سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
« هوش مصنوعی، دانش ساختن ماشين ها يا برنامههای هوشمند است.
همانگونه كه از تعريف فوق-كه توسط يكی از بنيانگذاران هوش مصنوعی ارائه شده است- برمیآيد،حداقل به دو سؤال بايد پاسخ داد:
1ـ هوشمندی چيست؟
2ـ برنامههای هوشمند، چه نوعی از برنامهها هستند؟
تعريف ديگری كه از هوش مصنوعی میتوان ارائه داد به قرار زير است: « هوش مصنوعی، شاخهايست از علم كامپيوتر كه ملزومات محاسباتی اعمالی همچون ادراك (Perception)، استدلال(reasoning) و يادگيری(learning) را بررسی كرده و سيستمی جهت انجام چنين اعمالی ارائه میدهد.»
و در نهايت تعريف سوم هوش مصنوعی از قرار زير است:
«هوش مصنوعی، مطالعه روشهايی است برای تبديل كامپيوتر به ماشينی كه بتواند اعمال انجام شده توسط انسان را انجام دهد.»
به اين ترتيب میتوان ديد كه دو تعريف آخر كاملاً دو چيز را در تعريف نخست واضح كردهاند. 1ـ منظور از موجود يا ماشين هوشمند چيزی است شبيه انسان.
2ـ ابزار يا ماشينی كه قرار است محمل هوشمندی باشد يا به انسان شبيه شود، كامپيوتر است.
هر دوی اين نكات كماكان مبهم و قابل پرسشند. آيا تنها اين نكته كه هوشمندترين موجودی كه میشناسيم، انسان است كافی است تا هوشمندی را به تمامی اعمال انسان نسبت دهيم؟ حداقل اين نكته كاملاً واضح است كه بعضی جنبههای ادراك انسان همچون ديدن و شنيدن كاملاً ضعيفتر از موجودات ديگر است.
علاوه بر اين، كامپيوترهای امروزی با روشهايی كاملاً مكانيكی(منطقی) توانستهاند در برخی جنبههای استدلال، فراتر از توانايیهای انسان عمل كنند.
بدين ترتيب، آيا میتوان در همين نقطه ادعا كرد كه هوش مصنوعی تنها نوعی دغدغه علمی يا كنجكاوی دانشمندانه است و قابليت تعمق مهندسی ندارد؟(زيرا اگر مهندسی، يافتن روشهای بهينه انجام امور باشد، به هيچ رو مشخص نيست كه انسان اعمال خويش را به گونهای بهينه انجام میدهد). به اين نكته نيز باز خواهيم گشت.
اما همين سؤال را میتوان از سويی ديگر نيز مطرح ساخت، چگونه میتوان يقين حاصل كرد كه كامپيوترهای امروزين، بهترين ابزارهای پيادهسازی هوشمندی هستند؟
رؤيای طراحان اوليه كامپيوتر از بابيج تا تورينگ، ساختن ماشينی بود كه قادر به حل تمامی مسائل باشد، البته ماشينی كه در نهايت ساخته شد(كامپيوتر) به جز دسته ای خاص از مسائل قادر به حل تمامی مسائل بود. اما نكته در اينجاست كه اين «تمامی مسائل» چيست؟ طبيعتاً چون طراحان اوليه كامپيوتر، منطقدانان و رياضيدانان بودند، منظورشان تمامی مسائل منطقی يا محاسباتی بود. بدين ترتيب عجيب نيست، هنگامی كه فوننيومان سازنده اولين كامپيوتر، در حال طراحی اين ماشين بود، كماكان اعتقاد داشت برای داشتن هوشمندی شبيه به انسان، كليد اصلی، منطق(از نوع به كار رفته در كامپيوتر) نيست، بلكه احتمالاً چيزی خواهد بود شبيه ترموديناميك!
به هرحال، كامپيوتر تا به حال به چنان درجهای از پيشرفت رسيده و چنان سرمايهگذاری عظيمی برروی اين ماشين انجام شده است كه به فرض اين كه بهترين انتخاب نباشد هم، حداقل سهلالوصولترين و ارزانترين و عمومیترين انتخاب برای پيادهسازی هوشمنديست.
بنابراين ظاهراً به نظر میرسد به جای سرمايهگذاری برای ساخت ماشينهای ديگر هوشمند، میتوان از كامپيوترهای موجود برای پيادهسازی برنامههای هوشمند استفاده كرد و اگر چنين شود، بايد گفت كه طبيعت هوشمندی ايجاد شده حداقل از لحاظ پيادهسازی، كاملاً با طبيعت هوشمندی انسانی متناسب خواهد بود، زيرا هوشمندی انسانی، نوعی هوشمندی بيولوژيك است كه با استفاده از مكانيسمهای طبيعی ايجاد شده، و نه استفاده از عناصر و مدارهای منطقی.
در برابر تمامی استدلالات فوق می توان اين نكته را مورد تاُمل و پرسش قرار داد كه هوشمندی طبيعی تا بدان جايی كه ما سراغ داريم، تنها برمحمل طبيعی و با استفاده از روش های طبيعت ايجاد شده است. طرفداران اين ديدگاه تا بدانجا پيش رفتهاند كه حتی ماده ايجاد كننده هوشمندی را مورد پرسش قرار داده اند، كامپيوتر از سيليكون استفاده می كند، در حالی كه طبيعت همه جا از كربن سود برده است.
مهم تر از همه، اين نكته است كه در كامپيوتر، يك واحد كاملاً پيچيده مسئوليت انجام كليه اعمال هوشمندانه را بعهده دارد، در حالی كه طبيعت در سمت و سويی كاملاً مخالف حركت كرده است. تعداد بسيار زيادی از واحدهای كاملاً ساده (بعنوان مثال از نورونهای شبكه عصبی) با عملكرد همزمان خود (موازی) رفتار هوشمند را سبب می شوند. بنابراين تقابل هوشمندی مصنوعی و هوشمندی طبيعی حداقل در حال حاضر تقابل پيچيدگی فوق العاده و سادگی فوق العاده است. اين مساُله هم اكنون كاملاً به صورت يك جنجال(debate) علمی در جريان است.
در هر حال حتی اگر بپذيريم كه كامپيوتر در نهايت ماشين هوشمند مورد نظر ما نيست، مجبوريم برای شبيهسازی هر روش يا ماشين ديگری از آن سود بجوييم.
تاريخ هوش مصنوعی
هوش مصنوعی به خودی خود علمی است كاملاً جوان. در واقع بسياری شروع هوش مصنوعی را 1950 می دانند زمانی كه آلن تورينگ مقاله دورانساز خود را در باب چگونگی ساخت ماشين هوشمند نوشت (آنچه بعدها به تست تورينگ مشهور شد) تورينگ درآن مقاله يك روش را برای تشخيص هوشمندی پيشنهاد میكرد. اين روش بيشتر به يك بازی شبيه بود.
فرض كنيد شما در يك سمت يك ديوار (پرده يا هر مانع ديگر) هستيد و به صورت تله تايپ باآن سوی ديوار ارتباط داريد و شخصی از آن سوی ديوار از اين طريق با شما در تماس است. طبيعتاً يك مكالمه بين شما و شخص آن سوی ديوار میتواند صورت پذيرد. حال اگر پس از پايان اين مكالمه، به شما گفته شود كه آن سوی ديوار نه يك شخص بلكه (شما كاملاً از هويت شخص آن سوی ديوار بیخبريد) يك ماشين بوده كه پاسخ شما را میداده، آن ماشين يك ماشين هوشمند خواهد بود، در غير اين صورت(يعنی در صورتی كه شما در وسط مكالمه به مصنوعی بودن پاسخ پی ببريد) ماشين آن سوی ديوار هوشمند نيست و موفق به گذراندن تست تورينگ نشده است.
بايد دقت كرد كه تورينگ به دو دليل كاملاً مهم اين نوع از ارتباط(ارتباط متنی به جای صوت) را انتخاب كرد. اول اين كه موضوع ادراكی صوت را كاملاً از صورت مساُله حذف كند و اين تست هوشمندی را درگير مباحث مربوط به دريافت و پردازش صوت نكند و دوم اين كه بر جهت ديگری هوش مصنوعی به سمت نوعی از پردازش زبان طبيعی تاكيد كند.
در هر حال هر چند تاكنون تلاشهای متعددی در جهت پياده سازی تست تورينگ صورت گرفته مانند برنامه Eliza و يا AIML(زبانی برای نوشتن برنامههايی كه قادر به chat كردن اتوماتيك باشند) اما هنوز هيچ ماشينی موفق به گذر از چنين تستی نشده است.
همانگونه كه مشخص است، اين تست نيز كماكان دو پيش فرض اساسی را در بردارد: 1ـ نمونه كامل هوشمندی انسان است. 2ـ مهمترين مشخصه هوشمندی توانايی پردازش و درك زبان طبيعی است.
درباره نكته اول به تفصيل تا بدين جا سخن گفته ايم؛ اما نكته دوم نيز به خودی خود بايد مورد بررسی قرارگيرد. اين كه توانايی درك زبان نشانه هوشمندی است تاريخی به قدمت تاريخ فلسفه دارد. از نخستين روزهايی كه به فلسفه(Epistemology) پرداخته شده زبان هميشه در جايگاه نخست فعاليتهای شناختی قرار داشته است. از يونانيان باستان كه لوگوس را به عنوان زبان و حقيقت يكجا به كار میبردند تا فيلسوفان امروزين كه يا زبان را خانه وجود میدانند، يا آن را ريشه مسائل فلسفی میخوانند؛ زبان، همواره شاُن خود را به عنوان ممتازترين توانايی هوشمندترين موجودات حفظ كرده است.
با اين ملاحظات میتوان درك كرد كه چرا آلن تورينگ تنها گذر از اين تست متظاهرانه زبانی را شرط دستيابی به هوشمندی میداند. تست تورينگ اندكی كمتر از نيمقرن هوش مصنوعی را تحت تاُثير قرار داد اما شايد تنها در اواخر قرن گذشته بود كه اين مسئله بيش از هر زمان ديگری آشكار شد كه متخصصين هوش مصنوعی به جای حل اين مسئله باشكوه ابتدا بايد مسائل كماهميتتری همچون درك تصوير (بينايی ماشين) درك صوت و… را حل كنند.
به اين ترتيب با به محاق رفتن آن هدف اوليه، اينك گرايشهای جديدتری در هوش مصنوعی ايجاد شدهاند. در سالهای آغازين AI تمركز كاملاً برروی توسعه سيستمهايی بود كه بتوانند فعاليتهای هوشمندانه(البته به زعم آن روز) انسان را مدل كنند، و چون چنين فعاليتهايی را در زمينههای كاملاً خاصی مانند بازیهای فكری، انجام فعاليتهای تخصصی حرفهای، درك زبان طبيعی، و…. میدانستند طبيعتاً به چنين زمينههايی بيشتر پرداخته شد.
در زمينه توسعه بازیها، تا حدی به بازی شطرنج پرداخته شد كه غالباً عدهای هوش مصنوعی را با شطرنج همزمان به خاطر میآورند. مككارتی كه پيشتر اشاره شد، از بنيانگذاران هوش مصنوعی است اين روند را آنقدر اغراقآميز میداند كه میگويد: «محدود كردن هوش مصنوعی به شطرنج مانند اين است كه علم ژنتيك را از زمان داروين تا كنون تنها محدود به پرورش لوبيا كنيم.» به هر حال دستاورد تلاش مهندسين و دانشمندان در طی دهههای نخست را میتوان توسعه تعداد بسيار زيادی سيستمهای خبره در زمينههای مختلف مانند پزشكی عمومی، اورژانس، دندانپزشكی، تعميرات ماشين،….. توسعه بازیهای هوشمند، ايجاد مدلهای شناختی ذهن انسان، توسعه سيستم های يادگيری،…. دانست. دستاوردی كه به نظر میرسد برای علمی با كمتر از نيم قرن سابقه قابل قبول به نظر میرسد.
افقهای هوش مصنوعی
در 1943،Mcclutch (روانشناس، فيلسوف و شاعر) و Pitts (رياضيدان) طی مقالهای، ديدههای آن روزگار درباره محاسبات، منطق و روانشناسی عصبی را تركيب كردند. ايده اصلی آن مقاله چگونگی انجام اعمال منطقی به وسيله اجزای ساده شبكه عصبی بود. اجزای بسيار ساده (نورونها) اين شبكه فقط از اين طريق سيگنال های تحريك (exitory) و توقيف (inhibitory) با هم درتماس بودند. اين همان چيزی بود كه بعدها دانشمندان كامپيوتر آن را مدارهای (And) و (OR) ناميدند و طراحی اولين كامپيوتر در 1947 توسط فون نيومان عميقاً از آن الهام میگرفت.
امروز پس از گذشته نيمقرن از كار Mcclutch و Pitts شايد بتوان گفت كه اين كار الهام بخش گرايشی كاملاً پويا و نوين در هوش مصنوعی است. پيوندگرايی (Connectionism) هوشمندی را تنها حاصل كار موازی و همزمان و در عين حال تعامل تعداد بسيار زيادی اجزای كاملاً ساده به هم مرتبط میداند.
شبكههای عصبی كه از مدل شبكه عصبی ذهن انسان الهام گرفتهاند امروزه دارای كاربردهای كاملاً علمی و گسترده تكنولوژيك شدهاند و كاربرد آن در زمينههای متنوعی مانند سيستمهای كنترلی، رباتيك، تشخيص متون، پردازش تصوير،… مورد بررسی قرار گرفته است.
علاوه بر اين كار بر روی توسعه سيستمهای هوشمند با الهام از طبيعت (هوشمندیهای ـ غير از هوشمندی انسان) اكنون از زمينههای كاملاً پرطرفدار در هوش مصنوعی است.
الگوريتم ژنيتك كه با استفاده از ايده تكامل داروينی و انتخاب طبيعی پيشنهاد شده روش بسيار خوبی برای يافتن پاسخ به مسائل بهينه سازيست. به همين ترتيب روشهای ديگری نيز مانند استراتژیهای تكاملی نيز (EvolutionaryAlgorithms) در اين زمينه پيشنهاد شده اند.
دراين زمينه هر گوشهای از سازو كار طبيعت كه پاسخ بهينهای را برای مسائل يافته است مورد پژوهش قرار میگيرد. زمينههايی چون سيستم امنيتی بدن انسان (ImmunSystem) كه در آن بيشمار الگوی ويروسهای مهاجم به صورتی هوشمندانه ذخيره میشوند و يا روش پيدا كردن كوتاهترين راه به منابع غذا توسط مورچگان (Ant Colony) همگی بيانگر گوشههايی از هوشمندی بيولوژيك هستند.
گرايش ديگر هوش مصنوعی بيشتر بر مدل سازی اعمال شناختی تاُكيد دارد (مدل سازی نمادين يا سمبوليك) اين گرايش چندان خود را به قابليت تعمق بيولوژيك سيستمهای ارائه شده مقيد نمیكند.
CASE-BASED REASONING يكی از گرايشهای فعال در اين شاخه میباشد. بعنوان مثال روند استدلال توسط يك پزشك هنگام تشخيص يك بيماری كاملاً شبيه به CBR است به اين ترتيب كه پزشك در ذهن خود تعداد بسيار زيادی از شواهد بيماریهای شناخته شده را دارد و تنها بايد مشاهدات خود را با نمونههای موجود در ذهن خويش تطبيق داده، شبيهترين نمونه را به عنوان بيماری بيابد.
به اين ترتيب مشخصات، نيازمندیها و توانايیهای CBR به عنوان يك چارچوب كلی پژوهش در هوش مصنوعی مورد توجه قرارگرفته است. البته هنگامی كه از گرايشهای آينده سخن میگوييم، هرگز نبايد از گرايشهای تركيبی غفلت كنيم. گرايشهايی كه خود را به حركت در چارچوب شناختی يا بيولوژيك يا منطقی محدود نكرده و به تركيبی از آنها میانديشند. شايد بتوان پيشبينی كرد كه چنين گرايشهايی فرا ساختارهای (Meta –Structure) روانی را براساس عناصر ساده بيولوژيك بنا خواهند كرد.
مقاله و تحقیق درباره اينترنت و امنيت فرهنگي ـ سياسی
شايد آنگاه كه يك پژوهشگر آفريقايي در كنفرانس باشگاه رم تحت عنوان «جهان در آستانهقرن بيست و يكم» گفتار خود در باره «عصر نوين فرهنگ و ارتباطات » را با اين جملاتبه پايان برد كسي سخنان او را چندان جدي نگرفت؛ او معتقد بود: «دوران كنوني تمام ميشود و عصر تازه اي آغاز مي گردد. تاكنون در هيچ زماني بشر براي بقا تا اين حد بهقدرت انطباق و تخيل نياز نداشته است. عصر جديد فرهنگ و ارتباطات، در مرحله نخستعصري است كه انسان بايد در آن شجاعت خود را متحول كند.» (پچي155:1370) اما سرعتتغييرات ارتباطي و فرهنگي در پايان قرن گذشته و سالهاي آغازين سده جديد، اهميت سهمفهوم كليدي قدرت تخيل، قدرت انطباق و شجاعت تحول را براي تداوم حيات دولتها،فرهنگهاي ملي و حتي -در سطحي انتزاعي تر- تمدنها بخوبي نشان داده است. حكومتها وحاكماني كه توانايي آيندهنگري، ارايه هويت فرهنگي مناسب در عرصه جهاني و شجاعت تركپاسخهاي كهنه به پرسشهاي نو را نداشتند با جهل مركب ، ملتشان را به جاي دروازه هايتمدن بزرگ به آستانه انقلاب سوق دادند و لا جرم خود به حاشيه تاريخ رانده شدند. انقلاب اسلامي پاسخ خلاق، متناسب و شجاعانه مردم ايران به الزامات تمدني و تاريخيخودبود. آخرين انقلاب قرن بيستم، اولين انقلاب سياسي بود كه براساس درك و تدبيرعميق رهبري و نواوريهاي درونزا، با تركيبي بيبديل از ارتباطات ماهوارهاي (تلفنبينالمللي)، رسانههاي كوچك(نوار كاست – فتوكپي- اعلاميه) و ارتباطاتسنتي(راهپيمايي- منبر- ديوارنويسي)، شبكه عظيم ارتباطات جمعي دولتي ازجمله سازمانراديو و تلويزيون را در هم شكست و پيامهاي سنتگرايانه اسلامي و انقلابي را- بسيارموثرتر از آنچه شرام و لرنر در مورد تاثير تجددگرايانه رسانهها مي پنداشتند(شرام 1356و lerner1956) و بسيار سريعتر و عميقتر از آنچه راجرز و شوميكر در مورد چگونگيگسترش نوآوريها يافته بودند(راجرز و شوميكر 1369)- تا عمق روستاهاي فاقد جاده وبرق، پادگانهاي ارتش آمريكا محور و دانشگاههاي غرب بنياد منتقل كرد و در يك كلامانقلاب ارتباطات را به خدمت ارتباطات انقلاب درآورد.(tehranian1998، mohammadi1996،مولانا1371، آشنا1377) پيروزي ناگهاني و غيرمنتظره انقلاب، فقدان زود هنگامنظريهپردازان و ساختارسازان جمهوري اسلامي، هجوم ستيزنده رسانه هاي غربي، ندرت وغربت فزاينده آفرينشگران و آفرينشهاي بومي، كاهش چشمگير سرمايهگزاريهايآيندهنگرانه در زيرساختهاي ارتباطي و رسانه اي در اثر جنگ ديرپاي تحميلي و مهمتراز همه بروز شكاف فرهنگي ميان نسلها و عدم انتقال ارزشها، از يك طرف موجبات نااميديرهبران از امكان رقابت و احساس حقارت نسبت به فراوردههاي ارتباطي و كالاهاي فرهنگيغربيان، وتقديس تمركز گرايي دولتي در عرصه فرهنگ و ارتباطات را از طرف ديگر فراهمآورد،درنتيجه نوآوري هاي رسانه اي اوليه جاي خود را به محافظه كاري، اصالت نظارت وهراس انديشي از رسانه هاي نظارت ناپذيرو تسلط نظريه هنجاري رسانه هاي شبه اقتدارگرا برذهن و زبان نخبگان و مسولان حكومتي داد. ممنوعيت درازپاي ويديو، بازيهايرايانهاي، لوحهاي فشرده و تجهيزات دريافت از ماهواره، سياستهاي محدود كنندهمطبوعات، اعمال نظارت پيش از انتشار در مورد كتاب ،سياست هدايت و نظارت همه جانبهبر تاتر و صنعت سينما و انحصار حكومتي سازمان صدا و سيما را در اين چارچوب مي توانتحليل كرد (محمدي1379، آشنا1377، محسنيان 1376 و 1377 ) آخرين موج فناوري اطلاعاتيو ارتباطي در حالي به ايران رسيد كه عليرغم پايان جنگ و وجود توانايي ملي براي غلبهبر محدوديتهاي اقتصادي ، سياسي و تكنولوژيك، آمادگي كافي براي سياستگزاري متناسب باسير تحولات جهاني آن وجود نداشته است؛ اكنون پس از گذشت دو دهه از پيروزي انقلاباسلامي و استقرار جمهوري اسلامي در ايران اين مسئله استراتژيك بطور جدي در مقابلسياستگزاران ارتباطي، امنيتي و فرهنگي كشور مطرح است كه: - گسترش زيرساختهايپيشرفته ارتباطي در داخل كشور و افزايش امكانات تبادل اطلاعات وداده ها در سطحبينالمللي چه تاثيراتي بر امنيت كشور خصوصا در ابعاد سياسي-فرهنگي دارد؟ - در اثرافزايش حجم و سرعت تبادل و ورود به بزرگراههاي جهاني چه تغييرات محتملي را در اينابعاد متحمل خواهيم شد؟ - چه سياستهاي ارتباطي كمترين زيان و بيشترين فايده را برايمنافع ملي خواهد داشت ؟ - اولويتهاي ملي در اين حوزه بايد چگونه تعيين شود؟متاسفانه تا كنون حتي در سطوح كلان سياست گزاري پاسخهاي سريع و سطحي متعددي از جانبسياستمداران،نظاميان و مهندسان برا ي اين پرسشها ارايه شده است(مجمع تشخيص مصلحتنظام1380 )اما باتوجه به ماهيت فرهنگي و ارتباطي اينترنت شايسته است آن دسته ازپژوهشگران فرهنگ و ارتباطات كه متعهد به حفظ و شكوفايي نظام و آرمانهاي جمهورياسلامي ايران هستند پيشتاز شناخت و ارايه راهبردهاي ملي در مورد اينترنت باشند. دراين راه پرداختن به امور زير گريز ناپذير است: - باز شناسي انتقادي ماهيت، تاريخچهتحولات و روندهاي جهاني جاري و آتي اينترنت - پس ازآن باز نگري ادبيات متحول امنيتپژوهي - سپس ارايه رويكردي متناسب با شرايط خاص ايران اسلامي مقاله حاضر كوششيابتدايي در اين راه است. اينترنت: ويژگيها و تاثيرات جهاني اينترنت را مي توان ازمحصولات دوران جنگ سرد و حاصل هراس وزارت دفاع آمريكا ازخطرات جنگ هسته اي دانست. آرپانت سلف اينترنت يك شبكه آزمايشي بود كه به عنوان يك پروژه ملي از طرف آژانسپروژه هاي تحقيقاتي پيشرفته وابسته به وزارت دفاع آمريكا از سال 1971 آغاز بكاركرد. و طي دهه 70 به يك پروژه فراگير ملي و تا حدودي بين المللي تبديل شد درسال 1986 موسسه ملي علوم آمريكا، NSFNET را براي ارائه ارتباطات شبكه اي بهمراكزتحقيقاتي بيشتر و گسترش شبكه بين المللي تاسيس نمود. در سال 1987 شبكه اينترنتمشتمل بر ده هزاركاربر بود و در سال 1989 اين تعداد به صد هزار رسيد. در سال 1990آرپانت به زندگي خود خاتمه داد ولي اينترنت به رشد خود ادامه داد تا جاييكه در دههنود هر ساله تعداد كامپيوترهاي موجوددر شبكه اينترنت دو برابر شده است. از سال 1997با تجاري شدن اينترنت خدمات آن بشدت تنوع و افزايش يافت وهزينه هاي دسترسي به آنبشدت كاهش يافت. در واقع در آمريكا هردو ثانيه يك host به اينترنت اضافه مي شود. ازميان سرويسهاي متعدد اينترنت، سرويس وب با شبكه جهان گستر بخاطر توان گرافيكي بالاو ارائه خدمات متون مرتبط رشد چشمگيري داشته است (ITU1999.) تقريبا هر سه ماه يكبارتوسعه وب دو برابر مي شود. (www.mit.edu/.../web-growth-summary) اما اين رشد روزافزون بطور كاملا نابرابر توزيع شده است. در حالي كه آمريكا و كانادا63درصد، اروپا 4/22درصد و استرليا، ژاپن و نيوزلند 4/6درصد از كامپيوترهاي متصل به اينترنت را دراختياردارند. بقيه كشورهاي آسيايي و آفريقايي تنها 9/5درصد از اين كامپيوترها را درخود جاي داده اند(ITU1999.( بررسي ويژگيهاي كاربران اينترنت نشان مي دهد كه تحصيلاتو ثروت دو عامل مهم در ميزان استفاده است. كاربران اينترنت بيشتر از طبقه متوسطبالا، جوان، تحصيلكرده، مرد و شهرنشين هستند.(ucla2000) 83درصد كاربران اينترنت درآمريكا 6درصد اروپا 3درصد در اقيانوسيه و 8درصد در بقيه قاره هاي دنيا قراردارند. ( (www.iranonline.com نگاهي به وضعيت و موقعيت زبانهاي مختلف در اينترنت ميزان سلطهزبانهاي غربي رانشان مي دهد. در ميان كساني كه از اينترنت استفاده مي كنند و حدود 288 ميليون نفر برآورد مي شوند 3/51درصد به انگليسي سخن مي گويند و عرب زبانان كمتراز 1درصد استفاده كنندگان را تشكيل مي دهند.((www.glreach.com اينترنت جهان جديديخلق كرده است.خوشبينان مي گويند در اين جهان جديد كه آنرا جامعه اطلاعاتي ناميدهاند آزاديهاي فكري، تحقيقاتي، آموزشي، تفريحي، شغلي رو به رشد خواهد بود و تجارتالكترونيك، خدمات بهداشتي و پزشكي راه دور و خدمات تلفن بينالمللي از طريق اينترنتجاي اشكال سنتي را خواهد گرفت اما منتقدان اينترنت را بيشتر در تركيبهاي اضافي وبعنوان مضاف به مناطق جغرافيايي،سياسي و اقتصادي بكار ميبرند؛ با اين وصف مانندديگر پديده هاي وارداتي از جهان صنعتي ميتوان از اينترنت اغنيا و فقرا،اينترنتآمريكايي، اروپايي،آفريقايي و در سطوح ملي مثلا اينترنت ايراني سخن گفت؛ مطالعهتاثير پذيري متقابل اينترنت و فرهنگهاي مختلف از آخرين پروژه هاي كلان دانشگاه UCLAدر آمريكا است .(www.ccp.ucla.edu) در تحليل مسايل مربوط به اينترنت در كشورهايدر حال توسعه عليرغم برخي مشابهتهاي ظاهري بايد تفاوتهاي ساختاري و عميق آنها رابا كشورهاي صنعتي در نظر گرفت. اينترنت و كشورهاي در حال توسعه در كشورهاي در حالتوسعه به علت فقدان زيرساختهاي ملي مخابرات و فقدان رونق اقتصادي و توسعه اجتماعيهزينه تمام شده براي اتصال به اينترنت براي كاربر نهايي بسيار گرانتر از كشورهايتوسعه يافته است. خصوصا اگر اين هزينه با درآمد سرانه سنجيده شود. مثلا در آمريكايك كاربر نهايي براي يك ماه اتصال به اينترنت بايد بطور متوسط 29 دلار معادل 2/1درصد از درآمد خود را بپردازد ولي در اوگاندا همين كاربر با 92 دلار معادل 107درصد درآمد خود را بابت اتصال ماهانه به اينترنت بپردازد(ITU1999) در بسياري ازكشورهاي در حال توسعه كه با مشكلاتي بنيادي نظير كمبود تغذيه،ارتباطات جاده اي،برق، بهداشت، اشتغال، مهاجرت، جنگ، نظامهاي سياسي فاقد مشروعيت و بي ثبات درگيرهستند هزينه هاي سنگين براي تجهيزات مخابراتي و كامپيوتري امكان ندارد و اين گونهامكانات به طبقه بالا و مستقل از اقتصاد ملي اختصاص دارد. ميلتون مولر استادمخابرات و مديريت شبكهها در دانشگاه سيراكوس معتقد است: >تفاوت راديو وتلويزيون با اينترنت در اين است كه آنها به محض خريد قابل بهره برداري هستند وليخريد يك كامپيوتر اولين قدم براي اتصال به اينترنت است. اگر شما جاده، برق، خطتلفن، سرويس دهنده ملي نداشته باشيد سخن گفتن از اينترنت دشوار است (Muller1999) مخابرات در بسياري كشورها جزء انحصارات دولتي است ودولت به خاطر در اختيار داشتنلايه فيزيكي، معمولا مدعي خطوط ارتباطي دادهها نيز مي باشد و عدم امكان رقابت وناكافي بودن دستمزدها موجب افت شديد كيفيت نيروي انساني شاغل در بخشهاي تخصصيمخابرات مي شود و اين نيروها در ابعاد ملي توان ارائه راه حلهاي جامع و ارائهسرويسهاي متنوع را ندارند. در نتيجه سرويسهاي ارائه شده در اين كشورها اغلب بي ثباتو غير فني است. در كشوري مانند هاييتي بخش خصوصي با نصب شبكههايي با مودمهاي بيسيم تلاش كرده ارتباط اينترنتي را از انحصار دولت خارج كند. تشكيل مراكز كوچك وليفعال كه با هزينه هاي كم و براي استفاده در مدت اندك خدمات پست الكترونيك و دريافتاطلاعات در اينترنت را ارائه مي دهد راه حل ديگري براي شكستن انحصار مخابراتي بودهاست (techweb.com) كامپيوتر و به دنبال آن اينترنت هم نياز به نوعي خاص از سواد ومهارت دارد و هم الگوهاي فرهنگي و رفتاري ويژه اي را به دنبال مي آورد. مهمترينمسائل اينترنت از لحاظ فرهنگي عدم تطابق محتواي ارائه شده با الگوهاي فرهنگي وهنجارهاي رفتاري جوامع مختلف است.تكنولوژي اينترنت براي بيشترين سرعت و كمترينكنترل طراحي شده است لذا اعمال كنترلهاي اخلاقي در آن دشوار است. حجم بالاي محتوايمستهجن تجاري و مجاني در اينترنت يكي از معضلات اخلاقي و خانوادگي است (no.) مشكلديگر فرهنگي اينترنت غلبه زبان انگليسي و فقدان منابع غني بر زبانهاي ديگر است درنتيجه سلطه زبان انگليسي بر زبانهاي ديگر به وسيله اينترنت تقويت مي شود. (www.ifi.uib) از امنيت ملي تا امنيت فرهنگي ديدگاههايي وجود دارد كه اساسا برايواژه امنيت مفهوم و مصداقي واقعي قائل نيست و هر گونه مفهوم سازي در حوزه امنيت رااز جنس بازيهاي زباني و گفتمانهاي غير ثابت ميداند.(تاجيك، بهار114:1377) اما درچارچوب ادبيات مطالعات استراتژيك مفهوم امنيت را مي توان از خلال بررسي نظراتمتفكراني چون افلاطون: عدالت ورزي، هابز: محفوظ بودن در مقابل تجاوز خارجيان، لاك: دستيابي به رفاه و آسايش، روسو: اعتماد، نظاميان در جنگ جهاني دوم: رهايي ازتهديدات نظامي خارجي، هافمن: تاكيد بر محفوظ ماندن فعاليتهاي اقتصادي يك ملت ازجريانات ويران كننده بيروني، مك نامارا: تكيه بر توسعه سياسي و اقتصادي به عنوانعامل و حاصل امنيت و پيروان فوكو: تكيه بر رابطه معرفت، قدرت و امنيت، جستجو كرد (بوزان1378: 14-44). در سالهاي اخير تمركز تحقيقات بر ابعاد غير نظامي امنيت مليبيشتر شده است. دو بعد مهم امنيت ملي امنيت سياسي و فرهنگي است؛ ويور تعريف زير رابراي اين دو بعد ارايه كرده است: «توانايي جامعه براي تداوم بخشيدن به ويژگيهايسياسي و فرهنگي بنيادي خود تحت شرايط متحول و در مقابل تهديدات احتمالي يا واقعي ».(ماندل149:1377) در تشريح اين تعريف بايد به نكات زير توجه كرد: - امنيت سياسي وفرهنگي نيز مانند ابعاد ديگر امنيت امري نسبي هستند؛ يك فرهنگ خود محور و بيگانهترس ممكن است دايما از توهم هجوم فرهنگهاي رقيب در هراس باشد و هر تغيير در هر سطحو لايه از فرهنگ را تهديدي براي امنيت فرهنگ ملي تلقي كند و حكومتي كه نسبت به هويتفرهنگي بي مبالات است از تهديدات جدي و فوري نيز غافل بماند. - در ميان دو حيطهامنيت سياسي و امنيت فرهنگي ميتوان نوعي تقابل احتمالي را مشاهده كرد؛ اگر حاكميتدچار بحران مشروعيت و كارايي باشد امكان تامين همزمان انسجام اجتماعي و تنوع فرهنگيبسيار دشوار مي شود. - اگر جامعه اي نسبت به امنيت فرهنگي خود تهديدي را احساس كندنسبت به تقويت و تشديد هويتهاي مورد تهاجم حساسيت بيشتري نشان مي دهد و ميزانوفاداري نسبت به آنها در عكسالعمل به فشارهاي خارجي بشدت افزايش ميابد. تبيينويژگيهاي بنيادي سياسي و فرهنگي نيز بسيار مهم است؛ ديتريك فيشر در تحقيقي برايسازمان ملل متحد با تفكيك تهديدات داخلي، خارجي و بينالمللي، پنج بعد: بقاء،سلامت، بهزيستي اقتصادي، محيط زيست قابل زندگي و حقوق سياسي را در امنيت اساسيدانسته و در مقابل نابودي، بيماري، فقر، تخريب محيط زيست و سركوب داخلي را عواملاصلي تهديد امنيت ملي مي داند. (رنجبر72:1378-78) امنيت، فرهنگ و ارتباطات در ميانابعاد مختلف امنيت آنچه در اين مقاله مورد تاكيد خواهد بود بعد حقوق سياسي در جدولفيشر به اضافه امنيت فرهنگي است كه در جدول شماره 1 تشريح شده است. منابع منابعداخلي منابع خارجي منابع جهاني ابعاد حقوق سياسي كودتا تقلب انتخاباتي ديكتاتوريتبعيض سانسور شكنجه انهدام خرابكاري تبليغات منفي تحريمهاي بينالمللي امنيت فرهنگياستبداد رسانهاي يكسان سازي فرهنگ ملي عمليات رواني تهاجم فرهنگي و رسانه ايمبادله نابرابر اطلاعات يكسان سازي فرهنگ جهاني جدول شماره -1 طبقهبندي اصلاح شدهفيشر از تهديدات امنيت ملي ماخذ: رنجبر،7813 تاكيد بر حقوق سياسي به جاي حقوق بشرنشان از توجه ويژه به آزادي بيان و اجتماع، دسترسي به اطلاعات، حق تشكيل احزابسياسي و حق راي برابر مي باشد و با اضافه كردن مفهوم امنيت فرهنگي به جدول فيشر ميتوان از مسائل امنيتي جديد كه بيشتر ناشي از انقلاب اطلاعات و گسترش ارتباطاتبينالمللي است سخن گفت چرا كه تعارض ميان فرهنگ ملي و يكپارچه سازي فرهنگي در سطحجهاني مهمترين مسئله دولتها در عرصه سياستگذاري فرهنگي است. جريان بينالمللياطلاعات بنا به نظر منتقدانه مولانا و ديگر همفكرانش جرياني است مركز - پيراموني ازشمال و غرب به سوي جنوب و شرق، از كشورهاي توسعه يافته بسوي كشورهاي در حال توسعه. در واقع اين جريان به شدت يكسويه، عمودي، تحقيرگر، منفيگرا و سلطهجويانه است (مولانا66:1371-60) اين جريان توانايي منابع خارجي جهت اجراي اقداماتي نظير كنترل ونفوذ را در كشورهاي هدف بسيار افزايش داده است. كشورهاي در حال توسعه معتقدند جريانآزاد اطلاعات آنها را در يك رقابت نابرابر و بي فايده با دولتهاي ديگر و شركتهايخارجي و چند مليتي قرار مي دهد و با تهديد ثبات جامعه از لحاظ فرهنگي، ناامنيفزاينده اي را بر اين كشورها تحميل مي كند. فروريختن مرزهاي فرهنگي كشورهاي هدف دربرابر تكنولوژيهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي تاثيرات شگرفي بر امنيت سياسي، اقتصاديو فرهنگي اين كشورها داشته است و تلاشهاي انفرادي كشورهايي نظير كانادا و فرانسه وجهت گيري هاي جمعي اتحاديه هاي بينالمللي نظير جنبش غيرمتعهدها و سازمان كنفرانساسلامي در برابر سلطه جويي ارتباطي برخي كشورها كه در يونسكو نيز بازتاب پردامنهاي داشته است نشانه نگراني جدي اين دولتهاست.(مك برايد1370، سازمان كنفرانساسلامي 1378) از طرف ديگر در داخل كشور نيز به بهانه حفظ امنيت ملي، امنيت فرهنگي وسياسي از سوي دولتها و گروههاي تماميت خواه تهديد مي شود. در برخي كشورهاي جنوبمشروعيت سياسي حاكمان مبتني بر توان سركوب مخالفان و يكپارچه سازي سياسي و فرهنگيبخصوص در مورد ناراضيان، رقباي سياسي و اقليتها است. در اين كشورها ساختار دولتبگونه اي است كه قدرت، شخصي تلقي شده و اين به نوبه خود باعث اختلاط امنيت حاكمانبا امنيت ملي شده و در بسياري موارد حمله به شخص، حزب يا هيئت حاكمه مهمترين تهديدامنيت ملي تلقي مي شود. در كشورهايي كه حكومت فاقد مقبوليت و مشروعيت كافي است، بيثباتي داخلي سر چشمه اصلي ناامني بوده و زمينه ساز آسيب پذيري در برابر فتنهها وفشارهاي خارجي است. مساله در اين كشورها تقابل امنيت حكومتگران با امنيت فردي وفرهنگي حكومت شوندگان است. براي درك عميقتر اين مفهوم مي توان به تعاريف فرهنگ محوراز امنيت نيز توجه كرد؛ اين رويكرد، امنيت فرهنگي را زير بخش امنيت ملي ارزيابي نميكند بلكه آنرا جزيي از مفهوم وسيع تر امنيت انساني قرار مي دهد و به اين ترتيب بهدوران پس از سيطره دولت – ملتها، حاكميت جهاني(global governance )، تكامل پروژهجهاني گرايي و هويت بخشي به انسانها توسط سازمانهاي بينالمللي ميانديشد. تهرانيانمعتقد است: «امنيت فرهنگي بعدي از امنيت انساني است كه دائما ناديده گرفته مي شود. امنيت فرهنگي شامل - و نه محدود به - آزادي عقيده، وجدان، زبان، بيان، شيوه زندگي،قوميت، جنسيت، شراكت، اجتماع و مشاركت فرهنگي و سياسي است. اگر چه قوانين اساسيجوامع مدرن معمولا اين آزاديها را تضمين كرده است اما پيشداوريهاي مدرن و پيش مدرنباعث اختلال در عملي شدن اين آزاديها در عرصه حيات ملي شده است.» (Tehranian: 1997) امنيت فرهنگي مهمترين مولفه براي ساختن مفهوم جديد مردم سالاري فرهنگي است. بنا بهيك تعبير مردم سالاري فرهنگي عبارت است از: 1- حفاظت و تشويق تنوع فرهنگي و حقدسترسي به فرهنگ براي همه افراد داخل كشور و جهان 2- تشويق مشاركت فعال در حياتفرهنگي جامعه 3-توانا ساختن مردم براي مشاركت در تصميم سازيهايي كه كيفيت زندگيفرهنگي آنان را تحت تاثير قرار مي دهد. 4- تضمين دسترسي برابر و عادلانه به منابع وحمايتهاي فرهنگي ( http://www.wwcd.crg/cddef.htm ) به اين ترتيب در امنيت فرهنگينيز بايد به دو بعد ملي و جهاني توجه كرد. امنيت فرهنگي و سياسي: رويكردها وراهبردها ظهور تكنولوژيهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي چالش بزرگ نظامهاي سياسي درعرصه سياستگذاري ملي است. وفاق يا اختلاف تصميم سازان و سياستگذاران در مورد تعريفو كاركردها، آينده و تاثيرات تكنولوژي جديد بر ابعاد داخلي و خارجي امنيت سياسي وفرهنگي منجر به ارائه استراتژيهاي كاملا متفاوتي خواهد شد.(لي1356) بر مبناي سه نوعرويكرد: ثبات گرايي، تحول گرايي و اعتدال گرايي نسبت به امنيت وبا توجه به سه محوراساسي در سياستگزاري راهبردي در حوزه سياسي و فرهنگي يعني: - خط مشي سياسي / فرهنگي - تمركز قدرت سياسي / فرهنگي - شيوه مديريت سياسي / فرهنگي مي توان راهبردهاي مختلفنسبت به امنيت سياسي و فرهنگي را در جدول زير ملاحظه كرد؛ دو رويكرد ثبات گرا وتحول گرا شناخته شده هستند و دو قطب مقابل يكديگر را تشكيل مي دهند اما رويكرداعتدال گرا كه بنظر ميرسد مناسبترين پاسخ راهبردي به چالشهاي فنآوريهاي اطلاعاتيو ارتباطي براي ايران در دهه هشتاد باشد همواره مورد بي توجهي مستمر واقع شده است. رويكردها راهبردها بومي گرايي ثبات محور واقع گرايي اعتدال محور جهاني گرايي تحولمحور اولويتها حفظ ارزشهاي سنتي و بومي حفظ ويژگيهاي منحصر به فرد جامعه حفظارزشهاي بنيادي افزايش نوآوريهاي درونزا اتخاذ ارزشهاي تجدد گرايانه افزايش تطابقيا همساني جهاني خط مشي اقتدار سياسي تحميل همساني اقتدار كارا طراحي وحدت در عينكثرت آزادي سياسي تحمل تنوع تمركز قدرت مشروعيت متمركز سياسي/ ملي مشروعيت هوشمندسياسي / ملي/ بينالمللي مشروعيت غير متمركز سياسي/ بينالمللي شيوه مديريت نظامتصميم گيري منزوي و غير حساس نسبت به فشارهاي داخلي و خارجي سلطه نخبگان بر سياستامنيتي نظام تصميم گيري راهبردي و حساس نسبت به تصحيح انحراف مسير ناشي از فشارهايداخلي و خارجي مشاركت نخبگان غير دولتي در تدوين راهبردهاي ملي نظام تصميم گيري بهمپيوسته و بسيار حساس نسبت به فشارهاي داخلي و خارجي نفوذ گروههاي ذي نفع داخلي وكشورها ي قدرتمند بر سياست امنيتي و خارجي جدول شماره 2: تقابلهاي موجود در عرصهسياستگزاري با توجه به امنيت سياسي /فرهنگي همانگونه كه ملاحظه مي شود تقابل نهاييدر امنيت سياسي / فرهنگي در عرصه داخلي ميان آزادي، تحمل چندگانگي و تكثر از يك طرفو حاكميت، اقتدار و نظم از طرف ديگر است. در بحث تئوريهاي هنجاري رسانهها هم عينااين تقابل به چشم مي خورد و ميزان گرايش يك سيستم رسانه اي ملي به يك طرف طيف،نمايانگر نظام سياسي حاكم برسيستم رسانه اي آن كشور است. نحوه نگرش به منشاء و آثارتوسعه فن آوري و رسانه هاي نوين به خصوص اينترنت يكي از عرصههاي اصلي تقابل مياندو راهبرد ثبات گرا و تحول گرا در رويكردهاي امنيتي ايران امروزاست. درراهبرد ثباتگرايي، گسترش رسانههاي نوين موجب تقدس زدايي از ارزشهاي سنتي و قديمي و اختلال درحفظ ويژگيهاي منحصر به فرد جامعه ايراني مي شود. در مقابل تحول گرايان معتقدندگسترش رسانهها موجب ظهور ارزشهاي جديد و افزايش تطابق با فرهنگ جهاني مي شود. ثباتگرايان كه نگران كاهش توان حاكميت سياسي، نظم، كنترل، اقتدار، استقلال و سلطهنخبگان داخلي هستند رسانه هاي مرز شكن و جديد را عامل اصلي بي ثباتي مي دانند و ازطرف ديگر تحول گرايان كه آزادي سياسي، تنوع، مشروعيت غير متمركز، اقتدار اسفنجي،بهم پيوستگي بينالمللي و جهاني شدن را شعار خود قرار داده اند اين رسانه هاي نوينرا به عنوان مهمترين عامل تحول ارزيابي مي كنند. در اين ميان رويكرد اعتدال گرا درزمينه اولويتهاي فرهنگي معتقد است ميتوان با تفكيك ارزشهاي بنيادي از سنتها وارزشهاي ابزاري، موقتي و مصلحتي، پنداره تقابل ميان تغييرات محيطي ناشي از تقويترسانه هاي جهاني با ارزشها را واكاوي و باز سنجي كرد و با سخت گيري نسبت به حفظارزشهاي بنيادي، از نوآوريهاي درون فرهنگي نسبت به آن دسته از سنتهاي مقدس نمايامروزي كه خود چيزي جز بدعتهاي دير پا نيستند استقبال نمود. خط مشي اعتدال گرايانه،افزايش كارايي دولت در مقايسه با بديلهاي فراملي و تحمل وحدت فرهنگي ساختاري در عينپاسداشت پاره فرهنگهاي قومي و بومي- بعنوان سرچشمه هاي زلال آفرينشهاي فرهنگي- درسطوح فرو ملي را لازمه اقتدار حكومت مي داند. در زمينه راهبردهاي مربوط به تمركزقدرت مشروعيت هوشمند به معناي اتخاذ الگوي اقتضايي و پرهيز از الگوهاي تماما همگرايا تماما واگرا در قبال معادله مشروعيت ملي و بينالمللي است. الگوي مديريت كلان دراين رويكرد متمايل به تفكر راهبردي و مديريت بر مبناي هدف و نتيجه است. در اينديدگاه انحرافات ناشي از فشارهاي داخلي و خارجي از طريق بازنگري مستمر اهداف ومسيرها تصحيح ميشود و در اين فرايند خصوصا بر نظرات و مشاركت نخبگان غير دولتي اعماز دانشيان، فناوران حرفه اي و منتقدان و رقباي سياسي تاكيد مي شود. شناخت و تشريحچگونگي مواجهه منابع قدرت و ثروت در ايران با پديده اينترنت نشان دهنده برآيند دركملي از فرصتها و تهديدات امنيتي ناشي از تعامل اين پديده ارتباطي با فرهنگ سياسيحاكم بر كشور و رقابت مخرب رويكردها و راهبرهاي سهگانه بالا است. امواج اينترنت درايران با صرف نظر از اسراييل، ايران اولين كشور خاور ميانه بود كه در سال 1993بهاينترنت پيوست (khazai1997) و در سال 1994داراي اينترانت دانشگاهي شد(burkhart1998 ) و اين اقدام را بدون سرمايه و پشتيباني فني خارجيان و تنها با خريد پنجاه هزاردلار سخت افزار، چندين جلد خودآموز و سخت كوشي چند جوان 25 ساله انجام داد(شهشهاني 1374 ). اما سرعت گسترش و ضريب نفوذ اينترنت در ايران نسبت به كشورهاي منطقه با افتو خيزهايي روبرو بوده است(burkhart1998، آشنا1378). موج اول دسترسي به شبكه هايجهاني در سالهاي ابتدايي دهه هفتاد خورشيدي با روندي كند ولي بومي آغاز شد. بر خلافتمامي كشورهاي منطقه و بسياري از كشورهاي جهان و كاملا شبيه تجربه آغازين امريكا درراهاندازي شبكه بنياد ملي علوم(NSFNET)، در ايران نيز بخش علمي و پژوهشي و نهبخشهاي بازرگاني و اقتصادي، بنيانگذار و پيشتاز ارتباط با اينترنت بودهاست(burkhart1998)؛ در سال 1372 مركز تحقيقات فيزيك نظري و رياضيات(IPM) با پشتكارپژوهشگران جوان و پشتيباني سياسي رييس خود كه همزمان يكي از قدرتمندترين نمايندگانمجلس نيز بود توانست با گذر از موانع قانوني، از طريق شبكه علمي و آموزشي اروپا (EARN) و پس از ثبت جهاني حوزه ملي(IR )، برخي از دانشگاههاي كشور را به اينترنتمتصل نمايد(شهشهاني 1374). تا سال 1374، در سطح جامعه دانشگاهي، بهره برداري صرفاعلمي و پژوهشي از اينترنت تقريبا بدون هيچ سياستگذاري كلان، با پهناي باند بسياراندك و بدون بهره گيري از امكانات گرافيكي، بطور تدريجي گسترش يافت و حدود 60 هزاركاربر دانشگاهي را پوشش داد. در سالهاي اخير مسئوليت اينترانت بين دانشگاهي بهسازمان پژوهشهاي علمي و صنعتي واگذار شده است و شبكه علمي كشور(IROST) بيش از 140دانشگاه و مركز پژوهشي را به يكديگر و اينترنت متصل كرده است. در اين ميان اعمالتحريمهاي اقتصادي، تكنولوژيك و حتي گاه علمي آمريكا، در كاهش كميت و كيفيت توسعهاينترنت در ايران بي تاثير نبوده است (arabshahi1996،burkhart998). موج دوم اينترنتاز نهادهاي شهري سر بر داشت و به توسعه بخش خصوصي انجاميد. در سال 1374همزمان باشكستن پوسته ابتدايي و تجاري شدن سريع اينترنت در جهان ، موسسه ندارايانه وابسته بهشهرداري تهران اقدامات نمايشي و بلندپروازانهاي را با الگوبرداري از شبكه ميني تل (minitel) فرانسه براي ارايه خدمات اطلاع رساني شهري سامان داد. پس از يك دورهتجربه و شكستي پر هزينه، شركت با تغيير استراتژي خود، راه اندازي خدمات اينترنتيبجاي توليد و اشاعه اطلاعات شهري را در اولويت قرار داد و به اين ترتيب قويترينارايه كننده خدمات اينترنت در بخش شبه دولتي متولد شد. چندي بعد، ندا رايانه باپشتيباني شهردار مقتدر تهران و يك هيات امناي ويژه و چند منظوره تلاش كرد از طريقارايه خدمات سريع و سهل عملا انحصار اينترنت تجاري را بدست آورد؛ اينجا بود كهمخالفت رقابتآميز وزير وقت مخابرات و توقف پروژه يك هزار شماره تلفني، و توقيف 200خط تلفني آن، دومين شكست تجاري- سياسي را بر اين شركت تحميل كرد(ندارايانه 1377) در اين ميان نبايد نقش تاريخي و پيشتازانه اين موسسه را در ارايه اولين خدمات عمومي e-mail, bbs, telebazar, newsgroup و روزنامه الكترونيك را از جنبه بومي سازي فرهنگتوليد و مصرف اطلاعات با بهره گيري از شبكه هاي رايانه اي فراموش كرد. تنش ميانمخابرات و شهرداري راه را براي ديگران باز كرد تضعيف رقيب اصلي، كاهش ريسك سرمايهگزاري و تداوم بلا تكليفي قانوني اين امكان را فراهم آورد كه بخش خصوصي مرتبط بادولت با بهره گيري از رانتهاي دولتي و سرمايهها و امكانات ايرانيان خارج از كشور،با اتكا به فنآوري گران قيمت ارتباطات ماهواره اي و فارغ از محدوديتهاي خطوطمخابراتي درون و ميان شهري، سر رشته واقعي گسترش دسترسي شهروندان عادي، كاربرانخانگي و شركتهاي تجاري به اينترنت و خدمات متنوع آن را بدست بگيرد افزايش تعدادكاربران از ده هزار به يكصد هزار نفر در فاصله چهار سال را ميتوان حاصل تلاش سودآوربخش خصوصي دانست. (rouhani2000). دولت و اينترنت در ايرانبه علل تاريخي، سياسي واقتصادي حضور دولت در همه عرصه هاي زندگي اجتماعي در ايران بسيار پر رنگ است اماتوجه دولت به اينترنت عليرغم اهميت آن دير هنگام، بخشينگر و تابع تغييرات سياسيبوده است. در بخش دولتي، شركت مخابرات داده هاي ايران (DCI) وابسته به شركت مخابراترا ميتوان مهمترين عامل بالقوه و در عين حال مانع بالفعل در راه گسترش اينترنت درچند سال اخير دانست. اين شركت كه از نظر حقوقي وضعيت آن روشن نشده است و بودجه جارياندكي در اختيار دارد در سال 1374 تاسيس شد و به سرعت مدعي انحصار اطلاع رسانيالكترونيكي در كشور شد. پروژههاي گران قيمت سويچهاي X.25 و شبكه ايران پك - BBS شارع، شبكه صوتي صبا و...- علاوه بر ايجاد امكان انتقال دادهها از طريق مراكزمخابراتي سراسر كشور با استفاده از يك ارتباط9600|b/s با كانادا اتصال 20000 مشتركرا در سال 1995 فراهم كرده و در سالهاي بعد با راه اندازي يك خط Kb/s Vsat64 ازطريق Gulf Net كويت خدمات خود را گسترش داد. در حال حاضر DCI در ميان مدت برايظرفيت 44 مگا بيت در ثانيه برنامه ريزي كرده است. DCI در برنامه سوم توسعه برايچندمين بار طرح شبكه ملي ديتا را ارايه كرد و با اجراي فاز اول آن كه قرار بود تاانتهاي سال 1380 تكميل شود چهار ويژگي اصلي شبكه ديتا را به شرح زير تعهد كرد: 1- ارايه سرويسهاي شبكه ديتا در 420 نقطه در بيش از 180 شهر كشور 2- ايجاد زير ساختلازم براي شبكه هاي داخل سازماني و ارتباطات نقطه به نقطه با ظرفيت 7000پورت وسرعتهاي 64 كيلو بيت بر ثانيه با توان پوشش يك ميليون كاربر انتهايي 3- ارايه خدماتاينترنت و شبكه ملي IP در سراسر كشور با ظرفيت10000 پورت با توان پوشش1000 ISP ويكميليون كاربر انتهايي اينترنت 4- ارايه بيش از 200 پورت نامتقارنِِِِِِِِِِِ ADSL با سرعت8 مگا بيت بر ثانيه در هشت شهر بزرگ كشور براي سرويسهاي مالتي مديا و ويديويزنده(شركت مخابرات ايران 1379) اگر چه اين هدفگذاريها در مقايسه با طرحهاي توسعهبسياري از كشورهاي جهان و منطقه بسيار محافظهكارانه است، تحقق عيني همان هم درشرايط فعلي به عزمي جدي نياز دارد وگرنه تنها كاركرد آن قطورتر شدن پرونده وعده هايانجام نشده مخابرات است. سياست گزاري ملي در بستر جهاني واقعيت اين است كه بدونملاحظه چند الگوي ملي در برخورد با اينترنت نميتوان از سياستگزاري مبتني بر فهمجهاني سخن گفت لذا معرفي اجمالي چند نمونه كه با سه رويكرد تحولگرا، ثباتگرا واعتدالگرا تناسب بيشتري دارند ضروري است. الگوي آمريكايي اينترنت در امريكا نه بهعنوان تهديد امنيتي بلكه به عنوان بزرگترين فرصت ملي تلقي مي شود. كاخ سفيد در پنجمژانويه 2000 بيانيه اي را تحت عنوان استراتژي امنيت ملي در قرن جديد منتشر كرد. دراين بيانيه ضمن بر شمردن منافع حياتي آمريكا، از اينترنت به عنوان مهمترين ابزارديپلماسي مردمي Public diplomacy نام برده شده است. «پيشرفت جهاني تكنولوژيهاي آزادو اطلاع رساني چون اينترنت توانايي شهروندان و موسسات را براي تاثير گذاري برسياستهاي دولتها تا حد غير قابل تصوري بالا برده است ديپلماسي مردمي يعني تلاش برايانتقال اطلاعات و پيامهايمان به مردم جهان يكي از ابعاد مهم استراتژي امنيت ملي مااست. برنامه ريزي ما بايد به گونه اي باشد كه توانايي ما را براي اطلاع رساني وتاثير گذاري بر ملل كشورهاي ديگر در جهت منافع امريكا تقويت كند و گفتگوي ميانشهروندان و موسسات امريكايي را با نظايرشان در ديگر كشورهاي توسعه ببخشد». توسعهاينترنت در داخل و استفاده از آن براي تاثير گذاري بر ديگران بخشي مهمي از سياستهاياستراتژيك آمريكا است (us Depts. State: 2000) از طرف ديگر مراقبت الكترونيك برحجم، جهت و محتواي ارتباطات مخابراتي و ماهوارهاي در قالب اطلاعات سيگنال (SIGINT)امنيت اطلاعات(INFOSEC) بخش مهمي از وظايف آژانس امنيت ملي(NSA) را تشكيلمي دهد. (WWW.NSA.gov) افزايش جرايم كامپيوتري در آمريكا از جمله حمله به سايتهاي Amazon و Cnn وYahoo، رييس اف بي آي را واداشت تا در فوريه سال 2000 از كنگرهبخواهد 37 ميليون دلار به بودجه 100 ميليون دلاري وزارت دادگستري براي مبارزه باجرايم كامپيوتري بيفزايد و كلينتون در همان ماه درخواست يك بودجه 9 ميليون دلاريبراي تاسيس مركز امنيت ملي، مشاركت شركتهاي اينترنتي و تجارت الكترونيك عليه حملهكنندگان به سايتهاي كامپيوتري را به كنگره ارائه كرد. (WWW.Cnn.com: 2000،feb،16) الگوي اسراييلي اسرائيل در فاصله سال 1994 تا 2000 تبديل به يك غول صنعت اينترنتشده است؛ در سطح داخلي اتخاذ سياستهاي كلاني از قبيل - اختصاص 3درصد از GDP كشورمعادل 90 ميليارد دلار به تحقيق و توسعه در زمينه تكنولوژي پيشرفته، - آموزشمهارتهاي پيشرفته كامپيوتري در دوران سربازي و تداوم آموزش در دوران خدمت احتياط. ودر سطح جهاني - توليد Checkpoint باپيشينه و ريشه دركاربردهاي نظامي- بعنوان يكيازقابل اطمينان ترين و پر فروش ترين فايروالهاي جهان كه كشورهاي عربي نيز به آنمتكي هستند- بخشي از سياستهاي اينترنتي اعلام شده اسراييل است.( wang1997) الگويچيني چين رسما اعلام كرده است به دنبال برقراري توازن ميان جريان آزاد اطلاعات وصيانت فرهنگ و ارزشهاي اجتماعي خود مي باشد. پيتر ييپ معاون شركت دولتي اينترنت چينگفته است: ما علاقه اي به قمار، پورنوگرافي و موارد حساسيت برانگيز سياسي نداريم ماحتي محتواي فيلتر شده اينترنت را تنها و مهمترين نيرويي مي دانيم كه درهاي چين رابر روي دنيا مي گشايد و راه تغييرات اقتصادي را هموار مي كند. در اجراي ايناستراتژي چين اقدامات زير را انجام داده است. - سرمايه گذاري عظيم در صنايعالكترونيك، مخابرات و كامپيوتر - اقدامات وسيع و سازمان يافته براي تكثير، شكستنقفل و شبيه سازي نرم افزارها وبرنامه هاي كاربردي كامپيوتري و تقويت صنعت عظيم نرمافزار در چين. - تاسيس شركت دولتي اينترنت چين و انحصار ورود اينترنت به كشور ازطريق اين شركت - همكاري شركت با غولهاي اينترنتي آمريكا براي ايجاد خدمات مبتني بروب با استانداردهاي كيفي AOL و استانداردهاي اخلاقي و قانوني چين. - جلب همكاري AOL و Netscape براي توليد يك پويشگر اينترنت به زبان چيني - هزينه عظيم براي فيلتركردن محتواي نامناسب اخلاقي و سياسي در اينترنت ( www.techweb.com/news/twb ) الگويكشورهاي عربي حاشيه خليج فارس تقريبا در تمام كشورهاي حاشيه خليج فارس كنترل قويدولتي بر محتوا و توزيع اطلاعات وجود دارد. اين كنترلها به علل مذهبي، سياسي وفشارهاي داخلي صورت مي گيرد. روش اصلي كنترل اطلاعات الكترونيك در اين كشورهاانحصار مخابرات در شركتهاي دولتي است. يكي از پيامدهاي اصلي اين كنترل دولتي تاخيردر رسيدن اينترنت و كندي در همه گير شدن آن در اين كشورها است. در كشورهاي عربيمنطقه خليج فارس دولت و بخش دانشگاهي عامل گسترش اينترنت نبوده اند در عوض تجارتآزاد و بازرگانان خارجي مقيم بيشترين مشتاقان و كاربران اينترنت را تشكيل مي دهند،در واقع هيچ شخص، سازمان و تجارت مدرني نمي تواند بدون اتكاء به وب و اينترنت دررقابت جهاني براي دسترس به منابع طبيعي و اقتصادي خليج فارس به بقاء خود ادامه دهد. اقتصاد وابسته و ادغام منطقه در اقتصاد جهاني اتصال به اينترنت را گريزناپذيري كند. بازار مصرف اينترنت در كشورهاي عربي خليج فارس اساس تجاري است. كشورهاي خليج فارساز نظر سياستگذاري در مورد اينترنت روي يك طيف قرار دارند كه يك طرف آن عراق و طرفديگر آن يمن و قطر است. عراق تاكنون رسم به اينترنت متصل نشده است و مودمهاي شخصيرا ممنوع كرده است از طرف ديگر يمن و قطر با حذف هر گونه كنترلي بر روي اينترنت وسرمايه گذاري براي گسترش زيرساختها به منافع اينترنت بيشتر از خطرات آن بهادادهاند. كويت با برخورداري از سيستم مخابراتي كاملا پيشرفته در 1994 ارائه خدماتعمومي اينترنت را آغاز كرد. وزارت مخابرات كويت امتياز ISP به ابتدا به گلف نت وسپس به يك كمپاني ديگر واگذار كرد. گلف نت از طريق ماهواره به Sprint آمريكا متصلاست. دانشجويان كويتي بدون هيچ گونه هزينه به اينترنت دسترسي دارند. عمان به واسطهجبران عقب ماندگي نسبي از ديگر كشورهاي خليج فارس، بازسازي سيستم مخابراتي را دراولويتهاي خود قرار داده است در چارچوب يك طراحي ملي براي زيرساختها و خدماتمخابراتي GTO سازمان عمومي مخابرات طرحي را براي سال 2000 ارائه كرد كه در آن امكاندسترسي به هر اطلاعي در هر زماني در هر كجا و به هر شكل ارائه براي دولت و بخشخصوصي پيش بيني شده اند. GTO در سال 1995 يك مناقصه بينالمللي را براي ISP اعلامكرد. در اين مناقصه Sprint آمريكا برگزيده شد و علاوه بر ايجاد سايت، اداره آن رابه مدت 5 سال تعهد كرد. دسترسي عمومي به اينترنت از دسامبر 1996 فراهم شد و كاربريتجاري آن به سرعت توسعه يافت. قطر مدرنترين شبكه مخابراتي منطقه را ايجاد كرده استو انحصار مخابرات دولتي توسط Q-tel اعمال مي شود كه تنها ISP كشور را دارا مي باشدولي بررسيهايي به منظور خصوصي سازي - ولي به صورت غيررقابتي - در حال انجام است،دولت در كنار اينترنت يك سيستم اطلاعاتي ژئوفيزيكي را با اهداف توسعه بخشي عمومي وخصوصي به سرعت توسعه داده است ولي آموزش عالي و دانشگاه بهره چنداني از آن نبردهاند. قطر تنها كشور حاشيه خليج فارس است كه خود را منطقه فارغ از سانسور اطلاعاتمعرفي كرده و هيچگونه كنترلي بر محتواي اينترنت اعمال نمي كند. تنها حساسيت دولتمسئله پورنوگرافي است كه با استفاده از فايروال تا حدي كنترل ميشود. امارات متحدهعربي از سال 1995 ارزان قيمتترين و نظارت شدهترين خدمات اينترنت منطقه را ارائهمي كند و بيشترين نسبت كامپيوتر متصل به اينترنت نسبت به جمعيت را دارا ميباشد. دولت بخش تجاري و دانشگاهها همه پشتيبان اينترنت هستند و از آن به خوبي بهره برداريمي كنند. وزارت مخابرات با راه اندازي چند پراكسي سرور گران قيمت تمام تبادلات دادهها را فيلتر كرده و كنترل مي كند. در عين حال امارات شاهد بيشترين مباحثات افكارعمومي درباره خطرات استفاده از اينترنت بوده است. عربستان سعودي بزرگترين ومحافظهكارترين كشور منطقه است و خاندان حاكم بر سعودي نسبت به موارد غير اخلاقي وفعاليتهاي تبعيديان خارجنشين بسيار حساس هستند هنوز اينترنت در سعودي توسعه چندانيپيدا نكرده است و دسترسي عمومي در اينترنت همگاني نشده است. اما برخي از بخشهايدولتي، پزشكي و دانشگاهي از طريق يك اتصال ماهواره اي به امريكا از خدمات اينترنتاستفاده مي كنند. سعودي گرانترين طرح مطالعاتي در مورد كاربردها و استلزاماتاينترنت را به مدت 2 سال پي گيري كرد و در نتيجه روش مديريت كاملا متمركز براي وروداينترنت به كشور و كنترل كل ورودي توسط يك فايروال ملي براي جلوگيري از دسترسي بهمحتواي نامناسب - از نظر دولت - پذيرفته شد.((burkhart1998 اينترنت و امنيت فرهنگيدر ايران در بحبوحه جنگ نگرشها، اين واقعيت را نبايد از نظر دور داشت كه در حالحاضر اينترنت در ايران نقش بسيار مهمي از لحاظ امنيت فرهنگي ايفا مي كند، از نظرعلمي افزايش توانايي دسترسي دانشجويان، اساتيد و محققان ايراني به منابع الكترونيكو تماسهاي علمي با دانشمندان ديگر كشورها كاملا مرهون اينترنت دانشگاهي است. از نظرافزايش توان كسب آگاهيهاي سياسي و اجتماعي و دريافت آراء مختلف و امكان گفتگو وابراز خود براي همگان نمي توان نقش اينترنت را انكار كرد. امروزه سايتهاي مختلفايراني با تشكيل گروههاي مباحثاتي بسيار جدي در مورد مسائل جهاني و ملي عرصه وسيعيرا براي آگاهي جويي و اعلام نظرهاي تخصصي و عمومي فراهم كرده اند.(sick1997) پيگيري نظر سنجي هاي اينترنتي در مورد انتخابات مجلس ششم، انتخاب رئيس مجلس فايده ياضرر ارتباط با آمريكا، مهمترين شخصيت قرن اخيرايران و... نشان مي دهد كه اينترنتبراي ايرانيان امكانات كاملا مساعدي براي ابراز آزادانه عقايد، و مشاركت سياسي وفرهنگي فراهم آورده است. حتي برخي احزاب و داوطلبان نمايندگي از جمله آقاي دكترحداد عادل براي تبليغات انتخاباتي خود از اينترنت استفاده كردند. به اين ترتيب ميتوان نقش مهمي براي اينترنت در گسترش آزاديها و مشاركت سياسي و دمكراسي فرهنگي قايلشد. معيارهاي امنيت فرهنگي در سياستگذاري براي تحليل فرآيند سياستگذاري در مورداينترنت در ايران، پاسخ به سوالاتي در مورد آزادي بيان، كنترل جريان اطلاعات،قوانين مربوط و در يك بيان تئوري هنجاري حاكم بر رسانههاي جديد ضروري است. اينسوالات به 5 حيطه اصلي قابل تحليل است - حق ارتباط خصوصي - حق ارتباط ناشناس - حقرمز گذاري در ارتباط - معافيت كانال ارتباطي از مسووليت محتوا - دسترسي عمومي وارزان با توجه به تحقيق محسنيانراد، تئوري هنجاري حاكم بر رسانه هاي مرسوم درايران در سال 1376، آميزه اي از تئوري مسووليت اجتماعي، توسعه بخش و ايدئولوژيكبوده است.(44) تغييرات سياسي سال 76 به بعد نقش تئوري مسووليت اجتماعي را تقويتكرده است ولي در مورد اينترنت وضع متفاوت است و حاكميت تئوري آزادي گرا بر دسترسي وانتشار از طريق اينترنت كاملا ملموس است تا اواخر نيمه اول سال 1380 دولت هيچگونهنظارت و دخالت محسوسي در مورد آن نداشته است. زيرا: - قوانين مربوط به مطبوعات كهعمدهترين قانون در حوزه محدوده محدوديتهاي آزادي بيان است در مورد گفتار روي شبكهتسري ندارد. - افراد، سازمانها و شركتها امكان دسترسي به سرويس دهندگان اينترنت رااز طريق خطوط تلفن دارند. - براي دسترسي به اينترنت هيچگونه مجوز دولتي لازم نيست. - دسترسي به اينترنت بايست يا پست الكترونيك نياز به هيچ نوع تاييديه اي از طرف هيچسازمان دولتي ندارد. - هيچ دستورالعمل يا بخشنامه اي وجود ندارد كه سرويس دهندگانرا موظف كند اطلاعات مربوط به مشتركان، كاربران و محتواي داده هاي تبادل شده را بهسازمانهاي دولتي ارائه دهند. - هيچ قانون يا دستورالعملي براي منع رمز گذاري محتوايداده هاي مبادله شده وجود ندارد. - هيچ قانوني وجود ندارد كه سرويس دهندگان ملزم بهكنترل محتوا نمايد. - هيچ سياست و اقدام مشخصي در مورد سانسور يا بلوك كردن سايتها،گروههاي مباحثاتي و آدرسهاي پست الكترونيكي وجود ندارد و ايران فاقد يك فايروال وسيستم فيلترينگ ملي و مركزي است. - هيچ قانوني وجود ندارد كه سرويس دهندگان رامسوول محتواي سايتهاي روي سرويس بداند. - كافه هاي اينترنتي به سرعت در حال رشد استو هيچ قانون خاصي براي نحوه تاسيس و نحوه اداره آن وجود ندارد. اين كافهها تابعقانون اماكن عمومي هستند. - خدمات اينترنت در ايران به سرعت ارزان شده است و دولتبراي دسترسيهاي دانشگاهي سوبسيد قابل ملاحظه اي را پذيرفته است. سياست گسترش فيبرنوري و افزايش ظرفيت تبادل بينالمللي دادهها از سياستهاي جاري دولت است. مشكلاتفعلي سياستگذاري در امنيت فرهنگي و اينترنت در جريان سياستگذاري براي اينترنت دركشور ما موانع جدي وجود دارد. اين موانع را مي توان به شرح زير مرتب كرد: فقداناستراتژي فرهنگي كلان در مورد صنايع فرهنگي جديد فقدان سياست ملي مخابراتي روشننبودن اولويت بندي در مورد گسترش تلفن ثابت، همراه و مخابرات دادهها روشن نبودنميزان ظرفيت دولت در پذيرش مشاركت بخش خصوصي در وارد كردن و توزيع اينترنت. فقدانسياست روشن گمركي در مورد مجاز يا ممنوع بودن واردات تجهيزات دريافت و ارسالماهوارهاي براي خدمات اينترنت وجود رقابت تخريبي ميان ارگانهاي عمومي متولياينترنت در كشور از جمله فيزيك نظري، شركت مخابرات و صدا و سيما فقدان سياست ملياطلاع رساني عليرغم تشكيل شوراي عالي اطلاع رساني اين شورا به سياستگزاري تفصيلي واعلام شده اي در زمينه اطلاع رساني دست نيافته است. وجود مدعيان و متوليان متعدد درمديريت ملي اطلاع رساني و عدم تفكيك وظايف آنها موجب كندي و بلكه عقب ماندگي جديايران در توليد و سازماندهي اطلاعات الكترونيك شده است. امروز به علت عدم ساماندهياطلاعات علمي كشور دسترسي به كتابخانه كنگره امريكا بسيار ساده تر و مقيدتر ازدسترسي به كتابخانه هاي ملي، مجلس و دانشگاه تهران است. فقدان سياستهاي نظارتي وامنيتي هم اكنون معلوم نيست مسوول حفاظت از داده هاي موجود در سامانههاي نظامي،امنيتي و اقتصادي كشور كيست؟ چه سازماني مسوول جلوگيري، پيش گيري و پي گيري حملاتالكترونيكي و نقض امنيت سامانههاي ملي است؟ معلوم نيست چه سازماني متوليسياستگذاري و تعيين موارد ممنوعه در تبادل دادهها است؟ معلوم نيست كدام سازمانمسوول نظارت بر كيفيت فرهنگي و محتواي سايتهاي توليد شده و قابل دسترس در كشور است؟ملاحظات فرهنگي در سياستگذاري به نظر مي رسد ملاحظات اساسي فرهنگي در سياستگذاريهايآتي در مورد اينترنت در ايران به شرح زير مي باشد: - گسترش اينترنت در كشور ايرانبايد به گونه اي باشد كه به خلاقيت گستري مدد رساند نه اينكه موجبات خلاقيت زداييرا فراهم آورد. سياستگذاري در مورد توسعه اينترنت نبايد به توسعه مصرف يا باز توليدمحتواي آن محدود شود بلكه بايد گسترش فرهنگ بومي و مذهبي و مقاومت فرهنگي را بهدنبال داشته باشد. - بيش و پيش از توسعه اينترنت بايد به نظام توليد و سازماندهيالكترونيك اطلاعات علمي، اداري و مالي بر اساس استانداردهاي قابل تبادل در شبكهاهتمام داشت و بودجه هاي كلاني را به اين امر اختصاص داد. - تدوين و اجراي قوانينمورد نياز و روز آمد در حوزه ارتباطات شبكه اي بسيار اساسي است. اين قوانين به خصوصموضوع حقوق تكثير و مالكيت آثار فرهنگي و نرم افزارها و اطلاعات الكترونيك تاثيرقاطعي در تشويق توليد فرهنگي بر روي شبكه دارد. - در سياستگذاري فرهنگي بايد چگونگيكاربرد تكنولوژي توسط موسسات فرهنگي و تاثير آن را بر مخاطبان در نظر گرفت. معلومنيست كه هر گونه استفاده از تكنولوژي جديد لزوم به افزايش تاثير پذيري مخاطبان منجرشود. - نظام نظارت فرهنگي بر محتواي داده هاي مبادله شده و ثبت ملي Domain نقشاساسي در پيش گيري از گسترش فساد، تهديدات امنيتي، رسوخ جاسوسي و خرابكاريالكترونيك و عمليات رواني دارد. جمع بندي بنظر ميرسد تهديد اصلي و بالفعل كشور درمورد اينترنت فقدان گفتمان امنيتي در مورد اين پديده است. اينترنت كه بطور بالقوهمي تواند هم تهديد و هم فرصتي طلايي براي امنيت فرهنگي و سياسي باشد به عرصه ايفراخ براي رقابت گروههاي فشار سياسي و اقتصادي تبديل شده است. فقدان دانش جامع نگردر مورد صورت مسئله و عدم وجود مطالعات سياستگذاري مقايسه اي در كشور حاكميت روشآزمون خطا و اعمال سلايق فردي و سازماني را به دنبال داشته است. مسووليت پذيري دولتدر سياستگذاري علمي، كارشناسانه و همهسونگر و بهره گيري از تمام توان علمي كشورشرط اصلي تحقق بيشترين منافع و كمترين آسيبها از گسترش صنعت اينترنت در ايران است. منابع فارسي آشنا حسام الدين1378 الگوي هنجاري رسانهها در كشورهاي همسايه ايران،دانشگاه امام صادق، انتشار محدود آشنا حسام الدين1374 تئوريهاي هنجاري ساخت وكاركرد رسانهه، تهران: دانشگاه امام صادق، انتشار محدود آشنا حسام الدين، رضيحسين1376 بازنگري نظريه هاي هنجاري رسانه هاو ارائه ديدگاهي اسلامي، فصلنامه پژوهشيدانشگاه امام صادق، شماره چهارم، تابستان 1376، صص 207-246 اي آرلي جان،1356 به سويسياستهاي ارتباطي واقعبينانه، ترجمه خسرو جهانداري، تهران: سروش بوزان باري، 1378مردم، دولتها و هراس، تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي پچي آيورليو و ديگران 1370جهان در آستانه قرن بيست و يكم، ترجمه علي اسدي، تهران، انتشارات و آموزش انقلاباسلامي تاجيك محمد رضا، 1377 قدرت و امنيت در عصر پسامدرنيسم، گفتمان، شماره صفر،بهار 1377، ص 114 راجرز اورث ام و شوميكراف فلويد 1369 رسانش نوآوريها ترجمه عزتالله كرمي و ابوطالب فنايي، شيراز: دانشگاه شيراز رشيد پور ابراهيم 1356 ارتباطجمعي و رشد ملي، تهران: دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران رنجبر مقصود،1378ملاحظات امنيتي در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، تهران: پژوهشكده مطالعاتراهبردي شركت مخابرات ايران 1379 توسعه مخابرات در برنامه سوم توسعه اقتصادياجتماعي كشور، انتشار محدود شهشهاني 1374 ايران به اينترنت پيوست، خبرنامه مركزتحقيقات فيزيك نظري و رياضيات رابرت، 1377 . ماندل چهره متغير امنيت ملي، تهران: پژوهشكده مطالعات راهبردي محسنيان راد مهدي1377 ارتباط جمعي در كشورهاي اسلامي،دانشگاه امام صادق، انتشار محدود محسنيان راد مهدي 1376 انتقاد در مطبوعات ايران،مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها، انتشار محدود محمدي مجيد1379 سيماي اقتدار گراييتلويزيون دولتي ايران، تهران: جامعه ايرانيان مك برايد شون1369 يك جهان چندين صدا،ترجمه ايرج پاد، تهران: سروش مولانا حميد1371 جريان بينالمللي اطلاعات، ترجمه يونسشكر خواه، تهران: مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها نصر سيد حسين زبان فارسي و هويتملي، گلستان، بي تا، صص43-25 منابع انگليسي Burkhart Grey and Seymour E Good man، Mar 1998 The Internet gains acceptance in the Persian Gulf،Communication،New York. Mohammadi Annabelle Sreberny،Ali (Editor)1994 Small Media، Big Revolution: Communication، Culture، and the Iranian Revolution University of Minnesota Press Sick Gary 1996 Middle East Studies Association Bulletin، December Tehranian majid 1999 Global Communication and World Politics: Domination، Development، and Discourse Lynne Rienner Publishers Us Dept. of state 2000 A National security strategy for a new century منابع اينترنتيwww.glreach.com/globalstats/index Global Internet Statistics (by language) http://www.iranonline.com/ http://www.itu.int/ ti publications INET - 99 ITU، Challenges to the network، 1999 http://www.mit.edu/...web-growth-summary Internet for Development www.techweb.com/wire/story/TWB/19990609 Milton Muller، Internet Growth lags In Developing Nations، 1999 www.ifi.uib.no/staff/research/delexApplicatca 98 icapaper.htm Alexander E. Voiskounsky، Internet: Diversity or unification? http://www.nsa.gov/ About the National security Agency، 2000 WWW.Cnn.com Clinton administration develops Internet security proposals as investigators pursue hackers, Feb, 16,26- www.techweb.com/news/twb/9980528 so China Seeking Filtered content, 05/28/98 WWW.georgetown.edu/research/arabtech/pgi98-1.html Burkhart Grey National security and the Internet in the Persian Gulag Region, 1998, Abstract www.iranian.com/ sep96 web internet Iran Neda News: Dramatic increasing Neda's site Traffic http://neda.net/ nedanews 30 – Peyman Arabshahi: The Internet in Iran, 1996 www.iranonline.com/magazine/issu26/internet/index.html www.ezbord.com http://www.wwcd.crg/cddef.htm What is Cultural Democracy? www.hrw.org/advocacy/internat/mena/appendix.htm www.hrw.org/advocacy/internet/mena/intro.htm www.internetworld.com/print/01/20/in/israel.htm Nelson wang، How Tiny Israel Became An internet Industry Giant,1997.
مقدمه: سرعت تحولات و پيدايش فناوري هاي نوين ، تنوع خدمات پيشرفته و تقاضاي فزاينده براي اين خدمات ، لزوم استفاده بهينه از منابع مالي و انساني و گسترش روز افزون بازار رقابت ، موجب گرديده تا نگرش به صنعت مخابرات در قياس با ساير صنايع متفاوت باشد . اين نگرش هوشمندانه مبين اين واقعيت است كه فناوري اطلاعات و ارتباطات ، نيروي محـركـه تــوسعه در همه ابـعـاد اسـت و ايـن مـهم ، ضـرورت هاي توسعه را متجلي مي گرداند .
در اين راستا شركت ارتباطات زيرساخت در برنامه هاي پنجساله، توسعه شبكه هاي مخابراتي مبتني بر فناوري نوري را در دستور كار خود قرار داد :
اهداف طرح
1-پاسخ دهي به نيازهاي ارتباطي برنامه هاي توسعهي كشور
2-بستر سازي براي حضور شركت هاي دولتي و غير دولتي در بازار مخابرات
3-سوق دادن جامعه به سمت جامعه اطلاعات
4-سرعت بخشيدن به توسعه اقتصادي و اجتماعي
5-ارائه خدمات مورد نياز جامعه در حد مطلوب
6-رفع موانع و تنگناها براي پياده سازي دولت الكترونيكي
7-حضور موثر در دهكده جهاني
8-ايجاد زيرساخت لازم براي تجارت الكترونيكي
9-ايجاد شاهراه ارتباطي جهت حمل ترافيك
10-ايجاد قطب ارتباطات منطقه اي در داخل كشور و تقويت توان راهبردي
11-امكان حضور گسترده و فعال در تمام نقاط كشور از طريق نقاط حضور (POP)
12-حضور در بازار رقابتي
13-امكان دسترسي به شبكه هاي نوري يكپارچه
14-ايجاد شبكه يكپارچه مخابراتي توسعه پذير و قابل انعطاف
براي نيل به اهداف فوق ، نياز به بستر مخابراتي با پهناي باند وسيع و مطمئن است . در اين راستا فيبر نوري با مزاياي زير به كار گرفته شد :
1-تضعيف پايين
2-قيمت تمام شده مناسب
3-سهولت كار كابل كشي به دليل سبك بودن
4-عدم نويز پذيري
5-عدم تأثير ناپذيري از عوامل خارجي ( مانند ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي )
6-امنيت بالا به علت شنود ناپذيري (در مقابل سيستم هاي راديويي)
7-عدم همشنوايي
8-پهناي باند وسيع و مطمئن
9-شبكه سازي مطمئن با قابليت انعطاف
10-قابليت ايجاد شبكه همگرا
11-
لذا اكنون امكان ارائه خدمات مختلف در هر زمان و در هر مكان و براي هر كس فراهم آمده است.
شبكه يكپارچه نوري ايران با پهناي باندي در حدود ترا هرتز ( Tr Hz )متشكل از بزرگراه هايي براي ارسال و دريافت بهنگام اطلاعات است. بطوريكه بدون وجود اين فناوري دقيق و حساس ، امكان ارائه خدماتچندرسانه اي ميسر نيست . با وجود شبكه يكپارچه نوري ايران ، مي توان حجم اطلاعات بسيار زيادي را جابجا نمود و شركت ارتباطات زيرساخت ايران با استفاده از توانمندي هاي آن قادر است بعنوان قطب مخابراتي در منطقه عمل نموده و كشورهاي مختلف همسايه را نيز به هم متصل سازد .
خدمات بالقوه شبكه ملي فيبرنوري ايران
خدمات مخابراتي از اجزاء عمده اقتصاد ملي و جهاني بشمار مي روند زيرا علاوه بر سود آوري هنگفت نقش اساسي و محوري در ارتقاء سطح اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي ايفا مي نمايند . به همين دليل شركتهاي بسياري راغب به سرمايه گذاري در بخشهاي مختلف شبكه مخابرات گرديده اند. اين سرمايه گذاريها گردش مالي مطلوب، ارائه خدماتمتنوع وگسترده ، تبعات اجتماعي مانند ايجاد اشتغال ، بهبود وضع بهداشت و درمان ، ارتقاء سطح دانش عمومي و تخصصي ، امنيت ، صرفه جويي در وقت و انرژي و …بسياري ديگر را در پي دارند.
با توجه به اينكه شبكه يكپارچه نوري ايران واسط ميان شبكه هاي محلي، شهري و منطقه اي استبخش مهمي از خدماتقابل ارائه از طريق شبكه ي نوري ايران مستلزم پيش بيني و عرضه اين سرويس ها در LAN ها و شبكه هاي شهري متصل به شبكه يكپارچه نوري ايران است كه عبارتند از :
vارسال داده با سرعت بالا
vتلفن تصويري
vويدئو بر اساس تقاضا Video on – demand
vپزشكي از دور
vآموزش از دور
vاينترنت پرسرعت
vارسال متن ( Text )
vكنترل خانه از دور
vارسال فايلهاي با حجم زياد
vويدئو كنفرانس
vبانكداري الكترونيكي
vخريد از دور
vخدمات صوتي با كيفيت بالا
vخدمات چند رسانه اي ( Multi Media )
vارائه پهناي باندهاي مختلف به متقاضيان بر اساس درخواست آنها
رويكردهاي فني
براي ايجاد يك شبكه مخابرات نوري كارآمد و نيل به اهداف برشمرده ، بايستي موارد زير در نظر گرفته شود :
1-رعايت استاندارد هاي بين المللي
2-استفاده از تجهيزات منطبق بر فناوري هاي روز
3-رعايت اصول صحيح شبكه سازي
4-استفاده مناسب از برنامه هاي نرم افزاري براي طراحي شبكه
5-بهره گيري از نيروي انساني متخصص ، آموزش ديده و كارآمد
در اين راستا مشخصات تارهاي به كار گرفته شده در شبكه فيبرنوري كشور در برنامه هاي توسعه در مقاطع زماني مختلف، با توجه به استانداردها و فناوري روز و متناسب با توانايي توليد تجهيزات مخابراتي مربوطه انتخاب گرديد كه به شرح ذيل مي باشد :
تار تك مد single mode fiber (S . M) مطابق با استانداردG.652 :
اولين تار نوري كه به طور فراگير درشبكه هاي مخابراتي مورد استفاده قرارگرفت ، تارنوري SM براساس توصيه G. 652 اتحاديه بين المللي مخابرات (ITU-T) است . اين تار در پنجره 1330 nm داراي پاشندگي صفر بوده و حداقل تضعيف آن در پنجره 1550 nmاست . نكته قابل ذكر اين است كه درپنجره 1550 nm عليرغم تضعيف كم ، پاشندگي درآن زياد بوده و در پنجره1330 nm عليرغم پاشندگي صفر، داراي تضعيف بالاتري است. اين نوع تار جهت كار درپنجره 1330 nm طراحي شده است وبا توجه به مسافت و نرخ بيت ارسالي روي آن درسالهاي اوليه استفاده از تارنوري كاربرد فراواني داشته است به طوريكه بخش اعظمي از شبكه هاي موجود مخابراتي از اين نوع تار استفاده مي نمايند و َدربرنامه پنج ساله اول توسعه نيز از اين نوع تار استفاده گرديده استَ .
با توجه به مقدار تضعيف اين تار درپنجـره 1330 nm كــه محدوديــت فاصله را درپي دارد اسـتـفـاده از پـنـجـره 1550 nm به طور روز افزوني افزايش يافت . ولي به دليل پاشندگي بالائي اين نوع تار دراين
پنجره( شکل 1 ) وافزايش نرخ بيت هاي ارسالي ، عامل محدودكننده پاشندگي نيز خود را نشان داد.به اين دليل طراحان وتوليدكنندگان فيبرنوري ، فيبرنوري جديدي را طرح نمودندكه ضريب پاشندگي آن در پنجره 1550 nm صفر بود ، به عبارت ديگر ضريب پاشندگي صفر از پـنجـره 1330 nm بـه پـنجـره 1550 nm منتقل گرديد ، به همين دليل به اين تار جديد DSF(Dispersion –shifted -fiber) ميگويند .
تار DSF مطابق با استاندارد G.653 :
با توجه به اينكه فيبرنوري درپنجره 1550nm، تضعيف كمتري نسبت به پنجره 1330 nm دارد (شكل 2) استفاده از اين پنجره توجه استفاده كنندگان را جلب نمود و توليد ادوات و تجهيزات نوري دراين پنجره افزايش چشمگيري پيدا كرد . به طوريكه در طول چند سال پنجره 1550 nm دركاربردهاي مخابراتي از اهميت ويژه اي برخوردارشد .
اين تار نوري با توجه به افزايش بيت ريت ارسالي وطول مسير ، توسط طراحان ارائه ودر شبكه هاي مخابراتي
براي فواصل طولاني مورد استفاده قرار گرفت .
شکل 2 - مشخصه پاشندگي تار DSF و SM
شكل2مشخصهپاشندگياينتاررابرحسب طول موجومشخصه تار SM استاندارد رانشان ميدهد . نياز روزافزونبه ظرفيت زياد و محدوديتفناوريهمتافتگري تقسيم زمانيTDM (Time Division Multipxing) طراحانسيستمهاي مخابــراتيرابــهسـمـتاستـفـادهازفناوريجــديــدي بــه نـــام همتافتگري تقسيم طول موج WDM (( Wave length Division Multiplexingو Dense –WDM سوق داد .
در اين فناوري امكان ارسال ، دريافت و يا ارسال و دريافت همزمان چند طول موج نوري بر روي يك تار امكان پذير است . هر يك از طول موجها را يك كانال نوري مي نامند كه بطور مستقل اطلاعات مجزايي را حمل مي نمايند .
بدليل درخواست و كاربرد زيادفناوري DWDM برروي تار نوري ، به منظور افزايشظرفيت شبكههاي مخابراتي ، محدوديتهايي درانتقال اين فناوري از طريق تار DSF بروزنمود . اين محدويتها درتار SM استاندارد كمتر از تار DSF بود . ليكن محدويت قبليتار SM استاندار كه هماناپاشندگيزياد آن دراين پنجره بودكماكان وجود داشت . محدوديت هاي تار DSF جهت بكار گيري فناوري DWDM بدليل بروز اثرات غير خطي شيشهاستكه اين اثرات غير خطيعبارتند از :
پديدهي اختلاط چهار موجيFWM در پاشندگي صفربيشترين تاثير را خواهد داشت . اين پديده سبب بروز مولفههاي نوري ناخواسته (طول موجهاي نوري جديد) مي گردد كه درصورت زياد بودن تعداد طول موجها و كم بودن فاصله آنها تعداد اين مولفهها و مزاحمت آنها بيشتر مي گردد زيرافيلتر كردن طول موجهاي مطلوب به سختي انجام شده و گاهاً اين طول موجهاي ناخواسته دقيقاً روي طول موجهاي اصلي قرار مي گيرد كه به هيچ وجه قابل فيلتر كردن نبوده وسبب هم شنوايي مي گردد . به اين دليل تار DSF داراي محدوديت زيادي براي به كارگيري درسيستمهاي DWDM است.
خود مدوله سازي فاز SPM پديده ديگري استكه دراثر چگالي نوري زياد درمحيط انتقال شيشه بوجودمي آيد . SPM بدليل وابستگي ضريب شكست شيشه به توان نوري ودرنتيجه وابستگي سرعت انتقال نور درشيشه به توان آن بوجود مي آيد . به اين ترتيب با تغيير توان نوري تغييرات فازي بوجود آمده دراثر تغيير سرعت به ترتيبي خواهد بود كه سبب پهن شدگي پالس مي گردد كه اصطلاحاً بـــه آنجابه جايي سرخ red-shift و جابه جايي آبي blue- shift مي گويند . اين پديده بيشتر درسيستمهاي تك كاناله با نرخ بيت بالا مزاحمت ايجاد مي كند .
يكي ديگر از اثـــرات غــيـر خــطي، پديده مدوله سازي متقاطع فاز (XPM)است كه درسيــستمهاي چند كاناله (WDM , DWDM) سبب جفت شدگي فاز ي بين كانالها و پهن شدگي پالس مي گردد .
دو پديده پراكنش نوع SRS و SBS ، بيشتر درزمينه تضعيف انرژي نوراني اثر مي گذارد كه به علت بالا بودن توان نوري تغذيه شده به فيبر بوجود مي آيد .
با توجه به محدويتهاي برشمرده درفوق طراحان تارنوري، پژوهش گران اقدام به طرح و توليد تار نوري جديدي به نام تار با جابه جايي پاشندگي غير صفر NZDSF نمودند كه در محدوده 1550nm فاقد پاشندگي صفر بوده و سطح مقطع موثر آن(Core- Effective- Area) نسبت به تار DSF بزرگتر بود .
تارNZDSFمطابق با استانداردG . 655 :
اين تار همانطور كه از شكل 4برمي آيد ، داراي پاشندگي صفر خارج از پنجره 1550nmاست . وبدين ترتيب پديده FWM درآن حذف مي شود . ضمناً بدليل بزرگ بودن سطح موثر آن بطوركلي اثرات غير خطي به ميزان قابل توجهي درآن كاهش مي يايد .
كاربرد عمده اين تار براي سيـستـمـهاي DWDM و WDM است .
لازم به ذكراست براساس اين توصيه مجموعه اي از تارهابه نام :
Larg Effective Area Fiber = LEAF
توسط توليد كنندگان مختلف تار نوري طراحي و توليد گرديد ه است كه هريك داراي
خصوصيات ويژه اي بوده و نسبت بهم داراي مزايا و معايبي هستند كه ضروري است هنگام بكارگيري اين نوع تارها براساس مشخصات سيستم وطرحهاي مربوطه تارمناسب انتخاب گردد .
درضمن برخي از توليد كنندگان تار نوري ، تحقيقاتي درراستاي حذف يون OH انجام داده اند به ترتيبي كه در شكل 5 منحني تضعيف تارنوري ( 5 - الف ) به منحني (5 – ب ) تبديل شده وتضعيف اين تارها در محدوده مربوطه به ميزان قابل توجهي كاهش يافته است به طوريكه اين تارها داراي ضريب تضعيف حدود
0.17 dB/km مي باشند .
شكل 5 - منحني تضعيف تار نوري
لازم به ذكر است كه در بخشي از برنامه دوم توسعه و در كل برنامه سوم از تارهاي NZDSF
كشور ايران با تنوع وسيع آب و هوايي در پارهاي از مناطق آن در زمينه توليد برخي از محصولات كشاورزي نظير پسته، خرما، كشمش، بادام، گردو، زعفران و زيره و زرشك از مزيت نسبي قابل توجهي برخوردار است ، لذا جهت اتخاذ سياستهاي مطلوب در زمينه بهبود نظام بازاريابي و بازاررساني و توسعه صادرات آنها نياز به مطالعات اقتصادي به صورت علمي حائز اهميت ميباشد (تركماني، 1378).ايران به عنوان بزرگترين توليد كننده زيره و زرشك دنيا هنوز در بازار جهاني جايگاه مشخص و روشني ندارد و مجبور است به دلايلي از جمله تبليغات منفي رقبا محصول خود را به كمتر از نصف قيمت جهاني بهفروش رساندلذا در اين مطالعه وضعيت بازاريابي و بازاررساني اين محصولات به صورت مطالعهاي موردي در مناطق عمده كشت استان خراسان مورد بررسي قرار گرفته است.از جمله اهداف اين مطالعه: بررسي و شناخت عمليات بازاررساني زيره و زرشك، تعيين مسير، حاشيه، سود، كارايي و ضريب هزينه بازاريابي زيره و زرشك، برآورد هزينه خدمات بازاريابي و بررسي عوامل موثر بر حاشيه بازاريابي زيره و زرشك و ارائه راهكارهاي مناسب جهت بهبود وضعيت بازاريابي زيره و زرشك مي باشد. با توجه به فقدان انتشار مطالعات اقتصادي جامع در زمينه هاي فوق، در مورد زيره سبز و زرشك ايران ضرورت و اهميت اين تحقيق را نيز ايجاب مينمايد.در اين تحقيق جامعه آماري مورد مطالعه زيره كاران و زرشك كاران استان خراسان ميباشد. براي انجام تحقيق شهرستانهاي سبزوار، اسفراين، تربتحيدريه قائنات و بيرجند انتخاب و جمعا 100 پرسشنامه توليد كننده زيره و زرشك، 25 پرسشنامه عمده فروش و 50 پرسشنامه خرده فروش تكميل گرديده است. انتخاب كشاورزان با روش نمونه گيري خوشه اي دو مرحله اي صورت گرفت. جمع آوري اطلاعات و تكميل پرسشنامهها به صورت مقطعي در سال زراعي 1380 انجام گرفت. به منظور تجزيه و تحليل دادهها و برآورد مدلهاي مورد استفاده از بسته نرم افزاري Eviews استفاده شده است. برخي از مطالعات و تحقيقاتي كه در زمينه بازاريابي و بازاررساني محصولات كشاورزي در داخل و خارج از كشور انجام شده، در زير عنوان گرديده است:
Charles and Gray (1993)براي بررسي عوامل مؤثر بر حاشيه بازاريابي، 4 مدل حاشيه بازاريابي استفاده كردند. اين دو بر اين باورند كه حاشيه بازاريابي به قيمت خرده فروشي، قيمت سرمزرعه و هزينه نهادههاي بازاريابي بستگي دارد. Rajagopal (1992)در تحقيقي در ناحيه باستار هندوستان، كارايي اقتصادي بازاريابي ذرت را بررسي كرد. نتيجه اين تحقيق نشان داد كه در اغلب بازارها، ضريب همبستگي بين ميزان توليد و مازاد قابل فروش معني دار است، اما رابطه بين حاشيه سود و حجم فروش معكوس ميباشد به طوريكه افزايش حاشيه سود در مكانهايي وجود دارد كه مازاد قابل فروش كمتري وارد بازار گردد. محقق در پايان، جهت بهبود سيستم بازاريابي، پيشنهاد ميكند كه در ناحيه مورد بررسي، بايد مسير بازاررساني اينمحصول تغيير كند.
شيروانيان و نجفي (1378)، به بررسي بازاريابي گوجه فرنگي در استان فارس پرداختند همچنين در اين مطالعه عرضه و تقاضا، عملكردها، سازمان بازاريابي، انواع بازارها و قيمت فروش اين محصول در سطوح مختلف بازاريابي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد كه در زمينه عملكرد بازاريابي و قيمتها مشكلات عمدهاي وجود دارد از طرفي به علت اينكه دولت در ارائه اطلاعات بازاريابي اقدامات لازم را انجام نميدهد گروه بارباركنها وارد بازار شدهاند. اين گروه به علت آگاهي از وضعيت بازارهاي موجود و قيمتها به صورت مقطعي وارد نظام بازاريابي شده و بازار را در تسلط خود در آوردهاند. دولت به جاي اينكه به نظارت و مراقبت بازار بپردازد، اقدام به دخالت در امور بازار نموده كه اين امر پيامدهاي نامطلوبي را به همراه داشته است. لذا در پايان پس از بررسي ويژگيهاي توليد، سازمان بازاريابي، انواع بازارها و قيمت محصول در سطوح مختلف بازاريابي، نتيجه گرفتند كه دخالت مستقيم دولت در فرآيند بازاريابي مطلوب نبوده و نظارت دولت را سفارشمينمايند.سالم (1379)، در پژوهشي مسائل بازاررساني انار در استان يزد را مورد بررسي قرار داد. در اين پژوهش 8 مسير مهم بازاريابي شناسايي گشت كه 4 مسير آن منجر به صادرات و باقي مانده به مصرف كننده داخلي ختم ميشود. نتايج حاصل از اين بررسي نشان داد در مسيري كه توليد كننده به طور مستقيم محصول خود را در اختيار خرده فروش قرار ميدهد، كمترين حاشيه و در مسيري كه توليد كننده محصول خود را در اختيار عمده فروش قرار داده و عمده فروش محصول را به ميدانتره بار و ديگر نقاط ميبرد بيشترين حاشيه بازار وجود دارد. همچنين در مسيري كه توليد كننده محصول خود را به خرده فروش داده او نيز صادر مينمايد، بيشترين سهم توليدكننده و در مسيري كه محصول از طريق توليدكننده صادر ميشود كمترين سهم توليد كننده مشاهده ميگردد.
دانشور و مظهري (1379)، در تحقيقي تحت عنوان «نگرش اقتصادي- اجتماعي بر جايگاه محصولاتكشاورزي راهبردي ويژه خراسان» نقشي را كه توليد زرشك در ايجاد درآمد، اشتغال زايي و كمك به توسعهاقتصادي - اجتماعي منطقه داشته، بررسي نمودند. نتايج نشان داد كه توليد زرشك باعث افزايش بهرهوري نيروي كار، كاهش نرخ بيكاريپنهان در بخش كشاورزي و... ميگردد لذا توجه بيش از پيش به توليد كشاورزيزرشك و افزايش سطح زير كشت آن در استان و سرمايهگذاري در راستاي صنايع وابسته به آن ، روند توسعه اقتصادي - اجتماعي مناطق محروم جنوب استان خراسان را بهبود خواهد بخشيد. در ضمن اين مطالعه ارزشافزوده حاصل از زرشك خشك در كل منطقه بيرجند و قاين را 6/5 ميليارد ريال و ارزش افزوده زرشك تبديل شده به افشره در كل منطقه بيرجند و قائن را 22 ميليارد ريال ذكر نموده است
مواد و روشها
در تعاريفي كه براي بازاريابي محصولات كشاورزي ارائه شده، دو ديدگاه وجود دارد. ديدگاه نخست، تعاريفي كه بازاريابي محصولات كشاورزي را كليه عمليات انجام شده بر روي محصول در فاصله بين توليد تا مصرف ميداند. ديدگاه دوم در بر گيرنده تعاريفي است كه بازاريابي محصولات كشاورزي را در مفهومي وسيعتر از ديدگاه فوق مورد توجه قرار ميدهد. به طوريكه بازاريابي محصولات كشاورزي از مرحله برنامهريزي براي توليد آغاز ميگردد. زيرا، در انتخاب ميزان، نوع و چگونگي توليد محصول، توجه به بازار و تقاضاي مصرف كننده لازم است نجفي (1377).
مسير بازاررساني
نحوه قرارگرفتن و ارتباط واسطهها و عوامل بازاريابي كه به وسيله آن محصول از دست توليدكنندگان به دست مصرف كنندگان ميرسد تحت عنوان مسير بازاررساني مشخص ميگردد. ترسيم اين مسيرها مربوط به نقل و انتقال محصول بوده و مسيري كه قسمت عمده محصول را به بازار هدايت ميكند در مركز نمودار ترسيم شده است و ساير مسير ها به صورت فرعي در طرفين مسير اصلي قرار دارد.
ضريب هزينه بازاريابي
در فاصله بين توليد تا مصرف محصولات كشاورزي، فعاليتها و خدماتي بر روي آنها انجام ميگيرد. بطور كلي، به مجموع هزينه فعاليتها و خدمات انجام شده بر روي محصول در فاصله بين توليد تا مصرف، كه به صورت درصدي از قيمت محصول ارائه شده به مصرف كننده است، ضريب هزينه بازاريابي گويند. فرم رياضي اين ضريب به صورت زير است:
R = (CM / PR) * 100
كه در آن R: ضريب هزينه بازاريابي، PR: قيمت خرده فروشي و CM: هزينه بازاريابي است. رابطه فوق بيانگر سهم هزينههاي بازاريابي از قيمت پرداختي مصرف كننده است (زارع، 1376) (شكري خانقاء، 1376).
حاشيه بازاريابي
ديگبي (Digby, 1989) حاشيه بازاريابي را به صورت اختلاف قيمت بين حلقههاي زنجيره بازاريابي تعريف نموده است. بر اين اساس سه نوع حاشيه عمده فروشي، خردهفروشي و حاشيه كل بازاريابي قابل تميز است. روابط مربوط به هر يك از اين سه نوع حاشيه به صورت زير است:
براساس برخي از تئوريهاي اقتصادي، كارايي بازاريابي صرفاً وابسته به طبيعت رقابت در بازار ميباشد. هرچه رقابت بيشتر بر بازار حكمفرما باشد كارايي بيشتر خواهد بود. اين امر از يك طرف، رضايت خاطر مصرف كنندگان و از طرف ديگر، كاهش هزينهها و ضايعات بازاريابي را در پي خواهد داشت. با توجه بهاين مطالب شريواستاوا و رانادهير(Shrivastavaand Ranadhir 1995) سه نوع عدم كارايي بازاريابي شامل عدم كارايي فني (Technical Inefficiency)، عدم كارايي قيمتي (Price Inefficiency) و عدم كارايي كل (Overall Inefficiency) رامعرفي نمودند. روابط مربوط به هر يك از انواع عدم كارايي بصورت زير است:
عدم كارايي فني : T inef =CW / M
عدم كاريي قيمتي: Pinef =CM / MM
عدم كارايي كل : Oinef=CW+CM)/MM
كه در توابع فوق :CW ميزان ضايعات CM : هزينه بازاريابي، MM: حاشيه كل بازاريابي، :Tinefعدم كارايي فني، Pinef: عدم كارايي قيمتي و Oinef: عدم كارايي كل مي باشد.
مدلهاي حاشيه بازاريابي
به منظور تعيين عوامل مؤثر و تعيين كننده حاشيه بازاريابي از الگوهاي متعددي استفاده ميگردد كه ذيلاً به چهار مدل مشهور شامل مدلهاي Mark UP، Relative Margin، Marketing Cost، و Rational Expectation اشاره ميگردد:
كه در كليه توابع فوق::MMحاشيه بازاريابي، :PRقيمت خردهفروش،PR :قيمت خردهفروشي، TRارزش كالاي فروخته شده، Q:ميزان محصول عرضه شده،:PFtقيمت سر مزرعه در دوره جاري، (PFt+1):E ارزش مورد انتظار قيمت سر مزرعه در دوره آينده، r: نرخ بهره،g : نسبت موجودي به فروش و Zبردار هزينههاي بازاريابي ميباشند.
شفافيت بازار
از جمله معيارهايي كه جهت بررسي ساختار بازار مورد استفاده قرار ميگيرد، معيار تعيين شفافيت بازار است. شايان ذكر است كه در حالت استاتيك، يا در يك زمان مشخص چنانچه قيمت در خرده فروشي با مجموع قيمت سرمزرعه و هزينههاي بازاريابي برابر باشد، نتيجه گيري ميشود كه بازار شفاف و رقابتي است
نتايج و بحث
در فرآيند بازاريابي زيره و زرشك، بازارهاي موجود به سه نوع بازار سر مزرعه، بازار عمدهفروشي و بازار خرده فروشي تقسيم ميشود. بازار سر مزرعه بازاري است كه مزارع و باغات زيره و زرشك را تحت پوشش خود قرار ميدهد. اغلب معاملات اين بازار در رابطه با زيره، مربوط به سر مزرعه و در رابطه با زرشك در محل روستا ميباشد و بندرت در سر مزرعه انجام ميشود. اكثر اين معاملات به صورت نقدي و در زمان برداشت صورت پذيرفته است، در مواردي نيز معاملات مدت دار و سلففروشي نيز مشاهده شده است. عرضه كنندگان زيره و زرشك در اين بازار صرفاً توليد كنندگان و خريداران زيره و زرشك، اغلب عمده فروشان و نمايندگان عمده فروش ميباشند. بازار عمده فروشي محدودتر از بازار سر مزرعه است. تمركز اين بازار در شهرستانها ميباشد. در استان مورد مطالعه بازار عمدهفروشي نسبت به بازار سر مزرعه از اهميت بيشتري برخوردار است. عرضه كنندگان به اين بازار، شامل كشاورزان، خريداران محلي، عمده فروشان و نمايندگان عمده فروشان، دلالان و ميدان داران ميباشند و خريداران بازار عمده فروشي زيره به ترتيب اولويت شامل صادركنندگان، عمده فروشان ديگر شهرستانها، خرده فروشان، دلالان و و مصرف كنندگان ميباشند. عمده معاملات زيره در اين بازار به صورت مدت دار و علي الحساب و عمده معاملات زرشك نيز به صورت نقدي ميباشد. تمامي معاملات زيره و زرشك در بازار خرده فروشي در فصول بعد از برداشت و به صورت نقدي انجام ميپذيرد.
عمليات بازاريابي زيره و زرشك در استان شامل انباري داري، حمل و نقل، بسته بندي ، درجهبندي و سرمايه است. زرشك معمولي و پفكي بدليل خاصيت فساد پذيري آنها، انبارداري چنداني ندارند. بدين ترتيب هيچگونه فرصت و موقعيتي براي سوء استفاده عوامل بازاريابي و واسطهها باقي نميماند. در مناطق مورد مطالعه اغلب كشاورزان فاقد انبار مناسب بوده به عبارت ديگر در بازار سر مزرعه و يا در محل روستا انبار مناسبي كه بتواند محصول زيره و زرشك را از تابش نور خورشيد و ديگر عوامل محيطي محفوظ نگه دارد كمتر يافت ميشود. در بازاريابي زيره و زرشك حمل و نقل از سر مزرعه و محل روستا آغاز ميگردد و در صورت فروش زيره و زرشك در بازار سر مزرعه، حمل و نقل آن به بازار عمده فروشي توسط خريدار صورت ميگيرد، اما در صورت ارائه زيره و زرشك در بازار عمده فروشي، حمل و نقل به عهده كشاورز ميباشد و هزينه آن بسته به توافق طرفين قسمتي يا تماماً توسط خريدار يا كشاورز پرداخت ميشود. معمولاً وسيله حمل و نقل در فاصله بازار سر مزرعه و محل روستا تا بازار عمده فروشي نيسان، وانت و به ندرت خاور ميباشد. بسته به نوع بازار، موقعيت و اهيمت درجه بندي متفاوت است به طوريكه زيره و زرشك در بازار سرمزرعه بدون درجه بندي و در بازار عمدهفروشي اغلب براساس درجه مبادله ميشوند.
درجه بندي زيره در بازار عمده فروشي در محل كارخانجات زيره پاك كني انجام ميشود. عدم كنترل و بازرسي شيوه درجه بندي و درجات تهيه شده براي زيره و زرشك موجب سوء استفاده برخي از كارخانه داران و تصفيه كنندگان شده است. برخي از كشاورزان براي مقابله با اين موضوع، محصول خود را به چندين كارخانه عرضه مينمايند. زرشك را ميتوان متناسب با وزن آن در ظروف با پوششهاي مناسب از قبيل سلوفان، نايلون و يا كارتن با لفاف داخلي مناسب بسته بندي نمود. بستههاي زيره بايد به صورت كيسههاي دو لفاف، كه لفاف بيروني از جنس گوني يا الياف صنعتي و لفاف داخلي از كرباس يا متقال تشكيل شده است، باشد. بستهها بايد از موادي ساخته شوند كه بر محتويات دروني خود بي اثر باشند. لوازمي كه جهت بسته بندي زيره و زرشك استفاده ميشود، بايد سالم، تميز، خشك و بدون بو باشد و روش بسته بندي بايد طوري باشد كه حفاظت كامل عليه هر گونه فساد، نفوذ رطوبت و آفات تأمين گردد. بستهها، گونيها و يا كارتنهاي زيره و زرشك بايد در انبارهاي سر پوشيده نگهداري شوند كه از تابش آفتاب و بارش باران و حرارت زياد محفوظ بمانند. اطاق انبار بايد خشك و عاري از بوهاي ناپسند بوده و در برابر ورود حشرات و كرمها مصون باشد. تجهيزات تهويه بايد نوعي تحت بازبيني قرار گيرد كه در شرايط خشك تهويه خوبي انجام گيرد و در شرايط كاملاً بسته باشد. در اطاق انبار بايد تجهيزات لازم جهت تبخير و سوزاندن و دود كردن مواد ضد عفوني كننده موجود باشد.
وجود واسطهها در فرايند بازاريابي به علت دوري توليد كننده و مصرف كننده از يكديگر امري ضروري است. واسطههاي موجود در زنجيره بازاريابي زيره و زرشك شامل عمده فروشان، خريدارانمحلي، نمايندگان عمده فروش، ميدان داران، دلالان و خرده فروشان ميباشند. خريداران محلي به خريد، جمع آوري، حمل و نقل و فروش زيره و زرشك ميپردازند در حالي كه عمده فروشان داراي فعاليتهاي گسترده تر و قابل ملاحظه تري در فرايند بازاريابي زيره و زرشك ميباشند، به طوريكه بر اساس سطح فعاليت ميتوان عمده فروشان را به دو گروه تقسيم نمود: گروه نخست عمده فروشان زيره و زرشك بوده وصرفاً فعاليتهاي مشابه خريداران محلي انجام ميدهند. گروه دوم عمده فروشان تصفيهكننده بوده، اين گروه فعاليت خود را توسعه داده و به تصفيه، پاك كردن و درجه بندي زيره و زرشك ميپردازند. نمايندگان عمده فروش، گروه ديگري از واسطههاي بازاريابي محصول زيره و زرشك ميباشند. دوره فعاليت اين گروه به هنگام برداشت محصول است اين گروه افرادي را در بر ميگيرد كه اطلاع كامل از بازار و قيمت در مكانهاي مختلف را دارا ميباشند .كشاورزاني كه محصولاتشان افزون بر ميزان خريد خريداران محلي است با بستن قراردادهاي ويژه محصول خود را به نمايندگان عمده فروش ميفروشند. انگيزه فروش محصول به نمايندگان عمده فروش، ارائه قيمت بيشتر از سوي اين گروه نسبت به ديگر گروههاست. از طرفي خريد كلي و بدون صرف وقت است. اين افراد با توجه به اطلاعاتي كه در زمينه بازار دارند، بيشترين سود بازاريابي را به خود اختصاص ميدهند. ميدان داران عاملين ديگري نيز در مراكز توليد محصول زيره و زرشك دارند كه واسطه ها ميباشند. اين واسطهها با سرمايه اي كه ميدان دار در اختيار آنان قرار ميدهد محصولات زيره و زرشك توليد كننده را پيش خريد و يا در موقع برداشت، محصول را از توليد كننده خريداري ميكنند، اين گونه واسطهها در ازاي خدمات از ميدان داركارمزد دريافت ميكنند. يكي از مهمترين عاملان بازاررساني زيره و زرشك، دلالان ميباشند. اين افراد در حقيقت نقش اصلي را در ساختار بازار به عهده داشته و به عنوان رابطين توليد كنندگان و خريداران هستند و بدليل داشتن اطلاعات وسيع در مورد قيمت انواع محصولات و همچنين به جهت دارا بودن مهارت در شناسايي ارقام مختلف محصول ( كه به لحاظ قيمتي تفاوت دارند ) نقش مشاوره را براي فروشندگان و خريداران ايفا مينمايند و در قبال آن حق الزحمه دريافت ميكنند. خرده فروشان زيره و زرشك به دو صورت سيار و ثابت به فعاليت مشغولند. خرده فروشان ثابت، همان مغازه داران پراكنده در سطح شهرستانها هستند. خرده فروشان سيار نيز اغلب با استفاده از وسايل نقليه مانند نيسان اقدام به خرده فروشي مينمايند. اين گروه محصول خود را از سطح مزارع و مركز عمده فروشي شهرستانها تهيه ميكنند. تهيه محصول از سطح مزرعه شيوه ايست كه بيشتر خرده فروشان در فصل برداشت به آن روي ميآورند، در ديگر فصول اين گروه محصول خود را از مراكز عمده فروشي فراهم ميسازند.
مسير بازاررساني زيره
نمودار (1-5)، مسير بازاررساني زيره را در استان خراسان نشان ميدهد.مسيرهاي عمده بازاريابي زيره در اين استان شامل (1): توليد كننده- عمده فروش- خرده فروش- مصرف كننده، (2): توليد كننده عمدهفروش- مصرف كننده .(3): توليد كننده- خرده فروش- مصرف كننده ميباشد. لازم به ذكر است كه هر كدام از مسيرها با توجه به اهيمتشان مورد بررسي قرار گرفت.
قيمت گذاري زيره در مسيرهاي مختلف بازاريابي
قيمت زيره در بازار سر مزرعه و محل روستا بر اساس توافق طرفين تعيين مي شود. متوسط قيمت توليدكننده زيره در مسير(1)كه در آن محصول از طريق خريداران محلي ، دلالان ، نمايندگان عمدهفروش، ميدان داران و ديگر واسطهها خريداري ميشود به ترتيب 15485 ريال ميباشد كه اينان نيز محصول خريداري شده را با قيمت 818/16656 ريال در اختيار خرده فروشان قرار داده و خرده فروشان نيز محصول خريداري شده را با قيمت 833/17020 ريال در اختيار مصرف كنندگان و خرده فروشان ديگر شهرستانها قرار ميدهند. در مسير( 2 )، با توجه به توان مالي كشاورز، محصول توليد شده به شهرستانها و مراكز عمده فروشي انتقال داده ميشودكه در اين صورت كشاورز قادر است محصول زيره خود را با قيمت بالاتري در اختيار عمده فروشان قرار دهد. متوسط قيمت فروش توليد كننده در اين حالت 15875 ريال ميباشد. عمده فروشان زيره نيز محصول خريداري شده را با قيمت 857/16892 ريال در اختيار مصرف كنندگان و عمده فروشان ديگر شهرستانها قرار ميدهند .در مسير هاي (3)و (2)، كشاورز محصول توليد شده زيره را كه تا مدتي بعد از برداشت در انبار و يا منازل خود نگهداري نموده جهت دريافت قيمت بالاتر به مراكز خرده فروشي واقع در شهرستانها برده و با قيمتي معادل با 25/15596 ريال در اختيار خرده فروشان زيره نهاده، خرده فروشان مذكور نيز محصول خريداري شده را با قيمت 833/17020 ريال در اختيار مصرف كنندگان و خرده فروشان ديگر شهرستانها قرار ميدهند.
جدول شماره (1): قيمت سر مزرعه، عمده فروشي و خرده فروشي يك كيلوگرم زيره در
مسيرهاي مختلف بازاريابي در استان خراسان (ريال)
محصول
مسير
قيمتسرمزرعه
(ريال)
قيمت عمده فروشي(ريال)
قيمت خرده فروشي(ريال)
زيره
مسير 1
15485
818/16656
833/17020
مسير2
15875
857/16892
857/16892
مسير3
25/15596
25/15596
833/17020
ماخذ: يافته هاي تحقيق
حاشيه بازاريابي در مسيرهاي مختلف بازاريابي
جدول شماره (2)، نشان دهنده حاشيه بازاريابي مسيرهاي مختلف بازاريابي زيره در سطح استان خراسان ميباشد. چنانكه قبلاً بيان شد، حاشيه كل بازاريابي متشكل از حاشيه عمده فروشي وحاشيه خردهفروشي است. در مسير(1)، حاشيه عمده فروشي 818/1171 ريال و حاشيه خرده فروشي نيز 015/364 ريال بوده، بنابراين حاشيه عمده فروشي بيش از حاشيه خرده فروشي است اين بدان علت است كه تفاوت قيمت سر مزرعه و قيمت عمده فروشي در اين مسير زياد بوده از طرفي قسمت اعظم فعاليت هاي بازاريابي شامل درجه بندي و بسته بندي و حمل محصول كه بخش عمده اي از هزينه هاي بازاريابي را به خود اختصاص ميدهد در قسمت حاشيه عمده فروشي قراردارد. در مسير(2)، به علت اينكه عمدهفروش محصول را مستقيماً در اختيار عمده فروشان ديگر شهرستانها و مصرف كنندگان قرار ميدهد، تفكيك حاشيه بازاريابي به حاشيه عمده فروشي و خرده فروشي ممكن نيست، لذا حاشيه خردهفروشي صفر است. در مسير ( 3 ) نيز كشاورز، خود تمام فرايندهاي بازاريابي را انجام داده، محصول را به خرده فروشان فروخته، لذا حاشيه عمده فروشي نيز صفر ميباشد. حاشيه كل بازاريابي در مسير(1)، 833/1535 ريال و در مسير (2)، 857/1017 ريال و در مسير(3)، 583/1424 ريال ميباشد. همانطور كه مشاهده ميشود. حاشيه كل بازاريابي در مسير(1)، نسبت به ساير مسيرها بيشتر ميباشد، زيرا در اين مسير انتقال محصول هم بر اساس انتقال فيزيكي و هم بر اساس انتقال مالكيت بوده همچنين تفاوت قيمت سرمزرعه و قيمت خرده فروشي يا قيمتي كه محصول به مصرف كنندگان فروخته ميشود در مسير(1) نسبت به ساير مسيرها بيشتر بوده، لذا حاشيه بازاريابي درمسير(1) نسبت به ساير مسيرها بيشتر ميباشد.
جدول شماره (2): حاشيه عمده فروشي، خرده فروشي وكل بازاريابي زيره در
مسيرهاي مختلف بازاريابي در استان خراسان (ريال)
حاشيه كل بازاريابي
حاشيه خرده فروشي
حاشيه خرده فروشي
مسير
833/1535
015/364
818/1171
مسير(1)
857/1017
0
857/1017
مسير(2)
583/1424
583/1424
0
مسير(3)
مأخذ: يافته هاي تحقيق
هزينه بازاريابيزيره در مسيرهاي مختلف بازاريابي
جداول شماره(3) تا (5)، نشان دهنده هزينههاي بازاريابي زيره در مسيرهاي مختلف بازاريابي است. همان طوريكه از اين جداول بر ميآيد، هزينههاي عمده بازاريابي اين محصول شامل هزينههاي برداشت، خرمنكوبي، جداسازي، پاك كردن و باددادن، كيسه وكيسه گيري، درجه بندي و هزينههاي بوجاري زيره در كارخانجات زيره پاك كني، حمل به مراكز عمده فروشي و خرده فروشي، هزينههاي فرصت ساليانه مغازه خرده فروش و عمده فروش ميباشد. با توجه به اين جداول مجموع هزينه هاي بازاريابي زيره در مسيرهاي (1)، (2) و(3) به ترتيب 28/606، 35/489 و36/545 ريال ميباشد مسير(1)، بيشترين هزينه را در بين مسيرهاي مختلف بازاريابي دارا ميباشد و مسير(2) كه در آن محصول مستقيما ًتوسط مراكز عمده فروشي در اختيار مصرف كنندگان و خرده فروشان ديگر شهرستانها قرار ميگيرد، داراي كمترين هزينه بازاريابي ميباشد.
جدولشماره(3): هزينه خدمات بازاريابي يك كيلوگرم زيره سبز در مسير (1)
سود بازاريابي، حاصل كم كردن هزينه هاي بازاريابي از حاشيه بازاريابي است.جدول شماره(6)، سود حاصل از فرايند بازاريابي زيره را در مسيرهاي مختلف بازاريابي به ازاء هر كيلوگرم نشان ميدهد. براساس جدول شماره (6)، مسير(1) بازاريابي هر چند حاشيه بازاريابي بالايي دارد، اما به علت داشتن هزينههاي بالاي بازاريابي، سودآوري آن نسبت به مسير (3) كمتر است. درمسير(3) هر چند حاشيه بازاريابي آن نسبت به مسير (1) كمتر است، اما به علت اينكه هزينه هاي بازاريابي دراين مسير نسبت به مسير (1)كمتر است. سود بازاريابي آن نسبت به مسير(1) بيشتر است. در مسير(2) به علت پايين بودن حاشيه بازاريابي آن نسبت به ساير مسيرها سود بازاريابي آن نيز نسبت به ساير مسيرها كمتر ميباشد.
جدول شماره(6): سود حاصل از فرايند بازاريابي زيره در مسيرهاي
مختلف بازاريابي به ازاء هركيلوگرم (ريال)
سود بازاريابي
مسير
223/879
مسير(1)
507/528
مسير(2)
553/929
مسير(3)
ماخذ: يافته هاي تحقيق
ضريب هزينه بازاريابي زيره در مسيرهاي مختلف بازاريابي
ضريب هزينه بازاريابي نشان دهنده سهم هزينه بازاريابي در قيمت مصرف كننده است. جدول شماره(7)، مقادير ضريب هزينه بازاريابي زيره را در مسيرهاي مختلف بازاريابي دراستان خراسان نشان ميدهد بر اساس اين جدول مسير(2) بازاريابي به علت پايين بودن هزينه هاي بازاريابي نسبت به ساير مسيرها ضريب هزينه بالاتري دارد. در مسير(1) و (3) هر چند قيمت دريافتي از مصرف كننده يكسان ميباشد، اما به علت بالابودن هزينه هاي بازاريابي مسير(1) نسبت به مسير(3)، ضريب هزينه مسير(1) از مسير(3) بيشتر ميباشد.
جدول شماره(7): ضريب هزينه بازاريابي زيره در مسيرهاي
مختلف بازاريابي دراستان خراسان(ريال)
ضريب هزينه بازاريابي
مسير
0232/9
مسير(1)
0800/2
مسير(2)
3696/8
مسير(3)
مأخذ: يافته هاي تحقيق
ضايعات زيره در مراحل مختلف بازاريابي
از نظر تئوري، كارايي بازاريابي ملازم با حداقل كردن ضايعات و هزينه است مثلاً كارايي در حمل و نقل يعني حمل با هزينه و ضايعات كمتر، كارايي در انبارداري نيز با همين مفهوم تعريف ميشود، لذا ميزان و ارزش ضايعات جايگاه خاصي در مباحث بازاريابي دارد. ضايعات ميتواند از ريزش بعد از رسيدن كامل محصول در مزرعه شروع شده و تا مغازه خرده فروشي و منازل مصرف كنندگان ادامه يابد. اولين مرحله از ضايعات در مزرعه است، عامل آن در مرحله مذكور شامل تغييرات جوي، انبارداري، آفات و بيماريها، طولاني شدن زمان برداشت، عدم رعايت مسائل زراعي، نحوه بارگيري و حمل محصول، صدمات سطحي و لهيدگي محصول در حين حمل، آلودگي در انبارها، آلودگي در غرفه ميدان داران و عمده فروشان ميباشد.جدول شماره(8)، ميزان ضايعات زيره را در حالتهاي مختلف بازاريابي نشان ميدهد. چنانكه از اين جدول بر ميآيد بخشي از ضايعات زيره در مزرعه و در مرحله برداشت محصول بوده كه عامل آن تغييرات جوي، آفات و بيماريها، طولاني شدن زمان برداشت ميباشد. با توجه به اينكه برداشت اين محصول توسط نيروي كار و به شيوه كاملا سنتي صورت ميگيرد، به طور متوسط ضايعات اين مرحله 8-6 درصد ميباشد. بخش عمده ضايعات اين محصول در مراحل بعد از برداشت ميباشد، كه اين ضايعات شامل ضايعات در مرحله جابجايي و حمل و نقل محصول، ضايعات در مرحله خرمنكوبي، باددادن و جداسازي محصول، ضايعات در كارخانجات بوجاري و زيره پاك كني، ضايعات در غرفه يا انبار عمده فروشان ميباشد كه متوسط ضايعات بعد از برداشت زيره 17-11 درصد ميباشد. بنابراين در مجموع ضايعات زيره بين 17 تا 25 درصد متغير است كه به شرايط انتقال و نگهداري محصول در هر مرحله بستگي دارد.
جدول شماره(8): متوسط ضايعات زيره در استان خراسان (درصد)
مراحل
ميزان ضايعات(درصد)
برداشت در مزرعه
8-6
خرمنكوبي، باددادن وجداسازي
4-3
جابجايي وحمل ونقل
2-1
كارخانجات بوجار
6-4
انبارداري
5-3
جمع
25-17
مأخذ: يافته هاي تحقيق
عدم كارايي بازاريابي زيره در مسيرهاي مختلف بازاريابي
در اين مرحله سه نوع عدم كارايي بازاريابي شامل عدم كارايي فني، عدم كارايي قيمتي و عدم كارايي كل براي هر يك از مسيرهاي مختلف بازاريابي زيره محاسبه شده است. جدول شماره(9)، عدم كارايي فني، قيمتي و عدم كارايي كل مسيرهاي مختلف بازاريابي زيره را در استان خراسان نشان ميدهد، چنانكه از اين جدول بر ميآيد، مسير(3) داراي كمترين عدم كارايي فني، قيمتي و عدم كارايي كل، در بين تمام مسيرهاي مورد مطالعه ميباشد. بدين ترتيب در صورتي كه كشاورز شخصاً به فرايند بازاريابي زيره بپردازد، داراي بيشترين كارايي بازاريابي ميباشد. پس از آن بالاترين كارايي مربوط به مسير(1) است. بر اين اساس جهت مطلوبترشدن فرايند بازاريابي، شكل دهي نظام بازاريابي در قالب اقدام كشاورز به عمليات بازاررساني بهترين راه كار ميباشد، اما با توجه به اينكه تمام كشاورزان از ميزان توليد بالايي برخوردار نبوده و نيز با توجه به مشكل سرمايه اي موجود در بين اين گروه، فعاليت جداگانه هريك از زيره كاران براي انجام فرايند بازاريابي ممكن نميباشد بدين ترتيب فعاليت واسطهها، ميدانداران و دلالان كه از نظر كارايي در مراحل بعد قرار دارد به عنوان بهترين راه چاره ميباشد.
جدول شماره(9): عدم كارايي فني، قيمتي وكل زيره دراستان خراسان (درصد)
عدم كارايي كل
عدم كارايي قيمتي
عدم كارايي فني
مسيرها
5338/0
4081/0
1257/0
مسير 1
6200/0
4807/0
1391/0
مسير 2
4626/0
3828/0
0798/0
مسير3
مأخذ: يافته هاي تحقيق
مدلهاي حاشيه بازاريابي زيره
براي تخمين توابع حاشيه بازاريابي زيره از مدلهاي افزايش قيمت، قيمت نسبي، هزينه بازاريابي و مدل فرضيه انتظارات عقلايي استفاده شده است. نتايج حاصل از تخمين اين مدلها براي محصول زيره به صورت زير ميباشد:
1الف) الگوي افزايش قيمت(MU):
C0250/0 + pR 9688/0 + 352/2947-= M
***(7166/1)***( 3517/4) ***(3055/36):SE
000/0= Sigif F 477/3920 =F 05/2 D=99/0 R-2=99 /0R2=
***: معني دار با احتمال 100%
در اين مدل M حاشيه كل بازاريابي به عنوان متغير وابسته وPR وC متغير هاي مستقل بوده كه به ترتيب قيمت خرده فروشي و بردار هزينه هاي بازاريابي ميباشند. ضريب قيمت خرده فروشي بيانگر اين مطلب است كه اگر قيمت خرده فروشي به اندازه يك واحد تغيير نمايد، حاشيه بازاريابي نيز به اندازه 9688/0 واحد تغيير مييابد يعني با افزايش قيمت خرده فروشي به اندازه يك واحد، حاشيه بازاريابي نيز به اندازه 9688/0 واحد افزايش مييابد و همچنين ضريب هزينه بازاريابي بيانگر اين مطلب است كه اگر هزينههاي بازاريابي به اندازه يك واحد تغيير نمايد حاشيه بازاريابي نيز به اندازه 025/0 واحد تغيير مييابد. يعني با افزايش هزينه هاي بازاريابي به اندازه يك واحد، ميزان حاشيه بازار يابي به اندازه 025/0 واحد افزايش مييابد. همچنين ميزان آماره 2R بيانگر اين است كه اين دو متغير ملحوظ در مدل يعني قيمت خردهفروشي و هزينههاي بازاريابي در مجموع 99 درصد تغييرات متغير وابسته يعني حاشيه بازاريابي را توضيح ميدهند.
ب) الگوي قيمت نسبي(RL)
C123332/0 +83191/0 =M
***(020403/0) ***(005744/0)S.E:
(000/0) =Signif F 2733/137=F 68/1=D 70/0=R-2 71/0=R2
در اين مدل M حاشيه كل بازاريابي به عنوان متغير وابسته و C متغير مستقل بوده كه بردار هزينه هاي بازاريابي ميباشد. ضريب هزينه بازاريابي بيانگر اين مطلب است كه اگر ضريب هزينه بازاريابي به اندازه يك واحد تغيير نمايد حاشيه بازاريابي نيز به اندازه 123332/0 واحد تغيير مييابد. يعني با افزايش هزينه هاي بازاريابي به اندازه يك واحد، ميزان حاشيه بازاريابي به اندازه 123332/0 واحد افزايش مييابد. همچنين ميزان آماره 2R بيانگر اين است كه اين متغير ملحوظ در مدل يعني هزينه هاي بازاريابي71/0 درصد تغييرات متغير وابسته يعني حاشيه بازاريابي را توضيح ميدهد.در هر دو مدل مذكور, معني دار بودن آماره F در سطح كمتر از يك درصد نشان ميدهد كه متغيرهاي ملحوظ در مدل اختلاف معني داري با صفر داشته، لذا كل مدل رگرسيوني نيز معني دار ميباشد. با توجه به اينكه واريانس ناهمساني معمولا در داده هاي مقطعي بيشتر مشاهده ميشود، لذا اين دو مدل نيز از اين لحاظ به روش آزمون پارك و وايت آزمون شد و مشاهده گرديد كه بين اجزاء اخلال واريانس ناهمساني وجود ندارد. d محاسباتي بين du و 4-du قرار دارد، لذا خود همبستگي بين اجزاء اخلال وجود ندارد. مطابق مباني تئوريكي و تجربي يكي از علائم مشخصه همخطي، زماني است كه 2R بسيار بالا بوده، اما بعضي از ضرايب رگرسيوني از لحاظ آماري بر اساس آزمون t معني دار نباشند و از سوي ديگر آماره F كل رگرسيون را معني دار تلقي نمايد اين موارد در مدل هاي اوليه وجود داشت، لذا عواملي كه باعث ايجاد همخطي شديد ميشدند از مدل ها حذف گرديد. خوشبختانه همان طوريكه از آماره هاي مدل هاي نهايي پيداست اين موارد در مدل هاي نهايي نبوده، لذا همخطي مشكل زا در مدل فوق وجود ندارد. در ضمن قابل ذكر است كه مدلهاي هزينه بازاريابي و انتظارات عقلايي براي محصول زيره تخمين زده شد و چون ضرايب آنها مطابق مباني تئوريكي نبود از ذكر آنها در اين مبحث خودداري شده است .در هر يك از روابط فوق چنانكه ملاحظه ميگردد در تخمين مدل افزايش قيمت، متغير هاي هزينه بازاريابي و قيمت مصرف كننده داراي تاثير مستقيم و معني دار بر بر حاشيه بازاريابي ميباشند و در مدل قيمت نسبي، متغير هزينه بازاريابي داراي تاثير مستقيم و معني دار بر حاشيه بازاريابي ميباشد.
شفافيت بازار زيره
.جدول شماره(10)، قيمت سر مزرعه، هزينه بازاريابي و قيمت خرده فروشي زيره را در مسيرهاي مختلف بازاريابي در استان خراسان مورد مقايسه قرار مي دهد.مقايسه ارقام مندج در اين جدول نشان ميدهدكه در تمام مسيرهاي مختلف بازاريابي زيره در استان خراسان به علت اينكه مجموع قيمت سرمزرعه و هزينههاي بازاريابي كمتر از قيمت در خرده فروشيها ميباشد بنابراين مسيرهاي مورد بررسي شفاف نبوده، كه اين امر از كارايي بازار ميكاهد.
جدول شماره(10): مقايسه قيمت سر مزرعه، هزينه بازاريابي و قيمت خرده فروشي زيره
در هر يك از مسيرهاي بازاريابي خراسان (ريال)
ميسر
قيمت سر مزرعه
(ريال)
هزينه بازاريابي
(ريال)
جمع هزينه بازاريابي و قيمت سر مزرعه(ريال)
قيمتخردهفروشي
(ريال)
2
15485
28/606
28/16091
833/17020
2
15875
35/489
35/16364
875/16892
3
25/15596
36/545
61/16141
833/17020
ماخذ: يافتههاي تحقيق
مسير بازاررساني زرشك زرشك در مسيرهاي مختلف بازاريابي
نمودار (2-5)، مسير بازاررساني زرشك را در استان خراسان نشان ميدهد. مسيرهاي عمده بازاريابي زرشك معمولي و پفكي مشابه يكديگر بوده كه شامل (1): توليد كننده- عمده فروش-خرده فروش- مصرف كننده و (2): توليد كننده- خرده فروش- مصرف كننده ميباشد. لازم به ذكر است كه هر كدام از مسيرها با توجه به اهيمتشان مورد بررسي قرار گرفت.
قيمت گذاري زرشك در مسيرهاي مختلف بازاريابي
از جمله معيارهايي كه جهت بررسي ساختار بازار مورد استفاده قرار ميگيرد، معيار تعيين شفافيت بازار است. شايان ذكر است كه در حالت استاتيك، يا در يك زمان مشخص چنانچه قيمت در خرده فروشي با مجموع قيمت سرمزرعه و هزينههاي بازاريابي برابر باشد، نتيجه گيري ميشود كه بازار شفاف و رقابتي استقيمت زرشك معمولي و پفكي در بازار سر مزرعه و محل روستا بر اساس توافق طرفين تعيين ميشود. متوسط قيمت توليد كننده زرشك معمولي و پفكي در مسير(1)،كه در آن محصول از طريق خريداران محلي، دلالان، نمايندگان عمده فروش، ميدان داران و ديگر واسطه ها خريداري ميشود به ترتيب 4755 و252/9471 ريال ميباشد كه اينان نيز محصول خريداري شده را با قيمت 5925 و 67/10541 ريال در اختيار خرده فروشان قرار داده و خرده فروشان نيز محصول خريداري شده را با قيمت 6290 و 835/10895 ريال در اختيار مصرف كنندگان و خرده فروشان ديگر شهرستانها قرار ميدهند. در مسير ( 2 ) محصولات زرشك، كشاورز محصول توليد شده زرشك را كه تا مدتي بعد از برداشت در انبار و يا سردخانه نگهداري نموده جهت دريافت قيمت بالاتر به مراكز خرده فروشي واقع در شهرستانها برده و با قيمتي معادل با 4866 و 744/9569 ريال در اختيار خرده فروشان زرشك معمولي و پفكي نهاده، خرده فروشان مذكور نيز محصول خريداري شده را با قيمت6290 و 835/10895 ريال در اختيار مصرفكنندگان و خرده فروشان ديگر شهرستانها قرار ميدهند.
جدول شماره(11): قيمت سر مزرعه، عمده فروشي و خرده فروشي يك كيلوگرم زرشك پفكي و معمولي
در مسيرهاي مختلف بازاريابي در استان خراسان (ريال)
قيمت خرده فروشي (ريال)
قيمت عمده فروشي(ريال)
قيمت سر مزرعه
(ريال)
مسير
محصول
6290
5925
4755
مسير1
زرشك معمولي
6290
4866
4866
مسير2
835/10895
67/10541
252/9471
مسير1
زرشك پفكي
835/10895
744/9569
744/9569
مسير2
ماخذ: يافته هاي تحقيق
حاشيه بازاريابي زرشك در مسيرهاي مختلف بازاريابي
جدول شماره(12)، نشان دهنده حاشيه بازاريابي مسيرهاي مختلف بازاريابي زرشك معمولي و پفكي در سطح استان خراسان است. در مسير هاي (1)، حاشيه عمده فروشي بيش از حاشيه خرده فروشي است زيرا تفاوت قيمت سر مزرعه با قيمت عمده فروشي در اين مسير نسبت به تفاوت قيمت عمدهفروشي با قيمت خرده فروشي بيشتر است. از طرفي بخش اعظم فعاليت هاي بازاريابي تظير بسته بندي، درجه بندي و ضد عفوني نمودن محصول در اين مسير بازاريابي قراردارد. در مسير(2) به علت آنكه كشاورز خود، اكثر فعاليت هاي بازاريابي را انجام داده، محصول را با قيمت مناسبتري به خرده فروشان شهرستانها ميفروشد، لذا حاشيه عمده فروشي در اين مسير صفر است و به علت آنكه تفاوت قيمت عمده فروشي با قيمت خرده فروشي نسبت به مسير(1) بيشتر بوده، لذا حاشيه خرده فروشي در مسير(2) نسبت به مسير(1) بيشتر ميباشد. با اين وجود به علت اينكه انتقال محصول در مسير(1) هم بر اساس انتقال فيزيكي و هم تغيير مالكيت محصول صورت گرفته، و همچنين تفاوت قيمت سر مزرعه و خرده فروشي در مسير(1) نسبت به مسير(2) بيشتر بوده، لذا حاشيه كل بازاريابي در مسير(1) نسبت به مسير(2) بيشتر ميباشد.
جدولشماره(12): حاشيه عمده فروشي، خرده فروشي و حاشيه كل بازاريابيزرشكمعمولي و پفكي در
مسيرهاي مختلف بازاريابي در استان خراسان (ريال)
حاشيه كل
حاشيه خرده فروشي
حاشيه عمده فروشي
مسير
محصول
575/1426
165/356
418/1070
1
زرشك معمولي
091/1326
091/1326
0
2
1535
365
1170
1
زرشك پفكي
1424
1424
0
2
ماخذ: يافته هاي تحقيق
هزينه هاي بازاريابيزرشك در مسيرهاي مختلف بازاريابي
جداولشماره(13) تا (14)، نشان دهنده هزينه هاي بازاريابي زرشك معمولي در مسيرهاي مختلف بازاريابي است. همان طوريكه از اين جداول بر ميآيد، هزينه هاي عمده بازاريابي اين محصول شامل هزينه هاي خريد كارتن، حمل محصول از سطح روستا تا مراكز عمده فروشي و خرده فروشي، حق العملكاري و دلالي، ضد عفوني و بسته بندي، هزينه هاي خشك كردن، هزينه هاي فرصت ساليانه مغازه خرده فروش و عمده فروش و هزينه هاي فرصت سرمايه خرده فروش و عمده فروش ميباشد. با توجه به اين جداول مجموع هزينه هاي بازاريابي زرشك معمولي در مسيرهاي (1) و (2) به ترتيب 54/525 و09/388 ريال ميباشد. كه در اين بين، مسير(1) نسبت به مسير (2) هزينه بازاريابي بيشتري دارد و مسير(2) كه در آن محصول مستقيما ًتوسط توليدكننده به مراكز خرده فروشي واقع در شهرستانها برده ميشود، داراي كمترين هزينه بازاريابي ميباشد.
جدول شماره(13): هزينه خدمات بازاريابي يك كيلوگرم زرشك معمولي در مسير (1)
درصد
هزينه(ريال)
شرح
30/11
41/59
حمل محصول از سطح روستا تا عمده فروشي
80/3
20
حق العمل كاري و دلالي
82/9
66/51
ضد عفوني و درجه بندي
82/11
14/62
بسته بندي با هزينه خريد آن
41/4
22/23
خشك كردن
89/11
5/62
حمل محصول از عمده فروشي تا خرده فروشي
45/8
46/24
هزينه فرصت سرمايه عمده فروش
14/10
33/53
هزينه فرصت ساليانه مغازه عمده فروشي(ماليات،
اجاره، بيمه و عوارض شهرداري و....)
99/13
54/73
هزينه فرصت سرمايه خرده فروش
12/18
28/95
هزينه فرصت ساليانه مغازه خرده فروشي(ماليات
، اجاره، بيمه و عوارض شهرداري و....)
100
54/525
جمع هزينه بازاريابي محصول
ماخذ : يافته هاي تحقيق
جدولشماره(14): هزينه خدمات بازاريابي يك كيلوگرم زرشك معمولي در مسير (2)
درصد
هزينه(ريال)
شرح
18/21
23/82
حمل محصول از سطح روستا تا خرده فروشي
31/13
66/51
ضد عفوني و درجه بندي
01/16
14/62
بسته بندي با هزينه خريد آن
98/5
22/23
خشك كردن
95/18
56/73
هزينه فرصت خرده فروشي
5/24
28/95
هزينه فرصت ساليانه مغازه خرده فروشي
100
09/388
جمع هزينه بازاريابي محصول
ماخذ : يافته هاي تحقيق
جداول شماره(15) تا(16)، نشان دهنده هزينه هاي بازاريابي زرشك پفكي در مسيرهاي مختلف بازاريابي است. همان طوريكه از اين جداول بر ميآيد، هزينه هاي عمده بازاريابي اين محصول شامل هزينه هاي خريد كارتن، جعبه، حمل از سطح روستا تا مراكز عمده فروشي و خرده فروشي، حق العملكاري و دلالي، ضد عفوني و بسته بندي، هزينه هاي فرصت ساليانه مغازه خرده فروش و عمدهفروش و هزينه هاي فرصت سرمايه خرده فروش و عمده فروش ميباشد. با توجه به اين جداول مجموع هزينه هاي بازاريابي زرشك پفكي در مسيرهاي (1) و (2) به ترتيب 45/524 و 351 ريال ميباشد. كه در اين بين مسير(1) نسبت به مسير (2) هزينه بازاريابي بيشتري دارد و مسير(2) كه در آن محصول مستقيما ًتوسط توليدكننده به مراكز خرده فروشي واقع در شهرستانها برده ميشود داراي كمترين هزينه بازاريابي ميباشد.
جدول شماره(15): هزينه خدمات بازاريابي يك كيلوگرم زرشك پفكي در مسير (1)
جدول شماره(16): هزينه خدمات بازاريابي يك كيلوگرم زرشك پفكي در مسير (2)
درصد
هزينه(ريال)
شرح
40/9
33
خريد جعبه يا كارتن
14/27
28/95
برداشت محصول و چيدن آن در جعبه يا كارتن
47/25
4/89
حمل محصول از مزرعه تا خرده فروشي
07/7
86/24
جداسازي و پاك كردن
20/12
85/42
هزينه فرصت سرمايه خرده فروش
69/18
61/65
هزينه فرصت ساليانه خرده فروشي(اجاره، ماليات،
بيمه، عوارض شهرداري و......)
100
351
جمع هزينه بازاريابي محصول
ماخذ : يافته هاي تحقيق
سود بازاريابيزرشك در مسيرهاي مختلف بازاريابي
سود بازاريابي حاصل كم كردن هزينه هاي بازاريابي از حاشيه بازاريابي است. جدول شماره(17)، سود حاصل از فرايند بازاريابي زرشك معمولي و پفكي را در مسيرهاي مختلف بازاريابي به ازاء هر كيلوگرم نشان ميدهد. بر اساس جدول (17) مسيرهاي (1) بازاريابي زرشك معمولي و پفكي هرچند حاشيه كل بازاريابي بالايي دارند، اما به علت اينكه هزينه هاي بازاريابي در اين مسير ها نسبت به ساير مسيرها بيشتر بوده، لذا سود خالص آنها نيز نسبت به مسيرهاي ديگر كمتر ميباشد، در مسير (2) بازاريابي زرشك پفكي و معمولي هر چند حاشيه كل بازاريابي نسبت به مسيرهاي (1) كمتر است، اما به علت اينكه هزينه هاي بازاريابي در اين مسير نسبت به مسير(1) كمتر است، لذا سود خالص بازاريابي در مسير(2) در هر دو محصول زرشك پفكي و معمولي نسبت به مسير(1) آنها بيشتر ميباشد. مقايسه سود بازاريابي مسيرهاي مختلف بازاريابي زرشك پفكي و معمولي در استان خراسان حاكي ازآن است كه كشاورز در صورت تمايل به سود بيشتر بهتر است با تقبل برخي هزينه هاي بازاريابي، محصول خود را شخصاً به مراكز خرده فروشي واقع در شهرستانها برده تا بتواند سود بيشتري را كسب نمايد.
جدول شماره(17): سود حاصل از فرايند بازاريابي زرشك معمولي و پفكي در مسيرهاي مختلف
بازاريابي به ازاء هر كيلوگرم (ريال)
سودبازاريابي
مسير
محصول
46/1019
1
زرشك معمولي
91/1035
2
125/902
1
زرشك پفكي
09/975
2
مأخذ: يافته هاي تحقيق
ضريب هزينه بازاريابيزرشك در مسيرهاي مختلف بازاريابي
ضريب هزينه بازاريابي نشان دهنده سهم هزينه بازاريابي در قيمت مصرف كننده است. براساس جدول شماره(18)، ضريب هزينه بازاريابي زرشك معمولي و پفكي در مسير(2) نسبت به مسير (1)، كمتر ميباشد، به عبارت ديگر در مسيري كه كشاورز خود اقدام به بازاريابي محصول نموده و شخصاً محصول را به خرده فروشي ها ميفروشد، سهم هزينه بازاريابي از قيمت مصرف كننده از سهم هزينه بازاريابي در قيمت مصرف كننده مسيرهاي ديگر كمتر ميباشد.
جدولشماره(18): ضريب هزينه بازاريابي زرشك معمولي و پفكي در مسيرهاي
مختلف بازاريابي دراستان خراسان(ريال
ضريب هزينه بازاريابي
مسير
محصول
087/14
1
زرشك معمولي
069/13
2
0928/13
1
زرشك پفكي
1706/12
2
مأخذ: يافته هاي تحقيق
ضايعاتزرشك در مراحل مختلف بازاريابي
. ضايعات زرشك ميتواند از ريزش بعد از رسيدن كامل محصول در باغ شروع شده و تا مغازه خرده فروشي و منازل مصرف كنندگان ادامه يابد. اولين مرحله از ضايعات در باغ است، عامل آن در مرحله مذكور شامل تغييرات جوي، آفات و بيماريها، طولاني شدن زمان برداشت، عدم رعايت مسائل باغباني، نحوه بارگيري و چيدن محصول، صدمات سطحي و لهيدگي محصول در حين حمل، آلودگي در انبارها، آلودگي در غرفه ميدان داران و عمدهفروشان ميباشد.جداول شماره(19) و (20)، ميزان ضايعات زرشك پفكي و معمولي را در سطح استان خراسان نشان ميدهد. با توجه به اينكه برداشت زرشك بدليل وجود شاخه هاي متراكم خاردار و شكل خاص درختچه بسيار مشكل، وقت گير و پر هزينه است و روش متداول آن در منطقه كاملا سنتي بوده و بوسيله ضربات چوب به درختان صورت ميگيرد، لهيدگي و جذب گرد و غبار توسط محصول و نهايتا ًغير بهداشتي شدن آن منجر به افزايش ضايعات در اين مرحله ميشود. به طور متوسط ضايعات اين مرحله 10-8 درصد ميباشد. بخش اعظم ضايعات زرشك پفكي و معمولي در مراحل بعد از برداشت بوده كه شامل ضايعات در مرحله جداسازي و پاك كردن، ضايعات در حمل و نقل و جابجايي محصول، ضايعات در غرفه ميدان دار و ضايعات در مغازه هاي خرده فروشي ميباشد، كه مقدار متوسط ضايعات هر كدام از مراحل نيز به تفكيك در جداول شماره(19) و (20)، آورده شده است. متوسط ضايعات بعد از برداشت زرشك معمولي 5/16-5/11 درصد و متوسط ضايعات بعد از برداشت زرشك پفكي 5/13-5/10 درصد ميباشد. بنابراين در مجموع ضايعات زرشك معمولي بين 5/26-5/19 درصد و متوسط ضايعات زرشك پفكي نيز بين 5/23-5/18 درصد متغير است كه به شرايط انتقال و نگهداري محصول در هر مرحله بستگي دارد.
جدول شماره(19): متوسط ضايعات زرشك پفكي در استان خراسان(درصد)
ميزان ضايعات (درصد)
مراحل
10-8
برداشت
5-4
جداسازي وپاك كردن
5-2
جابجايي و حمل و نقل
1-5/0 درصد فروش
ضايعات در غرفه ميداندار
5/5-5 درصد فروش
ضايعات در مغازه خرده فروش
5/26-5/19
جمع
مأخذ: يافته هاي تحقيق
جدولشماره(20): متوسط ضايعات زرشك معمولي در استان خراسان(درصد)
ميزان ضايعات (درصد)
مراحل
10-8
برداشت
5-4
جداسازي وپاك كردن
3-2
جابجايي و حمل و نقل
5/4-4 درصد فروش
ضايعات در غرفه يا انبار
1-5/0 درصد فروش
ضايعات در مغازه خرده فروش
5/23-5/18
جمع
مأخذ: يافته هاي تحقيق
عدم كارايي بازاريابيزرشك در مسيرهاي مختلف بازاريابي
در اين مرحله سه نوع عدم كارايي بازاريابي شامل، عدم كارايي فني، عدم كارايي قيمتي و عدم كارايي كل براي هر يك از مسيرهاي مختلف بازاريابي زرشك معمولي و پفكي محاسبه شده است. جدول شماره(21)، عدم كارايي فني، قيمتي و عدم كارايي كل مسيرهاي مختلف بازاريابي زرشك پفكي و معمولي را در استان خراسان نشان ميدهد. چنانكه از اين جداول بر ميآيد مسير(2)، داراي كمترين عدم كارايي فني، قيمتي و عدم كارايي كل در بين تمام مسيرهاي مورد مطالعه ميباشد. بدين ترتيب در صورتي كه كشاورز شخصاً به فرايند بازاريابي محصول بپردازد، داراي بيشترين كارايي بازاريابي ميباشد. پس از آن بالاترين كارايي مربوط به مسير(1)، است بر اين اساس جهت مطلوبتر شدن فرايند بازاريابي، شكل دهي نظام بازاريابي در قالب اقدام كشاورز به عمليات بازاررساني و يا انجام آن در قالب واسطهها بهترين راه كار ميباشد، اما با توجه به اينكه تمام كشاورزان از ميزان توليد بالايي برخوردار نبوده و نيز با توجه به مشكل سرمايه اي موجود در بين اين گروه، فعاليت جداگانه هريك از زرشك كاران براي انجام فرايند بازاريابي ممكن نميباشد بدين ترتيب فعاليت واسطه ها، ميدان داران و دلالان كه از نظر كارايي در مراحل بعد قرار دارد به عنوان بهترين راه چاره ميباشد.
جدول شماره(21): عدم كارايي فني، قيمتي و عدم كارايي كل مسيرهاي مختلف
بازاريابي زرشكمعمولي و پفكي در استان خراسان (درصد)
ع عدم كارايي كل
عدم كارايي قيمتي
عدم كارايي فني
مسير
محصول
4178/0
3358/0
0820/0
1
زرشك معمولي
2907/0
2725/0
0182/0
2
4188/0
3676/0
05126/0
1
زرشك پفكي
3155/0
2646/0
0505/0
2
مأخذ: يافته هاي تحقيق
مدلهاي حاشيه بازاريابي زرشك
براي تخمين توابع حاشيه بازاريابي زرشك از مدلهاي افزايش قيمت، قيمت نسبي، هزينه بازاريابي و مدل فرضيه انتظارات عقلايي استفاده شده است. نتايج حاصل از تخمين مدلهاي مختلف تابع حاشيه بازاريابي در مورد محصول زرشك به صورت زير ميباشد:
1الف) الگوي افزايش قيمت(MU):
C 2234/0+PR390842/0+5490/931-=M
*(4562/0) **(012520/0) **(6059/286) S.E
000/0=Signif F 139/114=F 06/2=D 62/0=R-2 63/0=R2
* معني دار با احتمال 93% **معني دار با احتمال 97%
در اين مدل M حاشيه كل بازاريابي زرشك، به عنوان متغير وابسته وPR وC متغير هاي مستقل بوده كه به ترتيب قيمت خرده فروشي و بردار هزينه هاي بازاريابي ميباشند. ضريب قيمت خرده فروشي بيانگر اين مطلب است كه اگر قيمت خرده فروشي به اندازه يك واحد تغيير نمايد حاشيه بازاريابي نيز به اندازه 390842/0 واحد تغيير مييابد يعني با افزايش قيمت خرده فروشي به اندازه يك واحد ، حاشيه بازاريابي نيز به اندازه 390842/0 واحد افزايش مييابد و همچنين ضريب هزينه بازاريابي بيانگر اين مطلب است كه اگر هزينههاي بازاريابي به اندازه يك واحد تغيير نمايد حاشيه بازاريابي نيز به اندازه 2234/0 واحد تغيير مييابد. يعني با افزايش هزينه هاي بازاريابي به اندازه يك واحد ميزان حاشيه بازاريابي به اندازه 2234/0 واحد افزايش مييابد. همچنين ميزان آماره 2R بيانگر اين است كه اين دو متغير ملحوظ در مدل يعني قيمت خرده فروشي و هزينه هاي بازاريابي در مجموع 63 درصد تغييرات متغير وابسته يعني حاشيه بازاريابي را توضيح ميدهند.
ب) الگوي قيمت نسبي(RL) :
C 4666/1 + (539160)=M
**(20543/0) (1686/7)SE:
00/0= Signif F 2512/152=F 87/1=D 65/0=R-2 68/0=R2
در اين مدل M حاشيه كل بازاريابي به عنوان متغير وابسته و Cمتغير مستقل بوده كه بردار هزينه هاي بازاريابي ميباشد. ضريب هزينه هاي بازاريابي بيانگر اين مطلب است كه اگر هزينه بازاريابي به اندازه يك واحد تغيير نمايد حاشيه بازاريابي نيز به اندازه 4666/0 واحد تغيير مي يابد. يعني با افزايش هزينه هاي بازاريابي به اندازه يك واحد، ميزان حاشيه بازاريابي به اندازه 4666/0 واحد افزايش مي يابد. همچنين ميزان آماره 2R بيانگر اين است كه اين متغير ملحوظ در مدل يعني هزينه هاي بازاريابي 68 درصد تغييرات متغير وابسته يعني حاشيه بازاريابي را توضيح ميدهد.در هر دو مدل مذكور, معني دار بودن آماره F در سطح كمتر از يك درصد نشان ميدهد كه متغيرهاي ملحوظ در مدل اختلاف معني داري با صفر داشته، لذا كل مدل رگرسيوني نيز معني دار ميباشد. با توجه به اينكه واريانس ناهمساني معمولا در داده هاي مقطعي بيشتر مشاهده ميشود، لذا اين دو مدل نيز از اين لحاظ به روش آزمون پارك و وايت آزمون شد و مشاهده گرديد كه بين اجزاء اخلال واريانس ناهمساني وجود ندارد. d محاسباتي بين du و 4-du قرار دارد، لذا خود همبستگي بين اجزاء اخلال وجود ندارد. مطابق مباني تئوريكي و تجربي يكي از علائم مشخصه همخطي، زماني است كه 2R بسيار بالا بوده، اما بعضي از ضرايب رگرسيوني از لحاظ آماري بر اساس آزمون t معني دار نباشند و از سوي ديگر آماره F كل رگرسيون را معني دار تلقي نمايد اين موارد در مدل هاي اوليه وجود داشت، لذا عواملي كه باعث ايجاد همخطي شديد ميشدند از مدل ها حذف گرديد. خوشبختانه همان طوريكه از آماره هاي مدل هاي نهايي پيداست اين موارد در مدل هاي نهايي نبوده، لذا همخطي مشكل زا در مدل فوق وجود ندارد.در هر يك از روابط فوق چنانكه ملاحظه ميگردد در تخمين مدل افزايش قيمت، متغير هاي هزينه بازاريابي و قيمت مصرف كننده داراي تاثير مستقيم و معني دار بر حاشيه بازاريابي ميباشند و در مدل قيمت نسبي، متغير هزينه بازاريابي داراي تاثير مستقيم و معني دار بر حاشيه بازاريابي ميباشد. بدين ترتيب در مدل افزايش قيمت و قيمت نسبي، افزايش هزينه بازاريابي و قيمت مصرفكننده موجب افزايش حاشيه بازاريابي زرشك ميشود.
شفافيت بازار زرشك
از جمله معيارهايي كه جهت بررسي ساختار بازار مورد استفاده قرار ميگيرد، معيار تعيين شفافيت بازار است. شايان ذكر است كه در حالت استاتيك، يا در يك زمان مشخص چنانچه قيمت در خرده فروشي با مجموع قيمت سرمزرعه و هزينه هاي بازاريابي برابر باشد، نتيجه گيري ميشود كه بازار شفاف و رقابتي است.جدول شماره(22)، قيمت سر مزرعه، هزينه بازاريابي و قيمت خرده فروشي زرشك معمولي و پفكي را در مسير هاي مختلف بازاريابي در استان خراسان مورد مقايسه قرار ميدهد. مقايسه ارقام مندرج در اين جدول نشان ميدهدكه در تمام مسيرهاي مختلف بازاريابي زرشك معمولي و پفكي در استان خراسان به علت اينكه مجموع قيمت سرمزرعه و هزينه هاي بازاريابي كمتر از قيمت در خردهفروشي ها ميباشد بنابراين مسيرهاي مورد بررسي شفاف نبوده، كه اين امر از كارايي بازار ميكاهد.
جدول شماره(22): مقايسه قيمت سر مزرعه، هزينه بازاريابي و قيمت خرده فروشي
زرشك معمولي و پفكي درهر يك از مسير هاي بازاريابي خراسان (ريال)
قيمتخردهفروشي
(ريال)
جمعهزينهبازاريابيو قيمتسرمزرعه(ريال)
هزينه بازاريابي
(ريال)
قيمت سر مزرعه
(ريال)
مسير
محصول
6290
54/5280
54/525
4755
1
زرشك معمولي
6290
09/5254
09/388
4866
2
835/10895
702/9995
45/524
252/9471
1
زرشك پفكي
835/10895
744/9920
351
744/9569
2
ماخذ: يافته هاي تحقيق.
مشكلات اساسي موجود در بازابابي زيره و زرشك
1- به طور كلي در نظام بازاررساني فعلي، زيرهكاران و زرشككاران در صورت داشتن انگيزه كافي، محصول مرغوب را توليد ميكنند، ولي به علت حركت محصول از مجاري توزيع نامناسب، منافع توليدكننده به حداقل رسيده و از سوي ديگر مصرف كننده داخلي نيز با حداكثر قيمت محصول را خريداري ميكند، اين در حالي است كه خريداران خارجي محصول را با كمتر از نصف قيمت بازار جهاني دريافت ميكنند.
2- زيره و زرشك كاران بدليل اينكه به طور انفرادي عمل ميكنند و محصول هر كدام به تنهايي كم ميباشد، لذا بصورت انفرادي هزينه درجه بندي، بسته بندي و تبليغات نسبت به قيمت محصول زيادتر شده و در آمد كمي از فروش محصول بدست ميآورند.
3- زيره كاران و زرشك كاران قادر به عرضه محصولات خود بطور يكنواخت در طول سال نيستند. اين در حالي است كه تقاضا براي محصولات آنان مستمر ميباشد. اين عدم وجود هماهنگي به علت اتحاذ نداشتن زيره و زرشك كاران و نداشتن تشكيلات منسجم در مورد خريد و فروش، توزيع و بسته بندي ميباشد.
4- به دليل عدم اطلاع زيره و زرشك كاران از وضع بازار و نوسانات قيمت و بي اطلاعي از تغييرات عرضه و تقاضا، حاصل تلاش يك سال زيره و زرشك كاران عايد افرادي ميشود كه در امور توليد شركت ندارند.
5- به گفته صادر كنندگان به خاطر ضعف درجه بندي و بسته بندي، تمامي محصولات كشورمان از نظر قيمت پائين تر از كشورهاي اروپايي و آمريكايي و ديگر كشورهاست .
6- افزايش شديد هزينههاي درجه بندي و بسته بندي محصولات از ديگر مشكلات بازاريابان و صادركنندكان ميباشد. از آنجا كه صادر كنندگان در آمد خود را از فروش محصولاتشان در يك بازار رقابتي كم نوسان در خارج بدست ميآورند بنابراين توان هماهنگ كردن درآمد و هزينه هاي خود را نداشته و براي جلوگيري از افزايش قيمت تمام شده محصول و حفظ موقعيت خود در بازار خارجي، توانايي و يا انگيزه براي سرمايه گذاري در بهبود كيفيت بسته بندي ندارند، اين امر باعث شده تا ريسك بازاررساني محصولات صادراتي بالاتر از بازاريابي داخلي گردد.
پيشنهادات جهت بهبود بازاريابي زيره و زرشك
1- با تغيير مسير بازاررساني زيره و زرشك و با تشكيل اتحاديههاي محلي خريد زيره و زرشك درشهرستانهاي توليد كننده و تاًسيس شركتهاي سهامي بسته بندي، توزيع و صادرات زيره و زرشك ايران بعنوان هسته مركزي از نفوذ واسطهها، دلالان و غيره در جريان مسير بازاررساني جلوگيري شده و اين عوامل از مدار بازار رساني حذف گردند. خدماتي را نيز در مناطق توليد به اعضاء خود عرضه ميكنند اين خدمات عبارتند از: تهيه عوامل توليد مورد نياز از قبيل كود، بذر اصلاح شده، ماشين آلات لازم، سموم دفع آفات، اعطاي تسهيلات و اعتبارات لازم، ترويج روشهاي صحيح توليد، برداشت محصول و نحوه خشك كردن به روشهاي استاندارد ميباشد طبيعتا با ايجاد اين سيستم زيره و زرشككاران نيز از عوايد شركت سهم برده و مدار بازاررساني، كاملا شفاف ميگردد.
2- پيشبرد فروش از طريق اعمالي كه مصرف كننده را به خريد كالا ترغيب ميكند صورت ميگيرد. اين اعمال شامل اطلاع رساني، تشويق به مصرف كالا، يادآوري به مشتريان گذشته و تبليغ براي مشهور شدن كالاست.
3- تخمين مدلهاي خاشيه بازاريابي زيره و زرشك نشان داد كه تغيير قيمت خرده فروشي نيز در افزايش حاشيه غير منطقي بازار مؤثر بوده و به عبارت ديگر با افزايش ميزان قيمت خرده فروشي در بازار بدليل پذيرش ريسك بالاتر توسط تجار و واسطهها، انتظار سود بيشتري را داشته كه اين امر نيز به افزايش حاشيه بازاريابي زيره و زرشك دامن ميزند. لذا چنانچه دولت بتواند با اتخاذ سياستهايي موجبات تعديل نوسانات شديد قيمتي را فراهم نمايد امكان ورود عوامل و بنگاههاي اقتصادي بيشتري در بازار مهيا گرديده و با رقابتي تر شدن بازار، حاشيه غير منطقي بازار كاهش يافته و امكان رسيدن به تعادل قيمتي در بازار زيره و زرشك فراهم خواهد شد.
4- ايجاد و تقويت تشكلهاي بازاريابي زيره و زرشك با مشاركت كشاورزان بمنظور كاهش حاشيه بازاريابي و به جهت منطقي نمودن قيمت زيره و زرشك در بازار.
5- تعديل دخالت دولت در بازار بمنظور بالابردن كارايي و ايجاد شفافيت در بازار زيره و زرشك و تقويت سياست دولت در زمينه حمايت از توليد ارقام پر محصول در داخل كه پي آمدهاي افزايش توليد و كاهش قيمت تمام شده و نهايتاً به تعادل رسيدن قيمت در بازار را بدنبال خواهد داشت.
6- با توجه به شرايط اقليمي استان، با كمكهاي فني، آموزشي ميتوان زارعين و باغداران را تشويق به استفاده بهينه از منابع كرده و عملكرد را افزايش داد. افزايش عملكرد و كاهش هزينه سبب قدرت رقابت محصول زيره و زرشك ايران در بازارهاي بين المللي ميگردد.
7- بايد زمينههاي بيشتر دخالت توليد كنندگان را در امر انتقال محصول از مزرعه تا رسيدن به دست مصرف كننده نهايي فراهم ساخت. افزايش سهم كشاورزان و توليدكنندگان در ارزش افزوده محصولات را ميتوان از طريق مشاركت بيشتر آنها در امر بازاريابي با تشكيل تعاونيهاي بازاريابي فراهم نمود.
8- اقدامات دولت در سرمايه گذاري يا واگذاري وام به بخش خصوصي براي فراهم آوردن دستگاههاي درجه بندي، تبديل و تاًمين مواد بسته بندي مناسب در كوتاه مدت و انجام تحقيقات در زمينه شيوههاي نوين بسته بندي، مناسب با تقاضاي كشورهاي وارد كننده و تلاش وزارت كشاورزي در شناخت و ترويج رقمهاي بارز به منظور توليد محصولات يكنواخت و آموزش كشاورزان در كاربرد روشهاي بهزراعي توصيه ميشود.
منابع مورد استفاده
1- بالندري، الف. (1371)، اثرات اسيد جيبرليك و اتفون بر خصوصيات ميوه و سهولت برداشت زرشك بيدانه، مؤسسه پژوهشهاي علمي و صنعتي ايران، پژوهشكده خراسان .بالندري، الف. (1370)، گرد آوري و بررسي خصوصيات بوتانيكي توده هاي محلي زيره سبز، سازمان پژوهشهاي علمي و صنعتي ايران، پژوهشكده خراسان.
3- تركماني، ج. (1378)، توليد و بازاريابي و عوامل مؤثر بر صادرات زعفران، مؤسسه پژوهشهاي علمي و صنعتي ايران، پژوهشكده خراسان.
4- دانشور، م و م، مظهري. (1379)، نگرشي اقتصادي- اجتماعي بر جايگاه محصولات راهبردي ويژه خراسان، مطالعه موردي محصول زرشك، اقتصاد كشاورزي و توسعه، سال هشتم، شماره 30، ص 108-89..
5- رحيميان، ح. (1369)، اثر تاريخ كاشت و آبياري در عملكرد زيره سبز، سازمان پژوهشهاي علمي و صنعتي ايران، خراسان.
6- روستا، الف. (1375)، بازاريابي، تهران، انتشارات سازمان مديريت صنعتي.
7- سالم، ج. (1379)، بررسي بازاررساني انار در استان يزد، اقتصاد كشاورزي و توسعه، سال هشتم، شماره 32، ص273
8- شيروانيان، ع و ب، نجفي. (1378)، بررسي بازاريابي گوجه فرنگي در استان فارس مطالعه موردي شهرستان فسا، اقتصاد كشاورزي و توسعه، سال هشتم، شماره 26، ص.9.
9- كاظم نژاد، م و ح، مهرابي بشر آبادي. (1378)، تحليل قيمت انواع برنج، فصلنامه علمي پژوهشي اقتصاد كشاورزي وتوسعه، شماره 25 ، ص 122-103.
10- ملاقيلابي، ع. (1371)، اثر تاريخ كاشت و فواصل رديف در عملكرد زيره سبز تحت شرايط ديم و آبي، سازمان پژوهشهاي علمي و صنعتي ايران، خراسان.
11- نجفي، ب. (1377)، بازاريابي خرما در استان فارس با تأكيد بر صادرات، فصلنامه علمي- پژوهشي اقتصاد كشاورزي و توسعه، سال ششم، شماره 23، ص 40-7.
12- Charles, C.L. and D.T. Gray (1993), Temporal and spatial aggregation: alternative marketing models, American Journal of Agricultural Economics No. 75 (3) : 523-539.
13- Digby, M.P. (1989), “Marketing margins in the meat sector, England and wales 1978-1987”. Journal of Agricultural Economics, 40: 129-142.
14 Gardner. B.L. (1975), “The larn Retail Price spread in a completive food Industry”. Amer. J. Agr. Econ 57: 399-409.
15- Heien. D.M. (1980), “Markup pricing in a dynamic model of the food Industry”. Amer. J. Agr. Econ 63: 10-18.
16- O.E.E.C. (1960), Marketing of fruit and Vegetable in Spain and Turky” O.E.E.C. Publications, France.
17- Rajagopal (1992), Economic efficiency of maize marketing in tribal areas: A case study of Baster District in Madhya Pradesh, Indian Journal of Agricultural Economics, 47: 449. (Abs.).128.
18- Shepherd, G.S. and G.A. Futrell (1969), Marketing Farm Products: Economic Analysis Iowa State University, Press, Iowa.
در امروزی اکثر سازه ها و ماشین الات پیچیده تر از آن هستند، که به صورت یکپارچه ساخته شوند، بنابراین قطعاتی را که به طریقه ریخته گری، آهنگری، ماشینکاری و … آماده شده اند، بر هم سوار کرده ، وسپس توسط اتصالات آنها را به صورت یک واحد کامل درمی آورند. ماشینها و ادوات مکانیکی اصولاً از اجزاء مختلفی تشکیل شده اند، که پس از اتصال انها به یکدیگر ماشین مورد نظر بوجود می آید.
حدوداً يكصد و بيست سال پيش پروفسور دكتر هانس گلداشميت در شهر اسن آلمان موفق به استخراج فلزات سخت از اكسيد آنها شد،*اين روش از آن به بعد به پروسه گلداشميت يا ترميت معروف و اساس جوشكاري ترميت شد.
در اين پروسه فعل و انفعالات بين اكسيد آهن و پودر آلومينيوم باعث ايجاد آهن مذاب و اكسيد آلومينيوم شده و درجه حرارت به حدود 2450 درجه سانتيگراد مي*رسد.آهن مذاب در حالي كه به فولاد – ترميت با كيفيت بالا تبديل مي*شود تصفيه شده و در بخش تحتاني بوته جمع مي*شود. سرباره*هاي آلومينيوم ترميت به دليل وزن كم روي فولاد مذاب ترميت شناور باقي مي*مانند.
در اولين جوشكاريهاي ترمتي كه حدود سالهاي 1900 ميلادي انجام شدند ترميت فقط گرماي مورد نياز را توليد مي*كد و دو سر ريل در يك قالب ساخته شده از ماسه آلومينيوم*دار تميزكاري و پرسكاري شده قرار گرفته و با يك بوته دستي مذاب داخل قالب ريخته مي*شد مذاب ريخته شده اطراف دو سر ريل را گرفته و آنها را به درجه حرارت لازم براي جوشكاري مي*رساند سپس به يكديگر فشرده مي*شدند، بدين*وسيله يك جوشكاري ناقص انجام مي*شد.
در حدود سال 1920 اصلاحات زيادي در رابطه با جوشكاري ترميت صورت گرفت،* به عنوان نمونه دو سر ريل به وسيله مخلوطي از بخار بنزين و هوا تا 900 درجه سانتيگراد حرارت داده شده و پيشگرم مي*شد.
فرايندهاي جوشكاري كه تاكنون برشمرده شد، فقط براي جوشكاري ريلهاي معمولي قابل استفاده بودند، برای جوشکاری ريلهاي مقاوم در برابر سايش از روش تركيبي استفاده می شود.
در سال 1938 آزمايشاتي براي استفاده از گاز پروپان جهت پيشگرم با موفقيت انجام و تصميم گرفته شد كه از اين بعد از اين گاز استفاده شود جهت تسريع و تكميل عمليات پيشگرم در سال 1939 به گازهاي مصرفي بطور آزمايشي گاز اكسيژن نيز اضافه شد.
جوشكاري فشاري به دليل صرف وقت، نيروي كار و وسايل زياد روش نامطلوبي بود از اين رو از سال 1339 اين روش جوشكاري رفته رفته جاي خود را به روشهاي ترميت كه روز به روز متحول*تر و پيشرفته*تر مي*شد واگذار گرديد در اين روش ، شيار درز ريل توسط قالب مخصوص احاطه و پس از پيشگرم*سازي و رسيدن آن به دماي مورد نظر فولاد مذاب از سوراخي كه در ته بوته مخروطي*شكل تعبيه شده به داخل محل موردنظر جاري مي*گردد.
فولاد مذاب باعث ذوب و حل شدن بخشهايي از لبه*هاي عرضي ريل شده و اين تركيب بدست آمده از فولاد – ترميت و فولاد ذوب شده ريل فضاي خالي درز ريل را پر مي*كند.
جوشكاري ترميت فرآيندي است كه در آن چسبندگي دو فلز به وسيله فاز مايعي كه داراي حرارت بسيار بالائي است تأمين مي*گردد. در اين عمليات حرارت لازم توسط فرآيند آلومينوترمي بين اكسيد فلز و آلومينيوم تامين مي*شود. در پایین نمای از جوش ترمیت نشان داده شده است .
فرآيند جوشكاري ترميت تنها فرآيند شناخته شده ذوبي است كه در آن براي توليد آلياژ مايع از واكنش شيميايي استفاده مي*شود اين واكنش در سال 1898 اولين بار بوسيله پروفسور گلداشميت كشف گرديد. واكنش*هاي ترميت حرارت زيادي توليد مي*كنند اين واكنش*ها به صورت زير مي*باشد:
Fe2O3+2AL→2Fe+AL2O3 H=849 KJ
3FeO+2AL→3Fe+AL2O3 H=880 KJ
H=3350 KJ 3Fe3O4+8AL→9Fe+4AL2O3
براساس نوع كاربرد عناصري چون منيزيم، سيلسيم، كلسيم مي*توانند جايگزين آلومينيم گردند اما خواصي چون نقطه جوش پايين منيزيم و كلسيم و نقطه ذوب بالاي اكسيد كلسيم و اكسيد منيزيم موجب بروز محدوديت*هائي در كاربرد اين عناصر مي*شود. درجه حرارت ناشي از واكنش*هاي فوق حدود 3100 درجه سانتيگراد مي*باشد كه با اضافه كردن مواد كمكي و حرارت از دست رفته توسط تشعشع اين حرارت عملاً* به حدود 2500 درجه سانتيگراد مي*رسد كه دماي مناسبي براي شروع كار مي*باشد. مواد آلومينوترمي در شكل كروي خود خطرناك و منفجر شونده نمي*باشند و جهت شروع واكنش نياز به جرقه اوليه دارد. دماي اوليه اين جرقه برحسب اندازه ذرات مواد آلومينوترمي تغيير مي*كند اما حدوداً 1500 درجه سانتيگراد اختيار مي*شود. اين دما توسط پودرهاي جرقه*زني مخصوص و يا ميله*هاي جرقه*زني (فشفشه) تامين مي شود كه جهت شعله*ور كردن آنها از كبريت، فندك و مانند آنها استفاده مي*شود. بعد از جرقه زدن، واكنش در عرض چند ثانيه انجام شده و حرارت زيادي توليد مي*كند. فولاد مذاب در اثر واكنش بوجود آمده و سرباره 3AL2Oبه بالاي بوته رفته و پس از چندثانيه سرباره و فولاد مذاب از هم جدا مي*گردند.د
در واكنش آلومينوترمي، آلومينيوم نقش احيا كننده را داشته و واكنش طبقه معادله زير انجام مي*شود:
گرما + فلز+ اكسيدآلومينيوم à Al + اكسيد فلز
حرارت زياد آزاد شده باعث زود شدن اكسيد و فلز مي*شود و به دليل اختلاف چگالي موجود بين سرباره و فلز،* آنها بطور اتوماتيك در عرض چندثانيه از هم جدا مي*شوند. درجه حرارت تئوريك به دست آمده در اثر احياء اكسيد آهن حدود 3093 درجه سانتيگراد است. مواد افزودني به علاوه حرارت از دست رفته توسط تشعشع و اتلاف حرارتي توسط محفظه باعث مي*شوند كه حداكثر دما واكنش حدود 2500 درجه سانتيگراد باشد. اين دما بهترين درجه حرارت براي جدا شدن آهن و اكسيد آلومينيوم است اگر دما از 2500 درجه بالاتر باشد آلومينيوم موجود تبخير مي*شود زيرا دماي تبخير آن حدود 2465 درجه مي*باشد. اگر دما كمتر از 2500 درجه باشد به علت انجماد زودرس، انكوزيونهاي به وجود مي*آيد زيرا دماي انجماد آن حدود 2400درجه می باشد .
زمانی که واکنش ترمیت انجام می گیرد، اکسید آهن احیا شده وآلومینیم اکسید می شود. آنگاه گرماي آزاد شده حاصل از این فرایند باعث افزایش دماي محصولات می شود. به علت تفاوت بین دانسیته آهن مذاب و اکسید آلومینیم جامد، آهن مذاب در زیر بوته و اکسید آلومینیم در روي سطح قرار می گیرد. می توان از این مذاب جمع شده، براي انجام عملیات جوشکاري استفاده کرد.
از آنجا که محصول واکنش ، آهن خام است و استحکام لازمه را براي اتصال ریل هاي راه آهن ندارد ، براي افزایش خواص مکانیکی به آن عناصر آلیاژي نظیر کربن، سیلیسیم، منگنز و وانادیم اضافه می کنند.
در مطالعاتی که تاکنون روي تأثیر وانادیم بر فولادها و به ویژه فولادهاي میکر وآلیاژي با کربن متوسط انجام شده است ، تأثیر این عنصر با توجه به مقدار آن را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
الف. ریزدانه کردن ساختار فولاد
ب. ایجاد رسوبات ریز کاربیدي که منجر به افزایش سختی و
استحکام فولاد می شود.
پ. ایجاد کاربیدي هاي یوتکتیک که علیرغم افزایش سختی،
(موجبات کاهش انعطاف پذیري فولاد را فراهم می سازند)
ت. افزایش خاصیت پرلیت زایی در مقادیر کم وانادیم
ث. افزایش ظرافت ساختار پرلیتی
ج. تغییر در شکل و میزان فریت در ساختار فولاد
پس ترمیت از ترکیب شیمیایی اکسید آهن با آلومینیوم یا اکسید آلومینیوم و آهن خالص به دست می آید، که هر دو به حالت مذاب در آمده و دارای دمای فوق العاده زیادی می باشد. تاکنون درجه حرارت این فعل و انفعال به صورت دقیق اندازه گیری نشده است، اما فلز شناسان این حرارت را در حدود 3000 درجه سلسیوس تخمین زده اند، که دو برابر گداز فولاد های معمولی است. چنانچه ترمیت مذاب که حرارت زیادی دارد، با یک قطعه فولادی تماس پیدا کند، سطح قطعه فولاد را ذوب کرده و به آن جوش می خورد.
ترمیت در برابر حرارت با دمای کمتر از 1200 درجه سلسیوس هیچ نوع عکس العملی از خود نشان نمی دهد. از این لحاظ کار کردن و انبار کردن آن خطری ندارد. اما اگر این ترمیت را در بوته مخصوص بریزیم، و واکنش انجام شود، فلز شروع به ذوب شدن می نماید، واکنش برای سوختن کامل مخلوط، به مدت 25 الی 30 ثانیه ادامه می یابد.
همچنانکه آلومینیوم در مخلوط با اکسیژن از اکسید آهن ترکیب می شود، اکسید آلومینیوم تشکیل می گردد، که به عنوان یک سرباره عمل نموده و به صورت شناور در بالا قرار می گیرد. حرارت باقی مانده سبب تغییر حالت آهن از جامد به مایع می شود، چنانچه این فولاد شروع به ذوب شدن می کند، و به درجه حرارت مطلوب مذاب می رسد، و به بستر مناسبی برای آماده نمودن مذاب تبدیل می شود.
برای شکست یا اتصال دو قطعه به هم، آنها را تا درجه حرارتی بالاتر از فولاد مایع حرارت می دهند. بنابراین دو قطعه به هم جوش می خورند.
سرباره آلومینیوم مایع نیز فوق العاده گرم است، و بیش از آهن گرما نگه می دارد. و این عمل موجب جوشکاری سریع ریل های راه آهن می شود، و بعلاوه به تجزیه سرباره مایع که همراه آهن مذاب به قالب جوشکاری وارد شده کمک می کند.
هنگامی که عکس العمل شیمیایی بسیار شدید باشد، می توان با افزودن آلیاژهای مناسب که جاذب گاز هستند، آهن مذاب را تصفیه کرد، تا ذرات اکسید آهن در آن باقی نماند، و خواص و استحکام مشابهی با قطعاتی که قرار است، با آن جوش بخورند، به آنها داد، یعنی تغییر آلیاژ داد .
اين نوع جوشكاري بيشتر شبيه به ريخته گري بوده و دور دو قطعه اي كه بايد به هم جوش داده شوند يك قالب قرار دارد كه فلز مذاب ناشي از اين واكنش شيميايي به اين قالب هدايت شده و پس از سرد شدن فلز مذاب داخل قالب جوش شكل مي گيرد .واكنش شيميايي يا ترميت معمولا بين اكسيد يك فلز ( معمولا آهن يا مس ) و فلز احيا كننده مانند آلومينيوم انجام مي شود . براي انجام واكنش از يك پودر كه به سرعت محترق شده به عنوان چاشني استفاده مي شود كه گرماي لازم براي شروع واكنش را فراهم مي آورد .
دو نمونه از واكنش هاي مورد استفاده در اين نوع جوشكاري :
اندازه دانه*هاي منطقه جوش و منطقهHAZنه تنها تحت تاثير تركيبات شيميايي جوش و فلز پايه قرار مي*گيرد بلكه از سرعت سرد شدن كل منطقه جوش بعد از كامل شدن ريختن نيز متاثر است. به دليل اينكه جوشكراي ريل در محل ريل گذاري انجام مي*شود و محيط اطراف قابل كنترل نيست براي جلويگري از تشكيل ساختارهاي شكننده احتياط*هايي بايد انجام گيرد. جلوگيري از تشكيل اين ساختارها در سال*هاي اخير كه ريل*هاي آلياژي مطرح شده*اند بيشتر مورد توجه قرار گرفته است فولادهاي كربني عموماً* بعد از سرد كردن پرليتي مي*شوند و نوع پرليت آنها به ميزان كربن و شدت انتقال حرارت در منطقه HAZو فلز پايه بستگي دارد.
با توجه به نكات فوق،*ساختار متالورژيكي، شرايط محيطي جوشكاري، نحوه اعمال فرآيند جوشكاري و شرايط مكانيكي موجود بر روي جوش از عوامل موثر بر نحوه كاركرد جوش و ريل مي*باشد.
براي تكميل واكنش نسبت مناسبي بين آلومينيم و اكسيد بايد برقرار باشد. براي آلومينوترمي اكسيدهاي آهن مناسب عبارتند از: Feo ، Fe2o3 ، Fe3o4 كه هر كدام به ترتيب 2/22 درصد و 30 درصد و 6/27 درصد اكسيژن دارند. معمولاً براي تصحيح واكنش و آناليز بدست آمده و خواص مکانیکی مناسب مواد دیگری اضافه میشوند که عبارتند از براده، فولاد آلیاژی، اکسید آهن نوردی، آهک و سایر مواد. تعادل بین میزان آلومینیوم و اکسیژن مشخص کننده نوع ریزساختار آهن و میزان بازده عناصر آلیاژی میباشد.
فسفر و گوگرد عناصرمضر در آهن و یا آلیاژهای فولادی جوشکاری شده میباشند که باید در حداقل میزان قرار گیرند هر دوی این عناصر در آهن حل می شوند فسفر در حین انجماد حلالیت کمتری مییابد و تولید Fe2p ، Fe3pمی نماید که تمایل به جدایش دارند و ساختار فولاد را تضعیف می کنند. گوگرد دارای خواص مشابهی است و موجب ترک گرم می شود.
بجز در موارد معدود فلز به وجود آمده از واکنش آلومینوترمی باید عاری ازAL2O3 باشد. جدا شدن ترکیبات مایع بستگی به طبیعت واکنش دارد که متاثر از حجم، اندازه ذرات، نسبت آلومینیوم به اکسید و مقدار مواد افزودنی می باشد. به دلایل بالا بودن نقطه ذوب سرباره برای جداسازی کامل سرباره و پایین آوردن نقطه ذوب آن اغلب موادی چونCaOوCaF2 اضافه می شوند.
از متداولترین روشهای جوشکاری در راه آهن می باشد مقطع آن به شکل ذوزنقه بوده و دارای ماهیچه برآمده است که دو مقطع انتهای ریلها را به همدیگر جوش و متصل و یکپارچه می نماید.
در این روش، پس از بستن فرم ها مقاطع ریلها با سرگازهای 5 دقیقه ای و موتور کمپرسورها با سرگازهای مربوطه خیلی سریع حرارت داده می شود.
فاصله درز جوشکاری 14 تا 16 میلی متر میباشد اما از آنجا که شرایط جوی درکم و زیاد نمودن درز جوشکاری موثر می باشد، برای این منظور تا دو میلیمتر بیش از مقادیر ذکر شده پیش بینی می شود. مدت زمان حرارت دادن با موتور کمپرسورها 12 الی 15 دقیقه و با سرگاز 5 دقیقه ای حدود 5 دقیقه است.
در این روش مقطع جوشکاری شده از طرفین محل اتصال ریل به صورت صاف بوده و ماهیچه آن با ماهیچه مقطع روش SMWمغایر است، با توجه به محاسبات آزمایشات مختلف روی این طرح که از طرف کارخانه مربوطه انجام گرفته در صورت اجرای صحیح آن در عمل، کاملاً در مقابل نیروهای مجاز وارده مقاوم بوده و استقامت می نماید.
در شکل با توجه به مقطع ریل نمایانگر چگونگی اجرای این سیستم در محل اتصال است این روش با فرم پیش ساخته نیز قابل اجرا بوده، که دراین صورت با سرعت عمل بیشتر و با استفاده از سرگازهای مخصوص و گازهایی ازقبیل : پروپان، استیلن و بنزین با کمک اکسیژن می توان پیش گرم را انجام داد. زمان لازم در حدود 4 تا 8 دقیقه برحسب سوخت مصرفی می باشد ضمناً با گرم کن ریل حدود 75% به زمان فوق افزوده می گردد و از 12 تا 15 دقیقه ممکن است حرارت دهی به طول انجامد( 900 الی 1000 درجه سانتی گراد)
این روش را می توان از نظر سرعت عمل در اجرای عملیات پیشرفته تر دانست.
در این روش برای حرارت دهی سرگاز مخصوص طراحی شده و در حالت ایده آل و با مصرف گاز پروپان، اکسیژن حدود یک تا دو دقیقه جهت حرارت دهی انتهای دو ریل مورد نیاز است، لذا با رسیدن حرارت دو انتهای ریل به 600 درجه سانتی گراد و همچنین نوع مصرفی که به صورت پیش ساخته در نظرگرفته شده و میتوان مواد مذاب شده « ترمیت» را با درنظر گرفتن کلیه شرایط فنی به داخل فرمها هدایت و جوشکاری دو سر ریل را انجام داد عملیات از نظر تراز و تنظیم سطح غلتشی ریل با سیستم های دیگر از قبیل SMWو SMW-Fاختلافی ندارد.
مواد مورد نياز براي جوشكاري :
مواد جوش زير بايد در جاي خشك و به اندازه كافي و نسبت حجم عمليات ماهيانه در محل كارگاه ذخيره گردد:
- كيسه*هاي حاوي پودر ترميت
- قالبهايي براي پروفيلهاي مختلف ريل و اتصال مختلط (در صورت نياز)
- ماسه آب*بندي جهت آب*بندي قالبها
- فشفشه
- گلدان نسوز و آستر گلدان
- ته گلدان اتوماتيك AST-ER
- گاز پروپان
- گاز اكسيژن
پودر ترميت :
ترميت مخلوطي پودر مانند و گرمازا مي*باشد كه از اكسيد عنصر پايه جوش و پدر آلومينيوم تشكيل شده و براي ترميم يا جوشكاري دو قطعه به يكديگر بكار مي*رود.
ترميت بوسيله يك فشفه مخصوص حرارت داده مي*شود تا آلومينيوم و اكسيد آهن طبق يك واكنش گرمازا و طبق فرمول زير به اكسيد آلومينيوم و آهن خالص تبديل شود.
Fe203+2Al→Al203+2Fe+[2450] c˚
1kg→~[1/2KgAl203+1/2KgFe+3550 c˚]
فولادي كه از اين طريق بدست مي*آيد چنان نرم است كه عملاً* نمي*توان از آن به عنوان فولاد جوشكاري ريل استفاده كرد. براي بردن كيفيت و كاهش درجه حرارت آن در حين عملات از فرو آلياژها،* عناصر آلياژي و پودر قراضه آهن استفاده مي*شود.
انواع مختلف و متداول ترميت تابع جنس دو قطعه*اي است كه قرار است به هم جوش داده شود در عين حال يك اتصال از جنس ثابت ممكن است با دو يا چند روش جوشكاري شود. تاكنون براي اتصال دو ريل UIC33 و UIC60 دو نوع ترميت ساخت كمپاني الكتروترميت و ريل تك استفاده شده و علاوه بر اين وزن ترميتهاي مذكور براي نوع UIC33 هفت كيلوگرم و براي UIC60 نه كيلوگرم مي*باشد.
با انتخاب مقدار و ميزان افزودني*هاي فوق مي*توان مقاومت كشش و مقاومت به سايش فولاد ترميت را با توجه به كيفيت متفاوت ريلها تنظيم نمود.
ترميت به كار رفته بسته به جنس قطعه كار داراي آلياژهاي مختلف مي*بشد و به دليل فوق گداز بالاي حاصل از واكنش شيميايي بين فلز و اكسيد فلز ديگر، سطح قطعه كار ذوب شده و پس از تركيب با مذاب حاصل از واكنش،*قطعه*اي يكپارچه به وجود مي*آيد.
هنگام جوشكاري ريلهاي با استحكام كششي مختلف، پودر مناسب ريل با استحكام كششي بالاتر استفاده گردد.
كيسه*هاي ترميت بايستي در اطاق خشك انبار گردد و در مقابل رطوبت محافظت شود و همچنين نبايستي روي كفهاي بتني و محفظه*هايي كه قابليت جذب رطوبت داشته باشند انبار گردد.
ضمناً ترميت در حرارت 1200 درجه سانتيگراد مشتعل مي*گردد در صورت آتش گرفتن ترميت هرگز نبايستي بوسيله آب خاموش شود، بلكه فقط از ماسه خشك در اطفاء چنين حريقي استفاده شود.
هرگز پودرهاي مرطوب يا پودرهايي كه دوباره خشك شده*اند مورد استفاده قرار نگيرند.
در جوشكاري درز ريل فرم مورد استفاده بر مشخصات مذاب بدست آمده بسيار موثر است يك فرم مرغوب بايد داراي مشخصات زير باشد:
1) محكمي و سختي
2) مقاومت در مقابل حرارت و تغيير شكل
3) وجود منافذي در فرم جهت عبور هوا و گازهاي زايد
در مورد قسمت اول سختي جنس ماسه و درجه كوبيدن آن در دوام آن دخالت دارد در مورد دوم با توجه به مرغوبيت ماسه مصرفي و همچنين اضافه نمون مواد اضافي از قبيل اكسيد آهن و غيره مي*توان فرم را در مقابل حرارت مقاوم نمود در مورد بند سوم وجود منافذ در فرم،*دانه*بندي ماسه مصرفي و يكنواختي آن (بخصوص در فرمهاي پيش*ساخته) و استفاده از گاز Co2 در خشك نمودن فوري فرمها مي*توان وجود منافذ مورد نياز در فرم را تامين نمود.
جنس فرم از ماسه سيليسي مرغوبو بنتونيت و اكسيد آهن به علاوه سيليكات دو مي*باشد درصد اختلاط بستگي به مورد تجربه و مطالعه بعدي دارد.
بايستي ماسه از جنس مرغوب بوده و مواد ريز و خاكي آن كاملاً گرفته شود معمولاً اختلاطي از گل مراغه و ماسه سيليسي 3/1 تا 5/1 و آب شيشه مي*باشد.
(در حين اختلاط بايد طوري عمل شود كه با ورز دادن دور ماسه*ها را گرد گل مراغه بطوري بپوشاند كه بين دانه*ها ايجاد چسبندگي گردد)
در مورد فرم پيش*ساخته پس از اختلاط با عبور گاز Co2 خشك و سپس در كوره پخته و آماده بهره*برداري مي*شود. بطور كلي مشخصات يك فرم استاندارد عبارت است از:
1) مرغوب بودن نوع ماسه سيليسي (يكنواختي دانه*ها)
2) مقاومت فرم در مقابل حرارت
3) درجه كوبيدگي فرم در قالب كه عدم رعايت آن باعث تغيير شكل در فرم براثر نيروهاي ناشي از فشار مذاب مي*شود.
4) متخلخل بودن فرم و وجود منفذ جهت عبور گازهاي زائد و هوا
5) محكمي و سختي فرم در مقابل ضربه و غيره
6) يكنواختي در پخت فرم
قالبها بايد در محيط خشك نگه*داري شده و در محل جوشكاري در برابري رطوبت محافظت شوند. هنگام وصل ريلها با سطح مقاطع متفاوت، قالبهاي مختلط ويژه*اي مورد نياز است.
ماسه آب بندي بايد به طور يكنواخت مرطوب باشد (6%) ماسه خشك به همراه آب يك روز قبل از استفاده تهيه گردد.
گلدان :
گلدان يا بونه ريخته*گري از مواد نسوز منيزيتي يا آلومينايي تشكيل شده و بوسيله يك جداره فلزي بيروني تقويت شده است اين گلدانها بايستي در جاي خشك نگهداري شود و با دقت حمل و نقل شده و در مقابل شوك و ضربه محافظت شوند. يك گلدان اضافي بايد در دسترس هر اكيپ جوشكاري قرار گيرد. شماتیک گلدان ترمیت در شل شماره شش نشان داده شده است .
براي استقرار حلقه انبساطي (افزايش دهنده حجم) گلدان، خمير درزبندي را از داخل تيوپ بر روي لبه بالايي گلدان قرار داده و فشار دهيد. حلقه نگهدارنده را در محل اتصال بين گلدان و حلقه انباسطي قرار داده و به وسيله پيچ محكم كنيد.
قبل از استفاده از بوته بايد آن را خوب خشك كرده و با حرارت حداقل 100 درجه سانتيگراد گرم نمود و پس از هر بار ريخته گري مي*بايستي ديواره*هاي داخلي آن از سرباره*ها پاك شوند.
هميشه بايد يك گلدان خشك شده و آماده كار به صورت ذخيره وجود داشته باشد. گلدان در موقع بهره*برداري با لايه*نازكي از ماسه چسبناك پوشيده شده و سپس كار گذاشته مي*شود.
باشد وضع ته گلدانها طوري است كه قطر سوراخي كه از آن مواد مذاب عبور مي*نمايد برحسب نوع سيستم جوشكاري فرق مي*نمايد. لذا سرعت تخليه مواد مذاب با اضافه و كم شدن قطر سوراخ در هر سيستمي بايستي در نظر گرفته شود.
اخيراً ته گلدان اتوماتيك ابداع شده است، بدين معني كه پس از واكنش ترميت و عمل آمدن مواد مذاب بطور خودكار تخليه مي*گردد.
سيستم ته گلدان اتوماتيك AST-ERاز يك ته گلدان و يك مقدار معين ماسه نسوز ريز دانه، يك نگهدارنده ATSو يك درفش ته لگدان تشكيل شده است همچنين ته گلدان*هاي اتوماتيك بايد در برابر رطوبت محافظت شوند.
فشفشه :
فشفشه*ها بايستي در انبار جداگانه*اي از ترميت نگهداري و حمل و نقل آنها نيز با يكديگر انجام نشود. فشفشه در حرارت بيش از ˚200cمشتعل مي*شود.
در موقع استفاده از فشفشه پس از بيرون آوردن يك عدد از قوطي بايستي درب قوطي بسته گردد و براي جلوگيري از حادثه نبايستي فشفشه*ها تك*تك در لباس و يا در جيب نگهداري گردد.
نکات قابل توجه در جوشکاری ترمیت :
1-ماسه از 75 درصد شن خالص و25 درصد خاک رس و مقداری ماده چسبنده تشکیل می شود.
2-قالب ماسه ای باید دارای مجرای ورود بار و نفس کش یا خروج هوا باشد.
3-در جوشکاری قطعات بزرگ ماسه ای هواکش نیزلازم است.
4-ضمن گرم کردن قطعاتی که باید جوش داده شوند، قالب مومی دور درز آنها ذوب می شود، وماسه در اطراف فرم مربوط را به فلز می دهد.
5-ترمیت را در بوته ای که به شکل مخروط ناقص بوده وبالای قالب قرار دارد، می ریزند و مشتعل می سازند.
6-از این جهت بوته در بالای قالب قرار دارد که آهن مذاب با استفاده از نیروی ثقل بتواند به داخل قالب جاری شده فضای خالی اطراف قطعه کار را کاملاً پرکند.
قالب جوشکاری ترمیت علاوه بر مجرای ورودی بار و هواکش که در قالب های ریخته گری نیز دیده می شود، سوراخ دیگری به نام مجرای گرم کردن دارد که از آنجا قطعاتی را که باید به هم جوش داده شود، قبل از ریختن آهن مذاب بدون قالب گرم کنند.
- به دلیل تولید آهن، کربن جوش حاصل بسیار کم بوده و احتمال سخت شدن جوش پایین است
- امکان جوشکاری مقاطع ضخیم
- مناسب برای تعمیر قطعات با منطقه آسیب دیده بزرگ
- عدم نیاز به پخ سازی لبه های اتصال
- هزینه نسبتاً کم تجهیزات و مواد مصرفی
- جوشكاري ترميت نياز نداشتن به سيستم هاي تامين انرژي
( مانند مولد برق و ... ) براي جوشكاري است
- کارگران غیرماهر را میتوان در مدت حدود سه هفته تعلیم داد
- تجهیزات آن نسبتاً ساده و بادوام هستند
- کیفیت مواد جوشکاری توسط سازنده تضمین می شود
- تمام ریلهای فولادی که در راه آهن مصرف می شود را می توان جوش داد از جمله ریلهای مقاوم در برابر سایش و ریل های( فولادی) آستنیتی منگنز و کروم دار 110 به جز فولادهای محدود آستنیت تا پرلیت
- در مقایسه با جوشکاری لب به لب جرقه ای(جوش الکتریکی) از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است
محدودیت ها :
- محدود به جوشکاری مقاطع ضخیم
- حرارت ورودی بالا
- نیاز به آب بندی درز فرمها
- نیاز به پیش گرم کردن مناسب و دقیق قطعه کار
- جلوگیری از ورود ناخالصی به داخل جوش
فلزات قابل جوشکاری :
گروه وسیعی از فولادها را با تغییردادن ترکیب ترمیت به منظور هماهنگی خواص جوش ترمیت با خواص فیزیکی و ترکیب شیمیایی فلز پایه می توان جوشکاری نمود .
فلزات مقاوم به سایش
ریل های فولاد
فلزات آستنیتی منگنز
فلزات کروم دار 110
کاربرد های صنعتی آن :
جوش ترمیت و لوله:
1-جوش ترمیت درصنایع فلز کاری با موفقیت همراه بوده است، واز آن برای جوش دادن لوله ها نیز استفاده میشود.
2-در این روش، جوشکاری ترمیت با فلز لوله در هم نمی آمیزند، بلکه گرمای ناشی از آن انتهای دو لوله را به قدر کفایت گرم و ملتهب می سازد، وسپس در حالت ذوب شدن آنها را به طرف یکدیگر می فشارند، تا به هم جوش بخورند.
موارد استفاده از جوش ترميت:
- جوش و تعمير ريل هاي شكسته
- جوش لب به لب لوله هاي جدار ضخيم
- جوش و تعمير ميل لنگهاي شكسته
- جوش و تعمير شاسي ماشين ها
- جوش و اتصال قطعات ريخته گري شده كه بخاطرطول بلند و بزرگ بودن نميتوانند در يك مرحله قالبگيري و ريختگري شوند .
- براي جوش كابل هاي ضخيم برق به يكديگر يا يك هادي ديگر
- براي جوش و اتصال ميلگردهاي تقويت كننده بتن در سازه ها ساختماني به يكديگر.
جوش مرکب ترمیتی1:
نوعی جوش که برای ریل های راه آهن به کار می رود. بدین ترتیب که سر ریل ها با فرایند فشاری ترمیتی بالایه فلزی یا بدون آن ، همزمان، پایه و جان ریلها با فرایند جوشکاری ترمیتی به هم متصل می شود .
جوشكاري ترميت معمولا به دو صورت در صنعت وجود دارد ؛ در نوع اول از فلز ذوب شده مستقيما براي اتصال دو قطعه استفاده مي شود . در نوع دوم از فلز ذوب شده به منظور گرم كردن و به درجه حرارت آهنگري رساندن قطعات استفاده مي شود و سپس با اعمال فشار به قطعات اتصال شكل خواهد گرفت .
ترميت ساده : شامل مخلوط پودر هاي اكسيد آهن و آلومينيوم
ترميت فولاد كم كربن : شامل ترميت ساده به اضافه پودر فولاد كم كربن يا حتي مقداري پودر منگنز
ترميت چدن : شامل ترميت ساده به اضافه مقداري پودر فولاد سيليسيوم دار و فولاد كم كربن
ترميت براي جوشكاري ريل ها : شامل تركيبات ترميت ساده به اضافه مقداري پودر كربن ، منگنز و عناصر آلياژي ديگر به منظور افزايش سختي فلز جوش در ريل
ترميت براي اتصال كابل هاي برق : شامل پودر هاي اكسيد مس و آلومينيوم
تجهیزات جوشکاری ترمیت :
برای تجهیز یک تیم جوشکاری ابزار زیر مورد نیاز می باشد( ارقام ستون اول نشانگر اشکال مربوطه می باشد)
1ـ8ـ ابزار عمومی :
تیزبر
چکش دستی 5/1 کیلوگرمی
پتک سه کیلوگرمی
دسته چکش یدکی
عینک ایمنی
برس سیمی
دیلم به طول 750 میلی متر
دستکش نسوز
سوهان نیم گرد
در صورت نیاز:
چتر با روکش
پایه چتر
صفحات محافظ ریل
ظرف پودر ترمیت
سری ابزار درزهای دارای تکیه گاه
صفحه جمع کننده ماسه
نتیجه گیری:
اگرچه واکنش آلمینوترمیکی سالهای زیادی شناخته شده است اما بیشترین کاربرد آن در جوشکاری طویل ریل میباشد. البته در محدوده وسیعی از تعمیرات فولادی سنگین، نیمه سنگین و تعمیر قطعات ضخیم به طور رضایت بخشی انجام شده است به هر حال گروه وسیعی از فولادها را با تغییردادن ترکیب ترمیت به منظور هماهنگی خواص جوش ترمیت با خواص فیزیکی و ترکیب شیمیایی فلز پایه می توان جوشکاری نمود بنابراین به کارگیری این روش جوشکاری نسبت به دیگر روش ها به دلیل مزایا زیادی که دارد خیلی مقرون به صرفه تر می باشد .
1. رضایی ـ محمد، جوشکاری ترمیت در ریل راه آهن، آزمایشگاهی مرکزی راه آهن
2. نظامی ـ خسرو، گزارش شناسایی پودرهای ترمیت و دانه بندی آنها
3. عدالت ـ غلامرضا، رشید شمالی، عباس، دستور العمل اجرای جوشکاری ترمیت
4. تکنیک علمی و عملی جوشکاری-ترجمه و تالیف:مهندس شکری هراتی-انتشارات علم و صنعت 110
5. فرهنگ جوشکاری -تالیف:دکتر کوکبی و همکاران-انتشارات جامعه ریخته گران
6. مجموعه مقالات اولین کنفرانس دانشجوئی مهندسی مکانیک ایران- جلد دوم- جوشکاری پلاسما-آبان ماه79- انتشارات پسین – دانشگاه سمنان- ویرایش و تنظیم: علی عمیدی و هادی قدری گلستانی
7-Welding and welding Teghnology by: Richard L.Little
کمتر از سه سال پیش زمانی که سیستم عامل آندروید برای نخستین بار توسط کنسرسیومی به رهبری گوگل معرفی شد، کمتر کسی پیشبینی میکرد که در این مدت کوتاه این سیستم عامل موفق به پیشی گرفتن از سیستم عاملهای پرطرفدار و جا افتاده تلفن همراه چون ویندوزموبایل، لینوکس و پالم شده و خود را به عنوان تهدیدی جدی برای رقبایی چون سیمبین، RIM و آیفون نشان دهد. آندروید پا را از این هم فراتر گذاشته و علاوه بر حضور قدرتمند در بازار تلفنهای همراه هوشمند، وارد عرصههای دیگری مانند تبلتها و حتی تلویزیون نیز شده است.
به نوشته ی هومن کبیری، رشد اعجابآور آندروید به گونهای بوده است که بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکنند این سیستم عامل تا سال ۲۰۱۲ دومین سیستم عامل پرطرفدار تلفنهای همراه جهان خواهد بود. تخمینی که نه تنها دور از دسترس نمینماید بلکه بسیار محافظهکارانه به شمار میرود. چرا که با روند رشد این سیستم عامل و اقبال شرکتهای مختلف به آن، کسب رتبه اول نیز برای آندروید چندان دور از ذهن نیست. مروری خواهیم داشت بر تاریخچه و روند شکلگیری این سسیتم عامل، موفقیتها و چشمانداز آتی آن.
معنای آندروید پیش از ورود به اطلاعات مربوط به آندروید، نخست به نام آن میپردازیم. بنابر ترجمه دیکشنری کمبریج، آندروید این گونه تعریف شده است: «یک ربات (ماشینی که به وسیله کامپیوتر کنترل میشود) که به گونهای ساخته شده تا شکل ظاهری شبیه به انسان داشته باشد.» شاید بتوان نزدیکترین معنی در زبان فارسی به آندروید را آدم آهنی یا آدم ماشینی دانست.
از مدیریت شرکت کوچک آندروید تا مدیریت پروژه در خلاقترین شرکت جهان در ماه ژوئیه سال ۲۰۰۵ گوگل شرکت آندروید در پالو آلتوی کالیفرنیا را خرید. شرکت کوچک آندروید که توسط اندی روبین، ریچ ماینرز، نیک سیرز و کریس وایت پایهگذاری شده بود، در زمینه تولید نرمافزار و برنامههای کاربردی برای تلفنهای همراه فعالیت میکرد. اندی روبین مدیر ارشد اجرایی این شرکت پس از پیوستن آندروید به گوگل به سمت قائممقام مدیریت مهندسی این شرکت و مسئول پروژه آندروید در گوگل منصوب شد.
در واقع میتوان روبین را پایهگذار آندروید دانست. چرا که وی علاوه بر اینکه ایده تولید آندروید را در شرکت کوچک خود پرورش داد، در سمت مدیر این پروژه در شرکت گوگل توانست ایده خود را پیادهسازی کند و سیستم عامل آندروید را با نام شرکت کوچک پیشین خود روانه بازار نماید.
تیم آندروید به رهبری روبین فعالیت خود را برای تولید پلتفرم موبایل مبتنی بر کرنل لینوکس آغاز کردند. درز اخباری از فعالیتهای این تیم به خارج از گوگل، سبب بروز شایعاتی مبنی بر تمایل گوگل به تولید تلفن همراه در اواخر سال ۲۰۰۶گردید. این شایعات زمانی بیشتر قوت گرفت که در سپتامبر ۲۰۰۷ نشریه اینفورمیشن ویک در گزارشی خبر از ثبت چندین حق امتیاز و اختراع در حوزه تلفن همراه توسط گوگل داد.
تولد یک آدم آهنی! با اعلام زمان کنفرانس خبری شرکت گوگل در نوامبر سال ۲۰۰۷ دیگر تمامی رسانهها و افکار عمومی جهان چشم انتظار مشاهده نخستین تلفن همراه ساخت گوگل بودند. ولی غافلگیری بزرگ رخ داد. هیچ خبری از «یک» گوشی تلفن همراه نبود بلکه خبر داغ آن روز در مورد ورود صدها تلفن همراه در سالهای پیش رو بود که توسط شرکتهای مختلف تولید میشد. «اتحادیه گوشی باز» یا Open Handset Alliance در روز ۵ نوامبر ۲۰۰۷ اعلام موجودیت کرد.
۳۴ شرکت فعال در زمینه تولید نرمافزار، تولید گوشیهای تلفن همراه، اپراتور تلفن همراه و تولید کننده نیمه رساناها و پردازندههای تلفن همراه اعضای مؤسس این اتحادیه بودند. در میان نامهای مشهور در بین اعضای مؤسس، شرکتهایی چون سامسونگ، LG، موتورولا، HTC، T-Mobile، NTT DoCoMo، اینتل، Nvidia، تگزاس اینسترومنتس، کوآلکام، برادکام، تلفونیکا، اسپرینت، eBay و البته گوگل به چشم میخوردند. اریک اشمیت مدیر ارشد اجرایی گوگل در این مراسم گفت: «اعلام امروز بسیار جاهطلبانهتر از معرفی تنها «یک» تلفن گوگلی است که در چند هفته اخیر توسط رسانهها پیشبینی شده بود.
از دیدگاه ما پلتفرمی که ما ارائه کردهایم، هزاران تلفن گوناگون را به بازار روانه خواهد کرد.» نخستین گوشی مبتنی بر آندروید توسط شرکت HTC با همکاری T-Mobile تولید شد. این گوشی که به فاصله کمتر از یک سال از تشکیل اتحادیه Open Handset Alliance یعنی در ۲۲ اکتبر ۲۰۰۸تولید شد، در بازارهای مختلف به نامهای HTC Dream، T-Mobile G1 و Era G1 به بازار عرضه گردید.
آدم آهنی تقویت میشود نهم دسامبر ۲۰۰۸ روز تاریخی دیگری برای آندروید بود. در این روز ۱۴ عضو جدید از نامهای معروف صنعت تلفن همراه جهان به اتحادیه Open Handset Alliance پیوستند. در بین این نامها باید به سونی اریکسون، اریکسون، توشیبا، آسوس، گارمین، هوآوی و آرم اشاره کرد. روند پیوستن شرکتهای بزرگ به اتحادیه تا به امروز نیز ادامه داشته است و شرکتهایی چون ایسر، آلکاتل، لنوو، شارپ، فاکسکان، NEC، کیوسرا، NXP، ST-Ericsson، مارول، ZTE و دل نیز از جمله شرکتهایی بودهاند که به جمع پشتیبانی کنندگان آندروید پیوستهاند.
کپیرایت و حق امتیاز حق امتیاز آندروید به صورت اپن سورس بر اساس حق امتیاز آپاچی یا Apache License ارائه میگردد. بر این اساس شرکتهای عضو اتحادیه میتوانند با دسترسی به کدهای اصلی آندروید آن را مطابق دلخواه خود تغییر دهند و کد تغییر یافته را بدون عودت دادن برای خود حفظ کنند.
ویرایشهای آندروید با طعم شیرینیجات و دسرها! گوگل ویرایشهای گوناگون آندروید را علاوه بر شماره ویرایش با نام یک شیرینی یا دسر معرفی میکند. این نام البته از ترتیب حروف الفبا برای حرف اول آن نام نیز پیروی میکند به گونهای که ویرایشهای منتشر شده آندروید تا به امروز به این نامها بودهاند:
Cupcake که نوعی کیک کوچک شبیه به کیک یزدی ایرانی است ولی با اندازهای کمی بزرگتر برای ویرایش ۵/۱ آندروید، Donut که در ایران هم به همان نام شهرت دارد و نوعی پیراشکی محسوب میشود، برای ویرایش ۶/۱، Éclair که نوعی شیرینی خامهای است شبیه به لطیفه ولی با اندازه بزرگتر برای ویرایشهای ۲ و ۱/۲، Froyo (مخفف Frozen yogurt ) نوعی دسر است که با ماست یخ زده تهیه میشود برای ویرایش ۲/۲٫ نام ویرایش بعدی آندروید هم Gingerbread یا نان زنجفیلی گذاشته شده است. همان گونه که مشاهده میشود ترتیب نامهای شرینیها و دسرها بر اساس حروف الفبا است. حالا که طعم این ویرایشها را چشیدیم شاید بهتر باشد سری هم به ویژگیهای فنی آنها بزنیم.
آندروید نسخه ۵/۱ یا Cupcake نسخه ۵/۱ آندروید نخستین نسخهای بود که به طور رسمی منتشر شد. این نسخه آندروید مبتنی بر کرنل لینوکس ۲٫۶٫۲۷ بود. از جمله قابلیتهایی که در این ویرایش گنجانده شده بود، باید به موارد زیر اشاره کرد: • امکان ضبط فیلم از طریق دوربین فیلمبرداری آن • فرستادن فیلم به سایت Youtube و عکس به سایت Picasa به صورت مستقیم از روی گوشی • صفحه کلید مجازی با قابلیت پیشبینی کلمات وارد شده • پشتیبانی از پخش استریوی موسیقی از طریق بلوتوث (A2DP) و کنترل پخش موسیقی یا ویدیو از طریق بلوتوث (AVRCP). • قابلیت اتصال اتوماتیک به دستگاههای بلوتوث • امکان شخصیسازی صفحه اصلی با استفاده از ویجتها و یا پروندههای شخصی • جابجایی انیمیشنی تصاویر به هنگام عوض شدن صفحات
آندروید نسخه ۶/۱ یا Donut در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۹ آندروید نسخه ۶/۱ یا دونات منتشر شد. این نسخه آندروید مبتنی بر کرنل لینوکس نسخه ۲٫۶٫۲۹ بود و قابلیتهای زیر را به آندروید افزود: • بهبود در سرویس آندروید مارکت • رابط کاربری یکپارچه برای دوربین عکسبرداری، دوربین فیلمبرداری و گالری تصاویر • امکان انتخاب چند عکس برای پاک کردن در منوی گالری • بهروزرسانی ویژگی جستوجوی صوتی • بهروزرسانی ویژگی جستوجو با قابلیت جستوجو در موارد نشانهگذاری شده (Bookmarks)، تاریخچه (History)، اسامی (Contacts) و وب از صفحه اصلی (HomeScreen) • پشتیبانی از تکنولوژیهای بهروز شده CDMA/EVDO، ۸۰۲٫۱x، VPN و موتور Text to speech • پشتیبانی از رزولوشن WVGA برای صفحه نمایش • افزوده شدن قابلیتهای حرکتی در سیستم عامل و ابزار برنامهنویسی برای برنامهنویسان
نسخ ۲ و ۱/۲ یا Éclair هر دو نسخه ۲ و ۱/۲ آندروید مانند نسخه ۶/۱ مبتنی بر کرنل لینوکس ۲٫۶٫۲۹ طراحی شدهاند. آندروید ویرایش ۲ در ۲۶ اکتبر ۲۰۰۹ معرفی شد. در سوم دسامبر ۲۰۰۹SDK نسخه ۲٫۰٫۱ معرفی شد و SDK ویرایش ۱/۲ در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۰ منتشر گردید. اهم امکانات اضافه شده در این نسخ به شرح زیر هستند:
• سرعت سختافزاریِ بهبود یافته • ویژگی چند لمسی Multi Touch • پشتیبانی از رزولوشنهای بیشتر برای صفحه نمایش • رابط کاربری بهروزرسانی شده • مرورگر اینترنتی با قابلیت پشتیبانی از HTML5 • دفترچه تلفن بهروزرسانی شده • گوگل مپ نسخه ۳٫۱٫۲
• پشتیبانی از Microsoft Exchange • افزوده شدن امکان فلاش داخلی برای دوربین • افزوده شدن زوم دیجیتال دوربین • بهروزرسانی صفحه کلید مجازی • پشتیبانی از بلوتوث نسخه ۱/۲ • اضافه شدن قابلیت کاغذ دیواریهای متحرک • اضافه شدن امکان ارسال فایل با استفاده از بلوتوث
نسخه ۲/۲ یا Froyo آندروید نسخه ۲/۲ در ۲۰ مه ۲۰۱۰ معرفی شد. این ویرایش آندروید مبتنی بر کرنل لینوکس نسخه ۲٫۶٫۳۲ است و قابلیتهای زیر به آن اضافه شده است: • افزایش سرعت سیستم عامل، حافظه و عملکرد سیستم بین ۲ تا ۵ برابر نسخه ۲ • افزایش سرعت اجرای برنامههای کاربردی با استفاده از تکنیکهای JIT • اضافه شدن موتور جاوا اسکریپت V8 کروم به مرورگر اینترنتی • افزایش پشتیبانی از Microsoft Exchange با قابلیتهایی چون سیاست حریم شخصی بهروز شده، همسانسازی تقویم و …) • آندروید مارکت بهروز شده با قابلیت بهروزرسانی خودکار برنامههای کاربردی • شمارهگیری صوتی و انتقال دفترچه تلفن از طریق بلوتوث • امکان نصب برنامههای کاربردی بر روی حافظههای جانبی • پشتیبانی از فلش نسخه ۱/۱۰ •بهبود عملکرد دوربین در حالتهای عکس و فیلمبرداری
در انتظار نان زنجفیلی هر چند نام ویرایش بعدی آندروید منتشر شده است ( Gingerbread یا نان زنجفیلی) ولی هنوز خبر موثقی از شماره ویرایش بعدی و امکانات آن منتشر نشده است. باید تا زمستان صبر کرد و دستپخت گوگل را بار دیگر و این بار در پخت نان زنجفیلی امتحان کرد.
میزان محبوبیت نسخههای مختلف آندروید آخرین آمار منتشره از سوی گوگل در خصوص میزان محبوبیت نسخ مختلف آندروید نشان می دهد که طعم شیرینی خامهای برای کاربران دلچسبتر بوده است. عمدهترین دلیل این امر هم ارائه نسخه بروزرسانی به ویرایش ۱/۲ از سوی موتورولا برای پرطرفدارترین گوشی آندروید یعنی دروید بوده است.
بر اساس آمار مننتشر شده، در هفته منتهی به شانزدهم ژوئن ۲۰۱۰، نیمی از گوشیهای آندروید موجود در بازار به سیستم عامل نسخه ۱/۲ یا همان Éclair مجهز بودهاند و پس از آن نسخه ۶/۱ با ۲۵ درصد محبوبترین نسخه بوده است که با فاصله کمی به نسبت نسخه ۵/۱ در جایگاه دوم قرار گرفته است. سایر نسخ آندروید هم در مقایسه با این سه نسخه سهمی بسیار ناچیز دارند بگونهای که مجموع سهم بازار سایر نسخ آندروید تنها ۵/۰ درصد سهم بازار را تشکیل میدهد.
سرعت انتشار ویرایشهای آندروید فرصتها و تهدیدها آندروید با سرعت اعجابآوری در حال پیشرفت است. در کمتر از ۱ سال و از سپتامبر ۲۰۰۹ چهار ویرایش اصلی این سیستم عامل یعنی ویرایشهای ۶/۱، ۲، ۱/۲ و ۲/۲ منتشر شده است. این امر باعث شده تا تنها برخی از شرکتها که به طور متمرکز و با تمام توان بر روی این سیستم عامل کار میکنند، مانند موتورولا و HTC، بتوانند همگام با ارائه ویرایشهای جدید آندروید گوشیهای خود را بهروز کنند ولی سایر شرکتها رفته رفته در حال عقب افتادن از این قافله هستند. به عنوان مثال باید به شرکت سونی اریکسون اشاره کرد.
این شرکت نخستین گوشی آندرویدی خود را با نام XPERIA X10 که مبتنی بر آندروید نسخه ۶/۱ است، به بازار معرفی کرد. سونی اریکسون رابط کاربری ویژه خود و امکانات ابتکاری فراوانی به X10 افزوده است. اوایل بهار سال جاری سونی اریکسون با خوشحالی اعلام کرد که قصد دارد تا پایان سال جاری میلادی گوشیهای X10 خود را با نسخه ۱/۲ آندروید بهروزرسانی کند. کمتر از دو هفته بعد نسخه ۲/۲ آندروید منتشر شد و شرکتهای موتورولا و گوگل در همان زمان اعلام کردند که گوشیهای دروید و نگزوس وان خود را تا یک ماه بعد به آندروید ۲/۲ مجهز خواهند ساخت.
اتفاقی که شاید ۶ ماه بعد برای X10 سونی اریکسون بیفتد! چنین وضعیتی برای شرکتهای بزرگی چون سامسونگ و الجی نیز وجود دارد. این شرکتها هم هنوز نتوانستهاند سرعت واکنش خود را با سرعت سرسامآور پیشرفت آندروید هماهنگ سازند. در صورتی که این شرکتها نتوانند به چنین هماهنگی دست یابند، شکاف بین تولیدکنندگان پیشروی آندروید یعنی موتورولا و HTC با بقیه بسیار بیشتر خواهد شد.
در هر حال به نظر میرسد گوگل باید فکری به حال فاصله ایجاد شده بین رقبا بکند وگرنه بروز این ناهماهنگی بازار را نیز دچار آشفتگی خواهد کرد. همان گونه که در سطور پیشین نیز ذکر شد در حالی که گوگل خود را برای ارائه نان زنجفیلی یعنی نسخه بعد از ۲/۲ آندروید آماده میکند، هنوز نیمی از دستگاههای آندروید فعال، از نسخههای پایینتر از ۱/۲ استفاده میکنند و این بدان معنا است که گوگل بسیار سریعتر از یارانش در اتحادیه Open Handset Alliance حرکت کرده است و آنها نتوانستهاند خود را با آن همراه سازند.
سهم بازار آندروید سهم بازار آندروید در مقایسه با سایر سیستمهای عامل تلفنهای هوشمند، رشد اعجابآور آندروید را نشان میدهد. آندروید برای نخستین بار در سه ماهه اول سال ۲۰۱۰ توانست گوشیهای بیشتری از مهمترین رقیب خود یعنی اپل به فروش برساند. برخی کارشناسان بر این باور هستند که اگر گوگل موفق شود اپل را از پیش روی خود بردارد RIM سیمبین را نیز پشت سر خواهد گذاشت. گروهی از کارشناسان، استراتژی آندروید در مقابله با اپل را با استراتژی مایکروسافت در اوایل دهه ۱۹۷۰ مقایسه میکنند.
جایی که مایکروسافت توانست با فروش حق امتیاز استفاده از سیستم عامل خود به سایر شرکتها به سلطه مکینتاش خاتمه دهد و حالا گوگل به همین استراتژی و به کمک بزرگترین تولید کنندگان تلفن همراه مانند سامسونگ، الجی، سونی اریکسون، موتورولا و اچ تی سی، قصد دارد روند رشد آیفون اپل را متوقف سازد و به نظر میرسد تا حد زیادی هم موفق بوده است. بر اساس آمار ارائه شده توسط شرکت Admob در آوریل ۲۰۱۰ تعداد کل گوشیهای آیفون موجود در بازار ایالات متحده آمریکا ۷/۱۰ میلیون دستگاه بوده است. این در حالی است که تعداد گوشیهای مبتنی بر آندروید ۷/۸ میلیون دستگاه بوده است.
ذکر این نکته ضروری است که نخستین گوشی آیفون در ۲۹ ژوئن ۲۰۰۷ به بازار عرضه شد در حالی که نخستین گوشی مبتنی بر آندروید بیش از یک سال بعد و در اکتبر ۲۰۰۸ روانه بازار شد. اما به غیر از اپل بقیه رقبا نیز از دست آندروید جان به در نبردهاند. آندروید در سه ماهه نخست سال ۲۰۱۰ توانست سهم بازار خود را از ۶/۱ درصد در مدت زمان مشابه در سال گذشته به ۶/۹ درصد برساند و با پشت سر گذاشتن ویندوز موبایل و لینوکس در رده چهارم پرطرفدارترین سیستم عامل تلفنهای همراه هوشمند قرار گیرد.
با اقبال بیشتر سایر تولید کنندگان به گوشیهای آندروید به نظر میرسد روند رشد این سیستم عامل نه تنها کند نگردد بلکه شتاب بیشتری نیز پیدا کند. تاکنون بالغ بر ۶۱ مدل دستگاه مبتنی بر آندروید با ۲۱ برند مختلف تولید شده است. بنابر آخرین گزارشها در حال حاضر هر روز یکصدهزار گوشی مبتنی بر آندروید به فروش میرسد. با نرخ کنونی گوگل ۳۶ میلیون گوشی در سال به فروش خواهد رساند. این رقم زمانی معنا پیدا میکند که بدانیم شرکت اچ تی سی، چهارمین تولید کننده تلفنهای همراه هوشمند در جهان سالانه ۱۷ میلیون گوشی تلفن همراه به فروش میرساند. اچ تی سی پیش از این ۷۰ درصد گوشیهای مبتنی بر آندروید را تولید میکرد.
رقمی که اکنون به زحمت به ۵۰ درصد میرسد. با نرخ کنونی و در صورت ثابت ماندن نرخ فروش آیفون، آندروید خواهد توانست اپل را نیز پشت سر گذاشته و خود را به عنوان تهدیدی جدی برای RIM مطرح کند. شرکتهای بزرگ تولید تلفن همراه اعلام کردهاند قصد دارند تولید گوشیهای مبتنی بر آندروید خود را شتاب بخشند. فعالترین تولیدکننده گوشیهای مبتنی بر آندروید یعنی موتورولا اعلام کرده تا پایان سال جاری میلادی ۲۰ مدل گوشی مبتنی بر آندروید به بازار عرضه خواهد کرد. شرکت الجی هم اعلام کرده است قصد دارد همین تعداد گوشی را تا پایان سال جاری با سیستم عامل آندروید به بازار عرضه نماید.
سامسونگ دومین تولیدکننده تلفنهای همراه در جهان هم اعلام کرد نیمی از گوشیهای تلفن همراه هوشمند این شرکت در سال ۲۰۱۰ مبتنی بر آندروید خواهند بود. بقیه تولیدکنندگان هم هر روز علاقه بیشتری به تولید گوشیهای تلفن همراه مبتنی بر آندروید از خود نشان میدهند. با این اوصاف انتظار میرود آندروید بتواند جهشی شگرف در سهم بازار را رقم زند.
دستگاههای شاخص مبتنی بر آندروید در بین شرکتهای تولید کننده تلفنهای همراه هوشمند مبتنی بر آندروید دو شرکت موتورولا و HTC تحرک بسیار گستردهتری به نسبت سایر رقبا دارند. موتورولا که زمانی دومین تولیدکننده تلفن همراه جهان بود، پس از زیاندهی در دورههای مالی متوالی و کاهش چشمگیر سهم بازار در موقعیتی بحرانی قرار گرفته بود، با تغییر ناگهانی استراتژی خود و کنار نهادن سایر سیستمهای عامل تلفن همراه از قبیل ویندوز موبایل، سیمبین و لینوکس موبایل، تمامی تلاش خود را بر طراحی گوشیهای مبتنی بر آندروید معطوف ساخت.
این شرکت توانست با استراتژی جدید خود چندین مدل گوشی هوشمند مبتنی بر آندروید به فروش برساند و با این کار پس از مدتها سودآوری را تجربه کند. موتورولا رابط کاربری ویژه آندروید مختص به خود را با نام MOTOBLUR طراحی کرده و بر روی گوشیهای خود قرار داده است. به نظر میرسد با توجه به توانمندیهای این شرکت که خالق تلفن همراه به شمار میرود، بتوان از هم اکنون موتورولا را طلایهدار آندروید دانست. در خصوص HTC هم باید گفت هر چند این شرکت به موازات تولید گوشیهای مبتنی بر آندروید به تولید گوشیهای با سیستم عامل ویندوز موبایل هم میپردازد ولی رفته رفته، توان خود را بیشتر بر تولید گوشیهای مبتنی بر آندروید هدایت میکند.
HTC علاوه بر تولید گوشی با برند خود به تولید گوشیهای با برند سایر شرکتها هم میپردازد و گوشی نگزوس وان شرکت گوگل یکی از همین نمونهها است. گوگل تولید نخستین گوشی با نام تجاری خود را پس از اینکه شرکت سونی اریکسون از تولید آن با برند گوگل سر باز زد به HTC سپرد. بنابر آخرین آمار ارائه شده از سوی AdMob بر اساس اطلاعات ترافیک دیتای ماه مارس ۲۰۱۰، چیزی در حدود یک سوم تلفنهای همراه فعال مبتنی بر آندروید، مدل دروید شرکت موتورولا هستند. پس از دروید گئشیهای مدل Hero با ۱۹ درصد، Dream یا همان T-Mobile G1 با ۱۱ درصد و Magic هم با ۱۱ درصد در ردههای بعدی قرار دارند.
آندروید مارکت آندروید مارکت سرویس فروش نرمافزارهای کاربردی برای گوشیهای آندروید است. یک برنامه کاربردی ویژه آندروید مارکت به صورت از پیش بارگذاری شده بر روی گوشیهای آندروید نصب گردیده و به کاربران امکان میدهد نرمافزارهای مورد نیاز خود را خریداری و دانلود کنند. البته تمامی نرمافزارهای موجود در آندروید مارکت فروشی نیستند بلکه بیش از نیمی از نرمافزارهای موجود در آندروید مارکت به صورت رایگان عرضه میشوند و از این نظر آندروید بیشترین درصد نرمافزارهای رایگان را در بین تمامی سیستمهای عامل تلفنهای همراه هوشمند در اختیار کاربران قرار میدهد.
هر برنامهنویس با ثبت نام، امکان فروش برنامههای خود در آندروید مارکت را دارد. ۷۰ درصد از مبلغ فروش برنامههای کاربردی به برنامهنویس تعلق میگیرد و ۳۰ درصد مابقی بین اپراتورها توزیع میشود. بر اساس سیاستهای گوگل در حال حاضر تمامی برنامه نویسان عضو پروژه آندروید از سراسر جهان میتوانند برنامههای کاربردی رایگان خود را از طریق آندروید مارکت در ۴۶ کشور عرضه کنند. برای اینکار کافی است برنامه نویسان فرمی مختصر را تکمیل کرده و البته ۲۵ دلار حق عضویت هم به گوگل بپردازند.
ولی تنها برنامهنویسان ساکن در نه کشور اتریش، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، هلند، اسپانیا، انگلستان و ایالات متحده آمریکا میتوانند برنامههای خود را برای فروش در ۱۳ کشور استرالیا، اتریش، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، هلند، نیوزلند، اسپانیا، سوییس، انگلستان و ایالات متحده آمریکا در معرض بازدید خریداران قرار دهند و سایر کشورها امکان مشاهده و خرید برنامههای غیر رایگان را ندارند.
نکته جالب توجه در این زمینه عدم حضور حتی یک کشور از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (به غیر از اسرائیل) در لیست چهل و شش کشوری است که امکان دسترسی به آندروید مارکت را دارند! این در حالی است که گوشیهای مجهز به آندروید از سوی اغلب شرکتهای بزرگ از جمله موتورولا، HTC، سونی اریکسون و ال جی در این منطقه مدتها است که به بازار عرضه شدهاند.
تعداد برنامههای کاربردی موجود در آندروید مارکت تاکنون نزدیک به ۵۰۰۰۰ بوده است این در حالی است که برنامههای کاربردی موجود در iTune برای گوشی آیفون به ۱۷۵۰۰۰ برنامه بالغ میشود و از این منظر به نظر میرسد که آندروید راهی دراز برای سبقت گرفتن از آیفون در پیش دارد. ولی در هر حال باید این نکته را هم در نظر داشت که هرچند تعداد برنامههای کاربردی نشانگر اقبال برنامهنویسان به پلت فرم موردنظر است، ولی تعداد بسیار زیاد برنامهها برای کاربران همیشه هم خوب نیست.
چرا که آنان را مجبور میسازد تا جستجویی سخت و طاقت فرسا را برای دستیابی به برنامه مورد علاقه خود تجربه کنند. گوگل کوشیده است دسترسی به برنامههای کاربردی آندروید را به شدت محدود ساخته و تمامی دسترسی کاربران را از طریق نرمافزار آندروید مارکت نصب شده بر روی گوشی کاربران کانالیزه نماید. گوگل تا بدانجا پیش رفته است که حتی دسترسی به اطلاعات و امکان جستوجوی برنامههای کاربردی آندروید از وب سایت رسمی آندروید مارکت از طریق کامپیوترهای شخصی، امکانپذیر نیست.
از طرف دیگر عدم امکان نصب نرمافزارهای دانلود شده بر روی کارت حافظه محدودیت دیگری است که کاربران برای دانلود برنامهها از هر جای دیگری به غیر از آندروید مارکت با آن مواجه هستند. اما هنوز هم راههایی برای دور زدن گوگل برای دستیابی به برنامههای کاربردی وجود دارد. بسیاری از برنامهنویسان از جمله شرکتهای تولید برنامههای کاربردی نسخه قابل نصب برنامههای خود را علاوه بر آندروید مارکت از طریق وب سایتهای خود نیز در اختیار کاربران قرار میدهند.
علاوه بر این برخی وبسایتها اقدام به جمعآوری و در اختیار قراردادن برنامههای کاربردی پرطرفدار آندروید نمودهاند. نمونهای از این سایتها Androlib و Androidzoom هستند. همچنین با نصب یک نرمافزار بر روی گوشی خود امکان خواهید یافت برنامههای دانلود شده بر روی کارت حافظه خود را بر روی گوشی نصب نمایید.
اگرچه با استفاده از راههایی که گفته شد امکان نصب برخی نرمافزارها بر روی گوشی خود را خواهید داشت، ولی باید اذعان کرد که اغلب برنامههای آندروید به ویژه برنامههای اصلی آن که توسط خود گوگل طراحی شدهاند، مانند نقشههای گوگل یا برنامه گاگلز (Goggles) تنها از طریق آندروید مارکت قابل دسترسی هستند. پس اگر می خواهید به برنامه های کاربردی اصلی آندروید دسترسی داشته باشید، باید از آندروید مارکت نصب شده بر روی گوشی خود استفاده کنید.
آندروید و گوگل تی وی خوب اگر فکر کردهاید که کار شما با آندروید تمام شده است سخت در اشتباه هستید. اگر کار شما هم با آندروید تمام شده باشد، کار آندروید با شما تمام نشده است. بله این آدم آهنی سبز رنگ پس از رسوخ در تلفنهای همراه شما قصد دارد وارد تلویزیونهای شما هم بشود. به چشمان خود شک نکنید. درست خواندهاید آندروید به زودی در تلویزیونهای شما نیز خواهد بود. در همایش Google I/O در ماه مه ۲۰۱۰ شرکتهای گوگل، سونی، اینتل، لاجیتک، بست بای، ادوبی و دیش نتورک از عرضه تلویزیونهای مبتنی بر آندروید خبر دادند.
تلویزیونهایی که به طور بیسیم به اینترنت متصل میشوند و علاوه بر اینکه امکان اتصال به شبکههای آنلاین پخش فیلم را دارند، از برنامههای کاربردی که برای نصب بر روی این تلویزیونها تهیه میشوند نیز بهره خواهند برد.
آینده آندروید مسلماً تب آندروید به این زودی فروکش نخواهد کرد. هجوم بیسابقه شرکتها برای تولید محصولات مبتنی بر آندروید رفته رفته طیف گستردهتری از محصولات شامل تلفن همراه، تلویزیون، نتبوک و تبلت را در بر میگیرد. به نظر میرسد همه چیز به کام آندروید است و به سختی میتوان تصور کرد سیطره این پدیده به سادگی قابل شکستن باشد. آدم آهنی بازیگوش سبز رنگ ما در مدت زمان کوتاهی که از تولدش میگذرد، نشان داده هر روز به دنبال غافلگیر کردن ما و سرک کشیدن به یکی دیگر از وسایل الکترونیکی ماست تا آن را نیز جولانگاه شیطتنتهای دوست داشتنی خود نماید.
فولادهاي پر آلياژ ريخته گري شده به طور گسترده به دليل مقاومت به خوردگي در محيط هاي آبي در دماي محيط و يا نزديك به اين دما و يا كار در اتمسفر با گاز داغ و يا دماهاي بالا (بيش از 65 يا 1200) يا مورد استفاده قرار مي گيرند. فولادهاي ريخته گري پر آلياژ به طور معمولي بر اساس تركيبشان و طبق استانداد انجمن ريخته گران آمريكا طبقه بندي مي شوند. اين طبقه بندي با MSTM نيز تطابق داده شده است (مثال از اين نحوه نامگذاري CF-/M است).
برخي از خواص مكانيكي اين گروه از فولادها (براي مثال سختي واستحكام تسليم) مي توانند بوسيله عمليات حرارتي مناسب تغيير يابند. با اين حال فولادهاي ريخته گري پر آلياژي كه داراي بيش از 20 الي 30 درصد كروم +Ni مي باشند، تغييرات فازي مشابه فولادهاي كربني ساده و كم آلياژ در حين حرارت دهي پايين دماي اتاق و دماي اتاق و دماي ذوب از خود نشان نمي دهند. اين مواد بنابراين غير قابل سخت كردن مي باشند وخواسشان وابسته به تركيب است و نه عمليات حرارتي بنابراين توجه ويژه اي مي بايت داشت براي هرگروه از فولادهاي پر آلياژ با توجه به حرارتي ريخته گري، ذوب و عمليات حرارتي جايگزين (اگر موجود باشد).
فولادهاي پر آلياژ ريخته گري مقاوم در برابر خوردگي، كه به طور معمول به فولادهاي ضد زنگ ريخته گري شناخته مي شوند داراي رشد قابل توجهي در طي 40 سال اخير از لحاظ تكنولوژيكي و اهميت اقتصادي داشته اند كاربرد هاي اساسي اين فولادها در مواد بكار گرفته شده در كارخانجات توليد مواد شيميايي و نيروگاههاي انرژي كه نيازمند به محيط آبي و مقاوم به خوردگي در دماهايي به طور معمول كمتر از 315 مي باشد. اين آلياژ ها نيز گاهي براي مقاصد ويژه ودر دماهاي سرويس دهي تا 65 نيز بكار مي روند.
يك تعريف درست از فولادهاي ريخته گري ضد زنگ هاي تعريفي است كه در سال 1910 ارائه شد كه فولادهاي را شامل مي شوند كه حداقل 12 درصد كروم براي مقاومت به خوردگي داشته باشند اگر چه بسيارز ازفولاد هاي ريخته گيري ضد زنگ داراي تركيبات بسيار پيچيده تر از آن چه كه در تعريف ماده فوق ذكر شده مي باشند. فولاد هاي ضد زنگ به طور معمول شامل يك يا چند عنصر آلياژ ساز علاوه بر كروم (براي مثال، نيكل، موليبدن، مس، نيولبيوم و نيتروژن) به منظور ايجاد ساختاري مورد نظ و مقاوم به خوردگي و يا ايجاد خواص مكانيكي ويژه جهت كاربردي خاص مي باشند.
فولادهاي پر آلياژ مقاوم در برابر خوردگي به طور معمول بر اساس تركيب و يا ساختارشان دسته بندي مي شوند. بايد به اين نكته توجه شود كه طبقه بندي بر اساس تركيب و يا ساختار هميشه مستقل از يكديگر نيستند و گاهي طبقه بندي بر اساس تركيبي از اين دو انجام مي شود. در جدول 1 تركيبي آلياژهاي تجاري ريخته گري مقاوم در برابر خوردگي آورده شده است. اين آلياژها بر اساس فلوادهاي كروم دار، فولادهاي كروم- نيكل دار كه در ان ها كروم عنصر آلياژي غالبي و فولادهاي نيكل- كروم دار كه در آن ها نيكل عنصر آلياژ غالب مي باشد طبقه بندي مي شوند. قابليت سرويس دهي فولادهاي مقاوم در برابر خوردگي ريخته گرم شده و به طور وسيعي به نبود كربن و بويژه رسوبات كارمبيدي در ريز ساختار آلياژ بستگي دارد. بنابراين فولادهاي مقاوم خوردگي ريخته گري به طور معمول كم كربن مي باشد >0.08%< معمولا. همانگونه كه در جدول 1 ديده مي شود، فولادهاي ريختگي هر آلياژي را مي توان بر اساس ميكروساختراي نيز طبقه بندي كرد. ساختارها مي تواند آستنيتي، فريتي، مارتنزيتي، يا تركيب دو تايي آنها باشد. ساختاري با يك نوع ويژه اساسا با تركيب شيمايي يشان مشخص مي شوند به ويژه مقادير كروم، نيكل، و كربن در اين در اين خصوص (در اين مقاله به بخش مزيت در فولاد زنگ نزن ريختگي مراجعه كنيد).
عموما فولادهاي ريختگي هر آلياژي نوع كروم دار ساده يا مارتنزيتي مستند يا مزيني نوع كروم نيكل يا دو فازي مستند يا آستنيتي، فولاد هاي نيكل- كروم كاملا آستنيتي هستند.
انواع مارت؟ شامل آلياژهاي CA-6NM, CA-15m-CA-40, CA-15 مي باشند. آلياژ CA-15 شامل مقدار حداقلي از كروم مي باشد كه اصولابراي ضد زنگ ساختن آن ضروري مي باشد. آن مقاومت خوبي به خوردگي اتسمفري بعلاوه، به بسياري از محيط هاي آلي در سرويس دهي هاي نسبتا فرم دارد. آلياژ هاي CA-40, CA-15 كه با كربن بيشتري اصلاح شده اند تا سطوح بالاتري از استحكام و سختي عمليات حرارتي پيدا كنند. آلياژ CA-15m يك آلياژ CA-15 اصلاح شده با موليبدنيم مي باشد كه استحكام را در دماي بالا بهبود مي بخشد آلياژ CA-6NM يك آلياژ آهن – كروم- نيكل- موليبدنيم با مقدار كمي كربن مي باشد. انواع آستنيتي شامل CN-7M, CK-20, CH-20 مي باشد. آلياژهاي CK-20, CH-20 پر كروم، پر كربن مي باشد كه كاملا تركيب آستنيتي دارد كه در آن مقدار كروم بيشتر از نيكل مي باشد. آلياژ CN-7M پر آلياژي در بسياري از محيط ها مقاوئمت به خوردگي عالي دارند و اغلب در سرويس دهي اسيد سولفوريكي مورد استافده قرار مي گيرد.
از انواع فريتي آلياژهاي CB-3C كاربيد Feritet و CC-50 معرفي شده اند. آلياژ CB-3C به ويژه با عمليات حرارتي قابل سختاري نيست. همينكه اين آلياژ به طور معمول ساخته مي شود، (تعادل ميان عناصر در تركيب معتبر در ساختار كاملا فريتي مي شود) مشابه فولاد زنگ نزن ؟ نوردي نوع AISI 442 آلياژ CC-50 اساسا نسبت به آلياژ CB-30 ُكروم بيشتري دارد و به خوردگي موضعي در بسياري از محيط ها نسبتا مقاومت بيشتري دارند.
آلياژ هاي آستنيني – فريتي شامل CF-8A, CF-8, CF-3A, CF-3, Ce-3C CG-8M, CF-16F, CF-8C, CF-8C, CF-3MA, CF-3M, CF-20 مي باشد. ميكرو ساختارهاي اين آلياژ ها معمولا شامل 5 تا 40% فريت دارد كه بستگي به طبقه مشخص (ويژه) و تعادل ميان عناصر فريت زا و آستنيت زا در تركيب شيميايي دارد (در اين مقاله به بخش فريت در فولادهاي زنگ نزن مراجعه كنيد)
آلياژ هاي دو تايي دو فازي دو آلياژ دو تايي CD-4MCU و فرو آليوم اخيرا مورد توجه قرار گرفته اند. آلياژ CD-4MCU آلياژ دو تايي مي باشد كه بيشتر آلياژي شده است. فروآليوم توسط شركت Langley Alloy توسعه يافته است و اساسا CD- 4MCU مي باشد كه به آن حدود N0.15% توسعه يافته است و اساس CD-4MCU مي باشد كه به آن حدود N 0.15% اضافه شده است. آلياژ هاي دو تايي كه سطوح بالايي او فريت (حدود 40 تا 50%) مي باشند نيكل پاييني دارند نسبت به آلياژ CF-3M به ترك نقش – خوردگي scc مقاومت بهتري دارند . آلياژ CD-4MCU كه بدون نيتروژن م يباشد و نسبتا مقدار كمي موليبدنيوم دارد، فقط به طور جزي به خوردگي موضعي نسبت به CF-3M مقاومت بهتري دارد. فرد آليوم، كه داراي نيتروژن مي باشد، نسبت به CD-4MCU موليبدنيم بالا تري دارد، نسبت به CD-4mcn, CF- 3m مقاومت به خوردگي موضعي بهتري نشان مي دهند پيشرفت و بهبودي در فرآيند توليد فولاد زنگ نزن( براي مثال، ريز دانه ك؟ با پرتو الكتروني،؟ بوده كرون با آرگن- اكسيژن، و ذوب خلا و القايي) يك توليد ثانوي براي توليد فولادهاي زنگ نزن دو تايي ايجاد كرده است. اين فولاد ها اغلب مقاومت عالي به خوردگي حفره اي و خوردگي شكافي، به ويژه به scc كريدي نسبت به فولاد هاي زنگ نزن آستنيتي مقاومت بهتري دارند، تافنس خوب و استحكام تسليم دو تا سر برابر بيشتر نسبت به فولاد هاي زنگ نزن 304 يا 316 دارند.
فولادهاي زنگ نزن دو تايي توليد اوليه، براي مثال AISI نوع 399 و CD-4MCU براي مدت زيادي مورد استفاده بوده است. نياز به بهبودي در قابليت جوشكاري و مقاومت به خوردگي اين آلياژها منجر به آلياژ هاي توليد ثانويه شد كه با افزون نيتروژن بهعنوان يك عنصر آلياژي مشخص مي شود.
فولاد هاي زنگ نزن توليد ثانوي دو تايي معمولا داراي حدود يك تركيب 50-50 فريت و آستنيت مي باشد. آلياژهاي دو تايي جديد ايمني بيشتري به scc كلريدي انواع فريتي را با نافس و سهولت ساخت آستنيتي را به همراه دارد. از ميان آْياژهاي دو تايي توليد ثانوي، آلياژ 2205 به نظر مي رسد كه زنگ نزن عام المنظور، (حرف عمومي) شده است. جدول 2 تركيب شيميايي آلياژ هاي دو تايي توليد ثانويه را نشان مي دهد.
انواع رسوب سختي آلياژ هاي اين گروه عبارتند از CB-7CU و CD4MCU آلياژ CB-7CU يك آلياژ مارتنزيتي كم كربن مي باشد كه ممكن است شامل مقادير اندكي از فريت يا آستنيت باقي مانده باشد. وقتي كه آلياژ تا شرايط سختي (س؟ عمليات حرارتي مي شود مس رد مارتنزيت رسوب مي كند.
ق طعات ريختگي فولاد هر آلياژي مقاوم بر حرارت به طور گسترده براي كار بردهايي كه شامل دماهاي سرويس دهي بيش از c 650 مي باشد مورد استفاده قرار مي گرد. استحكام در اين دماهاي بالا تنها عيار مي باشد. كه به كمك ان مواد انتخاب مي شوند. زيرا كاربردها اغلب شامل محيط هاي خورنده مي باشد كه بايستي فولاد بر آن مقاوم باشد. اتمسفرهايي كه عموما با آن مواجه مي شويم. هوا، گازهاي سوخت يا گازهاي فرآيند مي باشد. چنين اتمسفرهايي يا اكسيدي هستند يا احيايي و ما اگر گوگرد و كربن موجود باشد سولفيدي يا كربور، مي شوند.
فولادهاي كربن دار يا كم آلياژي بندرت استحكام و مقاومت به خوردگي كافيف در دماهاي بالا در محيط هايي كه براي فولادهاي ريختگي مقاوم بر حرارت به طور معمول انتخاب مي شوند، دارند فقط فولادهاي مقاوم بر حرارت خواص مكانيكي و مقاومت به خوردگي لازم را در مدت زمانهاي طولاني بدون فروپاشي مفرط بيش از حد) و غير قابل پيش بيني نشان مي دهند. افزون بر استحكام مقاومت بر خوردگي طولاني مدت، بعضي از فولاد هاي مقاوم بر حرارت ريختگي مقاومت ويژه اي به اثرات دماهاي سيكلي و تغييرات در طبيعت محيط عمل كننده نشان مي دهند.
تعدادي از انواع فولادهاي هر آلياژي ريختگي توسعه يافته اند و براي انواع نيازهاي سرويس دهي به طور موفقيت آميزي مورد استفاده قرار گرفته اند اينها سه گروه اصلي هستند و بر اساس تركسيب شيميايي مي باشند.
آلياژهاي آهن – كروم
آلياژهاي آهن- كروم- نيكل
آلياژ آهن – نيكل – كرومن
اين آلياژي درصد كربن خيلي پايين دارند كه باعث مي شود ساختاري فريتي باشد اما بعضي از آنها مقادير كربن بالاتر هم دارند.
اين نوع آلياژ ها مشابه فولادهاي هر آلياژي مقاوم به خوردگي مي باشند به استثناي آنهايي كه مقادير كربن بالاتري دارند، كه استحكام بيشتر در دماي بالا را فراهم مي كنند. مقدار كربن بالاتر و به مقدار كربن محدود، تركيب شيميايي آلياژ انواع فولادهاي مقاوم بر حرارت ريختگي را از ؟ نوردي آنها متمايز مي سازد. جدول 3 تركيب شيمايي انواع مقاوم به حررات ريختگي استاندارد را به طور خلاصه نشان مي دهد.
آلياژهاي آهن – كروم شامل 8 تا 30% cr و مقدار نيكل يا بدون نيكل مي باشند. ساختار آنها فريتي است و در داكتيليته كمتري را در دماهاي محيط نشان مي دهند. آلياژهاي آهن0 كروم نخست در جايي استفاده مي شد كه مقاومت به خوردگي گذاري گازي مورد ملاحظه اصلي (غالب) بود زيرا آنها در ماهاي بالا استحكام نسبتا پاييني دارند. مثالهايي از چنين آلياژ ها انواع HP, HC, HA ريختگي مي باشد كه در جدول 3 فهرست شده است.
آلياژ هاي آهن- كروم – نيكل شامل بيش از 18% كروم و بيش از N8% با مقداري كرومي كه هميشه از مقداري نيكل بيشتر است آنها داراي زمينه آستنيتي مي باشند. هر چند كه چند گروهي داراي تعدادي فريت نيز مي باشد. اين آلياژ ها استحكام و داكتليته بيشتري در دماهاي بالا نسبت به گروه آهن كروم نشان مي دهند.
و در سيكل هاي دمايي متوسط مقاوم هستند. مقال هايي از اين آلياژ ها انوع HL, Hk, HT, HH, HF, HE مي باشند كه در جدول 3 فهرست شده اند. اگر چه نيكل در انوع HW , HX عنصر اصلي مي باشد، اين نوع آلياژ ها معمولا بهعنوان فولادهاي هر آلياژي رجوع مي شوند تا آلياژهاي ؟ (در اين جلد، عنوان نيكل و آلياي نيكل را ببينيد)
آلياژ هاي CF شامل بخش قابل توجهي از توليد ريختگي مقاوم به خوردگي مي باشند كه از لحاظ تكنولوژيكي مهم هستند و بالاترين ؟ را در بر مي گيرند. اين آلياژهاي 19cr- 9N ؟ ريختگي فولادهاي زنگ نزن ؟ سري AISI -300 مي باشند (جدول 1) معمولا آلياژ هاي ريختگي و نوردي داراي مقاومت كافي به محيط خورنده مي باشند. و آنها اغلب با همديگر بكار مي روند.
با اين حال اختلافات قابل توجهي بين آلياژ هاي ريختگي CF ؟ نوردي AISI آنها وجود دارد. از جمله مهمترين آنها اختلافات در ميكروساختار در شرايط كاربرد نهايي (كاري) مي باشد. آلياژ هاي ريختگي نوع CFداراي ساختار دو تايي مي باشد. (جدول 1) و معمولا شامل 5 تا 40% فريت مي باشند كه بستگي به نوع آلياژ دارد. همتاي نوروي آنها كاملا آستنيتي هستند. مزيت در زنگ نزن ريختگي با ساختارهاي دو تايي مغناطيسي مي باشد. (يك نقطه اي كه اغلب وقتي فولادهاي زنگ نزن ريختگي با همتاهاي نوروي آنها با تست (بررسي) كردن جاذبه آنها به يك آهنربا مقايسه مي شوند، گيج كننده مي باشد) اين اختلاف در ميكروساختارها به اين واقعيت مربوط مي شود كه تركيبات شيمايي آلياژهاي ريختگي و نوروي عملا يكسان نيست اند. اخلافات در تركيب شيميايي قبلا در اين بخش بحث شد.
اهميت فريت فريت عمدا به سه دليل در فولادهاي زنگ نزن نوع CF ريختگي موجود است. براي فراهم كردن استحكام بهبود قابليت جوشكاري و براي زياد كردن مقاومت به خوردگي در محيط هاي ويژه استحكام بخشي در آلياژ هاي نوع CF ريختگي اساسا تا جايي محدود مي شود كه در آنجا استحكام مورد نظر با قرار گرفتن فريت در داخل فاز زمينه آستنيتي حاصل مي شود. اين آلياژها نه باعمليات حرارتي مشابه آلياژ هاي فاز ؟ يا فريتي ريختگي مستحكم نمي شوند، دليل نامشخصي و نه با كار گرم و سرد مشابه آلياژهاي نوردي آستنيتي. استحكام بخشي با رسوب كاربيد نيز به دليل اثر زبان آور كاربيدها بر روي مقاومت به خوردگي در ميحط هاي آبي، غير عملي و غير ممكن مي باشد. بنابراين، آلياژها با متعادل كردن تركيب شيميايي آلياژ براي توليد مركوساختار يا دو گانه و فازي كه شامل فريت (بيش از 40 حجمي) توزيع شده در يك زمينه آستنيتي به طور موثر مستحكم مي شود. نشان داده شده است كه با وارد كردن فريت فولادهاي ريختگي N9-cr 19 استحكام تسليم و كششي بدون افت داكتليته يا تافنس يا حفر گلي ضربه اي در دماهاي زير (800 f) 425c0 مقدار اثر اين استحكام بخشي براي آلياژهاي cf-8m, cf-8 در دماي اتاق در شكل 2 نشان داده شده است.
فولادهاي زنگ نزن كاملا آستنيتي به مشكلات قابليت جوشكاري كه تحت عنوان ترك داغ يال ترك هاي مويي شناخته مي شوند، حساس هستند. ترك درون دامنه اي در منقطه رسوب جوش و يا درمنطقه متاثر از جوش رخ مي دهد واين مساله وقتي قابل اجتناب است كه تركيب شيميايي فلز پر كننده كنترل شود تا حدود 4% فريت در رطوب جوش آستنيتي توليد شود. قطعات ريختگي آلياژ نوع CF دو فازي به اين مساله ايمن است.
حضور مزيت در آلياژهاي CF دو فازي، مقاومت به scc و به طور كلي به ترك درون دامنه اي را بهبود مي بخشد. اگر چه عيوب قطعات ريختگي هر آلياژي به دليل اين دو نوع خوردگي رايج نيست، scc و ترك دان دانه اي مورد توجه است زيرا آنها به طور غير منتظره اتفاق مي افتد. به ويژه در قطعات ريختگي كه با جوشكاري در ميداني كه در آنجا عمليات حرارتي پيش جوشكاري براي اصلاح (تقويت) مقاوم به خوردگي غير عملي يا غير ممكن است، حساس شده اند. در مورد scc به نظر مي رسد كه حضور مذاب هاي فريتي در زمينه آستنيت، توزيع ترك ها را متوقف مي كند يا بسيار مشكل مي سازد. در مورد خوردگي درون دانه اي، فريت در قطعات ريختگي حساس، مفيد خواهد بود زيرا رسوب مقدمه كاربيدها در فاز فريت را نسبت به مرز دانه هاي آستنيت ترفيع مي بخشد، چون در مرز دامنه هاي آستنيت كاربيدها آنها حساسيت به ترك درون دانه اي را افزايش مي دهند. حضور فريت همچنين مرز دانه هاي اضافي را در زمينه آستنيتي قرار مي دهد، و شواهدي در دسترس است كه ترك درون دانه اي در مرز دانه هاي فريت- آستنيت متوقف مي شوند.
جامع ترين بررسي در مورد اثر فريت بر روي مقاومت به خوردگي فولادهاي زنگ نزن ريختگي بيانگر اين است كه فريت:
مقاومت آلياژهاي CF را به scc كلريدي بهبود مي بخشد.
مقاومت اين آلياژها را به ترك درون دامنه اي بهبود مي بخشد.
ايمني كار بري بيشتري را براي آلياژهاي CF نسبت به هر دو نوع حمله در مقادير فريت بيش از 10% فراهم مي كند.
اين نكته قابل توجه است كه همه بررسي ها نشان نداده اند كه فيت به طور مطلق (بدون قيد و شرط) به مقاومت به خوردگي كلي فولاد هاي زنگي نزن ريختگي مفيد است.
مقاومت به خوردگي خواه توسط فريت بهبود يابد يا بدون آن بهبود يابد و تا حدود بستگي به تركيب شيميايي ويژه آلياژ و عمليات حرارتي و شرايط كاربري (حالت محيط و تنش) دارد.
از بحث پيشين، مشخص مي شود كه مقادير فريت كنترل شده، عمدتا در فولادهاي ريختگي آستنيني كروم-نيكل، آلياژهاي CF، خواص ويژه اي را فراهم مي كند كه مقدار فريت موجود نخست بستگي خواهد داشت به تعادل تركيب شيميايي آلياژ (دلايل اساسي در مورد وابستگي مقدار فريت به تركيب شميايي در تعادل فازي براي سيستم آهن – كرم – نيكل مشخص شده اين تعادل فازي به طور جامع مستند شده است و به فولادهاي زنگ نزن تجاري مربوط مي شود.
اجراي عنصري اصلي فولادهاي زنگ نزن ريختگي دو فولاد عناصر هستند كه پايداري فريت و آستنيت را بهبود مي بخشند. در بهبودي فازهاي آستنيتي با فريتي (آستنيت زايي يا فريت زايي) در ميكروساختار آلياژ در رقابت هستند. كروم، سيليسيم، موليبدنيم، و نيوبيوم، حضور فيت را در ميكروساختاري آلياژ بهبود مي بخشد. نيكل، كربن، نيترژن، و منگنز حضور آستنيت را بهبود مي بخشد. با متعادل كردن مقادير عناصر شتكيل دهنده فريت و آستنيت در يك محدوده خاص براي عناصر يك آلياژ معين، كنترل كردن مقدار فريت موجود در زمينه آستنيتي ممكن مي شود آلياژ معمولا كاملا آستنيتي ساخته مي شود با مقادير فريت بالاي 30% يا بيشتر در زمينه آستنيت.
ارتباط بين تركيب شيميايي و ميكرو ساختار در فولاد هاي زنگ نزن ريختگي به ريخته گر (شخص ريختگر) اجازه مي دهد تا مقدار فريت يك آلياژ بعلاوه خواص منتجه آن با تنظيم تركيب شيميايي آلياژ پيش بيني و كنترل كند. اين كار با دياگرام (نمودار) تعادل schocfer در مورد آلياژهاي ريختگي كروم – نيكل (شكل 3) صورت مي گرد اين دياگرام از يك دياگرام اوليه توسط schacffler براي فلز جوش فولاد زنگ نزن توسعه يافته است. مشتق گرفته شده است با استفاده از شكل 3 مستلزم آن است تا تمامي عناصر پايدار كننده فريت دار تركيب شيميايي را به معادل كروم تبديل كرد و در نتيجه تمامي عناصر پايداري كننده آسنتيت را با استفاده از ضرايبي كه به طور تجربي حاصل شده اند را به معادل نيكل تبديل كرد كه اين معادل بيانگر قدرت فريت زايي يا يا آستنيت زايي هر عنصر است. يك نسبت تركيب شيميايي بعدا از معادل كلي كروم cre و معادل كلي نيكل N:e به دست مي آيد كه براي تركيب شيمايي آلياژ مطابق روابط زير محاسبه مي شود:
Cre=% Cr +1.5(y.s)+104(%Mo)+% Nb- 4.99 (Eq1)
Nie=%N:+30(yc)+0.5(y.Mn)+26(%N-0.02)+2.77(Eq.2)
كه در آنجا غلظت هاي عناصر بر حسب درصد وزني داده شده است. هر چند كه عبارات مشابهي حاصل شده است كه عناصر آلياژي اضافي و محدوده اي تركيب شيميايي مختلف را در سييتم آلياژي آهن- كروم- نيكل را به حساب مي آورد. استفاده از دياگرام schoefer براي برآورد كردن و كنترل كردن مقدار فريت در قطعات ريختگي فولاد زنگ نزن استاندارد شده است.
دياگرام schoefer داراي قابليت استفاده آشكاري براي استفاده كننده هاي قطعات ريختگي و ريخته گري مي باشد. برآورد كرده (تخمين) و پيش بيني كرده مقداري فريت در صورتي كه تركيب شيميايي آلياژ مشخص شود مفيد خواهد بود و براي تنظيم كردن مقادير اسمي براي عناصر مجزا در محاسبه شارژ كوره براي يك آلياژ كه در آن يك محدود خاص از فريت مطلوب است، مفيد خواهد بود.
محدوده هاي كنترل فريت اگر چه مقدار فريت فقط بر اساس تركيب شيميايي آلياژ برآورد كنترل مي شود. محدوديت هايي براي دقتي كه با آن اين كار صورت مي گيرد وجود دارد دليل اين موضوع متعدد است. نخست، يك درجه غير قابل اجتنابي از عدم اطمينان در آناليز تركيب شيميايي يك آلتاژ وجود دارد (به نوار پراكنده در شكل 3 توجه شود) در ثاني مقدار فريت (گذشته ج؟ كه قبلا حرارت ؟ يا نه به چه ميزاني) هر چند به مقدار خيلي كم بستگي دارد. سوم مقادير فريت در مواضع مختلف در قطعات ريختگي منفرد مي تواند به طور قابل توجهي تغيير كند كه بستگي به اندازه سطح مقطع، جهت گيري فريت، حضور (وجود) جدا جدايش عناصر آلياژي و عوامل ديگري دارد.
انداز گيري هاي مقدار فريت در قطعات ريختگي فولاد زنگ نزن همچنين در معرض محدوديت هاي قابل توجهي قرار دارد اندازه گيري مغناطيسي مقدار فريت به حجم كم مواد بستگي دارد و نياز به شكل هاي هندسي ساده قطعات ريختگي دارد. افزون بر اين كاليبراسيون دقيق با استانداردهاي اوليه و ثانويه در مورد دقت اندازه گيري لازم است (انداز گيري هاي كمي متالوگرافي مقدار فريت بر روي سطح پوليش شده براي انتقال در يك سبك مغرب نسبت به قطعه ريختگي اساسا غير ممكن است) روش متالوگرافي نيز كاملا زمان گير است. و با مشخصات اچ كردن و تفكيك ميكروسكوپ محدود نمي شود و با فاكتوري كه يك تكنيك دو بعدي است (كار مي كند مي شود) در حاليكه مذاب هاي و كلوني هاي فريت در ساختار آلياژ سه بعدي است. هم شخص ريخته گر و هم و استفاده كنند از قطعات ريختگي فولاد زنگ نزن بايد تشخيص بدهند كه عوامل فوق الذكر محدوديت هاي قابل توجهي را بر روي درجه اي كه با آن مقدار فريت (خواه به صورت تعداد فريت يا درصد فريت) در قطعات ريختگي فولاد زنگ نزن مشخص و كنترل شود، قرار دهند. در كل، دقت اندازه گيري فريت و دقت كنترل فريت وقتي كه عدد اندازه دامنه فريت افزايش مي يابد، از بين مي رود. به عنوان يك روش كاري، پيشنهاد مي شود كه حدود يا تعداد فيت ميانگين يا مطلوب به عنوان حد كنترل فريت تحت شرايط معمولي، با تت شرايط ايده آل ممكن است.
اهميت خواص مكانيكي در انتخاب فولادهاي ريختگي مقاوم به خوردگي به كاربرد قطعات ريختگي ثابت مي شود اصل برتر براي انتخاب آلياژ معمولا مقاومت آلياژ به محيط خورنده ويژه يا محيط مورد نظري باشد. خواص مكانيكي آلياژ معمولا، ولي نه هميشه، در اين كاربردها از اهميت ثانوي برخوردار است. مقاومت به خوردگي اين مواد، با جزئيات كامل تحت عنوان " خوردگي ريختگي" در جلد 13 چاپ وام هند بلوك فلزات (Metal Hand book) بحث شده است.
خواص استحكام معرف دماي اتاق، سختي، مقادير ضربه چارمي براي آلياژهاي مقاوم خوردگي در جدول 4 و شكل 4 آورده شده است. اين خواص مصرف آلياژهاست تا نيازهاي ويژه خواص مكانيكي حداقل ويژه براي اين آلياژها در استانداردهاي A747 , A744, A743, A351, ASTM آورده شده است. محدوده وسيع خواص مكانيكي مي توان با استفاده از تركيبات شميايي و عمليات حرراتي محدوده هاي مختلفي از خواص مكانيكي به دست آورده است.
در انواع فولاد پ آلياژي بسته را انتخاب تركيب شيمياي و عمليات حرارتي آلياژ قابل دستيابي استحكام كششي از 131 ompa , 476 (69 تا 19oks) و نعمتي از 130 تا 400HB در ميان آلياژهاي مقاوم به خوردگي ريختگي موجود است به طور مشابه محدوده هاي وسيع در استحكام تسليم درصد ازدياد طول وچقرمگي ضربه وجود دارد. فولاد هاي اسده كروم دار ,A-15)CC-50, CB-30, CA-40) داراي مارتنزيت يا ميكرو ساختار هاي مارتنزيتي يا فريتي در شرايط كاربري (جدول 1) موجود است آلياژهاي CA-40, CA-15 كه معمولا شامل 12% كروم هستند. با استفاده از استحاله مارتنزيتي از طريق عمليات حرراتي قابل سختكاري است و بيشتر به خاطر استحكام بالاي آنها ه طور رقابتي براي مقاومت به خوردگي نسبتا كم رقابتي آنها انتخاب مي شوند. قطعات ريخته گري اين آلياژ ها تا يك دمايي حرارت داده مي شوند كه در آنجا كاملا آستنيتي است و سپس در يك سرعتي (معمولا در هوا مطابق با تركيب شيميايي قطعه سرد مي شود به طوريكه آستنيت به مارتنزيت استحاله مي يابد.
استحكام در اين شرايط كاملا بالاست براي مثال 1034 تا 1379 mpa يا 150 تا 200ks، اما داكتليته كششي و تافنس ضربه محدود مي شود. نتيجتا، قطعات ريختگي مارتنزيتي معمولا در 315 تا 650c (600 تا 1200F) $ حرارت داده مي شود. تا داكتليته و تافنس با مقداري كاهش در استحكام بازيابي (اصلاح) شود. اين عمليات ادامه مي يابد، سپس آن محدوده هاي قابل توجه خواص كششي، سختي و تافنس ضربه در انواع CA-40, CA-15 مارتنزيتي ممكن مي شود قابل دسترسي است كه اين هم بستگي به انتخاب دماي تپرينگ دارد.
از طرفي آلياژهاي CB-30CC-50 كروم بالا، كاملا فريتي هستند كه با عمليات حرارتي قابليت سختكاري ندارد. اين آلياژها معمولا در .... مورد استفاده قرار مي گيرند.
براي اين آلياژهاي معمولا شرايط آنيل مورد استفاده قرار مي گيرد و خواس متوسطي از استحكام و سختي را نشان مي دهند.
بسياري از آلياژهاي فريتي مشابه CC50, CB30 داراي تافنس محدود هستند به ويژه در دماهاي پايين.
سه آلياژ كروم نيكل CD-4MMcm, CB4cm, CA6Nm نتيجه عمليات حررارتي و خواص مكانيكي استثنايي دارند.
آلياژ CAONM با متعادل كربن تركيب شيميايي براي اينكه سختي مارتنزيتي به دست آورند.
اين آلياژ با توسعه پي در پي آلياژ CA-15 داراي تافنس بهتر و قابليت جوشكاري بهتر مي شود است. آلياژهاي CD 4Mcm , CB7cm هر دو داراي مس هستند مي توانند استحكام پيدا كنند بوسيله عمليات رسوب سختي.
روي اين آلياژها ابتدا عمليات حرارتي محلول انجام مي شود. سپس به سرععت كونج مي شوند در آب يا روغن تا اين رسوب تشكيل شود زيرا در سرد كردن آهنسته نمي تواند تشكل شود.
(قطعات ريخته گري شده تا يك دماي پ؟ شدن متوسط حرارت داده مي شوند) كه در اين دما رسوبات مي توانند اتفاق بيافتند در ( به قطعات ريخته گري زمان داده مي شود تا يك دماي متوسط حرارت ببيند)
شرايط كنترل شده تا اينكه استحكام خواص ديگر مورد نظر ما به دست آيد.
آلياژ CB7cm داراي زمينه ماتزينتي است در حاليكه آلياژ CD-4mcu داراي ميكروساختار دو گانه است، شامل تقريبا 40% آستنيت در زمينه فريتي.
در آلياژ CB-7 cm براي به دست آوردن عالي ترين تركيب از استحكام و مقاوتم به خوردگي مي توان از شرايط رسوب غني استفاده كرد. اما درصد آلياژ CD-4mcu به ندرت شرايط رسوب سختي كاربرد داشتند. زيرا نسبتا مقاومت كمتري به خميدگي slc دارد در اين شرايط (رسوب ؟) در مقايسه با مقاومت بالاتر در خوردگي آن در شرايط انيل محلول.
آلياژ هاي CK, CN, CH, CF, CF, CF به طور ذاتي غير قابل ؟ شدن هستند به وسيله حرارتي.
بنابراين براي ايجاد كردن بيشترين مقاومت به خوردگي ضروري است كه قطعات ريخته گري از اين گروه آلياژ ها را معرض دماي بالا براي دريافت آنيل محلول قرار دهيم.
اين عمليات شامل نگه داشتن قطعات ريخته گري شده در يك دماي كه به اندازه كافي بالا است تا هم كاربيدهاي كروم حل شوند، كه باعث خوردگي مرز دانه هستند. آنگاه سرد كردن سريع به اندازه كافي قطعات تا از لعاب مجدد كاربيد جلوگيري شده به وسيله كونچ در آب، روغن يا هوا هر چند اين عمليات مي تواند در ميان گروههاي آلياژي كم كربن (كمتري از 0.08% انجام شود، مقاطع سنگين يا حجم آلياژ با درصد كردبن زياد ممكن است در بعضي فواصل پايين تر از سطح به دليل سرعت سرد كردن پايين كاربيدها تشكيل شده باشند
سرعت ؟ زياد
هر چه عمق زياد شود سرعت
سرد كردن كم مي شود
به خاطر ساختارهايشان كه يا كاملا آستنيتي يا با ساختار دو گانه بودن رسوب كاربيدي، اين آلياژها بطور كلي عالي ترين چقرگي را در دماهاي پايين نشان مي دهند.
محدوده استحكام كششي كه اين آلياژها نشان داده اند نشان mpa 669- 476 (ksi 97- 69) است.
به زودي در اين ؟ به آلياژهايي با ساختار دو تايي اشاره مي شود كه مي توان آنها را مستحكم كرد با متعادل كربن (يكنواخت كربن) تركيب كه فريت زياد مي دارد.
With duplex: به زودي در اين بخش به آلياژهايي با ساختار دو تايي اشاره مي شود كه مي توان مستحكم كرد با يكنواخت كربن وضعيت براي بيشترين level فريت (y.s) استحكام و ؟كنش آلياژ هاي Cf به ميزان 150 درصد بيش تر از آلياژ هاي كاملا آستنيني هستند.
اين خصوصيات مي توانند به عنوان يك عامل طراحي باشند در كاربرد قطعات ريخته گري شرايط كاري كه سيكل بارگزاري متفاوت است. اين مقاومت خستگي فولادهاي ضد زنگ ريخته گري شده بستگي دارد به اندازه ذرات، طراحي و فاكتورهاي محيطي بطور مثال فاكتورها مهم در طراحي شامل دماهايي كه در آن كار مي كند. فاكتورهاي مهم ماده شامل استحكام و ميكروساختار است.
آن كاملا مشخص است كه استحكام خستگي افزايش مي يابد با استحكام كشش در يك ماده، استحكام UTS كششي و استحكام خستگي هر دو افزايش مي يابند. بطور كلي با كاهش دما . تحت شرايط برابر از تنش، تمركز تنش و استحكام حاكي از ان است كه مواد آستنيتي داراي حساسيت كمتري نسبت به مواد مارتنزيتي و فريتي هستند. تغيير ساختار مي تواند عامل مهمي باشد در تغيير استحكام به خستگي.
آلياژ هاي مقاومن به خميدگي كاملا آستنيتي و آلياژ هاي مقاوم به خوردگي با ساختار دو گاه (دو تايي) بيشترين چقرگي را نشان مي دهد. نمودار شماره 4 بيانگر ميزان چقرگي به دست آمد در مراحل مختلف آزمايش ضربه است.
فولادهاي پر آلياژ مقاوم به خوردگي ريخته گري شده بطور گسترده مورد استفاده هستند در دماهاي متوسط بالا تا 650 درجه سانتگراد يا 1200 درجه فارنهايت خصوصيات افزايش دما مهم هستند در انتخاب استاندارد براي اين كاربردهايشان همچنين خصوصيات دماي اتاق بعد از كاركرد در دماهاي بالا هستند زيرا در معرض اين دماها بودن ممكن است تاثيرات پير سختي داشته باشد.
بطو مثال آلياژ هاي BA-15, CE30A, CF-8M, CF-8C ريخته گري امروز مورد استفاد هستند از شارهاي بالا و محيط هاي اسيد سولفوريك با دماهايي تا 540 درجه سانتي گراد يا 1000 درجه فارنهايت در صنايع پيتوشيمي موارد ديگر استفاده آنها در صنايع توليد نيرو در دماهايي تا 565 درجه سانتي گراد يا 1050 درجه فارنهايت است.
خصوصيات پير سختي در دماي اتاق ممكن است از پير سختي كه با قرار گرفتن در دماي بالا و عمليات حرارتي ايجاد مي شود عمليات طبيعي ؟ باشد.
خصوصيات دماي اتاق در شرايط قبلي كه هست بعد از قرار گرفتن در معرض دماهاي بالا متفاوت باشد از شرايط عملكرد آن در حركت زيرا ميكروساختار ممكن است تغيير كند با قرار گرفتن در دما ميكروساختار آلياژ هاي آهن نيكل كروم تغيير مي كند. و ممكن شامل شكل هايي از كاربيد و همچنين فازهاي همچون 1,X,6 باشد. اندازه و وسعت اين فازها بستگي دارد به كيفيت تركيب و زمان افزايش دما.
آلياژهاي مارتنريت CA-6NM, CA-15 هستند در معرض تغيير كمتري هستند در خواص مكانيكي و مقاومت SCC در محيط هاي نمكي و اسيد آلي قرار گرفتن دز مدت زمان 3000 ساعت در دمايي بالاتر از 565 درجه سانتي گراد يا so 10 درجه فارنهايت در فولاد نيكل كرم نوع CF تنها تغييرات ناچيزي در مقدار فرميت در خلال 1000 ساعت در معرض دماي 400 درجه سانتي گراد و يا 750 درجه فارنهايت و يا در حين 3000 ساعت در برابر هاي CO 4 درجه سانتي گراد 800 درجه فارنهايت قرار گرفتن اتفاق مي افتد.
با اين حال در اين دما رسوب كاربيد اتفاق مي افتد و كاهش محسوس انرژي شاربي گزارش شده است.
اين تاثيرات براي فولاد مقاوم به خوردگي ريخته گري شده CF-8 در نمودارهاي 5 و 6 بيان شده است درما زيادتر شده است در بالاتر از 425 درجه سانتي گراد يا 800 درجه فارنهايت تغيير در ميكروساختار آلياژهاي نيكل كرم و داراي موليبدن با سرعت كمتري روي مي دهد در 650 درجه سانتي گراد (1200 f) كاربيد ها و فاز عامل شكنندگي دوباره با مصرف فريت تشكيل مي شوند. (نموار 7).
در شرايط زير گفته شده) چكش خواري كشش و انرژي ضربه آزمايش ؟ كاهش پيدا كردن هستند. (كم خواهند شد) تغييرات دانستيته و انقباض حاصله به عنوان نتايج قرار گرفتن در معرض اين هاي بالا گزارش شده اند.
آزمايش افزايش دما ؟ نهان كوتاه كه در آزمايش تست نيروي فشاري كششي استاندارد و حرارت دادن در دماي يكنواخت و تعيين شده و آنگاه تغيير فرم شكست در يك سرعت استاندارد، indentifics تنش به واسطه بار بيش از حد در مدت زمان كوتاه كه باعث شكست در باگزاري تك محوري خواهد شد.
اين طرز رفتار كه ارزشيابي مي شود با استحكام كششي و تغيير چكش خواري با افزايش دما نشان داده شده در نمودار 8 براي آلياژ HP-sow.
خواص كششي بيان شده در دماهاي بين 1095 تا 650 در جدول براي چندين گروه از فولاتد آلياژي مقاوم حررات نشان داده شده است.
خزش شرح داده مي شود (تعريف مي شود) به عنوان ؟ زمان كه تحت بار كم روي مي دهد در دماي بالا.
خزش عامل هست در بسياري از بكار بردن ريخته گري پر آلياژ مقاوم حرارت در دماهاي كاري نرمال (معمولي).
بالاخره خزش ممكن است منتهي شود به تغيير فرم بيش از حد و حتي شكست در تنشهايي كه بطور قابل توجه اي كمتر از ميزان شكلهايي محاسبه شده در دماي اتاق و دماي بالا در آزمايش كشش و فشار هستند شود.
طراح بايد به قابليت سازه در يك محيط را با محاسبه سرعت و درجه ؟ نرم آن تعيين كند.
طراح بايد هميشه توانايي كاركرد سازه در موضوع مورد بحث را محاسبه كند كه بوسيله سرعت يا درجه تغيير فرم (شكل) محدود شده است. (يعني بايد ميزان خزش سازه در محيط مورد استفاده در نظر گيرد.)
زماني كه سرعت و درجه تغيير فرم فاكتور محدود كننده است. طراحي شش بنيادي است در كمنتر شدن سرعت خزش و طراحي عمر بعد از خزش گذاري مجاز و اوليه.
تنش كه ايجاد مي كند كمترين سرعت خزش مشخص را در يك آلياژ و يا ميزان تغيير فرم خزش مشخص در مدت زمان داده شده (براي مثال مجموعا 1% خزش در 100000 ساعت) اشاره كننده هست به عنوان محدوده استحكام خزش و يا محدوده تنش.
اين رفتار كه كمترين سرعت خزش بستگي دارد و به تنش بكار برده شده بيان شده در نمودار 9 به وسيله داد هايي آلياژي HP-sowz زماني كه شكست يك فاكتور محدود كننده است ارزيابي تنش شكستگي مي تواند در طراحي مفيد باشد. (نمودار 10).
مقايسه كردن تنش و شكست مي تواند با كمترين سرعت خزش ادغام شود همانگونه كه در نمودار 11 نشان داده شده است.
نمودار 11 بايد شخص كمتر مدت طولاني خزش و تنش شكست را كه اغلب نتيجه ازمايش هاي كوتاه مدت است.
نتيجه اين خواص ارزيابي شده كاملا قطعي است كه قطعاتي كه در دماهاي بالا كار مي كنند پايداري كمي دارند.
بنابراين اين خواص ارزيابي شده نتيجه يا كاملا قطعي- اغلب پايداري كمي داشتن كاربرد روزمره قسمتهاي با دماي بالا بنابراين اين خواص ارزيابي شده نتيجه كاملا قطعي مي دهد كه اغلب قسمتهايي كه با دماهايي بالا روزانه سرو كار دارند پايداري كمي دارد. از نظر طول عمر اغلب پيش بيني دقيقي رفتار واقعي مواد شكل است زيرا تنشهاي كاري تركيبي از تنشهاي به نصبت ايده آل هستند در شرايط باز گذاري تك محوري در آزمايشات استاندارد و فاكتورهاي كاهش دهنده همچون بارگذاري تناوبي نوسانات حرراتي اتلاف ؟ به دليل خوردگي وجود دارند.
طراح بايد تاثيرات هماهنگ اين متغيرها را پيش بيني كند. طراحي اجزائي كه در معرض سيكل دمايي قابل توجه اي قرار دارند بايد همچنين شامل بررسي دقيق خستگي حرارتي باشد. اين كاملا درست است اگر تغييرات دما پي در پي يا سريع و غير يكنواخت درون پايين عمليات ريخته گري مي باشدو خستگي حالتي كه نتايج ضعيفي دارد از به كاربردن بارگذاري متناوب در مدت زمان كم و يا تنشهايي كم تر از حد پيش بيني شده در خواص بازگذاري ثابت است خستگي حرارتي حاكي از شرايطي است كه تنشها عمدتا به وجود مي آيند ك از انبساط انقباض حرارتي جلوگيري مي شود. طراحي خوب كمك مي كند به كاهش موانع بيروين براي انبساط و انقباض گرم كربن سرد كربن سريع ممكن است كه وارد كند شيب دمايي در يك قسمت و باعث شود النت (جزء هايي) از تركيب تا اندازه اي سرد و مانع اجزاء گرم است.
آناليز كامپيوتري جزء محدود نشان مي دهد كه در بعضي از كاربردهاي صنعتي اين نشتهاي حرارتي به وجود آمده است ممكن است از حد نتايج باز گذارهاي مكانيكي هم تجاوزند.
در گروه هاي شامل نيكل و اثبات كارايي خوب بعضي از تركيبات نوع HH.
شوك حرارتي ممكن است رخ دهد به عنوان يك نتيجه تنها، تغيير سريع دما يا به عنوان نتيجه تغييرات سريع سيكل دمايي، كه به وجود مي آورد تنهاشيي كه به اندازه كافي قوي هستن تا باعث نقصان و عيب شوند.
مواد سراميكي ترد در معرض چنان نوق؟ در يك سيكل دما هستند، اما فقط شرايط خيل نادري هستند كه موجب نقصان در فولاد هاي پر آلياژ دارند.
خوردگي آلياژهاي مقاوم به حرارت، كه؟ مورد حمله هستند به وسيله محيطي در دماهاي بالا، تغيير قابل ملاحظه نوع آلياژ، سرعت فعل و انفعال و ماهيت دقيق محيطي در معرض آن قرار دارد. جدول شماره 6 نشان مي دهد كه يك طبقه بندي از آلياژ هاي مقاوم به حرارت استاندارد ريخته گري شده در محيط هاي گوناگون.
عمليات ريخته (قالب گيري) براي توليد فولاد هاي پر آلياژ اساسا شبيه روش ريخته گري مورد استفاده براي فولاد هاي ساده كربني است.
جزئيات عمل ذوب، رتفار فلز و عمليات قالب گيري شامل cleaning of casting , risering , gating در مقالبه تحت عنوان فولادهاي كربن ساده در اين جلد در دسترس هستند.
بسياري از فولادهاي ضد زنگ ريخته گري شد مقاومت به خوردگي همچون CF-8 يا CF-8M هستند قابل جوشكاري مخصوصا اگر زير ساختار آنها شامل درصدهاي كمي از فاز 8 باشد. اين دو آلياژ ضد زنگ مي تواند بسيار حساس شود و مقاومت به خوردگي شان كاهش يابد. اگر در معرض دماهاي بالاتر از 425c يا 800F قرار بگيرند. در حين جوشكاري بايد دقت زيادي شود تا م مطمئن شويم كه اجزاء توليدي يا ريخته گري شده بيش از حد گرم نشده اند. به همين دليل فولاد هاي ضد زنگ هيچگاه پيش گرم نمي شوند.
در موارد زيادي محل جوش سرد مي شود با پاشيدن قطرات آب (پاشش) حين حركت و جوش دادن براي كاهش دما تا c 150 يا پايين تر از آن.
بعضي از جوشكاري انجام شده روي گروه هايي از مقاوم به خوردگي تاثير مي گذارد روي مقاومت به خوردگي آلياژهاي ريخته گري شده دما براي بسياري از نوع هاي ديگر ريخته گري شده در شرايط جوشكاري شده رضايت بخش بوده است. مقاومت به خوردگي آنها تغيير نكرده)به دليل اينكه در محل جوش كربن آزاد شده و كاربيدهاي كرم تشكيل شده و درصد كرم در آنجا پايين مي آيد.
جايي كه شرايط به شدت خورنده (خوردگي بالا) يا جايي كه SCC ممكن است يك شكل باشد عمليات حرارت دوباره بصورت كامل ممكن است مورد نياز باشد بعد از جوشكاري.
حرارت دادن قطعه ريخته گري شده بالاتر از 1065 درجه سانتي گراد يا 1950 فارنهايت و سرد كردن سريع آن كاربيدهاي رسوب كرده در حين جوشكاري را دوباه حل كرده و باعث مي شود كه مقاومت به خوردگي برگردد.
جايي كه بيشترين مقاومت به خوردگي مورد نياز است و عمليات حرارتي منطقه جوش خورده (آنيل محلولي) نمي تواند انجام شود. عناصر آلياژي مشخصي را مي تواند به صورت كاربيدهاي پايدار اضافه شوند.
هر چند ؟ بيوم و تيتانيم هري دو، شكل كاربيدهاي پايدار هستند، تيتانيم در حين عمليات ريخته گري به سرعت اكسيد مي شود و بنابراين بندرت استفاده مي شود.
آلياژ CF-8C پايدار شده بانتوبيوم مورد استفاده زيادي دارد در ريخته گري اين گروه آلياژي استحكام كاربيدهاي نئوبيوم از تشكيل كاربيدهاي كروم مي شود و در نتيجه آن كاهش كروم از فلز پايه است بنابراين اين گروه آلياژي مي تواند جوشكاري و بدون عمليات حرارتي بعد از جوشكاري.
فولادهاي ابزار براي ساخت قالبهاي گرم كار، بر سه گروه تقسيم مي شوند.
1- فولادهايي كه عنصر آلياژهاي اصلي آنها كرم است.
2- فولادهايي كه عنصر آلياژي اصلي آنها تنگستن مي باشد.
3- فولاد هايي كه عنصر آلياژهايي اصلي آنها موليبدن مي باشد.
فولادهاي ابزار گرم كار از خواص فيزيكي خاص برخوردار هستند كه فولادهاي سرد كار يا برشي فاقد آنها هستند. انتخاب يك فولاد گرم كار بستگي به شرايط كاربردي داشتند و بخصوص يك فولاد ابزار گرم كار، نمي تواند براي شرايط مختلف كاربردي مناسب باشد. شرايط كاربردي نظير حداكثر دمايي كه قالب هنگام كار كردن به آن مي رسد، نحوه بارگذاري و نحوه خنك كردن قالب نوع فولادها را تعيين مي كند، انتخاب صحيح نوع فولاد و عمليات حرراتي مناسب، موجب افزايش عمر و كاركردن يك قالب مي باشد. چقرگي قالبها، يكي از مهمترين خواص كاركرد يك قاب بوده و به همين دليل بعد از سخت كراي اين فولادها را بيشتر از يك بار تميز مي كنند، زيرا تكراري عمل تمپر كرردن موجب كاهش بسيار زياد آسنتيت باقيمانده و مارتنزيت تميز شده مي گردد. خنك كاري مناسب باعث جلوگيري از گرم شدن موضعي قالب شده و قالب ها مي توانند در دماي پايين تر و يكنواختي كار كنند قالبهاي ريخته گري مداوم، با گردش آب در داخل قالب و قالبهاي آهنگري با پاشيدن آب يا هواي فشرده خنك مي شوند.
نگهداري قالبها زمانيكه كار نمي كنند بايد بگونه اي باشند تا نقاط زنگ زده روي قالب تشكيل نشود. زيرا نقاط زنگ زده مي توانند محل شروع تخريب قالب باشند.
فولادهاي كار گرم حاوي كرم (H10-H19) عنصر آلياژهاي اصلي اين فولادها كرم بوده و بعضي از موارد تنگستني، موليبدن و واناديم نيز افزوده مي شوند. ميزان كربن اين فولادها نسبتا پايين (0.35- 0.40%) مي باشد اين عنصر چقرگي آنها در سختي 400-600H بهبود مي بخشد. ميزان بالاي كرم سبب هوا سخت شدن اين فولادها مي باشد. حضور تنگستن و موليبدن در فولادها H4, H10، موجب حفظ استحكام و سختي در دماي بالا شده ولي تعدادي از چقرگي را كاهش مي دهد. در اين گروه، فولادهاي H13, H12, HHبيشترين كاربرد را دارند از مزاياي اين فولادها مي توان به حفظ استحكام و سختي تا دماهاي c500 با انعطاف پذيري خوب اشاره كرد.
فولادهاي اين گروه شامل 2-4% cr, 9-18%w و كربن (به ميزان كم) ميب اشند كه در بعضي از اين فولادهاي عناصري نظير موليبدن نيكل و وااناديم نيز افزوده مي شوند. در ميان فولادهاي كرم كارف فولادهيا اين گروه بيشترين استحكام در دماهاي بالا را داشتند ولي چقرگي اين فولادها كمتر از فولادهاي گرم كار حاوي كرم مي باشندو مقاومت فولادهاي اين گروه در برابر شوكهاي حرارتي كم بوده و به همين دليل قالبهاي از فولادهاي اين گروه نمي توانند با گردش آب در داخل قالب خنك شوند. كاربرد اين فولادها در ساخت قالبهايي كه نياز به حداكثر سختي در دماي بالا را دارند مي باشند و در ساخت قالبهاي اكسترود برنج و فولاد ها استفاده مي شوند.
بخاطر آلياژي اصلي اين فولاد ها موليبدن، گرم و واناديم با مقادير مختلف كربن مي باشد خواص اين فولادها شبيه فولادهاي گرم حاوي تنگستني بوده و مزيت اصلي اين فولاد ها بسيار محدود بوده و به ندرت براي ساخت قالبهاي گرم كاب ه كار برده مي شوند.
آنيل كردن اصولا ؟ مناسب جهت آنيل كردن اين فولادها 815 – 900c مي باشد. گرم و سرد كردن هنگام آنيل كردن بايد آهسته و به طور يكنواخت باشد ميزان سرد كردن در اين فولادها تا دماي 400c ؟ بيشتر از 500c/hباشد و جهت حفظ كيفيت سطح كار، استفاده از اتمسفر خنثي در ك؟ پيشنهاد مي گردد.
سخت كاري: قبل از سخت كاري اين آلياژها آنها را نش گيري مي كنند كدهاي تنش گيري پيش از سخت كاري c 730-c650مي باشد.
تمامي سخت كاري اين فولادهاي نسبتا بالا و حدود 1100 مي باشد. بنابراين به منظور جلوگيري از پوسته پوسته بودن استفاده اتمسفر خنثي يا نكي در كوره توصيه مي گردد هنگامي ك؟ به c 1100مي رسد، كاربيدهاي از نوع M23c6 موجود در اين فولادها حل مي شود. حلاليت اين نوع كاربيد از آن جهت حائز اهميت مي باشد. كه موجب حل شدن كربن در آلياژ؟ شده كه پس از از سخت كاري موجب تشكل ساختار مارتزيت پر كربن با حداكثر سختي مي گردد. حق سختي پذيري فولادهاي گرم كار بسيار بالا بوده و هوا سختي براي تشكيل ساختار مارتنزيتي كافي است.
اكثر فولادهاي گرم كار هنگام تمپر تحت فرآيند سخت كاري ثانويه قرار گرفته و بنابراين دماي تمپر كردن اين فولادهاي حدود c 500 مي باشد رسوب كاربيدهايي از نوع M6c, Mc، ين تمپر موجب افزايش سختي با سختكاري ثانويهن مي گردد. حضور عناصري نظير موليبدن، تنگستن و واناديم و ميزان كافي بودن كربن، موجب تسريع سختي ثانويه مي شود. اين فولادهاي به منظور به حداقل رساندن آستنيت باقيمانده و مارتزيت تميز شده و كسب افزايش و چقرگي اين فولادها مي شود بيشتر از يكبار تمپر مي شوند.
فولادهاي زنگ نزن را براي استفاده در محيط هاي اتمسفري آب دريا و انواع مختلف محيط هاي شيميايي انتخاب مي كنند. اما، بستگي به نوع محيط، بايد فولاد با تركيب شيميايي مناسب انتخاب مي شود. بجز مقاومت در برابر محيط هاي خوزنده خاص فولادهاي زنگ نزن آستنيني داراي خواص متالوژيكي زير نيز هستند. تبديل آستنيت به مارتزيت در اثر كار مكانيكي سرد، كاهش كربن و عنصر آلياژهاي كرم براي حذف امكان تشكل كاربيد كرم و جلوگيي از خوردگي ؟ دانه اي. آلياژهاي كردن با مولبدن براي افزايش مقاومت در برابر خوردگي ؟ و استفاده از درصدهاي بالاي عناصر آلياژهاي كرم و نيكل براي افزايش استحكام درهاي بالا و مقاومت در برابر پوسته شدن. فولادهاي زنگ نزن آستنيني اغلب در دماهاي بالا آنيل مي شوند تا عمل تبلور مجدد وانحلال كاربيدها انجام شود همان گونه در بخش بعدي توضيح داده خواهد شد، براي جلوگيري از تشكيل كاربيد، پس از آنيل اين نوع فولادها اگر آب سريع سد مي كنند حداق خواص معمولي فولادهاي زنگ نزن آستنيتي در شرايط آنيل شده عبارتند از: استحكام تسليم mpa 305 استحكام نهايي كشش mpa 515 و ازدياد طول 40% فولادهاي زنگ نزن آستنين نوردي خوب تك فازي بوده و عاري از كاربيد فريت و يا فازهاي ديگراند در اين فولادهاي، تمام عناصر آلياژي به صورت محلول جامد جامد در شبكه بلوري آن وجود دارند. در اين شرايط فولاد بهترين مقاومت به خوردگي را دارند.
گروه ماتنزيتي شامل آلياژهاي CA-9NM, CA-15H, CA-60, CA-15 آلياژ CA-15 داراي كمتري مقدار كرم مورد نياز براي اينكه اين آلياژ ضد زنگ شود.
اين آلياژها داراي مقاومت خوردگي خوب در اتمسفر وهمچنين در بسياري از محيط هاي آلي نسبتا آرام (ضعيف) مي باشند. CA-40 آلياژ پر كربن بهينه شده (اصلاح شده) آلياژ CA-15 است كه براي دستيابي به استحكام بالاتر و سختي بيشتر مي تواند تحت عمليات حرارتي قرار گيرد. آلياژ CA-15m آلياژ بهينه شده CA-15 است كه حاوي موليبدن MO مي باشد. اين آلياژ داراي استحكام خوب دردماهاي بالا مي باشد حضور. نيكل اثر فريته شده (به مزيت تبديل شدن) رادر مقايدير كربن پايين متوازن مي كنند طوري كه خواص استحكامي وسختي آن قابل مقايسه با CA-15 و استحكام ضربه آن بهبود مي يابد. افزون مولي بدن MO باعث افزايش مقاومت به محيط خورنده آب دريا مي شود. محدوده وسيعي از خواص مكانيكي مي تواند در گروههاي آلياژي با اسختار مارتنزيتي حاصل شود. با اعمال عمليات حرارتي مي توان استحكام كششي از 620 تا mpa 1520 و سختي بيش از HB 500 به دست آورد. در صورت استفاده از تكنولوژي مناسب اين آلياژها داراي قابليت جوشكاري و ماشين كاري خوب مي باشند.
CA-40 به عنوان ضعيف ترين و CA-6NM به عنوان بهترين آلياژ در اين رابطه مي باشند آلياژهاي مارتنزيتي در پمپم هاف كمپ سورها، شير آلات، توربين هاي هيدروليكي، استفاده مي شوند.
گريد آستنتيي شامل CN-7M. CK-20, CH-20 مي باشد، آلياژهاي CK-20, CH-20 آلياژهاي پر كرم و پر كربن باتركيب كاملا آستنيتي هستند كه مقدار كرم از ميزان نيكل بيشتر است اين آلياژها در مقايسه با CF-6 داراي مقاومت خوبي در برابر اسيد سولفوريك رقيق واستحكام خوبي در دماهاي بالا مي باشند. اين آلياژها برابر كاربردهاي ويژه اي در فرآيند هاي شيميايي و در صنايع كاغذ و خمير كاغذ براي جابه جايي كيلويي خمير و اسيد تيتريك استفاده مي شوند.
گريد CN-7M آلياژي با مقدار نيكل بالا و حاوي موليبدن و مس است كه به طور گسترده در تجهيزات انتقال اسيد سولفوريك داغ استفاده مي شود اين آلياژ هم چنين مقاومت خوبي در برابر اسيد هيدروكلريك رقيق و محلولات كلريدي داغ دارد. از اين آلياژ در صنايع فولاد سازي و كانتينر هاي نگهدارنده محلولهاي نيتريك- هيدورفلوريك و صنايع كه آلياژ پر كرم نوع CF در دسترس نباشد، استفاده مي شود.
اين گريد ها شامل CC-50, CB-30 است. به طور كلي آلياژ CB-30 توسط عمليات حرارتي قابليت سخت كاري ندارد. در صورت ساخت معمولي اين آلياژ تعادل بين عناصر موجود در تركيب ساختار كاملا فريتي شبيه فولاد ضد زنگ نوع 442 دارد.
عناصر موجود در تركيب وجود دارد كه ساختاري كاملا فريت شبيه فولاد زنگ نزن كار شده 442 به وجود مي آيد. با ايجاد تعادل در تركيب به طرف حد پايين كرم و حد بالايي نيكل و محدوده كربن مقداري مارتنزيت در حين عمليات حرارتي ايجاد مي شود وخواص آلياژ به خواص فولاد كار شده سختي پذير 431 مي رسد. آلياژ CB-30در مقايسه با فولادهاي CA مقاومت به خوردگي عالي دارد براي بدنه شير آلات (سوپاپها) و صنايع شيميايي و غذايي استفاده مي شود (در بسياري از كاربردها بخاطر استحكام به ضربه پايين CB-30 ، فولادهاي آستنيتي با نيكل بالانوع CF جايزگين آن شده است آلياژ پر كرم cc-50 بخاطر مقاومت خوبي كه در برابر خوردگي اكسيدي، مخلوط اسيدنيتريك و سولفوريك و ليكورهاي قلياي) دارد. در قطعايت كه در تماس با آبهاي اسسيدي و صنايع توليد نيتروسلولز استفاده مي شوند براي دستيابي به استحكام ضربه بالا آلياژي با نيكل بيشتر از 2% ونيتروژن 15% ساخته مي شود.
اين گريد شامل CF-8A, CF-8, CF-3A, CF-3, CE-30CF-16F, CF-8C, CF-8M, CF-3MA, CF-20 و CG0-8M مي باشد. ساختار اين آلياژها معمولا شامل 5-40% فريبت بسته به نوع گريد، تعادل بين عناصر آسنتيت زا و فريت زا در تركيب مي باشد. اين مقدار فريت قابليت جوش كاري آلياژها را بهبود، استحكام مكانيكي و مقاومت به scc را افزايش مي دهد.
ميزان فريت در يك قطعه ريختگي مقاوم به خوردگي مي تواند از روي تركيب آلياژ و با استفاده از دياگرام شوفر (شكل 3) تخمين زده مي شود. همچنين با استفاده از عكس العمل آنها نسبت به تجهيزات اندازه گيري مغناطيسي تخمين زده مي شود. آلياژ پر كرم و پر كربن CE-30 داراي مقاومت خوبي در برابر اكسيد سولفوريك دارد و مي تواند در شرايط پس از ريخته گري as- cast استفاده شود. اين آلياژ بطور گسترده براي قطعات ريختگي مجموعه هاي جوش كاري شده كه نمي توانند به طور موثر تحت عمليات حرارتي قرار گيرد استفاده مي شود. آلياژ CE-30A گريد فريتي كنترل شده بخاطر استحكام بالا و مقاومت scc در اسيد پلي تيونيك درصنايع نفت استفاده مي شود.
آلياژهاي CF گروه اصلي توليدات ريختگي مقاوم به خوردگي را تشكيل مي دهند در صورتي كه اين آلياژ ها به طور مناسب تحت عمليات حرارتي قرار گيرند مقاومت به خوردگي آن ها بهبود مي يابد و به عنوان بهترين گريد شناخته مي شود. آنها داراي قابليت ريخته گري، ماشين كاري، وجوشكاري خوب وهمچنين استحكام و چقرگي بالا در دماهاي زير -225c مي باشد.
آلياژ CF-8 معادل فولاد زنگ نزن 304 مي باشد و به عنوان آلياژ اصلي پايه شناخته مي شود و بقيه آلياژها به عنوان آلياژها به عنوان آلياژ فرعي از اين نوع آلياژ به شمار مي روند آلياژ CF-8 داراي مقاومت عالي در برابر اسيد نيتريك ومحيط هاي اكسيدي قوي مي باشند. گريد پر كربن CF- 20 در مقايسه با CF-8 در محيط هاي با قدرت خورندگي كمتر استفاده مي شود و آلياژ كم كربن CF-3 براي كاربردهاي كه قطعات ريختگي بدون عمليات حرارتي بعدي به هم جوش داده مي شوند استفاده مي شود. آلياژهاي CF-3M و CF-8M حاوي موليبد به منظور بهبود مقاومت به احياء شيميايي، انتقال اسيد سولفوريك رقيق، اسيد استيك، كيلور صنايع كاغذ سازي استفاده مي شود.
آلياژ CF- 8M همواره به عنوان گريدي براي استفاده از پمپها و شير آلات مقاوم به خوردگي استفاده مي شود. CF-3M بخاطر مقدار كربن پايين مي تواند بدون عمليات حرارتي پس از جوشكاري استفاده شود. آلياژ پايدار شده با فيوبيوم CF-8C، آلياژCF-8 يكسان مي باشد.
بنابراين قطعات ريخته گري از اين آلياژ كه استفاده مي شود مقاومت به محيط هاي خورنده مشابه به CF-8 دارند اما ناحيه كه جوش مي خورد يا در دماهاي گاز 65 درجه كاري مي كند مورد بحث است.
گريد هاي CF-3MA, CF-8A, CF-3Aدر مقايسه با آلياژهايCF-3M, CF-8, CF-3 داراي خواص مكانيكي بالا مي باشد اين موضوع بخاطر بالانس تركيب براي ايجاد فريت كنترل شده است كه اطمينان از استحكام كافي را حاصل مي كند از اين گريد در صنايع هسته اي استفاده مي شود گروه CF- 16F داراي مقدار اضافي سلينيوم براي تقويت ماشين كاري، قطعات ريختگي، كه نيازمند مته كاري و حديده كاري وامثال آنها است مي باشد. اين گريد در كاربردهاي شبيه كاربردهاي CF-20 مورد استفاه قرار مي گيرد.
آلياژ CG-8M در مقايسه با CF-8m داراي مولي بدن بيشتري مي باشد و در كاربردهايي كه نيازمند به مقاومت بالاتري در برابر محلول هاي اسيد سولفوريك و سولفور باشد ترجيح داده مي شود. اما بر خلاف CF-8M براي كاربردهاي كه با اسيد نيتركي يا ديگر محيط هاي اكسايشي قوي در تماس دارد مناسب نيست.
اين آلياژها در مقايسه با آلياژ هاي آستنيتي داراي استحكام تسليم كششي بالاتري مي باشد. اين امر باعث تفاوت در عمر اقتصادي (مفيد) به عنوان مثال در صنايع شيمايي، فرآيند هاي با آهنگ جريان وفشار بالا مي شود. در صورتيكه استحكام بالا اجازه كاهش ضخامت ديواره، لوله ها، تيرهاي مبدل حرارتي تانك ها، ستونها، تجهيزات دهد. صرفه جوئي در هزينه مي تواند به حد واقعي برسد. براي تجهيزات چرخشي نظير سانتريفوژ، جرم تجهيزات با استفاده از فولادهاي دوبلكس مي تواند كاهش پيدا كند. در موتورها و چرخ دنده ها بخاطر بار اعمالي كوچك صرفه جويي بيشتر حاصل مي شود. بعضي از اوقات در ساخت پمپها و شير آلات مستحكم از فولادهاي دوبلكس استفاده مي شود كه اجازه وارد شدن فشار بالاتر و كاهش هزينه با استفاده از ديواره هاي نازك داده مي شود. زيرا با استفاده از اين فولادها چرم را مي توان با كاهش مقاومت ديواره ها كم كرد كه همان صرفه جويي اقتصادي است.
اين آلياژ شامل CD- 4MCU, CB-7CU مي باشد، آلياژ CB-7CU يك آلياژ مارتنزيتي كم كربن مي باشد كه ممكن است شامل تعداد جزئي از فريت يا آستنتي باقيمانده باشد مقاومت، به خوردگي CB-7CU حد فاصل بين گريد CA و آلياژ سختي ناپذير CF مي باشد درنتيجه اين آلياژ زمانيكه تركيبي ازاستحكام ومقاومت به خوردگي بالا نياز باشد مورد استفاده قرار مي گيرد. قطعات ريخته شده از CB-7CU در شرايط حل سازي شده ماشين كاري مي شوند و توسط عمليات پير سازي در دما پايين (C0 595 تا 480) سخت كاري مي شود به خاطر اين قابليت گريد CB-7CU در كاربردهايي نظير صنايع هواپيمايي و فرآيند هاي غذايي كه تحت تنش بالا قرار دارند استفاده مي شود. گروه CD- 4MCU يك آلياژ دو فازي با ساختار فريت و آستنيت مي باشد كه به خاطر تعداد بالاي كرم و كربن پايين ساختار مارتنزيتي در حين عمليات حرارتي حاصل شده است.
آلياژ CD-4MCU شبيه گروه CB-7CU مي تواند توسط عمليات پير سازي در دما پايين سخت شود. اما اين آلياژ معمولا در شرايط تابكاري و حل سازي استفاده مي شود در اين شرايط استحكام آن ها دو برابر گروه CF است. و مقاومت به خوردگي آنها بهينه مي باشد. مقاومت به خوردگي اين آلياژ در مقايسه با انواع CF بهتر يا يكسان است وهمچنين داراي مقاومت عالي به SCC در محيط هاي كلريدي و مقاومت در برابر اسيد نيتريك و سولفوريك مي باشد. اين گروه در ساخت پمپها، شيرآلات، قطعات تحت تنش، تجهيزات درياي، شيميايي صنايع كاغذ كه در اين صنايع به تركيبي از مقاومت خوردگي بالا و استحكام بالا نياز است مورد استفاده قرار مي گيرد.
آلياژهاي آهن – كرم شامل گريدهاي HD- HC- HA مي باشد آلياژ HA داراي كاربرد دماي پايين مي باشد بخاطر استحكام پايين ومقاومت ضعيف در برابر خوردگي گازي در دماي بالا اين آلياژ در شير آلات و فلانژها جائيكه تنش پايين وارد مي شود استفاده مي شود.
آلياژهاي HD- HC مي توانند براي انتقال بار تا دماهاي بالاي C0 650 در مورد بارهاي كم تا بالاي C0 104 مورد استفاده قرار گيرد اين گريد با تشكيل فاز 6 در محدوده دمايي C0 650 الي دچار تردي مي شود. HD, HC از نظر مقاومت به خوردگي شبيه هم هستند در حاليكه گريد HD استحكام بالاتري دارد. هر گروه در كوره هاي تشويه مواد معدني و در كاربردهاي با مقدار سولفور بالا جائيكه به استحكام بالا نياز نيست استفاده مي شود.
اين گروه شامل HL, HI, Hk,HH, HF, HEمي باشد ساختار اين گريد غالبا يا كاملا آستنيتي مي باشد ودر مقايسه با گريد آهن كرم داراي استحكام و داكتيليته بهري مي باشند آلياژ HE داراي مقاومت به خوردگي عالي واستحكام كاي در دماهاي بالا مي باشد اين تركيب از مقاومت به خوردگي واستحكام آلياژ HE را براي كاربردهاي تا دماي C01095 مفيد مي سازد گروه. HE در كاربردهايي با مقدار سولفور بالا نظير كوره هاي تسويه و كوره هاي وفولاد سازي استفاده مي شود اين آلياژ مستعد به تشكيل فاز در دماي 650 الي 870 مي باشد. اما در آلياژ HF فاز تشكيل نمي شود. و مي تواند تا دماي C0 870 استفاده مي شود. اين آلياژ استفاده مي شود لوله هاي تامين كننده و ميله هاي هيترهاي تصفيه روغن و كوره هاي عمليات حرارتي، كوره هاي سيمان گريد HH داراي استحكام بالا و مقاومت عالي اكسيداسيون در دماي C0 1905 مي باشد. ساختار آن مي تواند با متعادل شدن آن شامل مقدارجزئي از فريت يا كاملا آستنيتي باشد و محدوده وسيعي از خواص را دارا باشد. به همين خاطر تركيب آلياژ HH با توجه به كاربرد بطور مناسب انتخاب مي شود. آلياژ با مقدار جزئي فريت يا نوع I، داراي استحكام خستگي نسبتا پايين و داكتليته بالاتر در دماي بالا در مقايسه با آلياژهاي آستنيتي نوع IIمي باشد. نوع I همچنين مستعد به تشكل فاز 6 در محدود و دمايي 650 الي 870 مي باشد. آلياژ نوع IIدر اين محدوده، دمايي ترجيح داده مي شود. هر دو نوع به طور گسترده در صنايع كوره سازي استفاده مي شود، اما براي كاربردهاي دما بالا سيكلي استفاده نمي شود. اما براي سيكلهاي دماي بالا استفاده نمي شود.
گريد HI شبيه آلياژ كاملا آستيتي HH مي باشد اما تعداد كرم بالا باعث استفاده از آن در دماهاي بالاي C0180 مي شود. كاربرد اصلي آن در صنايع توليد كلسيم و منيزين است. آلياژ HK داراي استحكام خزش و گسيختگي بالائي است و مي تواند در كاربردهاي سازه اي تا دماي C0 1150 استفاده مي شود همچنين داراي مقاومت به خوردگي گاز داغ عالي دارد. اغلب براي قطعات كوره تجهيزات توليد بخار و تيوبهاي پرويز اتيلين استفاده مي شود. گريد HLخواص شبيه HK دارد. ومقاومت به خوردگي بالائي در محيط هاي حاوي سولفور بالا در 980 دارد. اين آلياژ معمولا در تجهيزات تفكيك گاز استفاد مي شود.
اين گريد شامل Hx, Hw, Hu, HT, Hp مي باشد، در اين گريد نيكل عناصر آلياژي اصلي است. آن ها هم چنين براي استفاده در دماي C0 115 مناسب و مقاوم به خستگي حرارتي و شوك حرارتي وارد شد. توسط چرخه هاي دمايي شديد مي باشد. اما گريد هاي پايه نيكل براي محيط هاي سولفور بالا مناسب نيستند. آلياژ HW خواص شبيه HK دارد. اين آلياژ در فيكسچرليم كاري، كوره ها، قطعات استفاده مي شود. گريده HP مقاومت خوبي در محيط هاي كربوره و اكسيدي دارد و داراي استحكام خوب در محدوده دمائي 900 الي 1095 مي باشد اين آلياژ معمولا براي فيكسچرهاي عمليات حرارتي، تي؟ شعاعي، كوبل هستير، پيروليز اتيلن استفاده مي شود. آلياژ HT مي تواند در شرايط اكسيدي تا C0 1150 و شرايط احيا؟ تا C0 1095 مقاوم باشدو بطور گسترده در قطعات كوره هاي عمليات حرارتي كه در معرض سيلكهاي حرارتي قرار دارند استفاده مي شود مثل ريلها و ديسكها و زنجيرها ... استفاده مي شود.
آلياژ HU مقاومت عالي به خوردگي گاز داغ، خستگي حرارتي و استحكام بالا در دماي بالا دارد. و در كوره ها استفاده گسترده اي دارد. گريد هايH x, Hw مقاوت شديدي به اكسيداسيون، شوك حرارتي و خستگي دارد. مقاومت الكتريكي بالاي اين گريد را براي توليد المنت هاي حرارتي الكتريكي مناسب مي سازد هر دو گريد مقاومت شديدي به كربوزاسيون دارند. زماني كه درمعرض نمك هاي سيانيدي و عمليات باز پخت قرار مي گيرند. مقدار بالاي عنصار آلياژي در گروه Hx آن را مقاوم تر به خوردگي گاز داغ مي كند مخصوصا در برابر گاز هاي احيائي حاوي سولفور، در حالي كه گريد Hw براي اين كاربرد توصيه نمي شودو هر دو گريد معمولا كانتينر عمل سرب مذاب، نيكچر فيكسچر آبدهي، قطعات كوره ها استفاده مي شود. هر دو گروه عملا استفاده مي شود.
تركيب فولادهاي آستنيتي منگز دار مي تواند براي دستيابي به تركيب هاي مختلف از استحكام، داكتيله، مقاومت خزشي و قابليت ماشين كاري تغيير كند (ASTM , A128) فولاد هاي ريختگي منگز دار در كليه ابعاد براي كاربردها زيادي مصرف مي شوند. فولادهاي منگنز دار حاوي كرم به عنوان عنصر آلياژي بر اساس استاندارد A128 به طور گسترده مورد استفاده قرار مي گيرند. قطعات ريخته گري crucherبا ضخامت متوسط 50-128mm2-5inمعمولا افزايش (بهبود) عمر سايشي نشان مي دهند اين امر به حضور عنصر آلياژي كرم نسبت داده مي شود.
فولادهاي منگنز دار حاوي m را مي توان به دو گروه تقسيم بندي كرد: گروه اول حاوي (Mo%)و گروه دوم حاوي 2% MO هستند.
علاوه بر اين گروه MO%1 تقسيم شده به بخش آلياژ معمولي و گروهي كه ناميده شده آلياژ خم شونده گروه آلياژ خم شونده آستنيتي حاوي %7-5 منگنز هستند اين تركيب معمولا حاوي %14-12 فولاد منگنزي آستنيتي است.
گروه آلياژهاي معمولي 1% MO مي تواند حاوي مقادير كربن در محدود 0.8 تا 1.3% باشد. هر يك از اين حدود كربن مي تواند فريت و سودمندي متفاوتي را فراهم كنند.
نظم سنگين (جزء سنگين) خواص مكانيكي اصلاح شده دارد و بهبود يافته مقاومت به كاهش خواص مكانيكي آن بهبود خواص مكانيكي اجزاء بزرگ اين آلياژ و بهبود مقاومت به كاهش خواص مكانيكي آن به عنوان نتايج ؟ بالا مي تواند راهنماي استفاده از اين مواد كم كربن باشد.
از گروه پر كربن آن مي توان در جايي كه بهبود مقاومت سايشي مورد نياز است استفاده شود در گروه فولادي ؟ 1%MO دار ب؟ استفاده مي شود در كاربرد هاي crushing آنها اين محدوديت بخاطر داكتيليته پايين و ؟ پذيري مجاز كم آنها است.
كار غني سريع در اين گروه موجب مي شود كه بهبود در دوام عمر از موارد استفاده آنها به وجود مي آيد. همچون آسياب هاي گل؟ و آسيباب هاي ميله اي.
گروه هاي 2% مولبيدن بر طبق طبقه بندي در جدول 7 داراي 15-12 Mn هستند. مقدرا كربن مي تواند تغيير كند از 105% تا 1 در آلياژهايي كه ممكن است دستخوش عمليات حرارتي آستنيتي يا عمليات سخت سازي پركنده ي شوند.
براي دست يافتن به فولادهاي منگنز دار با استحكام تسليم بالا گروه 2% Mo را تست عمليات سخت سازي پراكنده شدن در ساختار استحكام تسليم بهبود يابد و افزايش پيدا كند.
مشخص است كه استحكام تسليم بالا مطلوبست از كاربردهاي قطعات ريخته گري همچون فك؟ بزرگ و (قطعات) اجزاء توگرد (فرورفته)
گروه 2% MO مي تواند به دليل استحكام تسليم جنبي كه دارد و بهبودي را در دوام عمر داشته باشد اگر دچار عيب زود هنگامي نشود.
بنابراين اهميت اقتصادي شامل اين موضوع مي شود كه بايد تخمين زده شود افزايش قيمت كه رابطه با افزايش طول عمر قطعه. يعني اينكه با افزايش طول عمر قيمت چقدر افزايش مي يابد.
گروه قابل ماشين كاري فولادهاي منگنز دار ليست شده در جدول 7 نسبتا نقشي مشابه با فولادهاي منگنز دار با استحكام بالا دارند. اما در بعضي ناحيه ها خواص متفاوت دارند. فولادهاي آستنيتي منگنز دار قابليت ماشين گاري ضعيفي دارند. و حتي بايد در براده برداري و سوراخ كاري آنها توجه شود.
بنابراين فولادهاي منگنز دار قابل ماشين كاري نسبت به فولادهاي زنگ نزن كار پذير نوع 308 فريت بالاتر و بهتري دارند در سوراخ كاري و ماشين كاري.
خواص مكانيكي تركيبات نشان داده شده در جدول 7 بيان شده در نمودارهاي 12 و 15 propenty in pairment به عنوان نتيجه افزايش ابعاد ؟ و كاهش عكس العمل به عمليات حرارتي 21% شده. هم گروه ها بجز آستنيت كم و گروههاي قابل ماشين كاري استحكام UTS تقريبا 872 MP در قطعه 25mm دار؟ گروه هاي كروم دار و گروه هاي 2% MO استحكام تسليم 414 درصد يا بالاتر را نشان مي دهند. در حاليكه در همين جدول آلياژ با استحكام تسليم بالا كه از آلياژ 2% MO حاصل مي شود. استحكام 655 MPO را در ابعاد 25MM دارد
درصد تغيير طول و استحكام ضربه داده هاي استنثنا گروه 1% MO قطعات سنگين ؟ هستند، در حاليكه آلياژ lean 1% MO خواص بسيار ضعيفي را در اين مورد نشان مي دهد.
هدايت مغناطيسي كم را مي تواند خيلي و بطور اقتصادي به دست آورد. تركيب مقاومت سايشي و هدايت مغناطيسي كم فريت خوب در استفاده فولاد منگنز دار پوشش مغناطيسي ورق هاي نازك.
فولادهاي منگز دار آستنيني، ماشين كاري آنها عمدتا مشكل است. زيرا آنها در زير و جلوي ابزرا كار (براده بردار، سوراخ كن) سخت مي شوند. حتي مقدار خيلي كمي شل بودن ابزرا كه سختي خيلي زياد هم دارد منجر كند شدن و حتي نازك شدن ابزار مي شود.
براي ماشين كاري آنها بايد از ابزارهاي از جنس كاربيدهاي شما؟ يا فولادهاي حاوي كبالت استفاده كرد همچنين ابزار بايد تيز باشد زيرا در غير اينصورت كار ؟ زيادتر مي شود. و نيز ماشين بايد صلب و در محل كاملا مستقر باشد تا حركند نكند، سرعت ماشين كاري كم بوده تا عمر ابزار كاهش نيابد. در صورت امكان سوراخ ها را در هنگام ريخته گيري و با استفاده از ماهيچه ايجاد كرد و حتي الامكان ماشين كاري براي ايجاد سوراخ انجام نشودو استفاده از روغن كاري هاي حاوي گوگرد ماشين كاري آن نيز توصيه مي شود.
انجام شود اگر مطلوب باشد به طور معمول با؟ ماشيني لايه روبي، پياله ها و بوش ها نيز از فولاد هاي آستنيتي منگنز دار به طور وسيع در اين كاربرد ها مورد استفاده قرار مي گيرد. كاربردهاي ديگر شامل صفحه فولادي جرثقيل چرخ ها و زنجيره ها.... مي باشد.
در بعضي تاسيسات افزايش در مقاومت سا؟ و كاهش داكليته مي تواند منجر به شكست زود رس در شرايط كاري سخت شود. شكل 12 انعطاف پذيري كششي (درصد ازدياد طول كششي) در فولاد كرم – منگنز با ضخامت mm 150 را نشان مي دهد كه در مقايسه با گرايد استاندارد 30 الي 40 درصد كاهش را نشان مي دهد. مقايسه خواص ضربه اي نيز كاهش (صدمه) معيني نشان مي دهد.
سنگين، تجهيزات صلب، آهسته، تغذيه پايدار و برشها عميق)
يك كارگاه ماشين مجهز كه از تكنيك هاي سايشي استفاده مي كند مي تواند تمام اعمال ماشين هاي ابزار اصلي را انجام دهد.
تعمير جوش، ساخت مجدد و عمليات مونتاژ مرتبا انجام مي شود سيم هاي جوش فولادهاي منگنز دار آلياژي شده با كرم –نيكل و مولي بدن والكترودها به سهولت در دسترس مي باشد با احتياط قابل قبول همه عمليات معمول جوش كاري مي تواند انجام پذير. فلز كار سختي شده بايد قبل از جوش كاري توسط سنگ زني برداشته شود استفاده از فولادهاي 1% مولي بدن در ريخته گري موجب بهبود در مقاومت در برابر ؟ مي شود.
فولادهاي آستنيتي منگنز دار بطور گسترده در كاربردهاي سايشي (سنگ زني) و آسيابها و سنگ شكن ها) استفاده مي شود.
پوشش اوليه و ثانويه سنگ شكن ها و آسيابها مي تواند از نظر وزني 4 تا 25 تن تغيير كند. (جزء بالايي و پاييني براي كاهش وزن كلي استفاده مي شود)
وزن گلوله سنگ شكن ها و آسياب ها(crusher) گوه اي توليد شده به روش ريخته گري از 180 تا 3400 كيلوگرم مي باشد همواره در گلوله هاي crusher، فك هاي سنگ شكن صفحات سايشي چكش ها، ميله هاي كوبه و رينگها از فولادهاي آستنيني منگز دار استفاده مي شود. بيل هاي قوي با ضعيف m19 بااستفاده از تكنيك هاي مونتاژ ريخته گري- جوش كاري ساخته مي شوند وزن cross ها مي تواند 50 تن در حالي كه وزن بيل هاي بزرگ kg 2720 مي رسد. در چرخ دنده هاي مياني، دندانه هاي چرخ زنجير sheaues و صفحه دنده نيز بطور گتسترده استفاده مي شود. جدار (روكش) و پمپها بزرگ با وزن 2270 الي kg 9070 نيز به طور گسترده با استفاده از ريخته گري توليد مي شوند قطعات ؟ ديگر شامل Impeller و موتورها و صفحات دو طرف مي باشد ساخت مجدد با جوش مي تواند.
با گسترش استفاده از بتن سبک در سراسر دنیا بویژه در کشورهای پیشرفته و شکل گیری آیین نامه های اجرایی آنها، متاسفانه این نوع بتن که دارای قابلیت های منحصر به فردی می باشد در کشورمان هنوز شناخته شده نیست؛ در این مقاله سعی برآن شده تا با معرفی انواع این بتن کارا، جامعه ساختمانی بیش از پیش با بتن سبک و موارد کاربرد آن آشنا شوند.
لغات کلیدی: بتن، بتن سبک،بارمرده، بتن سبک سازه ای، بتن کفی،
بی شک، بشر زمانی پیشرفت و تمدن را تجربه کرد که برای مدتی طولانی، در محل مشخصی سکونت یافت؛ دیگر توان بشر صرف مهاجرت های طولانی نمی شد و برای برطرف کردن مشکلات به راه حلهای تازه و افکار تازه ای روی آورد. برای ماندگار شدن در مکانی ثابت، بدون شک، داشتن خانه ی مناسب دقدقه اصلی آنها بوده، خانه ای که آنها را در برابر بلایای طبیعی، حمله وحوش و حتی بیگانگان محافظت کند؛ پیشینیان با توجه به این که امکانات حمل و نقل محدودی داشتند، برای این منظور از مصالح در دسترس استفاده می کردند: چوب، سنگ، گل، پوست احشام و...
بدون تردید، ماندگارترین این نوع مصالح که از تخت جمشید ایران تا اهرام مصر سالیان سال پایدار مانده سنگ است؛ اما سنگ به صورت اولیه؛ با توجه به شکل پذیری کم و حمل و نقل دشوار نمی تواند به عنوان مصالح اصلی در ساختمانهای امروزی کاربرد داشته باشد و این امر باعث شد که نوعی سنگ مصنوعی توسط بشر خلق گردد، که علاوه بر داشتن خواص سنگ مانند ماندگاری بالا و سازگاری با محیط اطراف، دارای قابلیتهایی مانند شکل پذیری مناسب وحمل آسان نیز باشد؛ امروزه این نوع مصالح را به نام بتن می شناسیم.
در دنیای پیشرفته امروزی و با توجه به پیشرفتهای صورت گرفته در زمینه های مختلف علمی، صنعت بتن نیزدچار تحول گردیده، تولید بتن سبک نیز حاصل همین پیشرفتها می باشد؛ بتنی که علاوه بر کاهش بار مرده ساختمان از نیروی وارد به سازه در اثر شتاب زلزله می کاهد و در صورت تخریب، وزن آوار حاصل نیز کاهش می یابد و امروزه آنرا به عنوان بتن قرن می نامند. بتن سبک با توجه به ویژه گیهای خاصی که دارد دارای کاربردهای مختلف می باشد، که برحسب وزن مخصوص ومقاومت فشاری آن تفکیک می گردد.
مزایای کاربرد بتن سبک:
- با کاهش بار وارد بر روی فونداسیون، موجب کوچکتر شدن ابعاد آن، کمتر شدن تعداد و کوچکتر شدن شمعها و کاهش مقدار آرماتورهای و به طبع آن اجرای سریع تر و آسان تر فونداسیون می گردد.
- کاهش بار مرده سبب کوچک تر شدن اعضا نگهدار می شود.
- کاهش بار مرده بزور مستقیم باعث کاهش نیروهای لرزه ای وارد بر سازه می گردد.
- در گسترش پلها می توان با استفاده از مواد سبک مانند بتن سبک می توان عرشه پل را جهت تحمل ترافیک بیشتر بزرگ ترنمود بدون اینکه تغییری در سازه و یا فونداسیون پل ایجاد کنیم.
- با توجه به مقاومت مطلوب بتن سبکدانه در برابر آتش سوزی می توان از حداقل توصیه شده ضخامت بتن در کفها کاست(بیان شده در ACI-216) .
- حمل و نقل قطعات پیش ساخته با بتن سبک بسیار راحت تر بوده و هزینه کمتری در بر دارد.
بتن سبک سازه ای(Structural Lightweight concrete):
آیین نامه های موجود در زمینه تولید بتن سبک تعاریف مختلفی در رابطه با بتن سبک سازه ای ارایه داده اند و بهترین تعریفی که اکثر آنها را پوشش بدهدبه قرار ذیل می باشد:
به بتنِ سبکی، سازه ای گفته می شود که دارای وزن مخصوصی بین1440تا 1840 کیلوگرم برمتر مکعب و مقاومت فشاری بالای 17 Mpa و یا 2500 Psi باشد و از آنجایی که هر چقدر بتن سبکتر گردد شکل پذیری آن نیز کاهش می یابد، برای بتن سبک سازه ای مقدار حداقل وزن مخصوص در نظر گرفته می شود.
مقاومت نمونه های بتنی سبک سازه ای با وزن مخصوص رابطه ای تقریباً لگاریتمی دارد و باتوجه به نوع بتن سبک دارای طیف مقاومتی متفاوتی میباشد.
چگونگی تولید بتن سبک:
بتن دارای دو جز اصلی می باشد:1- خمیرسیمان 2- سنگدانه؛ سبک سازی می تواند در هر دو جز صورت پذیرد،
که سبک سازی در هر قسمت دارای ویژگیهای خاص و با استفاده از روشهای متفاوتی صورت می گیرد.
1- سبک کردن خمیر سیمان:
برای این منظور از موادی با پایه حیوانی مانند: سم، شاخ،خون و دیگر اعضا احشام و یا مواد خاص شیمیایی استفاده میگردد؛ این مواد که حباب زا می باشند با ایجاد تخلخل در خمیر سیمان، وزن بتن تولیدی را کاهش می دهند. این نوع بتن سبک، بتن کفی یا گازی)(CLCCellularLightweight Concrete نامیده می شود.
مواد شرکت کننده در تر کیب این نوع بتن سبک عبارتند از:سیمان،ماسه،آهک(بسته به نوع بتن کفی)، مواد حبابزا،آب و افزودنی هایی مانند:میکرو سیلیس(Micro Silica)، فوق روان کننده ها(Super Plasticizer)، خاکستربادی (Fly Ash) ، الیاف پروپیلین،پلون و غیره.
البته نوعی از مواد حباب زا در پایین آوردن جذب آب بتن نیز کاربرد دارند؛ این مواد با ایجاد حفرات بسیار ریز که برای حداکثر قطر آنها استاندارد تعریف شده، حفرات موئینه داخل بتن را بسته و مانع از نفوذ آب در آنها می شود.
مواد حباب زا یا کف ساز شیمیایی، معمولاً از نظر محیط زیست تجزیه ناپذیرند و برای تامین پایداری آنها از کلراید استفاده می گردد و به این نکته باید توجه خاص نمود که خود کلراید، خورندگی زیادی در تماس با فولاد دارد؛ و از مواد حباب زا ی دارای کلراید نباید در بتن مسلح استفاده گردد و به همین دلیل بتن تولیدی با این مواد، دارای کاربرد سازه ای نمی باشند.
در تولید نوع دیگری از بتن کفی یا گازی از فوم استفاده می گردد به این نحو که فوم در داخل میکسر با بتن مخلوط گردیده و باعث کاهش وزن بتن تولیدی می گردد. امروزه با تولید فوم های ارزان قیمت، این نوع از بتن کفی کاربرد وسیعی پیدا کرده و با توجه به صرفه اقتصادی آن شرکتهای بزرگ ساختمانی اقدام به بکارگیری این نوع بتن کرده اند.
بتن تولیدی با این روش دارای قابلیت های زیر می باشد:
-کاهش وزن مخصوص.
-کاستن هزینه تولید بتن.
-افزایش اسلامپ بتن و در نتیجه آن می توان نسبت آب به سیمان طرح اختلاط را کاهش داد.
-امکان شکل دهی مناسب به سطح بتن.
-پمپ کردن آسان آن به طبقات.
-مقاومت مطلوب در برابر یخ زدگی.
بتن سبک تولیدی با این روش(بتن کفی یاگازی) با توجه به تخلخل خمیر سیمان و مقاومت پایین آن که منتج به پایین آمدن مقاومت بتن تولیدی میگردد، کمتر به عنوان سازه ای کاربرد دارد و بیشتر در تولید مصالحی بکار می روند که نقش باربری کمی دارند در نمودار (1) رابطه بین چگالی بتن کفی و مقاومت 28 روزه آن را مشخص می نماید:
عمل آوری بتن سبک کفی نیز متنوع می باشد به عنوان مثال، برای نوع خاصی از بتن کفی، بعد از مخلوط کردن مواد اولیه مانند سیمان، آهک، ماسه، مواد منبسط شونده و سایر افزودنی ها، مخلوط در داخل قالب مورد نظر ریخته شده و در دستگاه اتوکلاو قرار می گیرد و بعد طی زمان معینی از دستگاه اتوکلاو خارج می گردید، محصول نهایی بتن سبکی است که دارای شکل مورد نظرو همان قالب می باشد(شکل2).
این نوع بتن سبک را که پیداش آن به سال 1914 و کشور سوئد می رسد Autoclaved Aerated Concrete (AAC) و یا Autoclaved Cellular Concrete (ACC)می نامندو کاربرد بسیار وسیعی در 50 سال اخیر در صنعت ساختمان و بویژه در اروپا و آمریکا داشته است.
این نوع بتن سبک جایگزین مناسبی برای مصالح رایج بنایی مورد استفاده در ساختمان می باشد و می تواند به عنوان قطعاتی در دیوارها، سقف و سایر قسمتهای ساختمان کاربرد داشته باشد. عمده ماده منبسط شونده در تولید این نوع بتن سبک، پودر آلومینیوم می باشد. محصول نهایی که ماده ای منبسط شده است دارای حجمی تقریباً 5 برابر مواد مصرفی می باشد که این خاصیت سبب شده به عنوان مصالحی اقتصادی ودر عین حال کاربردی شناخته شود.
طیف وزنی آنها وابسته به مقدار سیمان و نیز قطر سنگدانه می باشد بطوریکه با استفاده از ماسه هایی با قطر بیشتر محصولی با وزن مخصوص بالا تر تولید می گردد و بالعکس.
خوشبختانه در دهه اخیر در کشور خودمان نیز شاهد تولید، انواع این نوع بتن سبک هستیم و عموماً با نامهایی مانند هبلکس و یا سیفورکس شناخته شده هستند. بیشترین کاربرد آنها در صنعت ساختمان ایران، به عنوان جداکننده هایی است که نقش باربری ندارند، در حالی که امروزه نمونه های جدید تولیدی این محصول، با توجه به وزن پایین و همچنین ماندگاری مناسب، به عنوان نمای ساختمانی و نیز تزیینات داخلی کاربرد دارد.
2- استفاده از سبک دانه:
سبکدانه ها سنگدانه هایی با فضای متخلخل داخلی می باشند.سبکدانه هایی که جهت تولید بتن سبک کاربرد دارند متنوع بوده و هم به صورت طبیعی و هم به صورت مصنوعی وجود دارند؛ از انواع طبیعی آن می توان به سنگدانه هایی مانند:ورمیکولیت، پامیس یا سنگ پا وبرخی سربارهای آتش فشانی اشاره کرد و سبکدانه های مصنوعی، که عمده آنها به شکل گلوله هایی ازجنس خاک رس منبسط شده می باشند. البته سبکدانه هایی بر پایه سیلیس، خاکستربادی وغیره نیز وجود دارندکه با توجه به نوع مواد اولیه و نحوه تولید دارای کاربرد کمتر نسبت به سبکدانه های رسی می باشند. سبکدانه ها رسی با عناوین تجاری مختلف مانند: Argex,fibo,liapor,lecaبه بازارهای بین المللی عرضه میگردد.
سبکدانه هایی از این جنس، علاوه بر سبک بودن به سبب شرایط خاص تولیدی ؛ دارای مزایای ویژه ای هستند، که از آن جمله می توان به این موارد اشاره نمود:
- به عنوان محصولی صنعتی از نظر کیفیت دارای یکنواختی مطلوبی می باشد.
- مانند سنگدانه های طبیعی محدودیتی از نظر معادن ندارد.
- فاقد مواد زیان آوری است که ممکن است در سنگدانه های طبیعی باشد و PH آن در حد نرمال و در حدود 7.2 می باشد.
- به علت قرار گرفتن در معرض حرارت بیش از 1200 درجه سانتی گراد فاقد مواد آلی مضر می باشد.
به دلیل ذکر شده در بند بالا مقاومت مطلوبی در برابر شوکهای حرارتی دارند.
بتن تولیدی با این روش می تواند به صورت سازهای کاربرد داشته باشد به این منظور باید از خمیر سیمان با مقاومت بالا استفاده نمود و به همین منظور در تولید این نوع بتن سبک که کاربرد سازه ای نیز دارد از میکرو سیلیس و کاهنده های آب اختلاط و ترکیبی از سنگدانه و سبک دانه استفاده می شود.
به دلیل کاربرد سازه ای این نوع بتن، به بررسی مختصر ویژگی های آن می پردازیم.
مقاومت بتن سبکدانه نیز با وزن مخصوص آن رابطه ای معکوس دارد که می توانید در نمودار ذیل مشاهده فرمایید:
خشک کردن، یکی از روش های نگهداری طولانی مدت ازغذاهاست. این فرایند با گرفتنآبموجود در ماده غذایی صورت می گیرد. آب خود سبب فساد ماده غذایی شده و به رشدموجودات ریز زنده کمک می کند. معمولاً آب موجود در ماده غذایی ضمن تبخیر از دست میرود (خشک کردن در جریان هوا، خشک کردن زیر نور آفتاب،دودیکردنیا خشک کردن به وسیله باد). اما در خصوص خشک کردن ماده غذایی به وسیلهمنجمد کردن آن، ماده غذایی را ابتدا در فریزر قرار می دهند و پس از یخ بستن، آبموجود در آنرا طی فرایند تصعید (تبدیل جامد به گاز) می گیرند. روش هایمختلفی برای خشک کردن مواد غذایی وجود دارد. هر کدام از این روش ها، مزایای خاص وکاربردهای مخصوص به خود را دارند. بسیاری از غذاها ومیوه هارابا استفاده از این روش می توان تا مدت طولانی نگهداری نمود، از جملهگوشتگاویکه در نور آفتاب خشک شده باشد، میوه هایی که آب بسیار زیادی دارند همچونکشمش،آلو،انجیروخرما. استفادهازگوشت هاینمک سود و خشکشده در تهیه غذاهای سنتی کاربرد دارد. ابتدا گوشت را به مدت چند روز داخلآب نمکقرار می دهند تا گوشت همچنان سالمبماند. سپس گوشت را در برابر نور آفتاب قرار می دهند تا خشک شود. این کار را در فصلهای سرد انجام می دهند؛ زمانی که دمای هوا درروز، زیر صفر باشد. سپس گوشت حاصله را طیفرایندهای دیگری عمل آورده و بعد از آن می توان از این گوشت برای تهیهسوپیا دیگر غذاها استفادهنمود.
اين روزها فناوري در جاي جاي زندگي شهري و حتي روستايي ما ريشه دوانيدهاست، بخصوص در زمينه صنايع غذايي فناوري هاي جديد پيشرفت هاي قابل توجهي در زمينهفرآوري و بسته بندي نشان داده اند که به اين ترتيب مي توانيم يک نوع ماده غذايي رامدتها حتي دور از شرايط ويژه ، سالم نگه داريم ، اما با توجه به اثرات بيماري زايمواد نگهدارنده اقبال عمومي به سمت موادغذايي خشک شده افزايش يافته است. شايد باشنيدن نام موادغذايي خشک شده به ياد لواشک ها و برگه هاي زردآلويي بيفتيم که ازدوران کودکي همراهمان بود و در بساط مادر بزرگ و پدر بزرگ بيشتر پيدا مي شد، اماامروزه اين صنعت فقط به چند ماده غذايي محدود نمي شود و طيف وسيعي از محصولات غذاييرا در بر مي گيرد. بد نيست بدانيم که تنها راه خشک کردن موادغذايي تازه حرارتدادن به آنها نيست. در توليد محصولات خشک شده چند عامل اصلي بيشتر از هم جلب توجهمي کند. شماري از اين عوامل که از همه مهتر است حفظ شکل ظاهري ، رنگ ، بو و مزهآنهاست. شايد خود شما هم بارها و بارها براي اين کار اقدام کرده ايد و نتيجه چيزمطلوبي از آب در نيامده باشد. دکتر سيدعلي مرتضوي ، عضو هيات علمي دانشگاهفردوسي مشهد مي گويد: در بسياري از مواقع ، حفظ ساختار اوليه سلولي نه تنها به نوعفرآيند خشک کردن محصولات بلکه به چگونگي انجماد آنها بستگي دارد. هنگام خشک کردنمحصولات آبداري مثل ميوه ها و سبزيها امکان دارد در طول فرآيند غشاهاي سلول آسيبببينند يا سالم باقي بمانند. فرآيند خشک کردن نه تنها آب ماده غذايي را تقليل ميدهد، بلکه خواص فيزيکي بيوشيميايي و شيميايي مثل فعاليت آنزيمي ، فساد ميکروبي ،تردي ، سفتي ، طعم و رايحه ماده غذايي را هم دستخوش تغيير مي کند.
شايد براي شما هم پيش آمده باشد که در حين خشک کردن سبزيها به صورت سنتي دچار همينمشکل شده باشيد و نتيجه کار چيز چندان جالبي از کار در نيامده باشد اين موضوع اغلببه شيوه غلط خشک کردن بر مي گردد و چيزي که عامل اصلي آن است ، اغلب ميزان آب موجوددر سبزيها و ميوه ها است ؛ اما در صنعت سعي شده است با ترفندهايي جلوي تخريب بيشتررا بگيرند يکي از اين فوتهاي کوزه گري تعيين ميزان آب در موادغذايي و پايداري آناست. پايداري آب فساد ميکروبي و تخريب شيمياييموادغذايي تا حد بسيار زيادي به آب بستگي دارد. معمولا با توجه به فعاليت آب ومحتواي موادغذايي تغييرات ميکروبي ، فيزيکي ، ساختماني ، واکنش هاي آنزيمي و غيرآنزيمي ، تخريب مواد مغذي ، عطر و طعم موادغذايي و... مورد بررسي قرار ميگيرند. دکتر مرتضوي مي گويد: سلولهاي زنده به وضعيت آب محيط اطرافشان حساسهستند، توانايي ميکروارگانيسم ها براي رشد و توليد سموم به فعاليت آب محيط بستگيدارد، حتي ثابت شده که حداقل فعاليت آب مورد نياز براي توليد توکسين (سم مهلکي کهبر اثر فعاليت ميکروارگانيسم هاي مضر توليد مي شود) اغلب از حداقل فعاليت آب موردنياز براي رشد بيشتر است. اما فعاليت هاي آنزيمي در فرآورده هاي غذايي با فعاليتآب کمتر از 75درصد مهار مي شود و معمولا تيمار حرارتي کوتاه مدت مثل سفيد کردن سبزيهاي خام ، براي غيرفعال سازي آنزيم ها استفاده مي شود. البته در بعضي مواردفعاليت هاي آنزيمي مثل توليد گلوکز از نشاسته در حين فرآوري خوراک دام ، موجب بهبودخصوصيات حسي مواد غذايي مي شود؛ اما در موارد ديگر به دليل تاثيرات نامناسب اين نوعمواد بر ترکيبات تغذيه اي در مواد غذايي نامطلوب به نظر مي رسد. متداول ترينواکنش هاي غيرآنزيمي در فرآورده هاي غذايي با رطوبت کم ، واکنش قهوه اي شدن است. قهوه اي شدن مشکل بزرگي در سر راه خشک کردن مواد غذايي است اما قهوه اي شدن بسيارياز مواد غذايي با توجه به تاثيري که در رنگ ، بو و مزه مي گذارد، در بعضي صنايعمطلوب و در بعضي ديگر نامطلوب است. در بسياري از موارد جلوگيري از واکنش قهوه ايشدن ، از افت مواد مغذي مثل اسيدهاي آمينه جلوگيري مي کند که به نظر مي رسد هدفبسياري از توليدکنندگان باشد. مزه و طعمي که ميپرد ترکيباتي که در ايجاد مزه نقش دارند. به طور طبيعي ترکيبات شيمياييهستند که در مواد غذايي ، فشار جزيي نسبتا بالايي دارند. نتيجه خشک کردن ، تبخير واز دست دادن اين ترکيبات است که در حين گرم کردن محصول و از دست دادن آب اتفاق ميافتد. به همين دليل است که اغلب راههاي سنتي براي خشک کردن مواد غذايي چندانمطلوب نيست. خشک کردن با هواي داغ هدف عمده خشک کردنماده غذايي، افزايش ماندگاري محصول نهايي است. کاهش رطوبت محصول ، در فرآيند خشککردن تا حدي انجام مي شود که رشد ميکروبي واکنش هاي شيميايي را محدود کند. دراکثر فرآيندهاي خشک کردن ، از هواي داغ استفاده مي شود؛ اما ساليان متمادي است کهدر سراسر جهان خشک کن هاي هوايي مورد استفاده قرار مي گيرد. به نظر مي رسد اين خشککن ها با سرعتي که در خشک کردن مواد غذايي دارد براي حفظ رنگ ، بو و مزه آنها موثرباشند. خشک کن هاي هوايي باعث کريستاله کردن مواد غذايي شده و آنها را شبيه تربه شکل اوليه خود خشک مي کنند. دکتر مرتضوي مي گويد: «ساختمان اصلي هر خشک کناتمسفري شامل يک اتاقک است که ماده غذايي در آن جاي مي گيرد و مجهز به يک دمنده وتعدادي لوله است تا امکان رد و بدل شدن هواي داغ را در اطراف ماده غذايي فراهمکند. به اين ترتيب آب از سطح محصول حذف شده و طي يک مرحله از خشک کن خارج ميشود. اين نوع خشک کن ها به طور وسيعي در توليدکلوچه ، ميوه خشک ، سبزي خرد شده وغذاي حيوانات خانگي مورد استفاده قرار مي گيرند. گاهي به طور خاص ، گرمترين هوا رادر تماس با سردترين ماده غذايي قرار مي دهند تا سرعت خشک شدن محصول را در ابتدايعمليات خشک کردن افزايش دهند. خشک کردن با ماکروويو ماکروويوها، امواجي با فرکانس بالا هستند که در آن انرژي به يک جسمبرخورد کرده و از آن منعکس يا جذب آن مي شود يا از آن عبور مي کند. عواملي مثل ضريبهاي الکتريک ، شکل و رطوبت در خشک کردن ماده غذايي با حرارت دهي مايکروويو بايد درنظر گرفته شوند. از جمله مزاياي اين روش جذب انرژي تنها توسط محصول است که بايدحرارت داده شود و همين طور هوا يا ديواره هاي کوره هر چند به عنوان کاهش دهندهحرارت محسوب مي شوند اما اين افت قابل صرف نظر کردن است. مصارف ويژه حرارت دهيمايکروويو در صنايع غذايي عبارتند از: خشک کردن چيپس سيب زميني ، سفيد کردن سبزيها، باز کردن سريع ماهي منجمد، پختن اولويه ، جوجه و جلوگيري از رشد و حذف قارچهادر ديواره هاي خشک شده و فرآورده هاي لبني در خشک کردن شير هم گزارش شده است.
حتما شما هم تا به حال با مشکل له شدن و سیاه شدن سبزی های خود در یخچال مواجه شده اید ؟ نگهداری سبزی و میوه به مدت طولانی تر کاری ساده است .
سبزی های خوردن را پس از پاک کردن و شستشو مدتی در سبد قرار دهید تا آب آن به طور کامل خارج شود . سپس سبزی ها را درون یک ظرف از جنس روی ریخته که درب هم داشته باشد و آن را در یخچال نگهداری نمایید . با این کار ساده ماندگاری سبزی های شما دو تا سه برابر می گردد .
اما برای سبزی های خورشتی مشکلی که وجود دارد این است که در هنگام خورد کردن له می شوند برای جلوگیری از این اتفاق کافی است سبزی ها را پس از شستشو در یک سبد ریخته و اجازه بدهید خوب خشک شود . برای اینکه سبزی های شما سریع و کامل خشک شود می توانید سبزی ها را درون یک کیسه پارچه ای ( نخی ) ریخته و در در خشک کن لباسشویی خود قرار دهید و چند دقیقه ای اجازه بدهید لباسشویی کار کند . مشاهده خواهید کرد که آب سبزی کاملا گرفته شده و بدون هیچ مشکلی می توانید آن را خرد نمایید و سبزی های شما اصلا له نمی شود .
ماندگاری بیشتر میوه ها :
تا به حال شنیده اید که یک سیب گندیده می تواند یک سبد سیب سالم را گندیده کند . خوب کافی است پس از خرید میوه ها و شستشوی آنها میوه های خراب تر را از میوه های سالم تر جدا کرده و جدا از هم قرار دهید و به محض مشاهده اینکه یکی از میوه های سالم در حال خراب شدن است آن را خارج کرده و سریعتر مصرف نمایید . با این روش در منزل شما همیشه میوه درجه یک وجود خواهد داشت .
نکته : در صورتی که مقدار زیادی میوه خریداری نموده اید و مصرف آن ها مدت زیادی طول می کشد بهتر است آن ها را نشسته باقی بگذارید . یک اصل کلی این است که میوه های نشسته ماندگاری بیشتری دارند .
اگر آلو بصورت تازه و از درخت مصرف شود خوشمزه تر است اما به صورت خشک شده نیز خوراک مختصر خوبی بشمار میآیند. اثر فیبر این میوه در بدن انسان که از دیرباز شناخته شده به علت وجود مادهای در پوست آلو است که مسئول این عملکرد است.اگر پوست آلو را جدا کنید تأثیر این فیبر از بین میرود اما همچنان تأمین کننده مواد غذایی است.
قبلاً آلوها مثل کشمش، روی درخت و در نور خورشید خشک میشدند اما اکنون آنها را در تونل هوا که با گاز گرم میشود خشک میکنند تا آنها ظاهری هماهنگ داشته باشند. آلوهائی که برای خشک کردن چیده میشوند نسبت به آنهایی که برای مصرف تازه یا خوشاب (کمپوت) برداشت میشوند رسیده تر هستند.
آلوها به دو گروه اصلی تقسیم میشوند: آلوی ژاپنی و اروپایی یا آلوی ویژۀ خشک کردن. آلوی ژاپنی بصورت تازه، کمپوت، مربا یا داخل ژله مصرف میشود. آلوی اروپایی را خشکی مینامند چون آنها را میتوان بدون خارج کردن هسته خشک نمود. در واقع مردم بیشتر این نوع آلو را بصورت خشک شده میبینند.البته آلوی اروپایی را میتوان به شکل تازه یا درون غذا مصرف کرد. تقریباً 90 درصد آلوی مصرفی آمریکا در کالیفرنیا کشت میشود که بیشتر آنها در دره San Joaquin پرورش مییابند. و گونه ژاپنی سه چهارم تولید آلوی کالیفرنیا را تشکیل میدهد. آلو همچنین در واشنگتن، آیداهو، میشیگان و نیویورک بعمل میآید.
بجز آمریکا، کشور شیلی عمده تولید کننده گونههای ژاپنی و اروپایی آلو است.درصد زیادی از محصول آنها به آمریکا صادر میگردد. کشورهای دیگر تولیدکننده آلو عبارتاند از آلمان، ایران، ترکیه و ژاپن. آلوهای اروپایی (خشکی) همیشه هسته جدا هستند یعنی گوشت میوه به هسته نچسبیده همچنین رنگ آنها همیشه آبی یا ارغوانی است.
هنگام انتخاب آلو به دنبال انواعی باشید که رنگ خوبی از گونه خود را داشته و قدری سفت هستند اما آلوهایی که در مقابل فشاری اندک، کمی اثر نشان میدهند نیز خوب هستند.از آلوهایی که هنگام فشردن خیلی سفت یا خیلی شل هستند، رنگشان خوب نیست یا پوستی چروک، کبود یا شکسته دارند اجتناب کنید. بهترین زمان چیدن آنها هنگام بلوغ است اما زمانیکه کاملاً نرسیده اند. آنها را تا قبل از رسیدن کامل و آماده شدن برای خوردن در دمای اتاق (بین 51 تا 77درجه فارنهایت) نگهداری کنید. برای افزایش فرآیند رسیده هنگام آوردن آلو به خانه آنها را میوههای تولید کننده گاز اتیلن از قبیل موز، سیب یا گلابی درون پاکتهای کاغذی قراردهید.آلوها زمانی کاملاً رسیدهاند و آماده خوردن هستند که بوی خوش آنها ساطع شود و زیر فشار کم انگشتان نرم باشند.هنگام رسیدن آنها را در یخچال نگهداری کنید اما دور از میوههای تولید کننده اتیلن باشند در این صورت آلوها بیش از حد پخته نمیشوند.
آمادهسازی
برای جدا کردن هسته در انواع هسته جدا شکاف میوه را تا رسیدن به هسته برش دهید سپس دو نیمه را در جهتهای مختلف بپیچانید. بعد میتوان هسته را به آسانی درآورد.گوشت انواع هسته دار به هسته چسبیده ازاینرو بهتر است این آلوها را از پوست تا هسته قطعه قطعه کرد.پوست آلو را میتوان به آسانی جدا کرد برای این کار باید مدت 30 ثانیه آن را جوشاند سپس فوراً در آب یخ قرار داد. پوست آلو را میتوان با همان روشی که در مورد گوجه فرنگی انجام میشود جدا نمود.اگرچه آلو را بیشتر بصورت تازه مصرف میکنند نمک زده و پخته آنها بهعنوان مخلفات غذا مورد
عليرغم اينکه مواد غذايي به طرق مختلف نگهداري مي شوند اما به محض چيدن ، درو شدن يا ذبح شدن شروع به فاسد شدن مي کنند. روش هاي اصلي حفظ و نگهداري مواد غذايي که آنها را سالم و بهداشتي نگه مي دارند کنسرو کردن، انجماد و خشک کردن مي باشند.
نگهداري غذا در خانه به معني داشتن مقدار فراواني از مواد غذايي متنوع که هنگاميکه محصولات تازه به سهولت در دسترس نباشند مانند مرباي توت فرنگي يا مرباي انجير يا چاشني گوجه فرنگي سبز که هميشه قابل خريدن و تهيه کردن نيستند.
کنسرو کردن فرآيندي است که در آن مواد غذايي در شيشه ها يا قوطي هاي حلبي قرار داده شده و حرارت داده مي شوند تا درجه اي که ميکرواورگانيسم ها (ميکروب ها ) و آنزيم هاي غيرفعال نابود شوند. اين دما و حرارت و سرما دادن پس از آن يک خلاء بسته بندي شده را ايجاد مي کند. اين خلاء درون بسته بندي از دوباره فاسد شدن غذاي درون شيشه يا قوطي جلوگيري مي کند. مواد غذايي با اسيديته بالا مانند ميوه ها، گوجه فرنگي ها مي توانند در آب جوش پرورده و يا کنسرو شوند ، در حاليکه سبزيجات و گوشت با اسيديته پائين بايد تحت دستگاه کنسرو کننده در 240 درجه فارنهايت کنسرو شوند.
نمک سود کردن (شور گذاشتن): محصولات نمک سود شده اسيديته افزايش يافته اي دارند که محيط و شرايط رشد را براي باکتري ها بسيار مشکل مي سازد. اين محصولات همچنين در شيشه ها حرارت داده مي شوند تا به نقطه جوش برسند. اين کار بقيه باکتري ها و ميکروارگانيسم ها را از بين برده و محصولات نمک سود شده در شيشه به شکل وکيوم شده و در خلاء نگه داري مي شوند.
مربا ها و ژله ها: مرباها و ژله ها حاوي مقدار فراواني شکر هستند. شکر با آب موجود ترکيب شده و شرايط رشد ميکروارگانيسم ها و باکتري ها را دشوار مي نمايند.
انجماد دماي مواد غذايي را کاهش مي دهد تا ميکروارگانيسم ها و باکتري هاي محيط شرايط مناسبي براي رشد نداشته باشند. اما با اين وجود مقداري از آنها ممکن است به حيات خود ادامه دهند. در طي فرآيند انجماد فعاليت آنزيمي آهسته مي شود اما متوقف نمي شود.
- آنزيم هاي درون سبزيجات: اين آنزيمها بايد از طريق سفيد کردن غير فعال شوند تا از دست دادن ارزش غذايي و رنگ و طعم سبزيجات جلوگيري شود. سبزيجات به مدت معيني در معرض تماس با آب جوش و يا بخار قرار مي گيرند و به سرعت در آب يخ خنک شده تا از پخته شدن آنها جلوگيري به عمل آيد. عمل سفيد کردن همچنين به از بين بردن ميکروارگانيسمهاي سطح سبزيجات کمک مي نمايد.
- آنزيم هاي درون ميوه ها: اين آنزيم ها مي توانند باعث ايجاد رنگ قهوه اي ميوه ها و از دست دادن ويتامين C آنها بشوند و توسط اسيد اسکوربيک اضافي( ويتامين c) تحت کنترل قرار بگيرند.
روش خشک کردن، آب و رطوبت را از مواد غذايي گرفته و در نتيجه باکتري ها و ميکروارگانيسم ها نمي توانند رشد کرده و تکثير پيدا کنند و فعاليت آنزيم ها نيز آهسته مي شود. مواد غذايي خشک شده بايد در ظروف دربسته نگهداري شوند تا از نم کشيدن و رطوبت رساني دوباره آنها و در نتيجه رشد ميکروب ها جلوگيري بعمل آيد.
روش سنتي: اين روش قديمي و منسوخ شده ، روشي نامطمئن و ناسالم محسوب مي شود. در اين روش مواد غذايي درون يک کتري حرارت داده شده و سپس درون شيشه ها ريخته شده و دري هم روي شيشه گذاشته مي شود. هيچ فرآيند و پرورش خاص مواد غذايي روي آن انجام نمي شود.
با اين روش اغلب فساد مواد غذايي داريم. باکتري ها ، خميرترش و کپک زدن مواد غذايي را فاسد مي کنند زيرا شيشه و ظروفي که مواد غذايي در آنها ريخته شده کاملا از باکتري ها پاک نشده اند. رشد اين ميکروارگانيسم ها باضافه فساد مواد غذايي اغلب از طريق درپوش هاي شيشه ها و ظروفي که مهر و بوم شده اند اتفاق مي افتد. اين روش کنسروسازي يک خطر واقعي براي ايجاد بوتوليزم محسوب مي شود.
کنسروسازي با بخار: اين روش کمي جديدتر مي باشد اما هنوز هم مطمئن و سالم نيست. شيشه ها و ظروف با بخار حرارت داده مي شوند. اين روش نه براي مواد غذايي با اسيديته بالا و نه براي مواد غذايي با اسيديته پائين توصيه نمي شود. مواد غذايي کنسرو شده با اسيديته پايين به علت فساد و مسموميت کشنده و خطرناک هستند.
کنسرو سازي بر اساس ارتفاع: با افزايش ارتفاع، آب در درجه حرارت پايين تري به جوش مي آيد. چون دماي پايين تر براي کشتن و از بين بردن باکتري ها کمتر موثر مي باشد بنابراين زمان فرآيند کنسروسازي براي جوشاندن آب در کنسروسازي بايد زياد شود. دستورالعمل هاي کنسرو کردن غذا معمولا براي ارتفاع صفر تا 300 متري در نظر گرفته مي شوند. اگر شما در ارتفاع بالاي 300 متري در حال کنسرو کردن مواد غذايي مي باشيد تعديل هاي ارتفاع مورد نياز براي کنسرو سازي هر نوع از مواد غذايي را چک نماييد.
ديگر متدهاي نامطمئن: کنسروسازي غذا در ماکروفرها، اجاق هاي برقي، چراغ هاي خوراک پزي که بي نهايت خطرناک مي باشند مخصوصا در مورد غذاهايي با اسيديته پايين اين روش توصيه نمي شود. پودرهاي کنسروسازي به عنوان مواد نگهدارنده بي فايده و بي اثر هستند و جاي فرآيند صحيح را به هيج وجه نمي گيرد.
• مراقبت و محافظت از غذا در برابر فساد مواد غذايي
هرگز مواد غذايي که هر يک از نشانه هاي فساد و خرابي را دارند مزه نکنيد. قبل از بازکردن شيشه ها با دقت به همه شيشه ها نگاه کنيد. درِ برآمده و متورم شده و يا شيشه و ظرفي که نشتي داشته و يا مواد درون آن را پس مي دهد نشانه فساد مواد غذايي مي باشد. وقتي که در شيشه و يا ظرف را باز مي کنيد به ديگر علائم فساد و خرابي مواد غذايي توجه کنيد مانند فوران ناگهاني مايع مواد درون ظرف، کپک و يا بوي بد و زننده. مواد غذايي کنسرو شده فاسد شده بايد دور انداخته شوند به شکلي که هيچ انسان و يا حيواني دسترسي به آن را نداشته باشد. گوشت ها ، مواد غذايي دريايي و سبزيجات با اسيديته پايين فاسد شده بايد قبل از دورانداختن شناسايي شوند تا سمومي که در آنها موجود مي باشند نابود شوند .
براي سم شناسي مواد غذايي با اسيديته پايين که فاسد شده اند در ظرف را با دقت برداريد. شيشه يا ظرف مواد غذايي و درِ آن را درون يک قابلمه بگذاريد. (نيازي به در آوردن غذا از درون ظرف يا شيشه نيست ، برداشتن مواد غذايي مي تواند بقيه مواد غذايي را نيز فاسد مي نمايد)
آب گرم کافي ريخته تا روي ظرف يا شيشه را بپوشاند. سپس به مدت 30 دقيقه آنرا بجوشانيد و سپس آنرا سرد نماييد. آب ظرف را بيرون بريزيد. ظروف يا شيشه ها ممکن است دوباره استفاده شوند.
مواد غذايي با اسيديته پايين که بشکلي نادرست کنسرو شده اند مي توانند حاوي سم بوتوليزم باشند بدون اينکه آثاري از فساد و خرابي مواد غذايي را به شما نشان دهند. مواد غذايي با اسيديته پايين اگر داراي مشخصات زير باشند ناسالم و نامطمئن در نظر گرفته مي شوند:
- مواد غذايي تحت فشار کنسرو کننده قرار نگرفته باشند.
- ميزان و مقياس کنسرو کننده قرار نگرفته باشند.
- ميزان و مقياس کنسرو کننده نادرست باشد.
-زمان هاي جديد فرآيند کنسروسازي و فشارها براي سايز ظرف يا شيشه روش بسته بندي و نوع مواد غذايي کنسرو شده در نظر گرفته نشده باشد.
- مواد ترکيبي و شکل دهنده غذا بر اساس دستورالعمل تهيه غذا اضافه نشده باشند.
-اندازه مواد تشکيل دهنده غذا از دستورالعمل و طرز تهيه اوليه ماده غذايي تغيير کرده باشد.
- زمان فرآيند کنسرو سازي و فشار موجود در اين فرآيند براي ارتفاعي که غذا کنسرو شده درست رعايت نشده باشد.
از آنجاييکه مواد غذايي با اسيديته پايين که به روش نادرستي کنسرو شده اند مي توانند حاوي سم بوتوليزم بدون نشان دادن هيچگونه علائم فساد و خرابي آن باشند ، بنابراين بايد اين مواد غذايي سم شناسي شده و سپس دور ريخته شوند. سطوحي که در تماس با اين مواد ضايع و فاسد شده قرار مي گيرند بايد با استفاده از محلول (يک قسمت کلر، ده قسمت آب) تميز و پاک شوند . سطوح مورد نظر را با اين محلول مرطوب کرده سپس 5 دقيقه صبر کنيد و بعد آنرا آبکشي نماييد.
•حفظ و نگهداري غذا براي برنامه ها و رژيم هاي مخصوص غذايي
حفظ و نگهداري مواد غذايي در منزل براي افرادي که در حال پرهيز از مصرف نمک يا شکر هستند امکان پذير مي باشد. با استفاده از روش هاي ساده که نيازي هم به شکر يا نمک ندارند مي توانيد ارزش هاي مواد غذايي را حفظ نماييد. اگر شخصي پرهيز از مصرف شکر دارد مي تواند از مواد غذايي خشک شده و يا ميوه هايي که به جاي شيره قند در آب يا
آب ميوه کنسرو شده يا منجمد شده اند استفاده نمايند. شکر معين و مشخص شده در کنسروسازي و يا انجماد تنها به خاطر اثر آن در طعم و ترکيب مواد غذايي مورد نياز مي باشد دستورالعمل هاي بسياري وجود دارند که شکر لازم ندارند يا به مقدار کمي احتياج دارند. شکر وسيله اصلي براي درست کردن مرباها و ژله ها مي باشد که مواد غذايي را به طرزي سالم و بهداشتي نگهداري مي کند. اين مواد غذايي و محصولات براي کساني که رژيم کم شکر دارند مناسب نيست. به هر حال ژلاتين هاي گياهي مخصوص با دستورالعمل هاي خاصي طراحي شده اند که مرباها و ژله هايي بدون شکر اضافي تهيه کنيد.
حفظ و نگهداري مواد غذايي در منزل همچنين براي افرادي که در حال پرهيز از مصرف نمک مي باشند ممکن است. نمک استفاده شده در کنسروسازي ، انجماد يا خشک کردن مواد غذايي تنها براي طعم و يا حفظ رنگ و کيفيت آن مي باشد.
نمک سود کردن مخصوصا وقتي با تخمير همراه باشد معمولا نياز به نمک دارد تا اثر نگهدارندگي را در مواد غذايي حفظ نمايد. هنگام تهيه مواد غذايي نمک سود شده اگر در طرز تهيه آن فقط نمک بود نمي توانيد ماده ديگري را جايگزين نمک کنيد اما اگر سرکه به اضافه يک يا دو قاشق چايخوري نمک نياز داشت مي توانيد نمک را حذف کنيد.
•چند راه ساده براي نگهداري غذا و مواد غذايي
نگهداري غذا و مواد غذايي در منزل مي تواند مشکلات خاص خود را بوجود آورد و انواع مختلف مواد غذايي نيازهاي متفاوت نگهداري را براي محافظت از نفوذ و پيشرفت باکتري ها دارند. در اينجا نکات مفيد و مهمي را ذکر مي کنيم تا در جهت حفاظت از سلامت خود و خانواده مفيد واقع شوند.
1- سبزيجات را بايد در يخچال نگهداري کرد. سيب زميني ، پياز و سير را در جاي خنک ، تاريک و با تهويه هوا نگهداريد اما لازم نيست که در يخچال نگهداري شوند. اگر گوجه فرنگي در يخچال نگهداري نشود طعم بهتري خواهد داشت. گوجه فرنگي بريده شده بايد در يخچال نگهداري شود.
2- سبزيجات را در قسمت جا ميوه اي در کيسه هاي پلاستيکي نگهداريد تا از دست رفتن رطوبت و ارزش هاي غذايي آنها جلوگيري کرده باشيد. اما بادنجان و فلفل دلمه بايد در جا ميوه اي نگهداري شوند زيرا درون کيسه هاي پلاستيکي عرق مي کنند پس بايد بيرون از کيسه در جا ميوه اي نگهداشت. قارچها را درون يک پاکت کاغذي بگذاريد و بعد داخل جا ميوه اي قرار دهيد.
1- سيب و توت هميشه بايد در يخچال نگهداري شوند تا حداکثر تردي و تازگي خود را حفظ نمايند. ميوه هاي تابستاني و صيفي جات (هندوانه،خربزه ، طالبي) بايد در جاي گرم نگهداري شوند تا برسند سپس داخل يخچال گذاشته شوند. انگور و ميوه هايي که هنوز کال هستند و خوب نرسيده اند مي توانند درون کاسه يا ظرف ميوه داخل آشپزخانه بمانند تا برسند.
2- مرکبات در دماي اتاق خوب مي مانند مگر اينکه هوا خيلي گرم باشد که در اينصورت مي توانند آنها را داخل يخچال نگهداري نماييد. موزها را بايد در اتاق با هواي خشک نگهداري کنيد. ممکن است در صورت نگهداري در يخچال پوست موز سياه شود (البته قسمت گوشتي موز هنوز هم خوب و سالم است) .
1- هميشه تاريخ انقضاء لبنيات را چک کنيد مخصوصا شير. هرگز شيري را که 2 يا 3 روز از تاريخ مصرفش گذشته نخريد. بطور کلي شير قبل از تاريخ انقضا شروع به بوي بد دادن مي کند حتي اگر شما در يخچال آنرا نگهداري کنيد.
نگهداري غذاي منجمد شده
مواد غذايي را در ظرف در بسته منجمد کنيد و اگر از فروشگاه مواد غذايي منجمد شده تهيه مي نماييد آنها را داخل ظروف در دار و در بسته نگهداريد تا به منزل برسيد. اگر يخ آنها در راه باز شد آنرا در يخچال معمولي دوباره منجمد کنيد. تکه هاي بزرگ يخ غشاء سلولي مواد غذايي باز شده را فرم داده ولي به مواد غذايي مفيد آن اجازه خارج شدن را مي دهد. غذهاي منجمد را منجمد حفظ کنيد تا کيفيت آنها حفظ شود زيرا وقتي که يخ مواد غذايي باز مي شود باکتري ها شروع به فعاليت مي کنند.
1- گوشت تازه، مرغ و ماهي هميشه با خود مقداري باکتري به همراه دارند، بنابراين غذا بايد هميشه در جاي سرد نگهداري شوند. سرعت رشد باکتري در يخچال آهسته مي گردد ولي در دماي اتاق اين سرعت افزايش مي يابد. پختن گوشت اين باکتري ها را نابود مي کند . گوشت، ماهي (غذاهاي دريايي) و مرغ را در قسمت جاگوشتي يخچال نگهداريد.
مراقب باشيد که مواد غذايي و محصولات گوشتي خام در تماس با ديگر مواد غذايي درون يخچال نباشند. آنها بايد در انتهايي ترين قسمت يخچال نگهداري شوند تا آبي که از بسته بندي اين مواد گوشتي مي چکد ديگر مواد غذايي يخچال را آلوده نکند.
2- اطمينان حاصل نماييد که ماهي يا ديگر گوشت هاي دريايي خوب بسته بندي شده اند و هر چه سريعتر هم استفاده مي شوند. اگر پس از دو روز استفاده نکرديد آنها را دور بريزيد و استفاده نکنيد.
3- اگر قصد منجمد کردن گوشت- گوشت هاي دريايي يا مرغ را داريد آنها را با بسته بندي مخصوص فريزري خريده و سپس به محض خريدن آنها را به منزل آورده و هر چه زودتر آنها را منجمد نماييد. تخم مرغ ها را نيز در يخچال و ترجيحا با کارتون مخصوص خودشان نگهداريد . زيرا اين کار علاوه بر جلوگيري از فاسد شدن تخم مرغ از، از دست دادن آب و رطوبت تخم مرغ از طريق پوسته آن جلوگيري خواهد کرد.
اجازه ندهيد غذاي حيوانات خانگي با غذاي شما تماس پيدا کنند. مواد غذايي انباري (غذاهاي کنسرو شده ) بايد در جاي تاريک مانند کمد يا کابينت يا انباري نگهداري شود. روغن ها را دور از نور مستقيم نگهداريد.
مهمترین دشمنموادغذاییما باکتریهاهستند که پس از چند روز موجبترششدنوگندیدنو فاسد شدنآنهامیگردند. تجربه نشان داده که میتوان مواد غذایی را بوسیله حرارت دادن و یا سردکردن و یا خشک کردن و با نگهداشتن در ظروف سربسته و یا افزودن برخی ازمواد شیمیاییبه آنها در مقابل حملهباکتریهاپایدار نمود این عمل پایدار نمودن موادغذایی را کنسرو کردن میگویند. بوسیلهکنسروکردن ما میتوانیم مواد غذایی که فقط در یکفصل سال موجود است، در تمام چهار فصل داشته باشیم و همچنین از دورترین نقاط دنیامواد غذایی را وارد و یا به آنجا صادر کنیم.
خشککردن : باکتریها در محیط خشکنمیتوانند رشد و نمو کنند. زیرا که 85% بدن آنها ازآبتشکیل شده است و فقط از مواد غذایی محلولمیتوانند استفاده نمایند. اگر بخواهند خود مواد غذایی را خشک نکنند میتوانندبوسیله زدننمکو یا قند زیاد به آن آنها را در مقابلمیکروبها پایدار سازند. علت پایدار شدن این است کهقندو نمک ،آب میوهو یاآبسایر مواد غذایی را بیرون میکشند و از اینروست میوههایی که در محلول غلیظ قند میاندازیم جمع میگردند.
دوددادن : معمولا مواد غذاییمانندگوشترا پس از نمک زدندودمیدهند تا پایدار گردد. در دود چوب درختآلشوبلوط،فنلوکرزلواسیداستیکواسیدفورمیکوآلیشدفورمیکو سایر موادکشنده میکروبها موجودند که در موقع دود دادن آهسته داخل گوشت و سایر مواد غذاییمیگردند و از فاسد شدن آنها جلوگیری میکنند.
سردکردن : در سرما همه نوعفعالیتهای حیاتی محدود میگردند. باکتریها نیز در برودتهای زیاد نمیتوانند رشدکنند. مهم این است که مواد غذایی را سریع سرد کنند زیرا در این صورت تولید بلورهایکوچکی ازیخداخل آنها میشود و این بلورها منسوج راخراب نمینمایند.
حرارتدادن : اگر مدت نیم ساعت جسمیرا 60 تا 63 درجه حرارت دهند اغلب میکروبهای آن مثلمیکروبحصبهواسهالخونیو حتی اغلبسلهم کشته میشوند برخی از مایعات مثلشیررا میتوانپاستوریزهنمود یعنی کمتر از 100 درجه حرارت داد. بدینطریق تا حدی میکروبها کشته میشوند.
به زبان سرياني بستي به عربي فستق به يوناني بسطاقيا ناميده مي شود. نام رايج گياه piostachio و نام علمي آن pistacia vera مي باشد.
طول درخت پسته در مناطق حاره تا ارتفاع ده متر هم مي رسد ولي در مناطق معتدله ارتفاع آن كمتر است و به صورت درختچه در مي آيد. در متون طب سنتي ذكر شده كه دو نوع جبلي (وحشي و خودرو) و بستاني دارد. كه نوع دوم از پسته جبلي درشت تر است. افغانستان ، سوريه ، نواحي مديترانه ، كاليفرنياي آمريكا و ايران (رفسنجان ، دامغان ، خراسان و قزوين) از نواحي پرورش درخت پسته است. ميوه درخت پسته در يك سال داراي مغز مي باشد و در يك سال مغز ندارد كه به آن بزغنج مي گويند.
پسته غير مقشر يعني پسته به همراه پوست تا مدت ها سالم مي ماند اما نوع مقشر يعني پسته اي كه پوستش كنده شده باشد اگر چند روز بماند تازگي و طراوتش را تا حدي از دست مي دهد و بهترين پسته پسته تازه است كه بتازگي پوستش را كنده باشند و تازه مقشر شده باشد.
مغز پسته داراي طعم مطبوع .و ملايم است و پوشيده از يك قشر خيلي نازك و جدا نشدني و به رنگ قرمز است كه اصطلاحا جفت ناميده مي شود. ميوه پسته شفت و تا حدي خشك است .
از تركيبات شيميايي پسته مي توان به آميدون، ساكارز، انواع ويتامين ها از قبيل ويتامين A.B1.B6.E اشاره كرد. موادي از قبيل منيزيم ، پتاسيم ، سلنيم ، روي و مس ، فولات و آهن و اسيد آمينه غير ضروري آرژي نين.
چربيهاي موجود در پسته از نوع غير اشباع (Unsaturated ) و فيتوسترولها نيز مي باشند. به علاوه پسته داراي تركيباتي است كه جزء گروه فيتوكميكا ل ها (Phytochemical ) ميباشند كه اينها تركيباتي هستند كه به طور طبيعي توسط گياهان توليد ميشوند تا گياهان را در برابر آسيب قارچها ، ويروسها و باكتريها در امان نگه دارند. اين گروه از مواد شيميايي از ابتلا به بيماريهاي قلب و عروق پيشگيري نيز مي كنند. موادي مثل سيانيدين و پروآنتوسيانيدين بتاسيتوسترول گاما توكوفرول لوتئين و كوئرستين جرء گروه فيتوكميكال هستند.
قسمت خوراكي ميوه . مغز آن يعني مغز پسته مي باشد كه به علت معطر بودن مصرف Culinary (سر سفره ) دارد و به عنوان چاشني در غذاها و جزئي از تنقلات و آجيل مصرف مي شود و كاربردهاي درماني كثيري نيز براي آن ذكر شده است. در طب سنتي و گياه درماني براي پوست پسته مصرف درماني قائل شده اند.
مزاج پسته: متون طب سنتي ايران مزاج مغز پسته را گرمتر از گردو مي داند و در مجموع دوم گرم و خشك براي پسته قائل شده اند ولي برخي از اين متون تا سوم گرم و سوم خشك نيز براي پسته در نظر مي گيرند. لكن چون ميوه اين گياه داراي رطوبتي اضافه مي باشد كه در تمام ماده و جرم پسته به طور يك نواخت و مساوي گسترده نشده است. و از آن به رطوبت فضليه تعبير مي شود لذا بعضي از حكما آن را تر نيز محسوب مي كنند.
به نظر مي رسد كه هر چه از درون ميوه پسته به سمت بيرون آن پيش مي رويم از نظر مزاج ازميزان كيفيت حرارت در قسمتهاي مختلف پسته كاسته مي شود كه از اين خاصيت تغيير مزاج در پسته در درمان انواع بيماريهاي اعضاي مختلف بدن انسان مي توان ياري جست به عنوان مثال ديده شده كه جفت پسته يعني پوست بالاي لب يا مغز پسته كه بلافاصله روي مغز پسته قرار دارد و در واقع همان پوسته نازك (رقيق) ملاصق (چسبيده) به مغز پسته است معتدل در حرارت و خشكي هست. مزاج خارجي ترين پوست كه سبزرنگ است و روي پوست سفت و صلب و چوبي سفيد رنگ پسته قرار دارد سرد و خشك مي باشد.
بدل پسته به مغز بادام و مصلح پسته آشاميدن سركه و خوردن انار ترش و زردآلوي خشك ترش و ميوه هاي بارده و كلا خوردن ترشي است.
پسته مصدع محرورين است يعني افراد گرم مزاج را اذيت مي كند و مصرف زياد پسته نيز ايجاد شري مي كند كه نوعي بثور ريز در سطح پوست بدن داراي خارش فراوان مي باشد.
خواص پسته از نقطه نظر گياه درماني (Herbal Medicine ) : به علت وجود فيتو سترولها سطح كلسترول به ويژه LDL را پائين مي آورد. نقش پيشگيري كننده و ايضا درمان كمكي در بيماريهاي عروقي در كنار داروهاي شيميايي براي پسته مي توان قائل شد. آرژينين موجود در پسته قابليت انعطاف پذيري شريانها را مي افزايد و باعث افزايش و تقويت جريان خون ميشود. زيرا روي مكانيسمهاي باواسطه نيتريك اكسايد تاثير ميگذارد و نهايتا باعث relax شدن و شل شدن عضلات صاف جدار شرائين و گشادتر شدن انها ميشود. مشاهده شده كه تركيبات فيتوكميكال موجود در مغز پسته باعث محافظت و مصونيت فرد در برابر بيماريهاي قلبي عروقي و تا حدي كانسرها ميشود. (موضوعي كه در طب سنتي از پسته به عنوان مقوي دل ياد ميكند) و نقش پيشگيري كننده كه فرد مصرف منظم روزانه پسته داشته باشد.
از ديدگاه طب سنتي ميتوان خواص پسته را از دو جنبه بررسي كرد :
اول طعم پسته كه به علت مرارت و تا حدي عفوصت (كمي تلخي و تقريبا گسي) و داشتن خواص قبض و تخشين افعال و عملكرد پسته دربدن انسان توجيه ميشود.
دوم بررسي خواص پسته براساس استعمال قسمتهاي مختلف اين گياه مثلا اينكه خوردن مغز پسته (مزاج گرم و خشك) با خوردن پوست نازك قرمز رويش (كه ازنظر حرارت و خشكي معتدل است و شايد اين اعتدال تا حدي شدت حرارت و يبوست مغز آن را تعديل كند) باعث فربهي و چاق شدن بدن ميشود. بنابراين ازمغز پسته با پوست ملاصقش به مسمن بدن و رافع لاغري تعبير ميشود.
مضاف بر آنكه مصرف اين قسمت از پسته باعث تقويت معده ميشود و اين تقويت به علت همان فعل قبض پسته است.
زيرا پسته را تا حدي جزگياهان قابض (Astringent) به حساب مي اوريم.
مصرف پوست سرد و خشك پسته به عنوان خارجي ترين لايه ميوه اين گياه به صورت مضغ (مزمزه و مكيدن اين پوسته دردهان) باعث تقويت مخاط لثه ميشود پس مقوي دندان و بافتهاي دهاني محسوب ميگردد.
نشستن در آبي كه پوست چوبي و صلب و سفيد پسته در آن جوشانده شده باشد باعث نفوذ عصاره شيميايي موجود در اين قسمت از گياه در نواحي انال و ژينتال (تناسلي) ميشود و ديده شده كه در درمان خروج مقعد مفيد است.
نطول به طبيخ (يعني ريختن آب حاصل از جوشاندن پوست تند درخت پسته و جوشانده برگ پسته بر روي بدن) در درمان برخي ناراحتيهاي مقعد موثر است.
حال به بررسي كاملتر خواص پسته از ديدگاه طب سنتي ايران ميبپردازيم كه هدف اصلي اين گفتار است.
مصرف پسته به طور كلي باعث تقويت ذهن و حفظ دماغ و رفع خفقان (طپش قلب) و حتي (استفراغ) و غثيان (تهوع) و مغص (پيچش شكم و درد شكم به همراه قراقر شكم) ميباشد. توجيه بعضي از اين خواص پسته در رابطه با دستگاه گوارش با توجه به قابض بودن اين گياه امكان پذيراست. چرا كه حركاتي كه از معده به سمت قسمتهاي فوقاني تر دستگاه گوارش ايجاد ميشود و باعث تهوع استفراغ و احتمالا رفلاكس ميگردد و يا از معده به سمت پايين يعني روده ها كه باعث پيچش شكم (مغص) و حتي اسهال ميشود توسط خاصيت قبض پسته كنترل ميشود.
پسته همچنين دردرمان برودت كبد و تفتيح سده كبد و منافذ غذا و كيسه صفرا مفيد است و منقي كبد (پاك كننده كبد از اخلاط و فضول زائد و غيرطبيعي) ميباشد و مزيل وجع رطوبي كبد هم ميباشد يعني درد كبدي ناشي از سوء مزاج رطب اين عضو را زائل ميكند و از بين ميبرد. پسته مفتح سدد كبدي (گرفتگيهاي كبدي) است به عبارتي تفتيح بند آمدگيهاي كبدي ميكند و در درمان برخي انواع يرقان نيز مفيد ميباشد.
سعوط پسته همراه با مشك جهت درمان لقوه و تقويت حافظه وتنقيه دماغ مفيد است و همراه با عنبر براي ازاله وسواس و مواد سوداوي موثراست.
پسته به علت گرم و خشك بودن در بهبود سرفه هاي رطوبي بلغمي موثر بوده و به طور كلي در درمان گروهي از سرفه هاي مزمن مفيد است.
مضغ پوست سبز بيروني پسته (خارجي ترين پوسته پسته) رافع تشنگي و بوي بد دهان و قلاع (زخمهاي دهاني) ميباشد و مقوي دندان و مخاط لثه است. به علاوه مضغ اين قسمت در دهان رافع فواق (سكسكه) وقي و اسهال است.
به علت تقويت معده و خم معده و به علت قابض بودنش مانع برگشتن غذا از معده به مري ميشود. پسته مانند ساير مقويهاي (تونيكهاي tonic هاي) گوارشي داراي مواد تلخ (bitter= بيتر) ميباشد كه توجيه كننده افعال ناشي از مرارت و تلخي اين گياه ميباشد.
پسته قليل الغذا است و خوردن آن مولد خون صالح است و همانطور كه شد چاق كننده افراد لاغر است. پسته حكم ترياق و فادزهر براي گزش (سم) حشرات موذي داردو به طور ذوالخاصيه اين كار راانجام ميدهد.
نطول به طبيخ پوست درخت و برگ ان براي رفع جرب و حكه (خارش) حبس نزلات و رفع قمل (شپش) موثراست.
تاثير پسته روي دستگاه تناسلي به اين صورت است كه : پسته به علت داشتن رطوبت فضليه مثل سايرگياهان (دارويي) داراي اين رطوبت (از قبيل شقاقل، بهمنين و بوزيدان) واجد خاصيت مبهي (Aphrodisiac) يا افزايش دهنده نيروي جنسي و زيادكننده مني ميباشد.
جلوس (sitzbath) يا نشستن در آبي كه در ان پوسته سفيد صلب و سفت چوبي پسته طبخ مفرط داده شده باشد در درمان خروج مقعد مفيد است.
نطول به طبيخ پوست درخت و برگ پسته در درمان درد مقعد و رحم مفيد است.
منابع :
1-ابو علي سينا قانون جلد 2
2-عقيلي خراساني مخزن الادويه
3-تحفه حكيم مومن
4-علي بن حسين انصاري شيرازي اختيارات بديعي
5-سيد اسماعيل جرجاني الاغراض الطبيه و المباحث العلائيه جلد 2
نمك خوراكي (edible salt) يك ماده معدني و بـلـورين است كه عمدتاً از سـديم كلرايد (sodium chloride) تشـــكيل يافته است. از جمله مصارف نـمك خوراكـي مي تـوان بـه طـعم دهـي بـه مـواد غـذايـي، به عنوان يك نـگهدارنده مـواد غـذايـي (جلـوگيري از فسـاد مـــواد غذايي) و ترد كننده
گوشت اشاره كرد.
تقسيم بندي نمك ها:
1-سنـگ نمك (rock salt): سـنگ نـمـك يـا هاليت (halite) يــك نمك تصفيه نشده، با رنـگ خاكستري و ممـلو از نـاخالـصي است. از اين نمك براي ذوب كردن يخ و برف در خيابانها و جاده ها استفاده ميشود. سنگ نمك در واقع سديم كلرايد است با فرمول شيميايي (NACL).
2-نمك سفره (table salt): سنگ نمك تصفيه شده و آسياب شده است، كه معمولاً با يد غني سازي شده است.
3-نمك دريا (sea salt): اين نوع نمك با تبخير آب دريا و اقيانوسها حاصل ميشود. تركيابت شيميايي نمك دريا شامل سديم، كلرايد، سولفات، منيزيوم، پتاسيم، كلسيم است. نمك دريا تصفيه نشده و فاقد يد ميباشد.
4-نمك ترش (SOUR SALT): نمك ترش و يا نمك سيتريك كه از ميوه هاي اسيدي نظير ليمو ترش استخراج ميشود.
دسته بندي نمك ها :
1-نمك تصفيه نشده (UNREFINED): مصرف اين نوع نمك به خاطر دارا بودن ناخالصي هاي خطرناك توصيه نميگردد. ناخالصي هاي نمك تصفيه نشده ميتواند شامل: جيوه، آرسنيك، فلور، كادميوم، سولفات كلسيم، منيزيوم، سنگ گچ و ساير فلزات سنگين باشد.
2-نمك تصفيه شده (REFINED): در اين نمك ناخالصي هاي نمك جدا ميشود. اين نمك حداقل از 95 درصد سديم كلرايد تشكيل يافته است.
3- نمك تصفيه شده و يد دار: مصرف اين نوع نمك توصيه ميگردد. مواد تشكيل دهنده اين نوع نمك به قرار زير است:
-95 درصد كلرايد سديم.
- عامل ضد كلوخه شدن (ANTICAKING AGENTS): مواد نمگيري ميباشند كه با جذب رطوبت مانع به هم چسبيدن كريستالهاي نمك ميشوند. نظير كربنات كلسيم، كربنات منيزيوم و سديم سيليكا آلومينات. با اضافه كردن چند دانه برنج نپخته نيز ميتوانيد از به هم چسبيدن كريستالهاي نمك به يكديگر جلوگيري كنيد.
- قند معكوس (INVERT SUGAR): قند معكوس (تركيب مساوي گلوكز و فروكتوز كه از هيدروليز سوكروز تهيه ميشود) از تبخير يد و همچنين زرد شدن رنگ نمك هنگام مواجهه با نور خورشيد جلوگيري ميكند.
- يـد (IODINE): يد به شكل يديد پتاسيم (POTASSIUM IODIDE) و يا يدات پـتـاسـيـم (POTASSIUM IODATE) به نمك افزوده ميگردد.
نكته: يد بمنظور جلوگيري از توليد ناكافي هورمونهاي تيروئيد حائز اهميت است. عدم مـصرف يـد ايجاد هـايـپوتيروئيديسم (كم كاري غذه تيروئيد) ميكند، كه باعث ايجاد گواتر (GOITRE)، كرتينيسم (CRETINISM) (عقب ماندگي توام با كوتولگي) و در بزرگسالان ايجاد ميكزدم (MYXEDEMA) ميكند.
نكته: در برخي از كشورها غير از يد، سديم فلورايد و يا پتاسيم فلورايد و همچنين فوليك اسيد نيز به نمكهاي خوراكي اضافه ميگردد.
فوايد مصرف نمك:
سديم و كلر دو جزء اصلي نمك خوراكي براي بقاي تمام موجودات زنده از جمله انسان ضروري ميباشد. سديم يك الكتروليت است مانند پتاسيم، كلسيم و سديم. مصرف نمك مانند چربي ها براي بدن ضروري ميباشد، اما مصرف بيش از نياز ميتواند براي بدن مضر باشد. كاركردهاي نمك خوراكي(سديم) در بدن:
1- تنظيم توازن اسيد و باز در بدن (PH).
2-تنظيم فشار خون.
3-انتقال پيامهاي عصبي.
4-انقباضات عضلاني.
5-كمك به حمل مواد غذايي به داخل سلولهاي بدن.
6-ترشح اسيد معده.
7-تعادل مايعات بدن.
8-تعادل الكتروليت هاي بدن.
نكته: عدم مصرف كافي نمك ميتواند به انقباضات شديد عضلاني، ريتم ضعيف قلب، مرگ ناگهاني، ايست قلبي و سرگيجه منجر گردد.
مضرات مصرف بيش از اندازه نمك:
1-ابتلا به پر فشاري خون.
2-سكته.
3-فقر كلسيم.
4-پوكي استخوان.
5-ادم.
6-افزايش وزن.
7-زخم معده.
8-تشديد آسم.
9-تشديد سوزش سر دل (ترش كردن)
10-بزرگ شدن اندازه قلب.
11-كم آبي بدن و بروز تشنگي.
12-افزايش خطر ابتلا به بيماريهاي قلبي-عروقي.
مقادير مجاز نمك و سديم دريافتي:
نمك در برچسب مواد غذايي به صورت سديم درج ميگردد. براي تبديل سديم به معادل نمك كافيست رقم مذكور را در عدد 2.5 ضرب كنيد.
نكته:يك گرم سديم=1000 ميلي گرم سديم=2.5 گرم نمك
ميزان مجاز مصرف سديم 2.3 گرم در روز معادل 5.8 گرم نمك در روز است.
نكته: 6 گرم نمك تقريبا به اندازه يك قاشق چايخوري است. اما از آنجايي كه تقريبا هر نوع غذايي كه ميخوريم حاوي نمك است، از اينرو ديگر نيازي به اضافه كردن نمك به غذا نميباشد.
مقادير مجاز مصرف روزانه سديم بر اساس سن:
- 1 تا 3 سال: 1 تا 1.5 گرم .
- 4 تا 8 سال: 1.2 تا 1.9 گرم.
- 9 تا 13 سال: 1.5 تا 2.2 گرم.
- 14 تا 50 سال: 1.5 تا 2.3 گرم.
- 51 تا 70 سال: 1.3 تا 2.3 گرم.
- بالاي 70 سال: 1.2 تا 2.3 گرم.
نكته: هنگام خريد مواد غذايي به برچسب آن توجه كنيد. ميزان سديم موجود در آن بايستي تنها 5 درصد نياز روزانه به سديم بدن شما را تامين كند. براي مثال وقتي در برچسب مواد غذايي در هر 100 گرم 1.25 گرم نمك و يا 0.5 يا بيشتر سديم وجود داشته باشد، اين ميزان نمك و سديم بسيار زياد است.
نكته: 75 درصد نمك دريافتي توسط مصرف مواد غذايي فرآوري شده نظير نان، غلات صبحانه و بيسكوئيت ها وارد بدن ميشود.
نمك هاي جايگزين:
اغلب حاوي كلرايد پتاسيم به جاي كلرايد سديم ميباشند. طعم آنها مشابه نمك خـواركـي اسـت امـا ميتوانند پتاسيم خون را افزايش دهند. افزايش پـتاسيـم خـون بـه (HYPERKALEMIA) (افزايش الكتروليت پتاسيم) مي انجامد كه خطرناك است. افرادي كه مبتلا به نارسايي قلبي، نارسايي كليوي و ديابت ميباشند نبايستي از اين نمكها بدون مشورت پزشك مصرف كنند. همچنين مصرف اينگونه نمكها ميتواند با مصرف برخي داروها نظير داروهاي تنظيم كننده فشار خون تداخل ايجاد كند، كه در اين موارد نيزبايستي تحت نظر پزشك اقدام به مصرف آنها كرد.
راهكارهايي براي كاهش مصرف نمك:
1-سر سفره به غذا نمك اضافه نكنيد (از قرار دادن نمكدان سر سفره خودداري كنيد).
2-مصرف نمك را به حداقل برسانيد. مثلاً وقتي در دستور تهيه غذا يك قاشق چايخوري نمك ذكر شده بود، شما تنها نصف يك قاشق چايخوري نمك به اجزاي غذا اضافه كنيد.
3-بمنظور خوش طعم شدن غذا از ساير ادويه ها و طعم دهنده استفاده كنيد. نظير فلفل، سير، جعفري، كرفس، پياز، آب ليموترش و پودر كاري.
5-به خاطر داشته باشيد: جوش شيرين، ضد اسيدها، ملين ها، قرصهاي جوشان حاوي سديم فراوان ميباشند.
6- سبزيجات، ميوه ها و فيبر بيشتري مصرف كنيد.
7-از آجيل خام به جاي آجيل بو داده استفاده كنيد.
برخي تصورات غلط نسبت به نمك:
1-غذا بدون نمك بي طعم و بي مزه است. غلط
اين تنها بر ميگردد به سازگاري و عادت جوانه هاي چشايي شما نسبت به ميزان نمك مصرفي. بنابراين با كاهش مصرف نمك، جوانه هاي چشايي نيز خود را با شرايط جديد انطباق داده و شما نيز بتدريج به غذاي كم نمك عادت خواهيد كرد.
2-غذاهاي پر نمك را ميتوان از شور بود نشان تشخيص داد. غلط
برخي غذاها به رغم محتواي زياد سديم (نمك)، شور نيستند. چراكه معمولاً حاوي شكر زيادي نيز ميباشند. نظير بيسكوئيت ها و غلات صبحانه. همچنين ممكن است جوانه چشايي در شما به مصرف نمك زياد عادت كرده باشد و شما نتوانيد شوري غذا را تشخيص دهيد.
3-تنها افراد سالخورده بايستي نگران مصرف نمك باشند. غلط
مصرف زياد نمك در هر سني ميتواند باعث افزايش فشار خون و افزايش شانس ابتلا به بيماريهاي قلبي و عروقي گردد.
آئين كار فرآيند انجماد مواد غذايي و عرضه آن كه بوسيله كميسيون فني نگهداري مواد غذايي در سرد خانه زير صفر تهيه و تدوين شده و در هشتادمين كميته ملي استاندارد فرآوردههاي كشاورزي و غذائي مورخ 68/8/30 مورد تائيد قرار گرفته , اينك به استناد ماده يك قانون مواد الحاقي به قانون تأسيس مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران مصوب آذرماه 1349 به عنوان آئين كار رسمي ايران منتشر ميگردد .
براي حفظ همگامي و همآهنگي با پيشرفتهاي ملي و جهاني در زمينه صنايع و علوم , استاندارها و آئين كارهاي ايران در مواقع لزوم مورد تجديد نظر قرار خواهند گرفت و هر گونه پيشنهادي كه براي اصلاح يا تكميل اين استانداردها و آئين كارها برسد در هنگام تجديد نظر در كميسيون فني مربوط مورد توجه واقع خواهد شد .
بنابراين براي مراجعه به استاندارها و آئين كارهاي ايران بايد همواره از آخرين چاپ و تجديد نظر آنها استفاده نمود .
در تهيه و تدوين اين آئين كار سعي شده است كه ضمن توجه به شرايط موجود و نيازهاي جامعه حتي المقدور بين اين آئين كار و آئين كارهاي كشورهاي صنعتي و پيشرفته هماهنگي ايجاد شود .
لذا با بررسي امكانات و مهارتهاي موجود و اجراي آزمايشهاي لازم اين آئين كار با استفاده از منابع زير تهيه گرديده است :
1-1- اين آئين كار راهنمايي است براي تدوين استاندارد يا آئين كارهايي جهت تهيه , جابجايي و حفظ كيفيت مواد غذايي خاص يا گروهي از مواد غذايي كه به روش انجماد سريع فرآيند شده و تا زمان فروش به مصرف كننده نهايي در حالت انجماد نگهداري ميشود .
1-2- اين آئين كار براي انواع غذاهايي كه در معرض فرآيند انجماد سريع واقع شده و در همان حالت به بازار عرضه ميشوند كاربرد دارد .
2- مواد غذايي خام و آماده كردن آنها
2-1- تنها بايد از مواد غذايي سالم و با كيفيت مناسب براي انجماد استفاده گردد . از آنجا كه انجماد نميتواند كيفيت اوليه غذاهاي مورد عمل را بهبود بخشد . فقط مواد غذايي كه در بهترين شرائط طبيعي بخصوص از نظر تازگي باشند بايد مورد فرآيند انجماد قرار گيرند .
2-2- مواد خام انتخاب شده بايد در زمان شروع فرآيند داراي بهترين شرائط كيفي باشند . چنانچه نياز تجاري ايجاب نمايد كه مواد غذايي قبل از فرآيند انجماد براي مدتي ذخيره شوند براي كاهش سرعت تغييرات نامطلوب طبيعي بايد در شرايط حرارتي و رطوبتي مناسب با ماده خام مربوطه نگهداري گردند .
2-3- به منظور به حداقل رساندن فعاليت ميكروبي , غذاهاي پيش پخته مورد نظر براي انجماد نبايد در دماي بين 10+ تا 60+ درجه سلسيوس نگهداري شوند بلكه بايد با سرعت ممكن در تجهيزات منطبق با شرائط بهداشتي سرد شوند . اگر چه مطلوب آنست كه عمل سرد كردن و انجماد بلافاصله صورت بگيرد ولي در صورتيكه اين كار مقدور نباشد غذاهاي پخته بايد تا زمان خنك كردن و متعاقب آن انجماد در دماي بالاي 60+ درجه سلسيوس نگهداري شوند .
3- انجماد سريع
3-1- كالا بايد بعد از آماده كردن بدون تأخير منجمد گردد . فرآيند انجماد بايد در تجهيزات مناسب و به نحوي انجام شود كه تغييرات فيزيكي 7 بيوشيميايي و ميكروبي را به حداقل برساند .
3-2- براي نيل به منظور فوق عمل انجماد بايد به نحوي انجام گيرد كه از محدوده تشكيل حداكثر بلورهاي - يخ كه براي بيشتر مواد غذايي 1- تا 5 - درجه سلسيوس است به سرعت بگذرد .
3-3- اين فرآيند نبايد پايان يافته تلقي شود مگر و تا زمانيكه دما در مركز حرارتي كالا بعد از تثبيت به 18- درجه سلسيوس رسيده باشد .
3-4- چون هر دو عامل مدت و سرعت انجماد بسته به مواد غذايي مختلف متفاوت است حدود مشخصي براي آن داده نشده و هر جا كه لازم باشد بايد در استانداردها و آئين كارهاي اختصاصي ماده غذايي مورد نظر ذكر گردد .
3-5- بعد از انجماد سريع و طي جابجايي و حمل و نقل به سرد خانه براي به حداقل رساندن افزايش دماي كالا بايد اقدامات مؤثري به عمل آيد .
3-6- تغيير بسته بندي فرآوردههاي منجمد بايد تحت شرائط كنترل شده انجام گيرد .
4- نگهداري در سردخانه
4-1- سردخانه بايد به نحوي كنترل شود كه دماي كالا را با كمترين نوسان در 18- درجه سلسيوس يا پائينتر حفظ كند .
4-2- نوسانات زياد دماي كالا چه از نظر حدود و چه از نظر كثرت وقوع نامطلوب است .
اين نوسانات ممكن است موجب خشك شدن شديد كالاهاي حساس يا شكلهاي ديگري از افت كيفيت گردد . هرچند نوسانات حرارت در درجات پائين نگهداري معمولا كمتر ضرر ميرساند ولي تا حد امكان بايد از تغييرات بيشتر از 2 درجه سلسيوس جلوگيري نمود .
4-3- دماي سردخانه بايد به دفعات متعدد ترجيحأ با استفاده از دماسنجهاي ثبات يا وسائل ديگري كه دماي سردخانه را بطور مستمر اندازهگيري نمايند كنترل شود .
4-4- سرعت جريان هوا در سردخانه نبايد بيشتر از آنچه كه لازم است تا دماي يكنواخت كافي بدست آيد باشد .
4-5- كالاها بايد به نحوي چيده شوند كه مانع گردش هوا نگردند و نبايد با ديوارها ( بجز در اتاقهاي دو جداره )1 سقف يا كف تماس مستقيم داشته باشند . فاصله بين كالا و ديوار و سقف و كف بايد حداقل 10 سانتيمتر 2 باشد .
4-6- در سردخانهها بايد يك سيستم كنترل شده جابجائي و گردش كالا بكار گرفته شود .
5- حمل و نقل و توزيع
5-1- نقل و انتقال مواد غذايي منجمد از سردخانهاي به سرد خانه ديگر بايد در تجهيزاتي كه قادر به حفظ دماي كالا باشد انجام گيرد و طوري عمل شود كه دماي محموله در حد 18- درجه سلسيوس و يا پائينتر حفظ گردد تجهيزات وسائل نقليه بايد قبل از بارگيري تا 10+ درجه سلسيوس و يا كمتر خنك شوند و بايد به دستگاه ثبات دما مجهز شوند تا در طول راه دما را ثبت كنند .
5-2- افزايش دماي كالاي منجمد طي حمل تا 15- درجه سلسيوس قابل اغماض ميباشد ولي هر دماي بالاتر از 18- درجه سلسيوس كالا را بايد در اولين فرصت ممكن يا در طي انتقال و يا بلافاصله بعد از تحويل فورا به 18- درجه سلسيوس كاهش داد .
5-3- بارگيري كالا در وسائل نقليه و تخليه آن و خارج كردن كالا از سردخانه و وارد كردن آن به سرخانه بايد حتي المقدور سريعتر انجام بگيرد . و روشهايي كه اعمال ميشود بايد افزايش دماي كالا را به حداقل برساند .
5-4- در طي حمل و نقل از سردخانهاي به سردخانه ديگر ( همانطور كه در بند 5-1 اشاره شده است ) بايد كنترل مكرر دماي كالا با استفاده از روشهاي ثبت دماي محموله بطوريكه در بيرون از وسيله نقليه قابل مشاهده باشد انجام پذيرد .
5-5- دماي كالا قبل از بارگيري وسيله نقليه ( همانطور كه در بند 5-1 اشاره شده است ) و يا قبل از ورود به سردخانه بايد كنترل شود .
5-6- حمل و نقل مواد غذايي منجمد براي توزيع محلي به خرده فروشان بايد طوري انجام گيرد كه نوسانات دما در جهت افزايش از 18- درجه سلسيوس حداقل بوده و در هيچ حالتي از 12- درجه سلسيوس بيشتر نگردد .
5-7- اگر دماي كالا در طول حمل و نقل محلي افزايش يابد ( همانطور كه دربند 5-6 اشاره شده است ) بايد هرجا و با هر سرعتي كه ميسر باشد بعد از تحويل تا 18- درجه سلسيوس كاهش داده شود . هرگاه انجام اين امر ميسر نباشد بايد كالا فورا براي فروش عرضه شود .
6- خرده فروشي
6-1- مواد غذايي منجمد بايد براي فروش در يخچال هاي ويتريني زير صفر كه به همين منظور طراحي شدهاند عرضه شوند .
6-2- اين يخچالها بايد قادر به حفظ دماي 18- درجه سلسيوس بوده و طوري از آنها استفاده شود كه دماي كالا را در 18- درجه سلسيوس نگهدارند و بايد مجهز به دماسنج باشند .
6-3- افزايش دماي كالا به مدت كوتاه ممكن است اغماض شود ولي دماي گرمترين بسته آن نبايد از 12- درجه سلسيوس تجاوز كند .
6-4- جريان هواي گرم خارج نبايد مستقيمأ داخل فضاي سرد شده يخچال گردد . يخچالها بايد در محلي قرار گيرند كه قسمتهاي باز و نمايان آنها در معرض گرماي تابنده واقع نشود ( براي مثال : نور غير مستقيم خورشيد , نورهاي شديد مصنوعي و يا در امتداد گرم كنندهها )
يخچالها هنگام شب و يا مواقع تعطيلي بايد پوشانده شوند . برنامه برفك زدايي بايد حتي الامكان در غير از ساعات معمولي خريد و فروش صورت گيرد .
6-5- يخچالها هرگز نبايد بيش از ظرفيت از كالا انباشته شود . كالاهاي انباشته شده جز در مواردي كه مطلقأ ضروري باشد نبايد از يخچال خارج و دوباره به آن برگردانده شود .
6-6- چون كالاهاي بدون بسته بندي در معرض خطر آلودگي و خشك شدن قرار دارند بايد در محفظههاي جدا از محل نگهداري غذاهاي منجمد بسته بندي شده نگهداري و در معرض ديد قرار داده شوند .
6-7- مواد غذايي غير منجمد نبايد در يخچالي كه حاري مواد غذايي منجمد است گذاشته شود . ولي نگهداري بستنيهاي بسته بندي شده در يخچالهاي حاوي مواد غذايي منجمد اشكالي ندارد .
6-8- كالاهاي ذخيره شده بايد به نحوي چيده شوند تا اطمينان حاصل گردد كه به ترتيب و بر حسب تقدم زماني قرار گرفتن در يخچالها به فروش ميرسند .
7- بسته بندي و برچسبگذاري
7-1- بسته بندي بايد طوري باشد كه :
الف ) خواص حسي - چشايي و ساير ويژگيهاي كالا را حفظ نمايد .
ب ) كالا را در برابر آلودگيهاي ميكروبي و ساير آلودگيها حفظ نمايد .
ج ) كالا را در برابر خشك شدن , تمركز گرما از طريق تابش حفظ و حتي الامكان از نشت نيز جلوگيري نمايد .
د ) از نفوذ طعم , بو , رنگ و ساير عوامل خارجي در تمام مدت نگهداري و توزيع كالا تا زمان فروش نهائي جلوگيري نمايد .
7-2- بسته هايي كه براي خرده فروشي ميباشند بايد تا زمان فروش نهائي دست نخورده و سالم نگهداري شوند .
7-3- نشانه گذاري مواد غذائي پيش بسته بندي شده مطابق مندرجات استانداردهاي مربوطه بايد هميشه در مورد غذاهاي منجمد نيز رعايت شود . به علاوه بر چست بستههاي مواد غذايي منجمد بايد بطور وضوح داراي راهنمايي هايي درباره نحوه نگهداري آن از تاريخ خريداري از خرده فروش تا هنگام مصرف باشد .
8- بهداشت
8-1- رعايت بهداشت در طول آماده سازي , فرآيند انجماد , حمل و نقل و توزيع تا هنگام فروش نهائي داراي اهميت ميباشد .
8-2- غذاهاي منجمد هميشه بايد با مقررات اصول كلي بهداشت مواد غذايي و هر جا كه مناسبت داشته باشد با آئين كار بهداشتي مربوط به ماده غذايي مشخص منطبق باشند .
1- Jacketed Rooms براي اطلاع بيشتر به واژه نامه آئين كار انجماد و نگهداري ماهي و فرآوردههاي آن (1-2970) مراجعه شود .
2- در مورد سردخانههايي كه سيستم سرد كننده ( اواپراتور ) نزديك سقف تعبيه شده است ارتفاع كالا نبايد از سطح زيرين اواپراتور تجاوز كند .
سرد کردن گوشت های سفید و قرمز پیش از انجماد
گوشت های سفید و قرمز تازه ذبح شده باید در درجه برودت32 الی36 درجه فارنهایت (صفر تا یک درجه سانتیگراد) در یخچال قرار داده شوند تا گرمای بدن حیوان از لاشه کاملا خارج شود. سرد کردن لاشه رشد باکتری ها را کاهش می دهد. گوشت گوساله و بره را 24 ساعت و گوشت گاو را 5 تا 7 روز در سرد خانه قرار می دهند.
تغییرات شیمیایی در پی انجماد
در طی انجماد فعالیت انزیم های موجود در میوه ها کند می شود. در صورت غیر فعال شدن این انزیم ها رنگ و طعم و مواد مغذی موجود در میوه ها تغییر کرده یا از بین می رود
فعالیت انزیم های موجود در سبزی ها با حرارت دادن در اب جوش یا بخار اب برای مدت کوتاه و سپس سریع سرد کردن ان بوسیله اب یخ متوقف می شود. تجربه نشان داده است برای فریزر کردن مواد غذایی در خانه حرارت دادن سبزی ها در اب جوش برای حفظ انها کاملا ضروری است
ایا می توان غداهای منجمد را در جایخی یخچال نگهداری کرد
این کار امکان پذیر است به شرط اینکه شرایط یک فریزر واقعی در ان فراهم باشد یعنی درجه سرما صفر درجه فارنهایت(17- درجه سانتیگراد) یا کمتر باشد نه اینکه فقط غذا را منجمد کند. کیفیت بهتر غذا در صفر درجه یا کمتر حفظ می شود
آنتی اکسیدان ها شامل مواد مغذی (ویتامین ها و املاح معدنی) و آنزیم ها ( پروتئین های موجود در بدن که در واکنش های شیمیایی نقش کمکی دارند) هستند. بنظر می رسد این مواد در جلوگیری از ایجاد بیماری هایی مانند سرطان ، بیماری قلبی ، سکته مغزی ، آلزایمر ، آرتریت روماتوئید و کاتاراکت نقش دارند.
همانطور که از نامشان پیداست ، آنتی اکسیدان ها موادی هستند که قادرند با اثرات مضر اما طبیعی فرآیند فیزیولوژیک اکسیداسیون در بافت ها مقابله کنند.
آنتی اکسیدان ها شامل مواد مغذی (ویتامین ها و املاح معدنی) و آنزیم ها ( پروتئین های موجود در بدن که در واکنش های شیمیایی نقش کمکی دارند) هستند. بنظر می رسد این مواد در جلوگیری از ایجاد بیماری هایی مانند سرطان ، بیماری قلبی ، سکته مغزی ، آلزایمر ، آرتریت روماتوئید و کاتاراکت نقش دارند.
استرس اکسیداتیو زمانی روی می دهد که تولید ملکول های مضر بنام رادیکال های آزاد بیش از ظرفیت حفاظت بخشی دفاع های آنتی اکسیدانی باشد. رادیکال های آزاد اتم های فعال یا قطعات ملکولی شیمیایی هستند که بر حسب الکترون هایی که دارند بار دار هستند. این رادیکال ها مانند آنیون سوپر اکسید ، رادیکال هیدروکسید ، و فلزاتی همچون آهن و مس هستند. رادیکال های آزاد حاوی اکسیژن که تحت عنوان گونه های واکنشگر اکسیژنی نامیده می شوند (ROS) مهم ترین رادیکال های آزاد بیولوژیک هستند. ROS شامل رادیکال های سوپر اکسید و رادیکال هیدروکسیل ، باضافه مشتقات اکسیژن با الکترون های نابرابر مانند پراکسید هیدروژن ، اکسیژن تنها ، و اسید هیپوکلروس هستند. بدلیل آنکه رادیکال های آزاد یک یا تعداد بیشتری الکترون نابرابر دارند بشدت نا پایدار هستند. این رادیکال ها در بدن دنبال می گردند تا الکترون بگیرند یا از دست بدهند. و در نتیجه به سلول ها ، پروتئین ها ، و DNA صدمه میزنند.
همین روند اکسیداتیو نیز باعث می شود روغن فاسد شود ، سیبی که پوست آن گرفته شده تغییر رنگ دهد و آهن زنگ بزند.
امکان ندارد ما بتوانیم از صدمه رادیکال های آزاد در امان بمانیم. این رادیکال ها از منابع داخل (اندوجنوس) و خارج بدن (اگزوجنوس) ایجاد می شوند.
اکسیدان ها ی حاصل از فرآیند های داخل بدن در نتیجه تنفس هوازی نرمال و متابولیسم ، و التهاب تشکیل می شوند. رادیکال های آزاد اگزوجنوس نیز از فاکتورهای محیطی مانند آلودگی ، نور خورشید ، ورزش شدید ، اشعه ایکس ، سیگار و الکل ناشی می شوند. سیستم های آنتی اکسیدانی ما کامل نیستند بنابراین با افزایش سن بخش های سلولی آسیب دیده بواسطه اکسیداسیون در بدن جمع می شوند.
● فرآیند آنتی اکسیدانی
آنتی اکسیدان ها با خنثی سازی رادیکال های آزاد فرآیند اکسیداسیون را متوقف می کنند. برای انجام این کار خودآنتی اکسیدان ها اکسیده می شوند.
به همین دلیل دائما به وجود منابع آنتی اکسیدانی در بدن نیاز است. نحوه عملکرد آنها به دو روش طبقه بندی می شود :
▪ شکستن زنجیره: زمانی که یک رادیکال آزاد الکترونی را جذب کرده یااز دست می دهد ، رادیکال دوم تشکیل می شود. سپس این ملکول همین کار را با ملکول سوم انجام می دهد.
این روند ادامه می یابد تا زمانی که ترمیناسیون روی دهد که طی آن یا رادیکال بوسیله یک آنتی اکسیدان شکننده زنجیره مانند بتا کاروتن و ویتامین های C و E تثبیت می شود ، یا براحتی به یک محصول بی ضرر تبدیل می شود.
▪ راه بازدارنده: آنزیم های آنتی اکسیدان مانند سوپراکسید دسموتاز ، کاتالاز و گلوتاسیون پراکسیداز با کاهش میزان تشکیل زنجیره از اکسیداسیون جلوگیری می کند. چنین آنتی اکسیدان هایی با یافتن رادیکال های آغاز گر می توانند یک زنجیره اکسیداسیون را برای همیشه متوقف سازند. همچنین می توانند با تثبیت رادیکال های فلزی مانند مس و آهن از اکسیداسیون جلوگیری کنند.
تاثیر هر آنتی اکسیدانی در بدن بستگی به این دارد که درگیر چه رادیکال آزادی می شود ، چگونه و کجا تولید می شود ، و هدف آسیب کجاست. بنابراین در حالیکه یک آنتی اکسیدان در یک سیستم ویژه می تواند در برابر رادیکال های آزاد اثر حفاظت بخش داشته باشند ، ممکن است در سیستم های دیگر هیچ تاثیری نداشته باشند. یا در شرائط خاص یک آنتی اکسیدان حتی ممکن است بعنوان یک پرو- اکسیدان که انواع اکسیژن سمی را ایجاد می کند ، عمل نماید.
● انواع آنتی اکسیدان ها
بنظر می رسد آنتی اکسیدان ها ی بدست آمده از منابع غذایی اهمیت به سزایی در کنترل صدمه وارده از سوی رادیکال های آزاد دارند.
هر ماده غذایی بر حسب ساختار و عملکرد آنتی اکسیدانی اش منحصر به فرد است.
ویتامین E ، ویتامین C ، بتاکاروتن ، سلنیم ، املا ح معدنی همچون منگنز و روی همگی جزء آنتی اکسیدان ها ی شناخته شده هستند. همچنین برخی آنزیم ها مانند سوپراکسید دسموتاز ، کاتالاز و گلوتاسیون پراکسیداز نیز بعنوان خط دفاعی اولیه بدن در برابر رادیکال های آزاد عمل می کنند.
● میزان مناسب دریافت آنتی اکسیدان ها
انجمن قلب آمریکا مصرف مکمل های آنتی اکسیدانی را به افراد توصیه نمی کند ، تا اطلاعات بیشتری در این زمینه بدست آید. در عوض پیشنهاد می کند همه سعی کنند روزانه تنوعی از غذاها را از همه گروههای غذایی اصلی مصرف کنند. بعلاوه ویتامین C ، ویتامین E ، سلنیم و کاروتنوئید ها یی مانند بتا کاروتن را باید از مواد غذایی و نه از مکمل ها دریافت کرد. پس از بررسی اطلاعات موجود در زمینه اثرات سودمند یامضر آنتی اکسیدان ها محققان به این نتیجه رسیدند که مدرک کافی برای تایید مصرف زیاد این مواد مغذی برای مقابله با بیماری ها ی حاد ندارند. در واقع آنها هشدار داد ه اند که دز های بشدت بالای آنتی اکسیدان ها ممکن است به بدن صدمه برسانند و مشکلاتی از جمله اسهال ، خونریزی و احتمال واکنشهای سمی راایجاد کند.
● آنتی اکسیدان ها در چه موادی یافت می شوند؟
بهترین منبع دریافت آنتی اکسیدان ها مواد غذایی هستند. مطالعات نشان مید هند برای حفظ سلامت در وضع ایده آل باید حداقل روزانه پنج وعده میوه وسبزی بعنوان بخشی از یک رژیم غذایی متعادل مصرف کرد.
در صورتی که می خواهید مکمل های آنتی اکسیدانی را دریافت کنید حتما با پزشک مشورت کنید.
ویتامین E در روغن های گیاهی ،گردو ، بادام زمینی ، بادام ، زیتون ،آوکادو ،جوانه گندم ، جگر و سبزیجات دارای برگ سبز موجود است.
منابع مناسب ویتامین C ذشامل مرکبات مانند پرتقال وگریپ فروت ، بروکلی ، سبزیجات دارای برگ سبز،گوجه فرنگی ، فلفل ، سیب زمینی ، طالبی ، و توت فرنگی هستند.
از مواد غذایی حاوی بتا کاروتن می توان به طالبی ،انبه ، پاپایه ،کدو تنبل ، فلف ، اسفناج ،کلم ، و زردآلو اشاره کرد.
سلنیم را می توانید در غذاهای دریایی ، مرغ ، برنج قهوه ای ، و نان غلات سبوس دار بیابید.
فیتوکمیکال ها نیز در تنوعی از مواد غذایی موجودند.
برخی از آنها که اخیرا به لحاظ خاصیت آنتی اکسیدانی شان و توانایی کاهش احتمال بیماری مورد توجه قرار گرفته اند عبارتند از: کاروتنوئید ها در گوجه فرنگی ، هویج ، هندوانه ، کلم ، و اسفناج ، الیل سولفیدها در پیاز ، سیر وموسیر ، فلاونوئیدها در انگور ، زغال اخته ، توت فرنگی ، گیلاس ، گریپ فروت ، تمشک ، و توت سیاه ، و برخی ترکیبات دیگر که در منابع مختلف غذایی یافت می شوند.
البته علاوه بر خوردن مقادیر کافی میوه و سبزی ، ورزش مرتب و پرهیز از دخانیات نیز برای اتخاذ شیوه زندگی سالم ضرورت دارد.
متالوگرافي، شاخه اي از علم متالوژي است كه شامل آماده سازي و مطالعه سطحئ يك نمونه فلزي ميباشد. در اين بررسي و مطالعه، كه با استفاده از ابزاري بنام ميكروسكوپ صورت ميگيرد، اطلاعاتي راجع به ساختار دروني قطعات فلزي بدست ميآيد.
بطور كلي، مطالعات ساختاري فلزات و آلياژها، در زير ميكروسكوپ در دو مقياس به شرح زير انجام ميگردد:
در اين نوع برسي، ساختار فلزات د رزير ميكروسكوپ و با بزرگنمايي كم (تا حدود 10 برابر) مورد مطالعه قرار ميگيرد. اين امر موجب ميشود تا بر روي سطح وسيعي از نمونه مورد آزمايش يك مطالعه اجمالي انجام ميشود و اغلب نيز اطلاعات اوليه اي راجع به كيفيت قطعه، يعني يكپارچگي فلز و ساختار آن، انجماد و كيفيت عمليات نهايي(ريخته گري، كار مكانيكي، جوشكاري و...)بدست آيد.
بدليل پايين بودن بزرگنمايي، بررسيهاي ماكروسكوپي در تحقيقات فلزات، بيشتر در مراحل ابتدايي و اوليه بكار گرفته ميشوند و مطالعات دقيق تر و نهايي، ديگر در اين مقياس قابل بررسي نمي باشند.
مطالعه ساختارهاي ماكروسكوپي، ميتواند همبطور مستقيم بر روي سطح فلز(به عنوان مثال بر روي سطح قطعات ريخته گري يا قطعات آهنگري شده) صورت ميگيرد و همبر روي مقاطع شكست و نيز بعد از انجام عمليات سطحي ويژه بر روي سطح قطعه انجام ميشود. در زير بطور خلاصه، به موارد كاربرد متالوگرافي در بررسي هاي ماكروسكوپي ساختار فلزات و آلياژها اشاره ميگردد:
بررسي مقاطع شكست قطعات به منظور تعيين علل شكست و نيز نوع شكست از نقطه نظر اينكه، اين شكست از نوع تردBrittle Fracture بوده و يا از اينكه و يا از نوع نرم Ductile Fracture ميباشد.
لازم به ذكر است مقطع شكست ترد، به صورت صيقلي ديده ميشود، در حاليكه مقطع شكست نرم، بدليل وجود ناهمواري(پستي و بلندي) تيره ديده ميشود. شكست نرم با تغيير فرم پلاستيك همراه است.
تعيين حفره هاي انقباضي، حفره هاي گازي، شكافها و محفظه هاي تشكيل شده در فلز ريخته شده(شمشها يا قطعات ريختگي) كه در اثر شرايط نامناسب ذوب و ريخته گري و انجماد حاصل ميشوند.
تركهاي تشكيل شده در فلز نورد يا آهنگري شده، ذر حين انجام كار مكانيكي ياعمليات حرارتي .
محفظهها و مكهاي گازي كه ضمن جوشكاري در محل جوش بوجود ميايند.
مطالعه ساختار دروني موارد در زير ميكروسكوپ را، تحت بزرگنمايي هاي بالا، مطالعه ميكروسكوپي و ساختار مشاهده شده در چنين حالتي، ساختار ميكروسكوپي مينامند.
بر حسب بزرگنمايي مورد نياز ميتوان فازهاي يك ساختار، تعداد، شكل و توزيع آنها را با استفاده از ميكروسكوپ هاي نوري و الكتريكي مورد بررسي و مزالعه قرار داد.
لازم به ذكر ميباشد كه نمونهها در اين نوع بررسي ها، بايستي بعد از انجام عمليات سطحي، مورد مطالعه قرار گيرند.
برخي از كاربردهاي متالوگرافي در بررسي ميكروسكوپي ساختار مواد فلزي به شرح زير ميباشد:
تعيين و تشخيص فازهاي تعادلي و غير تعادلي
تعيين روش توليد و عمليات انجام شده بر روي قطعه
متالوگرافي كمي(تعيين اندازه دانهها و آخالها، بويژه تعيين اندازه دانه هاي فاز زمينه و يا تعداد آخالهاي موجود در يك آلياژ)
براي تعيين اندازه دانه، ساختار ميكروسكوپي در يك بزرگنمايي(x100) با مقياس هاي استاندارد مقايسه ميشود. در اين اندازه گيري، تعداد دانهها در واحد سطح مقطع ميكروسكوپي، شمارش شده و در نهايت قطر متوسط استاندارد يك دانه يا تعداد دانهها در mm31 فلز محاسبه ميشود.
محاسبات مربوط به فاكتورهاي ذكر شده جهت تعيين اندازه دانه، در جدول زير نشان داده شده است.(جدول 3)
لازم به ذكر است كه در مقياس هاي استاندارد، به هر اندازه دانه يك شماره نسبت داده ميشود كه در حقيقت نشان دهنده مشخصات دانه بندي يك ساختار ميباشد.
Table3: Parameters of Steel Struture with Various Grain Numbers
مشاهده ساختار ميكروسكوپي مواد اغلب با دو وسيلهخ ميكروسكوپ نوري و ميكروسكوپ الكتروني صورت ميگيرد. حوزه بزرگنمايي اين دو ميكروسكوپ نوري بزرگنمايي در حد بين 20تا 2000مرتبه دارد و براي مطالعه مواردي نظير ساختاري ميكروسكوپي(دانه هاي جسم) مورد استفاده قرار ميگيرد.
در حاليكه در تحقيقات عالي كه نياز به بزرگنمايي هاي بسيار بالا ميباشد از ميكروسكوپ الكتروني استفاده ميشود. ميكروسكوپ الكتروني امروزه از مدرنترين دستگاه هاي تحقيقاتي است كه بزرگنمايي آن حدود 30000 مرتبه است و البته هر روزه ميكروسكوپ هاي قويتر و گرانتر ساخته شده و در اختيار مراكز تحقيقاتي جهان قرار ميگيرد.
ميكروسكوپ نوري دستگاه آشنايي است كه با طرحهاي گوناگون به بازار عرضه شده است. اين ميكروسكوپها بر حسب يكي از دو حالت عبور نور از داخل نمونه و يا بازتاب (انعكاس) آن از سطح نمونه به دو دسته عبوري(شفاف) و انعكاسي طبقه بندي ميشوند.
در متالوگرافي و شناخت ساختار ميكروسكوپي مواد و فلزات چون بيشتر مواد كدر هستند لذا نور از آنها عبور نمي كند، در نتيجه در متالوگرافي بيشتر از ميكروسكوپ انعكاسي استفاده ميشود. شمايي از اين دستگاه در شكل(25) مشاهده ميشود.
شكل-25
اولين مرحله آماده كردن نمونه براي مشاهده زير ميكروسكوپ، ساييدن و پرداخت كردن آن تا مرحله آينه اي است، در اين وضعيت تمام قسمتهاي سطح نمونه، نور را به داخل عدسي منعكس ميكنند، در نتيجه هيچگونه ساختار ميكروسكوپي مشاهده نمي شود.
با عمل اچ كردن(حك كردن) مرز بين دانهها مرئي ميشوند. معمولاً براي انجام اين كار، سطح پرداخت شده را در معرض تأثير نوعي ماده شيميايي قرار ميدهند. تأثير ماده شيميايي روي نمونه، با خوردن مرز بين دانهها شروع ميشود. مرز بين دانهها در اثر خورده شدن بصورت شيارهاي ظاهر ميشود. نورهاي منعكس شده از شيارهايي ظاهر ميشود. نورهاي منعكس شده از شيارها تغيير مسير داده و به عدسي چشمي نمي رسد، در نتيجه مرز يبن دانه به صورت خطوط تيره ظاهر ميشوند.
ادامه عمل اچ كردن با خورده شدن سطح دانهها همراه است. سرعت خورده شدن سطح دانه به جهت استقرار صفحات بلورين آن بستگي دارد. سرعت واكنش شيميايي در همه جهات يكسان نيست، لذا سطح برخي از دانهها سريعتر از سطح دانه هاي لذا سطح برخي از دانهها سريعتر از دانهها از سطح دانه هاي ديگر خورده ميشوند. آن دانه هايي كه طوري جهت گيري شده اند كه نور منعكس شده از انها به داخل ميكروسكوپ بر نمي گردد، تيره ديده ميشود.
ميكروسكوپ الكتروني(SEM) امروزه اغلب در مراكز تحقيقاتي معتبر جهان مورد استفاده قرار ميگيرد.
زمينه هاي تحقيق بيشنر عبارتند از: زمين شناسي، متالوژي،تكنولوژي نيمه هاديها، كنترل كيفي بررسي ساختاري فلزات، شكست نگاري، خوردگي و اكسيداسيون، متالورژي پودري، لاستيكها و پلاستيكها، انجماد، شكل دادن فلزات و ... .
بزرگنمايي ميكروسكوپ الكتروني بسيار بالاست و تا 300000 برابر ميرسد و قدرت تفكيك آن نيز بسيار عالي است و قادر است تا حدود A10 (انگستروم) را تشخيص دهد. امروزه همراه با ميكروسكوپ الكتروني، دستگاه آناليز اشعه X نيز وجو دارد كه ميتواند آناليز كمي تركيب را نيز در يك حجم كوچك ارائه دهد.
اصول كلي دستگاه ميكروسكوپ الكتروني بدين صورت است كه يك دسته پرتو الكتروني توسط ايجاد ولتاژ بسيار بالا( حدودKV50) از يك فيلمان حرارت ديده شتاب داده ميشوند اين الكترونها ا زميان عدسي هاي مغناطيسي عبود كرده و بصورت متمركز شده بر روي سطح نمونه (آلياژ) تأبيده ميشود و موجب ميشود كه الكترونهايي از سطح نمونه خارج گردند، اين الكترونها توسط يك كلكتور جمع آوري شده و توسط آمپلي فاير تقويت شده و بر روي صفحه تلويزيوني رؤيت ميگردد و اطلاعات دقيقي از سطح نمونه بدست ميدهد كه ميتوان آنرا مورد تجزيه و تحليل قرار داد.
پس از اينكه از آلياژ نمونه تهيه شد بايستي آنرا تراشكاري كرده و سپس سطح آنرا توسط سمباده هاي درشت و بعد با سمباده هاي بسيار نرم(به ترتيب) سمباده كاري و صيقل نمود.
صيقل كاري نهايي توسط دستگاه پوليش انجام ميگيرد. دستگاه مزبور بسيار ساده است و بطور كلي از طريق مكانيكي يك ديسك صفحه اي كه روي آن را پارچه پرزدار يا مخمل يا پوست خز و يا پارچه هاي ظريف چسبانده شده است،با سرعت مناسب به حركت در ميآيد و حول محور اصلي ميچرخد .
در حين صيقل كاري نهايي از ساينده هايي نظير اكسيد آلومينيوم(كوراندم) كه به صورت پودرهاي بسيار ريز متعلق در آب ميباشند براي مواد آهني و مسي استفاده ميشود وبراي صيقل كاري آلياژهاي آلومينيوم و منيزيم غالباً از اكسيد منيزيم معلق در آب استفاده ميشود.
اين ذرات ساينده بر روي پارچه مخمل دستگاه پوليش ريخته ميشوند و نمونه را روي آنها نگه ميدارند تا سطح آن كاملاً صيقلي و آينه اي گردد.
تحقيق بر روي ساختار فلزات بوسيله، يك ميكروسكوپ، تنها وقتي امكان پذير است كه پرتوهاي نوري تابيده شده به سطح فلز، با شدت نسبتاً زيادي از اين سطح منعكس گردد. به همين دليل، سطح نمونه بايستي تحت عمليات سطحي خاص، آماده گردد. نمونه اي كه سطح آن جهت بررسي ميكروسكوپي آماده شده است، «مقطع» ناميده ميشود. براي تهيه يك مقطع بايستي نمونه اي از فلز مورد مطالعه، بريده شده و سطحي صاف و صيقلي تهيه گردد.
مراحل آماده سازي يك مقطع جهت بررسي و مطالعه ميكروسكوپي به ترتيب زير ميباشد:
انتخاب نمونه هاي متالوگرافي كه بايستي زير ميكروسكوپ آزمايش شوند، از اهميت زيادي برخوردار است. نمونه بايستي نماينده تمامي يك قطعه باشد، به هنگام بررسي يك عيب از طريق متالوگرافي بايستي نمونه از محل آن عيب تهيه شود تا اطلاعات كاملي كاملي بدست آيد. همچنين در بعضي موارد، بخصوص در مورد قطعات نورد شده، بدليل ناهمسو بودن خواص در جهت نورد و در جهت عمود بر آن، لازمست تا نمونه برداري در هر دوجهت صورت گيرد. قطعات و نمونه هاي كوچك، پس از انجام عمليات سطحي مناسب بر روي آنها، مستقيماً جهت مطالعه، زير ميكروسكوپ قرار ميگيرند. در صورتيكه اندازه و وزن يك قطعه زياد باشد و يا اينكه قطعه داراي شكل پيچيده اي بود و فاقد يك قسمت مسطح باشد، در اينصورت، لازمست كه نمونه اي كوچك از قطعه بريده شده و تحت عمليات سطحي قرار گيرد.
نمونه برداري ممكنست به روشهاي مختلفي انجام شود كه معمولترين آنها عبارتند از:
الف) نمونه برداري از طريق بريدن
ب) نمونه برداري از طريق شكستن
در موارد نرم، نمونه برداري را ميتوان از طريق بريدن بوسيله اره و يا ساير ابزار برنده انجام داد. در موادي كه داراي استفاده از ديسكهاي كربوراندوم، الماس و غيره انجام ميشود. نكته قابل توجه آنست كه بايد در حين برش از گرم شدن حد قطعه اجتناب گردد، زيرا اين امر ميتواند به تغيير ساختار فلز منتهي گردد.
يكي ديگر از روشهاي بريدن، برش توسط جرقه الكتريكي (EDA) ميباشد كه براي نمونه برداري از قطعات سخت بكار ميرود.
در صورتيكه فلز ترد و شكننده باشد و نمونه اي با شكل و اندازه معيني مورد نياز نباشد، ميتوان با استفاده از چكش، تكه كوچكي از قطعه را، از طريق شكستن قطعه، تهيه كرده، سپس با انجام عمليات بعدي آنرا براي بررسي با متالوگرافي آماده نمود.
همانگونه كه اشاره شد، از عوامل مهمي كه نتايج مطالعه به آنها بستگي دارد، انتخاب محل نمونه برداري و سطح مورد مطالعه ميباشد. اين انتخاب در حقيقت به موضوع مورد مطالعه و شكل يك قطعه بستگي دارد و به همين دليل، در اينجا تنها ميتوان توصيه هاي عمومي را مطرح نمود.
در فلزات و آلياژهاي ريختگي، مطالعه ريزساختارها بايستي در مقاطع(ضخامتهاي) مختلف انجام شود، زيرا با تغيير مقاطع، سرعت سرد شدن نيز در هر مقطع تغيير پيدا ميكند و در نتيجه ساختارهاي متفاوتي حاپل ميگردد.
نمونه هاي را كه داراي ابعاد بسيار كوچكي هستند و يا اينكه، شكل نامناسبي دارند، نمي توان به آساني در دست گرفته و عمليات آماده سازي را بر روي آنها انجام داد. به همين منظور، اين نمونهها را با مواد پلاستيكي مصنوعي قالبگيري ميكنند. مواد پلاستيكي مصنوعي قالبگيري ميكنند. مواد قالبگيري از نقطه نظر انجماد، در دو نوع گرما سخت و سرما سخت، وجود دارند.
سمباده زني (سمباده كاري) يكي از مراحل مهم در آماده سازي نمونهها ميباشد. زيرا ناهمواريهاي ناشي از مرحله نمونه برداري، بايستي در اين مرحله بر طرف گردد. لازم به ذكر است سوختگي ناشي از بريدن به سختي از بين ميرود. در حين عمل ناشي از بريدن سمباده كاري، خراشهايي بوجود ميآيد كه بايستي در مراحل بعدي و با استفاده از مواد ساينده ريزتر كاهش داده شوند. نكته قابل توجه آنست كه در انتهاي مرحله سمباده كاري، تنها خراشهاي ناشي از آخرين مرحله سمباده كاري، تنها خراشهاي ناشي از آخرين مرحله سمباده كاري(سمباده كاري با ريزترين مواد ساينده) بايستي بر روي سطح وجود داشته باشد و خراشهاي ناشي از آخرين مرحله سمباده هاي داراي مواد درشت تر، در صورتي كه در طي مراحل سمباده كاري قبلي ازبين نرفته باشند، ديگر با عمليات بعدي(صيقليكردن) از بين نخواهند رفت.
بطور كلي سطحي كه قرار است آماده شود، بوسيله ساينده هاي درجه بندي شده بر حسب اندازه ذرات مواد ساينده، به ترتيب از ذرات درشت به ذرات ريز، تحت سايش قرار ميگيرد. معمولاً عمل سايش از موادي با اندازه 180-60 مش آغاز شده و سپس تا 600 مش و حتي بيشتر ادامه پيدا ميكند. عموماً سمباده هاي مورد استفاده از نظر اندازه ذرات مواد ساينمده به ترتيب زير ميباشد:
مش 600 400 320 240 120
انتخاب اولين مواد ساينده به ميزان زبري سطح و عمق خراش و ناهمواري هاي ناشي از مرحله نمونه برداري بستگي دارد.
براي سطوحي كه با اره نواري بريده ميشوند اولين سمباده معمولاً بين 120-60 مش انتخاب ميشود. سطوحي كه عمل برش آنها به همراه سايش انجام ميگيرد هموارتر بوده و خراش كمتري دارند. در اين سطوح عمل سمباده كاري با سمباده هاي 240-120 مش آغاز ميشود. اگر سطوحي با استفاده از اره سيمي(Wire Saw) و يا اره الماسي با سرعت كم، بريده شده باشند، در چنين حالتي اولين سمباده اي كه ميتواند براي نرحله سمباده كاري ناشي از حرارت و نيز افزايش عمر و دوام كاغذ سمباده بايستي عمليات سمباده كاري به روشتر(مرطوب) انجام گيرد. رطوبت از گير افتادن ذرات فلز در ميان ذرات مواد ساينده و در نتيجه كاهش راندمان سايش جلوگيري كرده، عمل بريدن را توسعه ميبخشد. همچنين در سمباده كاري مرطوب، نمونه خنك ميشود و بدين ترتيب حرارت حاصل از اصطكاك كه ممكن است باعث تغيير ساختار ميكروسكوپي حقيقي شود، كاهش پيدا ميكند.
آب معمولي ترين خنك كننده و روان ساز، براي تمام مواد، به استثناي موادي كه با آب واكنش ميدهند، ميباشد.
جهت سمباده زدن، نسبت به نمونه نبايستي در طول عمليات سمباده كاري ثابت نگه داشته شود. براي دستيابي به بهترين نتايج، اين جهت بايستي در بين مراحل كار 45تا90 درجه تغيير نمايد.
در موارديكه ازسمبادده كاري دستي استفاده ميشود آزمايش كننده، بايستي سطح را بدقت بازرسي كند تا مطمئن گردد خراشهاي مربوط به مرحله قبلي، كاملاً از بين رفته باشند.
پس از انجام عمليات سمباده كاري تا 600مش، نمونه، براي ايجاد يك سطح تخت و تا حد قابل قبولي عاري از خراش و با قابليت انعكاس بالا، صيقلي ميگردد.
هر چند در كارهاي جاري و معمول همواره لازم نيست كه سطح كاملاً بدون خراش باشد، با وجود اين، تمام خراشهاي موجود بايستي بسيار ريز و در عين حال خوب پخش شده باشند تا ساختار واقعي را بتوان مشاهده نمود.
عمليات پرداخت كاري دو نوع ميباشد، يكي تحت عنوان صيقل كاري درشت و ديگري نيز به صيقل كاري نهايي موسوم است.
اين نوع صيقل كاري توسط مواد ساينده خميري الماس در اندازه هاي 10-4 ميكرون به بهترين وجهي صورت ميگيرد، براي صيقلي كردن درشت بايستي پارچه ابريشم مصنوعي نظير نايلون، به عنوان پوشش براي صفحه صيقلي كننده دوار بكار برود.
در خلال صيقل كاري درشت، نمونه را در جهت عقربه هاي ساعت خول چرخ صيقل كاري حركت ميدهند تا از تمام سطح آن، بطور مساوي بار برداشته شود وصيقل كاري در يك جهت مشخص نشود. به غير از الماس، مواد ساينده ديگري نيز ممكن است بكار رود، ولي به منظور دستيابي به يك سرعت براده برداري مساوي، اندازه دانه اي بسيار بزرگتري لازم است و به علاوه درجه صيقل كاري نيز نامرغوب تر است.
صيقلي كردن يا صيقل كردن نهايي با وسايل مكانيكي، مشابه همان روشي انجام ميگيرد كه براي صيقل كاري درشت بكار ميرود. اكسيد آلومينيوم، معروفترين ماده ساينده براي صيقل كاري نهايي مواد آهني و مسي است. اكسيد منيزيم غالباً براي صيقل كاري آلياژهاي آلومينيوم و منيزيم بكار ميرود. مواد ساينده صيقلي كننده از قبيل خمير الماس و اكسيد كروم، معمولاً كمتر بكار ميروند.
نمونه هاي فلزي صيقلي شده، معمولاً هيچگونه مشخصات ساختاري را نشان نمي دهند. هدف از اچ كردن سطح فلز، مرئي ساختن ساختار بلورين فلز و تشخيص سازنده هاي مختلف ميباشد. براي اچ كردن، نمونه تميز و صيقلي شده را در محلول اچ كننده(معرف) مناسب(مطابق جدول 4) فرو ميبرند.
محلول هاي اچ كننده، از حل كردن اسيدهاي آلي و غير آلي، قلياييها يا ساير مواد كمپلكس، در حلال هايي ا زقبيل آب، گليسيرين، يا گليكول تشكيل ميشوند. اين مواد اثري بسيار قوي دارند و بايستي با احتياط بكار برده شوند. چون هر محلول براي هدف خاصي ساخته شده، لذا هنگام ظاهر كردن ساختاري كه مورد نظر است، در انتخاب محلول بايستي نهايت دقت را بكار برد. مثلاً پيكرال يك اچ كننده عمومي نيست بلكه براي تشخيص فريت و كربور آهن بكار ميرود. با اين معرف، كربور آهن بيشتر ديده ميشود در صورتيكه نيتال جهت مصرف فوق مناسب نبوده بلكه اصولاً به عنوان يك ظاهر كننده عمومي در فولاد و جهت ظاهر شدن مرز دانه هاي فريت بكار ميرود.
معمولاً براي اچ كردن نمونه، آن را با انبري نگه داشته و از طرف سطح سيقلي شده درون ظرف كوچكي كه قسمتي از ان محلول مورد نظر پر شده، غوطه ور ميكنند. از طرفي ميتوان بوسيله پارچه كتاني كه از محلول اچ اشباع شده است، نمونه را اچ كرد. پيشرفت اچ شدن را ميتوان با چشم ديد ولي بايستي زمان نيز كافي باشد.
زمان اچ كردن مناسب را بايستي بطور تجربي يافت و ممكنست از چند ثانيه تا يك دقيقه با بيشتر متغير باشد.
هرگاه نمونه اي به اندازه كافي اچ نشده باشد، بعد از تخستين غوطه وري، اين فرآيند ممكن است تكرار شود. هر گاه نمونه زياد اچ شده باشد، بايستي آنرا صيقلي نموده مجدداً اچ نمود. بلافاصله بعد از اچ كردن نمونه را بايستي با آب گرم شست تا عمل اچ شدن متوقف شود، سپس در الكل فرو برده و سرانجام در معرض وزش هواي گرم، خشك كرد. بنابراين به منظور جلوگيري از لكه آب، خشك كردن سريع، مهم است.
يكي از هدفهاي اچ كردن شيميايي، بر طرف ساختن فلز تغيير شكل يافته اي است كه ممكن است در خلال صيقلي كردن، توسعه يافته باشد.
بطور كلي اجزا ساختاري، در اثر اچ شدن ترجيحي ظاهر ميگردند، بدين معنا كه بعضي از سطوح، مانند مرز دانه ها، خيلي بيشتر از سطوح ديگر داراي تنش بوده و در نتيجه در معرض خورده شدن بيشترتوسط ماده اچ كننده قرار ميگيرند.
سرعت، اچ شدن نيز براي صفحات كريستالوگرافي مختلف، فرق ميكند و درجات متغيري از نور منعكس شده با سايه حاصل از دانههاي مختلف، ايجاد ميكند.
چدن يكي از مهمترين مواد صنعتي ميباشد. اجزا ماشين آلات، سيلندرها، چرخ دندهها، رينگ پيستونها و بسياري از قطعات ديگر، از چدن ساخته ميشوند. خواصي كه باعث شده است نا چدن، چنين فلز باارزشي در صنعت باشد عبارتند از:
قابليت ريخته گري بسيار خوب، خواص مكانيكي نسبتاً خوب، قابليت ماشين كاري عالي و نداشتن حساسيت به كيفيت پرداخت سطحي.
براساس نمودار تعادلي آهن-كربن، به آلياژ آهن و كربن دانست كه كربن موجود در آن بيش از قابليت آستنيت در درجه حرارت اوتكتيك است. در چدن علاوه بر كربن، سيليسيم، نيز به عنوان عنصر سوم و به اندازه(3-5/0) درصد موجود ميباشد. ساختار ميكروسكوپي چدن به دو عامل اصلي، يعني تركيب شيميايي(كربن و سيليسيم) و سرعت سرد شدن آن بستگي دارد.
در صورتيكه تركيب شيميايي چدن در محدوده معيني قرار داشته باشد و مذاب با سرعت آهسته اي سرد گردد، كربن در جريان انجماد به شكل آزاد(گرافيت) رسوب ميكند. چنين چدنهايي را كه مقطع شكست آنها، تيره و خاكستري ديده ميشود، چدن خاكستري مينامند.
اما اگر تركيب شيميايي چدن از نظر ميزان كربن و سيليسيم، كمتر از مقدار اين عنصر د رچدن خاكستري باشد و يا اينكه صرعت سدن شدن مئذاب چدن به اندازه كافي سريع باشد، آنگاه قسمت اعظم كربن آن به صورت تركيب(سمانتيت) رسوب ميكند. اين چدنها كه مقطع شكست آنها، سفيد و روشن ديده ميشود، چدن سفيد ناميده ميشوند.
بنابراين در ارتباط با ساختار ميكروسكوپي چدنها، دو احتمال افراطي وجود دارد كه عبارتند از:
تمام كربن به صورت در آمده و در نتيجه محصول نهايي مخلوطي از سمانتيت و پرليت است.
تمام كردن به شكل آزاد(گرافيت) بوده و محصول نهايي مخلوطي از گرافيت و فريت است.
در عمل هيچكدام از اين دو حالت افراطي وجود نداشته، بلكه نوعي چدن به حد افراطي اول نزديكتر است و نوعي ديگر به حد دوم نزديكتر است.
در نمودار تعادلي آهن- كربن، دو حالت فوق نشان داده شده است. خطوط نشان داده شده به صورت منقطع(خط چين) بيانگر حالت تعادلي پايدارمي باشد كه در آن كربن بصورت آزاد وجود دارد و خطوطي كه به صورت پيوسته نشان داده شده است، به حالت تعادلي ناپايدار مربوط است كه در اين حالت كربن به شكل وجود دارد، به عبارت ديگر ميتوان گفت كه نمودار تعادلي ناپايدار، به سيستم(-) تعلق دارد.
ساختار ميكروسكوپي اين جدنها بايستي بر اساس نمودار تعادلي ناپايدار (سيستم-) مورد مطالعه قرار گيرد.
همانگونه كه در اين نمودار نشان داده شده،اجزا اصلي در ساختمان چدن، پرليت و سمانتيت ميباشند كه به اشكال مختلفي در ساختار مشاهده ميشوند. همچنين د راين نمودار ديده يم شود كه در درجه حرارت1147 درجه سلسيوس، به ازاي 3/4 درصد كربن، تحولي در چدن صورت يم گيرد كه موسوم به تحول اتكتيك يم باشد. در جريان اين تحول مذاب به مخلوط مكانيكي، متشكل از آستنيت و سمانتيت تبديل ميشود كه اصطلاحاً به آن لدبورت گفته ميشود. يعني:
كربن (مذاب چدن)L
چدنهايي كه درصد كربن آنها كمتر از 3/4% است(سمت چپ چدن اتكتيكي)، چدن هاي هيپواتكتيك ناميده ميشوند.
به چدنهايي كه داراي كربني بيشتر از 3/4% هستند(به سمت راست چون اتكتيكي)، چدنهاي هيپراتكتيك گفته ميشود.
همانگونه كه قبلاً بدان اشاره شد، در صورتيكه كربن به شكل آزاد(گرافيت) در چدن وجود داشته باشد، آنرا چدن خاكستري مينامند. در اينجا لازم به ذكر ميباشد كه "چدن خاكستري"(Cray cast Iron) يك اصطلاح عمومي براي چدن هايي است كه در آنها، كربن بصورت گرافيك(بدون توجه به شكل آنها) وجود دارد.
در اين چدن گرافيت آزاد به شكل ورقه اي وجود دارد كه نمونه سه بعدي آن در شكل زير نشان داده شده است.(شكل28)
اين نوع چدنها از نظر زمينه ميكروسكوپي به سه گروه، تقسيم ميشوند كه عبارتند از :
الف) زمينه فريتي
ب)زمينه پرليتي
ج) زمينه فريتي- پرليتي
در اينجا لازم به توضيح است كه اصولاً بر اساس نمودار تعادلي پايدار(سيستم) چدن خاكستري بايستي داراي اجزا اصلي گرافيت و فريت باشد، اما از آنجاييكه در شرايط معمولي توليد چدن ها، شرايط پايدار و ناپايدار هر دو اتفاق ميافتند، لذا ساختارهاي ميكروسكوپي چدن هاي خاكستري، كاملاً از نمودار تعادلي پايدار() پيروي نمي كند به همين دليل چدن خاكستري با زمينه صد در صد فريتي و يا صد در صد پرليتي در شرايط عادي قابل حصول نيستند و تنها به كمك عمليات حرارتي(جهت دستيابي به زمينه فريتي) و عناصر آلياژي(براي رسيدن به زمينه پرليتي) ميتوان به چنين ساختارهايي دست يافت.
براي بدست آوردن چدن چكش خوار، چدن سفيد را كه سخت ميباشد تحت عمليات بازپخت قرار ميدهند. در نتيجه اين عمليات، چدني حاصل ميشود كه از هر دو چدن سفيد و خاكستري، چكش خوارتر و انعطاف پذيرتر است. چدن چكش خوار از چدن خاكستري نرم تر بوده و نسبتاً به آساني نراشكاري ميشود بدين دليل، چدن چكش خوار را ميتوان ابزار كشاورزي، خيش ها، تراكتورها، كلوخ شكن ها، قطعات اتومبيل، ظروف فلزي، ابزار كوچك و لوازم لوله كشي(اتصالات) را نام برد.
با اينكه چدن چكش خوار در مقايسه با چدن خاكستري هزينه زيادتري دارد، ولس مصرف بسيار وسيعي پيدا نموده است. چدن چكش خوار از قطعات چدن سفيد، بوسيله عمل بازپخت در درجه حرارتهاي بالا و به مدت زمان طولاني ساخته ميشود. قطعات تصلي چدن سفيد از يك چدن كم كربن و كم سيليسيم(چدني، كه بدون تشكيل كربن گرافيتي در قالب، منجمد و سرد خواهد شد) ساخته ميشوند. در طي عمليات باز پخت، كربن آزاد(گرافيت)طبق واكنش زير انجام ميشود:
(گرافيت به شكل برفكي)
چدنهاي چكش خوار، از نظر ساختار ميكروسكوپي زمينه، سه نوع ميباشند يعني چدن با زمينه فريتي، فريتي-پرليتي و پرليتي.
با اينكه توليد قطعات چدني، يك روش بسيار قديمي محسوب ميشود، ولي با اين وجود اخيراً كوشش زيادي جهت توليد چدنهاي مقاوم كه قابليت خمش داشته باشند، به عمل آمده است كه البته در اين راه به موفقيت هاي چشمگيري نيز نايل آمدهاند. يكي از اين چدنهاي جديد چدن نشكن، ميباشد كه قابليت كشش و انعطاف پذيري زيادي دارد، به اين چدنها، چدنهاي كروي نيز گفته ميشود، زيرا در ساختار ميكروسكوپي آن، گرافيت به شكل كروي وجود دارد.
چدنهاي با گرافيت كروي مزاياي عملي چدن را با مزاياي مهندسي فولاد، تلفيق ميكنند. اين مزايا شامل نقطه ذوب پايين، سياليت خوب، قابليت ريخته گري خوب، قابليت تراشكاري عالي، مقاومت يه سايش خوب، استحكام زياد، سختي، قابليت انعطاف، قابليت كاركرد خوب، قابليت جوشكاري و سختي پذيري خوب ميباشند.
اين چدنها نيز مانند دو نوع قبلي، ا زنظر نوع زمينه، به سه صورت وجود دارند:
برنج ها، آلياژهاي مس و روي هستند. برنجها يكي از مهمترين آلياژهاي مهندسي غير آهني ميباشند.
مس ميتواند در درجه حرارت حدود 900 درجه سلسيوس تا حدود 5/32% روي را در خود حل نمايند(محلول جامد) و اين مقدار با كاهش درجه حرارت زياد شده و در 454درجه سلسيوس به 39% ميرسد. ولي پس از آن با تغيير در دياگرام مقداري از محيط ميزان درصد حلاليت روي در مس تا درجه حرارت محيط كاهش مييابد.
در شرايطي كه مقدار روي كمتر از 36% باشد برنج بصورت محلول جامد تك فاز روي در مس خواهد بود كه به آن برنج آلفا گويند. برنج آلفا بسيار شكل پذير است و با اضافه شدن روي در مس تا حد 36%، شكل پذيري آن افزايش مييابد، در نتيجه خواص كاربرد اين آلياژها بسيار خوبست.
برنج هاي آلفايي محتوي 5 تا 20درصد روي به سبب رنگ مسشان به برنجهاي قرمز مشهورند. در صورتيكه برنج هاي با 20تا30درصد روي را برنج هاي آلفاي زردمي مينامند.
اگر درصد روي در آلياژ بيش از 36% گردد فاز تردد بتا() حاصل شود. محلول جامد بتا نسبتاً سخت است و انعطاف پذيري كمتري نسبت به برنج آلفا دارد. وقتي مقدار روي از 50% تجاوز كند محلول جامد گاما () تشكيل ميشود كه بسيار سخت و شكننده است و هيچ گونه ارزش صنعتي ندارد.
ساختمان كريستالي فاز آلفا F.C.C است و ساختمان كريستالي فاز بتا B.C.C است. فاز در درجه حرارت هاي حدود 454 درجه سلسيوس به فاز تبديل ميشود كه فازيست منظم(Ordered) يعني اتم هاي روي بط.ر منظم در ساختمان اتمي اتمهاي مس قرار ميگيرد.
برنج هاي داراي 36تا45درصد روي هستند. يكي از آلياژهاي معروف دو فازي برنج آلياژ فلز مونتژي ميباشد كه 40 درصد روي دارد و براي كار گرم بسيار مناسب است. و برنجي كه داراي 39% روي و 3% سرب است قابليت ماشين كاري عالي دارد و به برنج خوش تراش معروف است.
برحسب شكل دادن برنجها به دو دسته تقسيم بندي ميشوند:
اين برنجها معمولاً داراي ساختمان ميكروسكوپي فاز آلفا()هستند. برنج هاي الفا داراي قابليت انعطاف پذيري خيلي خوبي هستند. بخصوص برنج داراي 30% روي داراي ماكزيمم انعطاف است و به برنج زرد يا برنج قشنگ معروف است و براحتي از طريق سنبه و ماتريس و خم كاري و كشش شكل داده ميشود.
اين برنجها دو فازي هستند يعني داراي فاز () ميباشند كه حدود 36تا45درصد روي دارند، اينگونه برنجها فقط با كار گرم شكل ميپگيرند.
با توجه به دياگرام مس-روي معلوم ميشود كه آلياژ مثلاً حاوي 40% روي در 750درجه سلسيوس كاملاً داراي فاز خواهد بود كه نسبت به دو فازي نرمتر است. بنابراين بهترين درجه حرارت براي كار كردن روي آلياژهاي دو فازه در جه حرارت 650-750 درجه سلسيوس ميباشد.
فلز آلومينيوم بدليل خواص جادويي خود، جاي وسيع و مهمي در صنعت باز نموده است. از جمله اين خواص ميتوان موارد زير را نام برد:
وزن مخصوص كم، قابليت انعكاس زياد(نور و حرارت)، مقاومت زياد در برابر خوردگي، نسبت استحكام به وزن زياد، هدايت الكتريكي زياد، هدايت حرارتي زياد، قابليت انتشار حرارتي كم، جرقه نزدن و غير مغناطيسي بودن، شكل پذيري با روشهاي مختلف، استحكام بالا در درجات حرارتي من، قيمت زياد ضايعات و قراضه، سمي نبودن و اتصال آسان.
آلياژهاي آلومينيوم به دو گروه كار پذير و ريختگي تقسيم ميشوند، كه گروه اول از طريق كار مكانيكي، به شكل مورد نظر در ميآيند و گروه دوم از طريق ريخته گري شكل ميگيرند. هر دو گروه ممكنست داراي قابليت عمليات حرارتي بوده و يا اينكه فاقد اين قابليت باشند.
تمام مراحلي كه در آماده سازي يك نمونه متالوگرافي، در قسمن هاي گذشته به انها اشاره شد در آلومينيوم و آلياژهاي آن نيز صادق ميباشد. محلول هايي كه براي اچ كردن اين مواد بكاربرده ميشوند، در جدول زير مندرج هستند.(جدول 5)
براي مطالعه ساختمان ريختگي و ساختمان هاي پتكاري(فورج شده)
محلول حك Flich
ml15(غليظ) HCl
ml10(48%) HF
ml90آب
براي مطالعه ساختمان دانه بندي آلياژهاي2014و2024
اسيد هيدروفلوريك
ml10(48%) HF
ml90آب
براي مطالعه ساختمان آلياژهاي ريخته گري و پتكاري شده بر سيليسيم
جدول شماره6-محلول هاي حك شده شميايي براي مطالعه و تفكيك ريز ساختارها
محلول
غلظت
مورد مصرف خاص
طريقه حك كردن
اسيد هيدروفلوئوريك
ml5/0(غلظت) HF
ml5/99 آب
حك شيميايي
ريز ساختاري
براي مصارف عمومي
مالش با پنبه نرم به مدت 15 ثانيه
هيدرو كسيد سديم
gr1
ml99آب
حك شيميايي
ريز ساختاري
براي مصارف عمومي
مالش نمونه با محلول مدت10ثانيه
اسيد سولفوريك
Ml20
Ml90آب
براي تفكيك Al-Cu-Fe-Mn
ازAl-Fe-Mn
ياAl-Cu-Fe
غوطه ور كردن بمدت30ثانيه در 160(درجه فارنهايت) 71درجه سلسيوس و سرد كردن سريع در آب سرد
هيدرو كسيد سديم
gr10
ml90 آب
حك شيميايي ريز ساختاري براي مصارف عمومي
غوطه ور كردننمونه بمدت 5ثانيه در71درجه سلسيوس و سپس شسنشو با آب سرد
محلولKeller
Ml1غلظت HF
Ml5/1غليظ HCl
Ml5/2
Ml 95آب
مشاهده و مقايسه ريز ساختاري آلياژهاي نوعغ دورالومين عمليات حرارتي شده،مثلاً2017و2024
غوطه ور كردن بمدت60-10ثانيه، شسنشو با آب گرم و خشك كردن بات هواي گرم، محصول حاصل از حك شيميايي نبايد از روي سطح برداشته شود.
محلول تصحيح شده
Ml1غليظ HF
Ml5/1غليظHCl
Ml10غليظ
Ml5/87آب
براي تفكيك آلياژ 7075 از w -67075T
غوطه ور كردن بمدت 60-10ثانيه، شستشو با آب گرم و خشك كردن هما گرم، محصول حك نبايد از سطح نمونه برداشته شود.
Bossert محلول
محلول A
gr1
gr1
Ml94 آب
محلولB
gr5/0
gr5/0
ml99آب
براي تشخيص ساختمان آلياژهاي نوع دورالومين 2017و2024 كار سرد و آنيل شده
محلول راذ بايد بسته به مقدار لازم با ml4 افزودن به محلول Bml96محلول درست A كرد. عمل حك كردن با غوطه ور نمونه در محلول در درجه حرارت محيط بقدري ادامه مييابد تا سطح با يك پوشش سياه رنگ پوشيده شود. معمولاً عمل به مدت 3-5 دقيقه انجام ميگيرد.
اجزا ساختماني در اغلب آلياژهاي آلومينيوم ريختگي در لابلاي شاحه هاي رشد يافته و در امتداد مرز دانهها قرار ميگيرند. دليل اين امر آنست كه اغلب آلياژهاي آلومينيوم از نوع هيپوئوتكتيك بوده و در نتيجه اجزا ساختماني تمايل دارند در آخرين لحظات در خلال انجماد منجمد ميشود، متمركز گردند. ريز ساختار ريختگيها بيشتر به تركيب شيميايي سرعت انجماد و عميات حرارتي بستگي دارد. آلياژهاي Si-Al به علت قابليت سيلان خوب، به عنوان آلياژهاي اصلي ريختگي بكار ميروند.
به ازاي 6/11 درصد Si در درجه حرارت 577 سلسيوس تحول اتكتيك به صورت زيد انجام ميشود:
( 577درجه سلسيوس،Si6/11%)(مذاب)L
در ساختمانها يوتكتيكي اين سيستم، Si به صورت تيغه هاي تيز كريستالي وجود دارد كه در زمين (محلول Si درAl) پخش شده است. در شرايط سرد كردن آهسته(تعادلي) تيغههاي Si داراي شكل نامناسبي هستن و به همين دليل خواص مكانيكي آلياژ را تضعيف ميكنند. به منظور بهبود خواص كششي(استحكام كششي، انعطاف پذيري) بايستي به طريقي اين تيغهها با اشكال نامناسب، ريز و اصلاح گردند. اگر آلياژهاي اتكتيكيSi –Al از حالت مذاب به سرعت سرد شوند و يا حاوي مقداري سديم يا پتاسيم فلزي و يا نمكي از اين عناصر باشند، درآن صورت درجه حرارت اتكتيك اين آلياژها كاهش يافته و تركيب اتكتيك به طرف درصدهاي بالاتري از سليسيم منتقل ميگردد. اين اثرات تحت عنوان اصلاح اتكتيكي، ناميده ميشود.
ذرات سيليسم اوليه(نواحي درشت و تيره) را ميتوان در آلياژ بدون سديم مشاهده نمود، كه نشان دهنده انتقال اتكتيك در اثر اين تغيير است.
1- فولاد مهمترین ماده ساختمانی و مهندسی عصر ما میباشد که تقریبا در هشتاد درصد محصولات فلزی به کار میرود. فولاد، به دلیلی داشتن استحکام، شکلپذیری آسان، هزینه کم و دیگر خواص مفید در سالهای اخیر مورد توجه خاص قرار گرفته است.
کاربرد فولاد متفاوت است. برخی از آنها نسبتا نرم و شکلپذیرر هستند و به راحتی میتوان آنها را به اشکال مختلفی درآورد، مثل فولادهایی که در سپر و بدنه خودروها به کار میرود. برخی دیگر قابلیت سخت شدن را دارند. به طوری که میتوان آنها را در ساخت ابزارهایی چون تیعههای برش و تراش به کار برد. میتوان گروه دیگری از فولادها را ساخت علاوه بر استحکام، چقرمگی خوبی هم داشته باشد. کاربرد آنها در ساخت اکسل های خودروها و محور پروانه کشتی های اقیانوس پیما میباشد.
مثال ساده کاربرد فولادهای سخت استفاده آن در ساختن تیغهای ریش تراش است. با توجه به این مثال ها، به نظر میرسد که کلمه فولاد یک اصطلاح کلی است که زیر مجموعههای زیادی دارد که در واقع اگر بر اساس ترکیبات متفاوت محصولات و به صورت تجاری فولاد را مورد بررسی قرار دهیم، درمییابیم که هزاران نوع فولاد وجود دارد. توانایی ما، در تولید فولادهای متفاوت با مصارف متنوع اعم از فولادهای نرم و فولادهای سخت بستگی به عملیات حرارتی مناسب دارد که در حین شکلگیری و یا پس از آن بر روی فولاد و دیگر آلیاژهای آهنی بپردازیم بهتر است به طور خلاصه با فولاد و ساختارهای داخلی آن آشنا شویم.
2- فولاد چیست؟
همه فولادها ترکیبهای ساده یا پیچیدهای از آلیاژهای آهن و کربن هستند. همه فولادهای کربنی ساده، دارای درصدهای خاصی از منگنز و سیکلون به علاوه مقادیر بسیار کمی از فسفر و سولفور می باشند. برای مثال ترکیب اسمی فولاد 1054 استاندارد AISI یا SAE ممکن است شامل : 45٪ کربن، 75٪ فسفر، 50٪ سولفور، و 22٪ گوگرد باشد. فولادهای آلیاژی دسته دیگری از فولادها هستند که در ترکیب شیمیایی خودشان عناصر دیگری هم دارند. بیشترین عناصری که در ترکیب فولادهای آلیاژی به کار رفتهاند، عبارتند از: نیکل، کرم، مولیبدن، وانادیوم، تنگستن.
وقتی که درصد منگز از یک درصد باشد این عنصر هم جزء عناصر آلیاژی به حساب میآید. برای رسیدن به خواص مطلوب فولاد در کاربردهای مهندسی، یک یا چند عنصر از عناصر فوق را به فولاد اضافه میکنند. عنصر کربن اصلیترین عنصر در تمام فولادها است به طوری که میزان کربن موجود در فولادهای کربنی ساده تاثیر زیادی بر خواص فولاد و انتخاب عملیات حرارتی مناسب فولاد دارد. این عملیات به منظور به دست آوردن خواص مطلوب بر روی فولاد انجام میشود.
به دلیل اهمیت میزان کربن در فولادها، یکی از تقسیمبندیهای فولادهای کربنی ساده بر اساس مقدار کربن آنها میباشد. وقتی که فقط مقدار کمی کربن در فولاد موجود باشد، آن فولاد را کم کربن یا فولاد نرم مینامند. اگر مقدار کربن کمتر از 30٪ درصد وزنی فولاد باشد، آن را فولاد کم کربن گویند. اگر میزان کربن فولاد تقریبا 30٪ درصد الی 60٪ درصد وزنی باشد در گروه فولادهای متوسط کربن قرار میگیرد و فولادهایی که بیشتر از 60٪ درصد وزنی کربن داشته باشند، فولاد پر کربن نامیده میشوند. اگر مقدار کربن فولاد بیشتر از 77٪ درصد وزنی باشد فولادهای ابزار مینامند. میزان کربن فولاد به ندرت بین 3/1 الی 2 درصد قرار میگیرد.
بیشترین حد کربن در فولاد، تقریبا 2 درصد میباشد و زمانی که مقدار کربن آن بیش از این باشد، آن را آلیاژ چدن مینامند. مقدار کربن در چدنها معمولا بین 3/2 الی 4 درصد میباشد. چدنها گروه مهمی از آلیاژهای ریختهگری هستند.
3- خلاصه مطالب فوق به صورت زیر است:
فولاد، آلیاژی از آهن و کربن است که مقدار آن معمولا 5٪ الی 1 درصد میباشد. ممکن است گاهی مقدار کربن آن از 1 تا 2 درصد باشد. تعادل ترکیبات شیمیایی آلیاژهای آهن – کربن که به عنوان فولادهای کربنی ساده شناخته شده است، علاوه بر آهن شامل درصدهای خیلی کمی از منگنز و سیلیکون و حدود 4٪ درصد فسفر و سولفور می باشد. 1/0 درصد یا مقدار نامشخصی از عناصری مثل نیکل، کروم، مولیبدن در فولادهای کربنی ساده شامل مقادیر کمی از عناصر بالا باشد، وجود این عناصر بر عملیات حرارتی فولاد تاثیر خواهد گذاشت و اگر مقدار آنها از مقدار تعیین شده بیشتر باشد، آن را فولاد آلیاژی نرم گویند.
4- فولادهای آلیاژی و کربنی
سیستم کدگذاری
مطالعات و تحقیقات وسیعی در زمینه تهیه فهرستی از ترکیبات فولاد انجام شده است. این مطالعات به منظور رفع نیازهای مهندسی و متالورژیکی تولید کنندگان محصولات فولادی انجام شده است. ترکب فولادهای آلیاژی و کربنی استاندارد در جدولهای 2 تا 10 نشان داده شده است.
5- سیستم AISI – SAE
ترکیبات فولاد در «موسسه آهن و فولاد آمریکا» AISI و انجمن مهندسین اتومبیل SAE تهیه شده است. آنها برای کدگذاری فولادهای آلیاژی و کربنی و همچنین تعیین محدوده ترکیبات شیمیایی از عددهای چهار رقمی استفاده کردند. فقط دو نوع از فولادهای آلیاژی پنج رقمی می باشند.
بعضی از فولادها با پیشوند E در جدول نشان داده شده و بیانگر این است که فولاد طی مراحل ویژهای در کوره الکتریکی ساخته می شود. در کدگذاری فولادهای الیاژی و کربنی پسوند H نشان دهنده این است که فولاد با قابلیت سختیپذیری معینی ساخته میشود. حرف B در بین رقمهای دوم و سوم فولادهای آلیاژی یا کربنی، مقدار بور فولاد از (0005/0 تا 003/0) را نشان می دهد و همین طور حرف L در بین رقمهای دوم و سوم مقدار سرب فولاد را از (15٪ تا 35٪) نشان میدهد که این مقدار سرب قابلیت ماشین کاری فولاد را افزایش میدهد.
فهرست مختصری از فولادهای آلیاژی و کربنی AISI یا SAEدر جدول 1 نشان داده شده است. دو رقم اول هر سری، مقدار تقریبی عناصر موجود در فولاد به غیر از کربن را نشان میدهد. در کد گذاری چهار رقمی، دو رقم آخر و در کدگذاری پنج رقمی سه رقم آخر مقدار تقریبی کربن را در محدوده مجاز نشان میدهد. به عنوان مثال در فولاد 1035 محدوده کربن را از 98٪ تا 10/1 نشان میدهد. در جدول 1 دو رقم آخر با حروف XX مشخص شده است. در فصلهای بعدی محدوده کربن و تغیرات میزان منگنز، گوگرد و عناصر دیگر این فولادها مورد بررسی قرار میگیرد . جزئیاتی از ترکیبات شیمیایی سری فولادها در جدولهای بعدی نشان داده شده است.
جدول 1 درصد عناصر فولادهای آلیاژی و کربنی استاندارد
6- سیستم شماره کدگذاری واحد
کدگذاری فولادهای استاندارد آلیاژی و کربنی بر اساس AISI یا SAE طراحی شد. اما در حال حاضر، انجمن آمریکائی آزمایش و مواد (ASTM E527) و انجمن مهندسین اتومبیل (SAE J 1086) کدگذاری این فولادها را به روش سیستم شماره گذاری واحد انجام میدهند. شماره فولادهای سیستم UNS و سیستم AISI – SAE در جدولهای 2 تا 10 نشان داده شده است. شماره فولاد UNS را یک پیشوند حرفی و یک عدد پنج رقمی تشکیل میدهد. که حرف G نشان دهنده انواع استاندارد فولادهای آلیاژی یا کربنی است. در حالی که پیشوند H انواع استاندارد فولادهایی را که قابلیت سختیپذیری معینی دارند، نشان میدهد. چهار رقم اول از کد گذاری UNS مشابه کد گذاری سیستم AISI – SAE می باشد، در حالی که رقم آخر (غیر از صفر) ترکیبات اضافی از قبیل سرب و بور را نشان میدهد. بعضی اوقات، عدد 6 برای کدگذاری فولادهایی به کار میرود که طی مراحل ویژهای در کوره الکتریکی ساخته می شود.
اصطلاح فولاد کربنی بدین معنا نیست که دیگر عناصر آلیاژی در این فولاد وجود ندارد. بلکه مقدار عناصر آلیاژی در فولادهای کربنی از محدودیتی خاصی برخوردار است. فولاد کربنی فولادی است که برای رسیدن به الیاژ مطلوب، مقداری عناصر آلیاژی از جمله آلومنیوم (به غیر از اکسیژن زدایی یا کنترل اندازه دانه)، کروم، کبالت، کلومبیوم، (نیوبیوم)، مولیبدن، نیکل، تیتانیم، تنگستن، وانادیوم، زیرکونیوم و دیگر عناصر به آن اضافه شود.
این محدودیتها عبارتند از: (الف) حداقل مقدار مس بیشتر از 40٪ نباشد یا ب) حداقل مقدار منگنز از 65/1، سیلکون از 60٪، مس 60٪ کمتر نباشد. برای افزایش قابلیت سختی پذیری به فولادهای کربنی بور اضافه میشود. (به جدول 2 مراجعه شود). در فولادهای کربنی مقدار کمی عناصر آلیاژی از قبیل نیکل، کروم و مولیبدن وجود دارد. وجود این عناصر غیر قابل انکار است زیرا که از مواد خام گرفته میشوند و در ذوب فولاد از آنها استفاده می شود. مقدار کم این عناصر برای تولیدکنندگان تاثیر بسزایی ندارد. به دلیل خواص متفاوت در ترکیبات فولادهای کربنی این فولادها به طور جداگانه در پنج جدول نشان داده شدهاند.
جدول 2
7- انواع فولادهای سولفور نشده استاندارد
ترکیبات 41 نوع فولاد سولفور نشده استاندارد با حداکثر 0/1 منگنز در جدول 3 نشان داده شده است. به منظور افزایش قابلیت ماشینکاری، بسیاری از این فولاد از 15٪ تا 35٪ سرب اضافی دارند. حرف L بین رقمهای دوم و سوم نشان دهنده این است که فولاد سرب دارد.
به عنوان مثال فولاد سر بدار 1054 را به این صورت 10L54نشان میدهند. این فولاد بور داد (مثل 10 B35) ترکیبات 11 نوع دیگر از فولادهای کربنی استاندارد در جدول 4 نشان داده شده است.
جدول 4
فولادهای کربنی سولفور شده استاندارد
ترکیبات فولادهای کربنی سولفور شده در جدول 5 نشان داده شده است. به منظور افزایش قابلیت ماشینکاری، میزان گوگرد این فولاد تا 33٪ افزایش یافته است. و برای این که قابلیت ماشینکاری این فولادها بیشتر شود به آنها سرب اضافه میشود.
جدول 5
9- فولادهای کربنی سولفور و فسفر شده استاندارد
در «جدول 6» چهار نوع فولاد کربنی نشان داده شده است که میزان فسفر و گوگرد آنها بیشتر از حد معمول است. فقط فولاد 12L14 سولفوره وفسفره شده و سربدار میباشد. تمام شرایط این فولادها (سولفور، فسفره، و سربدار) قابلیت ماشین کاری آنها را افزایش میدهد. فولادهای این گروه با اضافه کردن 15 تا 35٪ سرب تولید میکند.
جدول 6
10- فولادهای آلیاژی
فولادهای آلیاژی فولادی است که میزان عناصر آلیاژی از حدود زیر بیشتر باشد، شامل الف) 65/1 منگنز، ب) 60/0 سیلیسیم، ج) 60/0مس. برای رسیدن به آلیاژی خاص مقدار معینی از عناصر زیر را داشته باشد.
الف) آلومنیوم، ب) کرم، ج) کبالت، د) کولومبیم(نبوبیم)، ه) مولیبدن، و) نیکل) تیتانیم، ح) تنگستن، ط) وانادیوم، ی) زیرکونیوم. در واقع مقدار آلیاژ در فولادهای استاندارد سیستم AISI – SAE و فولادهای آلیاژی از 0/4 فراتر نمیرود. در ضمن این مقدار از مقدار موجود در فولادهای کربن بیشتر است.
11- ترکیبات فولادهای آلیاژی استاندارد
در جدول 7 ترکیبات 58 نوع فولاد آلیاژی وجود دارد. به دلیل تشابه زیاد در بین این فولادها میتوان تعداد آنها را کاهش داد. در هر صورت، برای ساختن محصولات مختلف با خواص که متفاوت لازم است که این قابلیت ساخت و جنبه اقتصادی آنها نیز باید در نظر گرفته شود.
مقادیر ترکیبات فولادهای جدول 7 یکسان نیست. هر کدام از این فولادهای مقادیر مشخصی دارند که بیشتر آنها در مراکز خدمات فولاد وجود دارند. 58 نوع فولاد در جدول 7 مشخص شدهاند که به منظور افزایش در قابلیت ماشینکاری این فولاد، ترکیبات سربی به آن اضافه میشود.
جدول7
12- ترکیبات فولادهای بوردار استاندارد
فولادهای آلیاژی که از 0005/0 تا 003/0 بور دارند در جدول 8 نشان داده شده اند. به دلیل وجود بور در این فولادها، قابلیت سختی پذیری آنها افزایش مییابد.
13- سختی پذیری
همان طوری که قبلا اشاره کردیم با اضافه شدن بور، قابلیت سختیپذیری فولاد افزایش مییابد. قابلیت سختیپذیری فولاد بدین معنا نیست که باید فولاد بر اساس معیار سختی راکول یا برینل سخت شود. به عنوان مثال فولادی که تا HRS40 قابلیت سختیپذیری بالایی دارد. ممکن است فولاد با سختیپذیری بیشتری داشته باشد. قابیلت سختیپذیری فولاد عبارت است از ظرفیت سختی فولاد بیشتر از حداکثر سختی مورد نظر بستگی دارد.
14- نقش کربن
برای رسیدن به حداکثر سختی میزان، کربن موجود در فولاد خیلی مهم است که تاثیر آن در شکل 1 نشان داده شده است. برای دستیابی به این سختی، حدود 60/0 درصد کربن لازم است، اگر چه اطلاعات شکل 1 به صورت تئوری میباشد اما بدین صورت است که قسمتهای نازک صیقلی از دمای آستنیته تا دمای اطاق سرد شدهاند سپس ساختار 100 درصد مارتنزیتی شکل گرفته است. بنابراین شرایط موجود در شکل 1 در عمل به ندرت به وجود میآید. «شکل 2 »سختی بر حسب میزان کربن را بهتر نشان میدهد.
برای دسترسی به حداکثر سختی مهمترین عامل جرم فلز که تند سرمایی شده است. وقتی که قسمتهای نازک سریع حرارت داده میشوند، سرعت سرد شدن بحرانی فولاد افزایش مییابد. سرعت سرد شدن بحرانی سرعتی است که از تشکیل محصولات غیر مارتنزیتی جلوگیری شود.
نمونهای از تاثیر اندازه قطعه بر سختی سطحی فولاد در شکل 3 نشان داده شده است/. برای رسیدن به سختی کامل حدود HRS63 قطر قطعات کوچک in5/0(mm13) می باشد. در حالی که قطر قطعه کاهش مییابد. چرا که سرعت سرد شدن بحرانی این فولاد افزایش نداشته باشد. بنابراین قابلیت سختیپذیری فولاد شکل 3 کم میباشد. فولادهای ساده کربنی قابلیت سختیپذیری پایین و زمانهای سرد شدن کوتاه است. قابلیت سختیپذیری تمام فولادها به طور مستقیم به سرعتهای سرد شدن بحرانی بستگی دارند. با افزایش زمان سرد شدن بحرانی، قابلیت سختیپذیری فولاد هم زیاد میشود. که در این مورد میزان کربن را در نظر نمیگیرند.
جدول 9
15- نقش عناصر آلیاژی
دلیل عمده استفاده از عناصر آلیاژی در فولادهای آلیاژی استاندارد شده این است که قابلیت سختیپذیری این فولادها را افزایش میدهد. این عناصر عبارتند از: الف) منگنز، ب) سیلیکون، ج) کروم، د) نیکل، ه) مولیبدن، و) وانادیوم. و چون عنصر بورکم استفاده میشود آن را به عنوان یک آلیاژ معرفی نمیکنند.
فولادهای آلیاژی یا کربنی که عنصر بور دارند، به فولادهای بورونه شده معروف هستند. به طور کلی عناصر کبالت، تنگستن، زیرکونیوم و تیتانیوم را در فولادهای ابزاری ویژه به کار میبرند.
تاثیر عناصر منگنز، سیلیکون، کروم، نیکل، مولیبدن، وانادیوم بر روی قابلیت سختیپذیری فولادهای یکسان نیست. (تاثیر عناصر آلیاژی وقتی که جداگانه یا با همدیگر در فولاد به کار میروند متفاوت است.) در این زمینه تحقیقات وسیعی انجام شده است که هر چه تعداد این عناصر بیشتر باشد، قابلیت سختی پذیری فولاد افزایش مییابد. که نتیجه این تحقیقات در جدول 7 مشخص شده است. این روش نه تنها باعث نگهداری آلیاژهای کمیاب می شود بلکه کمترین هزینه قابلیت سختیپذیری فولاد افزایش مییابد.
بنابراین قابلیت سختیپذیری فولادهای جدول های 7 و 8 بیشتر از فولادهای کربنی جدولهای 3 تا 6 میباشد. باید به این نکته اشاره شود که قابلیت سختیپذیری در بین فولادهای آلیاژی متفاوت است، به همین دلیل تعداد فولادها زیاد است. واضح است که مهمترین عامل در تشخیص انواع فولادها، قابلیت سختیپذیری فولاد، مراحل ویژهای وجود دارد.
جدول 10 شکل 1
16- روشهای ارزشیابی سختیپذیری فولاد
در زمینه قابلیت سختیپذیری فولاد آزمایشاتی انجام شده است که هر کدام از آنها اهمیت بسزایی دارند. بیشتر این آزمایشات یا کاربرد زیادی نداشتهاند یا این که در موارد خاص از آنها استفاده شده است.
آزمایش تندسرمایی انتهایی
روشی است که به بالاترین درجه تکرار ثابت شده است و به منظور ارزشیابی قابلیت سختیپذیری فولادهای کربنی استاندارد و تعدادی از فولادهای کربن به کار میرود. این آزمایش نسبتا ساده و در عین حال اطلاعات مفیدی را ارائه میدهد.
میلههای قابل کاربرد در آزمایش تندسرمایی انتهایی
معمولا میلههایی که در آزمایش تندسرمایی انتهایی به کار میبرند. In1 (mm4/25) و in4 (mm102) طول دارند. یک حلقه نگهدارنده به قطر (mm5/25) نمونه را از یک طرف نگه میدارد. ( به شکل 4 مراجعه کنید.)
در این آزمایش جریان آب به وسیله یک شیر کنترل می شود، کار این شیر کنترل حجم و سرعت مقدار آب خروجی است. آب با ته نمونه برخورد کرده و فرو میریزد. بدین ترتیب سرعت سرد شدن نقاط مختلف قطعه از قسمت پایین آن به طرف بالا کمتر میشود. به طوری که قسمت بالای قطعه به وسیله هوای ساکن سرد می شود. بنابراین سختی موازی با طول میله تغییرات زیادی خواهد داشت.
شکل 2 و 3 و 4
باید از این تندسرمایی شد، سطح آزمایش در امتداد طول میله عمق in15٪ (mm 381/0) سنگ زده میشود. سپس در امتداد طول فاصله هر in سختی ( بر حسب راکول سیلیکون) اندازهگیری میشود. برای راحتی چنین گیره و همچنین دقت کار، بهتر است که نمونه را با گیره نگه دارند. چنین گیره یا نگهدارندههایی جز متعلقات دستگاه اندازهگیری سختی میبااشد. مرحله بعدی کار، خواندن و ثبت سختیهای اندازهگیری شده بر روی کاغذ است ( همان طور که در شکل 5 نشان داده شده است اگر این آزمایش را برای چند فولاد مختلف انجام دهند نتایج را با هم مقایسه کنند در آن صورت میتوان قابلیت سختی پذیری هر فولاد را تخمین زد. فولادهایی که قابلیت سختیپذیری بالاتری دارند در فاصله مشخص از انتهای میله، سختی بیشتری از خود نشان میدهند. بنابراین منحنیهایی که شیب کمتری دارند، قابلیت سختیپذیری بالاتری دارند. چون در آزمایش سختیپذیری انتهایی اندازهگیری سختی حداکثر تا in2 (mm51) قابل اندازهگیری است. بنابراین در منحنیهای سختیپذیری انتهایی، سختی فقط تا این فاصله اندازهگیری میشود، از طرفی تاثیر آب در تندسرمایی حداکثر تا این فاصله است. و از این فاصله به بعد عملا قطعه در هوا تند سرمایی می شود. منحنی هایی که به صورت خط راست می باشند، نشان دهنده قابلیت سختیپذیری بسیار بالای فولاد هستند، به طوری که این فولاد در هوا کاملا تند سرمایی می شود. نمونه این فولادها، فولادهای ابزار هستند که در بخش بعدی این کتاب به آنها می پردازیم.
17-تغییرات در قابلیت سختیپذیری فولاد
از آنجا که ویژگی قابلیت سختیپذیری نقش اساسی در انتخاب فولاد دارد. به دلیل تنوع این خصومت در فولادهای مختلف تعداد فولادهای آلیاژی و کربنی زیاد است. به طور کلی قابلیت سختیپذیری در فولادهای کربنی استاندارد خیلی کم است. اگر چه تغییرات زیادی به مقدار سختیپذیری در میان انواع فولاد زیاد است. این تغییرات بستگی زیادی به مقدار منگنز فولاد دارد گاهی اوقات میزان عناصر آلیاژی فولاد، مقداری سختیپذیری را تغییر میدهد. در شکل 6 منحنی سختیپذیری فولاد کربنی پرمنگز 1541 نشان داده شده است. این منحنی حداکثر قابلیت سختیپذیری فولاد کربنی را نشان می دهد. در مقایسه با منحنی« شکل 6» منحنیهای سختیپذیری چهار نوع فولاد آلیاژی با 50٪ کربن در شکل 7نشان داده است. اطلاعات داده شده به این نکته اشاره میکند که حداکثر سختی فولاد با توجه به میزان کربن به دست میآید در حالی که تفاوت در میزان عناصر آلیاژی بر روی قابلیت سختیپذیری فولاد تاثیر میگذراند.
18- فولادهای H
به دلیل تغییراتی که در ترکیب شیمیایی فولاد انجام می شود، نباید انتظار داشت که دقت منحنی سختیپذیری این فولاد، مانند شکل 6 و 7 باشد. قابلیت سختیپذیری در شرایط مختلف متفاوت است، نمونه این تغییرات برای فولاد 4150H در شکل 8 نشان داده شده است. این فولاد در دمای 0F1600 (c0870) یکنواخت سازی شده سپس قبل از تندسرمایی انتهایی در دمای 0f 1550 (C0845) آستنیت سازی شده است.
شکل 5و 6 و 7
منحنی های بالائی و1پایینی، محدوده سختیپذیری این فولاد را نشان میدهند. این منحنیها نشان دهنده تغییرات سختی در اثر تغییرات میزان کربن کربن هستند و همچنین تغییرات سختی در اثر تغییرات عناصر آلیاژی را نیز نشان میدهند. اطلاعات لازم درباره سختیپذیری این فولاد در منحنی مشخص شدهاست.
انجمنهای SAE ,AISI در تهیه منحنیهای سختیپذیری فولادهای الیاژی و کربنی (به ویژه فولادهای آلیاژی) نقش عمدهای داشتند. فولادهایی که با قابلیت سختیپذیری تضمین شده فروخته میشوند، به فولادهای H معروف هستند. کدگذاری این فولادها مانند دیگر فولادهای استاندارد می باشد با این تفاوت که پسوند H نشان دهنده فولادیست که محدوده سختیپذیری آن را میتوان مشخص کرد.
19محدوده ترکیبات شیمیایی
اگر چه بیشتر فولادهای آلیاژی را میتوان به صورت فولادهای H خریدار کرد، اما این طور نیست که تمام فولادهای «جدول 3 تا 8» دارای نوع H هستند. فقط فولادهای کربنی و آلیاژی «جدولهای 2، 9 و 10» H میباشند. تولید کنندگان فولاد برای تشکیل فولادهای H ترکیب شییمیایی فولادهای عادی را تغییر میدهند. این تغییر محدوده ترکیبات شیمیایی را تنظیم میکند و این کار باعث میشود که عمل ذوب کاری بر روی محصولات اصلاح شود و از طرفی بر منحنی های قابلیت سختیپذیر تاثیر بگذارد. در هر صورت این تغییرات چندان زیاد نیست که بر خصویات کلی تاثیر بگذارد.
«شکل 8» نمونهای از منحنی سختیپذیری را نشان میدهد. در این بخش حدود قابلیت سختیپذیری فولادهای کربنی و آلیاژی در اثر عملیات حرارتی خاص مشخص شده است.
شکل 8
آلیاژهای کارپذیر منیزیم
1-5 مقدمهای درباره خواص آلیاژهای منیزیم
منیزیم با خلوص بیش از٪ 99/8از نظر تجاری به آسانی قابل حصول است ولی این فلز در حالت غیر الیاژی به ندرت کاربرد مهندسی دارد. این فلز دارای شبکه بلوری شش وجهی است (شکل 5-1) و با توجه به انواع عناصری که با آن محلول جامد می سازند دارای خواص آلیاژی قابل توجهی است. در این ارتباط، آلومینیوم، روی، لیتیم، نقره، زرکونیم و توریم عناصری هستند که در آلیاژهای تجاری منیزیم وجود دارند. سیستم های دوتایی آلیاژی منیزیم با فلزات مهم تجاری به دو گروه تقسیم میشوند. اضافات عناصر آلیاژی به ترتیب کاهش حلالیت اتمی به همراه درصد وزنی آنها در لیست زیر آورده شده است.
اولین عناصر آلیاژی آلومینیوم، روی، منگنز بودند و قطعات ریختگی Zn- Al–Mg به طور گستردهای در خلال جنگ جهانی اول در آلمان استفاده شدند. این آلیاژها در محیطهای خیس و مرطوب دارای مشکل خوردگی بودند تا این که در سال 1925 مشخص شد که با افزودن مقادیر کمی منگنز (٪2/0) مقاومت خوردگی آلیاژ افزایش مییابد. بعدها مشخص شد که علت این افزایش مقاومت خوردگی در اثر حذف آهن و برخی ناخلاصیهای دیگر و تبدیل آنها به صورت ترکیبات بین فلزی بیضرر بوده است. آلیاژهای ریختگی بر پایه Zn- Al–Mg هماکنون نیز به عنوان پایه آلیاژهای ریختگی جهت کاربرد در دمای محیط محسوب میشوند. اولین آلیاژ کارپذیر مورد استفاده آلیاژ ٪15 – Mg برای تولید ورق، قطعات اکسترود شده و فورج شده بود، ولی امروزه این آلیاژ کاربرد ندارد.
در فاصله زمانی بین دو جنگ جهانی، آلیاژهای ریختگی منیزیم با مشکلاتی روبرو بودند زیرا اینها تمایل به داشتن اندازه دانههای بزرگ و متغیر داشتند که اغلب باعث بوجود آمدن خواص مکانیکی ضعیف و تخلخلهای ریز میشد که این خود باعث جهتدار شدن پیش اندازة خواص در قطعات کارپذیر میگردید. مخصوصاً تنش سیلان این آلیاژها در مقایسه با استحکام کششی مقادیر بسیار پائینتری را نشان میداد. در سال 1937، Sauerwald از شرکت IG Farbenindustrie در آلمان کشف کرد که زرکونیم تأثیر بسیار شدید ریزکنندگی دانه بر روی منیزیم دارد، ولی ده سال دیگر طول کشید تا روش قابل اعتمادی برای آلیاژ کردن این فلز با منیزیم بدست آید. عقیده کلی بر این بود که زرکونیم نمیتواند بصورت آلیاژهای تجاری موجود استفاده شود زیرا این عنصر بعلت تشکیل ترکیبات ناپایدار به همراه آلومینیوم و منگنز از محلول خارج میشود. این امر باعث تعریف و بکارگیری یک گروه کاملاً جدید آلیاژهای ریختگی و کارپذیر حاوی زرکونیم شد که دارای خواص مکانیکی بسیار بهتر در دمای محیط و دماهای بالا بود. امروزه این نوع آلیاژها کاربر گستردهای در صنایع هوا فضا پیدا کرده است.
آلیاژهای ریختگی منیزیم مخصوصاً در اروپا در مقایسه با محصولات کارپذیر آن موارد مصرف بیشتری یافته است بطوری که در سالهای اخیر ٪90-85 آلیاژهای تولید شده منیزیم بصورت ریختگی بوده است. قطعات آهنگری شده و اکسترود شده بیشترین کاربردهای آلیاژهای کارپذیر منیزیم را تشکیل میدهند. علاوه بر این، در ایالات متحده امریکا که کارخانجات نورد با ظرفیت بالاتر وجود داشته و بازار بیشتری برای ورقهای ضخیم حکاکی نوری و در صنایع هوا فضا وجود دارد، کاربردهای متعددی برای ورقهای ضخیم منیزیم بوجود آمده است.
بسیاری از آلیژهای منیزیم قابل عملیات حرارتی هستند اگر چه در مقایسه با بعضی آلیاژهای آلومینیم تاثیر این عملیات حرارتی بسیار کمتر است فرایند های رسوب گذاری در این آلیاژها اغلب پیچیده بوده و به صورت کامل شناخته نشده اند. یک مشخصه فرایند پیر شدن در بسیاری از آلیاژهای منیزیم این است که همگی دارای مرحله تشکیل رسوب شش وجهی منظم با ساختاری بلوری هستند که با شبکه منیزیم همبسته است. این ساختار مشابه فاز کاملا شناخته شده است که ممکن است در آلیاژهای پیر شده Al- Cu تشکیل شود و عموما در آلیاژهای حاوی اتمهای با اختلاف اندازه اتمی زیاد دیده می شود . این فاز باعث سختی آلیاژهای منیزیم میشود که در آنها تا حداکثر سختی در دامنه وسیعی از دما وجود دارد. طول محور a سلول CO19 دو برابر محور A زمینه منیزیم است در حالی که طول محورهای C هر دو یکی است. رسوبها به صورت ورقه یا عدسیهایی به موازات امتداد <1000> mg که در صفحات قرار دارد تشکیل می شوند. در این ارتباط لازم است توجه که صفحات متوالی در یک ساختمان مرکب Mg 3X همگی از اتمهای منیزیم تشکیل شدهاند بنابراین انتظار می رود فصل مشترک با انرژی پایین در امتداد این صفحات تشکیل شود زیرا در این ساختمان لازم است تنها دومین اتصالات نزدیک تغییر کنند. این مشخصه ساختمانی است که موجب پایداری نسبی فازی در محدوده وسیعی از دما شده و ممکن است مهمترین فاکتور برای افزایش مقاومت خزشی در آلیاژهای منیزیمی دارای این خاصیت هستند محسوب شوند.
آلیاژهای کارپذیر منیزیم
ساختمان بلوری شش وجهی منیزیم باعث ایجاد محدودیتی بر میزان شکلپذیری این فلز، مخصوصا در دماهای پایین می گردد. در دمای محیط تغییر شکل از طریق لغزش بر روی صفحات قاعده در امتداد متراکم و دوقولوئی شدن در صفحات قطری (هرمی) انجام می گردد. ( شکل 5-1) وقتی که تنش اعمال شده به موازات صفحات قاعده باشد، این نوع دوقولویی شدن فقط در اثر نیروهای فشاری امکانپذیر است، در حالی که در تنشهای عمود بر صفحات قاعده، دوقلویی شدن فقط در کشش انجام میگیرد. در دماهای بالاتر از حدود 0c250 صفحات لغزشی قطری (هرمی) دیگری نیز فعالی میشوند که در نتیجه آن تغییر شکل خیلی آسانتر شده و دوقلویی شدن اهمیت کمتری مییابد. بنابراین تولید محصولات کارپذیر آلیاژهای منیزیم معمولا به صورت کار گرم انجام میگیرد.
محصولات کارپذیر این آلیاژ ها از طریق اکستروژن، نورد و آهنگری پرسی در محدوده دمایی 0c50-300 تولید می شوند و در ارتباط با خواص مختلف در جهات متفاوت در محصولات نهائی چند نکته کلی را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
1-از آنجایی که مدول الاستیک در جهات مختلف شبکه شش وجهی منیزیم تغییرات زیادی نشان نمی دهد، جهات ترجیحی تاثیر نسبتا کمی بر روی مدول محصولات کار شده میگذارد.
2-اکستروژن این آلیاژها در دماهای نسبتا پایین باعث می شود که صفحات قاعده و نیز امتدادهای به موازات تقریبی امتداد اکستروژن متمایل شوند. نورد کردن باعث جهت دادن صفحات به موازات سطح ورق و امتدادهای به موازات امتداد نورد میشود.
3-چون تنشهای فشاری بهموازات صفحات قاعده به آسانی باعث دوقلویی شدن میگردند، بنابراین آلیاژهای کارپذیر منیزیم تنش سیلان طولی پائینتری در فشار نشان میدهند تا در کشش. نسبت این دو تنش بین 5/0 تا 7/0 قرار دارد، و از آنجائی که طراحی ساختارهای سبک وزن به خواص کمانش که خود شدیدا بستگی به استحکام فشاری دارد ارتباط دارد، این نسبت مشخصه بسیار مهم آلیاژهای کار شده منیزیم محسوب میشود. مقدار این نسبت در آلیاژهای مختلف متغیر بوده و با کاهش اندازه دانه افزایش مییابد. زیرا نقش مرز دانهها در کل استحکام به متناسبا بیشتر می شود.
4-مقاوم شدن محصولات کار شده در اثر کار سردی که در آن کشش و فشار متناوب ایجاد میشود میتواند باعث دوقلویی شدن شدید از طریق فشار نماید که کاهش قابل توجهی در خواص کششی ایجاد میکند.
آلیاژهای کار شده منیزیم را نیز مانند آلیاژهای ریختگی آن میتوان به دو گروه بدون زیرکونیم کونیم و حاوی زیرکونیم تقسیم کرد.
آلیاژهای ورق و صفحه
آلیاژهای اولیه به صورت ورق آلیاژهای AZ 31 (Mg – 3 Al – 1Zn – 0/3 Mn) که هنوز هم در دمای محیط و یا دماهای کمی بالا موارد مصرف گستردهای دارند، و آلیاژ MIA (Mg – 1/5Al) که امروزه مصرف کمی دارد بودند. آلیاژ AZ31 از طریق کرنش سختی استحکام مییابد و قابلیت جوشکاری نیز دارد، اگر چه برای به حداقل رسانیدن ترک خوردگی تنشی باید قطعات جوش شده را تنشزدایی کردو استحکام دما محیط بالاتر را میتوان در آلیاژ انگلیسیZK31 (Mg – 3Zn – 0/7Zr) یافت، ولی جوشپذیری آن محدود است. دو آلیاژ کم استحکامتر ZK21 (Mg – 2Zn – 1Mn) و ZE1 (Mg – 1/2Zn – 0/2RE) جوشپذیرند و هیچگونه تنشزدائی نیز نیاز ندارند. آلیاژ ZE10 در بین آلیاژها منیزیم ورقی بالاترین سختی را دارا است.
سیستم Mg – Li به عنوان ورق صفحه بسیار سبک وزن توجه زیادی را به خود جلب نموده است. لیتیم با وزن مخصوص 53/0 سبکترین فلز محسوب میشود و نمودار فازی Mg – Li ( شکل 2-5) نشان میدهد که این عنصر حلالیت حالت جامد بسیار زیاد در منیزیم دارد. علاوه بر آن، برای تشکیل فازی جدید که دارای ساختمان bbc است فقط ٪11 لیتیم نیاز ااست و بنابراین شکلپذیری حالتسرد بسیار زیادی از آن انتظار میرود. بلاخره این که شیب مرز فازی نشان میدهد که برخی از ترکیبات این آلیاژ ممکن است مستعد پیر سختی باشند. تحقیقات اولیه نشان داد که حضور مقادیر کم سدیم در آلیاژهای دو جزئی باعث شکنندگی مرز دانهای میشود، که با استفاده از لیتیم پر خلوص این مشکل رفع می گردد. مشکل دوم این بود که آلیاژهای دو جزئی در دماهای کمی بالا
(0C 70-50) ناپایدار هستند و بیش از حد پیر می شوند که این منجر به خزش شدید تحت بارهای نسبتا کم میگردد. با افزودن عناصر دیگر پایداری بالاتری نیز حاصل میشود، که امروزه ترکیب (Mg – 140Li – 1Al) LA 141 که جوشپذیر است برای ساخت صفحات زرهی و قطعات و اجزا هوا فضائی استفاده میشود. این آلیاژها دارای دانسیته نسبی 35/1 و مدول ویژه یا سفتی (E/d)ای است که پس از برلیم در مقام دوم قرار دارد . با افزودن ٪5/0 سیلیسم به این آلیاژ افزایش دیگری در پایداری دما بالای این آلیاژ حاصل می شود.
آلیاژهای کارپذیر حاوی توریم نیز برای موارد مصرف دما بالا ساخته شدهاند. اولین آلیاژ از این گروه آلیاژ HK31 (Mg – 3Th – 0/6 Zr) است که برای حصول حداکثر مقاومت خزشی باید عملیات حرارتی کامل T6 بر روی آن انجام گیرد. در یک آلیاژ دیگر HK21 (Mg – 2Th – 0/6 Mn) کار سرد قبل از پیر کردن (حالت T8) باعث افزایش استحکام در دماهای تا 0C35 میشود. آلیاژ انگلیسی ZTY (Mg 0/75 Th– 0/5Th – 0/6 Zr) دارای خواس خزشی قابل مقایسه با آلیاژهای HM 21 , HK31 است، ولی دارای این مزیت است که به هیچ گونه عملیات حرارتی نیاز ندارد. هر سه این آلیاژها جوشپذیر هستند.
در مورد آلیاژهای ورقی، تغییر شکل سرد محدودی میتوان اعمال نمود و حداقل شعاع خمش آنها در حالت آنیل از 5 تا T 10 و در حالت نورد سخت شده از 10 تا T 20 متغیر است، که T ضخامت ورق را نشان میدهد. بنابراین برای حتی یک عمل ساده تغییر شکل ترجیح داده می شود از تغییر شکل گرم در محدوده دمای 0C 350-230 استفاده شود. این در شرایط میتوان ورق را از طریق پرس کردن، کشش عمق، چرخکاری و سایر روشهایی که در آنها از تجهیزات و ماشینآلات نسبتا کم قدرت استفاده می شود تغییر شکل داد.
آلیاژهای اکستروژنی
انواع مختلف آلیاژهای اکستروژنی بر پایه Mg – Al – Zn حاوی 1 تا 8 درصد آلومینیوم مورد استفاده قرار می گیرند که از بین آنها با استحکام ترین آلیاژ AZ81 (Mg-8 Al-1 Zn -0/7Mn است که اگر بعد از تولید عملیات حرارتی شود تا حدی پیر سخت میگردد. آلیاژ AZ 61 در انگلستان به عنوان یک آلیاژ سبک با موارد استفاده عموم شناخته شده است. یک ترکیب خاص از این نوع آلیاژها که به عنوان آلیاژ قوطی سازی ساخته شده است در راکتورهای اتمی Magnox انگلستان که با گاز خنک می شود مورد استفاده قرار گیرد. این آلیاژ دارای ترکیب Mg -0/5 Al – 0/005Be است و قوطیهای المانهای سوخت راکتور را به همراه فینهای خنک کننده از این جنس از طریق اکستروژن ضربه ای ( شکل 22-5) و یا از طریق ماشینکاری قطعات اکسترود نشده فیندار تولید میشود. شکل مارپیچی قطعه از طریق پیچش گرم قطعه اکسترود شده حاصل میشود. آلیاژ منیزیم برای این منظور به این دلیل انتخاب شده است که این فلز دارای سطح مقطع جذب نسبتا کمی برای نوترونهای حرارتی بوده (59٪ بارنز) در برابر خزش و خوردگی توسط محیط سرد کننده دیاکسید کربن در دمای عمل (0C 420-180) مقاوم بوده و بر خلاف آلومنیوم، با سوخت اورانیوم ترکیب نمی شود. افزودن آلومنیوم به این آلیاژها باعث مقاوم شدن محلول جامد میگردد در حالی که مقادیر بسیار کم برلیم مقاومت اکسیداسیون را افزایش می دهد.
آلیاژ ZK61 (Mg – 6Zn – 0/7 Zr) که معمولا پس از اکسترود شدن پیر می شود در بین کلمه آلیاژهای منیزیم بالاترین استحکام تسلیم دما محیط را نشان میدهد. این آلیاژ دارای این مزیت است که استحکام کششی و فشاری آن بر هم منطبق است. آلیاژهای ZK21 و ZM21 (Mg – 2Zn – 1Mn) با مقدار روی کمتر در مواردی که سرعت اکستروژنی بالاتری ( مثلا 40 متر در دقیقه) لازم است استفاده گسترده ای دارند. بالاترین استحکام آلیاژهای کار شده منیزیم برای ترکیب ZM61 (Mg – 6Zn – 10 Mn) به صورت میلههای اکسترود شده عملیات حرارتی شده گزارش گردیده است. ای آلیاژ پیر سختی بالائی را نشان میدهد. عملیات حرارتی انحلال در 0C420 سریع سرد کردن و سپس پیر کردن دوبله در زیر و بالاتر از منحنی مناطق GP ( 24 ساعت در 0C90 و 16 ساعت در 0C180) منجر به خواص کششی زیر میگردد. تنش سیلان MPa 340، استحکام کششی MPa 385 به همراه درصد تغییر طول معادل ٪8 خواص مشابهای نیز در آلیاژ جدید بر پایه سیستم Mg , Zn. Cu دیده میشود که دارای این مزیت نیز هست که در مقایسه با آلیاژ ZM61 دارای سرعت اکستروژن بالاتری است. این آلیاژ ZCM 110(Mg- 6/5 ZN- 1/25 Cu – 0/75 Mn) است که به آن عملیات حرارتی T6 و عملیات حرارتی انحلال به مدت 8 ساعت در 0C435 کوئنچ کردن در آب گرم، پیر کردن به مدت 24 ساعت در 0C200 داده میشود. این آلیاژها از نظر نسبت استحکام به وزن قابل مقایسه با برخی از پر استحکامترین آلیاژهای کار شده آلومنیوم هستند.
در دماهای بالا، الیاژهای توریم دار (Mg -3Th – 1Mn) HM 31 , Hk 31 برای ساخت قطععاتی که تا 0C350 مقاومت خزشی دارند استفاده می شود، که آلیاژ دوم در دماهای 0C425 نیز به مدت کوتاه پایدار است.
آلیاژهای آهنگری
قعطات آهنگری شده آلیاژهای منیزیم بخش نسبتا کوچکی از محصولات منیزیمی را تشکیل میدهند و عموما در جایی استفاده میشوند که نیاز به قطعات سبک دارای شکل پیچیده با استحکامی بالاتر از استحکام قطعات ریختگی باشد. بنابراین سعی میشود برای قطعات آهنگری شده از آلیاژهای پراستحکام AZ 8 یا ZK 60 برای کابردهای دما محیط، و از آلیاژهای HM 21, Hk 31 برای کاربردهای دما بالا استفاده شود. برای آهنگیری این آلیاژها از دستگاه پرسی بیشتر از چکشی استفاده میشود . معمولا قبل از آهنگری قطعات آنها را اکستروژن اولیه میکنند تا ساختار را ریز نمایند.
بي ترديد «فرانك لويدرايت» از ميان تمام معماران معاصري كه كارشان از قرن نوزدهم آغاز شد دور انديش تر بود.
وي نابغه اي بود كه چشمه ي فياض قريحه اش هرگز به خشكي نگرائيد و استعدادش به وصف نمي آيد. كار وي از اعصار مختلف به خصوص از معماري ديرين خاور دور متاثر بود. اما نه به شيوه ي ديگر معماران قرن نوزدهم كه تقليد را بهانه ي عدم ابتكار كرده بودند بلكه مانند «ماتيس» نقاش فرانسوي كه از هنر زنگي الهام گرفت و اين الهام با درك و تاثري عميق همراه بود. با اين همه كار »رايت» بيشتر از كار هر معمار آمريكائي ديگر روحيه ي سرزمين خود را داشت. فهميدن كارهاي «رايت» محتاج مطالعه اي دقيق و عميق است و درك شخصيت قوي وي كه در هر نكته اي از كارهايش تجلي داشت به آساني ممكن نيست.
اثرات قرن نوزدهم هنوز در «رايت» باقي بود اما وي به تنهايي به آن كه نقاشان و مجسمه سازان معاصر وي او را ياري كرده باشند تصوري نو در معماري آفريد.
تاثير معماران آمريكايي بر «رايت»:
به سال 1887 هنگامي كه «رايت» در شيكاگو آغاز كار كرد اين شهر سر چشمه ي معماري جديد بود. وي در كارگاه دو نفر از بهترين معماران و مهندسان آن زمان «لوئي سالون» و «دنكمارادلر» كه اولي را «استاد محبوب » و دومي را «كهن سرور بزرگ» مي ناميد، در زماني كه اين دو در كمال قدرت خلاقه ي خود ساختمان (اديتوريوم) را مي ساختند شاگردي كرد.
بدين ترتيب مكتب معماري شيكاگو در شكفته ترين ايام خود بر جواني وي تاثير گذاشت؛ با اين همه «رايت» مستقيماً دنبال كارهاي اين مكتب را نگرفت. استفاده از امكانات ساختماني جديد و مصالح تازه به عرصه ي معماري «رايت» خانه سازي، سال ها بعد وارد شد.
از اين رو شايد بتوان گفت وي محافظه كار بود و بيشتر دنباله ي راهي را گرفت كه «ريجارسن» رفته بود تا »سالون» تازه در دهه ي سوم قرن بيستم وقتي كه استفاده از بتن مسلح در اروپا رواج كامل يافته بود وي – چنان كه خود گفته است – براي نخستين بار اين ماده را (به اندازه اي كه به حساب آيد) در يكي از خانه هائي كه ساخت بكار برد. دليل اين مطلب عدم كفايت «رايت» نبود؛ بلكه تمايل و اراده شخصي او بود.
آن دسته از معماران اروپائي كه رهبري نهضت نو را در آن قاره به عهده داشتند به سرعت معناي كارهاي «رايت» را دريافتند و آن را پذيرفتند. به سال 1908 «كونوفرانكه» استادي آلماني كه جزء برنامه ي مبادلات فرهنگي دو كشور آلمان و آمريكا در دانشگاه هاروارد زيبايي شناسي تدريس مي كرد «رايت» را ملاقات كرد . نتيجه ي اين ديدار كتابي قطور درباره ي «رايت» به زبان آلماني شد كه به سال 1910 در آلمان منتشر گشت.
كتاب كوچكتر ديگري از همين نويسنده به سال 1911 به دنبال كتاب نخستين در آلمان طبع شد كه تعداد فراواني از آن به فروش رسيد. اين دو كتاب مقدمه ي آشنايي اروپائيان با كار «رايت» شد. بي مناسبت نيست ياد آور شويم كتاب نخستين به دليل جامع بودن خود تاكنون بي نظير مانده است.
دليل اين كه «رايت» به تنهايي از همه معماران هم دوره ي خود پيشتر بود چيست؟ و چرا ساختمان هاي وي حتي آنها كه در دم واپسين ساخت بر معماري تأثير فوق العاده دارند؟ پاسخ به اين دو سوال چندان مشكل نيست. در ستيز با كهنه پرستي، مشكلات «رايت» در مقايسه با مشكلات معماران اروپائي كمتر بود. وي در ناحيه ي غرب مركزي آمريكا زاده شد و در سايه ي حمايت شهري چون شيكاگو بود كه مركز رفيع ترين كارهاي آن زمان بود.
خانواده لويد رايت (1889)
فرانک ايستاده در کنار در ورودي (متولد 1867)- پايين سمت راست پدر - در ميان درگاه مادر بزرگ - در وسط عکس مادر فرانک لويد رايت .
بي ترديد فرانک لويد رايت از ميان تمام معماراني که کارشان را قرن نوزدهم آغاز شد دور انديش تر بود وي نابغه اي بود که چشمه فياض قريحه اش هرگز به خشکي نگراييد واستعدادش به وصف نمي آيد کار وي از اعصار مختلف به خصوص از معماري ديرين خاور دور متاثر بود اما نه به شيوه ديگر معماران قرن نوزدهم که تقليد را بهانه عدم ابتکار کرده بودند بلکه مانند ماتيس نقاش فرانسوي که از هنر و زندگي ايراني الهام گرفت و اين الهام با درک و تاثير عميق بود .
با اينهمه کار رايت بيشتر از کار هر معمار امريکايي ديگر روحيه سرزمين خود را داشت .فهميدن کارهاي رايت محتاج مطالعه دقيق وعميق است ودرک شخصيت قوي وي که در هر نکته اي از کارهايش تجلي داشت به آساني ممکن نيست اثارت قرن نوزدهم هنوز در رايت باقي بود اما وي به تنهايي بي آنکه نقاشان و مجسمه سازان معاصر وي اورا ياري کنند تصوري نو در معماري آفريد.
به سال 1887 هنگامي که راست در شيکاگو آغاز به کار کرد اين شهر سرچشمه معماري جديد بود وي در کارگاه دونفر از معماران و مهندسان آن زمان "لوئي ساليوان "و " دنکلمار ادلر" که اولي را استاد محبوب و دومي را کهن سرور بزرگ مي ناميد در زماني که اين دو در کمال قدرت خلاقه ساختمان (اديتوريم ) را مي ساختند شاگردي مي کرد .
به اين تريسب مکتب شيکاگو در شکفته ترين ايام خود بر جوان وي تاثير گذاشت با اين همه رايت مستقيما دنبال کارهاي اين مکتب را نگرفت استفاده از امکاات ساختماني جديد و مصالح تازه به عرصه معماري رايت –خانه يازي – سالها بعد وارد شد .
از اين رو مي توان گفت که وي محافظه کار بود و و بيشتر ئنباله روي راهي بود که ريچاردسن رفتهبود تا ساليوان تازه در دهمه سوم قرن بيستم که بتن مسلح به طور کامل در اروپا رواج يافته بود وي – چنانچه که خودگفته است –براي نخستين بار اين ماده را در يکي از خانه هايي کهساخت به کار برد دليل اين مطلب عدم کفايت رايت نبود بلکه تمايل و اراده شخصي وي بود .
اولگنا لويد رايت (همسر فرانک لويد رايت)
آن دسته از معماران اروپايي که رهبري نهضت نو را در آن قاره به عهده داشتند به سرعت معناي کارهاي رايت را يافتند به سال 1908 " کونو فرانکه " استادي آلماني که جز برنامه مبادلات فرهنگي دو کشور آلمان و آمريکا در دانشگاه هاروارد زيبايي شناسي تدريس ميکرد رايت را ملاقات کرد و نتيجه اين ديدار کتاب قطوري در باره رايت به زبان آلماني شد . که به سال 1910 در آلمان منتشر شد کتاب کوچکتر ديگري از همين نويسنده به سال چاپ شد که 1 تعداد فراواني از اين کتاب به فروش رسيد و اين دو کتاب مقدمه آشنايي اروپائيان با کار رايت شد بي مناسبت نيسا که ياد آور شويم که کتاب نخستين به دليل جامع بودن خود تاکنون بي نظير مانده است .
دليل انکه رايت بيشتر از معماران هم دوره خود بود چيست ؟ چرا ساختمانهاي وي حتي آنهايي که در دم واپسين ساخت بر معماري تاثير فوق العاده دارند پاسخ اين دو سوال چندان مشکل نيست در ستيز با کهنه پرستي مشکل رايت در مقايسه با مشکلات دگر معمارن اروپايي کمتر بود وي در ناحيه غرب مرکزي آمريکا زاده شد و وي در سايه حمايت شهري چون شيکاگو که مرکز رفيع ترين کارهاي آن زمان بود.
از آعاز توجه رايت معطوف مسئله اي شد که سراسر عمر مورد توجه وي بود ساختن خانه بعنوان ماوايي براي زندگي .
سنت عمومي امريکاييان در اين مورد متالهايي که " سالون " بوجود آورده بود و روح هنرمندانه اي ريچاردسن به خانه سازي داده بود در اختيار رايت قرار گرفت اما راز کار وي در اين است که در سنت خانه سازي امريکاييان عواملي را که براي اساس معماري آينده اهميت داشت باز شناخت و نسبت به اين عوامل اساسي بي تفاوت نماند بلکه به قدرت نبوغ خويش بر انها عوامل تازه تر افزود و انچه را که به وي رسيده بود وي پيشتر برد .
هر چهل سال يکبار يا چيزي در اين حدود معماران مدرن خود را با مفاهيم وسبک هاي زيست محيطي در گير ميکنند رايت تلاش فراواني در اين زمينه کرد تا جايي که دريک سخنراني پنجاه و دو تعريف از معماري ارگانيک ارائه نمود آن را با تعابيري نظير پلان آزاد – فضاي ازاد – آزادي از قيد و بندها – و در لحظات احساسي خود عشق ازاد معرفي ميکرد معماري ارگانيک خردگرا در قرن نوزدهم در ميان مهندسان ومعماران آرت نو مبلغان و طرفداراني داشت در قرن بيستم توسط معماراني نظير هوگو- هرينگ آلماني در لبه مدرنيسم جاي گرفت ولي هرگز تنوانست در سنت مدرن نفوذ کند به طوري که حتي انسان گراياني چون آلوار آلتو سيستم ابراز گرايانه خود را تنها به عنوان عنصر کوچکي در زيبايي کلي کارهايشان حفظ نمود .
قوس ها فرم ها و موج هاي طبيعي به زير سيگاري ها دستگيرههاي در و در بعضي از مواقع فرم هاي اکوستيکي که از لحاظ منطقي و اقتصادي قابل توجيه باشند محدود بود به طور کلي ذهنيت غالب يک ذهنيت جبرگرايانه بود .
اندیشه ی هایدگر در باب معماری –( کریستین نوربرگ شولتز)
هایدگر هیچ متنی در باب معماری از خود به جا نگذاشته است . با وجود این ، معماری نقش مهمی در فلسفه ی او دارد .مفهوم هستی – در – عالم (being- hn- the- world) او به محیط ساخته ی دست بشر اشاره دارد ، و زمانی که او از "شاعرانه زیستن " (dwelling poetically) سخن می گوید ، صریحا به هنر ساختن باز می گردد . بنابراین ، تاویلی از اندیشه هایدگر درباره ی معماری شامل بخشی از تفسیر ما از فلسفه ی او می شود . چنین تاویلی در عین حال امکان دارد به ما در فهم بهتر مشکلات پیچیده ی محیطی عصرمان یاری بخشد .
او در مقاله ی خود با عنوان " سرچشمه ی اثر هنری " (The origin of the work of art ) مثال مهمی از معماری آورده است که ما می توانیم آن را نقطه ی اغاز پژوهش هایمان قرار دهیم . در عبارت مورد بحث می نویسد : « یک اثر معماری ، مثلا یک معبد یونانی ، چیزی را به تصویر نمی کشد . این بنا صرفا آنجا در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف ایستاده است . بنای معبد سایه ی خدا را در میان گرفته است ، در این پوشیدگی و خفا می گذارد تا سایه ی خدا از میان ستونهای تالار روباز در حریم مقدس محوطه ی اطراف منتشر شود . به واسطه ی معبد ، خدا در معبد حضور می یابد . حضور خدا ، فی نفسه ، گستره و محدوده ی ان محوطه ، به مثابه حریمی مقدس ، است . اما معبد و حریم آن در فضای بی کران اطراف پراکنده و محو نمی شوند . بنای معبد وحدت آن مدارها و نسبت هایی را فراهم می اورد که در آنها ولادت و مرگ ، مصیبت و نعمت ، نصرت و ذلت ، استقامت و انحطاط و صورت و مسیر سرنوشت آدمیان رقم می خورد . گستره ی قلمروی این روابط ، همانا عالم این قوم تاریخی است . برآمده از این عالم و در متن آن ، این قوم ، برای انجام دادن رسالت خود ، به خود باز می اید .
« بنای معبد ، ایتاده در آنجا ، بر تخت سنگین صخره منزل می کند . این استقرار سیاهی شالوده ی بی شکل و بی نیاز صخره را از اعماق بیرون می کشد . بنای استوار معبد ، ایستاده در آنجا ، در برابر تازیانه های توفان سینه سپر کرده و این گونه قدرت قهار او را عیان می کند . برق و فروغ سنگ ها را گویند از فضل خورشید است ، اما ف از سنگ و صخره است که روشنی روز، گردون آسمان و ظلمت شب رخ می نماید . قامت بلند و استوار معبد ، جامه ی نامریی هوا را جلوه گر می سازد . بنیان خلل ناپذیر معبد ، پیشاروی افت و خیز امواج دریا ، چون کوه ایستاده و از قبل سکون این یک ، جوش و خروش آن یک نمایان می شود و نیز درخت و چمن ، گاو و عقاب ، مار و زنجره ریخت و پیکر خاص خود را یافته و بدین سان همانگونه که هستند ظاهر می شوند . نفس این بر آمدن و بالیدن را ، در کل ، یونانیان از دیرباز فوزیس (phusis ) می نامیدند .این لفظ در عین حال چیزی را روشن می سازد که انسان در متن آن و بر پایه ی آن باشیدن خود را پی می ریزد . ما این بستر را زمین می نامیم . اینجا مراد از زمین نه آن توده جرم رسوبی و نه آن سیاره ی موضوع بحث ستاره شناسی است . زمین آن چیزی است که بالندگی هر آنچه بالنده است به مثابه بالنده در آن پناه می گیرد . در ذات هر بالنده ای ، زمین به مثابه مامن حضور دارد .
« معبد ایستاده در آنجا ، عالمی را می گشاید و در همان حال آن را به روی زمین می نشاند ، و به این طریق ، زمین به عنوان سرزمین اجدادی ما ، وطن مالوف ما ، ظهور می کند . اما هرگز انسان ها و حیوانات ، گیاهان و چیزها ، همچون برابر نهاده های تغییر ناپذیر ، پیش دست و شناخته شده نیستند که برای معبد ، که خود آن نیز روزی به جمع حاضران در آنجا پیوسته است ، محیط مناسبی را فراهم آورند . ما به آنچه هست بهتر می توانیم نزدیک شویم ، اگر به همه چیز وارونه بیاندیشیم ، البته به شرط آن که ابتدا بینش آن را به دست آورده باشیم که چگونه امور به گونه ای دیگر رو به سوی ما می گردانند . صرف وارونه کردن ، به خودی خود حاصلی ندارد .
« معبد ، با استقرارش در آنجا ، ابتدا چهره ی چیزها را به آنها می بخشد و سپس چشم اندازها انسان ها را نسبت به خودشان پدید می اورد » .
این عبارات به ما چه می گویند ؟
برای پاسخ دادن به این پرسش ، نخست ناگزیریم سیاق این عبارت ها را بررسی کنیم .اگر هایدگر از معبد مثال می اورد ، او قصد دارد تا ماهیت اثر هنری را روشن سازد . او از روی عمد و با تامل اثری را برای توصیف برگزیده که « نمی توان آن را چیزی بازنمایی شده تلقی کرد » . یعنی ، اثر هنری بازنمایی نمی شود ، بلکه حضور می یابد ؛ یعنی چیزی را به حضور می اورد . هایدگر به این چیز "حقیقت" می گوید . این مثال به علاوه نشان می دهد که ، طبق نظر او ، یک بنا اثری هنری هست یا باید باشد . بنا ، به مثابه اثری هنری ، از " حقیقت گهداری می کند." اما پرسش این است که چه چیزی نگهداری می شود ؟ و چگونه این امر عملی می شود ؟ عبارت پاسخ هر دو پرسش را روشن می کند ، اما برای فهم بهتر این موضوه ناچاریم به دیگر نوشته های هایدگر نیز رجوع کنیم .
" چیستی " در پرسش ما شامل سه مولفه است . نخست ، معبد " خداوند را به حضور می آورد " . دوم ، عوامل موثر بر "تقدیر بشر" را " کنار هم می اورد " . و سرانجام ، معبد تمامی چیزهای روی زمین را " قابل رویت می سازد " : صخره ، دریا، هوا، گیاهان و حیوانات و حتی روشنایی روز و تاریکی شب را . روی هم رفته ، معبد " عالمی را می گشاید و در همان حال آن را بر روی زمین می نشاند " و با این عمل ، " حقیقت را در اثر جای می دهد " .
برای درک تمامی اینها ، باید به پرسش دوم ، یعنی به " چگونگی" این امر توجه کنیم . هایدگر چهار مرتبه تکرار می کند که معبد با " ایستادن در آنجا " آنچه را بایسته است انجام می دهد . هر دو واژه ، یعنی ایستادن و آنجا ، مهم اند . معبد در هر جایی نمی ایستد ، معبد در آنجا می ایستد ، " در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف " . عبارت " صخره – دره ای پر شکن و شکاف " به یقین برای قشنگی آورده نشده است ، بلکه نشان می دهد که معابد در مکانهای ویژه و ممتازی بنا می شوند . به واسطه ی بناست که مکان دارای " گستره و محدوده" می شود، و به این طریق است که " ساحتی مقدس" برای خداوند شکل می گیرد . به عبارت دیگر ، مکان معین معنایی پنهانی در بر دارد که معبد آن را آشکار می کند . این که چگونه ساختمان تقدیر آدمی را رقم می زند روشن نیست ، اما مشخص است که این عمل ، هم زمان با جای گرفتن خداوند در خانه رخ می دهد ؛ یعنی ، تقدیر آدمی صمیمانه با مکان پیوند دارد . سرانجام آشکارگی " زمین" با "استقرار" معبد مراقبت می شود .. بدین سان ، معبد روی بستر زمین "تکیه می زند" ، به سوی آسمان "قیام می کند" و با انجام این عمل "چهره ی چیزها" را به آنها می بخشد . هایدگر در عین حال تاکید می کند که معبد صرفا به آنچه در آنجا هست "اضافه" نشده ، بلکه این بناست که از آغاز امکان ظهور چیزها را آنگونه که هستند فراهم می آورد. تاویل هایدگر از معماری به مثابه "استقرار حقیقت در اثر" ، جدید و در عین حال گیج کننده است. امروزه ، ما بنا به عادت به هنر از جنبه ی بیانگیری و بازنمایی می اندیشیم و "انسان" یا "جامعه" را سرچشمه ی آن میدانیم . اما هایدگر تاکید می کند که « این عامل انجام کار نیست که باید شناخته شود، بلکه واقعیت وجودی ساده ی آن است که توسط اثر گشوده می شود».
این واقعیت ، هنگامی که عالم گشوده می شود تا به چیزها "چهره"هایشان را ببخشد ، آشکار می شود .بدین قرار ،"عالم" و "چیز" مفاهیمی به هم وابسته اند و برای درک هرچه بهتر "نظریه ی " هایدگر ما ناگزیریم به این مطلب توجه داشته باشیم ...
هیدگر، در "سرچشمه ی اثر هنری" هیچ تبیین واقعی ای ارائه نمی دهد و حتی تاکید می کند که « اینجا ، تنها ماهیت عالم قابل نشان دادن است ». اما او ، در هستی و زمان ، عالم را از دیدگاه موجود شناختی (ontically) به عنوان کلیت چیزها ، و از منظر بوده شناختی (ontologically) ، به مثابه هستی آنها توصیف می کند . به ویژه ، عالم به معنای جایی است که بشر در آن می زید . او در نوشته های بعدی خود ، علاوه بر این ، تفسیری از اینجا ، به مثابه "چارگانگی" (fourfold) زمین و آسمان ، میرایان و خدایان ، ارایه می دهد . مجددا ما احساس سردرگمی می کنیم ، چرا که عادت کرده ایم به عالم بر حسب ساختارهای فیزیکی ، اجتماعی و فرهنگی بیندیشیم . ظاهرا ، هایدگر قصد دارد این حقیقت را ، که عالم زندگی روزمره ی ما واقعا از "چیزهای " غیر انتزاعی شکل گرفته است و نه از انتزاعات علمی ، یادآوری کند . از این رو ، می گوید : « زمین سرچشمه ی نعمت ، رشد ، باروری ، سرشار از آب و سنگ ، منشا گیاه و حیوان است ... آسمان مسیر حرکت خورشید ، مسیر ماه و اهله ی آن ، جایگاه درخشش ستارگان ، فصل های سال ، فلق و شفق روز ، سیاهی و ظلمت شب ، اعتدال و نامساعدی هوا ، گردشگاه ابرها و ژرفای لاجوردی اثیر است .
« ایزدان پیام آوران اشارتگر ربانیت اند . به واسطه قدرت قدسی اش ، خداوند آنگونه که هست ظاهر می شود ، که او را در مقایسه با سایر موجوداتی که هستند برتری می بخشد .
« میرایان آدمیانند . آنان میرا خوانده می شوند چرا که می توانند بمیرند . مردن یعنی توانایی مرگ به مثابه مرگ».
« هر یک از این چهار تایی همانی است که هست ، چرا که آن سه دیگر را "منعکس" می سازد ». آنها همگی در این "بازی انعکاسی آینه ای" که عالم را برقرار می کند ، به یکدیگر متعلق اند . این بازی انعکاسی چه بسا به عنوان "مابین" گشودگی (open between) فهمیده شود ، یعنی در آنجا چیزها آن گونه که هستند ظاهر می شوند . هایدگر ، در خطابه ای در باب "یوهان پیترهبل" ، درباره قرار گرفتن انسان "مابین زمین و آسمان، بقا و فنا ، شادی و غم ، اثر و واژه " سخن می گوید و از آن به عنوان "مابین چندگانگی" (multivarious between ) عالم نام می برد . بدین طریق روشن می شود که عالم هایدگری، همانگونه که در بحث از معبد یونانی گفته شد ، تمامیتی غیر انتزاعی است . به جای آنکه وجود به عنوان عالم مبهمی از مثل درک شود ، به عنوان چیزی که اینجا و حالا داده شده است فهمیده می شود .
عالم به عنوان تمامیت چیزها ، مجموعه صرف عینیات نیست . زمانی که هایدگر چیز را به مثابه تجلی چارگانگی درک می کند ، او معنای اصلی "چیز" را به مثابه "گرد اورنده"( gathering) زنده می کند . به این اعتبار می گوید :« چیزها میرایان را با عالم ملاقات می دهند . »هایدگر در عین حال مثالی برای روشن کردن ماهیت چیز ارائه می دهد . یک کوزه سفالی یک چیز است ، همانگونه که یک پل یک چیز است و هریک چارگانگی را به طریق خودش گرد می آورد . هر دو مثال به موضوع بحث ما مربوط اند . کوزه قسمتی از "کالایی" است که محیط بشر را پدید می اورد ، همانگونه که پل ساختمانی است که خصوصیات گسترده تری از محیط را آشکار می سازد . لذا هایدگرمی گوید :« پل زمین را همچون سرزمین ، در اطراف رودخانه گرد می اورد ... پل تنها دو ساحل از پیش بوده را به هم متصل نمیکند . و دو کناره ی رود فقط زمانی چون دو کناره نمایان می شوند که پل از روی رودخانه بگذرد». بنابراین ، پل مکانی را به حضور می اورد ، در همان زمانی که عناصرش به عناون آنچه هستند ظاهر می شوند . واژه "زمین" و "سرزمین" در اینجا صرفا مفاهیم زمین شناختی نیستند ، بلکه بر این امر دلالت دارند که "چیزها" در خلال ویژگی گرد هم آورندگی پل آشکار می شوند . زندگی بشر روی زمین "استقرار می یابد"(Take place) و پل این حقیقت را آشکار می سازد .
آنچه هایدگر قصد روشن کردن آن را در مثالش دارد "چیز بودگی" چیزهاست ، یعنی عالمی که آنها را گرد هم می اورند . او در هستی و زمان ، شیوه به کار رفته را "پدیدار شناسی" نامیده است .بعدها او واژه Andenken(اندیشیدن) را ارائه داد تا نشان دهنده ی آن نوع از "اندیشیدن اصیلی" باشد که لازمه ی آشکار کردن چیز به مثابه گرد آورنده است .
در این نوع اندیشه ، زبان ، به عنوان سرچشمه فهم ، نقش اصلی ایفا می کند .
هنگامی که هایدگر "سرچشمه ی اثر هنری " را نوشت هنوز به مفهوم چارگانگی دست نیافته بود ، اما در توصیف معبد یونانی همه ی عناصر حضور دارند: خداوند ، انسان ، زمین و ( تلویحا ) آسمان . معبد به منزله یک چیز ، با همه آنها نسبتی برقرار میکند و آنها را آنگونه که هستند ظاهر میسازد ، در همان حالی که انها در "یگانگی ساده ای " به وحدت میرسند . معبد ساخته ی بشر است و از روی تامل برای آشکارگی عالم خلق شده است . پدیده های طبیعی نیز چارگانگی را گرد هم می اورند و در پی تاویلی برای آشکار ساختن چیز بودگی آنان اند . این آشکارگی در شعر و همچنین در زبان ، که "خود در مفهوم نمادینش شعراست" ، رخ میدهد .«زبان ، با نامیدن موجودات برای اولین بار ، آنها را ، نخست بار ، هم به واژه می اورد و هم به ظهور میرساند ».
آخرین عبارت نقل قول نشان میدهد که به منظور دست یافتن به نظریه ی هایدگر در باره ی هنر ناگزیریم تلقی او از مفهوم زبان را نیز دریابیم . از آنجایی که او هنر را به مثابه بازنمایی نمی پندارد ، نمی تواند این تاویل از زبان را به عنوان ارتباط دهنده ای بر پایه ی عادات و رسوم بپذیرد . زمانی که چیزها نخستین بارنامیده می شوند ، آنها آنم گونه که هستند تشخص می یابند . پیش از این ، آنها صرفا پدیده هایی گذرا هستند ، ولی نامیدن آنها "حفظ میکند" و عالم گشوده می شود . زبان از این رو "هنر اصیل" است و « آنچه را انسان تاریخی طرح میکند آشکار میسازد .این زمین است و برای انسان تاریخی زمین او ، سرزمین خود آشکاری است که در آن او با دیگران و با هر آنچه هست ، حتی با آنچه هنوز برای او در خفاست ، آرامش میگیرد . اما ، این عالم انسان است که بر تقوای رابطه ی او با آشکارگی هستی حکم فرماست ». این عبارت اهمیت دارد ، چون به ما می گوید زمین و عالم انسان تاریخی همان هایی هستند که هستند ، زیرا آنها در کل به این زمین و عالم مرتبط اند .
زبان عالم را با ذکر واژه ی عالم نگهداری میکند ؛ بنابراین ، هایدگر زبان را به مثابه "سراچه ی هستی" معنی میکند .بشر در زبان "می باشد"( dwells )؛ یعنی ، هنگامی که او زبان را می شنود و بدان پاسخ میدهد ، عالمی که او هست گشوده می شود و وجود اصیل موجودیت می یابد . هایدگر این امر را "باشیدنی شاعرانه" می نامد . بنابراین می گوید :« اما در کجا ما انسانها داده هایی در مورد ماهیت باشیدن و شعر به دست می آوریم؟... ما ان را در زبان (به دست می آوریم .)البته، صرفا و تنها زمانیکه ما ماهیت زبان را محترم شمریم». ماهیت زبان شاعرانه است و ، زمانی که ما زبان را شاعرانه به کار بریم ، "سراچه هستی" گشوده می شود .
هایدگر می گوید ، شعر در خیال ( image ) سخن می گوید و « ماهیت خیال آن است که چیزها را دیدنی کند . در مقابل ، تقلید و محاکات صرفا انواعی از خیال اصیل هستند ... که نامرئی ها را مرئی می کنند ...» معنای این امر را هایدگر در تحلیلی از شعر گئورگ تراکل ، "غروب زمستانی" ، به زیبایی نشان داده است . اما سرچشمه خیال شاعرانه در کجاست ؟ هایدگر صراحتا پاسخ می دهد :«خاطره سر چشمه شعر است ».
واژه آلمانی برای خاطره Gedachtnis است "یعنی آنچه اندیشیده شده است." اینجا ما باید "اندیشه" را به معنای Andenken درک کنیم ؛ یعنی به عنوان آشکارگی "چیز بودگی چیزها" یا "هستی موجودات"....
تالاسمی یك بیماری واحد نمیباشد، بلكه شامل گروهی ناهمگون از كمخونیهای ارثی است كه مشخصه آن، اختلال در تولید زنجیرههای گلوبین میباشد.
● مقدمه
تالاسمی یك واژه یونانی است كه از دو كلمه تالاسا Thalassa به معنی دریا و امی Emia به معنی خون گرفته شده است و به آن آنمی مدیترانهای یا آنمی كولی و در فارسی كمخونی گفته میشود. اولین بار در سال ۱۹۲۵ یك متخصص اطفال به نام توماس كولی (Thomas Cooley) در شهر ریتروت آن را شناخت و به دیگران معرفی كرد.
تالاسمی یك بیماری واحد نمیباشد، بلكه شامل گروهی ناهمگون از كمخونیهای ارثی است كه مشخصه آن، اختلال در تولید زنجیرههای گلوبین میباشد. این بیماری به صورت شدید (ماژور) و خفیف (مینور) ظاهر میشود. امروزه مشخص شده كه انواع خفیف تالاسمی جزء شایعترین اختلالات ژنتیكی در انسان میباشد.
اگر هر دو دوالدین دارای ژن معیوب باشند به صورت شدید یعنی ماژور (Major) و اگر یكی از والدین فقط ژن معیوب داشته باشد به صورت خفیف یعنی مینور (Minor) ظاهر میشود. تالاسمی برای كسانی كه نوع (مینور) را داشته باشند مشكل ایجاد نمیكند و آنها هم مثل افراد سالم میتوانند زندگی كنند و فقط در موقع ازدواج باید خلی مراتب باشند. اما برعكس این بیماری حداكثر آزاد خود را به بیماران نوع ماژور میرساند.
● كمخونی چیست؟
بعضی اشخاص مقدار هموگلوبین خونشان كم است، اینها دچار كمخونی هستند. كمخونی به انواع مختلفی وجود دارد. شایعترین نوع آن كمخونی به علت كمبود آهن است. این حالت وقتی اتفاق میافتد كه شخص هموگلوبین كافی ندارد زیرا به اندازه كافی غذاهای حاوی آهن نمیخورد، تالاسمی ماژور یك نوع متفاوت كمخونی است. در اینجا هم كمخونی به علت نداشتن هموگلوبین كافی است، اما هیچ ربطی به آهن دریافتی از راه غذا ندارد، این بیماری یك اختلال خونی ارثی است.
● تالاسمی مینور (خفیف)
اشخاص با خصیصه تلاسمی مینور دارای تالاسمی هستند ولی بیمار نیستند. این اشخاص مطلقاً سالم و طبیعی هستند، بعضی از آنها ممكن است كمخونی خفیف داشته باشند.
بیشتر كسانی كه حامل خصیصه تلاسمی هستند نمیدانند كه ناقل ژن تالاسمی مینور هستند. فقط وقتی از آن مطلع میشوند كه خونشان را آزمایش كنند و یا صاحب یك كودك مبتلا به تالاسمی ماژور شوند.
گلبولهای قرمز خون اشخاصی كا تالاسمی مینور دارند كوچكتر از حد معمول است.
در خون مبتلایان به خصیصه تالاسمی مینور همچنین از یك نوع هموگلوبین كه هموگلوبین A۲ نامیده میشود مختصری بیشتر از معمول وجود دارد. خصیصه تالاسمی مینور در موقع تولد وجود دارد كه در تمام طول زندگی باقی میماند. ممكن است توسط والدین به كودكان منتقل شود، یعنی ارثی است.
● داشتن تالاسمی مینور (خفیف) چه اهمیتی دارد؟
دانستن اینكه خصیصه تالاسمی مینور دارید مهم است، زیرا گاهی ممكن است اشخاصی كه خصیصه تالاسمی مینور دارند صاحب فرزند مبتلا به تالاسمی ماژور شوند كه اختلال خونی شدیدی است.
● چگونه میتوان به داشتن خصیصه تالاسمی مینور پی برد؟
باید یك آزمایش خون مخصوص به عمل آورد. پزشكان میتوانند با سنجش اندازه گلبولهای قرمز و مقدار هموگلوبین A۲ خون این مطلب را دریابند.
●تا لاسمی ماژور چیست؟
تالاسمی ماژور یك نوع كمخونی شدید ارثی است. كودكان مبتلا به تالاسمی ماژور نمیتوانند به طور كافی هموگلوبین درست كنند. از این رو مغز استخوان آنها نمیتواند گلبول قرمز طبیعی به وجود آورد، گلبول قرمزی كه تولید میشود تقریباً خالی هستند.
كودكان مبتلا به تالاسمی ماژور در هنگام تولد طبیعی هستند، ولی بین سه ماهگی و هجده ماهگی دچار كمخونی میشوند، رنگشان پریده است، خوب نمیخوابند، نمیخواهند غذا بخورند و ممكن است دچار تهوع گردند. اگر كودكان مبتلا به تالاسمی ماژور درمان نشوند زندگی سختی خواهند داشت و معمولاً بین یكسالگی تا هشت سالگی چنانچه خون دریافت ننمایند، از بین میروند.
●خصیصه تالاسمی چگونه از والدین به كودكان منتقل میشود؟
اجازه بدهید سه نوع زوج را مورد نظر قرار دهیم.
▪اگر هیچكدام از پدر و مادر حامل ژن تالاسمی نباشند، امكان انتقال خصیصه تالاسمی مینور یا تالاسمی ماژور به كودكان خود را ندارند. در این صورت همه فرزندانشان خون طبیعی خواهند داشت. به این شكلها توجه كنید.
هیچیك از فرزندان خصیصه تالاسمی مینور (ناقل) یا ماژور را نخواهند داشت.
▪ گر یكی از والدین ناقل مینور باشد و دیگری حامل این ژن نباشد احتمال یك از دو (پنجاه درصد) وجود دارد كه فرزندان دارای ژن ناقل تالاسمی مینور شوند و به به همین دلیل هیچیك از آنان تالاسمی ماژور نخواهد شد. به شكل توجه كنید. هیچكدام از فرزندان تالاسمی ماژور نخواهند داشت.
▪ در هر دو والدین حامل ژن تالاسمی مینور باشند فرزندانشان ممكن است تالاسمی مینور داشته باشند یا خونشان كاملاً طبیعی باشد و یا ممكن است مبتلا به تالاسمی ماژور شوند.
در هربار حاملگی یكچهارم (۲۵ درصد) شانس وجود دارد كه كودك دارای خون طبیعی باشد و دوچهارم (۵۰ درصد) احتمال دارد كه كودك دارای خصیصه تالاسمی متولد شود و یك چهارم (۲۵ درصد) احتمال دارد كه كودك تالاسمی ماژور داشته باشد.علایم و عوارضی كه تالاسمی در بیماران ایجاد میكنددر نوع ماژور تالاسمی (كمخونی شدید)، كودك كمخون است و این كمخونی باعث بزرگ شدن طحال و كبد و تغییر قیافه ظاهری او میشود. بنابراین به علت پایین آمدن دوام خون، بیمار مجبور است مداوم خون تزریق كند ودر اثر تزریق خون كه دارای مقادیر زیادی آهن است و در اثر خود بیماری كه باعث شكسته شدن هموگلوبین (گلبولهای قرمز) و آزاد شدن آهن میشود. میزان آهن خون افزایش یافته و در بافتهای عمده بدن چون به قلب، كبد، طحال و ... رسوب میكند و سبب ایجاد مشكلات دیگری میشود كه تنها به كمك آمپول دسفرال میتوان از تجمع آهن جلوگیری كرد.
پس اگر در اثر عدم و یا سهلانگاری، تالاسمی به خانواده شما قدم گذاشت. هیچ جای فراری نیست. «تالاسمی» ماهها و سالها تا زمانی كه فرزندتان زنده است در خانه شماست و شما نباید فرزندتان را سرزنش كنید زیرا این شما بودید كه آن را در خو داشتید و به فرزندتان منتقل نمودید. اگر الان تالاسمی در خانه شما هست مواظب باشید كه دیگ فرزندی به دنیا نیاورید زیرا این بیماری همراه او به دنیا خواهد آمد و اگر هم هنوز با مشكل تالاسمی روبرو نیستید مراقب باشید كه هرگز دچار ان نشوید.
●خصیصه تالاسمی در بعضی كشورها یافت میشود؟
اشخاص دارای تالاسمی مینور اگر مالاریا بگیرند احتمال مرگشان كمتر از دارای خصیصه تالاسمی مینور از مالاریا جان سالم به در میبرند، درحالی كه اشخاص دیگر میمردند. آنها این خصیصه را به فرزندانشان منتقل میكردند، از این رو خصیصه تالاسمی مینور مزیت بزرگی بود و هرچه زمان گذشت در مناطق آلوده به مالاریای جهان شایعتر شد اما اكنون ما میتوانیم مالاریا را درمان كنیم یا از آن پیشگیری نمائیم و دیگر خصیصه تالاسمی مینور یك مزیت نیست و اگر مالاریا ریشهكن شود این خصیصه از بین نمیرود.
شیوع تالاسمی در دنیا
مالاریا در بسیار از كشورها وجود داشته و اكنون تعداد نسبتاً زیادی از مردم آن ممالك خصیصه تالاسمی دارند، مثلاً در قبرس از هر هفت نفر ساكنین كشور یك نفر دارای خصیصه تلاسمی مینور است (هم بین قبرسیها تركزبان و هم بین قبرسیهای یونانی زبان) و در یونان یك نفر از هر دوازده نفر دارای خصیصه تالاسمی مینور است.
در ایتالیا و در تمام خاور میانه و آسیا از جمله هندوستان، پاكستان، هنگكنگ و ویتنام تعداد اشخاص با تالاسمی مینور بین یك نفر از پنجاه نفر تا یك نفر از ده نفر، بسته به منطقه تغییر میكند. در آفریقا و هند غربی تقریباً یك نفر از پنجاه نفر خصیصه تالاسمی دارد، در مردمانی كه اصلاً انگلیسی هستند یك نفر از هزار نفر دارای خصیصه تالاسمی هستند.
● شیوع تالاسمی در ایران
كشور ما در منطقه معتدله شمالی كره زمین در مسیر كمبرند جهانی تالاسمی قرار دارد بنابراین بیماری تالاسمی در كنار دریاها، مردابها، رودخانه كه قبلاً كانون انتقال و انتشار مالاریا بودهاند بیشتر است. دلیل آن این است كه افراد ناقل دارنده (ژن مغلوب) تالاسمی در اپیدمیهای مالاریا در طول زمان مصون ماندهاند و بر تعدادشان افزوده شده، به همین واسطه در شمال و جنوب كشور از انتشار تالاسمی از بخش مركزی ایران بیشتر است.
تالاسمی در ایران حضور تأسفباری دارد و در حدود سیهزار نفر این بیماری را در خود دارند و هرساله به این تعداد نیز اضافه میشود.
تالاسمی در ابتدا چند ماه خود را پنهان میكند و بعد از مدتی مادران میبینند كه كودك آنها زد و ضعیف و ناآرام است و وقتی كه فرزند خود را به دكتر میبرند بعد از آزمایش، دكتر به مادر خانواده میگوید تالاسمی هم همراه كودكش به دنیا آمده است، آنگاه است كه تالاسمی خود را معرفی میكند و هروفت متوجه شدید كه فرزند شما تالاسمی دارد به فكر چاره باشید اگر دیر بجنبید تالاسمی بلایی بر سر كودك شما میآورد كه تا سالها متألم باشید.
كسانی كه در ایران تالاسمی با خود دارند به چهار گروه تقسیم میشوند:
▪ گروه اول: مبتلایانی كه دسترسی به امكانات پزشكی و درمانی ندارند و از درمان صحیح یعنی تزریق خون و دسفرال محروم میباشند.
▪ گروه دوم: بیمارانی كه به موقع بیماریشان تشخیص داده میشود و خون تزریق مینمایند اما دسفرال و سایر اقدامات درمانی استفاده نمیكنند.
▪ گروه سوم: كسانی كه بیماریشان به موقع تشخیص داده میشود، تزریق مناسب خون همراه با روشهای جانبی را به موقع دریافت میدارند و طول عمر قابل ملاحظهای خواهند داشت.
▪ گروه چهارم: بیمارانی كهدسترسی به پیوند مغز استخوان داشتهاند، احتمال بهبودی آنان تا حدود زیادی میسر میباشد، امید است با اتكال به خداوند تبارك و تعالی در آیندهای نهچندان دور در اثر پیشرفتهای علمی، تالاسمی هم مانند بیماریهای شایع دوران گذشته ریشهكن شود.
● ضرورت پیشگیری و طرحهای پیشگیری از تالاسمی در جامعه
با توجه به جمعیت در حال رشد و افزایش روزافزون بیماران تالاسمی پیشگیری از زاد و ولد كودكان تالاسمی در سراسر كشور ضرورت دارد. تجربه نشان میدهد ما در درمان تالاسمی تا كنون موفق نبودهایم. با توجه به شرایط اجتماعی نامطلوب حاكم بر تالاسمی نظیر بیسوادی والدین، عدم توجه والدین به تنظیم خانواده، افزایش زاد وولد یومید كودكان تالاسمی، ازدواجهای خویشاوندی و تودرتوی فامیلی، پایگاه اقتصادی و فقط اجتماعی و فرهنگی اكثریت به اتفاق خانوادههای تالاسمی، به این زودی در درمان آنها موفق نخواهیم شد. بنابراین در حال حاضر با وجود بستر مناسب شبكه بهداشتی كشور پیشگیری بهترین اقدام برای ریشهكنی تالاسمی است. در این كتاب بر تشریح ۴ روش پیشگیری پرداخته شده است.
▪ روش اول: تنظیم خانواده
گشودن پایگاه اختصاصی بهداشت تنظیم خانواده در درمانهای تالاسمی سراسر كشور لازم است. اگر به شكل فعال استقرار یابد میتواند نقش اسای در تنظیم خانوادههای تالاسمی داشته باشد و روی كاهش نرخ تولد كودك تالاسمیك تأثیر بگذارد.
اگر تنظیم خانواده به طور اعم در جامعه انجام شود، خودبخود از افزایش جمعیت میكاهد و به طور غیر مستقیم روی كنترل تالاسمی نیز مؤثر است.
▪ مزایا:
ـ کاهش رشد جمعیت به طور اعم روی كاهش نرخ تولد كودك تالاسمی و سقط در خانوادههای تالاسمیك موثر است.
ـ تنظیم خانواده به طور اختصاصی در درمانگاههای تالاسمی روی نرخ تولد كودك تالاسمیك تأثیر میگذارد.
- در شبكه بهداشتی كشور قابل انجام است.
- در كلیه نقاط كشور قابل اجراء است.
- با قوانین شرعی مغایرتی ندارد.
▪ معایب:
ممانعت از زاد و ولد در خانوادهها تالاسمی به طور دلخواه.
▪ روش دوم: تشخیص پیش از تولد، مطمئنترین راه پیشگیری تالاسمی
یكی از بهترین روشهای پیشگیری و براندازی و كنترل و ریشهكنی تالاسمی از راه دكولوژیك شناخته شده خود بیماری است. یعنی خروج و دفع جنین بیمار تالاسمی از بطن مادر قبل از پیدا كردن موجودیت انسان.
▪ مزایا:
- به شیوع ناقلین ژن تالاسمی مینور افزوده نمیشود.
- ازادی فرد در انتخاب همسر حفظ میشود.
- عوارض اجتماعی كه بیماری تالاسمی مینور، كمین یك داغ مشخص بر پیشانی آدمی نقش بسته است از بین میرود.
▪ معایب:
- نیاز به تكنولوژی و آزمایشگاه مجهز
- نیاز به متخصص كارآزموده
- مغایرت با قوانین شرعی كشورهای اسلامی و بعضی از مذاهب دیگر
- قابل اجراء نبودن در تمام نقاط كشور
- قابل انجام نبودن در شبكه بهداشتی مملكت
- هزینه بالا
- از دست رفتن جنین
- ۵/۰% در آزمایش پیشبینی شده است.
▪ روش سوم: استفاده ازمهندسی ژنتیك در درمان جنین مبتلا به تالاسمی ماژور در داخل رحم است.
ابتدا باید بیمار دارای تالاسمی ماژور در داخل رحم تشخیص داده شود سپس سلولهای بنیادی كه از كبد جنین تازه سقط شده به دست آمده است به داخل بند ناف جنین مبتلا به تالاسمی ماژور در داخل رحم تزریق میشود این كار هنوز به شكل علمی درنیامده است در مراحل اولیه تحقیق قرار دارد و هنوز در حد تجربه قلمداد میشود.
▪ روش چهارم: شناسایی ناقلین ژن بتا تالاسمی از طریق غربالگری در جمعیت داوطلب ازدواج و ممانعت از ازدواج دو ناقل ژن است.
شایعترین تالاسمی در كشور ما نوع بتاتالاسمی است. بتا تالاسمی از معدود بیماریهای ارثی است كه وجود ژن را با آزمایشهای ساده هم میتوان در ناقلین مورد شناسایی قرار دارد و با بررسی كامل والدین و سایر افراد خانواده از تولد مبتلایان پیشگیری و بیماری را كنترل كرد. پس از شناسایی كامل طرفین چنانچه هر دو دارای گن بتا تالاسمی مینور هستند راهنمایی میشوند كه ازدواج نكنند.
▪ مزایا:
انجام مراحل آن با قوانین شرعی مطابقت دارد.
هزینه خیلی كمتری از روش ۲ و ۳ دارد.
وسایل آزمایشگاهی و متخصصین رده بالا كمتر احتیاج دارد.
در كلیه نقاط كشور قابل اجراست.
طرح در شبكه بهداشتی در حال اجرا است.
كمخونی فقر آهن به خصوص در خانمها با این روش شناسایی و درمان میشود.
ممانعت از ازدواج دو ناقل ژن باعث میشود تا شیوع تالاسمی مینور در جامعه افزایش نیابد. اگرچه ممكن است روش ارزان و قابل قبولی باشد ولی در باط اگر همآهنگ با سایر روشها نباشد مخرب است. آزردگی خاطر دو نفر داوطلب ازدواج و خانواده آنان به خصوص دختران كه حق انتخاب كردن ندارند.
● تالاسمی ماژور را چگونه درمان كنیم؟
در حال حاضر دو درمان برای تالاسمی وجود دارد، یك درمان قدیمی و دیگری درمان با پیوند مغز استخوان، درمان قدیمی تشكیل شده است از
▪ تزریق خون blood transfusion
▪ طحال برداری Splenectomy
▪ دسفرالDesfral treatment
● تزریق مرتب (نگهدارنده) خون:
به محض قطعی شدن تشخیص تالاسمی ماژور، تزریق خون باید بدون تأخیر آغاز شود. تزریق خون باید براساس الگویی باشد كه بتوان هموگلوبین را در محدوده طبیعی حفظ نمود. اخیراً توصیه میشود كه هموگلوبین متوسط در حل gr/dl ۱۲ حفظ شود. با كمك این الگوی تزریق خون از هیپوكسی مزمن بافتها جلوگیری شده، پركاری جبرانی مغز استخوان كاهش مییابد. فعالیت بدنی و رشد بیمار نیز در حد طبیعی صورت میگیرد. ضمناً از مشكلات زیر نیز جلوگیری میشود:
۱) تغییرات ثانویه مغز استخوان
۲) افزایش حجم خون (به علت پركاری مغز استخوان) كه موجب فشار بر قلب میشود.
۳) بزرگ شدن و پركار شدن زودرس طحال بدلیل تخریب گلبولهای قرمز طبیعی كه به طحال میرسند.
۴) افزایش جذب آهن از دستگاه گوارش در افزایش بار آهن بیماران تالاسمی موثر است.
با بالا نگهداشتن سطح هموگلوبین متوسط بیمارانی كه طحالشان برداشته شده نیاز این بیماران به خون اندكی افزایش مییابد. ولی در بیمارانی كه طحالبرداری شدهاند اگر پركاری طحال وجود داشته باشد افزایش نیاز به خون چشمگیر است و فواید تزریق خون هموگلوبین بالا را افزون مینماید مگر اینكه طحال برداشته شود.
● نوع خون تزریقی
هدف از تزریق خون به بیمار، رساندن گلبولهای قرمز با حداقل تعداد گلبولهای سفید و پلاسما به بیمار است. زیرا این دو عامل میتوانند موجب پیدایش آنتیبادی و یا واكنش آلرژیك شوند.
● فاصله زمانی بین دو تزریق خون
مقدار هموگلوبین قبل از تزریق خون برای حفظ هموگلوبین متوسط در حدل توصیه gr/dl ۱۲، به فاصله زمانی بین دو تزریق خون بستگی دارد. به طور معمول این فاصله زمانی در مراكز درمانی مختلف بین ۲ تا ۶ هفته است و بین حال عمومی و سلامت بیمارانی كه با فاله زمانی ۲ یا ۴ هفته خون تزریق میكنند تفاوتی مشاهده نشده است.
سطح هموگلوبین قبل از تزریق خون باید بهاندازهای باشد كه از پركاری مغز استخوان جلوگیری كند.
معمولاً هموگلوبین بین gr/dl ۱۰-۵/۹ مناسب است. اگرچه این امر به نوع جهشهای تالاسمی، سن بیمار وجود یا عدم وجود طحال نیز بستگی دارد. سطح هموگلوبین بعد از تزریق نباید از gr/dl ۵/۱۵ بالاتر برود چون مقادیر بالاتر موجب افزایش غلظت خود، كاهش اكسیژنرسانی به بافت میشود. افزایش مقدار مصرف خون، تسریع تجمع آهن و دشواری كنترل آن را نیز باید به موارد فوق افزود.
رابطه میزان هموگلوبین قبل از تزریق خون لازم برای حفظ هموگلوبین متوسط در حد gr/dl۱۲ با فاصله زمانی بین دو تزریق خون میزان متوسط افت هموگلوبین تقریباً یك گرم در هفته است (مگر در بیماران با طحال پركار). بنابراین محاسبه هموگلوبین قبل از تزریق لازم برای حفظ سطح هموگلوبین متوسط در حد gr/dl برای یك فاصله زمانی معین بسیار آسان خواهد بود.
برای انتخاب فاصله زمانی مناسب بین دو تزریق خون به فاصله محل سكونتی بیمار تا مركز درمانی، شرایط مركز تزریق خون، صدمات روانی - اجتماعی ناشی از مراجعات مكرر به بیمارستان نیز باید توجد داشت.
اگر بعد از آزمایش هموگلوبین، هماتوكریت متوجه شدید كه مقدار آن پایینتر از ۱۰ است، فوراً به مركز انتقال خون مراجعه كنید.
هرچه دیرتر مراجعه كنید، بدن مجبور است از خونی كه استخوانها میسازند تغذیه كند و خونسازی استخانها باعث رشد ناهنجار استخوانهای سر و صورت میشود و در آن هنگام تالاسمی، قیافه وحشتناك خود را نشان میدهد.
کم خونی فقر آهن، اغلب طی یک معاینه طبی و از طریق یک آزمایش خون که میزان هموگلوبین و آهن خون را می سنجند آشکار می گردد.
● کم خونی فقر آهن چیست؟
شایعترین علت کم خونی ، فقر آهن می باشد. آهن جهت ساخت هموگلوبین لازم است.
آهن اکثراً درون هموگلوبین ذخیره می شود و حدود ۳۰ درصد از آهن نیز در فریتین و هموسیدرین مغز استخوان ، طحال و کبد ذخیره می گردد.
● علت کم خونی فقر آهن چیست؟
▪ کاهش آهن در رژیم غذایی:
آهن از رژیم غذایی جذب می گردد، هر چند فقط یک میلی گرم آهن از هر ۲۰-۱۰ میلی گرم آهن غذا جذب می شود. فردی که قادر به مصرف یک رژیم غنی از آهن نباشد ممکن است به درجاتی از آنمی فقر آهن مبتلا شود.
▪ تغییرات بدنی:
هنگامی که بدن تحت تأثیر تغییرات ناگهانی نظیر رشد ناگهانی در بچه ها و بالغین یا در طی دوره شیردهی قرار می گیرد، نیازمند افزایش دریافت آهن و افزایش تولید سلول های قرمز خونی می باشد.
▪ اختلالات مجاری گوارشی:
اختلال در جذب آهن بعد از برخی جراحی های دستگاه گوارش شایع است. قسمت اعظمی از آهن موجود در غذا توسط قسمت کوچکی از روده فوقانی جذب می گردد. هر اختلالی در دستگاه گوارش می تواند جذب آهن را تغییر داده و منجر به آنمی فقر آهن شود.
▪ از دست دادن خون :
از دست دادن خون باعث کاهش آهن و در نتیجه کم خونی فقر آهن می شود . منبع از دست دادن خون شامل : خونریزی دستگاه گوارش، خونریزی ماهیانه یا صدمات می باشد.
● علائم کم خونی فقر آهن چیست؟
علائم زیر شایعترین علائم کم خونی فقر آهن می باشند. هر چند هر فرد ممکن است علائم متفاوتی را تجربه نماید.
علائم عبارتند از:
۱) رنگ پریدگی غیر طبیعی یا کاهش رنگ پوست
۲) تحریک پذیری
۳) کاهش انرژی و خستگی زودرس
۴) زخم و تورم زبان
۵) تمایل به خوردن موادی نظیر خاک یا یخ ( یک حالت به نام سندرم پیکا )
علائم کم خونی فقر آهن ممکن است مشابه دیگر شرایط خونی یا مشکلات طبی باشد. همیشه جهت تشخیص با پزشک خود مشاوره نماید.
● چگونه کم خونی فقر آهن تشخیص داده می شود؟
شک به کم خونی فقر آهن از طریق یک سری یافته های عمومی در یک شرح حال طبی کامل و معاینه فیزیکی حاصل می گردد. علائمی نظیر خستگی زودرس ، رنگ پریدگی غیر طبیعی پوست و افزایش ضربان قلب از یافته های عمومی می باشد.
کم خونی فقر آهن، اغلب طی یک معاینه طبی و از طریق یک آزمایش خون که میزان هموگلوبین و آهن خون را می سنجند آشکار می گردد. در کنار شرح کامل طبی و معاینه فیزیکی ، روش های تشخیصی کم خونی فقر آهن شامل موارد زیر می باشد:
● آزمایش های تکمیلی خون
▪ نمونه گیری از مغز استخوان
مغز استخوان از طریق آسپیراسیون (مکیدن)یا یک سوزن نمونه برداری تحت یک بی حسی موضعی خارج می گردد. در نمونه برداری آسپیراسیون یک نمونه مایع از مغز استخوان گرفته
می شود، اما در یک نمونه برداری سوزنی سلول های مغز استخوان گرفته می شوند ( مقداری از بافت مغز استخوان گرفته می شود ). این روش ها اغلب به صورت همزمان به کار می روند.
▪ درمان کم خونی فقر آهن
ـ درمان اختصاصی فقر آهن که توسط پزشک شما تعین می شود براساس موارد زیر می باشد:
ـ سن، سلامت عمومی و شرح حال طبی
ـ شدت آنمی ( کم خونی )
ـ علت کم خونی
ـ تحمل شما برای داروها و روش های درمانی مختلف
ـ عقاید و انتخاب شما
● درمان شامل:
▪ رژیم غذایی غنی از آهن: منابع مناسب عبارتند از :
▪ گوشت – گوشت گاو ، گوشت بره، جگر و دیگر ارگان های گوشتی
مکمل های آهن را برای چند ماه تجویز می نمایند تا سطح آهن در خون افزایش یابد. مکمل آهن می تواندمنجر به تحریک معده و تغییر حرکات روده گردد و جهت افزایش میزان جذب آهن، باید با معده خالی یا همراه با آب پرتقال مصرف شود.
● چگونه بدن آهن را جذب می نماید؟
آهن در بسیاری از مواد غذایی وجود دارد و از طریق معده جذب می شود. در طی روند جذب، اکسیژن با آهن ترکیب شده به پلاسمای خون وارد و به ترانسفرین منتقل می گردد. از این مرحله آهن و ترانسفرین در تولید هموگلوبین شرکت نموده و در کبد، طحال و مغز استخوان ذخیره گشته و براساس نیاز سلول های بدن مصرف می شود.
● غذاهای حاوی مقادیر فراوان آهن
▪ غذای غنی از آهن / میزان / محتوای آهن تقریبی براساس میلی گرم
▪ صدف خوارکی / ۳ اونس / ۲/۱۳ میلی گرم
▪ جگر گاو / ۳ اونس / ۵/۷ میلی گرم
▪ آب میوه آلو / ۲/۱ لیوان / ۲/۵ میلی گرم
▪ گوشت گاو / ۳ اونس / ۰/۳ میلی گرم
▪ نخود / ۲/۱ لیوان / ۰/۳ میلی گرم
▪ سبوس گندم / ۲/۱ لیوان / ۸/۲ میلی گرم
▪ میگو / ۳ اونس / ۶/۲ میلی گرم
▪ کشمش / ۲/۱ لیوان / ۵۵/۲ میلی گرم
▪ ساردین / ۳ اونس / ۵/۲ میلی گرم
▪ اسفناج / ۲/۱ لیوان / ۴/۲ میلی گرم
▪ لوبیا / ۲/۱ لیوان / ۳/۲ میلی گرم
▪ بوقلمون / ۳ اونس / ۰/۲ میلی گرم
▪ آلو / ۲/۱ لیوان / ۹/۱ میلی گرم
▪ کباب گوشت گاو / ۳ اونس / ۸/۱ میلی گرم
▪ نخود سبز / ۲/۱ لیوان / ۵/۱ میلی گرم
▪ بادام زمینی / ۲/۱ لیوان / ۵/۱ میلی گرم
▪ سیب زمینی / ۱ عدد / ۱/۱ میلی گرم
▪ لوبیا سبز / ۲/۱ لیوان / ۰/۱ میلی گرم
▪ تخم مرغ / ۲/۱ عدد / ۰/۱ میلی گرم
كم خونی فقر آهن در دوران حاملگی
متاسفانه اكثر خانمها بارداری را بدون ذخائر كافی آهن آغاز می كنند و بنابرین نیاز روز افزون به این عنصر بخصوص در سه ماهه دوم و سوم تامین نخواهد شد. اگر به مرحله ای برسید كه بدنتان آهن كافی برای ساخت هموگلوبین در اختیار نداشته باشد دچار كم خونی خواهید شد.
● چرا بارداری باعث افزایش احتمال ابتلا به كم خونی می شود؟
در دوران بـارداری نیـاز بدن شـما به آهن به نحو شـگرفی افزایش می یابد. آهن برای تشكیل هموگلوبین (پروتئین موجود در گلبولهای قرمز كه كسیژن را به سایر سلولها می برد) ضروری است. در دوران بارداری میزان خون بدن شما رفته رفته تا ۵۰% حد طبیعی افزایش می یابد. برای اینكه هموگلوبین كافی برای این میزان حجم خون ساخته شود آهن اضافی لازم است. بدن شما مقداری آهن اضافی نیز برای جنین و جفت نیاز دارد.
متاسفانه اكثر خانمها بارداری را بدون ذخائر كافی آهن آغاز می كنند و بنابرین نیاز روز افزون به این عنصر بخصوص در سه ماهه دوم و سوم تامین نخواهد شد. اگر به مرحله ای برسید كه بدنتان آهن كافی برای ساخت هموگلوبین در اختیار نداشته باشد دچار كم خونی خواهید شد.
احتمال ایجاد كم خونی در شریطی نظیر تهوع و استفراغ صبحگاهی، پشت سر گذاشتن دو یا سه بارداری بدون فاصله، بارداری چند قلو، مصرف غذاهای فاقد آهن كافی، و خونریزی زیاد قاعدگی قبل از بارداری، افزایش می یابد.
به همین علت است كه میزان آهن مورد نیاز شما از ۱۸ میلی گرم در روز بالا رفته به ۲۷ میلی گرم در روز می رسد و از آنجایی كه تامین این میزان آهن از طریق رژیم غذایی مشكل است متخصصین توصیه می كنند كه خانمهای باردار روزانه ۳۰ میلی گرم عنصر آهن به عنوان دوز پیشگیری كننده دریافت دارند. بسیاری از مكمل های دوران بارداری حاوی این میزان آهن هستند.
فقر آهن شایعترین علت كم خونی است ولی تنها علت آن نیست. ممكن است در اثر عدم دریافت اسیدفولیك یا ویتامین B۱۲، از دست رفتن حجم وسیعی از خون، و یا در اثر بعضی بیماریهای خاص یا اختلالات ارثی نظیر "كم خونی سلول داسی شكل" نیز كم خونی به وجود آید. درمان كم خونی بستگی به علت ایجاد كننده آن دارد و مصرف آهن، درمان تمام انواع كم خونی ها نیست.
● چطور می توانم بفهمم كه به كم خونی مبتلا شده ام؟
پزشك در اولین معاینه دوران بارداری با كمك آزمایشهای مختلف كم خونی را بررسی می كند. یكی از این آزمایشات (هماتوكریت) درصد گلبولهای قرمز را در پلاسما میسنجد. آزمایش دیگر (هموگلوبین) وزن هموگلوبین خون را می سنجد. با این حال با پیشرفت بارداری، احتمال ایجاد كم خونی افزایش می یابد. بنابراین در اواخر سه ماهه دوم یا اوایل سه ماهه سوم باید آزمایش تكرار شود. ممكن است به طور طبیعی هماتوكریت و هموگلوبین تا حدی در نیمه دوم بارداری افت كند. علت ین امر افزایش چشمگیر حجم خون و پلاسما (پلاسما بخش مایع خون است) با سرعتی بیش از افزایش گلبولهای قرمز است ولی این افت نباید شدید باشد.
كم خونی ممكن است بدون علامت باشد بخصوص در موارد خفیف. علائم كم خونی عبارتند از خستگی، تب و سرگیجه. (البته این علائم را بسیاری از خانمهای باردار تجربه می كنند خواه مبتلا به كم خونی باشند یا خیر). همچنین ممكن است شما متوجه رنگ پریدگی شوید (بخصوص در ناخنها، سطح درونی پلك ها و لب ها) و ضربان قلبتان تشدید شده و دچار تپش قلب، تنگی نفس و یا اختلال در تمركز حواس شوید. نهایتاً بعضی از مطالعات نشان داده اند كه بین كم خونی فقر آهن شدید و تمایل زیاد برای خوردن مواد غیر خوركی نظیر یخ، كاغذ و یا گِل (حالتی كه به نام ویار خوانده می شود) ارتباط شدیدی وجود دارد. اگر چنین ویاری دارید آنرا ندیده نگیرید و حتماَ به پزشك اطلاع دهید.
● كم خونی را چطور باید درمان كرد؟
اگر آزمایش نشان دهد كه شما كم خون هستید پزشك برایتان روازنه مكمل محتوی ۶۰ تا ۱۲۰ میلی گرم آهن و یا حتی بیشتر تجویز میكند. برای آنكه آهن بهتر در روده جذب شود آهن را با شكم خالی بخورید و میزان كافی آب یا آب پرتقال بنوشید (ویتامین C جذب آهن را تشدید می كند) ولی همراه قرص محتوی آهن شیر ننوشید (كلسیم از جذب آهن جلو گیری می كند).
دقت كنید كه این دوز مربوط به عنصر آهن یا آهن خالص است. بعضی از مكمل ها به جای عنصر آهن یا علاوه بر آن میزان "سولفات آهن" موجود را می نویسند (یكی از املاح آهن). مكملی كه محتوی ۳۲۴ میلی گرم سولفات آهن باشد حدود ۶۰ میلی گرم آهن در اختیار بدن شما قرار می دهد. بعضی دیگر محتوی گلوكونات آهن هستند كه مصرف ۳۰۰ میلی گرم آن به جذب ۳۴ میلی گرم آهن می انجامد.
نكته بسیار مهم آن است كه بخاطر داشته باشید قرصهای محتوی هر نوع آهن را از دسترس كودكان دور نگهدارید. تعداد كودكانی كه همه ساله در اثر مصرف بیش از حد قرصهای آهن می میرند بیش از تعداد كودكانی است كه در اثر مسمومیت با سایر داروها می میرند. در حقیقت تنها یك قرص بالغین كافی است كه یك كودك را دچار مسمومیت داروئی سازد.
● آیا مصرف زیاد آهن عوارض دارد؟
مصرف مقادیر زیاد آهن به صورت قرصهای مكمل می تواند موجب اختلالات گوارشی شود. در كثر موارد مصرف بیش از حد آهن منجر به یبوست می شود كه خود یكی از مشكلات دوران بارداری است. اگر شما از یبوست رنج می برید، آب آلو بنوشید زیرا سیستم گوارشی را به حالت طبیعی برمیگرداند (و خود یكی از منابع غنی آهن است). تهوع و به ندرت اسهال از سایر عوارض آهن محسوب می شوند. اگر مصرف آهن شما را دچار تهوع می كند سعی كنید هنگام خواب آنرا مصرف كنید.
اگر عوارض بیش از حد شما را می آزارد، با پزشك خود مشورت كنید. بری اجتناب از مشكلات گوارشی می توانید از دوز هی كم شروع كنید و رفته رفته میزان آن را بالا برده به حد مورد نیاز برسانید و یا دارو را در دوز هی منقسم مصرف كنید. در بعضی خانـم ها عـوارض دارو با مصـرف قرص هیی كه به آهستگی آهن را آزاد می كند كاهش می یابد. و بالاخره اگر مدفوع شما به رنگ سیاه درآمد نگران نشوید. این تغییر كاملاً طبیعی است.
● كم خونی چه خطراتی بری سلامت من و كودك من دارد؟
كودك شما به خوبی می تـواند نیاز آهن خود را برطرف سـازد؛ او سهم خود را قبل از شما برداشت می كند. اگر شما در سه ماهه اول و دوم بارداری به كم خونی مبتلا باشید احتمال آنكه دچار زایمان زودرس شوید یا نوزادتان با وزن كم به دنیا آید بیشتر خواهد شد. بنابراین این امر را جدی بگیرید. اگر فقر آهن بسیار شدید باشد ذخائر آهن نوزاد هنگام تولد پائین خواهد بود و او را در دوران كودكی در معرض خطر كم خونی قرار خواهد داد.
كم خونی فقر آهن به سلامت شما نیز لطمه می زند. انرژی شما كاهش خواهد یافت و بدنتان نخواهد توانست بخوبی با عفونت مبارزه كند. در صورت ابتلا به كم خونی در اواخر بارداری، اگر هنگام زایمان دچار خونریزی شوید احتمال بروز مشكلات جدی بیشتر خواهد بود؛ ممكن است به سرگیجه، افزایش ضربان قلب یا علائم دیگر دچار شوید كه باعث شود یك یا دو روز اضافی در بیمارستان بمانید. حتی ممكن است نیاز به تزریق خون داشته باشید.
● چگونه میتوان از فقر آن پیشگیری كرد؟
ویتامین های دوران بارداری را به طور منظم مصرف كنید و از رژیم غذایی سالمی كه شامل مقادیر زیاد مواد غنی از آهن باشد پیروی كنید. گوشت قرمز بهترین منبع است. البته خورك مرغ و سایر گوشت ها و حتی صدف دریایی نیز سرشار از آن است.
● احتیاط
برای برطرف ساختن نیاز خود به آهن از جگر استفاده نكنید. در دوران بارداری باید از مصرف جگر خودداری كرد. زیرا حاوی ویتامین A در حدی زیان آور است كه منجر به ناهنجاریهای مادرزادی می شود.
غذاهای غیرگوشتی حاوی آهن عبارتند از لوبیا، كشمش، خرما، آلو، انجیر، زردآلو، سیبزمینی (با پوست)، كلم بروكلی، چغندر، سبزیجات دارای برگهای سبز، نانهای سبوس دار، شیرۀ قند سیاه، و غلات غنی شده با آهن. به خاطر داشته باشید كه آهن موجود در منابع حیوانی (آهن به صورت Heme) خیلی راحت تر از آهن موجود در منابع غیرحیوانی جذب می شوند.
● چه چیزی به جذب آهن در بدن كمك می كند؟
خوردن یا نوشیدن مواد سرشار از ویتامین C همزمان با مصرف قرص آهن یا مواد غذایی حاوی عنصر آهن كمك می كند كه جذب این ماده از منابع غیر حیوانی بالا رود. یك لیوان آب پرتقال یا آب گوجه فرنگی، یك مشت پُر توت فرنگی، فلفل شیرین، یا نصف یك عدد گریپ فروت داری میزان كافی ویتامین C بری جذب آهن خواهد بود. گوشت و ماهی (منابع آهن heme كه بهتر جذب میشود) نیز جذب این ماده از منابع غیر حیوانی را بالا می برند. بعنوان مثال قرار دادن یك قطعه گوشت گوساله در یك ظرف محتوی سبزیجات به جذب آهن سبزیجات كمك می كند.
● چه عواملی با جذب آهن تداخل دارند؟
كلسیم با جذب آهن تداخل دارد. بنابرین اكر مكمل هی حاوی كلسیم و یا تركیبات ضد اسید حاوی كلسیم دریافت می كنید دقت كنید كه مصرف آنها با مصرف غذا هی غنی از آهن و یا قرص آهن همزمان نباشد. به همین دلیل نبید قرص آهن را با شیر مصرف كنید زیرا شیر سرشار از كلسیم است. شیر را در فاصله بین دو وعده غذا مصرف كنید. از آنجییكه پلی فنل موجود در چی و قهوه با جذب آهن موجود در مكمل ها و آهن منابع گیاهی تداخل دارد، نباید بطور همزمان مصرف شوند .
رژیم غذایی در کم خونی فقر آهن
چاقی و اضافه وزن مسلماً با فشار خون بالا ارتباط دارد. شیوع این مشکل در افراد جوان دچار اضافه وزن دو برابر و در افراد مسن و چاق ۵۰ درصد بیشتر از افراد دارای وزن طبیعی است. در مردان به ازای هر ۱۰ درصد افزایش وزن، فشار خون ۶/۶ میلیمتر جیوه بالاتر میرود.
برای جلوگیری از کم خونی ناشی از فقر آهن مواد ذیل توصیه میشود:
۱) استفاده از مواد غذایی صحیح و همچنین غنی از آهن مثل انواع گوشتها، سبزیهای سبز برگ و حبوبات.
۲) استفاده از مواد غذایی دارای ویتامین ث، انواع سبزیهای تازه، فلفل سبز، گوجه فرنگی، کلم، میوههای تازه بخصوص پرتقال، لیمو و سایر مرکبات همراه با غذا که سبب میشوند آهن بیشتر جذب شود.
۳) عدم استفاده از چای در فاصله ۲ تا ۳ ساعت قبل و بعد از غذا به ویژه غذاهای آهن دار.
۴) درمان آلودگیهای انگلی و محیطی.
۵) خودداری از مصرف نوشابههای شیرین و گازدار.
۶) محدود کردن مصرف غذاهای آماده و صنعتی و استفاده بیشتر از غذاهای تازه.
● رژیم غذایی در فشارخون بالا
چاقی و اضافه وزن مسلماً با فشار خون بالا ارتباط دارد. شیوع این مشکل در افراد جوان دچار اضافه وزن دو برابر و در افراد مسن و چاق ۵۰ درصد بیشتر از افراد دارای وزن طبیعی است. در مردان به ازای هر ۱۰ درصد افزایش وزن، فشار خون ۶/۶ میلیمتر جیوه بالاتر میرود.
اکثر افراد مبتلا به پرفشاری علایمی ندارند، اما این مشکل میتواند سبب آسیب حاد یا مزمن به بخشهای مختلف بدن شود. در مغز این مشکل به مویرگهای خونی آسیب میرساند، در نتیجه سکته مغزی بروز میکند. در چشمها، پرفشاری سبب آسیب به مویرگهای خونی و بروز اختلال بینایی و در کلیهها نیز سبب نارسایی کلیه میشود. ممکن است علایمی از قبیل سردرد، دردهای قفسه سینه و تنگی نفس نیز بروز کند.
مواردی از پرفشاری که در حد مرزی هستند، اغلب بدون درمان باقی میمانند. درمان غیردارویی شامل: کاهش نمک در رژیم غذایی، ترک سیگار، انجام ورزش منظم و استفاده از روشهای شل کردن عضلات است. داروهای ضدفشار خون نیز ممکن است تجویز شوند.
● چه غذاهایی مفید هستند؟
عموماً اعتقاد پزشکان بر این است که افراد دچار پرفشاری، نیاز به کاهش دریافت سدیم دارند. پتاسیم و کلسیم اضافی نیز میتواند به کاهش فشارخون کمک کند.
موز، زردآلو، انجیر، گریپ فروت، هلو، انگور و آلو میوههایی سرشار از پتاسیم هستند و سیبزمینی، سیر، براکلی، کدو سبز، قارچ و گوجه فرنگی و سبزیها سرشار از پتاسیم هستند. حبوبات نیز از این نظر غنیاند.
میوهها و سبزیها دارای مقدار کم سدیم هستند و باید به وفور مصرف شوند. در مطالعات مقایسهای میان گیاه خواران با افراد غیرگیاهخوار، مشاهده شده است که متوسط فشارخون گیاه خواران کمتر است. یکی از علل این تفاوت را دریافت بیشتر پتاسیم در گیاه خواران دانستهاند.
مرکبات، توتها و سبزیهای دارای برگ سبز، منابع خوب ویتامین ث هستند. دریافت کم این ویتامین با پرفشاری ارتباط دارد. مصرف مکمل ویتامین ث در افراد دچار پرفشاری و همچنین افراد سالم سبب کاهش فشارخون میشود.
گوشت و مرغ طبخ شده بدون نمک برای افراد دچار پرفشاری توصیه میشود. برای معطر کردن گوشت میتوان از سبزیهای معطر، ادویهها و میوهها استفاده کرد. به عنوان مثال برای گوشت گوسفند از مرزنگوش و مریم گلی، برای مرغ از شوید و ترخون و برای جگر از پرتقال میتوان استفاده کرد.
ماهی تازه، منجمد یا کنسرو شده بدون آب نمک خوب هستند. میتوان ماهی را با برگ بو، شوید، فلفل قرمز و سیاه، ادویهها، مرکبات، سسهای خانگی بدون نمک و سایر سبزیها معطر کرد. ماهیهای حاوی اسیدهای چرب مفید از قبیل حلوا، قزلآلا و قباد چندین بار در هفته توصیه میشوند.
سبزیهای ریشهای مثل سیب زمینی، همچنین برنج، ماکارونی، رشتهها و حلیم بدون نمک و همچنین مواد نشاستهای دارای سدیم کم هستند و میتوان به عنوان پایهای برای وعده غذایی از آنها استفاده کرد.
دانه کنجد و سبزیهای برگ سبز، منابع کم سدیم و تامین کننده کلسیم هستند.
سیر نیز به کاهش فشارخون کمک میکند.
● از چه غذاهایی باید پرهیز کرد؟
از سوسیس، کالباس، کنسرو گوشت، برگرها و سایر فرآوردههای گوشتی به علت دارا بودن مقادیر بالای سدیم باید پرهیز کرد. سبزیهای کنسرو شده در آب نمک، زیتون شور، چیپس و سایر تنقلات شور نیز نباید مصرف شوند.
ماهی دودی یا کنسرو شده و تن ماهی سرشار از سدیم هستند.
سسها، سوپها، قرصهای گوشت، کنسرو لوبیا و سایر غذاهای آماده مصرف میتواند سبب تشدید بیماری شود.
مصرف الکل با فشار بالا ارتباط داشته و میتواند سبب تشدید بیماری شود.
در طبخ به جای کره و روغن نباتی جامد بهتر است از روغن زیتون، سویا و کانولا استفاده کرد.
مواد حاوی کافئین از قبیل قهوه، چای، نوشابههای کولا و شکلات، سبب افزایش فشارخون میشوند و باید در حد اعتدال مصرف شوند.
● چند نکته :
ـ کاهش وزن و حفظ وزن طبیعی از ارکان اساسی هر برنامه طراحی شده جهت مقابله با پرفشاری هستند.
ـ نیاز روزانه یک فرد بزرگسال به نمک یک دهم قاشق چایخوری است. مقادیر بیشتر نمک فقط در شرایط آب و هوایی گرم و یا در طول شیردهی لازم است. در این موارد یک قاشق چایخوری نمک کافی خواهد بود.
ـ برای کاهش فشارخون پیاده روی سریع ۳۰ تا ۴۵ دقیقه در روز و ۳ تا ۵ بار در هفته توصیه میشود.
ـ مصرف سیگار سبب تشدید پرفشاری شده بنابراین توصیه به ترک سیگار میشود.
علم ژنیک قلب زیست شناسی می باشد و مهمترین رشته حیاتی را تشکیل می دهد که پیشرفت فوق العاده و غیر قابل تصوری در سالهای اخیر نموده است .
امروزه قریب به 1150بیماری ارثی شناخته شده است که در هیچ رشته پزشکی وسعت بیماریها بدین گونه نمی باشد .
شیوع بیماریهای ژنتیک و اختلالات مادر زادی 2 تا 5 درصد در تمام تولد های زنده را نشان می دهد این بیماریها تا حدود 30درصد پذیرش بیمارستانی و در حدود نیمی از مرگ ومیرهای کودکان را در کشور های پیشرفته بخود اختصاص داده است هنوز در بسیار ی از نقاط جهان هر سال 25 هزار کودک به جمع معلولان افزوده می شود و هر روز 40 هزار کودک زیر 5 سال جان می سپارند و در هر دقیقه 8 کودک به سبب بیماریهای قابل پیشگیری معلول می شوند این چنین است که جمعیت معلول جهان از 550 میلیون تن می گذرد .
وبه عبارت دیگر در صد ساکنین کره خاکی با انواع ناتوانیها دست به گریبانند . رشته ژنتیک بیش ار 100 سال است که وارد رشته پزشکی شده است و ارزش خود را ثابت کرده است .
و ما امروزه به توسط معلومات و قوانین ژنتیکی روش انتشار و انتقال امراض ارثی وتا حدودی درمان و پیشگیری و پیشگوئی آنها را می شناسیم .
در کشور ایران هر سال 35 تا چهل هزار کودک عقب مانده ذهنی معلول – عقب مانده جسمی – آهسته گام – ناسازگار با دشواری – شنوایی – بینایی – گویایی و بسائی و غیره بدنیا می آیند .
امروزه می توان بخوبی مبنای انتشار (ژنی یا کرو موزومی ) پدری یا مادر را شناخت بهمین ترتیب سرطانهای ارثی یا امراض عصبی و غیره رامی توان راحت تشخیص داد . پس پدر و مادر هم در ایجاد عوارض ژنتیکی مؤثر می باشند . زیادی سن مادر در مرگ و میر و ایجاد فرزندان ناهنجار بخوبی ثابت شده است – زایمانهای دو قلو – کاهش وزن – جابجائی کرو موزومی – قد کوتاه – اختلال استخوانی – پاهای پیچیده – تنگی مری و کوتاه شدن اعضای بدن مثل دست و پا درمادران مسن شایع تر می باشد و امّا :
ایجاد مراکز مشاوره و درمانگاههای تخصصی مجانی فراهم کردن مراکز تحقیقات ژنتیکی با وسایل امروزی در کاهش افراد ناهنجار میتواند در این زمینه بسیار بسیار سودمند باشد .
اینگونه بیماریها ممکن است به تنهائی باشد یا همراه علائم دیگر همراه باشند – پرتو نگاری – آزمونهای آنزیمی و بیو شیمیایی در تشخیص آنها اهمیت دارد که ما به طور خلاصه اختلالات استخوانی ارثی اختلال بافت ( اکتو درمی و مزان شیمی ) همراه است .
کلیدو و کرانیال یا ( ترقوه ای جمجمه ای ) که در آن استخوانی شدن استخوانهای آهیانه نا چیز می باشند . جاندانه ها که در این بیماری اغلب بر آمدگی استخوانی پیشانی موجود می باشد و به علاوه استخوان ترقوه وجود ندارد یا رشد آن ناقص است .
در این نوع بیماریها معمولاً سینه باریک و دنده ها کوتاه می باشند . و استخوانی شدن جناغ سینه کامل نمی باشد اختلال استخوانهای دست ( ارث بارز ) دارد.
استخوانهای خطی ............ این گونه بیماریها در طول استخوانهای بلند بیشتر مشاهده می گردد و ارث بارز دارد علائم بیماری چنین می باشد .
سر بزرگ – کدورت یا غلظت استخوانی در جمجمه – قاعده فک تحتانی و کاهش رشد سینوسهای صورت و کری و خمیدگی ستون فقرات – (دیسپلازی اپیفیزی ) این بیماری ارث بارز اتوزومی دارد . اپی فیزهای مبتلا بر حسب وفور شامل شانه – مچ پا – زانوها – مچ دست – و آرنج می باشد و سر استخوانهای زیر ظاهر می گردد و تکه تکه و مسطح همراه ورم مفصلی مزاحم است .( نوع ماکوزیک که نهفته اتوزمی می باشد ) این بیماری با کوتاهی قد و کوتاهی دست و پاگردن – موهای کم – و کوتاهی استخوانها ی اندامها می باشد که در زانو ولگن شدیدتر است .
آکندرو پلازی = این بیماری با کوتاهی قد نامتناسب همراه است ( تنه طبیعی دست و پا کوتاه ) که ارث بارز دارد . بیشتر موارد این بیماری مربوط به موتاسیون است .
قفسه سینه در بروز اینگونه بیماریها اغلب لوله ای شکل – شانه ها ، پهن و ریشه بینی فرورفته – پیشانی برجسته فک بالا کوچک و پایینی جلو آمده است . در ضمن خمیدگی ستون فقرات کاهش رشد پایه های مهره های خلفی سبب تنگی مجردی اعصاب تحتانی می شود .
دیس پلازی ( سینه خفگان آور ) ارث نهفته اتو زومی دارد که باعث مرگ زود رس می شود قضیه سینه به شکل ناقوس بوده و دنده ها کوچک می باشند و ارتفاع استخوان خاصره کم است انگشتان اضافی و گاهی شکاف کام ملاحضه می شود .
( مرض ایس وان کریولر ) یا دیس پلازی کند. رودرومال که این بیماری با کوتاهی اندام انگشتان اختلال ناخنی و دندان و موهای ناجور – قفسه سینه باریک و نقایص مادرزاد مثل در رفتگی سر استخوان و دنده ها کوتاه همراه می باشد .
هیپوفس فاتازی = در پرتو نگاری علائم مشابه راشی تیسم دارد در نوع کشنده نقص استخوانی بصورت بید خوردگی تمام استخوانها – کوتاهی پا و قامت است .
آکرواس تولیز = این بیماری دارای ارث بارز با رقت مهره های فقرات است در این نوع بیماریها استخوان زائی ناقص می باشد و 4 نوع اصلی دارد : همراه رقت استخوان و شکنندگی و کمانی شدن استخوانها – سفیده چشم آبی رنگ و کاهش شنوایی در افراد می باشد و ارث بارز دارد و کثرت آن هزارم می باشد گاهی شلی مفاصل و شدت شکنندگی خود به خود در دروان بلوغ و کدورت دندانی وکمانی شدن استخوان ران و تغییر شکل استخوانهای پا دیده می شود که سبب مرگ می گردد.
( موکوپلی ساکاری روزها ) تعدادی از بیماریهایی متابولیک با سر باری موکوپلی ساکاریدها و جود دارند که درجملگی آنها اختلال استخوانی دیده می شود و بصورت بازر نهفته و وابسته به جنس منتقل می شوند که شش گانه می باشند – مثل هور لریا گرگو ئیلیسم – نشانگان هورلر – سان فی لیپو مورکیو – نشانگان شی و مارتولامی می باشد که غیر از اختلالات استخوانی مهره ای – اختلال چهره – کدورت قرینه قامت کوتاه و خمیده عظم لثه و غیره در آنها ملاحضه می شود.
آکندروژنز = یا اختلال غضروفی – این یک بیماری مرگبار شیر خواران می باشد که بیماری به شکل – سر بزرگ و بد شکل – تأخیر تکامل اندامها – شکم بزرگ چاق – می باشد که دو نوع دیگر نیز ظاهر می گردد مثل اختلال غضروفی و کوتاهی کمر
پایان : امروزه بهترین وسیله تشخیص بسیاری از بیماریها بررسی (DNA ) و ژنتیک مولکولی است .
مانند تشخیص فیبرزکیسه ای ( CF) میو گلبوبین یا عفو نتهای ویروسی و میکروبی .
ناقلان ژن افرادی هستند که ژن بیماری زا را بدون داشتن نشانه ای حمل می کنند که برخی از این افراد ممکن است علائم سبک عارضه را نشان بدهندکه باید با مشاوره ژنتیک برای حل دشواریها از بابت تشخیص بیماریها اقدام کنند .
باید با مشاوره ژنتیک ناهنجاریهای عصبی و روانی – اسکلتی و امراض مزمن را به مطالعه و بررسی نشست تا ناخواسته سبب رواج بیماریهای مادرزادی نباشیم.
برای بیماریهای گردنی و ستون فقرات می توان نرمش بدن فیزیوتراپی سبک را انجام داد. اما برای کوتاهی دست و پا و گردن و انگشتان نمی شود کاری کرد که بهترین راه جلوگیری از ازدواج های فامیلی و آزمایش ژنتیک قبل از ازدواج می باشد.
سالها تصور میکردند که اصل و مبدا سفیدک حقیقی مو از آمریکا است ولی طبق بعضی از شواهد و مدارک موجود مبدا آن از سرزمین ژاپن است. ابتدا چنین به نظر میرسید که در اروپا این بیماری چندان مورد توجه واقع نمیشده است. بطور کلی این بیماری از لحاظ تاریخی یکی از قدیمیترین بیماری قارچی است در اواخر قرن گذشته شدیدا به تاکستانهای فرانسه حمله کرده است.
تاریخچه پیدایش بیماری در ایران
در ایران برای اولین بار در فاصله سالهای 1251-1250 این بیماری در ارومیه دیده شده است. همچنین طبق اطلاعات کسب شده ابتدا در نواحی مرکزی ارومیه بروز کرده و بعدا به سایر نقاط شمالی و غربی و جنوبی و بعضی نقاط دیگر سرایت کرده است.
Mildew اين بيماري درنقاط مختلف ايران به نامهاي سياه بود (در اصفهان)،آق(در اروميه)چور(در مراغه)، قاريا (در قزوين) وباد زدگي(در شهريار) ناميده مي شود. سفيدك سطحي مو دراواسط قرن نوزدهم وارد اروپاي غربي شد وكم كم در تمام قاره منتشر گرديد. عامل بيماري به افتخارTucker ، باغبان انگليسي كه اولين بار در سال 1845 متوجه بيماري شد Oidium tuekeri Berk نامگذاري شد. در سال 1847 براي اولين بار بيماري در فرانسه مشاهده شد وخسارت شديد به موستانها وفرآورده هاي آن وارد گرديد. گزارش معتبري درباره اولين گزارش ومحل بروز بيماري درايران ديده نشد. بنا به مطالعات به عمل آمده بيماري سفيدك سطحي مو اولين بار بين سالهاي 51ـ1250 در اروميه بوسيله حسنعلي نواب ديده شده است ـ وامروز در تمام نقاط موخيز كشور به ويژه در موكاريهاي آذربايجان شرقي وغربي، خراسان، اطراف تهران ، زنجان، اراك ،قزوين ، اصفهان ، فارس ، گلپايگان، باختران ، خرم آباد لرستان ومحلات شيوع دارد وخسارت هنگفتي را باعث مي شود خسارت بيماري در مناطق با شرايط مناسب آب وهوائي مخصوصاً روي ارقام حساس بسيار شديد است. بطوريكه گاهي يك خوشه سالم نيز روي اين بوته هاي مو نمي توان مشاهده كرد و 100%محصول غير قابل فروش واستفاده مي شود.
مناطق انتشار در ایران
در ایران بیماری سفیدک مو در نقاط آذربایجان ، خراسان و اطراف تهران ، زنجان ، اراک ، قزوین ، اصفهان ، ارومیه ، فارس ، کاشان ، کرمانشاه ، گلپایگان ، خرم آباد ، محلات و بطور کلی در کلیه استانهای ایران در تمام نقاط انگورخیز ایران به چشم میخورد.
عامل بیماری
عامل بیماری سطحی مو قارچی است از رده آسکوسیتها و از خانواده Erysiphaceae. رشتههای میسلیومی این قارچ دارای رشد سطحی بوده و بوسیله هوستوریوم یا لکههایی به داخل سلولهای اپیدرمی و کوتیکول نفوذ مینماید. بر روی تودههای متراکم میسلیوم پایههای کنیدیوفور تشکیل میگردد که در انتهای آن زنجیری از کنیدیها قرار میگیرند. کنیدیها بیرنگ ، تخممرغی کشیده بدون جدار عرضی است. پریتسیوم یا اندام جنسی قارچ در اواخر فصل به ندرت روی برگها و یا ساقه تشکیل میگردد. در داخل هر پریتسیوم چند آسک و هر آسک محتوی هشت آسکوسپور میباشد.
زیست شناسی
قارچ عامل سفیدک سطحی مو زمستان را به صورت میسلیوم در داخل جوانهها به سر میبرد. در اول بهار رشد نموده کنیدی و کیندیوفور ایجاد مینماید و بدین وسیله بیماری از سالی به سال دیگر انتشار مییابد. کنیدیها نیز ممکن است در زمستان زنده باقی بمانند و موجب انتقال بیماری در سال آینده شوند. بعضی از محققین معتقدند که آلودگی اولیه سفیدک سطحی در اوایل بوسیله آسکوسپورهایی که از داخل پریتسیومهای موجود روی برگهای افتاده آزاد میشوند بوجود میآیند احتمالا در ایران پریتسیوم در انتقال بیماری از سالی به سال دیگر نقشی ندارد.
زیرا این اندامها به ندرت فقط در ارومیه ، کاشان ، کرج ، مراغه ، تهران و آن هم به تعداد کم دیده شده است و با توجه به این که سفیدک در تمام مناطق موکاری کشور شیوع دارد به احتمال زیاد انتشار آن توسط میسلیوم و یا احتمالا کنیدی صورت میگیرد. درجه حرارت پایین تر از 5 درجه سانتیگراد برای رشد سفیدک مناسب نیست و از 30 درجه سانتیگراد به بالا هم قارچ از رشد باز میایستد.
علایم بیماری:
علایم بیماری سفیدک حقیقی در روی همه ی اندامهای هوایی جوان ظاهر می گردد.
علایم این ابتدا به صورت لکه های سفید در سطح فوقانی برگ ظاهر می شود و سپس روی آنها کنیدیوفورهای قارچ به صورت پودر یا پوشش آردی ظاهر می گردند . اگر بیماری تشدید یابد سطح تحتانی برگها نیز ممکن است به سمت بالا لوله شود .
برگهای آلوده در تابستان قهوه ا ی شده زودتر از پائیز خزان می کنند. علائم بیماری درون سر شاخه های جوان نیز به صورت لکه های سفید ظاهر می گردند. در پائیز لکه ها به رنگ قهوه ای مایل به سیاه در می آیند.
قارچ روی غوره ها را به صورت پودر سفید رنگی می پوشاند. حبه ها ترش و نارس باقی می مانند .در حبه های رسیده تر آن قسمت از پوست حبه که آلوده به بیماری است رشد نمی کند ولی در اثر رشد مداوم قسمت سالم حبه ترک خورده و دانه آن نمایان می گردد.
دوره بيماري :
قارچ عامل سفيدك سطحي مو زمستان را بصورت ميسيليوم در داخل جوانه ها يا كليستوتس روي اندام آلوده طي كند، كنيديها نيز ممكن است در زمستان زنده باقي بمانند و موجب انتقال بيماري در سال آينده شوند. بعضي از محققان معتقدند كه آلودگي اوليه سفيدك سطحي در اوايل مي تواند بوسيله آسكوسپور نيز بوجود آيد.
احتمالاً در ايران كليستوتس در انتقال بيماري از سالي به سال ديگر نقشي ندارد. زيرا اين اندام بندرت فقط در رضائيه ، كاشان ، كرج ، مراغه و تهران و به تعداد كم ديده شده با توجه به اينكه سفيدك در تمام مناطق موكاري كشور شيوع دارد به احتمال زياد انتشار آن توسط ميسليوم و يا كنيدي مخصوصاً در مناطق گرم صورت مي گيرد. كلني قارچ در پايين تر از 6 درجه سانتيگراد رشد نمي كند و در 36 درجه سانتيگراد در مدت 10 ساعت از بين مي رود. در سال 1371 فرم جنسي قارچ در موكاريهاي استان فارس نيز توسط بني هاشمي و پروين گزارش شده است، قارچ در 0C 40 سريعا از بين مي رود.
در نواحي گرم جنوبي كشور بيماري سفيدك سطحي مو خسارت زيادي وارد نمي كند. در نواحي مركزي و شمال غربي تاكستان هايي كه بر روي تپه ها و نقاط مرتفع سرد قرار دارند ، بيماري سفيدك در آنها كمتر از بوستانهايي است كه در دشت يا نقاط پست قرار دارند.
معلوم شده كه سرماي سخت زمستان مانع ظهور سفيدك نمي شود . در سال 1331 در قريه تينا، دهكده اي در شرق خراسان سرماي زمستان بقدري شديد بود كه شاخه هاي مو و پايه هاي آن در اثر يخبندان گزند فراوان ديد با اين وجود در تابستان سال بعد سفيدك تقريباً با همان شدت سالهاي گذشته در بوستان ها شيوع داشت.
آب آزاد باعث كاهش جوانه زدن كنيديها و همچنين توليد آنها مي گردد. باران مي تواند با شستن كنيديها و بعضي از ميسليومها باعث شدت بيماري شود. رطوبت نسبي هوا بين 40 تا 100% براي جوانه زدن كنيديها كافي است و حتي در رطوبت نسبي 20% نيز كنيديها قادر به جوانه زدن مي باشد. رطوبت نسبي هوا بيشتر در توليد كنيديها مؤثر است تا جوانه زدن آنها. آفتاب تابان از جوانه زدن كنيديها جلوگيري مي كند.
آفتاب باعث جلوگيري از تندش كنيدي و كاهش شدت بيماري مي گردد. در موستان انگور ياقوتي سعيد آباد شهريار مشاهده شده كه خوشه هاي مو پايه كوتاه و خوابيده روي پسته خسارت شديد از سفيدك سطحي مو ديده ولي خوشه هايي كه در معرض تابش نور قرار گرفته بودند بيماري بسيار كم بوده است.
نشانه هاي بيماري
:علائم بيماري روي قسمتهاي هوائي درخت يعني شاخه، برگ، گل، حبه وسرشاخه هاي جوان ديده مي شود. ولي بارزترين بيماري روي خوشه ديده مي شود وبيشترين خسارت هم در اثرآلودگي خوشه ها ناشي مي شود. روي سطح حبه هاي آلوده علائم به راحتي قابل تشخيص است. پوشش سفيد متمايل به خاكستري (بور) روي حبه ها مخصوصاً در اطراف دمگاه آنها كه توده هاي ميسليوم ،كنيديوفورها وكنيديهاي قارچ عامل بيماري است، بوجود مي آيد .زير پوشش مذكور در سطح پوست حبه ها، لكه هاي نكروتيك ديده مي شود كه رنگ آنها قهوه اي متمايل به تيره است. صدمه قارچ به پوست ونكروز شدن آنها باعث تركيدگي حبه ها شده وراه نفوذ قارچهاي ديگر را فراهم مي سازد. حمله بيماري به دانه ها در اوايل تشكيل باعث ريزش زياد از حد حبه ها ي تازه تشكيل شده مي شود وخوشه ها تنك مي گردد. آلودگي خوشه ها موجب ريزش ، كثيف شدن وتركيدگي حبه ها شده وگاهي همراه با پوسيدگي وترشيدگي مي باشد.
روي برگها ابتدا لكه هاي پودري به رنگ سفيد كثيف ظاهر مي شود كه گاهي در آغاز بسيار كوچك است وتشخيص آن مشكل است سپس بتدريج اين لكه ها بزرگتر ورنگشان متمايل به خاكستري شده ومشهود مي گردد. پريدرم برگ در محل لكه ها رنگ متمايل به قهوه اي پيدا كرده وگاهي پهنك برگها ي آلوده توأم با چين خوردگي ويا تورم مختصر مي گردد.
علائم روي سرشاخه ها نيز شبيه لكه هاي برگ است وباعث پيدايش لكه هاي نكروتيك شده وقهوه اي كم رنگ مي شود. روي شاخه هاي 1تا 2 ساله لكه هاي قهوه اي پررنگ مخصوصاً در پائيز وزمستان ديده مي شود. در شرايطي كه بيماري شديد وشرايط محيطي مساعد باشد سرشاخه هاي آلوده از يك پوشش سفيد پوشيده شده، خميدگي پيدا كرده وسرعصايي مي شود.
بیولوژی:
فرم جنسی پاتوژن یک آسکومیست و فرم غیر جنسی یک دئوترومیست است. پاتوژن بصورت میسلیوم روی شاخه ها و همچنین بصورت اندامهای جنسی(کلیستوتسیوم) در برگ های ریخته شده پای درختان زمستان گذرانی می کنند. در فصل بهار آلودگی توسط میسلیوم شروع می شود.
مبارزه:
1ـ مبارزه زراعي :
مبارزه زراعي عبارت است از انتخاب پايه هاي مقاوم به بيماري همانطور كه قبلاً گفته شد گونه هاي آمريكائي به اين بيماري نسبتاً مقاوم بوده و به ندرت آثار بيماري را نشان مي دهند. بنابراين مي توان با استفاده از اين گونه ها و واريته هاي مشتق از آنها كاملاً از بيماري جلوگيري كرد.
امروزه در بيشتر سازمانهاي كشاورزي آمريكا و فرانسه مشغول ايجاد و تهيه گونه هاي هيبريد مقاوم به اين بيماري هستند و تاكنون قدمهاي مؤثري در اين راه برداشته شده است. عمليات كشاورزي در كنترل سفيد حقيقي بسيار قابل توجه مي باشد. بيماري سفيدك سطحي مو در نقاط سايه دار و مرطوب تاكستان شدت بيشتري دارد. بنابراين براي جلوگيري از آلودگي و محافظت درختان و جوانه هاي در حال رشد مو مي بايستي مو را با فاصله مناسب بكاريم، آنها را مرتب هرس كنيم و حتي الامكان روي داربست نگهداريم تا آفتاب به تمام قسمتهاي درخت برسند و هوا در بين شاخه ها جريان داشته باشد تا رطوبت كم شود.
2ـ مبارزه شيميايي :
گوگرد از قديمي ترين فرآورده هاييست كه براي كنترل و مبارزه سفيدك سطحي ميوه مصرف داشته و هنوز هم به لحاظ اثرات خوب و نيز قيمت ارزان آن بمقدار وسيع در موستان ها مصرف مي شود. گوگرد هم اثر جلوگيري كنندگي و هم خاصيت معالجه كنندگي دارد و بيشتر بصورت گل گوگرد و يا پودر وتابل مصرف مي شود. در نواحي خشك و نيز در موستانهائيكه بوته هاي موردي پسته افتاده است گرد پاشي توصيه مي شود ولي در نواحي كه در فصل رشد گياه باران زياد مي بارد و يا درخت مو روي درخت داربست نگهداري مي گردد و محلول پاشي و يا پودر وتابل بهتر است . زيرا اولاً تمام اندامها و قسمتهاي درخت آغشته به سم مي شود و ثانياً خواص آن تا مدت زياد دوام دارد. اثر قارچ كشي گوگرد بطور عمده مربوط به مرحله تصعيد آنست و تركيبات حاصله از تصعيد گوگرد بستگي به شكل گوگرد (گرد ـ پودر وتابل و اندازه ذرات) و نيز عوامل جوي بخصوص حرارت و رطوبت دارد. گوگرد بين 25 تا 30 درجه سانتيگراد بهترين نتيجه از نظر خاصيت قارچ كش دارد و در كمتر از 18 درجه سانتيگراد مؤثر واقع نمي شود. بالاتر از 0C 30 ممكن است ايجاد گياه سوزي كند. مصرف گوگرد در هواي 35 درجه حرارت بالاتر توصيه نمي شود.
براي حصول نتيجه رضايت بخش و كنترل مطلوب بيماري سفيدك سطحي مو، بايد موستانها را 3 تا 4 بار با گل گوگرد گردپاشي و يا با گوگردهاي وتابل به شرح زير محلول پاشي كرد.
دفعه اول: وقتي كه شاخه هاي تازه روئيده در بهار 3 تا 4 برگ روي آن ظاهر شده است در اين نوبت در هر هكتار موستان بطور متوسط 20ـ15 كيلوگرم گل گوگرد مصرف مي شود.
دفعه دوم: همزمان است با موقعي كه درخت مو در حال گل دهي است و سنبله هاي آن كاملاً ظاهر شده اند در اين مرحله 30 كيلوگرم در هر هكتار گل گوگرد كافي است.
دفعه سوم: موقعي كه خوشه ها كاملاً از گل در آمده و حبه هاي تازه تشكيل شده به اندازه ماش و نخود مي باشد در اين مرحله 45 كيلوگرم گل گوگرد در هر هكتار پاشيده مي شود.
در مناطق و يا سالهائيكه بيماري شدت زياد داشته باشد مي توان موستان را براي بار چهارم به فاصله 15 تا 20 روز بعد از مرحله سوم سمپاشي كرد.
توجه :
اول اينكه مقدار گل گوگرد بر حسب تراكم درخت در در واحد سطح و نيز حجم آنها فرق مي كند و مقادير توصيه شده در حد متعارف است بديهي است در موستانهائيكه درختان آنها بيش از حد متعارف و مسن باشد مقدار گل گوگرد در هر مرحله تا 10 كيلوگرم افزايش مي يابد.
دوم اينكه در نواحي مرطوب و پرباران بهتر است از گوگرد وتابل استفاده گردد، گوگرد وتابل با غلظت 2 تا3 در هزار با آب مصرف مي شود. محلول پاشي اول و دوم بهتر است با غلظت 2 در هزار و دفعه سوم و يا چهارم با غلظت 3 در هزار سمپاشي شود، نكته سوم اينكه موقع سمپاشي دقت شود تمام قسمتهاي درخت كاملاً با محلول سمي آغشته گردد و نكته چهارم اينكه مطالعات به عمل آمده در آذربايجان نشان مي دهد كه كارائي گل گوگرد و گوگرد آسيابي فرق معني داري با يكديگر ندارند. علاوه بر گوگرد ، تركيبات نسبي و چند قارچ كش آلي مانند: دينوكاپ ( كاراتان)، بنوميل و تري آديمفون نيز براي كنترل بيماري سفيدك سطحي مصرف مي شود و نتايج خوبي هم داده است. قارچكشهاي آلي مذكور در طيف وسيعتري از درجه حرارت نسبت به گوگرد خاصيت قارچ كشي داشته و به غير از دينوكارپ ، خاصيت گياه سوزي آنها كمتر است ولي مصرف مكرر آنها مي تواند ، در قارچ عامل بيماري مقاومت به وجود آورد.
مبارزه شیمیایی
شدت خسارتی که به وسیله بیماری سفیدک مو بوجود میآید موجب شده است که یک سلسله تحقیقات موثر دامنهداری از نظر مبارزه عملی و اطمینانبخش انجام میگیرد. برای این کار از ترکیبات و مواد شیمیایی مختلفی استفاده به عمل آمده است که میتوان به گوگرد ، الوزال ، کاراتان اشاره کرد.
کزاز بيماري است عفوني مشترک بين انسان و دامها که معمولاً بصورت تک تک و پراکنده ديده مي شود . بعلت آلوده بودن وسائل جراحي نيز ممکن است چند تن در بخش جراحي بدان دچار گردند . اين بيماري متأسفانه در کشور عزيز ما زياد ديده مي شود .
کزاز ميکروب خاصي است که در انتهاي آن اسپور وجود دارد ( سنجاق مانند ) در محيط خارج مقاومت زيادي از خون نشان مي دهد و اسپوري توليد مي کند که مقاومتش خيلي زيادتر است . اثرات ميکرب بواسطه سم بسيار قوي است که ترشح مي کند و از راه لنف ، خون بمراکز عصبي ميرود . با سم ميکرب کزاز توانسته اند علائم بيماري را توليد کنند . ميکرب کزاز در خاک ، مدفوع اسب و گاو و آب و گرد و خاک وجود دارد .
مطلب مهم اينکه ابتلاء به کزاز ايمني کاملي ايجاد نمي کند لذا بهترين وسيله براي جلوگيري از آن واکسيناسيون مي باشد . از سوي ديگر سرم ضد کزاز براي پيشگيري سودمند است ولي براي درمان بويژه پس از بروز نشانه هاي بيماري ندارد .
«نشانه هاي کزاز»
دوران پنهاني متوسط بيماري ۸-۷ روز است هر قدر دوران نهفتگي کوتاهتر باشد عاقبت بيماري خطرناکتر است گاهي در مرحله ي نهائي چرک زخم کم شده و سوزش و انقباض عضلاني ظاهر مي شود . امکان ابتلاء مجدد در غياب واکسيناسيون وجود دارد و هر اندازه فاصله بين شروع و انقباض عمومي حاصل از سم بيشتر باشد پيش آگهي بهتر است .
اولين نشانه ي کزاز دشواري بلع و کليد شدن دهان است . بيمار خيلي بزحمت دهان خود را باز مي کند عضلاتي که براي جويدن بکار ميرود در موقع انقباض دردناک و سفت هستند سپس انقباض در عضلات گردن ، صورت و ستون فقرات و شکم و غيره فرا مي رسد ( انقباض عمومي ) .
انقباض عضلات صورت ، شکل مخصوصي به مبتلا مي دهد و مانند اين است که بيمار خنده بي نمکي به لب دارد ( خنده شيطان ) در حالت حمله عضلات جونده منقبض شده و بواسطه گرفتاري ماهيچه هاي ستون فقرات بدن بعقب خم مي شود ( نظير کمان ) يعني سطح اتکاء تنها پشت سر و پاشنه ها مي باشد . هر گاه انقباض عضلات يک طرف بدن زياد شود بدن بهمان طرف خم مي شود و اگر تمام عضلات بدن بطور يکنواخت دچار شده باشند تمام بدن کشيده و بشکل خبردار در مي ايد . در شيرخواران و افراد خيلي پير کزاز خطرناک است .
انقباض عضلات عمومي بصوت حمله اي ظاهر مي شود يعني در اثر تحريک بيمار با روشنائي و صدا ، تزريق و يا لمس بدن ، جمع شدن عمومي بدن فرا ميرسد ، فکها سخت بهم فشرده شده و ساير عضلات نيز سفت مي شوند . انقباض عضلات حنجره و شکم و ديافراگم وعضلات تنفسي باعث خفگي مي شود . اگر انقباض ماهيچه هاي تنفس طولاني باشد موجب کبودي رنگ مي گردد . حملات انقباضي بيمار را فرسوده و خسته مي کند . کليد شدن دهان سبب تشنگي ، اتلاف شديد انرژي ، عرق ( دفع الکتروليتها ) آسيب ماهيچه ها ( پارگي ) و گرسنگي ميشود .
تب در ابتداي بيماري درحدود ۳۸ درجه بوده و بتدريج بالا ميرود به ۴۰ و بالاتر ميرسد . نبض سريع نيست تعداد تنفس درخارج از حملات تند است و اگر به ۴۰ بار در دقيقه برسد تقريباً وقوع مرگ حتمي است .
در کزاز تعريق فراوان وجود دارد ، فشار خون پائين و بي خوابي وجود دارد . گاه بيماري شدت مي يابد و بيمار در عرض ۳-۲ روز در حالت سکته قلبي يا خفگي يا وارد شدن مواد غذائي در ششها تلف مي شود و يا برعکس در عرض چند هفته انقباض عضلاني تخفيف يافته بهبودي حاصل مي گردد .
انواع خيلي سخت و سبک بيماري هم وجود دارد . فلج يک پا و يا دو پا و فلج صورت و چشم به تنهائي ديده مي شود . اگر فاصله بين اولين علامت کزاز با شروع انقباض عمومي ماهيچه ها کمتر از ۴۸ ساعت باشد بيماري خيلي جدي و بدخيم مي باشد .
« پيشگيري »
اسپور کلستريديوم تتاني از راه خراش کوچک و بزرگ و زخم و شکستگي ها و غيره وارد بدن مي شود ، اگر شرايط رشد و افزوني آن فراهم باشد سم ترواش مي کند و اين سم راهي مراکز عصبي مي شود ، بنابراين قبل و بعد از وارد شدن باسيل در بدن مي توان پيش گيري لازم را انجام داد .
دادن آنتي بيوتيک ، ضدعفوني کردن و رعايت پاکيزگي زخم نيز از رشد احتمالي و تراوش سم جلوگيري مي کند ، باسيل کزاز در بافتهاي خراب شده بهتر رشد مي کند بنابراين پانسمان و رعايت پاکي زخم وعمل جراحي لازم سودآور مي باشد .
« واکسيناسيون »
تزريق واکسن مؤثرترين روش حفاظت در برابر کزاز است .
کزاز نوزادان با واکسينه کردن مادر در زمان حاملگي قابل پيشگيري است .
سرم اسبي ممکن است موجب واکنشهاي آلرژيک و حتي مرگ در اثر شوک آنافيلاکتيک ((حساسيتي ))شود . ايمونوگلوبولين کزاز انساني معمولاً فاقد خطرات ذکر شده بوده و قدرت آن هم بيشتر از نوع آنتي توکسين هترولوگ است وجانشين سرم اسبي شده است .
* پيشگيري با آنتي بيوتيکها
کلستريديوم نسبت به پني سيلين حساس است بنابراين کاربرد آن در زخمهاي مشکوک منطقي و گاه ضروري است ولي بايد بخاطر داشت که در زخمهاي له و خراب شده دارو بمحل زخم نمي رسد ( بسبب اختلال جريان خون ) لذا امکان زنده ماندن و رشد باسيلها وجود دارد . عملاً در برخي بيماران مشاهده شده است که در زخمهاي تميز شده و عمل شده با وجود کاربرد پني سيلين جانشيني براي واکسن يا سرم ضدکزاز نمي باشد .
* نظافت و جراحي زخم براي از بين بردن محيط غيرهوازي بافت و رشد اسپورها سود بخش است عمل جراحي و تميز کردن زخم هر چه زودتر صورت بگيرد اثر سودبخش تري خواهد داشت ( رشد باسيل و توليد سم کاهش خواهد يافت )
توجه به اين نکته حائز اهميت است که بهترين وسيله پيشگيري از کزاز واکسيناسيون کليه افراد درحال تندرستي است .
« درمان »
گرم و مرطوب کردن اطاق ، فيزيوتراپي قفسه صدري ،خارج کردن تراوشات سينه و حلق ، حرکت دادن بيمار در روي تخت ، مراقبت چشمها ، تغذيه از راه لوله معدي ، تجويز آرام بخش ها ( ديازپام ) بمقدار کافي ، آنتي بيوتيکها و در صورت لزوم باز کردن ناي تنفس مصنوعي با دستگاه و مراقبت دقيق و دائمي بيمار که بطور واضح تمام اين موارد به توصيه و تحت نظارت پزشک انجام مي شود
کزاز یک بیماری باکتریایی جدی است که منجر به سفتی عضلات جونده دیگر عضلات
می شود. بیماری منجر به گرفتگی عضلانی شدید و مشکل تنفسی و نهایتاً مرگ می گردد.
یک زخم، پارگی یا دیگر زخم ها منجر به یک عفونت کزاز تولید کننده سم در افراد غیر ایمن می شود.
اسپور باکتری کزاز، کلستریدیوم تتانی، معمولاً در خاک دیده می شود. در صورت قرار گرفتن باکتری در یک زخم ، تولید سم کرده که با عملکرد اعصاب و عضلات تداخل می نماید.
درمان در استرس ، کم اثر و ناکارا می باشد. کزاز ممکن است علیرغم درمان، کشنده باشد. در ایالات متحده با حدود 100مورد بروز سالانه بیماری جزء بیماری های نادر محسوب می شود. یک تعداد کمی از بیماران نهایتاً می میرند. بهترین راه مقابله با کزاز پیشگیری است.
• علائم و نشانه ها
- سفتی فک ، گردن و دیگر عضلات
- تحریک پذیری
- گرفتگی عضلات جونده، گردن و دیگر عضلات
- تب
وقتی که سم به اعصاب انتشار می یابد، عضلات صورت و فک دچار گرفتگی های شدید
می شوند. به همین علت یکی از مشکلات شایع قفل شدن فک است. همچنین گرفتگی عضلات گردن، بلع مشکل و تحریک پذیری نیز رخ می دهد. بعلاوه عضلات قفسه سینه ، شکم و پشت نیز ممکن است دچار گرفتگی شوند. گرفتگی شدید عضلات تنفسی منجربه تنفس مشکل برای بیماران می گردد. علائم و نشانه های کزاز در هر زمانی ( چند روز تا چند هفته ) بعد از صدمه ظاهر می شوند. دوره نهفتگی برای این بیماری بین 5 روز تا 15هفته می باشد. میانگین دوره نهفتگی 7 روز می باشد.
• علل
باکتری عامل بیماری یا کلستریدیوم تتانی در خاک، غبار و مدفوع حیوانات یافت می شود. هنگامی که باکتری وارد زخم تازه عمیق می گردد اسپورهای باکتری یک سم قدرتمند به نام تتانواسپاسمین را تولید می نمایند. این سم بر عملکرد سیستم عصبی مناطق مختلف اثر می کند. این عملکرد سم باعث گرفتگی عضلانی ( شایعترین علامت تتانی ) می شود.
چه زمانی به درمان نیازمندیم ؟
- وجود یک زخم عمیق و کثیف در حالی که شما حداقل در 5 سال گذشته دوز یادآور کزاز را دریافت نکرده اید و یا وضعیت واکسیناسیون خود مطمئن نیستید.
- وجود هر گونه زخم در حالی که شما طی 10 سال گذشته دوز یادآور کزاز را دریافت نکرده اید.
• غربالگری و تشخیص
پزشک کزاز را براساس معاینه فیزیکی و علائم و نشانه هایی نظیر اسپاسم عضلانی، گرفتگی و درد تشخیص می دهد. تست های آزمایشگاهی عموماً در تشخیص کزاز غیر مؤثر هستند.
• درمان
درمان شامل مصرف یک ضد سم نظیر TIG می باشد. هر چند ضد سم تنها می تواند سموم غیر متصل به بافت عصبی را خنثی نماید. پزشک ممکن است برای مقابله با باکتری کزاز آنتی بیوتیک خوارکی یا تزریقی تجویز کند.
همچنین تجویز واکسن کزاز، از عفونت آتی با کزاز جلوگیری می نماید. عفونت کزاز نیازمند یک دوره طولانی درمان در یک مرکز بهداشتی می باشد. داروهایی جهت آرام بخشی و فلج عضلانی تجویز می شوند که در این صورت شما نیازمند روش های حمایتی از مجاری هوایی می باشید.
اکثر موارد بیماری کزاز شدید بوده و علی رغم درمان منجر به مرگ می گردد. مرگ اغلب در اثر انقباض مجاری هوایی، عفونت های تنفسی و اختلال در سیستم عصبی خودکار رخ می دهد. سیستم عصبی خودکار قسمتی از سیستم عصبی است که کنترل عضلات قلبی، عضلات غیر ارادی و غدد را بر عهده دارد. بیماران بهبود یافته از کزاز گاهی به مشکلات روانی مبتلا می شوند و به مشاوره روانپزشکی نیازمند می گردند.
پیشگیری
شما از طریق ایمنی برعلیه سم می توانید از کزاز پیشگیری نمایید. اکثر موارد کزاز در افراد غیر ایمن و کسانی که دوزیادآرو کزاز را طی 10 سال گذشته دریافت نکرده اند، رخ می دهد.
واکسن کزاز اغلب به عنوان جزئی از واکسن DPT (دیفتری، کزاز،سیاه سرفه) به کودکان تزریق می شود.
این تزریق فرد را در برابر سه بیماری، دیفتری ( عفونت تنفسی و گلو )، سیاه سرفه و کزاز ایمن می کند.
آخرین مدل این واکسن شامل دیفتری، شبه سم کزاز و سیاه سرفه بدون سلول
می باشد. (DtaP)
DtaP شامل 5 دوز می باشد که به طور معمول در بازو یا ران اطفال تزریق می شود.
بزرگسالان باید به صورت مرتب هر 10 سال یک دوز واکسن یادآور کزاز تزریق نمایند. در صورت مسافرت های بین المللی بهتر است یک دوز جدید واکسن کزاز تزریق شود. در صورت وجود زخم کثیف یا عمقی اگر از آخرین دوز دریافتی واکسن 5 سال گذشته باشد، لازم است یک دوز واکسن کزاز تزریق گردد. دوز یادآور واکسن کزاز به طور معمول همراه با دوز یادآور واکسن دیفتری به صورت واکسن نوع بالغین یا (Td ) تزریق می شود. ابتلا به کزاز منجر به ایجاد ایمنی در برابر بیماری نمی شود. بنابراین توصیه به واکسیناسیون جهت جلوگیری از عود مجددبیماری کاملاً منطقی به نظر می رسد. اگر دوران کودکی واکسن کزاز دریافت نکرده اید به پزشک مراجعه و واکسن نوع بالغین یا Td را تزریق نمائید.
• تمیز نگاه داشتن زخم
ابتدا زخم را با آب تمیز بشوئید. زخم و اطراف آن را با یک صابون با دقت تمییز نمائید.
• توجه به منبع بیماری
زخمهای ناشی از سوزن یا دیگر برش های عمقی، گزیدگی حیوانات و به ویژه زخم ها کثیف شما را در گروه پر خطر برای ابتلا به عفونت کزاز قرار می دهد. در این صورت پزشک زخم شما را تمییز می نماید و پس از تجویز آنتی بیوتیک، دوز یادآور واکسن کزاز را به شما تزریق می نماید.
• مصرف آنتی بیوتیک
بعد از شستن و تمییز کردن زخم، یک لایه از آنتی بیوتیکهای ( کرم یا پماد) نظیر نئوسپورین یا پلی سپورین بر روی زخم قرار دهید. این آنتی بیوتیکها بهبود زخم را تسریع نمی کنند اما با مهار رشد باکتری ها و ایجاد مصونیت، بدن را در ترمیم زخم یاری می نمایند. برخی اجزاء در پمادها باعث ایجاد لکه های پوستی خفیف می شوند. در صورت بروز لکه های پوستی مصرف پماد را متوقف سازید.
• پوشش زخم
در معرض هوا بودن زخم به بهبودی آن کمک می نماید، اما پانسمان زخم را تمییز نگاه داشته و از ایجاد عفونت های مضر جلوگیری می کند. تاول های تخلیه شده باید تا زمان بهبود پانسمان شوند.
تعویض پانسمان
پانسمان روزانه و در صورت مرطوب بودن سریعتر تعویض می شوند. در صورت حساسیت به برخی از باندها و چسب ها از گاز استریل و چسب های کاغذی استفاده شود
-فصل دوم(عوامل ناکامی برنامه ریزی اقتصادی در ایران)
مقدمه
تفسیررفتار دولت
توسعه اقتصادی در روستاهای آمریکا
چالشهای توسعه اقتصادی
تاکید بریک صنعت یا کسب وکار خاص
امکان ریسک کمتردر روستاها نسبت به شهرها
کمبود سازمان های حمایت کننده
سیاست واستراژی های توسعه اقتصادی روستاها
توسعه بخشهای غیر کشاورزی
تاکید بر جذب وتوسعه فناوریهای جدید
آموزش وتربیت نیروی انسانی ماهر وکارآمد
-فصل سوم(استراتژی های مختلف توسعه اقتصادی)
استراتژی پولی
استراتژی اقتصاد باز
استراتژی صنعتی شدن
استراتژی انقلاب سبز
استراتژی توزیع مجدد
استراتژی سوسیالیستی توسعه
مقدمه:اصطلاح توسعه بصورت فراگير پس از جنگ جهاني دوم مطرح شده است.
واژه توسعه به معناي پيشرفت و به معناي خروج از لفاف است
خروج از لفاف يعني خروج از جوامع سنتي به جوامع صنعتي
فصل اول
نكات مهم در توسعه عبارتند از :
1 ) مقوله ارزشي 2) چند جانبه و چند بعدي است 3) ارتباط نزديكي با بهبود دارد
نظرات مختلف اهداف توسعه:
1* مايك تودارو : توسعه چند بعدي است و آنرا مستلزم تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي طرز تلقي مردم ، نهادهاي مالي ، كاهش نابرابري و ريشه كن كردن فقر مطلق مي داند .
2* برن اشتاين : تلاش براي ايجاد توسعه با بار ارزشي همراه است اشتياق براي غلبه بر سوء تغذيه فقر و بيماري كه از شايعترين و مهمترين دردهاي بشري هستند از جمله اهداف توسعه به شمار مي آيد.
3* دادلي سيرز : توسعه جرياني چند بعدي تجليل سازمان و جهت گيري متفاوت كل نظام اقتصادي ، اجتماعي عادت و عقايد مردم مي داند.
4* پيتر دونالدسن : توسعه تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي گزينش ها و نهاده ها براي تحقق كامل هدفهاي جامعه مي داند و ادامه توسعه با آگاهي همگاني مردم از تغييرات و مشاركت صورت مي گيرد.
5* ميسرا : محقق هندي بر ابعاد فرهنگي تاكيد دارد
6* گونار ميردال : توسعه يعني فرآيند دور شدن از توسعه نيافتگي يعني رهايي از چنگال فقر با برنامه ريزي بهتر به منظور توسعه
7* بروگلفيد : توسعه يعني پيشرفت به سوي اهداف رفاهي ، توسعه بايد نابرابري را كاهش داد.
انواع توسعه:
1* توسعه اجتماعي : اشكال متفاوت كنش متقابلي است كه در يك جامعه خاص همراه با توسعه تمدن رخ مي دهد و حوزه وسيعتري را در بر مي گيرد
2* توسعه فرهنگي : داراي بار ارزشي بيشتري است و تاكيد بيشتري بر نيازهاي غير مادي افراد جامعه دارد و در حوزه هاي ادراكي ، شناختي ، ارزشي و گرايشي انسانها و رفتار و كنش آنهاست تا حاصل فرآيند توسعه فرهنگي كنار گذاشتن خرده فرهنگهاي نامناسب توسعه اي است
3* توسعه سياسي : پس از جنگ جهاني دوم در اديان توسعه طرح شده است تا كيد بر كارايي حكومتها و جايگزيني الگوهاي رفتاري نوين به الگوهاي رفتاري سنتي توجه دارد مثلاً مشاركت مردم در حكومت
دولت پيشرفت داشته باشد ، گسترش جامعه مدني در جامعه صورت مي گيرد.
4* توسعه انساني : توسعه انساني به 3 شاخص كليدي : طول عمر – سطح دانش – سطح معاش آبرومند بستگي دارد
تفاوت بين مفهوم رشد و توسعه : رشد جنبه كمي دارد ( رشد : بزرگ شدن ) توسعه جنبه كيفي دارد.
رشد اقتصادي: عبارت است از افزايش توليد خالص ملي يك كشور در يك دوره زماني معين
توليد ناخالص ملي = درآمد ملي
توسعه اقتصادي: به معناي خروج از لفاف به معناي بهبود
پرفسور بلاك مي گويد : توسعه اقتصادي عبارت است از : دستيابي به تعدادي از هدفها ، نمايان مطلوب و نوسازي از قبيل افزايش بازدهي توليد ، ايجاد نابرابري هاي اجتماعي و اقتصادي – كسب معارف و فهم مهارتهاي جديد ، بهبود در رفع نهادها و يا بطور منطقي دستيابي به يك سيستم موزون و هماهنگ از سياستهاي مختلف كه بتواند انبوه شرايط نا مطلوب يك نظام اجتماعي را برطرف سازد.
تعريف ديگر توسعه اقتصادي: عبارت است از : افزايش مداوم ظرفيت توليد يك جامعه كه بر اساس تكنولوژي درون زايش رونده پي ريزي شده است.
(( افزايش درآمد ملي واقعي جامعه در طول مدت زمان طولاني ))
معيارهاي اندازه گيري توسعه : 1 *كيفي 2* كمي
معيارهاي اصلي:
1* توليد ناخالص ملي داراي معايب زير است:
الف) اثر رشد جمعيت را ناديده مي گيرد
ب ) اثر رشد قيمتها در نظر گرفته نمي شود
ج ) نحوه روش توزيع درآمد مورد توجه واقع نمي شود
د ) درآمد يا توليد ناخالص ملي هزينه هاي جانبي را كه جامعه براي توسعه اقتصادي متحمل مي شود مثل : آلودگي آب و هوا – صنعتي شدن در نظر مي گيرد.
و) استفاده از اين روش مسلتزم وجود آمار و اطلاعات صحيح به هنگام و آگاهي از روشهاي محاسباتي دقيق و دارا بودن توان محاسباتي است به همين خاطر مي توان گفت كه اين معيار نمي تواند معيار خوبي باشد هر چند متداول است
2* توليد واقعي سرانه ( درآمد ) : اين معيار با توجه به اينكه دو ايراد اول وارد به معيار قبلي را ندارد از اين رو نسبت به آن معيار ، معيار مناسب تري است .
( درآمد ملي يا به قيمتهاي واقعي يا به قيمتهاي جانبي ( اسمي ) است .)
ويژگي هاي مهم توسعه اقتصادي :
1)تدريجي بودن 2) خودگرداني و استمرا 3) خود اتكايي 4)خود كفايي
توسعه نيافتگي:
فورتادو :سرمايه ناچيز كشورهايي كه منجر به فناوري و تكنولوژي نمي شود را توسعه نيافتگي مي داند
عوامل توسعه نيافتگي : جهل و بي سوادي موجب عدم توسعه مي شود - عدم اشتغال – نبود سرمايه كافي – نبود نيروي انساني ماهر و متخصص - عدم استفاده از بهينه منابع طبيعي – كمبود منابع – دوگانگي اقتصادي – فرار مغزها – عدم برنامه ريزي صحيح – ضعف مديريت – هيئت حاكمه – نوع حكومت
خصوصيات كشورهاي جهان سوم : جمعيت زياد(عدم برنامه ريزي صحيح در ارتباط با جمعيت ) – عدم تناسب امكانات اقتصادي با جمعيت - دوگانگي اقتصادي و فرهنگي – بي سوادي و بي توجهي به ارزش – بيكاري – فقر – بهداشت ضعيف – تورم – ضعف مديريت – نبود نيروي انساني ماهر – كمبود سرمايه – درآمد ناچيز – طول عمر پائين – تغذيه نامناسب – ضعف جسماني
جريان تاريخي فرايند توسعه:
دو ديدگاه در ارتباط با علت توسعه يافتگي كشورها :
ديدگاه اول: در اين ديدگاه نظريه پردازان 3 مرحله را مشخص مي كنند كه اين مرحله در پيشرفت اجتماعي – اقتصادي كشورهاي توسعه يافته صنعتي و همچنين در پيدايش و گسترش توسعه نيافتگي كشورهاي فقير و عقب مانده نقش اساسي ايفا كرده اند از نظر اين علما از آغاز قرن شانزدهم تحولات تازه اي در زندگي انسانها ايجاد شد در اين عصر تاريخي برخي جوامع به زوال كشانده شده و برخي ديگر نيز در مسير توسعه و پيشرفت گام برداشته
چرا اين دوگانگي در اقتصاد جهاني در نظام اجتماعي كشورها صورت گرفت ؟
1. وجود ارگانيكي = وقتي كه صنعت پيشرفت مي كند و در جوامع ديگر تاثير مي گذار
2. مكانيكي
آندره فرانك : عادت توسعه نيافتگي كشورهاي توسعه نيافته خود كشورهاي توسعه يافتگي هستند
چرا دوگانگي اقتصادي در نظام اجتماعي وجود دارد؟
به نظر اين گروه علماي توسعه نيافته دليل اين امر به وجود ارتباط ارگانيكي بين كشورهاي مختلف جهان بر مي گردد از اين رو وقتي در يكي از كشورهاي جهان تحولي رخ مي دهد آثار آن فقط در خود آن كشور منتشر نمي شود بلكه بدليل وجود ارتباط بين كشورهاي جهان ساير كشورها نيز از اين تحول متاثر مي شود
3 مرحله براي پيشرفت كشور توسعه يافته : براساس اين ديدگاه فرآيند تاريخي توسعه اقتصادي در 3 مرحله انجام گرفته است كه به واسطه آن تغييرات بنيادي در سطح جهان رخ داده و منجر به پيدايش 2 گروه كشورهاي توسعه يافته و توسعه نيافته گشته است .
1) تجمع يا تراكم سرمايه 2) صدور كالا 3)صدور سرمايه
1* تجمع يا تراكم سرمايه : مرحله تجمع يا تراكم اوليه سرمايه از قرن 16 شروع شد و تا اواخر قرن 18 خاتمه يافته در اين مرحله نخستين كشورهاي استعمارگر دنيا ( هلند ، پرتغال ، اسپانيا ) با استفاده از ناوگان دريايي نيرومند و ممالك شرقي نظير هند و سرزمين هاي كشف شده امريكاي لاتين را تحت سلطه خويش درآورده و با غارت ثروت اين ممالك موقعيت مالي خويش را تحكيم بخشيدن البته بعدها كشورهايي نظير انگلستان و فرانسه نيز به كشورهاي استعمارگر پيوستن و حتي توانستن از رقباي قبلي خود در اين زمينه پيشي بگيرند بدين ترتيب كشورهاي استعمارگر اروپايي شرايط مالي مناسبي را براي خود فراهم نمودن و از طرفي بر فقر و بدبختي كشورهاي زير سلطه افزودن تجمع سرمايه اوليه در انگلستان شرايط لازم را براي انقلاب صنعتي در سال 1760 فراهم آورد و سبب ببار آوردن محصولات كارخانه اي در غرب گشت و زمينه را براي ورود به مرحله دوم مهيا نمود .
2* صدور كالا : در اين مرحله توليدات محصولات با توجه به استفاده از ماشين افزايش يافت و توليد به شكل انبوه صورت گرفت از آنجا كه اين توليدات بيش از تقاضاي موجود در بازارهاي داخلي غرب بود استمرار گردش چرخه هاي كارخانه هاي ممالك اروپاي غربي در گرو پيدايش بازارهاي جديد ، از اين رو توجه كشورهاي اروپاي غربي به بازار ممالك مستعمره و نيمه مستعمره معطوف گشت مرحله صدور كالا زمينه توسعه و پيشرفت هر چه بيشتر ممالك غربي و عقب افتادن هر چه بيشتر كشورهاي توسعه نيافته كنوني در اثر از بين رفتن صنايع بومي آنها و ضعف اقتصاد آنها را فراهم آوريد اين روند تا قبل از جنگ جهاني اول (1914) ادامه يافت .
3* صدور سرمايه : در اين مرحله بدليل بالا بودن تراكم كالاهاي سرمايه اي در كشورهاي اروپايي و كاهش صنايع فروش كالاهاي سرمايه اي به كشورهاي زير سلطه شروع شد انحصارگران و صاحبان سرمايه يا مي كوشيدن تا با سرمايه گذاري در بخش هاي تازه به نوآوري دست بزنند و يا سعي مي كردند كه به منظور جلوگيري از كاهش قيمتها به صدور سرمايه مبادرت كنند البته صدور سرمايه توسط انحصارگران تنها بدليل جلوگيري از كاهش قيمت توليدات ننموده است بلكه علاوه بر آن عوامل ديگري نيز در پيدايش اين مرحله در روند توسعه ممالك جهان دخيل بوده است مهمترين اين عوامل عبارتند از :
1) فرار از مالياتهاي جاري در كشورهاي صنعتي
2) دستيابي سريعتر به منابع توليد و نيروي كار ارزان تر و بازارهاي مصرفي به منظور كاهش هزينه هاي حمل و نقل و همچنين كاهش هزينه هاي توليد
3) كسب مازاد اقتصادي بيشتر
مرحله صدور سرمايه در واقع تكميل كننده مرحله صدور كالا است زيرا اين سرمايه گذاري ها براي كشورهاي در حال توسعه منافع چندان به همراه نداشت و تنها زمينه دستيابي به سود بيشتر را براي كشورهاي صاحب سرمايه فراهم مي آورد در نتيجه وابسته كشورهاي توسعه نيافته به كشورهاي توسعه يافته بيشتر شد در اين مرحله صدور سرمايه در بسياري از موارد جنبه هاي سياسي داشته است و به عنوان حربه اي براي حفظ سلطه اقتصادي و سياسي بكار رفته مي شود .
ديدگاه دوم : گروه ديگري از نظريه پردازان مبدا شروع و ريشه اصلي پديده توسعه يافتگي در جوامع توسعه يافته را انقلاب صنعتي مي دانند انقلاب صنعتي در سال 1760 در انگلستان به وقوع پيوست و سپس در سراسر اروپا گسترش يافت
انقلاب صنعتي 2 ويژگي مهم دارد :
1) تغيير جوامع از كشاورزي به صنعتي
2) ايجاد انقلاب بر پايه علم ژنتيك و دوام آن نيز بر اساس همين عامل مي باشد
عوامل مختلف در ايجاد انقلاب صنعتي :
1* انقلاب كشاورزي : تغيير در شيوه توليد كشاورزي در ابتداي قرن 18 در انگلستان و افزايش توليدات كشاورزي در اثر به كار گرفتن تكنيكهاي جديد كشاورزي انگلستان را به عنوان يكي از قطبهاي كشاورزي در اروپا مطرح نمود تا آنجا كه حدود 50% متوسط مازاد توليدات كشاورزي داشت بعنوان انبار غله معروف گرديد و زمينه را براي كاهش قحطي فراهم نمود.
2* پيشرفتهاي علمي ، فرهنگي و اجتماعي : اين پيشرفتها مربوط به بعد از قرن وسطي است قرون وسطي كه به قرن 4 تا 13 اطلاق مي شود آنرا عصر تاريكي و ركود نيز نام نهاده اند بعد از قرون وسطي تا قرن 16 را عصر رنسانس مي گويند زيرا اروپا در تمام زمينه هاي علمي ، ادبي و فرهنگي دچار تحول عظيمي شد .
3* عوامل فني : عامل مهم ديگري در شكل گيري انقلاب صنعتي در اروپاي قرن 18 است در آن زمان ماشين هاي فراواني توسط مخترعين ساخته شد و بيشتر اين ماشين هادر مراحل اوليه انقلاب صنعتي بكار گرفته شده اند مهمترين اين اختراعات ماشين بخار مي باشد كه توسط ساواري و نيوكامن ساخته شد ( در سال 1700 )
نكته : بسياري از اين مخترعين كه به اختراعات اين ماشينهاي پرداخته اند از جمله ساواري و نيوكامن بي سواد بودن ولي براي ادامه حيات انقلاب صنعتي از علم و دانش استفاده زيادي انجام گرفت براي مثال همان ماشين بخار ساواري و نيوكامن در طي سال 80 در فواصل زماني مختلف توسط افرادي چون مهندس اسميتون ، وات و بولتون تكميل گرديد يعني علم براي ادامه حيات از ارزش بالايي برخوردار بوده است .
روشهاي دستيابي به توسعه اقتصادي :
1* نظريه رشد متعادل: در اوايل دهه 1950 مطرح شده است لوئيس نوركس و روزن اشتاين رودن از جمله طراحان اين نظريه هستند .
نظريه رشد متعادل ناكيد خاصي به وجود صرفه جويي هاي خارجي و وجود وابستگي و پيوند متقابل بين بخشهاي مختلف در نظام اقتصادي دارند منظور از صرفه جويي منافعي است كه بطور ناخواسته در اثر فعاليت يك فرد يا يك گروه و يا در واقع يك بنگاه نصيب فرد يا گروهي مي شود كه در آن فعاليت هيچ نقشي ندارد . طرفداران نظريه رشد متعادل معتقدند كه براي رهايي از حالت سكون و ركود توليدي و فقر موجود در جوامع توسعه نيافته بايد يك تلاش همه جانبه در كليه بخشهاي اقتصادي صورت پذيرد كه حداقل تلاش جهت رسيدن به توسعه اقتصادي ضروري است و اين شروع سريع زمينه را براي رشد ساير سطوح و بالا بردن قدرت توليدي آنها فراهم آورد
رسيدن به رشد اقتصادي :
1* صرفه جويي 2* بازار ( عرصه و تقاضا ) 3* جلوگيري از تجارت خارجي
4* وابستگي متقابل بين بخشهاي مختلف 5* تربيت نيروي انساني ماهر
6* طرحهاي اقتصادي 7* رهايي از بازارهاي محدود داخلي 8* فعاليت هاي اقتصادي 9* ايجاد تقويت بازارهاي داخلي 10 * افزايش توليد 11 * دور شدن از دور باطل فقر 12* سرمايه گذاري وسيع 13* سرمايه
بر اساس نظريه رشد متعادل براي رهايي از دايره فقر و عقب ماندگي بايد سرمايه گذاري هاي وسيع و همزان در بخشهاي متعدد و مختلف صورت بگيرد .
بنظر رشد متعادل يكي ديگري از ابزارهاي دستيابي به رشد وجود بازار كه براي ايجاد ارتباط بين عرضه و تقاضا بكار مي رود
روزن اشتاين رودن : از نخستين كساني است كه نظريه رشد متعادل را تبيين كرده است نظريه وي به نظريه فشار بزرگ معروف است . روزن اشتاين رودن بيش از همه به نقش صرفه جويي هاي خارجي و وجود وابستگي متقابل بين بخشهاي مختلف اقتصادي تاكيد دارد وي معتقد است كه در برنامه ريزي اقتصادي به منظور رسيدن به توسعه اقتصادي جامعه را بايد بصورت يك موسسه توليدي عظيم در نظر گرفت در نظر وي اولين قدم در راه توسعه تربيت نيروي انساني ماهر و متخصص است ولي تربيت در آموزش نيروي انساني از نظر بخش خصوصي سودآور نمي باشد زيرا اولاً تربيت نيروي انساني هزينه بردار هستند و ثانياً هيچگونه تضميني وجود ندارد كه اين نيروي آموزش ديده و بعد از دوره هاي آموزشي جذب ساير موسسات نشوند
يكي از گامهاي ديگر توسعه اقتصادي از نظر روزن اشتاين رودن سرمايه گذاري وسيع و همزمان در بخشهاي متعدد مكمل است يكي از طرح هاي مهمي كه از نظر اشتاين به سرمايه گذاري وسيع نيازمند است طرح هاي اجتماعي بالا سري و يكي از طرح هاي ضروري مي باشد .
طرح هاي اجتماعي بالا سري : همان طرح هاي زير بنايي مانند آموزش ، بهداشت و درمان ، راه سازي و سد سازي كه بايد قبل از ساير طرح هاي سرمايه گذاري انجام گيرد تا راه و زمينه براي ساير فعاليت هاي بازار همراه شود.
نظريه لوئيس نوركس : نوركس پديده توسعه نيافتگي را از ديدگاه دورهاي باطل فقر بررسي مي كند نوركس معتقد است كه در كشورهاي توسعه يافته به علت پائين بودن سطح درآمد پس اندازها كم مي شود و در نتيجه ميزان سرمايه كم است و كمبود سرمايه نيز سبب كاهش قدرت توليدي و بازدهي آن مي شود و پائين بودن سطح توليد و بازدهي نيز به نوبه خود موجب پائين آمدن سطح درآمد مي شود و در نتيجه دور باطل آغاز مي شود نوركس با نقص تجارت خارجي يا گسترش محصولات بازار داخلي و نهايتاً ايجاد توسعه اقتصادي مخالف است و در مقابل بر نقش بازارهاي داخلي تاكيد مي كند وي معتقد است در زمان عدم وجود تقاضاي خارجي براي محصولات داخلي بايد فرآيند توسعه را از طريق گسترش بازارهاي داخلي ادامه داد براي اينكار بايد قدرت توليد را ارتقاء داد با افزايش قدرت توليدي ، قدرت خريد افراد جامعه بالا مي رود و بازار لازم براي جذب محصولات توليد شده فراهم مي شود نوركس با انكار نقش تجارت خارجي براي رهايي از بازارهاي محدود داخلي و تاكيد به نقش بازارهاي داخلي در ايجاد توسعه دور باطل ديگري را مطرح مي كند نوركس معتقد است كه گريز از بن بست دوره هاي فقر نيازمند سرمايه گذاري هاي گسترده و همزمان در دامنه وسيعي از صنايع مختلف است. نوركس عقيده دارد كه نظريه رشد متعادل قبل از هر چيز بوجود تقاضا براي سرمايه تاكيد دارد چرا كه تقاضاي سرمايه باعث عرضه آن مي شود نوركس در واقع بحث رسيدن به توسعه اقتصادي را فضاي متشكل از عرصه نامحدود سرمايه اي مطرح مي كند .
ريچارد نلسون ( نظريه دام تعادل ) = قرار گرفتن حداقل معيشت : نلسون با تعيين دام تعادل در سطح پايين به بررسي عقب ماندگي . چگونگي رهايي از آن پرداخته است نلسون معتقد است كه بيماري اقتصادي كشورهاي توسعه يافته قرار گرفتن سطح درآمد سرانه آنها در سطح حداقل معيشت است وي موارد زيرا دلايل قرار گرفتن اقتصاد كشورهاي مذكور در دام تعادل در سطح پايين مي داند :
1* وابستگي بسيار زياد و ارتباط بين نرخ رشد جمعيت و نرخ درآمد سرانه
2* تمايل ناچيز و افزايش سرمايه گذاري سرانه از طريق بكار گيري درآمد سرانه اضافي
3* كميابي زمين هاي قابل كشت
4* روشهاي توليدي با بازدهي پائين
5* وجود سكون فرهنگي و به تبع آن سكون اقتصادي
نلسون معتقد است كه براي رهايي از دور باطل فقر بايد سعي كرد تا سطح درآمد سرانه از يك سطح حداقل فراتر رود تا بتوان پس انداز كرد . بدنبال آن به سرمايه گذاري دست زد .
نظريه نلسون داراي 2 اشكال اساسي است :
1* نلسون معتقد به يك رابطه مستقيم بين درآمد سرانه و نرخ رشد جمعيت و درآمد سرانه و نرخ رشد درآمد ملي است در حالي كه علت رشد جمعيت از يكسو به كاهش نرخ مرگ و مير و اثر به بهبود شرايط بهداشتي و درماني دارد.
2* نلسون نظريه خود را بدون توجه به بعد زمان مطرح كرده است و از طرف ديگر به رابطه بين رشد جمعيت و رشد درآمد ملي در طول زمان توجه نكرده است
نظريه رشد نا متعادل : طرفداران نظريه رشد نا متعادل عنوان مي كنند نظريه رشد متعادل نيازمند سرمايه گذاري وسيع و همزمان است در حالي كه مشكل اصلي كشورهاي توسعه نيافته كمبود سرمايه است با توجه به كمبود سرمايه و سرمايه هاي موجود بايستي اين سرمايه ها در دسترس بخش ها يا صنايعي قرار دهيم كه بتوانند نقش لوكومتيو را براي ساير بخش ها يا صنايع ايفاء كرد .
هيرشمن : يكي از نظريه پردازان اصلي رشد نامتعادل پرفسور هيرشمن است براي استفاده بهينه از سرمايه هاي موجود از نظر هيرشمن بايد به طرح هاي استراتژيك توجه كرد بنابراين مي بايستي آن دسته پروژه هاي سرمايه گذاري انتخاب شوند كه در روند توسعه اقتصادي حداكثر پيوندها را ايجاد كند بنظر وي صنايع فولاد و آهن حداكثر مجموع پيوند ها را ايجاد مي كند به نظر هيرشمن بخش صنعت بدليل داشتن بيشترين پيوند با ساير بخشهاي اقتصادي براي اجراي طرح هاي استراتژيك مناسب تر از بخش كشاورزي است و دلايلي نيز براي آن مي آورد .
1* همه كشورهاي پيشرفته صنعتي هستند
2* بازده عوامل توليد از جمله نيروي كار در بخش صنعت از بخش كشاورزي بيشتر است
3* از نظر وي انتخاب صنايع پيشتاز به منظور صنعتي شدن احتياج به سرمايه گذاري بيشتري دارند و در 3 مرحله صورت مي گيرد :
مرحله ي اول صنعتي شدن : در اين مرحله با جايگزين كردن صنايع داخلي به جاي واردات واقف است
مرحله ي دوم صنعتي شدن : اعتقاد بر اين است كه در اين مرحله بايد صنايع مونتاژ ايجاد شود تا زمينه ي فرهنگ شدن و كسب مهارت ها در جامعه فراهم گردد
مرحله ي سوم صنعتي شدن : در اين مرحله ايجاد صنايع سنگين و مادر مانند فولاد و بالاخره ايجاد صنايع بسيار فني و تخصصي مانند صنايع پتروشيمي و الكترونيكي مد نظر است .
آموزش و پرورش و نقش آن در توسعه اقتصادي :
بطور كلي 2 نوع سرمايه وجود دارد :
1* سرمايه انساني : عبارت است از توانايي ها و مهارتها و ظرفيتهايي كه فرد كسب مي كند
2* سرمايه فيزيكي و مادي : كه به مجموعه كالاهاي با دوام مولدي مي گويند كه جهت توليد كالاهاي مصرفي در سرمايه ديگر بكار مي رود مانند ماشين آلات و تجهيزات
نيروي انساني مهمترين عامل رشد اقتصادي مي باشد زيرا بدليل خصوصياتي كه هر يك از اين دو سرمايه دارند موجب برتري و مزيت سرمايه انساني نسبت به سرمايه فيزيكي و مادي مي شود .
بدون شك مي توان گفت : يكي از محورهاي اصلي رشد و توسعه اقتصادي آموزش و پرورش است حتي برخي عقيده دارند كه تكامل اين ، بخشي است كه موجب تكامل ساير بخشها مي گردد.
رشد اقتصادي علاوه بر عوامل توليد ( كار و سرمايه ) به بهبود كيفيت و نيروي كار ، پيشرفت تكنولوژي صرفه جويي هاي ناشي از كار بهتر ، تخصص مطلوبتر صنايع و نهايتاً به آموزش و پرورش نيز بستگي دارد.
آموزش و پرورش باعث شكوفايي استعدادها و ارتقا كيفيت نيروي انساني مي گردد و افزايش كيفيت نيروي انساني موجب افزايش بهره وري و رشد و تسريع ، رشد اقتصادي مي شود .
بطور خلاصه مي توان نقش و اهميت آموزش و پرورش را در رشد و توسعه اقتصادي به قرار زير بيان كرد :
1* ارتقاء سطح كارايي و قابليت نيروي كار از مهمترين وظايف آموزش و پرورش است
2* انطباق و سازگاري بيشتر نيروي كار در هنگام تعمييرات شرايط كار نظير تغييرات تكنولوژي در تداوم رشد اقتصادي امر بسيار مهمي است .
3* استفاده بهتر و مناسبتر از ماشين آلات و تجهيزات و تكنولوژي پيشرفته
4* تخصيص مناسبتر و مطلوبتر عوامل توليد كه موجب انطباق و تحرك بيشتر در نيروي كار و سرمايه و صنايع در سازمان مي شود
5* آموزش و پرورش موجب خلق ابداعات و شكوفايي استعدادها و تحصيل مهارتها مي گردد و درآمد افراد را در آينده افزايش مي دهد
6* آموزش و پرورش زمينه لازم براي ايجاد نگرشهاي فرهنگي و اجتماعي مناسب ، توسعه اقتصادي را فراهم مي آورد و نتايج مطلوبي را فراهم مي آورد نظير كنترل رشد جمعيت را بدست مي دهد
7* آموزش و پرورش در شكل گيري توزيع عادلانه درآمد نقش موثر است
انواع آموزش و پرورش :
1* رسمي و آكادميك : 1) ابتدايي 2) متوسطه 3)آموزش عالي
2* غير رسمي – ضمن خدمت
3* آزاد و همگاني
وضعيت آموزش و پرورش در كشورهاي جهان سوم :
1* بيسوادي عمومي 2* سرمايه گذاري در آموزش و پرورش
3* عدم كارايي 4* تقاضا براي آموزش 5* عدم تناسب با نيازهاي جامعه
6* نظام نابرابر آموزش و پرورش 7* بيكاري تحصيل كرده ها 8* فرار مغزها و وابستگي فكري 9* انتزاعي و تئوري بودن آموزش ها 10* عدم وجود تنوع آموزش
برنامه ريزي و نقش آن در توسعه اقتصاد :
1* مشخص كردن هدف 2* وسيله اي براي رسيدن به هدف
3* پيش بيني جهت توسعه 4* تعيين اولويتها و شاخصها جهت رسيدن به هدف
5* استفاده مطلوب از امكانات و منابع موجود براي رسيدن به توسعه
مايكل تودارو در تعريف برنامه ريزي چنين تعريف مي كند : تلاش آگاهانه كه توسط يك سازمان مركزي براي تحت تاثير قرار دادن ، جهت دادن و يا در مواردي حتي كنترل تغييراتي كه در متغييرهاي اصلي اقتصادي يك كشور يا يك منطقه اي معين در طول زمان و بر طبق مجموعه هدفهاي از بيش تعيين شده صورت مي گيرد
برنامه ريزي اقتصادي فرآيندي است كه طي آن به صورت آگاهانه و ارادي به منظور رسيدن به اهداف مشخص اقتصادي انجام مي گيرد .
برنامه ريزي اقتصادي مساوي است با مجموعه اي از عمليات اقتصادي براي دستيابي به اهداف مشخص اقتصادي جامعه
برنامه ريزي اقتصادي براي كنترل كلي ابعاد فعاليت هاي بخش خصوصي و بخش دولتي در توليد و تجارت خارجي مي باشد
2 ويژگي مهم براي برنامه ريزي اقتصادي :
1* طراحي و تدوين مجموعه اي از پروژه هاي اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي سازگار با يكديگر كه براي رسيدن به آنچه مطلوب تشخيص داده شده ، لازم است .
2* مسئله اجزاء و تفويض اختيار براي اجراي برنامه تدوين شده است
شرايط لازم براي كسب موفقيت برنامه ريزي اقتصادي :
1* سازمان برنامه ريزي : وجود تشكيلات در قالب سازمان يا وزارتخانه برنامه ريزي بايد به نحوي باشد كه بتواند برنامه اي مطابق با نيازهاي مادي و انساني كشور تنظيم نمايند
2* اطلاعات آماري : وجود يك مركز آمار گيري براي كسب اطلاعات آماري و سنجش ميزان نيازهاي مادي و انساني مردم در جامعه و براي برنامه ريزي اقتصادي از اهميت خاصي برخوردار است .
3* تطبيق هدف : اين اهداف شامل افزايش درآمد سرانه ، بالا بردن نرخ اشتغال ، كاهش نرخ بيكاري ، توسعه عدالت اجتماعي ، كاهش نا برابري ها در توزيع درآمد و ثروت و قدرت اقتصادي و خودكفايي مي باشد .
4* تعيين اولويت هاي برنامه : اولويت هاي برنامه با توجه به امكانات كشور از بين اهداف كلي انتخاب مي شوند اولويتهاي برنامه مي توان كاهش نرخ بيكاري در سطح جامعه ، افزايش درآمد ملي پس انداز ، ايجاد خطوط ارتباطي ، ايجاد موسسات آموزشي و خدماتي مي باشد اولويت هاي برنامه ريزي بايد با در نظر گرفتن نيازهاي كوتاه مدت و بلند مدت اقتصاد و با توجه به منابع انساني و مادي موجود تنظيم مي شود .
5* آماده و مهيا نمودن منابع اقتصادي : بدون منابع مالي برنامه ريزي تحقق پيدا نمي كند منابع مالي مي تواند از خارج و داخل كشور تامين گردد.
6* تعادل در برنامه : برنامه اقتصادي بايد توانايي ايجاد توازن اقتصادي را داشته باشد زيرا در غير اينصورت كمبودها و مازاد ها در طي برنامه افزايش يافته و عدم تعادل شدت مي يابد.
7* وجود تشكيلات اداري سالم و موثر
8* سياست مناسب توسعه : قبل از تصميم گيري در مورد برنامه اقتصادي ابتدا بايد دست به انتخاب سياست و توسعه اقتصادي مناسبي بزند تا از هر گونه ناهنجاري در طي برنامه جلوگيري بعمل آيد به عبارتي ديگر چارچوب نظام فعاليت هاي اقتصادي بايد دقيقاً مشخص و معين شود سياستهاي مناسب مي تواند دستيابي به اهداف برنامه را تسريع و تسهيل نمايد.
9* صرفه جويي هاي اقتصادي مخصوصاً در بخش دولتي : در طول برنامه بايد به كمك سياستهاي مناسب در جهت صرفه جويي هاي اداري تلاش شود تا بدين وسيله مردم اطمينان داشته باشند كه هر كمكي به دولت مي كنند در جهت توسعه اقتصادي جامعه صرف مي شود دولت قادر به جلوگيري از اتلاف منابع مي باشد
10* بنياد آموزشي و همكاري عمومي : وجود بنيادهاي آموزشي سبب مي شود تا معيارها و ارزش هاي اخلاقي مردم بر سطح مطلوب سوق داده شود .
انواع برنامه ريزي اقتصادي :
1) برنامه ريزي به اعتبار نظام اقتصادي :
1* برنامه ريزي اقتصادي نظام سرمايه اي : اين برنامه ريزي خاص كشورهاي پيشرفته و صنعتي با نظام اقتصادي سرمايه اي است هدف اصلي كشورهاي مزبور از به كار بردن چنين برنامه ريزي از بين بردن و يا محدود كردن نوسانات اقتصادي است يعني هدف رفع بيكاري زمان ركود و تورم زمان روشن است در اين نوع برنامه ريزي هدف تغيير نظام اقتصادي موجود يعني نظام بازاري نيست بلكه مقصود كمك به اين نظام است تا بهتر كار كند و در چار چوب اين اقتصادها برنامه ريزي معمولاً عبارتند از : تلاش آگاهانه دولت براي رسيدن به رشد سريع اقتصادي توام با اشتغال كامل و ثبات قيمتها از طريق اعمال
سياست هاي متعدد مالي و پولي .
2* برنامه ريزي سوسياليست و كمونيست : در اين نوع برنامه ريزي سوسياليستي و كمونيستي هدف آن است كه كشور در دوران انتقال به كمونيسم به طور كامل صنعتي شود لذا از اين نوع برنامه ريزي تاكيد اساسي و افزايش پس انداز در اختيار گرفتن اين پس انداز توسط دولت و تخصيص آن به سرمايه گذاري مالي و فيزيكي در امور زير بنايي و در كارخانجات بزرگ قرار دارد در نظام برنامه ريزي سوسياليستي حاكميت مصرف كنندگان در بازار در چار چوب منابع اجتماعي اين كالا ها كه برنامه ريزان وظيفه توليد و توزيع آنها را دارند محدود مي شود .
3* برنامه ريزي اقتصادي در نظام هاي مختلف : اقتصاد مختلط به معناي وجود 2 بخش اقتصادي دولتي و خصوصي يا متمركز و يا غير متمركز در كنار يكديگر و در زير مجموعه ي يك نظام اقتصادي است .
هدف نهايي از برنامه ريزي مختلط در يك نظام اقتصادي از بين بردن نكات منفي نظام غير متمركز و تقويت نكات مثبت سيستم متمركز در جهت رفاه اجتماعي مردم مي باشد .
4* برنامه ريزي توسعه : از پايان جنگ جهاني دوم شروع و مطرح شده است در كشورهاي عقب مانده و در حال توسعه اين نوع برنامه ريزي استفاده مي كنند هدف از برنامه ريزي توسعه اين است كه جوامع توسعه نيافته بطور اساسي و در كل متحول شود يعني تصميم گيري هايي صورت گيرد كه بتواند ساختهاي جامعه را جا به جا كند بدين معنا كه تغيير ساختار رخ دهد و به توسعه اقتصادي دست يابد .
برنامه ريزي توسعه كشورهاي در حال توسعه از 4 مرحله گذشته است :
مرحله دوم : برنامه ريزي سرمايه گذاري تلفيق شده دولتي
مرحله سوم ، برنامه ريزي جامع : در مرحله برنامه ريزي جامع ، برنامه ريزي بگونه اي است كه كل اقتصاد اعم از بخش دولتي و بخش خصوصي را در بر مي گيرد
در مورد برنامه ريزي جامع مي توان متذكر شد كه معمولاً در 3 سطح مطرح است :
1* كلان 2* بخش 3* طرح
مرحله چهارم برنامه ريزي هسته هاي اصلي : در برنامه ريزي هسته هاي اصلي اين امر را مي پذيرند كه در تمام مسائل بخش را از همان ابتدا و طي برنامه توسعه نمي توان شناسايي و حل كرد ولي بايد مشكلات اصلي را شناسايي و مورد تهاجم برنامه ريزي قرار داد و بقيه مسائل را در طول سالهاي برنامه از طريق ساير ابزار مانند بودجه بندي سالانه مورد سياست گذاري قرار داد .
2) برنامه ريزي به اعتبار جامعيت :
1* كل اقتصاد را در بر مي گيرد ( برنامه جامع )
2* كل اقتصاد را در بر نمي گيرد و ممكن است به حوزه هايي يا چند بخش از اقتصاد محدود شود (برنامه محدود )
3) برنامه ريزي به اعتبار الزام در اجرا :
1* اختياري 2* دستوري = نظام سوسياليستي 3* ارشادي (اختياري)
4* اخباري 5* مختلط
4) برنامه ريزي به اعتبار از نظر مدت زمان اجرا :
1* كوتاه مدت 2* ميان مدت 3* بلند مدت
5) برنامه ريزي به اعتبار حوزه شمول جغرافيايي برنامه :
1* محلي 2* منطقه اي 3* ملي 4* بين المللي
6) برنامه ريزي به اعتبار نحوه تهيه برنامه :
1* با مشاركت مردم 2* بدون مشاركت مردم
7) برنامه ريزي به اعتبار از لحاظ سطح برنامه :
1* كلان 2* بخش (زير مجموعه كلان ) 3* طرح ( چارچوب يك طرح كلي مثل بهسازي روستا ها )
تكنولوژي و توسعه اقتصاد :
در ادبيات اقتصادي منظور از تكنولوژي تغيير تكنولوژي يا در مواقع پيشرفت تكنولوژي است گروهي در تعريف خود از تكنولوژي هم سخت افزار و هم نرم افزار توليدي را وارد كردند از نظر اين گروه تكنولوژي تركيبي از سخت افزار و نرم افزار است كه سخت افزار بخش ملموس و فيزيكي از تكنولوژي و نرم افزار بخش غير ملموس از تكنولوژي است با اين ديد اسكاپ بطور ساده تكنولوژي را چنين تعريف مي كند:
تكنولوژي عامل تبديل كننده منابط طبيعي ، زميني ، سرمايه و نيروي انساني به كالاهاي ساخته شده است به تعبير ديگر تكنولوژي عاملي است كه با استفاده از همان ميزان از عوامل توليد قبلي امكان توليد بيشتر را فراهم مي آورد
تكنولوژي عاملي است كه با استفاده از مقادير كمتري از عوامل توليد امكان توليدي به اندازه قبل فراهم مي شود طبق اين تعريف پيشرفت تكنولوژي سبب مي شود كه با صرف هزينه كمتر از گذشته همان مقدار محصول بدست آيد.
انواع تكنولوژي : 1* كاربر 2* سرمايه بر 3* خنثي
تكنولوژي كاربر : نسبت به كارگيري سرمايه به نيروي كار را كاهش و يا نسبت به كارگيري نيروي كار به سرمايه را افزايش مي دهد نام ديگر اين نوع تكنولوژي ، تكنولوژي سرمايه اندوز مي باشد.
تكنولوژي سرمايه بر: نسبت به كارگيري سرمايه به نيروي كار افزايش و يا نسبت به كارگيري نيروي كار به سرمايه را كاهش دهد اين نوع تكنولوژي را تكنولوژي كار اندوز مي گويند.
تكنولوژي خنثي : نسبت عوامل توليد را تغيير نمي دهد
اسكاپ 4 جزء اصلي زيرا براي تكنولوژي عنوان كرد :
1* ماشين آلات و ابزار توليدي 2* مهارتها و تجربيات توليدي نيروهاي انساني
3* اطلاعات و دانش فني توليد 4* سازماندهي و مديريت
آثار تحولات تكنولوژي توليد :
1* اثر در كوتاه مدت ( در سطح خرد )
2* اثر در بلند مدت ( در سطح كلان )
1* اثر در كوتاه مدت ( در سطح خرد ) :
الف ) افزايش محصولات بيشتر در واحد زمان ب) كاهش قيمت محصولات
ج) توليد محصول د) ارتقاء كيفيت محصولات
فرآيند توسعه تكنولوژي : خلق تكنولوژي جديد نتيجه فرآيندي است كه اصطلاحاً فرآيند نوآوري تكنولوژي و يا فرآيند نوآوري ناميده مي شوند فرآيند نوآوري خود تركيبي از اختراع و انتشار است
فرآيند اختراع: شامل تمام فعاليتها و كوشش هايي است كه موجب خلق ايده هاي جديد و نحوه كاركرد انها است .
فرآيند انتشار: شامل تمام مراحل توسعه تجاري و جهت دادن به ايده ها و اختراعات جديد به سمت اهداف كاربردي مشخص و نهايتاً بهره برداري وسيع پخش انتشار نتايج مبتني بر آن اختراع مي باشد.
مراحل فرآيند نوآوري :
1* اختراع 2* فعاليتهاي بين اختراع تا اولين كاربرد
3* جايگزيني و انتشار تكنولوژي جديد و ممنوع شدن تكنولوژي هاي قبلي
تكنولوژي و توسعه اقتصادي :
1* حركت از جامعه سنتي به سمت جامعه صنعتي
2* موجب افزايش توليد در سطح كلان
3* سوق دادن جامعه به سمت صنعتي شدن
4* باعث تغييرات فرهنگي و ارزشي مي شود
5* موجب آموزش هاي تخصصي به نيروهاي انساني مي شود
6* تخصصي و علمي تر شدن جامعه
7* باعث صرفه جويي در وقت و هزينه
8* در امر حمل و نقل تسريع مي گردد
9* موجب بالا رفتن سطح رفاه عمومي مي گردد
10* انگيزي قدرت خلاقيت و ابداع و نوآوري هاي نيروهاي متخصص بيشتر مي شود
به عقيده كينز درآمد كل تابعه اي از ميزان اشتغال يك كشور است .
هر چه درآمد كل بيشتر باشد ميزان اشتغال نيز بيشتر خواهد بود و بالعكس بنابراين يك رابطه مستقيم بين اين دو متغيير وجود دارد از سوي ديگر ميزان اشتغال رابطه مستقيم با تقاضاي موثر نيز دارد
در حقيقت اين تقاضاي موثر است كه متعادل بين درآمد و اشتغال را موجب مي شود تقاضاي موثر در جايي تعيين مي شود كه در آن نقطه قيمت تقاضاي كل برابر با قيمت عرضه كل است
تقاضاي كل خود از دو جزء تشكيل شده است تقاضا براي كالاهاي مصرفي و تقاضا براي كالاهاي سرمايه اي
تقاضا براي كالاهاي مصرفي خود تا بعداي از درآمد هاي قابل تصرف بوده و مقدار آن را ميل نهايي به مصرف تعيين مي كند .
شكاف بين مصرف و درآمد صرف پس انداز مي شود و در نهايت سرمايه گذاري خواهد شد.
نوسانات بين درآمد و اشتغال تا حد زيادي بستگي به ميزان سرمايه گذاريها از طرف ديگر حجم سرمايه گذاريها بستگي به كارايي نهايي سرمايه و نرخ بهره دارد
شرايط اصلي اقتصادي از نظر كينز نرخ رشد:
1* قدرت براي كنترل رشد جمعيت
2* قدرت و اراده براي جلوگيري از جنگ
3* قبول پيشرفتهاي علمي و باور به پيشرفت علم
4* نرخ تمركز سرمايه بايستي از طريق توليد و مصرف
كينز معتقد بود كه سرمايه داري به مانند مكانيسمي است با استفاده از ابزارها و عوامل موجود در زمانهاي مشخص شرايط خوشبختي پيشرفت را فراهم خواهد ساخت
كينز تئوري ورشكستگي سرمايه داري خود را بر اساس مازاد توليد كم مصرف مزمن و كاهش مزمن كارائي نهايي سرمايه در آينده قرار داده بود .
به عقيده وي تنها راه حل بيرون آمدن از اين ركود دخالت عمومي دولت در فعاليتهاي اقتصادي است .
تئوري كينز در مورد رشد اقتصادي را نمي توان به هر سازمان اقتصادي ، اجتماعي داد در حقيقت تئوري كينز بيشتر در مورد كشورهاي توسعه يافته غربي مي باشد.
فصل دوم
عوامل ناكامي برنامه ريزي اقتصادي در ايران
تأثير محيط بر برنامه ريزي
1- مقدمه
كشور ما با داشتن بيش از نيم قرن تجربه برنامه ريزي (۱۳۸۳-۱۳۲۷) در زمره باسابقه ترين كشورهاي در حال توسعه جاي مي گيرد كه نه فقط به هدف هاي متعارف رشد و توسعه اقتصادي دست نيافته بلكه به نظر مي رسد اكنون در مقايسه با آغاز دوره برنامه ريزي و اجراي برنامه هاي اقتصادي در كشور، كفه ترازوي عوامل همسو و مغاير با الزامات توسعه اقتصادي، به نفع عوامل مغاير سنگين تر شده باشد. به نظر مي رسد از طريق مطالعات جامعه شناختي بتوان ميزان قرابت عوامل و نهادهاي اجتماعي مانند ارزشها، باورها و انتظارات جامعه كنوني ايران را با اين الزامات مورد تجزيه و تحليل قرار داد اما حتي ارزيابي شهودي تحولات فرهنگي و اجتماعي در ايران شايد اين نتيجه را به دست دهد كه اين عوامل و نهادهاي اجتماعي مساعد را عوامل و نهادهايي گرفته اند كه شديداً ضد توسعه اي عمل مي كنند.
اگر ادعاي مغايرت روزافزون جهت گيري عوامل و نهادهاي اجتماعي با الزامات توسعه اقتصادي مورد ترديد قرار گيرد در مورد عوامل اقتصادي، اثبات فاصله روزافزون بين امكانات و الزامات توسعه اقتصادي كشور آسان خواهد بود. در ادبيات اقتصاد توسعه، همواره كمبود سرمايه تا اواسط دهه ۱۹۶۰ با تأكيد بر سرمايه هاي مالي و فيزيكي و پس از آن با تأكيد بر سرمايه انساني به عنوان مهمترين مانع رشد اقتصادي مستمر در كشورهاي در حال توسعه قلمداد شده است. چه در نخستين دهه هاي پس از جنگ جهاني دوم كه نظريه هاي غالب در رشته نوظهور اقتصاد توسعه، قلت پس انداز و در نتيجه، عدم كفايت ميزان انباشت سرمايه مالي و سرمايه گذاري فيزيكي را مانع اصلي افزايش توليد در كشورهاي در حال توسعه مي دانستند و چه در دهه هاي اخير كه اغلب نظريه پردازان اقتصاد، توسعه سرمايه انساني را كليد طلايي دروازه توسعه تلقي كرده اند. ايران از نظر اين سرمايه ها كم و بيش وضعيت خوبي نسبت به ديگر كشورهاي درحال توسعه داشته است. از آن جمله منابع نفتي كه به روشني امنيت خاطر سياستگذاران و برنامه ريزان اقتصادي ايران را داشته، به قدري كه هيچ كس نگران تمام شدن آن براي چند دهه بعد نيست. در دو دهه اخير كه در پي پيدايش نظريه سرمايه انساني، توجه كشورهاي درحال توسعه به تمركز سرمايه گذاري بر روي منابع انساني جلب شده، ايران به لحاظ اغلب شاخص هاي ذيربط وضعيت كم و بيش خوبي در مقايسه با ديگر كشورهاي در حال توسعه داشته است .مخارج نسبتاً عظيم دولت در بخش آموزش، شاخص گوياي حجم عظيم سرمايه گذاري جامعه ايران در منابع انساني است.
اين همه سرمايه گذاري هاي فيزيكي و انساني برنامه هاي اقتصادي در كشور چه نتايجي به بار آورده است؟ اگر بخواهيم در حد اين نوشته بازدهي اندك اين سرمايه گذاريها را نشان دهيم شايد شاخصي گوياتر از آن نباشد كه درآمدهاي نفتي نسبتاً عظيم كشور كه طي چند دهه اخير به اميد رشد توليد، در راه ايجاد تأسيسات فيزيكي مدرن، سرمايه بر و عظيمي چون سدها، بنادر و صنايع بزرگ هزينه مي شدند، اكنون عمدتاً صرف مخارج مصرفي مانند واردات مواد غذايي يا كالاهاي لوكس چون اتومبيل هاي اروپايي و ژاپني و تأمين نيازهاي ارزي ديوانسالاري غول آسا مي شوند. تركيب جمعيت كشور از نظر جغرافيايي، سني(فعال و غيرفعال) و نوع اشتغال (مولد و غير مولد) و مهم تر از آن ميزان بهره وري شاغلان نشان مي دهد كه حجم عظيم سرمايه گذاري جامعه ايران در منابع انساني نه فقط فاقد بازده مورد انتظار بوده بلكه به همراه ساير سياستهاي اقتصادي و اجتماعي نگرشها و عادتهايي را در جامعه پديد آورده كه چشم انداز دستيابي به توسعه اقتصادي را بيش از پيش تاريك كرده است.
2- عوامل شکست برنامه ریزی اقتصادی در ایران
شكست برنامه ريزي اقتصادي را به چه عواملي مي توان نسبت داد؟ صاحب نظران در تبيين اين پديده عمدتاً دو ديدگاه يا پاسخ را مطرح نموده اند:
ديدگاهي كه ناكامي برنامه ريزي اقتصادي در كشور را ناشي از عوامل فني يا به عبارت ديگر، ناشي از اشتباهات فني سياستگذاران و برنامه ريزان در انتخاب اهداف و ابزار اجراي اين برنامه ها مي داند. اين ديدگاه تحولات اقتصادي ايران و كشورهاي تازه صنعتي شده جنوب شرق آسيا مانند كره جنوبي را با هم مقايسه مي كند و رشد جهشي كشورهاي فوق را در چارچوب يك تحليل اقتصادي محض به عواملي چون انتخاب استراتژي تشويق صادرات و در مقابل، ناكامي برنامه هاي توسعه در ايران را به خطاهاي سياسي مانند انتخاب استراتژي درونگراي جانشيني واردات نسبت مي دهد.
ديدگاهي كه برنامه ريزي اقتصادي در ايران و ساير كشورهاي در حال توسعه را، نه به منزله تلاش آگاهانه دولت در اين كشورها براي بهبود وضعيت اقتصادي خود، بلكه ابزار مدرن سرمايه داري مسلط بر استمرار روند استثمار اقتصادهاي پيراموني يا عقب افتاده مي داند. اين ديدگاه كه به نظر مي رسد از نظريه هاي معروفي در اقتصاد توسعه چون نظريه وابستگي الهام مي گيرد ناكامي برنامه ريزي اقتصادي در ايران را به دخالت نيروهاي خارجي نسبت مي دهد يا اين تلاش ها را غير اصيل و برخاسته از نيات قدرتهاي اقتصادي بزرگ تصور مي كند.
وليكن به نظر مي رسد ديدگاه واقع بينانه تري نسبت به دو ديدگاه قبل موجود باشد كه طرح هر گونه نظريه اي درباره ناكامي برنامه ريزي و اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي در ايران، در درجه اول معرف نظريه اي درباره رفتار دولت در كشور باشد. هر نظريه اي كه بهتر بتواند اين رفتار را تبيين كند نظريه معتبرتري درباره علل ناكامي برنامه ريزي در ايران خواهد بود و لذا همين موضوع وجه اشتراك سه ديدگاه مورد بررسي است. به عبارت ديگر همان طور كه در ادامه مشخص خواهد شد هر يك تعبير خاصي از عوامل تعيين كننده رفتار دولت را در كشور دارند.
3- تفسیر رفتار دولت در دیدگاه های عوامل شکست برنامه ریزی اقتصادی در ایران
3-1- ديدگاه اول
دولت را موجودي خنثي و بي طرف مي داند كه تنها عامل اجراي نظرات و توصيه هاي فني برنامه ريزان است. بنابراين، شكست برنامه هاي توسعه، معرف انتخاب نادرست هدف هاي اين برنامه ها يا نادرستي ابزار پيش بيني شده براي دستيابي به اين هدفهاست. به نظر مي رسد اين ديدگاه قادر نباشد شكست برنامه هاي توسعه در ايران را توضيح دهد. واقعيت اين است كه خود برنامه ريزان و اقتصاددانان درباره هدفها و سياستهاي اجرايي برنامه هاي توسعه وحدت نظر ندارند. به عبارت ديگر، بعضي توسعه صنعتي را بحران دستيابي به توسعه اقتصادي مي دانند و بعضي ديگر توسعه كشاورزي را، يا اينكه عده اي اتخاذ استراتژي جانشيني واردات را توصيه مي كنند و عده اي ديگر استراتژي تشويق صادرات را. دولتها كدام گزينه را انتخاب مي كنند؟ آيا اين يك امر اتفاقي است يا از رجحان هاي سياستگذاران ناشي مي شود؟ ديدگاه اول به عنوان يك ديدگاه هنجاري قادر نيست به اين پرسش پاسخ دهد. در واقع پاسخ به اين سؤال، محتاج شناسايي شرايط و نيروهاي مؤثر بر محيط برنامه ريزي يا تصميم گيري بخش عمومي است كه اين ناقض فرض اساسي ديدگاه فوق، يعني بي طرفي دولت در انتخاب هدفها و ابزار اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي است. ديوان سالاري ديگر دائماً با خود در حال جنگ است حتي مي توان گفت كه اگر در چنين جامعه اي ديوان سالاري نيز موجوديت داشته و در حال عمل باشد معرف مجموعه اي از قرار و مدارها و توافقات سياسي است نه يك ساختار سازماني.
3-2- ديدگاه دوم
این دیدگاه، دولت در ايران و به طور كلي دولتهاي كشورهاي درحال توسعه را عنصر بي اختياري مي داند كه هر اقدامي از جمله برنامه ريزي اقتصادي را دولتهاي قدرتمند بر آنها ديكته كرده اند (نظريه معروف توطئه) ضمن آنكه حضور تعيين كننده نيروهاي قدرتمند خارجي در تحولات اقتصادي كشورهاي درحال توسعه را نمي توان انكار كرد. براي مثال مقايسه تجربه برنامه ريزي توسعه در دو كشور ايران و كره جنوبي كه هر دو به اردوگاه امپرياليسم و سرمايه داري غرب تعلق داشتند حقايق ديگري را آشكار مي كند. كره جنوبي به رغم فقدان منابع مالي داخلي و اتكاي شديد به استقراض خارجي در دهه هاي ۶۰ و ۷۰ ميلادي، توانست به رشد اقتصادي مستمر و اعجاب انگيزي دست يابد تا حدي كه امروز به عنوان الگوي موفق توسعه اقتصادي در ميان كشورهاي درحال توسعه مطرح است. در مقابل ايران به رغم برخورداري از سرمايه مالي هنگفت حاصل از فروش نفت و برخورداري از كمكهاي مالي و غيرمالي در دهه هاي ۵۰ و ۶۰ ميلادي، هنوز به فروش مواد خام براي تأمين نيازهاي ارزي خود كه بخش اعظم آن صرف خريد كالاهاي مصرفي مي شود وابستگي دارد.
3-3- ديدگاه سوم
در ايران همچون كشورهاي ديگر سياست اساساً صحنه مبارزه براي كسب قدرت است. اين مبارزه در جوامع توسعه يافته نهادينه شده و در آن نيروهاي سياسي مشخص، احزاب سياسي سازمان يافته، ديدگاه ها و فلسفه هاي قابل فهم و نسبتاً سازگار وجود دارد. همه اين عناصر و نهادها كم و بيش در چارچوب قواعد پذيرفته شده و نظام حاكم بر مبارزه سياسي عمل مي كنند. البته بخشي از اين عناصر شايد با اثربخشي كامل عمل نكنند. با وجود اين بدبيني، در سياست نوعي اخلاق عمومي حاكم است كه سياستمدار را به قبول جدا دانستن رفاه عمومي و رفاه شخصي از يكديگر وا مي دارد. علاوه بر اين، اگر عرصه مناسبي براي اين مبارزه سياسي كه نهادهاي چنين ساختاري آن را مهيا مي كنند وجود نداشته باشد مبارزه فوق به حريم ديوان سالاري كشانده مي شود. در چنين جامعه اي ديوان سالاري، يگانه شاهد محسوس، موجوديت زندگي سياسي سازمان يافته است. در اين حالت ايجاد هر گونه تمايز مفهومي بين سياست و مديريت دولتي ناممكن مي شود. بقاي هر صاحب منصب دولتي، ديگر نه به صلاحيت مديريتي وي، بلكه به توانايي و مهارت او به عنوان يك سياستمدار بستگي پيدا مي كند. ديوان سالاري ديگر دائماً با خود در حال جنگ است حتي مي توان گفت كه اگر در چنين جامعه اي ديوان سالاري نيز موجوديت داشته و در حال عمل باشد معرف مجموعه اي از قرار و مدارها و توافقات سياسي است نه يك ساختار سازماني .همان طور كه انتظار مي رود اين قرار و مدارها اغلب نه از وجود فكري مستدل در دل خود ساختار ديوان سالاري بلكه از نگراني اجتناب ناپذير افراد براي حفظ منافع شخصي ناشي مي شود. لذا از ديدگاه سوم به جاي آنكه همچون ديدگاه اول فرايند توسعه را فرايند تعامل متغيرهاي اقتصادي محض بداند و دولت را واسطه اي بي طرف در تنظيم چگونگي اين تعامل، يا همچون ديدگاه دوم، توسعه يافتگي يا توسعه نيافتگي را امري تحميلي و خارج از حوزه اقتدار دولتهاي تسليم وضعيت كشورهاي درحال توسعه تصور كند به كنكاش در تأثير عوامل غيراقتصادي محيط برنامه ريزي بر رفتار دولت مي پردازد.
4- نتیجه گیری
مطالب بالا اين معناي منفي را دارد كه اگر نيروهاي مؤثر بر محيط برنامه ريزي توسعه شناسايي نشوند، تجهيز دولت به منابع مالي و فيزيكي فراوان چيزي نيست جز سپردن سرنوشت جامعه به دست حادثه يا تيغ را در دست زنگي مست گذاشتن و لذا پيش فرض بنيادي تلاشهاي توسعه اي در كشورهاي درحال توسعه اينست كه دولت بايد نقش رهبري را در اين تلاشها ايفا نمايد و اين حاصل نمي شود، مگر اينكه در جوامع توسعه نيافته، دولت را جزئي تفكيك ناپذير از اين جوامع تلقي كنيم كه رفتار آن جلوه هاي گوناگون اين توسعه نيافتگي را نشان مي دهد نه عضوي توسعه يافته كه فارغ از شرايط محيطي اين جوامع، بتواند تلاشهاي توسعه اي را به سرمنزل مقصود برساند.
-آمریکا
آمریکا همچنان از نظر سطح فعالیتهای کارآفرینی در جهان پیشتاز است. این کشور در میان 37 کشوری که در پروژه دیدبانی جهانی کارآفرینی در سال 2002 بررسی شدهاند، رتبه یازدهم را از نظر سطح فعالیت کارآفرینی به خود اختصاص داده است. در سال 2002 نسبت به سال 1998 سطح فعالیت کارآفرینی در آمریکا 50 درصد افزایش داشته است. سطح فعالیتهای کارآفرینی با درصد جمعیت در مناطق مختلف نسبت مستقیم دارد. در آمریکا جمعیت روستاها نسبت به شهرها کمتر است و به همین خاطر کارآفرینی در آمریکا عمدتاً پدیدهای شهری است و تاثیر آن در رشد اقتصادی شهرها بهمراتب بیش از روستاهاست .
علاوه بر این فعالیتهای کارآفرینی در آمریکا تا حد زیادی متکی بر سرمایهگذاریهای مخاطرهپذیر است. این کشور 69 درصد کل سرمایهگذاریهای مخاطرهپذیر را در بین کشورهای مورد مطالعه در پروژه دیدبانی جهانی کارآفرینی به خود اختصاص داده است .
برنامهها و طرحهای متعددی برای توسعه کارآفرینی در روستاهای آمریکا به اجرا درآمده است. در حال حاضر هزاران شرکت رقابتپذیر در سطح روستاها فعالیت میکنند و شبکهای از کارآفرینان روستایی در آمریکا وجود دارد. توسعه کارآفرینی بهترین رویکرد برای رشد اقتصادی روستاها نیست، اما یکی از کمهزینهترین سیاستها در این زمینه است. وجود فقر در نواحی روستایی و عدم دسترسی به امکانات و منابع، نبود کارکنان ماهر و آموزشدیده و زیرساخت ارتباطی ضعیفـ، توسعه کارآفرینی را در روستاها با مشکلات زیادی مواجه ساخته است.
توسعه اقتصادی در نواحی روستایی آمریکا
توزیع ثروت در روستاهای آمریکا نابرابر است. در حالی که برخی از روستاها در رفاه کامل بهسر می برند، برخی دیگر با فقر روبرو هستند. بهطور کلی فقر در مناطق روستایی بیش از شهرهاست و این در حالی است که مسئله فقر در روستاها کمتر مورد توجه سیاستگذاران و تصمیمگیران این کشور است. در مجموع مناطق روستایی آمریکا با بحران اقتصادی مواجهند و روند جهانیشدن اقتصاد نیز بر این بحران افزوده است.
نقش بخش کشاورزی، معدن و جنگلداری، به عنوان بنیان اقتصاد روستایی در حال کاهش است و این امر تاثیر زیادی بر کسبوکارهای کوچک محلی داشته است. یافتههای دیویدسون نشان میدهد که تعداد شرکتهای تاسیسشده در مناطق روستایی ایالت آیووا، در فاصله سالهای1976 تا 1986، 33 درصد کاهش یافته است. این شرکتها در زمینه عرضه کالاهای عمومی، خدمات ساختمانی، خردهفروشی و مواد سوختنی فعالیت میکنند.
پدیده مهاجرت از روستا به شهر همچنان ادامه دارد. تعدادی از روستاهایی که نزدیک شهرهای بزرگ قرار دارند، نیز رشد کرده و تبدیل به شهر شدهاند. بدین ترتیب جمعیت روستانشینان روز به روز کاهش مییابد و با کاهش جمعیت، از میزان تقاضا برای کالاها و خدمات نیز کاسته میشود. این امر رکود اقتصادی را در روستاها به دنبال دارد.
چالشهای توسعه اقتصادی در روستاها
شرکتها و کسبوکارهای کوچک در روستاهای آمریکا با چند چالش عمده مواجهند :
* عدم دسترسی به سرمایه و امکانات
روستاییان امکانات و منابع مالی محدودی برای سرمایهگذاری در اختیار دارند. جذب سرمایههای دولتی در روستاها بسیار دشوار است. تعداد موسسات وامدهنده در روستاها بسیار اندک است. امکان جذب سرمایههای مخاطرهپذیر در بسیاری از مناطق روستایی وجود ندارد یا در سطح بسیار پایینی است. علاوه بر این فاصله زیاد میان برخی از مناطق روستایی با شهرهای مجاور، دسترسی روستاییان را به منابع ثروت و سرمایه دشوار کرده است. همچنین روستاییان دسترسی کمتری به اطلاعات و منابع دانشی دارند.
* مشکل در عرضه کالاها و خدمات
بازارهای محلی و منطقهای معمولاً محدود و کوچک هستند و کسبوکارهای روستایی ناچارند به دنبال بازارهایی در خارج از نواحی روستایی و مناطق اطراف خود باشند. نبود سیستمهای ارتباطی مناسب و همچنین مشکلات حمل و نقل در برخی از روستاها, دسترسی به این بازارها را برای روستاییان دشوار کرده است.
* تاکید بر یک صنعت یا کسب و کار خاص
چالش مهم دیگر در روستاهای آمریکا، تاکید بیش از حد بر یک یا چند نوع کسبوکار یا صنعت خاص در هر منطقه است. این مسئله باعث کاهش تنوع اقتصادی در جوامع روستایی شده و مانع شکوفایی و به ثمر نشستن ابتکارات و نوآوریها میشود.
* امکان ریسک کمتر در روستاها نسبت به شهرها
اغلب جوامع روستایی "جثه بحرانی اقتصادی" کوچکتری در مقایسه با مناطق شهری دارند. راهاندازی و اداره کسبوکار، آن هم در شرایط دشوار رقابت، با مخاطره زیادی همراه است. صاحبان کسبوکار در روستاها، به دلیل محدودیت امکانات و منابع خود, مجاز به ریسک یا اشتباه زیاد نیستند. هر اشتباه کوچکی میتواند منجر به لطمات جبرانناپذیری برای کسبوکارهای روستایی شود. در عوض در جوامع شهری، شرکتها به دلیل وجود امکانات وسیعتر، میتوانند اشتباهات بیشتری مرتکب شده و باز هم به موفقیت دست یابند.
* کمبود سازمانهای حمایت کننده
تعداد مراکز دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی در روستاها بهمراتب کمتر است. این امر مشکل عمده ای بر سر راه توسعه کسبوکارهای روستایی است. علاوه بر این تعداد مراکز حمایتکننده از کارآفرینان در روستاها کمتر است.
* سیاستها و استراتژیهای توسعه اقتصادی در روستاها
دستاندرکاران توسعه اقتصادی در رویارویی با چالشهای موجود در روستاهای این کشور، چند سیاست عمده را برگزیدهاند:
* توجه به بخشهای غیرکشاورزی
کشاورزی و جنگلداری بخش اصلی اقتصاد روستایی را تشکیل میدهند. اما کشاورزی متکی بر منابع طبیعی بوده و لذا محدودیت منابع طبیعی در برخی از روستاها، باعث رکود اقتصادی شده است. سیاستهای توسعه اقتصادی نباید تاکید بیش از حدی بر بخش کشاورزی داشته باشد، بلکه باید کشاورزی را بهعنوان بخشی از اقتصاد روستایی مورد توجه قرار دهد. در روستاها باید محیط مناسبی برای رشد بخشهای غیرکشاورزی و فعالیت شرکتهای تولیدی و خدماتی رقابتپذیر فراهم شود ؛ شرکتهایی که بر یادگیری، تولید و رقابت در عرصههای جهانی تاکید میکنند.این در واقع نوعی حرکت از کسبوکارهای مبتنی بر منابع طبیعی به سمت کسبوکارهای مبتنی بر دانش است.
* تاکید بر جذب و توسعه فناوریهای جدید
فناوری باید به عنوان نیروی محرکه مهمی در اقتصاد روستاها مورد تاکید قرار گیرد. استفاده از فناوریهای جدید، علاوه بر افزایش تولیدات کشاورزی، عملکرد شرکتهای روستایی را نیز بهبود میبخشد. در این میان گسترش و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند زمینه را برای ارتباطات موثرتر فراهم آورد و موجب رشد و شکوفایی اقتصاد روستاها شود. توسعه این فناوری، توانایی شرکتهای روستایی را در ایجاد ارتباط با مراکز مختلف شهری و روستایی، مشتریان و تامینکنندگان افزایش میدهد. تاکید بر نوآوری و اتصال به اقتصاد دیجیتالی از سیاستهای عمده توسعه اقتصادی در مناطق روستایی آمریکاست .
* آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمد
گسترش فعالیتهای غیرکشاورزی و مبتنی بر فناوریهای جدید، نیازمند نیروی انسانی ماهر و کارآمد است و این در حالی است که در اثر پدیده مهاجرت، تعداد زیادی از جوانان مستعد از روستا به شهر مهاجرت میکنند. یکی از سیاستهای عمده در روستاهای آمریکا، افزایش سطح استانداردهای آموزشی در مدارس است. علاوه بر این برگزاری دورههای آموزشی، جذب نیروی انسانی ماهر و ایجاد محیط مناسبی برای کار و زندگی روستاییان، تاثیر زیادی در تربیت روستاییان ماهر و کارآمد دارد .
همچنین سیاست توسعه اقتصادی در آمریکا مبتنی بر سه استراتژی عمده است:
* جذب کسبوکارها در یک منطقه خاص
این استراتژی تا مدتهای مدیدی مورد توجه دستاندکاران توسعه بود. منابع و تلاش زیادی صرف ایجاد مناطقی میشد که بتواند کسبوکارهای مختلف را جذب و در خود جای دهد. اما مطالعات نشان میدهد که این استراتژی در جوامع روستایی چندان اثربخش نبوده است.
* حفظ و توسعه کسبوکارهای موجود
در سالهای اخیر دست اندرکاران توسعه تاکید زیادی بر حفظ کسبوکارهای موجود کردهاند. آنها تلاش کردهاند این کسبوکارها را به توسعه اقدامات و فعالیتهای خود تشویق و ترغیب کنند. این استراتژی تا به حال با موفقیت زیادی همراه بوده است. البته این سیاست در همه مناطق روستایی نتیجهبخش نبوده است؛ چرا که در بسیاری از روستاها، تعداد کسبوکارهای رو به رشد، بسیار اندک است.
* ایجاد کسب و کارهای جدید
برخی از پژوهشگران با تکیه بر حقایق اقتصادی، ایجاد کسبوکارهای جدید را تنها استراتژی کارآمد برای توسعه اقتصادی در نواحی روستایی میدانند. فراهم کردن امکانات لازم برای ایجاد کسبوکارهای جدید و حمایت از روستاییان در شروع فعالیتهای خود، نتیجه زیادی در توسعه اقتصادی روستاها داشته است. بهعنوان مثال ایالت ویرجینیای غربی که کاملاً روستایی است، محیط مناسبی برای ایجاد کسبوکارهای جدید فراهم کرده و به دستاوردهای اقتصادی خوبی نیز دست یافته است.
نقش کار آفرینی در توسعه اقتصادی روستاها
توسعه کارآفرینی تنها استراتژی مناسب برای توسعه اقتصادی روستاها نیست، اما نسبت به سایر استراتژیها هزینه کمتری دارد و برای محیط روستایی مناسبتر است. با توسعه کارآفرینی و ایجاد شرکتهای کوچک کارآفرین، روستاییان به کالاها و خدمات مورد نیاز خود دست مییابند و این امر تاثیر زیادی در رشد اقتصادی روستاها و کاهش پدیده مهاجرت به شهرها دارد. روستاها نیز همچون شهرها، مملو از فرصتهای جدید و کشفنشده هستند که کشف و بهرهبرداری بهموقع از این فرصتها و ایجاد کسبوکارهای جدید و رقابتپذیر بر مبنای آن، میتواند مزایای اقتصادی چشمگیری برای روستاییان به همراه آورد.
دست اندرکاران توسعه کارآفرینی در روستاها بر دو فعالیت اصلی تاکید دارند:
* تشویق و حمایت از کارآفرینان روستایی برای ایجاد کسبوکارهای جدید
* تشویق کسبوکارهای موجود به توسعه فعالیتها و حرکت به سمت تحقق ایدههای جدید و کارآمد
توسعه کارآفرینی در روستاها نیز همچون شهرها مستلزم تاکید بر پیشنیاز اساسی است :
* توسعه فرهنگ کار آفرینی فرهنگ کارآفرینی نوعی فرهنگ اجتماعی است که رفتار کارآفرینانه را تشویق و حمایت میکند. در توسعه فرهنگ کارآفرینی چند هدف اساسی دنبال میشود:
* ایجاد بستر لازم برای تربیت کارآفرینان روستایی
* تشویق روستاییان به مشارکت فعالانه در طرحهای کارآفرینی روستایی
* تشویق سازمانهای دولتی و غیردولتی به حمایت از فعالیتهای کارآفرینی در روستاها
آموزش کارآفرینی
راهاندازی و اداره یک واحد اقتصادی فعال در روستاها، نیازمند آشنایی با طیف وسیعی از دانشها و مهارتهاست و جوانان روستایی اغلب از سطح مهارت کمتری در این زمینه برخوردارند. برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی و ارائه مشاوره در این زمینه، از سیاستهای عمده توسعه کارآفرینی در روستاهاست.
در این برنامههای آموزشی، بر چهار گروه از مهارتهای مورد نیاز کار آفرینان تاکید می شود :
* مهارتهای علمی و فنی، بر اساس نوع فعالیت صنعتی
* مهارهای مدیریتی، شامل مدیریت مالی، بازاریابی، اداری و امور کارکنان
* مهارتهای کارآفرینی، شامل توانایی تشخیص و استفاده از فرصتهای جدید در بازار و ارائه راهحلهای نوآورانه در مقاله با چالشها
* مهارتهای کارکنان, شامل خوداتکایی، اعتماد به نفس ، خلاقیت، مسئولیتپذیری و ...
کارکنانی که بر سطح بالاتری از مهارتهای مورد نیاز خود دست یابند، میتوانند شرکتهای خود را از یک شرکت تازهپا به یک شرکت در حال رشد و رقابتپذیر در عرصه جهانی تبدیل کنند.
توسعه زیرساختهای کارآفرینی
فراهم آوردن امکان دسترسی به سرمایه بهخصوص سرمایههای مخاطرهپذیر، اعطای وام به کارآفرینان، توسعه امکانات حمل و نقل و گسترش سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی، اتصال به منابع اطلاعات و دانش همگانی، گسترش امکانات زندگی در روستاها و ... مواردی از این دست، زمینه را برای توسعه کارآفرینی در روستاها فراهم میکند. در این زمینه کشور آمریکا از دیر باز، سیاستهای عمدهای را برای ایجاد زیرساختهای کارآفرینی فراهم کرده است، که چند سیاست عمده آن عبارتند از :
* اعطای تخفیفهای مالیاتی
* حمایت از صنایع کوچک و متوسط برای مدرنیزه شدن
* تشویق صنایع کوچک و متوسط به توسعه همکاری و تشکیل شبکه
با اجرای سیاستهای توسعه کارآفرینی در روستاها، برخی از مناطق روستایی به رشد اقتصادی مهمی دست یافتهاند که در اینجا بهطور خلاصه به دو نمونه از آنها اشاره میشود.
توسعه کارآفرینی در ناحیه آپالاچین اوهایو
ناحیه آپالاچین اوهایو شامل 13 ایالت است که از غرب نیویورک تا شمال شرقی میسیسیپی ادامه دارد. این ناحیه از دیر باز به عنوان منطقهای با اقوام قدرتمند، معادن غنی ذغال سنگ، درگیریهای خشونتبار، مردمان فقیر, آب آشامیدنی ناسالم و نبود عدالت اجتماعی، شهرت دارد. 406 منطقه در این ناحیه وجود دارد که از نظر وضعیت اقتصادی بسیار متفاوتند. 12 منطقه از رفاه نسبی برخوردارند؛ به این معنی که نرخ بیکاری و فقر در آنها زیر میزان میانگین کشور و درآمد سرانه آنها بالای میانگین است. در عوض 118 منطقه دیگر با بیکاری، درآمد پایین و فقر نسبی مواجهند.
در این ناحیه توسعه کارآفرینی به عنوان یکی از عمدهترین سیاستهای توسعه اقتصادی مورد تاکید قرار گرفته است و مراکز کارآفرینی روستایی اقدامات و فعالیتهای موثری را برای تشویق روستاییان به فعالیتهای کارآفرینی به اجرا آورده است و تعداد مراکز حمایتکننده از کارآفرینان قابل توجه است.
اگرچه تعداد شرکتهای کارآفرین در حال رشد در این ناحیه زیر حد متوسط است, اما در مجموع نسبت تعداد کارآفرینان به کل جمعیت، بالای حد میانگین است. توسعه اقتصادی این منطقه بیشتر متکی به صنایع سنتی است و توسعه ظرفیت کارآفرینی، توسعه ظرفیتهای اجتماعی و گسترش سیاستهای حمایت از کارآفرینی سه استراتژی عمده در این ناحیه است.
مطالعات کمیسیون ملی کارآفرینی نشان میدهد که ارتباط مستقیمی میان وجود جثه بحرانی از شرکتهای نوآور و رو به رشد, با رشد اقتصادی در این ناحیه وجود دارد. این امر بیانگر این حقیقت است که کارآفرینی دستاوردهای اقتصادی مهمی برای این ناحیه به همراه داشته است.
توسعه کارآفرینی در مِین
منطقه روستایی مِین، تجربه موفقی در توسعه کارآفرینی روستایی در آمریکا، بهشمار میرود. شرکتهای کارآفرین با توسعه ظرفیتهای خود، مشاغل زیادی را در این ناحیه ایجاد کردهاند. این منطقه با چند چالش عمده برای توسعه کارآفرینی مواجه است:
* محدودیتهای فرهنگی
* نبود فرصتهای ایجاد شبکه
* کمبود حمایتهای فنی و تخصصی
* عدم دسترسی به سرمایه
برای غلبه بر این مشکلات چند استراتژی عمده در نظر گرفته شده است:
* آموزش کارآفرینان ، همکاری بین دستاندکاران توسعه کارآفرینی در این ایالت با بنیاد کافمن، تاثیرات چشمگیری داشته است.
مطرح کردن کارآفرینی بهعنوان یک انتخاب شغلی مناسب، گنجاندن آموزشهای کارآفرینی در آموزش رسمی دانشآموزان، برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی برای بزرگسالان، تدوین قوانین مناسب و گسترش سیستمهای حمایت از کارآفرینی، از جمله سیاستهای عمده توسعه کارآفرینی در این منطقه بوده است. همچنین دو دانشگاه مهم در این منطقه روستایی با استفاده از حمایت برنامه شبکه کارآفرینی دانشگاهی بنیاد کافمن، دورهای به آموزش کارآفرینی اختصاص یافته است در یکی از این دانشگاهها هر سال 53 نفر دانشجو پذیرفته میشوند. توسعه کارآفرینی در این منطقه روستایی تاثیر زیادی بر رشد اقتصادی داشته است .
فصل سوم
استراتژیهای
مختلف توسعه اقتصادی
استراتژیهای مختلف توسعه اقتصادی
در طول چند دهه اخیر, کشورهای مختلف جهان, متناسب با شرایط, فرصتها, ساختار حکومتی و فرهنگ اجتماعی خود استراتژیهای توسعه اقتصادی مختلفی را در پیش گرفتند. این استراتژیها بطور کامل قابل تفکیک نیستند بلکه طیفی را تشکیل میدهند که استراتژیهای ذیل در آن قرار میگیرند. بعلاوه باید گفت که تقریباً هیچ کشوری بطور شفاف و مشخص هیچ یک از استراتژیها را در پیش نمیگیرد (یا حداقل اعلام نمیدارد) بلکه این تحلیل کارشناسان و مطالعه سیاستها و برنامههای دولتها است که مشخص میکند هر کشور تقریباً کدام استراتژی را انتخاب نموده است (یا به انتخاب او نزدیک است).
از جمله استراتژیهای توسعه اقتصادی بکارگرفتهشده توسط کشورهای درحالتوسعه (از دهه 1960 تا پایان دهه 1980) میتوان به این موارد اشاره کرد
* استراتژی پولی
این استراتژی, بر ارتقای علایم بازار, به عنوان راهنمایی برای بهبود تخصیص منابع, متمرکز است. در عمل, این استراتژی اغلب در طول دورهای بحرانی بکار گرفته میشود که تثبیت و تعدیلِ اقتصادیِ عدمتعادلهای شدید از اولویت بالایی برخوردارند, و نتیجتاً معمولاً معیارهای بهبود قیمتهای نسبی همراه با معیارهای کنترل نرخ افزایش سطح عمومی قیمتها است. این استراتژی دارای جهتگیری اقتصاد خرد است, اما هدفهای اقتصاد کلان را دنبال میکند. وجه اصلی این استراتژی, اعطای فضای گستردهای به بخش خصوصی است تا در آن به فعالیت بپردازد.
این استراتژی در آن دسته از کشورهای جهان سوم بکار میآید که از لحاظ اقتصادی پیشرفتهتر هستند و اتکای خود را بر صنایع خصوصی قرار میدهند (در عین حال, کشاورزی نیز به همان اندازه آزاد است تا رشد کند). نکته مهم آن است که بخش خصوصی به عنوان محور توسعه در نظر گرفته میشود و نقش ”بخش پویا“ را در اقتصاد به خود میگیرد و مسؤول ایجاد ارتباط بین بخشهای عقبمانده و پیشرفته اقتصاد با دیگر بخشهای اقتصاد میشود.
نقش دولت به حداقل کاهش مییابد, و در شرایط آرمانی, محدود به فراهمآوردن محیط اقتصادی باثباتی میشود که در آن بخش خصوصی بتواند رشد کند. دولت با استفاده از سیاست تثبیت میکوشد نوسانات اقتصادی را تا آنجا که مقدور است کاهش دهد, و بدین وسیله, بخش خصوصی را در انجام پیشبینیهای قابلاتکا و اجرای برنامهریزیهای دقیق یاری رساند. اساساً روح این استراتژی غیرمداخلهگرانه است و بر نوآوری و کارآفرینی (برای پیشبرد اقتصاد) استوار است.
از جمله کشورهایی که چنین استراتژی را در این دوره در پیش گرفتند میتوان به شیلی و آرژانتین اشاره کرد.
* استراتژی اقتصاد باز
این استراتژی نگاه به خارج دارد و در بعضی از وجود همچون استراتژی پولی است اما نه در همه آنها. این استراتژی نیز برای تخصیص منابع, متکی به نیروهای بازار و بخش خصوصی است (که نقش برجستهای را برای آن ایفا مینمایند) اما با تاکید بر سیاستهایی که مستقیماً بخش تجارت خارجی را تحت تاثیر قرار میدهند مثل سیاستهای نرخ مبادله ارز, مقررات تعرفهای, سهمیهها و موانع غیرتعرفهای بر تجارت, و سیاستهایی که سرمایهگذاری خارجی و بازگشت سود این سرمایهگذاریها به خارج را تنظیم میکنند که در این زمینهها متفاوت با استراتژی پولی است.
تجارت خارجی که اغلب با سرمایهگذاری مستقیم بخش خصوصی خارجی تکمیل میشود, به عنوان بخش پیشتاز یا موتور رشد در نظر گرفته میشود. استراتژیهایی که دارای جهتگیری صادراتیاند به دنبال استفاده از مزیت نسبی بینالمللی کشور هستند و در همین راستا, به استفاده کارا و اثربخش منابع دست مییابند. فشار رقابت بینالمللی امری حیاتی برای اقتصاد تلقی میشود چون انگیزهای قوی در تولیدکنندگان ایجاد میکند (کاهش هزینهها, افزایش بهرهوری, نوآوری, بهبود استانداردهای کیفیت). استراتژی توسعه با سمتگیری خارجی, باید نه تنها سطح درآمد را ارتقا دهد بلکه باید بتواند سطح پساندازها و احتمالاً میزان پساندازها را نیز افزایش دهد. این امر به نوبه خود, نرخ سریعتر انباشت سرمایه و در نتیجه رشد سریعتر را امکانپذیر مینماید.
اقتصاد باز نه تنها بر روی تجارت خارجی باز است بلکه بر روی حرکتها و جابجاییهای عوامل تولید (یعنی سرمایه و کار) نیز باز است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی, وامهای تجاری توسط بانکهای خارجی و کمکهای خارجی همگی دارای نقش تعیینکنندهای هستند. نه صرفاً انتقال بینالمللی سرمایه, بلکه انتقال دانش, فناوری و مهارتهای مدیریتی به کشورهای جهان سوم نیز به عنوان افزایش بهرهوری تلقی میشود, چون از این طریق میتوان به افزایش سطح تولید و رشد سریعتر درآمدها دست یافت. مهاجرت نیروی کار غیرماهر به عنوان کمکی درجهت کاهش بیکاری (نه مهاجرت نیروی کار متخصص و ماهر, یعنی فرار مغزها) دارای تاثیر مثبت در افزایش درآمد نیروهای موجود است.
منطقاً نباید ”عدم وجود تبعیض درمقابل صادرات“ را از ”عدم وجود تبعیض در مقابل ورود سرمایهگذاری خارجی“ جدا دانست, چون یک محیط حفاظتشده در مقابل واردات, باعث جذب سرمایههای خارجی در بخشهای نامناسب و کاهش مقدار آن در بلندمدت میشود (بدلیل کمتربودن گزینههای پیش روی سرمایهگذاران). بعلاوه وجود یک نرخ مبادله ارز متعادل (یا به طور کلیتر نبود سیاستهای حمایتی در مقابل صادرات) باعث تضمین هرچهبیشتر جذب وامهای خارجی به بخشهای مولد و بارور خواهد شد. برخلاف استراتژی پولی, یک استراتژی توسعه با سمتگیری خارجی, حاکی از نقش فعال دولت است. از دولت انتظار میرود که علاقمند به دستیابی به قیمتهای صحیح (واقعی), بخصوص قیمتهای کلیدی نرخ مبادله ارز, نرخهای بهره, و نرخ دستمزد باشد (وجه مشترک با استراتژی پولی). در اقتصادی که نیروی کار فراوان دارد, استراتژی دارای سمتگیری صادرات ”کار-بر“ (متکی بر نیروی کار) خواهد بود و نتیجتاً تاثیری مثبت بر کاهش فقر و نابرابری خواهد گذاشت. اگر ارتباطات مابین بخش تجارت خارجی و دیگر بخشهای اقتصادی کشور قوی باشد, یک بخش صادراتی روبهگسترش موجب ایجاد فعالیت در سراسر اقتصاد خواهد بود (در غیر اینصورت تنها یک بخش تحت سلطه خارجی خواهد بود).
* استراتژی صنعتیشدن
در این استراتژی نیز همچون استراتژی قبلی, تاکید بر رشد است اما ابزار دستیابی به رشد, گسترش سریع بخش صنعت است. برخلاف استراتژی پولی, توجه بیواسطه معطوف به کارآیی کوتاهمدت در تخصیص منابع نیست بلکه شتاب نرخ کلی رشد تولید ناخالص داخلی موردتوجه است. این امر از سه طریق حاصل میشود: (1) تولید کالاهای مصرفی صنعتی عمدتاً برای بازارهای داخلی (پشت دیوارهای بلند تعرفهای), (2) تاکید بر توسعه صنایع تولیدکننده کالاهای سرمایهای (معمولاًتحت اداره و هدایت دولت), (3) سمتگیری سنجیده بخش صنعت به سمت صادرات (ترکیبی از برنامهریزی ارشادی و کمکهای مستقیم و غیرمستقیم دولتی).
استراتژیهای صنعتیکردن در عمل مایل به بالابردن سطح تشکیل سرمایه, دستیابی به فناوریهای نوین (که اغلب سرمایهبر هم هستند), و به دنبال آن, ترغیب رشد چند منطقه شهری بزرگ هستند. گسترش شهرنشینی و درپیشگرفتن استراتژی صنعتیشدن به همراه هم روی میدهند. دخالتهای دولت در تعقیب اهداف, غالباً زیاد است اما شکل آن وابسته به انتخاب یکی از سه طریق فوق است. در واقع از دخالت دولت حمایت میشود با این توجیه که موجب رشد سریعتر میشود. این دخالت با هدف بالابردن سطح تولید طراحی میگردد, نه بخاطر افزایش کارآیی تخصیص منابع یا تغییر توزیع درآمد و ثروت به نفع گروههای کمدرآمد.
فرضیه اساسی این است که میزان پسانداز تابعی صعودی از سطح درآمد خانوار است و از این رو هرچه درجه نابرابری بیشتر باشد, سطح پساندازهای کل بیشتر خواهد بود, یعنی تحت این استراتژی, به توزیع درآمد به عنوان ابزاری نگریسته میشود که هدف آن انتقال توزیع درآمد به سوی گروههای متمایل به پسانداز بالا است. اعتقاد نیز بر این است که این روش سرمایهگذاری, آسانتر تامین مالی میشود و رشد شتاب خواهد گرفت و درنهایت فقرا از این فرآیند منتفع خواهند شد (زمانی که ثمرات رشد پخش شود و به سمت فقرا بازگردد).
* استراتژی انقلاب سبز
کانون توجه این استراتژی رشد کشاورزی است. یکی از اهداف این استراتژی, افزایش عرضه غذا (بویژه غلات و حبوبات) به عنوان مهمترین کالاهای دستمزدی است. عرضه فراوان این محصولات, قیمت نسبی غذا را کاهش داده و در نتیجه باعث کاهش هزینههای پایه کار خواهد شد. هزینههای پایینتر هر واحد کار, باعث افزایش سطح عمومی سود در فعالیتهای غیرکشاورزی شده و این امر باعث افزایش پساندازها, سرمایهگذاری و نرخ بالاتر رشد همهجانبه خواهد شد.
دومین هدف این استراتژی, کمک مستقیم به صنعت است (بویژه صنایعی که در مناطق روستایی قرار دارند) که از طریق برانگیزاندن تقاضا برای نهادههای کشاورزی, کالاهای سرمایهای واسطهای (کود, تلمبه آبیاری, مواد ساختمانی) و بوسیله ایجاد یک بازار بزرگتر برای کالاهای مصرفی ساده که در حومه شهرها مورداستفاده قرار میگیرند (دوچرخه, رادیو و ...) صورت میگیرد. بسیاری از این صنایع, ”کار-بر“تر از صنایعی هستند که در استراتژی صنعتیشدن ترغیب و توصیه میشوند و به همین خاطر, فرصتهای اشتغال بیشتری را هم در مناطق روستایی و هم شهری ایجاد میکنند.
عامل کلیدی شتابدهنده به رشد کشاورزی در مناطق روستایی, رشد فنی (فناورانه) است. تاکیدات بهنسبه کمتری روی تغییرات نهادی, اصلاحات حقالاجارهها, توزیع مجدد زمین یا مشارکت مستقیم و بسیج جمعیت روستایی میشود. در عوض, تاکیدات بیشتری روی تنوع محصولات اصلاحشده, استفاده بیشتر از کود شیمیایی و دیگر نهادههای جدید, سرمایهگذاری در سیستمهای آبیاری, تحقیقات کشاورزی بیشتر, و ارایه خدمات ترویجی و اعتباری بهتر است. بنابراین این روش دارای سمتگیری فنسالارانه است.
هدف عمده این استراتژی, کاهش فقر توده مردم از طرق مختلف است: اول اینکه تصور آن است فقرا مستقیماً از فراوانی بیشتر غذا منتفع میشوند. دوم اینکه بهخاطر افزایش تولیدات کشاورزی, اشتغال بیشتری در کشاورزی بوجود خواهد آمد. سوم اینکه بهخاطر کشش درآمدی, تقاضای بیشتری برای اقلام مصرفی غیرغذایی ایجاد میشود که باعث ایجاد مشاغل بیشتری در زمینههای غیرکشاورزی و صنایع شهری خواهد شد. چهارم اینکه بخاطر ”کار-بر“بدون فوقالعاده این استراتژی, دستمزدهای واقعی هم در شهرها و هم در مناطق غیرشهری افزایش مییابد که این امر نهایتاً منجز به توزیع برابرتر درآمد خواهد شد.
* استراتژی توزیع مجدد
میتوان گفت این استراتژی از جایی آغاز میشد که استراتژی انقلاب سبز خاتمه مییابد, یعنی با هدف مستقیم بهبود توزیع مجدد درآمد و ثروت. این استراتژی با اولویتدهی به ضوابطی که مستقیماً گروههای کمدرآمد را منتفع میسازد, برای برخورد رودرو با مساله فقر طراحی شده است. سه رویکرد در این استراتژی وجود دارد: نخست, تاکید بر ایجاد اشتغال بیشتر یا اشتغالزایی تولیدی بیشتر برای طبقات فقیر و زحمتکش؛ دوم, توزیع مجدد بخشی از درآمد اضافی حاصل از رشد کشور بین فقرا؛ و سوم اولویتدهی به تامین نیازهای اساسی (غذا, لباس, مسکن و برنامههای بهداشتی و آموزش و پرورش ابتدایی و متوسطه توسط دولت) که به طور ضمنی قدرت سیاسی و اقتصادی بیشتری را دراختیار فقرا قرار میدهد. تصور غالب اینست که این استراتژی نیازمند توزیع مجدد داراییهای مولد (بویژه اصلاحات ارضی) است. بعلاوه بایستی مشارکت فقرا در اداره جامعه را افزایش داده و آنان را در قالب گروههای اجتماعی و سیاسی (فشار) سازماندهی کرد.
این استراتژی در واکنش نسبت به شکست استراتژیهای رشدمحور در کاهش تعداد فقرا یا ارتقای سطح زندگی آنان ظهور نموده است. هدف اصلی این استراتژی بهبود توزیع درآمد و ثروت از طریق مداخله مستقیم دولت است: اولویتدهی به نیاز فقرا و ایجاد جامعهای عادلانهتر. این استراتژی شامل پنج عنصر اصلی است:
* توزیع مجدد داراییهای اولیه (عمومی),
* ایجاد نهادهای محلی برای جلب مشارکت مردم در فرآیند توسعه
* سرمایهگذاری فراوان و سنگین در سرمایه انسانی کشور
* یک الگوی اشتغالزای توسعه
* رشد سریع و پایدار درآمد سرانه کشور
بعلاوه باید گفت که برخلاف استراتژی پولی و صنعتیکردن, فرض طرفداران استراتژی توزیع مجدد اینست که لزوماً تضاد یا ارتباطی مابین سیاستهای توزیع عادلانهتر درآمد و ثروت در جامعه, و سیاستهای شتاببخشی به رشد وجود ندارد.
* استراتژی سوسیالیستی توسعه
وجه تمایز این استراتژی با دیگر استراتژیها در کمرنگبودن نقش مالکیت خصوصی تولید است. تقریباً تمامی شرکتهای بزرگ, دولتی هستند و شرکتهای کوچک و متوسط میتوانند براساس اصول تعاونیها سازماندهی گردند و به فعالیت بپردازند. مالکیت خصوصی تنها در کسبوکارهای کوچک (خدماتی یا فروشگاهی) وجود دارد. در کشاورزی نیز, مزارع دولتی, اشتراکی, تعاونی و جمعی وجود دارند, هرچند در بعضی کشورها همچون چین, زمینی که مالکیت جمعی دارد منفرداً توسط خانوارهای روستایی مورد کشت قرار میگیرد.
مالکیت دولتی و اشتراکی داراییهای مولد معمولاً با برنامهریزی متمرکز اغلب فعالیتهای اقتصادی همراه است. از بعد تاریخی, اکثر برنامهریزیها برحسب کالاها و اجناس انجام میشود (سهمیهها و کنترلهای مقداری, ابزار سیاستی اصلی هستند), اما برخی تجربیات جدید نیز وجود داشته است که در آنها به جای هدفهای مقداری, از قیمتها برای هدایت اقتصاد استفاده شده است.
کشورهای سوسیالیستی با یکدیگر تفاوت دارند بطوریکه میتوان چهار روش مختلف توسعه اقتصادی را که از سوی حکومتهای سوسیالیستی در زمانهای مختلف پذیرفته شده است, شناسایی نمود. این چهار روش عبارتند از:
الف) الگوی کلاسیک شوروی (یا استالینیست), که در آن به منظور تامین مالی گسترش سریع صنایع مربوط به کالاهای واسطهای و سرمایهای, کشاورزی تقویت میگردد.
ب) الگوی خودگردانی کارگران یوگسلاوی, که درجه بالایی از عدم تمرکز با خود دارد.
پ) الگوی چینی (مائوئیست), که تاکید عمده آن بر توسعه روستایی در قالب مزارع اشتراکی است.
ت) الگوی کره شمالی, که مبتنی بر خودکفایی (اتکا به خود) است.
علیرغم تنوع موجود, تمامی این استراتژیهای توسعه را میتوان با نرخهای بالای سرمایهگذاری شناخت. غیرمعمول نیست که شاهد سرمایهگذاری در 30 درصد یا حتی درصد بالاتری از تولید داخلی در این کشورها باشیم. البته بعضی اوقات, کارآیی سرمایهگذاریها پایین است. اما بههرحال, نرخهای رشد بسیار سریع هستند. نرخ بالای سرمایهگذاری, نشانگر نسبت پایین مصرف به درآمد ملی است که نتیجه آن به نفع مصارف عمومی (همچون بهداشت, آموزش, حمل و نقل عمومی) و بهبهای کاهش مصرف بخش خصوصی, هزینه خواهد شد. نتیجه این امر, کمیابی خدمات شخصی, توزیع نسبتاً یکنواخت کالاهای مصرفی میان خانوارها, و توزیع نسبتاً عادلانه مناقع حاصل از رشد کشور است.
سوء تغذیه یکی از مهمترین علل مرگ و میر و ناتوانی در کودکان می باشد . عدم تعادل بین مواد غذایی و انرژی مصرفی با نیاز بدن برای رشد ، نگهداری وعملکرد اعضای بدن ، عامل ایجاد این ناهنجاری است .کاوشیکور و ماراسموس ۲ نمونه از کمبود انرژی - پروتئین از این بیماری می باشند . اختلاف بین این دو نمونه بر اساس عدم وجود ادم و تورم بین بافتی است که در کواشیوکور این ادم وجود دارد ولی در ماراسموس این علامت را نداریم .
سوء تغذیه یکی از مهمترین علل مرگ و میر و ناتوانی در کودکان می باشد . عدم تعادل بین مواد غذایی و انرژی مصرفی با نیاز بدن برای رشد ، نگهداری وعملکرد اعضای بدن ، عامل ایجاد این ناهنجاری است .کاوشیکور و ماراسموس ۲ نمونه از کمبود انرژی - پروتئین از این بیماری می باشند . اختلاف بین این دو نمونه بر اساس عدم وجود ادم و تورم بین بافتی است که در کواشیوکور این ادم وجود دارد ولی در ماراسموس این علامت را نداریم . ماراسموس بدنبال عدم دریافت پروتئین و کالری است ولی کاوشیکور بدنبال عدم مصرف کافی پروتئین است . اگر چه بعضی علامتها بین دو نمونه متفاوت است ولی در واقع مارسموس حاصل تطابق بدن با گرسنگی است ولی کاوشیکور ، حاصل عدم تطابق بدن با گرسنگی می باشد . در این بیماران کمبود ریزمغذیها مثل آهن ، ید ، روی و نیز ویتامین ها مثل ویتامین A و D وجود دارد . اختلال یونی نیز در این بیماران دیده می شود مثل یونهای سدیم ، کلر ، پتاسیم ، هیدروژن . سوء تغذیه هر اندام را حقیقتاً تحت تأثیر خودش قرار می دهد . اسیدهای آمینه محصول پروتئینها هستند که در عملکرد اندامها نقش مهمی دارند . همچنین رشد سیستم ایمنی و عملکرد فیزیولوژی اندامها تحت تأثیر این مواد می باشند .
* اهمیت بیماری
سازمان بهداشت جهانی تعداد کودکان مبتلا به سوء تغذیه را در جهان حدود ۱۵۰ میلیون نفر گزارش کرده است . حدود ۳۰ درصد کل کودکان زیر ۵ سال در کشورهای در حال توسعه وزنشان نسبت به سنشان کمتر از نرمال است و دو سوم از این گروه در آسیا زندگی می کنند که ۵ برابر میزان در کشورهای پیشرفته می باشد و بقیه در آفریقا زندگی می کنند . این کودکان از نظر رشد وزنی و رشد قدی دچار اختلال می باشند . این کودکان نقص در عملکرد ایمنولوژیکی دارند . این کودکان دچار اختلال رفتاری ، از جمله بی قراری ، عصبانیت ، هیجان و عدم توجه کافی هستند . تقریباً ۵۰ درصد از ۱۰ میلیون مرگ در کودکان زیر ۵ سال بدنبال سوء تغذیه رخ می دهد .
* در ایران :
۳۰ درصد از کودکان دچار فقر تغذیه ای از نوع پروتئین و انرژی هستند که ۱۱ درصد بصورت متوسط تا شدید دچار این مشکل هستند . ۱۳ تا ۵۳ درصد از دختران و زنان ، ۱۲ تا ۳۰ درصد از کودکان و ۸ درصد از مردان دچار کم خونی ناشی از سوء تغذیه هستند . ۲۰ تا ۷۰ درصد از کل کودکان ایرانی درجاتی از گواتر را دارند . مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال در سال ۲۰۰۰ به میزان ۳۵ در هزار کودک بدنیا آمده می باشد . ۱۰ دردص کودکان زیرخط رشد وزن و ۱۶ درصد زیر خط قد نرمال هستند . که در روستاها بیشتر از شهر می باشد . نسبت وزن به قد نرمال در سنین نوجوانی خیلی کمتر از نرمال می باشد . فقط ۲۰ درصد از مردم از لحاظ میزان و نوع تغذیه ( پروتئین و انرژی ) در حد مناسب هستند .
در ایران سه عامل مهم سوء تغذیه شامل :
۱ - عدم دسترسی به غذای کافی و مناسب از لحاظ پروتئین ، چربی ، کربوهیدرات
۲ - عدم رسیدگی و نگهداری مناسب کودکان در دوران رشد از طرف والدین . هم حمایتهای جسمی و هم حمایتهای روانی ،
۳ - عدم وجود سیستمهای مناسب سرویس دهنده سلامتی بخصوص آب و بهداشت محیط )
* علل :
عدم تغذیه کافی که شایعترین علت در کشورهای در حال توسعه است . تغذیه کافی از لحاظ میزان و کیفیت غذای خوراکی ( پروتئین ۱۵-۱۱ درصد ، چربی ۲۵-۲۰ درصد و کربوهیدراتها ۷۰-۶۰ درصد ) و نیز بهداشت غذا در جهت جلوگیری از عفونتها اهمیت دارد . بیماری های مزمن نیز مثل بیماری های مزمن کلیوی ، عصبی - عضلانی ، قلبی - مادرزادی ، سرطانها و بیماریهای متابولیک مادرزادی و فیبروزسیستیک از علل مهم سوء تغذیه می باشند .در کواشیوکورعدم دریافت پروتئین خوراکی کافی و یا عدم جذب مناسب پروتئین از طریق اسهال مزمن یا عفونتهای روده ای و یا از دادن پروتئین مثل خونریزی ، سوختگی و عدم ساخت پروتئین کافی در بدن بدنبال بیماریهای کبدی بوجود می آید .علائم و نشانه ها : این بیماران دچار ضعف رشد وزنی و نقص در رشد قدی هستند ، تغییرات رفتاری بصورت بی قراری و عدم توجه کافی همراه با اختلال اضطراب ، بی علاقگی ( آپاتی ) و کاهش توجهات اجتماعی همراه است . علائم مربوط به کمبود ریزمغذیها و ویتامینها شامل :
آهن : علائم شامل : بی حسی ، کم خونی ، سردرد ، کاهش عملکرد شناختی و تورم زبان ، تغییرات ناخن دست
ید : گواتر ، تأخیر در رشد و تغییرات و نقص فکری - مغزی
ویتامین آ : شب کوری ، ضایعات قرنیه چشم ، نقص در رشد و تغییرات مو دیده می شود .
ویتامین د : عدم رشد کافی ، ریکتز ، کمبود کلسیم
اسیدفولیک : تورم زبان ، کم خونی و اختلال عصبی - عضلانی
از دیگر علائم کاهش بافت زیرجلدی در پاها ، دستها ، باسن و صورت . این بیماران ادم در انتهای اندامها دچار ادم می باشند .
در دهان تغییرات کنار لبها ،روی زبان و آتروفی پرزهای زبانی مشاهده می شود .
تغییرات در شکم بصورت اتساع شکمی ثانویه به ضعف ماهیچه های شکمی ظاهر شده و نیز علائم بزرگی کبد را مشاهده می کنیم .
پوست خشک و پوسته پوسته همراه با زخمهایی در نواحی برجسته بدن دیده می شود ، همراه با تغییرات تیره شدن پوست روی نواحی پوست بدنبال صدمات پوستی ، التهاب پوست شایع است و تیره گی پوست در نواحی پوشیده بدن دیده می شود .
تغییرات ناخن بصورت شکاف های برآمده نیز وجود دارد .
تغییرات مو شامل نازک ، کم پشت ، شکننده ، به آسانی کنده شده و رنگ مو به سمت قهوه ای تیره یا روشن تغییر می کند . حالت موها به صورت زبر و خشن تغییر می کند .
این بیماران مستعد به عفونت نیز هستند از جمله عفونتهای انگلی شایع است . تغییرات مغزی شامل عدم توجه ، بی حالی ، بی هوشی و کما نیز می باشد .
علائم آزمایشگاهی : علائم کم خونی ، کاهش میزان پروتئین خون و کاهش میزان کراتینین خون و کاهش قندخون مشاهده میشود . این بیماران از نظر عفونتهای خونی ، ادراری ، مدفوع باید چک شوند.
از نظر فیبروزسیستیک ، تست عرق چک می گردد .عملکرد کبد ، کلیه ، پانکراس نیز چک می گردد .
اندازه گیری قد ، وزن ، نسبت وزن به قد و نیز میزان قطر عضله غیرنرمال است .
درمان : ابتدا باید علت سوء تغذیه مشخص گردد و در سوء تغذیه نیاز کالری روزانه ۱۲۰ تا ۱۵۰ کالری به ازای هر کیلوگرم در روز است . در موارد شدید سوء تغذیه بستری باید انجام گیرد .
غذای روزانه باید حاوی پروتئین ، کالری ، انرژی و مواد غذایی ریز مغذی کافی بر اساس سن و جنس و فعالیت روزانه باشد .
غذای وی باید بهداشت کافی را داشته باشد .
در ۲ هفته اول غذای فرد با سوء تغذیه شدید باید با غلظت ۵۰ درصد تهیه گردد بتدریج غلظت آن را افزایش داده و به غلظت ۱۵۰ درصد رساند .
آنتی بیوتیکها باید بصورت پیشگیری و در صورت نیاز به میزان دوز درمانی برای ۵ تا ۱۰ روز تنظیم شود .
در موارد شدید می توان مایعات درمانی را از طریق داخل صفاقی و یا داخل استخوانی تزریق کرد .
مصرف روغنهای گیاهی بهتر از روغنهای است زیرا بهتر جذب می شوند .
شروع مصرف داروهای ویتامینی و نیز ریزمغذیها مثل آهن ، روی ، کلسیم
طبقهبندى سوءتغذيه
üسوءتغذیه کودکان
üسوء تغذیه بزرگسالان
سوءتغذيه کودکان
حساسترين شاخص سوءتغذيه، اختلال در رشد طبيعى مىباشد که جهت تشخيص، آن کودک با مرجع طبيعى مقايسه مىشود (معمولاً مرجع NCHS). ساير استانداردهائى که از روى افراد سالم در نقاط مختلف دنيا تعيين شدهاند به NCHS نزديک مىباشند.
- طبقهبندىهاى وزن براى سن:
در طبقهبندى گومز (طبقهبندى وزن براى سن W/A)، وزن کودک با وزن کودک طبيعى همسن مقايسه و بهصورت درصد ساده بيان مىگردد. بهمنظور از بين بردن خطاهائى که در استفاده از اين طبقهبندى در حالت ادم بهوجود مىآيد، طبقهبندى Wellcome معرفى شد. اين تقسيمبندى کودکان براساس دو معيار انجام مىگيرد: وجود يا عدم وجود ادم و وزن براى سن. از مشکلات اين طبقهبندى مىتوان به قرار گرفتن بيماران دچار ادم تغذيهاى در گروه کواشيورکور اشاره کرد. بنابراين کواشيورکور دو معنى متفاوت خواهد داشت: يکى سوء تغذيه ادماتوز و ديگرى سندروم بالينى که با تغيراتى در پوست، مو و کبد چرب همراه مىباشد. از ديگر مشکلات اين طبقهبندي، قرار گرفتن بچههائى با وزن براى قد کمتر از ۶۰ درصد استاندارد در گروه ماراسموس، بدون در نظر گرفتن ساختار بدنى مىباشد. به اين ترتيب، اين گروه، علاوه بر کودکان لاغر، کودکان کوتاه قد را نيز در بر مىگيرد. در صورتىکه ماراسموس در گذشته فقط براى توصيف کودکان خيلى لاغر بهکار مىرفت. اين طبقهبندىها با استفاده از معيار وزن براى قد، نمىتوانند بين کاهش رشد طولانىمدت و کاهش حاد وزن تفاوت قائل شوند (بهعبارت ديگر، طول دوره بيمارى را نشان نمىدهد) و در نتيجه امروزه ديگر کارائى ندارند.
- طبقهبندى قد براى سن و وزن براى قد:
رشد طبيعي، شامل افزايش مداوم و متعادل بافت بهصورتى قابل پيشبينى است که به افزايش يکنواخت قد و وزن مىانجامد. در حالت کاهش رشد، هر چه زمان بيشتر مىگذرد، کودک بيشتر از رشد طبيعى عقب مىافتد بهنحوى که از نظر وزن براى سن وارد محدوده سوء تغذيه مىشود ولى با وجود کوچک بودن از نظر جثه، داراى تناسب اندام خواهد بود. کودکى که با کمبود توجه و مراقبت مواجه مىشود، هم رشد و هم وزن خود را از دست مىدهد؛ که کاهش وزن نسبت به سن در او شديدتر مىباشد. چنين کودکى لاغر خواهد بود ولى بيمارى او آنقدر طولانى نخواهد شد که به کوتاه قدى نيز منجر شود. بنابراين در کودکانى که وزن براى سن آنها کم است دو حالت وجود دارد: کوتاه قد ولى متناسب (کوتولگى تغذيهاي)، قد طبيعى ولى بسيار لاغر (مفهوم اصلى ماراسموس). تشخيص اين دو حالت با اندازهگيرى قد، علاوه بر وزن و سن قابل تشخيص است. کوتاهقدى از طريق مقايسه قد کودک با قد کودک طبيعى همسن تعيين مىشود (قد براى سن). لاغرى مفرط با مقايسه وزن کودک با وزن کودکى طبيعى با همان قد، حتى اگر کودک طبيعى از نظر سن کوچکتر باشد، تغيين مىشود (وزن براى قد).
معمولاً دو روش براى بيان دادهها بهکار مىرود. سادهترين روش، بيان مقادير بهصورت درصد طبيعى (پنجاهمين صدک مرجع) مىباشد. دومين روش، بيان کمبود بهصورت درصدى از مرجع NCHS مىباشد که اصطلاحاً به آن Z-score (انحراف معيار از ميانگين) مىگويند. Z-score به سن وابسته نبوده و لاغرى و کوتاه قدى را بهصورت واحدهاى نسبى مشابه بيان مىکند، اما محاسبه آن دشوار است. هر کودکى که در محدوده ۲Z-score± قرار گيرد، طبيعى مىباشد.
کودکانى که در محدود ۲SD تا ۳SD قرار دارند، دچار لاغرى يا کوتاه قدى متوسط و آنهائى که در محدوده ۳SD يا پائينتر قرار مىگيرند، دچار سوءتغذيه شديد مىباشند. در بچههاى بزرگتر از ۶ ماه، ۵ درصد کاهش قد براى سن و يا ۱۰ درصد کاهش وزن براى قد، تقريباً معادل يک Z-score مىباشد.
- دور بازو (MUAC):
ذر سنين ۱ تا ۵ سال، تغييرات اندکى در محيط دور بازوى يک کودک طبيعى ايجاد مىشود. بنابراين اندازهگيرى دور بازو، معيار تنسنجى سادهاى براى تشخيص لاغرى است که وابسته به سن نمىباشد.
سوء تغذيه بزرگسالان
- شاخص تودهٔ بدنى (BMI):
ارزيابى سوءتغذيه بزرگسالان مشابه طبقهبندى کودکان مىباشد. کوتاه قدى در آنها معمولاً نشاندهندهٔ سوءتغذيه مزمن دوران کودکى است. اين حالت ممکن است دليلى بر بروز بيمارىهاى بزرگسالى نيز بهشمار بيايد. ولى هيچ نوع اقدام درمانى را نمىتوانيم بهکار بگيريم.
هدف در بزرگسالان، طبقهبندى درجه لاغرى آنها مىباشد. بهترين معيار براى اينکار BMI مىباشد که بهصورت ۲(قد) / وزن بيان مىشود.
بسيارى از بيماران بزرگسال نمىتوانند صاف بايستند تا قد آنها اندازهگيرى شود. در افرادىکه دچار گوژپشتى يا انحراف ستون فقرات هستند نيز اين اندازهگيرى کارآئى ندارد. چند روش ديگر براى اندازهگيرى قد وجود دارد که مىتوان از آنها استفاده کرد. کاربردىترين آنها از نظر بالينى روش demi-span مىباشد که در اين روش، انگشتان دست بيمار را روى استخوان آهيانه سر او قرار مىدهيم و سپس فاصله بين برجستگى جناغ سينه تا نوک انگشت وسط بر روى استخوان آهيانه را اندازه مىگيريم. هر دو طرف بايد اندازهگيرى شود و اگر اختلافى در اندازهگيرى باشد، بايد دوباره اين عمل را انجام داد و سپس بيشترين اندازه را در محاسبات بهکار برد. به اين ترتيب مىتوان قد (متر) را در زنان و مردان از فرمول مقابل محاسبه کرد.
= 0.73(2 x demi-span + 0.43) قد
- دور بازو:
در بزرگسالان نيز مانند کودکان مىتوان از محيط دور بازو براى درجهبندى لاغرى استفاده کرد. (جدول طبقهبندى سوءتغذيه بزرگسالان بر مبناء MUAC)
سندرومهاى سوءتغذيه
سوءتغذيه ادماتوز
از لحاظ باليني، سوءتغذيه ادماتوز، برخلاف ديگر انواع سوءتغذيه بيمارى حادى مىباشد. بيمارى که کاملاً سالم بهنظر مىرسد، ممکن است بعد از يک دوره چند روزه، به شدت تحريکپذير شود، ضايعات پوستى شبيه سوختگى در او ظاهر شده، کبد بزرگ شده و سپس بهطور ناگهانى اِدم بروز کند. اين بيماران هنگام مراجعه به پزشک دچار احتباس مقدارى سُديم، فشار خون پائين و علائم کاهش حجم خون مىباشند. در موارد شديد، تصوير بالينى بيمار شبيه سندروم شوک سمى و يا بيماران بسترى در بخش مراقبتهاى ويژه به علت نقص تنفسى در بزرگسالان نارسائى مضاعف ارگانها مىباشد. ادم، کبد چرب و تغييرات پوست کواشيورکور در بزرگسالان و بيماران مبتلا به بيمارىهاى ناتوانکننده، خفيفتر است.
مبتلايان به ادم تغذيهاى بدون کوتاهقدى يا لاغرى از لحاظ متابوليکى متفاوت از مبتلايان به ماراسموس هستند. سازشهاى کاهشى ساير انواع سوءتغذيه شديد در اين افراد ديده نمىشود. يکى ديگر از علائم سوءتغذيه ادماتوز، عفونت مىباشد که سيتوکينها و راديکالهاى آزاد در ايجاد آن نقش ويژهاى دارند. توليد اکسيد نيتريک، سطح لوکوترينها در خون و همچنين دفع ادرارى آنها افزايش مىيابد. کاهش گلوتاتيون سلولي، بدن را در برابر راديکالهاى آزاد محافظت مىکند. نسبت NADPH/NADP در سلولهاى اين کودکان نشاندهنده نقص قابل ملاحظهاى در سازشهاى کاهشى آنها است. بررسى گروههاى سولفيدريل در پروتئينها نشان مىدهد، بخش زيادى از آنها بهطور غيرعادى اکسيد شدهاند.
با وجود افزايش سديم و کاهش پتاسيم درون سلولى غشاهاى سلولى نسبت به سديم و پتاسيم نفودپذيرتر مىشوند که منجر به کاهش بيشتر پتاسيم و افزايش بيشتر سديم مىگردد. بنابراين در چنين شرايطى پمپ سديم، جهت بازگرداندن وضعيت طبيعى فعالتر از حالت عادى مىشود. پودوسيتهاى گلومرولى بدون وجود پروتئينورى کاهش مىيابند. اين اختلال مورفولوژيکى نشاندهنده تغيير باريونى سطح غشاءهاى سلولى در سوءتغذيه ادماتوز مىباشد. اين حالت را مىتوان در خارج از بدن با استفاده از مواد يونى مثل هپارين تصحيح کرد. نقش تغيير بار در ايجاد ادم تاکنون ناشناخته مانده است. سنتز پروتئين در اين بيمارى قطع مىشود. بررسى بافتهاى مختلف با ميکروسکوپ الکترونى کاهش قابلملاحظهاى را در سنتز پروتئين نشان مىٔهد. توليد پروتئينهاى کبدى جهت حفظ غلظت آن در خون، کافى نمىباشد. کاهش سنتز ليپوپروتئين منجر به تجمع ترىگليسريد در کبد مىگردد.
فقر گاهى منجر به کواشيورکور مىشود. معمولاً تعداد زيادى از افراد فقير در محيطهاى بسيار آلوده بهصورت دستهجمعى زندگى مىکنند، و بهراحتى به عفونتهاى شديدى مبتلا مىشوند. اپيدمى کواشيورکور بهدنبال اپيدمى سرخک در استوا ديده شده است. از طرف ديگر رژيم افراد فقير، بسيارى از مغذىهاى ضرورى براى حفاظت بدن در برابر صدمات ناشى از راديکالهاى آزاد را دارا نمىباشد. بنابراين هنگامىکه عفونتى موجب آسيب به بافت و توليد راديکالهاى آزاد گردد، بدن مواد لازم براى محافظت کبد، پوست و عروق از آسيبهاى حاد را ندارد.
درمان سوءتغذيه
اهداف درمان در اين بيماران تشخيص و درمان همه مشکلات تهديدکننده زندگى و بهبود تغذيه آنها بهنحوى است که ميزان قابل قبولى وزن اضافه کنند و به وزن طبيعى برسند. در کودکان، اين هدف شامل تحريک تکامل ذهنى و جلوگيرى از عود بيمارى و حفظ تداوم رشد طبيعى آنها پس از ترخيص از بيمارستان مىباشد.
درمان در چند مرحله صورت مىپذيرد: مرحله حاد اوليه که خطرات تهديدکننده زندگى در اين مرحله رفع شده و معالجه آغاز مىگردد؛ مرحله واسطه که بازگشت اختلالات متابوليکى در اين مرحله مورد انتظار مىباشد؛ مرحله نوتوانى که در اين مرحله کودک براى بازگشت به ساختار طبيعى بدن، بهخوبى تغذيه مىشود؛ مرحله آمادهسازى براى ترخيص که درمان طولانىمدت بيمار در خارج از بيمارستان آغاز مىشود.
üمرحله حاد
üمرحله واسطه
üمرحله نوتوانی
مرحله حاد
در اين مرحله بايد به عفونت و اصلاح تغييرات فيزيولوژيکى بدن و تعادل الکتروليتها، بدون ايجاد بار اضافى براى قلب، کليه، روده و کبد، بهدليل محدوديت فعاليتهاى اين ارگانها، پرداخت.
براى درمان اين بيماران از آنتىبيوتيکهاى وسيعالطيف استفاده مىشود. بهمنظور جلوگيرى از هيپوگليسمى و هيپوترمى بايد تغذيه بيمار در صورت امکان با غذاهاى سهلالهضم و با فواصل منظم آغاز گردد.
در صورت دهيدراته بودن بدن بيمار، درمان بايد با مايعات اضافى همراه گردد. تشخيص و درمان دهيدراسيون در افراد مبتلاء به سوءتغذيه شديد از مشکلترين جنبههاى درمان مىباشد. قبل از شروع تغذيه با مواد جامد، براى مدت کوتاهى و در مقادير محدود از محلولهاى خوراکى استفاده مىشود تا حجم خون به مقدار طبيعى باز گردد. سرمهاى خوراکى مورد استفاده بايد حاوى سديم کمتر و پتاسيم بيشترى نسبت به محلولهاى مورد استفاده بيماران عادى باشند سرمهاى خوراکى توصيه شده توسط سازمان بهداشت جهانى نبايد مورد استفاده قرار گيرند، زيرا مقدار سديم و پتاسيم آن نامناسب است. محلولهاى مصرفى براى اين بيماران بايد علاوه بر الکتروليتهاى اصلى حاوى منيزيم، روى و فسفر که مقدار آنها در اين بيماران کاهش يافته، باشد. بهدليل اختلال در هموستاز، درمان داخل وريدى در اين بيماران بسيار خطرناک است.
اصول مراقبت تغذيهاى در مرحله حاد با در نظر گرفتن توانائى روده، کبد و ساير ارگانها شامل مصرف غذاى کافى جهت جلوگيرى از هيپوگليسمى هيپوترمي، جلوگيرى از کاتابوليسم بيشتر بافتها و شروع مجدد فعاليت آنزيمهاى سلولى مىباشد. با وجود اينکه در اين مرحله توانائى عملکرد بدن فرد بهراحتى افزايش مىيابد، اما در صورت دادن غذاى زياد به بيمار، کمبودها و عدم تعادل مغذىها تشديد مىشود. در اين مرحله اهميت جلوگيرى از تشکيل بافتهاى جديد به اندازه از دست دادن بافتهاى موجود در بدن مىباشد؛ که اين امر با کنترل مداوم انرژى دريافتى صورت مىگيرد. انرژى دريافتى کودکان نبايد کمتر از ۸۰Kcal/kg و بيشتر از ۱۰۰Kcal/kg باشد. در بالغين اين مقدار به کيلوگرم / کيلوکالرى ۳۰ تا ۴۰ در روز مىرسد. از آنجا که تحمل روده، کبد و کليه براى تحمل غذا محدود است، رژيم بايد به وعدههاى کوچک با فاصلههاى زمانى کوتاه تقسيم گردد. با ضعيفتر شدن بيمار، توانائىهاى او نيز محدودتر مىشود و در نتيجه وعدههاى غذائى نيز بايد کوچکتر شود. براى اينکه بدن مقادير مورد نياز را دريافت کند، اين وعدههاى کوچک بايد زود به زود مصرف شوند. فاصله وعدههاى غذائى نبايد کمتر از ۴ ساعت در طول شبانهروز باشد.
رژيم بايد حاوى تمام مغذىهاى ضرورى (املاح و ويتامينها، پروتئين و انرژي) باشد. در صورت کافى نبودن هر يک از مغذىها بهبودى کامل حاصل نخواهد شد و با افزايش انرژى دريافتي، کمبود آن ماده مغذى حاد خواهد شد. براى ساختن بافت بايد تمام اجزاء لازم فراهم گردد. در صورت فقدان يکي، ساير اجزاء نيز نمىتوانند مورد استفاده قرار گيرند و در نهايت به استرس متابوليکى منجر مىشود. از طرف ديگر مقادير اضافى مغذىها در رژيم نيز باعث استرس متابوليکى مىشود.
عفونتها
واکنشهاى التهابى ضعيف باعث پنهان ماندن علائم فيزيولوژيک عفونت در مبتلايان به سوءتغذيه مىشود. عفونت به سرعت بهصورت بىاحساسي، گيجي، هيپوترمي، هيپوگليسمى و مرگ نمايان مىگردد.
کمبود ويتامين
در مناطقى که ابتلاء به سرخک و يا کمبود ويتامين A وجود دارد، حتى در صورت شايع نبودن کمبود بالينى اين ويتامين، ويتامين A بايد براى همه کودکان مبتلا به سوءتغذيه تجويز شود. دُز لازم براى اين کودکان معادل مقدار لازم براى درمان کمبود ويتامين A مىباشد. همچنين کودکان بايد عليه سرخک، واکسينه شوند. بيماران معمولاً دچار کمبود فوليک اسيد مىباشند. همه بيماران بايد ۵mg فوليک اسيد خوراکى را بلافاصله بعد از تشخيص دريافت کنند. کمبود ريبوفلاوين، اسکوربيک اسيد، پيريدوکسين، تيامين، ويتامينهاى محلول در چربى D,E,K نيز در بسيارى از بيماران مشاهده مىشود.
هيپوگليسمى
مبتلايان به سوءتغذيه در صورتىکه ۴ تا ۶ ساعت گرسنه بمانند، دچار هيپوگليسمى مىشوند. بهترين راه پيشگيرى از هيپوگليسمي، مصرف غذا با فاصله زمانى کم در طول شبانهروز مىباشد. اگر هيپوگليسمى مجدداً ايجاد شد، فاصلهٔ زمانى وعدهها باز هم بايد کمتر شود. درجه حرارت پائين بدن، کُما، عدمتوانائى در حفظ تعادل بدن و کاهش هوشيارى معمولاً تنها علائم هيپوگليسمى در اين بيماران مىباشند. اگر چه سختي، انقباض يا تشنج عضلات نيز ممکن است در اين بيماران ديده شود ولى برخلاف افراد عادي، تعريق و رنگپريدگى معمولاً در اين افراد اتفاقق نمىافتد.
تنها نشانه هيپوگليسمى قبل از مرگ، معمولاً سرگيجه مىباشد. در صورتىکه احتمال هيپوگليسمى وجود داشته باشد، درمان بايد بلافاصله آغاز گردد.
هيپوترمى
حرارت مناسب بدن مبتلايان به سوءتغذيه ۳۰ - ۲۵ درجه سانتىگراد است. نوزادان و افراد مبتلا به ماراسموس، افرادىکه قسمتهائى از پوست بدن خود را از دست دادهاند و بيماران عفونى مستعد هيپوترمى مىباشند، که يکى از عوارض کاهش متابوليک است. وعدههاى غذائى مکرر مىتواند از بروز هيپوترمى جلوگيرى کند.
مرحله واسطه
اشتها شاخصى براى پيشرفت درمان بهحساب مىآيد. بىاشتهائى زنگ خطرى براى نوعى اختلال متابوليکى مىباشد. بيماران بىاشتها در کنار تصحيح اختلالات متابوليکى و رفع کمبودها بايد بافتهاى بدن خود را حفظ کنند. براى اين منظور بايد انرژى و ساير مغذىها (بهغير از آهن و سديم) کمى بيش از مقدار مورد نياز براى حفظ تعادل بدن و به ميزان کافى براى ترميم بافت فراهم شود و هيچيک از مغذىها اضافه نباشد. پايان مرحله واسطه با بازگشت اشتهاى بيمار و احساس گرسنگى او مشخص مىگردد. مرحله حاد و واسطه معمولاً حدود ۷ روز طول مىکشد، ولى در يک فرد ممکن است بين ۱۰ تا ۲۰ روز بهطول مىانجامد.
مرحله نوتوانى
بازگشت اشتها به اين معنا است که عفونت کنترل شده و عدمتعادل الکتروليتها يا کمبود آنها حتى با وجود غيرطبيعى بودن پاسخهاى فيزيولوژيک بيمار و محدوديت توانائىهاى او برطرف شده است. در اين مرحله بيمار اجزاء سلولى مورد نياز براى جذب و متابوليسم غذاى بيشتر از مقدار لازم براى حفظ بدن را مىسازد و براى توليد بافت جديد آمادگى دارد. بيمار در اين مرحله دچار کمبود پتاسيم، منيزيم، روى و ساير اجزاء ساختمانى بافت جديد است و بايد مقدار زيادى از اين مواد را (علاوه بر پروتئين و انرژي) دريافت کند تا بافتهاى سالمى بسازد. اصول درمان در اين مرحله خوردن مىباشد.
آمادگى براى ترخيص
هيچ مرز جداکنندهاى بين پايان مرحله نوتوانى و شروع مرحله ترخيص وجود ندارد. اقدامات اين مرحله از مرحله نوتوانى آغاز شده و پس از ترخيص کامل مىشود. زمانىکه بيمار مرخص مىشود بايد براى پيوستن به خانواده و جامعه آمادگى کامل داشته باشد. محيط، اولين عامل مؤثر در ابتلاء کودکان به سوءتغذيه مىباشد و خانواده جهت جلوگيرى از عود بيمارى بايد براى هماهنگى با کودک و پذيرش او آمادگى کامل داشته باشد.
بيمار و مراقب وى در ملاقاتهاى روزانه بايد اطلاعات زيادى از پرسنل بهداشتى کسب کنند. آموزش نبايد به چند روز قبل از ترخيص محدود شود. والدين يا مراقبين بيمار بايد از علل ابتلاء به سوءتغذيه، پيشگيرى از بروز آن در آينده آشنا باشند. والدين بايد از عوارض سوءتغذيه بر رشد کودکان و اقدامات لازم جهت بهبود اختلالات ذهنى و کوتاهقدى و همچنين روشهاى علمى براى نحوهٔ تغذيه کودک و ادامه نوتوانى تغذيهاى او در خانه اطلاع داشته باشند. از آنجا که اين خانوادهها از آسيبپذيرترين خانوادهها در جامعه مىباشند، بايد به آنها آموزشهاى لازم در زمينه تغذيه کودک، تنظيم خانواده، بهداشت فردي، روشهاى مناسب کسب درآمد و بيمارىهاى مقاربتى مسرى داده شود.
تحريک روانى و احساسى
براى اينکه مادر کنار کودک خود در بيمارستان بماند از هيچ تلاشى نبايد فروگذار کرد. کودک مبتلا به سوءتغذيه از اولين مرحله درمان تا بعد از بهبودى و حتى هنگام ارتباط با ساير کودکان نياز به مراقبت و توجه دارد. اين مسئله حوصله و درک کارکنان بيمارستان و اقوام بيمار را مىطلبد.
در کودکان مبتلا به سوءتغذيه شديد، تکامل مغزى و رفتارى به تأخير افتاده و بايد مانند تأخير رشد جسمى درمان شود. تأخير تکامل مغزى و رفتارى در صورت عدم درمان، يکى از شديدترين عوارض طولانى مدت سوءتغذيه خواهد بود. تحريک ذهنى از طريق بازىهاى مختلف بايد در بيمارستان آغاز شود و پس از ترخيص بيمار ادامه يابد تا عقبماندگى ذهنى را کاهش دهد.
شما به بیماری دیابت (افزایش قند خون) مبتلا هستید که علت این بیماری اختلال در عضئی در بدن شما به نام پانکرانس(لوزالمعده) است.شما خاتنمی هستید که در عین حال باردار می باشید و به دیابت نوع II (دو) مبتلا هستید و وظیفه ما این است که شما را از موضوعاتی در این رابطه آگاه سازیم امیدوارم که تا آخر کار شما بیمار محترم با من همکاری کنید.
آناتومی و فیزیولوژی پانکرانس:
پانکرانس(لوزالمعده) یک عضو پشت مناقی است( پرده پوشاننده احشاء بدن) که طول ان تقریباً 12تا20 ساناتی متر و وزن آن بین 70 و 120 گرم است.
سرپانکرانس در حلقه ی c شکل دوازدهه( گودی مانند روده باریک) قرار دارد و دم آن به طور مایل از قسمت پشتی معده به سمت ناف طحال امتداد پیدا می کند.
پانکرانس از خونرسانی غنی برخوردار است که توسط شریان های سلیاک، مزانند یک یک فوقانی( بزرگ سیاهرگ زبرین) و طحالی تأمین می شود.
تخلیه و ریدی از طریق سیستم پورت کبد انجام می شود . پانکرانس از فیبرهای آوران سمپاتیک و پاراسمپاتیک (رشته های عصبی) برخوردار است که توسط اعصاب واگ و طحالی از طریق شبکه کبدی و سلیاک تأمین می شوند.
عملکرد غیر طبیعی لوز المعده:
انسولین توسط سللهای B پانکرانس (یکی از سلولهای لوز المعهده) ترشح می شود که یکی از 4 نوع سلول جزایر لانگرا هانس ( اجتماعی از سلولها) پانکرانس می باشد.
انسولین یک هورمون آنابولیک یا ذخیره کننده می باشد.
وقتی که یک وعده غذایی خورده شد، انسولین افزایش یافته و گلوگز ( قند خون) را از داخل خون به داخل عضلات، کبد و سلولهای چربی حرکت میدهد.
بیمار محترم شما باید در مورد اثرات انسولین اطلاعاتی داشته باشید:
در این سلولها انسولین دارای اثرات زیر می باشد:
µانتقال و متابولیزه کردن گلوکز برای تولید انرژی
µتحریک ذخیره گلوکز در کبد و عضلات( به شکل گلیکوژن)
µارتقاع ذخیره شدن چربی غذا در بافت های چربی
µتسریع انتقال آمینواسیدها( مشتق شده از پروتئین های غذا) به داخل سلول
µانسولین همچنین با شکسته شدن گلوکز، پروتئین و چربی های ذخیره با شکسته شدن گلوکز، پروتئین چربی های ذخیره شده را مهار میکند.
در طی دوره ناشتا(نخوردن غذا بین وعده های غذایی و در طول شب) پانکرانس شما به طور مداوم مقادیر خیلی کمی از انسولین را آزاد میکند، هورمون دیگر پانکرانس گلوکاگون نامیده می شود.( که توسط سلول های آلفای جزایر(یکی از انواع سلولهای لوزالمعهده) را نگرهای ترشح می شود. میشود. ) زمانی که سطح گلوکز خون کاهش یابد، آزاد میشود.انسولین(قندخون) و گلوکاگون(باعث افت قند خون می شود) با هم سطح ثابتی از قند را در جریان خون بوسیله تحریک آزاد شدن گلوکز از کبد نگهداری میکند.
در ابتدا گلوکز را از طریق شکستن گلیکوژن تولید میکند. بعد از12-8 ساعت غذا خوردن ،کبد ساختن گلوکز را از طریق شکستن مواد غیر کربوهیدراتی یعنی اسیدهای آمینه انجام میدهد.
دیابت: دیابت به معنی افزایش قند خون(هایپرگلیسمی) به علت نقص در ترشح انسولین و یا نقص عملکرد انسولین و یا هر دو می باشد و شما به دیابت نوع دو مبتلا هستید که به اختصار به آن اشاره می کنیم.
کلاً دو نوع دیابت وجود دارد: نوع(1) و نوع (2) که به برسری هر دو نوع می پردازیم.
انواع دیابت:
دیابت نوع (1): دیابت نوع (1) (تیپI) تقریباً 50% افراد دیابتی به نوع یک مبتلا هستند. در دیابت نوع I به دنبال یک اتوایمیون (از بین رفتن سلولهای خودی) سلولهایB جز ایدلانگرهانی تخریب می شود نتیجه این امر کاهش و یا اختلال در تولید انسولین است.
اتوامیون: وقتی انتی بادی ها در بدن شما بر علیه بافت های طبیعی بدن وارد عمل شده و همانند بافت خارجی واکنش می دهند و نوعی پاسخ غیر طبیعی را به وجود می آید.
عدم وجود انسولین در خون باعث می شود کبد کنترلی سوی مقدار GC تولید شده خود نداشته باشد. که نتیجه این امر افزایش قند خون ناشتا می باشد. اگر غلظت گلوگز همچنان در خون رو به افزایش باشد تا انجا که به آستا نهی کلیوی برسد.
(mg 180-20)کلیه ها نمی توانند تمام گلوکز پالایش( تصفیه شده) را باز جذب کنند در نتیجه بخش GL وارد ادرار میشود.(گلوکزوری) دفع بیش از حد گلوکز از طریق ادرار را اتلاف شدید آب و واکترولیت ها( مایعات بدن) همراه است که به این حالت دیورز اسموتیک( دفع زیاد آب از بدن) گفته میشود.
شما در این بیماری برای کنترل قند خون میبایست انسولین تزریق شود. ویژگیبارز این نوع دیابت بروز ناگهانی و حاد آن ی باشد که اغلب قبل از 30سالگی اتفاق میافتد.
دیابت نوع 2(تیپII): تقریباً 95-90% افرادبه دیابت نوع II می باشند که شما هم یکی از انها هستید. در این نوع بیماری حساسیت سلولها نسبت به انسولین کم شده و نقص در عملکرد سلولهای B منجر به کاهش تولید انسولین می گردد. در حالت طبیعی انسولین به گیرنده های خاصی در سطح سلول متصل می شودو مجموعه ای از واکنش های مربوط به متابولیسم(سوخت و ساز) GL را در سلول آغاز می کند.
در جریان دیابت نوع 2 سرعت واکنش های داخل سلولها کاهش می یابد و در نتیجه اثر بخشی انسولین بر روی سلولهای بافی در جذب GL و سلولهای کبدی در ذخیره GL کاهش می یابد.این نوع دیابت در ابتدا با رعایت رژیم غذایی و ورزش درمان می گردد و شما بایداین موارد را رعایت کنید.
اگر با ادامه درمان همچنان قند خون شما بالا باشد در آن صورت از دلسوهای پایین اورنده قند خون خوراکی بعنوان مکمل های درمانی استفاده می گردد و برخی از بیماران داروهای خوراکی موثر واقع نشده و حتماً می بایست از انسولین به صورت تزریق استفاده شود. دیابت نوع II بیشتر در افراد بالای 30 سال و چاق روی می دهد.
دیابت حاملگی:
دیابت ممکن است در طی حاملگی رخ دهد که تعریف دیابت حاملگی این است:
به هر درجه ای از عدم تحمل گلوکز گفته می شود که در طی دوران بارداری رخ می دهد. اکثر شما زنان باردار در طی دوران حاملگی باید از نظر دیابت آزمایش شوید.
هایپرگلیسمی دوران بارداری به علت ترشح هورمونهای جفتی است که سبب ایجاد مقاومت نسبت به انسولین می شود. توصیه می شود شما که از یک یا چند مورد از معیارهای زیر برخوردار هستید از نظر ابتلا به دیابت حاملگی در هفته های 24تا28 بارداری غربالگری شوید. به سن25سال یا بالاتر،زنان 25 سال یا جوانتر که چاق باشند یا سابقه خانوادگی دیابت
دیابت حاملگی در بالاتر از 14 درصد از زنان باردار رخ داده و ریسک ابتلا به بیماری های فشار خونی را در این زنان افزایش می دهد.
اهداف درمانی:
1. حفظ و نگهداری خوب قند خون در دوران حاملگی
2. دریافت کافی کربوهیدرات برای جلوگیری از کترنمی به خصوص در 3ماهه دوم بارداری
3. با بررسی عملکرد کلیه ها و ارزیابی بیمار از نظر پراکلامیس وهیدرآمنیوس
4. ارزیابی
پس از زایمان و به دنیا امدن نوزاد، سطح قند خون شما در مبتلا به دیابت حاملگی به سطح نرمال بر می گردد. لذا تمامی شما عزیزانی که مبتلا به دیابت حاملگی هستید برای جلوگیری از ابتلا به دیابت نوع دوم در سالیان بعد می بایست با رژیم غذایی صحیح و ورزش وزن خود را به حد ایده ال برسانید.
تظاهرات بالینی دیابت:
تظاهرات بالینی دیابت شامل سه قسمت می باشد: پرادراری(پلی اوری) پرنوشی(پلی دیپی) پرخوری(پلی فاژی). از دست رفتن بیش از حد مایعات در اثر دیورزاسموتیک ( دفع زیاد آب از بدن) اتلاف آبد بدن منجر به بروز پلی اوری(افزایش ادرار) و پلی دیسپی(تشنگی زیاد) می شود در نتیجه کمبود انسولین و شکستن پروتئین های چربی ها اشتهای بیمار زیاد می شود(پلی فاژی).
سایر غلائم عبارتند از: خستگی و ضعف، تغییرات ناگهانی در وضعیت بینایی.گزگز و بی حسی دست و پا ها، خشکی چوست و ترمیم و بهبود کند زخم های بدن و عفونت های عود کننده.
علایمی چون از دست دادن ناکهانی وزن، تهوع و استفراغ، دردهای شکمی ممکن است در دیابت نوع یک در صورت وقوع کتواسیدژ (DKA) دیده شوند. (هیپوگلیسمی)کاهش قند خون: زمانی اتفاق می افتد که قند خون به حدی کاهش یابد که سبب بروز علائم و نشانه گردد. هیپوگلیسمی معمولاً به سطح قند خون کمتر از 3 mmol در بیماران دیابتیک تحت درمان با انسولین یا داروهای خوراکی پایین آورنده قندخون تعریف می شود.
سن،جنس و وضعیت های طبی مربوطه(بیماری های کبدی،بیماری عروق، مغزی و نوروپای، اختلال عصبی در سیستم خودکار)و سرعت کاهش GL(قندخون)ممکن است بر بروز و شناخت علائم و نشانه های هیپوگلیسمی اثر گذارد.
اهداف مراقبت:
باید از احتمال بروز هیوگلیسمی در همه بیماران تحت درمان با انسولین آگاه بود به منظو افزایش دادن سریع سطح قند خون حفظ و نگهداری سطح قند خون در محدوده ی قابل قبول 10-4 mmol/l (70-180 mg/100ml) تعیین جستجوی علت هیپوگلیسمی محدود کردن حملات هیپوگلیسمی بیشتر تسکین ترس و اضطراب- پیشگیری از بروز تروما(ضربه) در اثر هیپوگلیسمی .
انواع کاهش قند خون: (هیپوگلیسمی) 1. شبانه: قند خون ممکن است در طی شب (حدود ساعت 2-3 صبح سقوط کند و بیمار متوجه هیپوگلیسمی نشود).
نشانه ها:
1.تعریق شبانه، خواب آشفته،(بختک) خرناس غیر عادی، خواب آلودگی صبحگاهی، سردرد، افسردگی، قندخون بالا قبل از صبحانه ادرار اسیدی(کتونوری) صبحگاهی
2. هیپوگلیسمی مزمن: در افراد سالخورده تحت درمان باOHAS ممکن است هیپوگلیمی به صورت مزمن درآید و به صورت کندی اعمال ذهنی، تغییرات شخصیت یا اختلالات رفتاری نمایان شود.
3. هیپوگلیسمی نسبی: افرادی که برای مدت نهان طولانی به سطح قند خون بالا عادت کرده اند ممکن است با سطح طبیعی قند خون علایم هیچوگلیسمی را نشان دهند.
انسولین درمانی:
عملکرد انسولین: انسولین هورمونی است که توسط سلولهای B پانکرانس ترشح میشود افزایش قند خون بعد از غذا محرک سنتز و ترشح انسولین می گردد.
انسولین به گیرنده های انسولینی بر روس غشای سلول متصل می گردد. تا عبور گلوکز به داخل سلول برای مصرف شدن به عنوان سوخت یا ذخیره شدن گلوکز را تحصیل نماید.
انواع انسولین موجود:
انسولین از پانکرانس گاو یا خوک استخراج شده و یا به وسیله ی تکنولوژی نو ترکیبی( روش آزمایشگاهی ژنتیکی) از DNA ساخته می شود. از این رو انسولین انسانی نامیده می شود. در موارد کمی انسولین انسانی از اصزلاح انسولین خوکی به دست می آید. زنجیره آمینو اسیدی انسولین انسانی همانند انسولین ترشح شده از سلولهای B پانکرانس انسان است.
در حال حاضر انسولین انسانی دارای شروع اثر سریع تر و طول اثر کوتاهتر بوده و در مقایسه با انسولین خوکی یا گاوی کمتر منجر به تولید آنتی بادی انسولین می گردد. (یکی مکانیسم دفاعی برای از بین بردن عواملی که از بیرون وارد بدن می شوند)
عده ای ازبیمارن سالخورده ممکن است هنوز از انسولین گاوی استفاده نمایند عموماً انسولین گاوی جهت بیماران تازه تشخیص داده شده تجویز نمی شود.ترکیبات انسولین از نظر مدت اثر متفاوت می باشند.
نگهداری انسولین:
ویال های (یک نوع آمپول) باز نشده را در یخچال در درجه حرارتC 8-2نگهداری کنید. دقت کنید از یخ زدن آنها جلوگیری شود. تاریخ انقضاء را کنترل کنید،ویال های تاریخ گذشته را دور بیاندازید.
روش و محل تزریق انسولین:
انسولین باید 30-20 دقیقه قبل از غذا تزریق شود، تزریق در شکم را توضیح می دهیم. از بازو و ران و کپل نیز برای تزریق می توانید استفاده کنید. تزریق در این محل ها باید به صورت چرخشی انجام دهید. چین پوستی را جمع کنید و سوزن را با زوایه مستقیم داخل پوست کنید و انسولین را تزریق کنید. سوزن را خارج و روی محل فشار وارد کنید.
میزان و زمان تزریق را یادداشت کنید. درضمن محل تزریق را از نظر تورم، برآمدگی،درد یا نشست انسولین کنترل کنید.
روش تزریق انسولین در شکم:
1. با یک دست پوسنت محل تزریق را بکشید و ناحیه ی وسیعی را با انگشتان خود بگیرید تا محل تزریق ثابت شود.
2. با دست دیگر، سرنگ را بردارید و مثل مداد در دست بگیرید. سوزن را به طور عمودی وارد پوست کنید.
3. برای تزریق انسولین ، پیستون را تا ته فشار دهید.
4. سوزن را به طور مستقیم از پوست خارج کنید . پنبه را به مدت چند ثانیه روی محل تزریق فشار دهید.
5. از سرنگهای یک بار مصرف فقط یک مرتبه استفاده کنید و آن را درون یک ظرف پلاستیکی محکم مثل ظرف خالی ماده سفید کننده بیاندازید.
تزریق انسولین:
انسولین ممکن است با استفاده از سرنگ انسولین ، قلم انسولین، پمپ انسولین تزریق شود.
سرنگهای انسولین:
سرنگهای انسولین در سه اندازه وجود دارند.
1. (50) واحدی: هر خط سرنگ 50 واحدی مساوی با یک واحد انسولین است. سرنگهای50واحدی برای مقادیر پایین انسولین استفاده می شود.
2.(100واحدی) هر خط سرنگ100واحدی مساوی با دو واحد انسولین است. سرنگهای100واحدی برای مقادیر زیاد انسولین استفاده می شود.
3. (30) واحدی: سرنگهای 30 واحدی برای اطفال استفاده می شود.
پمپ انسولین:
تزریق مداوم زیر پوست انسولین( انفوزیون مداوم زیر جلدی انسولین) انسولین به طور مداوم و از طریق لوله و سوزن تپنازکی که در زیر پوست قرار داده می شود انفوزیون می گردد.
راهنمایی های جهت آموزش بیماران در مورد قلم انسولین:
شما باید با ساختمان و علم قلم انسولین خاصی که انتخاب کرده اید
آشنا باشید. سشما باید بتوانید اجزای قلم انسولین را به طور صحیح انجام دهید. شما باید بدانید که چند واحد انسولین در قلم پر وجود دارد و چه موقع باید قلم را عوض کرد.
بدانید که بر حسب نوع قلم انتخابی چگونه انسولین را تزریق کنید.
طریقه ذخیره سازی و حمل و نقل قلم را باید بدانید. روش مناسب تمیز نمودن و نگه داری قلم را باید بدانید.
علایمی را که نشان می دهد قلم صحیح کار نمی کند را بشناسید و بدانید که در این موقعیت چه اقدامی را باید انجام دهید.
برنامه پیشنهادی جهت شروع استفاده از سرنگ انسولین:
1. استفاده از سرنگ انسولین را زمانی شروع کنید که شما از نظر متابولیکی وضعیت پایداری داشته باشید.
2. قبل ازشروع رژیم جدید هموگلیکوزید، کلسترول، تری گلسیدید های خون را آزمایش کنید و 6-3 ماه بعد باید این آزمایش ها را تکرار کنید.
3. دانش شما باید درموارد زیر ارزیابی شود: افزایش قند خون، ورزش، مراقبت در مواقع ناخوشی، مسافرت و ارزیابی مستمر، بیرون غذا خوردن.
علایم هشدار دهنده افت قند خون:
1. واکنش خفیف افت قندخون: لرزش و تکان های بدن، عصبانیت، ضربان سریع قلب، تپش قلب، افزایش تعریق، گرسنگی شدید
2. واکنش متوسط افت قند خون: سردرد، تحریک پذیری، عدم تمرکز حواس، و توجه به محیط مشکل در دیدن خطوط ، خواب آلودگی
3. واکنش شدید افت قند خون: عدم پاسخ به محرک های محیطی، عدم هوشیاری و بی هوشی، تشنجات
مشکلات کف پا و ساق پا:
75-50% موارد قطع اندام تحتانی در بیمارن دیابتی انجام می گیرد.
3. عارضه دیابت که خطر بروز عفونت های پارا افزایش می دهد:
1. اختلال در عصب حسی: با عث کاهش احساسا درد و فشار می شود.
2. اختلال در عصب حرکتی: با ایجاد کوچک شدن عضلانی چاها را تغییر می دهد.
3. بیماری محیطی: خون رسانی ضعیف اندام های تحتانی باعث تأخیر در التیام زخم ها می شود.
5. ضعف سیستم ایمنی: کاهش قند خون، توانایی گلبولهای سفید اختصاصی را در جهت از بین بردن باکتر ها کاهش می دهد.
بنابراین در مواردی که دیابت شما به خوبی کنترل نمی شود، مقاومت در برابر بعضی از عفونت های مشخص کاهش می یابد.
نوعی اختلال عصبی(اتونومی) به خشکی پوست و ترک خوردن آن می انجامد.
بروز زخم های پای دیابتی با آسیب دیدگی بافت نرم پا، تشکیل شکاف، بین انگشتان پا یا روی پوست خشک پا یا تشکیل پینه( کالوس) آغاز می شود.
شما صدمات وارده به پای خود را به علت بی حسی موجود حرکت نمی کنید.ترشح، تورم، قرمزی ساق پا ممکن است اولین علامتی باشد که شما را متوجه می سازد.
درمان زخم های پا شامل: استراحت در بستر، مصرف آنتی بیوتیک، و برداشتن قسمت های مرده زخم می باشد.
برای درمان پاها، پاهایتان را روزانه از نظر قرمزی ، تاول، شکاف، پنبه یا زخم شدن و تغییر درجه حرارت پوست و پیشرفت مشاهده و بررسی کنید.
راهنمایی های مراقبت از پا:
این دستورات جهت بهبودی شما ارائه شده است که باید رعایت نمائید.
1. توجه به جنبه های روانی و اجتماعی در مورد بیمارتیان
2. سوال بفرمائید و در مورد بیماریتان صحبت کنید.
3. سوالات خود را به صورت واضح بیاتن کنید.
4. مشکلات خود را قبول کنید.
5. ربط دادن اطلاعات جدید و تجربیات از دیگران استفاده نمائید.
شما در تصمیم گیریهای مربوط به مراقبت از خودتان در بیمارستان شرکت کنید و در منزل تصمیمات مناسب را در مورد آموزش استفاده کنید. بطور معمول آموزش باید از مطالب ساده سروع و به مسایل پیچیده تر پیش رود.
تشخیص دیابت:
آزمایش ادرار به تنهایی نباید برای تشخیص دیابت استفاده شود. با مشخص شدن قند در ادرار(گلیکوز یدی) باید قند خون مورد ازمایش قرار گیرد.
در صورت وجود علایم و نشانه های دیابت معمولاً قند خون بالا به تنهایی دیابت را تأیید می کند. قند خون ناشتا 7/8 md و یا بیش از 140mg/100ml .
در صورت عدم وجود نشانه های دیابت در خود برای تشخیص نیاز به حداقل دو قند ناشتای غیر طبیعی بیش از 8Mmol/L . قند خون تصافی بیش از 11 Mmol/L دو ساعت پش از مصرف غذا مشخص کننده دیابت است.
هنگامی که نتایج آزمایش قند خون در حد مرز است برای تعیین وجود اختلال در تحمل گلوکز آزمایش تحمل گلوکز خوراکی Tolerancest انجام می دهند.
در این آزایش از 750 گرم گلوکز استفاده می شود. معیار تشخیص دیابت در آزمایش تحمل گلوکز خوراکی است.
آموزش دیابت: آموزش جزءلاینفک برنامه درمانی دیابت می باشد. هدف کلی آموزش دیابت آن است که به شما کمک کند تا دیابت خود را قبول کنید.
اصول اموزش استاندارد جهت شما وجود دارد اما شما باید جداگانه ارزیابی شوید، تا یک برنامه آموزشی کامل به منظور تحقق نیازهای آموزشی خودتان تهیه کنند.
مهارت های ادامه حیات: اطلاعات ضروری جهت سالم و ایمن ماندن شما در منزل.
دانش پایداری: اطلاعاتی که باعث فهم بیشتر دیابت و مراقبت از آن می شود. آموزش مستمر و مداوم مهارت های ادامه حیات در زمان تشخیص دیابت آموزش داده می شوند و باید به طور منظم بازنگری گردند. به هر حال باید به مواردی که برای شما ایجاد سوال کرده یا باعث نگرانی شما شده پاسخ داده شوند.
در ضمن شما باید قادر باشید تکنیک های تزریق صحیح و مراقبت از انسولین را شرح دهید. اثرات داروها و غذاها را بر سطح قند خون بدانید، اسامی انسولین یا قرص های مورد مصرفش ذرا بدانید. تکنیک های صحیح ارزیابی دیابت( خون- آزمایش را شرح دهید) اهمیت وجود کتون در ادرار را بشناسید، از علایم و نشانه های افزایش قند خون و علت و درمان را مطلع باشید.
آزمایش قند خون خودتان در منزل:
برای اندازه گیری قند خونتان در منزل اگر دسنتگاه اندازه گیری قند خون را داشته باشید باید ابتدا توسط سوزنی که در دستگاه وجود دارد به نوک یکی از انگشتان زد تا یک قطره خون بیاید و بعد خون را در روی یک دسگاه که در روی لانست(سوزن) ریخته اید به دستگاه متصل می کنید و شماره قند خون شما را ثبت می کند و برای هر بار استفاده از سوزنی(لانست) تمیز استفاده کنید. و با توجه به میزان قند خون خودتان کارهای لازم را انجام دهید.
آزمایش ادرار:
آزمایش قند ادرار زمانی راه اصلی کنترل شخصی دیابت محسوب میشد. شما می توانید بار نخستین مقدار کمی ادرار بر روی یک نوار یا قرص آغشته به مواد شیمیایی این آزمایش را انجام دهید.
اگر سطح قند خون شما خیلی بالا باشد معمولاً بالاتر از 180میلی گرم در دسی لیتر به نحوی که مقداری از قند اضافی خون وارد ادرار شود.
تغییراتی در رنگ نوار ایجاد شده که نشان می دهد شما در محدوده خطر افزایش قند خون هستید. عیب این روش ان است که این آزمون تنها زمانی که در خطر باشید شما را آگاه می کند و هیچ گاه پیش از خطر هشدار نمی دهد.
نکته بدتر آن است که این آزمایش همیشه قند بسیار زیاد را نشان می دهد و در تشخیص افت قندخون تقریباً بی ارزش است.
نوعی دیگر از آزمایش ادرار که وجود کتون ها را در ادرار شناسایی میکند بسیار سودمند تر است. روش اجرای این آزمایش مشابه پیش است.
آزمایش کتون ادرار تنها راه عملی است دانشتن وجود مقادیر اضافی کتون در خون است وجود همزمان غلظت های بالای قند و کتون در خون بسیار خطرناک است.
زیرا نشان دهنده کمبود خطرناک انسولین در خون است. هرگاه سطح قند خون شما بیشتر از 240 میلی گرم در سی لیتر یا قند ادرارتان بیش از یک درصد باشد اقدام به آزمایش کتون کنید بویژه اگر مبتلا به دیابت نوع اول هستید.
اگر کتون در ادرارتان وجود دارد فوراً با پزشک خود تماس بگیرید.
وجود همزمان قند خون با لاوکتون بیش از اندازه در ادرار نشان دهندهی وجود حالت وجود حالات خطرناکی به نام (کتواسیدوز) است. اگر کتواکسیدوز درمان نشود به اغما منجر خواهد شد. شما که مبتلا به دیابت نوع دوم هستید تنها در صورت وجود نشانه های جسمی یا روحی شدید باید نگران این عارضه باشید.
اندازه گیری قند خون:
مقیاس های اندازه گیر گلوکز خون شما وسایل مورد استفاده برای ارزیابی قندخون در منزل یا درکنار تخت بیمار در بیمارستان از دو طریق اندازه گیری می شود.
1. اندازه گیری نوری
2. اندازه گیری برقی
ونکاتی که باید در مورد دستگاه های قند خون رعایت کنید از قبیل:
گلوکومترها باید به طور منظم تمیز باشند و تحت آزمایش های کنترل قرار گیرند و طبق دستورات سازنده گلوکومترکلالیره گردند.
گلوکومترها مصون از خطا نیستند و تکنیک غیر صحیح کاربرد آنها از دلایل عمده ای است که به سبب نتایج غلط می گردد از جمله استفاده از جمله:
1. استفاده از گلومترکثیف 2. نبود خون کافی
3. استفاده از نوار به صورت غیر صحیح 4. خالی بودن باطری
5. رطوبت و درجه حرارت های بالا 6. عدم شستشوی دستها
7. پاک کردن ناقص خون از روی شیشه
داروهای پایین آورندهی قند خون:
دادن دارو 30-20 دقیقه قبل از غذا- آگاه بودن از احتمال تداخل اثر دارویی- تظاهرات هیپوگلیسمی در افراد تحت درمان با داردهای خوراکی پایین اورنده قند خون ممکن است غیر مشخص یا (آتیپیکال) باشد. این داروها همان انسولین به شکل خوراکی نیستند. دونوع داروی خوراکی پایین آوردنده ی قند خون(OHAS) وجود دارند:
سولفونیل اوره( uslphony lureas) بیگوم نیرها(Bigvanides) هر دو دسته داروی فوق تأثیر انسولین ( خود شخص اندوژن) را بهبودو افزایش می دهند.
این داروها خود محتوی انسولین نیستند باید به عنوان مکمل رژیم غذایی مورد استفاده قرار گیرند. مقادیر بیش از حد این داروها توصیه نمی شود و باید توجه داشت که (OHAS) جایگزین و جانشین رژیم غذایی مناسب نیستند.
سولفونیل اوره: مکانیسم اثر سولفونیل اوره ها : تحریک ترشح انسولین از سلولهای B پانکرانس افزایش اثر انسولین روی محل گیرنده- کمک در مهار تولید گلوکز کبدی توسط انسولین.
عوارض جانبی احتمال:
1. احتمال بروز هیپوگلیسمی وجود دارد زمانی که در اثر افزایش مصرف (OHAS) ترشح انسولین بیش از حد گردد یا غذا خوردن با تإخیر انجام شود و عده های غذایی فراموش شود و یا فعالیت فرد افزایش یابد.
2. احتمال عملکرد کبد
3. تهوع و استفراغ
4. بثورات متعدد پوستی
5. افزایش اشتها
6. به ندرت درشت شدن سلولهای قرمز ممکن است بروز کند.
سولفونیل اوره ها در حاملگی منع مصرف دارند.
بیگوانیدها:
مکانیسم اثر بیگوانیدها:
1. اختلال جذب گلوگز GL از روده 2. مهار گلوکونئوژنز
تولید GL توسط کبد:
1. افزایش برداشت GL توسط عضلات و چربی
2. افزایش اثر انسولین در محل های گیرنده
3. اثر خفیف در کاهش اشتها
عوارض جانبی احتمالی:
1. به وطر کلی بیکوانیدها نباید به عنوان اولین خط درمانی مورد استفاده قرار گیرند زیرا ممکن است سبب نارسایی کلیوی و اسیدوزلاکتیک گردند.
2. تهوع یا اسهال ممکن است در 15-10% بیماران ایجاد شود اکثر بیماران بیگوانیدها را تحمل می کنند مشروط بر این که با مقادیر کم شروع شوند و قرص با و یا بلافاصله پس از غذا خورده شود و مقدار دارو تدریجاً افزایش یابد.
3. در صورت مصرف همزمان بیگوانیدها و الکل احتمال بروز اسیدوزلاکتیک وجود دارد.
ترکیبی از OHAS: استفاده از ترکیبی از دو سولفونیل اوره مزیت واقعی به دنبال ندارد زیرا هر دو این داروها با یک مکانیسم اعمال اثر می کنند. در بیمارانی که دارای بازرسانی اولیه یا ثانویه نسبت به سولفونیل اوره ها هستند به ویژه بیماران چاق می توان سولفونیل اوره ها را توأم با بیگوانیدها تجویز کرد.
بیمار محترم بهتر است شما درباره رژیم و تغذیه اطلاعات بیشتری بدانید.
درمان تغذیه ای:
رژیم غذایی وکنترل وزن،پایه های طی درمان دیابت را تشکیل میدهند.
درمان تغذیه ای شما به سمت دستیابی به اهداف کلی زیر شروع می شود:
1. فراهم کردن تمامی ترکیبات غذایی ضروری
2.دستیابی به وزنی منطقی و نگهداری و ابقاء ان
3. برآورده ساختن انرژی مورد نیاز
4. پیشگیری از نوسانات وسیع روز انه سطح گلوکزهون و باقی ماندن سطح گلوکز خون در سطح نرمال که ایمن و عملی می باشد.
5. کاهش دادن سطح لیپیدهای سرم در صورتی که بالا باشد.
مهمترین هدف درمان با رژیم غذایی دیابت کنترل کالری کلی مصرفی شما جهت دستیابی و یا ابقاء وزن مقلقی بدن و کنترل سطح گلوکز خون می باشد.
رژیم غذایی با کالری کنترل شده را می توان توسط محاسبه کردن نیازهای گالری فرد در ابتدا استفاده نمود.
به طور کلی غذاهای حاوی کربوهیدرات دارای اثرات بیشتری روی سطح گلوکز خون می باشند، زیرا این غذا ها خیلی سریع تر از سایر غذاها هضم شده و سریعتر به گلوکز تبدیل می شوند
کمک به هضم راحت تر موادغذایی و جلوگیری از بعضی از بیماریهای دستگاه گوارش:
فیبرهای رژیم غذایی به دو دسته قابل حل و غیر قابل حل تقسیم بندی می شوند. فیبرهای قابل حل (در غذاهایی از قبیل حبوبات، جوهر سر و تعدادی از میوه ها) بیشتر نقش پایین اوردن سطح قند خون و چربی های خون را در مقایسه با فیبرهای غیر قابل حل(نامعلوم) ایفا می کنند.
سایر مشکلات افزایش داده فیبرهای خورده شده شامل احساس پری شکم، تهوع، اسهال، افرپزایش نفخ شکم، یبوست در صورت ناکافی بودن مایعات مصرفی می باشند.
بیمار محترم هرم غذا از 6 گروه غذایی ساخته شده است:
1.نان، حبوبات، برنج؛پسته
2.میوه ها
3. سبزیجات
4. گوشت، مرغ،ماهی،لوبیای خشک،تخم مرغ،مغزها
5.شیر،دوغ،پنیر
6.چربی ها، روغن، شیرینی ها
یکی از اهداف اصلی رژیم درمانی شما افراد پرهیز از افزایش ناگهانی و سریع گلوکز خون پس از خوردن غذا می باشد.
خطر اصلی مصرف الکل توسط شما بیماران دیابتی عزیز هیپوگلیسمی می باشد.
این مسئله به خصوص برای بیمارانی که انسولین دارند مصداق دارد. با توجه به مقدار الکل مصرف شده در بیماری که دیابت نوع 2 دارد و کلرپروپامید می گیرد.
ممکن است برافروختگی صورت،احساس گرمی، سردرد، تهوع و استفراغ، تعریق یا تشنه شدن در طی چند دقیقه بعد از مصرف الکل را تجربه کنید.
علاوه بر این عوارض جانبی فوری، مصرف الکل ممکن است منجر به افزایش وزن زیاد(بعلت پرکار بودن الکل) افزایش چربی و بالا رفتن سطح گلوکز (بخصوص اگر نوشیدنی ها مخلوط و لیکورها مصرف شوند) شود.
وظیفه ما پرستاران برای شما قبل از جراحی:
ممکن است برای متعادل کردن و تثبیت سطح GL شما را 3-2 روز قبل از عمل بستری نمایند.
اقداماتی که ما پرستاران بایدانجام دهیم:
1. قطعی کردن زمان عمل جراحی
2. در مورد عمل جراحی و مراقبت های بعد از عمل
ما برای شما توضیح می دهیم که با OHAS (داروهای خوراکی پایین آورنده قند خون و یا رژیم غذایی تحت کنترل بوده اید ممکن است در طول عمل جراحی و فوراً پس از عمل جراحی نیاز به انسولین پیدا کنید.
3. اطمینان از کامل بودن مدارک: برگه رضایت نامه عمل جراحی چارت دارویی برگه های مانیتورینگ گرافی قفسه سینه واسکن، MRI (عکسبرداری از مغز) ECG ( عکسبرداری از قلب)
4. سولفونیل او.ره ها( نوعی دارو) معمولاض 24 ساعت قبل از عمل و مت فورمین و کلروپروپامید 36 ساعت قبل از عمل قطع می گردند.
5. تشویق کردن شما به توقف سیگار کشیدن
6. ارزیابی:
A وضعیت متابولیکی: کنترل قند خون- تعادل مایعات- وضعیت تغذیه- وجود انمی
B سطح آموزشی و درک شما از دیابت
C حمایت خانواده
D سابقه هرگونه آلرژی یا واکنش های دارویی
E وجود عوارض دیابت( کلیوی-کبدی- قلبی- نوروپاتی)
اعمالی که برای عمل جراحی در صبح باید شما انجام دهید.
عمل جراحی در صبح:
1. اطمینان از این که داروهای خوراکی قطع شده اند.
2. شما باید از 12 نیمه شب ناشتا باشید
3. تعیین رژیم انسولین،انفوزیون انسولین شروع
4. اندازه گیری دقیق قند خون هر 2 ساعت
عمل جراحی در بعد از ظهر:
1. ناشتا بودن پس از یک صبحانه شب
2. اطمینان از اینکه داروهای خوراکی قطع شده اند.
3. بهتر است IV ترابی در بخش شروع شود جهت پیشگیری از کم آبی- کاهش خطر هیپوگلیسمی.
4. شروع IV در بخش، بستگی به تیم جراحی و بیهوشی و روش معمول بیمارستان دارد.
5. اندازه گیری دقیق قند خون
مسئولیت های پرستاری پس از عمل جراحی:
مراقبت فوری:
1. اندازه گیری و مانیتور و ثبت علایم حیاتی طبق دستور
2. نگهداری صحیح تعادل مایعات
3. اندازه گیری دقیق قندخون- ادراروکتون ادراری درابتداهر دو ساعت
4. مشاهده پانسمان از نظر علایم خونریزی و ترشحات بیش از حد
5. اطمینان باز بودن لوله های درن و خروج ترشحات
6. ثبت همه اطلاعات مربوط به جذب و دفع مایعات
7. مراقبت از انفوزیون وریدی انسولین
8. اطمینان از کنترل درد و استفراغ
9. توجه به نیازهای روانی مثل تغییر تصویر ذهنی بدن
مراقبت مداوم:
1. ثبت همه اطلاعات به طور صحیح روی پارت های مخصوص
2. پیشگیری از عوارض عفونت - روش پانسمان استریل از جمله محل های IV (ورم و التهاب پوست) ترومبوز وریدی-پوشیدن جورابهای ضد آمبولی( تخته شدن خون) هیپوگلیسمی(قندخون) و هیپرگلیسیمی(قندخون)
3. آموزش دیابت و توان بخشی
مراقبت از اشخاص دیابتی:
درد قفسه سینه ممکن است در دیابتی هاغیر مشخص باشد برای از نظر ضعف،خستگی، افزایش قند خون،نارسایی احتقان قلبی(cef) کنترل درد و استفراغ، اندازه ی قند خون،پیشگیری از نوسانات قند خون، نگهداری دقیق تعادل مایعات، بیماری قلبی عارضه معمول دیابت می باشد و میزان مرگ و میر بالایی نسبت به افراد غیر دیابتی دارد.
بین افزایش سن مدت دیابت و وجود دیگر عوارض با میزان مرگ و میر ارتباط وجود دارد.
آرترواسکروز (انسداد در رگ ها) در افراد دیابتی فراوانتر و شدیدتر میباشد و نسبت به افراد غیر دیابتی در سنین پایین تری اتفاق می افتد و در زنان شایعتر است.
انفارگلوس( سکته ی قلبی) میوکارد در 32% بیماران دیابتی به صورت خاموش است. ممکن است شخص با هیپرتانسیوان (افزایش فشار خون) نارسایی قلبی،شوک کاردیوژنیک یا در افراد پیر با یا در افراد پیر با گکتواسیوز دیابتی یا کمای هیپراسمولار( بیهوشی) به بیمارستان مراجعه نماید.
اهداف مراقبتی:
برنامه ریزی مراقبت های پرستاری باید به گونه ای باشد که سبب مزاحمت مداوم برای بیمار نشود و اجازه دهد بیمار استراحت و خواب کافی داشته باشد. اهداف مراقبتی عبارتند از:
1.درمان حملات حاد طبق دستورات پزشک و پروتکل(برنامه)استاندارد
2. تثبیت وضعیت قلبی و تسکین علایم
3. پیشگیری از گسترش نابهنجاری قلبی و محدود نمودن حملات مجدد.
3. تسکین درد به صورت مناسب و کنترل استفراغ که می تواند سبب افزایش قند خون گردد.
4. انجام درمان طبق دستورات پزشکی و بر اساس نوع بیماری قلبی
5.دادن انسولین:بسیایر از بیمارانی که تحت درمان OHAS (داروهای خوراکی پایین آورنده قندخون) معمولاً انسولین حداقل برای 48 ساعت اول از طریق انفوزیون( تزریق زیر پوستی) داده می شود.
تعدیل عوامل خطرساز مربوط به بیماری قلبی :
شما بیمار عزیز برای برانگیخته شدن و عمل به موارد زیر نیازمند کسب اطلاعات و حمایت می باشد:
1. ترک سیگار، اجتناب از از مصرف غذاهای پرکالری(انرژی) و پرچربی جهت کاهش دادن وزن؛ افزایش منظم فعالیت و ورزش،دستیابی به سطح قند خون قابل قبول.
برنامه ریزی و ترخیص:
نکات کلیدی:
1. به موقع شروع کنند از زمان پذیرش
2. پرستارها قرار ملاقات برای پیگیری مراقبت ها بگذارند.
3. شاره تلفن جهت تمای بگیرید
4. پرستار شما بایداز کافی بودن اطلاع و دانش شما از خود مراقبتی اطمینان حاصل کند.
5. از دسترس بودن انسولین و لوازم آزمایش اطمینان حاصل کند.
6. از اینکه شما زمان و چگونگی مصرف داروها را درک کرده اید مطمئن گردد.
برنامه ترخیص باید تعیین و تثبیت شده باشد. مهم است که برنامه ریزی ترخیص با توجه به ارزیابی اولیه و برنامه مراقبتی شما تهیه وتنظیم گردد.
1. در اولین یا دومین روز پذیرش پرستار شما باید پرسنل بهداشتی زیربط را از بستری شدن بیماری مانند شما مطلع کند.(مربی دیابت) -متخصص تغذیه- متخصص بیماریهای پا- مددکار اجتماعی
2. پرستار شما باید اطمینان حاصل کند که وضعیت مراقبتی شما ارزیابی شده است و بنابراین شما توانایی مراقبت از دیابت خود را دارید و در منزل می تواند به سلامت زندگی کنید.
در صورت لزوم برای ارزیابی وضعیت به منزل مراجعه کند.
روز ترخیص:
1. پرستار شما اطمینان حاصل کند که شما داروها و سایل لازم و سرنگ ها و دفتر گزارش دیابت را داشته باشید و طریقه ی استفاده از ان ها واین که برای تهیه وسایل به کجا مراجعه کنید.
2. اطمینان حاصل یابد که قرار ملاقاتها برای پیگیری مراقبت تعیین شده است و نامه ای درمورد ترخیص بیمار(شما) به پزشک در محلی نوشته شده است.
اگر آزمایشات به صورت کتبی است به شما آموزش داده می شود و همچنین در مورد داروها باید ناشتا بود اطمینان یابد که شماره تلفن ضروری مشا برای مواقع ضروری در دسترس است. اطمینان یابد که شما سرویس های خدماتی وابسته به دیابت را می شناسید.
ورزش/ حرکت و نرمش های کششی:
انواع کشش ها:
1. کشش عضلات پشت و شانه ها
2. کشت سمت داخل ران
3. کشش عضلات پایین کمر و عضلات هامسترینک
حرکات ورزشی تقویت کننده عضلات:
1. بالابردن وزنه ها از طریق بدنشان
2. بالا بردن وزنه ها در جلوی بدن
3. بالابردن وزنهها به طرفین بدن و شانه ها در حالت خمیده به جلو
4. حرکات پارویی رو به بالا (شانه ها-گردن و بالای پشت بدن)
5.چرخش عضله دو سر بازویی
6. انبساط عضله 7. پرورز خوابیده
8. دراز نشست 9. بالابردن عضلات ساق پا
ورزش:
ورزش موجب کاستن سطح گلوکز خون و کاهش ریسک فاکتورهای قلبی و عروقی می شود. ورزش با تسهیل مصرف انسولین قند خون را کاهش می دهد و همچنین جذب گلوکز توسط عضلات بدن را افزایش می دهد. همچنین موجب ارتقاء گردش خون و خون عضلانی می شود. تمرینات مقاومتی می توانند موجب افزایش توده های عضلانی گردد که به وسیله آن ریت متابولین( سوخت و ساز) در حال استراحت افزایش می یابد.
این اثرات در شما بیماران دیابتی در ارتباط با کاهش وزن، برطرف کردن استرس و ابقاء احساس شادابی و خوب بودن مفید می باشد.
ورزش همچنین لیپیدهای خون را تغییر می دهد و موجب افزایش سطح لیپوپروتئین های دانسیته بالا(HDL) و کاهش سطح کلسترول تام و تری گلیسیریدها می شود.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن