سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط reyhaneh

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

چطور خلاقیت را رشد و پرورش دهیم؟

بازديد: 57

چطور خلاقیت را رشد و پرورش دهیم؟

عوامل بسیاری در رشد و شکوفایی خلاقیت افراد موثرند که از این دست می‌توان به عوامل زیر اشاره کرد:
 
خانواده: اگر خانواده فرصت‌های لازم را برای سوال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهد و هرگز آنها را تنبیه نکند، زمینه رشد خلاقیت فراهم می‌شود. تنبیه و تهدیدهای مکرر، آفت خلاقیت‌های ذهنی است، فرزندان خلاق به آرامش درونی و اطمینان خاطر و اعتماد به نفس قوی نیاز دارند.
 
مدرسه و دانشگاه: عواملی همچون تکالیف زیاد، تاکید بر محفوظات، اجرای برنامه‌های هماهنگ و انتظار رفتارهای یکسان از کودکان، عدم‌توجه به تفاوت‌های فردی، وجود کلاس‌های پرجمعیت، اعمال انضباط و مقررات فوق‌العاده شدید، تشویق به کسب نمره‌های بالا و ایجاد جوی توأم با رقابت‌های فردی برای ممتاز شدن و سرانجام عدم‌شناخت و یا بی‌توجهی به ویژگی‌های کودکان، نوجوانان و جوانان خلاق سبب می‌شود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهش یابد.
 
جامعه: محیط یا فضایی که باعث فراهم‌سازی زمینه خلاقیت می‌شود باید از سه عنصر اساسی برخوردار باشد. 1 – عامل فیزیکی 2 – عامل عقلانی 3 – عامل عاطفی
 
عامل فیزیکی: منظور از محیط فیزیکی، یعنی اینکه امکانات و گنجایش وسایل در حدمناسبی باشد تا فرد بتواند با استفاده از آنها کارهای خود را در معرض دید قرار دهد.
 
عامل عقلانی: جو عقلانی مطلوب شرایطی است که فرد را به رغبت آورد، برانگیز‌اند و به تلاش وادار کند.

عامل عاطفی: شرایطی است که شخص بتواند احساس امنیت کند و قادر باشد نسبت به محرک‌های فیزیکی عقلانی ارائه شده از طرف معلم، مربیان، والدین و یا همکاران و همسالان، واکنش مطلوب از خود نشان دهد. چنین محیطی از اعتماد و اطمینان سرشار است و تحقیر، تنبیه و سرزنش در آن وجود ندارد.
برخی از مهمترین عوامل موثر در خلاقیت را چنین می‌توان فهرست کرد: انگیزش، غریزه، الهام، علاقه‌مندی به تجربه و آزمایش، استقلال، اعتماد به نفس، میل به ریسک کردن، شوخی و بذله‌گویی، حساسیت، احساس امنیت، شجاعت فردی، ابتکار، انعطاف، گرایش به کارهای پیچیده، پشتکار، کنجکاوی، اظهار وجود، رفتار نامتعارف، تخیل مثبت و تشویق دیگران.

موانع خلاقیت
1 - عدم اعتماد به نفس و بی‌توجهی به سرمایه‌های حقیقی خود
2 – ترس از حرف و انتقاد در مراحل عمل و یا نتیجه خصوصا وقتی با شکست مواجهه شود.
3 – ترس از انگشت‌نما شدن
4 – ترس از حرف و انتقاد در مراحل عمل و یا نتیجه آن
5 – تمایل به همرنگی با جماعت
6 – توجه به‌معلول به جای توضیح علت
7 – تنبلی ذهنی و عدم تمرکز آن
 
14 راه  رشد و پرورش خلاقیت
 

1 – تفکر واگرا را تشویق کنید
 2– اختلاف عقیده را تحمیل کنید
 3- دانش‌آموزان را تشویق کنید به داوری‌های خویش اعتماد کنند
 4- تاکید کنید که هر فرد در زمینه خاص توان و صلاحیت خلاقیت دارد
 5 - محرکی برای ایجاد تفکر خلاق باشید
 6- موضوعات آموزش را متنوع کنید
 7- گرایش‌های مساعد نسبت به فعالیت خلاق را رشد دهید
 8- بیان خلاق را تشویق کنید و بپرورانید
 9- نیروی تولید را تشویق کنید
 10- به پرسش‌های غیرمعمول احترام بگذارید
 11- به افکار و تفکرات ابتکاری و نو احترام بگذارید
 12 – عملا به دانش‌آموزان خود نشان دهید که افکار و عقایدشان ارزش دارد
 13- به دانش‌آموزان فرصت دهید که بدون ترس از ارزشیابی به فعالیت بپردازند.
 14- در ارزشیابی علت و معلول‌ها را به هم ربط دهید.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

۱۰ قدم مهم برای داشتن حافظه و ذهن بهتر

بازديد: 81

۱۰ قدم مهم برای داشتن حافظه و ذهن بهتر

معمولا" وقتی سن ما بالاتر می رود عملکرد ذهن و حافظه ما ضعیفتر می شود اما دقیقا" ذهن و مغز ما هم مثل ماهیچه هایمان هستند یعنی هرچه آنها را بیشتر تمرین بدهیم قویتر می شوند. برای اینکه ذهن و حافظه شما قوی و سالم باقی بماند لازم نیست از محصولات و یا برنامه های سخت و عجیب و غریب استفاده کنید، فقط کافی است در زندگی روزمره این روشها را به کار ببرید تا ذهنتان برای سالهای طولانی جوان و قوی باقی بماند:

از ذهنتان کار بکشید:
بازیهای فکری مثل جدول و پازل انجام دهید و از تمرینات قوی کردن حافظه که بر مهارتهای کلامی تاکید دارند استفاده کنید.

غذاهای مفید برای ذهن و حافظه مصرف کنید:
در رژیم غذایی روزانه خود مقدار زیادی امگا ۳ ، کربوهیدارتهای دارای قند پائین (مثل غلات ) و مواد دارای آنتی اکسیدان بگنجانید. سعی کنید میزان غذایی که در هر وعده غذایی می خورید را کاهش دهید و در عوض تعداد وعده های غذایی روزانه خود را افزایش دهید. خوردن ۵ وعده غذایی در روز از پائین آمدن سطح گلوکز خون جلوگیری می کند. همانطورکه می دانید گلوکز اصلی ترین و مهم ترین منبع برای تامین انرژی مورد نیاز مغز است.

میزان استرستان را کنترل کنید:
تمرینات کشش وتمدد اعصاب باعث می شود که نگرانیها و استرسهای روزانه شما کنترل شود.استرس باعث می شود که بدن ماده ای با نام کورتیزول تولید کند و محققان کشف کرده اند که این ماده باعث کوچک شدن مراکز حافظه در مغز می شود و در نهایت منجر به بروز اختلال در حافظه می شود.

میزان آهن بدنتان را چک کنید:
برای اینکه حافظه انسان بخوبی عمل کند انتقال دهنده ها و فرستنده های عصبی نقش حیاتی دارند و آهن به این فرستنده ها کمک می کند که عملکرد بهتری داشته باشند و علاوه بر این بدن شما ممکن است به کمبود این ماده حساس باشد. نتایج یک تحقیق نشان داد عملکرد حافظه زنانی که سطح آهن بدنشان مناسب است، دوبرابر زنانی است که کمبود آهن دارند.

چند کار را بطور همزمان انجام ندهید:
اگر همانطور که دارید مجله می خوانید ، به اخبار هم گوش کنید بعدها توانایی شما دربه یاد آوردن هردوی آنها کاهش می یابد. وقتی چند کار را باهم انجام می دهید مغز شما مرتبا" از یک منطقه به منطقه دیگر سویچ می کند که درنهایت منجر به این می شود که جزئیات کمتری را حفظ کند.

کلسترول خونتان را چک کنید:
کلسترول بالا که منجر به تجمع پلاکت ها می شود نه تنها باعث آسیب رسیدن به قلب شما می شود بلکه با ایجاد انسداد در رگهای مغزی باعث می شود که مواد مغذی لازم به مغز نرسد و درنتیجه باعث بوجود آمدن مشکلات حافظه می شود.

داروهایتان را چک کنید:
برخی از داروها روی حافظه تان تاثیر می گذارد و هرچه سن شما بالاتر می رود داروها مدت زمان بیشتری در بدنتان باقی می مانند. داروهای ضد افسردگی، ضد اضطراب، داروی شیمی درمانی، خواب آورها، مسکن ها، آنتی هیستانین واستاتین ها از جمله داروهایی هستند که باعث آسیب دیدن حافظه می شوند.

هر روز یک سیب بخورید:
وجود مقادیر زیاد آنتی اکسیدان در مغز باعث می شود استیل کولین که یک انتقال دهنده عصبی ضروری برای حافظه است ، افزایش یابد.همین آنتی اکسیدان از مغز شما دربرابر رادیکالهای آزاد مضر محافظت می کند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زبان‌آموزی، مغز را متحول می‌کند

بازديد: 101

زبان‌آموزی، مغز را متحول می‌کند

\"\"
صحبت كردن به زبان دوم می‌تواند همه چیز را تغییر دهد، از مهارت‌های حل مساله گرفته تا شخصیت. این تغییر، فرد را به گونه‌ای جلوه می‌دهد كه گویی نفر دومی در درونش وجود دارد.
 
 زمانی كه من فقط یك نوزاد بودم، مادرم روی تخت بیمارستان با ترفندی خاص، روند رشد مغزی من را تغییر داد؛ ترفندی كه مرا در یادگیری، انجام چند وظیفه به طور همزمان و حل مشكلات تواناتر می‌ساخت. در نهایت كار مادرم حتی ممكن است مغز مرا از زوال در دوران پیری محافظت كند. اما ترفند او چه بود؟ از همان آغاز او به زبان فرانسه با من صحبت كرد در حالی كه همه در اطراف من انگلیسی حرف می‌زدند.
 
در آن زمان مادر من هیچ ایده خاصی نداشت و نمی‌دانست این كار او باعث تقویت شناختی من خواهد شد. او فرانسوی و پدرم انگلیسی‌تبار بود، بنابراین آنها بسادگی احساس می‌كردند من و برادرانم را باید دوزبانه پرورش دهند. با این حال من بزرگ شدم و در این دوران تحقیقات زیادی انجام شد كه نشان می‌داد صحبت كردن به دو زبان ممكن است تاثیر عمیقی بر روش فكر كردن افرادی مثل من داشته باشد.
 
افزایش قدرت شناختی فقط شروع كار بود. براساس برخی مطالعات حفظیات من، ارزش‌ها و حتی شخصیت من ممكن است براساس این‌كه من به چه زبانی صحبت می‌كنم تغییر كند. تقریبا شاید بتوان گفت مغز‌های دوزبانه منزلگاه دو حافظه جداگانه هستند.
 
همه اینها نقش اساسی زبان در اندیشه و فكر بشر را بیش از پیش برجسته می‌كند. لورا آن پتیتو معتقد است دوزبانه بودن، یك میكروسكوپ شگفت‌آور در مغز انسان است.
 
تردیدها درباره زبان دوم
 البته در مورد نظریه دو زبانه بودن همواره نمی‌توان اینقدر خوشبین بود. برای بسیاری از والدین مانند والدین من تصمیم به پرورش كودكان دو زبانه همواره بحث‌انگیز بوده است. حداقل از قرن 19 بود كه معلمان هشدار دادند آموزش دو زبان ممكن است به گونه‌ای باعث گیج شدن كودك شود كه هیچ یك از دو زبان را بخوبی یاد نگیرد. در بهترین حالت محققان فكر می‌كردند كودكان می‌توانند یك استاد همه‌كاره و هیچ كاره شوند و در بدترین حالت آنها مظنون بودند كه ممكن است این موضوع مانع رشد جنبه‌های دیگر شده و در نتیجه ضریب هوشی آنها پایین‌تر بیاید.
 
اما این روزها به نظر می‌رسد چنین ترس‌هایی ناموجه است. افراد دو زبانه تمایل دارند در هر زبان واژگان بیشتری نسبت به همسالان تك زبانه خود داشته باشند و گاهی این كودكان دو زبانه در نامگذاری اشیا برای رسیدن به كلمه درست، كندتر عمل می‌كنند. اما یك مطالعه مهم در دهه 60 توسط الیزابت پیل و والاس لامبرت در دانشگاه مك گیل كانادا نشان داد توانایی صحبت به دو زبان به‌طور كلی مانع رشد نمی‌شود. برخلاف انتظار، در 15 آزمایش شفاهی و غیرشفاهی هنگام كنترل عواملی مانند وضعیت اقتصادی و اجتماعی و تربیت و آموزش كه ممكن است بر كارایی هر فرد اثرگذار باشد، كودكان دو زبانه نسبت به تك زبانه‌ها برتری داشتند.
 
متاسفانه یافته‌های آنها تا حد زیادی نادیده گرفته شد. پس از آن عده كمی به دنبال تحقیقات آنها در مورد مزایای دو زبانگی رفتند، اما اكثر محققان و مربیان به دنبال ایده‌های قدیمی بودند.
  
تنها در چند سال اخیر دو زبانگی آن طور كه سزاوار و شایسته بود، مورد توجه قرار گرفته است. الن بیالیستوك یكی از روان‌شناسان دانشگاه یورك تورنتو می‌گوید: من به مدت 30‌سال در اتاق تاریك و كوچكم نشسته بودم و كارهایم را انجام می‌دادم، اما به طور ناگهانی و در پنج سال گذشته همه‌چیز عوض شده و درهای بسته باز شدند و علاقه من به انجام مطالعه در این زمینه شعله‌ور شد. بخشی از این علاقه تجدید شده ناشی از ظهور تكنولوژی‌های جدید مانند طیف‌سنجی نزدیك به مادون قرمز است كه با استفاده از آن محققان برای اولین بار توانستند واكنش مغز نوزادان را در برخوردهای اولیه با زبان مورد مطالعه قرار دهند.
 
با استفاده از این تكنیك، پتیتو و همكارانش توانستند اختلاف عمیق میان نوزادان تك زبانه و دو زبانه را كشف كنند. براساس یك تئوری عامه‌پسند، نوزادان به گونه‌ای متولد می‌شوند كه قادر به تشخیص تفاوت میان اصوات هر زبانی هستند. البته تصور بر این است كه در یك سالگی آنها این قابلیت را از دست می‌دهند و مغز آنها منحصرا به سمت اصوات زبان مادری كشیده می‌شود.
 
پتیتو و همكارانش دریافتند حتی در انتهای یك سالگی فعالیت عصبی كودكان دو زبانه در پاسخ به زبان‌های كاملا ناآشنا بیش از كودكان تك زبانه است. این یافته‌ها نشان می‌داد احتمال رشد و تقویت بیشتر مغزی در كودكان دو زبانه نسب به عقب‌ماندگی آنها بیشتر است و به نظر می‌رسد این موضوع برای یادگیری زبان‌های جدید در طول حیات یك فرد كمك بیشتری به او می‌كند.
 
طی آزمایشی، محققان از كودكان دو زبانه و تك زبانه خواستند یكسری جملات را طوری نقطه‌گذاری كنند که به‌لحاظ گرامری درست باشد. هر دو گروه روی جملات درستی مانند سیب روی درخت رشد می‌كند، عملكرد درستی داشتند اما در برخورد با جملات بی‌معنی مانند سیب روی بینی رشد می‌كند كودكان تك زبانه دچار اشتباه شده اما كودكان دوزبانه جواب درست را می‌دادند.
 
عملکرد بهتر مغز دوزبانه‌ها
 بیالیستوك گمان می‌كند علاوه بر مهارت‌های گرامری، عملكرد دو زبانه‌ها در سیستم اجرایی مغز و مجموعه گسترده‌ای از مهارت‌های ذهنی كه برای بلوكه كردن اطلاعات بی‌ربط بوده و روی فعالیت دست‌ها متمركز است، موفقیت بیشتری دارد. در این آزمایش دو زبانه‌ها با نادیده گرفتن معانی جملات بی‌معنی تمركز بهتری روی گرامر جملات داشتند.
 
در آزمایش‌های دیگری هم مانند سوئیچ كردن بین كارهای مختلف، مثلا هنگام طبقه‌بندی اشیا براساس شكل یا رنگ، كودكان دوزبانه از برتری بیشتری برخوردار بودند.
 
این صفات تقریبا در تمام امور ما نقش حیاتی دارد، از خواندن گرفته تا ریاضیات و رانندگی؛ بنابر این ارتقای آنها باعث انعطاف‌پذیری بیشتر ذهنی ما شده و ممكن است دلیل عملكرد بهتر كودكان دو زبانه در آزمایش لامبرت و پیل را توجیه كند. این خصوصیات حتی ممكن است مهارت‌های اجتماعی ما را گسترش دهد. پائولو فرناندز و سام گلاكزبرگ دو تن از روان‌شناسان دانشگاه پرینستون دریافته‌اند دو زبانه‌ها بهتر می‌توانند برای درك وجه دیگر موضوعات مختلف، خودشان را به جای افراد دیگر قرار دهند و از منظر آنها به مسائل نگاه كنند. دلیلش هم این است كه آنها به آسانی می‌توانند از آنچه در حال حاضر می‌دانند چشم‌پوشی و روی دیدگاه دیگری تمركز كنند.
 
ادامه تحقیقات دانشمندان در این زمینه نشان می‌داد دو زبانه بودن علاوه بر حفظ قوای فكری می‌تواند باعث كاهش زوال عقل در دوران پیری شود. با بررسی 184 فرد مبتلا به جنون محققان دریافتند اكثر آنها تك زبانه هستند.
 
از دیگر نتایج جالب توجه تحقیق این بود كه هر یك از زبان‌های افراد دو زبانه روی شخصیت آنها تاثیر گذاشته و مثلا شخصیت یك فرد انگلیسی ـ فرانسوی تبار هنگام صحبت كردن به زبان انگلیسی با وقت صحبت كردن به زبان فرانسوی متفاوت است.
 
یك توجیه این می‌تواند باشد كه هر زبان ارزش‌های فرهنگی همان زبان را به ذهن ما متبادر می‌سازد. مثلا عفت در فرهنگ و زبان مكزیكی بیش از فرهنگ آمریكایی مورد احترام است. ممكن است برخی سوئیچ‌های رفتاری رابطه بسیار نزدیكی با نقش زبان به عنوان چارچوبی كه پشتیبان و سازمان دهنده خاطرات ماست، داشته باشد. حتی شواهدی وجود دارد كه نشان می‌دهد گرامر یك زبان می‌تواند در شكل‌گیری حافظه ما نقش داشته باشد.
 
با وجود پیشرفت‌های اخیر باز هم ممكن است محققان تنها بخش كوچكی از نقش دو زبانگی را ببینند و سوالات بسیاری در این زمینه باقی بماند. محققان معتقدند در هر سنی می‌توان زبان دومی را به شكل روان یاد بگیرید و از مزایای سیستم شناختی آن بهره‌مند شوید و با تحریك ذهنتان، ذهنی پویاتر داشته باشید.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چگونه مغز دنیای اطراف ما را درک میکند؟

بازديد: 147

چگونه مغز دنیای اطراف ما را درک میکند؟

مطالعات نشان می دهند که ما چگونه از طریق تقسیم دقیق کار میان سلول های مغز، جهان اطرافمان را درک می کنیم. به گزارش نوروبیولوژیست های دانشگاه کالیفرنیا پرده از رازی که مدتها ناشناخته مانده بود برداشته اند مبنی براینکه چگونه مغز بوسیله میلیون ها نورون از سراسر بدن اطلاعات موجود در پالس های الکتریکی ارسال شده به آن را درک می کند.

بررسی های گروه تحقیقاتی دانشگاه کلیفرنیا نشان می دهد که چگونه نورون ها ، یا سلول های عصبی موجود در مغز، پیش از تصمیم گیری در باره نحوه پاسخ، اطلاعات را طبقه بندی می کنندد برای مثال، نور، صدا و بوی دریافتی توسط اندام های حسی ما به یک کد ساخته شده از یک سری ایمپالس های ا لکتریکی که در طول نورون ها از سراسر بدن به مغز حرکت می کنند، تبدیل می شوند.

اطلاعات در باره شروع و شدت یک محرک بنظر می رسد با تنظیم سرعت و توالی این ایمپالس های الکتریکی به مغز فرستاده می شودد این گروه تحقیقاتی دریافته است که نورون های مختلف در مغز برای پاسخ به قسمت های مختلف اطلاعات ، تخصیص داده شده اند .

طبق اظهار نظر سرپرست این گروه، تحقیق آنها نشان می دهد که کشف رمز حجم عظیم اطلاعاتی که به مغز ارسال می شود در هر نقطه زمانی ، نتیجه تقسیم کار بین نورون های تخصص یافته استد طبق اظهارات وی هر نورون دقیقا نوعی از اطلاعات را که قرار است پردازش کند برمی گزیند ، بیانگر این نکته که نورون فوق قابلیت انجام این پردازش را داردد بسیار شبیه به عملکرد یک موزیسین ارکستر که تنها آن بخش از علامت سمفونی که برای دستگاه موسیقی او نوشته شده ، می خواند.

این محققان با آزمایش برروی برش های مغز خرگوش که با شستشو در یک محلول مناسب حالت زنده خود را حفظ نموده بود ، متوجه شدند که برخی از سلول های عصبی تنها به اولین ایمپالس ارسالی پاسخ دادند، در حالیکه دیگر سلول های عصبی به ایمپالس های الکتریکی متعدد که در یک توالی خاص رسیدند، پاسخ دادندد طبق نظر آنها «در حالیکه برخی نورون ها تنها به شروع هر بسته اطلاعاتی پاسخگو بودند (که بعبارت دیگر یعنی درکی در این حد که: هی، یک خبری رسید)، دیگر نورون ها دقیقا درون بسته اطلاعاتی را نگریسته و نت ها را نواختند». هریک از این نورون های تخصص یافته مغزی ساختار بشدت منشعبی دارد در حالیکه بسیاری از نورون ها ی حامل اطلاعات حسی می توانند اتصالات را تشکیل دهند.

در هر لحظه هر یک از این نورون های تخصص یافته پیام های متعددی را از منابع مختلف دریافت می کنند اما تنها بطور انتخابی به اطلاعات خاص در باره سرعت یا توالی ایمپالس ها ئی که دریافت می کند، پاسخ می دهندد چرا تنظیم زمان بندی اطلاعات تا این حد مهم استد اطلاعات بینائی، لامسه، و شنوائی باید تطابق زمانی داشته باشندد اگر اینطور نبود، برای مثال شاید ما حرکت لب های شخص دیگر را قبل از شنیدن کلماتی که بر زبان می آورد درک می کردیم، مانند یک فیلم خارجی که بد دوبله شده باشد.

مغز همچنین نیازمند آن است که بداند چطور یک محرک را تقویت کند زیرا شدت آن بر عملی که باید انجام شود تاثیر می گذاردد مثلا اگر کفش ناراحتی را به پا کنید و در اثر آن پای شما تاول بزند، عدم توجه به آن بسیار دشوارتر خواهد بود.

با ایجاد تاول فاصله بین ایمپالس های ا لکتریکی بعدی که به مغز می رسند کاهش یافته ، و به عبارت دیگر توالی آنها افزایش می یابد .

آنان معتقدند که حتی ممکن است یک «نورون اخطار» در مغز وجود داشته باشد که بواسطه تحریک پاسخ مناسب عضله برای فرار از محرک به ایمپالس های با فرکانس بالا پاسخ می دهدد این مطالعه روشن می سازد که مغز چگونه یک کد ساخته شده از ایمپالس های ا لکتریکی را می خواند ، تا درکی منطقی از جهان اطراف را ممکن سازد.

آنان می گویند کشف رمز زبان مغز به ما کمک می کند مبنای نورونی احساس و شناخت و اختلالات مربوط به آنها را دریابیمد محققان دانشگاه کالیفرنیا در مقاله خود همچنین زنجیره ای از مکانیزم های فیزیولوژیک را معرفی می کنند که باهمکاری با یکدیگر این امکان را فراهم می سازند که نورون های مغزی بطور انتخابی به یک الگوی خاص از ایمپالس های الکتریکی وارده پاسخ دهند.

ارتباط از طریق اتصالات بین نورون ها بیش از آنکه الکتریکی باشد ، شیمیائی است.

محققان دریافتند که روش های متفاوت رها ساختن و پاسخگوئی به مواد شیمیائی توسط هریک از نورون های مغزی، پاسخ های متفاوت آنها به اطلاعات وارده را توضیح دهدد آزمایشات این گروه بر هیپوکمپ ، ناحیه ای از مغز که در یادگیری حافظه مهم است، متمرکز بود اما آنها معتقدند که دیگر نواحی مغز ممکن است از همین اصول برای دسته بندی اطلاعات پیروی کنندد همچنین آنها اشاره می کنند که برش های مغزی ، یک سیستم ساده هستند و پیش از آنکه جزئیات دقیق تری از این طبقه بندی را دریابند تحقیق بیشتر مورد نیاز است .

البته سرپرست این گروه تحقیقاتی متذکر می شود که این تحقیق تنها تاحدی روشنگر مسئله است اما ما در نظر داریم این راه را تا انتها طی کنیم و دیگر طبقات سلول های عصبی را نیز مورد بررسی قرار دهیم.
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

سه شرط مهم:

بازديد: 173

اصول نوآوری

تمامی پزشكان تاكنون بارها شاهد بهبود معجزه آسای بیماران خود بوده اند. همه پزشكان این نوع بهبودها را غیر علمی می دانند و تا كنون این موارد را روی كاغذ نیاورده اندتا به دانشجویان پزشكی تدریس شود. همانطور كه در فصول قبل مثال های بسیاری را ذكر كردیم، نوآوری هیچ گاه به گونه ای سیستماتیك، هدفمند وسازمان یافته شكل نمی گیرد. بیشتر نوآوران، پدیده های خود را در اثر شانس و جرقه یكباره شانس و هوششان ارائه نموده اند و نه با پشتكار و زحمت زیاد اما بسیاری از نوآوری ها قابل تدریس و یادگیری نیست چرا كه راه وروش مناسبی وجود ندارد كه به افراد یاد بدهیم چگونه باهوش و ذكاوتمند باشند .
 
بزگترین فرد هوشمند جهان "لئو ناردو داوینچی" است. در هر صفحه از یادداشتهای او می توان انبوهی از اندیشه ساخت چرخبال (هلیكوپتر) و زیردریایی را مشاهده كرد او می توانست با تكنو لوژی قرن شانزدهم این اندیشه ها را به نوآوری تبدیل كند. "جیمز وات" (مخترع موتور بخار از دیدگاه دانش آموزان) و "توماس نیوكامِن" (مخترع موتور بخار از دیدگاه تاریخ دانان تكنولوژی) هر دو از نوآوران سیستماتیك و هدفمند بوده اند، اما " رابرت بوی " شیمی دان انگلیسی _ ایرلندی، یك شبه موتور احتراقی را اختراع نمود .نوآوری هدفمند كه در نتیجه تحلیل، سخت كوشی و كار سیستمی حاصل می شود را می توان به عنوان تجربیات نوآوری مطرح نمود ودر مورد آنها بحث كرد. تقریباٌ ۹۰ در صد نوآوری های كارآمد و اثر بخش بر همین اساس صورت می گیرد. اما اصول نوآوری چیست؟ قطعانوآوران استثنایی نیز در صورت پیروی از این اصول می توانند اثر بخش باشند این اصول شامل دو دسته می با شند . تعدادی از آن مواردی كه باید انجام دهیم و بخشی از مواردی كه بهتر است انجام ندهیم. البته باید به این دو دسته سه شرط را باید اضافه كنیم.

آنچه باید انجام دهیم
۱. نوآوری سیستماتیك و هدفمند با تحلیل فرصتها آغاز می شود. اولین قدم تفكر، در مورد آن چیزی است كه آنرا منابع فرصتهای نوآوری می نامیم. این منابع در محیطهای مختلف دارای اهمیت متفاوت می باشند. برای مثال "جمعیت شناس " ارتباط چندانی با نوآوری فرآیندهای صنعتی ندارد.

۲. نوآوری هم مفهومی است و هم ادراكی دومین اصل اجباری در نوآوری همانا سركشی، سوال كردن و گوش كردن می باشد. نوآوران موفق از هر دو نیم كره مغز خود خوب استفاده می كنند. آنها به اقام، آمار ومردم نگاه می كنند و تحلیل می نمایندكه "چه نوع نوآوری برای فرصتهای موجود لازم است؟" . آنها سعی می كنند تا انتظارات، ارزشها و نیازهای مصرف كنندگان و استفاده كنندگان را درك كنند.

۳. نوآوری اثر بخش باید ساده و هدفمند باشد _ تنها باید به یك كار پرداخت. البته ساده نیست، هر چیز ساده ای ابتدا با مشكل مواجه می شود. بهترین نوآوری آن است كه مردم درباره اش بگویند: عالی است، چرا ما تا به حال به آن فكر نكرده بودیم. حتی نوآوری كه یك بازار و مورد استفاده جدید ایجاد می نماید نیز باید به سوی كاربردی طراحی شده، صریح و مشخص سوق داده شود.

۴. نوآوری های اثر بخش كوچك می باشند و بزرگ نیستند. آنها در یك جهت مشخص خواهند بود. ایده های بزرگ با برنامه ایجاد انقلاب و تحول در یك صنعت، احتمال موفقیت بسیار پائینی دارند.

۵. آخرین مورد در این خصوص، هدف نوآوری در جهت رهبری است نوآوری نباید الزاماً به خاطر تبدیل شدن به یك فعالیت بزرگ باشد. چون هیچكس قادر به پیش بینی این مسأله نیست. اگر نوآوری از ابتدا در جهت رهبری نباشد، غیر متحمل است كه به اندازه كافی قادر به موجودیت بخشیدن به خود باشد.

 آنچه نباید انجام دهیم
۱. نباید سعی كنیم كه باهوش باشیم. نوآوری ها توسط افراد عادی و معمولی صورت می گیرد و تنها احمق ها نمی توانند نوآوری داشته باشند.

۲. نباید به فعالیتهای متنوع وپراكنده پرداخت. فعالیتها باید كانون مند باشند.

۳. در آخر اینكه، نباید سعی كنیم تا برای آینده نوآوری نمائیم. باید برای زمان حال نوآوری كرد. نوآوری می تواند پیامد های بلند مدتی داشته باشد و شاید تا ۲۰ سال آینده به بلوغ خود نرسد. در ابتدای دهۀ ۷۰ كسی تصور نمی نمود كه رایانه ها تا این اندازه بر چگونگی و روش انجام كارها تأثیر داشته باشد.

سه شرط مهم:
متأسفانه غالباً مشاهده شده كه به این سه شرط آشكار هیچگونه توجهی نمی شود:

۱. نوآوری كار است. به دانش نیاز دارد.نوآوران معمولاً از دیگر افراد با استعدادتر می باشند و درچند زمینه فعالیت می كنند.

۲. برای موفقیت باید بر قدرت و توانایی خود تكیه كنند و به فرصتها در طیفی وسیعتر بنگرند. سپس از خود سؤال كند كه كدام یك مناسب من است.

۳. در آخر اینكه نوآوری تأثیر است بر اقتصاد و جامعه، تغییری است در رفتار مصرف كنندگان، معلمین و كشاورزان و یا كل مردم. و یا اینكه تغییری است در یك فرآیند، در چگونگی كار كردن و تولید یا محصول كارآفرینی، باید نزدیك به بازار، متمركز بر بازار و در جهت بازارگرایی باشد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:31 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اصول نوآوری

بازديد: 85

اصول نوآوری

تمامی پزشكان تاكنون بارها شاهد بهبود معجزه آسای بیماران خود بوده اند. همه پزشكان این نوع بهبودها را غیر علمی می دانند و تا كنون این موارد را روی كاغذ نیاورده اندتا به دانشجویان پزشكی تدریس شود. همانطور كه در فصول قبل مثال های بسیاری را ذكر كردیم، نوآوری هیچ گاه به گونه ای سیستماتیك، هدفمند وسازمان یافته شكل نمی گیرد. بیشتر نوآوران، پدیده های خود را در اثر شانس و جرقه یكباره شانس و هوششان ارائه نموده اند و نه با پشتكار و زحمت زیاد اما بسیاری از نوآوری ها قابل تدریس و یادگیری نیست چرا كه راه وروش مناسبی وجود ندارد كه به افراد یاد بدهیم چگونه باهوش و ذكاوتمند باشند .
 
بزگترین فرد هوشمند جهان "لئو ناردو داوینچی" است. در هر صفحه از یادداشتهای او می توان انبوهی از اندیشه ساخت چرخبال (هلیكوپتر) و زیردریایی را مشاهده كرد او می توانست با تكنو لوژی قرن شانزدهم این اندیشه ها را به نوآوری تبدیل كند. "جیمز وات" (مخترع موتور بخار از دیدگاه دانش آموزان) و "توماس نیوكامِن" (مخترع موتور بخار از دیدگاه تاریخ دانان تكنولوژی) هر دو از نوآوران سیستماتیك و هدفمند بوده اند، اما " رابرت بوی " شیمی دان انگلیسی _ ایرلندی، یك شبه موتور احتراقی را اختراع نمود .نوآوری هدفمند كه در نتیجه تحلیل، سخت كوشی و كار سیستمی حاصل می شود را می توان به عنوان تجربیات نوآوری مطرح نمود ودر مورد آنها بحث كرد. تقریباٌ ۹۰ در صد نوآوری های كارآمد و اثر بخش بر همین اساس صورت می گیرد. اما اصول نوآوری چیست؟ قطعانوآوران استثنایی نیز در صورت پیروی از این اصول می توانند اثر بخش باشند این اصول شامل دو دسته می با شند . تعدادی از آن مواردی كه باید انجام دهیم و بخشی از مواردی كه بهتر است انجام ندهیم. البته باید به این دو دسته سه شرط را باید اضافه كنیم.

آنچه باید انجام دهیم
۱. نوآوری سیستماتیك و هدفمند با تحلیل فرصتها آغاز می شود. اولین قدم تفكر، در مورد آن چیزی است كه آنرا منابع فرصتهای نوآوری می نامیم. این منابع در محیطهای مختلف دارای اهمیت متفاوت می باشند. برای مثال "جمعیت شناس " ارتباط چندانی با نوآوری فرآیندهای صنعتی ندارد.

۲. نوآوری هم مفهومی است و هم ادراكی دومین اصل اجباری در نوآوری همانا سركشی، سوال كردن و گوش كردن می باشد. نوآوران موفق از هر دو نیم كره مغز خود خوب استفاده می كنند. آنها به اقام، آمار ومردم نگاه می كنند و تحلیل می نمایندكه "چه نوع نوآوری برای فرصتهای موجود لازم است؟" . آنها سعی می كنند تا انتظارات، ارزشها و نیازهای مصرف كنندگان و استفاده كنندگان را درك كنند.

۳. نوآوری اثر بخش باید ساده و هدفمند باشد _ تنها باید به یك كار پرداخت. البته ساده نیست، هر چیز ساده ای ابتدا با مشكل مواجه می شود. بهترین نوآوری آن است كه مردم درباره اش بگویند: عالی است، چرا ما تا به حال به آن فكر نكرده بودیم. حتی نوآوری كه یك بازار و مورد استفاده جدید ایجاد می نماید نیز باید به سوی كاربردی طراحی شده، صریح و مشخص سوق داده شود.

۴. نوآوری های اثر بخش كوچك می باشند و بزرگ نیستند. آنها در یك جهت مشخص خواهند بود. ایده های بزرگ با برنامه ایجاد انقلاب و تحول در یك صنعت، احتمال موفقیت بسیار پائینی دارند.

۵. آخرین مورد در این خصوص، هدف نوآوری در جهت رهبری است نوآوری نباید الزاماً به خاطر تبدیل شدن به یك فعالیت بزرگ باشد. چون هیچكس قادر به پیش بینی این مسأله نیست. اگر نوآوری از ابتدا در جهت رهبری نباشد، غیر متحمل است كه به اندازه كافی قادر به موجودیت بخشیدن به خود باشد.

 آنچه نباید انجام دهیم
۱. نباید سعی كنیم كه باهوش باشیم. نوآوری ها توسط افراد عادی و معمولی صورت می گیرد و تنها احمق ها نمی توانند نوآوری داشته باشند.

۲. نباید به فعالیتهای متنوع وپراكنده پرداخت. فعالیتها باید كانون مند باشند.

۳. در آخر اینكه، نباید سعی كنیم تا برای آینده نوآوری نمائیم. باید برای زمان حال نوآوری كرد. نوآوری می تواند پیامد های بلند مدتی داشته باشد و شاید تا ۲۰ سال آینده به بلوغ خود نرسد. در ابتدای دهۀ ۷۰ كسی تصور نمی نمود كه رایانه ها تا این اندازه بر چگونگی و روش انجام كارها تأثیر داشته باشد.

سه شرط مهم:
متأسفانه غالباً مشاهده شده كه به این سه شرط آشكار هیچگونه توجهی نمی شود:

۱. نوآوری كار است. به دانش نیاز دارد.نوآوران معمولاً از دیگر افراد با استعدادتر می باشند و درچند زمینه فعالیت می كنند.

۲. برای موفقیت باید بر قدرت و توانایی خود تكیه كنند و به فرصتها در طیفی وسیعتر بنگرند. سپس از خود سؤال كند كه كدام یك مناسب من است.

۳. در آخر اینكه نوآوری تأثیر است بر اقتصاد و جامعه، تغییری است در رفتار مصرف كنندگان، معلمین و كشاورزان و یا كل مردم. و یا اینكه تغییری است در یك فرآیند، در چگونگی كار كردن و تولید یا محصول كارآفرینی، باید نزدیك به بازار، متمركز بر بازار و در جهت بازارگرایی باشد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خلاق بودن را یاد دهیم

بازديد: 139

خلاق بودن را یاد دهیم

كودكان امروز لازم است بزرگسالانی خلاق و مبتكر باشند؛ زیرا جهان به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و آنان نیاز دارند برای رویارویی با مشكلات و فائق‌آمدن بر آنها خلاقانه فكر و عمل كردن را بیاموزند.
خلاقیت، ابتكار و نوآوری مرحله‌ای از رشد عقلی است كه می‌تواند منجر به ساخت و ایجاد موقعیتی برای راحت‌تر زیستن شود. برای خلاق بودن نیاز به داشتن هوش و ذكاوت بالا نیست. به عبارت دیگر یك فرد خلاق الزاما فردی باهوش نیست بلكه تنها با استفاده از تجربه، آزمایش و البته كنجكاوی و بررسی درباره پدیده‌های محیطی‌اش قوه خلاقیت و ابتكار خود را متجلی می‌سازد. كودكان ذاتا خلاق هستند به شرط آنكه بتوانیم شرایط و موقعیتی برایشان فراهم آوریم. كودكان تخیلات، ایده‌ها و افكار خود را با به‌كار گرفتن روش‌های گوناگون و خاص خود بیان می‌كنند.
 
آنها نقاشی می‌كنند، داستان می‌نویسند، نقش بازی می‌كنند، یك قطعه موسیقی می‌سازند، كاردستی درست می‌كنند، مسئله حل می‌كنند و.... كودكان برای ارائه كارهای خلاقانه خود نیازمند ایده‌ها و اطلاعات خامی‌ هستند كه با تركیب كردن آنها بتوانند قوه ابتكار و نوآوری‌شان را نمایش دهند. كتاب، بازی‌ها گوناگون، لوازم و مواد خام اولیه، نوارهای موسیقی همگی می‌توانند انگیزه و عاملی برای احیا و بروز خلاقیت هنری- علمی بچه‌ها باشند. اسباب‌بازی‌ها و وسایلی كه ساخته فكر بزرگسالان هستند هیچ‌گاه نمی‌توانند خلاقیت كودك را برانگیزند. تجاربی كه كودكان در سال‌های اولیه رشدشان از محیط كسب می‌كنند اندوخته‌ای برای تفكر خلاقانه آنان به حساب می‌آید. هرقدر این دانسته‌ها و اطلاعات بیشتر و متنوع‌تر باشند پیش‌زمینه بهتری برای پرورش و بروز خلاقیت در خود ذخیره خواهند كرد.
 
مك‌كنیان در تعریف خلاقیت می‌نویسد: «خلاقیت عبارت است از حل مسئله به نحوی كه ماهیتی بدیع و نو داشته باشد.» ویلیامز می‌نویسد: «خلاقیت مهارتی است كه می‌تواند اطلاعات پراكنده را به هم پیوند دهد عوامل جدید اطلاعاتی را در شكل تازه‌ای تركیب كند و تجارب گذشته را با اطلاعات جدید برای ایجاد پاسخ‌های منحصر به فرد و غیرمتعارف مرتبط می‌سازد.»
 
 *عوامل ایجاد خلاقیت در كودكان
۱ – داشتن استقلال و حق انتخاب
تحقیقات نشان داده دانش‌آموزانی كه استقلال بیشتری در تصمیم‌گیری دارند و به آنان حق انتخاب داده می‌شود از انگیزه درونی بیشتری برای انجام كار برخوردارند و پیشرفت خلاقیت در آنان قابل ملاحظه است.
۲ – پاداش
اگرچه روان‌شناسان و خصوصا رفتارگرایان، پاداش را عاملی مهم برای تقویت رفتار می‌دانند اما اگر این پاداش‌ها به درستی و در جای خود اعمال نشود نه‌تنها تاثیری مثبت ندارد بلكه خود عاملی برای از بین بردن خلاقیت خواهد بود.
۳ – تعریف و ستایش
كودكانی به طور مداوم از طرف خانواده یا معلمان مورد تعریف و تشویق قرار می‌گیرند كه فقط كارهایی را انجام دهند كه مورد توجه والدین یا معلمان آنهاست. آنها یاد می‌گیرند كه در زندگی آینده به جای خلاقیت و ابتكار، خود را با شرایط سازگار كنند و تنها به دنبال اموری باشند كه تعریف و ستایش دیگران را به ارمغان آورد.
۴ – ایجاد فرصت برای كسب بینش و كشف مجهولات
یكی از مهم‌ترین راه‌ها برای ایجاد خلاقیت كودكان فرصت‌دادن به آنها برای پاسخگویی، كسب بینش و كشف مجهولات است. هیچ كودكی در جهان به كمك آنچه می‌شنود و به یاری آنچه می‌بیند پیشرفت نمی‌كند؛ پیشرفت وی به آنچه انجام می‌دهد بستگی دارد.
 
*راه‌های پرورشی و رشد خلاقیت در كودكان
۱ – احترام به سؤالات عادی و غیرعادی كودكان
برای ارضای كنجكاوی كودك هیچ‌چیز مثل دادن جواب‌های مناسب و صحیح به سؤالات او نیست. سؤال در واقع انعكاسی از مغز تشنه‌ای است كه می‌خواهد با دریافت جواب از فردی كه بهتر از او می‌داند خود را سیراب كند. اگر چه احتیاج باید فوراً برآورده شود ولی كمی مكث بین سؤال و جواب غالبا می‌تواند افكار و ایده‌های مفیدی برای مباحثه به بار آورد و ارائه جواب هم بستگی به پیچیدگی سؤال دارد. گاهی اوقات بهتر است به او بگوییم سعی كند جواب سؤالش را خودش پیش‌بینی كند و او را راهنمایی كنیم تا آن پیش‌بینی را اگر چه غلط هم باشد برمبنای مشاهدات و تجربیات خود تجزیه و تحلیل كند.
 
۲ – به كودكان نشان دهیم عقاید آنان با ارزش است
لازم است والدین و مربیان نه‌تنها درباره امور و مسائلی كه مربوط به كودك می‌شود بلكه همچنین درباره مسائل و امور خانه و مدرسه كه دخالت كودك در آنها شایسته است از او نظر بخواهند و عقاید او را هم مثل عقاید بزرگترها در حضور خود كودك به بحث و گفت‌وگو بگذارند.
 
۳ – تدارك فرصت‌های مناسب برای یادگیری مبتكرانه و قدردانی از این نوع یادگیری‌ها
یكی از مشخصات انسان خلاق این است كه توانایی‌اش را خودش به كار می‌اندازد. كنجكاوی كودك به كشف مطالب نشان می‌دهد كه در یادگیری تقریبا همیشه كودكان پیش‌قدم هستند. والدین و مربیان به كودكان اجازه دهند كه گاهی اوقات مطابق ذوق و سلیقه خودشان ایثار را كشف كنند. كودك باید در یادگیری‌های شخصی و ابتكار خود تشویق و هدایت شود بدون اینكه از خطاهای او چشم‌پوشی شود.
 
*عوامل آسیب‌زا در خلاقیت
عوامل آسیب‌زا در خلاقیت دغدغه‌هایی برای متولیان نظام تعلیم و تربیت در سطح جامعه به وجود آورده است و تهدیدی جدی برای شكوفا شدن استعدادها و توانمندی‌های كودكان محسوب می‌شود. عوامل آسیب‌زای خلاقیت را می‌توان به دو دسته تقسیم كرد:
۱ – عوامل فردی (درونی) ۲- عوامل محیطی
منظور از عوامل فردی عواملی است كه به ویژگی‌های فرد مربوط می‌شود و عوامل محیطی به موقعیت‌هایی اطلاق می‌شود كه فرد در ارتباط با دیگران دارد.
یكی از عوامل محیطی كه در ركود قوه خلاقیت كودكان تاثیر بسزایی دارد محیط خانواده است. خانواده نخستین پایگاه تربیتی كودكان است و میزان خلاقیت را می‌توان با ایجاد فضای مناسب خانوادگی افزایش داد. گاهی خانواده‌ها با ایجاد محیط‌ مناسب خانوادگی امكان خلاقیت را افزایش می‌دهند؛ هرچند گاهی نیز خانواده‌ها با روش‌های غیركارآمدی كه برای تحقق این هدف اعمال كرده‌اند نه‌تنها نتیجه مطلوبی به دست نیاورده‌اند بلكه نتیجه معكوس به بار آمده است.
 
*راهكارها و پیشنهادها
۱ – والدین به كودكانشان احترام بگذارند و به توانمندی‌های آنان معتقد باشند.
۲ – به كودكان آزادی عمل دهند زیرا خلاقیت و ابتكار كودك غالبا در زمان‌هایی شكوفا می‌شود كه از آزادی عمل برخوردار باشد.
۳ – باید به كودكان اجازه دهند به طور خودجوش و خلاقانه به كارهای مورد علاقه خویش بپردازند.
۴ – حس اعتماد به‌نفس و خودباوری را در كودكان تقویت كنند.
۵ – كودكان را به بازی با گل تشویق كنند زیرا گل وسیله‌ای سه‌بعدی است. هنگام كار با این وسیله كودك‌آزادی خلاقانه‌تری را نسبت به وسایل دوبعدی دیگر نظیر نقاشی و طراحی به دست می‌آورد.
۶ – نباید كودكان را قربانی عادت كنند. اگر فرزندان در حل مسائل، روشی را انتخاب كنند كه فقط در یك چارچوب خاص قرار بگیرد و همیشه بخواهند طبق آن الگو پیش بروند به آن عادت كرده و بدون تفكر به حل مسائل می‌پردازند؛ بنابراین فكر خود را محدود كرده و به خلاقیت كه لازمه‌اش تفكر و تعقل است نخواهند رسید.
 
*نتیجه‌گیری
یك فرد بزرگسال در شرایطی می‌تواند خلاقیت را تشویق كند كه در تولید و بروز اندیشه‌های خلاق از یك چارچوب بدون ارزشیابی بهره گیرد.
فرد بزرگسال باید به كودكان اطمینان دهد كه فرصت خطر كردن در تكالیف وجود دارد و باید آنها را به كنجكاوی و جست‌وجو درباره اندیشه‌ها و حدس‌ها و ملاحظه چیزها به گونه‌ای نو وادارد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

یک رژیم غذایی برای افزایش قدرت تمرکز

بازديد: 29

یک رژیم غذایی برای افزایش قدرت تمرکز

در دنیای پرمشغله امروز خیلی از افراد به خاطر وظایف سنگینی که بر عهده دارند بسیار گرفتار هستند تا جایی که حتی این وظایف ممکن است آنها را سردرگم و ذهن‌شان را آشفته کند، از این رو، استفاده از یک رژیم غذایی مناسب برای تقویت تمرکز در این شرایط راهکار خوبی خواهد بود.

به گزارش ایسنا، اما اگر در میان این همه مسوولیت بتوانید قدرت تمرکز خود را حفظ و تقویت کنید بی‌شک در انجام وظایفتان موفق‌تر و از زندگی خود راضی‌تر خواهید بود.
 
در این مقاله که در سایت اینترنتی هلث می آپ ارائه شده متخصصان تغذیه به چند ماده غذایی مهم که به افزایش و تقویت قدرت تمرکز کمک می‌کنند، اشاره کرده‌اند.
 
این رژیم غذایی برای تقویت تمرکز عبارت است از:
 
کافئین: برای اینکه توان خود را برای تمرکز کردن بهبود ببخشید روزانه مقدار متعادلی کافئین مصرف کنید. البته نکته اصلی این است که مصرف ملایم و متعادل کافئین، راز دستیابی به نتیجه دلخواه است. چون مصرف زیاد کافئین نتیجه عکس دارد و در واقع امکان تمرکز کردن را از شما سلب می‌کند.
 
قند طبیعی: با مصرف مواد قندی طبیعی مثل میوه‌های تازه یا غلات سبوس دار می‌توانید بدون نگرانی از افزایش دور کمر، تمرکز خود را بیشتر کنید. البته به یاد داشته باشید که تاثیر مواد قندی طبیعی در این زمینه کوتاه مدت است.
 
ماهی: دو نوبت در هفته از ماهی‌های غنی از چربی امگا - 3 استفاده کنید تا مغزتان مواد غذایی و ویتامین‌های لازم برای رشد و فعالیت مناسب را بدست آورد. در صورت امکان از ماهی‌های مثل ماهی سالمون استفاده کنید که حاوی جیوه اندک یا فاقد آن باشد.
 
تمشک آبی: با مصرف تمشک آبی مغز خود را در برابر آلزایمر و زوال عقل بیمه کنید. مطالعات نشان می‌دهد حیوانات آزمایشگاهی که از این میوه مفید استفاده می‌کنند، توانایی یادگیری‌شان بهبود پیدا می‌کند.
 
ذرت: با افزودن مقدار کمی پاپ کورن ساده به غذای خود می‌توانید از مزایای قابل توجه آن در بهبود قدرت تمرکز، بهره‌مند شوید. این میان وعده خوشمزه حاوی ویتامین‌های B6، B12 و E است که به تقویت تمرکز، حافظه و قدرت مغزی کمک می‌کند.
 
آووکادو: این میوه چرب کلسترول بد را پایین می‌آورد و خط تشکیل پلاک‌ها را کاهش می‌دهند در نتیجه جریان خون بهبود می‌یابد و سوخت بیشتری به مغز می‌رسد. این میوه در عین حال سرشار از امگا-3 است. آووکادو جایگزین مرغوبی برای غذاهایی دریایی و برای افرادی است که ماهی دوست ندارند.
 
مغزها و دانه‌ها: با خوردن مشتی از مغزها و دانه‌های مورد علاقه خود می‌توانید مقادیر قابل توجهی از آنتی اکسیدانها و پروتئین‌های مفید را وارد بدن خود کنید که برای تقویت حافظه موثر هستند. مغزها و دانه‌ها در واقع مغز شما را در بلندمدت در برابر کاهش توان ذهنی محافظت می‌کنند.
 
سبزیجات سبزرنگ: این سبزیجات مثل اسفناج و بروکلی چون غنی از فولیک اسید هستند، ذهن شما را هوشیار و قوی نگه می‌دارند.
 
صبحانه کم کالری: برای بهبود قدرت تمرکز و ذهن، روزتان را با یک صبحانه سبک آغاز کنید و در آن میوه‌ها، لبنیات و بقولات حاوی کالری پایین اما فیبر زیاد را بگنجانید.
 
مکمل‌ها: اگر نمی‌توانید روی غذاهایی که هر روز می‌خورید متمرکز شوید با پزشک خود درباره یک رژیم مناسب از مکمل‌های مورد نیاز بدن خود مشورت کنید. ویتامین‌های تقویت کننده مغز مثل ب، ث و ای و نیز ریزمغذی‌هایی چون بتاکاروتن، منیزیم، جینسینگ و جینکو به تقوی حافظه و قدرت تمرکز کمک می‌کنند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چگونه می توان فکر کردن را به کودکان آموخت؟

بازديد: 113

چگونه می توان فکر کردن را به کودکان آموخت؟

معمولا معلمان معترض هستند که یاد دادن یکسری اطلاعات خشک و بی روح به بچه ها و یادآوری آن در امتحانات بسیار سهل الوصول تر است از اینکه به آنها یاد دهیم که چگونه فکر کنند. آیا می توان اندیشیدن را به کودکان آموخت؟ تحقیقات می گوید: "بله".

بخشی از تفکر ، از تجربه نشات می گیرد، بنابراین برای اینکه بچه ها یاد بگیرند چطور فکر کنند (که شامل چگونگی ارزیابی آنها از موقعیت ، چگونگی توجه آنها بر مهمترین جنبه ها ، نحوه تصمیم گیری برای انجام کار و چگونگی ادامه کار می شود) ، نیاز به تجربه دارند.

چگونه می شود بستر مناسب برای تجربه کودکان را فراهم آورد؟
مهارت های فکر کردن درباره فعالیت های روزانه در مدرسه یا خانه را باید به کودکان و نوجوانان آموخت. این کار می تواند بسیار ساده آغاز شود. از خردسال ها سوالات با انتهای باز بپرسید که با آیا ، چرا و چطور شروع می شوند و درحالی که سوالات را برایشان می خوانید آنها را تشویق کنید مهارت های کلامی خود را بهبود بخشند، این سوالات پرسشی ، می تواند کمک کند تا کودکان چگونه فکر کردن را یاد بگیرند. همین روش به کودکان سنین بالاتر هم می تواند کمک کند.

▪ مرتب کردن اطلاعات و مقایسه آنها
از کودکان بخواهید اطلاعات را باهم جفت و جور کرده و داده های جدید را با آنچه از قبل می دانستند، مقایسه کنند. این کار به آنها کمک می کند یاد بگیرند، ارتباط بین لغات یا مفاهیم را بشناسند و دریابند دو موضوع در چه نکاتی و مواردی باهم اشتراک و در چه مواردی با هم تفاوت دارند. دانش آموزان می توانند از طبقه بندی کردن اشیا استفاده کنند که به آنها در یادآوری بهتر مطلب و اندوخته های ذهنی شان کمک کند. عملکرد تفکر انتقادی را که توانایی ارزیابی کردن اطلاعات است، به بچه ها بیاموزید. به آنها بیاموزید تا درباره هر چیزی که می شنوند یا می خواهند که به دست بیاورند چهار پرسش بپرسند.

▪ آیا آن چیز جالب و درخور شایسته است؟
دانستن اطلاعاتی راجع به آن چیز می تواند جزء اطلاعاتی قرار گیرد که اطلاعات عمومی به شمار می آید مثلا آب ترکیب شده است از اکسیژن و هیدروژن.

اگر جزء اطلاعات عمومی قرار نمی گیرد، دلیل خاص بودن آن چیست و چرا کودک میل دارد راجع به آن نکاتی را بداند. اگر دلیلی دارد، آیا دلیل معتبر هست یا خیر؟ اگر نیست، بچه ها باید یادبگیرند که تلاشی برای درک و دانستن اطلاعاتی که به دردشان نمی خورد یا آن را دوست ندارند، نکنند. به بچه ها نشان دهید چطور به یک مسأله نزدیک شوند: الف : کودکان نیاز دارند تشخیص دهند چه چیزهایی را می دانند، چه چیزهایی را نمی دانند و باید چه کاری انجام دهند،ب : سپس آنها می توانند نقشه ای را برای حل مساله طراحی کنند. پ: نقشه ای را ارزیابی کنند و تصمیم بگیرند که آیا موثر هست یا خیر؟

راهنمای تصورات دهنی
از راهنمای تصورات دهنی و تصویر یک حادثه یا تجربه استفاده کنید. تخیلات حسی به ما کمک می کنند که اطلاعات را در حافظه بلندمدت ذخیره کنیم. هر چه از ظرفیت بیشتر حواسمان استفاده کنیم، بهتر است. به این ترتیب ممکن است از بچه ها خواسته شود در حین خواندن داستان هایی درباره صحرا ، آن را ببینند، شن های آنجا را لمس کنند، به صدای باد گوش دهند و گرما و تشنگی را احساس کنند. این رویکرد از جزئیات و حواشی استفاده می کند.

تفکر فراتر از آموخته ها
به بچه ها یاد دهید فراتر از آنچه یادگرفته اند، فکر کنند. ممکن است از بچه ها خواسته شود در حین مطالعه انقلاب آمریکا بگویند سربازان در دوره «فورگ» چه احساسی داشتند؟ چه لباسی پوشیده بودند؟ تصور کنید شما در آن موقعیت قرار گرفته اید، نامه ای به خانواده خود بنویسید.

▪ ترغیب به نوشتن
کودکان را به نوشتن ترغیب کنید. زیرا وقتی افکار را بخواهیم بر روی کاغذ بیاوریم، ناچار باید آنها را مرتب کنیم. طرح هایی که بچه ها می توانند از آن لذت برده و چیزهایی از آن بیاموزند. از جمله نگهداری یک مجله ، ارایه یک بحث به یکی از والدین (برای افزایش پول توجیبی یا خرید یک چیز خاص یا یک حق) یا نوشتن نام به یک شخص مشهور.

▪ خلاقیت را برانگیزید.
از بچه ها بخواهید اطلاعات تازه ای را خلق کنند یا بسازند. مثلا یک وسیله خنگی برای یکی از کارهای سخت خانگی درست کنند. طرح های خلاق پیشنهاد کنید. مثل نوشتن یک شعر یا طراحی یک تصویر. بچه ها را تشویق کنید. نسخه دست اول تهیه کنند تا بعد آن را چاپ کنند.


ابزار اساسی کار
-- به کودکان ابزار اساسی کار را بدهید و به آنها یاد دهید چطور و چه وقت آنها را به کار ببرند، مثل خواندن نقشه ، انجام محاسبات و کاربرد ذره بین.

-- بچه ها را تشویق کنید اهداف را مرتب کنند و یک چارچوب زمانی برای آنها مشخص کنند و سپس آنها را یادداشت کنند. به این ترتیب می توانند پیشرفت خود را ببینند.

نکته یابی
کودکان را یاری دهید تا بیاموزند چطور مهمترین نکات آنچه را که می خوانند، می بینند یا می شنوند را پیدا کنند
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ذهن شفاف، ذهنیت خلاق

بازديد: 69

ذهن شفاف، ذهنیت خلاق

به مقوله ی «ذهن» می پردازیم؛ ذهنی که می تواند نقطه ی اوج باورهای ایده آل ما باشد و یا نقطه ی آغازین برای رسیدن به اهدافی زیبا و گاه به تصور برخی، دست نیافتنی.
 
ذهن، تفکر، اندیشه؛ واژه هایی که بارها و بارها می شنویم و گاه آن ها را درهم می آمیزیم، به یک معنا مورد استفاده قرارمی دهیم و تنها در پاره ای مواقع، اگر کمی دقت به کار بریم، دیواری خیلی کوتاه بین آن ها می کشیم بدون این که بدانیم این تقسیم بندی، درست است یا نادرست، اصلاً باید بین این واژه ها وجه تمایزی قائل باشیم یا خیر.
 
به هر حال با این باور که این سه واژه هر کدام معنا و کارکرد خود را دارند، به مقوله ی «ذهن» می پردازیم؛ ذهنی که می تواند نقطه ی اوج باورهای ایده آل ما باشد و یا نقطه ی آغازین برای رسیدن به اهدافی زیبا و گاه به تصور برخی، دست نیافتنی. ذهن، جایگاهی ست انتزاعی و ملموس؛ می توان آن را خاستگاه تمام افکاری دانست که درکم تر از صدم های ثانیه پدید می آید و باید آن را پردازش شده، به مرکز فرماندهی تمامی اعمالی که از ما سرمی زند، فرستاد و این ذهن باید آن قدر قدرت پردازش، گرفتن و پرداختن داشته باشد که از آن، کوچک ترین لغزش نابخشودنی سرنزند. این ذهن اگر دچار آلودگی های ناخواسته باشد، از سرعت پردازش و ساخت و پرداخت افکار تصمیم ساز، فاصله می گیرد و این یعنی از دست دادن صدم های ثانیه ای که می توانست ما را به قله ها برساند.
 
خلاقیت، یکی از زیباترین جلوه های برآمده از ذهن است؛ همان که گاه به وجودآورنده ی فرآیندهایی ست که می توان از آن ها به چیزی شبیه معجزه تعبیر نمود و این یعنی انسان می تواند با تکیه بر ذهن شفاف، با توجه و ابتکار، دست به خلق، ایجاد و گاه بالاتر از آن بزند یعنی از هیچ، بهترین و شگفت انگیزترین ها را به وجودآورد؛ مجموعه ی این فرآیندها را «خلاقیت» نام گذاری می کنیم.
 
حقیقت خلاقیت، همان تصمیم هایی ست که دیگران از نزدیک شدن به آن نیز عاجزند و برخی به خاطر برخورداربودن از یک ذهن شفاف و خالی از هرگونه وابستگی و آلودگی، از آن برخوردار می باشند.
 
خلاقیت، چیزی فراتر از آفریدن است و باید به این نکته توجه داشت که تمام دستاوردهای بشر دیروز تا امروز که نام ها و عباراتی چون اختراع، ابتکار، نوآوری و... روی آن نهاده اند، نشأت گرفته از همین اذهان خلاق است؛ البته ذهن هایی که پیش از خلاق بودن، شفاف و پاک بوده اند.
 
خلاقیت ذهن، در سایه ی پرورش استعدادهایی میسر است که میان لایه های پیچیده ی ذهن، هرلحظه درصدد بروز و جلوه گرشدن هستند و هرگونه آلودگی، این سرعت را می کاهد و این فرصت های تکرارنشدنی را از ما می گیرد. ذهن، تنها با آلودگی های درونی یا احساسی و عاطفی، دچار لغزش و کندی نمی شود بلکه به خاطر وابستگی دوسویه ی بدن و درونیات، هر نوع آلودگی جسمی نیز بر شفافیت ذهن، تأثیر مستقیم می گذارد.
 
سلامت جسمی در این مقوله، همان قدر مهم و تأثیرگذار است که سلامت روحی و درونی بدن و این دو باید با یک موازنه و هم سویی رعایت شود. برای سلامت بدن، راه کارهای گوناگونی وجود دارد؛ راه کارهایی که عمل به آن، چندان سخت و دست نیافتنی نیست اما روح و روان و درون را سالم و خالی از هرگونه آلودگی و آسیب، نگه داری نمودن، چندان آسان نیست و باید دقت بیش تری به کار بست که شیوه و روش آن، به طور کلی با شیوه های نگه داری جسم متفاوت است؛ دوری جستن از تنش های درونی، درگیرنمودن ذهن به مسائلی که فایده ای جز مختل نمودن و آزار ذهن ندارد، ورود به مقوله هایی که کوچک ترین کمکی به آرامش روحی نمی نماید، دروغ و پیامدهای بعدی که گاه بسیار شکننده تر از خود دروغ است.
 
خودنمایی های تخریبی به نحوی که گاه تا سال های سال، آثار منفی آن در تمام نسوج درونی یافت می شود، در معرض محیط های آلوده زیستن (انواع آلودگی های محیطی، صوتی، دیداری و...) به صورت بلندمدت و نیز عدم توجه کافی به شاخصه هایی که می تواند روح را از آزردگی های بلندمدت برای ادامه ی طریق، یاری گر باشد (ازقبیل مسافرت و تغییر محیط هرچند برای مدت کوتاه)، درگیری های درونی که تنها منشأ دورنی دارد و کم ترین اثر بیرونی در آن دیده نمی شود، مانند وجود تردیدهای ذهنی و اختلافاتی که ایده های گوناگون از درون، موجب تخریب و ویرانگری می شود و...
 
کوتاه سخن این که باید ذهن را شناخت، به قدرت و اهمیت آن پی برد، از آن حمایت و نگه داری نمود و درنهایت، از هرچیز که به شفافیت ذهن لطمه ای هرچند کوچک وارد می سازد، دوری جست چراکه عقیده داریم شفافیت ذهن، به وجودآورنده ی محیطی خواهد بود که بیش ترین کمک را به خلاقیت ذهن می نماید و این خلاقیت، خود در دامن ذهنی سالم و شفاف پدیدار و متولد می شود. باید به این دو مقوله، یعنی ذهن و شفافیت ذهن، اهمیت زیادی داد و نیز باید به خلاقیت، به گونه ای هم سو با ذهن، توجه کافی نمود و این سه واژه، قطعاً راهی جدید را پیش روی ما می گشاید؛ یعنی ذهن، شفافیت و خلاقیت، هر سه باید در کنار هم قرارگیرد تا اتفاقات خارق العاده ای شکل بگیرد و انسان، در بستری آرام و متعالی به رشد و بالانشینی دست یابد.
 
ذهن شفاف، در بدنی رشد می کند که در سلامت کامل روحی و روانی قرارداشته باشد و ذهنیت خلاق، تنها از پدیده هایی ست که از ذهن سالم و شفاف متبادر می شود و تفکر سالم و پویا نیز چندان با این مقوله بیگانه نیست. به خود بیندیشیم و آسیب ها را به هر شکل ممکن، از خود دور سازیم؛ از محیط های آسیب زا دوری جوییم تا احتیاجی به نگه داری مضاعف، احساس نشود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاثیر محبت بر مغز کودکان

بازديد: 29

تاثیر محبت بر مغز کودکان

به گزارش پایگاه اینترنتی مجله علمی "روانکاوی" آلمان، به هنگامیکه دانشمندان کودکان یتیم یک کشور اروپای شرقی را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سیاهی" یافتند که طبیعتا باید"‪Kortex‬ ‪ "orbitofrontale‬ باشد. این همان بخش از مغز است که مسوولیت رشد و تحول در درک احساس و ساخت، عملکرد و هضم عواطف، تجربه زیبایی و لذت، لیاقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با دیگران را برعهده دارد.
 
پژوهش های علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با کمک و کاربرد تکنیک پویشگری مغز و مطالعات برش های آن، ثابت کرده اند که سیستم اعصاب نه تنها به تحریکات عواطفی عکس العمل نشان می دهد، بلکه در اساس شکل می گیرد.
 
مغز یک نوزاد هنوز به خوبی شکل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریک نیاز دارد، نه تنها به تحریکات محسوس و شناختی در اشکال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیک، بلکه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است لبخند، تماس چشمها و وجود یک غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگی خاطر و همزمان نیز ترشح هورمونهایی در ‪می گردد یعنی در آن بخشی از مغز که در همان سالهای نخستین شکل می گیرد و در پختگی رشد و تحول رفتار اجتماعی سرنوشت ساز است.
 
هر چه روابط و تاثیرات متقابل مثبت بیشتری بوقوع بپیوندد، اتصالات و شبکه های بهتر و بیشتری در این بخش ایجاد می گردد. بدین ترتیب، نظریه پیوند "جان بوولبی" که گهگاه مورد تردید قرار می گرفت بوسیله پژوهش های بیولوژیکی تایید شد.
 
نظریه بوولبی می گوید، رشد و تحول یک کودک از طریق تجربه پیوندها و دلبستگیهای دوران کودکی به نحو مثبت و یا به گونه ای منفی تحت تاثیر قرار می گیرد.
 
یکی از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ویسکونسین" آمریکا نشان داد که نحوه و چگونگی عکس العمل یک فرد در مقابل فشارهای روحی در سنین کودکی تعیین می شود.نوزادانی که با مادران تحت فشار روحی یا افسردگی بزرگ می شدند، بعدها بیشتر از حد متوسط آسیب پذیر بودند. اینها در مواقع سخت و پیچیده با ترشح شدید هورمونهای فشار عکس العمل نشان می دهند. جالب توجه اینجا است که کودکانی که در سنین بالاتر مادران خویش را افسرده تجربه می کردند، از عکس العمل شدید مشابهی برخوردار نبودند.
 
بنابراین خاطرات بد اولیه نه تنها رفتار را نقش می دهد بلکه بر طبق علوم و شناختهای جدید، عکس العملهای الگویی فیزیولوژیکی مغز را که تعیین کننده چگونگی برخورد و رفتار ما با احساسات و دیگر اشخاص هستند، نیز تحت تاثیر قرار می دهند. بر اساس اکتشافات جدید، این پرسش در ظاهر ساده که آیا باید نوزاد عاجز گریان را در بغل گرفت و آرام کرد، دیگر به استیل تربیتی مربوط نمی شود.
 
واقعیت غیر قابل بحث آن است که نوزادان خود قادر به از میان بردن فشارهای روحی و احساسی خویش نیستند، آنها به هنگام هیجان و برآشفتگی، قدرت تغییر خودآگاه و انحراف ذهن خویش را ندارند. در این موقعیت "هیپوتالاموس" موادی را بعنوان علامت تولید می کند که باعث ترشح هورمن فشار "کورتیزول" می گردد.
 
در سالهای پس از دوران کودکی، مغز در مواقع سختی و فشار یا با تولید بیش از حد هورمون که نتیجه آن بروز ترس و افسردگی است و یا با تولید کمتر از حد لازم که نتیجه آن سردی عواطف و بروز خشونت است، عکس العمل نشان می دهد. نتیجه گیری از این شناختهای جدید علمی تنها چنین می تواند باشد که نوزاد در سالهای اولیه زندگیش به فردی نیازمند است که برایش شناخته شده باشد، فردی که حال و احوال نوزاد را درک کند، فردی که به وی لبخند بزند و با محبت و مهربانی رفتار کند.
 
خانم "سو گرهاردت" متخصص روان درمانی تردید دارد که پرورش و تربیت نوزاد توسط افراد غریبه بتواند این کیفیت پرورشی را بوجود آورد. وی می گوید: در کودکان کم سنی که توسط غریبه ها پرورش می یابند، احتمالا این کمبود تجربه که وجود و مفهوم خاصی برای دیگری داشته باشد، وجود دارد. "آنها می آموزند که باید در انتظار علاقه و توجه دیگران باقی بماند" والدین نیز در سالهای نخستین نیاز به حمایت دیگران دارند، مثلا در صورت وجود مشکلات با کودک به کمکهای روان درمانی یا به موسسات اجتماعی و گروهها و همدردان مشترک احتیاج دارند تا به این وسیله بتوانند از تنهایی و ایزوله شدن خود جلوگیری نمایند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:08 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تاثیر محبت بر مغز کودکان

بازديد: 193

تاثیر محبت بر مغز کودکان

به گزارش پایگاه اینترنتی مجله علمی "روانکاوی" آلمان، به هنگامیکه دانشمندان کودکان یتیم یک کشور اروپای شرقی را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سیاهی" یافتند که طبیعتا باید"‪Kortex‬ ‪ "orbitofrontale‬ باشد. این همان بخش از مغز است که مسوولیت رشد و تحول در درک احساس و ساخت، عملکرد و هضم عواطف، تجربه زیبایی و لذت، لیاقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با دیگران را برعهده دارد.
 
پژوهش های علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با کمک و کاربرد تکنیک پویشگری مغز و مطالعات برش های آن، ثابت کرده اند که سیستم اعصاب نه تنها به تحریکات عواطفی عکس العمل نشان می دهد، بلکه در اساس شکل می گیرد.
 
مغز یک نوزاد هنوز به خوبی شکل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریک نیاز دارد، نه تنها به تحریکات محسوس و شناختی در اشکال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیک، بلکه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است لبخند، تماس چشمها و وجود یک غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگی خاطر و همزمان نیز ترشح هورمونهایی در ‪می گردد یعنی در آن بخشی از مغز که در همان سالهای نخستین شکل می گیرد و در پختگی رشد و تحول رفتار اجتماعی سرنوشت ساز است.
 
هر چه روابط و تاثیرات متقابل مثبت بیشتری بوقوع بپیوندد، اتصالات و شبکه های بهتر و بیشتری در این بخش ایجاد می گردد. بدین ترتیب، نظریه پیوند "جان بوولبی" که گهگاه مورد تردید قرار می گرفت بوسیله پژوهش های بیولوژیکی تایید شد.
 
نظریه بوولبی می گوید، رشد و تحول یک کودک از طریق تجربه پیوندها و دلبستگیهای دوران کودکی به نحو مثبت و یا به گونه ای منفی تحت تاثیر قرار می گیرد.
 
یکی از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ویسکونسین" آمریکا نشان داد که نحوه و چگونگی عکس العمل یک فرد در مقابل فشارهای روحی در سنین کودکی تعیین می شود.نوزادانی که با مادران تحت فشار روحی یا افسردگی بزرگ می شدند، بعدها بیشتر از حد متوسط آسیب پذیر بودند. اینها در مواقع سخت و پیچیده با ترشح شدید هورمونهای فشار عکس العمل نشان می دهند. جالب توجه اینجا است که کودکانی که در سنین بالاتر مادران خویش را افسرده تجربه می کردند، از عکس العمل شدید مشابهی برخوردار نبودند.
 
بنابراین خاطرات بد اولیه نه تنها رفتار را نقش می دهد بلکه بر طبق علوم و شناختهای جدید، عکس العملهای الگویی فیزیولوژیکی مغز را که تعیین کننده چگونگی برخورد و رفتار ما با احساسات و دیگر اشخاص هستند، نیز تحت تاثیر قرار می دهند. بر اساس اکتشافات جدید، این پرسش در ظاهر ساده که آیا باید نوزاد عاجز گریان را در بغل گرفت و آرام کرد، دیگر به استیل تربیتی مربوط نمی شود.
 
واقعیت غیر قابل بحث آن است که نوزادان خود قادر به از میان بردن فشارهای روحی و احساسی خویش نیستند، آنها به هنگام هیجان و برآشفتگی، قدرت تغییر خودآگاه و انحراف ذهن خویش را ندارند. در این موقعیت "هیپوتالاموس" موادی را بعنوان علامت تولید می کند که باعث ترشح هورمن فشار "کورتیزول" می گردد.
 
در سالهای پس از دوران کودکی، مغز در مواقع سختی و فشار یا با تولید بیش از حد هورمون که نتیجه آن بروز ترس و افسردگی است و یا با تولید کمتر از حد لازم که نتیجه آن سردی عواطف و بروز خشونت است، عکس العمل نشان می دهد. نتیجه گیری از این شناختهای جدید علمی تنها چنین می تواند باشد که نوزاد در سالهای اولیه زندگیش به فردی نیازمند است که برایش شناخته شده باشد، فردی که حال و احوال نوزاد را درک کند، فردی که به وی لبخند بزند و با محبت و مهربانی رفتار کند.
 
خانم "سو گرهاردت" متخصص روان درمانی تردید دارد که پرورش و تربیت نوزاد توسط افراد غریبه بتواند این کیفیت پرورشی را بوجود آورد. وی می گوید: در کودکان کم سنی که توسط غریبه ها پرورش می یابند، احتمالا این کمبود تجربه که وجود و مفهوم خاصی برای دیگری داشته باشد، وجود دارد. "آنها می آموزند که باید در انتظار علاقه و توجه دیگران باقی بماند" والدین نیز در سالهای نخستین نیاز به حمایت دیگران دارند، مثلا در صورت وجود مشکلات با کودک به کمکهای روان درمانی یا به موسسات اجتماعی و گروهها و همدردان مشترک احتیاج دارند تا به این وسیله بتوانند از تنهایی و ایزوله شدن خود جلوگیری نمایند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مغز چگونه فعالیت می کند؟

بازديد: 61

مغز چگونه فعالیت می کند؟

مغز یکی از پیچیده‌ترین ارگان‌های بدن انسان است. این عضو کوچک سخت‌ترین وظایف را در بدن بر عهده دارد که شامل کنترل سیستم‌های عصبی ، راه رفتن، صحبت کردن نفس کشیدن و فکر کردن و هزاران فعالیت دیگر می‌شود. مغز آنقدر پیچیده است که هر کدام از قسمت‌های آن وظیفه انجام و کنترل کاری خاص را به عهده دارند و عدم فعالیت درست هر کدام از آنها می‌تواند اختلالات بسیاری را برای هر فردی رقم بزند.
 
با وجود صدها سال تلاش بشر برای شناخت مغز هنوز هم نقاط و مسائل بسیاری وجود دارند که مبهم باقی مانده و پاسخی برای آنها بدست نیامده است. پیچیدگی بسیار زیاد مغز و رمز و رازی که در آن وجود دارد سبب شده است تا انسان‌ها تصورات و شایعات زیادی در مورد آن به راه بیندازند که بسیاری از این شایعات به مروز زمان به حقایقی تبدیل شده است که همگان آن را باور کرده‌اند. چند شایعه رایج در مورد مغز انسان را موارد زیر هستند که درست نیستند و رواج پیدا کرده‌اند:
 
رنگ مغز:
تا به حال با خودتان فکر کرده‌اید که مغزتان چه رنگی است؟ما رنگهای زیادی در بدنمان داریم که در خون، استخوان‌ها و مایعات جاری به چشم می‌خورند. در مورد مغز انسان ممکن است شما در مدرسه و کلاس های درستان مغزهای پلاستیکی را دیده باشد که معمولا به رنگ سفید و یا صورتی کم رنگ و یا خاکستری کم رنگ هستند. اما در واقع مغز انسانی که زنده است و فعالیت می‌کند  به رنگ های خاکستری، سفید ، سیاه و قرمز است.
 
شایعه وتصوری که تا به حال شنیده‌اید که مغز شما طوسی زنگ است اصلا حقیقت ندارد. درست است که در مغز شما همانطور که دستیار "پوآرو" به آن اشاره می‌کرد سلول‌های خاکستری وجود دارد اما این به آن معنا نیست که همه مغز خاکستری رنگ است.
 
وقتی چیزی یاد می‌گیرید مغزتان چین می‌خورد؟
وقتی به اینکه مغزتان چه شکلی دارد می‌اندیشید احتمالا به جسمی نسبتا کوچک فکر می‌کنید که خاکستری رنگ است و سطح آن را چین و چروک‌های بسیاری پوشانده است. حقیقت دارد آن است که هر چقدر سن بالا می‌رود تا به بلوغ نزدیک شود مغز اندازه بزرگتری پیدا می‌کند.
 
برای اینکه مغز در جمجمه جا بگیرد به مرور زمان به طور خودکار در خود جمع می شود تا در کاسه سر جا بگیرد. اگر تمامی چین و چروک‌های مغز را باز کنیم مغز به اندازه یک روبالشی بزرگ اندازه خواهد گرفت و تنها این نکته قطعی است که شکل مغز هر فردی با فرد دیگر تفاوت‌هایی خواهد داشت.
 
با وجود این اطلاعات مطمئن باشید که با یاد گرفتن و یا هوش بالاتر چین و چروک های مغز شما بیشتر نمی‌شود و از همان زمان ابتدای تولد این چروک‌ها وجود داشته و باقی خواهد ماند.
 
مغز انسان بزرگترین مغز نیست
حیوانات زیادی وجود دارند که کارهایی شبیه اعمال انسان‌ها انجام می‌دهند. رفتارهایی همچون پیدا کردن راه حلی برای مشکلات ، هوشیاری و نشان دادن احساسات به یکدیگر از جمله آنهاست. در حالی که هنوز ارائه دادن مدارک برای اثبات آنکه انسان‌ها باهوش‌ترین حیوانات هستند ادامه دارد اما آنچه بدیهی است آن است که انسان باهوش‌ترین مخلوقات است.
 
از آنجایی که معمولا بسیاری از افراد تصور می‌کنند که هر چه باهوشتر به معنای بزرگتر است ممکن است تصور شود که پس مغز انسان‌ها هم اندازه بزرگتری نسبت به سایر مخلوقات دارد. اما این درست نیست.
 
یک مغز معمولی به طور میانگین 1 کیلو و 361 گرو وزن دارد. دلفین که باهوش‌ترین حیوانات است به طور میانگین 1.5 کیلو وزن مغزش است اما برای وال‌ها موضوع کاملا فرق می‌کند. وال نوزاد که اندازه هوش او از دلفین بسیار کمتر است مغزی به وزن 7کیلو و 800 گرم دارد. سگ ها و اورانگوتان‌ها که حیوانات نسبتا باهوشی هستند نیز مغزهای کوچکی دارند که نشان دهنده مربوط نبودن اندازه مغز با هوش می‌باشد.
 
 هنگام قطع شدن سر از بدن مغز برای چند ثانیه همچنان کار می‌کند
زمان‌های قدیم قطع کردن سر مجرمان برای مرگ آنها کاری عادی بود. گیوتین‌ها برای مرگ‌های سریع استفاده می‌شدند و صدها نفر به این روش اعدام شدند. آنچه در زمانهای قدیم رایج شد آن بود زمانی که سر از بدن جا می‌شود برای حدود 30 ثانیه پلک زدن هنوز ادامه دارد و حتی چشمها به اطراف نگاه می‌کنند. این تصور تا سالهای سال ادامه داشت و هنوز هم بسیاری بر این عقیده هستند.
  
آنچه پزشکان امروزی مدعی هستند آن است که رفتاریهایی که از اعضای صورت بر می‌خیزد نه از روی آگاهی بلکه عکس العمل‌های ماهیچه‌های بدن است و در واقع حرکتی کنترل شده وجود ندارد. به محض اینکه ارتباط مغز با قلب قطع شود مغز به حالت کما فرو رفته و می‌میرد. این حالت نیز تنها 2 تا 3 ثانیه طول می‌کشد و آنقدر سریع است که هیچکس متوجه آن نخواهد شد.
 
 اختلال در مغز دائمی است.
 اختلال در مغز یکی از بزرگترین مشکلاتی است که ممکن است برای مغز پدید آید. با اینکه مغز ظاهری بسیار پیچیده و هیجان انگیزی دارد اما در عین حال آنقدر شکننده است که به محض وارد شدن مشکلی برای سلول‌ها قدرت دفاع از خود را از دست می‌دهد. اختلالات مغزی به دلایل مختلفی هچون عفونت و یا تصادفات ممکن است پدید آید و تعریف درست آن از بین رفتن سلول‌های این ارگان است.
 
برای بسیاری از انسان‌ها اختلال در مغز به معنای فرو رفتن فرد به زندگی گیاهی است و هیچ راه برگشت و مداوایی وجود ندارد و دست کم انسانی که به آن مبتلا شده است تا پایان عمر را باید استفاده از دست و پا و حرکت را فراموش کند.
 
اما این موضوع همیشه صحت ندارد. آسیب و تخریب مغز در شکل‌های مختلفی بروز میکند و اینکه چه اثری بر انسان‌ها می‌گذارد بستگی به آن دارد که این اتفاق در  کجا و چقدر بد رخ داده باشد.
 
یک صدمه سطحی مغز همچون ضربه مغزی زمانی صورت می‌گیرد که مغز در جای خود جمجمه تکان می‌خورد و سبب خونریزی و عدم کار صحیح می‌شود. مغز از پس ضربات و مشکلات سطحی خیلی خوب بر می‌آید و بر خلاف تصور همه، صدمات مغزی به عدم توانایی منتهی نمی‌شود.
جزاحی مغز و برداشتن لخته‌های موجود در مغز می‌تواند توانایی آن را دوباره برگرداند و در شرایط بسیار بد عدم تحرک و از کار افتادگی حاصل خواهد شد.
 
آنچه در مورد جراحات مغزی شایان ذکر است آن است که اگر رشته عصب‌ها آسیب دیده باشند هیچ راهی برای ترمیم وجود ندارد اما اگر محل الصاق عصب‌ها دچار آسیب دیدگی شده باشد ترمیم صورت می‌گیرد.
 
نکته‌ای که باید به آن توجه داشت آن است که مسائل بسیاری وجود دارد که در مورد مغز ناشناخته است و پزشکان  هم حتی ممکن است نتوانند پیش بینی کنند که یک اختلال مغزی تا چه اندازه امکان دارد بهبود یابد.
 
 آیا داخل مغز با استفاده از مواد مخدر حفره ایجاد می‌شود؟
این‌ که داروهای مختلف مخدر جه تاثیراتی روی مغز می‌گذارند متفاوت است. برخی معتقدند تنها داروهای بسیار قوی، مغز را با اختلال رو به رو می‌کنند و برخی نیز معتقدند که بار اول استفاده از مواد مخدر بیشترین تخریب را به جا خواهد گذاشت.
 
شایعات متفاوتی ارائه شده است که مواد مخدری همچون کوکائین و اکستازی می‌تواند داخل مغز حفره ایجاد کند. اما حقیقت آن است که تنها چیزی که می‌تواند در مغز ایجاد سوراخ کند مته های پزشکی است. این تصور که مواد مخدر این کار را با انسان می‌کنند اشتباه است اما آنچه اثبات شده آن است که این مواد می‌توانند تاثیرات بلند مدت و کوتاه مدت زیادی روی مغز بگذارد.
تنها تاثیر فیزیکی که از مواد مخدر  اثبات شده آن است که استفاده از آنها می‌تواند تغییراتی در فیزیک ظاهری و رشد مغز موثر باشد و به همین دلیل است که تغییر در رفتارهای یک فرد معتاد بسیار سخت خواهد بود.
 
آیا تنها از 10 درصد مغزمان استفاده می‌کنیم؟
اینکه هر فردی تنها از 10 درصد مغزش استفاده می‌کند یکی از رایج ترین خرافاتی است که در مورد مغز وجود دارد. یه علاوه دست کم 100 بیلیون رشته عصبی که در مغز دائما مشغول به فعالیت هستند بخش های مختلف مغز که هر کدام یک حرکت و رفتار را کنترل می‌کنند نیز همیشه مشغول به فعالیت هستند.
 
اسکن‌های انجام شده از مغز نشان می‌دهد که این ارگان همواره در حال کار است و مهم نیست ما در حال انجام چه فعالیتی هستیم مغز مدام مشغول به کار است و تنها زمانی از کار باز می‌ایستد که دچار اختلال شدید مغزی شده باشیم. پس ما از تمام مغزمان استفاده می‌کنیم و هیچ نقطه از آن نیست که بی‌استفاده مانده باشد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کارایی نیمکره های مغز

بازديد: 87

کارایی نیمکره های مغز

انسانها  از این نظر که کدام نیمکره مغزشان بر افکار و پردازش اطلاعات مغزشان سیطره دارد با یکدیگر تفاوت دارند. اکنون به تفاوتهای دو نیمکره مغز می پردازیم:
 
نیمکره راست:
- دیداری ـ تمرکز بر تصاویر و الگوها
- درک مستقیم و شهودی ـ پیروی از احساسات
- حافظه تصویری ـ توسط یادداشت ویا ترسیم موضوعات می توان آنها را به خاطر سپرد.
- پردازش افکار بطور همزمان صورت می گیرد.
- اطلاعات را به یکدیگر ارتباط می دهد.
- ابتدا به کلیات و سپس به جزییات می پردازد.
- سازمان نیافته می باشد.
- تداعی آزاد دارد.
- بسیار در جستجوی استدلال بوده و به دنبال علل قوانین می باشد.
- فاقد حس زمان می باشد.
- در تلفظ ویافتن واژه ها مشکل دارد.
- در الویت بندی مشکل دارد. تکانشی و بدون اندیشه اقدام به کاری می کند.
- هنگام صحبت کردن دستان خود را حرکت می دهد.
- به چگونگی بیان سخنی توجه می کند و نه به مضمون آن.
 
نیمکره چپ:
- شفاهی ـ تمرکز بر واژه ها، نماد ها و ارقام
- تحلیل گر ـ پیروی از منطق.
- برای بخاطر آوردن از واژه ها سود می برد ـ اسامی را بجای چهره ها بخاطر می سپارد.
- پردازش افکار بطور متوالی و ترتیبی صورت می گیرد ـ مرحله به مرحله
- استنتاج منطقی از اطلاعات به عمل می آورد.
-  بتدا جزییات را بررسی کرده و سپس به کلیات دست می یابد.
- بسیار سازمان یافته می باشد.
- علاقه مند به تهیه فهرست و برنامه ریزی
- معمولا بدون تحلیل و کورکورانه از قوانین تبعیت می کند.
- در پیگیری و حفظ زمان کار آمد است.
- تلفظات و فرمولهای ریاضی به سهولت به خاطر سپرده می گردند.
- از مشاهده اشیا لذت می برد.
- از پیش برنامه ریزی می کند.
- هنگام سخن گفتن به ندرت از اشارات و حرکات دست استفاده می کند.
- به مضمون سخن توجه می کند و نه به چگونگی بیان آن.
 
تفاوتهای مغز زنان و مردان:
 - سلولهای مغزی در مردان ۴% بیشتر از زنان می باشد. مغز مردان ۱۰۰ گرم سنگین تر از مغز زنان می باشد.
- ارتباطات میان سلولهای مغزی در زنان بیشتر از مردان می باشد.
- انتقال اطلاعات میان دو نیمکره مغز در زنان با سرعت بیشتری انجام می گیرد.
- زنان تقریبا به هر دو نیمکره مغزشان دسترسی دارند اما مردان عمدتا از نیمکره چپ مغزشان استفاده می کنند.
- طول نخاع در مردان اندکی طویل تر از زنان می باشد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

به مغزتان رسیدگی کنید!

بازديد: 167

به مغزتان رسیدگی کنید!

مهم نیست مغز ما چقدر قدرتمند است، آنچه اهمیت دارد، این است که بدانیم این عضو نیاز به جبران و احیای خود دارد تا بتواند قالب و توانایی خود را حفظ کند. پژوهشگران روش های گوناگونی را برای سوپرشارژ کردن و افزایش کارآیی مغز پیشنهاد داده اند که در این نوشتار ساده ترین آنها ارایه شده تا هر فردی بتواند به محض احساس نیاز، به آنها دسترسی داشته باشد و آنها را به کار بسته و از مزایای آن بهره مند شود:

هرچند مغز ما قویترین رایانه در سیاره زمین به شمار می رود، این رایانه قدرتمند نیز گاهی به خطا می رود. ما انسانها بیشتر وقت خود را صرف انباشتن چیزهای گوناگون و بی فایده به داخل مغزمان می کنیم. مهم نیست مغز ما چقدر قدرتمند است، آنچه اهمیت دارد، این است که بدانیم این عضو نیاز به جبران و احیای خود دارد تا بتواند قالب و توانایی خود را حفظ کند.

پژوهشگران روش های گوناگونی را برای سوپرشارژ کردن و افزایش کارآیی مغز پیشنهاد داده اند که در این نوشتار ساده ترین آنها ارایه شده تا هر فردی بتواند به محض احساس نیاز، به آنها دسترسی داشته باشد و آنها را به کار بسته و از مزایای آن بهره مند شود:

▪ بادام بخورید
بادام حافظه را تقویت می کند و اگر در ترکیب با شیر پیش از رفتن به رختخواب و یا پس از برخاستن از خواب به هنگام صبح مصرف شود، تأثیر بهتری دارد.

▪ آب سیب بنوشید
پژوهشگران دانشگاه ماساچوست لوول نشان داده اند که آب سیب تولید نوعی انتقال دهنده عصبی حیاتی «استیلکولین» را در مغز افزایش داده و از این طریق قدرت حافظه را نیز تشدید می کند.

▪ خوب بخوابید
تحقیقات نشان می دهد که حافظه بلند مدت در طول خواب با پخش دوباره تصاویر تجربه شده در روز تقویت می شود.

 از تفریحات ساده لذت ببرید
استرس قدرت مغزی ما را تحلیل می برد. ذهنی که در استرس گرفتار شده، بیشتر منابع حافظه ما را مصرف می کند و به این ترتیب، ذهنی ضعیف و کودن برای ما باقی می گذارد. تلاش کنید برای خود عادتهای ساده تفریحی در روز تعیین کنید تا بتوانید به کمک آنها استرس را از ذهن خود پاک کنید. برخی از این تفریحات ساده و مفید برای ذهن و بدن و روان عبارتند از: گوش دادن به موسیقی مورد علاقه، بازی با کودکان، قدردانی از دیگران، پیاده روی، دوچرخه سواری و یا شنا به طور روزانه، کار کردن با یک وبلاگ و سرانجام شرکت در کلاس های یوگا و سلامت به طور روزانه.

▪ ذهن خود را ورزش دهید
همان گونه که ورزش جسمی برای بهره مندی از یک بدن قوی و سالم ضروری است، ورزش ذهنی نیز به همین اندازه مهم است تا بتوانید ذهنی تیز و فعال داشته باشد. آیا تاکنون توجه کرده اید که چرا کودکان قدرت مغزی قوی تری نسبت به افراد بالغ دارند؟ چون کودکان ذهنی بازیگوش دارند و یک چنین ذهنی توان حافظه را بالا می برد. برای رسیدن به چنین توانایی می توانید پازل یا جدول حل کنید، در کارهای گروهی داوطلب شوید، با دیگران تعامل کنید، به یک سرگرمی مانند مطالعه، نقاشی یا حتی دیدن پرندگان مشغول شوید، یک مهارت جدید یا یک زبان جدید بیاموزید.

▪ یوگا یا مدیتیشن انجام دهید
یوگا و مدیتیشن استرس را تخلیه می کند. استرس قاتل حافظه است، اما یوگا و مدیتیشن با کاهش استرس، پایین آوردن فشار خون، کاهش سرعت تنفس، کاهش سرعت متابولیسم و آزاد کردن تنش از ماهیچه ها، ذهن را تقویت می کنند.

▪ مصرف مواد قندی را کاهش دهید
قند غذا نیست، بلکه شکلی از کربوهیدرات است که یک انرژی واهی تولید می کند. مصرف زیاد مواد قندی باعث بروز نشانه های عصبی و رنج آور، ضعف حافظه و دیگر اختلالات عصبی می شود. غذاها را بدون افزودن شکر مصرف کنید و از مصرف نوشیدنی های شیرین یا مقدار زیادی شکر یا قند با کافئین پرهیز کنید.

▪ از گندم سبوس دار استفاده کنید
گندم سبوس دار دارای لسیتین است. این ماده، مشکل سخت شدن سرخرگ ها را آسان می کند و از این طریق موجب بهبود عملکرد مغز می شود.

▪ شب ها غذای سبک بخورید
خوردن غذای زیاد و سنگین در شب، باعث بروز استرس طولانی مدت و احساسی به هنگام خواب می شود. توصیه می شود غذای سنگین را در روز مصرف کنید که بدن تحرک بیشتری دارد. شبها با خوردن غذای سبک و میوه یا سبزی می توانید خواب بهتری داشته باشید. خواب خوب شب به معنی تقویت قوای مغز است.

▪ قدرت تخیل خود را تقویت کنید
یونانی ها اصل خیال پردازی را برای به خاطر سپردن همه چیز یاد می گیرند. این تکنیک نیاز دارد که فرد یک تخیل واقعی و رنگی را ایجاد کند که بتوان آن را به یک موضوع یا شی خاص ارتباط داد. اگر شما همه حواس خود شامل لامسه، بویایی، چشایی، شنوایی و بینایی را درگیر خیال پردازی کنید، می توانید جزییات بیشتری از یک موضوع را به یاد بیاورید. این کار به تقویت حافظه شما کمک می کند.

▪ خشم خود را کنترل کنید
غذاهای تهیه شده از آرد سفید، مصرف زیاد نشاسته یا نان سفید، می تواند منجر به بروز حساسیت های عصبی شود. در نتیجه، مصرف این قبیل مواد غذایی پرخاشگری و برخی از رفتارهای افسردگی را موجب می شود. در عوض سبزی تازه بخورید. آب زیاد بنوشید و یوگا یا مدیتیشن انجام دهید تا احساسات سمی مانند خشم و استرس از شما دور شود.

▪ ویتامین ب کمپلکس مصرف کنید
این ویتامین حافظه را تقویت می کند. از غذا و سبزیجات غنی از این ویتامین مصرف کنید. باید گفت که مواد غذایی نشاسته ای و نان سفید، تاثیر مطلوب این ویتامین برای حفظ سلامت حافظه را خنثی می کند.
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:52 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

هوش عاطفی (هیجانی) چیست؟

بازديد: 135

هوش عاطفی (هیجانی) چیست؟

امروزه روانشناسان علاوه بر توجهی که به تفاوت افراد از لحاظ هوش علمی دارند، هوش عاطفی را نیز به عنوان یک تفاوت عمده بین شخصیت های مختلف قلمداد می کنند. بطوری که افراد مختلف ممکن است از لحاظ میزان بهره هوشی عاطفی متفاوت از یکدیگر باشند و این تفاوت به شیوه های گوناگون در زندگی آنها نمود پیدا کند. کارکردها و عملکردهای افراد به دلیل داشتن درجه هوش عاطفی متفاوت بوده و کل زندگی آنها را تحت الشعاع خود قرار می دهد.
 
هوش عاطفی (هیجانی) چیست؟
هوش عاطفی، شیوه برخورد فرد با مسائل و فراز نشیب های زندگی را نشان می دهد. به عبارتی هوش عاطفی مجموعه ای ازخصوصیات شخصیتی است که در سرنوشت و سبک زندگی فرد موثر است. این خصوصیات شخصیتی موجب می شود که فرد از شیوه های مناسب برای گذران زندگی و مراحل آن استفاده می کند. این افراد رضایت از زندگی بیشتری دارند، شاداب تر هستند.
 
ارتباط بهتری با اطرافیان برقرار می کنند و قدرت سازش بیشتری با مشکلات عاطفی و هیجانی دارند. از زندگی عاطفی غنی و سرشاری برخوردار هستند. دلسوز و پرملاحظه هستند. مسئولیت پذیری بیشتری دارند. در مورد خود برداشت و نگرش مثبتی دارند. با خود راحت هستند و بیشتر از افراد دیگر پذیرای تجارب احساسی و هیجانی هستند.
 
هوش عاطفی و هوش علمی یا   (IQ)
میزان بهره هوشی افراد نمی تواند نشانگر زندگی آنها و میزان رضایت آنها از زندگی باشد. بطوری که نمی توان گفت افرادی که از IQ بالاتری بهره مند هستند حتی در زمینه روابط اجتماعی، زندگی عاطفی و... نیز عملکرد بهتری دارند. بنابراین IQ بالا و به تبع آن تحصیلات بالا و موقعیت شغلی خوب نمی تواند موفقیت فرد را در زندگی تضمین کند، مگر اینکه فرد از لحاظ هوش عاطفی نیز نمره بالاتری کسب کند.

بهره هوشی یا IQ افراد هیچگونه اطلاعی در این باره نمی دهد که افراد در فراز و نشیب زندگی چگونه عمل خواهند کرد و مساله همین جاست. هوش و استعداد تحصیلی هیچگونه آمادگی و مهارتی برای جدال با ناملایمات زندگی یا استفاده از فرصت های مطلوب به دست نمی دهد. با این حال در مدارس و دوره های آموزشی با اینکه هدف فراهم ساختن آمادگی فردبرای ورود به زندگی موفق و رضایت بخش است تاکید علاوه هوشی علمی است تا هوش عاطفی.
 
احساسات و عواطف انسان نیز همچون عملکرد منطقی فرد در مسائل هوشی دارای اصول و فنونی است که افراد مختلف از این لحاظ با یکدیگر تفاوت دارند. همانگونه که دو فرد ممکن است در یک مساله هوشی عملکردهای متفاوت داشته باشند، از لحاظ هوش عاطفی نیز با یکدیگر تفاوت دارند. تفاوت آنها در هوش عاطفی مواجه با مسائل زندگی عملکردهای متفاوتی را در آنها موجب خواهد شد.
 
هوش عاطفی و شناخت احساسات خود
خودآگاهی و شناسائی نوع و شدت احساسات خود بخش مهمی از هوش عاطفی است. فردی که احساسات خود را به راحتی شناسایی می کند، واکنش سریع تری در برخورد با مسائل دارد. به عبارتی قدم اول در ارائه و استفاده از راهکارها برای مسائل زندگی شناسایی احساسات است. در اغلب مسائل زندگی احساسات و عواطف ما دخیل هستند. بنابراین هوش عاطفی عمدتا با این مسائل درگیر است. و بخشی از آن که شناسایی نوع و شدت احساسات را بر عهده دارد، اولین مراحل را برای آماده شدن فرد برای اجرای مراحل بعدی طی می کند. تا زمانیکه فرد با تاخیر و با مشکل از احساسات خود سر در می آورد، امکان اداره و کنترل این احساسات نیز در او با تاخیر همراه خواهد بود. سرعت عمل در اجرای این مراحل بالا بودن هوش عاطفی فرد را نشان می دهد.
 
هوش عاطفی و کنترل احساسات
افرادی که هوش عاطفی بالاتری دارند، راحت تر از دیگر افراد احساسات خود را کنترل می کنند. قدرت بیشتری برای تحت اختیار درآوردن عواطف خود دارند و اجازه نمی دهند عواطف آنها بیش از حد لازم و در سطح افراطی عمل کند یا پسروی عاطفی داشته باشند. آنها برای کنترل احساسات خود شگردها و مهارت های زیادی را می دانند و در اکثر موارد با سرعت عمل از این مهارت ها و شگردها استفاده می کنند. آنها را به راحتی خشم خود را کنترل کرده و آنرا در مسیر درست برای تخلیه و رسیدن به نتیجه مناسب هدایت می کند. زود و نابهنگام مضطرب نمی شوند و در این موارد می دانند که چگونه باید آرامش خود را حفظ کنند.
 
هوش عاطفی و شناخت احساس دیگران
افرادی که از هوش عاطفی بالایی برخوردارند، علاوه بر اینکه احساسات خود را به خوبی می شناسند در شناخت احساسات دیگران نیز عملکرد خوبی دارند. این مهارت موجب می شود که فرد بتواند دیدگاه و نظر افراد دیگر را از لحاظ احساسی درک کند و به عبارتی بتواند خود را به جای او بگذارد. داشتن چنین مهارتی موجب می شود که فرد بتواند روابط خود را به بهترین وجهی اداره کرده و سازمان دهد.
 
هوش عاطفی و روابط اجتماعی
افرادی که از هوش عاطفی بالاتری برخوردارند، از لحاظ روابط اجتماعی بسیار موفق هستند. آنها به راحتی روابط خود را برقرار می کنند، می توانند با مهارت هایی که دارند، این روابط را حفظ کرده و تحکیم بخشند. آنها در روابط خود راحت، فاقد اضطراب و خونگرم عمل می کنند و دیگران را نیز به راحتی می پذیرند. افراد دیگر در ارتباط با این افراد احساس راحتی و آرامش می کنند و معمولا تمایل بیشتری برای ادامه ارتباط با این افراد دارند. در حالی که افرادی که دارای هوش عاطفی پائین تری هستند، در روابط، سرد و خشک ارزیابی می شوند و اغلب روابط آنها در همان مراحل اولیه با شکست مواجه می شود.
 
سخن آخر
هوش عاطفی کاربردهای زیادی برای رضایت بخش تر کردن زندگی افراد دارد. بطوری که تحقیقات نشان می دهد رضایت از زندگی در افراد با هوش عاطفی بالا بیشتر است. هوش عاطفی پائین در اغلب موارد ریشه اصلی مشکلاتی است که برای فرد پیش می آید. ناتوانی در برقراری روابط اجتماعی، پیوند زناشوئی مناسب، سلامت روانی در معرض خطر و... از جمله این مشکلات هستند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خلاقیت و کارآفرینی در کودکان به چه عواملی بستگی دارد؟

بازديد: 157

خلاقیت و کارآفرینی در کودکان به چه عواملی بستگی دارد؟

کودکان توانایی تفکر را دارند و امکان رشد و پرورش مهارت های گوناگون را نیز دارا می باشند. کارآفرینی به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی نقش اساسی در فرایند توسعه جوامع دارد. لذا ایجاد و پرورش تفکر کارآفرینی در کودکان علاوه بر این که امکانپذیر می باشد، گامی مؤثر و مفید در جهت رشد و تعالی کشور عزیزمان نیز است.
 
تعاریف کارآفرینی:
تعاریف گوناگونی از کارآفرینی ارائه شده است که در اینجا به چند مورد از آنها اشاره می گردد.
 
-- کارآفرینی شکل ویژه ای از نوآوری است و عبارت از پیاده سازی موفقیت آمیز ایده های خلاق برای ایجاد کسب و کار جدید یا یک ابتکار جدید در درون کسب و کار موجود می باشد.
 
-- کارآفرینی فرایندی است که در آن اختراع به مرحله عمل درآمده و ایده ای خام به عملیاتی که از نظر اقتصادی معتبر می باشد، دگرگون شده است.
 
-- از نظر کرایزنر کارآفرینی بر بهره برداری از فرصت های کشف نشده تاکید دارد.
 
-- تیمونز کارآفرینی را خلق چیزی ارزشمند از هیچ تعریف می نماید.
 
تحقیقات کارآفرینی:
برای کارآفرینی ویژگی های مختلفی شناسایی شده است. روانشناسان به ویژگی های شخصیتی کارآفرین توجه نموده اند. هدف آنها در واقع شناسایی چگونگی ایجاد این ویژگی های متمایزکننده بوده است. از اوایل دهه شصت توجه جامعه شناسان و روانشناسان به ویژگی دیگری که باعث پرورش کارآفرینی می گردد جلب شده است که متغیرهای جمعیت شناختی می باشد.
 
کمیسیون اروپا برای گسترش و تسهیل کارآفرینی ایجاد قالب ذهنی مناسب در افراد و آموزش از سطوح پایین آموزش و پرورش را پیشنهاد نموده است و کشورهای آسیایی نیز پروژه هایی را در این راستا به کار گرفته اند. یکی از استراتژی هایی که مالزی برای توسعه کارآفرینی این کشور به کار برد ایجاد وزارت پرورش کارآفرین است.
 
آموزش یکی از مهمترین ساختارهای این وزارتخانه است. این آموزش با هدف پدید آوردن فرهنگ کارآفرینی انجام می پذیرد و وظیفه آن ترویج فرهنگ کارآفرینی در جامعه، به گونه ای که دانش آموزان مدارس و مؤسسه های آموزشی بالاتر (IHL) را دربر بگیرد است.
 
در ایران پژوهش های زیادی در راستای ویژگی های شخصیتی کارآفرینی افراد و بررسی وضعیت موجود صورت گرفته است. متاسفانه وضعیت در حد مطلوب نیست. در پژوهشی ویژگی پنجگانه کارآفرینی تحت عناوین توفیق طلبی، استقلال طلبی، خطرپذیری، خلاقیت و عزم و اراده برای ارزیابی نیم رخ کارآفرینی دانشجویان، اندازه گیری شده است.
 
مطابق نتایج نظرسنجی از ۲۸۴۳ نفر از دانشجویان، در حدود ۲۱ درصد دارای ویژگی های کارآفرینی هستند. به طور کلی میانگین امتیاز کارآفرینی دانشجویان برابر ۹۲/۳۱ بود که با حداقل میانگین قابل قبول (امتیاز ۳۷) تفاوت بسیار فاحشی دارد.
 
از سوی دیگر، مقایسه هر یک از ویژگی های پنجگانه کارآفرینی نشان می دهد که ویژگی عزم و اراده (با میانگین ۸/۷) در مقایسه با سایر خصیصه ها وضعیت نامناسبی دارد. امتیاز ویژگی های توفیق طلبی، استقلال طلبی، خطرپذیری و خلاقیت دانشجویان، فاصله کمی با حداقل امتیاز قابل قبول دارند.
 
چگونه از فرزندمان یک کارآفرین بسازیم:
با توجه به مطالب فوق الذکر، ایجاد تفکر کارآفرینی در کودکان ضرورتی غیرقابل انکار و امکانپذیر می باشد. روانشناسان معتقدند پنج سال اول زندگی بیشترین تاثیر را در زندگی شخص دارد. این دوران، زمانی است که جو اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و روانی اطراف کودک، اثر همیشگی بر شخصیت او دارد.
 
مطالعات مربوط به گذشته کارآفرینان موفق نشان می دهد که آنان از خانواده هایی که ارزش های خاصی برای استقلال و اتکا به خود قائلند بیرون می آیند. آموزش پوشیدن لباس، بستن بند کفش، عبور از خیابان و انتخاب دوستان و در کل آموزش استقلال در دوران پیش دبستان گام کوچکی در راه تبدیل کودکان امروز به کارآفرینان فردا است.
 
کودکانی که یاد می گیرند چگونه اوقات فراغت خود را با کارهای هنری و ساخت کاردستی پرنمایند، دارای تفکر خلاق و توفیق طلبی هستند. داشتن اولایی در مشاغل تجارت و شبیه آن کمک بزرگی در پرورش تفکر کارآفرینی در کودکان است. افراد موفق در این حوزه در سنین کودکی با مفاهیمی همچون فروش، شمارش پول، پول خرد کردن و ... آشنا شده اند. ایجاد تفکر مثبت اندیشی و ایجاد تفکر خلاق در سوق دادن کودکان در این راه کمک شایانی می نماید.
 
توجه به واحد کار پول و خرید و فروش که معمولا در اکثر پیش دبستانی های کشور ارائه می شود در این زمینه یاری رسان است. ایجاد هر یک از ویژگی های ذکر شده و ارائه راهکارهای مناسب آن در یک دوره کوتاه قطعا برای رشد و توسعه تفکر کارآفرینی در کودکان بردارند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

پرورش خلاقیت در كودكان

بازديد: 165

پرورش خلاقیت در كودكان

خلاقیت یك ویژگی هیجان‌انگیز است. افراد به رگه‌هایی از خلاقیت كه در كارها و تصمیم‌گیری‌ها از خود نشان داده‌اند می‌بالند و آن را برای دیگران تعریف می‌كنند. به طور معمول نیز خلاقیت دیگران در هر حوزه‌ای مطلوب تلقی و نزد همگان با تحسین و استقبال مواجه می‌شود.
 
همه می‌دانند زندگی امروزی ما به یمن خلاقیت‌هایی كه در مسیر پیشرفت علم و تكنولوژی و ساخت وسایل رفاهی نوین به كار گرفته شده دلپذیر و راحت‌تر از گذشتگان است و این شرایط را مدیون ایده‌های خلاقانه مخترعان و پیگیری و ممارست دانشمندان هستیم.

خلاقیت برخلاف نبوغ یك ویژگی اكتسابی است و باز هم برخلاف نوابغ كه گاه زندگی متلاطم و ناخوشایندی داشته‌اند افراد خلاق اغلب موفقند، به دلیل قدرت ابتكارشان در برابر مشكلات تسلیم نمی‌شوند و زندگی سالم‌تری دارند، از نظر مادی پیشرفت می‌كنند و در مجموع از زندگی دلخواه و رشك‌برانگیز برخوردارند. پس از اكتسابی بودن نكته مهم درباره خلاقیت شرایط و سن شكل‌گیری زمینه‌های آن در آدمی است. معروف است كه كودكان و دانشمندان در یك ویژگی مشتركند: كنجكاوی و سوال كردن ناشی از آن.

یافتن والدینی كه دلشان نخواهد فرزندی خلاق یا حتی نابغه داشته باشند دشوار است، اما والدینی كه برای پرورش خلاقیت در ذهن و رفتار فرزندشان كاری بكنند و برنامه داشته باشند هم كمیابند. بنا به علم روان‌شناسی خلاقیت در كودكی شكل می‌گیرد و ابداعات و اختراعات در بزرگسالی. در حقیقت نتیجه بازگشت و انعكاس آمیخته با عقل و تدبر از روحیه كنجكاوی كودكانه است.نقش والدین در پرورش خلاقیت كودكان و زمینه‌سازی برای موفقیت‌های آینده فرزندان انكارناپذیر است و همواره بر آن تاكید می‌شود. در ادامه توصیه‌های روان‌شناسان برای ایجاد و تقویت خلاقیت در كودكان برای والدین را آورده‌ایم كه بالطبع باید در حد امكان و مناسب با شرایط سنی فرزند به كار گرفته شود.

درباره توانایی كودك قضاوت نكنید
3 تا 12 سالگی زمان شكل‌گیری و رشد خلاقیت در كودك معرفی می‌شود، اما اگر فرزندی بزرگ‌تر دارید از خود سلب مسوولیت نكنید. درباره هیچ كودكی هم قضاوت نكنید. ممكن است والدین پیش خود فكر كنند از كودكشان نابغه و مخترع درنمی‌آید! و به حداقل‌ها دلخوش باشند. چنین طرز فكری با اكتسابی بودن خلاقیت در تضاد است. خلاقیت‌ها نیازمند تمرین در شیوه‌های آزادانه تفكر، آزمایش روش‌‌های مختلف حل مساله، ارائه ایده‌های نو، پیگیری آنها و... هستند و نكته اصلی، بیدار شدن روحیه خلاقیت در كودك است. هر فردی این استعداد را دارد كه در حد خود خلاقیتش را پرورش دهد و در زندگی به كار گیرد. فراموش نكنیم مخترع بزرگی همچون ادیسون به دلیل پیگیری خستگی‌ناپذیر ایده‌هایش معروف شد و البته در كودكی هم با اخراج از مدرسه نزد مادرش تحصیل كرد و پایه ذهنی و روحی اختراعات خلاقانه و تاثیرگذار در وی شكل گرفت.

خلاقیت را با نبوغ اشتباه نگیرید
برخی افراد نابغه به دنیا می‌آیند یا آمده‌اند و تعدادشان هم كم است، اما افراد خلاق بسیار بیشترند. برخی خلاقیت‌ها نیز به دلیل تاثیرگذاری یا شگفت‌انگیزی به نبوغ تعبیر می‌شوند. با این حال قرار نیست والدین با پرورش خلاقیت‌های كودك از وی یك مخترع یا نابغه بسازند. كاربرد خلاقیت هموار كردن مسیر پیروزی و بهروزی در زندگی آینده وی است و این كه فرزند توانایی مواجهه با مشكلات و تنگناها را بیابد. قرار است وی با قدرت خلاقیت و روحیه نواندیشی زندگی سالمی در پیش گیرد و به سعادت برسد. خلاقیت برای موفقیت است نه شگفتی‌آفرینی.

ارزش اسباب‌بازی‌ها را نادیده نگیرید
اهمیت اسباب‌بازی‌ها بویژه پیش از 7 سالگی كه كودك در محیط مدرسه با مناسبات رسمی و اجتماعی دنیای بیرون مواجه می‌شود در شكل‌دهی به شخصیت و روحیات وی بسیار بیشتر است. بسیاری از والدین بنا به عرف فرهنگی جامعه توپ و تفنگی را اسباب‌بازی اصلی پسربچه‌ها و عروسك را اسباب‌بازی دخترها می‌دانند و خرید برای كودك نیز بر همین اساس صورت می‌گیرد.

برخی پسر بچه‌ها كلكسیونی از اسلحه دارند و برخی دختربچه‌ها نیز جز عروسك با اسباب‌بازی دیگری سر و كار ندارند. تنوع اسباب‌بازی‌های كودك معمولا قربانی تك‌بعدی نگری والدین می‌شود و معلوم است در این میان از بازی‌های پرورش فكری و تقویت خلاقیت هم خبری نیست. البته طی سال‌های اخیر نهضتی برای اطلاع‌رسانی و گسترش ابتیاع اسباب‌بازی‌های فكری آغاز شده ولی حركت لاك‌پشتی دارد و به كندی پیش می‌رود، به طوری كه بنا به تجربه از سرعت رشد سنی نسل‌ها عقب می‌افتد.

اجازه بدهید كودك در جمع بازی كند
تمایل به انزوا در كودك هیچ‌وقت علامت خوبی نیست. با این حال برخی والدین كودكشان را به اشكال و دلایل مختلف از گروه همسالان دور نگه می‌دارند. برای مثال به خیال این كه فرزندشان فحش یاد نگیرد نمی‌گذارند وی در كوچه یا پاركینگ منزل با سایر بچه‌ها بازی كند، در حالی كه كودك باید بیاموزد كه دشنام دادن عملی زشت است و این كار را نكند و تلاشی برای این كه گوشش با دشنام‌ها آشنا نشود طرحی از پیش شكست خورده است. بازی در جمع، مهارت‌های ارتباطی كودك را تقویت می‌كند و او را با تضاد آرا، نقش مشاوره در انجام كارها و... آشنا می‌سازد. گاهی انجام بازی‌های فیزیكی ساده در میان گروه همسالان بیش از پرداختن به بازی‌های فكری انفرادی تفكر، ابتكار و خلاقیت كودك را بر می‌انگیزد. بنا به آموزه‌های مدیریت ژاپنی خلاقیت محصول كار گروهی است.

علاقه كودك به بازی‌های مجازی را كنترل كنید
منع كودكان از پرداختن به بازی‌های مجازی در كنسول‌های بازی و رایانه‌ها توصیه‌ای معقول است، اما عملی نیست. بر این اساس تنها چاره كار كنترل نحوه و میزان بازی مجازی توسط كودك است. ممكن است عده‌‌ای خلاقیت و تخیلی را كه در ساخت و اجرای بازی‌های مجازی به كار رفته عاملی برای افزایش خلاقیت كودك بدانند در حالی كه كاملا برعكس است و این نوع بازی‌ها در حقیقت خلاقیت كودك را كور می‌كنند. پرخاشگری، انزواطلبی، كاهش ارتباطات عاطفی و دوستی، تیك‌های عصبی، گرفتگی عضلانی، در خودماندگی ذهنی، سوءتغذیه، كم‌تحركی و... تنها گوشه‌ای از مضرات پرداختن مداوم و طولانی‌مدت كودكان به بازی‌های مجازی هستند.

خلاقیت كودك را تحریك كنید
نشان دادن آثار هنری، تصاویر خلاقانه، سرگرمی‌های بصری و... به همراه تشویق و یاری كودك در انجام بازی‌های فكری و جالب، خلاقیت وی را تحریك می‌كند. هر كسی برای خلاق بودن لازم است كه درك درستی از آن داشته باشد.

همان‌طور كه نمی‌توان دانشمندی را یافت كه درك درستی از علم حداقل در رشته تخصصی خودش نداشته باشد. عدم شناخت خلاقیت، مرز میان یك تصمیم نادرست و شاید ابلهانه با یك تصمیم خلاقانه را از بین می‌برد. قدم اول در شناخت خلاقیت نیز مشاهده و درك آن است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

راز هایی در مورد مغز اینشتین

بازديد: 131

راز هایی در مورد مغز اینشتین

در زمینه اسرار نبوغ انیشتن تا کنون کار های جالب توجهی انجام شده است که پاره ای از این کارها در زمان زندگی او و تعدادی در زمان بعد از مرگ او انجام گرفته است. برای مثال انجام انواع ازمایشات مربوط به علکرد الکتریکی مغز وی (به وسیله کرفتن نوار مغزی ابتدایی) از این جمله محسوب می شوند.
 
اما بعد از مرگ وی شخصی به نام دکتر هاروی با عمل جراحی مغز وی را از جمجمه اش خارج و در محلی نگهداری کرد. هر چند این عمل به صورت مخفیانه و غیرقانونی انجام گرفت و بعدها مشکلات زیادی برای او به وجود اورد اما امکان مطالعات بعدی بر روی مغز انیشتن را امکان پذیر کرد.متن زیر ترجمه نوشته ایست که توسط دکتر مارین دیاموند به قلم تحریر درآمده و شرح یکی از این آزمایشات بر مغز انیشتن است:
 
هیجانِ کشف کردن، مسری است. یافته های جدید اغوا کننده و بدون توقف ما را راهنمایی می کنند. اما چه عاملی باعث شد من مطالعه بر روی نسبت glial cells به نورون را در مغز انیشتن آغاز کنم؟ جواب این مسئله را در یک گزاره ساده نمی توان یافت. بلکه بر پایه سال ها کار و مطالعه اثرات محیط بر اناتومی مغز بنا شده است.
 
بازسازی سری اتفاقاتی که منجر به یافتن تعداد نهایی سلول ها می شود یک کار سخت و طاقت فرسا بود اما با وجود تمام این سختی ها عوامل زیادی بودند که ما را در راه تحقق این هدف یاری کردند. که عبارتند از:
 
1. همکاری با یک پروفسور(gerhald von bonin)  در حدود 25 سال پیش
 
2. نتایج یک تحقیق که نشان می داد در مغز موش هایی که در محیط غنی زندگی می کنند ، در مقایسه با مغز موش هایی که در محیط فقیرتر زندگی می کنند تعداد glial cells  به ازای هر neuron بیشتر است.
 
3. عکسی از مجله science که جعبه ای مقوایی را نشان می داد که در داخل یک میز تعبیه شده بود و در درون ان مغز انیشتن نگهداری می شد.
 
4. در یک بعد از ظهر آرام که به نظر می رسید همه مشغول کاری باشند من آنقدر وقت آزاد داشتم که بتوانم در مورد مسائل بالا فکر کنم.
 
5. استفاده از فناوری های عالی و بررسی های آماری این ها همه باعث شد تا من به همان سادگی که که هم اکنون یک نفر می تواند محاسبه کند که 1+2+3+4 چند می شود تفاوت بین نسبت glial cells و neurons را در مغز انیشتن را در مقایسه با نمونه های گرفته شده از مغز چند فرد دیگر نیز قابل مقایسه است.

حال هر کدام از قسمت های معادله بالا را بیشتر شرح می دهم:
 
1. یک روز در آزمایشگاه مطالعاتی پروفسور von bonin این موضوع را بیان کرد که فکر می کنمinferior parietal cortex از prefrontal cortex توسعه بیشتری پیدا کرده است. و از انجا که شمار glial cells نسبت به neuron هم زمان با پیشرفت و بالا رفتن در درخت philogenetic افزایش می یابد. این طور در نظر گرفتیم که هر چه یک ناحیه توسعه یافته تر باشد باید نسبت glial cells به neurons هم بیشتر باشد.
 
سپس از مغزهای نگه داشته شده 11 مرد، یک سری نمونه به اندازه بلور شکر از prefrontal cortex و inferior parietal cortex سمت راست و چپ مغز برداشتیم. یعنی 44 نمونه،نسبت glial cells به neurons نشان داد که در prefrontal cortex تعداد glial cells به ازای هر neuron در مقایسه با inferior Parietal lob بیشتر است. به این ترتیب یک نسبتglial cellsبه neuron را بر اساس اطلاعات علمی به دست آوردیم.
 
2. در حدود دهه 1960 میلادی کارشناسان و متخصصان ازمایشگاه چوزف التمن در پوردو و ما، فهمیدیم در cerebral cortex از مغز موشهایی که در محیط زیست غنی زندگی می کنند تعداد glial cells به neurons” فعال “cortex در مقایسه با مغز موش هایی که در محیط فقیرتر زندگی می کنند بیشتر است. نورون های فعال cortex احتیاج به سلول های حمایتی glial cells دارند. و در ضمن باید توجه داشت که شمار نورون ها بعد از تولد زیاد نمی شوند در حالی که تعداد glial cells زیاد می شود.
 
3. تعدادی از دانشجویان عکس جعبه مغز انیشتین را از مجلهscience بریده و به دیوار ازمایشگاه نسب کردند زیر نویس مشخص می کرد که این مغزدر کانزاز نگه داری می شود.
 
4. یک روز که من در دفتر کار همسرم در UCLA نشسته بودم با خود فکر کردم که ایا می توان فقط4 قطعه ازمغز انیشتین که قابل مقایسه نمونه های خودم در ازمایشگاه باشد را بدست اورم.پس گوشی تلفن را برداشتم و با دانشگاه کانزاز( بخش ANOTAMY) تماس گرفتم و مطلع شدم که مغز انیشتین در اختیار tomas harvey درweston است . بعد از 3 سال مذاکرات تلفنی که هر 6 ماه 1 بار انجام می شد سرانجام من 4 قطعه لازم را دریافت کردم.
 
5. به کمک 1 تکنسین عالی و یک کارشناس آمار (یک دانشمند به ندرت به تنهایی کار می کند) ما متوجه شدیم که در مغز انیشتن و در هر 4 قطعه آزمایش شده در مقایسه با همان قطعات از مغز 11 مرد دیگر، تعداد glial cellبه neuron بیشتری وجود دارد و فقط در left parietal lob ان این نسبت به طور مشخصی بیشتر بود.اگر چه این تفاوت به طور غیر معمول بیشتر بود اما ما فقط یک انیشتن داشتیم که با 11 مرد دیگرمان مقایسه کنیم وگرنه اگر ما 11 انیشتن داشتیم این یافته قابل اعتمادتر می شد. به هر حال این مطالعه اولین قدم در این راه بود که تا بحال کسی بر نداشته بود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

قصه قبل از خواب برای کودکانتان را فراموش نکنید!

بازديد: 133

قصه قبل از خواب برای کودکانتان را فراموش نکنید!

اکثر ما در کودکی ها ی خود روزهایی را به یاد می آوریم که بزرگترها برای سرگرم کردن و یا کوتاه نمودن شب های بلند زمستان با قصه، مثل و چیستان اعضای خانواده را گرد هم می آوردند و لحظات استثنایی و دلپذیری را در پس این داستانهای راز گونه و پر معنا فراهم می کردند لحظاتی که تا کنون در یاد و خاطره باقی مانده است.

نویسندگان حوزه کودک و نوجوان هم چنین روانشناسان رشد بر این عقیده هم رای هستند که قصه ها برای کودکان خردسال فقط یک محرک روانی و شنیداری نیستند، بلکه کارکردهای فراوانی برای این گروه از کودکان دارند .

کودکان از طریق قصه ها با محیط پیرامون خود آشنا میشوند. هر قصه ای میتواند فضایی را به وجود بیاورد که کودکان هنگام رویارویی با نمونه های واقعی، رفتار و واکنش مناسبی را از خود نشان دهند.

قصه ها به کودکان یاری می رسانند تا ارتباط ها را درک کنند رابطه ای که بین شخصیت های یک قصه وجود دارد، می تواند به کودک یاری برساند که خود چگونه این موارد را در زندگی رعایت کند.

موضوع مهم دیگر که تاثیر زیادی بر فرایند اجتماعی شدن کودک دارد این است کهقصه ها پیامها و ارزش هایی را به مخاطب خود منتقل می کنند کودک در اثر شنیدن، تکرار شنیدن و حتی فکر کردن به قصه میتواند این پیامها را جذب کند و ارزشهای خانوادگی، اجتماعی و انسانی را بگیرد.غیرمستقیم بودن این پیامها موجب میشود که برای کودک دلنشین تر، جذاب تر و دوستداشتنی تر شود.

هم چنین قصه ها قدرت تمرکز و دقت کودکان را افزایش میدهند .کودکان در اثر شنیدن این توانایی را به دست می آورند تا بتوانند شنیدن فعال را تجربه کنند. آنها حتی برای اینکه بتوانند ماجرا را دنبال کنند، ضروری است که دقت و تمرکز لازم را برای خوب شنیدن تمرین کنند.

برای منظم شدن و فعال شدن کودکان در امور هم قصه گویی یک آموزش جذاب است قصه ها می توانند به کودکان یاد بدهند که چگونه روی کار تمرکز کنند و با دقت آن کار را پیش ببرند.

در عین حال قصه ها موجب میشوند تا کودکان بتوانند با گسترهای از کلمه ها آشنا شوند. کلمه هایی که ممکن است در گفتگوی روزانه هیچ وقت مورد استفاده قرار نگیرند همچنین قصه ها موجب می شوند تا کودکان با تجربه ها، احساسها، عواطف و شیو ههای نگرش بزرگترها آشنا شوند. 

کودکان از آن جا که هنوز تجربه گستردهای در شناخت دنیا ندارند، سعی می کنند که با ارتباط دادن بین آموخته های قبلی و موضوعهای جدید به تعادل ذهن خود کمک کنند. این روند معمولا با تخیل کودک عجین میشود و او را یاری میکند که با منطق خود به کشف و شناخت دنیا اقدام کند و بر اساس چنین روندی است که از قصه های تخیلی لذت می برند و از آنها بهره برداری میکنند.

کارکردها و ارزش های قصه ها به مراتب بیشتر از آن است که بخواهد به همین چند مورد خلاصه شود. اما همین موارد با ارزش میتواند دلایل مهمی باشد که بتوان از طریق قصه ها به رشد عاطفی، اجتماعی، کلامی و ذهنی کودک یاری نمود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

عوامل بازدارنده شکوفایی خلاقیت در کودکان

بازديد: 97

عوامل بازدارنده شکوفایی خلاقیت در کودکان

عوامل گوناگونی وجود دارند كه در تمام مراحل زندگی از بدو تولد تا بزرگسالی می‌توانند به اشكال مختلف خلاقیت فرد را با مانع روبه‌رو كنند. این عوامل به طور مستقیم یا غیرمستقیم فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهند و سبب تضعیف یا تخریب آن می‌شوند.
 
این دسته از عوامل را می‌توان با عنوان موانع محیطی خلاقیت نامگذاری كرد. برخی از این موانع منشأخانوادگی دارند، یعنی در جریان تعامل كودك با والدین و محیط خانه پدید می‌آیند.

ما در این مطلب سعی داریم به عوامل خطرسازی كه مانع خلاقیت كودكان در خانواده می‌شود، بپردازیم. با آشنایی این موانع می‌توان بستری فراهم آورد كه خلاقیت فرزندان عزیزمان بخصوص با فرارسیدن تابستان و اوقات فراغت بیشتر شكوفاتر شود. عواملی كه مانع خلاقیت كودكان در خانواده می‌شود به شرح زیر است.

تبعیض‌
تبعیض جنسیتی یا تبعیض میان فرزندان ازجمله عوامل آسیب‌زای قوه خلاقیت است. بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با اعمال تبعیض میان فرزندان موجب اختلاف بین آنان و دلسردی از زندگی می‌شوند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان موجب سلب اعتماد به نفس در آنان می‌شود. 

تاكید بسیار بر جنسیت كودك و تمایز قائل شدن زیاد میان دختر و پسر، یكی از موانع مهم رشد خلاقیت كودكان در برخی خانواده‌هاست. در برخی فرهنگ‌ها بسیاری از دختران و پسرانی كه از تفكر خلاق برخوردارند، به سبب ملزم شدن به رعایت پاره‌ای مقررات و هنجارهای از پیش تعیین شده و همچنین به دلیل قرار گرفتن در نقش‌های قالبی كه فرهنگ و محیط بر آنها تحمیل كرده، علایق و تمایلات خلاقانه خود را سركوب می‌كنند، در نتیجه بتدریج دچار تعارض می‌شوند و خلاقیت آنها از میان می‌رود.

وعده پاداش‌
محققان با تحقیقات وسیعی كه انجام داده‌اند دریافته‌اند بچه‌هایی كه در ازای پاداش اقدام به انجام كار می‌كنند به قدری به خاطر انتظار پاداش، حواس‌پرت می‌شوند كه لذت آنها از فعالیت با مانع مواجه می‌شود. همچنین از میزان انگیزش آنها كاسته شد و این كودكان وقت كمتری برای كار اختصاص می‌دادند؛ بعلاوه كیفیت كارایی این كودكان در مقایسه با آنها كه منتظر دریافت پاداش نبودند، پایین‌تر بود.

بیهوده شمردن تخیلات كودك‌
تخیل كودك، اساس خلاقیت اوست و چنانچه تخیلات و رویاهای كودك با بی توجهی، تمسخر و بیهوده انگاشتن از جانب والدین روبه‌رو شود، در واقع سرچشمه خلاقیت او خشكانده شده است.محكوم كردن خیالپردازی كودك و وادار كردن او به واقع‌بینی در خانواده، نگرش و شیوه‌ای كاملا اشتباه است و برای بذر حساس خلاقیت كودك، آفتی مهلك محسوب می‌شود.

تحمیل علاقه‌
 بعضی والدین به خاطر آن كه آرزو دارند فرزندانشان در زندگی موفق شوند، آنها را در زمینه‌هایی هدایت می‌كنند كه چندان مورد علاقه كودكان نیست. نتیجه این می‌شود كه كودكان ممكن است تمام اقدامات استاندارد شده را بخوبی انجام دهند. 

ممكن است بهترین رتبه را كسب كنند، برنده جوایزی بشوند و در بهترین مدرسه پذیرفته شوند؛ اما به یقین در آن زمینه مبتكر، نوآور و خوشبخت نخواهند شد و نمی‌توانند محصولی خلاقانه به وجود آورند، چون آنچه به دست می‌آورند از علاقه آنها سرچشمه نگرفته و از درون برای آنها لذت ایجاد نمی‌كند.

نشناختن علایق درونی كودك‌
بسیاری از كودكان بخصوص در سنین پایین، از علایق و كشش‌های خود نسبت به موضوعات و پدیده‌های پیرامون اطلاع روشنی ندارند یا این كه نمی‌توانند آن را به زبان بیاورند. این موضوع از موارد بسیار حساس به شمار می‌رود كه باید از همان دوران كودكی مورد توجه والدین قرار گیرد. خانواده‌هایی كه نسبت به این مساله بی‌تفاوتند و سعی نمی‌كنند انگیزه‌ها و موضوعات مورد علاقه كودك خود را شناسایی و كشف كنند، ناخواسته فرصت‌های زیادی را برای رشد خلاقیت كودك از وی سلب می‌كنند.

  قوانین خشك و دست و پاگیر در منزل‌
بسیاری از والدین برای كودكان خود قوانین و مقررات خشك و محدودكننده‌ای نظیر مقدار ساعت‌های درس خواندن در روز، راس ساعت معین خوابیدن، استفاده از لوازم خاص و... قرار می‌دهند. پدید آوردن چنین شرایطی در منزل و اصرار و پافشاری بر رعایت آنها از جانب كودكان سبب می‌شود كودك بتدریج به قالبی و تكراری رفتار كردن عادت كند. باید توجه داشت كه افكار و رفتارهای كلیشه‌ای و تكراری نقطه متضاد خلاقیت است.

انتقاد مكرر از رفتارهای كودك‌
ارزیابی پی‌درپی رفتارهای كودك و زیر ذره‌بین قرار دادن و انتقاد از كارهای او در خانواده آزادی، امنیت خاطر و اعتماد به نفس كودك را مختل و ترس از اشتباه را تقویت می‌كند. این ترس چنانچه در كودك حالت مرضی پیدا كند، جرات ابراز هر گونه اندیشه جدید یا انجام كارهایی را كه در عین خلاق بودن، احتمال وجود اشتباه نیز در آنها وجود دارد، در كودك از میان می‌برد و به این ترتیب خلاقیت كودك كه لازمه‌اش داشتن آزادی و امنیت‌خاطر در محیط خانواده و خطرپذیری و عدم ترس از اشتباه است، با مانع روبه‌رو می‌شود.

نبود حس شوخ‌طبعی در محیط منزل‌
شوخ‌طبعی از شاخص‌های مهم خلاقیت به شمار می‌رود و وجود حس شوخی و شوخ‌طبعی در فضای خانواده بسیار حائزاهمیت است، زیرا مستقیم به رشد خلاقیت كودك كمك می‌كند؛ اما در خانواده‌هایی كه فضای زندگی آنها خشك، رسمی و جدی است، زمینه‌ای برای بروز حس شوخ‌طبعی كودك به وجود نمی‌آید و در نتیجه در چنین محیطی بسیاری از كشش‌های خلاقانه كودك پنهان می‌ماند.

تحمیل نقش بزرگسال به كودك‌
بسیاری از والدین علاقه‌مندند كودك آنها بسرعت رشد كند و كودكی خود را پشت‌سر بگذارد. آنها گاهی برای تسریع این مساله می‌كوشند نقش‌هایی بزرگ‌تر از محدوده سنی كودك را به او تحمیل كنند. 

تحمیل نقش كاذب بزرگسالی به كودكان، روند رشد اجتماعی آنان را مختل می‌كند و سبب پدید آمدن رفتار‌های نابهنجار و تصنعی در آنها می‌شود و همین مساله باعث شده بسیاری از استعدادهای خلاق دوران كودكی از میان برود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

8 غذا که بر عملکرد ذهن تاثیر دارند

بازديد: 123

8 غذا که بر عملکرد ذهن تاثیر دارند

 

فرتوتی، آلزایمر و کاهش حافظه ناشی از افزایش سن:این شرایط افول ذهنی که مربوط به افزایش سن می‌باشد می‌توانند به تاخیر بیفتند و یا جلوگیری شوند. علاوه بر درگیری با فعالیت روزانه که برای مغز مفید می‌باشد، یک رژیم متوازن و مرتب غنی از اسید‌های آمینه ضروری، روغنهای امگا، مواد معدنی و ویتامین‌ها حافظه تیز و پر شور را به همراه دارند. برای اینکه بتوانید مواد مغذی مورد نیاز را به مغز خود برسانید از غذاهای زیر استفاده کنید.

 1-ماهی:
 پروتئین به عنوان یک جزء در ساخت انتقال دهنده‌های عصبی یا نوروترانسمیتر‌ها(موادی که ضربان عصبی را در طول یک سیناپس انتقال می‌دهند)، برای بهبود فعالیت ذهنی ضروری می‌باشدگذشته از منبع عالی پروتئین، ماهی سرشار از روغن‌های ضروری، از قبیل امگا 3 می‌باشد. امگا 3 از عملکرد مغز محافظت می‌کند. ماهی‌های دریایی غنی‌ترین منبع اسید‌های چرب می‌باشند. این ماهی ها شامل ماهی آزاد، هالیبوت، ماکرل و ساردین می‌باشند.

 2-زغال اخته:
این میوه لذیذ سرشار از آنتی اکسیدان‌های قوی است که رادیکال‌های آزاد را که سبب پیری می‌شوند از بین می‌برد. همچنین این میوه دارای خواصی می‌باشد که شروع کاهش مربوط به افزایش سن را به تاخیر می‌اندازد. این کار را از طریق حفاظت سلولهای مغز و جلوگیری از تخریب آنها به وسیله مواد شیمیایی، پلاک‌ها یا ضربه روحی انجام می‌دهد. زغال اخته بر علیه دیگر فاکتور های عامل پیری نیز می‌جنگد.

 3-آجیل و دانه ها:
آجیل و دانه ها غذاهایی شگفت انگیز برای مغز انسان می‌باشند. این غذاها حاوی پروتئین و اسید‌های چرب و آرژینین آمینه می‌باشند که غده هیپوفیز را تحریک می‌کنند تا هورمون رشد را آزاد سازد. هورمون رشد ماده‌ای است که بعد از 35 سالگی کاهش می‌یابد و فایده ضد پیری برای مغز دارد. مخلوطی از مواد ضد پیری را که شامل یک فنجان گردو،  2/1فنجان دانه کدو تنبل،  3/1 فنجان توت خشک،  4/1 فنجان دانه کنجد،  2/1 فنجان برگه زرد آلو می‌باشد تهیه کنید و همه جا همراه خود داشته‌باشید و در بین وعده‌های غذایی از آنها بخورید. این مخلوط مغز را تغذیه می‌کند.  ضمناً در پاکت فریزر یا در ظرف در‌دار بریزید تا تازه بمانند.

 4-سبزیجات خانواده کلم:
 کلم بروکلی، گل کلم و کلم فندقی سرشار از ماده مغذی با نام کولین می‌باشند. این ماده برای حافظه و سلامت مغز ضروری می‌باشد. کولین پیش در آمد استیل کولین می‌باشد.  استیل کولین در فرایند‌های مغزی مشارکت دارد. همان طور که سن افزایش می‌یابد، خروجی کولین طبیعی بدن کاهش پیدا می‌کند. بنابراین می‌توان با خوردن غذاهای مملو از کولین،  تولید استیل کولین را افزایش داد و قدرت مغز را بهبود بخشید. منابع دیگر کولین تخم مرغ، دانه سویا، بادام زمینی، کلم، لوبیاچیتی و لوبیا قرمز می‌باشند.  

 5-روغن: چربی های غیر اشباع یگانه
چربی‌های غیراشباع تک‌گانه حاوی اسیدهای چرب ضروری، اسید لینولنیک گاما هستند. این اسیدها علاوه بر دیگر فواید برای بدن، برای عملکرد مغز ضروری می‌باشند.  روغن زیتون، کنجد، کانولا، بادام و روغن ماهی سرشار از اسیدهای چرب غیر اشباع تک گانه می‌باشند.  محققان با مطالعه روی بعضی افراد به این نتیجه رسیده اند که رژیم غذایی همراه با چربی‌های غیر اشباع و غیر هیدروژنه خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را کاهش می‌دهد.  اما افرادی که روغن های اشباع شده صرف می‌کنند بیشتر در معرض ابتلا به این بیماری می‌باشند.

 6-غذاهای دارای  L-Carnitine
 بسیاری مواقع مشکلات حافظه‌ای مربوط به سن بر اثر افزایش پلاک و کاهش ذخیره خون مغز ایجاد می‌شود.  L-Carnitine،  یک اسید آمینه است که در کلیه ساخته می‌شود و جریان را در مغز سرعت می‌بخشد. به غیر از فواید بیشماری که برای مغز دارد.  همچنین به دلیل اینکه از اکسیداسیون چربی در مغز جلوگیری می‌کند مانع از ابتلای افراد به آلزایمر می‌شود.  گوشت،  ماهی، بوقلمون، گندم، آوکادو، شیر و لوبیای سویا تخمیر شده از منابع مهم L-Carnitine می‌باشند.

 7-جلبک های ريز :
جلبک های ريز، اقیانوس و دریاچه‌های تمیز و سالم شامل جلبک سبز آبی، اسپیرولینا، کلورلا،  سی وید و کلپ می‌باشند، که هضم این جلبک‌ها آسان می‌باشد و سرشار از پروتئین، انرژی زیاد و صدها مواد معدنی هستند این جلبک‌ها را در رژیم غذایی خود بگنجانید و عملکرد صحیح مغز خود را تضمین کنید.

 8-چای سبز:
چای سبز از فعالیت آنزیمی ‌که در بیماری آلزایمر دخیل می‌باشد جلوگیری می‌کند. همچنین غنی از پلی فنل‌ها و آنتی اکسیدان‌هاست که از پیری زودرس مغز جلوگیری می‌کند. لذا هر روز دو فنجان چای سبز بنوشید. برای حذف کافئین، چای سبز را 45 ثانیه بخیسانید سپس آب آن را دور ریخته و آب داغ تازه به آن اضافه کنید.

 تقویت کننده‌های گیاهی
 تعداد زیادی داروی گیاهی چینی وجود دارد که برای عملکرد مغز مفید می‌باشند، از قبیل جینکو،  گوتوکولا، بیلوبا. همچنین به شما داروهای گیاهی زیر را توصیه می‌کنم:سیب زمینی شیرین، رازیانه، گل انگشتانه .
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

هوش مصنوعی چيست؟

بازديد: 109

هوش مصنوعی چيست؟

هوش مصنوعی اثر Pierre-Yves Goavec

"هوش مصنوعی، دانش ساختن ماشين‌‌ ها يا برنامه‌های هوشمند است."
 
همانگونه كه از تعريف فوق-كه توسط يكی از بنيانگذاران هوش مصنوعی ارائه شده است- برمی‌آيد،حداقل به دو سؤال بايد پاسخ داد:
1. هوشمندی چيست؟
2. برنامه‌های هوشمند، چه نوعی از برنامه‌ها هستند؟
 
تعريف ديگری كه از هوش مصنوعی می‌توان ارائه داد به قرار زير است:
"هوش مصنوعی، شاخه‌ايست از علم كامپيوتر كه ملزومات محاسباتی اعمالی همچون ادراك  (Perception)، استدلال(reasoning)  و يادگيری(learning)  را بررسی كرده و سيستمی جهت انجام چنين اعمالی ارائه می‌دهد."
 
و در نهايت تعريف سوم هوش مصنوعی از قرار زير است:
 
"هوش مصنوعی، مطالعه روش‌هايی است برای تبديل كامپيوتر به ماشينی كه بتواند اعمال انجام شده توسط انسان را انجام دهد."
 
به اين ترتيب می‌توان ديد كه دو تعريف آخر كاملاً دو چيز را در تعريف نخست واضح كرده‌اند.
1. منظور از موجود يا ماشين هوشمند چيزی است شبيه انسان.
2. ابزار يا ماشينی كه قرار است محمل هوشمندی باشد يا به انسان شبيه شود، كامپيوتر است.
 
هر دوی اين نكات كماكان مبهم و قابل پرسشند. آيا تنها اين نكته كه هوشمندترين موجودی كه می‌شناسيم، انسان است كافی است تا هوشمندی را به تمامی اعمال انسان نسبت دهيم؟ حداقل اين نكته كاملاً واضح است كه بعضی جنبه‌های ادراك انسان همچون ديدن و شنيدن كاملاً ضعيف‌تر از موجودات ديگر است.
 
علاوه بر اين، كامپيوترهای امروزی با روش‌هايی كاملاً مكانيكی (منطقی) توانسته‌اند در برخی جنبه‌های استدلال، فراتر از توانايی‌های انسان عمل كنند.
 
بدين ترتيب، آيا می‌توان در همين نقطه ادعا كرد كه هوش مصنوعی تنها نوعی دغدغه علمی يا كنجكاوی دانشمندانه است و قابليت تعمق مهندسی ندارد؟ (زيرا اگر مهندسی، يافتن روش‌های بهينه انجام امور باشد، به هيچ رو مشخص نيست كه انسان اعمال خويش را به گونه‌ای بهينه انجام می‌دهد). به اين نكته نيز باز خواهيم گشت.
 
اما همين سؤال را می‌توان از سويی ديگر نيز مطرح ساخت، چگونه می‌توان يقين حاصل كرد كه كامپيوترهای امروزين، بهترين ابزارهای پياده‌سازی هوشمندی هستند؟
 
رؤيای طراحان اوليه كامپيوتر از بابيج تا تورينگ، ساختن ماشينی بود كه قادر به حل تمامی مسائل باشد، البته ماشينی كه در نهايت ساخته شد (كامپيوتر) به جز دسته ای خاص از مسائلقادر به حل تمامی مسائل بود. اما نكته در اينجاست كه اين «تمامی مسائل» چيست؟ طبيعتاً چون طراحان اوليه كامپيوتر، منطق‌دانان و رياضيدانان بودند، منظورشان تمامی مسائل منطقی يا محاسباتی بود. بدين ترتيب عجيب نيست، هنگامی كه فون‌نيومان سازنده اولين كامپيوتر، در حال طراحی اين ماشين بود، كماكان اعتقاد داشت برای داشتن هوشمندی شبيه به انسان، كليد اصلی، منطق (از نوع به كار رفته در كامپيوتر) نيست، بلكه احتمالاً چيزی خواهد بود شبيه ترموديناميك!
 
به هرحال، كامپيوتر تا به حال به چنان درجه‌ای از پيشرفت رسيده و چنان سرمايه‌گذاری عظيمی برروی اين ماشين انجام شده است كه به فرض اين كه بهترين انتخاب نباشد هم، حداقل سهل‌الوصول‌ترين و ارزان‌ترين و عمومی‌ترين انتخاب برای پياده‌سازی هوشمنديست.
 
بنابراين ظاهراً به نظر می‌رسد به جای سرمايه‌گذاری برای ساخت ماشين‌های ديگر هوشمند، می‌توان از كامپيوترهای موجود برای پياده‌سازی برنامه‌های هوشمند استفاده كرد و اگر چنين شود، بايد گفت كه طبيعت هوشمندی ايجاد شده حداقل از لحاظ پياده‌سازی، كاملاً با طبيعت هوشمندی انسانی متناسب خواهد بود، زيرا هوشمندی انسانی، نوعی هوشمندی بيولوژيك است كه با استفاده از مكانيسم‌های طبيعی ايجاد شده، و نه استفاده از عناصر و مدارهای منطقی.
 
در برابر تمامی استدلالات فوق می توان اين نكته را مورد تاُمل و پرسش قرار داد كه هوشمندی طبيعی تا بدان جايی كه ما سراغ داريم، تنها برمحمل طبيعی و با استفاده از روش های طبيعت ايجاد شده است. طرفداران اين ديدگاه تا بدانجا پيش رفته‌اند كه حتی ماده ايجاد كننده هوشمندی را مورد پرسش قرار داده اند، كامپيوتر از سيليكون استفاده می كند، در حالی كه طبيعت همه جا از كربن سود برده است.
 
مهم تر از همه، اين نكته است كه در كامپيوتر، يك واحد كاملاً پيچيده مسئوليت انجام كليه اعمال هوشمندانه را بعهده دارد، در حالی كه طبيعت در سمت و سويی كاملاً مخالف حركت كرده است. تعداد بسيار زيادی از واحدهای كاملاً ساده (بعنوان مثال از نورون‌های شبكه عصبی) با عملكرد همزمان خود (موازی) رفتار هوشمند را سبب می شوند. بنابراين تقابل هوشمندی مصنوعی و هوشمندی طبيعی حداقل در حال حاضر تقابل پيچيدگی فوق العاده و سادگی فوق العاده است. اين مساُله هم اكنون كاملاً به صورت يك جنجال(debate) علمی در جريان است.
 
در هر حال حتی اگر بپذيريم كه كامپيوتر در نهايت ماشين هوشمند مورد نظر ما نيست، مجبوريم برای شبيه‌سازی هر روش يا ماشين ديگری از آن سود بجوييم.
 
 
تاريخ هوش مصنوعی
هوش مصنوعی به خودی خود علمی است كاملاً جوان. در واقع بسياری شروع هوش مصنوعی را 1950 می‌ دانند زمانی كه آلن تورينگ مقاله دوران‌ساز خود را در باب چگونگی ساخت ماشين هوشمند نوشت (آنچه بعدها به تست تورينگ مشهور شد) تورينگ درآن مقاله يك روش را برای تشخيص هوشمندی پيشنهاد می‌كرد. اين روش بيشتر به يك بازی شبيه بود.
 
فرض كنيد شما در يك سمت يك ديوار (پرده يا هر مانع ديگر) هستيد و به صورت تله تايپ باآن سوی ديوار ارتباط داريد و شخصی از آن سوی ديوار از اين طريق با شما در تماس است. طبيعتاً يك مكالمه بين شما و شخص آن سوی ديوار می‌تواند صورت پذيرد. حال اگر پس از پايان اين مكالمه، به شما گفته شود كه آن سوی ديوار نه يك شخص بلكه (شما كاملاً از هويت شخص آن سوی ديوار بی‌خبريد) يك ماشين بوده كه پاسخ شما را می‌داده، آن ماشين يك ماشين هوشمند خواهد بود، در غير اين صورت (يعنی در صورتی كه شما در وسط مكالمه به مصنوعی بودن پاسخ پی ببريد) ماشين آن سوی ديوار هوشمند نيست و موفق به گذراندن تست تورينگ نشده است.
 
بايد دقت كرد كه تورينگ به دو دليل كاملاً مهم اين نوع از ارتباط (ارتباط متنی به جای صوت) را انتخاب كرد. اول اين كه موضوع ادراكی صوت را كاملاً از صورت مساُله حذف كند و اين تست هوشمندی را درگير مباحث مربوط به دريافت و پردازش صوت نكند و دوم اين كه بر جهت ديگری هوش مصنوعی به سمت نوعی از پردازش زبان طبيعی تاكيد كند.
 
در هر حال هر چند تاكنون تلاش‌های متعددی در جهت پياده سازی تست تورينگ صورت گرفته مانند برنامه Eliza و يا AIML (زبانی برای نوشتن برنامه‌‌‌‌هايی كه قادر به chat كردن اتوماتيك باشند) اما هنوز هيچ ماشينی موفق به گذر از چنين تستی نشده است.
 
همانگونه كه مشخص است، اين تست نيز كماكان دو پيش فرض اساسی را در بردارد:
1. نمونه كامل هوشمندی انسان است.
 2. مهمترين مشخصه هوشمندی توانايی پردازش و درك زبان طبيعی است.
 
درباره نكته اول به تفصيل تا بدين جا سخن گفته ايم؛ اما نكته دوم نيز به خودی خود بايد مورد بررسی قرارگيرد. اين كه توانايی درك زبان نشانه هوشمندی است تاريخی به قدمت تاريخ فلسفه دارد. از نخستين روزهايی كه به فلسفه(Epistemology) پرداخته شده زبان هميشه در جايگاه نخست فعاليت‌های شناختی قرار داشته است. از يونانيان باستان كه لوگوس را به عنوان زبان و حقيقت يكجا به كار می‌بردند تا فيلسوفان امروزين كه يا زبان را خانه وجود می‌دانند، يا آن را ريشه مسائل فلسفی می‌خوانند؛ زبان، همواره شاُن خود را به عنوان ممتازترين توانايی هوشمندترين موجودات حفظ كرده است.
 
با اين ملاحظات می‌توان درك كرد كه چرا آلن تورينگ تنها گذر از اين تست متظاهرانه زبانی را شرط دست‌يابی به هوشمندی می‌داند.
 
تست تورينگ اندكی كمتر از نيم‌قرن هوش مصنوعی را تحت تاُثير قرار داد اما شايد تنها در اواخر قرن گذشته بود كه اين مسئله بيش از هر زمان ديگری آشكار شد كه متخصصين هوش مصنوعی به جای حل اين مسئله باشكوه ابتدا بايد مسائل كم‌اهميت‌تری همچون درك تصوير (بينايی ماشين) درك صوت و… را حل كنند.
 
 
به اين ترتيب با به محاق رفتن آن هدف اوليه، اينك گرايش‌های جديدتری در هوش مصنوعی ايجاد شده‌اند.
 
در سال‌های آغازين AI تمركز كاملاً برروی توسعه سيستم‌هايی بود كه بتوانند فعاليت‌های هوشمندانه (البته به زعم آن روز) انسان را مدل كنند، و چون چنين فعاليت‌هايی را در زمينه‌های كاملاً خاصی مانند بازی‌های فكری، انجام فعاليت‌های تخصصی حرف‌های، درك زبان طبيعی، و…. می‌دانستند طبيعتاً به چنين زمينه‌هايی بيشتر پرداخته شد.
 
در زمينه توسعه بازی‌ها، تا حدی به بازی شطرنج پرداخته شد كه غالباً عده‌ای هوش مصنوعی را با شطرنج همزمان به خاطر می‌آورند. مك‌كارتی كه پيشتر اشاره شد، از بنيان‌گذاران هوش مصنوعی است اين روند را آنقدر اغراق‌آميز می‌داند كه می‌گويد:
 
«محدود كردن هوش مصنوعی به شطرنج مانند اين است كه علم ژنتيك را از زمان داروين تا كنون تنها محدود به پرورش لوبيا كنيم.» به هر حال دستاورد تلاش مهندسين و دانشمندان در طی دهه‌های نخست را می‌توان توسعه تعداد بسيار زيادی سيستم‌های خبره در زمينه‌های مختلف مانند پزشكی عمومی، اورژانس، دندانپزشكی، تعميرات ماشين،….. توسعه بازی‌های هوشمند، ايجاد مدل‌های شناختی ذهن انسان، توسعه سيستمهای يادگيری،…. دانست. دستاوردی كه به نظر می‌رسد برای علمی با كمتر از نيم قرن سابقه قابل قبول به نظر می‌رسد.
 
 
افق‌های هوش مصنوعی
در 1943،Mcclutch  (روانشناس، فيلسوف و شاعر) و Pitts (رياضيدان) طی مقاله‌ای، ديده‌های آن روزگار درباره محاسبات، منطق و روانشناسی عصبی را تركيب كردند. ايده اصلی آن مقاله چگونگی انجام اعمال منطقی به وسيله اجزای ساده شبكه عصبی بود. اجزای بسيار ساده (نورون‌ها) اين شبكه فقط از اين طريق سيگنال های تحريك (exitory) و توقيف (inhibitory) با هم درتماس بودند. اين همان چيزی بود كه بعدها دانشمندان كامپيوتر آن را مدارهای (And) و (OR) ناميدند و طراحی اولين كامپيوتر در 1947 توسط فون نيومان عميقاً از آن الهام می‌گرفت.
 
امروز پس از گذشته نيم‌قرن از كار Mcclutch و Pitts شايد بتوان گفت كه اين كار الهام بخش گرايشی كاملاً پويا و نوين در هوش مصنوعی است.
 
پيوندگرايی (Connectionism) هوشمندی را تنها حاصل كار موازی و هم‌زمان و در عين حال تعامل تعداد بسيار زيادی اجزای كاملاً ساده به هم مرتبط می‌داند.
 
شبكه‌های عصبی كه از مدل شبكه عصبی ذهن انسان الهام گرفته‌اند امروزه دارای كاربردهای كاملاً علمی و گسترده تكنولوژيك شده‌اند و كاربرد آن در زمينه‌های متنوعی مانند سيستم‌های كنترلی، رباتيك، تشخيص متون، پردازش تصوير،… مورد بررسی قرار گرفته است.
 
علاوه بر اين كار بر روی توسعه سيستم‌های هوشمند با الهام از طبيعت (هوشمندی‌های ـ غير از هوشمندی انسان) اكنون از زمينه‌های كاملاً پرطرفدار در هوش مصنوعی است.
 
الگوريتم ژنيتك كه با استفاده از ايده تكامل داروينی و انتخاب طبيعی پيشنهاد شده روش بسيار خوبی برای يافتن پاسخ به مسائل بهينه سازيست. به همين ترتيب روش‌های ديگری نيز مانند استراتژی‌های تكاملی نيز  (Evolutionary Algorithms) در اين زمينه پيشنهاد شده اند.
 
دراين زمينه هر گوشه‌ای از سازو كار طبيعت كه پاسخ بهينه‌ای را برای مسائل يافته است مورد پژوهش قرار می‌گيرد. زمينه‌هايی چون سيستم امنيتی بدن انسان (Immun System) كه در آن بيشمار الگوی ويروس‌های مهاجم به صورتی هوشمندانه ذخيره می‌شوند و يا روش پيدا كردن كوتاه‌ترين راه به منابع غذا توسط مورچگان (Ant Colony) همگی بيانگر گوشه‌هايی از هوشمندی بيولوژيك هستند.
 
گرايش ديگر هوش مصنوعی بيشتر بر مدل سازی اعمال شناختی تاُكيد دارد (مدل سازی نمادين يا سمبوليك) اين گرايش چندان خود را به قابليت تعمق بيولوژيك سيستم‌های ارائه شده مقيد نمی‌كند.
 
CASE-BASED REASONING  يكی از گرايش‌های فعال در اين شاخه می‌باشد. بعنوان مثال روند استدلال توسط يك پزشك هنگام تشخيص يك بيماری كاملاً شبيه به CBR است به اين ترتيب كه پزشك در ذهن خود تعداد بسيار زيادی از شواهد بيماری‌های شناخته شده را دارد و تنها بايد مشاهدات خود را با نمونه‌های موجود در ذهن خويش تطبيق داده، شبيه‌ترين نمونه را به عنوان بيماری بيابد.
 
به اين ترتيب مشخصات، نيازمندی‌ها و توانايی‌های CBR به عنوان يك چارچوب كلی پژوهش در هوش مصنوعی مورد توجه قرارگرفته است.
 
البته هنگامی كه از گرايش‌های آينده سخن می‌گوييم، هرگز نبايد از گرايش‌های تركيبی غفلت كنيم. گرايش‌هايی كه خود را به حركت در چارچوب شناختی يا بيولوژيك يا منطقی محدود نكرده و به تركيبی از آنها می‌انديشند. شايد بتوان پيش‌بينی كرد كه چنين گرايش‌هايی فرا ساختارهای (Meta –Structure) روانی را براساس عناصر ساده بيولوژيك بنا خواهند كرد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اثر موسیقی بر کارایی ذهن

بازديد: 51

اثر موسیقی بر کارایی ذهن

یك متخصص اعصاب و روان گفت: در بیماران روحی نوعی درهم ریختگی روحی و هیجانی وجود دارد؛به طوری كه شنیدن موسیقی باعث نظم در هیجانات این بیماران شده و به آرامش آنها كمك می‌كند.

دكتر امیررضا چمنی گفت: موسیقی قابلیت لمس جنبه‌های درونی‌تر انسان مانند احساسات و هیجانات را فراهم می‌كند و باعث خودآگاهی انسان نسبت به احساس خود می‌شود.همچنین در بیماران روحی باعث نظم در هیجانات و دستیابی به آرامش می‌شود.

وی افزود: شروع زندگی انسان همراه با شنیدن موسیقی است به طوری كه جنین و نوزاد با شنیدن صدای تنفس و ضربان قلب مادر آرامش می‌گیرد و همچنین در طبیعت نیز انسان با نغمه‌های اطراف خود مانوس است.

این روانپزشك با تاكید بر تاثیر موسیقی بر هیپوفیز و حافظه اظهار داشت:موسیقی باعث ترشح اندروفین در بدن شده كه نشاط و تسكین درد را به دنبال خواهد داشت و همچنین موجب بهبود كارایی مغز می‌شود.

وی افزود:موسیقی به دو شكل می‌تواند به بهبود وضع جسمی و روحی فرد كمك كند به طوری كه در فرد شنونده باعث تحریك واكنش‌های عاطفی و ذهنی فرد می‌شود و در فرد نوازنده كه خود نیز در ایجاد موسیقی فعال است،علاوه بر تحریك عواطف موجب تقویت ارتباط جسم و ذهن شده و به هماهنگی این ارتباط در بدن كمك می‌كند.

دكتر چمنی اظهار كرد: از آنجایی كه نواختن موسیقی به صورت گروهی یا فردی انجام می‌شود و تاثیر آن نیز بر روح متفاوت است بنابراین تاثیر نواختن و یا شنیدن آن می‌تواند غمگین كننده، اضطراب آور یا نشاط بخش و آرام كننده باشد.

این متخصص اعصاب و روان گفت:در موسیقی درمانی استفاده درست و به جا از موسیقی نشان دهنده هنر درمانگر است كه بتواند متناسب با هیجان فرد موسیقی مناسب را پیشنهاد كند.

وی ادامه داد: برخی از آهنگها همچون برخی صداهای گوش خراش در طبیعت می‌توانند تاثیر مخربی داشته باشند و حتی موجب ایجاد غم و افسردگی در فرد شوند.انتخاب درست و به جای موسیقی می‌تواند تا حد زیادی در بهبود كاركرد مغز و افزایش نشاط افراد،كاهش خستگی و درد موثر باشد به طوری كه در درمان بیماری‌های روحی و یا جسمی كه منشا روحی دارند نیز به كار می‌رود.همچنین موسیقی در تقویت حافظه، یادگیری و درمان بعضی از اختلالات خواب نیز نقش مهمی دارد.

دكتر چمنی تصریح كرد:موسیقی با شل كردن عضلات در كسب آرامش به فرد كمك كرده و چون باعث دور كردن ذهن از افكار منفی می‌شود می‌تواند در درمان افسردگی و بیماری‌های دو قطبی روانی همچون (افسردگی – شیدایی) نیز نقش داشته باشد.

وی گفت:استفاده مداوم از موسیقی مناسب می‌تواند اختلالات روحی كودكان همچون پرخاشگری را نیز بهبود بخشد.

این روانپزشك یكی دیگر از فواید موسیقی درمانی را در روش گروه درمانی دانست و افزود:در این روش گروهی از افراد كه دارای مشكلات روحی هستند،تحت موسیقی درمانی قرار می‌گیرند و این افراد بعد از مدتی از گوشه‌گیری و انزوا خارج شده و روند اجتماعی شدن در آنان افزایش می‌یابد. 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

هوش خود را ورزیده کنید

بازديد: 79

شرلوک هلمز شوید!

هوش خود را ورزیده کنید
این کار یک بازی دو سر برد است؛ از هر طرف که نگاه کنید برای تان سودمند است. فعالیت هایی که در زیر به شما معرفی می شود صرفا چند کار تفننی لذت بخش برای پرکردن اوقات فراغت نیست، بلکه نتایج تعداد زیادی تحقیق در سراسر دنیا نشان داده که این فعالیت ها تعدادی از بهترین روش ها برای تقویت و بهبود عملکرد سلول های خاکستری هستند. به عنوان مثال، در ورزشی مثل ایروبیک تعداد زیادی از سیستم های مغزی از جمله برنامه ریزی، هماهنگی و قضاوت را به کار می گیرد؛ درحالی که تحقیقات نشان داده مدیتیشن بخش هایی از مغز را که در ارتباط با یادگیری و حافظه هستند درگیر می‌کند.
 
یادگیری نواختن یک ساز/ یادگیری و مطالعه یک زبان خارجی.
مدیتیشن یا حرکات کششی ذهن و جسم (یوگا)/ یادگیری و بازی شطرنج.
ورزش هایی مثل ایروبیک یا پیلاتس/ یادگیری یک مهارت پیچیده مثلا نقاشی یا مجسه سازی.
ادامه تحصیل در دانشگاه یا موسسات آموزش عالی/ یادگیری مهارتی مثل شعبده بازی.
 
ذهن تان را به هم بریزید
توان و قدرت ذهنی را با سیستم نوروبیک افزایش دهید. نوروبیک سیستمی از تمرینات ذهنی است که شما را وادار می کند تا حواس خود را به کار گرفته و ذهن خود را در مسیری غیرقابل انتظار تحریک کنید. چند راه ساده برای این کار را با هم مرور کنیم؛
 
از دست غیرتخصصی خود برای مسواک زدن استفاده کنید.
وقتی دارید کارهای مختلف انجام می دهید گوش های تان را بپوشانید.
به مدت یک ساعت قاب عکس های روی میز کارتان را سر و ته کنید.
با چشم های بسته سعی کنید در خانه یا اطراف خانه راه تان را پیدا کنید.
 
مغزتان را ورزش بدهید
شاید کمی عجیب باشد ولی می توان مغز را هم مثل عضلات ورزیده کرد اما نکته جالب تر این که ورزش به تنهایی یکی از عوامل بهبود عملکرد مغز محسوب می شود. ورزش باعث تولید پروتئین های خاصی می شود که این پروتئین ها عامل تحریک رشد سلول های مغزی بوده و به نورون های عصبی کمک می کنند در بهترین شرایط فعالیت کنند. برای دستیابی به این هدف این کارها را امتحان کنید:

به مدت یک ساعت در روز، ۳ بار در هفته تمرینات قدرتی(بدنسازی و کار با وزنه) را در دستور کار خود قرار دهید. نتایج مطالعه ای که در ژورنال علوم پزشکی و ورزش به چاپ رسیده نشان می دهد، ادامه دادن و پیگیری این تمرینات باعث تقویت و بهبود عملکرد حافظه متناسب با سن و سال شما می شود.

تمرینات منقطع با شدت بالا(مثلا دوی سرعت ۶ ثانیه و بعد ۲۰ ثانیه دویدن آرام) یا تمرینات استقامتی انجام دهید. این ۲گروه از تمرینات سطح هورمون های مرتبط با سلامت مغزرا افزایش می دهد. این تمرینات را به مدت ۳۰ دقیقه ۲ بار در هفته انجام دهید.
 
بخورید تا باهوش شوید
حتما شما هم از مادر بزرگ تان شنیده اید که خوردن برخی غذاها باعث باهوش تر شدن می شود مثل مویز. در اینجا چند غذای متفاوت را به شما معرفی می کنیم؛

- تخم مرغ: این غذای استثنایی حاوی کولین است؛ این ماده غذایی در بهبود عملکرد مغز نقش مهمی دارد.
- بلوبری(قره قاط): بلوبری غنی از ماده ای به نام اپیکاتکین است؛ این ماده باعث افزایش تمرکز حواس و جلوگیری از حواس پرتی می شود.
- ماهی سالمون: ماهی سالمون منبع فوق العاده ای از اسیدهای چرب امگا۳ است. تحقیقات نشان داده امگا۳ برای سلامت و عملکرد صحیح مغز ضروری است.
 
 راه هایی هوشمندانه برای باهوش بودن
محققان بخش روان پزشکی دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس مطالعه مفصلی روی بحث تقویت ذهن انجام داده اند؛ نتایج بخشی از این تحقیقات را در زیر خواهید دید؛
 
خودتان را ویران کنید
تحقیقات نشان داده فرآیند یادگیری افراد به صورت بلوک بلوک است یعنی این که فرد ابتدا در یک زمینه تبحر پیدا کرده و بعد سراغ مرحله بعدی می رود. محققان روش به مراتب موثرتری را برای بهبود عملکرد ذهنی پیشنهاد می کنند؛ روشی که به آن بافندگی می گویند. مثلا فرض کنید شما می خواهید در ورزش تنیس پیشرفت کنید پیشنهاد این است که به جای این که یک ساعت وقت صرف کرده تا در سرویس زدن پیشرفت کنید ترکیبی از تمرینات مختلف و متنوع را انجام دهید مثل سرویس، بک هند و فورهند؛ در چنین شرایطی قدرت یادگیری تان افزایش می یابد.
 
چشم انداز خود را تغییر دهید
مطالعه در محیط های مختلف به شما کمک می کند تا بعدا راحت تر داده های مطالعه شده را به یاد آورید به عنوان مثال یادداشت های خود را فقط در دفتر کارتان مرور نکنید: روی مبل، قبل از خواب، سر میز صبحانه و داخل اتوبوس و... یا این که اگر همیشه عصرها مطالعه می کنید سعی کنید زمان این کار را تغییر دهید.
 
با فاصله کافی مطالعه کنید
اگر می خواهید یک برنامه کامپیوتری یاد بگیرید یا زبان خارجی مطالعه کنید فاصله منطقی ای بین جلسات مطالعه خود در نظر بگیرید تا در جلسات بعدی برای به یاد آوردن ناچار شوید به مغزتان فشار بیاورید. تحقیقات نشان داده هر چقدر برای یادآوری اطلاعات بیشتر به مغزتان فشار بیاورید در جلسه بعدی با فشار و تمرکز بیشتری مطالعه خواهید کرد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 82

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس