دانش آموزی - 11

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تحقیق درباره شیمی سبز

بازديد: 731

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

شیمی سبز

دبیر گرامی :

 

تهیه و تنظیم :

 

 

شیمی سبز: پيش‌گيري از آلودگي در سطح مولكولي

بارها از آسیب های مواد شیمیایی به بدن آدمی و محیط زیست شنیده و خئانده ایم . اما چاره ی کار چیست ؟ آیا دوری و پرهیز از بهره گیری از مواد شیمیایی می تواند به ما کمک کند ، تا چه اندازه ای می توانیم از آنها دوری کنیم ؟ کدام ها را می توانیم بکار نبریم ؟ کدامیک از فراورده های شیمیایی را می توان یافت که با آسیب به سلامت آدمی یا محیط زیست همراه نباشد ؟ داروهایی که سلامتی ما به آنها بستگی زیاد‌‌‌ی را به خود ما آسیب هایی به بدن ما همراهند .. آیا می توانیم آنها را بکار نبریم ؟ آیا می توان آب تصفیه شده با مواد شیمیایی را  ننوشیم ؟ پیرامون ما را انبوهی از مواد شیمیایی گوناگون فراگرفته اند که در زهرآگین بودن و آسیب رسان بودن بیشتر آن شکی نداریم و از بسیاری از آنها نیز نمی توانیم دوری کنیم .

بی گمان هر اندازه که بتوانیم از بکارگیری مواد شیمیایی در زندگی خود پرهیز کنیم یا از رها شدن این گونه مواد در طبیعت جلوگیری کنیم ، به سلامت خود و  محیط زیست کمک کرده ایم . اما به نظر می رسند که در این راهکارهای پیش گیرانه ، که تا کنون کارآمدی چشم گیری از خود نشان نداده اند ، باید به راه هایی کارآمدتری نیز بیاندیشیم که دگرگونی در شیوه ی ساختن مواد شیمیایی در راستای کاهش آسیب های آنها به آدمی و محیط زیست یکی از این راهها است . امروزه ، از این رویکرد نوین با  عنوان شیمی سبز یاد می شود که عبارت است از : طراحی فراورده ها و فرایندهای شیمیایی که بکارگیری و تولید مواد آسیب رسان به سلامت آدمی و محیط زیست را کاهش می دهند یا از بین می برند .

در علم شیمی انقلابی سبز در حال شکل گیری است که نه تنها پایداری محیط و سود بخشی را به ارمغان می آورد بلکه از خطرات فاجعه های صنعتی نیز می کاهد .

آقای رابین راجرز (Robin Rogers) پژوهشگر و رئیس مرکز تولید صنعتی سبز دانشگاه آلاماها می گوید : شیمی سبز  عبارت است از ساخت تولید محصولات جدید با استفاده از روشهای جدیدی که متناسب با اهداف سه گانه محیط زیست پایدار اقتصاد پایدار و جامعه پایدار است .

شیمی نقشی بنیادی در پیشرفت تمدن آدمی داشته و جایگاه آن در اقتصاد، سیاست و زندگی‌روزمره روز به روز پر رنگ‌تر شده است. با این همه، شیمی طی روند پیشرفت خود، که همواره با سود رساندن به آدمی همراه بوده، آسیب‌های چشم‌گیری نیز به سلامت آدمی و محیط زیست وارد کرده است. شیمیدان‌ها طی سال‌ها کوشش و پژوهش، مواد خامی را از طبیعت برداشت کرده‌اند، که با سلامت آدمی و شرایط محیط زیست سازگاری بسیار دارند، و آن‌ها را به موادی دگرگونه کرده‌اند که سلامت آدمی و محیط زیست را به چالش کشیده‌اند. هم‌چنین، این مواد به‌سادگی به چرخه‌ی طبیعی مواد باز نمی‌گردند و سال‌های زیادی به صورت زباله‌های بسیار آسیب‌رسان و همیشگی در طبیعت می‌ماند.

شیمی نقشي بنيادي در پيشرفت تمدن آدمي داشته و جايگاه آن در اقتصاد، سياست و زندگي‌روزمره روز به روز پر رنگ‌تر شده است. با اين همه، شيمي طي روند پيشرفت خود، كه همواره با سود رساندن به آدمي همراه بوده، آسيب‌هاي چشم‌گيري نيز به سلامت آدمي و محيط زيست وارد كرده است.

شيميدان‌ها طي سال‌ها كوشش و پژوهش، مواد خامي را از طبيعت برداشت كرده‌اند، كه با سلامت آدمي و شرايط محيط زيست سازگاري بسيار دارند، و آن‌ها را به موادي دگرگونه كرده‌اند كه سلامت آدمي و محيط زيست را به چالش كشيده‌اند.هم‌چنين، اين مواد به‌سادگي به چرخه‌ي طبيعي مواد باز نمي‌گردند و سال‌هاي زيادي به صورت زباله‌هاي بسيار آسيب‌رسان و هميشگي در طبيعت مي‌ماند.

بارها از آسيب‌هاي مواد شيميايي به بدن آدمي و محيط زيست شنيده و خوانده‌ايم. اما، چاره‌ي كار چيست؟به نظر مي‌رسد در كنار  راهكارهاي پيش‌گيرانه، كه تا كنون كارآمدي چشمگيري از خود نشان نداده‌اند، بايد به راه‌هاي كارآمدتري نيز بيانديشيم كه دگرگوني در شيوه‌ي ساختن مواد شيمايي در راستاي كاهش آسيب‌هاي آن‌ها به آدمي و محيط زيست، يكي از اين راه‌هاست.

امروزه، از اين رويكرد نوين با عنوان شیمی سبز ياد مي‌شود كه عبارت است از: طراحي فرآورده‌ها و فرآيندهاي شيميايي كه به‌كارگيري و توليد مواد آسيب‌رسان به سلامت آدمي و محيط زيست را كاهش مي‌دهند يا از بين مي‌برند.

تاریخچه شکل گیری شیمی سبز:

 در اوایل سال 1990 شیمی سبز در نتیجه همکاری بین دولت آمریکا، صنعتگران و انجمن علمی آمریکا اعتبار کنونی اش را به عنوان یک نظام علمی در جهت جلوگیری از آلودگی هوا بدست آورد.

در این زمان پائول آناستاس رئیس شیمی صنعتی آمریکا با تلاش های خستگی ناپذیر خود توانست به مفهوم شیمی سبز اعتبار خاصی ببخشد. در اواسط  سال 1990 پائول آناستاس وجان وارنر به ایجاد 12 اصل از شیمی سبز پرداختند که در آن به بررسی چارچوبی کلی به منظور چگونگی جلوگیری از آلودگی هوا در زمانی که ماده شیمیایی اختراع می شود پرداختند.

در سال 1993 با نظارت دولت آمریکا کتابی تحت عنوان" شیمی دنیای پاک" توسط انجمن شیمی در ژوئن 1993به چاپ رسید و مورد توجه و علاقه افراد کثیری در اروپا قرار گرفت. در سال 1995، بیل کلینتون، رییس جمهور آمریکا، برای شناسایی تکنولوژی های شیمیایی که اصول شیمیایی در طراحی ها و ساختار ها و موارد استفاده مواد شیمیایی می باشد را بررسی کرد و در نهایت پاداشی را برای ایجاد رقابت در تولید شیمی سبز در نظر گرفت. جوایز اهدا شده و قدردانی های سالیانه دولت ایالات متحده از گروه ها و همچنین سازمان ها و انجمن ها، سرعت نشر اطلاعات شیمی سبز در صنعت را افزایش داد.

شیمیدان سبز كیست؟

شیمیدان هایی كه در حوزه شیمی سبز فعالیت دارند شیمیدان سبز نامیده می شوند. تولید صنعتی اكثر محصولات بر اساس فعل و انفعالات شیمیایی صورت می گیرد که برخی از این واکنش ها سمی و خطرناک می باشند. در دهه گذشته بعضی از شیمیدان ها نگرش جدید خود را متوجه تولید محصولات بدون استفاده از مواد سمی و بدون ایجاد پسماند و بقایای سمی نموده اند.

شیمی سبز یك نوع شستشوی سبز تكنولوژی قدیمی نمی باشد بلکه جزء اصلی تكنولوژی های جدیدی است كه كارایی بهتری دارند، ارزان تمام می شوند و به انرژی كمتری احتیاج دارند. در یك دوره كامل تولید، از ماده خام گرفته تا ایجاد محصول نهایی، آلودگی كمتری ایجاد می نمایند

در واقع انقلاب تكنولوژی سبز برابر با انقلاب صنعتی می باشد.  لذا از اهم  مزایای استفاده از شیمی سبز می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

    سلامت انسان

    هوای سالم

    آب سالم

    استفاده کمتر از مواد سمی و پرخطر

    تجهیزات حفاظت فردی کمتر

    محصولات مصرفی امن تر

شبكه جهاني كه از طرفداران شيمي سبز به وجود آمده است دوازده اصل را براي شيمي سبز مشخص نموده اند ، اكنون به بيان اين اصول مي پردازيم :

اصل اول : پيشگيري از توليد فراورده هاي بيهوده

بهتر است كه از ساخت و توليد زباله و سمپادهاي سمي جلوگيري شود تا اينكه پس از توليد بفكري ضرر نمودن سمپاندهاي سمي و يا پاك كردن محيط از آنها شد .

اصل دوم : اقتصاد دائم ، افزايش بهره وري از اتم

اقتصاد دائم به اين مفهوم است كه بازده واكنش هاي شيميايي را افزايش دهيم . يعني طراحي واكنش هاي شيميايي به شيوه اي باشند كه فراورده هاي نهايي بيشتري بدست آيد بهتر با كاهش ميزان توليد فراورده هاي بيهوده و مازاد بازده واكنش ها را افزايش دهيم .

اصل سوم : طراحي فرايندهاي شيميايي كم آسيب تر

 شيمي دان ها در جايي كه امكان دارد بايد شيوه ايي را طراحي كنند تا موادي را بكار برد يا توليد كند كه اثرات سود كمتري براي آدمي يا محيط زيست داشته باشند . اغلب براي يك واكنش شيميايي مواد اوليه گوناگوني وجود دارد كه از ميان آن هامي توان مناسب ترين را برگزيد .

اصل چهارم : طراحي مواد و فراورده هاي شيمايي سالم تر

فراورده هاي شيميايي بايد به گونه اي طراحي شوند كه با وجود كاهش خطر سميت كار خود را به خوبي انجام دهند .

فراورده هاي جديد را مي توان به گونه اي طراحي كرد كه سالم تر باشند و در همان حال ، كار در نظر گرفته شده براي آنها را به خوبي انجام دهند .

اصل پنجم : بهره گيري از حلال ها و شرايط واكنشي سالم تر

بهره گيري از مواد كمكي ( مانند حلال ها و عامل هاي جدا كننده) تا جايي كه امكان دارد به كمترين اندازه برسد و زماني كه بكار مي روند از گونه هاي كم آسيب رسان باشند .

اصل ششم : افزايش بازده انرژي

در فرآيندهاي شيميايي ، روشهاي ساخت و جداسازي تا جايي كه امكان دارد به

گونه ايي طراحي شده اند كه نياز به انرژي را كاهش دهند و در انتهاي واكنش به انرژي بيشتري دست يابيم .

اصل هفتم : بهره گيري از مواد اوليه باز گرداني شدني

واكنشهاي شيميايي بايد به گونه ايي طراحي شوند تا از مواد اوليه ي كه قابليت بازگرداني دارند بهره بگيريم . اصل هشتم : پرهيز از مشتقهاي شيميايي

مشتق گرفتن ( مانند بهره گيري از گروه هاي محدود كننده يا تغيير هاي شيميايي و فيزيكي گذرا) بايد كاهش يابد ، زيرا چنين مرحله هايي به واكنشگرهاي اضافي نياز دارند كه مي توانند فراورده هاي بيهوده توليد كنند .

اصل نهم : بهره گيري از كاتاليزگرها

كاتاليزگرها گزينشي بودن يك واكنش را افزايش مي دهند ؛ دماي مورد نياز را كاهش مي دهند ، واكنش هاي جانبي را به كمترين اندازه مي رسانند ،ميزان تبديل شدن واكنش گرها به فراورده هاي نهايي را افزايش مي دهند .

اصل دهم : طراحي براي تخريب پذير بودن محصولات

فراورده هاي شيميايي بايد به گونه اي طراحي شوند كه در پايان محصولات به صورتي باشند كه در طبيعت تخريب پذير باشند و در محيط زيست زياد نمانند وهر چه سريعتر تجزيه شوند .

اصل يازدهم : تخمين زمان واقعي يك واكنش براي پيشگيري از آلودگي

بسيار اهميت دارد كه پيشرفت يك واكنش را همواره پي گيري كنيم تا بدانيم چه هنگام واكنش  كامل مي شود زيرا پس از كامل شدن يك واكنش شيميايي

 فراورده هاي ناخواسته جانبي توليد مي شوند .

اصل دوازدهم : كاهش احتمالي روي دادهاي ناگوار

 

يك راه براي كاهش احتمال رويدادهاي شيميايي ناخواسته بهره گيري از واكنش گرها و حلال هايي است كه احتمال انفجار ، آتش سوزي و رها شدن ناخواسته ي مواد شيميايي را كاهش مي دهند . آسيب هاي مرتبط با اين روي دادها را مي توان به تغيير دادن حالت ( جامد ، مايع ، گاز ) يا تركيب واكنش گرها كاهش داد .

بنيادهاي شیمی سبز

شیمی سبز ، كه ‌بيش‌تر به عنوان شيوه‌اي براي پيش‌گيري از آلودگي در سطح مولكولي شناخته مي‌شود، بر دوازده بنياد استوار است كه طراحي يا بازطراحي مولكول‌ها، مواد و دگرگوني‌هاي شيميايي در راستاي سالم‌تر كردن آن‌ها براي آدمي و محيط زيست، بر پايه‌ي آن‌ها انجام مي‌شود.

1. پيش‌گيري از توليد فراورده‌هاي بيهوده

یکی از بنیاد های شیمی سبز ، پيش‌گيري از توليد فراورده‌هاي بيهوده استتوانايي شيمي‌دان‌ها براي بازطراحي دگرگوني‌هاي شيميايي براي كاستن از توليد فراورده‌هاي بيهوده‌ و آسيب‌رسان، نخستين گام در پيش‌گيري از آلودگي است. با پيش‌گيري از توليد فراورده‌هاي بيهوده، آسيب‌هاي مرتبط با انباركردن، جابه‌جايي و رفتار با آن‌ها را به كم‌ترين اندازه‌ي خود كاهش مي‌دهيم.

2. اقتصاد اتم، افزايش بهره‌وري از اتم

یکی دیگر از بنیاد های شیمی سبز افزایش بهره وری از اتم است، اقتصاد اتم به اين مفهوم است كه بازده دگرگوني‌هاي شيميايي را افزايش دهيم. يعني طراحي دگرگوني‌هاي شيميايي به شيوه‌اي باشد كه گنجاندن بيش‌تر مواد آغازين را در فرآورده‌ها‌ي نهايي درپي داشته باشد. گزينش اين گونه دگرگوني‌ها، بازده را افزايش و فرآورده‌هاي بيهوده را كاهش مي‌دهد.

 

3. طراحي فرايندهاي شيميايي كم‌آسيب‌تر

از دیگر بنیادهای شیمی سبز میتوان به طراحي فرايندهاي شيميايي كم‌آسيب‌تر اشاره کرد. شيمي‌دان‌ها در جايي كه امكان دارد بايد شيوه‌ي را طراحي كنند تا موادي را به كار برد يا توليد كند كه زهرآگيني كم‌تري براي آدمي يا محيط زيست داشته باشند.اغلب براي يك دگرگوني شيميايي واكنش‌گرهاي گوناگوني وجود دارد كه از ميان آن‌ها مي‌توان مناسب‌ترين را برگزيد.

 4. طراحي مواد و فراورده‌هاي شيميايي سالم‌تر

فراورده‌هاي شيميايي بايد به گونه‌اي طراحي شوند كه با وجود كاهش زهرآگيني‌شان كار خود را به‌خوبي انجام دهند. فراورده‌هاي جديد را مي‌توان به گونه‌اي طراحي كرد كه سالم‌تر باشند و در همان حال، كار در نظر گرفته شده براي آن‌‌ها را به‌خوبي انجام دهند.

5. بهره‌گيري از حلال‌ها و شرايط واكنشي سالم‌تر

بهره‌گيري از مواد كمكي(مانند حلال‌ها و عامل‌هاي جداكننده) تا جايي كه امكان دارد به كم‌ترين اندازه‌ برسد و زماني كه به كار مي‌روند از گونه‌هاي كم‌آسيب‌رسان باشند. دوري كردن از جداسازي در جايي كه امكان دارد و كاهش بهره‌گيري از مواد كمكي، در كاهش فراورده‌هاي بيهوده كمك زيادي مي‌كند.

6. افزايش بازده انرژي

افزایش بازده انرژی از دیگر بنیادهای شیمی سبز است.نياز به انرژي در فرايندهاي شيميايي از نظر اثر آن‌ها بر محيط زيست و اقتصاد بايد در نظر گرفته شود و به كم‌ترين ميزان خود كاهش يابد. اگر امكان دارد، روش‌هاي ساخت و جداسازي بايد به گونه‌اي طراحي شود كه هزينه‌هاي انرژي مرتبط با دما و فشار بسيار بالا يا بسيار پايين به كم‌ترين اندازه‌ي خود برسد.

7. بهره‌گيري از مواداوليه‌ي نوشدني

دگرگوني‌هاي شيميايي بايد به گونه‌اي طراحي شوند تا از مواد اوليه‌ي نوشدني بهره گيرند. فرآورده‌هاي كشاورزي يا فرآورده‌هاي بيهوده‌ي فرآيندهاي ديگر، نمونه‌هايي از مواد نوشدني هستند. تا جايي كه امكان دارد، اين گونه مواد را به‌جاي مواد اوليه‌اي كه از معدن يا سوخت‌هاي فسيلي به دست مي‌آيند، به كار بريم.

8. پرهيز از مشتق‌هاي شيميايي

مشتق‌گرفتن‌(مانند بهره‌گيري از گروه‌هاي مسدودكننده يا تغييرهاي شيميايي و فيزيكي گذرا) بايدكاهش يابد، زيرا چنين مرحله‌هايي به واكنشگرهاي اضافي نياز دارند كه مي‌توانند فراورده‌هاي بيهوده توليد كنند. توالي‌هاي جايگزين مي‌توانند نياز به گروه‌هاي حفاظت‌كننده يا تغيير گروه‌هاي عاملي را از بين ببرند يا كاهش دهند.

كوشش‌ها و دستاوردهاي شيمي سبز

شيميدان‌هاي شیمی سبز در پي آن هستند كه روندهاي شيميايي سالم‌تري را جايگزين روندهاي كنوني كنند يا با جايگزين كردن مواد اوليه‌ي سالم‌تر يا انجام دادن واكنش‌ها در شرايط ايمن‌تر، فراورده‌هاي سالم‌تري را به جامعه هديه دهند. برخي از آن ها مي‌كوشند شيمي را به زيست‌شيمي نزديك كند، چرا كه واكنش‌هاي زيست‌شيميايي طي ميليون‌ها سال رخ داده‌اند و چه براي آدمي و چه براي محيط زيست، چالش‌ها نگران كننده‌ي به وجود نياورده‌اند. بسياري از اين واكنش‌ها در شرايط طبيعي رخ مي‌دهند و به دما و فشار بالا نياز ندارند. فراورده‌هاي آن‌ها نيز به آساني به چرخه‌ي مواد بازمي‌گردند و فراورده‌هاي جانبي آن‌ها براي جانداران سودمند هستند. الگو برداري از اين واكنش‌ها مي‌تواند چالش‌هاي بهداشتي و زيست‌محيطي كنوني را كاهش دهد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 07 بهمن 1396 ساعت: 18:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

راهکارهای افزایش سهم سواد رسانه ای در سبد فرهنگی خانواده ایرانی

بازديد: 75

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

شیمی سبز

دبیر گرامی :

 

تهیه و تنظیم :

 

 

شیمی سبز: پيش‌گيري از آلودگي در سطح مولكولي

بارها از آسیب های مواد شیمیایی به بدن آدمی و محیط زیست شنیده و خئانده ایم . اما چاره ی کار چیست ؟ آیا دوری و پرهیز از بهره گیری از مواد شیمیایی می تواند به ما کمک کند ، تا چه اندازه ای می توانیم از آنها دوری کنیم ؟ کدام ها را می توانیم بکار نبریم ؟ کدامیک از فراورده های شیمیایی را می توان یافت که با آسیب به سلامت آدمی یا محیط زیست همراه نباشد ؟ داروهایی که سلامتی ما به آنها بستگی زیاد‌‌‌ی را به خود ما آسیب هایی به بدن ما همراهند .. آیا می توانیم آنها را بکار نبریم ؟ آیا می توان آب تصفیه شده با مواد شیمیایی را  ننوشیم ؟ پیرامون ما را انبوهی از مواد شیمیایی گوناگون فراگرفته اند که در زهرآگین بودن و آسیب رسان بودن بیشتر آن شکی نداریم و از بسیاری از آنها نیز نمی توانیم دوری کنیم .

بی گمان هر اندازه که بتوانیم از بکارگیری مواد شیمیایی در زندگی خود پرهیز کنیم یا از رها شدن این گونه مواد در طبیعت جلوگیری کنیم ، به سلامت خود و  محیط زیست کمک کرده ایم . اما به نظر می رسند که در این راهکارهای پیش گیرانه ، که تا کنون کارآمدی چشم گیری از خود نشان نداده اند ، باید به راه هایی کارآمدتری نیز بیاندیشیم که دگرگونی در شیوه ی ساختن مواد شیمیایی در راستای کاهش آسیب های آنها به آدمی و محیط زیست یکی از این راهها است . امروزه ، از این رویکرد نوین با  عنوان شیمی سبز یاد می شود که عبارت است از : طراحی فراورده ها و فرایندهای شیمیایی که بکارگیری و تولید مواد آسیب رسان به سلامت آدمی و محیط زیست را کاهش می دهند یا از بین می برند .

در علم شیمی انقلابی سبز در حال شکل گیری است که نه تنها پایداری محیط و سود بخشی را به ارمغان می آورد بلکه از خطرات فاجعه های صنعتی نیز می کاهد .

آقای رابین راجرز (Robin Rogers) پژوهشگر و رئیس مرکز تولید صنعتی سبز دانشگاه آلاماها می گوید : شیمی سبز  عبارت است از ساخت تولید محصولات جدید با استفاده از روشهای جدیدی که متناسب با اهداف سه گانه محیط زیست پایدار اقتصاد پایدار و جامعه پایدار است .

شیمی نقشی بنیادی در پیشرفت تمدن آدمی داشته و جایگاه آن در اقتصاد، سیاست و زندگی‌روزمره روز به روز پر رنگ‌تر شده است. با این همه، شیمی طی روند پیشرفت خود، که همواره با سود رساندن به آدمی همراه بوده، آسیب‌های چشم‌گیری نیز به سلامت آدمی و محیط زیست وارد کرده است. شیمیدان‌ها طی سال‌ها کوشش و پژوهش، مواد خامی را از طبیعت برداشت کرده‌اند، که با سلامت آدمی و شرایط محیط زیست سازگاری بسیار دارند، و آن‌ها را به موادی دگرگونه کرده‌اند که سلامت آدمی و محیط زیست را به چالش کشیده‌اند. هم‌چنین، این مواد به‌سادگی به چرخه‌ی طبیعی مواد باز نمی‌گردند و سال‌های زیادی به صورت زباله‌های بسیار آسیب‌رسان و همیشگی در طبیعت می‌ماند.

شیمی نقشي بنيادي در پيشرفت تمدن آدمي داشته و جايگاه آن در اقتصاد، سياست و زندگي‌روزمره روز به روز پر رنگ‌تر شده است. با اين همه، شيمي طي روند پيشرفت خود، كه همواره با سود رساندن به آدمي همراه بوده، آسيب‌هاي چشم‌گيري نيز به سلامت آدمي و محيط زيست وارد كرده است.

شيميدان‌ها طي سال‌ها كوشش و پژوهش، مواد خامي را از طبيعت برداشت كرده‌اند، كه با سلامت آدمي و شرايط محيط زيست سازگاري بسيار دارند، و آن‌ها را به موادي دگرگونه كرده‌اند كه سلامت آدمي و محيط زيست را به چالش كشيده‌اند.هم‌چنين، اين مواد به‌سادگي به چرخه‌ي طبيعي مواد باز نمي‌گردند و سال‌هاي زيادي به صورت زباله‌هاي بسيار آسيب‌رسان و هميشگي در طبيعت مي‌ماند.

بارها از آسيب‌هاي مواد شيميايي به بدن آدمي و محيط زيست شنيده و خوانده‌ايم. اما، چاره‌ي كار چيست؟به نظر مي‌رسد در كنار  راهكارهاي پيش‌گيرانه، كه تا كنون كارآمدي چشمگيري از خود نشان نداده‌اند، بايد به راه‌هاي كارآمدتري نيز بيانديشيم كه دگرگوني در شيوه‌ي ساختن مواد شيمايي در راستاي كاهش آسيب‌هاي آن‌ها به آدمي و محيط زيست، يكي از اين راه‌هاست.

امروزه، از اين رويكرد نوين با عنوان شیمی سبز ياد مي‌شود كه عبارت است از: طراحي فرآورده‌ها و فرآيندهاي شيميايي كه به‌كارگيري و توليد مواد آسيب‌رسان به سلامت آدمي و محيط زيست را كاهش مي‌دهند يا از بين مي‌برند.

تاریخچه شکل گیری شیمی سبز:

 در اوایل سال 1990 شیمی سبز در نتیجه همکاری بین دولت آمریکا، صنعتگران و انجمن علمی آمریکا اعتبار کنونی اش را به عنوان یک نظام علمی در جهت جلوگیری از آلودگی هوا بدست آورد.

در این زمان پائول آناستاس رئیس شیمی صنعتی آمریکا با تلاش های خستگی ناپذیر خود توانست به مفهوم شیمی سبز اعتبار خاصی ببخشد. در اواسط  سال 1990 پائول آناستاس وجان وارنر به ایجاد 12 اصل از شیمی سبز پرداختند که در آن به بررسی چارچوبی کلی به منظور چگونگی جلوگیری از آلودگی هوا در زمانی که ماده شیمیایی اختراع می شود پرداختند.

در سال 1993 با نظارت دولت آمریکا کتابی تحت عنوان" شیمی دنیای پاک" توسط انجمن شیمی در ژوئن 1993به چاپ رسید و مورد توجه و علاقه افراد کثیری در اروپا قرار گرفت. در سال 1995، بیل کلینتون، رییس جمهور آمریکا، برای شناسایی تکنولوژی های شیمیایی که اصول شیمیایی در طراحی ها و ساختار ها و موارد استفاده مواد شیمیایی می باشد را بررسی کرد و در نهایت پاداشی را برای ایجاد رقابت در تولید شیمی سبز در نظر گرفت. جوایز اهدا شده و قدردانی های سالیانه دولت ایالات متحده از گروه ها و همچنین سازمان ها و انجمن ها، سرعت نشر اطلاعات شیمی سبز در صنعت را افزایش داد.

شیمیدان سبز كیست؟

شیمیدان هایی كه در حوزه شیمی سبز فعالیت دارند شیمیدان سبز نامیده می شوند. تولید صنعتی اكثر محصولات بر اساس فعل و انفعالات شیمیایی صورت می گیرد که برخی از این واکنش ها سمی و خطرناک می باشند. در دهه گذشته بعضی از شیمیدان ها نگرش جدید خود را متوجه تولید محصولات بدون استفاده از مواد سمی و بدون ایجاد پسماند و بقایای سمی نموده اند.

شیمی سبز یك نوع شستشوی سبز تكنولوژی قدیمی نمی باشد بلکه جزء اصلی تكنولوژی های جدیدی است كه كارایی بهتری دارند، ارزان تمام می شوند و به انرژی كمتری احتیاج دارند. در یك دوره كامل تولید، از ماده خام گرفته تا ایجاد محصول نهایی، آلودگی كمتری ایجاد می نمایند

در واقع انقلاب تكنولوژی سبز برابر با انقلاب صنعتی می باشد.  لذا از اهم  مزایای استفاده از شیمی سبز می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

    سلامت انسان

    هوای سالم

    آب سالم

    استفاده کمتر از مواد سمی و پرخطر

    تجهیزات حفاظت فردی کمتر

    محصولات مصرفی امن تر

شبكه جهاني كه از طرفداران شيمي سبز به وجود آمده است دوازده اصل را براي شيمي سبز مشخص نموده اند ، اكنون به بيان اين اصول مي پردازيم :

اصل اول : پيشگيري از توليد فراورده هاي بيهوده

بهتر است كه از ساخت و توليد زباله و سمپادهاي سمي جلوگيري شود تا اينكه پس از توليد بفكري ضرر نمودن سمپاندهاي سمي و يا پاك كردن محيط از آنها شد .

اصل دوم : اقتصاد دائم ، افزايش بهره وري از اتم

اقتصاد دائم به اين مفهوم است كه بازده واكنش هاي شيميايي را افزايش دهيم . يعني طراحي واكنش هاي شيميايي به شيوه اي باشند كه فراورده هاي نهايي بيشتري بدست آيد بهتر با كاهش ميزان توليد فراورده هاي بيهوده و مازاد بازده واكنش ها را افزايش دهيم .

اصل سوم : طراحي فرايندهاي شيميايي كم آسيب تر

 شيمي دان ها در جايي كه امكان دارد بايد شيوه ايي را طراحي كنند تا موادي را بكار برد يا توليد كند كه اثرات سود كمتري براي آدمي يا محيط زيست داشته باشند . اغلب براي يك واكنش شيميايي مواد اوليه گوناگوني وجود دارد كه از ميان آن هامي توان مناسب ترين را برگزيد .

اصل چهارم : طراحي مواد و فراورده هاي شيمايي سالم تر

فراورده هاي شيميايي بايد به گونه اي طراحي شوند كه با وجود كاهش خطر سميت كار خود را به خوبي انجام دهند .

فراورده هاي جديد را مي توان به گونه اي طراحي كرد كه سالم تر باشند و در همان حال ، كار در نظر گرفته شده براي آنها را به خوبي انجام دهند .

اصل پنجم : بهره گيري از حلال ها و شرايط واكنشي سالم تر

بهره گيري از مواد كمكي ( مانند حلال ها و عامل هاي جدا كننده) تا جايي كه امكان دارد به كمترين اندازه برسد و زماني كه بكار مي روند از گونه هاي كم آسيب رسان باشند .

اصل ششم : افزايش بازده انرژي

در فرآيندهاي شيميايي ، روشهاي ساخت و جداسازي تا جايي كه امكان دارد به

گونه ايي طراحي شده اند كه نياز به انرژي را كاهش دهند و در انتهاي واكنش به انرژي بيشتري دست يابيم .

اصل هفتم : بهره گيري از مواد اوليه باز گرداني شدني

واكنشهاي شيميايي بايد به گونه ايي طراحي شوند تا از مواد اوليه ي كه قابليت بازگرداني دارند بهره بگيريم . اصل هشتم : پرهيز از مشتقهاي شيميايي

مشتق گرفتن ( مانند بهره گيري از گروه هاي محدود كننده يا تغيير هاي شيميايي و فيزيكي گذرا) بايد كاهش يابد ، زيرا چنين مرحله هايي به واكنشگرهاي اضافي نياز دارند كه مي توانند فراورده هاي بيهوده توليد كنند .

اصل نهم : بهره گيري از كاتاليزگرها

كاتاليزگرها گزينشي بودن يك واكنش را افزايش مي دهند ؛ دماي مورد نياز را كاهش مي دهند ، واكنش هاي جانبي را به كمترين اندازه مي رسانند ،ميزان تبديل شدن واكنش گرها به فراورده هاي نهايي را افزايش مي دهند .

اصل دهم : طراحي براي تخريب پذير بودن محصولات

فراورده هاي شيميايي بايد به گونه اي طراحي شوند كه در پايان محصولات به صورتي باشند كه در طبيعت تخريب پذير باشند و در محيط زيست زياد نمانند وهر چه سريعتر تجزيه شوند .

اصل يازدهم : تخمين زمان واقعي يك واكنش براي پيشگيري از آلودگي

بسيار اهميت دارد كه پيشرفت يك واكنش را همواره پي گيري كنيم تا بدانيم چه هنگام واكنش  كامل مي شود زيرا پس از كامل شدن يك واكنش شيميايي

 فراورده هاي ناخواسته جانبي توليد مي شوند .

اصل دوازدهم : كاهش احتمالي روي دادهاي ناگوار

 

يك راه براي كاهش احتمال رويدادهاي شيميايي ناخواسته بهره گيري از واكنش گرها و حلال هايي است كه احتمال انفجار ، آتش سوزي و رها شدن ناخواسته ي مواد شيميايي را كاهش مي دهند . آسيب هاي مرتبط با اين روي دادها را مي توان به تغيير دادن حالت ( جامد ، مايع ، گاز ) يا تركيب واكنش گرها كاهش داد .

بنيادهاي شیمی سبز

شیمی سبز ، كه ‌بيش‌تر به عنوان شيوه‌اي براي پيش‌گيري از آلودگي در سطح مولكولي شناخته مي‌شود، بر دوازده بنياد استوار است كه طراحي يا بازطراحي مولكول‌ها، مواد و دگرگوني‌هاي شيميايي در راستاي سالم‌تر كردن آن‌ها براي آدمي و محيط زيست، بر پايه‌ي آن‌ها انجام مي‌شود.

1. پيش‌گيري از توليد فراورده‌هاي بيهوده

یکی از بنیاد های شیمی سبز ، پيش‌گيري از توليد فراورده‌هاي بيهوده استتوانايي شيمي‌دان‌ها براي بازطراحي دگرگوني‌هاي شيميايي براي كاستن از توليد فراورده‌هاي بيهوده‌ و آسيب‌رسان، نخستين گام در پيش‌گيري از آلودگي است. با پيش‌گيري از توليد فراورده‌هاي بيهوده، آسيب‌هاي مرتبط با انباركردن، جابه‌جايي و رفتار با آن‌ها را به كم‌ترين اندازه‌ي خود كاهش مي‌دهيم.

2. اقتصاد اتم، افزايش بهره‌وري از اتم

یکی دیگر از بنیاد های شیمی سبز افزایش بهره وری از اتم است، اقتصاد اتم به اين مفهوم است كه بازده دگرگوني‌هاي شيميايي را افزايش دهيم. يعني طراحي دگرگوني‌هاي شيميايي به شيوه‌اي باشد كه گنجاندن بيش‌تر مواد آغازين را در فرآورده‌ها‌ي نهايي درپي داشته باشد. گزينش اين گونه دگرگوني‌ها، بازده را افزايش و فرآورده‌هاي بيهوده را كاهش مي‌دهد.

 

3. طراحي فرايندهاي شيميايي كم‌آسيب‌تر

از دیگر بنیادهای شیمی سبز میتوان به طراحي فرايندهاي شيميايي كم‌آسيب‌تر اشاره کرد. شيمي‌دان‌ها در جايي كه امكان دارد بايد شيوه‌ي را طراحي كنند تا موادي را به كار برد يا توليد كند كه زهرآگيني كم‌تري براي آدمي يا محيط زيست داشته باشند.اغلب براي يك دگرگوني شيميايي واكنش‌گرهاي گوناگوني وجود دارد كه از ميان آن‌ها مي‌توان مناسب‌ترين را برگزيد.

 4. طراحي مواد و فراورده‌هاي شيميايي سالم‌تر

فراورده‌هاي شيميايي بايد به گونه‌اي طراحي شوند كه با وجود كاهش زهرآگيني‌شان كار خود را به‌خوبي انجام دهند. فراورده‌هاي جديد را مي‌توان به گونه‌اي طراحي كرد كه سالم‌تر باشند و در همان حال، كار در نظر گرفته شده براي آن‌‌ها را به‌خوبي انجام دهند.

5. بهره‌گيري از حلال‌ها و شرايط واكنشي سالم‌تر

بهره‌گيري از مواد كمكي(مانند حلال‌ها و عامل‌هاي جداكننده) تا جايي كه امكان دارد به كم‌ترين اندازه‌ برسد و زماني كه به كار مي‌روند از گونه‌هاي كم‌آسيب‌رسان باشند. دوري كردن از جداسازي در جايي كه امكان دارد و كاهش بهره‌گيري از مواد كمكي، در كاهش فراورده‌هاي بيهوده كمك زيادي مي‌كند.

6. افزايش بازده انرژي

افزایش بازده انرژی از دیگر بنیادهای شیمی سبز است.نياز به انرژي در فرايندهاي شيميايي از نظر اثر آن‌ها بر محيط زيست و اقتصاد بايد در نظر گرفته شود و به كم‌ترين ميزان خود كاهش يابد. اگر امكان دارد، روش‌هاي ساخت و جداسازي بايد به گونه‌اي طراحي شود كه هزينه‌هاي انرژي مرتبط با دما و فشار بسيار بالا يا بسيار پايين به كم‌ترين اندازه‌ي خود برسد.

7. بهره‌گيري از مواداوليه‌ي نوشدني

دگرگوني‌هاي شيميايي بايد به گونه‌اي طراحي شوند تا از مواد اوليه‌ي نوشدني بهره گيرند. فرآورده‌هاي كشاورزي يا فرآورده‌هاي بيهوده‌ي فرآيندهاي ديگر، نمونه‌هايي از مواد نوشدني هستند. تا جايي كه امكان دارد، اين گونه مواد را به‌جاي مواد اوليه‌اي كه از معدن يا سوخت‌هاي فسيلي به دست مي‌آيند، به كار بريم.

8. پرهيز از مشتق‌هاي شيميايي

مشتق‌گرفتن‌(مانند بهره‌گيري از گروه‌هاي مسدودكننده يا تغييرهاي شيميايي و فيزيكي گذرا) بايدكاهش يابد، زيرا چنين مرحله‌هايي به واكنشگرهاي اضافي نياز دارند كه مي‌توانند فراورده‌هاي بيهوده توليد كنند. توالي‌هاي جايگزين مي‌توانند نياز به گروه‌هاي حفاظت‌كننده يا تغيير گروه‌هاي عاملي را از بين ببرند يا كاهش دهند.

كوشش‌ها و دستاوردهاي شيمي سبز

شيميدان‌هاي شیمی سبز در پي آن هستند كه روندهاي شيميايي سالم‌تري را جايگزين روندهاي كنوني كنند يا با جايگزين كردن مواد اوليه‌ي سالم‌تر يا انجام دادن واكنش‌ها در شرايط ايمن‌تر، فراورده‌هاي سالم‌تري را به جامعه هديه دهند. برخي از آن ها مي‌كوشند شيمي را به زيست‌شيمي نزديك كند، چرا كه واكنش‌هاي زيست‌شيميايي طي ميليون‌ها سال رخ داده‌اند و چه براي آدمي و چه براي محيط زيست، چالش‌ها نگران كننده‌ي به وجود نياورده‌اند. بسياري از اين واكنش‌ها در شرايط طبيعي رخ مي‌دهند و به دما و فشار بالا نياز ندارند. فراورده‌هاي آن‌ها نيز به آساني به چرخه‌ي مواد بازمي‌گردند و فراورده‌هاي جانبي آن‌ها براي جانداران سودمند هستند. الگو برداري از اين واكنش‌ها مي‌تواند چالش‌هاي بهداشتي و زيست‌محيطي كنوني را كاهش دهد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 06 بهمن 1396 ساعت: 19:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره ورزش تریکینگ

بازديد: 165

تریکینگ

تریکینگ یک هنر رزمی نمایشی است که ترکیبی از ورزشهای کاپوئرا(رقص برزیلی) ، بریک دنس(ایروبیک حرفه ای) ، ژیمناستیک ، تکواندو ، ووشو است

در تریکینگ هیچ گونه محدودیتی وجود ندارد

تریکینگ یکی از ورزشهای محبوب و شناخته شده در جهان است

شخصی به نام استیون هو در آمریکای شمالی زندگی میکرد تریکینگ را کشف کرد بعد در قرن 21 چون اینترنت کل دنیا رو گرفته بود آمدن از طریق سایت ها تریکینگ رو به دنیا معرفی کردن که اولین سایت هم این بود www.bilang.com و در این سایت آموزش متنی و تصویری و حرکات زیبا و ... دیده میشد.

یک موسسه به نام NASKA در آمریکای شمالی هست که ورزشهای رزمی نمایشی رو دور هم جمع و ثبت میکنه که تریکینگ هم در اینجا ثبت شده و تورنومنت هایی هم برگزار میکنه!!!

از گروهای بزرگ در جهان میتوان به گروه معروف loop kick

اشاره کرد که هر سال در کشورهای مختلف جهان فستیوال هایی برگزار میکند

در ایران برای اولین بار توسط استاد محمد خلیلی در ارومیه تریکینگ پایه گذاری شد

در ابتدا دقیقا نقطه ی مشخصی برای مفهوم هنر رزم تریک نبود و به طور کلی آن را زیر شاخه ای از ورزش کاراته دانسته بودند . در آن روزها رقبا و کسانی که این رشته را کار می کردند به سادگی حرکات و ضربات تکی و منفرد از ژیمناستیک و بریک دنس را با ادغام حرکات آکروباتیک به حرکات رزمی خود اضافه می کردند. در این سالها ، رقابت بر سر تازه واردان تریک و تحت فشار قرار دادن رقبا برای رسیدن به سخت ترین و خلاقانه ترین حرکات بود . در این دوران تیم هایی در سواحل غربی کالیفرنیا بوجود آمدند که برنامه ها و مراسماتی بر خلاف روال عادی و معمول که در ورزش کاراته بود انجام می دادند. بعد از این دوران تریک رسمیت و مقبولیت یافت و این کار از طریق اینترنت و توسط آقای بیلانگ آغاز شد که این کار با نمایش حرکات انفرادی افراد و زندگی روزمره افرادی که تریک کار می کردند ادامه یافت. این کار ادامه پیدا کرد و محبوبیت سایت و تریک روز به روز افزایش پیدا کرد و کاربران بیشتری در سایت عضو شدند و هر روزه به ویدیوهایی که تریکر ها به سایت اضافه می کردند افزوده شد و این سایت تبدیل به یک انجمن و محل گردهمایی تریکرهای دنیا گشت و نیز در این میان سایت تریک توتوریال هم با حضور خود توانست در قسمت فروم آنلاین خود رابطه ی بهتری بین تریکر ها برقرار سازد . در طول چند سال گذشته حضور در این تجمعات افزایش یافته است و نمی توانیم بگوییم که از سرعت آن کم شده است بلکه علاقمندان روز به روز زیادتر می شوند . به هر حال هیچ نقطه مشخصی وجود ندارد که چگونه حرکت های ساده تریک در ابتدا ، تبدیل به حرکات و فوت و فن های پیچیده ای شده است که هم اکنون ما از آن به عنوان هنر های رزمی تریک یاد می کنیم. در حال حاضر تریک یک پتانسیل بالقوه است و محدودیت در آن وجود ندارد و می توانیم بگوییم تریک مال همه است و خواهد بود

روند توسعه تریکینگ:

برخلاف بسیاری از ورزش ها، تریکینگ دارای قانون و مقررات خاصی نیست و هیچ سازمان یا فدراسیونی بر آن نظارت ندارد و کلیه ورزشکاران آزادند تا هر نوع مانور چشمگیری از توانایی های خود را اجرا کنند. اما گفتنی است نداشتن قانون و قاعده ی رسمی به معنی بی انظباطی این رشته نیست و حرکات آن تعریف شده اند، بلکه منظور، آزاد بودن ورزشکاران در بکارگیری خلاقیت جهت اجرای تکنیک های ترکیبی آن می باشد.

افراد علاقه مند به تریکینگ (به ویژه کسانی که آن را از طریق آموزه های اینترنتی و فیلم های به اشتراک گذاری شده دنبال می کننند) تمایل دارند، تا ابتدا تکنیک های ساده تر را مانند: ۵۴۰ , aerial , kip-up , and backflip را یاد بگیرند و سپس سعی در پیشرفت روند یادگیری خود با فراگیری تکنیک های مشکل تر را دارند. شایان ذکر است، یادگیری برخی تکنیک های ویژه حتما نیاز به مربی داشته و فراگیری و تمرین آن به واسطه ویدیو های اینترنتی توصیه نمی شود.

به طور کلی تریک کاران را می توان به سبک های مختلفی دسته بندی کرد، از جمله:

برخی ترجیح می دهند تکنیک های آن را یاد بگیرند و انجام دهند و صرفا با دید یک تکنیک به آن نگاه می کنند. دسته دیگر ژیمناستیک کاران آزادی هستند، که با زیربنای انعطاف پذیری ژیمناستیکی تکنیک ها را اجرا می کنند( عمدتا حرکات این دسته متمرکز بر ترکیب انواع چرخش هاست)

اما اغلب ترکینگ کاران تمایل دارند که ترکیبی از تکنیک های دو گروه دیگر را باهم اجرا کنند.

ورزشکاران این رشته به طور مرتب برنامه های بدنسازی خود را اجرا می کنند تا بدنشان توانایی اجرای تکنیک های تریکینگ را در هر زمانی داشته باشد.

 

هنر رزم تریکینگ

تعریف های زیادی وجود دارد که دقیقا هنر های رزمی تریکینگ چیست حقیقت این است که تعریف کلی یک ورزش از نظر تجربیات شخصی متفاوت خواهد بود . تعریف کلی این است که هنرهای رزمی تریکینگ ترکیبی از حرکت های مختلف است که در هنر های رزمی ، ژیمناستیک و بریک دنس به طور دلچسب و زیبا بوسیله تریکر نمایش داده می شود و این باعث منحصر به فرد شدن تریکینگ می شود . تریکینگ محدودیت ندارد و این ورزش به صورت شخصی و انفرادی انجام می شود اگرچه تریکر ها با هم تمرین می کنند و موفقیت هایشان را به طور مساوی با هم جشن می گیرند . تریکرها بعضی اوقات به صورت گروهی هستند و به گروه خاصی تعلق دارند ولی به هر حال گروه از افراد تشکیل شده و موفقیت گروه مدیون موفقیت تک تک اعضای گروه می باشد . شاید مهمترین عامل این باشد که تریکینگ زیر نظر یک ذهنیت قوی از هنر های رزمی برای احترام و نگرش مثبت تاسیس شده باشد

اسم ورزش نسبتا جدید ، غیر رسمی و پرهیجانیه که از ادغام هنرهای رزمی تریکینگ (Tricking) با ورزش هایی چون ژیمناستیک و کاپوئرا و با ایجاد حرکات ترکیبی از سه گروه حرکتی پشتک ها (Flips) ، ضربات پا (Kicks) و حرکات بتری (Twist) به نمایش حرکات زیبا و البته سخت و پیشرفته میپردازه.

بنابراین تریکینگ هزاران حرکت ساخته شده از ترکیب حرکاتی مانند پشتک از ژیمناستیک ، فیلیپینی (Tornado & 540 Kick) از تکواندو ، جوئنتی (Butterfly Twist) از ووشو و دبل لگ (Double Leg) از کاپوئرا رو شامل میشه.

تریکینگ به دلیل اجرای بسیار سریع ضربات پا و ترکیب این ضربات سریع با حرکات پیشرفته آکروباتیکی ژیمناستیک و کاپوئرا به عنوان ورزشی فوق پیشرفته ، از هنرهای رزمی دیگه مجزا شده و در سالهای اخیر همانند فیری رانینگ آنقدر در جهان محبوب شده که ردپاش در تمام فیلم های اکشن ساخته شده در این سال ها قابل رویت هست.

تعریف : شخصی که به اجرای هنر تریکینگ میپردازه تریک استر (Trickster) یا تریکر (Tricker) خطاب میکنند.

در سالهای اخیر تلاش برای قانون مند کردن تریکینگ منجر به دسته بندی شدن حرکات بر اساس مشکلی اجرا و نوع حرکت (حرکات پا مثل 540 ، حرکات چرخشی حول محور افقی بدن مثل وارو ، حرکات بتری و چرخشی حول محور عمودی بدن مثل بی توئیست و حرکات دنسی مثل توماس ) شد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 06 بهمن 1396 ساعت: 19:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اعتماد به نفس در کارآفرینی

بازديد: 65

تریکینگ

تریکینگ یک هنر رزمی نمایشی است که ترکیبی از ورزشهای کاپوئرا(رقص برزیلی) ، بریک دنس(ایروبیک حرفه ای) ، ژیمناستیک ، تکواندو ، ووشو است

در تریکینگ هیچ گونه محدودیتی وجود ندارد

تریکینگ یکی از ورزشهای محبوب و شناخته شده در جهان است

شخصی به نام استیون هو در آمریکای شمالی زندگی میکرد تریکینگ را کشف کرد بعد در قرن 21 چون اینترنت کل دنیا رو گرفته بود آمدن از طریق سایت ها تریکینگ رو به دنیا معرفی کردن که اولین سایت هم این بود www.bilang.com و در این سایت آموزش متنی و تصویری و حرکات زیبا و ... دیده میشد.

یک موسسه به نام NASKA در آمریکای شمالی هست که ورزشهای رزمی نمایشی رو دور هم جمع و ثبت میکنه که تریکینگ هم در اینجا ثبت شده و تورنومنت هایی هم برگزار میکنه!!!

از گروهای بزرگ در جهان میتوان به گروه معروف loop kick

اشاره کرد که هر سال در کشورهای مختلف جهان فستیوال هایی برگزار میکند

در ایران برای اولین بار توسط استاد محمد خلیلی در ارومیه تریکینگ پایه گذاری شد

در ابتدا دقیقا نقطه ی مشخصی برای مفهوم هنر رزم تریک نبود و به طور کلی آن را زیر شاخه ای از ورزش کاراته دانسته بودند . در آن روزها رقبا و کسانی که این رشته را کار می کردند به سادگی حرکات و ضربات تکی و منفرد از ژیمناستیک و بریک دنس را با ادغام حرکات آکروباتیک به حرکات رزمی خود اضافه می کردند. در این سالها ، رقابت بر سر تازه واردان تریک و تحت فشار قرار دادن رقبا برای رسیدن به سخت ترین و خلاقانه ترین حرکات بود . در این دوران تیم هایی در سواحل غربی کالیفرنیا بوجود آمدند که برنامه ها و مراسماتی بر خلاف روال عادی و معمول که در ورزش کاراته بود انجام می دادند. بعد از این دوران تریک رسمیت و مقبولیت یافت و این کار از طریق اینترنت و توسط آقای بیلانگ آغاز شد که این کار با نمایش حرکات انفرادی افراد و زندگی روزمره افرادی که تریک کار می کردند ادامه یافت. این کار ادامه پیدا کرد و محبوبیت سایت و تریک روز به روز افزایش پیدا کرد و کاربران بیشتری در سایت عضو شدند و هر روزه به ویدیوهایی که تریکر ها به سایت اضافه می کردند افزوده شد و این سایت تبدیل به یک انجمن و محل گردهمایی تریکرهای دنیا گشت و نیز در این میان سایت تریک توتوریال هم با حضور خود توانست در قسمت فروم آنلاین خود رابطه ی بهتری بین تریکر ها برقرار سازد . در طول چند سال گذشته حضور در این تجمعات افزایش یافته است و نمی توانیم بگوییم که از سرعت آن کم شده است بلکه علاقمندان روز به روز زیادتر می شوند . به هر حال هیچ نقطه مشخصی وجود ندارد که چگونه حرکت های ساده تریک در ابتدا ، تبدیل به حرکات و فوت و فن های پیچیده ای شده است که هم اکنون ما از آن به عنوان هنر های رزمی تریک یاد می کنیم. در حال حاضر تریک یک پتانسیل بالقوه است و محدودیت در آن وجود ندارد و می توانیم بگوییم تریک مال همه است و خواهد بود

روند توسعه تریکینگ:

برخلاف بسیاری از ورزش ها، تریکینگ دارای قانون و مقررات خاصی نیست و هیچ سازمان یا فدراسیونی بر آن نظارت ندارد و کلیه ورزشکاران آزادند تا هر نوع مانور چشمگیری از توانایی های خود را اجرا کنند. اما گفتنی است نداشتن قانون و قاعده ی رسمی به معنی بی انظباطی این رشته نیست و حرکات آن تعریف شده اند، بلکه منظور، آزاد بودن ورزشکاران در بکارگیری خلاقیت جهت اجرای تکنیک های ترکیبی آن می باشد.

افراد علاقه مند به تریکینگ (به ویژه کسانی که آن را از طریق آموزه های اینترنتی و فیلم های به اشتراک گذاری شده دنبال می کننند) تمایل دارند، تا ابتدا تکنیک های ساده تر را مانند: ۵۴۰ , aerial , kip-up , and backflip را یاد بگیرند و سپس سعی در پیشرفت روند یادگیری خود با فراگیری تکنیک های مشکل تر را دارند. شایان ذکر است، یادگیری برخی تکنیک های ویژه حتما نیاز به مربی داشته و فراگیری و تمرین آن به واسطه ویدیو های اینترنتی توصیه نمی شود.

به طور کلی تریک کاران را می توان به سبک های مختلفی دسته بندی کرد، از جمله:

برخی ترجیح می دهند تکنیک های آن را یاد بگیرند و انجام دهند و صرفا با دید یک تکنیک به آن نگاه می کنند. دسته دیگر ژیمناستیک کاران آزادی هستند، که با زیربنای انعطاف پذیری ژیمناستیکی تکنیک ها را اجرا می کنند( عمدتا حرکات این دسته متمرکز بر ترکیب انواع چرخش هاست)

اما اغلب ترکینگ کاران تمایل دارند که ترکیبی از تکنیک های دو گروه دیگر را باهم اجرا کنند.

ورزشکاران این رشته به طور مرتب برنامه های بدنسازی خود را اجرا می کنند تا بدنشان توانایی اجرای تکنیک های تریکینگ را در هر زمانی داشته باشد.

 

هنر رزم تریکینگ

تعریف های زیادی وجود دارد که دقیقا هنر های رزمی تریکینگ چیست حقیقت این است که تعریف کلی یک ورزش از نظر تجربیات شخصی متفاوت خواهد بود . تعریف کلی این است که هنرهای رزمی تریکینگ ترکیبی از حرکت های مختلف است که در هنر های رزمی ، ژیمناستیک و بریک دنس به طور دلچسب و زیبا بوسیله تریکر نمایش داده می شود و این باعث منحصر به فرد شدن تریکینگ می شود . تریکینگ محدودیت ندارد و این ورزش به صورت شخصی و انفرادی انجام می شود اگرچه تریکر ها با هم تمرین می کنند و موفقیت هایشان را به طور مساوی با هم جشن می گیرند . تریکرها بعضی اوقات به صورت گروهی هستند و به گروه خاصی تعلق دارند ولی به هر حال گروه از افراد تشکیل شده و موفقیت گروه مدیون موفقیت تک تک اعضای گروه می باشد . شاید مهمترین عامل این باشد که تریکینگ زیر نظر یک ذهنیت قوی از هنر های رزمی برای احترام و نگرش مثبت تاسیس شده باشد

اسم ورزش نسبتا جدید ، غیر رسمی و پرهیجانیه که از ادغام هنرهای رزمی تریکینگ (Tricking) با ورزش هایی چون ژیمناستیک و کاپوئرا و با ایجاد حرکات ترکیبی از سه گروه حرکتی پشتک ها (Flips) ، ضربات پا (Kicks) و حرکات بتری (Twist) به نمایش حرکات زیبا و البته سخت و پیشرفته میپردازه.

بنابراین تریکینگ هزاران حرکت ساخته شده از ترکیب حرکاتی مانند پشتک از ژیمناستیک ، فیلیپینی (Tornado & 540 Kick) از تکواندو ، جوئنتی (Butterfly Twist) از ووشو و دبل لگ (Double Leg) از کاپوئرا رو شامل میشه.

تریکینگ به دلیل اجرای بسیار سریع ضربات پا و ترکیب این ضربات سریع با حرکات پیشرفته آکروباتیکی ژیمناستیک و کاپوئرا به عنوان ورزشی فوق پیشرفته ، از هنرهای رزمی دیگه مجزا شده و در سالهای اخیر همانند فیری رانینگ آنقدر در جهان محبوب شده که ردپاش در تمام فیلم های اکشن ساخته شده در این سال ها قابل رویت هست.

تعریف : شخصی که به اجرای هنر تریکینگ میپردازه تریک استر (Trickster) یا تریکر (Tricker) خطاب میکنند.

در سالهای اخیر تلاش برای قانون مند کردن تریکینگ منجر به دسته بندی شدن حرکات بر اساس مشکلی اجرا و نوع حرکت (حرکات پا مثل 540 ، حرکات چرخشی حول محور افقی بدن مثل وارو ، حرکات بتری و چرخشی حول محور عمودی بدن مثل بی توئیست و حرکات دنسی مثل توماس ) شد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 30 دی 1396 ساعت: 20:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در مورد امام زمان (ع)

بازديد: 543

مقدمه

مژده به ظهور اماه مهدي (عج) از همان سالهاي آغازين ظهور اسلام آغاز شد و پيامبر گرامي اسلام (ص) در هر فرصت و مناسبتي كه پيش مي آمد مردم را به ظهور عدالت گسترموعود در آخر الزمان بشارت مي دادند و آنها را از نسل و تبار، تولد و نسبت، ويژگي هاي ظاهري نشانه هاي ظهور، شاخصه هاي قيام رهايي بخش و مولفه هاي حكومت جهاني آن حضرت آگاه مي ساختند. تا آنجا كه امروز ما صدها روايت كه از طريق شيعه و اهل سنت از آن حضرت نقل شده مواجه ايم.

تعابير بسيار بلندي از همه انبيا از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسيده و تقريباً جز اجتماعي ترين موضوعات، بين همه اديان الهي و ابراهيمي، بشارت موعود و وعده منجي است و همه گفته اندكه كار نيمه تمام و نا تمام انبيا(ع) و ا ديان، به دست اين مرد بزرگ، كامل خواهد شد.

گفته اند كه بزرگترين تكليف تاريخ، كار بزرگ ترين مرد تاريخ است. مكاتبي كه الوهيت زدايي و الهيت زدايي شده اند باز به نوعي و به نحوي به اين مسئله انديشيده اند، وگر چه نام ايشان را نبرده اند اما همه ظهور ايشان را بشارت داده اند و حتي مكاتب الحادي چون ماركسيسم نتوانسته اند به مسئله آخرالزمان، بي تفاوت بمانند.

بوديزم مسيحيت و يهوديت نيز كه غالب بشريت را زير پوشش گرفته اند، در اين خصوص، اعلام نظر كرده اند. يهود، هنوز منتظر مسيح (ع) است و مسيحيت منتظر ظهور مجدد مسيح (ع) است. همه انبيا همه مذاهب و اديان و فرق منتظر گشايش بزرگ در آينده يا در پايان تاريخ هستند و اشاره خواهم كرد كه حتي امروز مكتبي كه چد دهه براي نفس پايان تاريخ و نفس «غايت» از تاريخ دست و پا زد و مدعي شد كه تاريخ بشر منتهاي روشن ندارد و مهبت اصولي خاصي بر آن حاكم نيست، يعني «ليبراليزم» كه در واقع پنجاه، شصت سال تئوري بافت كه تاريخ غايت نداشته و ندارد؛ آخرين نظريه پرداز انشان چون فوكوياما از «پايان تاريخ» نطق مي گويند، منتها پايان تاريخ به روايت خودشان كه تثبيت و تبليق قطام ليبرال سرمايه داري است.

در روايت از حضرت مهدي (عج) به «بهار روزگاران» تعبير شده است و در سلامهايي كه به محضر حضرت عرض مي شود آورده اند: «السلام علي ربيع الانام و نضره الايام» درود بر بهار بشريت، بهاران تاريخ و طراوت روزگاران.

كساني كه ايشان را ديده اند توصيفاتي از شمايل ظاهريي ايشان كرده اند. پيامبر اكرم (ص) و ائمه (ع) تيراين بزرگوار را توصيف كرده اند و در آثار محققان چنين منعكس شده است: چهره اش گندمگون، ابروانش هلالي و كشيده، چشمانش سياه، درشت، جذاب و مدهوش كننده است.

امام ابوالقاسم محمدبن الحسن مهدي، منجي اين امت و اميد جهانيان كه خداوند با او حق و عدالت را زنده مي سازد و آزادي و كرامت را به آن باز مي گرداند و زمين را پس از غوطه ور شددن در ظلم و جور، پر از قسط و عدل و داد مي كند. در نيمه شعبان سال 255 تقريباً يك ماه پيش از به خلافت رسيدن معتمد عباسي قدم به عرصه وجود گذارد و آنچنانكه در بيشتر روايات آمده آنگاه كه پدرشان وفات يافت آن حضرت تنها پنج سال داشت كه خداوند حكمت و دانش را در او نهاد و وي را آيتي براي جهانيان و رهبري براي مسلمانان قرار داد همان گونه كه عيسي بين مريم را در گهواره، به پيامبري مبعوث كرد.

برخي روايات حكايت از آن دارد كه حكيمه عمع امام حسن عسكري (ع) روزي پيش از ولادت امام حجة بن الحسن (ع) به ديدار برادر زاده خود (امام حسن عسكري) رفتند و هنگامي كه مي خواست برود حضرت از او خواست آن شب را در خانه بماند و به اطلاعش رساند كه همسرش نرجس مولود مبارك را وضع حمل خواهد كرد در حاليكه هيچ نشانه بارداري بر آن زن پيدا نبود. پس از گفتگوي طولاني ميان حكيم و امام (ع) بالاخره بنا به آنچه روايات نقل كرده اند، حكيم آن شب را كنار همسر آن حضرت ماند و اندكي پيش از سپيده نميه شعبان نجرس از خواب بيدار شد و احساس خستگي و رنجوري نمود. و سرانجام نيز كار زايمان به كمك حكيم عمه امام حسن عسگري (ع) انجام شد و امام به ابوعمربن عثمان بين سعيد دستور داد تعدادي گوسفند قربانيش كند و تعداد زيادي گوشت و نان بخرد تا آنها را ميان مستمندان پخش كند و دستور اجرا شد. حضرت حجة بن الحسن پدرش امام حسن عسكري و مادرش زني رومي به نامهاي، سوسن، نرجس، ريحانه، صقيله بود كه به احتمال زياد ميان افرا خانواده امام بر نرجس شهرت داشت و امام نيز بيشتر به همين نام صدايش مي كرد و گفته مي شود كه امام هادي يكي از فاضلان خود را به بغداد جايي كه غنايم جنگي در معرض فروش قرار مي گرفت فرستاد و او را خريداري كرد و به عقد ازدواج پسرش حسن (ع) در آورد و گفته شده كه او دختر حكيم خواهر امام هادي (عج) بوده كه او را به ازدواج برادرزاده اشت امام حسن عسكري (ع) در آورد. و روايات متعددي در اين زمينه گفته و پرداخته شده ولي آنچه كه ميان روايات موثق متفق القول است اينكه او از هامان بازاري كه اسيران را در آن مي فروختند بريا امام حسن عسگري (ع) خريداري شد و زني پاكدامن و عابد بوده و بارداريش از حضرت مهدي حتي از بيشتر كساني كه در تماس با او بودند پنهان ماند و خداوند مقدر كرده بود كه او مادر گرامي ترين مولودي باشد كه گروهي را شيفته خود و گروهي ديگر را دو عقلشان را به گمراهي كشانده است و جز مومنان به رسالت جد گرامي اش و پدران ارجمندش ائمه اطهار به او ايمان نمي آورند و روزي كه خدايش بخواهد بيرون مي آيد و زمين را پر ا ز عدل و داد مي كند همان گونه كه پيش از آن از طلم و ستم پر شده بود.

عصر ظهور و حكومت جهاني امام مهدي (عج)

ما از اين كه درباره محقق زمان ظهور به طور قطع سخن بگوييم نهي شده ايم ولي در نزد شيعه ملاقاتي براي ظهور است كه پيامبر (ص) و ائمه (ع) آنها را ذكر كرده اند، آنطور كه ما فهميديم اين علامات نزديك هستند و الان ما درعصر ظهور هستيم اما تعيين وقت ظهور ممكن نيست.

من معتقدم تمركز سياست جهاني در عراق مسئله مهمي است. عصر ما با هر عصري فرق مي كند،چرا كه انقلاب ايران پرونده شيعه در جهان امروزي را باز كرده و نشان داده است كه در سياست جهاني چيز جديدي است حوادث و اتفاقاتي كه در اين عصر افتاده است نزد شيعه از علامات ظهور است. از ماه رجب تا ماه محرم حوادثي پيش مي آيد (6ماه قبل ازظهور) ما رواياتي هم در اين زمينه داريم، كه مثلا در رجب يماني و سفياني مي آيد يا اينكه خداوند متعال در يك شب عمرش را ظاهر مي كند و همچنين داريم  كه ايشان در هشت ماه به طور خيلي سريع، بر مناطق اسلامي جهان تسلط مي يابد، و همچنين داريم كه ايشان در هشت ماه به طور خيلي سريع، بر مناطق اسلامي جهان تسلط مي يابد، و همچنين از عقايد شيعه  است كه اتفاقاتي مي افتد كه شهرها و حكومتهاي اسلامي طي آن حوادث به بن بست مي رسند، اين بن بست و گره فقط به دست حضرت (ع) باز مي شود، پس حوادثي كه منجر به ظهور حضرت مي شوند زياد هستند مثلا در تفاسير ذيل آيه «سنريهم آياتنا في آفاق و في انفسهم» آمده است كه ممكن است منظور از «آياتنا في آفاقِ» علاماتي مختلف مثل باد و... باشد. همچنين در شهرها حكامي وجود دارند كه از اطلاعات حضرت سرباز مي زنند.

و محدود كردن ويژگيها و خصائص حكومت حضرت سخت است اما آنچه كه هست اين است كه همه چيز جديد است همه حكومت حضرت جديد است. من معتقدم كه حكومت، دنيا، زندگي، شناخت، و نظام همه چيز جديد است، همه حكومت حضرت جديد است، ما به هيچ عنوان نمي توانيم حكومت حضرت را با آن چيزي كه الان از حكومتها مي دانيم مقايسه كنيم و حتي نمي توانيم حكومت حضرت را توصيف كنيم. براي مثال: قوانين، وزارت داخلي، وزارت خارجي، آزادي همه اينها در حكومت حضرت به طور ديگري هستند. مثلا وضع اقتصادي كاملا فرق مي كند، تعاملات، فهم مردم، شناختشان، همه اينهاجديدند و در مورد ويژگيهاي اقتصادي زندگي در دوران ظهور امام ما نمي توانيم اقتصاد را با اقتصاد حكومت حضرت مقايسه كنيم، ببينيد، مثلا داريم كه در آن زمان زمين هر چه دارد بيرون  مي ريزد، طلاها و گنج ها از زمين خارج مي شوند ديگر در زمين نباتاتي وجود ندارد، وضع اقتصادي، علمي، رفت و آمد در زيرزمين و در آسمانها همه چيز جديد است. مثلا داريم كه در راه بين عراق و حجاز رودها و سرسبزيهايي است ولي الان صحرا است.

و در مورد دوران قبل از ظهور علائم دقيقا مثل الان ـ آن شاء ا... مسلمانها به يك راه بسته مي رسند، نظامهاي جهاني همه شان شفاف مي شوند، زمين پر از ظلم و جور مي شود حتي ظلم و ستم آمريكا را در خانه هايمان حس مي كنيم. مردم از دين فرار مي كنند و در اينجاست كه يك توجه عميقي به دين مي شود و مردم پيوسته نام حضرت را مي برند و نام او را به نيكي ياد مي كنند.

وقتي حكومت حضرت به پا مي شود شيعيان، حاكمان در روي زمين مي شوند، اما كدام شيعه؟

خيلي از شيعه ها مخالف حضرت مي شوند و خيلي از غربيها با امامند، و با او همراهند، پس اينجا ما يك تغييري در حركت شيعه داريم، اما كساني كه شيعه هستند كه در ماههاي اول دورايشان جمع مي شوند، اينها همان حاكمان جهان هستند، تبعا 313 نفر هستند، اينها كساني هستند كه خداوند آنها را از اقصي نقاط دنيا انتخاب مي كند. رواياتي كه مي گويند از تهران 5 نفر، از گيلان 5 نفر ازمجرين فلان مقدار و... اصلا سند ندارند. رواياتي هم كه شهرهاي اينها را مشخص مي كند اصلي شنيد. حتي براي يكي از علماي شيعه اين چيزها ثابت نشده است، و نص روايي قطعي كه ما داريم اين است كه خداوند آنها را جمع مي كند در يك شب از اطراف دنيا.

اين 313 نفر زبان امام را مي فهمند،  او را مي شناسند، و به او اعتقاد دارند، و فدايي او هستند، درجه اخلاقشان بسيار بالاست. و چون خداوند آنها را انتخاب كرده است براي حضرت مهدي (ع) اصحاب حضرت مثل انبياء هستند كه خداوند آنها را نتخاب مي كنند و تا آن روز كسي آنها را نمي شناسد، به يك شب در مكه جمع مي شوند. در مورد حكومت حضرت كه در روايتي آمده است كه ايشان 7 سال حكومت روم واسطه  مي شوند، روميها 7 سال به صلح پايبندند، ولي بعد از 7 سال آن را نقض مي كنند.

ترد ما علماي شيعه حكومت حضرت بسيار طول مي كشد نمي شود قبول كرد كه ايشان 7 سال فقط حكومت مي كنند، آنچه كه مهم است اين است كه حكومت حضرت صدها سال طول مي كشد و بعدش در عالم وضع ديگري به وجود مي آيد.

و بعد از حكومت حضرت رواياتي صحيح وجود دارند مبني بر رجعت امام حسين (ع) و همچنين پيامبر اكرم (ص) و امير مومنان حضرت علي (ع) نه، ما اعتقاد نداريم كه همه شان بر مي گردند.

امام حسين (ع) اولين كسي است كه بر مي گردند، بعد پيامبر، بعد امير مومنان و بعد برخي از مردم، چه خوب و چه بد بر مي گردند.

در روايات داريم وقتي كه حكومت حضرت مي آيد اول جنگ را داريم بعد صلح را. بعد از مدتي حكومت مي كنند بعد از اين مدت رجعت انجام مي شود؟!

اما در نزد ما محاكمه است نه جنگ، فقط در زمان حضرت. جنگ دجال را داريم، در اول، 8 ماه اسلام جهان را فرا مي گيرد، پس حضرت مسيح ظهور مي كند و صلحي بين او و بين مردم برقرار مي شود، صلح 7 سال طول مي كشد بعد جنگي پيش مي آيد، پس حضرت مسيح ظهور مي كند و صلحي بين او بين مردم برقرار مي شود، صلح 7 سال طول مي كشد بعد جنگي پيش مي آيد، جنگ با روم پيش مي آيد، بعد تمام حاكم را مي گيرد و بعدش دجال ظهور مي كند و بعد از دجال ديگر به عقيده شيعه جنگي وجود ندارد. شيعه معتقد است كه دجال بعد از ظهور حضرت پيدايش ميشود، و سني ها برخي شان معتقدند قبل از ظهور و برخي مي گويند باحضرت مي آيد. اهل سنت خيلي دجال را بزرگ كرده اند و از آن اسطوره اي ساخته اند، در شيعه اينطور نيست دجال يك شخصيتي حقيقي است كه يهودي است و پيروان او ناصبي هستند.

در آن زمان علم تغيير پيدا مي كند و رشد پيدا مي كند. او از گوناگوني علمها استفاده مي كند و همچنين از شعبده و سحر و حركتي ضد امام را آغاز مي كند.

و اهل سنت او را با آمريكا و اسرائيل تطبيق دهند. اما شيعه اين را قبول ندارد. دجال بعد از امام است نه قبل از آن. در ميان اهل سنت نظر واحدي وجود ندارد، بعضي ها مي گويند كه دجال وجود دارد. و الان در مصر است اسمش هم عبدا... بن ساعد است.

 اختلاف شيعه وسني درباره رهبر موعود

شيعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسگري است كه سال 256 ق متولد شد و پدرش امام حسن عسكري بر امامت وي تصريح كرده است. پس به اذن خدا، او غيبت صغري و كبري مانند عيسي نمود. غيبت صغري هنگامي بود كه خدا، وي را از نيرنگ حكومت عباسي نجات داد. وي از هنگام تولد، مخفي مي زيست و پدرش او را از ديده ها پنهان مي كرد، پس از وفات پدرش در سال 261 ق شيعيان را توسط وكيلانش نواب اربعه راهنايي مي كرد. نيابت اينان 69 سال 261 تا 33) ق به طول انجاميد. غيبت كبري، پس از وفات نايب چهارم علي بن محمد السميري آغاز شد به هنگام وفات وي به شيعه گفت نايبي خاصي پس از او نخواهد بود تا خداي متعال، ولي اش را در آخر زمان ظاهر كند.

سني ها معتقدند مهدي هنوز متولد نشده است و در آخر زمان به دنيا مي آيد.

تفصيل سخن در اختلاف شيعه و سني درباره ولادت رهبر موعود و اين كه وي فرزند امام حسن عسكري است يا در آينده متولد مي شود، با تحقيق در اين مسئله ممكن است. پيامبر جانشين و اوصيايي معصوم دارد و نقل سخن پيروان از امامانشان پذيرفته مي شود؛ زيرا مانند پيروان مذاهب ديگرند كه به نقل از رهبران مذهبي خود، مسايل فقهي و تاريخي را روايت مي كنند. تمامي شيعه بر بيان امامت الهي اهل بيت توسط پيامبر «حديث ثقلين» و «حديث سفينه» است. دليل شيعه بر شما را امامان، حديت اثني عشره است و گواه بر اين كه نخستين امامان الهي، حضرت علي (ع) پس حضرت امام حسن، بعد حسين اند، «حديث غدير» و «حديث منزلت) و «حديث كسا» و «حديثت الحسن و الحسين بسط من الاسباط» است كه همگي در احاديث معتبر سن روايت شده اند گواه امامت نه فرزند امام حسين، احاديث وصيت در كتابهاي معتبر شيعه است، مانند فرمايش امام باقر (ع) كه كليني روايت كرده است نه امام از فرزندان حسين بن علي اند، كه نهمي قائم است.

امام صادق (ع) فرمود: آيا مي پنداريد اوصياي ما هر كه را بخواهند وصي مي كنند نه. والله! اين عهد و گفته اي به جا مانده از رسول الله (ص)درباره امامي پس از امام ديگر است تا به وي مهدي موعود (ع) پايان پذيرد.

در خبري ديگر است: تا به صاحب الامر ختم شود.

مشخصه سير ائمه نه گانه، در اختيار داشتن كتابهاي «جامعه» و «جفر» است كه امام علي به نقل از پيامبر. در ديدارهاي خصوصي داشتند نوشت و اخبار غيبي و كراماتي كه از امامان ديده شد كه جز از برگزيدگان مورد تاييد خداوند ساخته نيست. برادران اهل سنت كوشيده اند ادعاي نام بردن امامان و نخستين امام؛ يعني حضرت علي (ع) توسط پيامبر را رد كنند. اينان مي گويند: احاديث نبوي كه گواه ادعاي شيعه است، دلالت ندارد يا شد آن ضعيف است اما علماي شيعي با سني ها مناقصه كرده و اشتباه اهل سنت را بيان كرده اند.

برخي فرقه هاي شيعي به ويژه زيديه، امامت دوازده امام را نپذيرفته اند، اما علماي شيعي بدانان پاسخ داده اند. برخي نويسندگان معاصر نيز مي گويند: مهدي متولد شده است؛ زيرا فقط يك فرقه از دوازده فرقه پيرو حسن عسكري، معتقد به ولادت مهدي اند. اين مطالب را نوبختي در كتاب فرقه الشيعه و اشعري شيعه در المقالات و الفرق گفته اند.

جواب اينان را به تفصيل در كتاب حول امامه اهل بيت و وجود المهدي داده ام.

شيعه در مورد نحوه مرگ يا شهادت حضرت مهدي (عج) معتقد است كه حكومت ايشان آن قدر طول كشيد تا اينكه از پيري ابروهاي شان به پايين    مي كند طبيعي است كه مي ميرند.) و روايتي نزد شيعه كه ايشان كشته مي شوند وجود ندارد و اگر هم روايات يا روايات مرسله هم باشند يا سندي ندارند و يا اينكه از مصادر اهل سنت هستند. ممكنه ايشان به طور طبيعي بميرند و اما آن حديثي كه مي فرمايد « امامها يا شهيد شدند يا مسموم » ممكنه بگوئيم، امام از اين حديث مستثني هستند.

صبح روشن در شب انتظار

منتظران، چشم به راه سپيد :تاريخ اند.

با بصيرت و جهاد، ظلمت شب ظلم را مي شكافد و رها از تعلقات خود را براي « شهادت » در ركاب مولا اماده مي سازند.

انتظار درختي است كه جز « اقدام » و « اصلاح » ميوه اي نمي دهد.

انتظار فلسفه مقاومت است، نه عام تسليم !

عصر ظهور، رجعت دوباره بعثت در حراو امامت در غدير است.

غيبت دوران « انتظار » جوشش دوباره غدير عاشورايي در نينواي تاريخ است.

در بستري از فرات ظهور و علقهه نور !

منتظران واقعي سلاح بر دوشان شهادت طلبند كه « استقامت » جدال و نشانشان است و ايمان ره توشه حركتشان و توكل تكيه گاه هميشگي شان.

ياران حضرت مهدي (ع) را بايد در ميان سلاح بر دوشان و كفن پوشان و جان بركفان و مبارزان و سنگرنشينان و خدمتگزاران به انقلاب و تقويت كنندگان سپاه دين و حرمت گزاران به خون و خانواده شهيدان يافت، نه در ساكتان و بي تفاوتان و نه در رفاه زدگان و عافيت طلبان.

آن خورشيد پنهان، كعبه مقصود و قبله موعد امتهاست. غيبت كبري، دوره آزمايش است. تا منتظران راستين از مدعيان انتظار، باز شناخته مي شوند و ملاك در اين بازشناسي، « شناخت تكليف » و عمل به وظيفه در عصر غيبت است.

حضرت مهدي (ع) خورشيدي است كه در دل منتظران، اميد زيستن را همواره روشن و گرم نگاه مي دارد. هيچ «حضور» هم چون «غيبت» او لحظه لحظه زمان و تاريخ را نيا كنده است.  حاضرترين حاضران بر گرپاسي «صفور غايبانه» اش نمي رسند. او معناي حضور در  غيبت است.

مفهوم غيبت حاضر است. مجمع شهود و غيبت است. او «وارث» دين حضرت محمد (ص) و خط سرخ شهادت است. او «قائم» است، ايستاده و استوار و پابرجا، تا جهاني را به قيام حق طلبانه وا دارد.

او منتقم است، خونخواه حادثه كربلا و انتقام گيرنده خون شهيدان و خون سيد الشهداء.

هم هادي است و هم مهدي

راه شناسي خبير و راهباني است بصير و راهنمايي است مطمئن و دلسوز. او «صاحب الزمان» و «صاحب الامر» است. زمين و زمان، امر و فرمان، جان و جهان در اختيار اوست. سلام بر حضرت مهدي (ع) انتظار سبز دورانها ! آرمان مجسم عدالتخواهان، چلچراغ روشن شبان تاريخ، روشگر زمين و زمان، مرد برگزيده اعصار، ذخيره جاودان الهي و... نويد بخش صبح در شب انتظار

افزون بر 30 روايت از امام رضا (ع) در زمينه باور مهدي و فرهنگ انتظار نقل شده كه هر يك از آنها را با بعدي از ابعاد بيكران شخصيت امام مهدي (ع) و قيام رهايي بخش و عدالت گستر آن حضرت آگاه مي سازد.

نام و نسب امام مهدي (ع)

با توجه به لزوم شناخت امام دوازدهم و لزوم جلوگيري از حيرت و سرگرداني شيعه در شناسايي منجي موعود، امام رضا (ع) در ا حاديث متعددي، گاه به نقل از پدران و اجداد طاهرينش رسول گرامي اسلام (ص) و گاه بدون نقل از ايشان به معرفي سلسله نسب آن امام مي پرداختند. از جمله در يكي از روايتهايي كه امام رضا (ع) به واسطه پدران بزرگوار خود رسول گرامي اسلام (ص) نقل مي كنند، چنين آمده است:

من سرور آفريده هاي خداي عزوجل هستم، من از جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل، حاملان عرش، همه فرشتگان مقرب خدا، و پيامبران مرسل خدا برترم؛ من صاحب شفاعت و حوض شريف [ كوثر ] هستم. من و علي دو پدر اين امتيم؛ هر كس كه ما را شناخت خداي عزوجل را شناخته است و هر كه ما انكار كرد، خداي عزوجل را منكر شده است. دو بسط اين امت و دو سيد جوانان اهل بهشت، ا مام حسن و امام حسين (ع) از [ فرزندان ] حضرت علي (ع) هستند. و از نسل حضرت امام حسين نه امامند كه پيروي از آنان پيروي از من و نافرماني از آنها نافرماني از من است. نهمين نظر از اين امامان، قائم  (بر پا دارنده) و مهدي آنان است.

آن حضرت در روايت ديگري مي فرمايد: آن جانشين صالح از فرزندان ابو محمد حسن بن علي است و  او صاحب الزمان و حضرت مهدي (ع) است. در روايت ديگري امام رضا (ع)، پس از آنكه « دعبل » در پيشگاه آن حضرت قصيده معروف خود را در وصف اهل بيت مي خواند و در آن از قيام آخرين امام ياد مي كند، مي فرمايد: اي دعبل ! امام پس از من فرزندم محمد پس محمد فرزندش علي و پس از علي فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش  حجت قائم است. همان كه در غيبتش انتظار كشيده مي شود و در ظهورش اطاعت مي گردد. اگر از [ عمر ] دنيا يك روز بيشتر باقي نمانده باشد خداوند عزوجل آن روز را از عدل و داد پر مي كند و آن روز آنقدر طولاني م كند تا او قيام كنند. هم چنانكه از جور و ستم پر شده بود.  

معناي حيات اجتماعي شيعه

معناي زندگي بايد ارزشمند باشد. در مقياس جوامع نيز همين امر صادق است. معناي زندگي براي برخي افراد و تمدن ها لذت طلبي است. برخي جوامع فقط در پي بهتر خوردن، بهتر آشاميدن، بهتر خوابيدن و بيشتر لذت بردن هستند. اين معناي زندگي شايسته حيوانات است نه انسان ها. امام  علي (ع) مي فرمايد من آفريده شده ام همانند حيواناتي كه همتشان علفشان است. خوردني هاي لذيذ مرا به خود مشغول سازد. كسي كه همتش خوردن و شهوتراني كردن باشد، در دورترين حالت از خداوند قرار دارد. واقعيت اين است كه اينها امور ارزشمندي نيستند كه بتوانند معناي زندگي انسان باشند. خداوند آفرينش را براي انسان آفريد و انسان را براي خودش. حال اگر انسان و همه آفرنيش است، خداوند است. خدا عالي ترين معنا براي زندگي است؛ معنايي ارزشمند بلكه ارزشمندترين، و پايدار بلكه تنها مفهوم پايدار هستي و بي زيان بلكه سراسر خير و بركت. براي رسيدن به خدا و خدايي شدن است كه انسان به دنيا مي آيد و زندگي مي كند و به خاطر آن تلاش مي كندن  و در آن راه قدم مي گذارد و به همين خاطر همه سختي ها را تحمل مي كند و حتي حاضر است جان دهد. به همين جهت جامعه اسلامي و به خصوص جامعه شيعه موفق ترين جوامع در معنايابي است. لذت طلبي و قدرت طلبي نهايت معنايي است كه جوامع مادي براي خود دارند؛ مفاهيمي ناچيز و ناپايدار و چه درد از اين رو چنين جامعي «عاقبت ندارند، به خلافت جامعه اسلامي كه عاقبت از آن آنان است. خدا، معنايي است عام كه مفاهيم خود وكلان زيادي در طول آن و زير مجموعه  آن قرار مي گيرند. وقتي خدا، معناي زندگي قرار گرفت، هر آنچه خدايي باشد مي تواند به نوعي معاني جزي براي حيات فردي و اجتماعي بشر باشند و انتظار و ظهور حضرت مهدي (ع) معناي حيات براي جامعه شيعه در دوران غيبت است. بدون اين مفاهيم زندگي براي شيعه بي معنا و مفهوم است. حيات اجتماعي شيعه به عنوان يك جامعه مستقل و پويا، در گرو انديشه مهدويت شيمي است؛ اگر اين معنا از جامعه شيعي گرفته شود، هويت مستقلي نخواهد داشت. شيعه به خاطر ظهور زندگي مي كند، و به سمت ظهور حركت مي كند و اينجاست كه مفهوم «انتظار» شكل مي گير د. معناي حيات انتظار را به وجود مي آورد و به آن «جهت» مي دهد و آن را دستيابي و       به پويايي و تحرك تبديل مي كند. همچنين شيعه به خاطر مهدي و ظهور او همه سختي ها و ناملايمات را تحمل مي كند. مهدي و ظهور او همه سختي ها و ناملايمات را تحمل مي كند.مهدي و ظهور او حضور او و دولت او، ارزش هاي والايي هستند كه مي توان به خاطر آن همه دشواري ها را تحمل كرد. حضرت مهدي معناي بلندي است كه كشته شدن در ركابش برترين آرزوي آزادگان است. شيعه به خاطر مهدي زنده است و به خاطر مهدي زندگي مي كند. و به خاطر مهدي تلاش مي كند و به خاطر مهدي همه سختي ها را تحمل مي كند و حتي حاضر است به خاطر مهدي جان خويش را فدا كند. در طول تاريخ غيبت چه رنج هايي كه يعني متحمل شده، اما هرگز هويت و حيات اجتماعي خويش را از دست نداده است. آنچه شيعه او را در ميان اين همه مشكلات زنده و بالنده نگه داشته، اين است كه مهدي معناي زندگي اوست؛ در غير اين صورت، شيعه مي بايست سال ها و بلكه قرن هايش نابود و در فرهنگ هاي ديگر هضم شده باشد. جالب اينجاست كه حتي در زمان ديگر معصومين نيز آنچه حيات و هويت اجتماعي شيعه را حفظ مي كرد، ظهور و انتظار مهدي (ع) بود. اين كه امامان معصوم (ع) پيش از تولد و غيبت حضرت مهدي (ع) شيعه را به ظهور او و عدالت گستري اش نويد مي دادند. به همين جهت بوده است. نه تنها در دوران غيبت بلكه و در زمان حضور ديگر معصومين (ع) نيز ياد و نام مهدي (ع) معنا بخش حيات بوده است. نام و ياد مهدي (ع) امير دل ها، قوت قلب ها. و توان بدن ها براي حركت به سوي آرمان الهي بشريت است.

و مساله مهدويت و ظهور امام زمان از ابعاد مختلفي مورد بررسي قرار گرفته و يا قابل بررسي است يكي از ابعادي كه در اين موضوع قابل طرح است و شايد كمتر به آن توجه شده باشد مساله معناي حيات است كه بحث در اين زميه را نوشتار كنيم. 

معرفت امام (عج) و فلسفه آفرينش

 پرسش از فلسفه آفرينش، پرسش هميشگي آدم خاكي بوده و اين موضوع همواره ذهن انسانها را به خود مشغول داشته است :

روزها فكر من اين است و همه شب سخنم   كه چرا غافل از احوال دل خويشم

از كجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود       به كجا مي روم آخر،    بي وطنم

اهيمت اين پرسش موجب شده است كه قرآن كريم و روايات معصوم (ع) در موارد متعددي به تشريح و تحليل فلسفه آفرينش انسان بپردازد. يكي از مهم ترين موضوعاتي كه در آيات و روايات به عنوان فلسفه خلقت مطرح شده، رسيدن به معرفت نيازمند بحث تفصيلي است، اما در يكي از روايتهاي كه از وجود مقدس حضرت اباعبدالله الحسين (ع) نقل شده چنان زيبا و در كوتاه ترين عبارات به اين موضوع پرداخته شده كه ما را از بسياري مباحث تفصيلي بي نياز مي سازد. آن حضرت در اين روايت مي فرمايد:

هان اي مردم ! همانا خداوند ـ بزرگ باد ياد او ـ بندگان را نيافريد مگر براي اين كه او را بشناسد، پس هر گاه او را بشناسد او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگي هر آنچه جز خداست بي نياز كردند. مردي سوال  كرد: اي فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت معرفت خدا چيست؟ حضرت فرمود: اين است كه اهل هر زماني، امامي را كه بايد از او فرمان برند، بشناسد.

آري، فلسفه آفرينش انسان رسيدن به مقام معرفت خداست، اما اين معرفت حاصل نمي شود مگر به معرفت امام و حجت عصر (ع)؛ چرا كه امام آئينه تمام حق و واسطه شناخت خداست. چنان كه امام صادق (ع) فرمودند:

ما دانايان (برپادارندگان) به امر خدا و دعوت كنندگان به راه او هستيم. به واسطه ما خدا شناخته و پرستيده مي شود. ما راهنايان به سوي خدا هستيم و اگر ما نبوديم خدا پرستيده نمي شد. 

خانه حضرت مهدي (ع) كجاست؟

 پنهان زيستي حضرت مهدي (ع) نه تنها چگونگي زندگي آن حضرت را در هاله اي از اسرار فرو برد. كه بسياري از موضوعات مربوط به حيات آن حضرت را نيز جز و امور پنهان نظام هستي قرار داده است.

يكي از مهم ترين اين امور پنهان، محل زندگي آن حضرت در طول غيبت ايشان است. از اين رو بسياري علاقه مندند بدانند كه خورشيد پنهان در كدامين بخش از اين كره خاكي به گذران عمر ميپردازد و به بيان ديگر كدامين قسمت از زمين اين منزلت را دارد؟

ميليونها انسان عاشق و شيفته صدها سال است كه در هر پگاه آدينه زبان به توبه مي گشايند و اين گونه مي سرايند: اي كاش مي دانستم در چه جايي منزل گرفته اي و چه سرزمين و مكاني تو را در بر گرفته است. آيا در كوه رضوايي و يا جاي ديگري و يا دردي هستي؟  دشار است بر من كه مردمان را ببينم و تو ديده نشوي.

حال براي رشن كردن اين موضوع، پاي به گلستان كدام معصومين (ع) مي گشاييم و با سيري در كلام نوراني ايشان از آن انفاس قدسي براي حل اين معما استهداد مي طلبيم.

با يك نگاه كلي در اين بوستان پر طراوت به چهار دسته روايت در اين موضوع بر مي خوريم كه هر يك محل زندگي آن حضرت را در دوره الي از حيات پر بركت ايشان تصوير كشيده است. اگر چه در مورد برخي دوره ها صراحت و روشني بيشتري وجود دارد و برخي از دوره ها بنا بر عللي به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است.

اين دوره عبارتند از:

1-                       دوران زندگي با پدر بزرگوار خود امام حسن عسكري (ع) (255 ـ 260ق): شكي نيست كه آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش امام حسن عسكري (ع) ديده به جهان گشود و تا پايان عمر شريف پدر خود در كنار آن حضرت مي زيست اين دوراتن بنا بر قول مشهور از نيمه شعبان سال 255 ق آغاز و در هشتم ربيع الاول سال 260 ق پايان يافت.

2-                       دوران غيبت صغراد (260 تا 329 ق): غيبت صغري عبارت است از دوران پنهان زيستي كوتاه مدت حضرت مهدي (ع) كه طبق نظر مشهور با شهادت امام حسن عسكري (ع) (سال 260 ق) آغاز شده و با رحلت چهارمين نايب خاص آن بزرگوار سال 329 ق به پايان رسيده است كه مجموعا 69 سال مي شود.

امام صادق (ع) در اين زمينه نقل شده است كه فرمود:  براي حضرت قائم دو غيبت است يكي كوتاه و ديگري طولاني در غيبت اول جز شيعيان مخصوص از جاي آن حضرت خبر ندارند و در غيبت ديگر جز دوستان مخصوصش از جاي او خبر ندارند.

در دوران غيبت صغرا، از سفيران چهارگانه (نواب صفوي) كسي نزديك تربه آن حضرت ذكر نشده است و ايشان هم تماما در عراق و همواره با حضرت در ارتباط بوده اند و توقعات فراواني حضرت به دست آنها شرف صدور يافته است. بنابراين مي توان گفت بخشي از عمر آن حضرت در اين دوران در عراق سپري شده است.

و در بعضي از روايات نقل شده است كه در دوران غيبت در مدينه منوره سپري كرده اند.

3-                       دوران غيبت كبرا: اصطلاحا غيبت كبري به مدت زمان پنهان زيستي حضرت مهدي (ع) گفته مي شود كه با وفات آخرين نايب خاص در سال 329 ق آغاز و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است كه پايان آن را مي داند.

رواياتي در اين باره به محلهاي مختلفي اشاره كرده اند كه برخي از آنها از اين قرارند:

الف: مدينه طيبه (منوره)

ب: ناصيه ذي طوسي: در يك فرسخي مكه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه هاي مكه ديده مي شود. برخي از روايات آن محل را به عنوان جايگاه حضرت مهدي (ع) در دوران غيبت معين كرده اند.

در برخي ديگر از روايات ذكر شده است كه حضرت مهدي (ع) قبل از ظهور در ذي طوسي به سر مي برد و آن گاه كه اراده الهي بر ظهور آن حضرت تعلق گيرد از انجا وارد مسجد الحرام مي شود.

امام باقر (ع) در اين باره فرمودند: قائم (ع) در ميان گروهي به شمار اهل بدر – سيصد و سيزده تن از گردنه ذي طوسي پائين مي آيند تا آن كه پشت خود را به حجر الاسود تكيه دهد و پرچم پيروز را به اهتراز در مي آورد.

ج: دشتها و بيابانها

اين نامعلوم بودن محل زندگي آن حضرت در دوران غيبت كبرا سبب شده تا عده اي به گمانه زني هايي بعضا گشت و واهي بپردازند. و به طرح محلهايي كه اثبات انها كاري بس مشكل است روي آورند.

افسانه جزيره خضرا يا مثلث بومودا و مانند آن حكايتهايي است كه در تاريخ پر فراز و فرود اين اعتقاد رخ نموده است ولي همواره روشنگران اين مذهب حق، مردم را از لغزش در اين بيراهه ها برخور داشته اند.

4 ـ دوران ظهور و حكومت مهدي (ع): دوران ظهور كه درخشانترين فراز تاريخ و بهترين دوران حيات انساني است، ويژگيهاي فراواني دارد كه از جمله مهم ترين آنها حاكميت آخرين معصوم و محبت الهي است. درباره محل زندگي حضرت مهدي (ع) و حكومت آن حضرت در عصر ظهور، روايات فراواني وجود دارد. عمدتا در اين روايات، مسجد محله را منزل آن حضرت و شهر كوفه را به عنوان پايگاه حكومتي آن حضرت معرفي كرده اند.

مسجد   شر افت بسياري دارد؛ از جمله در روايات ذكر شده كه در اين مسجد، هزاران پيامبر به نماز ايستاده اند. امام صادق (ع) در مورد مسجد سهله فرمودند: به درستي كه مسجد سهله منزل صاحب ماست آنگاه كه [ پس از قيام ] تا با اهل خود در آنجا فرود آيد و همچنين آن حضرت به ابابصير فرمود: اي ابامحمد گويا حضرت قائم را در مسجد سهله مي بينم كه با زن و فرزندانش در آن نازل مي شوند. ابوبصير پرسيد: آيا مسجد سهله خانه اش خواهد بود. حضرت فرمود: آري اين مسجد منزل ادريس است. خداوند هيچ پيامبري را بر نينگيخت، مگر آن كه در اين مسجد نماز گزارد هر كس در اين مسجد بماند  مانند آن است كه در خيمه رسول خدا (ص) اقامت كرده است. هيچ مرد و زن مومني نيست، مگر آن كه دلش به سوي  آن مسجد پر مي كشد. روز و شبي نيست مگر آن كه فرشتگان به اين مسجد پناه مي برند و در آن به عبادت خدا مي پردازند.

مهدي منتظر (ع) و پايان سير تاريخ

بيشتر فلاسفه پوزيتوليست به ويژه ماركيتها در سده نوزدهم و بيستم، درباه سنتها و مرحله هاي تاريخ به بحث پرداخته اند. بهترين دستاورد كه ماركسيسم، به انديشه بشري تقديم كرد. اصل تاريخي و كوشش براي كشف سنتها و مراحل تاريخ. نيز اهميت شناخت قوانين آن براي پيش بيني مسير حركت تاريخ و پيامدهاي آن بود. ماركسيم درباره شناخت سنتهاي تاريخ و نقش آن در ارتقاي بينش و آگاهي انسان و تاثير فعاليتهاي مثبت در رويكرد مرحله تاريخي كه انتظار آن مي رود نيز كاوش مي كند.

اما ماركسيم با انكار وجود خداي متعادل و تعريف دين الهي در برخورد و تعامل با پيامبران، گرفتار لغزش شد كه پيامبر آن عدم موفقيت در كشف مراحل كلي حركت تاريخ و شاخت سنتهايي است كه مقطع كنوني و گذرا را به مرحله آينده انتقال مي دهد و در پايان محتومي نگه مي دارد.

انديشه بشري از راه افكار ماركسي در سده 19 ميلادي، جبر تاريخي را درك كرد و به كشف مراحل و مقاطع جبري تاريخ  و قوانين  كلي آن پرداخت اما در كشف خود به راه اشتباهي رفت. در مقابل انديشه نبوي از آغاز پيدايش در بيش از هزار سال پيش تصور خود از حركت جامعه بشري را بر اساس جبر تاريخي نهاد و انديشه اي روشن از سنتها مراحل تاريخ را تقديم كرد.

ميراث ديني يهوديان و مسيحيان و مسلمانان، نصوص مشتركي را درباره سنتهاي تاريخي به گزارش پيامبران در بر دارد. و پژوهشگران مي توانند بگويند باور ديني به سنتهاي تاريخي، از مهم ترين و اساسي ترين اعتقادات مشترك ميان اديان سه گانه اسلام يهوديت و مسيحيت است.

بنابراين، در برابر ما فقط انديشه مشتركي درباره نهايت تاريخ بر اساس آن پايه ريزي مي شود.

بنابراين در برابر ما فقط انديشه مشتركي درباه نهايت سير تاريخ نيست، بلكه انديشه هاي همخوان شخصيتهاي تاريخي است كه از متون ديني به دست مي آيد به سبب وجود متوني كه از شخصيتهاي تاريخي سخن مي گويد، قرائت ها و تفسيرهاي گوناگوني يافت مي شود ما را در برابر مصداقهاي مختلفي از يك انديشه قرار مي دهد. البته راه گفت و گوي آرام علمي براي اديان سه گانه و گرايشها و مذاهب، براي راهيابي و وصول به قرائتي يكسان از ستون باز است.

به اعتقاد شيعه، وجود مهدي موعود، حجه بن الحسن العسكري، فرزند حسين مظلوم و شهيد با مراحل و سنتهايي سير تاريخ مرتبط است، چنانكه اين سخن را تمامي پيامبران توسط متون اساسي مانند قرآن و تورات و انجيل گفته اند سير اعتقادات شيعه به گواه ميراث معتبرش مدعي است كه مهدي موعود (ع) قهرمان پايان تاريخ است.

متون شيعي، مهدي موعود (ع) را «محمد بن الحسن العسكري» فرزند حسين مظلوم شهيد مي داند. متون ديني مسيحي و يهودي نيز وي را مشخص كرده اند.

گواه انديشه ما تاكيد قرآن است كه پايان درخشان تاريخ به  خواست خدا حقي است و خداوند در قرآن و كتابهايي كه بر پيامبران پيشين فرستاده آن را بيان كرده است. قرآن تاكيد داره كه خبر بعثت پيامبر مكي، درتورات و انجيل هست. اهل بيت (ع) در سخنان خود تاكيد دارند كه كتابهاي پيشين [ تورات و انجيل ] به محمد

راه بهره مند شدن از امام عصر (ع) در زمان غيبت

     امام زمان (ع) غايب از انتظار است و اين غيبت موجب محروم شدن امت از قسمتي از بركات وجود آن حضرت است كه متوقف بر ظهور است، ولي قسمتي از فيوضات وابسته به ظهور نيست او همچون آفتابي است كه بر غيبت نمي تواند مانع تاثير اشعه وجود او در قلوب پاكيزه شود مانند اشعه خورشيد كه در اعماق زمين جواهر نفيسه را مي پروراند، و حجاب ضخيم سنگ و خاك مانع استفاده آن گوهر از آفتاب نمي شود.

و چنان كه بهره مند شدن از الطاف خاصه خداوند به دوطريق ميسر است:

اول: «جهاد في الله» به تصفيه نفس از كدورتهايي كه مانع از انعكاس نور عنايت اوست.

دوم: «اضطرار» كه رافع حجاب بين فطرات و مبدا فيض است.

و همچنين استفاده از واسطه فيض خدا   اعظم و مثل اعلاي اوست به دو طريق است.

اول: به تزكيه فكري و خلقي و عملي. دوم: به  انقطاع از اسباب مادي و اضطرار.

از اين طريق بسيار كساني كه بيچاره شدند و كارد به استخوان آنها رسيد و به آن حضرت استغاثه كردند و  نتيجه گرفتند. به قصور و تقصير نيست به ساحت قدس آن حضرت اعتراف مي كنيم. او كسي است كه خدا بر او نور خود را به وجود او كلمه خود تمام كرده است. او كسي است كه كمال دين بر امامت و كمال امامت به اوست. خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: اوست كه خورشيد را روشنايي و ماه را نور قرار داده است و در وجود حضرت مهدي (ع) خورشيد و ماه هر دو جمعند و چه بسيار تفاوت است بين خورشيد همان دنيا و ماه آن تفاوت اين است: خورشيد و ماه، روشنايي و نور است ولي حضرت مهدي (ع) نور فروزان خداوند است.

مهدويت و مسيحيت صهيونيستي

 صهيونيستها گمان مي كننند كه وعده بازگشت به ارض موعود امروزه از طرف خداوند براي كشور اسرائيل كه در سال 1974 م، ايجاد گرديده عملي شده است. اما آنها در اشتباه هستند چون اين وعده بازگشت در دوره پيامبر (ص) و دعوت حضرت عيسي عملي گرديد و خداوند اين وعده را ميان قوم يهود،گزينش حضرت عيسي (ع) عملي كرد.

اين گزينش الهي به اين معنا است كه خداوند از ميان همه اقوام قوم يهود را برگزيد و از ميان آنها عيسي مسيح را برگزيد تا رسالت الهي را نخست ميان يهود و سپس در سر تا سر جهان تبليغ نمايد. خداوند ملت يهود را نه به عنوان قوم ممتاز بلكه به عنوان يك بستر آغاز برگزيد چون لازم است دعوت الهي و پيامبري به لحاظ عيسي شدن و واقعيت يافتن از ميان مردمي معين و در يك سرزمين معين و تاريخ معين باشد و خداوند   قوم يهود را عهد حضرت عيسي مسيح برگزيد و. تا پيام خداوند از اين طريق وارد تاريخ بشر مي گردد. اما برداشت و توهم صهيونيستها از ارض موعود و قوم برگزيده خداوندي كاملا يك قرائت تحريف شده و مردود از كتاب مقدس است.

بعضي از احكام و رهبران غربي برداشت سياسي شان از جهان، برداشت نوراني است و جهان هستي را به دو گروه خير و شر تقسيم مي كنند. اگر تفكرشان بر تورات باشد با دو جبهه معارض در عالم مسيحيت رو به رو مي شود كه از اين قرار است:

1 ـ  جبهبه معارض كاتوليك ها   2 ـ  جبهه معارض ارتدوكس ها و مسيحيان و رستگار هرگز نمي توانند تفسير نقد شده از تورات را پذيرا شوند.

حتي پروتستانها هم با بينش نوراني و منحرف شده از انجيل مخالف مي كنند.

مسيحيان حقيقي نمي توانند اين تفسير تحريف شده توراني از جهان را بپذيرند اما لازم است بگوييم كه شاهد يك چالش در قرائتهاي انجيل هستيم و چالش مزبور در اصل يك بينش يهود مي دارد كه از عهد عتيق يا تورات نشات مي گيرد. داستان از اين قرار است كه مواجه با دو عهد عتيق (تورات) و عهد جديد (انجيل) هستيم. عهد جديد كه انجيل باشد عهده دار تعريف و تفسير روشن از عهد عتيق است، يعني دوش انجيل است كه بيايد پرده از روسي عهد عتيق بردارد و نه عكس آن.  اما در اين راستا ما شاهد يك كودتا هستيم كه از سوي بعضي از مسيحيان غير مسئول و  اهمال كار صورت گرفته است و اين كودتاي دروني سعي دارد مطالب عهد جديد را به گونه اي قرائت كند كه به سود يهود باشد؛ يعني به جاي اين كه انجيل روشن كنند و جهت دهنده تورات باشد اينها آمده اند به اشتباه تورات به عنوان معرف انجيل گرفته اند و گمان مي كنند كه تورات بايد راهنما باشد اين كودتاي دروني تنها كودتا بر عليه مسيحيان نيست بلكه  يك نوع كج روي و كودتا عليه عهد عتيق نيز تلقي ميشود چن تورات اصيل هم رازي به اين پروژه نيست.

بر اساس سلسله نبوت، عهد عتيق يا تورات درست زماني قابل درك است كه با آيات انجيل مطابق باشد و قرائت انجيلي از آن مستفاد گردد. نه اين كه مقدم موخر شود و موخر مقدم گردد. اين پروژه صهيونيستي غير معقول است.

اين قرائت انجيلي غير معقول توطئه اي است. صددرصد در خدمت صهيونيسم و خواهان تعريف انجيل و گمراه نمودن مسيحيان و اين همان مسيحيت توراتي است كه شاهد آن هستيم كه در عمل ازكيان صهيونيستي و ديگران حمايت مي كند. قبل از هر چيز يك اعلام جنگ عليه خود مسيحيت است و اين مسيحيت است كه به اسارت يهود در آمده است. از خداوند مي خواهيم مسيحيت را از اين اسارت رهايي مي دهد؛  زيرا ما شاهد بوديم كه اولين انجمن و دومين انجمن كليساها دقيقا در همان شهر برگزار شد كه صهيونيستها اولين كنگره تاريخي خود را در آن برگزار كرده بودند. كنگره اي كه بنيانگذار صهيونيسم جهاني، آن را رهبري كرد.

اما ايجاد زمينه ظهور ايجاب مي كند كه مادر رفتار روزانه و پندار و گفتار خويش به گونه اي باشيم كه زمينه توافق جهاني و هماهنگي فكري فراهم گردد و اين نمي شود مگر اين كه آزادي وسيع و گسترده فراهم گرددتا همه مذاهب و انديشه ها بدون هيچ مانعي به تضارب آراء و افكار پرداخته و حقيقت را پيدا نمايند.

ظهور حضرت امام مهدي (ع) در نزد مسلمانها فقط يك ظهور شخصيتي و فردي نيست بلكه يك تحول عظيم و جهاني است و در همه جوامع يك نوع توافق و هماهنگي و نهايتا همفكري به عنوان مقدم ظهور پديد مي آيد و از انجا كه دين اسلام به فطرات انسانها نزديك تر است بالطبع زمينه پذيرش آماده  مي گردد.

 

اما ايجاد اين زمينه ظهور ايجاد مي كند كه ما در رفتار روزانه و پندار و گفتار خويش به گونه اي باشيم كه زمينه توافق جهاني و هماهنگي فكري فراهم گردد و اين نمي شود مگر اين كه آزادي وسيع و گسترده تر فراهم گردد تا همه مذاب و انديشه ها بدون هيچ مانعي به تضارب آراء و افكار پرداخته و حقيقت را پيدا نمايند. آن وقت است كه فرايند ظهور حضرت مهدي (ع) آغاز مي گردد. فرآيندي كه توام با وافق جهاني است.

حوادث سرزمين فلسطين و قيام حضرت مهدي (ع) امام مهدي (ع) در زماني مي آيد كه مسلمين حال بدي مانند امروز يا بدتر از آن دارند و ديگر ساكنان زمين حال شان بدتر از مسلمانها است.

همين مردم اعم از مسلمان و مسيحي ساكن فلسطين هستند. در فلسطين ظلم از همه جايي ديگر بيشتر است اما در ساير جاها مانند مصر اوضاع در حدي معمولي است. اما مشكل جاري در آنجا بر عكس فلسطين اشغال شده نيست اما در فلسطين يك ظلم و ستم آشكار است. اگر امام مهدي پس از ظهور اوضاع كنوني نظير عراق را مشاهده كند مسلمان با آن مقابله مي كند.

امروزه ما شاهد دو گونه ظلم هستيم يك ظلم فعلي و جاري در فلسطين اشغالي است و ديگر ظلم استعدادي و بالقوه صورت تهديدهاي مداوم متوجه ساير كشورهاي مسلمان مانند: سوريه و يا جمهوري اسلامي ايران است.

حضرت عيسي با امام مهدي ملاقات مي كند و هر دو به جنگ و رجال رهبر يهوديان مي روند و پيروز مي شوند و اين حوادث كاملا مربوط به فلسطين است و خداوند از همه آگاه تر است.

در قدس شريف كوهي است به نام كوه (صهيون) كه برادران مسيحي ما بر فراز آن يكسالي را داير كرده بودند كه ممتاز بوده است و زيباترين دختران اروپايي را در آن گرد آورده بودند كه تا هنگام نزول مسيح از اسماني استقبال كنند خيلي خوب، حضرت مسيح در دوره اول زندگي خود قبل از عروج به آسماني از اين مظاهر به اصطلاح زيباي زندگي دست كشيده بود حالا كه مي خواهد دوباره براي اصلاح بشريت، بازگشت نمايد چگونه مي خواهد از آن بهره مند شود؟ او مي خواهد فرماندهي مومنان را به دست بگيرد و چه ارتباطي مي توان در ميان مومنان مسيحي و مسلمان موجود باشد و چه نقاط مشتركي دارند؟ آيا هر دو در جنگ با دشمنان خداوند نيستند؟ آيا هر دو گروه با مستكبران در جنگند؟ بله: اما درباره امام مهدي، من از «ابوالاعلاء مودودي» يكي از متفكران مسلمان نقل مي كنم و در اوصاف كتاب او (محمد صيام) و در آن اوصاف امام مهدي (ع) چنين آمده است.

1-                       يك رهبر و پيشواي طراز نوين در زمان خودش است.

2-                       برداشتهاي جديد خيبر و  بصير و پيشگام است. 

3-                       رهبري خوش فهم نسبت به مسايل زندگي مردم است

4-                       براي جهانيان برتري مي انديشد و عقل خويش را ثابت مي كند.

5-                       ابتكار و درايت سياسي خود را به منضر ظهور مي رساند.

6-                       دانشهاي جنگي و فنون نظامي زمان را بهتر از بقيه دارد.

7-                       همه نسلهاي معاصر او، او را دانشمند تر از خود مي دانند.

8-                       او مانند ساير افراد است اما بر حسب ظاهر داراي يك نشانه ها معين است.

9-                       او خدش را معرفي نمي كند بلكه از خلال عملكرد او مي فهمند كه او همان مهدي موعود است، البته بعد از فوت او و از روي كردار مسئله او درك مي كنند كه سنت و خلافت نبوي را دوباره احياء كرده است. مي فهمند كه او همان مهدي موعود بوده است.

لذا غير از پيامبر كسي ديگري نمي داند كه مهدي موعود (ع ) چه كسي است و كسي هم نمي تواند اين ادعا را بمايد و غير از پيامبر هيچ كس ديگر از وظايف و مسئوليتهاي حضرت مهدي هم در اين دنيا خبر ندارد.

فقط مي دانيم او مردي بخشنده و مهربان و صالح است كه مردم در محور او جمع مي شوند چون به غير او نامي و هدايت كننده اي ندارد.

مهدي (ع) بر اساس اسلام ناب سير مي كند و يك حركت معنوي فرهنگي و سياسي را تدارك مي بيند و تفكر و انديشه را ترقي مي دهد. اما در برابر او جاهليت با تمام نيروهايش ايستادگي و با دعوت و حركت او معارضه مي كند اما سرانجام بر آنها هم چيره شد و سلطانشان را شكست مي دهد و در اين وقت است كه دولت مهدي كه مبتني بر براركان نيرومند اسلامي است بر قرار مي شود و اسلام ناب در آن تجسم مي يابد. در اين زمان پيشرفت بشريت در علوم طبيعي و تجربي به اوج خودش مي رسد و علوم و تكنولوژي تا آنجا سير مي كند. كه به مصداق گفته پيامبر خدا مي رسد «و يرضي عنه ساكن السما و ساكن الارض و لا تدع السماء من قطرها شيئا الا صبته و الارض من نباتها و شيئا الا اخرجته» يعني ساكنان آسمان و زمين از آن حضرت راضي مي شوند؛ چون آسمان مدام بركات خود را مي بارد و زمين نيز بركات و شهوات خودش بيرون مي دهد و همه ي نياز مي شوند و اين همان اوج نعمت و فوري است كه در پي آن هستند. اينها مطالبي هستند كه ما مسلمانها اعم از هر فرقه به آن ايمان قطعي  داريم و اگر اختلافي هم باشد در جزئيات است.

مسيح يهودي و فرجام جهان

«هيچ كس نمي تواند آمريكا و آزاديهايش  را بفهمد، مگر اين كه آگاه باشد و تاثيري را كه دين به طور مستقيم بر روي ساخت و ايجاد اين كشور گذاشته و مي گذارد، درك كند... » (جيمزون)

در كشور آمريكا تبليغات به نفع اسرائيل مبني بر اين كه اسرائيل نگين انگشتر برنامه هاي شبكه هاي مسيحي است: چون عنوان مي شد كه حمايت از اسرائيل و پشتيباني از اشغال قدس توسط اين كشور، فريضه اي مذهبي است و به عبارت ديگر تاسيس اسرائيل گامي قبل از ظهور مسيح است اما گاهي قبل از ظهور مسيح است. اما گام آخر، ساخت هيكل (معبر) بر بالاي قبه صخره و نزديك مسجد الاقصي است.

مذهب آمريكائيها، 95% آمريكائيها اعتقاد دارند كه خدا هست و از ميان هر 5 نفر، 4 نفر به معجزه و زندگي پس از مرگ و تولد حضرت مسيح از دامان پاك حضرت مريم (پاكدامني حضرت مريم) اعتقاد دارند. همچنين 82% آمريكاييها خود را اصول گر او مذهبي تلقي مي كنند.در حالي كه اين نسبت در بريتانيا 55% در آمان 54% و در فرانسه 48% است اما نسبت به افرادي كه در آمريكا هر هفته به كليسا مي روند 44%است در حالي كه در آلمان 18% بريتانيا 14% و فرانسه 10% است و در زمينه جانبداري و حمايت آمريكائيها از اسرائيل به اين مبنا است كه فرهنگ آمريكايي عنوان مي كند كه فرهنگ يهودي ـ مسيحي بر پايه تقاليد و آداب و رسوم اخلاقي و مذهبي يهودي و مسيحي يا ميراث يهودي مسيحي استوار است. و از اينجاست كه مذهبي شدن و يهودي شدن آمريكا با شكل گيري و نشوونهاي كلي صورت گرفتند.

  شك هر كس كه به سياست داخلي و سياست خارجي و امريكا توجه دارد مي بايست از تاثير دين امريكايي كه آمريكا كشوري يهودي – مسيحي است، آگاه و مطلع باشد و بداند كه مسيحيت آمريكايي از زمان پاي گذاشتن مهاجران پروتستاني پورتاني اوليه به سواحل آمريكا، صيغه اي يهودي يافت و با اولين بيداري و آگاهي بزرگ مذهبي در قرن نوزده تبديل به مسيحيتي يهودي شد و از  آن تاريخ مسيحيت صهيونيست از آن نشات گرفت و نشو و نما يافت.

پيروان كليساي انجيل آمريكا كه پيروان آن حدود يك چهارم جمعيت آمريكا (70 ميليون نفر) را شامل مي شوند و تعدادشان رو به رشد است. مهمترين خاستگاه نظري است گدايان مسيحي است هسته مركزي پيروان اين فرقه مطلق گرا و معتقد بد نبود دائم بين خير و شر هستند. بازگشت روح حضرت مسيح در آخر الزمان بعد از طي مراحلي كه نهايت آن به جنگ و ويراني بزرگ ختم مي شود. اين مبناي اعتقادي كه حضرت مسيح روزي به زمين بر خواهد گشت و براي هزار سال حكومت خواهد كرد. و اقدامات او طي هفت مرحله صورت مي گيرد. اكنون مرحله كليسا است و مرحله بعد آخر الزمان خوانده مي شود كه طي آن حضرت مسيح به سوي زمين رو مي كند و مومنان مسيحي را حيات دوباره مي بخشد. سپس خود مسيح در زمين ظاهر خواهد شد و خود را به دروغ منجي يهوديان خواهد خواند.برخي معتقدند كه آنچه كه موجب باور برخي به او مي شود اين است كه او قادر به اعاده صلحي ظاهري در خاورميانه خواهد شد. حكومت ضد مسيح، هفت سال به طور انجامد و دوره رنج يا آزمايش بزرگ خوانده خواهد شد.

در نيمه اول اين دوره، ضد مسلح صلح ظاهري را برقرار و در نيمه دوم عليه اسرائيل اقدام خواهد كرد. او به اين ترتيب مجموعه گناهان بشر را كامل كرده و حكم نهايي خدا و شروع دوره اي بي سابقه براي آزاد يهود را باعث خواهد شد. و اين دوره با محاصره اورشليم (بيت المقدس) به وسيله ملتهاي متخاصع كه قصد نابودي آن را دارند خاتمه خواهد يافت و صحنه براي نبرد نهايي آماده خواهد شد. پيروان كليساي انجيلي معتقدند كه در اين مرحله، حضرت عيسي، سوار بر اسبي سفيد، به زمين بر خواهد گشت و در پس اوسواره نظامي مركب از مومنان از ابرها سرازير خواهند شد و حركت خواهند كرد. عيسي مسيح پيروزمندانه به جنگ وارد شده معابد باستاني يهوديان را احياء و حكومتي هزار ساله را آغاز خواهند داد و شيطاني را براي هميشه خاموش خواهند كرد.

البته بحث آخر الزمان در فرقه هاي مختلف مسيحيت به گونه هاي مختلف مطرح نشده است و حتي در داخل جريان است مسيحي نيز تفاوتهايي در نگرشهاي بخشهاي مختلف آن به مسئله آخر الزمان و ربط آن با كشور اسرائيل وجود دارد. برخي از اينان حاكميت خدا را به گونه اي موسح مي بينند و بر اين مبنا معتقدند كه خدا قادر به انجام هر آنچه كه اراده كندن هست و لذا ضروري نيست كه وسيله به خصوصي دولت به خصوصي وجود داشته باشد تا خدا بتواند هدف به خصوصي را محقق سازد. به علاوه موضوع تشكيل اسرائيل تا جنگ دوم به عنوان موضوعي جدي مطرح نبود و  تنها بعد از اين جنگ جدي نشد. اين واقعيت كه نزديك به دو هزار سال اعتقادي كه رژيم اسرائيل از محورهاي آن به شمار مي رود، نقشي در مسيحيت نداشته است، از بزرگ ترين نقاط ضعيف اين اعتقاد است.

در بين برخي از انجيلي ها اعتقاد راسخي وجود دارد مبني براي اين كه شكل گيري حكومت ضد مسيح نزديك است و در اثر آن يك ديكتاتوري سياسي و اقتصادي شديد حاكم خواهد شد نحوي كه حتي براي خريد و فروش معمولي نيز احتياج به كسب اجازه قبلي خواهد بود.

اينان اعتقاد دارند كه براي تقويت چنين رژيمي يك پيامبر دروغين توانا و يك مذهب جهاني به وجود خواهد امد.

البته همه هواداران جريان راست مسيحي الزاما به اين گونه عقايد پايبند نيستند، و اعتقادي به مراحل هفت گانه ندارد بلكه بعضا پذيرفته اند كه اموزه هاي انجيلي بايد با شرايط عصر جديد انطباق داده نشده و بازگشت به قوانين انجيلي و تحقق قطعي آنها ممكن است قرنها به طول مي انجامد. اما رهبران سياسي و مبلغان راست مسيحي مانند پاتريك رابرستون و جري فالول و در واقع اكثر مبلغان تلويزيوني و نيز ميليونها تن از پيرانشان معمولا داراي اعتقادات افراطي هستند.

يكي ديگر از مباني اعتقادي كليساي انجيلي اعتقاد به حضرت مسيح  به عنوان تنها منجي است اين در حالي است كه پيروان ديگر فرقه هاي ليبرال تر پرتستانيسم: مانند پرسيپرترين ها و متوديست ها حضرت مسيبح را يكي از راههاي نجات مي دانند. اين امر به يكي از مباني اعتقادي مهمي است كه باعث گرايش شديد انجيلي ها به دعوت پيروان ديگر اديان بلكه پيروان ديگر فرقه هاي مسيحي به كليساي انجيلي شده است.

 


راست گرايان مسيحي و اسلام

 در حالي كه دولت بوش خصوصا در اوايل دوره بعد از حوادث 11 سپتامبر كوشيد تا مانع تبليغات سوء عليه السلام شود و مبارزه عليه تروريسم را جنگي بين جهان متمدن و دشمنان آن تعريف كند، گرايش راست مسيحي تلاش كرد كه نوك نيزه حمله را متوجه اسلاح در كليت خود كند. عناصر و گروههاي فعال در طيف وسيع راست مذهبي، در اين رابطه كوشيدند تا با استفاده از تعبيدات و دعاوني مندجر در سخنرانيهاي اساعه بن لادن و همفكران او بر عليه يهوديت و مسيحيت از يك سود و تحريف برخي مضامين قرآني از سوي ديگر چنين تبليغ كنند كه نظارت جريان القاعده عين نظرات اسلاح است و به اين شده اند. به عبارت ديگر به قول برخي راست مسيحي خود را درگير نوعي جنگ صليبي سربسته عليه مسلمانان كرده است. اين امر در عين حال به عامل مهم ديگري در تقويت گرايش مسيحيان راست به تلاش براي تحت تاثير قرار دادن سياست خارجي امريكا تبديل شده است.

جهاني بودن رسالت اسلام

 همه مسلمانان بر اين باورند كه اسلام، اخرين حلقه از سلسله طولاني نبوت است و از همه جهت كامل ترين و جامعه ترين دين مي باشد و تا روز قيامت نيز بشر را از هر جهت كفايت خواهند كرد روزي فرا خواهد رسيد كه اسلام، تمامي آدميان و پيروان اديان را پير و مطيع خود خواهند كرد و بدين ترتيب جهان در تسخير آموزه هاي بلند و آسماني اسلام در خواهد آمد.

قرآن مجيد اين حقيقت سترگ را اين گونه تصوير كرده است:

إن الدين عندالله الاسلام: در حقيت دين نزد خداوند همان اسلامي است. سوره ال عمران 

اعتقاد به مهدويت

 اعتقاد به مهدويت و ظهور منجي دادگستر جهاني، ناگزير به چيرگي اسلامي بر تمامي اديان و مكاتي و ايدئولوژيها و استيلا بر جباران و فرمانروايان جور و  غير الهي گره خورده است و در نهايت به تاسيس حكومت جهاني منجر خواهد شد. به ويژه اگر از منظر شيعي به تاريخ بنگريم ظهور مهدي خاص و شناخته شده و در عين حال غايب از ديدگان و تشكيل حكومت حق و عدالت گستر اجتناب ناپذير خواهد بود. از نظر شيعه با بي مهري و جفاي امت اسلام نيست به اما علي بن ابي طالب  (ع) و فرزندان معصوم او تاريخ اسلام پس از پيامبر اكرم (ص) در حوزه سياست و حكومت به انحراف گراييد و پيامدهاي منفي متعددي نيز در پي داشت كه يكي از آنها محروميت جامعه از رهبري معنوي و آسماني بود. چرا كه امام علي (ع) و پس از او امامان معصوم (ع) پيشوايان ديني ـ سياسي بر حق بوده و حق خلافت و امامت انحصاري داشته اند و ديگران غاصب حق معصوم اند و لذا «جائر» و «باطل» مي باشند و اين انحراف تا كنون ادامه پيدا كرده است.

شيعيان منتظرند كه آخرين باز مانده از امامان معصوم (ع) ظهور كند و تاريخ اسلام و در نهايت، تاريخ انسان را به مسير طبيعي و الهي اش باز گرداند.

در آن صورت اسلام عزير و همگاني مي شود و مسلمانان توانمندانه بر جهان چيره مي گردند. 


آخر الزمان را باور كنيم

 آخر الزمان اصطلاحي است كه طي سالهاي اخير بارها شنيده ايم و هر چه پيش مي رويم بر كاربرد آن افزوده مي شود.

گرچه آخر الزمان از اعتقادات خاص شيعه است و ريشه در تفكر اسلامي دارد اما منحصر به مسلمانان نيست و معادلهاي اين كلمه در اديان ديگر كاربرد وسيع و متنوعي دارد. حتي در مكاتب و مباحث سياسي غير ديني نيز بحثهاي متعددي راجع به آن صورت گرفته است.

انچه كه در بين تمامي اديان و حتي مكاتب غير ديني راجع به « اخر الزمان » مشترك است اشاره به مقطعي از تاريخ انسان است كه در آن، بشر به عالي ترين برنامه و اسلوب اداره زندگي اجتماعي دست يافته و به سويله آن فصل نويني از همزيستي متعالي توام با صلح، آرامش، عدالت و رفاه جهاني را اغاز مي كند. تاكيد ديان و فرهنگهاي متاثير از آن  بر اجتماع انسانها در قالب « مدينه فاضله » « آرمان شهر » « شهر سالم » «اورشليم » « اتوپيا » و دقيقا مبتني بر همين اعتقاد است. البته يكي از وجوه تمايز اعتقاد به آرمان شهر و جامعه موعود بر پايه اديان الهي با اعتقاد به اين موضوع بر پايه مكاتب دست ساز بشر (مكاتب اومانيستي) 

ديدگاههاي ارائه شده در زمينه ريشه تاسيس چنين جامعه اي است پيروان اديان آسماني، ريشه آن را در «ظهور منجي آخر الزمان) مي دانند و پيروان ايسمهاي منحرف غير ديني، آن را ثمره سير تكميلي جوامع انساني دانسته و پايان تاريخ مي نامند. 

به هر حال آنچه مسلم و انكار ناپذير است. انتظار تمام عالم براي فرا رسيدن روز موعود و نجات انسان از پليديها و زشتيها و آغاز حكومت صالحان بر كره خاكي است و البته مترقي ترين، كامل ترين و صحيح ترين باور، اعتقاد آخر الزماني شيعه مبني بر ظهور امام دوازدهم (ع) حجت غايب حضرت ولي الله الاعظم، ارواحناه فداه مي باشد.

شيعيان بر اساس وعده هاي داده ده از سوي رسول اكرم (ص) و ائمه طاهرين (ع) منتظر تحقق موعد قيام و ظهور قائم آل محمد (ع) هستند. براي اين انتظار نيز تكاليف و وظايفي دارند. فرهنگ انتظار قرون گذشته نيروي محركه خيزشهاي بزرگ عدالت خواهانه و ظلم ستيز بوده كه قيام شكوهمند امام راحل (ره) را مي توان آخرين آن ناميد. از سوي ديگر روايات و متون متعدد. نشانه هاي مختلفي را براي مشخص نمودن احوالات آخر الزمان واشاره به عصر ظهور ذكر كرده اند كه اين بخش هميشه مورد توجه خاص و عام بوده است.

در سالاي اخير مباحث پيرامون فرا رسيدن دوره اخر الزمان در ميان پيروان اديان مختلف رشد چشمگيري يافته كه اعتقاد به رجعت و ظهور مسيح در سال 2000 ميلادي در ميان برخي از فرق مسيحي، از آن جمله بود. همچنين اعتقادات بحث انگيز مسيحيان انجيلي (مسيحيان صهيونيست و يهوديان درباره آخر الزمان و طرح تفكرات جنجالي همچون نبرد آرماگدون (هرمجدون) تخريب مسجد الاقصي و.. از اين دست است. اارئه عجولانه نظريه هايي همچجون پايان تاريخ به منظور منحرف نمودن تفكر فطر ي منجي خواهي نيز دليل بر رشيد همين باور ارزيابي مي شود البته هدف اين نوشتار پرداختن به اين دسته از مطالب نيست و اشكافي آنها نياز به مباحث مشروح جداگانه اي دارد.اما توجه به موارد ياد شده لازم است تا بدانيم احساس فرا رسيدن آخر الزمان در تمام اديان شكل گرفته است.

آنجا در اينجا مورد توجه است باور نزديك بودن تحقق وعده ظهور مهدي موعود (ع) در بين اكثريت شيعيان و محبين خاندان عترت (ع) است. شواهد و مستندات قابل توجه دلالت بر اين امر دارند كه اين مسئله از حد يك آرزو و اميد صرف فراتر رفته و به لطف ذات احدي در حال فرا رسيدن و محقق شدن است.

به نظر مي رسد براي اثبات اين ادعا  ذكر نكاتي كه در زير مي آيد كفايت كند.

اولي آيته الله ناصري در سخنراني اي در مدينه النبي كه در رجب سال گذشته صورت گرفته مطالبي را در زمينه بشارت به نزديكي ظهور حضرت بيان كرده اند. من خراسان بودم يكي از دوستان ما كه تشرف دارد محضر حضرت صاحب الزمان (ع) به منزل ما آمد. از او پرسيدم شما تازگي تشر ف محضر حضرت داشته ايد؟ فرمودند: بله عرض كردم راجع به ظهور سوال نكرديد؟ فرمودند: چرا گفتم: حضرت چه فرمود؟ گفت من از حضرت سوال كردم: يابن رسول الله ظهور چه وقت خواهد بود؟ فرمودند: نزديك است عر ض كردم من هم درك مي كنم ظهور شما را؟ حضرت فرمودند: پيرمرد از شما هم درك مي كنند ظهور مرا (آن شاء الله) آيه الله بهجت فرموده بودند آن پيرمرد كه تشرف به محضر حضرت دارد حدود 60 سال سن دارد !

خدا مي داند زمان ظهور نزديك است.

دوم، حضرت آيه الله العظمب مكارم شيرازي فرموده اند:

همانطور كه براي حضرت مهدي (ع) يك غيبت صغرا و يك غيبت كبرا است؛ يعني درست مانند آفتاب [ كه ] وقتي مي خواهد پنهان شود ابتدا قرص خورشيد پشت افق پنهان مي شود ولي هوا نيمه روشن است و كم كم اين روشنايي برچيده و تاريك مي شود.

در ظهور صغرا توجه مردم به امام زمان (ع) است و جلسات امام زمان (ع) پر شور مي شود و بحثهاي امام زمان (ع) همه جا را مي گيرد. من فراموش نمي كنم پنجاه سال قبل موسساتي كه به نام حضرت مهدي (ع) بود خيلي كم بود و كتابهايي كه درباره حضرت مهدي (ع) نوشته شده بود به اندازه امروز نبود و سخن از امام مهدي (ع) به اين گستردگي نبود، اگر كسي چهل يا پنجاه سال قبل مسجد جمكران مي رفت در بهترين شبها ده يا بيست نفر بودند اما الان صدها نفر در بعضي از شبهاي حساس هستند. ما به سوي طلوع كبرا پيش مي رويم.

سخنان فوق از بزرگاني است كه ما به راستگويي و تقواي آنها اعتماد كامل داريم و ضمنا اين مطالب در لفافه و ابهام بيان نگرديده بلكه صراحتا نويد نزديك بودن زمان ظهور را مي دهد. 

نقش زنان در دوران غيبت صغري

در دوران سخت غيبت صغري، در روزهايي كه شيعيان پس از دويست و شصت سال با يك آزمايش بزرگ رو به رو بودند و مي بايست با غيبت امام خو كنند. يك زن به عنوان مفزع و پناه معرفي مي شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسكري  (ع) زمينه غيبت را از پيش فراهم كرده بودند و شخصيتهاي مورد اعتمادي همانند عثمان بن سعيد عمري و پسرش محمد بن عثمان را به عنوان وكيل معرفي كرده بودند، به دلايلي از موقعيت مادر امام حسن عسكري (ع) معروف به جده استفاده شد و وي پناه شيعه معروف گرديد. شيخ صدوق، از احمد بن ابراهيم نقل كرده است كه در سال 262 ق بر حكيمه دختر امام جواد، (ع) وارد شدم و از پس پرده با وي سخن گفتم و از  او درباره اعتقادش به امامان پرسيدم. او همه آنها را يكايك شمرده و آنگاه حجه بن الحسن علي را نيز نام برد.

از او پرسيدم: اين فرزند كجاست؟ در پس پرده غيب است.گفتم پس شيعه به چه كسي پناه ببرد؟ گفت به جده مادر امام حسن عسكري عليه السلام. سپس افزود اين دستور از سوي امام حسن عسكري،  (ع) و به پيروي از امام حسين (ع) صورت گرفته است. زيرا امام حسين عليه السلام در ظاهر براي حفظ جان  فرزندش امام سجاد، عليه السلام، به خواهرش زينب كبري، عليها السلام، وصيت كرد  و در نتيجه تا مدتي هر آنچه از امام زين العابدين، عليه السلام، صادر مي شد تا امر پنهان باشد و حساسيت ها نسبت به امام سجاد، عليه السلام، كمتر شود. اين امتياز براي جده باقي بود تا آنكه كساني مانند «عثمان بن سعيد» و ديگر سفرا و نايبان خاص امام زمان، عليه السلام، در بين شيعيان شناخته شدند و  منزلت يافتند.

پس از شهادت امام عسكري، عليه السلام، يك بانو، نظر دستگاه خلافت بني عباس را نسبت به تعقيب امام زمان تغيير داد. نوشته اند پس از گزارش جعفر كذاب، كه در خانه امام حسن عسكري، عليه السلام، فرزند خردسالي از آن حضرت باقي مانده است، آنها به خانه امام هجوم بردند و پس از دستگيري صيقل (يكي از كنيزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه كردند. او نخست انكار كرد و آنگاه براي اينكه موضوع براي آنها پوشيده  ماند، گفت من حامله هستم. از اين رو آن كنيز را به دست «ابي الشوارب» قاضي وقت سپردند تا از او مراقبت كند. در مدتي كه صيقل زير نظر قاضي نگهداري مي شد دستگاه خلافت با مرگ عبيد بن خاقاني و شورش صاحب الزنج روبه رو شد و صيقل از وضعيت آشفته سود جست و فرار كرد.

نقش زنان در دوران ظهور

حال سزاوار است بدانيم زنان در حكومت قائم ال محمد، عليه السلام چه مي كنند؟ چه كساني هستند؟ چند نفرند؟ از كجا مي آيند و چه مسئووليتي بر عهده دارند؟ بر اساس برخي از روايات، حضور و نقش اين زنان از نظر زمان و موقعيت، چهارگونه است :

الف) حضور پنجاه  زن در بين ياران امام

اولين گروه از زناني كه به محضر امام زمان مي شتابند آنهايند كه در آن ايام مي زيسته اند و همانند ديگر ياران امام، عليه السلام، به هنگام ظهور در حرم امن الهي به خدمت امام، عليه السلام، مي رسند. در اين باره دو روايت وجود دارد :

روايت اول: ام سلمه ضمن حديثي درباره علايم ظهور، از پيامبر روايت كرده است كه فرمود :

يعوذ عائذ من الحرم فيجتمع الناس اليه كالطير الوارده المتفرقه حتي يجتمع اليه ثلاث ماه و اربعه عشر رجلا فيه نسوه فيظهر علي كل جبار و ابن جبار...

در آن هنگام پناهنده اي به حرم امن الهي پناه مي آورد و مردم همانند كبوتراني كه از چهار سمت به يك سو هجوم مي برند به سوي او جمع مي شوند تا اينكه در نزد آن حضرت سيصد و چهارده نفر گرد مي آيند كه برخي از آنان زن مي باشند كه بر هر جبار و جبارزاده اي پيروز مي شود.

روايت دوم: جابربن يزيد جعفي، ضمن حديث مفصلي از امام باقر، عليه السلام، در بيان برخي نشانه هاي ظهور نقل كرده كه :

و يجييء والله ماه و بضعه عشر رجلا فيهم خمسون امراه يجتمعون بمكه علي غير ميعاد قزعا كقزع الخريف يتبع بعضهم و هي الايه التي قال الله: «اينما تكونوا يات بكم الله جميعا آن الله علي كل شيء قدير...»

به خدا سوگند، سيصد و سيزده نفر مي آيند كه پنجاه نفر از اين عده زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلي در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد. اين است معناي آيه شريفه: « هرجا باشيد خداوند همه شما را حاضر مي كند. زيرا او بر هر كاري توانا است.»

پنجاه زن از سيصد و سيزده نفر !

نكته شگفت در اين دو روايت اين است كه مي فرمايد: سيصد و سيزده مرد گرد آيند كه پنجاه نفر ايشان زن هستند!

دوم آنكه: در روايتي كه نام ياران بر شمرده شده است نام هيچ زني وجود ندارد.

در پاسخ اين شبهه مي توان گفت: اين چند نفر در زمره همان سيصد و سيزده نفر هستند. زيرا اولا امام، عليه السلام، مي فرمايد: «فيهم»: يعني در اين عده پنجاه زن مي باشد.

دوم: شايد تعبير مردان بدين سبب باشد كه بيشتر اين افراد مرد هستند و اين كلمه از باب فزوني عدد مردان، چنين ذكر شده است.

سوم: اگر مقصود همراهي خارج از اين عده بود امام مي فرمود: «معهم»  نه اينكه بفرمايد «فيهم» زيرا اين سيصد و سيزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده اند و همه ياران و فرماندهان عالي رتبه و از نظر مقام و قدرت در حد بسيار بالايي هستند كه  برخي با ابر جابجا  مي شوند و اينها بدون شك با بقيه مردم آن زمان فرق بسيار دارند. بنابراين اگر بگوييم آنها جزو همان سيصد و سيزده نفر هستند براي آنها رتبه و موقعيت ويژه قائل شده ايم  و اگر بگوييم در زمره ياران ديگر حضرت باشند از امتياز كمتري برخوردارند.

ب) زنان آسماني

دسته دوم چهارصد بانوي برگزيده هستند كه خداوند براي حكومت جهاني حضرت ولي عصر، عليه السلام، در آسمان ذخيره كرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عيسي، عليه السلام، به زمين مي آيند.

ابوهريره از پيامبر، صلي الله عليه و آله، روايت كرده كه :

ينزل عيسي بن مريم علي ثمان ماه رجل و اربع مائه امراه خيار من علي الارض و اصلح من مضي.

عيسي بن مريم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترين و شايسته ترين افراد روي زمين فرود خواهد آمد.

آيا اين زنان از  امتهاي پيشين هستند يا امت اسلامي زمان پيامبر، صلي الله عليه و آله، و معصومين، عليه السلام؛ يا از دورانهاي مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده اند و براي عهده داري منصبي در حكومت حضرت مي آيند يا براي مسايل ديگر؟ اينها پرسش هايي است كه اين حديث از آنها چيزي نمي گويد.

ج) رجعت زنان

سومين گروه از ياوران حضرت بقيه الله، عليه السلام، زناني هستند كه خداوند به بركت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد كرد و بار ديگر به دنيا رجعت خواهند نمود. اين گروه دو دسته اند: برخي با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده و برخي ديگر فقط از آمدنشان سخن به ميان آمده است.

در منابع معتبر اسلامي نام سيزده زن ياد مي شود كه به هنگام ظهور قائم آل محمد، صلي الله عليه و آله، زنده خواهند شد و در لشكر امام زمان به مداواي مجروحان جنگي و سرپرستي بيماران خواهند پرداخت.

طبري در دلائل الامامه، از مفضل بن عمر نقل كرده كه امام صادق فرمود :

همراه قائم (آل محمد، صلي الله عليه و آله) سيزده زن خواهند بود.گفتم آنها را براي چه كاري مي خواهد؟ فرمود: به مداواي مجروحان پرداخته، سرپرستي بيماران را به عهده خواهند گرفت. عرض كردم: نام آنها را بفرماييد. فرمود: قنواء دختر رشيد هجري، ام ايمن، حبابه و البيه، سميه (مادر عمار ياسر)، زبيده ام خالد احمسيه، ام سعيد حنفيه، صيانه ماشطه، ام خالد جهنيه.

«صيانه ماشطه» در زمان حضرت موسي مي زيسته است و مادر عمار ياسر در ابتداي بعثت به شهادت رسيد. «حبابه» در زمان علي، عليه السلام، و «قنواء» در زمان اما حسن و امام حسين، عليه السلام، و بقيه در زمان هاي ديگر زندگي مي كرده اند.

اين گروه سيزده نفري رجعت خواهند كرد و خداوند براي قدرداني از آنها، به بركت امام زمان آنها را زنده خواهد كرد.

در اين روايت امام صادق، عليه السلام، از آن سيزده زن فقط نام نه نفر را ياد مي كند. در كتاب خصايص فاطميه به نام نسبيه، دختر «كعبه مازينه» و در كتاب منتخب البصائر به نام «وتيره» و «احبشيه» اشاره شده است.

زنان سرافراز

اينك به اختصار به شرح حال برخي از زنان نامبرده اشاره مي كنيم.

1ـ صيانه ماشطه

او يكي از همان سيزده بانويي است كه در دولت حضرت مهدي عليه السلام، زنده شده، به دنيا باز مي گردد. وي همسر «حزقيل» پسر عموي فرعون و شغلش آرايشگري دختر فرعون بود. او همانند شوهرش به پيامبر زمان خود، حضرت موسي، ايمان آورده بود اما همچنان ايمان خود را پنهان مي كرد.

نوشته اند: روزي وي مشغول آرايش دختر فرعون بود كه شانه از دستش افتاد و بي اختيار نام خدا را بر زبان جاري ساخت. دختر فرعون گفت: آيا نام پدر مرا بر زبان آوردي؟ گفت: نه، بلكه نام كسي را بر زبان آوردم كه پدر تو را آفريده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو كرد و فرعون صيانه را حضار كرد و گفت: مگر به خدايي من اعتراف نداري؟ گفت: هرگز! من از خداي حقيقي دست نمي كشم و تو را پرستش نمي كنم. فرعون دستور داد تا تنور مسي برافروزند و همه بچه هاي آن زن را در حضورش در آتش افكنند. چون نوبت به طفل شيرخوارش رسيد صيانه مي خواست به ظاهر از دين برائت جويد كه كودك شيرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبركن كه تو بر حق هستي! فرعونيان آن زن و بچه شيرخوارش را در آتش افكنده، سوزاندند و خداوند در اثر صبر و تحمل آن زن در راه دين، او را در دولت امام مهدي زنده مي گرداند تا هم به آن حضرت خدمت كند و هم انتقام خود را از فرعونيان بگيرد.

2ـ سميه، مادر عمار ياسر

وي هفتمين نفري بود كه به اسلام گرويد و بدين سبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترين شكنجه ها را بر او روا داشت.

او و شوهرش ياسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را  اجبار كرد كه پيامبر خدا را دشنام دهند، اما آنها حاضر به چنين كاري نشدند. او نيز زره آهني به سميه و ياسر پوشانيد و آنها را در آفتاب سوزان نگه داشت پيامبر كه گاه از كنارشان عبور مي كرد آنها را به صبر و مقاومت سفارش مي نمود و مي فرمود :

صبراً يا آل ياسر فان موعدكم الجنه.

اي خاندان ياسر، صبر پيشه سازيد كه وعده گاه شما بهشت است.

سرانجام ابوجهل بر هر يك ضربتي وارد ساخت و ايشان را به شهادت رساند.

خداوند اين زن را به پاداش صبر و مجاهدتي كه در راه اعتلاي اسلام نشان داد و بدترين شكنجه را از دشمن خدا تحمل كرد، در ايام ظهور مهدي آل محمد، صلي الله عليه و آله، زنده خواهد نمود تا تحقق وعده الهي را ببيند و در لشكر ولي خدا به ياوران آن حضرت خدمت كند.

3ـ نسيبه، دختر كعب مازنيه

او معروف به «ام عماره» و از زنان فداكار صدر اسلام است كه در برخي از جنگهاي پيامبر اسلام، صلي الله عليه وآله، شركت جسته و مجروحان جنگي را مداوا كرده است. او در جنگ احد بهترين نقش را ايفا كرد. با ديدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پيامبر به دفاع از جان شريف پيامبر پرداخت و در اين راه بدنش زخمهاي فراوان برداشت.

پيامبر عزيز اين فداكاري را ستود و به فرزندش عماره چنين فرمود :

امروز مقام مادر تو از مردان جنگي والاتر است.

پس از فروكش كردن جنگ، نسيبه با سيزده زخم سنگين به همراه ديگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت. با شنيدن فرمان پيامبر خدا، صلي الله عليه وآله، كه فقط مجروحان جنگ بايد به تعقيب دشمن بشتابند، نسيبه از جاي برخاست و آماده رفتن شد،  اما به علت  شدت خونريزي نتوانست شركت كند. همين كه پيامبر از تعقيب دشمن برگشت، پيش از آنكه به خانه برود، عبدالله بن كعب مازني را براي احوالپرسي نسيبه و سلامتي وي به نزد او فرستاد و چون از سلامتي وي آگاه گشت شادمان موضوع را به پيامبر خبر داد.

نسيبه از كساني است كه براي ياري امام مهدي، عليه السلام، زنده خواهد شد.

4ـ ام ايمن

از زنان پرهيزكار و خدمتكار حضرت رسول، صلي الله عليه و آله است پيامبر به او مادر خطاب مي كرد و مي فرمود :

هذه بقيه اهل بيتي.

اين زن، باقي مانده اي از خاندان من است.

وي همواره در كنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداواي مجروحان مي پرداخت.

ام ايمن از شيفتگان خاندان امامت بود كه در ماجراي فدك، حضرت زهرا، عليها السلام، او را به عنوان شاهد معرفي كرد. وي پنج يا شش ماه پس از پيامبر از دنيا رفت. خداوند به بركت مهدي آل محمد، عليه السلام، به هنگام ظهور، او را زنده مي گرداند تا در لشكرگاه امام به خدمت گماشته شود.

5ـ ام خالد

در روايت دو بانو بدين نام مشهور شده اند: ام خالد احمسيه و ام خالد جهنيه، شايد مقصود ام خالد مقطوعه اليد (دست بريده) باشد كه يوسف بن عمر، پس از به شهادت رساندن زيدبن علي بن الحسن در كوفه، دست او را به جرم شيعه بودن قطع كرد. در كتاب رجال كشي درباره شخصيت و مقام اين زن فداكار از امام صادق، عليه السلام، مطلبي ذكر گرديده كه حايز اهميت است. ابوبصير گويد: در خدمت امام صادق نشسته بوديم كه ام خالد مقطوعه اليد از راه رسيد. حضرت فرمود :

اي ابابصير. آيا ميل داري كه كلام ام خالد را بشنوي؟

من عرض كردم: آري اي فرزند رسول خدا، با شنيدن آن شادمان مي گردم... در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت. ديدم وي در كمال فصاحت و بلاغت صحبت مي كند. سپس حضرت پيرامون موضوع ولايت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.

6ـ زبيده

مشخصات كاملي از او نقل نشده است. احتمال دارد زبيده زن هارون الرشيد باشد كه شيخ صدوق، رحمه الله عليه، درباره اش گفته است: وي يكي از هواداران و پيروان اهل بيت است. هنگامي كه هارون دانست از شيعيان است قسم خورد كه طلاقش دهد. زبيده كارهاي خدماتي بسياري داشت كه يكي آبرساني به عرفات است. همچنين نوشته اند وي يكصد كنيز داشت كه پيوسته مشغول حفظ قرآن بودند و هميشه از محل سكونت او صداي تلاوت قرآن بودند و هميشه از محل سكونت او صداي تلاوت قرآن شنيده شد. زبيده در سال 216ق رحلت كرد.

7ـ حبابه و البيه

از زنان والامقامي  است كه دوره زندگي هشت امام معصوم را درك كرد و پيوسته مورد لطف و عنايت ايشان قرار داشت. در يك يا دو نوبت به وسيله امام زين العابدين و امام رضا، عليهما السلام، جواني اش به او بازگردانده شد. اولين ملاقات وي با امير مومنان عليه السلام بود كه از آن حضرت دليلي بر امامت درخواست كرد. حضرت در حضور وي سنگي را برداشت و بر آن مهر خود را نقش كرد و اثر آن مهر در سنگ جاي گرفت و به او فرمود:  پس از من هر كه توانست در اين سنگ چنين اثري برجاي بگذارد او امام است. از اين رو حبابه پس از شهادت هر امامي نزد امام بعدي مي رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ مي زدند و اثر آن نقش مي بست. نوبت كه به امام رضا عليه السلام رسيد حضرت نيز چنين كرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا، عليه السلام، زنده بود و پس از آن بدرود حيات گفت.

روايت شده است كه وقتي حبابه به خدمت امام زين العابدين رسيد يكصد و سيزده سال از عمرش سپري شده بود. حضرت با انگشت سبابه خود اشاره اي نمود و جواني اش بازگشت.

همچنين نوشته اند: صورت حبابه از زيادي سجود سوخته و از عبادت همانند چوب خشكيده اي شده بود.

8 ـ قنواء

دختر رشيد هجري، يكي از شيعيان و پيروان علي، عليه السلام، و خود از ياران با وفاي حضرت امام جعفر صادق، عليه السلام است. وي دختر بزرگمردي است كه در راه محبت و دوستي امير مومنان به طرز دلخراشي به شهادت رسيد. از گفتار شيخ مفيد بر مي آيد كه قنواء به هنگام ورود پدرش نزد  عبيدالله بن زياد شاهد قطع دو دست و دو پاي پدر خود بوده و به كمك ديگران بدن نيمه جان پدر را از دارالاماره بيرون آورده و به خانه منتقل كرده است. روزي قنواء به پدرش گفت :پدر جان، چرا اين همه خود را به رنج و مشقت عبادت مي اندازي! پدر در جواب گفت: دخترم، پس ازما گروهي خواهند آمد كه بينش ديني و شدت ايمانشان از ما، كه اين همه خود را به زحمت عبادت انداخته ايم، بيشتر است.

د ـ بانوان منتظر

چهارمين گروه ياوران امام زمان بانوان پرهيزكاري هستند كه پيش از ظهور حضرت بقيه الله عليه السلام، رحلت كرده اند. به ايشان گفته مي شود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مايلي مي تواني حضور داشته باشي. آنان نيز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.

رجعت زنان مربوط به گروه خاصي نيست و هر بانويي خود را با خواسته ها و شرايط زندگي حكومت مهدي آل محمد، عليه السلام، تطبيق دهد ممكن است در آينده از رحمت خداوندي بهرهمند گشته، براي ياري امام زنده شود. يكي از آن شرايط خواندن دعاي «عهد» است كه در فرد، نوعي آمادگي براي پذيرش حكومت آخرين ذخيره الهي ايجاد مي كند. به فرموده امام صادق، عليه السلام :

هر كه چهل صبح دعاي عهد را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر هم پيش از ظهور آن حضرت از دنيا برود خداوند او را از قبر بيرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد...

انتظار فرج

يكي از شرايط حضور در حكومت بقيه الله و توفيق ديدار با آن حضرت انتظار فرج است؛ يعني آمادگي كامل براي پذيرش حكومت حق و آراستن به آنچه كه مهدي، عليه السلام مي گويد و مي خواهد. انتظار فرج يعني نفي هرگونه سلطه از بيگانگان و مبارزه با افكار انحرافي و فساد اخلاق و در يك كلام، انتظار فرج يعني بيزاري از دشمنان خدا و پيامبر و معصومين، عليهم السلام.

بي سبب نيست كه انتظار از بهترين اعمال شمرده شده است، بلكه فرد منتظر دولت مهدي همانند كسي است كه در پيش روي رسول خدا شهيد گشته و در خودن خود غلتيده است و اگر بر همان حالت انتظار از دنيا برود بسان كسي باشد كه در خيمه مهدي فاطمه عليهما السلام، مي باشد.

ابوبصير از امام صادق روايت كرده  كه آن حضرت روزي فرمود :

آيا شما را خبر ندهم به چيزي كه خداوند عملي را بدون آن از بندگانش قبول نمي كند؟ گفتيم: آري. فرمود: شهادت بر وحدانيت خدا و رسالت پيامبر، صلي الله عليه و آله، و اقرار به آنچه كه خداوند فرموده، از دوستي ما و بيزاري از دشمنان و اطاعت و پيروي از ما، نيز داشتن ورع و پرهيزكاري و انتظار كشيدن براي قائم، عليه السلام. آنگاه فرمود: بدرستي كه براي ما دولتي است، خداوند آن را هر زماني كه اراده كند برقرارمي سازد. سپس افزود: هر كس كه دوست دارد از ياران قائم، عليه السلام باشد بايد در انتظار به سر برد و خود را به ورع و محاسن اخلاق بيارايد، و اگر در همان حال بميرد براي او اجراي همانند كسي است كه آن حضرت را درك كرده باشد.


فلسفه و  حكمت غيبت

در مورد فلسفه و حكمت غيبت آخرين حجت خدا سخنان بسياري گفته شده و احتمالات متعددي مطرح گشته است، اما شايد اين احتمال كه فلسفه غيبت آزمودن مومنان و تمييز و تشخيص مدعيان دروغين پيروي از ولايت و منتظران از ولايت مداران واقعي و منتظران راستين است، ازديگر احتمالات پذيرفتني و نزديكتر به واقع باشد.

كلاس درسي را در نظر بگيريد كه آموزگار آن براي آزمودن دانش آموزانش دقايقي كلاس را ترك گفته اما دورادور نظاره گر آنان است. آنچه او مشاهده مي كند چه خواهد بود؟ گروهي از دانش آموزان  غيبت از آموزگار سوء استفاده كرده و به آزار و اذيت ديگر همكلاسيها پرداخته اند، گروهي ديگر با شيطنتهاي كودكانه خود همه كلاس را به هم ريخته اند؛  عده اي ديگر با حسرت تمام چشم به فضاي بيرون از كلاس دوخته و تماشاگر دانش آموزاني هستند كه در حيات مدرسه مشغول جست و خيزند؛ برخي از دانش آموزان هم فرصت را  غنيمت شمرده و به انجام تكاليف عقب مانده خود مشغولند.

قطعا به هنگام حضور دوباره آموزگار به كلاس و اطلاع دانش آموزان از اينكه او دورادور همه آنها را زير نظر  داشته است،  آنهايي كه وقت خود را با شيطنت و بازيگوشي به هدر داده اند بسيار شرمند خواهند شد. جهان عصر غيبت نيز همانند همين كلاس درس است. كلاسي كه در ظاهر استاد در آن حضور ندارد. اما حركات و سكنات هيچيك از دانش آموزانش از نگاه تيزبين استاد دور نيست و همه آنها بايد به هنگام ظهور پاسخگوي شيطنتها يا بازيگوشيهاي خود باشند.

شايد بيان كلامي از امام عصر (ع) براي درك بهتر آنچه گفته شد موثر باشد، آن حضرت در يكي از توقيعات خود مي فرمايد :

فليعمل اكل امريء منكم بما يقرب به من محبتنا و ليتحنب ما يدنيه من كراهتنا، و سخطنا، فان امرنا بغته، فجاءه حين لا نتفعه توبه، و لا ينجيه من عقابنا ندم علي حوبه.

پس هر يك از شما بايد آنچه را كه موجب دوستي ما مي شود پيشه خود سازد و از هر آنچه كه موجب خشم و ناخشنودي ما مي گردد، دوري گزيند، زيرا فرمان ما به يكباره و ناگهاني فرا مي رسد و در آن زمان توبه و بازگشت براي  كسي سودي ندارد و پشيماني از گناه كسي را از كيفر ما نجات نمي بخشد.

آري، همه ما در آزموني بزرگ واقع شده ايم. آزموني كه اگر از آن سربلند بيرون مي آييم برترين مردم همه روزگاران خواهيم بود. و اگر از عهده آزمون برنياييم  فرداي ظهور بايد در برابر حجت خدا پاسخگو باشيم. پس بياييم از همين امروز و پيش از آنكه واقعه ناگهاني ظهور فرا رسد خود را براي پاسخگويي در برابر امام عصر (ص) آماده كنيم، چرا كه فردا خيلي دير است.


چگونه منتظر باشيم ؟

بشر بحران زده امروز منتظر يك منجي است تا او را از بحران و پريشان حالي نجات دهد و به آرامشي مطلوب برساند. اين آرامش را بشر خود از خويشتن دريغ كرده است وبشر خود بوجود آورنده اين نا آرامي است كه امروز ديگر از آن به تنگ آمده، ظهور منجي را انتظار مي كشد و اما او خواهد آمد و جهان را نجات خواهد داد. او همين الان مهمان دلهاي  ماست و به ما وعده داده شده است. آري او خواهد آمد و با ظهورش عشق و آرزوهاي ما تجسم عيني خواهند يافت. او مظهر تمام صفات پسنديده اي است كه مي توان متصور شد.  او حجت خدا بر خلق است و با آمدنش تاريكي ها روشن مي شوند و ظلم و نابرابريها رفع و دفع خواهند شد. او خليفه ا... به تمام معناست و مظهر عباد صالح خداست. او الگوي كمال انساني و جانشين شايسته پدرش و اجدادش و رسول خداست. او منتهاي آرزوي ماست.

آري با ظهور حضرت قائم، عجل ا... تعالي فرجه، انسان، انسان بودنش را و شايستگي هايش را و جامعه، جامعه بودنش را به تمام معنا درك خواهند كرد. انسان و جام عه هماني خواهد بود كه ولي  خدا از او مي خواهد اما آناني كه منتظر اويند بايد شايسته منتظر باشند بايد خانه دل بيارايند و بعد به انتظار بنشينند. او بهترين و برترين در عصر خويش است. بنابراين با بهترين حالات شخصي و اجتماعي بايد به استقبال ظهورش شتافت. وقتي قرار است يك ميهمان معمولي به خانه مان بيايد خانه را پاك ساخته، مي آرائيم تا رضايت خاطر  ميهمان را به دست آوريم. حال كه او (حضرت قائم، عجل ا... تعالي فرجه) بهترين و برترين ميهمان ما و بشر خواهد بود چگونه مي توانيم خانه هاي دلمان را و جامعه مان را پاك نسازيم و نيارائيم؟ براي درك حضورش بايد با ناپاكي ها و پليدهاي جنگيد و محيط را براي حضورش مهيا ساخت. قبل از هر چيز بايد بر خود بشوريم و نفس آلوده خويش را به دار تقوي بكشيم. پس آنگه كه خود پاك شديم جامعه نيز پاك خواهد بود و پاكان در مقابل ظلم و جور خواهند ايستاد و نبرد را به تمكين ترجيح خواهند داد. آنگاه كه مژده ايستادگي در برابر ظالمان به گوش مظلومان برسد به ظهور منجي مشتاقتر و مايلتر خواهند بود و خود به قيام خواهند برخاست و همانا كه ظهور حضرتش قيام مظلومان خواهد بود. اميد به ظهور منجي ما را بر آن مي دارد كه در تاريكي ها ننشينيم به سمت نور و روشنايي رهسپاريم تا صبح دولت اميد بدمد و با انوار وجودش رستگار شويم. نشستن و دست روي دست گذاشتن ما را جاودانه نخواهد ساخت در چنين حالتي تباهي ها روز به روز گسترش خواهند يافت و ما در گوشه هايي تاريك زمان گم خواهيم شد. راز جاودانگي در پويايي است نه در منفعل بودن. راز  جاودانگي ما در با او بودن است چرا كه او حجت خداست براي با او بودن بايد خالص بود و با عشق در اين راه گام نهاد  و همين طور بايد براي مبارزه ائي بي امان با ظلم و جور و هر چه پليدي هاست آماده بود.

انتظار يك بن بست اجتماعي نيست بلكه يك رودخانه جاري از حقايق اجتماعي است. انتظار ديدن روزنه اميد براي رهايي است. انتظار ديدن افق فردا و فرداهاست. اميد به آينده است. اشتياق رسيدن به بهترين وضع است و نه تنها تلاش براي تثبيت وضع موجود نيست بلكه تلاشي است براي بهتر شدن، تكامل يافتن و هميشه پويا زيستن. بنابراين جامعه منتظر، جامعه اي است پويا، رو به تكامل و متمايل به بهتر و انساني زيستن و فرد منتظر بايد هميشه در حال گريز از وضع موجود و تلاش براي فردايي بهتر از امروز باشد بايد بر عليه هر چه شر است بشورد تا جامعه براي ظهور و حضور آن انسان كامل آماده باشد.جاي بسي تاسف است كه در جامعه اي آلوده، ناپاك، نامناسب وآلوده به پلشتي ها منتظر چنين انسان والا و وارسته اي باشيم كه اين نه شرط ادب است، نه شرط ميهمانداري و نه شرط انساني الهي. پس بايد به پاخيزيم و با ادب حضور، جامعه را براي ظهور آماده سازيم.

در روزگاري مردم بحرين به خاطر ظلم و ستم كه بر آنها از سوي حاكم آنجا وارد شد، دست توسل به سوي حضرت دراز كرده و انتظار ظهور و قيام خونين حضرت را مي كشيدند تا بيايد و ظلم را از جهان ريشه كن سازد. لذا همگي گروهي از بزرگان علم و تقوي و زهد و پرهيزگاري را برگزيدده و آنان از بين خود سه نفر را انتخاب كردند، و آن سه نفر از ميان خود يك نفر را كه از ديگران برتر و پرهيزگارتر بود، برگزيدند تا او بين حضرت و مردم واسطه شود.

اين شخص از شهر بيرون آمده سر به بيابانها گذاشت  و به عبادت خداوند و توسل به حضرت مهدي ارواحنا فداه، مشغول شد و از خداوند خواست تا حضرت را ظاهر ساخته، دست به شمشير برده و جهان را پر از عدل و داد نمايد. سه شبانه روز به عبادت و راز و نياز ادامه داد. در آخرين شب شخصي بر او وارد شد. اين عالم آن شخص راشناخته و فهميد كه اين خود حضرت مهدي (ع) است و آمده است تا خواسته او را برآورده سازد. آن شخص از او پرسيد: چه مي خواهي؟ پاسخ داد: مردم و پيروان شما در نهايت شدت و گرفتاري و  غم و اندوه هستند. و ميخواهند كه هر چه زودتر قيام فرماييد وداد مردم را از بيدادگران بگيريد. حضرت به او دستور داد كه فردا صبح در فلان جا حاضر شو و چند تا گوسفند با خود به پشت بام ببرد و بين مردم اعلام كن كه حضرت در فلان ساعت ظاهر ميشوند و همگي بايد در اطراف آن منزل حاضر شويد و من خود در آن وقت در پشت بام حاضر مي شوم.

اين مرد اين كارها را كرد و ساعت معين سر رسيد. مردم همگي اطراف آن منزل جمع شدند و حضرت هم با آن شخص و گوسفندها در پشت بام  حاضر شد. حضرت اسم يكي از افراد را برده و به آن شخص گفت: صدا بزن تا اين شخص اينجا حاضر شود. آن مرد صدا زد، مردم شنيدند و آن شخص  هم به پشت بام رفت.وقتي آن شخص به پشت بام رسيد حضرت دستور داد كه يكي از گوسفندان را نزديك ناودان بكشد. مردم ديدند كه از ناودان خون جاري است. همگي يقين كردند كه حضرت دستور قتل اين شخص را كه صدا زده است داده و او را كشته است.

بعد از او شخص ديگري را صدا زدند. او نيز از افراد خوب و پرهيزگار بود و خود را آماده كشته شدن كرد و يقين كرد كه او را نيز مي كشند و خونش از ناودان خواهد ريخت. بعد از آنكه از بام بالا رفت، مردم بلافاصله ديدند كه خون سرازير شد، و سپس شخص ديگري را و بعد از او نفر چهارم را صدا زدند تا جايي خواهد شد، و زندگي خود را بر امتثال فرمان امام ترجيح دادند. در اين لحظه حضرت به آن شخص اول نگاهي كرده و به او فهمانيد كه تا وقتي مردم اين چنين باشند، از آمدن و ظهور معذور است.

شهيد محمد صدر در نتيجه گيري از اين داستان مي گويد: از اين داستان مي فهميم كه چگونه حضرت به طور روشن و واضح ظاهر شده و به مردم مي فهماند كه چرا نمي تواند ظهور كند، و چرا مردم هنوز آمادگي كامل را ندارند و به آن سطح و پايه مطلوب از فداكاري و از خودگذشتگي نرسيده اند. و طوري حضرت اين مساله را به مردم تفهيم مي كند كه هر كس خود بفهمد و درك كند كه هنوز آمادگي و استعداد پذيرش فرمان امام خود را در حد ريختن خونش ندارد، و تا مردم به اين درجه از فداكاري نرسند، نمي توانند عهده دار كار مهم قيام و نهضت جهاني حضرت گردند.

امام خميني (ره) و خيزش جهاني اسلام

با وقوع انقلاب عظيم اسلامي به رهبري بر مردي كه ايمان و عرفان و شجاعت اش ريشه در تعاليم و تربيت قرآني اهل بيت عصمت و طهارت (ع) داشت. بار ديگر وعده هاي برحق و بشارت آميز خداوند سبحان مبني بر دفاع از ايمان آورندگان عملي گشت و خورشيد پر فروغ اسلام بر بشر معاصر پرتوافشاني نمود و در عرصه هاي مختلف زندگي مسلمانان سراسر جهان حيات مجدد يافت و جوامع اسلامي تولد دوباره جنبشهاي اسلامي را تجربه نمودند، چنانكه تحليل گران وقايع بين المللي تصريح مي نمايند «اثار انقلاب اسلامي از مرزهاي ايران فراتر رفته است.  اين انقلاب بزرگترين منبع الهام دهنده براي جنبشهاي سياسي و اسلامي در خاورميانه و جهان بوده است.»

دكتر ماروين زونصيص، استاد دانشگاه ميشگان آمريكا

حيات دوباره شعائر اسلامي رويكرد مسلمانان، به ويژه نسل جوان به تفكر اسلامي، پيروزي اسلام گريان در انتخابات مجالس و شهرداريهاي كشورهاي اسلامي، تشكيل دولتهاي با اهداف و شعارهاي اسلامي و حضور انبوه مسلمانان در محافل مذهبي، تنها بخشي از آثار روح خود باوري مسلمانان است كه حضرت امام خميني با نفس مسيحايي خود در پيكر نيمه جان جوامع اسلامي دميدند، همان گونه كه مقام معظم رهبري فرمودند: امام بزرگوار با اين انقلاب، مسلمانان را نشاط بخشيد و اسلام را زنده كرد و امروز اسلام آرزو و آمال نسلهاي جوان و يا كار كشته و روشنفكران است.

اما در عين حال آن چه تاكنون (اكنون) بيش از از هر چيز تعجب تحليل گران بين المللي را برانگيخته و توجه صاحب نظران را به شدت به خود معطوف داشته است. تاثيرات وسيع و غيرمنتظره اي است كه انقلاب اسلامي در ميان غيرمسلمانان به ويژه در جوامع غربي بر جاي گذاشته است.

هر تحليل گر منصفي با بررسي و تحليل همه جانبه پديده فوق بر اين مطلب واقف مي گردد كه دعوت جهانيان به آن فصل جديدي در تاريخ حيات ديني و معنوي انسان معاصر گشودند.

جهان، تشنه اسلام ناب محمدي

دلايل كاخي و شواهد و قرائن متعددي حاكي از اين است كه :

انسان كنوني با سرخوردگي شديد از زندگي عاري از معنويت، شوق وصول به سرچشمه حقيقت را دارد و آنچه دراين عصر، انسان معنويت خواه و خداجو در جست و جوي آن است گوهر ارزشمندي است كه تنها در ساحت قدسي آموزه هاي اسلامي قابل وصول است؛ از اين رو جريان معنويت خواهي دين گرايي عصر حاضر، ناچار به رستاخيز جهاني اسلام خواهي منتهي خواهد گرديد.

رهبر كبير انقلاب اسلامي با دركي عميق از تحولات جاري جامعه جهاني و شناختي دقيق از مطلوب واقعي انسان حقيقت جوي عصر حاضر و در تبين واقعيت فوق تاكيد مي فرمايد :

«امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدي است»

صحيفه نور ج20 ص 34

چنان كه خلف شايشته ايشان نيز تصريح مي نمايد :

« دنياي امروز خواستار اسلام حقيقي مي باشد»

ابطال نظريه پايان نقش تاريخي اسلام

با حيات مجدد اسلام و بيداري مسلمانان جهان در عصر امام خميني (ره) تحليلهايي كه بر پايه اثبات ركود تدريجي اسلام استوار بود به شدت از اعتبار ساقط گشته است تا آنجا كه حتي يكي از سياست مداران معروف غرب با تاييد رشد بسيار سريع اسلام در جهان حاضر مي گويد :

هِگل فيلسوف آلماني معتقد بود نقش اسلام به لحاظ تاريخي تمام شده است ولي اين قضاوت درباره اين دين جهاني اشتباهي بيش نبود و بسياري از اروپاييها نيز دچار تصور نادرست هگل از اسلام شدند.

اعتراف به شكوفايي جهاني اسلام

اكنون رسانه هاي خبري،مجامع تحقيقاتي و شخصيتها بين المللي و تحليلگران سياسي و مفسران تحولات جهاني در حجم گسترده اي به تشريح و تحليل نهضت جهاني اسلام خواهي پرداخته اند.

روزنامه آلماني فرانكورتر الگمانيه در مقاله اي تحت عنوان «بازگشت اسلام» با اشاره به امواج گسترده اسلام گرايي در سطح جوامع بشري مي نويسد :

پس از شكست مدلهاي غربي از ليبراليسم تا ماركسيم بايد شاهد رنسانس اسلام بود.

روزنامه جمهوري اسلامي ايران

اگر مي دانستم كجايي...

سپيدترين ياسها را سنگفرش قدوم مباركت مي كردم و گلگون شقايقها را بر سينه سفيد كاغذ به تصوير مي كشيدم تا كوچه كوچه هاي شهر را به يمن آمدنت آذين بندم.

اگر تنها يكبار تو را ببينم؟...

سر به قدمت مي نهم تا به يكباره تاريكي هجران به صبح وصال بدل گردد و گرمي نگاهت را بر تار و پود وجودم مي نشانم و دل و انديشه ام را با محبت عجين مي كنم تا هرگز يادت از خاطرم نرود.


حرف آخر

و از آنجا كه اين مجموعه برگرفته و چكيدي از اوضاع و احوال مهدويت و يهود و صهيونيست و دنياي جهان غرب، به اختصار سخن گفته شده و به همين مقدار اكتفا نموده و در عين حال به عنوان يك دانشجوي تشنه در طلب كسب علم و معرف اخلاقي و ديني سخن به كوتاهي گشوده و به ناتواني و عجز خود در برگرفتن تمامي جنبه هاي اين مجموعه كه سرشار از گفته و نگفته هاست بسنده كرده و اميدوارم كه اين عذر مرا به درگاه خداوند متعال و تمامي عزيزان منتظر به انتظار فرج آقا امام زمان (عج ا...) بپذيرند.

و الصلاه و السلام عليهم و علي جدهم المصطفي الذي بعث رحمه للعالمين و رحمه ا... و بركاته.


 

 

پس نوشته ها و منابع

 

1ـ قرآن (سوره مومنون ـ سوره نمل ـ سوره يونس ـ سوره زمرـ سوره تحريم)

2ـ نهج البلاغه

3ـ خصال شيخ صدوق

4ـ سخنراني و گفتگو با حجت الاسلام و المسلمين علي كوراني

5ـ مباحثه دكتر جيروم شاهين

6ـ مباحثه شفيق جرادي

8ـ بحارالانوار ج 47 ص 71

9ـ الخرائج و الجرائ ج 2 ص 278

10ـ رياحين الشريحه

11ـ سفينه البحار ج 1

12ـ نقش زنان در جنگ، طبسي محمد جواد

13ـ جامع الرواه ج 2 ص 458

-14جال شيخ طوسي ص 341

15ـ منتهي الامال ج 2 ص 486

16ـ تاريخ غيبت كبري، سيد محمد صدر، ترجمه دكتر سيد حسن افتخارزاده

17ـ زندگاني دوازده امام، نويسنده هاشم معرفو الحسيني

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 20:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره مشاهیر مدوفون در حرم رضوی

بازديد: 229

آشنایی با مشاهیر مدفون در حرم مطهر امام رضا(ع)

 

شیخ محمد بن حسن حُرّ عاملی

شیخ محمد بن حسن حُرّ عاملی معروف به شیخ حر عاملی در سال ۱۰۳۳ قمری در روستای  «مشغره» از توابع جبع عامل لبنان چشم به جهان گشود. شیخ حسن ظهیر، شهید ثانیو پدرش از استادان او بودند. تا چهل سالگی در کشور سوریه و منطقهٔ جبل عامل، نزد استادان شیعی آموزش دید و بعدها به عراق و خراسان عزیمت کرد.

وی برای زیارت علی بن موسی به ایران رفت و مدتی در اصفهان با علامه مجلسی بود و هر دو برای هم اجازه نقل روایت صادر کرده‌اند. سپس به مشهد رفت و پس از مدتی «قاضی القضاة» و «شیخ الإسلام» خراسان شد. از مهم‌ترین تألیفات وی کتاب «وسائل الشیعة» است.

شیخ حُرّ عاملی در بیست و یکم ماه رمضان ۱۱۰۴در هفتاد و یک سالگی چشم از جهان فرو بست و در زیر گنبد حضرت رضا(ع) کنار منبر، برادرش شیخ احمد صاحب الدرالمسلوک در ایوانِ یکی از حجره‌های صحن انقلاب جنب مدرسه‌ میرزا جعفر به خاک سپرده شد.

 

محمد بهاء الدین عاملی(شیخ بهایی)

‌شیخ‌بهایی، (953-1030) ه.ق: از جمله معدود اشخاصی در حرم رضوی است که سالانه میلیون‌ها زائر بر مقبره این عالم مشرف می‌شوند و تقریبا هر زائری که در حرم رضوی حضور می‌یابد بر مقبره وی نیز مشرف می‌شود. بهاء الدین محمدمعروف به «شیخ بهایی» فرزند شیخ حسین، در لبنان به دنیا آمد. نسبش به حارث همدانی صحابی معروف حضرت علی علیه‌السلام می‌رسد.

‌شیخ بهایی در سن 13 سالگی همراه پدرش به ایران آمد، پدرش از فقها و محدثین بود و به درخواست شاه طهماسب صفوی به عنوان شیخ‌السلام که بالاترین مقام دینی آن زمان بود، انتخاب شد و بعد از رحلت پدر بزرگوارش در عهد شاه عباس صفوی خود به این مقام منصوب شد.

‌شیخ بهایی در دوران زندگانی خود سفرهای علمی و تحقیقی زیادی از جمله جامع عباسی در فقه، عروةالوثقی در تفسیر قرآن، خلاصه الحساب، اربعین، ‌کشکول و کتاب‌های ارزشمند دیگر را پدید آورد.

‌معماری مسجد شاه اصفهان، مهندس حصار نجف آباد، تقسیم آب زاینده رود، معماری صحن عتیق(انقلاب اسلامی) حرم مطهر رضوی و ... از آثار ماندگار شیخ بهایی است. محل دفن شیخ بهایی در حرم رضوی همان مکانی بوده است که وی در آنجا تدریس می‌کرد.

 

شیخ پیر پالان دوز

شیخ محمد عارف عباسی مشهور به «پیر پالان دوز» از عرفا و پیران سلسله ذهبیه است که در نیمه‌ دوم قرن دهم هجری قمری ولادت یافت. ایشان متولد روستای کارند مشهد و معاصر شیخ بهایی بوده‌اند. او علاوه بر این‌که در عرفان به مقامات بلندی دست یافت، در کیمیاگری و خطاطی متبحر بود.

شیخ محمد در خط ثلث استاد بوده و هفت سوره از قرآن نگاشته شده به خط خوش ایشان موجود است. وی با اینکه صاحب موقعیت بود و می‌توانست بدون کوشش زندگی خوبی داشته باشد، از راه پالان دوزی روزگار می‌گذراند. شیخ محمد عارف، برمبنای باور توحیدی خود و توکل بر خدا و ذکر تشکر و خدمت و طاعت و قناعت و ایثار که از صفات عارفان است به جستجوی راه معرفت پرداخت و مدتی از عمر خود را به کسب فیض از اهل حق سپری کرد و به بروز کراماتی معروف شد.

سرانجام عالم ربانی، محمد عارف عباسی در سال ۹۸۵ ه. ق جان به جانان تسلیم کرد. مقبره‌ این عارف بزرگ جنب حرم رضوی در مشهد مقدس واقع و در شمال شرقی حرم مطهر، واقع در ابتدای خیابان نواب صفوی (پایین خیابان)، زیارتگاه بسیاری از شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. بنای اولیه‌ آرامگاه شیخ مربوط به عهد صفویه بوده است که سلطان محمد (معروف به خدابنده) پدر شاه عباس صفوی آن را در سال ۹۸۵ ق بنا نهاد و در سال‌های اخیر توسط آستان قدس بازسازی شده است.

 

شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی

آیت‌الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی در نیمه ماه ذیقعده سال ۱۲۷۹ ه.ق در اصفهان به دنیا آمد. علوم مقدماتی را از پدر و معلمان دیگر فرا گرفت و زیر نظر استاد بزرگوارش حاج میرزا محمد صادق که از بزرگان عرفان اسلامی بود، تربیت معنوی و الهی دید. وقتی که به سن جوانی رسید علوم ادبی و بخشی از علوم ریاضی را نزد مرحوم آخوند کاشی و علوم عقلی و فلسفی را از دانشمند بزرگ جناب میرزا جهانگیر خان قشقایی به دست آورد و پس از آن به نجف اشرف رفت و به ادامه تحصیل و تهذیب نفس پرداخت. در نجف معاشرت و مجالست او بیشتر با مرحوم آیت‌الله حاج سیدمرتضی کشمیری بود و آیت‌الله کشمیری از اوتاد عصر خود و از اعاظم فقهاء به‌شمار می‌رفت.

آیت‌الله اصفهانی نخودکی پس از طی مراحل لازم علمی و معنوی به اصفهان بازگشت و پس از مدتی از اصفهان به مشهد مسافرت کرد و در این سفر برای او مکاشفه‌ای روی داد که او را مجبور ساخت تا آخر عمر در مشهد و در مجاورت حضرت امام رضا‌(ع) باشد. برای همین به اصفهان آمد، هر چه داشت فروخت، همه تعلقات خود را از اصفهان قطع کرد و به مشهد رفت.

آیت‌الله اصفهانی نخودکی از هفت سالگی تا آخر عمر همه شب‌های جمعه را بیدار می‌ماند و تا صبح به عبادت مشغول می‌شد. گاهی هیجده ساعت متوالی به خواندن نماز، دعا و ذکر می‌پرداخت و در این عصر، سالک و عارف متشرعی مانند او دیده نشده است. او مقداری از وقت خود را به تدریس می‌گذرانید و بیشتر اوقات او به برآوردن حوائج مؤمنان و مراجعه‌کنندگان صرف می‌شد.

آیت‌الله اصفهانی نخودکی روز ۱۸ شعبان سال ۱۳۶۱ ه.ق در محله سعدآباد مشهد در سن ۸۲ سالگی رحلت کرد. برای او تشییع بی‌نظیری ترتیب یافت و در صحن عتیق (صحن انقلاب کنونی) در جنب ایوان شاه عباس مقابل غرفه‌ای که غرب ایوان است، دفن شد. مشهور است که وی زمان وفات و محل دفن خویش را قبل از مرگ به نزدیکانش اعلام کرده بود.

 

‌علامه سیدجلال‌الدین آشتیانی :

تخصص این عالم، فلسفه و عرفان اسلامی بود. استادان وی آیت‌الله العظمی بروجردی، علامه طباطبایی، میرزا احمد و میرزا مهدی آشتیانی بودند.

‌تدریس در دانشگاه مشهد در رشته فلسفه و تصوف اسلامی از سال 1338ه. ش، مدیرگروه فلسفه و حکمت از سال 1349، معرفی به عنوان دانشمند برجسته توسط فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران آبان در سال 1376، تدریس حکمت و عرفان در مدرسه امام صادق (علیه‌الاسلام) از مدارس حوزه علمیه مشهد، همکاری نزدیک با دکتر سیدحسین نصر از مهم‌ترین فعالیت‌های وی به شمار می‌رود.

 

‌دکتر نصر او را با هانری کربن آشنا کرد و محصول این همکاری مجلدات «منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران» است. هستی از نظر فلسفه و عرفان و شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا از دیگر آثار و نگاشته‌های اوست.

‌آیت‌الله شیخ مرتضی آشتیانی (1281-1365 ه.ق): وی در رشته فقه و اصول، فلسفه و‌اجتهاد استاد و صاحب‌نظر بود. استادان وی آیت‌الله حاج میرزا محمدحسن آشتیانی، میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا حسین نوری و آخوند خراسانی بودند. از آثار وی کتاب «الاجاره» تقریرات درس ایشان و رساله‌ای در معنا و مفهوم حدیث «نیت المومن خیر من عمله» است.

 

آیت الله میرزا علی فلسفی :

 وی در تهران به دنیا آمد دروس حوزه را در تهران و نجف آموخت و خود به مقام استادی رسید و از استاد خود آیتالله خویی اجازه اجتهاد دریافت کرد. سال 1340 شمسی به تهران بازگشت و به تدریس و تعلیم معارف اسلامی و اقامه جماعت در مسجد لُرزاده مشغول شد. سال 1350 شمسی جهت تدریس دروس حوزوی به مشهد آمد و درس خارج ایشان به یکی از پررونق‌ترین دروس فقه و اصول این حوزه مبدل شد. ده‌ها تن از طلاب و فضلای حوزه از محضر ایشان بهره جستند. ایشان در دهه 50 شمسی از ارکان حوزه علمیه مشهد در حمایت از انقلاب بود .

میرزا مهدی آیت‌الله زاده خراسانی (1292-1364 ه.ق): شیخ زین‌آلعابدین شاهرودی و آخوند خراسانی دو استاد وی بودند. سال 1327 ه.ق، در جریان اولتیماتوم روس، میرزا مهدی همراه پدر خود آخوند خراسانی، به قصد مبارزه با روس‌ها آماده حرکت از نجف شد و با درگذشت ناگهانی آخوند، همراه علما و مردم مومن به منظور جهاد علیه روس از نجف حرکت کرد در شهر کاظمین از طرف علمای بزرگ آن شهر به ریاست هیاتی انتخاب شد که ماموریت داشت برای بیرون راندن روس‌ها با دولت ایران همکاری کند، در جریان نهضت مشروطه در ایران نیز برای استقرار مشروطیت تلاش فراوان کرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 27 آذر 1396 ساعت: 20:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(1)

تحقیق درباره زندگی نامه سلمان فارسی

بازديد: 529
تحقیق درباره زندگی نامه سلمان فارسی

زندگینامۀ سلمان فارسی

مقدمه

سلمان فارسی، صحابی مشهور پیامبر(ص) و از یاران امام علی(ع).

بنابر برخی از روایات، او دهقان‌زاده‌ای ایرانی بود که روزبه نام داشت و در کودکی بر آیین زردشت بود و در نوجوانی به دین مسیحیت درآمد و به شام سفر کرد و به شاگردی روحانیون مسیحی درآمد. چون پیشگویی مسیحیان را درباره ظهور پیامبری در سرزمین عرب‌ها شنید، به حجاز آمد؛ اما به دست قبیله بنی کلب اسیر و به بردگی گرفته و به مردی از بنی قریظه فروخته شد و همراه او به مدینه آمد. در مدینه پیامبر اکرم(ص) را دید و به او ایمان آورد. پیامبر(ص) او را خرید، آزاد کرد و سلمان نام داد.

سلمان در دوران حیات پیامبر(ص) از یاران بزرگ و مورد علاقه ایشان بود تا جایی که پیامبر(ص) درباره‌اش فرمود: سلمان از ما اهل‌بیت است. او در غزوه‌های پیامبر حضور داشت و ماجرای پیشنهاد وی برای کندن خندق در نبرد احزاب که به شکست مشرکان انجامید، مشهور است. او پس از رحلت پیامبر(ص)، در شمار یاران علی بن ابی‌طالب(ع) قرار گرفت. با ماجرای سقیفه مخالف بود اما با اجازه امیرالمومنین ، با صاحبان سقیفه همکاری کرد. در زمان حکومت خلیفه دوم، حاکم مدائن شد. با این حال زنبیل می‌بافت و از دسترنج خودش روزی می‌خورد. سلمان فارسی، در سال ۳۶ هجری در شهر مدائن درگذشت. مدفن وی در مدائن به بقعه سلمان پاک مشهور است.

 

قبل از اسلام

نام اصلی‌اش را روزبه و نام پدرش را خشفودان و بنابر نقلی بوذخشان ذکر کرده‌اند. بنابر روایات نام سلمان را پیامبر بعد از مسلمانی بر او گذارد. کنیه سلمان ابو عبدالله بود. مکان تولدش روستای جی در اصفهانو بنابر روایاتی رامهرمز بوده است.

 

پدر سلمان از دهقانان ایرانی بود. در روزگار ساسانیان به طبقه مالک و زمین‌دار روستایی و شهری دهقان می‌گفتند روایاتی که درباره دوران پیش از اسلام سلمان در دست است، با داستان‌گویی آمیخته است. آنچه در همه این روایات تاکید شده، روحیه جستجوگر سلمان است که باعث شد در جستجوی دین بهتر دست به سفرهای طولانی بزند. بر اساس این روایات وی در کودکی زردشتی بود تا اینکه با دین مسیحیان آشنا شد و بدان گروید و از شهر خود به سوی شام سفر کرد تا به شاگردی روحانیون طراز اول این آیین درآید. بنابر روایت پدر سلمان به واسطه علاقه‌ای که به وی داشت او را در خانه نگاه می‌داشت و سفر او به شام نوعی فرار تلقی می‌شد. او در شام در خدمت کلیسا به سر برد و برای استفاده از محضر مسیحیان پارسا به شهرهای موصل و نصیبین و عموریه سفر کرد

سلمان از عموریه قصد سفر به حجاز کرد و این بدان خاطر بود که از طریق استادان مسیحی‌اش با پیشگویی ظهور پیامبری در این سرزمین آشنا شده بود. او که در این سفر با کاروانی از قبیله بنی کلب همراه بود، به دست آنان اسیر شد و در حجاز به بردگی فروخته شد و به خدمت مردی از یهودیان بنی قریظه درآمد و به مدینه برده شد.

ماجرای اسلام‌آوردن سلمان

سلمان در جمادی الأول سال اول هجری اسلام آورد. او شنیده بود یکی از نشانه‌های آخرین پیامبری که ظهور می‌کند آن است که صدقه نمی‌خورد اما هدیه را می‌پذیرد و بین دو کتفش مُهر نبوّت حک شده است، از این رو هنگامی که در محله قباء با پیامبر اکرم(ص) برخورد کرد، مقداری آذوقه به رسم صدقه به آن حضرت داد. پیامبر(ص) از آن آذوقه به یاران داد اما خودش از آن نخورد.

سلمان این جریان را یکی از آن نشانه‌های سه گانه به حساب آورد. بار دیگر در مدینه، پیامبر(ص) را دید. مقداری آذوقه به عنوان هدیه به آن حضرت داد و ملاحظه کرد که این بار خود حضرت از آن آدوقه خورد.

برای بار سوم، حضرت را در تشییع جنازه یکی از یاران‌اش دید. به او سلام کرد و پشت سر او به راه افتاد تا نشانه سوم را نیز مشاهده کند. پیامبر(ص) که دریافت سلمان درصدد چیست، لباسش را طوری کنار زد که سلمان مُهر نبوت را در بین دو کتف ایشان ببیند. در این وقت سلمان خود را به دامان پیامبر انداخت و بدنش را بوسه باران کرد و اسلام آورد.

سلمان در سال اول هجرت از صاحبش خریداری و آزاد شد بهای آزادی او غرس ۳۰۰ یا ۴۰۰ درخت خرما و ۴۰ اوقیه طلا بود که از سوی رسول خدا(ص) و با کمک صحابه پرداخت شد. خود سلمان به این نکته اشاره دارد که رسول خدا او را آزاد کرده و سلمان نام نهاد.

 

جنگ خندق:

در جنگ خندق، که در سال 5 هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. واژۀ خندق عربیشدۀ واژۀ پارسی میانه کَندَگ و به معنی کَندهاست. در زبانهای کهن ایرانی چون اوستایی و فارسی باستان، ریشۀ «کن» به معنی «کندن» امروزی به کار میرفتهاست و «فرکنتن» یعنی آغاز به ساختن ساختمان یا شهر.هر گروهی می خواست سلمان با آنها باشد، مهاجران می گفتند: سلمان از ما است و انصار می گفتند: او از ماست. حضرت محمد (ص)گفت( سیرت رسول ا... ،رفیع الدین همدانی 739-740): (( سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیتِ)) سلمان از اهل بیت ما است. در سال 1 هجری، زمانی که پیامبر اسلام میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار کرد، میان سلمان و ابوذر نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان گفت: (( یا سلمان انت من اهل البیت و قد اتاک الله العلم الاول و الاخر و الکتاب الاول و الکتاب الاخر: ای سلمان، تو از اهل بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول( نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است.

ازدواج سلمان فارسی

ازدواج سلمان فارسي بسيار شنيدني است لذا ما كل ماجراهاي منجر به ازدواج سلمان فارسي را خدمتتان ارائه مي نماييم:

1 - خواستگاري دختر «عمر»

در روايت مي خوانيم: عمر، در حالي كه جلو درب خانه خود با گروهي ايستاده بود، از سلمان خواست، اگر حاجتي دارد براي او برآورده سازد. سلمان، از اين موقعيت استفاده نمود و گفت: اي ابوحفص! من مايلم با دختر تو، خواهر «حفصه »يعني، خواهر همسر رسول خدا (ص) ازدواج كنم، اما عمر كه از اين خواستگاري سخت ناراحت شده بود، به اطرافيان خود خطاب كرد و گفت: مي بينيد اين عجمي كه درست نمي تواند سخن بگويد، چه ادعايي دارد؟راستي، چگونه محمد (ص) اين مرد را اين قدر ميدان داده و عظمت بخشيده، كه وي از حد خود تجاوز مي كند، و خود را در حدي قرار مي دهد، كه مي خواهد باافراد بلند نسب همطراز گردد؟

آن گاه، عمر حركت كرد، و در حالي كه خشمناك بود، به حضور رسول خدا (ص) رسيد و به عرض رسانيد: اي رسول خدا (ص) ! موقعيت افراد بي ارزش را، اين قدربالا نبر، كه بتوانند با اشراف اصحاب تو، همسنگ شوند و افتخار و منزلت بدست آورند!

رسول خدا (ص) فرمود: چه مشكلي براي تو پيش آمده؟

عمر، داستان خواستگاري سلمان را بيان كرد، اما رسول خدا (ص) فرمود: واي به حال تو! اگر سلمان به اين ازدواج مايل بود، تو چرا به وصلت با او را رضايت ندادي، تا بدين وسيله به او نزديك شوي؟ در حالي كه بهشت مشتاق ملاقات سلمان است.

آن گاه رسول خدا (ص) آيات قرآني را كه در مورد فضيلت سلمان و ياران وي وارد شده بود (سوره انعام، آيه 89(بيان فرمود، و عمر در برابر آن حضرت ساكت ماند، اما «حذيفة بن يمان » منظور آيه قرآن و رسول خدا (ص) را سؤال كرد، آن حضرت فرمود: منظورآيه: و ان تتولوا يستبدل قوما غيركم. . (سوره محمد (ص) ، آيه 38)سلمان و قوم او هستند. بعد رسول خدا (ص) ادامه داد: معاشر قريش! تضربون العجم علي الاسلام هذا، و الله ليضربنكم عليه غدا... (نفس الرحمن، ص 199 و 562؛ مجمع البيان، ج 9، ص 108).

اي جماعت قريش! شما بر عجم به خاطر اسلام آوردن امروز شمشير مي زنيد، اما به خدا سوگند در آينده آنها براي اسلام آوردن، به شما شمشير فرود مي آورند!

گويا پس از توضيحهاي رسول خدا (ص) درباره سلمان بود، كه «عمر» به هنگام خواستگاري بار دوم، از برخورد قبلي خود پشيمان شد و جواب مساعد داد، اماسلمان زير بار اين ازدواج نرفت و گفت: مي خواستم بدين وسيله بدانم، آيا روحيه نژادپرستي قبل از اسلام، از قلب تو ريشه كن شده؟ يا هم چنان باقي است(الدرجات الرفيعة، ص 215؛ بحارالانوار، ج 22، ص 350؛ نفس الرحمن، ص 561.)آن گاه سلمان از اين ازدواج صرف نظر كرد.( نفس الرحمن، ص 561؛ تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 597.) اين ماجرا خوي زشت و ناپسند و نژاد پرستي عمر را ميرساند.

2 - خواستگاري دوم

متاسفانه، همانطور كه بيان شد، مسئله نژادپرستي، يكي از آفتهاي اعتقادي واخلاقي جوامع گذشته بوده، و هم اكنون نيز اين فاجعه انساني - كه قرآن وپيغمبر (ص) براي ريشه كن ساختن آن تلاشهاي فراواني كرده اند - جريان دارد، وعواقب بسيار دردناكي را به وجود مي آورد.

سلمان فارسي هم، با آن همه عظمت و مقام معنوي و علمي، گرفتار اين فاجعه شده، و گويا به همين دليل، يا از باب اينكه وقتي خدا كسي را دوست داشته باشد، امتحان و مبتلا مي كند (بحارالانوار، ج 78، ص 196)در خواستگاري دوم هم به ازدواج موفق نشده است!

زمخشري، در كتاب «ربيع الابرار» مي نويسد: سلمان فارسي، در حالي كه «ابودرداء» دوست و برادر ايماني خود را همراه برداشته بود، به خواستگاري يك زن قرشي رفت.

ابودرداء، وارد خانه شد و براي خانواده آن زن، سابقه سلمان و فضايل و مقام علم و دانش او را بيان كرد، اما آنان با شنيدن وضعيت سلمان (كه قهرا يك جهت آن هم كهنسالي بوده) گفتند: به ازدواج با او حاضر نيستند، اما اگر خود «ابودرداء» مايل باشد، حاضرند زن را به ازدواج وي درآورند !ابودرداء هم كه موقعيت را مناسب ديد، با آن زن پيوند ازدواج بر قرار كرد!

اما وقتي ابودرداء از آن خانه بيرون آمد به سلمان گفت: برادر! من كاري انجام دادم، كه از تو خجالت مي كشم! آن گاه داستان را شرح داد!

سلمان هم با شنيدن داستان، گفت: من بايد شرمنده باشم، زيرا به خواستگاري زني آمده بودم، كه خداوند سرنوشت او را براي تو مكتوب داشته بود(نفس الرحمن، ص 560؛ حلية الاولياء، ج 1، ص 200.)

او سرانجام با زنی به نام بُقیره، از بنی کنده ازدواج کرد. پسران سلمان عبدالله و محمد نام داشته‌اند. عبدالله حدیث تحفه بهشتی برای فاطمه(س) را از پدرش سلمان روایت کرده است.

 

سلمان و حکومت مدائن

مدائن، یکی از شهرهای سرسبز و خرم پایتخت ساسانیان در ایران بود که به دست مسلمانان فتح شد. خلیفه دوم، با مشورت حضرت علی(ع) سلمان را پس از “حذیقه بن یمان” حاکم مدائن قرار داد. شاید دلیل این انتخاب، هم زبانی سلمان با مردم این شهر بود و مردم پارسی زبان آنجا، با یک حاکم ایرانی الاصل بهتر می ‌توانستند کار کنند و نام سلمان برای ایرانیان، تا اندازه‌ای آشنا بود. وقتی خبر یافتند که سلمان به حکمرانی مدائن منصوب شده و قرار است به آن دیار بیایند، برای استقبال از والی جدید در بیرون شهر تجمع کردند. ناگهان پیرمردی را دیدند که تنها بر مرکبی سوار است و بسوی آنان می ‌آید، مردم چون او را نمی ‌شناختند پرسیدند آیا صحابی پیامبر(ص) و امیر و حاکم جدید مدائن را در راه ندیدی؟ او گفت: امیر و حاکم را ندیدم اما اگر سلمان را می‌ خواهید من هستم. اینچنین ساده و بی ‌آلایش وارد شهر شد و حکومت مدائن را به دست گرفت و بر دلها حکومت کرد.

زندگی ساده و مردمی سلمان، انتقادی غیرمستقیم به کسانی بود که در حکومت به دنبال سود شخصی بودند

سلمان در ایام حکومت خود، بیت‌المال را صرف مردم می ‌کرد و حتی حقوق شخصی خویش را نیز به نفع جامعه و نیازمندان خرج می ‌کرد. سهم سلمان از بیت المال در سِمَت استانداری مدائن، پنج هزار درهم بوده است که آن را صدقه می‌داده و با زنبیل بافی از دسترنج خودش ارتزاق می‌کرده است زندگی ساده و روش مردمی سلمان، بر محبوبیت او می ‌افزود و این‌ گونه رفتار، طبیعتاً انتقادی غیر مستقیم از شیوه کسانی بود که در حکومت، به سود شخصی می ‌اندیشیدند و در سایه امکانات به دست آمده از بیت‌المال، به وضع خود سر و سامان بخشیده و زندگی راحتی برای خود فراهم می ‌کردند.

سلمان در ایام حاکمیت، هرگز به واسطه قدرت و ریاست از مسیر تواضع و حق ‌گرایی دور نشد و فراموش نمی ‌کرد که همیشه عبد و بنده خداست.

 

وفات سلمان

یکی از خصوصیات انسانهای کامل و اولیای مقرب درگاه خداوند، این است که گاهی از حوادث غیبی مطلع می‌شوند و از نزدیک شدن زمان مرگ خویش با خبر می شوند. سلمان، یکی از این چهره‌ ها است.

وقتی سلمان در مدائن مریض شد، روز به روز بیماریش شدت می ‌یافت و کم‌ کم یقین پیدا می ‌کرد که فرصتهای آخر زندگیش را می ‌گذراند و باید آماده هجرت بزرگ به سوی پروردگارش باشد.

 

سلمان سرانجام، پس از عمرى طولانى و با برکت که حدود 250 سال بود، در اواخر خلافت عثمان در سال 35 ه .ق وفات یافت؛ حضرت على(ع) پیکرش را غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد.

مرقد شریف سلمان در شهر مدائن، در پنج فرسخى بغداد، نزدیک طاق کسرى قرار دارد.

دربارۀ مدت عُمر سلمان هم، چون تاریخ وفات وی، اختلاف نظرهای تاریخی زیادی وجود دارد، از جمله:

 

۱ - شیخ طوسی، سلمان را از معمرینی دانسته، که حضرت عیسی را درک نموده و در این صورت، سلمان بیش از ۶۰۰ سال عُمر کرده‌است

۲ - در روایتی که از پیامبر وارد شده، سلمان دارای ۴۵۰ سال عُمر، معرفی شده‌است

۳ - سید مرتضی، و شیخ طریحی می‌نویسند: از آثار و اخبار استفاده می‌شود، که سلمان ۳۵۰ سال زندگی کرده‌است

۴ -و البته بیشتر مورخان مدت حیات سلمان را ۲۵۰ سال دانسته‌اند مانند: «محدث نوری» که نظریه ۲۵۰ سال معتبر تر می‌داند یا «ابن عبدالبر» در کتاب الاستیعاب ج ۲، ص ۱۹۵، همچنین ابن اثیر جزری، در کتاب اسد الغابة ج ۲، ص ۳۲۲، السیرة الحلبیة، ج ۱، ص ۱۹۵، صفوة الصفوه، ج ۱، ص ۵۵۵، مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۲۰۸، الاصابة، ج ۲، ص ۶۲، الغدیر، ج ۷، ص ۲۸۲، و الدرجات الرفیعة، ص ۲۲۰، نظریه ۲۵۰ سال را، معتبرتر و قابل قبول تر شمرده‌اند.

 

سلمان در کلام پیامبر(ص) و امامان(ع)

مشهورترین روایتی که از پیامبر(ص) درباره سلمان نقل شده و نشان دهنده علاقه آن حضرت به اوست روایت «سلمان منا اهل البیت» است. بر اساس روایات روزی سلمان وارد مسجد شد و حاضرین به احترام‌اش او را در صدر مجلس جای دادند ولی عمر بن خطاب به بهانه عجمیتِ (عرب نبودن) او بر این کار حاضرین خرده گرفت. پیامبر(ص) با دیدن این صحنه بر منبر رفت و خطبه‌ای خواند و ضمن اشاره به اینکه انسان‌ها از نظر نژاد و رنگ پوست بر هم برتری ندارند فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است».

 

همین گفتار پیامبر(ص) در روایت دیگری نیز نقل شده است. بر اساس این روایت در روزهایی که مردم مدینه در حال کندن خندق برای مقابله با سپاه احزاب بودند، سلمان فارسی که مردی تنومند بود سهم زیادی در پیشبرد کار داشت و هر یک از گروه مهاجران و انصار او را از خود می‌خواندند و پیامبر(ص) فرمودند سلمان از ما اهل بیت است.

سخنان دیگری از پیامبر اسلام در فضیلت سلمان نقل شده است. از جمله سخنانی که پیامبر بهشت را مشتاق علی، عمار و سلمان دانسته و یا حدیثی که بر اساس آن خداوند پیامبر(ص) را مکلف به دوست داشتن علی و سلمان و مقداد و ابوذر کرده است.

در منابع شیعی روایاتی در ستایش سلمان از زبان امامان شیعه نیز نقل شده است. وی در کلام ائمه معمولا در زمره شیعیان نخستین و استواران در دین شناخته شده است. از جمله این روایات سخنی از امام علی(ع) است که سلمان فارسی و برخی از یاران از جمله ابوذر و عمار و مقداد را از افرادی دانسته است که خداوند به برکت وجود آنان به مردم روزی می‌دهد. آن حضرت همچنین سلمان را دارای علم اول و آخر دانسته است. در روایتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده که یک بار در مجلسی در حضور امام(ع) از سلمان فارسی سخن به میان آمد و امام فرمودند نگویید سلمان فارسی بگویید سلمان محمدی چرا که وی یکی از خاندان ما اهل بیت است

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 11:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

چرا هارون الرشید تصمیم به نابودی برمکیان گرفت

بازديد: 145

زندگینامۀ سلمان فارسی

مقدمه

سلمان فارسی، صحابی مشهور پیامبر(ص) و از یاران امام علی(ع).

بنابر برخی از روایات، او دهقان‌زاده‌ای ایرانی بود که روزبه نام داشت و در کودکی بر آیین زردشت بود و در نوجوانی به دین مسیحیت درآمد و به شام سفر کرد و به شاگردی روحانیون مسیحی درآمد. چون پیشگویی مسیحیان را درباره ظهور پیامبری در سرزمین عرب‌ها شنید، به حجاز آمد؛ اما به دست قبیله بنی کلب اسیر و به بردگی گرفته و به مردی از بنی قریظه فروخته شد و همراه او به مدینه آمد. در مدینه پیامبر اکرم(ص) را دید و به او ایمان آورد. پیامبر(ص) او را خرید، آزاد کرد و سلمان نام داد.

سلمان در دوران حیات پیامبر(ص) از یاران بزرگ و مورد علاقه ایشان بود تا جایی که پیامبر(ص) درباره‌اش فرمود: سلمان از ما اهل‌بیت است. او در غزوه‌های پیامبر حضور داشت و ماجرای پیشنهاد وی برای کندن خندق در نبرد احزاب که به شکست مشرکان انجامید، مشهور است. او پس از رحلت پیامبر(ص)، در شمار یاران علی بن ابی‌طالب(ع) قرار گرفت. با ماجرای سقیفه مخالف بود اما با اجازه امیرالمومنین ، با صاحبان سقیفه همکاری کرد. در زمان حکومت خلیفه دوم، حاکم مدائن شد. با این حال زنبیل می‌بافت و از دسترنج خودش روزی می‌خورد. سلمان فارسی، در سال ۳۶ هجری در شهر مدائن درگذشت. مدفن وی در مدائن به بقعه سلمان پاک مشهور است.

 

قبل از اسلام

نام اصلی‌اش را روزبه و نام پدرش را خشفودان و بنابر نقلی بوذخشان ذکر کرده‌اند. بنابر روایات نام سلمان را پیامبر بعد از مسلمانی بر او گذارد. کنیه سلمان ابو عبدالله بود. مکان تولدش روستای جی در اصفهانو بنابر روایاتی رامهرمز بوده است.

 

پدر سلمان از دهقانان ایرانی بود. در روزگار ساسانیان به طبقه مالک و زمین‌دار روستایی و شهری دهقان می‌گفتند روایاتی که درباره دوران پیش از اسلام سلمان در دست است، با داستان‌گویی آمیخته است. آنچه در همه این روایات تاکید شده، روحیه جستجوگر سلمان است که باعث شد در جستجوی دین بهتر دست به سفرهای طولانی بزند. بر اساس این روایات وی در کودکی زردشتی بود تا اینکه با دین مسیحیان آشنا شد و بدان گروید و از شهر خود به سوی شام سفر کرد تا به شاگردی روحانیون طراز اول این آیین درآید. بنابر روایت پدر سلمان به واسطه علاقه‌ای که به وی داشت او را در خانه نگاه می‌داشت و سفر او به شام نوعی فرار تلقی می‌شد. او در شام در خدمت کلیسا به سر برد و برای استفاده از محضر مسیحیان پارسا به شهرهای موصل و نصیبین و عموریه سفر کرد

سلمان از عموریه قصد سفر به حجاز کرد و این بدان خاطر بود که از طریق استادان مسیحی‌اش با پیشگویی ظهور پیامبری در این سرزمین آشنا شده بود. او که در این سفر با کاروانی از قبیله بنی کلب همراه بود، به دست آنان اسیر شد و در حجاز به بردگی فروخته شد و به خدمت مردی از یهودیان بنی قریظه درآمد و به مدینه برده شد.

ماجرای اسلام‌آوردن سلمان

سلمان در جمادی الأول سال اول هجری اسلام آورد. او شنیده بود یکی از نشانه‌های آخرین پیامبری که ظهور می‌کند آن است که صدقه نمی‌خورد اما هدیه را می‌پذیرد و بین دو کتفش مُهر نبوّت حک شده است، از این رو هنگامی که در محله قباء با پیامبر اکرم(ص) برخورد کرد، مقداری آذوقه به رسم صدقه به آن حضرت داد. پیامبر(ص) از آن آذوقه به یاران داد اما خودش از آن نخورد.

سلمان این جریان را یکی از آن نشانه‌های سه گانه به حساب آورد. بار دیگر در مدینه، پیامبر(ص) را دید. مقداری آذوقه به عنوان هدیه به آن حضرت داد و ملاحظه کرد که این بار خود حضرت از آن آدوقه خورد.

برای بار سوم، حضرت را در تشییع جنازه یکی از یاران‌اش دید. به او سلام کرد و پشت سر او به راه افتاد تا نشانه سوم را نیز مشاهده کند. پیامبر(ص) که دریافت سلمان درصدد چیست، لباسش را طوری کنار زد که سلمان مُهر نبوت را در بین دو کتف ایشان ببیند. در این وقت سلمان خود را به دامان پیامبر انداخت و بدنش را بوسه باران کرد و اسلام آورد.

سلمان در سال اول هجرت از صاحبش خریداری و آزاد شد بهای آزادی او غرس ۳۰۰ یا ۴۰۰ درخت خرما و ۴۰ اوقیه طلا بود که از سوی رسول خدا(ص) و با کمک صحابه پرداخت شد. خود سلمان به این نکته اشاره دارد که رسول خدا او را آزاد کرده و سلمان نام نهاد.

 

جنگ خندق:

در جنگ خندق، که در سال 5 هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. واژۀ خندق عربیشدۀ واژۀ پارسی میانه کَندَگ و به معنی کَندهاست. در زبانهای کهن ایرانی چون اوستایی و فارسی باستان، ریشۀ «کن» به معنی «کندن» امروزی به کار میرفتهاست و «فرکنتن» یعنی آغاز به ساختن ساختمان یا شهر.هر گروهی می خواست سلمان با آنها باشد، مهاجران می گفتند: سلمان از ما است و انصار می گفتند: او از ماست. حضرت محمد (ص)گفت( سیرت رسول ا... ،رفیع الدین همدانی 739-740): (( سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیتِ)) سلمان از اهل بیت ما است. در سال 1 هجری، زمانی که پیامبر اسلام میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار کرد، میان سلمان و ابوذر نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان گفت: (( یا سلمان انت من اهل البیت و قد اتاک الله العلم الاول و الاخر و الکتاب الاول و الکتاب الاخر: ای سلمان، تو از اهل بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول( نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است.

ازدواج سلمان فارسی

ازدواج سلمان فارسي بسيار شنيدني است لذا ما كل ماجراهاي منجر به ازدواج سلمان فارسي را خدمتتان ارائه مي نماييم:

1 - خواستگاري دختر «عمر»

در روايت مي خوانيم: عمر، در حالي كه جلو درب خانه خود با گروهي ايستاده بود، از سلمان خواست، اگر حاجتي دارد براي او برآورده سازد. سلمان، از اين موقعيت استفاده نمود و گفت: اي ابوحفص! من مايلم با دختر تو، خواهر «حفصه »يعني، خواهر همسر رسول خدا (ص) ازدواج كنم، اما عمر كه از اين خواستگاري سخت ناراحت شده بود، به اطرافيان خود خطاب كرد و گفت: مي بينيد اين عجمي كه درست نمي تواند سخن بگويد، چه ادعايي دارد؟راستي، چگونه محمد (ص) اين مرد را اين قدر ميدان داده و عظمت بخشيده، كه وي از حد خود تجاوز مي كند، و خود را در حدي قرار مي دهد، كه مي خواهد باافراد بلند نسب همطراز گردد؟

آن گاه، عمر حركت كرد، و در حالي كه خشمناك بود، به حضور رسول خدا (ص) رسيد و به عرض رسانيد: اي رسول خدا (ص) ! موقعيت افراد بي ارزش را، اين قدربالا نبر، كه بتوانند با اشراف اصحاب تو، همسنگ شوند و افتخار و منزلت بدست آورند!

رسول خدا (ص) فرمود: چه مشكلي براي تو پيش آمده؟

عمر، داستان خواستگاري سلمان را بيان كرد، اما رسول خدا (ص) فرمود: واي به حال تو! اگر سلمان به اين ازدواج مايل بود، تو چرا به وصلت با او را رضايت ندادي، تا بدين وسيله به او نزديك شوي؟ در حالي كه بهشت مشتاق ملاقات سلمان است.

آن گاه رسول خدا (ص) آيات قرآني را كه در مورد فضيلت سلمان و ياران وي وارد شده بود (سوره انعام، آيه 89(بيان فرمود، و عمر در برابر آن حضرت ساكت ماند، اما «حذيفة بن يمان » منظور آيه قرآن و رسول خدا (ص) را سؤال كرد، آن حضرت فرمود: منظورآيه: و ان تتولوا يستبدل قوما غيركم. . (سوره محمد (ص) ، آيه 38)سلمان و قوم او هستند. بعد رسول خدا (ص) ادامه داد: معاشر قريش! تضربون العجم علي الاسلام هذا، و الله ليضربنكم عليه غدا... (نفس الرحمن، ص 199 و 562؛ مجمع البيان، ج 9، ص 108).

اي جماعت قريش! شما بر عجم به خاطر اسلام آوردن امروز شمشير مي زنيد، اما به خدا سوگند در آينده آنها براي اسلام آوردن، به شما شمشير فرود مي آورند!

گويا پس از توضيحهاي رسول خدا (ص) درباره سلمان بود، كه «عمر» به هنگام خواستگاري بار دوم، از برخورد قبلي خود پشيمان شد و جواب مساعد داد، اماسلمان زير بار اين ازدواج نرفت و گفت: مي خواستم بدين وسيله بدانم، آيا روحيه نژادپرستي قبل از اسلام، از قلب تو ريشه كن شده؟ يا هم چنان باقي است(الدرجات الرفيعة، ص 215؛ بحارالانوار، ج 22، ص 350؛ نفس الرحمن، ص 561.)آن گاه سلمان از اين ازدواج صرف نظر كرد.( نفس الرحمن، ص 561؛ تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 597.) اين ماجرا خوي زشت و ناپسند و نژاد پرستي عمر را ميرساند.

2 - خواستگاري دوم

متاسفانه، همانطور كه بيان شد، مسئله نژادپرستي، يكي از آفتهاي اعتقادي واخلاقي جوامع گذشته بوده، و هم اكنون نيز اين فاجعه انساني - كه قرآن وپيغمبر (ص) براي ريشه كن ساختن آن تلاشهاي فراواني كرده اند - جريان دارد، وعواقب بسيار دردناكي را به وجود مي آورد.

سلمان فارسي هم، با آن همه عظمت و مقام معنوي و علمي، گرفتار اين فاجعه شده، و گويا به همين دليل، يا از باب اينكه وقتي خدا كسي را دوست داشته باشد، امتحان و مبتلا مي كند (بحارالانوار، ج 78، ص 196)در خواستگاري دوم هم به ازدواج موفق نشده است!

زمخشري، در كتاب «ربيع الابرار» مي نويسد: سلمان فارسي، در حالي كه «ابودرداء» دوست و برادر ايماني خود را همراه برداشته بود، به خواستگاري يك زن قرشي رفت.

ابودرداء، وارد خانه شد و براي خانواده آن زن، سابقه سلمان و فضايل و مقام علم و دانش او را بيان كرد، اما آنان با شنيدن وضعيت سلمان (كه قهرا يك جهت آن هم كهنسالي بوده) گفتند: به ازدواج با او حاضر نيستند، اما اگر خود «ابودرداء» مايل باشد، حاضرند زن را به ازدواج وي درآورند !ابودرداء هم كه موقعيت را مناسب ديد، با آن زن پيوند ازدواج بر قرار كرد!

اما وقتي ابودرداء از آن خانه بيرون آمد به سلمان گفت: برادر! من كاري انجام دادم، كه از تو خجالت مي كشم! آن گاه داستان را شرح داد!

سلمان هم با شنيدن داستان، گفت: من بايد شرمنده باشم، زيرا به خواستگاري زني آمده بودم، كه خداوند سرنوشت او را براي تو مكتوب داشته بود(نفس الرحمن، ص 560؛ حلية الاولياء، ج 1، ص 200.)

او سرانجام با زنی به نام بُقیره، از بنی کنده ازدواج کرد. پسران سلمان عبدالله و محمد نام داشته‌اند. عبدالله حدیث تحفه بهشتی برای فاطمه(س) را از پدرش سلمان روایت کرده است.

 

سلمان و حکومت مدائن

مدائن، یکی از شهرهای سرسبز و خرم پایتخت ساسانیان در ایران بود که به دست مسلمانان فتح شد. خلیفه دوم، با مشورت حضرت علی(ع) سلمان را پس از “حذیقه بن یمان” حاکم مدائن قرار داد. شاید دلیل این انتخاب، هم زبانی سلمان با مردم این شهر بود و مردم پارسی زبان آنجا، با یک حاکم ایرانی الاصل بهتر می ‌توانستند کار کنند و نام سلمان برای ایرانیان، تا اندازه‌ای آشنا بود. وقتی خبر یافتند که سلمان به حکمرانی مدائن منصوب شده و قرار است به آن دیار بیایند، برای استقبال از والی جدید در بیرون شهر تجمع کردند. ناگهان پیرمردی را دیدند که تنها بر مرکبی سوار است و بسوی آنان می ‌آید، مردم چون او را نمی ‌شناختند پرسیدند آیا صحابی پیامبر(ص) و امیر و حاکم جدید مدائن را در راه ندیدی؟ او گفت: امیر و حاکم را ندیدم اما اگر سلمان را می‌ خواهید من هستم. اینچنین ساده و بی ‌آلایش وارد شهر شد و حکومت مدائن را به دست گرفت و بر دلها حکومت کرد.

زندگی ساده و مردمی سلمان، انتقادی غیرمستقیم به کسانی بود که در حکومت به دنبال سود شخصی بودند

سلمان در ایام حکومت خود، بیت‌المال را صرف مردم می ‌کرد و حتی حقوق شخصی خویش را نیز به نفع جامعه و نیازمندان خرج می ‌کرد. سهم سلمان از بیت المال در سِمَت استانداری مدائن، پنج هزار درهم بوده است که آن را صدقه می‌داده و با زنبیل بافی از دسترنج خودش ارتزاق می‌کرده است زندگی ساده و روش مردمی سلمان، بر محبوبیت او می ‌افزود و این‌ گونه رفتار، طبیعتاً انتقادی غیر مستقیم از شیوه کسانی بود که در حکومت، به سود شخصی می ‌اندیشیدند و در سایه امکانات به دست آمده از بیت‌المال، به وضع خود سر و سامان بخشیده و زندگی راحتی برای خود فراهم می ‌کردند.

سلمان در ایام حاکمیت، هرگز به واسطه قدرت و ریاست از مسیر تواضع و حق ‌گرایی دور نشد و فراموش نمی ‌کرد که همیشه عبد و بنده خداست.

 

وفات سلمان

یکی از خصوصیات انسانهای کامل و اولیای مقرب درگاه خداوند، این است که گاهی از حوادث غیبی مطلع می‌شوند و از نزدیک شدن زمان مرگ خویش با خبر می شوند. سلمان، یکی از این چهره‌ ها است.

وقتی سلمان در مدائن مریض شد، روز به روز بیماریش شدت می ‌یافت و کم‌ کم یقین پیدا می ‌کرد که فرصتهای آخر زندگیش را می ‌گذراند و باید آماده هجرت بزرگ به سوی پروردگارش باشد.

 

سلمان سرانجام، پس از عمرى طولانى و با برکت که حدود 250 سال بود، در اواخر خلافت عثمان در سال 35 ه .ق وفات یافت؛ حضرت على(ع) پیکرش را غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد.

مرقد شریف سلمان در شهر مدائن، در پنج فرسخى بغداد، نزدیک طاق کسرى قرار دارد.

دربارۀ مدت عُمر سلمان هم، چون تاریخ وفات وی، اختلاف نظرهای تاریخی زیادی وجود دارد، از جمله:

 

۱ - شیخ طوسی، سلمان را از معمرینی دانسته، که حضرت عیسی را درک نموده و در این صورت، سلمان بیش از ۶۰۰ سال عُمر کرده‌است

۲ - در روایتی که از پیامبر وارد شده، سلمان دارای ۴۵۰ سال عُمر، معرفی شده‌است

۳ - سید مرتضی، و شیخ طریحی می‌نویسند: از آثار و اخبار استفاده می‌شود، که سلمان ۳۵۰ سال زندگی کرده‌است

۴ -و البته بیشتر مورخان مدت حیات سلمان را ۲۵۰ سال دانسته‌اند مانند: «محدث نوری» که نظریه ۲۵۰ سال معتبر تر می‌داند یا «ابن عبدالبر» در کتاب الاستیعاب ج ۲، ص ۱۹۵، همچنین ابن اثیر جزری، در کتاب اسد الغابة ج ۲، ص ۳۲۲، السیرة الحلبیة، ج ۱، ص ۱۹۵، صفوة الصفوه، ج ۱، ص ۵۵۵، مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۲۰۸، الاصابة، ج ۲، ص ۶۲، الغدیر، ج ۷، ص ۲۸۲، و الدرجات الرفیعة، ص ۲۲۰، نظریه ۲۵۰ سال را، معتبرتر و قابل قبول تر شمرده‌اند.

 

سلمان در کلام پیامبر(ص) و امامان(ع)

مشهورترین روایتی که از پیامبر(ص) درباره سلمان نقل شده و نشان دهنده علاقه آن حضرت به اوست روایت «سلمان منا اهل البیت» است. بر اساس روایات روزی سلمان وارد مسجد شد و حاضرین به احترام‌اش او را در صدر مجلس جای دادند ولی عمر بن خطاب به بهانه عجمیتِ (عرب نبودن) او بر این کار حاضرین خرده گرفت. پیامبر(ص) با دیدن این صحنه بر منبر رفت و خطبه‌ای خواند و ضمن اشاره به اینکه انسان‌ها از نظر نژاد و رنگ پوست بر هم برتری ندارند فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است».

 

همین گفتار پیامبر(ص) در روایت دیگری نیز نقل شده است. بر اساس این روایت در روزهایی که مردم مدینه در حال کندن خندق برای مقابله با سپاه احزاب بودند، سلمان فارسی که مردی تنومند بود سهم زیادی در پیشبرد کار داشت و هر یک از گروه مهاجران و انصار او را از خود می‌خواندند و پیامبر(ص) فرمودند سلمان از ما اهل بیت است.

سخنان دیگری از پیامبر اسلام در فضیلت سلمان نقل شده است. از جمله سخنانی که پیامبر بهشت را مشتاق علی، عمار و سلمان دانسته و یا حدیثی که بر اساس آن خداوند پیامبر(ص) را مکلف به دوست داشتن علی و سلمان و مقداد و ابوذر کرده است.

در منابع شیعی روایاتی در ستایش سلمان از زبان امامان شیعه نیز نقل شده است. وی در کلام ائمه معمولا در زمره شیعیان نخستین و استواران در دین شناخته شده است. از جمله این روایات سخنی از امام علی(ع) است که سلمان فارسی و برخی از یاران از جمله ابوذر و عمار و مقداد را از افرادی دانسته است که خداوند به برکت وجود آنان به مردم روزی می‌دهد. آن حضرت همچنین سلمان را دارای علم اول و آخر دانسته است. در روایتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده که یک بار در مجلسی در حضور امام(ع) از سلمان فارسی سخن به میان آمد و امام فرمودند نگویید سلمان فارسی بگویید سلمان محمدی چرا که وی یکی از خاندان ما اهل بیت است

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 19:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاثیر رسانه ها بر زندگی ما

بازديد: 211

زندگینامۀ سلمان فارسی

مقدمه

سلمان فارسی، صحابی مشهور پیامبر(ص) و از یاران امام علی(ع).

بنابر برخی از روایات، او دهقان‌زاده‌ای ایرانی بود که روزبه نام داشت و در کودکی بر آیین زردشت بود و در نوجوانی به دین مسیحیت درآمد و به شام سفر کرد و به شاگردی روحانیون مسیحی درآمد. چون پیشگویی مسیحیان را درباره ظهور پیامبری در سرزمین عرب‌ها شنید، به حجاز آمد؛ اما به دست قبیله بنی کلب اسیر و به بردگی گرفته و به مردی از بنی قریظه فروخته شد و همراه او به مدینه آمد. در مدینه پیامبر اکرم(ص) را دید و به او ایمان آورد. پیامبر(ص) او را خرید، آزاد کرد و سلمان نام داد.

سلمان در دوران حیات پیامبر(ص) از یاران بزرگ و مورد علاقه ایشان بود تا جایی که پیامبر(ص) درباره‌اش فرمود: سلمان از ما اهل‌بیت است. او در غزوه‌های پیامبر حضور داشت و ماجرای پیشنهاد وی برای کندن خندق در نبرد احزاب که به شکست مشرکان انجامید، مشهور است. او پس از رحلت پیامبر(ص)، در شمار یاران علی بن ابی‌طالب(ع) قرار گرفت. با ماجرای سقیفه مخالف بود اما با اجازه امیرالمومنین ، با صاحبان سقیفه همکاری کرد. در زمان حکومت خلیفه دوم، حاکم مدائن شد. با این حال زنبیل می‌بافت و از دسترنج خودش روزی می‌خورد. سلمان فارسی، در سال ۳۶ هجری در شهر مدائن درگذشت. مدفن وی در مدائن به بقعه سلمان پاک مشهور است.

 

قبل از اسلام

نام اصلی‌اش را روزبه و نام پدرش را خشفودان و بنابر نقلی بوذخشان ذکر کرده‌اند. بنابر روایات نام سلمان را پیامبر بعد از مسلمانی بر او گذارد. کنیه سلمان ابو عبدالله بود. مکان تولدش روستای جی در اصفهانو بنابر روایاتی رامهرمز بوده است.

 

پدر سلمان از دهقانان ایرانی بود. در روزگار ساسانیان به طبقه مالک و زمین‌دار روستایی و شهری دهقان می‌گفتند روایاتی که درباره دوران پیش از اسلام سلمان در دست است، با داستان‌گویی آمیخته است. آنچه در همه این روایات تاکید شده، روحیه جستجوگر سلمان است که باعث شد در جستجوی دین بهتر دست به سفرهای طولانی بزند. بر اساس این روایات وی در کودکی زردشتی بود تا اینکه با دین مسیحیان آشنا شد و بدان گروید و از شهر خود به سوی شام سفر کرد تا به شاگردی روحانیون طراز اول این آیین درآید. بنابر روایت پدر سلمان به واسطه علاقه‌ای که به وی داشت او را در خانه نگاه می‌داشت و سفر او به شام نوعی فرار تلقی می‌شد. او در شام در خدمت کلیسا به سر برد و برای استفاده از محضر مسیحیان پارسا به شهرهای موصل و نصیبین و عموریه سفر کرد

سلمان از عموریه قصد سفر به حجاز کرد و این بدان خاطر بود که از طریق استادان مسیحی‌اش با پیشگویی ظهور پیامبری در این سرزمین آشنا شده بود. او که در این سفر با کاروانی از قبیله بنی کلب همراه بود، به دست آنان اسیر شد و در حجاز به بردگی فروخته شد و به خدمت مردی از یهودیان بنی قریظه درآمد و به مدینه برده شد.

ماجرای اسلام‌آوردن سلمان

سلمان در جمادی الأول سال اول هجری اسلام آورد. او شنیده بود یکی از نشانه‌های آخرین پیامبری که ظهور می‌کند آن است که صدقه نمی‌خورد اما هدیه را می‌پذیرد و بین دو کتفش مُهر نبوّت حک شده است، از این رو هنگامی که در محله قباء با پیامبر اکرم(ص) برخورد کرد، مقداری آذوقه به رسم صدقه به آن حضرت داد. پیامبر(ص) از آن آذوقه به یاران داد اما خودش از آن نخورد.

سلمان این جریان را یکی از آن نشانه‌های سه گانه به حساب آورد. بار دیگر در مدینه، پیامبر(ص) را دید. مقداری آذوقه به عنوان هدیه به آن حضرت داد و ملاحظه کرد که این بار خود حضرت از آن آدوقه خورد.

برای بار سوم، حضرت را در تشییع جنازه یکی از یاران‌اش دید. به او سلام کرد و پشت سر او به راه افتاد تا نشانه سوم را نیز مشاهده کند. پیامبر(ص) که دریافت سلمان درصدد چیست، لباسش را طوری کنار زد که سلمان مُهر نبوت را در بین دو کتف ایشان ببیند. در این وقت سلمان خود را به دامان پیامبر انداخت و بدنش را بوسه باران کرد و اسلام آورد.

سلمان در سال اول هجرت از صاحبش خریداری و آزاد شد بهای آزادی او غرس ۳۰۰ یا ۴۰۰ درخت خرما و ۴۰ اوقیه طلا بود که از سوی رسول خدا(ص) و با کمک صحابه پرداخت شد. خود سلمان به این نکته اشاره دارد که رسول خدا او را آزاد کرده و سلمان نام نهاد.

 

جنگ خندق:

در جنگ خندق، که در سال 5 هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. واژۀ خندق عربیشدۀ واژۀ پارسی میانه کَندَگ و به معنی کَندهاست. در زبانهای کهن ایرانی چون اوستایی و فارسی باستان، ریشۀ «کن» به معنی «کندن» امروزی به کار میرفتهاست و «فرکنتن» یعنی آغاز به ساختن ساختمان یا شهر.هر گروهی می خواست سلمان با آنها باشد، مهاجران می گفتند: سلمان از ما است و انصار می گفتند: او از ماست. حضرت محمد (ص)گفت( سیرت رسول ا... ،رفیع الدین همدانی 739-740): (( سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیتِ)) سلمان از اهل بیت ما است. در سال 1 هجری، زمانی که پیامبر اسلام میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار کرد، میان سلمان و ابوذر نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان گفت: (( یا سلمان انت من اهل البیت و قد اتاک الله العلم الاول و الاخر و الکتاب الاول و الکتاب الاخر: ای سلمان، تو از اهل بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول( نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است.

ازدواج سلمان فارسی

ازدواج سلمان فارسي بسيار شنيدني است لذا ما كل ماجراهاي منجر به ازدواج سلمان فارسي را خدمتتان ارائه مي نماييم:

1 - خواستگاري دختر «عمر»

در روايت مي خوانيم: عمر، در حالي كه جلو درب خانه خود با گروهي ايستاده بود، از سلمان خواست، اگر حاجتي دارد براي او برآورده سازد. سلمان، از اين موقعيت استفاده نمود و گفت: اي ابوحفص! من مايلم با دختر تو، خواهر «حفصه »يعني، خواهر همسر رسول خدا (ص) ازدواج كنم، اما عمر كه از اين خواستگاري سخت ناراحت شده بود، به اطرافيان خود خطاب كرد و گفت: مي بينيد اين عجمي كه درست نمي تواند سخن بگويد، چه ادعايي دارد؟راستي، چگونه محمد (ص) اين مرد را اين قدر ميدان داده و عظمت بخشيده، كه وي از حد خود تجاوز مي كند، و خود را در حدي قرار مي دهد، كه مي خواهد باافراد بلند نسب همطراز گردد؟

آن گاه، عمر حركت كرد، و در حالي كه خشمناك بود، به حضور رسول خدا (ص) رسيد و به عرض رسانيد: اي رسول خدا (ص) ! موقعيت افراد بي ارزش را، اين قدربالا نبر، كه بتوانند با اشراف اصحاب تو، همسنگ شوند و افتخار و منزلت بدست آورند!

رسول خدا (ص) فرمود: چه مشكلي براي تو پيش آمده؟

عمر، داستان خواستگاري سلمان را بيان كرد، اما رسول خدا (ص) فرمود: واي به حال تو! اگر سلمان به اين ازدواج مايل بود، تو چرا به وصلت با او را رضايت ندادي، تا بدين وسيله به او نزديك شوي؟ در حالي كه بهشت مشتاق ملاقات سلمان است.

آن گاه رسول خدا (ص) آيات قرآني را كه در مورد فضيلت سلمان و ياران وي وارد شده بود (سوره انعام، آيه 89(بيان فرمود، و عمر در برابر آن حضرت ساكت ماند، اما «حذيفة بن يمان » منظور آيه قرآن و رسول خدا (ص) را سؤال كرد، آن حضرت فرمود: منظورآيه: و ان تتولوا يستبدل قوما غيركم. . (سوره محمد (ص) ، آيه 38)سلمان و قوم او هستند. بعد رسول خدا (ص) ادامه داد: معاشر قريش! تضربون العجم علي الاسلام هذا، و الله ليضربنكم عليه غدا... (نفس الرحمن، ص 199 و 562؛ مجمع البيان، ج 9، ص 108).

اي جماعت قريش! شما بر عجم به خاطر اسلام آوردن امروز شمشير مي زنيد، اما به خدا سوگند در آينده آنها براي اسلام آوردن، به شما شمشير فرود مي آورند!

گويا پس از توضيحهاي رسول خدا (ص) درباره سلمان بود، كه «عمر» به هنگام خواستگاري بار دوم، از برخورد قبلي خود پشيمان شد و جواب مساعد داد، اماسلمان زير بار اين ازدواج نرفت و گفت: مي خواستم بدين وسيله بدانم، آيا روحيه نژادپرستي قبل از اسلام، از قلب تو ريشه كن شده؟ يا هم چنان باقي است(الدرجات الرفيعة، ص 215؛ بحارالانوار، ج 22، ص 350؛ نفس الرحمن، ص 561.)آن گاه سلمان از اين ازدواج صرف نظر كرد.( نفس الرحمن، ص 561؛ تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 597.) اين ماجرا خوي زشت و ناپسند و نژاد پرستي عمر را ميرساند.

2 - خواستگاري دوم

متاسفانه، همانطور كه بيان شد، مسئله نژادپرستي، يكي از آفتهاي اعتقادي واخلاقي جوامع گذشته بوده، و هم اكنون نيز اين فاجعه انساني - كه قرآن وپيغمبر (ص) براي ريشه كن ساختن آن تلاشهاي فراواني كرده اند - جريان دارد، وعواقب بسيار دردناكي را به وجود مي آورد.

سلمان فارسي هم، با آن همه عظمت و مقام معنوي و علمي، گرفتار اين فاجعه شده، و گويا به همين دليل، يا از باب اينكه وقتي خدا كسي را دوست داشته باشد، امتحان و مبتلا مي كند (بحارالانوار، ج 78، ص 196)در خواستگاري دوم هم به ازدواج موفق نشده است!

زمخشري، در كتاب «ربيع الابرار» مي نويسد: سلمان فارسي، در حالي كه «ابودرداء» دوست و برادر ايماني خود را همراه برداشته بود، به خواستگاري يك زن قرشي رفت.

ابودرداء، وارد خانه شد و براي خانواده آن زن، سابقه سلمان و فضايل و مقام علم و دانش او را بيان كرد، اما آنان با شنيدن وضعيت سلمان (كه قهرا يك جهت آن هم كهنسالي بوده) گفتند: به ازدواج با او حاضر نيستند، اما اگر خود «ابودرداء» مايل باشد، حاضرند زن را به ازدواج وي درآورند !ابودرداء هم كه موقعيت را مناسب ديد، با آن زن پيوند ازدواج بر قرار كرد!

اما وقتي ابودرداء از آن خانه بيرون آمد به سلمان گفت: برادر! من كاري انجام دادم، كه از تو خجالت مي كشم! آن گاه داستان را شرح داد!

سلمان هم با شنيدن داستان، گفت: من بايد شرمنده باشم، زيرا به خواستگاري زني آمده بودم، كه خداوند سرنوشت او را براي تو مكتوب داشته بود(نفس الرحمن، ص 560؛ حلية الاولياء، ج 1، ص 200.)

او سرانجام با زنی به نام بُقیره، از بنی کنده ازدواج کرد. پسران سلمان عبدالله و محمد نام داشته‌اند. عبدالله حدیث تحفه بهشتی برای فاطمه(س) را از پدرش سلمان روایت کرده است.

 

سلمان و حکومت مدائن

مدائن، یکی از شهرهای سرسبز و خرم پایتخت ساسانیان در ایران بود که به دست مسلمانان فتح شد. خلیفه دوم، با مشورت حضرت علی(ع) سلمان را پس از “حذیقه بن یمان” حاکم مدائن قرار داد. شاید دلیل این انتخاب، هم زبانی سلمان با مردم این شهر بود و مردم پارسی زبان آنجا، با یک حاکم ایرانی الاصل بهتر می ‌توانستند کار کنند و نام سلمان برای ایرانیان، تا اندازه‌ای آشنا بود. وقتی خبر یافتند که سلمان به حکمرانی مدائن منصوب شده و قرار است به آن دیار بیایند، برای استقبال از والی جدید در بیرون شهر تجمع کردند. ناگهان پیرمردی را دیدند که تنها بر مرکبی سوار است و بسوی آنان می ‌آید، مردم چون او را نمی ‌شناختند پرسیدند آیا صحابی پیامبر(ص) و امیر و حاکم جدید مدائن را در راه ندیدی؟ او گفت: امیر و حاکم را ندیدم اما اگر سلمان را می‌ خواهید من هستم. اینچنین ساده و بی ‌آلایش وارد شهر شد و حکومت مدائن را به دست گرفت و بر دلها حکومت کرد.

زندگی ساده و مردمی سلمان، انتقادی غیرمستقیم به کسانی بود که در حکومت به دنبال سود شخصی بودند

سلمان در ایام حکومت خود، بیت‌المال را صرف مردم می ‌کرد و حتی حقوق شخصی خویش را نیز به نفع جامعه و نیازمندان خرج می ‌کرد. سهم سلمان از بیت المال در سِمَت استانداری مدائن، پنج هزار درهم بوده است که آن را صدقه می‌داده و با زنبیل بافی از دسترنج خودش ارتزاق می‌کرده است زندگی ساده و روش مردمی سلمان، بر محبوبیت او می ‌افزود و این‌ گونه رفتار، طبیعتاً انتقادی غیر مستقیم از شیوه کسانی بود که در حکومت، به سود شخصی می ‌اندیشیدند و در سایه امکانات به دست آمده از بیت‌المال، به وضع خود سر و سامان بخشیده و زندگی راحتی برای خود فراهم می ‌کردند.

سلمان در ایام حاکمیت، هرگز به واسطه قدرت و ریاست از مسیر تواضع و حق ‌گرایی دور نشد و فراموش نمی ‌کرد که همیشه عبد و بنده خداست.

 

وفات سلمان

یکی از خصوصیات انسانهای کامل و اولیای مقرب درگاه خداوند، این است که گاهی از حوادث غیبی مطلع می‌شوند و از نزدیک شدن زمان مرگ خویش با خبر می شوند. سلمان، یکی از این چهره‌ ها است.

وقتی سلمان در مدائن مریض شد، روز به روز بیماریش شدت می ‌یافت و کم‌ کم یقین پیدا می ‌کرد که فرصتهای آخر زندگیش را می ‌گذراند و باید آماده هجرت بزرگ به سوی پروردگارش باشد.

 

سلمان سرانجام، پس از عمرى طولانى و با برکت که حدود 250 سال بود، در اواخر خلافت عثمان در سال 35 ه .ق وفات یافت؛ حضرت على(ع) پیکرش را غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد.

مرقد شریف سلمان در شهر مدائن، در پنج فرسخى بغداد، نزدیک طاق کسرى قرار دارد.

دربارۀ مدت عُمر سلمان هم، چون تاریخ وفات وی، اختلاف نظرهای تاریخی زیادی وجود دارد، از جمله:

 

۱ - شیخ طوسی، سلمان را از معمرینی دانسته، که حضرت عیسی را درک نموده و در این صورت، سلمان بیش از ۶۰۰ سال عُمر کرده‌است

۲ - در روایتی که از پیامبر وارد شده، سلمان دارای ۴۵۰ سال عُمر، معرفی شده‌است

۳ - سید مرتضی، و شیخ طریحی می‌نویسند: از آثار و اخبار استفاده می‌شود، که سلمان ۳۵۰ سال زندگی کرده‌است

۴ -و البته بیشتر مورخان مدت حیات سلمان را ۲۵۰ سال دانسته‌اند مانند: «محدث نوری» که نظریه ۲۵۰ سال معتبر تر می‌داند یا «ابن عبدالبر» در کتاب الاستیعاب ج ۲، ص ۱۹۵، همچنین ابن اثیر جزری، در کتاب اسد الغابة ج ۲، ص ۳۲۲، السیرة الحلبیة، ج ۱، ص ۱۹۵، صفوة الصفوه، ج ۱، ص ۵۵۵، مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۲۰۸، الاصابة، ج ۲، ص ۶۲، الغدیر، ج ۷، ص ۲۸۲، و الدرجات الرفیعة، ص ۲۲۰، نظریه ۲۵۰ سال را، معتبرتر و قابل قبول تر شمرده‌اند.

 

سلمان در کلام پیامبر(ص) و امامان(ع)

مشهورترین روایتی که از پیامبر(ص) درباره سلمان نقل شده و نشان دهنده علاقه آن حضرت به اوست روایت «سلمان منا اهل البیت» است. بر اساس روایات روزی سلمان وارد مسجد شد و حاضرین به احترام‌اش او را در صدر مجلس جای دادند ولی عمر بن خطاب به بهانه عجمیتِ (عرب نبودن) او بر این کار حاضرین خرده گرفت. پیامبر(ص) با دیدن این صحنه بر منبر رفت و خطبه‌ای خواند و ضمن اشاره به اینکه انسان‌ها از نظر نژاد و رنگ پوست بر هم برتری ندارند فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است».

 

همین گفتار پیامبر(ص) در روایت دیگری نیز نقل شده است. بر اساس این روایت در روزهایی که مردم مدینه در حال کندن خندق برای مقابله با سپاه احزاب بودند، سلمان فارسی که مردی تنومند بود سهم زیادی در پیشبرد کار داشت و هر یک از گروه مهاجران و انصار او را از خود می‌خواندند و پیامبر(ص) فرمودند سلمان از ما اهل بیت است.

سخنان دیگری از پیامبر اسلام در فضیلت سلمان نقل شده است. از جمله سخنانی که پیامبر بهشت را مشتاق علی، عمار و سلمان دانسته و یا حدیثی که بر اساس آن خداوند پیامبر(ص) را مکلف به دوست داشتن علی و سلمان و مقداد و ابوذر کرده است.

در منابع شیعی روایاتی در ستایش سلمان از زبان امامان شیعه نیز نقل شده است. وی در کلام ائمه معمولا در زمره شیعیان نخستین و استواران در دین شناخته شده است. از جمله این روایات سخنی از امام علی(ع) است که سلمان فارسی و برخی از یاران از جمله ابوذر و عمار و مقداد را از افرادی دانسته است که خداوند به برکت وجود آنان به مردم روزی می‌دهد. آن حضرت همچنین سلمان را دارای علم اول و آخر دانسته است. در روایتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده که یک بار در مجلسی در حضور امام(ع) از سلمان فارسی سخن به میان آمد و امام فرمودند نگویید سلمان فارسی بگویید سلمان محمدی چرا که وی یکی از خاندان ما اهل بیت است

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 05 آذر 1396 ساعت: 11:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مراحل تحقیق علمی مسئله در تحقیقات اجتماعی

بازديد: 189
مراحل تحقیق علمی مسئله در تحقیقات اجتماعی

مراحل تحقیق علمی مسئله در تحقیقات اجتماعی

تحقیق : هر گونه فعالیت منظم در مطالعه موضوعی ، برای رسیدن به اصول کلی را تحقیق گویند.

 

الف : نظری ( تحقیق علمی ناب )            پیشرفت نظریه ای

ب : عملی        استفاده عملی از نتایج تحقیق مورد نظر است .

 

مراحل هشتگانه تحقیق علمی :

( 1 ) مشخص کردن موضوع تحقیق :

 

الف : محدود کردن موضوع        بهترمی توان روی موضوع تمرکز داشت.

ب : تبدیل موضوع تحقیق به سوال       محقق می تواند با انجام تحقیق به

سوال خود پاسخ دهد.

 

(2 ) مشخص کردن مسئله تحقیقی:

 

( 3 ) نمونه گیری : به علت هزینه بالا و زمان زیاد از نمونه گیری استفاده می شود . با استفاده از روش های آماری میزان خطا در نمونه گیری مشخص می شود  .

 

( 4 ) اندازه گیری : روشی که از طریق آن سمبل ها یا ارقام با عناصر قابل مشاهده ( نمادها ) از طریق جمع، تفریق درصد میانگین مورد دخل و تصرف منطقی ، ریاضی یا آماری قرار می گیرد.

ابزار پردازی : استفاده از ابزار یا وسیله اندازه گیری در تحقیق را گویند مثل پرسشنامه

 

 

( 5  ) گردآوری اطلاعات :

 

 
 

 

 

 

روش های مختلف جمع آوری اطلاعات :

1- استفاده از اسناد و مدارک ( کتابخانه ها و .... )

2- مشاهده

3- پیمایش ( تهیه پرسشنامه ها به صورت حضوری و غیر حضوری )

4 آزمون یا تجربه ( آزمایشگاهی و غیر آزمایشگاهی )

( 6 ) تجزیه و تحلیل داده ها : داده های خام سازمان یابد و به صورت جدول نمودار درآید        به تجزیه و تحلیل از طریق تحلیل آماری پرداخته شود.

( 7 ) تعبیر و تفسیر

( 8 ) ترکیب و تجمع یافته ها : تأثیر یافته های محقق و نتایج نظری آنها و کاربرد در حل مسائل دیگر.

مسئله در تحقیقات اجتماعی :

1- ضرورت طرح مسأله در تحقیقات اجتماعی : مهمترین و مشکلترین مراحل تحقیق تبدیل موضوع تحقیق به مسئله تحقیقی است .

2- ماهیت چند متغیر مسائل اجتماعی : تبین علمی حوادث ، مستلزم برشمردن متغیر های متعددی است و به ایجاد نظریه ای پیچیده در مورد این پدیده ها می انجامد .

3- روش های تحدید و تدقیق  : الف ) ارائه فرضیه    ب ) ارائه سوال     ج ) تعیین اهداف تحقیق

4- کلیت و جزئیت مسأله

 

سوالات تستی :

1-  استفادهاز وسیله اندازه گیری یا ابزار را در اندازه گیری چه می گویند ؟

الف ) نمونه گیری         ب ) ابزار پردازی                       ج ) وسیله کاربردی           د) هیچکدام

2- مراجعه به نوشته های پیشین در تجدید مسئله را چه گویند ؟

 الف ) پیرایش               ب ) تحقیق                           ج ) بررسی ادبیات              د) گردآوری اطلاعات

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 01 آذر 1396 ساعت: 19:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(1)

شيوه نگارش مقاله‌

بازديد: 201

مراحل تحقیق علمی مسئله در تحقیقات اجتماعی

تحقیق : هر گونه فعالیت منظم در مطالعه موضوعی ، برای رسیدن به اصول کلی را تحقیق گویند.

 

الف : نظری ( تحقیق علمی ناب )            پیشرفت نظریه ای

ب : عملی        استفاده عملی از نتایج تحقیق مورد نظر است .

 

مراحل هشتگانه تحقیق علمی :

( 1 ) مشخص کردن موضوع تحقیق :

 

الف : محدود کردن موضوع        بهترمی توان روی موضوع تمرکز داشت.

ب : تبدیل موضوع تحقیق به سوال       محقق می تواند با انجام تحقیق به

سوال خود پاسخ دهد.

 

(2 ) مشخص کردن مسئله تحقیقی:

 

( 3 ) نمونه گیری : به علت هزینه بالا و زمان زیاد از نمونه گیری استفاده می شود . با استفاده از روش های آماری میزان خطا در نمونه گیری مشخص می شود  .

 

( 4 ) اندازه گیری : روشی که از طریق آن سمبل ها یا ارقام با عناصر قابل مشاهده ( نمادها ) از طریق جمع، تفریق درصد میانگین مورد دخل و تصرف منطقی ، ریاضی یا آماری قرار می گیرد.

ابزار پردازی : استفاده از ابزار یا وسیله اندازه گیری در تحقیق را گویند مثل پرسشنامه

 

 

( 5  ) گردآوری اطلاعات :

 

 
 

 

 

 

روش های مختلف جمع آوری اطلاعات :

1- استفاده از اسناد و مدارک ( کتابخانه ها و .... )

2- مشاهده

3- پیمایش ( تهیه پرسشنامه ها به صورت حضوری و غیر حضوری )

4 آزمون یا تجربه ( آزمایشگاهی و غیر آزمایشگاهی )

( 6 ) تجزیه و تحلیل داده ها : داده های خام سازمان یابد و به صورت جدول نمودار درآید        به تجزیه و تحلیل از طریق تحلیل آماری پرداخته شود.

( 7 ) تعبیر و تفسیر

( 8 ) ترکیب و تجمع یافته ها : تأثیر یافته های محقق و نتایج نظری آنها و کاربرد در حل مسائل دیگر.

مسئله در تحقیقات اجتماعی :

1- ضرورت طرح مسأله در تحقیقات اجتماعی : مهمترین و مشکلترین مراحل تحقیق تبدیل موضوع تحقیق به مسئله تحقیقی است .

2- ماهیت چند متغیر مسائل اجتماعی : تبین علمی حوادث ، مستلزم برشمردن متغیر های متعددی است و به ایجاد نظریه ای پیچیده در مورد این پدیده ها می انجامد .

3- روش های تحدید و تدقیق  : الف ) ارائه فرضیه    ب ) ارائه سوال     ج ) تعیین اهداف تحقیق

4- کلیت و جزئیت مسأله

 

سوالات تستی :

1-  استفادهاز وسیله اندازه گیری یا ابزار را در اندازه گیری چه می گویند ؟

الف ) نمونه گیری         ب ) ابزار پردازی                       ج ) وسیله کاربردی           د) هیچکدام

2- مراجعه به نوشته های پیشین در تجدید مسئله را چه گویند ؟

 الف ) پیرایش               ب ) تحقیق                           ج ) بررسی ادبیات              د) گردآوری اطلاعات

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 01 آذر 1396 ساعت: 19:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره شغل آتش نشانی

بازديد: 15763
تحقیق درباره شغل آتش نشانی

 

به نام خدا

موضوع :

معرفی شغل آتش نشانی

تهیه و تنظیم  :

 

معرفی شغل آتش نشان

اگر به هیجان و نجات زندگی دیگران علاقه زیادی دارید، این شغل برای شما مناسب است.

آتش‌نشانی یا اطفا حریق مجموعه اقداماتی است که برای مقابله با آتش بوسیله خاموش کردن، کنترل و یا هدایت آتش‌های ناخواسته انجام می‌گیرد. اهداف آتش‌نشانی حفاظت از سلامت افراد، جلوگیری از آسیب به اموال و حفاظت از محیط زیست است. در همه کشورها سازمان آتش نشانی وجود دارد که وظیفه مقابله با آتش، سوانح و حوادث مختلف را برعهده دارد. در ایران اولین سازمان آتش نشانی توسط روس ها در شهر تبریز ایجاد شد. آتش نشانی ها زیر نظر شهرداری کار می کنند.

آتش نشان فردی است که انواع مهارت های اطفاء حریق و عملیات امداد و نجات را دارد. او از افراد و اموال آنها در برابر آتش و سایر خطرات محافظت کرده و در شرایط اضطراری به آنان کمک می کند. همچنین درباره مسایل ایمنی به مردم آموزش و مشاوره می دهد.

کار آتش نشانی شامل دو بخش اطفاء حریق و عملیات امداد و نجات می شود. در بخش اطفاء حریق به خاموش کردن انواع آتش ها در مناطق مختلف پرداخته می شود. در بخش عملیات امداد و نجات، افرادی که در چاه یا معدن سقوط کرده ، در آسانسور یا ارتفاعات گیر کرده، دچار مسمومیت و خفگی شده، زیر آوار مانده و ... را نجات می دهند.

برای آتش نشان شدن باید حداقل 18 و حداکثر 25 سال سن، حداقل 170 سانتی متر قد و آمادگی جسمانی خوب داشته و آموزش های مربوطه  را دیده باشید. همچنین باید توانایی نشان دادن عکس العمل های سریع و به موقع و توانایی حفظ آرامش در شرایط بحرانی را داشته باشید. این شغل استرس زا بوده و معمولا آتش نشان با خطرات مختلفی از جمله سوختگی، انفجار، مواجهه با مواد شیمیایی و گازهای سمی ، سقوط و ... روبرو است.

افرادی که در آتش نشانی استخدام می شوند، در ابتدا مامور آتش نشان هستند. با گذشت زمان به سمت های بالاتر مانند راننده، معاون شیفت، فرمانده شیفت، رئیس ایستگاه، معاون عملیاتی و معاون امور ایستگاه ها می رسند. اگر مدرک تحصیلی بالایی داشته باشند می توانند افسر آتش نشان، افسر ارشد آتش نشان و رئیس ایمنی و آتش نشانی شوند.

ساعات کاری آتش نشان به 24 ساعت کار و 48 ساعت استراحت است. همیشه آماده باش بودن، کار کردن در شرایط مختلف آب و هوایی و روبرویی با خطرهایی مانند سقوط از ساختمان، انفجار وسایل نقلیه و... بخشی از ویژگی های این شغل است.

 در ادامه برای آشنایی بیشتر با شغل آتش نشانی اطلاعات کاملی در زمینه وظایف، مهارت و دانش مورد نیاز، تحصیلات لازم و نحوه ورود به شغل، فرصت های شغلی و بازار کار و میزان درآمد آتش نشان ارائه می شود.

وظایف آتش نشان

حمل و نقل وسایل و تجهیزات آتش نشانی

کنترل کردن و خاموش کردن آتش

نجات مصدومان و قربانیان از محل های آتش سوزی، صحنه تصادفات و سایر موقعیت های خطرناک

کنترل کردن نشت مواد شیمیایی و خطرناک

نظارت بر عملیات های آتش نشانی و کار آتش نشان ها (مخصوص مسئولان تیم آتش نشانی)

تهیه گزارشات روزانه ازعملیات ها (مخصوص مسئولان تیم آتش نشانی)

برگزاری دوره های آموزشی در مدارس و سایر مراکز اجتماعی

بازرسی ساختمان ها برای اطمینان یافتن از رعایت شدن مسایل ایمنی در آنها

ارائه مشاوره حرفه ای به پروژه های ساخت ساختمان ها در خصوص رعایت موارد ایمنی در برابر آتش سوزی

مهارت و دانش مورد نیاز آتش نشان- مسیر ایرانی

علاقه به مردم و نجات آنها از خطرات (انسان دوستی)

استقامت و توان بدنی بالا همراه با داشتن سلامت روانی

توانایی عکس العمل سریع و حغظ آرامش در شرایط خطرناک

شجاعت

خود انضباطی و دقت

پیروی از دستورات و قوانین موجود

ارتباطات خوب و مهارت کار تیمی

اعتماد به نفس بالا

داشتن ابتکار و توان تصمیم گیری در رویارویی با شرایط بسیار متغیر

مهارت های خوب عملی در استفاده از ابزار و تجهیزات

مهارت گزارش نویسی از اتفاقات و حوادث

نحوه ورود به شغل آتش نشانی

برای ورود به این شغل می توانید در مقطع دبیرستان وارد رشته ایمنی و آتش نشانی شاخه کار و دانش شوید. همچنین می توانید در دوره های کاردانی (گرایش های نجات، اطفای حریق، ایمنی و حفاظت ساختمان های بلند)، کارشناسی (گرایش های مدیریت عملیات، پیشگیری) و کارشناسی ارشد (گرایش ایمنی و مدیریت) آتش نشانی ادامه تحصیل دهید.

  افراد علاقه مند برای ورود به این شغل ابتدا باید ویژگی ها و شرایط عمومی و تخصصی ای که در آگهی های استخدامی ذکر می شوند را داشته باشند. بعد از قبولی در آزمون  اولیه، باید آزمون های عملی و تخصصی را با موفقیت بگذرانند تا بتوانند وارد این شغل شوند. برای اطلاع از این شرایط و روند آزمون های عملی و تخصصی آتش نشان ها روی لینک زیر کلیک کنید :

دستورالعمل آزمون عملی و تخصصی داوطلبان استخدام در شغل آتش نشانی

بعد از استخدام شدن، آموزش های عملی و نظری مختلف به آتش نشانان جدید داده می شود. پس از تقسیم شدن در ایستگاه های مختلف، به مدت دو سال در دانشکده آتش نشانی آموزش تکمیلی می بینند. در صورت تمایل به افسر آتش نشان شدن می توانند در دانشگاه در مقاطع مختلف ادامه تحصیل دهند.

 

همچنین افراد علاقه مند می توانند به عنوان آتش نشان داوطلب با گذراندن دوره های تخصصی در سازمان آتش نشانی وارد این بخش شوند و در مواقع بحرانی و حوادث غیر مترقبه به یاری کارکنان آتش نشانی بشتابند. بر اساس اعلام آتش‌نشانی، برخورداری از سلامت کامل جسمی و روحی، علاقه‌مندی به فعالیت در سازمان آتش‌نشانی، دارا بودن سوادخواندن و نوشتن، ارائه مدارک معتبر شناسایی نظیر شناسنامه، کارت ملی دو قطعه عکس 4*3، دارا بودن حداقل سن پذیرش داوطلبان، داشتن حداقل 18 و حداکثر 60 سال سن، تکمیل فرم تعهدنامه اخلاقی نسبت به جان و مال مردم، تکمیل فرم تقاضای عضویت، نداشتن اعتیاد به هر گونه موادمخدر و مشابه آن بنا به اظهار داوطلب و سکونت در محدوده ایستگاه یا پایگاه داوطلبان حداقل به مدت دو سال از شرایط پذیرش آتش‌نشان داوطلب است.

 فرصت شغلی و بازارکار آتش نشان

آتش نشان - مسیر ایرانیآتش نشان می تواند در سازمان آتش نشانی مشغول به کار شود.

 این شغل در کشور با برخی از مسایل روبرو است که عبارتند از  :

در معرض خطر بودن همیشگی آتش نشان ها در عملیات های مختلف

احتمال ابتلا به  بیماری هایی ناشی از دود، گازها و مواد شیمیایی مختلف

عدم امنیت شغلی کافی

عدم تامین کافی خسارات و آسیب دیدگی های آتش نشان ها توسط مسئولان در صورت بروز حادثه

 البته به تازگی در کشور به صورت رسمی شغل آتش نشانی جزء مشاغل سخت و زیان آور قرار گرفت و مشمول قوانین این نوع مشاغل قرار گرفت. برای مثال آتش نشانان می توانند با داشتن 20 سال سابقه کار و 50 سال سن، بازنشست شوند.

وضعیت استخدام این شغل در برخی کشورهای جهان به شرح زیر است :

آمریکا - پیش بینی ها نشان می دهد میزان استخدام آتش نشان ها بین سال های 2010 تا 2020، رشد 9 درصدی خواهد داشت. در حالی که متوسط این رشد برای همه مشاغل 14 درصد می باشد.

 

استرالیا - در بازه زمانی 5 سال گذشته میزان استخدام این شغل رشد 27.5 درصدی داشته و رشد بسیار زیاد در آینده برای آن پیش بینی شده است.

میزان درآمد آتش نشان

آمار دقیقی از میزان درآمد آتش نشان ها در ایران در دسترس نمی باشد. با توجه به گفته برخی از شاغلان این حرفه، میزان حقوق و درآمد اتش نشان ها متناسب با خطرات و ریسک هایی که این شغل با خود به همراه دارد، نیست.

 در جدیدترین پژوهش صورت گرفته توسط تعدادی از متخصصان شغلی کشور، گروه های مختلف شغلی از نظر درآمدی مورد بررسی قرار گرفته اند. بر این اساس متوسط حقوق و درآمد آتش نشان در گروههای شغلی مختلف استخراج شده است.

مطابق با این تحقیق حقوق آتش نشان که در حوزه های مختلف مشغول بکار است، در شرکتهای کوچک به طور متوسط بین 900000 تومان تا 3500000 تومان و در شرکتهای بزرگ بین 1000000 تومان تا 4000000 تومان می باشد.

البته توجه داشته باشید که این تفاوت درآمدها به میزان سابقه کاری، تجربه و تخصص افراد، حوزه های مختلف کاری، نوع شرکت، شهر محل کار و .... بستگی دارد.

تحقیق بالا روی شاغلانی که در استخدام شرکت یا سازمانی (اعم از دولتی یا خصوصی) می باشند، صورت گرفته است. در مورد افرادی که کارآفرین هستند و کار مستقلی در حوزه تخصصی شان، راه اندازی کرده اند، شرایط متفاوت است و آنها با توجه به میزان فعالیت، تخصص، تلاش و پشتکارشان، درآمدهای متفاوتی دارند.

درآمد آتش نشان ها در برخی از کشورهای جهان عبارتند از :

 آمریکا - مطابق با آخرین آمارها، متوسط درآمد آتش نشان سالانه 45.807 دلار(آمریکا) در سال 2016 بوده است.

استرالیا - متوسط درآمد آتش نشان سالانه  61.274 دلار (آمریکا) در سال 2016 بوده است.

 

انگلستان - متوسط درآمد آتش نشان سالانه 45.065 دلار (آمریکا) در سال 2016 بوده است

کانادا- متوسط درآمد آتش نشان سالانه 59.069 دلار (آمریکا) در سال 2016 بوده است

 شخصیت های مناسب این شغل

در یک انتخاب شغل صحیح و درست، عوامل مختلفی از جمله ویژگی های شخصیتی، ارزش ها، علایق، مهارت ها، شرایط خانوادگی، شرایط جامعه و ... برای هر فرد باید در نظر گرفته شوند. یکی از مهم ترین این عوامل ویژگی های شخصیتی می باشد. شناخت درست شخصیت هر فرد فرآیندی پیچیده و محتاج به تخصص و زمان کافی است. البته هر فردی ویژگی های منحصربه فرد خود را دارد، حتی افرادی که به نوعی تیپ شخصیتی مشابه دارند، باز هم در برخی موارد با یکدیگر متفاوت هستند.

به طور کلی همیشه افراد موفقی از تیپ های شخصیتی مختلف در تمام مشاغل هستند و نمی توان دقیقا اعلام کرد که فقط تیپ های شخصیتی خاصی هستند که در این شغل موفق می شوند. اما طی تحقیقاتی که صورت گرفته تیپ های شخصیتی ای که برای این شغل معرفی می شوند، عموما این کار را بیشتر پسندیده و رضایت شغلی بیشتری در آن داشته اند

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 29 آبان 1396 ساعت: 17:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق در باره همدلی و همیاری

بازديد: 37707
تحقیق در باره همدلی و همیاری

همدلی وهمیاری

همدلی چیست ؟، وقتی یکدفعه فردی غمگین و ناراحت شروع به درد و دل با ما می کند چه کار باید بکنیم؟ آیا تسکین دادن او کار درستی است؟ آیا اساسا چنین فردی نیاز به تسکین و توصیه دارد؟

همدلی چیست؟

همدلی، درک احساس و فهم تجربه ی حسی دیگران با توانایی دید از نگاه آنها و قرار دادن خود در جایگاه آنهاست. وقتی موضوع همدلی مطرح می‌شود، منظور ما همان دیدن نیمه خالی لیوان است. همدلی یعنی اینکه بفهمید طرف مقابل از چه چیزی در رنج است؛ چه مسئله‌ای او را نارحت می‌کند و چطور می‌توانید خود را جای او بگذارید و احساس او را درک کنید. همدلی رابطه شما را با دیگران مستحکم می‌کند؛ اجازه می‌دهد آن‌ها را درک کنید و آن‌ها نیز شما را بفهمند.

همدلی کردن یعنی شناخت احساسات و هیجانات دیگران و دیدن دنیا از دریچه چشم آن‌ها. این تجربه می‌تواند تجربه احساساتی با کیفیتی مشابه باشد (مثلا تجربه احساس ناراحتی زمانی که دیگری ناراحت است) یا می‌تواند واکنشی به موقعیتی باشد که دیگری در آن قرار دارد (مثلا تجربه احساس شفقت و دلسوزی بخاطر احساس ناراحتی و اندوه دیگری).

همدلی یکی از مهم ترین مهارت های هوش اجتماعی، و پل ارتباطی ما با دیگران است. همدلی باعث می شود که بتوانیم عقاید مختلف را بپذیریم و درک کنیم و رفتار های خود را متناسب با شخصیت افراد و موقعیت انتخاب کنیم. اگر در روابط خود همدلی نداشته باشیم حس ناامنی و بی اعتمادی را به دیگران منتقل می کنیم، همچنین باعث تشدید و افزایش تعارضات در روابطمان می شویم.

همدلی با همدردی یا دلسوزی تفاوت دارد. همدلی بیشتر به این معنی است که، با کسی چیزی را احساس کنیم، نه اینکه برای کسی احساسی(مانند دلسوزی) داشته باشیم. واژه همدلی به دو مفهوم اصلی اشاره می‌کند. نخستین مفهوم در بردارنده فرآیند شناخت و نگاه کردن از زاویه دید دیگری است. یعنی تصور کردن افکار و احساسات او و هر چیزی که چنین رفتاری را در او تحریک می‌کند. مفهوم دوم، عبارت است از تجربه کردن یک واکنش عاطفی در همان موقعیتی که دیگری در آن قرار دارد.

افراد خودشیفته و سایکوپت(ضد اجتماع) از همدلی بویی نبرده اند. این افراد چیزی فراتر از دیدگاه ها و نیازهای خود را نمی‌توانند ببینند. سیاست مدارانی که با بی‌تفاوتی، احساسات مردم و ملتی که آنها را انتخاب کردند را نادیده می‌گیرند، هم فاقد همدلی هستند.

صرف نظر از نشان دادن خطرات قابل توجه فقدان همدلی، باید بدانیم که روابط روزانه ما به توانایی ما در نگاه کردن از زاویه دید دیگران و درک کردن و فهمیدن آنها وابسته است. سهیم شدن در احساسات دیگران نیز انسان‌ها را با یکدیگر نزدیک و یگانه می‌کند. ما اغلب بصورت آگاهانه از مهارت‌های نگاه کردن و مشاهده کردن مسائل از زاویه دید دیگران استفاده می‌کنیم تا به درک بهتری از موقعیت آنها دست یابیم.

 

همدلی سه نوع دارد :

۱- شناختی : یعنی فهم و درک افکار و احساسات دیگران با استفاده از منطق و تعقل خود و بدون همدردی با آن ها. این نوع همدلی غالبا با احساسات کمتری همراه است.

۲- عاطفی : تجربه ی احساسی با دیگران، طوری که شما هم با آن ها همان احساسی که دارند را تجربه کنید. این نوع همدلی می تواند به ضرر خود فرد باشد. به عنوان مثال، این نوع همدلی اصلا برای پزشکان یا پرستاران مناسب نیست زیرا در این حالت فرد فاقد مهارت های مدیریت بحران و مدیریت خود است و بازدهی مثبت عملکرد وی کاهش می یابد. این نوع همدلی معمولا بیش از حد درگیر احساسات و عواطف است و منطق کمتری در آن دیده می شود.

۳- شفقت و دل رحمی : یعنی فهم و درک احساسات دیگران و انجام اقداماتی در جهت کمک به آن ها. این حالت، بهترین نوع همدلی است، زیرا علاوه بر درک طرف مقابل، اقدامی عملی در جهت رفع مشکل او نیز انجام می دهیم. این نوع همدلی نه بیش از حد درگیر احساسات می شود و نه خیلی درگیر منطق است، بلکه هر دو، عقل و عاطفه، را در کنار هم استفاده می کند.

 

 

چطور می توانیم به افرادی همدل با دیگران تبدیل شویم؟

از قضاوت و ارزیابی های نابجای دیگران دوری کنیم.

 در هنگام ارتباط با دیگران با تمام وجود به حرف های طرف مقابل گوش کنیم.

 سعی کنیم نیاز ها و توانمندیهای طرف مقابل خود را درک کنیم.

 افراد مختلف و مخالف را همانگونه که هستند بپذیریم.

در لحظات مختلف سعی کنیم خود را جای دیگران بگذاریم.

 بدون هیچ قید و شرطی دیگران را دوست داشته باشیم.

 به دیگران فرصت دهیم تا احساسات خود را به راحتی بیان کنند.

به احساسات خودمان آگاهی داشته باشیم (مهارت خودآگاهی) تا بهتر بتوانیم احساسات دیگران را درک کنیم.

 تحت هیچ شرایطی تظاهر به همدلی نکنیم و به احساسات دیگران لطمه نزنیم.

هنگام همدلی به حالات چهره و حرکات طرف مقابل و رفتارهای غیر کلامی او توجه کنیم.

با درک احساسات طرف مقابل به او بفهمانیم برایش احترام قائل هستیم.

هنگام بروز مشکل، احساسات خود را با کلمات دقیق و مناسب در میان بگذاریم.

هنگام همدلی، احساسات خود را شمرده و دقیق بیان کنیم تا طرف مقابل احساس آرامش کند.

با برقراری روابط صمیمانه در خانواده، روحیه همدلی اعضای خانواده را تقویت کنیم.

در همدلی دیگران با ما، آن ها را مقصر ندانیم و سرزنش نکنیم.

هنگام همدلی برای طرف مقابل دلسوزی یا ترحم نکنیم.

مشکلات دیگران را کوچک و بی ارزش نپنداریم.

 

چطور می‌توانیم همدلی را افزایش دهیم ؟

1-    خود را در موقعیت فرد مقابل تصور کنید.

اگر لحظه ای خود را به جای فرد مقابل تجسم کنیم به درک بهتری از مسئله خواهیم رسید. با تصور خود در چنین شرایطی متوجه خواهیم شد که تنها چیزی که در این موقعیت از آن نفرت داریم شنیدن توصیه و تسکین های دیگران است.حرف هایی مثلِ “با گذر زمان حالت بهتر می شود”، “انقدر به خودت سخت نگیر، مشکلت چندان هم بزرگ نیست”، “نباید از خودت انتظار داشته باشی در بار اول هیچ اشتباهی نکنی” و جز ناراحت تر کردن فرد مقابل تاثیر دیگری ندارد.مسئله ی بسیار مهمی که باید به آن توجه کرد اینکه وقتی کسی مشکلی دارد و در حال رنجیدن است نیاز به همدلی و همدردی دارد نه راه حل. زمانی که ما بر دیدگاه خودمان یا دیدگاه دیگران متمرکز می‌شویم، بسیاری از شبکه‌های یکسان در مغز ما فعال می‌شوند. در این مدل، عمل بر این اصل استوار است که زمانیکه ما با وضعیت و موقعیت دیگری احساس همدلی می‌کنیم، در واقع ما هم می‌توانیم همان فرآیندهای بیولوژیکی غیر ارادی و احساسات فیزیکی و بدنی فردی که مشاهده می‌کنیم را تجربه کنیم.

روش تصور کردن خود در موقعیت دیگران باید با احتیاط کامل انجام شود. زمانی که این کار را بیش از اندازه انجام دهیم، شخصا بیشتر ناراحت و مضطرب می‌شویم و بجای آنکه بر احساسات فردی که می‌خواهیم او را درک کنیم متمرکز شویم، بیشتر با احساسات خود درگیر می‌شویم.

ناراحتی و پریشانی شخصی موجب می‌شود که انگیزه ما برای درک مشکلات فرد دیگر یا کمک به او کم شود. همچنین پژوهش‌ها نشان می‌دهند هنگامی که برای درک دیگران از خودمان به عنوان یک نقطه شروع یا لنگر استفاده می‌کنیم، نمی‌توانیم به اندازه کافی از زاویه دید خود فاصله بگیریم. بنابراین، در حالیکه استفاده از افکار ما بعنوان یک نقطه شروع روشی مفید و موثر است اما باید به یاد داشته باشیم که تعابیر و تفاسیر فرد مقابل می‌تواند کاملا متفاوت با تعابیر ما از ماجرا باشد.

۲- از تجربه‌های شخصی خود استفاده کنید.

برخی اوقات آنچه که دیگری تجربه می‌کند را به چیزی که قبلا خودمان تجربه کرده‌ایم نسبت می‌دهیم. قطع شدن روابط، مشکلات کاری، مرگ یا از دست دادن عزیزان، قربانی شدن در یک جنایت و عمل وحشیانه و حتی تجربه‌های جسمی دردآور را می‌توان نمونه هایی از این تجربیات دانست. فکر کردن به تجربه‌های قبلی خودمان باعث می‌شود که مشاهده ماجرا از زاویه دید فرد دیگری که در موقعیتی مشابه با آن تجربه قرار دارد، برای ما آسان تر شود.

زمانی که شما تجربه‌ای مشابه داشته‌اید و بواسطه این تجربه مشابه می‌توانید بفهمید که در مغز فرد مقابلتان چه می‌گذرد، از گفتن این جمله به او خودداری کنید: من میدانم که تو چه احساسی داری . ما نباید این تصور را داشته باشیم که تجربه‌های ما دقیقا همان تجربه‌های مشابه فرد مقابلمان است. قطع شدن یک رابطه کوتاه مدت در دوران نوجوانی کاملا متفاوت است با پایان یافتن یک رابطه بلند مدت که فرزندان و پیوندهای مالی هم در آن دیده می‌شود. ما موقعیت جدایی را تجربه کرده و آن را پشت سر گذاشته‌ایم و درک کردن فردی که در مراحل آغازین چنین تجربه‌ای است می‌تواند سخت باشد.

۳- در عصبانیت به خودتان وقت بیشتری بدهید.

عصبانیت یک فرآیند شناختی پیچیده است و به توجه شما نیاز دارد، به همین جهت قرار دادن خود در موقعیت فرد مقابل و مشاهده ماجرا از زاویه دید او به هنگام عصبانیت تاثیری ندارد. حتی همدل‌ترین افراد در موقعیت عصبانیت تحت تاثیر قرار نمی گیرند. اگر می‌خواهید فردی که با او به مشکل برخورده‌اید را درک کنید برای مدتی عقب نشینی کرده و صبر کنید تا خشمتان فروکش کند. احتمالا بعد از اینکه آرام شدید می‌بینید که برداشت‌های اولیه شما از رفتار او دیگر وجود ندارد، مثلا این باور که او عمدا به شما آزار رسانده است .

۴- سریع قضاوت نکنید .

اگرچه واضح به نظر می‌رسد اما همیشه هنگامی که می‌خواهیم خود را به جای دیگران قرار بدهیم و ماجرا را از زاویه دید آنها مشاهده کنیم، پیشینه آنها را در نظر نمی‌گیریم. ما معمولا اعمال دیگران(بویژه اعمال منفی آن ها) را نشان دهنده نوع شخصیت آنها می‌دانیم. در مقابل، در مورد خودمان فکر می کنیم که اعمال و کارهای ما تحت تاثیر موقعیت هایی صورت می‌گیرد که در آنها قرار می‌گیریم.

مثال فردی را در نظر بگیرید که قبلا او را ندیده‌اید و در جلسه‌ای هستید که او دیرتر در جلسه حاضر می‌شود، در حالیکه پیراهنش از شلوارش بیرون زده و کاغذها از کیفش بیرون می‌ریزد. احتمالا فکر می کنید که او فردی نامرتب، بی‌دقت و بی‌کفایت است. در مقابل وقتی خودتان در چنین موقعیتی قرار می‌گیرید، تاخیرتان را به خراب شدن ماشینتان یا مریض شدن گربه تان یا چیز دیگری نسبت می‌دهید.

مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که وقتی ما از مشاهدات خود در جلسه استفاده می‌کنیم تا نوع شخصیت احتمالی همکارمان را تعیین کنیم به نتایجی دست می‌یابیم که بر مبنای شواهدی محدود قرار گرفته‌اند. در عوض، برای اینکه همدلی را بهتر بکار ببریم می توانیم توضیحات فرد برای چگونگی رفتارش در آن موقعیت خاص را شنیده(شاید گربه او هم بیمار بوده باشد) و تا زمانی که اطلاعات بیشتری در مورد او نداریم شخصیت او را قضاوت و نتیجه گیری نکنیم.

۵- گوش دهید .

بیشتر اطلاعاتی که برای درک دیگری به آن نیاز داریم توسط خود فرد در گفتارش یا از حالات چهره او و زبان بدنش به ما داده می‌شود. اغلب ما چنان درگیر توصیه دادن یا رسیدن به یک پاسخ می‌شویم که این نشانه‌ها را از دست می‌دهیم. زمانی که به درستی گوش می‌دهیم و سوال می‌پرسیم، می توانیم این را شفاف کنیم که آنچه به آن فکر می‌کنیم اتفاق می‌افتد.

۶- نسبت به هیجانات بی تفاوت نباشید .

کسانی که همدلی دارند نسبت به هیجانات بی تفاوت نیستند. این افراد علائم هیجانی را در خود و در دیگران به خوبی می توانند تشخیص دهند. آن ها بی تفاوت از کنار هیجاناتی که در فرد مقابل ایجاد می شود نمی گذرند و واکنش ها و رفتار های خود را با هیجاناتی که در فرد مقابل بوجود آمده است تنظیم می کنند. به عنوان مثال، این افراد زمانی که دیگری غمگین یا ناامید است حرفی نمی زنند یا کاری نمی کنند که این حالت را در او تشدید کنند؛ یا وقتی شخص مقابل خشمگین است خیلی خوب می دانند که با چه رفتار هایی از بروز یا تشدید بحران در رابطه جلوگیری کنند.

۷- دیگران را تشویق و تقویت کنید .

کسانی که همدلی دارند دیگران را تشویق و تقویت می کنند. این افراد بر نقاط قوت افراد تاکید کرده و به آن ها کمک می کنند تا رشد کنند. افرادی که فاقد مهارت همدلی هستند به راحتی ذوق دیگران را کور می کنند، دائما در حال عیب جویی و سرزنش دیگران هستند و بر نقاط ضعف دیگران تاکید بیشتری دارند.

۸- ماجرا را از زاویه دید طرف مقابل ببینید.

دیدن ماجرا از زاویه دید طرف مقابل به ما کمک می‌کند تا پیشینه و موقعیت او یا افکاری که در مورد وضعیتی خاص دارد را درک کنیم. نگاه کردن به ماجرا از زاویه دید طرف مقابل به معنای انتخاب این زاویه دید برای خودمان یا موافقت با زاویه دید آن فرد نیست. شما می‌توانید از زوایه دید فردی دیگر به ماجرایی نگاه کنید و همچنان احساس کنید که آنها برداشت نادرستی از کارها و اعمال شما دارند. بهرحال، نگاه کردن به موضوع از زوایه دید طرف مقابل به شما کمک می‌کند تا به این درک برسید که چرا فردی به گونه‌ای خاص با شما رفتار کرده است.

نکته:

احساسات و هیجانات خود را کنترل کنید

دو نفر را تصور کنید که بر سر مساله ای بسیار عصبانی هستند. این دو نفر یک احساس واحد دارند، اما احساس خود را به شکل های مختلفی بروز می دهند. اولی به سرعت عکس العمل نشان می دهد فحاشی می کند و دیگری احساسات خود را کنترل می کند، از عکس العمل آتی خودداری و قبل از بروز هر عکس العملی فکر می کند. سهم خود را می بیند و سپس متناسب با موقعیت عکس العمل نشان می دهد. میزان مهارت افراد در بیان احساسات، ویژگی اجتماعی مهمی است که به برقراری ارتباط هرچه بهتر با دیگران کمک می کند. مهارت بیان احساس به شکل مناسب یکی از اجزای سازنده هوش هیجانی است. هوش هیجانی مجموعه ای از توانمندی هاست که طی آن فرد می تواند انگیزه خود را حفظ کرده و در مقابل ناملایمات پایداری کند. تکانش های خود را نیز کنترل کند و متناسب با موقعیت پاسخ مناسب بدهد.

حقیقت این است که یکی از عوامل مهم زیربنایی در دستیابی به همدلی، تسلط بر هیجانات و احساسات است. برای برقراری روابط همدلانه باید احساسات خود را شناخت، کنترل تکانش های خود را در دست گرفت و اجازه نداد پریشانی خاطر، تفکر را خدشه دار کند. انتقال احساسات منفی به دیگران و عدم کنترل هیجان ها نیز از مهم ترین عوامل تخریب روابط همدلانه است. یکی دیگر از ابزارهای مهم رسیدن به همدلی، گوش دادن و شنیدن صحبت های طرف مقابل است. برای کسب اطلاعات خوب و سودمند تنها شنیدن سخنان دیگران کافی نیست. آنچه مهم به حساب می آید، کیفیت گوش دادن است. واکنش های شما هنگام گوش کردن، سوالاتی که مطرح می کنید و حالات و حرکات شما، همگی در دقیق شنیدن موثر هستند.

برای این که بتوانید با دیگران همدلی کنید، باید واقعا گوش کنید. گوش کردن نیمه دیگر صحبت کردن نیست، بلکه به غیر از گوش کردن، از قلب و چشمان خود نیز مدد می گیرید. باید به طور موقت احساسات شخصی، انتظارات و پیش داوری ها را از دخالت در قدرت شنوایی خود دور نگه دارید و به همه چیز از دریچه چشم گوینده بنگرید. گوش کردن واقعی کار دشواری است و انرژی زیادی می طلبد. درد آشنایی، یک فن است و مانند هر فن دیگری باید با تمرین و ممارست با آن خو گرفت. برای پرورش این حس باید مترصد فرصت هایی باشید تا اوضاع و شرایط را از دیدگاه فرد دیگر ببینید. به عبارت دیگر، با کند و کاو در تمایلات و گرایش های فرد، از چشم اندازی که آنها به موضوعات می نگرند، بنگرید و آنگاه با صدای بلند به ایشان بگویید که اگر به جای آنها بودید چه احساسی داشتید.

با مهارت در این فن، شاهد تحولی عظیم در روابط خود برمبنای احساسات و افکار مشترک خواهید بود. این تمرین را ابتدا با کسانی آغاز کنید که با آنها روابط خوبی دارید. پس از آن که در این زمینه مهارت به دست آوردید، به تدریج سراغ افرادی بروید که از نظر عقاید و ارزش ها با شما تفاوت بیشتری دارند و ایجاد رابطه با آنها مشکل تر است و سرانجام افرادی را انتخاب کنید که به سختی می توانید افکار و عقاید آنها را درک کنید. به این ترتیب شما آموخته اید که چگونه با دیگران به بهترین وجه همدلی کنید و یک رابطه همدلانه توأم با دوستی و صمیمیت و احساس آرامش به وجود آورید.

 

 

چطور با دیگران هماهنگ شویم؟

راه های بسیاری برای رسیدن به هماهنگی با دیگران وجود دارد که در ادامه به برخی از مهم ترین این راه ها اشاره می کنیم:

زبان بدن: وضعیت نشستن، حرکت دست، شکل کلی ایستادن، زاویه سر، شیوه

شیوه سخن گفتن: بلندی، سرعت و لحن کلام، واژه های انتخابی، اصطلاحات خاص، واژه های بیگانه، اصطلاحات کوچه- بازاری و عبارات حرفه ای، چگونگی و شیوه سخن گفتن را معین می کند. واقعیت این است که تنظیم صدا، سرعت و آهنگ کلام، در رسیدن به همدلی به شما کمک خواهندکرد.

درک و پذیرش دیگران: هر چقدر بیشتر بتوانید شباهت های خود را با دیگران پیدا کنید و هر چقدر بیشتر تفاوت هایتان را بپذیرید و به آنها احترام بگذارید، امکان دستیابی به هماهنگی فکری- روانی و اجتماعی بیشتر خواهدشد و در نتیجه در برقراری روابط همدلانه موفق تر خواهید بود.

 

لیوان شیر

روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دست فروشی می کرد. از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد. روزی متوجه شد که تنها یک سکه ۱۰ سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد. تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد. دختر جوان و زیبائی در را باز کرد. پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.

دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد. پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت : «چقدر باید به شما بپردازم؟ » .دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.» پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم»

سال ها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.

دکتر هوارد کلی، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید. بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد. در اولین نگاه او را شناخت. سپس به اطاق مشاوره بازگشت تا هر چه زودتر برای نجات جان بیمارش اقدام کند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید.

آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.

زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجه اش را جلب کرد. چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود. آهسته ان را خواند:

 

بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است.

 

حدیت در مورد همدلی

امام على عليه السلام :

حُسنُ الاخلاقِ يُدِّرُ الرزاقَ و َيونِسَ الرِّفاقَ؛

  خوش اخلاقى  روزى  ها را زياد مى كند و ميان  دوستان  انس  و الفت  پديد مى آورد.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص255 ، ح5382

 

رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

 لَا تَزَالُ أُمَّتِي بِخَيْرٍ مَا تَحَابُّوا وَ تَهَادَوْا وَ أَدَّوُا الْأَمَانَة

امّت من تا هنگامى كه يكديگر را دوست بدارند، به يكديگر هديه دهند و امانتدارى كنند، در خير و خوبى خواهند بود.

عيون اخبار الرضا ج2 ، ص29

 

امام صادق عليه ‏السلام :

مَن غَضِبَ عَلَيكَ ثَلاثَ مَرّاتٍ و َلَم يَقُل فيكَ سوء فَاتَّخِذهُ لِنَفسكَ خَليلاً

هر كس سه بار بر تو خشم گرفت ولى به تو بد نگفت، او را براى خود به دوستى انتخاب كن.

معدن الجواهر ص 34

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 20 آبان 1396 ساعت: 20:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد بازیافت کاغذ

بازديد: 4747

بازیافت کاغذ

چوب محصول جنگل است و جنگل ودیعه خداوند به طبیعت که بشرباید در حفظ و حراست آن بکوشد و جنگلها به عنوان منابع تجدیدشونده مورد توجه هستند . امروزه در جهان نیاز هر جامعه به چوب براساس درجه رشدی می باشد که آن جامعه بدان رسیده است برای کشورهایی که رشد نیافته اند چوب فقط به معنای سوخت و صنایع چوبی و تزئینات استفاده می شود.

کاغذ پنجمین صنعت بزرگ مصرف کننده انرژی در دنیا است که به ازای هر تن محصول ،انرژی بیشتری نسبت به یک تن محصول صنایع استیل و آهن مصرف می کند. همچنین این صنعت در دنیا نسبت به صنایع دیگر آب بیشتری به ازای هر تن محصول مصرف می کند و سطح بالایی از آلودگی آب و هوا را به وجود می آورد . براساس آمار به دست آمده در کشورهای صنعتی هر شخصی به طورمتوسط یکسال ۱۶۴ کیلوگرم کاغذ و در کشورهای در حال توسعه به طور متوسط ۱۸ کیلوگرم کاغذ در سال استفاده می کند. 
برای تولید هر تن کاغذ باید ۱۷ اصله درخت را قطع کنیم که هر درخت به طور متوسط قادر است سالانه ۶ کیلوگرم دی اکسید کربن را به اکسیژن تبدیل کند.امروزه بهترین راه برای اینکه از نابود شدن جنگل ها برای تولید کاغذ جلوگیری شود بازیافت کاغذ است ،کاغذهای باطله اعم از کاغذهای تحریر سفید ،کاغذ روزنامه ،دفتر مشق،کاغذ دستگاه تکثیر ،مجله و مقوا ...برای بازیافت مناسب هستند. 
بازیافت کاغذ علاوه بر سود آور بودن باعث می شود آلودگی آب تا۳۵درصد ،آلودگی هوا تا ۷۴ درصد مصرف انرژی ۲۴ الی ۵۴ در صد کاهش یابد 
ژاپن نیمی از ۳۰ میلیون تن کاغذ مصرفیش را به روشهای مختلف از زباله شهری جدا کرده و از در آمد حاصل از آن سالانه ۲ میلیارد دلار به هزینه جمع آوری و دفع زباله های خویش کمک می کند . به گزارش روابط عمومی ناحیه سبز تهران ،درحالیکه در تهران روزانه ۷هزار تن زباله به محل دفن زباله کهریزک منتقل میشود که ۱۰ %از کل زباله ها راکاغذ تشکیل می دهد که روزانه ۷۰۰تن کاغذ همراه با زباله در این مرکز دفن می شود ۷۰۰تن کاغذ برابر با قطع سه هکتار جنگل در روز است واین فاجعه ای خوفناک است.
كاغدهاي بازيافت به اندازه كاغذهاي معمولي مهم هستند. كمپاني ها كاغذسازي هميشه سودهاي اقتصادي و محيطي بازيافت را شناسايي و در نظر مي گيرند. در سال هاي اخير بازيافت كاغذ براي همه به عنوان راهي براي كمك به حفظ محيط زيست و استفاده مجدد از منابع و بقاي مناطق دفن زباله مي باشد.
امروزه، 520 كارخانه كاغذ و مقواسازي در امريكا كاغذهاي جدا شده را بازيافت مي كنند. امروزه كاغذهاي جدا شده، يك سوم فيبر كارخانه هاي امريكا را تشكيل مي دهد. شهروندان امريكا 50% كاغذهاي استفاده شده خود را جدا مي كنند. در آمريكا بيشتر كاغذها بازيافت مي شوند تا اينكه دفن شوند. در امريكا كاغذ بالغ بر دو سوم مواد بسته بندي بيشتر از شيشه، فلز، پلاستيك و ... براي بازيافت جدا مي شود.

كاغذ چگونه بازيافت مي‌شود؟
جداسازي

براي بازيافت موفق نياز به بازيابي تميز كاغذ مي‌باشد. پس شما بايد كاغذهاي خود را دور از آلودگي‌هايي مثل غذا، پلاستيك، فلزات و ديگر زباله ها، كه بازيافت كاغذ را مشكل مي كند نگهداري كنيد. كاغذهاي آلوده كه قابل بازيافت نمي‌باشند بايد به كود تبديل شوند يا براي توليد انرژي سوزانده شوند يا در زير خاك دفن شوند. مركز بازيافت معمولا از مصرف كنندگان تقاضا مي كند كه كاغذهاي خود را بر حسب درجه يا نوع كاغذ جدا كنند. مركز بازيافت شهر مي تواند به شما بگويد كه چگونه اين نوع و درجه در جامعه شما تعريف مي‌شود.

جمع آوري و حمل كردن

شما ممكن است كاغذهاي جداشده خود را به مركز بازيافت محل خود تحويل دهيد يا در Recycle bin (سطل هاي بزرگي كه به منظور بازيافت در سطح شهرها تعبيه شده‌اند) بريزيد. اغلب فروشندگان كاغذ يا مركز بازيافت كاغذهايي كه شما در منزل جداسازي كرده‌ايد را جمع آوري مي كنند. در مركز بازيافت، كاغذهاي جمع آوري شده در بسته هاي تنگي پيچيده مي شوند و از آنجا به كارخانه هاي كاغذسازي فرستاده مي شوند كه در آنجا به كاغذهاي جديد تبديل مي شوند.

انبارداري و ذخيره‌سازي

كارگران كارخانه كاغذسازي، كاميون حاوي كاغذها را تخليه كرده و آن ها را به داخل انبار مي فرستند و تا زمان لازم كاغذها در آنجا مي مانندو درجات مختلفي از كاغذ مثل روزنامه ها يا جعبه ها به طور جداگانه نگهداري مي شوند؛ براي اينكه در كارخانه كاغذسازي درجات مختلفي از كاغذ را براي توليد انواع مختلف محصولات استفاده مي شود. هنگامي كه كارخانه آماده استفاده از كاغذ شد، كاغذها توسط ماشين ها باربري چنگك دار (Forklift) از انبار به نوار نقاله هاي بزرگي برده مي شوند.

چه چيزي مي توان از كاغذهاي بازيابي شده به دست آورد؟

بيشتر كاغذهاي جدا شده مجددا به كاغذ يا مقوا تبديل مي شود. با كمي استثنا قائل شدن كاغذهاي به دست آمده با همان كيفيت كاغذهاي قبلي مي باشند. به طور مثال از جعبه ها براي بازيافت جعبه استفاده مي شود.كاغذهاي نوشته و چاپ شده هنگامي كه بازيافت مي‌شوند از آنها براي كاغذهاي كپي استفاده مي شود. كاغذهاي جدا شده مي توانند براي توليد مواد ديگر نيز استفاده شوند. به طور مثال خمير كاغذ بازيافت شده براي كارتون هاي تخم مرغ يا جعبه هاي ميوه استفاده شوند. از كاغذهاي بازيافت شده مي توان به عنوان سوخت، عايق كردن ديوارها و سقف، پركننده رنگ و يا پوشش استفاده كرد.

آيا مي دانستيد كه اولين قطعه كاغذ از مواد بازيافت شده به دست آمده است؟

در حدود 200 سال قبل از ميلاد مسيح، چيني ها از تور ماهيگيري براي ساخت اولين قطعه كاغذ استفاده كردند. 

دوباره خمير كردن و غربال كردن

كاغذها از طريق نوار نقاله به يك ظرف بزرگ به نام pulper كه حاوي مواد شيميايي و آب است فرستاده مي شوند. pulper كاغذها را به قطعات كوچك ريز مي كند. با گرما دادن به اين مخلوط قطعات ريز كاغذ سريعا به سلولز تجزيه مي شوند كه فيبر (مواد آلي گياهي) خوانده مي‌شود. در نهايت، كاغذ به مخلوط غليظ و نرمي كه pulp ناميده مي‌شود تبديل مي شود. pulp از داخل ظرفي كه داراي سوراخ هاي گوناگوني مي‌باشد عبور داده مي‌شود. غربال كننده (Screen) ذرات ريز آلودگي و قطرات كوچك چسب را غربال مي كند. به اين فرآيند Screening گفته مي‌شود.

پاك سازي

كارخانجات همچنين pulp را توسط گردش دور سيلندر مخروطي شكل تميز مي كنند. آلودگي هاي سنگين به خارج از مخروط پرتاب مي شوند و به انتهاي سيلندر سقوط مي كنند. آلودگي هاي سبكتر در مركز مخروط جمع مي شوند و از بين مي روند. به اين پروسه Cleaning مي‌گويند.

Deinking

گاهي اوقات pulp بايد دستخوش فرايند شستشوي Pulp، (فرايند pulp laundering) قرار بگيرد. كار اين مرحله پاك كردن جوهرهاي نوشته شده، چسب هاي باقيمانده و مواد چسبناك مي باشد. كارخانه هاي كاغذسازي معمولا از دو مرحله deinking متصل به هم استفاده مي كنند. ذرات كوچك جوهر طي مرحله‌اي كه Washing ناميده مي شود از pulp شسته ميشود. ذرات بزرگتر و چسب ها توسط حباب هاي هوا طي فرآيندي كه Flotation ناميده مي‌شود از pulp جدا مي‌شوند. د ر طي اين فرآيند pulp به عنوان خوراك به ظرف بزرگي كه Flotation Cell ناميده مي‌شود وارد شده و در اين ظرف هوا و مواد شيميايي صابوني شكل كه Surfactants ناميده مي‌شوند به pulp تزريق مي‌شوند. Surfactant باعث مي‌شود كه جوهر و چسب از pulp جدا شود و به حباب‌هاي هوا بچسبند و در سطح شناور شوند. حباب هاي هوا آغشته به جوهر در سطح مخلوط توليد كف مي‌كنند و از سطح مخلوط پاك مي‌شوند.

پالايش كردن و رنگبري 

در طي پالايش به pulp ضربه‌هاي متعددي وارد مي‌شود تا فيبرهاي بازيافت شده پف كند و آن ها براي توليد كاغذ ايده‌آل شوند. اگر pulp شامل تكه هاي بزرگ فيبر باشد، فرآيند پالايش آن ها را از هم جدا مي كند. اگر كاغذ به دست آمده داراي رنگ باشد، مواد شيميايي رنگ بر، رنگ آن را از بين مي‌برد. سپس اگر نياز به توليد كاغذ سفيد باشد براي روشن تر كردن و سفيد كردن كاغذ به آن ها آب اكسيژنه (hydrogen peroxide)، دي‌اكسيد كلرين (chlorine dioxide) و يا اكسيژن داده مي شود؛ به اين فرآيند Bleaching گفته مي‌شود. اگر نياز به كاغذ قهوه‌اي مثل دستمال كاغذي باشد نياز به اين برآيند نخواهد بود.

بازیافت کاغذ در ایران

بازیافت کاغذ بر خلاف مفهوم کنونی که با فرآیندهای شیمیایی و پردازش کارخانه ای تعریف می شود، از دیر باز به صورت سنتی و استفاده محدود وجود داشته است. سهولت خمیر کردن کاغذهای باطله و شکل دهی مجدد به آنها همواره سبب می شده که مردم برای مصارف خود به این کار روی آورند. جلدهای زرکوب رایج در دوره های پیش و پس از اسلام از مقواهایی ساخته می شد که از خمیر کردن دوباره کاغذ باطله یا بکر به دست می آمد.

فعالیت های سنتی بازیافت کاغذ در سطح محدودی صورت می گرفت. با گذشت زمان و همراه بالارفتن مصرف کاغذهای بکر که عمدتاً وارداتی بودند، میزان زائدات کاغذ نیز افزایش یافت. وجود تقاضا در بخش هایی از صنایع کشور که به کاغذهای خیلی مرغوب نیاز نداشت سبب شکل گرفتن فعالیت هایی در زمینه تولید، کاغذهای صنعتی مانند مقوا شد. آغاز فعالیت صنعتی بازیافت کاغذ در کشور به سال تاسیس نخستین کارخانه مقواسازی دیگر در سال 1333 باز می گردد و پس از آن نیز تا سال 1336 دو کارخانه مقواسازی دیگر در تهران راه اندازی شدند.
پس از آن در کنار کارخانه ها، کارگاههای کوچک و بزرگ بازیافت کاغذ نیز دایر شدند که عمدتاً در زمینه تولید محصولات کاغذی با کیفیت پایین، مانند مقوا و شانه تخم مرغ فعالیت دارند. مهمترین ویژگی صنعت بازیافت کاغذ ایران را می توان پایین بودن کیفیت و سطح فناوری تجهیزات کارخانه ای آن دانست. سطح پایین فناوری مورد استفاده گرچه با سرمایه گذاری محدود سازگار است ولی توان محصولات کاغذی مرغوب و با کیفیت را ندارد، علاوه بر این امنیت بهداشتی تولیدات چنین کارخانه هایی هنوز با تردید مواجه است.
منابع تحقیق :
Fa.wikipedia.org
persian.cri.cn
daneshnameh.roshd.ir
ماللهند، ابوریحان بیرونی
فرهنگ فارسی دهخدا 
ک‍اغ‍ذ، ه‍ديه‌ اس‍لام‌ ب‍ه‌ غ‍رب‌، (ح‍ی‍ات‌ ن‍و)
کیهان فرهنگی
ت‍اریخ‍چ‍ه‌ ک‍اغ‍ذ، م‍ح‍م‍ود ع‍ن‍ب‍رانی‌
«تاریخچه کاغذ: انواع کاغذهای خوشنویسی و نقاشی مینیاتور»، مسعود احمدی
daneshnameh.roshd.ir
www.cbi.ir
Piconweb.com سایت شرکت توسعه تجارت پاپیروس
ایران چاپ
irche.com
bazyaft-m.blogfa.com 
آفتاب
noorportal.net
مجله یادگار

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 20 آبان 1396 ساعت: 19:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,
نظرات(0)

معرفی چند بازی بومی ومحلی

بازديد: 861

در فرهنگ لغت فارسی، کلمه بازی برابر با سرگرمی، مشغولیت، تفریح، لعب، کار، ورزش و فریب آمده است.

بازی‌ها به طور عام دارای یک بار فرهنگی هستند. بازی‌های بومی، قبیله‌ای، محلی و سنتی ایرانی علاوه بر بار فرهنگی، از جذابیت و تنوع بالایی نیز برخوردار هستند.

با توجه به پهناوری اقلیمی، و قومی و قبیله‌ای در ایران، انواع بازی‌ها با هدف‌های خاص طراحی شده و میان مردم رایج بوده است.

بالغ بر 150 نوع بازی سنتی در ایران وجود داشته که به مرور زمان و تغییر شیوه‌های زندگی، نسل امروز با بسیاری از آنها بیگانه است. این بازیها در دو گروه فضای باز و فضای بسته تقسیم‌بندی شده و این امکان را برای افراد مهیا می‌کرده‌اند که در هر مکان و شرایطی بتوانند از اوقات خود بهترین بهره را ببرند.

برخی از بازی‌ها به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در اکثر نقاط ایران مشترک بوده‌اند. در ادامه برخی از اینگونه بازی‌های سنتی و محلی معرفی شده‌اند.

ارهنگ ارهنگ اسب چه رنگ؟

نوعی بازی محلی بوده که از قدیم در بین نوجوانان رواج داشته بازیکنان شامل دو گروه 5 نفره بوده و یکی از افراد گروه نقش اُستا را اجرا می‌کند. گروه اول می گوید ارهنگ ارهنگ . گروه دوم می گوید اسب چه رنگ ؟ گروه اول اسبی را با مشخصات خاص نام می برد . گروه دوم در پاسخ می گوید بزن و برو چکار داری از اینجا بازی شروع می شود. دو اُستا با هم در یکجا ایستاده و به نظاره دو گروه می‌نشینند گروه اول که پاسخ درست داده با شلاق گروه دوم را تعقیب می کند. بازی تا زمانی ادامه می یابد که دو استا با هم اعلام کنند سیه جو با این عم کاربرعکس می شود و گروه دوم به تعقیب گروه دوم می پردازد . این تعقیب و گریز تا زمانی دامه می یابد که فردی دستگیر شود در این هنگام دستگیر شده را به محل دو استا برده و آن فرد بازنده اعلام می شود و از دوربازی اخراج می‌شود.

استخوان مهتاب

در این بازی دو گروه 5 نفره هستند . گروه اول استخوانی را پرتاب میکند و گروه دوم باید آن را پیدا کند . اگر گروه دوم پیدا نکردند باید گروه اول را به پشت سوار کنند و در کوچه های روستا به همین حالت حرکت کنند تا به درب خانهای رفته و در زده واز صاحب خانه می پرسند سواره بر سواره یا پیاده بر سواره ؟ اگر گفت: سواره بر سواره بر پشت سواری ادامه می دهند و اگر گفت: پیاده بر سواره جای گروه عوض می شود.

 بازی‌های سنتی و محلیبالا بلندی

این بازی در فضای باز انجام می‌شود. شرکت کنندگان یک نفر را به عنوان گرگ انتخاب می‌کنند که باید دنبال بچه‌های دیگر شرکت ‌کننده بدود و آن ها را بگیرد. وقتی گرگ به یکی از بچه ها نزدیک شود او باید روی یک بلندی که از پیش تعیین شده، برود و تا وقتی روی بلندی است گرگ نمی‌تواند او را بگیرد. گرگ‌، بازی را با دنبال کردن کودکان دیگر ادامه می‌دهد. هر کس را پیش از این که روی بلندی بایستد بگیرد، گرگ می‌شود و کار او را دنبال می‌کند. وقتی گرگ، دنبال کودکی می دود، دیگران شعر می‌خوانند و شادی می‌کنندو در عین حال مواظب‌اند گرگ هدفش را عوض نکند و آن ها را نگیرد. وقتی گرگ دارد دنبال کودکی می دود، بچه ها می خوانند:
گرگ بازی تنبلی هرگز مکن / جان من! خود رابه گوشه کز مکن
در این بازی ممکن است به جای بلندی، کودکان با گچ یا زغال، دایره یا مربعی بکشند و درون آن را جای امن بدانند.
امروزه، می توان این بازی را به خاطر هیجان و سرعت و تحرکی که دارد،و با هدف ایجاد شور و شادی، تقویت عضلات، سرعت و دقت به کودکان آموزش داد.

بشین و پاشو

بازیکنان در محوطه‌ای نزدیک به هم می‌ایستند. مربی کلماتی مانند: بشین، پاشو، نشین، پانشو را به طور تصادفی و نامرتب ادا می‌کند و آنها موظف به اجرای حرکات دستور داده شده هستند. تأخیر و اشتباه در اجرا، به منزله خطاست و بازیکن خاطی خود به خود از بازی خارج می‌شود. لازم به ذکر است که لفظ «نشین» مفهوم «پاشو» یا «ایستاده بمان» را و لفظ «پا نشو» مفهوم «بشین» یا «نشسته بمان» را می‌رساند.

بیست سوالی
دو گروه بازیکن روبروی هم قرار می‌گیرند. گروه اول بین خودشان چیزی را به عنوان موضوع انتخاب می‌کنند. گروه دوم با مطرح کردن حداکثر 20 سوال باید به آن موضوع برسند. پاسخ سوال‌ها فقط باید بله یا نه باشد. گروهی که بتواند با سوالات کمتر به پاسخ‌ها دست پیدا کند، برنده است.

تاپ تاپ خمیر

▪ اهداف بازی: سرگرمی و نشاط، تقویت حافظه و دقت
▪ تعداد بازیکنان: ۲ تا ۱۰ نفر
▪ ابزار بازی: به ابزاری نیاز ندارد
▪ محوطه بازی: فضای بسته
▪ شرح بازی: یک نفر بزرگ تر (اوستا) یکی از بچه ها را به حالت سجده می خواباند و به او می گوید، چشم هایش را ببندد، سپس دست یکی از بچه ها را بالا می برد و در حالی که آرام آرام به پشت او می زند، این شعر را می خواند: تاپ تاپ خمیر شیشه پر پنیر دست کی بالا؟در این موقع بازیکن باید حدس بزند اسم شخصی که دستش بالا برده شده است، چیست.اگر درست بگوید برنده است و یک امتیاز می گیرد و شخصی که دستش بالا برده شده بود، باید جای او را بگوید و اگر اشتباه بگوید، یک امتیاز منفی می گیرد و باید خودش بازی را تکرار کند، این بازی هم چنان ادامه دارد تا زمانی که بازیکن درست حدس بزند و در پایان، امتیاز شماری می کنند و امتیاز هر کس بیشتر بود، برنده است.

دستمال پشتی

تعداد شرکت کنندگان این بازی از ۴ تا ۱۵ نفر یا حتی بیشتر است. کودکان به شکل دایره روی زمین می‌نشینند. یکی از بچه‌ها گرگ می شودو دور دایره پشت سر دیگران می‌چرخد.او بی سرو صدا و بدون این که کسی بفهمد، دستمالی راکه در دست دارد، پشت سر یکی از کودکان می‌اندازد. آن هاباید حواس شان را جمع کنند و او را زیر نظر داشته باشند تا اگر دستمال را پشت سرشان انداخت، بفهمند. نفری که گرگ دستمال را پشتش می اندازد، باید آن را بردارد و دنبال گرگ بدود، اگر او را بگیرد، برنده می‌شود و نفر اول در جای او می‌نشیند. در حال تعقیب و گریز گرگ، بچه‌ها با هلهله و هیجان دوست شان را تشویق می کنند که گرگ را بگیرد. حالابرنده جای گرگ را می‌گیرد و دور دایره می‌چرخد و دستمال را پشت یکی از بچه های دیگر می‌اندازد. اگر کودکی که دستمال پشتش انداخته شده، نفهمد و بازیکن یک دور بچرخد، بچه‌ها با هم می‌خوانند: "تخم‌مرغ گندیده/ یکی ز ما رنجیده" و آنکه نفهمیده دستمال را پشت سر او انداخته اند، باید در وسط دایره ‌بنشیند.
این بازی در گذشته یکی از سر گرمی های کودکان بود و جای اسباب ‌بازی های متنوع امروزی را می‌گرفت، اما با هدف مشخصی انجام نمی‌شد. امروزه، می‌توان کودکان را با هدف تقویت سرعت عمل، دقت و کنجکاوی، تقویت حواس و تمرکز و لذت و هیجان به انجام این بازی تشویق کرد.

ریگک

این بازی که بیشتر در افغانستان بازی می‌شود شبیه xo است. روش بازی بدین گونه‌است که روی یک کاغذ مربعی کشیده می‌شود و سپس با کشیدن دو خط از وسط اضلاع آن به هم به چهار مربع تقسیم می‌شود. سپس دو شرکت کننده به نوبت ۳ ریگ خود (که غیر همرنگ هستند و میتواند حبوباتی مانند نخود هم باشند) را در ۹ نقطه بوجود آمده می‌گذارند بطوری که هرکدام تلاش می‌کند یک ردیف سه تایی را پر کند. اگر کسی توانست یک ردیف سه تایی (در اصطلاح این بازی یک قطار) را پر کند برنده‌است. اگر پس از تمام شدن سه ریگ هر کس برنده‌ای وجود نداشت به بازی با جابجا کردن ریگ‌ها ادامه پیدا می‌کند تا یکی برنده شود.
اصطلاح :حالت دوقطاره در این بازی به حالتی گفته می‌شود که فردی بتواند وضعتی را بوجود آورد که در حرکت بعدی امکان ساخت دو قطار را داشته باشد. در این حالت بازیکن مقابل هر کاری که کند فقط می‌تواند از قطار شدن یک ردیف جلوگیری کند و در نهایت بازیکن اول برنده می‌شود.

9 ریگک

۹ ریگک شبیه سه ریگک است. با این تفاوت‌ها:
1. شکل کشیده شده عبارت از سه مربع تو در تو هستند که چهار خط میان اضلاع شان را به هم وصل کرده و در مجموع ۲۴ نقطه بوجود آمده‌است.
2. هر بازیکن دارای ۹ ریگ است
3. پس از چیده شدن مهره‌ها هر مهره فقط می‌تواند به خانه‌های آزاد مجاور خود برود. (با توجه به شکل گراف گونه به گره‌های مجاور خود)
4. در صورتی که بازیکنی بتواند یک قطار (یک ردیف سه تایی از ریگ‌هایش) درست کند حریف باید یک ریگ از ریگ‌های خود را از میدان خارج کند. اگر در جریان اول بازی باشد که ریگ‌ها کامل گذاشته نشده‌اند باشد یکی از ریگ‌های بیرونی و اگر در جریان بازی باشد یک از ریگ‌ها به انتخاب خودش.
5. در صورتی که ریگ‌های یک بازیکن به ۳ ریگ رسید شرط حرکت در نقطه‌های مجاور را ندارد و به هر خانه‌ای میتواند برود. در این وضعیت اگر بازیکن دیگر یک قطار درست کرد بازیکن اول که دیگر با داشتن دو ریگ نمیتواند هیچ قطاری درست کند بازنده مسابقه خواهد شد و بازی به پایان می‌رسد.

 بازی‌های سنتی و محلی

اتل متل توتوله

این بازی را می توان حتی یک نفره اجرا کرد. به صورتی که پاها را دراز کرده و شعر مخصوص آن خوانده می‌شود و با هر ضرب آهنگ شعر دست روی یک پا می‌رود و در پایان شعر پایی که شعر روی آن پایان می‌پذیرد به عنوان بازنده انتخاب می‌شود واین کار تا باقی مانند یک پا ادامه می‌یابد. شعر اتل متل به این صورت است:
اتل متل توتوله
گاو حسن چه جوره
نه شیر داره نه پستون
شیرشو بردن هندستون
یک زن کردی بستون
اسمشو بزار عم‏ قزی
دور کلاش قرمزی
هاچین و واچین
یه ... پا ... تو ... ورچین.
شعر اتل متل به گونه های دیگری نیز خوانده می شود که البته رواج کمتری دارد، مثل:
اتل متل یک مورچه ... قدم میزدتو کوچه ... اومد یک کفش ولگرد ... پای اونو لگد کرد ... مورچه پا شکسته ... راه نمیره نشسته ... با برگی پاشو بسته ... مورچه جونم تو ماهی ... خوب بشه پات الهی ... هاچین و واچین ... یک پاتو ورچین.

استوپ هوایی

نام دیگر این بازی احتمالا استوپ آزاد است. در این بازی که به وسیله تعدادی بازیکن به همراه یک توپ انجام می شود (تعداد نفرات نامحدود)، توپ توسط فرد شروع کننده بازی به هوا پرتاب می شود، همزمان با پرتاب توپ به هوا نام شخصی از بازیکنان حاضر توسط پرتاب کننده با صدای رسا گفته می شود. فردی که نام او برده شده سعی می کند که توپ را بدون اصابت آن به زمین بگیرد. در این حین دیگر بازیکنان شروع به دویدن و دور شدن از آن منطقه می نمایند. فردی که نام او برده شده در صورتی که موفق به گرفتن توپ شد، دوباره عمل پرتاب توپ به هوا و صدا زدن نام یکی دیگر از بازیکنان را انجام می دهد. در صورتی که موفق به گرفتن توپ نگردید، آنگاه به دنبال توپ دویده و سعی می نماید هرچه سریعتر توپ را بگیرد. به محض گرفتن توپ می گوید: " استوپ ". بازیکنان دیگر به محض شنیدن کلمه استوپ موظف هستند در هر جایی که هستند، توقف نمایند. شخصی که توپ را در دست دارد، می تواند به دلخواه به طرف هر کسی که نزدیک تر بوده و یا هر کس که وی مایل است، توپ را پرتاب نماید. در این حالت هیچیک از بازیکنان مجاز به حرکت نمی باشند. در صورتی که توپ به فرد مورد نظر برخورد نمود، یک امتیاز منفی به ضرر فردی که توپ به او برخورد نموده منظور شده و بازی مجدداً توسط او آغاز می شود. در صورتی توپ به وی برخورد ننماید یک امتیاز منفی به ضرر شخص پرتاب کننده منظور گردیده و بازی مجدداً توسط او آغاز می شود. بازی با همین چرخه تکرار شده تا امتیاز منفی شخصی به عدد مورد توافق و از پیش تعیین شده ای برسد. در این حالت دیگر بازیکنان به غیر از شخص دارای امتیاز منفی وارد شور شده و نامی مستعار برای وی انتخاب می نمایند. از اینجا به بعد وی را با نام مستعار انتخاب شده می خوانند (در هنگام پرتاب توپ به هوا). هر کس وی را با نام اصلی وی صدا کند، یک امتیاز منفی به حسابش منظور خواهد شد. با رسیدن امتیازات منفی به عدد مورد توافق و از پیش تعیین شده دیگری، شخص مورد نظر را رو به دیوار یا سطح دیگری چسبانده (تکیه داده) و هر یک از بازیکنان وی را با توپ مورد اصابت قرار می دهند. پس از پایان این توپ باران، شخص مورد نظر اصطلاحاً سوخته و از بازی خارج می شود. دیگر بازیکنان آنقدر به بازی ادامه داده تا یک نفر باقی بماند که او همان برنده نهایی بازی است.

اسم فامیل

اسم فامیل یک نوع بازی است که با قلم و کاغذ انجام می‌شود. تعداد مجاز شرکت کنندگان در این بازی نامحدود است. در این بازی شرکت کنندگان ابتدا روی کاغذ جدولی رسم می‌کنند که ردیف اول آن مواردی همچون نام دختر، نام پسر، نام خانوادگی، شهر، کشور، نام غذا، نام میوه، نام هنرمند، نام خودرو، نام حیوان، و غیره نوشته شده‌است. در مرحله بعد شرکت کنندگان روی یکی از حروف الفبا توافق می‌کنند و با شروع بازی سعی می‌ککند تمامی ستون‌های جدول را به نحوی پر کنند که با حرف مشخص شده آغاز شود. این کار با سرعت و مخفیانه انجام می‌گیرد. اولین نفری که تمام موارد را پر کرد استوپ می‌گوید و بقیه باید دست از پر کردن ستون‌ها ب‌کشند. سپس هر کلمه نوشته شده ستون به ستون مقایسه می‌شود و به هر گزینه امتیاز داده میشود. امتیاز دهی معمولا به این شیوه‌است که اگر کلمه نوشته شده در هر ستون منحصر بفرد باشد و فقط یک نفر آن را نوشته باشد ۲۰امتیاز و اگر کلمات نوشته شده در هر ستون مشترک باشد به هر نفر ۱۰امتیاز و اگر کلمه‌ای نوشته نشده باشد ۵امتیاز به فرد تعلق می‌گیرد. جمع امتیاز ستون‌ها امتیاز فرد در آن مرحله را مشخص می‌کند. پس از چند دور بازی به این شیوه نتایج مجموع شمرده می‌شود و برنده تعیین می‌شود.

الک دولک

بازیکنان به دو گروه تقسیم و به قید قرعه، یکی از گروهها، بازی را شروع می‌کند؛ یعنی: چوب کوچک (پیل) را روی یک چاله کوچک یا وسط دو عدد آجر قرار داده و با سر چوب بزرگ (دسته) که در زیر آن قرار داده، با قدرت به طرف نفرات گروه حریف که در محوطه هستند پرتاب می‌کند. اگر پیل در هوا گرفته شود، پرتاب کننده اخراج می‌شود، وگرنه بایستی آن را از روی زمین بردارند و به طرف چاله (یا آجرها) بیاندازند. و بازیکن دسته به دست، با تمرکز حواس، آن را در دست می‌گرداند تا پیلی را که به طرف چاله‌اش می‌آید با ضربه دورش سازد، اگر نتواند و فاصله پیل با چاله کمتر از قد دسته باشد، باز سوخته است و اگر توانسته باشد که با ضربه دورش سازد، فاصله را، از چاله با طول دسته می‌شمارند. یک، دو، سه... دوباره ارسال پیل و دریافت پیل و شمارش فاصله با دسته تا به حد نصاب برسند وگر نه، همه آنها این کار را به نوبت انجام می‌دهند تا برسند. بدیهی است اگر نتوانسته باشند، بازی را به گروه حریف واگذار می‌کنند. اگر به حد نصاب (مثلاً 50) رسیدند، یکی یکی پیل را با سر دسته به مشابه توپ پینگ پنگ و راکت ضربه‌های کوچک و یکنواخت (چله) می‌زنند و می‌شمارند. بعد هر کدام، به تعداد چله، پیل را با ضربه سنگین دسته، به طرف جلو می‌زند و هر پیلی که در هوا گرفته شود، گیرنده آن را به طرف مبدأ پرتاب می‌کند، تا اینکه تمامی نفرات گروه دسته به دست به تعداد چله هایش بر پیل نواخته باشند. طول مسیر (آخرین محلی که پیل می‌افتد تا محل چاله)، توسط نفرات گروه حریف یکی پس از دیگری، به عنوان جریمه با دویدن طی می‌شود. به طوری که با عبارت (آنا، داشقا، زنبیل، سونبول، او... ) شروع شده باشد و صدای (او...) به صورت کشیده تا لحظه نفس کشیدن ادامه یابد. (یعنی هر کجا صدای بازیکنی قطع شد، یکی از دوستان دنباله مسیر را با صدای (او...) می‌دود اگر در انجام این موارد موفق شدند، در دور بعدی کنترل بازی را در دست می‌گیرند و با دسته کار می‌کنند و اگر نتوانند، باز در وسط محوطه بازی کرده، پیل را تعقیب می‌کنند.

 بازی‌های سنتی و محلی

ایکس - او

این بازی یک بازی دو نفره‌است به وسیله یک قلم و کاغذ انجام می‌شود. نام این بازی به دلیل علامت‌های X و O است که در طول بازی استفاده می‌شود. برای آغاز این بازی در یک صفحه جدولی با ۳ ردیف و ۳ ستون رسم می‌شود و هر یک از طرفین یکی از علامت‌های X یا O را انتخاب می‌کنند و تا انتهای بازی برای پر کردن خانه‌های جدول از آن استفاده می‌کنند.
برای شروع بازی یکی از طرفین به قید قرعه علامت X یا O را که قبلا انتخاب کرده در یکی از خانه‌های جدول ۹ خانه‌ای قرار می‌دهد. سپس نفر دوم علامت مربوط به خود را در خانه‌های دیگر که هنوز پر نشده‌اند قرار می‌دهد و پس از آن مجددا نوبت نفر اول خواهد بود.
نقطه پایان بازی در هر مرحله جایی است که یکی از حریفان بتواند علامتی را که در ابتدای بازی انتخاب کرده در یکی از ردیفهای افقی، عمودی یا قطری قرار دهد و در طول بازی هر یک از طرفین با قرار دادن علامت خود در مقابل علامت‌های حریف نباید اجازه دهند که حریف یک خط عمودی، افقی یا قطری را با علامت خود پر کند. نام این بازی در ادبیات انگلیسی Tic-tac-toe می‌باشد.
نمونه یک بازی که در نهایت X بازی را برده‌است:

بالابلندی

بالا بلندی یک بازی چند نفره‌است. در این بازی ابتدا یک نفر به اصطلاح گرگ می‌شود. بقیه بازیکنان فرار می‌کنند و گرگ باید آنها را بگیرد. گرگ نمی‌تواند یک بازیکن را در وضعیتی که بر یک سکوی بالاتر از زمین است بگیرد. آخرین کسی که گرگ او را می‌گیرد در مرحله بعد گرگ می‌شود.

پانتومیم

این بازی با تعداد نفراتی بیش از چهار نفر قابل انجام است. بدین صورت که پس از یارکشی نفرات به دو تیم تقسیم می شوند. یکی از تیمها طراح معما و دیگری حدس زننده و بازیگر پانتومیم می باشد. از تیم ۱ یک نفر داوطلب ِاجرا شده و موضوع پانتومیم که می تواند مشتمل بر چند کلمه باشد، در گوش وی توسط یکی از اعضای تیم ۲ نجوا می شود. نکته اینکه نفرات تیم ۲ قبلاً طی مشورت با هم بر سر موضوع پانتومیم به توافق رسیده اند. نفر داوطلب تیم ۱ با زبان ایما و ادا و اشاره (زبان ناشنوایان) یا حرکاتی که نشانگر موضوع باشند، سعی در رساندن مطلب به هم تیمی های خود می نماید. آنقدر که ایشان موفق به گفتن آن کلمه یا جمله گردند. از زیباییهای این بازی طرح موضوعات مفهومی و انتزاعی است که وجود خارجی و فیزیکی نداشته و فرد داوطلب با هنر به کارگیری ادا و اشارات سعی در فهماندن آن و بیان آن توسط هم تیمی های خود می نماید. هر چه تعداد افراد بیشتر باشد، انجام بازی لذت بیشتری بدست خواهد داد.

پینوکیو

به ترکی: تازادان انزلی
یک نفر به قید قرعه روی زمین خم میشود و دیگران از روی او میپرند. بعد از پریدن آنها هم خم میشود تا بقیه از روی آنها بپرند. همزمان با این کار شعری می‌خوانند با این مضمون: تازادان انزلی دی... ایکی دلی خان اکبری دی... اشک بلی سیندیردی...

تخم مرغ بازی، توپ بازی، توپ چرخی، تیله بازی

در قدیم بچه ها(بیشتر پسر بچه‌ها)روی زمین چاله هایی(پنج-شش تا) به پهنای کف یک دست و عمق تقریبی دو-سه انگشت با فاصله‌های نیم متری از هم می‌کندند و گوی‌های شیشه‌ای کوچکی(به اندازه تقریبا دو برابر یک نخود)را در دست گرفته و از یک نقطه شروع و به نوبت سعی می‌کردند تیلهٔ خود را با قرار دادن آن بین نوک انگشت شصت و انگشت وسط به داخل یکی از گودالها بیندازند، اگر افتاد یک امتیاز به نفع او و نوبت دیگری است و فرد امتیاز آورده در دور بعد تیله اش را از همان مکان چاله به سمت چاله بعدی با همان شیوه مخصوص باید پرت می‌کرد، و اگر هم نمی‌افتاد تیله همان جا که افتاده‌است می‌ماند تا دو باره نوبت به او برسد و دوباره تلاش کند.این بازی تا وقتی ادامه دارد که یکی زودتر از بقیه همه چاله‌ها را طی کند یا اینکه به توافق خودشان آخری برای بازی انتخاب کنند.این بازی مقید به تعداد افراد نیست و با هر تعداد نفری قابل اجراست.

 بازی‌های سنتی و محلی

خاله بزغاله، خر پلیس

خر پلیس در اصل یک بازی خنده دار و سرگرم کننده و نه به معنای پلیس خر می‌باشد. روش بازی به این صورت است که در این بازی حاقل باید ۶ نفر حضور داشته باشند تا بازی قابل انجام باشد. در ابتدا اگر گچ موجود نباشد با یک آفتابه پر از آب یک دایره بزرگ کشیده و اگر گچ موجود بود که فبها سپس بازیکنان به دو گروه تقسیم شده و قرعه کشی کرده و گروه بازنده به داخل دایره رفته و یک نفر به عنوان پلیس خرها و سایر افراد نیز دست خود را به دوش هم تیمیان خود گذاشته و یک حلقه را تشکیل می‌دهند. سپس بازی شروع شده و بازیکنان تیم بیرونی به دور دایره چرخیده و در انتظار یک فرصت مناسب که سوار یک خر در داخل دایره شوند و در این حین نیز پلیس خرها باید مراقب بوده و قبل از اینکه خر سواران سوار خرهای خود شوند باید پای آنها را یک ضربه بزند تا آنها بازی را ببازند و نوبت به گروه بعدی برسد و اما زمانی که خرسوار، سوار خر خود میشود دیگر نمی‌تواند پای او را بزند و زمانی که پایین می‌آید باید این کار را انجام دهد. و همچنین خر سوار اگر قهار بوده در فرصت مناسب از خر پایین پریده و از دایره خارج می‌شودو همچنین به هر میزان که خواسنه می‌تواند سوار خر شود و اگر خر خسته شده و به عبارتی بخوابد(خر خوابید! خر خوابید!) بازی از اول ادامه پیدا می‌کند. نکته قابل توجه اینکه اگر خر سواری خیلی زرنگ بوده باشد حتی می‌تواند سوار پلیس خرها نیز شده و اینجا به زیبایی بازی دو چندان افزوده می‌شود.

خروس جنگی، دستش ده(به اشتباه دست رشته گفته می‌شود)

در این بازی که هر چه تعداد نفرات آن بیشتر باشند لذت بازی بیشتر خواهد بود، فردی به عنوان خرس وسط انتخاب می شود. این فرد می بایست در حین پاسکاریِ توپ (با دست) بین بازیکنان، توپ را از آنان بگیرد. شخصی که توپ را از دست می دهد جای او را می گیرد. عمل قاپیدن توپ در هوا نیز در این بازی مجاز است. هنگامی که این بازی به جای دست با پا انجام شود، به خرس وسط موسوم می شود.

بازی رنگها

نام دیگر این بازی احتمالا «حساب گرجه فرنگی»! است. ابتدا یک نفر به اصطلاح گرگ می‌شود. سپس گرگ و سایر بازیکنان شعری نظیر این شعر را می‌خوانند.
گرگ"حساب گرجه فرنگی
سایرین:به چه رنگی
گرگ:به رنگ طوسی
و بقیه بازی شبیه بازی بالا بلندی است با این تفاوت که بازیکن فقط وقتی در مصوونیت هستند که شیئی به همان رنگ را در دست داشته باشند.

زو (بَد بَده)

بازی زو یک بازی است که از زمان‌های قدیم وجود داشته.بازی به این صورت است که افراد به۲گروه تقسیم می‌شوند.به ترتیب در هر ۲گروه انتخاب شده و با گفتن کلمه زوووووووو می‌روند و یکی از افراد گروه مقابل را می‌گیرد.
ابتدا افراد به دو گروه هفت نفره تقسیم می‌شوند و یک گروه گرگ و دیگری بره می‌شود. آن گاه یکی از گرگ‌ها می‌گوید زووو و به یکی از بره‌ها دست می‌زند اگر بره‌ها گرگ را تا زمانی که زویش بند بیاید بتوانند نگه دارند آن گرگ یکی از بره‌ها می‌شود.

سنگ، کاغذ، قیچی

این بازی دو نفره می باشد. مشت نماد سنگ، دو انگشت سبابه و وسطی برخاسته(علامت V)نماد قیچی و کف دست باز شده نماد کاغذ می باشند. دو نفر بازیکن دستها را به پشت برده و همزمان می گویند: " سنگ، کاغذ، قیچی ". هر کدام می توانند دست خود را به عنوان یکی از نماد های بالا نشان دهند. ترتیب برتری هر یک از نمادها بر دیگری به صورت ذیل می باشد: برتری کاغذ بر سنگ، برتری سنگ بر قیچی، برتری قیچی بر کاغذ. شخص برنده شخصی است که نماد نشان داده شده توسط وی بر نماد فرد مقابل به شرحی که آمد، برتری داشته باشد. این بازی بیشتر به منظور تعیین بازیکن آغازگر بازی دیگری کاربرد دارد مانند گردو، شکستم.

شاه، دزد، وزیر

این بازی معمولا" با 4 نفر انجام میشود.ابتدا تکه های همشکل وکوچکی از کاغذ تهیه میشود و روی هر کدام بترتیب کلمات "شاه" " وزیر " " جلاد" و "دزد" نوشته میشود و سپس کاغذها به شکل یکسان تا میشود تا کسی از داخل آن خبردار نشود، سپس هر یک از بازیکنان کاغذی را برمیدارند، وقتی همه کاغذها را برداشتند و از سمت خود آگاه شدند( البته غیر از شاه کسی نامش را فعلا" لو نمیدهد)، شاه رو به دیگران میگوید: ((وزیر من کیست؟))آنگاه وزیر هم با نشان دادن کاغذ، خود را به شاه معرفی میکند.آنگاه شاه میگوید :((دزد را از میان این دو پیدا کن.))صحنه حساس بازی اینجاست چون وزیر باید دزد را از میان دو نفر باقیمانده پیدا کند.بالاخره وزیر یک نفر را بعنوان دزد معرفی میکند که دو حالت در پی خواهد داشت.اگر حدس وزیر درست بود که شاه فرمان شکنجه ای را به جلاد صادر میکند و جلاد هم دزد بخت برگشته را شکنجه میکند، اما اگر حدس وزیر اشتباه بود و جلاد را اشتباها" بجای دزد معرفی کرده بود معمولا" جلاد بلافاصله پس از حدس وزیر و معرفی او خواهد گفت:(( چرا به جلاد توهین کردی؟!!)) و سپس شاه شکنجه ای را به جلاد میگوید تا جلاد وزیر بخت برگشته را تنبیه کند. شکنجه ها معمولا" کمی کودکانه و بعضا" دردآور بود مثل سبیل آتشین یا بشین و پاشو و ... هر دور بازی از تقسیم کاغذها تا تنبیه بیشتر از چند دقیقه طول نمیکشد لذا در نیم ساعت میتوان بیش از شش یا هفت مرتبه بازی کرد.

شکرپنیر

نحوه انجام این بازی شیرین بدین ترتیب است که کودکان از هر گروه جنسی که باشند (دختر یا پسر)، ایستاده و دستهای یکدیگر را می‌گیرند و به صورت حلقه در می‌آیند. کودکی در وسط حلقه می‌نشیند و آنها در حالی که دست در دست به دور او می‌گردند، این شعر را در نقش و حالات مختلف می‌خوانند:
1- نفر وسط را با دست گره خورده اشاره می‌کنند و چنین می‌خوانند: «بُوقیزین مامان جانی، شکر پنیر پیشیریر» مادر این دختره، شکر پنیر می‌پزه. اگر بازیکن وسط پسر باشد، چنین می‌خوانند: «بُو اوغلانین مامن جانی، شکر پنیر پیشیریر» مادر این پسره، شکر پنیر می‌پزه.
2- در حالی که با دستها اطراف را اشاره می‌کنند می‌خوانند: «قُونشولارا پایلاییر» برای در و همسایه‌ها می‌بره.
3- در ادامه در حالی که دستهای خود را بالا می‌برند، چنین می‌خوانند: «اُوجالیغی بُو بُویدا» قد و بالاش این هوا.
4- در ادامه همانطور که به دورش می‌گردند، دستها را پایین آورده و چنین می‌خوانند: «اَلچالیغی بُو بُویدا» قد کوتاهش این قدر.
5- در حالی که بازوهایشان را کاملا باز کرده و حلقه را به بزرگترین اندازه خود رسانده‌اند چنین می‌خوانند: «گئنیشلیغی بُو بُویدا» گشاده دل این هوا (یا گشاده رو این هوا).
6- در حالی که بازوهایشان را جمع کرده و به هم نزدیک می‌شوند، یعنی حلقه را به کوچکترین حد می‌رسانند، چنین می‌خوانند: «داراشلیغی بُو بُویدا» تنگ نظریش این قَدَر.
7- در ادامه حلقه را کمی باز می‌کنند و در حالی که با دستها به نفر وسط اشاره می‌کنند تا بلند شود چنین می‌خوانند: «قٰالخ آیٰاغا قالخ، دوروبَره باخ، کیمی سئویرسَن، چَک قاباغا، باخ» از جات بلند شو، دوروبرو نگاه کن، هر کدومو دوست داری، پیش بکش و نگاه کن. آنگاه کودک وسطی، برخاسته و یکی از کودکان حلقه را انتخاب کرده و جایش را با او عوض می‌کند و در دور بعدی به دور نفر وسطی که تازه نشسته است می‌گردند و بازی را ادامه می‌دهند.

شمع گل پروانه

این بازی معمولاَ با 3نفر انجام میشود. دو نفر دوطرف یک طناب را گرفته(به صورتی که وسط طناب کمی به زمین برخورد کند)، نفر سوم وسط می ایستد و نفرات طرفین طناب را با این شعر را (شمع گل پروانه افسانه و اسم طرفین بازی) طناب را میچرخوانند و نفر وسط از روی طناب می بیپرد و روی هر اسمی که نتواند از روی طناب بپرد جایش را با اسمی که بر روی آن می ایستد، جایش را با آن عوض می‌کند.

 بازی‌های سنتی و محلیشیشه بازی، شیطون فرشته، طناب کشی، طناب بازی، عمو زنجیرباف

ابتدا دو نفر که تقریباً از لحاظ نیروی جسمانی و قد و وزن یکسان و قدری بزرگتر از بقیه باشند انتخاب می‌شوند. یکی به عنوان سرگروه و دیگری عمو زنجیرباف. این دو بازیکن به دو سر رشته و زنجیری که سایر بازیکنان با قلاب کردن دست‌های یکدیگر درست کرده‌اند پیوسته و دایره‌وار کمانی را تشکیل می‌دهند. ابتدا سرگروه، عمو زنجیرباف را مورد خطاب قرار داده و سؤال و جواب‌هایی را به صورت شعر رد و بدل می‌کنند. البته در اینجا بقیه بچه ها سرگروه را همراهی می‌کنند.
عموزنجیرباف...! بعله...؟
زنجیر منو بافتی...؟ بعله...!
پشت کوه انداختی...؟ بعله...!
بابا اومده...! چی چی آورده...؟
نخود و کشمش...! بخور و بیا...!
با صدای چی...؟! با صدای گربه...! میو، میو، میو...
تا عمو زنجیرباف نام حیوانی را بر زبان آورد، سرگروه همراه با سایر بازیکنان، صدای حیوان مورد نظر را درآورده و به راه می‌افتند و از زیر دست‌های به هم داده عمو زنجیرباف و نفر دوم می‌گذرند، به جز همان نفر دوم که به صورت کت بسته، پشت به بچه‌ها قرار می‌گیرد. سرگروه دوباره شعر را شروع می‌کند و عمو زنجیرباف با نام حیوانی آن را تمام می‌کند و آنها از زیر دست به هم داده نفری که کت بسته پشت به بچه‌ها ایستاده و نفر سوم عبور می‌کنند. در نتیجه نفر سوم نیز دست‌هایش پیچ خورده و پشت به بچه‌ها قرار می‌گیرد. خلاصه این بازی را تا جایی انجام می‌دهند که همه بچه‌ها غیر از سرگروه و عمو زنجیرباف، کت بسته و پشت و رو شوند و یا به عبارتی زنجیر شوند! در اینجا سرگروه و عمو زنجیرباف گفتگو می‌کنند:
عموزنجیرباف...! بعله...؟
زنجیر منو بافتی...؟ بافته شد...!
محکمه یا که شُله...؟ بکش و ببین!
حال سرگروه از یک طرف و عمو زنجیرباف از طرف دیگر، با کشیدن بچه‌ها سعی می‌کنند که زنجیر را پاره کنند اما بچه‌ها با محکم گرفتن دست‌های یکدیگر مقاومت می‌کنند... تا اینکه بالاخره زنجیر از یک جایی پاره می‌شود. دو بازیکن که دست‌هایشان از یکدیگر باز شده جریمه می‌شوند و بایستی هر کاری که از سوی سایر بازیکنان به آنها محول می‌شود، انجام دهند. مثلا یک دور حیاط مدرسه را بدوند.

قایم باشک

(به فارسی افغانستان: چشم گیرک)، قایم موشک هم گفته می‌شود. این بازی معمولا در محیط‌های باز بازی می‌شود و تعداد شرکت کنندگان در آن نامحدود است.
روش بازی به این صورت است که بر حسب قرعه یکی از شرکت کنندگان گرگ می‌شود، در یک محل ثابت می‌ایستد و چشم‌هایش را می‌بندد (به اصطلاح چشم می‌گذارد) و تا یک عدد مثل ۱۰۰ یا ۵۰ می‌شمارد. در طول این مدت سایر شرکت کنندگان باید در محلی خود را مخفی کنند به طوری که گرگ نتواند آن‌ها را ببیند. پس از پایان شمارش، گرگ چشمهایش را باز می‌کند و سعی می‌کند دیگران را پیدا کند.
در صورتی که گرگ هر یک از شرکت کنندگان را ببیند باید نام او را بلند صدا کند و با اعلام محل اختفای او کلمه سُک سُک را به زبان آورد. برای گفتن کلمه سک سک گرگ باید در محلی که چشم گذاشته بوده قرار گرفته باشد. در این حالت فرد شرکت کننده باید از محل خود بیرون بیاید. اگر گرگ نام شرکت کننده یا محل اختفا را اشتباه بگوید شرکت کننده نباید بیرون بیاید و می‌تواند به بازی ادامه دهد. هر گاه گرگ آنقدر از محل ثابت اولیه اش دور شود که یکی از افراد مخفی شده بتواند خودش را به محل چشم گذاشتن گرگ برساند و کلمه سُک سُک را به زبان آورد، تمام افرادی که گرگ قبل از آن پیدا کرده بود به اصطلاح آزاد می‌شوند. به این ترتیب نفر بعدی که گرگ پیدا کند در مرحله بعد گرگ خواهد شد.
بازی به دو صورت پایان می‌یابد. یکی این که گرگ همه افرادی را که مخفی شده‌اند پیدا کند، به این ترتیب نفری که اول از همه گرگ او را پیدا کرده یا نفر اولی که توسط دیگران آزاد نشده در دور بعد گرگ است. حالت دوم این است که نفر آخری که پیدا نشده پیش از گرگ خود را به محل چشم گذاشتن برساند سک سک بگوید. به این ترتیب تمام نفراتی که گرگ قبلا پیدا کرده بود آزاد می‌شوند و خود گرگ دوباره در مرحله بعد باید چشم بگذارد.
بازی این طور است که: چند نفر جمع می‌شوند و یک نفر را به قید قرعه انتخاب می‌کنند. سپس او چشم می‌گذارد و دیگران قایم می‌شوند و فردی که چشم گذاشته‌است باید مکان قایم شدن افراد را پیدا کند، بلند بگوید و در محل چشم گذاشتن، دست بگذارد و بگوید: «سُک سُک». افرادی که قایم شده‌اند باید زودتر از کسی که چشم گذاشته «سک سک» کنند. در صورتیکه فرد چشم گذار نتواند هیچ یک از نفرات را سک سک کند، باید بار دیگر چشم گذارد ولی اگر دو نفر را سک سک کند نفر آخری که می‌رسد و سک سک شده‌است باید چشم بگذارد. در صورتی که فرد چشم گذار یک نفر را سک سک کند باز هم او باید چشم گذارد. زمان بازی به دلخواه افراد تنظیم می‌شود. معمولاً مکان‌های شلوغ تر برای بازی بهتر است. نام این بازی در ادبیات انگلیسی Hide-and-seek می‌باشد.

قلعه

در بازی قلعه یا نجات ابتدا یارکشی می‌شود و سپس با شیر یا خط یکی از گروه‌ها به گرفتن یاران گروه دیگر می‌پردازد هر کسی که دستگیر می‌شود به کنج دیواری برده می‌شود که به آن قلعه گفته میشود. اگر در این حال یکی دیگر از اعضای گروه بتواند به قلعه نزدیک شده و دستش را به یکی از افراد دستگیر شده بزند آنها آزاد می‌شوند. بازی تا هنگامی که تمام افراد گروه دستگیر شوند ادامه می‌یابد و سپس دو گروه تعویض می‌شوند. بازی قلعه در مدارس ابتدایی پسرانه ایران بسیار رواج دارد.
در این بازی دو تیم جایی را به عنوان قلعه خود انتخواب کرده. یک گروه (سگ)میشود که دنبال گروهی دیگر به نام(بره) می‌دوند اگر دست گرگ‌ها به بره خورد بره باید به قلعه سگ‌ها برود و برای آزاد سازی بره زندانی برهٔ دیگر باید ازدست سگها فرار کند و دست خود را به برهٔ زندانی بزند و بگوید آزاد آنگاه بره آزاد می‌شود بازی تا جایی ادامه دارد که تمام بره‌ها گرفته شوند.

کش بازی

حداقل سه نفر باید در این بازی شرکت کنند دو نفر که کش را به کمک پاهایشان بگیرند و یک نفر که از روی کش بپرد. تعداد افرادی که کش را می‌گیرند می‌تواند بیشتر هم باشد. این بازی چندین مرحله دارد که هر کدام اسم مخصوصی دارد. کسی این مرحله ها را به یاد دارد؟

کبدی با یک پا

اهداف بازی: افزایش استقامت قلبی تنفسی و عضلانی، تقویت عضلات پا،هماهنگی عصبی، عضلانی، تعادل، سرعت و چابکی.
تعداد بازیکنان: ۶ تا ۱۲ نفر
ابزار بازی: به ابزار نیاز ندارد
محوطه بازی: فضای باز
شرح بازی:
بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و هر گروه در جایگاه خود که از قبل مشخص شده است، می ایستند.
یک نفر از بازیکنان گروه اول پشت خط میانی (خطی که دوگروه را از یکدیگر جدا می کند) می ایستد.
بازیکن یک پایش را بلند می کند و روی یک پا می ایستد و به صورت لی لی کردن به زمین تیم مقابل وارد می شود.
او سعی می کند به طرف بازیکنان گروه دوم برود و آن ها را لمس کند او به هر نفری که دست بزند او را می سوزاند و باید از بازی خارج شود و در مقابل بازیکنان گروه دوم باید از دسترسی او فرار کنند تا نتوانند به آن ها دست بزند.
بازیکن گروه اول باید به همان حالت یک پا و قبل از خسته شدن و زمین خوردن پایش به سمت گروه خود برگردد ولی اگر قبل از بازگشت و گذشتن از خط میانی، پایش به زمین بخورد می سوزد و باید از بازی خارج شود.
این بازی به همین روش با بازیکن گروه دوم آغاز می شود و بازیکنان به نوبت به اجرای بازی می پردازند تا جایی که تمام بازیکنان یک تیم بسوزند و تیم مقابل برنده بازی می شود.

کلاغ‌پر

در این بازی یک نفر که اصطلاحا اوستا نامیده می‌شود با نام بردن اسم حیوانات و گاهی وقتها اشیا و یا آدمها، مهارت کودکان در زمینه تشخیص پرندگان از سایر موجودات را تقویت می‌کند. به این ترتیب که بچه‌ها به صورت حلقه‌ای گرد هم می‌آیند و انگشت اشاره خود را در مرکز دایره قرار می‌دهند و با شنیدن نام پرنده دست خود را به نشانه پرواز بلند می‌کنند و کسی که اشتباها در موردی غیر از پرندگان دست خود را بلند کند بازنده‌است و از حلقه مسابقه خارج می‌شود و این روند تا باقی ماندن یک نفر ادامه پیدا می‌کند. لطافت این بازی به اجرای سریع و ابراز هیجان کودکان می‌باشد.

گانیه

این بازی در محدوه مربع شکل یا مستطیل شکل به نام زمین بازی انجام می شود. حدود زمین بازی مشخص شده و بازیکنان به دو تیم یارکشی می شوند. اعضای یک تیم در سراسر زمین بازی پراکنده می شوند. اعضای تیم دیگر به صورت تک نفری و با حالت لِی لِی وارد زمین بازی شده و سعی در زدن (رساندن دست به بدن بازیکن تیم مقابل) بازیکنان تیم مقابل می کنند. در صورتی که از حالت لِی لِی خارج شوند سوخته و از بازی حذف می شوند. در صورتی که پای هر کدام از بازیکنان دو تیم از زمین بازی خارج شود آنها خواهند سوخت. بازی تا زدن آخرین نفر باقیمانده در زمین ادامه خواهد داشت. در این هنگام جای دو تیم با هم عوض می شود.

گاو گوسال

بازی اینطور است که ابتدا پنج سنگ کوچک یا شیئ دیگر که هر کدام سنبل یک چیز است را تهیه میکنیم. سنگ تیره به عنوان گاو، سنگ قهوای به عنوان گوساله، شیئ گرد بعنوان فنگل، شیئ سفید بعنوان پنیر و شیئ دراز بعنوان شاه دراز. اینها باید در حدی باشند که هر کدام به راحتی در مشت بسته جای گیرند. سپس تعدادی دور هم جمع میشوند و یک نفر اشیائ را پشت خود یا درپیراهن و یا کیسه یا هر جایی که افراد دیگر نبینند قایم میکند و به طور تصادفی یکی رادر مشت بسته بیرون می‌آورد وبصورت سوالی میگوید: "گو، گوسال، فنگل پنیر یا شادراز؟ اگر درست پاسخ داد نوبت نفر بعدی میشود ولی اگر پاسخ غلط داد جریمه میشود که معمولا کولی دادن به نفر مقابل است و یا هر نوع جریمه‌ای که در ابتدای بازی جمع توافق میکنند. سپس نوبت به نفر بعدی است که سوال کند و همینطور بازی ادامه دارد.

گردو، شکستم

این بازی در واقع مقدمه‌ای برای شروع بازی‌های دیگر است. برای تعیین سرگروه یا جای ایستادن هر گروه یا گروهی که باید بازی را شروع کند یا در بازی «وسطی» برای تعیین گروه وسط، بچه‌ها اول این بازی را می‌کنند. دو نقطه را با فاصله‌ای انتخاب می‌کنند. دو نفر نماینده ی هر گروه در نقاط این طرف و آن طرف قرار می‌گیرند. یکی، در حالی که پای راست را در جلوی شست پای چپ گذاشته است، از یک طرف شروع می‌کند و می‌گوید: گردو! دومی با انجام همین کار می‌گوید: شکستم. هر کس هنگام انجام این کار، یعنی در "گردو" گفتن یا در "شکستم" گفتن،پایش روی پای دیگری برود، گردو را شکسته و برنده است و گروه او بازی را شروع می‌کند.
کودکان و تماشاچیان هم شعر می خوانند و هیجان‌های خود را تخلیه می کنند:
گردو با پا می‌شکنم / چه بی‌صدا می‌شکنم

 بازی‌های سنتی و محلیگرگم به هوا، گرگم و گله می‌برم

شرکت کنندگان این بازی باید بیشتر از ۴ نفر باشند. از بین آن ها یکی گرگ می شود و دیگری چوپان. همه ی کودکان پشت چوپان، کمر یکدیگر را می‌گیرند. هرچه تعداد بچه ها بیشتر باشد، بازی هیجان‌انگیزتر می‌شود. گرگ روبه روی چوپان و گله‌ای که پشت سرش است، می ایستد و می‌خواند: گرگم و گله می‌برم. گوسفندان هم می‌خوانند: چوپون دارم نمی‌ذارم.
ـ گرگ دندان نشان می‌دهدو می گوید: کارد من تیزتره، لقمه ی من لذیذتره.
ـ خونه ی خاله از کدوم وره؟
ـ از این ور و از اون وره.
گوسفندان شروع می‌کنند به راست و چپ حرکت کردن. گرگ هم همین‌کار را می کند. تا یکی از کودکان را که نتوانسته در حرکت با دیگران هماهنگ شود، می‌گیرد. او جزو دسته ی گرگ می‌شود،کمر گرگ را می‌گیرد و به جدا کردن گوسفندان از گله کمک می‌کند و با او شعر می‌خواند.
این بازی یک سرگرمی پرشور و نشاط است و مشارکت و کار گروهی را به کودکان می‌آموزد. بازنده ندارد و هر دو گروه برنده‌اند.

گل یا پوچ

گل یاپوچ یه بازی دسته جمعی هستش که معمولاً دونفره هم بازی می کنن. دراین بازی یک شئ گردکوچک مثل نخود، سنگ ریزه یا هرچیز کوچک مشابه را داخل یکی از دستان قرارداده به طوری که افراد دیگر نبینند بایدبه اصطلاح گل را پیدا کنند.

گوشه بازی، طناب‌بازی

این بازی هم به صورت انفرادی انجام می‌شود، هم به شکل گروهی.
انفرادی: یک کودک به تنهایی با طناب به بالا می‌پرد و طناب را با دست از پشت سرش به بالا می‌چرخاند و در جلو از زیر پایش رد می‌کند یا برعکس. طناب در فضا دور کودک می‌گردد و بچه‌های اطراف می‌شمارند ۱، ۲، ۳ ... تا وقتی که طناب به پای بازیکن گیر کند یا نتواند بپرد. تعداد پرش هر کس شمرده می‌شود. هر کس بیشتر پرید، برنده است. گاهی این بازی مسابقه ی سرعت است و اطرافیان خیلی تند می‌شمارند و بازیکن باید پرش خود را با شمردن آن ها هماهنگ کند.
گروهی: دو کودک دو سر طناب را می‌گیرند و به فاصله ی مناسبی که بتوانند طناب را خوب و هماهنگ بچرخانند، به طوری که هم در چرخش به زمین بخورد و هم هنگام چرخش به اندازه ی قد یک کودک بالا برود، می‌ایستند.
کودکان نامگذاری می‌شوند: سرخ، سبز، آبی، گلابی و... یک کودک وارد طناب می‌شود و می‌پرد. دیگران دم می‌گیرند: سرخ، سبز، آبی گلابی ... روی نام هر کس سوخت، نفر بعدی اوست. این بازی به صورت "یک در رو"، "دو در رو" و ... هم انجام می‌شود: کودکان پشت سر هم وارد می‌شوند. دفعه ی اول یک بار می‌پرند، دفعه ی دوم دو بار، دفعه ی سوم ... کودکان دیگر هم دم می گیرند: "یک در رو"، "دو در رو" و... کودکی که پایش به طناب می شود.
گیر کند یا در پریدن تأخیر داشته باشد، به طوری که یک بار طناب خالی به زمین بخورد، می‌سوزد و از بازی کنار می‌رود. بازی ادامه پیدا می کند تا یک نفر در صف بماند که برنده است.
طناب ‌بازی و «یک در رو» و... بازی ای هیجان‌انگیز و دوست‌ داشتنی‌ است که موجب تقویت عضلات، بالا بردن میزان دقت، واکنش درست و سریع، مشارکت و رقابت سالم.

لی لی

به انگلیسی: Hopscotch این بازی بیشتر توسط دختران انجام می‌شود. اصول این بازی با پریدن از روی مربع‌های کشیده شده روی زمین است. هر مربع یک شماره از خود دارد. شرکت کننده اول سنگی را روی یک شماره می‌اندازد و اگر توانست این کار را بطور دقیق انجام دهد با لی لی کردن همه مربع‌ها را بجز مربعی که سنگ را در آن انداخته طی می‌کند و سنگ را در بازگشت می‌آورد.

لی لی حوضک

در این بازی مادر یا بزرگ‎تر دیگری دست کودک را در دست می‎گیرد، با انگشت دست دیگر کف دست کودک را قلقلک می دهد و می گوید :" لی لی حوضک، جوجو اومد آب‎بخوره‎ افتاد تو حوضک . " انگشت کوچک را جمع می‎کند:" این درش آورد ." انگشت دوم را جمع می‎کند : " این شستش " انگشت سوم را جمع می‎کند: " این پختش." " کی خوردش ؟ " انگشت شصت را می‎گیرد و حرکت می دهد : " منِ منِ کله گنده " این بازی با انواع شعرگونه های دیگر نیز اجرا می شود . با گرفتن انگشت کوچک :" این‎گفت : بریم دزدی. این گفت چی چی بدزدیم؟ این گفت تشت طلای پادشاه رو . این گفت : جواب خدا رو کی می ده؟ " با تکان تکان دادن انگشت شصت : این گفت :" منِ منِ کله گنده !" یا شعر جدید آن : " این کوچول موچوله، این داداشِ (خواهرِ ) کوچوله، این بابایِ کوچوله، این مامانِ کوچوله، دوستشون داری؟ بله، بله ، یک دنیا ." این بازی علاوه بر آشنایی با ریتم و قافیه و وزن، علاوه بر رابطة عاطفی با کودک و علاوه بر تحریک حس لامسة کودک، بیان نکته‎های اجتماعی و آموزش ریاضی را نیز برای کودک آغاز می‎کند .کودک برای اینکه شمارش را بیاموزد مانند اجداد خود از انگشتانش استفاده می‎کند . کودک برای یادگیری این امر ابتدا باید بیاموزد که انگشتان را به نوبت و با عدد مناسب آن مشخص کند . مدت‎ها طول می‎کشد تا کودک این ترتیب و این تطبیق را فرا گیرد و چه چیز زیباتر و پر انگیزه تر از یک کلام آهنگین دوست داشتنی او را به این کار تر غیب می کند؟

نون بیار کباب ببر

دو نفر دستهای همدیگر را روی هم قرار می‌دهند و هر کس که توانست روی دست آن یکی بزند برنده‌است.

بازی‌های نمایشی

بازی‌های نمایشی طیف وسیعی دارند اما ویژگی مشترک شان ایفای نقش‌های مختلف توسط کودکان است. مامان بازی، خاله بازی، پلیس بازی، معلم بازی و دکتر بازی نمونه‌هایی از این نوع بازی‌ها است.

وسطی

تعداد شرکت کنندگان در این بازی، محدودیت ندارد. کودکان هر چندنفر که باشند، دو دسته می‌شوند و مشخص می‌کنند که اول کدام گروه، وسط باشد.
گروهی که وسط نیست، هم دو دسته می‌شود و هر دسته در یک طرف زمین بازی قرار می‌گیرد. آن ها توپی را از یک طرف به طرف دیگر پرتاب می کنند تا به یکی از افراد وسط بخورد. افراد وسط هم سعی می‌کنند با جا خالی دادن نگذارند توپ به آن ها بخورد. هر کس توپ به او بخورد، از بازی بیرون می رود. اگر کسی توپ را بدون تماس با بدن خود یا زمین در هوا بگیرد (گل بگیرد)یا(بل بگیرد) در برابر هر بل می‌تواند یکی از یارانش را که از بازی بیرون رفته، دوباره به وسط بیاورد، یا اگر یک بار سوخت، از بازی خارج نشود. پرتاب توپ از این طرف به آن طرف آن‌قدر ادامه پیدا می کند تا چابک ترین و زرنگ‌ ترین کودکان در وسط باقی ‌بمانند. بعد، بازی با عوض کردن جای وسطی ها با افراد دو طرف زمین ادامه می‌یابد.
این بازی خیلی هیجان‌انگیز است و دو طرف ضمن پرتاب توپ گاهی شعر هم می‌خوانند:
بپا که توپ نخوره به پات / بپا یهو، نیفته کلات
این بازی در گذشته خیلی رایج بود و هنوز هم میان بچه هاطرفدار دارد. با اینکه انجام آن در فضای باز مناسب ‌تر است، اما در اتاق هم می شود انجام ‌داد، باتوپ های پارچه ای ، یا پیچیدن و گلوله کردن لباس‌های کهنه. امروزه می‌توان با هدف ایجاد هیجان و شادمانی، تقویت حس بینایی، واکنش سریع و همچنین مهارت در نشانه‌گیری، کودکان را به این بازی تشویق کرد.

هپ هپ

اهداف بازی: سرگرمی، نشاط، افزایش دقت، تمرکز و تمرین حفظ مضارب اعداد گوناگون
تعداد بازیکنان: ۳ نفر به بالا
ابزار بازی: به ابزاری نیاز ندارد
محوطه بازی: فضای بسته
شرح بازی: در این بازی، ابتدا یک نفر از دانش آموزان را که از بقیه بزرگ تر است، به عنوان استاد انتخاب می کنند. استاد یک عدد را انتخاب می کند، به طور مثال عدد ۵ را انتخاب می کند (انتخاب عدد اختیاری است).
بقیه دانش آموزان به شکل دایره وار می نشینند و استاد، یکی از دانش آموزان را انتخاب می کند، دانش آموز باید از عدد یک شروع کند، یعنی او باید شماره یک بگوید، بعد به ترتیب، نفر دوم عدد دو، نفر سوم عدد سه و نفر چهارم عدد چهار را باید بگوید. در این جا نفر پنجم باید بسیار حواسش جمع باشد و به جای عدد ۵ کلمه «هپ» را بگوید.
چون عدد ۵ را استاد انتخاب کرده بود به همین روش نفرات شش، هفت و ... باید اعداد مربوط به خود را بگویند.
وقتی عدد ۱۰ می رسد باز باید کلمه «هپ» گفته شود. به همین ترتیب به جای مضارب عدد ۵ باید کلمه «هپ» را بگویند.
این عدد شماری به شکل دوره ای ادامه پیدا می کند.
کسانی که به اشتباه به جای کلمه «هپ» عدد بگویند یا کلمه «هپ» را به جای عددی غیر از مضارب ۵ بگویند، می سوزند و از بازی خارج می شوند.
بازی تا زمانی ادامه پیدا می کند که تنها یک نفر باقی بماند. آخرین نفر باقی مانده در دایره بازی به عنوان برنده شناخته می شود.

هفت سنگ

هفت سنگ نام یک بازی سنتی ایرانی است. امکانات لازم برای این بازی، هفت عدد سنگ صاف و تخت و یک توپ هفت‌سنگ (شبیه توپ تنیس) است. بازیکنان در قالب دو تیم پنج یا شش نفره تقسیم می‌شوند. وقتی که سنگ‌ها چیده می‌شوند یکی از گروه‌ها به عنوان پرتاب‌کننده بازی را شروع می‌کند. شروع بازی به این ترتیب است که باید از فاصله نسبتاً دور توپ را به طرف سنگ‌ها بیندازند.گروهی که توپ را پرتاب می‌کند باید سعی کند که کمترین مقدار سنگ را بیندازد چون در این صورت راحت‌تر می‌تواند بازی را تمام کند. وظیفه گروه دوم هم این است که نگذارد تیم پرتاب‌کننده سنگ‌های ریخته شده را دوباره روی هم بچیند و باید با توپ به آنها بزند. هر کدام از بازیکنان تیم مهاجم که توپ به او برخورد کند از جریان بازی کنار می‌رود. و به این ترتیب اگر هیچ کدام باقی نمانند بازی به نفع تیم مدافع و اگر سنگ‌ها روی هم چیده بشوند بازی به نفع تیم مهاجم تمام می‌شود.

یه قل دو قل (به ترکی: ابه داش یا قجمه داش)

اهداف بازی: سرگرمی، افزایش هماهنگی عصبی عضلانی، افزایش دقت و تمرکز و چابکی
تعداد بازیکن: بیشتر از دو نفر (۲ تا ۱۰)
ابزار بازی: ۵ سنگ گرد که کمی بزرگ تر از فندق باشد
محوطه بازی: فضای بسته
شرح بازی: ابتدا با جفت یا تک آمدن، آغاز کننده بازی را مشخص می کنند، به این گونه که یکی از بازیکنان سنگ ها را در مشت می گیرد تا دیگری بگوید زوج است یا فرد این بازی چندین مرحله دارد و بازیکن با اجرای موفق هر مرحله، به مرحله دیگر راه می یابد، ولی اگر در هر مرحله مرتکب اشتباه شود، می بازد و باید بازی را به نفر بعدی واگذار کند.
مرحله اول (قل اول): پنج سنگ را به گونه ای که جدا از هم باشد روی زمین پخش می کنند، آغاز کننده بازی یکی از سنگ ها را بر می دارد و به بالا می اندازد و در فاصله زمانی پایین آمدن سنگ، یکی از سنگ های روی زمین را بر می دارد و با همان دست، سنگ بالا انداخته را که در حال سقوط است می گیرد و به همین شیوه همه سنگ ها را بر می دارد.
مرحله دوم (دو قل): ۵ سنگ را به گونه ای که دو به دو قرار بگیرد، روی زمین پخش می کند؛ یکی را برمی دارد و به بالا می اندازد و سنگ ها را دوتایی از روی زمین بر می دارد.
مرحله سوم (سه قل): مانند مراحل مذکور است؛ با این تفاوت که چهار سنگ روی زمین را باید در دو حرکت یک تایی و سه تایی بردارد.
مرحله چهارم: یک سنگ را به هوا می اندازد و چهار سنگ را با هم از روی زمین بر می دارد و سنگ معلق در هوا را می گیرد.
مرحله پنجم (قرتک): یک سنگ را به هوا می اندازد، در حالی که چهار سنگ دیگر در مشت است انگشت سبابه را به زمین می کشد، بعد سنگ را در هوا می گیرد.
مرحله ششم: بازیکن سنگ ها را پخش می کند یکی را بر می دارد و بالا می اندازد، در فاصله بازگشت، یکی از سنگ های روی زمین را بر می دارد و سنگ هوا را می گیرد و با یک پرتاب دیگر، سنگی را که از روی زمین برمی دارد با یکی از سنگ ها عوض می کند و به همین روش، مرحله را با تعویض تمامی سنگ ها به پایان می رساند.
مرحله هفتم: در این مرحله، بازیکن بعد از ریختن سنگ ها روی زمین، دست چپ را در یک طرف آن ها به شکل عمودی بر زمین می گذارد و دیواری درست می کند.
با دست راست یکی را بعد از برداشتن به طرف بالا می اندازد و دو بار می گیرد و دراین فاصله باید یکی از سنگ ها را بردارد و آن سوی دیوار بگذارد و این حرکت را برای تمامی سنگ ها اجرا کند.
مرحله هشتم: در این مرحله، بازیکن سنگ ها را یک جا به طرف بالا می اندازد و در فاصله بازگشت آن ها، به سرعت دست ها را به هم می چسباند و با دو کف دست، سنگ ها را می گیرد. دوباره آن ها را در همان حالت با دو دست به طرف بالا می اندازد و در این فاصله دست ها را وارونه می کند و از ناحیه انگشت سبابه به هم می چسباند و آن ها را با پشت دست هایش می گیرد و سپس سنگ ها را به بالا پرتاب می کند و با کف دو دست می گیرد. افتادن حتی یک سنگ موجب سوختن است و هر کدام از بازیکنان که این مراحل را بدون اشتباه بگذرانند، برنده بازی معرفی می شوند و اگر در هر مرحله بسوزند، باید بازیکن حریف بازی را ادامه بدهد.
مرحله آخر: مرحله تنبیه است و دو بازیکن رو به روی هم می نشینند؛ بازنده کف دستش را به زمین می چسباند و نفر برنده سنگ‌ها را یکی یکی با اسامی تنبیه‌ها مانند: «نوازش و برداشتن عسل از کندو» پشت دست او می چسباند، سپس باید با یک حرکت همه سنگ ها را به سوی بالا بیندازد و با کف دست بگیرد، اگر توانست همه را بگیرد تنبیهی متوجه او نیست اما اگر سنگی روی زمین بیفتد به تعداد سنگ‌های افتاده برای او جریمه تعیین می‌کنند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 18:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره هویج

بازديد: 2779
تحقیق درباره هویج

هویج

مقدمه

هویج یا گَزَر (زردک) گیاهی خوراکی و دوساله از خانواده چتریان است. هویج معمولاً به رنگ نارنجی یا سفید، یا مخلوطی از قرمز و سفید است و تازۀ آن بافتی خشک و ترد دارد.

هویج یک سبزی ریشه‌دار یا غده ای خوراکی است که می‌توان آن را خام یا خردشده یا رنده‌شده در سالاد خورد و بیشتر در پخت سوپ‌ها و خورش‌ها کاربرد دارد. بتاکاروتن، دوپاری از ویتامین آ، در هویج به فراوانی یافت می‌شود و رنگ نارنجی خاصّ این سبزی نیز به همین خاطر است. به‌علاوه هویج منبعی غنی از فیبر خوراکی، آنتی‌اکسیدان‌ها و موادّ معدنی به‌شمار می‌رود. همان‌گونه که در تصویر دیده می‌شود، هویج می‌تواند به‌طور مصنوعی در رنگ‌های گوناگونی به عمل بیاید

 

تاریخچه

هم تاریخ نوشتاری و هم پژوهش‌های ژنتیک مولکولی نشان می‌دهد که منشأ واحد هویج اهلی آسیای مرکزی است. جد وحشی هویج احتمالاً از ایران بزرگ (مناطقی که الان ایران و افغانستان هستند) منشأ گرفته است که همچنان مرکز تنوع هویج وحشی است. احتمالاً در طول قرن‌ها تلخی یک زیرگونه طبیعی تولید شده از هویج وحشی با زادگیری گزینشی کاهش و شیرینی‌اش افزایش یافت و چوبی بودن هسته اش به حداقل رسید؛ و در این مرحله هویج آشنای اهلی تولید شد. اولین بار هویج نه به خاطر ریشه‌اش بلکه به خاطر برگ‌های معطر و دانه‌هایش کاشته شد. دانه‌های هویج در سوئیس و آلمان جنوبی یافته شده‌اند که به ۲۰۰۰ الی ۳۰۰۰ قبل از میلاد مربوط می‌شوند. هنوز هم تعدادی از خویشاوندان نزدیک هویج مثل جعفری، گشنیز، رازیانه، شوید و زیره سبز به خاطر برگ و دانۀ آنها کشت می‌شوند.

 

چه هویجی برای کاشت انتخاب کنید

هویج انواع گوناگونی دارد که دو نوع آن ریشه بلند و ریشه کوتاه می باشد. شما از این اسامی می توانید بفهمید که زمان محصول دهی و نوع خاک مناسب برای گیاه چیست. هویج و هویج وحشی در برابر نور خورشید و همین طور در خاک ماسه ای بهتر رشد می کنند. اگر خاک باغچۀ شما حاوی سنگ ریزه، کلوخ و یا گچ است و آب را به خوبی رد نمی کند، بهتر است که انواع هویج با ریشه های کوتاه تر را انتخاب کنید.

انواع مختلف هویج در 12 تا 16 روز به رشد کامل می رسند.

 

شرایط اقلیمی

برای پرورش هویج در مناطق گرمسیری با شب های خنک لازم است. هویج به هوای خنک سازگاری بیشتری نشان می دهد و تولید و رشد بوته و غده در این شرایط به خوبی انجام می گیرد.

در هوای نسبتا گرم نیز میتوان این محصول را تولید نمود ولی موجب کیفیت نامطلوب و تلخ شدن ریشه و همچنین خشبی شدن محصول خواهد گردید و این گیاه پس از استقرار براحتی می تواند تا ۵ درجه زیر صفر را تحمل نماید.

هویج به عنوان یک محصول فصل خشک، بهترین رشد را در میانگین دمایی 16 تا 18 درجه سانتی گراد دارد، رشد هوایی در شرایط میانگین دمای هوای 28 درجه سانتی گراد افت کرده و ریشه دارای طعم نامناسبی می گردد. در دمای پایین رنگ هویج کم رنگ شده و ریشه ها در دمای کمتر از 16 درجه سانتی گراد بلند و باریک می شوند. در دمای 4 تا 10 درجه سانتی گراد رشد ریشه و اندام های هوایی بسیار کم می گردد. شرایط اقلیمی مناسب برای کاشت هویج

مناطق بسیاری وجود دارد که نیازهای دمایی را برای تولید هویج براورده می کنند.

وطن اصلی هویج در اروپا و شمال آفریقا و آسیا می‌باشد و پاره‌ای از انواع آن در آمریکای شمالی و جنوبی یافت می‌شود.

هویج در ارتفاعات ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ متری کاستاریکا و مناطق کوهستانی گواتمالا کشت می شود و در فیلیپین در ارتفاعات ۲۰۰۰ متری می توان هویج را در سراسر سال کشت نمود.

هویج در مناطق نیمه قطبی سوئد فنلاند و آلاسکا که عرض جغرافیایی شمالی آن ها بیش عرض شمالی بوده و کمتر از 60 روز بدون  یخبندان در سال دارند در فیلیپین در ارتفاعات 2000 متری می توان هویج را در سراسر سال کشت نمود. برای پرورش هویج در مناطق گرمسیری شب های خنک لازم است.

 

 

آماده سازی خاک

موفقیت در کاشت سبزیجات ریشه ای مستلزم خاک مناسب می باشد. بنابراین آماده سازی خاک پیش از کاشت بسیار مهم است. در اواخر زمستان و یا اوایل بهار، زمین باغچۀ خود را شخم بزنید. تمامی سنگها و کلوخهای خاک را برداشته و تا زمانی که به خاک نرم و مناسب نرسیده اید به شخم زدن ادامه دهید. اگر خاک باغچۀ شما برای کاشت هویج مناسب نیست، می توانید از یک گلدان و یا ظرف بزرگ و عمیق برای این کار استفاده نمایید. هنگام شخم زدن خاک، از اضافه کردن کود و مواد تقویتی به آن خودداری نمایید زیرا این کار باعث می شود که خاک برای رشد بذر، بیش از حد قوی شود.

هویج در انواع زیادی از خاک ها به خوبی رشد می کند و ترجیحا به خاکی با زهکشی خوب و PH خنثی (۶ تا ۷) نیاز دارد.

خاک های لوم شنی یا خاک های آلی فاقد کلوخ یا سنگ، برای تولید ریشه های صاف و راست ترجیح داده می شود.

میزان فشردگی خاک بر رشد و طول ریشه موثر است. فشردگی خیلی کم یا خیلی زیاد برای رشد ریشه مضر است.

در خاک های بسیار فشرده شده ریشه به صورت مخروطی و در خاک های نرم، نازک و بلند می شود.

هویج مانند اغلب سبزیهای ریشه‌ای طلب خاک عمیق و نرم لیمونی می‌باشد و از نظر تجارتی هویج را بیشتر در خاکهای لیمونی سبک و یا خاکهای هوموسی سبک می‌کارند.

زیرا در این قبیل خاکها مقدار محصول زیاد و شکل ریشه که عامل مهم مرغوبیت آن می‌باشد صاف و منظم می‌شود.

در صورتی که در زمینهای خیلی سنگین و یا در خاکهایی که دارای سنگهای درشت می‌باشند کاشته شود ریشه کج و اغلب دو یا چند شاخه می‌گردد.

 

عمق کاشت بذر هویج

عمق کاشت بذر در حدود ۱ تا ۳ سانتى‌متر باید باشد.

مخصوصاً وقتى از علف‌کش قبل از سبز شدن هویج استفاده مى‌شود.

 

بذر پاشی

بذرهای هویج بسیار کوچک هستند، اما بهتر است که آنها را با فاصله از هم بکارید. با این کار احتمال ابتلای گیاهان به آفت و امراض گیاهی کاهش می یابد. در صورت کمبود جا می توانید بذر را با شن ریز مخلوط کرده و سپس آن را آماده کنید. ماسه باعث تخلیۀ بهتر آب زمین و در عین حال باعث ایجاد فاصلۀ مناسب برای رشد گیاه می شود. زمانی که گیاه اولین جوانه را زد و اولین برگ آن نمایان شد، می توانید بین آنها فاصلۀ 5 سانتیمتر را رعایت کنید. پس از جوانه زدن، گیاه نیاز به نگهداری خاصی ندارد فقط دقت کنید که این گیاه به آب زیادی نیاز داشته و اگر آب کافی به آن نرسد، هویجها حالت چوب مانند و خشک به خود می گیرند.

 

فواصل کاشت

فواصل ردیف‌ها براى هویج زودرس ۲۵ سانتى‌متر و براى هویج دیررس، ۳۰ تا ۴۰ سانتى‌متر فواصل بوته‌ها به‌طور متوسط ۵ الى ۱۰ سانتى‌متر در نظر گرفته می شود.

بذر هویج را در ردیف هایی به عرض ۸ تا ۱۵ سانتی متر می پاشند و مشخص گردیده که حداکثر عملکرد در هویج با تراکم ۱۰۰ تا ۱۵۰ بوته در متر مربع است و عملکرد در کشت به صورت ردیف های مستطیلی شکل با نسبت ۱ به ۶ بیشتر از فضای مربعی شکل با نسبت ۱ به ۱ می باشد.

از کاشت تا برداشت هویج چقدر زمان لازم است؟

۱۰ روز پس از کاشت بذر، دو برگ لپه ای ظاهر می شود و ریشه اندازه نهایی خودش را پیدا میکند و از این مرحله به بعد ذخیره سازی انجام می شود.

۲۰ روز بعد، برگ های حقیقی اش ظاهر می شود.

۳۰ روز بعد، ریشه های فرعی روی ریشه اصلی رشد می کند و برگ ها و . ریشه زیاد می شود.

از روز ۴۵ به بعد رنگ گیری صورت میگیرد و قابلیت مصرف دارد.

۶۰ روز بعد، فقط ریشه ضخیم می شود و رنگ گیری کامل انجام شده است.

روز ۷۵ ام کاملا رسیده است.

از کشت تا برداشت هویج ۲٫۵ ماه طول می کشد و از ۱۵ اردیبهشت در کرج شروع می شود.

در مورد ارقام دیرس هویج ممکن است ۱۵۰ روز هم طول بکشد.

 

چگونگی برداشت و ذخیره سازی

در ماه خرداد و تیر، زمانی که هویجهای شما آمادۀ خوردن شدند، می توانید آنها را از خاک بیرون بکشید. بهترین زمان روز برای برداشت هویجها هنگام غروب آفتاب و شب می باشد که از حملۀ پشۀ هویج جلوگیری شود. فقط هویجهای سالم و خوب را نگه دارید، برگهای آنها را بریده و در جعبه ای پر از ماسه در لایه های مختلف بخوابانید. توجه کنید که ریشه های آنها با یکدیگر در تماس نباشند. جعبه را در جایی خشک و خنک نگهداری کنید و هر چند وقت یک بار آنها را چک کنید. اگر احساس کردید که هویجی در حال خراب شدن است، پیش از آنکه هویجهای اطراف خود را نیز خراب کند، آن را دور بیندازید.

 

خواص هویج

خواص دارویی :

ترکیبات شیمیایی:هویج دارای ۸۷ % آب ، ۱/۵ مواد ازته ، ۲/۰ % چربی ، ۸ % مواد گلوسیدی ، حدود ۱/۵% سلولز و مقداری ماده رنگی کاروتن (ویتامین A ) و دیاستازهای مختلف و ویتامین های A,B,C,D,E می باشد .

در هویج یك نوع آنسولین گیاهی وجود دارد كه اثر كم كننده قند خون را دارا می باشد بنابراین این عقیده قدیمی كه هویج برای مبتلایان به بیماری قند خوب نیست كاملا غلط است وبیماران قند می توانند به مقدار كم از این گیاه استفاده كنند .

هویج با داشتن مواد مقوی و ویتامین ها یكی از مهمترین و مفیدترین برای بدن می باشد خوردن هویج مقاومت بدن را در مقابل بیماریهای عفونی بالا می برد.

مصرف هویج در برطرف كردن بیماریهای آب آوردن انساج بدن ، عدم دفع ادرار ،‌تحریك مجاری هضم و تنفسی ، سرفه های مقاوم ، آسم ،‌اخلاط خونی و دفع كرم اثر معجزه آسائی دارد

از هويج مي توان در مورد زير استفاده كرد

1)براي برطرف كردن يبوست يك كيلو هويج را رنده كنيد و در مقدري آب دو ساعت بجوشانيد تا مانند ژله در آيد صبح ناشتا چند قاشق بخوريد

2)سوپ هويج براي كودكان شير خوار كه معده حساس دارند : ابتدا 200 گرم هويج رنده شده را در ديگ بريزيد و روي آن يك ليتر آب اضافه كنيد و بجوشانيد تا كاملا هويج ها لهش ود . سپس آنرا صاف كرده و به نسبت مساوي باشير مخلوط كرده و در شيشه شير بچه ريخته و به او بدهيد .

3)تخم هويج را به مقدر يك قاشق غذا خوري در يك ليوان آب جوش ريخته و آنرا بمدت 5 دقيقه دم كنيد . اين دم كرده اثر نيروي دهنده، اشتها آور ف مدر ، زياد كننده شير خانم هاي شير ده و اثر قاعده آور درد

4)برگ هويج را با آب بجوشانيد اين جوشانده را غرغره كنيد براي آبسه مخاط دندان و دهان موثر است بعلاوه مي توان براي رفع ترك و خراش پوست استفاده كرد

5)هنگاميكه كودك شروع به دندان درآوردن مي كند يك قطعه هويج باريك را براي دندان زدن به او بدهيد .

6)آب هويج را اگر روي صورت بكشيد باعث روشن شدن و جلوه پوست صورت مي شود .

7)اگر بخواهيد لاغر شويد همه روزه با غذا هويج خام بخوريد

8)اگر مي خواهيد چاق شويد بعنوان صبحانه بايد آب هويج بخوريد

9)هويج ويياز را با هم بجوشانيد و به آن آب ليمو اضافه كنيد داروي موثري براي درمان بيماريهاي عصبي ،‌امراض كليوي و همچنين جوان كننده پوست مي باشد

10)خوردن هويج براي بيماريهاي بواسير موثر است

11)براي خارج كردن سنگ كيسه صفرا هويج اثر معجزه آسا درد

12)خوردن هويچ جوشهاي صورت را درمان مي كند

13)براي تقويت قواي جنسي و تحريك كبد و روده ها هويج داروي موثري است

14)در فرانسه بيمارستان معروفي وجود دارد كه براي درمان بيماريهاي كبدي فقط از سوپ هويج استفاده مي كنند و دستور تهيه اين سوپ بشرح زير است

حدود 750گرم هويج را رنده كنيد و آنرا در ظرفي كه مقدري آب نمك درد بريزيد سپس بان يك قاشق چايخوري جوش شيرين و يك قشلق سوپخوري كره اضافه كنيد آنرا بجوش آورده و با آتش ملايم بپزيد تا آب بخارشود و هر روز يك بشقاب از آن را ميل كنيد

15)هويج اعمال روده ها را منظم مي كند و كمبود الياف غذاهاي گوشتي را جبران مي كند بنابراين آنهايي كه گوشت زياد مصرف مي كنند حتما بايد هويج بخورند تا مشكل يبوست نداشته باشند .

16)براي برطرف كردن اسهال بچه ها بهترين دارو سوپ هويج است . براي اين منظور بايد 500 گرم هويج را رنده كرده و آنرا در يك ليتر آب بجوشانيد تا آنكه هويج كاملا پخته و نرم شود سپس آنرا در آسياب برقي ريخته تا آنكه بصورت شربت در آيد بعد بآن آّ اضافه كرده تا آنكه حجم آن يك ليتر شود .

براي بچه هايي كه معده حساس دارند سوپ هويج بهترين دارو است بدين ترتيب كه مي توان يك يا دو بار در روز بجاي شير به بچه سوپ هويج داد حتي براي بچه هايي كه كمتر از سه ماه دارند مي توان بطور متناوب سوپ هويج به طفل داد يعني يك وعده شير و يك وعده سوپ هويج و بعد از سه ماهگي اين روش تبديل به يك وعده سوپ و دو وعده شير مي شود .

17)آب هيج در صبح ناشتا مواد سمي را از خون خارج مي كند

18)اگر آسم يا گرفتگي صدا دريد آب هويج بخوريد

19)خانم هايي كه پوست حساس دارند حتما بايد پوست صورت و رگدن خود را با آّب هويج پاك كنند

20)دم كرده تخم هويج و يا جويدن تخم هويج گاز معده را خارج كرده و فعاليت روده ها را زياد مي كند

 

ریشۀ هویج

محصول هویج از قسمت ریشه، مستعد ابتلا به امراض بسیاری است. هویج پشه ای دارد که از طریق ریشه آن را از بین می برد. این پشه با بوی برگهای له شدۀ گیاه جذب می شود. در نتیجه اگر گیاه را در شب برداشت کنید، از حملۀ این پشه ها جلوگیری می کنید. این پشه ها در ارتفاع خیلی کم پرواز می کنند. با تعبیه کردن یک حصار در اطراف گیاه، می توانید از حملۀ احتمالی آنها جلوگیری کنید.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 18:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره سنگ لاجورد

بازديد: 159

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

سنگ لاجورد

دبیر گرامی :

 

تهیه و تنظیم  :


 

مقدمه

لاجورد (Lapis lazuli)، نوعی سنگ قیمتی است که به خاطر رنگ زیبای لاجوردی در جواهرسازی و مجسمه‌سازی و از پودر آن در میناکاری و نقاشی استفاده می‌شود.

به این سنگ لازورد و لاژورد نیز گفته شده‌ است. استخراج آن بیش از ۲۵۰۰سال در افغانستان رواج داشته و عمدتاً به مصر باستان صادر می‌شده‌ است. پژوهش‌ها نشان داده که لاجوردِ استخراج‌شده از معدن سرِ سنگ در افغانستان تنها منبع شناخته‌ شدۀ لاجورد در دنیای باستان بوده ‌است. این سنگ، نیمه کدر تا کدر بوده و دارای سختی متوسط بین 5 تا 6 می‌باشد. جلای آن شیشه‌ای یا موم‌گونه است.

ورقه لاجورد صیقل‌خورده با دانه‌هاى پیریت درون آن، در مشرق زمین به آسمان پرستاره تشبیه شده است. در کتاب‌هاى قدیمى (55 پس از میلاد)،‌ لاجورد را به عنوان پادزهرى براى نیش مارهاى سمى توصیه کرده‌اند.

لاجورد در مسیر تاریخ

کیفیت و ذخیره لاجورد افغانستان در جهان بى‌نظیر است و یک گنج جهانى محسوب مى‌شود. شواهد نشان مى‌دهد بهره‌بردارى از معادن لاجورد بدخشان در این کشور از بیش از 6500 سال قبل شروع شده است که قدیمى‌ترین تجارت معروف سنگ‌هاى قیمتى جهان به حساب مى‌آید.

لاجوردهاى پیدا شده در اهرام داشور مصر (Dashour)،‌ قدیمى‌ترین مدرک ثابت شده تجارت سنگ‌هاى قیمتى بین مصر و افغانستان است که به بیش از 4400 سال قبل بر مى‌گردد. از تمام سنگ‌های آبى شناخته شده در دوره‌هاى باستان، لاجورد بالاترین ارزش را داشته است، این سنگ در اوایل قرون وسطى به لاجورد معروف شد.

زیبایى آن به مقدار وجود این کانى‌ها وابسته است. لاجورد از رنگ آبى متمایل به آبى سبز تا آبى ارغوانى سیر متفاوت است. رنگ ایده‌آل آن آبى سیر با عمق و شدت فوق‌العاده است.

پیشینه

از اطلاعاتى که امروز در دست داریم، به نظر مى‌رسد لاجورد اولین سنگ استخراج شده توسط بشر باشد. لاجورد از منطقه تولید در بدخشان شهرت و گسترش یافت. جغرافیدانان عرب در قرن دهم میلادى، بدخشان را سرزمینى غنى از چراگاه و کوهستان‌هاى آن را مملو از لاجورد و یاقوت معرفى کرده‌اند. سه قرن بعد، مارکوپولو در سال 1271 میلادى مقدارى لاجورد بدخشان را به اروپا برد، گرچه خود او هرگز این معادن را ندیده بود.

لاجورد تحت عنوان یاقوت کبود بارها در متون و اسناد قدیمى ظاهر مى‌شود. بدخشان با بیش از 3220 کیلومتر فاصله از مصر، منبع لاجورد براى تمدن‌هاى قدیم مصر، بابل (عراق امروزى)، یونان و روم بوده است. در مصر باستان هیچ سنگ قیمتى بیشتر از لاجورد ارزش و اهمیت نداشت.

حفارى در نغدا (Naqada) که قدیمى ترین سلسله مصریان است (3100-3300 قبل از میلاد)، اولین موارد استفاده مصریان از لاجورد را به عنوان سنگ زینتى در جواهرات آشکار کرده است. در سواحل رود نیل، مجسمه‌هایى از لاجورد وجود داشته است. این سنگ در میان اشیاى قیمتى به عنوان خراج به فراعنه نیز پرداخت مى‌شد. در مجسمه طلای فرعون و نفرتیتی در قسمت چشم کار گرفته شده است. مصریان باستان این سنگ را به صورت پودر درآورده و برای مواد آرایشی و نقاشان برای ایجاد رنگ آبی در نقاشی‌های خود از آن استفاده می‌کردند. 

دانه‌هاى لاجورد در دفینه‌هاى نوسنگى در مهرگار پاکستان و آسیاى مرکزى یافت شده‌اند. 3500 سال قبل از میلاد، تجارت لاجورد میان بین‌النهرین و بدخشان برقرار شد.

لاجورد بیش از دیگر سنگ‌هاى قیمتى، به طرز چشمگیرى در صنایع دستى فرهنگ‌هاى باستانى حضور داشته است. استفاده وسیع لاجورد در ساخت شانه، روکش ابزار، چوگان، صفحات بازى، جام‌ها، شاخ و ریش مجسمه حیوانات و انسان، دسته‌هاى خنجر و طلسم‌ها به چشم مى‌خورد. در یک محوطه باستان‌شناسى در بین‌النهرین مربوط به 2 تا 3 هزار سال قبل از میلاد، آویزه‌هایى از لاجورد تراش داده شده یافت شده است.

لاجورد به صورت پودر در مى‌آمد و به عنوان دارو و لوازم آرایش استفاده مى‌شد. قصر داریوش در شوش با لاجورد تزئین شده بود (522-466 ق-م). در قرون وسطی نیز از آن برای تولید رنگ موزاییک و ساخت کلیسا استفاده می‌شد.

کانی‌شناسى و سنگ‌شناسى لاجورد

لاجورد یا لاژورد (Lapis lazuli) همان سنگ ارمنى یا گل ارمنى است و به زبان سرخپوستى huinzo، گفته مى‌شود. واژه لازور از واژه فارسى باستان لاژورد گرفته شده که به عربى لاجورد آمده و از عربى وارد زبان‌هاى دیگر شده است. در فارسى براى آسمان و آسمانى رنگ آمده است. سنگ لاجورد،‌ آمیخته‌اى از کانى‌هاى هائوین، کلسیت،‌ سودالیت، نوزآن،‌اوژیت و هورنبلند بوده و داراى ترکیب شیمیایى است. لاجورد داراى درون‌گیرهاى پیریت است. سیستم کریستالى لاجورد مکعبى، داراى سختى 5-6 در مقیاس موهس، وزن مخصوص آن 3-2.5 و داراى ضریب شکست 1.5 است. به صورت نیمه شفاف و جلاى شیشه‌اى تا چرب دیده مى‌شود. رنگ خاکه آن آبى است و در رنگ‌هاى آبى آسمانى، آبى سیر و بنفش نیز دیده مى‌شود.

جغرافیاى تاریخى و راه‌هاى دسترسى به معادن لاجورد

جمعیت و مردم آرام بدخشان افغانستان با شخصیتى صلح‌جو، فرزندان ساکنان قدیمى هستند که از هجوم اقوام بربر به کوهستان پناه بردند. رشته کوه‌هاى سر به فلک کشیده پامیر و هندوکش، ناحیه مرکزى بلخ باستان (Bactria) به جز غرب و شمال را محصور مى‌کنند. از قدیم الایام، مواد معدنى غنى هندوکش شرقى شامل لاجورد، یاقوت، طلا و نمک، بازرگانان را از دور و نزدیک جذب این منطقه مى‌کرده است. شواهد زیادى از تجارت لاجورد به راه‌هاى دور و از راه خشکى از جمله به سمت بین‌النهرین، اور (تمدن باستانى بابل)، مصر، هند و دیگر امپراطوری‌ها در هزاره پنجم قبل از میلاد وجود دارد.

بدخشان -استان غربى تبت قدیم- در این راه تجارى و در میان تمام استان‌هاى علیاى آمودریا (رود جیحون) بى‌نظیر بوده است و علاوه بر وجود معادن یاقوت و لاجورد آن، به خاطر چراگاه‌هاى عالى، دره‌هاى گسترده و بسیار حاصلخیز و آب و هواى خوب نیز مشهور بوده است. براساس تاریخ کهن ترک‌ها و تاتارها، معادن دیگرى شامل ذخایر آهن، سرب، زاج، آمونیاک، گوگرد، اخرا و مس در حواشى معادن لاجورد وجود داشته، اما تنها لاجورد مورد بهره‌بردارى قرار مى‌گرفته است.

افسانه‌ها در آسیاى میانه حکایت از سنگى در ارتفاعات پامیر مى‌کردند که ایرانیان آن را لاژورد مى‌نامیدند. سال 1930 میلادى یک هیات اعزامى از زمین‌شناسان شوروى سابق، اکتشاف لاجورد را در پامیر آغاز کردند. در حالى که دانشمندان شوروى سابق زادگاه لاجورد را براى محافل علمى گزارش کردند، افراد بومى قبلا این ذخیره را مى‌شناختند.

اولین کاوش مفصل ذخایر لاجورد منطقه سرسنگ در بدخشان افغانستان در سال‌هاى 1963-1965 میلادى توسط زمین‌شناسان شوروى سابق در معدنى نزدیک بخش علیاى رودخانه کوکچه-که یک آبریزه آمودریاست- انجام شد. این منطقه در 70 کیلومترى جنوب فیض‌آباد، مرکز ولایت بدخشان در ارتفاع بین 3700 تا 4300 مترى از سطح دریا قرار داد. تنها در ماه‌هاى ژوئن تا سپتامبر این معادن قابل بهره‌بردارى هستند و به دلیل ارتفاع زیاد و شرایط آب و هوایى سخت، غیر قابل عبور هستند. فاصله معادن لاجورد تا کابل از طریق دره پنج شیرکه به راه جنوبى معروف است، حدود 300 کیلومتر است.

وضعیت توپوگرافى و زمین‌شناسى معادن لاجورد ولایت بدخشان در کوهستان‌هاى بخش شمال شرقى افغانستان در طول تاریخ به دلیل ذخایر لاجوردش معروف شده است. روى این معادن به طور متناوب بیش از6500 سال کار شده است. بدخشان منطقه‌اى بسیار زیبا، با کوهستان‌هاى چشم‌نواز اما صعب‌العبور با ارتفاع بین 1830 متر تا 5180 متر از سطح دریا و با دره‌هاى تنگ و عمیق و رودخانه‌هاى خروشان است. به دلیل نبود گیاه در این دره‌ها و کوه‌ها، ساکنان کمى در این منطقه زندگى مى‌کنند. کوه آبى که باجورد نامیده شده است، در امتداد ساحل شرقى رودخانه کوکچه قرار دارد. دره کوکچه یکى از دره‌هاى بسیار باریک، ژرف و صخره‌ایست که عبور از آن بسیار مخاطره‌آمیز است.

لاجورد تنها سنگ قیمتى است که در داخل مرمر یافت مى‌شود و ترکیب کانى‌شناسى آن شامل لازوریت، کلسیت،‌ پیریت و تا حد کمى دیوپسید، آمفیبول، فلدسپار، میکا و دیگر سیلیکات‌هاست. لاجورد به صورت رگه‌هایى در داخل مرمرى به ضخامت 400 متر و به رنگ سفید با رگه‌هاى خاکسترى (این نوع مرمر را cipolin مى‌گویند) یافت می‌شود و کاملا با کلسیت و دولومیت همراهى مى‌شود. کانى پیریت به مقدار فراوان به صورت ریزدانه با لاجورد اختلاط یافته است. رنگ آبى سیر لاجورد از وجود کانى لازوریت است. لاجورد به رنگ آبى کمرنگ را افغانیت مى‌نامند.

رنگ لاجورد بر اساس مقدار مختلف ناخالصى‌ها، ‌متغیر است. در برخى قسمت‌ها کانى لازوریت به صورت بلورهاى بسیار زیباى 12وجهى یافت مى‌شود. برخى زمین‌شناسان، 9 منطقه استخراج سنگ لاجورد را نام برده‌اند که مهم‌ترین آنها معادن چیلمک، شق دره، استورمبى و سرسنگ است و از ارتفاعى بین 1830 تا 5180 متر برخوردارند. از این چهار معدن امروزه تنها معدن سرسنگ مورد بهره‌بردارى قرار مى‌گیرد و لاجورد سرسنگ در بازارهاى خرید و فروش سنگ‌هاى قیمتى مشهور است.

 روش‌هاى معدن‌کارى و ویژگى‌هاى لاجورد بدخشان

معدن سرسنگ و روستاى کوران در ساحل سمت راست رودخانه کوکچه در 56 کیلومترى جنوب روستاى جورم و در ارتفاع 2285 مترى از سطح دریا قرار گرفته است. در روستاى کوران حدود 300 معدنچى بدون خانواده‌هایشان در شیفت‌هاى کارى ده روزه در معدن مشغول بکارند. دره رود کوکچه در محل معدن حدود 183 متر عرض دارد و ورودى تونل‌ها از سطح رودخانه حدود 460 متر ارتفاع دارند. معادن منطقه شامل مجموعه‌اى از غارها با دیواره‌هاى بلند است که گاهى ارتفاع کف تا سقف این غارها به 45 متر مى‌رسد.

روى دیواره غارها دوده ضخیمى پوشیده شده است که نشان‌دهنده استخراج به روش سنتى در سالیان بسیار دور است. معدنچیان در گذشته‌هاى دور با استفاده از آتش، سنگ را مى‌گداختند سپس با آب آن را سرد و خنک مى‌کردند. این عمل باعث ایجاد ترک و درز و شکاف عمیق در سنگ‌ها مى‌شده سپس با چکش، لاجورد را از داخل سنگ‌ها جدا مى‌کرده‌اند.

امروزه روش‌هاى استخراج متفاوت شده است و کاربرد دینامیت در سال 1979 آغاز شد. دینامیت بدون توجه به نکات ایمنى آن و حفظ سنگ لاجورد به صورت گسترده در این معادن به کار مى‌رود. هیچ حفاظتى از تونل‌ها به وسیله الوار براى جلوگیرى از ریزش سقف انجام نمى‌شود و همیشه خطر ریزش وجود دارد. لاجورد پس از استخراج به قطعات کوچک تبدیل شده و توسط کارگران از کوره راه‌هاى شیب‌دار به اردوگاه حمل مى‌شوند. قطعات سنگ فاقد لاجورد (باطله معدن) از ورودى غارها به بستر دره رودخانه تخلیه مى‌شوند. حمل‌ونقل لاجورد استخراج شده با قاطر از اردوگاه به کشور پاکستان حدود 9 روز طول مى‌کشد. زمین‌شناسان شوروى سابق، 9 منطقه معدنى استخراج لاجورد با 300-20 متر طول و 8-1 متر ضخامت معرفى کرده‌اند. بزرگ‌ترین آن‌ها در منطقه 450 متر طول و 125 متر ضخامت دارد. بهترین نوع لاجورد در محل معدن حدود 100 دلار براى هر کیلوگرم توسط تجار و بازرگانان بدخشانى خرید و فروش می‌شود و قیمت آن تا رسیدن به بازارهاى پیشاور پاکستان شاید تا 3 برابر افزایش یابد. لاجورد یکى از منابع مهم درآمد خارجى کشور افغانستان است.

لاجورد بدخشان داراى کانى‌هاى کائولین، سودالیت، نوزآن و لازوریت است. آى سیر لاجورد در نمونه‌هاى پررنگ و مرغوب آن، ناشى از وجود سولفور (s) در آن است. این مورد جالب و غیر معمول است که عنصرى غیرفلزى باعث رنگ تند در سنگ مى‌شود. آنالیزهاى شیمیایى نشان می‌دهند،‌ هرچه درصد سولفور در لاجورد بیشتر باشد، رنگ آب آن تندتر باشد، ارزش سنگ بیش‌تر خواهد بود. 25 تا 40 درصد کانى‌شناسى لاجورد شامل کانى لازوریت است. بیش از مقدار 40 درصد حضور کانى لازوریت در لاجورد، ‌رنگ آبى آن را تیره و کمتر از 25 درصد رنگ آبى آن را کم‌رنگ مى‌کند. کانى کلسیت همیشه همراه لازوریت دیده مى‌شود و بسته به میزان افزایش حضور آن در سنگ، از کیفیت لاجورد مى‌کاهد. بیشتر نمونه‌هاى لاجورد بدخشان داراى نقاط درخشانى از کانى پیریت است که علاوه بر افزایش زیبایى و شکوه سنگ،‌ به عنوان نشانه‌ اصل بودن لاجورد، ارزش خود را نشان مى‌دهد.

رنگ‌بندی

افغان‌ها سه نوع لاجورد را طبقه‌بندى مى‌کنند:

- لاجورد نیلى که بهترین نوع رنگ و جنس است.

- لاجورد آسمانى که شامل لاجورد آبى کمرنگ است.

- لاجورد سبز که گاهى با فیروزه اشتباه مى‌شود.

بهترین رنگ آن آبی مایل به بنفش با هاله متوسط تا تاریک و با غلظت رنگ زیاد است. در نوع مرغوب آن کریستال‌های کلسایت قابل مشاهده نبوده و ممکن است حاوی نقاط طلایی رنگ پایرایت باشد. لاجوردهای کم ارزش دارای جلای مات بوده و متمایل به سبز هستند و کریستال‌های سفید کلسایت در آن مشاهده می‌شوند.

اگر چه بهترین رنگ آن آبی پر رنگ است ولی بر اساس میزان کانی‌های دیگر موجود در آن و نسبت آ‌‌ن‌ها می‌تواند به رنگ‌های آبی مایل به بنفش، آبی کم‌رنگ و یا آبی مایل به سبز نیز دیده شود.

درجه بندی

نوع گرا‌ن‌بهای این سنگ در بازارهای جهانی عبارتند از:

Persian یا Afghan: دارای رنگ آبی مایل به بنفش بوده دارای هاله متوسط تا زیاد و حاوی مقدار کمی پایرایت و فاقد کلسیت می‌باشد.

Russian یا Siberian: دارای درجات مختلف رنگ آبی با غلظت‌های مختلف می‌باشد. حاوی پایرایت بوده و ممکن است کلسیت نیز در آن دیده شود.

Chilean: دارای نقاط سبز رنگ بوده و حاوی کریستال‌های سفید کلسیت به صورت شجره می‌باشد.

این سنگ اغلب به صورت دامله، کروی و تخت برش می‌خورد. از این سنگ به غیر از جواهرات در ساخت کاسه‌های تزئینی، دسته چاقو، مجسمه، مهره شطرنج و ... نیز استفاده می‌شود.

 بهسازی لاجورد:

عمل بهسازی در این سنگ معمول بوده ولی چندان ثبات ندارد و نمونه‌های بهسازی شده دارای ارزش پایین‌تری نسبت به نمونه‌های طبیعی آن هستند.

یکی از بهترین روش‌های بهسازی در این سنگ رنگ کردن آنها است که با این عمل رنگ سنگ تقویت شده و باعث پنهان شدن کریستال‌های سفید رنگ کلسیت می‌شود. اما با استفاده از استون یا الکل می‌توان رنگ پوششی آن را پاک نمود. بنابراین جهت جلوگیری از این مورد، در برخی مواقع سطح سنگ را با استفاده از موم یا پلاستیک می‌پوشانند.

در روش‌های دیگر لاجوردهای رنگ نشده را در موم یا روغن قرار می‌دهند که این مواد به داخل سنگ نفوذ کرده و سبب افزایش جلا و بهبود رنگ آن می‌شود.

بدلی های لاجورد:

به دلیل قیمت بالای این سنگ، بدل‌های آن از مدت‌ها قبل توسط مصریان استفاده شده است. نمونه بدل‌های آن می‌توان از شیشه یا پلاستیک نام برد. از نمونه‌های بدلی طبیعی آن هم می‌توان به Howlite رنگ شده و یا سودالیت اشاره نمود.

منبع :

http://www.hamshahrionline.ir

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 01 آبان 1396 ساعت: 18:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره مواد دو میدانی

بازديد: 271
تحقیق درباره مواد دو میدانی

 

مواد دو میدانی

مواد دو و ميداني در پيست دو و ميداني فضاي باز (400 متر) به شرح ذيل است:

 1.دوها شامل:

  • دوهاي سرعت ( 100-200-400متر )
  • دوهاي نيمه استقامت ( 800-1500 متر)
  • دوهاي استقامت ( 5000-10000 متر - نيمه ماراتن 21097/5 و ماراتن 42195 )
  • دوهاي بامانع (110-400-3000 متر )
  • دوهاي امدادي (100*4 متر و 400*4 متر )
  • پياده روي ( 20و 50 کيلومتر پياده روي) و خانمها  10 کيلومتر   
  •                      

  2.  پرشها شامل:

  • پرش طول - پرش سه گام - پرش ارتفاع - پرش با نيزه

  3.  پرتابها شامل:

  • پرتاب وزنه - پرتاب نيزه - پرتاب ديسک - پرتاب چکش

 مواد دووميداني داخل سالن شامل 15 ماده به شرح ذيل است:

   1. دوها شامل:

  • دوهاي سرعت (400-200-60 متر)
  • دوهاي نيمه استقامت ( 1500-800متر)
  • دوهاي استقامت (3000متر آزاد)
  • دوهاي با مانع (60 متر مانع)
  • دوهاي امدادي (400*4 متر)
  • پياده روي ( 5 کيلومتر ) براي خانمها (3 کيلومتر )
  • مواد ترکيبي ( هفتگانه ) براي خانمها(پنجگانه )

   2. پرشها شامل:

  • پرش طول - پرش سه گام - پرش ارتفاع - پرش با نيزه

  3. پرتابها شامل:

  • پرتاب وزنه

 استانداردهاي پرتابها

رشته

آقايان

خانمها

قطر دايره

وزنه

260/7 کيلوگرم

کيلوگرم

14/2- 13/2 متر

ديسک

کيلوگرم

کيلوگرم

50/2متر

چکش

260/7کيلوگرم

4کيلوگرم

14/2 - 13/2 متر

نيزه

800 گرم

600 گرم

باند 36/5 متر شعاع

قوس 8 متر

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 11:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره بهداشت روان در خانواده

بازديد: 211
تحقیق درباره بهداشت روان  در خانواده

 

بهداشت روان در خانواده

یکی از عوامل مؤثر در  شکل گیری  رفتار فرد ، خانواده است . فضای خانه ، نخستین و بادوام ترین عاملی است که ، در رشد شخصیت افراد تأ ثیر می گذارد . به گونه ای که می توان گفت پدرومادر نیرومندترین آموزگار افراد در زندگی، آموزش خانوادگی پایدارترین آموزش و محیط خانه مهمترین آموزشگاه برای هر فرد می باشد . فراموش نکنیم که کودکان شما پیش از آنکه به پند و اندرز شما عمل کنند  رفتار شما را الگو قرار می دهند . نفوذ والدین در این موضوع تنها محدود به جنبه های ارثی نیست . در آشنا کردن کودک به زندگی جمعی و فرهنگ جامعه ، خانواده نقش بسیار مؤثری را اجراء می نماید . میزان آگاهی خانواده درطرز رفتار با کودکان، موقعیت اجتماعی خانواده ، وضعیت مالی آن ، اندیشه و باورها ، آداب و رسوم ، ایده آل ها و آرزوهای والدین، تأثیر فراوان دارد. چنانچه می دانیم خانواده ها در زمینه اجتماعی ، اقتصادی ، تربیتی ، دینی ، هنری و مانند اینها با هم اختلاف هایی دارند .ترکیب خانواده ها طرز ارتباط  اعضای هر خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن بسر می برد ، در تمام موارد یکسان نیست . بنابراین تأثیر خانواده ها در رفتار افراد متفاوت است . اغلب افراد مبتلا به مشکلات مختلف شخصیتی از خانواده های ناسالم برخاسته اند.

از اینرو تأمین بهداشت روانی افراد خانواده سهم به سزائی در تأمین و حفظ بهداشت روان جامعه دارد و عدم تأمین بهداشت روان خانواده آسیب های شدیدی بر پیکره جامعه وارد می کند.

برای ایجاد و حفظ سلامت روان در خانواده لازم است تک تک اعضای آن با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا شوند. بهداشت روان خانواده به همه افراد کمک می کند تا در جهت رشد و تکامل و بهره گیری از استعدادهای خود گام بردارند.

تلاش در جهت ارتقاء بهداشت روان خانواده کمک به ارتقاء بهداشت روان جامعه می باشد ، پس برای رسیدن به یک جامعه سالم باید ابتدا خانواده سالمی داشته باشیم .

برای رسیدن به یک خانواده سالم و شاد باید به نکات زیر توجه کنیم:

1-ایجاد روابط سالم بین اعضای خانواده: شیوه‌های ارتباطی نامناسب تأثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های فاقد روابط گرم و محبت آمیز ،    خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز و شیوه‌های ارتباطی شدیداً وابسته در خانواده معمولاً ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه نشان دهنده ی خانواده سالم است.

2-توجه به سلامت جسمی افراد خانواده

تغذیه سالم، فعالیت فیزیکی(ورزش) مناسب، پرهیز از دخانیات و کنترل بیماریهای مزمن به حفظ سلامت جسمی ما کمک می کند.

3-تلاش در جهت شناخت یکدیگر وتقویت اعتماد به نفس

 

4-گوش دادن به صحبتهای یکدیگر: به حرف های یکدیگر با دقت گوش کنیم ، به یکدیگر توجه کنیم بدون اینکه قضاوت، پیشداوری ویا نصیحت کنیم.

5-فراهم کردن شرایط گفتگو و تبادل نظر برای همه افراد خانواده

با فراهم کردن محیطی گرم وصمیمانه فرصت اظهار نظر به همه افراد خانواده داده شود تا همه بتوانند مشکلات خود را در محیطی دوستانه مطرح کنند.

6-انجام فعالیت های گروهی: برنامه ریزی جهت انجام گروهی برخی از وظایف در خانواده ،تماشای برنامه تلویزیونی به صورت جمعی و....

7-  خود داری از سرزنش افراد خانواده

8-مسئولیت پذیر بودن نسبت به یکدیگر

9-احترام به  اعتقادات مذهبی وغنا بخشیدن به ارزش های معنوی افراد خانواده

10-عمل کردن به آنچه می گوییم

11-هماهنگ بودن والدین با یکدیگرواطلاع از نیازهای افراد خانواده

12-پرهیز از توهین و سرزنش و پر خاشگری والدین نسبت به هم

13-توجه به رفتارهای مثبت یکدیگر وتشویق وترغیب رفتارهای پسندیده اعضای خانواده

در یک خانواده سالم تبادل افکار وجود دارد و به عبارت دیگر خانواده سالم خانواده ای است که از سلامت روان و آرامش روانی و معنوی هر یک از اعضای خانواده حمایت می کند.

کودکی که زندگی را با دوستی می گذراند، می آموزد که دنیا مکانی زیبا برای زیستن است.

به طور کلی نگرش و رفتار والدین می تواند تسهیل کننده و یا مانعی در جهت رشد و تکامل کودک باشد. موقعیت کودک درخانواده ، تعداد و جنسیت فرزندان ، ترتیب تولد آنها ، روابط بین آنها ، وجود ارزش ها و معیارهای صحیح اخلاقی و اعتقادی در خانواده ، حضور دیگر افراد فامیل در خانه ، روابط با همسالان و      بچه های محل و عواملی مانند عوامل اقتصادی و فرهنگی در کنار استعداد سرشتی کودک، شخصیت او را شکل می دهند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقش بهداشت روانی در ثبات خانواده

 خانواده جایگاه مهمی در رشد شخصیت افراد دارد. اغلب افراد دچار مشکلات مختلف شخصیتی و روانی که فاقد بهداشت و سلامت روانی هستند از خانواده‌های ناسالم برخاسته‌اند. از اینرو در تامین بهداشت روانی افراد خانواده جایگاهی مهمی دارد و ضروری است راهکارهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده شناسایی و به مرحله اجرا گذارده شود. در این راستا ضروریست عواملی که مخل بهداشت روانی خانواده‌ها هستند شناسایی و روشهای مقابله با آنها توصیه گردد. روشن است عدم تامین بهداشت روانی خانواده ، تلاشهای فردی برای رسیدن به اهداف و پیشرفتهای فردی و اجتماعی را با مانع روبرو خواهد ساخت.

 عوامل خانوادگی موثر در بهداشت روانی

شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده

شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است.

شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده

شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است.

شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده

شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است.

شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده

شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است.

شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده

شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است.

شیوه‌های ارتباطی موجود در خانواده

شبکه ارتباطی که فرد در آن قرار دارد عامل مهمی در تامین بهداشت روانی فرد هستند. از اینرو شیوه‌های ارتباطی نامناسب تاثیرات مضری روی فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده‌های سرد و فاقد روابط گرم و محبت آمیز ، خانواده‌های دارای روابط خصومت آمیز ، شیوه‌های ارتباطی شدیدا وابسته معمولا ناسالم گزارش شده‌اند. برقراری شیوه ارتباطی منطقی ، محترمانه و در عین حال گرم و صمیمانه مدنظر متخصصان بهداشت روانی خانواده است.

 مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده

لازم است تک تک اعضا خانواده با مهارتهای لازم برای زندگی آشنا باشند. روشن است والدین در خانواده نقش مهمی در ترویج استفاده از مهارتهای سالم زندگی در خانواده دارند. پدران و مادران که فاقد مهارتهای مفید زندگی هستند با عدم تامین الگوی مناسب برای فرزندان مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کنند. به عنوان مثال کودکی که همواره دیده است والدین او در مقابل ناملایمات زندگی با پرخاشگری و منازعه برخورد می‌کنند با احتمال بسیار بیشتری همین روش را در مسائل مربوط به خود در خانواده و حتی در بیرون از خانواده بکار خواهد بست.

از اینرو لازم است خانواده‌ها با آگاهی و کسب اطلاعات لازم در زمینه شیوه‌های صحیح مهارتهای زندگی مثل کنترل و مدیریت استرس ، برنامه ریزی برای زندگی ، مدیریت اقتصادی خانواده ، مدیریت ارتباطات برون خانوادگی ، کنترل هیجانات ، آموزشهای مربوط به اجرای قاطعیت و جرات‌مندی به تامین بهداشت روانی افراد خانواده مبادرت ورزند.

 اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی خانواده

وضعیت اقتصادی خانواده با تاثیری که در فضای کلی زندگی می‌گذارد نقش خود را بر بهداشت روانی خانواده اعمال می‌کند. مشکلات اقتصادی اغلب موجب بوجود آمدن مشکلات دیگری برای خانواده می‌شوند و خانواده ناچارا با معنویات و محرومیتهای در سبکهای زندگی و تصمیم‌گیری مواجه می‌شود که مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اغلب شرایط نامناسب در فضای خانواده اعم از منازعه و سایر مسائل در شرایط رکود اقتصادی خانواده که خانواده با نوعی بحران اقتصادی مواجه است افزایش می‌یابد.

طبقه متوسط اقتصادی از بهداشت روانی مناسبی بهره می‌برند. در واقع مسائل اقتصادی زمینه ساز بروز مشکلات مختلف ارتباطی و روانی افراد خانواده می‌شوند و با کاهش توانمندی‌های روانی افراد مقابله با این مشکلات را برای خانواده با مانع مواجه می‌سازند. درگیری فکری واقعی برای حل مشکلات مالی خانواده ، مشغله ذهنی با پیدا کردن راههای افزایش درآمد خانواده اغلب به کاهش ظرفیت تحمل افراد منجر می‌شوند. در این حالت فرد با کوچکترین ناملایمتی واکنشهای شدیدی ممکن است از خود نشان دهد. همچنین تلاش و تقلا برای بالا بردن در آمد خانواده و حفظ آن با تحت تاثیر قرار دادن گرمی و صمیمیت روابط خانواده کاهش مدت زمان با هم بودن اعضا نقش منفی خود را اعمال می‌کند.

ازدواجهای مناسب در تامین بهداشت روانی خانواده

در تشکیل یک خانواده سالم که بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره‌مند گردد انتخاب مناسب و ازدواج موفق مرحله اولیه است. لازم است در ازدواج که اولین مرحله تشکیل خانواده به شمار می‌رود و پایه‌های اساسی تامین بهداشت روانی خانواده ریخته شود. در این راستا توافق شخصیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و فکری حائز اهمیت است که توصیه می‌شود با یاری از مشاوران و متخصصات امر صورت بگیرد. ازدواجهای نامناسب که در آن همسران از عدم همخوانی شخصیتهایشان رنج می‌برند و یا مشکلات دیگری دارند در طول زندگی مخل بهداشت روانی آنها و فرزندان خواهد بود .

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 21 مهر 1396 ساعت: 12:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره ساعت بيولوژيك بدن

بازديد: 95

 

ساعت بيولوژيك بدن

بطور كلي ساعت دروني بدن شما به شما كمك مي كـنـد تا فعاليت خود را در ساعات روز افزايش داده و در تــاريكي و شب هنگام از شدت آنها بكاهيد و به استراحت بپـردازيـد.

هـمـچـنـين چـرخـه خـواب و بـيــداري، فـعاليت و اسـتـراحت، حرارت بدن، بـرونـده قـلـب، مـصـرف اكسيژن و مـيـزان ترشح غدد درون ريز توسط همين ساعت بيولوژيك بدن تنظيم مي گـردنـد.

سـاعــت بيولوژيك مختص انسانها نبـوده و تـمـام مـوجـودات زنـده از بــاكتري ها گرفته تا خود انـسـانها واجد چنين ساعتي ميباشند.

در تنظيم ساعت بيولوژيك بدن 3 عضو با يكديگر همكاري ميكنند:

1- گيرنده هاي نور واقع در چشمها

2- بخشي از هيپوتالاموس بنام SCN

3- غده صنوبري

هنگامي كه نور (بطور طبيعي نور خورشيد) به چشمها ميرسد گيرنده هاي نور آن را به هيپوتالاموس مغز مخابره ميكنند سپس هيپوتالومس به غده صنوبري كه چشم سوم نيز ناميده ميشود، فرمان ميدهد كه ملاتونين ترشح كند. در واقع توليد ملاتونين نسبت به دو عامل نور و حرارت حساس ميباشد.

 هنگامي كه نور و حرارت كاهش مي يابد ما احساس خواب آلودگي خواهيم كرد چرا كه توليد ملاتونين افزايش مي يابد. ملاتونين در غياب نور و در شب توليد ميگردد بطوري كه ميزان ملاتونين در شب 10 برابر ميزان آن در روز ميباشد.

ميزان ترشح و توليد ملاتونين در افراد مسن كاهش مي يابد. از اين رو آنها صبها زودتر از خواب برميخيزند. بر هم خوردن تنظيم ساعت دروني و ناهمخواني آن با محيط پيرامون و شبكه اجتماعي منجر به بروز بي خوابي مزمن، هواپيمازدگي و اختلال خواب درشاغليني كه در دو شيفت كار ميكنند، ميگردد.

شما ميتوانيد با اندازه گيري دماي بدن و سطح هوشياري خود در طي شبانه ريز پي ببريد كه آيا جزو دسته سحر خيزها ميباشيد و يا شب زنده داران. در جه حرارت بدن افراد سحر خيز معمولا در پيش از ساعت 8 بعد از ظهر كاهش مي يابد.

 اين افراد از لحاظ آناتومي انعطاف ناپذير بوده و اوج حرارت بدن و سطح هوشياري آنان در اوايل بعد از ظهر مي باشد. اما افراد شب زنده دارانطباق پذيري بيشتري دارند. در افراد سحر خيز ملاتونين كمتري ترشح ميگردد بنابراين بيشتر در معرض اختلالات خواب قرار دارند.

مترونوم بدن

5 ريتم مختلف حاكم بر بدن ميباشند:

1-ULTRADIAN(كمتر از 24 ساعت)

2-CIRCADIAN(تقريبا 24 ساعت)

3-CIRCASEPTIAN(هفت روزه)

4-CIRCATRIGINTAN(يك ماهه)

5-CIRCA-ANNUAL(يك ساله)

چگونه ميتوان سيكل شبانه روزي را اصلاح كرد؟

 نور خورشيد يكي از كارآمدترين گزينه هاست. چون نور خورشيد قادر است ريتم شما را طبيعي كرده و به حالت اوليه باز گرداند. بنابراين 15 تا 20 دقيقه در روز را زير نور خورشيد سپري كنيد. با شناخت ريتم شبانه روزي خود سعي كنيد برنامه هاي روزانه خود را مطابق با آن پي ريزي كنيد. از سيكل 90 دقيقه اي خود غافل نشويد كه در شما يك احساس گرسنگي ايجاد ميكند. خواب نيمروزي اشكلالي ندارد اما حتما از ساعت 3 بعد از ظهر به بعد بيدار باشيد.

يك ريتم شبانه روزي معمولي به شرح زير ميباشد:

7-6 صبح: دماي بدن افزايش مي يابد. سطح هورمونهاي جنسي در اوج خود ميباشند. سرعت سوخت و ساز بدن حداكثر است.

11-10 صبح: حداكثر هوشياري و گوش بزنگي. بهترين زمان براي يادگيري و حفظ مطالب در حافظه كوتاه مدت مي باشد.

13-12 ظهر: حداقل ميزان انرژي و درجه حرارت بدن. آدرنالين كاهش مي يابد. احساس خواب آلودگي نيمروزي حادث ميشود.

3 بعد از ظهر: دماي بدن و آدرنالين مجددا افزايش مي يابند. بهترين زمان براي يادگيري و به خاطر سپردن مطالب در حافظه بلند مدت است.

7-5 بعد از ظهر: درجه حرارت بدن و آدرنالين به اوج خود ميرسند.بهترين زمان براي فعاليت بدني و ورزش ميباشد.

9 شب: ملاتونين افزايش و سوخت و ساز كاهش مي يابد.

11 شب: معمولا خواب آلودگي به حداكثر خود ميرسد.

5-3 صبح:سطح هورمونها و دماي بدن به حداقل خود تنزل مي يابند. خواب عميق.

نكات بسيار سودمند در خصوص اين پديده كه شما را در برنامه ريزي هاي روزانه تان ياري ميدهد:

1-اوج خواب آلودگي در ساعات 3 تا 6 صبح و 2 تا 4 بعد از ظهر ميباشد.

2-اوج هوشياري در ساعات 9 تا 11 صبح و 8 تا 10 شب مي باشد.

3- در پاييز آسانتر ميتوان لاغر شد تا در بهار. ما معمولا در زمستان بيشتر غذا ميخوريم اما اين عادت بديست زيرا كه در زمستان كالري تبديل به چربي ميشود. در زمستان هيچگاه فعاليت بدني خود را متوقف نسازيد.

4- دارو را در اواخر صبح مصرف كنيد (پيش از ظهر) زماني كه ترشحات معده به حداكثر خود ميرسد.

5-قرار ملاقاتها و جلسات خود را در اواخر بعد از ظهر ترتيب دهيد.

6-مقاومت قلب در ساعت 5 بعد از ظهر به حداكثر و در ساعت 9 صبح به حداقل خود ميرسد به همين خاطر اغلب حملات قلبي در صبح روي مي دهند.

7-حساسيت دندانها به درد بين ساعات 3 نيمه شب و 8 صبح به حداكثر خود و در ساعت 3 بعد از ظهر به حداقل خود ميرسد بنابراين بهترين زمان براي مراجعه به دندانپزشكي 3 بعد از ظهر ميباشد.

8-شدت علايم و واكنش بدن به مواد حساسيت زا از ساعت 7 تا 11 شب به حداكثر خود ميرسد. بنابراين در اين ساعات بيشتر مراقب خود باشيد.

9-حملات آسمي در ساعت 3 بعد از ظهر به حداقل و از ساعت 11 شب بتدريج افزايش يافته و در ساعت 6 صبح به اوج خود ميرسد.

10-چنانچه قصد داريد تا شب را بيدار بمانيد يك شام پر پروتئين و كم چرب ميل كنيد. و در روز نيز يك فنجان قهوه غليظ بنوشيد

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 11 مهر 1396 ساعت: 19:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق در مورد معرفی بازی های بومی محلی خراسان شمالی و رضوی و جنوبی

بازديد: 911

 

بازیهای محلی استان خراسان

 

پشتک‌بازى

يک نفر خم مى‌شود و ديگران از روى او مى‌پرند.

Description: C:\Users\ava\Desktop\fun1327.jpg

اشتر کجا، پيشتر بيا

بازيکنان به دو گروه تقسيم مى‌شوند و هرکدام براى خود يک استاد انتخاب مى‌کنند. براى تعيين گروهى که بايد بازى را شروع کند دو استاد بين خود تر يا خشک مى‌کنند. استادى که برنده شده افراد خود را مى‌برد و دور از چشم ياران رقيب، در گوشه خرابه يا در مکان تاريکى پنهان مى‌کند و خودش نزد گروه رقيب برمى‌گردد و به آنها مى‌گويد که به دنبال آن بروند. گروه رقيب از او مى‌پرسد: 'اشتر کجا؟' و استاد مى‌گويد: 'پيشتربيا' . به‌همين ترتيب گروه رقيب را کم‌کم به محل مخفى‌شدن ياران خود مى‌برد، وقتى خوب نزديک شدند فرياد مى‌زند: هوى و افراد آن از تاريکى بيرون مى‌ريزند. گروه رقيب فرار مى‌کند. اگر از افراد دسته پنهان‌شده کسى توانست يکى از افراد فرارى را بگيرد تا محلى که بازى از آنجا آغاز شده و 'سرملّه' خوانده مى‌شود از او سوارى مى‌گيرد. گروه فرارى بايد با سرعت خود را به سرمله برساند.

 

 

 

 

 تُشله‌بازى (تيله‌بازي)

به تعداد بازيکنان روى يک خط مستقيم و با فاصله‌اى مساوى چاله‌هاى کوچکى به قطر دو سانتيمتر و عمق ۲ - ۵/۲سانتيمتر روى زمين حفر مى‌کنند. نفر اول بازي، تشلهٔ خود را لب چالهٔ اول مى‌نشاند (در لهجه محلى شوند مى‌گويند). سپس نقطه‌اى را در امتداد چاله‌ها با فاصلهٔ دو خانه به‌عنوان نقطهٔ شروع بازى تعيين مى‌کنند. بازيکنان به‌ترتيب از نقطهٔ شروع تشله‌هاى خود را به‌طرف چاله‌ها مى‌زنند. در اينجا توافق مى‌کنند: لوکلى موکلى از سيخ تا سوزه قبوله (از سيخ تا سوزن قبول است).در اينجا چندين وضع پيش مى‌آيد: يکى اينکه بازيکنى که تشله را زده است تشله‌اش به لبهٔ چاله برمى‌خورد و برمى‌گردد (لوکلي) که در اين حالت دوباره بايد آن را بزند. ديگر اينکه تشله به خانه برود يا به تشلهٔ بازيکن ديگر برخورد کند (تير بزند) در اين‌صورت نيازى به تکرار بازى نيست.شکل ديگر تشله به لبه چاله بخورد و به‌طرف چپ يا راست منحرف شود (موکلي) که در اين‌صورت بازيکن مجدداً بايد تشله را بزند.هربار که تشله بازيکنى به تشلهٔ يکى ديگر از بازيکنان بخورد يک امتياز مى‌گيرد. گاهى بازى بر سر پول انجام مى‌شود. (به ازاء هر تير مبلغى از قبل تعيين مى‌کنند). وقتى اين بازى دو نفره انجام مى‌شود، گرفتن سه خانه برابر با يک تير به‌حساب مى‌آيد. در اين‌صورت وقتى هر چهارخانه گرفته شود بازى تمام مى‌شود.

Description: C:\Users\ava\Desktop\375.jpg

 

سنگ سنگ چليپا

بچه‌ها در يک صف مى‌ايستند و استاد در پشت سر آنها حرکت مى‌کند و سنگ ريزه را به‌ طورى‌که کسى متوجه نشود در دست يکى از بازيکنان مى‌گذارد و مى‌گويد: 'سنگ سنگ چليپا / نه در زمين نه در هوا.' کسى که سنگ ريزه را در دست دارد بايد قبل از اينکه ديگران متوجه شوند و او را بزنند از صف فرار کند و خود را به محلى که قبلاً در خارج از صف تعيين شده برساند. اگر کسى قبل از خارج شدن از صف او را بزند او ديگر نمى‌تواند فرار کند و در صف باقى مى‌ماند. اگر خود را به محل موردنظر برساند آن وقت استاد براى هريک از بازيکنان داخل صف نامى را انتخاب مى‌کند. بعد از بازيکن خارج از صف مى‌خواهد نام بازيکنان را حدس بزند. بازيکن حدس مى‌زند، اگر درست بود از آن کسى که نام آن را درست حدس زده، از فاصلهٔ محلى که ايستاده تا صف کولى مى‌گيرد. اگر موفق نشد دو بار ديگر فرصت حدس زدن دارد اگر در اين دوبار هم نتوانست حدس درستى بزند دوباره به صف برمى‌گردد.

على‌‌لمبک

چوبى ضخيم را روى تکيه‌گاهى قرار مى‌دهند و دو بازيکن در دو سر آن مى‌نشينند و چوب بالا و پائين مى‌رود و بچه‌ها مى‌خوانند: 'على‌لمبک، شاخ‌دمبک' .

Description: C:\Users\ava\Desktop\index.jpg

 کشتى محلي، چوخه (قوچان - بجنورد - اسفراين - فريمان چناران)

لباس مخصوص اين کشتى شلوارى است که تا سر زانو مى‌رسد و روپوشى که از بافته‌هاى پشمى و نخى محکم محلى است و چوخه نام دارد و بدون آستين مى‌باشد و شالى که بازيکن به کمر مى‌بندد.مقررات کشتى شبيه ديگر کشتى‌هاى سنتى است، فقط در اين کشتى نمى‌توان از يک خم و دست انداختن به پائين زانو استفاده کرد. در اين کشتى پُل زدن هم ممنوع است. بازنده کسى است که شانه آن با زمين تماس حاصل کند. قضاوت در اين کشتى با پيشکسوتانى است که باچوخه نام دارند. بنابر رسم محلى جايزه اين کشتى يک قوچ است.

Description: C:\Users\ava\Desktop\index.jpg

 

کيه‌کيه در مى‌زنه؟ (طبس)

بازيکنان به وسط مى‌آيند و حاضران همراه با آهنگ تنبک و دايره دست مى‌زنند و بازى شورع مى‌شود. داستان مربوط به دخترى است که خواستگاران بسيارى دارد و آنها پيوسته به منزل آنها مى‌آيند. مادر از او سئوال‌هائى مى‌کند و جواب‌هائى مى‌شنود.نمونهٔ متن از اين قرار است:مادر: گل پري، نازپرى - ديشب لب بومد که بود؟ کل کل غليوند چه بود؟دختر: مرگ خودت، جون خودت کسى نبود - بچهٔ تاجر بچه بود - تکهٔ چپت آورده بود - بالاى سرم گذاشته بود - وقتى که من بيدار شدم - پدر سگه بجسته بود - گل سرخ و گل زرد و گل ناز - شالا من باشم و يار.

 گرگم و گله مى‌برم

يکى گرگ مى‌شود و ديگرى چوپان. گوسفندان پشت سر چوپان دست‌هاى خود را در کمر يکديگر حلقه کرده و صف مى‌بندند. سپس گرگ مى‌خواند: 'گرگم و گله مى‌برم' چوپان و گوسفندان با هم جواب مى‌دهند 'چوپون دارم نمى‌ذارم' به اين ترتيب هرکدام براى آن ديگرى رَجز مى‌خواند تا گرگ حمله مى‌کند و گوسفندان به اين طرف و آن طرف مى‌دوند. دست گرگ به‌هريک از بازيکنان که برسد بازيکنن مى‌سوزد و از بازى خارج مى‌شود. بازى اين‌قدر ادامه پيدا مى‌کند تا ديگر گوسفندى نماند.

 گوشه‌بازى

چهارنفر در چهار گوشه اتاق مى‌ايستند و يک نفر در وسط باقى مى‌ماند. به‌محض شروع بازى بازيکنان بايد جاهاى خود را با هم عوض کنند و نفر وسط هم بايد سعى کند جاى يکى از آنها را بگيرد. در صورتى‌که موفق شود بازيکنى که جاى خود را از دست داده در وسط مى‌ماند

حیراب حیراب

این بازی با تشکیل دو گروه 7 نفره و یا بیشتر در ایام نوروز در روستاهای خراسان جنوبی انجام می‌شود و در این بازی 2 گروه شرکت کننده یک دایره به قطر 8 تا 10 متر می‌کشند و یک نقطه یا محل را به عنوان محل پایان بازی به فاصله 30 تا 40 متری دایره مشخص می‌کنند و برای شروع بازی با تر یا خشک انداختن یک سنگ صاف مشخص می‌شود که کدام گروه داخل دایره و کدام گروه خارج از دایره قرار گیرد گروهی که خارج از دایره قرار می‌گیرد باید تلاش کند کلاه یا دستمالی که گروه داخل دایره در دست یا بر سر دارند را بردارد وافراد داخل دایره باید مواظب باشند که گروه مقابل نتواند کلاه آنها را بردارد و به وسیله پا زدن به افراد خارج از دایره آنها را از دور بازی خارج کند که اگر این روند به درستی انجام شود، بازی ادامه پیدا کرده واگر افراد خارج از دایره بتواند کلاه افراد داخل دایره را بردارند، کلاه یا دستمال را باید به نقطه مشخص شده رسانده و افراد داخل دایره بازنده و جایش با گروه دیگر عوض می‌شود و گروه بازنده باید در هر مرحله گروه برنده را بر پشت خود کول کند.

 

Description: C:\Users\ava\Desktop\New folder\حیراب حیراب.jpg

چوب بازی، گرگم و گله می‌برم، کو تشنه خرابو، کلاه پس پرانک، لپر بازی، قلعه لون، کلاغ پر، جوز بازی، جفت و طاق، بجول بازی، استا زنجیر باف، تخم مرغ بازی، اراده گردانی، پادشاه بازی، جفتک چارکش، ریگ بازی، قایم باشک، درنه بازی، طناب بازی، تشله بازی، گوک به هوا، شب بازی و ریگ بازی از بازی‌هایی است که در ایام نوروز در خراسان جنوبی انجام می‌شود.

پوشش هر منطقه بسته به شرایط جغرافیایی، نحوه زندگی، اوضاع سیاسی، اقتصادی و اعتقادی مردم متفاوت و متغیر است و لباس سنتی به عنوان فرهنگی هر منطقه همیشه مورد توجه خاص گردشگران بوده و در خراسان جنوبی تنوع در پوشش، رنگ و نوع لباس مردان و زنان بسیار زیبا است که در این قسمت به بخشی از این پوشش‌ها اشاره می‌شود.

مندیل یا ارقچی

سرپوش کلاهی است که بیشتر برای مردان مورد استفاده قرار گرفته و از جنس نمد است، شب کلاه نوعی سرپوش از جنس کرک و پشم و به رنگ‌های سیاه و سفید است که روی شب کلاه مندیل می‌بستند، مندیل همان شال سفیدی یا سیاه است که طول آن 50 سانتی متر است.

کلاه پهلوی، کلاه شاپوری، کلاه قرص و عرقچین کلاه از دیگر موارد و سرپوش‌هایی است که مردان استفاده می‌کردند.

تن پوش

تن پوش یا جلیقه پیراهنی از جنس کرباس به رنگ سفید و خاکستری است و این پیراهن بدون یقه و جلو بسته بوده، نیمه تنه مانند کت امروزی بوده و شلوار جنس آن از کرباس و رنگ‌های متفاوت و پاچه آن گشاد است.

سرپوش زنانه

پوشاک محلی زنان خراسان جنوبی در گذشته شامل سرپوش زنانه، تن پوش زنانه و پواپوش زنانه بوده که هر کدام بخش‌هایی را شامل می‌شود که سرپوش شامل دسمال سر، دسمال خیاته، دسمال کلاقی(دستمال) دسمال نخی است.

روسری بانوان خراسان جنوبی در فصل گرما و سرما تغییر می‌کرد چارقد پارچه‌های ساده گلدار کرباس و یا نخ‌های زری دار وبرقی است.

تن پوش‌های زنانه چندین نوع بود که تلاش شده در این قسمت از گزارش به مختصر اشاره شود، که این تن پوش‌ها شامل پیراهن، پاچین، کت، جلیقه، شال کمر، دامن، جومه، یل وشلیته است و از انواع کفش‌های سنتی با پاشنه اتیخوانی مردمان این خطه می‌توان به گیوه، کفش گرجی، طبلک استخوانیکفش ارسی و گالش اشاره کرد.

امید است در سفر به خراسان جنوبی از تماشای رقص محلی لذت برده از انجام بازی‌های بومی نشاط پیدا کرده و با خریدن لباس‌های سنتی و بومی از این خطه از کویر خاطره‌ای خوش برایتان به یادگار بماند.

گُلّه بَاْزی

گُلّه بَاْزی» بازی با گلوله‌های سنگی و فلزی که پسر بچه‌ها را سرگرم می‌کند.

گُلّه» تلفظ گویشی واژه گلوله فارسی است و بیشتر به گلوله توپ و یا به هر سنگ گرد گونه‌ای که به اندازه یک گلوله توپ باشد، اطلاق می‌شود.

گله بازی دو گونه است که نوع نخست این بازی شباهت تام به «تُشله بَاْزی»(تیله بازی) به ویژه نوع «قُپَّقان» آن داشت و وسیله این بازی چون بزرگتر از «تیله» بود «داو» بزرگتر و خانه‌های بازی گودتر و گشادتر و فاصله خانه‌ها نیز بیشتر بود.

از آنجا که گلوله‌های فلزی سنگین بوده، بازیکنان آن نوجوانان و یا مردان جوان بودند.

در نوع دوم این بازی که بیشتر نوجوانان بازی می‌کردند هر یک از بازیکنان سنگ‌های گردگونه‌ای به اندازه یک گلوله توپ پیدا می‌کردند که تعداد بازیکنان معمولاً سه نفر بود.

نفر اول گله خود را به فاصله چند متر به جلو می‌انداخت و هنگامی که سنگ از حرکت باز می‌ایستاد نفر دوم سعی می‌کرد آن را با گله خود بزند.

اگر آن را می‌زد و به اصطلاح تیر می‌کرد از نقطه حرکت تا جایی که گله او رفته بود صاحب آن گلوله را سوار می‌شد و پس از او نفر سوم همین عمل را انجام می‌داد و باز نوبت نفر اول می‌رسید.

چون برد و باخت این بازی سواری خوردن و سواری دادن بود به این بازی می‌گفتند: «گُلّه بَاْزی وَر سِوَاْری» «گله‌بازی بر سواری»

 

 

«جِنَّت بَاْزی»

«جِنَّت بَاْزی» از بازی‌هایی است که دهه شصتی‌ها با آن خاطره‌های زیادی دارند و این بازی در خراسان‌جنوبی نیز بین دخترها و پسرها رواج داشته است.

این بازی را خَتِّ جِنّی «خطّ جِنّی» نیز می‌نامند و در دو نوع بین دختران و پسران بازی می‌شود.

نوع اول اختصاص به بیرجند نداشت و در بسیاری از جاها معمول بود و بیشتر دختر بچه‌ها آن را بازی می‌کردند.

این بازی بدین سان است که با گچ یا زغال روز زمین با کشیدن سه خط عمودی و چهارخط افقی شش «خانه» مربع ایجاد می‌کردند و پس از خانه ششم یک نیم دایره می‌کشیدند که «دروازه» نام داشت و «داو» بازی درست می‌شد.

بازیکنان هر کدام قطعه سنگ تخت و کوچکی داشتند هریک از بازیکنان به نوبت سنگ خود را در خانه یک می انداخت و پای چپش را از زمین برمی داشت و به عقب تا می زد و با یک پا با جهیدن حرکت می کردند و با نک پا سنگ را به خانه دوم می انداخت و به همین ترتیب آن را تا خانه ششم می برد و از آنجا با یک ضربه به بیرون می انداخت.

در خانه چهارم که نام «آسوده» بود حق داشت دو پایش را چند لحظه روی زمین بگذارد و اندکی استراحت کند و بعد به بازی ادامه بدهد.

اگر سنگ بر روی خطی قرار می گرفت و یا از خانه ها خارج می شد و یا در «دروازه» می‌افتاد بازی کن «می‌سوخت» و نفر بعدی بازی را شروع می‌کرد.

نوع دوم که اختصاص به بیرجند داشت و بیشتر پسرها بازی می کردند نحوه بازی تقریبا مانند نوع اول بود و بازیکن با همان شیوه عمل می‌کردند.

در این «داو» خانه نخستین آستانه و نیم دایره انتهایی «دریا» نام داشت.

بازیکن می‌توانست در خانه‌های 8 و 9 دو پایش را در دو طرف خط «هر پا را در یک خانه» بگذارد و اندکی آسوده بشود این دو خانه بر روی هم «آسوده» نامیده می شد.

 

«لولو بازی»

در این بازی یک نفر با کمی فاصله کنار دیوار می‌نشیند و سنگ کوچک و بزرگی رو به رویش قرار می‌گیرد و یک نفر روی چشم‌های او را با دست می‌پوشاند و بعد حدود 10 تا 20 نفر به فاصله 5 متر از او قرار می‌گیرند.

در ادامه نفری که پشت سر فرد نشسته کلمه «لولو» را 10 تا 12 بار در گوش او می‌گوید و سپس یک نفر از آنهایی که رو به روی او قرار دارد با سنگ کوچک چند ضربه به سنگ بزرگی می‌زند و سر جایش می‌نشیند.

نفر اول که تا آن لحظه چشم‌هایش بسته بود با باز شدن چشم‌هایش باید تشخیص دهد چه کسی ضربه‌ها را به سنگ بزرگ زده است، اگر تشخیص داد باید فردی که ضربه زده او را پشت خودش سوار کند و یک دور، دور جمع به او سواری دهد و سر جای اولش کنار دیوار بنشیند و اگر تشخیص نداد باید فردی که به سنگ ضربه زده پشت طرف اول که چشمانش بسته شده بود سوار شود و دور جمع یک دور بزند و سر جای او کنار دیوار بنشیند و بازی به همین منوال ادامه دارد.

دفتر بازی

دفتر بازی نیز از جمله بازی‌هایی است که با شرکت 2 گروه 8 تا 10 نفره انجام می‌شود.

در این بازی که باید در میدانی باز انجام شود 2 گروه روبه روی هم می‌ایستند و تخته سنگ‌هایی به شکل مکعب مستطیل را جلوی خود قرار می‌دهند، هر گروه باید به تخته سنگ‌های گروه مقابل که به صورت عمودی قرار گرفته است طوری ضربه بزند که تخته سنگ به صورت افقی به زمین بیفتد، هر نفر از 2 گروه که موفق به انداختن تخته سنگ رقیب شود می‌تواند به عنوان جایزه دوباره ضربه بزند و تخته سنگ را بیندازد، اگر همه افراد یک گروه موفق به انداختن تخته سنگ‌های گروه مقابل شوند به‌عنوان گروه برنده اعلام می‌شوند و باید پشت افراد گروه مقابل سوار شوند و در زمین رقیب قرار گیرند، به این ترتیب 2 گروه جایشان را با هم عوض می‌کنند و بازی دوباره ادامه می‌یابد.

اوستا غلوم

یکی از بازی‌هایی که اهالی این روستا در ایام عید انجام می‌دهند «اوستا غلوم» است که در این بازی یک گروه 5 نفره یا بیشتر تشکیل و یک نفر به عنوان اوستا انتخاب می‌شود و بازی را شروع می‌کند.

اوستا باید شیرین کاری‌هایی مثل تکان دادن گوش‌ها یا بینی یا تقلید صدا انجام دهد و بازیکنان دیگر به ترتیب همان حرکت را از نفر کناری اوستا تا دیگران انجام دهند و تکرار کنند.

اگر فردی از بازیکنان بخندد جریمه می‌شود و اوستا تعیین می‌کند فرد خاطی باید به چه صورت جریمه شود و این جریمه می‌تواند کلاغ پر یا بشین پاشو باشد.

بازی به همین منوال ادامه دارد و به ترتیب نفر پهلویی اوستا تا نفر آخر به عنوان اوستا انتخاب می‌شوند که این بازی را در محیط بسته هم می‌توان برگزار کرد.

اِسْتایِ زَنجیلْ باف «استاد زنجیر باف»

چند بچّه حدوداً 10 ساله و تقریباً هم نیرو - دختر یا پسر یا هر دو - در یک صف کنار هم می‌ایستادند و دست‌های یکدیگر را محکم می‌گرفتند.

در دو سر صف دو تا از بچّه‌های بزرگتر یا نیرومندتر می‌ایستادند و دست اوّلین بچّه سرِ صف را می‌گرفتند. این دو بچّه نقش دو «استاد» بازی را داشتند. بچّه‏‌ای که در سر طرف راست صف ایستاده بود «استاد» اصلی بازی بود و آن که در سمت چپ صف بود «اِستایِ زَنجیل باف» (استاد زنجیر باف) خوانده می‌شد. ابتدا «استاد» اوّلی به «استاد زنجیرباف» خطاب می‌کرد و می‌گفت: «اِستای زَنجیل باف» و او در پاسخ می‌گفت: «بَاْله / اَاْله»(بله) و ادامه می‌داد: «زَنجیلِ‏ماره بِباف»(زنجیر ما را بباف) و او می‌پرسد:«با صدای چه» اُستاد مثلاً می‌گفت: «با صدای کلاغ». آنگاه استاد دوّمی می گفت:«اُشتُرُن سَرکار از کَدُو قَلْأه بِرَن (اشتران سرکار) سرکار» عنوانی بود که به «امیرقاین» اطلاق می‌شد.(از کدام قلعه بروند)

و او دست خود و دست بچّه‌ای را که گرفته بود بلند می‌کرد و می‌گفت: «اَزی قَلْأه»(از این قلعه)

«استاد زنجیرباف» در حالی که دست بچّه کناری خود را در دست داشت مرتّباً صدای «کلاغ» در می‌آورد و به راه می‌افتاد و بچّه‏‌های دیگر دست در دست به‌دنبال او حرکت می‌کردند و از زیر بازوان «استاد» اوّلی و بچّه مجاورش می‌گذاشتند و صدای «کلاغ» در می‌آوردند و به جای اولیّه خود برمی‌گشتند، در نتیجه بچّه مجاور «استاد» برمی‌گشت و جهت ایستادنش عوض می‌شد و دو دست او که قبلاً در دو طرف وی بود هر کدام از جلو به سویی دیگر کشیده می‌شد. این گفتگو میان دو «استاد» پیوسته تکرار می‌شد و هر بار «استاد زنجیرباف» با بچّه‏‌های پشتِ سرش از زیر بازوان دو بچّه بعدی رد می‌شدند تا جهت ایستادن و وضع دست‌های همه بچّه‏‌ها عوض می‌شد و «زنجیر بافته می‌شد». آنگاه پرسش‌ها و پاسخ‏‌هایی میان دو «استاد» ردّ و بدل می‌شد.

آنگاه هر یک از دو «استاد» صف را به طرف خود می‌کشیدند و همه می‌گفتند: بکش و ببین و آنقدر این کشیدن را ادامه می‌دادند تا دست یکی از بچّه‌ها از دست بچّه کنارش در می‌رفت و «زنجیر» پاره می‌شد و با این عمل این بازی پایان می‌یافت و اگر می‌خواستند آن را ادامه بدهند همین برنامه را تکرار می‌کردند.

«کیه‌کیه در می‌زنه؟»

بازیکنان به وسط می‌آیند و حاضران همراه با آهنگ تنبک و دایره دست می‌زنند و بازی شروع می‌شود.

داستان مربوط به دختری است که خواستگاران بسیاری دارد و آنها پیوسته به منزل آنها می‌آیند. مادر از او سئوال‌هائی می‌کند و جواب‌هائی می‌شنود.

نمونه متن از این قرار است:

مادر: گل پری، نازپری - دیشب لب بومد که بود؟ کل کل غلیوند چه بود؟ دختر: مرگ خودت، جون خودت کسی نبود - بچه تاجر بچه بود - تکه چپت آورده بود - بالای سرم گذاشته بود - وقتی که من بیدار شدم - پدر سگه بجسته بود - گل سرخ و گل زرد و گل ناز - شالا من باشم و یار.

«گردوبازی»

این بازی به صورت گروهی و پسرانه است و در فضای باز انجام می‌شود هریک از بازیکنان بر اساس قرار قبلی در حالی که تعدادی گردو در دست دارند با قرار دادن دو یا سه عدد گردو روی هم یعنی به تعداد افراد بازیکن گردو در کنار هم قرار می‌دهند.

هریک از بازیکنان یک عد د گردو بزرگتر از گردوهای چیده شده در میدان بازی که اصطلاحاً «شقه» می‌نامند برای ضربه زدن به گردوهای چیده شده در دست دارند شروع‌کننده‌ی بازی که در فاصله 4 تا 5 متری مکان قرار گرفتن گردوها ایستاده است با شیر خط کردن تعیین شده بازی را با نشانه گرفتن با شقه‌ای که در دست دارد شروع می‌کنند.

اگر توانست گردوها را با ضربه‌زدن از داخل دایره‌ای که گردوها چیده شده خارج کند همه‌ی گردوها را تصاحب می‌کند یعنی برنده همه‌ی گردوها می‌شود و افراد بازیکن مجدداً گردو خودشان را داخل مکان بازی می‌چینند در این مرحله برنده بازی علاوه بر گردوی که همراه با دیگر بازی کنان داخل میدان بازی قرار می‌داد یک جفت بیشتر از دیگر بازیکنان در «مته» مکان بازی می‌چیند در این مرحله نیز برنده‌ی بازی، آغازکننده‌ی بازی است در هر مرحله از بازی تعداد ی از گردوها در مکان بازی باقی می‌ماند ونفرات بعدی بترتیب بازی را ادامه می‌دهند.

بازیکنان بخاطر هیجان بخشیدن بازی در هر دوره از بازی سعی می‌کنند تعد اد جفت‌های گردو را بیشتر کنند بدین ترتیب بازی ادامه می‌یابد.

در پایان بازی هریک از بازیکنانی که بیشترین گردو را بدست آورندآن فرد برنده بازی است.

«الک دولک»

ابتدا بازیکنان بین خود دو نفر را به عنوان سردسته انتخاب و سپس دوسردسته از طریق یارگیری، یارهای خود را انتخاب می‌کنند.

درانتخاب یار، سرعت و قوای جسمانی اهمیت دارد. بعد از یارگیری، دو دسته بین خودشان قرعه می‌اندازند تا معلوم کنند، کدام دسته بازی راشروع کنند.

سردسته‌ای که می‌خواهد بازی راشروع کند، در یک محل از زمین بازی دوتا سنگ را به فاصله یک وجب دست، کنارهم قرار می‌دهد. بعد چوب الک راروی آن می‌گذارد و چوب دولک را به دست می‌گیرد. یارانش هم دور سردسته جمع می‌شوند آن وقت بااجازه سردسته دوم بازی را شروع می‌کنند.

ابتدا نوک چوب دولک را زیر چوب الک می‌گذارد و با چند بار حرکت دادن آن به چپ و راست، با یک حرکت چوب الک را به هوا پرتاب می‌کند.

دراین هنگام دسته مقابل که منتظر پرتاب شدن چوب الک درهوا هستند، به دنبالش می‌دوند تا آن را بگیرند. اگرچوب الک را درهوا گرفتند، بازی به نفع آنها تمام می‌شود و گروه بازنده بازی را به گروه دوم واگذار می‌کنند.

اما اگرچوب الک را نگرفتند، یکی از بازیکنان همان دسته اول، چوب الک را برمی‌دارد و از همان محلی که به زمین افتاده است به طرف محلی که از آنجا به هوا پرتاب شده، نشانه‌گیری کرده و پرتاب می‌کند. طوری که درهمان محل به زمین بنشیند.

دراین وقت بازیکنی که الک را به هوا پرتاب کرده است، درآن محل ایستاده تا با چوب دولک مانع به زمین رسیدن چوب الک شود.

حتی می‌تواند با همان چوب دولک به چوب الک بزند و آن را دوباره به هوا پرتاب کند. اما اگرنتواند مانع به زمین افتادن الک شود، این بار نوبت آن بازیکن تمام شده و بازی را به یکی ازیاران خود تحویل می‌دهد که بازی را ادامه دهد.

ولی اگرالک را طوری زد که به هوا پرتاب شد، در محلی دیگر به زمین افتاد، همان بازیکن که الک را به هوا پرتاب کرده باچوب دولک فاصله بین الک تا محلی که چوب الک ازآنجا به هوا پرتاب شده را اندازه‌گیری می‌کند و گروهشان امتیاز می‌گیرد. «هریک بار اندازه دولک، یک امتیازاست» بازی دوباره ادامه پیدا می‌کند تا هردسته که توانست حد نصاب امتیاز را کسب کند برنده بازی می‌شود.

«اسم و فامیل بازی»

هر یک از افراد از افراد شرکت‌کننده برگ سفیدی را خط کشی کرده و در ستون‌های آن اسم، فامیل، گل، حیوان، شهر، غذا و... را می‌نویسند یکی از افراد حرفی از الفبا را مشخص کرده و بلافاصله افراد در هر کدام از ستون‌ها نامی را می‌نویسند. هر کس که زودتر تکمیل کرد با صدای بلند می‌گوید «ایست»

نوشتن متوقف شده و فرد اعلام‌کننده اسامی را یکی یکی می‌خواند. پس از او دیگران اسامی نوشته شده را می‌خوانند و هر یک از نام‌ها که درست باشد، چنانچه با دیگران مشترک باشد 5 امتیاز و در غیر این صورت 10 امتیاز تعلق می‌گیرد در پایان امتیازات جمع‌بندی شده فردی که بیشترین امتیاز را آورده برنده اعلام و رتبه دیگران نیز مشخص می‌شود.

همان طور که گفته شد بازی‌ها برگرفته از فضای فرهنگی و جغرافیایی خود هستند و بنابراین هر منطقه‌ای ارزش ها و آن دسته از مهارت‌ها را از طریق بازی در اعضای خود تقویت می‌کند که لازمه زندگی در آن منطقه است.

به هر حال بازی‌های محلی ریشه در آئین و فرهنگ ما دارند و با بررسی واژه‌های مختلف و اشعار استفاده شده در بازی‌های محلی می‌توان به حلقه‌های گمشده فرهنگ در ادبیات این منطقه پی برد.

چه زیبا می‌شد اگر مراکز آموزشی برای انجام دادن این بازی‌ها ساعت‌هایی را به آموزش و انجام آنها اختصاص می‌دادند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 08 مرداد 1396 ساعت: 12:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره نیروگاه آبی

بازديد: 1035

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

نیروگاه ابی

تهیه و تنظیم :

 

 

 

فهرست مطالب

چکیده3

نکات کلیدی :3

مقدمه. 4

معیارهای انتخاب محل نیروگاه5

اجزای نیروگاه آبی.. 5

طبقه بندی نیروگاه های آبی.. 7

نیروگاه های آبی به دو روش طبقه بندی می شوند:7

روش اول. 7

1. نیروگاه های آبی بدون نیاز به حوضچه. 7

2. نیروگاه های آبی همراه با حوضچه پشت سد. 7

3. نیروگاه های پیک بار8

2.روش دوم. 8

1. نیروگاه آبی با ارتفاع زیاد High Head. 8

2.نیروگاه آبی با ارتفاع متوسط  Medium Head. 9

3.نیروگاه آبی با ارتفاع کم Low Head. 10

مزایای نیروگاه های آبی.. 11

معایب نیروگاه های آبی.. 12

نیروگاه های آبی در ایران. 12

بحث و بررسی و نتیجه گیری.. 13

منابع :15

 

چکیده

نیروی برق‌آبی (به انگلیسی: Hydroelectricity) یا هیدروالکتریسیته اصطلاحی است که به انرژی الکتریکی تولیدی از نیروی آب اطلاق می‌شود. در سال ۲۰۰۳هیدروالکتریسیته نزدیک به ۷۱۵۰۰۰مگاوات یا ۱۹٪ (۱۶٪از کل انرژی الکتریکی تولیدی جهان را پوشش می‌داده که این نسبت به سرعت در حال گسترش است. نیروی برق‌آبی همچنین ۶۳٪از انرژی الکتریکی تولیدی از منابع تجدیدپذیر را شامل می‌شود. درسال میلادی ۲۰۱۰کل انرژی الکتریکی از منابع تجدیدپذیر ۳٫۴۲۷٬۰۰۰مگاوات بوده است. پیش بینی می‌شود که تا سال ۲۰۲۵سالیانه به طور متوسط ۳٫۱درصد به تولید انرژی الکتریکی از منابع تجدیدپذیر افزوده شود.

نکات کلیدی :

نیروگاه ابی کاربرد مزایا و معایب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 مقدمه

 نیرو گاه های آبی انرِژی ذخیره شده آب در ارتفاع بالا را با استفاده از توربین های آبی به انرژی الکتریکی تبدیل می کنند. در این نیروگاه ها ابتدا انرژی پتانسیل به انرزی جنبشی و سپس انرزی جنبشی به انرژی الکتریکی تبدیل می شود.

نیروگاه آبی (Hydropower) نیاز به سوخت ندارند و به لحاظ حفظ محیط زیست و ذخایر آبی، یاری رسان هستند. در کنار آن، تجربه نشان داده است که پرداختن به تبعات صنعت سدسازی می تواند منافع دراز مدت کشور را تامین کنددرتضمین کند. نیروگاه های برق آبی در کنترل فرکانس شبکه نقش مؤثری دارند، با توجه به معضل تغییر فرکانس در شبکه کشور، وجود این نیروگاه ها در کنترل فرکانس مفید است.—نیروگاه های برق آبی، انرژی مورد نیاز خود را برای تولید برق از جریان آب رودخانه ها یا کانال های انتقال آب تأمین می کنند. حدود ۲۶هزار مگاوات ظرفیت تولید برق آبی در ایران وجود دارد که بخش عمده آن از حوزه رودهای کارون، کرخه و دز تأمین می شود.در نیروگاه ها ی برق آبی جریان آب و یا انرژی پتانسیل آب پشت سدها و آب بند هامی باشد . نیروگاه های جریان رودخانه ای و نیروگاه برق وآب از این نوع نیروگاه ها هستند . از انرژی موجود در جریان آب رودخانه ها می توان در چرخاندن پره های یک توربین آبی برای تولید انرژی مکانیکی (و پس از آن تولید انرژی الکتریکی توسط ژنراتورها ) بهره جست.همچنین با ایجاد سدها وذخیره سازی آب رودخانه ها در پشت این سدها می توان از انرژی پتانسیل نهفته در آب پشت سد (برای به چرخش در آوردن توربین ها) نیز استفاه نمود.در سیستم تولید برق میتوان برای تامین بار پیک متوسط و پایه و یا ترکیبی از بارها از نیروی آب استفاده کرد، که این عملیات تناوبی را می توان با افزودن آب به سیستم انجام داد. به منظور به حد اقل رساندن هزینه بهره برداری از سیستم بهترین زمان برای استفاده از نیروگاه آبی زمان پیک بار است.  با مقایسه انجام شده در ایالت متحده در سال1982 دیده شده که اگر از نیروگاه آب در زمان پیک استفاده کنیم حدود1100000دلار صرفه جویی خواهیم داشت.(البته در این مقایسه فقط هزینه بهره برداری درنظرگرفته شده است)

معیارهای انتخاب محل نیروگاه

1.موجود بودن مقادیر عظیم انرژی آبی.

2.انتخاب محل مناسب برای ساخت سد (وجود کوه های بلند و مقاوم در دو طرف آن)

3.استحكام قوی فونداسیون محل سد همراه با صرف حداقل هزینه.

4.سطح آب نبایستی از حداقل مقدار مورد نیاز پائین تر بیاید.

5.محل مورد نظر از لحاظ دستیابی بایستی سهل الوصول باشد.

6.جریان آب در پریودهای مختلف مناسب باشد.

7.منابع محلی شن و ماسه و مصالح ساختمانی در دسترس باشد.

اجزای نیروگاه آبی

 برای آنکه بتوان از آب برق گرفت سه جزاصلی باید تامین شوند :

1. فشار یا ارتفاع آب 2. یک مجرا برای انتقال آب 3. نیروگاه

که برای در اختیارداشتن این سه جزبخش های زیر مورد نیاز است.

1. سد:  دوعمل اصلی انجام می دهند:

الف)تامین ارتفاع برای چرخاندن توربین

ب) تامین مخزنی که یک الگوی مصرف روزانه یا فصلی را پاسخگو باشد.

نیروگاه ها را می توان برای سدهای ساخته شده و یا در حال ساخت طراحی کرد، که در این صورت باید دقت شود تا مشکلی برای پایداری سد پیش نیاید.

. مخزن:  فضای پشت سد را مخزن می گویند و ظرفیت مخزن حجم آبی است که پشت آن جمع شده ، که شامل دو بخش زنده و مرده است.

—بخش زنده: بخشی است که قابل دسترسی برای رفع نیاز هاست.

 بخش مرده: بخشی است که قابل دسترسی نمی باشد و شامل رسوبات می شود.

نیروگاهای دائمی مخزن ندارند.

3. آبگیر:  سازه ی آبگیر آب را مستقیما از مخزن گرفته و به لوله های تحت فشارهدایت می کنند و از شیرها برای کنترل جریان آب به سمت توربین استفاده می شود.

آشغال گیرهایی برای جلوگیری ازورود مواد خارجی به مجرای آن نصب می شود.— اگر نیروگاه کنار سد ساخته شود آبگیرآن بخشی از سد است اما وقتی نیروگاه کنار سد نیست باید یک آبگیرمستقل برای آنساخته شود.

4. لوله های تحت فشار : —این مجرا آب را از آبگیر گرفته و به سمت توربین منتقل می کند. وقتی نیروگاه بخشی از سد باشد این مجرا یک مسیر ساده از میان سد می باشد و در جایی که نیروگاه از سد فاصله داشته باشد یک لوله  یا تونل مورد نیاز است.

—5. مخزن تعادل: مخازن تعادل در آبگذر ها بدین منظور قرار داده می شود تا اثرات ضربه قوچ راکاهش دهد. اثرضربه قوچ به صورت موج هایی در لوله تحت فشار بین مخزن و توربین می باشد.

مخازن تعادل اغلب در طرح هایی بافشار آبی متوسط و زیاد ضروری است. بخصوص در جاه هایی که فاصله نیروگاه ومخزن زیاد باشد.

 

 6. موتورخانه :— ازتوربین ها و واحدهای تولید نیرو و وسایل کنترل و وسایل جانبی و گاهی ساختمان ها و محوطه سرویس محافظت می کند.

 طبقه بندی نیروگاه های آبی

تمام نیروگاه های آبی نیاز به سد دارند. سد مقادیر زیادی آب پشت خود ذخیره می کندحوضچه سد معمولا آب پشت خود را برای پریود هفته ای نگهداری می کنند. مراحل تولید برق در مسیر جریان آب صورت می گیرد و در نهایت در پائین سد

تولید برق می شود.

نیروگاه های آبی به دو روش طبقه بندی می شوند:

روش اول

1. نیروگاه های آبی بدون نیاز به حوضچه

در این حالت جریان آب با فشار متناسب به سمت توربین هدایت می شود. بنابراین هیچ نوع کنترلی روی مسیر جریان آب وجود نداردقدرت خروجی چنین توربین هایی در فصول پرآب زیاد است. بخاطر عدم اطمینان و کنترل مناسب بر روی چنین نیروگاه هائی کمتر از آن ها استفاده می شود.

2. نیروگاه های آبی همراه با حوضچه پشت سد

در این حالت میزان جریان تنظیم شده ای از آب وارد توربین می شود. در این صورت قدرت خروجی چنین نیروگاه هائی در سال نوسان کمتری دارد(Low Fluctuation).

3. نیروگاه های پیک بار

این نیروگاه ها معمولا بصورت طراحی ذخیره پمپی هستند. آب در ارتفاع پائین توسط پمپ به محل ذخیره آن در ارتفاع بالا پمپ شده و در هنگام فرستادن آب به سمت توربین جاری می شود. موتور(برای پمپ) و ژنراتور (برای تولید انرژی از توربین) هر دو به یک محور متصل اند.

 2.روش دوم

1. نیروگاه آبی با ارتفاع زیاد High Head 

هر گاه سدی با ارتفاع زیاد در دسترس باشد با جمع آوری آب در پشت سر می توان آن را از طریق تونل به اتاق شیر هدایت کرد و سپس از طریق لوله آن را به اتاق تولید برق فرستاد، این لوله ها در مسیر طولانی بوده وحجم زیادی از آب را انتقال می دهند.

 

 

تانک ضربه ای محفظه ای روباز است و در ابتدای لوله قرار دارد. در هنگامی که آب زیاد است پره های ثابت توربین فرمان بسته شدن را دریافت کنند تا فشار سنگین آب باعث صدمه رسیدن به پره ها نشود.

 

 

2.نیروگاه آبی با ارتفاع متوسط  Medium Head

در این حالت جریان آب برای استفاده در اتاق برق از طریق مسیر باز عبور می کند. توربین مورد استفاده در این حالت  از نوع فرانسیس Francis می باشد.

 

 

 

3.نیروگاه آبی با ارتفاع کم Low Head

در این حالت جریان مۆثری از رودخانه به سمت توربین ها و اتاق تولید برق هدایت می شود. در این نیروگاه 2 تا 3 توربین نوع Kaplan استفاده می شود.

 

 

 

تنها عیب این تاسیسات کم بودن سطح و جریان ورودی به توربین است، برای از بین بردن این عیب یک جریان اضافی و موجی از آب ایجاد می شود.

 

 

 

مزایای نیروگاه های آبی

1. ساختمان آن ساده و مقاوم بوده و نیاز به نگهداری کمتری دارد.

2. با وجود متغییر بودن مفدار آب، پاسخ مناسبی می دهد.

3. برای ساخت آن نیاز به متخصصین زیادی است اما در نگهداری آن تعداد بسیار کمی لازم است.

4. سوختی لازم ندارد.

5. راندمان آن با گذشت زمان کاهش نمی یابد.

6. آلودگی محیطی ندارد.

7. از آب می توان پس از راه انداختن توربین در مصارف دیگر استفاده کرد.

معایب نیروگاه های آبی

1. هزینه ساختمان و نیروگاه آن بالا است.

2. هزینه خطوط انتقال در آن زیاد است.

3.در فصول خشک مدت خروجی آن تحت تاثیر قرار می گیرد.

4.باعث تغییرات زیادی در تبدیلات اکولوژی سیستم در ایجاد دریاچه مصنوعی پشت سد می شود.

نیروگاه های آبی در ایران

 

 

 

 

 پر ظرفیت ترین نیروگاه های آبی ایران

   نام    

   مکان   

  ظرفیت (MW)

 تاریخ شروع به کار

   سد کارون –3 

 خوزستان    

 2280   

  2005    

  سد شهید عباسپور 

 خوزستان    

 2000   

  1976    

  سد مسجد سلیمان 

 مسجد سلیمان    

 2000   

  2002    

  سد دز 

 خوزستان   

 520   

  1963    

  سد کارون -4 

 چهارمحال بختیاری   

 1000   

  2010     

 

نیروگاه های آبی در حال ساخت

   نام      

   مکان   

 ظرفیت (MW)

  تاریخ شروع به کار

  سد بختیاری  

  لرستان

  1500  

  2016  

  سد رودبار لرستان 

  لرستان

  450  

  2012  

  سد گتوند علیا  

  خوزستان

 2500  

  2015  

  سد خرسان– 3 

  چهارمحال بختیاری

  315  

  2014  

  سد گتوند سفلا 

  خوزستان

 1000  

   2012  

  سد دره تخت-1 

در حال بررسی

  680  

 

  سد دره تخت-2 

در حال بررسی

  900  

 

  سد میکرو 

در حال بررسی

 227  

 

  سد سررود 

در حال بررسی

  65  

 

  سد تاریک 

در حال بررسی

  2.8   

 

  سد تنظیمی زاینده رود

  اصفهان 

  8.5  

 

 

بحث و بررسی و نتیجه گیری

امروزه نیروگاه‌های حرارتی و آبی بیشترین سهم را در تولید برق جهان دارند. هر چند مشکلات و محدودیت‌های تولید برق در نیروگاه‌های حرارتی (با سوخت فسیلی یا هسته‌ای) و به لحاظ مسائل تکنولوژیک، رعایت ضوابط و معیارهای زیست‌محیطی، محدودیت منابع و...، موجب شده است که در حال حاضر گرایش عمومی تولید برق در جهان، بیشتر متوجه احداث نیروگاه‌های برق آبی شود. این در حالی است که به دلیل بسیاری از مشکلات، احداث نیروگاه‌های حرارتی امروز از توجیه کافی برخوردار نیست و البته این نیروگاه‌های هسته‌ای هستند که می‌روند یکه‌تاز عرصه تولید برق در جهان شوند. بر اساس اطلاعات موجود، در سال‌های ۱۹۸۵تا ۱۹۹۶، رشد مصرف منابع انرژی در جهان برای انرژی هسته‌ای ۵۶درصد، گاز طبیعی ۴/۲۶درصد، برق آبی ۴/۲۵درصد، نفت ۱/۱۵درصد و زغال سنگ ۳/۵درصد بوده است. هر چند تولید برق از طریق نیروگاه‌های هسته‌ای رویکردی ایده‌آل است اما در نهایت این نیروگاه‌های برق آبی هستند که به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع تامین انرژی در جهان مورد توجه جدی قرار گرفته و برای آن سرمایه‌گذاری می‌شود.

 

تولید برق در نیروگاه‌های برق آبی از مزایایی برخوردار است که شاید بتوان گفت همین مزایا موجب شده است تا این روش تولید از مزیت نسبی برخوردار بوده و در جهان به ویژه در کشورهایی که از منابع آب نسبتا قابل توجهی برخوردارند مورد استقبال قرار گیرد. عمر مفید این نیروگاه‌ها بیش از ۵۰سال می‌باشد و تا ۱۰۰سال هم می‌رسد و در مقایسه با عمر نیروگاه‌های بخاری (حدود ۲۵تا ۳۰سال) بسیار زیاد است.

از آنجا که برای تولید انرژی چرخشی توربین، نیازی به سوخت نیست بنابراین هزینه عملکرد نیروگاه بسیار کم است. به علاوه با توجه به عدم نیاز به سوخت، به مخزن‌های ذخیره سوخت هم نیازی نیست. این در حالی است که ضمن پایداری بالای این نیروگاه‌ها هزینه نگهداری آنها نیز در مقایسه با نیروگاه‌های حرارتی پایین است. در عین حال که بازده نیروگاه در گذر زمان تغییر نمی‌کند. البته در کنار مزایای این دست از نیروگاه‌ها نباید از معایب آنها چشم پوشید. به‌رغم آنکه هزینه نگهداری این نیروگاه‌ها پایین است اما با توجه به اینکه برای نصب نیروگاه‌های برق آبی نیاز به احداث سد می‌باشد در نتیجه، هزینه ثابت این نیروگاه‌ها بسیار زیاد است؛ زیرا برای ساختن سد، ابتدا باید مسیر آب منحرف شده، سپس سد مناسب ایجاد شود که هزینه عمرانی این سدها بسیار زیاد است. با توجه به اینکه تولید این نیروگاه‌ها بستگی به میزان آب پشت سد دارد، در نتیجه در سال‌های کم‌آبی، تولید این نیروگاه‌ها با مشکل همراه خواهد بود. به خصوص در کشور ما که در منطقه خشک واقع است و در عین حال منابع آب سدها غالبا به صورت سیلابی تامین می‌شود و نه یخچالی، نیروگاه‌های برق آبی می‌توانند با مشکلات جدی در زمان‌های کمبود آب و خشکسالی مواجه باشند. از آنجا که مدت‌زمان ساخت سد و نیروگاه‌های آبی در مقایسه با دیگر نیروگاه‌ها بسیار زیاد است برای برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت انرژی، مناسب نیست و می‌تواند به عنوان روشی که در برنامه‌ریزی‌های بلندمدت مفید فایده است، کاربری داشته باشد.

تولید انرژی در نیروگاه‌های برق آبی، بدون احداث سد روی رودخانه‌ها غیرممکن است. در ایران نیز در یک بازه زمانی نسبتا طولانی در سال‌های پس از جنگ و دوران سازندگی احداث نیروگاه‌های برق آبی در دستور کار قرار گرفته است. ظرفیت بالقوه و عملی تولید انرژی برق آبی در ایران، ۵۰میلیارد کیلووات ساعت در سال است که می‌تواند ۶۰درصد برق مورد نیاز فعلی کشور را تامین کند. بر اساس مطالعات انجام شده، حوضه آبریز کارون با ۳۰میلیارد کیلووات ساعت در سال، حوضه آبریز دز با ۹میلیارد کیلووات ساعت در سال و حوضه آبریز کرخه با شش میلیارد کیلو وات ساعت در سال، بیشترین امکانات تولید برق آبی را دارا می‌باشند و پنج میلیارد کیلووات ساعت باقیمانده آن مربوط به سایر حوضه‌هاست.

منابع :

www.sid.ir

http://www.aftabir.com

http://www.scipost.ir

https://fa.wikipedia.org

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 15 تیر 1396 ساعت: 19:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تاریخچه تشیع

بازديد: 281

 

به نام خدا

موضوع :

تاریخچه تشیع

تهیه و تنظیم :

 

دبیر گرامی :

 

بهار 1396

فهرست مطالب

مقدمه. 3

استفاده از لفظ شیعه برای پیروان حضرت امیر مؤمنان علی (ع)3

شیعه در میان صحابه. 4

ریشه تفکّر و اعتقادات شیعه. 6

الف) حدیث ثقلین.. 6

ب) حدیث غدیر:6

ج) حدیث سفینه:6

د) حدیث منزلت و وصایت:6

ه) حدیث اَمان. 7

پندارهای غیر واقعی در مورد شیعه. 7

مهم ترین نظریه ها و پندارها عبارتند از:7

«عبداللّه بن سباء» کیست؟. 8

الف) سند روایت:9

ب) متن داستان:9

منابع. 12

 

مقدمه

شیعه در لغت، به گروهی که پیرو شخصی هستند گفته می شود و همچنین به مجموعه ای که پیرو یک هدف و عقیده اند.

در قرآن مجید نیز به همین معنا آمده است؛ مانند: «وَ اِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لابْراهِیم» و همچنین آیه شریفه «... فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِیْعَتِهِ وَ هَذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ...»

«و الشیعة: القوم الذین یجتمعون علی الأمر و کلّ قوم اجتمعوا علی امر، فهم شیعة... و الشیعة اتباع الرجل و انصاره و جمعها شِیَع و اشیاع جمع الجمع... و اصل الشیعة، الفرقة من الناس و یقع علی الواحد و الأثنین و الجمع و المذکر و المؤنث بلفظ واحد و معنی واحد و قد غلب هذا الاسم علی من یتوالی علیّا و اهل بیته - رضوان اللّه علیهم اجمعین - حتی صار لهم اسما خاصا فاذا قیل فلان من الشیعة، عرف انه منهم و فی مذهب الشیعة کذا ای عندهم، و اصل ذلک من المشایعة و هی المتابعة

استفاده از لفظ شیعه برای پیروان حضرت امیر مؤمنان علی (ع)

در میان روایات اهل سنت، روایات زیادی وجود دارد که دلالت دارد بر آنکه رسول خدا (ص) لفظ شیعه را برای پیروان امیر مؤمنان علی (ع) قرار داده اند.

از آن جمله اند روایاتی که سیوطی در تفسیر آیه شریفه «اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئکَ هُمْ خَیْرُ البَرِیَّةِ» آورده است:

«أخرج ابن عساکر عن جابر بن عبداللّه قال: کنّا عند النبی (ص) فأقبل علیّ، فقال النبی (ص): «و الذی نفسی بیده اِنّ هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامة» و نزلت (اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِکَ هُمْ خَیْرُ البَرِیَّةِ)

و أخرج ابن عدی عن ابن عباس قال: لمّا نزلت (اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِکَ هُمْ خَیرُ البَرِیَّةِ) قال رسول اللّه (ص) لعلیّ: هو أنت و شیعتک یوم القیامة راضین مرضییّن.

و أخرج ابن مردویه عن علیّ قال: قال لی رسول اللّه (ص): ألم تسمع قول اللّه (اِنَّ الَّذین آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِکَ هُمْ خَیْرُ البَرِیَّةِ) أنت و شیعتک، و موعدی و موعدکم الحوض اذا جئت الأمم للحساب تدعون غرّا محجّلین»

 

شیعه در میان صحابه

به جهت چنین سخنانی از رسول اکرم (ص)، عدّه ای از بزرگان صحابه توجّه ویژه ای به امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) داشتند، و در همان زمان هم، نام شیعه علی بن ابی طالب را با خود همراه داشتند.

عبدالعزیز دهلوی که کتابش سرشار از نسبت های ناروا و تهمت ها به مکتب تشیّع است، آغاز تاریخ پیدایش تفکّر شیعی را در میان صحابه پیامبر اکرم (ص) جستجو کرده و چنین می نویسد:

«فائده اول: اول کسی که به شیعه ملقّب شد، جماعتی از مهاجرین و انصار و تابعین ایشان هستند که مشایعت و متابعت حضرت مرتضی نمودند و وقتی که ایشان خلیفه شدند و ملازمت و صحبت ایشان اختیار کردند و با محاربین ایشان جنگ نمودند و مطیع اوامر و نواهی ایشان ماندند و اینها را شیعه مخلصین گویند.

شمس الدین ذهبی نیز در «میزان الاعتدال» در جواب اینکه چرا «ابان بن تغلب» را توثیق کرده با اینکه وی شیعی مذهب می باشد، می نویسد:

«فلو ردّ حدیثُ هولاء لذهب جملة من الآثار النبویة و هذه مفسدة بینة».

اگر بخواهیم هر کسی را که منسوب به تشیّع است حذف کنیم، باید تعداد زیادی از احادیث نبوی را کنار بگذاریم که این کار، فساد آشکاری خواهد بود.

از نوشته این عالم رجالی اهل سنّت، چنین فهمیده می شود که در میان صحابه و تابعانِ آنها، تعداد زیادی از شیعیان با همین نام وجود داشته اند و برای حفظ سنّت نبوی ناچار نباید عقیده آنها را در وثاقت آنها دخالت داد.

نوبختی از مورخان قرن چهارم در کتابش «الفرق و المقالات» می نویسد: «جمیع اصول الفرق اربع فرق: الشیعة و المعتزلة و المرجئة و الخوارج، فالشیعة هم فرقة علیّ بن ابی طالب المسمّون بشیعة علیّ فی زمان النبی (ص) و ما بعده معروفون بانقطاعهم الیه و القول بإمامته. منهم المقداد بن الأسود و سلمان الفارسی و ابوذر جندب بن جنادة الغفاری و عمار بن یاسر و من وافق مودّته مودّة علیّ (ع) و هم اوّل مَن سمّی بإسم التشیّع من هذه الأمّة لأنّ اسم التشیّع قدیما لشیعة ابراهیم و موسی و عیسی و الانبیاء صلوات اللّه علیهم اجمعین»

مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین در کتاب «فصول المهمّة» بیش از دویست تن از صحابه رسول خدا (ص) را به ترتیب حروف هجاء ذکر می کند که همگی گرایش و تفکّر شیعی داشته اند.

 

مرحوم سید علی خان حسینی هم در «الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة» حدود 70 تن از صحابه را به عنوان طبقه اول از طبقات شیعه عنوان می کند.

احمد امین در کتاب «فجر الاسلام» تعدادی از صحابه پیامبر که تفکّر شیعی داشته اند را ذکر می نماید.

ریشه تفکّر و اعتقادات شیعه

محتوای عقاید شیعه در اعتقاد به افضل بودن امیر مؤمنان (ع) و جانشینی آن حضرت و ضرورت پیروی از اهل بیت (علیهم السلام) در کنار قرآن مجید، خلاصه می گردد که همگی گرفته شده از سخنان رسول اکرم (ص) است و در کتاب های اهل سنّت نیز وجود دارد.

به دیگر سخن، شیعیان معتقدند که بعد از کتاب الهی و پیامبر خاتم (ص)، باید متمسک به اهل بیت و خلفای منصوب از طرف آن حضرت بود، در حالی که اهل سنّت با توجه به احترام و علاقه ای که به اهل بیت (علیهم السلام) نشان می دهند، چنین نظری را قبول ندارند، بلکه همه صحابه رسول خدا (ص) را عادل می دانند و به گفتار و رفتار آنها پایبندند.

همان گونه که اشاره شد، شیعیان اعتقادات خود را از کلمات رسول خدا (ص) گرفته اند، آن هم کلماتی که مورد اتفاق هر دو فرقه است تا جایی که نسبت به بعضی از احادیث، ادّعای تواتر هم شده است، از آن جمله اند:

الف) حدیث ثقلین: «إنّی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی و أنهما لم یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض» این حدیث شریف به طور آشکار هدایت مسلمانان را تا روز قیامت تضمین کرده است؛ به شرطی که کتاب خدا در کنار اهل بیت آن حضرت باشد. علاوه بر این، تصریح می کند که این دو، جدا شدنی نیستند. مفهوم این جمله آن است که هر کس به یکی از آن دو به تنهایی عمل کند، بر ضلالت و گمراهی خواهد بود.

ب) حدیث غدیر: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه»

ج) حدیث سفینه: «اَلا إنّ مثل اهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح من قومه؛ من رکبها نجا و مَن تخلّف عنها غرق»

د) حدیث منزلت و وصایت: «أنت منّی بمنزلة هارون من موسی»

 

ه) حدیث اَمان «..و أهل بیتی أمان لامّتی من الاختلاف...»

و) احادیث ائمه اثنی عشر: «لا یزال الدّین قائما حتّی تقوم الساعة أو یکون علیکم اثنی عشر خلیفة کلّهم من قریش».

در این حدیث شریف نیز، پیامبر (ص) تعداد جانشینان خود را دوازده تن معرفی کرده است.

پندارهای غیر واقعی در مورد شیعه

چنانکه تا اینجا معلوم شد، تاریخ پیدایش و ظهور عقاید و بنیان تفکّر شیعی، در زمان رسول اکرم (ص) و از سخنان آن حضرت راجع به امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) و امامان بعد از او شکل گرفته است. نقطه اوج آن در سقیفه شکل گرفت و در جریان حکومت امام اول - سال های 35 تا 40 هجری - کاملاً ملموس و آشکار شد.

ولی عدّه ای ظاهرا به خاطر قبول نکردن این ادّعا یا نداشتن آگاهی های ابتدایی یا غرض ورزی ها، شیعه را مولود مسائل دیگری می دانند.

مهم ترین نظریه ها و پندارها عبارتند از:

- پیدایش شیعه بعد از جریان سقیفه رخ داده است؛

- تشیّع مولود جنگ صفین است؛

- افکار فردی یهودی به نام عبداللّه بن سباء، نقطه آغاز تفکّر شیعی است؛

- شیعه متأثر از افکار زرتشتی و ایرانیان آن زمان است؛

- شیعه در زمان آل بویه و صفویه ایجاد شده است.

کسانی که پیدایش شیعه را به جریان سقیفه پیوند می دهند، بر این باور نیستند که گروهی - بنا بر سخنان پیامبر اکرم (ص) - حضرت علی (ع) را افضل از دیگران می دانستند؛ آنها معتقدند در بحران به وجود آمده پیرامون انتخاب خلیفه، این فکر ناگهان به اذهان بعضی مثل زبیر و سلمان و مقداد و ابوذر خطور کرد که ایشان هم پسر عمّ و داماد پیامبر را برای خلافت معرفی کنند، ولی با توجه به آنچه مطرح شد، چنین تحلیلی از پیدایش یک تفکّر و مکتب، سطحی به نظر می آید که بیش از این هم در جواب آن، سخن گفتن روا نیست.

امّا اینکه بعضی دیگر تشیّع را مولود جنگ صفّین دانسته اند، به خاطر اشتباهی است که بین «پیدایش» و «ظهور» یک مکتب شده است، تشیّع در زمان رسول خدا (ص) و از سخنان آن حضرت پدید آمده است و طبیعی است زمانی که امیر مؤمنان (ع) - در سال 35 هجری - به خلافت رسید، شیعه رشد یافته و ظهور پیدا کرد، به خصوص در جنگ صفّین که شیعیان آن حضرت از هواداران معاویه به طور واضح جدا می شوند.

رایج ترین مطلبی که در این مورد ذکر شده، پیدایش شیعه توسط فردی به نام عبداللّه بن سباء که افکار او را پایه و سرآغاز تفکّر شیعیان می دانند و اکثر نویسندگان اهل سنّت مثل ابن اثیر، ابن کثیر، ابن خلدون، احمد امین، رشید رضاء این مطلب را بیان کرده اند.

«عبداللّه بن سباء» کیست؟

اوّلین تاریخ نویسی که نام عبداللّه بن سباء و داستان او را ذکر کرده «طبری» است. عبدالله بن سباء یهودی زاده ای بود که به ظاهر اسلام آورد و بعد به سفر در شهرهای مسلمانان پرداخت و افکار خاصّ خود را که از جمله آنها جانشینی حضرت علی بن ابی طالب (ع) از رسول خدا (ص) بود در میان مردم منتشر کرد.

بعضی در تحلیل زندگی این فرد گفته اند: او برای اینکه جامعه اسلامی را از درون بپوساند، اظهار اسلام کرد و فتنه هایی به وجود آورد که منجر به قتل عثمان شد. حرف های او تا حدّی فریبنده بود که تعدادی از صحابه و تابعان مثل سلمان و ابوذر و صعصعة بن سوحان و محمد بن ابی بکر را تحت تأثیر قرار داد.

پیرامون این نظریه دو دسته جواب وجود دارد: دسته اول، مربوط به سند این قصه است و دسته دوم، مربوط به متن این داستان.

الف) سند روایت: طبری این روایت را از سیف بن عمر نقل می کند که بیشتر علمای رجالی اهل سنّت او را ردّ کرده اند و او را از زمره جعل کنندگان حدیث شمرده اند.

ذهبی، نظر علمای رجال را در مورد سیف بن عمر چنین نقل می کند:

«قال عباس عن یحیی: ضعیف، و روی مطیّن عن یحیی: فَلْسٌ خیرُ منه؛ و قال ابو داود: لیس بشی ء؛ و قال ابوحاتم: متروک؛ و قال ابن حبّان: اتُّهم بالزندقة؛ و قال ابن عُدیّ: عامّة حدیثه منکر

ب) متن داستان:

چگونه ممکن است یک یهودی تازه مسلمان و اهل یمن که از مرکز اسلام (مدینه) هم دور است، بتواند آن چنان نفوذی پیدا کند که بزرگانی از صحابه را فریب داده و بر علیه عثمان فضاسازی نماید تا جایی که عثمان و اطرافیان او از برخورد با او عاجز باشند؛ در صورتی که عثمان با مخالفان خود، اگر چه از صحابه نزدیک پیامبر هم بودند، به شدّت برخورد می کرد.

به نظر می رسد که این جریان چیزی جز داستان سرایی نیست که برای تضعیف یک مذهب به کار برده اند، با آنکه نقل این روایت از کسی است که او را جعل کننده حدیث خوانده اند.

در مورد خود ابن سباء هم دو نظریه وجود دارد:

نظریه اول: چنین شخصی با خصوصیّاتی که سیف بن عمر نقل کرده، اصلاً وجود خارجی نداشته است. دکتر «طه حسین» به این مطلب اشاره کرده است و همچنین نویسنده ای در عربستان به نام دکتر «حسن الفرحان المالکی» گفته است که فردی به نام عبداللّه بن سباء وجود خارجی ندارد. از نویسندگان شیعه هم علامه «عسکری» کتابی به همین نام - عبداللّه بن سباء - تألیف کرده اند که بی اساس بودن فردی به این نام را اثبات می کند.

نظریه دوم: آنانی که می گویند فردی به این نام وجود داشته - مثل «رجال کشی» و «نجاشی» - امّا در ادامه می گویند: او کسی بوده که در حق امیر مؤمنان (ع) غلوّ کرده و چون توبه نکرد، حضرت وی را سوزاند و روایاتی از ائمه معصوم نقل می کنند که او در آن ها ملعون و مطرود معرفی شده است.

با توجه به آنچه ذکر شد، راوی داستان فردی است که در کتب عامّه به شدّت تضعیف شده و متن آن هم با شرایط اجتماعی آن عصر سازگاری ندارد؛ به علاوه که وجود چنین فردی، افسانه ای بیش نیست و اگر فردی هم به این نام بوده، دلایل موجود حاکی از لعن و طرد و نفی افکار او بوده است. حال چگونه است که تعدادی از نویسندگان برای بررسی و تحلیل یک مکتب و یک تفکّر به خود اجازه می دهند که به سراغ عوامل ساختگی و افسانه ای که چه بسا با انگیزه های سیاسی نگاشته شده است بروند؟!

افرادی مثل «احمد امین مصری» پیدایش تفکّر شیعه را به گونه ای دیگر ترسیم می کند: ایرانیان؛ مجوسی بودند و در زمان خلیفه دوم که ایران فتح شد، آنان دیگر جرئت باقی ماندن بر کیش مجوس را نداشتند. بنابراین در ظاهر، اسلام را پذیرفتند ولیکن افکار قبلی خود را در قالب تشیّع و عقاید شیعی حفظ کردند. همان گونه که در ایرانِ مجوسی، خلافت و پادشاهی موروثی بود، این تفکّر هم در میان شیعیان در قالب مسئله امامت شکل گرفت و خلافت یک خاندان را قبول کرده و به طرفداری از آن پرداختند.

در نقد این نظریه هم چند نکته لازم به ذکر است:

اول: مگر مسلمانان پس از فتح ایران، مردم را مجبور به پذیرش اسلام کردند تا ایرانیان چنین واکنشی نشان دهند؟! در حالی که آتشکده های زرتشتی تا سال ها بعد باقی بود و مسلمانان تعرّضی به آن ها نکردند.

دوم: با اندک تأملی در تاریخ ایران، این سؤال مطرح می شود که مگر ایرانیان از حکومت های زرتشتی راضی بودند که برای بقاء حکومت، درصدد حفظ آن به شکل جدید باشند؟! آیا علّت اصلی شکست امپراتوریِ بزرگی مثل ایران، ناراضی بودن اکثر مردم نبود؟!

سوم: اگر گویندگان این نظریه مخالف با مسئله امامت هستند، چرا آن را به مجوس نسبت می دهند؟ اگر در این حرف کمی بیشتر دقّت می کردند، آن را مخالف با قرآن کریم می یافتند. آیا قرآن هم که تعدادی از انبیاء ابراهیمی را از نسل یکدیگر می داند، به نظر این نویسندگان بر روش مجوس گام بر می دارد؟! قرآن مجید در مورد آل ابراهیم می فرماید:

«اَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إبْراهِیمَ الکِتاب وَ الحکْمَةَ وَ آتَیناهُمْ مُلْکا عَظِیما».

در جای دیگر به ذریّه بعضی از انبیاء اشاره می کند و می فرماید:

«اِنَّ اللّه اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحا وَ آلَ ابراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلیَ العَالَمِینَ ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْضٍ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».

به نظر می رسد بعضی برای تخریب یک مکتب و تفکّر، هر آنچه از تحلیل های سطحی سیاسی - اجتماعی به ذهنشان می رسد، عنوان می کنند بدون اینکه توجّه به جهات دیگر آن داشته باشند؛ اگر چه در اذهان عامّه مردم گروهی را به انزوا می کشند و ضربه به اسلام و تعالیم قرآنی وارد می کنند!

چه خوب است که به جای تحلیل های سطحی تاریخی و سیاسی برای شناخت یک مکتب، ابتدا از اصول خودشان استفاده کنند و اگر بطلان عقاید آنها توسط قرآن و سنّت و عقل ثابت شد، آنگاه علّت پیدایش آن را در احتمالات و فرضیه های به دست آمده از تحلیل های افراد و جریان های تاریخی جستجو نمایند.

منابع

1. سوره صافات (37) آیه 83.

2. سوره قصص (28) آیه 15.

3. لسان العرب، ماده شیع، 7/258.

4. سوره بینة (98) آیه 7.

5. الدر المنثور، ذیل آیه 7 / البینة، 6/643 و فتح القدیر، ذیل آیه 7/ البینة، 5/477.

6. الدر المنثور، ذیل آیه 7 / البینة، 6/643 و سایر تفاسیر اهل سنّت که این گونه روایات را ذکر کرده اند، عبارتند از:

الف) طبری، تفسیر جامع البیان، ذیل آیه 7، البینة، 15/335.

ب) آلوسی، روح المعانی، ذیل آیه 7، البینة، 15/432.

ج) شوکانی، فتح القدیر، ذیل آیه 7، البینة، 5/477.

کتاب های غیر تفسیری:

الف) خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، «ذکر من اسمه عصام»، شماره 6731، ترجمه عصام بن الحکم العکبری، 12/289.

ب) الهیثمی، مجمع الزوائد، باب مناقب علی بن ابی طالب، 9/131.

ج) الصواعق المحرقه، الباب الحادی عشر، الفصل الاول: فی الآیات الواردة فیهم، الآیة الحادیة العشرة قوله تعالی: «اِنَّ الذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِکَ هُمْ خَیْرُ البَرِیَّة»، ص 161.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 23 اردیبهشت 1396 ساعت: 19:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره زندگی نامه صادق چوبک

بازديد: 175

 

زندگی نامه صادق چوبک

صادق چوبک، در سال 1295 هجری خورشیدی در بوشهر بدنیا آمد. پدرش تاجر بود، اما به دنبال شغل پدر نرفت و به کتاب روی آورد. در بوشهر و شیراز درس خواند و دوره کالج آمریکایی تهران را هم گذراند. در سال 1316 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد.

اولین مجموعه و داستانش را با نام " خیمه شب بازی " در سال 1324 منتشر کرد. در این اثر و "چرا دریا طوفانی شد" (1328) بیشتر به توصیف مناظر می پردازد، ضمن اینکه شخصیت های داستان و روابط آنها و روحیات آنها نیز به تصویر کشیده می شود. اولین اثرش را هم که حاوی سه داستان و یک نمایشنامه بود، تحت عنوان " انتری که لوطیش مرده بود " به چاپ سپرد. آثار دیگر وی که برایش شهرت فراوان به ارمغان آورد، رمان های " تنگسیر " و "سنگ صبور " بود. تنگسیر به 18 زبان ترجمه شده است. امیر نادری، فیلمساز معروف ایرانی، در سال 1352 بر اساس آن فیلمی به همین نام ساخت.

چوبک به زبان انگلیسی مسلط بود و دستی نیز در ترجمه داشت. وی قصه معروف " پینوکیو " را با نام " آدمک چوبی" به فارسی برگرداند. شعر " غراب " اثر " ادگار آلن پو " نیز به همت وی ترجمه شد.

آخرین اثر منتشره اش هم ترجمه حکایت هندی عاشقانه ای به نام " مهپاره " بود که در زمستان 1370 منتشر گردید.

 

چوبک از اولین کوتاه نویسان قصه فارسی است و پس از محمد علی جمالزاده و صادق هدایت می توان از او بعنوان یکی از پیشروان قصه نویسی جدید ایران نام برد. فرم قصه های جمالزاده بیشتر حکایت گونه و شبیه نویسندگان فرانسوی قرن نوزدهم بود. قصه های صادق هدایت هم فراز و نشیب بسیار داشت، گاهی از نظر فرم کاملا استوار و بر اساس معیارهای قصه نویسی جدید بود و گاهی هم در واقع همان حکایت نویسی، بود که با چاشنی طنز همراه می شد. در این میان البته " بوف کور " استثنایی و بی بدیل بود و از جهات مختلفی مورد توجه قرار گرفت. گروهی آن را قصه ای روانشناختی و نو دانستند و پیشرفتی در فرم قصه نویسی ایران به سوی قصه نویسی غربی، محسوب نمودند. صادق چوبک متاثر از همین نظر بود و از همین جا آغاز کرد. وی در قصه هایش ذهن و روان قهرمانهایش را مورد توجه قرار داد و سعی کرد به شخصیت هایش عمق ببخشد. همین تلاش برای عمق بخشیدن به شخصیت ها، بر نحوه بیان وی تاثیر گذاشت. در سنگ صبور قصه را از زبان شخصیت های مختلف می خوانیم، نحوه بیانی که در قصه نویسی نوپای ایران کاملا تازگی داشت. وی برای بیان افکار ذهنی هر یک از شخصیت ها ناگزیر بود به زبان هر یک از آنها بنویسد و این خود به تغییر نثر در طول داستان منتهی شد که باز نسبت به دیگران پیشرفتی جدی محسوب می شد. در آثار چوبک هر شخصیت داستان به زبان خودش، زبان متناسب با فرهنگ و خانواده و سن و سالش سخن می گوید، کودک، کودکانه می اندیشد و کودکانه هم حرف می زند، زن زنانه فکر میکند و زنانه هم حرف میزند و بدین ترتیب هر یک از شخصیت ها به بهترین وجه شکل می گیرند و شخصیت پردازی موفقی ایجاد می شود که در بستر حوادث داستان، زیبایی و عمق خوشایندی به داستان میدهد. وی در توصیف واقعیتهای زندگی نیز وسواس زیادی داشت و این نیز از ویژگی های آثار وی است. چوبک به سبب همین دقت نظر در جزئی نگری ها و درون بینی ها، رئالیست افراطی وگاهی حتا ناتورالیست خوانده اند. آثار چوبک از سالها پیش مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفته و در کتابهای مختلفی از جمله " قصه نویسی " (رضا براهنی)، " نویسندگان پیشرو ایران " (محمد علی سپانلو) و "نویسندگان پیشگام در قصه نویسی امروز ایران"(علی اکبر کسمایی)، نوشته هایش تحلیل شده اند. صادق چوبک در اواخر عمر بینایی اش را از دست داد و در اوایل تابستان 1377، در آمریکا درگذشت و بنا به وصیتش یادداشتهای منتشر نشده اش را سوزاندند.

 چوبک از بزرگترین داستان نویسان معاصر فارسی است. بخاطر مهارت و قدرتش در خلق آثار بی نظیری چون «سنگ صبور» و «تنگسیر» که از بهترین رمان‌های فارسی است. همچنین مجموعه داستان‌های کوتاه او که در آن‌ها تکنیک داستان کوتاه، به بهترین نحو ممکن رعایت شده و بدون اغراق از شاهکارهای داستان فارسی است.

آشنایی من با چوبک برمی گردد به سال 51 یا 52 که تازه چاپ دوم «روز اول قبر» بیرون آمده بود و اتفاقی آن را از کیوسکی از خیابان ارگ مشهد خریدم. این یعنی اولین کتاب جدی که خواندم. ـ پیش از آن مثل خیلی از نوجوان‌ها عاشق داستان‌های پلیسی و رمان‌های تاریخی سرگرم کننده بودم ـ اما صادق چوبک زندگی‌ام را عوض کرد. پس از آن همه کتابهای او را تهیه کردم، بخصوص «روز اول قبر» که اول بار خریده بودم و چاپ دوم کتاب بود و تاریخ 1351 روی آن خورده بود، با همان قطع جیبی و کاغذ کاهی نگه‌اش داشتم و دارم.

آرزوی ایجاد پایگاهی برای گردآوری آثار او همیشه باهام بود، اما چنین کاری را بدون اجازه وارث قانونی چوبک درست نمی‌دانستم. از طریق خانم پارسی پور آدرس فرزند چوبک که در امریکا ساکن است، پیدا کردم اما با اینکه چندبار مکاتبه کردم نتیجه ای نگرفتم.

بالاخره تصمیم گرفتم پایگاهی درست کنم و به مرور همه نوشته‌های او را گردآوری کنم. تاکنون بجز رمان «تنگسیر» همگی آماده شده است که بعد از تطبیق نهایی با متن کتاب در اختیار دوستداران قرار خواهم داد.

« فهرست آثار نویسنده»

داستان های کوتاه:

«خیمه شب بازی» (چاپ 1324) با یازده داستان به شرح :

نفتی ـ گلهای گوشتی ـ عدل ـ زیر چراغ قرمز ـ آخر شب ـ مردی در قفس ـ پیراهن زرشکی ـ مسیو الیاس ـ اسائهء ادب ـ بعدازظهر آخر پائیز ـ یحیی

«انتری که لوطیش مرده بود» (چاپ 1328) با سه داستان و یک نمایشنامه به شرح:

چرا دریا توفانی شد ـ قفس ـ انتری که لوطیش مرده بود ـ توپ لاستیکی (نمایش)

«روز اول قبر» (چاپ مرداد 1344) با ده داستان و یک نمایشنامه به شرح:

گورکن ها ـچشم شیشه ای ـ دسته گل ـ یک چتر خاکستری ـ پاچه خیزک ـ روز اول قبر ـ همراه (با دو شیوه) عروسک فروشی ـ یک شب بیخوابی ـ همراه (یک شیوه دیگر) ـ هفتخط (نمایش)

«چراغ آخر» (چاپ اسفند 1344) با ده قصه و یک شعر به شرح :

چراغ آجر ـ دزد قالپاق ـ کفتر باز ـ عمرکشون ـ بچه گربه ای که چشمانش باز نشده بود ـ اسب چوبی ـ آتما، سگ من ـ ره آورد (شعر) ـ پریزاد و پریمان ـ دوست.

داستان های بلند«رمان»:

«تنگسیر» (چاپ مرداد 1344)

«سنگ صبور» (چاپ مرداد 1345)

ترجمه ها:

«پینوکیو» به نام «آدمک چوبی» اثر کارلو کولودی (چاپ 1334)

«غراب» شعر از ادگار آلن پو (چاپ 1338)

«مهپاره» شانزدهمین بخش از نسخه ی کهن متن مفصل سانسکریتی است که به نام (جوهر اقیانوس زمان) معروف است و چوبک آن را از متن انگیسی با عنوان حکایت عشق در سال (1370) ترجمه کرد. متنی که لبریز از اندرزهای والای انسانی و حکمت و فلسفه است.

نکته مهم این ترجمه را در سالهای آخر عمر و در حالی که بینایی خود را از دست داده بود، انجام داد.

 فهرست آثار:

خیمه شب بازی داستان های کوتاه

انتری که لوطیش مرده بود = و نمایش

تنگسیر رمان

سنگ صبور رمان

آه انسان چکامک

چراغ آخر داستان های کوتاه

روز اول قبر داستان های کوتاه و نمایش

ترجمه:

غراب ]شعر

آدمک چوبی داستان

مهپاره قصه

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 19 اردیبهشت 1396 ساعت: 20:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

انشا در مورد در باران

بازديد: 1695

 

 

انشا در مورد در باران

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۱  —————————–

 صدای نم نم باران خواب را از چشمانم ربوده بود . هر کاری کردم نتوانستم چشمان منتظرم را با شهر خواب آلود همراه سازم . از جايم بلند شدم . آرام آرام به سمت حياط حرکت کردم . صدای چک چک باران نزديک و نزديکتر می شد . فضا مملو از بوی باران شده بود . وقتی به حياط رسيدم با آهنگ باران همراه شدم.

چشمها را بايد شست       جور ديگر بايد ديد

چترها را بايد بست           زير باران بايد رفت

فکر را ، خاطره را       زير باران بايد برد

با همه مردم شهر      زير باران بايد رفت

دوست را زير باران بايد ديد     عشق را زير باران بايد جست

هرکجا هستم باشم         آسمان مال من است

پنجره ، فکر ، هوا          عشق ، زمين مال منست

وقتی همنفس باران شدم خودم را بدستش سپردم . حال برخورد قطرات باران را به صورتم حس ميکردم . هر قطره از باران جان تازه ای به کالبدم می دميد و زخمهای دلم را با هر ترنمش تسكين می داد . سر مست باران گشته بودم احساس عجيبی داشتم يك نوع احساس سبکی

دستانم را به سوی خدا بلند كردم و چشمانم به آسمان دوخته شد . ناگهان درهای آسمان باز گشت . صيحه ای از دل آسمان بلند شد و بر قلبم نشست . برخيز و روحت را با باران نگاهت جان تازه ای بخش . نوری از آسمان بر قلبم فرود آمد و قطرات اشك بر بستر خشك تنهايی ام جاری گشت .

حرفهايم را با او زدم و تمام دردها را با او گفتم

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۲  —————————–

  وقتی باران به صدا درمی آید

آیا تا کنون به بارش باران فکر کرده ایم ؟

باران که می بارد ، بعضی ها دلشان می گیرد وخیلی ها شاعر می شوند. آخر تازه یادشان می افتد که احساسات فطری پاک و زلالی هم هست که در لابه لای افکار مادّی و تکراری روزمره ، فراموشش کرده بودند.

 وقتی باران می آید، دیگر، مردم ، خودشان را برای چیزهای کم ارزش و بیهوده معطل نمی کنند، حتی جلوی زیباترین ویترینهای مجللترین مغازه ها هم خالی است.هر که را می بینی با عجله به سوی مقصد حرکت می کند یعنی باران باعث می شود که انسان مقصدش را فدای زرق و برقها نکند.

 سواره ها نیز در بارش باران بیشتر از قبل ، دلشان برای پیاده ها می سوزد و زودتر آنها را سوار می کنند. یعنی باران ، مردم را سخاوتمندتر و سخاوتمندان را دلسوزتر می کند.

 باران که می بارد، مردم صمیمی تر ، متحدتر و فداکارتر می شوند. چرا که خیلی ها را می شود دید که یک نفر دیگر را زیر چتر خود گرفته اند.

 باران ، زمین را پاک می سازد ، هوا را تصفیه می کند و برخی ویروسها را از بین می برد و شاید آن وقت مردم کمی پاکتر زندگی کنند!

 وقتی باران بر خاک ، کشتزارها و کوهها فرو می ریزد ، حیات ، جان می گیرد و همه به تداوم زندگیشان امیدوارتر می شوند و ممکن است برای یک بار هم که شده صاحب باران را شکر گویند.

 در بارش باران عدالت را هم می توان دید. چرا که قطره ها ، در همهء محله های یک شهر و یا بر بام همهء خانه های یک محله ، با یک نواخت مساوی فرو می ریزند.

 

وقتی که باران می‌آید، گاهی سالهای کودکی ، قیل و قال آرامش بخش مدرسه! و درس «‌باران آمد ، آن مرد ، در باران آمد » در ذهنها رژه می روند و آن وقت تازه یادمان می افتد که آن مرد ، در باران نیامد. پس می شود کمی هم برای آمدن او (روحی فداه) دعا کرد.

 باران ، سرشار از خیر و برکت است و آن باران نیز، آن باران سرنوشت سازی که از هوای ابری چشمها بر گونه هایمان می نشیند و سبب می شود که بهتر بتوانیم مسیر زندگیمان را عوض کنیم. زیرا باران کمیاب اشکها، توفیق توبه را سهل الوصول تر می کند.

 قطره های اشک می توانند بغض سنگین تاریخ معصومان مظلوم را نیز بشکنند و آموزه های بی بدیل مردان شهید روز دهم را در سینه ها زنده و بالنده نگهدارند. چرا که حسین علیه السّلام بیش و پیش از آن که تشنهء آب باشند تشنهء اندیشهء انسانهای زمانها هستند.

پس ای باران عزیز! ما را تنها نگذار.

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۳  —————————–

 دیگر آسمان دارد تیره و خاکستری می شود و باران نم نم وکم کم شروع به بارش می کند.

باران مانند اشک های حضرت زینب(س)همچنان میبارد.

ناگهان صدای مهیبی به گوش میرسد.!!! این صدا صدای رعد و برق ها هستند.

باران تندتر و تندتر میشود.همه ی مردم درخیابان به دنبال پناهگاهی میگردند.!

چترهای مردم و بالکن های مغازه ها مانند یک پناهگاهی اند که به مردم درخیابان آغوش بازمیکنند تا مردم زیر این رحمت الهی خیس نشوند.!!!

با گذر زمان خیابان ها خلوت شده وتعداد کمی از انسان ها در خیابان پیدا می شود و باران سرد شده و به تگرگ تبدیل می شود و با شکل و شمایلی خاص مانند سنگ های یخی به زمین فرو میریزند.

-باران باغبانی میشود که به گل و گیاهان و درختان و سبزه ها آب می دهد.

-کشاورزی میشود که به کشاورزان کمک می کند.

-و باران رفتگری خواهدشود که خیابان را تمیز می کند.

-و سقایی میباشد همچون(ابوالفضل<ع>)که به تشنگان آب میرساند.

باران آهسته وآهسته تر می شود.

کم کم رنگین کمان نمایان می شود رفته رفته پر رنگ تر و پر رنگ تر می شود و خیابان ها باز هم رو به شلوغی برمی گردند.

تا چندین ساعتی زمین نم خواهد داشت ولی زمین خشک خواهد شد.

 

 ——————————  انشاء در مورد باران شماره ۴  —————————–

  وقتی ترانه ی دلپذیر باران درگوش هایم جاری می شود ،وقتی ناله ابر را می شنوم به رویاها پرواز می کنم .چشمانم را می بیند ،پیچک هایی که در دل وروح انسان بی روح می پیچد ودل سرد او را پر از مهر ومحبت می کند.

 نغمه های چک چک باران را که با هماهنگی خود را بر سرزمین سرد می اندازند وچه زیباست ابرهای تیره ای که از حسادت خود را روبه روی ماه درخشان گرفته است ودر جاده های عشق جلوه نمایی می کنند.

 وقتی قطره های باران را به دور دست ها می برد ،جایی که دور از دغدغه های روز ماست .صدای باران همانند صدای گیتار است که وقتی شروع به نواختن می کند باید تا انتها بنوازد تا تمام هستی را از خواب غفلت وسر درگمی بیدار بیدار کند ،مانند آن روزی که وقتی امام حسین (ع) بارانی از سخنان خود را جاری کرد و باعث بیداری اسلام شد.

 هنگامی که ابروآسمان وباران وترانه های آن دست به دست داداند تا دنیایی را بیدارکنند .صدای باران مرا به یاد شعر کودکی هایم می اندازد که در دوران ابتدایی با همکلاسی هایم زمزمه می کردیم .

 

باز باران

با ترانه

باگوهرهای فراوان

می خورد بربام خانه…..

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۵  —————————–

 در دل من شور و هیجانی تازه جان میگیرد .وقتی قطرات باران بروی شیشه ها می نشیند انگار مهمان جدیدی به خانه ما می آید به طوری که با امدنش نشاط و طراوتی که به همراه دارد به خانه ما نیز وارد می شود.

 وقتی صدای چک چک باران به گوش می رسد تازه به یاد می اورم که خداوند چه زیبایی های فراوانی آفریده ونعمت های بیکرانی را در اختیار ما قرار داده تا به نهایت از انها استفاده کنیم .

 وقتی دانه های بلورین بر روی زمین می افتد ،دل زمین شسته می شود؛ای کاش ما هم همین گونه بودیم . ای کاش با باریدن باران تمام بدیها از دل ما شسته می شد واز بین می رفت .

 وقتی باران می بارد درختان ،گل ها ،چمن ها جانی دوباره می گیرند گویی دوباره متولد شده اند ،سرشان را به آسمان بلند می گیرند واز خدا به خاطر این نعمت تشکر می کنند .ما انسانها نیز با شنیدن صدای باران با طراوت می شویم واز این نعمت خداوند نهایت استفاده رامی بریم .

 ——————————  انشاء در مورد باران شماره ۶  —————————–

 رحمت الهی به سوی زمین و زمینیان سرازیر می شود ،جوی ها ونهرها پر آب می گردد ،زمین سیراب می شود و درختان و گیاهان طراوتی دوباره می یابند ،غبار ها وآلودگی ها زدوده شده وهوا تمیز می شود،عطر باران همه جا را فرا گرفته وطبیعت جلوه ای زیبا پیدا می کند .

 

وقتی صدای باران می اید،دلهای آدمیان به ویژه مومنین خدا روشن وشاد می گردد گویی قطرات باران غبار درون را نیز از وجود آنان شستشو داده وجان خسته اشان را حیاتی دوباره می بخشد.

 صدای نم نم باران ترنم دلنشینی است در گوش جان آدمیان که درهای عظیم رحمت الهی به رویتان گشوده شده وعشق با بندگان خویش آغاز گردیده است .پس بخوانید تا استجابت کند شما را.

 صدای باران که می آید دل ها به حضرتش نزدیک تر می شود واحساسی زلال آدمی را به سویش فرا می خواند انگار که دستان پر مهر او این بار می خواهد با قطرات باران نوازش گر سر و روی بندگان خویش باشد. آن گونه که مادری مهربان عاشقانه کودک دلبند خود را نوازش می کند .

 باران نه تنها رحمت ،که مایه تطهیر است ؛نشانه است ،نشانه ای محکم برای آنانی که می خواهند قلب ها را جلا دهند ودل ها را از هر چه سیاهی ،پاک کنند تا در سایه ی این پاکی بتوانند پاک بخورند پاک بیاشامند، پاک ببینند،پ.اک بشنوند،پاک بیندیشندوپاک زندگی کنند تا رستگار شوند.

 ——————————  انشاء در مورد باران شماره ۷  —————————–

هوا گرگ و میش بود و من با دلی گرفته در کنار پنچره ی اتاقم نشسته بودم .از شدت بغض احساس خفگی می کردم .چشم هایم آنقدر تار شده بود که دیگر حتی دست هایم را هم نمی دیدم .

 کم کم اولین قطره اشکم مانند رودی که از کوهی جاری می شود، گونه هایم را لمس کرد وبه پایین غلتید . جویی از اشک برگونه هایم جاری شد .شروع به گریه کردم وپاهایم را به جای همدم نداشته ام در آغوش گرفتم .همزمان با گریستن من آسمان هم شروع به گریه کرد .با هم ودرکنار هم به گریه پرداختیم.

 آوای دلنشین باران مرا وادار کرد از خانه خارج شوم .به محض خارج شدن از خانه قطره ای از اشک آسمان برروی پوست داغ و تب دار صورتم فرود آمد و احساسی باور نکردنی به من داد، احساسی که به من می گفت:”من نیز در غمت شریکم “.

 چشم هایم را بستم وبه سال های پیش باز گشتم .زمانی که کودکی بیش نبودم، زمانی که نمی فهمیدم مهر چیست ودل شکسته کیست؟ اما اکنون نه تنها می فهمم بلکه با تمام وجودم احساسش می کنم. احساس غریبی است ، همان قدر که مهر ورزیدن شیرین است ، دل شسکستگی بسی تلخ وناگوا ر است .

 

کاش می شد آسمان بود ،کاش می شد آنقدر مهربان می بودیم که حتی گریستنمان هم سبب تولد غنچه ای زیبا ودوست داشتنی و ابریشمین می شد . در افکارم غرق شده بودم که متوجه شدم گریه آسمان پایان گرفته است و نسیم دست نوازشگر خود را برگونه هایم می کشید .چشمانم را گشودم وبه آسمان نگریستم ودیدم لبخند ی هفت رنگ برلبان آسمان نقش بسته است.

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۸  —————————–

 دست اگر برای لمس قطره ای باران پیش می رفت . نشان از طراوت دل زلال تودارد ….

بدان که هنوز آغاز راهی و باران از باریدن باز نمی ایستد .پس تو نیز مایوس مشو و ببار تا به زندگی وهدفت جلای دوباره بخشی .باران نیز مثل تو از شکاف ابرهای تیره برخاسته است ،مشکلاتت را پشت سر بگذار ولذت طهارت را بچش ،صبر را از باران بیاموز وعشق بارش را در خودت باورکن باران تنها یک پدیده نیست ،بلکه معجزه است .

 در دنیا هیچ بویی لذت بخش تر از بوی خاک های بارن خورده نیست .

هنگامی که قطره های بلورین بر درخانه ی وجود ت ،دلت را می کوبند فرصت را از دست نده ودست در دست او برای شکفتن قدم بگذار و همراه با آوای دلنشینش رویشت را تکمیل کن و اورا واسطه ای بین خود وخدای خود قرار ده که بی شک این قطرات اشک شوق خدا به سبب موفقیتش در آفرینشت خواهد بود.

 ای اشرف مخلوقات او وقتی تو را آفرید به خود آفرین گفت . پس تو چطور می توانی از بهترین نعمتهایش همانند باران چشم پوشی کنی وخود را بنده کسی جز او بخوانی.

 باران در فصلی می بارد که همه ی رخدادها دم از تواضع وفروتنی می زنند.پاییز فصلی است که برگهای سبز با وجود اینکه به رنگ طلا تغییر می کنند اما با خشوع وفروتنی به زمین می افتند ؛شگفت در این آفرینش که باران هم با عظمتش می بارد تا گلی زنده شود وزمینی را تازه کند تا دل خاک خورده ی انسانی را از غم بشوید بارانی که از خود می گذرد تا شاعر با آهنگ دلنشینش شعری بسراید ،اما شاید باران هم می ترسد ،می ترسد از اینکه روزی تنها شود وبه همین دلیل می بارد .گاه باران همه ی دغدغه اش بارش نیست ،گاه از غصه ی تنها شدنش می بارد.

  ——————————  انشاء در مورد باران شماره ۹  —————————–

 حس عجیبی به انسان دست می دهد ،او حس می کند خداوند نعمت الهی برایش را به ارمغان می فرستد در این حال است که انسان باید به خاطر این نعمت عظیم و بزرگ که سر منشا تمام موجودات عالم است راه خوشبختی را پیدا کندوبا توسل به اهل بیت وقرآن کریم به سعادت اخروی برسد .

 وقتی باران به گوش انسان میرسد احساس آرامش به او دست میدهد،وسقف وسر پناهی بالای سر خود می بیند واین چقدر عاشقانه است.

 وقتی باران به صدا در می آید شایداین قطره های باران اشک های کودکانی باشد که تشنه لبان در صحرای کربلا شاهد شهادت عزیزان خود بودند واشک می ریختند ،شاید این باران می توانست روی خیمه های که کفار آنها را آتش زدند در حالی که نگاهی به گریه های معصومانه کودکان نینداختند که چگونه گریه می کردند ،می بارید! کافران زیورآلات آن ها را زیر عباهایشان ویا چادرهایشان از گوشهای کودکان در آوردند وبه غنیمت می بردند در حالی که نمی دانستند این گریه ها می تواند همان بارانی باشد که قطره قطره از چشمان کودکان به زمین ریخته می شود!اه وافسوس این صحنه ها چه قدر غم انگیز وتاسف بار است.

 ——————————  انشاء در مورد باران شماره ۱۰  —————————–

 امروز سر صف بودیم که ناظم خوبمان موضوعی رابرای نوشتن انشا پیشنهاد داد .موضوع عجیبی بود .اگر باران به صدا در بیاید ذهنم را خیلی مشغول کرد تمام طول روز را فکر می کردم ؛حتی سر کلاس هم حواسم به درس نبود از پشت پنجره کلاس به آسمان نگاه می کردم .هوا ابری بود ؛ابری سیاه که هرلحظه منتظرش بودم ومن فکر می کردم که اگر باران به صدا در بیاید ….

 نمی دانم چگونه زمان گذشت .زنگ آخر زده شد با دوستانم خداحافظی کردم تا منزل نگاهم به آسمان بود که شاید ابر ی باریدن می گرفت اما باران نیامد ومن در حسرت بارش باران ماندم.

 ایکاش می بارید تا من راحت می نوشتم شاید با من حرف میزد؛چه می گفت؟چقدر دلم می خواست ان بالا پیش ابرها بودم .راستی اگر من باران بودم ؟

 راستی اگر من باران بودم دلم می خواست کجا ببارم ؟به کدام سرزمین تشنه ؟به کجای این هستی پهناور؟

 

آری؛ من باران شدم با هزاران ،نه با میلیون ها قطره ی دیگر همراه شدم تا به زمین برسم.زمین آغوش باز کرده بود وما را به گرمی می فشرد ،لبخند گل ها دیدنی بود ،نمی دانم کدام نسیم مرا از دشت پر از گل به شهر آورد .

 آدم ها ،این موجودات که خود را اشرف مخلوقات می دانند برای اولین دیدار جالب به نظر می رسیدند .هواچقدر کثیف بود، وسنگین؛ماموریت داشتم هوا را تمیز کنم. هوا تمیز شد.

 من در جوی آبی روان شدم ،ای کاش نمی شدم تا نبینم ونشنوم آنچه را دیدم وشنیدم جوی مرا با خود برد،بردوبرد ،شدیم جویبار ، رودخانه تا به دریا برسیم . دریا؟

 دوستانم می گفتند دریا آخر این قطره ها چند بار باریده بودند وبازبخار شده بودند وراه را از بیراهه می شناختند .ماهی ها همراه ما می آمدند .چیز های نوک تیزی در آب بود دوستانم می گفتند انها قلاب هستند .ماهی ها در قلاب ها گرفتار انسانها می شدند ؛چقدر دردناک بود جدای آنها از ما .

 ناگهان راکد شدیم ،ایستادیم .دوستانمان گفتند:ای بابا !ادم ها سد جدید ساختند ؟!چند روزی آنجا بودیم من از روی کنجکاوی به کنار سد رفتم ؛ناگهان دستان کوچکی وارد آب شد مرا به اتفاق دوستانم تنگ آبی که یک ماهی کوچکی درونش بود ریختند .تنگ آب را به کنار سفره اشان بردند .ماهی درون تنگ بی تابی می کرد وکودک به ماهی کوچک زندانی خیره بود .

 آدم هر چه بود خوردن و زباله هایشان را همان جا رها کردند و رفتند . من درون تنگ احساس خفگی کردم دستان کودک تنگ را سخت می فشرد .اتومبیل انها حرکت کرد ؛صدای رادیو شنیده می شد ،ادم ها گفتند :ساکت اخبار می گوید.صدایی می گفت:دریاچه ارومیه در حال خشک شدن است .زاینده رود دیگر رود نیست .دریاچه ها در حال مرگ هستند دریاچه ها..؟

 از شنیدن این اخبار به تنگ آمدم ؛دیگر صدایی نمی شنیدم ساعت ها گذشت .اتومبیل ایستاد ؛آدم ها پیاده شدند ،ناگهان تنگ از دستان کودک برزمین افتاد وما روی زمین داغ که آسفالت نامیده می شد رها شدیم ماهی کوچک به درون جوی آب پرید .کودک اشک می ریخت وما داشتیم بخار می شدیم .من اززمین جدا شدم وبه طرف اسمان رهسپار می شدم ،از این بالا زمین چقدر زیبا به نظر می رسید ؛ای کاش همان پایین هم به اندازه این بالا زیبا بود .دیگردوست ندارم ببارم ،دیگر زمین را دوست ندارم وبه باران می گویم نبار ،زمین جای قشنگی نیست.

 

 

——————————  انشاء در مورد باران شماره ۱۱  —————————–

 چقدر لذت بخش است هنگامي كه با طنين دلنشين باران كه از پشت پنجره با باد رقصان ضربه هاي آرام به شيشه ي آن ميزند صبح خود را آغاز كنيم…..

 -صبحي كه سرآغاز آن نعمت گواراي پروردگار باشد باراني كه گاه آرام و بي صدا گونه گلهارا نوازش ميدهد و گاه با بي رحمي بالها پرندگان را خيس ميكند…..

 -باران با دانه هاي نگين مانند خود” آسمان را به زمين وصل ميكند. وقتي باران به صدا در مي آيد دلم ميگيرد…..

كاش من هم مانند كودكاني كه آمدن باران را به يكديگر خبر ميدهند و به دنبال چترهاي رنگي خود ميگردند شور شوق بازي در زير اشك هاي آسمان را داشتم…..

 لحظه هاي زيباييست وقتي كه دختر بچه اي آرام با جعبه ي شكلاتش كنار جاده زير قطره هاي باران نشسته است ولي پسرك او را با سايه ي چتر خود مواجه ميكند…..

 -باران رحمت اتهي را از معصيت پاك و منزه ميكند كاش مي شد دلهايمان هم با بارش باران همچون گلي نو شكفته تازه و پاك ميشد…..

 -كاش قلب هايمان صاف و آينه مانند قلب كودكان بود كه با آواي دلنشين باران همخواني مي كردند و در هنگام برق آسمان يكديگر را در آغوش مي كشيدند به گمانم آماده ي عكس انداختن آسماني بودند…..

 -صداي تپش قلب آسمان به وسيله قطرات ريز باران به زمين ميرسد…..

-كاش زودتر برسد روزي كه همه ي ما بدون چتر در زير باراني كه به يمن ظهور امام مهدي (عج) مي بارد بايستيم

 

 

 

…..

 ——————————  انشاء در مورد باران شماره ۱۲  —————————–

  

در دل و جانم روح و روان تازه ای دمیده می شود ، هنگامی که قطره های ریز باران بر گونه ها و لب هایم می نشیند

آن زمان است که معنای  زندگی کردن و در عین حال خوشبخت بودن را تجربه می کنم . کمی گوش فرا ده

کمی بیشتر دقت کن . گوش هایت  را تیز کن . به راستی که صدای باران چه زیبا و دلنشین  است . این قطره های زیبا و با طراوت که با ملاطفت دست نوازش برصورتمان می کشند ، هدیه های گران بهای خداوند به ماهستند .

آیا خداوند را شکر می کنی ؟ می بینی که چگونه قطره ، قطره در دل زمین فرو می روند ؟

او می بیند که چگونه ما انسان ها در دنیای مادی زندگی خود غرق شده ایم . آری او این باران را به صدا در می آورد تا ما به خود بیاییم و از همین جا به دنبال زندگی روانه شویم . به راستی که چقدر خداوند ما را دوست دارد.

وقتی باران به صدا در می آید ما انسانها تنها موجوداتی نیستیم که از آمدنش شاداب می شویم . بلکه دیگر مخلوقات زمین هم از شنیدن صدای آهنگین و گوش نواز باران به وجد آمده و ثناگوی خداوند می شوند .

هنگامی که قطره های باران در دل زمین فرو می روند زمین از اعماق وجودش نفس عمیقی می کشد و تمام آلودگی ها ی درونش را با بازدمی بیرون می راند باران که به صدا در می آید دوست داری زیر باران راه بروی . با او سخن بگویی ، با خدایت سخن بگویی . دوست داری هرگزپایانی برای آن نباشد . برخلاف میل ما باران می رود . امام هیچ نگران مباش . زندگی هم چنان جاریست و باز هم باران به صدا در می آید

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست - انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها




نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز





منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 12 اردیبهشت 1396 ساعت: 19:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 165

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس