تحقیق دانشجویی - 158

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

مفاهیم و منابع حقوق اداری

بازديد: 767

 

مفاهیم و منابع حقوق اداری

مقدمه

حقوق اداری همانند سایر رشته­‌های حقوق، دارای منابع و خاستگاه حقوقی است که هریکی از آنها به عنوان منبع و سرچشمه، در رشد، توسعه و بالندگی اين حقوق، نقش مؤثری دارد.

شناخت دقیق حقوق اداری، هم نیاز به معرفت مفهوم اداره از نظر صوری و ماهوی دارد و هم ضرورت مبرم به شناخت منابع گوناگون حقوق اداری دارد.

همانسان که تعریف‌های متفاوت برای مفهوم اداره، حقوق و حقوق اداری ارايه شده است، برای منابع حقوق اداری، نیز منابع گوناگونی شمرده شده است، که این منابع از حیث درجه و اهمیت، نیز تفاوت دارد.

در پاره‌ای از کشورها، رویه‌ي قضایی، قوانین غیر مدون و عرفی، منابع اصلی حقوق اداری را تشکیل می‌دهد و در بعض دیگر، قوانین مدون اعم از قانون اساسی و قوانین عرفی، مهمترین منابع حقوق اداری به حساب می‌رود که به وسیله‌ي مقامات صلاحیتدار وضع و اجرا می‌گردد.

سوال اصلی در این مقاله این است که مفهوم حقوق اداری چیست؟ و چه چیز مهمترین منابع آن را در نظام حقوقی افغانستان تشکیل می‌دهد؟

مقاله سعی کرده است تا در ضمن دو گفتار، با تحلیل و بررسی این دو مساله، به پاسخ آن برسد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مفاهیم و ویژگی‌های حقوق اداری

فهم دقیق واژگان مفاهیم و ویژگی‌های هر مساله حقوقی، گام اصلی آشنایی با مساله است. شناخت ویژگی‌ها و مفاهیم حقوق اداری نیز چنین نقشی را در مسايل حقوق اداری دارد. از این رو در این گفتار سعی شده است با تعریف واژگان مساله، گام‌هایی در جهت درک مفاهیم حقوق اداری برداشته شود. هرچند که یک تعریف جامع و مورد اتفاق حقوقدانان برای حقوق اداری ممکن است وجود نداشته باشد؛ به دلیل که هم تعریف اداره و هم تعریف حقوق، و به تبع آن تعریف حقوق اداری، دشوار خاصی خود را دارد، چنانکه نویسندگان علوم اداری برای واژه‌ي اداره بیش از ده تعریف ذکر کرده‌اند و در مورد حقوق نیز، به گفته رنه دواید، حقوقدان برجسته فرانسوی تعریف پذیرفته شده مورد اتفاق همه وجود ندارد.1

 

الف ) اداره

اداره به معنای گرداندن به گردش آوردن کار است و در معانی مختلف از جمله در موارد ذیل به کار رفته است:

1 اداره و رهبری امور عمومی و خصوصی، اموال و دارایی ویا اداره‌ي اجتماع، نظیر سپردن اداره‌ي یک ولایت به والی و ادراه‌ي یک شرکت تجاری، به هیات مدیره آن شرکت؛

2 وظایف و امور مربوط به اجرای قوانین و نحوه‌ي رسیدگی به تکالیف و اعمال اداره‌هاي تحت مدیریت حکومت؛

3 مجموعه‌ي دستگاه‌های اداریي که مقامات، مستخدمین و مأمورین دولت در آن به انجام وظیفه و اداره امور اشتغال دارند و قوانین کشور، سیاست‌ها و خط مشی‌های کلی و عمومی دولت را به اجرا می‌گذارند؛

4 رژیم حقوقی که به موجب آن اموال صغیر تحت قیمومیت و سرپرستی است، نظیر اداره‌ي قانونی اموال صغیر، مجانین، و اشخاص غایب؛

5 انجام کار خاصی، نظیر اداره‌ي یک تست، یعنی انجام یک تست روانی؛

6 به معنای رهبری و اداره‌ي گروهی، نظیر اداره و رهبری یک دولت، یک حزب، یک سازمان بین المللی و یک شرکت تجارت جهانی.

اداره در اصطلاح حقوقی، مجموعه سازمان یافته‌ای است که تکالیف و وظایف تامین نیاز‌های عمومی را به عهده دارد. و این تعریف شامل مجموعه‌ي دولت به عنوان یک نهاد واحد سیاسی و اداری می‌شود. و هم شامل واحد‌های اداری در درون دولت، نظیر اداره‌ي محلی در یک ولایت و یک ولسوالی و مانند آن.

مفهوم اداره از نظر واژه شناسی فرانسوی و آمریکایی

برداشت فرانسوی از مفهوم اداره

واژه‌ي Administration مشتق از واژه‌ي لاتینی Administrati در قرن 14 میلادی است و به معنای اداره و رهبری امور عمومی و امور خصوصی اموال و دارایی است و یا اداره کردن یک اجتماع، نظیرسپردن اداره‌ي یک ولایت به والی و یا اداره‌ي یک شرکت به هیات مدیره. واژه‌ي مزبور در آخر قرن 18 میلادی در معانی زیر کاربرد داشت:

1 کار‌های مربوط به اجرای قوانین و نحوه‌ي ادارات عمومی تحت زعامت مقامات حکومتی؛

2 مجموعه‌ي ادارات و مامورینی که به وظیفه‌ي اداره اشتغال دارند نظیر اداره‌ي کشور به وسیله‌ي دولت. اداره‌ي ولایت به وسیله‌ي والی، ماموران و دستگاه اداری ولایت؛

3 رژیم حقوقی که به موجب آن اموال صغیر تحت سرپرستی است نظیر اداره‌ي اموال صغیر در غیاب ولی.2

برداشت آمریکای شمالی از مفهوم اداره

برداشت آمریکای شمالی دیکسیونروبستر قرن 20، جدید مفاهیم زیر را برای واژه‌ي Administration ذکر کرده است:

1 اداره و مدیریت کردن؛

2 اداره‌ي موسسات دولتی؛

3 گروه مقامات اجرایی یک سازمان دولتی و طرز اداره‌ي آنها؛

4 اجرای قوانین و مقررات و غیره؛

5 - وصیت و نظارت اجرایی در مورد شخصی که بر مال خود به علت عدم توانایی عقلی نمی‌تواند حاکم باشد.3

به نظر می‌رسد که اداره با در نظر گرفتن معنای لغوی آن که گرداندن و اداره کردن باشد، یک مفهوم بیشتر ندارد، و آن چیزی جز مدیریت و چرخاندن امور نیست. این مدیریت مصداق‌های زیادی دارد، از اداره‌ي واحد سیاسی دولت با تمام واحد‌های اداری تابعه آن گرفته تا اداره‌ي اصناف و نهاد‌های غیر دولتی، نظیر اداره‌ي شرکت‌ها، اتحادیه‌ها، انجمن‌ها، گروه‌ها و سازمان‌های غیر دولتی.

اما استعمال اداره به محلی که در آنجا خدمات عمومی و امور اداری انجام می‌گیرد از قبیل به کار رفتن ظرف به جای مظروف است، زیرا اداره محل و جایگاه برای چرخاندن و مدیریت اعمال اداری است.

 

ب) حقوق

حقوق واژه‌ي عربی و جمع حق است. در لغت به معنای راست، بهره و نصیب، و الزام به امری به کار رفته است. در اصطلاح حقوقدانان به معانی مختلفی استعمال شده است بنابرين دريافت یک تعریف واحد و جامعي كه مورد قبول همه‌ي حقوقدانان باشد، دشوار است. دلیل عمده‌ي آن وجود عقاید مختلف و نظام‌های گوناگون سیاسی برخاسته از ایديولوژی‌های متفاوت با مبانی و منابع متعدد است که هرکدام آنها به نحوی در تعریف حقوق دخالت دارد.4

به طور کلی حقوق به معانی مختلفی از جمله موارد ذیل به کار رفته است:

1 مجموعه‌ي قواعد و مقررات حاکم بر اشخاص، از این حیث که بشر موجود اجتماعی است. بقا و ادامه‌ي حیات با آشفتگی و زور امکان ندارد، و از این رو باید قواعدی که به آن حقوق می‌گویند، بر روابط انسان حاکم باشد؛

2 امتیاز، بهره و توان خاصی که حقوق برای هرکسی در اجتماع می‌بخشد، نظیر حق زندگی، حق مالکیت و شغل، حق انتخاب و آزادی؛

3 معاش و اجرتی که کسی در برابر انجام عملی دریافت می‌کند، نظیر حقوق کارمندان یک اداره؛

4 دانشی که به تحلیل و بررسی قواعد حقوقی می‌پردازد، نظیر حقوق اداری، حقوق جزا، و مانند آن.

ج ) حقوق اداری

حقوق اداری از دو واژه: حقوق و اداره، ترکیب یافته به دو شیوه قابل تعریف است: یکی به لحاظ صوری یعنی به لحاظ ارتباط منطقی میان سازمان‌ها عمومی. و دیگری به لحاظ ماهوی، یعنی به لحاظ قواعد و احکامی حاکم بر آن:

1 - حقوق اداری از نظر صوری، شاخه‌‌های از حقوق داخلی به شمار می‌رود و موضوع آن مطالعه اداره و وظایف و فعالیت‌های مجموعه‌ي دستگاه سازمان‌ها و ادارات دولتی، مقامات و مامورانی است که زیر نظر هیات حاکمه و مقامات سیاسی، به حفظ نظم عمومی و تامین نیازها و خدمات عمومی در جامعه می پردازند.

این تعریف هم موضوع حقوق اداری را روشن می‌سازد و همچنین ارتباط آن را با حقوقی اساسی بیان می‌دارد. زیرا دستگاه اداری، تابع سازمان سیاسی و هیات حاکمه در هر کشور می‌باشد. و مطالعه دستگاه اداری دولتی، و وظایف و صلاحیت‌های آنها از موضوعات حقوق اساسی است.

2 - حقوق اداری از نظر ماهوی، قواعد و مقررات حاکم بر دستگاه اداره‌ي دولتی است که وظایف و تکالیف سازمان‌های اداری دولت به خصوص سازمان‌های اجرایی و روابط آنها را با مردم تعیین می‌کند.

بنابرین حقوق اداری برخلاف حقوق خصوصی که روابط افراد را با یک دیگر تنظیم می‌کند، به تنظیم روابط افراد و دولت مربوط می‌شود.

حقوق اداری نظام به خصوصي از دانش حقوق است که در آن دولت آزادی عمل بیشتری دارد به گونه‌ای که به غیر از دولت هیچ کسی قادر نیست که روابط آن را با ماموران و مستخدامان اداره تعیین و تنظیم کند. و دولت هر وقت که اراده کند می‌تواند در وضعیت کارکنان و ماموران خود به صورت یک جانبه تصمیم بگیرد و تغییرات به وجود بیاورد و یا به استخدام آنها خاتمه بدهد. و همچنین در قرارداد‌های اداری که دولت منعقد می‌کند، بدون اینکه شرطی شده باشد، در صورت لزوم می‌تواند به طور یکجانبه تعهدات اضافی به پیمانکار خود تحمیل کند و یا به لحاظ منافع عمومی، آنها را فسخ و لغو نماید.

حقوق اداری از اصول و قواعد بنیادین برخوردار است که حتا در صورت سکوت قانونگزار، نیز در روابط افراد و دولت قابل اجرا است و همین ویژگی سبب شده که حقوقدانان از استقلال حقوق اداری سخن بگویند و از آن به عنوان نظام مستقل در بین رشته‌های علم حقوق یاد کنند5.

تعریف حقوق اداری از نگاه حقوقدانان غربی

آندره دلوبادر یکی از حقوقدانان معاصر فرانسوی دو تعریف از حقوق اداری دارد:

1- حقوق اداری رشته‌ای از حقوق عمومی است که مشتمل بر سازمان و فعالیت آن است که در عرف به آن اداره گویند.

2- حقوق اداری آن دسته از قواعد حقوقی ویژه، متمایز از حقوق خصوصی است که به وسیله‌ي مقامات و دادگاه‌هاي اداری به موقع اجرا گذاشته می‌شود.

ژرژودل حقوقدان دیگر فرانسوی معتقد است که حقوق اداری، حقوق مشترک و عام قدرت عمومی است.

از نظر او حقوق اداری مجموعه‌ي فعالیت دولت و اشخاص عمومی است که از قدرت عمومی بر خوردار است.

ژان دیورو یکی دیگر از صاحب نظران حقوق اداری مشابه همین تعریف را در باره حقوق اداری ارايه کرده و گفته است: حقوق اداری مجموعه‌ي قواعد حقوقی ترجیحی، حقوق عمومی حاکم بر فعالیت‌های اداری اشخاص اداری است.

از نگاه او نیز حقوق اداری مجموعه‌ي قواعدی است که از ویژگی ترجیحی، تحمیلی و آمرانه برخور دار است6.

د) ویژگی‌ها و خصوصیات حقوق اداری

حقوق اداری، دارای خصوصیات و ویژگی‌هایی است که شناخت آنها به درک و شناخت ماهوی و شکلی حقوق اداری مفید و موثر است. و به پاره‌ای از آنها به اختصار اشاره می‌گردد:

1 - حقوق اداری، در کشور ما به دلیل گسترده و متنوع بودن مشاغل و اعمال اداری غیر مدون است و تا هنوز مثل سایر قوانین (قانون اساسی، قانون مدنی، قانون اجراآت جزایی، قانون انتخابات، قانون شورا‌های ولایتی، قانون پولیس، قانون مبارزه علیه‌ي تمویل تروریزم، قانون مبارزه علیه‌ي تطهیر پول و عواید ناشی از جرايم، قانون رسانه‌ها، و...) در یکجا گردآوری نشده است.

حقوق اداری در کشورما، همانند بسیاری از کشور‌های دیگر، به صورت، قوانین، فرمان‌های تقنینی، مقررات و مصوبه‌‌های شورای وزیران، آيین نامه‌ها و ابلاغیه‌ها، و نیز بعضا به صورت عرف و رویه‌ي اداری است، که به دلیل تحولات و تغییرات زیادی در قوانین و سیستم اداره‌ي کشور، در سه دهه اخیر، همراه با پراکندگی و تناقضات موجود در آنها، باعث دشواری‌های در سیستم اداری کشور گردیده است و البته قانون واحد مدون اداری در تسهیل امور و اعمال اداری نقش به سزایی دارد، ولی تنوع دوایر و کثرت مسايل و اعمال اداری به خصوص با تغییرات و تحولاتی که هر روز دامنگیر کشور بوده، چنین فرصت و مجالی را تا هنوز نداده است. هرچند امید است که در آینده تدبیری اتخاذ گردد که منجر به تدوین اصول و قواعد کلی به نام «حقوق و قانون اداری» گردد.

2 حقوق اداری، شاخه‌ای از حقوق عمومی است. و رابطه‌ي نزدیک با حقوق اساسی دارد. حقوق اساسی در میان رشته‌های حقوق عمومی، از اهمیت خاصی برخوردار است، وحتا حقوقدانان، حقوق اساسی را اساس و پایه‌ي حقوق عمومی دانسته­اند، زیرا در آن ساختار حقوقی دولت، و رابطه‌ي سازمان‌ها مطرح می‌شود، و ساختار قوای سازنده‌ي حکومت (مقننه، مجریه و قضايیه) و شیوه‌ي مشارکت افراد در قوای سه گانه و حقوق و آزادی‌های آن در برابر دولت مورد بحث قرار می‌گیرد7.

3 هدف حقوق اداری، تامین منافع و نیازمندی‌های عمومی وتحقق بخشیدن به روح و ارزش‌های قوانین است و فلسفه‌ي تشکیل واحد‌های اداری، نیز به همین منظور است چنانکه ماده 142 قانون اساسی مقرر داشته است: «دولت به مقصد تعمیل احکام و تامین ارزش‌های مندرج این قانون اساسی، ادارات لازم را تشکیل می‌دهد.»

4 موضوع حقوق اداری، مطالعه سازمان رسمی و قانونی دستگاه‌های اداری دولت و صلاحیت و اختیارات و تکالیف آنها است که به موجب قانون مقرر گردیده است8. و همچنین تنظیم روابط بین مردم و واحد‌های اداری دولتی، از موضوع حقوق اداری می‌باشد. و از این رو حقوق اداری، در رشته‌ي جداگانه‌اي به نام حقوق اداری از مجموعه‌ي قواعد و مقرراتی پیروی می‌کند و تنظیم روابط مردم با واحد‌های اداری، و نیز حقوق و وظایف سازمان‌های اداری را بر عهده دارد.

به طور کلی حقوق اداری ناظر بر فعالیت‌های سازمان‌های اداری دولتی است و آن عبارت است از اعمال اداری و اجراي موضوع آن و به کار بستن تصمیمات و دستورالعمل‌های مقامات عالیه‌ي کشور (قوه‌ی مقننه، قوه‌ی مجریه و قوه‌ي قضاييه) است. ولی اعمال سیاسی، قضایی، اعمال قانونگزاری، مشمول قواعد حقوق اداری نمی‌گردد، هرچند تعیین مرز میان اعمال اداری و اعمال سیاسی و قضایی کار دشوار است.

به دیگر تعبیر، موضوع حقوق اداری، اشخاص حقوق اداری، ساختار و تکالیف وزارتخانه ها، و دوایر دولتی، تقسیمات کشور و شهرداری‌ها، و شوراها و روابط این سازمان‌ها با مردم و تنظیم روابط آنها می‌باشد. و از مسايل مهم آن بررسی شیوه‌ي رسیدگی عدالت اداری و مبارزه با فساد اداری است.

5 قواعد حقوق اداری، امری و اقتداری است و برخوردار از ابزار‌های قهری و حمایتی می‌باشد که روابط اداره کنندگان و اداره شوندگان را تحت اداره‌ي عالی ترین مقام اداری کشور در جهت تامین منافع عامه تنظیم می‌کند.

6 قواعد حقوق اداری، تنها قانون و مقررات موضوعه نیست بلکه رویه قضايی و اصول کلی حقوقی و دیگر منابع حقوق اداری را نیز دربر می‌گیرد، و ماموران اداری وظایف اجراي قواعد حقوقی را به عهده دارند، و نمی‌توانند وضع قواعد حقوقی بکنند9، زیرا چنین کاری تجاوز به حریم قوه‌ي قانونگزاری است، مگر در مواردی که قانون به آنها اجازه داده باشند، هرچند که ماموران و مجریان قوانین و مقررات اداری بر اساس برداشت و تفسیری که از قوانین و حقوق اداری دارد، عمل می‌کنند. و چه بسا که در مواردی نیز از آن تخطی کنند.

7 حقوق اداری در کشور ما پدیده‌ي جدید وجوان است که همراه با تحولات در عرصه‌ي حقوق و اندیشه، طرز تلقی از نوع حکومت، و ارزش دهی به اراده و حاکمیت مردم، رعایت حقوق شهروندان، قانونمند شدن روابط بین اداره کنندگان و اداره شوندگان، اندیشه محدود شدن واحد‌های اداری به قانون، تقویت گردیده است و در سیستم اداری کشور، تاحدودی نمایان شده است و چنین انتظاراتی مردم نیز اميدوار كرده است.

نتیجه

بنابر آنچه گذشت، حقوق اداری هم از نظر واژگان شناسی، و نیز از نظر صوری و ماهوی، و تعریف‌هایی که از منظر‌های مختلفی برای آن بیان شده، و همچنین از نظر ویژگی‌ها، و اهداف، روشن شد. و حقوق اداری شاخه‌اي از حقوق عمومی است که تنظیم روابط افراد و دولت را به عهده دارد و دولت در آن از آزادی عمل برخوردار است و حقوق اداری، دارای اصول و قواعد بنیادین است که حتا در صورت سکوت قانونگزار، نیز در روابط افراد و دولت قابل اجرا است. و در گفتار بعدی اصول بنیادین و منابع حقوق اداری توضیح داده می‌شود.

منابع و اصول بنیادین حقوق اداری

منابع جمع منبع، به معنای سرچشمه و خاستگاه اصلی به کار می‌رود، مثلا منابع حقوق، یعنی خاستگاه حقوق و نیرو‌های سازنده‌ي قواعد حقوقی، نظیر شریعت و اراده‌ي خداوند، عرف و اراده‌ي مردم، و یا هر مقام و قدرتی که قواعد الزامی وضع می‌کند.

بنابرین، منظور از منابع حقوق اداری، خاستگاه اصلی و نیرو‌های سازنده‌ي قواعد و حقوق اداری است. و آنها مجموعه‌ي قواعد و مقررات حاکم بر دستگاه‌های اداری است که در مقام عمل و اجرا می‌بایست نصب العین قرار داده شود. نظیر قانون اساسی، قوانین عادی، آيین نامه، تصویب نامه‌ها، بخش نامه‌ها، اصول کلی حقوقی، معاهدات بین المللی و احکام محاکم قضایی و نظاير آنها 10 که در ذیل به پاره‌ای از آنها اشاره می‌گردد:

الف ) قانون اساسی

قانون اساسی به مثابه‌ي عالی ترین قوانین کشور که در راس قرار دارد، از مهمترین منابع حقوق اداری به شمار می‌رود که می‌بایست نصب العین دستگاه‌های اداری قرار داده شود زیرا قانون اساسی تعیین کننده‌ي چهار چوب اصلی و اهداف کلی اداره‌ي دولت و سازمان‌های اداری تحت نظر قوه‌ي مجریه است. و از باب نمونه به مهمترین آنها اشاره می‌شود:

1 ایجاد جامعه‌ي عادلانه و عاری از تبعیض و استبداد مبتنی بر قانون و عدالت اجتماعی و تامین زندگی سالم.

در مقدمه‌ي قانون اساسی ایجاد جامعه‌ي متکی بر اراده‌ي مردم، و عاری از ستم و تبعیض از مهمترین اهداف قانون اساسی ذکر شده و در آن آمده است: «به منظور تاسیس نظام متکی بر اراده‌ي مردم، دموکراسی، خشونت و مبتنی بر قانونمندی عدالت اجتماعی، حفظ کرامت، و حقوق انسانی و تامین زندگی مرفه و محیط زیست سالم برای همه ساکنان این سرزمین.» و همچنین بر اساس ماده 22 قانون اساسی «هر نوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغانستان ممنوع است.» و تکیه بر چنین نظامی عاری از تبعیض، ایجاب می‌کند که دستگاه‌های دولتی برای تحقق آن و تامین نیازها و زندگی سالم عاری از تبعیض و ستم، برنامه ریزی و در راستای تحقق آن مشی نماید.

2 احترام به اسلام و اراده‌ي مردم

بر اساس ماده سوم و چهارم قانون اساسی، قوانین اسلام و اراده‌ي مردم، نقش اصلی در اداره­‌ها و سازمان‌های دولتی دارد، زیرا طبق ماده دوم، هیچ قانون و دستور العملی در دستگاه‌های اداری که مخالف اسلام باشد، ارزش قانونی و اجرایی ندارد. و طبق ماده 4 و 83 ، 84 و 90، 138، 141 قانون اساسی، نقش تعیین کننده‌ي اراده‌ي مردم، از طریق انتخاب نمایندگان خود، در شورا‌های ملی، ولایتی و ولسوالی، و نقش آن در ایجاد، تعدیل و لغو واحدها و دستگاه‌هاي اداری نمایان است.

3 رعایت تفکیک قوا

طبق ماده 71 «حکومت متشکل است از وزرا که تحت ریاست ريیس جمهوری اجرای وظیفه می‌نماید... وظايف شان توسط قانون تنظیم می‌گردد.»، و ماده 81 «شواری ملی دولت جمهوری اسلامی افغانستان به حیث عالی ترین ارگان تقنینی مظهر اراده‌ي مردم آن است.» و طبق ماده 116 «قوه‌ي قضاييه رکن مستقل دولت جمهوری اسلامی افغانستان می­باشد.» و ماده 122 «هیچ قانون نمی‌تواند در هیچ حالت قضیه یا ساحه‌‌های را از دایره صلاحیت قوه قضايیه به نحوی که در این فصل تحدید شده خارج بسازد و به مقام دیگر تفویض نماید.» تفکیک و استقلال قوا در دولت و اداره جمهوری اسلامی افغانستان رعایت شده است. و این اصل به مثابه‌ي قانون حاکم و برتر، برای اداره‌ي کلی دولت در نظر گرفته شده است.

4 اجرای صلاحیت‌های ريیس اداره‌ي دولت، بر اساس قانون

طبق ماده 60 قانون اساسی «ريیس جمهور در راس دولت جمهوری اسلامی افغانستان قرار داشته صلاحیت­‌های خود را در عرصه­‌های اجرايیه، تقنینیه و قضايیه­، مطابق به احکام این قانون اساسی اعمال می­کند­. ريیس جمهور دارای دو معاون­، اول و دوم­، می­باشد­. کاندیداي ریاست جمهوری نام هر دو معاون را همزمان با کاندیدا شدن خود به ملت اعلام می‌دارد­. معاون اول ريیس جمهور در حالت غیاب­، استعفا و یا وفات ريیس جمهور مطابق به احکام مندرج این قانون اساسی عمل می‌کند. در غیاب معاون اول ريیس جمهور معاون دوم مطابق به احکام مندرج قانون اساسی عمل می‌کند.» ريیس جمهوری به عنوان عالی ترین مقام ريیس اداره دولت، مکلف است که صلاحیت‌های خویش را در تمام عرصه‌های اجرايی، تقنینی، و قضايی، مطابق با احکام قانون اساسی اعمال کند. و این ماده، اداره‌ي ريیس دولت را، در اداره‌ي کشور، تنها در محور قانون اساسی، قانونی می‌داند.

5 - وضع و تطبیق نصاب تعلیمی بر مبنای اسلام و فرهنگ ملی

طبق ماده 44: «دولت نصاب واحد تعلیمی‌را بر مبنای احکام دین مقدس اسلام و فرهنگ ملی و مطابق با اصول علمی وضع و تطبیق می‌کند و نصاب مضامین دینی مکاتب را بر مبنای مذاهب اسلامی موجود در افغانستان تدوین می‌نماید.» اداره‌ي دولت موظف به تدوین تطبیق نصاب واحد تعلیمی بر اصول کلی یاد شده و تدوین مضامین دینی در کتاب‌های درسی مکاتب، بر مبنای مذاهب اسلامی می‌باشد. و بر اساس این ماده، اداره‌ي دولتی در بخش تعلیم و تربیه نمی­تواند، نصاب واحد تعلیمی ‌را بر خلاف آن وضع و تطبیق کند.

6 جبران خسارت شخص متضرر از واحد‌های اداری

طبق ماده 51: «هر شخص که از اداره بدون موجب متضرر شود مستحق جبران خساره می‌باشد و می‌تواند برای حصول آن در محکمه دعوا اقامه کند. به استثنای حالاتی که در قانون تصریح گردیده است، دولت نمی‌تواند بدون حکم محکمه با صلاحیت به تحصیل حقوق خود اقدام کند.» هر شخصی اعم از اینکه کارمند اداره باشد، یا غیرآن، بدون دلیل خسارت و زیان از طرف اداره ببیند، حق تقاضای جبران خسارت را از اداره از طریق اقامه‌ي دعوا در محکمه را دارد. و به موجب این ماده‌ي قانونی، واحد اداری‌اي‌که بدون موجب باعث خسارت به کارمندان، و ماموران، و یا به پیمانکاران طرف قرار داد اداره بشود، و یا سبب ضرر و وارد شدن خسارت بر هرکسی گردد، ملزم به جبران خسارت شخص متضرر بر اساس حکم محکمه می‌باشد.

7 ایجاد اداره سالم و بدون تبعیض

طبق ماده 50 قانون اساسی: «دولت مکلف است به منظور ایجاد اداره سالم و تحقق اصلاحات در سیستم اداری کشور بعد از تصویب شورای ملی تدابیر لازم اتخاذ نماید.

اداره اجراآت خود را با بی‌طرفی کامل و مطابق به احکام قانون عملی می‌سازد

اتباع افغانستان حق دسترسی به اطلاعات از ادارات دولتی را در حدود احکام قانون دارا می‌باشند. این حق جز صدمه به حقوق دیگران و امنیت عامه حدودی ندارد.

اتباع افغانستان بر اساس اهلیت و بدون هیچ‌گونه تبعیض و به موجب احکام قانون به خدمت دولت پذیرفته می‌شود.»

بر اساس این ماده، دولت موظف به ایجاد اداره‌ي سالم است. و همچنین دولت مکلف به اصلاحات سیستم اداری کشور است. و دولت برای اصلاحات و مبارزه با فساد اداری از اختیارات لازم برخوردار است و می‌تواند هر تدابیری را که برای اصلاحات اداری لازم و مفید بداند، اتخاذ کند.

و نیز بر اساس این ماده، دولت مکلف شده است که در تمام واحد‌های اداری اجراآت و اعمال اداری را بدون تبعیض و با رعایت بی طرفی کامل عملی کند و به خصوص در استخدام ماموران اداری در هر نوع اداره‌ا­ی که باشد، اهلیت، شایستگی و کاردانی را برای اتباع کشور در نظر بگیرد، و فاکتور‌های تبعیض، نظیر تعلقات قومی، تنظیمی، منطقه‌اي، زبانی، مذهبی و هرگونه معیاری به دور از اهلیت و شایستگی را در استخدام کارمندان اداری، در نظر نداشته باشد، اگر چنانچه کارمندی در اداره‌ای بدون رعایت اهلیت، با لحاظ فاکتور‌های تبعیض، استخدام شود، عمل غیر قانونی تلقی می‌گردد.           

ماده 50 قانون اساسی کشور، روی علت اصلی فساد اداری انگشت گذاشته و آن را برجسته ساخته است. همان چیزی که در گذشته علت اصلی فساد در سیستم اداری کشور به حساب می‌رفت؛ سیستم واحد‌های اداری، اجراآت و اعمال اداری، استخدام کارمندان و ماموران در واحد‌های اداری، بر محور تبعیض و نادیده گرفتن اهلیت و شایستگی دور می‌زد، به گونه‌ای که آثار و بقایای چنین روندی، تا کنون سیستم اداری کشور را فرسوده و بیمار ساخته است، و اصلاحات آن تلاش‌های زیادی را از سوی مقامات بلند رتبه اداری می‌طلبد.

آنچه که یاد شد نمونه‌ای از ده‌ها مواردی است که قانون اساسی به عنوان اصلی ترین منبع حقوق اداری، اصول و قواعد کلی را بر واحد‌های اداری کشور حاکم و ملزم کرده است.

ب) قوانین عادی

بعد از قانون اساسی، قوانین عادی مهمترین منبع برای حقوق اداری به شمار می‌رود، مراجع و مقامات اجرایی کشور موظف به رعایت قوانین عادی مصوب در شورای ملی است.

طبق ماده 94 قانون اساسی: «قانون عبارت است از مصوبه هردو مجلس شورای ملی که به توشیح ريیس جمهور رسیده باشد، مگر اینکه در این قانون اساسی طور دیگر تصریح گردیده باشد.»، قوانین عادی، به مجموعه قواعدی اطلاق می‌گردد که به تصویب دو مجلس شورای ملی رسیده باشد، و ريیس جمهور آن را توشیح کرده باشد.

وضع قوانین عادی طبق ماده 81 قانون اساسی از اختیارات مجلس شورای ملی است که به عنوان عالی ترین ارگان تقنینی کشور و مظهر اراده‌ي مردم شناخته شده است، که می‌بایست در موقع اظهار رای مصالح عمومی و منافع علیای مردم افغانستان را در نظر بگیرد. و بر اساس ماده 3 قانون اساسی: «در افغانستان هیچ قانون نمی‌تواند مخالف معتقدات و احکام دین مقدس اسلام باشد.» قوانین عادی نمی‌تواند مخالف احکام اسلام باشد. و از اینکه برای تشخیص مخالفت، و عدم تشخیص آن مقام صلاحیت دار در قانون تعیین نشده است، طبق ارتکاز وجدانی قانونگزار و رای دهندگان به این قانون، چنین مقام صلاحیتدار، حتما کسانی است که بصیرت و تخصص، در احکام دینی دارند، با قید وثاقت و اطمینان، تا بتوانند تشخیص بدهند، و سخنانشان قابل اعتماد باشد.

بنابراین قوانین عادی‌اي که در اداره‌ي کشور، و واحد‌های اداری کوچک و بزرگ، معیار عمل و رفتار اداری قرار می‌گیرد، قوانینی است با سه ویژگی مهم؛ یکی اینکه به تصویب مجلس قانونگزاری برسد، و دوم به وسیله ريیس دولت به حیث عالیترین مقام اداری کشور، توشیح شده باشد، و سوم اینکه با احکام اسلام در مغایرت نباشد، و هر قانون عادی فاقد یکی از ویژگی‌های فوق، نمی‌تواند معیار عمل اداری قرار بگیرد.

حکومت برای قانونمندی رفتار و اعمال اداری، و برنامه‌های انکشافی دولت، بر اساس ماده 98 و ماده 95: «پیشنهاد طرح قانون از طرف حکومت یا اعضای شورا و در ساحه تنظیم امور قضايی از طرف استره محکمه توسط حکومت صورت می‌گیرد.» و ماده :97 «پیشنهاد طرح قانون از طرف حکومت نخست به ولسی جرگه تقدیم می‌گردد.» پیشنهاد طرح قوانین عادی را به مجلس می‌دهد و با طی تشریفات خاصی که در قانون اساسی آمده، به وسیله قوه‌ي مجریه در واحد‌های اداری، قضايی، سیاسی، نظامی و سایر شعبات حکومتی به مرحله‌ي اجرا گذاشته می‌شود.

ج) مقررات و آيین نامه‌های دولتی

با اینکه قانونگزار طبق ماده 81 و ماده 90 قانون اساسی، قانونگزاری را از وظایف و صلاحیت قوه‌ي مقننه قرار داده است و طبق ماده 94 ، قانون را عبارت از مصوبه هردو مجلس شورای ملی که به توشیح رييس جمهور رسیده باشد، دانسته است، ولی در مواردی، حق قانونگزاری را به قوه‌ي مجریه تفویض کرده است که قوه‌ي مجریه می‌تواند مقررات و آيین نامه‌های را وضع و به مرحله‌ي اجرا بگذارد با این شرط که مقررات دولتی که در قالب آيین نامه، تصویب نامه، یا بخش نامه شکل می‌گیرد، مناقض نص و روح قانون نباشد. در این باره مادة 76 قانون اساسی مقرر می‌دارد: «حکومت برای تطبیق خطوط اساسی سیاست کشور و تنظیم وظایف خود مقررات وضع و تصویب می‌کند. این مقررات نباید مناقض نص یا روح قوانین باشد.»

به موجب این ماده، قانونگزار، حدود و اختیاراتی را برای قوه‌ي مجریه تفویض کرده تا برای خطوط اساسی سیاست دولت، و همچنین برای منظم نمودن وظایف و تکالیف، مقررات و دستورالعمل‌هایی را وضع و به مرحله‌ي اجرا بگذارد. و همچنین بر اساس ماده 43 و 44، 47 قانون اساسی، قانونگزار برای دولت اختیار وضع و اجرای برنامه‌های موثر و مفید را برای توسعه و پیشرفت علم، فرهنگ و ادب و حمایت از مولفان و مخترعان و همچنین برای امحای بی‌سوادی وتامین تعلیمات رایگان، داده است.

دادن چنین اختیاراتی به قوه‌ي مجریه، دلایل مختلفی دارد که از جمله‌ي آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1 برای اینکه قوه‌ی مجریه ابزار لازم حقوقی را برای توسعه، و اجرای تکالیف اجتماعی، فرهنگی داشته باشد، و بتواند نیازمندی‌های عمومی‌کشور را تامین و از بی نظمی جلویگری نماید، نیازمند به وضع مقررات و اجرای آن به شکل قانونی است تا از این رهگذر برای تحقق سیاست‌ها و برنامه‌هایش ابزار لازم حقوقی و پشتوانه‌ي قانونی را داشته باشد.

2 قوه‌ي مقننه به خاطر کثرت مقررات و لوایح دولتی، فرصت کافی برای وضع تمامی مقررات، آيین­نامه‌ها و تصویب نامه‌های دولتی را به یقین ندارد، از این رو پاره‌ای از اختیارات را برای دولت در وضع مقررات، آيین نامه وتصویب نامه‌های دولتی برای به اجرا در آمدن و عملیاتی شدن قوانین داده است.

3 ممکن است پاره‌ای از مقررات، تصویب نامه‌ها و آيین­نامه‌های دولتی چندان اهمیتی نداشته باشد، و از این رو مجلس قانونگزاری برای تصویب مسايل و موضوعات کم اهمیت اقدامی نمی‌کند.

4 قوه‌ي اجرایی و اداری به دلیل اینکه از نزدیک با مسايل مختلف اجرایی و اداری درگیر می‌باشد، و می‌تواند از کارشناسان خبره و متعدد کمک بگیرد، از این رو می‌تواند تدابیر و تصامیم دقیق‌تر و راهگشاتری را در وضع مقررات، آيین نامه در امور مختلف اداری اتخاذ کند.

5 در قوانین عادی، بیشتر مقررات کلی و ملی وضع می‌گردد، نیاز‌های محلی نظیر حمل و نقل، و نظافت امور شهری و محلی ممکن است چندان مورد توجه واقع نشود، و از این رو قانونگزار، به مقامات محلی با حفظ اصل مرکزیت به منظور تسریع و بهبود امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سهم گیری هرچه بیشتر مردم در انکشاف و توسعه حیات ملی صلاحيت‌های لازم را مطابق با احکام قانون، به اداره‌ي محلی بر اساس ماده 137 قانون اساسی تفویض کرده است. و بر اساس ماده 139 و 140 مشارکت شورا‌های ولایتی و محلی را با همکاری اداره‌ي ولایت و محلی، در اداره‌ي ولایت و محل در نظر گرفته است.

 نتیجه

آنچه بیان شد، نظیر حقوق اساسی، قوانین عادی، مقررات دولتی اعم از آيین نامه‌ها، تصویب نامه‌ها و ابلاغیه‌ها، منابع معتبر اسلامی و نظاير آن، به عنوان منابع حقوق اداری، دولت را مکلف می‌دارد، که وظایف و تکالیف اداری و حکومتی را بر طبق آنها، اجرا و عملی سازد، و به اهداف قوانین جامه‌ي عمل بپوشاند. چنانکه فلسفه‌ي تشکیل ادارات دولتی، به موجب ماده 142 قانون اساسی، تعمیل احکام و تامین ارزش‌های مندرج قانون اساسی شناخته شده است. ولی منابع حقوق اداری منحصر به آنچه که ذکر شد نیست، عرف و عادت و رویه‌ي قضایی و قواعد و اصول کلی حقیقی که رعایت آنها مورد احترام و توجه قضات، حقوقدانان و مجریان حقوقی قرار گرفته، نظیر اصل عدم ضرر، اصل تساوی افراد در برابر قانون ، تساوی در استخدام، اصل نفی تبعیض، قاعده‌ي لاضرر، و نظاير آن را نیز می‌توان از منابع حقوق اداری به حساب آورد.

 

 

 

 

 

 

منابع :

1ولی الله انصاری، کلیات حقوق اداری، تهران، نشرمیزان، چ چهارم، 1381، ص 59.

2 .Le Novvcau larosse univcrsel T.I.P, 17, petit dictionnair Robert, P.22.

 به نقل از ولی الله انصاری، کلیات حقوق اداری، پیشین، ص 38 .

 Webster,s new tewntien eentieth centurury3  Dictionary unabridgcd second editlon world U.S.A 1968 New York . به نقل ازولی الله انصاری، کلیات حقوق اداری، پیشین، ص 39

4  : رنه داوید نظامهای بزرگ حقوقی معاصر، ترجمه سید حسین صفایی، محمد آشوری، عزت الله عراقی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1364، ولی الله انصاری، کلیات حقوق اداری، پیشین، ص  17- 18.

5 . منوچهر طباطبايی، حقوق اداری، تهران، سمت، چ هشتم، 1381، ص4 7.

6 .ولی الله انصاری، کلیات حقوق اداری، پیشین، ص 60 61، رضا موسا زاده حقوق اداری 1-2، تهران، نشر میزان، چ پنجم، 1382. ص 30.

7  . دکترناصر کاتوزیان، مقدمه‌ي علم حقوق،  تهران، شرکت سهامی انتشار،  چ 36، 1382، ص 93،

8 . منوچهر طباطايی، حقوق اداری ، پیشین،  ص 11.

9 ولی الله انصاری، کلیات حقوق اداری، پیشین، ص  69

10 . رضا موسا زاده، حقوق اداری، پیشین، ص 147 -  157. ولی الله انصاری، کلیات وق اداری، پیشین، ص

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 ساعت: 11:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره هنر قلم کاری

بازديد: 1515

هنر قلم کاری

 

هنر قلمکاری یکی از هنرهای اصیل در صنایع دستی این مرز و بوم به شمار می رود که قلمکاری قدمتی چند ساله در سرزمین ایران دارد.

اصفهان یکی از مهمترین مراکز این هنر است که هنرمندانش از دیر باز با این هنر آشنا بوده اند.

سازمان علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به تازگی به منظور ارج نهادن به این هنر ایرانی و تقدیر از تعالی آن در نزد هنرمندان، مهر اصالت آن را در اصفهان به یکی از هنرمندان این فن اعطا کرد.

تاریخچه قلمکار

قلمکارسازی از پیشه‌های کهن و قدیمی ایران است که قرنها در اوج شهرت بوده است.

این هنر به همراه نقاشی روی پارچه از دوره مغولها در ایران مرسوم شد و به همین دلیل است که در دوره فوق به علت حمایت و پشتیبانی خوانین مغولی پارچه‌های منقوش و چینی در بازارهای ایران فروش فوق‌العاده‌ای پیدا کرده بود.

ایرانیان نیز برای رقابت با چینی‌ها دست به ابتکاراتی زدند که از آن جمله ابداع نقاشی به روی پارچه یا به اصطلاح پارچه‌های قلمکار است.

در دوره صفویه این هنر گسترش یافت. در حقیقت می‌توان گفت دوره پررونق این صنعت از زمان صفویه شروع و به اواسط عصر قاجاریه ختم گردید.

در زمان صفویه بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچه‌های قلمکار تهیه می گردید و این پارچه‌ها در آن زمان شهرت فراوان داشت.

یک نوع قلمکار با طرح و نقش خاص خود به نام دلگه جهت لباس مردانه و زنانه تهیه می‌شد.

از دیگر انواع قدیمی قلمکار می‌توان خمرها ی زریا اکلیلی، جیگرنات قرمز و جیگرنات بنفش را نام برد.

تلاش پیگیر صنعتگران قلمکارساز و استقبالی که از آن می‌شد موجب ازدیاد تقاضا برای این‌گونه پارچه‌های نقش دار شد و چون عرضه محدود بود، صنعتگران را به چاره اندیشی و پیدا کردن راه حل جهت عرضه بیشتر با همان کیفیت هنری واداشت.

در این مورد تنها راه چاره را ایجاد نقوش مورد نظر بر روی قالب و انتقال قالب‌های مذکور روی پارچه دانستند.

هنرمندان در آغاز تنها از یک یا چند قالب استفاده می‌کردند و بقیه را با دست می‌کشیدند ولی پس از چندی با طراحی روی کاغذ و انتقال این طرحها بر روی قالب و حکاکی و قالب تراشی، استادکاران فن توانستند به طور کلی محصولات قلمکار را به وسیله قالب زنی تولید کنند.

* مراکز تولید

شهر اصفهان که در زمان صفویه مرکز و پایتخت ایران بود، یکی از مراکز عمده تجمع هنرآفرینان و صنعتگران گردید و هنرمندان از گوشه و کنار ایران به این شهر روی آوردند وسعی در تولید و عرضه محصولات مختلف از جمله قلمکار با عالی‌ترین کیفیت هنری نمودند.

در حال حاضر شهر اصفهان مرکز تولید قلمکار ایران است و در شهرهای دامغان و سمنان هم نوعی قلمکار خاص منطقه تهیه می‌گردد.

محصولاتی که امروزه از پارچه قلمکار تهیه می‌شود عبارتند از: لباس، سجاده، سفره، رولحافی، پرده، مجمعه پوش، بقچه، سوزنی، حمام،قطیفه، کتیبه، کلاه، قبا، شلیته، روکش‌صندلی، رومیزی، روتختی، دستمال، زیر لباسی، سربخاری ، کیف ، دامن، کفش زنانه و برای مصارف دکوراسیون.

* قالب‌ها و قالب تراشان

قالب تراشی یکی از هنرهای ظریف و بسیار مهم و قدیمی اصفهان است که از استادان این فن فعلا به جز عده معدودی باقی نمانده اند.

استاد کاران قدیمی بهترین چوب را برای تراش قالب چوب‌های گلابی و زالزالک تشخیص داده‌اند که معمولا چوب زالزالک را برای قالب‌های ریز استفاده می‌کردند که ازن روش تا اکنون نیز هم چنان ادامه دارد.

هر چه نقش‌ها در یک قالب درشت‌تر باشند کار تراش آسانتر و هر چه نقوش ریزتر باشند به همان نسبت کار تراش مشکلتر می‌شود.

برای اینکه یک قالب کامل شود از ابتدا یعنی جور کردن چوب تا زمانی که قالب آماده نقش‌زنی می‌شود چندین مرحله طی می‌شود که به طور مختصر عبارتست از :

- جور کردن چوب قالب – پیه دادن که به سه دلیل صورت می‌گیرد. دوام چوب را زیادتر می‌کند، چوب را برای‌تراش نرم می‌کند و مانع نفوذ و ایجاد تغییرات و شکستگی در آن می‌شود – لیسه یا پولیش کردن چوب – طرح ریزی که در آن پوسته سائیده شده انار یا ما زوج را با لعاب کتیرا مخلوط کرده مایع‌حاصله را روی سطح صاف چوب مالند. این عمل برای آن صورت می‌گیرد که طرح آماده شده از رو ی کاغذ بر روی چوب منتقل شود.

- مرحله آخر پیه دادن قالب قلمگیری است که برای‌استحکام و غیر قابل نفوذ کردن قالب صورت می‌گیرد.

* رنگ‌های مصرفی قلمکار

رنگ در هنر قلمکاری نقش اصلی را باز می‌کند و اگر در این مرحله کار درست انجام نشود، هنر تولید شده نیز ارزشی نخواهد داشت.

در ساختن قلمکار بیشتر از دو رنگ مشکی و قرمز استفاده می‌شود که برای ساختن رنگ مشکی از موادی مانند: کتیرا، اکسید، آهن، زاج سیاه و روغن کرچک و برای ساختن رنگ قرمز از موادی مانند گل سرخ، روغن کنجد، زاج سفید و کتیرا استفاده می‌شود.

گاهی هم برحسب مورد رنگهای ترکیبی مانند آبی یا نیلی، سبز زرد و قهوه‌ای به کار می‌برند.

* چگونگی تولید

مواد مصرفی قلمکار سازان بسیار متنوع است ولی آنچه که قابل توجه است عبارتست از: پارچه‌های متقال، کدری و چلوار، کتیرا، پوست انار، رنگ گیاهی زاج سفید، نیل، روغن‌گلیسیرین و آلیزارین.

مراحل تولید قلمکار به اختصار عبارتست از: آبخور کردن پارچه، دندانه کردن پارچه انجام عمل قالب زنی که با دو رنگ قرمز و مشکی آغاز و بعد از اتمام کار و تثبیت رنگها،در مرحله‌سفیدگری، زمینه برخی از پارچه‌های تولیدی سفید می‌شود و چنانچه نیازی به استفاده از رنگهای دیگر باشد مجددا پارچه به کارگاه برگردانده شده و نقوش لازم بر روی آن انتقال می‌یابد.

قلم‌کارسازى

صنعت قلم کاری از دوره صفویه در اصفهان توسعه و رواج داشته است و تا امروز زنده است.

قلم کارى روى پارچه

          چاپ قلم‌کار یکى از چاپ‌هاى سنتى ایران است و امروز در اصفهان رونق خاصى دارد. در این صنعت قدیمى ایرانی، نقش به‌وسیلهٔ مهر چوبى بر روى پارچه منتقل مى‌شود. کلیشه یا مهرى که نقش روى آن زده مى‌شود را قالب گویند. جنس این قالب‌ها معمولاً از چوب گلابى است که مقاوم و سخت است و تغییر فرم نمى‌دهد.

          این صنعت تا قرون ۱۰ و ۱۱ هجرى کاملاً در ایران معمول بود. و در گذشته رشت و اصفهان و کاشان از مراکز عمدهٔ آن بشمار مى‌رفته است. در دورهٔ صفوی، قلمکار زر ساخته مى‌شد. در این نوع چاپ، معمولاً پارچه‌هاى پنبه‌اى و دستباف یا انواع دیگر نظیر پوپلین، چلوارد، … بکار مى‌رود و براى لباس، سفره، دستمال، سجاده، پرده، رومیزی، روتختى و … مورد استفاده واقع مى‌شود. در قلم‌کارسازى معمولاً از پنج رنگ سیاه، قرمز، آبی، سبز و زرد بعنوان رنگ‌هاى اصلى و از قهوه‌اى و سایر رنگ‌هایى که از ترکیب این رنگ‌ها به‌‌دست مى‌آید، به‌عنوان رنگ‌هاى فرعى استفاده مى‌شود.

ابتدا پارچه‌ها را یک شبانه‌روز در آب رودخانه مى‌گذارند تا آبخورد شود و بعد آنها را در ظرفى محتوى پودر خمیر شده، پوست انار مى‌خوابانند تا رنگ آن به کرم تبدیل شود. پس از آن آنرا به کارگا برده و به‌وسیلهٔ قالب‌ها و رنگ‌ها، نقوشى را روى پارچه نقش مى‌کنند. ابتدا قالب‌ها را با رنگ مشکى روى پارچه مى‌زنند تا طرح اصلى مشخص شود. سپس قالب‌هاى دیگر را که هر یک داراى یک رنگ است، روى پارچه مى‌زنند. و بعد پارچه را بخار مى‌دهند. و دوباره در آب مى‌گذارند و بعد در ظرفى محتوى آبجوش و پوست انار و آلیزارین انداخته و هم مى‌نند و بعد آویزان مى‌کنند تا خشک شود و رنگ به این ترتیب تثبیت مى‌شود.

پارچه قلم کار

پارچه قلم کار هنر قدیمی ایرانی است که از چاپ روی پارچه توسط قالب بدست می آید . پارچه های قلم کار از صادرات عمده اصفهان هستند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(1)

تحقیق درباره پیل سوختی

بازديد: 1255

تاريخچه پیل سوختی

 

پیل سوختی اساساً وسیله ایست که سوخت (مانند هیدروژن، متانول، گاز طبیعی، بنزین و...) و اکسیدان (مانند هوا و اکسیژن) را به برق، آب و حرارت تبدیل می‌کند. به عبارت دیگر پیل سوختی شبیه یک باطری بوده ولی بر خلاف باطری نیاز به انبارش (شارژ) ندارد. تا زمانی که سوخت و هوای مورد نیاز پیل تأمین شود، سیستم کار خواهد کرد. پیل‌های سوختی میتوانند سوخت‌های حاوی هیدروژن مانند متانول( Methanol ) ، اتانول ( Ethanol) ، گاز طبیعی ( Natural Gas ) و حتی بنزین و گازوئیل را مورد استفاده قرار دهند. بطورکلی در سوخت‌های هیدروکربوری، هیدروژن توسط یک دستگاه اصلاحگر سوخت ( Fuel Reformer )، از آنها جدا شده و بکار گرفته می‌شود. پیل‌های سوختی در کاهش آلودگی محیط زیست نقش بسزائی داشته و بخاطر عدم بکارگیری قطعات مکانیکی زیاد، ایجاد آلودگی صوتی نیز نمی‌نماید. علاوه بر آن سیستم پیل سوختی از کارائی نسبتاً بالائی نسبت به موتورهای احتراق درونسوز برخوردار است. بحران انرژی در سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۹۱ و آلودگی فزاینده محیط زیست، کشورهای صنعتی را بر آن داشت تا جهت استفاده از سیستم‌هایی با راندمان بالا و سازگار با محیط زیست سرمایه گذاری کلانی نمایند. سیستم‌های پیل سوختی از جمله تکنولوژیهای پیشرفته ایست که مصارف غیر نظامی آن با توانهای میلی وات تا مگا وات موضوع تحقیق شرکتهای تولید نیرو، خودرو سازی و نیز شرکتهای نفتی قرار گرفته‌است. پیل سوختی مجموعه‌ای از الکترولیت ، الکترودها و صفحات دو قطبی است. در پیل سوختی(به‌عنوان مثال نوع الکترولیت پلیمر جامد)، هیدروژن از آند و اکسیژن از کاتد وارد می‌شوند. هیدروژن الکترون خودرا در آند از دست داده و بصورت پروتن از طریق الکترولیت به سمت کاتد حرکت می‌کند. الکترون نیز از طریق مدار خارجی به سوی کاتد هدایت می‌شود. اکسیژن با دریافت الکترون و پروتون به آب تبدیل می‌شود. حرکت الکترون از آند به کاتد جریان برق را به وجود می‌آورد که قابل استفاده در وسایل برقی است .آب حاصل در کاتد میتواند مورد استفاده مجدد قرار گیرد

اگر چه پيل‌سوختي به تازگي به عنوان يكي از راهكارهاي توليد انرژي الكتريكي مطرح شده است ولي تاريخچه آن به قرن نوزدهم و كار دانشمند انگلیسی سرویلیام گرو بر مي‌گردد. او اولين پيل‌سوختي را در سال 1839 با سرمشق گرفتن از واکنش الکترولیز آب، طی واکنش معکوس و در حضور کاتالیست پلاتین ساخت.

واژه "پيل‌سوختي" در سال 1889 توسط لودويک مند و چارلز لنجر به كار گرفته شد. آنها نوعي پيل‌سوختي که هوا و سوخت ذغال‌سنگ را مصرف مي‌کرد، ساختند. تلاش‌هاي متعددي در اوايل قرن بيستم در جهت توسعه پيل‌سوختي انجام شد که به دليل عدم درک علمي مسئله هيچ يک موفقيت آميز نبود. علاقه به استفاده از پیل سوختی با کشف سوخت‌های فسیلی ارزان و رواج موتورهای بخار کمرنگ گردید.

فصلي ديگر از تاريخچه تحقيقات پيل‌سوختي توسط فرانسيس بيكن از دانشگاه كمبريج انجام شد. او در سال 1932 بر روي ماشين ساخته شده توسط مند و لنجر اصلاحات بسياري انجام داد. اين اصلاحات شامل جايگزيني كاتاليست گرانقيمت پلاتين با نيكل و همچنين استفاده از هيدروكسيدپتاسيم قليايي به جاي اسيد سولفوريك به دليل مزيت عدم خورندگي آن مي‌باشد. اين اختراع كه اولين پيل‌سوختي قليايي بود، “BaconCell” ناميده شد. او 27 سال تحقيقات خود را ادامه داد تا توانست يك پيل‌سوختي كامل وكارا ارائه نمايد. بيكون در سال 1959 پيل‌سوختي با توان 5 كيلووات را توليد نمود كه مي‌توانست نيروي محركه يك دستگاه جوشكاري را تامين نمايد.

تحقيقات جديد در اين عرصه از اوايل دهه 60 میلادی با اوج گيري فعالیت‌های مربوط به تسخیر فضا توسط انسان آغاز شد. مركز تحقيقات ناسا در پي تامين نيرو جهت پروازهاي فضايي با سرنشين بود. ناسا پس از رد گزينه‌هاي موجود نظير باتري (به علت سنگيني)، انرژي خورشيدي(به علت گران بودن) و انرژي هسته‌اي (به علت ريسك بالا) پيل‌سوختي را انتخاب نمود.

تحقيقات در اين زمينه به ساخت پيل‌سوختي پليمري توسط شركت جنرال الكتريك منجر شد. ایالات متحده فن‌آوری پیل سوختی را در برنامه فضايي Gemini استفاده نمود كه اولين كاربرد تجاري پيل‌سوختي بود.

پرت و ويتني دو سازنده موتور هواپیما پيل‌سوختي قليايي بيكن را به منظور كاهش وزن و افزايش طول عمر اصلاح نموده و آن را در برنامه فضايي آپولو به كار بردند. در هر دو پروژه پيل‌سوختي بعنوان منبع انرژي الكتريكي براي فضاپيما استفاده شدند. اما در پروژه آپولو پيل‌هاي سوختي براي فضانوردان آب آشاميدني نيز توليد مي‌كرد. پس از کاربرد پيل‌هاي سوختي در اين پروژه‌ها، دولت‌ها و شركت‌ها به اين فن‌آوري جديد به عنوان منبع مناسبي براي تولید انرژي پاك در آينده توجه روزافزوني نشان دادند.

از سال 1970 فنآوري پيل‌سوختي براي سيستم‌هاي زميني توسعه يافت. تحريم نفتي از سال1973-1979 موجب تشديد تلاش دولتمردان امريكا و محققين در توسعه اين فن‌آوري به جهت قطع وابستگي به واردات نفتي گشت.

در طول دهه 80 تلاش محققين بر تهيه مواد مورد نياز، انتخاب سوخت مناسب و كاهش هزينه استوار بود. همچنين اولين محصول تجاري جهت تامين نيرو محركه خودرو در سال1993 توسط شركت بلارد ارائه شد
كاربردهاي پيل سوختي نيروگاهي
بازار مولدهای نیروگاهی پیل‌سوختی بسیار گسترده است و کاربردهای دولتی، نظامی و صنعتی را شامل می‌شود. همچنین به عنوان نیروی پشتیبان در مواقع اضطراری در مخابرات، صنایع پزشکی، ادارات، بیمارستان‌ها، هتل‌های بزرگ و سیستم‌های کامپیوتری به کار می‌رود.

پیل‌های سوختی نسبتاً آرام و بی‌صدا هستند لذا جهت تولید برق محلی مناسبند. علاوه بر کاهش نیاز به گسترش شبکه توزیع برق، از گرمای تولیدی از این نیروگاه‌ها می‌توان جهت گرمایش و تولید بخار آب استفاده نمود.

این نیروگاه‌ها در مصارف کوچک بازدهی الکتریکی بالایی دارند و همچنین در ترکیب با نیروگاه‌های گاز طبیعی بازدهی الکتریکی آنها به 70-80% می‌رسد.

مزیت دیگر این نیروگاه‌ها عدم آلودگی محیط زیست است. خروجی نیروگاه‌های پیل‌سوختی بخار‌آب می باشد.

نیروگاه‌های پیل سوختی قابلیت استفاده از سوخت‌های مختلف مانند متانول، اتانول، هیدروژن، گاز طبیعی، پروپان و بنزین را دارند و مانند سایر نیروگاه‌ها محدود به استفاده از یک منبع انرژی خاص نیست.

از زمانیکه اولین پیل‌سوختی نیروگاهی در دهه 60 تولید گشت، تا کنون در مجموع 650 سیستم کامل با توان بیش از 10 کیلووات (میانگین آن 200 کیلووات است) ساخته شد. تقریباً 90 درصد از این واحدها با گاز طبیعی تغذیه می شود. البته استفاده از سوخت‌های جایگزین نظیر بیوگاز و گاز ذغال نیز پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته است.

در این بخش نیروگاه انواع متنوع پیل‌سوختی به کار رفته است. در ابتدا از پیل‌سوختی اسید فسفریک آغاز گردید و سپس پیل‌سوختی پلیمری و پیل‌سوختی کربنات مذاب جایگزین آن گشتند. در حالیکه پیل‌سوختی اکسید جامد در آینده بازار را به قبضه در خواهد آورد.

در بخش پیل‌های سوختی نیروگاهی کوچک (زیر 10 کیلووات) نیز رشد قابل ملاحظه‌ای را شاهد بودیم. تعداد این واحدها اکنون به 1900 رسیده است. این سیستم جهت مصارف خانگی و بازارهایی از قبیل UPS ونیروی پشتیبان در اماکن دوردست کاربری دارد. نیمی از محصولات در آمریکای شمالی توسعه یافته است.

در بخش سیستم‌های نیروگاهی کوچک 20 درصد سهم بازار را پیل‌سوختی اکسیدجامد و مابقی را پیل‌سوختی پلیمری تشکیل مي‌‌دهد. بازار پیل‌سوختی کوچک در ژاپن که به مصارف خانگی اختصاص دارد، منحصراً با پیل‌سوختی پلیمری است و امید است تا انتهای سال 2005 محصولات به بازار عرضه گردند.

فروش تعدادی از واحدهای نیروگاهی کوچک آغاز شده است که از جمله آنها سیستم GenCore شرکت PlugPower می باشد(توان 5 کیلووات، 15000 دلار)

دولت ژاپن حمایت خود از توسعه پیل‌های سوختی نیروگاهی در ابعاد بزرگ را از سال 1980 آغاز نموده است و شرکت های ژاپنی گاز توکیو و Osaca از بزرگترین شرکت های توسعه دهنده این فن‌آوری می‌باشند.

اساس کار پیلهای سوخت
پیلهای سوختی از یک واکنش الکتروشیميایی ساده که درآن از ترکیب اکسیژن و هیدروژن آب تشکیل میشود تولید انرژی الکتریکی می‌کنند انواع مختلف و متعدد پیل سوختی وجود دارد اما همه آنها بر اساس یک طراحی اصلی تشکیل شده از دو الکترود یک آند منفی و یک کاتد مثبت بنا نهاده شده‌اند. این دو الکترود بوسیله یک الکترولیت جامد و یا مایع که ذرات باردار الکتریکی را جابجا می‌کند از هم جدا شده‌اند. معمولاً از یک کاتالیزور مانند پلاتین جهت افزایش سرعت واکنش الکترونها استفاده می‌شود. پیلهای سوختی بر اساس طبیعت الکترولیت مورد استفاده در آنها تقسیم بندی می‌شوند .هر یک از آنها مواد و سوخت خاص مناسب با کاربردهای مختلف نیاز دارند.

انواع پیل سوختی

پيلهای سوختی در انواع زير موجود می‎باشند: پیل‎های سوختی براساس نوع الکترولیت استفاده شده در آن‎ها به پنج نوع اصلی طبقه بندی می‎شوند

پیل سوختی الکترولیت پلیمر یا غشاء مبادله کننده پروتونPEFC)

پیل سوختی اسید فسفریک PAFC

پیل سوختی کربنات مذاب MCFC)

پیل سوختی اکسید جامد (SOFC)

لازم به ذکر است که پیل سوختی متانول مستقیم (DMFC) از خانوادة پیل سوختی PEFC است. پیل‎های سوختی بر اساس دمای عملکرد ، دارای دامنة دمایی از ۸۰ برای (PEFC‎) تا ۱۰۰۰ برای (SOFC) می‎باشند. پیل‎های سوختی دمای پایین (PEFC ،PAFC ،AFC) دارای حامل‎های یونیH+ ویا OH- هستند که انتقال یون از میان الکترولیت وانتقال الکترون‎ها از طریق مدار خارجی را به عهده دارند ، و در پیل‎های سوختی دمای بالا مانند الکترولیت کربنات مذاب (MCFC) و الکترولیت اکسید جامد (SOFC) ، جریان الکتریکی به ترتیب از طریق یون‎هایCO۳۲- و O۲- انتقال می‎یابد. در پیل‎های سوختی اکسید جامد (SOFC) یا سرامیکی رسانش ‎یون در الکترولیت معمولاً در دمای بین ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ درجه سانتیگراد انجام می‎شود.
مزایای پیل‎های سوختی بطور کلی عبارت‌اند از:
بازده بالا
سازگاری با محیط زیست
سادگی سیستم از نظر تعمیر ونگهداری
تنوع در سوخت مصرفی
عدم آلودگی صوتی به سبب نداشتن قسمت‌های متحرک
طراحی و ساخت توان‎های کوچک (میلی وات ) تا بزرگ (مگاوات
امكان استفاده از سوختهاي فسيلی و پاك، مدولار بودن
قابليت توليد هم‌زمان حرارت و الكتريسيته و استفاده در كاربردهای توليد غيرمتمركز انرژی
معایب :
به مواد بیشتر و فرآیندهای سریعتری نسبت به دیگر پیل‎ها نیاز دارد
ممکن است در مدت طولانی کار ، گرما مشکلاتی چون ناسازگاری عناصر و افت انرژی را موجب شود.
در صورت استفاده از سوخت ناخالص ، کار و گرمای بیش از حد موجب رسوب کربن و در ‎‎‎‎نهایت مسمومیت پیل می‎گرد

مزایای پیل سوختی اکسید جامد

به علت عملکرد دمایی بالا دارای بیشترین راندمان نسبت به سایر پیل‎های سوختی می‎باشد.

از گرمای تولید شده می‎توان برای افزایش بازدهی مجدد استفاده نمود.

امکان بازسازی درونی سوخت به خاطر عملکرد دمایی بالا وجود دارد.

نیازی به کاتالیستهای گران قیمت ندارد.

برای استفاده از سوختهای مختلف نیازی به مبدل‎های سوخت نیست.

از آنجاییکه پیل سوختی اکسید جامد دارای الکترولیت جامد است مشکل خوردگی مواد کم می‎باشد .

برای ساخت اجزای پیل می‎توان از فن‎آوری لایه نازک استفاده نمود. ولی در پیل‎های سوختی با الکترولیت مایع چنین امری دست نیافتنی است.

پیلهای سوختی با غشاء تبادل پروتون:Proton Exchange Membrane Fuel Cells )PEMFC)

این تکنولوژی در دهه 1950 بوسیله شرکت جنرال الکتریک ابداع شد و بوسیله سازمان ناسا جهت تولید انرژی برای پروژه فضائی Gemini استفاده شد. در حال حاضر این نوع پیل سوختی است که اکثراً در شرکتهای اتومبیل سازی بعنوان جایگزین در موتورهای درونسوز بکار برده می‌شود.پیلهای سوختی با غشاء تبادل پروتون بنام غشاء الکترولیت پلیمری، الکترولیت پلیمری جامد، پیلهای سوختی الکترولیت پلیمری نیز شناخته شده‌اند.

در پیل سوختی PEM الکترولیت از یک غشاء نازک پلیمری (مانند پلی پرفلور و سولفوریک اسید) نافیون (Nafim TM ) که نفوذپذیر در پروتونهاست، اما هادی الکتریسیته نمی‌باشد و الکترودها از کاربن درست شده‌اند .هیدروژن در درون پیل سوختی به روی آند جاری شده و به پروتونها و الکترونها تقسیم می‌شود. یونهای هیدروژن از طریق الکترولیت به کاتود نفوذ می‌کنند، درحالیکه الکترونها از طریق یک مدار خارجی جریان کرده و تولید انرژی می‌نمایند. اکسیژن به صورت هوا به کاتد ارسال شده و با الکترونها و یونهای هیدروژن ترکیب گردیده و

تولید آب می‌کند.این واکنشهای روی الکترودها مطابق زیر می‌باشند.
2H2 ===> 4H + 4e: آند
O2+4H ===> 2H2O :کاتد

انرژي 2H2 +O2 ===> 2H2O +: نتیجه

پیلهای PEM در دمای حدود 80 سانتیگراد کار می‌کنند. در این دمای پایین واکنشهای الکتروشیمیائی معمولاً خیلی کند صورت می‌گیرد بنابراین از یک لایه نازک پلاتین روی هر یک از الکترودها بعنوان کاتالیزور استفاده می‌شود.

این دستگاه الکترولیت/ الکترود بنام مجموعه الکترود غشاء (MEA ) خوانده شده و بین دو صفحه ي جریان، میدان ساندویج گردیده تا یک پیل سوختی را بوجود آورد. این دو صفحه شامل شیارهايی جهت کانال هدایت سوخت به الکترودها و همچنین هدایت الکترونها به خارج از مجموعه MEA می‌باشد. هر پیل حدود 7/0ولت برق تولید مي کند.براي تولید ولتاژ های بالاتر تعدادی از این پیلها بطور سری بهم وصل گردیده و تشکیل ساختاری بنام مجموعه‌ پیل سوختی می دهند.پیلهای سوختی PEM دارای یک سری مزایا هستندکه باعث شده از آنها در اتومبیل و کاربردهای کوچک خانگی مانند جایگزین باطریهای قابل شارژ استفاده شود. پیلها در دمای نسبتاً پایین کار می کنند و لذا باعث استارت سریع از حالت سرد بوده و به دلیل داشتن دانسیته بالای انرژی داراي قابلیت ساخت با حجم کم و فشرده می باشند .بعلاوه پیلهای PEM با راندمان بالا حدود (40-50) درصد حداکثر ولتاژ تعریف شده در تئوری کار می‌کنند و میتوانند خروجی خود را بسرعت تغییر داده تا با تغییر در انرژی مورد نیاز سازگاری داشته باشند.

در حال حاضر دستگاههايی با نمایش قدرت تولید 50 کیلو وات مورد بهره‌برداری و عملیات قراردارد و دستگاههایی با قدرت تا 250 کیلو وات درحال توسعه است. بهرحال هنوز یک سری محدودیتها وجود دارد که باید قبل از اینکه این تکنولوژی گسترده تر شود بر انها غلبه کرد. مشکل اصلی قیمت بالا، مثل گرانی جنس غشاء وکاتالیزورمی باشد. اما نتیجه پژوهشها و طرحهای توسعه‌ای دردست اقدام بتدریج از قیمتکاسته و همچنین به هنگام تولید اندوده درمقیاس بالا جهشی بزرگ در کاهش قیمت و اقتصادی شدن آن خواهد نمود. مانع دیگر بر سر راه پیلهای PEM نیاز آنها به هیدروژن خاص جهت کارکردن میباشد. زیرا آنها خیلی حساس به مسمومیت با منواکسید‌کربن وناخالص های دیگر هستند و این عمدتا بدلیل دمای پایین عملیاتی پيل ضرورت استفاده ازکاتالیزورحساس در پیل را موجب میشود.بهر‌حال کارهايی در دست اقدام است تا یک سیستم کاتالیزور توام با غشاء با قدرت مانور بهتر تولید گردد که قادر به کارکرد با دمای عملیاتی بالاتر باشد.

پیلهای سوختی بازی :Alkaline Fuel Cell)AFC)

پیلهای سوختی بازی یکی از توسعه یافته ترین تکنولوژیها هستند و برای تهیه انرژی وآب آشامیدنی در ماموریت ها ی فضائی از جمله سفینه فضائی شاتل ایلات متحده آمریکا بکار برده شده اند. واکنش الکترو‌شیمیائی در آن قدری متفاوت است، بدین صورت که یونهای هیدرواکسیل (OH ) از کاتدبه طرف آند حرکت میکنند؛ تا در اثر واکنش با هیدروژن تشکیل آب و الکترون بدهند.این الکترونها جهت اعمال انرژی به مدار خارجی بکار ميروند، سپس دوباره به کاتد برگشته و در واکنش با اکسیژن و آب تولید مقادیر بیشتری از یونهای هیدرواکسیل (OH) مینمایند.
2H2 + 4OH ===> 4H2O + 4e: آند

O2 + 2H2O + 4e ===> 4OH :کاتد

پیلهای بازی در همان دمای عملیاتی مشابه پیلهای PEM ( حدود 80 سانتیگراد )کار می‌کنندو لذا سریع استارت هستند. اما دانسیته انرژی آنها حدود ده برابر کمتر PEM میباشد و بنابراین برای استفاده درموتور اتومبیل بسیار پرحجم اند.آنها بهر حال ارزان ترین نوع پیل سوختی هستند و بدین جهت میتوانند برای دستگاههای تولید برق کوچک و ثابت بکار برده شوند. پیلهای بازی مشابه پیلهای PEM شدیداً به منواکسیدکربن و ناخالصیهای دیگرکه موجب مسمومیت کاتالیزور میشوند حساس هستند.بعلاوه منابع تغذیه آنها باید عاری از دی اکسید کربن باشند، زیرا واکنش دی اکسیدکربن با الکترولیت هیدروکسید پتاسیم تشکیل کربنات پتاسیم میدهدکه باعث محدودیت در راندمان پیل می‌گردد.

پیل سوختی اسید فسفریک Phosphoric Acid Fuel Cell)PAFC)

پیل سوختی اسید فسفریک در حال حاضر پیشرفته‌ترین پیل سوختی تجاری است همانگونه که از نام آن استنباط می‌گردد در این پیلها از اسید فسفریک مایع بعنوان الکترولیت استفاده می‌شود معمولاً در یک قالب سیلیکون کارباید جا داده میشود. پیلهای سوختی اسید فسفریک در دمای کمی بالاتر از پیلهای PEM و بازی کار می‌کنند.(حدود 150 الی 200 درجه سلسیوس). با وجود این جهت ارتقاء واکنش ، نیاز به کاتالیزور پلاتین روی الکترودها دارند. واکنش آند وکاتد مشابه PEMمیباشد.ولی به علت دمای عملیاتی بالاتر، سرعت واکنش آن بيشتر است . اين افزايش دما موجب انعطاف پذيري بيشتر در مقابل ناخالصي ها مي گردد. پيلهاي اسيد فسفريک با يکي دو درصد منواکسيدکربن و مقدار کمي (چند جزء در مليون ppm) گوگرد موجود در جريان واکنش هنوز عملکرد درستی دارند. راندمان پیلهای اسید فسفریک کمتر از سیستمهای دیگر است. حدود چهل درصد و همچنین زمان بیشتری جهت گرم شدن نسبت به پیلهای PEM صرف می کنند علیرغم آن موانع و کاستيها یک سری مزایا در این تکنولوژی از قبیل سادگی ساخت، ثبات و تبخیر پذیری کمتر الکترولیت وجود دارد. پیلهای اسید فسفریک برای تامین انرژی الکتریکی در اتوبوسها بکار برده شده‌اند و تعدادی از آنها در سرویس عملیاتی میباشند، اما اینکه زمانی در اتومبیلهای شخصی بکار روند غیر متحمل است. پژوهش قابل ملاحظه‌ای در طول 20 سال نتیجه داده است که پیلهای اسید فسفریک کاربرد موفقیت آمیزی در دستگاههای غیر سیار داشته‌اند. در حال حاضر تعداد زیادی از این دستگاهها با قدرت خروجی بین 2/0 تا 20 مگا وات در سراسر دنیا جهت تهیه انرژی برق در بیمارستانها، مدارس و نیروگاههای کوچک نصب شده‌اند و در سرویس عملیاتی قراردارند

پیلهای سوختی کربنات ذوب شده :(Molten Carbonate Fuel Cells(MCFC

نحوه کار پیلهای سوختی کربنات ذوب شده نسبت به پیلهای دیگر تا کنون بحث شده کاملاً متفاوت است. در این پیلها از نمک کربنات لیتیوم پتاسیم ذوب شده و یا لیتیوم سدیم ذوب شده بعنوان الکترولیت استفاده میگردد. وقتی که نمک تا دمای 650 درجه سانتیگراد گرم شود، نمک ذوب شده و یونهای کربنات تولید می‌کند که از کاتد به آند جریان کرده و در آنجا با هیدروژن ترکیب شده و تولید آب و دی اکسیدکربن و الکترون می‌نماید. الکترونها از طریق یک مدار خارجی دوباره به کاتد برگشته و در سر راه خود تولید انرژی می کنند.
CO3 + H2 ===> H2O +CO2 + 2e: آند

CO2 +1/2 O2 + 2e ===> CO3 :کاتد

دمای بالائی که این پیلها در آن کار می کنند به این معناست که آنها قادرند بطور داخلی تشکیل هیدروکر مانند گاز طبیعی و نفت جهت تولید هیدروژن در درون ساختار پیل بدهند. در چنین دمای بالائی هیچگونه مشکل مسمومیت منواکسید وجود ندارد، گرچه مشکل گوگرد سر جای خود باقی است و بجای کاتالیزور پلاتین گران قیمت میتوان از نوع نیکل ارزانتر استفاده نمود. حرارت اضافی ایجاد شده میتواند در سیکل ترکیبی نیروگاها بکار رود. راندمان این نوع پیلها تا حدود 60 درصد است و در صورتی از گرمای تلف شده استفاده گردد میتواند تا 80 درصد افزایش یابد. دمای بالای کارکرد، بهر حال پاره‌ ای مشکلات را بوجود مي آورد. زمان قابل ملاحظه‌ای طول می‌کشد تا پیل به دمای عملیاتی برسد و این باعث میشود که پیل برای کاربردهای حمل و نقل نامناسب باشد و دمای بالا و طبیعت خورنده الکترولیت احتمالاً به این معناست که پیل برای تولید برق خانگی غیر ایمن است .راندمان بالای تولید انرژی پیل باعث جذابیت آن در استفاده در فرآیندهای صنعتی در مقیاس بالا و در توربین های تولید برق باشد. در حال حاظر پیل سوختی کربنات ذوب شده با ظرفیتهای تا 2 مگا وات به نمایش گذارده شده ولی ظرفیتهای 50 الی 100 مگا وات در دست طراحی است

پیلهای سوختی اکسید جامد

(Solid oxide Fuel cells (SOFC

پیلهای سوختی اکسید جامد در دمای حتی بالاتر از پیلهای کربنات ذوب شده کار می کنند. آنها از الکترولیت سرامیک بخار مانند اکسید زیر کونیوم تثبیت شده در اکسید yttrium بجای الکترولیت مایع استفاده مینمایند و در دمای بین 800 الی 1000 سانتگراد کار می کنند. در این پیلها انرژی از مهاجرت آنیونهای اکسیژن از طرف کاتد به آند جهت اکسیداسیون گاز سوخت، که بطور نمونه مخلوطی از هیدروژن و منواکسید‌کربن میباشد تولید می‌گردد. الکترونهای ایجاد شده در آند بوسیله یک مدار خارجی دوباره به کاتد در جائی که اکسیژن ورودی را کاهش می دهد برگشته و بنابراین سیکل واکنش را تکیمل می کند.
H2 + O ===> H2O + 2e: آند

O2 +4e ===> 2O :کاتد

CO + O ===> CO2 +2e

همانند پیلهای سوختی ذوب شده در این پیلها نیز دمای عملیاتی بالا به معنای مقاومت در برابر مسمومیت منواکسیدکربن میباشد زیرا همانگونه که در بالا مشاهده میشود منواکسیدکربن سریعاً به دی اکسید کربن تبدیل میگردد. این خود باعث عدم نیاز به استفاده از رفرمینگ خارجی جهت استخراج هیدروژن از ماده سوختی میباشد و این نوع پیلها میتوانند دوباره از نفت و یا گاز طبیعی استفاده کنند.پیلهای سوختی اکسید جامد همچنین بالاترین انعطاف را در برابر آلودگی با گوگرد نسبت به سایر تکنولوژیهای بحث شده و تا کنون از خود نشان میدهند. این پیلها بعلت استفاده از الکترولیت جامد نسبت به پیلهای سوختی کربنات ذوب شده پایدارترند اما مواد ساختمانی آنها به جهت نیاز به مقاومت در برابر دمای عملیاتی بالا گرانتر است.این پیلها میتوانند به راندمان حدود 60 درصد برسند و انتظار میرود که برای تولید برق و حرارت در صنعت و برای تهیه نیروی کمکی در اتومبیل بکار برده شوند.

پیلهای سوختی متانول مستقیم
(Direct Methanol Fuel Cells(DMFC

پیلهای سوختی متانول مستقیم تبدیلی از پیل سوختی با غشاء پروتون است که به طور مستقیم و بدون استفاده از رفرمینگ قبلی از متانول استفاده می‌کند. متانول به اکسیدکربن و هیدروژن در آند تبدیل میشود. پس از آن مشابه پیل سوختی PEM استاندارد هیدورژن جهت واکنش با اکسیژن بکار میرود.
CO2 + 6H + 6e CH3OH+H2O ===>: واکنش آند

3/2 O2 + 6H +6e ===>3 H2O: واکنش کاتد

CH3OH +3/2 O2 ===> CO2 + 2H2O : واکنش پیل

انتظار میرود که این پیلها در دمای حدود 120 درجه سانتیگراد قدری بالاتر از دمای عملیاتی پیل استاندارد PEM کار کنند و راندمان حدود چهل درصد داشته باشند. یکی از عیوب پیل متانول مستقیم دمای عملیاتی پایین و در نتیجه تبدیل متانول به هیدورژن و دی اکسید کربن است که نیاز به استفاده از مقادیر بیشتر کاتالیزور پلاتین نسبت به پیل استاندارد PEM دارد. بهر‌حال این افزایش هزینه نسبت به استفاده راحت از پیل سوختی مایع و عدم استفاده از کاتالیزور می چربد. تکنولوژی در پیش روی پیل سوختی متانول مستقیم هنوز در مراحل اولیه توسعه خود میباشد؛ ولی بهرحال کاربرد آن دز گوشیهای تلفن همراه و رایانه‌های کیفی (LABTOP ) با موفقیت نشان داده شده و توانائی و کارآئی و هدف نهائی استفاده از آن در سالهای آتی بروز داده خواهد شد.

پیلهای سوختی اصلاح شده : Regenerative Fuel Cells

این پیل سوختی اصلاح شده نسبتاً تازه است؛ اما توسط گروههایی در نقاط مختلف دنیا در دست مطالعه و پژوهش میباشد. تکنولوژی آن بر پایه همان پیلهای سوختی متفاوت است که در آن هیدروژن و اکسیژن جهت تولید انرژی، برق، گرما و آب بکار برده میشود.تفاوت در این است که پیل سوختی اصلاح شده واکنش معکوس را نیز انجام می‌دهد؛ یعنی الکترولیز می‌کند. آب تولید شده در پیل سوختی به الکترولیز کننده‌ای که با باطری خورشیدی کار می‌کند تقریباً و در آنجا به اجزاء تشکیل دهنده آن یعنی هیدروژن و اکسیژن تفکیک و سپس مجدّداً به پیل سوختی تغذیه می‌گردد. به این طریق یک سیستم بسته تشکیل شده که نیاز به تولید هیدروژن خارجی ندارد، توسعه یک سیستم تجاری آن بعید به نظر میرسد و مواردی مانند هزینه تمام شده آن که بیش از متعارف است و همچنین راههای مطمئن آماده سازی و استفاده از نیروی برق خورشیدی باید مورد بررسی دقیقتر قرار گیرد

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق کامل مدیریت پروژه

بازديد: 309

پروژه چيست ؟‌ مديريت و كنترل پروژه به چه معناست ؟

در زبانهاي گوناگون و حتي در سازمانهاي مختلف هر كشور در مورد واژه‌هاي برنامه ، طرح يا پروژه ، اختلافات لغوي ، معنايي و قانوني وجود دارد ؛ از اين رو چهارچوب آنان روشن و آشكار نيست و گاه به جاي يكديگر نيز استفاده مي‌شوند .

آرمانها و اهداف تعيين‌شده حكومت در سطح برنامه‌ريزي بلندمدت يا استراتژيك ، برنامه  (Plan)ناميده مي‌شود كه اين برنامه‌ها داراي اهداف كيفي مي‌باشند . مانند برنامه توسعه صنايع شيميايي ، برنامه توسعه شبكه راه‌هاي كشوري ؛ دستيابي به اين اهداف و آرمانها در يك فاصله زماني بلندمدت كه معمولا بين ده تا بيست‌وپنج سال است ، امكانپذير مي‌باشد .

پس از اينكه برنامه‌ها در سطح برنامه‌ريزي بلندمدت مشخص گرديدند ، هر برنامه در سطح برنامه‌ريزي ميان‌مدت يا تاكتيكي توسط مديريت طراز اول يا سيستم اجرايي كشور به مجموعه‌اي از طرحها (Program) يا برنامه‌هاي اجرايي تفكيك مي‌شود كه شامل مجموعه‌اي از تصميمات مقطعي يا اجرايي هستند كه ظرف پنج تا ده سال آينده بايد اجرا و به نتايج موردنظر برسند .

هر طرح در سطح برنامه‌ريزي كوتاه‌مدت يا اجرايي توسط واحدهاي ستادي يا سطوح مديريت مياني نظام اجرايي كشور به مجموعه كارها و عملياتي كه آن را پروژه (Project) مي‌نامند ، تبديل و تقسيم مي‌شود .

بر اين اساس پروژه را اينگونه تعريف مي‌نماييم :

يك پروژه مجموعه‌اي از فعاليتهاست كه براي دستيابي به منظور يا هدف خاصي انجام مي‌گيرد . پروژه‌ها شامل فعاليتهايي هستند كه بايد در تاريخهاي معين ، با هزينه‌هايي معين و كيفيت تعيين‌شده‌اي به انجام رسند ؛ لازمه موفقيت هر پروژه ، دستيابي توام به هر سه عامل زمان ، هزينه و كيفيت معين است و خارج شدن هر يك از سه عامل مذكور از حدود تعيين شده ، مي‌تواند به انجام پروژه‌اي ناموفق و غيراقتصادي منجر شود .

تعريف مديريت پروژه:

مديريت‌پروژه برنامه‌ريزي و هدايت پروژه در چهارچوب زمان ، هزينه و كيفيت مشخص به‌سوي ايجاد نتايج مشخص‌ آن است . مديريت‌پروژه فعاليت‌هاي برنامه‌ريزي ، سازماندهي ، نظارت بر اجرا و هدايت اجرا را در بر مي‌گيرد و سعي ‌دارد تا با استفاده‌ درست از منابع ، نتايج مشخص و موردانتظار را با هزينه‌ توافق‌شده‌ قبلي در موعد درست خود تحويل ‌دهد . به بيان ديگر :

مديريت پروژه بكارگيري دانش ، مهارتها ، ابزار و تكنيكهاي لازم در اداره جريان اجراي فعاليتها ، به منظور رفع نيازها و انتظارات متوليان از اجراي پروژه است . مديريت پروژه در اجراي اين مهم از دو بازوي قدرتمند برنامه‌ريزي و كنترل پروژه بهره مي‌گيرد .

تعريف برنامه‌ريزي:

فرآيند برنامه‌ريزي ، تعيين توالي و توازي فعاليتهاي لازم براي اجراي يك پروژه با در نظر گرفتن زمان مورد نياز براي اجراي هر فعاليت و كيفيت تعيين شده براي آن فعاليت است .
تعريف كنترل پروژه:

كنترل پروژه فرايندي است در جهت حفظ مسير پروژه براي دستيابي به يك تعادل اقتصادي موجه بين سه عامل هزينه ، زمان و كيفيت در حين اجراي پروژه ، كه از ابزار و تكنيك‌هاي خاص خود در انجام اين مهم كمك مي‌گيرد . در واقع كنترل ، اجراي دقيق و كامل برنامه تدوين‌شده براي پروژه است ، بگونه‌اي كه هنگام خروج از برنامه بتوان با تشخيص علل و طرح اقتصادي‌ترين فعاليتها ، پروژه را به نزديك‌ترين حالت ممكن در مسير اوليه و اصلي خود بازگرداند . كنترل پروژه در اين راه از سه عامل زير بهره ميگيرد :

1- تعيين وضعيت واقعي پروژه .

2- مقايسه وضعيت واقعي با برنامه .

3- در نظر گرفت اقدام اصلاحي .

در گام آتي از تاريخچه مديريت پروژه خواهيم گفت ...

 

تاريخچه مديريت پروژه به چه زماني باز مي‌گردد ؟

تاريخچه مديريت پروژه در جهان را معمولا به مديريت پروژه‌هاي عظيمي همچون ساخت اهرام مصر ، ديوار چين و يا بنا نهادن تخت جمشيد به دستور داريوش مربوط مي‏دانند ؛
هريك از اين پروژه‌ها از جمله پروژه‌هاي بزرگ و پيچيده تاريخ بشريتند كه با كيفيت استاندارد بالا و بكارگيري نيروي عظيم انساني ساخته شده‏اند .

يك مدير پروژه وقتي به شهر اسرارآميز هخامنشيان سري مي‏زند و در هر گوشه‏اي از آن به نقوش هنرمندانه برجسته باستاني برخورد مي‌كند بدون شك دچار حيرت مي‏گردد كه چگونه چنين پروژه عظيمي قريب دو هزار و پانصد سال پيش با چنين كيفيت منحصر به‏ فردي ساخته شده كه علي‌رغم ويراني و به آتش كشيده شدن پياپي توسط اسكندر و تسخير كنندگان پس از او همچنان به عنوان نماد حيرت‌انگيز پروژه ايراني از آن ياد مي‏شود . هرچند به دستور كوروش ، مهندسان و سازندگان پاسارگاد موظف بودند شرح كار خود و همچنين برنامه كاري روز بعد خود را در لوحه‌هايي كه به نام كارنامك مشهور بود ‏, بنگارند اما امروزه جز با تكيه بر حدسيات نمي‌توان اظهارنظر قاطعي پيرامون نحوه دقيق مديريت پروژه‌هاي عظيم عهد باستان ابراز داشت ، چرا كه متاسفانه تاكنون هيچ مدرك و نشانه‌اي دال بر چگونگي بكار بستن روشها و تكنيكهاي مديريت پروژه در اين طرحها يافت نشده است .

اما تاريخچه مديريت پروژه در دنياي جديد به سالهاي ابتدايي دهه 1900 ميلادي باز مي‏گردد ؛ جايي كه هنري گانت با توسعه نمودار ميله‏اي ابداعي خود آغازگر حركت پرشتاب بعدي طي سالهاي دهه 1950 و 1960 ميلادي در پروژه‌هاي نظامي و هوافضاي آمريكا و سپس انگلستان گرديد . هرچند نام پرآوازه هنري گانت به عنوان پدر تكنيك‏هاي برنامه‌ريزي و كنترل پروژه در تاريخ ثبت گرديده است ليكن سالهاي دهه 1950 و 1960 به عنوان سالهاي آغازين رشد و توسعه مديريت پروژه در دنياي معاصر شناخته مي‌شود . اين سالها سرآغاز تكوين و توسعه بسياري از روشها و دانشهاي مربوط با مديريتهاي نه‌گانه پروژه است كه سالها بعد توسط نرم‌افزارهاي مختلف عملياتي و در پروژه‌ها بكار گرفته شدند .

تغييرات سريع تكنولوژيك ، بازارهاي شديد رقابتي و رايزني فشرده و قدرتمندانه شركتها ، همه‌وهمه سازمانها و بنگاههاي متولي پروژه را تشويق به تغيير سيستم مديريتي خود نمود . در هنگامه نبرد انتخاب بين غرق شدن يا شنا كردن و يا تطبيق و سازگاري يا مرگ و نابودي ، مديريت پروژه و پروژه‌مداري درمديريت تنها انتخاب و راه نجات فراروي پيمانكاران و سازمانها بود . حال به تارنماي مديريت پروژه در دنياي معاصر تا شكل‌گيري استاندارد جهاني مديريت پروژه كه سبب قوام يافتن دانش مديريت پروژه گرديد ، مي‌پردازيم :

گانت چارت در اوائل دهه 1900 ميلادي :

تاريخچه تكوين بارچارت به دوران جنگ جهاني اول ميرسد ؛ جائيكه يك آمريكايي به نام هنري گانت براي نخستين بار  بارچارت را براي برنامه‌ريزي و كنترل پروژه‌هاي موسسه كشتي‌سازي‌اش بكار برد . به پاسداشت اين اقدام نام گانت قبل از عنوان بارچارت تداعي كننده اين اقدام ارزشمند است . كتاب مرجع مهندسان صنايع اشاره مي‌دارد كه هنري گانت به كمك ابزار ابداعي خود در خلال جنگ جهاني اول توانست زمان ساخت كشتيهاي ترابري خود را به ميزان چشم‌گيري كوتاه نمايد . امروزه گانت چارت بدليل ساده و قابل فهم بودن آن , به عنوان روشي جالب و پرطرفدار به شكل وسيعي در دنيا جهت مديريت زمان پروژه‌ها به كار برده مي‌شود . يافته‌هاي يك پژوهش در ميان كاربران نرم افزار برنامه‌ريزي و كنترل پروژه Micro Soft Project نشان داد كه هشتاد درصد مديران پروژه‌ها در دنيا ترجيح مي‌دهند‏ براي برنامه‌ريزي و كنترل پروژه‌هايشان از گانت چارت استفاده نمايند .

مديريت پروژه در دهه 1950 و 1960 ميلادي :

تقريبا غالب تكنيك‏ها و روشهاي مديريت پروژه كه ما امروزه از آنها استفاده مي‏كنيم‏ توسط وزارت دفاع ‏, صنايع نظامي و سازمان هوافضاي ايالات متحده در خلال سالهاي دهه 1950 و 1960 ميلادي ابداع و توسعه يافته‏اند كه روشهايي همچون روش Pert , ارزش بدست آمده , مهندسي ارزش و ساختار شكست كار از آن جمله‏اند . صنعت ساختمان نيز در تكوين و توسعه روشهايي همچون روش مسير بحراني , روش نمودار پيش‏نيازي , استفاده از نمودار شبكه‏اي و تسطيح منابع ياري رسانده است . در جريان اين تحولات , پروژه‌هاي بسيار بزرگي همچون پروژه فضايي آپولو و يا ساخت نيروگاههاي اتمي در اين دوران اجرايي گرديدند .

يكي از نخستين كاربردهاي علمي و مدرن مديريت پروژه در ساخت اولين زيردريايي هسته‌اي در دهه 1950 در آمريكا صورت گرفت ؛ درياسالاري به نام ) ( Adm. Hyman Rickover مدير پروژه اين طرح ، براي اولين بار جهت هماهنگ كردن صدها پيمانكار ، هزاران منبع و اطمينان از اجراي به موقع پروژه ، روشي جديد كه امروزه با نام Pert شناخته مي‌شود ، ابداع نمود . هرچند بدون وجود كامپيوتر عمليات دستي محاسبه مسيربحراني بسيار دشوار بود اما كمك بسيار زياد اين روش و اجراي موفقيت‌آميز پروژه مذكور موجب شد تا همگان به اهميت علم جديد پي برند . ساليان پس از آن ، اين تكنيك در پروژه‌هاي ساخت فضاپيماها و ديگر پروژه‌هاي نظامي و غير آن ، بارها و بارها استفاده شد .

پيشرفت مهم ديگر بدست آمده در اين سالها , تعريف و تكوين مفهوم مسئوليت واحد براي پروژه‌هاي چندبخشي بود ؛ اين مفهوم هنگامي به كار مي‏رود كه يك فرد در پروژه مسئوليت كاري را در پروژه از ابتدا تا تكميل پروژه برعهده مي‏گيرد . عملي ساختن اين مفهوم , تيم پروژه را در به اشتراك نهادن منابع و ياري رساندن به يكديگر در ماتريس ساختار سازماني پروژه كمك مي‌كند .

1960 :

پژوهشهاي عملي Nasa پيرامون مفهوم ماتريس ساختار سازماني پروژه‌ها .

1962 :

Nasa سيستم Pert را معرفي نمود . در اين تكنيك تاكيد ويژه‏اي بر مفاهيم ساختار شكست كار و كنترل هزينه شده بود .

1963 :

معرفي مفهوم ارزش بدست آمده در پروژه‌ها توسط نيروي هوايي آمريكا .

1963 :

مفهوم چرخه حيات پروژه توسط نيروي هوايي ايالات متحده تكوين يافت .

1963 :

براي اولين بار در پروژه پولاريس در انگلستان , رسما در قرارداد از پيمانكاران خواسته شد تا سيستم مديريت پروژه را در مديريت فعاليتهايشان به كار گيرند .

1964 :

براي نخستين بار سيستم مديريت پيكربندي پروژه توسط Nasa به عنوان مجموعه رويه‌هاي اداري براي تعريف , مستندسازي و خصوصا كنترل فيزيكي سيستم يك پروژه و همچنين بازنگري و مستندسازي تغييرات پيشنهادي در اين سيستم طراحي گرديد .

1965 :

وزارت دفاع و Nasa در امريكا , سيستم قراردادهاي خود را از قراردادهاي هزينه به‌علاوه درصدي از سود , به سيستم قراردادهاي هزينه به‌علاوه جايزه يا قراردادهاي قيمت ثابت تغيير دادند .

1965 :

در اواسط دهه 1960 ميلادي دنيا شاهد رشد شگرف استفاده از تكنيك‏هاي مديريت پروژه نوين در صنعت ساختمان بود .

1965 :

شكست پروژه ساخت بمب‏افكن TSR-2 , عملا مشكلات و دردسرهاي همزماني توليد و توسعه ، پيش از تكميل طراحي در پروژه‌ها را به اثبات رسانيد . فقدان مديريت صحيح بر افزايش دستور كار پروژه , هزينه‏ها و تاخير‏هاي پروژه را بسيار بالا برد و در نهايت موجب شكست پروژه گرديد .

1966 :

يافته‌هاي يك پژوهش منتشره در اين سال نشان داد كه اغلب ، زمان كافي براي مراحل تعريف و آماده‌سازي پروژه در چرخه حيات پروژه‌ها در نظر گرفته نشده و دقيقا به همين دليل مغايرتهاي فراواني در كنترل استاندارد زمان و هزينه پروژه‏ها و همچنين كنترل ناكافي تغييرات طراحي بوجود مي‏آيد .

1969 :

موسسه بين‏المللي مديريت پروژه به عنوان اولين موسسه رسمي مديران پروژه تاسيس گرديد . يكي از مهمترين دستاوردهاي تاسيس اين موسسه , تدوين استاندارد جهاني دانش مديريت پروژه بوده است ؛ ازين پس بود كه دگرگونيها و پيشرفتهاي حوزه مديريت پروژه ، صورتي منسجم و مدون به خود گرفت .

در گام آتي از كاركردهاي مديريت پروژه خواهيم گفت ...

 

كاركرد مديريت پروژه در چيست ؟

همان‌گونه كه در گامهاي پيشين بيان‌ كرديم ،‌ مديريت‌پروژه مجموعه ابزارهايي براي برنامه‌ريزي و هدايت پروژه به سوي اهداف موردنظر است ؛ اين اهداف بر پايه‌ رضايت‌مندي مشتري و توجه به سه ‌عامل زمان ، كيفيت و هزينه استوارند .

در نگاه اول ممكن ‌است ابزارها و روش‌هاي مورد استفاده در مديريت پروژه زايد ،‌ زمان‌بر و هزينه‌زا باشند ،‌ اما بايد توجه ‌داشت كه مديريت‌ پروژه تنها راهي است كه مي‌تواند شما را از انجام به‌موقع پروژه مطمئن‌ سازد . مديريت ‌پروژه راهيست براي استفاده‌ مناسب از انسان ، ماشين و پول در راستاي اجراي درست و به‌هنگام يك كار نو ،‌ كاري كه بايد در همان اولين اجرا درست انجام‌ شود .

مديريت ‌پروژه يا مديريت بر مبناي پروژه ، روش كارايي در مديريت ، براي برخورد با كارهاي نو و ايجاد توازن در توجه به محدوده‌ پروژه ، هزينه و كيفيت در قالب زمان و در محيطي مملوء از ريسك است . هدف از آموزش مديران پروژه توانمندسازي آنان در برابر مشكلات پروژه و آماده‌سازي آنها براي ورود به فضاي جديد و ناشناخته پروژه است . فنون مديريت ‌پروژه سوالات زير را پاسخ‌ مي‌گويند :

Ø     چگونه مي‌توان كارهاي لازم براي اتمام موفقيت‌آميز پروژه را تعريف ‌كرد ؟

Ø     مدت ‌زمان اجراي پروژه چقدر خواهد بود و چه هزينه‌اي در بر خواهد داشت ؟

Ø     چگونه مي‌توان گروه مناسب ‌كاري براي اجراي پروژه ايجاد نمود ؟

Ø     چه مقدار كار و وظايف را بر عهده‌ يك‌ نفر مي‌توان‌ گذاشت و چگونه مي‌توان از اجراي آن اطمينان‌ يافت ؟

Ø     چگونه مي‌توان انگيزه‌ كاري را در بين افراد يك‌ گروه زنده ‌نگه‌ داشت ؟

Ø     چگونه بايد با افزايش‌ هزينه‌ها برخورد كرد ؟

Ø     آيا بودجه و هزينه تحت‌ كنترل است ؟

Ø     در چه ‌مواقعي و كجا ، پروژه در معرض شكست قرار مي‌گيرد ؟

Ø     براي اطمينان از انجام به‌موقع كارها چه‌ بايد نمود ؟

Ø     آيا مي‌توان تشخيص‌ داد كه پروژه واقعا بر روي برنامه حركت ‌مي‌كند يا خير ؟

در گام آتي از استانداردهاي مديريت پروژه خواهيم گفت ...

 

استانداردهاي مديريت پروژه كدامند ؟

با گسترش حوزه‌ تجاري شركت‌ها و جهاني‌شدن پروژه‌ها ، امروزه استفاده از استانداردها براي همزباني افراد درگير در پروژه و اطمينان از اجراي درست كار ضروري است . استانداردها ، علاوه ‌بر تبيين كار و تعيين چگونگي اجراي ‌صحيح عمليات ، به ‌عنوان مرجعي براي افراد گروه پروژه در اختلافات مطرح ‌است . قوت استانداردها در جامع ‌بودن آنها ، سادگي ، مقبوليت عام استفاده‌كنندگان و تضمينش براي اجراي درست كار است . با توجه به جهاني‌ شدن شركت‌هاي ساخت و توليد و گسترش بازارهاي كار ، مديران پروژه بهتر است با استانداردهاي مديريت‌پروژه آشنا شوند ؛ بهره‌گيري از آنها مي‌تواند آنها را در اجراي برنامه‌هاي پروژه ياري ‌‌نمايد .

موسسات و كشورهاي گوناگوني اقدام به تدوين استانداردهاي مخصوص خود در زمينه‌ مديريت‌پروژه كرده‌اند ؛ اما در اين ‌ميان چهار استاندارد داراي اهميت و مقبوليت بيشتري هستند :

1- PMBOK (Project Management Body Of Knowledge) :

اين همان نام آشنا و معروف است كه در انجمن مديريت ‌پروژه‌ آمريكا (PMI) تدوين‌شده و استفاده از آن بسيار متداول است . پس ‌از تدوين PMBOK ، موسسه‌ ملي استاندارد آمريكا نيز آن ‌را تاييد و به‌ عنوان استاندارد ملي آمريكا در زمينه‌ مديريت‌ پروژه ثبت ‌كرده ‌است . در اين استاندارد دانش مديريت پروژه در نه ‌بخش بيان ‌شده ‌است . در اين ميان تفاوت‌هاي اندكي بين دونسخه‌ي موسسه‌ي PMI و موسسه‌ي استاندارد وجوددارد ؛ PMBOK‌ نگاهي نظري و ANSI 99-001-2000 نگاهي اجرايي‌تر دارد . PMBOK‌ همانند ساير استانداردها ، هرساله توسط هيات منتخبي از PMI‌ بازبيني ‌مي‌شود و در صورت نياز به تغيير ، ويرايش جديدي از آن به ‌اطلاع اعضاء PMI مي‌رسد .

2- APM (Association For Project Management) :

اين استاندارد توسط مركز مطالعات مديريت پروژه انگلستان (UMIST) و زير نظر پروفسور موريس تهيه و تدوين شده است . اين استاندارد شامل هفت قسمت است كه در اين هفت قسمت چهل مفهوم كليدي در زمينه مديريت پروژه تشريح شده اند .

3-  (British Standard) BS6079 :

اين استاندارد توسط شركت British Standard تهيه و تدوين شده است . اين استاندارد موردقبول دولت و صنعت انگلستان مي‌باشد ؛ در اين استاندارد مديريت پروژه به چهار قسمت تقسيم شده است .

4- JPMF  Management Forum) (japanese Project :

اين استاندارد توسط انجمن پيشرفت مهندسي ژاپن (ENAA) تهيه شده است . ديدگاه اين استاندارد بر خلاف استانداردهاي فوق بر اين اساس است كه چگونه مديريت پروژه مي‌تواند محرك خلاقيت و ايجاد ارزش تجاري گردد ؟ اين استاندارد نيز مديريت پروژه را به چهار قسمت تقسيم كرده است .

استانداردهاي ديگري نيز چون استاندارد ISO 1006 تدوين‌شده‌اند كه نه‌ عموميت استانداردهاي بالا را دارند و نه مقبوليت عام آنها را . در انتخاب استاندارد موردنظر لازم است نوع پروژه ، محيط اجرا و نظر مشتريان و حاميان پروژه را درنظر گرفت و با مديراني كه پيش ‌از اين پروژه‌اي مشابه را مديريت ‌كرده‌اند ، مشورت‌ نمود .

در گام آتي حوزه‌هاي دانش مديريت پروژه را بيان خواهيم نمود ...

 

حوزه‌هاي دانش مديريت پروژه كدامند ؟

براساس استاندارد PMBOK ، مديريت نه‌گانه حاكم بر پروژه‌ها عبارتند از :

1- مديريت يكپارچگي پروژه : توصيف كننده فرايندهاي موردنياز جهت حصول اطمينان از هماهنگي مناسب عناصر مختلف پروژه و شامل آغاز پروژه ، اجراي برنامه و اختتام پروژه مي‌باشد .

2- مديريت محدوده پروژه : توصيف‌گر فرايندهاي لازم براي حصول اطمينان از اين امر كه پروژه در برگيرنده تمامي فعاليتهاي موردنياز بوده و كار اضافي در آن انجام نمي‌شود ، مي‌باشد و شامل تصور توسعه پروژه ،محدوده توسعه وكنترل ، تعريف فعاليتها و كنترل آن مي‌گردد .

3- مديريت زمان پروژه : توصيف‌گر فرايندهاي لازم براي حصول اطمينان از خاتمه به‌موقع پروژه مي‌باشد و شامل تعريف ارتباط فعاليتها ، برآورد مدت زمان فعاليتها ، تهيه برنامه زماني و كنترل زمانبندي آنهاست.

4- مديريت هزينه پروژه‌ها : توصيف‌گر فرايندهاي لازم براي حصول اطمينان از اينكه پروژه در چارچوب بودجه مصوب به اتمام خواهد رسيد ، مي‌باشد و شامل برآورد هزينه ، بودجه‌بندي و كنترل هزينه مي‌گردد .

5- مديريت كيفيت پروژه:  توصيف‌گر فرايندهاي لازم براي حصول اطمينان از تامين ضرورتهاي موثر در اجراي پروژه بوده و شامل برنامه‌ريزي ، تضمين و كنترل كيفيت مي‌باشد .

6- مديريت تداركات پروژه : توصيف‌گر فرايندهاي موردنياز براي فراهم كردن كالا و خدمات  لازم‌الوجود در پروژه مي‌باشد و شامل برنامه‌ريزي و كنترل تداركات ، مديريت مدارك تجهيزات ، برنامه‌ريزي تقاضا و درخواست ، انتخاب منبع ، مديريت و ارزيابي طرفهاي قرارداد دست دوم(Subcontractors) آنهاست .

7- مديريت منابع انساني پروژه : توصيف‌گر فرايندي است كه بهترين شكل بكارگيري افراد در پروژه را تضمين مي‌نمايد و شامل تعريف ساختار سازماني نيروي انساني پروژه ، شيوه‌هاي جذب نيرو ، روش تخصيص نيروها (در ساختار ماتريسي) ، تشكيل ، سازماندهي و توسعه تيم پروژه مي‌باشد .

8- مديريت ارتباطات پروژه : توصيف‌گر فرايندهاي لازم براي حصول اطمينان از توليد ، جمع‌آوري ، انتشار و توزيع مناسب و به‌موقع اطلاعات پروژه بوده و شامل برنامه‌ريزي ارتباطات ، مديريت اطلاعات ، كنترل اطلاعات ، گزارش كارايي و اختتام رسمي پروژه مي‌باشد .

9- مديريت ريسك پروژه : توصيف‌گر فرايندي است كه با تعيين و تجزيه‌وتحليل واكنش مناسب در مقابل درجه ريسك پروژه سروكار دارد و شامل تعريف ريسك در پروژه ، برآورد ريسك ، كمي(مقداري) كردن ريسك ، اتخاذ واكنش در برابر ريسك و كنترل واكنش در قبال ريسك و پاسخگويي در قبال ريسك مي‌باشد .

در گام آتي با قوانين طلايي مديريت پروژه همراه خواهيم شد ...

 

قوانين طلايي مديريت پروژه كدامند ؟

اين قوانين طلايي برمبناي تجربه‌ ساليان مديران مختلف پروژه‌هاي بزرگ و كوچك ، تهيه ‌شده و صيقل‌ خورده ‌است ؛ اصول مديريت ‌پروژه بر مبناي همين دوازده ‌قانون بنا نهاده‌ شده‌اند . توجه به اين قوانين ، از مرحله‌ آغازين پروژه تا انتهاي آن ، نتايج بهتري را به بار خواهد نشاند .

قانون اول : بايد به اجماعي بر روي اهداف و نتايج پروژه برسي !

اگر ندانيد كه قرار است چه‌ چيز را به ‌اتمام برسانيد ، اگر ندانيد چه‌ چيزي بايد تحويل‌ شود ، بعيد است كه خروجي ارزشمندي ارائه ‌دهيد . پروژه‌اي كه نتايج آن شفاف نيست محكوم به شكست است . اولين قدم در راه موفقيت پروژه ، تعريف و تعيين دقيق اهداف پروژه ‌است ؛ اهدافي كه همه‌ افراد مهم‌ درگير در پروژه روي آن اتفاق‌نظر داشته‌ باشند . اين تنها كافي ‌نيست كه شما بدانيد چه ‌كاري مي‌خواهيد انجام ‌دهيد ؛ افراد كليدي ، حاميان پروژه و اعضاي پروژه نيز بايد به آنچه مي‌خواهند انجام دهند ، معتقد باشند و آن ‌را پذيرفته‌ باشند .

قانون دوم : بايد بهترين تيم ‌پروژه‌اي را كه مي‌تواني ، بسازي !

گروهي از افراد ماهر ، شايسته و خوب سازماندهي‌شده ، لازمه‌ موفقيت پروژه است . تشكيل تيم‌ خوب پروژه با انتخاب افرادي توسط مدير پروژه آغاز مي‌شود ؛ در انتخاب افراد ، به ‌خصوص در مورد پروژه‌هاي بديع بايد به هوش و قدرت و سرعت يادگيري آنان بيش ‌از تجربه بها داد . افراد بايد توان كار كردن در تيم را داشته ‌باشند و به جايگاهي مناسب در تيم دست ‌يابند . آنان بايد حين ‌كار تنها متوجه كار باشند و نه درگيريهاي شخصي . گاهي لازم ‌است افراد براي انجام درست كارشان آموزش‌ ببينند . افراد بايد بتوانند درطول مدت‌ زمان اجراي ‌پروژه ‌با علاقه كار را دنبال ‌كنند ؛ از اين‌روست كه مدير پروژه بايد راهكارهاي لازم براي افزايش انگيزه‌ اعضاي تيم پروژه‌اش را بداند .

قانون سوم : برنامه‌اي فراگير و مناسب رشد و ترقي تهيه و آن ‌را بروز نگاه ‌دار !

يك برنامه‌ كامل مركز موفقيت پروژه است . اين سند ، محل ارتباط و فرماندهي كل نيروها ، منابع و زمان‌هاي پروژه است . بدون برنامه نمي‌توان يك تيم را براي دستيابي به اهداف راهبري ‌كرد . بي‌شك ساخت يك برنامه به‌ تنهايي كافي نيست ، چرا كه مدير نمي‌تواند آينده را پيش‌بيني ‌كند ، از اين‌روست كه برنامه‌ پروژه ، ممكن است بارها و بارها تغيير يابد . دلايل اين تغييرات ، كشف حقايق جديد نسبت به واقعيات پروژه ، به‌ مرور زمان و تغيير ذهن و نيازهاي افراد مهم ‌درگير است . گاهي تغيير محدوده‌ پروژه يا تغييرطرح نيز سبب نياز به اين اصلاحات مي‌شوند .

قانون چهارم : ميزان منابع موردنياز ، انسان و تجهيرات را محاسبه‌ كن !

بدون نفرات ، تجهيزات ، ابزار و سرمايه‌ كافي ، هيچ‌ راهي براي انجام تعهدات در موعد مقرر وجود ندارد . مدير بايد توانايي تامين منابع ‌انساني موردنياز پروژه‌ خود را داشته ‌باشد ، در غير اين ‌صورت بايد اثرات ناشي از كمبود منابع را بررسي ‌كرده، آنها را به ‌اطلاع افراد كليدي پروژه برساند . تامين منابع ‌كافي براي يك پروژه ، يكي از سخت‌ترين وظايف مديران‌ پروژه‌ها در ايران است .

قانون پنجم : زمان‌بندي واقع‌بينانه‌اي تهيه‌ كن !

بدون زمان‌بندي مناسب ، قبل ‌از آنكه كاري انجام ‌شده ‌باشد ، به موعد تحويل مي‌رسيد ! مدير مي‌تواند با صرف هزينه‌ بيشتر ، منابع ، انسان و ابزار بيشتري تامين ‌كند ؛ اما زمان را نمي‌تواند به ‌هيچ ‌شكلي تهيه ‌كند ! تقريبا اغلب مديران ناموفق پروژه ، اعتبار خود را به‌ دليل رعايت ‌نكردن زمان و تحويل ندادن به‌ موقع نتايج از دست ‌داده‌اند .

قانون ششم : سعي‌ نكن بيش از آنچه قرار است انجام‌ شود ، انجام ‌دهي !

البته اين به‌ معناي آن نيست كه مدير كمتر از آنچه انتظار مي‌رود ، تحويل‌ دهد ؛ بلكه بايد دقيقا چهارچوب‌هاي محدوده‌ پروژه را در زمان ، كيفيت و هزينه رعايت‌ كند . مدير در ابتدا به تعريف‌ دقيق محدوده‌ پروژه پرداخته و آن ‌را به تاييد افراد كليدي مي‌رساند . پيش‌ از آغاز هر پروژه‌اي ، اهداف و نتايج پاياني بايد به تاييد همگان برسد ؛ كليه‌ افراد درگير در پروژه بايد نسبت به آنچه انجام‌ مي‌دهند اطلاعات كافي داشته ‌باشند تا بتوانند به ‌درستي وظايفشان را به‌ انجام رسانند . طراحي شيوه و روشي براي گردش مناسب اطلاعات در پروژه بين كليه‌ افراد درگير ، يكي ‌از وظايف مهم مدير پروژه است .

قانون هفتم : نقش افراد را به‌خاطر بسپار !

برخي مديران ‌پروژه در طول اجراي پروژه فراموش ‌مي‌كنند كه اساسا پروژه براي مردم انجام ‌مي‌شود و نتايج آن قرار است در خدمت مردم باشد . موفقيت پروژه بستگي به نظر مردم دارد ؛ براي آنكه مدير پروژه‌ موفقي باشيد بايد خود را مطابق نظر مردم و با اولويتهاي آنان هماهنگ سازيد . فراموش ‌نكنيد كه مردم پروژه را مديريت ‌مي‌كنند ، آنها قسمت ‌اعظم كار را انجام مي‌دهند و مردم هستند كه از نتايج پاياني خوشحال يا ناراحت مي‌شوند .‌

اغلب پروژه‌ها براي مردم ، چه ‌آنها كه مستقيما در تيم ‌ساخت پروژه درگيرند چه سايرين ، فشارهاي عصبي ايجادمي‌كند ؛ چرا كه گروهي از كارهاي نو است كه تاثير نتايج آن بر زندگيشان هنوز مشخص‌ نيست . بد نيست بدانيد اگر نتايج پاياني پروژه به‌ ضرر مردم باشد ‌اغلب با شكست مواجه ‌مي‌شود !

قانون هشتم : حمايت مداوم مديريت ‌سازمان و افراد كليدي را به ‌دست ‌آور !

لازم ‌است مدير پيش ‌از آغاز كار حمايت افراد مهم‌ درگير پروژه را به‌ دست ‌آورد . مهارت كلامي و قدرت چانه‌زني بالا اينجاست كه خودنمايي مي‌كند . اين ‌قانون مشابه قانون اول ،‌ اما فراتر از آن است ؛ مدير در اينجا نه‌ تنها نظر مثبت ايشان را جلب‌مي‌كند كه آنها را راضي‌ مي‌كند گاهي از نفوذ يا قدرت خود براي پيشبرد كارهاي پروژه استفاده‌ نمايند .

قانون نهم : منتظر و مترصد تغييرات باش !

اين قانون دركنار قانون سوم معنا دارد . پروژه همواره درمعرض تغييرات گوناگون است ؛‌ تغييرات محيطي ، تغيير نيازها ،‌ تغيير روش و انبوه تغييرات ديگري كه ممكن‌ است براي پروژه رخ ‌دهد . مدير نبايد منتظر تغييرات بماند و پس ‌از رخ‌دادن نسبت به ‌آنها واكنش نشان‌دهد ؛ بهتر است مديران بياموزند كه نسبت به تغييرات پيش‌دستي ‌كنند ؛ مديران‌ موفق خود عامل ايجاد تغييرند .

تغيير يك اصل در دنياي پرشتاب امروز است . مقابله با تغييرات و اقدامات مناسب در قبال آنان هنر مدير و برنامه‌ريزان پروژه را مشخص ‌مي‌نمايد . چگونگي عمل آنها در قبال تغييرات و انعطاف‌پذيري برنامه ، پروژه را به‌سوي موفقيت يا شكست راهبري ‌مي‌كند . به ‌ياد داشته ‌باشيد كه جهت‌دهي تغيير ، مطابق امكانات تيم ‌پروژه مي‌تواند نجات‌دهنده‌ مدير و پروژه‌اش باشد ؛ اگر منتظر تغيير بمانيد و آنگاه عكس‌العمل نشان دهيد ،‌ زمان زيادي را از دست ‌خواهيد داد . چشمان خود را براي مشاهده‌ تغييرات بيش ‌از پيش باز بگذاريد !

قانون دهم : افراد را ازآنچه تاكنون انجام‌ داده‌اي مطلع‌ كن !

مدير بايد كليه‌ افراد مهم‌ درگير در پروژه را از پيشرفت ، مشكلات و تغييرات پروژه آگاه‌ سازد . او بايد از اين قانون ساده پيروي ‌كند : آگاه‌سازي افراد از همه‌ چيز ! مهم‌ترين قانون در دنياي كار ،‌ راست‌گويي و صداقت است . بهتر است در مواجه با مشكلات حقيقت را با افراد كليدي در ميان گذاريد و از آنان در حل‌ مشكلات راهنمايي و حمايت بخواهيد .

قانون يازدهم : مبدع كارهاي نو و روشهاي نو باش !

پروژه يعني كار نو ! ازآنجا كه تقريبا تمام پروژه‌ها در نتايج ، تيم ‌پروژه ، اهداف ، انتظارات و زمان متفاوتند بايد مترصد استفاده از روشهاي نو ، ابزار نو ،‌ نرم‌افزارهاي جديد ، افراد و متخصصين ‌جديد بود . روشهايي كه در گذشته موجب رشد و پيشرفت شده‌اند ممكن است نتوانند راه‌گشاي مشكلات حال شما باشند .

قانون دوازدهم : رهبر پروژه باش .

راهبري پروژه ، كار سختي است . رهبري افراد درميان مسيري نو و ناآشنا به‌سوي اهداف نو بسيار مشكل است . رهبري هنري است كه به ‌شكل ذاتي در برخي وجود دارد ؛ تنها مطالعه‌ كتب مديريت كافي نيست . مديريت تنها خواندن گزارش‌هاي نظارتي ، تاييد يا رد پيشنهادات يا صدور فرمانهاي لازم در قبال تغييرات ، نيست ؛ مديريت ، فراتر از اينها ، در همراه بودن با تيم ‌پروژه و ايجاد انگيزه در آنها نهفته است .

مدير بايد بتواند افراد مختلف با سليقه و افكار مختلف را ،‌ براي دستيابي به يك هدف واحد گردهم آورد و تا پايان پروژه در كنار يكديگر نگاه ‌دارد ؛ شايد تشكيل تيم آسان باشد ،‌ اما مهم نگاهداري تيم تا پايان پروژه است .

درنگاه ‌اول عمل به اين قوانين مشكل به ‌نظر مي‌رسد ، اما موفقيت يا شكست پروژه در عمل به اين موارد نهفته است . اساس دانش مديريت پروژه بر مبناي همين دوازده‌ قانون ‌طلايي ، پي‌ريزي ‌شده ‌است .  توجه به اين قوانين نشان ‌مي‌دهد كه مديريت پروژه ، همان مديريت است كه اين‌بار بر مبناي پروژه ظهور كرده ‌است . در نهايت كليه‌ تكنيك‌هاي مديريت ، از يك ‌سري اصول پيروي ‌مي‌كنند و با شناخت آنها و اضافه کردن ويژگي‌هاي خاص پروژه‌هاست که مي‌توان پروژه را به‌ خوبي مديريت ‌نمود .

در گام آتي از توانمنديهاي مدير پروژه خواهيم گفت ...

 

يك مدير پروژه بايد داراي چه توانمندي هايي باشد ؟

دامنه‌ عملياتي پروژه‌ها و اعمال مديريت بر آنها ، بازه‌اي وسيع‌تر از محدوده‌ خود پروژه را دربردارد . سازمان اجراي پروژه معمولا به ‌عنوان بخشي از سازمان‌ها ، شركت‌ها و موسسات دولتي و خصوصي مطرح ‌است . ساختار سازمان ‌اجرايي پروژها ، اغلب متاثر از اقتضا و محدوديت‌هاي استفاده از منابع ‌كاري در آنها هستند . در هرشكلي از سازمان ‌اجرايي پروژه ، اين مدير پروژه است كه به ‌عنوان مسئول آن و تحويل‌دهنده‌ كار مطرح ‌است . در سازمانهاي پروژه‌مدار ، مدير پروژه كليه‌ اختيارات و استقلال يك مدير را دارا بوده ، كليه‌ بخش‌ها را شخصا مديريت‌ مي‌كنند . اين وضع در سازمانهاي وظيفه‌اي كه بر مبناي پروژه‌ها طراحي نشده‌اند متفاوت است و مدير در آنها بيشتر يك هماهنگ‌كننده يا پيگيري‌كننده است .

مديريت ‌عمومي دربرگيرنده‌ طيف ‌گسترده‌اي از جنبه‌هاي مختلف سرپرستي فعاليتهاي مستمر است . مهارت‌هاي مديريت‌ عمومي ، پايه و مبناي اصلي مهارت‌هاي مديريت‌ پروژه هستند و آگاهي كامل از آنها اغلب براي مديران‌ پروژه ضروريست . تواناييهاي يك مدير پروژه از ديدگاه PMBOK به‌شرح ذيل است :

1 - رهبري

رهبري (Leadership) و مديريت  (Management)، از يكديگر متمايزند ولي نياز توامان به آنها در پروژه احساس ‌مي‌شود . مديريت توجه ‌خاص به سازگاري بين نتايج اصلي حاصله و انتظارات متوليان و مجريان است درحاليكه رهبري شامل موضوعات زير است :

Ø     تعيين اهداف ‌سازماني : مشخص ‌نمودن اهداف و تبيين استراتژي دستيابي به آنها .

Ø  همسوسازي متوليان و مجريان : ايجاد ارتباط و همسوسازي اهداف ‌فردي و ايجاد انگيزه‌ همكاري‌ مشترك بين دست‌اندركاران براي حصول به اهداف سازماني .

Ø  ايجادانگيزش : كمك به متوليان و مجريان در ايجاد انگيزه در آنها براي غلبه ‌بر مشكلات محيطي ، قوانين اداري و ساير محدوديت‌هاي فردي .

انتظار مي‌رود در پروژه‌ها ، به‌خصوص پروژه‌هاي بزرگ ، مدير پروژه ، رهبر نيز باشد . اين رهبري نه ‌تنها در امور پروژه ، كه در همه‌ بخش‌هاي ارتباطي اعضاي تيم ‌پروژه جريان‌ مي‌يابد .

2- ارتباطات

موضوع‌اصلي ارتباط (Communicating) تبادل اطلاعات است . طراحي و پياده‌سازي جريان درست داده‌هاي دقيق و پردازش مناسب آنها به‌ منظور دستيابي به اطلاعات درست ، از مهارتهاي مهم مديريت‌ عمومي است . انواع روش‌هاي ارتباطي در پروژه گسترده است و طيف وسيعي شامل ارتباطات شفاهي ، نوشتاري ، شنيداري و گفتاري ، رسمي و غيررسمي ، داخلي و خارجي ، عمودي و افقي را دربردارد .

مدير پروژه بايد روش ‌درست انتقال اطلاعات و چگونگي برقراري ارتباط در هر بخش را به‌ دقت طراحي كند تا از گردش مطلوب اطلاعات در سازمان پروژه‌اش اطمينان ‌يابد . داشتن اطلاعات درست ، دقيق و به‌هنگام ، از پيش‌شرط‌هاي لازم براي تصميم‌سازي است . اهميت اين مساله در پروژه‌ها به‌حدي است كه PMBOK ، فصل‌دهم خود را به مساله‌ ارتباطات در پروژه اختصاص داده ‌است .

3- مذاكره

مذاكره (Negotiation) مشاوره و رايزني با ديگران براي كسب نتيجه و دستيابي به توافقي ‌مشخص است . بسياري از توافقات با حضور طرفين يا نمايندگانشان و با گفتگو حاصل ‌مي‌گردد . ميانجي‌گري ، حكميت و داوري ، برخي اشكال گوناگون مذاكره هستند . مذاكرات در پروژه‌ها، به‌دفعات و در زمان‌هاي مختلفي صورت‌ مي‌پذيرد .

4- حل‌وفصل اختلافات

حل مشكلات پروژه (Problem Solving) ، تلفيق توام بيان ‌مسايل ‌روزمره و اخذ تصميم است . حل ‌مشكلات نياز به ريشه‌يابي آنها و يافتن علت‌ومعلول‌هاست . حل‌وفصل مشكلات ، شامل تجزيه و تحليل مساله و تعيين راه‌حل‌هاي مناسب و سپس انتخاب يكي از آنان ، از فعاليتهاي مهم مديريت است . تصميمات بايد به‌موقع اتخاذ شوند و اجراي آنها به‌دقت پيگيري‌ شود .

5- تاثير بر سازمان

توانايي ‌سازمان ، قابليت انجام به‌موقع امور است . براي ايجاد اين قابليت بايد هماهنگي مناسب بين اجزاي سازمان برقرار گردد و تصميمات اتخاذشده‌ مدير به‌درستي توسط افراد اجراشود ؛ اين‌جاست كه مديران نياز به هنر اقتدار و علم سياست دارند تا از طريق نفوذ بر افراد ، توانايي‌هاي سازمان در اجراي به‌موقع تصميمات را افزايش ‌دهند .

در گام آتي مراحل برنامه‌ريزي و كنترل پروژه را بيان خواهيم نمود ...

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

عواملی که باعث طلاق می شوند

بازديد: 599

عوامل مؤثر در بروز طلاق

 

بدون تردید در هیچ آیینی به اندازه اسلام بر ا ستحكام نظام خانواده تاكید و پافشاری نشده است. اسلام برای لحظه لحظه زندگی زناشویی دستور العمل هایی ارائه نموده است تا با عمل كردن به آن ها خطرات و تهدیدها بر طرف شود.
محبوبترین بناها در اسلام پیمان مقدس ازدواج است و منفورترین چیز نزد پروردگار، خانه ای است كه با طلاق و جدایی از هم فرو پاشد.
رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «ما بنی فی الاسلام بناء احب الی الله عزوجل واعز من التزویج (1) ؛ در اسلام بنایی ساخته نشد كه نزد خدای عزوجل محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.»
و نیز آن حضرت فرمود: «ما من شی ء ابغض الی الله عزوجل من بیت یخرب فی الاسلام بالفرقة (2) ؛ هیچ چیز نزد خدای عزوجل مبغوض تر از خانه ای كه در اسلام با جدایی ویران شود نیست.»
پس از ازدواج و شروع زندگی، ممكن است عواملی بوجود آید و این بنای محبوب پروردگار را به منفورترین امور تبدیل كند. شناخت این عوامل و جلوگیری از به وجود آمدن آن ها می تواند نوید بخش خانواده ای سالم و ارزشمند باشد. در اینجا تنها به برخی از این عوامل به صورت گذرا اشاره می شود.

1 - توقعات نامحدود و حاكم شدن روح تجمل پرستی و اسراف
یكی از عوامل مهمی كه از آغاز زندگی مشترك می تواند بنیان خانواده را بر هم بزند، توقعات نامحدود و حاكم شدن روح تجمل پرستی و اسراف است. تنها عامل بازدارنده در این مورد، ایجاد و تقویت روحیه قناعت و پرهیزكاری است. از امام علی علیه السلام نقل شده است كه فرمود: «انعم الناس عیشا من منحه الله سبحانه القناعة واصلح له زوجه (3) ؛ خوشترین زندگی را كسی دارد، كه خداوند سبحان قناعت را ارزانیش دارد و همسرش را برای او شایسته گرداند.»

2 - دخالت های بی جا و غیر مسؤولانه دیگران
از دیگر عوامل مهمی كه بنیان خانواده را همواره تهدید می كند، دخالت های غیر مسؤولانه دیگران در زندگی یك زوج تازه ازدواج كرده است.
البته این به معنای دور داشتن خیر اندیشان از اختلافات نور چشمان خود نیست كه این خود نعمتی خدادادی برای رفع اختلافات است.

3 - بی توجهی به خواست های یكدیگر
زن و شوهر، دارای خواست ها و نیازهایی هستند كه خداوند رفع بعضی از آن ها را در طرف مقابل قرار داده و بی توجهی هر كدام از زوجین نسبت به این نیازها می تواند زمینه را برای اختلافات بزرگ فراهم سازد.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «لا ینبغی للمرءة ان تعطل نفسها (4) ؛ سزاوار نیست كه زن خود را [برای شوهر] بی زیور و بی پیرایه كند.»
و از طرف دیگر به مرد دستور داده شده تا نیازهای عاطفی همسر خود را با نشستن نزد او بر آورده نماید.
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «جلوس المرء عند عیاله احب الی الله تعالی من اعتكاف فی مسجدی هذا (5) ؛ نشستن مرد نزد زن و فرزندش، نزد خدای متعال از اعتكاف در مسجد من محبوت تر است.»
همچنین در دستورات اسلامی به مردها نیز سفارش شده كه خود را برای زنان خود آراسته كنند.
حسن بن جهم می گوید: «رایت ابا الحسن علیه السلام اختضب، فقلت: جعلت فداك اختضبت؟ فقال: نعم، ان التهیئة مما یزید فی عفة النساء ولقد ترك النساء العفة بترك ازواجهن التهیئة، ثم قال: ایسرك ان تراها علی ما تراك علیه اذا كنت علی غیر تهیئة؟ قلت: لا. قال: فهی ذاك (6) ؛ ابوالحسن علیه السلام را دیدم كه خضاب كرده است، عرض كردم: فدایت شوم، خضاب كرده ای؟ فرمود: آری، آراستگی مردان بر عفت زنان می افزاید، زنان ترك عفت كرده اند، چون شوهرانشان آراستگی را ترك نموده اند.
سپس فرمود: اگر آراسته نباشی آیا خوش داری كه همسرت را نیز مانند خود ببینی؟ عرض كردم نه. فرمود: او نیز چنین است.»

4 - بد اخلاقی نسبت به یكدیگر
یكی از آثار شگفت انگیز ازدواج سكون و آرامش است. خداوند متعال در این باره می فرماید:
«هو الذی خلقكم من نفس واحدة وجعل منها زوجها لیسكن الیها» (7) ؛ «او خدایی است كه شما را از یك نفس آفرید، و همسر او را از جنس او قرار داد تا در كنارش آرام گیرد.»
به راستی همسرانی كه مایه آرامش یكدیگرند، از مواهب بزرگ الهی به حساب می آیند. این آرامش از اینجا ناشی می شود كه هر یك از این دو مكمل دیگری و مایه شكوفایی و نشاط و پرورش او است، به طوری كه هر یك بدون دیگری ناقص است.
این مهم همواره در پرتو حسن خلق امكان پذیر است و كج خلق بودن و بد اخلاقی آفتی بسیار بزرگ برای این گونه زندگی به حساب می آید.
در حدیثی بسیار ارزشمند از امیر مؤمنان علی علیه السلام چنین می خوانیم:
«من ساء خلقه مله اهله (8) ؛ آن كه بد اخلاق باشد، خانواده اش از او دلتنگ و بیزار می شوند.»
بسیار طبیعی است كه بسیاری از بیزاری ها و دلتنگی ها در نهایت به طلاق و جدایی منجر خواهد شد، مگر اینكه به بهترین وجه جبران گردد.
بد اخلاقی در خانه علاوه بر آثار سوئی كه بر زندگی مشترك می گذارد، مجازات های الهی را نیز به دنبال خواهد داشت.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله بعد از دفن یكی از اصحاب خود به نام سعد بن معاذ فرمود: فشاری [از طرف قبر] بر ا و وارد آمد. علت را جویا شدند، آن حضرت فرمود: چون با خانواده اش كمی كج خلق بود (9) .

5 - هوسرانی و توجه نامشروع به خواهش های نفسانی
هر چه انسان بیشتر در كام شهوات گرفتار شود، بیشتر در معرض تباهی و نابودی قرار می گیرد و به تدریج به جایی می رسد كه به هیچ وجه به هشدارهای پی در پی عقل توجه نمی كند و بسیاری از جدایی ها ناشی از بی توجهی به هشدارهای عقل است.
علامه شهید مرتضی مطهری رحمه الله سخن بسیار ارزشمندی در این زمینه گفته است كه به قسمتی از آن اشاره می شود:
«از نظر اسلام محدودیت كامیابی های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع كمك می كند و از جنبه های خانوادگی سبب تحكیم روابط افراد خانواده و بر قراری صمیمیت كامل بین زوجین می گردد...
اسلام تدابیری برای رام كردن و تعدیل این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم برای زنان و هم برای مردان تكلیف معین كرده است. یك وظیفه مشترك كه برای زن و مرد هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است. خلاصه این دستور این است كه زن و مرد [نامحرم] نباید به یكدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی كنند، نباید نگاه های مملو از شهوت به یكدیگر بدوزند، نباید به قصد لذب بردن به یكدیگر نگاه كنند. یك وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است كه بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دل ربایی نپردازند و موجبات تحریك مردان بیگانه را فراهم نسازند.
شك نیست كه هر چیزی كه موجب تحكیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد، برای كانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداكثر كوشش مبذول شود، بالعكس هر چیزی كه باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد، به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه كرد.

اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محكم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یكدیگر می شود. (10)»
گناهان و هوس ران ی ها عواقب بدی در پی خواهند داشت. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام فرمودند: «كم من نظرة ورثت حسرة طویلة (11) ؛ ای بسا نگاهی [از روی هوی و هوس] كه حسرتی طولانی را به بار آورده است.»
در جایی كه حجاب [و شرایط دیگر اسلامی] رعایت شود تعلق خاطر زن و شوهر نسبت به یكدیگر بسیار بیشتر است تا جامعه ای كه در آن بی بند و باری شیوع دارد.
این نكته نیز قابل تامل است كه هوسرانی چه از طرف زن و چه از طرف مرد دارای برخی آثار وضعی و قهری است.
امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «عفوا عن نساء الناس یعف عن نسائكم (12) ؛ نسبت به زنان مردم عفیف باشید تا سبت به زنان شما عفت ورزند.»

6 - حكایتی تكان دهنده
نقل شده است كه در روزگار حضرت داوودعلیه السلام زنی بود كه مردی نزد او می رفت و به زور از وی كام می گرفت. خدای عزوجل در دل آن زن چنین افكند كه به آن مرد بگوید: هر بار كه تو نزد من می آیی مردی هم به سراغ زن تو می رود. آن مرد نزد زن خود رفت، دید مردی پیش اوست، او را نزد حضرت داوودعلیه السلام آورد و گفت: ای پیامبر خدا! بلایی سرم آمده كه بر سر احدی نیامده است! داوودعلیه السلام فرمود: آن بلا چیست؟ مرد گفت: این مرد را پیش زنم یافتم. پس خدای تعالی به داوودعلیه السلام وحی فرمود كه به او بگو: از هر دست كه بدهی از همان دست پس می گیری. (13)

7 - مال حرام
مال حرام نیز می تواند بر شكل گیری طلاق مؤثر افتد. امام باقرعلیه السلام فرمود: «ان الرجل اذا اصاب مالا من حرام لم یقبل منه حج ولاعمرة ولاصلة رحم حتی انه یفسد فیه الفرج (14) ؛ هرگاه انسانی از حرام مالی به دست آورد، نه حجی از او پذیرفته می شود، نه عمره ای و نه صله رحمی و حتی در ازدواج و زناشویی او تاثیر سوء می گذارد.»

پی نوشت:

1) بحار الانوار، ج 103، ص 222.
2) كافی، ج 5، ص 328.
3) میزان الحكمة، محمد محمدی ری شهری، ح 17173.
4) مكارم الاخلاق، ص 107.
5) میزان الحكمة، حدیث 7884.
6) كافی، ج 5، ص 567، ح 50.
7) اعراف/189.
8) میزان الحكمة، محمدی ری شهری، ح 5103.
9) امالی صدوق، ص 315، ح 2.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

عوامل جلوگیری از طلاق

بازديد: 609

عوامل بازدارنده زوجین از طلاق


اگر به هر دلیلی دامنه اختلافات بین زن و شوهر بالا گرفت، خداوند تعالی برای پیشگیری از فروریزی بنای محبوب خانواده راه كارهایی را ارائه نموده است كه به برخی از آن ها اشاره می شود:
1) دادگاه خانوادگی
آنجا كه بیم انحلال و از هم پاشیدگی كانون خانوادگی در میان باشد، اسلام تشكیل دادگاه خانوادگی را لازم دانسته است. به این ترتیب كه یك نفر داور به نمایندگی از طرف مرد و یك نفر به نمایندگی از طرف زن برای رسیدگی به مشكلات و اصلاح بین آن دو معین شوند. داوران منتهای كوشش خود را درباره اصلاح آن ها به عمل آورند و اختلافات آن ها را حل كنند و اگر چاره ای جز جدایی نبود، آن ها را به بهترین نحو ممكن از یكدیگر جدا كنند.
جای بسی تاسف است كه امروزه اغلب جوان ها با فاصله گرفتن از بزرگترها، خود را از تجربه های مفید آنان محروم ساخته و گاهی گره ای را كه به سادگی می توان با كمك آن ها باز كرد، محكمتر كرده و گشودن آن را مشكل تر می كنند.
خداوند متعال می فرماید: «وان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حكما من اهله وحكما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما ان الله كان علیما خبیرا» (1) ؛ «و اگر از جدایی میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داوری از خانواده شوهر، و داوری از خانواده زن برگزینید [تا به كار و اختلاف آن دو رسیدگی كنند.] اگر این دو داور بنای اصلاح داشته باشند، خداوند میان آن دو وفاق ایجاد كند، زیرا خداوند [از نیات همه] آگاه و باخبر است.»
این آیه به زیبایی تمام، یك دادگاه خانوادگی را با ابتكار و امتیازات زیر مطرح می كند:
- داور، از میان فامیل زن و شوهرند، تا سوز و تعهد و خیر خواهی بیشتری داشته باشند.
- این دادگاه نیاز به بودجه ندارد.
- رسیدگی به اختلاف در این دادگاه، سریع و بدون تراكم پرونده و مشكلات كار اداری است.
- اسرار این دادگاه به بیگانگان نمی رسد و مسائل اختلافی در میان خودشان می ماند.
- چون داوران از خود فامیلند، مورد اعتماد طرفین می باشند (2)
بنابراین آیه، جامعه - و مخصوصا خویشاوندان - در برابر اختلافات خانوادگی مسؤولند و می بایست قبل از هر اتفاق نگران كننده ای تلاش خود را برای پیشگیری از آن به كار گیرند.

2) توجه به آینده فرزندان
بدون تردید پدر و مادر در یك خانواده پناهگاه فرزندان هستند، آنان در سایه الطاف الهی با فراهم آوردن امكانات رفاهی و حمایت های جسمانی و روانی، در رشد، شكوفایی و بالندگی فرزندان نقش اساسی را ایفا می كنند.
اختلاف، نزاع، سرزنش، ناسازگاری و... زن و شوهر بر رفتار كودكان و شكل گیری شخصیت آن ها آثار زیانبار و نامطلوبی به جای خواهد گذاشت و این آثار هنگام طلاق به اوج خود می رسد. با توجه به آنكه همین فرزندان آینده جامعه را رقم خواهند زد، كمترین تقصیر و قصوری در رشد و تربیت آن ها گناهی نابخشودنی خواهد بود.
توجه به عواقب سوء اختلافات و جدایی زن و شوهر و تفكر درباره آثار زیان بار آن، موجب كاهش اختلافات و ایجاد تفاهم و درك بیشتر یكدیگر خواهد بود.

3) توصیه به ترك طلاق
اسلام مجریان صیغه طلاق و شهود و دیگران را توصیه كرده كه با كوشش های خود مرد و زن را از طلاق منصرف كنند، همچنین طلاق را جز با حضور دو شاهد عادل (3) صحیح نمی داند. این دو نفر به خاطر داشتن عدالت و تقوی، نهایت كوشش خود را برای ایجاد صلح و صفا میان زن و مرد به كار می برند.
بدیهی است این همه مانع تراشی در راه طلاق به منظور این است كه در این مدت ناراحتی ها و عصبانیت هایی كه موجب تصمیم طلاق شده است از میان برود و زن و مرد به زندگی عادی خود بازگردند.

4) قرار دادن عده
در مواردی كه طلاق از طرف مرد و به صورت رجعی باشد، مرد می تواند در مدت «عده» رجوع كند. بسیاری از بی خبران، این حكم اسلامی را به هنگام طلاق رعایت نمی كنند، و به محض جاری شدن صیغه طلاق، هم مرد به خود اجازه می دهد كه زن را بیرون كند و هم زن خود را آزاد می پندارد كه از خانه شوهر خارج شود. ولی این حكم اسلامی علاوه بر حفظ احترام زن، غالبا زمینه رابرای بازگشت شوهر از طلاق و تحكیم پیوند زناشویی فراهم می سازد.
چه اینكه با گذشت زمان، طوفان خشم و غضب، كه غالبا موجب تصمیم های ناگهانی در امر طلاق و جدایی می شود، فرو می نشیند و حضور دائمی زن در خانه در كنار مرد در مدت عده و یاد آوری شومی طلاق - كه متاسفانه اغلب كسانی كه دست به طلاق می زنند به آن توجهی ندارند - مخصوصا در آن جا كه پای فرزندانی در كار است، و اظهار محبت هر یك نسبت به دیگری، زمینه ساز رجوع می گردد و ابرهای تیره و تار دشمنی و كدورت از آسمان زندگی كنار رفته، مجددا خورشید محبت و عاطفه گرما بخش خانه خواهد شد.
جالب اینكه در حدیثی از امام باقرعلیه السلام می خوانیم: «المطلقة تكتحل وتختضب، وتطیب؛ زن مطلقه [در دوران عده اش می تواند آرایش كند؛] سرمه در چشم نماید، و موهای خود را رنگین، و خود را معطر كند.»

پی نوشت:

1) نساء/35.
2) محسن قرائتی، تفسیر نور، ج 2، ص 327.
3) ترجمه تحریر الوسیله، امام خمینی رحمه الله، ج 3، ص 589، مساله 9.

منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 32.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

عوامل مؤثر بر ميزان تعهد سازماني كاركنان شركت گاز

بازديد: 853

 

عوامل مؤثر بر ميزان تعهد سازماني كاركنان شركت گاز

نمونه مورد مطالعه: اداره مركزي استان خراسان رضوي، شهر مشهد

 

حسين بهروان (دانشيار جامعه شناسی دانشگاه فردوسي مشهد، نویسندة مسؤول)

behravan@um.ac.ir

رقیه سعیدی (كارشناس ارشد پژوهشگري علوم اجتماعي دانشگاه فردوسي مشهد)

royasaeedi62@yahoo.com

چکیده

مقاله حاضربه بررسي عوامل موثر بر ميزان تعهد سازماني کارکنان شرکت گاز استان خراسان رضوی در اداره مركزي مشهد می پردازد. روش تحقیق پیمایشی و داده ها از طریق پرسش‌نامه استاندارد به‌دست آمد. جامعه آماری 200 نفر کارمند و حجم نمونه 66 نفر از کارکنان بودکه به طریق نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد که میزان تعهد سازماني کارکنان بالاتر از متوسط است. میزان تعهدسازماني با متغیرهای عدالت سازماني ، استقلال در كار ، فشار نقش، فرصت و ارتقاي شغلي و ابهام نقش رابطه معنادار مثبت وبا مشاركت سازماني رابطه معنادار ندارد . تحليل هاي رگرسيون چند گانه و نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که عدالت سازماني مهم‌ترين و تعیین کننده ترین عامل تاثیرگذار مستقيم و مثبت بر میزان تعهد سازماني محسوب می شود. درحالي كه ساير عوامل مشاركت سازماني، ابهام نقش ، فشار نقش و استقلال دركار نيز تاثير مستقيم و عامل فرصت و ارتقاي شغلي تاثير غير مستقيم بر تعهدسازماني دارند.

کلید واژه‌‌ها: تعهد سازماني، تعهد مستمر، تعهد عاطفي، تعهد هنجاري، استقلال كاري، فشار نقش، مشاركت سازماني، فرصت و ارتقاي شغلي، ابهام نقش، عدالت سازماني، شركت گاز خراسان رضوي.

مقدمه

تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول سال‌های گذشته موردعلاقهبسیاری از محققان رشته های رفتار سازمانی و روان‌شناسی خصوصاً روان‌شناسی اجتماعیبوده است (ركني نژاد، 1386). این نگرش در طول سه دهه گذشته دستخوش تغییراتی شده است که شاید عمده ترین این تغییر در قلمرو مربوط به نگرش چند بعدی به این مفهوم تا نگرش یک بعدی به آن بودهاست.( همان) همچنین باتوجه به تحولات اخیر در حیطه کسب و کار از جمله کوچک سازی‌ها وادغام‌های شرکت‌ها در یک‌دیگر عده ای از صاحب‌نظران را بر آن داشته تا اظهار کنند که اثر تعهد سازمانی بر دیگر متغیرهای مهم در حوزه مدیریت از جمله ترک شغل، غیبت و عملکرد کاهش یافته است و به همین جهت بــررسی آن بی مورد است (ساقرواني ،1388). اما عده ای دیگر ازمحققان این دیدگاه را نپذیرفته و معتقدند که تعهدسازمانی اهمیت خود را از دست نداده استو همچنان می تواند موردتوجه قرار گیرد (فرهنگي ،1384).باتوجه به برخي اختلاف نظرها درباره ميزان تاثير تعهد سازماني بر رفتار کارکنان در سازمان ، بررسي موضوع ميزان تعهد سازماني كاركنان شركت گاز مشهد برای مدیران اين سازمان ضروری به نظر میرسد. زيرا اين شركت داراي شعبات متعددي در سطح استان وكشور مي باشد ودرجهت كوچك سازي وادغام گام برمي‌دارد و نيز پيوند نزديكي با شركت‌هاي خصوصي دارد. لذا مدیران شركت گاز علاقمند به دانستن ميزان تاثير تعهد سازماني بر رفتارکارکنان وعوامل مؤثر برآن در سازمان هستند. پرسش هاي اساسي دراين مقاله اين است كه ميزان تعهد سازماني کارکنان شركت گازچقدراست؟ چه عواملي بر ميزان تعهد سازماني تاثير دارد؟مي توان انتظارداشت كه نتايج تحقيق درپاسخ به اين پرسش‌ها مديران را دربهبود رفتار سازماني كاركنان كمك نمايد.

   درتحقیقات انجام شده درباره سازمان، سه نگرش عمده بیشترینتوجه را از سوی محققان به خود جلب کرده است. این سه نگرش عبارتند از: ۱رضایت شغلی[1] ۲وابستگی شغلی[2] ۳ تعهدسازماني[3] (ركني نژاد ، 1386). تعهدسازمانی مانند مفاهیم دیگررفتارسازمانی[4] به شیوه هایمتفاوت تعریف شده است .معمولی ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است كه تعهدسازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان درنظر می گیرند. براساس این شیوه ، فردیكه به شدت متعهد است هویت خود را از سازمان می گیرد، در سازمان مشاركت دارد و باآن درمی آمیزد و ازعضویت در آن لذت می برد (ساروقی ، 1375). پورتر و همكارانش (1974)تعهدسازمانی را پذیرش ارزش‌های سازمان و درگیرشدن در سازمان تعریف می كنند ومعیارهای اندازه گیری آن را شامل انگیزه ، تمایل برای ادامه كار و پذیرش ارزش‌هایسازمان می دانند.چاتمن و اورایلی (1968) تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگیعاطفی بااهداف و ارزش‌های یك سازمان ، به خاطر خود سازمان و دور از ارزش‌های ابزاریآن (وسیله ای برای دست‌یابی به اهداف دیگر) تعریف می كنند (رنجبریان ،1375).

تعهد سازمانی عبارت از نگرش‌های مثبت یا منفی افراد نسبت به كل سازمان (نه شغل ) است كه در آن مشغول به كارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساسوفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار می دهد(استرون ،1376).

 شلدون تعهد سازمانی را چنین تعریف میكند: نگرش یا جهت گیری كه هویت فرد را به سازمان مرتبط یا وابسته می كند.كانتر نيز تعهدسازمانی را تمایل عاملان اجتماعی به اعطای نیرو و وفاداری خویش به سیستم هایاجتماعی می داند ( به نقل ازاسماعيلي، 1380). به عقیده سالانسیك تعهد حالتی است در انسان كه در آن فرد با اعمالخود و از طریق این اعمال اعتقاد می یابد كه به فعالیت‌ها تداوم بخشد و مشاركتمؤثرخویش را در انجام آن‌ها حفظ كند (به نقل ازساروقي ،1375). بوكانان تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصبآمیز به ارزش‌ها و اهداف سازمان می داند، يعني وابستگی به نقش فرد در رابطه با ارزش‌ها واهداف و به سازمان فی نفسه جدای از ارزش ابزاری آن(همان). به نظر لوتانز و شاو (1992) ،تعهد سازمانی به عنوان یك نگرش عبارتست از تمایلقوی به ماندن در سازمان، تمایل به اعمال تلاش فوق العاده برای سازمان، اعتقاد قوی به پذیرش ارزش‌ها و اهداف (عراقی ، 1377). وجه اشتراك تعاریفبالا این است كه تعهد حالتی روانی است كه رابطه فرد را باسازمان مشخص كند، تصمیم بهماندن در سازمان یا ترك آن را به طور ضمنی در خود دارد(ساروقی ، 1375).

  در مقاله حاضر تعهد سازماني نوعي نگرش است كه ميزان علاقه و دلبستگي و وفاداري كاركنان نسبت به سازمان و تمايل آنان به ماندن در سازمان را نشان مي دهد. لذا به پيروي از برخي محققان(مولايي، 1385) تعهد سازماني شامل سه بخش درنظر گرفته شده است:1- تعهد عاطفي( چالش شغل ، وضوح نقش ، وضوح اهداف ، مشکل بودن هدف ، پذيرش مديريت،انسجام همکاران ، تبعيت‌پذيري سازماني ، عدالت،اهميت شخصي،بازخورد ، مشارکت) 2 - تعهد مستمر( مهارت‌ها،آموزش، تغيير محل زندگي، سرمايه‌گذاري فرد،درک قابليت دست‌يابي به جايگزين‌هاي شغلي) 3- تعهد هنجاري يا تکليفي (هنجار تعهد سازماني).

  مدني و زاهدي( 1384) نشان داده اند كه متغير درك حمايت سازماني قوي ترين رابطه مستقيم و مثبت را با تعهد سازماني كلي (شامل تعهد عاطفي ، هنجاري و مستتر) دارد و متغير احساس عدالت سازماني همبستگي نسبتاً قوي مستقيم با تعهد سازماني دارد و متغير احساس امنيت شغلي همبستگي مستقيم نسبتاً ضعيف با تعهد سازماني داشته است.

  سلاجقه(1380) مهم‌ترين عوامل موثر بر ايجاد و حفظ تعهد سازماني مديران سطوح مختلف را در قالب 3 متغير رضايت شغلي ، عوامل بهداشتي و وجود عوامل محيطي دسته بندي و سپس ارتباط آن‌ها را با تعهد سازماني مورد آزمون قرارداد . يافته هاي تحقيق وي نشان داد كه بين ميزان رضايت شغلي ، عوامل نگهدارنده بهداشتي و وجود عوامل محيطي از يك طرف و ميزان تعهد سازمان مديران از طرف ديگر رابطه خطي مثبت وجود دارد . بين ميزان رضايت شغلي و ميزان تعهد سازماني رابطه معناداري وجود دارد.

  آلن (1996 ) نشان داد كه تفويض اختيار بر تعهد سازماني و تصميمات شغلي اعضاء سازمان مؤثر بوده است.

هاريسون و هوبارد ( 1998) تاثير عوامل مقدماتي را در شكل گيري تعهد كاركنان تأييد نموده اند . نتايج تحقيق آنان نشان داد رويارويي كارمندان با چالش‌هاي شغلي كه به وسيله مديران طراحي شده است نقش اساسي در افزايش ميزان تعهد سازماني دارد.

چارچوب نظري

ديدگاه‌هاي نظري تعهد سازماني

مدل" مي ير و آلن"[5]

  آلن و مير(1997) معتقد بودند که تعهد، فرد را با سازمان پيوند مي دهد و اين پيوند احتمال ترک شغل را در او کاهش مي دهد (مي ير و هرسکويچ، 2002) . آنان سه جزء را براي تعهد سازماني ارایه داده اند:

1- تعهد عاطفي[6] : در بردارنده پيوند عاطفي کارکنان به سازمان مي باشد. به طوري که افراد خود را با سازمان خود معرفي مي کنند.

2- تعهد مستمر[7]: بر اساس اين تعهد فرد هزينه ترک سازمان را محاسبه مي کند. در واقع فرد از خود مي پرسد که در صورت ترک سازمان چه هزينه هايي را متحمل خواهد شد. در واقع افرادي که به شکل مستمر به سازمان متعهد هستند افرادي هستند که علت ماندن آن‌ها در سازمان نياز آن‌ها به ماندن است.

3- تعهد هنجاري[8]: در اين صورت کارمند احساس مي کند که بايد در سازمان بماند و ماندن او در سازمان عمل درستي است (لوتانز،2008) .

  «مي‌ير» و «آلن »تعاريف تعهد سازماني را به سه موضوع كلي وابستگي عاطفي، درك هزينه‌ها و احساس تكليف وابسته مي‌دانند. از تفاوت‌هاي مفهومي اجزاي سه‌گانه تعهد سازماني، كه هر يك تا حدودي از يك‌ديگر مستقل اند، اين نتيجه حاصل مي‌شود كه هر كدام پيامد پيش فرصت‌هاي خاصي هستند. پيش فرصت‌هاي تعهد عاطفي به چهار گروه دسته بندي مي‌شوند: ويژگي‌هاي شخصي، ويژگي‌هاي شغلي، ويژگي‌هاي ساختاري و تجربيات كاري. تحقيقات زيادي كه در ارتباط با تعهد سازماني انجام شده بيانگر اين مطلب است كه ارتباط تعهد سازماني با عملكرد شغلي و رفتارهاي مبتني بر تابعيت سازماني مستقيم (مثبت) است ولي ارتباط آن باترك خدمت، غيبت وتأخيركاركنان معكوس(منفي) است. لذاماهيت ارتباط فرد با سازمان در هر يك از اجزاء سه‌گانه تعهد عاطفي، تعهد مستمر و تعهد تكليفي متفاوت است. كاركنان با تعهد عاطفي قوي در سازمان مي‌مانند براي اينكه مي‌خواهند بمانند. افرادي كه تعهد مستمر قوي دارند مي‌مانند چون نياز دارند بمانند و آن‌هايي كه تعهد تكليفي قوي دارند مي‌مانند، زيرا احساس مي‌كنند بايد بمانند.

 مدل "ماير و شورمن"[9]

  از نگاه اين دو تعهد سازماني دو بعد دارد:تعهد مستمر به معناي ميل ماندن در سازمان ؛ و تعهد ارزشي به معناي تلاش مضاعف براي سازمان در واقع در اين مدل تعهد مستمر مرتبط با تصميم ماندن يا ترک سازمان است، در صورتي‌که تعهد ارزشي مرتبط با تلاش مضاعف در جهت حصول به اهداف سازماني است.(مي ير و شورمن ،2000) . در حالي‌که در مدل آلن و مي ير اين هر سه جز تعهد مبني بر ادامه ماندن در سازمان و يا ترک آن مي باشد.

مدل "جاروس "[10] و همکاران

  آن‌ها بين سه شکل از تعهد مبني بر تعهد عاطفي، مستمر و اخلاقي تمايز قایل مي شوند. تعهد عاطفي مبتني بر اثر عيني تجربه شده به وسيله کارکنان است، تعهد اخلاقي تقريباً منطبق با تعهد عاطفي "مي ير و آلن" است و تنها در مورد تعهد مستمر تعاريف مفهومي شان منطبق است.

 ديدگاه‌هاي نظري عوامل مؤثر بر تعهد سازماني

  براي سنجش عوامل مؤثر بر تعهد سازماني از نظریات جامعه شناسی متفاوت استفاده شده است.بنابر قضاياي موفقيت و ارزش جورج هومنز تعهد سازماني تابعي از پاداش كار و ارزش كار است يعني اگر يك فرد سطح تعهد بالايي داشته باشد اما در قبال آن پاداش مورد انتظارش را دريافت نكند احتمال باقي ماندن در تعهد پيشين او كاهش مي يابد.تجانس بين پاداش‌هاي كار (پاداش‌هاي سازماني و اجتماعي ) و ارزش‌هاي كار منجر به تعهد سازماني بيشتر مي گردد (كريم زاده ، 1378) . طبق نظريه برابري آدامز وقتي كاركنان حس كنند كه به آنان به طريقي ناعادلانه و غير منصفانه رفتار مي شود به فعاليت‌هايي مي پردازند كه هدف آن اصلاح احساسات مربوط به رفتار عادلانه است لذا اگر پاداش‌هاي ارایه شده از سوي سازمان از ديد كاركنان عادلانه باشد خشنودي بالاتر پديد مي آيد زيرا كاركنان احساس مي كنند كه متناسب با كار و كوشش خود پاداش گرفته اند (ديويس و نيواستورم،1370: 173). لذا ميزان خشنودي فرد بر تعهد بيشتر و يا كمتر وي اثر مي گذارد كه آن نيز بر كوشش و كاركرد او تاثير گذار است.بنابر تئوري وروم نيز 3 عامل ارزش پاداش‌ها ، ارتباط پاداش‌ها با عملكرد مورد نياز و تلاش موردنياز براي عملكرد بر رفتار تاثير گذارند. در نتيجه انگيزش به مقدار زيادي از اداراكات افراد از نتايج رفتار تاثير مي پذيرد و اين خود مي تواند بر رفتار آينده فرد از جمله تعهد او نيز تاثير گذار باشد(مقيمي، 1377: 231). براساس نظريه مارشال با گسترش و افزايش مشاركت سازماني در سطوح و ابعاد چهارگانه سازمان احساس تعلق و وفاق سازماني فزوني مي گيرد و تعهد سازماني را تقويت مي كند به علاوه مشاركت سازماني باعث افزايش كرامت فرد مي شود كه اين امر مي تواند بر تعهد سازماني افراد تاثير داشته باشد ( چلپي ،1385: 169).كالينز معتقد است در صورتي‌كه وفاق اجتماعي تضعيف شود به همان ميزان نيز جايگاه ، ميزان و نوع حق مبهم و نامشخص باقي مي ماند و به تبع آن نقش‌هاي اجتماعي نيز به اصطلاح تيره مي گردند. به عبارت ديگر، انتظارات و تعهدات براي كنش‌گران در بستر روابط اجتماعي تار و نا معين مي شوند وباعث ابهام نقش درفرد مي شود كه اين ابهام نقش به نوبه خود كاهش تعهدات كاركنان را به دنبال دارد (چلپي ، 1375: 131). در مدل نظري مودي و همكارانش در دهه 1982 نيز چهاردسته از پيش شرط هاي تعهد سازماني بيان شده كه بيانگر عوامل موثري است كه موجب تعهد سازماني مي شود، نظير ويژگي‌هاي شخصيتي (سن، جنس، تحصيل ، سابقه خدمت )، ويژگي هاي شغلي( ابهام نقش و فشار شغلي : بعضی از نقش ها پیچیده تر از بعضی دیگرند . بعضی از اعضای گروه فقط یک نقش دارند و بعضی ، نقش های متعدد.کسانی که نقش های پیچیده را بازی می کنند معمولاً پایگاه بالاتری دارند .اما همین نقش های پیچیده می توانند فشار روانی زیادی بر فرد مورد نظر وارد آورند خصوصاً وقتی رفتارهایی که در آن نقش باید انجام بدهند به خوبی مشخص نباشند یا با هم تعارض داشته باشند . فشارهای ناشی از ابهام نقش و تعارض نقش برتعهد سازماني فرد و گروه مؤثراست . براساس مطالعات مودی و همکارانش وضعیت نقش یکی از مقدمات ایجاد تعهد می‌باشد، تحقیقات مایتو وزاجاک نیز این مسئله را تأ یید مي‌کند. یکی از مفروضات مودی این است که وضعیت نقش ناشی از ادراک حاصل از محیط کاری و ويژگي هاي سازماني ( حيطه نظارت و كنترل) است(به نقل از اسماعيلي،1380). مونچ عقيده دارد كه با افزايش ارتباط اعضاي گروه با ساير افراد و گروه‌ها ، حجم تعهدات اعضا افزايش يافته و بدين ترتيب تعهدات اعضا دچار تورم شده و با افزايش تورم تعهدات اعضا به افراد گروه‌هاي ديگر پايين مي آيد و تعهد به گروه خودي افزايش مي يابد.شافر نيز معتقد است ميزان تعهد فرد با ميزان ارضاء نيازمندي‌هاي وي مرتبط است بنابراين شغلي كه مي تواند نيازمندي‌هاي فرد را برآورده سازد مورد رضايت او خواهد بود . هرسازماني بر اساس ظرفيت روحي و فكري كاركنان و شناخت استعدادهاي وي باعث ايجاد علاقه به كار براساس طبيعت آن ، احساس مسئوليت و تعهدي كه در جريان كار سازمان مورد نظر است مي شود (تنهايي ، 1379) . اصل ترتيبو نظمدادناشياءوانسان‌هادرسازماناز ديدگاهفايول بسيار مهماست.يكياز اصوليكه در سازماناز اهميتخاصيبرخوردار استاصل ثبات وپايداري شغليدر سازمان است . فايول اعتقاد دارد كهبراي مديريت بهتر در سازمان بهتر استاز افراد باتجربه و داراي تخصصوكارآمداستفاده شود . براي اينكه بتوان ادامه كار كاركنان با تجربه را در سازمانتثبيت كرد بايد طوري آنان را مديريت كردكه سازمان را رها نكنند .مسلماً توجه به مسائل رفاهي و انگيزشي و فراهم كردن امكانات رشدكاركنان و غيره از جملهموارد مهمي است كه سببتعهدكاركنان به سازمان مي شود واگر ازاين روش‌ها پرهيز شودكاركنانتعهدي به مديريت وسازمان نخواهند داشت و بسيار سريع آن را ترك مي كنند (بديعي ،1388).

مدل تحليلي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


روش تحقيق

 در بررسی ميزان تعهد سازماني کارکنان رسمي اداره مركزي شرکت گاز استان خراسان رضوی از روش پیمایشی با ابزار پرسش‌نامه استفاده گردیدكه ازجامعه آماري 200 نفري كاركنان رسمي اين شركت، تعداد 66 نفر به عنوان حجم نمونه بااستفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفي ساده افراد نمونهازفهرست كاركنان انتخاب و پرسش‌نامه توسط آن‌ها تکمیل گرديد.

سازه ها

براي سنجش مفاهيم(سازه ها) از طيف ليكرت استفاده شد. گزينه هاي پاسخ ونمره گذاري گويه ها ازكاملاً مخالفم (نمره 1) تا كاملاً موافقم(نمره 5 ) بود. نمرات گويه ها برحسب معناي گويه ها هم‌سوشدند. سازه ها، ابعاد، معرف ها و تعداد گويه ها،ميزان پايایي ، بازه نمرات(حداقل وحداكثر) سازه به تفكيك ابعاد وكل سازه درجدول شماره1 بيان شده است. نمره هر سازه به صورت مجموع نمرات محاسبه شده است.

جدول شماره1 سازه ها و ضرایب پايایي

سازه

آلفاي كرونباخ

تعداد گويه

بازه نمرات

سازه

آلفاي كرونباخ

تعداد گويه

بازه نمرات

سازه تعهد سازماني

6514/ 0

18

18-90

مشاركت سازماني

*2096/0-

2

2-10

تعهد عاطفي

7595/0

6

6-30

ابهام نقش

*2905/0

2

2-10

تعهد مستمر

6982/0

6

6-30

استقلال در كار

*2154/0

2

2-10

تعهد هنجاري

7040/0

6

6-30

فشار نقش

*3104/0

2

2-10

عدالت سازماني

6533/0

4

4-20

فرصت ارتقاوپيش‌رفت شغلي

5012/0

3

3-15

*به دليل كم بودن تعداد گويه ها Inter-item correlation

محاسبه شدكه حد مطلوب آن درفاصله20-40 است.

اعتبار[11] و پايایي[12]

علاوه بر استاندارد بودن ابزار تحقيق(پرسش‌نامه تعهد سازماني آلن و مي ير شامل 18 سؤال در 3 بعد براي متغير وابسته ، براساس مقياس ليكرت) از روش قضاوت داوران(اساتيد راهنما ومشاور ) شد. براي تعيين ضرایب پايایي شاخص‌ها از آلفاي كرونباخ استفاده شد كه مقادير آن‌ها در جدول شماره 1 بيان شده است.

یافته ها

وضعيت اجتماعي اقتصادي كاركنان

20 % اعضاء نمونه آماري داراي سن كمتر از 30 سال، 3/16 % سن بين 31 تا 40 سال ، 20 % سن بين 41 تا 50 سال و 5 % داراي سن بيش از 51 سال بودند. میانگین سنی پاسخ‌گویان 37 سال می باشد. از نظر تحصیلات حدود 42 % از پاسخگویان در سطح دیپلم و کاردانی قرار داشته اند،3/26 % ليسانس و 5/2 درصد پاسخ‌گويان داراي تحصيلات فوق ليسانس بوده اند. 19% پاسخ‌گویان سابقه کارشان را كمتر از 5 سال ذکر کرده اند، 3/6 % بين 6 تا 10 سال ، 10 % بين 11 تا 15 سال، 5/12 % بين 16 تا 20 سال، 3/1 % بين 21 تا 25 سال و 10 % داراي سابقه کار بالاي 26 سال بوده اند. 64 % كاركنان مرد و 7 % زن بوده اند.

توصيف سازه ها

جدول شماره2 نشان مي دهد كه میانگین نمره سازه ميزان تعهد سازماني معادل 63 می باشد . سه چهارم كاركنان از حد وسط مقياس نمره تعهد بيشتري دارند وفقط يك چهارم كمتر از آن تعهد دارند.میانگین نمره سازه عدالت سازماني بيشتر از حد وسط مقياس است و تمامي كاركنان بيشتر از آن احساس عدالت دارند.میانگین نمره سازه مشاركت سازماني بيشتر از حد وسط مقياس است و نيمي ازكاركنان بيشتر از آن مشاركت دارند. میانگین نمره سازه استقلال در كار بيشتر از حد وسط مقياس است و نيمي از كاركنان بيشتر از آن استقلال در كار دارند. میانگین نمره سازه فرصت ارتقا و پيش‌رفت سازماني بيشتر از حد وسط مقياس است و نيمي از كاركنان بيشتر از آن فرصت ارتقا دارند. میانگین نمره سازه ابهام نقش بيشتر از حد وسط مقياس است و تمامي كاركنان بيشتر از آن ابهام نقش دارند. میانگین نمره سازه فشار نقش كمتر از حد وسط مقياس است و سه چهارم كاركنان بيشتر از آن فشار نقش دارند.

جدول شماره2-آمار توصيفي سازه ها

آماره هاي توصيفي

 

تعهد عاطفي

تعهد مستمر

تعهد هنجاري

تعهد سازماني

عدالت سازماني

مشاركت سازماني

استقلال در كار

فرصت ارتقا

ابهام نقش

فشار نقش

تعداد پاسخ‌گو

 

داده معتبر

66

63

62

62

65

65

65

66

66

63

داده مفقوده

0

3

4

4

1

1

1

0

0

3

ميانگين

76/23

82/17

48/21

63

72/15

6/6

5/6

05/10

96/7

56/5

حد وسط نظري مقياس

18

18

18

54

12

6

6

9

6

6

نما

 

02/25

02/22

18

94/68

16

6

8

99/9

8

5

حد اقل تجربي مقياس

 

6

6

6

18

4

2

2

3

2

2

حد اكثر تجربي مقياس

 

30

30

30

90

20

10

10

15

10

10

چارك‌ها

 

 

25

21

15

18

54

14

4/5

6

8/7

7

5

50

6/24

18

6/21

8/64

16

7

7

9/9

8

6

75

27

21

2406

4/68

18

8

8

12

9

7

جدول شماره3- آزمون فرضيات وروابط همبستگي بين متغير ها

 

 

تعهد سازماني

فشارنقش

فرصت ارتقا

استقلال در كار

عدالت سازماني

ابهام نقش

مشاركت سازماني

فشارنقش

Pearson Correlation

(**)0/56

1

 

 

 

 

 

Sig. (2-tailed)

0/00

.

 

 

 

 

 

فرصت ارتقا

Pearson Correlation

(**)0/84

(**)0/41

1

 

 

 

 

Sig. (2-tailed)

0/00

0/001

.

 

 

 

 

استقلال در كار

Pearson Correlation

(**)0/72

(**)0/38

(**)0/52

1

 

 

 

Sig. (2-tailed)

0/00

0/002

0/00

.

 

 

 

عدالت سازماني

Pearson Correlation

83/0(**)

25/0(*)

64/0(**)

48/0(**)

1

 

 

Sig. (2-tailed)

000/0

04/0

00/0

00/0

.

 

 

ابهام نقش

Pearson Correlation

40/0(**)

225/0

20/0

42/0(**)

32/0(**)

1

 

Sig. (2-tailed)

001/0

07/0

10/0

00/0

008/0

.

 

مشاركت سازماني

Pearson Correlation

058/0

12/0-

07/0-

01/0-

01/0-

39/0(**)

1

Sig. (2-tailed)

65/0

340/0

56/0

89/0

89/0

001/0

.

 

با توجه به جدول شماره3 فرضيات1و2و6و10 تأييد شدند و بين عدالت و تعهدسازماني،عدالت و فرصت ارتقاء شغلي ، استقلال در كار، فرصت ارتقاء و تعهدسازماني رابطه معنادار مثبت وجود دارد. سايرفرضيات ردشدند.

رگرسیون چند متغیره

آزمون‌هاي پيش گفته تأثير متغير ها را به طور جداگانه بر متغير وابسته نشان داد وفرضيات را به طور جداگانه بررسي نمود.ليكن براي تاثير چندگانه كليه متغيرها بر تعهد سازماني از رگرسيون چندگانه استفاده شد تا تاثير متغيرهاي مستقل بر روي وابسته را به طور هم‌زمان نشان دهد(جدول شماره4).

تفسير

  جدول شماره 4 نشان مي دهد كه مهم‌ترين عامل مؤثر بر تعهد سازماني، عدالت سازماني است زيرا دركنار بقيه عوامل مهم‌ترين تأثير مثبت را نشان داد. ليكن عامل فرصت و ارتقا شغلي نيز تأثير مثبت درجه دوم را بر تعهد سازماني نشان داد. عامل فشار نقش تأثير مثبت در جه سوم و استقلال در كار تأثير مثبت درجه چهارم را بر تعهد سازماني داشته اند. مشاركت سازماني و ابهام نقش در درجه پنجم و ششم بر تعهد سازماني تأثير مثبت دارند.

جدول شماره4- رگرسيون چندگانه عوامل موثر بر تعهد سازماني

متغیرهای داخل مدل (عوامل موثر)مدل Enter

98. R=       Adjusted R Square= .96

متغيروابسته : تعهد سازماني

مدل

B

Beta

Sig.

(constant)

0/314

 

010/0

فرصت و ارتقا شغلي

222/0

367/0

000/0

عدالت سازماني

268/0

403/0

000/0

مشاركت سازماني

097/0

148/0

000/0

ابهام نقش

098/0

124/0

000/0

استقلال در كار

102/0

193/0

000/0

فشار نقش

146/0

219/0

000/0

تحلیل مسیر

 جدول شماره 5 دو مدل رگرسيوني را براي دنبال كردن مسير تأثيرات مستقيم وغير مستقيم متغيرهاي مستقل بر متغير وابسته يعني تعهد سازماني را نشان داده است. درمدل اول هر شش متغير عدالت سازماني ، فرصت و ارتقا شغلي،استقلال در كار ، مشاركت سازماني ، ابهام نقش و فشارنقش تأثير مستقيم ومثبت خود را بر تعهدسازماني نشان داده اند.درمدل دوم عدالت سازماني به عنوان متغير وابسته مد نظر قرار گرفته ومتغيرهاي فرصت و ارتقا شغلي تأثير مثبت خود را بر احساس عدالت سازماني نشان داده اند ولي چهار متغير مشاركت سازماني ، استقلال در كار ، ابهام نقش و فشارنقش دراين مدل بر عدالت سازماني تأثير نداشت . لذا مدل تحليلي اوليه تحقيق تغيير نمود وفرضيات نيز به شرح زير اصلاح شدند:

1-           هر شش سازه تحقيق( عدالت سازماني ، فرصت و ارتقا شغلي ، استقلال در كار ، مشاركت سازماني ، ابهام نقش و فشارنقش) مستقيماً بر تعهد سازماني تاثير مثبت دارند.

2-           فرصت و ارتقا شغلي بر عدالت سازماني تأثير مثبت دارد.

 

جدول شماره5- مدل هاي رگرسيوني تحليل مسير مدل Enter

مدل اول

B

Beta

Sig.

1(constant)

314/0

 

010/0

فرصت و ارتقا شغلي

222/0

367/0

000/0

عدالت سازماني

268/0

403/0

000/0

مشاركت سازماني

097/0

148/0

000/0

ابهام نقش

082/0

124/0

000/0

استقلال در كار

102/0

193/0

000/0

فشار نقش

146/0

219/0

000/0

متغیرهای داخل مدل (عوامل مؤثر)مدل Enter

70. R=       45/0 Adjusted R Square=

متغيروابسته : عدالت سازماني

مدل دوم

B

Beta

Sig.

فرصت و ارتقا شغلي

543/0

598/0

000/0

متغیرهای خارج مدل : مشاركت سازماني ، ابهام نقش ، فشار نقش ، استقلال در كار

مدل تحليلي تجربي (اعداد= ضرايب بتا)

 

       
   
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه گیری

 در این مقاله دوپرسش اساسي مطرح شد:1- میزان تعهد سازماني کارکنان رسمي اداره مركزي شرکت گاز استان خراسان رضوی چقدراست؟2 - چه عواملي بر میزان تعهد سازماني کارکنان موثر است؟ بر اساس نتایج به دست آمده میزان تعهد سازماني کارکنان شرکت گاز استان خراسان رضوی بالاتر از حد متوسط است .میزان تعهد سازماني با متغیرهای فرصت و ارتقاي شغلي، عدالت سازماني، ابهام نقش ، فشار نقش و استقلال در كار رابطه معنادار مثبت داشت ولي با مشاركت سازماني رابطه معنادار نداشت.تحليل هاي رگرسيون چند گانه نشان داد که تمامي شش سازه تحقيق بر ميزان تعهد سازماني به طور مستقيم تأثير مثبت دارند لذا مهم‌ترين و تعیین کننده ترین عوامل تاثیرگذاربر میزان تعهد سازماني محسوب می شوند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که علاوه برتأثير مستقيم عوامل شش‌گانه فوق، عامل فرصت و ارتقاي شغلي تأثير غير مستقيم نيز بر تعهد سازماني دارد.

 تعهد سازماني به عواملی وابسته است که ممکن است کنترل و بهبود برخی از این عوامل از حیطه اختیارات شرکت گاز خارج باشد. بنابراین به دست آوردن تعهد سازماني کامل کارکنان از جانب شركت، امری دشوار است ونتيجه تحقيق مويد اين مدعا است . نتايج فوق با نظر جورج هومنز در خصوص رابطه افزايش پاداش‌هاي سازماني و اجتماعي شغل ( نظير فرصت و ارتقاي شغلي ) با افزايش تعهد سازماني تا حد زيادي هم‌خواني دارد.زيرا وي تجانس بين پاداش‌هاي كار و ارزش‌هاي كار را منجر به تعهد سازماني بيشتر مي داند (كريم زاده، 1378). اين نتيجه با نظريه برابري آدامز نيز سازگاري دارد. طبق نظريه وي اگر پاداش‌هاي ارایه شده از سوي سازمان از ديد كاركنان عادلانه و برابر باشد خشنودي بالاتر و تعهد بيشتر مي شود. لذا ديدگاه كارمند نسبت به عدالت سازماني موجود مي‌تواند در عملكرد او از جمله تعهد سازمانيش تأثير داشته باشد (ديويس و نيواسترم،1370). درباره تأثير مشاركت سازماني بر تعهد سازماني مي توان به نظريه مارشال اشاره نمود كه وي گسترش و افزايش مشاركت سازماني را باعث تقويت تعهد سازماني مي داند چرا كه مشاركت سازماني باعث افزايش كرامت فرد مي‌شود كه آن نيز بر تعهد سازماني وي مؤثر است ( چلبي ، 1385). هم چنين نتايج فوق با نظريه مودي و همكارانش سازگاري دارد چرا كه آن‌ها ويژگي‌هاي شغلي نظير ابهام نقش و فشار شغلي و استقلال دركار را مؤثر بر تعهد سازماني مي دانند. نتايج اين تحقيق همانند پژوهش انجام شده در شركت هاي پالايش گاز فجر و بيدبلند(مدني و زاهدي ، 1384) حاكي از رابطه مثبت نسبتاً قوي عدالت سازماني با تعهد سازماني مي باشد. هم چنين تأييدي بر نتايج تحقيق آلن و تأييد تأثير ميزان استقلال در كار و مشاركت (تفويض اختيار به كاركنان)بر تعهد سازماني است.

در پايان لازم مي‌دانم از همكاري جناب آقايدكتر پيش بين رييس محترم امور پژوهش و فناوري شركت گاز استان خراسان رضوي تشكرو قدرداني نمايم.

فهرست منابع

استرون ، حسین (1377): تعهد سازمانی، مدیریت در آموزش و پرورش، دوره پنجم، شماره مسلسل 17، ص 74-73.

اسماعيلي، كوروش (1380): تعهد سازماني، ماه‌نامه تدبير، شماره112.

http://www.sciencecenter.ir/index.php?newsid=1276

بديعي،مينو،فايول وچندين اصل مديريتي ديگر) 1388(.

http://minoobadiee.blogfa.com/8805.aspx

تنهايي ، ابوالحسن( 1379): مكاتب و نظريه هاي جامعه شناسي، انتشارات مرنديز.

چلپي ، مسعود (1375)جامعه شناسي نظم، تهران، نشر ني.

چلپي ، مسعود (1385): تحليل اجتماعي در فضاي كنش، تهران، نشر ني.

ديويس،كيت و نيواستورم،جان (1370): رفتار انساني در كار، ترجمه محمدعلي طوسي، تهران، چاپ اول، انتشارات مركز آموزش مديريت دولتي .

رکنی نژاد، مهرداد (1386): نظریه ها و مدل های جدید تعهد سازمانی .

رنجبریان ، بهرام (1375): تعهد سازمانی ، مجله دانشكده علوم اداری و اقتصاد،دانشگاه اصفهان، سال دهم ، شماره 1و2، ص 57-41.

ساروقی ، احمد (1375): تعهد سازمانی و رابطه آن با تمایل به ترك خدمت، فصل‌نامه مدیریت دولتی ، شماره 35، ص 73-65.

ساغرواني،سيما (1388): بررسي ارتباط بين هوش معنوي و تعهد سازماني کارکنان شرکت گاز استان خراسان رضوي، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي مشهد.

سلاجقه ،پيمان (1380): بررسي تأثير عوامل مؤثر بر تعهد سازماني مديران سطوح مختلف در صنايع كرمان.                                               

عراقی ، محمود (1373): بررسی رابطه رضایت شغلی و تعهد سازمانی در كاركنان مجتمعفولاد اهواز، پایان نامه كارشناسی ارشد، چاپ نشده ، دانشكده علوم اداری و اقتصاد،دانشگاه اصفهان .

فرهنگي، علي اکبر و حسين زاده، علي (1384): ديدگاه‌هاي نوين درباره تعهدسازماني، ماه‌نامه تدبير.

كريم زاده ، مجيد (1378): تعهد سازماني، نشريه انجمن مديريت ايران، شماره 39.

مدني ، حسين و زاهدي ، محمد جواد (1384): تعيين اولويت عوامل مؤثر بر تعهد كاركنان، مجله جامعه شناسي ايران، دوره ششم، شماره 1.

مقيمي ، محمد (1377): رويكردي پژوهشي به سازمان و مديريت، چاپ اول ، تهران، نشر ترمه.

مولايي، ناصر (1385): حرفه گرايي و تعهد کارکنان : پژهشي در شرکت ملي نفت ايران، رساله دکترا، دانشگاه علامه طباطبايي.

Allen, Myria. Wat Kins (1991) the relationship between communications affect, job alternative and voluntary turnover intentions, journal citation : southern – communication –journal , vol41 , n3.

Hrrison,J.K and Hubbord , Russel (1998) : Antecedents to organizational commitment among Mexican employees of a U.S. firming Mexico. Journal of social psychology. oct. 98, vol136.

Luthans, F (2008): Organizational behavior. Boston: McGraw Hill.

Mayer,J & Hrrscovitch, L (2002): Commitment in the workplace toward a general model. Human Resource management review. 2(9).

Mayer, R .C & Shoorman, D. F (2000): Differentiating antecedents of organizational commitment, a test of March & Simon model. Journal of organizational behavior. 19(1). 47-49.

http://tablighcity.com/management/behavioer-in-organizations

http://www.sses.com

http://sw.blogsky.com/1388/09/11/post-52

 



[1]- Job Satisfaction

[2]-Job Involvement

[3]-Organizational Commitment

[4]- Behavior Organizational

[5] Meyer & Allen

[6]- Affective commitment

[7]- Continuance commitment

[8]- Normative commitment

[9]- Mayer & Shoorman

[10]- Jaros

[11]-Validity

[12] -Reliability

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بررسی رابطه ی بین مهارت ها و توانایی ها با نقش های مدیریتی

بازديد: 719

 

 

                                    بررسی رابطه ی بین مهارت ها و توانایی ها با نقش های مدیریتی

 

1- دکتر سید محمد حسین کمانی، دکتری مدیریت دولتی(گرایش منابع انسانی) از دانشگاه علامه طباطبایی، مدرس دانشگاه پیام نور شیراز، kamani.mh@gmail.com- آدرس: شیراز، شهرک گلستان، دانشگاه پیام نور.

2- بهرام اسماعیلی ، کارشناس ارشد مدیریت دولتی(گرایش منابع انسانی)

آدرس: شیراز، پل علی ابن حمزه، مرکز تربیت معلم شهید رجایی.

 

1.چکیده

این مقاله به منظور بررسی ارتباط بین سه متغیر مهارت ها ، توانایی ها و نقش های مدیریتی تدوین شده است . جامعه آماری این پژوهش شامل 157 نفر از مدیران مقطع متوسطه شهر شیراز بود که از نمونه گیری صرف نظر گردید و همه افراد از طریق سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق، جزو تحقیقات پیمایشی همبستگی قرار دارد. جهت گردآوری داده ها از سه دسته پرسشنامه استاندارد استفاده شد (میزان پایایی این پرسشنامه ها، با استفاده از روش آلفا کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه مهارت ها، توانایی ها و نقش ها: 88/ ،90/ ، 86/ گزارش شده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها نیز بر اساس نظر متخصصان حاصل شده است ). نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که مهارت های انسانی ، فنی و ارتباطی و توانایی های فکری ذهنی و علمی سهم بیشتری در تبیین نقش های مدیریتی دارند.

 

 

واژه های کلیدی: مهارت ، توانایی، نقش ،مدیران متوسطه .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2.مقدمه

درجهان پرتلاطم امروزی که سازمان ها و جوامع با تحولات شگرف محیطی و تکنولوژی و به تبع آن تجارت جهانی و جهانی شدن رو به روهستند،توان دستیابی به سطح مطلوب ومورد انتظاری ازعملکرد درهاله ای ازابهام فرو رفته است.دراین رهگذر،آنچه می تواند حیات بالنده و رو به رشد سازمان ها را تضمین کند، وجود نظام مدیریتی مقتدرو کارآمد است. به عبارت دیگردرصورت اقتداروتوانمندی رکن مدیریت سازمان است که می توان حسن عملکرد سازمان ها را در شرایط فعلی انتظار داشت(فرهی،84:1384).

نکته ظریف و قطعی دراین است که تا مدیرتوانا و کارآمد نباشد نمی تواند درهمکاران و زیردستان خود نفوذکند.به عبارت دیگرعدم برخورداری ازتوانایی های لازم درانجام امور،باعث می شود تا کارکنان با ایجادروابط غیررسمی سعی دررفع و رجوع کردن امور کنند،افراد ازوظایف اصلی خود خارج شوند و باتصمیمات نا به جا به کل سیستم ضربه بزنند(عطا فروآذربایجانی،112:1380).

ازجمله سازمان های فعال درسطح جامعه ،سازمان آموزش و پرورش است که برای تحقق اهداف و برنامه های آن لازم است تا همه مدیران درسطوح متفاوت این سازمان،شایسته و توانمند باشند.تمام پست های مدیریت درآموزش و پرورش،ازوزیرگرفته تا مدیران کل،معاونان و مدیران آموزشکاه ها،درعین حال که درآموزش و پرورش کارکرده اند و ساختارآن را می شناسند باید ازبین نخبگان وبهترین افرادی انتخاب شوندکه واقعا توانایی و شایستگی مدیریت دراین سازمان را داشته باشند.

هوی[1](2006) برخورداری از مهارت های انسانی را جزیی جدایی ناپذیر از ویژگی های مدیران آموزشی می داند. تقی زاده و همکاران (1388) در تحقیق خود به منظور تعیین اولویت اصول سازمان های بالنده در آموزش و پرورش، دریافتند که سطح تحصیلات مدیران و کارکنان می تواند عامل مهمی در افزایش رغبت کارکنان نسبت به فراگیری مهارت های علمی و تخصصی باشد. هم چنین مدیریت آموزشگاه ها باید به افرادی که رشته تحصیلی آن ها متناسب با وظایف کاری شان باشد سپرده شود.

هانت و باروک[2] (2003) در مقاله خود با عنوان «بررسی اثرات آموزش مهارت های ارتباطی» ضمن تایید اهمیت این مهارت ها، معتقد اند که تجارب مدیریتی از اهمیت بیشتری برخوردار است.

لایمریک و اندرسون[3] (2003) بر این عقیده اند که لازمه ی موفقیت مدیران و بالاخص زنان مدیر در آموزش و پرورش، برخورداری از توانایی هایی چون: شبکه گذاری (ارتباط با دیگران) ، خود- مدیریتی و رشد حرفه ای می باشد. در این راستا، حسن زاده و حشمتی (1381) ارائه دوره های آموزشی و باز آموزی را راه حلی مناسب در فراگیری این مهارت ها و حذف موانع پذیرش زنان در پست های مدیریت در آموزش و پرورش می دانند.

براین اساس، هر چه مدیران، مهارت ها و توانایی های عمومی و تخصصی بیشتری داشته باشند، نقش های محوله را بهتر می توانند ایفا کنند. ویلکیناس و کارتان[4] (1997) در مطالعه نقش های کویین (1983) بر روی مدیران زن و مرد، تاثیر مهارت هایی چون: انعطاف پذیری، تمرکز درونی و بیرونی وکنترل استرس را بر نحوه ایفای این نقش ها مورد بررسی قرار دادند. آن ها دریافتند که مدیران زن، به میزان بیشتری از این مهارت ها برخوردارند و نقش های خود را اثر بخش تر از مدیران مرد ایفا می کنند. پیرسون و کاترجی[5](2003) و فرهی (1384) در مطالعه نقش های مینتزبرگ(1970) علی رغم تایید اهمیت این نقش ها معتقدند که نقش ها با توجه به میزان مهارت های افراد می تواند به درجات متفاوتی ایفا شود.

بنابراین با توجه به اینکه یکی از اهداف اصلی آموزش و پرورش تربیت نیروی ماهر و توانمند است، انتظار می رود سازمانی با چنین هدفی، مدیران آن خود واجد این مهارت ها و توانایی ها باشند. بر این اساس، هدف این پژوهش تعیین اولویت هریک از مهارت ها و توانایی های مطرح شده از دیدگاه مدیران مقطع متوسطه شهر شیراز و رابطه آن با نقش های محوله، قرار داده شده است.

 

3.مباني نظري تحقيق

پیچیدگی فزاینده جامعه ، پیشرفت علم وتکنولوژی و به تبع آن ها افزایش نیازمندی ها وگسترش سازمان ها ایجاب می کند که از مدیران کارآمد وماهر در اداره امورسازمان ها استفاده می شود زیرا بازده عملکرد معقول مدیران موجب بقاورشد سازمان می شود (ملکی رنجبر،78:1378) .

مطالعات بسیاری ، اهمیت برخورداری از یک سری ویژگی ها برای مدیران را نشان داده اند. کاتز[6] ( 1974) از اولین کسانی است که بیان کرد مدیران شایسته باید واجد مهارت هایی چون: مهارت های فنی ، انسانی و اداراکی باشند. پس از وی صاحب نظران دیگری به تکمیل این مفهوم پرداخته و با پایه قراردادن این سه دسته مهارت ، مهارت های دیگری را به آن ها اضافه نمودند(كونتز و وریچ،1993)[7].

بویاتزیس[8] (1982)،بیان کرد که می توان مهارت های مورد نیاز مدیران را بر اساس کارکرد های آن ها تعیین کرد. وی مهارت هایی چون: مدیریت منابع انسانی ، مدیریت اهداف و وظایف،رهبری،مدیریت افراد و کنترل زیردستان را برای مدیران ضروری دانست (هورتون[9] و همکاران،2002).

یوکی[10] (2002)، در مطالعه ای که روی رهبران موفق داشت معتقد بود که مهارت های متقاعد سازی، اجتماعي ، ذكاوت ، ادراكي ،‌خلاقيت ، اداري ،سیاست مداری و فصاحت در بیان از اهمیت بیشتری بر خوردار است(کارملی و تیشلر،2006)[11].از نظر فرهی  (1381)، علاوه بر مهارت های فوق، مهارت تصمیم گیری نیز می تواند برای مدیران نظام اداری کشور بسیار حایز اهمیت باشد (فرهی،47:1381). محققان دیگری چون: شمرهورن[12](2002)، رابینز و کولتر[13](2001)، پترسون[14](2004)، معتقدند که برای انجام وظایف اثربخش می بایستی مهارت های: کار تیمی، تفکر انتقادی و مهارت های حرفه ای در مدیران وجود داشته باشد.

معمولادرمطالعات عرصه مديريت، دربحث شايستگي هاي مديريتي علاوه بر مهارت ها به مطالعه قابليت ها و توانايي هاي مديران نيز به طور وسيع پرداخته شده است و پژوهشگران مختلفي برخورداري از يك سري توانايي ها را براي انجام وظايف مديران ضروري دانسته اند.

‌ داینتی و اندرسون [15](1996)،در تحقيق خود چارچوبي را با عنوان " توانايي هاي اجرايي" ارائه كردند . اين توانايي ها با مهارت هاي رفتاري خاص ، محدوده ها ي دانش و فرايندهاي شناختي در ارتباط است و به افراد كمك مي كند تا بتوانند در نقش يك مدير ارشد ، عملكردي اثر بخش داشته باشند . آن ها يازده دسته توانايي را ارائه كردند كه به سه دسته كلي از توانايي ها تقسيم بندي مي شود :

1-توانايي هاي فردي[16]: ( توانايي شناختي بلوغ توسعه ) .

2- توانايي هاي ارتباطي[17]: ( نفوذ رهبري يكپارچه سازي ) .

3- توانايي هاي هدايتي[18] : ( تخصصي توانايي بيروني توانايي سازماني عملكردي/ ساختاري ) .

گرینبرگ و بارون[19](1997)،نیز بیان داشتند که دو توانایی فکری و فیزیکی لازمه ی کارمدیران است.به اعتقاد آن ها، توانایی های فکری می تواند شامل مواردی چون: انواع هوش، انواع حافظه، سرعت ادراکی،استعداد عددی و تجسم فضایی باشد.هم چنین توانایی فیزیکی می تواند مواردی مانند: نیروی بدنی و انعطاف پذیری جسمی را در بر گیرد. به نظر آن ها اهمیت توجه به توانایی های فیزیکی صرفا محدود به مشاغلی مانند: خط تولید، کارهای ساختمانی و ... نیست بلکه لازمه ی تمام مشاغل است.

در مطالعه ای که به منظور ارایه الگوی توسعه توانایی های مدیریتی توسط فرهی(1384) انجام شد، نتایج نشان داد که مدیران نظام اداری کشور برای انجام وظایف خود،نیازمند چهار دسته از توانایی ها می باشندکه عبارتند از:

توانای های فکری-ذهنی،علمی،روحی-روانی و توانایی های فیزیکی-جسمی.

در مقایسه ی تعاریف مربوط به مهارت وتوانایی بايد به اين مطلب اشاره كرد كه توانایی ومهارت دومقوله ای هستند که دارای موضوعات مفهومی وهم پوشی هستند اما مرز بین آن دو از هم جداست . توانایی خصیصه ای عام وگسترده است ومی توان آن را خارج از مرزهای سازمان بسط داد. حال آنکه مهارت ، یک ویژگی کاری وشغلی خاص است که در هر حرفه معنا پیدا می کند وحوزه ی مفهومی آن در درون سازمان قرار می گيرد.

برخورداری مديران از توانايي ها و مهارت هاي مطرح شده کمک می کند تا نقش هاي کاری خود را بهتر ايفا كنند.

در زمینه مطالعه نقش ها، می توان مینتزبرگ[20](1973)،را اولین فردی بدانیم که به صورت جامع نقش های مدیریتی را مورد مطالعه قرار داد. وی در مطالعه اي كه روي مديران اجرايي انجام داد ، ده نقش را براي فهم ماهيت كارهاي مديريتي ارائه كرد . وي ابعاد كلي كارهاي مديريتي را به سه دسته كلي تقسيم بندي كرد كه هر كدام از اين ابعاد چندين نقش را در بر مي گيرند :

1- نقش هاي ارتباطي[21]( تشريفاتي ، رهبري ، رابط ).

2- نقش هاي اطلاعاتي [22]( ناظر ، ارسال اطلاعات ، سخنگو ) .

3- نقش هاي تصميم گيري [23]( كارآفريني ، حلال مشكلات ، تخصيص منابع و­مذاكره
كننده ) .

مينتزبرگ در نظريه ي خود به اين واقعيت اشاره مي كند كه مديران الزاماً نمي بايستي همه ي نقش ها را ايفا كنند ولي همواره در كاركرد آن ها به تناسب نوع كار ،  برخي از اين نقش ها وجود دارد(غفاريان ، 1379 ، 42 ).

 درمطالعه ای که توسط ویلکیناس و کارتان (1997)، به منظور شناسایی تفاوت های بین نقش های ایفا شده توسط مدیران مرد و زن انجام شد، نقش هایی که کویین[24] (1988) ارائه کرده بود را مورد بررسی قرار دادند. این نقش ها عبارتند از: نقش نو آور، واسطه،کارگردانی، هماهنگ کننده، ناظر، تسهیل کننده، مرشد و انگیزشی.

.نتایج بدست آمده نشان داد که:

1-زنان مدیر، سه نقش مدیریتی را با اهمیت بیشتری نسبت به مردان مدیرایفا می کنند که عبارتند از:ناظر،هماهنگ کننده ومرشد.

2-کارکنان ،گزارش دادند که مدیران آن ها پنج نقش: نوآور، تولید کننده، کارگردانی، هماهنگ کننده و مرشد را با اهمیت بیشتری نسبت به مدیران مرد ایفا می کنند. هم چنین نشان دادند که مدیران زن دراین پنج نقش اثربخش ترهستند.

نیکویان ( 1382)، در پژوهشی تحت عنوان: بررسی تأثیر میزان استفاده از رایانه بر چگونگی اعمال نقش های مدیریت ، نقش های مدیریتی مینتز برگ را مورد مطالعه قرار داد. یافته های تحقیق نشان داد ، مدیرانی که بیشتر از رایانه استفاده می کنند در مقایسه با مدیرانی که کم تر و یا اصلاً استفاده نمی کنند در ایفای نقش های اطلاع رسانی ، گردآوری اطلاعات و تخصیص دهندگی منابع ، موفق تر و در نقش حل کنندگی مسائل ناموفق ترند .

با توجه به مباحث نظری و یافته های پژوهشی یاد شده، می توان به این نتیجه رسید که لازمه ایفای هر چه بهتر نقش های کاری،برخورداری از یک سری مهارت ها و توانایی هاست.بر این اساس، این پژوهش هدف اصلی خود را مطالعه مهارت ها و توانایی های مدیران(مدیران متوسطه) و رابطه آن با نقش های محوله قرار داده است. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4.مدل تحلیلی تحقیق

در این پژوهش ، محقق در سه بخش مهارت ، توانایی ونقش ، از چهارچوب نظری که توسط فرهی ( 1381) ارائه شده بود جهت ارائه مدل تحلیلی خود استفاده کرده است. وی در چهارچوب نظری خود ، پنج دسته مهارت ،چهار دسته توانایی و هشت دسته از نقش ها را مطرح کرده است ( نمودار شماره 1).

 

 
 
 

 

 

 

 

 

 


          

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

(نمودار شماره 1):  مدل تحلیلی تحقیق

 

 

 

5.فرضيات تحقيق

مهم ترین فرضیات این پژوهش عبارتند از :

1) بین مهارت های (فنی،انسانی،ادراکی، ارتباطی وتصمیم گیری) ونقش های مديريتي درمديران مقطع متوسطه نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهرشیرازرابطه وجود دارد.

2) بین توانایی های (علمی،فکری-ذهنی،روحی روانی ، فیزیکی وجسمی) ونقش های مديريتي درمديران مقطع متوسطه نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیرازرابطه وجود.

6.روش تحقیق

این تحقیق با توجه به هدف آن کاربردی بوده و براساس چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز در زمره ی تحقیقات پیمایشی - همبستگی قرار دارد.

اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش در زمینه ی مهارت ها ، توانایی و نقش های مدیریتی با بهره گیری ازسه دسته پرسشنامه استاندارد گردآوری شده است. هنجاریابی این ابزارها به وسیله دکتر فرهی(1381) صورت گرفته است و  میزان پایایی این پرسشنامه ها به روش آلفا کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه مهارت ها، توانایی ها و نقش ها : 88/ ،90/ ، 86/ گزارش شده است.میزان روایی آن ها نیز زیر نظر متخصصان مدیریت به اثبات رسیده است. در تحقیق حاضر، این پرسشنامه ها بر روی 30 نفر اجرا شد و میزان پایایی آن ها با استفاده از روش آلفا کرونباخ به مقدار: 94/ (مهارت ها) ،85/ (توانایی ها) و90/ (نقش ها) به دست آمد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها نیز بر اساس نظر متخصصان مدیریت حاصل شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری چون : آزمون همبستگی پیرسون ، رگرسیون چندگانه به روش گام به گام ، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون t برای گروه های مستقل مورد بررسی قرار گرفتند.

پرسشنامه سنجش مهارت ها دارای 62 سوال ، پرسشنامه ی توانایی ها دارای 57 سوال و پرسشنامه ی نقش ها دارای 42 سوال بوده که هر سه پرسشنامه در قالب  مقیاس پنج گزینه ای لیکرت مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه ی آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل 157 نفر از مدیران مقطع متوسط شهر شیراز بوده است. با توجه به اینکه جامعه ی آماری پژوهش محدود بوده از نمونه گیری صرف نظر کرده و کلیه ی مدیران از طریق سرشماری مورد مطالعه قرار گرفته اند. روش توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها به صورت مراجعه ی حضوری بود و در طی یک مرحله صورت گرفت.

از تعداد 157 پرسشنامه ی توزیع شده ، 123 پرسشنامه به طور کامل تکمیل شده بود که همگی قابل استفاده بودند و تعداد 34 پرسشنامه غیر قابل استفاده بود. از این تعداد ، 8 نفر فوق دیپلم ، 47 نفر لیسانس و 68 نفر فوق لیسانس بودند. میزان سن آن ها بین 50-30 سال و 4/63 درصد دارای تحصیلاتی مرتبط با مدیریت بودند .

 

 

 

 

 

 

 

7.یافته های پژوهش

در این پژوهش به منظور تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزار آماری علوم اجتماعی[25]استفاده شده است. همان گونه که جدول شماره ی ( 1)  نشان می دهد ، از بین مهارت های پنج گانه مدیر ، مهارت های ارتباطی دارای بیشترین میانگین  است. بنابراین از بین مهارت های پنج گانه ، مهارت ارتباطی قوی ترین مهارت در بین مدیران است.

جدول (شماره1) شاخص های آمارتوصیفی متغیرهای پیوسته پژوهش

انحراف استاندارد

میانگین

حداکثر نمره

حداقل نمره

متغیرها

5/5

2/5

8/4

7/5

5/8

9/20

5/17

9/2

4/3

8/3

5/23

01/14

6/45

9/36

1/38

4/40

8/48

8/209

5/133

9/23

3/21

7/29

6/208

7/155

60

57

49

58

121

287

252

30

28

38

324

184

34

22

26

30

33

170

73

13

9

13

113

110

مهارت فنی

مهارت انسانی

مهارت ادراکی

مهارت ارتباطی

              مهارت تصمیم گیری

مهارت

توانایی فکری- ذهنی

توانایی فیزیکی

 توانایی روحی-روانی

 توانایی علمی

توانایی

نقش

 

 

از بین توانایی های چهارگانه مدیران ، توانایی فکری ذهنی دارای بیشترین میانگین  می باشد. بنابراین از بین توانایی های چهارگانه ، توانایی فکری ذهنی قوی ترین مدیران می باشد. هم چنین میانگین متغیر ملاک نقش  است.

هم چنین به منظور بررسی همبستگی میان متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است و ماتریس همبستگی زیر که گویای ارتباط میان ابعاد مهارت ها ، توانایی ها و نقش ها است ، به دست آمد. ( جدول شماره ی 2 ).


جدول (شماره2)  ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش

12

11

10

9

8

7

6

5

4

3

2

1

متغیرها

** 488/

005/-

065/-

063/-

06/-

033/

**722/

*210/

**529/

**533/

**465/

1

1- مهارت فنی

**507/

076/-

072/0-

158/-

012/-

054/-

**624/

156/

**472/

**366/

1

**465/

2- مهارت انسانی

**328/

144/-

048/

112/-

047/-

157/-

**607/

136/

**396/

1

**366/

**533/

3- مهارت ادارکی

**515/

106/

010/

041/

058/

129/

**805/

**522/

1

**396/

**472/

**529/

4- مهارت تصمیم گیری

**360/

**583/

*195/

128/

108/

** 707/

**658/

1

**522/

136/

156/

*210/

5- مهارت ارتباطی

**588/

*222/

075/

012/

061/

**284/

1

**658/

**805/

**607/

**624/

**722/

6- مهارت

**464/

**965/

**602/

**503/

**412/

1

**284/

**707/

129/

157/-

054/-

33/

7- توانایی فکری ذهنی

**358/

**562/

**495/

**378/

1

**412/

061/

108/

058/0

047/-

012/-

060/-

8- توانایی جسمی

**350/

**645/

**520/

1

**378/

**503/

012/

128/

041/

112/-

158/-

063/-

9- توانایی روحی روانی

**406/

**743/

1

**520/

**495/

**602/

075/

*195/

010/

048/

072/-

065/-

10- توانایی عملی

**520/

1

**743/

**645/

**562/

**965/

*222/

**583/

106/

144/-

076/-

005/-

11- توانایی

1

**520/

**406/

**350/

**358/

**464/

**588/

**360/

**515/

**328/

**507/

**488/

12- نقش


 

 

در ادامه جهت پیش بینی نقش های مدیریتی براساس مولفه های گوناگون مهارت های مدیریتی از رگرسیون چندگانه استفاده شده و ورود متغیرهای پیش بین در تحلیل رگرسیون به روش گام به گام بوده است. ( جدول شماره ی 3 ).

 

جدول (شماره3) خلاصه تحلیل رگرسیون فرضیه شماره 1

خطای استاندارد برآورد

واریانس تبیین شده اصلاح شده

واریانس تبیین شده

ضریب همبستگی چندگانه((R

گام ها

39/11

8/10

5/10

3/10

4/10

268/

347/

382/

400/

392/

274/

358/

399/

421/

407/

524/

598/

631/

649/

638/

مهارت تصميم گيري

مهارت انساني

مهارت فني

مهارت ارتباطي

مهارت ادراكي

 

 

هم چنین در جدول شماره ی ( 4 ) مشاهده می شود در نهایت سه مهارت انسانی ، فنی و ارتباطی معیار ورود را کسب کرده و دو مهارت ادراکی و تصمیم گیری از معادله ی نهایی رگرسیون خارج شدند. سرانجام می توان معادله ی پیش بینی نقش های مدیریتی را براساس سه مهارت انسانی ، فنی و ارتباطی به صورت زیر نوشت:

(مهارت ارتباطی)25/+( مهارت فنی )31/+( مهارت انسانی)32/ + 45/73= نقش های مدیریتی

 


جدول (شماره4) ضرایب رگرسیون فرضیه ی شماره 1

سطح معنی داری

t

ضریب استاندارد شده      رگرسیون

ضریب استاندارد نشده رگرسیون

متغیرها

گام

بتا

خطای استاندارد برآورد

B

000/

000/

13/14

56/6

 

524/

6/7

185/

01/107

22/1

مقدار ثابت

مهارت تصمیم گیری

1

000/

000/

000/

8/10

37/4

84/4

 

371/

327/

4/8

198/

217/

4/90

862/

836/

مقدار ثابت

مهارت تصمیم گیری

مهارت انسانی

2

000/

003/

004/

007/

68/8

02/3

96/2

74/2

 

273/

256/

248/

11/9

209/

221/

218/

09/79

633/

654/

598/

مقدار ثابت

مهارت تصمیم گیری

مهارت انسانی

مهارت فنی

3

000/

107/

002/

005/

039/

7/7

62/1

19/3

89/2

08/2

 

167/

274/

259/

178/

5/9

238/

219/

215/

131/

9/72

387/

700/

623/

274/

مقدار ثابت

مهارت تصمیم گیری

مهارت انسانی

مهارت فنی

مهارت ارتباطی

4

000/

000/

000/

001/

71/7

82/3

75/3

12/3

 

316/

313/

247/

52/9

211/

201/

115/

5/73

805/

754/

380/

مقدار ثابت

مهارت انسانی

مهارت فنی

مهارت ارتباطی

5

 

هم چنین جهت پیش بینی نقش های مدیریتی براساس مولفه های گوناگون توانایی های مدیریتی از رگرسیون چندگانه و به روش گام به گام استفاده شده است. (جدول شماره ی 5 ).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول (شماره5) خلاصه تحلیل رگرسیون فرضیه ی شماره 2

خطای استاندارد برآورد

واریانس تبیین شده اصلاح شده

واریانس تبیین شده

ضریب همبستگی چندگانهR))

گام ها

05/12

69/11

209/

255/

216/

268/

464/

517/

توانايي فكري- ذهني

توانايي علمي

 

به علاوه در جدول شماره ی ( 6 ) مشاهده می شود که در نهایت دو توانایی فکری ذهنی و علمی معیار ورود را کسب کرده و به علت عدم معنادار بودن سهم سایر توانایی ها ، معادله ی رگرسیون متوقف شده است.

جدول (شماره6) ضرایب رگرسیون فرضیه ی شماره 2


سطح معنی داری

t

ضریب استاندارد شده رگرسیون

ضریب استاندارد نشده رگرسیون

متغیرها

 

گام

 

بتا

خطای استاندارد برآورد

B

000/

000/

 

57/5

 

464/

68/8

064/

99/107

359/

 

مقدار ثابت

توانایی فکری- ذهنی

 

1

 

000/

005/

006/

05/10

87/2

82/2

 

292/

286/

5/9

078/

361/

54/95

225/

02/1

مقدار ثابت

توانایی فکری ذهنی

توانایی علمی

2

 

8. تحلیل یافته ها

اگر به جدول شماره ی ( 1 ) توجه شود می توان دریافت که از نظر مدیران مقطع متوسطه ، مهارت های ارتباطی از جمله : فن بیان ، نامه نگاری ، ابزار احساسات ، مشارکت با دیگران ، تفویض اختیارات به دیگران و ... دارای بیشترین اهمیت بوده و سایر مهارت ها در اولویت های بعدی قرار می گیرند. هم چنین از نظر این مدیران ، توانایی های فکری ذهنی مانند : ایده پردازی ، تفکر انتقادی ، تمرکز ذهنی ، قابلیت توسعه ی ذهن ، قوت حافظه و .... دارای بیشترین اهمیت و سایر توانایی ها در مراتب بعدی اهمیت قرار گرفته است.

با توجه به اینکه هدف اصلی پژوهش بررسی رابطه ی میان مهارت ها ، توانایی ها و نقش های مدیریتی بود با مشاهده ی جدول شماره ( 2 ) می توان ملاحظه کرد که بین همه ی ابعاد مهارت ها و توانایی ها با نقش های مدیریتی رابطه ای معنا دارد وجود دارد. از بین مولفه های گوناگون مهارت ها به ترتیب ، مهارت های تصمیم گیری ، انسانی ، فنی و ارتباط وادراکی دارای بیشترین میزان همبستگی با نقش های مدیریتی هستند. این ضرایب به ترتیب مهارت های ذکر شده برابر است با : 52/ ، 51/ ، 49/ ، 36/  و 32/ که همگی در سطح 01/ و با 99 درصد اطمینان ، معنی دار هستند.

 هم چنین از بین توانایی های مدیریتی به ترتیب ، توانایی های فکری ذهنی ، علمی ، جسمی و روحی روانی دارای بیشترین میزان همبستگی با نقش های مدیریتی می باشند. مقدار این ضرایب به ترتیب توانایی های ذکر شده برابر است با 46/ ، 41/ ، 36/  و 35/ که همگی در سطح 01/ و با 99 درصد اطمینان ، معنی دار می باشند.

 جدول شماره ی ( 4) ، ضرایب رگرسیون و آزمون t  برای آزمون این ضرایب وسطح معنی داری هر یک را نشان می دهد. با توجه به اینکه در این جدول در گام نهایی تنها سه مهارت انسانی ، فنی و ارتباطی درمعادله ی رگرسیون باقی ماندند ، ستون بتا نشانگر این مطلب است که با تغییر یک انحراف معیار در مهارت انسانی ، 32/ انحراف معیار در نقش های مدیریتی رخ خواهد داد ، به همین ترتیب به ازای تغییر یک انحراف معیار در مهارت فنی و ارتباطی ، به ترتیب 31/ و 25/ انحراف معیار درنقش های مدیریتی رخ می دهد.

در ادامه اگر به جدول شماره ی ( 6  ) توجه شود می توان ضرایب رگرسیون و آزمون t برای آزمون این ضرایب و سطح معنی داری هر یک را ملاحظه کرد. ستون بتا گویای این مطلب است که با تغییر یک انحراف معیار در توانایی های فکری ذهنی ، 29/ انحراف معیار در نقش های مدیریتی رخ خواهد داد. هم چنین به ازای تغییر یک انحراف معیار در توانایی علمی ، 28/ انحراف معیار در نقش های مدیریتی رخ می دهد.

 

9. بحث ونتیجه گیری

هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین مهارت ها و توانایی ها با نقش های مدیریتی در مدیران متوسطه نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز بود.نتایج مربوط به فرضیه ها نشان داد که مهارت ها و توانایی ها،توان پیش بینی نقش ها رادارند.به عبارت دیگر،مدیرانی که از مهارت ها و توانایی های مطرح شده برخوردار باشند،بهتر می توانند نقش های محوله را ایفا کنند و هرگونه بهبود یا کمبود در مهارت ها و توانایی ها ،بر نقش ها اثر خواهد گذاشت.این یافته با نتایج پژوهش فرهی(1381) هم خوانی دارد.

به طور کلی نتایج بدست آمده نشان دادند که از دیدگاه مدیران مورد مطالعه ، به ترتیب : مهارت های انسانی (کارگروهی، تیم سازی، درک دیگران، ایجاد انگیزه) ، مهارت های فنی (ارائه باز خورد، سازماندهی و هماهنگی، دانش کامپیوتر، مهارت های حرفه ای) و مهارت های ارتباطی ، (فن بیان ، ابراز احساسات ، مشارکت با دیگران) قدرت پیش بینی کنندگی بالاتری نسبت به نقش ها دارند و از اهمیت بیشتری برخوردار بودند. این یافته با نتایج پژوهش فرهی (1381) ، هوی(2006) ، شمرهورن(2003)، رابینز و کولتر(2001) ، پترسون (2004) ، و نیکویان (1383) همسو است.

هم چنین نتایج حاکی از آن بود که توانایی های فکری- ذهنی (تفکر انتقادی، قوت حافظه، توانایی ادراک، ایده پردازی) ، توانایی های علمی (تحصیلات دانشگاهی ، پژوهش های علمی ، تجارب کاری ، دانش مربوط به کامپیوتر) قدرت پیش بینی کنندگی بالاتری نسبت به نقش ها دارند و از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. این یافته ها با نتایج پژوهش گرینبرگ و بارون (1997)، فرهی(1381) ، تقی زاده  و همکاران (1388) ، هانت و باروک (2003) همسو می باشد.

از دیگر نتایج این پژوهش تایید اهمیت میزان تحصیلات و زمینه تحصیلات مدیران بر نحوه اجرای نقش ها بود. نتایج نشان دادند که مدیرانی که تحصیلات بالاتری داشته باشند و هم چنین رشته تحصیلی آن ها مرتبط با مدیریت باشد، نقش های محوله را بهتر ایفا می کنند. در پژوهش کجوری (1383) و تقی زاده  و همکاران (1388) نیز اهمیت این موضوع گزارش شده است.

هم چنین باید اشاره نمود که با توجه به هم پوشی بین تعاریف مربوط به توانایی و مهارت ، ممکن است پژوهشگران از تعاریف مربوط به این دو متغیر به صورت جایگزین استفاده نمایند. به علاوه می بایست در جهت شناسایی بیشتر مهارت ها و توانایی های مورد نیاز این مدیران ، اولاً تعریف دقیقی از وظایف کاری آن ها صورت گیرد ، دوماً پژوهش ها ثابت کرده  اند که ارائه دوره های آموزشی و باز آموزی می تواند راه حل مفیدی در آموزش این مهارت ها و توانایی ها باشد.


10.فهرست منابع

10-1. منابع فارسی

-تقی زاده، هوشنگ، تاری،غفار و پرستاری، حسن. (1388). «تعیین اولویت اصول سازمان های بالنده در آموزش و پرورش با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی»، مجله مطالعات آموزش و یادگیری دانشگاه شیراز، شماره اول، صفحه 25-1.

-حسن زاده ، رمضان و حشمتی، نرگس.(1381) .« پژوهشی پیرامون موانع پذیرش زنان در پست های مدیریت آموزش و پرورش» پژوهشنامه علوم انسانی  و اجتماعی دانشگاه مازندران، شماره5، صفحه 35-13.

- عطا فر،علی وکریم آذربایجانی.(1380). (( بررسی میزان شایسته سالاری درانتخاب مدیران دولتی و خصوصي))،فصلنامه دانش مدیریت، شماره54.

  - فرهي،برزو. (1384).((معرفي الگوي توسعه تواناييهاي مديريتي مورد نياز مديران))،فصلنامه دانش مديريت،شماره 68،(86-70).

ـ فرهي،برزو.(1381).((طراحي و تبيين الگوي توسعه مديران (نظام اداري كشور)با رويكرد منابع انساني))،رساله دكتري مديريت،دانشكده مديريت دانشگاه تهران.

      - غفاريان،وفا. (1379).شايستگي هاي مديريتي: چگونه مي توان سازمان را بهتر اداره كرد،تهران: انتشارات سازمان مديريت صنعتي،

- کجوری،مجید.(1383).بررسی مقایسه ای بین مهارت های مدیریتی و اثر بخشی مدیران دارای مدرک مدیریت آموزشی و سایر مدیران متوسطه در سطح آموزش و پرورش شهر تهران،تهران:دانشگاه تهران،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت.

     - ملكي رنجبر،فرهاد.(1378).((بررسي رابطه بين سطح برخورداري ازمهارت هاي مديريتي ،شخصيت و تنيدگي))، فصلنامه دانش مديريت،شماره 45.

- نیکویان،حسن.(1383).بررسی تاثیر میزان استفاده از رایانه بر چگونگی اعمال نقش های مدیریتی در شرکت ملی صنایع مس ایران،کرمان: دانشگاه آزاد اسلامی ،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت.

 

 

10-2. منابع انگليسي

- Cameron, s.kim &Quinn, e.robert. (1999). diagnosing and changing

organizational culture :based on the competing values framework.New york: by mc graw_hill.

 

- Dainty, paul & Anderson, moreen .(1996). the capable executive: effective performance in senior management .london:by macmillan bussiness.

 

- green burg .j & baron.r. (1997). behavior in organization :understanding and managing the human side of work.

 

- Horton ,sylvian. (1999). Public management in Britain .london:by palgrave macmillan.

-Hoy , A.W. (2006). Reconceiving school leadership: Emergent view. journal of the  elementary school. Vol. 96 , No1 , pp.9-28.

-Hunt , W.john & Baruch , Yehuda. (2003). Developing top managers:  the impact of interpersonal skills training. Journal of management development . vol. 22, No 8,pp.729-752.

- Koonz,Harold &weihrich,heihrich. (1993). management: a global perspective. 10th ed.

-Limerick , Brigid & Anderson , chery. (2000). senior women and promotion in Education queensland .Journal of women in , management. Vol 14 , No2, pp37-43.

 

-pearson, ceciL. A.L & chatterjee , samir , R. (2003). Managerial work roles in education Asia. Journal of management development . vol 22, No 8,pp.694-707.

 

- Peterson , o.tim & van fleet, d.david. (2004). the on going legacy of r.l.katz:an update typology of management skills.journal of management decision,vol.42, No.10, PP.1297-1308.

 

-Robbins, Stephen & coulter, marry .(2001). organizational behavior .5th ed.mc graw-hill.

- Schermerhorn,john .(2002).management.7th ed

 

 -Vilkinas, tricia & cartan , gurg (1997).How different are the roles displayed by femal and male managers .journal of women in management.vol.12,No 4 pp.129-135.

 

 


 

 

Abstract

 

A Study Of  the Relationship Between Skills and Abilities With Managerial Roles

 

1-Dr.seyed mohammad hossein kamani,PH.D in public management,shiraz payam-e nour university.

2- Bahram esmaeili,M.A. in public management.

 

This study was carried out to survey the relationship among the variables such as: skills, abilities and managerial roles. The population of the study was 157 shiraz secondary principals. Because of the low number of the population and in order to get more reliable result,the whole participants were included in this study. It was a kind of correlation- survey research. The data were collected through three standard questionnaires.The result showed that the human,technical,communicational skills and intellectual- mental and scientific abilities have more influence on clarifying managerial roles.

Key word:Skill,Ability,Role,Secondary principals.

 

 

 

 



1-Hoy

2- Hunt & baruch

3- Limerick & Anderson

4- Vilkinas & cartan

1- pearson & chatterjee

[6] -Katz

[7]- Kontz & vehrich

4- Boyatzis

5 -Horton

6-Yuki

7- Carmeli& tishler

[12]-Schermerhora

-Robbins & coulter9

10-Peterson

1-Dainty & anderson

2Individual capabilities

3-Interpersonal capabilities

[18]- Directional capabilities

5-Green burg & baron

[20]- Mintzberg

2-Communicational  roles

[22]-Informational  roles

[23]-Decision making  roles

1-Quinn

1-Statistical package for social science (spss)

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

رابطه مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی و سلامت روان معلمان مقطع متوسطه

بازديد: 2781

 

 

رابطه مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی و سلامت روان معلمان مقطع متوسطه

 

چکیده:

پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی و سلامت روان معلمان دوره متوسطه شهر داراب انجام گرفته است . روش تحقیق ، توصیفی از نوع  همبستگی بوده است . جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه معلمان مدارس متوسطه شهر داراب بوده که در سال تحصیلی90-89  مشغول  به کار بوده اند و تعداد آنها250 نفر ، که از همگی به عنوان نمونه استفاده شده است. ابزار اندازه گيري اين پژوهش شامل سه پرسشنامه مدیریت مشارکتی ، تعهد سازمانی و سلامت روان مي باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی و توصیفی استفاده شده است که در سطح آمار استنباطی از آزمون  ضريب همبستگي پيرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه  استفاده شده که پس از تجزیه و تحلیل داده ها نتایج نشان داد که بين مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی و سلامت روان رابطه معناداري وجود دارد.همچنین  از بین ابعاد مدیریت مشارکتی (تصمیم گیری ، ارتباطات ، رهبری ، ساختار و کنترل )  ، تنها مولفه تصمیم گیری معنادار بوده و پیش بینی کننده تعهد سازمانی و سلامت روان می باشد . 

 

واژه های کلیدی: مدیریت مشارکتی ، تعهد سازمانی ، سلامت روان

 

 

 

 

 

مقدمه

افراد به منظور ارضا و برآورده ساختن هدفهای فردی خود ، به یک سازمان می پیوندند. آنها در
می یابند هدفهایی را که یک شخص به تنهایی نمی تواند به آنها دسترسی یابد ، از طریق سازمانها با مساعدت و مشارکت در آنها امکان پذیر است .انسانها در همه امور نیاز به همکاری و مشارکت با یکدیگر داشته اند و در کشور ماهم با توجه به پیشرفت علم مدیریت و استقرار مدیریت نوین در سازمانها و موسسات، موضوع مشارکت در امر مدیریت امروزه مورد توجه زیادی قرار گرفته است
Salajeghe, Honaramuz,2010))

همفکری، مشارکت، نظرخواهی و ارج نهادن به کارهای گروهی موجب تجمیع افکار و توانایی ها و انجام کلیه امور به بهترین وجه خواهد گردید و اگر سازمانها خواهان نیل به چنین نتیجه ای هستند ناگزیر باید در پی ایجاد انگیزه و جلب مشارکت کارکنان خود برآیند و این مهم زمانی میسراست که باور داشته باشند ، انسانها در فرایند کار نه ابزار و وسیله که عاملی موثر در تحقق اهداف سازمان هستند و به گونه ای با آنان رفتار کنند که کار را بار تلقی نکنند بلکه از کار خود لذت ببرند ، پذیرای مسئولیت باشند و در جهت بهبود ان بکوشند, 1999)Tadayoni. مشارکت فرایندی است که طی آن کارکنان یک سازمان به طور داوطلبانه در امور و فعالیتهای مربوط به خود دخالت کنند به شرطی که توان و انگیزه مناسب برای دخالت موثر را داشته باشند . تاکید شیوه مدیریت مشارکتی بر همکاری و مشارکت داوطلبانه کارکنان استوار است و می خواهد از اندیشه ها ، نظرات و ابتکارات آنها در حل مشکلات و مسائل سازمان استفاده کند .  مدیریت مشارکتی عملیاتی است که طی ان کارکنان یک سازمان در روند تصمیم گیری ها دخالت و شرکت داشته باشند. بزرگترین پشتوانه جهت اعمال مدیریت مشارکتی ، تعهد ، ایمان و اعتقاد مدیران سازمان هاست و تا زمانی که مدیریت سازمان اعتقاد به مشارکت کارکنان نداشته باشد مدیریت مشارکتی تحقق پیدا نخواهد کرد(, 2009( Jalilkhani . درواقع مدیریت مشارکتی فرایند همکاری و نفوذ کارکنان در درجات مختلف فرایند تصمیم گیری سازمان به طور فعال و واقعی و به صورت درگیری ذهنی و فکری و داوطلبانه در جهت اهداف گروهی که منجر به انگیزش کارکنان و تلاش به منظور تحقق اهداف و مسئولیت پذیری و آفرینندگی انان شود، می باشد Sadeghifar& Naghavi, 2003)). طوسی بیان می دارد که مشارکت پیش شرط توسعه و کلید گسترش آن آموزش و پرورش است.آموزش و پرورش موجب افزایش آگاهی ها و توانایی های انسان است و این خود خواست مردمان را برای مشارکت افزایش می دهد . مشارکت در مدیریت سبب می شود تا میزان نظارت بر کارکنان کاهش یابد و کارکنان خود برای افزایش کارایی و اثربخشی سازمانی دلسوزی نشان دهند و دلبستگی های خود را بر هدفهای گروهی بیافزایند و با احساس نظر مثبت  نسبت به خود به پدید آمدن فضای سازمانی دلپذیرتر یاری دهند (1991Tusi,).

یکی از متغیرهایی که می تواند در تحقق اهداف سازمان نقش اساسی ایفا کند تعهد سازمانی است. می توان گفت تعهد سازمانی ،اعتقاد به ارزش ها و اهداف سازمان، احساس وفاداری به سازمان، الزام اخلاقی، تمایل قلبی و احساس  نیاز

به ماندن در سازمان می باشد. تحقیقات نشان داده است که کارکنان علاقه مند و وفادار به سازمان عملکرد و   بهره روی

بالاتری دارند، تمایل به ماندگاری آنان با تغییرات سازمان بیشتر است. بدین ترتیب سازمان ها می توانند  با شناخت میزان تعهد سازمانی کارکنان خود و تغییر در عوامل موثر بر آن، اهداف مورد نظر سازمان را تحقق بخشند.اکنون موقعیت به صورتی است که داشتن کارکنان پرانرژی و خلاق و سرمایه انسانی متعهد ، مهمترین منابع انسانی  در نظر گرفته می شوند  (1999Shagei,) . افراد متعهد تر ، به ارزشها و اهداف سازمان پای بند تر بوده و فعالانه در سازمان  نقش آفرینی خواهند کرد و کمتر به ترک سازمان و یافتن فرصتهای شغلی جدید اقدام می کنند  ,2010)  tavalai Bagheri & ) .         

بی شک مدیران سازمانها می دانند که تولید بیشتر نتیجه و محصول مدیریت اثربخش است ، مدیریت اثربخش نیز بدون توجه و اعتقاد به سلامت روان کارکنان حاصل نمی شود  (1999Mirshafii,).  سازمان آموزش و پرورش به عنوان یکی از سازمانهای مهم که وسیله و ابزار اجرای اهداف گوناگون علمی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی است برای تحقق هدفهای خود به در اختیار داشتن نیروی انسانی کارامد ، متعهد ، علاقمند و برخوردار از فکر و روانی سالم نیازمند  است .  برای اینکه فرد بتواند سلامت خود را حفظ کند باید احتیاج به پیشرفت و فعالیت مثبت در او ارضا شود ، زیرا اگر این تمایل به طور مداوم سرکوب گردد فرد  دچار اختلالات روانی خواهد  شد   (2004Shamloo,) .از دیدگاه مننجرسلامت روان عبارتست از سازش فرد با جهان اطرافش با   حداکثر امکان ، به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر وی به طور کامل شود  (1999Milanifar,) . در هر سازمان بویژه سازمان اموزش و پرورش که نقش حیاتی و مهمی را در جامعه ایفا می کند هر عضوی در سازمان به نوبه خود در عملکرد سازمان تاثیر بسزایی دارد. هرکدام ازاعضای سازمان همچون حلقه های زنجیری به یکدیگر متصل هستند که کارایی سازمان در گرو سلامت و پویایی تک تک افراد حلقه های زنجیر است (1961Macclelland,).

پویایی نظام آموزشی در گرو پدید آمدن فضای سازمانی مناسب و مطلوب ، اعتماد و مسئولیت پذیری و تقویت مدیریت مشارکتی است و در این راستا مهمترین منابع انسانی یعنی سرمایه انسانی متعهد و سالم پرورش پیدا می کند که با وفاداری و وابستگی با سازمان و حفظ ارزشهای آن تحقق اهداف را سامان می دهد  (2001Kuhestani,).

هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان رابطه بین سه مدیریت مشارکتی ، تعهد سازمانی و سلامت روان معلمان می باشد و محقق به دنبال پاسخ به این سئوال است که آیا بین مدیریت مشارکتی ، تعهد سازمانی و سلامت روان معلمان رابطه وجود دارد.

مروری بر پیشینه تحقیق

نتایج تحقیقات لوک و جونز[1] (2008) که در63 واحد پرستاری در چهار بیمارستان ایالات متحده انجام گرفت بیانگر این واقعیت بود که در واحدهایی که سبک رهبری مشارکتی را اجرا می نمایند ، سطح بالایی از همبستگی بین کارکنان و سطح پایینی از تنیدگی شغلی بین کارکنان وجود دارد . این کاهش تنیدگی، موجب کاهش فرسودگی شغلی و در نتیجه افزایش کیفیت خدمات پرستاری و افزایش  رضایت مندی کارکنان می شود .Salari & et all , 2009) ).

 

 

مطالعات (2008Cullinan, )و (2001Effy,)، حاکی از ان است که یکی از نظام های مدیریتی پویا که نقش مهمی در توسعه انسان دارد مدیریت مشارکتی است. چراکه مشارکت کارکنان در تصمیم گیری موجب رشد و تعالی خود و سازمان و همچنین سبب تقویت روحیه، انگیزه، تعهد سازمانی و رضایت شغلی کارمندان می شود.                       ( ,2007(Kaltiala & Heino & Frijd در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که سلامت روانی و عدم وجود اضطراب منجر به تعهد بیشتر می گردد و از طرف دیگر تعهد سازمانی با افسردگی و فشارشغلی ، فرسودگی عاطفی و بیماریهای روان شناختی رابطه دارد.

,2001)(Stumpf  نیز مطالعه ای در زمینه تاثیر مدیریت مشارکتی و سنتی بر میزان رضایت شغلی پرستاران ، رضایت  بیماران و میزان علاقه و تعهد پرستاران در حرفه پرستاری انجام داده است . در این مطالعه پنج بیمارستان در شهر پنسیلوانیا انتخاب شدند و در هر بیمارستان تسهیلاتی فراهم شد تا هر دو نوع مدیریت مشارکتی و سنتی اجرا شود . نتایج نشان داد که در بخش هایی که مدیریت مشارکتی در آن اجرا شد ، میزان رضایت شغلی پرستاران و رضایت بیماران و میزان علاقه و تعهد پرستاران به ادامه حرفه پرستاری و عدم ترک خدمت بیشتر می شود. پژوهشگر بیان میدارد که اجرای مدیریت مشارکتی سبب کاهش هزینه ها و ارائه کار بهتر با کیفیت بالاتر و افزایش انگیزه در کارکنان شده و به دنبال آن رضایت شغلی و تعهد سازمانی ایجاد می شود.

در مطالعه ای که توسط اسمیت[2]   در سال 1993 درباره ارتباط بین مشارکت کارکنان و موفقیتهای 14 شرکت انگلیسی انجام گرفت ، مشخص شد که مهمترین عوامل موفقیت بین شرکتها ، تعهد بالا و مشارکت قوی کارکنان در انجام وظایف محوله  بوده است ((Ebrahimi,2004

نایستروم[3] در 1990، در تحقیق خود که در رابطه با مدیران و زیردستان انجام داد و اهمیت
روابط مدیران و زیردستان را مورد تایید قرار داد ، به این نتیجه رسید که روسا می توانند در زیردستان خود از طریق دادن اختیارات بیشتر ، توجه بیشتر ، حمایت موثرتر ، اطلاعات بهتر و سایر منابع دیگر تعهد بیشتری را فراهم آورند که متقابلا زیردستان به وسیله مشارکت و تعهد سازمانی به آنها واکنش نشان می دهند
,1999) Pishva).

در سال 1983 پژوهشی در زمینه تاثیر مشارکت در تصمیم گیری و کاهش فشار شغلی توسط سوزان جکسون  انجام گرفته شده که مشارکت افراد در تصمیم گیری ها عامل تعیین کننده کاهش فشارهای شغلی است . Jackson ,1983))

,1981)Nogradi & Koch ، در تحقیق خود تحت عنوان ارتباط بین مشارکت در تصمیم گیری و تعهد سازمانی که بین مدیران شهرداری انجام دادند ، 139 مدیر را با مقیاس مشارکتی در تصمیم گیری مورد سنجش قرار دادند . نتایج نشان داد ، گروهی که در تصمیم گیری مشارکت داشته اند  به طور معناداری تعهد بالاتری نسبت به مدیرانی که که در تصمیم گیریها مشارکت نداشته اند از خود نشان می دهند . در نتایج تحقیقات آنها به نقش مشارکت در تصمیم گیری در جهت بهبود افزایش تعهد سازمانی اشاره و تاکید شده است.

 

 

 

 

به عقیده  میرز[4]  ، مشارکت دادن افراد در برنامه ریزی  و ارزشیابی و فراهم آوردن بازخورد مناسب ، ممکن است سبب بروز تعهد و خلاقیت بیشتر در افراد شود (Tabatabaei Bafgi, 1999).

کرمی (2009Karami,) در مقاله خود تحت عنوان بهداشت روانی کارکنان سازمان ها  بیان می کند که نتایج تحقیقات نشان می دهد سبک های مدیریت مشارکت جویانه به بهبود بهداشت روانی ، افزایش همکاری گروهی ، خلاقیت، کاهش میزان پرخاشگری در بین کارکنان منجر می شود . این تحقیقات تاثیر روانشناختی مشارکت را در سازمانهای آموزشی و غیر آموزشی نشان می دهد . بنابراین همه مدیران باید با توجه به موقعیت و سطح نیروی انسانی در انتخاب روش مدیریتی خود تامل و دقت نظر کافی به عمل آورند و زمینه های لازم را برای مشارکت کارکنان در اداره امور سازمان فراهم آورند و در حقیقت نیازهای روانی انسان ها  از طریق مشارکت بدست می آید .

( 2009Salari & et all,) در تحقیقی تحت عنوان تاثیر اجرای نظام پیشنهادات بر میزان تعهد سازمانی کارکنان شاغل در بخش مراقبت ویژه بیمارستان مسلمین شیراز به این نتیجه رسیدند که استفاده از نظام پیشنهادات مبتنی بر نیروی فکر و اندیشه و توان بالقوه پرستاران جوان و تجارب باارزش پرستاران مجرب از راهکارهای پیشرفت و ارتقای سیستم پرستاری و تعهد سازمانی آنان می باشد .

 (2004Askari & et all, ) به بررسی تعهد سازمانی و سلامت روان و مقایسه آنها در مدیران مقطع متوسطه مدارس دولتی و غیرانتفاعی شهر اصفهان پرداخت و به این نتیجه رسید که بین تعهد سازمانی و سلامت روان مدیران هم درمدارس دولتی و هم در مدارس غیرانتفاعی رابطه وجود دارد . نتایج ضرب همبستگی و جهت آن نشان می دهد که بین تعهد سازمانی و اختلالات روانی رابطه معکوس وجود دارد . هرچه میزان تعهد سازمانی افراد بالاتر باشد ، اختلالات روانی کمتری را نشان می دهد و از سطح سلامت روانی بهتری برخوردار هستند .

تحقیقی با عنوان رابطه مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی و رضایت شغلی دبیران دبیرستانهای نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شیراز توسط(( Farahani, 2002مورد بررسی قرار گرفت .  نمونه تحقیق شامل 240 دبیر بود که از هر ناحیه 10دبیرستان و از هر دبیرستان 6 نفر به طور تصادفی انتخاب گردید و در نهایت با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون به این نتیجه رسید که  مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی و رضایت شغلی رابطه دارد .

یعقوبی در سال 1380مشارکت کارشناسان در تصمیم گیری و تاثیر آن بر تعهد سازمانی انان را با در   نظر گرفتن ابعاد سه گانه تعهد مورد بررسی قرار داد . در نهایت ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد  که  بین مشارکت در تصمیم گیری و تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود   دارد . (Salari & et all ,2009)

ساعتچی 1991)Saatchi ,) پژوهشی با عنوان بررسی رابطه خشنودی شغلی و تعهد سازمانی با سلامت روانی و جسمی در میان کارکنان نظامی و غیر نظامی در یکی از بخش های معاونت انتظامی جمهوری اسلامی ایران در تهران انجام داده است که نتایج آن نشان دهنده وجود رابطه معنادار بین خشنودی شغلی و تعهد سازمانی و سلامت روانی است .

 

 

 

 

سوال های تحقیق     

1- آیا بین مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی و سلامت روان معلمان رابطه معناداری وجود دارد ؟

2- آیاابعاد مدیریت مشارکتی می توانند  تعهد سازمانی را پیش بینی نمایند  ؟

3- آیا ابعاد مدیریت مشارکتی می توانند سلامت روان را پیش بینی نمایند  ؟

 

روش شناسی تحقیق

اين پژوهش از نظر نوع توصيفي – همبستگي مي باشد و به تبیین رابطه بين متغيرهاي مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی و سلامت روان مي پردازد.جامعه آماري اين پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه  شهر داراب است كه در سال تحصيلي 90-89  مشغول به كار بوده اند و بر اساس آخرين اطلاعات و آمار در اداره آموزش و پرورش داراب تعداد جامعه مورد مطالعه 250 نفر مي باشد.  چون در این پژوهش تمام معلمان دوره متوسطه لحاظ می شوند تعداد نمونه آماری با جامعه آماری برابر است، لذا از روش نمونه گیری استفاده نشده است .

ابزار اندازه گیری

به منظور بررسي رابطه بين مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی و سلامت روان معلمان از سه پرسشنامه مدیریت مشارکتی ، تعهد سازمانی و سلامت روان استفاده شده است .

1-پرسشنامه مدیریت مشارکتی   

پرسشنامه مدیریت مشارکتی در سال 2007 توسط فیضی با توجه به پنج بعد ( تصمیم گیری ، ارتباطات ، رهبری ، ساختار و نظارت )ساخته شده است .پرسشنامه  مذکور حاوی 26 سوال بسته پاسخ است که بر اساس طیف 7 درجه ای تنظیم گردیده و پنج بعد (تصمیم گیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل) را اندازه گیری می نماید. لازم به یاداوری است که ابعاد مذکور در پیشینه تحقیقاتی و تحقیقات دیگر آمده است و این عوامل به صورت مستند در کتاب مدیریت رفتار سازمانی کریتنر و کینیکی ترجمه علی اکبر فرهنگی ( فصول 9، 10، 13، 14، 15) آمده اند.

روایی و پایایی پرسشنامه

جهت تعیین روایی پرسشنامه مدیریت مشارکتی ، (faysi,2007) پس از تنظیم مقیاس ، نظرات تعدادی از اساتید دانشکده علوم تربیتی شیراز و همچنین متخصصان تعلیم و تربیت در خصوص روایی محتوایی را  بررسی و پس از احراز این نوع روایی برای تحلیل روایی سازه ای از روش تحلیل گزینه استفاده کرد و با کمک نرم افزار spss  ضریب همبستگی بین نمره هر سوال با نمره کل پرسشنامه محاسبه شده که از مجموع 28سوال، ضریب همبستگی در مورد 26 سوال در سطح 01/ و بالاتر معنی دار بوده وضریب همبستگی 2 سوال معنادار نبود که سوالات مذکور از پرسشنامه کنار گذاشته شد . جهت پايايي پرسشنامه از روش آلفاي كرونباخ استفاده شده است، بطوري كه مقدار اين ضريب85/0 برآورد شده است .

2-پرسشنامه تعهد سازمانی

 براي سنجش ميزان تعهد سازماني از مقياس تعهد سازماني(  porter& Mowday & streers, 1974)  که به وسيله مرتضوي در سال 1372به فارسي ترجمه وبه كار رفته استفاده شده است . اين پرسشنامه مشتمل بر 15 سوال با مقياس 5 درجه اي از كاملا موافقم تا كاملا مخالفم مي باشد. شیوه نمره گذاری هر آیتم ، مستقیم و به صورت کاملا مخالفم 1، تاحدودی مخالفم 2، نظری ندارم 3، تاحدودی موافقم 4و کاملا موافقم 5 می باشد .  

روايي و پایایی پرسشنامه

برای برآورد پایایی پرسشنامه تعهد سازمانی، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که پس از انجام دادن محاسبات ، ضریب پایایی پرسشنامه تعهد سازمانی 90/0 محاسبه شده است، ضریب بدست آمده رضایت بخش بوده و نشان دهنده ی پایا بودن پرسشنامه می باشد.

اين مقياس توسط محققان زيادي در داخل و خارج كشور مورد استفاده قرار گرفته و روايي و پايايي آن گزارش شده است . ,1999) ( Afshariضریب پایایی تعهد سازمانی را از طریق آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه نموده است.

 در تحقیق انجام شده توسط میرو آلن (1987) ﭘایایی هر یک از ابعاد سه گانه تعهد دارای ضریب ثبات کرونباخ زیر می باشد : الف) تعهدعاطفی87/0  ب)تعهدمستمر75/0   ج)تعهدهنجاری79/0 Askarpur,2010)   )

3- پرسشنامه سلامت روان

براي اندازه گيري سلامت روان از فرم 28 سوالي پرسشنامه سلامت عمومي ( GHQ) كه توسط   Goldberg&Hiller (1979)معرفي شده استفاده می شود. هدف این پرسشنامه دستیابی به   یک تشخیص در سلسله مراتب بیماریهای روانی نیست بلکه منظور اصلی آن ایجاد تمایز بین بیماری روانی و سلامت است. فرم 28 ماده ای پرسشنامه دارای این مزیت است که برای تمام افراد جامعه طراحی شده است . این پرسشنامه به عنوان یک ابزار غربالگری می تواند احتمال وجود یک اختلال روانی را در فرد تعیین کند. برای نمره گذاری از مقیاس لیکرت استفاده شده است که گزینه ها به صورت (3،2،1،0) نمره داده  می شوند . لازم به ذکر است نمره سلامت روان به صورت معکوس می باشد بدین معنی که نمره بالا نشان دهنده سلامت روان کمتر است.

روايي و پايايي پرسشنامه

برای برآورد پایایی پرسشنامه سلامت روان، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که پس از انجام دادن محاسبات ، ضریب پایایی پرسشنامه سلامت روان 89/0 محاسبه شده است، ضریب بدست آمده رضایت بخش بوده و نشان دهنده ی پایا بودن پرسشنامه می باشد.

آدری بیگ و جورج[5]  در نیجریه ، اعتبار و روایی فرم 28سوالی پرسشنامه سلامت روان را در نمونه 277 نفری ارزیابی کردند ، که پایایی آن 82/0 و روایی آن 85/0 بدست آمد (    ,2008Azad ) . یعقوبی (Yaghobi ,1995  ) به نقل از (,2005Heidari) ، ضریب پایایی کلی این آزمون را 88/0 و ضریب پایایی زیر مقیاس های آن را بین 50/0 تا81/0گزارش کرده است .

روش تجزيه و تحليل آماري داده ها:

براي تجزيه و تحليل اطلاعات جمع آوري شده از روش آمار توصيفي و استنباطي همچون ميانگين، انحراف معيار، ضريب همبستگي پيرسون و تحلیل رگرسيون چندگانه استفاده شد ،نرم افزار مورد استفاده نرم افزار آماري SPSS مي باشد.

 

 

 

 

 

 

 

تحلیل داده ها

سوال  اول:آیا بین مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی و سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد؟

                       جدول1: ماتریس همبستگی بین  مدیریت مشارکتی و تعهد سازمانی و سلامت روان

متغير ها

مدیریت مشارکتی

ضریب همبستگی

p

تعهد سازمانی

529/0

000/0

سلامت روان

185/0-

047/0

با توجه به جدول فوق مي توان مشاهده كرد كه همبستگي بين متغير مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی (529/0= r و 0= p ) و هبستگی بین متغیر مدیریت مشارکتی با سلامت روان (185/0- = r و    047/0= p ) معناداراست . بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که بين مدیریت مشارکتی با تعهد سازمانی با 99درصد اطمینان رابطه مثبت معنادار و بین مدیریت مشارکتی با سلامت روان با 95 درصد رابطه منفی  معناداري وجود دارد. .

سوال دوم : آیا ابعاد مدیریت مشارکتی می توانند  تعهد سازمانی را پیش بینی نمایند ؟

برای بررسی اینکه ابعاد مدیریت مشارکتی به چه میزان دارای قدرت پیش بینی کننده برای تعهد سازمانی هستند از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام  استفاده شده است . در جدول شماره 2  این نتایج آمده است :

جدول2: نتایج آزمون تحلیل  رگرسیون بین  ابعاد مدیریت مشارکتی و تعهد سازمانی

 

بتا

t

p

R

² R

 

F

P

 

متغیرهای

پیش بین

تصمیم گیری

201/0

55/3

00/0

223/0

050/0

666/12

000/0

ارتباطات

075/0

92/0

35/0

رهبری

017/0

21/0

82/0

ساختار

026/0-

32/0-

74/0

کنترل

115/0-

59/1-

11/0

 

همانگونه که مشاهده می­شود مقدار F برابر با (666/12) در سطح معناداري (000/0) بدست آمده    و چون اين سطح از سطح قابل قبول (05/0) كمتر است لذا اين مقدار معنادار گردیده(05/0P< )، بنابراین نتیجه می­گیریم که حداقل يكي از متغیرهاي پیش بین(ابعاد مدیریت مشارکتی ) می توانند متغیر ملاک  (تعهد سازمانی) را پیش بینی کنند. حال به منظور تعیین اینکه متغیرهاي پیش بین تا چه اندازه می توانند متغیر ملاک را پیش بینی کنند از ضریب بتا استفاده شده که با توجه به سطوح معناداری می­توان نتیجه گرفت که، بعد تصمیم گیری تنها بعد معنی دار و پیش بین کننده تعهد سازمانی است(01/0P< ).

بنابراین می­توان معادله خط رگرسیون را  بر اساس مقدار بتا به شرح زیر نوشت.    

Y= (201/0)تصمیم گیری  نمرات

سوال سوم: آیا ابعاد مدیریت مشارکتی می توانند سلامت روان را پیش بینی نمایند؟

برای بررسی اینکه ابعاد پنج گانه مدیریت مشارکتی به چه میزان دارای قدرت پیش بینی کنندگی برای سلامت روان هستند از تحلیل رگرسیون چندگانه با روش گام به گام استفاده شده است در جدول شماره ی 3 این نتایج آمده است.

جدول 3: نتایج آزمون تحلیل  رگرسیون بین  ابعاد مدیریت مشارکتی و سلامت روان  

 

بتا

t

p

R

² R

 

F

P

 

متغیرهای

پیش بین

 

تصمیم گیری

208/0-

83/2-

005/0

179/0

032/0

039/8

005/0

ارتباطات

038/0-

45/0-

64/0

رهبری

024/0

30/0

76/0

ساختار

106/0

32/1

18/0

کنترل

074/0

01/1-

31/0

 

همانگونه که مشاهده می­شود مقدار F برابر با (039/8) در سطح معناداري (005/0) بدست آمده    ، بنابراین نتیجه می­گیریم که حداقل يكي از متغیرهاي پیش بین(ابعاد مدیریت مشارکتی ) می توانند متغیر ملاک  (سلامت روان) را پیش بینی کنند. حال به منظور تعیین اینکه متغیرهاي پیش بین تا چه اندازه می توانند متغیر ملاک را پیش بینی کنند از ضریب بتا استفاده شده که با توجه به سطوح معناداری می­توان نتیجه گرفت که، بعد تصمیم گیری تنها بعد معنی داری در پیش بینی سلامت روان است. یعنی اینکه این بعد  می  تواند سلامت روان را پیش­بینی نماید.

بنابراین می­توان معادله خط رگرسیون را  بر اساس مقدار بتا به شرح زیر نوشت.    

Y= (208/0-)تصمیم گیری  نمرات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بحث و تفسیریافته ها

براي بررسي سوال اول: بين مدیریت مشارکتی  و تعهد سازماني و سلامت روان معلمان رابطه معناداري وجود    دارد ، از روش آماري ضريب همبستگي پيرسون استفاده شده است و همانطور كه در جدول 1 مشاهده گرديد ضريب بدست آمده رابطه معنادار را نشان مي دهد. یعنی با افزایش مدیریت مشارکتی ، تعهد سازمانی و سلامت روان کارکنان نیز  افزایش می یابد .

یافته های این بخش از پژوهش با یافته های ( 2009Karami,)، (Luke & Jones, 2008 ) ، ( , 2001( Stumpf و     (Farahani, 2002 ) همخوانی دارد .

 در تبيين اين نتیجه مي توان بیان داشت كه مشارکت ، همفکری و نظرخواهی از کارکنان موجب تجمیع افکار و توانایی ها و انجام کلیه امور به بهترین وجه خواهد گردید . وقتی امر مشارکت در سازمانی پیاده می شود تمام کارکنان وجود خودرا محترم ، باارزش ، کارساز و موثر می یابند و خود را در سرنوشت و موفقیت سازمان سهیم و شریک می دانند. همین امر موجب افزایش تعهد سازمانی کارکنان خواهد شد . در این وضعیت آنها به حق احساس می کنند که در شکست

یا زیان دهی یا در موفقیت و سودآوری سازمان نقش مهم و موثری دارند، و چنین فردی از نظر روانی نیزاز سلامت کاملی

 

برخوردار خواهد شد . چون به طور طبیعی هیچ انسان معقولی نمی خواهد که از احترام و ارزشی که کسب کرده بدور افتد و یا شکست و زیانی از وجود او ناشی شود، تعهدش نسبت به سازمان بیشتر شده و تمامی سعی و تلاش خود را به کار  می برد تا با نهایت دقت و دلسوزی و با تمام قدرت جسمی و فکری خود در پیشرفت اموری که در آن مشارکت دارد نقشی به راستی مفید و سازنده ایفا کند . پس مشارکت کارکنان در سازمان باعث بالارفتن تعهد سازمانی و سلامت روان کارکنان می شود .

بررسي سوال دوم : نتايج رگرسيون سوال دوم پژوهش كه به بررسي پيش بيني تعهد سازمانی معلمان  بر اساس ابعاد مدیریت مشارکتی مي پردازد، نشان مي دهد كه از بین مولفه های مدیریت مشارکتی تنها مولفه تصمیم گیری معنادار شده است و می تواند پیش بینی کننده تعهد سازمانی باشد.

یافته های این بخش از تحقیق با یافته های ,1981)(Nogradi & Koch،  (2001Yaghobi,)،                       (2008  Cullinan,) و (2001(Effy, همخوانی دارد.

باید اذعان کرد که اگر مدیران نسبت به کارکنان خود اعتماد و اطمینان داشته باشند و با مشارکت آنها به تصمیم گیری بپردازند، این مشارکت باعث ایجاد حس مسئولیت و وظیفه شناسی و تعلق به محیط کار خواهد شد. مشارکت و دخیل شدن در تصمیمات نوعی اکسیر قدرتمند است و مورد علاقه بیشتر افراد بوده ، توانایی بهبود عملکرد و ارائه راه حل های بهتری را برای مشکلات دارا می باشد . استفاده صحیح از افکار کارکنان و نظرات آنها در تصمیم گیری ها موجب فراهم شدن شرایط مساعد کاری و رضایتمندی کارکنان شده و آنان با رغبت فراوان برای پیشرفت سازمان تلاش می کنند که همین امر موجب افزایش کارایی سازمان می گردد . اعتقاد بر این است که وقتی کارکنان در فرایند تصمیم گیری نقشی داشته باشند،  از تصمیمات اتخاذ شده حمایت می نمایند و باعث افزایش رضایت و تقویت تعهد در کارکنان می شود. پس شکی نیست که مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیری های سازمان کاری بس موثر و مفید در جهت تعهد سازمانی کارکنان و رسیدن هرچه بیشتر به هدفهای سازمان است.

بررسي سوال سوم: نتايج رگرسيون سوال سوم پژوهش كه به بررسي پيش بيني سلامت روان  معلمان  بر اساس ابعاد مدیریت مشارکتی مي پردازد، نشان مي دهد كه  از بین مولفه های مدیریت مشارکتی تنها مولفه تصمیم گیری معنادار شده است و می تواند پیش بینی کننده سلامت روان باشد.

یافته های این بخش از تحقیق با یافته Jackson ,1983)) همخوانی دارد.

ميزان مشاركت كاركنان در فرآيند تصميم گيريها نقش مهمي در سلامت رواني آنان دارد . تصمیم گیری در زمینه راههای رسیدن به اهداف بصورت گروهی منجر به دستیابی به راه حلهای  منطقی تر و مطمئن تر می شود . از آنجا که نیروی انسانی در هر سازمانی بالاترین سرمایه به حساب می آید ، توجه و ارج نهادن به آنها و دخالت دادن آنها در تصمیم گیریها می تواند نتایج مثبتی به بار آورد . تصمیم گیری مشارکتی ، مقاومت در برابر تغییر را کاهش و سطح  فشار روانی را کم می نماید و به طور کلی افراد نسبت به خود در دنیای پیرامون خویش احساسات  بهتری را ابراز می کنند .

 

عمدتا این مشارکت می تواند به عنوان وسیله ای برای برانگیختن انگیزه و افزایش روحیه کارکنان سازمان باشد . تعدادي ازپژوهشگران معتقدند عدم مشاركت كاركنان در تصميم سازي و تصميم گيريها مي تواند ارتباط نزديكي با افزايش اضطراب ، افسردگي ،  عوارض جسماني ، كاهش عزت نفس و نارضايتي شغلي داشته باشد. مشاركت و درگير كردن كاركنان در فرآيند تصميمگيريها به آنان فرصت مي دهد تا به اطلاعات بيشتري دست پيدا كرده و كنترل كافي بر محيط و كارشان داشته باشند و باعث برآورده شدن هدفهای سازمان به صورت بهینه خواهد شد .

نتيجه گيري

امروزه چنانچه سازمان ها بخواهند در زمره سازمان هایی باشند که پیوسته به کسب موفقیت  نایل آمده و در رقابت با سایرین همیشه پیشتاز باشند ، ناچارند که به نیروی کار سازمان توجه داشته و عواملی راکه باعث می شود  نیروی کار به سازمان وفادار باشد و برای نیل به اهداف آن تلاش کند را ، تقویت کرده و لحظه ای ازاین  اقدام مهم فرو گذار نکنند.مدیریت دارای نقشی اساسی در سازمان است که با بکار گیری شیوه های مدیریتی صحیح می تواند موجبات تعالی سازمان را فراهم آورد. مشارکت در سازمانهای بزرگی چون آموزش و پرورش، بازوانی قوی برای مدیریت است که بسیاری از مشکلات درون سازمان را سامان می بخشد. در نظام آموزش و پرورش به منظور اداره کردن یک مدرسه اثربخش نیاز به مدیرانی می باشد که با همکاری و مشارکت کارکنان خود، تعهد سازمانی و وفاداری آنان و همچنین سلامت روان آنها را افزایش دهند و به پدید آمدن فضای سازمانی دلپذیر کمک کنند. پس شایسته است جهت افزایش مدیریت مشارکتی و بهبود وضعیت تعهد سازمانی و سلامت روان کارکنان از کلیه عوامل کیفی و کمی استفاده نمود تا رضایتمندی کارکنان به سازمان فراهم شود و از طرفی موجب تلاش بیشتر آنها در جهت پیشرفت سازمان گردد. امید است مدیران امروزی  با الهام گرفتن از دستورات الهی و قرآن که تاکید زیادی در مورد مشارکت داشته است و  با تجدید نظر در تفکرات و اندیشه های خود به استفاده از مدیریت مشارکتی و اجرای روشهای کارآمد آن به توسعه هرچه بیشتر سازمانها و در نهایت توسعه کشور کمک کنند. 

 

 

Refrence    

-Afshari, Goli (1999)0 A study  of the relationship of manager s expertise and organizational commitment among teachers of junior and high schools in kazerun, M,A. thesis, Islamic Azad unversity, shiraz branch.[Persian]

-Askari, Mahbubeh, siadat seyed Ali, Azizi Hamid Reza (2004) . The relationship of organizational commitment and mental health and comparision of them with managers of public and private in Isfahan high schools, knowledge and research in psychology , Islamic Azad university, khurasgan branch , No.19 & 20. .[Persian]

-Askarpur , Azam(2010). The relationship of  organizational commitment with performance and effectiveness  among managers of public high scools in Gachsaran , M.A. Thesis, Islamic Azad university , Marvdasht branch . .[Persian]

-Azad , Hossein(2008) . A comparative study of mental health, academic motivation and educational performance among the students of Isfahan boarding   university, M.A thesis, Isfahan university. .[Persian]

-Bagheri, Moslem aud Tavalai,Ruhollah(2010). A surrey of the effects of organizational commitment on the performance of  organizations, available on the site of www. Magiran. Com in 1389.11.15. .[Persian]

- Cullinan, Blined, Farrav R(2008). organization-harm. Vs. organization- gain ethical issues: an exploratory examination of the effects. Of organizational commitment. J Business Ethics.,P. 80: 225-235.

-Ebrahimi, Tahereh(2004) . a study of the relationship of participative  management with creativity among high schools teachers in kherameh , M.A thesis ,Islamic Azad university , shiraz branch . .[Persian]

- Effy,o(2001). organizational commitment and ethical behavior. An empirical study of information sysyem professionals. JBU siness Ethics, 34: 137 – 142.

-Frahani, Mahbubeh(2002). A study of the relationship of Participative managemen and job satisfaction and organizational commitment a mong teachers , M.A. Thesis, shiraz university. .[Persian]

-Heidari, Maryam (2005) . An investigation of mental health of students of Isfahan university by use of Neo personality test, Journal of education, second year. .[Persian]

-Jalil khani, Bahram(2009) . suggestions systems in participative management , Jornal of Tehran- emruz . .[Persian]

-jackson. Susan (1983). " participation in decision moking ASA strategy for reducing job related strain" jonral of applied psychology , vol.68.

- Kaltiala- Heino.R.and Frijd S(2007). severe mental disorderas abasic commitment criterion for minors. Internetional journal of law and psychiatry. 30 (1): 81-94.

-Karami , Zahra(2009) . Mental health a mong employees , A journal of Tadbir Farda. .[Persian]

-Kuhestani, Hossein Ali(2001) . Participative managemen and its relationship with organizational commitment , AJournal of education , Ferdowsi university , No.1. .[Persian]

-Mirshafii , Seyed Isa(1999). Mental health and Productivity among employees, A journal of Andisheh and raftar, NO.4. .[Persian]

-Milanifar , Behrooz (1999) . Mental health, Tehran, qhoas press, sixth impression. [Persian]

-Mcclelland, D.C. (1961). The achievemeny society.  Princetion, NJ: van. Nostrand.

-Nogradi, B.S,Koch,S.A(1981). The Relation ship Between DeciSional participation  and commitment to the organization Community, and orfession. Among municipal recreation. Leisure Sciences, V.4,N.2,P.43-159.

-Pishva, soroosh (1999) . A survey of the relationship of organizational atmosphere of schools with commitment among teachers of female high schools in  shiraz , M,A. thesis , Islamic Azad unversity, shiraz branch. .[Persian]

-Salari,Mohammad Mehdi, et all(2009) . effects of implementing suggestions systems on organizational commitment among emploees of special care center , Journal of nursing , Volume ¥ , No.1, Page7-13. .[Persian]

-Salajeghe, Sanjar and Honaramuz, Sahar(2010) . Suggestions systems, a way toward establishing participative management , available on the site of www. Magiran. Com on 1389.11.15. .[Persian]

-Saatchi, Mahmud (1991) . A survey of employees attitudes toward the effective factors on job satisfaction and dropout , a quarterly of  management studies. Tehran , AllamehTabatabai university press, first impressim , No.4. .[Persian]

-Shamloo, Said(2004) . Mental health , Tehran : Roshed, seventeenth impression. .[Persian]

-Stumpf, R.L(2001), A comparision of governance types and patient satisfaction out comes. Jnurs administration.P. 31(4): 176-202.

-Shaqei , Reihaneh (1999) . Participative management and its relationships with organizational commitment a mong the teachers of high scools in Mashad, regions 284, M.A. Thesis , Mashad university of Ferdowsi. .[Persian]

-Sadeghifar, Naser and Seyed Naghavi, MirAli(2003) . Participative management , the center for instruction and industrial research of Iran, First impression. .[Persian]

-Tadayoni , seyed Davood(1999) , Executive obstacles of participative  management , the site of organization of Islamic propaganda. .[Persian]

-Turaji, Mohammad javad (2009) A study of the effects of  participative and traditional management  styles on creativity of case study teachers in high schools of shiraz , regions 1 and 2 ,M.A.  Thesis, Islamic Azad university , Marvdasht branch. .[Persian]

-Tusi, Mohammad Ali(1991) . participative management , A qarterly of Educational administration , No.1 and 3. .[Persian]

-Tabatabaei Bafqi, moluk Bigom (1999). The engargement of personels in selecting managers, A quarterly of educational administration , sixth period, No.8. .[Persian]

 

 

 

 

 

Abstract

This paper tries to investigate the relationship of  participative  management with organizational commitment and psyche health among teachers of high schools in Darab city. To conduct the research , the correlation method was used. The sample of this study includes  250 teachers of high schools in Darab in the academic year of 2010-2011. The research instrument of this paper consists of three questionaries : participative  management , organizational commitment, psyche health. To analyze the data , descriptive and inferential statistics were used in this study . Based on inferential statistics , Pearson correlation coefficient , regression analysis were used. By analyzing the data , the results showed that there is a significant relationship between participative  management with organizational commitment and psyche health

-Among participative  management dimensions(making decision, communications, leadership , structure and control), making decision factor is significant and this factor is anticipator of organizational commitment and pshyche health

 

Keywords: participative management, organizational Commitment. Pshyche health.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1]. Luke & Jones

[2]. Smitt

[3]. Nystrom

[4]. Merez

[5]. Adribaig&Jorj

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره معرفی استخوان های بدن

بازديد: 4615

آشنایی با استخوان های بدن


آشنايي با اسکلت بدن انسان
تنها چيزي که از جسم ما در زير خاک باقي مي‌ماند اسکلت و استخوان‌هاي ماست. استخوان‌ها از بادوام‌ترين اشيا در روي كره زمين هستند. بدن انسان در حدود 206 استخوان دارد. البته تعداد استخوان‌ها تفاوت دارند. به‌طور مثال، يك كودك معمولاً 33 مهره در ستون فقرات دارد. در بالغان قطعات پاييني به هم جوش خورده استخوان خاجي و دنبالچه ايجاد مي‌گردد كه در اين صورت تعداد مهره‌ها به 26 عدد مي‌رسد. تعداد دنده‌ها نيز تغيير مي‌كند. قاعدتاً تعداد دنده‌ها بايد 12 جفت باشد ولي در بعضي‌ها 11 و در عده‌اي هم 13 جفت است. استخوان‌ها از لحاظ اندازه نيز متغيرند، به‌طوري‌ كه بزرگ‌ترين آنها مربوط به استخوان ران و كوچك‌ترين آنها مربوط به استخوان ركابي گوش است كه در عمق گوش مياني قرار دارد. اين هفته مي‌خواهيم با ساختمان اسکلت بدن انسان بيشتر آشنا شويم.
ساختمان استخوان
استخوان بافتي است همبندي که از سخت‌ترين بافت‌هاي بدن انسان به شمار مي‌رود. استخوان از يک ماده بنيادي آلي که در نمک‌هاي غيرآلي ذخيره شده‌اند، تشکيل شده است. سختي استخوان به سبب وجود همين نمک‌هاي غيرآلي است که تقريبا 60 درصد وزن کل استخوان را تشکيل مي‌دهند. اين نمک‌ها عمدتا شامل کلسيم، فسفات و مقداري منيزيم و کربنات هستند. خارج کردن نمک‌هاي کلسيم از يک استخوان با قرار دادن استخوان در اسيد معدن رقيق امکان‌پذير است. 
شکل استخوان پس از خارج کردن نمک‌هاي کلسيم به هم نمي‌خورد ولي نرم مي‌شود، به‌طوري که مثلا يک استخوان دراز را آن‌قدر مي‌توان خم کرد که دو انتهاي آن به هم برسند. يک غشاي همبندي به نام پريوستيوم سطح خارجي استخوان‌ها را مي‌پوشاند. اين غشا در مفاصل حرکتي که با غضروف مفصلي پوشانده شده‌اند، وجود دارد. پريوستيوم محتوي يک شبکه عروق خوني است که از طريق آن، عروق به داخل استخوان نفوذ مي‌کنند.
انواع استخوان
در برش عرضي، دو گونه استخوان تشخيص داده مي‌شود.
استخوان متراکم 
با چشم معمولي و غيرمسلح، به صورت متراکم و بي‌شکل ديده مي‌شود و لايه خارجي استخوان را تشکيل مي‌دهد. موقعي که استخوان متراکم زير ميکروسکوپ مورد بررسي قرار مي‌گيرد، واحدهايي با آرايش منظم مشاهده مي‌شوند که سيستم هاورس نام دارد. 
استخوان اسفنجي 
از رشته‌هاي استخواني شبکه‌اي که فضاي ما بين آنها توسط چشم معمولي قابل رويت است تشکيل شده است. مقدار هر يک از دو نوع استخوان فوق، از استخواني به استخوان ديگر و از قسمتي از استخوان به قسمتي ديگر فرق مي‌کند و به ميزان قدرت مورد نياز آن استخوان بستگي دارد. در تنه استخوان دراز، يک لايه خارجي ضخيم از نوع استخوان متراکم وجود دارد. در صورتي که در يک استخوان نامنظم و يا کوتاه لايه متراکم استخوان نسبتا نازک است. استخوان اسفنجي داراي لاملاهايي است که از نظر ساختمان شبيه به لاملاهاي استخوان متراکم هستند با اين تفاوت که فضاهاي موجود در استخوان اسفنجي بزرگ‌تر بوده و سيستم‌هاي هاورس فقط در ترابکول‌هاي بزرگ ديده مي‌شوند. استخوان اسفنجي مواد غذايي خود را از رگ‌هاي اطراف دريافت مي‌کند.

شرح وظايف استخوان
استخوان چارچوب نگه دارنده بافت‌هاي نرم را تشکيل داده و به منزله تکيه‌گاهي براي تحمل وزن بدن مي‌باشد.
استخوان اهرمي است که ماهيچه‌ها براي ايجاد حرکت، فشار خود را بر آن اعمال مي‌کنند.
استخوان از ارگان‌هاي حياتي خاصي محافظت مي‌کند مانند جمجمه که از مغز حفاظت مي‌کند.
استخوان از نظر دارا بودن بافت توليد کننده سلول‌هاي خوني، داراي اهميت مي‌باشد.
استخوان منبع تجمع نمک‌هاي کلسيک است.
توسعه و رشد استخوان‌ها
در مدت تکامل بدن انسان، بيشتر استخوان‌ها ابتدا به صورت غضروف نمايان مي‌شوند. اما تعداد کمي از آنها مانند ترقوه و استخوان‌هاي سقف جمجمه ابتدا توسط پرده‌هاي متشکله مزودرم ظاهر شده و هيچ غضروفي ندارند. اين تشکيلات اوليه غضروفي پرده‌اي بعدها طي مراحل استخوان‌سازي به استخوان تبديل مي‌شوند. بعضي از استخوان‌ها از يک مرکز استخوان‌سازي منفرد به وجود مي‌آيند. به اين معني که تشکيل استخوان از يک نقطه در ماده اوليه شروع شده و تا استخواني شدن تمام استخوان ادامه مي‌يابد.
استخوان‌هاي ديگر (مانند استخوان‌هاي دراز) از بيش از يک مرکز استخوان‌سازي استخواني مي‌شوند، به‌طوري که در بعضي از مراحل رشد، استخوان به وسيله قسمت‌هاي غضروفي به چند بخش تقسيم مي‌شود.
اولين مرکز استخوان‌سازي که در هر استخوان ظاهر مي‌شود مرکز استخوان سازي اوليه، و مراکز بعدي، مراکز استخوان‌ سازي ثانويه ناميده مي‌شوند. مرحله نموي که در آن اين مراکز ظاهر مي‌شوند در هر استخوان تقريبا ثابت است. بنابراين تعيين سن يک کودک با رشد طبيعي با انجام راديوگرافي از مناطق به خصوصي از اسکلت وي امکان‌پذير است.
در يک استخوان دراز نمونه مرکز استخوان‌سازي اوليه در مرکز غضروف اوليه، در حدود هشتمين هفته زندگي جنيني ظاهر شده و تا استخواني شدن تمام تنه استخوان ادامه مي‌يابد. تنه يک استخوان دراز و در حال رشد ديافيز ناميده مي‌شود.
استخوان‌هاي 5 گانه
اسکلت بدن ما از تعداد زيادي استخوان تشکيل شده است که بعضي از آنها فرد و بعضي ديگر زوج هستند. استخوان‌ها از نظر شکل و اندازه بسيار متفاوتند ولي به‌طور کلي آنها را به 5 گروه اصلي مي‌توان تقسيم‌ کرد: 
استخوان‌هاي دراز: استخوان دراز، از يک تنه تقريبا استوانه‌اي با يک قسمت پهن در دو انتها تشکيل شده‌اند. اين گروه بيشتر استخوان‌هاي اندام‌هاي فوقاني و تحتاني را در بر مي‌گيرد.
 استخوان‌هاي کوتاه: از نظر شکل تفاوت‌هاي زيادي باهم دارند ولي به طور کلي مي‌توان آنها را به شکل مکعب در نظر گرفت. اين گروه استخوان‌هاي قسمت پروکسيال دست و پا را در بر مي‌گيرند که به ترتيب استخوان‌هاي کارپال و تارسال ناميده مي‌شوند.
استخوان‌هاي پهن: استخوان‌هاي پهن در مقايسه با قطرشان سطح پهن دارند و شامل استخوان‌هاي سقف جمجمه و دنده‌ها مي‌شوند.
استخوان‌هاي نامنظم: استخوان‌هاي نامنظم در نظر شکل تفاوت‌هاي زيادي باهم دارند و در هيچ‌کدام از گروه‌هاي فوق قرار نمي‌گيرند و شامل استخوان‌هايي مي‌شوند که ستون فقرات و بعضي از استخوان‌هاي جمجمه را تشکيل مي‌دهند.
استخوان‌هاي سزاموييد (کنجدي): اين استخوان‌ها در تاندون‌هاي نزديک مفاصل ظاهر مي‌شوند. 
مهم‌ترين استخوان اين گروه، استخون کشکک است. 
مغز استخوان
استخوان دراز، داراي يک حفره مرکزي به نام موولا است. اين حفره با مغز استخوان، که در ميان ترابکول‌هاي استخوان اسفنجي نيز ديده مي‌شود، پرشده است. به هنگام تولد تمامي مغز استخوان سلول‌هاي خوني را توليد مي‌کنند که به آن مغز قرمز استخوان گفته مي‌شود. با آغاز دوران بلوغ، مغز قرمز فقط در استخوان‌هاي جمجمه، قرقره‌هاي استخوان‌هاي کتف، ستون مهره‌ها، دنده‌ها، لگن و انتهاي فوقاني بازو و ران‌ها يافت مي‌شود. در هر جايي که مغز قرمز توسط مغز زرد يا به عبارت ديگر، چربي جايگزين شده باشد بافت خون‌ساز کمي در آنجا وجود خواهد داشت. 
آسيب استخوان جمجمه ناشي از گلوله تفنگ
سوراخ شدن استخوان ناشي از ضربه شمشير
پوکي استخوان
استخوان سالم
استخوان رکابي گوش کوچک‌ترين استخوان بدن

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(1)

جوشکاری قوس الکتریکی دستی

بازديد: 839

 

  جوشکاری  قوس الکتریکی دستی

 

    این عبارت مخفف Stick Metal Arc Welding می باشد. این روش جوشکاری که معمول ترین و شایع ترین نوع جوشکاری در ایران می باشد، توسط الکترود کوتاه و روپوش دار انجام می شود که به آن الکترود قلمی یا  شاخه ای گفته می شود. طول این گونه الکترود ها عموما 15 الی 45 سانتیمتر بوده اما جهت مصارف خاص طولهای بلند تر نیز تولید می گردد. قطر الکترود نیز تابع نیاز مصرف است، که از 1/5 میلیمتر تا 6 میلیمتر مصرف عمومی دارد و گاهاً برای مصارف خاص قطرهای دیگری نیز تولید می شود. این الکترودها از دو قسمت متمایز تشکیل می شوند.

 

الف) قسمت اول مغزی الکترود که از نوعی فلز به شکل مفتول است و از ترکیب کربن و فلزات پایه مانند فولاد نرم ، استیل ، فولاد آلیاژی مخصوص ، چدن وفلزات غیر آهنی مانند مس ، آلومینیوم و نقره می باشد که در تقسیم بندی الکترود از نظر فلز پایه نقش مهمی را دارد.

 

ب) قسمت دوم روپوش الکترود که از مواد معدنی و شیمیایی تشکیل شده است که این مواد عبارتند از : آهک یا اکسیدکلسیم، فلوئورکلسیم، اکسیدسدیم، تیتان یا تیتانیم، سلولز روتیلی (اجسام الیافی مانندآزبست) خاک رس،سیلیسیم ، پور تالک و مایع سیلیکات سدیم یا پتاسیم و غیره می باشد. مقدار وزن پوشش نسبت به الکترود بین 25% تا 50% وزن الکترود ونقطه ذوب مجموعه مواد تشکیل دهنده بایستی کمتر از فلز یا آلیاژ سازنده الکترود جوشکاری باشد.

دانستن دقیق پوشش الکترودها اغلب جزء اسرار کارخانجات سازنده می باشد و بر حسب مقدار درصد مواد و نوع ترکیبات شیمیائی کاملاً متفاوت هستند بطوریکه بعضی از الکترودها برای کار خاصی ساخته شده اند. چنانچه اگر برای جوش دادن کارهای دیگر مصرف شوند مقاومت دلخواه جوشکاری به دست نخواهد آمد. 

 

الکترودها از نظر پوشش به سه گروه اصلی زیر تقسیم میشوند:

الف) الکترودهای اسیدی

ب ) الکترودهای بازی

ج ) الکترودهای روتیلی

 

الکترودها با روپوش اسیدی

 

روکش این الکترودها تشکیل یافته است از موادی مانند اکسید آهن، فلوئور، کلسیم، اکسید سیلیسیم، آهک، فرومنگنز و مقداری آب و پاره ای از موادی که نام و درصدشان در اختیار کارخانجات سازنده است.

 

طرز شناسائی الکترودهای اسیدی

 

 شناختن آن فقط بوسیله جوشکار ورزیده در حین جوشکاری و ریختن قطرات آن عملی است و اگر این الکترود را خم کنید، در نقطه انحناء پوشش ترک‌های ریزی برمی‌دارند بدون آنکه از جدار فلزی الکترود کنده شوند و در موقع ذوب شدن دارای قطرات بسیار ریزی خواهند بود و به همین علت برای استفاده در درزها وشکاف‌های سطحی و افقی بکار می‌روند.


برای جوشکاری قائم و بالاسر نمی‌توان استفاده کرد و مقدار آمپراژ لازم نسبت به الکترودهای دیگر بیشتر است و سرعت دست هم باید زیادتر باشد. بطور خلاصه خصوصیات آن به شرح زیر است :

1- حرکت مواد مذاب سریع می‌باشد و بایستی سرعت دست اضافه شود.

2- موارد استعمال در حالت سطحی و درزهای بسته می‌باشد.

3- فاصله الکترود نسبت به کار حدود 3 تا 5 میلیمتر است.

4-  ولتاژ ناحیه قوس الکتریک 28 ولت است.

5- مقدار انرژی حرارتی برای ذوب این الکترود زیاد است.

  

الکترودهای بازی

 

این نوع الکترودها، ابتکار جدیدی هستند که مشکلات زیادی را در صنعت برطرف نموده‌اند و در ساختن کشتی و لوله‌ها مورد استعمال زیاد دارند، زیرا در آنها امکان پر کردن شکاف یا درز جوش از دو طرف وجود ندارد، مانند جوشکاری لوله که فقط از طرف بیرون جوشکاری می‌گردد و چون نفوذ جوش یکطرفه است، پس از مدتی از نقطه جوشکاری شده می‌شکند. با اختراع الکترودهای Low Hydrogen یا نوع بازی خطر شکنندگی کم شده، پیشرفت قابل توجهی در صنعت بوجود آمده است. این الکترودها از طرف زیر نفوذ زیادی دارند.

 

طرز شناسائی الکترودهای بازی

 

اگر یک الکترود بازی را خم کنید، در نقاط انحنا، تمام پوشش آن شکسته و می‌ریزد و قطرات مذاب آن نسبت به الکترود اسیدی خیلی درشت می‌باشند، می‌توان برای جوشکاری شکافهای با فاصله زیاد (حداکثر تا 8 میلیمتر) بکار برد، مقدار آمپراژ مورد نیاز برای ذوب کمتر است و حرکت دست به کندی انجام می‌گیرد، در ناحیه پشت نیز شکاف ایجاد کرده، جوش می‌نمایند و این کار احتیاج به مهارت جوشکار دارد که به کار نچسبد.

 

ترکیبات شیمیائی الکترودهای بازی از مواد زیر تشکیل شده است:

 

کربنات کلسیم فلوئور کلسیم 20% - پودر آهن 30% - فروسیلیکون 35% - فرومنگنز 5% - مقدار ترکیبات شیمیائی نامعلوم 5% و آب 5% .

 

خصوصیات کلی الکترودهای روتیلی

                               

1- حرکت مواد مذاب آهسته صورت می‌گیرد .

2- از این الکترودها در تمام حالاتجوشکاریمی‌توان استفاده کرد.

3- ولتاژ کار با آنها در ناحیه جوشکاری حدود 28 ولت است.

4- مقدارانرژی گرمایی لازم برای ذوب آنها در مقایسه با سایر الکترودها کمتر است و امکان چسبیدن الکترود به کار بیشتر است.

5- فاصله سر الکترود تا سطح کار بایستی به حداقل رسانیده شود.

6- جهت نگهداری صحیح این نوع الکترودها بایستی محل انبار کردنشان عاری از رطوبت بوده و در دمای بین 60 تا 80 درجه سانتی‌گراد حفظ گردند.

 

الکترودهای روتیلی یا بی‌اکسید تیتانیم

 

 ترکیبات روپوش این الکترودها از مواد زیر مانند: اکسید تیتانیم50%- کربنات کلسیم10% - سلولز7% - آب5/1 % - چسب میکا14% - فرومنگنز3% و ترکیبات نامعلوم5/4 %تشکیل می شوند .

 موارد استعمال این الکترودها در کارهای عمومی و در ساختمانهای فلزی می‌باشد و ضخامت پوشش آنها نسبت به نوع اسیدی و بازی کمتر است و ظاهراً گرده جوششان بسیار خوب و موجهای آن یکنواخت می‌باشد و قطرات مذابشان نیز از الکترودهای اسیدی و بازی کوچکتر است و چنانچه ولتاژ صحیح انتخاب شود، تفاله روی سطح جوش به خودی خود می‌ریزد. بدین جهت در درزهای V شکل مخصوصاً در پاس اول از آنها استفاده می‌گردد.

 

طرز شناسایی الکترودهای روتیلی

 

 در حالت خم کردن این الکترودها پوشش آنها ترک برداشته ، مقدار خیلی کمی از پوسته آنها می‌ریزد .

 

اصول فرآیند جوشکاری با قوس الکترود دستی:

(MMAW) SMAW)) امروزه جوشکاری SMAW  بیشترین موارد مصرف را در میان سایر فرآیندهای جوشکاری قوسی دارا می باشد. در این فرآیند از گرمای قوس برای ذوب فلز پایه و الکترود روپوش دار استفاده می شود. فرآیند SMAW شامل منبع نیرو ، کابلهای جوشکاری ، انبر الکترود گیر و انبر اتصال و الکترود می باشد. از دو کابلی که به دستگاه متصل می گردد ، یکی به انبر اتصال و دیگری به انبر الکترود گیر متصل می گردد. با برقراری قوس الکتریکی بین نوک الکترود و سطح کار جوشکاری شروع شده و حرارت شدید قوس الکتریکی ، نوک الکترود و سطح کار را که در مجاورت قوس قرار دارد ، ذوب می نماید. بمحض برقراری قوس نوک الکترود ذوب شده و قطرات مذاب به سمت حوضچه جوش منتقل می شوند . از آنجا که قوس الکتریکی یکی از منابع  حرارتی قوی می باشد ( حرارت قوس بین 5500-4500 درجه سانتیگراد ) فلز پایه خیلی سریع ذوب می گردد. انرژی الکتریکی باید به اندازه کافی زیاد بوده تا بتواند فلز پایه و الکترود را ذوب نماید . طول قوس مناسب برای پایداری قوس وانتقال مناسب قطرات مذاب به حوضچه جوش ضروری می باشد. عمل محافظت جوضچه جوش ، قوس ، و منطقه حرارت دیده اطراف حوضچه جوش توسط گاز حاصل از سوختن روپوش الکترود صورت می گیرد. قابلیتها و محدودیتها ی فرآیند  SMAW قوس الکترود دستی یکی از کاربردی ترین فرآیند های جوشکاری بویژه جهت استفاده در تولید ، کارهای تعمیر و نگهداری و در زمینه ساخت و ساز می باشد.   موارد زیر از اهم مزایای این فرآیند می باشد: 1-      تجهیزات این فرآیند معمولاً ساده ، ارزان و قابل حمل می باشد. 2-     روپوش الکترود ، مانع از اکسید شدن فلز جوش و حوضچه در طول جوشکاری می گردد. ( تصفیه مذاب آلیاژ سازی با پوشش جلوگیری از سرد شدن سریع مذاب پایداری قوس کمک به شکل گیری مناسب گرده جوش . ) 3-     به فلاکس و گازهای محافظ کمکی ، دیگر نیازی نیست. 4-     در مناطقی که دسترسی به آن مشکل است به راحتی این فرآیند کاربرد دارد. 5-     در جاهاییکه دسترسی به جریان الکتریسیته شبکه اصلی وجود نداشته باشد می توان از دیزل ژنراتور استفاده کرد. 6-      این فرآیند برای جوشکاری اغلب فلزات و آلیاژها مناسب است. از الکترود های SMAW می توان برای جوشکاری لوله های فولاد کربنی ، فولاد کم آلیاژ فولادهای آلیاژی و ضد زنگ ، چدن، مس ، نیکل و آلیاژهای آنها و برخی آلیاژهای آلومینیومی استفاده کرد. از آنجا که حرارت قوس در این فرآیند بسیار بالا می باشد، لذا استفاده از این فرآیند برای جوشکاری فلزات زود ذوب مانند سرب ،قلع ، روی و آلیاژ های آنها مناسب نیست. معایب جوشکاری الکترود دستی :  1-      پرت مواد مصرفی زیاد است. 2-     برای جوشکاری ظریف که نیاز به دقت بالاست مناسب نیست. 3-     در جریان AC خطر برق گرفتگی زیادتر از DC بوده ولی در مورد سوختگی بلعکس است. 4-     آلودگی در این فرآیند نسبت به سایر فرآیندها بیشتر است. انواع جریان مصرفی : در جوشکاری با قوس الکترود دستی از دو جریان متناوب AC و جریان مستقیم DC می توان استفاده نمود. انتخاب نوع جریان مصرفی بستگی به روپوش الکترود مصرفی دارد. جریان مستقیم DC : جریان مستقیم بطور گسترده ای در این فرآیند مورد استفاده قرار می گیرد. مزایای جریان مستقیم عبارتند از : 1-      امکان جوشکاری با آمپرهای کم وجود دارد. 2-     همه نوع الکترودی با آن قابل جوشکاری می باشد. 3-     امکان تغییر قطب وجود دارد. 4-     برقراری قوس راحتتر است. 5-     خط برق گرفتگی کمتر است. 6-     پاشش جرقه سر و صدای کمتری دارد. معایب جریان مستقیم : 1-      امکان ایجاد وزش قوس وجود دارد. 2-     بازدهی انرژی در این جریان کمتر است. 3-     دستگاههای جریان مستقیم گرانتر و هزینه نگهداری و تعمیرات آن بیشتر است. تغییر قطب در جریان مستقیم : از دو نوع قطبیت در جریان مستقیم می توان استفاده نمود : الف / قطب مستقیم DCSP ب / قطب معکوس   DCRP الف ) قطب مستقیم : (DCSP)(DCEN) اگر انبر الکترود به قطب منفی و انبر اتصال به قطب مثبت دستگاه وصل شود به این حالت قطب مستقیم یا DCSP  گفته می شود. حرکت الکترونها از سمت نوک الکترود به سمت قطعه کار می باشد. ب ) قطب معکوس (DCRP)(DCEP) اگر انبر الکترود به قطب مثبت و انبر اتصال به قطب منفی دستگاه وصل شود به این حالت قطب معکوس یا DCRP گفته می شود . حرکت الکترونها از سمت سطح کار به طرف نوک الکترود می باشد. نکته : انتخاب نوع قطبیت در جوشکاری قوس الکتریکی فقط بستگی به نوع روپوش الکترود مصرفی دارد. برای آلیاژ هایی که حساس به حرارت هستند مثل ( چدنها ) ، برای ضخامتهای کم بهتر است ، برای استفاده از الکترودهای قلیایی  قطب معکوس بهتر است . چون روپوش الکترودهای قلیایی به الکترود چسبیده است و منجمد زودرس دارد با برخورد الکترونهایی که از قطعه کار به سمت الکترود می آید باعث جدا شدن روپوش الکترود شده و قوس پایدارتر می باشد. این مسئله بخاطر مواد روپوش می باشد بعنوان مثال وقتی از الکترود سلولزی با قطب معکوس استفاده می گردد یک شعله ئیدروژنی قوی در نوک الکترود شکل می گیرد که باعث ذوب سریع قطعه کار می گردد ولی وقتی الکترود سلولزی را با قطب مستقیم بکار می برید ، شعله ئیدروژنی تشکیل نشده و ذوب قطعه بخوبی انجام نمی شود.   جریان متناوب : در جریان متناوب جهت حرکت الکترونها بصورت مداوم عوض می شود یعنی جای قطب مثبت و منفی جابجا می شود . بنابراین امکان تغییر قطب مانند جریان مستقیم وجود ندارد . در جریان متناوب در یک ثانیه 50 مرتبه قطب مستقیم و 50 مرتبه قطب معکوس شکل می گیرد. بنابراین شکل جوش و مقدار نفوذ و سرعت ذوب الکترود ، مابین قطب معکوس و قطب مستقیم در جریان DC می باشد. الکترودهایی با جریان AC قابل استفاده می باشند ، که دارای مواد پایدار کننده قوس نظیر پتاسیم در روپوش خود باشند . الکترودی که فاقد این ماده باشد ، در جریان AC دارای قوس پایدار نمی باشد چون جریان AC در هر ثانیه چندین مرتبه به صفر می رسد و این مسئله باعث قطع شدن قوس الکتریکی می گردد. مزیت جریان متناوب : 1-      دستگاه های جریان AC ارزانتر و هزینه نگهداری آنها کمتر است. 2-     امکان ایجاد وزش قوس وجود ندارد 3-     بازدهی انرژی در دستگاههای AC بیشتر است. معایب :   1-      برقرای قوس مشکلتر است. 2-     همه نوع الکترودی با آن قابل جوشکاری نمی باشد. 3-     امکان تغییر قطب وجود ندارد. 4-     خطر برق گرفتگی در جریان AC بیشتر است. 5-     پاشش جرقه سر و صدای قوس زیاد است. " مزایای جریان DC نسبت به AC  " 1-      پایداری بیشتر قوس . 2-     انتقال یکنواخت فلز جوش به حوضچه جوش . 3-     امکان استفاده از شدت جریان کمتر. 4-     راحتتر شدن نگهداری قوس با طول کوتاه. 5-     راحتتر شدن شرایط شروع قوس . 6-     راحتتر شدن شرایط جوشکاری در تمامی وضعیت ها جوشکاری. 7-     مناسب تر بودن برای جوشکاری ورق های نازک. " انتخاب جریان به عوامل زیر بستگی دارد " 1-   نوع پروسه جوشکاری. 2-   نوع و قابلیت الکترود. 3-   نوع فلزی که جوش داده خواهد شد. متغیرهای جوشکاری الف ) آمپر. الکترودهای روپوش دار در یک قطر مشخص ولی با جنس روپوش مختلف در محدوده مختلفی از جریان مورد استفادده قرار می گیرند این محدوده تا حد زیادی با ضخامت و جنس روپوش تغییر می کند. در بین الکترودهای موجود ، الکترودهای سلولزی نیاز به آمپر کمتری داشته و الکترودهای قلیایی نیاز به آمپر بیشتری دارند. در یک آمپر مشخص الکترودهای پودر آهن دار دارای نرخ رسوب جوش بیشتری می باشد. انتخاب جریان در یک نوع الکترود به فاکتورهای زیادی از جمله موقعیت جوشکاری و نوع اتصال بستگی دارد. جریان باید به حدی باشد که در عین اینکه باعث کنترل مناسب بر روی حوضچه مذاب می شود ، باعث ذوب دیواره اتصال و نفوذ مناسب شود. برای جوشکاری در حالت سربالا و سقفی جریان مناسب باید در کمترین حد مجاز تنظیم شود . در صورت استفاده از جریان های بالاتر ، گرمای ایجاد شده بیشتر شده و باعث ایجاد پاشش جرقه زیاد ، انحراف قوس ، خوردگی کنار جوش و گاهی ترک در فلز جوش     می گردد. انتخاب آمپر نامناسب سبب : آمپر زیاد باعث : نفوذ زیاد- سوراخ شدن قطعه کار- بریدگی کناره جوش پاشش زیاد جرقه- سوختگی کناره ریشه جوش حرارت ورودی زیاد و بهم ریختگی ساختار متالوژیکی جوش. آمپر کم باعث : باعث ایجاد LOF  در ریشه ها و دیوارها عدم نفوذ کافی حبس سرباده ( گل جوش )- حبس گازها ایجاد تخلخل و پروسیتی.  طول قوس : طول قوس  فاصله بین نوک الکترود تا سطح مذاب می باشد . طول قوس مناسب جهت ایجاد اتصال بی نقص  ، دارای اهمیت می باشد. چنانچه در جوشکاری از جریان و طول قوس مناسب استفاده شود ، هر گونه تغییر در ولتاژ قوس به حداقل خواهد رسید. ایجاد این حالت وابسته به تغذیه ثابت و منظم الکترود می باشد. طول قوس صحیح با توجه به طبقه بندی الکترود ، قطر و ترکیبات روکش الکترود و جریان و موقعیت جوشکاری تغییر می کند. با افزایش جریان و قطر الکترود ، طول قوس نیز افزایش می یابد. نکته : طبق یک قاعده کلی ، طول قوس نباید از قطر مغزی الکترود بیشتر باشد. معمولاً طول قوس در هنگام استفاده از الکترودهای با روکش ضخیم و یا الکترودهای پودر آهن دار کوتاهتر است . چنانچه طول قوس بیش از حد کم باشد ، باعث ایجاد اختلال و اتصال کوتاه هنگام انتقال فلز می شود . اگر طول قوس بیش از حد زیاد باشد ، این امر باعث انحراف قوس و کاهش قدرت قوس و در نهایت ایجاد جرقه های زیاد بر اطراف می شود. اندازه جرقه ها درشت تر بوده و مقدار نفوذ کم می شود.  همچنین گاز و مواد مذاب حاصل از روکش الکترود تاثیری در محافظت قوس و فلز جوش ندارد نهایتاً این امر می تواند منجر به ایجاد تخلخل و ورود اکسیژن و نیتروژن به فلز جوش شود . کنترل طول قوس تا حد زیادی به مهارت جوشکار بستگی دارد و با اطلاعات ، دانش ، تجربه و مشاهدات چشمی و زبردستی او در ارتباط می باشد. معایب طول قوس نامناسب : طول قوس بلند باعث : پاشش زیاد- سر و صدای زیاد حرارت غیر متمرکزتر انحراف قوس بیشتر- خوردگی کناره جوش امکان حبس گاز و گل جوش نفوذ ناکافی- طول قوس کوتاه باعث : احتمال قطع قوس و چسبیدن الکترود به قطعه کار احتمال ورود گل جوش به حوضچه مذاب. سرعت حرکت جوشکاری سرعت حرکت ، نسبت حرکت الکترود در طول اتصال می باشد. سرعتی مناسب است که در آن درز جوش با طرح و ظاهر مناسب ایجاد شود . سرعت حرکت تحت تاثیر فاکتورهای زیادی قرار دارد. موارد زیر از آن جمله اند : 1-   قطبیت جریان جوشکاری 2- موقعیت جوشکاری 3- نرخ ذوب الکترود 4- ضخامت قطعه کار 5- وضعیت و جنس سطح فلز پایه 6- نوع اتصال 7-مهارت در بکارگیری الکترود 8- آمپر دستگاه 9- نوع پخ 10- جنس پوشش الکترود. هنگام جوشکاری ، سرعت جوشکاری باید گونه ای تنظیم شود که قوس به آرامی حوضچه جوش مذاب را هدایت نماید. تا رسیدن به یک نقطه خاص. بالاتر شدن سرعت جوشکاری باعث کاهش نفوذ ، بی نظمی سطح پهنای جوش ، ایجاد برش کناره جوش ، مشکل شدن جداسازی سرباره و ایجاد تخلخل در فلز جوش می شود . سرعت حرکت کم سبب ایجاد درز جوش پهن و مقعر با نفوذی کم عمق می شود . نفوذ کم ، بعلت توقف قوس روی حوضچه مذاب به جای هدایت و تمرکز آن روی فلز پایه ایجاد می شود . سرعت حرکت روی حرارت ورودی نیز تاثیر می گذارد و باعث افزایش حرارت ورودی شده و منطقه HAZ افزایش می یابد. الکترودها و شناسایی آنها تعریف الکترود : الکترود میله ایست فلزی یا غیر فلزی که جریان الکتریکی از آن عبور نموده و قوس بین نوک الکترود و سطح کار برقرار می گردد. الکترودها به دو دسته تقسیم می شوند : 1-   الکترودهای غیر ذوب شونده : مانند الکترود تنگستنی در جوشکاری تیگ و الکترود ذغالی در برشکاری و شیار زنی با قوس الکتریکی ( گوجینگ ) 2-   الکترودهای ذوب شونده الکترودهای ذوب شونده به سه دسته تقسیم می شوند : 1-   الکترودهای بدون روپوش : مانند الکترودهای جوشکاری زیر پودری و میگ ، مگ 2-   الکترودهای تو پودری : در روش جوشکاری میگ ، مگ بکار می رود. 3-   الکترودهای روپوش دار : مانند الکترود جوشکاری قوس الکترود دستی . الکترودهای روپوش دار : در جوشکاری قوس الکترود دستی SMAW از الکترودهای روپوش دار استفاده می گردد. هر الکترود از یک مغزی بصورت مفتول فلزی و روپوش که ترکیبی از مواد معدنی ، شیمیایی و پودر فلزات مختلف است ، تشکیل شده است. وظیفه اصلی روپوش الکترود جلوگیری از ورود اکسیژن ، نیتروژن ، هیدروژن و بخار آب موجود در هوا به محیط قوس الکتریکی و  حوضچه جوش بهنگام جوشکاری می باشد. این عمل با ایجاد هاله ای از گاز در هنگام سوختن روپوش الکترود انجام می گیرد. ورود اکسیژن باعث اکسید شدن و نیتروژن باعث نیترید شدن و هیدروژن باعث ایجاد مگ و ترک ئیدروژنی و در مجموع باعث کاهش استحکام جوش در فولاد می گردد. بخار آب در محیط قوس به اکسیژن و ئیدروژن تجزیه می گردد. وظایف دیگر روپوش الکترود عبارتند از : پایداری قوس ، تصفیه فلز جوش ، اضافه نمودن عناصر آلیاژی و جلوگیری از زود سرد شدن فلز جوش می باشد. پایداری قوس : برقراری  و روشن نگه داشتن قوس با الکترودهای بدون روپوش بسیار مشکل می باشد. ولی مواد پایدار کننده موجود در روپوش الکترود این کار را براحتی امکان پذیر می سازد. تصفیه فلز جوش :  چون امکان ورود بعضی از عناصر مضر ( فسفر ، گوگرد ، اکسیژن ، نیتروژن و ... ) به داخل فلز جوش وجود دارد مواد روپوش الکترود با این عناصر مضر ترکیب شده و آنها را در سطح فلز جوش بصورت سرباره شناور می سازد. اضافه نمودن عناصر آلیاژی : چنانچه فلز جوش آلیاژی مد نظر باشد می توان پودر فلزات مختلف را با درصد معین در روپوش الکترود اضافه نمود ، هنگام جوشکاری این عناصر ذوب شده و وارد حوضچه جوش شده و فلز جوش آلیاژی ایجاد می نماید . اضافه نمودن پودر در روپوش الکترود باعث کاهش قیمت تمام شده الکترودهای آلیاژی و کم آلیاژ می گردد. جلوگیری از زود سرد شدن فلز جوش : گل جوش مانند یک عایق حرارتی بر روی فلز جوش از زود سرد شدن جوش جلوگیری می نماید. این عمل در جوشکاری فلزاتی که قابلیت سخت شدن دارند بسیار مفید می باشد و مانع سخت شدن فلز جوش می گردد. تقسیم بندی مغزی الکترود شامل : 1-   فولاد کربن 2-   فولاد کم آلیاژی 3-   فولاد آلیاژی 4-   مس و آلیاژهای آن 5-   نیکل و آلیاژهای آن 6-   آلومینیوم و آلیاژهای آن " الکترودهای روکش دار شامل اجزاء زیر هستند " 1-   مفتول یا مغزی Rod 2-   روپوش با خواص مورد نیاز Flax " وظایف مفتول " 1-      انتقال جریان الکتریکی. 2-     عامل شرکت کننده در قوس. 3-     ذوب شدن و ایجاد حوضچه جوش.   " وظایف روپوش " 1-      پایدار کننده قوس. 2-     ایجاد گاز محافظ و سرباره برای جلوگیری از تماس مذاب با اتمسفر. 3-     شرکت در ترکیب شیمیایی فلز جوش و ساختار نهایی ( به منظور آلیاژ سازی ) 4-     جذب آخال توسط سرباره. 5-     کنترل کننده سرعت سرد شدن جوش توسط سرباره 6-     برقراری جریان به همراه مفتول. ( در بعضی از الکترودها ) 7-     بهبود ظاهر جوش و کنترل عمق نفوذ " مواد تشکیل دهنده روکش الکترود " 1-   موادی که نقش اکسیژن زدای را در فلز جوش دارند مثل : فروسیلیسم فرومنگنز فرو تیتانیوم 2-   نقش ایجاد گازهای محافظ برای محافظت از حوضچه جوش مثل : سلولز روتیل سنگ آهک. 3-   نقش برقرای قوس الکتریکی. 4-   نقش ایجاد سرباره مثل : روتیل سیلیس آلومینا _ فلورسپار. 5-   نقش چسب در ساختار روکش مثل : سیلکاتهای سدیم و پتاسیم. 6-   نقش آسان جداشدن سرباره از روی خط جوش مثل : روتیل فلورسپار 7-   نقش عناصر آلیاژ ساز جهت استحکام دهی و بهبود ترکیب جوش. 8-   پودر آهن. " معیارهای سنجش کیفیت الکترود " 1-   نرخ رسوب. 2-   خواص مهندسی جوش حاصله ( مکانیکی و فیزیکی ) 3-   راحتی کار توسط جوشکار " مراحل تولید الکترود " 1-      انتخاب نوع فلز و پوشش 2-     مخلوط  کردن مواد پوشش 3-     افزودن چسب و آب در صورت نیاز. 4-     ایجاد خمیر 5-     فشار کاری و اکسترود کردن خمیر روی میله های فولادی آماده شده. 6-     خشک کردن الکترود در کورههای مناسب و بسته بندی.   تقسیم بندی روپوش الکترودهای فولاد شامل : 1-   روتیلی ( اکسید تیتانیوم ) 2-   سلولزی 3-   قلیائی ( کم ئیدروژنی ) 4-   اکسیدی 5-   اسیدی ابعاد الکترود : مغزی الکترود در اندازه های ( میلیمتر ) 10 ، 6 ، 5 ، 4 ، 2/3 ، 5/2 ، 2 و از نظر طول در اندازه ( میلیمتر ) ... و 450 ، 350 ، 300، 250 ، 200 موجود می باشد. الکترود با روپوش روتیلی : در روپوش این الکترود حدود 45 % اکسید تیتانیوم ( روتیل Tio2 ) وجود دارد . روتیل یک ماده سرباره ساز بوده و براحتی از سطح جوش جدا شده و همچنین در شکل دادن گرده جوش و برقراری قوس مفید می باشد. این الکترود دارای مصارف عمومی بوده و برای اسکلت سازی و در و پنجره سازی کاربرد دارد. روپوش این الکترود مقاوم به رطوبت بوده و نیاز به خشک کردن در کوره ندارد. مقدار نفوذ الکترودهای روتیلی کم بوده بنابراین می توان ورقهای نازک را بدون احتمال سوراخ شدن جوشکاری نمود.  مزیت الکترود با روپوش روتیلی عبارتست از : 1-  شروع و نگهداری قوس آسان می باشد. 2-  با هر دو جریان AC و DC قابل جوشکاری می باشد. 3-  کار کردن با آن راحت می باشد. 4-  در همه حالت قابل جوشکاری می باشد. 5-  گل جوش براحتی از سطح فلز جدا می شود. 6-  حساسیت به جذب رطوبت ندارد. 7-  نفوذ متعادلی دارد. معایب الکترود روتیلی : 1-      برای جوشکاری ورقهای با ضخامت بالای mm  20   مناسب نمی باشد. 2-     مقاومت به ضربه فلز در دماهای زیر صفر خیلی کم است. 3-     مقدار ئیدروژن ایجاد شده در این الکترودها بالا می باشد. 4-     برای فولادهای با کربن بالاتر از  2/. % کربن مناسب نمی باشد. الکترودهای با روپوش سلولزی : در موارد روپوش این الکترود حدود 40 % مواد سلولزی بکار رفته است. روپوش این نوع الکترود نازک بوده و قوس قوی و پر نفوذ ایجاد می نماید. در اثر سوختن مواد سلولزی یک شعله ئیدروژنی ایجاد می گردد. بهنگام سوختن مواد روپوش ، سرباره بسیار نازکی بجا می ماند که براحتی از سطح جوش جدا می شود و دود و جرقه زیادی تولید می کند. نفوذ جوش بالا بوده و در همه حالتهای می توان جوشکاری نمود. پاس نفوذی لوله ها و مخازن را با این الکترود جوشکاری می نمایند. مزیت : 1-   نفوذ جوش الکترود سلولزی زیاد است. 2-   سرعت ذوب الکترود بالاتر است. 3-   با آمپرهای کمتری جوشکاری می شوند. 4-   گل جوش کمی بر جای می گذارند. 5-   در حالت سرازیری قابل جوشکاری می باشند. معایب : 1-   کارکردن با این الکترود بسیار مشکل است. 2-   دود و جرقه زیادی ایجاد می شود. 3-   مقدار ئیدروژن حاصله بسیار بالا می باشد.     الکترود با روپوش اکسیدی : در روپوش این الکترود مقدار زیادی اکسید آهن وجود دارد. استحکام مکانیکی این الکترود ضعیف بوده و فقط برای کارهائی که در آنها استحکام ، مورد نظر نباشد بکار می رود در حال حاضر تولید این الکترودها بسیار محدود می باشد. در جاهائیکه احتیاج راندمان بالا می باشد با اضافه کردن اکسید آهن در روپوش درصد اضافه کردن آهن را بیشتر می کند. الکترود با روپوش قلیایی ( کم ئیدروژن ) بهترین کیفیت جوش با این الکترود حاصل می گردد و دارای مقاومت به ضربه بالائی در دمای زیر صفر درجه می باشد. جوش حاصل عاری از هر گونه مگ و تخلخل می باشد. روپوش این الکترود بسیار ترد و شکننده بوده و با کمترین ضربه امکان شکستن و ریختن روپوش وجود دارد. این الکترود باید با احتیاط حمل و نقل شود و نباید آنرا خم نمود . این الکترود قبل از مصرف باید در دمای 250 الی 350 درجه سانتی گراد به مدت 2 تا 3 ساعت در کوره الکترود خشک کن باز پخت شوند تا رطوبت آنها تبخیر شود ( بسته به توصیه کارخانه سازنده ) مزایای الکترود با روپوش قلیایی : 1-   استحکام مکانیکی جوش بسیار بالا است. 2-   کمترین مقدار ئیدروژن را تولید می کند. 3-   برای هر نوع ضخامت مناسب می باشد. 4-   برای اکثر فولادهای کربنی و کم آلیاژی مناسب می باشد. معایب : 1-   جوشکاری با این الکترود بسیار مشکل است. 2-   اکثراً با جریان مستقیم جوشکاری می شوند. 3-   عمل جدا شدن سرباره آن از سطح جوش مشکل تر می باشد. 4-   بسیار جاذب رطوبت می باشد. 5-   روشن شدن مجدد قوس مشکل است. خشک کردن یا باز پخت الکترودها در کوره : الکترودهای قلیائی یا کم ئیدروژن ( الکترودهائی که رقم آخر آنها 8 ،6 ،5 می باشد ) بایستی همیشه قبل از مصرف در کوره باز پخت شوند تا رطوبت آن به کمترین حد ممکن برسد که باعث ایجاد ترک ئیدروژنی و مک در فلز جوش نگردد.

 بعد از باز نمودن درب جعبه الکترود بایستی الکترودها را داخل کوره قرار داد و بسته به توصیه کارخانه سازنده الکترود ، دمای کوره را بین 250 تا 350 درجه سانتیگراد تنظیم نموده و به مدت 2 تا 3 ساعت در این دما الکترودها را خشک نمود. سپس دمای کوره را روی 70 تا 100 درجه سانتیگراد تنظیم نموده به اندازه مصرف ، الکترود را از داخل کوره اصلی خارج نموده و به داخل کوره های دستی منتقل نمایند. دمای کوره دستی نیز باید 70 تا 100 درجه سانتیگراد باشد. در پایان کار روزانه الکترودهای مصرف نشده بایستی مجدداً به داخل کوره اصلی منتقل شوند.     " مواد تشکیل دهند روپوش و تأثیر آنها "   ماده تأثیر روتیل Tio2 ماده سرباره ساز جداشدن بهتر سرباره ، شکل دهی گرده جوش و برقراری قوس مجدد و آسان کوارتز sio2 افزایش ظرفیت جریان الکترود سیال نمودن سرباره اکسید آهن Fe2o3 ریز نمودن انتقال قطرات مذاب کربنات کلسیم caco3 کم کردن ولتاژ قوس تشکیل دهنده سرباره و گاز محافظ فلواسپار caf2 F = فلور ca کلسیم پتاسیم فلسپار ko2 Al2o3 , Gsio2 یونیزه نمودن محیط قوس و پایداری قوس فرومنگنز و فروسیلسیم اکسیژن زدا سلولز تشکیل دهنده گاز محافظ خاک گل چینی Al2o3 2 sio2 ,2h2o روان ساز فلز مذاب چسب سیلسیم یا پتاسیم K2sio3 Na2sio3 چسباندن مواد روپوش.

    قابلیتها ومحدودیتهای جوشکاری الکترود دستی

 

1- روش جوشکاری در این نوع سیستم اکثرا دستی ( Manual ) است و گاهی نیز سیستم را تا حدی ماشینی می کنند و به دلیل اینکه الکترود مداوم می بایستی تعویض گردد ماشینی کردن این سیستم بطور کامل عملی نخواهد بود .

2- تجهیزات این روش جوشکاری معمولا ساده و قابل حمل است.

3- این فرآیند برای جوشکاری اغلب فلزات وآلیاژها مناسب است.

4- از این روش تقریبا می توان در تمامی شرایط محیطی استفاده کرد.

5- دراین نوع جوشکاری بدلیل وجود روپوش الکترود امکان نفوذ گل جوش در داخل جوش وایجاد سوسه وجوددارد.

6-در جوشکاری الکترود بدلیل وجود درجه حرارت بالا امکان تغییر ساختار مولکولی در قسمت جوشکاری وجود دارد.

 

درجوشکاری با قوس الکتریکی از دو جریان متناوب (( AC )) و جریان مستقیم (( DC)) برای جوشکاری استفاده می شود.

درجریان متناوب جهت الکترونها به صورت مدام عوض می شود یعنی جای قطب مثبت و منفی جابجا می شود. بنابراین امکان انتخاب قطب برای جوشکاری وجود ندارد. درجریان متناوب تعداد تغییر جریان بستگی به فرکانس برق مصرفی دارد. درایران فرکانس برق شهری HZ50 می باشد درنتیجه تغییر قطبها 50 بار در ثانیه می باشد. بدلیل تغییر جریان درهر ثانیه  چندین بار قوس جوشکاری به صفر می رسد که باعث قطع جوش می شود که جوشکاری را سخت تر می کند .

 

مزایای جریان متناوب

 

1- دستگاه های جریان AC ارزانتر و هزینه نگهداری آنها کمتر است.

2- امکان ایجاد وزش قوس وجود ندارد.

 

معایب جریان متناوب

 

1- برقراری قوس مشکل تر است.

2- همه نوع الکترودی با آن قابل جوشکاری نمی باشد.

3- امکان تغییر قطب وجود ندارد.

4- خطر برق گرفتگی در جریان AC بیشتر است.

 

جریان مستقیم DC:

 

جریان مستقیم بطور گسترده ای در فرایند جوش مورد استفاده قرارمی گیرد که در دستگاه های جوش توسط مدارهای الکترونیکی جریان AC  به جریان DC  تبدیل می شود.

 

مزایای جریان DC

 

1 - امکان جوشکاری با آمپر کم وجود دارد.

2- همه نوع الکترودی با آن قابل جوشکاری است.

3- امکان انتخاب قطب وجود دارد.

4- بر قراری قوس راحت تر است.

 

معایب جریان DC

 

1- امکان ایجاد وزش قوس وجود دارد.

2- دستگاه های جریان مستقیم گرانتر و هزینه نگهداری و تعمیرات بیشتر است.

از دو نوع قطب در جریان مستقیم می توان استفاده نمود:

 

الف) قطب مستقیم ( DCSP STRAIGHT )

اگر انبر جوش به قطب منفی وانبر اتصال به قطب مثبت دستگاه وصل شود به این حالت قطب مستقیم یا DCSP گفته می شود که حرکت الکترون ها از سمت الکترود به سمت قطعه کارمی باشدکه در این روش سرعت ذوب الکترود بیشتر ونفوذ کمتر می باشد.

 

ب) قطب معکوس ( DCRP REVERSE )

اگر انبر جوش به قطب مثبت وانبر اتصال به قطب منفی دستگاه وصل شود به این حالت قطب معکوس یا DCRP گفته می شود. در این روش حرکت الکترون ها از سمت سطح قطعه کار به نوک الکترود می باشد که دراین روش سرعت ذوب الکترود کند تر و نفوذ بیشتر می باشد.

انتخاب یکی از دو روش بالا بسته به نوع الکترود و ترکیبات روپوش الکترود و روش جوشکاری دارد.

                                                                                      

برروی الکترودهای جوش علایم و اعدادی درج شده است که نشان دهنده نوع الکترود از لحاظ نوع پوشش و روش مصرف را برای مصرف کننده مشخص می کند که شامل یک حرف انگلیسی و چهار عدد می باشد به عنوان مثال :EXYVZ


E
 = جریان برق.

XY = دوعدد اول کشش گرده جوش بر حسب پوند بر اینچ مربع.

 V = حالات مختلف جوشکاری.

 Z= نوع جریان می باشد .

علامت اول


در علائم الکترود بالا E مشخص می نماید که این الکترود برای جوشکاری برق بوده یا استفاده می شود. ( بعضی از الکترودهای پوشش دارهستند که در جوشکاری با اکسی استیلن از آنها استفاده می شوند مانند  .(FC18) 

علامت دوم

 
عدد  XY یعنی مشخصه فشار کشش گرده جوش بر حسب پوند بر اینچ مربع بودهبایستی آن را در 1000 ضرب نمود یعنی فشار کشش گرده جوش این نوع الکترود XY000پوندبر اینچ مربع است. 
Kg/mm2 

علامت سوم


حالات جوش را مشخص می کند که همیشه این علامت 1 یا 2 یا 3 می باشد. الکترودهائیکه علامت سوم آنها 1 باشد در تمام حالات جوشکاری می توان از آنها استفاده کرد والکترودهائی که علامت سوم آنها عدد 2 می باشد در حالت سطحی و افقی مورد استفاده قرار می گیرند. الکترودهایی که علامت سوم آنها 3باشد تنها در حالت افقی مورداستفاده قرار می گیرند

علامت چهارم


خصوصیات ظاهریگرده جوش و نوع جریان را مشخص می نماید که این علائم از 0 شروع و به 6 ختم میگردند.

چنانچه علامت چهارم یا آخر صفر باشد موارد استعمال این الکترودها تنها با جریان مستقیم یا DC و با قطب معکوس می باشد. نفوذ این جوشکاری زیاد و شکل مهره های جوش آنتخت و درجه سختی گرده جوش تقریباً زیاد می باشد.

چنانچه علامت چهارم 1 باشد موارد استعمال این الکترود با DC و AC می باشد. شکل ظاهری جوش این الکترود صاف و در شکافها و درزها کمی مقعر و درجه سختی جوش کمی زیادتر از گرده اول است. AC جریان متناوب و DC جریان مستقیم می باشد.

 

اگر علامت چهارم 2 باشد موارد استعمال الکترود با AC و DC می باشد. نفوذ جوش متوسط، درجه سختی جوش کمی کمتر از دو گروه قبل می باشد و نمای ظاهری آن محدب است.

 

اگر علامت چهارم 3 باشد این الکترود را می توان با جریان AC متناوب یا جریان مستقیم به کار برد. درجه سختی گرده جوش این الکترود کمتر از دو گرده اول و دوم وکمی بیشتر از گرده سوم می باشد و نیز دارای قوس الکتریکی خیلی آرام و نفوذ کم و شکل مهره های آن در درزها محدب شکل می باشد.

 

اگر علامت چهارم 4 باشد این الکترود را می توان با جریان DC و AC به کار برد .موارد استعمال این الکترود برای شکافهای عمیق یا در جائی که چندین گرده جوش بر روی هم لازم است، می باشد.

 

چنانچه علامت آخر 5 باشد مشخصه این علامت این است که فقط جریان DC مورد استفاده قرار می گیرد و موارد استعمال آن در شکافهای باز و عمیق است. درجه سختی گرده جوش این الکترود کم و دارای قوس الکتریکی آرامی است و پوشش شیمیایی آن از گروه پوشش الکترودهای بازی است.

 

چنانچه علامت آخر 6 باشد. خواص و مشخصه آن مطابق گروه 5 است با این تفاوت که با جریان Ac مورد استفاده قرار می گیرد.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

مقاله درباره هوش هیجانی

بازديد: 887

تاريخچة هوش هيجاني : 
اصطلاح هوش هيجاني در سال (1995) توسط دانيل گلمن 1 مطرح شد و بحث هاي بسياري را بر انگيخت هوش هيجاني 2 با توانايي درك خود و ديگران يعني شناخت هرچه بيشتر احساسات ،‌عواطف خويش و ارتباط و سازگاري فرد با مردم و محيط كه پيوند دارد .
پژوهشگران با ارزيابي مفاهيمي چون مهارتهاي اجتماعي . توانايي هاي بين فردي ، رشد رواني و وقوف فرد بر هيجانهاي خويش و توان كنترل آن هيجان ها توصيف و تبين هوش هيجاني غير شناختي پرداخته اند .
بار – آن هوش هيجان ( هوش غير شناختي ، را عامل مهمي در شكوفايي توانايي هاي افراد براي كسب موفقيت در زندگي تلقي مي كند آن را با سلامت عاطفي و در مجموع با سلامت رواني مرتبط مي داند  
باز آن را براي اولين بار در سال 1980 هوش بهر هيجاني   را مطرح كرد و در همان سال به تدوين پرسشنامه هوش هيجاني   پرداخت به اعتقاد بار آن هوش شناختي تنها شاخص عمده براي پيش بيني موفقيت افراد نسيت ، زيرا بيشماري از افراد با هوش شناختي بالايي دارند ولي آن طور كه بايد در زندگي موفق نيستند .
با وجود اين سنجش بهر اجتماعي 1 به نحوي روز افزون در تعيين و تشخيص حدود و توانايي هاي ذهني و رفتاري افراد اعم از هنجار و ناهنجار مورد استفاده قرار مي‌گيرد. بديهي است با توجه به اشارة مختصري كه به كاستي هاي اين مقياس شده توقع پافشاري بر نتايج مرتمت مرتب بر آن از احتياط علمي به دور است .شايان به ذكر است كه با همة تلاشهايي كه از سال 1995 تا كنون براي تبيين و تعريف هوش به عمل آمده ، بعد عاطفي يا هيجاني آن بدان گونه كه بايد مورد توجه قرار نگرفته است .
از اين تاريخ به بعد گزارش كساني كه از دير باز در انديشة تدوين ابزاري براي سنجش اين حيطه ذهني غير شناختي بودند و مي خواستند آن را با معيار مناسب ديگري محك بزنند و جلوه هاي آن را با عدد و رقم مجسم كنند منتشر شد و در اختيار انديشمندان . روان شناسان قرار گرفت .
اين كه تلاش جديد تا چه اندازه روشنگر بخش ديگري از واقعيت هاي پيچيده ذهن آدمي است موضوعي است كه آينده به آن پاسخ خواهد گرفت .
 
تعريف و پيشينه هوش هيجاني :
تعريف هوش هيجاني نيز مانند هوش غير شناختي دشوار است اين اصطلاح از زمان انتشار كتاب معروف گلمن (1995) به گونه اي گسترده به صورت بخشي از زبان روزمره درآمد و بحثهاي بسياري را بر انگيخت گلمن مصاحبه اي با جان اينل (1996) هوش هيجاني را چنين توصيف مي كند : « هوش هيجاني نوع ديگري از هوش است اين هوش مشتمل بر شناخت احساسات خويشتن و استفاه از آن براي اتخاذ تصميم هاي مناسب در زندگي است توانايي اداره مطلوب خلق و خوي با وضعرواني ، كنترل و تكانش ها است عاملي كه به هنگام شكست ناشي از دست نيافتن به هدف در شخص ايجاد انگيزه و اميد مي كند . هم حسي يعني آگاهي از احساسات افراد پيرامون شماست مهارت اجتماعي يعني خوب كنار آمدن با مردم و كنترل هيجانهاي خويش در رابطه با ديگري و توانايي تشويق و هداست آنان است » 
گلمن در همين مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش شناختي و هيجاني مي گويد هوش بهر (  ) در بهترن حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقيت هاي زندگي است ، 80 درصد موفقيت ها به عوامل ديگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسياري از موارد در گروه مهارت هايي است كه هوش هيجاني را تشكيل مي دهد . 
« هوش غير شناختي ابعاد شخصي هيجاني اجتماعي و حياتي هوش را كه اغلب بيش از جنبه هاي شناختي آن در عملكرد هاي روزانه مؤثرند مخاطب قرار مي دهد .
هوش هيجاني با توانايي درك خود و ديگران  ( خود شناسي و ديگر شناسي ) ارتباط با مردم و سازگاري فرد با محيط پيرامون خويش و پيوند دارد . به عبارت ديگر هوش غير شناختي پيش بين موفقيت هاي پيرامون خويش و پيوند دارد يه عبارت ديگر ههوش غير شناختي پيش بين موفقيت هاي فرد رادر ميسر مي كند و سنحش و اندازه گيري آن به منزله اندازه گيري و سنجش و توانايي هاي شخص براس سازگاري با شرايط زندگي و ادامة حيات در جهان است . ( بار – آن ، 1997 ص 28)      
پيتر سالوي (1990) ضمن اختراع اصطلاح سواد هيجاني به پنج حيطه در اين مورد اشاره مي كند .
شناخت حالات هيجاني خويش :‌ يعني خود آگاهي 
اداره كردن هيجان ها : يعني مديريت هيجانها ، به روش مناسب 
خود انگيزي يعني كنترل تكانش ها تا تأهير در ارضاي خواسته ها و توان رار گرفتن در يك وضعيت رواني مطلوب  
تشخيص دادن وضع هيجان ديگران ،‌همدلي 
برقراري رابطه با ديگران

 

پيشينه مطالعه هوش غير شناختي 
پيشينه هوش هيجاني را  مي توان در ايده هاي و كسلر بههنگام تبين جنبه هاي غير شناختي هوش و عمومي جست و جو كرد و كسلر در صفحه 103 گزارش 1942 خود دربارة هوش مي نويسد « كوشيده ايم نشان دهم كه علاوه بر عوامل هوشي ، عوامل غير هوشي ويژه اي نيز وجود دارد كه مي توان رفتار هوشمندان را مشخص كند نمي توانيم هوش عمومي را مورد سنجش قرار دهيم كتفكر اينكه آزمون ها و معيارهايي نيز براي سنجش عوامل غير هوش در بر داشته باشد » و كلسر در صدد آن بود كه جنبه هاي غير شناختي و شناختي هوش عمومي را با هم بسنجد تلاش او در اين زمينه را مي توان در استفاده وي از كاربرد خرده آزمون هاي تنظيم تصاوير ، درك و فهم كه دو بخش عمدة آزمونوي را تشكيل مي دهد دريافت . در خرده آزمون درك و فهم كه دو بخش عمدة آزمون وي را تشكيل مي دهد دريافت . در خرده آزمون درك و فهم «سازگاري اجتماعي» و در تنظيم تصاوير شناخت و تميز « موفقيت هاي اجتماعي ، مورد بررسي قرار مي كيرد ،‌پژوهش هاي انجام شده توسط سيپس و همكارانش (1987) نيز نشان مي دهد كه بين درك و فهم تصاوير و شاخص هاي هوش اجتماعي پرسشنامه شخصيت كاليفرنيا   هم بستگي معناداري وجود دارد . (شريفي ، 1375 )
علاوه بر اين موارد ، و كلسر در كارهاي خود به تلاشهاي «دال»1 مبني بر سنجش جهات غير شناختي هوش نيز اشاره كرده است و نتيجه كوشش هاي دال همان گونه كه پيش از اين عنوان گرديد ، در مقياس رشد اجتماعي وايلند منعكس است .
پژوهشگران از طريق سنجش مفاهيمي مانند مهارتهاي اجتماعي توانمنديهاي بين فردي را رشد روانشناختي ؤ آگاهي هاي هيجاني كه همگي مفاهيمي مرتبط با هوش هيجاني هستند بر روي ابعاد اين نوع هوش پرداخته اند و دانشوران علوم اجتماعي نيز به كشف روابط بين هوشي هيجاني سبك هاي مختلف مديريت و رهبري و عملكردهاي فردي و تغييرات دروني فردي . اجتماعي و انجام ارزش يابي از عملكرد هاي فردي و گروهي همت گماشته اند .    


تعريف هوش و انواع آن از نظر گاردنر 
شايانبه ذكر است كه ايده « هوش هيجاني » پس از 50 سال بارديگر توسط گاردنر2 (1983) استاد روانشناسي دانشگاه هار وارد دنبال شد گاردنر هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون موسيقيايي ، منطقي ، رياضي ، رياضي ، جسمي ، ميان فردي و درون فردي مي داند او وجوه شناختي مختلفي را با عناصري از هوش غير شناختي يا به گفته خودش «شخص» تركيب كرده است بعد غير شناختي ( شخصي ) مورد نظر گاردنر مشتمل بر دو مؤلفه علمي است كه وي آنها را با عناوين استعداد درون رواني و مهارت هاي ( ميان فردي ) معرفي مي كند به نظر گاردنر هوش هيجاني متشكل از دو مؤلفه زير است :
 هوش درون فردي : كه مبين آگاهي فرد از احساسات و هيجانات خويش ابراز باورها و احساسات شخصي و احترام به خويشتن و تشخيص استعدادهاي ذاتي ، استقال عمل در انجام كارهاي مورد نظر و در مجموع ميزان كنترل شخص بر هيجان ها و احساسات خود رهبري است .

هوش مياني فردي :  كه به توانايي درك و فهم ديگران اشاره دارد و مي خواهد بداند چه چيزهاي انسانها را بر مي انگيزاند كه چگونه فعاليت مي كنند و چگونه مي توان با انها همكاري داشت به نظري گاردنر فروشندگان ، سياست مداران ، معلمان ، متقاضيان باليني ، رهبران مذهبي موفق احتمالاً از هوش ميان فردي بالايي برخوردارند.  
روانشناسان در قلمرو فعاليت هاي پژوهش خود علاوه بر اين موضوع هوش ، انواع ديگري از هوش نيز پي برده و  به طور كلي آنها را به سه گروه به شرح زير تقسيم كرده اند ( ري زل ، 1992 ص 36 )


هوش انتزاعي : منظور توانايي درك و فهم حل مسائل از طريق نمادهاي كلامي و رياضي .
هوش عيني : منظور توانايي درك و فهم ديگران و ايجاد ارتباط با آنهاست . ( ماير وسالووي 1993) 
« هوش هيجاني را نوعي هوش هيجاني اجتماعي و مشتمل برتوانايي كنترل هيجان هاي خود و ديگران وو تمايز بين آنها و استفاده اط اطلاعات براي راهبر تفكر و عمل دانسته و آن را مشتمل از مؤلفه هاي درون فردي و ميان فردي گاردنر مي دانند .

 

هوش هيجان و مؤلفه هاي آن : 
   هوش هيجان عبارت است از توانايي نظارت بر احساسات و هيجاتان خود ، ديگران و توانايي و تفكيك احساسات خود و ديگران و ديگران و استفاده از دانش هيجاني در جهت هدايت تفكر و ارتباطات خود و ديگران ( ميروسالووي ، 1990) 
هوش هيجاني هم عناصر دروني است و هم بيروني شامل ميزان خود آگاهي ، خود انگاره ، احساسات ، استقلال و ظرفيت خود شكوفايي و قاطعيت مي باشد عناصر بيروني شامل ظرفيت فرد براي قبول واقعيت انعطاف پذيري و توانايي حل مشكلات هيجاني ، توانايي مقابله با استرت و تكانه هاي مي شود ( گلمن ، 1995 ، ص 85 )

خود آگاهي :
   از نظر گلمن خود آگاهي ريشه و اساس مؤلفه هاي هوش هيجاني  است و تا زمانيكه از سطح خود آگاهي پاييني برخورد داريم و در انتخاب هدف و برنامه ريزي – براي رسيدن به هدف مديريت كنترل احساسات خود و بر انچيختگي خود و بكار گيري نظمي كه بتوان بر اساس آن با احساسات ديگران هماهنگ شود رشد مهارت هاي اجتماعي متناسب با هدف و عمل با مشكلات مواجه مي شويم . تعريفي كه گلمن )1995( براي خود آگاهي در نظر گرفته عبارتست از درك عميق و روشن احساسات ، هيجانات نقاط ضعف و قوت و نياز و سائق هاي خود .


خود كنترلي يا مديريت خود :
همچنان كه با آگاهي خود درمورد احساسات ، هيجانات ، و اثرات آنها رشدد مي دهيم ما نيز مي توانيم توانايي خود را در جهت كنترل انها بهبود بخشيم . به طوريكه آنها نتوانند تأثير ناجور بر روي عملكرد ما داشته باشند خود كنترلي هيجان به معناي سركوب هيجان نيست بدين شكل نيست كه با يك سد دفاعي محكم در مقابل احساسات و خود انگيزه هاي خود درست كنيم بر عكس خود كنترلي به اين مي‌پردازد كه با يك انتخاب براي چگونگي ابراز احساساتمان داريم و چيزي كه مورد تأكيد است روش ابراز احساسات مي باشد به شكلي كه اين روش  ابراز هم جريان تفكر را تسهيل كند و هم از انحراف آن جلوگيري كند . ( گلمن ، 1995 ) 
بطور كلي خلقيات تأثير فوق العاده بر روي محتواي جريان تفكر مي گذارد به عنوان مثال زمانيكه ما خشمگين هستيم وقايعي را در ذهن خود مي پروانيم كه غضب آلوده هستنمد و اين باعث مي شود كه نگرش و تفكر ما از موضوع اصلي منحرف شود و ما چيز ديگري را پردازش  مي كنيم چون در آن موقعيت محتواي تفكر ما عوض شده است نوع نگرش ما نيز عوض خواهد شد و اين ففرايند باعث ايجاد يك عقده خواهد شد كه نتيجة منفي گرايي و كناره ديگري از واقعيت ممي باشد و در آخر به عملكرد نادرست و روابط نامطلوب مي انجام . گلمن معتقد است كه توان خود داري و مقاومت در مقابل چنين خلقيات مستبد هستند اقدامي براي افزايش بازده كاري ايجاد روابط مطلوب مي باشد .    
گلمن معتقد است زمانيكه هيجانات از سلامت افراد ناشي مي شود زمينة رشو وو تميز براي افراد مهيا مي شود زيرا يكي از مفاهيم پذيرفته شده در مورد انسان فيدبك گر ، فيد بك دادن است افرادي كه از لحاظ هيجاني يالكم مي باشند در ايجاد ارتباط موفق هستند و هميشه فيدبك مثبت از ديگران مي گيرند يعني باعث متنوعيت هيجانات مثبت مي شوند ما در طول زندگي بدون شك با محركهاي برخرد مي كنيم كه ممكن است براي ما نا خوشايند باشند و اين ناخوشايندي شريع در خلق و خوي ما تأثير مي‌گذارد مثل برخورد افراد خانواده و يا همكار و در سطح وسيعتر محركهايي كه ساخته و پرداخته ذهن ما مي باشند دراين خصوص ما بايد توانايي لازم براي كنترل و مديريت افكار و رفتار خود داشته باشيم كه اساس آن خود شناسي به مهارتهاي اجتماعي تشكيل مي دهد.
از نظر گلمن مشاهدة خود كنترلي خيلي راحت نيستو خود كنترلي در نبود آتش بازيهاي هيجاني بهتر خود را نشان مي دهد يعني هر چه شدت احساسات كمتر باشد خود كنترلي نمود بهتر پيدا مي كند گلمن معتقد است احساس مسؤليت در محيط كاري و نوع برخورد با افراد تحت تأثير خلقيات فردي مي باشند و هرچه محتواي فكر در رابطه با مسئوليتي كه فرد قبول كرده است خالصتر باشد احساس مسئوليت بيشتر و بهتر صورت مي گيرد .
در يكي از تحقيقات صورت گرفته شده مشخص شده بود افراد موفق در محيط كاري از نظر خود آگاهي با خود كنترلي ، سازگاري ، خود اعتماد نوآوري هفت برابر نمره بيشتري نسبت به افراد نا موفق داشتند و در نتيجه ما مي توانيم نتيجه بگيريم كه خود كنترلي و مديريت خود تا حد زيادي مي توانند موفقيت شغلي را شكل دهند . 
 
شعور اجتماعي :
شعور اجتماعي سومين مؤلفه هوش هيجاني مي باشد و عبارت است از درك احساسات و جنبه هاي مختلف ديگران و بكار گيري سك عمل مناسب و واكنش مورد علاقه براي افرادي كه پيرامون ما قرار گرفته اند ( گلمن ، 1990 ، ص 213 )
اين مؤلفه با احساس مسئوليت در قبال ديگران نسبت بيشتري دارند زيرا هر چه افراد پيرامون يا مقابل براي ما اهميت بيشتري داشته باشند سعي بيشتري خواهيم كارد واكنش مناسب در قبال آنها نشان دهيم و شرط واكنش مناسب ،درك نوع احساس طرف مقابل مي باشد .
اين مؤلفه براي افرادي كه با مراجعين زياد و متفاوت برخوردارند وضرورض مي باشد خيلي از متخصصين هوش هيجاني عقيده دارند كه نشان اصلي هوشياري اجتماعي توان همدلي است .
در بين مؤلفه هاي هوش هيجاني تشكيل همدلي از همه راحتتر مي باشد همه ما همدلي يك دوست ، يك معلم با حساس كرده ايم و تشخيص داده ايم كه واكنش او تا چه حد باعث دلگرمي ما شده است .
 
همدلي به معني من خوبم تو خوبي نيست و بيه اين معني هم نيست كه تمام احساسات طرف مقابل را تأييد و تحسين كنيم همدلي بيشتر به معني تأمل و ملاحظة احساسات ديگران مي باشد ( شگلمن ، 1995 )
به عقيدة نظريه پردازان هوش هيجاني نككته كليدي جهت افزايش حي همدلي پرورش توانايي گوش دادن در خود مي باشد زيرا هرچه افراد احساس مسئوليت بيشتري بكنند تحمل بيشتري براي گوش دادنبه حرفهاي ديگران خواهند داشت در نتيجهببه درك بهتري از احساسات ديگران خواهند رسيد گفتن اين نكته ضروري است كه همدلي نيز ريشه در خود آگاهي دارد . زيرا هرچه ما نسبت به احساسات خود گشاده تر باشيم به همان اندازه در شناخت آنها ماهر تر خواهيم بود . و به راحتي مي توانيم نوع احساس خود را از ديگران تفكيك دهيم و براي طرف مقابل يك احساس مستقل قائل شويم . گلمن معتقد است كه افراديكه توانايي درك احساسات ديگران را ندارند از لحاظ احساس نا شنوا هستند تشخيص مزان همدلي افراد از طريق كلام ، كردارد ، آهنگ ، صدا ، سكوت و لرزش آنها راحت است در همه روابط انساني ، توجه كردن به ديگران از انس و الفتهاي هيجاني و از  طريق ظرفيتهاي كه شخص براي همدلي با ديگران دارد سر چشمه مي گيريد ظرفيت شناخت احساسات ديگران در عرصه هاي مختلف زندگي از كار فروشندگي مديريت گرفته تا روابط عشق و عاشقي و فعاليتهاي سياسي نقش بازي مي كند ( گلمن ، 1995)
عدم وجود همدلي عواقب ناگوار آن در خيلي از افراد مثل جنايتكاران و كودك آزاران زياد به چشم مي خورد آنچه مهم است ذكر شود اين است كه افراد به ندرت احساسات خود را در قالب كلمات بيان مي كند و بيشتر از طريق نشانه هاي غير كلامي از جمله طرفين صدا و حركت دست و محدوديت و حالات چهره ابزار مي‌كنند و هرچه ما از نظر هوش هيچاني ، قوي تر باشيم مي تواينم اين پيامهاي غير كلامي را تشخيص دهيم .
در يكي از تحقيقات كه در آمريكا صورت گرفتهبود مشخص شد دانش آموزان كه در درك پيامهاي احساسي خيلي كمتر از ديگران توانايي بيشتري دارند محبوبترين از لحاظ عاطفي و با ثبات ترين بچه هاي مدرسه هستند .

خود انگيزي 
يكي ديگر از مؤلفه هاي هوش هيجاني مي باشد و خيلي از روانشناسان آنرا شرط بقا مي نامند به عقيدة آنان انسان سالم هيچ كاري را بدون هدف از پيش تعيين شده انجام نمي دهد و براي رسيدن به هدف و حتي انتخاب هدف خود انگيزي لازم ميباشد از نظر گلمن ، خود انگيزي زبان سائق پيشرفت مي باشد و كوشش است در جهت رسيدن به حد مطلوبي از فضيلت افرادي كه اين خصيصه را زياد دارند هميشه در كارهاي خود نتيجه محور سائق زيادي در آنها براي رسيدن به اهداف و استانداردهاي وجود دارد اين افراد اهداف چالش برانگيز را خيلي سريع مرتب و ميزان مخاطرات آنها را حساب مي كنند و اطلاعات و راهبردهايي را بكار مي برند كه باعث كاهش عدم اطمينان آنها و افزايش عملكرد آنها شود اين افراد خيلي شريع ياد مي گيرند كه چگونه بازده كاري خود را افزايش دهند و خيلي سريع با اهداف گروه يا سازمان سازگار مي شوند .
اين افراد هميشه انتقاد شديد و سازننده در گروه از خود نشان مي دهند و موقعيت آنها در گروه طوري است كه مديران هميشه از توانايي هاي آنان حساب مي برند . اين افراد هميشه به توانايي خود اعتماد دارند و هميشه نسبت به آينده اميدوار هستند .
اگر قرار است يك صف ضروري براي افراد در نظر بگيريم خود انگيزي مي باشد زيرا فقط از طريق خود انگيزي است كه مي توان به پيشرفت فراي انتظار رسيد از آنجا كه افراد زير چتر تفاوتهاي فردي قرار گرفته اند و از لحاظ نياز و سائق با هم متفاوت مي باشن پس عوامل انگيزش در آنها متفاوت مي باشد تعداي از افراد از طريق عوامل بيروني مثل افزايش حقوق و پرستره شغلي و نمره   برانگيخته مي شوند و تعدادي به خاطر خود پيشرفت و نفس كار برانگيخته مي شوند گلمن (1995) در اين رابطه معتقد است افراديكهانجام كار براي آنها مهم است در طول كار علاقة زيادي به چالشهاي خلاقانه از خود نشان مي دهند و عشق به يادگيري و انجام كار در آنها بيشتر وجود دارد اين افراد انرژي بيشتري صرف اين كار مي كنتد و سؤالي كه هميشه ذهن آنها را مشغول مي كند اين است كه با چه روش بهتري مي توان اين كار را انجام داد . اين افراد زمانيكه عمل آنها به شكست مي انجامد بازهم مطلوب باقي مي مانند در چنين مواقعي خود تنظيمي با انگيزه پيشرفت در جهت غالب شدن برناكامي تركيب مي شود دو شخص با آمادگي بيشتري در جهت مقابله با موانع يا كار جديد شروع به كار مي‌كند به طور كلي مراحل خود انگيزي مطلبو بدين شكل است كه در ابتدا اهداف را ربه بندي مي كنيم و ميزان اهميت هركدام را مشخص كنيم اسن مسئله كاملاً در گروه خود شناسي مي باشد و هر چه خود شناسي ما بيشتر باشد بهتر مي توانيم اهداف خود را بر اساس نيازهاي واقعي اولويت بندي كنيم .
4- مهارتهاي اجتماعي :
مهارتهاي اجتماعي يكي ديگر از مؤلفه هاي هوشي هيجاني مي باشد و شامل توانايي ها براي مديريت روابط با خود و ديگران مي باشد مهارتهاي اجتماعي فقط شامل دستيابي نمي شود اگر چه افرادي كه اين مهارت را زياد دارند خيلي سريع يك جو دوستانه با افراد ايجاد مي كنند ولي اين مهارت بيشتر به دوستيابي هدفمند مربوط مي شود افرادي كه مهارتهاي اجتماعي قوي دارند به راحتي مي توانند ميسر فكري ديگران را در سمتي كه مي خواهند هداست كنند خواه براي ايجاد رفتار جديد باشد خواه برانگيختن او براي ايجاد رفتار عملكرد و يا توليد جديد باشدد (گلمن ، 1910 )
افرادي كه مهارتهاي اجتماعي بالايي دارن هميشه درصد هستند كه يك چرخة وسيعي از اطلاعات با افراد را بدست آورند و خيلي سريع جنبه هاي مشترك افراد را شناسايي كنند بعد از آن يك رابطه مؤثر برقرار كنند و اين عمل حاكي از آن است كه اعمال چنين افرادي بر اساس فرضيات حساب شده و دقيق مي باشد چنين افرادي در اولين فرصت در محيط كاري يك شبكه ارتباط قوي برقرار مي كند .
بر اين اساس همة ما اين را مي پذيريم افرادي كه در جهت پيشرفت بر انگيخته مي شوند خوش بيني آنها نسبت بر آينده است حتي مواقعي كه با شكست مواجه مي شوند زياد مي باشد .
افراد فقط از طريق مهارتهاي اجتماعي بالا مي دانند در كجا چه مواقع از خود حالات هيجاني نشان دهند و همچنان كه پيداست اين مشكلات تعداد زيادي از افراد جامعه مي باشد مخصوصاً  زندگي امروزي كه افراد در طول روز بايد به سمت رفع نيازهاي خود با افراد متفاوتي مواجه شوند و هر موقعيتي اقتضاي خاص خود را دارند ما در طول روز با افراد متفاوتي برخورد مي كنيم و در هر برخورط پيام عاطفي خاص به طرف مقابل ارسال مي كنيم طبيعي است هرچه مهارتهاي براي ارسال نوع پيام بيشتر باشد راحتتر مي توانيم طرف مقابل را تحت تأثير قرار دهيم .
 
اساس فرهنگي هوش هيجاني :
يكي از مشكلات مشاوران در مدارس دربارة نمرة كسب شده توسط دانش آموزان است كه داراي زمينه هاي فرهنگي متفاوتي مي باشند و در چنانچه بعد از اجراي آمون مثل هوش هيجاني تفاوت زيمنه هاي فرهنگي دانش آموزان فراموش مي شود و موقعيت واقعي آنان به مخاطره مي افتد .
همچنانكه قبلاً گفته شد نظريه هوش هيجاني توسط ميروسالووي (1990) معرفي شده است و منظور آنها از هوش هيجاني عبارتست از توانايي درك درست برانگيختني ، براز هيجانات و توانايي استفاده از احساسات به منظور تسهيل فكر ، همچنان كه پيداست همه در اين تواناييها قابل يادگيري دارند بدين رو محتواي فرهتگي و محيطي تأثير فوق العاده اي بر روي هر كدام از اين توانائيها مي گذارد .
تعيين  تأثير گذاري محتواي فرهنگي بر روي هركدام از اين مؤلفه هاي مستلزم اطلاعات جاممعه شناسي مي باشد و تحقيقات زيادي مبني بر تفاوتهاي فرهنگي در رابطه با هوش هيجاني صورت نگرفته است شواهدي مربوط به شموليت هيجاني و تثبيت هيجانات وجود دارد تحقيقات جديد در درون فرهنگي پيشنهاد دادند كه تشخيص و تفكيك هيجانات اساسي از قبيل خوشايندي و شگفت زدگي و ترس و انزجار به صورت همگاني مي باشد سموليت هيجاني براي اين يافته ها توسط تحقيقات (آلمن و همكارانش) تائيد شده است آنها معتقدند كه هر حالت چهره اي در فرهنگي در ابراز هيجانات مشاهده شده است مت ساموتوو در يكي از تحقيقات خود از سه گروه از دانشجويان ( آمريكايي  ، آفريقايي ، آسيايي ) درخواست كرده بود كه نوع هيجاني را كه در تصوير دريافت مي كنند نامگذاري و آننها را بر اساس شدت و كندي بگويند بعد از مقايسه پاسخهاي دانشجويان تفاوت معناداري در گروههاي نژادي در قضا.تهاي هيجاني آنها مشاهده شده بود .
بار آن (1997) معتقد است كه توانايي هاي هيجاني با بافت فرهنگي پيوند دارد . نتيجة سخن اينكه صحبت تأثير ساز ، هوش هيجاني و تأثير فرهنگ بر اين سازه است ، و ما نياز به تحقيقات هم درون فرهنگي و هم بيشرون فرهنگي بيشتري داريم.

تفاوت  با هوش هيجاني 
نظريه پردازان هوش هيجاني با دلايل تربيتي و رواني را در   تفكيك كرده اند در اول گفتن اين نكته ضروري است كه  در هوش هيجاني اندازه اي از توانايي هستند خود توانايي نظريه پردازان هوش هيجاني معتقدند كه   به ما مي گويد كه چكار مي توانيم انجام دهيم و اين شامل توانايي ما براي يادآوري تفكر منطقي و انتزاعي مي شود در حاليكه هوش هيجاني شامل توانايي ما در جهت خوداگاهيهيجاني و اجتماعي مي شود و مهارتهاي لازم در اين حوزه ها اندازه گيري مي كنند هوش هيجاني شامل مهارتهاي ما در شناخت احساسات خود و ديگران و مهارتهاي كافي در ايجاد روابط سالم با ديگران و ضمن مسئوليت پذيري در مقابل خلاقيت با ديگران مي باشد . ( گلمن ، 1995 ص 101 )
گلمن نيز معتقد است كه هوش هيجاني شامل توانايي ها براي حل مشكلات هيجاني ؤ انعطاف پذيري و قبول آن مي شود هوش هيجاني به ما مي گويد چنانچه در شناخت تواناييهاي خود و منتقل شدن بر جايگاه اصلي ما در جامعه چگونه اين فرايند را مطلوب و خوشايند سازيم هوش هيجاني دلالت بر بهزيستي فرد دارد .

زمينه هاي بحث هوش هيجاني 
زمانيكه دانشمنان در مورد هوش شروع به تحقيق كردند فقط جنبه هاي شناختي آنم از ققبيل حافظه و حل مسئله را در نظر قرار دادند ولي در ميان اين دانشمندان افرادي بودند كه زود تشخيص مي دادند كه جنبه هاي غير شناختي هوشي نيز به نوبه خود براي موقعيت مفيد هستند براي مثال ديويد كسلر هوش را چنين تعريف كرده است .
ظرفيت فرد براي عمل هدفمندانه كار تفكر منطقي برخورد موثر با محيط پيرامون خويش از همان موقع (1920) 
وكسلر به جنبه هاي غير شناختي هوشي به اندازة جنبه هاي شناختي اهميت داده است و كسلر نيز پيشنهاد داده است براي پيش بيني موفقيت افاد توانايي هاي غير شناختي او لازم است و كسلر  تنها محققي نبود كه عقيده داشت جنبه هاي غير شناختي هوشي براي تطبيق و موفقيت لازم هستند رابرت نژندايك يكي از محققين است كه در مورد اهميت هوشي اجتماعي صحبت كرده است مانترو بر اين باور بود كه   يه تنهايي نمي تواند يك پيشبيني كننده خوب براي عملركد شغل افراد باشند در بهترين شرايط فقط 25 درصد موفقيت افراد را پيش بيني مي كند .
يك محقق ديگر پيشنهاد داده است كه آزمودنهاي شناختي واقع گرايانه است .

 

كالبد شكافي يك تسخير هيجاني 
در انسان بادامه مغز كه از لغت يوناني   به معني بادام گرفته شده است خوشه اي بادامي شكل از ساختارهاي به هم پيوسته اي است كه در بالاي ساقه مغز ، نزديك انتهاي حلقة ليبيك قرار گرفته است درهر يك از دو نيمكره مغز يك بادامه قرر دارد كه در طرفين سر جاي گرفته اند بادامه مغز انسان در مقايسه با نزديكترين بستگان تكامل آن يعني نخستينها تا حدودي بزرگتر است .
هيپو كامپ بادامه مغز دو قسمت مهم « مغز بويايي ) اوليه بودند كه در جريان تكامل موجب پيدايش قشر مخ و سپس قشر تازة مخ گرديدند .
هنز هم اين ساختارهاي ليمپيك اثر مارهاي مربوط به يادگيري و به خاطر سپاري را انجام مي دهند متخصص با دامه مغز در مسائل هيجاني است هرگاه با دامه مغز از ساير قسمتهاي مغذ جدا شوند بدين مي انجامد كه فرد به ناتواني چسمگيري در سنجش معناي هيجاني وقايع دچار شود گاهي به اين وضعيت « كوي عاطفي » مي گويند .
بادامه به عنوان مخزن خاطرات هيجاني عمل مي كند و از همين رو اهميت دارد . زندگي بدون بادامه مغز زندگي اي عادي از معناي شخص است .
فقط عاطفه نيست كه با بادامة مغز وابسته است تمام هيجانهاي انسان به آن بستگي دارد . حيوانهايي كه بادامه مغزشان برداشته شده يا پيوند هايش قطع شدده است فاقد ترس و خشم هستند ميلي به رقابت و همكاري ندارند در اين حيوانها هيجان كم اثر است يا از بين مي رود ترشه اشك كه نشانه اي هيحاني و مختص نوع بشر است بوسيله بادامه مغز و ساختاري نزديك آن به نام شنج كمربندي  تحريك مي شود . و در آغوش گرفتن نواش كردن يا آرام كردن شخص گريان به هر نحو ممكن تسكين اين بخشهاي مغز مي شود و هق هق گريه خود را متوقف مي سازد .

 

منابع 
- شريفي، حسن پاشا ، نجفي زند ،‌جعفر ، (1376 )، روشهاي آماري در علوم رفتاري ، تهران ، انتشارات سخن. 
- گلمن ، دانيل، (1382)، هوش هيجاني ، ترجمه شريف پارسا، تهران ، انتشارات رشد.
- گنجي ، حمزه ، (1386) ، بهداشت رواني ، تهران ، انتشارات ارسباران .
- شاملو ، احمد ، (1372 ) ، بهداشت رواني ، چاپ يازدهم .
- شريعتمداري ، علي ، (1373) ، تعليم و تربيت اسلامي ، تهران ، انتشارات امير كبير.
- دلاور، علي ، (1374)، مباني نظري و عملي پژوهش در علوم انساني و علوم اجتماعي ، تهران، انتشارات رشد.
-سرايي ، حسن ، (1372 )، مقدمه اي بر نمونه گيري در تحقيق ، تهران ، انتشارات سمت. 
- مارشال ، جان ، انگيزش دميتان، ترجمه يحيي سيد محمدي.
- رحيمي ، آزيتا، پايان نامه شماره 65.
- سيبر، شرنيگ ، هنجاريابي آزمون هوش هيجاني ( براي دانشجويان دوره كارشناسي ارشد دانشگاه دولتي در شهر تهران علوم تربيتي)

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ورزش های بعد از زایمان

بازديد: 495

براي رفع ضعف عمومي پس از زايمان ، بي حسي و درد خفيف نواحي شكم و لگن تا زانو، معمولا . 6ساعت استراحت كافي است. در اين مدت مي توان گاهي نفس هاي عميق كشيده و چند بار حالت كشيدگي در بدن ايجاد كرد؛ يعني زانوها را صاف و پاها را سفت كرده و بالا تنه را نيز به سمت بالا كشيد. اين حالت باعث مي شود كه انحناهاي ستون فقرات صاف شوند و كم كم به وضعيت قبل از بارداري برگردند.

وضعيت هاي استراحت و خواب 
مناسب ترين وضعيت براي خوابيدن در دوران پس از زايمان، خوابيدن به پشت و گذاشتن يك بالش زير زانوها و سر است. از آنجا كه مادران طي ماه هاي آخر بارداري قادر به استراحت در اين وضعيت نبوده اند اين حالت مي تواند لذت بخش هم باشد. 
وضعيت هاي ديگر استراحت
اين تمرين باعث مي شود كه رحم سريع تر به حالت و وضعيت اوليه خود برگشته و جمع شود. 
حركت ديگري كه به جمع شدن رحم و شكم كمك مي كند، انقباض و تو كشيدن عضلات شكم در حالت ايستاده است.

نرمش هاي صبحگاهي هنگام ترك بستر 
ترك نكردن سريع بستر
كشيدن چند نفس عميق، كشش بدن مشابه حالت رفع خستگي از بدن
حدود 6-10 ثانيه نگه داشتن بدن در همين حالت انقباضي
سپس شل كردن بدن
تمرينات كششي جهت بيداري و فعال شدن عضلات طولي بدن 
انجام آن پس از ترك بستر و قبل از شروع كارهاي روزانه 
هدف : تقويت و افزايش تحرك عضلات پا و ستون فقرات و نيز لگن خاصره

الف) ايستاده با بدن كاملا كشيده، پاها به اندازه عرض شانه باز به آرامي به جلو خم شده، 10 ثانيه توقف در اين حالت، بازگشت به حالت اوليه
ب) ايستاده با بدن كاملا كشيده كشش دستها به سمت بالا 
خم كردن بدن از پهلو
حفظ اين حالت به مدت 5 ثانيه 
برگشت به حالت اوليه 
تكرار حركت از پهلوي ديگر 
ج) پاها به اندازه عرض شانه باز 
خم شدن به جلو با دستهاي كشيده
توقف 10 ثانيه اي در اين حالت
د) پاها كمي بيش از عرض شانه باز
به آرامي روي پاها نشسته و بدن كمي به سمت جلو متمايل شود و رساندن كف دستها به زمين
مكث 5 ثانيه اي 
برخاستن به اين ترتيب كه ابتدا باسن و كمر بلند شود و سپس دستان از روي زمين برداشته شود. براي سهولت كار مي توان دستها را به زانو گرفته و ايستاد. 
ه) مطابق شكل روي زمين نشسته 
دست راست را بالا برده ، خم شدن به سمت چپ و گذاشتن آرنج چپ روي زمين 
دست راست از بالاي سر به سمت چپ كشيده شود. 
حفظ اين وضعيت به مدت 10 ثانيه
ايستادن و راه رفتن
انجام كارهاي روزانه پس از زايمان 
به طور كلي كليه كارها را بايد بر روي سطحي انجام داد كه متناسب با قد مادر بوده و نيازي به خم شدن نداشته باشد.

تمرينات خاص پس از زايمان
هدف : بازيافت سلامتي جسمي و تناسب اندام 
اين تمرينات وقتي اثربخش است كه بعد از پايان آن احساس نشاط و شادابي كنيد نه خستگي.

تمرين روز اول
1) انقباض و انبساط عضلات كف لگن
خوابيدن به پشت ودراز كردن پاها سپس:
الف: منقبض كردن عضلات دور مقعد و نگه داشتن تا 10 ثانيه( مانند وقتي كه مي خواهيد از دفع مدفوع جلوگيري كنيد) 
سپس شل كردن بدن 
تكرار: روزانه حداقل 5 بار
ب: منقبض كردن عضلات دور مهبل ( مانند وقتي كه مي خواهيد از دفع ادرار جلوگيري كنيد) نگه داشتن تا 10 ثانيه 
سپس شل كردن بدن 
تكرار: روزانه حداقل 5 بار

2) خوابيدن به شكم مطابق شكل، روزي حداقل 2 بار، هر بار 15-20 دقيقه
3) ماساژ ملايم رحم از روي شكم روزي 3-4 بار و هر بار 5 دقيقه
تمرين روز دوم
1) منقبض كردن عضلات شكم در حالت ايستاده
شكم را به داخل بكشيد و به شكل عادي نفس بكشيد. 
تكرار: روزي 3 بار و هر بار به مدت 7 دقيقه و ترجيحا 10 دقيقه 
چنانچه در حين انجام اين تمرين قدم بزنيد يا راه برويد واگر چربي هاي شكم خود را ماساژ دهيد بهتر و مؤثرتر است.
2) خوابيده به پشت
خم كردن زانوها وقرار دادن كف پاها روي زمين 
منقبض كردن عضلات شكم و به داخل كشيدن آن به نحوي كه گودي كمر از بين برود و ستون فقرات در ناحيه پايين كمري به زمين نزديك شود. (مشابه حالت فوت كردن)
تكرار: 3 بار و هر بار به مدت حداقل 10 ثانيه 
3) خوابيده به پشت 
خم كردن زانوها 
بلند كردن فقط سر و گردن ونگاه كردن به زانوها
با اين حركت عضلات شكم سفت مي شود. 
تكرار: روزانه 3 بار و هر بار حداقل 10 ثانيه 
چنانچه احساس ناراحتي كرديد فاصله بين حركات را بيشتر كنيد.
4) مطابق شكل بخوابيد.
همزمان با منقبض كردن عضلات شكم، پنجه پاها را به سمت بالا و پايين حركت دهيد. 
اين حركت علاوه بر تقويت عضلات شكم، باعث حفظ انعطاف پذيري مفصل مچ ها و نيز تقويت گردش خون پاها مي شود.

تمرين روز سوم
تمرينات روز سوم به بعد عموما هم براي تقويت عضلات شكم، پهلوها و كمر و لگن صورت مي گيرد و هم براي بازگشت اندامها به فرم اوليه خود.
1) خوابيده به پشت با بدن صاف و كشيده 
خم كردن يكي از پا 
سپس پاي خم شده را صاف و پاي مخالف را خم كنيد. 
تكرار: براي هر يك از پاها 10 بار
2) خوابيده به پشت 
قراردادن دستها كنار بدن و خم كردن هر دو زانو وقراردادن كف پاها روي زمين 
چرخاندن زانوها به يك طرف تا رسيدن به سطح زمين بدون باز شدن پاها از هم 
حتي المقدور بالا تنه زياد چرخش پيدا نكند. 
حفظ اين وضعيت تا 5 ثانيه 
بازگشت به حالت اوليه و چرخش به طرف مخالف 
تكرار: براي هر طرف حداقل 3 مرتبه
3) همان تمرين 2 را در حالي كه دستها زير سر قرار دارد، انجام دهيد. 
تكرار: براي هر طرف حداقل روزي 3 مرتبه و هر بار 5 ثانيه
4) خوابيده به پشت 
خم كردن زانوها وقرار دادن كف پاها روي زمين 
بدون هيچ چرخشي در لگن و پاها، ابتدا هر دو دست را كنار پهلوي چپ به زمين زده، بعد به حالت اول برگشته وچرخش به سمت راست و هر دو دست را كنار پهلوي راست به زمين زده
تكرار: براي هر طرف حداقل روزي 3 بار
تمرين روز چهارم
1) خوابيده به پشت؛خم كردن زانو،بالا آوردن كف پاها تا جايي كه رانها با شكم زاويه 90 درجه بسازند 
در همان حال كه پاها در هوا حفظ شده، چرخش به يك طرف و رساندن زانوها به زمين 
بازگشت به حالت اوليه و تكرار تمرين براي طرف مقابل 
بالا تنه حتي المقدور ثابت باشد و كمتر چرخش پيدا كند.
تكرار: براي هر طرف 3 بار
2) خوابيده به پشت خوابيده وخم كردن زانوها
يك بالش بين زانو قرار داده وفشار دادن زانو ها بهم به مدت 5 ثانيه 
تكرار: 3 بار
3) تقويت عضلات شكم، كمر و لگن
الف) خوابيده به پشت ودراز كردن پاها
بالا آوردن پاي چپ تا زاويه 90 درجه ونگه داشتن به مدت 5 ثانيه 
سعي كنيد سرعت بالا آوردن و پايين آوردن آن يكسان و آرام باشد. 
طي انجام اين حركت دستها ثابت باشد. 
تكرار: حداقل روزي 3 بار براي هر پا
ب) پنجه هاي پا كشيده
بالا آوردن پاي راست حدود 30 سانتي متر ودرازكردن دست چپ به سمت پاي راست 
در اين وضعيت سر از زمين بلند مي شود اما كتف ها بايد روي زمين بمانند.
تكرار تمرين براي طرف مقابل
تكرار: روزي حداقل 3 بار و هر بار 5 ثانيه
تعداد و مدت زمان انجام تمرين در هر دو پا به يك اندازه باشد.
ج) هدف: تقويت عضلات داخلي و خارجي ران و عضلات ناحيه كمر و لگن
دراز كشيدن روي پهلوي راست، قرار دادن دست راست زير سر وگذاشتن دست ديگر روي زمين بالا و پايين بردن پاي چپ از ناحيه لگن( بدون خم شدن زانو يا متمايل شدن پاها به جلو) هنگامي كه پا را بالا آورديد بين 3-5 ثانيه در همان حال نگه داريد و سپس آرام آرام پا را پايين بياوريد. اين تمرين وقتي مؤثر است كه سرعت بالا و پايين بردن پاها آرام و يكسان باشد. ( به خصوص هنگام پايين آوردن پا را رها نكنيد). 
تكرار: براي هر كدام از پاها حداقل 3 بار
د) خوابيده به پشت وخم كردن هر دو پا وقرار دادن كف پاها روي زمين 
باز كردن دستها دو طرف بدن 
بلند كردن زانوها در همان حالت خم و در حالي كه رانها با لگن زاويه 90 درجه مي سازند پاها را از ناحيه زانو به سمت بالا و پايين حركت دهيد. 
زانوها نبايد از هم دور شوند.
در هنگام انجام اين تمرين كمر بايد صاف به زمين بچسبد .
پاها فقط از قسمت زانو به پايين حركت كند.
سرعت حركت نه خيلي آهسته و نه خيلي سريع باشد. ممكن است انجام تمرينات روز چهارم براي بعضي مادران كه در دوران بارداري بيش از حد استراحت كرده و ورزش نكرده اند، مشكل باشد. در اين صورت مي توان تا روز پنجم بعد از زايمان به انجام تمرينات مكرر روزهاي اول تا سوم پرداخت، ولي تعداد آنها را افزايش داد؛ سپس از روز ششم و هفتم تمرينات روز چهارم را انجام داد؛ و يا اين كه هر روز يكي از تمرينات روز چهارم را به برنامه تمرينات اضافه كنيد.
 
منابع:
1)دکتر محسن ستاری/بارداری آسان و زایمان بدون درد ،روشهای دارویی و غیر دارویی1384
2)عمود اصغری ،فهیمه فرگاهی؛آمنه محبی آشتیانی /ورزشهای دوران بارداری و بعد از زایمان 1385

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 16:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

مقاله اعتیاد به اینترنت

بازديد: 1751

بررسی متغیرهای شخصیتی پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت

 

چکیده پژوهش

به نظرمی رسد اینترنت هرروز قسمت بیشتری از زندگی روزانه مردم را در بر می گیرد. درسالهای اخیر گزارشهایی مبنی براعتیاد کاربران به اینترنت منتشرشده است. هدف كلي از این پژوهش بررسی ویژگیهای  شخصیتی پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت می باشد..
روش بررسی: از ميان كاربران اينترنت حاضر به همكاري در کافی نت های شهر اهواز و مراکز آموزش کامپیوتر 100 نفر(56زن/ 44مرد) بدون در نظر گرفتن سن، شغل وتحصیلات به شیوه  نمونه گيري آسان انتخاب شدند. پرسشنامه اعتیاد به اینترنت و تست NEO  را تکمیل نمودند. جمعیت نمونه به دو گروه معتاد به اینترنت و غیر معتاد تقسیم گردید. سبک شخصیتی آنها بر اساس دو بعد روان نژندی و برون گرایی آزمون NEO تعیین گردید. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار  SPSSتحلیل گردید.
نتایج:  بر اساس این مطالعه 86% کاربران، اعتیاد به اینترنت داشتند(56% خفیف،30%متوسط تا شدید). دوازده ویژگی شخصیتی در قالب  دو بعد روان نژندی و برون گرایی وارد مدل آماری رگرسیون لجستیک شدند. ویژگی ها ی شخصیتی پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت به ترتیب شامل: آسیب پذیری در برابراسترس (0001/0 p<)،تکانشی بودن(05/0 p<)، فعالیت (05/0 p<)و هیجان جویی (05/0 p<)می باشد. همچنین رابطه معنی داری بین اعتیاد به اینترنت با سنین نوجوانی(03/0 p<) و بیکار بودن(0001/0 p<) به دست آمد. 
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر به نظر می آید صفت های شخصیتی افراد، پیش بینی کننده آسیب پذیری در برابر اعتیاد به اینترنت می باشند.نتایج پیشنهاد می کنند با ارزیابی شخصیت کاربران اینترنت، اشخاص در معرض خطر جهت پیشگیری از اعتیاد به اینترنت  شناسایی شوند.
واژگان کلیدی: اعتیاد به اینترنت-اینترنت-اعتیاد-تست NEO- شخصیت

 

مقدمه:
بی شک اینترنت پیشتاز انقلاب صنعتی جدید است،با ورود هزاران عضو جدید درهر روز وحدود 200 میلیون نفر کاربر در سراسر دنیا، اینترنت درحال شکل دادن یک انقلاب ارتباطی، اجتماعی و اقتصادی است. اینترنت اکنون در اوج قله انقلاب صنعتی دیجیتالی قراردارد و هرگونه انقلاب جدیدی، بی گمان مشکلات و گرفتاری های جدید می آفریند. ویژگی های منحصر به فرد اینترنت از جمله سهولت دسترسی به آن، 24ساعته بودن، سادگی کار، هزینه پایین، گمنام ماندن کاربران آن و.... همگی موجب استقبال عظیم مردم در سراسر جهان از آن شده است(1).
این خصوصیات، علاوه برآنکه از یک طرف از قابلیتهای اینترنت محسوب می شوند، ازطرف دیگر از معایب آن نیزشمرده می شوند. یکی از مشکلاتی که اینترنت پدید آورده است، اعتیاد مجازی یا اعتیاد به این شبکه عظیم جهانی است که دارای تأثیرات رفتاری-روانی بسیار مضری بروی کاربران می شود. همچنین این شبکه قادر به تغییر جهت دادن نقاط تصمیم گیری روانی انسان است و می تواند بر رفتارها حکومت کند. برخی از ویژگی های بی نظیری که در پتانسیل اعتیاد به اینترنت مثمرثمر هستند، شاید تا حدودی با سرعت، دردسترس بودن وحجم انبوه اطلاعاتي که به صورت آن لاین ردوبدل می شوند مرتبط باشند. اگر این فرضیه درست باشد، پس ما باید با افزایش سرعت مودم ها و سهولت دسترسی، منتظر سطوح بالاتری از استفاده های اعتیادگونه اینترنت باشیم(همان منبع). اعتیاد به اینترنت توجه زیادی را  در رسانه های گروهی ودر بین محققین به خود جلب کرده است واین توجه هم راستا با رشد دسترسی به اینترنت وکامپیوتر است(2).
کاپلان  در سال 2002 اعتیاد به اینترنت  را چنین تعریف کرده است:نوعی استفاده از اینترنت که بتواند مشکلات روانشناختی، اجتماعی، درسی و یا شغلی در زندگی فرد ایجاد کند. رایج ترین اصطلاح ((اعتیاد به اینترنت)) این است که نوعی وابستگی رفتاری به اینترنت ایجاد می کند(3). ملاکهای عمده اعتیاد که باید حداقل به مدت 20 ماه ادامه داشته باشد عبارتند از:ایجاد تحمّل، علائم سندرم ترک (مانند لرز، ، لرزش، اضطراب، افکار تکراری راجع به اینترنت، خیال پردازی ورویا دیدن راجع به اینترنت، حرکات ارادی یا غیر ارادی انگشتان)، اجبار به استفاده از اینترنت به منظور کاهش دادن یا جلوگیری از علائم ترک، استفاده بیش از مدتی که قصد استفاده دارد، کاهش فعالیتهای اجتماعی، شغلی و تفریحی و خطر از دست دادن شغل، تحصیل و فرصتهای کاری به دلیل استفاده بیش از اندازه از اینترنت(4). حتی تستهایی برای مشخص شدن میزان اعتیاد به اینترنت تهیه شده است(5). 
در سالهای اخیر مطالعات شیوع اعتیاد به اینترنت را بین 3/0% تا 22% گزارش کرده اند(13-6). همچنین اعتیاد به اینترنت با فوبی اجتماعی و اختلال کمبود توجه همراه با بیش فعالی    (ADHD)(7، 16-14)، اختلال دوقطبی(17)، مشکلات در روابط بین فردی(18)، اختلالات اضطرابی و تکانه ای(7،20-19)، خودکشی (6) و پرخاشگری (9و23-21)، افسردگی(12، 15-14، 23،24) برانگیختگی بالا (25) در ارتباط بوده است. از طرفی برخی مطالعات با بررسی مشخصات دموگرافیک به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت، شانس جنسیت، سن، بیکاری و تأهل(11-8، 14-13، 16،20، 31-26) را مؤثر دانسته اند. متغیر دیگری که برخی مطالعات در ارتباط با اعتیاد به اینترنت بررسی نموده اند، ویژگیهای شخصیتی کاربران می باشد که خصوصیاتی مانند کمرویی،تکانشی بودن، تنهایی، اضطراب، افسردگی، صفات روان نژندی(اضطراب، خشم وکینه، خلق افسرده، شرم، تکانشی بودن، آسیب پذیری در برابراسترس) , خشونت و پرخاشگری، سبک شخصیتی درون گرایی، ، احترام به خود پایین، احساسات ناپایدار و خیال پردازی، دنبال تازگی بودن‚اجتناب از آسیب وکاهش وابستگی به پاداش، برون گرایی و بازبودن (19و21و23و12 و 40-29) تأثیر گذار بوده است.
با توجه به موج گسترش استفاده از اینترنت در بین مردم وخطر وابستگی به آن، مطالعه حاضر با هدف بررسی خصوصیات شخصیتی به عنوان پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت انجام یافته است.
روش كار: مطالعه حاضر از نوع تحلیلی-مقطعی می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه  شامل  كليه كاربران اينترنت حاضر به همكاري در  کافی نت های  شهر اهواز، مراکز آموزش کامپیوتر و کارکنانی که شغل آنها در ارتباط با اینترنت بوده است می باشد. از ميان كاربران اينترنت حاضر به همكاري 100 نفر(56 زن /44 مرد) بدون در نظر گرفتن سن، شغل وتحصیلات به شیوه نمونه گیری آسان انتخاب شدند.پس از تهيه پرسش نامه ها به كافي نت هاي شهر اهواز،مراكز اموزش كامپيوتر مراجعه نموده وپس از توضيح ﻃرح پژوهش راهنمايي لازم جهت تكميل پرسشنامه به عمل آمد.داده ها  با نرم افزارSPSS و با استفاده از آزمون های آماری مربع خی و لجستیک رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید.
ابزارهای پژوهش: 1- پرسشنامه اعتیاد به اینترنت(IAT)  : این پرسشنامه در سال  1998 توسط کیمبرلی یونگ تهیه گردید(41) و شامل بیست ماده چند گزینه ای (بندرت تا همیشه) است که  به شیوه لیکرت از یک تا پنج نمره گذاری می شود ودر نهایت نمره کل آن از 0تا100متغیراست. سپس نمرات به چهارسطح عادی(20)، وابستگی خفیف(49-21)، وابستگی متوسط(79-50) و وابستگی شدید(100-80) تقسیم می گردد. اعتبار و روایی آن در ایران انجام یافته است (13).
2- پرسشنامه شخصیتیNEOPI-R : ابعاد شخصیتی نمونه ها با استفاده از پرسشنامهNEO PI-R فرم 240 سؤالی که توسط حق شناس درسطح شیراز هنجاریابی شده، مورد ارزیابی قرار گرفت(42). آزمون در سال 1992  توسط کاستا  و مک ری   جهت بررسی شخصیت تهیه گردیده است. این پرسشنامه دارای5 شاخص اصلی و30 مقیاس است که با استفاده از 240 عبارت آزمودنی پاسخ خود را دریک مقیاس 5 گزینه ای( کاملا قبول تا کاملا رد) انتخاب می نماید. 
در این آزمون شخصیت براساس 5 شاخص روان نژندی یا بی ثباتی هیجانی ( درزیرمجموعه های: اضطراب، خشم وکینه، خلق افسرده، شرم، تکانشی بودن، آسیب پذیری ازاسترس)؛ برون گرایی   ( درزیر مجموعه های: صمیمیت، جمع گرایی، قاطعیت، فعالیت یا جنب وجوش، هیجان جویی، وعواطف مثبت)؛ بازبودن تجربه ها( در زیر مجموعه های: تخیل، زیبایی شناسی، احساسات، فعالیت، دامنه سلیقه ها، ارزش ها)؛ توافق با دیگران( در زیر مجموعه های: اعتماد، سادگی، همدردی، تبعیت، تواضع و درک دیگران)؛ و شاخص وجدانی بودن(در زیر مجموعه های: حس شایستگی، نظم، وظیفه شناسی، تلاش برای موفقیت، پیگیری و انعطاف پذیری در اهداف)   بررسی می گردد. هرشاخص می توانست دارای دامنه نمرات صفرتا192 و هر مقیاس دامنه نمرات صفر تا32 باشد(43). گروسی فرشی(44) ضریب های روایی واعتبار قابل قبولی را برای این پرسشنامه بر روی جمعیت وسیعی از دانشجویان مناطق شمال وجنوب کشور نشان داده است. در این مطالعه 2 شاخص اصلی روان نژندی و برون گرایی با 96 سئوال مورد بررسی قرار گرفته است، به این علت که در اکثر مطالعات انجام شده بیشتر به این دو بعد از شخصیت پرداخته اند.  
یافته ها: مشخصات جمعیت شناختی کاربران اینترنت با و بدون اعتیاد به اینترنت در جدول شماره 1 نشان داده شده است.
بر اساس این مطالعه 86% کاربران، درجاتی از اعتیاد به اینترنت را نشان دادند(56% خفیف، 28%متوسط و 2%شدید). 
در این مطالعه دوازده ویژگی شخصیتی شامل اضطراب، خشم وکینه، خلق افسرده، شرم، تکانشی بودن، آسیب پذیری ازاسترس، صمیمیت، جمع گرایی، قاطعیت، فعالیت یا جنب وجوش، هیجان جویی، وعواطف مثبت وارد مدل آماری رگرسیون لجستیک شدند. در این تحلیل به ترتیب 4 متغییرشخصیتی آسیب پذیری در برابر استرس(0001/0 p<)، تکانشی بودن (05/0 p<)، فعالیت(05/0 p<)و هیجان جویی(05/0 p<) در پیش بینی اعتیاد به اینترنت مؤثر می باشند. همچنین ویژگیهای شخصیتی که کمترین رابطه را با اعتیاد به اینترنت نشان دادند عواطف مثبت(03/0 p<)و قاطعیت (05/0 p<) میباشند. همچنین رابطه معنی داری بین اعتیاد به اینترنت با سنین نوجوانی(03/0 p<) و  بیکار بودن (0001/0 p<) به دست آمد. 
جدول شماره 1: توزیع مشخصات جمعیتی کاربران اینترنت با و بدون اعتیاد
    گروه معتاد
درصد    گروه غیر معتاد
درصد        گروه معتاد
درصد    گروه غیرمعتاد
درصد
جنسیت            سن        
مرد    40    4    20وكمتر    24    1
زن    46    10    25-21    43    6
شغل            30-26    15    7
بیکار    16    2    41 و بیشتر    4    0
دانش آموز و دانشجو    48    6    تحصیلات        
کارمند    10    5    زیر دیپلم    14    2
آزاد    12    1    دیپلم    17    2
وضعیت تأهل            دانشجو    32    4
مجرد    73    9    لیسانس    20    6
متأهل    13    5    فوق لیسانس و دکتری    3    0

 

بحث و نتيجه گیری:

مطالعه حاضر با هدف بررسی متغیرهای شخصیتی پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت انجام یافته است لذا حجم نمونه برآورد شده از مراکزی که امکان دستیابی به کاربران اینترنت بیشتر بوده، انتخاب گردیده است با این وجود درصد کاربرانی که درجاتی از اعتیاد به اینترنت را داشته اند بیش از سایر مطالعات بررسی شده ( 13-6) بوده است هر چند همخوان با برخی مطالعات دیگر(8) بوده است. که می تواند به این دلیل باشد که نمونه گیری تصادفی و با هدف بررسی شیوع صورت نگرفته است. لذا امکان اینکه کاربرانی که تمایل بیشتر به سوی اعتیاد به اینترنت دارند در مکانهای انتخابی مورد بررسی مطالعه حاضر باشد بیشتر است. چنانچه مطالعه ای در راستای بررسی شیوع با نمونه معرف انجام شود ممکن است این میزان تفاوت کند، اما از طرفی چون دستیابی به اینترنت و استفاده از آن در حال گسترش است و روزانه به تعداد کاربران در جهان اضافه می شود، اعتیاد به آن هم رو به افزایش است و به دلیل تازگی موضوع میزان شیوع دستخوش تغییر و یا رو به فزونی است. بنابراین چنانچه میزان شیوع آن بصورت سالانه انجام شود درصد واقعی تری را می تواند داشته باشد. درتحلیل آماری مطالعه حاضر ویژگیهای شخصیتی پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت به ترتیب آسیب پذیری در برابر استرس با (0001/0 p<)، تکانشی بودن با (05/0 p<)، رابطه منفی با فعالیت(05/0 p<)و هیجان جویی با(05/0 p<) به دست آمد که دو ویژگی اول در زیر مجموعه روان نژندی و هیجان جویی و فعالیت در زیر مجموعه برون گرایی قرار دارند هرچند که بیشترین قدرت پیش بینی را آسیب پذیری در برابر استرس داشته است که این افراد در مقابله با استرس ناتوان هستند، در مواجهه با یک موقعیت اضطراری، وابسته، ناامید و هراسناک می شوند(44). افراد تکانشی یا شتابزده در کنترل هوسها، امیال و آرزوها ناتوان هستند و به سرعت وابسته به غذا، سیگارو تملک و... می شوند. افرادی که نمرات کم در مقیاس فعالیت می آورند(همانند جمعیت نمونه حاضر) لزوماً کم تحرک و تنبل نیستند اما در فعالیتهای خود راحت بوده و فراغت بیشتری برای خود فراهم می نمایند. افراد هیجان جو در آرزوی محرک و هیجان هستند(همان منبع). ویژگی شخصیتی تکانشی با برخی مطالعات (17-14؛ 22، 46) همخوانی دارد همچنین آسیب پذیری در برابر استرس با برخی دیگر ( 15،22،27،33) و هیجان جویی با دیگر مطالعات( 14،25،29،30،35) همخوان است . هیجان جویی یکی از ویژگیهای دوران نوجوانی می تواند باشد که جمعیت نمونه مطالعه حاضر ارتباط مثبت و قوی با سنین نوجوانی با(03/0 p<)داشته است. اما به عنوان یک ویژگی شخصیتی می تواند در سنین بالاتر ادامه داشته باشد. چنانچه مطالعه ای با نمونه های زیاد در دوره های سنی متفاوت انجام یابد می تواند اعتبار این یافته را افزایش دهد. همچنین رفتارهای تکانشی هم می تواند در ارتباط با سنین نوجوانی باشد. اما در برخی مطالعات (7،33، 36، 40-38) ویژگیهایی مانند کمرویی، تنهایی و انزوای اجتماعی قدرت پیش بینی اعتیاد به اینترنت را داشته اند که با نتایج مطالعه حاضر همخوان نمی باشند. نمونه گیری برخی مطالعات با استفاده از مصاحبه های تلفنی انجام می گیرد، به این ترتیب کاربرانی که در منزل به اینترنت وصل می شوند بیشتر احتمال دارد که شامل جمعیت نمونه باشند تا مطالعه حاضر که فقط از کسانی که مایل به برقراری ارتباطات اجتماعی و رفت و آمد در کافی نت ها و تمایل به آموزش کامپیوتر در کلاسهای جمعی دارند، نمونه گیری به عمل آورده است. در نتیجه می توان گفت نتایج مطالعه حاضر نمی تواند در مورد افراد خجالتی و کمرو معتبر باشد چنانچه مطالعه ای با فرم نمونه گیری گسترده انجام یابد دیگر ویژگیهای شخصیتی هم امکان ورود به مطالعه را برای بررسی پیدا می نمایند. در عین حال ویژگیهایی که ارتباط منفی و کمترین قدرت پیش بینی را در اعتیاد به اینترنت داشته اند قاطعیت ( افراد با جرأت و قدرتمند و پیشرفته در فعالیتهای اجتماعی) و عواطف مثبت(صفتی برای پیش بینی شادی) می باشد. در بررسی متون مربوط به اعتیاد به اینترنت مطالعه ای در زمینه این صفات انجام نیافته است. با این حال در بین جمعیت نمونه ویژگیهای شخصیتی هیجان جویی، تکانشی بودن و آسیب پذیری در برابر استرس توانسته قدرت پیش بینی اعتیاد به اینترنت را در آنها بالا ببرد. از طرفی برخی مطالعات ارتباط قوی و مثبت با ADHD بزرگسالان یافته اند (7،16-14). بنظر می آید مجموعه این ویژگیها علائمی از ADHD را تشکیل می دهند. مطالعه حاضربرای بررسی ارتباط بین این اختلال و آسیب پذیری در برابر اعتیاد به اینترنت، پیشنهاد مطالعه ای در این زمینه را می نماید.  
بر اساس نتایج این پژوهش، رابطه معنی داری بین اعتیاد به اینترنت با سنین نوجوانی(P<0.03) و بیکار بودن(P<0.0001) به دست آمد. جوان بودن در مطالعات دیگر( 7،10،20،23،29،32) هم ارتباط با اعتیاد به اینترنت را نشان داده است که با مطالعه حاضر همخوان می باشد.
با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر به نظر می آید بین صفات شخصیتی افراد و آسیب پذیری آنها در برابر اعتیاد به اینترنت رابطه وجود دارد.نتایج پیشنهاد می کنند با ارزیابی شخصیت کاربران اینترنت، اشخاص در معرض خطر را جهت پیشگیری از اعتیاد به اینترنت  شناسایی کنیم.
و  از آنجا که سن نوجوانی و بیکار بودن از ریسک فاکتورهای اعتیاد به اینترنت محسوب می شود لزوم توجه به سن نوجوانی و افراد بیکار و  داشتن برنامه های وﯦﮋه جهت پیشگیری از اعتیاد به اینترنت در این دو گروه پیشنهاد می شود.


منابع:

1.    http://www.iritn.com/index.php.
2.    http://www.reporter.ir/archives/87/1/005489.php.
3.    Kaplan HI-Sadock BJ.Synopsis of psychiatry, 9th Ed:Williams and wilkins,2003.
4.    Bartekian-vatche http://www.askman.com/fashion/bodys-and-mid/16-better-living.html 2003.
5.    http://www.rahavardnoor.com/files/pdf/asib%20shenasi.
6.    Kyunghee k, Eunjung R. Mi-young c. Eun-Ja Y. Soyoung c. Jeong-seok s. Bum-woo N. Internet addiction in Korean adolescents and its relation to depression and suicidal ideation: A questionnaire survey Computers in Human Behavior 2005:
7.    shaw M Black DW. Internet addiction: definition, assessment, epidemiology and clinical management CNS Druges 2008:22(5):353-65 
8.    Kim JH. Lou CH. Cheuk KK. Kan P. Hui H. Griffiths SM. Predictors of heavy internet use and associations with health-promoting and health risk behavior among Hong Kong university students Journal of Adolescence 2009May;10:10-16
9.    Johansson A.  Gotestam KG. Internet addiction: characteristics of a questionnaire and prevalence in Norwegian youth (12-18 years) Scand J Psychol 2004 Jul;45(3):223-9

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 27 اردیبهشت 1393 ساعت: 16:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ارزشهای اخلاقی در قرآن

بازديد: 599

 

چکیده:

در این مقاله می خوانید: حرکت زایی از ویژگی های احساسات و عواطف است و نه عقل. به همین دلیل بسیاری از کارهای انسان ها در غیاب سنجش عقلانی انجام می گیرد و با این سؤال روبه روست که آیا ارزش اخلاقی دارد یا نه؟ بین پاسخ های مکاتب اخلاقی برون دینی، ناهمگونی و اختلاف مبنایی وجود دارد و در مطالعات دانشمندان مسلمان نیز دو دیدگاه با هم ناسازگار به چشم می خورد. دیدگاه منکران که ارزش را در گرو نیت و گزینش می دانند، و نگاه موافق که بر عبادت بودن رفتار عاطفی و متکی بر فطرت تأکید دارد و مورد تأیید شش گروه از آیات قرآن می باشد. البته در این میان، کافران اسلام ستیز از انجام دادن کار نیک محروم و کار خیر نامسلمان بی عناد اندک است و نمی تواند رستگاری آورد و قرآن، همگانی شدن اخلاق کریمه و سعادت ابدی را تنها با توسعه ایمان و قصد تقرب عملی می داند.

کلیدواژه ها: قرآن/ فطرت/ عواطف/ ارزش اخلاقی/ حبط اعمال/ پرستش/ ایمان/ نیت

 

عواطف و رفتار

عنصر قصد اساسی ترین مبنا برای قضاوت درباره کارهای انسان است و بر اساس آن در حوزه های مختلف، به خصوص حوزه اخلاق، ارزش گذاری صورت می گیرد. قصد و تصمیم زاییده دو عامل عمده می باشد که عبارتند از سنجش نتایج بیرونی و عینی کار که ماهیت عقلانی دارد و غالباً در خارج از وجود انسان قابل مطالبه است، و احساسات و عواطف از قبیل علاقه مندی و بیزاری و ... که با چشم دل در فضای جان قابل شهود می باشد.

قضاوت و ارزش گذاری در رابطه با رفتار عقلانی چندان ابهامی ندارد، ولی رفتاری از نوع دوم که بر پایه عواطف و احساسات استوار است، بگو مگوی نسبتاً جدی را پیرامون ارزشمندی خود برانگیخته و نیاز به پاسخ دارد.

عواطف از نظر «دیوید هیوم» فیلسوف انگلیسی (۱۷۱۱ـ۱۷۷۶م)، به ملایم و آرام و تند و شدید قابل تقسیم است. هیجان ناشی از قسم اول در نفس کمتر قابل حس است، اما قسم دوم هیجان و ناآرامی شدید پدید می آورد. احساس زیبایی و زشتی در افعال، آثار هنری و اشیاء از مصادیق دسته اول است و محبت، نفرت، غصه، شادی، فخر و شرمندگی، بخشی از مصادیق انطباعات تند را تشکیل می دهد. (شیدان شید، /۱۸۴؛ کاپلستون، ۵/۳۳۶)

عواطف با تمام گونه هایش خاصیت حرکت زایی دارد (نجاتی، /۳۱، ۹۵، ۱۰۸، ۱۶۷). هر رفتاری باید جنبه عاطفی داشته باشد تا به وقوع بپیوندد. رفتار از انگیزه برمی خیزد، انگیزه بدون هیجان و عاطفه، از نیروی لازم برای حرکت برخوردار نخواهد بود (قاسم زاده، /۷). به همین دلیل عواطف و احساسات بخش غیرمحرمانه و سطحی تر حالات جان انسان را تشکیل می دهد و در قالب گرفتگی، انبساط چهره، انس گیری، انزواطلبی، فعالیت، دلسردی و مانند اینها خودنمایی می نماید. (مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ۲/۳۴۱)

هنگام پیدایش خشم یا به طورکلی عواطف انفعالی دیگر، تغییرات فیزیولوژیک زیادی در بدن ایجاد می شود که یکی از آنها، آزاد شدن هورمون «آدرنالین» است که بر کبد اثر می گذارد و باعث می شود که کبد مقدار زیادی مواد قندی ترشح کند و این به نوبه خود، افزایش نیروی بدنی را در پی دارد و انسان را آماده فعالیت های شدید می کند که هنگام دفاع از خود در حالت خشم یا فرار در موقع ترس، به آن نیاز دارد. (نجاتی، /۱۰۸و۱۶۷)

قدرت حرکت آفرینی عواطف، دانشمندان را بر این واداشته است که نقش خرد را در این رابطه به دقت بنشینند و تنافی و تعامل احساسات و عقل را به مطالعه بگیرند. شهید مطهری در این باره می گوید:

«تجلیات روحی خواستن، شیفته شدن، آرزو کردن، حرارت و حرکت دادن از کانون دل ریشه می گیرد و فکر، اندیشه، دوراندیشی، حسابگری، منطق، استدلال، فلسفه، هدایت و روشنایی از تجلیات کانون عقل، دومین مرکز در روح انسان می باشد. گاهی بین این دو کانون توافق و هماهنگی حاصل می شود و عقل پسند دل را تصدیق می کند، ولی بسیاری از اوقات، اختلاف جایگزین توافق بین آن دو می گردد.» (مطهری، ۲۳/۷۷۱)

هیوم سخن مشابه سخن مطهری دارد، با این تفاوت که عقل را برده انفعالات شمرده و ناتوانی آن را در برابر احساسات مورد تأکید قرار داده است (کاپلستون، ۵/۳۳۵ و ۳۴۳). او می گوید:

«از آنجا که عقل به تنهایی هرگز نمی تواند فعل را فرا آورد یا مایه پیدایی خواست شود، نتیجه می گیریم که همین قوه عقل از بازداشتن خواست یا از ستیزیدن با موضوع برگزیده انفعال یا عاطفه ناتوان است. این نتیجه ضروری است.» (همان، /۳۴۲)

در عین حال وی آهنگ انکار دخیل بودن عقل در اخلاق را ندارد و از همکاری عقل و احساس تقریباً در تمام تصمیم ها و استنتاج های اخلاقی سخن می گوید. (همان، /۳۴۴)

با توجه به اظهارات فوق که همخوانی روشنی با واقعیت ها دارد، می توان گفت زندگی انسان ها عرصه فرمانروایی احساسات است. بخش قابل توجه فعالیت های روزانه هر انسانی در تضاد با عقل یا غفلت و بی توجهی به هدایت های آن و تنها بر اساس خواست عواطف جامه عمل می پوشد. بسیاری از سامان یافتگی و نابسامانی اجتماعی و پیشرفت ها و تباهی ها در عرصه های اجتماعی و علمی، بازتاب فعالیت های متکی بر عواطف مثبت یا منفی خالی از تصور سود و زیان می نماید. همان گونه که پدری صرفاً بر پایه علایق قلبی تلاش توان سوز پدرانه دارد، دانشمند پژوهشکده نشین نیز با تعلق خاطر مشابه، به فعالیت شبانه روزی خود ادامه می دهد. فعالیت هایی از این نوع به پیروان دین خاصی اختصاص ندارد. کافر و مسلمان هر دو (البته با تفاوتی) دستخوش عواطف و هیجانات مثبت و منفی می باشند.

واقعیت رفتاری با این چشم گیری و گستردگی یقیناً استحقاق قضاوت و ارزش گذاری اخلاقی را دارد. جواب مثبت یا منفی مسأله و قضاوت و نگاه ناشی از آن، روی موقعیت فرد و روابط اجتماعی افراد اثرگذار است.

خاستگاه قضاوت

در فلسفه اخلاق پیرامون این نوع رفتار دو گونه سؤال مطرح شده است: یکی ارزش مثبت یا منفی ذات احساسات و انفعالات را زیر ذره بین قرار می دهد، و دیگری خواستار ارزش گذاری برای واکنش های عملی ناشی از عواطف می باشد. (مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ۲/۳۴۵و۳۴۶)

سؤال دوم (که در این نوشته مورد مطالعه قرار می گیرد) بر سؤال زیربنایی تری استوار است، به این صورت که «آیا تمایزهای اخلاقی بر پایه عقل استوارند ... یا بنیادشان بر حس یا احساسات اخلاقی است و به ساخت و سرشت نوعی آدمی وابسته اند؟» (کاپلستون، ۵/۳۴۴)

بر مبنای نخست، خوبی یا بدی افعال، خصلت ها و منش ها بر مقایسه و نسبت سنجی توسط عقل استوار است و بر اساس مبنای دوم، بر احساس اخلاقی که عبارت است از پسندیدن یا ناپسندیدن [امور فوق] فارغ از نفع شخصی (همان، /۳۴۷)، که با تأمل در درون سینه قابل دستیابی است و نه در امور خارجی و مقایسه بین آنها.

کسانی که زیربنای اول را قبول دارند، باید این سخن رایج را بپذیرند که آدمیان تا جایی فضیلت مندند که خودشان را با فرموده عقل سازگار گردانند (همان، /۳۴۲) و در حوزه اخلاق دنباله روی سودگرایان را داشته باشند که بیشترین غلبه ممکن خیر بر شرّ را سبب تحقق ارزش اخلاقی در رفتار می شناسند (فرانکنا، /۸۵) و رفتار عاطفی را فاقد ارزش قلمداد می نمایند.

وظیفه گرایی که زیربنا بودن هیچ کدام از دو گزینه یادشده را قبول ندارد و اراده عمل به تکلیف را زاینده ارزش می شناسد (کاپلستون، ۵/۳۲۳-۳۲۴) نیز نمی تواند بر ارزشمندی رفتار عاطفی مهر تأیید گذارد. اما عاطفه گرایی که ارزش کار را ناشی از عشق و محبت به دیگران می داند (فرانکنا، /۱۲۶)، و لذت گرایی که لذت و رضایت خود فاعل را منشأ ارزش می داند (مایکل پالمر، /۷۳و۷۶)، بر گزینه دوم استوار است و با ارزشمندی کارهای عاطفی سازگار می نماید.

بدین ترتیب جواب سؤال مورد بحث در مطالعات اخلاقی برون دینی متعدد، مختلف و آشتی ناپذیر است. اما نظر قرآن چیست؟

نگاه قرآن

در نگاه ابتدایی، متون دینی ناظر به این مسأله نیز ناهمگون می نماید. گویا چنین ناهمخوانی سبب تفاوت اظهار نظر دانشمندان مسلمان شده است. به همین دلیل قضاوت نهایی در این رابطه دشوار و نیازمند تحقیق و پژوهش همه جانبه می باشد.

قرآن از سویی هر اقدام غیرعالمانه و ناآگاهانه را ناروا می داند؛ (وَلا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ) (اسراء/۳۶). در همین راستا عاطفه گرایی را در صحنه عمل (به جای علم گرایی) به نقد و نکوهش می نشیند؛ (وَ عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) (بقره/۲۱۶).

دعوت به عالمانه و آگاهانه عمل کردن، دعوت به عاقلانه زیستن است؛ چه آنکه از نظر قرآن، علم و دانش زمینه ساز تعقل و خردورزی و هوشمندانه عمل کردن است (عنکبوت/۴۳)، دعوت به تقوا و تذکر این مطلب که شانس قبولی ویژه کار متقیان است؛ (إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ) (مائده/۲۷)، می تواند مستند دیگری باشد بر بی ارزشی رفتار عاطفی؛ به این دلیل که پروا پیشه کردن آمیخته است با اراده، آگاهی و دوری از زیان ها! روایات مربوط به اهمیت نیت ـ که روایت نبوی «إنّمَا الأعْمالُ بِالنّیات» (حر عاملی، ۱/۳۴) نمونه ای از آنهاست و ارزشمندی توجه به هدف و تقرب به خدا را گوشزد می کند ـ نیز ضرورت عقل گرایی و غایت باوری موقع عمل را گوشزد می کند.

از طرفی، غلیان و جوشش عواطف جزء خواسته های دینی می باشد. بعثت، انذار و تبشیر را هدف دعوت خود می شناسد و قرآن، شدت وصف ناپذیر خشیت از خدا در انسان را بازتاب کنش ویژه خود دانسته می گوید: (لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ) (حشر/۲۱).

هدف آیه این است که انسان ها در برابر خداوند در پرتو قرآن باید وضعیت عاطفی مشابه را پیدا کنند و برای رستگار شدنشان، خوف و خشیت الهی را در جانشان تقویت نمایند (بینه/۷و۸؛ نازعات/۴۰)؛ همان گونه که از مؤمنان انتظار می رود که شدیدترین محبت را به خدا داشته باشند: (وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ) (بقره/۱۶۵).

طبق روایتی از امام صادق۷، پیامبر۶ فرمود: «افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها فهو لایبالی علی ما اصبح من الدنیا علی عسر أم علی یسر.» (کلینی، ۲/۸۳)؛ «بهترین آدم ها کسی است که به عبادت عشق ورزد، پس آن را در آغوش گیرد و در دلش آن را دوست داشته باشد و با بدنش بدان بچسبد و خودش را برای انجام آن فارغ کند. چنین کسی برایش مهم نیست که در سختی باشد یا در آسانی و گشایش.»

تردیدی نیست در اینکه شدت ترس و عشق ورزی به کاری، فرصت خردورزی و تصور سود و زیان آن را از انسان می گیرد و او نمی تواند با نگاه عقل حسابگر بدان نگاه کند، به عبارتی راه این دو از هم جدا می باشد. اقبال لاهوری تفاوت این دو را این گونه به تصویر می کشد:

مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است***عشق را ناممکن ما ممکن است

عقل سفاک است و او سفاک تر***پاک تر چالاک تر بی باک تر

عقل در پیچاک اسباب و علل*** عشق چوگان باز میدان عمل

عقل را سرمایه از بیم و شک است*** عشق را عزم و یقین لاینفک است

عقل محکم از اساس چون و چند*** عشق عریان از لباس چون و چند

(اقبال، /۱۵۶)

 

معیار ارزش

به هر حال ناهمگونی متون در نگاه نخست قابل توجه است. دستیابی به نگاه واقعی قرآن در رابطه با ارزش اخلاقی رفتار متکی بر احساسات، دقت بیشتر می طلبد. نتیجه گیری مطمئن در این رابطه بستگی به شناخت ملاک ارزش عمل در نظام اخلاقی اسلام دارد. در این زمینه فیلسوفان اخلاق مسلمان برداشت ها و تعبیرهای متفاوت دارند که در قالب سه دیدگاه زیر می گنجد:

یک. در نگاه بعضی، فلسفه خلقت انسان را رسیدن به کمال و تقرب الی الله تشکیل می دهد. از این منظر، عمل و کاری ارزشمند است که با چنین غایتی همخوانی داشته باشد (طباطبایی، المیزان، ۵/۱۲؛ مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، /۳۲۸). بر اساس این دیدگاه، کارهایی که مانع کمال خواهی و یا دستیابی به کمال باشد، ضد ارزش به حساب می آید.

دو. شهید مطهری بر این باور است که انسان دارای حیات مادی و معنوی است و به عبارتی، «من سفلی» و «من علوی» دارد. ایشان این دو نوع وجود را معیار ارزش گذاری برای فعالیت های انسان می شناسد و کاری را که تعالی حیات معنوی و «من علوی» را به ارمغان می آورد، ارزشمند می داند. (مطهری، ۱۳/۷۴۰-۷۳۹)

سه. سازگاری با فطرت انسان، سومین عاملی است که در کلام بعضی از دانشمندان به عنوان عامل ارزشمندی کار مطرح می باشد. (جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، /۴۹-۵۱)

دیدگاه ها

چونان که واضح می نماید، بین سه تعبیر فوق، اختلاف اساسی دیده نمی شود. در حقیقت کمال، بازتاب انجام کار سازگار با فطرت و «من علوی» بر شخصیت انسان است، ولی در اینکه فعل عاطفی می تواند مصداق چنین فعلی باشد یا نه، دو دیدگاه وجود دارد.

1) غایت گرایی آگاهانه

برخی رفتار عاطفی را فاقد ارزش اخلاقی می دانند و بر این باورند که ارزش اخلاقی در اسلام نصابی دارد که فعل اخلاقی بدون قصد تقرب متکی بر ایمان، توجه به تأثیر آن به کمال مطلوب و انتخاب انگیزه ای از بین انگیزه های مزاحم، نمی تواند آن مرتبه از ارزش را به دست آورد و فاعل خود را به سعادت اخروی برساند (مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، /۳۲۸؛ اخلاق در قرآن، ۲/۳۳۸؛ فلسفه اخلاق، /۱۳۹). به همین دلیل وقتی نظر شخص به حیوان مجروحِ گرسنه ای می افتد و دلش بسوزد و در فکر آب، نان، غذا و معالجه او برآید، اگر این کار را از روی ایمان و برای خدا انجام دهد، حد نصاب ارزش را دارد. (همو، اخلاق در قرآن، ۲/۳۳۹)

در نظریه فوق، نصاب ارزش اخلاقی با قصد تقرب تکمیل می شود، ولی چون قصد تقرب بدون ایمان تحقق نمی یابد، ایمان منشأ حد نصاب قلمداد شده و برای اثبات مطلب، به دو آیه زیر استدلال شده است (همو، فلسفه اخلاق، /۱۳۹) که در اولی، ایمان عامل رستگاری و در دومی، عمل نیک کافران تشبیه به سراب می شود.

(وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلا ظَلِیلا) (نساء/۵۷)

«و به زودی کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، به باغ هایی درمی آوریم که از زیر آنها نهرها روان است و برای همیشه در آنها جاودانند و در آنجا همسران پاکیزه خواهند داشت.»

(وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ* أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ) (نور/۴۰-۳۹)

«و کسانی که کفر ورزیده اند، کارهای آنها همچون سرابی است در بیابان که تشنه آن را آب می پندارد، اما وقتی به آنجا می رسد، آن را چیزی نمی یابد و خدا را نزد آن می یابد که حسابش را به طور کامل به او می دهد و خدا حسابش سریع است. یا همچون تاریکی هایی است در دریایی عمیق که موجی آن را می پوشاند و روی آن موج دیگر است و بر فراز آن ابری است. تاریکی هایی است بر روی یکدیگر که هرگاه دست خود را بیرون بیاورد، بعید است آن را ببیند.»

اما استدلال به این دو آیه از استحکام قابل قبولی برخوردار نمی باشد؛ زیرا آیه اول با استفاده از واژه «الصالحات» (جمع+ال)، موقعیت ویژه آن دسته از مؤمنانی را یادآوری می کند که در دنیا به تمام وظایفشان عمل کرده اند، چونان که در آیه (وَمَنْ یَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِکَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى) (طه/۷۵) تصریح شده است که این دسته از اهل ایمان، در آخرت بالاترین درجه ها و رتبه ها را دارند. پس آیه شرایط دستیابی به چنین موقعیتی را بیان می کند و نه شرط ارزشمندی کارها را. البته دستیابی به چنین مقامی (چونان که در همین مقاله تذکر داده خواهد شد) یقیناً مشروط به ایمان و ورود اسلام ناخودآگاه در ضمیر خودآگاه است.

و در آیه دوم اولاً، رفتار ناشی از «کفر جحودی» مورد بحث است که کوری دل و حجاب جان را همراه دارد و سراب گونه می نماید و رفتار عاطفی متکی بر فطرت، نماد بینایی دل می باشد و این دو با هم سازگار نمی نماید. ثانیاً کلمه «أو» که ظاهراً منشأ استدلال به آیه است، غالباً جواز تشبیه یک شیء را به دو چیز گوشزد می کند (ابن هشام، /۸۸)، چونان که در آیه (فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً) (بقره/۷۴) مشاهده می کنیم. پس استفاده تقسیم از آن ـ تا بر اساس آن کارهای کافران را تقسیم کنیم به خوب و بد و بگوییم کار نیک آنان نیز مثل سراب بی ارزش است ـ خلاف متعارف و نیازمند دلیل است.

از سوی دیگر حامیان این نظریه، تأثیر کار را در تحصیل قرب به خدا، معیار ارزش می دانند و معتقدند که رفتار عاطفی بدون ایمان و سنجش نیز در این راستا اثرگذار می باشد و می تواند زمینه پذیرش حق و ایمان را فراهم کند و انسان را به مرز انسانیت و کسب ارزش های اصیل اخلاقی و تعالی نزدیک نماید و رفع یا کاهش عذاب الهی را در پی آورد (مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، /۱۳۹). با توجه به چنین اعترافی، ارزشمندی رفتار عاطفی بدون قصد تقرب را پایین تر از حد نصاب ارزش اخلاقی دانستن، به نام گذاری می ماند که به صورت دلبخواهی صورت می گیرد، وگر نه تشابه و همانندی یاد شده، یادآور والاترین سطحی از ارزش برای رفتار عاطفی می باشد.

2) نظریه پرستش

دومین نظریه از دل نظریه مورد قبول شهید مطهری قابل استنباط است که رفتار اخلاقی را پرستش ناآگاهانه خدا می داند و بر این باور است که انسان به صورت ناخودآگاه و بر اساس یادداشت های ثبت شده در فطرتش، خداوند را می شناسد و دوست دارد و تن دهی به قوانین نهفته در فطرت و رضایت خداوند را پیگیر است (مطهری، ۲۲/۳۸۴-۳۸۶)؛ و با عمل به این قوانین، از محدوده خودخواهی ها، خودپرستی ها، آرزوها، تمنی ها و امور کوچک پرواز می کند و بیرون می رود (همان، /۳۷۷-۳۷۹). چنین انسانی اگر در روان آگاهش مسلمان هم نباشد، مسلمان فطری به حساب می آید و خداوند یقیناً کارهای او را بی اجر نمی گذارد. (همان، ۱/۲۹۴ و ۳۰۷)

انبیا مبعوث می شوند تا با تعالیم دریافتی و در دست داشته خود، امور قابل درک در روان ناخودآگاه را وارد روان و ضمیر آگاه انسان کنند (همان، ۲۲/۳۸۷) تا پرستش به کمک دین، شکل آگاهانه به خود بگیرد و به گفته کانت (کانت، /۱۱۵)، اخلاقی که وجود پیشین دارد، باید پایه و اساس دین شمرده شود و به کمک آن، شکل آرمانی اش را واقعیت عینی ببخشد، وگر نه (و بدون الزام های دین) به صورت یک آرمان باقی خواهد ماند.

بنابراین دست یازیدن انسان ها (در غیاب عقل حسابگر) به رفتار عاطفی، طبیعی و قابل پیش بینی می نماید و رفتاری که با تکیه بر اسلام ناخودآگاه و عواطف برخاسته از فطرت الهی عینیت می یابد، یقیناً الهی و ارزشمند است و ارزشمندی آن در ارتباط تنگاتنگ با بعد عاطفی آن است. شاید به همین دلیل شهید مطهری در توضیح روایتی از امام صادق۷ که در آن عبادت به سه دسته تقسیم شده است (کلینی، ۲/۸۴)، پرستش آگاهانه و در پرتو شریعت را در صورتی تبارز پرستش فطری می شناسد که دوستانه و عاشقانه باشد و نه تاجرانه و برده گونه (مطهری، ۲۲/۳۸۹) که شباهت به بازتاب قضاوت عقل عملی پیدا کرده و بوی سودگرایی می دهد؛ چرا که ارزش در نظریه پرستش بر میل و عاطفه استوار است و نه موافقت عقل عملی. (همان، /۳۸۲)

بنابراین تفاوت اساسی این نظریه با نظریه قبلی در این است که با پیشنهاد نیت عمل به اسلام مکتوب و گزینش انگیزه ای از بین انگیزه ها به عنوان دو شرط تکمیل نصاب ارزش اخلاقی در نظریه اول؛ آمار اخلاق مداران و رفتار اخلاقی حتی در زندگی اهل ایمان به شدت کاهش می یابد و یأس آفرین است. برعکس نظریه پرستش که نگاه خوش بینانه ای را مطرح می کند که بر اساس آن، هر رفتار عاطفی را از هر کسی، عبادت و ارزشمند می نماید.

گواهی قرآن

نظریه پرستش پشتوانه قرآنی جدی دارد. آیات متعددی ارزشمندی رفتار عاطفی را گواهی می دهند. تأییدهای قرآنی در این رابطه به گونه های زیر قابل توضیح می باشد.

گونه اول

قرآن دینداری را مسبوق به اخلاق و تعهدی می داند که پیشاپیش بین خدا و انسان در آغاز خلقت او، در صفحه فطرت به ثبت رسیده و تحت عنوان الهام فجور و تقوا (شمس/۸)، پیمان ربوبیت الهی (اعراف/۱۷۲) و سرشت دینی (روم/۳۰)، در معرض مطالعه قرار گرفته است. گویا بر اساس این آمادگی ذهنی و فطری قبلی انسان ها و شعور، شناخت و میل ناخودآگاه آنها، خداوند عناوین اخلاقی چون معروف، منکر، عدالت، بِرّ، اثم، فجور، فحشا، حسنه، سیئه، طیبات، خبائث و ... را بدون آموزش، تعریف و توضیح مجدد معناشناختی، پیشنهاد و تکلیف می کند؛ (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالإنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ) (اعراف/۱۵۷)

«آنان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده که در تورات و انجیل [صفات] وی را نوشته می یابند؛ پیروی می کنند و او آنان را به کارهای پسندیده وادار و از کارهای ناپسند بازمی دارد و چیزهای دلپذیر را برایشان حلال و چیزهای پلید را حرام قرار می دهد، بار سنگین و قید و بندهایی را که بر آنان بود، از ایشان برمی دارد.»

(إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ) (نحل/۹۰)

«همانا خداوند به عدالت و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد و از فحشا، منکر و ستم منع می کند، به شما اندرز می دهد تا شاید به یاد آورید.»

طبق روایت معروف، «وابصه» خدمت پیامبر مشرف شد تا در رابطه با آشنایی با مفهوم دو واژه «برّ» و «اثم» در آیه (تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإثْمِ وَالْعُدْوَانِ) (مائده/۲) توضیح بخواهد. پیامبر فرمود: «در این رابطه به دلت مراجعه کن و از او نظر بخواه.» (سیوطی، ۲/۲۵۵)

شناختی که دل درباره ارزش ها و ضدارزش ها می دهد، آمیخته با عواطف و احساسات نیز می باشد تا با ایجاد انگیزه درونی برای رعایت آنها، انسان را به حرکت و عمل وادارد. نمونه و مثال زنده در این رابطه، ایمان است که در قرآن اول به عنوان بارزترین مصداق «بر» مطرح (بقره/۱۷۷) و سپس علاقه مندی فطری انسان به آن (ابن عربی، ۲/۲۷۴) یادآوری می گردد؛ (وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الإیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُولَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ) (حجرات/۷).

در روایتی، فضیل بن یسار می گوید: از امام صادق۷ پرسیدم: آیا دوستی و خشمگین شدن از عناصر تشکیل دهنده ایمان است؟ امام۷ فرمود: «و هل الایمان الاّ الحُبّ و البغض؟ ثُمَّ تلی هذه الآیه.» (کلینی، ۲/۱۲۵)

آنچه را در این روایت می خوانیم، خلاصه نگاه قرآن است. عواطف از نظر قرآن در تمام عرصه های فعالیت دینی انسان حضور دارد و هر نوع رفتاری با انگیزه ناشی از هیجان و عاطفه ، ترک یا به وقوع می پیوندد. به عنوان نمونه در قرآن، تکرار واژه های خشیت (۴۰ بار)، خوف (۴۰ بار)، غضب (۲۳ بار)، محبت با عبارت های مختلف (۲۴ بار) و رضایت (۳۲ بار)، نقش و جایگاه عواطف را در دینداری نشان می دهد و در نهایت، قرآن رونق زندگی ایده آل در دنیا و رفاه اخروی را در پناه افزایش محبت به خدا، پیامبر و جهاد در راه خدا و ترس و خشیت الهی قابل تحقق می داند؛ (وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى* فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى) (نازعات /۴۱-۴۰)

(إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ* جَزَاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ) (بینه/۷و۸)

(قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ) (توبه/۲۴).

توجه ویژه قرآن به کشش ها و کنش های عاطفی و دعوت به تقویت آنها علاوه بر تذکر حرکت زایی، به این مطلب نیز اشاره دارد که در ذات عاطفه و کار متکی بر آن (چونان که از آیه «حبَّبَ إِلَیْکُمُ الإیمان» نیز قابل استفاده است)، به صورت ناخودآگاه یا آگاهانه، خداخواهی نیز نهفته است که سرمنشأ تمام ارزش ها می باشد. بنابراین تمام رفتار نیک متکی بر عواطف، پاسخی به صدای خدا در ناخودآگاه انسان است و رنگ پرستش دارد.

گونه دوم

عاطفی و غیرارزشی بودن پاره ای از رفتارها، تکیه بر تلقی و عادتی دارد که خدشه پذیر می نماید. بر پایه این تلقی، ارزش کار ریشه در سنجش و نیت آگاهانه و عمل به تعالیم مشروع در قرآن دارد، در صورتی که قرآن، تقواورزی پیش از عرضه تعالیم دین را امکان پذیر دانسته (مطهری، ۲۲/۲۶) و خود را هدایتگر کسانی می داند که پیشاپیش تقوا را رعایت کرده باشند (بقره/۲)؛ و از تشنگی، گرسنگی، خستگی، گام های دشمن کوب و تحمل زخم های مجاهدان راه خدا، تعبیر به عمل صالح می کند؛ (مَا کَانَ لأهْلِ الْمَدِینَهِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الأعْرَابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلا نَصَبٌ وَلا مَخْمَصَهٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلا إِلا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ) (توبه/۱۲۰). با اینکه هیچ کدام از امور یادشده غالباً با قصد تقرب به خدا همراه نمی باشد. (ابن عاشور، ۱۰/۲۲۶)

در هیچ جای قرآن، سنجش و مقایسه پیش از عمل، شرط ارزشمندی آن قلمداد نشده است. البته چون تمام کارهای پیشنهادی دین معقولیت نیز دارد، دعوت به تعقل نیز به عمل می آید تا روحیه خردورزی و پایبندی به اسلام، استحکام بیشتری پیدا کند

گونه سوم

واقعیت این است که کنش های عاطفی و فطری با نوعی از سنجش و گزینش ناخودآگاه یا بسیار سریع همراه می باشد و بر اساس آن، تقوای جان، حسن فاعلی عینیت پیدا می کند و عمل عاطفی مصداق عمل صالح و تقواورزی به حساب می آید؛ زیرا در عالم جان، دو نوع نیاز و تمایل و یک دستگاه قضاوت و مرکز صدور حکم ملامت در صورت تحقق خلاف کاری، تحولات روحی انسان را جهت می دهد و قرآن از طریق آیات (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا)(شمس/۸)، (إِنَّ النَّفْسَ لأمَّارَهٌ بِالسُّوءِ) (یوسف/۵۳) و (وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ) (قیامه/۲)، به ریشه یابی فعل و انفعالات یادشده اشاره دارد.

نیاز به تداوم وجود و نیاز به تکامل معنوی با دو نوع تمایل که یکی حفظ و تداوم وجود مادی و فیزیکی و دیگری کمالات معنوی انسان را پیگیر است، در صدد کنترل زندگی او می باشد. به همین دلیل پاسخگویی به غریزه جنسی، احساس گرسنگی، احساس تشنگی، احساس خستگی و ... تا زمانی که منجر به افزون طلبی و عبور از خط قرمز نشود و مزاحم رفع نیازهای معنوی نباشد، ارزشمند قلمداد شده است. ولی قرآن با عبارت (کَلا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ) (قیامه/۲۰)، خطر طغیان این نوع تمایل را به انسان یادآوری می کند. تمایل مادی با دین که فلسفه وجودی اش را فراهم شدن زمینه تداوم تعالی جان و انسانیت تشکیل می دهد، همیشه در اثر لذت های ناشی از بهره های مادی، راه تعارض پیش می گیرد و در صدد بستن راه تعالی جان برمی آید.

از وسوسه طغیان در میل جسمانی به عنوان هوای نفس یاد می شود؛ شاید به این دلیل که «هوی» در لغت به معنای سقوط از بالاست (طریحی، ۱/۴۸۱؛ قرشی، ۷/۱۷۰) و با فعال شدن این وسوسه، زمینه آغاز سقوط انسان به «اسفل سافلین» فراهم می آید و با رشد فزاینده، ممکن است به استثمار تمام امکانات وجودی انسان بپردازد و جان به تبعیت از آن، به بدی ها فرمان دهد؛ (إِنَّ النَّفْسَ لأمَّارَهٌ بِالسُّوءِ).

با آغاز طغیان میل نفسانی به صورت عملی، مرکز قضاوت جان نیز فعال می شود و موضع ملامتگرانه می گیرد (قیامه/۲) تا زمینه ندامت و جبران فراهم آید (کانت، /۱۷۶). بنابراین هر کاری نماد جنگی در عالم جان است. جنگ بین تمایلات به معنای فوق تحت عناوین «مبارزه بین واقعیت حیوانی و واقعیت ملکوتی» (مطهری، ۱۳/۷۳۸)، «سلطه طلبی متقابل نفس و بدن» (کانت، /۱۱۳)، «جنگ بین روح و بدن» (جوادی آملی، مبادی اخلاق در قرآن، ۱/۲۴۹) مورد مطالعه دانشمندان قرار گرفته است.

مولوی درباره اصل جریان جنگ و پیروزی تن بر جان می گوید:

ظاهرش با باطنش گشته به جنگ***باطنش چون گوهر و ظاهر چو سنگ

جان ز هجر عرش اندر فاقه ای*** تن ز عشق خار بن چون ناقه ای

جان گشاده سوی بالا بال ها***تن زده اندر زمین چنگال ها

میل جان اندر ترقی و شرف*** میل تن در کسب اسباب و علف

میل جان در حکمت است و در علوم ***میل تن در باغ و داغ است و کروم

.....

عشق را بگذاشت دم خر گرفت***لاجرم سرگین خر شد عنبرش

ملک را بگذاشت بر سرگین نشست***لاجرم شد خرمگس سرلشکرش

خرمگس آن وسوسه است و آن خیال*** که همی خارش دهد همچون گرش

.....

زان سبب جانش وطن دید و قرار****اندرین سوراخ دنیا موش وار

هم در این سوراخ بنایی گرفت *** در خور سوراخ دانایی گرفت

پیشه هایی که مر او را در مزید*** اندرین سوراخ کار آید گزید

متون دینی نیز پیروزی و شکست در این جنگ را گوشزد کرده است. بر اساس روایت قرآن، اهل جهنم در آخرت به شکست خویشتن خود در برابر شقاوت و بدبختی ساخته خودشان اعتراف می کنند؛ (قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَکُنَّا قَوْمًا ضَالِّینَ) (مؤمنون/۱۰۶). در روایتی، پیامبر۶ از کسی که بر هوای نفس خویش چیره و غالب شود، به عنوان شجاع ترین انسان یاد کرده است؛ «اشجع الناس من غلب هواه.» (مجلسی، ۷۴/۱۱۲)

با توجه به واقعیتی به نام جنگ میل ها، جز در مورد اجبار و اکراه، هر کاری که انجام می گیرد، حتی رفتار عاطفی، هرچند به صورت ناخودآگاه، با نوعی از سنجش، سبک و سنگین کردن، ترجیح میلی بر میل دیگر و گزینش که حقیقت اراده را تشکیل می دهد، همراه است. به همین دلیل بر اساس اطلاق آیات (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا* قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا* وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا)(شمس/۱۰-۸)، کار و عملی که صرفاً در پاسخ به ندای فطرت (و بدون توجه به فتوای عقل و تعالیم دینی مکتوب) انجام می گیرد، اختیاری و قابل انتساب به فاعل قلمداد شده و مصداق تقوا و عمل صالح به حساب می آید.

گونه چهارم

قرآن مواردی از اوج گیری عاطفه و رفتار ناشی از آن را روایت کرده و گاهی به ارزشیابی آنها نیز می پردازد؛ از قبیل شدت حزن و شرمندگی حضرت مریم موقع زایمان که گفت: ای کاش پیش از این مرده و یکسره فراموش شده بودم و هم زمان نوزادش به دلداری او پرداخت؛(فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَهِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا*فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا)(مریم/۲۴-۲۳)؛ و مادر حضرت موسی که در اثر شدت نگرانی نزدیک بود ماجرای تولد حضرت موسی را افشا کند، خداوند به کمکش آمد و غصه و اندوهش را زدود...؛ (وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ) (قصص/۱۰).

در میان مواردی از این دست، داستان حضرت یعقوب و حضرت یونس با وضوح بیشتری به ارزشیابی رفتار عاطفی می پردازد. عاطفه پدری سبب می شود که بعد از جدایی و فراق یوسف، اندوه و حزن سیل آسا به سراغ حضرت یعقوب آید و گریه مستمر، بینایی ایشان را از بین ببرد؛ (وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ* قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَکُونَ حَرَضًا أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ) (یوسف/۸۵-۸۴).

در روایتی از پیامبر۶، غمگینی آن حضرت هم وزن غمگینی هفتاد مادر فرزند از دست داده و پاداشش برابر پاداش صد شهید قلمداد شده است. (سیوطی، ۴/۳۱)

در ماجرای حضرت یونس، ترک زودهنگام شهر در اثر شدت غضب ناشی از مخالفت سرسختانه مردم، زمینه کیفر سقوط در کام نهنگ را برای او فراهم می کند، ولی توبه او در شکم ماهی، سبب رهایی او از خطر همیشه ماندن در شکم ماهی، قرار گرفتن در معرض نکوهش و رها شدن در صحرای تفتیده می شود؛ (وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ* فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ) (انبیاء/۸۸-۸۷)؛ (وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ* إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ* فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ* فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ* فَلَوْلا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ* لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ* فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِیمٌ* وَأَنْبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَهً مِنْ یَقْطِینٍ) (صافات/۱۴۶-۱۳۹)؛ (وَلا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ* لَوْلا أَنْ تَدَارَکَهُ نِعْمَهٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ) (قلم/۴۹-۴۸).

نه سوگواری حضرت یعقوب بر سنجش و گزینش استوار بود، و نه ترک زودهنگام و خشمگینانه شهر توسط یونس با اختیار و تدبیر صورت گرفت، در عین حال پدر یوسف پاداش دریافت می کند، و همدم ماهی در معرض نکوهش قرار می گیرد

گونه پنجم

بسیاری از مفسران (مغنیه، ۱/۳۱۷؛ خطیب، ۱/۲۳۵؛ ابن عربی، ۱/۷۷؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۰/۳۸۴؛ طبرسی، ۲/۵۴۴) در مورد آیه (کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ) (بقره/۲۱۳) بر این باورند که پیش از حضرت نوح، انسان ها بر اساس کشش های فطری و نه هدایت های عقلانی و وحیانی زندگی می کرده اند. به عبارتی، تمایلات فطری که آمیخته با عواطف نیز هست، توانسته بود جامعه بشری را به صورت یک امت یکپارچه و همسو در مسیر نیکوکاری رهبری نماید.

پیش از مفسران، امام باقر۷ (طبرسی، ۲/۵۴۴) و امام صادق۷ (عیاشی، ۱/۱۲۴) هر کدام در روایتی، تفسیر فوق را مورد تأکید قرار داده اند.

عبارت «کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً» آمیخته با ستایش است، ستایش از زندگی متکی بر فطرت، در حقیقت ستایش از رفتار فطری و عاطفی است و ارزشمندی آن را نشان می دهد.

گونه ششم

آخرین گروه از آیات مربوط به مسأله مورد بحث، آیاتی است که با استفاده از اطلاق یا واژه های مفید عموم درباره مشاهده و محاسبه کار خیر و نیک عموم انسان ها در روز قیامت سخن می گوید.

کار خیر به کارهایی گفته می شود که دلپسند و مورد رغبت همگان است (راغب اصفهانی، ۱/۳۰۰) و بر اساس فطرت، هر انسانی میل به انجام آن دارد. قرآن درباره ارزش گذاری روی چنین کارهایی در آخرت می گوید: (فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ* فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ) (زلزال/ ۸-۷)؛ (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا) (آل عمران/۳۰)؛ (وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَهِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَکَفَى بِنَا حَاسِبِینَ) (انبیاء/۴۷).

بر اساس اطلاق و وسعت شمول این آیات، صاحب تفسیر «محاسن التأویل»، حتی کافران را در برابر کار عاطفی شان مستحق پاداش اخروی می داند و نظرش را همسو با نظر بسیاری از علمای گذشته می شمارد و با قاطعیت می گوید:

«ادعای اجماع مبنی بر اینکه کار نیک کافران در آخرت به حال آنها سودی ندارد، بی پایه و اساس است.» (قاسمی، ۹/۶۲۶)

نویسنده تفسیر «الکاشف» در مقام رد کسانی که عمل نیک غیرمؤمن را بر اساس آیه (إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ) (مائده/۲۷) بی فایده می دانند، می گوید:

«اگر معصیت کسی در موردی سبب شود که عمل نیک او در مورد دیگر مقبول نیفتد، لازمه اش این است که خداوند تنها عمل معصومین را بپذیرد! مراد آیه «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ ...» این است که عمل، انگیزه دنیوی نداشته باشد. تردیدی نیست در اینکه کار متکی بر خیرخواهی و انگیزه انسانی ـ با نیت همراه باشد یا نه ـ برای خداوند است، پس انجام دهنده آن باید پاداش الهی را دریافت کند.» (مغنیه، ۲/۲۱۲)

آیات یادشده احتمال دیگری را برنمی تابد، به خصوص آیات ۷ و ۸ سوره زلزال که ابن مسعود از آن به «احکم آیه فی القرآن» یاد می کند (طبرسی، ۱۰/۸۰۰). این صراحت و تردیدناپذیری مانع قبولی دو توجیه دیگر برای حل تنافی بین آنها و آیات حبط اعمال نیز می باشد که در یکی، آیات حبط حاکم بر آیات ۷ و ۸ سوره زلزال (طباطبایی، المیزان، ۲۰/۳۴۳) و در دیگری، ثواب دنیوی، پاداش عمل خیر کافران قلمداد شده است. (میبدی، ۱۰/۵۷۹)

واقعیت این است که آیات حبط اعمال که نزد بیشتر مفسران مستند بی ارزشی کارهای نیک و عاطفی تمام نامسلمانان قلمداد شده است، تنها به «کُفر جحودی» و کافرانی نظر دارد که بر اساس لجبازی و عناد، بر ضد اسلام به پا خاسته اند که عبارتند از مرتدها (بقره/۲۱۷)، کافران (آل عمران/۲۲؛ اعراف/۱۴۷؛ کهف/۱۰۵)، منافقان (مائده/۵۳؛ توبه/۶۹) و مشرکان (توبه/۱۷). این دسته از کافران با فطرتشان در جنگند و آن را می پوشانند تا حق را نبیند (صادقی تهرانی، ۱/۳). قلب و ابصارشان دگرگون می شود، به گونه ای که جز سراب باطل چیزی را اراده نکنند. در میان سدهایی که خود در اطراف خود بنا نهاده اند، محبوسند (طباطبایی، انسان از آغاز تا انجام، /۱۶۹). مقصود از حبط اعمال این دسته از کافران، انجام دادن آنها بر خلاف صورتی است که بدان امر شده، نه به معنای باطل شدن کار شایسته ستایش و ثواب. (طوسی، ۲/۴۲۴)

نامسلمانانی را که آمادگی روحی برای تسلیم شدن در برابر حق دارند، نمی توان کافر خواند، زیرا در مقام پوشانیدن حقیقت نیستند (مطهری، ۱/۲۹۳) و ممکن است کارهای شایسته و رفتار عاطفی انجام دهند و مستحق پاداش باشند.

نتیجه گیری

انگیزه رفتار عاطفی مسلمانان، معبرش روان آگاه آنان است که با عطر ایمان، اهداف بلند و میانه خداپسندانه، عطرآگین است و به همین دلیل از دو منبع کسب ارزش می کند و امیدآفرینی درخور توجهی را همراه دارد، ولی در مورد رفتار عاطفی غیرمسلمان ها می توان گفت کسانی که کار خیر نامسلمان را ارزشمند می دانند، بر این نکته اتفاق نظر دارند که چنین اعمالی برای آنها رستگاری نمی آورد. این نکته ریشه قرآنی دارد. قرآن مؤمن و معتقد به کلمه توحید را شایسته باروری و رشد می داند؛ بر خلاف غیر مؤمن که بهره باروری اندکی دارد و الهامات فطرتشان به سختی و به صورت بسیار کم و محدود در قالب عمل تبارز پیدا می کند. قرآن این مطلب را در قالب تشبیه معقول به محسوس این گونه به تصویر می کشد: (وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلا نَکِدًا) (اعراف/۵۸)

«سرزمین دلپذیر گیاهش به اذن پروردگارش می روید، ولی سرزمین پلید و نفرت زا گیاهش جز به سختی و بسیار اندک نمی روید.»

ابن عباس، حسن، مجاهد، قتاده و سدی گفته اند این مَثَل برای مؤمن و کافر است (ابوالفتوح رازی، ۸/۲۳۳). این گونه تشبیه در چند آیه قرآن جلب توجه می کند (انفال/۳۷، ابراهیم/۲۴، فاطر/۱۰) و در آنها از مؤمن به لحاظ اعتقادش به کلمه توحید، تعبیر به «کلمه طیبه» شده است.

مؤمن با قبول دین، فطریاتش وارد روان آگاهش می شود و به صورت شگفت انگیزی رو به رویش و رشد می گذارد (فتح/۲۹). روشن ترین تعبیر در این رابطه، آیه (أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ* تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا) (ابراهیم/۲۵-۲۴) است که در آن از کارهای خیر مؤمن به بار و خوردنی درختی تعبیر شده که در تمام فصول و زمان ها، در اختیار انسان ها قرار می گیرد. ولی عواطف و تمایلات فطری غیر مؤمن در اثر باورهای غیرارزشی، در معرض «تدسیه» و سیاه و سیاه تر شدن است و اگر بخواهد در قالب عمل خود را نشان دهد، با موانع زیاد فکری، اخلاقی و عاطفی منفی روبه رو می باشد. به همین دلیل کارهای نیک او اندک است و وی را به رستگاری نمی رساند.

با توجه به چنین حقیقتی، دعوت به ایمان که زمینه ساز انجام تمام کارهای شایسته به عنوان تجلی گاه تمام کشش های فطری است، دعوت به رستگاری به حساب آمده است و دین با برنامه کامل و جامع خود، موفقیت قطعی را به ارمغان می آورد. وقتی که به برکت دین، شعور ناخودآگاه انسان تبدیل شد به شعور آگاه، تمام کارهای انسان اخلاقی می شود. (مطهری، ۲۲/۳۸۷)

 

منبع: سجادي، سيدابراهيم محقق و پژوهشگر حوزه- پزوهشهای قرآنی، شماره ۶۸- زمستان ۱۳۹۰ [ویژه «مبانی اخلاق» ]

پی نوشت ها :

۱. ابن عاشور، محمد؛ التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسه التاریخ، ۱۴۲۰ق.

۲. ابن عربی، تفسیر ابن عربی؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.

۳. ابن هشام، جمال الدین؛ مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، چاپ سوم، قم، کتابفروشی بنی هاشمی ، ۱۳۶۷ش.

۴. اقبال لاهوری، محمد؛ اشعار فارسی اقبال لاهوری، چاپ چهارم، تهران، سازمان انتشارات جاودان، ۱۳۷۰ش.

۵. پالمر، مایکل؛ مسایل اخلاق، ترجمه: علی رضا آل بویه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵ش.

۶. توفیق، محمد عزالدین؛ التأصیل الاسلامی للدراسات النفسیه، چاپ دوم، قاهره، دارالسلام، ۱۴۱۸ق.

۷. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۵ش.

۸. ــــــــــــــــ ؛ فلسفه حقوق بشر، چاپ دوم، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۷ش.

۹. ــــــــــــــــ ؛ مبادی اخلاق در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۷ش.

۱۰. حائری یزدی، مهدی؛ کاوش های عقل عملی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۱ش.

۱۱. حر عاملی، محمد؛ وسائل الشیعه، چاپ پنجم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.

۱۲. خطیب، عبدالکریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، بی جا، بی نا، بی تا.

۱۳. رازی، ابوالفتوح؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.

۱۴. راغب اصفهانی، حسین؛ المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، ۱۴۱۲ق.

۱۵. سیوطی، جلال الدین؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه مرعشی، ۱۴۰۴ق.

۱۶. شیدان شید، حسین علی؛ عقل در اخلاق از نظر غزالی و هیوم، مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۳ش.

۱۷. صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، مؤلف، ۱۴۱۹ق.

۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.

۱۹. ـــــــــــــــــــــــ ؛ انسان از آغاز تا انجام، ترجمه: صادق لاریجانی، چاپ دوم، تهران، انتشارات الزهراء، ۱۳۷۱ش.

۲۰. طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ سوم، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.

۲۱. طریحی، فخرالدین؛ مجمع البحرین، چاپ سوم، تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵ش.

۲۲. طوسی، محمدبن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

۲۳. عیاشی، محمدبن مسعود؛ تفسیر العیاشی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۱۱ق.

۲۴. فرانکل، ویکتور؛ خدا در ناخودآگاه، ترجمه: ابراهیم یزدی، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۵ش.

۲۵. فرنکنا، ویلیام کی؛ فلسفه اخلاق، ترجمه: هادی صادقی، چاپ دوم، قم، کتابخانه طه، ۱۳۸۳ش.

۲۶. قاسم زاده، حبیب الله؛ شناخت و عاطفه، تهران، انتشارات فرهنگیان، ۱۳۷۸ش.

۲۷. قاسمی، محمد جمال الدین؛ محاسن التأویل، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.

۲۸. قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، چاپ ششم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.

۲۹. کاپلستون، فردریک چارلز؛ تاریخ فلسفه، ترجمه: امیر جلال الدین اعلم، تهران، مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۳ش.

۳۰. کالوین اس. هال؛ ورنون جی، نوردبای؛ مبانی روان شناسی تحلیلی یونگ، ترجمه: محمد حسین مقبل، انتشارات جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۵ش.

۳۱. کانت، امانوئل؛ درس های فلسفه اخلاق، ترجمه: منوچهر صانعی تهران، انتشارات نقش و نگار، ۱۳۷۸ش.

۳۲. کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول کافی، چاپ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.

۳۳. گاندی، مهاتما؛ نیایش، ترجمه: شهرام نقش تبریزی، چاپ پنجم، تهران، نشر نی، ۱۳۸۷ش.

۳۴. گایزل، جان بی؛ شادکامی، ترجمه: محمد حجازی، چاپ پنجم، تهران، انتشارات ابن سینا، ۱۳۵۲ش.

۳۵. مجلسی، محمدباقر؛ بحار الانوار، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.

۳۶. محمد محمود محمد؛ علم النفس المعاصر فی ضوء الاسلام، بیروت، دارالشروق، ۱۴۲۸ق.

۳۷. مصباح یزدی، محمد تقی؛ فلسفه اخلاق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۷ش.

۳۸. ـــــــــــــــــــ ؛ اخلاق در قرآن، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۷ش.

۳۹. ـــــــــــــــــــ ؛ معارف قرآن، قم، مؤسسه در راه حق، بی تا.

۴۰. ـــــــــــــــــــ ؛ نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴ش.

۴۱. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، چاپ دوم، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۴ش.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 26 اردیبهشت 1393 ساعت: 11:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره نقش ماساژ در ورزشکاران

بازديد: 281

 

  ماساژ برای حفظ شرايط آمادگی ورزشکار

  انجام يک برنامه موثر ماساژ توسط يک فرد آموزش ديده و آشنا به آناتومی عضلات و عملکرد اندامها درکنار استفاده از دانش تخصصی شناخت عضلات مهم و درگير در ورزشهای مختلف و ميزان آسيب پذيری عضلات در ورزشهای گوناگون می تواند به ورزشکاران در امر بهبود دامنه حرکات ، انعطاف پذيری بيشتر و آسيب ديدگی کمتر کمک کند .

  اين برنامه به حفظ قابليت های ورزشی ورزشکار در دوره های بين رقابتها و حتی افزايش کارايی آنها کمک شايانی خواهد نمود .

  ماساژ در رقابتهای ورزشی

  ماساژ قبل از رقابت های ورزشی :

  انجام ماساژ به مدت 10 15 دقيقه و حدود4 ساعت قبل از شروع مسابقه با تقويت جريان خون و کاهش فشارهای عضلانی و عصبی می تواند منجر به افزايش بازده وزشکارو کاهش ميزان مصدوميت های ورزشی گردد . در ماساژ قبل از رخدادهای ورزشی تاکيد بر روی عضلات درگير در آن ورزش خاص است .

  ماساژ در خلال رقابتهای ورزشی :

 

  اين ماساژ در خلال رقابتهای ورزشی و در زمانهای استراحت يا تايم اوت به ورزشکار داده می شود . اين ماساژ زمان کوتاهی دارد و به طور خاص بر روی عضلانی متمرکز است که بيشتر تحت استرس قرار داشته اند و خسته شده اند . اين ماساژ بازيابی توان از دست رفته و آماده شدن بهتر برای ادامه رقابت را سبب خواهد شد .

 

 

 

  ماساژ بعد از رقابتهای ورزشی :

 

  اين ماساژ بعد از پايان رقابتها انجام می گيرد و اساسا" به منظور ريکاوری و بازيابی توان از دست رفته انجام می شود. اين ماساژ به مدت 15 5/1 ساعت انجام می گيرد و در آن با ماساژ گروههای عضلانی درگير بازسازی عضلانی ، دفع مواد زائد حاصل ...... و آرامش روحی به ورزشکار خواهد شد .

 

  ماساژ به منظور توانبخشی :

 

  ماساژ می تواند به افزايش سرعت بهبودی پس از آسيب ديدگی های ورزشی و کاهش ناتوانی و ناراحتی به دنبال آسيب ها را سبب شود . ماساژ درمانی ميتواند هم برای آسيب های حاد ورزشی و کاهش ناتوانی و ناراحتی به دنبال مزمن ورزشی استفاده شود . به عنوان مثال انجام ماساژ لنفاتيک در طول فاز حاد آسيب ديدگی می تواند منجر به کاهش عدم و و تورم و کاهش کمبود اکسيژن بافت صدمه ديده و تسريع دفع مواد سمی از بافت آسيب ديده شود ، ماساژ نقاط کليدی می تواند منجر به کاهش اسپاسم و درد در عضلات صدمه ديده و عضلات مجاور نقطه صدمه ديده که کارعضله صدمه ديده را بر عهده گرفته اند شود ، ماساژ فيبرهای متقاطع هم چنانچه در فاز تحت حاد (( subacute انجام شود سبب بهبود شکل گيری و عملکرد يافتهای در حال ترميم خواهد شد که اين امر سبب می شود فرد پس از ترميم صدمات ورزشی دچار محوديت حرکتی ، درد ، سفتی و ناتوانی نشود .

کاربردهای ماساژ در ورزش         ::

  ماساژ برای حفظ شرايط آمادگی ورزشکار

  انجام يک برنامه موثر ماساژ توسط يک فرد آموزش ديده و آشنا به آناتومی عضلات و عملکرد اندامها درکنار استفاده از دانش تخصصی شناخت عضلات مهم و درگير در ورزشهای مختلف و ميزان آسيب پذيری عضلات در ورزشهای گوناگون می تواند به ورزشکاران در امر بهبود دامنه حرکات ، انعطاف پذيری بيشتر و آسيب ديدگی کمتر کمک کند .

  اين برنامه به حفظ قابليت های ورزشی ورزشکار در دوره های بين رقابتها و حتی افزايش کارايی آنها کمک شايانی خواهد نمود .

 

  ماساژ در رقابتهای ورزشی

  ماساژ قبل از رقابت های ورزشی :

  انجام ماساژ به مدت 10 15 دقيقه و حدود4 ساعت قبل از شروع مسابقه با تقويت جريان خون و کاهش فشارهای عضلانی و عصبی می تواند منجر به افزايش بازده وزشکارو کاهش ميزان مصدوميت های ورزشی گردد . در ماساژ قبل از رخدادهای ورزشی تاکيد بر روی عضلات درگير در آن ورزش خاص است .

  ماساژ در خلال رقابتهای ورزشی :

  اين ماساژ در خلال رقابتهای ورزشی و در زمانهای استراحت يا تايم اوت به ورزشکار داده می شود . اين ماساژ زمان کوتاهی دارد و به طور خاص بر روی عضلانی متمرکز است که بيشتر تحت استرس قرار داشته اند و خسته شده اند . اين ماساژ بازيابی توان از دست رفته و آماده شدن بهتر برای ادامه رقابت را سبب خواهد شد .

 

  ماساژ بعد از رقابتهای ورزشی :

  اين ماساژ بعد از پايان رقابتها انجام می گيرد و اساسا" به منظور ريکاوری و بازيابی توان از دست رفته انجام می شود. اين ماساژ به مدت 15 5/1 ساعت انجام می گيرد و در آن با ماساژ گروههای عضلانی درگير بازسازی عضلانی ، دفع مواد زائد حاصل ...... و آرامش روحی به ورزشکار خواهد شد .

  ماساژ به منظور توانبخشی :

  ماساژ می تواند به افزايش سرعت بهبودی پس از آسيب ديدگی های ورزشی و کاهش ناتوانی و ناراحتی به دنبال آسيب ها را سبب شود . ماساژ درمانی ميتواند هم برای آسيب های حاد ورزشی و کاهش ناتوانی و ناراحتی به دنبال مزمن ورزشی استفاده شود . به عنوان مثال انجام ماساژ لنفاتيک در طول فاز حاد آسيب ديدگی می تواند منجر به کاهش عدم و و تورم و کاهش کمبود اکسيژن بافت صدمه ديده و تسريع دفع مواد سمی از بافت آسيب ديده شود ، ماساژ نقاط کليدی می تواند منجر به کاهش اسپاسم و درد در عضلات صدمه ديده و عضلات مجاور نقطه صدمه ديده که کارعضله صدمه ديده را بر عهده گرفته اند شود ، ماساژ فيبرهای متقاطع هم چنانچه در فاز تحت حاد (( subacute انجام شود سبب بهبود شکل گيری و عملکرد يافتهای در حال ترميم خواهد شد که اين امر سبب می شود فرد پس از ترميم صدمات ورزشی دچار محوديت حرکتی ، درد ، سفتی و ناتوانی نشود .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 26 اردیبهشت 1393 ساعت: 11:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

هماهنگی در مدیریت چیست

بازديد: 5515

 

هماهنگی در مدیریت

هماهنگی‌، مجموعه‌ای‌ از ساز و كارهای‌ ساختاری‌ و انسانی است‌ كه‌ برای‌مرتبط‌ كردن‌ مؤثر اجزای‌ هر نظام‌ (جامعه‌)، برای‌ تسهيل‌ در كسب‌ اهداف‌طراحی‌ می‌شود. آدمی‌ موجودی‌ اجتماعی‌ است‌.

در جامعه‌ و سازمان‌ها،تعداد بی‌شماری‌ از انسان‌ها زندگی‌ می‌كنند كه‌ برای‌ تحقق‌ اهداف‌ خود نيازمند برقراری‌ ارتباط‌ با يكديگرند تا بتوانند با انجام‌ دادن‌ برخی‌ از كارها، به‌ نتايج‌مطلوب‌ و مورد انتظار خود برسند و اين‌ امر تنها با هماهنگی‌ ِتحقق‌ خواهد يافت‌. پس‌ برای انجام‌ دادن‌ِ بهتر كارها بايد بين‌ افكار، فعاليت‌هاو عمليات‌ گروه‌، هماهنگی‌ وجود داشته‌ باشد. هماهنگی‌ يعنی‌ آميختن‌فعاليت‌های‌ افراد و سازماندهی‌ درست‌ انسان‌ها و تخصيص‌ درست‌ منابع‌ غيرانسانی‌ به‌ منظور تحقق‌ هدف‌.

از مهم‌ترين‌ وظايف‌ مسؤولان‌، ايجاد هماهنگی‌ بين‌ افراد، واحدها،معاونت‌ها و ارتباط‌ درست‌ جامعه‌ با تحوّلات‌ محيطی‌ است‌. رسول‌ خدا(ص)در اهميت‌ اين‌ موضوع‌ می فرمايد:

بهترين‌ مديران‌ و فرمانروايان‌ كسانی هستند كه‌ استعدادها و سليقه‌های‌گوناگون‌ را زير چتر مديريت‌ گرد آورند و بدترين‌ مديران‌ آنانند كه‌مجموعه همسو و هماهنگ‌ را پراكنده‌ سازند.

در واقع یکی از مشخصه های دولتمردان موفق و شایسته ، بهره گیری از تمام صاحبنظران علوم مختلف اعم از مدیریت ، اقتصاد ، سیاست و جامعه شناسی و . . . در تصمیم گیری ها و تعیین خط مشی ها و سیاستهای کلان سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی می باشد؛ هر چند اگر از گروه های منتقد و مخالف دولت باشند ، چرا که مشارکت و همکاری مؤثر کلیه گروه ها و اقشار جامعه را در کسب اهداف جاری و آتی خود تضمین نموده است .

همبستگی‌ و وحدت‌ در راه‌ حق‌ گرچه‌ كراهت‌ داشته‌ باشيد ، ازپراكندگی‌ در راه‌ باطل‌ گرچه‌ مورد علاقه شماباشد ، بهتر است‌؛ زيراخداوند سبحان‌، به‌ گذشتگان‌ و آيندگان‌ چيزی‌ را به‌ تفرقه‌ عطا نفرموده‌است‌.

قرآن‌ نيز درباره هماهنگی‌ می‌فرمايد:

و از مشركان‌ نباشيد؛ كسانی‌ كه‌ دين‌ خدا را قطعه‌ قطعه‌ كردند وفرقه‌فرقه‌ شدند و هر حزبی‌ بدان‌ چه‌ پيش‌ آن‌ها است‌، دلخوش‌ شدند.

نقش‌ رهبری‌ در سازمان‌، از مهم‌ترين‌ نقش‌ها است‌ و امروزه‌ معتقدندمديريت‌ مطلوب‌ آن‌ است‌ كه‌ به‌ رهبری‌ ختم‌ شود. جامعه موفق‌ مشخصه‌ای‌دارد كه‌با آن‌، از جامعه ناموفق‌ شناخته‌ می‌شود و آن‌، رهبری‌ پويا و اثربخش‌ است‌.رهبران‌ تأثيری‌ اساسی‌ بر هماهنگی‌ دارند. حضرت‌ علی‌(ع) می‌فرمايد:

موقعيت‌ رهبر و فرمانده‌، مانند موضع‌ و نقش‌ نخ‌ تسبيح‌ است‌ كه‌ دانه‌هارا به‌ هم‌ می‌پيوندد. وقتی‌ رشته‌ پاره‌ شد، دانه‌ها پراكنده‌ می‌شوند و هركدام‌ به‌ سويی‌ خواهد غلتيد؛ سپس‌ هرگز در كنار يكديگر جمع‌نخواهند شد.

اين‌ نقش‌ كه‌ بازتاب‌ حضور و تأثير رهبری‌ است‌، سازمان‌ و مجموعه‌ رادارای‌ انسجام‌های‌ مرئی‌ و حتی‌ نامرئی‌ می‌كند. امروزه‌ در مديريت‌ به‌ اين‌مسأله‌ معتقدند كه‌ هدف‌ از رهبری‌ و فرماندهی‌، راهنمايی‌ زيردستان‌ در جهت‌فهميدن‌ هدف‌ و برانگيختن‌ آنان‌ به‌ كار و فعاليت‌ مؤثر است‌، و پيروزی‌ وشكست‌ هر تشكيلاتی‌، بستگی‌ تام‌ به‌ رهبری‌ آن‌ دارد. به‌ سبب‌ همين‌ مسأله‌،امام‌ علی‌(ع) در نكوهش‌ كوفيان‌ در جنگ‌ با لشكريان‌ معاويه‌ فرمود:

موقعيت‌ زمامدار همچون‌ ريسمان‌ است‌ كه‌ مهره‌ها را در نظم‌ می‌كشد وآن‌ها را جمع‌ كرده‌ به‌ هم‌ مرتبط‌ می‌سازد؛ اگر ريسمان‌ از هم‌ بگسلد،مهره‌ها پراكنده‌ می‌شوند.

به‌ عبارت‌ ديگر، وظيفه رهبری‌، تأثيرگذاری‌ بر مردم‌ برای وادار كردن‌آن‌ها به‌ كوششی‌ دلخواه‌ به‌ منظور تحقق‌ اهداف‌ گروهی است‌. شما می‌توانيدحضور فيزيكی‌ انسانی‌ را بخريد يا برآن‌ به‌ شدت‌ نظارت‌ كنيد، امّا شور واشتياِ او را نمی‌توانيد بخريد. نقش‌ رهبر، روحيه‌ دادن‌ به‌ كاركنان‌ است‌.رهبران‌ بدون‌ توجّه‌ به‌ مسائل‌ انسانی‌، قادر به‌ هدايت‌ انسان‌ها نيستند. اين‌ماشين‌آلات‌ و تجهيزات‌ نيستند كه‌ ارزش‌ افزوده‌ ايجاد می‌كنند، بلكه‌ نيروی‌انسانی‌ باانگيزه‌ است‌ كه‌ می‌تواند از امكانات‌ به‌ بهترين‌ شكل‌ استفاده‌ كند؛ لذابايد برای‌ تك‌ تك‌ كاركنان‌ ارزش‌ قائل‌ بوده‌ و به‌ آنان‌ توجّه‌ كرد.

در ميان‌ تمام‌ وظايف‌ مديران‌ (برنامه‌ريزی‌، سازمان‌دهی‌، هماهنگی‌،هدايت‌ و رهبری‌) رهبری‌ جايگاه‌ ويژه خود را دارا است‌. در اين‌ مسؤوليت‌،مديريت‌ بايد انسان‌ها را بشناسد و بتواند با ايجاد نظام‌ مطلوب‌، با آن‌ها ارتباط ‌درست‌ برقرار كند. ميان‌ مديران‌ ابزاری‌ كه‌ فقط‌ به‌ فكر تحقق‌ هدف‌ سازمان‌(بدون‌ عنايت‌ به‌ نيازهای‌ فرودستان‌) هستند و مديران‌ مؤثر (مديرانی‌ كه‌رهبری‌ نيز می‌كنند) تفاوت‌ اساسی‌ وجود دارد. منبع‌ رهبری‌، حاكميت‌ نيست‌،هدايت‌ است‌، رهبر نه‌ فقط‌ گروه‌ را راهنمايی‌ می‌كند، بلكه‌ خود نيز جزئی‌ ازگروه‌ است‌.

برای درک بهتر مسأله (هماهنگی و رهبری ) و ضرورت انتخاب رهبران ، مدیران و مسئولان اجرایی شایسته و موفق در سازمانها و مؤسسات ذکر مثالی خالی از لطف نیست :

چوپان ها برای جمع کردن ، جلو بردن و بطور کلی هدایت کردن گوسفندها از علایم و زبان خاصی استفاده می کنند و با آن زبان گوسفندان را به جاهایی که مورد نظرشان هست ، هدایت می کنند.

در زمان های قدیم یک روز چوپان تازه کار و جوانی ، گله ای را به صحرا برد . در صحرا می خواست گوسفندان را یک جا جمع کند امّا هر چه ¤ بر و بر ¤ می کرد ، گوسفندان به جای جمع شدن بیشتر پراکنده می شدند و این طرف و آن طرف می رفتند . چوپان تازه کار حسابی کلافه شده بود که چوپان با تجربه ای از راه رسید و چند بار ¤ هر و هر ¤ کرد و گوسفندان به محض شنیدن صدایش یک جا جمع شدند ! او رو به چوپان بی تجربه کرد و گفت : ¤ تو که هر را از بر تشخیص نمی دهی ، چگونه چوپان شده ای ؟ ¤

لازم به ذکر است چوپان بی تجربه به علت نادانی و بی تجربگی ، هر وقت که با چنین مشکلی مواجه می شد ، سگ های گله اش را تنبیه و تعویض می کرد !!

و از آن زمان به بعد این ضرب المثل را برای افراد نادان و بی تجربه به کار می برند که از عهده هیچ کاری بر نمی آیند .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 26 اردیبهشت 1393 ساعت: 11:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره رکود اقتصادی

بازديد: 709

 

رکود اقتصادی

رکود اقتصادي پديده جديدي نيست و اقتصادهاي جهان، بارها در رکود فرو رفته‌اند و از رکود خارج شده‌اند. رکود سال 1930 نمونه‌اي از رکود عميق اقتصادي بود و خسارات ناشي از اين رکود، سال‌ها گريبانگير اقتصادهاي اروپا و حتي آمريکا شد. اما رکود اقتصادي سال 2008 خسارات کمتري در پي داشت؛ به چند دليل از جمله اينکه اطلاعات و آمار اقتصادي قابل اعتماد در دسترس بود و دولت و بخش خصوصي به واسطه وجود اطلاعات مي‌توانستند، موقعيت خود را به درستي ارزيابي کنند.

دولت‌هايي که با اين رکود دست به گريبان بودند به سرعت توانستند شرايط رکودي را کنترل کرده و عوامل ديگر را نيز به درستي سازماندهي کنند، آن‌گونه که در طول دو تا سه سال به رشد معقول بازگشتند. اما به نظر مي‌رسد اين آموزه‌ها در کشور، کمتر مورد توجه قرار مي‌گيرد تا در مواجهه با شرايط پيش‌آمده ناشي از تحريم‌ها، تصميمات مناسبي اتخاذ شود.بنابراين چند نمونه از تصميمات نابجا در ذیل ذکر خواهد شد:

1- روابط بین‌الملل

اقتصاد ایران به شدت به درآمد نفت و واردات وابسته است. اینکه این وابستگی خوب است یا بد، بحث دیگری است. اما این اقتصاد، اقتصاد بسته‌ای نیست و تا حدودی در جهت انطباق با شرایط بین‌المللی پیش رفته است. اگرچه اقتصاددانان در مورد پیامد‌های وابستگی به نفت هشدار داده‌اند و برای کاهش این وابستگی، راه‌حل نیز ارائه کرده‌اند. اما به این پیشنهادات اعتنایی نشد. به هر حال اقتصادی که به درآمد صادرات یک کالا متکی است و از آن سو تولید وابسته به وارداتی است که به درآمد نفتی تکیه دارد، بسیار آسیب‌پذیر است و این آسیب‌پذیری در ماه‌های اخیر تشدید شد .

در این صورت، این پرسش به ذهن خطور می‌کند که آیا این اتفاقات قابل پیش‌بینی نبود؟ به عقیده من قابل پیش‌بینی بود. این اتفاقات از آن رو قابل پیش‌بینی می‌نمود که به تبع اتخاذ برخی تصمیمات سیاسی دولتمردان و ارتباطات بین‌المللی رخ داد .

با پذیرش این فرضیه، می‌توانستیم برای مواجهه با رویدادهای اقتصادی اخیر، آمادگی لازم را به وجود بیاوریم. اگرچه قضاوت در مورد درستی یا نادرستی تصمیمات سیاسی موضوع این بحث نیست. اما به دلیل تبعات اقتصادی این تصمیمات، تاکید می‌کنم که اقتصاد باید برای مواجهه با این تبعات مهیا می‌شد. من معتقدم، بزرگ‌ترین خطایی که صورت گرفت این بود که کشور برای رویارویی با پیامد‌های اقتصادی این تصمیمات آماده نشد .

2- آمار و اطلاعات

در اختیار داشتن آمار و اطلاعات از عملکرد اقتصادی مهم‌ترین ابزار تصمیم‌گیری در شرایط رکود است. طبیعی است که با گسترش صنعت آی‌تی، آمار و اطلاعات به طور گسترده تولید می‌شود و در اختیار متقاضیان آن قرار می‌گیرد. آنچه سبب شد رکود سال 2008 نسبت به رکود قبلی بسیار کم‌اثرتر ظاهر شود و کشورها را با آسیب‌های کمتری مواجه کند، اطلاعات بسیار گسترده‌ای بود که در اختیار دولت‌ها و بخش خصوصی قرار گرفت. اما اشتباهی که در ایران صورت گرفت، این بود که به جای افزایش راه‌های تولید و توزیع اطلاعات، کانون‌های موجود تولید و توزیع نیز به محاق سکوت فرو رفتند و فعالان اقتصادی در فضایی قرار گرفتند که هیچ‌گونه اطلاعاتی از جهت‌گیری شاخص‌های اقتصادی و آنچه در صحنه اقتصاد رخ می‌داد، منتشر نمی‌شود. چنانچه فعالان اقتصادی از تغییر پارامترها بی‌اطلاع باشند از اتخاذ تصمیمات صحیح نیز باز می‌مانند. من فکر می‌کنم یکی از عواملی که باعث به وجود آمدن چنین شرایط حادی در اقتصاد شد، فقدان اطلاعات درست و به موقع بوده است.

3- جلب اعتماد

یکی دیگر از عواملی که موجب شد رکود کشور را فرا‌گیرد، بی‌اعتمادی عمومی بود. در رکودی که در اروپا به وجود می‌آمد اعتماد مردم به تصمیمات دولت سلب شد. در اروپا، دولت‌ها با بهره‌گیری از مکانیسم‌هایی میزان اعتماد مردم به تصمیمات دولت را به طور مرتب و در بازه‌های زمانی مشخص اندازه‌گیری می‌کردند. اما به دنبال رکود اخیری که اروپا را فرا گرفت، اعتماد مردم به این تصمیمات سلب شد، حال آنکه تلاش بسیاری صورت گرفت تا اعتماد مردم به تصمیمات دولت بازگردد. متاسفانه در ایران نه آن شاخص‌ها وجود دارد که اعتماد مردم را اندازه‌گیری کند و نه میزان اعتماد مردم برای تصمیم‌گیران مطرح شد. علاوه بر آن با تصمیمات شبانه و خلق‌الساعه‌ای که اتخاذ می‌شود، از اعتماد مردم به تصمیمات دولت نیز کاسته می‌شود. اگر مردم یا فعالان بخش خصوصی ندانند نقدینگی به چه میزان است و با چه شیبی افزایش می‌یابد، قادر نخواهند بود، نرخ تورم را پیش‌بینی کنند. اگر مردم از میزان سرمایه‌گذاری‌ها بی‌خبر باشند، یا ندانند نرخ ارز چه سمت و سویی را در پیش خواهد گرفت، طبیعی است که نمی‌توانند به آن متکی باشند و روند‌های آینده را پیش‌بینی کنند. در چنین شرایطی افزایش بی‌اعتمادی، امری طبیعی است و فعالان اقتصادی به سوی محدود کردن فعالیت‌های خود پیش می‌روند که این شرایط ما را دشوار‌تر می‌کند .

4- فقدان سناریوهای متنوع

وقتی اقتصاد در شرایط غیرعادی قرار می‌گیرد، طراحی سناریوهای مختلف راهگشاست . دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ اغلب سعی می‌کنند، سناریوهای مختلفی را در اختیار داشته باشند تا بتوانند شرایط دشوار را مدیریت کنند. برای مثال اگر دولت نمی‌داند که قیمت واقعی ارز دچار چه تغییراتی خواهد شد، طبیعی است که با طراحی سناریوهای مختلف و مبتنی بر نرخ‌های دو هزار تومان، 2500 تومان یا 1500 تومان، می‌تواند شرایط را ارزیابی کند و آن را در اختیار عاملان اقتصادی قرار دهد. در این صورت اگر نرخ ارز از 1200 تومان به دو هزار تومان افزایش یابد، فعالان اقتصادی و مردم می‌توانند پیش‌بینی کنند که چه تغییراتی در تصمیمات دولت رخ خواهد داد. آنگاه خود را با این تغییرات تطبیق می‌دهند و این، کمک می‌کند که تصمیمات دولت به نتیجه مطلوب برسد. اما تاکنون، هیچ گونه سناریو یا برنامه‌ریزی در اقتصاد صورت نگرفته است. بنابراین دولت، خود و فعالان اقتصادی و مصرف‌کنندگان را در شرایط مبهم قرار داده است.

5- اختلاط شعار با واقعیت‌های اقتصادی

طبیعی است که دولت‌ها گاه برای مواجهه با دشمنان خارجی، شعارهایی را سر می‌دهند که بتوانند آنان را گمراه کنند. اما اتفاقی که در ماه‌های اخیر رخ داد این بود که این شعارها برای انحراف افکار مردم نیز مورد استفاده قرار گرفت. اعلام شعارهای بعضاً غیر‌واقعی به این دلیل صورت می‌گیرد که مردم تصویر درستی از اقتصاد و شرایط اقتصادی نداشته باشند. برای مثال به محض تشدید تحریم‌ها، این شعار مطرح شد که می‌توانیم این تحریم‌ها را دور بزنیم و این محدودیت‌ها را به سرعت رفع کنیم. اما دیدیم که این شعارها به واقعیت نپیوست. اگر دولت در آن زمان با استفاده از مجاری که در اختیار داشت، اطلاعات صحیحی در اختیار عاملان اقتصادی قرار می‌داد، هزینه فعالیت‌های اقتصادی آنان افزایش نمی‌یافت؛ از سوی دیگر، هزینه واحد‌های تولیدی نیز به شدت افزایش یافت و آنان را از ادامه فعالیت بازداشت. این روند به ورشکستی‌های بسیاری انجامید . به عقیده من اتفاقی که در ایران رخ داد و همچنان تداوم دارد، غرق شدن در رکود نبود، سکته اقتصادی بود.

مردم به یکباره با شرایطی مواجه شدند که پیش از آن آمادگی رویارویی با آن را کسب نکرده بودند. در حالی که دولت می‌توانست این آمادگی را از قبل فراهم کند. بنابراین مخلوط شدن شعارها با واقعیات اقتصادی و نبود کانال‌های مناسب برای ارائه اطلاعات دقیق منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست و غیر‌منطقی شد که این شرایط بسیار پیچیده را پدید آورد .

6- تصمیمات نابجا

دولت متاسفانه به دلیل نداشتن سناریوهای مناسب تصمیماتی می‌گیرد که از یک سو خلق‌الساعه و از طرف دیگر نابجاست . دولت ناگهان تصمیم می‌گیرد واردات تعدادی از محصولات را ممنوع کند. روز بعد می‌گویند ممنوعیت درست نبوده و باید برداشته شود، روز دیگر در همان لیست تعدیل و حذف و اضافه صورت می‌گیرد. پس از آن صادرات ممنوع می‌شود اما چند روزی نگذشته که از طریق رسانه‌های عمومی مطلع می‌شویم در این مورد بررسی مجدد صورت می‌گیرد. در این اوضاع دولت خود را جای فعالان اقتصادی قرار دهد. فعالان اقتصادی نمی‌دانند واردات چه کالایی ممنوع است، صادرات چه کالایی محدودیت و عوارض دارد و چه کالایی برای تولید صرفه اقتصادی دارد. این سناریوها در فواصل بسیار کوتاه و به صورت خلق‌الساعه در اختیار عاملان اقتصادی قرار می‌گیرد، معلوم است که اعتماد فعالان اقتصادی سلب می‌شود. تصمیمات درست گرفته نمی‌شود و بسیاری از واحدها به ورشکستگی می‌رسند. متاسفانه در این ماه‌ها از این ورشکستگی‌ها بسیار بوده است. ورشکستگی را در اقتصاد آزاد مذموم نمی‌پندارند به این دلیل که معتقدند خون کثیف را از بدن اقتصاد خارج می‌کند. اما در شرایطی که به دلیل فقدان اطلاعات و ابهام در اطلاعات یک فعال اقتصادی به ورشکستگی می‌رسد می‌توان آن را ورشکستگی بدون تقصیر نامید. فکر می‌کنم تمام واحدهای تولیدی که در این دوره دچار مشکل شدند می‌توانند در آینده، خسارات خود را از دولت مطالبه کنند چرا که بی‌تقصیر شکست خورده‌اند.

7- تکیه بر علم اقتصاد

طی سال‌های گذشته اقتصاددانان بارها هشدار دادند، مقاله نوشتند و راهنمایی ارائه کردند، اما سری اتفاقات موجود را که دنبال می‌کنیم به روشنی در می‌یابیم که دولت به این هشدارها بی‌اعتنا بوده است. اگر به علم اقتصاد اعتقاد نداریم باید علم دیگری را جایگزین کنیم. به واسطه این بی‌اعتنایی دولت خسارت‌هایی به مردم وارد شده و باید روشن شود که این خسارت‌ها را چه کسی باید پرداخت کند . خسارت‌هایی را که کشور به دلیل عدم پذیرش اصول علم اقتصاد متحمل می‌شود چگونه باید جبران کرد؟ من تصور می‌کنم تعداد مقالات هشداردهنده‌ای که در طول سه سال اخیر نوشته شده است، کم نیست. دولت باید روزی پاسخ دهد که آیا محلی داشته است که این مقالات و البته پیشنهادات را بررسی کنند؟ دولت باید روزی گزارش دهد که تا چه اندازه به پیشنهادات علمی و انتقادات بجا عمل کرده است. درست است که کارشناسان پیشنهاد کردند یارانه‌ها حذف شود اما برای حذف یارانه‌ها الزاماتی را نیز برشمردند. دولت چندین بار اعلام کرده است به دلیل پیشنهاد اقتصاددان‌ها یارانه‌ها را حذف کرده اما هیچ‌گاه به این موضوع اشاره نکرده که چرا به الزامات مورد اشاره اقتصاددانان توجهی نداشته است. وضعیت کنونی نتیجه عدم توجه به گزارش‌های کارشناسی و غیرفعال کردن سازمان بزرگ برنامه‌ریزی کشور به نام سازمان مدیریت و برنامه است. معتقدم اگر این سازمان هنوز پابرجا بود بسیاری از این اتفاقات نیز قابل پیشگیری بود.

سازمان برنامه مسوول سناریو‌سازی، برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی برای کشور بود. در حال حاضر مشخص نیست حجم قابل توجهی از منابعی که در سال‌های گذشته هزینه شده است به چه بخش‌هایی تخصیص یافته است. این عدم شفافیت ناشی از فقدان سازمان برنامه‌ریزی در ایران و عدم توجه به علمی بودن اداره اقتصاد است .

8- وابستگی اقتصاد به درآمد نفت

درآمد اقتصاد متکی به نفت که باید قاعدتاً صرف سرمایه‌گذاری می‌شد، در چند سال اخیر هزینه واردات کالاهای مختلف شده است. این درآمدها نه‌تنها منجر به سرمایه‌گذاری و افزایش بهره‌وری نشده بلکه حتی برای تنظیم بازار هم مورد استفاده قرار نگرفته است. وقتی اقتصاد این چنین به واردات وابسته است، چگونه دولت نمی‌تواند پیش‌بینی کند که با تصمیمات سیاسی این‌چنینی دچار محدودیت‌های گسترده خواهد شد. بعد هم شعار عدم محدودیت بدهد و اقتصاد را با چنین سکته‌ای مواجه کند. تصور می‌کنم باید هر چه زودتر در موارد گفته‌شده تجدید نظر صورت گیرد. اگر می‌خواهیم اقتصاد را از فرو رفتن در رکود و ایجاد ضایعات شدید‌تر که بیکاری گسترده یکی از آنها خواهد بود، نجات دهیم، باید برنامه‌ای خاص تهیه کنیم و روند فعلی را به سرعت تصحیح کنیم تا شاید اعتماد به تصمیمات دولت را بازگردانیم. باید مردم را محرم بدانیم و با آنها مسائل را در میان بگذاریم و در نهایت یک رکن تصمیم‌گیری در شرایط خاص باید در مملکت به وجود بیاید که این رکن تصمیم‌گیری، فارغ از نزاع‌های درونی باشد . بسیاری از تصمیمات در ماه‌های گذشته به دلیل اختلاف نظرهای درون حاکمیت به نتیجه‌ای نرسیده یا به نتیجه مطلوب نینجامیده است. در چنین شرایطی حتی اگر محدودیت‌های بین‌المللی را هم نداشتیم، اقتصاد با محدودیت‌های بسیار زیادی مواجه می‌شد.

1) تحليل پديده ركود تورمي در ايران

اين بخش از گزارش قصد دارد كه پديده ركود تورمي را در ايران مورد بررسي قرار دهد.

بدين جهت لازم است مشخص شود كه آيا اقتصاد ايران شرايط ركود تورمي را تجربه كرده است. لذا قبل از بررسي اين پديده درايران، بعد از شاخص هاي مهم اقتصادي در دوره زماني 1385-1351 به تفكيك دوره هاي معين (به اقتضاي زمان هاي خاص از بعد اقتصادي) به تفكيك بررسي و تجزيه و تحليل مي شود. سپس به دو سوال اساسي ميزان تأثير تنظيم صحيح بودجه در كنترل ركود تورمي و نيز نقش درآمدهاي نفتي در بروز پديده ركود تورمي پاسخ داده خواهد شد.

2) در نهايت علل بروز اين معضل و راهكارهاي مقابله با آن با توجه به ويژگي اقتصادي كشور تشريح مي شود.

1-1) بررسي اجمالي تحولات اقتصادي كلان كشور در دوره هاي مختلف

1-1-1) دوره 1351- 1357

ميانگين نرخ تورم طي اين دوره 13/45 درصد و ميانگين رشد پول 41/4 درصد مي باشد كه علت عمده آن افزايش قيمت هاي جهاني نفت و رشد فوق العاده درآمدهاي نفتي است و به تبع آن رشد سريع اعتبارات جاري و عمراني بودجه دولت، همگام با افزايش اعتبارات سيستم بانكي در مدت محدود تقاضاي موثر را به شدت افزايش داد. از سوي ديگر، ظرفيت و امكانات توليد كشور توان پاسخگويي و تامين تقاضاي موجود را نداشت، لذا عدم تعادل شديد بين عرضه و تقاضا موجب افزايش تورم شد. تزريق حجم پول ناشي از مازاد درآمدهاي نفتي باعث تغيير الگوي مصرفي جامعه و افزايش شهرنشيني شد. هر چند طي اين دوره واردات در حجم گسترده اي افزايش يافت، اما به دليل عدم ارتباط آن (مصرفي بودن) با توليد ناخالص داخلي، GDP كاهش يافت (سال 1352). انحراف معيار بالاي رشد GDP در اين دوره 9/45 درصد نشان از عدم ثبات رشد اقتصادي دارد كه دليل عمده آن، اين است كه اين رشد توسط بخش حقيقي اقتصاد رخ نداده است.

3) 1-2- دوره 1358- 1368

مقارن با انقلاب و جنگ تحميلي، كسري بودجه دولت بيشتر شده، ميانگين تورم طي اين دوره به 18/92 درصد افزايش يافت و از سوي ديگر ميانگين رشدGDP به 9/0- كاهش يافت. عوارض ناشي از جنگ و تحريم، فرار سرمايه ها از كشور، عدم تمايل بخش خصوصي به سرمايه گذاري جديد، كاهش درآمدهاي ارزي منجر به افت شديد توليد ناخالص داخلي شد. ميانگين رشد پول 20 درصد و سرعت گردش پول (7/12) طي اين دوره در مقايسه با ساير دوره هاي مورد نظر در اين گزارش در كمترين حد خود قرار داشت، اما با وجود اين رشد پايه پولي كاهش نيافت. هر چند كه رشد اعتبارات بانكي به بخش خصوصي به دليل جنگ كاهش وافري داشت، بنابراين به علت افزايش كسري بودجه دولت، اعتبارات نظام بانكي به دولت و نيز رشد پايه پولي افزايش يافت.

1-3) دوره 1369-1373

به علت اتمام جنگ و شروع دوره بازسازي و دسترسي بيشتر به منابع انرژي از طريق استقراض خارجي نرخ رشد GDP به 6/44 درصد افزايش يافت. با گسترش هزينه هاي جاري و عمراني، نرخ تورم طي اين دوره به 22/41 درصد رسيد. با توجه به اين كه در اين دوره به علت شروع بازسازي سقف هاي اعتباري به تدريج آزاد شدند و ضريب تكاثري پولي افزايش چشمگيري داشت ولي به علت اينكه نسبت كسري بودجه دولت به كل بودجه كاهش داشت. رشد پولي در اين دوره عمدتا صرف تأمين مالي براي رشد حقيقي اقتصاد شده است.

در اين دوره دولت با اتخاذ سياست هاي مالي وپولي انبساط و تك نرخي كردن ارز و حذف محدوديت هاي وارداتي، شوك ديگري به اقتصاد وارد كرد كه نتيجه آن در ابتداي دوره بعد يعني سال 1374 نمايان شد.

1-4) دوره 1374- 1378

در ابتداي اين دوره تورم به بالاترين حد خود در طول دوره مورد بررسي (1351- 1385) رسيد و تا سطح 49/38 درصد افزايش يافت. اين دوره يك ركودي است كه ميانگين رشد GDPطي آن از 6/44 درصد دوره قبل به 3/26  درصد كاهش يافت و انحراف معيار رشد توليد ناخالص داخلي نيز در سطح 1/67 درصد قرار داشت. به اين مفهوم كه طي اكثر سال هاي اين دوره به رشد GDP در سطح بسيار پايين و حول و حوش ميانگين قرار داشت. به همين نسبت ميانگين نرخ تورم در اين دوره نسبت به ساير دوره هاي مورد بررسي، بيشتر بود و بالغ بر 25/61 درصد فشار سطح عمومي قيمت كه بر جامعه تحميل شد. بحران بدهي ها به دليل شرايط بازپرداخت وام هاي خارجي نيز از عوامل اثر گذار بر نرخ تورم بود. بحران درآمدهاي نفتي كه از اواخر سال 1376 با افت شديد قيمت نفت آغاز شد در سال 1377 به اوج خود رسيد. افزايش زياد كسري بودجه و رشد نقدينگي باعث شد تورمي كه طي دو سال گذشته روندي كاهنده طي كرده بود، مجدداً افزايش يابد.

4) 1-5- دوره 1379-1383

اين دوره همراه با رونق اقتصادي بود. ميانگين رشد GDPطي اين دوره 5/49 درصد رسيد كه با توجه به انحراف معيار 11/7 درصد آن نشان از پايداري و ثبات رشد GDPدر كشور است. ميانگين نرخ تورم نيز به ميزان قابل توجهي تا سطح 14/12 درصد كاهش يافت كه اجراي طرح تثبيت قيمت ها در اين امر دخيل بوده است. طي اين دوره به استثناي سال 1380 كه درآمد نفتي كاهش داشته و بودجه دولت با مازاد روبه رو بوده و در بقيه سال ها افزايش درآمد ارزي، افزايش كسري بودجه و نيز افزايش حجم نقدينگي مواجه بوده است.

1-6) دوره 1384- 1385

با افزايش زياد درآمدهاي نفتي همراه بود. حجم نقدينگي رشد فزاينده اي را تجربه كرده است. سياست هاي انبساطي پولي و مالي دولت منجر به رشد كسري بودجه شد و نرخ تورم كه در سال 1384 كاهش يافته بود مجددا افزايش يافت و به 13/6 درصد رسيد.

5) 1-7- تحليل روند تورم ركود در اقتصاد ايران در دوره 1351- 1385

حال پس از بررسي دوره هاي مختلف زماني از نظر شاخص¬هاي اقتصادي، پديده ركود تورمي را در دوره 1351-1385 بررسي و تحليل خواهيم كرد. بدين منظور روند تغييرات توليد ناخالص داخلي و نرخ تورم را در كشور مورد بررسي قرار مي دهيم. در نمودار 7 نشان داده شده است كه طي سال 1355-1356 رشد توليد ناخالص داخلي با روندي كاهنده از 17/6 درصد به 2/3- درصد رسيده است. و طي همين سال نرخ تورم از 15/9 به 25/5 درصد افزايش يافته است. لذا دراين دوره شاهد ركود تورمي بوده ايم.

6) در سال 1358- 1359 نيز رشد توليد ناخالص داخلي از 4/2- به 15/1 درصد كاهش  و تورم از 12/2 به 23/7 درصد افزايش داشته است و بار ديگر ركود تورمي تجربه شده است.

7) در سال 1364- 1365 تغييرات توليد از 2به 9/1 درصد كاهش و تورم از 7 به 23/7 درصد افزايش داشته است. در سال 1366- 1367 مجددا رشد توليد از 1- به 5/5- كاهنده بوده و رشد تورمي از 27/6 به 29 درصد افزايشي بوده است. پس از آن در سال 1369- 1371 توليد ناخالص داخلي از 14/1 به 4 درصد و تورم از 8/9 به 24/4 درصد رسيده است. همچنين در سال 1372- 1373 رشد GDP با كاهش 1/5 به 5/0 درصد و روند تورمي افزايشي و از 22/9 به 35/2 نزديك شده است. در نهايت در سال 1377- 1378 روند كاهشي توليد از 2/9 به 1/6 درصد و روند افزايشي تورم از 18/1 به 20/1 درصد شاهد بوده ايم.

8) لذا مي توان به اين سؤال پاسخ داد كه آيا اقتصاد ايران شرايط ركود تورمي را تجربه كرده است؟ از بررسي شكاف ركود تورمي مشخص مي شود كه اقتصاد ايران به كرات شرايط ركود تورمي را تجربه كرده است كه شدت و ضعف آن بستگي به ميزان كاهش توليد يا افزايش تورم دارد و وطولاني بودن (پايداري) يا زودگذر بودن آن نيز بستگي به تعداد سال هايي دارد كه درگير اين معضل بوده ايم.

 

 جمع بندی

پیشنهاد می شود که در کنار به‌‌کارگیری راه‌حل‌های سیاسی که به نظر می‌رسد امکانات جدیدی برای آن به وجود آمده یا در حال شکل‌گیری است کارشناسان اقتصادی در کنار اتاق بازرگانی درباره این مشکلات هم‌اندیشی کنند و نحوه برخورد متناسب با بحران موجود را چاره‌اندیشی کنند و حاکمیت و دولت هم به آنان اعتماد کرده و اطلاعات دقیق در اختیارشان گذارد و از راه‌حل‌های ارائه‌شده استقبال کند. این را بدانیم که خسارت‌هایی که تولیدکنندگان، تجار و مصرف‌کنندگان متحمل می‌شوند کشور و مردم را ضعیف می‌کند و مملکت ضعیف نمی‌تواند برای دسترسی به اهدافش موفق عمل کند.

 

منابع:

1- محمد مهدي بهكشي،‌ دانشیار دانشگاه علامه طباطبايي

2- منابع روزنامه دنياي اقتصاد شمار 1456    

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 26 اردیبهشت 1393 ساعت: 11:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(1)

تحقیق اثرات ورزش بر بیماری های قلبی

بازديد: 530

 

عنوان پروژه: اثرات ورزش بر بیماری های قلبی

مقدمه
اگر بپذیریم که عقل سالم در بدن سالم است و یک فرد با عقل سالم می تواند فرد مفیدی به حال خود و اجتماع باشد، در آن صورت درمی یابیم که چرا جوامع پیشرفته سرمایه گذاری زیادی بر روی این امرخطیر یعنی ورزش می کنند. در متون تاریخی همواره از از ورزشکاران و پهلوانان بعنوان افرادی جسور و جوانمرد یاد می شود. امروزه اثرات مفید ورزش بر ساختار فرهنگی و اجتماعی یک جامعه بر هیچکس پوشیده نیست.

اگر در جامعه ای فرهنگ ورزشی جایگاه مناسب خود را پیدا کند، افرادآن جامعه از سستی و کرختی رهایی می یابند و علاوه بر بالا رفتن نیروی کار، از صرف هزینه های گزاف درمان بیماریها کاسته می شود. چون در هنگام ورزش موادی بنام آندورفین در بدن زیاد می شود و دستگاه گردش خون اکسیژن را به تمام بافتهای بدن به مقدار کافی می رساند، یک ورزشکار همواره شاداب بوده و از نشاط کافی برخوردار است. بنابراین نیازی به مواد مخدر برای دستیابی به نشاط ندارد. از طرفی نشاط ورزشی یک نشاط پایداراست و روز بروز سلامتی و نیروی فرد را افزایش می دهد. اما سرخوشی از مواد مخدر یک سرخوشی کاذب وناپایدار بوده و به مرور نیروی فرد را تحلیل برده و او را به کام مرگ می فرستد. در سایه ورزش افراد اجتماع ، افرادی منطقی، منضبط ، با اخلاق و با گذشت خواهند شد. در هنگام ورزش همراه با سمومی که از طریق عرق کردن از بدن دفع می شوند ، پلیدیها و زشتی ها جای خود را به نشاط ، طراوت و انسانیت خواهند داد و یک روح آزاد پرورش خواهد یافت.

ورزش و ذخیره قلبی

بنا به تعریف ، ذخیره قلبی عبارت است از نیروی مصرف نشده قلب در حال استراحت ، برای رسانیدن اکسیژن به بافتهای بدن. مکانیزمهای ذخیره قلبی شامل تغییرات در : 1- تعداد ضربان قلب ، 2- حجم انقباضی و انبساطی ، 3- حجم ضربه ای ، 4- جذب اکسیژن توسط بافتهای بدن، می باشد. در یک انسان بالغ جوان ورزشکار در خلال ورزش سنگین، برون ده قلب ممکن است از حالت عادی که 6 لیتر در دقیقه است ، به 25 لیتر در دقیقه یا بیشتر برسد، مصرف اکسیژن از 250 میلی لیتر در دقیقه به 1500 میلی لیتر در دقیقه افزایش یابد، و ضربان قلب ممکن است از حالت عادی که 72 تا در دقیقه است به 180 تا در دقیقه افزایش یابد. افزایش نیاز بدن به اکسیژن، به منظور برآورده کردن نیازهای سوخت و ساز در خلال ورزش با افزایش چشمگیر برون ده قلب ( حجم ضربه ای × تعداد ضربان قلب ) و یا جذب بیشتر اکسیژن توسط بافتها از مویرگها برآورده می شود. در یک انسان بالغ جوان ورزشکار در حال استراحت، خون شریانی حاوی 18 میلی لیتراکسیژن در هر دسی لیتر خون و خون وریدی حاوی 14 میلی لیتراکسیژن در هر دسی لیتر خون می باشد. بنابراین اختلاف اکسیژن شریانی و وریدی در حال استراحت در حدود 4 میلی لیتر اکسیژن در هر دسی لیتر خون می باشد. در خلال ورزش ، افزایش در برون ده قلب حتی اگر به حداکثر مقدار ممکن هم برسد به آن اندازه کافی نیست که بتواند احتیاجات متابولیک بدن را برآورده نماید و مکانیزمی که در اینجا به کمک بدن می آید جذب زیاد اکسیژن توسط بافتها از مویرگها در خلال ورزش است که آنقدر اکسیژن را جذب می کند که اکسیژن وریدی بطور چشمگیری کم شده و اختلاف اکسیژن شریانی و وریدی در حال ورزش به 14 میلی لیتر اکسیژن در هر دسی لیتر خون می رسد.

واکنش قلب و عروق به ورزش

در هنگام ورزش جریان خون از پوست ، کلیه ها و احشاء به طرف ماهیچه های در حال فعالیت سرازیر شده ، مقاومت عروق محیطی کاهش می یابد و اختلاف فشار خون ماکزیمم و می نیمم زیاد شده و تعداد تنفس افزایش می یابد.

قلب ورزشی

یک گروه واکنش های فیزیولوژیک در افراد ورزشکار که به ورزشهای سخت و سنگین می پردازند ایجاد می شود. کاهش تعداد ضربان قلب یکی از مشخصات برجسته این افراد است و بزرگ شدن هر دو بطن قلب در عکس ساده قفسه سینه این افراد به وضوح دیده می شود. این بزرگی قلب که در یک فرد غیر ورزشکار ، غیر طبیعی در نظر گرفته می شود، در افراد ورزشکار نباید اشتباها به عنوان یک بیماری قلب در نظر گرفته شود.

فیزیولوژی قلب ورزشی

بزرگی و گشادی قلب از مشخصات برجسته ورزشکاران سخت کوش است. بزرگی و گشادی قلب در ورزشکاران سخت کوش توانایی پمپ کردن قلب را بالا برده و رها شدن اکسیژن در بافتها را چه در هنگام استراحت و چه در هنگام فعالیت افزایش می دهد ، که همه اینها بخاطر بالا رفتن حجم ضربه ای قلب می باشد. افزایش در زمان پر شدن یعنی هنگام انبساط قلب ایجاد می شود. کل مقدار هموگلوبین و حجم خون ورزشکاران سخت کوش هم افزایش می یابد که باعث می شود انتقال اکسیژن به بافتها ساده تر انجام گیرد. تعداد ضربان قلب چه درحال استراحت و چه در ورزشهای سبک در ورزشکاران سخت کوش به طور واضحی کم است.
اگر چه افزایش حجم بطنی باعث افزایش کار ضربه ای بطن چپ می شود، اما کم بودن تعداد ضربان قلب باعث به هدر نرفتن اکسیژن شده ومصرف اکسیژن توسط عضله قلب کاهش می یابد واین امر کاملا به نفع قلب می باشد.
اگر ورزش سخت در زندگی فرد ادامه پیدا نکند، بزرگی قلب و کم بودن ضربان قلب که از مشخصات این افراد است بتدریج از بین می رود. یک فرد غیر ورزشکار برون ده قلب خود را در موقع فعالیت در درجه اول با افزایش تعداد ضربان قلب بالا می برد ، اما فرد ورزشکارسخت کوش این عمل را با بالا بردن حجم ضربه ای انجام می دهد. فشارهای داخل قلبی را اگر در افراد ورزشکار سخت کوش اندازه گیری کنیم طبیعی است. همچنین فشار داخل حفره های قلب و ریه و عروق محیطی بطور طبیعی به فعالیت پاسخ می دهند.

جنبه های پزشکی

کم شدن تعداد ضربان قلب گاهی اوقات با بی نظمی از علائم مشخصه قلب ورزشی است. بی نظمی های دهلیزی و بطنی وتغییرات ( اس ـ تی ) ممکن است در نوار قلب مشهود باشد. این بی نظمی ها به طور واضحی بدون علامت هستند و زمانی که ضربان قلب بالا می رود این بی نظمی ها محو می شوند . ولتاژ امواج ( کیو ـ آر ـ اس ) و ( تی ) در نوار قلب افزایش می یابد و اغلب یک موج ( یو ) برجسته وجود دارد که حتما مربوط به کم شدن تعداد ضربان قلب است. فشار خون در افراد ورزشکار با افراد عادی فرق چندانی ندارد. صدای سوم قلب در ورزشکاران شایع است. یک صدای اضافی در لبه چپ جناق سینه و صدای چهارم قلب هم ممکن است شنیده شود. در عکس ساده قفسه سینه قلب بزرگ است. در اکو کاردیو گرافی ابعاد حفره بطن چپ و ضخامت دیواره آن افزایش نشان می دهد.
شواهدی وجود ندارد که نشان دهد فعالیت فیزیکی بسیار شدید در یک فرد با قلب سالم تاثیر سوء داشته باشد، اما مرگ ناگهانی چه در موقع استراحت و چه در موقع فعالیت گاه گاهی در یک ورزشکار به ظاهر سالم و جوان اتفاق افتاده که حتما بخاطر بی نظمی قلبی است. این مرگ ناگهانی در ورزشکاران اکثرا علتهای دیگری دارد. مثلا ممکن است بخاطر تصلب شرائین نهفته، بیماریهای التهابی قلب یا ناراحتی های نهفته مادرزادی قلب باشد. مرگ ناگهانی در یک ورزشکار با قلب سالم بعید بنظر می رسد.

تاثیر فعالیت های فیزیکی بر بیماریهای قلبی

مطالعه رابطه بین شیوع بیماریهای کم خونی قلب با فعالیت فیزیکی بسیار مشکل است ، زیرا متغیرهای زیادی در این رابطه وجود دارد. مطالعات نشان می دهد که هر چقدر یکجا نشینی کمتر باشد ، احتمال مرگ ناگهانی کمتر است. چگونه فعالیت فیزیکی ممکن است مرگ در اثر کم خونی قلب را کاهش دهد و یا احتمال تصلب شرائین را کم کند ، مکانیزم دقیق آن هنوز کاملا مشخص نیست. فقط می دانیم که ورزش باعث مصرف کالری شده و چربی خون را کاهش می دهد. افزایش چربی مرغوب خون یعنی ( اچ
دی ال ) با ورزش که باعث جلوگیری از سکته قلبی می شود ، هنوز یک معما است، اما مطالعات در یک موضوع متفق القولند و آن اینکه فعالیت فیزیکی مستمر و مرتب یک عامل مهم در پیشگیری از بیماریهای قلبی است.

تاثیر ورزش بر سیستم قلب و عروق

ورزش و فعالیتهای تربیت بدنی موجب تقویت عضله قلب می گردد . امروزه فعالیتهای ورزشی بعنوان اقدامی جهت پیشگیری از بروز سکته های قلبی محسوب می شوند.
در اثر ورزش عروق خونی گشاد شده و سبب تسریع جریان خون می گردد .
میزان هموگلوبین خون بیشتر شده و نتیجه کار انتقال اکسیژن به قسمت های مختلف بدن بهتر انجام می شود .
ورزش مرتب راهی است مناسب جهت پیشگیری از بروز بیماری فشار خون .
ورزش می تواند میزان چربی خون را به حد متعادل برساند ، پس به جای خوردن دارو بهتر است ورزش کنید .
میزان کلسترول خون در اثر تمرینات ورزشی بحد مطلوبی میرسد ، خصوصا“ اگر با رژیم غذایی همراه باشد .
برای بیماران دیابتی ، ورزش بسیار مفید است و قند خون را تا حد مطمئن پائین می آورد .
با تقویت عضله قلب تعداد ضربان قلب در دقیقه کم شده و قلب با نیروی بیشتری خون را ارسال می دارد .
با انقباض عضلات پا در حین ورزش خون راحت تر به قلب باز می گردد و از بروز بیماری واریس در پاها جلوگیری می نماید .
کسانیکه ورزش می کنند در صد بیشتری از دستگاه تنفس خود را بکار می گیرند .
افزایش حجم تنفسی در طول روز و شب موجب دریافت اکسیژن بیشتر و رساندن آن به اندامهای بدن می شود .
کسی که قابلیت دریافت و مصرف اکسیژن را در حد بالا داشته باشد ، زود خسته نمی شود و کارائی بیشتری خواهد داشت .
افزایش حجم تنفسی در افرادی که ورزش می کنند موجب کاهش تعداد تنفس آنها در دقیقه شده و بر میزان اکسیژن گیری هر بار تنفس می افزاید .
نسبت به قلب هوشیار باشید :
اگرشما متقاعد شده اید که ورزش کنید آن را درست انجام دهید . قبل از شروع با پزشکتان مشورت کنید .
اگر :
ـ پزشک به شما گفته که ناراحتی قلبی یا سوفل قلبی دارید .
ـ یک حمله قلبی داشته اید .
ـ کسی در فامیل شما ناراحتی یا حمله قلبی قبل از ۵۵ سالگی داشته است .
ـ اغلب در سمت چپ یا وسط سینه ، سمت چپ گردن ، شانه ، یا بازو در حین یا درست بعد از ورزش احساس درد یا فشار دارید .
ـ اغلب احساس غش یا سرگیجه دارید .
ـ احساس تنگی نفس بعد از یک کار مشخص دارید .
ـ فشار خون بالا دارید که تحت کنترل نیست یا اینکه نمی دانید فشار خونتان چند است .
ـ بالای ۶۰ سال هستید و عادت به ورزش ندارید .
ـ در یک وضعیت درمانی هستید مثل مصرف انسولین ، آرتریت
پزشک به شما می گوید ورزش کنید . دقت کنید هر دفعه که شما ورزش می کنید ، ابتدا ۵ دقیقه خود راگرم کنید بعد از ۵ دقیقه سرعت بگیرید . این سرعت را برای ۳۰-۱۵ دقیقه حفظ کنید . خستگی را به آرامی کاهش دهید و سرد شوید . قدم بزنید و برای ۵ دقیقه طول دهید . با هدف ورزش شما آرام و آهسته به بدنتان وقت دهید که به حالت نرمال برگردد . اگر هر زمان در طی خستگی احساس درد کردید به آهستگی ورزش را کم کنید و یا آن را قطع کنید . به علائم هشدار دهنده بدنتان بی توجه نباشید . هوشیار باشید و از جراحت دوری کنید .
چه چیزی برای قلب خوب است ؟
ورزش باید تند ، قابل تحمل و منظم باشد . ورزشی که تند است ضربان قلب و تنفس شما را افزایش می دهد . باید ۳۰ دقیقه بدون توقف یک خستگی قابل تحمل را ادامه داد . ورزش منظم یعنی تکرار فعالیتها حداقل ۳ بار در هفته که خیلی هم مشکل نیست . جدول زیر مثالهایی از دو نوع ورزش را نشان می دهد . انتخاب یک فعالیت تحت عنوان ستون کمک کننده های بزرگ قلب یعنی فعالیتی که خودش قلب شما را در شرایط بهتر قرار می دهد . انتخاب یک فعالیت تحت عنوان ستون فعالیتهای مناسب یعنی اینکه فعالیت باید در فرم تند و قابل تحمل انجام شده تا شرایط مناسب قلب را فراهم کند . یک فعالیتی که از آن لذت ببرید انتخاب کنید که طرح آن می تواند یک تفریح یا سرگرمی باشد و شما بیشتر احتمال دارد از آن لذت ببرید .
تقویت کننده های قلب
۱) کمک کننده های بزرگ قلب
ـ اسکی مارپیچ
ـ ورزش و تفریح خارج از شهر
ـ طناب بازی
ـ راهپیمایی سریع
ـ پاروزدن
ـ دویدن درجا
ـ پازدن دوچرخه
ـ بالا و پایین پریدن
۲) ورزش مناسب قلب
ـ بسکتبال
ـ دوچرخه سواری
ـ ورزش سبک
ـ اسکی روی تپه
ـ هندبال
ـ اسکواش
ـ شنا
ـ تنیس
چگونه ضربان قلب را بدست می آورید ؟
بعد از هر بار خستگی ضربان قلب را اندازه بگیرید . قلب شما باید از حالت نرمال در طی ورزش سریعتر بزند . اینکه چقدر سریعتر بزند بستگی به سن شما دارد . هر کس یک هدف برای ضربان قلب دارد ، تعداد ضربان قلب شما در دقیقه باید در حد منطقی هدف شما باشد تا ورزش را مناسب قلب شما کند . اگر ضربان کمتر از حد هدف باشد کمتر به قلب کمک می کند . خسته شدن بیش از حد هم برای قلب شما مضر است . منطقه هدف خود را از جدول زیر بوسیله سن خود پیدا کنید .
ضربان قلب بهداشتی
سن/ منطقه هدف
۲۰ سال/ ۱۵۰-۱۲۰ ضربان در دقیقه
۲۵ سال/ ۱۴۶-۱۱۷ ضربان در دقیقه
۳۰ سال / ۱۴۲-۱۱۴ ضربان در دقیقه
۳۵ سال / ۱۳۸-۱۱۱ ضربان در دقیقه
۴۰ سال/ ۱۳۵-۱۰۸ ضربان در دقیقه
۴۵ سال / ۱۳۱-۱۰۵ ضربان در دقیقه
۵۰ سال/ ۱۲۷-۱۰۲ ضربان در دقیقه
۵۵ سال/۱۲۰-۹۹ ضربان در دقیقه
۶۰ سال / ۱۱۶-۹۳ ضربان در دقیقه
۷۰ سال/ ۱۱۳-۹۰ ضربان در دقیقه
آیا شما در منطقه هدف هستید ؟ یک مدتی صبر کنید تا ضربان قلب و تعداد تنفس بالا رود . سپس نبض خودتان را بین حالت روتین چک کنید و ببینید که در منطقه هدف هستید .با انگشت شاخص (اشاره) خودتان نبض خود را روی مچ دست دیگر پیدا کنید ، با ملایمت فشار بدهید و برای ۳۰ ثانیه شمارش کنید و در عدد ۲ ضرب کنید . اگر نبض شما در منطقه هدف باشد کمی سخت تر ورزش کنید . اگر بالای منطقه هدف باشد ورزش را ساده کنید.
یک جلسه ورزش خسته کننده شامل سه قسمت است : گرم کردن ، ورزش در حد ضربان هدف و خنک کردن .
ابتدا ۵ دقیقه بدنتان را گرم کنید ، ۳۰-۱۵ دقیقه در حد منطقه هدف ورزش کنید و ۵ دقیقه بدنتان را سرد کنید و مطمئن باشید که ضربان قلبتان در منطقه هدف شماست.
هر فعالیت فیزیکی بهتر از عدم ورزش است . ورزشهای تفریحی می تواند با ورزش نیرومند تعویض شود . مسئله مهم این است که بلند شوید و حرکت کنید .

توصیه های مفید قلب
شما در راه خود هستید ! شما یک ورزش برای داشتن یک قلب سالم انتخاب کرده اید که لذت ببرید . در اینجا به شما برای شروع ورزش توصیه های مفید می شود .
۱) برنامه ورزش خود را به سادگی شروع کنید . اگر روی فرم نیستید بهتر است از یک قدم زدن ساده شروع کنید و هدفهای مناسب ایجاد کنید و به سمت آن حرکت کنید .
۲) از کسی بخواهید که به شما ملحق شود .
۳) روی فعالیت داخل یا خارج از منزل تصمیم بگیرید . فعالیتها را همین حالا شروع کنید و از اینکه حوصله تان سر رود جلوگیری کنید و به آن در حد مناسب تنوع دهید .
۴) ورزش را قسمتی از زندگی تان کنید . زمانی را برای قبل از کار یا بعد از کار ، در طی ساعت ناهار هر وقت برای شما راحت است برای ورزش بگذارید . یک برنامه تهیه کنید و به آن بچسبید .
کلید بهداشت و شایستگی را در زندگی تان حفظ کنید . از کلید بهداشت قلب استفاده کنید . به طور منظم و صحیح ورزش کنید . به پیشگیری از بیماری قلبی توسط ورزش کمک کنید . به ورزش برگردید .

راهنمای کلی
۱) آیا فشار خون شمااز
mm/Hg۹۰/۱۴۰ بیشتر است ؟
۲) آیا کلسترول خون شما بالای سطح مضر_
mg/d۱(۲۰۰)_ است ؟
۳) آیا سیگار می کشید ؟
۴) آیا کمتر از ۳ بار در هفته ورزش سریع انجام می دهید ؟
۵) آیا اضافه وزن دارید ؟
۶) آیا مرض قندی دارید ؟
۷) آیا والدین شما حمله قلبی داشته اند ؟
۸) آیا مرد هستید ؟
کسانی که به این سئوالات جواب مثبت می دهند از کسانیکه جواب منفی داده اند بیشتر در معرض خطر بیماریهای قلبی عروقی هستند (۷ برابر) . هریک از ۳ فاکتور چربی خون ، فشار خون و سیگار قابل تغییر هستند .

۱) درباره غذایی که می خورید هوشیار باشید .
غذاهای پرچربی خصوصا“ اشباع شده و حاوی کلسترول مثل تکه های پرچرب گوشت ، محصولات لبنی پرچربی ، کره و اغلب غذاهای پخته شده تجارتی را با غذاهای کم کلسترول و چربی عوض کنید . غذاهای کم چربی شامل ماهی ، مرغ بدون پوست ، تکه های گوشت لخم ، میوه جات ، سبزیجات ، نانها ، حبوبات خشک ، شیرکم چربی و ماست کم چربی ، می باشند .
گوشتهای لخم ، مرغ خانگی و ماهی بیشتر از گوشت گاو چرب و بره بخورید . شیر و پنیر با چربی ۱% یا سرشیر گرفته و دیگر محصولات لبنی کم چربی استفاده کنید . از چربی کمتر و روغن کمتر در پخت استفاده کنید . وقتی شما از چربی استفاده می کنید ، سعی کنید روغنهای گیاهی یا مارگارین بجای چربی یا کره استفاده کنید . بیشتر از ۳ زرده تخم مرغ در هفته نخورید ، کلا چربی را خصوصاَ اشباع شده و همچنین کلسترول را کاهش دهید این روند کالریها را نیز کاهش می دهد و کمک می کند به کاهش وزن در صورتیکه اضافه وزن داشته باشد . این به اغلب مردم کمک می کند تا کلسترول خونشان را همانند فشار خون پایین بیاورند.
با کاهش نمک در رژیم غذایی فشار خون پایین می آید . سعی کنید از گیاهان ، مزه ها ، آبلیمو و سرکه بجای نمک برای طعم اضافی غذا استفاده کنید . غذاهای با نمک یا سدیم زیاد شامل سوپهای بسته بندی شده و کنسرو شده ، خیلی از انواع پنیرها ، سوسیس ، خیار شور یا ترشی و چیپس و سبزیجات کنسرو شده می باشند .
۲) بدنتان را حرکت دهید .
خیلی خسته اید ؟ خیلی مشغولید ؟ خیلی مسن هستید ؟ ورزش می تواند انرژی بیشتری برای کار و بازی به شما بدهد . اغلب ورزش می تواند برای کاهش فشار خون ، از دست دادن وزن ، کاهش
LDL و افزایش HDL کمک کند . هم چنین سیگاریهایی که ورزش می کنند بیشتر احتمال دارد سیگار را ترک کنند . مردم در همه سنین می توانند یک برنامه ورزشی را شروع کنند ، اما شما ممکن است بخواهید اول با پزشکتان مشورت کنید . نوعی از ورزش را انتخاب کنید که ضربان قلب و تعداد تنفس شما را بالا برد و حداقل ۳۰ دقیقه بدون توقف انجام شود . همینطور حداقل ۳ بار در هفته تکرار شود . بعضی ورزشهای مناسب سلامتی قلب شامل قدم زدن ، شناکردن ، اسکیت ، پا زدن دوچرخه ، هند بال ، بالا و پایین پریدن و تفریح بیرون شهری می باشد
۳) آخرین هدف
ترک سیگار آسان نیست اگر شما سیگار می کشید ، احتمالاَ قبلاَ سعی کرده اید که آن را ترک کنید . بسیاری از سیگاریها از اضافه وزن می ترسند . بعضی از مردم بعد از ترک سیگار اضافه وزن پیدا می کنند . اما بعضی ها خیر ولی شما می توانید با کنترل چیزیکه می خورید و یا ورزش اضافه وزنتان را کنترل کنید . ترک سیگار در هر سنی سلامت شما و شانس زندگی شما را طولانی تر می کند . هرگز برای ترک سیگار دیر نیست . وقتیکه شما سیگار را ترک می کنید بطور قابل توجهی خطر حمله قلبی و مرگ ناگهانی را کاهش می دهید . خطر مرگ از بیماری قلبی ده سال بعد از ترک سیگار به اندازه افرادی است که هرگز سیگار نکشیده اند .
شما
مکانیک قلب خودتان هستید .. حفظ منظم ورزش به موتور شما (قلب شما) برای یک زندگی طولانی کمک می کند . این زندگی و سلامت شماست و می توانید در مورد آن اقدامی انجام دهید .

اثر ورزش بر بیماری های قلبی

یکی از علل اصلی و مهم مرگ ومیر در جهان (خصوصا در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران) بیماری های قلبی و سکته قلبی است. سکته قلبی در اثر تنگی شدید و انسداد عروق تغذیه کننده عضله قلب (عروق کرونر) به وجود می آید. علت اصلی و مهم تنگی و انسداد عروق کرونر قلب، سفت و سخت شدن جدار عروق کرونر یا تصلب شرائین است و عوامل موثر و مساعدکننده بیماری های عروق کرونر عبارتند از: افزایش چربی های مضر خون (LDL-VLDL) افزایش فشار خون، مصرف سیگار، عدم تحرک، بیماری قند، چاقی - فشارهای روانی و ارث. تحقیقات و مطالعات نشان داده اند که فعالیت های بدنی و ورزش مناسب و طولانی مدت در پیشگیری از بیماری های قلبی دخالت دارد و میزان مرگ و میر در اثر سکته قلبی در میان ورزشکاران 25 درصد کمتر از افراد غیرورزشکار و عادی می باشد.

 

 

 

 

اثرات ورزش در کاهش بیماری های قلبی و عروقی:

1- ورزش منظم و مداوم باعث افزایش قطر عروق کرونر قلب می شود.

2- ورزش باعث می شود عضله قلب قوی شده و پمپاژ آن افزایش یابد.

3- میزان چربی های مضر خون کاهش می یابد.

4- در صورت تنگی در عروق کرونر اصلی قلب، عروق فرعی افزایش می یابد.

5- فشار خون در افراد مبتلا  به افزایش فشار خون (tension Hyper) کاهش می یابد.

6- تعداد ضربان قلب در حالت استراحت کاهش می یابد.

نکات بسیار مهم ورزشی در بیماران قلبی:

1- بهترین ورزش پیاده روی است. ابتدا با 2 تا 5 دقیقه شروع کرده و سپس روزانه یک تا 2 دقیقه به آن اضافه کنید تا به 30 تا 45 دقیقه برسد.

2- شدت ورزش به حدی باشد که دچار احساس تنگی نفس، خستگی شدید، سرگیجه و درد سینه نشوید.

3- از ورزش در آب و هوای بسیار گرم و مرطوب پرهیز شود.

4- همیشه بیماران قلبی نیتروگلیسیرین زیرزبانی همراه داشته باشند و در صورت بروز مشکل قلبی زیرزبان قرار دهند.

5- از انجام فعالیت های قدرتی (مانند وزنه برداری، هل دادن ماشین، شنا رفتن، دمبل زدن و...) جدا خودداری شود.

6- در صورت بروز سرگیجه، تنگی نفس، درد سینه در هنگام ورزش یا بعد از آن بلا فاصله به پزشک مراجعه شود.

7- از خوردن غذاهای چرب و سنگین و قهوه و کاکائو پرهیز شود.

8- از شرکت در ورزش های مسابقه ای که فشار روحی و فیزیکی زیادی دارند اکیدا خودداری شود.

9- در صورت ابتلا  به بیماری های شایع نظیر سرماخوردگی و غیره از انجام فعالیت های ورزشی تا بهبودی خودداری شود.

10- از دوش گرفتن یا شنا کردن در آب سرد و گرم خودداری شود.

11- بیمارانی که از داروهای ضدانعقادی (مانند وارفاین، کومادین، آسپرین) استفاده می کنند باید از انجام فعالیت ورزشی که خطر خونریزی وجود دارد خودداری نمایند.

12- قبل از شروع یک برنامه ورزشی بهتر است با پزشک معالجتان مشورت کنید.

 

 

 

 

 

 

 

پایان

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 ساعت: 9:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

فنون برخورد مناسب با مشتری در بازاریابی

بازديد: 927

 

فنون برخورد مناسب با مشتری در بازاریابی

چکیده مطالب:

در اين مقاله مشتري، اهميت مشتري، برخورد با مشتری، منافع دريافتي مشتري، انتظارات مشتري و رويكرد سازمان به مشتري مورد بررسي قرار مي گيرد.

مقدمه:

موضوع «برخورد با مشتری» یک موضوع کاملاًمهماست؛ چون به بیانی، محوری ترین مورد، در طول و عرض برنامه های بازاریابی نیز مقوله ای به نام «مشتری» است. رمز موفقیت بازاریابان بزرگ، کیفیت رفتار آنها با مشتری است. یکی از تعاریف بازاریابی می تواند «هنر جلب رضایت مشتری برای انتخاب، خرید و تکرار خرید یک کالا یا خدمت» باشد.در عرصه بازارهای رقابتی امروز که بیش از پیش حق انتخاب و چانه زنی و قدرت تصمیم گیری مشتریان برای خرید و انتخاب خدمت و کالا افزایش یافته و این افزایش سیر صعودی نیز دارد باید برخورد مناسب با مشتری و حفظ مشتری را در الویت قرار دهیم و برای حفظ موقعیت شرکت و یا بازار خود هر روز بیشتر از قبل بر آگاهی خود در مورد مشتریان و علایق آنها بیافزاییم.تا علاوه بر داشتن مشتریان وفادار و مناسب ، بتوانیم آنها را در این بازارهای رقابتی حفظ کنیم.

مسئلۀ اصلی که می بایست بر روی آن تمرکز کنیم، این است: «چگونه می توانیم با مشتریان برخورد مناسبی داشته باشیم؟ به طوریکه بتوانیم به نتایج مورد دلخواه دست یابیم».

 چگونه می توانیم با مشتریان برخورد مناسبی داشته باشیم؟

برای داشتن برخورد مناسب با مشتری می بایست که 4 اصل را مورد توجه و عمل قرار دهیم:

 1- شخصیت مناسب

 2- شناخت مناسب

 3- خدمت مناسب

 4- رفتار مناسب

شخصیت مناسب: آیا همۀ افراد می توانند بازاریاب باشند؟ این سؤال را می توان به شکل دیگری نیز مطرح نمود: آیا همۀ افراد می توانند جراح یا نجار یا مهندس باشند؟

 

به عقیدۀ برخی از افرادی که به بازاریابی علاقه ای افراطی دارند ،همۀ افراد به نوعی بازاریابند؛ چون در طول زندگی و در روابط و مناسبتهای متعدد از مهارتهای بازاریابی استفاده می کنند.

ولی واقعاً نمی توان همۀ افراد را بازاریاب دانست. مثل اینکه، همۀ ما می دانیم که در حین ابتلا به سرما خوردگی باید از خوردن بستنی پرهیز نمود ولی با دانستن این عمل، همۀ ما پزشک نیستیم. بنابراین، بازاریابی هم مثل مشاغل دیگر، شخصیت، توان و دانش منحصر به خودش را می طلبد؛ در نتیجه هر کسی نمی تواند بازاریاب باشد مگر آنکه از شخصیت، توان و دانش بازاریابی برخوردار باشد. بنابر همان مثال پیشین، اگر کسی بخواهد شغل پزشکی را برای خود انتخاب کند، باید دروس پزشکی را در دانشگاه درک کند، توان پزشک بودن را به دست بیاورد و سپس شخصیت پزشکی پیدا کند. کسی که با دیدن یک قطره خون از هوش می رود، چگونه می تواند یک جراح قلب باشد؟!

شخصیت، ترکیبی از رفتار درونی و بیرونی یک انسان است که به صورت یک سلسله رفتارهای قابل رؤیت و بررسی نمود می یابد. بر این اساس می توان شخصیت افراد را برحسب شغل آنها نیز دسته بندی نمود.

 بازاریابی، شغلی مناسب برای کسی است که شخصیت بازاریابی داشته باشد. شخصیت شغلی، امری اکتسابی است؛ یعنی می توان شخصیت متناسب با یک شغل را به دست آورد؛ یعنی می توان بازاریاب شد.

شخصیت یک فرد بازاریاب، در فرم ایده آل، نکات فراوانی برای توجه و بررسی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنم:

- برون گرایی

-اهل تعامل و ارتباط

-قدرت بیان مناسب

- قدرت نفوذ و تأثیر گذاری

- نظم

- تمایل بالا به یادگیری

- درک مناسب شکست و ناکامی

-پشتکار و تلاش فراوان

- هوش و تفکر بالا

- تعادل

- تشنگی برای جذب موفقیت و ...

تمام موارد بیان شده به دلیل علاقه و جهت گیری شخصی نیست؛ اینها همه مواردی هستند که موفقیت در بازاریابی را تضمین می کنند.

اگر کسی در حال حاضر از شخصیت مناسبی برای بازاریابی برخوردار نیست، می بایست این شخصیت را کسب کند و خود را مشغول به دست آوردن آن بنماید. بازاریاب از ذهن و رفتاری مناسب برای بازاریابی برخوردار است.

شناخت مناسب: فرد پزشک چرا قبل از درمان، بیمار خود را ویزیت می کند؟ برای اینکه بتواند راه درمان را تشخیص بدهد. او نمی تواند داروی آنتی بیوتیک را برای کسی که از درد معده رنج می برد، تجویز کند.

شناخت مشتری یعنی شناخت نیاز، خواسته و سبک ارتباط با او. بدون شناخت مشتری چگونه می توان با او ارتباط بازاریابی برقرار نمود؟ مثلاً شرکتی که مشکل پرداخت حقوق کارمندان خودش را دارد، چه نیازی به تبلیغ در یک پیک محلی دارد؟ اگر بدون شناخت کافی به جلسات بازاریابی برویم، و همه چیز را به دستان شانس و اتفاق بسپاریم، کاری به غیر اذیت کردن مشتری و خودمان صورت نمی دهیم. باید بدانیم چه چیزی را به چه کسی و با چه روشی بدهیم.

خدمت مناسب: اجازه بدهید از همان مثال گذشته استفاده کنم. یک پزشک خوب و حرفه ای کسی است که داروی مناسب برای درد مناسب تجویز کند تا در نتیجه، آن درد برطرف شود. بر این اساس، بازاریاب خوب نیز کسی است که محصول یا خدمت مناسب را برای برطرف نمودن خواسته یا نیازی از مشتری به او پیشنها بدهد تا با استفاده از آن، مشتری نیاز یا خواسته خود را برطرف نماید. دقیقاً به همین علت است که همیشه و همیشه به بازاریابان و فروشندگان محترم توصیه می کنم که نسبت به کالا یا خدمتی که می خواهند به دیگران پیشنهاد بدهند، با خودشان کنار بیایند. حتی اگر شما جزو افراد فوق توانمند در بازاریابی باشید، وقتی محصول یا خدمت نا مناسبی را به مشتری ارائه دهید، دارید اعتبار حرفه ای خودتان را ارّه می کنید. مواظب باشید که مشتریان شک را بو می کشند و از آن فرار می کنند. اگر چشمانتان از برق اطمینان نسبت به کیفیت کاری که می کنید، ندرخشد، بازاریابی شما با موانع فراوانی روبرو خواهد شد.

برای اینکه به یک راه حل فوری در این خصوص برسید، از خودتان بپرسید که این محصول یا خدمتی را که دارم به دیگران عرضه می کنم، خودم و خانواده ام نیز مورد استفاده قرار می دهیم؟ چرا؟

مصداق  این شعر حافظ که می گوید:

«واعظان که این جلوه در محراب و منبر می کنند   چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند» نباشیم!

رفتار مناسب: هر شغلی رفتار مهارتی متناسب با خودش را دارد. بازاریابی هم از این قاعده مستثنی نیست. رفتار حرفه ای برای یک شغل، نمود بیرونی بخشی از رفتار است که به آن شغل و شرایط حاکم بر آن بستگی دارد. رفتار و شخصیت بسیار به هم مربوط هستند ولیکن شخصیت، بیشتر از رفتار شغلی، جنبۀ شخصی و درونی دارد.

رفتار مناسب بازاریابی به دو پیش نیاز محتاج است:

 1- شخصیت

 2- شناخت و دانش

برای برخورداری از رفتار حرفه ای بازاریابی، راهی به غیر از کسب دانش و مهارتهای لازم را نداریم. مجهز بودن به رفتار بازاریابی مهمترین ابزار کاربردی در این حرفه است.

رفتار، مجموعه ای از کنشها و واکنشهاست. اکتساب رفتار حرفه ای بازاریابی از طریق آموزش و روشهای متعدد یادگیری امکان پذیر است. هدف رفتار حرفه ای، کسب موفقیت در مسیر یک شغل است.

رفتار حرفه ای یک بازاریاب ویژگی های بسیار فراوانی دارد، از قبیل:

- اعتماد به نفس بالا

- صداقت/ جرأت

- احترام به خود و دیگران

- رعایت فرهنگها و هنجارها و ...

تمام آنچه که بیان شد، باعث می شود که ما در برخورد با مشتری در جریان یک بازاریابی بتوانیم روی موفقیت خود حساب باز کنیم. این مهم نیست که شغل ما بازاریابی است یا نه، بلکه مهم این است که آیا ما می خواهیم با فردی به نام مشتری روبرو شویم یا نه؟ حتی اگر مهندس ساختمانی هستید که می خواهد برای پروژه اش تأییدیه هیئت مدیره را بگیرد، بهتر است که به رفتار بازاریابی مجهز شوید!

یکی از ملاکهای مهم در بازاریابی این است که همیشه حق را با مشتری بدانیم.

  در دنياي رقابتي امروز شرکت هايي موفق هستند که بتوانند ارزشهاي بيشتري براي مشتريان به وجود بیاورند. مشتريان امروزه خواهان عرضه فرآورده با کيفيت برتر، خدمات بيشتر، سرعت بالاتر، همخوان و متناسب با نيازهاي خود، قيمت مناسب تر و تضمين کارآمد هستند، لذا بنگاه بايد بررسي کند که ضمن سودآوري ، کداميک از خواست هاي گوناگون مشتريان را مي تواند برآورده کند. شرکت هايي که فلسفه بازاريابي را پذيرفته اند، يعني مشتري و جامعه را مدنظر داشته و محور عمليات قرار داده اند، در تلاش براي به وجود آوردن و افزايش مداوم ارزش مشتري هستند.

عوامل متعددي در ارتقاي ارزش مشتري موثر هستند؛ مثل کيفيت ، خدمات ، سرعت و... يکي از عوامل بودجه اي در توليدات محصول ، رضايت مشتري است که با ارزش دريافتي از سوي مشتري ارتباط دارد. مشتريان ارزشهايي را که از شرکتهاي مختلف مي توانند دريافت کنند با هم مقايسه کرده ، شرکتي را انتخاب مي کنند که بنا به نظر آنها، ارزش بيشتري به ايشان ارائه کند.

شايد به ظاهر، مشتريان نتوانند فرآيند مقايسه اي فوق را به زبان بياورند ولي حتما اين مقايسه در ذهن آنها صورت مي گيرد و وقتي تصميم به خريد از محصول شرکت يا مغازه خاصي مي گيرند، به اين نتيجه رسيده اند که ارزش آن نسبت به ساير محصولات موجود بالاتر است.

منافع دریافتی  از سوی مشتریان

مشتريان در مقابل پرداخت هزينه، فايده هایی دريافت مي کنند که عبارتند از:

- فايده اصلي:

همان چيزي است که دليل اصلي مشتري را براي خريد شامل مي شود. براي مثال دليل اصلي مشتريان براي خريد عينک ، ديد بهتر است و همين طور دليل اصلي براي خريد پالتوي زمستانه گرم شدن و....

- فايده جانبي:

منظور ساير منافع و فوايدي است که به همراه خريد يک محصول نصيب مشتري مي شود. براي مثال با خريد عينک مشتري منافع ديگري نظير نشکن بودن شيشه ، سبکي ، زيبايي و... و با خريد پالتوي زمستانه ، منافع ديگري همچون راحتي ، شيک بودن و... را تعقيب مي کند. يکي از مهمترين فايده هاي جانبي که امروزه براي مشتريان حائزاهميت است ، خدمات حمايتي است که نصيب مشتري مي شود. منظور خدمات قبل ، حين و پس از فروش است.

به همين دليل شرکتها در فکر افزايش گارانتي و مدت زمان پشتيباني از محصولات خود نزد مشتريان هستند.

- ارتباطات:

در هر فرآيند ارتباطي ، دو طرف قرار دارند. در ارتباطات بازار يک طرف شرکتها و طرف ديگر مشتريان هستند. شرکتها موقعي که بخواهند با مشتريان ارتباط برقرار کنند اين فرآيند را با بهره گيري از ابزارهاي ترويج همچون تبليغات ، روابط عمومي ، پيشبرد فروش ، فروش شخصي و بازاريابي مستقيم انجام مي دهند. البته خود محصول هم با بسته بندي ، رنگ و... در برقراري ارتباط از سوي شرکت با مشتري نقش دارد.

 

اما مشتريان امروزه خواهان جهت ديگر ارتباطات هستند؛ يعني زماني که خود تمايل داشته باشند با شرکت تماس بگيرند و مشکلات و اعتراضات و پيشنهادشان را بيان کنند. به همين دليل است که شرکتهاي موفق در برقراري اين ارتباط نيز سرمايه گذاري مي کنند، نظير ايجاد واحد ارتباط با مشتريان ، اندازه گيري رضايت مشتريان ، برقراري سيستم تلفن رايگان براي تماس مشتري و....

در دنياي پيچيده رقابتي از هر فرصتي براي برقراري ارتباط دوسويه بايد استفاده کرد. اگر مي خواهيد با مشتريان تان رابطه بلندمدت داشته باشيد بايد به سراغ آنها برويد و از آنها بخواهيد با شما تماس بگيرند و صداي آنها را بشنويد.

نشنيدن صداي مشتري هزينه هاي زيادي را به شرکت تحميل خواهد کرد، نظير از دست دادن مشتريان ، پرورش مشتريان ناراضي و خرابکار و کاهش سهم بازار و....

- انتظارات مشتري:

مشتري قبل از خريد محصول انتظاراتي دارد که بر مبناي تصوير ذهني او شکل گرفته و تصوير ذهني را تجربه قبلي مشتري از خريد، تجربه کساني که با مشتري نزديک هستند (همکاران ، بستگان ، دوستان و...) و تبليغات شرکت شکل مي دهند.

- مشتري راضي - ناراضي خشنود:

اگر ميزان انتظارات قبل از خريد، با فايده اي که نصيب مشتري مي شود برابر باشد، مشتري راضي است و در اين صورت رضايت خود را به 5نفر اعلام مي کند. اگر ميزان انتظارات ، کمتر از فايده کسب شده باشد، مشتري به درجه خشنودي و شعف مي رسد.

در اين حالت مشتري علاوه بر اين که به شرکت وفادار مي شود، مبلغ مجاني شرکت هم خواهد شد، اما اگر ميزان انتظار بيشتر از فايده باشد، مشتري ناراضي است و در چنين حالت حداقل نارضايتي خود را به 11 نفر اعلام مي کند. نکته جالب اين است که اگر نارضايتي مشتري از سوي بنگاه درست مديريت و پاسخگويي شود و بتوانيم مشتري ناراضي را به مشتري راضي تبديل کنيم ، درجه وفاداري او به شرکت بيش از مشتري است که از ابتدا راضي بوده است.

تمام اجزاي يک شرکت بايد به عنوان يک سيستم مشتري گرا عمل کنند تا بتوانند خدمات بيشتري به مشتري ارائه دهند و در مقابل پاداش بيشتري بگيرند. نقص در هر قسمت از سيستم ، سبب لطمه زدن به نظام ارائه خدمت مطلوب به مشتري مي گردد و مشتري در مقابل سيستم قضاوت مي کند، نه در مقابل تک تک اجزاي آن.

- ارزش و استراتژي اثر بخش:

 

کارکرد اصلي استراتژي ، خلق مزيت رقابتي و ارتقاي جايگاه سازمان در محيط رقابتي است. مزيت رقابتي عاملي است که سبب ترجيح سازمان بر رقيب از سوي مشتري شود. استراتژي اثر بخش بايد بتواند براي شرکت مزيت رقابتي (شايستگي هاي متمايزکننده) و براي مشتريان ارزش بيشتري نسبت به رقبا بيافريند. شايستگي هاي متمايزکننده عواملي هستند که براي مشتري ارزش مي آفرينند و دستيابي به آنها براي رقيب بسادگي امکان پذير نيست.

براي دستيابي به مزيت رقابتي بايد زودتر از رقيب ، ارزش از ديد مشتري را شناخت و بهتر از رقيب به آن پاسخ داد. در شرايطي که عوامل مزيت ساز رقابتي دائم در تغيير هستند، تنها مزيت رقابتي پايدار، توانايي تشخيص مستمر اين عوامل است.

علاوه بر برنامه ريزي استراتژيک ، تفکر استراتژيک داشته باشيد. تفکر استراتژيک براي مديران ، چشم انداز مي آفريند، ارزشهاي کليدي سازمان را شکل مي دهد و الگوي ذهني مي سازد. موفقيت يک بنگاه در گرو شناخت قواعد کسب و کار است ؛ قواعدي که چگونگي خلق ارزش براي مشتري را نشان مي دهند.

ارتباط مفید با مشتریان

یکی از موارد مهم در بازاریابی چگونگی برخورد با مشتریان ناراضی می باشد ،چه بسا که با ارتباط مناسب با مشتریان ناراضی و تبدیل آنها به مشتریانی خشنود و راضی آنها را تبدیل به مبلغانی مجانی و رایگان و حتی وفادارتر از مشتریان راضی همیشگی کرد. در بالا توضیح داده شد که هر مشتری ناراضی ،این نا رضایتی خود را حداقل به 11 نفر انتقال می دهد،بنابراین با رفتار درست و یادگیری چگونگی برخورد با مشتریان ناراضی می توان از پی آمدها و خسارتهای منفی بسیاری جلوگیری کرد و شرکت را به اهدافش نزدیکتر کرد.

یکی از راههای بسیار مفید برای حفظ و ارزش نهادن به مصرف کنندگان ارتباط درست و اصولی با آنها می باشد و یکی از راههای ارتباط مفید، ارتباط تلفنی و بازاریابی تلفنی می باشد.با توجه به ارزش وقت و کمبود آن با این روش هم می توان صدای مشتریان را شنید وهم یک ارتباط خوب و با اهمیت با مصرف کنندگان برقرار کرد و هم اینکه طرز نگرش و نارضایتی آنها را مبنی بر اینکه توجه کمی به خواسته ها و طرز تفکر آنها می شود را از بین برد.

برای برقراری ارتباط تلفنی با مشتریان بهترین زمان صبح زود و یکی هم آخر وقت می باشد.

دیگر اینکه منشیان نیز باید تکنیکهای مربوط به بازاریابی تلفنی را یاد بگیرند چون گاهی مانع از برقراری تماس می شوند.

موارد مهم در ارتباط تلفنی به صورت زیر می باشد :

- قبل از گرفتن شماره، خود را كاملاً آماده كنيد. اين آمادگي شامل سرحال بودن، به كاربردن عبارات كليــــــدي مثبت نظير اينكه: الان مي خواهم يك بازاريابي تلفني موفق داشته باشم آراسته بودن، لبخند زدن، فراهم بودن ابزار كار نظيــــر قلم، اطلاعات موردنياز و... مي شود. معطل گذاشتن مشتري براي پيدا كردن خودكار، آمار و... پسنديده نيست. اطمينان داشته باشيد تمام ارقام و مدارك به روز است؛

- صبح زود شروع كنيد، كسب و كار از ساعت 8 شروع مي شود، ضمن اينكه خيلي از مديران موفق قبل از ساعت 8 صبح در محل كارشان حضور دارند. سحر خيزباش تا كامروا شوي؛

- يك عدد آئينه روي ميزتان قرار دهيد تا در هنگام مكالمه به آن نگاه كنيد و لبخند بزنيد. حالت چهره شما در صدايتان منعكس مي شود، به ياد داشته باشيد كه در بازاريابي تلفني تنها سلاح شما صداست، پس اين سلاح را درست به كار گيريد؛

- براي هر يك از مكالمات تلفني خود از قبل برنامه ريزي كنيد، اول تمام مكالمه را در ذهنتان تمرين كنيد، مجسم سازيد كه پيشاپيش در اين كار موفق شده ايد و حالا فقط مي خواهيد اين موفقيت را تكرار كنيد؛

- نام مخاطب را پرسيده و درست تلفظ كنيد؛

- در مذاكرات تلفني مهم، ايستاده صحبت كنيد. در اين صورت آدرنالين بيشتري از مغز ترشح مي شود و تسلط شما را بالا مي برد؛

- دست نوشته داشته باشيد. متني را از قبل آماده كنيد تا در شروع مذاكرات از آن استفاده كنيد. اين متن بايد شما و شركت را معرفي كند، مقصود شما را از تلفن زدن بيان كند و مزاياي محصول و وجه تمايزتان را نشان دهد. چنان ماهرانه از متن استفاده كنيد كه طرف مقابل متوجه روخواني تان نشود؛

- مشتري بايد در تن و لحن صداي شما شادابي را احساس كند. معايب تلفن به عنوان يك عامل ارتباطي شامل فقدان ارتباط چشمي و احتمال آماده نبودن طرف مقابل يا منحرف شدن توجه او به دليل ساير فعاليتها (يا شلوغي جاده در صورتي كه طرف در جاده باشد) مي شود. لذا تمام اين نقايص را بايد صداي گرم و جذاب شما جبران كند؛

- با مشتــــري گفتگو كنيد نه اينكه به طور يك جانبه مطالبي را به آنها بگوييد؛

- براي وقت مشتري ارزش قائل شويد و در صورت عدم تمايل او وقت ديگري را براي مذاكره درخواست كنيد؛

- حوصله داشته باشيد؛

- در هنگام صحبت با تلفن چاي نخوريد، سيگار نكشيد، روزنامه نخوانيد و... و حواس خود را فقط روي گفتگو متمركز كنيد؛

- بي جهت روي بعضي از مواضع پافشاري نكنيد؛

- به آداب و اعتقادات طرف مذاكره كننده احترام بگذاريد؛ - تلفن را درست نگه داريد تا صداي شما واضح باشد. كلمات را واضح و با تلفظ صحيح به كار ببريد؛

- تصوير درستي از خود ارائه دهيد، نه خود را كوچك بشماريد و نه غلوآميز صحبت كنيد؛

- با سرعت مناسب صحبت كنيد، به طوري كه تاثير خوبي داشته باشد؛ - اگر در مكالمه هاي تلفني طرف مقابل شما فرياد مي كشد و سر شما داد مي زند، هرگز مقاله به مثل نكنيد. بلكه آرام و نرم و با ملايمت صحبت كنيد، در اين گونه مواقع هم بهتر است بايستيد و به مكالمه ادامه بدهيد؛ - شايد طرف صحبت شما سوالهاي غيرمرتبط و يا حتي خصوصي مطرح كند، خونسرد باشيد و عصباني نشويد، مديريت ارائه اطلاعات داشته باشيد، لازم نيست به همه سوالها پاسخ دهيد، گاهي خود را به نشنيدن بزنيد و مجدداً موضوع اصلي را پيش بكشيد و گاهي هم شوخي كنيد و سوالها را با ظرافت رد كنيد به هرحال، سعي كنيد مؤدبانه برخورد كنيد و با سياست و بازي با لغات مكالمه را به اتمام برسانيد. درهمه حال مواظب شخصيت مشتري باشيد، يادتان باشد هدف بازاريابي، رسيدن به تعامل است نه مشغول شدن به تقابل، كه نتيجه مثبتي براي كسب و كار ندارد؛

- مراقب كلام خود باشيد، و در حذف كلمات كليشه اي و عباراتي كه تكيه كلام شما شده اند ولي خيلي پسنديده نيستند تلاش كنيد. خانمها از اصطلاحات مردانه و آقايان از اصطلاحات زنانه نبايد استفاده كنند؛ - هدف از بازاريابي تلفني گرفتن وقت از مخاطب براي ملاقات حضوري است، لذا از ارائه اطلاعات زياد خودداري كنيد،‌در ملاقات حضوري شما علاوه بر صدا، ابزارهاي ديگري هم براي تاثيرگذاشتن بر مشتري دراختيار داريد نظير زبان، تاثيرات تيپ ظاهري، نمونه كالا، كاتالوگ، فيلم و... ، لذا هدف اساسي تان گرفتن وقت ملاقات باشد؛

- صدايتان را ضبط كنيد و به آن گوش دهيد، اين كار باعث مي شود تا عيوب كارتان را پيدا كنيد و با تمرين و مهارت آنها را برطرف سازيد؛

- سعي كنيد سوالها و اعتراضات مشتريان را پيش بيني كنيد و فهرست سوالهاي احتمالي خود را كامل كنيد. جوابهاي آنها را آماده كنيد. اين كار ميزان آمادگي شما را در مذاكرات بعدي افزايش مي دهد؛

- حرفه اي عمل كنيد، از تلفن به عنوان يك وسيله كاري استفاده كنيد، زود برويد سر اصل مطلب و از تعارفات كم كنيد. اختلالاتي را كه مكالمات تلفني در كارتان ايجاد مي كند را به حداقل برسانيد. وسط حرف مشتري ندويد، مهارتهاي سخنراني و گوش كردن را در خودتان بالا ببريد. پرشور باشيد، با اعتماد به نفس صحبت كنيد، از موضوع اصلي خارج نشويد؛

- ويژگي محصولتان را بيان كنيد اما اين ويژگيها را با منافع و مزايايي كه براي مشتري دارد پيوند دهيد و تاييد ديگران را درجهت بالابردن اطمينان مشتري بيان كنيد تا اعتبارتان افزايش يابد؛

- يادداشت برداري كنيــــــد، اين كار باعث مي شود چيزي را از قلم نيندازيد اما مواظب باشيد يادداشت برداري به مذاكرات شما لطمه نزند.

تندنويسي را تمرين كنيد و نكات كليدي را يادداشت كنيد؛ - تعداد تلفن زدن هايتان را افزايش دهيد، قرار نيست تمام تماسهاي شما به قرار ملاقات يا معامله منجر شود اما هر چقدر تعداد تماسهاي شما بيشتر باشد و تسلط تان بالاتر برود قطعاً تعـــداد قرارملاقاتها و معاملات هم افزايش مي يابد، رابطه مستقيم بين مشتري يابي امروز و منافع فردا وجود دارد؛

- مراحل مشتري يابي از طريق تلفن را فراگيريد. ابتدا توجه طرف مقابل را جلب كنيد، سپس خود و شركت را معرفي كنيد، آنگاه از يك عبارت كليدي مثبت استفاده كنيد و با قرار ملاقات گذاشتن مكالمه را به پايان برسانيد؛

- به منشي ها خيلي احترام بگذاريد، اينها انسانهاي مهمي هستند و مي توانند دوست شما براي برقراري تماس به مديرشان باشند يا اينكه مانع شما بشوند. در اولين تماسها با منشي جمله اي كه مي گويند، امري مؤدبانه و سريع باشد تا او را وادار به حركت سريع كند. نظير سلام، آقاي محسني، لطفاً . جمله شروع نبايد از ناحيه ضعف و با عبارات داراي بار رواني منفي مثل ببخشيد مزاحم شدم يا خسته نباشيد همراه باشد، به علاوه اينكه قاطع و با اعتماد به نفس صحبت كنيد و من و من نكنيد؛

- در كتـــــابهاي نويسندگان خارجي تاكيد مي شود كه شما براي مشتري وقت ملاقات تعيين كنيد مثلاً بگوييد سه شنبه ساعت 5 بعدازظهر چطور است؟ يا سه شنبه ساعت 5 بعدازظهر من آنجا خواهم بود ولي اين روش در ايران جواب نمـــــي دهد و به مشتري برمي خورد. بهتر است از او بخواهيد وقت ملاقات را تعيين كندسپس به تنظيم وقت بپردازيد. يادتان باشد كه مشتري رئيس است؛

- موفقيت و شكستهايتان را در بازاريابي تلفني تجزيه و تحليل كنيد و از آنها درس بگيريد، يكي از بهترين معلم ها تجربه است. هر بار كه گوشي را برمي داريد بايد خود را از نو بسازيد اجازه ندهيد تكراري بودن امور، شما را خسته كند، بــايد هر روز دوباره درمورد آنچه انجام مي دهيد فكر كنيد؛ خلاق باشيد؛

- در پايان هر مذاكره سعي كنيد خيلي كوتاه خلاصه مذاكرات را بيان كنيد و براي آن از مشتري تاييديه بگيريد تا مبادا موضوعي برداشت مشترك نشده باشد؛

- سوال كردن در جاي درست براي فهميدن صحيح موضوع، مناسب است و ايرادي ندارد؛

- اطلاعات شما از رقبا ميزان حرفه اي بودنتان را نشان مي دهد و باعث مي شود در مديريت مكالمات تلفني قويتر عمل كنيد. اين اطلاعات مربوط به مواردي ازجمله محصولات آنها، قيمتهايشان، بازار هدفشان، پور سانتاژ بازارشان، تعداد نيروي فروش، ميزان تخفيف، استراتژي فروش، ديد رقبا نسبت به شما و... مي شود؛

- در پايان مذاكرات تلفني شما بعداز طرف مقابل، گوشي را زمين بگذاريد؛

- تاريخ، ساعت، مكان و هدف قرارتان را يادداشت كنيد؛

- در كلاسها و سمينارهاي آموزشي بازاريابي تلفني شركت كنيد تا احتمال موفقيت خود را بالا ببريد. مطالعه پيوسته كتابهاي مربوطه هم فراموش نشود. درجلب رضايت مشتري از طريق تلفن كاملاً مهارت پيدا كنيد. ياد بگيريد مانند يك نوازنده ماهر كه با ساز خود هنرنمايي مي كند، شما هم با تلفن هنر بازاريابي تلفني خود را به نمايش گذاريد؛

- بي ترديد در فرايند هر گفتگو ممكن است ايرادهايي از سوي مشتري مطرح شود. مسلماً هر ايرادي يك مانع است و بايد پاسخي براي آن طراحي شود. در چنين موقعيتي بيهوده دلواپس نشويد، سعي كنيد دلواپسي هاي خود را كنترل كنيد. در اغلب موارد مشخص شده است كه دلايل دلواپسي افراد را مي توان به نحو زير طبقه بندي كرد:

الف) 40 درصد دلواپسي هاي افراد درمورد مسائلي است كه هرگز اتفاق نمي افتند؛

ب) 40 درصد دلواپسي ها درمورد چيزهايي است كه نمي توان آنها را تغيير داد؛

ج) 12 درصد دلواپسي ها درارتباط سلامتي است؛

د) 8 درصد دلواپسي ها به طور اصولي صحيح و واقعي اند.

بنابراين، ميان دلواپسي ها بايد فرق گذاشت و از آنجا كه در تماس تلفني نسبت به تماس حضوري تنها از كانالهاي مشخصي براي ارتباط استفاده مي كنيد، در آن صورت در موقعيتهايي كه سرحال نيستيد، سريعاً صداي شمــا حالت درونيتان را منعكس كرده و دلواپسي هاي شما را لو مي دهد. بنابراين، زماني كه ايرادي از شما گرفته مي شود، دلواپس نشويد و آن را يك حسن نظر تلقي كنيد، زيرا درهمين ايرادهاست كه مسائل و نيازهاي مشتري آشكار مي گردد؛

- اقدام كنيد، بهترين راه براي غلبه بر شك و ترس حركت است. اقدامات فوق را رعايت كنيد و ابزارتان را آماده سازيد، با تمرين، ايرادتان را برطرف كنيد، مهارتهايتان را بالا ببريد، از دوستانتان بخواهيد شما را راهنمايي كنند، به صداي خود گوش كنيد و از همه چيز ياد بگيريد اما با تمام اينها تا اقدام نكنيد موفق نمي شويد، با آمادگي، گوشي را برداريد و شروع كنيد؛

- فرم مذاكرات تلفني را تنظيم كرده و تاريخ تماس، ساعت تماس، نام مخاطب، شركت مخاطب، خلاصه مذاكره و اقدام بعدي كه بايد صورت گيرد را يادداشت كنيد. و در پيگيريها از اين فرم استفاده كنيد.

چند نکته درباره‌ي نحوه برخورد با مشتريان ناراضي

حتماً بارها در هنگام کار با افرادي روبرو شده ايد که به علت نامعلوم رفتاري توهين آميز و ناسزاوار از خود بروز مي دهند. شما را تهديد مي کنند و مي خواهند شما را بترسانند و تمام روز شما را خراب مي کنند. در برخورد با چنين افرادي چه بايد کرد؟

 

اگر اين انسانها بتوانند باعث تحريک شما شوند و شما را عصباني کنند، با برخورد نامناسب شما وضعيت سخت تر خواهد شد و اين به ضرر خود شماست زيرا اگر متقابلاً با بي احترامي با او جر و بحث کنيد نتيجه مطلوبي نخواهيد گرفت.

حقيقت اين است که شما بايد به امور مختلف رسيدگي کنيد و وقت اضافي براي بحث و جدل با اين گونه افراد را نداريد، اما برخورد با مشتريان ناراضي اجتناب ناپذير است. پس بايد سعي کنيد تا به اوضاع مسلط شويد و مشکل را حل کنيد.

راهکارهاي فراواني براي اين مسئله وجود دارد. در اين جا به موردي مي پردازيم که مشتري حالت عصبي دارد و عصبانيت خود را متوجه شما مي کند. شناخت و درک آدمهاي عصبي باعث مي شود که به خود مسلط باشيم و هوشيارانه برخورد کنيم.

موضوع شخصي در ميان نيست

اولين چيزي که بايد به خاطر داشته باشيد اين است که با وجود لحن تند و رفتار توهين آميز آنها با شخص شما، منشا اصلي عصبانيت جاي ديگري است. آنها از شما ناراحت نيستند بلکه از موسسه يا شرکتي که شما در آن کار مي کنيد ناراضي هستند. اما نمي توانند عصبانيت خود را به  موسسه اعلام کنند و رو به شرکت داد و فرياد کنند، بنابراين شما هدف کلام آنها قرار مي گيريد.

آدم عصباني چه مي خواهد؟

حل شدن مشکل مشتري عصباني نيمي از مسئله است. آنها بيشتر از اين ناراضي هستند که هيچ کس در موسسه در پيش بردن هدفشان با آنها همکاري و همدردي نمي کند. بنابراين انجام سريع کار ممکن است عصبانيت آنها را بر طرف نکند، اما بايد بدانيد که با گوش دادن به حرف آنها و همدردي مي توانيد از عصبانيتشان جلوگيري کنيد.

چه بايد کرد؟

کارهاي بسياري براي تسلط به شرايط مي توان انجام داد تا يک مسئله کوچک به يک مشکل بزرگ تبديل نشود. به ظاهر و حرکات مشتري هنگامي که به شما نزديک مي شود دقت کنيد و هميشه آماده رفتار نامناسب بعضي از آنها باشيد. بسياري از افراد ناراضي در بدو ورود و قبل از شروع صحبت علائمي از عصبانيت را نشان مي دهند: مشتهاي گره شده، چهره برافروخته، بي قراري، حرکات سريع و غيرعادي...

به اين علائم دقت کنيد تا ناگهان غافلگير نشويد. اگر آمادگي داشته باشيد، رفتار مناسب تري خواهيد داشت.

هنگام ورود يک مشتري ناراضي به محل کار شما به خود تلقين کنيد که شما قادريد شرايط را کنترل کنيد و بايد به خود مسلط باشيد زيرا عصبانيت شما فقط اوضاع را وخيم تر خواهد کرد.

دومين کاري که در مواجهه با مشتريان ناراضي بايد انجام داد اين است که تا آنجا که مي توانيد خود را مستقل از موسسه يا شرکت و هم عقيده با او نشان دهيد. مطلبي که در مورد عصبانيت مشتري از شرکت بيان شد را به خاطر داريد؟ اگر آنها شما را يکي از اعضاي مدافع شرکت ببينند، بيشتر عصباني خواهند شد. اما اگر حس کنند شما بنابر وظيفه انساني مي خواهيد به آنها کمک کنيد، آرام تر خواهند شد و منطقي رفتار خواهند کرد.

چگونه مشتري را آرام کنيم؟

1-  با لحن صميمي حرف بزنيد. با يک تن صداي ثابت صحبت نکنيد زيرا نوع کلام شما نشانگر ميزان  اهميت موضوع براي شما است.

2- اگر ممکن است از نام کوچک فرد استفاده کنيد و اگر لازم است خود را به طور کامل معرفي کنيد.

3-  با مشتريان خوشامدگويي و احوالپرسي کنيد. نه اينکه مانند يک ماشين به ورقه هاي روي ميز خود نگاه کنيد و با کلمات کوتاه از آنها بخواهيد که موضوع را شرح دهند.

4-  به حرفهاي آنها خوب گوش بدهيد و با تکرار بعضي از عبارات و جملات به آنها بفهمانيد که موضوع براي شما جالب و مهم است . به افراد اجازه دهيد که مطلب را به طور کامل شرح دهند و تکميل کنند.

5 -از جمله "اين وظيفه من نيست" استفاده نکنيد. اين جمله باعث عصبي شدن افراد مي شود. حتي اگر درخواست مشتري غيرمنطقي است با کلمات ديگري او را قانع کنيد که شرايط براي همه يکسان است و راههاي ديگري را به او پيشنهاد کنيد.

    6- از به کار بردن عبارت "مامورم و معذور" بپرهيزيد. درست است که نمي توانيد مقررات را زير پا بگذاريد پس سعي کنيد اين جملات را انتخاب کنيد: "مقررات توسط شخص ديگري تبيين شده اند. شما مي توانيد با ايشان تماس بگيريد و اعتراض خود را اعلام کنيد. آيا مايليد شماره تلفن را در اختيار شما قرار دهم؟"

تمام راه حلهاي فوق در همه موارد کارا نيستند. قانونهاي کلي که در مورد آن صحبت شد عبارتند از:

 1- دقت کردن به حالات مشتري در بدو ورود.

 2- نماياندن خود به عنوان يک انسان مستقل از موسسه و شرکت.

3-اهمیت دادن به خواسته مشتری و گوش فرا دادن به خواسته های او ومهم دانستن و ارزش نهادن به طرز تفکر او.

4-ودر آخرین مورد انتخاب بهترین طرز برخورد با مشتری ناراضی  برای حل کردن مشکل و آرام کردن او.

نتيجه گيري

رقابت بشدت در حال افزايش و حيطه آن از سطوح ملي به سطوح جهاني گسترش يافته است. مصرف کنندگان حق انتخاب و قدرت چانه زني بيشتري نسبت به گذشته يافته اند و اين معادله همچنان به نفع آنها حرکت مي کند. شرکتها براي بقا و توفيق ، نياز به ارائه ارزش بيشتري به مشتريان و مصرف کنندگان  نسبت به رقبا دارند. ارزش ، مقايسه بين هزينه ها و فايده هايي است که از سوي مشتري صورت مي گيرد و ملاک انتخاب آنهاست.  وما باید با به کارگيري استراتژي اثربخش و بررسي فرآيندها و فعاليت ها در ارائه مزيت رقابتي و ارزش بيشتر به مشتريان تلاش کنيم.و هرچه بیشتر در پی بالا بردن آگاهی خود و اطرافیان و موسسه خود باشیم و به کارکنان و تمامی کسانی که در ارتباط با مشتری و کار در عرصه تجارت هستند بقبولانیم که برای بقای بیشتر در این دنیای رقابتی تجارت باید بیشتر بدانیم وبیشتر تجربه کسب کنیم و سعی بیشتری برای شناخت هرچه بیشتر مشتریان داشته باشیم تا بتوانیم با وجود رقبا و رقابت بسیار جایگاه خود را حفظ کنیم و با حفظ و گسترش این جایگاه به اهداف و خواسته های شرکت و موسسه خود برسیم،و این امکان پذیر نخواهد بود مگر با ایده هایی جدید و تفکری بهتر و برنامه ریزی  سنجیده تر و همکاری همه جانبه و تعهد در کار.

با توجه به این اصل مهم که« داشتن حد معینی از مشتریان وفادار و راضی بهتر از داشتن مشتریان بی شمار و نبود وفاداری و رضایت از سوی آنهاست» در نتیجه باید هزینه هایی که در این بخش،یعنی رفاه و رضایت و ارتباط با مشتری و...را در حکم یک سرمایه بدانیم، نه هزینه و با یک نگرش مناسب و تفکر صحیح  به یک نتیجه ی ایده ال برسیم و با تمام ای توضیحات ما زمانی به اهداف و خواسته هایمان خواهیم رسید که در اولین گام به مشتری و مصرف کنندگان و نیازها ، ایده ها ، نظرات و تفکرات آنها احترام گذاشته و هر روز بر آگاهی و دانش خود در این زمینه بیافزائیم.


 

 

منبع:

http://www.managers.blogfa.com

- DOUGLAS J.DALRYMPLE, WILLIAM L.CRON AND THOMAS E.DECARLO, SALES MANAGEMENT, JOHN WILEY & SONS, INC. U.S.A, 2004.

 

- آتش پور، حميد. جنتيان، سميرا. (1382)، روانشناسي رفتار مصرف كننده، تهران انتشارات روزآمد، چاپ اول

- كاتلر، فيليپ، (1382). مديريت بازاريابي، ترجمه بهمن فروزنده، تهران، انتشارات آتروپات، چاپ اول

- شيفمن، استفن. (1382)، فنون بازاريابي تلفني، ترجمه كامران پروانه، تهران، انتشارات ارديبهشت، چاپ دوم

- درگي، پرويز. (1383)، جزوه درسي مديريت فروش در دوره مديريت بازرگاني سازمان مديريت صنعتي.

- حيدري، مسعود. (1383)، جزوه درسي اصول و فنون مذاكره در سازمان مديريت صنعتي.

- فورسايت، پاتريك. (1380)، فروش تلفني موفق، ترجمه گروه كارشناسان ايران، انتشارات كيفيت و مديريت، چاپ اول.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 25 اردیبهشت 1393 ساعت: 9:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق کامل پيل سوختي ميكروبي

بازديد: 541

پيل سوختي ميكروبي

 

پيل‌سوختي ميكروبي

پيل‌سوختي ميكروبي (MFC) [Microbial Fuel Cell] يا پيل‌سوختي زيستي [biological fuel cell]، يك سيستم بيو- الكتروشيميايي مي‌باشد كه با كمك شبيه‌سازي برهم‌كنش‌هاي باكتريايي موجود در طبيعت، توليد جريان مي‌نمايد.

يك پيل‌سوختي ميكروبي دستگاهي است كه توسط واكنش كاتاليستي ميكرو اورگانيسم‌ها، انرژي شيميايي را به انرژي الكتريكي تبديل مي‌كند (Allen and Bennetto, 1993). اين پيل‌ها شامل بدنه كاتدي و آندي جدا شده توسط غشاي مخصوص كاتيوني مي‌باشد. در بدنه آندني، سوخت توسط ميكروارگانيسم‌ها اكسيد شده، توليد الكترون و پروتون مي‌نمايد. الكترون‌هاي توليدي از طريق يك مدار خارجي و پروتون‌ها از ميان غشاء به بدنه كاتدي منتقل مي‌شوند. الكترون‌ها و پروتون‌ها در بدنه كاتدي مصرف شده و براي توليد آب با اكسيژن تركيب مي‌شوند. در مجموع، دو نوع پيل‌سوختي ميكروبي وجود دارد كه عبارتند‌از پيل‌هاي‌سوختي ميكروبي واسطه و كم‌واسطه، كه در آن‌ها گلوكز و متانول گرفته شده از ضايعات غذايي، به هيدروژن تبديل مي‌شوند.

پيل‌سوختي ميكروبي واسطه: بيشتر پيل‌هاي‌ميكروبي از نظر الكتروشيميايي غيرفعال مي‌باشند و انتقال الكترون از آن‌ها به الكترود توسط واسطه‌هايي مثل تيونين، متيل ويولوژن، متيل بلو، هيوميك اسيد، قرمز خنثي (Netutral red) و ... تسهيل مي‌يابد. اكثر واسطه‌هاي موجود گران و سمي مي‌باشند.

پيل‌سوختي ميكروبي كم‌واسطه: پيل‌هاي‌سوختي ميكروبي كم واسطه در انستيتوي علوم و تكنولوژي مهندسي كشور كره توسط تيمي تحت رهبري Kim، Byung و Hong تهيه شده است. اين‌ پيل‌ها نياز به واسط ندارند ولي از باكتري فعال الكتروشيميايي براي انتقال الكترون‌ها به الكترود استفاده مي‌نمايند (الكترون‌ها مستقيماً از آنزيم تنفسي به الكترود حمل مي‌شوند). در ميان باكتري‌هاي فعال الكتروشيميايي، Shewanella putrefaciens، (Kim et al.799a)، Aeromonas hydrophila (Coung et al.0,2003) و ... مهم‌ترين آن‌ها مي‌باشند. بعضي از باكتري‌ها، كه روي غشاي خارجي خود داراي توده (‌Pili) مي‌باشند، قادر به انتقال الكترون توليدي خود از طريق آن‌ها مي‌باشند. با توجه به جديد بودن MFCهاي كم واسطه فاكتورهايي كه عمليات بهينه آن را تحت تأثير قرار مي‌دهند، مثل باكتري استفاده شده در سيستم، نوع غشاي يوني و شرايط سيستم همانند دما، كاملاً مشخص نشده است. باكتري‌هاي MFC كم واسطه معمولاً آنزيم‌هاي اكسايش- كاهشي فعال الكتروشيميايي مثل سيتوكروم‌ها را روي غشاي خارجي خود دارند و مي‌توانند با استفاده از آن‌ها الكترون‌ها را به مواد خارجي انتقال دهند.

 

الكتريسيته توليدي

زماني كه ميكرواورگانيسم‌ها جزء مورد عمل خود را، مثل شكر، در شرايط هوازي مصرف مي‌نمايند توليد اكسيدكربن و آب و در شرايط غير هوازي، همان‌گونه كه در زير توضيح داده شده است، توليد دي‌اكسيدكربن، پروتون و الكترون مي‌نمايند (Bennetto, 1990):

 

معادله 1:

 

 

پيل‌هاي‌سوختي ميكروبي از واسطه‌هاي غيرآلي براي حمل الكترون‌هاي توليد استفاده مي‌نمايند. واسطه از غشاءهاي خارجي چربي سل و ديوار پلاسما عبور مي‌كند؛ پس شروع به رها كردن الكترون‌ها از زنجير حامل الكترون كه معمولاً توسط اكسيژن يا ساير واسطه‌ها جذب شده است، مي‌نمايد. واسطه‌اي كه هم‌اكنون كاهيده شده، پيل داراي بار الكترون‌ها را ترك نموده و به سمت الكترود مخالف حركت مي‌كند؛ آزاد‌سازي الكترون‌ها به اين معناست كه واسطه به حالت اكسيد شده اصلي خود بازگشته و براي تكرار فرآيند آماده است. ذكر اين نكته مهم است كه تحت شرايط بي‌هوازي، وجود اكسيژن به دليل الكترونگاتيوي بالاتر باعث جمع نمودن تمامي الكترون‌ها مي‌شود.

در يك عمليات پيل‌سوختي ميكروبي، آند پذيرنده نهايي الكترون است كه توسط باكتري در محفظه آندي تشخيص داده مي‌شود. بنابراين، فعاليت ميكروبي شديداً به پتانسيل اكسايشي- كاهشي آند بستگي دارد.

تعدادي از واسطه‌هاي پيشنهادي براي استفاده در پيل‌سوختي ميكروبي عبارتنداز: neutral red،‌ methylene، thionine يا resorfuin

براي توليد يك جريان مفيد لازم است كه يك مدار كامل ايجاد شود و تنها نقل و انتقال الكترون به يك نقطه واحد، صورت نگيرد. جزئيات فرآيند به اين صورت است كه واسطه و ميكروارگانيسم، در محلولي شامل جزء مناسب مورد عمل، مانند گلوكز، با يكديگر مخلوط مي‌شوند. اين مخلوط در يك محفظه عايق براي جلوگيري از ورود اكسيژن قرار داده شده و بنابراين ميكروارگانيسم مجبور به استفاده از يك تنفس غير هوازي مي‌شود. در ادامه الكترودي در محلول قرار مي‌گيرد و همان‌گونه كه قبلاً توضيح داده شد، به عنوان آند عمل مي‌كند.

در محفظه دوم MFC، محلول و الكترود ديگري وجود دارد. اين الكترود كه كاتد ناميده مي‌شود، با بار مثبت شارژ شده و معادل منبع اكسيژن در انتهاي زنجير حامل الكترون مي‌باشد. محلول مورد استفاده يك عامل اكسيد كننده است كه الكترون‌ها را از كاتد برمي‌دارد. همانند زنجير الكتروني درون پيل‌مخمر، در اين‌جا نيز زنجيرها مي‌توانند تعدادي از مولكول‌ها مثل اكسيژن باشند. هرچند، اين مسئله چندان عملي نمي‌باشد زيرا نيازمند حجم بزرگي از گاز در گردش است. گزينه مناسب‌تر استفاده از محلولي از عامل جامد اكسايد كننده مي‌باشد.

متصل كننده دو الكترود سيم (يا مسير ديگر هادي الكتريسيته كه مي‌تواند شامل چند دستگاه الكتريكي مثل لامپ برق باشد) و كامل كننده مدار و اتصال دهنده دو محفظه يك پل نمكي يا غشاء تبادل يون مي‌باشد. تركيب آخر باعث توليد پروتون‌ها شده، همان‌گونه كه در معادله 1 توصيف شد، براي عبور از محفظه آندي به محفظه كاتدي استفاده مي‌شود.

واسطه كاهيده، الكترون‌ها را از پيل به الكترود حمل مي‌نمايد و در اين‌جا با ته‌نشين نمودن الكترون‌ها اكسيد مي‌شود. پس از طريق سيم به سمت الكترود دوم كه به عنوان منبع الكترون عمل مي‌كند، جاري مي‌شوند و از آن‌جا به سمت ماده اكسيد كننده عبور مي‌كند.

موارد مصرف

پيل‌هاي سوختي ميكروبي پتانسيل استفاده در مواردي را دارا مي‌باشند. اولين آشكار‌ترين مورد استفاده آن‌ها،‌ توليد الكتريسيته براي يك منبع انرژي است. در واقع هر ماده آلي مي‌تواند به عنوان خوراك به پيل‌سوختي استفاده ‌شود. MFCها مي‌توانند در كارخانجات تصفيه فاضلاب نصب شده و با مصرف مواد زائد آب توسط باكتري‌هاشان توليد نيروي مكمل براي آن كارخانه نمايند. مزايايMFC ها استفاده از روشي بسيار تميز و كارآمد براي توليد انرژي مي‌باشند. آلايندگي پيل‌سوختي كمتر از ميزان تعيين شده در مقررات است، همچنين MFCها بسيار مؤثرتر از موتور‌هاي احتراق استاندارد، انرژي را مصرف مي‌نمايند. در تئوري بازده انرژي يك MFC بسيار بيشتر از 50% مي‌باشد.

 

اگرچه MFCها در مقياس بالا استفاده نمي‌شوند، چون الكترودها در بعضي موارد تنها 7 ميكرومتر ضخامت 2 سانتي متر طول دارد. مزاياي استفاده از MFCها در اين شرايط برخلاف يك باتري نرمال، استفاده از انرژي‌هاي تجديدپذير و عدم نياز به شارژ مجدد مي‌باشد. علاوه‌بر آن به خوبي در شرايط ملايم يعني دماي 40-20 و PH=7 قابل استفاده مي‌باشند. با وجود برتري بيشتر نسبت به كاتاليست‌هاي فلزي،‌ براي كاربردهاي بهداشتي طولاني مدت مانند دستگاه تنظيم كننده ضربان قلب، چندان متداول نيستند (Biotech/Life).

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 ساعت: 13:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره فضائل اخلاقی

بازديد: 613

 

تحقیق درس اخلاق اسلامی

                استاد: مشفق

  موضوع تحقیق: فضایل اخلاقی

  دانشجو: مهیار حق روستا

دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق (قیام دشت)

اخلاق فضیلت

 

جین پورتر

به‌بیان‌ کلی، یک‌ فضیلت، یک‌ خصلت‌ شخصیتی‌ قابل‌ تحسین‌ یا مطلوب‌ است. بنابراین‌ می‌توان‌ گفت‌ اخلاق‌ فضیلت‌ شکلی‌ از تأمل‌ و تفکر است‌ که‌ برای‌ این‌قبیل‌ خصایل‌ شخصیتی‌ مرتبه‌ و موقعیتی‌ اساسی‌ قایل‌ است. اخلاق‌ فضیلت‌من‌حیث‌هو، اغلب‌ در مقابل‌ آن‌ رویکردها به‌ فلسفه‌ قرار دارد که‌ بر قواعد،تکالیف‌ یا یک‌ الزام‌ کلی‌ نیکوکاری‌ تأکید می‌ورزند، هرچند که‌ رابطة‌ واقعی‌میان‌ این‌ برداشت‌های‌ گوناگون‌ خود یک‌ موضوع‌ قابل‌ بحث‌ است.
فلسفة‌ اخلاق‌ - اگر آن‌ را یک‌ رشته‌ نظام‌ یافته‌ لحاظ‌ کنیم‌ - با تأمل‌ درباره‌ ماهیت‌ فضایل‌و جایگاه‌ آنها در تصوری‌ شامل‌ و فراگیر از کمال‌ بشری‌ آغاز می‌شود. تأمل‌اخلاقی، تحت‌ تأثیر مکتب‌ رواقی2 و سپس‌ آیین‌ مسیحیت،3 ماهیت‌ تکلیف‌ و قانون‌اخلاقی‌ را نیز بطور روزافزون‌ مورد بحث‌ قرار داده‌ است‌ ولی‌ تصور فضیلت‌ ومفاهیم‌ وابسته، همچنان‌ تا اواخر قرون‌ وسطی‌ بر تأمل‌ درباره‌ حیات‌ اخلاقی‌مسلط‌ بوده‌اند. اما با ظهور مدرنیته،4 مفهوم‌ فضیلت‌ به‌تدریج‌ جایگاه‌ اساسی‌ خودرا در تأمل‌ اخلاقی‌ از کف‌ داد و مفاهیم‌ قانون، تکلیف‌ و الزام‌ به‌ جای‌ آن‌نشستند. فلاسفة‌ اخلاق‌ موضوع‌ فضیلت‌ را تا دهه‌ 1950 غالباً‌ مغفول‌ نهاده‌بودند. هرچند نمی‌توان‌ گفت‌ که‌ تأمل‌ درباره‌ فضایل‌ محوریت‌ اولیه‌ خود را بازیافته‌ است، ولی‌ به‌یقین‌ یکی‌ از موضوعات‌ مسلط‌ و مورد علاقه‌ فلاسفه‌ اخلاق‌معاصر، مخصوصاً‌ محققان‌ جوانتر ا ست.

‌تاریخ‌ موضوع‌
مفهوم‌ فضیلت‌ (آرته) نقشی‌اساسی‌ در نوشته‌های‌ «هومر» ایفا می‌کند، در این‌ نوشته‌ها فضیلت‌ حاکی‌ از کمال‌یا جوانمردی‌ است، نه‌ حاکی‌ از چیزی‌ که‌ ما معمولاً‌ فضیلت‌ اخلاقی، چنانکه‌باید، تلقی‌ می‌کنیم. در دوره‌ حماسی5 [تاریخ‌ یونان]، «فضیلت» می‌توانسته‌ است‌ناظر به‌ هر کیفیتی‌ باشد که‌ فرد را بر اجرای‌ نقش‌ خویش‌ در جامعه‌ به‌روشی‌قابل‌ ستایش، توانا می‌سازد. مثلاً، شجاعت‌ و توان‌ رزمی‌ فضایل‌ مشخصه‌ جنگ‌آوران‌ اشرافی‌ و وفاداری‌ و حیأ فضایل‌ مشخصه‌ زنان‌ هستند.
در جامعه‌ آتنی‌قرن‌ پنجم‌ پیش‌ از میلاد فضایل‌ متناسب‌ با یک‌ جامعه‌ جنگ‌ افروزتر به‌تدریج‌ دربافت‌ حیات‌ شهری‌ جای‌ خود را به‌ فضایل‌ دیگر داده‌ یا دگرگون‌ شد. این‌ تغییرات‌اجتماعی، به‌نوبه‌ خود، به‌ تلاشهایی‌ برای‌ ارائة‌ تبیینی‌ نظام‌یافته‌ از فضیلت‌مؤ‌دی‌ شد. سقراط، اولین‌ نمونه‌ فیلسوف‌ اخلاق‌ تلقی‌ شده، لیکن‌ همانطور که‌محققان‌ اخیر یادآور شده‌اند، فلاسفه‌ دیگر و نیز تراژدی‌نویسان‌ آتنی‌ بنیادهایی‌برای‌ تأمل‌ و تفکر نظام‌ یافته‌ درباره‌ فضایل‌ تأسیس‌ کرده‌اند (131-45Nussbaum, 2,68,pp.48-32, Mac Intyre 4891, pp.)
افلاطون، معروفترین‌ شاگرد سقراط‌ اولین‌تحقیق‌ فلسفی‌ مبسوط‌ را دربارة‌ فضایل‌ که‌ تا آن‌ موقع‌ بحثی‌ درباره‌ آنها نشده‌بود، ارائه‌ کرده‌ است. در سراسر نوشته‌های‌ افلاطون‌ شاهد تلاشهایِ‌ ذهنی‌ درخشان‌و دقیق‌ برای‌ کنار آمدن‌ با ناسازگاری‌ها و شکاف‌هایی‌ هستیم‌ که‌ در سنت‌پذیرفته‌ او در خصوص‌ فضایل‌ وجود دارند. بطور خلاصه، او استدلال‌ کرده‌ است‌ که‌فضیلت، اگر به‌درستی‌ فهمیده‌ شود، اساساً‌ معرفت‌ یا بصیرتی‌ نسبت‌ به‌ چیزی‌ است‌که‌ حقیقتاً‌ خیر است. فردی‌ که‌ دارای‌ این‌ معرفت‌ است‌ قادر است‌ مؤ‌لفه‌های‌مختلف‌ نفس‌ خویش‌ را در نسبت‌ صحیحی‌ با یکدیگر قرار داده‌ و مطابق‌ با بصیرتش‌نسبت‌ به‌ خیر عمل‌ کند. از آنجا که‌ فضایل‌ صور معرفت‌اند، در حقیقت‌ همه‌ آنهاذاتاً‌ یکی‌ هستند. لذا افلاطون‌ به‌ آموزة‌ وحدت‌ فضایل‌ که‌ بسیار مورد بحث‌ قرارگرفته، قایل‌ بوده‌ است. به‌علاوه‌ افلاطون‌ معتقد بوده‌ است‌ که‌ فضیلت‌ قابل‌تعلیم‌ است، همة‌ اعمال‌ آدمی‌ از نوعی‌ جهل‌ ناشی‌ می‌شوند و فقط‌ شخص‌ با فضیلت‌حقیقتاً‌ سعادتمند است‌ (85-234(Mussbaum, 6891, pp..
ارسطو، شاگرد افلاطون، نیزبه‌نوبه‌ خود، تبیینی‌ بدیل‌ از فضایل‌ ارائه‌ کرده‌ و کوشیده‌ است‌ باناسازگاری‌های‌ سنت‌ حماسی‌ کنار بیاید. ارسطو تبیین‌ خویش‌ از فضایل‌ را برتبیینی‌ مسبوق‌ به‌ مابعدالطبیعه، درباره‌ خیر بشری‌ مبتنی‌ کرده‌ است‌ که‌ بر طبق‌آن‌ آرمانهای‌ رایج‌ حیات‌ فضیلتمندانه‌ را منظم‌ ساخته‌ و معیارهایی‌ برای‌ متمایزساختن‌ فضایل‌ حقیقی‌ از همانندهای‌ آنها ارائه‌ کرده‌ است‌ (235-372Macintyre, 4991, pp.46-641, Nussbam, 6891, pp.) تبیین‌ هنجاری‌ او از فضایل‌ مشتمل‌ برادعایی‌ است‌ که‌ بسیار غلط‌ فهمیده‌ شده‌ است‌ و آن‌ این‌ است‌ که‌ رفتارفضیلتمندانه‌ نشان‌ دهندة‌ یک‌ حد وسط6 است‌ که‌ ناظر به‌نوعی‌ توازن‌ مقتضی‌ میان‌دواعی‌ رقیب‌ است‌ و بواسطه‌ حکمت‌ عملی7 تعیین‌ یافته‌ است‌ (129-64.(Stocher, 0991, pp, او همچنین، در مقابل‌ افلاطون، استدلال‌ کرده‌ است‌ که‌ ممکن‌ است‌ به‌خیر علم‌ داشته‌ و در عین‌ حال‌ خلاف‌ آن‌ علم‌ عمل‌ کنیم، و بدین‌ سان‌ بحثی‌مبسوط‌ درباره‌ مسئله‌ ضعف‌ اراده8 به‌ راه‌ انداخته‌ است.
به‌ تبع‌ این، همه‌مکاتب‌ فلسفی‌ عمده‌ و بسیاری‌ از سنت‌های‌ دینی‌ عوالم‌ یونانی‌مآبی‌ و رومی‌ درسنت‌ جاری‌ تأمل‌ درباره‌ فضایل‌ شرکت‌ جسته‌اند. متنفذترین‌ نویسندگان‌ این‌ دوره،حداقل‌ در غرب‌ قرون‌ وسطی، عبارتند از سنکا رواقی‌ و سیرون‌ التقاطی‌ (که‌نوشته‌های‌ اخلاقی‌ اش‌ بسیار متأثر از رواقیان‌ است) و متکلمان‌ مسیحی‌ گریگوری‌کبیر و آگوستین. تأمل‌ و تفکر قرون‌ وسطی‌ درباره‌ فضایل‌ در همان‌ راستا ادامه‌یافت‌ و آرمانهای‌ مشخصاً‌ مسیحی‌ فضایل‌ دینی‌ (ایمان، امید و نوعدوستی) را درسنتی‌ که‌ بر فضایل‌ اصلی‌ دوراندیشی، عدالت، اعتدال‌ و بردباری‌ متمرکز شده‌ بود،جای‌ داد. معروفترین‌ بحث‌ قرون‌ وسطایی‌ درباره‌ فضیلت‌ بحث‌ توماس‌آکویناس‌ است‌که‌ میان‌ عناصر ارسطویی‌ و نوافلاطونی‌ جمع‌ کرده‌ است، عناصر نوافلاطونی‌ ازطریق‌ آگوستین، دیونوسیوس‌ - مزعوم9 و شماری‌ از دیگر نویسندگان‌ مسیحی‌ متقدم‌ به‌او رسیده‌ است. اما خطاست‌ که‌ فرض‌ کنیم‌ تأمل‌ درباره‌ فضایل، در این‌ دوره، به‌الهیات‌ مسیحی‌ محدود بوده‌ است. اگر بخواهیم‌ فقط‌ یک‌ نمونه‌ خلاف‌ این‌ را ذکرکنیم، فیلسوف‌ و خاخام‌ یهودی، موسی‌بن‌ میمون، نیز نظریه‌ای‌ درباره‌ فضیلت‌ بسط‌داده‌ که‌ به‌ سبکی‌ مشخص‌ و اصیل‌ میان‌ عناصر فلسفی‌ و یهودی‌ سنتی‌ جمع‌ کرده‌است.
طی‌ دوران‌ جدید، تا اواخر قرن‌ نوزدهم‌ فلاسفه‌ اخلاق‌ همچنان‌ توجه‌زیادی‌ را مصروف‌ فضایل‌ می‌کردند. اما پس‌ از این‌ مقطع‌ اخلاق‌ کانتی10 و اصالت‌فایده11 بر فلسفه‌ اخلاق‌ حاکم‌ شدند و علاقه‌ و اهتمام‌ به‌ فضایل‌ به‌عنوان‌ یک‌موضوع‌ مستقل‌ برای‌ تأمل‌ و تدبر رو به‌ ضعف‌ نهاد، خواه‌ به‌دلیل‌ اینکه‌ مفاهیم‌روشنگری‌ از فرد، تصور فضیلت‌ را غیرقابل‌ فهم‌ ساخت‌ (4863-61, pp. و 1(Macintyre و خواه‌ بدلیل‌ اینکه‌ سنت‌های‌ فضایل‌ نتوانستند پیچیدگی‌ گفتار اخلاقی‌ جدید راهمراهی‌ کنند. (1990(Schneewind, .
فراموش‌شدگی‌ فضیلت‌ در میان‌ فلاسفه‌ اخلاق،پس‌ از ظهور مقاله‌ معروف‌ الیزابت‌ آنسکمب12 تحت‌ عنوان‌ «فلسفه‌ اخلاق‌ جدید» (58و2(2891 L تغییر کرد. آنسکمب‌ در آن‌ مقاله‌ استدلال‌ می‌کند که‌ مفاهیم‌ اصلی‌فلسفه‌ اخلاق‌ زمانة‌ او، یعنی‌ تکلیف‌ و قانون‌ اخلاقی، دیگر قابل‌ قبول‌ نیست. تصور قانون‌ اخلاقی‌ هیچ‌ معنایی‌ ندارد مگر اینکه‌ ما به‌ یک‌ قانونگذار الهی‌معتقد باشیم، که‌ بسیاری‌ از ما چنین‌ اعتقادی‌ نداریم‌ و تصور کانتی‌ از عقل‌ که‌خود‌ قانونگذارِ‌ خود است، حقیقتاً‌ تصوری‌ ناسازوار است. او، با توجه‌ به‌ اینموقعیت، استدلال‌ کرده‌ است‌ که‌ ما باید به‌ تبیین‌ ارسطویی‌ از فضایل‌ باز گردیم‌تا نقطه‌ عزیمتی‌ برای‌ یک‌ فلسفه‌ اخلاق‌ بدیل‌ که‌ ریشه‌ در علم‌النفس‌ فلسفی13احیأ شده‌ دارد، تمهید کنیم. به‌تبع‌ آن، السدیرمک‌اینتایر14 در کتاب‌ پایان‌فضیلت‌ استدلال‌ کرده‌ است‌ که‌ اخلاق‌ معاصر چیزی‌ بیش‌ از پس‌ مانده‌هایی‌ جسته‌و گریخته‌ از سنت‌های‌ متقدم‌تر نیست، و به‌ همین‌ دلیل‌ نمی‌تواند گفتار اخلاقی‌را در سطح‌عمومی‌ یا فلسفی‌ زنده‌ نگهدارد.(87-15 MacIntyre, 4891, pp.) بر طبق‌دیدگاه‌ وی، تلائم‌ در گفتار اخلاقی‌ فقط‌ در بافت‌ سنت‌های‌ جزئی، که‌ بواسطه‌فضایلی‌ که‌ توصیه‌ و رذایلی‌ که‌ نفی‌ می‌کنند، فحوای‌ اخلاقی‌ انضمامی‌ به‌ آنهابخشیده‌ شده‌ است، قابل‌ حصول‌ است‌ (204-43(pp. .
تأثیر متعاقب‌ این‌نویسندگان‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ آنها نوعی‌ نارضایی‌ مشترک‌ نسبت‌ به‌ سمت‌ وسویی‌ که‌ فلسفه‌ اخلاق‌ از آغاز قرن‌ نوزدهم‌ اتخاذ کرده، دارند. به‌علاوه‌ آنهابر علاقه‌ و اهتمامی‌ احیأ شده‌ نسبت‌ به‌ نویسندگان‌ کلاسیک‌ به‌عنوان‌ منابعی‌برای‌ تفکر اخلاقی‌ معاصر اعتماد کرده‌ و به‌ پرورش‌ و تقویت‌ آن‌ علاقه‌ کمک‌کرده‌اند. مخصوصاً‌ باز هم‌ ارسطو را به‌ عنوان‌ منبعی‌ برای‌ تفکر اخلاقی‌ مناسب‌تشخیص‌ داده‌اند. این‌ تشخیص‌ هم‌ بر تمایل‌ به‌ بررسی‌ نظریه‌ وی‌ درباره‌ فضایل‌بر طبق‌ خود آن‌ نظریه، مترتب‌ بوده‌ است‌ و هم‌ به‌ انگیزش‌ تحقیقات‌ فلسفی‌ بیشتردرباره‌ فضایل‌ کمک‌ کرده‌ است.

‌پیشرفت‌های‌ معاصر
از زمان‌ تحقیقات‌آنسکمب‌ و مک‌اینتایر، تحقیقات‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ درباره‌ فضایل‌ و موضوعات‌وابسته، از جمله‌ مفاد اخلاقی‌ شخصیت، ماهیت‌ حکم، مفاد اخلاقی‌ عواطف، اهمیت‌التزام‌ها، روابط‌ و نقش‌های‌جزیی‌ برای‌ حیات‌اخلاقی‌ صورت‌ گرفته‌ است. بیشترنویسندگانی‌ که‌ در این‌ مباحثات‌ شرکت‌ داشته‌اند، تحقیقات‌ خویش‌ را - حداقل‌ تاحدی‌ - واکنش‌هایی‌ در مقابل‌ خطاها و تحریفات‌ پدید آمده‌ توسط‌ مکاتب‌ مسلط‌فلسفه‌ اخلاق‌ می‌دانسته‌اند. به‌همین‌ دلیل‌ بحث‌ معاصر را می‌توان‌ بروفق‌ چیزی‌که‌ طرف‌های‌ مختلف‌ علیه‌ آن‌ واکنش‌ نشان‌ داده‌اند، سازماندهی‌ کرد. این‌ امرممکن‌ است‌ بیش‌ از اندازه‌ سلبی‌ به‌نظر برسد، ولی‌ حداقل‌ دارای‌ این‌ مزیت‌ است‌که‌ چیزی‌ را که‌ نویسندگان‌ مختلف‌ مفاد و مضمون‌ اخلاق‌ فضیلت‌ می‌دانند، به‌ مامی‌شناساند. در عین‌ حال، هر طبقه‌بندی‌ از این‌ قبیل، فقط‌ می‌تواند راهنمایی‌تقریبی‌ به‌ چیزی‌ که‌ مجموعه‌ای‌ از مباحثات‌ کاملاً‌ پیچیده‌ است، باشد و بیشترفیلسوفان‌ عمدة‌ شرکت‌کننده‌ در این‌ بحث، را می‌توان‌ به‌ بیش‌ از یک‌ نحوه‌طبقه‌بندی‌ کرد.
یک‌ منظر در این‌ بحث‌ بواسطه‌ این‌ دیدگاه‌ شکل‌ گرفته‌ است‌که‌ چیزی‌ از بنیاد ناصواب‌ در تصوری‌ از اخلاق‌ که‌ بر جوامع‌ صنعتی‌ امروز حاکم‌است، وجود دارد. آنسکمب‌ و مک‌ اینتایر هردو به‌ این‌ دیدگاه‌ معتقدند. بطور اخص،آنها بر این‌ اتفاق‌ دارند که‌ ما شبکه سنتی‌ رویه‌ها15 و باورهایی‌ را که‌ فقط‌ درظرف‌ آن، گفتار اخلاقی‌ متقن‌ ممکن‌ خواهد بود، از دست‌ داده‌ایم. بنابراین‌می‌توان‌ گفت‌ مفاد مقصود اخلاق‌ فضیلت‌ برای‌ این‌ نویسندگان‌ و اتباع‌ آنها، احیأیا ساختن‌ شبکه‌ای‌ برای‌ تحلیل‌ هنجاری‌ است‌ که‌ در ظرف‌ آن‌ گفتار اخلاقی‌ متقن‌عقلانی‌ یکبار دیگر ممکن‌ باشد.
گروه‌ دیگر از فلاسفه‌ هرچند از بسیاری‌ جهات‌شبیه‌ گروه‌ اول‌ هستند در تلقی‌ خود از مسأله‌ اصلی‌ بحث، با آنها اختلاف‌ نظردارند. در نظر این‌ نویسندگان‌ مشکل‌ این‌ نیست‌ که‌ مفهوم‌ کلی‌ اخلاق‌ تلائم‌ خودرا از دست‌ داده‌ است، بلکه‌ بیشتر این‌ است‌ که‌ رشته‌ دانشگاهی‌ فلسفه‌ اخلاق‌سمت‌ و سویی‌ غلط‌ پیدا کرده‌ است. متنفذترین‌ طرفداران‌ این‌منظر عبارتند ازبرنارد ویلیامز16 (1985) و مارتا نوسبام17 (1986)، ولی‌ شماری‌ از دیگر فیلسوفان‌مهم‌ اخلاقی‌ نیز می‌توانند در این‌ فهرست‌ ذکر شوند. این‌ نویسندگان‌ همگی‌ اتفاق‌نظر دارند که‌ طرح‌ دوران‌ جدید برای‌ دست‌یابی‌ به‌ نظریه‌ای‌ درباره‌ اخلاق‌ به‌راهی‌ ناصواب‌ هدایت‌ شده‌ است‌ و باید به‌ نفع‌ تمسکی‌ به‌ برداشت‌ هایی‌ ازفضیلت‌ و مفاهیم‌ وابسته، از آن‌ صرف‌ نظر شود. بدین‌ سان، آنها، شاید به‌نحو تأسف‌آوری، به‌ عنوان‌ مخالفان‌ نظریه‌پردازی‌ اخلاقی18 معرفی‌ شده‌اند.
توجه‌ به‌این‌ نکته‌ مهم‌ است‌ که‌ ویلیامز، نوسبام‌ و بیشتر فلاسفه‌ دیگری‌ که‌ دردیدگاههایشان‌ مشترک‌ هستند، امکان‌ تحقیق‌ فلسفی‌ ثمربخش‌ درباره‌ اخلاق‌ رامنتفی‌ نمی‌دانند. حداقل، ویلیامز امکان‌ بسط‌ و توسعه‌ تبیینی‌ سازنده‌ از حکم‌اخلاقی‌ را نفی‌ نکرده است‌ (17.(William, 5891, p. در این‌ بافت، «نظریه» معنایی‌خاص‌تر یافته‌ است. یعنی‌ این‌ نویسندگان‌ نظریه‌ اخلاقی‌ را تبیینی‌ نظام‌یافته‌از حکم‌ اخلاقی‌ که‌ همه‌ این‌ قبیل‌ احکام‌ را در نوعی‌ اصل‌ اخلاقی‌ بنیادین‌ (فی‌المثل‌ الزام، یا به‌ حداکثر رسانیدن‌ بهروزی) جای‌ می‌دهد و رویه‌ای‌ برای‌حل‌ تمامی‌ مسایل‌ اخلاقی‌ بر آن‌ مبنا ارائه‌ می‌کند، دانسته‌اند. نوعاً، مخالفان‌نظریه‌پردازی‌ اخلاقی‌ وجود یک‌ اصل‌ اخلاقی‌ بنیادین‌ یا امکان‌ یک‌ روش‌تصمیم‌گیری‌ برای‌ احکام‌ اخلاقی‌ یا (معمولاً) هر دو را انکار می‌کنند.
بر این‌اساس‌ مفاد اخلاق‌ فضیلت‌ به‌روایت‌ این‌ نویسندگان‌ را می‌توان‌ بر وفق‌ چیزی‌ که‌اثبات‌ می‌کنند، در مقابل‌ چیزی‌ که‌ رهیافت‌ غلط‌ نظریه‌ پردازان‌ اخلاقی‌ تلقی‌می‌کنند، فهم‌ کرد. هرچند بسیاری‌ از این‌ نویسندگان‌ که‌ عنوان‌ مخالف‌نظریه‌پردازی‌ اخلاقی‌ را تداعی‌ می‌کنند، توافق‌ دارند که‌ هر دو فرض‌ بنیادین‌نظریه‌ اخلاقی‌ اشتباه‌ است، می‌توان‌ تفاوتهایی‌ را در تکیه‌ کلام‌ آنها، هم‌ به‌حسب‌ چیزی‌ که‌ علاقمند به‌ انکار آن‌ هستند و هم‌ به‌ حسب‌ چیزی‌ که‌ سعی‌ براثبات‌ آن‌ دارند، تشخیص‌ داد. مثلاً، برای‌ برخی، اخلاق‌فضیلت‌ از آن‌ جهت‌جذابیت‌ دارد که‌ بیانگر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ احکام‌ هنجاری‌ ما به‌نحوی‌تحویل‌ناپذیر متکثر19اند. برخی‌ دیگر بیشتر علاقمند به‌ آنند که‌ از اخلاق‌فضیلت‌در جهت‌ تمهید جایگزینی‌ برای‌ رویه‌ها تصمیم‌گیری‌ نظریه‌ اخلاقی‌ جدید،بهره‌برداری‌ کنند. معمولاً‌ این‌ جایگزین‌ بر حسب‌ تبیینی‌ از حکم‌ که‌ ارسطو مورداستفاده‌ قرار می‌دهد، بسط‌ یافته‌ است، گو اینکه‌ همچنین‌ تبیین‌های‌ مهمی‌ ازحکم‌ ارائه‌ شده‌ است‌ که‌ نظرات‌ لودویگ‌ ویتگنشتاین‌ و دیوید هیوم‌ را مورداستفاده‌ قرار می‌دهند.
گروه‌ سوم‌ از فیلسوفانی‌ که‌ در اخلاق‌فضیلت‌ سهم‌داشته‌اند، مفهوم‌ کلی‌ ما از اخلاق‌ یا از نظریه‌ اخلاقی‌ را، آنگونه‌ که‌معمولاً‌ عملی‌ شده‌ است، بطور تام‌ و تمام‌ نفی‌ نمی‌کنند. ولی‌ مدعی‌اند که‌فلاسفه‌ اخیر برخی‌ جوانب‌ مهم‌ حیات‌ اخلاقی‌ را مغفول‌ نهاده‌اند و اخلاق‌فضیلت‌روشی‌ برای‌ پرداختن‌ به‌ این‌ مباحث‌ ارائه‌ می‌کند. به‌علاوه، شمار روزافزونی‌ ازفلاسفه، به‌ اخلاق‌فضیلت‌ همچون‌ شبکه‌ای‌ برای‌ کشف‌ آرمانها و مباحث‌ اخلاقی‌مخصوص‌ روی‌ آورده‌اند، بالاخره، برخی‌ از مطالعاتی‌ که‌ در این‌باره‌ انجام‌ شده‌است، کوشیده‌اند تا اخلاق‌ فضیلت‌ را همچون‌ مبنایی‌ برای‌ نقادی‌ اجتماعی‌ موردبهره‌برداری‌ قرار دهند. مک‌اینتایر دفاع‌ خویش‌ از فضایل‌ را به‌ نقادی‌لیبرالیسم‌ پیوند زده‌ است‌ (244-55MacIntyr, 4891, pp.)، و لذا این‌ دیدگاه‌معمول‌ را که‌ اخلاق‌فضیلت‌ قرابتی‌ طبیعی‌ با یک‌ بینش‌ سیاسی‌ محافظه‌کارانه‌ یاجامعه‌گرایانه20 دارد، تقویت‌ کرده‌ است. و اما برخی‌ فلاسفه‌ سیاسی‌ با پروردن‌تبیین‌هایی‌ از فضایل‌ که‌ مشخصِه‌ لیبرالیسم‌ به‌عنوان‌ یک‌ شیوه‌ زندگی‌ است، بااین‌ فرض‌ مخالف‌ کرده‌اند. همچنین‌ باید توجه‌ داشت‌ که‌ شماری‌ از متفکران‌طرفدار آزادی‌ زنان21 فضیلت‌ و مقولات‌ وابسته‌ را برای‌ نقادی‌ آرمانها ورویه‌های‌ مسلط، مورد استفاده‌ قرار داده‌اند.

‌مباحث‌ رایج‌
مباحثی‌ که‌ تأمل‌ کلاسیک‌درباره‌ فضایل‌ را شکل‌ می‌داده‌اند، هنوز در میان‌ فلاسفه‌ امروز مورد بحث‌ قرارمی‌گیرند. مثلاً‌ هنوز می‌توان‌ بحث‌های‌ مبسوطی‌ درباره‌ رابطه‌ میان‌ فضایل‌ وعقل‌ یا معرفت‌ از یک‌ سو، و عواطف‌ و انفعالات، از سوی‌ دیگر، یافت. به‌علاوه،بحث‌هایی‌ درباره‌ این‌ ادعای‌ ارسطو که‌ فضیلت‌ حد وسط‌ میان‌ انواع‌ مختلف‌ ضعف‌و قصورهای‌ اخلاقی‌ را تحصیل‌ می‌کند، وجود دارد، و نیز این‌ نظریه‌ که‌ فضایل‌به‌گونه‌ای‌ مرتبط‌ یا متحد هستند که‌ هر کس‌ حقیقتاً‌ یک‌ فضیلت‌ را واجد باشد،بالضروره‌ همة‌ آنها را واجد است، هنوز مورد بحث‌ قرار می‌گیرد. اما بسیاری‌ ازمباحث‌ اصلی‌ اخلاق‌فضیلت‌ معاصر، در میان‌ نویسندگان‌ کلاسیک‌ مطرح‌ نشده‌ و یااگر هم‌ مطرح‌ شده‌ با تفاوتهایی‌ قابل‌ ملاحظه‌ مطرح‌ شده‌اند.
از جمله‌موضوعاتی‌ که‌ برای‌ بحث‌ معاصر اساسی‌ هستند، یک‌ مجموعه‌ را می‌توان‌ موضوعات‌مفهومی22 توصیف‌ کرد. منظور از فضیلت‌ چیست‌ و مفهوم‌ فضیلت‌ چه‌ ارتباطی‌ بامفاهیمی‌ چون‌ عادت23 و ملکه24 دارد؟ عموماً‌ پذیرفته‌ شده‌ است‌ که‌ فضایل‌ رانمی‌توان‌ به‌ تمایل‌ به‌ انجام‌ انواع‌ معینی‌ از اعمال‌ تحویل‌ کرد، ولی‌ در آن‌صورت‌ به‌موجب‌ چه‌ معیارهای‌ می‌توان‌ معلوم‌ کرد که‌ آیا یک‌ شخص‌ دارای‌ فضیلتی‌معین‌ است‌ و یا به‌طور کلی‌ با فضیلت‌ است؟ همانطور که‌ آنسکمب‌ ملاحظه‌ کرده‌است، بسیاری‌ از این‌ موضوعات‌ پرسشهایی‌ برای‌ فلسفه‌ نفس25 و همچنین‌ پرسشهایی‌برای‌ فلسفه‌ اخلاق‌اند (یا پرسشهایی‌ برای‌ فلسفه‌ نفس‌اند به‌جای‌ آنکه‌پرسشهایی‌ برای‌ فلسفه‌ اخلاق‌ باشند). (41-2(1891 ]8591[, pp..
یک‌ مجموعه‌پرسشهای‌ مرتبط‌ زمانی‌ مطرح‌ می‌شوند که‌ می‌پرسیم‌ چگونه‌ فضایل‌ خاص‌ رابه‌صورت‌ مفهوم‌ دربیاوریم. معنای‌ شجاع، خویشتن‌دار و مهربان‌ بودن، چیست؟ شماری‌از نویسندگان‌ فضایل‌ را ضرورتاً‌ مبارزه‌ گر26 دانسته‌اند، یعنی‌ تصور کرده‌اندکه‌ فضایل‌ به‌واسطه‌ وسوسه‌ای‌ مکرر یا عاطفه‌ای‌ منفی‌ که‌ آن‌ را تصحیح‌می‌کنند، توصیف‌ می‌شوند. بر طبق‌ این‌ دیدگاه، فی‌المثل، خویشتن‌داری‌ [= اعتدال] به‌حسب‌ تقابل‌ با طمع‌ و شجاعت‌ به‌حسب‌ تقابل‌ با ترس‌ و مانند آن‌ فهمیده‌می‌شوند. مشکل‌ این‌ رویکرد، جدای‌ از این‌ واقعیت‌ که‌ شخصیت‌های‌ مهمی‌ در این‌سنت‌ (هم‌ ارسطو و هم‌ آکویناس، اگر بخواهیم‌ به‌همین‌ دو شخصیت‌ بسنده‌ کنیم) آن‌را مردود دانسته‌اند، این‌ است‌ که‌ این‌ رویکرد در مورد [فضیلتِ] عدالت‌ اصولاً‌هیچگونه‌ کارآیی‌ ندارد و با بررسی‌ دقیق‌ معلوم‌ می‌شود که‌ حتی‌ در مورد شجاعت‌یا خویشتن‌داری‌ هم، بخوبی‌ کارآمد نیست. مع‌ الوصف، به‌نظر نمی‌رسد که‌ فضایل‌خاص‌ مفهوماً‌ با انواع‌ اعمال‌ جزیی‌ پیوند داشته‌ باشند، حداقل‌ به‌ این‌ صورت‌که‌ انواع‌ متعینی‌ از اعمال‌ وجود داشته‌ باشد که‌ همیشه‌ با فضایل‌ خاص‌ مرتبط‌بوده، یا همیشه‌ ضد آنها باشند.
یک‌ بحث‌ مفهومی‌ بسیار مهم‌ به‌ رابطه‌ میان‌داشتن‌ فضایل‌ یا عملی‌ کردن‌ آنها و تبعیت‌ از قواعد اخلاقی‌ مربوط‌ می‌شود. هیچیک‌ از مدافعان‌ اخلاق‌فضیلت‌ تحویل‌ فضیلت‌ به‌ ملکه‌ تبعیت‌ از قواعد اخلاقی‌را نمی‌پذیرد، لیکن‌ مباحثات‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ بر سر اینکه‌ رابطه‌ آنها را چگونه‌باید فهمید، وجود دارد. برای‌ بعضی، قواعد اخلاقی‌ در بهترین‌ حالت‌دستورالعمل‌هایی‌ تقریبی‌ یا «قواعدی‌ سرانگشتی»27 هستند که‌ می‌توانند و می‌بایدجای‌ خود را به‌ حکم‌ دوراندیشانه28 فرد دارای‌ حکمت‌ عملی‌ کمال‌ یافته‌ بدهند. برخی‌ دیگر جایگاهی‌ مستقل‌ برای‌ رفتار تابع‌ قاعده، در حیات‌ اخلاقی، قایل‌می‌شوند، هرچند که‌ هنوز تبعیت‌ از قاعده‌ مرتبط‌ با فضایلی‌ چون‌ عدالت‌ یاوظیفه‌شناسی29 دانسته‌ می‌شود. در نظر برخی‌ نیز قواعد اخلاقی‌ همچون‌ شیوه‌عمل‌هایی‌ هستند که‌ فضایل‌ را تغذیه‌ کرده و پرورش‌ می‌دهند.
دومین‌ مجموعه‌ ازمباحث‌ را می‌توان‌ هنجاری30 توصیف‌ کرد، گو اینکه‌ آنها ارتباط‌ روشنی‌ با مباحث‌مفهومی‌ توصیف‌ شده‌ در فوق‌ دارند. یک‌ پرسش‌ بدیهی‌ که‌ در این‌ ارتباط‌ مطرح‌می‌شود به‌ رابطه‌ میان‌ سنت‌های‌ پذیرفته‌ فضایل‌ و مدافعان‌ معاصر آنها مربوط‌می‌شود. آیا شناسایی‌ سنتی‌ دوراندیشی‌ [= فرزانگی]،31 عدالت، اعتدال‌ و بردباری‌ [به‌عنوان‌ فضایل] هنوز می‌تواند قابل‌ دفاع‌ باشد، یا اگر نه، کدام‌ فضایل‌ برای‌ما اساسی‌اند؟ در حقیقت، آیا حتی‌ معقول‌ است‌ که‌ برخی‌ فضایل‌ را به‌عنوان‌فضایل‌ اولیه32 یا مهمترین‌ فضایل‌ تعریف‌ کنیم.
بعلاوه، تا کجا باید فضایل‌ راکیفیات‌ اخلاقاً‌ مطلوب‌ تلقی‌ کنیم؟ تا حدی، این‌ پرسش‌ بر حسب‌ دفاع‌ یا رد‌آموزه‌ سنتی‌ وحدت‌ یا ارتباط‌ فضایل‌ دنبال‌ می‌شود. بیشتر قایلان‌ به‌اخلاق‌فضیلت، اینک‌ این‌ دیدگاه‌ سنتی‌ را که‌ داشتن‌ یک‌ فضیلت‌ بالضروره‌ مستلزم‌داشتن‌ همه‌ آنهاست، مردود می‌دانند (برای‌ دفاعی‌ نادر از دیدگاه‌ سنتی‌ نگاه‌کنید به‌ ,1990Stocker, 129-64.(pp. برخی‌ قایلان‌ به‌ اخلاق‌فضیلت‌ که‌ مهمترین‌ایشان‌ میخائیل‌ اسلوت33 (1992) است‌ از رد‌ و رفض‌ دیدگاه‌ سنتی‌ فراتر رفته‌ وتأکید می‌ورزند که‌ لزومی‌ ندارد فضایل‌ اصولاً‌ کیفیاتی‌ اخلاقاً‌ ممدوح‌ باشد. براساس‌ این‌ دیدگاه‌ مقوله‌ «با فضیلت»34 می‌باید بر مفاهیمی‌ از آنچه‌ تحسین‌آمیز وممدوح‌ است، مشتمل‌ باشد و بر حسب‌ چنین‌ چیزی‌ و نه‌ بر حسب‌ چیزی‌ که‌ اخلاقاً‌خیر است، بسط‌ داده‌ شود.
سومین‌ مجموعه‌ از مباحث‌ را می‌توان‌ مباحث‌اجتماعی35 توصیف‌ کرد. یکی‌ انگاشتن‌ اخلاق‌ فضیلت‌ با سیاست‌های‌ [= خطمشی‌های] جامعه‌گرایانه‌ و محافظه‌کارانه‌ (هرچند، همانطور که‌ در بالا گفته‌ شد، موردمخالفت‌ طرفداران‌ لیبرال‌ اخلاق‌فضیلت36 قرار گرفته‌ است) برخی‌ منتقدان‌ را به‌این‌ پرسش‌ سوق‌ داده‌ است‌ که‌ آیا سنت‌های‌ فضایل‌ مبنای‌ کافی‌ برای‌ یک‌ نقداجتماعی‌ تمام‌ عیار ارایه‌ می‌کنند. همچنین، استدلال‌ شده‌ است‌ که‌ سنت‌های‌فضایل‌ منابعی‌ کافی‌ برای‌ میانجیگری‌ در نزاع‌ اجتماعی‌ موجود در جوامع‌ صنعتی‌ارائه‌ نمی‌کنند. بالاخره، اخلاق‌ فضیلت‌ به‌ این‌ اعتبار که‌ محرک‌ و مشوق‌ اخلاق‌فرقه‌ای‌ است‌ مورد انتقاد قرار گرفته‌ و یا در غیر این‌ صورت، استدلال‌ شده‌ است‌که‌ یکی‌ انگاشتن‌ وثیق‌ فضایل‌ با سنت‌های‌ جزیی‌ حقاً‌ اشتباه‌ است.

اخلاق‌فضیلت‌ و فلسفه‌ دین‌
ممکن‌ است‌ مایه‌شگفتی‌ باشد که‌ مطالبی‌ این‌ همه‌ اندک‌ دربارة‌ رابطه‌ میان‌ اخلاق‌فضیلت‌ و تفکردینی‌ گفته‌ شده‌ است. به‌هرحال، در واقع، در این‌ قرن‌ عالمان‌ الهیات‌ و فلاسفه‌دین‌ در تشخیص‌ اهمیت‌ بالقوه‌ اخلاق‌فضیلت، کُندتر از فلاسفه‌ اخلاق‌ بوده‌اند. تحقیقاتی‌ درباره‌ موضوعیت‌ و ارتباط‌ فضایل‌ با فلسفه‌ دین37 یا با الهیات‌مسیحی38 صورت‌ گرفته‌ است، اما، فلاسفه‌ دین‌ علاقمند به‌ مباحث‌ اخلاقی، بیشترین‌توجه‌ خویش‌ را به‌ موضوعات‌ دیگری‌ چون‌ نظریات‌ مبتنی‌ بر فرمان‌ الهی‌ درباره‌اخلاق39 معطوف‌ داشته‌اند. شمار روزافزونی‌ از عالمان‌ الهیات‌ موضوعیت‌اخلاق‌فضیلت‌ سنتی‌ و معاصر برای‌ علایق‌ مشخص، خودشان‌ را مورد کندوکاو قرارداده‌اند. احیأ تحقیق‌ مشخصاً‌ الهیاتی‌ درباره‌ فضایل‌ فقط‌ در دهه‌ 1970 با جدیت‌آغاز شده‌ است‌ و می‌ماند که‌ ملاحظه‌ کنیم‌ دامنه‌ تأثیرش‌ تا چه‌ حد خواهد بود یامهمترین‌ سهم‌های‌ مشخص‌اش‌ کدامها خواهد بود.
به‌نظر می‌رسد که‌ ممکن‌ است‌آکویناس‌ تأثیری‌ شبیه‌ به‌ تأثیر ارسطو بر فلاسفه‌ اخلاق، در میان‌ عالمان‌الهیات‌ و فلاسفه‌ دین‌ ایفا کند. در واقع، تا حدی‌ هم‌ چنین‌ بوده‌ است. طی‌اولین‌ دهه‌های‌ قرن‌ بیستم، شماری‌ از اندیشمندان‌ برجسته‌ کاتولیک‌ قرائت‌های‌نوین‌ مهمی‌ از الهیات‌ آکویناس‌ از جمله‌ الهیات‌ اخلاقی40 و بحث‌ وی‌ درباره‌فضایل‌ دینی41 به‌دست‌ داده‌اند. این‌ کار، یکی‌ از مهمترین‌ منابع‌ برای‌ احیای‌الهیات‌ اخلاقی‌ کاتولیک، در قرن‌ بیستم‌ بوده‌ است. اخیراً، شماری‌ از اندیشمندان‌جوانتر به‌ احیای‌ اخلاق‌فضیلت‌ آکویناس‌ عطف‌ توجه‌ کرده‌اند. و اما علاقه‌ به‌آکویناس، همچون‌ یک‌ منبع‌ مستقل‌ برای‌ اخلاق‌فضیلت‌ تا حدی‌ در میان‌ عالمان‌الهیات‌ و یقیناً‌ در میان‌ فلاسفه‌ محدود شده‌ است، شاید این‌ امر معلول‌ این‌واقعیت‌ بوده‌ است‌ که‌ وسیعاً‌ - هرچند به‌ غلط‌ - تصور بر این‌ است‌ که‌ آکویناس‌در هر جنبه‌ تفکر اخلاقی‌اش‌ که‌ به‌صراحت‌ الهیاتی‌ نیست‌ از ارسطو تبعیت‌ کرده‌است.
شاید مهمترین‌ سهم‌ اصیلی‌ که‌ اخلاق‌فضیلت‌ در فلسفه‌ دین‌ داشته، ازطریق‌ تحقیقات‌ لی‌یرلی42، مخصوصاً‌ کتاب‌ وی‌ منسیوس‌ و آکویناس‌ (1990) بوده‌است. در یک‌ سطح‌ این‌ کتاب‌ مطالعه‌ای‌ تطبیقی43 درباره‌ تبیین‌هایی‌ از فضیلت‌است‌ که‌ توسط‌ منسیوس44 (289 - 371)، فیلسوف‌ چینی، و آکویناس‌ پرورده‌ شده‌ است. اما، علاوه‌ بر این‌ یرلی‌ نوعی‌ روش‌شناسی‌ برای‌ مطالعه‌ تطبیقی‌ درباره‌تبیین‌های‌ دینی‌ مختلف‌ از فضیلت‌ و اخلاق‌ پرورده‌ است. این‌ روش‌شناسی‌ برگرفته‌از تحلیل‌ آکویناس‌ از فضایل‌ است‌ که‌ در بافت‌ نظریات‌ مردم‌شناختی‌ معاصر قرارگرفته‌ است‌ (203 169-.(0991, pp. به‌ این‌ طریق، او مدعی‌ است‌ که‌ رویکردی‌ارایه‌ کرده‌ است‌ که‌ از ملاحظه‌ شباهت‌های‌ سطحی‌ به‌عنوان‌ شباهت‌هایی‌ ناقص‌احتراز می‌کند، ولی‌ نقاط‌ تماس‌ جالب‌ توجهی‌ را در میان‌ تفاوتهای‌ ظاهراً‌بنیادین‌ مکشوف‌ می‌دارد. فقط‌ زمان‌ خواهد گفت‌ که‌ وعده‌ یرلی‌ مبنی‌ بر کاراصیل‌ و مهم‌ تا چه‌ حد محقق‌ شده‌ است

 

تاملى در مفهوم خير اخلاقى

محمد لگنهاوزن

 

يكى از مباحث عمده‏اى كه در بحث عدالت مطرح است آن است كه كدام يك از حق و خير را بايد مقدم دانست. در اين باره ليبرالها برآنند كه حق بر خير مقدم است، در حالى كه نظريات سنتى مربوط به عدالت، خير را مقدم مى‏دانند. معناى اين سخن آن است كه در تقرير نظريه اسلام درباره عدالت، خير مفهوما مقدم دانسته مى‏شود، به گونه‏اى كه حقوق و وظايف مختلف بر حسب سهمى كه در تحقق خير دارند توجيه خواهند شد. تاكيد بر تقدم خير در نظريه اخلاقى بدان معناست كه خير هم در وحدت بخشيدن به مقولات اخلاقى و هم در توجيه آنها نقش دارد. زيرا كاركرد تمامى مؤلفه‏هاى مختلف اخلاقى آن است كه وضع افراد، جوامع و جهان را بهبود بخشند. از اين رو، اگر تقدم خير بر حق را بپذيريم بايد قدرى درباره اصلاح و بهبودى كه هدف اخلاق است، توضيح دهيم.

به عقيده ارسطو، معيار سنجش خوبى، خوشبختى و سعادت است. زيرا خوشبختى يگانه غايتى است كه مطلوب بودن همه چيزهاى ديگر از آن مايه مى‏گيرد، ولى خود آن نه به سبب چيزى ديگر، بلكه فى‏نفسه مطلوب است. مقصود از اين خوشبختى آن چيزى نيست كه لذت‏گرايان يا فردگرايان به دنبال آنند. ارسطو در توجيه اين كه خوشبختى غير از لذت است، مى‏گويد: زندگى مبتنى بر لذت صرف در مقايسه با زندگى عقلانى، دون پايه است. بدين‏سان، وقتى كه ارسطو در تعريف خوشبختى سخن از شوق به ميان مى‏آورد و مى‏گويد خوشبختى همان است كه انسانها بدان شوق مى‏ورزند، مقصودش شوقى آرمانى است. بى‏گمان، چنين شوقى به ميل و پسند افراد متكى نيست، بلكه مبتنى بر پسندهايى است كه عقل عملى بر آنها مهر تاييد مى‏زند و آنها را با سرشت آدمى و كمال و شكوفايى آن سازگار مى‏داند. اين شكوفايى و بهره‏گيرى از عقل عملى تنها در عرصه جامعه، دولت‏شهر امكان‏پذير است; زيرا بدون بافت اجتماعى، كسب فضيلت ممكن نيست. از اين روست كه شوقهاى فردى و يا حتى پسندهاى آرمانى اگر در بافت جامعه جاى نگيرند خير بدانها محدود نمى‏شود و از آنها فراتر مى‏رود. درست همان‏گونه كه با تكيه بر سرشت عقلانى انسان مى‏توان لذت‏گروى را طرد كرد، با بهره‏جويى از طبع اجتماعى انسان مى‏توان فردگروى را مردود دانست. از ديد افلاطون و ارسطو، خير جامعه مكمل خير افراد است.

ديدگاه ارسطو درباره خير فرجامين، متضمن مطالبى است كه با ديدگاههاى دينى، بويژه يهوديت، مسيحيت و اسلام، انطباق دارد; گو آن كه از ديدگاه اديان، سعادت فرجامين نه در اين نشئه، بلكه در حيات اخروى نهفته است. با اين حال، رنوشت‏حيات اخروى انسان با طرز رفتار او در اين جهان رقم مى‏خورد. بر همين قياس، ارسطو بر اين باور بود كه تا آن هنگام كه زندگى فرد به پايان نرسيده است، براستى نمى‏توان درباره خوشبختى او اظهارنظر كرد. زيرا داشتن زندگى سعادتمندانه به همه رويدادها و از جمله واپسين رويدادهاى زندگى آدمى بسته است. نقطه افتراق ميان ديدگاه ارسطو و ديدگاه اديان اين است كه سعادت فرجامين در ديد اديان نوعى پاداش زندگى خوب به شمار مى‏آيد، در حالى كه در انديشه يونانيان به صراحت اسمى از اين پاداش اخروى به ميان نيامده است. عالمان الهيات و متخصصان ادبيات روم باستان در اين باره كه تا چه ميزان مى‏توان اين ديدگاهها را با هم آشتى داد، اختلاف نظر دارند. تفاوت ديگر تفكر ارسطو با اديان، مساله شانس است. به نظر ارسطو، كسب فضايل شرط لازم نيل به خوشبختى است نه شرط كافى; زيرا كسى كه در اوضاع اسف‏بار رنج مى‏برد هرچند از فضيلت‏بسيار بهره‏مند باشد نمى‏تواند سعادتمند به شمار آيد. در اين باره، تفكر دينى با افلاطون و رواقيان، كه مى‏گويند سعادت فرجامين با زندگى يكسره فلاكت‏بار دنيوى سازوار است، بيشتر هماهنگ است.

اغلب انديشه‏هاى معاصر درباره ماهيت‏خير، هم با تفكر ارسطويى بيگانه است و هم با تفكر دينى. از ديد سودگرايان، انسان اخلاقا ملزم است‏به گونه‏اى عمل كند كه بيشترين خوشى را براى بيشترين افراد جامعه فراهم آورد، هرچند به قيمت از دست رفتن خوشى خود او تمام شود. وظيفه‏گرايان نيز بر آنند كه مقتضيات اخلاقى ممكن است‏با مقتضيات مصلحت‏انديشى در تعارض باشد. ضرورت جمع ميان اين مقتضيات و رفع و رجوع كردن اين تعارضات كانت را بر آن داشت تا برهان اخلاقى خود را براى اثبات وجود خدا پى‏ريزى كند. اما براساس ديدگاههاى دينى، و نيز ديدگاه ارسطو و افلاطون تعارضى در كار نيست تا اقدام به رفع و رجوع آن نمود; زيرا آن هنگام كه ارزش واقعى زندگى فضيلت‏مدارانه را دريابيم آن را در راستاى خير و صلاح خويش به حساب مى‏آوريم و از قوانين اخلاقى فرمان مى‏بريم.

نظريات قراردادگراى معاصر، خير آدمى را در تامين خواسته‏ها، پسندها يا منافعى مى‏دانند كه دستخوش عوامل متعددى است. بعضى تنها خواسته‏هاى عقلانى يا پسندهاى آگاهانه را مى‏پذيرند و بعضى ديگر براى تشخيص خير انسان مراتب مختلفى از خواسته‏ها و منافع را ملحوظ مى‏دارند. صرف نظر از نحوه انجام اين كار، نتيجه آن است كه اين نيازها، خواسته‏ها، منافع و علايق فرد است كه خير و صلاح اجتماعى و سياسى را تعيين مى‏كند. هر گونه تمهيدات سياسى كه منافع و علايق را به شكلى عادلانه يا سودمند براى همه فراهم سازند عادلانه تلقى مى‏گردند. اما در نظر ارسطو موضوع برعكس است; بدين‏معنا كه فعاليت‏سياسى نه تنها صرفا وسيله‏اى براى سعادت فردى است، بلكه از آنجا كه انسان طبعا اجتماعى است، فضيلت او لزوما در بافت اجتماعى تحقق مى‏يابد. در تفكر دينى نيز جامعه چيزى بيش از مجموعه‏اى از تمهيدات مى‏نمايد كه ارزش آنها از گرايششان به ترويج‏سعادت فردى نشات گيرد. آرمانهاى جوامع دينى بر همسان بودن منافع فرد، جامعه و افراد آن تاكيد مى‏نهند.

نظريات جديد در عين حال كه به فردگرايى تمايل بيشترى نشان مى‏دهند تا به جمع‏گرايى، همچنين گرايش دارند كه تفكر اخلاقى را از هويت اصلى آن يعنى عنصر انسانى تهى سازند. در تفكر اخلاقى سودگرايان، وظيفه‏گرايان و قراردادگرايان، جايى براى تامل در باب خير فرجامين كه هدف زندگى آدمى است‏باقى نمانده است. تامل در باره غايات جاى خود را به ملاحظات پيشينى در باب مقتضيات خشك و بى‏روح وظيفه مى‏دهد كه انسان در آنها نقش ندارد. اين گونه نظريات، كنش و رفتار آدمى را نه همچون عناصرى به هم پيوسته در چارچوب تاريخ، بلكه همچون موضوعاتى از هم گسسته در داورى اخلاقى مى‏نگرند. وقتى دستگاه نظريه اخلاقى در مقام تحليل، تمام توجه خود را به جزئيات يك عمل معطوف كند، هماهنگى الگوى تعهدات و تصميمات اخلاقى در هاله‏اى از ابهام باقى مى‏ماند. در مقابل، تفكر دينى وظايف را چارچوبى مى‏داند كه براى به نمايش گذاردن زيباترين ويژگيهاى اخلاقى ضرورت يافته‏اند. ستايش از زندگانى اولياى الهى نه از آن روست كه آنان طبق وظيفه زيسته‏اند، بلكه از آن روست كه با همه دشوارى و پيچيدگى شرايط تاريخى و انسانى همواره غايات دينى را پى جسته‏اند. ارزش دينى و اسوه بودن زندگانى پيامبران الهى را نمى‏توان صرفا بر حسب مقتضيات خشك و بى‏روح قوانين اخلاقى تحليل كرد; بلكه بايد آن را با توجه به اهداف خاص آنان، الگوهاى شكل گرفته از ايثارشان در قلمرو تاريخ و پيوندشان با خدا و خلق خدا ارزيابى كرد. مؤمنان با داشتن تفكر اخلاقى دينى سوداى عدل و انصاف الهى را در سر مى‏پرورانند، اما اين بدان معنا نيست كه اهداف فردى و حتى برداشتهاى محدود از اهداف نهايى يك فرد، فاقد اهميت اخلاقى است و يا آن كه بايد جاى خود را به مقتضيات نظريه اخلاقى غير شخصى بدهد. همچنين تفكر اخلاقى دينى ايجاب نمى‏كند كه مقتضيات قانون اخلاقى فقط زمانى قابل پذيرش باشند كه با ديگر اهداف دينى عامل اخلاقى در تضاد نباشند. قانون اخلاقى را مى‏توان چنان نگريست كه صرفا چارچوبى را مشخص مى‏سازد كه تصميمات مهم درباره بهترين گونه زيستن يا، به تعبير دينى، بهترين راه فلاح و رستگارى در آن انجام مى‏پذيرد. (1) ديدگاههاى راجع به زندگى خوب را مى‏توان به دو ديدگاه وحدت‏انگارى و كثرت‏انگارى تقسيم كرد. (2) كثرت‏انگاران بر اين عقيده‏اند كه اصولا خوبيهاى تحقق‏پذير در زندگى واقعا متنوع‏اند و نمى‏توان آنها را به يك نوع، همچون لذت فروكاست و ثانيا زندگيهاى خوب، بسته به انواع خوبيهايى كه با آنها درآميخته است، داراى مراتب و انواع مختلف است. به سخن ديگر، هم اختلاف نوعى دارند و هم اختلاف به درجه. در مقابل، وحدت انگاران بر اين باورند كه يا خوبيها متنوع نيستند و بر اين اساس اختلاف آنها فقط به درجه است و يا آن كه هر چند خوبيها متنوع‏اند اما تنها يك دسته از خوبيهاست كه مى‏تواند زندگى خوب را فراهم سازد، و يا اگر اين دو قول اخير را نپذيريم باز مى‏توان گفت كه خوبيهاى مورد نياز براى يك زندگى خوب از چنان غنا و نظم و نظامى برخوردارند كه مى‏توانند اين اطمينان را به ما بدهند كه همه زندگيهاى خوب شباهتى بسيار به يكديگر دارند. با ملاحظه اين اقوال، چنين مى‏نمايد كه ديدگاههاى دينى درباره زندگى خوب وحدت‏انگارانه است. چرا كه كسب رضاى خداوند تنها خوبى‏اى است كه مايه رستگارى است. انسان مى‏تواند به مراتب مختلفى از اين هدف نايل آيد، اما جز اين، خير اصيلى وجود ندارد. با اين حال، حتى اگر ديدگاه دينى را به اين لحاظ، وحدت‏انگارانه بدانيم، باز در سطحى عميق‏تر از پژوهش تمايز ميان كثرت‏انگارى و وحدت‏انگارى رخ مى‏نمايد. زيرا مى‏توان اين پرسش را پيش كشيد كه آيا براى سعادت، مرضاة‏الله و نجات و رستگارى، تنها يك گونه تبيين وجود دارد يا مى‏توان آن را به گونه‏هاى مختلفى تبيين كرد. آيا انواع مختلف تحويل‏ناپذيرى از زندگى خوب وجود دارد كه در نزد خداوند از خوبى يكسانى برخوردارند؟ ملاحظات زير متضمن پاسخى مثبت است.

فرض كنيم كه منطقه‏اى را جنگ، قحطى، بيمارى و ظلم و بيداد فراگرفته است. در اين حالت، افراد بسيارى شرايط مادى لازم براى ادامه حيات را نخواهند داشت تا در آن اهدافى تدوين و برنامه‏هايى براى تحقق آنها ريخته شود; قطع‏نظر از اين كه آيا چنين اهداف و برنامه‏هايى ماهيتا دينى باشند يا نباشند. با اين همه، از ديدگاه دينى اين گونه زندگيها مى‏توانند خوب قلمداد شوند و مردم حتى در چنين شرايطى مى‏توانند رضاى خداوند را كسب كنند. حتى زندگى كوتاهى كه كمترين ميزان از توجه به خدا در آن مشاهده شود در آخرت بى‏پاداش نخواهد ماند. كودكى كه در اثر بيمارى رنج كشيده و فرصت‏بيشتر زيستن را از كف داده ممكن است‏به لطف حق به بهشت راه يابد، اما هر چند خداوند بر درجه او بيفزايد، تفاوت اين نوع زندگى در قياس با زندگى آنان كه فرصتهاى بيشترى يافته‏اند تفاوت به نوع است.

خوب بودن زندگى چنين كودكى صرفا به معناى بى‏گناه بودن اوست. از اين گذشته انسانها طبعا ترجيح مى‏دهند كه زندگى سرشار از امكانات مادى، روحى و معرفتى داشته باشند. شرايط لازم براى زندگى متعارف همانهاست كه در اديان، نعمت تلقى شده و بر همين اساس از آنان كه از آن بهره‏مندند خواسته شده تا سپاسگزار حق باشند. اين گونه نعمتها متنوع‏اند; بنابراين مى‏توان انواعى از خوبيها را از ديدگاه دينى تصوير نمود.

فضايل اكتسابى همچون تقوا، امانت‏دارى، فروتنى، خويشتن‏دارى و... از جمله امورى است كه به زندگى خصلت‏خوبى مى‏بخشد. ما بر فطرت توحيد آفريده شده‏ايم و لطف حق از بدو تولد شامل حال ماست و نبايد با عصيان و تقصير خود را از آن محروم سازيم. خداوند با نعمتهاى زيادى كه به ما ارزانى داشته، مجال ظهور و پرورش انواعى از زندگى خوب را براى ما فراهم ساخته است. زندگى خوب مى‏تواند متضمن انواع مختلفى از فضايل انسانى، هماهنگى درونى، فعاليت و آزادى معنادار، زيبايى، بهره‏مندى انسانى و درست‏كارى باشد. همان‏طور كه در بالا يادآور شديم، اين عناصر را مى‏توان با اين ادعا متحد ساخت كه آنچه در نهايت مايه خوب بودن زندگى است آن است‏با خواست‏خدا هماهنگ باشد. اما باز جاى طرح اين سؤال هست كه آيا هماهنگى با خواست‏خدا را مى‏توان به معيار ديگرى تحويل برد يا خير.

به عقيده افلاطون كليد سعادت فرد و جامعه، هماهنگى درونى است. اما مقصود وى از اين هماهنگى آن است كه عقل بتواند ديگر قواى انسانى را متوجه نيل به كمالات يا فضايل نمايد. بنابراين از نظر افلاطون هماهنگى درونى ارزش ابزارى دارد و آنچه براى زندگى خوب ضرورت دارد همان فضيلت است.

انتقال از هماهنگى درونى به فضيلت در مكتب ارسطو انجام گرفت و به مساله وحدت فضايل انجاميد. ارسطو بر اين باور بود كه فضايل به دليل جاذبه‏اى كه براى طبيعت انسان و رشد و شكوفايى او دارند، وحدت مى‏يابند. اما اين مستلزم آن است كه تبيين خاصى از طبيعت انسان و شكوفايى آن را بپذيريم. بعضى گفته‏اند كه انسان طبيعتا خودخواه است و در خودخواهى هيچ‏گونه فضيلتى در كار نيست. برخى ديگر چنين استدلال كرده‏اند كه راه شكوفا ساختن جامعه آن است كه با بيرحمى تمام بر آن حكم رانده شود. اگر اين سخن درست‏باشد معنايش آن است كه بيرحمى خوب است، اما اگر تنها راه حفظ جامعه ظلم و بى‏عدالتى است‏بهتر آن است كه جامعه‏اى نباشد. اين مناقشات بدان معنا نيست كه تبيين ارسطو مردود است، بلكه صرفا گوياى آن است كه تحليل خير به رشد و شكوفايى انسانى و كمال طبيعت‏بشر به اتمام مى‏رسد و ديگر، جا براى چيزى باقى نمى‏گذارد. همين طور قول به اين كه هماهنگى درونى داراى ارزش ابزارى است‏بدان معنا نيست كه آن در تبيين خير نقشى ندارد، بلكه حاكى از آن است كه هماهنگى درونى كافى نيست و براى تكميل نيازمند عناصر ديگرى است تا معلوم شود كه هماهنگى موجود يك هماهنگى الهى است.

انديشمندان دينى، بويژه آنان كه در سنتهاى حقوقى‏اى چون يهود و اسلام مى‏انديشند، گفته‏اند كه زندگى خوب را مى‏توان بر حسب انطباق داشتن آن با قانون [ شريعت] تعريف كرد و بدين ترتيب تبيين واحدى از زندگى خوب را ارائه كرده‏اند. دو اشكال عمده مى‏توان بر اين نظر وارد ساخت: اول آن كه گناهكاران حتى آنهايى كه مرتكب گناه كبيره مى‏شوند و به جاى فضيلت‏به كسب رذايل مى‏پردازند ممكن است‏با اين همه در اثر توبه واقعى نجات يابند. در واقع، كسى كه به رغم زندگى گناه‏آلود خويش توانسته قدرت اراده‏اش را به كار بندد و دست از شرارتهاى قبلى بشويد و مسير زندگى خود را عوض كرده با فروتنى تمام به خدا روى آورد، از نوعى نجابت و شرافت‏برخوردار است. در مورد چنين فردى مى‏توان گفت كه در مجموع خوب زيسته است، هرچند در بخش معظم حيات خود در گناه به سر برده و موارد قانون‏شكنى او بيشتر بوده است.

دوم آن كه كسانى كه مى‏خواهند خير را صرفا بر پايه قانون تعريف كنند از درك تفاوت ميان مراتب خوبى باز مى‏مانند. همچون دو انسانى كه به يك اندازه بر طبق قانون زيسته‏اند، اما يكى از آن دو از صداقت و فداكارى بيشترى برخوردار بوده و به همين جهت زندگى بهترى را سپرى كرده است; هرچند اين صداقت و فداكارى نمود عملى نيافته و به انجام فعاليتهاى آشكارى كه برحسب قانون قابل ارزيابى است نينجاميده است.

يكى از عناصرى كه در زندگى خوب دينى به چشم مى‏خورد رسالتى است كه فرد بر دوش مى‏كشد تا نقش تعريف‏شده‏اى را كه داراى ارزش اخلاقى است‏به انجام برساند; نظير رسالتى كه بر دوش روحانيان و پزشكان است. كسى كه چنين رسالتى را بر دوش مى‏كشد و نقش خود را بخوبى ايفا مى‏كند ممكن است ناگزير باشد تا حدى از آزادى عمل خويش ست‏بشويد. از ديگر سوى اولياى خدا با اين مشخصه باز شناخته مى‏شوند كه بى‏آن كه حرفه خاص و تعريف‏شده اجتماعى داشته باشند توانايى آن را داشته‏اند كه عالى‏ترين زندگى خوب را به نمايش گذارند. رسالت و آزادى عمل، هرچند عناصرى ناساز دارند، هر يك مى‏توانند در زندگى خوب از جايگاه ويژه‏اى برخوردار باشند.

شايد در واقع چنان باشد كه ديدگاه دينى درباره خير، مشتمل بر عوامل عديده‏اى است كه آنها را نمى‏توان جز با ارجاع به لطف، متحد ساخت. چه‏بسا نتوان بر نوع خاصى از زندگى انگشت نهاد و آن را بهترين نوع زندگى يك مسلمان معرفى نمود; همچنين ممكن است نتوان تبيين واحدى از آنچه موجب كسب رضاى الهى مى‏شود ارائه دارد; اما اين سخن بدان معنا نيست كه هيچ تبيينى را نمى‏توان عرضه كرد يا آن كه تبيين‏هاى فلسفى درباره خير دينى را بايد به كنار نهاد، بلكه مقصود آن است كه عوامل تحويل‏ناپذيرى وجود دارد كه بايد تمامى آنها را ملحوظ داشت. اگر كسى درباره راه و رسمى كه در زندگى بايد در پيش گيرد بينديشد، مى‏تواند راههاى ممكن را ارزيابى كند و ببيند كه از ميان آنها كدام‏يك مى‏تواند توفيق بيشترى را براى داشتن زندگى خوب عايد او سازد. به نظر نمى‏آيد كه تنها يك گونه از زندگى دينى از همه اطمينان‏بخش‏تر باشد، بلكه بسته به شرايط خاص يك فرد ممكن است راههاى متعددى موجود باشد كه بايد با توجه به جوانب امر، از ميان آنها آن را كه از همه محتمل‏تر و اطمينان‏بخش‏تر است‏برگزيند; نه از آن رو كه عنصر واحدى وجود دارد كه گونه‏هاى خاصى از زندگى را از بقيه ممتاز مى‏سازد، بلكه از آن رو كه با هولت‏بيشترى مى‏توان آن را ادامه داد.

انواع مختلف زندگى خوب مستلزم وجود انواعى از شرايط مختلف است; شرايطى چون كارآموزى تعليم و تربيت، حمايت‏خانوادگى، استعدادهايى چون خلاقيت، بردبارى، هوشمندى و جز اينها. آدمى مى‏تواند از ميان راههاى موجود بهترين راه را كه متناسب با شرايط خود اوست‏برگزيند. پيداست كه هيچ يك از اين راهها برترى ذاتى بر بقيه ندارد، بلكه انتخاب راه همواره به اوضاع و احوال بستگى دارد. زندگى خوب دينى مى‏تواند مشتمل بر آميزه‏اى از اين عناصر باشد: عقلانيت در ميدان عمل كه اهداف دينى را در نظر داشته باشد، فضايل انسانى به شكل فضايل اخلاقى و بخصوص فضايل دينى، رفتار صحيح، خودجوشى، هماهنگى درونى، رشد و تكامل شخصى. اين عناصر مجموعه‏اى تحويل‏ناپذير از اهداف ارزشمند را تشكيل مى‏دهد كه در زندگى دينى بايد دنبال شود. اين مجموعه را مى‏توان با اين استناد كه جملگى با اراده خدا هماهنگ‏اند متحد ساخت. اما به جز اين، چنين مى‏نمايد كه معيار نظرى قابل قبولى وجود ندارد تا با ارجاع و تحويل، اين عناصر را تحت نام واحدى گرد آورد و يا آنها را در مرتبه واحدى جاى دهد.

لورنس سى. بكر استدلال كرده است كه تبيين‏هاى كثرت‏انگارانه از خير،بر آن دسته از نظرياتى كه خير را بر حسب هماهنگى با يك نظام بيرونى نظير اراده خدا يا قانون طبيعى تبيين مى‏كنند ترجيح دارد. وى اين گونه نظريات را همساز ناميده است. او ادعا مى‏كند كه بسيارى از خوانندگان معاصر تبيين‏هاى همساز را آشكارا مردود مى‏دانند و بر اين باور نيستند كه آموزشهاى دينى براى كسب فضايلى نظير فروتنى، رضا و تسليم، فارغ‏دلى و بى‏علاقگى، مى‏تواند به همه يا بيشتر امورى كه در تبيين زندگى خوب مهم‏شان مى‏دانيم بينجامد; امورى نظير «درست‏كارى، خوشبختى فردى، فضيلت انسانى، هماهنگى درونى، آزادى و فعاليت معنادار و (گاه) زيبايى و/ يا موفقيتهاى‏» بيرونى كه در بالا بدان اشاره شد. ممكن است از چشم خوانندگان امروزى اين موضوع روشن باشد، اما اين دليل نمى‏شود كه ما هم ديدگاه آنان را بپذيريم. بسيارى از خوانندگان معاصر اعتقادى به دين و ديانت ندارند ولى اين موجب نمى‏شود كه ما هم به دين پشت پا بزنيم. بى‏ترديد، براى دستيابى به خوبيهاى فوق توسل به شيوه‏هاى غير دينى، شانس بيشترى از پى جستن آنها در چارچوب تعاليم دينى به همراه ندارد. وانگهى گاه مشاهد مى‏كنيم كه متدينان همه يا بيشتر عناصر را كه بكر بر آن انگشت گذارده است در جريان حيات دينى خويش دست مى‏يابند و همچنان به نظريه همساز پايبند مى‏مانند.

بكر براى رد ديدگاههاى دينى دليل ديگرى نيز دارد:

ارتباط ميان آموزه‏هاى همساز و القائاتى كه موجب پيشداورى، تقويت‏بى‏عدالتى و تداوم ظلم مى‏شود آشكار است. همچنين اين خطر آشكار است كه هماهنگى با نظام بيرونى، فضيلت انسانى را سركوب مى‏سازد. بر همين اساس، پذيرش هر گونه نظامى از الويتهاى سازوار با تبيين وحدت‏انگارانه از زندگى خوب و مبتنى بر نظريات همساز بسيار نامعقول است. (3)

در مقابل بكر بايد بگوييم كه ارتباط ميان ديدگاههاى همساز و پيشداورى، بى‏عدالتى و ظلم به هيچ وجه روشن نيست. به حق، مى‏توان ادعا كرد كه دست كشيدن از ديدگاههاى همساز در غرب به فروپاشى نهاد خانواده، توسل به خشونت در كوچه و خيابان، استفاده روزافزون از مواد مخدر و كوشش براى تسلط يافتن بر جهان براى يافتن انواعى از خوبيها انجاميده است. همچنين دلايل ديگرى كه بكر براى اين ادعاى خود مى‏آورد كه هماهنگى با نظام بيرونى ممكن است فضيلت انسانى را سركوب كند، روشن نيست. اگر قلمرو بيرونى از ناحيه خداى مهربان و قادر مطلق وضع شود نبايد چنين پيامدى را انتظار داشت. بيشتر فرهنگهاى بشرى در تاريخ جهان گونه‏اى از ديدگاههاى همساز را پذيرفته‏اند. ديدگاههاى دارما، تائو، يهوديت، مسيحيت و اسلام و نظريات مبتنى بر قانون طبيعى متضمن نوعى نظريه همساز است. برعكس آنچه بكر ادعا مى‏كند، چنين مى‏نمايد كه والاترين دستاوردهاى فضيلت انسانى را كسانى به دست آورده‏اند كه به نوعى ديدگاه همساز، همچون هماهنگى با خواست‏خدا، معتقد بوده‏اند.

بكر در ادامه چنين مى‏گويد:

اگر بخواهيم اشكالات روشن نظريه همساز را پاسخ گوييم بايد معيار مستقلى براى درست‏كارى در اختيار داشته باشيم تا پيروى از نظام اجتماعى ناعادلانه را طرد كنيم و لازم است كه از نوعى آزادى عمل برخوردار بمانيم. مثلا بر اين نكته تاكيد كنيم كه هماهنگى با نظام بيرونى اختيارى است و هر زمان مى‏توان از آن روى گرداند، يا آن كه بنابر فرض، اين هماهنگى عقلانى است، و يا آن كه هم اختيارى است و هم عقلانى. اما افزودن چنين قيودى به نظريه همساز به تصويرى وحدت‏انگارانه نخواهد انجاميد، بلكه تبيينى كثرت‏انگارانه به دست‏خواهد داد.

چنانكه پيش از اين يادآور شديم، اشكالات به اصطلاح آشكار بكر بر نظريه همساز، فوق‏العاده بى‏پايه است، آنچه وى درباره طرد هماهنگى با نظام اجتماعى ناعادلانه گفته است، مشكل نظريات الحادى مبتنى بر قانون طبيعى را بيشتر عيان مى‏سازد تا نظريات خداباورانه. زيرا اين آموزه مشترك همه اديان سنتى است كه خدا همه نظامهاى اجتماعى غير عادلانه را طرد مى‏كند. بنابراين وجود يك نظام اجتماعى ناعادلانه گواهى است‏بر آن كه آن نظام خداپسندانه نيست. بكر در اين باره پاسخ مى‏دهد كه ما جدا از هماهنگى با خواست‏خدا، بايد مفهومى براى تعيين عدالت داشته باشيم; وگرنه مبنايى نخواهيم داشت تا به ناعادلانه بودن يك نظام اجتماعى حكم كنيم. اما خداباورى سنتى عدالت را صرفا برحسب هماهنگى با واست‏خدا تعريف نمى‏كند، بلكه براى تعيين خير و شر، عدالت و بى‏عدالتى بر شهودهاى مشترك اتكا مى‏كند و آزادى عمل انسان را نيز محفوظ مى‏دارد. بكر هماهنگى با نظام اجتماعى را اختيارى مى‏داند، اما معلوم نيست كه براى چه كسانى اين اختيار وجود دارد. براى كسانى كه در يك نظام اجتماعى ليبرال زندگى مى‏كنند هماهنگى با آن نظام اختيارى نيست، بلكه بايد بر آن گردن نهند. نظريه سنتى افلاطون جانبدار نظامى است كه، بنابر فرض، عقلانى است; اما گمان نمى‏كنم كه چنين نظامى كسى چون بكر را قانع سازد. زيرا معيارهاى عقلانيتى كه افلاطون بدان توسل مى‏جويد با معيارهاى رالز و ديگر نظريه‏پردازان ليبرال بسيار فاصله دارد. همين طور براى توجيه ولايت فقيه مى‏توان به معيار عقلانيت توسل جست; اما اين گونه معيار غير از آنهايى است كه مورد قبول نظريه‏پردازان سياسى مغرب‏زمين است.

سرانجام، بكر ادعا مى‏كند كه پذيرش معيارهاى آزادى عمل و عقلانيت، به ديدگاه كثرت‏انگارى درباره خير مى‏انجامد. اما به نظر ما تبيين خير به يك معنا مى‏تواند وحدت‏انگارانه باشد و به يك معنا كثرت‏انگارانه. در اين مقاله نشان داديم كه ديدگاه دينى درباره خير وحدت‏انگارانه است; به اين معنا كه مى‏توان خير را با همه مسائلى كه موجب خشنودى خداست‏يكسان انگاشت. اما براى تبيين اين كه چه امورى موجب خشنودى خداست، بايد ملاحظات عديده و تحويل‏ناپذيرى را در نظر آورد و به سخن ديگر، ما جانبدار نوعى پلوراليسم اخلاقى هستيم كه از متن وحدت‏انگارى برمى‏جوشد و با آن سازگار است.

 

 

فضائل اخلاقی و مدیر قرن بیست و یکم

از سایت http://www.pamij.com/7_1_01_intro.html

چکیده
مدیراندولتی قرن بیست و یکم با یک شبکه جهــــــانی و جدید مواجه هستند. لذا به کارگیریمدیریت دولتی نوین (NPM) و راهها و شیوه های اخلاقی قرن گذشته در تصمیم گیریها دریک شبکه جهانی و سازمانهایی با ساختارهای شبکه ای دیگر ناکافی بوده و حتی ممکن استبه طور بالقوه مشکل ساز نیز باشد. در این مقاله سعی شده است تا با مروری بر فضایلاخلاقی جهانی و نیز بیان مشکلات اخلاقی دنیای مدرن& فرصتها و راه حلهای مناسبیفراروی مدیران بخش دولتی در بدو ورود با این حوزه جدید و بدیع قرار گیرد.

مقدمه
به عقیده مارک تواین “MARK TWAIN” خوب بودن و پرهیزگاربودن امری است بسیار شریف و بزرگ ولی آموختن آن به دیگران بسی شریفتر و بزرگتر است.
شاید در دهه 1990 کلمات «تواین» درخصوص فضایل اخلاقی و نیز آموزش این فضایلاخلاقی در بخش دولتی را برای مدیرانی که آموزش می دیدند کمتر به واقعیت نزدیک میدانستند، حتی عده ای نیز معتقد بودند که دانشجویان در این رشته (بخش دولتی) با یکنوع خاص از گفتمان فلسفی درگیرند که به آنها اجازه می دهد که برای رفتارشان سفسطهکنند و احساس مسئولیتی در این میان نداشته باشند. اگرچه این بی میلی بر روی مشارکتدر بحث اخلاقی به نظر می رسد به خاطر تاکید بیش از حد بر روی مفهوم مدرنیسم ازاستدلال و عقل (اعتقاد به جدایی عقل از ارزش) باشد ولی دردهه 1990 چنین مفاهیمی حتیبا پیدایش روشهای پست مدرن از «دلیل گرایی اخلاقی» پیچیده تر شده اند (عقل اخلاقیمطرح می شد یعنی عدم جدایی عقل از ارزش). و این درحالی است که نتایج روشهای مدرنیسمو پست مدرنیسم در استدلالهای اخلاقی باعث شد تا مدیران بخش دولتی از هدایتهای سنتیکه می توانست اعمال آنها را حتی در شرایط بسیار پیچیده تر هدایت کند، محرومشوند.

امروزه افزایش و رشد اطلاعات، اینترنت، سازمانهای مجازی و نیز افزایشپذیرش تکنیک های مدیریت دولتی نوین، همه و همه درضرورت شکل گیری و تاسیس دوبارههدایتها و دستورات اخلاقی دخیل شده اند. بنابراین، سازمانهای دولتی نوین که بعضی ازآنها دارای ساختارهای جهانی هستند جانشین سازمانهای دستوری با ساختار سلسله مراتبیشده اند. یک روابط شبکه ای در داخل و خارج سازمان وجود دارد&، همچنین مسائلبالقوه اخلاقی و عملی برای مدیران بخش عمومی از قبیل پاسخگویی به رهبران و نیزاقدامات مسئولانه بیشتر شده است.

جهانی شدن اصول اخلاقی
جورجفردریکسون (GEORGE FREDERICKSON) در کتاب خود به نام <<«روح مدیریت دولتی» درسال 1997 به چاپ رسید به این موضوع می پردازد که ناتوانی ما در اینکه بتوانیم بهطور دولتی فکر کنیم و دولتی باشیم به افزایش مشکلات و مسائل فسادبرانگیز و لغزشهایاخلاقی برای مدیران بخش دولتی منجر شده است. او حرکت سازمانهای مبتنی بر یکسلسلـــه مراتب سنتی به یک سازمان شبکه ای متهور و جسور را دلیلی برای این وضعیت میداند. ازسوی دیگر، در این زمینه توماس دی لینچ (THOMAS D.LYNCH) و ویلا بروس (WILLA BRUCE) معتقدند که به یک اجماع همگانی نیاز است که در آنجا راجع به اخلاقیات واستدلال اخلاقی در بخش دولتی به بحث پرداخته شود.

«
لینچ» معتقد است ما براین باوریم که در حرفه خود نیاز به ادبیاتی داریم که ما را در فهم مسائل اخلاقی وبخصوص فضایل اخلاقی در زمینه جامعه جهانی کمک کند. همان طور که قرن بیستم را پشت سرگذاشتیم، سراسر دنیا نیز بیشتر و بیشتر درحال یکپارچگی و متحدشدن است. و ما باید بهفکر اصول اخلاقی در زمینه جهانی باشیم.

همان طور که اصول اخلاقی به طور فردیما را به سوی خیر هدایت می کند، برای سازمانها و خط مشی های دولتها نیز نیازمنداصولی هستیم که بتوانیم بر آن اساس قوانین و سیاستهای مشترک را با توجه به اخلاقیاتوضع کنیم.

با نگــــاهی به مذاهب و ادبیات فلسفی می توان هر یک از آنها راپایه و اساسی برای روشی مشترک جهت رسیدن به اصول اخلاقی که تقریباً برای همه ادیاناین دنیا قابل قبول است پیدا کنیم. ولی به هرحال این راه تنها زمانی امکان پذیر استکه ما در جستجوی آن باشیم و فعالانه در بین خودمان به بحث و گفتگو بپردازیم، تاببینیم که آن راه مشترک کدام است. اگر اخلاق نسبی شود (یعنی از بین رفتن اخلاق) لذااگر مفاهیمی را از ادیان مناسب استخراج کنیم می توان به یک اصول اخلاقی جهان شمولرسید که مورداعتقاد همه ادیان و مذاهب است.

جنبه های اصولاخلاقی
درخصـــوص اصول اخلاقی قابل قبول می توان به سه دیدگاه از لحاظ حرفهای اشاره کرد، که شامل دیدگاههای ابزاری (DEONTOLOGICAL) ، عدالت (ارزشی) (TELEOLOGICAL) و تقوی یا اخلاق ناب (VIRTUE) است. مسلم است که بحث اخلاق و فضایلاخلاقی بسیار قدیمی و به زمان ارسطو برمی گردد هرچند که تا پایان قرن بیستم درخصوصآن مباحث زیادی مطرح شده بود ولی این امر هیچگاه به صورت یک سری اصول حرفه ای مطرحنشده بود و تاثیر ادبیات روی فضایل اخلاقی هنوز توسعه نیافته بود.

اخلاقدر بخش دولتی
در ادامــه این مقاله، به تعبیر و تفسیر خلاصه ای از چهارمقاله که هرکدام به طور ویژه ای به موضوع و مسئله اخلاق در مدیریت بخش دولتی اشارهکرده اند، می پردازیم. هریک از این مقاله ها به ترتیب به دنبال یافتن پاسخی برایاین سوالات هستند که چگونه به جامعه جهانی برسیم، چگونه مردم و جامعه را حمایتکنیم، چگونه این جوامع را اداره کنیم و چگونه به خواسته های خود برای دنیای استوار،پایدار و ایمن برسیم. اولین انتخاب مــا به کارگیری عقل روحانی و خرد معنوی (APPLYING SPIRITUAL WISDOM) است که توسطتوماسو «لینچ» گردآوری شدهاست. آنها اعتقاد دارند، تفکر سکولاریسم برای پیروزی وفائق آمدن به چالشهای مستمربخش دولتی ناتوان و ناکافی بوده و برای اداره جوامع جهـانی نیز ناکافی خواهدبود. بنابراین، ما می بایست درجایی دیگر به دنبال یک اصول هدایت کننده و راهنما بگردیم. این دو نفر ما را دعوت می کنند که جستجو باید ازطریق مبانی مذهبی و فلسفی در تمامیجهان باشد، این موضوع ما را به سمت خرد معنوی که در میان فرهنگها وجود دارد، هدایتمی کند و ما را با یک منبع جهانی از دانش آموزان آشنا می سازد و ما را آموزش می دهدکه چگونه رفتار و نگرش درست داشته باشیم، اگرچه آنها از یک مذهب و دین خاصی حمایتنکرده اند اما بررسیهای آنها به یک قانون طلایی (GOLDEN RULE) منجر شد که همانماهیت اخلاق جهانی است&، که در بسیاری از مذاهب جهان وجود دارد. این قانونطلایی در انجیل بدین شکل آمده «آنچه می خواهی دیگران بر تو کنند، تو نیز به ایشانآنچنان کن».

این دو دانشمند برای اثبات ادعای خود از مفاهیم گسترده ای مانندجنبش اصلاح طلب، عصر اطلاعات تغییر در پارادایم بعد از تنویر افکــار و نیز کتابهاو ضرب المثلها استفاده نموده اند. آنها در خاتمه پیشنهاد می کنند که همچنان که مابـــــه سمت قرن 21 به پیش می رویم باید از قانون طلایی برای اداره زندگی فردی واجتماعی خود بهره بگیریم.
مقاله دوم از جیمز گازل (JAMES GAZELL) است. او یکاصول اخلاقی جهانی را که مبتنی بر قانون طلایی است را موردبحث قرار می دهد که همانمنشا، و مبدا توسعه اصول اخلاقی جهانی است. او در این مقاله یک تاریخ تفضیلی ازحرکتهایی را که در بین گروههای مختلف مذهبی، تجاری و بین المللی درجهت به رسمیتشناختن نیاز به اخلاق جهانی در یک جــامعه جهانی است را مطرح می کند. جامعه ای کهدر آن ارتباطات همگانی روز به روز بیشتر می شود. او همچنین به بررسی نیروهای مذهبی،اقتصادی و سیاسی که بر روی این حرکتها و جنبشها تاثیر می گذارند می پردازد و بیانیهها و برنامه های آنها را که توسط گروههای مختلف کاری به سمت ایجاد و توسعه یک اخلاقجهانی ترویج شده است را مطرح می کند.

مقاله سومی که انتخاب شده است نیزموضوع اخلاق جهانی را دربرمی گیرد. عنوان این مقاله جهانی شدن، توجیهات اخلاقی وخدمات عمومی است که توسط چارلزگاروفالو (CHARLES GAROFALO) تهیه شده است. در اینمقاله به مرور و بررسی توجیهات اخلاقی پرداخته شده که بر روی معیارهای ارزشیبوروکرات ها استوار باشند. در این مقاله چند سوال مطرح می شود و سپس به پاسخ دادنبه هریک از آنها می پردازد. سوالاتی همچون: این ارزشها کدامند؟ چگونه این توجیهات وارزشهای اخلاقی انتخاب می شوند؟ و اینکه این ارزشها چگونه باید باشند؟ در این مقالهیک اصول اخلاقی جهانی را ارائه می کند که به شکل زیر تعریف شده است. مجموعه ای ازیک سری اصول و رشته های اخلاقی که در فلسفه ابزاری عدالت (ارزشی) وتقوی (اخلاقناب) مطرح و پیشنهاد شده اند. که از این اخلاق واحد باید به عنوان چارچوبی برایهدایت تصمیمات مدیران، درجهت پاسخ به پرسشهای مربوط به ارزشهای بوروکراتیک و نیزبرای ایجاد یک پایگاه اخلاقی و مشروعیت اخلاقی جهت گفتگوی جهانی و تصمیمات جهانیاستفاده بشود.

مقاله چهارمی که خلاصه آن مطرح خواهدشد با عنوان گفتماناخلاقی مدیریت دولتی (P.A-ETH-TALK) از دیوید فارمرز (DAVID FARMER’S) است. او مدلشرا تحت عنوان مطالعه و بحث اخلاقیات مدیریت دولتی تعریف می کند. او ممکن است کهنسبت به آنچه که در آمریکا تحت عنوان احیای اخلاقیات مطرح شده خوش بین و خوشنودباشد، اما او هشدار می دهد که نباید موضوع اخلاقیات و آموزش اخلاقیات به عنوانابزار و تاکتیکی از سوی مدیران دولتی استفاده شود. او خاطرنشان می کند که بحثاخلاقی می تواند برای مدیریت دولتی مضر باشد مگراینکه مابین مطالعه و بحث اخلاقی «سالم و ناسالم (ناکارآمد)» تمایز قایل شویم. او براساس یک سری از آثار فلسفی متعلقبه «سنت آگوستین» و «جان رولز» سه معیار برای بحث اخلاقی سالم را ارائه میکند:

  1 -
تشخیص اینکه اصول اخلاقی نه قطعی هستند و نه معین و ممکن استشامـــل تناقض گویی درعمل و تصمیم گیری باشند؛

  2 -
درک این مطلب که مدیریتدولتی، به منظور گنجاندن یک حوزه عملی گسترده تر باید بیشتر توجه اش را بر رویمسائل اصلی و نیروهای بزرگ اجتماعی معطوف کند؛

3 -
  تأمل و تفکر مجدد به اینموضوع که فرد چگونه دیدگاههای اخلاقی خود را با دیگران سهیم مـــی سازد و یک نوعسازگاری ایجاد می کند.

نتیجه گیری
اگر بخواهیم گفته مارک تواینرا که در ابتدای مقاله ذکر شده است را تفسیر کنیم، خواهیم دید که تقوی و پرهیزگاریدر زندگی انسان به سختی به دست می آید ولی آموزش تقوی و توصیه به پرهیزگاری برایدیگران امری بسیار آسانتر است.

این چهار مقاله حول موضوع اصلی «مروراخلاقیات جهانی» به ما یک دیدگاه خوبی را ارائه می کنند، که چگونه مشکلات اخلاقی رادر تمامی حوزه های این جهان شبکه ای شده در قرن بیست و یکم شناسایی کنیم. همچنینمؤلفان به محدودیتهای موجود در دیدگاههای مدرنیستی و پست مدرنیستی که به استدلال وروشهای مدیریت دولتی قرن بیستم سایه افکنده بود، پرداختند. همچنین این مقالاتروشهای اخلاقی و ترجیهات اخلاقی را به عنوان عوامل بالقوه ای برای رویارویی بامحدودیتهای موجود در پارادایم قرن بیستم پیشنهاد می کنند و نیز این روشها را بهعنوان احیاءکنندگان مـــــدیریت دولتی در قرن بیست و یکم به عنوان هنجارهایی لازمجهت اقــدام در یک محیط شبکه ای جهانی معرفی می کنند.

 

 

 

متواضع و فروتن هستید یا ... ؟

 

برگرفته از کتاب اخلاق در قرآن آیت الله مکارم شیرازی

 

یادآوری:

 

ناگفته پیداست که تواضع و فروتنی نقطه­ی مقابل تکّبر و فخر فروشی است و جداسازی بحث­های آن دو از یک دیگر کار آسانی نیست و لذا هم در آیات و روایات اسلامی و هم در کلمات بزرگان اخلاق، این دو به یک دیگر آمیخته است.

 

 ریشهی اصطلاح "تواضع"

 

تواضع در زبان و ادبیات عرب از ریشه­ی "وَضع" گرفته شده و در اصل به معنی "فرو نهادن" است. هنگامی که آن را به عنوان یک صفت اخلاقی به کار ببریم، مفهومش این است که انسان، خود را پایین­تر از آنچه موقعیت اجتماعی اوست، قرار دهد.

برخی از ارباب لغت، "تواضع" را به معنی "تذلّل" تفسیر کرده­اند و منظور از تذلّل در اینجا خضوع، فروتنی و تسلیم است.

مرحوم نراقی در "معراج السعاده" در تعریف تواضع می­گوید: تواضع عبارت است از شکسته نفسی که نگذارد آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و لازمه­ی آن، کردار و گفتاری است که دلالت بر تعظیم دیگران و اکرام آنان می­کند".

اصطلاح "فروتنی" در زبان فارسی دقیقاً همین معنا را می­رساند و آن (فروتنی) از خلال گفتار و رفتار انسان­ها نمایان می­شود.

 

 حد (گستره) تواضع و کرامت انسان:

 

معمولاً در این گونه مباحث، بعضی راه افراط را در پیش می­گیرند و بعضی راه تفریط؛ مثلاً بعضی تصور می­کنند حقیقت تواضع آن است که انسان خود را در برابر مردم خوار و بی مقدار کند و اعمالی انجام دهد که از نظر مردم بیفتد و نسبت به او سؤ ظن پیدا کنند.

اسلام اجازه نمی­دهد کسی به نام تواضع، خود را تحقیر کند و در نظرها سبک و موهون سازد و کرامت انسانی خویش را پایمال کند، مهم این است که در عین تواضع، شخصیت اجتماعی انسانی ضایع نشود و خوار و ذلیل و بی مقدار نگردد. اگر تواضع به صورت صحیح انجام شود، نه تنها اثر منفی نخواهد داشت بلکه به عکس، ارزش او در جامعه بالاتر می­رود. به همین دلیل در روایات اسلامی از امیر مؤمنان علی (ع) آمده است که:بِالَّتوَاضُعِ تَکُونُ الّرَفعَةِ: تواضع انسان را بالا می­برد ...

مرحوم فیض کاشانی رضوان الله می­گوید: این فضلیت اخلاقی (تواضع) مانند سایر صفات اخلاقی دارای طرف افراط و تفریط و حد وسط است. حد افراط، "تکبر" و حد تفریط، "ذلت و پستی" و حد وسط، "تواضع" است که فضلیت محسوب می­شود و قابل ستایش است. به عبارت دیگر تواضع همان کوچکی کردن بدون پذیرش پستی و ذلت است. در این جا با ذکر مثالی، حد تواضع را تبیین می­فرمایند: کسی که سعی دارد بر افراد و امثال خود برتری جوید و آن­ها را پشت سر اندازد، متکبر است و کسی که خود را بعد از آن­ها قرار می­دهد، متواضع است؛ ولی اگر "پاره دوزی" بر دانشمند بزرگی وارد شود و او از جای بر خیزد و او را به جای خود راهنمایی کند و کفش وی را بر داشته و پیش پای او جفت کند و تواضعی در (حد یک عالم بزرگ) نسبت به او روا دارد که این تواضع نیست، بلکه نوعی تذّلل محسوب می­شود. و قابل ستایش نمی­باشد. چیزی شایسته­ی ستایش است که در حد اعتدال باشد و حق هر کس را نسبت به وی ادا نمود.

 

 جایگاه تواضع در قرآن کریم

آیات متعددی وجود دارد که مستقیم یا غیر مستقیم به صفت رفتاری "تواضع" عنایت کرده است. یکی از آیاتی که مستقیماً به صفت پسندیده­ی تواضع اشاره دارد، آیه 6 سوره فرقان است (که در بالای همین شماره ذکر شده است). این آیه اشاره به اوصاف برجسته و فضایل اخلاقی گروهی از بندگان خاص خدا دارد. در طی آیات سوره فرقان (از آیه 63 تا 74)، دوازده فضلیت بزرگ برای این نوع از مردم ذکر شده است. و جالب این است که نخستین آن صفات دوازده گانه، همان صفت "تواضع" می­باشد. بندگان خاص خداوند رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی­تکبر بر زمین راه می­روند (یَمشُونَ علَیَ الارَضِ هَوناً). "هون" مصدر است و به معنی نرمی و آرامش و تواضع و استعمال مصدر در معنی اسم فاعل در این جا به خاطر تأکید است؛ آنان چنان آرام و متواضعند که گویی عین تواضع شده­اند و به همین دلیل در ادامه می­فرماید "و اذا خاطبهم الجاهلون قالؤ سلاماً" و هنگامی که جاهلان آنان را مخاطب سازند، به آن­ها سلام می­گوید و با بزرگواری می­گذرند.

نا گفته پیداست که منظور فقط راه رفتن متواضعانه­ی آن­ها نیست، بلکه نفی هر گونه کِبر و خود خواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن که ساده­ترین کار است، آشکار می­شود. ملکات اخلاقی همیشه خود را در لا به لای گفتار و حرکات انسان نشان می­دهند تا آنجا که از چگونگی راه رفتن انسان، می­توان به بسیاری از صفات اخلاقی او پی برد.

 

  تواضع در روایات

در منابع شیعه و اهل سنت، احادیث فراوانی در مورد تواضع به چشم می­خورد که بعضی درباره­ی اهمیت تواضع است وبعضی درباره­ی علامت و آثار متواضعان و یا ثمره­ی تواضع و حد و آداب آن می­باشد.

در اهمیت تواضع، می­توان به این حدیث اشاره داشت:

امیرالمؤمنین (ع) می­فرمایند: بِخَفضِ الجِنَاحِ تَتَنَظَّمُ الاُمُورِ: با تواضع کارها نظم و سامان می­یابد.

روشن است که نظم جامعه جز در سایه­ی همکاری و همدلی حاصل نمی­شود و همکاری و همدلی مردم در صورتی ممکن است که شخص مدیر نخواهد خود را بر آنان تحمیل کند و یا فخر فروشی کند و خود را برتر از دیگران قلمداد نماید. همیشه مدیرانی موفق هستند که در عین قاطعیت، متواضع و فروتن باشند.

 

 (((یکی دیگر از فضایل اخلاقی صبر واستقامت دربرابر مشکلات است که حضرت علی (ع) درباره آن  می فرماید:  الصبر ظفرٌ؛ صبر مساوى با پیروزى است . در جاى دیگر آن حضرت مى فرماید: «از ناشکیبایى بپرهیز که امید انسان را قطع و کوششو تلاش را ضعیف ساخته و غم اندوه به بار مى آورد.))) 

 

 

 

 

{{{درپایان امید است این مقاله که فقط بخش  کوچکی  از نوشته های بزرگان  درباره فضیلت اخلاقی  بوده است مورد توجه شما قرار گرفته باشد.}}}

 

 

 

 

پایان

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 ساعت: 11:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره بررسی روشهای حاکمیت شرکتی در کشورهای مختلف

بازديد: 549

 

بررسی روشهای حاکمیت شرکتی  در کشورهای مختلف

با نگاهی به شناسایی اقدامات مناسب حاکمیت شرکتی در هند

  حاکمیت شرکتی ( CG ) با توجه به افزایش توجه به شرکت های بزرگ در سراسر جهان به  دلایل مختلف ازجمله  رسوایی شرکت های بزرگ ، افزایش نیاز به اعتماد ذینفعان به  مدیریت شرکت های بزرگ  ،همچنین نقش روز افزون شرکت های بزرگ در اقتصاد جهانی مورد توجه واقع شده است . هدف حاکمیت شرکتی گرد هم آوردن نیاز و به حداکثر رساندن ارزش بلند مدت سهامداران  به طور مستمر با شیوه های کسب و کار اخلاقی است .پس حاکمیت شرکتی  به جنبه های مختلف عملکرد سازمانی، و درهسته اصلی آن به حکمرانی خوب شرکت های بزرگ با استانداردهای اخلاقی بسیار بالایی اشاره دارد، که اغلب از طریق معیارهای عالی شرافت بوده وهمچنین نشان دهنده  شفافیت و پاسخگویی بیشتر در فرآیند تصمیم گیری می باشد. جزئیات خاص و شیوه های حاکمیت شرکتی با توجه به تفاوت عملکرد مدیریت در نقاط مختلف جهان  یکی از جنبه های مهم برای عملکرد شرکت ها در سراسر جهان بشمار می رود  . این مقاله به بررسی نیاز به بهبود اداره امور شرکت ها در هند و روند جاری در اداره امور شرکت هادر نقاط مختلف جهان ، به ویژه ایالات متحده آمریکا و اروپا پرداخته وتاثیرحکمرانی خوب در ارزش بازار و عملکرد شرکت علاوه بر بررسی طرح های مختلف با هدف بهبود حاکمیت شرکتی  در سراسر جهان ، با تمرکز بررهنمودهایCII در هند را بررسی می کند. همچنین  با استفاده از رهنمودهای CII به بررسی شیوه های حاکمیت شرکتی در شرکتهای هندی بدون ارائه توصیه هایی در مورد چارچوبهای  قانونی و داوطلبانه حاکمیت شرکتی بمنظور اطمینان از نظارت موثر شرکت های بزرگپرداخته است .

 واژه های کلیدی:

کد های اخلاقی رفتاری ، شفافیت ، سهامداران ،  مدیریت ریسک ، عملکرد مالی ، استانداردهای زیست محیطی ، کیفیت

 

مقدمه

هارست [1](2004) حاکمیت شرکتی را مجموعه ای از روشها و سیاستها تعریف کرده که از سوی سهامداران ، مدیران اجرایی و سایر مدیران به منظور مدیریت کردن و انجام مسئولیتهایشان در مقابل اعتباردهندگان و سایر ذینفعان  مورد استفاده قرار می گیرد . کومار[2](2007) عضو CVC  حاکمیت شرکتی را مجموعه ای از روشها ارزشمند تجاری و اخلاقی برای به حداکثر رساندن ارزش سهامداران با اطمیان از رعایت حقوق مشتریان و کارکنان و فروشندگان مواد و سرمایه گذاران و دولت  و بطور کلی تمام جامعه تعریف کرده است . حاکمیت شرکتی سیستمی است که از طریق آن شرکتها اداره و مدیریت می شوند و همچنین  بر نحوه هدف گذاری و رسیدن به اهداف مورد نظر ،ارزیابی ریسک ،نحوه دستیابی به عملکرد بهینه شرکت تاثیر می گذارد . بنابراین حاکمیت شرکتی برای جلب اعتماد و رضایت سرمایه گذاران لازم است. حاکمیت شرکتی در خصوص جنبه های اخلاقی تجارت و آنجه که حکمرانی خوب تلقی می شود با توجه به شرایط متغییر محیطی که رسیدن به یک مدل واحد را مشکل می کند بسیار مشکل می باشد. چرا که شفافیت ، صداقت و مسئولیت پذیری عناصر کلیدی حاکمیت شرکتی هر واحد تجاری محسوب می شود . کومار  اصول اساسی حاکمیت را بشرح زیر بیان می کند :

1-  تحکیم پایه های مدیریت و نظارت

2- ساختار هیئت مدیره به منظور ایجاد ارزش

3- ارتقاء اخلاق و مسئولیت پاسخگویی

4- حفظ یکپارچگی در گزارشگری مالی

5- افشاء بموقع و متوازن

6- احترام به حقوق سهامداران

7- تشخیص و مدیریت ریسک

8- تشویق به افزایش کارایی

9- پاداش منصفانه و مسئولانه

10- تشخیص منافع مشروع ذینفعان

11- رتبه بندی اجباری حاکمیت شرکتی برای شرکت های فهرست شده

در مورد بانک ها و شیوه های بانکی ، " معاملات بانکی بر اساس اعتماد است .اگر سوء ظن وجود داشته و اعتماد آسیب دیده و یا از دست برود،در نتیجه بر اساس زیان مالی نمی توان خطر واقعی را اندازه گیری کرد. اعتماد پایه و اساس بانکداری ، برای قبول حکمرانی خوب است اگر چه اغراق آمیز است ولی  ،حکمرانی خوب  و شیوه های آن  مترادف با بانکداری  ، بانک ها و بانکداران است .

Cornford2 توصیف حاکمیت شرکتی را  به عنوان نگرانی از ارتباط بین کسب و کار مدیریت و هیئت مدیره ،
سهامداران و وام دهندگان ، دیگر و ذینفعان آن از جمله کارکنان، مشتریان، تامین کنندگان و جامعه است . بنابراین حوزه حاکمیت شرکتی ،بسیار گسترده و شامل چارچوبی است که از طریق آن اهداف کسب و کار و راه دستیابی به آنها و همچنین  صورت نظارت بر عملکرد تعیین می شود.

Cornford    یک درس بزرگ از مورد انرون  را خاطر نشان کرد،  ...... مانند دیگر ساختارهای اجتماعی، حاکمیت شرکتی و سیستم های مالی مستعد برای ابتلا به اثرات عیوب و خطوط گسل خواهد بود  که محصول نوآوری مالی، ابتکار و خلاقیت انسان (نه الزاماٌ قانونی ) ، و دیگر تغییرات در آداب و رسوم و در زمینه های اجتماعی و اقتصادی است. نتایج ادامه  پیدا می کند  تا منعکس کننده بی پایان تلاش حکومتها ، بنگاه ها وسایر تنظیم کننده ، برای رسیدن به راه حل مشکلات مطرح شده از طریق تکامل حسابداری و دیگر شیوه های مالی ........ " این نشان می دهد که تمرکز بر حاکمیت شرکتی  برای یک مدت طولانی ادامه خواهد داشت . نیاز به حاکمیت شرکتی خوب چندین عامل که تعدادی از آنها در داخل سازمان و تعدادی مربوط به بیرون از سازمان است رشد پیدا کرده است  . چاکرابارتی ، مگینسون و یاداو(2007)[3]   به بررسی چگونگی حاکمیت شرکتی در هند  براساس محیط اقتصادی هندوستان پرداخته اند. سال های قبل از این مطالعه ، هند موفقیت های بزرگی را از لحاظ اقتصادی تجربه کرد  بازار سهام نیز در حال رشد مضاعف و تعداد معاملات در بورس ملی تبادل هند رو به افزایش بود تا جائیکه  رتبه سوم  جهانی NASDAQو NYSE  را کسب کرد . قوانین  هند که بر روی کاغذ از سرمایه گذاران  بسیار عالی حمایت می کند، با مشکل مواجه گردید

    مالکیت شرکت های بزرگ متمرکز باقی مانده است و مدل کسب و کار خانواده که مدل کسب و کار غالب است ( 60 ٪ از شرکت ها که شامل حدود 65 ٪ از کل سرمایه بازار بورس است ) قالب هرمی و موزون در میان گروه های کسب و کار درهند مشاهده می شود.

   هنگامی که با حاکمیت شرکتی هندوستان با کشورهایی مانند برزیل ، چین یا روسیه ،مقایسه می گردد . هند در رتبه بالاتری از نظر سهولت در اخذ وام و اعتبار و همچنین رتبه بندی عملکرد سیستم بانکی است و دارای  پایین ترین درصد از دارایی های غیر عملیاتی است .

 در ارتباط با عوامل دیگر ، هند در رتبه 72  از 180 کشور از نظر فساد قرار دارد واین شاخص نشان دهنده یک چالش بزرگ می باشد . خط قرمز ها  و مقررات از جمله عوامل بازدارنده اصلی برای کسب و کار و سرمایه گذاری خارجی در هند است. با وجود تنوع قابل توجهی در قوانین کار از نظر سهولت استخدام  هندوستان به طور کلی در رتبه  85  و بالاتر از  برزیل با رتبه ( 119 ) ، روسیه ( 101 ) و چین ( 86) قرار دارد. هند از نظر افشا و مسئولیت پاسخگویی عمومی دررتبه بالایی قرار گرفته است که این خود یک مزیت درخصوص  مقررات کنترل بازارهای اوراق بهادار محسوب می شود هر چند در اجرای دقیق این مقررات به خصوص در ارتباط با دستکاری قیمت و تجارت داخلی  بامشکلاتی مواجه بوده است. در رتبه بندی هند در سطح پائینتری (137از 178) دربین کشورهایی که در جهان با میانگین 10 سال در مرحله ورشکستگی بودند ، قرار گرفت . با توجه به اهمیت ارتباطاتبر پایه کنترل رسمی و ساز و مکانیسم های رهبریدر بنگاههای کوچک و متوسط ​​هند،  به منظور توسعه حاکمیت شرکتی  شرکت های بزرگ مکانیسم مناسبی  در هند وجود دارد. این مقاله به مطالعه نیاز برای شیوه های حاکمیت شرکتی  در هندبا هدف برجسته سازینقاط قوت و همچنین ایجاد زمینه لازم  برای بهبود آن ارائه شده است.  چندین  مطالعه  در این زمینه در شرکت های بزرگ در سراسر جهان انجام شده است، اما کمبود نسبی  برای مطالعات مشابه در شرکتهای هند وجود دارد. هدف این مطالعه تا حدیپر کردن شکاف وافزودن به دانش موجود درحاکمیت شرکتی در شرکتهای  بزرگ و کوچک ومتوسط می باشد . ​​(SMEs).

بررسی ادبیات تحقیق

  همانطور که در گزارش حاکمیت شرکتی انجمن جهانی حاکمیت شرکتی (IFC)آمده است که  توضیح میدهد چرا در شرکت های بزرگراهبری  مهم است، "حاکمیت شرکتی به نحوی به شیوه اداره شرکت و ارتباط و  پاسخگویی مدیران شرکتها و اعضای هیئت مدیره با صاحبان سهام در شرکت اشاره دارد. این مفاهیم برای شرکت نه تنها رفتار با سهامداران  ، بلکه شیوه تعامل با کارکنان، مشتریان، اعتباردهندگان  ، و سایر ذینفعان، وسایر عوامل دنیای کسب و کار را در بر می گیرد. تحقیقات نشان می دهد که مدیریت پاسخگو در قبال محیط زیست، مسائل اجتماعی و حکومتی ، ودارایاخلاق کسب و کار باعت  ایجاد  یکپارچگی در شرکت و اعتماد جامعه و سهامداران می گردد ."

      مزایای حاکمیت شرکتی خوب فراوان است ، همانطور که توسط راشل کیت[4]، معاون مدیرکل و مشاورخدمات بازرگانی IFCاعلام کرد "شیوه های حاکمیت شرکتی خوب در شرکت ها باعث ایجادفرایندها و ساختار چشم انداز ضروری سازمانها،در جهت تصمیم گیری صحیح و اطمینان از پایداری دراز مدت  است . بیشتر از قبل ، به شرکتهایی نیاز است که که علاوه بر قابلیت سود آوری به دنبال ارتباط با دنیای اطراف و جامعه و ایجاد ارزش اجتماعی باشند . "یک نظر مشابه توسط جورج کل[5] ، مدیر اجرایی، سازمان کوچک ملل، ارائه شده است " یک  شرکت چنانچه در  تجزیه و تحلیل ریسک به مسائل اجتماعی و زیست محیطی توجه داشته باشد به خوبی می تواند به منافع  بلند مدت  و کشففرصت و سرمایه مناسب  به نفع صاحبان سهام خود دست پیدا کند . و می توان برای بازگرداندن اعتماد عمومی در فضای کسب و کار و ساختن آینده ای مرفه راه بهتری پیدا کرد."

همانطور که پر تیری بوچ[6]، رئیسبخش خصوصی ازدبیرخانه امور اقتصادی سوئیس(SECO) می گوید:"حاکمیت شرکتی خوب مانند  چسبی است که شیوه های کسب و کار مسئولانه، تضمین مثبتمدیریت محل کار، مسئولیت بازار،حفاظت از محیط زیست، تعامل اجتماعی،و حفظ عملکرد مالی را با هم نگه می دارد. این  امر اکنون که ما در سراسر جهان برای بازگرداندن اعتماد و رشد اقتصادی در تلاشیم حتی بیشترصحیح به نظر می رسد. "

روبرت[7](2004) به بررسی جایگاه  اخلاق در

اداره امور شرکت پرداخته  و نتیجه می گیرد با توجه به تئوری نمایندگی و خطرات اخلاقی پیدا کردن یک جاگاه مناسب برای اخلاق در جهت  جلوگیری از فرصت طلبی افراد  بسیار سخت بوده. ودر بهترین شرایط افراد کمی مقید به نظر می رسند  . بنابراین تنها از طریق نظارت و کنترل می توان نسبت به رعایت رفتار اخلاقی و جلوگیری از تهدیدات ناشی از عدم رعایت آن  بهره مند شد. نوشته مورد نظر در مورد اخلاق حسنه صحبت می کند . که در آن مشکل اخلاق اینست که همه تمایل دارند اخلاقی به نظر رسیده و در بدترین حالت، گرفتن ژست اخلاق از طریق گزارشات زیست محیطیو گزارش های اجتماعی به عنوان یک تلاش برای بازسازی چهره مخدوش شرکتهای  بزرگ و انتفاع شخصی از این خودنمائیها است .نویسنده به ترکیبی از گزارشات  و نمادهابرای تکمیل  اشکال جدیدی از اندازه گیری داخلی وپاداش به عنوان کسب نتایج  بیشتر از این تلاشها اشاره میکند.

نوردبرگ[8] (2007) در مورد سه جنبه از هنجاری مفید از شش نظریه های حاکمیت شرکتی از نظر  استیلز و تیلور[9] (2001) به طور خلاصه شامل منظر قانونی ، هژمونی طبقهو هژمونی مدیریتی (به طور کامل توصیفی اما به طور ضمنیسودمند در ارائه)،رویکرد اقتصاد سازمانی (با استفاده از نظریه نمایندگی  نشان می دهد که نقش هیئت مدیره برای کنترلسوء استفاده از  قدرت مدیریتی است ) ونظریه هزینه  معاملات به منظور تصمیم گیری بحث می کند. در روش نظارتفرض می شود که مدیران انگیزه خواهند داشت تا با میل شخصی خود نسبت به انجام کارهای مفید هدایت شده چراکه نه فقط به منافع خود فکر کرده و کارهای غیر مسئولانه انجام نمی دهند ودر جهت عدم وابستگی ها و  کسب منابع و دسترسی آسانتر به منابع مالی اقدام می کنند .بهر حال  این نظریه ها،  ترک کردن نظریه سهامداران و و ایجاد ارزش سهامکه نقش مهمی در تصمیم گیری دارندتوسط مدیران و اداره کنندگان می باشد . گزارش کمیته جنبه های مالی کادبری از حاکمیت شرکتی  شرکت(1992) بر باز بودن اطلاعات (به عنوانافشاء کامل)، یکپارچگی (نشان دهنده معاملات رو به جلو و کامل) و پاسخگویی(از مدیران به سهامداران خود) تاکید دارد . درکمیته مزبور اعتقاد بر این است که رویکرد منطبق بر افشاء داوطلبانه از افشاء با کدهای قانونی موثر تر خواهد بود . براگا، آلوز و شاستری [10](2011) در مطالعه ای در برزیل به  بررسیاثر حاکمیت شرکتی خوب شرکت ها بر اساسنمونه ای از 236 شرکت های غیر مالی و 849 شرکت مالی درسال2001- 2005 پرداختند .آنها در بررسی شاخص مرکب (NM6) که ترکیبی از شش پروکسی برایشیوه های راهبری  هدف در بورس اوراق بهادار سائو پائولو (Bovespa) بود دریافتند  کهنمرات بالاتر در شاخص آماری واقتصادی مربوط به ارزش بازار بالاتر بوده اما منجر بهعملکرد بهتر نشده است . در نهایت، مطالعه نتایجی بدین شرح در بر داشت : استراتژی سرمایه گذاری صفر که سهام خریداری شدهشرکت های با NM6 بالا و سهام فروخته شده از شرکت ها با NM6کم می توانست منجر به 10.68٪ غیر طبیعیبازگشت در هر سال بیش از مدت نمونه گردد بدست آمد (2001 -2005)در نتیجه این فرضیه کهقیمت سهام به سرعت به انتشار  اطلاعات در موردتغییرات در استانداردهای حاکمیت شرکتی واکنش نشان میدهد را پشتیبانی نمی کند . ششروشی که به عنوان پروکسی برای مجموعه ای از قوانین مورد نظر اصلاحات حاکمیت شرکتی توسط Bovespa وادار به رعایت می شوند  عبارتند از:

1- نسبت جریان وجوه نقد برای حق رأی سهامداران نباید کمتر از یک باشد .

2-    حداقل سهام شناور آزاد 25 درصد سهام باشد

3-   برچسب همراه حقوق اعطا شده به سهامداران جزء فراتر از آنچه توسط قانون مورد نیاز است

4.اعضای هیئت مدیره ترکیبی از  پنج نفریا بیشتر عضو موثر باشد  .

5. انتخاب مدیران براساس شرایط برای یک یادو سال صورت پذیرد

6. صورت های مالی موجود مطابق با IFRS و GAAP ایالات متحده باشد .

یافته های کلیدی مربوط به عملیات بین المللی 

این مطالعه توسط هارست [11](2004) که به  مقایسه شیوه های کسب و کار اروپا با ایالات متحده انجام شده ،توصیه هایی را  برای شرکت های چند ملیتی  در هر دو طرف اقیانوس اطلس ارائه می دهد که عبارتند از:

1-     دادن  قدرت به  سهامداران از طریق پروکسی رای گیری برای رسیدن به شرایطکه در آن رئیس اجرایی و  هیئت مدیره علاقمند به حدف تضاد منافع با سهامداران و سطوح مختلف راهبری شرکت گردد.

2-     پرداختی به مدیر اجرایی به طور کامل برای سهامداران افشاء شود .

3-     ارسال یک   چارچوب واضح و مشخص با کد رفتاری برای همه کارکنان.

4-    ایجاد منشور اخلاقی، اجتماعی و زیست محیطی استاندارد به شرکای مشترک، شرکت های وابسته، تابعه عملیات و در سراسر زنجیره عرضه؛

5-    تمرکز بیشتر بر مهارتهای ارتباطی از طریق CSR بین کارکنان و تامین کنندگان،

6-       ارسال گزارش های مناسب اجتماعی از طریق CSR و در مرحله بعدی حرکت فراتر از تصدیق و انتشار گزارش تعبیه شده توسط CSR به فعالیت های کسب و کار اصلی خود جهت هم افزایی .

7-    تحت فشار قرار دادن مدارس کسب و کار به  قراردادن اخلاق کسب و کار و استراتژی CSR در بخشی از هسته اصلی برنامه های درسی.

توصیه های خاص به اروپا عبارتند از:

1. اروپا نیاز به یک بدنه شبیه به SEC به منظورنظارت بر تخلفات حسابرسان دارد .

2. اتحادیه اروپا باید مجازات های سختی برایارتکاب تقلب در نظر بگیرد .

3. دولت های اروپایی باید مدیران ارشد شرکتهارا  به ارائه گزارش به هیئت مدیره، کمیته حسابرسی  و حسابرسان بمنظور جلوگیری از تقلب ارائه نمایند . تا آگاهی آنها را  تحت تاثیر قرار دهد  مانند قانون ساربینز آکسلی [12]

4. حسابرسان در اروپا نیاز به پیاده سازی یک استاندارد تهاجمی علیه تقلب با  تاکیدبر رویکرد "به من اثبات کن  " به جای "به من بگو" دارند  به عنوان  حذف  راه های دیگربه جای جلوگیری از نقض اخلاقی و همچنینوجود  شک و تردید بیشتر از توضیحات مدیریتو ممیزی شواهد.

 

توصیه های خاص به ایالات متحده آمریکا  عبارتند از:

1-     دولت ایالات متحده باید به سرعت نسبت به پیاده سازی واجرای تمام مفاد قانون Sarbanes-Oxley اقدام کند  (پی. ال 107-204)،عدم اجرای  اصلاحات فراگیرمقررات حسابداری ، به این معنا است کهقانون نمی خواهد به طور جدی توسط مدیران کسب و کار اجرا گردد .

2-     .بازار بورس نیویورک باید نسبت به  جمع آوریاطلاعات اجتماعی،عملکرد زیست محیطی و اخلاقی شرکت ها اقدام کرده ، تا سرمایه گذاران پس از آن بتوانید در تصمیم گیریها از آن  استفاده کنند

3-     SEC باید نیاز اجتماعی و زیست محیطی برای همه شرکت هایی که را ارائه نماید .

4-     شرکت های بزرگ امریکا با استفاده از رسانه های خبری به  آموزش مصرف کنندگان در جامعه پرداخته  و اطلاعات زیست محیطی و شیوه های کسب و کار مسئولانه و نقش آنها در کمک به ایجاد آینده ای پایدار را اطلاع رسانی نمایند .

 ارزیابی تکامل حاکمیت شرکتی در هند

تا آنجا که به حاکمیت شرکتی در هند مربوط می شود ،کنفدراسیون صنایع هند برای اولین بار طی یک  ابتکار نهادی در هند در سال 1996 از نیاز بهحفاظت از منافع سرمایه گذار به ویژه کسانی که از سرمایه گذاران کوچک حمایت کرد  و این نشانه ای  مطلوب از حاکمیت شرکتی برای شرکت های هندی در بخش عمومی یابخش خصوصی، بانک ها و موسسات مالی بود . قبل ازانتشار  در سال 1998پیش نویسدستورالعمل ها به طور گسترده ای توزیع شد و مورد بحث قرار گرفت .این نشان دهنده درک صحیح از اینست که: هیچ ساختار منحصر به فرد و یا حاکمیت شرکتی که بتوان بدون هیچ ابهامی بعنوان یک ساختار حاکمیت شرکتی به صورت مکانیکی برای شرکتهای هندی به کار گرفت وجود ندارد. با افزایشیکپارچه سازی بازارهای جهانی تقاضا برای افشای بیشتر و شفافیت بیشترجهت تصمیم گیری  سرمایه گذاران  مهمترخواهد شد و حاکمیت شرکتی نیاز به تعریف فراتر از قانون شرکت پیدا خواهد کرد به  دلیلکمیت، کیفیت و میزان افشاء،تا حدی که  مدیران شرکت مجبور به اعمال خودکنترلی در قبال  سهامداران،کیفیت اطلاعاتی که آن را با دیگران در میان می گذارد خواهند بود . و تعهد به شفافیت به شیوه ایکه حداکثر ارزش سهام در بلند مدت حفظ شودبسیار دشوار است .با وضع قانون در سطحی از جزئیات که تمام شرایط موجود و آینده نزدیک برآورده شود.اولین نشانیمطلوب حاکمیت شرکتی  (a) هیئت مدیره (b) افشاء مطلوب ، (c)مسائل مربوط به بازار سرمایه ،(d)حقوق طلبکاران ،(e)موسسات مالی و مدیران انتخابی.

بیشتر موارد مورد نظر  راهبری شرکتها های CII پس از آن در گزارش کمیته Sebi کومار منگالم[13] گنجانیده شده  و سپس در بند 49 از توافقنامه فهرست شده است . در گزارش حاکمیت شرکتی که به سرپرستی ناراش چاندرا[14] (2009) انجام گرفت راه هایی برای بهبود عملکرد شرکت های بزرگ توصیه شده است که تمامی شرکتها و زیر مجموعه هایشان موظف به رعایت موارد فهرست شده مزبور می باشند ،در این گزارش تاکید شده که تنظیم روابط حاکمیت شرکتی به صورت داوطلبانه و فراتر از روابط قانونی است  در این گزارش بحث های مختلف در خصوص عناصر حاکمیت شرکتی بشرح زیر آمده است:

1-    موارد قابل توجه  هیئت مدیره واز جمله مدیران مستقل وغیر اجرایی ، کمیته های هیئت مدیره بخش های مرتبطمعاملات: توصیه هاعبارتند ازشرایط نامزدی کمیته ها، نحوه انتصاب مدیران ، میزان پرداختی ثابت مدیران غیر اجرایی  و میزان پاداش آنان در مقابل افزایش سود ، نحوه  جبران خدمات کمیته های پاداش ، کمیته های حسابرسی و  هیئت مدیره و جدایی دفتر رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت و سایر موارد .

2-   حسابرسان ، استقلال و تغییر شرکای حسابرسی: توصیه ها در هدف دستیابی و نشان دادن سطح بالایی از استقلال برای شرکت حسابرسی و همچنین همکاران ممیزی های فردی ، افزایش عواقب ناشی از سهل انگاری و یا بی اعتنا به  مسئولیت حسابرسی ، تعیین حسابرسان مجرب و با تجربه مرتبط برای کمیته حسابرسی ، توصیه به هیئت مدیره در مورد نحوه انتصاب ، انتصاب مجدد و یا حذف حسابرسان قانونی ، توضیح کافی حسابرسان با استفاده از زبان استاندارد و به اندازه کافی و جلوگیری از پراکنده گویی  . سازماندهی یک مکانیسم برای منشور اخلاقی کارکنان و حصول اطمینان از تدابیر حفاظتی برای رعایت منشور مزبور از سوی کارکنان.  شناسایی ریسک برای اطمینان از به حداقل رساندن خطر و ایجاد یک چارچوب برای مدیریت ریسکهای بحرانی و نظارت بر آنها را هر شش ماه یکبار.

3-  سازماندهی و تنظیم مقررات استاندارد از نظر قانونی و نظارتی و همچنین اجرای موثر و معتبرآن : توصیه ها شامل نیاز به توافق بین دولت و  Sebi   به عنوان تنظیم کننده بازار و استانداردهای حاکمیت شرکتی در شرکت های بزرگ برای اطمینان از حاکمیت شرکتی  خوب. تقویت  ICAI  بررسی کننده کیفیت و حصول اطمینان از حسابرسی کیفیت از طریق نظارت ساز وکارهای نظارت  در خطوط عمومی شرکت حسابداری همانند هیئت نظارت ( PCAOB ) ایالات متحده آمریکا . تحقیقات مشترک / بازرسیها مکرردر طول 6 تا 12 ماه . ارائه راهکاری برای مصادره و یا لغو اوراق بهادار جعلی ، اعمال مجازات های شخصی در کارکنان و مدیرانی که  به دنبال منافع  شخصی بوده واخذ جرائم بیشتر از کسانی که به طور غیر قانونی منافعی را کسب کرده اند ، بازپرسی از مدیران اجرایی در صورتی که مسئولیت بخشی از شرکت را بعهده داشته و با شکست مواجه شده اند .

4-    نهادهای خارجی از جمله سرمایه گذاران و نهادها و مطبوعات : توصیه هایی در هدف فعالیت سهامداران به نظارت فعالانه و اطمینان ازحاکمیت شرکتی خوب در شرکت های بزرگ از طریق رسانه ها، به ویژه کسانی که در تجزیه و تحلیل های مالی و گزارش کسب و کار را تهیه می کنند برای  دقت بیشتر و بالا بردن ظرفیت تجزیه و تحلیل خود در تنظیم گزارشات تحلیلی و افشاء مطلوب با توجه به  ناکافی بودن روشهای افشای شرکت های بزرگ و بحث افشاء کامل اطلاعات توسط گروههای کاری قانونی شرکت . افشاء اطلاعات مالی در خصوص معاملات با اشخاص وابسته بعنوان بخشی غیر قابل حذف در گزارشات . افشای سهام مدیران ' و یا هر گونه منافع مدیران در شرکتهای طرف قرارداد  و یا مزایای دیگر از جمله وام و افشای انتصاب عوامل فروش تنها در بازارهای خارجی به عنوان بخشی از گزارش مدیره هیئت مدیره در یادداشتهای همراه سالانه صورتحساب های حسابرسیشده،افشای مالی توصیه شده عبارتند ازافشای  پاداش مدیران و کمیسیون به صورت جدول، هزینه های متحمل شده در مورد استفاده از از خدمات شرکت منابع گروه ، افشاء اطلاعات در مورد بخش های یک شرکت یا کسب و کار عنوان بخشی از گزارش سالانه مدیران  ، نشان دادن نحوه  استفاده از بودجه مطرح شده از طریق صدور سهام به طور مفصل ، اوراق قرضه و یا اوراق بهادار دیگر، قرار گرفتن شرکت در معرض بدهی ، تفاوت بین دارایی های ثابت و بدهی های بلند مدت همان طور که در پایان سال مالی و تاریخی که در آن هیئت مدیره ترازنامه وحساب سود و زیان را  تصویب کرده  باید افشا و افشای کامل از دارائی های ثابت به دست آورد و دارائیهای اجاره داده شده و غیره  .توصیه به هنجارهای افشای منصفانه برای سهامداران هنگامی که شرکت در GDRs  یا به طور خصوصی با سرمایه گذاران خارجی و مشارکت نموده است .

نظر سنجی هایراخی و دوماسیا[15] (2008)  در مورد وضعیت حاکمیت شرکتی در هند : با بیش از 90 پاسخگو نشان دهنده نگرانی از وضعیت حاکمیت شرکتی در شرکتهای هندی است . لذا هیئت نظارت در مدیریت ریسک و اهمیت صداقت و ارزش های اخلاقی ، یکی از روشهای  اساسی برای حاکمیت شرکتی  خوب است.

یافته های این نظرسنجی عبارتند از:

1-    حاکمیت شرکتی باید در اصل بر اساس استانداردهای مبتنی بر و مقررات مناسب باشد  ​​.

2-    مشخص کردن محدوده برای بررسی و نظارت  قوی تر و نظارت بر اثربخشیحاکمیت شرکتی  از طریق ممیزی توسط متخصصان .

3-    نظارت ضعیف و عدم نظارت بزرگترین خطربرای حاکمکیت شرکتی می باشند .

4-    وجود فرصتی  برای بهبود به عنوان اعضای هیئت مدیره و داشتن اطلاعات درست و زمان کافی برای انجام وظایف

5-     محاسبه پاداش مدیر اجرایی براساس عملکرد

6-     نیاز به ارزیابی عملکرد  اعضای هیئت مدیره توسط شخصی مستقل در راستای شفافیت

نتیجه گیری وپیشنهادات
بر اساس مطالعه فوق، نتایج زیر را می توان در برای شرکت های هندی ارائه نمودد :

1-    تنها یک روش برای حاکمیت شرکتی برای شرکتها و صنایع مختلف وجود ندارد

2-    حاکمیت شرکتی خوب در اثر چارچوب قانونی و تعهد داوطالبانه حاصل می شود

3-    علارغم مشکل در تنظیم یک رویکرد مشترک ، برخی از شاخص های حکمرانی خوب شرکت های بزرگ عبارتند از:

الف- حفاظت از سرمایه گذاران کوچک؛
ب بازنگریهای کافی و توازن در عملکرد و پاداش مدیر عامل و اعضایهیئت مدیره.
ج . استقلال حسابرس همراه با یکپارچگی بالا و احساس مسئولیت .
د . مکانیزم شفاف که سوابق دلایل قبول یا حذف حسابرسان با تجربه واجد شرایط .
ه . مکانیسم مناسب برای حفاظت از خطرات اخلاقی .
و . برآورد ریسک کلی  ، مدیریت ریسکهای بحرانی و نظارت بر آنها در هر شش ماه

ز. یک کمیته کیفیت قوی ICAI که مکانیسمهای کنترل کیفیت را نظارت نماید
ح. وجود زمان و تحقیقات مشترک توسط حسابرسان مختلف
ط . مصادره / لغو جعلی اوراق بهادار  جعلی و اعمال مجازات های شخصی برای مرتکبین این جرائم
ک . افشای  اطلاعات مالی / غیر مالی مرتبط با تصمیم گیری که  نشان می دهد پاسخگوئی و شفافیت وجود دارد  .
ل . ثبات در گزارش / افشای به سرمایه گذاران هند و همچنین سرمایه گذاران خارجی

4-  علارغم اینکه نشان دادن حاکمیت شرکتی خوب در قالب ارقام و اعداد مشکل است کنترلهای ضعیف باعث می شود در فراهم کردن اطلاعات مربوط به تصمیم گیری ریسک زیادی وجود داشته باشد.

5-    حاکمیت شرکتی خوب باعث افزایش ارزش بازار شرکت و براساس آن سرمایه گذاری بهتر  می شود حتی اگر در کوتاهمدت بهبودی در عملیات شرکت حاصل نشود.

نهایتاٌ بر اساس مطالعه انجام شده به نظر می رسد که حاکمیت شرکتی خوب در شرکتهای بزرگ  هسته اصلی جلب اعتماد و رفتار اخلاقی می باشد  . به این ترتیب ،به منظور حاکمیت شرکتی خوب نیاز به تلاش مداوم برای   ایجاد تعهد عمیق به ارزش های اخلاقی احساس می شود  و  صرف قانون و مققرات کارساز نخواهد بود . افشاء مناسب اطلاعات در جهت شفافیت و تصمیم گیری درست از ملزومات حاکمیت شرکتی خوب است .


محدودیت های تحقیق و پیشنهادات برای تحقیقات آتی

    درک ما از حاکمیت شرکتی خوب و بد نتیجه یادگیری از گذشته و  تجارب و همچنین اشتباهات گذشته در آن اثر گذار خواهد بود خاطر نشان می سازد که تنها یک روش برای حاکمیت شرکتی خوب در شرکتها و صنایع مختلف وجود ندارد  ، چراکه سناریو های مختلفی با توجه به محیطهای در حال تکامل اقتصادی وجود دارد. به این ترتیب ، نیاز به  ارتقاء مستمر مفاهیم حاکمیت شرکتی در شرکتهای مختلف در تعامل با محیط پویای جهانی وجود خواهد داشت .

منابع و ماخذ

References

 

Nathan E Hurst, "Corporate Ethics, Governance andSocial Responsibility: Comparing EuropeanBusiness     Practices to those in the United States".This was last accessed at the URL http://www.scu.edu/ethics/publications/submitted/hurst/ comparitive_study.pdf

 

Cornford, Andrew, "Internationally Agreed Principles For Corporate Governance and the Enron Case", on page 3 of 48. This was last accessed at the URL http://www.g24.org/cornford.pdf.

 

"Corporate Governance: The Foundation for Corporate citizenship and Sustainable Businesses" by The global Compact and Global corporate Governance Forum located within IFC. Accessed at the URL h t t p : / / www. i f c . o r g / i f c e x t / c g f . n s f / AttachmentsByTitle/UNGCBROCHURE/$FILE/ IFC_UNGC_brochure.pdf

 

Ranjana Kumar (2007), "Corporate Governance and Ethics - Challenges and Imperatives", No.007/VGL/

070, Government of India, Central Vigilance Commission, dated 29th October, 2007. This was last accessed at the URL http://cvc.nic.in/ 07vgl70.pdf.

 

Roberts, John (2004), "Agency Theory, Ethics and Corporate Governance", Paper prepared for

'Corporate Governance and Ethics Conference' Maquarie Graduate school of Management, Sydney, Australia, June 28-30, 2004.

 

Report of the Committee on the Financial Aspects of Corporate Governance (1992) under the Chairmanship of Adrian Cadbury, first published in December 1992. This was last accessed at

 

Chakrabarti, Megginson and Yadav (2007), "Corporate Governance in India" CFR Working Paper No. 08-

02, Centre for Financial Research, Look Deeper, Forthcoming Journal of Applied Corporate Finance.

This was accessed at http://www.cfr-cologne.de/ download/workingpaper/cfr-08-02.pdf.

 

Desirable Corporate governance: A Code (1998) by Confederation of Indian Industry. This was last

accessed at the URL http://www.nfcgindia.org/  desirable_corporate_governance_cii.pdf

 

"Corporate Governance: Recommendations for Voluntary Adoption", Report of the CII Task force Chaired by Mr.Naresh Chandra, November 2009. This was last accessed at the URL http:// www.mc a . go v. in /Mini s t r y / l a t es t n ews / Draft_Report_NareshChandra_CII.pdf .

 

Braga-Alves, Marcus V. and Kuldeep Shastri (2011), "Corporate Governance, Valuation, and Performance: Evidence from a Voluntary Market Reform in Brazil", Financial Management, Spring 2011, pp 139-157.

 

Nordberg, Donald (2007), "The Ethics of Corporate Governance", VI - Status 27 Jul 07. This was last

accessed at http://works.bepress.com/cgi/ viewcontent.cgi?article=1003&context=donald_ nordberg&sei-redir=1#search= "Nordberg, +Donald+(2007), +â€oeThe+Ethics+ of+Corporate +Governance†, +Pdf"

 

 Richard Rekhy and Neville Dumasia (2008) "The State of Corporate Governance in India: 2008" A Poll by KPMG in India's Audit Committee Institute. This was last accessed at the URL http:// www. i n . k pmg . c om/ t l _ f i l e s / p i c t u r e s / cg%20survey%20report.pdf.


 



Hurst_[1]

Kumar_[2]

Chakrabarti, Megginson and Yadav-[3]

Rachel Kyte-[4]

George Kell-[5]

[6] -per Thierry Buchs

Roberts-[7]

[8] - Nordberg

[9] -Stiles and Taylor

Shastry Braga-Alves and-10

 

Hurst_[11]

Sarbanes-Oxley-12

[13] -KumarMangalam

[14] -Mr.Naresh Chandra

[15] -Rekhy and Dumasia

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 23 اردیبهشت 1393 ساعت: 16:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

بررسي كارايي و اثربخشي منحنی یادگیری

بازديد: 501

 

بررسي كارايي و اثربخشي منحنی یادگیری

چكيده

یک منحنی یادگیری ،نمایش گرافیکی از تغییر نرخ یادگیری ( در فرد به طور متوسط ​​) برای یک فعالیت یا ابزار است. به طور معمول افزایش در حفظ اطلاعات  پس از تلاش های اولیه و پس از آن به تدریج حتی به این معنی است که اطلاعات جدید بعد از هر بار تکرار کمتر و کمتر حفظ شده است .نظريه منحني يادگيري بر اين اصل استوار است كه مدت مورد نياز براي اجراي يك فعاليت با تكرار آن فعاليت كاهش مي يابد. استفاده از تئوري منحني يادگيري در صنعت ساخت و پروژه هاي مهندسي عمران برخلاف ساير صنايع كه به صورت چشمگيري از اين تئوري در برآوردهاي اوليه خود استفاده مي نمايند ، تاكنون رواج نيافته است.

منحنی یادگیری نیز می تواند در یک نگاه نشان دهنده مشکل اولیه یادگیری چیزی و ، به اندازه ای، پس از آشنایی اولیه نشان دهنده میزان مشکل  برای یادگیری است. به عنوان مثال، برنامه دفترچه یادداشت ویندوز برای یاد گیری بسیار ساده است.اما کمی پس از  ان ارائه می دهد. در سوی دیگر UNIX    ترمینال ویرایشگر VIMاست .که برای یادگیری دشوار است , اما ارائه می دهدآرایه وسیعی از ویژگی ها به استادپس از  اینکه کاربر نمیفهمد چگونه کار می کند . این برای چیزیممکن است که برای یادگیری آسان است .اما برای استاد  دشوار است و یا برای یادگیری با کمی فراتر از این سخت است.

واژه‌های کلیدی: منحني يادگيري، اثرات يادگيري، هزينه هر واحد توليد

 

 

 

 

 

 

1. مقدمه

رايت[1] اولینایدهمنحنییادگیريواثرآنرويصنعتهواپیماییآمریکارادرسال 6391 ارایهکرد. اوفهمیدالگوییدر روشیادگیريافراداست. فکراصلیدرتئوريمنحنییادگیريافزایشبهرهوريیاکاهشساعتکاريموردنیازبرايتولید یکواحداست. اینپدیدهدربررسیمدلهايرفتارهزینه،تخمینهزینهوتصمیمگیريعمومی،مفیداست.ساختهواپیماباافزایشمیزانیادگیريشرکتودستیابیبهکاراییبیشتر،ارزانترصورتمیگیرد. کارگرانسریعترکارمی کنند،اشتباهاتکمتريانجاممیدهندوموادکمتريبههدرمیدهند. یکمنحنییادگیريارتباطبینهزینهتولیدیکقلمجنسیااجرايیکوظیفهوتعدادواحدهايتولیديیاوظایفانجامشدهدرطولزمانرانشانمیدهد.شیبآنمنعکسکنندهچگونگیسرعتعملیکشخصیایکسازمانبهمنظورتوسعهتجربیاتاست.هرچهمنحنیشیبدارترباشد،یادگیريآسانترخواهدبود.

2.منحني يادگيري

 یادگیريسازمانیبهفرآیندپیشرفتفعالیتهاازطریقدانشوفهمبهترمعنیمیدهد. مراحلیادگیريسازمانیازنظرگاروین شامل:

الف-مرحلهشناختی: دراینمرحلهاعضايسازماندربرابرایدههايجدیدقرارمیگیرند،دانشخودراگسترشمیدهندو تفکريمتفاوتراآغازمیکنند.

ب-مرحلهرفتاري: دراینمرحلهکارکنانواعضايسازمانسعیدرتغییررفتارهایشاندارند

ج-مرحلهپیشرفتعملکرد: دراینمرحله،تغییردررفتارهاباعثپیشرفتهايقابلسنجشدرنتایجمیشوند،نظیرکیفیتبرتر،توزیعبهتر،سهمبازاربیشترو...

بطورعمومی،اثریادگیريزمانیکهیکفعالیتدرونسازمانی،سازماندهیوتوسعهدادهشود،رخمیدهد. تئوريیادگیريبر پایهاصولسادهسرشتانسانیقراردارد. مردمازتجربهمیآموزند،آنچنانکهزمانیکهکارکنان،وظیفهايراتکرارمیکننددر آنکاراترمیشوند.

منحنیهايیادگیريتمایلبهبهبودتولیدجاريوتوضیحبرنامههاییبرايبهبودبلندمدتدارند .تئوريمنحنییادگیريبرپایهنتیجهگیريهايزیرمیباشد:

·        زمان )هزینهاي( کهبرايیکهدفمشخصیایکواحدکاملشدهموردنیازمیباشد،هنگامیکههدفبدستآمدهیاتولیدتجمعیافزایشیافتهباشد،کاهشخواهدیافت.

·        زمان )هزینهي( توزیعکاهشخواهدیافت.

·        کاهشاینزمانازطریقیکسريمحاسباتقابلپیشبینیاست.

دردورهايکهفرآیندیادگیريمؤثرباشد،براثرافزایشسطحتولید،جمعساعتکارودستمزدبانسبتینزولیاضافهمیشود.منحنیهايیادگیريدرتمامیزمینههايفعالیتهاازعمومیترینتانادرترینآنهابکارمیروند. منحنیهايیادگیري بخشیازبرنامهریزياستراتژیکشرکتمیباشند،مثلاًتصمیمگیريقیمتگذاري،تصمیمگیريجهتسرمایهگذاريعمدهو مخارجعملیاتی.

کاراییمنحنییادگیريدرخطوطتولیدبارزتراست،زیرابخشهايمختلفمانندتعمیرات،ساخت،تامینمواد،طراحیو مهندسیوبرنامهریزيتجربیاتشانرابینخودمبادلهمیکنندوموجبتولیدمحصولمیشوند. حالباافزایشدر یادگیري،درطولمنحنییادگیريپیشرويکردهوتولیدافزایشمییابد.

یکنگرشجدیدوجودداردکهبراساسآنمنحنیهايیادگیريمیتوانندانگیزههاییبرايقیمتگذاريدرمراحلاولیه چرخهتولیدباشد.مثلاًممکناستیکتولیدکنندهازمنحنیهايیادگیريجهتقیمتگذاريیکمحصولجدیدباقیمتیبهمراتبپایینتراز هزینهتولیداولیهجهتدلسردکردنرقبا،استفادهکند. اینقیمتپایینموجبانگیزشتقاضامیگردد.

 

3.اثر منحنی یادگیری

" منحنی یادگیری "برای اولین بار در قرن 19  توسط روانشناس آلمانی هرمان ابینگهاوس مشاهده شدکه  مشکل حفظ اعداد مختلفی از محرکهای کلامی را بررسی می کرد.

تجربه نشان می دهد که دفعات زیادی این کار انجام شده است ، زمان کمتری در هر تکرار پس از آن مورد نیاز است. این رابطه احتمالا برای اولین بار در سال 1936 در پایگاه نیروی هوایی رایت پترسون در ایالات متحده اندازه گیری شده است  ،که در آن مشخص شد که در هر زمان تولید دو برابر هواپیما در کل, زمان کار مورد نیاز 10 تا 15 درصد کاهش یافته است .پس از آن مطالعات تجربی از صنایع دیگر را به همراه داشت مقادیر مختلف اعم از فقطچند درصد تا 30 درصد,اما در اکثر موارددرصد ثابت است: این در مقیاس های مختلف از عملیات متفاوت نیست.منحنی یادگیری مدل فرامینهد، که برای هر یک از دو برابر شدن مقدار کل کالاهای تولید شده, کاهش هزینه ها توسط همان نسبت ،همانطور که در معادلات 1 و 2 شرح داده شده است.معادلات به صورت معادله یکسان است . تفاوت دو معادله فقط در تعریف از این واژه Y است ،اما این اختلاف می تواند تفاوت قابل  توجهی درنتیجه برآورد کند.

1.       در این معادله آنچه  را که به نام منحنی واحد است را شرح می دهد .در این معادله ،Y نشان دهنده هزینه های یک واحد مشخص شده در اجرا تولید می باشد.  برای مثال ،اگر اجرا تولید 200 واحد ایجاد کرده است،کل هزینه را می توان با در نظر گرفتن معادله زیراستفاده استفاده200 بار از آن را ( واحدهای 1 تا 200 )و پس از آن جمع 200 ارزش است .این دست و پا گیر است و نیاز به استفاده از یک کامپیوتر و یا جداول منتشر شده از ارزش های از پیش تعیین شده است

 

 

جایی که:

*   تعداد ساعت کار مستقیم به تولید واحد اول

*    تعداد ساعت کار مستقیم به تولید واحد xام

*   تعداد واحد

*        درصد یادگیری

 

2.       در این معادله ، پایه و اساس به طور متوسط ​​تجمعی و یا منحنی به طور متوسط ​​تقدیر است.در این معادله ،Y

3.       نشان دهنده هزینه به طور متوسط ​​از مقادیر مختلف (X) از واحد می باشد .اهمیت " تقدیر " به طور متوسط ​​زیاد است که هزینه متوسط ​​برای واحد تجمعی X محاسبه شده است .بنابراین،کل هزینه برای واحدهای Xمحصول X بار به طور متوسط ​​هزینه تقدیر است.برای مثال ،برای محاسبه هزینه های کل از واحد های 1 تا 200 ، به یک تحلیلگر می تواند به طور متوسط ​​هزینه تجمعی از 200 واحد و محاسبه این مقدار توسط 200 ضرب کنید .این محاسبه بسیار ساده تر از مورد منحنی واحد است.

 

 

 

جایی که:

 

                         تعداد ساعت کار مستقیم به تولید واحد اول    

*    تعداد ساعت کار مستقیم به تولید واحد xام        

*   تعداد واحد

*        درصد یادگیری

4.منحنی تجربه

به طور کلی تولید هر گونه کالا یا سرویس اثر منحنی تجربه را نشان می دهد.هر دوره زمان تجمعی دو برابر شود،ارزش هزینه ها را می افزاید(مدیریت، بازاریابی ، توزیع، و ساخت را شامل می شود )با  یک درصد ثابت سقوط می کند .

در اواخر 1960s بروس هندرسون از گروه مشاوره بوستون ( BCG ) شروع به تاکید بر مفاهیم منحنی تجربه برای استراتژی کرد .تحقیقات BCG در 1970s اثرات منحنی تجربه برای صنایع مختلف که دامنه از 10 تا 25 درصد بود را مشاهده کرد.

 

 

 

این اثرات اغلب بیان گرافیکی دارند.منحنی با واحد تجمعی تولید شده بر روی محور افقی و هزینه واحد بر روی محور عمودی رسم می شود.منحنی 15٪ کاهش هزینهنشان می دهد.

برای هر دو برابر شدن خروجی " 85٪ منحنی تجربه" نامیده می شود ،نشان می دهد که هزینه های واحد به 85 ٪ از سطح اصلی خود سقوط کرده .

 

منحنی تجربه شده توسط یک تابع قدرت قانون گاهی اوقات به عنوان قانون هندرسون توضیح داده شده است:

 

 

 

جایی که:

 

*    هزینه از اولین واحد تولید

*   هزینه های واحد تولید n ام است

*  حجم تجمعی از تولید است

*    کشش هزینه با توجه به خروجی

5 .دلایل اثر

دلیل اصلی که چرا اثرات منحنی تجربه و یادگیری اعمال می شود، البته ،فرایندهای پیچیده ای از یادگیری درگیر شده است.همانطور که در مقاله مورد بحث ، یادگیری به طور کلی با یافته های پی در پی بزرگترآغاز می شود و پس از آن به ترتیب کوچکتر می باشد ..معادلات برای این اثرات از سودمندی از مدل های ریاضی برای جنبه های خاصی تا حدودی قابل پیش بینی از آن به طور کلی فرآیندهای غیر قطعی می آیند .آنها عبارتند از:

- ​​بهره وریکار  -کارگران از لحاظ فیزیکی بیشتر زبر می شوند .آنهاتبدیل می شوند به کسانی که به صورت ذهنی اعتماد به نفس بیشتری می یابند وو زمان کمتری را برای تامل کردن, یادگیری، آزمایش ، و یا اشتباه صرف می کنند.با گذشت زمان راههای  میان بر و پيشرفت  را یاد می گیرند .این امر برای  تمام کارکنان و مدیران است، وفقط  برای کسانی که به طور مستقیمدر تولید هستند  نمی باشد.

-استاندارد ، تخصص ، و روش های ارتقاء-به عنوان فرآیندها، قطعات و محصولات استاندارد بیشتر می شوند ، بازده تمایل به افزایش است .هنگامی که کارمندان در مجموعه ای محدود از وظایف تخصص می یابند، تجربه بیشتریدر این وظایف کسب می کنند و با سرعت بیشتری کار می کنند.

- یادگیری تکنولوژی محور -تولیدخودکار تکنولوژی و فن آوری اطلاعات می توانند راندمان آنها را در حال اجرا معرفی کنندومردم یاد می گیرند که چگونه آنها را کارآمد و موثر استفاده کنند .

- استفاده بهتر از تجهیزات همان اندازه که  تولید کل افزایش یافته است، تجهیزات تولید شده بیشتر به طور کامل بهره برداری می شوند،کاهش هزینه ها به طور کامل محاسبه می شود .علاوه بر این، خرید تجهیزات تولیدی ، می تواند قابل توجیه باشد .

- تغییر در ترکیب منابع -به عنوان یک شرکت تجربه بدست می آورد ،می تواند مخلوط ورودیبه آن را تغییر دهد وبدین وسیله به حالت  کارآمد تر تبدیل شود.

- طراحی مجدد محصولات -تولید کنندگان و مصرف کنندگانی کهبیشتر با محصول  تجربه نموده اند ، معمولا می توانند پیشرفت پیدا کنند.این فیلترها از طریق فرایند تولیداند .یک مثال خوب از این تست کادیلاک های مختلف است " زنگ ها و سوت ها" لوازم جانبی تخصص.آنهایی که شکستنی نبود در سایر محصولات جنرال موتورز تولید انبوه شد؛آنهایی که از آزمون کاربر را تحمل نکردند " ضرب و شتم " متوقف شدند.صرفه جویی در پول شرکت ماشین شد.  همان طور که جنرال موتورز خودروهای بیشترتولید می کند,آنها آموخته  اند که چگونه بهترین محصولات را تولید کنند که حد اقل پول را خرج کنند.

- شبکه سازی و استفاده ازآن-کاهش هزینه ( اثرات شبکه )-به عنوان یک محصول وارد استفاده گسترده تر می شود،مصرف کننده  به طور موثر تر از آن استفاده می کند چرا که با آن آشنا است .یک دستگاه فکس در جهان کاری نمی تواند انجام دهد، اما اگر هر کس یکی از ان را داشته باشد ،یک شبکه به طور فزاینده ای موثر از ارتباطات را می سازد.مثال دیگر  حساب ایمیل است ؛هر چه بیشتر وجود داشته باشند,شبکهکارآمد تری است ،به ازای هر ابزار استفاده هزینه هر کس پایین تر از آن است .

- اثرات تجربه های مشترک -اثرات منحنی تجربه هنگامی که دو یا چند محصول را بافعالیت هاو یا منابع مشترک به  اشتراک بگذارند تقویت می یابند.هر گونه بهره وری آموخته شده از یک محصول را می توان برای سایر محصولات استفاده کرد.(این برمیگردد به  اصل حداقل حیرت ) .

6.منحنی یادگیری در روانشناسی و اقتصاد

اولین فرد برای توصیف منحنی یادگیری هرمان ابینگهاوس در سال 1885 بود.او متوجه شد که زمان مورد نیاز به حفظ کردن یک کلمه مزخرف به شدت افزایش یافته است به همان میزان که تعداد هجا افزایش یافته است.روانشناس آرتوربیلز به شرح مفصل تر از یادگیری منحنی در سال 1934 پرداخت.او همچنین خواص انواع مختلف منحنی های یادگیری رامورد بحث قرارداد.مانند شتاب منفی ، شتاب مثبت ،منحنی  های فلاتی ,صلیبی.در سال 1936 ، تئودور پل رایت اثر یادگیری بر روی بهره وری نیروی کار در صنعت هواپیما را مورد بحث قرار داد و یک مدل ریاضی از منحنی یادگیری را پیشنهاد داد.آموزش های اقتصادی بهره وریو بهره وری به طور کلی به شرح انواع مشابه منحنی تجربه واثرات جالب ثانویه است.بهره وری و بهبود بهره وری می تواندبه عنوان کل سازمان و یا صنعت یا اقتصاد فرایند یادگیریو همچنین برای افراد در نظر گرفته شود. الگوی کلی از اولین سرعت بالا و سپس کم کردن سرعت، به عنوان سطح عملا دست یافتنی بهبود روش رسیده است. اثر کاهش تلاش های محلی و استفاده از منابع با آموختن روش های بهبود متناقض اغلب دارای اثر نهفته مخالف بر روی سیستم در مقیاس بزرگتر بعدی است، با تسهیل گسترش آن ، و یا رشد اقتصادی ، همانطور که در پارادوکس جهونز در 1880s مورد بحث قرار گرفته و به روز رسانی شده درخانزوم بروکس اصل در 1980s.

7.تفسیر گسترده تر از منحنی یادگیری

در ابتدا در روانشناسی آموزشی و رفتاریمعرفی شده است ودر اين مدت در طول زمان تفسير وسيع تری رابه دست آورده است ،و عباراتی از قبیل" منحنی تجربه " ،" منحنی بهبود " ،" هزینه های منحنی بهبود "،" منحنی پیشرفت " ،"تابع پیشرفت " ،" منحنی راه اندازی" ،و "منحنی بازده "اغلب به صورت مترادف هستند.

 

موضوع نرخ بهره از "توسعه" در بخش اقتصاد است ، به طوریکه توسعه با اشاره به کل سیستم در فرآیند یادگیری با تغییر میزان پیشرفت است.به طور کلی تمام آموزشدر طول زمان تغییر نهایی را نمایش می دهد.

اما منحنی "S"که ظاهر متفاوت بسته به مقیاس زمان مشاهده دارد را توصیف می کند.در حال حاضر نیز در ارتباط با نظریه تکامل تعادل املا شدن كلمات است. وبه طور کلی انواع دیگر تغییرات انقلابی در سیستم های پیچیده است،مربوط به نوآوری،رفتار سازمانی و مدیریت یادگیری گروهی ، از جمله زمینه های دیگر است . شکل جدید این روند به سرعت در حال ظهور  به جای یادگیری پیچیده درون سیستمی است.، که هنگامی که  قابل مشاهده است ،منحنی نرخ در حال تغییر  را که باعث شتاب گرفتن و اهسته شدن است را نمایش می دهد.

8.واژه های رایج

شیب منحنی یادگیری ، که در آن یادگیری بسیار سریع است . بیان آشنا " شیب منحنی یادگیری " ممکن است به هر یک از دو جنبه از یک الگو که در آن نرخ حاشیه ای از  ابتدا در منابع پایین سرمایه گذاری مورد نیاز است اشاره داشته باشد،شاید حتی دراولین مراحل بسیار کاهش می یابد ، اما در نهایتبدون محدودیت افزایش می دهد.

در اوایل با استفاده از استعاره با تمرکز بر جنبه های مثبت الگوی ،یعنی پتانسیل برای پیشرفت سریع در یادگیری (به عنوان مثال ،به عنوان دقت حافظه ، و یا تعدادی از آزمایشات مورد نیاز برای به دست آوردن نتیجه مورد نظراندازه گیری می شود)در مرحله مقدماتی و ابتدایی است .با گذشت زمان،با این حال،استعاره بیشتر به طور معمول برای استفاده تمرکز در جنبه های منفی الگو تبدیل شده است،یعنی مشکل یادگیری یک بارفراتر از اصول اولیه یک موضوع یکی می شود .

در مورد اول ،"سرا شیب [ بودن ]"استعاره از نرخ افزایش  که در ابتدا بالا استتوسط تابع مشخص مقدار کلی آموخته شده در برابر کل منابع سرمایه گذاریالهام گرفته شده است(یا در برابر زمان که سرمایه گذاری منابع در واحد زمان ثابت است )-از لحاظ ریاضی ،در ابتدا ارزش مثبت مطلق از مشتق اول آن تابع است .در مورد دوم ، 

استعاره است با الهام از الگوي خودش در رفتار،رفتار آن در بالا بودن ارزش ها در مجموع سرمايه گذاري منابع(يا از سرمايه گذاري در مجموع زمان هنگامي كه منابع سرمايه گذاري در واحد زمان برگزار مي شود ثابت بوده است)،يعنى ميزان افزايش سرمايه گذاري در منابع لازم است به خصوص اگر در آينده بايد آن را فراگرفت به عبارت دیگر، در نهایت همیشه بالا است ،همیشه مثبت ارزش مطلق ودر نهایت هرگز-کاهش وضعیت مشتق اول آن تابع است .به نوبه خود ،این خواص تابع دوم دیکته می کند که تابع اندازه گیری میزان دانش هر واحد سرمايه گذاري منابع است(یا در هر واحد زمان زمانی که منابع سرمایه گذاری در واحد زمان ثابت است ).یک برش افقی خط مجانب در نقطه صفر است.و به این ترتیب که مجموع ميزان یاد گرفتیم، در حاليكه هرگز" مسطح می ماند" و یا کاهش می یابد، ازدیاد بیشتر و بیشتر به آرامی به عنوان منابع بيشترو بيشتر سرمايه گذاري هستند. این تفاوت در تأکید حتی در میان مردم یاد گرفته منجر به سردرگمی و اختلاف نظر است .

9-نتيجه گيري

در واحدهایی که مدیریت به دنبال کیفیت کالای تولیدی و از جهتی در طولانی مدت کاهش در هزینه های تولیدمی باشد با آموزش کارکنان خود سعی می کند هزینه های تولیدی را کاهش دهد .در منحنی یادگیری ما بر این باوریم که در امتداد دو برابر شدن حجم تولید لازم نیست حتما زمان لازم برای تولید صرف می شود نیز 2 برابر شود .لذا تا مرحله ثبات یادگیری بنا بر ضریب یادگیری مدت لازم برای تولید در دوره های متفاوت برابر نیست چرا که کارکنان آموزش لازم دیده اند بنا بر ضریب یاد گیری در هر دوره تولیدی خواه میزان تولیدی برابردوره قبل باشد یا مقدار تولیدی بیشتر از دوره قبل باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع و ماخذ

Abrams, Aaron and Skip Garibaldi, 2010, "Finding Good Bets in the Lottery, and Why YouShouldn't Take Them," American Mathematical Monthly, 117(1), 3-26.

Chernoff, Herman, "How to Beat the Massachusetts Numbers Game: An Application of Some Basic Ideas in Probability and Statistics," Mathematical Intelligencer, 1981, 3, 166-172. 

Chung, Jaiho and Joon Ho Hwang, 2010, “An Empirical Examination of the ParimutuelSports Lottery Market versus the Bookmaker Market,” Southern Economic Journal, 76, 884

Hausch, Donald B., William T. Ziemba, and Mark Rubinstein, 1981,  "Efficiency of the Market for Racetrack Betting," Management Science, 27, 1435-52.

Krautmann, Anthony C. and James E. Ciecka, 1993, “When are State Lotteries a Good Bet Eastern Economic Journal 19(2), 157-164.

MacLean, Leonard, William T. Ziemba, and George Blazenko,  1992,  "Growth versusSecurity in Dynamic Investment Analysis,” Management Science, 38 (11), 1562-1585.

Papachristou, George and Dimitri Karamanis, 1998, Investigating efficiency in bettingmarkets: Evidence from the Greek 6/49 Lotto," Journal of Banking and Finance 22, 1597-

Sauer, Raymond D., 1998, “The Economics of Wagering Markets,” Journal of Economic Literature, 36, 2021-2064.

 



[1] wright

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 23 اردیبهشت 1393 ساعت: 10:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(1)

مقاله: الگوهاي رضايت‌مندي مشتري

بازديد: 313

 

 مقاله: الگوهاي رضايت‌مندي مشتري

موضوع: مديريت ارتباط با مشتري

سال انتشار(ميلادي): 2007

منبع: ماهنامه تدبير-سال هجدهم-شماره 182

 

 
چکيده:

در رابطه با مفهوم رضايت مندي مشتري تعاريف مختلفي از سوي نظريه پردازان بازاريابي ارائه شده است. کاتلر، رضايت‌مندي مشتري را به عنوان درجه اي که عملکرد واقعي يک شرکت انتظارات مشتري را برآورده کند، تعريف مي‌کند. به نظر کاتلر اگر عملکرد شرکت انتظارات مشتري را برآورده کند، مشتري احساس رضايت و در غير اين صورت احساس نارضايتي مي کند. (ديو اندري و دلخواه، 1384، 188) اين مقاله درپي آن است که با بيان ابعاد رضايت مشتري، مدلهاي رضايت‌مندي مشتري را در اروپا و آمريکا بيان کند تا يک شاخص مقايسه اي براي خوانندگان ايراني فراهم شود.

 

 

 

 

 

مقدمه
جمال و ناصر رضايت‌مندي مشتري را به عنوان احساس يا نگرش يک مشتري نسبت به يک محصول يا خدمت بعد از استفاده از آن تعريف مي کنند. اين دو پژوهشگر بيان مي کنند، رضايت‌مندي مشتري نتيجه اصلي فعاليت بازارياب است که به عنوان ارتباطي بين مراحل مختلف رفتار خريد مصرف کننده عمل مي کند. براي مثال اگر مشتريان به وسيله خدمات خاصي رضايت‌مند شوند، به احتمال زياد خريد خود را تکرار خواهند کرد. مشتريان رضايت‌مند همچنين احتمالا با ديگران درباره تجارب خود صحبت مي کنند که در نتيجه در تبليغات دهان به دهان (شفاهي- کلامي) مثبت درگير مي‌شوند. در مقابل مشتريان ناراضي احتمالا ارتباط خود را با شرکت قطع مي کنند و در تبليغات دهان به دهان منفي درگير مي شوند. به علاوه رفتارهايي از قبيل تکرار خريد و تبليغات دهان به دهان مستقيما بقا و سودآوري يک شرکت را تحت تاثير قرار مي دهند. (
Jamal & Naser, 2002, 147)

نوشته‌هاي مربوط به روابط بين رضايت مشتري، سليقه مشتري و سود دهي بيان مي کنند که رضايت مشتري روي سليقه مشتري اثر مي‌گذارد و همين تاثير به نوبه خود روي سود دهي اثر مي‌گذارد. طرفداران اين تئوري، پژوهشگراني چون آندرسون و فورنل (1994)، گامسون (1993)، اسکلت و ديگران (1995)، شنيدلر و باون (1995)، استورباکا و ديگران (1994) و زيتامل و ديگران (1990) هستند. اين محققان رابطه بين رضايت، سليقه و سوددهي را توضيح مي‌دهند. بررسيهاي آماري ناشي از اين ارتباطات توسط نلسون و ديگران (1992) معرفي شد، آنها رابطه بين رضايت مشتري و سود دهي را در بيمارستانها مورد بررسي قرار دادند و راست و زاهووريک (1991)، رابطه بين رضايت مشتري و حفظ مشتري را در نظام خرده بانکداري بررسي کردند.

بلانچارد و گالووي معتقدند: «رضايت مشتري در نتيجه ادراک مشتري طي يک معامله يا رابطه ارزشي است به طوري که قيمت مساوي است با نسبت کيفيت خدمات انجام شده به قيمت و هزينه‌هاي مشتري». (Hallowell, 1996, 28)

تعريف رضايت مشتري مورد قبول بسياري از صاحب‌نظران، اين‌گونه است: رضايت مشتري يک نتيجه است که از مقايسه پيش از خريد مشتري از عملکرد مورد انتظار با عملکرد واقعي ادراک شده و هزينه پرداخت مي شود به دست مي‌آيد." (Beerli & et al, 2004, 256)

 

 

در ادبيات بازاريابي اين‌گونه آمده است که رضايت مشتري داراي دو بعد است:

بعد مبادله‌اي و بعد کلي مفهوم مبادله‌اي رضايت مشتري بر ارزيابي مشتري از هر يک از خريدهايي که انجام مي‌دهد، توجه دارد. مفهوم کلي رضايت مشتري بر ارزيابي و احساس کلي مشتري در مورد کل برخوردها و خريدهاي خود از برند مربوط مي‌شود. در حقيقت، مي‌توان گفت که بعد کلي رضايت مشتري تابعي از کليه رضايتها يا نا‌رضايتي‌‌هاي او در مبادلات قبلي است. رضايت مشتري تجميعي (يا کلي) ارزيابي کلي مشتري از همه تجربيات خريد و مصرف يک کالا يا خدمت در يک دوره زماني طولاني‌مدت است. در حالي‌که رضايت مبادله‌اي، اطلاعاتي در مورد برخورد و تجربه يک فرد با کالا و خدمت خاص در يک مورد خاص به دست مي‌دهد، رضايت کلي شاخص مناسب‌تري در مورد عملکرد گذشته، حال و آينده شرکت است. اين اهميت از آن جهت است که مشتريان تصميم خريد دوباره خود را بر اساس همه تجربيات خود با يک برند تا زمان حال انجام مي‌دهند نه بر اساس يک خريد در زمان و مکاني خاص. (Ibid, 257)


مدلهاي شکل گيري رضايت مشتري فرايندهاي مختلف شکل گيري رضايت‌مندي مشتري را مي توان در مدل هاي مختلفي طبقه بندي کرد که اين مدلها ارتباط رضايت‌مندي مشتري و محرکهاي آن را ترسيم مي کنند. معتبرترين مدل شکل گيري رضايت‌مندي مشتري بر اساس يکي از نظريه هاي مشهور رضايت‌مندي مشتري يعني نظريه «عدم تاييد انتظارات» بنا شده است (شکل شماره 1). (ديواندري و دلخواه، 1384، 189)


 
مدل رضايت‌مندي مشتري سوئدي اين مدل در سال 1992 به عنوان اولين مدل شاخص رضايت‌مندي توليدات و خدمات در سطح ملي، در کشور سوئد معرفي شد. مدل اوليه کشور سوئد که در شکل2 مشاهده مي شود، شامل دو محرک اوليه رضايت‌مندي است:

- ارزش درک شده

- انتظارات مشتري

 

به طور دقيقتر ارزش درک شده برابر است با سطح دريافت شده از کيفيت نسبت به قيمت پرداخت شده. کيفيت نسبت به پول پرداختي يکي از شاخصهايي است که مشتري توسط آن محصولات و خدمات مختلف را با هم مقايسه مي کند. (Aydin & ozer, 2005, 487)

بنابراين مي‌توان پيش بيني کرد در صورتي‌که ارزش دريافتي افزايش يابد، رضايت‌مندي نيز افزايش خواهد يافت. محرک ديگر رضايت‌مندي، انتظارات مشتري از محصول يا خدمت مورد نظر است.
آخرين ارتباط در اين مدل، شامل ارتباط بين رفتار مشتريان شاکي و وفاداري آنها به شرکت است. اثر مثبت يا منفي اين عامل به نحوه رسيدگي به شکايات در يک شرکت بستگي دارد. مکانيزم رسيدگي به شکايات در يک شرکت مي تواند با عملکرد مناسب، باعث افزايش وفاداري و در صورت ضعيف عمل کردن، باعث کاهش آن شود.

 
مدل شاخص رضايت مشتري در آمريکا

اين مدل در سال 1994 با همکاري مشترک انجمن کيفيت آمريکا، دانشکده تجارت دانشگاه ميشيگان ارائه شد. اين مدل بر گرفته از مدل کشور سوئد است.

مدل شاخص رضايت مشتري در آمريکا، مدلي ساخت يافته و در برگيرنده تعدادي از متغيرها و روابط علي بين آنهاست. شاخص رضايت مشتري در وسط اين زنجيره قرار گرفته است.

همانگونه که در شکل3 ديده مي شود انتظارات، ارزش درک شده و کيفيت درک شده بعنوان عوامل موثر بر رضايت مشتري معرفي شده اند. از سوي ديگر وفاداري مشتري و شکايت مشتري بعنوان خروجي هاي مدل عنوان گرديده اند.

 

يک پرسش‌نامه 15 سوالي جهت استخراج 6 قسمت مدل فوق استفاده مي شود. کليه سوالات اين پرسشنامه داراي امتيازي بين 1 تا 10 است. اختلاف اصلي اين مدل با مدل سوئد اضافه شدن کيفيت ادراک شده به صورت مجزاست. (Johnson & et al., 2000, 8)


مدل شاخص رضايت مشتري در اروپا تجارب همراه با موفقيت کشورهاي آمريکا و سوئد در طراحي مدل شاخص رضايت مشتري سبب شد تا سازمانهاي اروپايي همچون موسسه کيفيت اروپا و سازمان مديريت کيفيت اروپا تحت حمايت اتحاديه اروپايي اقدام به ايجاد شاخص رضايت مشتري در اروپا بنمايند.
مدل شاخص رضايت مشتري دراروپا که در شکل ارائه شده است، مدل اروپايي شاخص رضايت مشتري را نشان مي‌دهد. اين مدل، رضايت مشتري را همراه با وفاداري مورد بررسي قرار دهد. همانگونه که ملاحظه مي‌شود، محرکهاي رضايت مشتري در اين مدل عبارتند از تصوير درک شده از شرکت، انتظارات مشتري، کيفيت درک شده و ارزش درک شده.(
Aydin & Ozer, 2005, 487)

کيفيت درک شده را مي‌توان در دو بخش مورد بررسي قرار داد: کيفيت درک شده از سخت‌افزار که به معناي بخشي از کيفيت است که مربوط به ويژگي محصول و يا خدمت است و ديگري عبارت است از کيفيت درک شده از نرم‌افزار که منظور از آن بخشي از کيفيت است که نمايانگر عناصر تعاملي در خدمت ارائه شده است، مثل پرسنل و يا ويژگيهاي محيط ارائه خدمت. روابط ميان متغيرها در شکل4 نشان داده شده است.

 

البته بايد به اين نکته نيز توجه داشت که در واقعيت ممکن است روابط بيشتري بين متغيرها وجود داشته باشد که در اينجا ديده نشده است. در اين مدل 7 متغير وجود دارد که هر يک از آنها توسط 2 تا 6 متغير ديگري که از طريق مميزي و پرسش از مشتريان اندازه‌گيري مي‌شود، توصيف مي‌شود. (Johnson & et al., 2000, 11)

 

 
نتيجه گيري

با بيان مدلهاي شاخص رضايت‌مندي مشتري در اروپا، آمريکا و سوئد، قصد بر آن بود تا صاحب‌نظران را برانگيزد که براساس شرايط موجود در بازار ايران و قوانين حاکم بر تجارت در ايران، به تدوين چنين الگويي دست يازند.

 

 

 

 

 

منابع
1. ديواندري، علي و دلخواه جليل؛ «تدوين و طراحي مدلي براي سنجش رضايت‌مندي مشتريان در صنعت بانکداري و اندازه گيري رضايت‌مندي مشتريان بانک ملت بر اساس آن»، فصلنامه پژوهشهاي بازرگاني، شماره 37، زمستان 1384، ص 185-223

2- Aydin S., Ozer G., Arasil O., (2005);" CustomerLoyalty and the effect of switching costs as a moderator variable", MarketingIntelligence & Planning, Vol. 23, No. 1, pp. 89-103

3 - Beerli A., MartinJ.D., Quintana A., (2004);"A model of customer loyalty in the retail bankingmarket", European Journal of Marketing, Vol. 38, No. 1/2, pp. 253-275
4 -
Hallowell R., (1996);"The relationship of customer satisfaction, customerloyalty and profitability: an empirical study”, International Journal of ServiceIndustry Management, Vol. 7, No. 4, pp. 27-42

5 - Jamal A., Naser, K., (2002);" Customer satisfaction and retail banking: an assessment of some of thekey antecedents of customer satisfaction in retail banking", European Journal ofMarketing, 20/4, pp. 146-160


6 -
Johnson M., Gustafsson A., Andteassen T., ervik L., Cha J, (2000);" The evolution and future of national customersatisfaction index models", Journal of Economic Psychology

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 ساعت: 10:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 159

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس