را براین مبنا در سراسر این خاک پهناور که به فرمان من است اعلام میکنم.ازاین پس نام شاهنشاهی ما هخامنشی خواهد بود و این را به یاد پدر بزرگ عزیزم که بخشی از اندیشه های نیک او به من به ارث رسید به عاریه بر می دارم.ما از این لحظه اندیشه و دین هر کس را محترم خواهیم دانست.هر کس به دین خودش خواهد پرداخت هر کس نتیجه ی انتخاب خود را خواهد دید.هیچکس حق تجاوز به حقوق دیگری را ندارد از این لحظه تمام بردگان آزادند.من تمامی گناهکاران را از این لحظه بخشیدم هیچکس مغضوب من نیست هیچ بابلی از آن چه بوده نترسد این یک بخشایش عمومی است.و زنان بالشاسر که در حرمسرای بابل بوده اند از این لحظه آزادند مال و اموالی در حد بازرگانی ثروتمند به هر یک از شما داده می شود و بعد شما می توانید به هر جای ایران پهناور از هند تا مصر و از توران تا یونان که خواستید بروید...شوهر شما مرده و شما وارثان او هستید داشته های شخصی خودتان را بردارید و از کاخ خارج شویدتمامی خزانه ی بالشاسر در میان مردم همین شهر به مساوات تقسیم خواهد شد.میان مرد و زن پیر و جوان و کودک تمایزی نیست.هر کس درقلمروی من به لطف اهورا مزدا زندگی میکند از حقی مساوی با همه برخوردار است.تمامی تبعیدیان با هزینه حکومت هخامنشی به شهر و کشورشان باز خواهند گشت.و با هزینه ی هخامنشی شهر ها و معابدشان دوباره راه خواهدافتاد.من تا زمانی که به تمام سخنانم جامه ی عمل بپوشانم در این شهر خواهم ماند.آری زمین مقدس استما نیز یک به یک مقدسیماین اهورا مزداست که مارا مقدس آفریده..و ما جهان زیبا را زیبا تر خواهیم کرد برای چنین هدفی همگان کار خواهند کردهمه به دین و زبان خویش خواهند پرداخت و همه آزادخواهند بود.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 آبان 1397 ساعت: 21:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

وضع دینی ایران تا پایان قرن سوم هجری

بازديد: 629
وضع دینی ایران تا پایان قرن سوم هجری

وضع دینی ایران تا پایان قرن سوم هجری

هنگام فتح ایران بدست سپاهیان اسلامی همچنانکه پیش از این گفتیم ، در شاهنشاهی ساسانی آیینهای زردشتی و مسیحی و مانوی و مزدکی و بودایی و یهود رواج داشت .

خلاف آنچه تصور می رود همین که مسلمین ایران را تصرف کردند آیین اسلام سراسر این سرزمین را فرا نگرفت بلکه در آغاز کار جز عده ای از کشاورزان و اهل حرف و صنایع باقی دین خود را حفظ کردند و به تدریج تا اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم به جهات مختلف به دین اسلام در آمدند و اهم این اسباب عبارتست از فرار از تادیه جزیه سنگین به مسلمین.

در دوره بنی امیه فشار اقتصادی عرب به ملتهای تابع علی الخصوص به ایرانیان افزایش یافت چنانکه ایرانیان غیر مسلمان می بایست به عناوین مختلف به حکام اموی خراج دهند و این امر باعث ضعف بنیه مالی آنان گردید.

به نحو یکه از اواسط دوره بنی امیه رها کردن دین قدیم و قبول اسلام امری متداول شد. رخی از خلفا و عمال حکومت اموی از این امر راضی نبودند زیرا مایه نقصان عواید آنان می شد لیکن بعضی دیگر مانند عمر بن عبدالعزیز از این امر استقبال می نمودند و بر اثر آن عده کثیری از نامسلمانان قبول آیین اسلام کردند و از بار سنگین جزیه و خراج رهایی یافتند.

امر دیگر که ایرانیان را به قبول کیش اسلام ترغیب می کرد ورود در خدمات اداری ودرباری و سیاسی در اوایل عهد بنی العباس است . بسیاری از اشخاص را می شناسیم که برای ورود در خدمت اداری تظاهر به اسلام می کردند و واقعاً مسلمان نبودند و یا متهم به الحاد و زندقه بوده اند.

عده کثیر دیگری هم اندک اندک در طول این سه چهار قرن بر اثر تبلیغ ائمه متعزله و اسمعیلیه و فرق دیگر یا بر اثر معاشرت و مجاورت با مسلمین بدین اسلام در آمدند و تنها این دسته است که می توان افراد آن را مومنان و معتقدان واقعی دین اسلام در آن روزگار دانست.

پیداست که اعقاب و اخلاف این دسته اخیر و دسته های دیگر نیز به تدریج بر اثر عادت و وراثت مسلمانان پاک اعتقادی به بار آمدند و بدین جهت است که ملاحظه می کنیم در اواخر قرن چهارم اکثریت ایرانیان قبول اسلام کرده و دست از ادیان پیشین برداشته اند.

با این همه نباید فراموش کرد که در پایان قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هنوز عده کثیری از زرتشتیان و عیسویسان و پیروان برخی ادیان دیگر در ایران خاصه در فارس و خراسان و ماوراء النهر و طبرستان و دیلمان به آزادی تمام مراسم دینی خود را ادا میکرده اند.

هرچه بر عمر اسلام در ایران افزوده شد بر درجه اعتقاد مردم و تعصب عامه به این آیین اضافه گشت و از شماره پیروان ادیان دیگر کاسته شد.

آغاز اختلافات مذهبی

اینک باید دید که وضع داخلی ایران از حیث مذاهب اسلامی چه بوده است؟ میدانیم که اسلام خیلی زود تر از بعض ادیان دیگر دچار تشعب و تفرق گردید و دیری از رحلت حضرت رسول نگذشت که چندین فرقه بزرگ پدید آمدند و هر یک از فرق به شعب جدید منقسم گردیدند. کشور ایران هم مانند سایر ممالک اسلامی عرصه کشاکش و مبارزات این فرق و شعب مختلف بود. مهمترین شعبی که در سه قرن اول هجری  در ایران اهمیت داشت مذاهب اهل سنت ،‌مذاهب اهل تشیع و مذاهب خوارج بوده است.

 

 

اختلافات مذهبی که در میان مسلمین بروز کرد سه مبنای اساسی دارد:

نخست مساله جانشینی (خلافت امامت)

دوم اختلاف در روش فقهی (فروع احکام )

سوم اختلاف در اصول عقاید.

ظهور هر یک از این فرق و بحث ومشاجره در صحت یا بطلان معتقدات آنها در میان مسلمانان ایران سه قرن اول هجری و قرون بعد در افکار اجتماعی و ادبی این ملت نیز موثر بوده و از هر یک آثاری در ادبیات فارسی باقی مانده است. به همین سبب تحقیق مختصری در این باب بر ما لازم است .

نخستین موضوعی که سبب ایجاد اختلافاتی میان مسلمانان شد موضوع جانشینی حضرت پیغامبر است که اهم فرق اسلامی بر اثر آن پدید آمدند یعنی اهل سنت و شیعه و خوارج این فرق د رآغاز کار بیشتر رنگ سیاسی داشتند ولی اندک اندک معتقدات سیاسی و مذهبی آنها طوری در اذهان رسوخ کرد که دیگر جنبه سیاسی امر از میان رفت و جنبه خالص مذهی در آن باقی ماند . در امر جانشینی حضرت رسول مسلمین در ساعات رحلت آن حضرت بر دو دسته شدند: گروهی معتقد بودند که پیغامبر اسلام جانشینی برای خود تعیین نکرده بلکه این کار را بر عهده امت گذاشت و امت باید از میان نخستین یاران پیغامبر از مهاجرین یا انصار کسی را بجانشینی بر گزیند . اجتماعی که از اکثر بزرگان صحابه به این قصد تشکیل شد در سقیفه بنی ساعده بود که در آنجا اختلافات سختی بین مهاجرین و انصار در گرفت و عاقبه الامر ابوبکر صدیق از طایفه قریش و پدر زن حضرت رسول که از صحابه ذی نفوذ بود از میان مهاجرین به خلافت انتخاب شد. وقتی این خبر بعلی بن ابیطالب علیه السلام که از آن مجلس غایب بود در خاندان نبی باشد و چون بعد از رحلت رسول که از صحابه ذی نفوذ بود از میان مهاجرین به خلافت انتخاب شد. وقتی این خبر به علی بن ابی طالب علیه السلام که از آن مجلس غایب بود رسید بر این سخن اعتراض کرد و نظر ثالثی را اظهار نمود که خلافت باید در خاندان نبی باشد و چون بعد از رحلت رسول نزدیکترین کسان بدو عمش عباس بن عبدالمطلب و پسر عمش علی ابن ابی طالبند یکی از این دو نت باید به خلافت برسد. در حقیقت علی بن ابی طالب به قول مهاجرین که میگفتند ما اقرب به رسول هستیم تمسک می کرد و همین احتجاج گروهی از بزرگان صحابه را مانند عده یی از بنی هاشم و زبیربن العلوم و سلمان فارسی و باذر غفاری و عماربن یاسر بر گرد او جمع کرد .

به این ترتیب پس از رحلت حضرت رسول سه دسته بر سر جانشینی او در برابر یکدیگر صف آراستند:‌مهاجرین ، انصار ، معتقدین به امامت علی بن ابیطالب طرفداران انتخاب جانشین از میان انصار به زودی ضعیف شدند و از میان رفتند لیکن دو دسته دیگر در تمام تاریخ اسلام با یکدیگر مشغول زدو خورد شدند.

تا اواخر عهد عثمان طرفداران جانشینی علی بن ابیطالب علیه السلام بر اثر قوت شیخین و فتوحات سپاه اسلام در عهد آنان چنانکه باید فعالیتی نداشتند لیکن بعد از و بعد از قتل عثمان (35 هجری) بر او بیعت کردند. بر اثر این امر اختلافات شدید تازه ای میان بنی امیه که عثمان خود از آنان بود و بنی هاشم بروز کرد و کار به جنگ شدید و طولانی سفین و موضوع حکمیت کشید

خوارج

بعد از داستان حکمیت مخالفت سختی از جانب دسته یی از طرفداران علی بن ابیطالب علیه السلام نسبته به رای حکمین اظهار شد و بر اثر این اختلاف دسته خاصی به نام خوارج ظهور کردند که آنها را حَر وریّه و مُحکمه و شُراه نیز گویند. خوارج علی الخصوص در دوره بنی امیه قدرت بسیار بدست آوردند و بدو قسمت شدند: قسمتی د رعراق و فارس و کرمان تسلط پیدا کردند و دسته ای در جزیره العرب. این فرقه عظیم در عهد امویان یکی از مشکلات بزرگ دولت اسلامی بودند و در دوره بنی عباس هم تا چندی کروفری داشتند ولی به تدریج غالب شعب آن ا زمیان رفتند. با همین شرح مختصر معلوم می شود که خوارج یک دسته سیاسی هستند که در اسلام ظهور کردند ولی به تدریج از جنبه سیاست و ظواهر امر بیرون رفتند و د رمسائل اصولی و امور مربوط به مبانی معتقدات اسلامی هم وارد بحث گردیدند.

از تعالیم مشترک بین تمام دسته های مختلف آنها این است که اولاً راجه به خلافت ابوبکر و عمر و عثمان تا اواخر خلافت و علی بن ابیطالب تا موقعی که به حکم تن درنداد معترف و موافق بودند و بعد از موضوع حکمیت با علی بن ابیطالب و بعد از وی نسبت به همه خلفای اموی و عباس مخالفت شدید داشتند و علی الخصوص از بنی امیه به دشنامهای زشت یاد می کردند. ثانیاً راجع به خلافت معتقد بودند که انتخاب خلیفه باید از روی اختیار مردم از میان مسلمین خواه قرییش و عرب و خواه از هر قوم و ملت دیگر صورت گیرد و بدین ترتیب خوارج بعد از انتخاب مطلقاً نژاد را در موضوع خلافت شرط نمی دانستند.ثالثاً میگفتند خلیفه بعد از انتخاب باید اوامر الهی را اطاعت کند و الا باید معزول شود.

بعد از آنکه خوارج به فرق متعدد منقسم شدند هریک از آنها برای خود بحثهایی راجع به مسائل معنوی در پیش گرفتند. از مهمترین بحثهای این فرق یکی بحث راجع به ایمان بود. تقریباض همه فرق خوارج میگفتند عمل به احکام دین جزء ایمانست و ایمان تنها به اعتقاد نیست پس کسی که به وحدانیت خداوند و نبوت محمد اقرار داشته باشد ولی به فرائض عمل نکند و مرتکب معاصی گردد کافر و واجب القتل است.  بعد از آنکه در میان خوارج شعب متعدد دیگری پدید آمد همه در همین اصل و اصول سه گانه مذکور با یکدیگر شرکت کردند از مهمترین فرق خوارج یکی فرقه ازارقه و دیگر فرقه النجدات و دیگر الاباضیه و دیگر الصفریه اند.

خواجه از حیث تاثیر در اوضاع مسلمین فرقه بسیار مهم و موثری محسوب می شوند. این قوم مردمی متعصب و سختگیر و خشن بودند، در دین و اجرای احکام آن نهایت شدت را بکار می بردند و خود مردمی پاک اعتقاد و شجاع و جنگاور و بی باک بودند. اینان همواره با عامه مسلمین و با خلفای اسلامی خاصه با بنی امیه و بنی العباس در مبارزه و زد و خورد به سر می بردند و بر اثر همین مبارزات سخت طبعاً در ایجاد ضعف حکومت های محلی و خلافت موثربودند. یکی از خلفای راشدین یعنی علی بن ابیطالب بدست همین خوارج مقتول شد و چون باقی خلفا را غاصب و کافر می شمردند با آنان نیز همواره در جنگ بوده و از قتل آنان در صورت امکان امتناع نداشته اند. اینست که وجود ایشان مایه رعب و هراس بزرگی در سراسر ممالک اسلامی بود.

اهمیت خوارج در تاریخ ایران بیشتر است. خوارج ایران بیشتر در سیستان و خراسان قدرت داشتند و در سه قرن اول هجری غالباً تشکیل دسته های بزرگ میداده و تسلط خلفا را بر این نواحی دشوار میساخته اند چنانکه خلفا گاه مجبور میشدند بتن خود برای رفع مزاحمت آنان لشکر کشی کنند و حتی باید گفت روش خوارج در نواحی شرقی ایران وسیله ای برای مخالفت با حکومت مرکزی اسلام شده بود و اشخاصی بسیار معروف از میان خوارج مشرق ظهور کرده اند که در راس همه آنان حمزه بن عبدالله خارجی قرار داشت و ما در تاثیر این فرقه در ظهور یعقوب وتحصیل استقلال سیاسی ایران پیش از این سخن گفته ایم.

شیعه

گفتیم که چون بعد از رحلت حضرت رسول خبر انتخاب ابوبکر صدیق از باب انتساب بقبیله قریش و نسبت با رسول و تقدم در پذیرفتن دین منتشر شد عده ای با این امر از در مخالفت در آمدند زیرا شرایط کور را در علی بن ابیطالب بیشتر جمع می دانستند.

از جمله این معترضین نخست علی بن ابیطالب بود و جماعتی از صحابه مانند عمار بن یاسر، اباذر غفاری ،‌سلمان فارسی، جابربن عبدالله، عباس بن عبد المطلب، ابی بن کعب ، حذیفه و جز آنان با او موافقت کردند و بدین طریق درست در اوان رحلت حضرت رسول یکدسته کوچک از سایر مسلمین در امر جانشینی جدا شدند و هسته ایجاد یک فرقه با همین اعتراض ساه شروع شد ولی به تدریج در تعلیمات این فرقه توسعه حاصل گشت و بر روی هم این اعتقاد به وجود آمد که امر امامت در صلاحیت عامه نیست یعنی حق تعیین امام و جانشین ندارند بلکه این موضوع مانند نبوت امری الهی ور کن دین و قاعده اسلام است و به همین سبب هم نبی نسبت به آن غفلت نمی نمود و حتی باید گفت که تعیین امام از باب حفظ صلاح امت بر او واجب بود و او هرگز چنین امر خطیری را به امت تفویض نمیکرد. کسی که پیغمبرمی بایست به جانشینی خود برگزیند لازم بود که معصوم از صغایر وکبایر و از خاندان رسالت باشد و چنین کسی علی بی ابیطالب است که پیامبر او را در غدیر خم علی روس الاشهاد به امامت امت معرفی کرد. شیعه در اثبات این مطالب نصوصی دارند که غالباً مقبول ائمه اهل سنت نیست. شیعه می گویند علی وصی پیغامبر و امام به تعیین و نص است و این امر یعنی تعیین و نص شرط اصلی امامت می باشد چنانکه سایر ائمه نیز هر یک جانشین خود را تعیین و تصریح کردند.

جانشینان علی یعنی باقی ائمه نیز معصوم از معاصی هستندو خطا برآنان جایز نیست هر کس با امام مخالفت کند دشمن خدا و مانند کفار و منافقین دوزخی است مگر آنکه توبه کند. نسبته به شیخین هم که سبب خروج خلافت صوری از دست علی شدند همین عقیده را دارند، دسته ای آنها و اعوانشان را کافر و دسته ای دیگر خطاکار می شمرند.

فرقه شیعه بر روی هم به دو دسته مقتصد و غالی تقسیم می شود: غلات شیعه دسته ای هستند که به الوهیت علی رای داده و نسبت به امام و اعمال و اقوال و افکار او غلّو و مبالغه شدید پیش گرفته اند. غلات شیعه می گویند که جزء الهی در علی حلول کرد و با جسدش متحد شد و بدین علت است که از آن حضرت خوارج عادات سر می زد. عالم بغیب بود، با کفار می جنگید و ظفر می یافت و در خیبر را از جا می کند... و به همین سبب بود که آن حضرت می فرمود : والله ما قلعت باب خیبر بقوه جسدانیه و لا بحر که غذائیه و لکن قلعته بقوه ملکوتیه. غلات معتقدندن که علی (ع) نمرده است و گاه ظهور می کند. تندر آوای او و درخش خده اوست. موسس این فرقه را غالباً عبدالله بن سبا می دانند. که اصلا از یهودیان یمن و از مخالفان جدی عثمان و مبلغ خلافت و امامت و وصایت علی در بلاد اسلامی بوده است. مدتی در بصره و چندی در کوفه سرگرم تبلیغ بود و آنگاه به مصر رفت.

مهمترین اصول تعالیم وی دو اصل وصایت و رجعت بود و در این موضوع اخیر نخست به رجعت محمد و سپس به رجعت علی قائل گردید. و چون آن حضرت شربت شهادت نوشید و خبر به عبدالله بردند گفت اگر هزار بار خبر قتل او را بیاورند. باور نمی داریم و او نمیمیرد تا آنگاه که جهان را پر از عدل و داد کند (یعنی بعد از رجعت) گویند او فکر رجعت علی را از یهود گرفت زیرا یهود می گویند الیاس نبی به آسمان رفت و در آخر الزمان بر می گردد و دین و قانون از دست رفته را باز می آورد.

راجع به عیسی بن مریم هم چنین فکری وجود داشت. این فکر بعدها در فرق مختلف شیعه به موضوع غیبت و رجعت منتهی شد مثل اسمعیلیه و قرامطه و کیسانیه و امامیه و جعفریه (معتقدین به غیبت امام جعفر) و جز آنها.

در ایران قدیم نیز این عقیده معمول بود چنانکه زردشتیان به چند موعود وعده یی جاویدانان که بعد از رها شدن ضحاک از دماموند و بالا گرفتن کار ظلم و اعمال اهریمنی او ظهور خواهند کرد، معتقدند و موعود واقعی و بزرگ آنان سوشیانس است.

در موضوع اطلاع امام از مغیبات، شیعه می گویند که امام از ما کان و ماسیکون الی یوم الدین مطلع است ودر این باره برای این فرقه روایات و شواهد بسیار است.اساس نظر شیعه بر تعیین امام به وسیله پیغامبر و تسلسل امامت در میان فرزندان و جانشینان او استوار است. امام در نزد شیعه غیر از خلیفه در نزد اهل سنت است زیرا خلیفه فقط مامور اجرای احکام قرآن و سنت رسول است اما امام معلم اول و مطلغ از غیبت و وارث علوم نبی و شخصی فوق بشر و معصوم از خطاست.

علم امام به علم ظاهر وعلم باطن تقسیم می شود و علی (ع) هر دو علم را از پیغامبر گرفت چنانکه از ظاهر و باطن قرآن خبر داشت و اسرار کون و خفایای مغیبات را می دانست و هر امامی در این مراتب وارث او بود و هر کدام مردم عهد خود را به قدر استطاعت آنان از علوم خود مطلع و با خبر کرده اند . این است که شیعه به روایت و حدیثی عقیده ندارند مگر آنکه از امام نقل شود.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 آبان 1397 ساعت: 21:52 منتشر شده است
نظرات(0)

وظایف رئیس جمهور در قانون اساسی

بازديد: 729
وظایف رئیس جمهور در قانون اساسی

وظایف رئیس جمهور در قانون اساسی            

فهرست مطالب

وظایف رئیس جمهور در قانون اساسی.. 2

چرا تفکیک قوا؟. 5

شرايط و ويژگي‌هاى رئيس جمهور. 6

سی وظیفه قانونی.. 8

در امور بین الملل.. 11

اعزام و پذیرش سفیران. 12

وظايف و اختيارات رئيس جمهور. 13

همكارى رئيس جمهور. 14

چگونگى آغاز و پايان دوره رياست جمهوري.. 16

نصیحت سعدی به رئیس جمهور. 17

سعدی در آغاز می گوید:18

منابع:22

 

 

                                          

وظایف رئیس جمهور در قانون اساسی

رئیس جمهور «پس از مقام رهبری» عالیترین مقام رسمی كشور است.

بخش مهمی از مسؤولیت ها و وظایف دولت و رئیس دولت در نظام اسلامی در قانون اساسی آمده است . در این مقال نگاهی گذرا به این وظایف از دریچه قانون اساسی داریم تا از سویی حد و مرز انتظار امت اسلامی از کارگزاران دولتی و رئیس قوه مجریه روشن شود . و از دیگر سو فهرستی از وظایف مهم رئیس جمهور برگزیده، در دیدرس یاران و همکاران و وزیران و مشاوران و معاونان ایشان و همه امت قرار گیرد . این فهرست فقط شامل وظایفی است که در یک مرور سریع از قانون اساسی کنونی مصوب ششم مرداد ماه 1368 هجری شمسی استخراج شده است .

چگونگى برگزارى انتخابات رياست جمهوري

تدوين كنندگان قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران براى هر چه بهتر برگزار شدن انتخابات رياست جمهورى اصولى را به اين امر مهم اختصاص داده‌اند كه اجراى دقيق آنها شرط لازم و كافى براى صحت انتخابات است در اين جا به برخى از اين اصول اشاره خواهد شد .

1.     اصل نظارت شوراى نگهبان

يكى از شرايط مهم انتخابات، اصل نظارت بر آن و مشخص بودن نهاد نظارت كننده بر انتخابات است. وجود اصل نظارت بر اين دليل است كه اگر مجريان انتخابات به هر دليل قصد اعتمال نفوذ و تقلب در انتخابات را داشت باشند از آن جلوگيرى شود. نظارت بر اجراى انتخابات را داشته باشند ازآن جلوگيرى شود. نظارت بر اجراى انتخابات رياست جمهورى براساس قانون اساسى به شوراى نگهبان واگذار شده است به طور كلى شوراى نگهبان دو وظيفه مهم در انتخابات رياست جمهورى بر عهده دارد. اول تائيد صلاحيت داوطلبان رياست جمهورى از جهت شرايطى كه در قانون اساسى پيش بينى شده است. اين امر، پيش از آغاز انتخابات صورت مى گيرد دوم نظارت بر تمام مراحل انتخابات رياست جمهورى اسلامى ايران كه در حين انتخابات انجام مى شود.

نظارت شوراى نگهبان بر مراحل انتخابات رياست جمهورى به اين معنا است كه ناظران شورا تمام مراحل اجرايى انتخابات را زير نظر مى گيرند و صحت يا عدم صحت اجراى آن را به شوراى نگهبان گزارش مى دهند. هرگاه شورا به اين نتيجه برسد كه در هر مرحله اى از روند انتخابات تخلف يا تخلفاتى صورت گرفته است مى تواند آن را متوقف و باطل كند. نظر شوراى نگهبان در مورد تائيد توقيف يا ابطال انتخابات قطعى و غير قابل تجدىد نظر است پس اگر صلاحيت داوطلبان قبل از انتخابات مورد تاييد شوراى نگهبان قرار نگرفته باشد و يا مراحل اجراى انتخابات زير نظر ناظران مورد تاييد شوراى نگهبان انجام نشود انتخابات خود به خود باطل است.

2.      اصل انتخاب با راى مستقيم

انتخاب رئيس جمهور در ايران بدون واسطه و باراى مستقيم مردم است بدين معنا كه مردم به صورت مستقيم پاى صندوق‌هاى راى حاضر مى شوند و نامزد مورد نظر خود را به صورت مخفى بر مى گزينند. در نتيجه هيچ مرجع قانونى نمى توانند قانونى وضع كند كه رئيس جمهور به صورت غير مستقيم و با واسطه انتخاب شود در چنين صورتى انتخابات خود به خود باطل و از درجه اعتبار ساقط است اين موضوع در اصل 114 قانون اساسى به صورت صريح آمده است.

3.      برگزارى انتخابات پيش از اتمام دوره رياست جمهورى پيشين

در قانون اساسى در اين مورد آمده است : انتخابات رئيس جمهور جديد بايد حداقل يك ماه پيش از پايان دوره رياست جمهورى قبلى انجام شده باشد و در فاصله انتخاب رئيس جمهور جديد و پايان دوره رياست جمهورى سابق رئيس جمهور پيشين وظايف رئيس جمهور را انجام دهد با توحه به اين اصل جايگاه رياست جمهورى هيچ گاه نبايد خالى باشد و رئيس جمهور جديد يك ماه پيش از پايان مدت رياست جمهورى پيشين انتخاب شده باشد و به محض پايان دوره پيش حكم او توسط رهبر تنفيذ و به طور رسمى مشغول كار مى شود.

4.      اصل تعدد نامزد‌هاى رياست جمهوري

معناى انتخابات اين است كه يك نفر از بين چند نفر توسط مردم انتخاب شود و اگر شمار داوطلب انتخابات رياست جمهورى يك نفر باشد در اينحالت موضوع انتخابات منتفى است به همين دليل قانونگذار بر اين كه به مردم توان انتخاب بدهد متذكر شده است كه چند نفر بايد خود را نامزده انتخابات رياست جمهورى كنند بنابراين هر گاه فقط يك نفر داوطلب احراز اين مقام گردد شوراى نگهبان نمى تواند با انجام انتخابات موافقت كند و بر چنين انتخاباتى نظارت نمايد اصول 116 و 117 و 120 قانون اساسى بيان كننده چنين نظرى است.

5.      اصل انتخاب رئيس جمهور با اكثريت مطلق

هر چندقانون اساسى چگونگى برگزارى انتخابات را به قانون عادى ( قانونى كه مجلس تصويب مى كند و تاييد شوراى نگهبان مى رسد ) واگذار كرده است اما برخى موارد را مشخص كرده است كه ازجمله آنها انتخاب رئيس جمهور با اكثريت مطلق آرا، يعنى مجموع نصف به علاوه يك راى تعداد شركت كنندگان در انتخابات است. ولى هر گاه در مرحله اول هيچ يك از داوطلبان نتواند چنين اكثريتى را به دست اورد انتخابات به مرحله دوم كشيده مي‌شود در اين مرحله فقط دو نفرى كه در دوره اول داراى راى بيشترى بوده‌اند در انتخابات شركت مى كنند و مردم از بين آن دو يكى را بر مى گزينند در اين مرحله نياز به اكثريت مطلق نيست و هر كس راى بيشترى را كسب كند به عنوان رئيس جمهور منتخب مردم معرفى مى شود اين موضوع در اصل 117 قانون اساسى به صراحت بيان شده است .

چرا تفکیک قوا؟

در كشور ما از تفكیك قوا می‏شود.لازم به ذكر است كه تفكیك قوا برای جلوگیری از تمركز قدرت در فرد یا گروه واحد می‏باشد تا از یكه‏تازی و استبداد فردی جلوگیری شود.در تفكیك مطلق قوا هر قوه مستقلا و منحصرا به انجام وظیفه قانونی خود می‏پردازد و قوای دیگر حق دخالت در امور این قوه را ندارند.در تفكیك نسبی نیز هر قوه منحصرا وظیفه محوله قانونی خود را انجام می‏دهد، بدین معنی كه تقنین حق انحصاری قوه مقننه، اجراء حق انحصاری قوه مجریه و قضاوت نیز حق انحصاری قوه قضائیه است و در این صورت، هیچ یك از قوا حق انجام وظیفه انحصاری قوه دیگر را ندارد، اما در این تفكیك نسبی، امكان نفوذ و اقتدار قوا بر روی یكدیگر وجود دارد.نمونه بارز آن حق نظارتی است كه قوای مقننه و قضائیه كشور ما بر روی قوه مجریه دارند.پس حق نظارت قوا بر روی یكدیگر در نظام تفكیك قوا منتفی نیست.اگر اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی اعلام می‏دارد كه «این قوا مستقل از یكدیگرند» ، منظور استقلال و انحصار در انجام وظیفه است، نه نفی نظارت بر یكدیگر.حال از آنجا كه همه قوا و اعضای آن باید از قانون اساسی تبعیت كنند،نظارت بر این تبعیت امر لازمی است كه به هر حال فرد یا مقامی باید این وظیفه را بر عهده بگیرد.با توجه به مقام و موقعیت رسمی و اجتماعی برتری كه رئیس جمهور، پس از مقام رهبری بر دیگران دارد، حق نظارت وی بر تمام نهادها و مقامات قابل قبول و منطقی است.وانگهی، اگر رئیس جمهور ریاست قوه مجریه را به ترتیب اصل یكصد و سیزدهم بر عهده دارد، همان اصل سمت دیگری را تحت عنوان «مسؤولیت اجرای قانون اساسی» برای وی قائل شده است و ربطی به قوه مجریه ندارد كه بخواهند به بهانه تفكیك قوا این سمت را مخدوش كنند.

رئیس جمهور، علاوه بر آنكه مسؤولیت نظارت بر اجرای قانون اساسی را بر عهده دارد، خود نیز شخصا مجری بسیاری از اصول قانون اساسی است.صرفنظر از التزام اخلاقی كه رئیس جمهور برای آن سوگند یاد كرده است  ، عملا موضوع مراقبت نسبت به اجرای آن اصول توسط وی منتفی است.در این خصوص، حق قانونی دیوان عالی كشور نسبت به محاكمه و محكومیت رئیس جمهور، به خاطر تخلف وی از وظایف قانونی تا سر حد عزل توسط مقام رهبری می‏تواند ضمانت اجرای مطمئنی برای اجرای صحیح قانون اساسی به شمار آی

   شرايط و ويژگي‌هاى رئيس جمهور

از آنجا كه رياست جمهورى در نظام جمهورى اسلامى ايران داراى موقعيت حساس و مهمى است و از اختيارات گسترده‌اى برخوردار است قانون اساسى براى احراز اين مقام شرايط سختى در نظر گرفته است كه در اصل 115 به آن اشاره شده است در اين اصل آمده است :

رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبى و سياسى كه واجد شرايط زير باشند انتخاب گردد: ايرانى الاصل،‌تابع ايران ،‌مدير و مدبر ،‌داراى حسن سابقه و امانت و تقوى ،‌مومن و معقتد به مبانى جمهورى اسلامى ايران و مذهب رسمى كشور پس ،‌با توجه به اين اصل ،‌كسانى مى توانند به مقام رياست جمهورى ايران برسند كه داراى شرايط و ويژگى هاى مهمى باشند كه عبارتند از :

1.      از رجال مذهبى و سياسى كشور باشند

براساس اين شرط رئيس جمهور بايد داراى سه ويژگى مهم باشد: اول كه بايد از رجال باشد يعنى مرد بودن نخستين شرط داوطلبان رياست جمهورى در ايران است و زنان نمى توانند در ايران رئيس جمهور شوند. دوم اين كه كسى مى تواند به مقام رياست جمهورى ايران انتخاب شود كه از رجال سياسى برجسته و صاحب نظر و عنوان و داراى سوابق اجرايى يا مديريتى باشد و لياقت و شايستگى خود رابراى چنين مقام برجسته اى نشان داده باشد سوم اين كه بايد از نظر مذهبى فردى شناخته شده و صاحب تشخيص و نظر در اصول اعتقادى اسلام باشد

2.      ايرانى الاصل باشد

داوطلبان مقام رياست جمهورى بايد از حيث اصالت ملى ،‌ايرانى باشند. براى مثال كسى كه پدر او از سرزمين ديگرى به نام ايران آمده و در ايران ساكن شده باشد، نمى تواند نامزد اين مقام شود،‌ زير اين شرط در چنين افرادى نيست.

3.      تابع ايران باشد

براساس اين شرط، كسانى مى توانند نامزد احراز رياست جمهورى در ايران وند كه نه تنها ايرانى باشند، بلكه رابطه تابعيت خود را با ايران حفظ كرده باشند، زيرا ممكن است كسى ايرانى الاصل باشد، اما در حاضر به تابعيت كشور ديگرى در آمده باشد چنين فردى نمى تواند به مقام رياست جمهورى اسلامى ايران نايل گردد.

4.      مدير و مدبر باشد

با توجه به اين به رئيس جمهور پس از انتخابات از سوى مردم،‌مسئوليت امور اجرايى كشور را براساس قانون بر عهده مي‌گيرد و امور ادارى و اجرايى كشور بسيار گسترده و وسيع است،‌كسى بايد عهده دار چنين مقامى شود كه از توان مديريتى بالا و حسن تدبير و آينده نگرى نيز برخوردار باشد تا بتواند اوضاع و احوال آينده را در تصميم هاى خود مد نظر قرار دهد.

5.      داراى حسن سابقه و امين باشد

چون وظايف و اختيارات رئيس جمهور همانند امانتى است كه به مدت چهار سال به يك فرد واگذار مى شود شخص داوطلب احراز اين مقام بايد از نظر حسن سابقه و امانتدارى مشهور باشد تا بتواند از امانت مهمى كه به طور موقت به او سپرده مى شود به گونه احسن نگهدارى ونگهبانى كند. از اين رو نبايد هيچ نقطه تاريكى در اين موارد در سوابق داوطلب وجود داشته باشد.

6.     مومن به مبانى جمهورى اسلامى و مذهب رسمى كشور باشد

اصول و مبانى نظام جمهورى اسلامى ايران عبارتند از : اسلامى بودن نظام ،‌عدم مغايرت قوانين و مقررات مصوب مجلس شوراى اسلامى با موازين اسلامى ،‌جمهورى بودن نظام ولايت امر و امامت امت ،‌اداره امور كشور با اتكا به آراى عمومى و دين و مذهب رسمى كشور ، كه در بند آخر اصل 177 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران به آن ها اشاره شده است . با توجه به تغيير ناپذير بودن مبانى نظام ،‌كسى مى تواند به اين مقام انتخاب شود كه از لحاظ نظرى و عملى به آنها معتقد باشد.

سی وظیفه قانونی

1- پاسداری از مذهب رسمی کشور «در برابر تشکیک و تحریف و تحقیر و تعطیل قوانین دینی .»

2- پاسداری از نظام جمهوری اسلامی با همان تفسیر که در اصل دوم قانون اساسی آمده است .

3- پاسداری از قانون اساسی به عنوان میثاق مورد توافق همه شهروندان کشور .

4- به کارگیری همه استعداد و صلاحیت ها در راه ایفای مسؤولیت های قانونی .

5- وقف خود برای خدمت به مردم، اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق .

6- پشتیبانی از حق و گسترش عدالت .

7- پرهیز از خودکامگی .

8- حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق قانونی آنان .

9- حراست از مرزها، استقلال سیاسی، اقتصای و فرهنگی و نظامی کشور و تمامیت ارضی .

10- استعانت از خدا در انجام وظایف .

11- پیروی از پیامبر بزرگوار اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام در نگهداری از امانت «قدرت » و سپردن آن به منتخب ملت پس از خویش .

12- پاسخگو بودن در برابر «ملت » و «رهبر» و «مجلس شورای اسلامی » .

13- جلوگیری از تصویب و اجرای هر گونه قانون و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و سایر موارد که براساس موازین اسلامی نباشد و تلاش جهت لغو و عدم اجرای آن . تشخیص موافقت و مخالفت با شورای محترم نگهبان است .

14- به کار گرفتن همه امکانات برای ایجاد محیطی مساعد برای رشد فضائل اخلاقی براساس ایمان، تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی .

15- جلوگیری از رباخواری، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه کاری ها، و معاملات دولتی، فروش زمین های موات و مباحات اصلی، دائر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع و بازگرداندن ثروت های ناشی از امور فوق به صاحبان حق و یا بیت المال در صورت ناشناخته بودن صاحبان آن .

16- دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه متقابل ملت و دولت .

17- پاسداری از قداست خانواده و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی .

18- تلاش پیگیر برای اتحاد و ائتلاف ملل اسلامی و وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام .

19- پاسداری از حقوق زنان و حمایت از آنان طبق اصل 21 قانون اساسی .

20- فراهم کردن امکان اشتغال و کار و تامین شرائط مساوی برای احراز مشاغل .

21- تامین اجتماعی همگان در برابر بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی، درمانی و مراقبت های پزشکی از طریق بیمه و غیره .

22- تامین آموزش و پرورش رایگان برای همه تا پایان دوره متوسطه و تامین وسائل تحصیلات عالی تا سرحد خودکفایی کشور به صورت رایگان .

23- تامین مسکن هر فرد و خانواده به ویژه روستانشینان و کارگران .

24- گردآوری و بهره برداری و نظارت بر انفال و توزیع عادلانه ثروت های عمومی .

25- رفتار عادلانه و رعایت اخلاق انسانی در رفتار با اقلیت های دینی که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی توطئه و اقدام نکرده اند .

26- پاسداری از زبان و خط و پرچم رسمی کشور و تاریخ هجری شمسی و قمری در کلیه اسناد و مکاتبات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات زبان قرآن و معارف اسلامی در دوره های ابتدایی تا پایان دوره متوسطه و رعایت تعطیلی روز جمعه در سراسر کشور .

27- خودداری و جلوگیری از استخدام کارشناسان خارجی مگر در موارد ضرورت و با تصویب مجلس شورای اسلامی .

28- رعایت قانون در کلیه دریافت ها و پرداخت های دولتی .

29- خودداری و جلوگیری از دادن هر گونه امتیاز تشکیل شرکت ها و مؤسسات به خارجیان در امور تجاری، صنعتی، کشاورزی، معادن و خدمات طبق اصل هشتاد و یکم .

30- خودداری از گرفتن هر گونه وام خارجی و داخلی و کمک بلاعوض از داخل و خارج بدون تصویب مجلس شورای اسلامی .

سی نکته فوق بخش مهمی از وظایف رئیس دولت و همه دولت مردان نظام اسلامی است که از دیدگاه حقوقی و با توجه به قسم شرعی بر عهده رئیس محترم جمهور اسلامی است .

رئیس جمهور ،نماینده منتخب و مستقیم مردم و یكی از مظاهر برجسته حاكمیت ملی است .

در امور بین الملل

رئیس جمهور از نظر بین المللی، پس از مقام رهبری، عالی‏ترین مقام رسمی كشورمحسوب می‏شود.به همین جهت در روابط بین المللی اختیاراتی را داراست:

الف ـ امضای قراردادهای بین‏المللی

در اصل یكصد و بیست و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی بدین شرح مورد توجه قرار گرفته است:

«امضای عهدنامه‏ها، مقاوله‏نامه‏ها، موافقت‏نامه‏ها و قراردادهای دولت ایران با سایردولتها و همچنین امضای پیمانهای مربوط به اتحادیه‏های بین‏المللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی با رئیس جمهور یا نماینده قانونی او است»

با توجه به اصل مذكور ملاحظه می‏شود كه رئیس جمهور:

اولا، در مقام ریاست قوه مجریه، موظف به امضای «قانون قرارداد بین المللی»می‏باشد؛

ثانیا، پس از تصویب مجلس، در مقام اعمال حاكمیت و اقتدار ملی در روابط بین المللی، به عنوان طرف متعاهد «اصل قرارداد بین المللی» را امضاء می‏نماید و یا امضای آن را به نماینده قانونی خود می‏سپارد.در این خصوص باید توجه داشت كه ابتكار انعقاد با قوه مجریه است، نه قوه مقننه و تصویب آن توسط مجلس شورای اسلامی در مقام نظارت استصوابی و صرفا به منزله صدور مجوز انعقاد می‏باشد.بنابراین پس از تصویب مجلس، رئیس جمهور (یا نماینده قانونی وی) صلاحیت اختیاری امضاء یا عدم امضای قرارداد را خواهد داشت و از این بابت دولت پاسخگوی مجلس نخواهد بود.

اعزام و پذیرش سفیران

روابط بین كشورها از طریق زمامداران و یا نمایندگان و مأموران آنها برقرار و تنظیم می‏شود.در این خصوص، رئیس كشور و به تبع آن، وزیر امور خارجه به موجب قوانین داخلی و سیاستهای مدون، با توجه به میزان علاقمندی و تفاهم متقابل، خطوط اصلی روابط كشور با هر كشور بیگانه را ترسیم می‏نمایند و بر این اساس، مأموران اعزامی دركشور میزبان وظایف اجرایی لازم را بر عهده می‏گیرند.این مأموران به دو گروه «مأموران دیپلماتیك» و «مأموران كنسولی»  تقسیم می‏شوند كه به همراه كاركنان و مأموران سیاسی، اداری و فنی، بر اساس نظام حقوقی مشخص، وظایف خویش را انجام می‏دهند.

سفیران، به عنوان بالاترین مقام دیپلماتیك، برای كسب پذیرش به كشورهای پذیرنده معرفی می‏شوند.پس از بررسی و اعلام موافقت، «استوارنامه» آنان با امضای رئیس دولت متبوع صادر و طی تشریفات رسمی به رئیس كشور میزبان معرفی می‏شوند.

اصل یكصد و بیست و هشتم اصلاحی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در این خصوص مقرر می‏دارد:

«سفیران به پیشنهاد وزیر امور خارجه و تصویب رئیس جمهور تعیین می‏شوند.رئیس جمهور استوارنامه سفیران را امضاء می‏كند و استوارنامه سفیران كشورهای دیگررا می‏پذیرد» .

وظايف و اختيارات رئيس جمهور

محتواى سوگند رياست جمهورى كه رئيس جمهور پس  از انتخاب مردم و تنفيذ حكم توسط رهبرى ياد مى كند بيان كننده نقش حساس و مهم وى در پاسدارى از قانون اساسى حفظ نظام ،‌دين ،‌ميهن ، تضمين حقوق و آزادى هاى مردم و حراست از استقلال كشور است انجام اين وظايف مهم مستلزم اختيارات لازم است كه رئيس جمهور نيازمند آن است بر هيمن اساس تدوين كنندگان قانون اساسى بويژه در هنگام بازنگرى آن در سال 1368 ه. ش. اختياراتى گسترده به رئيس جمهور واگذار كردند كه در اين جا به چند مورد مهم آن اشاره مى شود .

1.      رياست قوه مجريه

قانون اساسى در اين مورد به صراحت بيان كرده است پس از مقام رهبرى رئيس جمهور عالى ترين مقام رسمى كشور است ومسئوليت اجراى قانون اساى و رياست قوه مجريه را جز در امورى كه مستقيماً به رهبرى مربوط مى شود بر عهده دارد.

2.      رياست هيات وزيران

در اصل 134 قانون اساسى آمده است :رياست هيات وزيران با رئيس جمهور است كه بر كار وزيران نظارت دارد و با اتخاذ تدابير لازم به هماهنگ ساختن تصميم‌هاى وزيران و هيات دولت مى پردازد و با همكارى وزيران، برنامه و خط مشى دولت را تعيين و قوانين را اجرا مى كند. بر همين اساس، رئيس جمهور پس از مراسم تنفيذ و سوگند اعضاى هيات وزيران خود را به مجلس معرفى مى كند و پس از راى اعتماد مجلس كابينه تشكيل مى شود و در مقابل اقدام‌هاى هيات دولت در برابر مجلس، مسئول است و عزل وزيران هم در اختيار او است.

3.      امضاى  مصوبات مجلس و نتيجه همه پرسي

طبق اصل 123 قانون اساسى رئيس جمهور موظف است مصوبات مجلس يا نتيجه همه پرسى را كه پس از طى مراحل قانونى به وى ابلاغ شده اند، امضا كرده ،‌براى اجرا در اختيار مسئولان و مجريان مربوط قرار دهد.

4.      رئيس جمهور عالى ترين مقام رسمى نظام در خارج از كشور است

امضاى تمام عهد نامه ها ،‌مقاوله‌ نامه ها ،‌موافقت نامه ها و قرارداد‌هاى دولت ايران با ديگر دولت‌ها پس از تصويب مجلس با رئيس جمهور و يا نماينده قانونى او است . همچنين ،‌انتصاب سفيران ايران در خارج از كشور با پيشنهاد وزير خارجه و تصويب رئيس جمهور است و امضاى استوار نامه سفيران ايران و پذيرش و اختيارات مهم رئيس جمهور است به همين دليل است كه مى گويند رئيس جمهور عالى ترين مقام رسمى نظام در خارج از كشور و روابط بين‌الملى است. علاوه بر اين ها رئيس جمهور داراى وظايف و اختيارات ديگرى نيز هست كه در اين ميان ،‌اعطاى نشان‌هاى دولتى ، عضويت در شوراى موقت رهبرى ،‌رياست شوراى عالى امنيت ملى ،‌رياست شوراى عالى انقلاب فرهنگى ، رياست شوراى عالى اقتصاد، مسئوليت تشكيل شوراى بازنگرى قانون اساسى به دستور رهبري،‌تعيين دو نماينده براى شوراى نظارت بر صدا و سيما از جمله مسئوليت هاى ديگر رئيس جمهورند.

همكارى رئيس جمهور

با توجه به وظايف و اختيارات گسترده‌اى كه براساس قانون اساسى و قوانين عادى براى رئيس جمهور اسلامى ايران پيش بينى شده است مسلم است كه او به تنهايى توان انجام همه اين وظايف را ندارد و نيازمند به همكارانى متخصص و مدير در زمينه‌ها و رشته‌هاى گوناگون است مهمترين گروه همكاران رئيس جمهور ، وزيران هستند كه هر كدام در راس وزارتخانه‌اى قرار گرفته اند و مجموعه آنها هيات وزيران يا هيات دولت را تشكيل مى دهد ،‌از جمله وظايف و اختيارات هيات وزيران كه رياست آن با رئيس جمهور يا معاون اول او است عبارتند از:  تهيه و تصويب لوايح مورد نياز در هيات دولت و تقديم ‌آن به مجلس شوراى اسلامي، تهيه و تصويب آيين نامه هاى اجرايى و تصويب نامه‌ها تصويب صلح دعاوى اموال عمومى يا ارجاع آن به داورى تهيه و تنظيم لايحه بودجه و ارسال به موقع آن به مجلس شوراى اسلامى ،‌حضور در مجلس براى دفاع از لوايح دولت يا پاسخ به سوال يا استيضاح نمايندگان مجلس و ...

دومين گروه از همكاران رئيس جمهور معاونان او هستند بر اساس اصل 124 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران رئيس جمهور مى تواند براى انجام وظايف قانونى خود معاونانى داشته باشد و معاون اول با موافقت او مى تواند اداره هيات دولت و مسئوليت هماهنگى ديگر معاونت‌ها را بر عهده گيرد در حال حاضر رئيس جهور علاوه بر معاون اول داراى شش معاون با عنوان‌هاى اجرايى ، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست ، رئيس سازمان انرژى اتمي، رئيس سازمان تربيت بدنى و معانت برنامه ريزى و نظارت راهبردى و معاون حقوقى و پارلمانى هستند.

سومين گروه از همكاران رئيس جمهور مشاوران او هستند براساس اصل 70 قانون اساسى رئيس جمهور مى تواند يك يا چند مشاور نيز داشته باشد و در امورى كه لازم بداند نظر مشورتى آنها را اخذ نمايد. مشاوران رئيس جمهور مى توانند تصدى بخشى از وظايف او را بر عهده گيرند يا صرفاً نظريه مشورتى خود را به رئيس جمهور ارائه دهند. در حال حاضر رئيس جمهور داراى چندين مشاور در زمينه‌هاى اقتصادى ،‌سياسي، فرهنگى ، مطبوعاتى و ... است . افزون بر وزيران ،‌معاونان و مشاوران رئيس جمهور بر اساس اصل 127 قانون اساسى رئيس جمهور مى تواند در امور خاص با تصويب هيات وزيران ،نماينده يا نمايندگان ويژه با اختيارات مشخص تعيين كند . تصميم‌هاى اين گونه افراد در حكم تصميم رئيس جمهور و هيات وزيران خواهد بود. نكته قابل توجه اين است كه معاونان مشاوران و نمايندگان ويژه رئيس جمهور هيچ گونه مسئولينى در مقابل نمايندگان مجلس شوراى اسلامى ندارند.

  چگونگى آغاز و پايان دوره رياست جمهوري

تصور عمومى در جامعه اين است كه رئيس جمهور پس از انتخاب از سوى مردم بى درنگ در مقام خود قرار مى گيرد و كارش را آغاز مى كند اما واقعيت از نظر قانون چيز ديگرى است . به موجب بند 9 اصل 110 قانون اساسى ،‌امضاى حكم رياست جمهورى ( تنفيذ) پس از انتخاب مردم با مقام رهبرى است. افزون بر اين ،‌رئيس جمهور منتخب مردم پس از تنفيذ حكمش بايد در مجلس شوراى اسلامى حضور يابد و در جلسه اى با حضور نمايندگان مردم ،‌رئيس قوه قضائيه اعضاى شوراى نگهبان و ديگر مقام ‌هاى رسمى كشور سوگند ياد كند. به موجب اصل 114 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران مدت رياست جمهورى در ايران چهار سال است و يك فرد فقط دو بار به صورت متوالى مى تواند به اين مقام انتخاب شود اما در مورد انتخاب همان فرد به صورت غير متوالى و با فاصله قانون اساسى هيچ اشاره‌اى ندارد و ظاهر بدون اشكال است.

پايان دوره رياست جمهورى مى تواند به شكل هاى گوناگونى باشدكه در قانون اساسى پيش بينى شده است مانند پايان دوره چهار ساله ،‌فوت ،‌استعفاى رئيس جمهور كه بايد طبق اصل 130 قانون اساسى از سوى رهبرى پذيرفته شود، غيبت يا بيمارى كه بيش از دو ماه طول بكشد،‌عزل رئيس جمهور پس از حكم ديوان عالى كشور مبنى بر تخلف وى از وظايف قانونى يا راى مجلس شوراى اسلامى به عدم كفايت او كه در هر صورت در اختيار رهبرى است،‌ و يا مواردى كه مدت رياست جمهورى به پايان رسيده است، ولى رئيس جمهور جديد بر اثر موانعى هنوز انتخاب نشده است.

از دیدگاه اخلاقی و مصلحت دید اجتماعی هم قدرتمندان وظایفی دارند که این بخش را از زبان سعدی می آوریم:

نصیحت سعدی به رئیس جمهور

یکی از رساله های جالبی که از شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی به یادگار مانده، کتاب کوچکی شامل یک مقدمه کوتاه نیم صفحه ای و یکصد وپنجاه و یک تذکر اخلاقی، عبادی، سیاسی، تربیتی و اجتماعی به قدرتمندان است . این کتاب با عنوان «نصیحة الملوک » ضمن «کلیات سعدی » آمده و هفده صفحه را در برگرفته است .

رساله «نصیحة الملوک » پاسخی است که سعدی به درخواست یکی از دوستان عزیز خود نوشته و براساس خواسته وی به فهم «نزدیک » و از تکلف «دور» است . گرچه سعدی به زبان آن روزگار از قدرتمندان به نام پادشاه و سلطان نام می برد ولی اندرزها و رهنمودهای وی برای همه قدرتمندان در قلمرو نفوذ و اقتدار آنان مفید و معتبر است .

هم اکنون که پس از یک رقابت تنگاتنگ انتخاباتی برای هشتمین دوره ریاست جمهوری از میان ده نامزد فعال، شخصی برای تصدی ریاست قوه مجریه و سکانداری کشتی مدیریت کشور برگزیده می شود، ضروری دیدیم که ضمن احترام به انتخاب امت اسلامی، چهل رهنمود این دانشور جهاندیده را در دیدرس رئیس جمهور محترم و برگزیده قرار دهیم; باشد که سخنان شیوای سعدی که برگرفته از فرهنگ قرآن و حدیث است، چراغ راه همه کارگزاران نظام اسلامی و بویژه ریاست محترم جمهوری اسلامی قرار گیرد .

 

 

سعدی در آغاز می گوید:

ملوک جهان را نصیحت رب العالمین بسنده است که در کتاب مجید می فرماید: «و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل »

و دیگر فرمود: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان .»

مجملی فرمود تعالی و تقدس، که مفصل آن در دفترها شاید گفتن .

1- تفویض کارهای بزرگ به مردم ناآزموده نکند که پشیمانی آرد .

2- پادشاهانی که مشفق درویش اند، نگهبان ملک و ملت خویشند .

3- از سیرت پادشاهان یکی آن است که به شب بر در حق گدایی کنند و به روز بر سر خلق پادشاهی .

4- صاحب دولت و فرمان را واجب باشد در ملک و بقای خداوند تعالی همه وقتی تامل کردن و از دور زمان براندیشیدن و در انتقال ملک از خلق به خلق نظر کردن .

5- علماء و ائمه دین را عزت دارد و حرمت، و زیردست همگنان نشاند و به استصواب رای ایشان حکم راند تا سلطنت مطیع شریعت باشد نه شریعت مطیع سلطنت .

6- پادشه صاحب نظر باید تا در استحقاق همگنان بتامل نظر فرماید . پس هر یکی را به قدر خویش دلداری کند، نه گوش بر متوقعان، که خزانه تهی ماند و چشم طمع پر نشود .

7- آثار خیر پادشاهان قدیم را محو نگرداند تا آثار خیر او همچنان باقی ماند .

8- وزارت پادشاهان را کسی شاید که شفقت بر دین پادشاه از آن بیشتر دارد که بر مال او و حیف رعیت بر پادشاه آسانتر گیرد که حیف سلطان بر رعیت .

9- پادشاهان پدر یتیمانند، باید که بهتر از آن غمخوارگی کند مر یتیم را که پدرش; تا فرق باشد میان پدر درویش و پدر پادشاه .

10- فاسق و فاجر را تقویت و دلداری کمتر کند که یار بدان شریک معصیت است و مستوجب عقوبت .

11- بر دوست و دشمن طریق احسان پیش گیرد که دوستان را مهر و محبت بیفزاید و دشمنان را کین و عداوت کم شود .

12- کاروان زده و کشتی شکسته و مردم زیان دیده را تفقد حال به کمابیش بکند که اعظم مهمات است .

13- مردم سختی دیده، محنت کشیده را خدمت فرماید که بجان در راستی بکوشند از بیم بینوایی .

14- لشکریان را نکو دارد و به انواع ملاطفت دل بدست آرد . که اگر دشمنان در دشمنی متفق باشند دوستان در دوستی مختلف نباشند .

15- عامل مردم آزار را «عمل » ندهد که دعای بد بدو تنها نکنند و الباقی مفهوم .

16- از جمله حسن و تدبیر پادشاه یکی آن است که با خصم قوی در نپیچد و بر ضعیف جور نکند که پنجه با غالب افکندن نه مصلحت است و دست ضعیفان بر پیچیدن نه مروت .

17- ظلم صریح از گناه خاصان تن زدن است و عامیان را گردن زدن .

18- هر آنکه نفسش سر طاعت بر فرمان شریعت ننهد فرماندهی را نشاید و دولت برو نپاید .

19- دین را نگاه داشتن نتوان الا به علم و ملک را الا به حلم .

20- هر کس بد اندر قفای دیگری گفت از صحبت او بپرهیز که در پیش تو همچنین طیبت کند و از قفا غیبت .

21- قوت رای خداوندگار مملکت آن است که دخل فردا امروز بکارد و کار امروز به فردا نگذارد .

22- هر نعمتی را شکری واجب است . شکر توانگری، صدقات و شکر پادشاهی، رعیت نوازی و شکر قربت پادشاهان، خیر گفتن مردمان و شکر دل خوشی، غمخواری مسکینان و شکر توانایی، دستگیری ناتوانان .

23- سوز دل مسکینان آسان نگیرد که چراغی شهری را بسوزد .

24- عامل مگر از خدای تعالی بترسد که امانت نگاه دارد و الا به وجهی خیانت کند که پادشاه نداند .

25- مردی نه این است که حمله آورد . بلکه مردی آن است که در وقت خشم خود را بر جای دارد و پای از انصاف بین ننهد .

26- پادشاهان جایی نشینند که اگر دادخواهی فغان بردارد با خبر باشند که حاجبان و سرهنگان نه هر وقتی مهمات رعیت به سمع پادشاه رسانند .

27- تو بر جای آنانی که رفتند و کسانی که خواهند آمدن . پس وجودی میان دو عدم التفات را نشاید .

28- هر که کسی را نرنجاند از کسی نترسد . کژدم که همی ترسد، همی گریزد از فعل خبیث خویش . گربه در خانه ایمن است از بی آزاری و گرگ در صحرا سرگردان از بد فعالی، گدایان در شهر آسوده از سلیمی و دزدان در کوه و صحرا نهان از حرامزادگی .

29- دشمن به دشمن برانگیز تا هر طرف غالب شوند، فتح از آن تو باشد .

30- پیشوای هر ملتی عزیز دارد و به حرمت نشاند .

31- در پادشاهی چنان کند که اگر وقتی پادشاه نباشد جفا و خجالت نبیند همچون زنبور که هر که مر او را ناتوان و افتاده بیند پای در سر مالد .

32- چندانکه از زهر و مکر و غدر و فدایی و شبیخون بر خود است از درون خستگان و دل شکستگان و دعای مظلومان و ناله محرومان برخود باشد . سلطان غزنین گفتی من از نیزه مردان چنان نمی ترسم که از دوک زنان یعنی سوز سینه ایشان .

33- از دیوان زیرزمین چندان بر حذر نباید بود که دیوان روی زمین یعنی آدمیان بد .

34- عیب خود از دوستان مپرس که بپوشانند، تفحص کن که دشمنان چه می گویند .

35- جایی که لطف باید کردن به درشتی سخن مگوی که کمند از برای مهاجم سرکش باشد و جایی که قهر باید بلطافت مگوی که شکر بجای «سمقونیا» فایده ندهد .

36- دوستدار حقیقی آن است که عیب تو را در روی تو بگوید تا دشوارت آید و از آن بگردی و از قفای تو بپوشد تا بدنام نگردی .

37- ضعف رای خداوند مملکت آن است که دشمن کوچک را محل ننهد یا دوست را چندان پایه دهد که اگر دشمنی کند، بتواند .

38- اعتماد کلی بر نوآمدگان مکنید .

39- آن کن که خیر تو در قفای تو گویند، که در نظر از بیم گویند یا طمع .

40- وقتی که حادثه ای موجب تشویش خاطر بود، طریق آن است که شبانگاه که خلق آرام گیرند، استعانت به درگاه خدای تعالی برد و دعا و زاری کند و نصرت و ظفر طلبد . پس آنگاه به خدمت زهاد و عباد قیام نماید و همت خواهد و خاطر به همت ایشان مصروف دارد . پس به زیارت بقاع شریف رود و از روان ایشان مدد جوید . پس در حق ضعیفان و مسکینان و محتاجان شفقت فرماید و تنی چند از زندانیان رهایی دهد پس آنکه نذر و خیرات کند . آنگه لشکریان را نوازشی کند و به وعده خیر امیدوار گرداند . آنگه به تدبیر و مشاورت دوستان خردمند یکدل در دفع مضرت آن حادثه سعی کند .

منابع:

1-  طباطبائی مؤتمنی، منوچهر؛ حقوق اداری، تهران، سمت، 1381، چاپ هفتم، ص 20-15.

2-  انصاری، ولی‌ا...؛ كلیات حقوق اداری، تهران، میزان، 1374، چاپ اوّل، ص 185-178.

3-  قاضی، ابوالفضل؛ بایسته‌های حقوق اساسی، تهران، میزان، 1382، چاپ دهم، ص 242.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 آبان 1397 ساعت: 21:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

معرفی آموزش پيش دبستاني

بازديد: 627
معرفی آموزش پيش دبستاني

آموزش پيش دبستاني

سياستهاي آموزشي

ميزان ثبت نام در مراکز پيش دبستاني طي سال تحصيلي99ـ 1998 در سراسر كشور9/6 درصد براي مجموع دختر و پسر است. ميزان ثبت نام براي دختران 5/6 درصد و پسران 7 درصد است. اما ميزان ثبت نام براساس جنس شامل بچه‌‌هايي كه در برنامه‌‌هاي آموزش مادر ـ كودك شركت مي‌كنند نمي‌‌شود چون آمار جداگانه اي در مورد جنسيت كودكان در اين برنامه‌‌‌ها به عمل نيامده است.

علاوه بر تعداد كودكان مراكز دولتي آموزش پيش دبستاني، تعداد كودكان مراكز مهد كودك تحت نظارت مراكز خدمات اجتماعي که بر طبق اصل191 به نگه‌داري از كودكان با هدف فراهم نمودن آموزش پيش دبستاني براي كودكان نيازمند و تامين سلامتي جسماني و روحي آنان و آموزش عادات و نگرش‌‌‌ها و ارزش‌‌هاي پايه در گروه هاي سني 0 تا 6 سال ، افزوده شده است.

خدمات اجتماعي فردي درمراكز نگه‌داري كودك روزانه فراهم است.مراكز مهدكودك و امكانات مراكز اجتماعي در مؤسساتي كه به آن نياز داشتند به منظور فراهم نمودن آموزش پيش دبستاني براي كودكاني كه اوليائشان در مؤسسات و سازمآن‌‌هاي دولتي مشغول به كارند ساخته شده است. اصل191 قانون خدمتگزاران دولتي بر احداث مهدهاي كودك و امكانات رفاهي ويزه خدمت‌گزاران دولتي تاکيد دارد.

ساختار آموزشي

آموزش پيش دبستاني جريان قانونمند و هدف‌داري از آموزش است كه كودكان گروه هاي سني 0 تا 72 ماهگي را براساس خصوصيات و سطح پيشرفتشان با فراهم نمودن محيطي سرشار از انگيزه پوشش مي‌‌دهد. در اين جريان پيشرفت فيزيكي، عقلاني، روحي و اجتماعي كودكان به بهترين وجه در مسير ارزش‌‌هاي فرهنگي جامعه هدايت مي‌‌شود.مقطع پيش دبستاني، مرحله اي است كه پيشرفت كودك بسيار سريع است. آموزش فراهم شده در اين دوران بر روند پيشرفت كودك در سال‌‌هاي آتي تأثير بسيار دارد.

تحقيقات درازمدت نشان ميدهد كه قسمت اعظم نگرش‌‌هاي مكسوبه دوران كودكي، شخصيت،ديدگاه‌‌ها، عادات، اعتقادات و سيستم ارزشي شخصي را در سال‌‌هاي بزرگ‌سالي وي شكل مي‌‌دهد.

كودك كه در ارتباط شديد روحي در مرحلة بعد از تولد با اعضاء خانواده است، حدود سه سالگي براي بودن با ديگر هم‌سالان و بازي با آن‌‌‌ها احساس نياز مي‌‌كند.گروه‌‌هاي هم‌سال محيطي را براي كودك فراهم مي‌‌كنند كه در آن خود را بشناسد. كودك از طريق اين محل‌‌هاي بازي مي‌‌آموزد كه پذيرفته شود، با ديگران شريك شود، از حقوق خود دفاع كند و به ديگران احترام بگذارد. بنابراين كودك از دنياي خود محور به مرحلة احساس اجتماعي قدم مي‌‌گذارد. در کشور ترکيه نيز اين نوع از آموزش بعنوان يكي از شاخه هاي الحاقي نظام آموزشي عمومي مطرح مي باشد.اكثر اينگونه مدارس بطور خصوصي اداره مي شوند .هرچند كه برخي به دولت وابسته هستند. عمده اين مدارس در شهرهاي بزرگ فعاليت داشته و نيازهاي مادران شاغل را بر طرف مي كنند.

 ساختار آموزش پيش دبستاني

تعداد معلمان زن

تعداد كل معلمان

تعداددختران ثبت نامي

تعدادكل ثبت نامي

تعدادمدارس

سال تحصيلي

7095

7124

56641

119866

3819

1990

7961

7995

62660

132965

4454

1991

8372

8400

64506

136117

4683

1992

8874

8908

67226

143349

4908

1993

9049

9098

70350

148088

5169

1994

9725

9771

74299

158354

5600

1995

9930

9971

82038

174710

6082

1996

10123

10186

113942

240885

7532

1997

اهداف دراز مدت آموزشي

از جمله اهداف دراز مدت آموزش پيش دبستاني در راستاي اصول اساسي آموزش ملي مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:

1ـ حصول اطمينان از پيشرفت فيزيكي،عقلاني و روحي كودكان و اطمينان از اين‌كه آن‌‌‌ها عادت‌هاي مورد نياز را كسب كرد‌ه‌اند

2ـ ايجاد آمادگي در كودكان براي ورود به مقطع آموزش ابتدايي

3ـ ايجاد  محيطي امن براي كودكاني كه از خانواده‌‌هايي با شرايط نا مساعد آمد‌ه‌اند

4ـ حصول اطمينان از اين‌كه كودكان زبان تركي را خوب صحبت مي‌‌كنند

اهداف كوتاه مدت آموزشي

از جمله اهداف کوتاه مدت آموزش پيش دبستاني در راستاي اصول اساسي آموزش ملي مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:

1ـ فراهم نمودن محيطي مناسب در جهت پيشرفت كودكان و تقويت توانائي‌‌‌ها و قابليت‌‌هاي فيزيكي عقلاني، زباني، روحي و اجتماعي آنان

2ـ در نظر گرفتن گروه هاي مختلف سني کودکان، علائق و نياز‌هايشان در راستاي امكانات موجود در مدرسه و محيط اطراف آن

3ـ  در نظر گرفتن امكانات موجود در محيط اطراف

4ـ پيش‌بردآموزش پيش دبستاني به‌گونه ‌اي كه ازكيفيت‌‌هاي لازم براي ايجاد احساس عشق، احترام، مسئوليت و اتحاد در كودكان برخوردار باشد.

5- تأكيد بر تکلم مناسب کودکان به زبان تركي

6- ايجاد احساس وابستگي عاطفي به سرزمين مادري،ملت تركيه، پرچم تركيه، آتاتورك، عشق به خانواده و انسان‌‌‌ها و حصول اطمينان از وفاداري آنان به ارزش‌‌هاي اخلاقي

7- تأكيد داشتن براين‌كه كودكان از طريق تجربه ارزش‌‌‌ها را كسب كنند.

8- برخورداري كودكان از حقوق مساوي، با درنظرگرفتن تفاوت‌‌هاي شخصي، نشان دادن علايق، عشق و احساس، بدون تبعيض و عدم تنبيه آنان.

9- ايجاد و گسترش ارزش‌‌هاي اجتماعي– فرهنگي در كودكان.

10- عدم اعمال فشار و محدوديت‌‌ بركودكان درانجام فعاليت‌‌هاي آموزشي كه باعث خدشه دار شدن شخصيت آن‌‌‌ها شود و داشتن رفتاري هم‌راه با عشق و احساس.

11- اطمينان از اين‌كه كودكان درمورد موضوعات محيطي مانند تميز و مرتب بودن محيط و ساختن محيطي سالم، آگاه و حساس باشند.

13- فراهم نمودن آموزش از طريق هم‌كاري کادر مدارس و اولياء.

14- افزايش نرخ ثبت نامي مراکز آموزش پيش دبستاني

به طورکلي مي توان گفت که هدف مقطع كمك به رشد صحيح جسمي، روحي، رواني، عاطفي و اجتماعي كودكان است. گفتني است كه گذراندن مقطع آموزش پيش دبستاني در ترکيه اجباري نمي باشد.

هدف از برنامة آموزشي مهدهاي كودك مراقبت و تغذية صحيح كودكان و رشد جسمي و روحي آنان است. هدف از برنامة آموزشي كودكستانها آموزش موضوعي نيست، ولي كودكان زبان تركي تمرين مي كنند، براي خواندن و نوشتن آماده مي شوند ، آموزشهاي بهداشتي و محيط زيستي مي بينند و براي دورة بعد آموزشي مهيا مي شوند. به عبارت ديگر مي توان گفت كه هدف از كلاسهاي پيش دبستاني تشويق و آماده سازي كودكان رده هاي سني 5 تا 6 سال براي ورود به دورة اجباري دبستان است.

 

 

پروژه‌‌هاي آموزشي

از جمله مهمترين پروزه هاي آموزشي مراکز پيش دبستاني کشور ترکيه مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:

 

1- پروژه آموزش و پيشرفت كودكان طي سال‌‌هاي اوليه كودكي

اين پروژه از طريق برنامه انتقالي1991 – 1995–1996در هم‌كاري بين دولت تركيه و سازمان يونيسف به منظور بهبود استاندارد زندگي كودكان و در جواب به اصل اولويت دهي به كودكان به اجرا در آمده است. عمده تاکيد پروزه فوق بر پاسخگويي به احتياجات مربوط به رشد كودكان پيش دبستاني و شركت مؤثر خانواده و جامعه و گسترش و تداوم  آموزش پيش دبستاني است.

بنا برطرح مذکور، برنامه آموزش نوزادان رده هاي سني0تا 36ماهه، برنامه آموزش كودكان37تا60 ماهه در مهدهاي کودک و برنامه آموزش پيش دبستاني(آمادگي) براي کودکان61 تا 72 ماهه طرح و ارائه شده است. علاوه بر اين نوار‌هاي آموزشي ويدئويي(تصويري) براي اوليايي كه فرزندشان در گروه سني0تا 3 سالگي و 3 تا5 و 5 تا 7سالگي قرار دارند، تهيه و با هدف ترويج فعاليت‌‌هايي براي آموزش و پرورش كودكان سراسر جامعه از طريق كانال‌‌هاي عمومي تلويزيون در اختيار عموم است. نوار‌‌هاي فوق مطالب زير را پوشش مي‌‌دهند:

خود آگاهي

مهارت‌‌هاي رواني- حركتي

نگه‌داري از خود

خصوصيات روحي

مهارت‌‌هاي اجتماعي

مهارت‌‌هاي زباني

حس زيبائي شناختي و خلاقيت

-از جمله دستاوردهاي پروژه آموزش و پيشرفت كودكان طي سال‌‌هاي اوليه كودكي مي توان به تاسيس مركز آموزش پيش دبستاني چند منظوره در سال 1995 دراستانبول اشاره نمود. اين مركز با حمايت مشاور‌هاي هيئت علمي دانشكده آموزش پيش دبستاني در دانشگاه «مارمارا» به منظور گسترش خدمات آموزش پيش دبستاني و توسعه مدل‌هاي اقتصادي‌تر در دست‌يابي‌ كودكان و خانواده‌‌‌ها به امکانات آموزش پيش دبستاني تأسيس شد. مركزفوق اهداف مشخص زير را دنبال مي‌‌كند:

- گسترش آموزش پيش دبستاني

- افزايش كيفيت برنامه‌‌هاي آموزش پيش دبستاني

- هدف گرفتن كودكاني با موقعيت اجتماعي – اقتصادي نامساعد

- فراهم نمودن مراكز روزانه نگه‌داري از كودكان مادران كارمند و آموزش آنان

در راستاي اين اهداف بررسي و ارزيابي ‌احتياجات کودکان به وسيله بخش آموزش اوليه كودكان دانشگاه مارمارا در 875 خانه صورت گرفت، تا اساس كار پي‌ريزي شود.

براين اساس يك مغازه اسباب بازي ساخته شد تا اسباب بازي‌هاي ارزان قيمت از مواد اضافي بسازد. يك اتوبوس و ميني بوس اهدايي به مركز تغيير صورت يافت تا به‌عنوان كلاس‌‌هاي پيش دبستاني متحرك از آن استفاده شود تا اين خدمات را براي بچه‌‌هايي كه نمي‌‌تواند آموزش كلاسيك داشته باشند، فراهم كند. هدف اصلي تشکيل چنين مراکزي، آموزش كودكان در مؤسسات آموزش پيش دبستاني و بالا بردن ميزان ثبت نام و حصول اطمينان از اين‌كه كودكان گروه هاي سني6-5 سال که ازخدمات آموزش پيش دبستاني بهره مند نبوده و در موقعيت خانوادگي نا مساعد زندگي مي‌‌كنند بتوانند به‌صورت رايگان از خدمات آموزش پيش دبستاني در نزديك‌ترين محل به زندگي خود استفاده كنند.

به طور کلي مي توان گفت که پروژه فوق طي سال‌‌هاي تحصيلي 1993 تا 1996 اجرا شده و آموزش پيش دبستاني رايگان را براي 41628 كودك در 2165 كلاس تازه تأسيس پيش دبستاني فراهم نموده و در اين راه از2400 معلم  به‌كار گرفته شد.

2- پروژه تحقيق ، توسعه و تهيه برنامه‌‌هاي تلويزيوني (Tomurcuklar)

13 برنامه آموزش تلويزيوني تحت عنوان(Tomurcuklar) از طريق هم‌كاري مدير كل آموزش پيش دبستاني و مدير كل راديو وتلويزيون تركيه به منظور كمك به پيشرفت زباني كودكان در گروه سني پيش دبستاني تهيه شد تا استفاده بهتر از زبان تركي را ترغيب و آگاهي ملي پرستي را در قالب اصول و اصطلاحات آتاتورك فراهم نمايد. اين برنامه از اكتبر سال1998 از طريق كانال‌هاي عمومي تلويزيون تركيه پخش مي‌‌شود.اين پروژه درحقيقت خدمات آموزش پيش دبستاني از راه دور را براي كودكان و خانواد‌هايي كه به مراكز آموزش پيش دبستاني در منطقه خود دسترسي ندارند فراهم مي‌‌كند

 

خانواده و نقش عملکرد آن در تربيت ديني ، تضاد شيوه هاي تربيتي خانواده ومدرسه


در تربيت اخلاقي، تربيت ديني از جايگاه رفيع برخوردار است. تحقيقات انجام شده نشان ميدهد که تربيت ديني توسط خانواده ها نقش اساسي در سلامت روان و سازگاري اجتماعي دارد. همچنين پژوهش ها مؤيد اين مطلب است که مذهب مي تواند خويشتن داري را که عنصر اساسي در تربيت است افزايش دهد و در اين ميان خانواده مي تواند بعنوان اصلي ترين و اساسي ترين عنصر تربيت ديني تلقي شود.

هدف از تربيت ديني آن است که مربي چه در مقام معلم و چه در مقام والدين شور و شوق فطري کودک را نسبت به جلال و جمال الهي پرورش دهد و از رهگذر آن فضايل اخلاقي را به ملکات اخلاقي مبدل سازد.

براي آنکه بتوان تعريفي از تربيت ديني به دست آورد نخست بايد به تبيين معناي «تربيت» و «دين» پرداخت.

تربيت عبارتست از: «فراهم آوردن زمينه ها و عوامل به فعليت رساندن يا شکوفا ساختن استعدادهاي شخص در جهت رشد و تکامل اختياري او به سوي هدفهاي مطلوب»[1]

دين در لغت به معناي جزا، اطاعت و قهر و غلبه، عادت، انقياد، خضوع و پيروي است و در اصطلاح عبارتست از: «مجموعه عقايد، اخلاق، قوانين و مقرراتي که براي اداره امورجامعه انساني وپرورش آنها بکار گرفته ميشود».[2]

با عنايت به تعريفي که از «تربيت» و «دين» به عمل آمده مي توان گفت تربيت ديني فرايندي است دو سويه ميان مربي و متربّي که ضمن آن مربي با بهره گيري از مجموعه عقايد، قوانين و مقررات ديني تلاش مي کند تا شرايطي فراهم آورد که متربي آزادانه در جهت رشد و شکوفايي استعدادهاي خودگام برداشته، به سوي هدفهاي مطلوب رهنمون گردد.

تربيت ديني همچون ساير جنبه هاي تربيت مانند تربيت جسماني، ذهني، اخلاقي و... فرايندي است دو سويه که بايد آموخته و فراگرفته شود، با اين تفاوت که اين نوع تربيت از ساير انواع تربيت است و بايد دقت و ظرافت خاص انجام شود. يادگيري در تربيت ديني داراي سه بعد شناختي، عاطفي و رفتاري است که خانواده ها در هر بعد وظايف خاصي را بايد بکار گيرند. که در اينجا به دو مورد از اين ابعاد اشاره مي کنيم.

بعد شناختي:

خانواده ها نخست بايد به کودکان انديشيدن را بياموزند. اين منظور به دست نمي آيد، مگر آنکه مقدمات آن فراهم آمده باشد. فکر، نخست با احساس آغاز مي شود. از ترکيب تاثرات حسي، عقل حسي و مفاهيم، و از ترکيب مفاهيم، ادراک عقلاني حاصل مي شود.

خانواده نخست بايد آموزش را از آشنايي کودک با طبيعت آغاز کند. بدين معنا که درباره نظم و زيبايي سخن گفت: سپس رابطه طبيعت را با خدا تبيين کرد، به تدريج که کودک رشد مي کند مي توان مفاهيم ديني را بدو آموخت.

بايد به کودک آموخت که تصور خداوند در هر حالت و هر شکل بايد همراه با تقديس و تکريم باشد. بايد مراقب بود تا والدين و ساير اعضاي خانواده بي جهت نام مقدس خداوند را به زبان نياورند زيرا ديده شده که به خاطر هر چيز بي ارزشي به نام خدا قسم مي خورند و با اين کار قداست نام خدا را کم رنگ مي کنند و کودکان نيز به تبعيت از خانواده بطور مکرر و بي جهت نام خدا را به زبان مي آورند.

2- بعد رفتاري:

مربي در خانواده چه در جايگاه پدر و مادر و چه در جايگاه خواهر و برادر بايد سعي کند تا در کودک فضايل اخلاقي به ملکات اخلاقي مبدل گردد. برخي از فلاسفه معتقدند که بايد فضايل اخلاقي چنان در روح آدمي رسوخ کند که حتي در خواب هم به عمل خلاف نينديشند و اين ممکن نيست مگر آنکه عادات نيک از کودکي در وي پرورش يابد. به همين جهت تربيت را فن تشکيل عادات دانسته اند. گرچه برخي از علماي تعليم و تربيت جديد تشکيل عادات را روشي تلقيني دانسته آن را مغاير با تربيت مي دانند، اما اکثر متفکرين تعليم و تربيت بر اين نکته اتفاق نظر دارند که بايد تلاش کرد تا از طفوليت ،کودک در خانواده خود به عادات نيک خو گيرد و پرورش يابد.[3]

يکي از راههايي که کودک مي تواند به وسيله آن داراي عاداتي نيک و رفتاري پسنديده گردد، داشتن الگوي مناسب است. بهترين الگو براي کودک خانواده و در خانواده پدر و مادر در رتبه نخست قرار دارند. گرچه محيط پيرامون آدمي، جامعه، فرهنگ، حکومت و به خصوص مدرسه، تاثير بسزائي در تربيت ديني و اخلاقي کودک دارد، اما خانواده از جايگاه ويژه اي برخوردار است. کودکان از سالهاي نخستين زندگي خود از طريق الگوپذيري به يادگيري مي پردازند

والدين که عامل اصلي تربيت او هستند و مهمترين نقش را در پرورش وي ايفا مي کنند آنها از يک سو عامل وراثتند و از سوي ديگر عامل محيطي، در جنبه وراثت خصايص بسياري را از خود و اجداد خود به فرزندان منتقل مي کنند و در جنبه محيط نيز دامان والدين نخستين مدرسه براي کودک است که در آن، همتهاي بلند، ارزشهاي عالي، خلق و خوي نيکو و آزادگي و يا به عکس پستي ها، توسري خوريها، کج خلقي ها و انزواطلبي ها را مي آموزد.

غالباً ديده شده که تقريبا از اواخر سالهاي دوم، به خصوص سال سوم زندگي کودک به تقليد از اطرافيان خود مي پردازد. بطوري که مي توان به نيکي دريافت کرد که کودک رفتار ايشان را در نظر دارد و از ايشان تقليد مي کند. علاقه کودک به پدر و مادر و محبتي که از ايشان مي بيند سبب مي شود تا به همانند سازي با ايشان همت گمارد. به همين جهت است که رفتار والدين نقش اساسي در تربيت فرزندان خواهد داشت. [4]

براي اينکه اين الگو پذيري کودک از والدين در خانواده بنحو احسن صورت گيرد مهمترين عامل يکي بودن کردار و گفتار در خانواده است. آنچه پدر و مادر مي گويند و بدان عمل مي کنند براي کودک به منزله حجت تلقي شده و از اعتبار خاصي برخوردار است. بنابراين همخواني کردار و گفتار تائيدي است بر آنچه والدين، کودک خود را به آن ترغيب مي کنند. عدم هماهنگي ميان قول و فعل ايشان نه تنها نصايح آنان را بي اعتنا مي سازد، بلکه موجب مي شود. تا شخصيت پدر و مادر نزد فرزند کم رنگ و بي رونق شده، درموارد ديگر نيز خود را ملزم به اطاعت از پدر و مادر نبيند. [5]

توصيه هاي کلامي و به بيان ديگر پند و اندرز شيوه اي است که اگر با رعايت نکات روان شناختي همچون حفظ احترام مخاطب، پرهيز از تکرار و توضيح بيش از حد، بهره گرفتن از استدلال و توجيه منطقي انجام شود تاثير بسزايي خواهد داشت، اما با اين وجود عمل مرتبه اي بالاتر را داراست. براي مثال ما به عنوان مربي مي توانيم به کودکان بياموزيم که چرا و چگونه بايد در حفظ بهداشت محيط زندگي خود بگوشيم و چه وظايفي در اين زمينه داريم. اما هر گاه بر روي زمين آشغالي ديديم خود آنرا برداشته، در محل زباله قرار دهيم تاثير بيشتري خواهد داشت، زيرا اولاً او را با وظايف خود آشنا کرده ايم و ثانياً متوجه خواهد شد که کار براي همه حتي مربي نه تنها وظيفه بلکه افتخار است تا مصداق آيه شريفه:

«اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم»[6] واقع نشوند.

انديشمندان و مربيان بزرگ مسلمان درباره اهميت و ارزش تربيت در خردسالي و کودکي چه نکته ها و چه سخنها که نگفته اند.

غزالي مي گويد: بدان که کودک امانتي است در دست مادر و پدر، و آن دل پاک وي چون گوهري است نفيس، و نقش پذير است چون موم و از همه نقشها خالي است. چون زميني پاک است که هر تخم که در وي افکني، برويد، اگر تخم خير افکني به سعادت دين و دنيا شريک باشند، واگر برخلاف اين باشد، بدبخت شود و ايشان در هر چه بر وي رود شريک باشند.[7]

خانواده هايي که آرزو دارند فرزندان صالح، راستگو، معتقد و اهل نماز و عبادت داشته باشند بايد خود چنين باشند. وقتي خانواده اي خود از مقيمين صلاه باشند، نونهالان چنين خانواده اي نياموخته، اهل نماز مي شوند. چيزي که نياز به آموختن دارد، فصول نماز است نه اصول نماز.

تربيت ديني و عبادي فرزندان در خانواده همچون آموختن شنا به ماهي است. پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد: «کل مولود يولد علي الفطره حتي تکون ابواه يهودانه و ينصرانه»[8]

ترجمه: هر نوزادي به فطرت (اسلام و توحيد) متولد مي شود، آنگاه پدر و مادر او را به يهوديت و نصرانيت گرايش مي دهند و از راه فطرت منحرف مي سازند.

غريزه تقليد يکي از عزايز نيرومند و ريشه دار انسان است. اگر اين غريزه نبود کودک چگونه مي توانست بسياري از رسوم زندگي، آداب معاشرت، غذا خوردن و... را فرا گيرد؟

چشم و گوش براي کودک چونان دريچه اي است که بطور مستمر مي بيند و مي شنود و ذهنش همانند آينه از مشاهدات خود عکس مي گيرد و ضبط مي کند. کودک براي ساختن شخصيت خود نياز به الگو و اسوه دارد. خانواده و بخصوص والدين بايد از اين غريزه تقليد کمال بهره را بگيرند و تربيت ديني را از اين طريق به کودک خود بياموزند، همانگونه که پيامبر اکرم (ص) اسوه و الگوي نسل بشر اينگونه آموخت: «صلوا کما رايتموني اصلي» همانگونه نماز گزاريد که من انجام ميدهم. والدين نمي توانند تنها با توسل به گفتار، کودکان خود را به رفتار نيک رهنمون گردند، مگر آنکه با رفتار و عمل، گفتار خود را تاييد کنند.

امام صادق (ع) مي فرمايد: «کونوا دعاه الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاه بالسنتکم»[9] مردم رابا رفتار وعمل خودبه حق رهبري کنيد، نه با زبان خويش.

قرآن اين حقيقت را به زيباترين لفظ و معني بيان مي کند: «يا ايها الذين آمنوالم تقولون ما لا تفعلون»[10] اي ايمان آورندگان، چرا مي گوييد آنچه را که عمل نمي کنيد.

در خانواده والدين به عنوان اصلي ترين عضو آن بايد در تربيت ديني کودکان تلاش کنند تا متربي از سرشوق و اشتياق به تجارب دروني دست يابد، به نحوي که خود بتواند فطرت خداجوي خود را کشف کند و تجربه ديني را بطور حضوري شهود نمايد. اين ممکن نخواهد شد جز با عشق. عشق کليد تربيت ديني است. کسب فضايل اخلاقي بايد به واسطه عشق به خداوند حاصل شود. انسان کامل کسي است که بتواند گرايش هاي والاي انساني، همچون کمال طلبي، حقيقت جويي، خداجويي، علم طلبي، عدالت خواهي و... را در خود کشف کند و بپروراند. در حقيقت جمال معنوي است که مي تواند دل را مهياي کمال سازد. براي شناخت حقيقت مي توان از عقل و استدلال و نيز دل مدد جست. [11]

در گرايش کودکان و نوجوانان به امور ديني و مذهبي عناصر مختلفي نقش دارند. از جمله مهمترين و مؤثرترين اين عوامل خانواده مي باشد.

تربيت و آموزش، انتقال اطلاعات نيست بلکه تغيير در جهان بيني است.[12] هيچ تربيت و آموزشي بدون زمينه سازي، موفق نيست. اگر مجموعه عناصر و عوامل تاثيرگذار در ارسال يک پيام ارزشي، از وحدت و هماهنگي لازم در عمل برخوردار نباشد، نمي تواند موثر واقع شوند و چه بسا آثار يکديگر را خنثي کنند. عناصر و عوامل تاثير گذارنده در محيط خانه ، مدرسه و جامعه در القاي يک ارزش معنوي و رسانيدن پيام و بيان روح مذهبي ، اگر عملاً يکديگر را نفي کنند و يا در برنامه ها و اظهار مطالب ، هر کدام راه و هدفي متفاوت و مغاير با يکديگر بپيمايند ، در ذهن فرد تناقض بوجود مي آورند و پيام منجر به ايجاد انگيزه ، شوق ، اراده و عمل نمي شود. اما در اين ميان ، يک نکته مهم و قابل توجه را نبايد فراموش کرد که اگر تربيت ديني و مذهبي خانواده اي اساسي و ريشه اي باشد ، فرد تربيت شده مي تواند در برابر تندبادهاي مختلف فرهنگي و اجتماعي مقاومت کند و از مسير صحيح زندگي خارج نشود. آموزش و پرورش روحية مذهبي مناسب ، ابتدا از خانه شروع مي شود و خانواده نقش مهمي در انتقال فرهنگ ديني از خود بروز مي دهد.

حضرت امام (ره) با اشاره به تاثير محيط خانه ، بويژه نقش مادر در سرنوشت فرزند مي فرمايد: دامن مادر بزرگترين مدرسه اي است که بچه در آنجا تربيت مي شود. آنچه بچه از مادر مي شنود غير از آن چيزي است که از معلم مي شنود. بچه از مادر بهتر مي شنود تا معلم ، در دامان مادر بهتر تربيت مي شود تا در جوار پدر يا در جوار معلم.[13]

از اين رو پاکسازي محيط خانه از بدآموزيهاي رفتاري و اخلاقي و ارائه الگوهاي شايسته از مسئوليتهاي جدي والدين است.

آداب و عبادات مذهبي چون پاسخي به عالي ترين نيازهاي معنوي است ، اگر بطور طبيعي و با جلب رضايت قلبي ارائه شود ، احساس خوشايند را در آنان بر مي انگيزد و متربي آن را براحتي جذب مي کند ، چرا که عواطف و احساسات ، مهمترين نقش را در تکوين ، رشد و پرورش شخصيت جوان و نوجوان دارند. بديهي است زماني که کودکان و نوجوانان در معرض يادگيري و آموزش احکام و عبادات قرار دارند ، لازم است براي اين موضوع زمينه سازي شود تا همراه با آموزش ، احساس خوشايند در او ايجاد گردد و به اين ترتيب، نتيجه اي مطلوب به بار آورد. در اينصورت، تقويت چنين گرايش فطري نيز بسيار آسان و طبيعي خواهد بود. کسب عادتها و رفتارهاي مذهبي بيش از آنکه متاثر از اندرزها و سخنان والدين باشد، معلول پذيرش رفتار، عواطف و احساسات مرتبط و همراه با مهر و محبت آنان است.[14]

با برانگيختن احساساتي خوشايند در حين انجام فرايض مذهبي در کودکان و نوجوانان، زمينه يادگيري رفتارها و احساسات مطلوب فراهم مي گردد و اين نيز به نوبه خود موجب تقويت انگيزه و گرايش به نيايش و ارتباط با پروردگار متعال مي شود. يادگيري بيشتر رفتارها و گفتارهاي کودکان و نوجوانان، براساس مشاهداتي است که نسبت به اعمال والدين دارند و نيز احساسي که فضاي ارتباطي خانواده در آنها پديد مي آورد، در اين امر موثر است. در کانون خانواده است که گرايش ديني افراد تقويت مي شود و خمير مايه شخصيت مذهبي در آنان تکريم مي يابد.
به عنوان مثال هنگامي که شب در خانه دست از سخن گفتن و بازي کردن با کودک دو ساله خود برمي داريد و سجاده اي پهن مي کنيد و به نماز مي ايستيد، از همان آغاز، کودک شما حس مي کند که شما در حال خاصي به سر مي بريد، مي بيند هر چه شما را صدا مي کند جواب او را نمي دهيد، بلکه در عوض کلماتي به زبان مي آوريد که با حرفهائي که به او مي زنيد فرق دارد. گاهي خم مي شويد و قدري مي نشينيد و پس از چند بار نشستن و برخاستن، دوباره با او صحبت مي کنيد. همچنين وقتي نيمه شب فرزند از خواب برمي خيزد و چراغ را برخلاف شبهاي ديگر روشن مي يابد و پدر و مادر را مي بيند که دور سفره اي نشسته اند و غذا مي خورند و دعا مي خوانند و پس از ساعتي، ديگر چيزي نمي خورند، با اين تجربه، روزه عملاً در ذهنش نقش مي بندد. وقتي به اين ترتيب در دوران کودکي در خانه و خانواده عملاً با نماز و روزه و طهارت و نجاست و محرم و نامحرم و حلال و حرام آشنا مي شود، اندک اندک اوضاع و احوال حاکم بر خانواده، به اعمال و آداب اسلامي تأدّب پيدا مي کند. براي کساني که از سابقه پرورش خانوادگي با آداب اسلامي بي بهره اند، عمل کردن به فرائض اسلامي مثل پريدن در استخري پر از آب سرد است. کسي که بر لب چنين استخري ايستاده مي تواند نظراً خودش را قانع کند که بايد به درون استخر بجهد اما عملاً پايش مي لرزد، اختلافي که ميان درجه حرارت تن او و آب استخر وجود دارد، انتقال دفعي از بيرون به درون استخر را مشکل مي سازد، اينست که اگر مصمم به آب تني باشد ابتدا سرانگشت پاي خود را تر مي کند بعد دستي به سر و سينه خود مي کشد و خلاصه مدتي با آب بازي مي کند تا بتواند دل به دريا بزند و با تمام بدن در آب فرو رود، بسا که همين ترس او از سردي آب سبب شود تا هرگز عملا وارد استخر نشود و همواره در کنار آب بنشيند. طفلي که از بدو تولد در فضاي اسلامي بزرگ شده است، هرگز خود را با انتقالي اين چنين نامانوس و دشوار مواجه نمي بيند، او به شناگري مي ماند که از اول بي آنکه ابهت و غرابت و گزندگي سرماي آب استخر يکباره دست و پاي او را سست کرده باشد، خود را تا گردن در آب مي بيند، و اگر تصميم به شنا کردن بگيرد ديگر ترس از آب، ميان تصميم و عملش فاصله ايجاد نخواهد کرد.[15]

بسياري از رفتارها و گرايشهاي کودک و نوجوان، از قبيل گرايش به نماز و روزه، شرکت در کارهاي خير و اهميت دادن به وظايف و تکاليف ديني، غالباً متاثر از تجارب خوشايند تربيتي آنان در خانه و خانواده است. کودکان بشدت نيازمند و تشنه يادگري هستند و احتياج به امنيت و آرامش خاطر و اتصال به يک قدرت، رحمت و عطوفت دارند. آواي ملکوتي قرآن و نواي دلنشين اذکار نماز، حتي در دوران بارداري مادر موجب جنب و جوش و شکوفايي گرايش و احساسات ديني در کودک مي شود.[16]

حضرت علي (ع) مي فرمايد: «قلب نوجوان، همچون زميني خالي است، هر بذري که در آن افکنده شود مي پذيرد. من پيش از آنکه دلت سخت گردد و فکرت مشغول شود، به ادب و تربيت تو مبادرت کردم».[17]

بنابراين خانواده در تربيت ديني فرزندان و هدايت صحيح آنها بسوي رستگاري و اعمال صالح بيشترين و مؤثرترين نقش را در برابر ساير عوامل دارد، هر چند که نقش عوامل ديگر را نمي توان انکار کرد اما اگر تربيت ديني در يک خانواده به نحو احسن و با نظارت و کنترل دقيق و دور از هر گونه افراط و تفريط صورت گيرد، مي توان بر بسياري از دوگانگي ها و عوامل مخرب و تاثيرگذار ديگر غلبه کرد. چگونه است که در خانواده اي دختري با ديدن همکلاسي ها و دوستان خود از پدر و مادر خود تقاضا مي کند چادر را از سر بردارد و همانند دوستانش در انظار حاضر شود و از سوي ديگر در خانواده اي ديگر در همان شهر، وقتي پدري در مهماني اقوام و خويشان خود رو به دخترش مي کند و به شوخي به او مي گويد: در اينجا غريبه نيست چادرت را از سر بردار، آن دختر با ناراحتي و اخم اتاق را ترک مي کند، اين تفاوتها به نقش و نحوه تربيت ديني يک خانواده برمي گيرد.

وقتي در خانواده اي صداي آهنگهاي بندري و ترانه هاي غربي آنقدر بلند باشد ديگر فريادهاي يا حسين بسيجيان لاي نيزارهاي اروند جا مي ماند و به گوش نمي رسد.

وقتي پدر و مادرها مي نشينند فيلمهاي مبتذل را از طريق ماهواره وويدئو و غيره با کيف تماشا مي کنند و قربان صدقه فلان هنرپيشه و فلان خواننده مي روند و آنها را الگوي زندگي خود قرار مي دهند ديگر وقت ندارند که به سيلي خوردن حضرت زهرا (عليها السلام) فکر کنند و معصومين (عليهم السلام) را الگو و نصب العين زندگي خود قرار دهند و بچه هاي خود را با راه و رسم اين بزرگواران آشنا سازند.

وقتي خانواده اي افتخار مي کند که بچه شان «همبرگر» را درست تلفظ مي کند و به پيتزا علاقه پيدا کرده است. وقتي بچه ها مي بينند که مادرانشان کنار خيابان بدنبال جواهرات مي گردند و پوست گوزن مي پوشند و روسري ژورژت سر مي کنند. وقتي پدرانشان غيرتشان را گم کرده اند و توي چراگاههاي خيابان راه مي افتند و گناه مي چرند، ديگر چگونه توقع داريم که بچه ها تحت تاثير تربيت ديني به اصول و ارزشهاي فرهنگ ديني خود پايبند باشند.
بنابراين خانواده بايد تلاش کند که آموخته هاي مذهبي کودکان با تجارب و احساسات خوشايندي شکل بگيرد. سعه صدر، ابراز احساس خرسندي و روحيه رضايتمندي، گرايش به اين احساسات مذهبي را براي کودکان گوارا مي سازد.

مشاهده رفتار اطرافيان (بخصوص والدين) انگيزه اي قوي و غني براي يادگيري و آموزش فرزندان است. وقتي که کودک نسبت به رفتار و نحوه حرکات و حرف زدن والدين و اطرافيان کنجکاو مي شود، بايد توجه داشت که کنجکاوي وي بي هدف و بي نتيجه نيست، بلکه متضمن الگوگيري و مشارکت فعالانه او به صورت تجربه اي جديد در فرازهاي حساس زندگي است. زماني که نوجوان، الگوهاي رفتاري مطلوب خويش را در موقعيتها و شرايط مختلف زندگي، در رفت و آمدها، ميهمانيها و برخورد بستگان و دوستان مشاهده مي کند احساس شادماني، شوق و شعف سراسر وجودش را فرا مي گيرد و عميقا نسبت به رفتار آنها کنجکاو مي شود و از آنان الگو مي گيرد.
مهيا کردن چنين فضايي، بخصوص اگر همراه با مشارکت فعال کودکان و نوجوانان و همسالان آنان باشد برايشان بسيار دلنشين و دلپذير است و همين امر بتدريج گرايش به امور مذهبي و روحيه اجتماعي را در آنان تقويت مي کند. بديهي است هر قدر الگو محبوبتر باشد، يادسپاري رفتار آسانتر مي گردد. نگاهها و حالات و به سر بردن در اين لحظات، غرق در سرور و شادي مي شوند و سعي دارند که خود نيز اين قبيل رفتارها را با اشتياق تمام باز آفريني کنند. پدر و مادر و اهل خانه اگر در رفتارهاي خود، به راست گويي، صداقت، عفاف و حجاب، صبر و بردباري و توجه به حساسيت نسبت به اوقات نماز ارج بنهند و در عملکردهاي خود ثابت قدم باشند، تاثير گذاري و درون سازي گفتار و رفتارشان به مراتب بيشتر از زماني است که تنها با گفتار و يا اجبار، فرزندان خويش را به کارهاي مذهبي وادار سازند، در حاليکه خود در عمل سهل انگاري مي کنند. لحظه هاي حساس و پرجاذبه رفتار پدر و مادر در ايجاد فضاي دوستانه، صميمي و دلنشين عاطفي در مواجهه با فرزندان، سبب مي گردد که آنان بدون زحمت، رفتار مورد علاقه خود را مورد توجه و تقليد آگاهانه قرار دهند. پدر و مادر و اعضاي خانواده، اگر توجه داشته باشند که در خانه، سفر يا گردش، در ميمهاني و يا در حين کار و بطور کلي در هر موقعيتي به اصول و احکام ديني پايبند باشند و به آن اهميت دهند، در تلقي و نگرش فرزندان نسبت به فرايض ديني تاثير مضاعف خواهد داشت. [18]

بجاست که خانواده ها با الهام از فرهنگ غني اسلام و احکام و تعاليم آن به تربيت صحيح فرزندان مراقبت و تربيت نياز دارد و اين جز از طريق عمل صالح و تادب به آداب شريعت و پرهيز از عوامل غفلتزا ميسر نخواهد شد.

«ان في دلک لذکري لمن کان له قلب او القي السمع و هو شهيد»[19]


  

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 15 آبان 1397 ساعت: 19:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره كودكان و دانش آموزان عقب مانده ذهني

بازديد: 771
تحقیق درباره كودكان و دانش آموزان عقب مانده ذهني

كودكان و دانش آموزان عقب مانده ذهني:

عقب ماندگي ذهني يك بيماري و يا مرض نيست بلكه يك شرايط خاص ذهني است گروهي از مردم استنباط نادرستي از عقب ماندگي ذهني داشته و تصور مينمايند كه عقب ماندگي ذهني همانند يك مرض بوده و مي تواند از شخصي به شخص ديگر سرايت نموده و يا مانند سل و آبله و سرجمه قابل انتقال در ميان كودكان باشد با اين فرق كه بيماري ذهني طولاني تر و سخت تر است. عده اي نيز بر اين عقيده اند كه عقب ماندگي ذهني همان بيماري رواني و يا ديوانگي است چنين برداشتهاي غلط و تصورات نادرست حتي كه گاه در ميان افراد تحصيل كرده نيز بچشم ميخورد. آنچه كه قابل توجه ميباشد اين است كه عقب ماندگي ذهني بيماري و مرض نيست كودكان و بزرگسالان هرگز بواسطه مجاورت با افراد عقب مانده دچار عقب ماندگي ذهني نميشوند. عقب ماندگي ذهني يك وضعيت و حالت خاص ذهني است كه در اثر شرايط مختلف قبل از تولد و هنگام تولد و يا پس از تولد كودك پديد مي آيد عقب ماندگي ذهني ميتواند در اثر مرضي عفونت و ويروس بوجود آيد اما قابل سرايت به ديگري نيست عقب ماندگي ذهني مانند دست و يا پائي است كه بخوبي كار نميكنند. معمولاً دانشمندان و متخصصان تعليم و تربيت استثنائي بدليل مختلفي از جمله زير در تعريف كودك عقب مانده ذهني و پاسخ به چرائي و چگونگي عقب ماندگي ذهني با اشكال مواجه هستند: زيرا: 1- در جوامع مختلف از معيارهاي متفاوتي براي تشخيص عقب ماندگي ذهني استفاده مي شود. 2- علل عقب ماندگي ذهني هنوز بطور كامل معين و روشن نگرديده است. 3- چگونگي رشد و كارائي اجتماعي گروه هاي مختلف عقب ماندگان ذهني در محيط و سطوح مختلف يك جامعه بطور يكسان نمي باشد. بطوريكه تعدادي از عقب ماندگان ذهني در محيط هاي روستائي و ساده بعنوان عقب مانده تلقي نشده و مشكلي ندارند در حاليكه در محيط هاي شهري و صنعتي و پيشرفته و پيچيده دچار اشكالات فراوان در سازگاري اجتماعي و كفايت اقتصادي و اجتماعي مي باشند 4- چگونگي توزيع عقب ماندگي ذهني در ميان گروه هاي مختلف سني كاملاً متفاوت بوده و بخاطر مشكلات تحقيق بويژه در دوران طفوليت مشخص نمودن آن بطور دقيق تقريباً غير ممكن بنظر مي رسد. 5- در تحقيقات و مطالعات انجام شده در جوامع مختلف حتي در درون يك جامعه توسط متخصصان مربوطه كاربرد تكنيك ها و روشهاي مختلف در شناسائي عقب ماندگي ذهني كاملا متفاوت است. عقب ماندگان ذهني در هر حال بطور كلي حدود 2 تا 3 درصد از جمعيت هر كشوري را تشكيل مي دهند توزيع عقب ماندگي ذهني ميان گروه هاي مختلف اجتماع بطور يكسان نيست زيرا غالباً تشخيص و شناسائي عقب ماندگي ذهني در زمان طفوليت بسيار مشكل است. اما در دوران دبستان و بعد از آن راحت تر شناسائي مي گردند دست بعضي از انواع عقب ماندگي ذهني از بدو تولد قابل تشخيص مي باشند بويژه مي باشند بويژه آنهائي كه علائم بدني و كلينيكي دارند بعنوان مثال اطفال منگل و ميكروسفالي از گروه هائي هستند كه در بدو تولد قابل تشخيص مي باشند. همچنين كودكان مبتلا به اختلالات متابوليكي در زمان تولد قابل تشخيص مي باشند و بايد سريعاً تحت مراقبت هاي ويژه پزشكي قرار گيرند. عقب ماندگان ذهني افرادي هستند كه به علت وقفه يا كمبود رشد ذهني در شرايط عادي قادر به استفاده مطلوب از برنامه هاي معمولي آموزش و پرورش، سازگاري اجتماعي و تطبيق با محيط نمي باشند اين افراد بدليل عقب ماندگي هوشي از ادراك مباني و مفاهيم و از قدرت استدلال و قضاوت صحيح و از توانائي دقت و يادگيري بدرجات مختلف محرومند. از جمله خصوصيات مشترك گروه هاي عقب مانده ذهني نارسائي و ناهنجاري در رشد زباني است و بسياري از آنان داراي اختلالات حسي و حركتي و احياناً نقيصه عضوي مي باشند. بعضي ديگر فقط كند ذهن و دير آموزند.

علل عقب ماندگي ذهني:

علل عقب ماندگي ذهني را مي توان به سه مرحله در رابطه با تولد كودك تقسيم نمود.

الف. علل قبل از تولد كه شامل عوامل ژنتيكي و محيطي مي باشد.

ب. عوارض هنگام تولد كه شامل عارضه هاي زمان تولد مي باشد.

ج. علل بعد از تولد شامل بيماري هاي مختلف، تصادفات و ضايعات گوناگون عصبي و مغزي و عوامل محيطي و فرهنگي مي باشد.

اختلالات ژنتيكي:

گروهي از عقب ماندگي هاي ذهني در آغاز انعقاد نطفه (شروع حاملگي) مشخص مي گردند.

عوارض و مشكلات وراثتي باعث ايجاد اختلالات فراوان در رشد جسمي و ذهني كودكان مي گردد. گروهي از كودكان كه به علت نارسائي هاي ژنتيكي دچار عقب ماندگي ذهني شده اند اغلب داراي اختلالات ديگري نيز مي باشند. تعدادي از نوزادان ناقص كه مرده متولد مي شوند اغلب بعلت همين اختلالات ژنتيكي مي باشد كه نتوانسته اند در حالت طبيعي رشد و نمو كنند. برخي ديگر كه بعلت مشكلات ژنتيكي در حالت وخيمي بدنيا مي آيند نياز فوري و شديدي به مراقبت هاي پزشكي دارند. كودكاني كه بعلت اختلالات ژنتيكي دچار عقب ماندگي مي شوند داراي خصوصيات جسمي و ذهني يكسان نمي باشند بطور مثال كودكان منگول كه وجوه و خصوصيات مشتركي با هم دارند باز هم بطور يكسان نيستند كودكاني كه بعلت اختلالات ژنتيكي در سوخت و ساز دوران جمعي مبتلا به نارسائي ذهني ميشوند نيز با هم اختلافات زيادي دارند. چنانچه اطفال مبتلا به PKU يا اختلالات متابوكيلي در بدو تولد تشخيص داده شوند با تغيير رژيم غذائي و درماني مخصوص مي توان از تاثيرات منفي شرايط قبل از تولد پيشگيري نمود. بيشتر اختلالات ژنتيكي بعلت وجود ژنهاي مغلوب مي باشد تا ژنهاي غالب عامل همخوني:

اين عامل در ايجاد ناهنجاري هاي هوشي تاثير فراوان دارد در ميان اقليت ها و روستائيان و خانواده هائي كه ازدواج با نزديكان همخون مانند دختر عمو و پسر عمو يا عمه زاده و دائي زاده و خاله زاده و امثال آنها متداول است درصد عقب ماندگي ذهني بيش از ديگران است.

سيفيلس ارثي:

ابتلاء والدين يا يكي از آنها به بيماري سيفيلس موجب ابتلاء جنين به اين بيماري ارثي مي شود. اين بيماري براي جنين و رشد طبيعي آن بسيار خطرناك و معمولاً از طريق مادر به كودك سرايت مي كند علاوه بر ايجاد نارسائي هاي هوشي در كودك ناهنجاري حسي و حركتي بالاخص كوري و فلج و صرع را نيز سبب مي گردد در بعضي از موارد موجب سقط جنين و يا مرگ طفل در رحم مي شود.

الكليسم

اعتياد والدين به مشروبات الكلي موجب مسموميت شده و بوسيله ژن مسموم توليد نقص هوشي و ضعف عمومي در رشد طبيعي و ناهنجاري هاي حسي و حركتي مي شود و موجب عقب ماندگي عمومي و گاه ناهنجاري هاي شديد مي گردد.

سرخجه و بيماري هاي عفوني مسموميت ها سوء تغذيه و اختلالات غدد داخلي باعث عقب ماندگي ذهني نوزاد مي گردد.

ويژگي هاي عاطفي و رواني

عوامل مربوط به هنگام تولد:

بسياري از اختلالات حسي و حركتي و هوشي كودكان حاصل شرايط نامطلوب زايمان و يا بر اثر اشتباهات پزشكي بهنگام تولد مي باشد. اگر چه امروزه اكثر زايمان ها طبيعي و يا بدون ضايعات و صدمات صورت مي گيرد. اما تعدادي از زايمان ها بصورت خطرناك انجام شده و در مواردي ضايعات و صدمات شديدي بهمراه دارد. اگر از ضايعات مادرزادي در هنگام تولد و بموقع پيشگيري نشود موجب ضايعات و صدمات بيشتر و گاه جبران ناپذير در آينده مي گردد. ضايعات مغزي از متداول ترين ضايعات زمان زايمان است و مهمترين علل عقب ماندگي ذهني محسوب مي گردد. زايمان هاي سخت و پيچيده بيهوشي طولاني، خونريزي شديد داخلي، پيچيدگي ناف بدور گردن دشواري استنشاق، استفاده از وسايل جراحي مشكلات تنفسي نوزاد تولد زود رس و مشكلات ديگر باعث مختل ساختن سيستم مركز عصبي عقب ماندگي ذهني و يا نقيصه ها و ضايعات ديگر مي گردد. تولد زود رس يكي از عوامل مساعد عقب ماندگي ذهني است كه امروزه با آنكه با پيشرفت علوم پزشكي سعي مي گردد از مرگ اين چنين نوزادان جلوگيري بعمل آيد در بعضي از موارد متاسفانه باعث بروز ضايعات مغزي و بالطبع عقب ماندگي ذهني مي شود.

(زايمان هاي طولاني ضربه ها و لطمه هاي وارده بر مغز كودك بهنگام تولد) مثال

عوامل عقب ماندگي ذهني بعد از تولد:

انواع منژيت، مسموميت ها، ضربه وارد به مغز كودك، اختلالات غدد داخلي كودك، كمبود غذا و سوء تغذيه، خستگي هاي جسمي و رواني عوامل فرهنگي و تربيتي و عقب ماندگي فرهنگي در مورد كودكان عقب مانده چه كارهائي مي توان انجام داد؟

پيشگيري ها:

1-    پيشرفت علوم پزشكي بويژه مامائي و كودكان اين فرصت را مي دهد كه حداكثر مراقبت را در مرد مادران باردار مخصوصاً آنهائيكه احتمال بيشتر در حمل كودك عقب مانده درند بعمل آورد. بويژه در دوران بارداري، هنگام زايمان و بعد از زايمان

2-    از آنجا كه تعداد قابل توجهي از عقب ماندگي ذهني بعلت اختلالات ژنتيكي ناشي مي شود ايجاد مراكز مشاوره ژنتيكي، مراكز تشخيص براي افرادي كه ميخواهند ازدواج كنند و يا تازه ازدواج نموده اند و مشاوره با پدران و مادراني كه صاحب يك بچه عقب مانده و يا معلول شده اند از ضروريات مي باشند.

3-    داروها، مواد مخدر و مسموم كننده و ميكروبهاي مختلف كه در محيط زيست است براي رشد طبيعي نطفه و نوزاد خطرناك مي باشند بايد كاملاً تشخيص داده شده و پدران و مادران را در مورد اينگونه عناصر خطرناك و مصرف موادي كه احياناً كامل ميكروبهاي بيماري زا مي باشند آگاه نمود.

4-    دانشمندان اثرات منفي راديو اكتيو و اشعه ايكس را در رشد نطفه تشخيص داده اند مادران بويژه در دوران بارداري بايد از اشعه هاي نامرئي محفوظ باشند.

5-    مراقبت كودكان در منزل و توچه و مدرسه از وظايف خطير پدران و مادران مي باشد زيرا كه همه ساله تعداد زيادي از كودكان بعلت تصادفات و لطمات شديد ناگهاني تلف شده و يا دچار ضايعات شديد مغزي و عقب ماندگي مي گردند.

6-     دور ماندن كودك از مهر و محبت مادري و سرپرستي پدري نيز عاملي است كه در رشد طبيعي رواني و هوشي كودك اثر نامطلوب بجاي مي گذارد.

7-    طرح و برنامه ريزي هاي صحيح، تربيت متخصص و مربيان با كفايت جهت كار كردن با كودكان عقب مانده و اولياء آنها از مسائل اجتناب ناپذير هر جامعه مي باشد.

بنابراين روشهاي پيشگيري عقب ماندگي ذهني، تشخيص سريع و تعليم و تربيت صحيح عقب ماندگان ذهني برنامه هاي مشاوره راهنمائي خدمات پزشكي روانشناسي مددكاري و مشاوره خانوادگي و ديگر خدمات بهداشتي و اجتماعي و آموزشي از عوامل اصلي در جهت خدمت به جامعه محسوب مي شود.

طبقه بندي عقب ماندگان ذهني:

علماي تعليم و تربيت با ديدگاه آموزشي و پرورشي افراد عقب مانده ذهني را معمولاً به چهار گروه تفكيك مي نمايند.

الف) گروه ديرآموز

ب) گروه افراد عقب مانده ذهني آموزش پذير

ج) گروه افراد عقب مانده تربيت پذير

د) گروه افراد عقب مانده پناهگاهي و كاملا متكي و يا به عبارتي حمايت پذير

منبع: روانشناسي و آموزش و پرورش كودكان استثنائي

تاليف: دكتر غلامعلي افروز

نقاشي كودكان عقب مانده ذهني

سميرا حيدري

كارشناس ارشد روانشناسي

كودكان عقب مانده ذهني، افرادي از جامعه هستند كه از لحاظ فعاليت هاي ذهني نسبت به همسالان خود نارسايي داشته و در نتيجه به درجات مختلف از توانايي يادگيري، همسازي با محيط، بهره برداري از تجربيات، درك مفاهيم،قضاوت و استدلال صحيح محرومند و نارسايي فعاليت هاي ذهني آنها از بدو تولد يا مراحل اوليه كودكي وجود دارد.

از لحاظ باليني، بهترين روش تشخيص عقب ماندگي ذهني در كودكان توجه به بازي و نقاشي مي باشد زيرا به تنهايي نمي توان از راه رفتن، نشستن و تكلم به رشد هوشي كودك پي برد.

چون بعضي مواقع حتي در كودكان تيزهوش نيز تاخيرهاي رشدي وجود دارد. كودكان عقب مانده شديد اصلا با كودكان ديگر بازي نمي كنند يا نحوه بازي هاي آنان مانند كودكان عادي نيست. معمولاً كودكان طبيعي در مورد وسايل بازي تازه، كنجكاوي كرده و طرز كاراسباب بازي ها را مي دانند و از والدين خود راجع به انواع وسايل بازي سوال مي كنند و در بازي هاي گروهي و انفرادي شركت مي نمايند. از طرف ديگر نقاشي آنان نيز نشان دهنده خصايص ويژه اي است كه با رشد هوشي، سن و تجربياتشان مرتبط مرتبط بوده و با نقاشي كودكان عقب مانده ذهني تفاوت فاحشي دارد.

كودكان در كلاس هاي اول دبستان و آمادگي به رنگ كردن با انگشت، نقاشي آبرنگ، نقاشي با مداد و فوتك و ساير فعاليت هاي هنري مي پردازند كه هر يك از آن ها در پردازش نيروي تخيل، عواطف و تمايلات كودك اهميت بزايي دارد. از آنجا كه پرورش فكري كودكان عقب مانده ذهني به آرامي صورت مي گيرد، نقاشي هاي آن ها نيز داراي موضوع و خصوصيات عجولانه اي است كه خاص اين كودكان مي باشد و به علت وقفه و تاخير در رشد فرآيندهاي ادراكي، حافظه، شناخت و بصيرت، نقاشي آنان داراي مشخصاتي است كه با نقاشي هاي كودكان عادي متفاوت مي باشد. اين كودكان معمولا به دليل نقص، تثبيت يا تاخير در رشد هوش نمي توانند از تجربيات گذشته، درك مفاهيم و تصورات ذهني استفاده كرده، آن ها را در نقاشي هايشان بكار برند. معمولاً اكثريت آن ها از نقاشي كردن احساس عجز و ناتواني نموده و رغبت و انگيزه اي براي ثبت مواردي كه در محيط و اطراف شان است را ندارند. اشيا و مواردي كه در نقاشي آنان ديده مي شود فاقد ابعاد هندسي و جنبه هاي پرسپكتيو بوده و اكثريت موردها و اشيايي كه بر روي كاغذ رسم مي نمايند به صورت سطحي و نموداري مي باشد. تجسم سه بعدي، هندسي و فضايي اشيا در نقاشي شان به چشم نمي خورد. مثلاً در كشيدن اشياي گوناگون ماند خانه، كشتي يا درخت و آدمك از خطوطي بهم چسبيده كه سطح كوچكي از كاغذ را اشغال كرده، استفاده مي كنند. از سوي ديگر گاهي اشيايي كه كودك بر يك صفحه سفيد نقاشي مي كند قابل فهم نيست، زيرا به دليل ضعف شناختي و ادراكي نمي تواند تصوير مشخصي از درخت يا ماشين ارائه كند. در نتيجه با سر هم بندي كردن خطوطي نامشخص، منظور اصلي خود را از ترسيم يك شي كه فقط از ديدگاه خودش قابل قبول است، ابراز مي نمايد.

كودك عقب مانده ذهني فاقد كنجكاوي هاي خلاقانه است. معمولا اين كودنا در كلاس نقاشي دچار احساس كسالت و افسردگي مي شوند زيرا داراي شوق و انگيزه براي ترسيم اشيا و مناظر نيستند و معلم نمي تواند روش تدريس ثابتي را در زمينه نقاشي بكار بندد تا نهايتاً به نتيجه مطلوبي برسد. عدم كنجكاوي، در نقاشي كودكان عقب مانده ذهني مشخص است.

به طور كلي كودك عقب مانده ذهني از رنگ آميزي دقيق و تمركز زياد، زود خسته مي شود و نمي تواند در اين مورد پايداري از خود نشان دهد. اكثريت اين كودكان حالت تنش و بيقراري خود را در كشيدن خطوط با فشار زيادي كه به نوك مدادشان وارد مي آورند، آشكار مي كنند. موضوع ديگري كه در نقاشي آنان مشهود مي باشد، ترسيم اشكال به طور واژگون است.

به طور كلي بايد گفت، كودكان با اختلالات خاص يادگيري و آسيب مغزي قادر نيستند احساسات و عواطف خود را همانند كودكان عادي در نقاشي هايشان منعكس كنند.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 14 آبان 1397 ساعت: 21:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره بهداشت در محیط خانه

بازديد: 2677
تحقیق درباره بهداشت در محیط خانه

بهداشت

بهداشت محيط خانه

بهداشت محيط خانه از ابعاد مختلف، داراي اهميت است. رفع نيازهاي جسمي و روحي افراد ساکن در منزل، جلوگيري از انتشار بيماريها، دفع بهداشتي فاضلاب و زباله، داشتن نور و تهويه مناسب، نبودن سر و صداي بيش ازحد، پيشگيري از حوادث براي کودکان و سالمندان و ... از جمله موارد اهميت بهداشت محيط خانه است. در صورتي که بدانيم کمبود نوز منازل، رطوبت، گرد و غبار، هر يک سبب چه بيماريهايي خواهند شد به اين موارد در بهداشت محيط خانه ها توجه بيشتري خواهيم کرد.

2- معيارهاي مسکن بهداشتي

1. مسکن بهداشتي، حفاظت جسمي و سر پناه انسان را تأمين مي نمايد.

2. جاي شايسته براي کارهاي آشپزي، غذاخوري، شستشو و دفع را تأمين مي نمايد.

3. ساخت و نگهداري آن به گونه اي است که از انتشار بيماريهاي واگير، جلوگيري مي نمايد.

4. ساکنان را در برابر خطر آلودگي و سر و صدا حفاظت مي کند.

5. در ساخت آن از مواد خطرناک و سمي استفاده نشده است.

3- رعايت نکاتي که براي تأمين معيارهاي بهداشتي، ضروري است

1. محل خانه: خانه بايد در جاي مناسب و بالاتر از محيط اطراف باشد.

2. ظرفيت اتاقها: رعايت ظرفيت اتاقها با توجه به تعداد افراد خانواده اهميت دارد.

3. تأمين حرارت و تهويه مناسب: براي تأمين سلامتي افراد خانواده، حرارت داخل ساختمان در فصول سرد سال 18 درجه و در فصول گرم 21 درجه توصيه مي شود.

4. نور و روشنايي: محل ساختمان اتاقها و در و پنجره هاي آن بايد به گونه اي باشد که نور خورشيد بتواند به راحتي به درون اتاق بتابد.

5. پيشگيري از حوادث و سوانح در خانه: کارهاي مربوط به پخت و پز بايد در آشپزخانه يا محل مجزايي انجام گيرد.

6. توالت و دستشويي: منازل مسکوني بايد مجهز به توالت و دستشوييهاي بهداشتي و قابل شستشو باشند.

7. جمع آوري و دفع زباله: جمع آوري و دفع زباله در محل مسکوني بايد به طور صحيح انجام شود.

8. محل زندگي در روستاها: در روستها محل زندگي انسان، بايد از محل نگهداري دامها کاملاً مجزا باشد.

بهداشت در اسلام

امروزه، موضوع بهداشت و ضرورت حفظ آن، از چنان اهميتي برخوردار گرديده است که سازمان ها و نهادهايي در سطح جهاني، منطقه اي و  کشوري درباره اين موضوع، مشغول فعاليت شده اند و تلاش وسيعي صورت گرفته است تا با بيان برنامه هاي مناسب، ارائه راه کارها و تشويق افراد، سطح بهداشت را در تمامي زمينه ها بالا ببرند. نگرش جديدي که ميزان بهداشت هر جامعه را يکي از شاخص هاي رشد آن مي داند، ناشي از همين تلاش جهاني است.

در قرن اخير، مسئله بهداشت از ابتدايي ترين موضوع يعني بهداشت فردي و جسمي آغاز گرديد؛ اما به مرور زمان و با روشن شدن ساير ابعاد انسان و زندگي او، موضوعات بهداشتي و شعاع آن، گسترش يافته است. امروزه، اصطلاحات و موضوعاتي مانند بهداشت رواني، بهداشت خانوادگي، بهداشت اجتماعي، بهداشت اقتصادي، بهداشت تغذيه، بهداشت کار، بهداشت محيط و بهداشت مسکن و محيط زيست رايج گرديده و هريک، داراي حيطه تخصصي خود مي باشند. اکنون بايد ديد که دين اسلام، به موضوع مهم بهداشت، چگونه نگريسته است.

دين اسلام در همه ابعاد، پيش رفته و فراگير است. به انسان و اجتماع همه جانبه مي نگرد و آموزه هاي آن شامل همه ضروريات زندگي مي باشد. بنابراين، لازم است به امر بهداشت که يکي از امور مهم زندگي انسان به شمار مي آيد، نيز به طور ويژه، توجه داشته باشد. به همين جهت در آيات و روايات، احکام و راهنمايي هاي فراواني پيرامون اين موضوع وجود دارد که مي توان با کنکاش در آنها نظام بهداشتي دين اسلام را به دست آورد.

در اين نوشتار مختصر نمي توان تمامي جهات نظام بهداشتي دين اسلام را آورد؛ ولي مي توان برخي ويژگي هاي اين نظام را برشمرد:

1. ايجاد انگيزه قوي براي رعايت بهداشت: اسلام بر موضوع بهداشت و نظافت تأکيد فراوان کرده و رساترين تعبير ممکن را در اين زمينه، به کار برده و نظافت را جزئي از ايمان و لازمه ايمان معرفي نموده است. در واقع يکي از ويژگي هاي دين اسلام، تشويق انسان به رعايت پاکي در ابعاد گوناگون زندگي است؛ زيرا خواسته ذاتي و فطري هر انسان، دوري از آلودگي هاي جسمي و روحي است. اسلام با قراردادن نظافت در برنامه عبادي فرد مسلمان، انگيزه لازم را در او ايجاد نموده است تا بهداشت و پاکيزگي را رعايت نمايد.

پيامبر اسلام (صلي الله عليه واله) مي فرمايند:

«تنظفوا بکل ما استطعتم فان الله تعالي بني الاسلام علي النظافه و لن يدخل الجنه الا کل نظيف؛»

به هر مقدار که مي توانيد نظافت را رعايت کنيد؛ زيرا خداوند متعال، اسلام را برپايه نظافت بنا نهاده و هرگز کسي وارد بهشت نمي گردد؛ مگر آنکه پاکيزه باشد.

بنابراين، نظافت و بهداشت در اسلام، ضابطه مند و تحت نظام خاصي است. به طوري که فرد مسلمان، خود را ملزم مي داند بهداشت را امري شرعي و ديني بداند و آن را در هرحال و به طور مستمر رعايت نمايد.

2. جامعيت: نظام بهداشتي اسلام، برنامه اي فراگير مي باشد که از بهداشت فردي در بعد جسمي (شامل بهداشت اعضاي بدن و ابزار و لوازم فردي) و رواني آغاز مي گردد و آن گاه به ارتباط فرد با ساير افراد مي پردازد که با عنوان بهداشت خانوادگي، بهداشت اجتماعي، بهداشت حرفه اي، بهداشت محيط، بهداشت مسکن، بهداشت تغذيه، بهداشت اقتصادي و ... مي توان آموزه هاي فراواني در دين اسلام يافت.

3. داراي ضمانت اجرايي: در نگاهي گذرا به آموزه هاي ديني مي توان دريافت که بسياري از نظام آموزشي اسلام در قالب احکام شرعي (وجوب، استحباب، حرمت و کراهت) بيان گرديده است. اين گونه بيان، مي تواند براي فرد مسلمان به عنوان يک تکليف مطرح باشد که خود را ملزم به رعايت آن بداند. به عبارتي ديگر، قرار دادن مسائل بهداشتي در برنامه عبادي فرد مسلمان، انگيزه لازم را در وي براي اجراي اين امور ايجاد مي نمايد و در حقيقت نوعي ضمانت اجرا است.

4. سازگاري با فطرت: قوانين بهداشتي در اسلام با ظرافتي خاص طراحي و بيان گرديده است تا با طبيعت و فطرت انساني سازگار باشد. شايد قراردادن بهداشت و پاکيزگي در بطن دين به اين جهت باشد که خداوند در فطرت آدمي، طلب پاکي و بيزاري از ناپاکي (اعم از جسمي، رواني، روحي و...) يا ميل و گرايش به پاکيزگي و تنفر از ناپاکي ها را به وديعت نهاده است. توصيه هاي مطرح در آموزه هاي ديني نيز بيانگر اين امر فطري و يادآوري آن به انسان مي باشد

 عوامل خانوادگی موثر بر بهداشت روانی

خانواده جایگاه مهمی در رشد شخصیت افراد دارد. اغلب افراد دچار مشکلات مختلف شخصیتی و روانی که فاقد بهداشت و سلامت روانی هستند از خانواده‌های ناسالم برخاسته‌اند. از اینرو در تامین بهداشت روانی افراد خانواده جایگاهی مهمی دارد و ضروری است راهکارهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده شناسایی و به مرحله اجرا گذارده شود. در این راستا ضروریست عواملی که مخل بهداشت روانی خانواده‌ها هستند شناسایی و روشهای مقابله با آنها توصیه گردد. روشن است عدم تامین بهداشت روانی خانواده ، تلاشهای فردی برای رسیدن به اهداف و پیشرفتهای فردی و اجتماعی را با مانع روبرو خواهد ساخت.

عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی

شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده

شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است.

مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده

لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد می‌کنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست.

از اینرو لازم است خانواده‌ها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوه‌های صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جرات‌مندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند.

اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده

وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی می‌گذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال می‌کند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده می‌شوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیم‌گیری مواجه می‌شود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش می‌یابد.

طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره می‌برند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده می‌شوند و با کاهش توانمندی‌های روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه می‌سازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر می‌شوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال می‌کند.

ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده

در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره‌مند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار می‌رود و پایه‌های اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه می‌شود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج می‌برند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود.

بهداشت عمومی             

بهداشت مجموعه‌ای از علوم مختلف است و بطور کلی منظور از آن ، انجام کارهایی برای جلوگیری از ابتلای مردم به بیماری و رسیدن به سلامتی است. تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) از بهداشت به صورت زیر است: بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماریها و طولانی کردن عمر و ارتقاء سلامتی بوسیله کوششهای متشکل اجتماعی است.

با فراهم آوردن این امکانات سلامتی مردم تامین می‌شود. البته امروزه دامنه بهداشت عمومی توسعه یافته است و تامین سلامتی سالخوردگان ، مادران ، تغذیه ، جامعه ، نوتوانی ، آلودگی هوا و آلودگی صوتی جزء وظایف بهداشت قلمداد شده است. در علوم تجربی عوامل در شرایط یکسان نتیجه یکسان بدست می‌دهند، یعنی از ترکیب دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن ، آب بدست می‌آید. اما باید توجه داشت که در مورد یک امر بهداشتی مثل واکسیناسیون ، تنها جنبه علمی قضیه کافی نیست. زیرا یک برنامه بهداشتی موفق لزوما در منطقه و فرهنگ دیگر موفق نمی‌باشد، چون جنبه‌های اجتماعی ، اقتصادی ، روانی و ... نیز موثرند. پس بهداشت هنر است.

هدف دیگر بهداشت ، طولانی کردن عمر انسان است. عوامل مختلفی بر طول عمر اثر دارند و از آن جمله رفاه اقتصادی ، آرامش فکری ، خدمات پزشکی ، تغذیه ، حقوق بشر ، آموزش ، ارتباط مردم با دوست و با همدیگر ، آزادی و روابط دولت و ملت است. باید توجه داشت باشیم که امروزه اصطلاحات متفاوتی از نظر ظاهر برای بهداشت مطرح است. مثل بهداشت جامعه ، جامعه شناسی بهداشت ، پزشکی اجتماعی ، پزشکی جامعه نگر و ... که در واقع همگی مترادف بهداشت عمومی هستند. باید گفت مفهوم تمام این عناوین یکی است، ولی طرز نگرش آنها باهم متفاوت است، چون نیازهای جوامع باهم تفاوت دارد.

بعد سومی هم مطرح است و آن این که باید آینده افراد را برای پرورش استعدادها در نظر بگیریم که مترادف با هدفهای حیاتی‌اند و منظور از هدفهای حیاتی این است که انسان چنان تکامل کند که خلیفه‌الله روی زمین باشد. زمانی این امر محقق می‌شود که فرد از نظر فیزیولوژیکی ، روانی و عاطفی و بعد فلسفی و ... در سطح عالی باشد و آن سلامتی در موازات اهداف حیات است، چرا که ما هر قدر امکانات بیشتری را بتوانیم ایجاد کنیم، برای تبدیل استعدادهای بالقوه به بالفعل در راستای سلامتی مردم قدم برداشته‌ایم.

 

حداقل خدمات بهداشتی اولیه

آموزش همگانی در زمینه بهداشت

بهبود روش تغذیه

تامین آب سالم و کافی و بهسازی

ایمنی سازی علیه بیماریهای عفونی

پیشگیری از بیماریهای شایع بومی

درمان مناسب بیماریها و حوادث

پیش بینی و تدارک داروهای اساسی

ارائه خدمات بهداشتی مادر و کودک و تنظیم خانواده

علاوه بر 8 عامل فوق ، باید عوامل روانی و کنترل عفونتهای تنفسی و اسهال کنترل شود.

اهداف سازمان بهداشت جهانی

کاهش مرگ و میر کودکان زیر یک سال به 50 در 1000

افزایش امید به زندگی که عبارت است از امید زنده ماندن بعد از تولد

افزایش در آمد سرانه تا پانصد دلار

اختصاص پنج درصد از تولید ناخالص به بهداشت که در ایران 4 درصد می‌باشد.

فراهم آوردن تغذیه که ده درصد متولدین کمتر از دو هزار و پانصد گرم وزن داشته باشند. در کشور ما این شاخص به علت وجود خانه‌های بهداشت به پنج در هزار کاهش یافته و در کشورهای پیشرفته صفر می‌باشد. (در یک کودک نرمال وزن طبیعی سه هزار و پانصد گرم ، قد پنجاه سانتیمتر و دور سر سی و پنج سانتیمتر است.)

افزایش میزان باسوادی تا هفتاد درصد

حداقل با یک ربع پیاده روی به آب آشامیدنی دسترسی نداشته باشند. در ایران در سال 1357 پنجاه درصد آب بهداشتی داشته و اکنون این مقدار به هشتاد و سه درصد رسیده است.

حداقل نود درصد بر علیه شش بیماری واکسینه شده باشند. (در ایران حداقل نود درصد روستائیها علیه شش بیماری واکسینه شده‌اند.)

مرگ و میر مادران چهل در صد هزار است.

بنابراین وظایف دیگر بهداشت عمومی تهیه آب آشامیدنی سالم در هر منطقه و واکسینه کردن مردم و کاهش مرگ و میر می‌باشد.

بهداشت

آموزش بهداشت فردی

بهداشت علم و هنر پیشگیری از بیماری‌ها، طولانی کردن عمر و ارتقا سلامتی به‌وسیله کوشش‌های متشکل اجتماعی است. بر همین اساس، تعاریفی برای بهداشت فردی، بهداشت عمومی، بهداشت روانی و بهداشت غذایی وجود دارد.فهرست مندرجات

تاریخچهٔ بهداشت

 بیماری‌ها تا حدود ۳۹۰۰ سال قبل از مسیح، صرفاً بلای آسمانی به شمار می‌آمدند و کسی به درمان و رسیدگی به حال بیماران اقدام نمی‌کرد

با این وجود، مردم دوران پیشاتاریخ با توجه به تجربیات و نیز، اعتقادات مذهبی یا خرافی خود، به گونه‌ای از بیمار شدن جلوگیری می‌کردند

در روم باستان، بهداشت به عنوان نماد سلامتی شناخته می‌شد. به همین منظور، حمام‌های عمومی متعددی در شهرهای مختلف ساخته می‌شدند، که شرق نیز رواج یافتند. علاوه بر استحمام که تا حدودی مفهومی تزکیه‌کننده داشت، ماساژ و کرم‌های معطر نیز مورد استفاده قرار می‌گرفتند. منشأ کلمهٔ بهداشت  نیز به همان دوره، و به الههٔ سلامتی و پاکیزگی، هیجیا (به یونانی باستان: γιεία)

، دختر اسقلبیوس بازمی‌گردد.

در ابتدای قرون وسطی، استحمام به عنوان پاک‌کنندهٔ روح، در میان بسیاری از مردم متداول شد. ولی به مرور زمان و با گسترش اعتقادات خرافاتی مبنی بر این که آب موجب باز شدن منافذ پوست و ورود بیماری‌ها به بدن می‌شود، استحمام از رواج افتاد؛ و حمام‌های عمومی منبعی برای ابتلا به بیماری‌ها شناخته شد. در مقابل، چرک بدن لایهٔ محافظی در برابر بیماری‌ها پنداشته شد. به‌علاوه، توالت‌ها در مکان عمومی و در ملأعام قرار داشتند (حتی در قلعهٔ پادشاهان)، و فضولات در کوچه‌ها منظره‌ای طبیعی شناخته می‌شد. دست‌ها و صورت تنها بخش‌هایی از بدن که در این دوره به طور منظم شست‌وشو می‌شدند. به این ترتیب، برای پوشاندن بوی بد بدن تنها از انواع عطر استفاده می‌شد.

این وضع در دوران رونسانس به علت شیوع بیماری‌هایی خطرناک، چون سیفیلیس و طاعون بدتر شد. مردم برای جلوگیری از ابتلا به این بیماری‌ها، استفاده از آب را به حداقل رسانیدند، و برای شست‌وشو تنها از پارچه‌هایی خشک استفاده می‌کردند.

در دورهٔ پادشاهی لویی شانزدهم، استفاده از آب ,دوباره و به تدریج متداول شد. توالت و دست‌شویی‌ها به اتاق‌هایی جداگانه منتقل شد و استحمام به دور از چشم دیگران انجام گرفت. داشتن حمام در خانه رواج یافت؛ هرچند هدف از آن‌ها در درجهٔ اول استراحت بود، و نه شست‌وشو.

در قرن نوزدهم، استحمام لازمهٔ رعایت بهداشت فردی شد و شستن دست و صورت با صابون در میان اغلب مردم رواج یافت. در اواخر قرن نوزدهم، اکثر ساختمان‌ها در اروپا دارای حمام و دست‌شویی بودند. ایجاد شبکه‌های فاضلاب زیرزمینی و تصفیه‌خانه نیز در قرن بیستم موجب ارتقای سطح بهداشت عمومی در شهرها شد. به علاوه، سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۴۶، به منظور هماهنگی و ارتقای وضعیت بهداشت عمومی در سطح جهان تأسیس یافت.

بهداشت در جهان اسلام

با ظهورش در قرن هفتم پس از میلاد، اسلام تأکید زیادی بر رعایت بهداشت و پاکیزگی داشت. علاوه بر ضرورت پاکیزگی در حین نماز‌های پنجگانه با وضو و غسل، واجبات و توصیه‌های دیگری (از جمله رعایت بهداشت غذایی، مسواک زدن، استحمام، تطهیر نجاسات...) در رابطه با رعایت بهداشت در دین اسلام وجود دارد.

سطوح بهداشت

طبق سازمان جهانی بهداشت، بهداشت به بر سه سطح استوار است: پیشگیری سطح اول، سطح دوم و سطح سوم.

پیشگیری سطح اول

این مرحله عبارت است از مجموعهٔ اقداماتی که برای جلوگیری از بروز بیماری انجام می‌شود. این اقدامات موجب بالا رفتن میزان قدرت جسمی و روانی افراد جامعه و سالم‌تر شدن محیط زندگی می‌شود؛ و خود به دو مرحله تقشیم می‌شوند:

ارتقای بهداشت

 آموزش شیوهٔ صحیح مسواک کردن دندان در عراق.

شامل آموزش همگانی بهداشت، بهبود رژیم غذایی بر اساس گروه‌های سنی، فراهم آوردن شرایط مناسب مسکن، کار، و تأمین تفریحات سالم می‌شود.

حفاظت ویژه در مقابل وقایع بهداشتی و بیماری‌ها

شامل روش‌هایی اختصاصی است که از بروز برخی بیماری‌ها جلوگیری می‌کند؛ همچون تزریق واکسن برای پیشگیری از ابتلا به سرخک، کزاز، سیاه‌سرفه، فلج اطفال و...، سمپاشی برای مبارزه با پشهٔ مالاریا، استفاده از کپسول ویتامین A برای جلوگیری از ابتلا به شبکوری، کم کردن گردوغبار در معادن برای پیشگیری از بیماری‌های ریوی نزد کارگران، و مبارزه با آلودگی هوا و استعمال دخانیات برای پیشگیری از سرطان ریه.

پیشگیری سطح دوم

این مرحله شامل تشخیص به موقع بیماری و درمان مناسب و به سرعت است. این اقدامات برای جلوگیری از سیر بیماری به طرف مراحل پیشرفته، به وجود آمدن نقص و ناتوانی و سرایت بیماری به افراد سالم ضرورت دارد.

پیشگیری سطح سوم

در این مرحله، هدف متوقف کردن سیر بیماری و جلوگیری از ناتوانی کامل یا مرگ است. فیزیوتراپی برای برگرداندن حرکت به یک عضو عارضه‌دیده، نمونه‌ای از این اعمال است. عمل‌های جراحی، استفاده از عینک، سمعک و ورزش‌های مخصوص، مثال‌هایی دیگر از اقداماتی هستند که برای بازگرداندن قسمتی از توانایی‌های از دست رفته یا جلوگیری از ناتوانایی بیش‌تر مورد استفاده قرار می‌گیرند.

بهداشت فردی

 شستن دست‌ها یکی از مهم‌ترین شیوه‌های رعایت بهداشت فردی و جلوگیری از انتقال بیماری‌های مسری است.

بهداشت فردی متشکل از روش‌ها و اصولی جهت پیشگیری از بروز انواع بیماری‌ها و پاکیزه نگه‌داشتن اعضای بدن است. ساده‌ترین امور اعم از شستشوی دست و یا استحمام کل بدن، نظافت مو و ناخن و رعایت اصول نظافت و پاکیزگی لباس و انواع پوشش‌های فردی می‌تواند سلامت یک فرد را تا حدود بسیار زیادی تأمین کند.

بهداشت فردی پایهٔ اصلی سلامت فرد و در نهایت یک جامعه را تشکیل می‌دهد. با رعایت چندین نکتهٔ ساده و روزمره در زندگی فرد، امنیت بالایی برای وی حاصل می‌شود که نتیجهٔ آن پیشگیری بهتر از درمان خواهد بود.

بهداشت غذایی

هدف بهداشت غذایی پیشگیری از آلودگی غذایی، گسترش بیماری‌ها، و جلوگیری از مسمومیت غذایی است. قوانین بهداشتی غذایی راه‌های امنی را برای آماده کردن و نگهداری مناسب مواد غذایی، و خوردن درست غذا ذکر می‌کنند.[

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 آبان 1397 ساعت: 18:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد تخت جمشید

بازديد: 814
تحقیق در مورد تخت جمشید

 

تخت جمشید

پارسه یا تَختِ جَمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت مجلل تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده‌است. داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول، زمانی حدود ۵۰ سال مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشن‌ها مخصوصا نوروز در تخت جمشید برپا کردند. در اولین روز سال نو گروه‌های زیادی از ملل گوناگون به نمایندگی از ساتراپی‌ها یا استانداری‌ها اعم از یونانیان و مصریان تا بابلیان و هندی‌ها با هدایایی مانند ظروف ساخته شده از لاجورد، انواع جام‌های زرین و حیوانات گوناگون در تخت جمشید جمع می‌شدند و هدایای خود را به شاه تقدیم می‌کردند.

باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و پارسه را به آتش کشید  و احتمالا بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با این‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم در شهرستان مرودشت در استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و هجوم را بر آن تایید می‌کنند.

این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.

واژه پارسه یا تخت جمشید

نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه»به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه‌شهر») خوانده‌اند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند که در شاهنامه فردوسی نیز آمده‌است.

سازه تخت جمشید

سازه و موقعیت مکانی آن

 یکی از سرستون‌های پیشنهادی که مورد تایید قرار نگرفته بود به همین دلیل در آن محل مدفون شده بود

تخت جمشید در مرودشت کنونی و حدود ۴۷ کیلومتری شمال شرقی شیراز در استان فارس و در نزدیکی رود کوچک پلوار است. طرف شرقی آن بر روی کوه رحمت است و سه طرف دیگر با دیوارهای حافظ شکل داده شده‌اند. پارسه بر روی صفّه یا سکوی سنگی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، به مساحت ۳۰۰ در ۴۵۵ متر بنا شده‌اند. همچنین طول تخت جمشید برابر با طول آکروپولیس در آتن است، اما عرض آن چهار تا پنج برابر آکروپولیس است.

 پلان و جزئیات ستون‌های پارسه

وسعت کامل کاخ‌های تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است که[۵] از بخش‌های مهم زیر تشکیل یافته است‌:

کاخ‌های رسمی و تشریفاتی پارسه (کاخ دروازه ملل)

سرای نشیمن و کاخ‌های کوچک اختصاصی

خزانه‌ٔ شاهی

دژ و باروی حفاظتی

چگونگی ساخت

قدیمی‌ترین بخش پارسه بر پایهٔ یافته‌های باستان‌شناسی مربوط به سال ۵۱۵ پیش از میلاد است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت پارسه در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت یا میترا یا مهر و در زمان داریوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشت‌نوشته‌های کشف شده در پارسه در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بی‌شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمهٔ کارگری نیز استفاده می‌کردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.

 در گذر زمان تعدادی از ستون‌های دروازه کاخ صد ستون در تخت جمشید حوادثی مثل زلزله را پشت سر گذاشته و سر پا مانده اند.آنها در نگاه اول یکپارچه به نظر می رسند اما در حقیقت تکه تکه هستند و روی هم سوار شده اند. راز پایداری آنها مقابل زمین لرزه در محل اتصال این تکه هاست ، جایی که دو تکه ستون به وسیله سرب مذاب به هم متصل شده اند. این سرب علاوه بر محکم کردن اتصال دو تکه ستون ، نقش مهمی برای مقاومت سازه در مقابل زمین لرزه داشته است. سرب فلز چکش خوار و نرمی است که هنگام بروز زمین لرزه از خودش واکنش نشان داده و خرد نمی شود، این همان نقشی است که در ساختمان‌های امروزی و مدرن بر عهده فنر لای ستون‌ها گذاشته می شود.

 

یکی از هنرهای معماری در پارسه این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون‌ها به فاصلهٔ بین دو ستون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه‌است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.

پژوهش‌های باستان‌شناسی

اولین کاوش‌های علمی در پارسه توسط ارنست امیل هرتزفلد المانی در ۱۹۳۱ صورت گرفت.وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو فرستاده شده بود.یافته‌های وی هنوز در این موسسه نگه داری می‌شوند. هرتزفلد معتقد بود دلیل ساخت پارسه نیاز به جوی شاهانه و باشکوه٬٬ نمادی برای امپراتوری پارس و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز بوده‌است.به دلایل تاریخی پارسه در جایی که امپراتوری پارس پایه گذاشته شده بود ساخته شده‌است.هر چند در زمان مرکز امپراتوری نبوده‌است.

معماری پارسه به دلیل استفاده از ستون‌های چوبی مورد توجه قرار گرفته‌است.معماران پارسه فقط زمانی از سنگ استفاده کرده‌اند که بزرگترین سرو‌های لبنان یا ساج‌های هند اندازه‌های لازم برای تحمل سقف را نداشته‌اند. در حالی که ته ستون‌ها و سر ستون‌ها از سنگ بوده‌اند.

پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ ملل

ورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف ۱۱۱ پله‌ٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای پارسه نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای پلکان‌ها، بنای ورودی تخت جمشید، «دروازه بزرگ» یا «دروازهٔ خشایارشا» یا دروازه ملل، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»

دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.

پلکان‌های کاخ آپادانا

جزئیات حجاری‌های پلکان روبه‌شمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش می‌دهد.

کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.

بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده می‌شود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شده‌اند :

 ۱- مادی‌ها ۲- ایلامی‌ها ۳- پارت‌ها ۴- سغدی‌ها ۵- مصری‌ها ۶- باختری‌ها ۷- اهالی سیستان ۸- اهالی ارمنستان ۹- بابلی‌ها ۱۰- اهالی کلیکیه ۱۱- سکاهای کلاه‌تیزخود ۱۲- ایونی‌ها ۱۳- اهالی سمرقند ۱۴- فنیقی‌ها ۱۵- اهالی کاپادوکیه ۱۶- اهالی لیدی ۱۷- اراخوزی‌ها ۱۸- هندی‌ها ۱۹- اهالی مقدونیه ۲۰- اعراب ۲۱- آشوری‌ها ۲۲- لیبی‌ها ۲۳- اهالی حبشه

کاخ‌ها و ساختمان‌ها

کاخ آپادانا

 پلکان ورودی کاخ آپادانا

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های پارسه است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است.

این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل می‌باشد

کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی می‌باشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»

این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است

کاخ هَدیش

این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ پارسه قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال می‌رود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند می‌باشد و چون خشایارشا نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی‌ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمت‌های زیادی از کف از خود کوه می‌باشد

کاخ ملکه

این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات پارسه مورد استفاده قرار گرفته‌است.

کاخ صدستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

کاخ شورا

به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی می‌گویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده، از یکی از دروازه‌ها شاه وارد می‌شده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

آرامگاه‌های شاهنشاهان

در فاصله ۶ و نیم کیلومتری از پارسه نقش رستم قرار دارد.در نقش رستم آرامگاهای شاهنشاهانی مانند داریوش بزرگ ٫ خشایارشا ٫ اردشیر یکم و داریوش دوم واقع است.آرامگاه پنجمی هم هست که نیمه کاره باقی مانده و احتمالا متعلق به داریوش سوم است.

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی

این ساختمان که از چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده‌است با دیوار عظیمی از بقیهٔ پارسه جدا می‌شود.

کتیبه‌های گلی

در حفاری‌های انجام شده در محل پارسه تعداد بسیار کتیبه‌های گلی که در انبارهای زیر پارسه انباشته شده که بر اثر سوختن پارسه پخته شدند یافت شد و همگی به آمریکا ارسال شد که متاسفانه در بین راه تعداد بسیاری از آنها از بین رفتند و مقدار مانده نیز به علت جنگ جهانی دوم در انبارهای دانشگاه آمریکا ماند و ترجمه نشد . سر انجام بخشی از آنها ترجمه که مشخص شد حاوی دفاتر حسابداری امپراتوری هخامنشی است و فراتر از آن مشخص شد ایرانیان در آن زمان چگونه می زیسته اند به عنوان مثال مشخص شد کلیه کارگران و مهندسان در ساخت پارسه حقوق در یافت داشته ( شراب - گندم و ... ) و زنان دارای حقوق کامل بوده و حتی مرخصی بارداری داشته و کسانی هم حقوق دریافت میداشته اند تا از کودکان مراقبت کنند متاسفانه در تاریخ ۱۳۸۷ ه ش مشکلات زیادی بر سر این کتیبه‌ها رخ داد به این شکل که تعدادی یهودی با ادعای دست داشتن حکومت جمهوری اسلامی در بمب گزاری‌ها علیه یهودیان تقاضای غرامت کرده و به عنوان مال ایران این کتیبه‌ها را معرفی کردند و تقاضای دریافت این کتیبه‌ها را به عنوان غرامت نمودند .

سرانجام پارسه

مجموعه کاخ‌های تخت جمشید، در سال (۳۳۰ پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه در آمد.[نیازمند منبع] از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان ۱۲ ستونی درقسمت‌های شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوان‌های شمالی و شرقی آن به‌وسیله پلکان‌هایی به حیاط‌های مقابل متصل و مربوط می‌شوند. بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ متر و بلندی ستون‌های آن ۱۸ متر است‌. این‌مجموعه در فهرست آثار تاریخی ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است‌.

سنگ‌نبشته‌ها

سنگ‌نبشته‌های داریوش بزرگ

شش رَج به سه زبان چندین بار روی چهارچوب‌های اندرونی کاخ داریوش، بالای نگاره‌های داریوش و هم‌راهانش آمده‌است. «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی، کسی که این کاخ را ساخت»

یک رَج به سه زبان روی پوشاک داریوش؛ هم اکنون در بخش نشان‌های نسک‌خانهٔ میهنی پاریس نهاده‌است. «داریوش شاه بزرگ، پسر ویشتاسب هخامنشی»

رَج به سه زبان، هجده بار روی رخبام پنجرهٔ همان اندرونی کاخ داریوش بسامد شده‌است. «رخبام پنجره سنگی ساخته شده در کاخ داریش شاه»

بیست و چهار رَج تنها به زبان پارسی باستان، روی دیوار جنوبی کاخ داریوش. ۰۱ اهورامزدای بزرگ، بزرگ‌ترین ِبغان، او داریوش شاه را آفرید، او شهریاری را به او ارزانی داشت؛ بخواست اهورامزدا داریوش شاه است. ۰۲ داریوش شاه گوید: این کشور پارس که اهورامزدا به من ارزانی داشت، زیبا، دارنده اسبان خوب، دارندهٔ مردان خوب، به خواست اهورامزدا و نیز من داریوش شاه، از دیگری نمی‌ترسد. ۰۳ داریوش شاه گوید: اهورامزدا مرا یاری کند، با بغان خاندان شاهی و این کشور را اهورامزدا از دشمن، از خشک‌سالی، از دروغ بپاید! به این کشور نه دشمن، نه خشک‌سالی، نه دروغ بیاید؛ این را من چون بخشایشی از اهورامزدا با بغان خاندان شاهی درخواست می‌کنم. باشد که این نیکی را اهورامزدا با بغان خاندان شاهی به من بدهد.

به زبانهای ایلامی و اکدی هر کدام بیست و چهار رَج. نوشتهٔ پارسی باستان ندارد. ۰۱ من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپ هخامنشی هستم. ۰۲ داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این‌ها هستند کشورهایی که من افزون بر مردم پارسی، از آنِ خود کردم، که از من ترسیدند و به من باژ دادند: ایلام، ماد، بابل، ارابایه، آشور، مسر، ارمنیه، کبدوکیه، سارد، ایونی‌هایی خشکی و (آن‌ها) که کنار دریا هستند، و کشورهایی که آن سوی دریا هستند، اسَگرتیا، پارت، زرنگ، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ثتگوش، رخج، سند، گندار، سَکَ، مَکَ. ۰۳ داریوش شاه گوید: اگر اینگونه بیندیشی «از دیگری نترسم» این مردم پارس را بپای؛ اگر مردم پارس پاییده شوند، از این پس شادی پیوسته به دست اهورا بر این خاندان فرو خواهد رسید.

سه زبانه، پارسی باستان ده رَج، ایلامی هفت رَج و اکدی هشت رَج، روی دو لوح طلایی و دو لوح سیمین که هم اکنون در تهران نگه‌داری می‌شوند. ۰۱ داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی. ۰۲ داریوش شاه گوید: این است شهریاری که من دارم، از سکاهای آن سوی سغد، از آن جا تا کوش (اتیوپی)، از هند، از آن جا تا سارد، که آن را اهورامزدا،؛ بزرگ‌ترین ِبغان بر من ارزانی داشت. اهورامزدا مرا و خاندان مرا بپاید.

سه زبانه هر زبان یک رَج، روی دست‌گیرهٔ دری از سنگ لاجورد ساختگی. «دست‌گیرهٔ در از سنگ گران‌بهایی ساخته شده در کاخ داریوش شاه»[۱۰]

سنگ نوشته‌های خشایارشا:

خدای بزرگ اهورامزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که آدم را آفرید، که شادی را برای آدم آفرید، که خشایارشا را شاه کرد٬ یک شاه از بسیاری٬یک فرمان‌دار از بسیاری.

من خشایارشا٬ شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمین‌های دارندهٔ همه گونه مردم، شاه در این زمین ِبزرگِ دور و دراز. پسر داریوش شاه هخامنشی.

شاه خشایارشا گوید: به خواست اهورامزدا این دالانِ همه کشورها را من ساختم. بسیار (ساختمان) خوب دیگر در این (شهر) پارس ساخته شد٬ که من ساختم و پدر من ساخت. هر بنایی که زیبا دیده می‌شود ٬آن همه را بخواست اهورامزدا ساختیم.

شاه خشایارشا گوید: اهورامزدا مرا و شهریاری مرا بپاید و آن چه را که به دست من ساخته شده و آن چه را که به دست پدر من ساخته شده، آن را اهورامزدا بپاید.

شاه خشایارشا گوید: داریوش را پسران دیگری بودند٬ ولی چنان که اهورامزدا را کام بود٬ داریوش٬ پدر من٬ پس از خود٬ مرا بزرگ‌ترین کرد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت کنار رفت٬ به خواست اهورامزدا من بر جای‌گاه پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم٬ بسیار ساختمان‌های والا ساختم. آن چه را که به دست پدرم ساخته شده بود٬ من آن را پاییدم و ساختمان دیگری افزودم. آن چه را که من ساختم و آن چه که پدرم ساخت آن همه را به خواست اهورامزدا ساختیم.

شاه خشایارشا گوید: پدر من داریوش بود؛ پدر داریوش ویشتاسب نامی بود. پدر ویشتاسب ارشام نامی بود. هم ویشتاسب و هم ارشام هر دو در آن هنگام زنده بودند٬ اهورامزدا را چنین کام بود٬ داریوش٬ پدر من٬ او را در این زمین شاه کرد. زمانی که داریوش شاه شد٬ او بسیار ساختمان‌های والا ساخت.[۱۰]

جایگاه کنونی این سازه

در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن خواهی در میان ایرانیان و ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین، پارسه اعتبار بسیاری یافت. در زمان حکمرانی خاندان پهلوی در ایران به این بنا توجه فراوانی گردید و محمدرضاشاه پهلوی جشن‌های دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران را در این سازهٔ کهن انجام داد. با آغاز رویداد انقلاب اسلامی این سازه را یادگار شاهان خواندند و بسیار مورد بی‌مهری قرار دادند.از جمله آیت‌الله خلخالی اولین حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب برای تخریب آن عازم شد، اما با مقاومت مردم و پرسنل پارسه ناکام ماند.[۱۱] ولی امروزه می‌توان پارسه را نام‌آورترین و دوست‌داشتنی‌ترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.

 

سد سیوند در ۹۵ کیلومتری شمال شیراز، ۵۰ کیلومتری شهر باستانی پارسه و حدود ۱۰ کیلومتری پاسارگاد بر روی رودخانهٔ سیوند ساخته شده‌است. رودخانهٔ پلوار بین این دو محوطهٔ باستانی ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو (پارسه و پاسارگاد) در کنار آرامگاه کوروش و در دل تنگه بلاغی جریان داد.با آبگیری این سد مخالفت‌های بسیاری صورت گرفته‌است.معترضان به آب گیری سد سیوند معتقدند آب گیری این سد پیامدهای ناگواری را برای میراث فرهنگی و طبیعی منطقهٔ دشت پاسارگاد و تنگه بلاغی به همراه خواهد داشت. متاسفانه سر انجام این سد در فروردین ۱۳۸۶ ه ش توسط اقای احمدی نژاد آبگیری شد . شایان ذکر است که عمر مفید سد ۳۰ سال تخمین زنده شده است اما کارشناسان تاثیر تخریبی این سد را بسیار زیاد دانسته و اعلام میداشتند یک پروژه سی ساله عمر مفید باعث تخریبی در آثار ملی و ضربه به آنها خواهد شد .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 آبان 1397 ساعت: 18:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد پل سی و سه پل

بازديد: 785
تحقیق در مورد پل سی و سه پل

 

پل سی و سه پل (الله وردیخان)

اين پل كه در نوع خود شاهكارى بى‏نظير از آثار دوره سلطنت شاه‏ عباس اول است، به هزينه و نظارت سردار معروف او الله ‏وردى‏خان بنا شده. اين پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طويل‏ ترين پل زاينده ‏رود است كه در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره‌ صفويه‌،مراسم‌ جشن‌ آبريزان‌ يا آبپاشان‌ ارامنه‌ در كنار اين‌ پل‌ صورت‌ مي‌گرفت‌. ارامنه‌ جلفا، مراسم‌ «خاج‌ شويان‌» را نيزدر محدوده‌ همين‌ پل‌ برگزار مي‌كرده‌اند. پل‌ مزبور يكي‌ از شاهكارهاي‌ معماري‌ و پل‌ سازي‌ ايران‌ و جهان‌ محسوب‌ مي‌شود.

و به روايتي ديگر:

 اين پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام اللهورديخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گرديد و به طورى كه در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده كه از هر چشمه آب خارج مى‏گرديده، پلى بسيار عريض و طويل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهك ريخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه ‏هاى زيرينش زياد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بيست قدم و شش معبر باين شرح داشته است:

 1- راه وسط كه مخصوص عبور سواره و گردونه‏ها بوده است. 2 و 3 دو طرف پل كه از ميان گالالريها ى زيبا مى‏گذشت و به پياده‏رو تخصيص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف كه دور آن نرده داشته و موقع طغيان رود تفرجگاه باشكوهى بوده است، سرانجام گالاريهاى پل به وسيله پله‏هاى ظريف بزير پل متصل مى‏شد و از زير پل هم موقع كم آبى عبور مى‏كردند. 6 از زير پل بود.

 مساحت اين پل را سياحان انگليسى چهارصد و نود يارد تعيين كرده‏اند. هفت دهانه اين پل گرفته شده و اكنون 33 دهانه دارد و از اين رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.

 اين پل را بنامهاى: پل شاه عباسى - پل اللهورديخان - پل جلفا - پل چهل چشمه - پل سى و سه چشمه خوانده‏اند و وجه تسميه هر يك چنين است: 1- پل شاه عباسى از آن جهت گويند كه شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهورديخان ساخته شده به پل اللهورديخان معروف گرديده و از لحاظ اينكه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفته‏اند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اينك سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.

 اين پل براى اتصال خيابان چهار باغ كهنه عباسى به خيابان چهارباغ بالا و باغ هزار جريب و عباس آباد ساخته شده است. اين پل در جشن آبريزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و ساير مردم بوده است.

 شرحى را كه سرپرسى سايكس انگليسى راجع به اين پل نوشته از نظر اينكه بسيار دقيق و وضع پل را در آخر قرن سيزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مى‏نمايد عيناً در اينجا نقل مى‏گردد:

 خيابان با شكوه چهارباغ از يك طرف به پل اللهورديخان كشيده مى‏شود، كه با اين كه حاليه روى بويرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مى‏آيد، اينجا از يك شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مى‏شوند شكل فوق العاده و شگفت آور اين پل كه 388 يارد طول آنست مقابل يك جاده سنگ فرش شده‏اى به عرض 30 پا بدين قرار ايت كه در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبيه شده كه يكى از آنها راه معمولى روى پل است كه در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشيده ساخته‏اند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همين جاده مشرف مى‏باشند، در بالا و پائين اين طاقنماها كه با تابلوى نقاشى شده تزيين يافته بود هر كدام يك پياده روهائى است كه با پله كانها باين راه اصلى وصل مى‏شود و در كنار سطح رودخانه معبر ديگرى است كه به طول رودخانه امتداد مى‏يابد. تنها انتقاد مخالفى كه براى ساختمان اين پل مى‏شود كرد و آن از تصوير هم نمايان است آنكه، پل مزبور در مقابل جريان ضعيف و باريك زنده رود در بيشتر فصول سال بيش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.

 در تاريخچه ابنيه تاريخى اصفهان درباره اين پل تاريخى چنين نوشته است:

 در انتهاى جنوبى خيابان چهارباغ پل اللهورديخان است كه به نام بانى و سازنده آن خوانده مى‏شود و در همان موقعى كه شاه عباس دستور كاشتن درختان چهارباغ را مى‏داده رفيق و سپهسالار شاه نيز در ساختمان اين پل به وسيله آجر و سنگ تراش فعاليتى به خرج مى‏داد، وضعيت اين پل با قديمش تفاوت زيادى نكرده است. ايوانچه‏ها و غرفه‏هاى زيبا و متناسب طرفين پل كه جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اوليه باقى مانده است. طول اين پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مى‏باشد. نوشته‏اند كه در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدريج سى و سه چشمه شده در سنوات اخير قسمت زيادى از بستر رودخانه را تصرف كرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى كه چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممكن بود بكلى متروك شود وى در سال 1330 كه آقاى مصطفى خان مستوفى رياست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبين خارج و مجراى عبور آب چشمه‏ها را باز كرد و اقدام به ساختمان ديوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده كه نوز آثارش پابرجا و عملياتش زبانزد مردم اين شهر است. در دوره صفويه ارامنه حق داشتند تا ميدانى كه اول پل احداث شده بود جمع شوند و مال‏التجاره و صنايع خويش را با صنعتگران اصفهانى تبديل نمايند و حق نداشتند از اين پل عبور كرده داخل شهر شوند در جل اين پل مجسمه رضا شاه كبير بر روى ستونى بارتفاع 5 متر ديده مى‏شود كه اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف اين مجمسه فعلاً ميدان 24 اسفند و با ميدان مجسمه ناميده مى‏شود.

 در شمال شرقى پل يعنى اول خيابنى كه به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است كه بياد مقبره كمال الدين اسماعيل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خيابان مزبور به نام آن بزرگوار ناميده مى‏شود كه به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.

 به طورى كه ملاحظه شد گفتار تاريخچه ابنيه تارخى اصفهان وضع پل زاينده رود را در گذشته و حال تشريح كرده و اقتضاء داشت كه براى استحضار سرگذشت پل ايام گوناگون درج گردد.

 تاورنيه سياح فرانسوى راجع باين پل در سفرنامه خود كه نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه كرده چنين نوشته است:

 پلى كه در وسط خيابان تقاطع مى‏كند موسوم به پل اللهورديخان كه بانى آن بوده است مى‏باشند و آن را پل جلفا هم مى‏گويند. اين پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بيك ميزان است. دو طرف آن از وسطش پست‏تر نيست، 350 قدم طول و بيست قدم عرض دارد و زير آن چندين چشمه و طاق از سنگ ساخته شده كه خلى پست و كم ارتفاع است، در دو كناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل كه چندين طاق با پايه‏هاى مرتفع به ارتفاع 25 يا 30 پا سقف آن را نگاهداشته‏اند ديده مى‏شود، اشخاصى كه مى‏خواهند هوا خورى كنند وقتى كه خيلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مى‏نمايند، اما معبر معمولى از زير آن راهروها است كه به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد كه هواى لطيف و خنك از آنه داخل راهرو مى‏شود. زمين راهرو از سطح پل خيلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مى‏روند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقريباً 35 پا عرض دارد. يك معبر ديگر هم دارد كه در تابستان و وقع كمى آب به واسطه خنكى خيلى مطبوع است و آن از ميان خود رودخانه است در خط مخصوصى كه تخته سنگها نزديك هرم اتفاق افتاده مى‏توان از روى آنها رد شد بدون اينكه پاتر بشود. از تمام دهنه‏هاى زير پل به واسطه درهائى كه به هر چشمه گذراده‏اند مى‏توان عبور نمود از پلكانى كه در قطر پايه پل ساخته شده از روى پل به زير چشمه‏ها و طاقها پائين مى‏روند و همينطور پله هائى در دو طرف دارد كه به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مى‏نمايند و عرض راه پله‏ها بيش از 2 تواز (4 ذرع تقريباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى كشيده‏اند كه از پرت شده جلوگيرى مى‏نمايند.

 بنابراين اين شش معبر در روى اين پل وجود دارد: يكى در وسط و چهار تا در دو طرف كه عبارت است ازى زير و بالاى هراهرورهاى پلكان تنگى كه به زير پل مى‏رود حقيقتاً اين پل از روى صنعت و استادى بنا شده و مى‏توان گفت قشنگترين صنعت و شاهكار ابنيه ايران است، اما بسى دور است از اينكه به استحكام پل نف پاريس ساخته شده باشد.

 سرپرسى سايكس انگليسى در شرحى كه راجع به پل زاينده رود نوشته بود گفته بود كه اين پل با اينكه روى به ويرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنيه تعصب ملى نگذارده كه در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنيه در كليه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و يدگر آثار ايران را كوچك و پست جلوه دهد و از ديگران هم استفاده كرده كه در تجليل اصفهان غلو كرده‏اند.

 اينكه آراى مختلفى راجع به اين پل نگاشته شد براى امكان استخراج نظر صحيح و صائب درباره آن بود و اينكه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنيه معلوم گردد. در هر حال اكنون اين پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مى‏رود زير شماره 110، به ثبت تاريخى رسيده است.

 شاه عباس اول به طورى كه مورخان و سياحان خارجى نوشته‏اند در هر حال در جشن آبريزان شركت مى‏كرد و اگر در اصفهان بود در كنار زاينده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در كنار درياى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مى‏كرد.

 در كتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز كه شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار كرده چنين نوشته است.

 جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مى‏يافت. گذشته از باغ نقش جهان پل اللهوردى خان را نيز آئين مى‏بستند و چراغان مى‏كردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلريزان صورت مى‏گرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ريخته مى‏شد. از آن جمله در سال 1018 با آنكه جشن فروردين مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلريزان كردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئين بندى هنر نمائى بسيار كرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از ماليات آن سال را به ايشان بخشيد.

 در تاريخ اين جشن و گلريزان مير حيدر معمائى كاشى چنين سروده است:

 گل گشت روى پل چو كند خسرو عجم          گل گشت روى پل پى تاريخ كن رقم

 موضوعى كه باقى ماند تاريخ بناى پل است كه بامر شاه عباس كبير انجام شده است. آنچه مسلم است در سال 1018 كه جشن گلريزان در حضور شاه عباس انجام گرديد پل مزبور ساخته بوده است ولى مورخان سال اتمام را متفاوت نشوته‏اند:

 اسكندربيك در عالم آراء در وقايع سال (1011) چنين نوشته:

 در انتهاى خيابان باغى بزرگ و وسيع، پست و بلند، نه طبقه جهت خاص پادشاهى طرح انداخته بباغ عباس آباد موسوم گردانيدند و پل عالى مشتمل بر چهل چشمه به طرز خاص، ميان گشاده كه در هنگام طغيان آب در كل، يك چشمه به نظر در مى‏آيد، قرار دادند كه بر زاينده رود بسته شده هر دو خيابان بيكديگر اتصال يابد.

 حاج ميرزا حسن خان جابرى انصارى در تاريخ اصفهان و رى در وقايع اسل 1005 ه.ق( چنين نوشته:

 شاه عباس اصفهان را پاى تخت دائمى خود نموده طرح عمارات عاليه انداغخ، سر درب درب قيصريه جنگ او است با ازبكان.

 و در وقايع سال (1008 ه.ق) چنين نوشته:

 شاه از هرات به اصفهان آمده و تكميل طرح عمارات و باغات كه هر يك از امراء باغى به نما خود ساخته در حواشى چهار باغ كهنه در چهار باغ بالا.

 و نيز در وقايع سال (1008 ه.ق) مى ‏نويسد:

 شاه عباس به اصفهان برگشت، اللهورديخان را فرمود پل زاينده رود را با عمارات ديوانى بساخت.

 در وقايع سال (1012) نوشته است:

 بناى سر درب عالى عيصريه و كاشى كارى ممتاز آن ...

 ميرزا علينقى كمره‏اى متخلص به نقى كه از شعراى زمان بوده ماده تاريخى سروده كه ابيات آن چنين است:

 فلك قدر الله و يردى كه قدر          ز عباس شاه اندر ايام يافت

 بامداد بيگ ويردى دادگر          پلى كدر آغاز و انجام يافت

 بسعى ملك سيرت آقا حسين          بخير العمل حسن اتمام يافت

 به دست زبر دست صعب امير          چو بند امير اين بنا نام يافت

 پى سال تاريخ اين پل نيافت          كسى خوبتر از »پل اتمام يافت«

 ظاهراً گفته عالم آرا اينستكه پل در سال (1011 ه.ق) ساخته شد و گفته‏هاى جابر انصارى قسمتى حاكى است كه در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مى‏رساند كه دستور داده شده كه بسازند و در قسمت نوشته كه ساختن آن با سر در قيصريه مقارن بوده و حال آنكه ساختمان سر در قيصريه را از وقايع سال 1012 نوشته است. و هيچ اشاره بسند اين گفته‏ها هم نشده است.

 ماده تاريخ منسوب به نقى كمره‏اى هم حاكى است كه ساختمان پل امير در سال (1005 ه.ق) انجام يافته است ولى تاريخ شروع آن معلوم نيست و بايد اذعان كرد كه اگر منظور همان پل چهل چشمه و يا اللهورديخان باشد محال است كه در ظرف يكسال چينن پلى ساخته شده باشد و حدال بايد در سال (1003 ه.ق) شروع شده باشد تا در (1005 ه.ق) به اتمام برسد.

 آنچه به نظر مى‏رسد اين است كه براى ساختمان عباس آباد مسلم است كه بايد ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاريخ ساختمان چهارباغ يعنى اتمام آن مطابق ماده تاريخى كه سروده‏اند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است و ماده تاريخ چنين است:

 عجب چارباغى است بهجت فزا          گرش ثانى خلد گويند شايد

 چو تاريخ آن دل طلب كرد گفتم:          نهالش به كام دل شه بر آيد

 كه با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نيز تاريخ تكگائى كه در خيابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و يازده است كه در تذكره نصرآبادى به نقل از تاريخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده و آن ماده تاريخ چنين است:

 كلبه‏اى را كه من شدم بانى          مطلبم تكيه سگان على است

 زين سبب فيض يافتم ز اله          كه مرا مهر با على ازلى است

 خانه دلگشا شدش تاريخ          چونكه از كلب آستان على است

 و از طرفى اللهورديخانه در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ايالت فارس منسوب گرديد و در آنجا به اداره امور و تمشيت مى‏پرداخت تا اينكه حكومت كهكيلويه هم بر حزوه حكومتش افزوده گرديد و از مجموع اين تواريخ استنباط مى‏شود كه شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پيش از اينكه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده كه اصفهان را به پايتختى انتخاب كند و از اين رو دستور داده بود كه طرحهائى براى آبادى اصفهان مهيا كردن آن براى پايتختى ريخته شود و شايد اعزام اللهورديخان به فراس هم از اين نظر بوده كه اقدامات عمرانى اصفهان هم زير نظر او قرار گيرد و عمدتاً بايد عمران اصفان از بعد از تاريخ اعزام اللهورديخان يعين بعد از سال (1004 هجرى) انجام يافته باشد و تقريباً هم همين طور است چه مطابق ماده تاريخى نقى كمره‏اى هم ساختمان پل اللهورديخانه در سال (1005 ه.ق( اتمام يافته و عمران خيابان چهار باغ در (1005 ه.ق) و تكايا چهارباغ در (1011 ه.ق) و در سال (1025 ه.ق) تمام ساختمانهائى كه از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام يافته بوده است.

 و اما اينكه گفته شده در سال (1011 ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاريخ اتمام پل كه (1005 ه.ق) باشد مغاير است، مى ‏توان گفت اللهورديخان ابتداء طبقه زيرين پل را براى امكان عبور و مرور ساخته بوده كه در (1005 ه.ق) به اتمام رسيده بوده و بعد در (1011 ه.ق) مأمور شده كه پل را به اتمام برساند يعنى طبقه بالا را نيز بسازد كه در موقع طغيان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شايد طغيان رودخانه زاينده رود موجب تكميل پل بوده است و با اين فرض ديگر مغايرتى در بين نخواهد بود.

 نظر ديگرى هم امكان دارد و آن اين است كه بگوئيم پل موضوع ماده تاريخ نقى كمره‏اى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاريخ چنين اشاره‏اى نشد ناچار بايد پل موضوع ماده تاريخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 12 آبان 1397 ساعت: 18:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

اخلاق اجتماعي يك دانش آموز

بازديد: 675
اخلاق اجتماعي يك دانش آموز

اخلاق اجتماعي يك دانش آموز    

  

  نزدیك به بیست سال قبل به همت اندیشمندان وصاحب نظران ، قانونی تدوین شد كه بعدها به “قانون اهداف ووظایف آموزش وپرورش” مشهور شد. قانون مذكور دارای ۴۰فصل ، ۱۳ماده، و۹تبصره است كه درتاریخ /۱۲/۴ ۱۳۶۶به تایید شورای محترم نگهبان رسید و مراحل اجرایی‌‌ ‌شدن آن ابلاغ شد.

در این قانون ۱۴هدف اساسی برای نظام تعلیم وتربیت در نظر گرفته شده است كه ‌تحقق هریك از این اهداف متعالی می‌تواند آینده مطلوب وچشم اندازی بی‌نظیر را برای جامعه اسلامی ایران به ارمغان آورد.

یكی از اهدافی كه در این منشور بدان تصریح شده است رشد فضایل اخلاقی و تزكیه دانش‌آموزان بر پایه تعالیم عالیه اسلام است. (كیهان، ۸۶/۱۲/۲۲، ش۱۹۰۴۳، ص۹.) همچنین چندی پیش جناب آقای دكتر علیرضا احمدی وزیر آموزش وپرورش با برشمردن دستاوردهای بزرگ و مثبت آموزش وپرورش در سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تصریح كردند آموزش وپرورش “به دلیل تغییر شرایط در جامعه ، نیازمند اصلاح ساختاری و محتوایی است”. (رسالت، ۸۶/۱۱/۱۴، ش۶۳۵۷، ص۲۴.)

حال سوال اصلی این است مسولین نظام، متولیان فرهنگی، و مدیران آموزش و پرورش تا كنون به چه میزان در تحقق اهداف متعالی آموزش وپرورش كه مبتنی بر آموزه‌های دینی و ارزش‌های دین مبین اسلام است موفق بوده‌اند‌؟

آیا دانش‌آموزان كه مدیران آینده كشور هستند به گونه‌ای پرورش یافته‌اند كه بتوانند به دور از هرگونه تهاجم فرهنگی واجتماعی در آینده‌ای نه چندان دور مدیریت بخش‌های مختلف نظام اسلامی را بر عهده گیرند‌؟

نكته‌ای كه باید بدان عنایت بسیار شود این است كه آموزش وپرورش‌، فعالیت هدفمندی است كه میان دو عنصر مربی و متربی جریان دارد و برای تحقق عینی آن‌، نیاز به بررسی مبانی‌، و به كار‌گیری روش‌های متناسب و نیز تعیین محتوا و فعالیت‌های مطلوب در تعامل مربی و متربی است.‌ از این رو مهمترین عامل زیر بنا‌یی تحول در آموزش و پرورش تربیت مربی و نیروی انسانی است كه بر مبنای فرهنگ غنی دینی و بومی پرورش پیدا كرده است.این مهم هنگامی تحقق می‌یابد كه متولیان فرهنگی و آموزشی كشور از موازی كاری اجتناب كنند و یك برنامه منسجم و لازم‌الاجرا میان تمام نهادهای فرهنگی‌، آموزشی و تربیتی حاكم باشد. چرا كه “آموزش” و “پرورش” از موثرترین عوامل شكل‌گیری شخصیت انسان است و چنانچه مبنای نظری آن از صحت كامل برخوردار باشد فرد و جامعه می‌توانند از آثار و پی‌آمد‌های مطلوب ومثبت آن بهره‌مند باشند. از این رو لازم و ضروری است تمام نهادهای اصلی و فرعی فرهنگی و اجتماعی اعم از مهد كودك‌، پیش دبستانی‌، آموزش وپرورش‌، آموزش عالی، صدا و سیما ، رسانه‌ها ، خانواده و نهادهای فرهنگ‌ساز همچون هیئت مذهبی و... در این امر متحد‌، منسجم و هدفمند عمل كنند. چرا كه “‌آموزش” و “‌پرورش‌” و به طور كلی تربیت یك فرآیند اجتماعی است كه باید مبتنی بر ایدئولوژی دینی و بومی جامعه استوار باشد. ایدئولوژی برای انسان یك فعالیت مستمر است كه از طفولیت شروع می‌شود “ ولی خمیر مایه و سرشت آن با دوران قبل از تولد ارتباط مستقیم دارد‌”. لذا ارزشها‌،گرایشها و تصوراتش را از خانواده میان دایره ارتباطاتش توسط نزدیكان وهم بازی‌ها وسپس كار گسترش می‌یابد و در این ارتباط با دیگران و افزایش فشار زندگی بر او و نیز عوامل دیگر‌، به نهایت می‌رسد. پس از اینكه ایدئولوژی بازسازی شد و بر حسب اطلاعات‌، موقعیت‌ها و فشار‌های زندگی ساخته و پرداخته شد، در روح انسان عمق پیدا می‌كند.”۳( "ابراهیم ناصر،موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی “ره”، مترجم علی حسین زاده ،نوبت اول، ۱۳۸۰ص ۱۸۸)‌

بر اساس این مهم ضروری است مسئولین نظام ومتولیان فرهنگی وآموزشی برای تحقق اسلامی شدن آموزش وپرورش به معنای عام وخاص آن اهتمام جدی داشته باشند. البته منظور از اسلامی شدن آموزش وپرورش به معنای خاص وعام آن در تمام سطوح جامعه اهتمام به امور كلیشه‌ای از قبیل ایجاد نماز خانه، اقامه نماز جماعت و... نیست اگر چه این امور لازم است ولی كافی نیست.

آن خطری كه مبانی آموزشی ،پرورشی وتربیتی ما را تهدید می‌كند آموزش‌، پرورش و تربیت “سكولار” است. متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا كنون برای این مهم فكری اساسی و برنامه‌ای منسجم ارائه نشده است و مع‌الاسف در دوره‌هایی صراحتا بر ضد مبانی دینی واسلامی نیز عمل شد.

اگر بر مبانی فكری، نظری وعملی “تربیتی” جهان‌بینی فلسفی- الهی حاكم شود و همه اجزای موثر درآن بر مبنای همان جهان بینی الهی سیر كنند‌، آن گاه “آموزش” و “پرورش” اسلامی خواهد شد. و دیگر مدیران ومتولیان امر دغدغه ارائه آمار افزایش كمی نماد‌های دینی را در مراكز علمی - پژوهشی و... ندارند. به دلیل اینكه دیگر این شخص پرورش یافته در نظام تربیتی آموزش وپرورش اسلامی “‌اقیموا الصلاه‌” را با روح و روان خویش لمس كرده است و ایمان دارد كه “‌ان صلاه تنهی عن الفحشاء والمنكر‌” است. دیگر دغدغه فكری یا بازی سیاسی بر سر جدا سازی دختران وپسران در دانشگاه‌ها ایجاد نمی‌شود چرا كه خود بر مبنای “‌قل للمومنین یغضوا ابصارهم‌” عمل می‌كنند. اگر رویكرد تربیتی‌، آموزشی و پرورشی جامعه فارغ از مبانی اصیل دینی واسلامی باشد مآلا كفر والحاد عقیدتی و در نهایت كفر رفتاری را در پی خواهد داشت، و لو مظاهر دینی به طور گستر‌‌ده‌ای در جامعه نمایان باشد.‌‌

با توجه به مطالب فوق ضرورت رعایت اخلاق حرفه ای كه باید مربیان،معلمان و كادر آموزشی واجرایی بدان اهتمام ورزند آشكار می‌شود. اگرچه ساختار آموزشی و تربیتی كشور بر مبنای آنچه در صدر نوشتار بیان شد؛بسیار بیمار است و زحمت و مشقت معلمان و مربیان را در جهت نیل به این اهداف مقدس مضاعف و طاقت‌فرسا می‌كند، ولی معلمان عزیزباید به مسئولیت عظیم خود واقف باشند؛ و وظیفه خود را محصور در آموزش محتویات كتاب درسی نداند.

چراكه تربیت یك فعالیت اجتماعی است ،یعنی صورتی برای حیات جامعه است كه تاریخ‌، درجه رشد، تحول و امید‌های آینده هر جامعه ای را نشان می دهد و میزان تلاش ،همت وفعالیت‌های افراد جامعه به خصوص رویكرد وعملكرد مربیان ومعلمان، با رشد صعودی یا نزولی آن ارتباط مستقیم دارد. ‌

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 06 آبان 1397 ساعت: 18:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد روز دانش آموز

بازديد: 1278
تحقیق در مورد روز دانش آموز

13آبان، روز مبارزه با استكبار جهاني

 

در تاريخ انقلاب اسلامي برگي زرين و مقطعي حساس و مناسبتي پرخاطره است، بخصوص آنكه چهارده سال بعداز تبعيد حضرت امام (ره) در همين روز (13 آبان 1357) فرزندان امام و صدها دانش آموز و دانشجو در مقابل دانشگاه تهران و خيابان هاي اطراف با شعار "درود بر خميني" و "مرگ بر شاه" پايه هاي حكومت را به لرزه در آوردند و با گلوله هاي مأموران شاه به خاك و خون غلتيدند.

 

دانش آموزان همچون ساير گروه هاي ملت در اطاعت از فرمان حضرت امام (ره) كه همه را دعوت به مبارزه بي امان با رژيم امريكايي شاه مي نمود، سر از پا نمي شناختند و نجات اسلام را در پيروي كامل از امام (ره) سازش ناپذير مي دانستند. اين طبقه جوان و فعال جامعه بحق يكي از اركان و پايه هاي مهم انقلاب پيروزمند اسلامي بودند.

 

صبح روز 13 آبان 1357 ه.ش دانش آموزان در حالي كه مدارس را تعطيل كرده بودند روبه سوي دانشگاه نهادند تا بار ديگر پيوندشان را با رهبر بت شكن خويش به جهان اعلام نمايند. اين جوانان پرشور خداجو گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجويان و گروههاي ديگري از مردم در زمين چمن دانشگاه اجتماع كردند. مأموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فرياد حق طلبانه از گلويي برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند. دانش آموزان در كناره نرده ها و زمين چمن اجتماع كرده بودند و فرياد مقدس "الله اكبر" آنان فضا را مي شكافت و تا فاصله هاي دور طنين مي انداخت.

 

ساعت يازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشك آور در ميان دانش آموزان و دانشجويان پرتاب كردند. اجتماع كنندگان در حالي كه به سختي نفس مي كشيدند، صداي خود را رساتر كردند و با فرياد دشمن شكن "الله اكبر" لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افكندند. در اين هنگام تيراندازي آغاز شد و لاله هاي انقلاب يكي پس از ديگري در خون غلتيدند جوانان با  فرياد الله اكبر و با شعارهاي مرگ بر امريكا و مرگ بر شاه به شهادت رسيدند و انقلاب خونين اسلاميشان را تداوم بخشيدند و دشمنان اسلام را بيش از پيش به رسوايي و شكست كشاندند. در اين واقعه 56 تن شهيد و صدها نفر مجروح شدند. يكي از شاهدان عيني مي گويد:

 

"شنبه 13 آبان سال 1357 ساعت 11 صبح، بيش از هفت هزار دانش آموز و دانشجو و ديگر طبقات مردم در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده و عده اي سرگرم تماشاي نمايشگاه عكس بودند و گروهي به سخنراني گوش مي كردند كه ناگهان يك كپسول گاز اشك آور در هوا چرخيد و روي زمين دانشگاه فرود آمد. عده اي سراسيمه به سوي در ورودي دانشگاه دويدند، ولي در همين موقع صداي تيراندازي بلند شد. سربازان از  پشت ميله هاي دانشگاه به سوي مردم شليك كردند. هنوز فريادهاي "نترسيد تيراندازي هوايي است" بلند بود كه دانشجويي به زمين غلتيد، از اين لحظه به بعد دانشگاه و خيابان هاي اطراف آن مبدل به صحنه جنگ و گريز شد. دانشجويان و دانش آموزان قصد داشتند آن روز به سوي منزل مرحوم آيت الله طالقاني راه پيمايي كنند. درست هنگاميكه عزم خروج از دانشگاه كردند با تيراندازي نيروها مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه برخوردهاي خونين شد. مجروحان توسط دانشجويان به بيمارستان منتقل شدند."

 

در همان ساعات اوليه نيروهاي ضربت وارد دانشگاه شدند و دانشجويان و دانش آموزان براي مقابله با اين حمله آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند متر پيشروي در دانشگاه آنجا را ترك كردند.

 

با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حكومت نظامي خيابان هاي اطراف دانشگاه و قسمتي از خيابان انقلاب را بستند و دانشجويان و دانش آموزان در خيابانهاي اطراف پراكنده شدند. تظاهر كنندگان در چند نقطه  خيابانهاي جمهوري اسلامي و ولي عصر (عج) و خيابان هاي منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار الله اكبر و لا اله الا الله خود را از حملات ددمنشانه مأموران نجات مي دادند.

 

ساعت دو بعداز ظهر مجدداً سربازان حكومت نظامي بر روي دانشجويان و دانش آموزان كه در داخل دانشگاه بودند، تيراندازي كردند كه در همان لحظات اول عده اي از دانشجويان به زمين افتادند و در خون غلتيدند. دانشجويان و دانش آموزان با پلاكاردهايي كه در آن شمار كشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادن  شعار الله اكبر خميني رهبر به راه پيمايي پرداختند. جنگ و گريز مأموران نظامي با دانشجويان و دانش آموزان تا پاسي از شب ادامه داشت …"

 

امام خميني (ره) در پيامي كه به همين مناسبت از پاريس براي امت قهرمان ايران فرستادند، فرمودند:

 

"عزيزان من صبور باشيد كه پيروزي نهايي نزديك است و خدا با صابران است. ايران امروز جايگاه آزادگان است… من از اين راه دور چشم اميد به شما دوخته ام… صداي آزاديخواهي و استقلال طلبي شما را به گوش جهانيان مي رسانم".

 

از آن تاريخ به بعد، سيزدهم آبان ماه با عنوان روز دانش آموز، به عنوان حماسه خونين لاله هاي انقلاب در جريان نهضت اسلامي گرامي داشته ميشود.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 آبان 1397 ساعت: 16:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

معرفی تشکل های دانش آموزی

بازديد: 643
معرفی تشکل های دانش آموزی

تشكلهاي دانش آموزي   

تشكلهاي دانش آموزي: پرورش استعدادهاي نوجوان در دوره راهنمائي اهميت بسزايي دارد با ايجاد تشكلهاي دانش آموزي پيشتازان هلال احمر، شوراي دانش آموزي ، بسيج ، امران به معروف ، گروه تبليغات ومراسم و.. زمينه شكوفائي

 استعداد ها وبارور نمودن آن فراهم مي شود شما د راينجا به صورت مختصر با فعاليت برخي ا زاين تشكل ها آشنا مي شويد.

1- شوراي دانش آموزان: اعضاء شورا متشكل از آقايان نديميان مديريت آموزشگاه ۀ اعظمي معاونت پرورشي ۀ شيرواني رئيس شورا، محمدي منشي وسايراعضاء آقايان بشيري ، هاديان ، ناجي ، كارخاني و واعظي مي باشند.

جلسات شورا بصورت مستمربرگزار شده واعضاء نظرات دانش آموزان را به مسئولين آموزشگاه ونظرات مسئولين را به دانش آموزان انتقال مي دهند.

ازجمله مصوبات شورا ميتوان  به الف برگزاري كلاسهاي تقويتي وپيشرو

ب- مراسم افطاري ج بهبود سيستم گرياشي ونور د‌- تعيين سخنگوي شورا وتهيه تابلوي مخصوص شورا  ك- تشويق دانش اموزان براي حضور در نماز جماعت ل- تهيه نشريه شورا ن توزيع ميان وعده غذائي  و-  برگزاري اردوهاي يكروزه وچند روزه  ه- نصب حفاظ  ي برگزاري مراسم ويژه محرم ودهه فجر و.. اشاره نمود.

2- گروه پيشتازان : تشكيلات دانش آموزي پيشتازان باهدف تقويت روحيه تشكيلاتي وسازماني در راستاي ايجاد نظم ، انسجام ، اتحاد و وحدت رويه بين اعضاء بر طبق قول ، سوگند ، شعار ومنش هاي سازماني ، رفتارهاي جامعه پسند مانند هم دلي ،

هم فكري ، همياري ومشاركت تشكيل گرديده است.

گروه پيشتازان آموزشگاه متشكل از بهترني وبا استعداترين دانش آموزان مدرسه مي باشند كه در 5 گروه تقسيم شده وآموزشهاي لازم ابتدا به سرگروه ها ۀ معاون رسد ورهنمون وخبرنگار رسد داده شده وسپس سرگروها به سايراعضاء آموزش مي دهند.

بعضي ازعناوين آموزشهائي كه تاكنون گروه پيشتازان  فرا گرفته اند عبارتند از : الف اهداف تشكيلات پيشتازان    ب- سوگندو منش پيشتازان

 ج-آرم ، علامت وسلام  پ آموزش جهت يابي (1)  ت آموزش كمكهاي اوليه (2) يابي (2) د آموزش كمكهاي اوليه (1) ك آموزش كمكهاي اوليه (2)

گ آموزش كمكهاي اوليه (3) ن فرياد هاي شادي و- آموزش چادرزني (1)  ه‌- آموزش چادرزني (2)  ي- ساير آموزشهاي لازم ت پايان سال ارائه خواهد شد.

لازم به ذكر است كه برنامه هاي متنوع ورزشي ومسابقات بين گروه ها نيز انجام شده وهمچنين اردوهاي يكروزه وچند روزه نيز در حال اجرا وبرنامه ريزي مي باشد.

  3- تشكيلات بسيج : بسيج دانش اموزي در سازندگي دانش آموزان وجذب ايشان به آموزشهاي بسيج در مساجد واحياء ارزشهاي انقلابي اسلامي وملي نقش بسزائي دارد لذا دانش آموزان در آموزشگاه انسجام وسازمان يافته ودر امور مختلف مدرسه بعنوان يك نهاد خود جوش وداوطلب فعاليت مي كنند از جمله فعاليتهاي بسيج مشاركت وهمكاري در برگزاري ايام الله ، اداره آموزشگاه ومسابقات فرهنگي وورزشي را مي توان ذكرنمود.

 

4- هلال احمر :  يكي از بهترين گروههائي كه در آموزشگاه تشكيل شده واموزشهاي مفيد وپرفايده اي را فرا مي  گيرند گروه هلال احمر است زيرا دانش آموزان با كمكها ي اوليه براي مصدومين واقدامات اوليه براي مجروحين حوادث ، مارگزيدگي ، مسموميت ها ، خفگي ها شكستگي وخونريزي و.. آشنا شده وحتي مي توانند جان خود و ديگران را نجات دهند. لازم به ياد آوري است بعد از اتمام كلاسها به فارغ التحصيلان گواهي پايان دوره از طرف هلال احمر اعطاء خواهد شد.

5- تهيه ماهنامه داخلي : با توجه به علاقه دانش آموزان به فعاليتهاي فرهنگي ولزوم آشنائي وشكوفائي استعداد ايشان در زمينه روزنامه نگاري وخبرنگاري دو نشريه مجزا تحت عنوان نشريه پيشتازان وشوراي دانش اموزي منتشر ومطالب گوناگون ومتنوعي در آن ارائه مي گردد.

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 04 آبان 1397 ساعت: 16:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره هفته بسیج دانش آموزی

بازديد: 4029
تحقیق درباره هفته بسیج دانش آموزی

هفته بسيج دانش آموزي: بزرگداشت شهيد فهميده و شهيدان دانش آموز

 دانش آموزان شهيد يعنی ذخيره هاي عظيم انقلاب و اسلام

 

همه ساله با توجه به رويداد سيزدهم آبان کميته مشترکي متشکل از اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان وزارت آموزش و پرورش و بسيج دانش آموزي و برخي ديگر از سازمانها و نهادهاي کشور با عنوان کميته مرکزي دانش آموزي مراسم 13 آبان تشکيل شده که مهمترين برنامه هاي آن  در قالب برنامه هاي هفته تربيت، روز بزرگداشت  شهيد فهميده و سالگرد تأسيس اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان طراحي مي شود.

تجليل از دانش آموزان نمونه در زمينه هاي فرهنگي، سياسي و هنري حضوردر مزار شهداي دانش آموز و ديدار با خانواده هاي معظم آنان و برپائي نمايشگاه عکس و پوستر ازحضور سياسي جوانان در دوران انقلاب اسلامي به همراه يادبود شهداي دانش آموز درمدارس سراسر کشور ازجمله برنامه هاي پيش بيني شده به مناسبت روز 13 آبان است.

سلسله نشست ها و گفتگوهاي سياسي با دانش آموزان در خصوص شيوه هاي روياروئي با توطئه هاي فرهنگي و سياسي آمريکا و وابستگان استکبار در يکصد و ده شهرستان ديدار اعضاي کميته ها و انجمن هاي اسلامي دانش آموزان بسيج دانش آموزي و امورتربيتي با مقام معظم رهبري از ديگر برنامه هاي کميته مرکزي دانش آموزي مراسم سيزده آبان است.

 

بسيج دانش آموزي، يک نهاد آموزشي است که با برنامه هاي مدون و ايجاد پايگاه هاي علمي سعي دارد گام مؤثري در ارتقاي  توان علمي  دانش آموزان داشته باشد. بسيج، عبارت است از مجموعه اي که در آن، پاکترين انسانها، فداکارترين و آماده به کارترين جوانان کشور در راه اهداف عالي اين ملت و براي کمال رساندن و به خوشبختي رساندن اين کشور، جمع شده اند. بسيج عبارت است  از تشکيلاتي که در آن، افراد متفرق و تنها، به يک مجموعه عظيم و منسجم، به يک مجموعه آگاه، متعهد، بصير و بيناي به مسائل کشور و به نياز ملت، تبديل مي شوند؛ مجموعه اي که دشمن را بيمناک، و دوستان را اميدوار و خاطر جمع مي کند. معناي بسيج اين است.

 بسيجدر حقيقت، مظهر يک وحدت مقدس، ميان افراد ملت است. همه  ميدانهائي که بسيج در آن حضور پيدا کرده است، ميدانهائي ملي است؛ ميدانهاي مربوط به همه ملت است، هيج وقت کشور، از يک مجموعه عظيمي که از بهترين فرزندان کشور و با اين خصوصيات تشکيل شده است، بي نياز نيست. بسيج در واقع، مظهر عشق و ايمان و آگاهي و مجاهدت و آمادگي کامل، براي سربلندکردن کشور و ملت است. امروز سازماندهي بسيج در سراسر کشور، بسيار وسيع است؛ اما اين سازماندهي، يقيناً از اين گسترده تر خواهد شد، و با يک ديد وسيع که نگاه کنيم، همه انسانهائي که اين خصوصيات را دارند، در واقع جزء بسيجند. درحقيقت همه انسانهاي  مؤمن، آگاه، بصير، عاشق، متعهد، علاقه مند و آماده به کار، در هر ميداني از ميدانها هستند که براي ملت مفيد است،جزو بسيجند.

لذا بسيج، يک نام مقدس است. همه آحاد ملت، بخصوص اعضاي بسيج، بسيج دانش آموزي، دانشجوئي، کارگري،صنفي و عشايري، يگانهاي گوناگون بسيج و کساني که جزو سازمان بسيج نيستند و در واقع جزو بسيجند، همه و همه در پاي انجام تکليف، حاضر و آماده باشند، خودشان را براي دفاع از اسلام و انقلاب اسلامي آماده کنند. دفاع هم هميشه، با آلات قهريه نيست، با مشت نيست، با تفنگ  نيست، گاهي دفاع با فهميدن است. گاهي دفاع  از حقيقت، با حضور در جائي است. شايد يکي از بزرگترين خدماتي که انقلاب به ملت ايران کرد، اين بود که ذهنها را باز کرد، ذهنها را سياسي کرد، چشمها را باز کرد، و همه را با مسائل کشور آشنا کرد. اين آشنائي، اين بصيرت، بايد روز به روز بيشتر و زيادتر بشود. اگر اين بشود، دشمن هيچ کاري نمي تواند انجام بدهد.

 

مقام معظم رهبري سال گذشته طي ديداري با اعضاي ستاد يادواره هاي شهيد فهميده، ضمن تجليل از شهيد فهميده بعنوان يكي از اسطوره هاي به ياد ماندني در تاريخ ملت ايران فرمودند:

 "نوجواني دوره اي است كه براي رقم زدن آينده هر فرد نقش حساس و تعيين كننده اي دارد و كساني كه به اين رشد معنوي، علمي و فكري و كارآيي و قوت جسمي برسند، آينده درخشاني را براي خود تضمين خواهند كرد. بنابراين پرداختن به كار تعليم و تربيت اين قشر از جامعه و بالاخص مسئله بسيج كه يك امر همه جانبه مادي و معنوي محسوب مي شود حائز اهميت بسيار است و جوانان و نوجوانان ما در لباس بسيج از ارزش ها و شخصيت و جوهره وجودي خويش مردانه دفاع مي كنند ..."

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 28 مهر 1397 ساعت: 19:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

رابطه معلم و دانش آموز

بازديد: 243
رابطه معلم و دانش آموز

رابطه معلم و دانش آموز

سلامت روانی در مفهوم دقیق کلمه به معنای احساس رضایت و شادابی و نشاط و تعادل روانی، درک درست از واقعیتها و ارائه پاسخ سازگارانه و مؤثر در برخورد با آنها، تعامل سالم دنیای درونی فرد با دنیای پیرامون است.          

بیاموخت آدم ز پروردگار/ کلام و سخنهای بس استوار

که گردید باعث که یکتا خدا/ پذیرد از او توبه را از خطا

خدای رحیمست و توبه پذیر/ بسی مهربان است آن بی نظیر

در مورد مفهوم سلامت روانی، نگرش عموم روانشناسان آن است که ملامت روانی یکی از جنبه های سلامت عمومی یعنی برخورداری از رفاه کامل جسمی و روانی و اجتماعی و معنوی است. سلامت روانی در مفهوم دقیق کلمه به معنای احساس رضایت و شادابی و نشاط و تعادل روانی، درک درست از واقعیتها و ارائه پاسخ سازگارانه و مؤثر در برخورد با آنها، تعامل سالم دنیای درونی فرد با دنیای پیرامون است.

وجود ویژگیهای اضطرابی در دانش آموزان، متأثر از سبک رفتاری خانواده است. به این معنا که خانواده های آشفته، مستبد، غیرمنسجم و بی تفاوت، موجبات بروز روحیات اضطرابی را در فرزندان خود فراهم می کنند. ویژگی پرخاشگری در میان دانش آموزان، متأثر از دو سبک رفتاری فرزند پروری یعنی آشفتگی و غیرمنسجم بودن خانواده است.

وجود خصوصیات افسردگی در میان دانش آموزان نیز متأثر از سبک رفتاری خانواده است و به ترتیب خانواده های آشفته، غیرپاسخگو، نامنسجم، بی تفاوت و... باعث افسردگی در فرزندان می شوند. نگرش اجتماعی در میان دانش آموزان به ترتیب ناشی از سبکهای رفتاری بی تفاوتی، آشفتگی غیر پاسخگویی و استبدادی در خانواده است.

نگرش مثبت دانش آموزان به روابط انسانی در مدرسه بیش از همه در افرادی دیده می شود که خانواده های منسجم، صمیمی و پاسخگو دارند. خانواده هایی که آشفته، بی تفاوت و مستبد هستند، فرزندانی دارند که منفی ترین نگرش را نسبت به روابط انسانی در مدرسه ابراز می کنند.

آن دسته از دانش آموزان که به ترتیب دچار اضطراب، افسردگی، نگرش ضد اجتماعی، پرخاشگری و روحیه خلافکاری هستند، منفی ترین نگرش را نسبت به روابط انسانی در مدرسه از خود نشان می دهند.

سبک رفتاری خانواده هم در وضعیت روانی دانش آموزان و هم در نگرش آنان به چگونگی روابط انسانی در مدرسه تأثیر می گذارد. روشنترین پیشنهادی که می توان بر اساس یافته های پژوهشی ارائه کرد، این است که نهادهای مختلف اجتماعی، تربیتی، فرهنگی و دینی باید کوشش برنامه ریزی شده ای را در بهبود مناسبات درون خانواده و سبکهای رفتاری و شیوه های فرزند پروری به عمل آورند.

پرستید ای مردمان آن خدا/ که پیشینیان آفرید و شما

بود آنکه گردید پرهیزگار/ بیایید راهی به پروردگار

خدایی که افراشت نیلی سپهر/ زمین را بگسترد اینان ز مهر

"تورنس" در چند تحقیق که در موضوع تأثیر نوع رابطه معلمان و شاگردانشان در خلاقیت داشت، نتیجه گرفت که نگرش معلم، عامل تعیین کننده ای در فزونی گرفتن خلاقیت دانش آموزان به شمار می رود، نتایج تحقیقات انجام شده، بیانگر آن است که معلمان خلاق، شاگردان خلاقتری پرورش می دهند. همچنین معلمانی که از شخصیتی گرم، صمیمی و پذیرنده برخوردارند، امکان افزایش خلاقیت را فراهم می آورند.

بر اساس تحقیقات انجام شده معلمان گروه آزمایش موانع خلاقیت در کلاس را به این صورت برشمردند:

۱) حجم زیاد کتب درسی

۲) مقایسه دانش آموزان با یکدیگر

۳) آموزش کلیشه ای توسط معلمان

۴) ضوابط و قوانین انعطاف ناپذیر

۵) مزاحم تلقی شدن دانش آموزان خلاق

معلمان کلاس و معلمان راهنما معتقد بودند استفاده از روشهای خلاق تدریس توسط معلمان کلاس، یادگیری دانش آموزان را به سبب رغبت بیشتر آنان به کلاس، افزایش داده است و در مقایسه با سالهای قبل، جوی کاملاً متفاوت از گذشته در کلاس ایجاد نموده است. تأثیرات عمیق این دوره بر معلمان و روی دانش آموزان نیز کاملاً مشهود است.

بر اساس یافته های پژوهشی و با توجه به نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل آماری، دوره آموزش خلاقیت تأثیر مثبتی در افزایش دانش، تغییر نگرش و افزایش مهارتهای تدریس معلمان داشته است. علاوه بر این، بیش از ۹۰ درصد معلمان اعتقاد داشتند این دوره نه تنها بر دانش، نگرش و مهارت آنها تأثیر گذاشته، بلکه آنها را نسبت به زندگی عوض کرده و باعث تحولاتی در زندگی و کار آنها شده است.

تأثیرات عمیق این دوره بر معلمان، به نوبه خود بر روی دانش آموزان آنها نیز کاملاً مشهود بود. معلمان اظهار می داشتند که از آن پس دانش آموزان با انگیزه بسیار بالایی در کلاس و فعالیتهای کلاس شرکت می کردند، چنانکه ترجیح می دادند حتی ساعات تفریح را نیز در کلاس بمانند و به فعالیت خود ادامه دهند.

نقش رابطه معلم و دانش آموز در ایجاد انگیزه :

یکی از چالشهای مهم موجود در آموزش ریاضی  عدم برقراری ارتباط  عاطفی مثبت بین  معلمان این درس و دانش آموزان است . متأسفانه این امر باعث به وجود آمدن تفکرات و دیدگاه های منفی در اذهان دانش آموزان و والدین آنها نسبت به درس ریاضی شده است .و ادامه این روند یعنی ناسازگاری در ارتباط مؤثر منجر به بی -علاقگی و حتی تنفر و انزجار بسیاری از افراد نسبت به درس ریاضی شده است.    اولین هدف یک معلم ریاضی در جو حاکم بر این درس ،باید برقرار کردن رابطه ی مطلوب دوستانه و حمایت کننده با دانش آموزان باشد . چنین هدفی فقط با تعامل میان معلم و دانش آموز حاصل می آید .  چند روز اول مدرسه و اولین دیدارهای دانش آموزان با معلم از این نظر بسیار مهم است . بنا بر این به آن توجه خاص د اشت .معلمان تازه کار به طور معمول از معلمان قدیمی تر می شنوندکه تا هنگامی که دانش آموزان به او احترام نگذاشته اند در برابر آنها نخندد. زیرا ایشان بر این باورند که دانش آموزان برای احترام گذاشتن به معلم باید از وی بترسند. اما نظریه پردازان انگیزش می گویندکه به دانش آموزان نشان دهیدکه به آنها علاقه دارید و می توانند به شما اعتماد کنند و در صورت  نیاز برای هر کمکی به شما رجوع نمایند. 

معلمان بر خلاف خلبانها و معمارها یا جراحها ، آموزش فشرده ای در مهارتهای حرفه شان ندیده اند. به نوعی از آنان انتظار می رود که وقتی وارد کلاس می شونددر مورد مسائل  پیچیده روابط بشری تجربه و مهارت داشته باشند . از معلمها خواسته  می شود که در جریان فعالیت روزانه شان :

1)     انگیزه یادگیری ایجاد کنند .

2)     مشوق خود مختاری باشند و عزت نفس را تقویت کنند .

3)     از شدت اضطراب (anxiety ) بکاهند و ترس را از بین ببرند .

4)يأس و نومیدی ( frustration )   را کم کنند.

5)     سبب کاهش تعارضها و کشمکشها(conflict) شوند و خشم را فرو بنشانند .

 یکی از معلمها می گفت :« من از قبل می دانم که دانش آموز به چه چیزی نیاز دارد . من نیاز او را حس می کنم . او نیاز دارد قبولش داشته باشند . به او احترام بگذارند، دوستش داشته باشند. به او اعتماد کنند ، او نیاز دارد که تشویقش کنند ، پشتیبانی اش کنند،او را به فعالیت وا دارند و موجبات تفریح و خوشی اش را فراهم آورند تا بتوانند به کاوش و آزمایش بپردازند. و به نتایج موفقیت آمیزی برسد، عجب حکایتی است ! او این همه نیاز دارد . و من تنها چیزی کم دارم ،عقل و دانایی سلیمان است و بینش و فراست ابن سینا و علم و دانش خیام و ایثار و از خود گذشتگی فلو رانس نایتینگل»


روابط معلم و دانش‌آموز

معلم‌ها، مانند خلبان‌ها، معمارها، یا اطباء آموزش فشرده‌ای در حرفه‌شان دیده‌اند. بنابراین از آنان انتظار می‌رود وقتی که وارد کلاس می‌شوند در مورد مسائل پیچیده روابط بشری تجربه و مهارت داشته باشند.  

سازگاری در ارتباط بین معلم و دانش‌آموزان چگونه ایجاد می‌شود؟

سازگاری در ارتباط می‌تواند تعلیم و تربیت را تغییر دهد. این سازگاری نه تنها بر گرفتاری‌های تدریس اثر می‌کند، بلکه یادگیری را عمیقا تحت تاثیر قرار می‌دهد. کاری که در بسیاری از مدارس ما شکل گرفته است و تمام نیروی آن در اختیار کودکان قرار گرفته و شخصیت آنها را غنی و زندگی‌شان را عزت و اجر می‌بخشد.

معلم‌ها، مانند خلبان‌ها، معمارها، یا اطباء آموزش فشرده‌ای در حرفه‌شان دیده‌اند. بنابراین از آنان انتظار می‌رود وقتی که وارد کلاس می‌شوند در مورد مسائل پیچیده روابط بشری تجربه و مهارت داشته باشند. از معلم‌ها خواسته می‌شود که در جریان فعالیت روزانه‌شان:

انگیزه یادگیری ایجاد کنند، مشوق خودمختاری باشند

عزت‌نفس را تقویت کنند، اعتماد به نفس پدید آورند

از شدت اضطراب بکاهند، ترس را از بین ببرند و یاس را کم کنند

معلم‌ها، به مقدار زیادی کفایت و کاردانی در ارتباط محتاجند. معلمی که ذهن روشن و آگاه دارد نسبت به معنا و مفهوم واژه‌ها حساسیت نشان می‌دهد. او می‌داند موضوع درسی که دانش‌آموز یاد می‌گیرد اغلب به سبک کار معلم بستگی دارد. او از احساسات آگاه است و گفتار مناسبی دارد که از طریق آن درک و تفاهم را به دانش‌آموز انتقال می‌دهد. او نسبت به ارتباطی که دانش‌آموز را خراب می‌کند آلرژی دارد. او از سرزنش و شرمسار کردن دانش‌آموز پرهیز می‌کند و از اهانت و تشر زدن به او نفرت دارد. گفتار او خالی از هرگونه مکالمه مخرب و بیان غلط و اشتباه است.

سازگاری در ارتباط، نوعی موفقیت است و مستلزم یادگیری و تمرین و انضباط شخصی است. این امر متضمن تمرین بسیار است. این ادعا که در یک رابطه خوب، آدم می‌تواند هرچه دلش خواست بگوید بدون اینکه زیانی به کسی برسد، ادعایی تسلی‌بخش است، اما غلط است. به این باور می‌ماند که آدم وقتی سلامت و تندرست است می‌تواند هرچیزی را ببلعد بدون اینکه زیان ببیند حتی سم را.

رهیافتی موثر در تکالیف خانه

بیشتر وقت‌ معلم‌ها، صرف این می‌شود که تکلیف بدهند و تکلیف نگاه کنند. بسیاری از کمدی‌ها و تراژدی‌های کلاس ریشه در همین تکالیف دارد. دانش‌آموز یاد می‌گیرد که درباره تکالیف خانه‌اش دروغ سر هم کند، از روی دست دوستانش کپی کند، در راه مدرسه دفتر تکالیفش را گم کند، یا آن را در خانه جا بگذارد.

در یکی از مدارس، روندهای موثری برای حل مشکلات مربوط به تکالیف خانه دانش‌آموز ایجاد شد که در این مقاله ذکر می‌گردد: دانش‌آموزی که در انجام یا آوردن تکالیف خانه‌اش کوتاهی می‌کند، بایستی رسما یادداشتی بنویسد و در آن قید کند که چه کاری انجام نشده است و چه وقت انجام خواهد شد. به هیچ‌وجه، پرسیده نمی‌شود چرا؟

این‌گونه فرض می‌شود که دانش‌آموز دلایل خودش را داشته است.

او را در منگنه قرار نمی‌دهند تا بهانه‌های قابل قبول و دروغ‌های عقل‌پذیر اختراع کند. نامه او را ضمیمه پرونده‌اش می‌کنند و وقتی تکالیف انجام شد، نامه را به دانش‌آموز پس می‌دهند. بنابراین، هر دانش‌آموز، مسئول پرونده خویش است. مدرک تلاش یا کم‌کاری، دستخط خود اوست. به دانش‌آموز انگیزش و فرصت داده می‌شود تا پیشینه‌اش را بهبود بخشد.

والدین اغلب اطلاع ندارند که در مورد تکالیف خانه دانش‌آموز چه کمکی می‌توانند به او کنند؟ آنان وقتی یادداشت نامطلوبی از معلم به دستشان می‌رسد مقداری ناراحت می‌شوند و ممکن است که دانش‌آموز را تنبیه نمایند که روش اشتباهی است. لازم است که در این زمینه راهنمایی‌های لازم از طرف آموزگار دلسوز در جلسات مختلف اولیاء انجام شود.

وقتی والدین با علاقه شدید درگیر تکالیف خانه و نمرات فرزندانشان می‌شوند، دانش‌آموز ممکن است سر به تمردبگذارد و تنبل‌ترین دانش‌آموز کلاس بشود. والدین باید به دانش‌آموزان یاد بدهند که در خانواده هرکس مسئولیت خاصی را به عهده دارد و موظف است که آن کار را به نحو احسن انجام دهد و انجام دادن تکالیف خانه هم مسئولیتی است که متوجه خود دانش‌آموز است و باید آن را به نحو شایسته‌ای انجام دهد.

نقش معلم در رشد و تکامل دانش‌آموزان

معلمين در تکامل حس کوشش دانش‌آموزان از طريق واگذارى مسئوليت اداره کلاس، انگيزش فعاليت‌هاى جمعي، با شناخت و به‌کارگيرى زمينه‌هاى ذوقى ديگر مى‌توانند مؤثر باشند. هم‌چنين معلم مى‌تواند حس اعتماد به‌ نفس، استقلال وجودي، قريحه و ابتکار دانش‌آموزان خود را تقويت کرده و يا با تشويق خود، اين زمينه‌ها را پربارتر کند. به علاوه معلم مى‌تواند از نظر اخلاق، رفتار، صداقت و ساير صفات مطلوب انسانى براى دانش‌آموزان الگوئى مناسب شده و اثر وجودى و اخلاقى خود را در ذهن کودک گاهى تا سنين بالاى زندگى استوار کند.            

نقش معلم در سازندگى دانش‌آموز وقتى مؤثرتر و پربارتر مى‌شود که همکارى نزديک و مکرر با والدين دانش‌آموز را داشته باشد و به‌صورت يک ارتباط متقابل، معلم مطالبى را درباره رفتار و خصوصيات خلقى کودک از اولياء و آنها نکاتى را در زمينه مسائل آموزشى وى از معلم کسب کرده و در جهت رفع مشکلات او هم‌فکرى نمايند. چنين هماهنگى در سنين و جهات مختلف رشد و تکامل دانش‌آموز، مثل رعايت نظم و انضباط، رقابت سالم با خواهر يا برادر، آموزش مسائل بهداشتى و بلوغ‌جنسى و رفتارى وى مى‌تواند کارساز باشد.

 

 توجه :

شما فرهنگیان گرامی می توانید تحقیقات اقدام پژوهی ، گزارش تخصصی ، درس پژوهی ، تجربیات ارتقای شغلی ، طرح جابر  و مقالات پرسش مهر مورد نیاز خود را از لینک های زیر تهیه نمائید :( سایت علمی و پژوهشی آسمان ) بر روی هر لینک کلیک نمائید :


 
 
 
 
 
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 28 مهر 1397 ساعت: 19:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

معرفی کامل چرخ خیاطی

بازديد: 119
معرفی کامل  چرخ خیاطی

برای دانلود رایگان تحقیق کامل درباره چرخ خیاطی بر روی لینک زیر کلیک کنید .فایل ورد و قابل ویرایش :

 

دانلود تحقیق درباره چرخ خیاطی

 

 

 

 

 


منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 مهر 1397 ساعت: 9:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

تاثیر نماز بر تربیت و اخلاق

بازديد: 513
تاثیر نماز بر تربیت و اخلاق

تاثیر نماز بر تربیت و اخلاق


چکیده 

1.
روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خداست، همان «ذکر الله » است که در آيه فوق به عنوان برترين نتيجه بيان شده است . البته ذکري که مقدمه فکر، و فکري که انگيزه عمل بوده باشد، چنان که در حديثي از امام صادق(ع) آمده است که در تفسير جمله « وَ لَذِکرُاللهِ اَکبَر» فرمود: «ذِکرُاللهِ عِندَما اَحَلَّ وَ حَرَّمَ » «ياد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام» (يعني به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد ) .
2.
نماز وسيله شستشوي از گناهان و مغفرت و آمرزش الهي است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مي کند، لذا در حديثي مي خوانيم : پيامبر(ص) از ياران خود سئوال کرد : «اگر بر در خانه يکي از شما نهري از آب صاف و پاکيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آيا چيزي از آلودگي و کثافت در بدن او مي ماند؟ » در پاسخ عرض کردند : نه، فرمود : «نماز درست همانند اين آب جاري است، هر زمان که انسان نماز مي خواند گناهاني که در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مي رود » و به اين ترتيب جراحاتي که بر روح و جان انسان از گناه مي نشيند، با مرهم نماز التيام مي يابد و زنگارهايي که بر قلب مي نشيند زدوده مي شود .
3.
نماز سدي در برابر گناهان آينده است، چرا که روح ايمان را در انسان تقويت مي کند، و نهال تقوي را در دل پرورش مي دهد، و مي دانيم «ايمان» و «تقوي» نيرومندترين سد در برابر گناه است، و اين همان چيزي است که در آيه فوق به عنوان نهي از منکر بيان شده است و همان است که در احاديث متعددي مي خوانيم: افراد گناهکاري بودند که شرح حال آن ها را براي پيشوايان اسلام بيان کردند فرمودند : غم مخوريد، نماز آن ها را اصلاح مي کند و کرد .
4.
نماز، غفلت زداست، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است که هدف آفرينش خود را فراموش کنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند . اما نماز به حکم اين که در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مي شود، مرتباً به انسان اخطار مي کند، هشدار مي دهد، هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي کند و اين نعمت بزرگي است که انسان وسيله اي در اختيار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قوياً به او بيدار باش گويد .
5.
نماز خودبيني و کبر را در هم مي شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پيشاني بر خاک در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره کوچکي در برابر عظمت او مي بيند، بلکه صفري در برابر بي نهايت .پرده هاي غرور و خودخواهي را کنار مي زند، تکبر و برتري جويي را در هم مي کوبد . به همين دليل حضرت علي(ع) در آن حديث معروفي که فلسفه هاي عبادات اسلامي در آن منعکس شده است بعد از ايمان نخستين عبادت را که نماز است با همين هدف تبيين مي کند مي فرمايد : «خداوند ايمان را براي پاکسازي انسان ها از شرک واجب کرده است و نماز را براي پاکسازي از کبر».
6.
نماز وسيله پرورش، فضايل اخلاق و تکامل معنوي انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مي برد، به ملکوت آسمان ها دعوت مي کند، و با فرشتگان هم صدا و هم راز مي سازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مي بيند و با او به گفتگو بر مي خيزد . تکرار اين عمل د رشبانه روز آن هم با تکيه بر روي صفات خدا، رحمانيت و رحيميت و عظمت او مخصوصاً با کمک گرفتن از سوره هاي مختلف قرآن بعد از حمد که بهترين دعوت کننده به سوي نيکي ها است اثر قابل ملاحظه اي در پرورش فضائل اخلاقي در وجود انسان دارد . لذا در حديثي از امير مؤمنان علي(ع) مي خوانيم که در فلسفه نماز فرمود : «نماز وسيله تقرب هر پرهيزگاري به خداست ».
7.
نماز به ساير اعمال انسان ارزش و روح مي دهد- چراکه نماز روح اخلاص را زنده مي کند، زيرا نماز مجموعه اي است از نيت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيک را در جان انسان مي پاشد و روح اخلاص را تقويت مي کند . لذا در حديث معروفي مي خوانيم که امير مؤمنان علي(ع) در وصاياي خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشير ابن ملجم جنايتکار شکافته شد فرمود: «الله الله في الصَّلوﺓِ فَاِنَّها عَمُودُ دينِکُم» «خدا را، خدا را درباره نماز، چرا که ستون دين شماست » مي دانيم هنگامي که عمود خيمه درهم بشکند يا سقوط کند هر قدر طنابها و ميخ هاي اطراف محکم باشد اثري ندارد، همچنين هنگامي که ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهند داد . در حديثي ديگر از امام صادق(ع) مي خوانيم :«نخستين چيزي که در قيامت از بندگان حساب مي شود نماز است اگر مقبول افتاد ساير اعمالشان قبول مي شود، و اگر مردود شد ساير اعمال نيز مردود مي شود. » شايد دليل اين سخن اين باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسيله قبولي ساير اعمال است در او زنده مي شود، و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مي گردد و از درجه اعتبار ساقط مي شود .
8.
نماز قطع نظر از محتواي خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازي زندگي مي کند، چرا که مي دانيم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشي که بر آن نماز مي خواند، آبي که با آن وضو مي گيرد و غسل مي کند، محلي که در آن غسل و وضو انجام مي شود، بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاک باشد کسيکه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشي، رشوه خواري و کسب اموال حرام باشد چگونه مي تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراين تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتي است به رعايت حقوق ديگران .
9.
نماز علاوه بر شرايط صحت شرايط قبول، يا به تعبير ديگر شرايط کمال دارد که رعايت آن ها نيز يک عامل مؤثر ديگر براي ترک بسياري از گناهان است . در کتب فقهي و منابع حديث، امور زيادي به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مسئله شرب خمر است که در روايات آمده:« نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اين که توبه کند» و در روايات متعددي مي خوانيم : «از جمله کساني که نماز آن ها قبول نخواهد شد پيشواي ستمگر استو در بعضي از روايات ديگر تصريح شده است که نماز کسي که زکات نمي پردازد قبول نخواهد شد، و همچنين روايات ديگري که مي گويد : خوردن غذاي حرام يا عجب و خود بيني از موانع قبول نماز است، پيدا است که فراهم کردن اين شرايط قبولي تا چه حد سازنده است !
10.
نماز روح انضباط را در انسان تقويت مي کند، چراکه دقيقاً بايد در اوقات معيني انجام گيرد که تأخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است، همچنين آداب و احکام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعايت آن ها، پذيرش انضباط را در برنامه هاي زندگي کاملاً آسان مي سازد . همه اين ها فوايدي است که در نماز، قطع نظر از مسئله جماعت وجود دارد و اگر ويژگي جماعت را بر آن بيافزاييم که روح نماز همان جماعت است- برکات بي شمار ديگري دارد که اين جا جاي شرح آن نيست، به علاوه کم و بيش همه از آن آگاهيم

تاثیر نماز در تربیت

 نماز به عنوان مولفه اصلی تربیت دینی نقش اصلی را در ایجاد هویت دینی ایفا می نماید. واژه تربیت نیز از آنجایی اهمیت پیدا می کند که نماز نقشی تربیتی در زندگی فردی واجتماعی انسان دارد و تداوم این نقش تربیتی منجر به هویت یابی دینی می گردد.
اهمیت طرح مسئله
فریضه نماز به عنوان نماد و مشخصه اصلی اسلام سیاسی کانون توجه غرب بوده است. آنان در امپراتوری رسانه ای خود هرجا که می خواهند تصویری خشن از مسلمانان نشان دهند صف های طویل نماز جماعت آنان را در کنار صحنه های انفجار و ترور نشان می دهند. ارائه هویتی تمدن ستیز از مسلمان نمازگزار در فیلم های سینمایی و هالیوودی نیز دنبال می گردد. این همان تصویر تحقیر شده ای است که رودلف والنتیو در فیلم معروف “شیخ” ارائه می دهد واین تصور هنوز باقی است. در پس همه این تصاویر تهدید مربوط به جهاد )jihad( پنهان شده است. یعنی تصویری که روزی مسلمانان دنیا را تسخیر کنند.”(1)
ارائه چنین تصویری تحقیقا دارای زمینه های فرهنگی بوده است و دانش شرق شناسی که نگاه غربیان به شرق و مسلمانان است درخدمت این استراتژی بوده است.
انقلاب اسلامی ایران که انقلاب گل در مقابل گلوله بود و هویتی تمدن ساز از مسلمان نمازگزار ارائه داد ضربه ای کاری بر پیکر این گونه شرق شناسی زد. تلقی اسلام خشونت و تمدن ستیز را به اسلام هویت و تمدن ساز تبدیل نمود.
نماز به عنوان نماد عبودیت خدا و نفی سلطه هر موجود غیرالهی پیام اصلی انقلاب اسلامی ایران بود. نماز به عنوان نماد و پیام اصلی انقلاب بزرگ ملت ایران دارای پیام های سیاسی، فرهنگی واجتماعی نیز هست. اثرات اجتماعی و فرهنگی آن در نمازهای جمعه و جماعات بروز بیشتری می یابد. ارتباط متقابل، تعامل و گفتگو میان مسلمانان هم عقیده که به قصد قربه الی الله در صفی واحد گرد آمده اند در انجام این فریضه الهی است که جنبه عملی به خود می گیرد. عملکرد رسانه های ارتباطی در بازتاب فریضه نماز یک کنش فرهنگی هوشمندانه را می طلبد که بتواند مخاطبین و مخصوص نسل جوان را به وادی عمل به فریضه نماز ترغیب نماید. در اینجا نقش تربیتی و هدایتی رسانه های ارتباطی برجسته می گردد. رسانه ارتباط بین هویت و نماز را برجسته می کند و اینکه نماز چه نقشی رادر گفتمان هویت بازی می کند؟ چرا هویت دینی از مباحث عمده مربوط به هویت است؟!
1-
تبیین مفاهیم اصلی
1-1
چیستی هویت
هویت مجموعه ای از علائم آثار مادی، زیستی، جامعه ای، فرهنگی و روانی است که موجب شناسایی فرد از فرد، گروه از گروه یا اهلیتی از اهلیت دیگر (فرهنگی از فرهنگ دیگر) می شود. هویت را در مقیاس فردی بنا به تقدم تاریخی به هویت خونی، هویت خاکی و هویت فرهنگی تقسیم می کنند. هویت دینی بخشی از هویت فرهنگی است.(2)
هویت آگاهی از خود و ویژگی های مشترک در زمینه هایی مانند طبقات اجتماعی، مذهب، قومیت و جنسیت است. امروزه انواع مختلفی از هویت مانند هویت علمی، قومی، جنسی و منطقه ای وجوددارد. آخرین موج هویت سازی که در حال حاضر در جهان مطرح شده “هویت جهانی و بین المللی” است که به واسطه ارتباطات، تعاملات و مبادلات انسانی در سطح دنیا وجود دارد.
هویت و نیاز به آن پیامدهای دوگانه ای دارد: از طرفی خودآگاهی و توجه به هویت و آگاهی از مسائل مشترک دینی، ملی و... است و منجر به ارتباط با دیگران می شود و از سوی دیگر همین خودآگاهی و “این همانی” ایجاد شده احتمالا به جدا شدن با دیگران بینجامد. بر این پروسه نام غیریت سازی می شود نهاد یعنی شکل گیری هویتی از خود با برجسته نمودن بیگانه ای دیگر. ادوارد سعید نویسنده برجسته مسلمان و آمریکایی در کتاب مهم شرق شناسی نوع نگاه غرب به شرق (مسلمان) را در جهت ایجاد هویتی برای خویشتن به نحو مبسوط تبیین می نماید. غرب تصویری )Image( از شرق برای خود ایجاد می نماید. این تصویر منفی و مخدوش منجر به ایجاد تصویری منفی از غرب در نگاه شرقیان و در تقابل با آن )Image( می گردد. این تصویر )Image( در راستای هویت سازی به نحو مطلوب به کار می آید. از این رو غرب به نماد قدرت و سرکوب گری در نظر شرقیان جلوه می نماید. نکته مهم این است که تلاشها و جنبش هایی که در زمینه هویت خواهی صورت می گیرد، عمدتا ضد قدرتهای سرکوب گر ودر جهت اجرای عدالت و مبارزه با بی عدالتی است. اما به دلیل ایجاد خرده قدرت هایی در درون خود باعث به وجود آمدن مشکل در برقراری ارتباط و گفتگو با دیگران می شود. در گزارش کنفرانس جهانی یونسکو (مکزیکوسیتی 1982) در مورد سیاست های فرهنگی تعریف مناسبی از هویت به شرح زیر ارائه گردید؛
هویت هسته مرکزی شخصیت فردی و اجتماعی انسان است و می تواند به اعمال و تصمیمات فردی و جمعی شکل داده و روندی را به وجود می آورد که یک جامعه را در عین حفظ مشخصات خودش قادر به توسعه سازد.”(3)
امروزه بحث های مربوط به هویت، بحران هویت، هویت دینی و آگاهی دینی به دلایل تاریخی، روابط نامتناسب قدرت بین فرادستان و فرودستان در عرصه جهانی در کانون توجه قرار گرفته است. در جوامع انقلابی و در حال گذار که دارای هویت دینی هستند از هویت دینی در ساخت کلی اجتماع و تحکیم هویت در حال تحول جامعه استفاده می شود. در جامعه دینی ایران هویت دینی خط قرمز ارزشهاست و فریضه نماز اصلی ترین نماد هویت دینی است.
از این رو به تبیین مفهوم دین به عنوان یک امر قدسی و از طرف دیگر به عنوان یک عنصر بنیانی هویت ساز می پردازیم.
1-2-
دین
اگر به تاسی از دکارت در پی آن باشیم که برای تعریف یک مفهوم به دنبال وضوح و تمایز باشیم،باید گفت که در تعریف دین با مشکلاتی مواجه خواهیم بود. براین اساس تفکیک میان تمایز مفهوم دین و وضوح مفهوم دین ضروری است. در تعریف دین یک بخش سلبی و یک بخش ایجابی وجود دارد. بخش سلبی آن به تمایز مفهوم دین مرتبط است و بخش ایجابی به وضوح آن ارتباط پیدا می کند.
دین مفهومی متمایز از معنویت، زیستن اخلاقی، عرفانی نگری، تعبد، ایمان، خشکه مقدسی، خرافه پرستی است. این هفت مفهوم مفاهیم نزدیک به دین هستند ولی یقینا دین نیستند. لذا ثابت می شود که مثلا دین خشکه مقدسی و یا خرافه پرستی نیست.
در عرصه وضوح تعریف دین باید تعریفی از دین ارائه شود که نه مانع افراد باشد، نه جامع اغیار، نه خوشبینانه باشد ونه بدبینانه.(4)
دین به مجموعه پیچیده ای از وحی، آموزه، کلام، فلسفه، عرفان، فقه و بالاتر از همه اخلاق گفته می شود. به عبارتی دین به الگوهای اندیشه، رفتار و فرهنگ مبتنی بر وحی اطلاق می گردد که معتقد است زندگی در چارچوب و براساس وحی موجب آرامش دنیایی و رستگاری ابدی می شود.(5) دین همراز جوامع انسانی است، دین نظامی اعتقادی و عبادی است که انسان را در بعدی مقدس و استعلایی قرار می دهد. در هستی شناسی انسان دیندار نوع کیهان شناسی )cosmology( درباره منشاء جهان، مناسکی خاص، قواعدی اخلاقی، رابطه ای با امر قدس و خلاصه کلام تمام آنچه ستون های یک دین اصلی را می سازند وجود دارد.(6)
دین اصلی ترین نقش را در شکل گیری تمدن بشری داشته است. نام انسان با نام دین در تاریخ کهن بشری گره خورده است. ماکس وبر جامعه شناس شهیر آلمانی با نگارش کتاب “اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری” به ایضاح مبسوط نقش دین در شکل گیری تمدن صنعتی غرب پرداخت. لذا پرداختن به نقش دین در شکل گیری هویت فرهنگی ودینی یک ملت شایسته توجه است. نماز که در لسان رسول خاتم(ص) ستون دین است، الگوی رفتاری مبتنی بر وحی الهی می باشد. با لحاظ نمودن فریضه نماز، دین به مولفه ای هویت بخش تبدیل می گردد. لذا به تبیین مفهوم نماز نیز می پردازیم.
1-3-
نماز
نماز به عنوان یک فریضه الهی، کنشی هویت بخش است و در درجه اول به یک بنده مومن که فقط در مقابل خدا سر طاعت فرود می آورد، هویت دینی می بخشد. تسلیم و طاعت در برابر خدا مستلزم ایستادگی در مقابل هرگونه نظام سلطه است که آزادی انسان ها را هدف قرار می دهد. بنابراین سجده و طاعت در برابر ذات اقدس الهی مستلزم آزادی از هرگونه نظام سلطه ای است که انسانها را به بند می کشد. نماز به عنوان نماد بندگی انسان در مقابل خدا با نیت قربه الی الله آغاز می گردد و خداوند به بزرگی و عظمت یاد می شود (الله اکبر.) اوست که پدیده ها و انسان را هستی بخشیده و بازگشت همه به سوی اوست. عبارت الله اکبر 85 مرتبه در نمازهای یومیه تکرار می گردد و در آن ضمن یاد کردن خدا به عظمت و بزرگی خط بطلان کشیدن بر طاغوت و هرگونه ساختار سلطه گری است که انسانها را بر خلاف فطرتشان که آزادی از بندگی غیرخدا خلق شده اند، به بند می کشاند. آنجا که در سوره حمد “الحمدلله رب العالمین” می گوییم، بر پرورش و آفرینش هستی و جهان به دست مقتدر خداوند تاکید می نماییم و بر هویت بندگی خود در مقابل خدا تاکید می نماییم. خداوند سایه رحمتش را بر همگان گسترده و در توبه را بر روی غفلت کنندگان باز گذاشته. نماز گزار تنها چنین خدایی را پرستش می کند و تنها از وی کمک می خواهد.
فریضه نماز ضمن اینکه یک کنش فردی جهت ارتباط با ذات اقدس الهی است دارای سویه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی نیز می باشد. همگرایی این مولفه های متاثر از نماز منجر به ایجاد یک هویت مشترک برای تمام برپا دارندگان این فریضه الهی می گردد که برخی از آنان تبیین می گردد.
1-3-1-
تاثیرات اخلاقی نماز
دوری از گناه، تقویت نیروی تحمل مصائب و سختی ها، ادب آموزی، کبرزدایی، احترام به حقوق دیگران، دوری از غیبت و تکبر، معاشرت بری از خشونت با مردم و پایبندی به عدالت از پیامدهای مثبت اخلاقی نماز است.
همگرایی مولفه های فوق منجر به ایجاد هویتی با صفت دینی می گردد حال اگر صفات اخلاقی فوق به صورت فصل مشترک افراد یک جامعه درآید در این صورت آن جامعه دارای هویت دینی می گردد.
در تاثیرات مثبت نماز در پالایش اخلاق فردی ذکر مثالی از تاریخ صدر اسلام شایسته توجه است.
مسلم بن عقیل که در فراز و گریز از دست نیروهای عبیدالله بن زیاد در کوفه بود صاحب یک فرصت تاریخی جهت دفع شر این دشمن قسم خورده اسلام و اهلیت گردید ولی همان موقع به یاد حدیث نبوی “الایمان قید الفنک” ایمان اجازه نمی دهد که مسلمان ولو به کسی که بیرون مرز دینی خودش هست تجاوز کند” می افتد و از کشتن ابن زیاد منصرف می گردد.
رویکرد مسلم در اینجا رویکردی آرمان گرایانه، استعلایی و معطوف به اخلاق عملی در اسلام است، این رویکرد آرمانگرایانه مسلم تاثیرات و پیامدهای مهم سیاسی در تاریخ اسلام داشته است. در صورتی که رویکرد واقع گرا در عرصه سیاست معتقد به راه و روش دیگر است. از دیگر ویژگی های اخلاقی نمازگزاران که کنشی معطوف به جمع است رعایت امانت و وفای به عهد نسبت به دیگران است. (والذینهم لامانتهم و عدهم راعون(.)7)
البته امانت مفهوم وسیعی دارد. هر یک از نعمت های الهی امانتی از امانات او هستند. پست های اجتماعی و مخصوصا مقام حکومت از مهمترین امانات است خیانت در امانت جزء زشتی ها و بدی هاست که هرگز با روح نمازگزار سازگار نیست.
1-3-2-
تاثیرات اجتماعی نماز
یکی از جنبه های اجتماعی نماز که در ایجاد هویت مشترک برای مومنان موثر است نظم و انضباط در امور است. قرآن کریم در این باره می فرماید: “فاقیموا الصلاه ان الصلواه کانت علی المومنین کتابا موقوفا. نماز را برپا دارید که به راستی نماز وظیفه ثابت و معینی است برای مومنان.”(8)
برگزاری نماز به صورت جماعت و فرادا در ساعات معینی از شبانه روز و به سوی یک قبله مشترک، وحدتی در عین کثرت می باشد که شرط عملی شدن آن انضباط در امور و پیامد طبیعی آن، هم اجتماعی شدن و هم وحدت می باشد.
نمازگزاران در عمل معطوف به اجتماع خود حق معلومی از اموالشان را برای تقاضا کنندگان و محرومان در نظر می گیرند، (والذین فی اموالهم حق معلوم. للسائل و المحروم(.)9) مهمترین عامل این کنش اجتماعی نماز است. نماز به نمازگزار می گوید حقوق دیگران را استیفا کن. با خدا رابطه ایجاد نما و وقتی با خدا رابطه پیدا کردی رزق را از او می طلبی. مسلمان نمازگزار برخی از الفاظ ذکر را جمع بر زبان می آورد مثل “نعبد” یا “نستعین”. متکلم مع الغیر آوردن دعاها و خیر دیگران را خواستن و دیگران را در خیر خود سهیم دانستن، انسان را وا می دارد به اینکه در مسائل اقتصادی هم دیگران را فراموش نکند.
1-3-3-
تاثیرات سیاسی نماز
مسجد درصدر اسلام هم کانون عبادت و یاد خدا بود و هم مکان تجهیز سپاه برای جهاد، ساماندهی به امور جاریه شهروندان، محل جمع آوری وجوهات شرعی و مالیات بردارایی و هم تریبون سیاسی مذهبی جهت روشنگری شهروندان.
ادای نماز به جماعت ونمازهای جمعه که امام با تشریفات خاص به ادای نماز وایراد خطبه ها می پردازد و شهروندان را به رعایت تقوی وانضباط در امور فرا می خواند دارای سویه های دقیق سیاسی و فرهنگی است. در این گونه جماعات اجماعی بین مسلمین جهت پرداختن به معضلات گریبانگیر جامعه اسلامی شکل می گیرد. باتاثیرپذیری از فلسفه نماز و نمازهای جماعات و جمعه است که امام خمینی(ره) سیاست را علم هدایت انسانها به صراط مستقیم و در حقیقت راه و روش انبیا(ع) می داند.
نکته قابل توجه این است که صف های نماز جمعه و جماعات مسلمین نیز بیشترین پوشش خبری و رسانه ای دولت های غربی را به خود اختصاص داده است و هرجا که درصدد هجمه تبلیغاتی و سیاسی به مسلمین هستند نمازگزاران اهل جمعه و جماعت را به خشونت متهم می نمایند. برجسته نمودن نقش سیاسی نماز در جهان ارتباطات امروزه مسئله ای پیش روی کارشناسان و رسانه های ارتباطی یک دولت دینی است که درصدد تقویت هویت دینی جامعه دیندار است.
شبکه های وسیع مساجد در سراسر کشور تاثیری عظیم و شگفت آور، هم در پیروزی انقلاب اسلامی و هم در دفاع از آن در دوران هشت سال جنگ تحمیلی داشت. مسجد تجلی گاه اسلام سیاسی و در حقیقت نماز سیاسی و سلطه ستیز است.
مسجد عملا محل تجهیز و آماده سازی نیروهای مردمی در دفاع از انقلاب اسلامی بوده از این رو جمعی از امامان جمعه و جماعات در همین مساجد به دست دشمنان انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند.
تامل واندیشه در تک تک آیات و عبارات و انکار در نماز پیوسته یاد نمودن خداوند به یکتایی، عظمت وبزرگی و بخشندگی و مهربانی است. برای عملی نمودن این ذکرها در صحنه زندگی باید دست را بر سینه شیاطین درون و برون زد و در عرصه زندگی اجتماعی و فردی سلطه ستیزی نمود. تفسیر امام خمینی(ره) از نماز و هسته اصلی آن یعنی سوره حمد نیز تفسیری سیاسی است و در اینجا امام(ره) سیاست را علم پیامبران و علم هدایت انسانها می داند. نماز سیاسی کنشی صرفا فردی و منقطع از اجتماع نیست. این نماز روح بخش و حرکت آفرین است. به عبارتی کنش معطوف به جهاد و تلاش در راه خداست. از این رو پیامبر خاتم(ص) رهبانیت و عبادت بریده از اجتماع را مردود اعلام می کند و رهبانیت امت خود را جهاد و تلاش در راه خدا می داند.
اگر مطابق تعریف حضرت امام(ره) سیاست را علم هدایت انسان بنامیم، سوره حمد یکی از سیاسی ترین سوره های قرآن کریم است. اگر قدرت را هسته اصلی علم سیاست بدانیم، آیه دوم سوره حمد بر قدرت بی همتای ذات اقدس الهی تاکید می کند.
آیات سوم و چهارم ضمن تاکید بر بخشندگی و مهربانی خدای متعال بر بندگانش، عدالت الهی در روز جزا را تبیین می نمایند.
در سوره حمد اقتدار الهی ملازم با عدل الهی ذکر گردیده است، یعنی از منظر دینی قدرت سیاسی بدون عدالت نامشروع و حرکت در خط گمراهان است.
در آیه پنجم تمام مخلوقات عالم از جمله اشرف مخلوقات (انسان) از ذات اقدس الهی به عنوان تنها منبع قدرت طلب یاری می نمایند.
استمداد طلبی انسان از درگاه خدای متعال جهت هدایت به صراط مستقیم و راه نعمت یافتگان است نه راه گمراهان و مغضوبین درگاه الهی.
سوره مبارکه حمد در حقیقت درس نامه زندگی بشر است. زندگی بشر بنا به طبع انسانیش یک زندگی اجتماعی است. صورت بندی زندگی اجتماعی انسان نیز در علم سیاست می گنجد، اگر انسان را کانون زندگی اجتماعی بدانیم، این انسان در تمام مراحل زندگی خویش در حیطه اقتدار ذات اقدس الهی است.
2-
رابطه دین و هویت یابی انسان
جهت ایضاح مسئله واحد تحلیل خود را انسان و هویت یابی او از طریق دین قرار می دهیم.
نقطه عزیمت هویت یابی دینی فطرت انسان است. فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله. انسانها دارای فطرت خداشناسی و فطرت عبادت هستند، لیکن این احساس گاهی به صورت شعور ناآگاهانه و گاهی با کمک وحی به شعور آگاه تبدیل شده و به سوی کمال حرکت می کند. حرکت هدفمند انسانها در مسیر فطرت، فصل مشترکی را در بین آنان ایجاد می نماید که در عرصه زندگی اجتماعی نیز خود را بروز می دهد، دغدغه مشترک به هویت مشترک میل پیدا می کند که ما این هویت مشترک را هویت دینی می یابیم.
هویت دینی، خود مولفه ای از واحدی بزرگتر به نام هویت فرهنگی است. در تکاپوی هویت بخشی دین به نسل جوان نمی توان حرکت را با انقطاع شروع کرد و از گذشته تاریخی و فرهنگ کهن یک ملت برید. بنابراین در تکاپوی کمال به سوی آینده از منظر فرهنگی باید نگاهی به گذشته داشت.
بستر مهم رودخانه هویت ایرانی، دین است. ایرانیان همیشه ذهن مشغول و دل نگران دین بوده اند ومی کوشند که در زندگی شان خدا به وجهی حاضر و ناظر باشد.
هویت دینی اساس انسجام جامعه ایرانی در طول تاریخ بوده است. منجی عدالت گستر و دولت عدالت پیشه نیز آرمان ایرانیان خصوصا در شکل تشیع آن بوده است . با نگاهی به گذشته این امر مبرهن و آشکار است که هرگونه موج دین ستیز که در جدال با هویت دینی ایرانیان بوده با شکست مواجه گردیده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی، دین به کانون وحدت و هویت ملت ایران تبدیل گردید. شعارهای آن روز که از رسانه ملی و از زبان جوانان ایرانی شنیده می شد غالبا حول کانون دین است.
شهادت در راه دین و الگوپذیری از امام حسین(ع) که در کربلا و به دست دشمنان دین اسلام به شهادت رسید، گفتمان حاکم در هنگامه جنگ تحمیلی بود.
شهادت طلبی و آ رزوی لقاء الله فقط با داشتن مبانی دینی است که مفهوم پیدا می کند و ملتی در پی شهادت است که هویت دینی داشته باشد.
هویت دینی در هنگامه دیگر ازتاریخ ملت ایران خبرساز و تاریخ ساز گردید.
در آغاز دهه 40 خورشیدی که مکاتب لیبرالیسم، ناسیونالیسم و مارکسیسم در قالب جبهه ملی ایران و حزب توده باهمدستی استبداد داخلی واستعمار خارجی سرکوب گردید، هویت یابی دینی در قالب حرکت استعمار ستیزانه حضرت امام(ره) و همچنین روشنفکران بومی و دینی آغاز گردید.
در عرصه عمل سیاسی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با ارائه تعریفی از خود دینی و هویت دینی استبداد داخلی و استعمار خارجی را در قالب شاه - آمریکا و اسرائیل به مبارزه طلبید.
موج بازگشت به خویشتن و تاکید بر هویت دینی به روشنفکران جامعه ایران گسترش یافت.
در تبیین چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی ملت ایران تمامی اندیشمندان غربی بر هویت دینی و فرهنگی آن اشتراک نظر دارند. تا آنجا که میشل فوکو فیلسوف شهیر فرانسوی به گزارشگر بزرگ انقلاب ایران تبدیل شد و انقلاب اسلامی ملت ایران را دارای بعد معنویت گرا و در حقیقت روح یک جهان بی روح نامید.
لذا موج هویت یابی دینی که در آغاز دهه 40 خورشیدی با رهبری حضرت امام(ره) آغاز گردید به پیروزی یک انقلاب ضد استبدادی و ضداستعماری در سالهای پایانی دهه پنجاه انجامید.
شعار بنیانی “نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی” تاکید بر همین هویت دینی و ملی است که در مقابل “غیر” خارجی فریاد گردید.
فرجام سخن
در مقاله پژوهشی که از نظر گذشت در پی پاسخ به سوالات زیر بودیم:
نماز چه نقشی را در گفتمان هویت بازی می کند؟! و چرا هویت دین ارتباطی ناگسستنی با نماز دارد؟!
از آنجا که مطابق روایت معصوم(ص) نماز، ستون دین است و انقلاب ملت ایران انقلابی دینی بود، نماز به نماد هویت بخش حکومت جمهوری اسلامی ایران تبدیل گردید.
روایت فوق تاثیر نماز درعرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در ایران و انعکاس آن در جهان بود.
به لحاظ فرهنگی و تاریخی نیز ملت ایران همواره ملتی دیندار بوده است و هویت فرهنگی آن مشخصا هویتی دینی است. در نظر گاه ملت ایران دولت عدالت گستر همواره در قامت یک دولت دینی تجلی پیدا می کند. دولت دیندار وعدالت گستر نیز نمی تواند منقطع از فریضه نماز قائم گردد.
لذا نماز مولفه اصلی تربیت دینی انسان ایرانی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است و جامعه اخلاقی درسایه گفتمان هویت بخش نماز و دین شکل می گیرد.
اصولا هویت دینی با اقامه فریضه نماز شکل می گیرد. با هجوم امواج رسانه ای غرب و موجهای توفنده جهانی شدن داشتن هویت دینی و ملی نقش مهمی در جهت مقابله با این امواج ایفا می نماید. لذا اهمیت اقامه نماز سیاسی - عبادی و هویت بخش از مرز یک واجب شرعی در عرصه خصوصی زندگی عبور می نمایدو به ابزار و سلاح دفاع از هویت دینی و ملی در مقابل امواج تهاجم بیگانگان تبدیل می گردد.
از این رو گفتمان هویت بخش دین و باور به اقامه فریضه هویت بخش نماز پیوسته و سینه به سینه و نسل به نسل باید به باز تولید خود بپردازد.برهمگان نیز مبرهن است که نقش اصلی را در باز تولید گفتمان دینی و الهی برعهده اهالی فرهنگ و اندیشمندان است.
یکی از بهترین و بارزترین برنامه‌های تربیتی کار آمد و مطلوب عبادت است، چون عبادت نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد، سبب رشد و کمالات اخلاقی و تربیتی انسان می‌شود، زیرا عبادت و تقید و تعبّد به مبانی اعتقادی و تربیتی است که استحکام بخش پیوند همیشگی انسان با خدا است.
عبادت همان پیوند است که میان بنده و خدا وجود دارد و الزام آور است که همه فروع و شعبه‌های تربیت از آن سرچشمه می‌گیرد.

عبادت بدین معنا همه زندگی را شامل و پرتو می‌افکند، زیرا اسلام این حقیقت را بدرستی درک کرده و به این لحاظ عبادت را پایه اصلی قرار داده و آیین زندگی را بر شالودة آن پایه‌ریزی کرده است و در بسیاری از آیات قرآن، صفت (عبد) برای انبیاء و صالحان ذکر گردیده است و به عنوان برتری اوصاف معرفی شده است.
بالاتر از آن هر انسان مؤمن مکلّف در مقام خواندن تشهد نماز حداقل روزانه نه بار بهترین خلاق خدا را با وصف عبودیت یاد آوری کند و آن قدر اهمیت دارد که درود سلام بر صالحان را باید به رسالت بر زبان و دل جاری کند و این اهمیت بیانگر این واقعیت است که مراتب عبودیت مقدّم بر مراتب رسالت است.
مفهوم شناسی عبادت
«
عبادت در لغت به معنای اطاعت خاضعانه است که بنابراین هر نوع اطاعت و پیروی کردنی عبادت نیست، بلکه تنها طاعت و پیروی همراه با خضوع و تسلیم عبادت است». با توجه به این، هر کاری که به قصد اطاعت و پیروی همراه با خاضعانه از دستورات خداوند متعال انجام شود، عبادت است.
اما عبادت در معنای دیگری نیز به کار می‌رود؛ عبادت در این معنا به هر نوع کاری که به قصد اطاعت و پیروی از خدا انجام شود اطلاق نمی‌شود، بلکه تنها به کارهای اطلاق می‌شود که فی نفسه بیانگر عبودیت و بندگی هستند. به عبارت دیگر، عبادت به معنای دوم به کارهای اطلاق می‌شود که انسان از آن جهت که بنده خدا است آن‌ها را انجام می‌دهد. در واقع، این افغان: «به منظور اظهار عبودیت و بندگی و نهایت خضوع و تسلیم در برابر خداوند و به قصد تقرّب به او انجام می‌شود».  
جلوه‌های عبادت
عبادت اقسام مختلفی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
الف) نماز
نماز نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد، اگر ما به آیات قرآن مجید و سیره تربیتی معصومان (ع) به دقت مطالعه کنیم به خوبی می‌فهمیم که نماز آثار فراوان مادی و معنوی را به همراه دارد، در همین زمینه قرآن مجید می‌فرماید: «و اقم الصلاه ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر.... ؛ نماز را بر پادار، که نماز (انسان را) از زشتها و گناه باز می‌دارد».
و در آیه دیگر می‌فرماید: «اقم الصلاه لذکری ؛ نماز را برای یاد من به پادار
این آیه می‌فرماید: علت غایی برای همه عبادتها یاد خدا است، از نظر زبان و یا دل، کسی که به یاد خدا باشد مرتکب گناه نمی‌شود و این چنین نمازی انسان را از گناه و پلیدی نگه می‌دارد ولی عملی عبادی که تنها صورتی از نماز داشته باشد از چنین خاصیتی بی‌بهره است.
قرآن کریم در آیه دیگر می‌فرماید: «و استعنوا بالصبر و الصلاه و انها لکبیره الاّ علی الخاشئین ؛ از صبر و نماز یاری جویید (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجّه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار جز برای خاشعان گران است».
فخر رازی در تفسیر کبیر می‌گوید: «ولعصر ان الانسان لفی خصر... ؛ مراد از عصر، نماز عصر است» و در آنجا چند قولی دیگر را هم نقل می‌کند، ولی از نظر امام خمینی (ره) مراد از عصر، عصر ظهور امام زمان (عج) است زیرا عصر را به معنای عصاره می‌دانند یعنی عصاره امام زمان: اما نظر فخر رازی آنست که مراد از «ولعصر» نماز عصر است و یک روایت هم از پیامبر اکرم (ص) به عنوان دلیل می‌آورد و می‌گوید:
یک روز یک زن صیحه زنان آمد خدمت پیامبر اکرم (ص) و عرض کرد: یا رسول الله! همه اصحاب بیرون بروند من با شما کار دارم پیامبر اکرم (ص) به اصحاب فرمود: شما بیرون بروید و دنبال مطلب را چنین ادامه می‌دهد و می‌گوید: زن گفت یا رسول الله من زن شوهرداری بودم و زنا دادم و از این زنا آبستن شدم و بچه که از زنا به دنیا آمد و او را در خمیره سرکه خفه کردم و سرکه نجس شده بود او را هم به مردم فروختم. پیامبر اکرم (ص) در جواب آن زن فرمود: به گمانم نماز نمی‌خوانی: «انّی ظننت انک ترکت صلاه العصر» پیامبر اکرم (ص) فرمود: می‌دانی چرا در این چاه افتاده‌ای چون نماز نمی‌خوانی».  
آثار تربیتی نماز
از این آیات و روایات معصومان دو چیز را می‌توان برداشت کرد یکی جنبة منفی و دیگری جنبة مثبت، اما جنبة منفی این روایت می‌گوید آن زن که نماز نخواند و یا آن مرد که نماز نمی‌خواند در چاه می‌افتد و بعضی موقع انسان در چاه که نمی‌توان آن را از چاه بیرون آورد یعنی کاری می‌کند که آبروی پنجاه ساله‌اش را می‌برد اگر زن یا مرد در زنا یا لواط و به بعضی از گناهان کبیره دچار گردد نه تنها حیثیّت خودش را به باد داده بلکه شخصیت اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی خود را نیز برده است.
اما جنبة مثبت روایت این است که اگر یک مرد و یا یک زن نماز بخواند و به نماز اهمیت بدهد و نمازش را ترک نکند و این نماز او را از گرفتار شدن به لغزش‌های اخلاقی، فرهنگی و تربیتی نجات می‌دهد، قرآن مجید هم همین را می‌گوید: «و استعنوا با لصبر و الصلاه ؛ از صبر و نماز یاری جویید».
پیشوایان دینی ما درباره نماز بسیار سفارش کرده‌اند پیامبر اکرم (ص) موقع رحلتش مرتب می‌فرمود: «امتی الصلاه و ما ملکت ایمانکم؛ یعنی به دو چیز خیلی اهمیت بدهید: یکی به نماز، دیگری به زیر دست امت من». 
همچنین امام صادق (ع) نزدیک رحلتش تمام بستگانش را جمع کرد و فرمود: «کسی که نمازش را سبک بشمارد شفاعت ما اهل بیت شامل حال او نمی‌شود». 
همه ما می‌دانیم که راه نجات ما داخل شدن در بهشت در سایه شفاعت اهل بیت ممکن است ما باید با شفاعت اهل بین وارد بهشت شویم و امام صادق (ع) می‌فرماید کسی که نمازش را سبک شمارد شفاعت ما اهل بیت شامل حال او نمی‌شود، نه این که نماز نمی‌خواند بلکه نماز می‌خواند ولی نماز را سبک می‌شمارد و سهل انگاری در نماز می‌کند و اهمیت به نمازش نمی‌دهد.
به همین مضمون روایت از پیامبر اکرم (ص) داریم که می‌فرماید: «کسی که نمازش را سبک شمارد شفاعت ما شامل حال او نمی‌شود». 
ب) روزه
روزه یکی از عبادات مهم اسلامی است که در متون دینی ما تأکید فراوان بر آن شده است، چون روزه نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد و این مطلب را می‌توان از قرآن مجید و روایات معصومان (ع) به خوبی استفاده کرد، که روزه آثار فراوان جسمی، اجتماعی و معنوی را به همراه دارد، زیرا قرآن مجید در همین زمینه می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلّکم تتّقون ؛ این افراد که ایمان آورده‌اید، روزه بر شما نوشته شد همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شده تا پرهیزکار شوید».
آنچه که از این آیه مبارکه به خوبی استفاده می‌شود، روزه ابعاد گوناگونی دارد، و آثار فراوانی از نظر مادی و معنوی در وجود انسان می‌گذارد، که از همه مهمتر بعد اخلاقی و تربیتی آن است.

فلسفه روزه
یکی از فوائد مهم روزه این است، روح انسان را تلطیف، و اراده انسان را قوی و غرایز او را تعدیل می‌کند. روزه‌دار باید در حال روزه با وجود گرسنگی و تشنگی از غذا و آب و همچنین لذت جنس چشم بپوشد و عملاً ثابت کند که او همچون حیوان در بند اصطبل و علف نیست او می‌تواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد، بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.
در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانی و معنوی آن است، خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقی داده و به جهان فرشتگان صعود می‌دهد، جمله (لعلّکم تتّقون ؛ باشد که پرهیزکار شوید) اشاره به همه حقایق است.
حضرت علی (ع) درباره فلسفه روزه چنین می‌فرماید: «خداوند روزه را از این جهت تشریح فرموده که روح اخلاص در مردم پرورش یابد». 
همچنین رسول خدا (ص) می‌فرماید: «روزه سیری در برابری آتش دوزخ است» شاید این روایت اشاره به این موضوع باشد.
تو همچنین روایت از امام صادق (ع) داریم که می‌فرماید: «الصوم یسود وجهه...؛ روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند». 
و نیز در روایت دیگری از پیامبر (ص) می‌خوانیم که می‌فرماید: «بهشت دری دارد (سیراب شده) که تنها روزه داران از آن وارد می‌شوند». 
آنچه که از این روایات معصومان (ع) به خوبی استفاده می‌شود که روزه سبب رشد و تکامل اخلاقی و تربیتی انسان می‌شود.
1/3)
آثار تربیتی روزه
اثر اجتماعی روزه بر هیچ کس پوشیده نیست روزه یک درس مساوات و برابری در میان افراد جامعه می‌دهد، با انجام این گونه دستور مذهبی، افراد متمکن هم وضع گرسنگان و محرومان جامعه را به طور محسوب درک کنند و هم با صرفه جوئی در غذای شبانه روزی خود می‌توانند به کمک آن‌ها بشتابند
البته ممکن است با توصیف کردن حال گرسنگان و محرومان جامعه، ثروتمندان را متوجه حال گرسنگان ساخت، ولی اگر این مساله جنبه حس و عینی به خود بگیرد اثر دیگری دارد، روزه به این موضوع مهمی اجتماعی رنگ حس می‌دهد. در همین زمینه روایت از امام صادق (ع) داریم که هشام بن حکم از علت وجوب روزه پرسید، امام (ع) در پاسخ آن فرمود: «روزه به این دلیل واجب شده که میان فقیر و غنی مساوات قرار گردد، این به خاطر این است که غنی طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند، چرا که اغنیاء معمولا هر چه را بخواهند برای آن فراهم است، خدا می‌خواهد میان بندهای خود مساوات باشد، و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیاء بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند». 
از این فرمایش امام صادق (ع) استفاده می‌شود که روزه یک درس مساوات به جامعه می‌دهد تا این که ثروتمندان جامعه از حال فقیران و محرومان جامعه آگاه شوند و محرومان جامعه را فراموش نکنند و کمک و یاری آن بشتابند.
2/3)
اثر بهداشتی و درمانی روزه
«
در طب و همچنین در طب قدیم اثر معجره آسان امساک در درمان انواع بیمارها به ثبوت رسیده، زیرا می‌دانیم عالم بسیار از بیمارها، زیاده روی در خوردن غذاهای مختلف است، چون مواد اضافی، جذب نشده به صورت چربیهای مزاحم در نقاب مختلف بدن، یا چربی و قند اضافی، در خون باقی می‌ماند، این مواد اضافی در لابلای عضلات بدنی در واقع لجنزارها متعغّنی برای پرورش انواع میکروبهای بیماری‌های عفونی است و در این حال بهترین راه مبارزه با این بیماریها نابود کردن این لجنزار از طریق امساک و روزه است». 
همچنین روایت از پیامبر اکرم (ص) در همین زمینه داریم که می‌فرماید: «روزه بگیرید تا سالم شوید» و نیز در روایت دیگری می‌فرماید: لمعده خانة تمام دردها است و امساک بالاترین داروهای آن است». 
آنچه که از این روایت فهمیده می‌شود، که بسیار از مرضهای خارجی و داخلی به واسطة روزه گرفتن خوب می‌شود و این مطلب در نظام پزشکی امروزی ثابت شده است.
ج) دعا چیست؟
یکی از مهمترین برنامه‌های تربیتی مطلوب و کار آمد دعا است. اگر ما به آیات قرآن مجید و روایات معصومان (ع) نگاه کنیم می‌فهمیم که دعا آثر فراوان مادی و معنوی دارد، زیرا که قرآن مجید در درسور مزمل به پیامبر اکرم (ص) خطاب می‌کند که از این نیرو کمک بگیرد.
«
بسم الله الرحمن الرحیم؛ یا ایها الذین؛ قسم الیل الاقیلا، نصفه او نقصل منه قلیلا؛ اوزد علیه و رتل القران ترتیلا، انّا سنلقی علیک قولاً ثقیلا، انّ ناشئه اللیل هی اشد وطئا و اقوم قیلا؛ ان لک فی النهار سبحاً طویلا؛ و اذکر اسم ربکّ و تبتّل الیه تبتیلا؛ ای جامه به خود پیچیده!، شب راه جز کمی به پاخیز؛ یعنی از شب را، یا کمی از آن کم کن؛ یا بر نصف آن بیفزای و قرآن را با دقت و تأمل بخوان، چرا که ما به زودی سخن سنگین به تو القا خواهیم کرد؛ مسلمانان نماز و عبادت شبانه پا بر جا تر و با استقامت‌تر است؛ و تو در روزه تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت؛ و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند».
آنچه که از این آیات استفاده می‌شود این است که خداوند به پیامبر (ص) خطاب می‌کند که اگر می‌خواهی این بار سنگین را به منزل برسانی نیرو از خارج بگیر و بعد آن نیرو خارج را بیان می‌کند، اول نماز شب و دوم قرآن خواندن و سوم دعا و ذکر خداست خداوند متعال به حبیب و پیامبرش امر می‌کند که اگر بخواهی این بار سنگین را به منزل برسانی باید در زندگی تو دعا باشد راز و نیاز با خدا باشد. خداوند متعال در سوره دیگری می‌فرماید: «قل ما یعبأ بکم ربّی لولا دعاؤکم؛ بگو پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد».
دعا از نظر قرآن مجید فوق العاده اهمیت دارد و برعکس از دعا نکردن، با خدا رابطه نداشتن و راز و نیاز نکردن با خدا بسیار مذمت شده است.
قرآن مجید می‌فرماید: «ادعونی استجب لکم؛ پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیریم، و دنبال آیه می‌فرماید: «ان الذین یستکبرون عن عبادتی سید خلون جهنّم و اخرین؛ کسانی که از عبادت من تکبر ورزند، بزودی با ذلت وارد دوزخ می‌شوند
اگر ما روش تربیتی پیامبر (ص) و ائمّه طاهرین (ع) را مطالعه کنیم می‌بینیم که هیچ چیزی را به اندازه دعا و مناجات با پروردگار خود با ارزش ندانستند، همه خواهش‌ها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان می‌گذاشت و بیش از آن که به مطلوب‌های خود اهمیت بدهند به خود طلبی و راز و نیازها اهمیت می‌دادند و هیچ وقت احساس خستگی هم نمی‌کردند. نه تها خود خود آنان به نیایش علاقه‌مند بودند که با اصحاب و پیروان خودشان نیز بسیار سفارش به دعا می‌کردند و این روش را برای تربیت اخلاقی و فرهنگی کار آمد می‌دانستند.
امام صادق (ع) می‌فرماید: «دعا سلاح مومن و ستون دین و نور آسمان‌ها و زمین است» 
رسول خدا می‌فرماید: «دعا از نیزه آهنین نافذتر است و نیز می‌فرماید: دعا نافذتر است از نیزه آهنین». 

آثار تربیتی دعا
 
آنچه که از این آیات قرآن کریم و سیره معصومان (ع) استفاده می‌شود که دعا و ذکر خداوند غیر از آنکه اثار معنوی و پاداش آخرتی دارد اگر مورد اجابت قرار گیرد آثار مادی و معنوی نیز خواهد داشت. در همین زمینه، سیف تمار می‌گوید: «شنیدم امام صادق (ع) می‌فرماید: بر شما باد به دعا کردن، زیرا کارسازترین وسیله‌ای که شما را به خدا نزدیک می‌سازد دعا است....». 
و نیز علاء بن کامل از همان امام بزرگوار نقل می‌کند که به من فرمود: «برتو باد به دعا کردن، زیرا این عمل شفای هر دردی است». 
ما از تاکیدات پیشوایان دین و به خصوص امام صادق استفاده می‌کنیم که در دعا و ذکر خدا آثار فراوان نهفته است.
هم آثار جسمی و روانی و هم آثار معنوی، زیرا ذکر خداوند در میان بسیاری از بیماریها و اختلالات جسمی به گونه غیر مستقیم است زیرا: «در روان شناسی ثابت شده است که شمار زیادی از مرضهای خاص بدنی منشأ روانی دارد و با دستیابی به رفاء و سلامت روحی مشکلات این چنین از میان می‌رود». 
دعا و ذکر خدا به صورت‌های مختلف جلوه می‌کند، همچنان که آثار فردی و اجتماعی بسیار سازنده در تربیت انسان‌ها دارد و از سوی وسیله و ابزار بسیار کار آمد در اختیار پدران و مادران به ویژه مسئولان نظام آموزشی و تربیتی و با جدّی گرفتی دعاهای کمیل، ندبه و توسل و.... است که در بین اقشار جامعه در تمام سطوح مختلف و تشکیل مراسم دعاها و نیایش‌ها و با ایجاد زمینه‌های این گونه تربیتی مناسب فضای روانی و فکری، جامعه را به سوی کمالات معنوی پیش برده و بدین وسیله راه نفوذ در اخلاق، عقائد دینی و فرهنگی را بر مهاجمان شرور فرهنگی و دشمنان خدا و خلق او سد کنند همچنان که پیشوایان دین (ع) این روش را در زندگی اجتماعی و فرد خودشان داشته‌اند.
 
جمع بندی و نتیجه‌گیری
عبادت در فرهنگی تربیتی پیشوایان معصوم (ع) به ویژه پیامبر اکرم (ص) بالاترین درجات بندگی یک انسان است، عبادت پیمودن راه تقید، پرهیزکاری و گذر از مرتبه ساده عبودیت به مرحله کمال عبودیت است و با این تعبیر پس عبودیت یک وصف حقیقی است که حاصل و ثمر عبادت محسوب می‌شود.
عبادت همان پیوند حقیقی و اقرار قلب و با ارکان بدن به تکالیف دینی و عبادی و اطاعت از دستورات خدا و پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) می‌باشد این اقرار قلبی مداوم و تلقین مستمر به قلب، در عمل و زبان و اعضا ظهور می‌یابد رفته رفته نفس مختار را در سطریه خود در می‌یاورد قلب و دل او را پیوسته متوجه خویش می‌سازد و از بنده سرکشی عبد مطیع می‌سازد.
بنابراین عبادت انسان را از عبودیت ساده و عمومی به عبودیت تکامل یافته و خاص می‌رساند و وارد حوزه صالحان و پاکان می‌نماید و از بندگی فطری و جبری فراتر برده و او را به سوی بندگی از روی اراده و میل هدایت می‌کند.
عبادت الهی در انسان، همان بندگی فطری است که با ظهور و جریان آن در فکر و قلب و عمل افراد بشر، به عنوان موجود مختار در سطح کمال یافته و بسیار عالی تربیتی تحقق می‌یابد.
هیچ چیزی شریفتر، کامل‌تر و کارسازتر برای انسان، از مقام عبودیت حق نیست و حتی رسیدن به مقام رسالت ولایت نیز متوقف بر بندگی و عبودیت خالصانه می‌باشد.



 

http://www.tahoorkotob.com/images/im_7c.gif

 

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است : یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می کند و می گوید : نماز از کار بد و زشت باز می دارد. خداوند می فرمایداتْلُ مَا أُوحِىَ إِلَيْك مِنَ الْكِتَبِ وَ أَقِمِ الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ تَنهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكبرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصنَعُونَ(عنكبوت/45 )»: آنچه را از كتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت كن ، و نماز را بر پا دار كه نماز ( انسان را ) از زشتى ها و منكرات باز مى دارد و خداوند مى داند شما چه كارهائى انجام مى دهيد .در این آیه براى دلدارى و تسلى خاطر و تقويت روحيه و ارائه خط مشى كلى و جامع - به پيامبر كرده دو دستور به او مى دهد : نخست مى گويد آنچه را از كتاب آسمانى ( قرآن ) به تو وحى شده تلاوت كن .اين آيات را بخوان كه هر چه مى خواهى در آن است : علم و حكمت ، نصيحت و اندرز ، معيار شناخت حق و باطل ، وسيله نورانيت قلب و جان ، و مسير حركت هر گروه و هر جمعيت . بخوان و در زندگيت به كار بند ، بخوان و از آن الهام بگير ، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن كن . بعد از بيان اين دستور كه در حقيقت جنبه آموزش دارد ، به دستور دوم مى پردازد كه شاخه اصلى پرورش است ، مى گويد : و نماز را بر پا دار ( و اقم الصلوة) .


سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى گويد : زيرا نماز انسان را از زشتيها و منكرات باز مى دارد. طبيعت نماز از آنجا كه انسان را به ياد نيرومندترين عامل بازدارنده يعنى اعتقاد به مبدء و معاد مى اندازد داراى اثربازدارندگى از فحشاء و منكر است . انسانى كه به نماز مى ايستد ، تكبير مى گويد ، خدا را از همه چيز برتر و بالاتر مى شمرد ، به ياد نعمتهاى او مى افتد ، حمد و سپاس او مى گويد ، او را به رحمانيت و رحيميت مى ستايد ، به ياد روز جزاى او مى افتد ، اعتراف به بندگى او مى كند ، از او يارى مى جويد صراط مستقيم از او مى طلبد ، و از راه كسانى كه غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه مى برد ( مضمون سوره حمد ) . بدون شك در قلب و روح چنين انسانى جنبشى به سوى حق و حركتى به سوى پاكى و جهشى به سوى تقوا پيدا مى شود . براى خدا ركوع مى كند ، و در پيشگاه او پيشانى بر خاك مى نهد ، غرق در عظمت او مى شود و خودخواهى ها و خود برتربينى ها را فراموش مى كند .


شهادت به يگانگى او مى دهد گواهى به رسالت پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلّم مى دهد .بر پيامبرش درود مى فرستد و دست به درگاه خداى بر مى دارد كه در زمره بندگان صالح او قرار گيرد ( تشهد و سلام ) . همه اين امور موجى از معنويت در وجود او ايجاد مى كند ، موجى كه سد نيرومندى در برابر گناه محسوب مى شود . هنگامى كه آماده مقدمات نماز مى شود خود را شستشو مى دهد پاك مى كند ، حرام و غصب را از خود دور مى سازد و به بارگاه دوست مى رود همه اين امور تاثير بازدارنده در برابر خط فحشاء و منكرات دارد .منتها هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى كند ، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود . ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد ، البته اين گونه نماز تاثيرش كم است ، اين گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از اين هم آلوده تر بودند .بنابراین : نهى از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زيادى دارد و هر نمازى به نسبت رعايت شرايط داراى بعضى از اين درجات است . در دنباله آيه اضافه مى فرمايد ذكر خدا از آن هم برتر و بالاتر است ( و لذكر الله اكبر ) .


ظاهر جمله فوق اين است كه بيان فلسفه مهمترى براى نماز مى باشد ، يعنى يكى ديگر از آثار و بركات مهم نماز كه حتى از نهى از فحشاء و منكر نيز مهمتر است آنست كه انسان را به ياد خدا مى اندازد كه ريشه و مايه اصلى هر خير و سعادت است ، و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منكر نيز همين ذكر الله مى باشد ، در واقع برترى آن به خاطر آنست كه علت و ريشه محسوب مى شود .اصولا ياد خدا ، مايه حيات قلوب و آرامش دلها است ، و هيچ چيز به پايه آن نمى رسد : الا بذكر الله تطمئن القلوب: آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان دلها است ( سوره رعد آيه 28 ) . اصولا روح همه عبادات - چه نماز و چه غير آن - ذكر خدا است ، اقوال نماز ، افعال نماز ، مقدمات نماز ، تعقيبات نماز ، همه و همه در واقع ، ياد خدا را در دل انسان زنده مى كند . در آيه 14 سوره طه نیزاشاره به اين فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى مى گويداقم الصلوة لذكرى» : نماز را بر پا دار تا به ياد من باشى . به هر حال گر چه نماز چيزى نيست كه فلسفه اش بر كسى مخفى باشد ، ولى دقت در متون آيات و روايات اسلامى ما را به ريزه كاريهاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد :


1 -
روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خدا است ، همان ذكر الله است كه در آيه فوق بعنوان برترين نتيجه بيان شده است . البته ذكرى كه مقدمه فكر ، و فكرى كه انگيزه عمل بوده باشد ، چنانكه در حديثى از امام صادق (عليه السلام) آمده است كه در تفسير جمله«و لذكر الله اكبر» فرمود : «ذكر الله عند ما احل و حرم »: ياد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام ( يعنى به ياد خدا بيفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد ) .


2 -
نماز وسيله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا كه خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى كند ، لذا در حديثى مى خوانيم : پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) از ياران خود سؤال كرد : «لو كان على باب دار احدكم نهر و اغتسل فى كل يوم منه خمس مرات ا كان يبقى فى جسده من الدرن شىء ؟ قلت لا ، قال : فان مثل الصلوة كمثل النهر الجارى كلما صلى كفرت ما بينهما من الذنوب» : اگر بر در خانه يكى از شما نهرى از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد ، آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مى ماند ؟ . در پاسخ عرض كردند : نه ، فرمود : نماز درست همانند اين آب جارى است ، هر زمان كه انسان نمازى مى خواند گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده است از ميان مى رود . و به اين ترتيب جراحاتى كه بر روح و جان انسان از گناه مى نشيند ، با مرهم نماز التيام مى يابد و زنگارهائى كه بر قلب مى نشيند زدوده مى شود .


3 -
نماز سدى در برابر گناهان آينده است ، چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت مى كند ، و نهال تقوى را در دل پرورش مى دهد ، و مى دانيم ايمان و تقوى نيرومندترين سد در برابر گناه است ، و اين همان چيزى است كه در آيه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منكر بيان شده است ، و همان است كه در احاديث متعددى مى خوانيم : افراد گناهكارى بودند كه شرح حال آنها را براى پيشوايان اسلام بيان كردند فرمودند : غم مخوريد ، نماز آنها را اصلاح مى كند و كرد .


4 -
نماز ، غفلت زدا است ، بزرگترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زود گذر كردند ، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف ، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود ، مرتبا به انسان اخطار مى كند ، هشدار مى دهد ، هدف آفرينش او را خاطر نشان مى سازد ، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مى كند و اين نعمت بزرگى است كه انسان وسيله اى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد .


5 -
نماز خود بينى و كبر را در هم مى شكند ، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشانى بر خاك در برابر خدا مى گذارد ، خود را ذره كوچكى در برابر عظمت او مى بيند ، بلكه صفرى در برابر بى نهايت . پرده هاى غرور و خود خواهى را كنار مى زند ، تكبر و برترى جوئى را در هم مى كوبد .
به همين دليل على (عليه السلام) در حديث معروفى كه فلسفه هاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده است بعد از ايمان ، نخستين عبادت را كه نماز است با همين هدف تبيين مى كند مى فرمايد : «فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك و الصلوة تنزيها عن الكبر ... »: خداوند ايمان را براى پاكسازى انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را براى پاكسازى از كبر .


6 -
نماز وسيله پرورش ، فضائل اخلاق و تكامل معنوى انسان است ، چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار ديوار عالم طبيعت بيرون مى برد ، به ملكوت آسمانها دعوت مى كند ، و با فرشتگان همصدا و همراز مى سازد ، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مى بيند و با او به گفتگو برمى خيزد . تكرار اين عمل در شبانه روز آنهم با تكيه روى صفات خدا ، رحمانيت و رحيميت و عظمت او مخصوصا با كمك گرفتن از سوره هاى مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترين دعوت كننده به سوى نيكيها و پاكيها است اثر قابل ملاحظه اى در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد . به همین خاطر در حديثى از امام على عليه السلام مى خوانيم كه در فلسفه نماز فرمودالصلوة قربان كلى تقى» : نماز وسيله تقرب هر پرهيزكارى به خدا است .


7 -
نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى دهد - چرا كه نماز روح اخلاص را زنده مى كند ، زيرا نماز مجموعه اى است از نيت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه ، تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان مى پاشد و روح اخلاص را تقويت مى كند .بنابراین در حديث معروفى مى خوانيم كه امير مؤمنان على (عليه السلام) در وصاياى خود بعد از آن كه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود : «الله الله فى الصلوة فانها عمود دينكم» : خدا را خدا را در باره نماز ، چرا كه ستون دين شما است .


مى دانيم هنگامى كه عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند هر قدر طنابها و ميخهاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد ، همچنين هنگامى كه ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از ميان برود اعمال ديگر اثر خود را از دست خواهد داد . در حديثى از امام صادق (عليه السلام) آمدهاول ما يحاسب به العبد الصلوة فان قبلت قبل سائر عمله ، و ان ردت رد عليه سائر عمله» : نخستين چيزى كه در قيامت از بندگان حساب مى شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مى شود ، و اگر مردود شد سائر اعمال نيز مردود مى شود ! شايد دليل اين سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است ، اگر به طور صحيح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسيله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى شود ، و گرنه بقيه اعمال او مشوب و آلوده مى گردد و از درجه اعتبار ساقط مى شود.

8 -
نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاكسازى زندگى مى كند ، چرا كه مى دانيم مكان نمازگزار ، لباس نمازگزار ، فرشى كه بر آن نماز مى خواند ، آبى كه با آن وضو مى گيرد و غسل مى كند ، محلى كه در آن غسل و وضو انجام مى شود بايد از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق ديگران پاك باشد كسى كه آلوده به تجاوز و ظلم ، ربا ، غصب ، كم فروشى ، رشوه خوارى و كسب اموال حرام باشد چگونه مى تواند مقدمات نماز را فراهم سازد ؟ بنا براين تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعايت حقوق ديگران .

 
9 -
نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول ، يا به تعبير ديگر شرائط كمال دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل مؤثر ديگر براى ترك بسيارى از گناهان است . در كتب فقهى و منابع حديث ، امور زيادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مساله شرب خمر است كه در روايات آمده : «لا تقبل صلوة شارب الخمر اربعين يوما الا ان يتوب» : نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اينكه توبه كند . و در روايات متعددى ذکر شده که : از جمله كسانى كه نماز آنها قبول نخواهد شد پيشواى ستمگر است . و در بعضى از روايات ديگر تصريح شده است كه نماز كسى كه زكات نمى پردازد قبول نخواهد شد ، و همچنين روايات ديگرى كه مى گويد : خوردن غذاى حرام يا عجب و خود بينى از موانع قبول نماز است ، پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است ؟


10 -
نماز روح انضباط را در انسان تقويت مى كند ، چرا كه دقيقا بايد در اوقات معينى انجام گيرد كه تاخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز ، است همچنين آداب و احكام ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها ، پذيرش انضباط را در برنامه هاى زندگى كاملا آسان مى سازد .


در زمينه فلسفه و اسرار نماز حديث جامعى از امام رضا  (ع)  نقل شده که : امام در پاسخ نامه اى كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنين فرمود : علت تشريع نماز اين است كه توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است ، و مبارزه با شرك و بت پرستى ، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع ، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته ، و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم پروردگار . و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر باشد ، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند ، مست و مغرور نشود ، خاشع و خاضع باشد ، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد . علاوه بر اينكه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل مى گردد ، سبب مى شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند ، روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد . و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او ، انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگيرى مى كند .

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 24 مهر 1397 ساعت: 9:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

شعر برای تبلیغات شورای دانش آموزی

بازديد: 1429
شعر برای تبلیغات شورای دانش آموزی

 

 

بیا و باغ امید مرا بهاری کن                                محبتت را با رای به من ثابت کن

رای ما .....................................

 

 

 

 

  بیا ز شوق محبت در طلیعه ی مهر                  ترانه ساز دل غمگسار هم باشیم

کنون که بانگ صداقت ز لطف می آید               بیا، بیا که در این دوره یار هم باشیم  . رای شما و یار شما .....ایران مجری ......

 

 

 

بگذارید خود را معرفی کنم:   ...........سميرا.......... هستم و دل بر تو بستم           من از عالم در این دنیا گسستم. راي شما ...........

 

 

 

ای نرگس های عاطفه، ای بنفشه های مهربانی، ای شبنم های پاک سحری، ای سوسن های سخندان، ای غنچه های مهرپرور، ای روزنه های رشد، ای دوستان عزیز و محبوبم، نسیم بهاری رای شما موجب رویش گل باغ مدرسه ی ماست

.

 

 

فرشته ی گلم با گل رای خود، مدرسه را گلباران کن             رای من، رای تو ، رای شما و رای همه فقط ................................

 

 

یک سلام از واژه های یکدلی تقدیم تو                           برگ رای کوچه ی دلواپسی تقدیم تو

هستی من گرچه ناقابل ، ولی تقدیم تو                        یک سبد گل های ناز اطلسی تقدیم تو

تقدیم به تو که با رای سرشار از عطوفت و محبت به.................. شور می آفرینی.سرت سبز باد و دلت شادمان

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 23 مهر 1397 ساعت: 10:35 منتشر شده است
نظرات(1)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 165

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس