سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط reyhaneh

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

اولین روز مدرسه: اضطراب شکوفه ها

بازديد: 97

اولین روز مدرسه: اضطراب شکوفه ها

حتما روز اول مهر کودکان گریانی که با التماس از مادرشان می خواهند آنها را به خانه برگردانند، دیده اید در حالی که بعضی بچه ها با لبخند از پدر و مادر خداحافظی می کنند و وارد مدرسه می شوند؛ ولی علت این تفاوت چیست؟

دکتر فریبا عربگل، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در این باره به جام جم می گوید: کودک دچار اضطراب جدایی، وقتی کسی که مراقبت از او را به عهده دارد به هر دلیلی از کنارش دور می شود، دچار اضطراب می شود و مدام فکر می کند آیا او را دوباره می بیند یا نه. این اضطراب جدایی تا دو یا سه سالگی طبیعی است و انتظار می رود در مراحل بعدی زندگی فروکش کند، ولی گاهی تا سنین بالاتر و سنین مدرسه هم در کودک باقی می ماند.

چاره اندیشی از سنین خیلی پایین
معمولا والدین از قبل، متوجه احساس اضطراب در فرزند خود می شوند و باید قبل از شروع مدرسه برای آماده کردن او برای چنین جدایی تمهیداتی بیندیشند تا کودک، تجربه جدایی از آنها را در مدت کوتاه داشته باشد. دکتر عربگل راهکارهایی را در این باره پیشنهاد می کند: والدین باید اجازه دهند بعد از دو سالگی کودک در زمان های کوتاه یک تا دو ساعته خانه اقوام نزدیک یا حتی همسایه ای که به او اطمینان دارند، بماند تا محیطی غیر از خانه را بدون حضور پدر و مادر تجربه کند و برای جدایی های طولانی مدت مثل ساعت های حضور در مدرسه آماده شود. حتی می توان بعد از سنین چهار تا پنج سال بچه ها را ۳۰ دقیقه تا یک ساعت در خانه تنها گذاشت، البته به شرطی که محیط خانه امن باشد و مثلا به او آموخته باشند اگر زنگ خانه را زدند چه باید بکند. وی ادامه می دهد: معمولا بچه هایی که مهدکودک رفته اند، راحت تر با رفتن به مدرسه و جدایی چند ساعته از والدین کنار می آیند. بچه هایی که مادرشان شاغل است و در طول روز کسی بجز والدین از آنها مراقبت می کند هم کمتر برای مدرسه رفتن دچار مشکل می شوند.

همراه کردن کودک هم کمک کننده است
به گفته دکتر عربگل، راه دیگر آماده کردن بچه ها این است که در تابستان وقتی برای ثبت نام، سوال یا آشنایی با کادر مدرسه می رویم، فرزندمان را همراه ببریم تا محیط مدرسه را ببیند و با آن آشنا شود. این روانپزشک کودک توصیه می کند: وقتی والدین می خواهند وسایل مدرسه مثل کیف، دفتر و نوشت افزار را برای کودک تهیه کنند، حتما او را با خود ببرند تا آمادگی ذهنی پیدا کند. حتی باید از خاطره های خودشان در مدرسه و اتفاق های خوبی که برایشان افتاده و برای او هم می افتد برایش حرف بزنند، ولی هرگز نباید در حضور کودک درباره خاطرات بد از مدرسه یا این که بعضی بچه ها روز اول مدرسه گریه می کنند، صحبت کرد.

علائم آزاردهنده اضطراب جدایی
بعضی بچه ها با وجود همه این اقدام ها و دوراندیشی والدین، پایه اضطرابی قوی دارند و هنگام جدایی از والدین دچار اضطراب شدیدی می شوند که هم خود را با علائم جسمی نشان می دهد و هم علائم روانی و فکری. دکتر عربگل درباره این علائم می گوید: علائم جسمی معمولا زمانی که قرار است کودک از والدین جدا شود، بروز می کند و معمولا حالت تهوع، دل درد و استفراغ است. او ادامه می دهد: گاهی این علائم از شب قبل از مدرسه شروع می شود و بچه ها مدام از مادرشان می پرسند: «می شود فردا به مدرسه نروم و پیش شما بمانم؟» یا مدام گریه می کنند، ولی بعد از این که از مدرسه برمی گردند، این علائم دیگر در آنها دیده نمی شود.

این فوق تخصص روانپزشکی کودک علائم فکری بچه های مضطرب خود را این گونه برمی شمارد: فکرهایی مثل این که نکند مامان دنبالم نیاد، راه مدرسه را گم کنم و هر چیزی که باعث جدایی آنها از پدر و مادر شود، در ذهن بچه های مضطرب تکرار می شود.این علائم فکری گاهی آنقدر شدید می شود که تمرکز بچه را به هم می ریزد.

وقتی علائم اضطراب طول می کشد
اگر این علائم فکری، جسمی و روان شناختی سه ، چهار هفته بعد از شروع مدرسه، پیش دبستانی یا مهدکودک ادامه پیداکند یا در این مدت علائم کودک شدید باشد به طوری که نتواند به مدرسه برود، به مداخله روان شناسی نیاز است. دکتر عربگل تاکید می کند: چنین بچه ای باید حتما درمان شود و نباید بگذاریم این روند ادامه پیدا کند، ولی معمولا پدر و مادر نگران قبل از این که کودک را به روانپزشک ببرند، بارها او را نزد متخصص اطفال، گوارش یا حتی اورژانس می برند در حالی که مشکل جسمی نیست.

وی با اشاره به این که پدر و مادر باید به فرزندشان آرامش و اطمینان بدهند تا علت اصلی ترس و اضطراب که همان جدایی از مادر است، از بین برود، ادامه می دهد: زمانی که بچه قدری به محیط مدرسه عادت کرد، مادر می تواند زمان های کوتاه او را ترک کند و دوباره برگردد. باید به عنوان یک قانون ثابت به کودک بفهمانیم من باید تو را به مدرسه ببرم و تو باید به مدرسه بروی و نمی توانی در خانه بمانی، ولی راس ساعتی که تعطیل می شوی، دنبالت می آیم.

دروغ گفتن به کودک، بدترین رفتار
دکتر عربگل با تاکید بر این که بدترین رفتار این است که به بچه دروغ گفته شود، می گوید: بعضی پدر و مادرها به فرزندشان می گویند کنارت می مانیم و همینجا هستیم، ولی به محض این که حواس او پرت می شود، می روند یا خود را پنهان می کنند. این کار بسیار اشتباه است و باید واقعیت را گفت. این فوق تخصص روانپزشکی کودک تاکید می کند: باید تحت هر شرایطی بچه را در مدرسه نگهداشت. اگر حال او خیلی بد بود، باید بگوییم اگر اینقدر حالت بد است که نمی توانی در مدرسه بمانی، باید برویم بیمارستان. حالا انتخاب کن؛ مدرسه یا بیمارستان؟ این کار باعث می شود فکر نکند، می تواند برگردد خانه چون اگر به خانه برگردانده شود، این رفتارها در او تقویت می شود.

اگر کودک به خانه برگشت
ولی اگر والدین به هر دلیلی مجبور شدند بچه را به خانه ببرند، چه؟ دکتر عربگل می گوید: نباید شرایط طوری باشد که به بچه خوش بگذرد یا حتی اوضاع مثل همیشه باشد، یعنی نباید اجازه داد تلویزیون تماشا کند یا پای رایانه بنشیند و حتی بازی کند! والدین باید به او بگویند: «تو مریضی! پس نمی توانی بازی کنی. برو روی تختت». علاوه براین، تکالیف مدرسه اش را هم باید انجام دهد. او توضیح می دهد: شرایط نباید طوری باشد که بچه فکر کند چون مریض است، توجه بیشتری می گیرد، ولی نباید با کودک مقابله هم کرد و مثلا به او گفت: «تو داری ادا درمی آوری!» درواقع باید به کودک فهماند که می دانیم ناراحت هستی و دلت برای ما تنگ می شود، ولی هر جا باشی، ما هستیم و دوستت داریم.

بچه هایی که بیشتر دچار اضطراب جدایی می شوند
معمولا بچه هایی که مادر و پدرشان را به هر علتی از تنبیه کلامی درباره آنها استفاده و مدام آنها تهدید به ترک یا دوست نداشتن کرده اند، در چنین مواقعی بیشتر احساس اضطراب و نگرانی می کنند. دکتر عربگل تاکید می کند: بچه هایی که در خانواده پرتشنج که در آنها مدام از طلاق و جدایی صحبت می شود یا مادر یکی، دو بار خانه را ترک کرده و رفته، بزرگ شده اند، بیشتر چنین رفتارهایی را نشان می دهند.

گاهی اضطراب ذاتی است
این روانپزشک کودک به نکته مهم دیگری نیز اشاره می کند: بعضی بچه ها به طور ذاتی و سرشتی مضطرب هستند؛ یعنی پدر و مادر رفتار مناسبی با آنها داشته اند و در محیط سالمی هم بزرگ شده اند، ولی چنین خصوصیتی به طرز ذاتی در آنها وجود دارد و از دوره نوزادی وابسته والدین بوده اند؛ مدام روی پای مادر می نشسته اند و هرگز تجربه جدایی از پدر و مادر را نداشته اند. برای چنین بچه هایی، روز اول مدرسه یا پیش دبستانی بسیار غم انگیز است. دکتر عربگل به پدر و مادرهای این بچه ها توصیه می کند: باید قبل از شروع مدرسه یعنی قبل از شش، هفت سالگی، چنین بچه هایی را آماده جدایی کرد. مثلا اگر تا این سنین هنوز کودک پیش والدینش می خوابد یعنی وابستگی زیاد است، باید کم کم جای او را جدا کرد؛ چون جدایی فیزیکی باعث جدایی روانی هم می شود و بچه ای که شب تا صبح در اتاقش جدا از مادر می خوابد، جدایی چند ساعته در روز را بهتر تحمل می کند و کمتر دچار اضطراب می شود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگینامه بزرگان روان شناسی: اریک فروم

بازديد: 117

زندگینامه بزرگان روان شناسی: اریک فروم

زندگی و نظریات اریک فروم
اریش فروم (Erich Fromm) از برجسته ترین نمایندگان مكتب روانشناسی اومانیستی است. زندگی اریش فروم در سال ۱۹۰۰ در شهر فرانكفورت / ماین آلمان متولد شد. در سال 1927 تحصیلات خود را در رشتة روانکاوی دانشگاه برلین به پایان رسانید. بین سالهای 1929 تا 1932 به عنوان استاد روانشناسی در دانشکدة علوم اجتماعی فرانکفورت تدریس کرد و در سال 1934 یعنی یک سال پس از به قدرت رسیدن نازیها در آلمان، راهی آمریکا شد. او در این کشور، در دانشگاههای معتبر نیویورک، کلمبیا و کلرادو به عنوان استاد روانشناسی به تدریس پرداخت.
 
فروم تلاش نمود مکتب روانکاوی زیگموند فروید را سنجشگرانه مورد ارزشیابی قرار دهد و آن را گسترش بخشد. او خود را متوجه پرسشهای اجتماعی و فرهنگی ـ فلسفی روانشناسی اعماق نمود و بویژه تلاش ورزید پیش شرطهای روانشناسانه برای ساختارهای اجتماعی را مورد پژوهش قرار دهد. اریش فروم تحولات سیاسی و اجتماعی زادگاه خویش را در زمان تسلط هیولای فاشیسم به دقت زیر نظر داشت و رساله ها و جستارهای موشکافانه ای در تحلیل روانشناسی توده ای فاشیسم به نگارش درآورد. فروم در سال 1980 در تسین چشم از جهان فروبست.
 
آثار
اکثر آثار بزرگ فروم برای نخستین بار به زبان انگلیسی در آمریکا منتشر و سپس به زبانهای دیگر ترجمه شد. از آن میان می توان به موارد زیر اشاره کرد: - روانکاوی و دین - روانشناسی و فرهنگ - زبانهای فراموش شده - رسالت فروید - بودیسم و روانکاوی - جزمیات مسیحی - کالبد شکافی تخریب گرایی انسان
 
اندیشه عشق
اریک فروم به از جمله کسانی است که در زمینه عشق و مطالعه علّی و روانشناختی آن فعالیت بسیاری نموده است. تا جایی که یکی از قدرتمند ترین و بهترین تئوریهای روانشناختی را در مورد عشق مطرح میکند. وی در کتاب هنر عشق ورزیدن میگوید: "علت اینکه میگویند در عالم عشق هیچ نکته آموختنی وجود ندارد این است که مردم گمان می کنند که مشکل عشق مشکل معشوق است و نه مشکل استعداد . مردم دوست داشتن را ساده می انگارند و برآنند که مساله تنها پیدا کردن یک معشوق مناسب یا محبوب دیگران بودن است. هیچ فعالیتی، هیچ کار مهمی وجود ندارد که مانند عشق با چنین امیدها و آرزوهای فراوان شروع شود و بدین سان به شکست بینجامد." اریک به وضوح عشق ورزیدن را یک هنر میداند و میگوید: "اولین قدم این است بدانیم که عشق ورزیدن یک هنر است، همانطور که زیستن هنر است." اگر ما بتوانیم یاد بگیریم که چگونه میتوان عشق ورزید، باید همان راهی را انتخاب کنیم که برای آموختن هر هنر دیگر چون موسیقی، نقاشی، نجّاری، یا هنر طبابت یا مهندسی بدان نیازمندیم.
 
فروم در کتاب خود به نام« انسان برای خویشتن» می نویسد: "شخص به طور اتفاقی مورد عشق ورزی قرار نمیگیرد بلکه نیروی عشق اوست که تولید عشق میکند." همانگونه که علاقه داشتن سبب مورد علاقه واقع شدن میگردد. مردم میخواهند از میزان مورد توجه بودن خود آگاه شوند اما فراموش میکنند که منشاء این توانایی و جوهر این کیفیت در توانایی آنها در عشق ورزیدن است. عشق ورزیدن به کسی، نشانه احساس توجه و مسئولیت به زندگی آن شخص چه از نظر فیزیکی و چه از لحاظ رشد و تکامل کلیه نیروهای انسانی وی میباشد.
 
عشق ورزی با منفعل بودن و تماشاگر زندگی معشوق بودن سازگار نیست، بلکه مستلزم رنج کشیدن و احساس توجه و مسئولیت در راه رشد و تکامل اوست. جوهر عشق رنج بردن برای چیزی و پروردن آن است یعنی عشق و رنج جدایی ناپذیرند. آدمی چیزی را دوست میدارد که برای آن رنج برده باشد و رنج چیزی را بر خود هموار میکند که عاشقش باشد. فروم دلسوزی در راه عشق و رنج ناشی از آن را از عناصر اساسی عشق میشمارد. دلسوزی جنبه دیگری از عشق را به دنبال دارد و آن احساس مسئولیت است، انسان میخواهد از سهم فعل پذیرانه ی خود فراتر رود، طبیعی ترین و آسان ترین آنها دلسوزی و عشق مادر به مخلوق خویش (فرزند)است، اگر قبول کنیم که عشق به خود و دیگران در اصل پیوند دهنده اند، خود خواهی را که فاقد دلسوزی به دیگران است چگونه میتوان توجیه کرد؟
 
سومین عنصر عشق که فروم به آن اشاره می کند احترام است. منظور از احترام به معشوق احترام به فردیت و علایق اوست و پذیرفتن او به صورتی که هست و علاقه به رشد و شکوفایی او. اگر جزء سوم عشق وجود نداشته باشد احساس مسئولیت به آسانی به سلطه جویی و میل به تملک دیگری سقوط می کند. چهارمین عنصر عشق دانش است، دانش که زاده عشق است یعنی نفوذ به اعماق روح و روان معشوق و شناخت او و آگاهی از انگیزه ها و احساسات درونی و واقعی او. فروم می خواهد بگوید دانش واقعی به معشوق هنگامی میسر است که انسان بتواند خود خواهی را قربانی کند یعنی نفس اماره خود را از میان بردارد تا فاصله بین عاشق و معشوق از میان برداشته شود و امکان یکی شدن آنها فراهم گردد. نهایتا فروم عشق را اینگونه تعریف می کند: "عشق عبارت است از رغبت جدی به زندگی و پرورش آنچه که به آن مهر می ورزیم، آنجا که این رغبت وجود ندارد عشق هم نیست."
 
شخصیت اقتدارگرا
روم در در تحلیل و بررسی موشکافانه نقش اقتدارگرایی در جامعه را مورد بررسی قرار داده است. او با تکیه بر دیدگاه کانتی از فلسفه روشنگری، به تفکیک میان انسان این عصر به مثابه ذات خردگرایی که خود را از نابالغی معنوی رها می سازد و خطر کرده و مسوولیت آزادی خویشتن را پذیرا می شود و انسان نابالغی که کماکان به گردن مرجع اقتدار دیگری می آویزد تا مسوولیت تصمیم گیری مستقل را نداشته باشد، دست می زند. فروم با دقت علل روانی این نابالغی را مورد بحث قرار می دهد و بر خلاف تصور عمومی نشان می دهد که میان شخصیت اقتدارگرای فعال و کنشگر یا به تعبیر خود او مرجع اقتدار دگرآزار (سادیست) و شخصیت اقتدارگرای منفعل و کنش پذیر یا خودآزار (مازوخیست) به رغم تفاوت ظاهری، پیوند تنگاتنگی وجود دارد. فروم خاطر نشان می سازد که هر دو گونه شخصیت اقتدارگرا دارای خصوصیات مشترکی هستند که همانا عدم بلوغ معنوی و هراس عمیق درونی است. او در عین حال تفاوت میان اقتدارگرایی خردگرایانه و خردگریزانه را به روشنی تصویر می کند.
 
چند گفتار از اریش فروم
- آنچه در خدمت حیات قرار گیرد خیر و آنچه در خدمت مرگ قرار گیرد شر است.
- عشق به زندگی بیشتر در جامعه ای پرورش می یابد که در آن امنیت، عدالت و آزادی برقرار باشد.
- امنیت به معنی مورد تهدید قرار نگرفتن شرایط اسا سی مادی برای یک زندگانی آبرومندانه است.
- عدالت به معنی هیچکس نتواند هدف مقاصد دیگران واقع شود.
- آزادی به معنی هر کس بتواند در جامعه عضوی فعال و مسول باشد.
- عشق نیروئی است که تولید عشق میکند.
- ناتوانی عبارت است از عجز در تولید عشق.
 
فروم تاکید می کند که منش فرد از تاثیر فرد از تاثیر و نفوظ فرهنگی و نه از موجبات و نیروهای موثر درونی ، شکل می گیرد .وی پنج طرح شخصیتی راتوصیف می نماید : 
- پذیراReceptiveکه به حمایت از دیگران متکی است .
- بهره کش Exploitativeکه با اعمال قدرت و زورگویی و یا سود بردن از تزویر و حیله به مقاصد خود می رسند .
- سودا گرMarketingملاک توفیق در نظر او ثروت است و مردم از دید او کالاهایی برای داد و ستداند.
- محتکر hoarding( تملک طلب ) که اساس بنیاد امنیت را بر پایه اندوختن بی حساب و نگاه داشتن همه چیز می پندارند .
- سازنده Productive( مولد ) که تمام نیرو و توان خویش را در عشق و خلاقیت به کار می برد و هم از این رو به کمال رشد نائل می شود
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اما و اگرهای خرید تلفن همراه برای کودکان

بازديد: 81

اما و اگرهای خرید تلفن همراه برای کودکان

گوشی تلفن همراه ابزار جذابی است که امروزه علاوه بر بزرگسالان نظر کودکان را نیز به خود جلب کرده است. اما آیا باید این وسیله حتماً برای کودکان تهیه شود و یا این که به طور کلی باید از خرید آن اجتناب کرد؟ همچنین کودک چقدر می تواند در استفاده از این ابزار آزادی عمل داشته باشد؟
 
در واقع، پاسخ به این سوال که " آیا می توان برای کودکان تلفن همراه تهیه کرد" تنها به یک آری یا نه ختم نمی شود. زیرا تملک یک گوشی برای کودکان، دارای جنبه های پیچیده مثبت و منفی گوناگونی است. انواع بازی ها، ارسال پیام کوتاه، دریافت بلوتوث، استفاده از اینترنت و امکانات فیلم برداری و عکس برداری و... هم می تواند به فعالیت هایی لذت بخش منجر شود و هم مشکلات زیادی را به همراه داشته باشد. در واقع، زمانی که از منظر سلامت روان به این امکانات توجه می شود، استفاده نامناسب از گوشی تلفن همراه می تواند به یک تهدید جدی تبدیل شود.
 
بازی های موجود در گوشی ها، اغلب بخش زیادی از اوقات کودک را به خود اختصاص می دهد، که این خود مشکل جدیدی را برای والدین به وجود می آورد و به خصوص در انجام تکالیف مدرسه اختلال ایجاد می کند. همچنین این بازی ها معمولاً خشونتی بی پروا و هیجانی بیش از حد را در کودک برمی انگیزد. بلوتوث های نامطلوب نیز از طریق گوشی ممکن است در دسترس کودک قرار گیرد، در این زمینه بیشتر پژوهشگران تاکید دارند دیدن تصاویر نامناسب، به بلوغ زودرس کودک منجر می شود یا پرخاشگری را در او تشدید می کند. همچنین برقراری تماس هایی که با ارزش های خانواده هم سو نیست می تواند دردسرهای ناشی از این تعاملات را تشدید کند. در مقابل اطلاعات اندک والدین نسبت به امکانات این فناوری یا حتی ناآگاهی از معضلات جو اجتماعی، همگی از جمله مواردی است که به گفته دانشمندان می تواند این ابزار را به اسباب بازی خطرناک نسل امروز تبدیل سازد و مشکلات متعددی را برای کودک ایجاد کند که والدین حتی اندکی از آن مطلع نباشند.
 
۷ نکته برای والدینی که می خواهند برای کودک خود تلفن همراه بخرند
با این حال ساعات طولانی دور بودن کودک از خانواده به دلیل شرکت در کلاس ها یا شغل والدین، ارتباط با او از طریق تلفن را ضروری می سازد. علاوه بر این باید زمانی وجود داشته باشد که کودک استفاده صحیح از فناوری را بیاموزد و این امر محقق نخواهد شد مگر آن که این آموزش ها به او ارائه شود. بنابراین شاید بتوان با رعایت نکات ذیل از امکانات سودمند این فناوری بهره گرفت:
 
1- بررسی کنید و دریابید که فرزند شما به چه علتی برای داشتن این وسیله اصرار می ورزد؟! آیا او تنها به دنبال وسیله ای برای بازی است؟ آیا می خواهد از این طریق به جلب نظر دوستان خود بپردازد؟ یا آن که می خواهد حریم خصوصی بدون نظارتی را برای مکالماتش فراهم کند؟! چنانچه هدف کودک شما در بر گیرنده این موارد است باید در تهیه تلفن همراه تردید کنید و در گام نخست به دنبال راه حل مشکل زیر بنایی کودک خود باشید؛ مثلا مشکلات مربوط به اعتماد به نفس در کودک را مورد توجه قرار دهید یا اگر فرزندتان تلفن همراه را برای بازی های هیجان انگیز آن می خواهد؛ در این صورت می توان یک وسیله مخصوص بازی که مناسب سن او باشد، تهیه کرد.
 
2- گاهی این خود والدین هستند که نیازهای کاذبی را برای کودک شان ایجاد می کنند؛ مثلا هر گاه والدین حوصله رسیدگی به کودک را ندارند تلفن همراه خود را به عنوان یک ابزار بازی در اختیار او قرار می دهند و از این طریق او را عادت می دهند که به عنوان ابزاری سرگرم کننده به آن نگاه کند.
 
3- سن کودک در استفاده از این ابزار حائز اهمیت است اما باید رشد روانی، اجتماعی و عقلی کودک را هم در نظر داشت. در واقع نمی توان یک مرز واضح سنی را در تعیین صلاحیت کودک برای داشتن تلفن همراه مشخص کرد. ممکن است کودکی در 10 سالگی از قدرت تاثیرپذیری و تاثیرگذاری خود در یک مکالمه تلفنی آگاه باشد اما کودک دیگری در همان سن، نتواند زمان خود را برای استفاده از تلفن همراه مدیریت کند. در حقیقت باید کودک به حدی از بلوغ فکری رسیده باشد که تفکر منطقی در او پیشرفت هایی را داشته باشد.
 
4- همان گونه که در تمامی امور کودکان نیازمند نظارت والدین هستند در این زمینه خاص نیز باید قدرت و درایت والدین اعمال شود. بنابراین در ابتدا اطلاعات خود را از امکانات نوع گوشی تهیه شده، افزایش دهید سپس اصول صحیح استفاده از این فناوری را به کودک خود بیاموزید زیرا نظارت عالمانه و از روی آگاهی بسیار مفید است.
 
5- بهتر است قواعدی برای کاربرد تلفن همراه تعیین کنید و به این قواعد نیز با مهربانی و در عین قاطعیت پایبند باشید. ثبات داشتن در ارائه پاداش یا بر عکس ممنوعیت استفاده از تلفن همراه در صورت رعایت نکردن قوانین می تواند مفهوم اهمیت رعایت قوانین را برای کودک آسان سازد.
 
6- در صورت تهیه تلفن همراه، مدل و امکانات آن را با توجه به نیاز کودک تعیین کنید و صرفاً بر اساس در خواست کودک اقدام به خرید نکنید. زیرا چشم و هم چشمی در این زمینه بین کودکان شایع است. در ضمن استفاده بی حد و مرز از امکانات جانبی گوشی تلفن همراه است که می تواند مضراتی داشته باشد و نه صرفاً خود تلفن.
 
۷- ضرورتی وجود ندارد که در ابتدای امر، در هر شرایط و هر زمانی گوشی تلفن در اختیار کودک باشد. یا حتی ضروری نیست که کودکان تلفن همراه اختصاصی داشته باشند. در واقع شما می توانید تلفن را به صورت مقطعی در اختیار او قرار دهید؛ مثل زمان هایی که کودک به کلاس های فوق برنامه می رود.
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تیز هوشی و دردسر های آن

بازديد: 79

تیز هوشی و دردسر های آن

هوش یک مفهوم انتزاعی است و در واقع هیچ گونه پایه محسوس و عینی و فیزیکی ندارد. هوش یک برچسب کلی برای گروهی از فرایندهاست که از رفتارها و پاسخ های آشکار افراد استنباط می شود. و کسلر در 1958 هوش را به عنوان یک استعداد کلی شخص برای درک جهان خود و برآورده ساختن انتظارات آن تعریف کرد. بنابراین از نظر وی هوش شامل تواناییهای فرد برای تفکر منطقی، اقدام هدفمندانه و برخورد مؤثر با محیط است.
 
ویژگی های دانش آموزان تیزهوش
حیطه توانایی های ذهنی و شناختی: آنان را دارای دقت و تنوع در ادراک، سرعت کسب اطلاعات، وسعت اطلاعات، رشد فوق العاده در حل مسأله و برتری در حل مسائل کلامی و فضایی معرفی می کنند.
 
حیطه عاطفی و شخصیتی و اجتماعی: انتظارات نابه جای جامعه که موجب تخریب شخصیتی افراد تیزهوش می گردد . تعامل اجتماعی فرد تیزهوش تحت تأثیر انتظارات اجتماعی وی و ویژگی های خانواده شکل می گیرد. زندگی اجتماعی مطلوب برای فرد تیزهوش در گرو ارضای انتظارات متقابل (تیزهوش و جامعه) است. که عمده ترین این انتظارات اجتماعی، پذیرش اجتماعی، تعدیل انتظارات جامعه، حمایت اجتماعی و امنیت محیطی است.

علاوه بر آن مشکلات آموزشی از قبیل خستگی ناشی از عدم رقابت در دوره تحصیلی و یا اقناع نشدن از نظر علمی و محرومیت از داشتن هم شاگردانی هم سطح خود، برنامه ریزی آموزشی بدون انگیزه و هدف، توقع بیش از حد و غیرمنطقی والدین و آموزگاران در توانایی یادگیری وی نیز می تواند به بروز مشکلاتی مشابه در میان این افراد منجر گردد.

به جای اسباب بازی های پیچیده، اسباب بازی های ساده ای تهیه کنید که با قوه تخیل کودکتان تکمیل شوند.
 
کودکان پرهوش و وظایف والدین
همه والدین در مرحله ای از رشد کودک خود تصور می کنند که کودکشان پرهوش است. بیشتر کودکان در زمان خاصی از لحاظ یک یا دو جنبه رشد جلوتر از سن خود می افتند ولی برتری در یکی دو زمینه به این معنی نیست که کودک استعداد درخشانی دارد. مشخصه یک کودک با هوش این است که تقریباً از نظر تمام جنبه های پیشرفت و کسب مهارت ها از سن خود جلوتر است و از هر لحاظ پیشرفته تر از کودکان دیگر است. کودک با هوش در رویارویی با موقعیت ها و اطلاعاتی که غیرمعمول است و در ظاهر تناسبی با یکدیگر ندارند احساس راحتی می کند و به آسانی سازگاری می یابد. او از هر گونه تمرین مغزی و چیستانی لذت می برد، به سرعت یاد می گیرد و آموخته ها را به طور وسیعی به کار می گیرد برخی والدین، کودک خود را درک نمی کنند و برخی از کودکان والدین را، و به این ترتیب کودک پرهوش درونگرا می شود.
 
از آنجا که استعداد سرشار استثنایی مثل توانایی هنری، موسیقی، ریاضی، تجسم فضایی و ... است که به کودک امکان می دهد مثلاً در سطح بسیار بالا به یک فعالیت ذهنی بپردازد، مشکلاتی را در فراهم کردن محرک های کافی برای کودک با هوش افزایش می یابد. تحقیقات گسترده نشان داده است کودکان با هوش غیر از وضعیت درسی از بسیاری جهات دیگر نیز برترند لذا شما از بابت گذاشتن کودک باهوش در کلاس بالاتر بدلیل احتمال عدم سازگاری با محیط نگران نباشید. پدر و مادر یک کودک پرهوش بودن انرژی بسیار زیادی را نیز می طلبد و لازم است همواره انرژی خود را تجدید کنند. انتظاری که از آنها می رود این است که شیوه جدیدی بیابند تا قادر به در نظر گرفتن تمام جنبه های رشد کودک اعم از جسمانی، احساسی، عقلی یا روحانی باشند. نکته مهم این است که کودک استثنایی شما یک بزرگسال کوچولو نیست. او عمدتاً از طریق نمونه و تقلید می آموزد و به همین دلیل باید به چگونگی محیط زندگی او و وقایعی که برای او رخ می دهد دقت کنیم.
 
شرکت کودک شما در فعالیت های روزانه و همکاری با شما مهارت های زندگی را به او می آموزد.
 
چگونه مشوق استعداد سرشار در کودک خود باشیم؟
 
- اوقات آزادی برای بازی کودک در نظر بگیرید و همیشه مزاحم او نشوید، بیشتر مشاهده و کمتر دخالت کنید.
- زمینه های فعالیتی را فراهم آورید که در آنها بتوان ترتیبی داد تا کودک بیشتر تشویق به دخالت و درگیر شدن گردد.
- به جای اسباب بازی های پیچیده، اسباب بازی های ساده ای تهیه کنید که با قوه تخیل کودکتان تکمیل شوند.
- کودک خود را به بازی در بیرون از منزل تشویق کنید تا با دنیای طبیعت در تماس باشد و فرصتی برای بازی با شن، خاک، آب و هوا داشته باشد.
- نمونه هایی از کارهای واقعی به کودک خود ارائه کنید تا بتواند از آنها تقلید کند. اجازه دهید در گردگیری شستن ظرف ها و پخت و پز به شما کمک کند. این فعالیت ها جزئی از بازی های او می شوند و به او کمک می کند چیزهایی در مورد زندگی بیاموزد.
- به کودکتان بیاموزید، افکار، کشفیات و سئوال های خود را روی کاغذ یا نوارهای صوتی یا تصویری ضبط کند.
- برای کودک داستان بخوانید، بخصوص داستان های خیالی، زیرا تصاویر خلاقه ای را که سنگ بنای قوه تخیل اوست مهیا می کنند.
- امکان فعالیت های هنری را فراهم آورید که به کودکتان مجال می دهند احساسات خود را به راحتی اظهار کند، مثل نقاشی با انگشت، قلم مو، یا اسفنج، با استفاده از رنگ های جذاب و درخشان، این کار نه تنها به کودکتان کمک می کند احساسات خود را بیان کند بلکه چیزهایی در مورد رنگ ها نیز به وی می آموزد.
- میزان وقتی را که کودک شما صرف تماشای تلویزیون، نوارهای ویدئوئی و فیلم می کند، محدود کنید
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تكنیك‌های فعال كننده مكانیزم خلاقیت

بازديد: 77

تكنیك‌های فعال كننده مكانیزم خلاقیت

انسان برای رشد و تعالی، همه ابزارهای موفقیت را در اختیار دارد، اما باید بداند چگونه از آن‌ها استفاده نماید. آری ای عزیز خدا! تو همه سرمایه‌ها و ابزارهای موفقیت را در اختیار داری اما آیا تاكنون از آن‌ها استفاده بهینه‌ نموده‌ای؟ آیا می‌دانی چگونه باید از آن‌ها بهره برد؟  قدرت تفكر و اندیشه از ابزارهای مهم موفقیت انسان است، مهم‌‌تر از آن‌، قدرت خلاقیت اندیشه است كه خدای مهربان به تو هدیه كرده است. خلاقیت، شكوفاكننده استعدادها و قدرت‌های نهفته در وجود توست. با بهره‌مندی از مكانیزم خلاقیت فكر، می‌توانی همه بن‌بست‌ها را بگشایی و اهداف خود را محقق نمایی. ابتكار و نوآوری، نتیجه بهره‌مندی از خلاقیت است، با كمك گرفتن از خالق مهربان، هر آن چه را اراده كنی، با تمركز بر اهداف می‌توانی خلق كنی، زیرا خالق مهربان تو را خلاق آفریده است. 
 
خلاقیت فقط متعلق به نابغه‌ها نیست، همه انسان‌ها از آن بهره‌مند هستند، برایان تریس می‌نویسد: 
نخستین قدم برای اتصال به نبوغ خفته، پذیرفتن این نكته است كه در درون ما خزانه‌ای بیكران از هوش، حكمت و خلاقیت وجود دارد و ما تاكنون از روی عادت در بهره‌برداری از این منابع عظیم غفلت ورزیده‌ایم. 
 
تكنیك‌های فعال كننده مكانیزم خلاقیت 
1ـ باور داشته باشید كه خالق مهربان در وجود شما گنجینه‌ای از خلاقیت به ودیعه نهاده است. 
2ـ هدف گذاری و برنامه‌ریزی مكانیزم موفقیت را فعال كنید. 
3ـ بر اهداف تمركز كنید تا انرژی متراكم شده و راهبردهای جدیدی را مكانیزم خلاقیت به شما اهدا نماید. 
4ـ برای تمركز از مكانی خلوت و زمانی ویژه استفاده نمایید. 
5ـ هر چه مطالعه، تحقیق و تمركز بر موضوع مورد نظر بیشتر باشد مكانیزم خلاقیت شما تحرك بیشتری خواهد داشت، از پراكندگی در امور جداً بپرهیزید. 
6ـ از قدرت تخیل برای تجسم اهداف استفاده كنید، ادیسون می‌گوید: 
وسعت نبوغ و خلاقیت انسان به پهناوری نحوه تخیل و توانایی اوست. 

تكنولوژی مدرن و فوق مدرن، نتیجه استفاده بشر از قدرت خلاقیت خویش است، هر آنچه را كه از ابتكارات و نو‌آوری مشاهده می‌كنید، در علوم فیزیك، شیمی، ریاضیات، زیست‌شناسی، فیزیولوژی، پزشكی و... همه ظهور و تجلی قدرت خلاقیت انسان است. 

و تو ای عزیز، همه این توانایی‌ها را در اختیار داری، كافی است با اشتیاق،‌ مطالعه، هدف‌گذاری، تمركز، برنامه‌ریزی و بالاخره تلاش مستمر به بهره‌مندی از آن‌ها اقدام نمایی. آری گنجینه پربهای وجود را ابزارهایی كه ذكر آن گذشت، استخراج كرده، خود و جهان را از آن بهره‌مند نما. 

گر در طلب گوهر كانـی، كانـی *** ور زنده ببوی وصل جانی جانی 
القصه حدیث مطلق از من بشنو *** هر چند كه در جستن آنی، آنـی 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

به مناسبت روز بین المللی خلاقیت

بازديد: 107

به مناسبت روز بین المللی خلاقیت

روز بین المللی خلاقیت را جشن بگیریم
۱۵ سپتامبر روز بین المللی "نقطه" است، روز جهانی جشن گرفتن خلاقیت، جسارت و همکاری. این روز از ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۹ هنگامی که یک آموزگار  داستان "نقطه" اثر کلاسیک پیتر اچ رینولدز را به دانش آموزانش معرفی کرد، آغاز شد. نقطه داستان آموزگاری است که به دانش آموزش کمک می کند تا شجاعت این را پیدا کند که "فقط یک خط یا علامت بکشد". در روز بین المللی نقطه این پیام  داستان گسترش پیدا می کند و الهام بخش افراد بیشتری می شود. داستانی که بر روی یک کاغذ آغاز شد اکنون به مردم سراسر دنیا و در هر سنی کمک می کند تا قدرت و پتانسیل خلاقیت را دوباره کشف کنند.
 
افرادی که مایل به برگزاری روز بین المللی نقطه هستند می توانند در سایت www.thedotclub.org نام نویسی کنند و با افراد دیگری که همانند آن ها این روز را جشن می گیرند در ارتباط باشند و یکدیگر را در تجربه هایشان سهیم کنند. در این سایت یک دستنامه به زبان انگلیسی ایده هایی را برای برگزاری این روز در دسترس افرادی که مایلند این روز را جشن بگیرند قرار می دهد. تاکنون بیش از ۱ میلیون نفر از ۷۳ کشور جهان برای برگزاری این روز نام نویسی کرده اند. امسال به مناسبت این روز بسته ی ویژه ای شامل نسخه ای از داستان نقطه با جلد سخت، یک دفترچه جلد سخت و شش عدد مداد آبرنگی منتشر خواهد شد.
 
 رینولدز همیشه در پاسخ به کودکانی که از او درباره کتاب مورد علاقه اش می پرسند، از کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی رولد دال به عنوان دومین کتاب محبوب خود نام می برد. او سپس یک دفترچه سفید و نانوشته را از کیفش بیرون می کشد و رو به کودکان می گوید: "این محبوبترین کتاب من است. " او می گوید: کمی طول می کشد تا کودکان منظور من را درک کنند. سپس من به ان ها می گویم این دفترچه می تواند جایی برای هنرنمایی و داستان سرایی شما باشد. این می تواند هر چیزی باشد که شما دوست دارید. زندگی شما یک کتاب نانوشته است و شما می توانید یا خودتان داستان خود را بنویسید یا دیگری این کار را خواهد کرد."
 
همان طور که پیتر رینولدز می گوید داستان "نقطه" استعاره ای از آغاز است، شروع به نوشتن یک کتاب، شروع یک شغل تازه، آغاز یک رابطه جدید. از دیدگاه او نقطه به معنای هر گونه ای ماجراجویی جدید است. امسال ۱۵ سپتامبر در موزه اریک کارل برنامه ای با حضور پیتر رینولدز نیز برگزار خواهد شد. در این برنامه پویانمایی که از این داستان ساخته شده است به نمایش در خواهد آمد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کودکان و نقش مطالعه در آینده آنها

بازديد: 137

کودکان و نقش مطالعه در آینده آنها

"بر اساس ماده ۱۷ کنوانسیون سازمان ملل در زمینه حقوق کودک، از چاپ و انتشار کتاب کودک باید حمایت شود. از آنجایی که این قرارداد سندی بین المللی است، تمامی اعضای سازمان ملل ملزم به رعایت آن هستند."


بررسی های دانشمندان حاکی از آن است که کودکانی که اهل مطالعه هستند در آینده در دانشگاه، کار و اجتماع موفق تر هستند. بر اساس مطالعات صورت گرفته از سوی محققان دانشگاه ایالتی نیویورک کسانی که در دوران کودکی بیشتر مطالعه می کنند در زندگی آینده خود بسیار موفق تر هستند.البته این محققان می گویند: مشکل این جاست که کودکان را نمی توان به مطالعه کردن واداشت و تا خود آنها به این کار علاقه پیدا نکنند، هیچ اجباری در این زمینه موفقیت آمیز نیست.

راهکارهای زیر برای تسهیل مطالعه کودکان پیشنهاد می شود:

▪ کارشناسان دمای ۲۰ درجه را مناسب ترین دما برای مطالعه کودکتان می دانند.

▪ هنگام مطالعه لباس راحت به کودکان خود بپوشانید. لباسی که نه زیادی زبر باشد و نه زیادی نرم، نه بسیار گشاد و نه بسیار تنگ.

▪ بهترین حالت برای مطالعه کودکتان، حالت نشسته است، بعد از آن حالت ایستاده و بدترین حالت، حالت خوابیده یا درازکش است. مطالعه در حالت هایی نظیر درازکش روی شکم، به پشت خوابیدن، در حال راه رفتن، تکیه زدن به دیوار و امثال این ها را به هیچ وجه توصیه نمی کنیم، زیرا کودکتان در چنین موقعیت هایی به سختی می تواند تمرکز حواس خود را حفظ کند.

▪ هنگام مطالعه باید قوس طبیعی ستون فقرات کودکتان حفظ شود. مطالعه در حالت خمیده به جلو، به ویژه برای یک مدت طولانی، با خطر ایجاد تغییر شکل در ستون فقرات و کمردرد همراه است.

▪ بهترین وضعیت پاها به هنگام مطالعه، وضعیتی است که فشار کمتری روی عضلات پا وارد شود. ترجیحاً از یک صندلی راحت به کودکتان اختصاص دهید که پاهایش روی آن راحت باشد و بتواند کمی هم به سمت جلو مایل شود. بهتر است در فواصل مطالعه از آنها بخواهید که به چشمانشان استراحت دهند و وضع نشستن شان را تغییر دهند تا خون در پاهایشان حرکت داشته باشد.

▪ یه خاطر داشته باشید که فرایند یادگیری یک فرایند شرطی است، هر کسی می تواند خودش را به محیط یا زمانی خاص عادت بدهد و به اصطلاح، خودش را شرطی کند. عادت های تمرکز هر شخص هم با اشخاص دیگر متفاوت است. فرزندتان را عادت دهید تمام آنچه را که برای مطالعه نیاز دارند، از ابتدا فراهم کنند و هر کار متفرقه ای را که دارند قبل از مطالعه انجام دهند.

▪ در جایی که کودکتان مطالعه می کند، حتماً باید هوا به خوبی جریان داشته باشد و تنفس در آن محیط، راحت صورت گیرد.

نور متوسط ، برای مطالعه مناسب تر است. نور اطراف و قسمت هایی که در زاویه ی دید چشم ها هستند باید یکنواخت باشد. هرگز از لامپ های مهتابی در اتاق مطالعه کودکتان استفاده نکنید زیرا اینگونه لامپ ها نوسان دارد و برای مطالعه مناسب نیست. بهترین فاصله ی کتاب تا چشم نیز حداقل ۳۰ سانتی متر است. استفاده همیشگی از چراغ مطالعه خوب نیست، زیرا نوری که فقط روی کتاب می افتد، باعث خستگی چشم کودک می شود.

▪ حواس پرتی کودک شما ممکن است ناشی از گرسنگی و تشنگی شدید، بی خوابی، خستگی یا علل درونی دیگر باشد. در چنین موقعیتی هرگز مطالعه نکنند. محرک های محیطی از قبیل صدای رادیو، تلویزیون، تلفن و... باعث حواس پرتی می شوند. آن ها را از موقعیت مطالعه ی آنها حذف کنید. ذهن کودک شما نمی تواند در یک لحظه بر دو موضوع تمرکز داشته باشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ریاضیات و فلسفه

بازديد: 135

ریاضیات و فلسفه

عقلی مذهبان از جمله دکارت اصول ریاضی را به عنوان اصولی بدیهی، متمایز و حقیقی می پنداشتند که همیشه بدون تغییر و ثابت هستند و لذا هیچ شک و شبهه ای در آنها راه ندارد و اصول آن همواره در تمام شرایط ثابت و یکسان هستند. اما تاریخ ریاضیات حاکی از آن است که در علوم ریاضی نیز پیشرفت ها و تحولاتی رخ داده و بعضی قضایا و براهینی که حقیقی تلقی می شد تغییر یافته و منسوخ شده است.
 
حتی امروزه ریاضی دانان در این باره که کدام یک از رشته های ریاضی و کدام قضایا واقعا یقینی است متفق القول نیستند. بی شک اختلاف عقیده در اینجا کمتر از سایر زمینه های تحقیق و پژوهش انسانی است و به همین دلیل ریاضیات همواره به عنوان نمونه ای برای یقین کاملی که فلاسفه عقلی مذهب در جستجوی آن بوده اند به کار رفته است.
 
یک پیشرفت مهم جدید اغلب صاحبنظران ریاضیات را برباره دعاوی عقلی مذهبان به شک انداخته است. در ابتدای قرن نوزدهم کشف شد که ممکن است نظام های گوناگون غیر اقلیدسی در هندسه به وجود آید که در آنها قضایای دیگری حقیقی باشد. اگر کسی به حای اصل موضوع هندسه اقلیدسی که بنابر آن از نقطه معلومی خارج از یک هط تنها یک خط به موازات آن می توان رسم کرد، اصل موضوع دیگری بگذارد با این بیان که از نقطه ای معین یا هیچ خطی نمی توان موازی با خط دیگر رسم کرد یا از آن نقطه بی نهایت خط می توان به موازات خط دیگر رسم کرد، در آن صورت نظام های کاملا منطقی دیگری در هندسه ساخته می شود.

اما این نظام های موسوم به هندسه نااقلیدسی مشتمل بر قضایای است که در هندسه اقلیدسی درست و حقیقی نیست. اگر کسی بپرسد کدام یک از این هندسه ها شامل حقایق عالم واقعی است؟ به نظر نیم رسد که جواب رضایت بخشی وجود داشته باشد. هر یک از این هندسه ها به اندازه دیگری منطقی است. اینکه دسته ای از قاضایا را مطلقا حقیقی بنامیم و دیگر قضایا را غیر حقیقی به نظر می رسد کاملا غیر موجه باشد. بدین گونه پیشرفت  و تو سعه نظام های نااقلیدسی هندسه این اعدا را که ریاضیات عبارت از سلسله واحدی از حقایق مطلقا یقینی درباره عالم واقعی است شدیدا مورد شک و تردید ساخته است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

موبایل؛ اسباب بازی جدید بچه‌ها

بازديد: 209

موبایل؛ اسباب بازی جدید بچه‌ها

امروز بیشتر ما تلفن همراه را ابزاری ضروری در زندگی روزمره می‌دانیم و در کمتر شرایطی از آن شکایت می‌کنیم. این دستگاه کوچک باعث شده در هر زمان و مکانی در دسترس باشیم. استفاده از تلفن همراه هر روز بیش از پیش در جوامع رواج می‌یابد و امروزه بسیاری از افراد از این پدیده نوین ارتباطی به طور موثر استفاده می‌کنند و انواع گوشی‌های همراه با جدیدترین فناوری‌ها در بازار عرضه می‌شود. دنیای امروز عصر تلویزیون، ماهواره، کامپیوتر، اینترنت و تلفن همراه است. موارد فوق چنان با سرعت وارد زندگی بشر شده و راه نفوذ خود را ادامه می‌دهند که نمی‌توان از کنار آنها با بی تفاوتی گذشت؛ بلکه باید با آنها به روش صحیح برخورد نمود تا بیش‌ترین سود و استفاده حاصل آید.
 
 نکته قابل ذکر آن است که گرچه اثرات مثبت تکنولوژی در کیفیت زندگی ما قابل انکار نیست ولی در صورت عدم مدیریت صحیح نیز ممکن است اثرات مضر آن بر زندگی کودکان و نوجوانان ما غیرقابل جبران باشد. تلفن همراه امروز تبدیل به یک اسباب بازی جدید برای بچه‌ها شده که کارشناسان از آن به عنوان اسباب بازی خطرناک یاد می‌کنند.اکثر والدین به فرزندان خود می‌آموزند که با افراد غریبه صحبت نکنند، اگر در منزل تنها هستند در را به روی کسانی که نمی‌شناسند باز نکنند و اگر فرد ناشناسی تلفن زد به او اطلاعات ندهند. همچنین آن‌ها روی این موضوع کنترل و نظارت دارند که فرزندشان با چه کسی حرف می‌زند؟ با چه کسی دوست است؟ کجا می‌رود؟ چه کتاب و روزنامه ای می‌خواند؟ و... اما نمی‌دانند که همین نظارت، کنترل و راهنمایی را باید هنگام استفاده از تلفن همراه نیز اعمال کنند. بسیاری از والدین در مورد رایانه و بازی‌های رایانه ای فرزندشان نظارت دارند ولی نسبت به تلفن همراه بی تفاوت‌اند. با وجودی که این وسیله اگر تحت کنترل نباشد می‌تواند بسیار خطرناک تر از رایانه، اینترنت، تلویزیون و... باشد.
 
مضرات استفاده از تلفن همراه در بچه‌ها
آسیب جسمانی: امواج الکترومغناطیس این دستگاه برای کودکان کمتر از ۱۰ تا ۱۲ سال خطرناک است. هر چند که هنوز ارتباطی بین استفاده از این وسیله و ابتلابه سرطان ثابت نشده ولی تحقیقات بعضی از دانشمندان نشان داده که ارتباط احتمالی در مورد استفاده از تلفن همراه و ابتلابه برخی سرطان‌های مغز وجود دارد.
 
مشکلات خواب: کودکان و نوجوانانی که از این وسیله استفاده می‌کنند در بسیاری اوقات به علت دریافت پیامک در انتهای شب بدخواب می‌شوند. خیلی از اوقات برای پاسخ دادن به این پیامک‌ها لازم است که ذهن هوشیار شده که همین امر موجب اختلال خواب می‌شود. همین بدخوابی و بی خوابی در عملکرد روزانه آن‌ها تاثیرگذار خواهد بود.کاهش تمرکز و توجه و افت عملکرد تحصیلی: با توجه به اینکه بسیاری از دانش آموزانی که تلفن همراه دارند، آن را با خود به مدرسه نیز می‌برند و در سر کلاس درس غالباً در حال ارسال پیامک هستند از توجه به درس باز می‌مانند، نمرات درسی آن‌ها کاهش می‌یابد و دچار افت تحصیلی می‌شوند. همچنین این بچه‌ها به علت استفاده مکرر از دکمه‌های گوشی از درد مفاصل و انگشتان نیز شکایت دارند.
 
اضطراب و نگرانی: بسیاری از کودکان و نوجوانان همیشه نگران این موضوع هستند که مبادا والدینشان از اطلاعات گوشی آن‌ها باخبر شوند. همین نگرانی و دلهره باعث می‌شود تا در مورد پیامک‌ها به پدر و مادر دروغ بگویند.
 
اتلاف وقت زیاد: از آنجا که گوشی‌های تلفن همراه قابلیت دارا بودن بازی‌های مختلف را در خود دارد، کودک یا نوجوان مدت زمان زیادی را سرگرم بازی می‌شود و از دیگر کارهای ضروریش باز می‌ماند.
 
در ارتباط قرار گرفتن با اطلاعات نامتناسب با سن و روحیات بچه‌ها: در بسیاری از مواقع محتویات درون پیامک‌ها و بلوتوث ها مسائل و اطلاعات نامناسبی دارد که ذهن کودک و نوجوان را درگیر می‌کند، مشغله فکری برای او ایجاد می‌شود و به علاوه غالباً به خاطر ترس از اطلاع والدین دچار تشویق و نگرانی می‌شود.
 
کاهش خلاقیت: استفاده از تلفن همراه بر روی خلاقیت و شکوفایی ذهن و اندیشه آن‌ها تاثیر منفی می‌گذارد.
 
عدم امکان کنترل مخاطبان: کنترل و نظارت بر افرادی که کودک و نوجوان با آن‌ها مراوده دارد امکان پذیر نیست.
 
 راهکارهای مناسب در جهت کنترل و نظارت صحیح
متاسفانه دانش ضعیف اغلب والدین نسبت به ظرفیت‌های فنی گوشی، قیمت پایین سیم کارت‌ها، وجود سیم کارت‌های اعتباری و... همه نکاتی هستند که می‌تواند بچه‌ها را به قربانیان تلفن همراه تبدیل کند. اولین و مهم‌ترین راهکار برای مصون ماندن کودکان و نوجوانان از آسیب‌های تلفن همراه این است که ازابتدا زیربار خرید این وسیله نروید. وعده خرید را به پایان دوره نوجوانی یعنی بعد از ۱۸ سالگی بدهید و از فرزندتان بخواهید تا وسیله دیگری را به جای آن ازشما بخواهد. گاه والدین بنا به دلایلی نظیر این که فرزندشان به کلاسهای مختلف می‌رود و نگران او می‌شوند تصمیم به خرید تلفن همراه می‌گیرند.
 
اگر به هر علت قصد چنین کاری دارید حتما توصیه‌های زیر را مدنظر داشته باشید:
۱-مدت زمان استفاده را محدود کنید و بر سر ساعاتی از روز که می‌تواند گوشی را در اختیار داشته باشد با فرزندتان قرارداد ببندید.
۲-از او بخواهید تا به هیچ عنوان تلفن را به مدرسه نبرد و در زمان انجام تکالیف نیز آن را خاموش کنید.
۳-به فرزند خود بیاموزید که هر پیامک یا موضوعی که در تلفن دارد حتما درست و واقعی نیست.
۴-نسبت به افرادی که با کودک یا نوجوان رابطه تلفنی دارد حتما کنترل و نظارت داشته باشید.
۵-سعی کنید با امکانات و اطلاعات گوشی آشنا شوید و دراین حوزه‌ها آموزش ببینید. دورماندن والدین از پیشرفت‌های جدید باعث ایجاد شکاف نسلی بین آنها با فرزندانشان می‌شود.
۶-از مطالب درون گوشی اطلاع داشته باشید. زمان‌هایی را برنامه ریزی کنید تا بتوانید در کنار فرزندتان از پیامک‌ها آگاهی یابید و نسبت به محتوای آنها به بحث و مذاکره بنشینید.
۷-بازی‌ها و سرگرمی‌هایی را با فرزندتان ترتیب دهید. داشتن فعالیت‌های مشترک این امکان را به والد می‌دهد که عملکردهای کودک و نوجوان را زیرنظر داشته باشد و فرصتی پیش می‌آید تا فرزند بسیاری از مطالب را به پدر یا مادر انتقال دهد. به علاوه می‌تواند نکاتی را به فرزند خود بیاموزد و از او اطلاعاتی یاد بگیرد.
۸-به فرزند خود بیاموزید که دریافت و ارسال پیامک یا بلوتوث درست مانند صحبت کردن با یک غریبه است و باید همان احتیاط‌هایی را که در این زمینه به کار می‌رود باز هم رعایت شود.
۹-به او بگویید که هیچ گاه نباید اطلاعات شخصی و خانوادگی را ازطریق پیامک به دیگران انتقال دهد.
۱۰-هرگز بدون اطلاع شما با کسی که از طریق پیامک آشنا شده ملاقات واقعی ترتیب ندهد.
۱۱-به بچه‌ها آموزش دهید که همان قوانینی که در ارتباطات واقعی رعایت می‌کنیم مانند فحش ندادن، استفاده نکردن از کلمات رکیک و طنزها و مطالب مبتذل و .... باید در مورد تلفن همراه نیز به کار گرفته شود.
۱۲-به او یادآوری کنید که ارتباط از طریق پیامک جای دوستی‌های واقعی بین افراد را نمی‌گیرد.
        
 سخن آخر اینکه...
 ثابت شده است که هرچه استفاده از این وسیله کمتر باشد، استرس و نگرانی فرد کمتر خواهدبود و بچه‌ها شرایط روانی بهتری خواهندداشت. کودکان و نوجوانانی که در طول روز ۳ تا ۴ بار از تلفن همراه استفاده می‌کنند نسبت به کسانی که ۱۵ تا ۲۰ بار آن را به کار می‌گیرند شرایط روحی روانی مطلوب تری دارند، شب‌ها بهتر می‌خوابند، نگرانی و استرس کمتری دارند، روند تحصیلی آن‌ها خوب است و افراد با نشاط و با روحیه بالاتری در جامعه هستند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:39 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

هوش و استعداد

بازديد: 161

هوش و استعداد

افراد علاوه بر تفاوتهایی که از لحاظ استعدادهایشان با یکدیگر دارند، مثلا یکی در زمینه فنی و دیگری در امور هنری استعداد دارند، از لحاظ هوشی نیز متفاوت از هم هستند. به عبارتی افراد از لحاظ بهره هوشی در طیفی گسترده شده‌اند که از عقب ماندگی ذهنی شدید تا نبوغ و غیر هوشی را شامل می‌شود. اما اکثریت افراد در حدود متوسط قرار می‌گیرند.

کاربرد هوش و استعداد 
موفقیت افراد در تمامی فعالیتها و رفتارهای او تا درجاتی به میزان هوش و استعداد او بستگی دارد. هرچند برخی فعالیتها نیاز چندانی به سطح هوشی بالا و یا استعداد خاص در آن زمینه ندارند و همه افراد تا حدودی از عهده انجام آن فعالیتها برمی‌آیند، مثل امور روزمره و شخصی زندگی. اما برخی فعالیتها نیز وجود دارند که لازمه آنها و موفقیت در انجام آنها سطح معینی از هوش و استعداد فرد در آن زمینه است. به عنوان مثال در هنر موسیقی علاوه برداشتن سطح معینی از هوش ، داشتن استعداد از عوامل بسیار ضروریست. بنابراین کاربرد سطح هوشی و استعداد عمدتا در زمینه انتخاب مشاغل و رشته‌های تحصیلی مورد توجه است.

رابطه هوش و استعداد 
در گذشته از بهره هوشی برای تعیین اینکه یک فرد در یک زمینه خاص می‌تواند کارایی لازم را از خود نشان دهد یا نه استفاده می‌کردند. به عبارتی آزمونهای هوشی برای تعیین میزان استعداد فرد در آن زمینه بکار می رفت و اولین بار چنین روشی در جنگ جهانی اول و دوم برای گزینش افراد برای تخصصهای مختلف استفاده شد. در جنگ جهانی دوم فقط داوطلبانی را که نمره آنها در آزمون هوشی از حد خاصی بالاتر بود برای آموزش خلبانی انتخاب می‌کردند. در تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده بود برای حقوقدان شدن بهره هوشی 95 - 157 ، مهندس شدن 100 -151 ، مکانیک شدن 60 - 155 و ... تعیین شده بود.

امروزه علاوه بر تأکید اساسی که بر بهره هوشی در یادگیری مهارتها و حرفه‌ها می‌شود مسأله استعداد نیز در کنار آن اهمیت ویژه‌ای دارد و آزمونهای هوشی نمی‌توانند تعیین کننده صرف میزان موفقیت فرد در یک زمینه باشند. به عنوان مثال فردی که از لحاظ سطح هوشی در حد بالایی قرار دارد لزوما مهندس یا پزشک خوبی نخواهد شد. موفقیت آن وابسته به بهره هوشی او در کنار استعدادهایی که در آن زمینه دارد می‌باشد. افرادی با بهره هوشی یکسان ممکن است استعدادهای مختلفی در زمینه‌های مختلف از خود نشان دهند. فردی ممکن است در زمینه موسیقی مهارت و شایستگی نشان دهد، دیگری در مکانیک و دیگری در علوم پزشکی.

سنجش هوش و استعداد 
برای سنجش استعداد افراد در زمینه‌های گوناگون معمولا از آزمونهای ویژه سنجش استعداد استفاده می‌شود. برخی از این آزمونها کلی بوده و تواناییها و استعدادها فردی را به صورت کلی می‌سنجند. مثلا ابزارها و آزمایشاتی وجود دارد که توانایی فرد را در زمینه انجام فعالیتهای ظریف مورد سنجش قرار می‌دهند برخی از این افراد در این زمینه نمرات بالایی می‌گیرند که نشان دهنده استعداد آنها در کارهای ظریف مثل ساعت سازی ، طلاسازی و ... است. افرادی که در این زمینه نمره پایین می‌گیرند در یادگیری و انجام این فعالیتها دچار مشکل می‌شوند یا حداقل باید زمان بیشتری برای کسب مهارت در آنها صرف کنند.

برای سنجش هوش نیز از آزمونهای جداگانه‌ای استفاده می‌شود. یک آزمون استعداد بیانگر سطح هوشی فرد نخواهد بود و یک آزمون هوش میزان استعداد فرد را در یک زمینه بطور کلی مشخص نمی‌کنند. البته برخی از آزمونهای هوشی با تعیین هوش و عملی تا حدودی توانایی فرد را در زمینه‌های مختلف کلامی و عملی را برآورد کنند و به صورت یک راهنمایی کلی می‌توانند مفید باشند. به این ترتیب روشن می‌شود با توجه به مجزا بودن بحث هوش و استعداد آزمونهای جداگانه نیز برای برآورد دقیق ویژگیهای فرد مورد استفاده قرار می‌گیرند.

نابغه‌های کودن 
در روانشناسی عقب ماندگی ذهنی با افرادی هر چند نادر مواجه می‌شویم که با وجود پایین بودن بهره هوشی حتی در سطحی که به عنوان یک عقب مانده ذهنی معرفی می‌شوند، استعدادهای فوق‌العاده‌ای از خود در یک زمینه خاص نشان می‌دهند. بطوری که استعداد آنها دائما چشمگیر و قابل توجه باشد. یکی از این نابغه‌های کودن با بهره هوشی مربوط به طبقه عقب ماندگی ذهنی متوسط قادر بود با یک قیچی و یک طلق اشکالی را با ظرافت و دقت تمام برش دهد. بدون اینکه از الگو یا مواد و ... استفاده می‌کند. این اشکال معمولا اشکال پیچیده مثل یک اسب در حال رسیدن ، یک گوزن با گردنی افراشته بر روی یک صخره و مواردی از این قبیل را شامل می‌شود که با تمام ظرافت هنری برش داده می‌شد.

توصیه‌هایی به والدین و مربیان در زمینه رابطه هوش و استعداد 
والدین باید توجه داشته باشند که لزوما داشتن بهره هوشی بالا به منزله دارا بودن استعداد در تمامی زمینه‌ها نیست. افرادی که بهره هوشی بالا دارند ممکن است در زمینه‌های مختلف استعدادهای مختلف داشته باشند. از اینرو بهره هوشی به تنهایی نمی‌تواند تعیین کننده رشته تحصیلی یا شغلی فرد در آینده باشد. بر این اساس والدینی که اصرار دارند فرزند باهوش آنها حتما در رشته‌های ریاضی فیزیک یا مهندسی تحصیل کند ممکن است با در نظر نگرفتن استعداد فرزند خود در زمینه هنر استعدادهای او را سرکوب سازند.

مربیان در مدارس بویژه در مدارس دوره متوسطه باید تمام تلاش خود را در جهت راهنمایی دانش آموزان برای کشف استعدادهای خود به عمل آورند، یکی از این روشها می‌تواند اجرای آزمونهای معتبر استعداد سنج باشد. / رشد
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

آموزش خلاقیت به معلم و شاگرد

بازديد: 131

آموزش خلاقیت به معلم و شاگرد

خلا نبود آموزش خلاق در کتاب‌های درسی کاملاً احساس می‌شود. خلاقیت و پرورش آن رفتاری اکتسابی است نه ذاتی، بنابراین می‌توان آن را آموزش داد. یکی از مهم‌ترین بسترها برای پرورش خلاقیت نظام آموزشی به ویژه کتاب‌های درسی است. به گونه ای که اگر این آموزش به شکل اصولی، صحیح و نظام مند ارائه شود نه تنها در سطح خرد که در سطح کلان جامعه نیز به خوبی تاثیرگذار خواهد بود. برخی از نظام‌های آموزشی دنیا همچون امریکا و ژاپن با برنامه ریزی در این باره توانسته‌اند سهم خود را در تولید جهانی ایفا کنند. 
 
این در حالی است که توجه به امر آموزش خلاقیت در نظام آموزشی ما از ۲ دهه قبل وارد مراکز تربیت معلم شده است، اما آنچه هم اکنون به چشم می‌خورد نبود یک طرح جامع در زمینه چگونگی ورود این بحث به کتاب‌های درسی است. البته قدم‌هایی در این باره برداشته شده، اما تا رسیدن به نقطه مطلوب و تحقق این هدف و اثربخشی آن فاصله بسیاری وجود دارد. دکتر «محمود اماني تهراني» مولف کتاب‌های درسی در این باره معتقد است: «از یک دهه قبل کتاب‌هایی در زمینه آموزش خلاقیت ترجمه شد که همزمان با این مسئله ادبیاتی برای آن شکل گرفت. بنابراین این امر موردتوجه قرار گرفت که خلاقیت را چیزی بیش از ابداع و نوآوری باید دید. به مرور زمان این بحث همچنان از سوی برخی دانشجویان به عنوان موضوع پایان نامه‌ها انتخاب می‌شود. در حوزه تالیف کتب درسی نیز به نوعی توجه به امر پرورش خلاقیت آغاز گردید، به گونه ای که آموزش بیش از انتقال دانش مطرح شد.
 
هم اکنون نیز در برخی کتب درسی فقط نشانه‌هایی از خلاقیت دیده می‌شود و نقشه جامعی که اطمینان نسبی ایجاد کند، وجود ندارد. البته همین نشانه‌های حداقلی نیز نتایج خوبی برجای گذاشته است». به گفته این مولف آنچه به طور مشخص وجود ندارد، خواست اجتماعی قوی درباره طرح بحث خلاقیت در کتاب‌های درسی است. در حالی که باید افکار عمومی جامعه نظام آموزشی را به خاطر این کمبود مورد محاکمه قرار دهد، همچنان که اگر آموزش دینی در کتب درسی کمرنگ شود خانواده‌ها نسبت به آن انتقاد خواهند کرد.  درباره این نقیصه هم باید گفت نحوه اطلاع رسانی در این باره دچار نقص بوده است. امانی تهرانی به پژوهش‌های انجام گرفته در دنیا در این باره اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: «كشوري مثل ژاپن به اين نتيجه رسيد كه ملتي هستيم كه در باز توليد كالاها (ايده را از جوامع ديگر گرفتن و آن را صنعتي كردن) به خوبي نقش ايفا مي كنيم، اما در اختراعات جديد سهمي نداريم، در حالي كه براي اين كار بايد ملت خلاقي تربيت كنيم كه اين مردم خلاق هم در جايي به نام نظام آموزشي و در مدرسه تربيت خواهند شد، بنابراين به اين ترتيب آموزش خلاقيت به عنوان جزئي از اهداف آموزشي مطرح گرديد و اثربخشي خود را نشان داد. ما نيز بايد براي رسيدن به چنين نتايجي آن را جزئي از اهداف آموزشي تعريف و آن را در قالب برنامه درسي غيررسمي پياده كنيم، چرا كه اگر به برنامه درسي رسمي تبديل شود از كاركردهاي خود فاصله می گيرد».
 
 تمامی مواد درسی فاقد امر پرورش خلاقیت 
 دکتر «عليرضا شريفي» عضو پژوهشگر تعلیم وتربیت در این باره به اهمیت و نحوه چیدمان کتب درسی اشاره کرده و می‌گوید: «معلمان ما در دوره هاي ضمن خدمت از ۲ دهه قبل با اين مقوله آشنا هستند، اما آنچه در عمل ديده مي شود اين است كه تقريباً تمامي مواد درسي ما فاقد امر پرورش خلاقيت هستند، اين خلابويژه در دوره راهنمايي و متوسطه بيشتر ديده مي شود. البته انتخاب مشاور وزير آموزش و پرورش در امر پرورش خلاقيت از گام هاي مثبتي است كه مي تواند به اين نكته مهم اشاره كند كه توجه به اين امر در نظام آموزشي ما شروع شده است».
 
به گفته شریفی برای تحقق این موضوع نه تنها شکل گیری ستاد خلاقیت امر ضروری بوده است بلکه باید در کنار آن مدرسانی را نیز برای تربیت خلاق معلمان استان‌های مختلف آموزش داد، همین طور باید کارشناسان پرورش خلاقیت در کنار مولفان کتب درسی فعالیت کنند». وی نقش خانواده را نیز در این باره مورد تاکید قرار می‌دهد و می‌گوید: «با وجود انجمن هاي اوليا و مربيان بي شمار و فعال در كشور مي توان خانواده ها را نيز آگاه كرد تا آنان هم با آموزش هاي خلاقانه در مدرسه به سهم خود همسو و همزمان باشند». البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که سد بزرگ کنکور که رقابتی خلاقیت کش است، از مهم‌ترین موانع در تحقق این امر محسوب می‌شود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

دیس لکسی چیست؟

بازديد: 245

دیس لکسی چیست؟

دیس لکسی  (Ddyslexia) یا خوانش  پریشی که به آن اختلال رشدی در خواندن هم گفته می شود، عارضه ای است که در آن مغز نمی تواند به درستی تصاویر معینی مانند اعداد و حروف را پردازش کند. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، دیسلکسی، یا نارساخوانی، بیماری ناشناخته و مبهمی است که متاسفانه به طور میانگین ۳۰ درصد از مبتلایان به آن، ترک تحصیل می کنند و انگیزه خودکشی در این افراد ۶ برابر دیگران است

دیسلکسی، خوانش پریشی یا نارساخوانی بیماری ناشناخته و مبهمی است که متاسفانه به طور میانگین ۳۰ درصد از مبتلایان به آن، ترک تحصیل می کنند و انگیزه خودکشی در این افراد ۶ برابر دیگران است.

دیسلکسی نوعی اختلال یادگیری است که بر توانایی خواندن و نوشتن کودک تاثیر می گذارد و نشانه های آن در دوران دبستان آشکار می شود. کودک مبتلا به دیسلکسی اگرچه به نظر باهوش می رسد و هیچ مشکلی از نظر بینایی و شنوایی ندارد ولی با این حال نمی تواند روش هایی را که به وی آموزش داده شده است در جهت خواندن، نوشتن و تلفظ کلمات به کار بندد. نارساخوانی برخلاف باور عموم، شکلی از عقب ماندگی ذهنی نیست و رابطه مستقیم با معلولیت جسمی، مشکلات فرهنگی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی پایین یا آسیب های مادرزادی مغزی ندارد.

کودکی که مبتلا به دیسلکسی است به طور معمول تا قبل از ورود به مدرسه مشکلی ندارد. کودک با شروع آموزش ها تازه متوجه می شود که نمی تواند قدم به قدم با دیگران پیش برود و این امر، وی را آن قدر پریشان حال می کند که یا کلاس را به هم می ریزد یا گوشه گیر می شود. اما توجه داشته باشید دیسلکسی را نباید با اختلالات توجه، ناتوانایی های یادگیری ناشی از کمبود فرصت ها و امکانات آموزشی مانند تعویض مکرر مدرسه، حضور نامنظم در کلاس یا فقدان آموزش در مهارت های اصلی، عقب ماندگی ذهنی، اختلال در خود فروماندگی، نقایص شنوایی و بینایی، ناتوانی های فیزیکی، اختلالات هیجانی یا مشکلات رایج در فرآیند یادگیری زبان دوم اشتباه گرفت.
 
این عارضه ناشی از اشکال در منطقه ای مغز است که وظیفه پردازش زبان را به عهده دارد و و توانایی کودک برای خواندن را مختل می کند.
علائم دیس لکسی شامل مشکلات در درک جملات ساده و اشکال در درک قافیه ها و شناخت کلمات است. 
دیس لکسی همچنین باعث اشکال در شناخت کلمات نوشته شده با صداهای مشابه می شود. در نتیجه کودکی مبتلا به دیس لکسی در خواندن نوشته ها کند عمل می کند.

برای کودکان مبتلا به دیس لکسی این توصیه ها ممکن است کمک کننده باشد:
-کودکان مبتلا به دیس لکسی نیاز به ساعات اضافی در مدرسه یا به کار گرفتن معلم خصوصی دارند تا توانایی خواندن شان بهبود یابد.
-استفاده از شیوه تقویت مثبت هنگام کار کردن با کودکان دچار اختلال یادگیری مهم است.
-در مواردی که مشکلات عزت نفس وجود دارد، مراجعه به مشاور مفید است.
 
این افراد که بهره هوشی در حد طبیعی و حتی گاه بیش از میانگین جامعه دارند، در موارد زیر ممکن است دچار مشکلاتی باشند:
- خواندن
- نوشتن
- گوش دادن
- صحبت کردن
- تمرکز و توجه
- محاسبات ریاضی
 
در آمریکا، حدود ۷ تا ۱۵ درصد از کودکان در سنین مدرسه دچار انواع مختلفی از اختلالات خواندن هستند. با توجه به عدم انجام بررسی در ایران، اطلاعات دقیقی در این زمینه وجود ندارد؛ اما براساس شواهد موجود، احتمالا آمار کودکان مبتلا به اختلال خواندن در ایران کمتر از آمار فوق نیست.

دیسلکسی یکی از انواع اختلالات خواندن است که فرد مبتلا در خواندن و نوشتن متون مشکل دارد. بدیهی است که اصطلاح اختلال خواندن در مورد کودکانی که مشکلات یادگیری دارند، صدق نخواهد کرد. مشکلات یادگیری غالبا ناشی از ناتوانی های بینایی و شنوایی، ذهنی، انگیزشی، هیجانی، محیطی، اقتصادی و یا محرومیت های فرهنگی است.
 
● چه عواملی باعث اختلال خواندن می شود؟
اختلالات خواندن غالبا منشاء ارثی دارند؛ اما در بسیاری از موارد، علت آنها مشخص نیست. علاوه بر سابقه خانوادگی که در این بیماری مشاهده می شود، سایر عوامل نیز به شرح زیر می باشند:
- وزن کم در هنگام تولد
- استرس های قبل و پس از تولد
- عفونت های سیستم اعصاب مرکزی
- آسیب های وارده به سر
شواهد علمی اندکی مبنی بر ارتباط بین تاری دید، اختلالات حرکتی چشم و انحرافات چشم با اختلالات خواندن وجود دارد.
 
علائم اختلالات خواندن چیست؟
قبل از ورود کودک به مدرسه، غالبا والدین از اختلال خواندن وی باخبر نیستند، اما با رفتن به مدرسه ممکن است علائم زیر در وی مشاهده شود:
- اشکال در خواندن و عدم تمایل به خواندن
- بدخطی و ضعف در نوشتن
- کندی در نوشتن
- اشکال در درس ریاضی
- اشکال در درک مطلب و مفهوم موضوع
- اشکال در حافظه
- اشکال در زبان (مثلا در دروس شفاهی و یا به خاطر آوردن لغات)
 
والدین باید به این نکته توجه داشته باشند که کودکان مبتلا به اختلالات خواندن ممکن است به تدریج دچار مشکلات رفتاری و شخصیت شوند. همچنین اختلال خواندن ممکن است منجر به بی علاقگی آنها نسبت به تکالیف مدرسه و در نهایت امتناع از کارهای دشوار گردد. اختلالات خواندن همچنین ممکن است باعث اضطراب، افسردگی، پرخاشگری و گوشه گیری کودک شود.
 
● خصوصیات و ویژگیها :
دانش آموزانی که اختلال در خواندن دارند بعضی از ویژگیهای زیر را از خود نشان می دهند :
- ناتوانی در یادگیری و یادآوری کلماتی که دیده اند.
- آینه نویسی دارند یعنی بعضی حروف کلمات را برعکس از آخر به اول می نویسند. مثلاً کلمه (سارا) را (راسا) می نویسند.
- در هجی کردن کلمات مشکل دارند.
- اشکال در سازماندهی مواد و مطالب نوشتاری
- اشکال در یافتن کلمات صحیح برای برقراری ارتباط گفتاری یا نوشتاری
- قاطی کردن حروف کلمات، معکوس خواندن حروف و کلمات.
- ضعف توانایی در خواندن کلمات، ضعف در حافظه دیداری جهت ارتباط علائم زیانی
- اشکال در تخیل و تجسم کلمات، اشکال در ذخیره سازی و بازیابی اسامی حروف نوشته شده.
- از خواندن لذت نمی برند.
- اشکالات در نوشتن دیکته، اشکال در اعمال آنچه نسبت به موقعیت های اجتماعی یا یادگیری خوانده شده است.
- خط ناخوانا، پریشانی در استفاده از حروف و جایگزینی حروف همخوان مانند همپازی به جا همبازی .
- نسنجیدگی و بیقراری در استفاده از دست.

ورنون با تحقیقات گسترده عوامل اختلال خواندن را به شرح زیر معرفی کرد :
- عدم آمادگی برای خواندن، عقب ماندگی عمومی رشد گفتار و اشکالات گفتاری
- معلولیت های جسمانی مانند اشکالات دیداری و شنیداری، محدودیت واژه ها
- نیروی زیستن ناکافی، معلولیت های فرهنگی و اجتماعی
- عوامل شخصیتی ( اشکالات عاطفی و سازگاری)، عوامل اجتماعی، عوامل محیطی
- عدم توجه به مدرسه و تغییر مکرر مدرسه یا آموزگار، شرایط نامساعد خانه
- روش های آموزشی ناقص و تشکیلات ناقص مدرسه، محتوای ناکافی متن خواندنی که حاوی ارزش باشد.
- اشکال در درک موقعیت فضایی، عدم برتری جانبی، اختلال در قدرت حرکت
- تشخیص ضعفیف بین تصاویر مشابه
 
اگر چه بچه ها به طور طبیعی و به طور نرمال می شنوند، اما در نهایت، در ادراک کلمات یا حروف، برای این که آن ها را به نظم، ترتیب و قانون صحیح دربیاورند، با دشواری کامل مواجه هستند.

(ب) را با (پ) چنان قاطی و اشتباه می کنند که کلمات مشابه ساخته شده از حروف های ب و پ شنیداری و بینایی، حتی از نظر دستور آموزشی و پرورشی، کاملاً در هم و پر اشتباه خواهد شد.

هجی کردن به اشتباه صورت می گیرند و حروف یک کلمه را پس و پیش مشاهده می کنند. اگر چه این دانش آموزان هوش متوسط، هوش نرمال یا هوش فرا دارند، ولی در صورت توجه نکردن به قابلیت های خلاقانه و هنرمندانه ی این بچه ها، آن ها را در مسیر ناتوانی ، نا امیدی و کسب نکردن موفقیت و گنگی در یادگیری های دیگر قرار می دهیم و مشکلات رفتاری و هیجانی غیر واقعی را به عنوان مجموعه ای از اختلالات برای این بچه ها تحفه آور می شویم.
 
انواع اختلالات خواندن :
طبقه بندی مختلفی از اختلالات خواندن معرفی شده است که مایکل باست افرادی را که دچار اختلال خواندن هستند به سه دسته تقسیم می کند : اول گروهی که اختلال خواندن آوایی دارند. این افراد مجموعه لغات نسبتاً زیاد و قابل توجهی را در ذهن شان ذخیره کرده اند اما هجی کردن آن ها ضعیف است. گروه دوم افرادی هستند که اختلال خواندن ایده ای دارند این گروه می خوانند و هجی می کنند اما در ساختار بینایی لغت اشکال دارند و گروه سوم افرادی که مشکل هر دو گرو ه را دارند.

بعضی متخصصان هم اختلال خواندن را شامل عقب ماندگی ، اختصاصی خواندن ، وارونه خوانی و دیسلکسی رشدی می دانند. در اختلال خواندن، پیشرفت خواندن نسبت به سن و هوش نارسایی دارد، بیشتر افرادی که اختلال خواندن دارند از هوش متوسط یا بالاتری برخوردارند. به طور کلی اختلال خواندن با نارساخوانی، مترادف است ولی استفاده ی نا مناسب از اصطلاح نارساخوانی باعث شده که مردم آن را به معانی گوناگونی در نظر بگیرند. از انجا که خواندن و املا بسیار به هم مرتبط هستند، کودکانی که اختلال خواندن دارند در املا نیز مشکل دارند.
 
● دلایل و عوامل موثر
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، دلایل بروز بیماری دیسلکسی بسیار متفاوت است. در اروپا بیش از ۵/۲ میلیون کودک مبتلا به دیسلکسی اند و به همین دلیل محققان ۹ کشور اروپایی گرد هم آمدند تا با آزمایش روی ۴ هزار کودک دلایل و میزان مبتلایان به آن در زبان های متعدد را بررسی کنند.

پیش از این تحقیقات (عصبی ـ کالبدی)، گالابوردا، استاد عصب شناسی دانشگاه هاروارد آمریکا در سال ۱۹۷۹ و آزمایش های پولسو در سال ۱۹۸۹ در دانشگاه میلان روشن کرده بود که دیسلکسی بیماری عصبی با ریشه ژنتیکی است. آزمایش های مغزی بیماران نیز مشخص کرد که یکی از عوامل بروز خوانش پریشی تشکیل توده ای عصبی در منطقه ای از مغز است. این تومورهای خارجی خود نتیجه جهش های غیرطبیعی یا نامنظم بودن سلول های خاکستری در مناطقی از پوسته مغزی اند.

به عقیده دانشمندان عوامل دخیل در بروز بیماری دیسلکسی، ۵۰ درصد ژنتیکی و ۵۰ درصد محیطی است. عصب شناسان با کمک تصاویر مغزی بیماران دریافتند که مغز این افراد در ۳منطقه نیمکره چپ، به ویژه نواحی پس سری، گیجگاهی ـ آهیانه و گیجگاهی، یعنی به طور دقیق مناطقی که مربوط به توانایی خواندن است، کند عمل می کند.

عوامل محیطی موجب بیماری دیسلکسی خود به دو دسته تقسیم می شود: عوامل زیستی که طی زندگی رحمی روی جنین تاثیر می گذارد و تمام مسایلی که پس از تولد برای نوزاد رخ می دهد. در حال حاضر این موضوع اثبات شده است که ضربات مغزی و عوامل روانی فامیلی روی یادگیری، خواندن و نوشتن تاثیر می گذارد. در این میان روش های آموزش و تلفیق ذکاوت نیز اهمیت ویژه ای دارد.
 
● تفاوت زبانی
شگفت انگیز آنجا است که تعداد مبتلایان به بیماری دیسلکسی در بعضی زبان ها بیش از بقیه زبان ها است. اگرچه تمامی خوانش پریشان در تلفظ و به خاطر سپردن جملات کوتاه با مشکل روبه رو هستند ولی با این حال کودکانی که زبان مادریشان ساده و با قاعده است، کمتر به دیسلکسی مبتلا می شوند و حتی در کودکان مبتلا، شدت بیماری کمتر است

در واقع ساختار زبان بسیار با اهمیت است. نتایج آزمایشی روی دانشجویان انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی نشان داده که خوانش پریشان ایتالیایی سریع تر و بهتر از فرانسوی ها و انگلیسی ها می خوانند. درواقع زبان انگلیسی بی قاعده و مرکب است. در اشعار <لرد بایرون> برای ۴۰ آوا، هزار نوع املا وجود دارد. در مقایسه در زبان <مولیر> برای ۳۵ آوا ۱۹۰ املا و در زبان <دانته> برای ۲۵ آوا ۳۳ املا وجود دارد. به همین علت تعداد انگلیسی های مبتلا به دیسلکسی بیش از فرانسوی ها و ایتالیایی ها است.

از سوی دیگر مبتلایان به این بیماری در میان آلمانی ها و فنلاندی ها که زبان با قاعده دارند، بسیار کم است. در کشورهایی که زبان با قاعده دارند، کودکان به طور میانگین در کمتر از سه ماه خواندن را می آموزند در حالی که این روند در میان کودکانی که زبان مادری شان پیچیده و بی قاعده است بی قاعده است به طور تدریجی و طی ۵ سال دبستان به طول می انجامد.
 
● مراقبت های خانگی
کودکی که نارساخوانی دارد نیازمند توجه و کمک ویژه والدین است، با این حال نباید بیش از حد مراقب کودک بود. کودک را یک فرد شکست خورده درنظر نگیرید بلکه او را تشویق کنید تا مهارت های جدیدی بیاموزد.
 
● درمان پزشکی
درواقع دیسلکسی درمان ندارد. کودک خوانش پریش در مدرسه، کودن خطاب می شود، از دوستانش فاصله می گیرد، از زندگی ناامید می شود و به همین علت است که بیشتر دانش آموزان مبتلا به دیسلکسی در اروپا دست به خودکشی می زنند، در صورتی که کودک مبتلا به دیسلکسی هیچ گونه مشکل جسمی و روانی ندارد.

ابتدا باید این مسایل را حل کرد سپس با استفاده از برنامه ای ویژه و زیرنظر متخصصان براساس توانایی و مشکلات کودک، آموزش خواندن و نوشتن را آغاز کرد. فراموش نکنید ۵ تا ۱۰ درصد کودکان دبستانی دیسلکسی دارند
 
● آیا ارتباطی بین چشم و اختلالات خواندن وجود دارد؟
بسیاری از معلمان، والدین و اولیای مدرسه ممکن است ناتوانی های درسی کودک را ناشی از اختلال بینایی و چشمی وی بدانند؛ در حالی که این اختلال ناشی از روند پردازش اطلاعات در مغز است و چشم های این کودکان با سایر کودکان طبیعی تفاوتی ندارد.

چشم مانند یک دوربین عکاسی کار می کند؛ وقتی تصویری از محیط دریافت می دارد، از طریق عصب بینایی اطلاعات را به مغز ارسال می کند. چشم های شما ادراکی نسبت به آنچه می بینند، ندارند. دوربین عکاسی نیز همین طور است. اما ذکر چند نکته در این مورد بسیار مهم به نظر می رسد: بسیاری از کودکان به علت ناتوانایی های درسی ممکن است به اپتومتریست و یا چشم پزشک ارجاع داده شوند و آنان نیز مانند دیگر کودکان اختلال بینایی و چشمی داشته باشند و برای آنها عینک تجویز شود؛ اما انتظار بهبود درس آنها با تجویز عینک و یا موارد مشابه وجود ندارد.

ممکن است برخی از چشم پزشکان و یا اپتومتریست ها فیلتر و یا تمرینات بینایی ویژه ای برای این کودکان تجویز کنند که باید گفت، انجام این تمرینات و یا تجویز عینک جهت تغییر روند ادراک بینایی کودک است و طبعا در شرایط انکساری و تیزبینی کودک تاثیری نخواهد داشت.
 
● آیا درمانی برای اختلالات خواندن وجود دارد؟
درمان اختلال خواندن به تنهایی و توسط یک فرد امکانپذیر نیست. برای بهبود شرایط خواندن و نوشتن و ادراک کودک، همکاری نزدیک آموزگار و والدین، اپتومتریست، شنوایی سنج (ادیولوژیست) و گفتار درمان (کلیدی ترین فرد) ضروری است.

هماهنگی این افراد ضامن پیشرفت کودک خواهد بود. فراموش نکنیم، عدم توجه به این کودکان باهوش، حتما مسیر زندگی آنان را در آینده تغییر خواهد داد. این موضوع شاید تاکنون کمتر مورد توجه کسی قرار گرفته باشد؛ اما با یک بررسی دقیق و اقدامات درمانی مناسب می توان از مشکلات جدی این کودکان در آینده جلوگیری کرد.
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

جاذبه‌های مثبت و منفی بازی‌های ویدئویی: «بازی» برد و باخت دارد

بازديد: 81

جاذبه‌های مثبت و منفی بازی‌های ویدئویی: «بازی» برد و باخت دارد

«بازی» یکی از ارکان دوران نوجوانی است که در رشد روانی، اجتماعی و عقلانی فرد، تأثیر بسزایی دارد. بازی‌های کامپیوتری فرصت‌هایی ایجاد می‌کنند که مکمل بازی‌های واقعی نوجوانان در عالم واقع باشند. قواعد بازی‌های کامپیوتری در بدو امر، محدوده انتخاب بچه‌ها را مشخص می‌کنند و به آن‌ها کمک می‌کنند تا ضرورت قواعد و علت آن را درک کنند. ایفای نقش، فرصت دیگری است که بازی‌ها ایجاد می‌کنند و توانایی داوری درباره کارآمدی نقش را فراهم می‌کند. 
 
 بازی‌های کامپیوتری در هر رده سنی نیاز به منطق، حافظه، مهارت‌های حل مسأله، تجسم و اکتشاف دارند و لازمه این بازی‌ها، تعامل ذهنی کودک و فکر خلاق بازی است. از طرفی بازی‌های فردی، گروهی و رقابتی از جمله بازی‌های کامپیوتری هستند و محتوای بازی‌ها نیز به تناسب گروه‌های مخاطب متفاوت است به طوریکه برخی بازی‌ها حادثه ای، پاره ای تخیلی و بعضی نیز فکری هستند. 
 
 در طرف دیگر بازی‌های گروهی کامپیوتری قرار دارند که بازی در آن‌ها، مستلزم رشد مهارت‌های اجتماعی است. گرافیک، صدا و تعامل، ابتکار، سیر داستان، کنجکاوی، پیچیدگی و تخیل، منطق، حافظه، بازتاب‌ها، مهارت‌های ریاضی، چالش حل مسأله و تجسم از جمله جانبه های فنی، روانی و فردی است که بازیگران را جذب این بازی‌ها می‌کند. کار مستقل، مداومت در بازی، لذت بردن از آن، مشارکت فعال، تعامل مشارکتی، ساختار گروهی، یادگیری، رقابت یا همکاری گروهی و فرصت‌های برابر در بازی از دیگر عواملی است که در فرد برای ادامه بازی ایجاد انگیزه می‌کند. مرکز فروش بازی‌های ویدئویی در بریتانیا بعد از دو کشور آمریکا و ژاپن، از پرطرفدارترین مراکز فروش بازی‌های ویدئویی در تمام دنیاست. تحلیلگران بازی‌های کامپیوتری بر این عقیده‌اند که بازی‌ها بدون مشکل نیستند به ویژه این که فراهم آوردن همه مشخصات بازی‌های خوب کامپیوتری در یک بازی مشکل است. بازی ممکن است خیلی آسان و یا خیلی سخت باشد و در هر دو صورت ایجاد انگیزه را از بین می‌برد. گاه نیز بازی از حیث زمان طولانی است و این با محدودیت برنامه‌های درسی تناسبی ندارد. 
 
رابطه گرافیکی نامناسب، بازخورد اندک و قواعد غیرمنطقی از دیگر مشکلات بازی‌های کامپیوتری است اما گاهی ایجاد انگیزه تا آن اندازه تقویت می‌شود که در فرد ایجاد اعتیاد کند.  مشخصه دیگر این است که بازی‌های کامپیوتری دارای جهت گیری‌های جنسیتی هستند و عملاً به شکلی طراحی شده‌اند که اغلب بازی‌های کامپیوتری را با جنسیت پسرانه ارائه دهند.محتوای اکثر بازی‌ها به زمینه‌هایی از خشونت پنهان ملهم است و امکان انتقال این نقش‌ها به دنیای واقعی وجود دارد. در حقیقت آن چه از سوی مخاطب «هیجان» نامیده می‌شود، ترکیبی از سرعت، موقعیت ذهنی و خشونت است. مشارکت در بازی‌های گروهی در برخی بازی‌ها، صرفاً به شکل مراعات نوبت یکدیگر در بازی بروز پیدا می‌کند و در عمل امکان مشارکت در تصمیم گیری و بروز مهارت‌های اجتماعی از طریق بازی‌ها ایجاد نمی‌شود. آن چه در بازی‌های گروهی نهادینه می‌شود، گفت و گو و صحبت کردن بچه‌ها با یکدیگر و تبادل نظر آن‌ها برای تصمیم گیری است. 
 
دانشمندان در تلاش‌اند تا به حقایقی دست یابند که تأثیر بازی‌های ویدئویی و رایانه ای را روی روح و جسم بازیکنان نشان دهند. محققان دانشگاه «هال» در انگلیس بر این عقیده‌اند که صنعت بازی‌ها به جای روند حکایتی و روایتی، نیازمند حمایت‌های مالی و فنی است. دکتر «جری تورنتون» مسئول تیم تحقیقاتی که درخصوص بازی‌های کامپیوتری در لندن بررسی‌هایی انجام داده در گفت و گوی اخیر خود با BBC تحقیقات علمی در زمینه بازی‌های رایانه ای را بسیار کم می‌داند. او در این باره می‌گوید: «صنعت بازی های ویدئویی بسیار پرهزینه است و یك حضور سرگرم كننده رسانه ای بشدت در حال رشد است. بازی های تكنیكی و كاراكترهای چند بازیكنی بازی های آن لاین معروف نظیر تورنمنت و هالیو میلیون ها دلار هزینه دربرداشته اند.»
 
گروه تحقیقاتی مایکروسافت در بریتانیا (msrc) از سال دو هزار و چهار طرح‌های تحقیقاتی تأثیر بازی‌های رایانه ای روی بازیکنان رده‌های مختلف سنی را بررسی می‌کند. دکتر تورنتون تأثیرات خشونتی را که این بازی‌ها روی کودکان می‌گذارد بارها با مدارک علمی ثابت کرده است. دکتر «پل اینچ» از دانشگاه اوکلاهاما در سال هزار و نهصد و نود و نه تحقیقات گسترده ای را در خصوص تأثیرات بازی‌ها روی مغز و روان بازیکنان انجام داد. براین اساس اینچ اظهار داشت «بازی ها اندازه نرمال ضربان قلب را تغییر می دهند و میزان هورمون های بدن را نیز دستخوش تغییر می كنند. افرادی كه به طور غیرفعال فقط به تماشای این بازی ها می پردازند و بطور فعال در بازی ها شركت نمی كنند، فشارهای عصبی زیادی را در محیط بازی ها تحمل می كنند».
 
تأثیرات روحی و روانی بازی‌های رایانه ای بسیار شبیه به بازی‌های حقیقی و ورزش‌های پر استرس است. حس بازیکنی که شکست می‌خورد و فشارهای روحی که تحمل می‌کند، بسیار شبیه به حس بازیکنان شکست خورده فوتبال یا راگبی است و تأثیرات روانی این بازی‌ها بسیار به هم شبیه است. برخی نتایج تحقیقات درباره بازی‌های كامپیوتری حاكی از آن است كه بازی‌های حادثه ای منابع خوبی برای آموزش و یادگیری هستند و آموزش و استفاده گروهی از بازی‌های آموزشی تأثیر مثبت در پیشرفت تحصیلی و روابط اجتماعی بچه‌ها دارد. همچنین رشد یادگیری از طریق بازی، بستگی به زمینه یادگیری، برنامه درسی، فعالیت‌های معلمان و فراگیران، درك آن‌ها از اهداف یادگیری و تعامل اجتماعی دارد. نقش معلم‌ها نیز در یادگیری مؤثر از طریق بازی‌های كامپیوتری بسیار مهم است و می‌تواند نقش حیاتی خود را با مدیریت بازی در كلاس و قرار دادن آن در متن درس فراهم كند. متأسفانه این روند در كشور ما جدی گرفته نمی‌شود و فاصله محسوسی میان آنچه تعلیم نامیده می‌شود و بازی‌های كامپیوتری وجود دارد. 
 
 نقش یا فعالیتی كه در بازی‌های گروهی طراحی می‌شود باید به گونه ای باشد كه متضمن مسئولیت فردی و وابستگی متقابل مثبت باشد. بازی‌های كامپیوتری دارای ویژگی‌های مثبت نیز هستند. به طوری كه بازی‌های فردی موجب تفكر، تأمل و خلاقیت می‌شوند.«بازی های گروهی» فعالیتی اجتماعی است كه موجب تشكیل گروه‌هایی با علایق و اهداف مشترك می‌شود كه در آن از افراد مبتدی تا متخصص به تبادل افكار می‌پردازند. علاوه بر آن مخاطب بازی، با فناوری نوین از طریق بازی آشنا می‌شود و آن‌ها كه بازی‌های كامپیوتری انجام می‌دهند، دست كم با تخیل، هیجان و زیركی عمل می‌کنند. اگرچه جنبه‌های منفی بازی كامپیوتری نیز غیر قابل چشم پوشی است. همواره تعدادی از بچه‌ها به این بازی‌ها چنان خو می‌گیرند كه در فرهنگ عامه از آنها با نام «معتاد» یاد می‌شود. بدترین حالت، آن است كه كودكان و نوجوانان از فعالیت‌های خشن بازی‌ها، كلیشه برداری كنند و با واقعیت كنار نیایند و دچار مشكلات اجتماعی شوند به شكلی كه با دنیای بازی‌های كامپیوتری راحت تر از دنیای واقعی كنار بیایند. 
 
تحلیلگران بریتانیایی بازی‌ها معتقدند: «برای طراحی بازی های رایانه ای كه مخاطبان خاصی را در بر می گیرد، توجه و رعایت نكات خاصی بسیار حائز اهمیت است. هر نرم افزار آموزشی باید دارای روش تربیتی مطمئنی باشد تا اهداف و محتوای آن به روشنی بیان شده باشد. گروه طراح بازی باید شامل معلم و دانش آموز باشد تا در مراحل تولید نیز بازخورد ها به گروه سازنده منتقل شود. هر بازی، باید توانایی های مختلف مخاطب خود را مد نظر قرار دهد و نقش معلم را بپذیرد. اگر مشاركت و كار گروهی هدف بازی است، نرم افزار باید زمینه بحث و گفت و گو را فراهم كند.» بازی‌های ویدئویی می‌توانند فضای آموزشی را به صورت داستان عرضه كنند و تخیل و كنجكاوی مخاطب را برانگیزند تا فرصت پرورش خلاقیت فراهم شود. تعامل در هر بازی باید هدفدار باشد، به گونه ای كه اهداف یادگیری حاصل شود و فرصت‌هایی برای هم اندیشی با دیگران ایجاد شود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

هوش هیجانی یک مهارت مدیریتی

بازديد: 91

هوش هیجانی یک مهارت مدیریتی

بدون شک کمتر کسی پیدا می‌شود که بگوید نمی‌خواهم از احساسات و عواطف خود و دیگران مطلع شوم. چه کسی می‌تواند از این همه کاربردی که هوش هیجانی دارد چشم‌پوشی کند. اگر به کاربرد هوش هیجانی و آثار مهم آن در زندگی و کار پی ببرید، آنگاه نگاه‌تان به مقوله هوش تغییر خواهد کرد و مطمئنم به سرعت در پی کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه خواهید بود.
 
ما برای موفقیت و قبولی در دانشگاه نیازمند بهره هوشی (IQ) هستیم؛ ولی برای موفقیت در زندگی فردی و کاری، به هوش هیجانی (EQ) نیاز داریم. این مطلب را دو روان‌شناس به نام‌های دکتر پیتر سالووی و دکتر جان مه‌یر در خصوص هوش هیجانی مطرح کردند. آن‌ها می‌گویند هوش هیجانی به قابلیت‌هایی مانند درک عواطف شخصی، همدلی با احساسات دیگران و اداره کردن عواطف خود و دیگران بستگی دارد. 
 
افراد باهوش
حال كه با كاربرد و تاثیرات هوش هیجانی تا حدودی آشنا شدید، بهتر است كمی هم به مقوله هوش (منظورم همان آی‌كیو (IQ) است) بپردازیم و ببینیم كه هوش یا همان آی‌كیو چیست؟ ممكن است بعضی‌ها دارای آی‌كیو ضعیف باشند، اما وقتی به زندگی و كارشان نگاه می‌كنیم واقعا افراد موفقی هستند. اكنون به یك تعریف از هوش یا همان آی‌كیو توجه كنید: هوش، مجموعه‌ای از توانایی‌هایی است كه به ما امكان می‌دهد تا نسبت به اطراف آگاهی پیدا كنیم و یاد بگیریم كه مسائل را حل كنیم. به عبارت روشن‌تر، هوش یك ظرفیت شناختی است كه امكان كسب دانش، یادگیری و چگونگی حل مساله و مشكلات را فراهم می‌سازد. هوش، توانایی است و افراد باهوش آنهایی هستند كه به طریقی مهارت‌های مناسب خود را در محیط‌های فعلی به دست می‌آورند. هوش به عنوان تفاوت‌های فردی تعریف می‌شود و به این موضوع می‌پردازد كه چگونه بعضی افراد در مقایسه با دیگران، در تحصیل یا برخی زمینه‌ها موفق‌تر هستند. با بررسی تعریف هوش هیجانی و هوش معمولی متوجه خواهید شد كه هوش هیجانی به مراتب مهم‌تر از هوش معمولی است. البته من به خاطر سادگی و اینكه درگیر لغات نشوید، از هوش شناختی یا همان آی‌كیو (IQ) با عنوان هوش معمولی یاد كردم. هر چقدر ساده بگیرید، راحت‌تر ارتباط برقرار می‌كنید.

كاركنان بی‌انگیزه
پایین بودن هوش هیجانی باعث عدم كارآیی، ضعف در قضاوت، تصمیم‌گیری غلط، جذب كاركنان نامناسب، از دست دادن كاركنان لایق، بی‌انگیزگی كاركنان، فقدان كار گروهی و نداشتن خودمدیریتی می‌شود.

در عوض، كسی كه از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد، باعث افزایش كارآیی، قضاوت صحیح، تصمیم‌گیری هوشمند، استخدام افراد شایسته و حفظ آنها، ایجاد انگیزه در دیگران، كارگروهی قوی و خودمدیریتی نیز می‌شود.

به نظر شما چرا بسیاری از سازمان‌ها در كشورهای توسعه‌یافته ترجیح می‌دهند كاركنانی داشته باشند كه هوش هیجانی آنان (EQ) نسبت به بهره هوشی‌شان (IQ) بیشتر باشد؟ با بررسی تحقیقات صورت گرفته از سوی روانشناسان متوجه خواهیم شد كه عامل موفقیت‌های فردی كاركنان 20 درصد به بهره هوشی (IQ) و 80 درصد دیگر به هوش هیجانی (EQ) بستگی دارد.

افراد با هوش هیجانی بالا قادرند
یكی از ویژگی‌های افراد با هوش هیجانی بالا، كنترل، به تاخیر انداختن یا از بین بردن تكانه‌ها یا همان فشارهایی است كه مانع رسیدن به اهداف می‌شوند. آنهایی كه هوش هیجانی بالا دارند، به ندرت نگرش و اهداف بلندمدت خود را رها می‌سازند. كنترل حالت روانی برای هر فردی غیرممكن است؛ اما می‌تواند زمانی را كه فرد در آن وضعیت روانی خوب یا بد قرار دارد، تحت كنترل داشته باشد. تعادل میان این دو حالت روانی، نحوه و سرشت زندگی را پایه‌گذاری می‌كند.

افراد باهوش هیجانی بالا قادرند از هر دو حالت روانی خویش (ثبات روانی- تنزل روانی) در شرایط مناسب استفاده كنند. اگر این گونه افراد در مواجهه با فرد خاصی عصبانی شوند یا بخواهند ابراز انزجار كنند، به راحتی می‌توانند شرایط را به سمت جنبه مثبت تغییر دهند. این افراد به جای تخلیه خشم، توجه خود را معطوف به خونسردی و حفظ آرامش می‌كنند و غضب خود را فرو می‌برند. این نوع توانایی برای كنترل و تغییر شرایط، موجب می‌شود از آثار زیانبار اضطراب و افسردگی ناشی از آن در امان باشید.

بهبود روابط خود با دیگران
چرا برخی افراد در مقایسه با سایرین به نظر می‌رسد در كارشان موفق‌ترند؟ علت واقعی آن چیست؟ آیا به شانس افراد بستگی دارد؟

با بررسی اولیه، عامل اصلی برتری این فرد نسبت به دیگران، به هوش هیجانی ارتباط پیدا می‌كند. هوش هیجانی كه غالبا آن را ضریب هیجانی نیز می‌نامند، به مجموعه‌ای از توانایی‌هایی اطلاق می‌شود كه موجب بهبود روابط شما با خود و دیگران می‌شود.

هوش معمولی یا همان IQ ذاتی و ثابث است؛ اما هوش هیجانی، اكتسابی و دست‌یافتنی است و انسان‌ها قادرند مهارت‌های افزایش آن را بیاموزند. ویلیام بنیس، نویسنده مشهور بین‌المللی و كارشناس رهبری سازمان می‌گوید: «یافته‌های مطالعاتم نشان می‌دهد در تعیین رهبری سازمان، نقش هوش هیجانی در مقایسه با هوش شناختی بارزتر است». وی در ادامه می‌گوید: «هوش شناختی زیربنای همه قابلیت‌ها و پیشرفت‌هایی شناخته می‌شود كه در یك زمینه یا شغل خاص باعث موفقیت می‌شود؛ ولی هیچ‌گاه از شما یك ستاره نمی‌سازد. در حالی كه هوش هیجانی قادر به انجام این كار است».

قابلیت‌های هوش هیجانی
دكتر دانیل گلمن در پژوهشی كه در رابطه با حدود 200 سازمان بزرگ جهانی انجام داد، متوجه شد كه هرچند ویژگی‌های متعارف مانند هوش، استقامت، اراده و چشم‌انداز، لازمه مدیریت و رهبری اثربخش هستند، اما این ویژگی‌ها برای تضمین موفقیت یك رهبر، كافی به نظر نمی‌‌آیند. او به این نتیجه رسید كه برای موفقیت در رهبری، برخوردار بودن مدیر از هوش هیجانی، قابلیتی بسیار مهم و لازم است.

مدیران عالی از هوش هیجانی بالایی برخوردارند
یافته‌های جدید نشان می‌دهد عملكرد كاركنانی كه دارای وجدان كاری و احساس وظیفه‌شناسی بالایی هستند، اما فاقد هوش هیجانی و اجتماعی هستند، در مقایسه با كاركنان مشابهی كه از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، ضعیف‌تر است. به‌طور میانگین كاركنان برتر، 27 درصد بیشتر نسبت به كاركنان مشابه خود از قابلیت‌های شناختی برخوردارند. این گروه نسبت به كاركنان دیگر 53 درصد بیشتر صلاحیت اجتماعی و هیجانی دارند.

مدیران و رهبرانی كه عملكرد عالی دارند، نسبت به سایر مدیران از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

به مناسبت روز جهانی سوادآموزی

بازديد: 113

به مناسبت روز جهانی سوادآموزی

ایرینا بوکووا مدیرکل یونسکو به مناسبت روز جهانی سوادآموزی (8 سپتامبر2013) پیام زیر را ارائه کرده است:
سوادآموزی یک حق اساسی و موتور اصلی توسعه انسانی است که راه را برای استقلال، آموختن مهارت‌ها، بیان فرهنگی و مشارکت کامل در جامعه هموار می‌سازد.

به یمن تلاش‌های بین‌المللی و فعالیت‌هایی که در جهت تحقق اهداف توسعه هزاره طی بیش از دو دهه انجام‌شده، بی‌سوادی کاهش یافته است. امروزه 84 درصد از جمعیت جهان قادر به خواندن و نوشتن‌اند و این در حالی است که در سال 1990، این تعداد به میزان 76 درصد بود. طی 20 سال، جمعیت بی‌سواد، بیش از 100 میلیون نفر کاهش داشته است.

با این وجود کافی نیست. هنوز نابرابری‌های جدی در پس این ارقام وجود دارد. زنان، دو سوم از 774 میلیون بی‌سواد دنیا را تشکیل می‌دهند. بیشتر کودکان و جوانانی که به مدرسه نمی‌روند، دختران هستند. 57 میلیون کودک در سنین دوره ابتدایی و 69 میلیون نفر در سنین مقطع متوسطه، امکان ورود به مدرسه را ندارند. آن دسته از کودکانی که به اندازه کافی شانس ورود به مدرسه را دارند نیز به طور معمول پس از اتمام تحصیل، قادر به خواندن و نوشتن نیستند. نسبت جمعیتی که فاقد مهارت‌های اولیه خواندن و نوشتن هستند حتی در کشورهایی که به لحاظ اقتصادی توسعه یافته‌اند، بسیار زیاد است. این امر مانع جدی در رضایت فردی، توسعه جوامع و تفاهم متقابل بین مردم ایجاد می کند.

افزایش فناوری‌های جدید و جوامع نوین دانش‌بنیان که توانایی خواندن و نوشتن را بیش از پیش ضروری می‌نماید، این وضعیت را تشدید می‌کند. سوادآموزی اولین شرط گفتگو، ارتباط و ادغام در جوامعی است که به تازگی با یکدیگر ارتباط یافته‌اند. جوانان برای ورود موفقیت‌آمیز به بازار کار، به مهارت‌های جدید نیازمند دارند که عوامل آن عبارت است از: آشنایی با چندین زبان، شناخت تنوع فرهنگی و یادگیری مادام‌العمر.

سوادآموزی کلید فراگیری دانش، مهارت‌های بین فردی، تخصص و توانایی همزیستی در اجتماع است؛ این مهارت‌ها اساس جامعه نوین را تشکیل می‌دهد. سوادآموزی در قرن بیست‌ویک، بیش از هر زمان دیگری، زیربنای صلح و توسعه است.

سوادآموزی بیش از آن‌که یک اولویت آموزشی باشد، عالی‌ترین سرمایه‌گذاری برای آینده و اولین گام به سوی کسب همه اشکال جدید سواد مورد نیاز قرن بیست‌ویکم است. آرزوی ما دیدن قرنی است که در آن هر کودک، توانایی خواندن و استفاده از این مهارت را برای استقلال خود داشته باشد. در این روز بین‌المللی سوادآموزی، ما از کلیه دولت‌ها درخواست می‌کنیم تا برای تحقق این رویا، با یکدیگر همکاری نمایند. این امر نیازمند سرمایه‌گذاری جدید، ایجاد سیاست‌های نوین با کمک جوامع ذی‌ربط، اجرای فعالیت‌های جدید و نوآورانه‌تر و نیز بهره‌مندی کامل از مزیت فناوری‌های نوین است. پیشرفت‌های انجام-شده طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد که این امر امکان‌پذیر است و یونسکو متعهد است که تمام توان خود را برای تحقق آن به‌کار گیرد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:33 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

جشنواره خوارزمی چیست؟

بازديد: 385

جشنواره خوارزمی چیست؟

مقدمه:
یكی از اهداف مهم و مورد توجه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تقویت روح بررسی، تتبع و ابتكار در تمام زمینه‌های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تاسیس مراكز تحقیقاتی و تشویق محققان و پژوهشگران است. از سوی دیگر از جمله رسالتهای مهم در اساسنامه سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران كشف و پرورش استعدادها در زمینه‌های علمی و صنعتی، حمایت و پشتیبانی از مخترعان، مبتكران و محققان داخلی، استفاده از استعدادهای بالقوه كشور و انتقال تجربه‌های علمی و فنی سایر كشورها به داخل كشور می‌باشد. یكی از راههای تحقق اهداف فوق برگزاری جشنواره‌های علمی و از آن جمله جشنواره بین المللی خوارزمی است، جشنواره بین‌المللی خوارزمی بستری است كه ضمن تكریم مقام والای اندیشمندان و نخبگان عرصه علم و فناوری، زمینه‌های تعامل و همكاری علمی بین دانشمندان داخل و خارج را نیز فراهم می‌سازد. جشنواره بین‌المللی خوارزمی گفتمانی است علمی، در راستای استراتژی گفتگوی تمدنها منبعث از روح همزیستی مسالمت آمیز ایرانی و فرهنگ اسلام با جوامع بین‌الملل.
 
تاریخچه جشنواره:
ـ اولین دوره جشنواره سال 1366 با شركت طرح‌های داخلی،
ـ سومین دوره جشنواره سال 1368 با شركت طرح‌های داخلی و دانش‌آموزی،
ـ پنجمین دوره جشنواره سال 1370 با شركت طرح‌های داخلی، دانش‌آموزی و خارجی،
ـ یازدهمین دوره جشنواره سال 1376 با شركت طرح‌های داخلی، دانش‌آموزی، خارجی و ایرانیان مقیم خارج،
ـ و از سیزدهمین دوره جشنواره سال 1378 تاكنون با شركت طرح‌های داخلی، خارجی و ایرانیان مقیم خارج..
 
هدف جشنواره:
- ارج نهادن به تلاشهای پژوهشگران، مخترعان و مبتكران و ایجاد بستر مناسب برای همكاریهای علمی و تعامل و گفتگو میان اندیشمندان داخلی و خارجی.
 
سیاستها:
ـ شناسایی، جذب و پرورش استعدادها در زمینه‌های علمی و صنعتی.
ـ حمایت‌های مادی و معنوی از برگزیدگان جشنواره.
 
اركان جشنواره:
اركان تصمیم‌گیری و اجرایی:
ـ رئیس سازمان
ـ هیات رئیسه
ـ دبیر جشنواره
ـ مدیر امور محققان و نوآوران
ـ كمیته اجرایی
 
كمیته اجرایی:به منظور هماهنگی و حسن اجرای امور جشنواره كمیته ای متشكل از واحدهای مختلف سازمان به شرح زیر تشكیل می‌شود.
ـ دبیر جشنواره
ـ مدیر امور محققان و نو آوران
ـ واحد  اداری و مالی
ـ واحد روابط بین الملل
ـ واحد روابط عمومی
ـ واحد حراست
 
اركان علمی:
ـ گروه‌های تخصصی
ـ هیات داوران
 
گروه‌های تخصصی:
گروه‌های تخصصی به تعداد زمینه‌های تخصصی شركت كننده در جشنواره تشكیل می‌شوند و وظیفه بررسی و ارزشیابی طرحهای تخصصی را بر عهده دارند. اعضای هر یك ازگروه‌های تخصصی 8 الی 14 نفر از اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاهها، مراكز تحقیقاتی و یا متخصصان صاحب نظر می‌باشند كه به پیشنهاد رئیس گروه تخصصی و با حكم دبیر جشنواره منصوب می‌شوند. حداقل 50 درصد از اعضای گروه‌های تخصصی از اساتید و دانشمندان مراكز علمی، پژوهشی و صنعتی خارج از سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران می‌باشند. جلسات گروه با حضور اکثریت اعضا رسمیت می‌یابد و تصمیمات با نصف بعلاوه یك كل اعضا معتبر می‌باشد.
 
هیات داوران:
هیات داوران بالاترین نهاد علمی و تخصصی جشنواره است و وظیفه آن بررسی علمی، فنی و رتبه‌بندی طرح‌ها می‌باشد. اعضای هیات داوران با حكم وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری برای هر دوره منصوب می‌شوند.
این اعضا عبارتند از:
ـ رئیس سازمان      رئیس جلسه
ـ دبیر جشنواره       نایب رئیس
ـ افراد متخصص و صاحب نظر در رشته‌های مختلف علمی با پیشنهاد رئیس سازمان و حكم وزیر علوم، تحقیقات و فناوری.
جلسات هیات داوران با حضوراکثریت اعضا رسمیت می‌یابد و تصمیمات با رای نصف بعلاوه یك حاضرین مصوب می‌شود.
تبصره: روسای گروه‌های تخصصی در زمان بررسی طرحهای مربوط با حق رای حضور خواهند داشت.
 
فرآیند عملیات اجرایی:
دبیرخانه جشنواره بین‌المللی خوارزمی اوایل هر سال از طریق رسانه‌های گروهی و وسایل ارتباط جمعی، فراخوان دریافت طرحهای داخلی و خارجی را اعلام می‌نماید. همچنین پوستر و پرسشنامه شركت در جشنواره برای دانشگاهها، مراكز تحقیقاتی و صنعتی خصوصی و دولتی، ارگانها، نهادها و ... ارسال می‌شود. بدنبال این فراخوان عمومی كلیه مخترعان، پژوهشگران و نوآوران می‌توانند با تكمیل پرسشنامه به‌طور مستقل در جشنواره شركت نموده و یا با معرفی توسط نهادهای علمی، دانشگاه‌ها و شخصیت‌های برجسته علمی داخل و خارج از كشور طرح خود را به‌همراه ضمائم تا پایان مهلت اعلام شده به دبیرخانه جشنواره ارسال دارند. متقاضیان می‌توانند جهت دریافت پرسشنامه از طریق وب گاه جشنواره به نشانی: khwarizmi.irost.ir و E-mail: khwarizmi_intl@irost.org نیز تماس برقرار نمایند.
 
زمینه‌های تخصصی:
متالورژی و مواد، مکانیک، برق و کامپیوتر، صنایع شیمیایی، صنایع، عمران، هوا فضا، علوم انسانی، علوم اجتماعی، علوم پایه، كشاورزی و منابع طبیعی، بیوتكنولوژی و علوم پایه پزشکی، معماری و هنر، فناوری اطلاعات و طرحهای ویژه.
 
طبقه‌بندی طرحها براساس:
1ـ پژوهش‌های بنیادی (Basic Research): عبارت است از پژوهش طراحی شده برای ایجاد درك نوینی از اصول و فرایندهای اساسی و اصلی.
پژوهش‌ بنیادی كه دارای مقالات چاپ شده در نشریات معتبر علمی داخلی و خارجی باشد از امتیاز برخوردار خواهد بود
2ـ پژوهش‌های كاربردی (Applied Research): عبارت است از پژوهشی كه طراحی می‌شود برای ایجاد (خلق) فناوری جدید.
پژوهش كاربردی باید دارای سفارش بوده و نتایج آن قابل اجرا باشد، همچنین از مراجع صلاحیت‌دار نیز دارای تاییدیه باشد.
3ـ پژوهش‌های توسعه‌ای (R&D):پژوهش‌هایی که منجر به تکمیل یا گسترش فرایند یا محصول صنعتی شده و یا به تولید انبوه رسیده باشد. در این پژوهش‌ها، فعالیت‌ها و تحقیقات قبلی با افزایش کارایی یا فرایند تولید بهینه ارتقا داده می‌شود.
4ـ ابتكار(Innovation): عبارت است از بهره‌برداری موفقیت‌آمیز از ایده‌های نو.
 
فرآیند بررسی طرح‌ها:
1- كلیــه طرح‌ها، پس از تعیین زمینه، كد گذاری و ثبت در رایانه بــه همراه فرم‌های مربوط بـرای رؤسای گروههای تخصصی ارسال می‌شوند.
2- طـرح‌ها پس از بـــازبینی اولیــه توسط رئیس گروه تخصصی، براساس گرایش و زمینه‌‌های تخصصی هــر گــروه، در اختیــار اعضای گروه تخصصی قــرار می‌گیرند.
3- نتــــایج بررسی هر طرح در فرم‌های ارزیابی منعكس شده و امتیاز نهایی به تایید نصف بعلاوه یك اعضای گروه تخصصی می‌رسد.
4- حداكثر تا پایان مهلت مقرر شده، رؤسای گروههای تخصصی می‌بایست نتایج بررسی‌های بعمل آمده را به همراه كلیه ضمائم و مدارك پس از تكمیل فرم‌های مربوط به دبیرخانه جشنواره عودت دهند.
5- گـروههای تخصصی می‌بایست طرح‌های منتخب را به ترتیب امتیازات كسب شده به دبیرخانه جشنــــواره معرفی نمایند.
6- ضروری است در پرونده هر طرح اظهارنظر كتبی دو كارشناس موجود باشد.
تبصره- در صورت بروز اختلاف در ارائه امتیازات، از كارشناس صاحب‌نظر مدعو استفاده می‌شود.
7- به منظور ارزیابی بهتر و دقیق‌تر، عندالزوم توسط اعضای گروه تخصصی از طرح‌ها بازدید بعمل خواهد آمد.
8- نتایـــج بررسی و بازدید اعضای گروه تخصصی برای هر طرح در فرم مربوط منعكس و پس از امضا به همراه سایر ضمائم و مستندات به دبیرخانه ارائه خواهد شد.
9- رؤســــای گروه‌های تخصصی می‌بایست خلاصة طرح‌های منتخب را بر اساس فرم مربوط تهیه و همراه سایر مدارك و مستندات به دبیرخانه جشنواره ارائه نمایند.
10- ریـاست گروهها پس از تشخیص طرحهای بین رشتـــه‌ای می‌بایست آنها را به گروههای تخصصی ذیربط ارجاع داده و نظرات كارشناسی گروه را اخذ نمایند.
11- در صورتیكه مســتندات و اطلاعـــات طـــرحها جهت بررسی و كارشنـاسی ناقـص باشــد گروههــای تخصصی موظف هستند برای رفع نواقص و كسب اطلاعات بیشتر مستقیما" با طراح مكاتبه نمایند.
12- تـاكیـد می‌گردد رؤسای گروه‌های تخصصی در جلسات جمع بندی نهایـی كـه در آن طــرحهای منتخـب مشخص می‌شوند از اعضای هیات داوران ذیربط نیز دعوت بعمل آورند.
13- بـرنامه زمانبندی برگزاری جلسات هیات داوران پس از برگزاری اولین جلسه هیات داوران و تایید اعضـا به آنان ابلاغ می‌گردد.
14- حضور اعضای هیات داوران در جلسات مطابق برنامه زمانبندی می‌باشد.
 
معیارهای ارزشیابی طرح ها:
معیارهای ارزیابی پژوهش‌های بنیادی:
1ـ نوآوری در پژوهش از نظر موضوع، روش و یا هر دو در ایران و جهان،
2ـ اعتبار نشریاتی كه نتایج پژوهش در آن به چاپ رسیده است،
3ـ تعداد استنادها به طرح و دیگر طرح‌های ارایه شده توسط طراح،
4ـ ارزش پژوهش ارایه شده از نظر ارتقای علمی و آموزشی.
 
معیارهای ارزیابی پژوهش‌های كاربردی:
1ـ كاربرد نتایج پژوهش در ارتقای فنّاوری از نظر خوداتكایی كشور در ابعاد صنعتی، پزشكی، كشاورزی، دفاعی، فرهنگی و اجتماعی،
2ـ ارزش اقتصادی و اجتماعی حاصل از اجرای طرح (ایجاد اشتغال، صرفه‌جویی ارزی، افزایش تولید و بهره وری، استفاده از منابع داخلی، صادرات و ....)،
3ـ ارزش فعالیت های انجام شده در طرح از نظر ارتقای علمی، آموزشی و تربیت نیروی انسانی متخصص،
4ـ میزان دقت عمل در ارایه گزارش و كامل بودن مدارك و مستندات علمی و فنی،
5ـ ارزش علمی پژوهش از نظر ارایه در مجامع و نشریات معتبر علمی،
6ـ تناسب بودجه و زمان با نتایج حاصل از اجرای طرح.
 
معیارهای ارزیابی طرح‌های ابتكار و اختراع:
1ـ میزان نوآوری طرح در ایران و جهان،
2ـ ارزش طرح از نظر علمی و فنی،
3ـ میزان ابتكار در روش ساخت،
4ـ میزان استفاده از نتایج طرح در ارتقای فناوری از نظر خوداتكایی كشور در ابعاد صنعتی، پزشكی، كشاورزی، فرهنگی و اجتماعی،
5ـ ارائه گزارش و كامل بودن مدارك و مستندات علمی و فنی، نقشه ها و روش ساخت.
 
حمایت‌های مادی و معنوی:
1 ـ اهدای جوایز نقدی (ارزی ـ ریالی) به پژوهشگران، مبتكران و مخترعان برگزیده،
2ـ اهدای تقدیرنامه و جوایز توسط ریاست محترم جمهوری،
3ـ‌ استفاده از آئین نامه نحوه پذیرش برگزیدگان جشنواره‌ها و مسابقات علمی در دوره‌های آموزش عالی،
4ـ فراهم نمودن تسهیلات، امكانات و معرفی جهت دریافت وام به صندوقها،
5 ـ ارائه تسهیلات به برگزیدگان به منظور شركت در نمایشگاههای داخل و خارج از كشور،
6 ـ‌ فراهم آوردن عضویت آنان در مراكز رشد.
 
نهاد‌های بین المللی حمایت كننده از جشنواره:
1) United Nations Educational Scientific and Cultural Organization (UNESCO)
2) World Intellectual Propetry Organization (WIPO)
3) United Nation Development Programme (UNDP)
4) Organization of Islamic Conference Standing Committee on Scientific & Technological Cooperation (COMSTECH)
5) Commission on Science and Technology for Sustainable Development in the South (COMSATS)
6) Third World Academy For Science (TWAS)
7) Islamic Educational, Scientific and Cultural Organization (ISESCO)
Cool International Federation of Inventors Associations (IFIA)
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نقش «عامل زبان» در آموزش زبان

بازديد: 83

نقش «عامل زبان» در آموزش زبان

زبان آموزی در دوران کودکی نتیجه طبیعی تماس با زبان است؛ به طوری که کودکان بدون در نظر گرفتن سطح هوش و دریافت هیچ گونه آموزشی، زبان یا به بیان دقیق تر صورت شفاهی زبان را می آموزند. افزون بر این اگر کودکی به طور طبیعی در تماس با دو یا چند زبان قرار بگیرد، می تواند این زبان ها را مانند گویشوران بومی بیاموزد و روان و سلیس صحبت کند. اما در اکثریت قریب به اتفاق بزرگسالان، این توانایی با افزایش سن شدیدا کاهش می یابد.
 
به بیان دیگر زبان آموزشی در بزرگسالان نتیجه طبیعی تماس با زبان نیست بلکه امری است اکتسابی که نقش عوامل غیرزبانی همچون حافظه و رشد شناختی در آن بسیار بیشتر از کودکان است. آنچه در کودکی به صورت طبیعی و بدون دردسر آموخته می شود، در بزرگسالی تنها به کمک انگیزه قوی و تلاش آگاهانه میسر خواهد بود.
 
یکی از علاقه مندان به مسئله آموزش زبان، اریک لینبرگ آمریکایی، متخصص روان شناسی زبان بود که به بررسی مطالعات زیست شناختی در رابطه با رفتار مخصوص گونه ها پرداخت. در این مطالعات تصریح شده بود که برای رشد طبیعی نوزاد حیوانات، حضور محرکی در زمان های به خصوصی از زندگی نوزادها ضروری است. لینبرگ از این مطالعات به این نتیجه رسید که برای زبان آموزی نیز دوره به خصوصی در زندگی ا فراد وجود دارد و به این ترتیب فرضیه دوره بحرانی را مطرح ساخت. براساس این فرضیه سرعت و سهولت فراگیری زبان در کودکی بسیار بیشتر از بزرگسالی است و با رسیدن به دوره بلوغ فراگیری زبان بسیار مشکل تر خواهد شد. با توجه به این فرضیه می توان سازوکار افت فراگیری زبان در افراد بالغ را توضیح داد. فرضیه لینبرگ بر این پایه استوار بود که تغییراتی که در توانایی زبان آموزی افراد دیده می شود با مراحل رشد مغز در ارتباط است.
 
مطالعات نشان داده اند که در حدود ۲ سالگی، مهارت های زبانی که در نیم کره چپ مغز و در ۲ منطقه بروکا یا مرکز تولید زبان و ورئیکه یا مرکز درک زبان جای داشته اند، در صورت تماس با زبان به خصوصی، در جهت آن زبان تثبیت می شوند. به این فرایند یکسوشدگی مغز می گویند که در نتیجه آن تمام فعالیت های قشر مخ بین ۲ نیم کره چپ و راست تقسیم می شوند. به نظر می رسد که فرایند یکسوشدگی در سن بلوغ (۱۲ تا ۱۴سالگی) به پایان می رسد و فراگیری کامل زبان از آن پس به امری تقریبا غیرممکن تبدیل می شود.
 
لینبرگ فرضیه خود را براساس مطالعه بیمارانی که بر اثر ضایعه مغزی به زبان پریشی مبتلا شده بودند، بنا نهاده بود. وی متوجه شد که بزرگسالانی که دچار زبان پریشی خفیف هستند، ممکن است بهبود کامل پیدا کنند اما اگر ضایعه مغزی شدید باشد، بخشی از توانایی زبانی فرد یا تمام آن از بین می رود.
 
این در حالی است که در کودکان حتی اگر تمام نیم کره چپ، که مراکز زبان در آن واقع اند برداشته شود، مراکز زبانی به نیم کره راست مغز منتقل می شوند. با گذشت زمان و پیشرفت علم، ایرادات زیادی به فرضیه دوره بحرانی وارد شد اما با وجود همه ایرادات، کسی تاکنون نتوانسته این فرضیه را به طور قطع رد کند یا کنار بگذارد. متخصصان آموزش زبان همچنان معتقدند که عامل سن یکی از عوامل موثر در فراگیری زبان محسوب می شود.
 
امروز بیشتر از دوره حساس زبان آموزی (و نه دوره بحرانی) نام برده می شود. این دوره به زمانی اطلاق می شود که کودک می تواند به آسانی، با سرعت و به طور کامل و حتی بدون آموزش زبان بیاموزد. به نظر می رسد که برای آموزش مهارت های مختلف زبانی دوره های حساس متفاوتی وجود دارد.
 
مثلا دوره حساس آموزش آواهای زبان در حدود ۵ تا ۶ سالگی است ولی برای یادگیری دستور یا واژگان این سن بالاتر می رود. از دیگر دلایلی که برای آموزش آواها در سنین پایین تر می تواند ذکر کرد، آمادگی و انعطاف اندام های گفتار در تولید آواهای گوناگون در کودکی است اما در دوران بلوغ اندام های گفتار دیگر کاملا شکل گرفته اند و تولید آواهایی که تا پیش از آن زمان شنیده نشده اند، اگر نگوییم غیرممکن، دست کم بسیار مشکل خواهد بود.
 
در حقیقت در دوره نوجوانی دوران رشد فراگیری زبان دیگر سپری شده است. زبان آموزی که پس از بلوغ به آموختن زبان دوم روی می آورد، همواره با تداخل زبانی یا آمیختن ۲ زبان با همدیگر مواجه خواهد بود چرا که۲ زبان در شرایط نابرابر یادگیری قرار می گیرند. این تداخل زبانی بیشتر اوقات از جهت زبان اول به سمت زبان دوم خواهد بود و مشکلات زبان آموز ابتدا درتوانایی های روساختی یعنی آوایی، واژگانی، دستوری،سبکی و در موقعیت های پیشرفته تر در زمینه توانایی های ژرف ساختی یعنی شم زبانی و اندیشیدن زبانی در زبان دوم متجلی خواهد شد.
 
حال اگر تنها از منظر این فرضیه به وضعیت آموزش زبان خارجی در نظام رسمی آموزش وپرورش کشور نظر کنیم، متوجه می شویم که عامل سن در آموزش زبان در ایران نادیده گرفته شده است. درس زبان خارجی در دوره راهنمایی یعنی در آستانه بلوغ به برنامه درسی دانش آموزان معرفی می شود که با توجه به مطالب گفته شده، سنی بالاست به طوری که توانایی های فراگیری زبان در این زمان رو به کاهش می رود.
اگر بپذیریم که زبان انگلیسی دیگر زبان خارجی نیست بلکه زبان میانجی یا زبان مشترک تمام جهانیان است، باید حق آموزش درست را هم برای تمام کودکان ایرانی قائل شویم.
 
سال هاست که در کشور انواع مدارس خصوصی، ملی، غیرانتفاعی و اخیرا غیردولتی آموزش زبان انگلیسی را از دوره ابتدایی در برنامه درسی خود قرار داده اند. بدون در نظر گرفتن کیفیت آموزش زبان در این مدارس، که خود موضوع بحث جداگانه ای است، آیا وقت آن نرسیده است که تمام کودکان ایرانی در شهرها و روستاها از آموزش برابر درس زبان انگلیسی در دوره ابتدایی برخودار شوند؟
 
با در نظر داشتن تمام مشکلات و موانع اجرایی که این کار خواهد داشت، متولیان آموزش وپرورش کشور با گنجاندن درس انگلیسی در برنامه رسمی دوره ابتدایی ثابت می کنند که هیچ کودکی ایرانی باهوش تر یا لایق تر یا برتر در فراگیری زبان نیست. دانستن درست و کامل زبان انگلیسی نیرومندترین ابزاری است که می توان به یاری آن به گنجینه ارزشمند علم و ادب و هنر جهانی دست یافت. در را به روی کودکان ایرانی نبندیم.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:26 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کمک به کودک خود در آموختن ریاضیات

بازديد: 99

کمک به کودک خود در آموختن ریاضیات

بسیاری از اولیا برای کمک به کودک خود در آموختن ریاضیات ، سعی میکنند به روشهای گوناگون متوصل شوند تا مفاهیم پیچیده ی ریاضی را به او بیاموزند . برای اینکه کودک بهترین کمک را دریافت کند ، باید هدف را ایجاد اشتیاق هرچه بیشتر در نظر گرفت و سعی کرد تا آنجا که ممکن است فشار را کاهش داد . انگیزه ی یادگیری را با نشان دادن کاربرد گسترده ریاضی در زندگی روزمره و اینکه خود اولیا احساس منفی خود را از ریاضی به کودک القا نکنند ، می توان قوی تر ساخت .
 
سعی کنید احساس شخصی شما نسبت به ریاضی ، شناخت کودک را از دنیای اعداد و محاسبات تحت تاثیر قرار ندهد. زمان روش های آزار دهنده ای برای آموزش مفاهیم ریاضی سپری شده و نگاه جدید سعی در هر چه بیشتر کاربردی تر ساختن این آموزش دارد تا آموخته های کودکان با جهان واقعیت سازگارتر باشد .
 
- با کاربرد روزمره ریاضی در زندگی ، کودک به اهمیت این مهارت پی خواهد برد. مثلا به هنگام پرداخت صورت حساب خرید یا اندازه گیری متراژ منزل یا محاسبه وزن مواد غذایی در آشپزی ، می توان کودک را به کمک طلبید .
 
- با توضیح شغل های مختلف مثل مهندسان ، دارو سازان و ستاره شناسان ، دید گاه او به کاربرد ریاضی گسترده تر خواهد شد .
 
- با صدای بلند حساب کردن در منزل یا فروشگاه ، که روند محاسبه را به کودک نشان می دهد نیز روش موثری است . مثلا ، وقتی کودک از شما تقاضای شیرینی می کند با گفتن اینکه " خوب ، اگر از این پنج شیرینی یکی را تو بخوری و یکی هم خواهرت بخورد برای من و پدرت چند تا باقی می ماند؟ " از او بخواهید که او هم با صدای بلند حسابش را به شما بگوید . مهمتر از جواب درست یا نادرست او ، روالی است که او برای رسیدن به جواب استفاده می کند .
 
- بسته به علاقه کودک و البته نظر معلم او ، گاهی و نه همیشه ، ماشین حساب و نرم افزار های رایانه ای برای ایجاد هیجان نسبت به مفاهیم ریاضی و محاسبات مفید خواهد بود .
 
- یک ساعت عقربه ای برای کودک تهیه کنید . گاهی از او سئوالاتی در مورد زمان بپرسید . مثلا : " اگر برادرت ساعت ۴ بیاید ، چند دقیقه ی دیگر باید منتظر باشیم ؟"
 
- از کودک بخواهید وزن اشیا ، لوازم منزل ، کتاب و ... را حدس بزند . خود شما هم حدس بزنید و بعد با ترازو تعیین کنید که کدام یک نزدیکتر حدس زده است . یک روش دیگر جمع زدن اندازه ی قد یا وزن اعضای خانواده است تا معلوم شود در مجموع قد یا وزن خانواده شما چقدر است  این روش برای تمرین جمع اعداد سه یا دو رقمی مناسب است .
 
- بازی های خرید و فروش با مقدار های مختلف پول کودک را با مفهو م پول و محاسبه آن آشنا می کند . بازی هایی مثل مونو پولی ،هنوز برای بسیاری از اولیا و کودکان جالب است . یک بازی دیگر هم پیشنهاد می شود: با کمک یک تاس اعداد ، اعضای خانواده عددی را بین یک وشش بدست می آورند و برابر آن سکه معینی مثلا یک تومانی دریافت می کنند ، وقتی مجموع سکه ها به رقمی قابل تعویض رسید ، آنرا با اسکناس یا سکه ی پر ارزش تر ، معاوضه می کنند . وقتی بودجه فرضی تمام شد ، کسی که بیشترین میزان پول را بدست آورده است ، برنده می شود. در مثالی دیگر، می توان کودک را با بودجه ای معین برای خرید لوازم یک وعده غذا به حساب دعوت کرد و دید که چطور بودجه بندی را می آموزد و آیا حدس های او قابل انجام است؟ و اگر چنین بود بر همان اساس خرید انجام بشود .
 
- یک روش برای آشنایی وی با مفهوم حجم ، وزن و نسبت این است که با کمک ظروف اندازه گیری از او بخواهید مقادیر برنج ، حبوبات یا مایعات را برای تهیه ی غذا پیمانه کند .
 
گاهی اولیا نگران توان یادگیری فرزندشان هستند . در این شرایط ، معلمان بهترین داوری را عرضه می کنند زیرا امکان مقایسه کودک را در کنار همکلاسان دیگر و شرایط مختلف مدرسه دارند . علائمی مانند مشکل در یاد آوری ارقام ، اشتباه نوشتن اعداد مثلا ۷ با ۸ یا ۳ با ۲ ، کلافه شدن و بیقراری هنگام کار با ارقام ، ناتوانی در دنبال کردن دستور العمل های ساده ریاضی ، ناتوانی در درک مفاهیم ذهنی مثل بزرگتر و کوچکتر یا قبل و بعد یا کم سن تر و مسن تر و اضطراب بالا در مورد تکالیف ریاضی که اگر همه یا اغلب شان در یک کودک دیده شود باید با معلم کودک صحبت نمود . چون قبل از آنکه تشخیص اختلال یادگیری مطرح شود باید این احتمال که شاید کودک تحت فشار زیاد تر از حد توان است یا نیازمند تمرین هایی مانند آنچه در بالا ذکر شد است ، رد شود . سرانجام ممکن است اولیا و معلم ، به این نتیجه برسند که کمک روانپزشکی برای کودک لازم است .
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:25 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کلاس های زبان تابستانی

بازديد: 217

کلاس های زبان تابستانی

یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در تمام کشورهای غیرانگلیسی زبان و به خصوص ایران همیشه مورد توجه بوده است. در خیابان های تهران و دیگر شهرهای کشور قدم بزنید، حتما انبوه تبلیغات کلاس های آموزش زبان را خواهید دید.تعدد کلاس های آموزش زبان انگلیسی نشان دهنده آن است که مردم برای یادگیری آن اشتیاق نشان می دهند. به خصوص آنکه فرزندی هم داشته باشند؛ در ایران امروز هم که والدین می خواهند فرزندشان از همه لحاظ کامل باشد.
 
با شروع فصل تابستان و تعطیلات مثل سال های قبل تلاش خانواده ها برای پیدا کردن کلاس های زبان مناسب بیشتر می شود. خانواده ها بچه ها را با این تصور در کلاس های انگلیسی ثبت نام می کنند که می خواهند اوقات فراغت فرزندشان پربار باشد و او چیزی بیاموزد. حال آنکه با توجه به گفته متخصصان شرکت کردن در کلاس های زبان به صورت مقطعی نتیجه مشخصی در پی نخواهد داشت. از دیگر سو، آیا تمامی این کلاس های زبان از استانداردهای لازم برای آموزش برخوردار هستند؟ آیا ازدیاد تعداد آموزشگاه ها کیفیت آموزش زبان خارجی را قربانی نکرده است؟ ما در این گزارش در پی پاسخ به این پرسش ها هستیم.
 
تب یادگیری زبان انگلیسی در فصل تابستان
زبان انگلیسی زبان اول دنیا است، زبانی بین المللی است، زبان علم روز دنیاست. اینها جمله هایی هستند که خیلی ها برای یادگیری این زبان چه برای خودشان و چه برای فرزندانشان به زبان می آورند. با زبان آموزان در موسسات که صحبت می کردیم می گفتند که دوست دارند انگلیسی را یاد بگیرند، فیلم های سینمایی و سریال ها و کارتون ها و کتاب ها را به زبان اصلی ببینند و بخوانند و بفهمند. در سال های گذشته نه چندان دور کلاس های زبان و موسسات آموزشی تا این اندازه زیاد نبودند تا پدران و مادران این نسل بتوانند در انواع این کلاس ها شرکت کنند، اما امروزه با توجه به پیشرفته شدن جامعه و این آرزوی دیرین پدرها و مادرها، آنها دوست دارند تا آن را برای فرزندانشان محقق سازند. حالا هم که فصل تابستان و تعطیلات تابستان آغاز شده و تب ثبت نام این کلاس های زبان دوباره مثل هر سال بالا گرفته است. از عواملی که باعث می شود خانواده ها در تمام اقشار جامعه به این فکر بیفتند که فرزندشان را برای شرکت در کلاس های زبان تابستانی ثبت نام کنند تبلیغات بی حد و اندازه این کلاس ها است. در اینترنت، در پیاده روهای شهری و از طریق شنیدن از آشنایان دور و نزدیک. مادر و پدر فرزندشان را در کلاس زبان ثبت نام می کنند با انتظاری که او بتواند در پایان آن ترم خیلی خوب صحبت کند و بنویسد، اما آیا واقعا شرکت کردن در کلاس های زبان به صورت تک فصلی آن هم فقط فصل تابستان تاثیری بر یادگیری زبان انگلیسی می گذارد؟
 
مهناز کیائی یکی از مدرسان آموزش زبان که حوزه تخصصی اش آموزش زبان انگلیسی به کودکان و بزرگسالان است، در گفت وگو با هفته نامه «دنیای اقتصاد» تاکید می کند: «رفتن به کلاس زبان به صورت یک ترم آن هم در فصل تابستان به هیچ وجه موثر نیست و هیچ گونه نتیجه ای در یادگیری زبان توسط کودک یا نوجوان نمی گذارد.» در واقع این مساله نباید به گونه ای باشد که مادر و پدر بخواهند آموزش زبان کودک را از سر باز کنند و فقط برای سرگرم کردن، او را برای شرکت در این کلاس ها ثبت نام کنند. آن هم اگر موسسه ای که وی را به آن می فرستند از استاندارد لازم و امکانات آموزشی مناسب مانند لابراتوار برای آموزش زبان به کودک و نوجوان برخوردار نباشند که در این صورت این نگرانی وجود دارد که او از کلاس زبان زده شود و در تابستان سال بعد یا در ترم دیگر از رفتن سر باز زند. پس بهتر است خانواده ها این موضوع را مد نظر داشته باشند که عجولانه اقدام به ثبت نام فرزندشان در هر موسسه آموزش زبانی نکنند با این تفکر که او تابستان را در خانه نماند و مشغول باشد، چرا که این روزها در هر خیابان و کوچه ای یک ساختمان قدیمی تبدیل به یک موسسه آموزشی زبان شده است.
 
سن مناسب برای یادگیری زبان
تبلیغات زیادی توسط برخی موسسات برای آموزش زبان به کودکان زیر ۷ سال صورت می گیرد.کودکان زیر ۷ سال قدرت خواندن و نوشتن زبان فارسی را ندارند، ولی آیا شرکت کردن آنها در این گونه کلاس ها می تواند معجزه کند و یادگیری زبان انگلیسی را که برای ما به عنوان زبان خارجی محسوب می شود و نه زبان دوم آسان تر کند. از مهناز کیائی این موضوع را جویا شدیم، وی در پاسخ گفت: «این موضوع درست است. ذهن کودکان همانند یک بوم نقاشی سفید است که روی آن هیچ چیزی کشیده نشده است. آنها ذهن مستعدی دارند، اما مساله ای که در اینجا وجود دارد این است که در صورتی این آموزش های زیر ۷ سال بر روی بچه ها تاثیرگذار خواهد بود که آنها از ۵ یا ۶ سالگی چندین سال به صورت پیاپی و بدون وقفه به زبان آموزی بپردازند؛ تنها و فقط در این صورت خواهد بود که موفق به یادگیری موثر زبان انگلیسی می شوند. موردهایی داشتیم که از ۵ یا ۶ سالگی به طور مداوم تا ۱۲ سالگی در کلاس ها شرکت کردند و در ۱۲ سالگی از تسلط خیلی خوبی بر مفاهیم زبان برخوردار بودند.»
 
لازم به ذکر است که تعداد زیادی از آموزشگاه های زبان از کودکان زیر ۷ سال ثبت نام به عمل نمی آورند. از مسئول ثبت نام یکی از این موسسات علت را جویا شدم؛ وی گفت: «چون آنها هنوز سواد خواندن و نوشتن زبان فارسی را ندارند.» اما با توجه به گفته های مهناز کیائی اگر این آموزش ها اصولی و پیاپی صورت گیرد، خیلی هم دور از ذهن نخواهد بود که کودکان پس از چند سال از تسلط خوبی در زبان انگلیسی برخوردار شوند.
 
انگیزه برای کودکان
اینکه کودکی برای رفتن به کلاس زبان انگیزه داشته باشد مساله ای بی معنی است، زیرا انگیزه زمانی معنا دارد که هدفی در کار باشد. اینها را مهناز کیائی می گوید و اشاره می کند که مسئله انگیزه برای بزرگسالان با کودکان متفاوت است.کودک در یادگیری زبان انگلیسی تنها چیزی که نشان می دهد اشتیاق برای رفتن به سر کلاس است. پس در واقع در مرحله اول این پدر و مادر هستند که باید شرایط را برای او مهیا سازند که لازمه اش ثبت نام در کلاس است. بعد از آن والدین از روی رفتار فرزندشان به هنگام آماده کردن تکالیف می توانند متوجه باشند که او رفتن به کلاس را دوست دارد یا نه. کودک ممکن است پس از دو جلسه شرکت در کلاس از آن خوشش نیاید، معلمش را دوست نداشته باشد یا برای انجام تکالیف تحت فشار باشد، در این صورت است که او اشتیاقش را برای رفتن به کلاس زبان انگلیسی از دست می دهد. به طور قطع کلاس های زبان نباید به گونه ای باشند که جوی همانند جو حاکم بر فضاهای کلاس درس مدرسه را بر کودکان تحمیل کنند.
 
این مدرس زبان انگلیسی می گوید: «در حال حاضر متدهای کانسپچوال یا مفهومی و ویژوال یا سمعی و بصری همگام با متدهای روز دنیا وجود دارند که در آموزش زبان انگلیسی به کودکان باید از آنها بهره گرفت تا کودکان برای یاد گرفتن این زبان رغبت نشان دهند. در این متدها با بهره گیری از شعر و آواز و موسیقی و بازی با اشیا، تدریس زبان انجام می گیرد. بدین ترتیب شوق و اشتیاق برای بچه ها ایجاد می شود. اگر تدریس ها تئوری گونه باشد، کودکان از کلاس زبان زده خواهند شد.»
 
معلم های آموزش ندیده
وقتی خانواده ای فرزندشان را با انگیزه یادگیری زبان بین المللی در کلاسی ثبت نام می کنند، توقع دارند معلمی که به فرزندشان تدریس می کند از همه لحاظ آموزش دیده باشد. اینکه بتواند با بچه ها ارتباط خوبی برقرار کند، خلاقیت داشته باشد، از متدهای روز دنیا آگاه باشد و در کل شوق کودکان را برای آمدن و ادامه دادن کلاس زبان از بین نبرد.
 
مسئله ای که در اینجا مطرح است این است که آمار رسمی و حتی غیررسمی از این موضوع نداریم که چه تعداد از معلم هایی که در آموزشگاه ها برای تدریس به کودکان استخدام می شوند تحصیلات آکادمیک در این زمینه دارند، اما آنچه از پرس و جو از برخی آموزشگاه های زبان سطح شهر به دست آوردیم این بود که این روزها خیلی ها به تدریس زبان انگلیسی مشغول هستند حتی آنهایی که هیچ آموزشی در زمینه تدریس به کودکان ندیده اند. و این موضوع به گفته مهناز کیائی باعث می شود که خشت اول کار، کج بنا نهاده شود. این گفته کاملا ملموس است و با افراد مختلف؛ کوچک و بزرگ که صحبت می کنیم این موضوع را تایید می کنند که ما از کودکی در زمینه زبان انگلیسی درست آموزش ندیده ایم. همه ما از زمان کودکی در کلاس های زبان مختلفی ثبت نام کرده و شرکت کرده ایم، اما هیچ گاه به صورت مسلط نمی توانیم صحبت کنیم یا فیلم ها را به زبان انگلیسی ببینیم و متوجه شویم. حتی ما در مدرسه زبان انگلیسی را می خوانیم اما هیچ وقت این آموزش ها نتیجه مناسبی نداشته است.
 
بچه ها خیلی با این مساله برخورد داشته اند که معلم جدیدی می آید و آموزش های معلم قبلی را رد می کند. این موضوع مخصوصا در مساله گرامر زبان ملموس است و به این صورت می شود که بچه ها گیج می شوند.
 
یکی از مسائلی که استخدام مدرسان با تجربه و آموزش دیده را تحت الشعاع قرار می دهد مساله سود مالی آموزشگاه ها است. متاسفانه در حال حاضر با توجه به رشد قارچ گونه موسسات آموزش زبان انگلیسی و نه زبان های خارجی دیگر، این مساله کمتر مورد توجه قرار می گیرد و اغلب کیفیت قربانی سود می شود. طبیعتا دستمزد دریافتی مدرسان مجرب و آموزش دیده بالاتر از کسانی است که تنها با پایان رساندن دوره های آموزش زبان به تدریس زبان مشغول می شوند.
 
البته ناگفته نماند که معدود موسساتی هم وجود دارند که پس از جذب مدرس آنها را ملزم به شرکت کردن در دوره ها و کارگاه های ویژه تدریس به کودکان و نوجوانان می کنند یا در پی استخدام معلم های با تحصیلات آکادمیک و با تجربه و آموزش دیده برمی آیند.
 
چرا فقط زبان انگلیسی؟
در موسسات آموزش زبان با والدین که صحبت می کردیم همه با هدفی مشترک فرزندانشان را برای شرکت کردن در کلاس های زبان انگلیسی ثبت نام کرده اند و آن هم این موضوع بود که می خواهند فرزندشان زبان انگلیسی را که زبان بین المللی است بیاموزد و برای آینده اش مفید باشد، در اینترنت بتوانند مقالات علمی را بخواند، برای سفر به خارج از کشور دچار مشکل نشود. به نظر می رسد والدین باید به این موضوع هم توجه کنند که این همه صرف وقت و هزینه به صورت مقطعی هیچ تاثیر خاصی بر یادگیری زبان فرزندانشان نخواهد گذاشت و انتظار آنها را برآورده نخواهد کرد.
 
با بچه هایی که در آموزشگاه ها بودند، صحبت می کردیم آنها هم همین ها را می گفتند که می خواهیم زبان بین المللی را یاد بگیریم. خانم جوانی در آنجا می گفت: «خواهرزاده من به دیدن کارتون ها به زبان اصلی علاقه نشان می دهد و به همین خاطر ما او را ثبت نام کردیم. پس از شرکت در کلاس ها وقتی کلمه ای می شنود و می فهمد خیلی ذوق می کند و خوشحال می شود.»
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:24 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

«هوش بهر» یا «هوش هیجانی» کدامیک عامل موفقیت هستند؟

بازديد: 85

«هوش بهر» یا «هوش هیجانی» کدامیک عامل موفقیت هستند؟

با توجه به پیشرفت روزافزون دانش و فناوری و اهمیت فراوان یادگیری و توانایی حل مسایل و مشکلات پیچیده عصر فناوری، شناخت همه جانبه توانمندی‌های روان‌شناختی، اهمیتی ویژه یافته است.  در این میان عواملی که در موفقیت فردی در ابعاد تحصیلی، شغلی، زناشویی و ... دخیل هستند بیش از پیش مورد توجه و مطالعه قرار گرفته‌اند. نکته شایان ذکر این است که بر خلاف باور قدیمی و رایج بین عموم مردم، هوش‌بهر یا IQ به تنهایی در موفقیت افراد در ابعاد ذکر شده نقش چندانی ایفا نمی‌کند. مشاهدات و مطالعات حاکی از ان است که بسیاری از افراد که دارای IQ یا هوش‌بهر بالاتر از متوسط هستند در عمل توفیق چندانی در تحصیل و اشتغال ... ندارند. این موضوع منجر به مطرح شدن این پرسش شده که چه عوامل موثر دیگری در کنار هوش‌بهر تعیین کننده هستند؟
 
هوش هیجانی یا (EQ)
هوش هیجانی (EQ) به عنوان یکی از عوامل بسیار موثر در موفقیت فردی شناخته شده است. هوش هیجانی یعنی توانایی مهار تمایلات عاطفی و هیجانی خود، درک خصوصی‌ترین احساسات دیگران، رفتار آرام و سنجیده در روابط انسانی و خلاصه همانطور که ارسطو گفته است: «مهارت نادر به حق عصبانی شدن در حد و اندازه معقول، در زمان مناسب، با دلیل موجه و به شیوه شایسته» به عبارت دیگر فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، به خوبی می‌تواند احساسات خود را مهار کند و آنها را به شکل مناسب بیان کند. چنین فردی به دلیل داشتن حس همدلی بالا و کنترل مناسب بر هیجانات خود در روابط بین فردی موفق‌تر است و در نتیجه از امکانات و موقعیت‌های بهتری در زندگی برخوردار می‌گردد. 

مفهوم هوش هیجانی توسط گلمن در سال 1995 رواج یافت. محقق دیگری به نام بار. آن در سال 1997 پرسشنامه‌ای را برای سنجش هوش هیجانی (EQ) تهیه کرد. این پرسشنامه شامل 133 مورد و از نوع پرسشنامه خودسنجی بود. در مجموع مورد‌های مطرح شده در پرسشنامه (EQ) پنج بعد اصلی را اندازه می‌گیرند که عبارتند از: 
هوش درون فردی، هوش بین فردی، قابلیت انطباق، کنترل استرس و خلق عمومی. 

هوش درون فردی به توانایی تشخیص و درک احساسات شخصی، بیان احساسات، عقاید و افکار و دفاع از حقوق فردی به شیوه‌ای غیرمخرب و رها بودن از وابستگی هیجانی اطلاق می‌شود. هوش بین فردی به معنی توانایی همدلی یعنی آگاهی، درک و ارزیابی احساسات دیگران و همچنین ارتباط بین فردی به معنی ایجاد و حفظ روابط رضایت‌بخش دوطرفه (که شامل ابراز و دریافت محبت هستند) می‌باشد. همچنین هوش بین فردی بالا به معنای مسئولیت‌پذیری اجتماعی بالا می‌باشد. سازگاری شامل توانمندی‌های حل مساله، ارزیابی واقعیت و انعطاف‌پذیری است. کنترل استرس توان تحمل وقایع ناخوشایند و شرایط استرس‌زا و همچنین مقاومت یا به تاخیر انداختن یک تکانه، سائق یا وسوسه برای عمل کردن می‌باشد. خلق عمومی به معنای احساس رضایت از زندگی شخصی، لذت بردن از خود و دیگران و نگاه کردن به نیمه پرلیوان و همچنین حفظ نگرش مثبت در مقابله با دشواری‌های زندگی می‌باشد. 

به طور کلی افرادی که EQ یا هوش هیجانی بالایی دارند، سطح بالایی از عاطفه مثبت و سطح پایینی از عاطفه منفی نشان می‌دهند. این افراد با وجدان و پذیرنده هستند، مشکلات احساسی کمتری دارند و در روابط بین فردی عملکرد بهتری دارند.
 
وراثت یا محیط کدامیک موثرند؟ 
بر خلاف IQ یا هوش‌بهر که بیشتر تحت تاثیر عوامل وراثتی است و در طول زندگی فرد ثابت می‌ماند، هوش هیجانی احتمالاً بیشتر تحت تاثیر شرایط محیطی است. دانیال گلمن می‌گوید: قابلیت‌های تشکیل دهنده هوش هیجانی در مجموع توانایی‌های اکتسابی هستند اما از طرفی سنجش هوش هیجانی عملاً برخی از جنبه‌های شخصیت را مانند خوش‌بینی و استقامت در بر می‌گیرد، با توجه به اینکه در شکل‌گیری شخصیت هر دو عامل وراثت و محیط نقش دارند نمی‌توان نظر گلمن را درباره اکتسابی بودن هوش هیجانی تائید کرد. به طور کلی در حال حاضر در مورد اینکه هوش هیجانی یک استعداد ارثی است و یا مجموعه‌ای از توانایی‌ها، قابلیت‌ها و مهارت‌های اکتسابی اتفاق نظر وجود ندارد.

به نظر می‌رسد این امکان وجود دارد که شخص با هوش هیجانی زیاد متولد شود اما در آغاز کودکی این توانمندی به گونه‌ای آسیب ببیند و منجر به کاهش هوش هیجانی شود. همچنین ممکن است کودکی با هوش هیجانی کم متولد شود اما با الگوی پرورش صحیح هوش هیجانی وی افزایش یابد. آسیب‌پذیری هوش هیجانی بالا، بسیار بیشتر از امکان پرورش و رشد هوش هیجانی کم است، به عبارتی دیگر هوش هیجانی تابع این اصل کلی است که نابود کردن همیشه آسان‌تر از پرورش دادن است.
 
تقسیم‌بندی افراد بر اساس IQ و EQ 
جک بلوک روان‌شناس دانشگاه کالیفرنیا افراد را بر حسب جنسیت، IQ و EQ به چهار دسته تقسیم می‌کند: 
مردانی با IQ بالا: این مردان از روی توانایی‌های گسترده عقلانی‌شان مورد شناسایی قرار می‌گیرند چنین افرادی جاه‌طلب، منتقد، لجوج و دارای توانایی بالا در حل مسائل عقلانی می‌باشند. اما به دلیل هوش هیجانی پایین کمرو، فروتن و نازک نارنجی‌اند از روابط جنسی خود رضایت ندارند و از نظر احساسی سرد و بی‌عاطفه‌اند. 

مردانی با EQ (هوش هیجانی) بالا: چنین مردانی در روابط اجتماعی، متعادل، شاد و سرزنده‌اند. ظرفیت بالایی برای تعهد و سرسپردگی برای مردم یا اهداف خود دارند، مسئولیت‌پذیر، دلسوز و با ملاحظه‌اند. چنین افرادی با خود، دیگران و اجتماع احساس راحتی می‌کنند. 

زنانی با IQ بالا: از اعتماد به نفس خوبی برخوردارند و در بیان موضوعات عقلانی و اندیشه‌های خود فصاحت کافی دارند و دارای علایق روشنفکرانه زیادی هستند. آنها درون‌گرا، مستعدنگرانی، فکر و خیال و احساس گناه هستند، در ابراز خشم خود تامل می‌کنند و معمولاً آن را غیرمستقیم ابراز می‌کنند. 

زنانی با EQ بالا: این زنان دوست دارند احساساتشان را مستقیماً بیان کنند، راجع به خود مثبت فکر می‌کنند و مانند مردان هم گروه خود اجتماعی و گروه‌گرا هستند، شاد و آسوده خیال‌اند و به ندرت احساس نگرانی و گناه می‌کنند. 

شکی نیست که برخورداری از هوش‌بهر بالا به تنهایی برای حل مسائل پیچیده زندگی اجتماعی کافی نیست. به عقیده جک بلوک فردی که از نظر هوش‌بهر بالا است اما فاقد هوش هیجانی کافی است، تقریباً کاریکاتوری از یک آدم خردمند است، او در قلمرو ذهن چیره دست بوده، اما در دنیای شخصی خویش ناتوان است. نکته قابل ذکر آن است که IQ و EQ را نمی‌توان به عنوان دو عامل ضدیکدیگر در نظر گرفت بلکه این دو عامل صرفاً با هم متفاوتند، اگر چه بسیاری ازما نیز هوش هیجانی را با تیزهوشی علمی اشتباه می‌گیریم، علی رغم عقیده رایج، افرادی که دارای هوش‌بهر بالا و هوش هیجانی بسیار ضعیف و یا برعکس باشند نادرند یعنی بسیاری از افراد از IQ و EQ بالا تواماً برخوردارند.
 
ریشه‌های همدلی 
همدلی به معنای توانایی شناختن احساسات دیگران است که یکی از ارکان اصلی هوش هیجانی است. همدلی در عرصه‌های مختلف زندگی از خرید و فروش و مدیریت گرفته تا دل باختن و پدر و مادر بودن، دلسوزی برای دیگران و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی نقش عمده‌ای ایفا می‌کند. همدلی بر پایه خودآگاهی بنا می‌شود. هر قدر نسبت به احساسات خودمان گشاده‌تر باشیم، در دریافت احساسات دیگران ماهرتر خواهیم بود. توانایی دریافت پیام‌های غیرکلامی کلید درک احساسات دیگران است. در این میان لحن و کلام، حالت‌های بدنی و حالت‌های چهره از اهمیت زیادی برخوردارند.
 
در آزمایش‌هایی که بر روی بیش از هفت هزار نفر در آمریکا و هجده کشور دیگر به عمل آمد روشن شد افرادی که در دریافت احساسات دیگران براساس نشانه‌های غیرکلامی توانا بودند، انطباق عاطفی بهتری داشتند، محبوب‌تر و معاشرتی‌تر بودند. همچنین مشاهده شد که زنان در ابراز این نوع همدلی بهتر از مردان هستند و افرادی که استعدادتوسعه مهارت‌های مربوط به درک عاطفی را دارند از ارتباط بهتری با جنس مخالف بر خوردارند. واضح است که همدلی در ارتباط زناشویی نقش مهمی دارد. در آزمونی که بر روی هزار و یازده کودک به عمل آمد مشاهده گردید کودکانی که در زمینه یافتن احساسات غیرکلامی دیگران استعداد داشتند، جزء محبوب‌ترین شاگردان در مدرسه بودند و از نظر ثبات عاطفی از بقیه شاگردان با ثبات‌تر بودند و کارکرد آنان در مدرسه بهتر از دیگران بود. با وجود آن که متوسط هوش‌بهر آنان با کودکانی که از نظر دریافتن پیام‌های غیرکلامی مهارت کمتری داشتند، تفاوت چندانی نداشت.
 
نحوه تجلی همدلی 
تحقیقات نشان می‌دهد که همدلی از دوران نوزادی آغاز می‌شود. در واقع نوزادان از روز تولد از شنیدن صدای گریه کودک دیگر، ناراحت می‌شوند، پاسخی که به عقیده عده‌ای اولین نشانه همدلی است.  در حدود 5/2 سالگی کودکان در می‌‌‌یابند که درد دیگری با درد خود آنها متفاوت است. در این مقطع از رشد، کودکان به دو دسته متمایز حساس به ناراحتی دیگران و غیرحساس به ناراحتی دیگران تقسیم می‌شوند. تحقیقات انجام شده در موسسه ملی سلامت روان نشان می‌دهد که تفاوت موجود در میل به همدلی در افراد مختلف به نحوه تربیت کودکان از جانب والدین بستگی دارد. اگر شیوه تربیتی به گونه‌ای باشد که توجه کودک را به سوی مشکلی که در اثر سوء رفتار او برای کودک دیگری پیش آمده جلب کند، کودک همدلی بیشتری پیدا خواهد کرد. 

در شکل‌گیری رفتارهای حاکی از همدلی تقلید از بزرگسالان نقش عمده‌ای دارد. در کودکان یک ساله در واکنش به ناراحتی کودکان دیگر، نوعی تقلید حرکتی مشاهده می‌شود. به عبارت دیگر تجلی همدردی در این کودکان به وسیله تقلید حرکات کودک ناراحت صورت می‌گیرد. برای مثال وقتی انگشتان کودک دیگری درد می‌گیرد ممکن است کودک یکساله انگشتان خودش را به دندان بگیرد تا ببیند آنها هم درد می‌گیرند یا نه. در سن 5/2 سالگی کودک به جای تقلید حرکتی از رفتار کودک ناراحت تلاش می‌کند او را از طریق نوازش و یا دادن اسباب‌بازی، شیرینی و غیره آرام کند، یعنی در این سن تجلی همدلی نه از راه تقلید حرکتی، بلکه از راه یک اقدام تسلی‌بخش صورت می‌گیرد.
 
الگوی رفتاری والدین و رشد هوش هیجانی 
نحوه رفتار والدین با فرزندان خود پیامدهای عمیق و دراز مدتی بر زندگی عاطفی و هیجانی آنها می‌گذارد. رفتار مستقیم آنان با کودک و همچنین شیوه برخورد والدین با یکدیگر درس‌های نیرومندی به فرزندان می‌آموزد. سه نمونه از رایج‌ترین الگوهای رفتاری نامناسب عبارتند از:
نادیده گرفتن هرگونه احساس کودک. این گونه والدین با آشفتگی هیجانی کودک به عنوان دردسر و یا مساله‌ای بی‌اهمیت برخورد می‌کنند.
بی‌قیدی بیش از حد. این گونه والدین حتی اگر پاسخ عاطفی کودک آشکارا نادرست باشد هیچ گونه تلاشی برای جایگزینی آن به وسیله یک پاسخ عاطفی مناسب نمی‌کنند. والدین بی‌قید برای کاستن از اندوه یا خشم کودک، به او رشوه می‌دهند. 
تحقیر احساسات کودک. این گونه والدین هم در انتقاد کردن و هم در تنبیه کردن سختگیرند، مثلاً ممکن است هرگونه تظاهری از خشم را در کودک به طور کلی نهی کنند و آن را به وسیله تنبیه سرکوب نمایند.
 
شکل‌گیری اجزای هوش هیجانی در سال‌های اولیه زندگی کودک انجام می‌گیرد و در خلال سال‌های مدرسه نیز ادامه می‌یابد. تقریباً تمام دانش‌آموزانی که در مدرسه عملکرد ضعیفی دارند، فاقد یک یا چند مورد از عوامل هوش هیجانی هستند، اگر چه ممکن است مشکلات شناختی و اختلال یادگیری هم داشته باشند. آمادگی کودک برای تحصیل به هفت توانایی اساسی بستگی دارد که همگی به گونه‌ای به هوش هیجانی مربوط هستند.
 
- اطمینان. داشتن احساس کنترل و تسلط بربدن، این احساس که در اموری که به او محول می‌شود موفق خواهد شد.
- کنجکاوی. احساس لذت از کشف قوانین حاکم بر امور.
- هدفمندی. تمایل و قابلیت اثرگذاری و احساس توانایی و عملکرد توام با پشتکار.
- خویشتنداری. توانایی تعدیل و کنترل اعمال خود به گونه‌ای متناسب با سن و موقعیت.
- مرتبط بودن. توانایی آمیزش با دیگران بر اساس این حس که شخص وضعیت دیگران را درک می‌کند و دیگران نیز او را درک می‌کنند.
- توانایی برقراری ارتباط. میل و توانایی تبادل افکار، احساسات و مفاهیم که با احساس لذت از آمیزش با دیگران و به ویژه بزرگسالان همراه است.
- تشریک مساعی. ایجاد تعادل بین نیازهای خود و دیگران.

 
نقش هوش هیجانی در ارتباط زناشویی 
خطوط فکری و حالات هیجان‌های نادرستی که می‌تواند به روابط زناشویی لطمه بزند در سال‌های اخیر به دقت مورد بررسی قرار گرفته‌اند. با استفاده از مقیاس‌های فیزیولوژیک پیچیده می‌توان لحظه به لحظه نوسانات عاطفی یک زوج را در برخوردهای میان آنها بررسی کرد. این مقیاس‌های فیزیولوژیک جنبه‌های زیستی و پنهان مشکلات زوجین راآشکار می‌کند. 

گاتمن طی دو دهه گذشته بیش از دویست زوج را با استفاده از بررسی تغییرات فیزیولوژیک به هنگام صحبت مورد مطالعه قرار داده است. او دریافت که انتقاد شدید می‌تواند ارتباط زوجین را دچار مخاطره کند. زوجین در جریان عصبانیت، انتقادات خود را در قالبی مخرب عنوان می‌کنند و به جای انتقاد از اعمال یکدیگر، شخصیت یکدیگر را به زیر سوال می‌برند. این نوع انتقاد، در شخص مقابل احساس شرم‌ساری، مورد علاقه نبودن و عدم شایستگی می‌کند که به نوبه خود باعث می‌شوند که فرد پاسخی دفاعی بدهد. 

تحقیر طرف مقابل باعث می‌شود که ضربان قلب مخاطب 2 یا 3 ضربه در دقیقه افزایش پیدا کند و مردی که به طور مرتب از تحقیر استفاده می‌کند احتمال اینکه همسرش به بیماری‌های سرماخوردگی و آنفلوانزا، التهاب مثانه و عفونت قارچی و عوارض معدی، روده‌ای مبتلا شود بیشتر است. به اعتقاد هایم گینوت بهترین شیوه برای ابراز شکایت استفاده از فرمول x-y-z است. x معرف عمل انجام شده است، y احساس ناشی از عمل است و z عملی است که ترجیح می‌دهیم به جای عمل قبلی انجام شود. به عنوان مثال در نظر بگیرید که شوهری به همسر خود اطلاع نداده که دیروقت به خانه می‌آید. به جای گفتن این که «تو آدم بی‌فکر و خودخواهی هستی» که نوعی حمله به شخصیت طرف مقابل است، می‌تواند بگوید وقتی به من اطلاع ندادی که دیر می‌آیی (x)، احساس عصبانیت کردم (y)، ای کاش به من زنگ می‌زدی تا بدانم که دیر می‌آیی (z). همانگونه که گفته شد بین شیوه انتقاد کردن و احتمال بیماری ارتباط وجود دارد، همچنین شیوه ارتباط زوجین بر شاخص‌های فیزیولوژیک هر یک از آنها تاثیر می‌گذارد. گاتمن توانست با بررسی دقیق تغییرات فیزیولوژیک بدن و روابط عاطفی (شامل لحن بیان، استفاده از کلمات محبت‌آمیز یا خشن، شیوه انتقاد نامناسب و ...) با دقت بالا، دوام ازدواج رادر نمونه‌های مورد مشاهده پیش‌بینی کند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مغز انسان و آینده صنعت رباتیک

بازديد: 91

مغز انسان و آینده صنعت رباتیک

همگام با افزایش دانش بشر از ساختار عصبی و سازوکار مغز، پژوهش ها در حوزه علوم رایانه ای و رباتیک نیز پیشرفت چشمگیری کرده است و با این حساب شاید دیگر ایده ساخت رباتی با توانایی های مغز انسان فقط در داستان های علمی ـ تخیلی محدود نباشد. اما حقیقت این است که حوزه دانش و فناوری های نوین از پیچیدگی های زیادی برخوردار است و روند پیشرفت در طراحی فناوری های نوین در صنعت رباتیک، بسیار تدریجی تر و آرام تر از آنچه در فیلم های سینمایی می بینیم، رخ می دهد.

یکی از بزرگ ترین طرح های مربوط به مطالعه مغز انسان و کاربردهای احتمالی آن در علوم رایانه توسط بیش از ۸۷ موسسه پژوهشی مختلف در اروپا در حال انجام است. دانشمندان فعال در این طرح بزرگ و ده ساله که «پروژه مغز انسان» (HBP) نام دارد، قرار است پژوهش های گسترده ای را در حوزه های عصب شناسی، پزشکی و نیز علوم رایانه ای به انجام برسانند. درک بهتر از ساختار و کارکردهای مغز انسان و نیز طراحی فناوری های پیچیده براساس این ویژگی های ساختاری مغز، از جمله اهداف این پروژه بزرگ است.

اما چرا مطالعه مغز اهمیت زیادی در علوم رایانه ای دارد؟ واقعیت آن است که بسیاری از شیوه های پیچیده محاسباتی در رایانه ها با الگوبرداری از مغز انسان طراحی می شوند. البته این الگو برداری همیشه به شکل یک کپی برداری صرف نیست، بلکه در بسیاری از موارد، این الگوبرداری در اصل، نوعی الهام گیری از سازوکار مغز است. البته مطالعه سازوکار مغزی می تواند به ما در ساخت دستگاه هایی که می تواند حرکات انسان را شبیه سازی نموده و با محیط اطراف تعامل داشته باشد نیز کمک​ کند.

فعلا نمی توان ماشینی ساخت که بتواند همه حرکات انسان را با جزئیات کامل تقلید کند. همچنین اگر انسان بتواند مغزی مصنوعی بسازد، این مغز نمی تواند بدن واقعی انسان را کنترل کند. شاید به همین دلیل است که درک سازوکار مغز بسیار مهم تر از کپی برداری صرف از آن باشد.

در حال حاضر چالش های زیادی در برابر تولید انبوه ربات و ارائه آن به عامه مردم وجود دارد. شاید اصلی ترین دلیل این مساله را باید در کمبود اطلاعات مردم در مورد مزایای این فناوری جست. 
 
با این که در حال حاضر ربات های مختلفی با قابلیت انجام کارهایی متفاوت طراحی و تولید شده اند، اما هنوز ضرورت خرید و استفاده از آن توسط عامه مردم احساس نمی شود. برای نمونه، با وجود طراحی رباتی که قابلیت گردگیری و تمیز کردن خانه را دارد و مد نظر قرار دادن این که یک انسان بهتر از یک ربات می تواند از عهده این امر برآید، ضرورتی برای خرید چنین رباتی حس نمی شود.

البته بی شک گذر زمان بسیاری از دیدگاه ها را متحول خواهد کرد. ۱۵ تا ۲۰ سال پیش، بسیاری از افراد هیچ ضرورتی برای خرید تلفنی که قابلیت جابه جایی دارد حس نمی کردند، اما امروزه تصور زندگی بدون این فناوری بسیار دشوار است. در واقع وقتی به محصولی عادت می کنیم و با قابلیت های آن آشنا می شویم، قبول کارایی های آن ساده تر می شود و دلیل آن نیز تنها همین عادت کردن است.

پذیرش ربات به عنوان بخشی از زندگی و عادت کردن به آن به معنای آغاز عصری دیگر در حیات انسان است که بی شک با نکات مثبت و منفی فراوانی همراه خواهد بود و صدالبته مشخص است​ پذیرش ربات تنها به عنوان ابزاری هوشمند که قادر به گردگیری و انجام کارهای خانه است، محدود نخواهد شد، بلکه انسان از این وسیله انتظار تعامل و حتی برقراری ارتباط عاطفی را نیز خواهد داشت. شاید همین نکته، اصلی ترین وجه تمایز میان ربات ها و دیگر فناوری های کاربردی​ میان مردم باشد و اتفاقا همین نکته است که بیشترین نگرانی ها را در مورد آینده استفاده از آن ایجاد می کند.

قرن هاست ​ بشر به مطالعه در مورد مغز انسان پرداخته، حال آن که مبحث رباتیک تنها حدود ۶۰ سال قدمت دارد. به همین دلیل است که کارشناسان این حوزه تاکید دارند دستیابی به فناوری پیچیده برای ساخت رباتی با قابلیت های زیاد، بسیار زمانبر خواهد بود. یکی از دلایل توجه و گرایش بسیاری از افراد به فناوری رباتیک را می توان در صنعت سینما جست. ربات هایی که در فیلم های علمی ـ تخیلی حضور دارند، ترکیبی از ترس، شادی و هیجان زدگی را با خود برای مخاطب همراه می آورند.

دیدن ربات های پیشرفته و دارای توانایی هایی نظیر انسان، این تصور را در ذهن بسیاری از مردم جای داده است که بشر به توانایی ساخت چنین ربات هایی دست یافته است. اما واقعیت آن است که دانش فعلی بسیار عقب تر از تصویر ایده آلی است که در این فیلم ها به نمایش در می آید.

به هر حال دانش بشری و به موازات آن فناوری ساخت ربات در حال پیشرفت است. شاید پیش بینی آینده این حوزه کمی دشوار یا حتی زودهنگام باشد، اما در هر صورت می دانیم​ بزرگ ترین شاهکار خلقت نقش مهمی در طراحی ربات های آینده دارد و این شاهکار چیزی نیست جز ​مغز​ انسان.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خلاقیت در بازی

بازديد: 175

خلاقیت در بازی

کلمه خلاقیت در موارد بسیاری به کار می‌رود و در زندگی روزمره همواره نقش تعیین کننده ای داشته و دارد. یکی از صفاتی که انسان را برتر از موجودات دیگر و به عنوان اشرف مخلوقات مطرح کرده، خلاقیت اوست. در دهه اخیر این موضوع به روشنی در کشورهای پیشرفته قابل مشاهده است و همه ما شاهد خلاقیت چشمگیر و پیشرفت لحظه به لحظه جوامع هستیم. شکی نیست که جامعه ای که کودکان خلاق دارد بزرگ‌ترین منابع را در اختیار دارد. بنابراین اگر می‌خواهید کودکانی خلاق و مبتکر داشته باشید، باید در انتخاب اسباب بازی برای آن‌ها دقت لازم را به کار برید. اسباب بازی‌هایی انتخاب کنید که ساعت‌ها کودک را به خود مشغول دارد و راه‌های متعددی برای بازی با آن باشد، مثل انواع لگو، پازل و ...
 
لازم به ذکر است که غیر از مهم بودن اسباب بازی، کودک در هنگام بازی می‌تواند عقاید خود را ابراز کند اگر چه عقاید او ممکن است غیر اصولی باشد ولی نباید توسط شما یا دیگران مورد سرزنش یا انتقاد قرار گیرد.
 
وسایل بازی خلاق که می‌تواند برای کودک تهیه کرد عبارت است از:
انواع و اقسام لگوها
انواع و اقسام ساختمان سازی‌های چوبی
انواع و اقسام دومینوهای ابتکاری
انواع لوگوهای ابتکاری
بعضی از انواع پازل ها
انواع مهره‌ها
انواع عروسک‌های معمولی
انواع عروسک‌های نمایشی
انواع کارهای مربوط به رنگ آمیزی، طراحی، نقاشی
کلاژ
بازی با وسایل اضافی و دور ریختنی
بازی پخت و پز که یکی از بهترین بازی‌های خلاق می‌باشد.
بازی با آب و وسایل مربوطه
ماسه بازی و همراه وسایل مربوطه
خمیر بازی و گل بازی
 
وسایل نجاری و شکل دادن به چوب برخلاف آنچه که ممکن است برخی اشخاص فکر کنند، وسایل بازی که موجب خلاقیت در کودکان می‌شود معمولا" گران قیمت نیستند. و در بعضی از موارد خود کودک آن‌ها را ترکیب کرده و می‌سازد. هنگامی که کودک با یک وسیله خلاق به بازی می‌پردازد یا قطعات کاغذ را چسب زده یک کلاژ را آماده می‌کند یا یک گلوله خمیر را تبدیل به یک ظرف یا لیوان می‌کند، او بیشتر از این که خود را سرگرم کند به فعالیتی مهم، خلاق و آموزنده دست زده است. فعالیت در یک بازی خلاق به مقدار زیادی به کودک اعتماد به نفس و اتکا به خود را یاد می‌دهد. کودک در هنگام بازی با وسایل بازی خلاق، به خودبینی و خودفهمی توان خود نیز می‌پردازد. بازی با وسایل بازی خلاق به کودک کمک می‌کند تا هویت خود را بیابد و وقتی بازی کودک تمام شد، ممکن است با افتخار بگوید، ببین، من چه ساخته‌ام. معمولا" بیان این جمله، پیشرفت و افتخار را به کودک نشان می‌دهد.
 
مراحل آموزش مفاهیم به کودک:
مرحله آموزش مجسم (عینی): در این مرحله که اولین و اساسی‌ترین مرحله آموزش است، باید اشیاء مختلف را در دسترس کودک قرار داده تا او بتواند آن‌ها را مشاهده، دست ورزی و تجربه کند و در حین عمل و تجربه با آن‌ها، مفاهیم مورد نظر را دریافت نماید. نمونه: برای آموزش مفهوم پرنده، کودک در کنار مادر و یا پدر دست به پرنده اهلی می‌زند، پر آن‌ها را لمس می‌کند، تعداد بال‌ها، پاها، منقار و ... را می‌شمارد. دانه خوردن او را نگاه می‌کند و به این ترتیب یک سری مفاهیم را در ارتباط با پرنده فرا می‌گیرد.
 
مرحله آموزش نیمه مجسم (تصویری): در این مرحله اشیاء نزد کودک حاضر نیستند و او نمی‌تواند آن‌ها را لمس و تجربه کند اما تصاویر آن‌ها را می‌بیند. آموزش از طریق تصاویر (عکس، پوستر، کتاب، مجله، فیلم و ....) باید زمانی صورت گیرد که کودک قبلا" آن مفاهیم را به طور عینی و عملی دریافت کرده باشد و حالا برای استمرار و تداوم یادگیری از تصاویر و الگوها استفاده کند. نمونه: در این مرحله می‌توان تصویر چند پرنده را به کودک نشان داد و مفاهیم مربوط به آن را به کودک یادآوری کرد.
 
مرحله ذهنی: این مرحله از آموزش بر ذهنیات و تصورات ذهنی کودک تکیه دارد. زمانی که کودک مفهومی را از طریق عینی و مجسم فرا گرفت و سپس از طریق تصاویر هم استمرار یافت و تکرار شد می‌توان برای تکرار و تمرین به طور ذهنی پرسش و پاسخی هم انجام داد. نمونه: می‌توان از کودک پرسید پرنده‌ها چه شباهتی به هم دارند؟ یا اینکه پرنده‌ها چند تا بال دارند؟ و....
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کتاب کودک، ویژگی ها و جنبه ها

بازديد: 133

کتاب کودک، ویژگی ها و جنبه ها

برای والدین، آموزگاران و کتابداران همواره یک پرسش اساسی وجود دارد. کتاب کودک باید چه ویژگی هایی داشته باشد که با اطمینان بتوانیم آن را به دست مخاطبانش بدهیم؟ پاسخ به این پرسش مستلزم شناخت ادبیات کودکان است. طبیعی است که نمی توان از هر بزرگسالی انتظار داشت که ادبیات کودکان را بشناسد. اما می توان به گونه‌ای درست بزرگسالان را راهنمایی کرد که کتاب کودک را سنجیده انتخاب کنند.
 
ما به عنوان بزرگسالان باید پیش از هرکاری بدانیم کتاب کودک چیست. کتاب کودک، کتابی است که خواننده آن کودکان هستند. کتاب کودک خود بخشی از مفهوم بزرگ‌تر ادبیات کودکان است. کتاب کودک بخشی از ادبیات کودکان است. بخش های دیگر ادبیات کودکان‌، پدیدآورندگان، تصویرگران، منتقدان، کارشناسان‌، نظریه پردازان و نهادهای ادبیات کودکان هستند. در حقیقت کتاب کودک، شکل تحقق یافته یا به واقعیت درآمده ایده‌هایی است که در حوزه ادبیات کودکان وجود دارد. به گونه‌ای دیگر می‌توان گفت در فرایند آفرینش ادبیات کودکان، کتاب کودک گامی مهم است در رساندن این پدیده به دستان مخاطبان. هنگامی که کتاب کودک گام‌های ایده پردازی، نوشتن، ویراستاری و انتشار را پشت سر می‌گذارد، در چرخه پخش سرتاسری در اختیار نهادهایی مانند کتابخانه ها و کتاب فروشی ها قرار می‌گیرد تا به دست خانواده ها و آموزشگاه‌ها و در نهایت به دست خوانندگان کودک برسد. چنین فرایندی بسیار پیچیده است و عوامل زیادی در چگونگی شکل دادن به آن موثر هستند. 

هنگامی که پدیدآورندگان ادبیات کودکان به آفرینش اثری می پردازند، در نهایت در این اندیشه هستند که فرآورده هنری خود را در قالب کتاب و شکل های همانند کتاب ببینند. اما این که کتاب کودک باید چگونه تهیه شود، پدیدآورندگان کم تر نقش دارند. پس از آفرینش اثر و تحویل آن به ناشر گروهی از کارشناسان، گروه سنی، نیاز کتاب به تصویر و قطع و ویرایش آن را برعهده می گیرند و در پی آن بخش فنی صفحه آرایی و انتخاب نوع کاغذ و نوع چاپ را از جنبه انتخاب رنگ برعهده می‌گیرند. سرانجام کتاب کودک منتشر و در اختیار کودکان قرار می‌گیرد.
 
کتاب کودک، ویژگی‌ها و جنبه‌ها
در هر گام از این فرایند می توان پرسش‌ها یا گمانه های زیادی را مطرح کرد. برای نمونه آن کسی که نام خود را نویسنده ادبیات کودکان گذاشته است، آیا به راستی این مقوله را می شناسد و هدفش از نوشتن داستان، پاسخ به نیازهای کودکان است یا برآوردن انگیزه های سرکوب شده خویشتن یا نگاه به اقتصاد کتاب برای برآوردن نیازهای شخصی. همه این گمانه ها می تواند نقش تعیین کننده ای در آفرینش داستان داشته باشد. برجسته ترین نویسندگان ادبیات کودکان، همواره کودکان و نیازهای آن ها را مقدم بر خواست‌های شخصی خود دانسته اند. هیچ اثر برجسته‌ای در این عرصه تولید نشده است، مگر این که پدیدآورنده اش معیارهای ادبیات کودکان را می‌شناخته و تعهد اخلاقی به آرمان های تربیتی دنیای کودکان داشته است. همین گمانه ها را می توان در مورد ناشران کتاب کودک گسترش داد. در جامعه ما دو گروه از ناشران کتاب کودک وجود دارند. گروه اول که کتاب هایش بیش تر در دکه‌های روزنامه فروشی و فروشگاه‌های مواد غذایی به فروش می رسد. کتاب های این گونه ناشران که معروف به کتاب های سوپرمارکتی است، بیانگر بخش آسیب دیده ادبیات کودکان است. پشت سر تولید این کتاب ها، گروه‌هایی سودجو قرار دارند که نیازهای طبیعی کودکان را به کتاب هدف کسب پول قرار می‌دهند.
 
بسیاری از کارشناسان ادبیات کودکان براین باور هستند که جایگاه نازل نقد ادبیات کودکان در جوامعی مانند ایران، سبب شده است که ناشران سودجو در این زمینه بازار را از ناشران فرهنگی تر بربایند. نقش آموزش و پرورش نیز دراین زمینه قابل گذشت نیست. گسست بین ادبیات کودکان و نهاد آموزش و پرورش سبب شده است که بین دوغ و دوشاب تفاوتی دیده نشود. سنجش بین شمارگان کتاب های سوپرمارکتی با کتاب های کودکان با ارزش‌های فرهنگی والا نشان از این آسیب عمده می‌دهد. گاهی شمارگان کتاب‌های سوپرمارکتی سربه آسمان می زند، در حالی که کتاب های کودکان با ارزش های فرهنگی والا گاهی یک دوره انتشار خود را در چند سال به پایان می‌رسانند یا هرگز نمی‌رسانند. 

با همه این آسیب‌ها دلیل نمی‌شود که کارشناسان ادبیات کودکان میدان را برای این گونه از کتاب‌های کودک خالی کنند. باید خانواده‌ها‌، کتابداران و مربیان و آموزگاران را راهنمایی کرد که بتوانند برپایه معیارهایی درست کتاب کودک انتخاب کنند و به دست کودکان خود برسانند. برای این که خانواده‌ها، کتابداران و مربیان و آموزگاران بتوانند کتاب کودک را به درستی گزینش کنند، کتابک چند پیشنهاد مهم را در دسترس شما می‌گذارد:
 
کتاب کودک با ارزش‌های فرهنگی والا همواره در زنجیره‌ای قرار دارد که اگر حلقه نخست این زنجیره را دریابیم، تا پایان ما را راهنمایی می‌کند. مخاطبان این گونه کتاب‌ها بخش فرهنگی‌ تر جامعه هستند. یعنی این گونه کتاب‌ها را می‌توان در خانواده‌هایی یافت که در بخشی از خانه، کتابخانه یا دستکم شماری قابل توجه کتاب دارند. یعنی بزرگسالان آن خانواده کتابخوان هستند. همچنین آموزگاران و مربیانی که خود کتابخوان حرفه ای هستند، همواره در پی یافتن و تهیه چنین کتاب‌هایی برای کودکان هستند. بنابراین برای این که ما بتوانیم کتاب کودک با ارزش های والا را در اختیار کودکان قرار دهیم باید خود کتابخوان باشیم. این اصلی اساسی در گزینش کتاب کودک است. همین عنصر و عامل سبب می‌شود که در این زنجیره درست حرکت کنیم.

کتاب کودک، ویژگی‌ها و جنبه‌ها
در ادامه این زنجیره و در گزینش کتاب کودک، همواره از خود بپرسید، که این کتاب از سوی کدام نهاد وابسته به ادبیات کودکان تایید شده است. این پرسش در حقیقت مجوزی است برای یک انتخاب با اطمینان بیش‌تر. نهادهایی که در گستره ادبیات کودکان کار می‌کنند، هدفی ندارند جز گزینش درست کتاب‌های کودک. برای نمونه نهاد کتابک که کتاب‌هایی را برای شما گزینش کرده است، جز هدف‌های معنوی و بالا بردن سطح فرهنگ جامعه، هدف دیگری برای خود نمی‌شناسد.

گاهی نام پدیدآورنده خود بهترین دلیل برای گزینش درست یک کتاب است. در این حالت شما در روزگار کودکی خود کتابی از این نویسنده یا شاعر خوانده‌اید و اکنون در روند چرخش نسل‌ها با اطمینان نام پدید آورنده و اثر را می‌شناسید و همان کتاب کودک را برای فرزند یا دانش آموز یا عضو کتابخانه خود تهیه می‌کنید. در این مورد هم باید گفت که انتخاب شما بیش تر، انتخاب شخصی کتابخوان است تا شخصی که هیچ گاه در زندگی کتاب نخوانده است.

گاهی شما با نقد رسانه‌ای یک کتاب کودک با آن آشنا می‌شوید و مشتاقانه به سراغ کتاب کودک می‌روید. در این مورد به یاد داشته باشید که انتخاب شما بیش‌تر بیانگر نوع نگاه منتقد است و باید تا اندازه‌ای از پیشینه منتقد آگاه باشید.

 گاهی دوست یا همکاری به شما کتابی را معرفی می‌کند. در این مورد شما به نوع انتخاب او اعتماد می‌کنید. اما در این حالت باید مطمئن باشید کسی که به شما کتاب کودک را معرفی کرده است، خواننده حرفه ای و کارشناس ادبیات کودکان است.

گاهی هم کتاب کودک از سوی کتابداران حرفه‌ای به کودک شما معرفی می‌شود. این گونه انتخاب بسیار اطمینان بخش است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کتاب کودک، ویژگی ها و جنبه ها

بازديد: 73

کتاب کودک، ویژگی ها و جنبه ها

برای والدین، آموزگاران و کتابداران همواره یک پرسش اساسی وجود دارد. کتاب کودک باید چه ویژگی هایی داشته باشد که با اطمینان بتوانیم آن را به دست مخاطبانش بدهیم؟ پاسخ به این پرسش مستلزم شناخت ادبیات کودکان است. طبیعی است که نمی توان از هر بزرگسالی انتظار داشت که ادبیات کودکان را بشناسد. اما می توان به گونه‌ای درست بزرگسالان را راهنمایی کرد که کتاب کودک را سنجیده انتخاب کنند.
 
ما به عنوان بزرگسالان باید پیش از هرکاری بدانیم کتاب کودک چیست. کتاب کودک، کتابی است که خواننده آن کودکان هستند. کتاب کودک خود بخشی از مفهوم بزرگ‌تر ادبیات کودکان است. کتاب کودک بخشی از ادبیات کودکان است. بخش های دیگر ادبیات کودکان‌، پدیدآورندگان، تصویرگران، منتقدان، کارشناسان‌، نظریه پردازان و نهادهای ادبیات کودکان هستند. در حقیقت کتاب کودک، شکل تحقق یافته یا به واقعیت درآمده ایده‌هایی است که در حوزه ادبیات کودکان وجود دارد. به گونه‌ای دیگر می‌توان گفت در فرایند آفرینش ادبیات کودکان، کتاب کودک گامی مهم است در رساندن این پدیده به دستان مخاطبان. هنگامی که کتاب کودک گام‌های ایده پردازی، نوشتن، ویراستاری و انتشار را پشت سر می‌گذارد، در چرخه پخش سرتاسری در اختیار نهادهایی مانند کتابخانه ها و کتاب فروشی ها قرار می‌گیرد تا به دست خانواده ها و آموزشگاه‌ها و در نهایت به دست خوانندگان کودک برسد. چنین فرایندی بسیار پیچیده است و عوامل زیادی در چگونگی شکل دادن به آن موثر هستند. 

هنگامی که پدیدآورندگان ادبیات کودکان به آفرینش اثری می پردازند، در نهایت در این اندیشه هستند که فرآورده هنری خود را در قالب کتاب و شکل های همانند کتاب ببینند. اما این که کتاب کودک باید چگونه تهیه شود، پدیدآورندگان کم تر نقش دارند. پس از آفرینش اثر و تحویل آن به ناشر گروهی از کارشناسان، گروه سنی، نیاز کتاب به تصویر و قطع و ویرایش آن را برعهده می گیرند و در پی آن بخش فنی صفحه آرایی و انتخاب نوع کاغذ و نوع چاپ را از جنبه انتخاب رنگ برعهده می‌گیرند. سرانجام کتاب کودک منتشر و در اختیار کودکان قرار می‌گیرد.
 
کتاب کودک، ویژگی‌ها و جنبه‌ها
در هر گام از این فرایند می توان پرسش‌ها یا گمانه های زیادی را مطرح کرد. برای نمونه آن کسی که نام خود را نویسنده ادبیات کودکان گذاشته است، آیا به راستی این مقوله را می شناسد و هدفش از نوشتن داستان، پاسخ به نیازهای کودکان است یا برآوردن انگیزه های سرکوب شده خویشتن یا نگاه به اقتصاد کتاب برای برآوردن نیازهای شخصی. همه این گمانه ها می تواند نقش تعیین کننده ای در آفرینش داستان داشته باشد. برجسته ترین نویسندگان ادبیات کودکان، همواره کودکان و نیازهای آن ها را مقدم بر خواست‌های شخصی خود دانسته اند. هیچ اثر برجسته‌ای در این عرصه تولید نشده است، مگر این که پدیدآورنده اش معیارهای ادبیات کودکان را می‌شناخته و تعهد اخلاقی به آرمان های تربیتی دنیای کودکان داشته است. همین گمانه ها را می توان در مورد ناشران کتاب کودک گسترش داد. در جامعه ما دو گروه از ناشران کتاب کودک وجود دارند. گروه اول که کتاب هایش بیش تر در دکه‌های روزنامه فروشی و فروشگاه‌های مواد غذایی به فروش می رسد. کتاب های این گونه ناشران که معروف به کتاب های سوپرمارکتی است، بیانگر بخش آسیب دیده ادبیات کودکان است. پشت سر تولید این کتاب ها، گروه‌هایی سودجو قرار دارند که نیازهای طبیعی کودکان را به کتاب هدف کسب پول قرار می‌دهند.
 
بسیاری از کارشناسان ادبیات کودکان براین باور هستند که جایگاه نازل نقد ادبیات کودکان در جوامعی مانند ایران، سبب شده است که ناشران سودجو در این زمینه بازار را از ناشران فرهنگی تر بربایند. نقش آموزش و پرورش نیز دراین زمینه قابل گذشت نیست. گسست بین ادبیات کودکان و نهاد آموزش و پرورش سبب شده است که بین دوغ و دوشاب تفاوتی دیده نشود. سنجش بین شمارگان کتاب های سوپرمارکتی با کتاب های کودکان با ارزش‌های فرهنگی والا نشان از این آسیب عمده می‌دهد. گاهی شمارگان کتاب‌های سوپرمارکتی سربه آسمان می زند، در حالی که کتاب های کودکان با ارزش های فرهنگی والا گاهی یک دوره انتشار خود را در چند سال به پایان می‌رسانند یا هرگز نمی‌رسانند. 

با همه این آسیب‌ها دلیل نمی‌شود که کارشناسان ادبیات کودکان میدان را برای این گونه از کتاب‌های کودک خالی کنند. باید خانواده‌ها‌، کتابداران و مربیان و آموزگاران را راهنمایی کرد که بتوانند برپایه معیارهایی درست کتاب کودک انتخاب کنند و به دست کودکان خود برسانند. برای این که خانواده‌ها، کتابداران و مربیان و آموزگاران بتوانند کتاب کودک را به درستی گزینش کنند، کتابک چند پیشنهاد مهم را در دسترس شما می‌گذارد:
 
کتاب کودک با ارزش‌های فرهنگی والا همواره در زنجیره‌ای قرار دارد که اگر حلقه نخست این زنجیره را دریابیم، تا پایان ما را راهنمایی می‌کند. مخاطبان این گونه کتاب‌ها بخش فرهنگی‌ تر جامعه هستند. یعنی این گونه کتاب‌ها را می‌توان در خانواده‌هایی یافت که در بخشی از خانه، کتابخانه یا دستکم شماری قابل توجه کتاب دارند. یعنی بزرگسالان آن خانواده کتابخوان هستند. همچنین آموزگاران و مربیانی که خود کتابخوان حرفه ای هستند، همواره در پی یافتن و تهیه چنین کتاب‌هایی برای کودکان هستند. بنابراین برای این که ما بتوانیم کتاب کودک با ارزش های والا را در اختیار کودکان قرار دهیم باید خود کتابخوان باشیم. این اصلی اساسی در گزینش کتاب کودک است. همین عنصر و عامل سبب می‌شود که در این زنجیره درست حرکت کنیم.

کتاب کودک، ویژگی‌ها و جنبه‌ها
در ادامه این زنجیره و در گزینش کتاب کودک، همواره از خود بپرسید، که این کتاب از سوی کدام نهاد وابسته به ادبیات کودکان تایید شده است. این پرسش در حقیقت مجوزی است برای یک انتخاب با اطمینان بیش‌تر. نهادهایی که در گستره ادبیات کودکان کار می‌کنند، هدفی ندارند جز گزینش درست کتاب‌های کودک. برای نمونه نهاد کتابک که کتاب‌هایی را برای شما گزینش کرده است، جز هدف‌های معنوی و بالا بردن سطح فرهنگ جامعه، هدف دیگری برای خود نمی‌شناسد.

گاهی نام پدیدآورنده خود بهترین دلیل برای گزینش درست یک کتاب است. در این حالت شما در روزگار کودکی خود کتابی از این نویسنده یا شاعر خوانده‌اید و اکنون در روند چرخش نسل‌ها با اطمینان نام پدید آورنده و اثر را می‌شناسید و همان کتاب کودک را برای فرزند یا دانش آموز یا عضو کتابخانه خود تهیه می‌کنید. در این مورد هم باید گفت که انتخاب شما بیش تر، انتخاب شخصی کتابخوان است تا شخصی که هیچ گاه در زندگی کتاب نخوانده است.

گاهی شما با نقد رسانه‌ای یک کتاب کودک با آن آشنا می‌شوید و مشتاقانه به سراغ کتاب کودک می‌روید. در این مورد به یاد داشته باشید که انتخاب شما بیش‌تر بیانگر نوع نگاه منتقد است و باید تا اندازه‌ای از پیشینه منتقد آگاه باشید.

 گاهی دوست یا همکاری به شما کتابی را معرفی می‌کند. در این مورد شما به نوع انتخاب او اعتماد می‌کنید. اما در این حالت باید مطمئن باشید کسی که به شما کتاب کودک را معرفی کرده است، خواننده حرفه ای و کارشناس ادبیات کودکان است.

گاهی هم کتاب کودک از سوی کتابداران حرفه‌ای به کودک شما معرفی می‌شود. این گونه انتخاب بسیار اطمینان بخش است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چگونه خلاقیت خود را افزایش دهیم

بازديد: 225

چگونه خلاقیت خود را افزایش دهیم

به گفته رابرت استرنبرگ، روان‌شناسِ شناختی، خلاقیت را می‌توان چنین تعریف کرد: «... فرایند به وجود آوردن چیزی که هم بدیع و تازه باشد و هم باارزش و به درد بخور» (2003). خلاقیت به معنی یافتن راه‌های جدید برای حل مشکلات و نزدیک شدن به شرایط است. خلاقیت، مهارتی نیست که فقط منحصر به هنرمندان، موسیقیدانان یا نویسندگان باشد. بلکه مهارت سودمندی است که در همه مردم می‌تواند وجود داشته باشد. راهنمائی زیر به افزایش خلاقیت شما کمک می‌کنند: 
 
1-    نسبت به رشد خلاقیت متعهد باشید
نخستین گام این است که خود را به طور کامل وقف رشد و توسعه توانائی‌های خلاقانه خود کنید. از تلاش دست برندارید. هدف گذاری کنید، روی کمک دیگران حساب باز کنید و برای رشد مهارت‌های خود، زمانی را در هر روز کنار بگذارید. 
 
2-    خبره شوید 
یکی از بهترین راه‌ها برای رشد خلاقیت، خبره شدن در آن حوزه است. با داشتن درک عمیق از موضوع، بهتر قادر خواهید بود که به تفکر درباره راه‌حل‌های ابتکاری و نوآورانه برای مسائل بپردازید. 
 
3-    برای کنجکاوی خود ارزش قائل شوید 
یکی از موانع متداول بر سر راه خلاقیت، کم اهمیت دادن به کنجکاوی است. هنگامی که کنجکاوی شما نسبت به چیزی برانگیخته می‌شود به جای آن که خود را سرزنش یا توبیخ کنید، به تحسین خود بپردازید و به خود پاداش دهید. برای خود این فرصت را به وجود آورید که به کشف موضوعات تازه بپردازید. 
 
4-    باور کنید که خلاقیت به خودی خود با ارزش است
رشد انگیزه‌های درونی بسیار اهمیت دارد. این باور را در خود تقویت کنید که خلاقیت به خودی خود ارزشمند است حتی اگر به دستاورد خاصی منجر نشود. 
 
5-    خطرپذیر باشید 
برای تقویت مهارت‌های خلاقانه خود، باید آماده خطرپذیری باشید. ممکن است تلاش‌های شما همیشه به موفقیت نیانجامد امّا مطمئن باشید که تقویت استعدادهای خلاقانه و دستیابی به مهارت‌های تازه در آینده به دردتان خواهد خورد.
 
6-    به خود اعتماد داشته باشید 
بی‌اعتمادی به توانائی‌های خود، مانع خلاقیت می‌گردد. به همین دلیل، تقویت حس اعتماد به نفس اهمیت زیادی دارد. پیشرفت‌هایی که به دست آورده‌اید را ثبت کنید، از تلاش‌های خود خشنود باشید و همیشه در صدد یافتن راهی برای تحسین خلاقیت خود باشید. 
 
7-    زمان لازم را برای خلاقیت در نظر بگیرید 
اگر زمان لازم و کافی را برای رشد استعدادهای خلاقانه خود اختصاص ندهید، در این کار موفق نخواهید شد. در هر هفته زمانی را برای تمرکز بر روی یک نوع پروژه خلاقانه کنار بگذارید.
 
8-    نگرش‌های منفی را کنار بگذارید 
براساس یک مطالعه پژوهشی که در سال 2006 صورت گرفته و نتایج آن در مجله آکادمی ملّی علوم به چاپ رسیده است، نگرش مثبت می‌تواند توانایی شما در تفکر خلاقانه را افزایش دهد. بدین خاطر، بر روی حذف و کنار گذاشتن افکار منفی یا خود-انتقادی که می‌تواند مانع رشد مهارت‌های خلاقانه شما گردد، تمرکز کنید. 
 
9-    بر ترس خود از شکست غلبه کنید 
ترس از اشتباه کردن یا شکست خوردن از پیشرفت شما جلوگیری می‌کند. هرگاه چنین افکار و احساسی به سراغتان آمد، به خودتان یادآور شوید که اشتباهات، خود بخشی از فرایند است. با وجودی که گاهی اوقات ممکن است با موانعی در مسیر خلاقیت خود روبرو شوید امّا نهایتاً به اهداف خود خواهید رسید. 
 
10-    برای به دست آوردن ایده‌های جدید از یورش فکری استفاده کنید 
یورش فکری روش متداولی در محیط‌های علمی و حرفه‌ای است امّا می‌تواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای رشد خلاقیت نیز مورد استفاده قرار گیرد. قضاوت‌های خود را کنار بگذارید و شروع به نوشتن هر ایده و راه‌حلی که به نظرتان می‌رسد بکنید. هدف از این کار، تولید هر چه بیشتر ایده در یک دوره زمانی کوتاه است. سپس بر روی پالایش و روشن‌تر کردن ایده‌های خود تمرکز کنید تا به بهترین گزینه ممکن دست یابید. 
 
11-    بدانید که اغلب مسائل راه‌حل‌های متعدد دارند 
بار بعد که به حل مساله‌ای پرداختید، سعی کنید به دنبال راه‌حل‌های مختلف بگردید. به جای آن که مستقیماً به سراغ نخستین ایده‌ای که به فکرتان رسید بروید، کمی تامل کنید و به راه‌های دیگر برای نزدیک شدن به مساله فکر کنید. این کار ساده، راه خوبی برای ایجاد مهارت‌های حل مساله و تفکر خلاق در شماست. 
 
12- برای فعالیت‌های خلاقانه خود دفتر یادداشت تهیه کنید 
برای پیگیری فرایند خلاقیت در خود و ایده‌هایی که به نظرتان رسیده است، دفترچه یادداشتی درست کنید. وجود این دفترچه کمک شایانی به بازتاب دستاوردهای شما و در نظر گرفتن راه‌حل‌های احتمالی دیگر خواهد بود. ایده‌هایی که در این دفترچه ثبت می‌شوند می‌توانند در آینده الهام بخش شما گردند. 
 
13- نقشه ذهنی ایجاد کنید 
«نقشه ذهنی» وسیله خوبی برای مرتبط ساختن ایده‌ها و جستجو برای پاسخ‌های ابتکاری و خلاقانه به سوالات است. نقشه ذهنی چنین درست می‌شود: ابتدا موضوع یا واژه اصلی را روی کاغذ بنویسید. سپس عبارات یا ایده‌های مرتبط را پیرامون آن بنویسید و به آن پیوند دهید. این روش با وجودی که شبیه یورش فکری است امّا به شاخه شاخه شدن ایده‌ها کمک می‌کند و امکان مشاهده چگونگی ارتباط آن‌ها با هم را فراهم می‌سازد. 
 
14- خود را به چالش بکشید 
فرایند رشد مهارت‌های خلاقانه، پایان پذیر نیست. بنابراین، چالش مداوم خود به منظور رشد بیشتر قابلیت‌ها و توانائی‌هایتان بسیار اهمیت دارد. به جستجوی رویکردهای پیچیده‌تر برآئید، چیزهای جدید را امتحان کنید و از به کارگیری همان راه‌حل‌هایی که در گذشته استفاده کرده‌اید اجتناب نمائید.
 
15- روش «6 کلاه» را امتحان کنید 
روش «6 کلاه» مستلزم نگاه کردن به مساله از 6 دیدگاه متفاوت است. با این کار می‌توانید نسبت به موقعی که فقط از یک یا دو دیدگاه به مساله می‌نگریستید، ایده‌های بیشتری به دست آورید. 
کلاه قرمز: به وضعیت طور احساسی بنگرید. احساستان به شما چه می‌گوید؟
کلاه سفید: به وضعیت به طور عینی بنگرید. واقعیت‌ها چه هستند؟
کلاه زرد: به وضعیت با دید مثبت بنگرید. کدام عناصر راه حل عمل خواهند کرد؟
کلاه سیاه: به وضعیت با دید منفی بنگرید. کدام عناصر راه حل عمل نخواهند کرد؟
کلاه سبز: خلاقانه فکر کنید. ایده‌های دیگر چه هستند؟
کلاه آبی: کلّی و جامع فکر کنید. بهترین راه حل کلّی چیست؟

16- به دنبال منابع الهام‌بخش بگردید 
هرگز انتظار نداشته باشید که خلاقیت به یکباره اتفاق افتد. به دنبال منابع جدید الهام‌بخش برای به دست آوردن ایده‌ها و انگیزه‌های تازه که به تولید پاسخ‌های یگانه به سوالاات می‌انجامد، بگردید. کتاب بخوانید، از موزه‌ها بازدید کنید، به موسیقی مورد علاقه‌تان گوش کنید و یا به بحث سازنده با یک دوست بپردازید. از هر روش یا راهبردی که برایتان مفیدتر است استفاده کنید.
 
17- برای خلاقیت، فرصت ایجاد کنید 
علاوه بر جستجوی منابع الهام‌بخش، باید خودتان نیز فرصت لازم را برای خلاقیت ایجاد کنید. مثلاً در دست گرفتن یک پروژه تازه یا پیدا کردن ابزارهای جدید برای استفاده در پروژه‌های فعلی.
 
18- سناریوهای متفاوت را در نظر بگیرید 
به هنگام تمرکز بر روی حل یک مسأله، از سوالات «چه می‌شود اگر ... » برای در نظر گرفتن سناریوهای احتمالی استفاده کنید. اگر این راه را در پیش گیریم نتیجه‌اش چه خواهد شد؟ با نگاه کردن به این سناریوهای مختلف، بهتر می‌توانید به راه‌حل‌های خلاقانه برای مسائل دست یابید. 
 
19- از روند نما استفاده کنید 
هنگامی که پروژه جدیدی را در دست می‌گیرید، روندنمایی (فلوچارت) برای نمایش پروژه، از ابتدا تا انتها، بکشید. به مسیرها یا دنباله مختلف رویدادهایی که ممکن است اتفاق افتد نگاه کنید. روند نما به شما کمک می‌کند که محصول نهایی را بهتر مجسم کنید و مشکلات احتمالی را از میان بردارید. 
 
20- از روش «گلوله برف» استفاده کنید. 
تا کنون متوجه شده‌اید که چگونه یک ایده خوب معمولاً به ایده خوب دیگری می‌انجامد؟ شما می‌توانید با استفاده از روش «گلوله برف» به هنگام تولید ایده برای پروژه‌های خود، از این مزیت بهره‌مند شوید. اگر ایده برای کار جاری شما مفید و مناسب نباشد، آن را برای کارهای بعد و استفاده در پروژه‌های آتی کنار بگذارید. 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 82

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس