نظريههاى تدريس
نظريههاىتدريس
درطولبيستسالاخير،درزمينهٔتدريس،نظريههاىقابلتوجهىطرحوارائهشدهاستکهتعدادزيادىازآنهابتازگىتوسطگانيه (Gagne) وديک (Dick) (۱۹۸۴)موردبررسىوتجديدنظرقرارگرفتهاند. باتوجهبهتمامىايننظريههامىتوانگفتکهتاکنوننظريهپردازانموفقبهارائهيکنظريهتدريسهماهنگوواحدنشدهاند.
ازجملهٔايننظريههامىتوانبهنظريهتنيسون (Tennyson) (۱۹۸۰)دربارهمفهومتدريس،نظريهاسکاندورا (Scandura) (۱۹۷۷)دربارهنظريهٔساختتدريسونظريهٔلاندا (Landa)(۱۹۷۶)وبرخىافرادديگردربارهٔچگونگىتدريسونظريهٔکيس (Case)(۱۹۷۸)کهبراىتدريسکودکانپيشدبستانىوکودکستانکاربرددارد،اشارهکرد.
کليهنظريههاىارائهشدهدرموردتدريس،بهنوعىبايکديگرتفاوتدارند،ولىباوجوداين،مىتوانتمامىنظريههاىمختلفرادرقالبوچهارچوببزرگترىتحتعنوانيکنظريهٔجامعتدريسارائهکرد. موارداختلافمياننظريههاىکوچکوفرعىبانظريهٔجامعرامىتواندردرجهياميزانکلىوعمومىبودنآنهايااهدافىکهدرپيشدارندياهردوجستجوکرد.
نظريهٔجامعتدريسمىتواندبراىمعلمومربىمفيدوسودمندباشدوآنهارادررويارويىبانظريههايىکهبايکديگربىارتباطند،يارىنمايد.
تدريس
ازتدريس،هماننديادگيري،تعريفهاىمتعددىارائهشدهاست. بعضىتدريسبيانصريحمعلمدربارهٔآنچهبايديادگرفتهشودمىدانندوگروهىديگرتدريسراهمورزىمتقابلىمىدانندکهبينمعلموشاگردومحتوادرکلاسدرسجرياندارد. عدهزيادىازمربيانومتخصصانتعليموتربيتفراهمآوردنموقعيتواوضاعواحوالىکهيادگيرىرابراىشاگردانآسانکندتدريسناميدهاند. ازبررسىمجموعتعاريفارائهشدهدراينزمينهمىتواننتيجهگرفتکهتدريسيکفعاليتاست،امانههرنوعفعاليتي،بلکهفعاليتىکهآگاهانهوبراساسهدفخاصىانجاممىگيرد،فعاليتىکهبرپايهوضعشناختىشاگردانانجاممىپذيردوموجبتغييرآنانمىشود،اگرچههنوزهستندکسانىکهبراساسالگوهاوروشهاىسنتي،تدريسراتنهابهتلاشوفعاليتمعلمدرکلاسدرساطلاقمىکنند.
درهرصورت،اگريادگيرىراتغييردررفتارارگانيسمبراثرتجربهبدانيم،بدونشک،فعاليتىکهموقعيترابراىتغييرفراهمکندياايجادموقعيتىکهتجربهراآساننمايدوتغييرلازمرادرشاگردسببشود،تدريسنامدارد. درنتيجه،عملتدريسيکسلسلهفعاليتهاىمرتب،منظم،هدفداروازپيشطراحىشدهاست؛فعاليتىکههدفشايجادشرايطمطلوبيادگيرىاست. فعاليتىکهبصورتتعاملورفتارمتقابلبينمعلموفراگيرجرياندارد؛يعنىويژگىهاورفتارمعلمدرفعاليتهاواعمالشاگردانتأثيرمىگذاردوبالعکس،ازويژگىهاورفتارهاىآنانمتأثرمىشود. اينتأثيرممکناستبصورتمستقلياغيرمستقلبهوقوعبپيوندد؛بهعبارتديگر،تدريسعبارتاستازتعامليارفتارمتقابلمعلموشاگرد،براساسطراحىمنظموهدفدارمعلمبراىايجادتغييردررفتارشاگرد. اينتعريفدوويژگىخاصبراىتدريسمشخصمىکند:
۱. وجودتعامليارابطهمتقابلبينمعلموشاگرد.
۲. هدفداربودنفعاليتهاىمعلم.
بنابراين،اگرفعاليتمعلمدرکلاسبصورترفتارمتقابلوبراساسهدفخاصىصورتنگيرد،بههيچوجهمفهومتدريسبهآناطلاقنخواهدشد. ممکناستمعلمىدرکلاسدرسصحبتکندياتمرينحلکند،امابهمفهومواقعي،تدريسنداشتهباشد؛زيرابهفعاليتهاىپراکندهويکجانبهٔمعلمکههيچگونهتغييرىدرشاگردانايجادنکند،تدريسگفتهنمىشود. همچنينبهآننوعيادگيرىکهازطريقفيلم،تلويزيون،کتابوغيرهصورتمىگيرد،تدريساطلاقنمىشودوفيلموکتابوتلويزيوننيزمعلمنيستند؛ياکسانىکهبطورجنبىبهکارتدريساشتغالمىورزند،مانندکسىکهبهکلاسدرسنظممىدهد،هدفهاىکلاسراتهيهوتنظيممىکنديابهتصحيحاوراقامتحانىمىپردازد،نمىتوانالزاماًعنوانمعلمىدادوکارشراتدريسدانست. (سيف،علىاکبر- ۱۳۶۸.)
تدريسمفاهيممختلفىرادربرمىگيرد،مانندنگرشها،گرايشها،باورها،عادتهاوشيوههاىرفتاروبطورکلي،انواعتغييراتىکهمىخواهيمدرشاگردانايجادکنيم. تغييردرزمينههاىفوقنهتنهاازنظرمشخصاتمتفاوتاست،بلکهفرايندهاىيادگيرىمتناسبباآنهانيزباهممتفاوتند؛مثلاًتدريسدرزمينهٔتغييراتعاطفىباتدريسدرزمينههاىشناختىياروان - حرکتىيکساننيست. تحقيق،اکتشاف،بررسىوپژوهش،آزمايشوخطا،گوشکردنوخواندن،همهتجربههاىمتفاوتىهستندکهمنجربهيادگيرىمىشوندوممکناستدرفرايندتدريساتفاقبيفتند،ولىشرايطلازمبراىکسبچنينتجاربىيکساننخواهدبود.
نکتهمهمدرفرايندتدريسايناستکهمعلممشخصکندچهبايديادگرفتهشودتابراساسآنمحتواىآموزشىوفعاليتهاىمتناسببادرکوفهمشاگردانفراهمگردد. درواقع،توجهبهسهنکتهزيردرجريانتدريسلازموضرورىاست:
۱. تدريسبايدهدفداشتهباشد.
۲. روشتدريسبايدمتناسبباهدفومقصودباشد،يعنىبيانکنندهٔآنچيزىباشدکهقراراستيادگرفتهشود.
۳. مفاهيمبهطريقىارائهشودياشرايطتغييربهطريقىفراهمگرددکهمطابقفهموتوانايىشاگردانباشد.
بنابراين،معلمبايدتوجهداشتهباشدکهطراحىسنجيدهوآگاهانهٔفعاليتهاىمربوطبهتدريسنخستينگامبهسوىتدريسمبتنىبرهدفومقصودخواهدبود.
يکنظريهٔتجويزىتدريس
درفرايندآموزشىودرشرايطخاص،ممکناستهدفهابهترتيبپشتسرهمقرارگيرندوحالتتسلسلىداشتهباشند،بهطورىکههرهدفوسيلهاىبراىرسيدنبههدفبعدىوهدفبعدىنيزوسيلهاىبراىرسيدنبههدفبعدازخودباشد. دراينصورت،هريکازهدفهاىآموزشىبراساسهدفپيشازخودبنامىشود،مگرنخستينهدف. اگردرتدريس،هدفمعينىرا - بهعنوانحالتآرمانىياهدفنهايى (desired state) - براىشاگرددرنظرداشتهباشيمواگرحالتوموقعيتاوليه (initial state) اورابدانيم،مىتوانيممحتواىدرس (subject matter) رامشخصکنيم؛يعنىآنچهرابايدآموختهشودتعيينکنيم. محتواىدرسرامىتوانازطريقتفريقحالتمطلوب(هدفنهايىتدريس)وحالتموجود(رفتارورودي)بدستآورد. محتواىدرسمىتواندبهبخشهاوهدفهاىجزئىوکوچکترتجزيهشود. بعدازتجزيهٔهدفهابههدفهاىکوچکتر،عملمرتبکردن (sequencing) انجاممىگيردودرنهايت،برنامهدرسىتدوينمىشود.
از هدف تدريس تا برنامه درسى
هدفنهايىتدريسياحالتمطلوب
هدفنهايىتدريسياحالتمطلوببهوسيلهٔمجموعهاىازتکاليفکهمستلزمپايهاىازآگاهىومعلوماتمشخصوساختفکرىوفرايندهاىشناختىمعيناستتعيينمىشود. ازديدگاهشناختي،فقطتعيينهدفنهايىتدريسبرحسبمحتواىنظريهيابرحسبرفتارىکهشاگرددرپايانجريانتدريسازخودبروزمىدهد،کافىنيست. هدفنهايىتدريس،بيشترمستلزميکساختفرايندشناختىمعينومشخصاست. بنابراين،هدفنهايىتدريسبايدبرحسبسهجنبهٔزيرتوصيفشود:
الف- هدفشناختىرامىتوانيکهدفشايستهومناسبتلقىکردوهدفشايستهرابهوسيلهٔدستهاىازمهارتهاتعيينکردکهفردقادراستآنهارادرکلاسدرسانجامدهد. اينقبيلمهارتهارامىتوانازطريقبهکاربردناطلاعاتمربوطبهنظريههاىپرسشى(مثلاًرياضياتياتاريخ)وبااستفادهازملاکهاوتفسيرآزمونهاىمعيارى(criterion referenced test)ياتحليلآزمونهاىعينىتعيينکرد. درهرصورت،هدفنهايىتدريسباتعييندستهاىازمهارتهاکهبهعنوانوظايفوتکاليفآموزشىکلاستعريفشدهاند،مشخصمىشود.
ب- هردستهازاينوظايفوتکاليفمستلزمتوانايىهاىفکرىوشناختىخاصىاست. براىاداىتکاليف،آگاهىومعلوماتمشخصىموردنيازاست. اينپايهٔآگاهىرامىتوانباشيوههاىتحقيقىلازمتعيينکرد. بعلاوه،بايدتوجهداشتکهپايهٔآگاهىهرفردساختويژهٔخودراداردکهبايدبررسىوارزيابىشود.
ج- حليکدستهازتکاليفوانجامدادنيکمجموعهفعاليتهاىخاصمستلزمفرايندهاىشناختىمعيناست. فرايندهاىموجوددريکمجموعهمعينازتکاليفرامىتوانازطريقتحليلذهنىياتجربىمشخصکرد. تحليلتجربىشاملمطالعهوتحقيقفرايندهايىاستکهبهوسيلهمتخصصاندرحلتکاليفمطرحشدهاند. تحليلذهنىنيزشاملساختوايجاديکعملمحاسباتىياحداقل،يکعملابتکارىواکتشافىمتناسبباحلتکاليفدادهشدهاست.
حالتموجود(ابتدايى)
فعاليتهاىآموزشىبهمنظوررسيدنبههدفهاىنهايىتدريس،باتوجهبهحالتاوليه(اطلاعاتپايه)شاگرد،امکانپذيراست. شناختاطلاعاتپايهبراىتعيينمحتواىدرسلازموضرورىاست. آزمونهاىمعياري- قراردادىاينامکانرابهمعلممىدهدتامجموعهٔتکاليفىراکهشاگردقادربهانجامدادنآنهاستمشخصکند. چنانچههدف،اندازهگيريِحافظهٔکوتاهمدتياسنجشمهارتخاصىباشد،آزمونهاىتوانايىويژه(special ability tests)رامىتوانمورداستفادهقرارداد.
شيوههايىکهمتخصصاندرارزيابىساختارهاوفرايندهاىشناختىبهکاربردهاند،براىارزيابىمعلوماتونيازهاىشناختىشاگردانمناسباست. اينشيوهها،درمواقعي،نهتنهامعلوماتيافرايندهاىناشناختهٔشاگردراارزيابىمىکند،بلکهاطلاعاتنادرست،تصوراتومفاهيمغلط،قوانيننامناسبيااستفادهنابجاازآنهارانيزآشکارمىسازد.
تجزيهوتحليلمحتواىدرسوساختبرنامهدرسى
هدفهاىکلىتدريسرامىتوانبهفعاليتهايااهدافجزئىتجزيهکرد. درچنينحالتي،فردنهتنهامىتواندبههدفکلىبرسد،بلکهاحتمالاًمىتواندبههدفهاىمختلفديگرىنيزدستيابد. درتجزيهٔهدفها،روابطهدفکلىباهدفهاىجزئىيکىازمسائلىاستکهبايدموردتوجهقرارگيردوهنگامتهيهٔبرنامهٔدرسىفراموشنشود. ازجملهمسائلىکهدرجريانتبديلوانتقالهدفهابههدفهاىجزئىبههمپيوستهومنظمومرتبحائزاهميتاست،مىتوانچندموردرانامبرد: روابطبينهدفهاىجزئي،انتظاراتوخواستههايىکهبنابرهدفهاىجزئىازشاگردانمىرود،فرايندوساختفکرىشاگردانواحتمالتأثيرهرهدفجزئىدرتسهيل،منعيابازدارىتحققهدفهاىبالاتر.
کاربردکنشهاىتدريس
کاربرداعمالتدريسرادرمواردزيرمىتوانموردتوجهقرارداد:
۱. کنشتدريسبراىبرانگيختنمطالعهوتحقيقىکهداراىآثاروپيامدهاىتعليموتربيتباشد،بسيارمفيداست. اگرکنشهاىتدريسراشرايطلازموضرورىبراىيادگيرىبهشمارآوريم،بايدبپذيريمکهبدونکنشهاىتدريس،امکانيادگيرىدرمدرسهوجودنخواهدداشت. علاوهبراين،ممکناستبراىتحليلوتعميمنظريههاىيادگيرىدرموقعيتهاىمختلف،ازکنشهاىتدريساستفادهشود.
شناختکنشهاىتدريسنهتنهادرنوعفعاليتمعلمانمؤثراست،بلکهدربهکارگيرىموادآموزشي،شرايطتدريسونوعفعاليتشاگردانتأثيرخواهدداشت؛زيرابهقولگيج (Gage)،تحقيقىکهعللوميزانتأثيرمعلمبرشاگردراآشکارسازد،درفرايندتدريسداراىبيشتريناهميتاست.
۲. کنشهاىتدريسدرطراحىآموزشي،کاربردمؤثردارد. شناختپايهٔعلمىورفتارورودىشاگردان،شرايطىکهکنشهاىتدريسدرآنمؤثرندودادههايىکههدفنهايىتدريستعيينمىکند،همگىمىتواننددرکيفيتطراحىآموزشىمؤثرباشند.
۳. ازکنشهاىتدريسمىتواندرانتخابروشهاوشيوههاىتدريساستفادهکرد؛مثلاًدرطرحزیردوشيوهٔتدريس،سخنرانىوبحثگروهىهدايتشده،بررسىشدهاند. علامت + بيانگرارتباطميانيکهدففرضىباشاگردفرضىوهمچنين،نشاندهندهروشهايىاستکهکنشهاىتدريس،ممکناستازطريقآنهابدستآيد. اگرعلامتهاىمنظورشدهدرجدول،درجريانتحقيقوآزمايش،اثباتوپذيرفتهشود،مىتواننتيجهگرفتکهترکيبروشسخنرانىبايکبحثهدايتشدهشيوهاىعالىدرتدريسمبتنىبرهدفاست.
انتخابيکشيوهتدريسمناسب
|
|
|
|
شیوههایتدریس |
|||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
کنشهایتدریس |
|
|
سخنرانی |
|
|
بحثگروهیهدایتشده |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
انگیزش |
|
|
+ |
|
|
+ |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
اطلاعات |
|
|
+ + |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
جریاناطلاعات |
|
|
|
|
|
+ + |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ذخیرهسازیوجبران |
|
|
|
|
|
+ + |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
انتقالاطلاعات |
|
|
|
|
|
+ + |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
کنترلوهدایت |
|
|
+ |
|
|
+ |
عواملمؤثردرتدريس
تدريسامرسادهاىنيست. معلمدرتدريسبامتغيرهاىمتفاوتىسروکاردارد. اوسعىمىکندبادستکارىوکنترلمتغيرهاىمختلف،وضعيتىبوجودآوردکهيادگيرىحاصلشود. شناختوکنترلهمهٔعواملومتغيرهاىدخيلکارآسانىنيستوشايدبتوانگفتغيرممکناست. بدونشک،درايجادمحيطيادگيرىعواملىهمچونويژگىهاىمعلموشاگرد،ساختنظامآموزشي،محتواىآموزشىودههامتغيرديگرمىتواندمؤثرباشد. بديهىاستکهمعلمنمىتواندهمهٔعواملمذکورراتحتکنترلدرآورد. ممکناستسؤالشوداگرکنترلهمهٔعواملمذکورامکانپذيرنباشد،معلمچگونهمىتواندشرايطمطلوبراباتوجهبهدخالتمتغيرهاىمتعددوغيرقابل کنترل،بوجودآورد. درپاسخبهچنينسؤالىبايدگفت: درستاستکهمعلمنمىتواندهمهٔمتغيرهاىدخيلراتحتکنترلقراردهد،اماشناختنچنينعواملىاوراقادرخواهدساختکهدرتنظيمفعاليتهاىتدريس،تصميمىآگاهانهبگيرد. اگرمعلمازنظريههاىتدريس - يادگيرىشناختدقيقوعلمىداشتهباشد،قوىترودقيقترمىتوانددرايجادوضعيتمطلوبيادگيرىفعاليتکند.
ويژگىهاىشخصيتىوعلمىمعلم
اساسىترينعاملبراىايجادموقعيتمطلوبدرتحققهدفهاىآموزشي،معلماست. اوستکهمىتواندحتىنقصکتابهاىدرسىوکمبودامکاناتآموزشىراجبرانکنديابرعکس،بهترينموقعيتوموضوعتدريسراباعدمتوانايىدرايجادارتباطعاطفىمطلوببهمحيطىغيرفعالوغيرجذابتبديلکند. درفرايندتدريس،تنهاتجاربوديدگاههاىعلمىمعلمنيستکهمؤثرواقعمىشود،بلکهکلشخصيتاوستکهدرايجادشرايطيادگيرىوتغييروتحولشاگردتأثيرمىگذارد. ديدگاهمعلموفلسفهاىکهبهآناعتقاددارد،درچگونگىکاراوتأثيرشديدىمىگذارد،بطورىکهاوراازحالتشخصىکهفقطدرتدريسمهارتداردخارجمىکندوبهصورانسانانديشمندىدرمىآوردکهمسؤوليتبزرگتربيتانسانهابرعهدهاوست. برشمردنويژگىهاىمعلمکارچندانآسانىنيست؛زيراجوامعمختلفبافلسفههاونگرشهاىمختلف،انتظاراتمتفاوتىازمعلمدارند،ولىمىتوانبهويژگىهاىکموبيشمشترکىکهلازماستمعلماندرهمهجاداشتهباشنداشارهکرد.
ويژگىهاىشخصيتىمعلمونقشآندرتدريس
دراينمبحث،ابتدابهبررسىويژگىهاىشخصيتىمعلمانوسپسبهتأثيرونقشرفتارآناندرفرايندتدريسمىپردازيم. دررونداينبررسي،بيشتربهتحليلنوعنگرشوروابطمعلمنسبتبهشاگردانمىپردازيموآنانرابهدوگروهتقسيممىکنيم.
معلمانشاگردنگر
اينگروهازمعلمان،شاگردانراهستهٔمرکزىفعاليتخودقرارمىدهندوآنانرامحوراصلىفعاليتهاىآموزشىمىدانند. آنانفعاليتورشدهمهجانبهٔشاگردانرادرنظرمىگيرندومواددرسىوانتقالدانشرابراىپرورشآنهابهکارمىبرند. اينگروه،بطورکلي،بهپرورشاستعدادشاگردانشوقفراواندارند. البتهنبايدتصورکردکهمعلمانديگرهيچتوجهىبهشاگردانندارند،بلکهمىتوانگفتکهايندستهازمعلمانبيشترازديگران،شاگردانرادرنظردارند،ورفتارشاننسبتبهشاگردانبهگونهاىاستکهتوجههرمشاهدهکنندهاىرادرنخستينبرخوردبهخودجلبمىکند.
معلمانشاگردنگراگراطلاعاتودانشزيادىهمداشتهباشند،انتقالهمهٔآنهارابهشاگردانچندانمهمنمىدانند،بلکهبيشترفعاليتخودرابرآموزشوپرورششاگردمتمرکزمىکنند. اينانازميانعلوم،بيشتربهعلومانسانىوبويژهروانشناسىتوجهدارند.
گروهشاگردنگررامىتوانبهدودستهکوچکترشاگردنگرفرديوشاگردنگرجمعيتقسيمکرد. شاگردنگرفردىبهويژگىهاىفردىشاگردان،بيشترتوجهداردويکايکآنانراشناسايىوباهرکداممطابقخصوصياتفردىآنرفتارمىکند،درحالىکهشاگردنگرجمعىبيشتربهجمعشاگردانوپرورشجمعىآنانتوجهداردويکبهيکآنانراموردتوجهقرارنمىدهد. اينگروهازمعلمانبااستفادهازروانشناسىپرورشىوروانشناسىنوجوانىدرجهتتربيتوپيشرفتکلىهمهٔشاگردانتلاشمىکنند. رفتاراينمعلماننسبتبهرفتارمعلمانشاگردنگرفردىرسمىتراست. ايندستهازمعلمانچندانبهعواطفودرخواستهاىشاگردانتوجهندارند.
معلماندرسنگر
معلماندرسنگر،بيشتربهدرساهميتمىدهندتاپرورششاگردان. تمامکوششآنهابرايناستکهبههرطريقىکهشدهدرسرابهشاگردانانتقالدهند. گروهدرسنگربهشاگردانوتفاوتهاىفردىآنانتوجهندارندياآنراچندانمهمتلقىنمىکنند. بهنظراينگروه،شاگردانموظفهستندکهدرسرابطورکامليادبگيرندوبهمعلمپسبدهند. بهاعتقادافراداينگروه،حقايقعلمىشاگردانرابراىزندگىاجتماعىآمادهمىسازدوبههميندليل،کسبدانشدردرجهٔاولاهميتقراردارد. اينمعلمانبهعلوموفنونرغبتفراواندارند. بسيارىازدبيراندبيرستانهاوجمعىازمعلمانمدرسهابتدايىوگاهىتعدادىازاستاداننظامآموزشىجامعهماراايندستهازمعلمانتشکيلمىدهند.
گروهدرسنگررانيزمىتوانبهدوگروهکوچکتردرسنگرعلميودرسنگرفلسفيتقسيمکرد. گروهدرسنگرعلمىبيشتربهرشتههاىعلمىعلاقهمندهستندومىکوشندتاازايننظر،دانشخودراروزبهروزگسترشدهند. باآنکهمطالبدرسىآنهاگيرايىدرسهاىفلسفىواجتماعىراندارد،بهسبباطلاعاتوسيعىکهدررشتههاىعلمىدارند،مىتوانندشاگردانرابهسوىخودجلبکنند. تأثيرىکهمعلماندرسنگرعلمىدرشاگردانمىگذراند،ناشىازشخصيتآناننيست،بلکهزادهٔوسعتاطلاعاتآنهاست. چنينتأثيرىمعمولاًتأثيرتعليمىاستنهتربيتي،ولىبطورغيرمستقيمشاهدتأثيرتربيتىهمهستيم. اگرچهعلاقهٔاينگروهازمعلمانبيشتربهرشتههاىعلمىومواددرسىاستتاشاگردان،دلبستگىآنانبهعلمباعثمىشودکهگاهىشاگردانباعلاقهٔفراواندرکلاسدرسايشانحاضرشوند. اينگروهازمعلماناگربهنيازوعلاقهٔشاگردانتوجهکنندوباآنهاارتباطمطلوببرقرارسازند،مىتوانندمعلمانخوبومفيدىباشندوتأثيرمثبتىدرشاگردانبگذارند.
گروهدرسنگرفلسفىبااينکهبهدرسبيشترازشاگردانتوجهدارند،اماچوناغلببهمسائلکلىواجتماعىمىپردازند،کلاسايشانگيراست. شاگرداننسبتبهاينمعلمانگرايشبيشترىدارند. اينگروهباشخصيتبارزىکهدارند،بهعنوانسرمشقوانسانآرمانىموردتوجهشاگردانواقعمىشوندوتمامتوجهآنانرابهخودجلبمىکنندتاجايىکهشاگرداننسبتبهويژگىهاوامکاناتخودغافلمىشوندوبراىبسطشخصيتخودمجالىنمىيابند. چنينمعلماني،معمولاًبهفرديتشاگردانتوجهنمىکنندوبهروشتدريسهماعتنايىندارند،امابهعلتآرمانگرايىخاصوشخصيتبارزونافذىکهدارند،شاگردانرامجذوبخودمىکنند،بطورىکهشاگرداننهتنهاآنانرابراحتىمىپذيرند،بلکهالگوىزندگىخودنيزقرارمىدهند. اگرچهتأثيرىکهاينگروهازمعلماندرشاگردانمىگذارند،ممکناستتامدتهادوامداشتهباشد،احتمالداردکهآنانبدونتوجهبهتوانايىهاوقابليتهاىخود،تمامرفتاروعقايدمعلمانخودراموبهمواجراکنندوهيچگونهابتکارونوآورىازخودنشانندهند.
ويژگىهاىشخصيتىوعلمىمعلم(۲)
تأثيرشخصيتورفتارمعلمدرفرآيندتدريس
درفرايندتدريس،رفتاروکردارمعلمازاهميتخاصىبرخورداراست. براىشاگردان،عملورفتارمعلممعيارمناسبىاستبراىارزشيابىمطالب،گفتهها،وصاياورهنمودهاىاو. بنابراين،معلمبايددررفتارواعمالشآنقدربزرگوارباشدکهنمونهوالگوىشاگردانشقرارگيرد. شاگردانشراآزادهباربياوردوبهآنانبياموزدکهانسانيتقابلتحققاستوخودنيزنمونهٔتحققيافتهانسانيتباشد. (وزارتآموزشوپرورش؛معلموخانواده.)
شهيدثانىدرکتابمُنْيةُالْمُريدفىآدابِالمفيدوالمستفيد،دربارهٔويژگىهاىمعلمچنينمىگويد:
- معلمبايدداراىخلوصنيتباشدودرجهتهدفهاىالهىوانسانىگامبردارد،ازدرونوبيرونمتوجهخداباشدودرتمامشئونزندگانىخودبهاومتکىگردد. داراىحسنخلق،علوهمتوعفتنفسباشد. بااهلدنياومستکبران،پيوندىبرقرارنسازدتابتواندحرمتوارزشدانشرانگهبانىکند. معلمبرفرضآنکهداراىعذرموجهىباشد،نبايدميانکرداروگفتارشدوگانگىوتفاوتوجودداشتهباشد. اونمىتواندعملىراتحريمکندکهخودمرتکبآنشود،وياانجامعملىراواجبوحتمىالاجرامعرفىکندوخودپايبندآننباشد. (شهيدثاني،زينالدين بنعلي- ۱۳۶۲.)
- معلمنبايداينحقرابهخودشبدهدکهشاگردرا - بهدليلاينکهيکنسلازاوديرتربهدنياآمدهاستياچندسالازاوکوچکتراست - پذيرندهٔهمهٔحرفهايشبداند. معلمبايدهنگامتدريسبههمهٔشاگردانتوجهکند. اغلبشاگردان،مخصوصاًدردورهٔراهنمايىوسالهاىاولدبيرستان،باتوجهبهاقتضاىسنىخود،بهتوجهبيشترمعلمنيازدارندودوستدارندکهبهاظهارنظرهاىآنانتوجهشودوطرفمشورتقرارگيرند. اگرمعلمبهاينمسألهاساسىتوجهنکندوشاگردانشرادرتصميمگيرىهادخالتندهدياهميشهازتعدادخاصىنظرخواهىکند،شاگردانشبراىجلبتوجهاوواثباتوجودخود،دستبهکارهايىخواهندزدکهنظمکلاسدرهمبريزدوتدريسدچارشکستشود.
- معلمنبايددربرخوردباشاگردانعدالترافراموشکند. اونبايدبينشاگردانتفاوتوتمايزقائلشود. اگرشاگرداناحساسکنندکهمعلمبينآنهاتبعيضقائلشدهاست،بهاوتوجهواعتمادنخواهندکرد. نگاهمحبتآميزمعلم،همانندصداىاو،بايدبهطوريکسانشاملحالهمهٔشاگردانشود؛زيراتمامرفتارمعلمبراىشاگردانقابلتعبيروتفسيراست،حتىمسيرآمدوشداوبينخانهومدرسه. اينمسألهبويژهدرشهرهاىکوچکودرمدارسمناطقروستايىبسيارحائزاهميتاست.
- معلمبايدوقتشناسباشد. معلمخوبکسىاستکهزودترازشاگردانواردکلاسشودوديرترازآنانازکلاسخارجشودتابتواندبراىشاگردانالگوىنظموترتيبباشد. وضعظاهرىوسخنگفتنمعلمازعواملىهستندکهدرتدريساواثرمىگذارند. معلمىکهبالباسکثيفونامرتبوبطورکلي،سرووضعىنامناسبواردکلاسمىشود،نمىتواندالگوىمناسبىبراىشاگردانباشد. اوبايدسادهپوشىوتميزپوشىراهموارهرعايتکند،بالحنمهربانوصميمىصحبتکندوازتکيهکلامهاىبىمورداجتنابورزد،آهستهصحبتنکندوبهگونهاىصحبتکندکههمهٔشاگردانبراحتىصداىاورابشنوند.
تأثيرشخصيتعلمىمعلمبرفرايندتدريس
معلمهراندازهداراىرفتارانسانىمطلوبىباشد،ولىازنظرعلمىضعيفوناتوانتلقىشود،موردقبولشاگردانواقعنخواهدشد. شخصيتمتعادلهمراهباتسلطعلمىمعلم،اوراازنظرشاگردانباارزشواعتبارمىسازد. معلمىازنظرعلمىقوىاستکهبهروشهاىارائهمحتواوچگونگىبرقرارىارتباط،آگاهوبرآنهامسلطباشد. معلمبايدازنظريههاىجديدارتباطي،ازدانشهاىجديدروانشناسىوعلومرفتاري،بويژهروانشناسىتدريسويادگيري،آگاهىکافىداشتهباشد.آگاهىازعلوماجتماعي،بويژهروانشناسىاجتماعىنيزاورايارىخواهدکردتافرهنگوويژگىهاىخاصطبقاتاجتماعىشاگردانراتاحدودىبشناسدوباشناختخصوصياتفردىواجتماعىآنان،بهبرنامهريزىفعاليتهاىآموزشىبپردازد.
روشتدريسبايدمتناسببااصولآموزشوپرورشوخصوصياتشاگردانانتخابشود؛زيراوظيفهٔاساسىمعلمفقطدرسدادنوپسگرفتندرسنيست،بلکهمهمترينوظيفهٔاوهمکارىوراهنمايىيکايکشاگردانبراىرسيدنبههدفهاىمطلوبتعليموتربيتاست.
تسلطبرمحتواوموضوعدرس،ازمهمترينويژگىهاىمعلماست. باوجوداينکهدامنهٔعلومحتىدريکرشتهٔخاص،بسياروسيعوگستردهشدهاستوکمترکسىمىتواندبههمهٔآنهادستيابد،لازماستکهمعلمحداقلبرمطالبىکهتدريسمىکندمسلطباشد. اوبراىتحققچنينمنظورىبايدمطالعهمستمرودائمداشتهباشد. اگرمعلمىدرمسائلعلمىضعيفباشدونتواندبهپرسشهاىشاگردانپاسخدهد،مسلماًدرکارخودشکستخواهدخورد. معلمبايدهميشهبرآگاهىهاىخودبيفزايد. اوبايددرزمينهٔکارخودبايافتههاىجديددرارتباطدائمباشد. اگرمعلمىازاينامرغافلشود،درامرتدريسناچارازتکرارمکرراتخواهدبود. مطالعهٔدائمبراىمعلمبيشازهرکسديگرىلازموضرورىاست.
نقشديگرمعلمايجادرابطهوپيوندبينجامعهومدرسهاست. شايدچنينتصورشودکهوظيفهٔمعلمفقطانتقالدانشواطلاعاتاستواوکارىبهجامعهندارد،درحالىکهواقعيتدرستبرخلافايناست؛زيراشاگردانمىآموزندتابهترزندگىکنند. اگرآموزشرسمىبازندگىاجتماعىوحقيقىآنانارتباطنداشتهباشد،چنداناهميتواعتبارىنخواهدداشت. بيشتراوقاتِشاگرداندرخارجازمحيطمدرسهمىگذرد،پسمعلمبايددرزندگىاجتماعىنيزراهنماىشاگردانباشد. راهنمايىمعلمانسببمىشودکهزندگىواقعىدرنظرشاگردانمعنىپيداکند.
آموزشوپرورشهرجامعهباتوجهبهتاريخوفرهنگآنجامعهشکلخاصىبهخودمىگيرد. معلمآگاهومسلطبايدباتأکيدبرآنفرهنگخاصوباتوجهبهشرايطتاريخىجامعه،کوششکندتاشاگردانرابهارزشهاىوالاىجامعهٔپيشرفتهوانسانىآشناکند. ازآنجاکهجامعهٔپيچيدهوپويابهانسانهاىانديشمندوباريکبيننيازدارد،معلمبايدسعىکندذهنشاگردانراازحالترکودوثباتبيرونآوردوآنانراباآرمانهاىارزشمندانسانىآشناسازد. معلمآگاهبهمدددانشواطلاعاتىکهکسبمىکند،تلاشمىکندتادرتحرکوپويايىجامعهخودبهسوىپيشرفت،سهمىمؤثرداشتهباشد.
معلمعلاوهبرداشتنمحتواىغنىعلمي،بايدازفنونومهارتهاىآموزشىآگاهباشد. اوبايدهدفهاىآموزشوپرورشرابشناسدوبااينشناخت،بهفعاليتهاىآموزشىخودجهتدهد. اوبايدقادربهتحليلفرايندآموزشىباشدوبااستفادهازامکاناتوتجهيزاتموجود،روشتدريسخودراانتخابکند. اوبايدازالگوهاىآموزشىاىکهمربيانتربيتىباتحقيقبهآنهادستيافتهاند،آگاهىداشتهباشدومزاياومعايبهرکدامرابشناسدوباروشهاىصحيحتدريسوفنونکلاسداري،کاملاًآشناباشدتابتواندشرايطمطلوبيادگيرىرافراهمکند. معلمىکهبرمحتوامسلطاستولىباروشهاىتدريسناآشنااست،ممکناستقادربهفراهمکردنموقعيتمناسبيادگيرىنشود. معلم،بايدعلاوهبرداشتنمحتواىغنىعلمىوآشنايىباروشهاىتدريس،بابرنامهريزىوطراحىآموزشىآشناباشد. اوبايدقبلازشروعتدريس،قادرباشدهدفهاىتدريسخودرابطورصريحوروشنمعينکندتابتواندتدرسهدفدارىداشتهباشد.
ويژگىهاىشاگردانوتأثيرآندرفرايندتدريس
آگاهىازفرايندهاىشناختىشاگرداندرسنينمختلفازضرورىترينوظايفمعلماست؛زيرافرايندشاگرد،علايق،ميزانانگيزش،بلوغعاطفي،سوابقاجتماعىوتجاربگذشتهازعواملىهستندکههموارهدرروشکارمعلمدرکلاساثرمىگذارند. شاگردانصفاتزيادىمانندراستگويي،دروغگويي،شهامت،ترس،اضطراب،پرخاشگري،تلاشوبسيارىازصفاتمطلوبونامطلوبراباخودازخانوادهبهدرونمدرسهمىآورند. اگرمعلمىتصورکندبدونشناختشاگردانوبدونآگاهىازفرايندرشدذهني،عاطفىواجتماعىآنانوحتىبدونهمکارىوالدينمىتوانددراداىوظايفآموزشىموفقباشد،سختدراشتباهاست.
معلمنمىتواندبدونتوجهبهويژگىهاىشاگردان،آنانرابهکارکردنواداردوبهعبارتديگر،کاررابرآنانتحميلکند؛زيرافعاليتهاىعقلي،اخلاقىواجتماعىشاگردتابعارادهٔمعلمنيست. تدريسمعلمبايدبراساسنياز،علاقهوتوانايىهاىذهنىشاگردانتنظيمشود. البتهاينبدانمعنانيستکهشاگردانهرچهدلشانخواستمىتوانندانجامبدهند،بلکهبهاينمعناستکهفعاليتوکارمدرسهبايدموردعلاقهودلخواهشاگردانباشد. آنانبايدخودشخصاًعاملباشند،نهاينکهاعمالووظايفازطرفمعلمبرآنانتحميلشود. قانونعلاقهيارغبتکهبرکارکردفکرىبزرگسالانحاکماست،بهطريقاوليٰدربارهٔکودکانوشاگردانمدارسنيزصادقاست،بويژهاينکهعلايقکودکانهنوزازانتظامواتحادلازمبرخوردارنيست.
ساختذهني،هوشوتجربههاىعلمىشاگردموضوعديگرىاستکهدرروشتدريسبايدبهآنتوجهشود. ساختذهنىکودکانباساختذهنىبزرگسالانمتفاوتاست؛بنابراين،معلمبايدبرنامهوموادآموزشىرامطابقسطحدرکوفهمشاگردانعرضهکندتابراىآنانقابلجذبباشد؛يعنىبرنامهٔدرسىونوعومقدارتکليفبايدبراساسمراحلرشدذهنىوتوانايىهاىمختلفشاگردانپىريزىشود؛زيراهرغذاىفکرى(برنامهدرسي)براىهمهٔسنينبهيکاندازهمناسبنيست. معلمبايدتوجهداشتهباشدکهسيرتکوينىمراحلرشد،ازلحاظسنومحتواىتفکر،يکباربراىهميشهوبطورثابتتعييننشدهاست؛بنابراين،اومىتواندبهمددروشهاىسالم،بازدهکارشاگردانراافزايشدهد،وحتىرشدمعنوىآنانرابىآنکهبهاستحکامآنلطمهاىبزند،تسريعکند. (پياژه،ژان- ۱۳۶۷.)
معلمبايدبهشاگردانفرصتدهدتادانشخودراخودشانبسازند. کودکانبيشترازآنکهبهآموزشمستقيمنيازمندباشند،بهفرصتهاىيادگيرىمستقيممحتاجند؛بنابراين،بهتراستکهمعلمانتاحدامکانازآموزشوانتقالمستقيممفاهيمبکاهندوبهفراهمآوردنفرصتهاىيادگيرىوترتيبدادنموادآموزشىبراىايجادموقعيتمطلوبيادگيرىاقدامکنند.
موقعيتاجتماعىشاگردازعواملديگرىاستکهبرتدريسمعلممؤثراست. شاگرداندرفراينداجتماعىشدن،نيازمندالگوىسالمهستندتابتوانندساختمطلوبشدنرادرخودبيافرينند. والدينومعلماننخستينالگوهاىمؤثردرتشکيلشخصيتشاگردانبهشمارمىروند؛زيرادرآغازجريانرشداجتماعي،افرادبالغهميشهسرمشقهرگونهصفاتاجتماعىواخلاقى هستند،امااينوضعچندانبىخطرنيست؛مثلاًوجههاىکهمعلمدرنظرشاگرددارد،سببمىشودکهشاگرداظهاراتوىرابپذيردواينپذيرشاوراازتفکربازمىدارد. اينعمل،ايمانمبتنىبراقتدارديگرانراجانشيناعتقادفردىشاگردمىسازدواجازهنمىدهدکهدرراهتفکروگفتوشنودکهموجدعقلاست - گامبردارد. درفرايندآموزش،همکارىمتقابلشاگردانبهاندازهٔعملبزرگسالاناهميتدارد. اينهمکاري،ازلحاظعقلي،بهترازهرامرديگرىمىتواندمبادلهٔواقعىانديشهراتسهيلکندوشاگردانىباذهنهاىنقادوتفکرمنطقىپرورشدهد.
درزمينهٔاخلاقىنيزهمينامرصادقاست؛بهاينمعنىکهکودک،بدوخوبراصرفاًآنچيزىتلقىمىکندکهباقاعدهاىکهبزرگسالانوضعکردهاند،مطابقباشد. ايناخلاق،يعنىاخلاقاتکالىيااطاعتازديگران،شاگردانرابهانواعکجرفتارىهاسوقخواهدداد. اينگونهاخلاققادرنيستکودکرابهاستقلالوجدانفردي،يعنىاخلاقمبتنىبرخير- درمقابلاخلاقمبتنىبرتکليف - سوقدهد. درنتيجه،کودکبراىدرکارزشهاىاساسىجامعهدچارشکستمىشود. شناختمسائليادشدهمىتواندبهمعلمدرفرايندآموزشىواتخاذروشمناسبتدريسکمککند.
تأثيربرنامهوساختنظامآموزشىدرفرايندتدريس
ساخت