پروژه و تحقیق رایگان - 687

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تفسير راهنما، طليعه‏دار تفسير قرن پانزدهم

بازديد: 143
تفسير راهنما، طليعه‏دار تفسير قرن پانزدهم

 

احمد ترابی

تفسير راهنما كه اكنون در 20 مجلّد به چاپ رسيده و در اختيار اهل نظر و قرآن پژوهان قرار گرفته است، به اذعان پژوهشيان و صاحبان رأى در ساحت مطالعات قرآنى، تفسيرى است متفاوت با ساير تفاسيرى كه طى قرون گذشته به تبين مفاهيم قرآنى پرداخته‏اند.
اين تفاوت را در چند زمينه مى‏توان شاهد بود كه برخى جنبه محتوايى و بنيادى دارد و بخشى به جهات صورى و شكلى آن مربوط مى‏شود.
در كوتاه سخن مى‏توان اين تفسير را نتيجه و دستاورد تحوّلات فكرى و علمى جهان اسلام در قرن چهاردهم دانست و سبك و شيوه و نگاه آن را طليعه‏دار حركت تفسيرى نوين قرن پانزدهم به شمار آورد.
تحوّلاتى كه ناگزير در ارتباط و تعامل با شرايط و دگرگونى‏ها و پيشرفت‏هاى علمى و فرهنگى و اجتماعى و سياسى در عرضه جهانى بوده و هست.
بديهى است كه هميشه و در هر جا، دگرگونى‏ها و تحوّلات رو به كمال نيست و يا همسويى و تعامل با اقتضاهاى پيرامونى مثبت ارزيابى نمى‏شود بلكه بايد تغييرها را با ملاكهاى علمى و ارزشى محاسبه كرد تا دريافت آنچه از بستر تغييرها و تحوّل‏ها سر برآورده، مولودى سالم و طبيعى و منطقى است يا خير.
در طول اعصار و قرون گذشته، مفسّرانى تلاش كرده‏اند تا طرحى نوين در فهم كلام الهى دراندازند و گامى متناسب با نيازها و تحوّلات فكرى و اجتماعى عصر خود بردارند كه برخى از آنان موفّق و گروهى ناموفّق بوده‏اند.
بخشى از تفسيرهاى كلامى، عرفانى و علمى - تجربى را مى‏توان در زمره حركتهاى ناموفّق و غيرقانونمند به شمار آورد كه به جاى تكامل و پيشرفت فهم دينى و قرآنى، ره‏آورد آنها تحريف مفاهيم وحيانى و تفسير به رأى و تحميل آراى غير قرآنى بر متن قرآن بوده است.
تطبيق قرآن بر فرضيه‏هاى علوم تجربى - به گونه افراطى - و تفسير و تأويل آيات بر پايه‏هاى ديدگاه‏هاى سوسياليستى - در قرن چهارده - و تلاش براى پياده كردن مبانى كلام جديد مسيحى در تبيين و تفسير قرآن را مى‏توان تلاشهايى ناموفّق در جهت همسو شدن با نيازها و پاسخگويى به مسائل عصرى دانست.
رخداد اين نگرشهاى افراطى و بى‏ضابطه و تحريف گر باعث گرديد تا جمعى از دينداران و دانشوران ساحت علوم دينى به موضع تفريط روى آورند و زير عنوان سلفى‏گرى بر ظاهر آيات جمود ورزند و در فهم و تعديل و ترجيح روايات راه تساهل و بى‏دقّتى بپيمايند و يا تنها راه صحيح فهم قرآن را بسنده كردن به مجموعه احاديث معرّفى كنند.
فارغ از اين دو جريان افراطى و تفريطى، جريان متعادل نيز استمرار داشته است با اين ويژگى كه هر مفسّر متناسب با اطلاعات، منابع و معلومات كلامى، فلسفى، فقهى، ادبى و عرفانى عصر خود به يك يا چند جنبه از موارد ياد شده پرداخته است.
در اين ميان تفاسير قرن چهاردهم از نوعى كمال و تنوع برخوردار است كه بخشى از اين كمال را مرهون بهره‏گيرى گسترده از منابع و تفاسير پيشين، و بخشى را مديون تحوّلات اجتماعى و علمى زمان بوده است
سرعت تغيير و تكامل و تنوّع نگاه در اعصار پيشين، بسيار كند و بطى‏ء بوده است در حالى كه اين حركت تفسيرى در قرن چهارده سرعت بيشترى يافته است و انتظار مى‏رود كه تفسير در قرن پانزده به شكلى پرشتاب‏تر راه تحوّل و تكامل را بپيمايد. مى‏توان تفسير راهنما را - كه به صورت خاصى از تفسير الميزان و به شكل عامى از تفاسير مهم گذشته بهره جسته است - درآمدى بر اين حركت نو و با اين حال قانونمند دانست.

 

كمال و كاستى‏ها

آنچه تاكنون درباره تفسير راهنما گفته آمد، شايد بر بعضى انديشه‏ها گران آيد چه اينكه در ميان تفاسير پيشين، تفسيرهاى گرانسنگى وجود دارد كه گاه فهم و دقّت در آنها نه در حدّ پژوهشيان تازه كار كه در شأن صاحب‏نظران علوم قرآنى است. در حالى كه تفسير راهنما با عباراتى ساده، كوتاه و به فارسى روان براى بسيارى از كسانى كه مى‏خواهند به تفسير و فهم قرآن رو آورند قابل بهره‏بردارى است.
اين قلم به دليل ممارست فعّال در گروه‏هاى پژوهشى و تدوين تفسير راهنما، چه بسا بيش از كسانى كه با حاصل و نتيجه كار آشنا شده و به نقد و بررسى آن پرداخته‏اند، به نقطه‏هاى كمال و كاستى اين تفسير واقف باشم - هر چند گاه انس و قرابت با يك موضوع مانع توجّه به برخى نقطه قوت‏ها و ضعف‏ها مى‏شود - ولى در مجموع بايد تصريح كرد كه اگر گفته مى‏شود تفسير راهنما در مقايسه با تفاسير پيشين، دستاوردهاى جديدى دارد و گام نو و حركتى جدّى و اساسى به شمار مى‏آيد؛ اولاً بدان خاطر است كه از ذخائر علمى پيشين و منابع فهم تفسيرى و روايى بهره برده است ثانياً از امكانات و روشهاى نو پيداى عصر خود در عرضه پيامها و نكته‏هاى قرآنى استفاده كرده است، ثالثاً - راه را براى استمرار مطالعات نوين قرآنى هموارتر نموده است. و اين هم بدان معنى نيست كه كمبودها و ضعفها و كاستى‏هايى در كار نباشد، كه هست و بايد تا حد ممكن مراكز پژوهشى - به ويژه مركز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبليغات كه بناى اين تفسير را استحكام بخشيده است - به تقويت آن همّت گمارند.
بى‏شك تاكنون انديشمندان و صاحب‏نظران مختلفى از اين تفسير با عبارتهاى بلند ياد كرده‏اند و ما در اين نوشته در صدد توصيف و تمجيد نيستيم، بلكه هدف اصلى معرّفى اين تفسير به گونه‏اى است كه بتواند براى پژوهشيان مورد استفاده قرار گيرد و راه را براى تقويت و تكميل اين حركت تفسيرى هموارتر نمايد، از اين‏رو، به طرح نكات ذيل مى‏پردازيم.

پيشينه طرح تفسير راهنما

در مقالات و كتابهاى مختلفى در اين باره اظهار نظر شده است - از جمله در مقدمه جلد نخست تفسير راهنما كه جويندگان اطلاعات بيشتر مى‏توانند بدانجا مراجعه كنند - امّا به اجمال مى‏توان گفت:
جمعى از دانشيان حوزه علميه قم در حدود سالهاى 1340 تا 1350 به اين نكته توجّه مى‏كنند كه دسترسى به منابع مهم اسلامى مثل قرآن و نهج‏البلاغه در برخى كتب حديثى سهولت لازم را ندارد و براى دستيابى سريع و جامع به اين منابع بايد حركتى را آغاز كرد.
اين جمع از چند ويژگى برخوردار بودند: علوم حوزه را در حدّ بالا فرا گرفته و با اصول و روشهاى علمى معتبر آشنا بودند، فراتر از علوم حوزوى با مباحث جديد مطرح در محافل علمى كه خواه ناخواه از قلمروهاى غير اسلامى به سرزمين‏هاى اسلامى از طريق ترجمه و يا تحصيل كردگان و الهام گرفته‏گان از فرهنگ غرب راه يافته بود مواجه بودند و مى‏بايست موضع تفكر دينى و جامعه اسلامى را در قبال آن ديدگاه‏ها تبيين كنند.
فلسفه‏هاى غربى و اروپايى، مباحث كلامى جديد، ديدگاه‏هاى ماترياليستى متكى بر استدلالهاى فلسفى و اصلاحات اجتماعى و ايده‏هاى رفاه‏گستر يا عدالت‏خواه از يك‏سو و سيطره دانش تجربى كشورهاى غير اسلامى كه به سلطه سياسى - فرهنگى - اجتماعى آنان بر جوامع دينى انجاميده بود از سوى ديگر، مى‏طلبيد كه پاسداران اقاليم قبله روشها و سبكها و نگاه‏ها و بيانها را در تبيين مواضع و آرمانهاى دينى، هم تنوع بخشند و هم سهولت دهند و هم با نوع پرسشها و نيازها هماهنگ سازند، بلكه موضع دين را از دفاع به موضع مديريت و خلاقيت و سازندگى ارتقا بخشند.
اين گرايش‏ها در تاريخ ايران و برخى جوامع اسلامى به يك يا دو قرن گذشته نيز معطوف بود.
برخى معتقدند كه حضور عالمان دينى در جريان اصلاحات اجتماعى مشروطيت گرچه ظاهرى سياسى - اجتماعى داشت امّا روح آن را بايد در نگاه نوين عالمان دين به چگونگى حضور دين در صحنه جوامع جست‏وجو كرد كه پيش از آن از سوى سيدجمال الدين اسدآبادى پيگيرى شده بود.
ارتباط اين تحوّلات اجتماعى - سياسى - فرهنگى با تغيير و تحوّل نگاه عالمان در تفسير و تبيين مسائل دينى از آن رو بود كه تحوّلات اجتماعى و سياسى، ناگزير تحوّلات فرهنگى را به دنبال داشت و در اين تحوّلات فرهنگى نخستين رويارويى ايده‏ها و فرضيه‏ها در نظريه‏هاى جديد و ايده‏ها و آموزه‏هاى دينى شكل مى‏گرفت.
رسالت عالمان دينى و كارشناسان مسائل اسلامى و مفسّران قرآن و تبيين كنندگان سنّت در مصاف ميان فرهنگ مسلّط وارداتى و فرهنگى دينى ،اين بود كه دين را از موضع مقهوريت بيرون آورده و در جايگاه بايسته آنكه جايگاه پاسخگويى ، هدايتگرى و مديريت و سازندگى فكرى و اجتماعى است قرار دهند. و به تعبير دقيق‏تر، ظرفيت‏هاى نهفته دين و احكام و عقايد دينى را شناسايى كرده و به نسل و عصر خود معرّفى كنند.
اظهار نظرهاى سياسى - دينى عالمان مبرّز در مشروطيّت و تلاش آنان براى تبيين نظرى ديدگاه اسلام در مقولات سياسى اجتماعى، شكلى از ايفاى اين رسالت دينى بود.
تدوين كتابهايى در رد شبهات دينى و پاسخگويى استدلالى به آنها وجهه ديگرى از اين وظيفه دارى بود.
روى‏آورى به تبيين و تشريح فلسفه اسلامى در مواجهه با فلسفه‏هاى مادى و ماترياليستى و ديالكتيكى گونه ديگرى از اين هدفمندى بود.
رويكرد به تفسير قرآن با بيان روز و استخراج مفاهيم اجتماعى و فلسفى و اخلاقى و اعتقادى كه بتواند ناظر بر نيازها و پرسشهاى نسل معاصر باشد چهره ديگرى از اين حركت مصلحانه بود كه اوج آن را در الميزان مى‏توان شاهد بود.
تبيين و تشريح فقه سياسى اسلام و شفاف‏سازى ديدگاهاى عدالت‏خواهانه و عزّت جويانه دين و تأكيد بر ضرورت حفظ كيان مسلمانان و امّت اسلامى صورتى ديگر از اين معنى بود.
استمرار اين رسالت علمى و معنوى - و در عين حال مصلحانه و انسانى - نياز به آبشخورى فراخ داشت، آبشخورى كه نمى‏توانست خارج از سرچشمه‏هاى زلال قرآن و سنّت باشد.
اين بود كه ضرورت بازبينى و واكاوى معارف قرآنى و روايى به شدّت احساس شد و شيوه‏هاى نوين بر انديشه جويندگان جوانه زد كه تهيه »معجم معنايى« با عنوان »فرهنگ قرآن« يكى از آنها بود.

از معجم‏هاى لفظى تا معجم معنايى

تهيه معجم‏هاى لفظى قرآن را مى‏توان مرتبه نازلى از شكل‏گيرى معجم معرفتى و معنايى دانست.
تا پيش از تدوين »كشف الآيات« و »معجم المفهرس« تنها كسانى مى‏توانستند از مجموعه آيات و معارف جامع قرآنى بهره گيرند كه، يا حافظ كل آيات باشند و در ذهن خود احاطه بر الفاظ - و به تناسب فهم معناى - آيات داشته باشند و يا براى تحقيق در يك مقوله بارها و بارها قرآن را مرور كنند. در حالى كه بسيارى از حافظان قرآن به دليل صرف توان خود در فراگيرى و حفظ آيات، فرصت و مجال و يا امكان تأمّل در مناسبات ميان آيات مرتبط و تحقيق موضوعى در آيات را نداشتند و كسانى كه احاطه حفظى بر مجموعه آيات را كسب نكرده بودند براى تحقيق در يك موضوع مى‏بايست صرف وقت فراوان كنند.
تهيه »كشف الآيات« و كارآمدتر از آن. »معجم المفهرس« آيات قرآن، هم بر حجم و سرعت جستارهاى قرآنى افزود و هم بر دقّت آن.
امّا اين حركت تنها مى‏توانست راهنماى لفظى آيات باشد، در حالى كه مهم‏تر از الفاظ، معنى و معارف بود و اساساً الفاظ از آن جهت مى‏توانست مورد توجّه باشد كه نوعى هدايت به معنى دارد و چون فهم معانى الفاظ قرآنى و دريافت پيامهاى آيات خود ميدانى ديگر بود مى‏بايست، فهرستى از معانى و معارف قرآنى تهيه مى‏شد. تا كار تحقيق و پژوهش در آن سريع‏تر و آسان‏تر صورت گيرد و از دقّت و اتقان بيشترى برخوردار شود.

مراحل شكل‏گيرى معجم معنايى (كليد مفاهيم قرآن)

از آنچه مبتكر و و طرّاح اين روش، جناب حجةالاسلام والمسلمين اكبر هاشمى رفسنجانى در مقدمه جلد اوّل تفسير راهنما نگاشته است استفاده مى‏شود كه طرح آغازين اين حركت بيش از آنكه جنبه تفسيرى داشته باشد، كارى در جهت جداسازى و دسته‏بندى پيامهاى محتوايى قرآن و تلاش به منظور آسان‏يابى مفاهيم بوده است.
در حقيقت نگاه نخستين به معجم معنايى، چندان پيچيده و تودرتو نبوده است، بلكه به نظر مى‏رسيده كه با مختصر دقت در مجموع مطالب يك آيه مى‏توان موضوعات مربوطه را با عناوين تك واژه‏اى مشخص كرد و در نهايت از مجموعه واژه‏هاى به دست آمده (= نمايه‏ها) به فرايند تفسير موضوعى ره يافت.
مثالى كه طرّاح »كليد مفاهيم قرآن« براى اين مرحله از كار ارائه كرده چنين است:
انسان
تاريخ سابقه تاريخى جامعه متّحد و بى‏اختلاف بشريّت
وحدت كان الناس امة واحدة
جامعه
اختلاف
با اين روش اگر همه آيات قرآن مورد بررسى قرار مى‏گرفت، چنانچه موضوع مورد مطالعه مربوط به »جامعه« بود، محقّق مى‏توانست مثلاً دويست آيه كه به شكلى ناظر به »جامعه« بود و درباره آن نظرى را ابراز داشته بود در »كليد مفاهيم قرآن« بيابد و با جمع‏بندى آنها به ديدگاه قرآن درباره جامعه دست يابد.
امّا زمانى كه كار، مراحل تكميلى را پيمود و به ويژه زمانى كه مجموعه يادداشت‏ها و فيشهاى اوليه در اختيار مركز فرهنگ قرآن دفتر تبليغات اسلامى قم قرار گرفت، مشخّص شد كه آنچه انجام گرفته:
1- مى‏تواند بخشى از كار و مرحله‏اى از آن باشد و بهره‏گيرى از اين نمايه‏ها در كنار تيترهاى كوتاه، تنها براى كسانى قابل بهره‏گيرى است كه با نوعى تخصّص قرآنى بتوانند مستند هر واژه را در آيه شناسايى كنند.
2- برخى برداشت‏هاى ثبت شده را بر اساس معيارهاى دقيق تفسيرى نمى‏توان توضيح داد.
3- برداشت‏هاى زياد ديگرى از آيات مى‏توان داشت كه هم مفسران به آن اشاره داشته‏اند و هم با معيارهاى تفسيرى قابل توضيح و استناد است ولى مبدع طرح به آنها اشاره‏اى نداشته است.
4- سبك تدوين جمله‏ها - كه مرجع نمايه‏ها خواهد بود - و بخش مهمّى از بار معنايى را بر دوش مى‏كشد بايد از سبك و سياق خاصّى پيروى كند كه فهم معنى از آن دقيق باشد و ساختار جمله از نظر ادب فارسى كامل به شمار آيد.
دريافت اين نكته‏ها و اقدام به بازنگرى و تكميل برداشت‏ها، فرصت درخور توجّهى را به خود اختصاص داد، زيرا زمانى كه محقّقان از سوى مركز فرهنگ قرآن براى پژوهش و كار روى اين پروژه دعوت به همكارى شدند، براى بيشتر محقّقان در آغاز امر، سبك و روش و هدف و معيارهاى خاص اين تفسير چندان شفاف نبود و اساساً برخى نتوانستند در مسير پژوهش گامى هماهنگ بردارند و آنان كه پايدارى ورزيدند طى نشستهاى متعدّد و مشاوره‏هاى طولانى در نهايت توانستند به سبكى منسجم و قانونمند دست يابند.
يكى از شگفتى‏هاى اين پژوهش كه از دشوارى آن نيز به حساب مى‏آيد اين بود كه هر قدر بر ميزان دقّت افزوده مى‏شد، باز هم دستيابى به نهايت و سخن آخر و حرف پايانى دشوار مى‏نمود، و از آنجا كه تأكيد بر اين امر مى‏توانست مانع پيشرفت كار شود به سطحى از اين معيارها و ضوابط بسنده شد. تا چارچوب اصلى طرح شكل‏گيرد و كار تكميل و تكامل در دوره‏هاى بعد؛ يا به وسيله همين محققان و يا ژرف انديشان ديگر، صورت پذيرد.
كار مستمر گروه‏هاى پژوهشى و مطالعه تفاسير متعدّد از سوى محقّقان، پيش از تشكيل جلسات مشورتى و جرح و تعديل پيامهاى استخراج شده از سوى هر محقّق و اصلاح و تصويب آن، سبب شد تا »كليد فهم قرآن« كه به عنوان »فرهنگ قرآن« انتشار مى‏يابد، عملاً به تفسيرهاى جامع و ريزنگر و به صورت راهنمايى براى پژوهشهاى موضوعى در قرآن، ظاهر شود.

مهم‏ترين دستاورد تفسير راهنما

از نگاه اهل نظر، تفسير راهنما دستاوردهاى متعدّدى داشته است، از آن جمله:
1- ابداع سبك نوين در تدوين تفسير
2- بهره‏گيرى‏از منابع‏معتبرومتعدّد تفسيرى در چارچوب اصول پذيرفته شده.
3- تلاش در داشتن جامعيّت نگاه نسبت به مسائل ادبى، عرفانى، اخلاقى، تربيتى، اجتماعى، طبيعى، فقهى و...
4- انجام كار با هم‏انديشى و هم‏فكرى گروه‏هاى پژوهشى
5- ريزنگرى در آيات و واژگان قرآنى فراتر از آنچه از سوى مفسّران ديگر صورت پذيرفته بود.
6- بهره‏گيرى از معيارهاى قرآنى در فهم قرآن.
7- توجّه به روايات در تفسير قرآن همراه با نگاه نقادانه نسبت به صحّت و همخوانى آنها با متن قرآن و فرهنگ دينى.
8- بهره‏گيرى از نمايه‏ها به دو شكل - در پايان هر آيه و پايان هر جلد - به منظور تسهيل دستيابى به معارف مرتبط و پژوهش موضوعى در قرآن.
9- مستندسازى هر برداشت به متن قرآنى و ارائه دلايل برداشت
10- تفكيك ميان برداشت‏هاى صريح و ترديدناپذير و برداشت‏هاى احتمالى كه انتساب آنها به قرآن چندان روشن و قطعى نيست.
11- فراهم آوردن زمينه پژوهشهاى متعدّد قرآنى و هموار ساختن مسير تدبّر و دقّت در معارف وحى.
12- امكان بهره‏ورى از آن براى سطوح عالى و متوسّط علمى
در اين ميان مهم‏ترين دستاورد تفسير راهنما از نگاه اين قلم به اصل ابداع شيوه مطالعه در قرآن مربوط مى‏شود، زيرا اين سبك و روش است كه مى‏تواند از سوى محققان تا آينده‏هاى دور مورد استفاده قرار گيرد و به دستاوردهاى نوين نيز منتهى شود.

پيش فرضهاى تفسير راهنما

شيوه و روشى كه تفسير راهنما در فرايند تفسير به كار گرفته است و از ابداعات و رهاوردهاى آن به شمار مى‏آيد، در صورتى پسنديده و پذيرفته خواهد بود كه پيش‏فرض‏هاى اين روش تفسير مورد پذيرش قرار گرفته باشد.
اين پيش‏فرض‏ها عبارتند از:
يك. قرآن با همين قالب‏هاى عبارتى و ساختار و تركيب كلام الهى است و حتّى نوع واژگان و تك‏تك حروف آن با عنايت خاص خداوند در كنار هم چيده شده است.
دو. نه تنها ظاهر پيامهاى قرآنى داراى حجيّت است كه دلالتهاى فحوايى، تضمنى و التزامى آن نيز مورد توجّه فرستنده وحى بوده است.
سه. قرآن در درجه نخست كتابى دينى است و درصد اصلاح انديشه و بينش انسان نسبت به آفرينش و آفريدگار هستى و تربيت آدميان به آداب الهى است، ولى از آنجا كه انسان در متن طبيعت زندگى مى‏كند و نمى‏توان او را از زندگى مادّى و اجتماعى جدا ساخت، بلكه حكمت الهى اقتضا كرده است تا هدف آفرينش انسان با زندگى مادّى و جسمانى او در هم آميخته و تفكيك‏ناپذير باشد، ناگزير اين كتاب آسمانى، واقعيت‏هاى زندگى زمينى را از نظر دور نداشته است و با همين ابزار و امكانات مادّى او را رشد داده، آزمايش نموده و كيفر و پاداش را بدو يادآور شده است.
اين است كه اين كتاب وحيانى همچنان كه كتاب معنويت و عقيده شناخته مى‏شود، كتاب انسان با جهان و طبعيت نيز هست، گاه با صراحت و زمانى با اشارت به هستى مادّى نگريسته و درباره آنها داورى كرده است. داورى‏ها و اشاراتى كه هر يك به يكى از مقولات علوم تجربى و انسانى ارتباط مى‏يابد.
چهار. گرچه قرآن مانند كتابهاى علوم تجربى و بشرى، عهده‏دار بيان رموز و ويژگيهاى علمى نظام طبيعت و وجود انسان نبوده و نيست، ولى از آنجا كه نزول قرآن از جانب خداى »عليم« و »حكيم« بوده است و در صريح آيات قرآن آمده است كه احكام دين و بايد و نبايدهاى وحيانى داراى ملاك‏هاى واقعى است و ريشه در هستهاى هستى دارد و از سوى ديگر شناخت هستى و نظام‏هاى حاكم بر طبعيت، حيات و وجود انسان راهى به سوى شناخت آفريدگار آن دانسته شده است، ناگزير همه پيامهاى قرآنى چه در بعد عبادات و اخلاق و قوانين و چه در زمينه مسائل اجتماعى، انسانى و طبيعى ناظر به واقعيتهاى هستى بوده و كمترين تخطّى از واقعيت‏ها يا ناسازگارى با هستهاى نظام وجود ندارد.
به تعبير ديگر خداى هستى، خداى يگانه است و او است كه هم آسمان را آفريده و هم زمين را، هم طبيعت را رقم زده و هم وجود انسان را، هم جسم را آفريده و هم روح را، و چون آفرينش او متكى به علم و قدرت و حكمت و عزّت است در كلّ آفرينش او تناقضى مشهود نيست و همو است كه در كنار كتاب تكوين، كتاب تشريع را آفريده است بدون كمترين فطور و كاستى و ناهمخوانى.
اين است كه حتّى از گزاره‏هاى دينى، اخلاقى و تربيتى و تاريخى قرآن نيز مى‏توان، شناخت اسرار و ارتباطات نهفته هستى و ويژگى‏ها و نيازهاى واقعى انسان و ضوابط حاكم بر جوامع انسانى را توقع داشت، هر چند اين شناخت در طول زمان و به تدريج و متناسب با ظرفيتهاى علمى - فرهنگى و تجربى انسان قابل دستيابى باشد.
پنج . نظم آيات قرآن و تنظيم سوره‏هاى قرآنى هر چند با ترتيب نزول آيات تفاوت دارد، ولى نظم كنونى به راهنمايى و ارشاد خود پيامبر(ص) صورت گرفته است و در اعصار بعد مورد تأييد اهل بيت(ع) - به عنوان آگاهان واقعى به قرآن و پاسداران قلمرو دين - قرار گرفته است.
از اين‏رو است كه مى‏توان از سياق آيات و ارتباط مطالب يك سوره يا بخش‏هايى از يك سوره نيز برداشت‏هاى معرفتى داشت.
شش. گرچه حقيقت پيام الهى فراتر از هر قالب زبانى و گويش بشرى است، امّا از آنجا كه حكمت الهى اقتضا كرده است تا آن حقيقت متعالى را در ظرف كلام و ادبيات بشرى - كه آن را هم خود به انسان تعليم داده است - نازل نمايد، بديهى است كه در اين روند به كامل‏ترين شكل و دقيق‏ترين وجه، ظرفيت‏هاى اين قالب بيانى را اشباع كرده است و همچنان كه در يك لغت و گويش كامل بشرى از مفاهيم مطابقى، التزامى، تضمنى استفاده مى‏شود و الفاظ گاه در معناى حقيقى و زمانى در معانى مجازى به كار مى‏روند و مطالب گاه به كنايه يا با تمثيل ارائه مى‏شوند و گاه با يك عبارت چندين مقصود پيگيرى و ايفاد مى‏شود و... قرآن نيز از همه اين ظرافتها و ظرفيتها بهره جسته است، و به همين دليل مى‏توان از دلالتهاى فحوايى و اولويّتى و كنايى و... بهره جست و نتيجه گرفت و به ظواهر و دلالت‏هاى مطابقى بسنده نكرد.
و نيز به همين دليل مجاز خواهيم بود تا از قوانين ادبيات گفتارى عام بشرى و قوانين ادبى خاص لغت عرب و رموز بلاغى آن در تفسير و تبيين مقاصد آيات استفاده كنيم.
هفت. حجم محدود آيات و سوره‏هاى قرآنى در صورتى مى‏تواند پاسخگويى نيازهاى روزافزون و گونه‏گون انسان در طول تاريخ شناخته شود كه مجال تفكّر و استنطاق داشته باشد.
به تعبير ديگر اگر پهناى آيات قرآن از ژرفاى لازم برخوردار نباشد، انسان به زودى احساس خواهد كرد كه بر مجموعه معارف قرآنى احاطه يافته و ديگر انتظار پيام جديد و دستاورد نوين را نبايد داشته باشد. و در اين صورت است كه پيام به تدريج، رو به كهنگى و تكرار مى‏گذارد و اگر پرسشهاى يك نسل را پاسخ دهد، در برابر پرسشهاى جديد ساكت خواهد بود امّا اگر قرآن داراى لايه‏هاى متعدّد معرفتى باشد و پيامهاى خود را به شيوه‏ها و گونه‏هاى مختلف در حجم محدود آيات، نهفته باشد، در اين صورت، پژوهش در آيات قرآن و جست‏وجو در فهم مرادات و مقاصد و اشارات آن از ميدان گسترده‏اى برخوردار خواهد بود كه هر جوينده‏اى به قدر استعداد، تلاش و ظرفيتهاى معرفتى و نيازهايى كه احساس كرده است مى‏تواند از آن بهره جويد؛ بى‏آنكه به تكرار و كهنگى گرفتار شود.
خداى قرآن، همان خداى طبيعت است!
چگونه اسرار آفرينش و رموز و قوانين طبيعت در متن مادّه به گونه‏اى تعبيه شده است كه انسان طى هزاران سال به كاوش پرداخته ولى هنوز تنها به بخشى از آنها راه يافته و هر روز گوشه‏اى ديگر از آن را كشف مى‏كند و اين كاوش علمى نه تنها از تازگى و كارآمدى دانش تجربى نكاسته كه هر روز به آن اهميّت بيشترى داده و مى‏دهد.
آياظرفيّت كلام‏ومعانى‏وادبيات‏بيانى كمتر از ظرفيّت عناصر محدود ماده است!
- اين سخن را از آن رو آورديم تا كسانى كه به لايه لايه بودن معارف و وجود سطوح مختلف پيامهاى قرآنى و بطون هفت‏گانه يا هفتادگانه قرآن با نگاه ترديد و ابهام مى‏نگرند لختى درنگ كنند و ذهن خود را به دقّت و تواضع فرا خوانند.
اعتقاد به اين اصل به پژوهشگر قرآنى اجاره مى‏دهد تا با همّت بيشتر و انتظار فزون‏تر به بازخوانى و بازنگرى قرآن بپردازد، زيرا يافته‏هاى گذشته انسان و پرسشهاى جديد او به وى اين توان را مى‏دهد تا سرّى ديگر و بيانى ديگر از قرآن را شناسايى كند.
هشت. روايات وارد شده از پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت‏عليهم السلام هر چند تفسير حقيقى و جدّى آيات قرآنى است، امّا اين بدان معنى نيست كه جز معصومان‏عليهم السلام كسى قادر به فهم قرآن و برداشت از آن نباشد - اگر چنين بود خداوند از اهل ايمان نمى‏خواست تا در آيات قرآن تدبّر كنند. بلكه دستور مى‏داد تنها در سنّت و روايات تدبّر نمايند.
اعتبار و اهميّت روايات و تفسير مأثور نيز بدان معنى نيست كه آنچه در روايات آمده بيان تمامى معنى و مراد يك آيه باشد، بلكه گاه در روايت، مصداقى از مصداقها و يا بخشى از يك معنى را متناسب با سؤال مخاطب يا فهم او بيان شده است.
در حقيقت، روايات تفسيرى را بايد به سطوح مختلفى تقسيم كرد، بخشى از روايات، حاصل معانى و مفاهيم عمده و مبنايى است كه اصلى از اصول تفسيرى را آموزش مى‏دهد و قاعده‏اى از قواعد معرفتى و معيارى از معيارهاى اساسى فهم قرآن را تبيين كرده است. در حالى كه دسته‏اى ديگر از روايات درصدد بيان مصداق‏ها و يا بارزترين مصداق يك آيه هستند و يا وجهى از وجوه معنى را متناسب با درك و استعداد مخاطب بيان كرده است و...
بنابراين جمود بر ظاهر روايات در تفسير قرآن، كارى غير علمى و نامعتبر است بلكه مهم‏ترين نقش روايات را بايد در اين دانست كه شيوه استفاده از كلام الهى را به اهل ايمان آموزش داده و معيارها و ملاكهاى تفسير صحيح را به تدبّركنندگان در قرآن ارائه كرده است.
از نظر اين قلم - اينها مهم‏ترين پيش فرض‏ها و اصول پذيرفته شده تفسيرى، چون تفسير راهنما است كه در واژه‏ها، جمله‏ها، آيات، سياق آيات، دلالتهاى التزامى و فحوايى و مناسبات آيات به جست‏وجوى پيام و معنى پرداخته‏اند و يا مى‏پردازند.
چه بسا برخى از اين اصول بديهى بنمايد و احساس شود كه يادكرد آنها چندان ضرورت ندارد، امّا حقيقت اين است كه رواج كلام جديد حوزه‏هاى مسيحى در انديشه برخى پژوهشيان و يا بهره‏وران از ترجمه آثار ياد شده، سبب گرديده است تا مسلّم‏ترين اصول، از سوى آنان مورد ترديد و تشكيك قرار گيرد و يا دستخوش قبض و بسط گردد.
اگر كسانى معتقد شوند كه قرآن حاصل تجربه شخصى پيامبرصلى الله عليه وآله است و آنچه را در ذهن و فكر خيالش دريافت كرده با عباراتى بشرى بيان داشته است، در اين صورت برداشت از واژه‏ها و الفاظ مى‏بايست در حدّ برداشت از كلمات بشرى باشد و تصوّر بطون و لايه‏هاى معرفتى مجال نخواهد داشت!

راهى كه در آينده بايد پيمود

يك - تفسير راهنما، همچنان كه در مقالات و گفت‏وگوى صاحب‏نظران و بانيان آن آمده است، آغاز راه است و نتيجه مهم‏تر را بايد در مراحل بعد زير عنوان فرهنگ قرآن يا تفسير موضوعى جست‏وجو كرد - كه چنين نيز هست - امّا نبايد غفلت ورزيد كه بزرگ‏ترين خلأى كه در مسير تدوين تفسير راهنما ذهن برخى محققان و پژوهشيان را به خود معطوف كرده بود خلأ مطالعات تخصّصى بود.
توضيح اينكه اگر آيات در گروه‏هاى پنج نفرى ابتدا مطالعه و سپس فيش‏بردارى و پس از آن به بحث و گفت‏وگو گذاشته مى‏شد و به روشنى مشهود بود كه هر محقّق متناسب، با مطالعات و علقه‏هاى علمى و فكرى و فرهنگى و استعدادهاى شخصى خود به برداشت از قرآن رو آورده است. درست مانند كسانى كه وارد محيطى بزرگ و پر امكانات شوند و بخواهند از موجودى آن محيط، اشيا و لوازم مورد نياز خود را بردارند و خارج شوند. اگر هنگام خروج ملاحظه شود، آشكارا ديده مى‏شود كه هر فرد به اندازه توان و تناسب با احساس نياز و تحليل خود، اشيائى را ارزشمند دانسته و به همراه برداشته است.
محقّقان نيز برخى داراى گرايش ادبى، بعضى داراى علقه‏هاى فلسفى و عرفانى، دسته‏اى متمايل به مباحث اخلاقى و تربيتى، و گروهى علاقمند به موضوعات اقتصادى اجتماعى و سياسى و... بودند و به تناسب همين علاقه‏ها و اطلاعات پيشينى، به اصطياد معانى از ژرفاى معارف قرآنى مى‏پرداختند.
اين امر نشان مى‏داد كه: 1- اگر محقّقان در رشته خود از تخصّص و دقّت بالاترى برخوردار باشند؛ 2- اعضاى يك گروه پژوهشى از تخصّص‏هاى بيشترى در حوزه‏هاى علوم انسانى و حتى علوم تجربى و طبيعى بهره‏مند باشند، دستاورد و نتايج تفسير به مراتب قوى‏تر و پربارتر خواهد بود.
بنابراين هنوز مجال اين گونه پژوهش باقى است و اين راه مى‏تواند همچنان ادامه يابد و گروه‏هاى تخصّصى مى‏بايد با شيوه‏ها و معيارهاى به كار گرفته شده در تفسير راهنما به تعمّق و تدبّر و جستار در قرآن بپردازند. هر چند پس از تدوين اوليه تفسير راهنما و شكل‏گيرى 20 مجلّد، افزوده‏هاى هر گروه پژوهشى از نظر كميّت انبوه نخواهد بود، ولى از جهت كيفيّت قطعاً حائز اهميّت بوده و مورد استفاده رشته و گرايشهاى گوناگون علمى قرار خواهد گرفت.
دو - يكى از مشكلاتى كه حوزه مطالعات دينى ما طى قرون گذشته بدان مبتلا بوده و در دو سه دهه اخير تلاشهايى براى رهايى از آن صورت گرفته، اين است كه مطالعات و پژوهشهاى ما در قلمرو مسائل دينى، بيشتر جنبه نظرى و ذهنى داشته و كمتر به كارآمدى و شيوه‏هاى كاربردى شدن آن در متن زندگى انسان‏هاى معاصر انديشيده شده است.
بسيارى از فعاليتهاى علمى - دينى ما طى قرنها، همانند مطالعات نظرى رياضى‏دانان، فيزيك‏دانان و شيمى‏دان‏هايى بوده است كه با دقيق‏ترين محاسبات به حل مسائل و كشف روابط و درك عناصر و خواص موادّ نايل آمده، ولى از آن محاسبات دقيق در ساحت صنعت و يا ساخت و تهيه داروها عملاً استفاده‏اى نشده باشد در حالى كه شاهد هستيم كه در حوزه علوم تجربى و حتى علوم پايه به مجرّد رهيافت محققان به دستاوردهاى جديد، به سرعت آن طرح نظرى، به واقعيتى عينى و جدّى و مؤثّر در زندگى انسان تبديل مى‏شود و مورد بهره‏بردارى و استفاده انسانها قرار مى‏گيرد.
با اين مقدّمه در صدد تأكيد بر اين نياز هستيم كه مطالعات قرآنى نبايد در خلأ انجام گيرد، بلكه بايد مطالعات و پژوهشهاى دينى عموماً و قرآنى خصوصاً جامعه‏نگر باشد، نيازهاى زمان را در نظر گيرد و اين تلاشها در نهايت به طرحى براى ساخت جامعه‏اى برتر، اخلاقى‏تر، عادلانه‏تر و عزيزتر منتهى گردد و اين كارى است كه - دست كم اين نويسنده - فرد يا گروه يا مركزى را نمى‏شناسد كه نسبت به آن اعلام فعاليّت كرده باشد و حتّى به ياد نمى‏آورد كه در نوشته‏ها و گفته‏ها چندان مورد تأكيد قرار گرفته باشد. هر چند به صورت آرمانى نهفته در قلب و ذهن همه مؤمنان و مصلحان وجود داشته و دارد، امّا هرگز كافى نيست.
در پايان يادآور مى‏شوم كه آنچه در تجزيه و تحليل تفسير راهنما به رشته تحرير درآمد، فهم و ديدگاه اين نويسنده نسبت به تفسير راهنما - به عنوان فردى است كه نقشى طولانى مدّت در گروه‏هاى پژوهشهاى آن داشته است - و نبايد آن را نظر و ديدگاه همه محققان فعّال در اين پروژه مطالعاتى دانست، چه بسا برخى از نيروهاى مؤثّر در شكل‏گيرى اين تفسير، آرا و ديدگاه‏هاى متفاوتى داشته باشند و در آينده به طرح آن دست يازند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت: 22:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

قرآن پژوهى در پرتو اصطلاح نامه علوم قرآنى

بازديد: 177
قرآن پژوهى در پرتو اصطلاح نامه علوم قرآنى

 

محمد هادى يعقوب نژاد
عناوين و محورهاى اين نوشتار از قرار زير است:
مقدمه:

1 - چالش اساسى در پژوهش هاى اسلامى
2 - چه بايد كرد؟
3 - تجربه را نبايد تجربه كرد
4 - ضرورت ساماندهى و مديريت دانش هاى اسلامى
5 - اصطلاح نامه علوم اسلامى بهترين روش براى ايجاد مديريت شبكه اى تحقيق

مفهوم اصطلاح نامه (Thesaurus)

اول: اصطلاح نامه علوم قرآنى و هدف از تدوين آن
دوم: قلمرو اصطلاح نامه علوم قرآنى
رده هاى اصلى:
سوم: تعداد اصطلاحات و شيوه نمايش اصطلاح نامه علوم قرآنى
چهارم: اهميت تدوين اصطلاح نامه علوم 
الف: دسترسى سريع و جامع به مشتركات و مترادفات
ب: طبقه بندى معنايى ميان اصطلاحات
ج: طراحى نظام ساماندهى اطلاعات علوم قرآنى

روند طرح و تحقيق اصطلاح نامه علوم قرآنى
پيوست ها:

1 - نمونه اى از موضوع نگارى بر اساس اصطلاح نامه علوم قرآنى … 7 صفحه 
2 - نمونه اى از نمايه بر اساس اصطلاح نامه علوم قرآنى … 1 صفحه 
3 - نمونه اى از مستندات بر اساس اصطلاح نامه علوم قرآنى … 2 صفحه 
4 - شمايى از نرم افزار علوم قرآنى … 3 صفحه 
5 - نمونه اى از فرهنگ نامه علوم قرآنى … 3 صفحه

مقدمه:
1 - چالش اساسى در پژوهش هاى اسلامى

محققان براى دستيابى به مطالب مورد نظر خود به بررسى، جستجو و تحليل متون و منابع و مدارك نياز دارند، معمولا پژوهشگران فرهيخته تا متن مورد نياز خود را ملاحظه و تحليل نكنند اقناع نمى شوند و اين امر در حوزه علوم اسلامى تشديد مى شود. ولى مشكل اساسى; حجم وسيع منابع و كثرت تعداد آنها است كه برآوردن اين را نياز براى انديش مندان مشكل مى كند، زيرا: 1 - وقت و امكانات زيادى را از محقق مى گيرد. 2 - مراجعه دستى از سرعت مناسب برخوردار نبوده و چون كار انسانى است دقّت لازم را ندارد. 3 - فكر و ذهن محقق را به مقدماتى مشغول مى كند كه امكان تفكر جديد را از او خواهد برد (ذى المقدمه فداى مقدمه مى شود). 4 - بررسى ديدگاه ديگران براى او فرصت سوز شده و زمينه ى اظهار نظر جديد و به موقع نخواهد يافت.
امروزه در دنيا نيز پژوهشگران وقت اندكى را به اين مقدمات تخصيص مى دهند و عمده فرصت ها را صرف بررسى ديدگاهها و اظهار نظر نو و توليد انديشه جديد مى نمايند.
در علوم تجربى و فنى مهندسى راههاى خوبى طى شده و موسسات و سازمان هاى جهانى و بين المللى براى حل اين مشكل گام هاى مفيدى را برداشته اند و به دليل سابقه طولانى در اين نوع برنامه ريزى تجربه خوبى اندوخته اند و اكنون مسئله توليد دانش و مديريت آن در نظام ماشينى جزء فعاليت هاى قطعى شناخته شده است، ولى در حوزه علوم انسانى و به خصوص علوم اسلامى كار قابل قبولى صورت نيافته - و هم چنان از اين جهت رشد نايافته مانده است.
ناگفته نماند كه موسسه هاى تحقيقاتى، در شاخه هاى علوم اسلامى، به منظور آسان سازى كار تحقيق و سهولت بخشيدن به فرايند پژوهش، با استفاده از سرعت و دقت رايانه، تلاش هاى قابل تقديرى انجام داده اند كه هر كدام با سليقه و روش خاص خود دست به كار شده اند و هيچ نوع هماهنگى در اين جهت نداشته اند - و در اصل اين ناهماهنگى به خوبى هماهنگ بوده اند كه در اين حوزه روش هاى به كار رفته ى ذيل را مى توان ياد كرد:
1 - تحليل و جستجوى لفظى 2 - تحليل فرمتى 3 - تحليل واژه اى 4 - تحليل و جستجوى نمايه بر متن 5 - تحليل و جستجوى موضوعى 6 - تحليل و جستجو بر اساس درختواره هاى فرضى.
هر يك از اين شيوه ها از نظر زمان گيرى در تهيه نرم افزار و همچنين از جنبه برآوردن نياز محققان و كاربران ويژگى ها و تفاوت هايى دارند. مثلا" نرم افزارى كه بر اساس تحليل لفظى طراحى شود - تهيه برنامه سريع است ولى پاسخ گوى نياز كاربر نيست - و هميشه او را مواجه با ريزش و كاهش اطلاعات مفيد خواهد كرد - و در شيوه تحليل و جستجوى موضوعى، زمان قابل ملاحظه اى را در تهيه نرم افزار خواهد گرفت. ولى براى كاربر مفيدتر از فرض اول خواهد بود. و اين شيوه رتبه بهترى در مقايسه با شيوه ياد شده را دارا است. ممكن است در مقايسه اين شيوه ها نقاط قوّتى براى هر كدام يافت ولى هيچ يك از آن ها قابل قبول نبوده و از جهات متفاوتى مورد نقد جدّى هستند،و بايد چاره ديگرى انديشه شود.

2 - چه بايد كرد؟

توصيه هاى عمومى و راه حل هاى كلى و تئوريك صرف و اعمال سليقه هاى تجربه نشده، در حلّ اين مشكل اساسى نه تنها مفيد نيست، بلكه دست اندركاران را از پرداختن به مسايل اصلى و دقيق روى موضوعات مورد نياز، دور مى كند. و چه بسا شعارهاى عمومى و تبليغات بى محتوا جايگزين انديشه، خلاقيت و اراده شود كه در نهايت مشكلات و خطرات اساسى را موجب خواهد شد. در دنيايى كه سرعت و شتاب به عنوان يك واقعيت و اصل انكارناپذير، پذيرفته شده است. سردرگمى در يافتن مسير صحيح، مواجه شدن با پيچ و خم در طول حركت و احتمالا ايستايى در دوره زمانى را، موجب مى شود. فرصت رشد توسعه و بالندگى از دست مى رود كه كه جبران آن نيز در نهايت سختى و دشوارى خواهد بود.
براى رهايى از اين وضعيت و بهره بردارى از فرصت هاى زودگذر و ظرفيت هاى موجود و نيز همگامى با قافله جهانى و تنظيم آهنگ حركت خود، متناسب با شرايط جهانى و بين المللى، لازم است از شيوه هاى برنامه ريزى شده در مديريت دانش كه در سيستم هاى جهانى تجربه شده و نتايج مطلوبى نيز دارد، بهره جست تا با نظامى اصولى ساختار دار و برنامه ريزى شده به اهداف بلند، تحقق آرمان هاى مقدّس و حل مشكلات انديش مندان، فرهيختگان و كاربران در اطلاع درست از داشته هاى علوم دينى و فرهنگ اسلامى دست يافت و زمينه آگاهى سريع و دقيق را از اطلاعات علوم اسلامى براى علاقه مندان در پهنه جهانى فراهم آورد.

3 - تجربه را نبايد تجربه كرد

امروزه فناورى هاى به كار رفته در نرم افزارها و پايگاههاى اطلاعاتى بقدرى متنوع و متحول است كه مسئله سخت افزار و شبكه هاى ارتباطى در مقابل آن به حساب نمى آيد. اصولا سخت افزار يك بخش بسيار ناچيزى در مقابل نرم افزار است. سازماندهى و به روز رسانى ابرداده ها Meta data و همچنين امنيت و نگهدارى مخزن هاى ديجيتالى در آموزش، پژوهش در دنياى ابزارى الكترونيكى فوق العاده مهم است.
در حوزه فن آورى اطلاعات، ساماندهى، اشاعه و ارتباطات اطلاعاتى، همانند باقى شاخه هاى علمى، توجه به تجربه هاى صورت گرفته در جهان از جمله مواردى است كه مى تواند سبب افزايش بهره ورى و هدايت صحيح داشته هاى علمى در جهت رشد موزون و پايدار در تمام زمينه هاى ياد شده گردد. اين تجربه ها كه مبتنى بر روند سعى و خطا و مطالعات پياپى صورت گرفته در ساير كشورها شكل گرفته اند منجر به ايجاد ديدگاهها، اصول و قواعد استانداردى در كليه زمينه ها شده اند، از قبيل: امكان سنجى هاى اصلى و اوليه، برنامه ريزى هاى دراز مدت، پردازش هاى دستى و ماشينى درست، ذخيره و بازيابى اطلاعات، ايندكس ها و چكيده هاى متنوع، تهيه متون الكترونيكى و ساماندهى آنها، روندهاى توليد دانش، ارائه و نشر آن، ارزيابى، بازسازى و بازنگارى متون و ...و قطعا بهره گيرى از آن ها در مديريت دانش هاى اسلامى و دينى با طراحى و تدوين نرم افزارهاى لازم كارساز و مفيد است .
تحليل و طبقه بندى محتواى (Content) دانش ها و اطلاعات در علوم اسلامى كارى بزرگ، پر هزينه و طاقت گير است. محققان مى گويند: «در سيستم هاى آموزش الكترونيكى گسترده در حجم آموزش و پرورش و دانشگاههاى بزرگ دنيا، هزينه هاى زير ساخت (سخت افزارى) كمتر از 20% هزينه ها را تشكيل مى دهد و بيش از 80% از هزينه هاى مربوط به محتواى تهيه شده است. لذا محتوا در اين سيستم ها جزء دارايى (Asset) محسوب مى گردد.» 1
از اين رو ضمن اهميت توجه به سخت افزارها - نبايد انگاشت كه تهيه امكانات سخت افزارى مشكل را حل كرده است هنر هوشمندانه آن است كه با بهره گيرى از ابزار در اختيار، داشته هاى در اختيار و محتواى علوم اسلامى را در نظامى مشخّص; و ساختارى تعريف شده ساماندهى، ذخيره، بازيابى و انتشار دهيم و زمينه ارتباطات انسانى را با اين معارف ارزش مند در مقياس جهانى و در رقابت هاى انديشه اى تمدنى ايجاد كرده و ميدان بروز و ظهور اسلام را در سراسر جهان باز نمائيم.

4 - ضرورت ساماندهى و مديريت دانش هاى اسلامى

ضرورت و اهميت برنامه ريزى، تصميم گيرى، ساماندهى و مديريت دانش هاى اسلامى از آنجا روشن مى شود كه بدانيم كارآيى انسان، بدون استفاده از اطلاعات، كاهش پذير و محدود است، اطلاعات خود موجب اطلاعات تازه مى شود، دانشمندان با تحقيقات خود اطلاعات موجود را اعتبار و تازگى مى بخشند.
اصولا «تحقيق» همانند بسيارى از امور ديگر نيازمند «فرايند و سيستمى» است كه بدون آن «تحقيق» سامان مناسب را نخواهد يافت، «سيستم تحقيقاتى» نيز نيازمند وسايلى است، از مهم ترين اين وسايل، وجود «آخرين اطلاعات لازم» است و «آخرين اطلاعات لازم» نيز عمدتا از طريق مراكز و مؤسساتى بدست مى آيد كه در سيستم تعريف شده اى اطلاعات و دانش ها( به معناى عام)را سامان داده اند.
گفته مى شود كه امروز در كشورهاى پيشرفته، يك نفر محقق حدود 3% از وقت تحقيق خود را صرف آگاهى از تحقيقات مشابه، كسب اطلاعات موجود و آمارهاى مربوط مى كند كه بررسى فهرست هاى منظّم، مقاله نامه ها، چكيده ها، نمايه و موضوع نگارى ها و شركت در اجتماعاتى مانند: كنگره ها، بحث و سمينارها از اهم آنهاست.2
بدون اطلاع از داشته ها، هيچ محقّقى نمى تواند از حداكثر استعداد و توانايى خود استفاده كند، او تنهاست و ارتباطش با آنها كه پيش از او قدم نهاده اند، قطع است. بايد از آنچه ديگر محققان تا زمان او انجام داده اند آگاه شود تا واقعا بتواند تحقيق جديد و كار تازه اى ارائه كند. چگونه ممكن است دسترسى به داشته هاى پيشين، بدون سازماندهى منطقى و نظام يافته اطلاعات موجود و گذشته فراهم شود؟ واقعيت اين است كه سازماندهى و استفاده صحيح و همه جانبه از اطلاعات كه سرمايه و تراث اصلى اسلامى است تاثير بسزايى در پيشرفت تحقيقاتى، علمى، فرهنگى اجتماعى و... خواهد گذاشت. از اين رو بايد با ايجاد «مديريت شبكه اى تحقيق» در دانش هاى اسلامى، نظامى را طرح ريزى مى كنيم كه علاوه بر تسلّط برداشته ها راه را براى نظريه هاى جديد و توليد انديشه هموار نمايد.

5ـ اصطلاح نامه علوم اسلامى بهترين روش براى ايجاد مديريت شبكه اى تحقيق

پايه اصلى و موتور محرك اين نظام، تزاروس «اصطلاح نامه» علوم اسلامى است كه چارچوب طبقه بندى معنايى مفاهيم علوم اسلامى را ترسيم نموده و راه ورود منطقى و نظام مند اطلاعات معارف دينى را در عرصه فن آورى جديد هموار مى نمايد. بدون شناسايى واژه هاى كليدى(اصطلاحات)تنظيم و طبقه بندى مفهومى آنها، امكان دسترسى درست و نظام دار به متن ها كه بيان كننده مفاهيم هستند وجود ندارد و اگر نگوئيم تنها راه، بهترين شيوه براى مديريت دانش هاى اسلامى و بر آوردن نياز پژوهشگران دينى طراحى و تدوين اصطلاح نامه جامع علوم اسلامى است كه برابر آن اطلاعات «در شكل هال مختلف« نمايه سازى و موضوع نگارى شود و ارتباط موجود ميان اصطلاحات و متن هاى مدارك ايجاد گردد و دسترسى به موقع دانش ها را به فرهيختگان با استفاده از ابزار جديد به سرعت و دقّت فراهم سازد.
اصولا" از دير باز آگاهى از واژه ها و اصطلاحات هر علم براى كسانى كه مى خواستند آن را فرا گيرند و يا به ديگران منتقل نمايند، اهميّت ويژه اى داشته است و تدوين فرهنگ نامه ها و دائرة المعارف ها در راستاى تأمين همين مهم بوده است.
ولى استخراج مجموعه واژگان در هر علم و كشف روابط ميان واژه هاى كليدى كه بدنه يك دانش را تشكيل مى دهند و نيز سازماندهى ميان واژگان، از امور اساسى و كليدى است كه كمتر به آن توجه كرده ايم. امروزه مسئله ساماندهى اطلاعات علوم و معارف بر پايه واژگان موضوعى، نيازمند نظام اطلاعاتى تحليل شده و به هم پيوسته اى است كه قابليت ذخيره و بازيابى و همچنين قدرت توزيع اطلاعات مورد نياز را دارا باشد.
پيوستن اطلاعات علوم و معارف اسلامى به مجموعه هاى اطلاعات تحليل شده در سطح ملى و جهانى در شكل نظام هاى روشمند، اصولى، ساختاى و قابل انعطاف، امرى ضرروى و جدّى است.
حجم اطلاعات اسلامى ما به تناسب توليد اطلاعات جهانى با رشدى فزاينده رو به رو شده است. هر نوشته اى كه مطالب آن به زبان اطلاعاتى مدرن تبديل شود، جزو مجموعه اى قرار مى گيرد كه بى درنگ مى توان آن را به يكى از نظام هاى اطلاعاتى ملى و جهانى وارد كرد و هر فقره اطلاعات اسلامى كه به يكى از نظام هاى روشمند اطلاعاتى در جايى از جهان وارد شبكه اطلاع رسانى شود، بالقوه در هر جا كه امكان اتصال به نظام هاى اطلاعاتى باشد، قابل بهره بردارى و توزيع و انتشار خواهد بود.
در اين ميان، توجه به فشرده كرده اطلاعات، چنان گسترده و عميق است كه پيوسته بر فنّاورى و روش هاى اطلاع جويى، اطلاع اندوزى و اطلاع يابى تأثير مى گذارد. و راه هاى انتقال اطلاعات را ساده تر و سريع تر مى كند. و تزاروس (اصطلاح نامه) علوم اسلامى بنياد مهمى در اين فرايند به شمار مى آيد.

مفهوم اصطلاح نامه (Thesaurus)

با استفاده از واژه ها، و مجموعه اصطلاحات كنترل شده كه رابطه معنايى و سلسله مراتبى آنها به دقّت و به شكلى منطقى بررسى شده است، مى توان اصلى ترين مفاهيم مقاله ها را با كوتاه ترين و دقيق ترين كلمات ممكن بيان داشت. هر متخصص با نگاه كردن به چند واژه تخصصى مربوط به رشته خود، كه در كنار هم قرار گرفته باشد يا به گونه اى رايانه اى يا دستى آراسته و تركيب شده باشند، بى درنگ درمى يابد كه بحث اصلى بر چيست؟
اين كليد واژه ها كه به شكل خاصى تنظيم و ارائه مى شود، فشرده ترين صورت چكيده هاى خلاصه شده است. امروزه رايانه ها با سرعت هاى فوق العاده، ابزارهايى هستند كه به خوبى مى توانند سنگينى بار اطلاعات را تحمل كرده و فقط آنچه را نياز واقعى و فعلى ماست، برآورده سازند. 
مآخذى نظير مقاله ها و كتاب ها منابع اطلاعاتى انسان اند كه به زبان انسان نوشته شده اند و نه به زبان رايانه. اگر بخواهيم از حافظه شگفت رايانه و توانايى آن براى ذخيره و بازيابى اطلاعات استفاده كنيم، بايد منابع اطلاعاتى را به زبان رايانه برگردانيم و سپس آنچه را رايانه مى گيرد، مجددا به زبان انسان برگرداند. بديهى است كه اين فرايند مهم ابزار متناسب خود را مى خواهد و يكى از نخستين گام ها، موضوع نگارى، نمايه سازى و رده بندى موضوعات در حوزه هاى تخصصى بر اساس منطقى نظام مند و استوار است كه زبان رايانه بر مبناى همان منطق طراحى شده و يكى از آثار و اهداف مهم اصطلاح نامه ها نيز تأمين همين امر است.
ارتباط منطقى ميان اطلاعات فراهم آمده و بازيابى دقيق آنها نيازمند زبانى روشن، مشخّص و رساست كه اين نقش اساسى را اصطلاح نامه بر عهده دارد; به بيان ديگر، به دليل اهميت ويژه انتقال صحيح و دقيق مطالب، لازم است مدارك از لحاظ محتوا به دقت تحليل، توصيف و ضبط شوند - نمايه سازى دقيق و كامل انجام گيرد - و براى برآوردن نياز استفاده كنندگان از اطلاعات و مطالب ذخيره شده و تسهيل در بازيابى، وجود اصطلاحات كنترل شده (اصطلاح نامه)به عنوان وسيله اى براى گشودن اطلاعات به منظور استفاده محققان ضرورت دارد.
اطلاعات علوم اسلامى نيز از امر فوق مستثنا نيست و مى توان گفت «اصطلاح نامه علوم اسلامى» از بهترين شيوه ها براى دستيابى به هدف ياد شده است. اصطلاح نامه علوم اسلامى در يك طرح جامع برنامه ريزى شده و از سال 1373 پروژه هاى مد نظر را در رشته هاى تخصّصى علوم اسلامى با استفاده از استانداردهاى جهانى بر اساس الگوى تعريف شده آغاز نموده و تاكنون حاصل بخش هايى از آن منتشر شده است.3 يكى از آنها اصطلاح نامه علوم قرآنى است كه اولين اثر در حوزه اصطلاح نامه نگارى در شاخه هاى علوم اسلامى به شمار مى آيد، اين پروژه در سال 1373 آغاز و در سال 1375 به پژوهشگران عرصه دين تقديم شده است.

اول: اصطلاح نامه علوم قرآنى و هدف از تدوين آن

اصطلاح نامه علوم قرآنى، مجموعه اصطلاحات فراهم آمده بر اساس قواعد جهانى اصطلاح نامه نگارى است كه فهرستى منظم از واژهاى كليدى و كاربردى در علوم قرآنى با روابط معنايى و سلسله مراتبى بين آنها را نشان مى دهد و به شيوه هاى الفبايى، نظام يافته و ترسيمى عرضه شده است. اين استاندارد، ضمن نشان دادن روابط منطقى ميان اصطلاحات و مفاهيم علوم قرآنى، طراحى كلى و اصولى از حوزه علوم قرآنى را در قالب مجموعه اى ساختارى ارائه مى كند و در پايان، در بخش ترسيمى، نظام واره ى مجموع مصطلحات اين شاخه علمى را به ترسيم مى كشد،و در نهايت فوايدى نظير موارد ذيل را بدست مى دهد.
كيفيت ساخت دهى به نمايه ها و موضوعات برگرفته از مدارك«Documentes» و مآخذ و محتواى «Content» علوم قرآنى را تبيين مى كند.
هماهنگى در زمينه رشته تخصصى علوم قرآنى را ميان پژوهشگران و يا مراكز تحقيقاتى ايجاد مى كند.
امكان دست رسى به اطلاعات و مباحث علوم قرآنى را در ذيل كليد واژه هاى استاندارد و مورد قبول صاحب نظران آن علم با نمايه سازى و با استفاده از ابزار فن آورى و رايانه اى فراهم مى كند.
ورود اطلاعات پراكنده را به شكل سامان داده شده تأمين نموده و مراحل و مراتب بازيابى را سهولت مى بخشد.
شيوه ترسيمى و نظام يافته آن، شمايى كلى و جامع از روابط منطقى بين مفاهيم علوم قرآنى را به نمايش گذاشته و تسلّط نسبى و زمينه يك ديدگاه كلى و منطقى را براى محققان نسبت به مباحث اساسى علوم قرآنى به وجود مى آورد.
براى مدرسان و متعلمان نيز جايگاه مباحث هر موضوع را روشن مى سازد. و الگوريتم درسى را ارائه مى نمايد.

دوم: قلمرو اصطلاح نامه علوم قرآنى

در اين اثر تنها اصطلاحات علوم قرآنى شناسايى، تنظيم و طبقه بندى شده است و ناظر به حوزه معرفتى علوم قرآنى و مفاهيم وابسته به آن است. و از پرداختن به مباحث و مصطلحات حوزه «معارف قرآنى» پرهيز شده و گرايش اين كار پژوهشى، اصطلاحات مربوط به «شناخت قرآنى» بوده است كه در محور تعريف مشهور از علوم قرآنى قرار مى گيرند - «يعنى علومى كه درباره حالت و عوارض ذاتى و اختصاصى قرآن كريم بحث كرده و موضوع در تمامى آنها قرآن است.» -

رده هاى اصلى:

با توجه به اهداف اطلاع رسانى شاخه هايى كه در اين اصطلاح نامه شناسايى و تصويب شده اند و رئوس ساختار موضوعى حوزه علوم قرآنى را نشان مى دهند و رده هاى جزيى و فرعى را در زير بخش خود جاى مى دهند عبارت اند از:
1 - شناخت تاريخ قرآن
2 - شناخت تفسير و مفسران
3 - شناخت قرائات و قراءّ
شناخت ترجمه و مترجمان قرآن
5 - شناخت اعجاز قرآن
6 - شناخت اسلوب ادبى قرآن
7 - شناخت اوصاف و فضايل قرآن 
8 - شناخت تقسيمات قرآن
9 - شناخت كلمات و حروف قرآن
10 - شناخت قراءت و تجويد قرآن
11 - شناخت دلالت الفاظ قرآن
موضوعاتى نيز وجود دارد كه در ساختار اصلى علوم قرآن قرار ندارند ولى در سياهه اى جداگانه به عنوان اصطلاحات مرتبط و وابسته قرار مى گيرند كه در ذخيره و بازيابى اطلاعات قرآنى ضرورى است و در اطلاع رسانى و راهنمايى محققان و نمايه سازان نقش كليدى دارد. مانند: 1 - كتابشناسى علوم قرآنى 2 - اعلام علوم قرآنى 3 - موسسات قرآنى كه هر كدام از اين ها به صورت پيوست، با زيربخش هاى خود ارائه خواهند شد.

سوم: تعداد اصطلاحات و شيوه نمايش اصطلاح نامه علوم قرآنى

در اين اثر 4158 اصطلاح قرار گرفته است كه 1331 اصطلاح متداول تر و رايج تر بوده و به عنوان «مرجّح» گزينش شده و مترادف هاى آنها به آنها ارجاع شده است و 2463 اصطلاح نيز مجموعه مصطلحات عام و حاكم را تشكيل داده اند و معمولا زير مجموعه هايى (اصطلاحات اخص)براى آنها تعريف شده است. در اين ميان اصطلاحاتى در علوم قرآنى به كار رفته اند كه نه مترادف تلقى شده اند و نه اعم و يا اخص. ولى يك نوع وابسته گى معنايى و تداعى معناشناسى و يا بحثى داشته اند كه اين نوع اصطلاحات در استاندارد اصطلاح نامه نگارى، وابسته يا مرتبط شناخته شده و با نماد(ا.و:) در اصطلاح نامه علوم قرآنى مشخص شده اند كه 1111 اصطلاح هستند.
اصطلاح نامه علوم قرآنى همانند باقى اصطلاح نامه ها به سه شيوه الفبايى، نظام يافته و ترسيمى به صورت الكترونيكى و چاپ كتابى تنظيم و عرضه شده است - هر يك از آن سه شيوه ويژگى ها و فوايد خاصى دارد كه بر اهل فن در اطلاع رسانى پوشيده نيست. در نظام الفبايى براى هر اصطلاحى در اصطلاح نامه به صورت مستقل جايگاه معنايى و روابط(مترادف عام، خاص و وابسته) آن ترسيم و ارائه مى شود. در حالى كه در بخش نظام يافته علاوه بر ويژگى فوق نوع و نحوه ارتباط اصطلاح با اصطلاحات عام تر و خاص تر نشان داده شده است و مجموعه اصطلاحات حوزه علوم قرآنى از نظر مفهومى و معنايى در يك كلاف منظم از ابتدا تا انتها مشخص و ترسيم شده است اما در نمايش ترسيمى ساختار كلى اصطلاحات علوم قرآنى با تنظيم منطقى اصطلاحات عام و خاص (حاكم و تابع) شكل گرفته است.

چهارم: اهميت تدوين اصطلاح نامه علوم قرآنى

اهميت اصطلاح نامه علوم قرآنى به جنبه هاى مختلفى برمى گردد كه در حدّ گنجايش اين مقاله به چند مورد اشاره مى كنيم:

يك: دسترسى سريع و جامع به مشتركات و مترادفات:

آگاهى از اصطلاحات هم معنا در شاخه هاى مختلف علوم، در فهم درست مفاهيم آن علم تأثير مى گذارد و اين امر در علوم قرآنى اهميت فوق العاده اى دارد. چه بسا دو يا چند اصطلاح داراى مفهوم واحد و يا كاربرد واحدى هستند و مطالب مربوط به هر يك از آنها به ديگرى نيز مربوط است;بلكه عين آن است،ولى محقق و يا مراجعه كننده از هم معنا بودن آنها آگاه نيست و به خيال اينكه غير هم اند، نمى تواند اطلاعات آنها را با هم و در كنار هم بيند و از اين رو،دچار سردرگمى شديد خواهد شد. مسئله رابطه مترادف(رابطه هم ارز)در اصطلاح نامه جزو روابط منطقى اساسى ميان اصطلاحات است كه در فهم درست و جامع از مفاهيم اصطلاحات و پى جويى اطلاعات و مطالب مربوط به آنها در متن علوم تأثير شگفتى دارد.
مثلا در علوم قرآنى در رده «تفسير و مفسران» حدود 340 اصطلاح از كتاب هاى علوم قرآنى استخراج و روابط منطقى آنها مشخص شده است كه اطلاع از واژگان هم معنا نقش كليدى دارد مثلا «تفسير روايى» كه در كتب علوم قرآنى يكى از 34 نوع گرايش تفسيرى و در اصطلاح نامه علوم قرآن زير بخش رده تفسير قرآن واقع شده است، مترادف هاى ديگرى نيز دارد (عموما تنوع تعابير در علوم اسلامى فوق العاده است) مانند اين كه برخى «تفسير روايى» را با عنوان «تفسير اثرى» و عده اى با نام «تفسير مأثور»، «تفسير قرآن به سنت»، «تفسير نقلى» و... نام برده اند كه ممكن است در كتب اصلى علوم قرآنى با اين عناوين نيامده باشد و قطعا تعابير جديدى در آينده براى اين نوع تفسير ابداع شده و كار برد پيدا خواهد كرد. در اصطلاح نامه علوم قرآنى تمامى اصطلاحات هم معنى از متن هاى مختلف جديد و قديم(به شرط كاربرد نوعى) جمع آورى و تنظيم مى شود. مانند: 
تفسير روايى 
بج: تفسير اثرى
تفسير قرآن به سنّت
تفسير مأثور
تفسير نقلى
يعنى هر يك از اين پنج اصطلاح هم معنى هستند و بجاى (بج) يكديگر به كار رفته اند، «تفسير روايى» به جاى «بج» اين پنج اصطلاح و اين پنج اصطلاح به جاى آن يكى به كار گرفته شده است و هر پنج اصطلاح يكى هستند - بنابر اين تعريف، ويژگى ها و حكم هر كدام بر ديگرى نيز صادق است و متن هاى موجود در منابع مختلف هر چند با تكثر تعبير باشند يك مفهوم را اشاره دارند. 
بايد بدانيم كه فراهم آوردن مترادفات امرى مهم، دقيق و پر زحمت است و يكى از همت هاى اساسى اصطلاح نامه نگاران، شناسايى مترادف ها و شبه مترادفهاست.

دو: طبقه بندى معنايى ميان اصطلاحات

هيچ اصطلاحى در علمى به كار نمى رود، مگر اينكه رابطه اى ميان آن با اصطلاحات ديگر وجود دارد; يعنى اصطلاحات در هر حوزه معرفتى از يكديگر بيگانه نيستند و مجموعه آنها در كلافى منظّم اما پيچيده قرار دارند كه كشف آن نظم، در عين پيچيدگى يكى از وظايف عمده و مشكل در تدوين اصطلاح نامه هاست و معمولا بخش نظام يافته و همچنين بخش ترسيمى اصطلاح نامه عهده دار طرّاحى اين جهت است.
اصطلاحاتى را كه اهل فن در هر شاخه معرفتى به كار مى برند، براى متخصصان همان فن پذيرفته شده و مأنوس است; چون اصطلاح مفهومى را در بر دارد كه با موضوع علم ارتباطى معنايى داشته و صاحب نظران و آگاهان هر علم به آسانى متوجه معنا شده و ارتباط و يا عدم ارتباط آن را با علم مورد نظر مى فهمند. در اصطلاح نامه تمامى اين روابط در يك نظام معنايى بازرسى و با شكلى تعريف شده طراحى و عرضه مى شود; به اين معنا كه هر اصطلاح در مجموعه مصطلاحات علم ممكن است هم معنا با ديگر اصطلاحات باشد و شايد زير مجموعه اصطلاح و يا اصطلاحات ديگر قرار گيرد و يا خود آن نيز زير مجموعه هايى داشته باشد.
اطلاع از اين نوع ارتباطات معنايى در فهم درست واژگان و تسلط بر مفاهيم علم بسيار كارآمد است. به خصوص، وقتى بر اساس اين منطق، مستندات، اطلاعات و مطالب مربوط به اصطلاحات در سيستم رايانه اى قرار گيرد، به تناسب سرعت و دقت رايانه اى، تسلط محقّق بر مفاهيم علم و اطلاعات مرتبط كامل تر و سريع تر خواهد شد و به نوعى، دانش در اختيار و سيطره محققان قرار مى گيرد.
به عنوان مثال، اگر بدانيم «تفسير» اقسام و گرايش هاى متعددى به همراه مستندات و احكام مختلف دارد. و بدانيم كه همه گرايش هاى تفسيرى از اعتبار واحدى برخوردار نيستند - بلكه برخى از آنها فاقد اعتبارند. ترسيم «تفسير قرآن » به عنوان يك «اصطلاح كليدى» در علوم قرآنى، همراه زير مجموعه هاى آن، نوعى طبقه بندى معنايى را عرضه مى كند كه محققان به آسانى مى توانند علاوه بر اطلاع از جايگاه معنايى هر اصطلاح، با مراجعه به مستندات آنها، توصيف و تعريف و گرايش هاى تفسيرى معتبر را از غير معتبر باز شناسند.
مانند:
علوم قرآنى
شناخت اسلوب ادبى قرآن
. . . .............
. . . .............
. . . .............
شناخت اعجاز قرآن 
. . . ..............
. . . .............
. . . .............
شناخت اوصاف و فضايل قرآن 
. . . .............
. . . .............
. . . .............
شناخت تاريخ قرآن 
. . . .............
. . . .............
. . . .............
شناخت ترجمه و مترجمان 
. . . .............
. . . .............
. . . .............
شناخت تفسير و مفسران
. . . .............
. . . .............
. . . .............
. . تفسير قرآن 
. . . «به لحاظ شيوه و سبك »
. . . تفسير ترتيبى
. . . تفسير مزجى
. . . تفسير موضوعى 
. . . «به لحاظ طبقات تفسيرى» 
. . . تفسيرپيامبر(ص)
. . . تفسيراهل بيت (ع)
. . . تفسيرتابعين
. . . تفسيردوران نهضتهاى اصلاحى
. . . تفسيرصحابه
. . . تفسيرعصرجديد
. . . ×به لحاظ ظهروبطن قرآن
. . . تفسيرباطن قرآن
. . . تفسيرظاهرقرآن
. . . ×به لحاظ فرق ومذاهب
. . . تفسيراهل سنت
. . . تفسيرباطنيه
. . . تفسيرخوارج
. . . تفسيرشيعه
. . . تفسيرظاهريه
. . . تفسيرمتصوفه
. . . ×به لحاظ نگرش وگرايش تفسيرى
. . . تفسيرپوزيتيويستى
. . . تفسيراجتماعى
. . . تفسيراخلاقى
. . . تفسيرادبى
. . . تفسيراشارى
. . . تفسيربه رأى
. . . تفسيربيانى
. . . تفسيرتاريخى
. . . تفسيرتربيتى
. . . تفسيررمزى
. . . تفسيرروايى
. . . تفسيرعرفانى
. . . تفسيرعلمى(2)
. . . تفسيرفقهى
. . . تفسيرفلسفى(2)
. . . تفسيركلامى
در ترسيم فوق «تفسير روايى» هم رديف «تفسير اشارى» و 33 عنوان ديگر قرار گرفته كه همه آنها زير مجموعه «تفسير قرآن»اند و به لحاظ گرايش هاى تفسيرى تنظيم شده اند كه هر كدام اعتبار، حكم و ويژگى هاى خاصى دارند.

سه. طراحى نظام ساماندهى اطلاعات علوم قرآنى

يكى از جنبه هاى مهم و كاربردى در تدوين اصطلاح نامه علوم قرآنى ايجاد زمينه و زير ساخت اصلى براى بانك اطلاعات تخصصى علوم قرآنى است كه در سيستم و نظامى تعريف شده، اطلاعات متفرق و متنوّع علوم قرآنى را سازماندهى مى كند.
اين نظام بر اساس ساختار اصطلاح نامه علوم قرآنى شكل مى گيرد; به نوعى كه تمامى اطلاعات و مطالب قابل استفاده در جايگاه منطقى خود كه در ساختار منظم اصطلاح نامه جا گرفته اند، قرار خواهد گرفت. براى تحقق اين كار بزرگ، علاوه بر استفاده از مستندات اصطلاح نامه علوم قرآنى، مى بايست منابع علوم قرآنى موضوع نگارى و نمايه سازى شود4 و به كمك اصطلاحات كنترل شده اصطلاح نامه مورد نظر تمامى مدخل ها(ورودى ها) به عنوان كليد واژه گزينش شده و ارتباط ميان اصطلاح نامه و متن هاى كتب و منابع علوم قرآنى شكل پيدا كند.
تمامى آنچه گفته شد بر اساس ساختار اصطلاح نامه و با استفاده از شيوه هاى تعريف شده و معيّنى انجام مى شود و در نهايت، تمامى اطلاعات مرتبط با علوم قرآنى در قالبى نظام مند و با بهره گيرى از سرعت و دقت رايانه اى ذخيره و بازيابى خواهد شد.
در اين صورت، اصطلاح نامه علوم قرآنى براى محققان، فقط منبعى براى استفاده در تدريس، پژوهش، تدوين طرح هاى تحقيقاتى، پايان نامه ها و رده بندى كتابخانه هاى تخصصى علوم قرآنى نخواهد بود; بلكه شيوه اى را در پرداختن به مسائل علوم قرآنى ارائه خواهد كرد كه تمامى اطلاعات در جايگاه خود قرار گرفته و مباحث متورم از مطالب اساسى كه بايد به آن پرداخته شود باز شناخته شده و تسلّطى نسبى براى محققان بر آنچه كه ديگران در اين حوزه معرفتى انجام داده اند، حاصل خواهد شد و انديشه هاى نو از حرف هاى گذشتگان، مشخص گشته و ميدان گفتگوهاى تازه تر و توليد انديشه و نظريه هاى جديد براى اهل نظر و پژوهشگران فرهيخته گشوده خواهد شد. 
اگر اين فرايند اصولى در ذخيره و باز يابى اطلاعات علوم قرآنى درست اجرا شود، زيربنايى خواهد شد براى افزودن اطلاعات جديد كه در قالب هاى مختلف نظير: مقاله، كتاب و فيلم عرضه مى شوند و در مجموع، بانك اطلاعات تخصّصى منسجم، جامع و روزآمد تحقق خواهد يافت.

روند طرح و تحقيق اصطلاح نامه علوم قرآنى

طراحى اين اثر توسط واحد اصطلاح نامه علوم اسلامى گروه پژوهشى علوم قرآنى مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى دفتر تبليغات در سال 1373 انجام شد و با همكارى اساتيد مشاور و با همت محققان سخت كوش پيگيرى و در پايان سال 1365 به ثمر نشست. اين تحقيق با مراجعه به بيش از 200 منبع علوم قرآنى تهيه شده و با استخراج، شناسايى و تصويب بيش از 4000 اصطلاح در علوم قرآنى به سه شيوه: الفبايى، نظام يافته و ترسيمى تنظيم شده است كه در مجموع بالغ بر 4000 واژه مى باشد.
به منظور پشتيبانى از اصطلاح نامه علوم قرآنى براى هر يك از اصطلاحات، اطلاعات كوتاه و مفيدى در برگه هاى مستند اصطلاحات ثبت شده است كه پس از باز آرايى به شكل فرهنگ نامه تخصصى علوم قرآنى عرضه خواهد شد. و اولين مجلد آن تا پايان سال 83 به نشر سپرده مى شود. هم اكنون كار فهرست بردارى و موضوع نگارى كتاب هاى علوم قرآنى در دستور كار قرار گرفته تا با ايجاد ارتباط ميان اصطلاحات و متون منابع علوم قرآنى پژوهشگران بتوانند اطلاعات و مطالب مورد نياز خود را به راحتى از رايانه به دست آورند.

پيوست ها:

1 - نمونه اى از موضوع نگارى بر اساس اصطلاح نامه علوم اسلامى
2 - نمونه اى از مستندات علوم قرآنى 
3 - نمونه اى از فرهنگ نامه علوم قرآنى
4 - نمونه اى از نمايه بر اساس اصطلاح نامه علوم اسلامى
5 - شمايى از نرم افزار علوم قرآنى 
به نام خدا
كتاب: سيماى پيامبر(ص) در نهج البلاغه

چكيده

اثر حاضر با انگيزه ى ارايه ى شمايى از زندگى و شخصيت تابناك و والاى رسول گرامى اسلام(ص) از نظرگاه امير مومنان على(ع) نگاشته شده و اين مهم با شرح سخنان امام على(ع) در نهج البلاغه با تأكيد بر آيات و روايات انجام پذيرفته، و در لابه لاى مباحث به مسايل تاريخى و اعتقادى با اختصار و نثرى روان و ساده پرداخته شده است.
نگارنده ى گرامى پس از بيان ويژگى هاى دودمان پيامبر(ص)، پاكى و ايمان آنان به رخ داده هاى شگفت انگيز ولادت و دوران كودكى وى پرداخته، سپس با ارايه ى تحليلى از وضعيت نابسامان جهان به هنگام بعثت، نقش كليدى ايشان را در بهبود آن، تغيير سنت ها و باورهاى نادرست، به سجاياى اخلاقى ايشان را به منظورى ارايه ى الگويى براى زندگى سعادتمندانه به تصوير كشيده است.
كليدواژه هاى اصلى: امام على(ع)، اسوه حسنه، ايمان آباى پيامبر(ص)، بعثت پيامبر(ص)، تأسى به پيامبر(ص)، حضرت محمد(ص)، سيره نبوى، صفات حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه.

نمايه موضوعى*

آباى رسول الله(ص)،...16،17
آباى رسول الله(ص)، فاضل مقداد...16
آباى رسول الله(ص)، نهج البلاغه...17
آثار بعثت پيامبر(ص)...110،111،120،122
آثار تفرقه...73
آيات اسوه حسنه...142
آيات الحاد...43
آيات امانتدارى...176
آيات برادرى...124
آيات بعثت حضرت محمد(ص)...33
آيات تخويف...94
آيات حيات برزخى...205
آيات خاتميت پيامبر اسلام(ص)...198
آيات رحمت عالميان...193
آيات صبر حضرت محمد(ص)...186
آيات عقيده تشبيه...43
آيات فوايد بعثت انبيا...113
آيات مذمت دنيا...149
آيه اكمال دين...118
اتمام حجت...116
اتمام حجت، قرآن...116
اتمام حجت، نهج البلاغه... 117
احاديث اكمال دين...118
احاديث ايمان آباى پيامبر(ص)...19
احاديث طهارت امهات رسول الله(ص)...18
احاديث مذمت دنيا...155
احتجاجات امام على(ع)...235
احكام خضاب...204
اخبار على(ع) از غيب...240
اسامى بت ها...46
اسلام، سعادت...137
اسوه ...11،151
اسوه، تعريف...11،142
اسوه، قرآن...11
اسوه حسنه...11
اسوه حسنه، آيات...142
اسوه حسنه، حضرت محمد(ص)...141،151
اصلاح ميان مردم، نهج البلاغه...210
اعجاز قرآن، نهج البلاغه...114
اقسام حديث...202
اكمال دين، احاديث...118
الحاد...43
الحاد، آيات...43
الحاد، تعريف...43
امام على(ع)...13،242
امام على(ع)، تربيت اسلامى...220
امام على(ع)، حضرت محمد(ص)...13،217،242
امام على(ع)، دوران كودكى...217
امام على(ع)، زندگى نامه...218
امام على(ع)، فضايل...267
امانتدارى...174،176
امانتدارى، آيات...176
امانتدارى حضرت محمد(ص)...174
امتيازات طبقاتى...127
امتيازات طبقاتى، امام على(ع)...127
امتيازات طبقاتى، حضرت محمد(ص)...127
امين(لقب حضرت محمد(ص)...174
انذار و تبشير...116،175
اوضاع اقتصادى، مسلمانان...132
اوضاع سياسى اجتماعى، دوران جاهليت...66
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)...90
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)، ابن شهر آشوب...128
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)، اتمام حجت...115
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)، توحيد...112
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)، فضايل اخلاقى...98
اهداف رسالت نبى اكرم(ص)، نهج البلاغه...112
اهل بيت(ع)...235
اهل بيت، حيات برزخى...205
اهميت سنت رسول خدا(ص)...166
ايمان آباى پيامبر(ص)...19
ايمان آباى پيامبر(ص)، احاديث...19
ايمان آباى پيامبر(ص)، اماميه...22
ايمان آباى پيامبر(ص)، اهل سنت...20
ايمان آباى پيامبر(ص)، شيخ مفيد...19
ايمان آباى پيامبر(ص)، علامه مجلسى... 20
ايمان آباى پيامبر(ص)، نهج البلاغه...19
ايمان ابوين نبى(ص)...19
ايمان عبدالمطلب...21
ايمان به هدف...191
بت پرستى...112
بت پرستى، امام على(ع)...46
بت پرستى، كلبى...47
برادرى...122،124
برادرى، آيات...124
برادرى، نهج البلاغه...122
بشارت پيامبران پيشين، بعثت پيامبر(ص)...85
بعثت پيامبر(ص)...110،163
بعثت پيامبر(ص)، آثار...110
بعثت پيامبر(ص)، آيات...33
بعثت پيامبر(ص)، اديان آسمانى...121
بعثت پيامبر(ص)، تعريف...33
بعثت پيامبر(ص)، رفاه اجتماعى...129
بعثت پيامبر(ص)، شيخ طوسى...33
بعثت پيامبر(ص)،فوايد...107
بنى اسرائيل، نهج البلاغه...129
بهشت، حضرت محمد(ص)...214
بيدارى اسلامى، جواهر لعل نهرو...137
بينه، تعريف...92
تاثير هدايت هاى پيامبر(ص)...107،108
تاثير هدايت هاى پيامبر(ص)، ابن شهر آشوب...108
تاثير هدايت هاى پيامبر(ص)، نهج البلاغه...107
تأسى به پيامبر(ص)...165،214
تأسى به پيامبر(ص)، امام على(ع)...214
تأسى به پيامبر(ص)، شرايط...143
تأسى به پيامبر(ص)،نهج البلاغه...165
تخويف...93،94
تخويف، آيات...94
تخويف، قصص قرآن...93
تعريف اسوه...11،142
تعريف الحاد...43
تعريف بينه...92
تعريف دوران جاهليت...63
تعريف روح...29
تعريف سنت...165
تعريف شرط...100
تعريف صفا...197
تعريف فترت...36
تعريف ملت...133
تفرقه، آثار...73
ثنويه، امام على (ع)...44
حاكمان اسلامى، وظايف...172
حاكمان جور...208
حب دنيا، نهج البلاغه...148
حب على(ع)...206
حديث...200
حديث انا مدينة العلم...200
حديث، اقسام...202
حديث منزلت...240
حضرت آمنه، باردارى...23
حضرت محمد(ص)...13،174
حضرت محمد(ص)،ابن ابى الحديد...13
حضرت محمد(ص)، ابن عباس...26
حضرت محمد(ص)، ابوطالب...27
حضرت محمد(ص)،احاديث...28
حضرت محمد(ص)، ارهاص...24
حضرت محمد(ص)، اسوه حسنه...141
حضرت محمد(ص)، امانتدارى...174
حضرت محمد(ص)، تربيت...28
حضرت محمد(ص)، تولد...22
حضرت محمد(ص)، دوران كودكى...26
حضرت محمد(ص)، زندگى نامه...15
حضرت محمد(ص)، زهد...153
حضرت محمد(ص)، شخصيت...12،15
حضرت محمد(ص)، عمرو بن نفيل...88
حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...13
حكمت، نهج البلاغه...167
حيات برزخى، آيات...205
خاتميت پيامبر اسلام(ص)...198
خاتميت پيامبر اسلام(ص)، آيات...198
خاتميت پيامبر اسلام(ص)، نهج البلاغه...198
خضاب، احكام...204
داستان طفيل بن عمرو...102
دشمنى با على(ع)...207
دوران جاهليت...59
دوران جاهليت، اوضاع سياسى اجتماعى...66
دوران جاهليت، تعريف...63
دوران جاهليت، قساوت...79
دوران جاهليت، كشتن اولاد...78
دوران جاهليت، نهج البلاغه...50،76
دوران جاهليت، هرج و مرج...80
دوران كودكى امام على(ع)...217
دهريه، امام على (ع)...44
رحمت عالميان...193
رحمت عالميان، آيات...193،196
رفاه اجتماعى، نهج البلاغه...129
رفتارشناسى منافقان، ابن ابى الحديد...225
روح، تعريف...29
روش تبليغ پيامبر(ص)...106
زندگى نامه امام على(ع)...218
زندگى نامه حضرت محمد(ص)...15،22،23،26
زهد...153
زهد، حضرت محمد(ص)...153،155،160
زهد على(ع)...164
زهد، نهج البلاغه...157
سبق اسلام على(ع)...221
سبق اسلام على(ع)، ابن مسعود...222
سبق ايمان على(ع)...221،228،233
سبق هجرت على(ع)...228
سعادت، اسلام...137
سنت...165
سنت، تعريف...165
سنت رسول خدا(ص)...165
سنت رسول خدا(ص)، اهميت...166
سنت رسول خدا(ص)، حقوق اجتماعى...210
سنت رسول خدا(ص)، نهج البلاغه...167،173
سنت گرايى...170
سيره نبوى، نهج البلاغه...147،150،153،158
شجاعت...177
شجاعت حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...177،189
شجاعت على(ع)...231
شجاعت على(ع)، شيخ مفيد...232
شخصيت خانوادگى حضرت محمد(ص)...15
شرايط تأسى به پيامبر(ص)...143
شرط، تعريف...100
صبر حضرت محمد(ص)...177،186
صبر حضرت محمد(ص)، آيات...186
صبر حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...177
صفات الهى...171
صفات حضرت محمد(ص)...174
صفات حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...174،193
صفا، تعريف...197
طاعت از امام(ع)، طاعت از رسول(ص)...173
طاعت از رسول(ص)...141،141،144،200
طاعت از رسول(ص)، طاعت از امام(ع)...173
طاعت از رسول(ص)، امام على(ع)...144،200
طاعت از رسول(ص)، نهج البلاغه...141
طاعت از رسول(ص)، طبرى...131
طهارت آباى رسول(ص)...16،17
طهارت امهات رسول الله(ص)...18
عبرت، نهج البلاغه...71
عدالت اجتماعى، نهج البلاغه...207،211
عدم كفر على(ع)، قبل از اسلام...227
عرضه اعمال...195
عصر بعثت ...35،41،48،63
عصر بعثت، ابن ابى الحديد...38
عصر بعثت، نهج البلاغه... 35،41،48،63
عصر بعثت، وضعيت جهان...35
عصر بعثت، وضعيت فرهنگى...35
عصمت انبيا...16
عصمت انبيا، خواجه نصيرالدين طوسى...16
عصمت انبيا در تبليغ، نهج البلاغه...174
عقايد...41،44
عقايد باطله، نهج البلاغه...41
عقايد شرك آميز...44
عقايد مشركان...44
عقايد وثنى...44
عقيده تشبيه...41،43
عقيده تشبيه، آيات...43
عقيده تشبيه، نهج البلاغه...41
عمرو بن جموح، اسلام آوردن...110
غاسل رسول الله(ص)...241
فضايل على(ع)، ابن ابى الحديد...238
فترت...36
فترت، تعريف...36
فترت، شيخ صدوق...36
فترت، نهج البلاغه...39
فتوحات اسلامى، شعر...139
فداكارى حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...190
فرق ملت و دين...134
فضايل امام على(ع)...226
فضايل امام على(ع)، ابن عباس...283
فضايل اهل بيت(ع)، نهج البلاغه...204
فضايل حضرت محمد(ص)...15
فضايل حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...197
فضيلت نماز،حضرت محمد(ص)...213
فوايد بعثت انبيا...90،107
فوايد بعثت انبيا، آيات...1132
فوايد بعثت انبيا، نهج البلاغه...90
فوايد بعثت پيامبر(ص)...107
قرآن...116
قرآن، اتمام حجت...116
قرآن، تبيان كل شيى ...117
قرابت على(ع) به رسول الله (ص)...234،241
كتاب ، سنت...170
گسترش اسلام...138
ليلة المبيت...231
مبارزه با بدعت ها، نهج البلاغه...120
مبارزه با نفس، امام على(ع)...214
مثله...211
مثله، تعريف...93
محبوبيت پيامبر(ص)، ابن مسعود...123
مجىء شجر...232
مذمت دنيا...149،155،162
مذمت دنيا، آيات...149
مذمت دنيا، احاديث...155،162
مرتكب گناه كبيره، خوارج...209
مشركان، امام على(ع)...45
معارف دينى، ملاك...171
معجزات پيامبر(ص)...114
معجزات امام على(ع)...225
ملازمت حضرت على(ع)با رسول اللّه(ص)...217،236
ملاك معارف دينى...171
ملت، تعريف...133
مواعظ، نهج البلاغه...214
ناقلان حديث...202
بنى اسرائيل، زندگى نامه...70
نماز جماعت، نهج البلاغه...213
نهج البلاغه...19،207
نهج البلاغه، فوايد بعثت انبيا...90
نهج البلاغه، اتمام حجت...117
نهج البلاغه، اصلاح ميان مردم...210
نهج البلاغه، اعجاز قرآن...114
نهج البلاغه، اهداف رسالت نبى اكرم(ص)...97
نهج البلاغه، ايران باستان...84
نهج البلاغه، ايمان آباى پيامبر(ص)...19
نهج البلاغه، برادرى...122
نهج البلاغه، بشارت پيامبران پيشين...84
نهج البلاغه، تاثير هدايت هاى پيامبر(ص)...107
نهج البلاغه، تاريخ...73
نهج البلاغه، حب دنيا...148
نهج البلاغه،حضرت محمد(ص)...13،197
نهج البلاغه، خاتميت پيامبر اسلام(ص)...198
نهج البلاغه، دوران جاهليت...50
نهج البلاغه، رفاه اجتماعى...129
نهج البلاغه، زهد...157
نهج البلاغه، سنت رسول خدا(ص)...167
نهج البلاغه، سيره نبوى...147
نهج البلاغه، شجاعت حضرت محمد(ص)...177
نهج البلاغه، صبر حضرت محمد(ص)...177
نهج البلاغه، عبرت...71
نهج البلاغه، عدالت اجتماعى...207
نهج البلاغه، عصر بعثت...35
نهج البلاغه، عصمت انبيا در تبليغ...174
نهج البلاغه، فداكارى حضرت محمد(ص)...190
نهج البلاغه، فضايل اهل بيت(ع)...204
نهج البلاغه، مبارزه با بدعت ها...120
نهج البلاغه، مواعظ...214
نهج البلاغه، نماز جماعت...213
نهج البلاغه، ولادت حضرت محمد(ص)...24
وسايل نجات از عذاب الهى...194
وضعيت فرهنگى، عصر بعثت...48،50،57،60،65
وظايف انبيا...92
وظايف حاكمان اسلامى...172
ولادت حضرت محمد(ص)...23
ولادت حضرت محمد(ص)، حوادث آسمانى...24
ولادت حضرت محمد(ص)، حوادث زمينى...25
ولادت حضرت محمد(ص)، نهج البلاغه...24
هدايت عباد... 90

دو. نمونه اى از مستندات علوم قرآنى:
تفسير
مستند

تفسير در لغت به معناى آشكار كردن معناى سخن و شرح و بيان آن است
تفسير از اقسام بديع و اطناب به زياده است : گوينده آن چه را در آغاز ، مجمل آورده ، شرح مى دهد و كلامى كه معناى پنهانى دارد به كلام ديگرى تفسير و تشريح مى شود
نمونه تفسير در قرآن آيه زير است: "ان الانسان خلق هلوعا" × اذا مسه الشر جزوعا" × و اذا مسه الخير منوعا" "(معارج ، 19 ـ 21 ). به راستى كه انسان سخت آزمند ( و بى تاب ) خلق شده است ،. چون صدمه اى به او رسد عجز و لابه كند و چون خيرى به او رسد بخل ورزد
در اين آيه" هلوعا" "ابهام دارد و با دو آيه بعد تفسير شده است
و نيز آيه: "الله الصمد × لم يلد و لم يولد... "( سوره اخلاص ) كه از "لم يلد" به بعد تفسير "الصمد" است5

تفسيرقرآن
مستند

در علم تفسير قرآن از انواع تفسير و روش هاى تفسيرى بحث مى شود و شاخه اى است از مبحث تفسير و مفسران كه از رده هاى مهم علوم قرآنى به شمار مى آيد
تفسير در لغت از "فسر" است كه در اشتقاق كبير ماخوذ از "سفر" و مقلوب آن است كه هر دو به معناى كشف و برداشتن پرده و پوشش است ،. با اين تفاوت كه "فسر" در كشف باطنى و معنوى و "سفر" در كشف ظاهرى و مادى به كار مى رود
تفسير در اصطلاح دانش مندان علوم قرآنى و مفسران قرآن تعاريف متفاوتى دارد بدين شرح:
1 ـ علمى است كه در آن از احوال قرآن از نظر دلالت بر مراد پروردگار بحث مى شود
2ـ علمى است كه در آن از احوال قرآن از حيث نزول سند و اداى لفظ بحث مى شود
3 ـ تفسير نزد علما، كشف معانى قرآن و بيان مراد (خداوند) است ،. اعم از اين كه كشف آن به خاطر ابهام در لفظ باشد يا معناى ظاهرى
4 ـ "ابوطالب ثعلبى" ( تغلبى ) مى گويد: تفسير بيان وضع لفظ است از حيث حقيقت و مجاز ، مانند تفسير صراط به طريق و تفسير صيب به مطر
5 ـ "ابوالبقا" مى گويد: تفسير، بيان چيزى است به لفظ آسان تر و ملايم تر از لفظ اصلى
6 ـ تفسير، توضيح و رفع ابهام و گشودن گره ها و دقايق لفظى و معنايى قرآن مجيد است
7 ـ برخى مى گويند : تفسير ، علم به نزول و شئون و قصص آيات و اسباب نزول آن ها و نيز دانستن مكى و مدنى ، محكم و متشابه ، ناسخ و منسوخ ، خاص و عام ، مطلق و مقيد ، مجمل و مبين و ... است
8 - استاد معرفت مى گويد: تفسير رفع ابهام و حل اشكال حاصل در لفظ است . هرگاه در نحوه بيان، اجمال و ابهامى پيش آيد يا پيچيدگى و اشكالى رخ دهد ، تفسير، آن ابهام يا اجمال را مى زدايد و آن پيچيدگى را برطرف مى سازد. از اين رو گفته اند: "التفسير رفع القناع عن اللفظ المشكل"
تاريخ تفسير قرآن به قدمت خود قرآن است و اولين مفسر قرآن ، شخص پيامبر اكرم (ص ) هستند كه در پاسخ به سوالات اصحاب بسيارى از مفردات و تعابير قرآن را تفسير فرموده اند كه در كتاب هاى روايى ، احاديث نبوى در تفسير آيات نقل شده است6

سه: نمونه اى از فرهنگ نامه علوم قرآنى

آخر كلمه قرار گرفته و حرف نخستين كلمه بعد از آن همزه باشد و نيز روى لام «ال» پيش از همزه و هم چنين كلمه «شيى، شيئا» به روايت «خلف» از «حمزه» كوفى اختصاص دارد.
اشمام:
در كلمه «صراط» در سراسر قرآن در وقف و وصل و در هر حال، «ص» را اشمام صداى «ز» قرائت كرده است.(3)
1 -/ حجتى، محمد باقر، پژوهش در تاريخ قرآن كريم. ص 333; حجتى، محمد باقر، پژوهش در تاريخ قرآن كريم، ص 353
2 -/ قمحاوى، محمد صادق، البحث والاستقراء فى تراجم القراء، ص 93
3 -/ لسانى، محمد على، قراء سبعه و بررسى قراءات ايشان* پايان نامه*، ص 156.
ر.ك: / مركز فرهنگ و معارف دفتر تبليغات اسلامى، علوم القرآن عند المفسرين، جلد 2، ص 109; صالح، صبحى، مباحث فى علوم القرآن، ص 250; زرقانى، محمد بن عبدالعظيم، مناهل العرفان فى علوم القرآن، جلد 1، ص 460; جلالى نائينى، محمد رضا، تاريخ جمع قرآن، ص 343
ابن جزرى، محمدبن محمد، النشر فى القراءات العشر، جلد 1، ص 188; مختار عمر، احمد. معجم القراءات القرآنيه، جلد 1، ص 94; ابوزرعه، عبدالرحمن بن محمدبن زنجله، حجه القراءات، ص 65; فاضل لنكرانى، محمد، مدخل التفسير، ص 141; قسطلانى، احمدبن محمد، لطائف الاشارات، ص 98; شريعت، محمد جواد، چهارده روايت در قرائت قرآن مجيد، ص 35

1938 - قراءت سماعى

قرائت سماعى آن است كه قارى از زبان استاد خود، به قرائت گوش فرا دهد.
و به عبارت ديگر:
«سماع قرائت اين است كه شاگرد و يا كسى كه مى خواهد قرآن و يا حديث را فراگيرد آن را از زبان استاد بشود، آن را به شاگرد املا كند و يا املا نكند. و نيز استاد از روى كتاب بخواند و يا به كمك (2) حافظه قرائت نمايد
از اصطلاح قرائت سماعى در كتاب هاى علوم قرآنى به تلقى قرائت سماع قرائت نيز تعبير شده است
1 -/ شريعت، محمدجواد، چهارده روايت در قرائت قرآن مجيد، ص 27
2 -/ فضلى، عبدالهادى، تاريخ قراءات قرآن كريم، ص 2

1939 - قراءت شام

ر.ك:
قراءت مكه

1940 - قراءت شنبوذى

«محمد بن احمد بن ابراهيم بن يوسف بن عباس بن ميمون، ابولفرج شنبوذى بغدادى» (م 388 هـ ق) يكى از قاريان اربعة عشر است، و قرائتى به او منسوب است. ولى پژوهشى كه در مصادر و منابع منسوب است. ولى پژوهشى كه در مصادر و منابع علوم قرآنى صورت گرفته، از شيوه قرائت او چيزى منعكس نشده است.
ر.ك: حجتى، محمد باقر، پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، ص 357; كمالى دزفولى، على، قانون تفسير، ص 98; سبحستانى، ابوبكر عبدالله ابى داود، كتاب المصاحف، ص 250; رمضانى، احمد، اعجاز قرآن، ص 68; زرقانى، محمد بن عبدالعظيم، مناهل العرفان فى علوم القرآن، جلد 1، ص 491; جلالى نائينى، محمد رضا، تاريخ جمع قرآن، ص 346; مختار عمر، احمد، معجم القراءات القرآنيه، جلد 1، ص (97 - 96)

1941 - قراءت عاصم

يكى از قرايات سبع، قرائت عاصم است ابوبكر عاصم بن ابى النجود بن بهدله مولى بن خزيمه (م 127 هـ ق) از قراى طبقه سوم و از مردم كوفه است. عاصم از قراى معروف هفت گانه و شيعى كه است و قرآن را بر «ابى عبدالرحمن بن حبيب سلمى شيعى» - يكى از ياران اميرالمومنين على(ع) - و نيز بر «زرين حبيش و ابوعمرو شيبانى» قرائت كرد.
و «ابو عبدالرحمن سلمى» تمام قرآن را بر على - عليه السلام - قرائت كرد، بنابراين، «عاصم» با يك واسطه، راوى قرائت - اميرالمومنين عليه السلام - است.
به همين جهت گفته اند: فصيح ترين قراآت، قرائت عاصم بوده، زيرا وى قرائت اصيل را آورده است.
قاطبه دانش مندان شيعى، قرائات عاصم را فصيح ترين قراآت دانسته اند، زيرا وى قرائت را از منبع و اساس متينش يعنى اميرالمومنين على - عليه السلام - اخذ كرده است.
عاصم از ديدگاه دانش مندان شيعى و نيز علماى اهل سنت، شخصيتى بارز و با تقوا
تقثقه و مورد اعتماد در مسئله قرائت بوده است. و روى همرفته، وى را جامع فصاحت و قرائت صحيح و تجويد معرفى كرده و مى گويند در قرائت قرآن
نيز داراى صداى خوش بوده و فردى موثق است.(1)
اصول قرائت عاصم كوفى: 
اعتدال در ادغام
ادغام در قرائت عاصم كوفى محدود است به ادغام صغير، و در قرائت او ادغام كبير وجود ندارد
و ادغام صغير نيز محدود است به ادغام متماثلين يا متجانيسين و متقاريين كه توضيح و موارد هر يك از اين واژه ها در مبحث تجويدى اين اصطلاحات خواهد آمد.
احتراز از اماله:
در قرائت عاصم تقريباً اماله وجود ندارد.
تنها يك مورد اماله الف در قرائت وى وجود دارد: مجريها (41/11) كه به اماله بينا بين قرائت كرده است.
پرهيز از سكت:
در سراسر قرآن از عاصم كوفى تنها چهار مورد سكت روايت شده است.
1 - عوجا قيما (1، 8،)
2 - من مرقد ناهذا (52، 36).
3 - من راق (27، 75).
4 - بل ران (14، 83).
تحقيق همزه:
كليه همزهاى مفرده و مزدوجه در قرائت عاصم به تحقيق قرائت شده اند، دو كلمه «كفوا» و «هزوا» از اين قاعده مستثنا است و يك مورد به قرائت تسهيل است - در كله «اعجمى» همزه دوم را به تسهيل قرائت نموده است.
وقف:
عاصم كوفى هنگامى وقف بر روى كلمات قرآنى، مطابق مرسوم مصحف وقف مى كند.
مد:
مدها تفصيل و متصل را به طور يك سان به توسط قرائت كرده است، مانند ابن عامر و كسائى.(2)
در اين زمينه به كتاب هاى: التيسير، الشاطبيه، السبعه، النشر مراجعه كنيد ايشان ميان دو بين سوره، يعنى در پايان هر سوره و آغاز سوره «بعد بسم الله الرحمن الرحيم» را تلاوت مى نمود و قرائت وى در اين گونه موارد به سه صورت وقف و وصل، و سكت نقل شده است.(3)
شيوه قرائت عاصم كوفى را ترتيل آرام و پيوسته، اما نه بى شور و حال، بلكه توام با طنين و آهنگ توصيف كرده اند. عاصم به همزه ها و مدها عنايت داشته و محكم و استوار قرائت مى كرده و فصاحت و اتقان و تحرير و تجويد را يكجا جمع كرده بود.
هم چنى وى از همه قراى سبعه و راويان مشهورشان به حسن صوت و تجويد قرائت مشهورتر است.(2)
1 -/ حجتى، محمدباقر، پژوهش در تاريخ قرآن كريم، ص 320
2 -/ لسانى، محمدعلى، قراء سبعه و بررسى قراءات ايشان* پايان نامه 8 ص 152
3 -/ قسمحاوى، محمد صادق، البحث و الاستقراء فى تراجم القراء، ص 86
4 -/ لسانى، محمدعلى، قراء سبعه و بررسى قراءات ايشان* پايان نامه* ص 162
ر.ك:/ اين مجاهد، احمد بن موسى، كتاب السيعه فى القراءات، ص 69; زنجانى، ابوعبدالله بن نصرالله، تاريخ القرآن، ص 164; ذهبى، محمد بن احمد، معرفه القراء الكبار على الطبقات و الاعصار، ص 88; دمياطى، احمد بن محمد، اتحاف فضلاء البشر بالقراءات الاربعه عشر، ص (24 - 19); دانى ابوعمر، عثمان بن سعيد، التيسير فى القراءات السبع، ص 6; خويى، ابوالقاسم، البيان، فى تفسير القرآن، ص 144; ابن جزرى، محمدبن محمد، النشر فى القراءات العشر، جلد 1، ص 146; مركز فرهنگ و معارف دفتر تبليغات اسلامى علوم القرآن عند المفسرين، جلد 2، ص 103; شريعت، محمدجواد، چهارده روايات در قرائت قرآن مجيد، ص 31; فاضل لنكرانى، محمد، مدخل تفسير، ص 141; قسطلانى، احمدبن محمد، لطائف الاشارات، ص 96; صالح، صبحى، مباحث فى علوم القرآن، ص (249 - 248); طباطبايى، محمد حسين، قرآن در اسلام، ص 209; مقدسى ابوشامه، المرشد الوجيز الى علوم تتعلق بالكتاب العزيز، ص 146; زرقانى، محمد بن عبدالعظيم، ناهل العرفان فى علوم القرآن، جلد 1، ص 455; طالقانى، عبدالوهاب، علوم قرآن و فهرست منابع، ص 232; سيوطى، عبدالرحمان بن ابى بكر، الاتقان فى علوم القرآن، جلد 1، ص 252; سيوطى، عبدالرحمان بن ابى بكر، الاتقان فى علوم القرآن، جلد 1، ص 256; جلالى نائينى، محمد رضا، تاريخ جمع قرآن، ص 342; محيصن، محمد سالم، المغنى فى توجيه القراءات العشر المتواتره، جلد 1، ص 29; مختار عمر، احمد، معجم القراءات القرآنيه، جلد 1، ص 79; مختار عمر، احمد، معجم القراءات القرآنيه، جلد 1، ص 85; ابوزرعه، عبدالرحمن بن محمدبن زنجله، حجه القراءات، ص 57

1942 - قراءت عراقين

ر.ك:
قراءت مكه

1943 - قراءت عرضى

اگر كسى قرآن يا حديث را از حفظ و يا از روى كتاب بر استاد قرائت كند آن را «قرائت عرضى» مى نامند.(1)
و يا به عبارت ديگر
قرائت عرضى، قرائتى است كه: قارى، قرآن را بر استاد بخواند، در حالى كه استاد با سكوت خود در موارد صحيح قرائت - خواندن قارى را استماع و تاييد كند.»(2)
1 -/ فضلى، عبدالهادى، تاريخ قراءات قرآن كريم، ص 28
2 -/ شريعت، محمدجواد، چهارده روايت در قرائت قرآن مجيد، ص 27

1944 - قراءت كسائى

يكى از قرائات سبع، قرائت كسائى است.
ابوالحسن على بن حمزة بن عبدالله بن بهمن بن فيروز (فزار) اسدى كوفى (م 179 يا 189 هـ) كه از مردم سرزمين ايران بوده است، و مى گويند در ميهن خود در «طوس» و يا «رى» وفات كرد.
«ابن جزرى» مى نويسد: امام و پيشوايى است كه رياست اقرا و مقام استادى قرائت در كوفه پس از

چهار: نمونه از نمايه بر اساس اصطلاح نامه علوم اسلامى:
اعجاز تأييرى قرآن
مستندات:

يكى از وجود اعجاز قرآن «اعجاز تأثيرى» آن است، كه در برخى منابع با عناويت «اعجاز روعت; اعجاز هيبت و اعجاز نفسى قرآن» ديده مى شود.
تأثير شگفت قرآن مجيد بى ترديد از ابعاد اعجاز آن است و هيچ بشر معمولى قادر نيست كتابى تا اين اندازه مؤثر بياورد.
«ساوراى» يكى از دانشمندان خاورشناس فرانسوى مى گويد:
قرآن داراى تأثيرى خاص و جاذبيتى مخصوص است كه مانند آن براى هيچ يك از كتابها نيست.(1)
در تأثير قرآن همين بس كه مكرر نقل شده است كه اخنس بن قيس، ابوجمل و وليدبن مغيره شب هنگام از كوچه هاى تايك مكه مى گذشتند و پشت ديوار خانه حضرت رسول(ص) مى ايستادند و تا بامداد به آواى قرآن گوش مى دادند.
وليدبن مغيره در اين باره مى گويد:
در قرآن زيبايى و جاذبه است; آغازش سرشار است و فرجامش ثمربخش او برترى مى يابد و چيزى بر او برترى نمى يابد.

نمايه ها
سند

معرفت، محمد هادى، التمهيد فى علوم القرآن، چاپ 1، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1411 ق.

موضوعات

1 - استشهاد به آيات زمر: 23 و عنكبوت: 51 و انفال: 2 و مائده: 83 و 21 حشر در اثبات اعجاز تأثيرى قرآن (ج 4، ص 39، س 9 - 20)
2 - بيان شأن نزول آيات 77 - 84 مريم درباره عاص بن وائل و كوبندگى آيات فوق نسبت به او (ج 4، ص 213 - 214، ص 7 - 8)
3 - تأثير روحانى آيات 35 - 36 طور بر جبير بن مطعم در جذب او به اسلام (ج 4، 215 - 217، س 10 - 15)
3 - تأثير روحانى قرآن بر سعدبن معاذ و اسيدبن حضير اسلام آوردن آن دو (ج 4، ص 206 - 208، س 10 - 18)
5 - تأثير قرآن بر قلوب مستعده با استشهاد به آيات 37 ق، 3 فصلت، 83 مائده (ج 4، ص 204، س 8 - 16)
6 - تأثير قرآن بر اجنه و اقرار آنها به عظمت قرآن و ذكر آيه 1 و 2 سوره حشر در اين مورد (ج 4، ص 39، س 7 - 8)
7 - تأثير قرائت آياتى از قرآن توسط پيامبر(ص) بر عتبة بن ربيعه (ج 4، ص 38 - 39، س 19 - 2)
8 - تأثير قرائت قرآن توسط رسول الله(ص) بر عده اى از مردم مدينه و گرايش آنان به اسلام (ج 4، ص 39، س 3 - 6)
9 - داستان تأثير قرآن بر سويد بن صامت شاعر عرب و گرايش وى به اسلام (ج 1، ص 205 - 206، س 15 - 9)
10 - ذكر آيات 50 - 51 مدثر، 41 و 46 اسراء و 6 - 11 جاثيه در زمينه تأثير گذارى و كوبندگى كلام خداوند بر نفوس مضطرب كافران (ج 4، ص 210 - 211، س 1 - 11)
11 - ذكر آيات 8 - 14 معارج، 15 - 29 حاقه و 10 - 31 مزمل در زمينه تأثير گذارى و كوبندگى قرآن بر نفوس گناهكاران (ج 4، ص 211 - 212، س 12 - 6)
12 - ذكر قضيه جلسه مشورتى وليد بن مغيره با قريش درباره دعوت پيامبر و بيان نظرات آنان و ذكر نظريه وليد در مورد حلاوت و تأثير سحرى قرآن (ج 4، ص 194 - 195، س 8 - 14)
13 - ذكر وجوهى براى اعجاز قرآن توسط علامه سيد هبة الله شهرستانى و اختيار اعجاز بلاغت و اعجاز جذابيت روحى از بين آن وجوه (ج 4، ص 101 - 103، س 8 - 16)
14 - شرح گفتار و شهادت عرب عصر نزول قرآن در مورد قرآن و اعجاز و تأثير آن (ج 4، ص 191 - 203، س 1 - 14)
15 - كلام طفيل بن عمرو دوسى شاعر عرب درباره قرآن و تأثير آن در وى (ج 1، ص 196 - 197، ص 5 - 7)
16 - كلام مصطفى صادق رافعى درباره وجه اعجاز قرآن به نظم قرآن، نظم موسيقى و تأثير آن (ج 4، ص 120 - 126، س 7 - 10)
17 - معرفى علامه شهرستانى، شيخ محمد حسن كاشف الغطاء، سيد رشيد رضا صاحب المنار و استاد مصطفى صادق رافعى از طرفداران اعجاز روحانيت قرآن (ج 4، ص 103، س 3 - 15)
18 - معرفى قرآن ب عنوان احسن الحديث و مثانى و جذاب بودن با استفاده از آيه 23 زمر (ج 4، ص 203 - 204، س 15 - 8)
19 - نزول سوره تبت درباره ام جميل و همسرش ابولهب و تأثير و كوبندگى اين سوره بر آنان (ج 4، ص 212، س 7 - 16)
20 - نظريه ابوسليمان البستى پيرامون اعجاز قرآن از نظريه نفوذ و تأثير آن بر افراد (ج 4، ص 212، س 7 - 16)
21 - نظريه استاد محمد فريد وجدى درباره وجه اعجاز قرآن به اعجاز روحانيت و تأثير روحى قرآن و ذكر آيه 52، شورى و 15 غافر در اين مورد (ج 4، ص 126 - 129، س 11 - 3)
22 - نقل قصه هاى ملوك فارس توسط نضربن حارث براى عرب و نزول آيات 105 طه، فرقان، 7 - 20 قلم، 7 - 8 جاثيه و 31 انفال در مذمت او و تأثير و كوبندگى آيات (ج 4، ص 214 - 215، س 9 - 14)
23 - نقل قولى در نزول آيات 52 - 55 قصص درباره تأثير قرآن در ايمان آوردن گروهى از نصاراى حبشه و اعتراض ابوجهل بر آنان (ج 4، ص 204 - 205، س 17 - 14)
24 - نقل ماجراى استماع قرآن از ناحيه ابوسفيان و ابوجهل و اخنس و نظرات آنان درباره قرآن و تأثير قرآن بر آنها (ج 4، ص 201 - 202، س 9 - 17)

پی نوشت‌ها:

1 - پورسلطانى، امير و ديگران/ مقاله ارائه شده به سلسله نشست هاى فن آورى اطلاعات و ارتباطات .
2 - دكتر اُلى محمد عبدالحميد، كامليس 4، تهران 1374، سخنرانى.
3 - اصطلاح نامه هاى منتشر شده از سوى مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى) وابسته به دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم عبارتند از: اصطلاح نامه علوم قرآنى، فلسفه اسلامى، اصول فقه، منطق و كلام اسلامى. تهيه اصطلاح نامه ها در باقى رشته هاى علوم اسلامى به ضميمه مستندات و فرهنگ نامه جامع علوم اسلامى در شاخه هاى علوم حديث، اخلاق اسلامى و فقه و عرفان نيز ادامه دارد كه تدوين اصطلاح نامه فقه طبق طرح تا پايان سال 1384 به انجام مى رسد.
4 - نمونه اى از موضوع نگارى، نمايه و... را در پايان مقاله (در پيوست ها) ملاحظه نمائيد.
5 - ر.ك:
سيوطى عبدالرحمان بن ابى بكر الاتقان فى علوم القرآن ج 3 ص ( 284و244 ـ 243) زركشى،محمدبن بهادر البرهان فى علوم القرآن ج 3 ص ( 42 ـ 41) > ----كتابشناسى پانوشت----< 
#ر.ك<== 
#الاتقان فى علوم القرآن،سيوطى عبدالرحمان بن ابى بكر،4جلد، چاپ 2، انتشارات زاهدى، ايران-قم، 1411ق، <==ج 3 ، ص ( 284و244 ـ 243 )،
#البرهان فى علوم القرآن،زركشى،محمدبن بهادر،4جلد، چاپ 1، دارالكتب العلميه، لبنان-بيروت ، 1408ق، <== ج 3 ، ص ( 42 ـ 41) 
6 - زرقانى، محمد بن عبدالعظيم، مناهل العرفان فى علوم القرآن، ج 2، ص 4
سيوطى عبدالرحمان بن ابى بكر، الاتقان فى علوم القرآن،ج 4، ص 194
كمالى دزفولى، على،تاريخ رتفسير، ص 29
جلالى نائينى، محمدرضا، تاريخ جمع قرآن، ص 305
خرمشاهى، بهاءالدين قرآن پژوهشى(هفتادبحث وتحقيق قرآنى)، ص 49 و 141
مجلهوقف ميراث جاويدان، ج 1 ص 18
جلاليان،حبيب الله، تاريخ تفسيرقرآن كريم، ص 19
> ----كتابشناسى پانوشت----< 
#مناهل العرفان فى علوم القرآن،زرقانى، محمد بن عبدالعظيم،2 جلد، چاپ 1، دارالكتب العلميه، لبنان-بيروت ، 1409ق،<== ج 2 ، ص 4.،
#الاتقان فى علوم القرآن، سيوطى عبدالرحمان بن ابى بكر، 4 جلد، چاپ 2، انتشارات زاهدى، ايران-قم، 1411ق، <==ج 4 ، ص 194.،
#تاريخ تفسير، كمالى دزفولى، على، 1 جلد، چاپ 1، انتشارات كتابخانه صدر، ايران-قم، 1357،<== ص 29.،
#تاريخ جمع قرآن، جلالى نائينى، محمدرضا، 1 جلد، چاپ 1، نشر نقره، 1365، <== ص 305.،
#قرآن پژوهشى(هفتاد بحث و تحقيق قرآنى)، خرمشاهى، بهاءالدين، 1 جلد، چاپ 1، مركز نشر فرهنگى مشرق، ايران-تهران، 1372، <== ص 49 و 141.،
#مجله وقف ميراث جاويدان، سازمان اوقاف و امور خيريه، <== ج 1 ، ص 18،
#تاريخ تفسير قرآن كريم، جلاليان، حبيب الله، 1 جلد، چاپ 1، انتشارات اسوه، ايران، 1372،<== ص 19

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت: 22:30 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

فرهنگ قرآنی، در ایران اسلامی

بازديد: 193
فرهنگ قرآنی، در ایران اسلامی

 

سید عباس صالحی

قرآن، «عهد الهی» است که خداوند، خود نگاهبان آن بود تا حفظ شود و از میان نرود و به دست نسلهای هر عصر برسد، تا آن را بخوانند و بشنوند، تا دوره رسالت را در درون خود بازآفرینی کنند و بعثت مدام در خود و جامعه بیافرینند.
این مشعل ماندگار، در این عصر و زمان، به امانت در اختیار ماست. با شعله آن،‌چونان روزگار عصر نزول، می‌توان جان و جهانی را بر آشفت، خراب کرد و دوباره ساخت، در حریم آن کانون فروغ گستر، جهل درون و نظام جاهلیت برون را به «عقل سرخ» کشاند و «خردورزی» را با «ایمان» و «ایثار» و «حماسه» در آمیخت و «مدینه فاضله» را از «کتاب» در آورد و بر «کتبه وحی» بنا نهاد.
این امید و آرمان، دست نایافتنی نیست. سلوک جانهای مستعد مادة المواد این رؤیای بزرگ و «حکومت دینی» صورت آفرین خواهد بود. شور و شوق معرفتی – ایمانی سالکان معارف قرآنی، چندان بوده و هست که این باور را به بار می آورد که نسل حاضر، دغدغه مندترین نسل مسلمان تاریخ اسلامی است که در فریادهای کخیب و نواهای دلفریب، هم چنان به نوای قرآن در و جان سپرده است. 
هم چنین «نظام اسلامی» که قرآن را منشور مکتوب حکومت می شناسد، باورمندانه به گسترش و تعمیق سطح ارتباط با قرآن پرداخته و در تلاشهای بایسته قرآنی، سرمایه گذاری های اساسی را انجام داده است. 
این نوشتار، به اجمال و اختصار از توفیقات دو دهه و نیم فعالیت و تکاپوی قرآنی در جامعه اسلامی ایران، رخ می نمایاند تا در مقایسه ای واقع نگر، بتوان این دوره کوتاه را با سده های متوالی سنجید، به تطبیق پرداخت و داوری کرد.

 

مطالعات قرآنی

پژوهه های قرآنی، جایگاهی سترگ و ارجمند در میان فراورده های علمی کشور دارند. سهم فزاینده مطالعات قرآن پژوهی، چشم اندازی پر رونق را در قرارداد تولید معارف وحیانی ترسیم می کند.
گوشه ای از این گام های بلند را در عناوین زیر، می توان نگریست:
1. پایان نامه های قرآنی: افزایش رشته ها و گرایش های قرآنی، تأسیس دانشکده های قرآنی، توجه به موضوعات میان رشته‌ای قرآنی در دانشهایی چون اقتصاد، حقوق، سیاست، جامعه شناسی و ... حجمی در خور اعتنا از پایان نامه های قرآنی به ارمغان آورده اند. فعالیت بیش از 35 مرکز آموزش قرآنی در کشور به تدوین دو هزار پایان نامه قرآنی انجامیده است. این تعداد، جدا از موضوعات میان رشته ای است که در مراکز آموزشی دیگر سامان یافته و با مباحث قرآنی، ارتباط معنایی و مضمونی پیوسته‌ای یافته‌اند. (ر.ک: کارنامه قرآنی جمهوری اسلامی ایران).
2. موضوعات نوین قرآنی: در پژوهشهای قرآنی، قلمروهای جدیدی مورد توجه قرآن پژوهان قرار گرفته است. به عنوان نمونه، مناسبات معارف وحی و علوم انسانی، از شاخه مباحثی است که پژوهندگان قرآنی، در دو دهه اخیر بدان توجه داشته‌اند. از میان دو هزار پایان نامه قرآنی (در 25 سال اخیر) 140 عنوان، در این قلمرو جای یافته‌اند. این حجم، که حدود 15 درصد از حجم کل پایان‌نامه‌ها را تشکیل می‌دهد، نشانگر علایق نوخاسته‌ای است که به گونه‌ای روز افزون، به آفرینشگران و جویندگان آن افزوده می‌شود و این امید را بر می‌آورد که در آینده‌ای نه چندان دیر هنگام،‌ آفاق و چشم اندازهایی و امید بخش از مناسبات و مفاهیم وحیانی با داده‌های بشری ترسیم یابد.
3. مطالعات روش شناختی: مطالعات تفسیری قرآنی از روشهای کلاسیک برخوردار است. این شیوه‌ها، در عین اصالت و ضرورت ارجاع، نیازمند تکمیل و بازنگری است.
در دو دهه گذشته (بویژه سالیان اخیر) مطالعات روشی، آغاز گردیده و دورنمایی از جهش های پژوهشی را می نمایاند. مطالعات درون متنی و برون نگر، تطبیقی یا انتقادی براساس داده های نو معرفت شناسی متون دینی و مباحثی دیگر رویکردهای ارجمندی است که می تواند دانش تفسیر را از غنای روش شناسی بهره‌مند سازد.
4. مطالعات موسوعه‌ای: گسترش قرآنپژوهی و نیز رونق فعالیت های دائرة المعارفی در کشور پژوهش‌هایی از گونه دانشنامه نویسی و دائرة المعارف نگاری را در ساخت قرآن گسترش داده‌اند. هم اینک نمونه‌هایی گوناگون از این گونه آثار، نشر یافته و یا در تدارک انتشارند.
بدون تردید، منشورات دائرة المعارفی، اندوخته‌های علمی موجود را می نمایاند، مائده‌ای آماده را برای پژوهشگران و علاقمندان سامان می بخشد و راه را برای جهش‌های مطالعاتی آینده هموار می سازد. هم چنین این گونه منشورات، به ارتقای سواد نیمه تخصصی یاری می رساند و اطلاعات مخاطبان را در زمینه‌های مورد علاقه و سلیقه ایشان افزایش می بخشد.
5. تأسیس زیرساخت‌های پژوهشی: انقلابها و دگرسازی‌های علمی، از دو منظر شکل‌گیری زیرساخت‌های پژوهشی و تولید منابع انسانی، قابل پیش بینی است. اینک در چشم انداز آینده قرآن پژوهی، می توان شاهد شکل گیری برخی از زیر ساخت‌های قرآن پژوهی بود. در کشور، کتابخانه‌های تخصصی معتبر در قلمرو علوم و معارف قرآنی پدید آمده‌اند که گرچه شاید در گستره جغرافیایی و نیز کمیت خدمات دهی جامع کافی نباشند، اما در مجموع نشانگر دو دهه سرمایه گذاری انقلاب اسلامی ایران در گردآوری منابع قرآنی است. به عنوان نمونه کتابخانه مرکز فرهنگ و معارف قرآن (وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) با بیش از 25 هزار عنوان کتاب قرآنی (و از جمله حدود 300 عنوان تفسیر کامل قرآن) نمادی از این سرمایه گذاری ارزشمند است. 
هم چنین انبوه نرم افزارهای قرآنی، راه را برای مطالعات قرآنی هموار تر ساخته اند.
همگان به خاطر دارند که در چند دهه پیش، تألیف و عرضه اثری چون «المعجم المفهرس» بر عرصه پژوهش‌های قرآنی اثر گذارد و در قلمروهای گوناگون چون تفسیر قرآن، واژه شناسی قرآنی، اعجاز لفظی و ... مطالعات را سریع تر و اطمینان بخش تر است. اینک ده ها نرم افزار لفظی – محتوایی در علوم و معارف قرآن وجود دارد که قرآن پژوه، با سهولت می تواند از مقدمات پژوهش گذر کند و فرصت اصلی را به تأملات علمی اختصاص دهد.
شکل گیری زیر ساخت های پژوهشی، محدود به موارد یاد شده نمی ماند. کتاب شناختی های قرآنی، فرضیه‌های ثابت نمایشگاه‌های قرآنی، تأسیس مکانهایی چونان موزه قرآن و ... نمونه‌هایی دیگر از شکل یابی مقدمات سخت افزاری تولید دانش در قلمرو معارف وحیانی را نشان می دهد.
6. نشریات و مقالات قرآنی: در دو دهه و نیم فعالیت قرآنی، تکاپوی جدی در انتشار فصلنامه های علمی و نشریات ترویجی قرآنی صورت گرفت. تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، نشریه مستقل قرآنی نشر نیافته بود. 
اما در پرتو انقلاب اسلامی، نشریات قرآنی چندی نشر یافته اند. برخی از این نشریات (چونان همین نشریه) بیش از یک دهه تداوم انتشار یافته‌اند. فعالان عرصه پژوهش و نشر، بدرستی می دانند که انتشار یک مجله در دوره‌ای طولانی و در موضوعی خاص، نیاز به فرصت گذاریع نیرو گزینی، علایق عمیق و ... دارد.
انتشار نشریات سودمند و متنوع، علاوه بر ارتقای سطح بینش و معرفت در معارف وحیانی، به شناسایی تربیت منابع انسانی در قلمرو قرآن پژوهی انجامید. اینک به برکت انتشار نشریات قرآنی، صدها نویسنده به تولید مقالات و آثار علمی قرآنی می‌پردازند.

ترجمه‌های قرآن

باور به اعجاز بیانی قرآن، پرسشهایی پر دامنه‌ای را در قلمرو ترجمه‌پذیری این کتاب آسمانی پدید آورد.
در میان فرق اسلامی، شیعیان امامی، با نگرشی ایجابی به مقوله ترجمه پذیری قرآن نگریستند و چهره‌های شاخص این مکتب، از ترجمه‌پذیری قرآن، دفاع کردند. این نگرش، موجب شد که با رواج تشیع در ایران، ترجمه‌های متعددی از قرآن کریم به زبان پارسی تدوین یابد. به گونه‌ای که در اثر منتشر شده با عنوان فرهنگنامه قرآنی (به اهتمام گروه فرهنگ و ادب بنیاد پژوهشهای اسلامی) معادل‌های فارسی واژه‌های قرآن براساس 142 ترجمه خطی موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی گردآوری و تنظیم الفبایی شده‌اند.
اما این رویکرد، چندان موجب رواج ترجمه‌های قرآن در میان پارسی زبانان نشد. شیفتگی به تلاوت متن، بی سوادی و کم سوادی توده‌های مردم و عوامل دیگر موجب گردید که ترجمه‌های قرآن، چندان متنوع نباشند و در مخاطب یابی گسترده مناسب را نیابند.
در چند دهه اخیر، با گسترش سواد عمومی و نیازهای نو دینی، مخاطبان ترجمه‌های قرآن افزون شده‌اند، اما این اقبال، تا قبل از انقلاب اسلامی به تنوع و تکثر مناسب در قلمرو ترجمه قرآن، نینجامیده بود. ترجمه‌های انگشت شمار، از یک سو امکان داوری تطبیقی و انتقادی ترجمه‌های قرآنی را محدود ساخته بود و از سوی دیگر موجب روی گردانی (و یا دست کم بی اعتنایی) سلیقه‌هایی شده بود که از قرآن های مترجم و سبک نگارش آن دلزدگی یافته و ارتباط معرفتی وجودی با آن نیافته بودند.
پس از انقلاب اسلامی ایران، حدود 30 ترجمه قران به زبان پارسی تدوین و نشر یافت. این مجموعه گران سنگ، فرصت بی مانندی را برای زبان ملی و قرآن پژوهی پدید آورده است تا در آینده ای خجسته و مبارک، «عصر جهش بزرگ» در برگردان کتاب آسمانی به زبان فارسی نمایان گردد این اتفاق نادر، در پرتو تلاش قرآن پژوهان ارجمند و ادیبان ناموری پدیدار شد که کوله بار تجربه عمر را با ممارست سالیان طولانی در ساحت ترجمه قرآن همراه ساختند و نمادی رفیع از تکاپوی بشری در فهم و عرضه زبانی کتاب آسمانی نمایاندند.
حضور نام آورانی چونان: آیات و اساتید: ناصر مکارم شیرازی، علی مشکینی، ابوالقاسم امامی، محمد مهدی فولادوند، بهاء الدین خرمشاهی، محمد باقر بهبودی، جلال الدین مجتبوی، عبدالمحمد آیتی، عبدالمجید معادیخواه، جلال الدین فارسی، علی موسوی گرمارودی، طاهره صفارزاده، محمد خواجوی، کاظم پور جوادی و ... نشانه ای از حضوری بی سابقه و متمایز از بزرگان دین و ادب کشور در یک مساحت و در فرصتی معدود و محدود است.
این تجربه بی مانند، مثال زدنی و آموختنی است.
اینکه این مجموعه گران سنگ و ارزشمند، چشم اندازی از تحولات ناپیدا را در عرصه ترجمه وحی نوید می دهد. چه اینکه تحولات معرفتی و ساختاری، پس از دوره های بلوغ رخ می دهند، ودر شرایط جاری به اطمینان می توان ادعا داشت که دوره ای از تکثر و تنوع سبک ها در ترجمه های موجود آزموده شده اند، قوتها و ضعف ها خود را نمایانده‌اند و راه را برای پویشی متفاوت باز گشوده اند.

قرآن و رسانه

رسانه های صوتی – تصویری، رقیب توانمند رسانه مکتوب اند. معانی ژرف و شگرف، در صورتی گستره مخاطب می یابند که در چنبره رسانه مکتوب محدود نمانند و امکان تبدیل به رسانه رقیب و بدیل را بیابند.
یکی از کارهای سخت و دشوار، در ارتقای گستره پیام قرآن، ظرفیت سازی برای برخورداری از رسانه های صوتی – تصویری است. چه اینکه هنر قرآنی، در بستر عرصه کتابت شکل گرفت و در این میدان چندان دامنه یافت که هیچ اثر مکتوبی چونان قرآن، قالبهای گوناگون را پذیرا نشد، اما انس و الفت با هنر مکتوب، می تواند مانع جدی در ورود به قالبهای نو رسانه ای باشد و ظرفیت بیانی قرآنی را در محدوده توانایی های رسانه های مکتوب متوقف سازد.
با تمامی این دغدغه ها، جوانه های مثبت از ورود به عرصه رسانه های جدید رخ نموده اند. نخست با تأسیس شبکه رادیو قرآن بود که از 22 بهمن 1362 آغاز گردید و در آغاز با 3 ساعت برنامه و اینکه به صورت شبکه ای مستقل و شبانه روزی به ارائه برنامه می پردازد. 
در مراحل نخستین قعالیت شبکه رادیویی قرآن، تردیدهایی در میزان استقبال، تولید برنامه و ... وجود داشت. برخی از عناصر حرفه ای رسانه صوتی، چندان به آینده این شبکه خوش بین نبودند، اما اینکه با وجود افزایش ساعات، به یکی از شبکه های پر رنق رسانه صوتی تبدیل شده است. 
این شبکه صوتی ، گرچه در دوره تجربه آموزی در عرصه رسانه ای است، اما با تکاپو در دو دهه توانسته است خطوط اتصال میان ظرفیت های قرآنی و قالب رادیویی پیدا کند و از طریق تلاوت قاریان، پخش تلاوت مجلسی، ابتهال و تواشیح، مناجات قرآنی اخبار قرآنی، مسابقات و نمایشنامه های قرآنی و ... ورود و حضور قرآن را در عرصه رسانه ای موجه و منطقی بنمایاند.
جسارت دیگر، در تولید برنامه های قرآنی در عرصه تصویری رخ نمود. راه اندازی شبکه قرآنی سیما در 1378 تجربه جدیدی را باز نمود. این تجربه، با دشواری و ناهمواری بیش از رسانه صوتی رو به روست و هنوزه راه طولانی را تا قالب تعریف شده در هنر رسانه ای تصویری داشته و دارد، اما در مجموع، در صورت تداوم وافزایش کیفیت، چشم اندازی را برای رسانه تصویری قرآنی در جهان اسلام پدید خواهد آورد.
در چند سال اخیر، حضور قرآن در دنیای مجازی (اینترنت) امیدهای نوی را پدید آورده است. دنیای مجازی با قابلیت های ترکیبی رسانه های مکتوب، صوتی و تصویری می‌ تواند فضاهای جدیدی را در ارتباط مخاطبان با لایه های گوناگون متنی و محتوای قرآن سامان بخشد و توانمندی های این دنیای پرشتاب را در خدمت منطق وحی قرار دهد.
در این فرصت کوتاه، سایت های متعددی در محور قرآن در دنیای مجازی، ظهور و بروز یافته و مخاطبان در خور یافته اند. هم چنین انبوه سایت های اسلامی راه اندازی شده اند. که به موضوعات قرآنی پرداخته و این مقولات را، محور اصلی فعالیت خویش قرار داده اند. کاربران اینترنت، با علایق و نیازهای گوناگون خود می توانند به این سایت ها مراجعه کنند و از هنرهای قرآنی، تلاوت و ترتیل قرآن و مفاهیم و موضعات قرآنی بهره برند.

هنر قرآنی

در مسیحیت و پاره ای دیگر از ادیان، اولیاء و قدیسان، موضوع هنر دینی شدند، و هنرمندان ذوق هنری و ارادت دینی را در آن ساحت باز نمایاندند و کلیساها و معابد را از مجسمه ها و نقاشی های بزرگان دین سرشار ساختند.
اما گونه نگرش مسلمانان به نقاشی و هنرهای تجسمی، موجب گردید که هنر اسلامی از تصویرگری به معنانگاری رو آورد تا دراین رویکرد، قرآن به عنوان راز مایه معانی بلند، کانون توجه هنرمندان اسلامی شود و بخش گسترده ای از این هنر، در خط اسلامی بویژه در کتابت قرآنی جلوه یابد. 
اینک با گذشت دو دهه از انقلاب اسلامی، هنر معناگرایانه قرآنی، ابعاد، لایه ها و دامنه های نوی یافته است. کتابت قرآن، هم چنان توسط خطاطان برجسته کشور، قالبها و شیوه های جدید را می آزماید و بر تجربه های نگارش قرآنی می افزاید. در سبک های گوناگون از جمله خط ثلث، نسخ، نستعلیق و ... جدیدترین کوشش های هنری خوشنویسی بر تارک هنر معاصر می درخشند.
علاوه بر نگارش مرسوم قرآن، قالبهایی دیگر نیز رواج و گسترش یافته اند از جمله: آرم ها و نشانه های قرآنی.
تابلوهای قرآنی، آثار هنری قرآن بر روی اشیاء (چوب، فلز، فرش، شیشه و ...) و مواردی دیگر.
عرصه دیگر، که در دهه اخیر آغاز گردیده و شتاب مبارک داشته است، تبدیل معارف و مضامین قرآنی به داستان، فیلنامه، فیلم و نمایشنامه است. از داستان «خفتگان بیدار» (که به سرگذشت اصحاب کهف می پرداخت و در مسابقه کتاب سال داستانی قرآنی جایزه برتر را به خود اختصاص داد) فیلنامه ای تهیه شد و به صورت فیلم سینمایی و سریال (با نام مردان آنجلس) ساخته و پخش گردید. این موجب در قالب انیمیشن و فیلم های کوتاه نیز پیگیری شد و اینک نمونه هایی در سطوح گوناگون عرصه شده و یا در مراحل تهیه است.

حفظ و تلاوت قرآن

جامعه اسلامی ایران، «قرآن آشنا» بود. اما پدیده انقلاب اسلامی، به ارتقای انس قرآنی جامعه ایرانی انجامید. نخست آنکه، «حفظ قرآن» از مواردی نایاب و یا کمیاب، به مقوله ای گسترده و فزاینده تبدیل گشت. هزاران حافظ قرآن در کشور پدید آمدند که گلستان قرآن را در جان نشاندند و از عطر خاطر، دامنه زیست شان را بهره مند ساختند.
نکته دیگر، گسترش شیفتگی به حفظ قرآن در سنین کودکی، نوجوانی و جوانی است. نورانیت کلام الهی، دگردیسی های مبارک دانشی و روحانی را در نسل آینده و سازنده کشور پدید می آورد. چه اینکه در انس و ممارست با آیات خداوند، انوار درخشان بر باطن و ظاهر بر می تابد و ذهن و جان را انیس و منوس ملکوت هستی می سازد. این اتصال وجودی، در شعاع فردیت محدود نمی ماند، تجربه وحی نخستین باز تولید می شود و خانواده قبیله، جامعه و جهان را در بر می گیرد و در آسمان غبارآلود شهر جاهلی، ستارگان راهنما بر می فروزد و بیداردلان را به تکاپور وا می دارد. 
نکته سوم، گسترش هنر قرائت و تلاوت قرآنی است. این ترنم، بخشی از هنر دینی است که با آهنگ وحی پدید آمد و در دامنه چکاد عظمت و اعجاز بیانی قرآن، کاشانه گرفت. همان آوای دلبر و دلنشین، که سحر و افسوس اش خواندند و چونان مدهوشان در کند موسیقای آن، زمین گیر شدند. آن ترنم بهشتی (چونان معانی و مفاهیم ملکوتی اش) به ودیعت و امانت در دسترس است. استعداد خلاقیت، ذوق و ابتکار لطف خداداد بشری خواهد توانست گوشه ها و پرده هایی از آن جمال جمیل را بنمایاند و بر نسل مهجور از آوای نسختین، زبان آشنا را بشناساند و دلباخته و اسیر خود سازد. 
اینک، با طلوع انقلاب اسلامی ایران و افزایش و گسترش جلسات و مسابقات قرآنی، ترنم قرآنی رقیب جدی «آواهای شیطانی» گشت. در عصر رونق موسیقای دجالی، می توان جدال و هماوردی دو گونه موسیقای اجتماعی را نظاره کرد. از یک سو موسیقایی که به لهو و لعب مترنم است، از دم شیطان بر می خیزد و بر هیمه دوزخ می افزاید و از سوی دیگر آوایی که زبان مرغانی بهشتی است، آدم زمینی را به بهشت اسمانی می برد و در جان و خاطرش، یاد اقامت پدری و ابدی را در جهان امن و آرامش زنده می سازد.

مخاطبان عمومی

نخبه گرایی در عرضه معارف قرآنی، از نقدهای اساسی بود که مصلحان جهان اسلام، شکوای آن را داشتند و آن را مانع عمده در فرایند نوسازی تمدنی بر شمردند. چه اینکه بخش اصلی مکتوبات و محصولات قرآنی، تأملات و دقتها و حاشیه هایی بود که در درون جامعه نخبگانی تبادل می شد و با زبان تخصصی برای همان گروه مخاطب عرضه می گشت.
واقعیت یاد شده،مخاطب عام را از استفاده معارف قرآن، دور می ساخت و شور و اشتیاق برای معرفت یا بی قرآنی نمی آفریند، زیرا برای ایشان، آبی گوارا از چشمه سار معرف وحی در دسترس نبود. تا ذوقی بیافریند و یا عطش را سیراب سازد.
با گسترش جنبش احیا و اصلاح دینی در جهان اسلام حرکت و شتاب به سوی جبران این کاستی صورت یافت. تولیدات و باز تولیدهایی رخ نمود تا اقشار میانی و عمومی را به سوی دانش و معارف قرآنی جذب کند و آنان را افزون بر متن وحی، با منطق و پیام قرآن آشنا سازد.
انقلاب اسلامی ایران، که در فضای این جنبش پدید آمد، بخشی از فعالیت فکری را معطوف این نکته ساخت و با استفاده از فضای عمومی و نیز ارتقای سرمایه گذاری، مخاطب عام را مورد توجه قرار داد و در قالب های گوناگون، سهم این گونه مخاطب را در تولیدات قرآنی افزایش داد. اینک پس از دو دهه، صدها اثر را می توان بر شمرد که در قلمروهای قرآن، با نیازهای گروه های گوناگون از مخاطب عام، نگاشته و عرضه شد. و کودکان، نوجوانان، جوانان، زنان، دانشجویان و ... را مخاطب موضوعات و علوم قرآنی ساخته است.
در حوزه کتابهای کودک و نوجوان، ده ها اثر در قالب های داستان، نمایشنامه نویسی و یا با زبان ساده و آسان یاب برای کودکان و نوجوانان با بهره وری از پیام وحی منتشر شده اند. حتی ایده هایی چونان تفسیر قرآنی و یا دائرة المعارف قرآنی برای کودکان و نوجوانان و ... جوانه زدند و آثاری با این عناوین منتشر شده و یا در حال نشرند. مجموع این تحولات، به مرور می تواند رشته ای توانمند در شاخه کتاب کودک و نوجوان پدید آورد و نگاشته های این گروه را در یک تحول مضمون و فرم قرار دهد. 
در قلمروهای غیر حوزه کودکان و نوجوان نیز تلاش های گسترده ای رخ نموده اند. اینک در تمامی زمینه های قرآنی شامل: علوم قرآن، تفسیر ترتیبی قرآن، تفسیر موضوعی تک نگاری های قرآنی، موضوعات میان رشته ای قرآنی و ... آثار متعددی وجود دارند که قابل استفاده برای مخاطب عام اند و تا توش و بهره خویش را از مائده وحی بر گیرند.

قرآن و حوزه های شیعی

مهجوریت قرآن در حوزه های شیعی، شکوائیه عام و خاص بود. معلمان حوزه های علمیه، از این وادی به نقد و چالش برخواستند و متفکران اصلاح باور چونان علامه طباطبایی و ... برای رفع این کاستی، به تدریس و گسترش دادن مصادف قرآنی در حوزه های دینی اهتمام ورزیدند. 
اینک آن همت ها در پرتو انقلاب اسلامی ایران به بار نشسته و شکوفه های آن را در مزرع سبز حوزه های علمیه می توان به تماشا نشست. در بخش قابل توجهی از فعالیت های پیشین، حضور حوزه و روحانیت مشهود و ملموس است. در مطالعات و پژوهه های قرآنی، نشریات قرآنی، حضور و همکاری رسانه ای و ...
همچنین در درون حوزه ها نیز تحولات چشمگیر رخ نموده اند. در قلمروهای آموزشی، رشته های تحصیلی و یا موضوعات درسی قرآنی جایگاه می یابند. بی تردید بازگشایی رشته های تخصص قرآنی در حوزه ها و نیز رشته ها و گرایش ها قرآنی در دانشگاه های حوزوی، زیر ساختی برای منابع انسانی روحانیت در قلمرو علوم و معارف قرآنی خواهد بود. 
هم چنین در حوزه، مؤسسات و مراکز گوناگون پژوهشی فعالیت می کنند که به گونه ای تک ساختی و در قالب فعالیت اصلی، به موضوعات و علوم قرآنی می پردازند. نمونه هایی چونان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ستاد تفسیر قرآن کریم، مرکز ترجمه قرآن به زبان های خارجی و ... از مراکز پژوهشی هستند که به گونه ای متمرکز در حوزه قرآن پژوهی فعالیت می کنند.
مراکز فراوان دیگر در حوزه هستند که در قالب یک محور و یا گروه به فعالیت های قرآن پژوهی می پردازند و تاکنون محصولات علمی نیز دستاوردهای علمی خویش را به بازار فرهنگ ارائه کرده اند. مراکزی چونان: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مؤسسه (اسراء) مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه و مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) و ...
مجموع فعالیت های فوق، این نوید را می دهد که در حوزه های شیعی، فاصله از قرآن کاهش یافته و ارتباط وجودی ـ معرفتی با این منبع لایزال نمایه تاریخی جدیدی یافته است، رخدادی که می تواند مقدمه گفت و شنود جدید محافل علمی حوزه های شیعی با متفکران جهان اسلام گردد و زبان مشترک تقریب و تعامل را میسرتر سازد.

چشم انداز قرآن پژوهش

فعالیت های جاری (که گوشه هایی از آنها یاد شد) بخشی از ره آورد انقلاب اسلامی ایران است که در فضای عمومی و معارف قرآنی جلوه نمود. آنچه روایت شد، شوق برانگیز و شکرآفرین است، اما راه ناپیموده، بس دراز است و همتی بزرگ را می طلبید. نیازها و کاستی های فراوان در فرا راه خود را می نمایانند که در این مقاله، فهرست وار به آن اشارت می شود:
1. تفسیر موضوعی، گام های نخستین را می پیماید، تجربه های اولیه، در روش و موضوعات و ... قابل تکمیل، تصحیح و تعمیق اند. 
2. شبهات در ارتباط با اصالت قرآن و نیز موضوعات و مفاهیم قرآنی، افزایش یافته و عمق و دامنه های جدیدی را در نوردیده است. رصد بهنگام سؤالات و شبهات و مواجهه ای فعال، منطقی و مناسب با آن وظیفه ای دشوار در قلمرو قرآن پژوهی می آفریند.
3. ضعف ساز و کار اطلاع رسانی و اطلاع یابی مراکز علمی قرآن پژوهی، انجام پروژه های تکراری، عدم استفاده از امکانات و تجارب پیوده شده و ... را در پیامدهای خود داشته و دارند. 
4. خلط مقوله هایی چون پژوهش علمی، اطلاع رسانی، فعالیت های ترویجی و ... موجب شده اند که آثار قرآن پژوهش تعریف و مخاطب درست خود را نیابند. 
5. پرداختن به مباحث بنیادی – نظری و فاصله یابی از مباحث کاربردی، دغدغه دیگر قرآن پژوهی است. 
6. در قلمرو قرآن پژوهی، دانایی به زبان دوم و سوم چندان مورد اهتمام نیست. با آنکه اینک در قلمروهای دیگری چون فلسفه و کلام اسلامی، دانش اجتماعی و سیاسی اسلامی و ... توجه به زبان دوم و سوم رو به گسترش است. این کاستی، موجب ناآشنایی قرآن پژوهان با روش های نوین پژوهش و نیز مطالعات قرآنی و شبهات مطرح در مورد قرآن در مکاتب و ادیان دیگر است. 
7. گفت و شنودهای حوزه قرآن پژوهی چندان پر رونق نیست. شیوه هایی چونان کارگاه های پژوهشی، میزگردهای علمی، نقد و مناظره و ... در مباحث قرآنی ظهور و بروز مناسبی ندارند. 
8. عدم تعریف پژوهش های مادر و مولد در قلمرو پژوهش و مطالعات قرآنی موجب شده است که سرمایه گذاری در حوزه یاد شده حمایت های مناسب خود را نیابد و در میان مجموعه ای گسترده از موضوعات پژوهشی – قرآنی کمرنگ دیده شوند. 
9. قلمرو سؤالات و شبهات قرآنی، از تحلیل و متنی دقیق برخوردار نیست. اینک در سطح ملی و فراملی، پرسش ها و شبهات چه طبقه بندی را دارند؟ گستره و دامنه آن چه ابعادی دارد؟ نظام موضوعات آن چگونه است؟ و ....
10. در ترجمه قرآن به زبان های خارجی، پیشرفت هایی رخ نموده اند. اما هنوز آغاز راه است. ترجمه به زبان فارسی (به رغم الفت و ارتباطی که این زبان، با زبان قران دارد وعوامل و نکات دیگر هنوز در میانه راه می نماید. با این واقعیت تردید ناپذیر می توان در مورد دیگر ترجمه ها به زبان های خارجی حدس و داوری داشت و بر ضرورت تکمیل و تصحیح تأکید مضاعف کرد. 
11. مباحث میان رشته ای در قلمرو قرآن با علوم و دانش های روز، هنوز در نقطه های تکوین می نماید. در این مقوله، هم در مبادی و روش یابی و هم در مطالعات اصلی کارهای بایسته، بس فراوانند و همتی سنگین را بر می تابند. 
12. نظریه پردازی در حوزه علوم و معارف قرآن، تعریف و جایگاه خود را نیافته است. بخش در خور توجهی از مطالعات قرآنی، در سطح تکمیل و تصحیح گزاره های دانشی در علوم و معارف قرآن هستند. اما در سطح نظریه پردازی (که در لایه های عمیق گزاره های دانش پنهان است) چندان تکاپوی جدی دیده نمی شود. اندک کاوشهای نظریه پردازانه نیز در حجم انبوه آثار قرآنی پنهان می مانند و مورد توجه، ارزیابی و نقادی قرار نمی گیرند.
موارد یاد شده و ده ها نکته دیگر، افق دید را باز می نمایانند؛ اینکه با تمامی همت ها و اقدامات، هنوز در گام های آغازین قرار داریم، و اگر قله قرآن پژوهی دست نایافتنی می نماید، هنوز تا دامنه و میانه راه نیز فاصله بس بسیار است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت: 22:28 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ويژگى‏ها و امتيازات تفسير راهنما

بازديد: 89
ويژگى‏ها و امتيازات تفسير راهنما

میزگرد با حضور صاحب‌نظران قرآنی


در هشتمين نشست از مجموعه نشست‏هاى قرآن‏پژوهى دوازدهمين نمايشگاه بين‏المللى قرآن كريم «تفسير راهنما» توسط دست‏اندركاران اين مجموعه معرفى شد و درباره روش‏هاى تحقيقاتى، گروه‏ها و واحدهاى مختلفى كه در تهيه تفسير نقش داشته‏اند، توضيحاتى ارائه گرديد. در اين نشست حجج‏اسلام: معاديخواه (دبير نشست)، محمدعلى ايازى (از قرآن پژوهان و مسئول سابق مركز فرهنگ و معارف قرآن)، ملاحسنى (مسئول بخش نمايه تفسير راهنما(، ابوطالب طالبى )از محققان تفسير راهنما(، على‏محمد يزدى )از محققان تفسير راهنما( و محمد مرادى )مسئول سابق بخش نمايه تفسير راهنما) حضور داشتند. مشروح مذاكرات اين نشست از قرار زير است:

* * *

معاديخواه: خدمت ميهمانان عزيزى كه در اين نشست حضور دارند، خير مقدم عرض مى‏كنم و اين ماه مبارك رمضان، ماه نزول قرآن را به همگان تبريك عرض مى‏كنم. تحقيقات نوين در شهر قم از سال‏ها پيش شروع شده و نهادى به قرآن‏پژوهى اختصاص پيدا كرده است. موضوع اين نشست بررسى مجموعه‏اى به نام تفسير راهنما است كه يك نوع جديد از تفسير قرآن كريم است و بعد از پيدايش جمهورى اسلامى ايران شروع شده و داراى تاريخچه‏اى است. شايد در بين دوستانى كه در اين نشست حضور دارند، بنده اين توفيق را داشته‏ام كه از لحظه شروع كارى كه به كارهايى از جمله تفسير راهنما انجاميد، حضور داشتم. سال 1356 در زندان اوين، پس از حدود دو سال كه بسيارى از دوستان از جمله «آيةاللَّه هاشمى رفسنجانى» را نديده بودم، در بند يك به هم رسيديم و ايشان از كارى كه در سال 1350 شروع شده و در آن كار، ايشان نيز حضور داشتند سراغ گرفتند. خلاصه مطلب اين بود كه زمانى تصميم گرفته شد براى نهج‏البلاغه به اصطلاح آن روز يك «الكاشف معنوى» تهيه شود و خود اين اقدام و فلسفه و انگيزه‏هاى آن تاريخچه‏اى دارد و بخشى از آن را من عهده‏دار شدم كه به «فرهنگ آفتاب» انجاميد كه يك معجم معنوى براى نهج‏البلاغه است و ايشان از آن كار پرسيدند كه به كجا رسيده است؟ چون كار پيش‏تر سبكى خاص داشت و من توضيحاتى دادم و گفتم كه الان كار به اين شكل و سبك است و ايشان اين روش را پسنديدند و گفتند كه خوب است براى قرآن نيز انجام شود و خود ايشان اين كار را شروع كردند. در آن زمان كارى كه انجام مى‏شد، در واقع يك نوع نمايه‏سازى از مفاهيم قرآن كريم بود، كه تاريخچه اين كار يكى از بخش‏هاى خواندنى و شنيدنى تاريخ انقلاب اسلامى است. بخش عمده وقت ايشان در زندان به قرآن اختصاص مى‏يافت و خوشبختانه مى‏شد منابعى مثل تفاسير را به زندان آورد، و حدود 30 دفتر در آن زمان آماده شد و آن دفترها الان هست و كسانى كه اين دفترها را دارند، تفاوتى بين دفتر اول تا دفتر چهارم با دفترهاى بعدى مى‏بينند. دفترهاى 1 تا 4 هر دو صفحه نوشته دارد، ولى دفتر پنجم به بعد فقط يك صفحه نوشته دارد كه اين نتيجه عدم توفيق و در واقع قطع همكارى بنده با ايشان به علت آزادى از زندان بود.
اين شروع قضيه بود و در واقع هدف اين بود كه معجم معنوى براى قرآن كريم فراهم بشود، به طورى كه اگر كسى بخواهد درباره موضوعى آياتى از قرآن بيابد، با استفاده از طبقه‏بندى و موضوع‏بندى اين مجموعه به خواسته خود برسد.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى، مؤسس و بانى اصل كار، درگير كارهاى ديگرى شدند. مدت‏ها ضمن اشتغال‏هايى كه درباره انقلاب و مسائل جمهورى اسلامى بود، اين دغدغه بود كه سرنوشت كار به كجا مى‏انجامد؟ نهادهاى بسيارى داوطلب شدند اين كار را انجام دهند. از صدا و سيما گرفته تا حزب جمهورى اسلامى كه در نهايت قرعه فال به نام دفتر تبليغات اسلامى قم افتاد كه دفترهاى نيمه تمام را گرفتند و قرار شد كار را با تلاش فضلاى قم به سامان برسانند.
مسئوليت اولين گروهى كه كار را شروع كردند، با حجة الاسلام ايازى بود. از اينجا فعاليت با هدف تمام كردن كار نيمه تمامى شروع شد كه بايد منتهى به «معجم معنوى» قرآن كريم مى‏شد؛ اما داستان به گونه‏اى ديگر پيش رفت؛ يعنى از دل اين كار كارهاى ديگرى هم درآمد كه بحث امشب فقط به تفسير راهنما اختصاص يافته است كه در واقع اين تفسير با آن كارى كه گفتم، به شكلى ارتباط پيدا مى‏كند. آنچه كه بسيار مهم است، نقش چشمگير و اساسى اين كار در نهادينه شدن قرآن پژوهى در حوزه علميه قم بود كه افتخار بزرگى است، ولى در هر صورت تفسير راهنمايى كه امشب درباره آن بحث مى‏كنيم، يك بخش از مجموعه كارهايى است كه به آن معجم‏نويسى ارتباط پيدا مى‏كند. از جناب آقاى ايازى خواهش مى‏كنم درباره ادامه كار و به خصوص آن مسائلى كه به تفسر راهنما مربوط مى‏شود، توضيحاتى ارائه كنند.
ايازى: چون فرصت بسيار كم است. كمتر به تاريخچه تفسير راهنما مى‏پردازم، بلكه به جايگاه، اهداف و ويژگى‏هاى اين تفسير مى‏پردازم و اميد است كه بقيه دوستان توضيح مرا كامل كنند. دفترهاى تفسير راهنما در سال 1366 به من واگذار شد. وقتى بررسى كردم، به آقاى رفسنجانى پيشنهاد دادم كه اين كار به صورت گروهى و با استفاده از منابع گسترده تفسيرى و روايى و لغوى ادامه پيدا كند؛ به همين دليل، در سال 1366 گروه‏هاى تفسير در قالب گروه‏هاى چهار و پنج نفرى تفسيم شدند و هر دفترى و هر قسمتى از تفسير را يك گروه بر عهده گرفت و بر روى آن كار مى‏كرد و بسط و يا قبض مى‏داد و سپس به دست گروه دوم مى‏افتاد و گروه دوم آنها را بررسى مى‏كرد و گروه ديگرى آن را ويرايش و براى مراحل بعدى آماده مى‏كرد. 
محصول اين تلاش‏ها 20 جلد است. وقتى كه ما براى تفسير راهنما برنامه‏ريزى كرديم، عقيده داشتيم كه تفسير راهنما تنها يك تفسير نيست، بلكه مجموعه كارى است كه مى‏تواند در مجموعه پژوهش‏هاى قرآنى قرار گيرد و كار نخستين آن اين است كه آنچه از پيامدها و مدلول‏هاى قرآن است، استخراج و طبقه‏بندى شود. از كارهاى ديگر آن اين است كه يك كشاف قرآن و فرهنگ موضوعى قرآن در كنار اين كار نهفته شود و كار سوم كه مى‏تواند انجام شود، اين است كه يك بانك اطلاعات قرآن از مجموعه تفاسير و نمايه‏هاى موضوعى آنها فراهم شود و در مرحله چهارم، نگاه اين بود كه همه مجموعه زمينه‏اى براى تهيه يك تفسير موضوعى فراهم آورند؛ كارى كه اكنون به نام تفسير راهنما شناخته شده است و در آن دست كم هجده نفر نيروى محقق و زبده حوزه علميه قم مسئول اين مجموعه هستند كه اگر اين را با كار اوليه آن مقايسه كنيم، مى‏توان گفت چهل درصد براى دوره اول بوده و بقيه اين كار توسط محققان «مركز فرهنگ و معارف قرآن» انجام گرفته است و علاوه بر اين گروه، مجموعه ديگرى نيز براى نمايه‏سازى كار مى‏كردند كه آقاى مرادى مسئول آن بودند و هدف اين بود كه به صورت علمى و فنى نمايه‏سازى و اطلاعات را سازماندهى كنند، و بخش اطلاع‏رسانى در حوزه دين، كار جديدى بود كه در حوزه‏هاى علميه انجام شد.
در زمينه جايگاه تفسير راهنما مى‏توان گفت: تفسير راهنما به لحاظ طبقه‏بندى بين تفاسير ديگر يك تفسير عصرى است؛ يعنى تفسيرى كه متعلق به زمان خود است و اگر آن را با تفاسير موجود - ده تا بيست تفسير موجود چه فارسى و چه عربى را كه در اين دو دهه اخير در فرهنگ شيعه تولد يافته است - مقايسه كنيم، يكى از تفاسير كارآمد قرآنى است كه مى‏تواند با مخاطبان خود به شكل طبقه‏بندى شده و با دسته‏بندى مطالب، ارتباط برقرار كند. ويژگى‏هاى اين تفسير را مى‏توان به هفت ويژگى رده‏بندى كرد:
در مجموعه تفاسيرى كه تا كنون چاپ شده، شايد تنها دو تفسير داشته باشيم كه به صورت گروهى انجام شده است؛ يكى تفسير نمونه كه حدود 20 الى 30 سال پيش بوده و يك تفسير همين تفسير است كه از نظر استفاده از منابع و روزآمد كردن و ديگر خصوصيات، تفاوت جدى دارد و امتياز اول اين تفسير را مى‏توان گروهى بودن آن دانست كه مجموعه گروه‏ها نظريات خود را بيان مى‏كردند و نظر اكثريت مورد قبول قرار مى‏گرفته و اعمال مى‏شده است.
آقاى معاديخواه گفتند كه در زندان مى‏توانستيم از منابع استفاده كنيم، اما به جرأت مى‏توانم بگويم كه حجم استفاده منابعى كه محققان مركز فرهنگ قرآن از منابع مختلف داشته‏اند، بى‏نظير است و خود كتابخانه مركز كه يكى از بهترين كتابخانه‏هاى تخصصى جهان اسلام است، گوياى اين امر است؛ لذا ويژگى دوم اين تفسير بهره‏گيرى از منابع فراوان است.
ويژگى سوم اين است كه به لحاظ تقسيم‏بندى روشى، داراى دسته‏بندى مختلف است؛ برخى تفسير قرآن به قرآن، برخى قرآن به حديث، و برخى تفسير قرآن به روش عقلى هستند و شيوه‏هاى مختلفى وجود دارد. تفسير راهنما از همه شيوه‏هاى تفسيرى استفاده كرده؛ يعنى هم از قرآن به عنوان يك منبع و هم از حديث استفاده كرده و از روايات زيادى استفاده شده است و البته هر روايتى پذيرفته نمى‏شد؛ مگر اينكه مورد قبول جمع واقع مى‏شد؛ لذا استفاده از حديث نيز يكى از نكات مثبت و مهم تفسير است. استفاده از عقل و تجربه‏هاى تفسيرى يعنى استفاده از آرا و نظريات مفسران نيز مشهود است.
ويژگى چهارم، استفاده از مقايسه و تطبيق است؛ يكى از روش‏هايى كه در دوران اخير بر آن تأكيد شده است و حضرت امام‏قدس سره نيز در تفسير خود بر مقايسه و تطبيق تأكيد كرده‏اند. اين تطبيق‏ها را در كليد واژه‏ها شايد ببينيم و وقتى به مسائل زمان خود ارتباط پيدا مى‏كنيم، اين حوزه را كاملاً مى‏فهميم.
ويژگى پنجم تفسير، نمايه‏سازى و بهره‏گيرى از تقسيم مطالب به موضوعات قابل دسترسى است. وقتى تفسير را نگاه مى‏كنيد، علاوه بر آنكه فهرست موضوعات دارد، در هر آيه موضوعاتى كه با آن ارتباط دارد، به دقت مشخص شده است. شايد در تاريخ ايران و اسلام چنين نمايه نمونه‏اى نداشته باشيم و شايد بيش از دويست سيصد تفسير را هم مقايسه كرديم. در جهان اسلام هيچ تفسيرى را نداريم كه طبقه‏بندى موضوعى را به اين شكل علمى انجام داده باشد.
ششمين ويژگى كه مى‏توانيم درباره اين تفسير ذكر كنيم، استفاده از روش‏هاى نشانه‏شناسى است كه اصطلاحاً ما امروز از آن به «سمانيك» تعبير مى‏كنيم، يعنى استفاده كردن از دلالت‏هاى مختلف و نشانه‏هاى ظاهرى و غير ظاهرى دلالت‏هاى مطابقى، تضمينى، التزامى و اقتضا و اشاره و امثال اينها كه شكلى بسيار گسترده دارد...
ويژگى هفتم اين تفسير، بهره‏گيرى از انديشه‏هاى اجتماعى است.
و هشتمين ويژگى كه به نظر من خيلى مهم است، اين است كه با تمام دقت‏ها و ژرف‏نگرى‏ها، به زبان فارسى نوشته شده است و همه افراد فارسى زبان مى‏توانند از آن در سطوح مختلف استفاده كنند و كارى كه بعد از دوره مسئوليت من انجام شده، همراه شدن تفسير با ترجمه‏اى از آيات است و البته آماده شدن اين مجموعه براى فرهنگ موضوعى و تفسير موضوعى قرآن است كه اين نيز از ويژگى‏هاى اين مجموعه است. البته اين همه خوبى‏ها و محاسن است و اگر فرصتى پيش آمد، درباره مورد ديگر نيز مى‏توانيم صحبت كنيم.
معاديخواه: من يك پرانتز باز مى‏كنم و آن اينكه معتقدم ترجمه «بسم الله الرحمن الرحيم» در فارسى غلط رايج است؛ همه مى‏گويند: «به نام خداوند بخشاينده مهربان» كم‏ترين نقص اين ترجمه آن است كه «مهربان» و «بخشنده» هم خانواده نيست؛ در حالى كه رحمان و رحيم هم خانواده است.
حداقل انتظار از يك ترجمه اين است كه براى دو واژه هم خانواده در عربى دو واژه هم خانواده در فارسى پيدا كنيم. براى «رحمان» مهرگستر را انتخاب كردم و فكر كنم قابل دفاع باشد. به هر حال اگر بهتر از اين شد كه چه بهتر وگرنه دو واژه هم خانواده نياز داريم. من براى دوستانى كه در اين جلسه حضور دارند و شايد اين سؤال برايشان پيش بيايد كه اصلاً اين تفسير راهنما چيست؟ به همين »بسم الله الرحمن الرحيم» اشاره مى‏كنم. «بسم الله الرحمن الرحيم» مى‏خواهد براساس اين تفسير روى كاغذ بيايد؛ موضوع‏هاى زيادى از «با»ى «بسم» گرفته شده است. وقتى شما مى‏گوييد «بسم الله الرحمن الرحيم» همين «باء» پيامى دارد كه آغاز حركت با اسم «الله» است نه «الله» و از همين جا وارد صفات و اسما مى‏شويم و بعد خود «رحمان» و «رحيم» كه به عنوان اسما و صفات الهى آمده است. بالأخره قرآن جاذبه دارد و ادب قرآنى كه هر كارى با «بسم الله» شروع مى‏شود و رابطه‏اى كه اين جاذبه رحمت در حركت مى‏تواند داشته باشد. همين اين پيام‏ها استخراج مى‏شود و نظم و ترتيب پيدا مى‏كند و به همين ترتيب تفسير آيات تا آخر قرآن ادامه پيدا مى‏كند. از آقاى طالبى مى‏خواهيم كه در مورد روش و شيوه كار تفسير راهنما توضيح دهند.
طالبى: حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمايند: قرآن يك لايه ظاهرى دارد كه بسيار زيباست، هر كس اندكى با زبان عربى آشنا باشد، قرآن را باز مى‏كند آيات را مى‏خواند مجذوب زيبايى بيان و اسلوب قرآن مى‏شود، ولى علاوه بر اين ظاهر زيبا كه قرآن واجد آن است، در تفسير راهنما سعى شده، در حد توان مطالبى را كه آيات قرآن در ظاهر و در لايه‏هاى زيرينش به آنها اشاره كرده است، استخراج شود. باطن قرآن تمام شدنى نيست و بسيار ژرف است و ما نمى‏توانيم به قعر آن برسيم، ولى در حد توان مى‏توانيم استخراج كنيم.
در تفسير راهنما سعى شده، ابتدا بر هر آيه متمركز شده و مهم‏ترين تفسيرهايى كه از صدر اسلام تا زمان حاضر نوشته شده است، به دقت بررسى شود؛ سپس يكايك موضوع‏هايى را كه مى‏توانيم از اين آيه استخراج كنيم، به صورت يك فيش و يك گزاره بلند و كوتاه به صورت شماره‏بندى ليست كنيم. اين مطلب، بعضى ساده و آسان است، ولى بسيارى از آنها اگر توضيح داشته باشند، خواننده نمى‏تواند پى ببرد كه چرا اين مطلب از اين آيه استخراج شده است. در تفسير راهنما سعى شده است كه مطالبى كه به توضيح نياز دارد، در ذيل فيش‏ها به صورت روان و ساده توضيح داده شود و بدين ترتيب، از ابتدا تا انتهاى قرآن، آيات را يكايك مورد بررسى دقيق قرار داده و گروه، در حد توان خود هر موضوعى را كه مى‏توانستند، استخراج مى‏كردند و اگر به توضيح نياز بود، ذيل آن مى‏نوشتند و به گروه ديگر براى نمايه‏سازى تحويل مى‏دادند كه آن، مرحله دوم كار و فهرست تفسير راهنماست كه حدود دو جلد مى‏شود و تمام موضوع‏هايى كه در تفسير راهنما به صورت پراكنده آمده است، در آنجا جمع مى‏شود و در واقع فهرست موضوعى كامل، براى قرآن است؛ براى مثال، اگر شما براى توضيحى به المعجم المفهرس مراجعه كنيد، تنها پاسخ‏گوى موضوعى است كه كلمه‏اى از آن در قرآن آمده باشد، ولى بسيارى از آيات است كه درباره آن موضوع بحث و حرف دارد، ولى كلمه‏اى از واژه‏هاى مرتبط با آن در آيه نيامده است؛ در تفسير راهنما سعى شده موضوع‏هايى كه عنوان آن موضوع نيامده ولى در آيه مطرح است، استخراج شده و فهرست تفسير راهنما كه همان «كليد قرآن» است و شايد بيش از هزاران موضوع در آن جمع‏آورى شده، به صورت گسترده آنها را بيان كرده است.
يزدى: به نظر مى‏رسد توضيح‏هايى كه دوستان مى‏دهند، پاسخ به پرسش‏هايى باشد كه در ذهن حضار درباره تفسر راهنماست، مگر پرسش‏هايى كه ما پاسخ نداده باشيم؛ از جمله در مورد سؤال آقاى معاديخواه كه در مورد «بسم الله الرحمن الرحيم» گفتند؛ اما در تفسير راهنما اصلاً «بسم الله» ترجمه نشده است و همان متن قرآن نوشته شده كه اين برخاسته از شيوه‏اى است كه متصديان تفسير پيش گرفتند و بر آن بودند كه نكته‏هاى «بسم الله الرحمن الرحيم» را استخراج و جدا جدا كنند و براى هر يك بند و جمله مستقلى بنويسند؛ مثلاً بنويسند: خداى تعالى داراى رحمت گسترده بر همه مخلوقات است و بگويند كه اين مطلب از «رحمان» استفاده شده است، تا مشخص شود از كجا استفاده شده و به همين مقدار اكتفا شده است. آن كلمه قرآنى نيز زير آن جمله فارسى نگاشته شده تا هر خواننده‏اى كه جمله فارسى را بخواند و آن بخش آيه را زير آن ببيند، بداند از آن بخش آيه استفاده شده است. ممكن است عده‏اى چگونگى استخراج را به سادگى بفهمند و ممكن است عده‏اى نتوانند كشف كنند و نويسندگان در اين باره توضيح داده‏اند كه «رحمان» صيغه مبالغه است و با «رحيم» تفاوت دارد و اين تفاوت در گستردگى همه مخلوقات يا در گستردگى خود رحمت و عظمت آن است.
بعد تفسير راهنما كار خود را انجام داد، يعنى برداشت‏هاى متعدد از «بسم الله» تمام شد، باز اين نياز پيش مى‏آيد كه خواننده تفسير براى به دست آوردن يك مفاد اجمالى از آيه، تمام برداشت‏ها را بخواند تا به معنى برسد و شايد به زحمت بيفتد. براى آسان كردن كار، يك گروه دو نفره براى ترجمه جديد قرآن تشكيل شد. در اين گروه دو نفره، يكى مى‏نوشت و ديگرى نقد مى‏كرد. با توجه به برداشت‏ها مى‏توانستيم همراه تفسير يكى از ترجمه‏هاى موجود را ملاك قرار دهيم؛ اما فكر كرديم ممكن است با برداشت‏هاى تفسير راهنما ناهماهنگ باشد و به خود اجازه نمى‏دهيم كه در آن ترجمه دخل و تصرف كنيم؛ از اين رو، تصميم بر آن شد كه ترجمه‏اى نوشته شود كه با فيش‏ها و جمله‏هاى برداشت شده سازگار باشد.
مترجم و نقاد نيز در ترجمه آزاد بودند و شايد با برداشت كنندگان مطالب نيز هماهنگ نبودند و آخرين تلاش اين بود كه ترجمه با مطالب ذيل آيه، تناقض و تنافى نداشته باشد. اينكه در خود ترجمه، تمام برداشت‏ها منعكس شود، مسلماً امكان‏پذير نبود؛ در كلمات عربى آن‏قدر مطالب گنجانده مى‏شود كه اگر عرب در ذهنش از يك كلمه معنايى داشته باشد كه يك فارسى زبان بخواهد كلمه‏اى از فارسى را جايگزين كند، نمى‏تواند با يك يا دو كلمه معنى را برساند، مگر اينكه با جمله مفاد آن را بيان كند و شما اگر بخواهيد تفاوت اساسى و حقيقى ميان «رحمان» و «رحيم» را پيدا كنيد، بايد برداشت‏ها را بخوانيد: آنجا منعكس شده كه خود رحمان يا رحيم معنايش چيست يا ارتباط رحمان با رحيم چيست؟ اساساً «بسم الله الرحمن الرحيم» در آغاز قرآن به چه معنى است؟ اينها بايد به صورت مطلب جدا مطرح شود تا يك فارسى زبان بتواند به معنى و فهم آنها دسترسى پيدا كند - و اينكه مثلاً من «بخشاينده» را به «مهرگستر» تبديل كنم و خاطرم جمع باشد كه رحمان را ترجمه كردم و شايد اصلاً «مهر» نتواند كلمه رحمت عربى را منعكس كند؛ مهر با رحمت عربى فرق دارد. 
رحمت كلمه‏اى است كه در آن عطا كردن به ديگرى نيز وجود دارد نعمت‏هايى كه از روى دلسوزى بر ديگران مى‏دهيم از مصاديق رحمت است و كلمه مهر كوتاه است و اينها را نمى‏رساند. عده‏اى در مركز فرهنگ و معارف قرآن، براى رحيم، «مهرورز» را انتخاب كردند، و اين انتخاب‏هاى گوناگون تنها در يك مركز است كه در آن ترجمه و تفسير راهنما تدوين شده كه در همان‏ها باز روى كلمات به اين نتيجه واحد نرسيدند كه همه يك چيز را انتخاب كنند. 
در تفسير راهنما، افزون بر اينكه محققان بخش ترجمه با محققان بخش تفسير متفاوت‏اند، محققان بخش تفسير پنجاه نفر بودند كه در گروه‏هاى پنج نفرى كار مى‏كردند و گاه برداشت‏هاى هر گروه متفاوت بود. علت اين است كه كار گروهى اين فايده را دارد كه آن گروهى مطالبى را استخراج كرده و گروه ديگر از آيات ديگر مطالب مشابهى استخراج كرده است و مراجعه كننده به هر دو دسترسى پيدا مى‏كند، هر چند عده‏اى، اين را جزو عيوب اين تفسير دانستند. به اين تصوّر كه هر جا آيات مشابهى است، پس بايد تمامى مطالبى كه ذيل آن است در ذيل اين نيز بيايد، در حالى كه ما خودمان به اين نتيجه رسيديم كه اگر به آيات مشابهى - كه به ظاهر مشابه است - دقت كنيم، مى‏بينيم كه مشابه نيست؛ زيرا جايگاه اين آيه در آيات قبل و بعد معناى تازه‏اى به آن داده و در نتيجه برداشت‏ها متفاوت است.
معاديخواه: به نظر مى‏آيد كه صحبت من درست فهميده نشد. من به تفسير راهنما نپرداختم، بلكه منظورم اين بود كه در ترجمه‏هاى موجود همه مى‏گويند: «بخشاينده و مهربان» در مقايسه، من مهرگستر مهربان را انتخاب مى‏كنم. اگر به ترجمه بپردازيم، مثلاً همين «بسم الله» را مورد بحث قرار دهيم، بحث گسترده و طولانى مى‏شود كه آيا ما اصلاً مى‏توانيم در ادبيات فارسى ترجمه‏اى از قرآن داشته باشيم، فعلاً ادعاى بنده در مقايسه معناى «مهرگستر مهربان» اين نقص را ندارد. من اميدوارم كارى از اين نهاد پژوهشى قم شروع شود و يك باشگاه گفتمان ترجمه تشكيل شود كه درباره ترجمه همه نظريات را گردآورى كند. ضمن آنكه بايد گفت اين جلسه نقد تفسير راهنما نيست، بلكه معرفى آن است.
مرادى: من پيش از شروع سخن جمله‏اى را از آقاى معاديخواه اصلاح كنم. ايشان از دست نوشته‏هاى زندان از 30 دفتر نام بردند كه 22 دفتر است و البته از اول تا پايان قرآن هست. از سوره «فاتحه» تا سوره «ناس» كاملاً فيش بردارى شده است؛ اما من تصورم اين است كه براى بررسى يك تفسير لازم است چند چيز مورد عنايت قرار گيرد اول مبانى مفسر در شرح و نگارش آيات قرآن است. ممكن است مفسران مبانى‏اى براى خودشان انتخاب كنند كه طبيعتاً اين مبانى در روش تفسير آنها مؤثر است و دوم، روش‏شناسى مفسر است كه براى فهم نگاشته او مهم است، و سوم بررسى كمبودها و نقص‏ها و تطبيق مبانى و روش‏هاى مفسر با آنچه كه انجام داده است و اينجا معلوم مى‏شود كه آيا مفسر راه درستى انتخاب كرده، يا اينكه آيا به مقصدى كه انتخاب كرده، رسيده است؟
در تكميل سخنان آقاى ايازى بايد گفت: اصولاً تفسير راهنما براى تدوين كتاب مرجع قرآنى نگاشته شده است. همان‏طور كه قرآن پژوهان مى‏دانند، در قرآن، معارف فراوانى نهفته است كه پاره‏اى با الفاظى بيان شده و پاره‏اى ديگر لفظ خاصى ندارد و در لابلاى الفاظ و به صورت كنايه و اشاره آمده و يا به نحو چينش كلمات و هيأت جملات و كلمات بستگى دارد. پس از روشى كه فكر مى‏كنم «ژول لابوم» فرانسوى آغاز كننده آن بود، عمده كارها در قالب معجم لفظى بوده كه در قالب كشف آيات، كشف لغات و در اين گونه معجم‏ها تدوين مى‏شد كه رقم آنها هم كم نبود.
وقتى كه دايره اسلام گسترش پيدا كرد حافظان قرآن اندك بودند و كسانى نمى‏توانستند قرآن را حفظ كنند و به چيزى دسترسى نداشتند؛ در نتيجه به اين فكر افتادند كه كسانى حداقل كشف‏الايات و اين قبيل كتاب‏ها را تدوين كنند و اين شبيه كار «ژول لابوم» قرآن‏پژوه فرانسوى كه تفسير آيات را نگاشت كه البته كاربرد آن در سطحى بسيار محدود است و فكر مى‏كنم تا 32 محور اصلى دارد و بقيه محورها فرعى است و در جهان عرب مورد استقبال قرار گرفته و بعد به ايران آمد كه اعتماد السلطنة از علما درخواست كرد شبيه اين كار در ايران نيز انجام شود و آنها كار جديدى شروع كردند كه تقريباً يك دوران گذار از دوران كشف‏اللغات و كشف الآيات به معجم‏نگارى موضوعى بود و بعدها توسعه يافت و بيشتر افرادى مثل مرحوم راميار به تدوين معجم‏هاى موضوعى قرآن روى آورند؛ يعنى طبقه‏بندى آيات به موضوع‏هاى مختلف؛ مانند مباحث عقيدتى، خانوادگى، اقتصادى و... كه البته به هيچ وجه جامع و كامل نبود.
جريانى كه در تفسير راهنما شروع شد، همه آن مجموعه‏ها را مد نظر قرار داد و آنچه مد نظر بود، ديده نشد و تصميم گرفته شد كتابى مرجع آماده شود كه همه مطالب قرآن كريم به نحوى آورده شود، چه حاوى لفظ خاصى باشد و چه آن دسته كه از لابه‏لاى آيات و كلمات و هيأت جملات به دست مى‏آيد، ولى لفظ خاصى ندارد و اگر كسى بخواهد آنها را از قرآن دريابد، بايد به مشقت فراوان پيدا كند. در آغاز، آقاى معاديخواه و آقاى هاشمى رفسنجانى هم نظرشان اين بود كه كتاب مرجعى تدوين كنند. در همان ماه‏هاى اول كار براى اينكه همه ابعاد و مطالبى كه در قرآن كريم آمده است، دقيق ديده شود، قرار شد همه تفاسير با گرايش‏هاى مختلف مثل تفسيرهاى علمى، اجتماعى و... مورد بررسى قرار گيرد كه آيات از هر منظرى ديده شود؛ به علاوه آنكه گروه‏هاى علمى تشكيل دادند و مباحث علمى، حقوقى، سياسى و فرهنگى هم راه افتاد و در ماه‏هاى نخست، گروه‏ها شكل گرفت و قرارشد دوستان نگارنده تفسير با توجه به لغات و واژه‏هاى جديد و تخصصى، تفسير را بنگرند و نمايه‏سازى هم دقيق باشد تا اين جامعيت كاملاً تحقق پيدا كند كه متأسفانه اين امر جامه عمل نپوشيد.
آقاى ايازى توضيح دادند كه تفسير راهنما عصرى است، بنده مى‏گويم تفسير عصرى است و مى‏تواند باشد؛ به اين دليل كه كتاب مرجع در پىِ انداختن طرح جديد نيست، گرچه كه تلاش در اين‏باره انجام شده است.
امام صادق‏عليه السلام فرمودند: قرآن كريم مختص به يك زمان خاص نيست كه براى زمانى باشد و براى زمانى نباشد و براى مردمانى باشد و براى مردمانى ديگر نباشد، بلكه براى هر عصرى جديد است و براى هر نسل، قوم، ملت و گروهى تا روز قيامت نو است. با اين نگاه وقتى به قرآن مى‏نگريم، بتوانيم پاسخ‏هاى زمان خود را بيابيم، وارد تفسير راهنما شويم. اگر دوستان دقت كنند مطالبى از روزگاران ما هم در آن آمده است؛ اما اين محدوديت به ما اجازه نداد كه قلم فرسايى كنيم و به تحليل و بررسى عميق همه مفاهيم و واژه‏ها بپردازيم و آنها را با نيازهاى روزگار خود تطبيق دهيم؛ چون ما در پى يافتن آيات پراكنده در قرآن و در لابلاى الفاظ و مطالب و كلمات و جملات بوديم كه اطلاع‏رسانى دقيقى ارائه كنيم و كتاب راهنمايى باشيم كه خوانندگان اطلاعات مورد نظر خود را در آن بيابند.
موضوعات زيادى در قرآن كريم وجود دارد، اگر كسى خواست آنها را بيابد، چه بايد بكند؟ متوليان تفسير راهنما عهده‏دار اين بودند كه كارى در اين زمينه انجام دهند و به همين دليل اين اثر در عين تفسير بودن، كتاب مرجع است. با اين تفاوت كه در اينجا امكان قلم‏زنى و بررسى گسترده وجود نداشت و خيلى نمى‏شد آيات را به طور گسترده تفسير كرد. تفسير در 20 جلد منتشر شده است، هر جلد بين 3000 تا 4000 جلد فيش دارد كه هر فيش داراى دو يا سه نكته جدى است؛ بنابراين، اگر ميانگينى از مطالب استفاده شده از قرآن كريم بگيريم، بالغ بر 60/000 موضوع قرآنى را به صورت مستقل آورديم كه هر كدام داراى ابعاد مستقلى هستند كه اگر از هر فيش سه موضوع در نمايه‏سازى گرفته شود، حدود 180/000 موضوع مى‏شود كه بخشى تكرارى است و با حذف آنها 100/000 موضوع مى‏شود كه در پانزده سال اين موضوعات را استفاده كرده‏ايم.
ملاحسنى: يكى از ويژگى‏هايى كه آقاى ايازى گفتند، بحث نمايه‏سازى و فهرست‏نگارى در تفسير راهنما بود، اين قسمت را تا حدودى بنده دنبال مى‏كنم و مزايايى را كه در اين قسمت قابل ذكر است، بيان مى‏كنم كه شايد ثمر بخش باشد. منظور از «نمايه» راهنمايى كردن است و در تفسير راهنما يك ويژگى، مدخل‏ها و نمايه‏هايى است كه در آن گنجانيده شده است. نمايه‏سازى در دو نوع «سنتى» و «ماشينى» انجام مى‏شود و شايد اولين كارى به اين شيوه باشد كه در تفاسير قرآن شكل گرفته و اين كار با شيوه سنتى شايد اولين پيشينه است كه در تفسير انجام مى‏شود. با توجه به سياست علمى مركز، سيستم نمايه‏سازى مقيد را پذيرفتند و زبان «هم آرا» را پيش گرفتند كه شايد بتوان گفت يكى از بهترين نمايه‏سازى‏هاست كه در بحث اطلاع‏رسانى مطرح مى‏باشد. 
نمايه سازى «هم آرا» نيز در دو گرايش شكل مى‏گيرد، يا «پس هم آرا» يا «پيش هم آرا» مى‏شود كه هر كدام مزاياى خاص خود را دارد و همان طور كه آقاى معاديخواه گفتند، دفترهايى كه در ابتداى امر به اين مجموعه واگذار شد، نمايه‏سازى «پس هم آرا» را تا حدودى داشت؛ يعنى تكواژه، مى‏گذاشت. هم آرا يعنى واژه‏هاى مدخل‏ها ضبط و در ليستى به كاربر نمايه تحويل داده مى‏شود كه نمايه ساز و كاربر نمايه تنها از يك مدخل و عنوان استفاده كند و از زبان آزاد استفاده شود و به قلم فيش بردار و مفسر نگاه نكند و آنچه را خودش تشخيص مى‏دهد را انتخاب نكند و مدخلى نباشد كه باعث تشتّت در اطلاع‏رسانى شود؛ لذا ابتدا سياهه نمايه تعيين مى‏شود و به كاربر سپرده مى‏شود كه «هم آرا» مى‏شود؛ اما اگر «پيش هم آرا» باشند؛ قبل از ورود به بانك اطلاعات، مى‏بايد سياستى را در پيش بگيرند، و نيز پيش از اينكه اين اطلاعات به بانك برود و اطلاعات در رايانه بازيابى شود، قسمتى از كار را به نمايه ساز داديم و قوانينى را در آنجا مصوب كرديم كه اگر نمايه‏اى درست تركيب شود، پيام يك فيش و پيام مدرك را بازگو كند كه از پيش چه مدخل‏هايى با چه عنوان‏هايى تركيب شود و به چه صورت تركيب اين روش «هم آرا» كه معروف به نمايه‏سازى «مهار شده» است، انتخاب شد؛ لذا از مزاياى تفسير راهنما، نمايه‏هايى است كه تحت هر فيشى ثبت و ضبط مى‏شد. بهتر است من مراحل نمايه‏سازى را بيان كنم. بعد از كارهايى كه گروه تفسير راهنما كه شكل‏هاى مختلف داشتند و يك آيه را با ديدگاه‏هاى مختلف فيش‏بردارى مى‏كردند، هر گروه بعد از تمام شدن مراحل فيش‏بردارى، همه فيش‏ها را به گروه‏هاى مختلفى (به مقتضاى موضوع به گروه‏هاى خاص خود) تحويل دادند و بعد از اينكه فيش به گروه‏هاى مختلف در واحد نمايه‏سازى تحويل داده مى‏شد، طبق آن سياست، فهرست مدخل‏ها و فهرست نمايه‏هاى تركيبى تدوين مى‏شد. الان يكى از پيام‏هاى خوب ما براى جامعه فرهيخته اين است كه در بانك اطلاعات بعد از پايان جلد 20 بيش از 200000 نمايه تركيبى وجود دارد كه اگر محققى دنبال مطلبى باشد، آنچه در تفسير راهنماست با يك برنامه هوشمند در بانك اطلاعات طراحى شده است و با مدخل‏هايى آماده است كه پس از برنامه‏ريزى - ان شاء اللَّه - به صورت نرم‏افزار در دسترس قرآن پژوهان قرار مى‏گيرد، و اين 200000 نمايه دسترنج دوستانى است كه در اين بخش فعاليت كرده‏اند و نمايه‏ها را به شكل خاصى كه زيبنده يك تفسير نوين است، عرضه مى‏كنند و از امتيازهاى اين تفسير يكى همين است كه توانستيم نمايه را به صورت تركيبى و پيش هم آرايى با مداخل خاص داشته باشيم.
البته بايد گفت كه در نمايه‏سازى «پيش هم‏آرا» دو ابزار كار جزء ضروريات لاينفك است كه اگر نمايه‏سازى «پيش هم‏آرا» بخواهد رونق بگيرد، بايد اين ابزارها را داشته باشد؛ يكى اصطلاح نامه است و يكى از محصولات ما تهيه اصطلاح نامه معارف قرآن است كه آماده چاپ شده و شايد اولين اصطلاح نامه در حوزه قرآن باشد و مى‏تواند حرفى درباره اصطلاحات قرآنى بزند، و ابزار دوم نيز به نام سياهه نمايه‏ها كه در قالب 200000 نمايه تركيبى آماده است.
معاديخواه: يكى از حضار اين نكته را يادآورى كردند كه اين استنباط از آيات قرآن به تخصص‏هايى نياز دارد. مطمئناً كسى كه با نگاه اقتصادى به قرآن نگاه مى‏كند با نگاه كسى كه ديد اجتماعى، عرفانى و... دارد، متفاوت است. قرآن كريم براى نگاه‏هاى متفاوت و هر گروه و قوم خاصى نيز، كتاب هدايت است. سؤال اين است كه آيا تمام تخصص‏ها در پيدايش تفسير راهنما نقش داشته‏اند؟ بايد گفت تلاش شده است كه اين كار انجام شود؟ اما اين شروع كار است و آنچه اينك انجام شده با همه عظمت و ارزش و نو بودن، آغاز كار است؛ و من تصور مى‏كنم كه اگر يك باشگاه گفتمان براى جمع‏آورى آرا و نظريات داشتيم، اين كار مى‏توانست كامل باشد. سؤالى هم هست و آن اينكه اين نهاد با ديگر مراكز تحقيقاتى چه ارتباطى دارد؟ كه بهتر است خود دوستان پاسخگو باشند و در واقع در استنباط از آيات قرآن، ما چه راهى را مى‏توانيم پيدا كنيم كه همه سليقه‏ها و برداشت‏هاى متفاوت را در بر بگيرد؟ تقاضا مى‏كنم آقاى ايازى در اين‏باره توضيح دهند.
ايازى: چيزى كه ما به عنوان يك اصل كلى پذيرفتيم، اين است كه ما «خاتم الانبيا» و «خاتم الكتب» داريم، اما «خاتم المفسرين» نداريم كه بگوييم اين تفسير بهترين است، از اين بهتر نمى‏آيد و حرف آخر را زده است؛ لذا كسانى كه در اين مجموعه كار مى‏كنند، وقتى قرار شد اين اثر نقد و ارزيابى شود، هيچ وقت اين ادعا را ندارند كه حرف بى‏نقصى را گفته‏اند؛ به همين دليل، آن نكته كه آقاى مرادى نيز اشاره كردند، شايد يكى از پيامدهاى طبيعى يك كار گروهى آن باشد كه مجموعه كار هماهنگ و يك دست نباشد. خداوند متعال هم درباره خود اصل وحى اين اشاره را كرده و گفته است كه اگر اين كلام از غير خدا بود، اختلاف زيادى ايجاد مى‏شد كه اين اختلاف زياد نشانه ضعف و نقص كار است و به علت ناهماهنگى در مجموعه تفسير راهنما، دست‏اندركاران از اول به بازبينى مجدد اين تفسير پرداختند.
طبيعى است كه نقص ياد شده وجود دارد و كسانى كه اين كار را انجام دادند، ابايى از طرح آن ندارند و واقف هستند كه اين مشكل وجود دارد. در تفسير الميزان و بقيه هم محسوس است كه در جلد اول تا سوم تفاوت انديشه است و قطعاً در بين مفسران دفتر فرهنگ قرآن نيز تبدّل رأى ايجاد شده است. حال اگر اين تبدل را ما به حساب ديگران هم بگذاريم، خواه ناخواه مى‏بينيم كه اين مسئله وجود دارد و اين طبيعى است كه در يك كار گروهى بازبينى مجدد اقتضا پيدا مى‏كند. من قصد نقد تفسير راهنما را ندارم؛ زيرا دست كم 7 تا 8 جلد را خود من كار كرده‏ام و كاملاً مى‏فهميم كه مشكل كار كجاست؛ لذا اگر بخواهم فهرست وار بگويم يكى از مشكلات اين است كه مجموعه فهرست يك سطح نيست و فراز و نشيب دارد و ديدگاه‏هاى متفاوت در آن ديده مى‏شود و من سخن آقاى يزدى را اصلاح مى‏كنم كه اگر در جمله و يا فرازى يك جور و جاى ديگر يك جورى ديگر تفسير شد، اين امتياز نيست.
ممكن است ناگزير و ناخواسته هم اتفاق بيفتد، ولى بايد آن را برطرف كنيم و نمى‏تواند امتياز باشد، و نكته ديگرى كه در تفسير عصرى داريم، و فرق بين وحى و تفسير هم همين است، مطابق نيازها و مخاطبان جديد مى‏خواهد تغيير كند؛ بنابراين در مدت ده تا پانزده سال نيازهاى جديدى پيدا مى‏شود كه مفسران بايد پاسخگوى آن نيازها باشند و اقتضا مى‏كند كه بازبينى و ويرايش جديد بشود و من به اين جهت عرض مى‏كنم كه كار خوبى كه مركز در حال حاضر انجام مى‏دهد، بازبينى تفسير است و هيچ وقت فكر نكنند كه كار تفسير تمام شده است. يك دائرة المعارف نياز به ويرايش دارد و البته تفسير، آن هم تفسير راهنما نياز به بازبينى مداوم دارد.
معاديخواه: آقاى باقرى از حاضران جلسه مى‏خواهند نكته‏اى را تذكر دهند.
باقرى: بنده شخصاً از اين تفسير استفاده كرده‏ام. نكته‏اى كه مى‏خواهم بگويم ناظر بر حرف آقاى يزدى بود. من بارها اين تفسير را به طور موضوعى از آغاز تا پايان بر حسب نيازهايى كه داشتم، خوانده‏ام. يك موضوع را در نظر گرفتم و بدون استثنا تفسير را از نظر پرداختن به يك موضوع واحد ناقص ديدم. از يك آيه خاص و يك مضمون و محتوا برداشت‏هاى متفاوت و متنوعى ارائه شده و اين توضيح كافى نيست كه چون آيات در جاهاى متفاوت و سياق‏هاى متفاوت است، پس اين حق وجود دارد كه برداشت‏هاى متفاوتى از آن بشود.
اگر ما در صدد توجيه وجود تفاسير مختلف بوديم، اين سخن پذيرفتنى بود كه هر مفسرى در تفسيرى كه به نام خودش است، نظرى ارائه داده، ولى وقتى از يك تفسير سخن بگوييم و صدها نفر در آن مشاركت داشته باشند، وحدت عنوان تفسير اقتضا مى‏كند كه برداشت‏هاى يكسان و منسجم وجود داشته باشد. البته اين مقدار پذيرفتنى است كه از يك آيه در فرازى به علت ما قبل و و ما بعدش، به نسبت يك آيه مشابه برداشت ويژه‏اى بشود؛ اما اين قابل قبول نيست كه از متن صريح يك آيه، در جايى برداشتى بشود و در جايى ديگر از آن غفلت گردد كه فراوان به چشم مى‏خورد. نكته ديگر اين است كه اساس كار تفسير راهنما، براى استخراج موضوعات قرآنى از غير كلمات صريح بوده است؛ اما در عين حال وقتى موضوعى به تفسير نگاه مى‏شود، مى‏بينيم كه از مفاهيم بسيارى غفلت شده است؛ اما در عين حال وقتى موضوعى به تفسير نگاه مى‏شود، مى‏بينيم كه از مفاهيم بسيارى غفلت شده است؛ مثلاً جايگاه قرآن را مورد مطالعه قرار دادم و تفسير راهنما را نگاه كردم كه از مجموعه نمايه‏ها و مدخل‏هايى كه براى اين منظور به تفسير عرضه شده و به نظرم صدها نمايه جديد مى‏باشد، در تفسير راهنما خبرى نيست.
معاديخواه: چون به سخنان آقاى يزدى نقدى شد، از ايشان مى‏خواهم پاسخ دهند؛ اما فكر مى‏كنم يك اشكال اساسى در برنامه كار هست كه اگر بخواهد آن مسئله عنوان شود، به يك فرصت و وقت ديگر نياز داريم.
يزدى: بحث به آنجا كشيده شد كه مشتاق آن بوديم كه نقدها را براى اصلاح كار بشنويم. گفته شد در آيات مشابه تفاوت مفهوم در تفسير وجود دارد و اين را چگونه توجيه مى‏كنيد؟ آقاى ايازى توضيحى دادند كه در واقع توجيه عملى كار بود كه ناميسر بودن و هماهنگ ساختن پنجاه فكر است كه به يك تفسير پرداخته‏اند و اينها در گروه‏هاى پنج نفره و در گروه‏هاى كنترل سه نفره و در گروه دو نفره به نام گروه كنترل ثانويه، مشغول بودند؛ يعنى سه مرحله روى اين آيات كار شد. در مرحله اول كه گروه‏هاى پنج نفره، برداشت‏هاى خود را يادداشت مى‏كردند و همه قرآن فيش‏بردارى شد، در گروه‏هاى سه نفره اين يادداشت‏ها بارديگر بررسى گرديد كه در اثباتش مشكلى وجود دارد يا خير و آيا مشكل را مى‏توان بر طرف كرد يا خير؟ گروه‏هاى سه نفره بيشتر كارهاى گروه‏هاى قبلى را بررسى كردند و اصلاحات انجام شد. باز هم كار نقص داشت، كار به گروه‏هاى دو نفره داده شد تا يك نفر عهده دار اصلاح نهايى شود و يك نفر همراه آن نفر اصلى يادداشت‏هاى او را نقد كند، و تا هنگام چاپ از نظر سه گروه متفاوت گذشت. اما ما در اين ميان، فاقد گروهى بوديم كه به اين صورت به برداشت‏ها نگاه كند كه آيات متشابه را هماهنگ كند، حال چرا ما اين گروه را تشكيل نداديم؟ زيرا كار تفسير تكميل نشده بود و وقتى جلد اول را عرضه كرديم، احساس كرديم كه برداشت‏ها مشكل دارد و مجبور شديم جلد اول را بازنويسى كنيم، و اصلاحات عمده‏اى در جلد اول انجام شد و در جلدهاى دوم و سوم باز اين امر را احساس كرديم و فكر كرديم كه اگر از همين الان گروه هماهنگ‏سازى برداشت‏ها تشكيل شود، ناموفق خواهد بود، زيرا ما هنوز كار جلدهاى نهايى را آماده و عرضه نكرده‏ايم كه بخواهيم اينها را معيار قرار دهيم و بين آيات مشابه جمع كنيم؛ لذا منتظر مانديم كه 20 جلد تفسير آماده شود كه الحمدللَّه به چاپ رسيده است. الآن فرصت خوبى است كه گروه هماهنگ‏سازى تشكيل شود تا آيات مشابه يكديگر را به اين صورت نگاه كند؛ براى مثال، مبناى «فبأىّ آلاى ربكما تكذبان»، برداشت‏هايى كه ذيل اولين آيه است با برداشت اول و برداشت‏هاى ذيل آيه دوم ممكن است متفاوت باشد، با اينكه در يك گروه مورد بررسى قرار گرفته است، و در اينجا معلوم مى‏شود كه آيه در هر جايگاهى ناظر بر يك مطلب ديده شده است. پس از اينكه ما گروه هماهنگ سازى آيات مشابه را تشكيل داديم، از اينجا شروع كرديم كه آيات مشترك را در قرآن جدا كرده و در كتابى كه منتشر نشده و در اختيار خود مركز است، جمع كرديم تا در نهايت، برداشت‏هاى آن را در بازنگارى تفسير راهنما - كه شروع شده و به حمداللَّه پيش رفته - مدنظر قرار دهيم. و همزمان با آن برداشت‏هاى آيات مشترك را نيز همسان مى‏كنيم.
در يك آيه كه اوايل قرآن است و نظير آن در اواخر قرآن نيز آمده است، آن گروه مطالبى دارد كه گروه آخر، از آن غفلت كرده است و اين غفلت گروه دوم و يا گروه اول باعث مى‏شود مراجعه كننده از هر دو نظر استفاده كند؛ يعنى اگر گروه‏ها را موظّف مى‏كرديم فقط يك نظر را بپذيرند و جز اين چيزى اضافه نكنند. نقص عمده‏اى در تفسير راهنما به وجود مى‏آيد. بعضى گروه‏هاى ما متخصصان قوى و از افراد آگاه هر رشته بودند، و وقتى 20 جلد را جلو خود بگذاريم، از جمع‏آورى گروه بهره‏مند مى‏شويم. اينها اختلاف نيست كه بگوييم نقص تفسير راهنماست. شايد دومين اشكال اين بود كه گفتند شما برداشت‏هايى از آيات مشابه داريد كه ناقض يكديگر است، بله اين نظر درست است و ما منكر آن نيستيم و اينكه منجمد نبوديم و اجازه داديم به گروه‏هاى بعدى كه برداشت‏هاى خود را ضميمه كنند و در جلدى كه مخصوص خود آنهاست، چاپ شود و شما به عنوان مراجعه كننده چون به هر دو مراجعه مى‏كنيد، مى‏توانيد از آيه بعدى به آيه قبلى برگرديد و ذهن خود را نسبت به آيه قبلى پرورش بدهيد و تكميل كنيد.
معاديخواه: سؤال ديگر را آقاى طالبى جواب دهند.
طالبى: تفسير راهنما دو جنبه دارد، يك جنبه اين است كه آن را با تفاسير ديگر مقايسه مى‏كنيم كه هر مقايسه يك امتياز دارد و آن اين است كه سبك و روش نوين در ارائه موضوع‏ها و مفاهيم قرآن دارد و روش بديعى است و سعى شده است كه مطالب هر آيه را در اين روش نو در حد توان ارائه دهد. از طرفى اين تجربه اول است كه بايد تكرار شود، پرونده تفسير راهنما با توجه به اينكه روش بديعى است، باز است و باز بودن پرونده تفسير به اين معنى است كه نواقصى دارد و بايد به تدريج برطرف شود.
مرادى: خود گروه تفسير راهنما هم به اين اختلاف برداشت‏ها پى برده بودند. يك وقت ما آيه مشابهى را پيدا كرده بوديم كه ذيل يكى 17 برداشت و ذيل ديگرى 12 برداشت و ذيل سومى 8 تا برداشت داشت كه على القاعده بايد سطح آنها بين 14 و 13 مى‏شود، ولى خيلى تفاوت بود. اين دغدغه همواره بود كه تفسير نقد شود و اشكالات مرتفع شود؛ اما به نظرم هنوز در اول راه هستيم و بايد تلاش كنيم كه اين شروع مبارك به نتيجه برسد. اين بازبينى، پاسخ نمى‏دهد و فقط هماهنگ‏سازى و يك دست‏سازى مجلدهاست.
در مورد برداشت از آيات قرآن كريم، ما اصولى در تفسير داريم كه مدون هم هست. از اصل شروع تفسير نگارى تا دوران ما، اين قواعد گفته شده و پخته شده است، ما هم در تفسير راهنما يك تجربياتى داشتيم كه براساس آن آيين نامه اجرايى، برداشت‏ها را انجام مى‏داديم و اگر غفلتى خارج از چهارچوب بوده، در حدى نيست كه لطمه‏اى اساسى به كار بزند.
بنابراين وقتى كه برداشت‏ها و تفسير و شرح يك قسمتى در يك چهارچوب شناخته شده‏اى انجام شود، چنان اختلافات فاحش و تابع ذوق و سليقه نمى‏شود كه به قول اين دوست عزيز، برداشتى با برداشت ديگر 80 درصد تفاوت داشته باشد. من خود به دليل كارى كه در مجموعه داشتم با پنج شش گروه تخصصى در مؤسسات مختلف همكارى مى‏كردم. مثلا حقوق، روان‏شناسى، جامعه‏شناسى، طبيعيات و... نمونه كار مى‏داديم و مى‏گرفتم با چهارچوب‏هاى شناخته شده تفسير دقيقاً منطبق مى‏شود و اگر روى اصول و قواعد بود تصويب مى‏شد و چنين نيست كه يك متن دينى به دست هر كس داده شود و او طبق ذوق و سليقه خودش هرگونه برداشت دلخواه خودش را تحميل كند. البته تفسير راهنما نتوانست به ايده‏هاى بزرگى كه مدنظر داشت كاملاً جامه عمل بپوشاند و اميدواريم اين كار در وقت ديگرى و با نگاه وسيع‏ترى به جامعيت بهترى برسد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت: 22:26 منتشر شده است
نظرات(0)

گزارشی از بزرگ‏ترين دائرةالمعارف قرآن كريم در جهان اسلام

بازديد: 157
گزارشی از بزرگ‏ترين دائرةالمعارف قرآن كريم در جهان اسلام

 

فصلنامه پژوهشهای قرآنی

قرآن كريم، اقيانوسى بى كران است كه دست يابى به ژرفاى معانى و بطون معارف آن براى غواصان معرفت پژوه به طور كامل ميسّر نيست؛ با اين حال، همه ما دعوت شده‏ايم بر كرانه اين اقيانوس به جست و جو بپردازيم و از زلال آن نَمى بر گيريم؛ از همين رو است كه تبيين و تفسير معارف قرآنى، از دوران نخستين مفسران اصيل قرآن، پيامبر و امامان معصوم‏عليهم السلام تا به حال، دامن گسترده و همچنان بر تارك ميراث مكتوب فرهنگ ما مى‏درخشد، فرزانگان دوران ما نيز در تكاپو هستند تا از اقبال لايزال قرآن پژوهى طرفى بربندند و در اين زمره، فخرى نصيب خويش و حظّى از آنِ معرفت نوشان اين عصر كنند. تدوين دائرة المعارف قرآن كريم كه «مركز فرهنگ و معارف قرآن» دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم بدان همت گماشته، گامى در اين مسير است.
اينك پس از انتشار جلد دوم دائرة المعارف قرآن كريم و در آستانه انتشار مجلّد سّوم نگاهى كوتاه به روند و چگونگى تدوين دائرة المعارف قرآن كريم خواهيم داشت.

 

اهداف

هدف اصلى اين دائرة المعارف، عبارت از ارائه اطّلاعات ناب و اصيل در قلمرو موضوعات قرآنى است؛ به گونه‏اى كه اهل تحقيق در اين موضوعات را به مثابه منبعى مادر و ماندگار، از منابع فرعى بى نياز كند. در كنار اين هدف اصلى و خاص، غرض عمومى تدوين دائرة المعارف حاضر اين است كه مخاطبان دانش پژوه در حدّ مطالعات پايه اسلامى نيز بتوانند از پژوهش‏هاى اصيل و استوار قرآنى بهره گيرند؛ از اين رو، كوشيده شده تا طلاّب و دانشجويان و عموم دانش پژوهان آشنا به مبانى قرآنى نيز به فراخور توان و در عرصه مطالعات عمومى يا تخصّصى خود، بتوانند از مقالات اين دائرة المعارف استفاده كنند.
از آنجا كه تا كنون هيچ مأخذى، به هيچ زبانى تدوين نشده كه هدف آن، ارائه اطّلاعات جامع قرآنى به سبك و شيوه علمى و با معيارهاى امروزين تدوين دائرة المعارف باشد؛ از اين رو، «نظام يافتگىِ اطّلاعاتِ پايه و اصيل در قالب مقالاتِ تنظيم شده با نثر علمى» مهم‏ترين دغدغه تدوين دائرة المعارف‏هاى امروزين است كه در هيچ يك از آثار ارائه شده نمى‏توان از آن نشان جُست؛ به اين دليل كه پديد آورندگان آن آثار يا در پى چنين هدفى نبوده و فقط مى‏خواسته‏اند قاموس يا معجمى قرآنى پديد آورند يا اين هدف را دنبال مى‏كرده‏اند؛ امّا سازمان و مجموعه‏اى دائرة المعارفى تدارك نديده بوده‏اند تا بتوانند چنين هدفى را برآورند.

ويژگى‏ها

از ويژگى‏ها و شاخصه‏هاى برجسته اين دائرة المعارف اين است كه تنها در بخش مدخل‏ها افزون بر 3000 مدخل اصلى در جدول تدوين مقالات فهرست شده كه خود حجم عظيم كار را مى‏نمايد. چينش مدخل‏ها نيز بر پايه الفباى فارسى است از اين رو خواننده پارسى زبان به آسانى مى‏تواند در هنگام پژوهش به مطالب مورد نياز خويش دست يابد. نكته مهم ديگر آنكه همه مقالات اين دائرة المعارف، داراى رويكرد قرآنى بوده و با صبغه قرآنى نگارش يافته است.
ويژگى ديگر دائرةالمعارف حاضر آن است كه نگاه تخصصى به مباحث و مدخل‏ها دارد. از اين رو مقالات مدخل‏ها در اين فضا تأليف و تدوين مى‏گردد. براى رسيدن به اين مهم، به تناسب خاستگاه و قلمرو مدخل‏ها و با توجه به تعداد آنها، شش بخش علمى شكل گرفته تا به صورت تخصصى به موضوع نگريسته و به زواياى تخصصى آن توجه شود. اين بخش‏ها عبارتند از: 
1. فلسفه و كلام: در اين بخش، مدخل‏هاى كلامى مانند آخرت، احكم الحاكمين و اسماء و صفات الهى به بحث گذاشته مى‏شود.
2. فقه و حقوق: از مدخل‏هاى مربوط به اين بخش مى‏توان از اجتهاد، ارتداد و اسارت نام برد.
3. تاريخ و اعلام: به طور مثال، مدخل‏هاى ابوطالب، اصحاب صفّه، و اُحد به اين قلمرو مربوط است. 
4. علوم قرآنى: مدخل‏هاى اعجاز، ادبيات قرآن، و احسن الحديث را در اين قلمرو مى‏توان نام برد.
5. اديان: نمونه مدخل‏هاى اين بخش، ادريس، اسحاق، و انجيل است.
6. معارف و مفاهيم: شامل (اخلاق، اقتصاد، علوم سياسى، علوم طبيعى، مفاهيم عمومى و...) مدخل‏هاى آب، احسان، و استكبار، نمونه‏اى از مدخل‏هاى مربوط به اين قلمرو است.

شاخص‏هاى مهم در حوزه روش و گردآورى

براى حفظ اصل بى طرفى و علميّت، همه آرا و ديدگاه‏هاى مهم و بنيادين در هر موضوع و مسأله به صورت مستند و بدون افزايش و كاهش آورده مى‏شود؛ سپس نقدهاى علمى وارد بر هر ديدگاه ذكر، و آراى موافقان و مخالفان بدون تصرّف ارزش داورانه نقل مى‏گردد. براى آنكه عموم مخاطبان دائرةالمعارف بتوانند از بحث بهره برگيرند، دستاورد رويارويى‏هاى علمى مزبور به صورت گزارش و تحليل بى طرفانه درج مى‏شود. بديهى است كه چنانچه مؤلّف مقاله در موضوعى داراى رأى خاص باشد، آن رأى در رديف همان آراى پيش گفته و به همان شيوه جلوه خواهد كرد.
شيوه طرح مطالب در هر مقاله به گونه‏اى است كه به آرا و عقايد خاصّ مذاهب و مكاتب اسلامى احترام نهاده شود و هرگونه نقد ديدگاه‏هاى غير شيعى يا غير مشهور با روشى منصفانه و علمى صورت پذيرد، تا از هر نوع تشنّج يا دامن زدن به اختلاف‏هاى مذهبى پرهيز گردد. هم چنين در نقد و تحليل ديدگاه‏هاى دانشمندان مسلمان و غير مسلمان، كوشيده مى‏شود تا تنها از جنبه علمى و تحقيقى به آراى آنان نگريسته شود، و از داورى‏هاى شخصى كه خارج از حيطه تخصصّى هر مقاله است، پرهيز شود.
منابع مقالات نيز منحصر به كتاب‏هاى چاپ شده نيست و هنگام لزوم، از كتاب‏هاى خطّى، مقالات، رساله‏ها و پايان نام‏هاى حوزه‏اى و دانشگاهى نيز بهره گرفته شده است. بنابر آن است كه منابع مقالات دائرة المعارف كاملاً معتبر باشند؛ يعنى از جنبه كتاب شناسانه، از متون مرجع و اصيل و دست اوّل به شمار آيند. فقط در مواردى به متون درجه دوم، از جمله منابع معاصر استناد مى‏شود كه ضرورتى در ميان باشد؛ به طور مثال موضوع مورد بحث در منابع اخير، تازه و ابتكارى يا مشتمل بر ديدگاه و تحليلى نو باشد. گرچه در هر مقاله، كوشيده شده از عمده منابع علمى و معتبر در قلمرو آن مقاله استفاده شود، در استفاده از آثار دانش وران غير مسلمان و نيز در مراجعه به آثار مسلمانان غرض ورز و متعصّب، نكته سنجى و دركِ مواضع حسّاس همواره مدّنظر است. گفتنى است كه ارجاع مطلبى به يك منبع، لزوماً بدان معنى نيست كه مطلب مزبور در همان منبع كاملاً پذيرفته شده باشد.
اميد است با استمداد از آموزه‏هايى كه از معارف اهل بيت‏عليهم السلام بدست آمده بتوان بزرگ‏ترين دائرة المعارف قرآنى جهان را عرضه نمود و از اين طريق يك خلاء جدى را كه در مجموعه پژوهشهاى قرآنى وجود دارد، برطرف ساخت.

چشم انداز

اكنون جلد نخست اين دائرة المعارف با بيش از 80 مقاله در موضوعاتى مانند: آب، آبرو، آتش، آثار باستانى، آخرالزمان، آخرت، آدم، آزادى، آسانى، آسمان، آشتى، آمنه، آل فرعون، آيات خدا، آيات نام دار، ابرار و ابراهيم به چاپ رسيده و به دوستداران قرآن كريم عرضه شده است.
جلد دوم آن نيز با موضوعاتى چون: ابوطالب، اتمام حجت، اثاث، اجاره، اجرت، اجزاء، اجل، اجماع، احتضار، احرام، احزاب، احسن الحديث، احسن القصص، احصاء، احصار و صدّ، احصان، احضار، احقاف، اخبات، اخلاص، ادب، ادبيات، اذان، اراده، ارتداد، ارميا، ارهاص، ازلام، اسارت و اسباب نزول انتشار يافته است.
جلد سوم نيز با موضوعاتى چون: اسباط، استبداد، استثمار، استثنا، استحباب، استحسان، استخاره، استخوان، استدراج، استراق سمع، استرجاع، استسقاء، استضعاف، استعاذه، استعاره، استعانت، استغاثه، استغفار، استقامت، استقلال، استهزاء، استكبار، اسحاق، اسراء، اسرافيل، اسلام، اسماء و صفات، اسوه، اشتراك در قرآن، اشراط الساعة، اشعار و تقليد، اصحاب اخدود، اصحاب ايكه، اصحاب الجنة، اصحاب رس، و اصحاب رقيم مراحل نهايى خود را مى‏گذارند و مقالات جلد چهارم و پنجم نيز تأليف شده و در حال ارزيابى است.
پيش بينى مى‏شود مجموع مدخل‏ها از 3000 تجاوز كرده، از ميان آنها 2000 مدخل اصلى را كه در ذيل آن مقاله تدوين مى‏شود، در 25 جلد تدوين شود كه اميدواريم تا پايان دهه 80 به اتمام برسد.
اميد است كار ترجمه اين دانشنامه به زبان‏هاى عربى و انگليسى به زودى آغاز شود؛ اما از آنجا كه از نظر ترتيب حروف الفبا تفاوت‏هايى در زبان فارسى با عربى و انگليسى وجود دارد، اين ترجمه، پس از اتمام تدوين دائرة المعارف عرضه خواهد شد. هم چنين از ديگر برنامه‏هاى پيش بينى شده «طرح دائرةالمعارف كودكان و نوجوانان» است كه با هدف ارائه اطلاعات ناب و اصيل در قلمرو موضوعات قرآنى و با ادبيات مخصوصِ اين قشر، عرضه خواهد شد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت: 22:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 1554

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

پیج اینستاگرام ما را دنبال کنید :

فرم های  ارزشیابی معلمان ۱۴۰۲

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس