پروژه و تحقیق رایگان - 304

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

قالب های شعر فارسی

بازديد: 763

قالب های شعرفارسی

 

مقدمه
   منظور از قالب یکشعر، شکل آرایش مصرعها و نظام قافیه آرایی آن است. شعر بهمفهوم عام خود نه در تعریف می گنجد و نه در قالب، ولی شاعران و مخاطبان آنها، بهمرور زمان به تفاهم هایی رسیده اند و شکلهایی خاص را در مصراع بندی و قافیه آراییشعر به رسمیت شناخته اند.

به این ترتیب در طول تاریخ، چند قالب پدید آمده و؛ شاعران کهن ما کمتر از محدوده این قالبها خارج شده اند. فقط در قرن اخیر، یکتحوّل جهش وار داشته ایم که اصول حاکم بر قالبهای شعر را تا حدّ زیادی دستخوش تغییرکرده است.

-1
قالب های کهن
در قالبهای کهن، شعر از تعدادی مصراع هموزن تشکیل می شود. موسیقی کناری نیز همواره وجود دارد و تابع نظم خاصی است.
هر قالب، فقط به وسیلهنظام قافیه آرایی خویش مشخّص می شود و وزن در این میان نقش چندانی ندارد. از میانبی نهایت شکلی که می توان برای قافیه آرایی داشت، فقط حدود چهارده شکل باب طبعشاعران فارسی قرار گرفته و به این ترتیب، قالبهای شعری رایج را پدید آورده است :

قصیده

مثنوی

غزل

قطعه

ترجیع بند

ترکیب بند

مسمط

مستزاد

رباعی

دو بیتی

تصنیف

چهارپاره

مفرد

تضمین



2
-قالب های نوین

تا اوایل قرن حاضر هجری شمسی ،شاعران ما دو اصل کلی تساویوزن مصراعهای شعر و نظم ثابت قافیه ها را رعایت کرده اند و اگر هم نوآوری درقالبهای شعر داشته اند، با حفظ این دو اصل بوده است. در آغاز این قرن، شاعرانی بهاین فکر افتادند که آن دو اصل کلّی را به کنار گذارندو نوآوری را فراتر از آن حدّ ومرز گسترش دهند. شعری که به این ترتیب سروده شد، شکلی بسیار متفاوت با شعرهای پیشاز خود داشت.
در این گونه شعرها، شاعر مقیّد نیست مصراعها را وزنی یکسان ببخشدو در چیدن مصراعهای هم قافیه، نظامی ثابت را ـ چنان که مثلاً در غزل یا مثنوی بود ـرعایت کند. طول مصراع، تابع طول جمله شاعر است و قافیه نیز هرگاه شاعر لازم بداندظاهر می شود. در این جا آزادی عمل بیشتر است و البته از موسیقی شعر کهن بی بهرهاست.
پدیدآورنده جدی این قالبها را نیما یوشیج می شمارند،. البته پیش از نیمایوشیج نیز اندک نمونه هایی از این گونه شعر دیده شده است، ولی نه قوّت آن شعرها درحدّی بوده که چندان قابل اعتنا باشد و نه شاعران آنها با جدّیت این شیوه را ادامهداده اند.
نوگرایی نیما و پیروان او، فقط در قالبهای شعر نبود. آنها در همهعناصر شعر معتقد به یک خانه تکانی جدّی بودند و حتّی می توان گفت تحوّلی که بهوسیله این افراد در عناصر خیال و زبان رخ داد، بسیار عمیق تر و کارسازتر از تحوّلدر قالب شعر بود.
شاعران کهن سرا می کوشیدند نظام موسیقیایی را حفظ کنند هرچنددر این میانه آسیبی هم به زبان و خیال وارد شود و شاعران نوگرا می کوشند آزادی عملخویش در خیال و زبان را حفظ کنند هرچند آسیبی متوجه موسیقی شود. پس می توان گفتپیدایش شعر نو، ناشی از یک سبک و سنگین کردن مجدّد عناصر شعر و ایجاد توازنی نوینبرای آنها بوده است.

قالب نیمایی

شعر آزاد

شعرسپید 

اینک به اجمال به شرح و توضیح قالب های شعرفارسی می پردازیم. ابتدا به بیان قالب های سنتی می پردازیم :

قصیده

قصیده نوعی از شعر است که دو مصراع بیت اول و مصراع های دومبقیه ی بیت های آن هم قافیه اند.
طول قصیده از 15 بیت تا 60 بیت می تواند باشد.

لحن و موضوع قصیده حماسی است و در آن از مدح و مفاخره و هجو و ذم و .... سخن می رود و مسائل دیگر از قبیل مسائل اخلاقی و دینی و وصف طبیعت در قصیده جنبهفرعی دارد.

هر چند قصاید شاعرانی چون ناصرخسرو به موضوعات مذهبی و فلسفی ومنوچهری و خاقانی به وصف طبیعت و سنایی به عرفان و مسعود سعد به حسبیه معروفند امامضمون اصلی قصیده مدح است و در قصاید عنصری و انوری نیز موضوع اصلی مدح کردن شاهاناست.

قصیده قالب رایح شعر فارسی از اوایل قرن چهارم تا پایان قرن ششم است واز این تاریخ به بعد غزل اندک اندک جای آن را می گیرد اما اوج قصیده سرائی در قرونپنجم و ششم است.

در قرن ششم بر اثر تحولات سیاسی و اجتماعی که رخ می دهد (بر روی کار آمدن سلجوقیان) بازار مدح از رونق می افتد و تصوف رواج می یابد و قصیدهکه اصل موضوع آن ستایش ممدوح در پایان شعر است جای خود را به دیگر قالب های شعری میدهد هر چند از این دوره به بعد هم قصیده دیده می شود اما دیگر قالب رایج نیست و غزلحتی وظیفه اصلی قصیده که مدح باشد را نیز بر عهده می گیرد.

سرانجام در قرنهفتم سعدی در طی قصیده ای مرگ قصیده را رسماً اعلام می کند و ساختمان سنتی آن در هممی شکند.

بعضی قصیده را "حماسه دروغین" خوانده اند چرا که در ادبیات حماسیقهرمان اغلب یک موجود اساطیری است که کارهای عجیب و خارج از توان بشر معمولی انجاممی دهد ولی در قصیده همه ی این صفات در مورد شخصی که کاملاً او ا می شناسیم و میدانیم هیچ یک از این کارها را نمی تواند بکند بکار می رود.

در قصیده هاییکه در مدح سلطان محمد غزنوی سروده شده است به نمونه های خوبی از این اغراق ها بر میخوریم که حتی اندکی هم با واقعیت شخصیت او سازگار نبوده است.

نمونه ای ازقصیده

قصیده "بهاریه" فرخی شامل صد و بیست و پنج بیت و در مدح سلطان محمودغزنوی است که برای نمونه ابیاتی از آن نقل می شود:

بهار تازه دمید، ای بهروی رشک بهار
بیا و روز مرا خوش کن و نبید بیار
همی به روی تو ماند بهاردیبا روی
همی سلامت روی تو و بقای بهار
رخ تو باغ من است و تو باغبان منی
مده به هیچکس از باغ من، گلی، ز نهار!
به روز معرکه، بسیار دیده پشت ملوک
به وقت حمله، فراوان دریده صف سوار
همیشه عادت او بر کشیدن اسلام
همیشههمت او نیست کردن کفار
عطای تو به همه جایگه رسید و، رسد
بلند همت تو برسپهر دایره وار
کجا تواند گفتن کس آنچه تو کردی
کجا رسد بر کردارهای توگفتار؟
تو آن شهی که ترا هر کجا شوی، شب و روز
همی رود ظفر و فتح، بر یمینو یسار
خدایگان جهان باش، وز جهان برخور
به کام زی و جهان را به کام خویشگذار

غزل

"
غزل" درلغت به معنی "حدیث عاشقی" است. در قرن ششم که قصیده در حال زوال بود "غزل" پا گرفتو در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید.

در قصیده موضوع اصلیآن است که در آخر شعر "مدح" کسی گفته شود و در واقع منظور اصلی "ممدوح" است اما درغزل "معشوق" مهم است و در آخر شعر شاعر اسم خود را می آورد و با معشوق سخن می گویدو راز و نیاز می کند.
این "معشوق" گاهی زمینی است اما پست و بازاری نیست و گاهیآسمانی است و عرفانی.

ابیات غزل بین 5 تا 10 ییت دارد و دو مصراع اولین بیتو مصراع دوم بقیه ابیات هم قافیه اند.

غزل را می توان به شکل زیر تصویرکرد:

......................
الف///////// ...................... الف
......................
ب ////////// ...................... الف
......................
ج ////////// ...................... الف

موضوعات اصلی غزل بیان احساسات و ذکر معشوق و شکایت از بخت و روزگار است. البته موضوع غزل به این موضوعات محدود نمی شود و در ادب فارسی به غزل هایی بر میخوریم که شامل مطالب اخلاقی و حکیمانه هستند.

هر چند غزل فارسی تحت تأثیرادبیات عرب بوجود آمد بدین معنی که در ادبیات عرب قصاید غنائی رواج یافت (در اینزمان قصیده در ایران مدحی بود و غزل فقط در قسمت اول آن دیده می شود) و در قرن پنجمبه تقلید از این قصاید غنایی غزل فارسی به عنوان نوع مستقلی از قصیده جدا شد، اماموضوعات غزل فارسی اصالت دارد و مثلاً غزل عرفانی به سبک شاعران ما در ادبیات عربنادر است.

نمونه ای از غزل سعدی:

هزار جهد بکردم که سر عشقبپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کسنسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان منآمد
دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوش
من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم
بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

نمونه ای از غزل حافظ:

ایپادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایمگل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفشبا باد همیکردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسلهمیرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از توچنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکتهکه در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تورنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بسترناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندینیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم میده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

نمونه ای از غزل عراقی:

نخستینباده کاندر جام کردند
ز چشم مست ساقی وام کردند
چو با خود یافتند اهل طربرا
شراب بیخودی در جام کردند
ز بهر صید دلهای جهانی
کمند زلف خوبان دامکردند
به گیتی هرکجا درد دلی بود
بهم کردند و عشقش نام کردند
جمالخویشتن را جلوه دادند
به یک جلوه دو عالم رام کردند
دلی را تا به دست آرند،هر دم
سر زلفین خود را دام کردند
چو خود کردند راز خویشتن فاش
عراقی راچرا بدنام کردند؟

 قطعه

"
قطعه" شعریاست که معمولاً مصراع های اولین بیت آن هم قافیه نیستند ولی مصراع دوم تمام ادبیاتآن هم قافیه اند. طول قطعه دو بیت یا بیشتر است.

......................
الف///////// ...................... ب
......................
ج ////////// ...................... ب
......................
د ////////// ...................... ب

قطعه رابیشتر در بیان مطالب اخلاقی و تعلیمی و مناظره و نامه نگاری بکار می برند.

قدیمی ترین قطعه ها مربوط به ابن یمین است و از بین شاعران معاصر پرویناعتصامی نیز بیشتر اشعارش را در قالب قطعه سروده است.

پروین اعتصامی مناظرههای زیادی در قالب قطعه دارد از قبیل مناظره نخ و سوزن، سیر و پیاز و ......

شکل تصویری قطعه به شکل زیر است:



علت اسم گذاری قطعه ایناست که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک قصیده برداشته شده باشد و درواقع قطعه ای از یک قصیده است.

نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی ----- بررستو بردمید بر او بر، به روز بیست

پرسیدازچنار که توچند روزه ای؟ ----- گفتاچنار سال مرا بیشتر ز سی است

خندید پس بدو که من از تو به بیست روز ----- برتر شدم بگوی که این کاهلیت چیست؟

او را چنارگفت که امروز ای کدو ----- باتو مراهنوز نه هنگام داوری است

فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان ----- آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست!!!

(
انوری)
مثنوی

واژه یمثنوی از کلمه ی "مثنی" به معنی دوتائی گرفته شده است. زیرا در هر بیت دو قافیهآمده است که با قافیه بیت بعد فرق می کند.

از آنجا که مثنوی به لحاظ قافیهمحدودیت ندارد بیشتر برای موضوعات طولانی به کار می رود.

خصوصیات مثنویباعث شده است که داستان ها اغلب در قالب مثنوی سروده شوند. علاوه بر داستان سرایی،برای هر موضوعی که طولانی باشد هم از مثنوی استفاده می شود.

مثلاً درادبیات آموزشی مثل آموزه های صوفیان هم از قالب مثنوی بهره می برده اند.

سرودن مثنوی از قرن سوم و چهارم هجری آغاز شده است که از بهترین مثنوی هامی توان به شاهنامه فردوسی، حدیقه سنایی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی اشاره کرد.

قدیمی ترین مثنوی سروده شده- که اکنون به جز چند بیت چیزی از آن در دستنیست- مربوط به رودکی است که متن کلیله و دمنه را در قالب مثنوی به نظم در آوردهبود.

نمونه ای از مثنوی از بوستان سعدی

حکایت

یکی گربه درخانه زال بود----- که برگشته ایام و بد حال بود
روان شد به مهمان سرایامیر----- غلامان سلطان زدند شر به تیر
چکان خونش از استخوان می دوید---همی گفتو از هول جان می دوید
اگر جستم از دست این تیر زن----- من و موش و ویرانه پیرزن

ترجیع بند

ترجیعبند از چند قطعه شعر تشکیل شده است که هر کدام از این قطعه شعرها دارای قافیه و وزنیکسان هستند و در آخر هر رشته شعر یک بیت یکسان با قافیه ای جداگانه تکرار می شود.

بهترین ترجیح بندهای مربوط به سعدی ، هاتف و فرخی است.

از ترجیعبندهای معروف ادبی فارسی ترجیع بند هاتف است که بیت ترجیع آن این است:


که نیکی هست و هیچ نیست جز او ----- وحده لا اله الا هو



نمونه ای از ترجیع بند از دیوان سعدی

دردا که به لب رسیدجانم ----- آوخ که ز دست شد عنانم

کس دید چو من ضعیف هرگز ----- کز هستیخویش در گمانم

پروانه ام اوفتان و خیزان ----- یکبار بسوز و وارهانم

گر لطف کنی به جای اینم ----- ورجور کنی سرای آنم

بنشینم و صبر پیشگیرم ----- دنباله کار خویش گیرم

زان رفتن و آمدن چگویم ----- می آیی و میروم من از هوش

یاران به نصیحتم چه گویند ----- بنشین و صبور باش و مخروش

ای خام، من این چنین در آتش ----- عیبم مکن ار برآورم جوش

تا جهدبود به جان بکوشم ----- و آنگه به ضرورت از بن گوش

بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله ی کار خویش گیرم

ای بر تو قبای حسن چالاک ----- صد پیرهن ازجدائیت چاک

پیشت به تواضع است گویی ----- افتادن آفتاب بر خاک

ماخاک شویم و هم نگردد ----- خاک درت از جبین ما پاک

مهر از تو توان بریدهیهات ----- کس بر تو توان گزید حاشاک

بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنبالهی کار خویش گیرم

**
توضیح: به علت طولانی بودن ترجیع بند تنها قسمتهایی ازآن انتخاب شده است که نشان دهنده ساختار شعری ترجیع بند باشد.

ترکیب بند

ترکیببند از لحاظ ساختار شعری مانند "ترجیع بند" است و تنها تفاوت آن این است که بیتتکرار شده در بین قطعه های شعر یکسان نیستند.

از ترکیب بندهای معروف ترکیببند محتشم کاشانی در توصیف واقعه ی کربلاست.





نمونه ی ترکیببند از وحشی بافقی


دوستان شرح پریشانی من گوش کنید ----- داستان غمپنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید ----- گفت و گوی من وحیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جانسوز نهفتن تا کی

 سوختم سوختم این سوز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکنکویی بودیم ----- ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل و دین باخته، دیوانهرویی بودیم ----- بسته سلسله ی سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من ودل بند نبود

 یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همهبیمار نداشت -----سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت

این همه مشتری و گرمیبازار نداشت ----- یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدشمن بودم

 باعث گرمی بازار شدش من بودم


**
توضیح: به علت طولانیبودن، تنها قسمت هایی از ترکیب بند که نشان دهنده ی ساختار شعری آن باشد انتخاب شدهاست.

 

 

مسمط
مجموعهجدید مصراع همقافیه (بند مسمط) و یک مصراع که قافیه آن مستقل است. (رشته مسمط یامصراع تسمیط) و این شکل چند بار با قافیه های متفاوت تکرار می شود.

و امامصراع های جدا با هم قافیه دارند، بدین نحو: الفالفالفی ببب ی ح حجی بهمسمط هایی که بند مسمط و رشته مسمط آنها مجموعه سه مصراع باشد مسمط مثلث به چهارمصراع مربع و به پنج مصراعی مخمس و به شش مصرایی مسدس گویند. مسمط حداقل مثلث وحداکثر (معمولاً) مسدس است و همه مسمطات منوچهری مسدس است.

مانند:

گویی بط سپید جامه به صابون زده است --- کبک دری ساق پای در قدح خون زدهاست

بر گل تر دلیب، گنج فریدون زده است --- لشگر چین در بهار، خیمه به هامونزده است

لاله سوی جویبار خرگه بیرون زده است --- خیمه آن سبزگون خرگه اینآتشین



باز مرا طبع شعر سخت به جوش آمده است کم سخن عندلیب،دوشبه گوش آمده است

از شغب مردمان لاله به جوش آمده است --- زیر به بانگ آمدهاست بم بخروش آمده است

نسترن مشکبوی، مشک فروش آمده است --- سیمش در گردناست، مشکش در آستین

مسمط معمولاً ساختمان قصیده را دارد اول آن تغزل است وبعد تخلص به مدح می پردازد. این نوع جدید مسمط است که به ابتکار منوچهری از مسمطقدیم ساخته شده است، مسمط قدیم بیتی است چند لختی که لخت های آن یک قافیه دارند (قافیه درونی) و لخت آخری آن با لخت های آخر ابیات دیگر هم قافیه است (قافیهبیرونی) او گاهی به این گونه اشعار شعر مسجع گویند و نمونه آن در اشعار مولانا زیاداست.


دیده سیرست مرا جان دلیرست مرا ----- زهره شیرست مرا، زهره تابیدهشدم

شکر کند عاشق حق، کز همه بردیم سبق ---- بر زبر هفت طبق، اختر رخشندهشدم

باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان----- کز رخ آن شاه جهان فرخ وفرخنده شدم

این ابیات را می توان به شکل زیر (مسمط و مربع) نوشت:

دیده سیرت مرا ----- جان دلبراست مرا

زهره شیرست مرا ---- زهرهتابنده شدم

که هر مصراع آن دو بار مفتعلن و به اصطلاح عروصی مربع است که درشعر فارسی مفعول نیست و ابیات فارسی معمولاً مسدس و یا مثمن هستند. از این رومنوچهری این پاره ها را طولانی تر کرد و به حد مصراع مفعول در شعر فارسی رساند.

  مستزاد

مستزادشعری است که در آخر مصراع های یک رباعی یا غزل یا قطعه، جمله ی کوتاهی از نثرآهنگین و مسجع اضافه می کنند که از لحاظ معنی به آن مصراع مربوط است ولی با وزناصلی شعر هماهنگ نیست.

در واقع کلمه ی مستزاد به معنی "زیاد شده" هم همینمعنی را می دهد و علت نام گذاری این نوع شعر هم قطعه اضافه شده در پایان هر مصراعاست.

نمونه ی چند مستزاد

گیرم که ز مال و زرکسی قارون شد ---------- مرگ است زپی!

یا آن که به علم و دانش افلاطون شد ---------- کو حاصل وی؟

اندوخته ام ز کف همه بیرون شد ---------- کو ناله ینی؟

ز اندیشه کونین دلم پرخون شد ---------- کو ساغر می؟
(مشتاقاصفهانی)

گر حاجت خود بری به درگاه خدا ---------- با صدق و صفا

حاجات ترا کند خداوند روا ---------- بی چون و چرا

ز نهار مبر حاجتخود در بر خلق ---------- با جامه ی دلق

کز خلق نیاید کرم وجود و عطا ---------- بی شرک و ریا
(سنا)
رباعی

"
رباعی" از کلمه ی "رباع" به معنی "چهارتایی" گرفته شده است.

"
رباعی" شعری است چهار مصراعی که بر وزن "لاحول و لاقوةالابالله" سروده می شود.

سه مصراع اول رباعی تقریباً مقدمه ای برای منظورشاعر هستند و حرف اصلی در مصراع چهارم گفته می شود.

رباعی در قدیم را ازلحاظ موضوع می توان به سه دسته تقسیم کرد:

الف) رباعی عاشقانه: مثل رباعیهای رودکی

ب) رباعی صوفیانه : مثل رباعی های ابوسعید ابوالخیر، عطار ومولوی

ج) رباعی فلسفی: مثل رباعی های خیام

شکل رباعیبه صورت زیر است:

.....................
الف ///////// ..................... الف

.....................
ب ///////// ....................... الف

البته در زمانهای قدیم بعضی رباعی ها دارایچهار مصراع هم قافیه بودند.

نمونه هایی از رباعی:

جز من اگرت عاشقشیداست بگو ----- ور میل دلت به جانت ماست بگو

ور هیچ مرا در دل تو جاستبگو ----- گر هست بگو، نیست بگو، راست بگو
(
مولوی)

هر سبزه که بر کنارجویی رسته است ---- گویی زلب فرشته خویی رسته است

پا بر سر سبزه تا بهخواری ننهی ---- کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است
(
خیام)

دوبیتی

کلمه ی "دوبیتی" علاوه بر اینکه در موردرباعی به کار می رود به معنی شعری است که دارای چهار مصراع است. دوبیتی شعری است کهدارای چهار مصراع است و می تواند در هر وزنی سروده شود. رباعی نیز در واقع یک نوعدوبیتی است که وزن خاصی دارد. بیشتر دو بیتی های مربوط به بابا طاهر است.


نمونه هایی از دو بیتی های باباطاهر:

دل عاشق به پیغامیبسازد ----- خمارآلوده با جامی بسازد

مرا کیفیت چشم تو کافی است ----- ریاضت کش به بادامی بسازد

***

ز دست دیده و دل هر دو فریاد ----- هر آنچه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد-------------زنم بردیده تا دل گردد آزاد

***

جوونی هم بهاری بود و گذشت ----- به مایک اعتباری بود و بگذشت

میون ما و تو یک الفتی بود. ------ که آن همنوبهاری بود و گذشت

 تصنیف

بوی جویمولیان آید همی ------ یاد یار مهربان آید همی

این شعر منسوب به رودکی راکه همراه با چنگ خوانده میشده شاید بتوان تصنیف دانست و از آن به بعد نیز عده ای ازشاعران اشعار خویش را همراه با عود و چنگ می خوانده اند.

در قرن ششم و هفتمتصنیف سرائی معمول بوده چنانکه دولتشاه سمرقندی نوشته است عبدالقادر عودی برای ابنحسام هروی (متوفی به سال 737- ه ق) تصنیفی سرود.

در روزگار صفویه نیزسرودن تصنیف معمول و متداول بوده است از جمله تصنیف سازان می توان به شاهمرادخوانساری اشاره کرد که تصنیف های متعددی را سرود.

در عهد زندیه تصنیف هایزیادی درباره رشادت لطفعلی خان زند سروده شد.

در زمان ناصرالدین شاه قاجارنیز ترانه های زیادی دهان به دهان برگشت که می توان به تصنیف هائی که درباره ظلالسلطان در دوران حکومتش در اصفهان و یا تصنیف درباره ی ماشین دودی شهر ری اشاره شداما مشهورترین تصنیف ساز دوره قاجاریه میرزا علی اکبر خان شیدا بود که همراه باتصنیف، سه تار می زد.

عارف قزوینی تصنیف ساز و شاعر معروف اولین کسی بود کهتصنیف را برای مقاصد سیاسی و میهنی سرود
ملک الشعرای بهار و رهی معیری نیز ازتصنیف سازان معروف بودند.

نمونه ای از تصنیف های ملک الشعرای بهار که دردستگاه ماهور خوانده می شود:

زمن نگارم / خبر ندارد/ بحال زارم/ نظر ندارد

خبر ندارم / من از دل خود / دل من از من / خبر ندارد

کجا رود دل کهدلبرش نیست/ کجا پرد مرغ / که پر ندارد

امان ازین عشق / فغان ازین عشق / کهغیر خون / جگر ندارد

همه سیاهی/ همه تباهی / مگر شب ما / سحر ندارد

بهار مضطر مثال دیگر / که آه و زاری / اثر ندارد

چهارپاره


"
چهارپاره" از قالب های جدیدی است که همزمان با رواجشعر نو بوجود آمده است.

"
چهارپاره" مجموعه ای از دو بیتی هایی است که در کلیک شعر را می سازند.

دو بیتی های تشکیل دهنده چهارپاره از لحاظ قافیه با همتفاوت دارند.

نمونه ای از چهارپاره:

فالگیر

کند ویآفتاب به پهلو فتاده بود ----- زنبورهای نور زگردشگریخته


درپشت سبزه های لگدکوب آسمان----- گلبرگ های سرخ شفق تازهریخته


***


کف بین پیرد باد درآمد ز راه دور ----- پیچیده شالزرد خزان را بهگردنش


آن روز میهمان درختان کوچه بود ----- تابشنوند راز خود از فالروشنش
***                                             
در هر قدمکه رفت درختی سلام گفت----- هر شاخه دست خویش به سویشدراز کرد


او دست های یک یکشان را کنار زد ----- چون کولیان نوای غریبانهساز کرد

***

آن قدر خواند که زاغان شامگاه ----- شب را ز لابلای درختانصدا زدند

از بیم آن صدا به زمینریخت برگ ها----- گویی هزار چلچله را درهوا زدند


***                             



شب همچو آبی از سراین برگ ها گذشت ----- هربرگ همچو نیمه دستیبریده بود


هر چند نقشی از کف این دست هانخواند ----- کف بین باد طالع هر برگدیده بود

(
نادرنادرپور)

   مفردات

هر شعری حداقل یک بیت دارد.

"
مفرد" شعری تک بیتی است که شاعر تمام مقصود خود را در همان یک بیت بیان می کند.

"
مفرد" یا همان "تک بیت" اغلب برای بیان نکته های اخلاقی به کار می رود.

در "مفرد" گاهی دو مصراع هم قافیه هستند و گاهی دارای قافیه نیستند.

بعضی از شعرا دارای تک بیت های زیادی هستند، مانند سعدی که در پایاندیوانش به تعداد زیادی از این "مفرد" ها بر می خوریم که تحت عنوان "مفردات" تقسیمبندی شده اند.

بعضی گفته اند که "مفرد" در واقع همان ضرب المثل است که بهشعر بیان شده است.

نمونه هایی از مفرد:

پای ملخی نزد سلیمان بردن ----- زشت است ولیکن هنر است از موری

***

مردی نه به قوت است وشمشیر زنی ----- آن است که جوری که توانی نکنی

  تضمین

تضمینبه طور کلی به این معنی است که قطعاتی از شعر شاعر دیگری را در داخل شعر خودبیاورند.

در بین شاعران قدیمی چون حافظ و سعدی و ... تضمین به این معنابوده است که با ذکر اسم شاعر، مصراع یا بیتی از شعر او را در میان غزل یا قصیده خودبیاورند.

مثلاً سعدی غزلی دارد که این گونه شروع می شود:

من از آنروز که در بند تو ام آزادم ----- پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

و حافظدر غزلی مصراع اول این غزل را به این صورت تضمین کرده است.

زلف بر باد مدهتا ندهی بر بادم ----- ناز بنیاد مکن تا نَکَنی بنیادم


و در آخر، مصراعسعدی را تضمین می کند و می گوید:

حافظ از جو ر تو، حاشا که بگرداند روی ---- من از آن روز که در بند تو ام آزادم

اما تضمین در بین شعرای سده یاخیر به این معنی است با شعری از شعرای قدیمی مسمط بسازند.

مثلاً غزلی ازسعدی یا حافظ را تضمین می کنند و با اضافه کردن ابیاتی هم وزن و هم قافیه مصراع هایاول آن شعر، شعری می سرایند که در قالب مسمط چهار یا پنج یا شش مصراعی است.

این نوع تضمین در قدیم مرسوم نبوده و در سالهای اخیر متداول شده است.

یکی از تضمین های معروف مربوط به ملک الشعرای بهار است ک غزلی از سعدی راتضمین کرده است.

قسمتی از این شعر در زیر آورده شده است:

ابیاتی کهبه رنگ نارنجی آورده شده است مربوط به غزلی از سعدی است که ملک الشعرای بهار آن رادر بین شعر خود آورده است.


سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟ ----- یا چو شیرین سخنت نخل شکر باری هست؟

یا چو بستان و گلستان تو گلزاریهست؟----- هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست

مشنو ای دوست! که غیر از تومرا یاری هست ----- یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست


لطف گفتارتو شد دام ره مرغ هوس----- به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس

پایبند تو نداردسر دمسازی کس----- موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس

به کمند سر زلفت نه منافتادم و بس----- که به هر حلقه‌ی زلف تو گرفتاری هست


بی‌گلستان تودر دست بجز خاری نیست----- به ز گفتار تو بی‌شائبه گفتاری نیست

فارغ ازجلوه‌ی حسنت در و دیواری نیست----- ای که در دار ادب غیر تو دیاری نیست!

گربگویم که مرا با تو سر و کاری نیست----- در و دیوار گواهی بدهد کاری هست



روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم----- شب نباشد که ثنای تو مکررنکنم

منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم ----- نزد اعمی صفت مهر منور نکنم

صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟----- همه دانند که در صحبت گل خاری هست
 




در پایان به شرح و توضیح مهمترین قالب های نو میپردازیم:

شکل نیمائیکه به آن شعر آزاد گویند.

نیمایی شعری است با وزن عروضی منتهاارکان آن مانند شعر سنتی محدود به دو و سه و چهار رکن نیست و قافیه جای منظم ومشخصی ندارد. اشعار نیما و اخوان و فروغ و سپهری و بیشتر شاعران نو پرداز بدین شکلاست.


نمونه ای از شعر نیمایی از فروغ فرخزاد:

"
هدیه"

من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شبحرف می زنم

***

اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم


__________________________________________________ _____________________________________

سپید

شکل شاملوئی که بدان شعر سپید گویند. ایننوع از شعر وزن و آهنگ دارد منتها عروضی نیست و قافیه در آن جای ثابتی ندارد. اغلبشعرهای احمد شاملو چنین است:

نمونه ای از شعر احمد شاملو:

"
سرودبرای مرد روشن که به سایه رفت"

قناعت وار
تکیده بود
باریک وبلند
چون پیامی دشوار
در لغتی
با چشمانی از سؤال و عسل
و رخساری برتافته از حقیقت و باد
مردی با گردش آب
مردی مختصر
که خلاصه خود بود
خر خاکی های در جنازه ات به سوء ظن می نگرند

***

بیش از آن کهخشم صاعقه خاکسترش کند
تسمه از گرده گاو توفان کشیده بود
آزمون ایمان هایکهن را
بر قفل معجرهای عقیق
دندان فرسوده بود
بر پرت افتاده ترین راهها
پو زار کشیده بود
رهگذری نا منتظر
که هر بیشه و هر پل آوازش را میشناخت

***

جاده ها با خاطره ی قدم های تو بیدار می مانند
کهروز را پیشباز می رفتی
هر چند سپیده تو را
از آن پیشتر دمید
که خروسانبانگ سحر کنند
مرغی در بال هایش شکفت
باغی درد رختش
ماد رعتاب تو میشکوفیم
در شتابت
مادر کتاب تو می شکوفیم
در دفاع از لبخند تو
کهیقین است و باور است
دریا به جرعه ای که تو از چاه خورده ای حسادت می کند

این شعر را احمد شاملو در رثای جلال آل احمد سرودهاست.

__________________________________________________ _____________________________________


موج نو

شعر موج نونه تنها وزن عروضی ندار بلکه آهنگ وموسیقی آن حتی مانند شعر سپید هم مشخص نیست و در حقیقت فرق آن با نثر در معنای آناست.

در شعر سپید تشبیهات و استعارات با زبان شعر بیان می شود و جز لطافت وتاثیرگذار معنوی، در ظاهر فرقی با نثر ندارد.

نمونه ی شعر موج از احمد رضااحمدی:

"
قلب تو....."

قلب تو هوا را گرم کرد
در هوایگرم
عشق ما تعارف پذیر بود و
قناعت به نگاه در چاه آب

***

مردم که در گرما
از باران آمدند
گفتی از اطاق بروند
چراغبگذارند
من ترا دوست دارم

***

ای تو
ای تو عادل
توعادلانه غزل را
در خواب
در ظرف های شکسته
تنها نمی گذاری
در اطرافانفجار
یک شاخه له شده انگور است
قضاوت فقط از توست

***

شاخه ابریشم را از چهره ات بر می دارم
گفتم از توست
گفتی: نه بادآورده است

***

هنگام که در طنز خاکستری زمستان
زمین را تازیانهمی زدی
خون شقایق از پوستم بر زمین ریخت

 

 

 

                                                     گروه ادبيات استان

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 ساعت: 12:53 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق کامل درباره ارگ بم

بازديد: 6587

ارگ قدیم بم

مقدمه :

ارگ تاریخی بم که بیش از دو هزار سال است در قلب کویر ایران قد برافراشته است، بزرگ‌ترین مجموعه خشتی و گلی جهان است که طی دوره‌های مختلف تاریخی ساخته شده و گسترش یافته است. این ارگ تاریخی پس از زلزله سهمگین زمستان سال ۱۳۸۲ در شهر بم و تلاش کارشناسان ایرانی برای تهیه پرونده ثبتی آن به طور اضطراری، در جریان بیست و هفتمین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو به طور هم‌زمان در فهرست میراث جهانی و فهرست میراث جهانی در خطر ثبت شد.

در فاصله زلزله بم و ثبت ارگ و منظر فرهنگی شهر بم در فهرست میراث جهانی، بسیج کارشناسان جهانی و بین‌المللی به یاری کارشناسان ایرانی آمد و افرادی چون فرانچسکو باندارین، رئیس کمیته میراث جهانی، کوچیرو ماتسور، رئیس یونسکو، وزیر فرهنگ فرانسه، رئیس وقت ایکوموس و بسیاری دیگر از کارشناسان و مقامات فرهنگی جهان برای بررسی این اثر تاریخی به بم سفر کردند.

تاریخچه‌ ارگ بم

بم با کوه‌های مرتفع و آب‌های زیرزمینی سرشار در ۱۹۳ کیلومتری جنوب شرقی کرمان واقع است. این شهر به همین دلیل دو نوع آب و هوای سرد کوهستانی و آب و هوای گرم و خشک دارد.

شهر بم یک از کهن ترین مراکز شهرنشینی ایران است. تپه‌های تاریخی بیدرون در ۱۰ کیلومتـری شمال و تل آتشی در دارستان در فاصله ۳۰ کیلومتری شرق بم که متعلق به هزاره‌های دوم تا چهارم قبل از میلاد مسیح است گواه این قدمت تاریخی است.

زندگی در بم واطراف آن از شش هزار سال قبل شکل گرفته و در دورانی از تاریخ در مکانی که ارگ نامیده می‌شد تمرکزی به وجود آمد.

بم به علت قرار گرفتن در مسیر یکی از مهمترین شاهراه‌های بین المللی عهد باستان راه ادویه نام گرفته بود که از شعب اصلی و مهم راه ابریشم محسوب می‌شد. راه تجارت بین شرق و غرب که اهمیت استراتژیک مهمی داشته است.

صنعت ابریشم بافی به احتمال قوی از چین و از طریق جاده ادویه (ازطریق هند) به بم رسیده بود.

شهرهای بزرگی مانند نرماشیر، ریگان، دارزین و سنا در منطقه وجود داشته که این شهرها تا قرن ششم هجری از آبادانی فراوان برخوردار بوده‌اند و در دوره‌های بعدی از بین رفته‌اند. علاوه برارگ بم آثار باقیمانده از این شهرها و قلعه‌های باستانی با عظمت دیگری مانند قلعه های پیرماه شاه ( افضل آباد)، قلعه جمالی، دارستان، قلعه (قلعه شهید)، قلعه نعیم‌آباد و آثاردیگری در منطقه مشاهده می‌شود که نشان از تمدن کهن و آبادانی منطقه دارد.

ارگ بم که درواقع در روزگاران کهن شهر بم همین قلعه بود، در شمال شرقی شهر بم، بربالا و دامنه صخره ای عظیم با خشت و گل ساخته شده است. سابقه تاریخی ارگ بم به موجب نوشته‌های تاریخی، از جمله حدودالعالم و تاریخ وزیری به دو هزار سال پیش می‌رسد. ارگ بم تاحدود ۱۸۰ سال پیش هنوز محل سکونت عده ای از اهالی بم بود.

مجموعه ارگ بم، شامل شهر قدیم و قلعه، قریب به ۲۰ هکتار (طول ضلع غربی ارگ ۵۲۰ و عرض آن ۴۳۰ متر است) وسعت داشت و مسافت ارگ و قلعه، قریب ۶ هکتار بود.

دورتادور قلعه خندقی های عمیق وجود داشت که آن را از یورش‌ها مصون می داشت. ۳۸ برج دیده‌بانی در فواصل معین روی باروهای قلعه قرار داشتند.

درمیان قلعه عمارت حاکم نشین برروی صخره ای طبیعی بنا شده بود که دارای پنج طبقه بود و همگی از خشت و گل.

ستون‌ها و قوس‌ها باقی مانده در قلعه بم، مغازه های نانوایی، روغنگیری و قفسه های خشتی در بازار قلعه نشان از رونق گذشته آن داشت.

در دوره اسلامی، دو مسجد با نامهای مسجد جامع و مسجد حضرت محمد و حسینیه شامل یک صحن، یک ایوان دو طبقه قرینه هم و چند اتاق در ارگ تاریخی بم ساخت شده بود که همه آن‌ها در جریان زلزله نابود شد.

در ارگ بم یک زورخانه به شیوه سایر ورزشگاه‌های سنتی از چهار ایوان، یک گنبد و گود نیز وجود داشت که آن‌ها نیز ویران شد.

ارگ بم تنها یک ورودی داشت که طاق ورودی آن قابل مقایسه با قوس‌های دوره ساسانی بود. لطفعلی‌خان زند در همین قلعه به وسیله محمدعلی خان زابلی حاکم قلعه بم دستگیر شد. آخرین محاربه در اصطبل همین قلعه روی داده بود.

ارگ بم تا سال ۱۲۵۴ هـجری قمری و غائله آقاخان محلاتی مسکونی بود.

در شمال شرقي شهر بم، بر بالا و دامنه صخره­اي عظيم، قلعه­اي مستحکم را پي افکنده­اند که اهالي محل آن را "ارگ" می­نامند که در واقع اين بناي سترگ، شهر قديم بم است. ارگ بم و شهر آن از جمله قلعه هاي نظامي بسيار مهم و تاريخي به شمار مي رود.

 

 

 

معرفی  کامل:

ارگ بم نمونه کاملي از شيوه­هاي معماري ايران است و نمونه­هايي از قرنها معماري در آن به چشم مي خورد. ارگ بم که بزرگترين مجموعه خشتي جهان است، به شکل قلعه هاي پرشکوه برفراز تپه اي به ارتفاع 61 متر چونان تاجي مرصع بر سر بناهاي تاريخي ايران، درخششي جاودانه دارد.

پيرامون ارگ بم، حکايت­هاي تاريخي که گاه به افسانه مي­ماند، فراوان است. ولي سعي بر اين است که مستندترين موضوعات باستان شناسي با مدد از تاريخ و معماري در معرفي هرچه بهتر اين بناي بزرگ دخالت داشته باشد. بنا به تحقیقات آنوبانینی سابقه تاريخي ارگ بم به موجب نوشته­هاي تاريخي، از جمله حدودالعالم و تاريخ وزيري به دو هزار سال پيش مي رسد. شواهد زيادي از جمله وضعيت پلان مرکزي و تعدادي خشت موجود در خانه حاکم و خانه رئيس سربازخانه ادعاي فوق را به اثبات مي­رساند. در کل، از مجموع نوشته هاي دوران اسلامي و بررسي هاي مقدماتي معماري و باستان شناسي مي توان نتيجه گرفت که ارگ قبل از حکومت ساساني و احتمالا در دوره اشکاني ايجاد شده و چند حصار و دروازه، در اطراف آن وجود داشته است.
احتمالا ساکنين قلعه بم معاش خود را از راه کشاورزي و پارچه­بافي مي­گذرانيده­اند. پژوهش در نحوه زندگي و تاريخ ارگ احتياج به يک سري کاوش­هاي منظم باستان­شناسي دارد. ولي آنچه مسلم است سابقه تاريخي ارگ به قبل از اسلام مي­رسد و در طول تاريخ، ارگ، بارها مورد يورش قرار گرفته و بازسازي شده است.

ارگ بم با اين سابقه طولاني تا حدود 180 سال پيش از اين، محل سکونت عده­اي از اهالي بم بوده و بعد از ترک و نقل مکان مردم، به دست فراموشي سپرده شده است. در اين مدت که بيش از 150 سال به طول انجاميده خرابي­هاي جبران ناپذيري توسط عوامل انساني و عوامل طبيعي بر پيکره ساختمان ها وارد آمده است. مجموعه ارگ بم، شامل شهر قديم و قلعه، قريب به 20 هکتار (طول ضلع غربي ارگ 520 و عرض آن 430 متر مي باشد) وسعت دارد.

سه سمت قلعه را باغ و خانه­هاي مسکوني و زمين­هاي کشاورزي محصور نموده و ضلع شمالي در امتداد رودخانه پشت رود قرار گرفته است. اين شهر قديمي از چهار قسمت تشکيل شده و به طور کلي شامل خندق گرداگرد حصار، برج هاي ديده باني، مدخل قديمي، کوچه­ها و خانه­ها مي­باشد. از سمت شمال شرقي يک حصار و از طرف جنوب چهارحصار قلعه را در بر مي­گيرد. دور تا دور قلعه خندقي ژرف وجود دارد که آن را از يورش­ها مصون مي­داشته است. در مجموع 38 برج ديده باني در فواصل معين روي باروها قرار گرفته و آخرين بارو را خندقي عميق از اطراف جدا مي­نموده است. بدون شک ايجاد قلعه ارگ بم بر بلنداي تپه­اي سنگي بايد به دلیل موقعيت سوق الجيشي آن باشد. در ميان اين شهر، عمارت يا قلعه حاکم نشين بر روي صخره­اي طبيعي بنا شده است. عمارت داراي پنج طبقه است که از خشت خام ساخته شده است.

واحدهاي شناخته شده گوناگون اين بنا به ترتيب عبارتند از: ورودي و محله عام نشين، دروازه دوم و اصطبل، دوازه سوم، سربازخانه و تشکيلات مربوط به آن، ساختمان مرکزي يا حاکم نشين.
واحدهاي شناخته شده در عامه­نشين عبارتند از: راهرو اصلي (بازار)، مسجد جامع، نمازخانه، حسينيه، کاروانسرا، آب انبار، ميدان مدرسه، سابات جهودها، حمام و زورخانه و تعدادي خانه­هاي قديمي.

در محله عام نشين، خانه­هاي عمومي کنار کوه روي زمين مسطح بنا گرديده و از نظر شهرسازي و تشکيلات زندگي شهري مجموعه کاملي است. برخي از خانه هاي عام نشين از اهميت خاصي برخوردارند، زيرا اين خانه ها شامل بيروني و اندروني، بادگير، ايوان، اتاقهاي زمستاني و تابستاني و محلي جهت نگهداري اسب و احشام بوده و داخل حياط هر خانه چاه آبي در نظر گرفته شده است. تقريبا بيشتر خانه هاي عمومي متصل به هم ساخته شده غالب آنها به يکديگر راه دارند. در بعضي خانه­ها حمام اختصاصي به چشم مي خورد و در تعدادي از آنها اصطبل را جدا از محل زندگي ساخته­اند. تعدادي از خانه هاي ارگ بدون در نظر گرفتن مقاومت و باربري ستون­ها دو طبقه ساخته شده اند که اين امر نشانگر روند ازدياد جمعيت در يکي از دوره­هاي گذشته است. در ميان خانه­هاي عمومي تضادهايي از نظر وسعت حجم و استقامت مشاهده مي شود.

بعد از ورودي، يک راه اصلي تا دروازه دوم کشيده شده، قسمتي از اين شاهراه، بازار شهر است که متاسفانه سقف­هاي بازار منهدم شده و در حال حاضر ستون­ها و قوسها باقي مانده است. آثار مغازه­هاي نانوايي، روغنگيري و قفسه هاي خشتي در بازار، نشاني از رونق گذشته آن مي باشد. به موازات شاهراه، دو راه ديگر به دروازه دوم مي رسد.

در دوره اسلامي، در ارگ دو مسجد با نام هاي مسجد جامع و مسجد حضرت محمد و حسينيه شامل يک صحن، يک ايوان دو طبقه قرينه هم و چند اتاق ساخته شده است. سه منبر خشتي در حسينيه وجود دارد. زورخانه ارگ به شيوه ساير ورزشگاه هاي سنتي از چهار ايوان، يک گنبد و گود تشکيل شده است. در ارگ يک کوچه سرپوشيده وجود دارد که به سابات جهودها شهرت دارد.
در محله عامه نشین يک حمام عمومي بوده که براثر بي خبري مردم به منظور استفاده از آجرهاي حمام، آن را به کلي منهدم کرده اند. دومين واحد ارگ بعد از دروازه دوم، اصطبل و يک حصار و اطاق هايي براي نگهبانان است. از دروازه دوم تشکيلات مربوط به حاکم نشين واقع شده که اين قسمت از ارگ در شيب و بالاي کوه قرار گرفته است که اصطبل، اولين واحد اين بخش بوده و در محوطه آن آب انبار و در گوشه جنوب شرقي چاه آب تعبيه شده است.

با توجه به نوشته ها و کتب تاريخي زمان قاجاريه از جمله تاريخ وزيري، دستگيري لطفعلي خان زند و درگیری او با سربازان محمدعلي خان زابلي، در اصطبل اتفاق افتاده است. پس از اصطبل، دروازه سوم، سرباز خانه و خانه رئيس قشون مستقر در ارگ مي­باشد. در برج جنوب غربي سنگ آسيای بادي ديده مي شود. آسياي ارگ تنها آسيای بادي است که در منطقه بم ديده مي­شود. اين آسيا در دوره قاجاريه ساخته شده است. چاهي عميق در سربازخانه ديده مي شود که اکنون فاقد آب است. از سربازخانه يک راه به طرف منطقه مرکزي قلعه کشيده شده که اين راه به حياط حاکم نشين مي­پيوندد. هسته مرکزي يا حاکم نشين ارگ از دو ساختمان به نام چهار فصل و خانه حاکم تشکيل شده است. برج ديده باني مرکزي، حمام، حوض و چاه آب در اين قسمت وجود دارد. آثار مسير آبي از طرف غرب به سمت شمال و شرق و داخل حصار جنوبي وجود دارد که احتمالا بخشي از قنات به طور مداوم از ارگ مي­گذشته است.

عمارت چهارفصل، سه طبقه و قصر حکومت بوده و کليه اوامر و احکام مربوط به شهر و توابع آن در اين محل از طرف حاکم صادر مي­شده است. در کنار عمارت چهارفصل، يک حمام اختصاصي و يک چاه آب ديده مي­شود. آب آشاميدني ساکنان ارگ از چاه هايي در حياط خانه­ها تامين مي شده است.

مصالح عمده بناهاي ارگ، خشت خام، ملات، گل رس و کاه و گاه به ندرت در بناي آن سنگ لاشه، آجر و تنه درخت خرما به کار رفته است. ارگ بم تنها يک ورودي دارد که طاق ورودي آن قابل مقايسه با قوس هاي دوره ساساني است و دو برج طرفين و هشتي احتمالا در دوره صفويه به ورودي الحاق شده است. آثار دروازه ديگري در ضلع شمالي ارگ در محلي موسوم به "کت کدم" به چشم مي­خورد که به ظاهر استفاده چنداني از آن نشده و يا کمي بعد از ايجاد حصار مسدود شده است. ارگ بم داراي يک راه اصلي از جنوب به طرف حاکم نشين و دو گذر به موازات آن و چند راسته شرقي و غربي است. 60 متر از راه اصلي بازار سرپوشيده بوده و آثار سنگفرش در قسمتهايي از راسته ها به چشم مي خورد.

از ويژگي هاي ارگ بم چهار حصاري است که از سمت جنوب، حاکم نشين را بر مي گيرد و اولين حصار مطمئن ترين نقطه اتکايي است که مردم را از هجوم مصون مي داشته است. زيرا ارتفاع حصار تا 18 متر مي رسد و در فاصله 30 تا 40 متر برجهايي در نظر گرفته شده و پهناي حصار در مردگرد متجاوز از 6 متر است. برجهاي ديده باني در حصار علاوه بر تقويت و استحکام حصار و تسهيل امر ديده باني، محل استــراحت مامورين و نگهبانان بوده و کنگره ها و ترکش ها و برج ها در ديده باني و حراست قلعه نقش ارزنده اي داشته اند. حصار بروني ارگ را خندقي احاطه کرده است.

ارگ بم به واسطه اينکه در مسير جاده شرق به غرب قرار گرفته، هميشه در طول تاريخ مورد توجه بوده و از اهميت خاصي برخوردار است. آخرين حادثه تاريخي (غیر از زلزله اخیر) که در اذهان مردم از ارگ به يادگار مانده، دستگيري لطفعليخان زند بوسيله محمدعلي خان زابلي حاکم قلعه بم است. ارگ بم تا سال 1254 هـجري قمري و غائله آقاخان محلاتي مسکوني بوده و تا هشتاد سال قبل، از حاکم نشين به عنوان ژندارمري و مرکز قشون نظامي استفاده شده و به عبارتي زندگي در ارگ از تاريخ ايجاد قلعه تا اواسط دوره قاجار به طور مدوام جريان داشته است.


منبع: کتاب مدخل (بم) نوشته خسرو خسروي

 



منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 08 اردیبهشت 1393 ساعت: 20:06 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(1)

نظام سیاسی انگلیس

بازديد: 985

نظام سیاسی انگلیس

یکی از ویژگی های نظام دموکراسی پارلمانی بریتانیا، ثابت نبودن طول عمر هر دوره پارلمانی است. البته حداکثر عمر هر دوره پارلمانی نمی تواند بیشتر از ۵ سال باشد ولی تعیین حداقل عمر آن از اختیارات ویژه نخست وزیر بریتانیا است که هرگاه صلاح دولت و حزب خود را در انتخاباتی جدید بیابد، نزد مقام سلطنت رفته و حکم انحلال پارلمان نشسته را طلب می کند.

مقام سلطنت و پارلمان

نظام مشروطه سلطنتی بریتانیا، مقام سلطنت و خانواده او را به طور کامل از فعالیت سیاسی و هرگونه دخالت یا تصمیم گیری در امور کشوری و لشکری منع و دربار را از مسئولیت سیاسی مبرا می کند. به همین دلیل خانواده سلطنتی دارای حق رأی نیست. تنها تعهد مرسوم حکومت به مقام سلطنت، در جریان امور گذاردن مقام سلطنت توسط نخست وزیر است که هفته ای یکبار در ملاقاتی خصوصی انجام می گیرد.

ملکه الیزابت دوم در راه کاخ پارلمان

مقام سلطنت حق ورود به صحن مجلس عوام را که "خانه مردم" نامیده می شود ندارد

با این وجود، هر سال مقام سلطنت طی مراسمی باشکوه که مردم محلی و گردشگران خارجی برای تماشای آن صف می کشند، سوار بر کالسکه سلطنتی که گارد سوار را در التزام رکاب دارد، کاخ باکینگهام را به سوی کاخ پارلمان برای گشایش سال قانونگذاری جدید توسط دولت خود ترک می کند.

مقام سلطنت حق ورود به صحن مجلس عوام را که "خانه مردم" نامیده می شود ندارد. محل جایگاه سلطنتی در مجلس اعیان است که نمایندگان مجلس عوام برای شنیدن سخنان ملکه به لژ کنار صحن آن احضار می شوند. مقام سلطنت سخنان افتتاحیه خود را همیشه با عبارت " دولت من .. " آغاز می کند و سپس لایحه های اصلی دولت برای ارائه به پارلمان را بر می شمارد وبعد با همان شکوه و جلال به کاخ محل سکونت خود باز می گردد.

برای یک شاهد عادی این مراسم سنتی و تاریخی، طبیعی است که تصور کند این مقام سلطنت است که برای دولت خود تکلیف قانونگذاری تعیین می کند، در صورتی که در واقع ملکه کوچکترین نقشی در کار و برنامه دولت ندارد. آنچه را که مقام سلطنت در هنگام گشایش پارلمان ادا می کند متنی است که در دفتر نخست وزیر و بدون مشورت با دربار تهیه شده است.

مقام سلطنت در بریتانیا، گرچه رسمأ شخص اول مملکت محسوب می شود ولی در تمام مراسم رسمی، چه در داخل کشور و یا در هنگام سفرهای رسمی خارجی، نماینده حکومت به شمار می رود و متن تمام سخنرانی های رسمی او را دولت تهیه می کند.

در همین راستا، وقتی نخست وزیر انحلال پارلمان را از مقام سلطنت طلب کند، جایی برای سئوال باقی نمی ماند.

دولت و پارلمان

ویژگی دیگر نظام دموکراسی پارلمانی بریتانیا، در مقایسه با بیشتر نظام های دموکراتیک دیگر، ارتباط مستقیم بین دو نهاد اجرایی و قانونگذاری آن است.

بطور نمونه، در حالیکه در فرانسه و ایالات متحده آمریکا، دو قوه اجرایی و قانونگذاری کاملا جدا و مستقل از یکدیگر عمل می کنند و انتخاباتی جداگانه دارند در بریتانیا نتیجه هر انتخابات پارلمانی است که دولت جدید را مشخص و معلوم می کند؛ چون نخست وزیر همیشه رهبر حزب خود در مجلس عوام است.

اعضاء دولت نیز یا باید نماینده منتخب مردم در مجلس عوام باشند و یا از اعضاء مجلس انتصابی اعیان که نمونه های آن اندک است.

سیستم انتخاباتی

شیوه انتخاب نمایندگان مجلس عوام در انتخابات پارلمانی بریتانیا بر اساس اکثریت ساده است، به همین دلیل هر حزب در هر حوزه انتخابی فقط می تواند یک نامزد داشته باشد، کاندیدایی که بیشترین آرا در هر حوزه انتخابی را کسب کند نماینده آن حوزه در مجلس عوام خواهد بود.

محافظه کاران به رهبری دیوید کامرون، بیش از هر زمان دیگری در ۱۳ سال گذشته پیروزی خود را محتمل می بیند

مجلس اعیان در پارلمان بریتانیا همچنان انتصابی است و انتخابات روز ۶ ماه مه در مقام و موقعیت اعضای آن تأثیری ندارد.

(یکی از برنامه های حزب کارگر برای اصلاح قانون اساسی، در صورت پیروزی مجدد در انتخابات آینده، جایگزین کردن یک مجلس علیای انتخابی، مانند مجلس سنا در دیگر کشورها بجای مجلس اعیان است.)

گام ها و مراحل بعدی

انحلال کامل مجلس شش روز بعد از صدور فرمان ملکه صورت خواهد گرفت. آخرین نشست پارلمان برای تکمیل لوایح در دستور، روز پنجشنبه این هفته خواهد بود و سه روز بعد از آن پارلمان اختیار قانونگذاری نخواهد داشت ولی نمایندگان مجلس جلساتی برای بایگانی کردن لوایح ناتمام تشکیل خواهند داد و همچنین فرصت خواهند یافت تا متعلقات شخصی خود را از کاخ پارلمان به منزل ببرند.

همزمان با انحلال کامل پارلمان, ثبت نام نامزدهای نمایندگی برای انتخابات پارلمان آینده آغاز خواهد شد.

رقیب های اصلی

حزب کارگر که در ۱۳ سال گذشته با پیروزی در سه انتخابات پیاپی و دو نخست وزیر (تونی بلر و گوردون براون) دولت را در دست داشته است.

حزب محافظه کار که در دوران زمامداری حزب کارگر پنج رهبر عوض کرده است اکنون به رهبری دیوید کامرون، بیش از هر زمان دیگری در ۱۳ سال گذشته پیروزی خود را محتمل می بیند.

حزب لیبرال دموکرات به رهبری نیک کلگ، به دلیل احتمال عدم دستیابی دو حزب بزرگتر به یک اکثریت قاطع پارلمانی، بخت خود را در امتیازگیری در قالب پیش شرط هایی برای مشارکت در یک دولت ائتلافی بیشتر از هر زمان دیگر می بیند.

جالب اینکه برای سه رهبر این احزاب، این نخستین انتخابات در مقام رهبر حزب خود است.

دیگران

 به دلیل احتمال عدم دستیابی دو حزب بزرگتر به یک اکثریت قاطع پارلمانی، بخت حزب لیبرال دموکرات به رهبری نیک کلگ افزایش یافته است

حزب سبزها، که مدافع حفظ محیط زیست است، بعلاوه دو حزب ملی گرای افراطی که مخالف پذیرش مهاجران اقتصادی بیشتر و خواستار ترک عضویت بریتانیا از اتحادیه اروپا هستند، در قالب حزب های سراسری در شماری از حوزه ها نامزد معرفی خواهند کرد.

 

انتخابات روز ششم ماه مه برای پارلمان پادشاهی متحد بریتانیا است، با این وجود حزب های ملی در اسکاتلند و ولز و چهار حزب محلی در ایرلند شمالی که همه بیشتر در پارلمان های محلی خود فعال هستند، مطابق معمول نامزدهایی برای اشغال کرسی های پارلمان مرکزی در لندن معرفی خواهند کرد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 07 اردیبهشت 1393 ساعت: 20:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

زندگینامه نقاشان - زندگینامه استاد محمود فرشچیان

بازديد: 829

زندگینامه نقاشان - زندگینامه استاد محمود فرشچیان

استاد محمود فرشچیان«سال‌ها نقاشی نمایانگر اندیشه تفکر شعرا، داستان‌سرایان، نویسندگان و زینت‌بخش کتاب‌ها بود. ولی نگارگر خود را به محدوده فضای بسته جدول و درون متن کتاب مقید ننمود. نقوش در حواشی پیش رفتند، سروها سرکشیدند و ستیغ کوه‌ها حاشیه را شکافتند، ابرهای دربرگیرنده کوهها به اطراف پراکنده شدند و پرندگان درحاشیه و متن به پرواز درآمده تا بدانجا که خویشاوندی شعر و نوشته درآمیزش با جلوه‌گری نقش و جلای رنگها اوج فزونتری یافت. همین انس و الفت دیرپای نقاشی ایرانی با ادبیات سبب شد که حال و هوایی رویایی و شاعرانه در فضای این هنر بوجود آید.»

زندگینامه استاد محمود فرشچیان

بیوگرافی نقاشان بزرگ-زندگینامه استاد محمود فرشچیان

همان‌گونه که استاد محمود فرشچیان در عبارت فوق اشاره نموده، شیوه‌هایی که میان نگارگران پیشین درایران رواج داشت، بازآفرینی داستان‌ها و اشعار ایرانی بود اشعار شاعران و حکایات سخنوران اغلب بر نقاشی آنان حاکم بود. لیکن محمود فرشچیان نقاشی را از قید شعر رها ساخت. به عقیده وی هر هنرمند باید ذهن و فکر خود را مصوّر کند، آنگونه که ادیبان با واژه و نقاشان با قلم میآفرینند.

آنچه که آثار فرشچیان را از سایرین متمایز می‌سازد، شتابه‌های مدوّر چشمگیرنده نقاشی‌هایش است. البته آثار بهزاد، نقاش بزرگ دوره تیموری و سلطان محمد، نقاش بزرگ دوره صفوی، از نخستین نمونه‌هایی هستند که برپایه ساختار زیربنایی دایره‌وار تصویر شده‌اند، لیکن بنابر نظریه پروفسور الینور سمیز۱، تصویرپردازی مدوّر فرشچیان پویاتر و چهره‌ها، شاخ و برگ‌ها و موجودات افسانه‌ای چنان با یکدیگر در چرخش و پیچ و تاباند که گویی همه در گردابی جای دارند. نقوش این چنینی حتی در قالی‌کاری و کاشی‌کاری ایرانی نیز بدایعی را به‌وجود آورده است.

به عقیده فرشچیان، نقاشی ایرانی هنری است خیالی که از اندیشه نقاش نشأت گرفته نه دیدگاه عینی. در نقاشی سایر کشورها، به عنوان مثال در چین، نهایت قدرت و مهارت درارائه طبیعت به‌کار گرفته شده و وجه تمایز آن با نقاشی ایرانی این است که نقاش ایرانی با روح ناخودآگاه و حس قوی ومعنوی انسانی سروکار دارد. فرشچیان درآثار خود به این حس قوی و معنوی می‌پردازد و طیف گستردهای از حالات وعواطف را ترسیم میکند از جمله حالات درونی انسان، حیوانات، آواز پرندگان، بانگ مرغان و ریزش باران.

در اغلب آثار وی تداوم زندگی و طبیعت آشکار است. وی در حقیقت شور زندگی را با قلم ترسیم می‌کند که در آن زشتی‌ها و زیبایی‌ها در کنار هم به چشم می‌خورند.

برشی از زندگی

محمود فرشچیان متولد ۱۳۰۸ هجری در اصفهان، از دوران کودکی استعداد و علاقه خود را در زمینه نقاشی نمایان کرد. وی دراین باره می‌گوید:

« ۴ سالگی را خوب به یاد دارم. روی زمین می‌نشستم و نقش‌های قالی را روی کاغذ می‌کشیدم. پدرم هم از این وضعیت راضی بود.»

پدر فرشچیان که نماینده فرش اصفهان بود و آثار نفیس را خریداری و جمع‌آوری می‌کرد، با مشاهده استعداد فرزندش، وی را به کارگاه نقاشی استاد حاج میرزا آقا امامی برد.

« درهمان‌جا حاج میرزا آقا امامی نقش آهو به من داد و گفت تا از روی آن نقاشی کنم، تا صبح روز بعد حدود ۲۰۰ طرح دراندازه‌ها و جهت‌های مختلف کشیدم. برای استاد باورکردنی نبود و از آن به بعد مورد تشویق و تایید ایشان قرار گرفتم.»

یکی دیگر از اساتید فرشچیان، استاد عیسی بهادری بود. در زمان نوجوانی فرشچیان، نحوه آموزش متفاوت بوده بنابر قول وی، استاد بهادری مشق‌هایی ازروی کاشی‌های اصفهان را برای شاگردانش تعیین می‌کرد و طرح‌های آنها رابا اصل نقش‌ها مقایسه می‌نمود. سپس پیش از آنکه آنان رابه‌طور مستقیم از اشکال‌هایشان آگاه کند، از آنها می‌خواست که خود با مقایسه طرح و اصل نقش، اشکال‌های خود را بیابند.

فرشچیان پس از آموزش نزد استاد امامی و بهادری و فارغ‌التحصیلی از مدرسه هنرهای زیبا اصفهان، برای گذراندن دوره هنرستان هنرهای زیبا به اروپا سفر کرد و چندین سال به مطالعه‌ی آثار هنرمندان غربی در موزه‌ها پرداخت. بنابر گفته وی در موزه‌های اروپا، اول کسی بود که وارد موزه می‌شد با بسته‌ای از کتاب و قلم و درنهایت آخر از همه، خود او بود که از موزه خارج می‌شد.

وی هنر قدیم و معاصر اروپا و آمریکا را به خوبی مطالعه کرده و به عصر بین‌المللی هنر خو گرفته، در عین حال وفاداری خود را به نسبت هنر ایران حفظ کرده است.

پس از بازگشت به ایران، فرشچیان کار خود را در اداره کل هنرهای زیبای تهران آغاز کرد و به مدیریت اداره ملی و استادی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزیده شد.

استاد محمود فرشچیان، هم‌اکنون در نیوجرسی آمریکا ساکن است و سفرهای دوره‌ای و فصلی به ایران دارد. علی‌رغم اینکه محل سکونت وی در خارج از ایران است، به گفته خودش هیچ‌گاه از ایران دور نبوده، بلکه درحقیقت درآنجا مجالی را برای خلق آثارش فراهم نموده، چرا که در ایران به دلیل شرکت در مراسم‌ها و جلسات متعدد فرصتی برای نقاشی باقی نمی‌ماند.

مروری بر تعدادی از آثار استاد فرشچیان

عمده‌ی آثار استاد در چندین جلد کتاب بسیار نفیس و ارزنده و نیز در قالب پوستر و کارت‌های پستال زیبا به چاپ رسیده است. از آن جمله سه جلد کتاب از آثار وی در زمره‌ی «برگزیده‌ی آثار یونسکو» به زیور چاپ آراسته گردیده است. برخی از آثار برجسته استاد عبارتند از:

«ضامن آهو»: استاد فرشچیان در مورد نحوه طراحی شمایل امام رضا(ع) در این اثر می‌گوید:

«اول میخواستم امام را از پشت سر طراحی کنم، ولی مقتضیات تابلو ایجاب می‌کرد که ایشان را از روبرو تصویر نمایم. وقتی به صورت حضرت رسیدم، نتوانستم آنگونه که می‌خواهم طرح را کار کنم. صورت، روزها و ساعت‌ها دست‌نخورده ماند. بعدازظهر یک روز، مثل همیشه که هنگام نقاشی وضو می‌گیرم، وضو گرفتم و رو به مشهد ایستادم و زیارت خاصه‌ی حضرت را خواندم، بعد رفتم سراغ تابلو و قلم را گرفتم و شروع کردم. بدون آنکه قلم را بردارم یا طرح را عوض کنم، صورت را ساختم. وقتی هم که تمام شد دیگر تغییری در آن ایجاد نکردم.» همچنین ایشان در مورد ویژگی این اثر می‌گوید:

«تمام عناصر تشکیل‌دهنده‌ی تابلوی ضامن آهو و تمام خطوط و پرسوناژهای آن، همه معطوف به وجود امام رضا هستند و تمام منحنی‌ها به‌سوی ایشان ختم می‌شوند. پرسوناژ امام (ع) از لحاظ رنگ و فرم هم طوری قرار گرفته که در فراز بوده و باقی عناصر در فرود باشند. در چهره‌ی بچه‌ آهوانی که به خدمت حضرت می‌آیند، حالتی از خوشحالی و شادمانی توأم با احترام دیده می‌شود، که این احترام به‌صورت زانو زدن در برابر امام (ع) متجلی است.»

«پنجمین روز آفرینش»: در این تابلو همه‌ی مخلوقات زمینی و آسمانی به ستایش پروردگار مشغول‌اند. ماهی‌ها و پرندگان واقعی و تخیلی در دریاهای طوفانی شناور و بر آسمان ابری در پروازند.

«عصر عاشورا»: استاد در مورد نحوه طراحی این اثر جاویران می‌گوید:

«سه سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیعت کرد و گفت: بروضه گوش کن تا چند کلمه حرف حساب بشنوی. و من با ایشان گفتم: من اول در اتاقم کاری دارم بعد خواهم رفت.

حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الآن هست بدون هیچ تغییری».

«طراحی ضریح امام رضا»: این کار هفت سال به‌طول انجامید و یادمانی است خجسته در تاریخ فرهنگ و هنر ایران که استاد به‌صورت افتخاری انجام داده است.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 06 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره قلعه بلقیس در اسفراین

بازديد: 561

قلعه بلقیس در اسفراین


قلعه باستانی بلقیس در استان خراسان شمالی واقع شده است. این شهر باستانی که پیشینه آن به دوران اولیه اسلام باز می گردد، یکی از برجسته ترین مجموعه معماری های خشتی و گلی در ایران است.


خرابه‌های شهر باستانی اسفراین که هم اکنون به شهر بلقیس شهرت دارد، در فاصله حدود 3 کیلومتری جنوب اسفراین در استان خراسان شمالی واقع شده است و یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های معماری خشتی و گلی کشور به شمار می‌رود.

ارگه یا قلعه بلقیس که به آن نارین قلعه نیز می‌گویند، برجسته‌ترین اثر در اسفراین است که مساحتی حدود 5/51712 مترمربع را در بر گرفته است که 29 برج در اندازه‌های مختلف در اطراف آن قرار دارد و از هر طرفی با خندق احاطه شده است.

مصالح اصلی به کار رفته در ساخت قلعه، گل چینیه است که در بخش‌های مختلف از خشت، آجر و چوب برای استحکام بیشتر استفاده شده است، دروازه ورودی آن در گوشه شمال‌غربی در دوطرف برج قرار دارد.

کهندژ بلقیس با شماره ثبت 4497 در فهرست آثار ملی قرار دارد. وسعت این شهر کهن در حدود 150 هکتار و مساحت ارگ (کهندژ ) حدود 5 هکتار است . این شهر بر اساس اسلوب معماری ساسانی و شامل سه بخش کهندژ ، ربض و شارستان ساخته شده و مهمترین مصالح به کار رفته در آن خشت و گل است . بخش های مهم شهر شامل کهندژ ، شارستان ، خندق و حصار دور شهر است و در داخل حصار های شهر مسجد ، مقبره شیخ آذری و راسته بازاری وجود داشته که در تصویر هوایی که در سال 1937 توسط پروفسور اشمیت گرفته شده است ، به خوبی قابل مشاهده هستند . کهندژ 29 برج به ارتفاع حدود 11 متر دارد و دروازه اصلی آن در شمال شرقی واقع شده است . این مجموعه تاریخی را می توان جزو عظیم ترین میراث های خشتی ایران تلقی کرد که در طول تاریخ همواره به عنوان یکی از شهر های مهم ، در حاشیه جاده معروف ابریشم قرار داشته است . این شاهراه تجاری در ادوار مختلف از رونق زیادی برخوردار بوده است . این شهر برای آخرین بار در دوره صفویه متروک شده و شهر اسفراین به محل کنونی خود در سه کیلو متری شمال شهر قدیم اسفراین منتقل شده است .

براساس این مطالعات مشخص شد این محوطه در قرن‌های نخست اسلامی شکل گرفته است و تا پایان دوره صفوی به طور مداوم مسکونی بوده است

شهر بلقیس برای نخستین بار در سال 1352 از سوی دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی خراسان به شکل محدود مورد گمانه‌زنی قرار گرفت.

براساس نتایج این کاوش‌ها که فقط به داخل قلعه محدود می‌شد، آثار و بقایای این شهر به دوره صفوی نسبت داده شد که متاسفانه در آن زمان به دلایلی، آثار خارج از قلعه مورد توجه قرار نگرفت.

گمانه‌زنی‌های اخیر (در سال 1386) در این محوطه به شناسایی دوره‌های مختلف استقرار در این شهر باستانی و کشف آثار قابل توجهی از قرن‌های مختلف دوره اسلامی منجر شد.

براساس این مطالعات مشخص شد این محوطه در قرن‌های نخست اسلامی شکل گرفته است و تا پایان دوره صفوی به طور مداوم مسکونی بوده است. هر چند، در برهه‌های خاصی از تاریخ مانند دوره یورش مغولان، حمله تیمورلنگ و آشوب‌های ازبک‌ها در دوره صفوی بر اثر اغتشاش‌ها به آن لطمه وارد شد. همچنین، گمانه‌زنی‌های باستان‌شناسی در این محوطه مسائل زیادی از جمله حدود و حریم این شهر تاریخی، زمان ایجاد شهر و سابقه استقرار در آن و نیز رشد آن را در دوره‌های مختلف روشن کرده است.

تحلیل فضاهای شهری و کارکرد هر یک از بخش‌های شهر نیز تا حدودی مشخص شده است. از بین یافته‌های باستان‌شناختی می‌توان به انواع ظروف سفالی لعاب‌دار و ساده، به‌ویژه سفال «نوع نیشابور» و نیز سفال آبی و سفید دوره صفوی اشاره کرد.

از یافته‌های جالب دیگر می‌توان به چند سکه مسی اشاره کرد که مربوط به دوره سامانی است و نام نوح سامانی روی یکی از آن‌ها درج شده است. همچنین می‌توان به اشیای قابل توجهی مانند یک طاس تخته نرد از جنس عاج، یک مهره‌بازی فرد و مجسمه‌های کوچک سفالی اسب اشاره کرد.

از یافته‌های جالب دیگر می‌توان به چند سکه مسی اشاره کرد که مربوط به دوره سامانی است و نام نوح سامانی روی یکی از آن‌ها درج شده است

در نزدیکی دروازه شرقی که در منابع تاریخی از آن به عنوان دروازه نیشابور یاد شده است، گورستانی به مساحت 10 هکتار کشف شد که از قرون نخست اسلامی تا دوره صفوی پیوسته به عنوان گورستان شهر استفاده شده است. در این گورستان سنت‌های مختلف تدفین از جمله گورهای تابوتی، سردابه‌ای و گورهای آجرچین دیده می‌شود که نشان دهنده تغییر سنت تدفین در دوره‌های مختلف است.

از جالب‌ترین موارد، کشف چند اسکلت در داخل تابوت‌های چوبی است که به شکل طاق باز دفن شده‌اند و مربوط به مسیحیان نسطوری اسفراین در سده‌های 3 و 4 هجری است.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 05 اردیبهشت 1393 ساعت: 18:27 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره هویت در معماری

بازديد: 949

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : هویت در معماری

تهیه و تنظیم : رضا قاسمی

استاد گرامی : جناب اقای ابراهیمی مقدم

هویت در معماری

هویت را می توان تجلی فرهنگ در محیط دانست زیرا مکانها از انسان معنا می گیرند و انسان نیز مجموعه ای از باورها و اندیشه ها است که فرهنگ او را شکل می دهد و نمود و تجلی از فرهنگ انسان را در مکان و محیط می توان مشاهده نمود که همان هویت اوست.

امروز محیط اجتماعی شهر کمتر قابل درک است. شهر امروز دیگر الهام بخش هنرمندان نیست. شهر مدرن امکانات کافی برای زندگی را فراهم نمی آورد. خیابان ها و میدان ها دیگر جایی برای اجتماع مردم نیستند بلکه صرفاً وسیله ای برای ارتباط اند. امروز کاشانه، شهر و کشور آنچه را نزد انسان ارزش های برترند به او نمی بخشد یعنی همان تعلقات اجتماعی و محصولات فرهنگی. شاید فضا دیگر خنثی است و ارتباط خود را با خوشحالی و غم گسسته است و فضا هم برای ما زنده نیست زیرا به نظامی از مکانهای با معنا بدل نگردیده است. گوته این مسئله را این گونه بیان می کند: «مزرعه، جنگل و باغ برای من صرفاً فضا بودند تا اینکه تو عشق من، آنها را به مکان تبدیل کردی.» حال اینها چه ارتباطی با معماری و شهرسازی دارند؟ مکان یعنی جایی که ما به آن تعلق داریم تنها با حضور من انسان با معنا می شود و انسان نیز تنها با داشتن مکان با معنا خواهد شد و این میان حلقه اتصالی وجود دارد که به آن هویت گویند، پس هم انسان به مکان هویت می بخشد و هم مکان به انسان و محیط های ما تنها در صورتی به محیط های اجتماعی با معنایی بدل می شوند که امکانات غنی در تعیین هویت به ما ارزانی کنند و این همان هویت کالبدی (معماری بومی) است که به مکان معنای خودی می دهد و انسان را با مکان پیوند می زند و مکان و انسان دو جزء جدایی ناپذیر از هم می شوند.

هویت و معماری بومی

  برای برقراری ارتباط میان هویت و معماری از سخنی از نوربرگ شولتز بهره می برم. شولتز در کتاب «معماری: حضور، زبان و مکان» از امر کیفی در زندگی سخن می گوید و آن را سویه مشترک هستی شناسانه ی میان ما انسانها تعریف می کند و هنر مکان (معماری) را همان چیزی می خواند که ما را به این امر کیفی نزدیک می کند. هنر مکان را می توان همان هویت مکانی و معماری بومی دانست که حضور و وحدت اندیشه و احساس را در آن می توان یافت. همان وحدت میان امر عملی (کارکرد) و امر بیانگر (زیبایی) که لوکوربوزیه آن را از اصول معماری مدرن شمرده است. شولتز در آثار و اندیشه های خود از هایدیگر متأثر بوده است، زیرا هایدیگر انسان را با واژه دازاین (Dasein) یا «هستی آنجا» با تأکید بر حضور تعریف کرد و گسست میان اندیشه و احساس را که از زمان دکارت بر سرتاسر جهان سایه انداخته بود از میان برداشت و انسان را از ناظر صرف بودن رهایی بخشید و در جهان هستی مشارکت داد و این اصل را تثبیت کرد که در معماری، وحدت میان اندیشه و احساس وجود دارد و اثر هنری به راستی کارکردی همواره احساس و عواطفمان را کامیاب می سازد و این نادرست نخواهد بود که بگوییم آنچه که کارکردی است زیبا نیز هست. می توان گفت معماری بومی صورت ویژه ای از تصویر جهان است، تصویری که محیطی که زندگی در آن روی می دهد را نه به شکل انتزاعی بلکه در پیکربندی شاعرانه و قابل دریافتی حاضر می سازد. معماری بومی، آشکارسازی تصویری از زندگی است و به تعبیری بیانگر مفهوم نزدیکی به مکان است و به نوعی ما را هر چه بیشتر، به یکی از مؤلفه ها و مشخصه های هویت بخش و معنابخش انسان نزدیک می کند.

نگاهی دیگر به هویت

 هویت را می توان تجلی فرهنگ در محیط دانست زیرا مکانها از انسان معنا می گیرند و انسان نیز مجموعه ای از باورها و اندیشه ها است که فرهنگ او را شکل می دهد و نمود و تجلی از فرهنگ انسان را در مکان و محیط می توان مشاهده نمود که همان هویت اوست. شخصیتهایی مانند شولتز سعی در ملموس کردن این مفاهیم بلند انسانی (هویت و فرهنگ) داشته اند. حال ما سعی خواهیم کرد اندکی این مفاهیم را ژرف کنیم و نگاهی عمیق تر به فرهنگ بیندازیم. «فر» به معنای شکوهِ نور ایزدی می شود و «هنگ» (آهنگ) هم به معنای قصب است و فرهنگ نیز به معنای قصب نور ایزدی (حرکت به سمت آن نور) و حرکت به سمت آن تکامل انسانی خواهد شد. (معمارها می گویند نور دختر خداست، بگذارید در همه جای معماری حضور یابد.) پس در نهایت می توان گفت که هویت انسانها نمودی از هویت متعالی و الهی شده است زیرا هویت را تجلی فرهنگ در محیط خواندیم و فرهنگ را هم قصب آن نور ایزدی، پس هویت نیز به نوعی با آن فرهنگ که قصب نور ایزدی است پیوند خواهد خورد. حال این هویتِ انسانها را در خود انسان و مکان می توان یافت (یکی از مشکلات معماری امروز دوری از این هویت متعالی و یگانه و تکیه بر هویتهای فردی است).

معنای هویت در معماری

   فن و هنر معماری از مهمترین نشانه ها و و یژگیهای فرهنگ هر قوم و هر دوره تاریخی و نشان دهنده فضای زیست انسان در هر زمان می باشد.

معماری همیشه و در همه حال تابع اصول و ضوابط معین و شناخته شده ای است و پیوندی استوار و ناگسستنی با فرهنگ، الگوهای رفتاری و ارزشهای جامعه دارد و به همین دلیل است که سبک معماری هر دوره، انعکاسی از فرهنگ و هنر آن دوره محسوب می شود، همچنان که تغییرات در معماری با تغییراتی که در سایر عرصه های زندگی به وقوع می پیوندد متناسب است و این تغییرات لازمه معماری پویا و زنده است تا بتواند نیازهای جدید انسان را پاسخگو باشد.

به این ترتیب آیا می توان هویت معماری را در فرهنگها و سنت های جامعه که در هر دوره تاریخی شکل گرفته است جستجو کرد؟ یا اینکه هویت معماری چیزی جدا از سبکها و اصول معماری است؟

هر سبک جدید معماری بر اصول، روشها و سنتهای سبک های پیشین استوار است و به همین علت بین سبکهای گوناگون معماری در گذشته رابطه ای چنان محکم وجود دارد که مرزبندی در بین آنها دشوار به نظر می رسد. این نزدیکی اصول و روشها در بین سبکهای مختلف نشات گرفته از فرهنگ، سنن و الگوهای رفتاری مشابه افراد جامعه می باشد که با اندک تغییرات در شیوه های جدید زندگی و فرهنگ مردم که ریشه در زمان دارد، به علت پاسخگویی به نیازها جدید باعث به وجود آمدن سبکهای معماری می شده، زمان همیشه در حرکت است و آن قومی موفق است که نیازهای معماری جامعه را درک کند و زمان و مکان جامعه خود را بشناسد، معماری همیشه و در همه حال با زمان همراه و هم قدم بوده است، معماری همساز و همگام با زمان خود و این زمان است که بر اساس ماهیت خویش فرهنگها، سنن و الگوهای رفتاری را می سازد و یا تغییر می دهد، شاید معماری مبتنی بر سنت باشد اما دیگر متعلق به آن نیست. سنت متعصب حاصل یک جهان نگری مداوم و تقلیدی است که امروز منسوخ شده. آیا هنوز هم باید هویت معماری را در سبکها و اصول معماری گذشته جستجو کرد، مگر در اصول و سبکهای معماری اینگونه نبوده که هر سبک متناسب با زمان و نیازهای جامعه دچار تغییر و دگرگونی می شده، آیا می توان گفت که ظهور معماری جدید که بر اساس همان فرهنگ و الگوهای رفتاری انسان در زمان خویش و بر اساس نیازها و امکانات جدید و نه بر اساس فرهنگ، نیازها و محدودیتهای گذشته شکل گرفته است، باعث گسست پیوندهای محکم و استوار بین برخی از مظاهر و جلوه های زندگی با فرهنگ جامعه و در نتیجه از بین رفتن معماری سنتی و هویت معماری شده است؟ اگر اینگونه است تمامی سبکهای معماری که باعث رشد، پیشرفت و تکامل معماری شده است به دلیل آنکه سبک قبلی خود را دگرگون کرده و یا تکامل بخشیده معماری سنتی و هویت معماری زمان خویش را از بین برده است و اصولاً انسانها وظیفه نداشتند که عمر و توان خویش را صرف کشف یا اختراع و ایده های جدید و برپایی چنین دستاوردهایی نمایند و می بایستی گرایش به سنتها و راههای گذشته داشته باشند. تا حدودی می توان گفت که این دیدگاه، دیدگاه و نظریه سنت گرایان متعصب می باشد. هر چند با کمی تأمل می توان سنت گرایی آنان را با پیشرفت همان سنت در طول زمان به چالش کشید زیرا ممکن است که همان چیزی که امروز مدرن است فردا سنت شود. بسیاری معتقدند سنت چیزی در گذشته نیست، سنت همیشه با ماست و خواهد بود، سنت نیاز و اعتقاد ما در دورانی است که در آن به سر می بریم. پس اگر هویت معماری را در فرهنگ و سنت معنا کنیم، معماری که بر اساس فرهنگ و سنت و نیاز امروز و نه گذشته باشد معماری با هویتی است و این هویت همیشه با ماست و خواهد بود.

هویت در معماری ایران

  گرچه صنعت ساختمان سازی در کشور در سالهای اخیر از رشد چشمگیری در ابعاد مختلف کمی و کیفی برخوردار و جلوه های بدیع و در عین حال منحصر بفردی (مانند برج میلاد) را از صنعت ساختمان سازی داخلی به تصویر کشیده اما شاید وضعیت فعلی معماری ایرانی را بتوان مصداق ضرب المثل معروف «کلاغ آمد راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم از یاد برد» دانست، چرا که در بسیاری از موارد، طراحی و ساختمان سازی کنونی کشور را نه می توان تابعی از الگوهای غربی و شرقی با ویژگی های یک ساختمان مدرن و پیشرفته به شمار آورد و نه اثری از فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی را در آن جستجو نمود.

علت این مشکل را باید در عوامل گوناگون مانند ضعفهای نظارتی، ضعفهای آموزشی و فرهنگی، اهمال کاریهای برخی طراحان و پیمانکاران، اغماض نابجای گروهی از کارفرمایان، بومی نبودن مصالح و عدم تطبیق آن با شرایط ایران، عدم استفاده اصولی و صحیح از امکانات و مصالح جدید، منطبق نبودن طرحهای جدید با فرهنگ ایرانی و اسلامی و از زوایای مختلف مانند: شرایط اقتصادی، تحولات فرهنگی و تغییر سلایق عمومی و امثال آن مورد بررسی قرار داد اما قطعاً برداشت نادرست از خلاقیت و نوآوری در طراحی ساختمانها را می توان به عنوان یکی از عوامل اصلی این نابسامانی ها و آشفتگی ها محسوب نمود زیرا به نظر می رسد به رغم دانش جدید و تجارب ارزشمند موجود و قابل دسترس، برای بسیاری از طراحان و مهندسین این عرصه، از مفهوم نوآوری و خلاقیت، تنها ارائه یک طرح متفاوت از اهمیت برخوردار است بدون آنکه سایر ضوابط و معیارهای علمی، عرفی و ارزشی مورد توجه قرار گیرد.

 

این در حالی است که در معماری ایرانی و اسلامی برخلاف معماری مدرن، نه تنها آداب و سنن ارزشی مانند: وضو گرفتن و دعا به هنگام کار، بلکه جلوه های هنری، بصری و معنوی نیز در طراحی و ساخت از اهمیت ویژه برخوردار بوده و به موازات آن، سایر عوامل و الزامات فعالیت در این عرصه از جمله: استفاده بهینه و کامل از فضای در اختیار، بومی بودن مصالح و تناسب آن با شرایط اقلیمی، حفظ یا جلوگیری از ورود سرما و گرما، جهت تابش نور خورشید و روشنایی مناسب و حتی موضوعاتی مانند: انعکاس صدا، مسیر باد و جریان هوا در داخل ساختمان یا قبله نیز بطور کاملاً ماهرانه ومنطقی مورد توجه قرار می گرفته است.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 05 اردیبهشت 1393 ساعت: 9:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

ایده و مفهوم در معماری

بازديد: 393

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : ایده و مفهوم در معماری

تهیه و تنظیم : رضا قاسمی

استاد گرامی : جناب اقای ابراهیمی مقدم

 

ایده و مفهوم در معماری

ایده ها مصالح طراحی هستند. پالایش و تلفیق ایده های خرد وکلان، برای ساختاری منسجم در معماری به معنی خاص آن. ساختن ایده مهم تر از ساختن بناست. اما اگر چه وجود مصالح خوب، یعنی داشتن ایده های مناسب و بدیع معمارانه ضروری است،

به کارگیری صحیح و خلاقانه ی ایده ها اساسی ترین بخش معماری است. در حالی که معماری گذشته با تلفیق، تطبیق و تکمیل ایده های فضایی مشخصی که فرم و مصداق های عینی آن، نظیر هشتی و ایوان، حیاط و پنج دری، از قبل موجود بود، سر و کار داشت؛ معماری امروز، بیشتر از گذشته به جوهر معماری، فضا، فرم، نور و رنگ توجه دارد. طراحی معماری نیز در این شرایط از ایده هایی مجرد آغاز می شود و سپس به طرح فضای عینی زندگی، می انجامد. عبور از مقوله ای ذهنی و مجرد به پدیده ای عینی، لحظه ای جادویی است.

ایده اصطلاحی است که در بحث های معماری زیاد به کار می رود و همین نکته، اهمیت آن را می نمایاند. در تمدن بشر، ایده، نقش بسیار مهم یا شاید بتوان گفت مهم ترین نقش را ایفا کرده است. اگر به اطراف نگاهی کنیم، می بینیم که تمامی اشیاء زندگی ما در اصل بر اساس ایده هایی مشخص به وجود آمده اند. پوسته ی خرچنگی که لوکوربوزیه در سال 1946 در یک ساحل یافته بود، به ایده ای برای مهم ترین آثار معماری معاصر تبدیل شد: سقف کلیسای رونشان

در هر حال نه تنها فرم های طبیعی، بلکه تمام پدیده هایی که در این جهان وجود دارند، از قبیل یک ساختمان یا حتی یک داستان و یک شعر نیز ممکن است به کاتالیزورهایی برای پرورش ایده ای در ذهن تبدیل شوند. نکته ی مهم، چگونگی استخراج ایده از مقولات شناخته شده است. زیرا تبدیل مستقیم چیزهایی را که کنجکاوی ما را جلب کرده اند به معماری، به اندازه ی ساختن ساختمانی به شکل خرچنگ، مضحک است.

ذهن کنجکاو، عصاره یا ویژگی مهم آن چیزهایی را که با حواس، شناخته شده است، استخراج می کند و سپس آن را به زبان مناسب پروژه ترجمه می کند. در طول زمان، معانی اولیه فراموش می شوند، کاربری ها عوض می شوند و آنچه باقی می ماند فرم است. به همین جهت، صحیح است که شکل گیری ایده یا تبلور آن، مسیر خود را طی کند. معماری پیش از آنکه یک ساختمان باشد یک تفکر، یک اختراع و یک واقعه ی پیش بنی نشده است. اختراع معمولا زمانی صورت می گیرد که به یک راه حل استثنایی نیاز باشد و کار معماری، همواره در شرایطی صورت می پذیرد که به لحاظ زمانی، مکانی یا موضوعی، منحصر به فرد محسوب می شود و بنابراین نیاز به اختراع دارد.

کار اصلی معمار، یافتن جوهر منحصر به فرد هر پروژه و پرداختن به آن است. از این طریق، ایده تولید می شود و در کنار ساختمان،که راه حلی برای مسئله ای محدود و مشخص است، فرهنگ معماری نیز به پیش می رود.

ایده ابزاری برای گفتگو و پیشنهاد راه حل مکمل است، آن هم نه راه حلی که به صورت نقطه ضعف در آید و سرنوشتی انگل وار داشته باشد. اگر در گذشته تنها ابنیه ی بسیار خاص، به ایده های نوین دست می یافتند و اکثر سازندگان به استفاده از ایده ی گذشتگان یا تکمیل تدریجی آنها می پرداختند، امروزه وضعیت کاملا متفاوت است و معماری اگر صاحب ایده نباشد نه تنها به لحاظ فرهنگی بی ارزش است، بلکه حتی به جای پرداختن به مسایل پروژه، ناچار است به دور آنها بچرخد و با شعبده بازی های سلیقه ای، مشروعیت ظاهری برای خویش کسب کند.

ایده همواره ماهیتی جهانی است ولی سلیقه ی محلی است. به دلیل فقدان ایده است که اینقدر از نفوذ معماری جهانی به کشور نگران می شویم. تنها راه مقابله با تهاجم فرهنگی نیز تولید ایده هایی اصیل و با ارزش است. معماری ما هم زمانی که دارای ایده بود، مسئله ی تهاجم فرهنگی را حل کرده بود. پیش بینی می شود که در آینده ای نزدیک، عمده ترین فعالیت بشر، تولید ایده خواهد بود و روبات ها و کامپیوترها بقیه ی کارها را انجام می دهند. تولید ایده در حقیقت یکی از مهم ترین فعالیت های مغز است که کامپیتوتر قادر به انجام آن نیست.

 

همانقدر که در معماری، داشتن ایده مهم است، گذر از مرحله ی ایده به فرم نیز اهمیت دارد. این مسئله در آغاز طراحی که مسئله ی تبدیل ایده‌های اصلی و محور پروژه به ساختاری دارای شکل، مطرح است بسیار حساس و تعیین کننده است. ایده‌های مکمل بعدی که تا مرحله ی تعیین جزئیات فنی و تزئینی بنا، رفته رفته شکل می‌گیرند، این امکان را می‌یابند که از تجربه ی شکل های حاصل شده یا از تجربیات قبلی طراحی سود ببرند .

تبدیل ایده به فرم، دانش و مهارت طراح را می‌طلبد منظور از دانش، اطلاعات طراح از تکنیک‌های خلاقیت، تکنیک‌های ترکیب و مقوله‌هایی از این قبیل است که هر فردی می‌تواند از طریق مطالعه بیاموزد. مسئله ی مهارت، پیچیده‌تر است و به تربیت ذوق و سلیقه و کسب تدریجی توانایی در بکارگیری فرم ها مربوط می‌شود

تبدیل ایده به فرم در طراحی معماری یک مرحله ی خاص و محدود از زمینه‌های پژوهشی و تجربی است که بسیار وسیع‌تر و مهم‌تر از یک پروژه (با تمامی مسایل آن ) است. هر نوع قاعده ی طراحی درونی یک پروژه، که از ویژگی‌های موضوع طراحی استخراج می‌شود، هر چقدر مفید و جذاب باشد، نمی‌تواند با نگرش کلی طراح، نسبت به معماری و مسایل آن تفاوت اساسی داشته باشد و به همین دلیل قالب‌ها و قواعد فرمال خاص یک پروژه، باید همواره به صورت انتقادی و انعطاف پذیر دیده شوند. در غیر این صورت یک جزء، یعنی مسایل مربوط به یک پروژه ی خاص، ممکن است به کل، یعنی اهداف و مسایل اصلی پروژه ی معماری، خدشه وارد کند .

 

بهتر است زیبایی‌شناسی پروژه برای خود معمار هم غافلگیر کننده باشد. در واقع باید فرم به دست آمده از یک ایده، محصول پروسه‌ (مطالعات) تبدیل ایده به فرم باشد، نه اینکه از ابتدا در ذهن معمار وجود داشته باشد.

حداقل در مورد پروژه‌های پیشرو چنین است که زیبایی شناسی آن‌ها در اثر روند مطالعه ی گفته شده به دست می‌آید و لزوما" با معیارهای زیباشناسی پذیرفته شده ی موجود هم خوانی ندارد. ایده باید بتواند پروژه‌ را سازمان دهی کند. پروژه باید از کل به جز شکل بگیرد و ایده در تمامی مراحل شکل‌گیری آن بر روند کار تاثیر بگذارد. بعد از شکل گرفتن ایده، باید استراتژی متناسب با آن را برای پیشبرد طرح انتخاب کرد و در نهایت فرم یک مساله است که فارغ از هرگونه سلیقه‌ای باید به آن پرداخت.

منبع :

 

 http://david662.blogfa.com

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 05 اردیبهشت 1393 ساعت: 9:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره معماری

بازديد: 527

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : معماری

تهیه و تنظیم : رضا قاسمی

استاد گرامی : جناب اقای ابراهیمی مقدم

معماری چیست؟

فرم مجسم اصیل‌ترین اندیشه‌های انسانی! شوق او! انسانیت او! ایمان او! دین او! این چیزی‌ست که روزی معماری بود.

تعریف فوق یکی از قدیمی‌ترین و زیباترین تعاریف معماری است که توسط «ویتروویوس» بیان شده و بی‌مناسبت نیست در «روز معمار» به واکاوی بخش‌هایی از آن بپردازیم.

به گزارش بخش هنری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سوم اردیببهشت ماه از سوی انجمن مفاخر معماری ایران به عنوان «روز معمار» نام گذاری شده است.

در تعریف عامیانه معماری شامل ساخت و طراحی بنا‌ها، سازه‌ها، ساخت ماشین‌آلات، ساختمان‌ها و دیگر پیکره‌هایی است که به زندگی انسان‌ها مربوط می‌شود.

حال آنکه در فرهنگ ایرانی معماری فقط یک پدیده فیزیکی نبوده و همواره وابسته به قومیت‌ها و فرهنگ‌های مختلف این دیار بوده است.

http://media.isna.ir/content/Zire_gonbad_masjed_sheykh_lotfollah.JPG/3

معماری ایرانی

معماری در تاریخ بشریت قدمتی به اندازه سالیان حضور انسان دارد و کشور‌ها و فرهنگ‌های مختلف دارای معماری منحصر به فرد خود هستند که به نوعی شناسنامه آنجا به شمار می‌آیند و بسته به نوع مذهب، شکل زندگی و حتی آب و هوای هر منطقه‌ای، نوع معماری آنجا نیز تغییر می‌کند.

بنا بر عقیده بسیاری معماری یک هنر اجتماعی است و یک معمار یک هنرمند و البته مهندس به شمار می‌آید.

حدود ۲۰ سال قبل از میلاد مسیح، ویترویوس معمار رومی کتابی را نوشت که امروزه به عنوان نخستین کتاب تالیف شده در زمینه معماری شناخته می‌شود.

این کتاب به عنوان تنها منبع نوشته شده درباره معماری یونان و روم باستان از درجه اعتبار بالایی در بین معماران برخوردار بود و برای قرن‌ها منبعی اصلی برای معماران به شمار می‌رفت.

در این کتاب ویتروویوس کیفیت‌های لازم معماری را در سه رده اصلی ایستایی (firmita) کارایی (utilitas) ‏ و زیبایی (venustas) ‏تقسیم‌بندی کرده بود.

این تقسیم‌بندی برای مدت‌ها میان معماران کاملا مورد قبول واقع شده بود و البته هر کدام از آن‌ها به اشکال مختلف ترجمه و تفسیر شد و حتی معانی آن‌ها در طول زمان تغییر کرد و اهمیت آن‌ها مورد بحث قرار گرفت؛ تا جایی که برخی گفتند یکی از این سه کیفیت می‌تواند نتیجه طبیعی دو مورد دیگر باشد.

اما این سه مورد برای قرن‌ها اصول معماری و به ویژه معماری غربی را تبیین کردند و برخی هنوز از آن‌ها به عنوان چارچوبی برای بررسی خوب یا بد بودن معماری استفاده می‌کنند.

واژه معمار از واژه لاتین architectus برگرفته شده که خود این کلمه نیز از واژه arkhitekton اقتباس شده است.

http://media.isna.ir/content/va_130213_02-630x480.jpg/3

معماری غربی

سبک‌های معماری مختلف و متنوع هستندبسته به کشور و فرهنگ و حتی شهرهای مختلف این سبک‌ها دسته‌بندی می‌شوند.

برخی از سبک‌های معماری در ایران عبارتند از: سبک خراسانی، سبک اصفهانی، سبک آذری و از سبک‌های معماری در جهان نیز می‌توان به معماری ارگانیک، مدرنیسم، معماری اسلامی، معماری نئوکلاسیک و معماری بیونتیک نام برد.

ایران نیز همواره در طول تاریخ به عنوان یکی از پایگاه‌های اصلی معماری در جهان به شمار می‌آمد و معماری ایرانی همیشه زبان‌زد مردم دیگر اقوام بوده است.

از جمله معماران معاصر برجسته ایرانی می‌توان به هوشنگ سیحون، سیدهادی میرمیران، حسین امانت، کوروش فرزامی، عبدالعزیز فرمانفرمائیان، داراب دیبا، کامران دیبا، ایرج کلانتری، فریار جواهریان، علی‌اکبر صارمی، کامران افشار نادری، بهرام شیردل، نادر خلیلی، محسن فروغی و فرامرز شریفی اشاره کرد.

در پایان به برخی تعاریف معماری از سوی معماران برجسته ایران و جهان اشاره می‌کنیم.

معماری بر سه قسم است. یکی ساخت بنا‌ها و دیگری ساخت ساعت‌ها و سوم ساخت ماشین‌آلات. بنا‌ها خود بر دو نوعند: بناهایی که برای استفاده همگان و استحکام بخشیدن به شهر‌ها در مکان‌های عمومی ساخته می‌شوند و بناهایی برای استفادهٔ شخصی افراد. هر سه این‌ها باید با توجه به دوام و راحتی استفاده و زیبایی ساخته شوند. (ویتروویوس، تقریبا ۲۰ سال قبل از میلاد)

معماری چیست؟ فرم مجسم اصیل‌ترین اندیشه‌های انسانی! شوق او! انسانیت او! ایمان او! دین او! این چیزی‌ست که روزی معماری بود. (وال‌تر گروپیوس، ۱۹۱۹)

http://media.isna.ir/content/gug2.jpg/3

معماری غربی

وظیفهٔ معماری برقرار کردن ارتباط حسی‌است به وسیلهٔ مصالح خام. (لوکوربوزیه، ۱۹۲۳)

معماری بازی احجام است در زیر نور. (لوکوربوزیه، ۱۹۲۳)

معماری ارادهٔ سالیان است که در زبان فضایی بیان می‌شود. (می‌س وان‌در روهه، ۱۹۲۳)

معماری موسیقی جامد است. (گوته)

معماری ردپای زمان است بر فضا. (سیدهادی میرمیران)

منابع :

 

www.sid.ir

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 05 اردیبهشت 1393 ساعت: 9:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق در باره صلح امام حسن (ع)

بازديد: 1025

 

صلح امام حسن (ع)

 

 

 

 

استاد مربوطه :

 

                                دکتر مجتبوی

 

دانشجـو :

 

                                  محسن شعبانی

 

 

 

 

فهرست مطالب

 

 

عنـوان

صفحه

مساله صلح امام حسن (ع).....................................................................................

3

25 ربيع الاول - صلح امام حسن مجتبى (ع) - سال 41 هجرى قمری............................

4

مواد صلحنامه:.....................................................................................................

5

پاره ای از اتفاقات در زمان صلح...........................................................................

                خط مشى معاويه در برابر هدفهاى امام حسن ( ع ) ..............................

6

7

صلح.....................................................................................................................

               انگيزه هاى صلح از نظر دو جبهه ...........................................................

7

بررسی شرایط صلح از نظر سیاست خارجی و داخلی.............................................

                از نظر سياست داخلى...........................................................................

                از نظر سياست خارجى.........................................................................

13

سندی گویا............................................................................................................

14

گفتار امام پيرامون انگيزه‏ هاى صلح.......................................................................

15

منابع تحقیق..........................................................................................................

17

 

 

 

مساله صلح امام حسن (ع)

 

مساله صلح امام حسن(ع) با معاويه از مهمترين موضوعات تاريخ اسلام است كه متاسفانه بررسي همه جانبه و دقيقي روي آن انجام نگرفته است و چه بسا خيلي‌ها نسبت به آن دچار كج بيني‌اند و در اشتباه به سر مي‌برند.در اين ميان كتاب ارزشمند صلح امام حسن (ع) از آل ياسين كه به قلم آيت ا... خامنه اي در دوران قبل از انقلاب به فارسي درآمده از موارد نادر و راهگشاست که به دقت در این موضوع غور کرده و جوانب گوناگون آن را بررسی کرده است.

صلح امام حسن (ع) حواشی فراوان داشت و  از جمله مسایل مهم تاریخ اسلام است که هنوز خیلی از افراد نسبت به آن آگاهی تام و تمام ندارند. البته شايد درك اين امر خيلي هم سخت نباشد، چه در ميان ياران نزديك و دوستان حسن‌بن‌علي(ع) نيز كساني بودند كه او را به خاطر صلح نكوهش كنند. نبايد از خاطر دور داشت كه امام(ع) اين روش را از صلح حديبيه كه سياستي بود يادگار جدش رسول‌ا...(ص)، آموخت و آن را همچون سرمشقي به نيكي به كار برد. در حديبيه نيز بعضي از ياران نزديك پيامبر او را بر اين صلح سرزنش كردند. باري، آنان كه او را به راحت‌طلبي و عافيت‌انديشي متهم كرده‌اند و هم آن دسته از شيعيانش كه تحت تاثير شور و احساس، آرزو برده‌اند كه كاش وي نيز در جهاد با معاويه پايداري مي‌كرد و از راه شهادت، زندگي مي‌يافت و به پيروزي از همان راهي كه برادرش در روز عاشورا رفت و رسيد، مي‌رفت و مي‌رسيد...

 البته اين هر دو گروه را در ميزان سنجش فكر و خود، وزني و مقداري نيست.ولي هيچ‌كدام از اين سرزنش‌ها و شماتت‌ها مانع از اجراي اين دو صلح توسط پيامبر و امام حسن(ع) نشد. ضمن اينكه اين سياست مدبرانه و حكيمانه را براي امامان 9‌گانه به يادگار گذاشتند و آنان اين سياست را در هنگامه شرارت‌ها كه با آرامش و متانت رهبري مي‌شد، انتخاب كردند. در حقيقت اين روش گوشه‌اي از سياست خاندان پيامبر است كه مبناي آن هميشه بر پيروزي حق بوده است نه پيروزي شخص.

علي‌ايحال عامه مردم با شنيدن واژه صلح دچار سوءتفاهم مي‌شوند و از آن محافظه‌كاري را مي‌كنند، درحالي كه بحق مي‌توان گفت، صلح امام حسن(ع) كوبنده‌تر از هر انقلابي بود البته در پوششي مسالمت‌آميز. حكومت بيست‌ساله معاويه بر شام فوايد زيادي براي او داشت. او توانسته بود مردم آن ديار را با خود همراه كند و از موقعيت خوبي برخوردار شود. ‌ معاويه در طول اين بيست سال از دين خدا نيز غافل نماند و تا توانست به آن دست درازي كرد و احكام دين را تحريف كرد. عامه مردم از اين امر خبر نداشتند. القصه معاويه طغيان مي‌كند و حسن‌بن علي و برادرش حسين(ع) را تهديد اسلام مي‌داند

امامان بزرگوار جز جهاد و صلح راه ديگري نداشتند اما در زمان امامت امام حسن(ع) مقاومت و جنگ خطري بزرگ بود. در نبرد با معاويه به طور قطع سپاه امام حسن شكست مي‌خورد و پيروزي بزرگ براي معاويه به دست مي‌آمد. پس از آن جبهه بي‌رقيب عرصه يكه‌تازي‌هاي او مي‌شد و همان چيزي پيش مي‌آمد كه امام حسن(ع) از آن بيم داشت و آن نابودي دين خدا بود. به ناچار صلح براي امام حسن(ع) اجتناب‌ناپذير شد تا به اين وسيله راه براي معاويه باز باشد براي جولان و گستاخي هر چه بيشتر و بدين ترتيب در معرض آزمايش عموم نيز قرار گيرد.

 

25 ربيع الاول - صلح امام حسن مجتبى (ع) - سال 41 هجرى قمرى

امام حسن مجتبى )ع( در 21 رمضان سال 40 قمرى، پس از شهادت پدر ارجمندش حضرت علي (ع) بنا به در خواست ياران اميرمؤمنان)ع( و ساير مردم، خلافت اسلامى را پذيرفت و ادامه سيره و روش حكومتى اميرمؤمنان)ع( و سياست عدالت گسترى وى را سر لوحه كار خويش قرار داد.

"معاوية بن ابى سفيان" كه در ايّام خلافت اميرمؤمنان)ع(، از حكومت مركزى سرپيچى و اقدام به ايجاد حكومت مستقل و خودخوانده در شام نمود و به برخى از مناطق اطراف، از جمله مصر، چنگ انداخته بود، از آغاز حكومت امام حسن )ع( اقدام به دشمنى و فتنه انگيزى نمود و با ارسال جاسوسان و نفوذ در ميان بزرگان قبيله‏ها و طايفه‏ها و تطميع آنان، زمينه نبرد ديگرى را فراهم ساخت.(1)

از سوى ديگر، نفاق و خيانت برخى از سران سپاه امام حسن )ع( و پيوستن آنان به سپاه معاويه و ناخرسندى مردم به ادامه جنگ و خون ريزى، دشمن را جسورتر كرده و وى را به تهاجم همه جانبه نظامى وادار نمود.امام حسن مجتبى )ع( كه به سامان دهى حكومت و امور معيشتى مردم و برقرارى قسط و عدل در جامعه اسلامى پرداخته بود، با دشمنى‏ها و تهاجم سراسرى سپاه شام روبرو شد. آن حضرت نيز در مقام دفاع برخاست و در ميان مردم اعلان بسيج عمومى نمود و رزمندگان كوفه و ساير شهرها را براى دفع تهاجم دشمن فراخواند. هنگامى كه دو سپاه در برابر يكديگر قرار گرفتند و درگيرى‏هاى پراكنده‏اى ميان آنان به وقوع پيوست، برخى از سران سپاه امام حسن مجتبى )ع(، از جمله "عبيدالله بن عباس" كه فرماندهى كل را بر عهده داشت، به سپاه معاويه پيوست و از اين راه، توان روحى و فيزيكى سپاه امام حسن )ع( را كاهش دادند. نفوذى‏هاى معاويه، در ميان سپاهيان امام حسن )ع( و در ميان عامه مردم شهرها، اقدام به شايعه پراكنى و گمانه زنى‏هاى خلاف واقع كردند و به تدريج جامعه اسلامى و رزمندگان را از داخل، دچار ترديد و تزلزل نمودند. به طورى كه برخى از سپاهيان، شبانه از اردوگاه‏ها و پادگان‏ها گريخته و صحنه نبرد را ترك مى‏كردند و برخى از فريب خوردگان "خوارج" در شهرهاى پشت جبهه اقدام به آشوب مى‏كردند و حتى در "ساباط مداين"، به خيمه گاه امام حسن )ع( هجوم آورده و اقدام به غارت و بى‏نظمى نمودند و در يك رويدادى، امام حسن مجتبى )ع( را ترور كرده و وى را به شدت زخمى نمودند. ريش سفيدان و صاحب نفوذان عراق و حجاز و برخى از فرماندهان سپاه امام حسن )ع(، مخفيانه نامه هايى به معاويه داده و اظهار اطاعت و پيروى مى‏نمودند و حتى نوشتند كه حاضرند امام حسن )ع( را تسليم وى كرده و يا او را به قتل رسانند.

امام حسن مجتبى )ع( كه از تمامى نفاق‏ها و خيانت‏هاى سپاه خويش خبردار بود، با گردآورى آنان و ايراد خطبه و روشن نمودن اذهان آنان از دسيسه‏هاى دشمن، تلاش وافر نمود كه روحيه مردانگى و رزم آورى را در آنان، بار ديگر زنده كرده و توطئه‏هاى دشمن را نقش بر آب كند. ولى رسوخ شرم آور نفاق و خيانت، سپاه آن حضرت را از كارايى لازم انداخته و توازن نظامى را به كلى دگرگون كرده بود و سرانجام، امام حسن )ع( را وادار به پذيرش صلح ناخواسته كرد (2) و آن حضرت، بناچار در 25 ربيع الاول و به قولى در نيمه جمادى الاولى سال 41 قمرى بر اساس شرايطى، خلافت را به معاوية بن ابى سفيان وا گذاشت و خود از آن كناره گرفت. (3) بدين سان، درگيرى و جنگ ميان سپاهيان شام و سپاهيان عراق پايان يافت و آن سال را "عام الجماعة" ناميدند. متن صلح نامه‏اى كه به امضاى طرفين و گواهان از دو سپاه رسيد، از اين قرار است: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم. هذا ما صالح عليه الحسن بن على بن أبى طالب، معاوية بن أبى سفيان، صالحه على أن يسلم اليه ولاية المسلمين، على أن يعمل فيهم بكتاب اللّه و سنّة رسول اللّه و سيرة الخلفاءِ الراشدين المهتدين، و ليس لمعاوية بن أبى سفيان ان يعهد الى أحد من بعده عهداً، بل يكون الأمر من بعده شورى بين المسلمين، على أن النّاس آمنون حيث كانوا من أرض اللّه تعالى فى شامهم و يمنهم و عراقهم و حجازهم، و على أنّ اصحاب على و شيعته آمنون على أنفسهم و أموالهم و نسائهم و اولادهم حيث كانوا، و على معاوية بن ابى سفيان بذلك عهد اللّه و ميثاقه، و على أن لا يبغى للحسن بن على و لأخيه الحسين غائلة و لا لأحد من اهل بيت رسول اللّه صلىّ اللّه عليه و آله غائلة سوء سرّاً أو جهراً، و لا يخيف احداً منهم فى افق من الآفاق. (4)

 

مواد صلحنامه:

مادّه اوّل:

واگذاشتن حكومت به معاويه به اين شرط كه به كتاب خدا و سنّت فرستاده او(صلى الله عليه وآله وسلم) و به سيره خلفاى صالح، عمل كند.

مادّه دوم:

 پس از معاويه، امر حكومت بر عهده حسن است و اگر براى او حادثه اى روى داد حكومت از آنِ حسين است و معاويه نمىتواند آن را به عهده ديگرى بگذارد.

مادّه سوم:

 بايد سبّ اميرالمؤمنين على(عليه السلام) و بد گفتن از او بر منابر ترك شود و از على(عليه السلام) جز به نيكى ياد نكنند.

مادّه چهارم:

 بايد آنچه در بيت المال كوفه قرار دارد، يعنى پنج ميليون درهم يا دينار، استثنا بشود و تابع خلافت و حكومت نباشد، و بر عهده معاويه است كه هر سال دو ميليون درهم براى حسين بفرستد و در عطا و صلات، بنىهاشم را بر بنىعبدشمس برترى دهد و ميان فرزندان كسانى كه در ركاب اميرالمؤمنين در جنگ جمل جنگيدند و فرزندان كسانى كه در صفّين در خدمت امام على(عليه السلام)مجاهدت كردند، يك ميليون درهم تقسيم شود و اين مبلغ را از خراج ولايت «دارابگرد»، كه يكى از شهرهاى فارس در حدود اهواز است، بپردازد.

مادّه پنجم:

 مردم هر جا بر روى زمين خدا باشند، چه در شام و عراق چه در حجاز و يمن، بايد ايمن باشند و سياه و سرخ بايد در امان بمانند، معاويه بايد خطاهاى آنان را تحمّل كند و ببخشايد و هيچ كس را به جرم گذشته كيفر ندهد و با اهل عراق با كينه و دشمنى رفتار نكند.

و ياران على(عليه السلام) را در هر كجا باشند امان دهد و به هيچ يك از شيعيان على(عليه السلام) آسيبى نرساند، ياران و شيعيان على(عليه السلام) از حيث جان و مال و زن و فرزند در امان و از هر گزندى محفوظ باشند، و هيچ كس متعرّض هيچ يك از آنان نشود، و هر صاحب حقّى به حقّش برسد و هر چه ياران على در هر كجا به دست آورده اند براى آنان محفوظ بماند، و براى حسن بن على و برادرش حسين(عليه السلام) و هيچ يك از اهل بيت رسول اللّه در نهان و آشكار هيچ بدى نخواهند و در امنيّت آنان، در هيچ منطق هاى، اخلال نكنند.

 وهمچنین در برخی از منابع اینگونه بیان شده است:

گفتنى است كه درباره بندهاى صلح نامه، اتفاق چندانى ميان مورخان و سيره نويسان نيست و برخى از آنان، موارد ذيل را نيز اضافه نمودند:

1- حسن بن علي (ع) و برادرش حسين )ع(، هيچ گاه معاويه را اميرمؤمنان خطاب نكنند.(5) اين شرط به وضوح بيان مى‏كند كه صلح امام حسن )ع(، نوعى سكوت در حال ناچارى و كناره‏گيرى مصلحت‏آميز از حكومت بود، نه اين كه معاوية بن ابى سفيان، سزاوار خلافت و حكومت بوده است.

2- معاويه و اصحابش، هيچ گاه علي (ع) را در نماز و غير نماز سبّ و لعن نكرده و از او، جز به نيكى ياد نكنند.

3- پس از معاويه، ولايت مسلمانان با حسن بن علي (ع) باشد و اگر او زنده نباشد، با برادرش حسين بن علي (ع) خواهد بود. (6)

4- بيت المال كوفه در اختيار امام حسن )ع( باشد.

5- خراج دو منطقه فارس، يعنى بسا)فسا( و دارابجرد در اختيار امام حسن)ع( باشد.

6- معاويه در هر سال مبلغ يك ميليون )و يا صد هزار( درهم به صورت مقرّرى در اختيار امام حسن)ع( قرار دهد.

 

پاره ای از اتفاقات در زمان صلح

برنامه و صلح امام حسن(عليه السلام)، چهره واقعى معاويه را آشكار ساخت و ماهيّت او را به مردم نشان داد.

به طورى كه معاويه بعد از قبضه نمودن حكومت در يك سخنرانى گفت:«به خدا سوگند من با شما براى اين نجنگيدم كه نماز بگزاريد و روزه بداريد و حجّ به جا آوريد و زكات بپردازيد، بلكه به اين منظور با شما جنگيدم كه به شما فرمان دهم! و همانا اين مقام را خدا به من عطا كرده در حالى كه شما ناخشنود بوديد.

هان! من حسن را اميدوار كردم، چيزهايى را به او دادم و اكنون همه آنها زير پاى من است و به هيچ شرطى وفا نمىكنم!»سياست معاويه در طول بيست سال حكومتِ سركوب و زور اين بود كه پيوسته برنامه اى تنظيم كند كه وجدان و اراده امّت را از ميان ببرد و مردم را از انديشيدن درباره مسائل بزرگ جامعه منصرف سازد، تا تنها در انديشه گرفتارىهاى كوچك روزانه خود باشند و از هدف هايى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در پى آن بود منصرف شوند و تنها به زندگانى و منافع شخصى خويش بينديشند و به وجوهى كه از بيت المال به دست مىآورند فكر كنند.

برخى از شيوخ قبايل كوفه، با وجود اين كه از شيعيان اميرالمؤمنين(عليه السلام)بودند، از جاسوسان معاويه شدند و خبرها را در باب كوچكترين حركت يا مخالفت مردان قبيله، گزارش مىدادند آن گاه مأموران دولتى سر مىرسيدند و كسانى را كه خلاف معاويه چيزى گفته بودند يا حركتى در سر مىپروراندند دستگير مىكردند و نَفَس مخالفان را مىبريدند.

و اين گونه، خلافت بازيچه اى شده بود در دست كودكان بنىاميّه.

خط مشى معاويه در برابر هدفهاى امام حسن ( ع )

با مرگ عثمان , عنوان ( والى) ( استاندار ) از معاويه ساقط شد , ديگر لقب و عنوانى كه از آن پس بايد بدو داده مى شده يا نوع مسئوليت او در عرف اسلامى چه بوده است , نميدانيم همين اندازه ميدانيم كه دو خليفه ى قانونى يعنى امام على و پسرش امام حسن ( عليهما السلام ) او را به استاندارى منصوب نساختند و بدينقرار وى استاندار هم نبوده و هم ميدانيم كه قانون اسلام اجازه نمى دهد كه در يك زمان دو خليفه وجود داشته باشند , پس خليفه نيز نمى توانسته باشد .

بنابراين معاويه پس از زمان عثمان , كه و چه بود ؟ .

نميدانيم .

بلى , ميدانيم كه وى از هنگامى كه از منصب استاندارى شام معزول گشت , بروى اين دو خليفه شمشير كشيد و باز ميدانيم كه قانون اسلام براى  كسى كه دست به چنين اقدامى بزند لقب و عنوان خاصى مقرر ساخته , ولى اطمينان نداريم كه معاويه خود بدين عنوان و لقب راضى بوده است اين لقب باغى است يعنى ستمگر و متجاوز .

 

صلح

انگيزه هاى صلح از نظر دو جبهه

با آشنائى به چگونگى اقدامات معاويه براى رسيدن به هدفهاى خود , شگفت نمى نمايد كه وى اولين پيشنهاد كننده ى صلح باشد ( 1 ) و هر گونه تعهدى به امام حسن بسپارد فقط بازاى گرفتن يك امتياز يعنى ( حكومت).

 اين نقشه را معاويه در هنگامى كه هنوز طرفين براى جنگ در شور و التهاب بودند طرح كرد و فعاليت خود را بيش از آنچه براى تنظيم اردوگاه و تدبير امور جنگ بكار ميبرد , در اجراى اين نقشه متمركز ساخت نقشه اين بود كه به امام حسن پيشنهاد صلح كند , اگر پذيرفت كه هيچ , و گرنه صلح را بزور بر او تحميل كرده و به هر قيمتى از شروع جنگ جلوگيرى نمايد .

براى تأمين اين منظور پيش از هر چيز لازم بود كه در جبهه ى امام حسن وضعى بوجود بيايد كه خود بخود مردم را بفكر ( صلح كردن) بيندازد .

بر اساس اين نقشه , ناگهان سيل شايعات دروغين بسوى اردوگاههاى اين جبهه سرازير شد , بازار رشوه رونق گرفت , در ستون وعده هائى كه هوش از سر بسيارى از فرماندهان يا داعيه داران فرماندهى مى ربود , اينگونه وعده هائى ديده مى شد : فرماندهى يك لشكر , حكومت يا ناحيه , ازدواج با يك شاهزاده خانم اموى ! و در رشوه هاى نقدى رقم يك ميليون ديده مى شد !

معاويه براى پياده كردن اين نقشه همه ى نيرو و همه ى هوش و استعداد و تجربيات خود را بكار انداخت , بسيارى از وجدان فروشهائى كه بظاهر حسن را ترك نگفته بودند نيز در باطن مزدور و آلت دست او بشمار مى رفتند و در دستگاه حسن بن على براى او جاسوسى مى كردند و هيچگونه امكانى را براى ترويج هدفهاى او از دست نميدادند.

لشكرها و سلاحها و عمليات سوق الجيشى نيز وسائل ديگر او براى عملى كردن نقشه ى صلح بودند , او مايل نبود كه نخستين بار به عراق حمله كند زيرا نمى خواست با بودن راه چاره ى ديگر , با حسن وارد جنگ شود و البته راه چاره از نظر معاويه با راه چاره از نظر مردم يا از نظر دين جديد , بسى تفاوت داشت .

بايد انصاف داد كه وسائلى كه معاويه در اين مورد بر انگيخت همه ابتكارى و حساب شده و بر طبق روشهاى دقيق تنظيم شده بود و مى توانست نظر و هدف خاص او - يعنى ايجاد زمينه ئى كه رقيب را بفكر صلح بيندازد - را بطور كامل تأمين كند .

وقتى از طرفى فرمانده جبهه ى عراق و بدنبال او بيشتر سركردگان سپاه , وجدان خود را با مال يا وعده معامله مى كنند و از طرف ديگر ناگهان سيل شايعات دروغ و تزلزل آور و مردد كننده و هولناك , اردوگاه ( مسكن) و ( مدائن) را در هم مى ريزد و بالاخره خود امام حسن بر اثر رواج همين شايعات در وضعى قرار ميگيرد كه امكان هيچگونه اقدام مثبتى براى او باقى نمى ماند و حتى نمى تواند در برابر توده ى سپاهيانش ظاهر گردد بدون آنكه مورد هجوم ناگهانى دشمنان داخلى قرار گيرد در چنين موقعيت آشفته و اوضاع نابسامانى آيا راه چاره ئى جز تن دادن به صلح بنظرش مى رسد؟

موقعيت عجيبى بود , نيكيها و شرائط مساعد تحت الشعاع فساد و بد انديشى مردم قرار داشت و بر رهبر چه ايرادى ميتوان گرفت وقتى شرائط نامساعد و وضع , نابسامان است ؟ و از مردم چه گله ئى ميتوان داشت وقتى فتنه و فساد در ميان ايشان ترويج مى شود البته انحراف برخى از طبيعت ها و نو ظهور بودن اسلام را - كه هر يك جداگانه عاملى بودند براى پديد آمدن چنين وضعى در مردم دو دل يا كسانيكه و بال گردن اسلام شده بودند - نيز نميتوان ناديده گرفت .

حال در چنين موقعيتى كه حسن بن على بر اثر عواملى خارج اختيار خود او مانند خيانت سپاهيان يافتنه انگيزيهاى ماهرانه ى حريف , در نخستين صف آرائى با شكست روبرو مى شود , قاعده آنست كه از همان لحظه و همان روز در فكر صف آرائى ديگرى باشد و نبرد خود با معاويه را به ميدان جديدى بكشاند , ميدانى كه دست خيانت سپاهيان بدان نمى رسد و انحراف طبايع بدان زيان نمى رساند و دسيسه هاى دشمن و فتنه انگيزيهاى او بر شانس موفقيت و نفوذ و پيروزى روز افزون آن مى افزايد .

اين خلاصه ى آن طرحى است كه امام حسن به نيكوترين وجهى از آن بهره بردارى كرد و معاويه با همه بيدارى و هشيارى اش در آن موقعيت , غافلگير شد و آنرا درك نكرد .

پيشنهاد صلح معاويه , مورد قبول امام حسن واقع شد ولى اين فقط بدين منظور بود كه او را در قيد و بند شرائط و تعهداتى گرفتار سازد كه معلوم بود كسى چون معاويه دير زمانى پايبند آن تعهدات نخواهد ماند و در آينده ى نزديكى آنها را يكى پس از ديگرى آشكارا نقض خواهد كرد و مردم نيز وقتى چنين ديدند , قاعده خشم و انكار خويش را نسبت بدو آشكارا بيان خواهند كرد و بدينصورت بود كه بذر خشم و انتقام , بذرى كه در سرزمين دل مردم , دير پاى و در امتداد نسلها بر قرار است , بوسيله ى صلح پاشيده شد و اين خشم , مايه ى شورشهائى شد كه در طول تاريخ همواره به تصفيه ى قدرتهاى غاصبانه كمك كرد .

اين ميتواند خلاصه ى طرح سياسى ئى باشد كه امام حسن بخاطر آن تن به قبول صلح داد و سپس به نيكوترين وجهى از آن بهره بردارى كرد و معاويه را غافلگير ساخت و اين عمل همچون نشان نبوغ مظلومانه ئى بر تارك آن امام مظلوم درخشيد .

در اين صورت بر حسن چه ايرادى ميتوان گرفت اگر صلح را بر طبق نقشه ى حساب شده ى خود امضاء كند ؟ نابسامانى وضع او در ( نخستين صحنه) و اميدوارى به نتايج ( صحنه ى دومين) صلح را در نظر او موجه مى ساخت , علاوه بر اينكه اساسا پديده ى اصلاح ميان امت اسلامى و آثار قهرى آن مانند جلوگيرى از خونريزى و صيانت مقدسات و محقق ساختن و جهه ى نظر اسلامى , نيز خود موجب ترجيح صلح مى شد .

بيش از چند ماه طول نكشيد , كمتر از عدد انگشتان دو دست ولى حوادث خرد كننده و شكننده ئى كه در اين ماهها بوقوع پيوست آن را بعدد ستارگان آسمان وانمود مى ساخت اين , قطعه زمانى بود كه دل آدمى با هر آنچه از عشق و تحسين كه در گنجايش آنست بدان روى مىآورد عطر دلاويز نبوت از آن متصاد گشت و مزاياى امامت راستين در آن تجلى نمود و با همه كوتاهى و زود گذرى , باطن و حقيقت كار كسانى بيشمار را آشكار ساخت اين همان ماههائى بود كه پرونده اش با بهترين سر انجام ها در عالم مسالمت و اصلاح , ختم شد و در آن برترين سر انجام , مصلحت دين و دنيا بهم پيوست .

حسن بن على در چهره ى ( مصلح اكبر) ى كه جدش رسولخدا صلى الله عليه و آله در حديثى بدان بشارت داده بود , ظاهر گشت : ( اين پسر من سرور و آقاست , و در آينده ى نزديك خدا بدست او ميان دو گروه بزرگ مسلمانان صلح خواهد داد) .

اراده ى خدا بر اينست كه اين خاندان از برترين مراحل شرف در شكلها و صحنه هاى گوناگونش برخوردار باشند اگر پيروزى از راه شمشير بدست نيامد , از راه شهادت و مرگى كه در پيشگاه خدا و قضاوت تاريخ ارزشمند است , و اگر به اين هر دو صورت امكان نيافت , بوسيله ى اصلاح و وحدت كلمه و يكپارچه ساختن پيروان توحيد براى شرف آدمى همين بس كه پيام آور صلح باشد و در پيروزى يك انسان همين بس كه شرفش پايدار ماند پايدار بودن شرف , ضامن پايدارى عزت است و عزت انگيزه ى پيوسته ئى است كه آدمى را به زندگى سوق مى دهد و بر سرورى و آقائى استوار است .

اينك با توجه به آنچه گذشت باسانى ميتوان انگيزه هاى صلح را از نظر امام حسن باز شناخت .

و اما انگيزه هاى معاويه كه موجب پيشقدمى او در موضوع صلح شد , انگيزه هائى از نوع ديگر بود كه نه از عجز و ناتوانى ريشه مى گرفت و نه به خواسته هاى دين يا اصلاح ميان امت و جلوگيرى از خونريزى نظر داشت اصلاح ميان امت يا جلوگيرى از خونريزى از نظر معاويه نمى توانست انگيزه ى چشم پوشى از امتيازات فاتح بودن باشد , شبيخونها و سفاكيهاى او در مدينه و مكه و يمن و وضع گستاخانه ى او در ( صفين) ميتواند هر كسى را با ماهيت شيطانى او آشنا سازد , گرچه كم اند كسانيكه معاويه را كاملا شناخته باشند .

در اينصورت بايد گفت كه پيشنهاد صلح از طرف او فقط ميتواند طغيان يك حس سود جويانه باشد و بس چيزى كه با سرگذشت افسانه وار معاويه متناسبتر و قابل تطبيق تر است .

او چنين پنداشته بود كه كناره گرفتن امام حسن از حكومت بنفع او , در افكار عمومى بمعناى كناره گرفتن از خلافت تلقى خواهد شد و گمان كرده بود كه پس از اين پيشامد , او در نظر مسلمانان بعنوان خليفه ى قانونى معرفى خواهد گشت ( 2 )

اين رؤياى لذتبخشى بود كه معاويه هر چيز گرانبهائى را در برابر آن خوار مى شمرد ديگر نميدانست كه اسلام بسى عزيزتر و شامختر از آن است كه رجاله بازى ها و هوچيگرى هاى كسى چون او را بپذيرد يا زمام خود را بدست بردگان جنگى آزاد شده و فرزندان ايشان بسپارد .

انكار نميتوان كرد كه ممكن است انگيزه هاى ديگرى نيز وجود داشته و توانسته از معاويه شخصيت ديگرى كه دشمن جنگ و دوستدار صلح و پذيرنده ى تعهدات و سوگندها و ميثاق هاى مؤكد است , بسازد ولى بررسى ديگر انگيزه هاى وى از قوت اين مطلب نمى كاهد كه بزرگترين انگيزه ها و دواعى وى همان رؤياى لذتبخشى بوده است كه بدان اشاره كرديم .

اينك در زير , مجموعه ى موضوعاتى را كه هر يك ميتواند بخشى  از عامل وادار كننده ى او بر پيشنهاد صلح باشد , بيان مى كنيم :

1 - ميدانست كه حسن بن على عليهما السلام صاحب اصلى حكومت است و براى بدست آوردن حكومت ناگزير بايد صاحب اصلى آن را - و لو بظاهر - قانع ساخت و بهترين طريق قانع ساختن او ( صلح) است .

اعتقاد او به اينمطلب - يعنى به اولويت حسن بن على براى حكومت - در نامه ئى كه كمى پيش از حركت سپاه بسوى ( مسكن) براى آنحضرت فرستاد , با اين عبارت ذكر شده : ( تو بدين امر سزاوارتر و شايسته ترى) و در گفتگوئى كه راجع به اهل بيت پيغمبر با پسرش يزيد داشته چنين بيان گرديده : ( پسرم ! بى ترديد اين حق از آن ايشان است) ( 3 ) و باز در نامه ئى كه به زياد بن ابيه نوشته , بدينگونه تبيين شده است : ( و اما اينكه او ( يعنى حسن ) بر تو برترى جسته و آمرانه سخن گفته , اين حق اوست و ميبايد چنين كند) ( 4 ) .

در معضلات و مشكلات دينى نظر امام حسن را همچون كسى كه معتقد به امامت اوست , مى پرسيد ( 5 ) و بارها صريحا مى گفت كه حسن ( سرور مسلمانان) است ( 6 ) و مگر كسى جز پيشوا و امام مسلمانان , سرور ايشان تواند بود ؟

2 - با وجود همه ى وسائلى كه در اختيار داشت از نتائج جنگيدن  با امام حسن سخت بيمناك بود و اين مطلب را كتمان نيز نميكرد مثلا : ( در توصيف دشمنان عراقيش مى گفت : بخدا هرگاه چشمان ايشان را كه در صفين از زير كلاهخودها نمايان بود بياد مىآورم هوش از سرم پرواز مى كند ( 7 ) گاه درباره ى آنان مى گفت : خدا بر آنان غضب كند , گوئى دلهايشان همه يكدل است ( 8 ) بدينجهت بود كه گرايش به صلح را گريز گاهى از برخورد با ايشان و مشاهده ى چشمهاى آنان از زير كلاه خود مى دانست !

3 - از موقعيت امام حسن فرزند رسولخدا صلى الله عليه و آله در ميان مردم و مكانت معنوى بينظيرى كه آنحضرت بر حسب اعتقادات اسلامى دارا بود , واهمه داشت لذا مى خواست بوسيله ى صلح از جنگ با او بگريزد .

وى مى انديشيد كه ممكن است خداوند كسى را از ميان صفوف شام بر انگيزد كه حقايق را بمردم باز گفته و ناپسندى وضعى را كه در برابر امام حسن بخود گرفته اند , براى آنان مدلل سازد چنين حادثه ئى بى ترديد مسلمانان جبهه ى او را بر شورش و نافرمانى بر مى انگيخت و عاقبت , سپاه او را متلاشى مى ساخت .

او در تمام مدتى كه در برابر حسن صف آرائى كرده بود ماجراى ( نعمان بن جبله ى تنوخى) را كه در صفين بخاطر داشت در آن جنگ , وى كه خود از سران سپاه شام بود با صراحت بيسابقه ئى با معاويه سخن  گفته و آنچنانكه از يكفرد معمولى نسبت به حاكمى انتظار نمى رود , او را بباد تمسخر و استهزاء گرفته بود معاويه حتى امروز نيز قبول نميكرد كه مردم شام شعورى بپايه ى شعور آنروز آن مرد داشته باشند .

از جمله سخنانى كه وى در صفين به معاويه گفت اين بود : ( بخدا - اى معاويه - من بزبان خود براى تو مصلحت انديشى كردم و ملك و حكومت ترا بر دين خود ترجيح دادم و بخاطر هوسهاى تو , راه هدايت را كه مى شناختم ترك گفتم و از صراط حق و حقيقت كه مى ديدم , كناره گرفتم چگونه به رشد و هدايت راه خواهم يافت من كه با پسر عم رسول خدا صلى الله عليه و ( آله ) و سلم و اول گرونده ى به او و نخستين هجرت كننده ى با او , مى جنگم ؟ اگر آنچه را كه ما اينك در اختيار تو گذارده ايم به او ارزانى ميداشتيم يقينا دلى مهربانتر و دستى بخشنده تر ميداشت ليكن اكنون كار را به تو واگذار كرده ايم و ناگزير بايد آنرا - چه بحق و چه بناحق - بپايان بريم حال كه از ميوه و جويبار بهشت محروم مانده ايم از انجير و زيتون ( غوطه) ( 9 ) دفاع خواهيم كرد) ! ( 10 ) .

يكى از تدابير سياسى معاويه اين بود كه مردم شام را از شناسائى بزرگان اسلام كه در خارج شام مى زيستند باز ميداشت , مبادا كه از اين شناسائى , روزنى به مخالفت و انشعاب گشوده گردد لذا بر ما پوشيده است كه چگونه اين مرد شامى توانسته بود پسر عم رسولخدا را شناخته و از سبقت او در اسلام و دل مهربان و دست بخشنده و اولويت او براى حكومت  اطلاع يابد .

معاويه , سياست بيخبر نگاهداشتن مردم از بزرگان اسلام را تا آخر دوران حكومتش ادامه داد اين سياست , ابزارى بود كه بوسيله ى آن توانست آن اجتماع عظيم را در جنگ صفين و سپس در لشكر كشى بسوى ( مسكن) فراهم آورد .

يكى از نشانه هاى بكار بردن اين سياست را - كه نشانه ى ضعف بكار برنده ى آن نيز هست - در سخنى كه معاويه خطاب به ( عمروعاص) بيان كرد ميتوان مشاهده نمود در آنروز عمروعاص در برابر امام حسن زبان به مفاخره گشوده و از آن حضرت پاسخى بليغ و دندان شكن - كه محركش معاويه نيز از آسيب آن در امان نماند - شنيده بود معاويه در اين هنگام خطاب به عمرو گفت : بخدا قسم از اين گفتگو جز اهانت بمن منظورى نداشتى مردم شام تا اين لحظه كه اين سخنان را از حسن شنيدند , گمان نميكردند كه كسى بمرتب و منزلت من باشد ( 11 )  .

4 - سياست معاويه - كه در راه منافع شخصى وى كمتر خطا ميكرد - ايجاب مينمود كه وى درباب ( صلح) پيشقدم باشد و بر آن اصرار بورزد و هر اندازه كه براى او ممكن است از مردم دو منطقه ى عراق و شام و ديگر آفاقى كه صداى وى بدانجا مى رسد , بر اين صلح طلبى گواه گيرد .

وى در وراى اين ظاهر صلحجويانه منظور ديگرى را تعقيب ميكرد و آن اينكه براى آينده ى نزديك خود كه سرنوشت جنگ آن را مشخص مى ساخت , زمينه ئى فراهم آورده باشد يكى از دو صورتى كه انتظار وقوع آن ميرفت اين بود كه جنگ با پيروزى شام ختم شود و حسن و حسين و خاندان و يارانشان بطور دسته جمعى كشته شوند , در اين صورت هيچ عذرى در مورد اين جنايت بزرگ بهتر از اين نبود كه وى مسئوليت فاجعه را متوجه امام حسن نموده و بى آنكه دروغ گفته باشد به مردم بگويد : من حسن را به صلح خواندم ولى او به هيچ چيز جز جنگ رضايت نداد , من زندگى او را ميخواستم و او مرگ مرا , من در پى حفظ خون مردم بودم و او طالب قتل مردمى كه در ميان من و او مى جنگيدند .

اين تردستى سياسى بسيارى از هدفهاى معاويه را تأمين ميكرد و بدو امكان ميداد كه بطور نهائى حساب خود را با آل محمد تصفيه كند , در آنصورت وى در نظر عموم , رقيب فاتح و در عين حال مرد عادل و منصفى قلمداد مى شد كه همه ى كسانى كه نداى صلح او را پيش از شروع جنگ شنيده بودند حق را بجانب او ميدادند و انصاف و عدالت او را گواهى ميكردند .

ولى امام حسن عليه السلام كسى نبود كه از تردستى هاى سياسى حريف خود غافل گشته يا خود از بكار بستن اين روشها عاجز باشد , او در همه حال از دشمن خود هشيارتر و زبردست تر و در بهره بردارى از فرصت ها بنحو صحيح و خدا پسند نيرومندتر بود , لذا با مشاهده ى شرايط ناهنجارى كه از همه سو او را در ميان گرفته بود و با اطلاع از مقاصد پليد دشمن و منظورى كه از دعوت بصلح داشت , مقتضى ديد كه به پيشنهاد صلح پاسخ مثبت دهد .

و سپس فقط بدين اكتفا نكرد كه نقشه هاى معاويه را خنثى و باطل سازد , بلكه در پوشش ( صلح) دشمن خود را با نقشه ئى حكيمانه و قاطع , تا ابد منكوب ساخت .

 

در قصص تاريخى نوادر فراوانى از بى اطلاعى مردم شام از بزرگان اسلام ميتوان يافت از آنجمله اينكه مردى از يكى از بزرگان و عقلاى قوم در شام پرسيد : اين ابوتراب كه امام - يعنى معاويه - او را در منبر لعنت مى كند كيست ؟ وى جواب داد : فكر مى كنم يكى از راهزنان بيابانى باشد ! روزى مردى از اهل شام از رفيقش كه ديده بود بر محمد ( ص ) صلوات مى فرستد پرسيد : درباره ى اين محمد چه ميگوئى ؟ او خداى ما نيست ؟

وقتى ( عبدالله بن على) در سال 132 ه - شام را فتح كرد جمعى از ريش سفيدان و بزرگان و سركردگان شام را نزد ( ابوالعباس سفاح) فرستاد , ايشان نزدابوالعباس قسم ياد كردند كه تا شما به خلافت نرسيده بوديد ما براى پيغمبر خويشاوند و خاندانى كه ميراث بر او باشد بجز بنى اميه نمى شناختيم !

 

بررسی شرایط صلح از نظر سیاست خارجی و داخلی

از نظر سياست خارجى

از نظر سياست خارجى آن روز، جنگ داخلى مسلمانان به سود جهان اسلام نبود؛ زيرا امپراتورى روم شرقى كه ضربت هاى سختى از اسلام خورده بود، همواره مترصد فرصت مناسبى بود تا ضربت موثر و تلافى جويانه ‏اى بر پيكر اسلام وارد كند و خود را از نفوذ اسلام آسوده سازد. وقتى كه گزارش صف آرايى سپاه امام حسن (ع) و معاويه در برابر يكديگر، به سران روم شرقى رسيد، زمامداران روم فكر كردند كه بهترين فرصت ممكن براى تحقق بخشيدن به هدفهاى خود را به دست آورده ‏اند، لذا با سپاهى عظيم عازم حمله به كشور اسلامى شدند تا انتقام خود را از مسلمانان بگيرند. آيا در چنين شرائطى، شخصى مثل امام حسن (ع) كه رسالت حفظ اساس اسلامى را به عهده داشت، جز اين راهى داشت كه با قبول صلح، اين خطر بزرگ را از جهان اسلام دفع كند، ولو آنكه به قيمت فشار روحى و سرزنش هاى دوستان كوته بين تمام شود؟

امام باقر (ع) به شخصى كه بر صلح امام حسن (ع) خرده مي ‏گرفت، فرمود: اگر امام حسن اين كار را نمي ‏كرد خطر بزرگى به دنبال داشت.

 

از نظر سياست داخلى

شك نيست كه هر زمامدار و فرماندهى اگر بخواهد در ميدان جنگ بر دشمن پيروز گردد، بايد از جبهه داخلى نيرومند و متشكل و هماهنگى برخوردار باشد و بدون داشتن چنين نيرويى، شركت در جنگ مسلحانه نتيجه ‏اى جز شكست ذلتبار نخواهد داشت. در بررسى علل صلح امام مجتبى (ع) از نظر سياست داخلى، مهمترين موضوعى كه به چشم مي ‏خورد، فقدان جبهه نيرومند و متشكل داخلى است، زيرا مردم عراق و مخصوصاً مردم كوفه، در عصر حضرت مجتبى (ع) نه آمادگى روحى براى نبرد داشتند و نه تشكيل و هماهنگى و اتحاد.

 

سندى گويا

شايد هيچ سندى در ترسيم دور نماى جامعه متشتت و پراكنده آن روز عراق و نشان دادن سستى عراقيان در كار جنگ، گوياتر و رساتر از گفتار خود آن حضرت نباشد. حضرت مجتبى (ع) در «مدائن» يعنى آخرين نقطه‏ اى كه سپاه امام تا آنجا پيشروى كرد، سخنرانى جامع و مهيجى ايراد نمود و طى آن چنين فرمود:

هيچ شك و ترديدى ما را از مقابله با اهل شام باز نمي دارد. ما در گذشته به نيروى استقامت و تفاهم داخلى شما، با اهل شام مي ‏جنگيديم، ولى امروز بر اثر كينه‏ ها اتحاد و تفاهم از ميان شما رخت بر بسته، استقامت خود را از دست داده و زبان به شكوه گشوده ‏ايد.

وقتى كه به جنگ صفين روانه مي ‏شديد دين خود را بر منافع دنيا مقدم مي ‏داشتيد، ولى امروز منافع خود را بر دين خود مقدم مي ‏داريد. ما همان گونه هستيم كه در گذشته بوديم، ولى شما نسبت به ما آن گونه كه بوديد وفادار نيستيد.

عده ‏اى از شما، كسان و بستگان خود را در جنگ صفين، و عده‏ اى ديگر كسان خود را در نهروان از دست داده اند. گروه اول، بر كشتگان خود اشك مي ‏ريزند؛ و گروه دوم، خونبهاى كشتگان خود را مي ‏خواهند؛ و بقيه نيز از پيروى ما سرپيچى مي ‏كنند!

معاويه پيشنهادى به ما كرده است كه دور از انصاف، و بر خلاف هدف بلند و عزت ما است. اينك اگر آماده كشته شدن در راه خدا هستيد، بگوييد تا با او در مبارزه برخيزم و با شمشير پاسخ او را بدهيم و اگر طالب زندگى و عافيت هستيد، اعلام كنيد تا پيشنهاد او را بپذيرم و رضايت شما را تأمين كنيم. سخن امام كه به اينجا رسيد، مردم از هر طرف فرياد زدند: «البقية، البقية»: ما زندگى مي ‏خواهيم، ما مي خواهيم زنده بمانيم!

آيا با اتكا به چنين سپاه فاقد روحيه رزمندگى، چگونه ممكن بود امام (ع) با دشمن نيرومندى مثل معاويه وارد جنگ شود؟ آيا با چنين سپاهى، كه از عناصر متضادى تشكيل شده بود و با كوچكترين غفلت احتمال مي ‏رفت خود خطرزا باشد، هرگز اميد پيروزى مي ‏رفت؟ بنابراين، كار امام حسن (ع) با «قيام» و اعلان جنگ و تهيه لشكر آغاز شد و سپس با درك عميق اوضاع و شرائط جامعه اسلامى و رعايت مصالح روز، منجر به صلح مشروط گرديد.

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتار امام پيرامون انگيزه‏ هاى صلح

امام مجتبى (ع) در پاسخ شخصى كه به صلح آن حضرت اعتراض كرد، انگشت روى اين حقايق تلخ گذاشته و عوامل و موجبات اقدام خود را چنين بيان نمود: من به اين علت حكومت و زمامدارى را به معاويه واگذار كردم كه اعوان و يارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر يارانى داشتم شبانه روز با او مي ‏جنگيدم تا كار يكسره شود. من كوفيان را خوب مي ‏شناسم و بارها آنها را امتحان كرده ‏ام. آنها مردمان فاسدى هستند كه اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پيمان هاى خود پايبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مي ‏كنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهن

آنگاه امام افزود:

اگر يارانى داشتم كه در جنگ با دشمنان خدا با من همكارى مي ‏كردند، هرگز خلافت را به معاويه واگذار نمي ‏كردم، زيرا خلافت بر بنى اميه حرام است.... پس از تقبّل ظاهری تمام مفاد قرارداد از سوی معاويه و انعقاد پيمان صلح، طرفين همراه قواى خود وارد كوفه شدند و در مسجد بزرگ اين شهر گرد آمدند. مردم انتظار داشتند مواد پيمان طى سخنراني هايى از ناحيه رهبران دو طرف، در حضور مردم، تأييد شود تا جاى هيچ گونه شك و ترديدى در اجراى آن باقى نماند.

اين انتظار بيجا نبود، ايراد سخنرانى جز در برنامه صلح بود، لذا معاويه بر فراز منبر نشست و خطبه‏ اى خواند؛ ولى نه تنها در مورد پايبندى به شرائط صلح تاكيدى نكرد، بلكه با طعنه و همراه با تحقير چنين گفت:

«من به خاطر اين با شما نجنگيدم كه نماز و حج به جا آوريد و زكات بپردازيد! چون مي ‏دانم كه اينها را انجام مي ‏دهيد، بلكه براى اين با شما جنگيدم كه شما را مطيع خود ساخته و بر شما حكومت كنم».

آنگاه گفت: «آگاه باشيد كه هر شرط و پيمانى كه با حسن بن على بسته ام زير پاهاى من است، و هيچ گونه ارزشى ندارد.»

بدين ترتيب، معاويه تمام تعهدات خود را زير پا گذاشت و پيمان صلح را آشكارا نقض كرد.

معاويه به دنبال اعلام اين سياست، نه تنها تعديلى در روش خود به عمل نياورد بلكه بيش از پيش بر شدت عمل و جنايت خود افزود. او بدعت اهانت به ساحت مقّدس امير مؤمنان (ع) را بيش از گذشته رواج داد، عرصه زندگى را بر شيعيان و ياران بزرگ و وفادار حضرت على (ع) فوق العاده تنگ ساخت، شخصيت بزرگى همچون «حجر بن عدى» و عده ‏اى ديگر از رجال بزرگ اسلام را به قتل رسانيد، و كشتار و شكنجه و فشار در مورد پيروان على (ع) افزايش يافت به طورى كه نوعاً شيعيان يا زندانى و يا متوارى شدند و يا دور از خانه و كاشانه خود در محيط فشار و خفقان به سر مي ‏بردند.

علاوه بر اين، معاويه برنامه ضد انسانى دامنه دارى را كه بايد اسم آن را برنامه تهديد و گرسنگى گذاشت، بر ضد عراقيان به مورد اجرا گذاشت و آنها را از هستى ساقط كرد. معاويه از يك طرف مردم عراق را در معرض همه گونه فشار و تهديد قرار داد و از طرف ديگر حقوق و مزاياى آنها را قطع كرد.

«ابن ابى الحديد»، دانشمند مشهور جهان تسنّن، مي ‏نويسد: شيعيان در هر جا كه بودند به قتل رسيدند. بنى اميه دستها و پاهاى اشخاص را به احتمال اينكه از شيعيان هستند، بريدند. هر كس كه معروف به دوستدارى و دلبستگى به خاندان پيامبر(ص) بود، زندانى شد، يا مالش به غارت رفت، و يا خانه ‏اش را ويران كردند.

شدت فشار و تضييقات نسبت به شيعيان به حدى رسيد كه اتهام به دوستى على(ع) از اتهام به كفر و بيدينى بدتر شمرده مي ‏شد! و عواقب سخت ‏ترى به دنبال داشت!

در اجراى اين سياست خشونت ‏آميز، وضع اهل كوفه از همه بدتر بود زيرا كوفه مركز شيعيان امير مؤمنان (ع) شمرده مي ‏شد. معاويه طى بخشنامه‏ اى به عمال و فرمانداران خو در سراسر كشور نوشت كه شهادت هيچ يك از شيعيان و خاندان على (ع) را نپذيرند! وى طى بخشنامه ديگرى چنين نوشت: «اگر دو نفر شهادت دادند كه شخصى، از دوستداران على(ع) و خاندان او است، اسمش را از دفتر بيت المال حذف كنيد و حقوق و مقررى او را قطع نماييد»!

اين حوادث وحشتناك، مردم عراق را سخت تكان داد و آنها را از رخوت و سستى به در آورد و ماهيت اصلى حكومت اموى را تا حدى آشكار نمود

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع تحقیق

 

 

1) کتاب صلح امام حسن (ع)

         مولف :شيخ راضى آل ياسين

         مترجم : حضرت آيه الله سيد على خامنه اى

http://www.balagh.net/persian/pro_ahl/16/imam-hasan/index.htm  

 

2)http://karbala.mehr.com/solh_jahad/hasan_solh.html

3)http://old.tebyan.net/H_Tebyan/Maaref/Taghvim.aspx?type=3&AId=231

4)http://sahameddin.blogfa.com/post-238.aspx

 

5)امام حسن مجتبى(عليه السلام)

    پرتوى از سيره و سيماى امام حسن مجتبى(عليه السلام)

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 04 اردیبهشت 1393 ساعت: 19:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

معیارهای انتخاب همسر

بازديد: 273

معیارهای انتخاب همسر

 به جرئت می توان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی مشترک به وجود می آید به خاطر این است که  دختر و پسر ، همسر مناسب خود را انتخاب نکرده اند و پس از چند سال زندگی متوجه می شوند این دو مناسب یکدیگر نبوده اند. پس جا دارد برای این انتخاب وقت بگذاریم و مطالعه کنیم.

 

معیارها و ملاک هایی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است:

 

الف آنهایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتماً لازم اند.

 

ب آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی لازم اند و بیشتر به سلیقه افراد و موقعیت آنها بستگی دارند.

 

 اگر گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید خیلی شیک بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده اید؛ رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست.

یکی از معیارهایی که باید حتماً در ازدواج در نظر گرفته شود،عامل مذهب و نگرش فرد مقابل نسبت به مذهب است. اگر شما فردی هستید که به اصول و فرامین مذهبی معتقدید، ولی شخص مورد نظرتان ، نسبت به مذهب بی اعتماد یا بی تفاوت باشد، شما با هم زندگی خوبی نخواهید داشت.انسان متدین، همسری متدین می خواهد، اگر یکی متدین و دیگری بی دین و بی قید باشد، خوشبخت نخواهند شد. بنابراین از این لحاظ باید فردی را انتخاب کنید که همانند شما فکر کند.

 

یکی دیگر ازمسائل تناسب خانوادگی است. ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده، فامیل و یک نسل؛ خانواده دختر و پسر  باید با یکدیگر سنخیت و تناسب داشته باشند. در  انتخاب همسر  معقول نیست شما بگویید «من می خواهم با این فرد زندگی کنم و کاری با خانواده اش ندارم» چرا که این فرد جزیی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای از همان درخت است. این شاخه، از ریشه همان درخت تغذیه کرده؛ مسلم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل از راه وراثت و تربیت و محیط به این فرد منتقل شده است، این فرد در دامن همان خانواده بزرگ شده است. باید موقع ازدواج ارزش های درون خانواده فرد را بررسی کنید و با ارزش های درون خانواده خودتان مقایسه نمایید. اگر این ارزش ها با یکدیگر تناسب داشته باشند، شما زندگی آرامی خواهید داشت. در مقایسه ارزش ها دقت داشته باشید. برای مثال اگر در خانواده شما تحصیل یک ارزش است، در خانواده فرد مقابل نیز تحصیل یک ارزش باشد، اگر در خانواده شما حجاب یک ارزش است، در خانواده طرف مقابل حجاب ضد ارزش نباشد.

 

 

آنچه در تناسب اجتماعی باید در نظر داشت،ارتباطات و رفت و آمدهای خانوادگیاست. این که خانواده با چه افرادی رفت و آمد می کنند و دارای چه جایگاهی هستند، آیا شهرت اجتماعی دارند یا خیر، مهم است. همه اینها در جایی جمع می شود که به آن تناسب اجتماعی می گوییم. در حقیقت مردم دوست دارند با افرادی رفت و آمد کنند که از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار باشند. دو خانواده باید از این حیث با یکدیگر تناسب داشته باشند. مسئله دومتناسب رفتار اجتماعی دختر و پسر است. مثلاً اگر یک دختر لوس و جلف با مرد متین و موقری ازدواج کند، تحمل رفتار اجتماعی زن برای مرد مشکل است.

 

بنابراین از مسائل مهم انتخاب همسردر نظر گرفتن تناسب اجتماعی دو خانواده است و چقدر خوب است که پسر و دختر در یک ردیف اجتماعی با هم ازدواج کنند.

 

یکی دیگر از مواردی که باید در ازدواج در نظر گرفت مسائل مالی و اقتصادی  است، هر چقدر دو خانواده از لحاظ مالی در یک سطح باشند ازدواج، ازدواج خوبی است. صلاح نیست دختر و پسر و خانواده هایشان از لحاظ مالی و ثروت تفاوت زیادی با هم داشته باشند، ازدواج دو طبقه متضاد اجتماعی همیشه مشکلاتی به همراه خواهد داشتشما نمی توانید با فردی زندگی کنید که از نظر اقتصادی در ردیف شما نیست، هرگز این کار را نکنید. برای مثال کسی که از نظر اقتصادی در یک طبقه بالای اجتماعی است در ناز و نعمت بزرگ شده، همه چیز برایش مهیا بوده، هیچوقت مشکلات و تنگنای مالی نداشته است، حالا با فردی از خانواده بسیار پایین از نظر اقتصادی ازدواج می کند که سبک زندگیش با این فرد متفاوت بوده است. فرهنگ خانوادگیش متفاوت، نیازهایش متفاوت. فرضاً قرار می شود این دو با یکدیگر به مهمانی بروند، شخص اول هر لباسی می پوشد خجالت می کشد، احساس می کند نازیباست ، مورد تأییدش نیست، در عوض همسرش زمانی که به خانه آنها می رود احساس کدخدایی می کند. خانه سطحش پایین است. این احساسات در وی ایجاد تعارض می کند. عصبانی می شوند، با هم دعوا می کنند، دعوا بر سر یک قضیه بسیار ساده زندگی است ولی ریشه اش در عدم همخوانی و تناسب طبقه اقتصادی است، اکثر دعواهای چنین زن و شوهرهایی بعد از میهمانی ها شروع می شود.

 

یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفته شود،  تناسب تحصیلی  است. بسیار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند و در ردیف یکدیگر باشند تا تفاهم بیشتر در زندگی شان به وجود آید. مهم است که زن و شوهر سطح دانششان به هم نزدیک باشد، زنی که تحصیل کرده و دانشگاهی است نمی تواند همسر یک مرد بی سواد یا کم سواد باشد. اگر هم توانست مدت کوتاهی می تواند ولی در درازمدت خیر. ممکن است یک آدم بی سواد بسیار فرهیخته باشد، مهربان و سطح آگاهیش هم بالا، کلاً شخصیت خوبی داشته باشد ولی در اینجا تشابهاتی وجود ندارد. بالاخص این که تفاوت یک زن تحصیل کرده با یک مرد تحصیل کرده بسیار زیاد است. غالباً خانم تحصیل کرده از تحصیلاتش در طول زندگی استفاده می کند ولی مرد تحصیل کرده کمتر. برای مثال خانمی که در رشته هنر تحصیلات دانشگاهی دارد، می توانید آثار هنری را در تمامی خانه ملاحظه کنید اما ممکن است آقای مهندس برق در سیستم برق خانه اش کلی اشکال داشته باشد! به نظر می رسد زندگی با زن تحصیل کرده راحت تر است. او خیلی زودتر مسائل را می فهمد و نیاز نیست که خیلی تکرار کنید. متقابلاً مردی که دارای تحصیلات عالی است نمی تواند با زنی که دارای تحصیلات پایینی است ازدواج کند. حتی بهتر است مردان یا زنان پزشک با هم ردیفان خود ازدواج بکنند. یکی از چیزهایی که باید در ازدواج رعایت شود فاکتورهای حرفه ای است. بنابراین سطح تحصیلات و سطح حرفه در زندگی زناشویی  بسیار مهم است.

 

حالا که به مسئله تحصیل اشاره کردیم خوب است که به مسئله تفکر نیز اشاره کنیممتأسفانه مردان ما بسیار مقیدند که همسر زیبا داشته باشند، در صورتی که زیبایی در آمار جهانی بهداشت فقط 25 نمره دارد در حالی که به تفکر 300 نمره داده اند. در مورد عروس خانم همیشه می پرسند آیا زیبا هست یا نیست. زیبایی دوره محدودی دارد، ولی ما نمی توانیم تفکر و تعلیم و تربیت را انکار کنیم. بعضی از مردم ما در ازدواج جایی برای تفکر باز نگذاشته اند.

 

اولین چیزی که در تفکر جلوه گر می شود،عامل هوش است. زندگی با یک آدم کم هوش بسیار مشکل است. ممکن است بپرسید چگونه می شود هوش یک نفر را قبل از ازدواج تشخیص داد؟ پاسخ بسیار آسان است. افرادی که درجه هوشی خیلی پائین دارند کاملاً در رفتار و کردارشان مشخص است، پختگی لازم را ندارند، قدرت تشخیصشان ضعیف است. عامل دیگر تشخیص هوش، تفکر انتزاعی است. انتزاع کردن یعنی بیرون کشیدن، و تفکر انتزاعی  یعنیتوانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیت های کلی. این نوع تفکر ابعادش بسیار گسترده است، افرادی که تفکر انتزاعی دارند خیلی زود شما را می فهمند. لازم نیست که دائم برایشان تکرار کنید. بعد دیگرش، تفکر حل مسئله ای است، تفکری که در آن انسان می تواند مسائل خودش را حل کند. کسانی که این نوع تفکر را ندارند دائم دور خودشان می چرخند، گیج اند، دائم می پرسند چه گفتی، یعنی چه، منظورت چه بود. کسی که این نوع تفکر را ندارد به همسری برنگزینید. گاهی اوقات افراد از روی ترحم با فردی ازدواج می کنند که از نظر هوشی در سطح پایینی است، می خواهند ایثار کنند ولی سخت در اشتباهند. زندگی با افراد کم هوش بسیار مشکل است.کسی که تفکر و هوش خوبی دارد کیفیت فراوان در مدیریت دارد. یکی از ارکان اصلی مدیریت ، تفکر خوب است.

 

یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفت گذشته افراد است. یعنی، باید تشابهاتی بین گذشته شما با گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید باشد. اگر این تشابهات بود، آن وقت شما به درک متقابل خواهید رسید. بسیاری از مردم می گویند همسرم مرا درک نمی کند. درک چه موقع صورت می گیرد، زمانی که ما سرنوشت مشابهی داریم، شما کسی را درک می کنید که در زندگی تان باشد، یک غریبه را نمی شود درک کرد. اگر گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید خیلی شیک بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده اید؛ رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست. گذشته بسیار مهم است. این فرد نمی تواند شما را درک کند. نمی تواند بفهمد موقعیت فعلی را به چه قیمتی به دست آورده اید؛ برایش اهمیتی ندارد. تمام آنچه با زحمت به دست آورده اید را جزء بدیهیات و لوازمات زندگی می داند، حتی گاهی اوقات اصرار می کند موقعیت فعلی را نیز از دست بدهید در حالی که موقعیت فعلی حاصل یک عمر تلاش شماست. در ازدواج به سراغ فردی بروید که گذشته ای مشابه شما داشته باشد و شما را درک کند.

 

 

یکی از مسائلی که در گذشته ماست، عشق و عاطفه در زندگی است. بعضی ها در گذشته ، بسیار دوست داشته شده اند، مثل این که هیچکس به اندازه اینها مهم نبوده است، مانند عروسک در دست این و آن مورد نوازش و محبت قرار گرفته اند. عده ای دیگر اصلاً مورد توجه نبوده اند و کسی به اینها اهمیتی نداده است مثل این که اصلاً شناسنامه ای ندارند . حالا اگر این دو نفر با هم ازدواج کنند ، نمی دانند چه اتفاقی می افتد . گاهی می گویند این شخصیت خلاء عاطفی مرا پر خواهد کرد. در صورتی که چنین نیست. کسی که هیچوقت مورد محبت قرار نگرفته، تشنه محبت است، هرچه محبت کنید سیراب نمی شود. همیشه می پرسد مرا دوست داری، می گویید بله، باز می پرسد، قسم می خورید، ولی باور نمی کند. برعکس، شخصی که برایش همه چیز مهیا بوده سیراب است هیچ چیز چشمش را نمی گیرد، به زحمت هدیه ای را برایش فراهم می کنید اما جلب توجهش را نمی کند. گاهی اصلاً شما را تحویل نمی گیرد، آنها آدم های سردی اند، هر کاری کنید فایده ای ندارد، در مقابل آنها وضعیت شما مثل فردی است که می گوید نمی دانم چرا دستم نمک ندارد. می گوییم دست شما نمک دارد اما این شخص سیراب است. پس بهترین حالت، تعادل است. باید دنبال کسی بگردید که گذشته معتدل داشته استگذشته ما سرنوشت ما را تعیین می کند. خب حالا چطور می توانید به این مسئله پی ببرید؟ کافی است از او سؤال کنید شما را چقدر دوست داشته اند. اگر گفت «تا حالا هیچکس را به اندازه من دوست نداشته اند و از ابتدای امر هر چه خواسته ام برایم فراهم بوده است.» قدری دست نگه دارید. یا مثلاً چنانچه مادر دختر خانم می گوید «اگر قسمت شد و داماد ما شدید این را بدانید که ما تا حالا بالاتر از گل به این دختر نگفته ایمبگویید «خداحافظ!» این دختر خیلی به درد شما نمی خورد. پدر و مادرها در محبت کردن به بچه ها، باید حد تعادل را رعایت کنند.

 

 

از دیدگاه دکتر مجد، یکی از مسائل بسیار مهم که باید در ازدواج مورد توجه قرار گیرد ردیف فرزندان خانه است. فرزند چندم خانواده باشد خوب است و یا چرا خوب نیست. به اعتقاد ایشان بچه های ردیف اول غالباً دارای وضعیتی هستند که عمدتاً معاون اند، دختر معاون مادر، پسر معاون پدر، بچه های ارشد خانواده غالباً مسئولیت های زیادی را قبول می کنند و مثلاً از دیگر فرزندان مراقبت می کنند، تکالیف اقتصادی و خرید به آنها واگذار می شود بسیاری از کارهای خانه را انجام می دهند. بچه های اول سنگ های زیرین آسیاب هستند. علاوه بر کارهای منزل و خرید و مواظبت از بچه های دیگر باید به عنوان قاضی، مجادلات بین پدر و مادر را نیز حل کنند. بچه های اول عمدتاً زندگی سختی دارند. این زندگی سخت ، مزایا و معایبی دارد. از این جهت خوب است؛ افرادی که زندگی سختی تجربه کرده اند مسئولیت پذیرند، اتفاقاتی را تجربه می کنند که سبب می شود برای زندگی بعدی پخته شوند، غالباً نظرشان شرط است. اینها رأی شان نافذ است اگر پدر و مادر بخواهند با کسی مشورت کنند معمولاً با فرزندان ارشد است. روی دیگر فرزندان نفوذ دارند، اصلاً گاهی به جای پدر و مادر مهار زندگی را اینها به دست می گیرند. از بعضی جهات هم خوب نیست. اینها معمولاً مظلوم واقع می شوند، حقشان خورده می شود. همیشه زمانی که دو بچه با یکدیگر دعوا می کنند به بچه بزرگتر می گویند تو بزرگتری تو ببخش، و غافل از این که اینها هر دو کودک اند و هر دو احساسات کودکانه دارند.

 

بچه های آخری چه وضعیتی دارند؟ بچه آخر معمولاًهیچ مسئولیتی ندارد. ریلکس است خیلی راحت است. بعد از او دیگر بچه ای به دنیا نیامده و تاج پادشاهی همچنان بر سرش باقی مانده است. اگر در خانه مشکلاتی به وجود بیاید این قدر افراد هستند که مشکلات را حل بکنند بنابراین کاری به این فرد ندارند. به اینها سرویس زیاد داده شده و خیلی به آنها خوش گذشته است به کسی هم که زیاد خوش بگذرد خیلی بد عاقبت خواهد بود. تمام افرادی که به این ترتیب بزرگ می شوند تحمل اتفاقات عادی زندگی را ندارند. هیچ استرسی را نمی توانند تحمل بکنند.

 

حالا اگر بچه اول خانواده ( پسر) با دختری ازدواج کند که فرزند آخر خانواده است چه اتفاقی می افتد؟ بیچاره پسر، عمری حقش ضایع شده بود و در خانه بچه داری کرده بود حالا هم بایستی از خانمش به عنوان یک بچه نگهداری کند! این دختر خانم هم به کوچکترین مطلبی قهر می کند. اینها همان افرادی هستند که دو ماه بعد از ازدواج چمدانهایشان را بسته اند و راهی خانه پدرشان می شوند.

 

اگر دختر فرزند اول باشد و پسر فرزند آخر، چه خواهد شد؟ خانم ها معمولاً تحملشان خیلی زیاد است معمولاً دندان روی جگر می گذارند، گاهی نقش مادر را برای همسر بازی می کنند و بعضی مردها نیز از این حالت استقبال می کنند. بچه های اول عادت کرده اند بگویند خب حالا مهم نیست و بعد می بینند که به دردهای روان تنی دچار شده اند.

 

مسلم است که تربیت خانوادگی بر شخصیت و نحوه رشد افراد اثر می گذارد. به نظر می رسد آنچه بیشتر از ردیف و جایگاه فرزندان خانه اهمیت دارد نحوه تربیت آنهاست. اگر در خانواده راه و رسم زندگی مشترک به افراد آموخته شود و آنها را برای پذیرش یک سری از مسائل و واقعیات زندگی آماده نمایند آخر یا اول بودن آنها چندان اهمیتی ندارند. نکته دیگر این که همیشه برای فرزندان آخر همه چیز مهیا نبوده است. گاهی فرزندان آخر بیشتر از دیگر فرزندان دچار استرس می شوند برای این که پدر و مادر در جوانی بیمار نبوده اند و حالا بیمار شده اند و این در حالی است که دیگر فرزندان خانواده ازدواج کرده اند و مسئولیت پدر و مادر بیمار بر عهده فرزند آخر است. گاهی نیز فرزند آخر خانواده نقش مربی مهدکودک را بازی می کند و خواهران و برادران جهت نگهداری فرزندانشان از بچه آخر کمک می گیرند. از همه اینها گذشته اگر در یک خانواده دو فرزند بیشتر وجود نداشت، یکی اولی بود و دیگری آخری، تکلیف چیست؟ در اینجاست که می گوییم نوع تربیت، نحوه برخورد و گذشته افراد مهمتر از جایگاه آنها در خانواده است.

 

تناسب سنی

 

در انتخاب همسر توجه به همتایی و تناسب در سن نیز لازم استتفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است، پسر حدود چهار سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می رسد. پس خوب است که تفاوت سن آنها در امر ازدواج نیز به همین مقدار باشد ( پسر بزرگتر باشد)بهتر است چنین باشد ولی الزامی نیست. اگر در بقیه موارد گفته شده یعنی زمینه های اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، عاطفی، تناسب وجود داشته باشد ولی تناسب سنی وجود نداشته باشد مثلاً زن و شوهر هم سن باشند و یا حتی زن یک سال نیز بزرگتر باشد به شرط این که مرد وقوف و آگاهی کامل به این موضوع داشته باشد مشکل خاصی ایجاد نمی شود. اما ازدواج هایی که اختلاف سنی زیاد  وجود دارد مثلاً یک نفر بیست سال از دیگری بزرگتر است اصلاً صلاح نیست.

 

 

اخلاق نیک

 

یکی از ویژگی های اساسی و لازم برای زندگی شاد، اخلاق نیک است. منظور از اخلاق نیک تنها خنده رویی وخوش خلقی اصطلاحی نیست، زیرا خندیدن و ... در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست بلکه ضداخلاق نیز هست. منظور از اخلاق نیک ، داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده از نظر عقل و شرع است.

 سلامت جسمانی و روانی

 سلامت جسمانی و روانی در موفقیت و سعادت زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده دارد. بعضی از بیماریهای جسمانی و روانی اهمیت چندانی ندارند و مانع زندگی نیستند و لطمه ای به آن وارد نمی کنند و با معالجه و مراقبت، درمان می شوند. آنچه باید در زمینه انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد بیماری ها و نقص ها و معلولیت های جسمی و روحی عمیق و غیرقابل درمان است که در طول عمر همراه انسان است و تحملش برای همسر سخت است. توجه نکردن به این امر و برخورد «احساساتی و غیرمنطقی» با آن ممکن است لطمه های سنگینی به زندگی بزند.

 

 

 

همتایی و هماهنگی فرهنگی و فکری

 

تفاهم و توافق فکری و فرهنگی میان دو همسر در زندگی مشترک، نقش اساسی دارد. برای ایجاد یک زندگی پربار و سعادتمند، باید معماران این کانون بتوانند یکدیگر را درک کنند و مکنونات و محتویات درونی خود را به هم تفهیم کنند و در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترک و یکسان بگیرند و بر مبنای آن عمل کنند و در نشیب و فرازهای زندگی، یاور هم باشند و فرزندانشان را براساس یک طرح هماهنگ تربیت کنند.

 چنانچه امام صادق (ع) می فرمایند:

 «العارفة لا توضع الا عند العارف».

 زن عارفه ( فهمیده فرزانه ) باید در کنار مرد عارف ( اهل معرفت ) قرار گیرد نه غیر آن.

 تناسب سیاسی

 دختر و پسر باید از لحاظ گرایش نسبت به مسائل سیاسی  شبیه به هم باشند. اگر یک نفر علاقه شدیدی به مسائل سیاسی و شرکت در آن دارد و برای دیگری سیاست هیچ جایی در زندگیش ندارد، در زندگی مشترک دچار مشکلاتی خواهند شد و آرامش لازم را از دست می دهند.

 تناسب شخصیتی

  دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، بهتر است تناسب شخصیتی داشته باشند  و از نظر صفات شخصیتی با یکدیگر همسان باشند.

 منابع :

 - مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج تألیف : زهره رئیسی

 - خانواده در اسلام تالیف حسین مظاهری

 - مشاوره ازدواج تألیف علی اسلامی بجنوردی نسب

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 04 اردیبهشت 1393 ساعت: 11:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره بیماری فشار خون

بازديد: 3783

 

موضوع:

بیماری فشار خون

شعار سازمان بهداشت  کشور :

یک عمر سلامت ، با خود مراقبتی

تهیه و تنظیم:

بهار 1393

 

 

 

 

تعريف فشار خون :

خون بعلت داشتن نيرو ( فشار ) در شريانهاي اعضاء بدن جاري مي شود و مواد غذايي و اكسيژن را به قسمتهاي مختلف بدن ميرساند و هم چنين مواد زايد را از بافتها دور مي كند . اين نيروكه توسط ضربان قلب ودر اثر برخورد خون به جدار شريان بوجود مي آيد  فشار خون ناميده       مي شود . فشار خون در دو سطح اندازه گيري ميشود ، يكي در زماني كه قلب منقبض مي شود و خون وارد سرخرگ ها مي شودودر اين حالت فشار خون به حداكثرمقدارخود ميرسد كه به آن فشار حداكثر يا سيستول يا ماكزيمم مي گويند ، و ديگري در زمانيكه قلب در حالت استراحت است و در اينحالت فشار خون به حداقل مقدارخود ميرسد كه به آن فشار حداقل يا دياستول يا مي نيمم مي گويند.واحد اندازه گيري فشارخون ميلي متر جيوه است. متوسط فشار ماكزيمم در حدطبيعي120 ميليمتر جيوه و متوسط فشار مي نيمم در حدطبيعي80 ميليمتر جيوه است . اين دو سطح فشار خون به صورت يك كسر مانند 80/120 نشان داده مي شودكه عدد فشارخون ماكزيمم در بالاي كسر و عدد فشارخون مي نيمم در پايين كسر قرار مي گيرد.

تقسيم بندي فشار خون :

فشار خون طبيعي براي افراد بالغ كمتر از 90/ 140 ميليمتر جيوه است. يعني هم فشار ماكزيمم بايد كمتر از 140 ميلي متر جيوه باشدو هم فشار مي نيمم بايد كمتر از 90 ميلي متر جيوه باشد. اگر فشار خون ماكزيمم 140 ميلي متر جيوه و بيشترويا فشارخون مي نيمم 90 ميليمتر جيوه و بيشتر باشد، بعنوان فشار خون بالا محسوب مي شود . در مواردي كه فشارخون ماكزيمم در يك گروه و فشارخون مي نيمم در گروه ديگر قرار مي گيرد،فشارخون را در گروه بالاتر دسته بندي مي كنيم.به عنوان مثال اگر فشارخون ماكزيمم 145 ميلي متر جيوه و مي نيمم 86 ميلي متر جيوه باشد، فشارخون رادر گروه فشارخون بالا قرار مي دهيم.البته فشار خون بايد در چند نوبت و در چند موقعيت اندازه گيري شود و سپس بر اساس ميانگين اعداد بدست آمده قضاوت گردد .

 

انواع فشار خون بالا:

علت 90 الي95درصد فشار خون بالادر افراد مبتلا ناشناخته است كه به اين نوع فشار خون بالاي اوليه گفته مي شود . اگر علت فشار خون بالا شناخته شده باشد ، مثلا به علت بيماريهاي كليه ، بيمــــاري غده فوق كليوي يا مصرف قرصهاي ضد بــارداري و ..باشد آنرا فشار خون بالاي ثانويه مي نامند. اين نوع حدود 5 الي10درصد بيماران مبتلا به فشارخون بالا را شامل مي شود.

 

 

عوامل خطرزمينه ساز(مستعد كننده) فشار خون بالا:

همانطور كه ذكر شد بيماري فشار خون بالاي اوليه علت مشخصي ندارد ولي عوامل زير احتمال ابتلاء به اين بيماري را افزايش مي دهند :

1-ارث : در برخي خانواده ها استعداد ابتلاء به بيماري فشار خون بالا وجود دارد . يعني اگر والدين ، خواهر و يا برادر مبتلا به فشار خون بالا باشند، احتمال ابتلاء به فشار خون بالا در فرد زياد است .

2-جنس : شيوع فشار خون بالا در مردان جوان و ميانسال بيشتر از زنان جوان و ميانسال (تا 50 سال )است اما در سنين بالاتر اين اختلاف كم مي شود .

3-سن : با افزايش سن شيوع فشار خون بالا نيز افزايش مي يابد .

4- افزايش چربي خون

5-مصرف سيگار و ساير دخانيات

چربي خون بالا و مصرف دخانيات اگر چه بطور مستقيم موجب افزايش فشار خون نمي شوند   اما در دراز مدت بعلت ايجاد بيماري تصلب شرائين (سختي جدار رگها) باعث تشديد فشار خون بالا مي گردند .

6- چاقي : احتمال ابتلا به بيماري فشار خون بالا در افراديكه چاق هستند بيشتر است.

7- بيماري قند ( ديابت ) : در صورتي كه مقدار قند موجود در خون بالاتر از حد طبيعي باشد، فردمبتلا به بيماري ديابت است واز عوارض مهم آن  بيماري قلبي - عروقي، فشار خون بالا ،  اختلال بينايي و آسيب كليه مي باشد .

8-كم تحركي و نداشتن فعاليت جسماني: كم تحركي از راههاي مختلف مي تواند زمينه ساز فشار خون بالا باشد ، از جمله كم تحركي مي تواند منجر به چاقي شده و چاقي يك عامل خطر زمينه ساز فشار خون بالا است .

9- حساسيت به نمك :دربعضي ازافراد مصرف زياد نمك(كلرورسديم) ‌همراه با افزايش فشارخون خواهد بود و كاهش مصرف نمك رژيم غذايي در تنظيم فشار خون تائير زيادي دارد.

10-فشارهاي روحي و عصبي: اگرچه تحقيقاتي وجود دارد كه تا“ثيرفشار هاي روحي و عصبي در افزايش فشارخون را نشان مي دهد، اما شواهد مذكور براي تاييد قطعي اين رابطه كافي نيست.

        توجه:افرادي كه يكي از شرايط بالا را داشته باشند ، جزء افراد در معرض خطر ابتلاء به فشارخون بالا محسوب مي شوند.

علائم بيماري فشار خون بالا:

افراديكه مبتلا به فشار خون بالاي اوليه هستند،ممكن است سالها بدون علامت باشنـد و از بيماري خود اطلاعي نداشته باشند و زماني دچار علائمي مثل سردرد ، تاري و اختلال ديد ، درد قفسه سينه ، سرگيجه و تنگي نفس به هنگام فعاليت مي شوند كه دچار عوارض فشار خون بالا شده اند.

در واقع اين علائم ،علائم عوارض فشارخون بالاست.لذاتنها راهي كه ميتوان به آن پي برد ، اندازه گيري فشار خون بوسيله دستگاه فشار سنج است .

عوارض بيماري فشار خون بالا:

فشار خون بالا سبب آسيب به كليه(نارسائي كليه) ،چشم(اختلال بينائي) ، قلب(سكته قلبي) و مغز(سكته مغزي) مي شودوبه همين دليل  فشار خون بالا بيماري خطر ناكي به حساب مي آيد .

درمان بيماري فشار خون بالا:

فشارخون بالاي اوليه درمان قطعي نداردواحتمال بهبودي كامل بسيارنادراست، امااگرفشارخون بالابه موقع تشخيص داده و درمان شود و بيمار بطور مرتب تحت مراقبت باشد، قابل كنترل است و مي توان از  عوارض آن پيشگيري نمود.در فشارخون بالاي ثانويه اگر علت و بيماري كه سبب ايجاد فشارخون بالا شده است درمان شود،در اكثر موارد فشارخون به وضع طبيعي برمي گرددو بيمار بهبود مي يابد.

شيوه هاي درمان فشار خون بالاي اوليه عبارت است از :

درمان غير دارويي :مراقبت هاي غير داروئي شامل تغيير شيوه هاي زندگي است. اگرچاقي وجود دارد مي توان با انتخاب رژيم غذايي وفعاليت بدني مناسب وزن را كاهش داد . با كاهش وزن، فشار خون نيز به مقدار قابل ملاحظه اي كاهش مي يابد.محدوديت مصرف نمك ،فشارخون را تا حدودي پائين مي آورد ، بنا بر اين بايد از خوردن غذاهاي شور پرهيز نمود . ترك سيگار و ورزش منظم روزانه در كنتـــرل فشار خون بالا موثر است .

درمان دارويي :

در بعضي از بيماران با وجود رعايت درمان غير دارويي فشار خون تا حد مطلوب كاهش نمي يابد و لازم است براي تنظيم فشار خون بالا از دارونيز استفاده شود.دارو توسط پزشك تجويز مي شود. داروها ممكن است عوارضي مثل سرگيجــــه ، خواب آلودگي ، تنگي نفس شديد ، طپش قلب ، تهوع ، استفراغ و حساسيت ايجاد كنندكه بايد در سير درمان بيمار به آنها توجه داشت و در صورت مشاهده عوارض نامبرده ،بيمار را به موقع به پزشك ارجاع داد تا مقدار دارو را كاهش دهد و يا در صورت لزوم مصرف داروي مورد نظر را قطع كند و داروي جديدي تجويز كند .

        توجه داشته باشيد كه :

1-      عوارض جانبي داروها به معني عوارضي است كه فقط ناشي از مصرف داروست و بايد  اولا“ فرد قبلا “ اين علائم را نداشته باشد و ثانيا“ عوارض آن بيش از يكبار ظاهر شود .

2-      مصرف دارو طبق نظر پزشك به مدت طولاني براي بيماران ضروري است .

وظايف بهورزدر برنامه پيشگيري و كنترل فشار خون بالا:

1-غربالگري

2-ارجاع

3-پيگيري و مراقبت

4-آموزش

5- ثبت اطلاعات

غربالگري :

براي تشخيص به موقع فشار خون بالابايد يك برنامه غربالگري جمعي براي جمعيت تحت پوشش اجراگردد. در ابتدا لازم است اسامي ومشخصات كليه افراد 30 ساله و بالاتر(اين گروه سني بيشتر در معرض ابتلابه فشارخون بالا هستند) را از پوشه خانوار استخراج نموده و درفرم غربالگري فشار خون بالا ثبت نماييد . قبل از اجراي برنامه غربالگري و هم چنين در حين برنامه بايستي برنامه آموزش همگاني در خصوص بيماري فشارخون بالا ، اهميت اين بيماري و عوارض ناشي از آن ،تشخيص و درمان بموقع و مراقبت از بيماري،عوامل و رفتارهاي خطرزا اجراء كنيد. اين كار قطعا“ تاثير مثبت در مراجعه افراد واجد شرايط خواهد داشت.سپس بايد طبق برنامه ريزي انجام شده توسط كاردان مركز ،روزانه (بر حسب تعداد تعيين شده) از افراد واجد شرايط براي انجام غربالگري دعوت بعمل آوريد.ضمنا“بايستي مواردي كه لازم است قبل از اندازه گيري فشارخون رعايت شود(به نكات مورد توجه در اندازه گيري فشارخون مراجعه شود) ،قبل از مراجعه به تمام افراد واجد شرايط آموزش دهيد.پس از مراجعه فرد واجد شرايط به خانه بهداشت ، مي بايست با رعايت تمام شرايط قبل و حين اندازه گيري فشارخون نسبت به اندازه گيري فشارخون اقدام ودر فرم غربالگري فشارخون ثبت نماييد( به صفحه 15 مراجعه كنيد).اين فعاليتها حتي الامكان بايد در خانه بهداشت انجام شود.

        توجه :مدت غربالگري 6 ماه در نظر گرفته شده است.

افــرادي كه پس از تكميل فرم غربالگري فشار خون بالا ، بعنوان فرد سالم شناخته شده اند ،     مي بايست هر سه سال يكبار به همراه سايرافرادي كه به سن 30 سالگي مي رسند،طبق دستورالعمل مجددا“ در غربالگري بعدي شركت داده شوند و فرم غربالگري فشار خون بالا براي آنها تكميل شود .

 ارجاع به پزشك 

1-بعد ازتكميل فرم غربالگري براي هر فرد ، اگر فرد داراي ميانگين فشار خون ماكزيمم 140 ميلمترجيوه و بيشتر و يا فشار خون مي نيـمم 90 ميلي متر جيوه و بيشتر باشد، او را بمنظور تا“ييدبيماري فشارخون بالابه پزشك ارجاع غير فوري دهيد .

2-بعد از پايان مدت غربالگري، لازم است فشارخون افراد 30 ساله و بالاتر سالم در هر مراجعه به خانه بهداشت با رعايت 5 دقيقه استراحت كامل اندازه گيري شود (در صورتي كه فاصله مراجعات بيشتراز 3 ماه باشد).اگرفشار خون ماكزيمم 140 ميليمتر جيوه و بيشترويا فشار خون مي نيمم 90 ميلي مترجيوه وبيشتر باشد، مجددا“بعد از 5 دقيقه استراحت فرد، فشارخون رادريك نوبت ديگر       اندازه گيري كنيدودردفترثبت نام بيماران يادداشت نمائيدوبعد بر اساس نتيجه ميانگين فشار خون ، براي ارجاع غير فوري به پزشك تصميم بگيريد.

3-درزمان غربالگري و يادر هرمراجعه به خانه بهداشت، اگرميانگين فشارخون ماكزيمم170     ميلي متر جيوه يا بيشتر باشد،فرد را ارجاع فوري دهيد.

4-اگر فردي با يكي از علائم سردرد شديد، سرگيجه ،گيجي،خواب آلودگي ، تاري و يا اختلال ديد ، تنگي نفس ناگهاني و درد قفسه سينه مراجعه كند،فشارخون او را اندازه بگيريد،اگر فشارخون ماكزيمم 140 ميلي متر جيوه يا بيشترو يا فشارخون مي نيمم 90 ميلي مترجيوه و بيشتر بود او را به پزشك ارجاع فوري دهيد.

5-اگر بيمار مبتلا به فشارخون بالابا يكي از علائم سردرد شديد، سرگيجه ،گيجي،خواب آلودگي ، تاري و يا اختلال ديد ، تنگي نفس ناگهاني و درد قفسه سينه مراجعه كند،او را ارجاع فوري دهيد.

6-بيماران مبتلابه فشار خون بالا بايد طبق نظر پزشك مراقبت شوند و اگر پزشك دستور خاصي براي پيگيري نداشته باشد، هر سه ماه يكبار بيمار رابراي مراقبت ارجاع غير فوري دهيد .

7- فشار خون بيماران تحت درمان بايد كنترل شده باشد( فشارخون هدف، فشارخون كمتر از 140 بر روي 90 ميليمتر جيوه است، مگر در موارد خاص كه ممكن است طبق دستور پزشك فشارخون هدف براي بيمار كمتر از مقدار تعيين شده باشد) . اگر در زمان مراقبت بيماران فشار خون ماكزيمم 140 ميليمتر جيوه و بيشترو يا فشار خون مي نيمم 90 ميليمترجيوه و بيشتر باشد ، بيمار را به پزشك ارجاع غير فوري دهيد . در بيماران يك بار اندازه گيري فشار خون براي ارجاع به پزشك كافي است .

        توجه:فرم ارجاع فوري مي بايست در دو برگ تهيه شود.در اين مورد بيمار را توجيه كنيد تا حتما“ از پزشك بخواهد پس از پايان اقدامات، نتايج را در فرم ارجاع ثبت كند و برگه دوم فرم ارجاع ،توسط بيمار به خانه بهداشت عودت داده شود.

پيگيري و مراقبت بيماران

مشخصات بيماران مبتلا به فشارخون بالاي شناخته شده قبلي و بيماراني كه پس از تكميل فرم غربالگري فشار خون بالا ، شناسايي و به پزشك ارجاع داده شده اند و بيماري آنان مورد تائيد قرار گرفته است را در فرم مراقبت بيماران مبتلا به فشار خون بالا (به صفحه 23 مراجعه كنيد)و فرم پيگيري بيماران (به صفحه26 مراجعه كنيد) وارد نمائيدو يك دفترچه مراقبت بيماران مبتلا به  فشارخون بالا براي هر بيمار تنظيم كنيد.

- افراد بيمار بطور معمول بايد حداقلماهي يكبار توسط بهورز و سه ماه يكبار توسط پزشك پيگيري و مراقبت شوند . در شرايط خاص ممكن است طبق دستور پزشك زمان پيگيري و مراقبت كوتاهتر شود .

        توجه : در هر بار مراقبت بيماران ،لازم است فشار خون و وزن را اندازه بگيريد  ، در زمينه مصرف بموقع دارو و مراقبتهاي غير دارويي آموزش دهيد و در صورت نياز، بيمار را به پزشك ارجاع دهيد . در صورتيكه افراد بموقع براي مراقبت مراجعه نكنند بعد از گذشت 3 روز از تاريخ مقرر بايستي تحت پيگيري قرار گيرند .

آموزش

آموزش در مورد بيماري فشارخون بالا در چهار مرحله صورت مي گيرد:

-آموزش توجيهي قبل از غربالگري براي عموم مردم

-آموزش حين غربالگري براي مراجعه كنندگان به خانه بهداشت

-آموزش در مراقبت ها و بازديد ها براي بيماران و خانواده آنها

-آموزش مستمربراي عموم مردم 

از مهمترين اقدامات براي پيشگيري از فشار خون بالا، آموزش همگاني و تشويق مردم به اجراي موارد زير مي باشد :

1-از مصرف نمك زياد پرهيز شود .

2-از پرخوري و مصرف غذاهاي پرچربي خود داري  و در نتيجه از چاقي پيشگيري شود.

3-از مصرف دخانيات پرهيز شود و در صورت مصرف دخانيات هرچه سريعتر براي ترك     برنامه ريزي گردد .

4-فعاليت بدني و ورزش مداوم و منظم افزايش يابد .

5-افراد سالم حداكثر هر سه سال يكبارحتما“ فشار خونشان را اندازه گيري نمايند .

توصيه هاي لازم به بيمار جهت اصلاح شيوه  زندگي ( مصرف دخانيات ، كم تحركي ، تغذيه نامناسب )

1-      راهنماي تغذيه 

- خوردن سه وعده غذا به مقدار متعادل بهتر از خوردن يك وعده غذا اما به مقدار زياد است . ولي بايد به ياد داشته باشيد كه نوع غذا خيلي مهمتر از مقدار آن است و بطور كلي غذاهاي مصرفي بايد متنوع وشامل انواع گوناگون موادغذائي باشند.

-  از مصرف زياد نمك خوداري كرده و از گذاشتن نمكدان سر سفره پرهيز كنيد .

- غذاهاي كم چربي را انتخاب كنيد وغذارا بيشتر به صورت آب پز ، بخار پز يا كبابي تهيه كنيد وحتي المقدور از خوردن غذاهاي سرخ كرده خود داري كنيد .

-  سعي كنيد لبنيات كم چربي ، گوشت كم چربي و مرغ بدون پوست مصرف كنيد .

- از سبزيجات ، سالاد و ميوه جات به مقدار زياد مصرف كنيد .

- غذاهاي نشاسته ا ي مثل نان ، ماكاروني ، دانه هاي غلات با پوست و سيب زميني به مقدار متعادل مصرف كنيد .

- از مصرف نوشابه هاي گازدار شيرين اجتناب كنيد .

-  مصرف شكر ، شيريني ، شكلات ، كيك و بيسكويت را شديدا“ كاهش دهيد .

-  بجاي كره ، روغنهاي جامد و يا دنبه از روغنهاي مايع استفاده كنيد .

-  گوشت، امعاء و احشاء ( جگر ، مغز ، دل ، قلوه )‌و كله و پاچه را كمتر مصرف كنيد .

- مصرف زرده تخم مرغ را محدود كنيد  ( حداكثر 3 عدد در هفته ).

- حبوبات مثل عدس ، لپه و لوبيا را بيشتر مصرف كنيد .

-  حتي الامكان نان تهيه شده از آرد سبوس دار مصرف كنيد .

2-راهنماي ترك سيگار

براي كمك به فرد سيگاري به او بگوئيد : 

- ترك ، كار دشواري نيست .

-  عـلائم ترك 2-1 هفته باقي ميماند كه ممكن است آزار دهنده باشد.

- اكثر افراديكه مصرف سيگار را ترك كرده اند در همان هفته اول و ما بقي در طول سه               ماهه اول به مصرف مجدد سيگار رو مي آورند كه ممكن است به دلايل شرايط پيش بيني نشده يا فشار هاي رواني شديد باشد .

- بخـــــاطر داشته باشيد سيگار كشيـدن يك عادت است ، عادتي كه ميتوان آن را كنار       گذاشت .

-  به ياد داشته باشيد اكثر افراد سيگـــاري  پس از چندين بار تلاش ، موفق به تـــرك مي شوند.

- ترك سيگار داراي مراحل زير است :

1- براي ترك تصميم بگيريد.

2- هر شب قبل از خواب به يكي ازدلايل ترك خود فكر كنيد(‌مثلا“ براي بهبود سلامتي ، براي بهتر شدن ظاهر ،).

3- يك برنامه نرمشي ورزشي را آغاز كنيد ، مايعات بيشتري مصرف كنيد ، استراحت كنيد ، از خستگي بپرهيزيد.

4- هيچوقت به اين فكر نكنيد كه هرگز سيگار مصرف  نخواهيد كرد . فقط به فكر تعيين  يك روز براي ترك كردن  باشيد.

5- از يــكـي از دوستانتان كه او هم سيگار مصرف مي كند بــخواهـيد كه با هم براي ترك مصرف سيگار برنامه ريزي كنيد و پول سيگار روزانه تان را پس انداز  كنيد.

6- يك تاريخي براي ترك انتخاب كنيد و روز ترك را  به كليه افراد خانواده ، دوستان و اطرافيان اطلاع دهيد .

7- در روز ترك به خودتان بگوئيد امروز سيگار مصرف نمي كنم و اينكار را انجام دهيد.

8- لباسهاي خود را تميز كنيد تا از بوي بد سيگار خلاص شويد .

9- عادت تغذيه اي خود را تغيير دهيد تا به كاهش تعداد مصرف سيگار كمك كند،براي مثال شير بنوشيد.

10- در موقع ميل به مصرف سيگار بجاي آن يك ليوان آب بنوشيد يا ميوه ميل كنيد.

11- در طول روز خود را مشغول كنيد .

12- از افراد خانواده كمك بخواهيد.

3-راهنماي ورزش

- تمام ورزشها براي بدن مفيد هستند ولي بهترين ورزش براي قلب ، ورزشي است كه استقامت بدن را افزايش دهد . ورزشـــهايي استقامت بدن را زياد مي كنند كه در آنهاحركات بدني بطور پياپي براي مدتي ادامه داشته باشند مثل راه رفتن سريع ، دويدن ، شنا ، دوچرخه سواري و طناب زدن .

- حـــركات موزون و ملايم بهترين نوع ورزش هستند، مانند دوچرخه سواري ، شنا ، راه پيمايي و طناب زدن

- بايد به خاطر داشت كه ورزش نكردن و فعاليت بدني كم يكي از عوامل موثر در ابتلاء به بيماري قلبي است .

- سعي كنيد فعاليت بدني جزئي از زندگي روزانه باشد .

- بايد به يادداشت كه ورزش به آرامي شروع شود و بتدريج افزايش يابد .

- به انــدازه ا ي ورزش كنيد كه احساس خستگي مطبوعي در شما بوجود آيـــد ، نه به اندازه اي كه از پا بيافتيد . سطح مطلوب ورزش يعني اينكه درحين ورزش ضمن نفس نفس زدن بتوان صحبت كرد .

-        هـميشه  قبل از شروع ورزش ، خود را با حركات ورزشي ملايم و نرمش گرم كنيد.

- براي خاتمه ورزش ، بطور ناگهاني ورزش را تمام نكنيد . سعي كنيد براي چند دقيقه با حركات ملايم تر به ورزش ادامه دهيد .

- تا يك ساعت بعد از صرف غذا ورزش را شروع نكنيد .

- درد عضـلات در حيــــن ورزش را  نــــاديده نگيريد . در واقع “ بدن “  مي گويد    “ ورزش كافي است ! “  .

- بهتر است حداقل هفته اي 3 روز و روزانه 30 دقيقه فعاليت بدني انجام شود.در صورتيكه نتوانيد يكجا 30 دقيقه فعاليت كنيد مي توان فعاليت بدني را در طول روز به 3 نوبت10 دقيقه اي تقسيم كرد.

نكات مورد توجه در اندازه گيري فشار خون

براي اندازه گيري فشار خون از دستگاهي بنام فشار سنج استفاده مي شود كه فنري يا جيوه ا ي است . براي سهولت حمل و نقل و سهولت كار بيشتر از نوع فنري استفاده مي شود . فشار سنج از يك بازو بند ، يك پمپ و يك ستون درجه بندي شده كه جيوه در آن حركت مي كند و يا صفحه مدرج كه با فنر كار مي كند تشكيل شده است .

نيم ساعت قبل از اندازه گيري فشار خون شخص بايد از مصرف چاي وغذا، سيگار كشيدن و فعاليت خودداري كرده و در صورتيكه مثانه وي پر باشد بايد آن را خالي نمايد. شخص بايد 5 دقيقه قبل از اندازه گيري فشار خون استراحت كامل نمايد و بدون اضطراب ، هيجان و درد باشد . محل اندازه گيري فشار خون بايد به حد كافي آرام و داراي هواي مطلوب باشد .

بــراي اندازه گرفتن فشار خون ،فرد را روي تخت معاينه بخوابانيد يا روي صندلي بنشانيد  .  بـــازوي راست  بايد كاملا“ لخت باشد(معمولا“ از دست راست فشارخون را اندازه مي گيرند) بنابر اين  آستين لباس را تا بالاي بازو  بالا بزنيد و اگر نمي توان آستين را بالا زد يا لباس فرد را درآورد بهتر است در صورتي كه لباس نازك باشد زير بازوبند بماند ، تا اينكه لباس را طوري بالا بزنيم كه بازو را تحت فشار قرار دهد . دست راست فرد را روي ميز قرار دهيد و به هيچ وجه نبايد بازوي بيمار آويزان باشد. اگر فرد روي تخت خوابيده است دست وي بايد كنار بدن قرار گيرد.  سپس فشار خون او را به ترتيب زير اندازه بگيريد :

دستگاه فشار سنج را نزديك بازويي كه مي خواهيد فشار خون را اندازه بگيريد قرار دهيد . فاصله گيرنده فشار خون با دستگاه نبايد بيش از يك متر باشد . بازو بند را دو تا سه انگشت بالاي آرنج به بازو بسته و وسط كيسه لاستيكي داخل بازو بند را حتما“ روي سرخرگ بازويي قراردهيد . اگر هوايي درون كيسه لاستيكي بازو بند باشد بوسيله پيچ تنظيم هواي دستگاه، اين هوا را تخليه كنيد . سپس نبض مچ دست راست(دستي كه فشارآن را اندازه مي گيريد) فرد را با يك دست حس كرده با فشارهاي متوالي كه با دست ديگر به پمپ وارد مي كنيد كيسه لاستيكي درون بازوبند را آنقدر باد كنيد تا حدي كه ديگر نبض احساس نگردد و سپس پمپ كردن را به اندازه 30 ميلي متر جيوه بعد از قطع نبض ادامه دهيد . به صفحه مدرج دستگاه نگاه كرده و به آرامي با پيچاندن پيچ تنظيم هواي دستگاه، هوا را از كيسه لاستيكي خارج كنيد بطوري كه جيوه در لوله مدرج فشار سنج ( در دستگاه جيوه ا ي ) يا عقربه ( در دستگاه عقربه ا ي ) بطور آهسته پايين بيايد . البته در تمام اين مدت نبض بايد كنترل شود . عدد اولين احساس دوباره نبض را بخاطر سپرده و در اولين فرصت يادداشت نماييد. به اين عدد فشار سيستول يا ماكزيمم ( حداكثر) مي گويند .

براي اندازه گيري دقيق تر فشار خون ، اندازه فشار خون دياستول يا مي نيمم  ( حداقل ) نيز گرفته مي شود كه در اين مورد بايد از گوشي استفاده شود .بعد از رعايت شرايط اندازه گيري و بستن بازو بند پس از لمس نبض در گودي بين بازو و ساعد ، صفحه گوشي را در آن محل گذاشته و گوشي را در گوش قرار دهيد وعمل اندازه گيري  را تكرار نماييد . بطوريكه دستگاه را تا 30 ميليمتر جيوه پس از قطع نبض باد كنيد و بتدريج پيچ تنظيم هوا را باز كنيد و به صفحه مدرج دستگاه نگاه كنيد، اولين صداي نبض كه با گوشي به گوش مي رسد فشار خون ماكزيمم(حداكثر) است ، عدد آن را بخاطر بسپاريد ، ديگر پيچ دستگاه را دست نزنيد  احســـاس مي كنيد كه در يك لحظه صدا قطع مي شود و ديگر شنيده نمي شود ، در همين موقع به صفحه مدرج دستگاه نگاه نموده و درجه را ببينيد اين عدد فشار خون مي نيمم ( حداقل ) را نشان مي دهد . گاهي قطع صدا در بعضي از افراد بطور كامل وجود نداشته در اينگونه موارد از تغيير و كاهش صدا فشار خون حداقل را تخمين مي زنند . توجه كنيد در ابتداي اندازه گيري پيچ دستگاه را به هيچ وجه يكباره باز نكنيد فقط در صورتيكه صدايي شنيده نشد ، هواي داخل بازوبند را تماما“ خالي كرده و بعد از 15 ثانيه دوباره پمپ كنيد .

     بعد از اتمام اندازه گيري فشار خون ، بازوبند را باز نموده و مقدارفشار خون خوانده شده را در اولين فرصت يادداشت نمائيد .

          توجه :

در افراد سالم تفاوت عمده ا ي بين فشار خون در حالت خوابيده ( طاق باز ) ، نشسته و ايستاده وجود ندارد ، ولي در افرادي كه داروي پايين آورنده فشار خون مصــرف مي كنند چون اختلاف قابل توجهي در فشارخون خوابيده ،نشسته و ايستاده ايجاد مي شود،لذامي بايست فشار خون را در حالت خوابيده ويا ايستاده اندازه گيري كرد.

بطور طبيعي بين فشارخون دست راست و چپ  10 تا 20 ميلي متر جيوه اختلاف  وجود دارد(معمولا“ دست راست فشارخون بالاتري دارد) اما اختلاف بيشتر از اين مقدار، غير طبيعي است.

راهنماي  فرم مراقبت بيماران مبتلا به فشار خون بالا

          پس از شناسايي بيماران مبتلا به بيماري فشارخون بالا ، مشخصات و اطلاعات آنها را از فرم غربالگري استخراج و به ترتيب در فرم مراقبت مربوط به بيماران مبتلا به فشار خون بالا وارد نمائيد .اين فرم در دو صفحه پشت وروبه منظورثبت مراقبت هاي انجام شده براي هربيمارتهيه شده است. براي هر بيمار يك فرم تنظيم كنيد .اين فرم ها را بايد درپرونده خانوار هر فرد نگهداري نمود.

منابع :

www.sid.ir

www.noormags.com

www.pezeshk.ir

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 04 اردیبهشت 1393 ساعت: 10:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ایا ماهی ها غذا می خورند ؟

بازديد: 22075

 

 

 

 

 با سلام به شما بازدید کننده گرامی برای حمایتاز سایت ما و قرار دادن بیشتر تحقیقان در سایت بر روی لینک زیر ( بعد از خواند یا قبل از خواند تحقیق)هر چند بار که خواستید کلیک کنید تا ما نیز با علاقه بیشتری تحقیقات دانش آموزی برای شما بگذاریم . باتشکر

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

 


به نام خدا

موضوع : ایا ماهی ها غذا می خورند ؟ بله

تهیه و تنظیم : راضیه مطهری

تغذیه ماهی های آكواریومی

اهميت تغذيه در ماهيان بسيار قابل توجه است. ماهيان شما در طبيعت غذاي مورد علاقه و نيازشان را يافت ميكنند ولي در محيط آكواريوم شما هستيد كه ..با تغذيه كامل و سلامت باعث شادابي و سلامت و رشد نمو ماهيان خود ميشويد غذاي ماهين بطور كلي به2دسته خوراكهاي خشك و اماده و خوراكهاي گوشتي و زنده تقسيم ميشود.

الف : چند نوع غذا باید به ماهی ها داده شود ؟ 
ب : روزی چند بار باید به ماهی ها غذا داد ؟
 
ج : در هر وعده باید چقدر غذا به ماهی ها داده شود ؟
 
د : آیا تغذیه ماهی ها در فصول مختلف فرق می کند ؟
 
ه : در صورت رفتن به مسافرت یا دور بودن از منزل برای تغذیه ماهی ها چه باید کرد .

الف : چند نوع غذا باید به ماهی ها داده شود؟ 
ماهی ها از نظر تغذیه با یکدیگر متفاوت بوده و هر گروه از آنها مواد غذایی خاصی تغذیه می نمایند .ماهی ها یک گونه نیز در سنین مختلف ممکن است عادات غذایی متفاوتی داشته باشند .به طور کلی ماهی ها ممکن است گوشتخوار ، گیاهخوار و یا همه چیز خوار باشند .ماهی های گوشتخوار در مقایسه با ماهی ها گیاهخوار خود بدو دسته تقسیم می شوند ، اول ماهی هایی که از جانوران کوچک بی مهره تغذیه می نمایند.دوم ماهی ها ماهیخوار که غذای اصلی آنها را سایر ماهی ها تشکیل می دهند .در هر صورت معمولا حتی ماهی هایی که عادات غذایی خاصی دارند ، در سنین مختلف گاهی ممکن است بطور اتفاقی و یا انتخابی اقدام به خوردن انواع دیگر غذاها بنمایند . 
نکته مهم این است که اکثرا در شرایط آکوآریومی می توان تا حدودی عادات غذایی بیشتر ماهی ها را تغییر داده و یا کنترل نمود .برای مثال سیکلیدها با اینکه عموما گوشتخوار هستند ، با وجود این بخوبی می توان آنها را با غذاهای آماده تغذیه نمود .اصولا ماهی ها حتی در شرایط طبیعی وقتی که غذای اصلی آنها پیدا نشود ، می توانند از انواع دیگر غذاها بطور موقت استفاده نمایند .بدون شک در صورتیکه غذا با سیستم گوارشی آنها مغایر و زمان تغذیه آنها از این غذا طولانی باشد ، رشد و نمو آنها کامل نخواهد بود و این بخصوص در مورد ماهی ها آکوآریومی صدق می کند ، زیرا ماهی ها به اجبار آنچه را به آنها داده می شود، می خورند .
 
در نگهداری و پرورش ماهی ها باید تا حد امکان سعی شود که بآنها غذایی داده شود که مشابه یا مترادف غذای آنها در محیط طبیعی باشد .از آنجاکه آپارتمان نشینی و زندگی ماشینی امروزی تولید یا جمع آوری غذاهای زنده و مخصوص ماهی ها را مشکل و یا غیر ممکن ساخته است ، کارخانه های تهیه مواد غذایی ماهی های تزیینی اقدام به ساختن انواع غذاهای آماده نموده در برخی موارد غذای خاصی برای هرگونه ماهی یا گونه های مشابه درست کرده اند .شکی نیست که این غذاها هرچند هم که کامل باشند جای غذاهای طبیعی را نمی گیرند ، با وجود این ، خوب یا بد امروزه شاید بیش از 90 درصد غذای ماهی ها زینتی از این منبع تامین می گردد .غذاهای آماده معمولا منشا جانوری و گیاهی داشته و اکثرا انواع ویتامی نها و املاح لازم نیز بآنها اضافه می شود .جانوران مختلف نه تنها از غذاها برای تولید انرژی و ماده سازی استفاده می نمایند ، بلکه مانند انسان از خوردن آنها هم لذت می برند .بنابراین حتی اگر برای تغییر ذائقه و دادن لذت بیشتر به ماهی هم شده باید سعی شود که بطور مرتب از دادن غذای آماده و آن هم منحصرا یک نوع از آنها خودداری شود .
 
بطور کلی می توان انواع غذاهای ماهی ها را به دو دسته غذاهای آماده و غذاهای طبیعی تقسیم نمود .همانطور که ذکر شد غذاهای آماده را معمولا با توجه به نیاز غذایی گونه های مختلف می سازند .بنابراین در مصرف آنها برای انواع مختلف ماهی باید دقت بعمل آید.از آنجا که این غذاها بهیچ وجه نمی توانند جای غذای طبیعی را بگیرند ، لذا حداقل باید سعی شود که هر چند وعده یکبار به ماهی ها غذای مناسب دیگری داده شود .همچنین بهتر است همواره حداقل دو نوع غذای آماده یکی بصورت ترکیبی و دیگری انواعی مانند کرم توبی فکس خریداری شود یک در میان برای تغذیه ماهی ها مصرف گردند .نوع دیگر غذای ماهی ها ، غذاهای طبیعی هستند که خود به غذاهای زنده و غذاهای گوشتی تازه ، منجمد و یا پودر شده که از منبع جانوری به طور مستقیم تهیه گردیده اند، تقسیم می گردد .در اینجا به ذکر برخی از مهمترین انواع این غذاها می پردازیم :

غذاهای زنده ؛ شناسایی ، تولید و مصرف آنها 
در پرورش تجاری ماهی و طیور اکثرا ملاحظه می شود که در اثر تغذیه مصنوعی نه تنها مقاومت آنها در برابر بیماری کم شده و قدرت تولید مثل آنها کاهش می یابد ، بلکه رنگ و شکل ظاهری و مزه گوشت آنها نیز در مقایسه با انواعی که در طبیعت و با تغذیه طبیعی تولید می شوند ، کاملا متفاوت می باشد . 
غذاهای مصنوعی هرچند هم کامل باشند ، با وجود این از نظر برخی املاح و مواد معدنی و نیز ترکیبات ویتامی نها بدون شک دارای کمبودهایی می باشند .دلیل اصلی آن اینست که هرگز نمی توان با غذای مصنوعی گوشت سفید یا قرمزی تولید نمود که از نظر مرغوبیت و مزه مشابه انواع طبیعی باشد .تغذیه مصنوعی ممکن است رشد و نمو دام یا ماهی مورد پرورش را در حد مورد نظر تامین نماید ، اما با وجود این اثر صد در صد طبیعی بر روی کار غدد داخلی و در نتیجه تولید مثل آنها دارد .
 
ماهی ها آکوآریومی در دو مرحله از زندگی خود احتیاج مبرم به غذای طبیعی دارند تا بتوانند از نظر تولید بافت و نیز فعالیتهای تولید مثل رشد و نمو کامل داشته باشند .اولین مرحله دوره رشد و نمو نوزاد پس از جذب کیسه زرده با مرحله ای است که بصورت بچه ماهی نسبتا کامل در می آید .دومی ن مرحله همزمان با شروع تولید عناصر تناسلی شامل تخم و اسپرم تا پایان دوره تخمریزی یا زنده زایی است .ماهی هایی که در این دو مرحله از زندگی غذای زنده و طبیعی دریافت نمایند ، رشد و نمو و تولید مثل آنها تا حدودی قابل مقایسه با ماهی ها در شرایط طبیعی می باشد .
 
برخی از ماهی ها در شرایط آکوآریومی اگر غذای مناسب و طبیعی کافی دریافت ننمایند ، هرگز قادر به تولید مثل نخواهند بود ولی برخی دیگر تا حدودی تولید مثل می نمایند اما قدرت باروری آنها و سلامت و مقاومت نوزادانشان قابل مقایسه با ماهی ها در شرایط طبیعی و یا ماهی هایی که قسمتی از جیره غذایی خود را بصورت غذای زنده و بخصوص همزمان با دوران باروری دریافت می نمایند، نمی باشد .
 
اگرچه تهیه ، تولید و تامین برخی از مواد غذایی زنده تا حدودی آسان است ، با وجود این اکثر آکوآریوم دارها و حتی آکوآریوم فروشیها و تولید کنندگان ماهی ها تزیینی چندان توجهی به آن مبذول نمی دارند .دلیل اصلی آن عدم آگاهی از انواع غذاهای زنده و شناخت آنها و نیز عدم تولید برخی از انواع آنها توسط بخشهای تولید کننده و عرضه آنها به علاقمندان می باشد .
 
معمولا غذای زنده به انواع غذاهایی گفته می شود که بصورت زنده به ماهی ها داده می شوند .اگرچه عده ای غذاهای گوشتی منجمد را نیز جزو غذاهای زنده به حساب می آورند با وجود این از آنجا که بین یک ماده غذایی زنده و نوع منجمد آن ، مخصوصاً با توجه به نحوه انجماد و مدت زمان نگهداری آن بصورت یخ زده تفاوت چشمگیری وجود دارد ، لذا بهتر است این غذاها را به دو دسته غذاهای زنده و غذاهای طبیعی تقسیم نماییم .بدون شک غذای زنده نیز خود غذای طبیعی است ولی از نظر فقدان واژه های خاص می توان این نامگذاری را قبول کرد .غذای طبیعی مورد نظر نیز ممکن است به صورت مختلف مانند تازه ، منجمد ، آرد و غیره وجود داشته باشد .
 
ساده ترین غذای طبیعی که می توان به ماهی ها داد گوشت تازه قرمز یا سفید فاقد چربی است که باید به اندازه های بسیار ، ریز و قابل بلع توسط ماهی ها به آنها داده شود .بدون شک ارزش غذایی گوشت خالص ، کمتر از ارزش غذایی کرم خاکی تکه تکه شده و یا سایر غذاهای زنده می باشد .علاوه بر گوشت قرمز و گوشت ماهی ، گوشت می گو و عضله صدفها ( در صورت در دسترس بودن ) قابل استفاده می باشند .مصرف گوشت تازه بمراتب بهتر از گوشت منجمد است .غذاهای زنده که می توانند مورد مصرف ماهی ها قرار گیرند دارای انواع زیادی هستند که برخی از آنها در شرایط خاص قابل تکثیر و پرورش بوده و برخی دیگر باید در موارد نیاز از محیط طبیعی خود جمع آوری شوند.
 
برخی از انواع غذاهای زنده بشرح زیر می باشند :

1- دافنی یا خاکشی ( خاکشیر ) 
شاید افراد کم سن و سال بخوبی دافنی یا خاکشی را نشناسند ولی آنهایی که از آب انبارهای قدیمی آب برداشته اند یا در منزلشان حوض وجود داشته است این حیوان را بخوبی می شناسند .دافنی ها جزو سخت پوستان ریز هستند که در بیشتر آبگیرهای آب شیرین یافت می شوند ، و چون شکل آنها تا حدودی شبیه دانه های خاکشیر است به آن خاکشی یا خاکشیر هم می گویند .در فرهنگ غربی به این حیوان بزبان عامی انه کک آبی می گویند زیرا تا حدودی شبیه به کک معمولی است. 
دافنی ها جز بهترین مواد غذایی زنده می باشند که در همه جا یافت می شوند .البته نباید انتظار داشت که در هر برکه یا آبگیر بتوان آنها را پیدا کرد .معمولا در طبیعت بیشتر می توان توده های ابر مانند آنها را در برکه هایی که کنار محل ریزش آشغالهای شهری درست مبشود ، و نیز در آبگیرهایی که آب آنها چندان تمیز نیست، مشاهده نمود .
 
رنگ دافنی ها قرمز ، سبز یا خاکستری است ولی نوع قرمز آن مرغوبتر است .گاهی توده آنها بقدری بزرگ و متراکم است که از فاصله دور قابل تشخیص می باشد .عمق توده ممکن است از 5 تا 50 سانتیمتر تفاوت نماید .توده دافنی در اثر حرکاتی که دارد از دور بصورت ابر متحرک دیده می شود .از آنجا که دافنی های بزرگ نمی توانند مورد استفاده بچه ماهی ها قرار گیرند ، لذا برای تغذیه آنها باید با الک دافنی های ریز را جدا کرد .

2- سیکلوپس ها Cyclopses 
در داخل استخر دافنی ها و اکثرا مخلوط به آنها سخت پوستان کوچک دیگری بنام سیکلو پس زندگی می کنند که اندازه آنها از دافنی ها کوچکتر و قد آنها کشیده تر است .حرکت آنها با جهش های متوالی و در یک خط راست انجام می گیرد .در فصل تخم ریزی اکثر ماده ها در طرفین بدن و در مجاورت دم دارای دو کیسه بزرگ تخم می باشند .برای تغذیه بچه ماهی ها ، باید سیکلوپسهای کوچکتر را با الک جدا کرد . 
غذای اصلی آنها از فیتوپلانکتنها تشکیل می شود .سیکلوپسها بر خلاف دافنی ها فاقد آرواره مخصوص برای حمله به بدن بچه ماهی ها می باشند .با وجود این گاهی می توان سیکلوپس ها را چسبیده به بدن بچه ماهی ها مشاهده نمود .اکثرا در استخرهای کوچک پرورش دافنی ، سیکلوپس ها با رقابت غذایی ،کم کم باعث از بین بردن تراکم دافنی ها شده وخود جایگزین آنها می گردند .

3- آرتیما یا می گوی آب نیمه شور 
یکی از بهترین غذاهای ماهی ها تزیینی، مخصوصاً بچه ماهی ها ، نوزاد آرتمیا است که یکی از سخت پوستان آبزی می باشد .تخم های بسیار ریزی آرتمیا که به آن برا ین شریمپ یا میگوی آبهای نیمه شور هم می گویند امروزه به صورت تجارتی تولید شده و در بسته های کوچک فروخته می شود .در ایران این آبزی به مقدار بسیار زیاد در دریاچه ارومیه ( رضاییه ) زندگی می کند و در واقع تنها حیوانی است که در این دریا زندگی می کند .در اواخربهار و در تابستان و پاییز می توان توده های تخم را به صورت شناور در قسمت شرقی و جنوب شرقی دریاچه مشاهده کرد .برای تغذیه آنها می توان مقدار کمی کاه تخمیر شده یا گیاه پوسیده را در داخل آب محتوی آنها قرار داد .انفوزوئرها و سایر مواد غذایی که از تخمیر این گیاهان تولید می شوند ، همچنین فیتوپلانکتن هایی که در اثر تابش نور در آب تولید می شوند غذای مناسبی برای نوزادهای آرتمیا می باشند .

4- کرم خاکی 
کرم خاکی را بدون شک همه می شناسند .این همان کرمی است که در باغچه ها و در داخل خاک زندگی می کند و معمولا در مواقع بارندگی که آب موجود در خاک باغچه تجمع می کنند.این زیاد می شود از ترس خفه شدن خاک را ترک کرده و در اطراف باغچه کرم را کرم باران و برخی کرم باغچه می گویند و چون بعنوان طعمه برای صید ماهی با قلاب هم بکار می رود، عده ای دیگر به آن کرم ماهیگیری می گویند .طول آنها گاهی ممکن است تا 20 سانتیمتر هم برسد .هنگام جمع آوری آنها برای تغذیه ماهی ها باید از برداشتن کرمهای داخل توده های پهن که در اطراف آنها ترشحات زرد رنگ دیده می شود، خودداری شود چون حتی ماهی ها درشت وحشی هم از خوردن آنها امتناع می نمایند .برای این منظور می توان در یک قوطی حلبی یا حلب های کوچک نباتی حدود 15 تا 20 سانتیمتر خاک مرطوب ریخته و مقداری پوره سیب زمینی ، آرد ذرت یا آرد چاودار برای تغذیه آنها به خاک اضافه کرده و کرمها را مقداری برگ مرطوب افرا برای تغذیه آنها در روی خاک قرار داد .آکوآریوم فروشی ها می توانند این کرمها را جمع آوری و به علاقمندانی که حوصله یا وقت جمع آوری آنها را ندارند، بفروشند .

5- کرم سفید 
این کرم که رنگ آن سفید شیری است و طول آن 15 می لیمتر یا بیشتر است از خویشاوندان کرم خاکی بوده و به بهترین وجه می توان آنها را در حد تجارتی تکثیر و تولید نمود .تکثیر و تولید آنها در شرایط نسبتا گرم و مرطوب تا حدودی آسان است .در حال حاضر فقط این کرم در کارگاه تکثیر و پرورش تاسماهیان شیلات ایران برای تغذیه نوزاد ماهیان خاویاری تکثیر می شود و تولید سالانه آن حدود 600 کیلوگرم یا بیشتر می باشد .برای تولید آن جعبه های مخصوص که عمق خاک آنها حدود 10 سانتیمتر است بکار می رود . 
در پایان می توان توده کرم خالص را برداشت کرده و برای تغذیه ماهی ها بکار برد. کرمهای جدا شده می توانند چندین ساعت در حرارت معمولی یخچال زنده بمانند .در داخل آب آکوآریوم همه کرمها می توانند مدت چند ساعت زنده بمانند .برای تغذیه بچه ماهی ها باید کرمها را با تیغه چاقو تکه تکه کرد و در هر بار غذا دادن به ماهی ها باید به اندازه به آنها داده شود که پس از 15 دقیقه اثری از کرمها باقی نماند ، در غیر این صورت بخصوص در مواقعی که سنگریزه در کف آکوآریوم وجود دارد پوسیده شدن مازاد کرمها باعث آلوده شدن آب آکوآریوم می شود .

6- کرم توبی فکس 
در آبهای کثیف و بخصوص در فاصله 600 تا 700 متری محل ریزش فاضلابهای خانگی و شهری ( نه صنعتی ) در آب رودخانه ها یا آبگیرها ، و گاهی در کناره استخرهای پرورش دافنی می توان قسمتهای زنگ زده ای مشاهده نمود که ابتدا بنظر می رسد توده دافنی باشند .این توده ها اکثرا کرم توبی فکس می باشند .این کرم دارای رنگ صورتی خاصی می باشد .برای نگهداری آن بصورت زنده می توان مقدار صید نشده را در داخل یک سطل زیر شیر آب قرار داده و بطور دائم مقدار کمی آب به داخل آن جریان داد .کرمها در این حالت بصورت توده ای در کف سطل باقی می مانند .هر چه درجات حرارت آب کمتر باشد زمان نگهداری آنها طولانی تر خواهد بود .معمولا در طول مدت سال می توان آنها را از مناطق طبیعی زندگیشان جمع آوری نمود .از دادن کرم های مرده به ماهی ها باید جدا خودداری کرد . 
امروزه در کارخانه های سازنده غذای ماهی ها تزیینی به مقدار فراوان از این کرم تولید شده و پس از خشک کردن بصورت مکعبهایی در آورده و در بسته بندیهای خاص با قیمت مناسب در اختیار علاقه مندان قرار می دهند.

7- کرم قرمز 
این کرم را که در کف استخرها و حوضچه های قدیمی و نیز در دریاچه ها و آبگیرها پیدا می شود اکثرا می شناسند .رنگ قرمز خونی و طول آن حدود 12 می لیمتر بوده و با حرکات منظم و به شکل 8 انگلیسی در آب شنا می کند .ماهی ها علاقه خاصی بخوردن آن دارند ولی گاهی دیده می شود که کرم بصورت هضم نشده توسط ماهی دفع می گردد .این کرم که به آن کرم خونی هم می گویند درگل و لای کف ، بخصوص روی چوبهای پوسیده کف آب نوعی لانه برای خود می سازد .

8- کرمهای شیشه ای 
در فصل زمستان در بسیاری از دریاچه ها و استخرها می توان با یک توری دستی مقدار زیادی کرمهای شفاف که به آنها کرم شیشه ای می گویند، صید نمود .این جانوران در واقع کرم نبوده بلکه نوزاد انواع مگسها هستند که طول آنها ممکن است تا 12 می لیمتر برسد .گاهی می توان هفته ها را در آب سرد زنده نگهداشت .ماهی ها معمولا علاقه خاصی بخوردن آنها دارند .

9- نوزاد پشه 
تخم ریزی عده زیادی از انواع پشه ها در آب و بخصوص در گودالهایی که پس از بارندگی بوجود می آید انجام می گیرد .در آبی که دارای گیاهان پوسیده و برگهای مرده زیاد است تخم ریزی آنها بیشتر است .در بیشتر مناطق کشور بخصوص آبگیرها مردابها و گودالهای آب در شمال کشور ، گاهی می توان نوزاد سیاه رنگ حشرات را که تا حدودی کرم مانند بوده و دارای سر بزرگ و دم ایکس مانند است با تراکم بسیار زیاد مشاهده نمود .میانگین طول نوزادها 6 تا 7 می لیمتر است و معمولا در سطح آب شنا می کنند ولی هنگام ترسیدن بلافاصله به عمق آب فرو می روند .تراکم آنها گاهی بحدی است که باعث تیره شدن سطح آب می گردند .می توان آنها را بمقدار زیاد در یک سطل آب حمل و نقل نمود و برای اینکار احتیاجی به سرد کردن آب نیست .بنابراین جمع آوری و مصرف آنها به عنوان غذا نه تنها مورد توجه ماهی هاست، بلکه با اینکار می توان سالانه میلیونها پشه خونخوار را نیز از بین برد .

10- مگسها 
انواع مگسها نیز لقمه مناسبی برای ماهی ها بزرگتر می باشند و اکثر ماهی ها علاقه خاصی بخوردن آنها نشان می دهند .برای جمع آوری آنها نباید از مواد شیمیایی مانند امشی و غیره استفاده کرد چون ممکن است باعث ناراحتی ماهی ها شود .از مصرف پشه های مرده و خشک شده باید خودداری کرد .

 

 با سلام به شما بازدید کننده گرامی برای حمایتاز سایت ما و قرار دادن بیشتر تحقیقان در سایت بر روی لینک زیر ( بعد از خواند یا قبل از خواند تحقیق)هر چند بار که خواستید کلیک کنید تا ما نیز با علاقه بیشتری تحقیقات دانش آموزی برای شما بگذاریم . باتشکر

 

لیست و فهرست کلیه اقدام پژوهی ها

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 03 اردیبهشت 1393 ساعت: 12:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(3)

تحقیق درباره زنبور عسل

بازديد: 2413

به نام خدا

موضوع : زنبور عسل

تهیه و تنظیم : راضیه مطهری

زنبور عسل

زنبور عسل (Apis mellifera) از راسته نازک بالان (Hymenoprera) است. زنبور عسل قسمت های دهانی جونده و مکنده، هر دو را داراست.دگردیسی زنبور عسل کامل است و به طور دسته جمعی زندگی می کند.

زنبور عسل شامل سه دسته اند:

1- ملکه (Queen) که تخم می گذارد.

2- نرها (prones) کارشان فقط بارور کردن ملکه های جدید است.

3- کارگرها (Worker) که ماده عقیم هستند و اغلب انواع متعددی دارند.

کندوی زنبور عسل یا به صورت جعبه های مکعبی به ابعاد 50 cm که کندوی modem می گویند و یا به صورت سبد که کندوی بومی می گویند،وجود دارد.

 

زنبور عسل در قرآن

کلمه نحل به معنی زنبور عسل در آیات 68 و 69 سوره نحل در جزء 14 قرآن کریم آمده است. در تفسیر آیه 68 چنین آمده است:پروردگارت به زنبور عسل وحی فرستاد! در اینجا لحن قرآن به طرز شگفت انگیزی تغییر می یابد، در عین ادامه دادن بحث ها در زمینه نعمت های مختلف الهی و بیان اسرار آفرینش در این سوره، سخن از زنبور عسل و سپس خود عسل به میان می آورد.اما شکل یک مأموریت الهی و الهام مرموز که نام وحی بر آن گذارده شده است.نخست می گوید: «و پروردگار تو به زنبور عسل، وحی کرد که خانه هایی از کوهها و درختان و داربست هایی که مردم می سازند انتخاب کن

* نخستین مأموریت زنبوران در این آیه، خانه سازی ذکر شده است. این شاید به خاطر آن است که مسئله مسکن مناسب، نخستین شرط زندگی است و به دنبال آن فعالیت های دیگر، امکانپذیری است.

* در آیه 69 سوره «نحل»، دومین مأموریت زنبور عسل شروع می شود. قرآن می فرماید: «ما به او الهام کردیم که سپس از تمام ثمرات تناول کن و راههایی که پروردگارت برای تو تعیین کرده، به راحتی بپیما

سرانجام، آخرین مرحله مأموریت آنها را به صورت یک نتیجه، این چنین بیان می کند، «از درون زنبوران عسل، نوشیدنی مخصوص خارج می شود که رنگ های مختلفی دارد.» نهفته است، جالب این که دانشمندان از طریق تجربه به این حقیقت رسیده اند که زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه، عمل می کنند که خواص درمانی و دراویی گیاهان کاملاً محفوظ مانده و به عسل منتقل می شود.

* و در ماجرای برنامه زندگی زنبور عسل و ارمغانی که آنها برای جهان انسانیت می آورد، که هم غذاست و هم شفا و هم درس زندگی، نشانه روشنی از عظمت و قدرت پروردگار است، برای جمعیتی که می اندیشند.

 

ساختار بدن زنبور عسل

سر زنبور عسل-در جلوترین قسمت بدن قرار داشته و شامل اعضای زیر است: دو عدد چشم مرکب ، سه عدد چشم ساده ، دو عدد آنتن و دهان با خرطوم. بزرگی چشمها وسیله‌ای است که زنبوردار به کمک آن به راحتی می‌تواند زنبور نر را از کارگر تشخیص دهد. زیرا چشمهای زنبور نر بزرگتر بوده و از عقب سر بهم می‌رسند، ولی در زنبور کارگر و ملکه بهم نمی‌رسند. کار آنتنهای زنبور عسل ، لمس کردن و بوییدن است. زنبور عسل به کمک خرطوم ، شهد را از روی گلها جمع آوری و از راه دهان به داخل کیسه عسلی می‌فرستد.

 

سینه زنبور عسل-زنبور عسل از سه حلقه کیتینی درست شده و اعضای زیر به آن اتصال دارند: چهار عدد بال یا پر که دو عدد آنها بالهای جلویی و دو عدد دیگر بالهای عقبی هستند. شش عدد پا که جفت عقب آن دارای حفره‌هایی به نام سبد می‌باشند و زنبور عسل در دوران فعالیت خود گرده‌های گل در آن پر و با خود به کندو حمل می‌کند. این سبدها در کارگران بزرگتر از نرها هستند.

 

شکم زنبور عسل-در قسمت انتهایی بدن زنبور عسل قرار داشته، از 6 حلقه کیتینی پشتی و 6 قطعه شکمی تشکیل شده است.در انتهای شکم زنبور عسل،مخرج برای دفع مدفوعات دیده می‌شود. از راه همین مخرج ، زنبور عسل قادر است خاری را که در داخل بدنش جای دارد، خارج کرده و نیش بزند. زنبور عسل نر نمی‌تواند نیش بزند، چون اصلا نیش ندارد.

تصویر



ساختمان مورفولوژیکی زنبور عسل

*بدن زنبور عسل به طور متراکم از موهایی پوشیده است که دارای تارهای (Barbs) جانبی کوتاهی است. و به راحتی دانه های گرده را می گیرند.در چشم های مرکب و پاهای زنبور عسل،موهای صاف وجود دارد پاهای جلویی زنبور عسل در حاشیه ساق (tibia) موهای راست و خشن و کوتاهی را دارد و برای تمیز کردن چشم ها از گرده گل به کار می رود و برس چشمی (Eye bursh) می گویند.

*بالهای زنبور عسل در هنگام پرواز به وسیله قلاب هایی به هم درگیر می شوند و یا بال به نظر می رسند.و نوک این بالها مسیر شکل را طی می کند.ممکن است 400 بار در ثانیه مرتعش شوند.آرواره های زیرین mandibles در کارگران صاف برای جمع آوری گرده و ساختن شاخه ها به کار می رود. آرواره های بالایی maxillae مانند قاشقک های طویلی بوده و برای جمع آوری گرده های گل به کار می رود.

 

زنبور عسل

زندگی زنبور عسل

*لب تحتانی تبدیل به خرطوم شده و ضمایم حسی بی (Cabialplas) در اطراف آن قرار دارد. مایع شهد در اثر عمل مکنده حلق به درون چینه دان بزرگ یا معده عسل (Money Stomash) کشیده می شود. چهار لب مثلثی دریچه ای را درست می کند و از ورود عسل به معده جلوگیری می کند. بجز موقعی که جهت تغذیه مورد نیاز است. روده زنبور عسل باریک و دراز است. و تقریباً به 100 لوله کوچک، مالپیکی اتصال دارد و روده راست، بزرگ است و به مخرج ختم می شود. در انتهای بدن زنبور عسل سوزن وجود دارد که فقط در کارگرها و ملکه ها دیده می شود. حس بویایی در زنبوران عسل بسیار قوی و تیز است و چشم ها دارای تعداد فراوانی واحدهای بینایی است و دارای مغز نسبتاً بزرگ  است:زنبوران عسل قادر به تشخیص رنگ قرمز و سیاه از هم نمی باشند.

 

گونه و نژادهای زنبور عسل

1- زنبور هندی (Apis Indiea)

2- زنبور درشت (Apis drostata)

3- زنبور ریز (Apis florae)

4- زنبور عسل معمولی (Apis mellifera)

 

غده های مهم زنبور عسل

در  داخل دو طرف سر کارگر زنبور عسل یک جفت غده‌ای به نام غده‌های شیری وجود دارد که از خود ماده‌ای به نام شیر یا ژله شاهانه ترشح می‌کند و با آن ملکه و لاروهای خیلی جوان را تغذیه می‌نمایند.

غده‌های بزاقی زنبور عسل همراه با یک جفت غده سینه‌ای بوسیله یک کانال مشترک ، ترشحاتشان را به داخل دهان زنبور می‌ریزند. ترشحات این غده‌ها در موقع لارو بودن صرف تنیدن به دور خود شده و پس از رشد و تبدیل به یک زنبور کامل ، نقش غده بزاق دهان را در زندگیشان بازی می‌کنند.

غدد زیر آرواره‌ای زنبور عسل که در کارگران خیلی کوچک و غیرفعال بوده و در ملکه بسیار بزرگ و فعال است. ماده‌ای بوسیله این غده ترشح می‌شود که با بوی مخصوصش باعث تمیز ملکه از سایر زنبورهای عسل می‌شود.

در زیر شکم زنبور عسل 4 جفت غده‌های مومی وجود دارد که سه جفتش فعال هستند و موم ترشح می‌کنند و بکار ساختن سلولها و شان می‌خورند.

غده‌های بویایی زنبور عسل:در پشت زنبورها غده‌ای به نام غده بویایی دیده می‌شود که کارش تشخیص بوهاست.

غده‌های مخزنی زنبور عسل:سه عدد غده در مخزن به نام غده‌های مخزنی،مدفوعاتی را که در آنجا ذخیره شده‌اند، مرتب ضد عفونی می‌کنند.

 

زنبور عسل

زندگی زنبور عسل

محصولات زنبور عسل و نحوه گردآوری آنها

می توان به شهد یا عسل و گرده زنبور عسل ویژه «موم» که از صمغ ها به وجود می آید، اشاره کرد. گرده زنبور عسل دارای انواع مواد آلی و ویتامین ها م یباشد. گرده شامل قندهای احیا کننده میباشد که در گل 31% در گروه کربوهیدرات وجود دارد. میزان متوسط پروتئین گروه حدود 22% است و تمام اسیدهای آمینه ضروری مورد نیاز انسان در ترکیب پروتئینی دانه گروه وجود دارد.عصاره اتری گروه حاوی چربی ها و روغن ها، پیگمان ها، دونین ها، ویتامین ها و هورمون رشد می باشد.گروه حاوی 13 نوع اسید چرب و دو استدول عمده به نام های 24- متیلن کلسترول و «بی سی توسترول» است. برای جمع آوی دانه گرده می توان از تله گرده، استفاده کرد، ولی این کار توصیه نمی شود، چون جمعیت زنبورها را تضعیف می کند.

 

بعضی از مصارف گرده زنبور عسل

دانه گرده در پزشکی اهمیت خاصی دارد.در درمان بیماری های پروستات و آلرژی و در حال بی اشتهایی از داروهایی که از دانه گرده ساخته می شوند، استفاده می کنند. دانه گرده به عنوان مکمل غذایی به کار می رود و از آن در رفع چین و چروک و لکه های صورت استفاده می گردد.از داروهای مشهور می توان به Prostaflor, Ofilorex اشاره کرد.

 

نیش زنبور

از نیش زنبور عسل به علت خاصیت قلیایی و اسیدی بودن آن در درمان بیماریها، استفاده می کنند.

 

تولید مثل زنبور عسل

اندام های جفت گیری،در کارگرها تنها اثری از آن دیده می شود ولی در ملکه به خوبی توسعه یافته است.ملکه جوان 6 روز بعد از بیرون آمدن، با یک زنبور عسل نر جفت گیری می کند، اندام های جفت گیری نر پاره شده و در کیسه تناسلی ماده باقی می ماند و تا اینکه بعد از بازگشتن به کندو، کارگرها آن را از بین می برند. اسپرماتورزوئیدهایی که بدین صورت در کیسه ذخیره اسپرم، جای می گیرد، به کار همه تخم های لقاح یافته ای که ملکه خواهد گذاشت، بکار می رود. تخمدان های ملکه زنبور عسل پر شده و شکم را پر می کند و ظرف دو روز، شروع به تخم گذاری می کند.

* از تخم های لقاح نیافته،زنبورهای نر (هاپلوئید 16 کروموزوم) و از لقاح یافته ها، زنبورهای ماده (دیپلوئید و  دارای 32 کروموزوم) تولید می شود. تخم ها تبدیل به لارو کرمی شکل کوچک فاقد پاها و چشم می شوند و از ژله شاهانه که توسط غده های حلقی کارگران جوان تولید می گردد، تغذیه می کنند. ولی لاروهای ملکه بیشتر به تغذیه شاهانه می پردازند و به همین جهت با سرعت زیاد بزرگ و تمایز می یابند.

* دم لارو چندین بار، پوست اندازی می کند روی سلول بوسیله موم پوشیده می شود. و لارو در داخل آن قرار گرفته و شفیره نام دارد و دگردیسی را کامل نموده و به کمک آرواره های زیرین، سرپوش حجره را پاره کرده و به شکل یک نوزاد جوان بیرون می آید.بعد از عمل جفت گیری زنبوران نر، به بی غذایی می افتند و می میرند.

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 03 اردیبهشت 1393 ساعت: 12:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

معرفي بازي‌هاي بومي و محلي خراسان شمالی

بازديد: 827

معرفي بازي‌هاي بومي و محلي خراسان شمالی

در شماره هاي گذشته به معرفي تعدادي از بازي هاي بومي و محلي خراسان شمالي پرداختيم که طي آن افراد در گروه هاي سني مختلف قادر به بازي هاي مختلف و هيجان انگيز بودند، در اين شماره نيز به معرفي چند بازي بومي و محلي استان مي پردازيم.بازي هاي کم تحرک: بازي هاي کم تحرک با هدف سرگرمي و ايجاد نشاط و تقويت حافظه و استعداديابي دنبال مي شود. در اين بازي ها تيز هوشي و ذکاوت بيشتر اهميت دارد.اين بازي ها در فضاي باز اجرا مي شود و بازيکنان بايد همراه گروه خود در کسب امتياز تلاش کنند. برخي از اين بازي ها با شعر خواني فردي و دسته جمعي همراه است.بازي هاي کم تحرک بيشتر در بين دختران رايج است، چون به قدرت بدني و عضلاني کمتري نياز دارد. آن چه در بيشتر بازي ها اهميت دارد، توجه به ارزش ها و رفتارهاي نيک است. روحيه تعاون و همکاري، ايثار و از خود گذشتگي در اين بازي ها تقويت مي شود.سلامت فکري و بدني در اين بازي ها ارزش والايي دارد و اجراي قوانين و دستورات مربوط به بازي ها، نظم و هماهنگي را تقويت مي کند. مسئوليت پذيري و در جمع بودن، دانش آموزان را براي رو به رو شدن با مسائل و مشکلات جامعه و اجتماع آماده مي کند.در برخي بازي ها پند و اندرزهايي نهفته است که به طور ضمني به بازيکن منتقل مي شود. به طور کلي درس زندگي را مي توان از اين بازي ها فرا گرفت.اين بازي ها بيشتر با هدف اجرا در ساعت هاي تربيت بدني مدارس، گروه هم سالان و دوستان و محفل هاي خانوادگي تعيين شده است.

 

بازي اول: آسياب بچرخ

 

اهداف بازي : سرگرمي و نشاط

 

تعداد بازيکنان: 4 نفر به بالا

 

ابزار بازي: به ابزار نياز ندارد

 

محوطه بازي: فضاي باز

 

شرح بازي: بچه ها به طور دايره مي ايستند و دست يکديگر را مي گيرند. اوستا و بقيه بچه ها اشعار زير را به طور پرسش و پاسخ مي خوانند. براي سهولت، اوستا را شماره يک و بچه ها را شماره 2 ذکر مي کنيم.

 

1: آسياب بچرخ

 

2: مي چرخم

 

1: تندتر بچرخ

 

2: مي چرخم (بچه ها تندتر مي چرخند)

 

1: آسياب بشين

 

2: مي شينم (بچه ها مي نشينند)

 

1: آسياب پا شو

 

2: پا نمي شم

 

1: جون خاله جون

 

2: پا نمي شم

 

1: جون عمه جون

 

2: پا نمي شم

 

1: جون دايي جون

 

2: پا نمي شم

 

1: ترا به خدا

 

2: پا مي شم (همه با دست هاي گره کرده بلند مي شوند)

 

1: آسياب تندترش کن

 

2: تندتر و تندترش کن

 

و در اين جا بازي از سر گرفته مي شود، اين بازي بيشتر جنبه مشارکت گروهي، نرمش و تفريح دارد.

 

 

بازي دوم: يک دو سه در رو

 

اهداف بازي: سرگرمي و نشاط، افزايش هماهنگي عصبي عضلاني، تمرکز، دقت، قدرت پرش و تقويت عضلات چهار سر ران

 

تعداد بازيکنان: 4 نفر به بالا

 

ابزار بازي: يک ريسه طناب به طول حدود 4 متر

 

محوطه بازي: فضاي باز

 

شرح بازي: دو نفر از افراد دو سر يک طناب را مي گيرند و آن را به شکل دوراني مي چرخانند و بقيه افراد به صف و پشت سر هم کمي عقب مي ايستند و يکي يکي با هم هماهنگ مي کنند، با ضرب طناب به وسط مي پرند و پس از ورود او به داخل بازي بقيه افراد با هر ضرب طناب مي خوانند «يک دو سه در رو» ، در اين لحظه فردي که وسط بازي است با شنيدن کلمه «دررو» از سمت ديگر (نه از سمتي که وارد شده) خارج مي شود و نفر بعدي از سمتي که صف ايستاده است وارد مي شود و بازي به همين روش ادامه پيدا مي کند. فردي که پايش به طناب گير کند و يا نتواند به موقع خارج شود بازي را مي بازد و دور بعد نمي تواند بازي کند تا در انتها يک نفر به عنوان برنده شناخته شود.

خرگوش و شکارچي (خرگوش بي لانه)

اهداف بازي: بهبود سرعت در انجام عمل ها و عکس العمل ها، توانايي تصميم گيري در زمان کوتاه و افزايش چابکي

 

تعداد بازيکنان: 8 نفر به بالا

 

ابزار بازي: نياز به ابزاري ندارد

 

محوطه بازي: فضاي باز

 

شرح بازي: مربي يا معلم ورزش، بچه هاي داوطلب را در محوطه گرد هم مي آورد و در نزديکي گوشه هاي محوطه دايره هايي را رسم مي کند، سپس آن ها را در دسته هاي 3 يا 4 نفري تقسيم مي کند و از هر دسته يکي به عنوان خرگوش در وسط دايره ها مي نشيند و بقيه افراد گروه ها با دست به دست هم دادن و حلقه زدن در محيط دايره، لانه اي درست مي کنند و خرگوش را در وسط مي گيرند. تقسيم ها توسط مربي ، طوري انجام مي شود که 2 نفر هم به عنوان هاي شکارچي و خرگوش بي لانه در وسط محوطه  به فاصله دو متري از هم، گوش به فرمان مي ايستند. به محض اشاره مربي، شکارچي، خرگوش بي لانه را دنبال مي کند تا او را با دست لمس کند و خرگوش بي لانه نيز با فرار سعي مي کند، خود را به يکي از لانه ها برساند تا از دست شکارچي در امان باشد. چون در هر لانه، فقط يک خرگوش مي تواند پناه بگيرد، ناگزير خرگوش فراري به هر لانه برود بايد خرگوش درون لانه، لانه را ترک کند و مورد تعقيب شکارچي قرار بگيرد.هرگاه شکارچي بتواند خرگوش را لمس کند، موقعيت نقش ها عوض مي شود، يعني خرگوش، شکارچي مي شود و شکارچي، خرگوش!بازي به همين صورت ادامه پيدا مي کند و به دليل اين که بازي براي افراد روي محيط دايره يا لانه، کسل کننده نباشد، به ترتيب و نوبت در نقش شکارچي و خرگوش ظاهر مي شوند.در اين بازي اگر خرگوش درون لانه با آمدن خرگوش فراري، لانه را ترک نکند، در داخل لانه نيز از دست شکارچي در امان نخواهد بود و هم چنين اگر خرگوش بدون دليل لانه اي را ترک کند، شکارچي مي تواند آن لانه را اشغال کند که در اين صورت خرگوش خطاکار، نقش شکارچي را بازي خواهد کرد.

 

نکات: 1- نوع ديگر از اين بازي هست که با وجود 4 خرگوش بي لانه اجرا مي شود. خرگوش هايي که لانه ندارند با شنيدن کلمه «عوض» از سوي خرگوش بي لانه، به تعويض لانه هاي خود اقدام مي کنندو خرگوش بي لانه نيز بايد حواس خود را جمع و در يک فرصت مناسب يکي از آن ها را اشغال کند.2- اين بازي با اندک تغييرهايي، نام هاي متفاوتي مانند خرگوش و شکارچي، سنجاب و روباه، خرگوش بي لانه، سنجاب بي درخت، بوحاخ توتدي به خود مي گيرد.

 

نتيجه بازي: با انجام اين قبيل بازي ها، مهارت هاي بدني، اعتماد به نفس، اتکا به خويشتن (چه در مراحل تحصيل و چه در مراحل کار و زندگي) در جسم و جان کودک ايجاد مي شود.

 

 

خرپشتونک

اهداف بازي: چابکي، قدرت در پريدن، کنترل بدن و تقويت عضلات کمربند شانه

 

تعداد بازيکنان: 3 نفر به بالا

 

ابزار بازي: به ابزاري نياز ندارد

 

محوطه بازي: فضاي باز

 

شرح بازي: با توجه به تعداد شرکت کنندگان چند نفر به حالت رکوع در فاصله هاي يکسان از يکديگر قرار مي گيرند. بعد بازيکنان ديگر، نوبتي از روي پشت آن ها مي پرند و اگر هر کدام پايش به پشت يکي از آن ها برخورد کند در ته صف قرار مي گيرد و او هم بايد پشت خود را خم کند و از پريدن محروم مي شود. اين بازي هم چنان ادامه پيدا مي کند تا جايي که همه افراد به جز يک نفر بازي را مي بازند. در نهايت فرد باقي مانده به عنوان نفر ممتاز شناخته مي شود و جايزه اش اين است که از تک تک افراد سواري (کولي) مي گيرد.

 

 

پليس

اهداف بازي: سرگرمي و نشاط، افزايش سرعت، چابکي و استقامت عضلاني

 

تعداد بازيکنان: 6 تا 12 نفر

 

ابزاربازي: به ابزاري نياز ندارد

 

محوطه بازي: فضاي باز

 

شرح بازي: اين بازي با 2 گروه 3 نفري آغاز مي شود. قبل از بازي، دايره اي به قطر 2 متر روي زمين رسم مي کنند و بعد از قرعه کشي و تعيين گروه آغاز کننده بازي، گروه بازنده وسط دايره قرار مي گيرد.چينش گروه بدين شکل است که يک نفر به حالت خميده (در حالت رکوع) مي ايستد و دو نفر ديگر بايد از او محافظت کنند. گروه بيرون دايره سعي مي کند، به دور از چشم محافظان به طرف شخص خميده برود و بر پشتش سوار شود. اگر کسي موفق به اين کار شود، نتيجه اش اين است که سه نفر وسط دايره بايد به سه نفر بيرون دايره تا جايگاه مشخصي که تعيين کرده اند، سواري بدهند. اگر چنان چه گروه بيرون موفق به انجام کار نشود و گروه داخل دايره با پا آن ها را بزند، گروه بيرون، بازي را مي بازد و بايد به جاي گروه داخل، وسط دايره برود. اين بازي به همين شيوه ادامه مي يابد.تنبيه و تشويق اين بازي همان سواري دادن گروه بازنده به گروه برنده است. ادامه بازي با توافق 2 گروه خواهد بود.

 

 

بازى‌هاى خراسان عبارتند از:آب پشتک‌بازي، آفتاب مهتاب، آقا آقا ازچنه، ارنگ‌ارنگ، از گلاچى گل، استاد سه‌پايه، اشترکجا، پيشتر بيا، اِشرَت کجاست، اطلّو ماطلّو، الک دولک، اُوسَنَه بُلبُلُدم، بلوبلو، پادشا وزيلک، تپ‌تپ خمير، تخم‌مرغ بازي، تسمه‌تسمه، تُشله‌بازي، توپ زنجير پله، چشم بسته، چوب‌بازي، خانه‌نشان، خَردُرنه، خَرِسوز، دال بازي، دانه شفتالوبازي، دوزبازي، دوشودوشو، ذوقى‌ذوقي، رهارها، سناچ، سنگ‌سنگ چليپا، سنگ‌ و پنج، شير بگير پلنگ اومد، شيطانک‌بازي، على‌لمبک، عمو زنجيرباف، قايم موشک، کبد بِدي، کلاه‌بازي، کوکوخراب، کيه کيه در مى‌زنه؟، گرگم به هوا، گرگم و گله مى‌برم، گوکِ کُر، لحاف‌بازي، مُجل، مات‌ماتو، هرنگ‌هرنگ و ...

 

    پشتک‌بازى

 

  

 

يک نفر خم مى‌شود و ديگران از روى او مى‌پرند .

    اشتر کجا، پيشتر بيا (تربت‌حيدريه )

 

 

بازيکنان به دو گروه تقسيم مى‌شوند و هرکدام براى خود يک استاد انتخاب مى‌کنند. براى تعيين گروهى که بايد بازى را شروع کند دو استاد بين خود تر يا خشک مى‌کنند. استادى که برنده شده افراد خود را مى‌برد و دور از چشم ياران رقيب، در گوشه ٔ خرابه يا در مکان تاريکى پنهان مى‌کند و خودش نزد گروه رقيب برمى‌گردد و به آنها مى‌گويد که به دنبال آن بروند. گروه رقيب از او مى‌پرسد: 'اشتر کجا؟' و استاد مى‌گويد: 'پيشتربيا' . به‌همين ترتيب گروه رقيب را کم‌کم به محل مخفى‌شدن ياران خود مى‌برد، وقتى خوب نزديک شدند فرياد مى‌زند: هوى و افراد آن از تاريکى بيرون مى‌ريزند. گروه رقيب فرار مى‌کند. اگر از افراد دسته ٔ پنهان‌شده کسى توانست يکى از افراد فرارى را بگيرد تا محلى که بازى از آنجا آغاز شده و 'سرملّه' خوانده مى‌شود از او سوارى مى‌گيرد. گروه فرارى بايد با سرعت خود را به سرمله برساند .

    تُشله‌بازى (تيله‌بازي) (مشهد )

 

 

به تعداد بازيکنان روى يک خط مستقيم و با فاصله‌اى مساوى چاله‌هاى کوچکى به قطر دو سانتيمتر و عمق ۲ - ۵/۲ سانتيمتر روى زمين حفر مى‌کنند. نفر اول بازي، تشله ٔ خود را لب چاله ٔ اول مى‌نشاند (در لهجه محلى شوند مى‌گويند). سپس نقطه‌اى را در امتداد چاله‌ها با فاصله ٔ دو خانه به‌عنوان نقطه ٔ شروع بازى تعيين مى‌کنند. بازيکنان به‌ترتيب از نقطه ٔ شروع تشله‌هاى خود را به‌طرف چاله‌ها مى‌زنند. در اينجا توافق مى‌کنند: لوکلى موکلى از سيخ تا سوزه قبوله (از سيخ تا سوزن قبول است ). در اينجا چندين وضع پيش مى‌آيد: يکى اينکه بازيکنى که تشله را زده است تشله‌اش به لبه ٔ چاله برمى‌خورد و برمى‌گردد (لوکلي) که در اين حالت دوباره بايد آن را بزند. ديگر اينکه تشله به خانه برود يا به تشله ٔ بازيکن ديگر برخورد کند ( تير بزند) در اين‌صورت نيازى به تکرار بازى نيست . شکل ديگر تشله به لبه چاله بخورد و به‌طرف چپ يا راست منحرف شود (موکلي) که در اين‌صورت بازيکن مجدداً بايد تشله را بزند . هربار که تشله بازيکنى به تشله ٔ يکى ديگر از بازيکنان بخورد يک امتياز مى‌گيرد. گاهى بازى بر سر پول انجام مى‌شود. (به ازاء هر تير مبلغى از قبل تعيين مى‌کنند). وقتى اين بازى دو نفره انجام مى‌شود، گرفتن سه خانه برابر با يک تير به‌حساب مى‌آيد. در اين‌صورت وقتى هر چهارخانه گرفته شود بازى تمام مى‌شود .

    سنگ سنگ چليپا (سبزوار )

 

 

بچه‌ها در يک صف مى‌ايستند و استاد در پشت سر آنها حرکت مى‌کند و سنگ ريزه را به‌ طورى‌که کسى متوجه نشود در دست يکى از بازيکنان مى‌گذارد و مى‌گويد: 'سنگ سنگ چليپا / نه در زمين نه در هوا.' کسى که سنگ ريزه را در دست دارد بايد قبل از اينکه ديگران متوجه شوند و او را بزنند از صف فرار کند و خود را به محلى که قبلاً در خارج از صف تعيين شده برساند. اگر کسى قبل از خارج شدن از صف او را بزند او ديگر نمى‌تواند فرار کند و در صف باقى مى‌ماند. اگر خود را به محل موردنظر برساند آن وقت استاد براى هريک از بازيکنان داخل صف نامى را انتخاب مى‌کند. بعد از بازيکن خارج از صف مى‌خواهد نام بازيکنان را حدس بزند. بازيکن حدس مى‌زند، اگر درست بود از آن کسى که نام آن را درست حدس زده، از فاصله ٔ محلى که ايستاده تا صف کولى مى‌گيرد. اگر موفق نشد دو بار ديگر فرصت حدس زدن دارد اگر در اين دوبار هم نتوانست حدس درستى بزند دوباره به صف برمى‌گردد .

    على‌‌لمبک (مشهد )

 

چوبى ضخيم را روى تکيه‌گاهى قرار مى‌دهند و دو بازيکن در دو سر آن مى‌نشينند و چوب بالا و پائين مى‌رود و بچه‌ها مى‌خوانند: 'على‌لمبک، شاخ‌دمبک ' .

    کشتى محلي، چوخه (قوچان - بجنورد - اسفراين - فريمان - چناران )

 

لباس مخصوص اين کشتى شلوارى است که تا سر زانو مى‌رسد و روپوشى که از بافته‌هاى پشمى و نخى محکم محلى است و چوخه نام دارد و بدون آستين مى‌باشد و شالى که بازيکن به کمر مى‌بندد . مقررات کشتى شبيه ديگر کشتى‌هاى سنتى است، فقط در اين کشتى نمى‌توان از يک خم و دست انداختن به پائين زانو استفاده کرد. در اين کشتى پُل زدن هم ممنوع است. بازنده کسى است که شانه آن با زمين تماس حاصل کند. قضاوت در اين کشتى با پيشکسوتانى است که باچوخه نام دارند. بنابر رسم محلى جايزه اين کشتى يک قوچ است .

    کيه‌کيه در مى‌زنه؟ (طبس )

 

بازيکنان به وسط مى‌آيند و حاضران همراه با آهنگ تنبک و دايره دست مى‌زنند و بازى شورع مى‌شود. داستان مربوط به دخترى است که خواستگاران بسيارى دارد و آنها پيوسته به منزل آنها مى‌آيند. مادر از او سئوال‌هائى مى‌کند و جواب‌هائى مى‌شنود . نمونه ٔ متن از اين قرار است : مادر: گل پري، نازپرى - ديشب لب بومد که بود؟ کل کل غليوند چه بود؟ دختر: مرگ خودت، جون خودت کسى نبود - بچه ٔ تاجر بچه بود - تکه ٔ چپت آورده بود - بالاى سرم گذاشته بود - وقتى که من بيدار شدم - پدر سگه بجسته بود - گل سرخ و گل زرد و گل ناز - شالا من باشم و يار .

    گرگم و گله مى‌برم (مشهد )

 

يکى گرگ مى‌شود و ديگرى چوپان. گوسفندان پشت سر چوپان دست‌هاى خود را در کمر يکديگر حلقه کرده و صف مى‌بندند. سپس گرگ مى‌خواند: 'گرگم و گله مى‌برم' چوپان و گوسفندان با هم جواب مى‌دهند 'چوپون دارم نمى‌ذارم' به اين ترتيب هرکدام براى آن ديگرى رَجز مى‌خواند تا گرگ حمله مى‌کند و گوسفندان به اين طرف و آن طرف مى‌دوند. دست گرگ به‌هريک از بازيکنان که برسد بازيکنن مى‌سوزد و از بازى خارج مى‌شود. بازى اين‌قدر ادامه پيدا مى‌کند تا ديگر گوسفندى نماند .

    گوشه‌بازى (مشهد )

 

 

چهارنفر در چهار گوشه ٔ اتاق مى‌ايستند و يک نفر در وسط باقى مى‌ماند. به‌محض شروع بازى بازيکنان بايد جاهاى خود را با هم عوض کنند و نفر وسط هم بايد سعى کند جاى يکى از آنها را بگيرد. در صورتى‌که موفق شود بازيکنى که جاى خود را از دست داده در وسط مى‌ماند .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 03 اردیبهشت 1393 ساعت: 11:34 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

بررسی ريشه های فساد اقتصادی در جامعه از ديدگاه قرآن

بازديد: 371

بررسی ريشه های فساد اقتصادی در جامعه از ديدگاه قرآن

اقتصاد مايه قوام جامعه است. اقتصاد سالم در تحقق عدالت بسيار كمك مي كند؛ چنان كه تحقق بخشي از مؤلفه هاي سعادت و خوشبختي نيز به عهده اقتصاد سالم است؛ چرا كه انسان نيازمند آسايش است و تحقق آسايش در سايه اقتصاد سالم در جامعه ميسر است. هرگونه فسادي در فعاليت هاي اقتصادي به معناي فقدان عدالت و سلب آسايش از انسان و جامعه است. از اين رو ارتباط تنگاتنگي با سلب امنيت و آرامش پيدا مي كند؛ چرا كه فقدان آسايش و عدالت به معناي تهديد زندگي از جهات گوناگون است و آرامش را از انسان و جامعه مي گيرد.

 

به سخن ديگر، فساد اقتصادي در جامعه به معناي فقدان عدالت، آسايش و آرامش است. پس چنين جامعه اي در حقيقت فلسفه وجودي و مشروعيت بقايي خود را از دست داده و از درون فرومي پاشد؛ چرا كه هدف از جامعه و اجتماع، تحقق سعادت و خوشبختي است كه فساد اقتصادي ريشه آن را خشكانيده و از ميان برده است. از اين رو خداوند در آيات قرآني به مسئله سلامت اقتصادي و مبارزه با فساد اقتصادي توجه داشته و بخشي از آموزه هاي قرآني و احكام به اين مهم اختصاص يافته است. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا تحليل و تبيين و نيز توصيه قرآن را از ريشه هاي فساد اقتصادي ارائه دهد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

 عدالت و سلامت اقتصادي

براساس آموزه هاي قرآني، قوام جامعه به اقتصاد و سلامت آن است؛ (نساء، آيه5) چرا كه جامعه انساني به هدف دست يابي به سعادت و خوشبختي در سايه تحقق آرامش و آسايش شكل مي گيرد و فلسفه وجودي آن تحقق سعادت نسبي در زندگي دنيوي است. بنابراين، تحقق عدالت اقتصادي و سلامت آن به معناي بهره مندي انسان و جامعه از آسايش و در نتيجه آرامش نسبي خواهد بود.

البته بر پايه تحليل و تبيين قرآن از نقش و اهميت اقتصاد سالم در سرنوشت ابدي بشر اين معنا به دست مي آيد كه سعادت ابدي انسان يعني متاله (خدايي) و رباني شدن و رسيدن به كمك و آسايش و آرامش مطلق، تنها در سايه يكتاپرستي، سلامت امور اقتصادي و پرهيز از هرگونه فساد انگيزي است. (اعراف، آيه85؛ هود، آيات 84تا 86) از اين رو امور اقتصادي و معيشتي مردم و آسايش آنان، داراي جايگاهي مهم در حد مسائل اعتقادي و عبادي است. (بقره، آيات3 و 41و 43و 83و 177 و 277؛ نساء، آيه39 و آيات ديگر) بر همين اساس، حضرت شعيب(ع) اصلاح و تصحيح امور اقتصادي جامعه را هم پاي اصلاح امور اعتقادي و اخلاقي جامعه پيگيري مي كند (اعراف، آيه85؛ هود، آيات84تا 86؛ شعراء، آيات177 و 181 تا 183) پيامبر(ص) نيز به حكم آموزه هاي قرآني اين گونه عمل كرد. (همان آيات پيشين)

تحقق اقتصاد سالم در سايه عدالت است و لذا ايجاد عدالت به عنوان مهمترين هدف مأموريتي پيامبران در دستور كار قرارگرفته است (حديد، آيه5) تا شرايط به گونه اي تحقق يابد كه اقتصاد در گردش آزاد و سالمي باشد و همگان از آسايش و اقتصاد مطلوب و مناسبي برخوردار شوند و اينگونه نباشد برخي از افراد جامعه از ثروت و آسايش برخوردار شده و ديگران از آن محروم باشند. (حشر، آيه59)

از نظر قرآن هرگونه بي عدالتي عامل بدبختي و شقاوت انسان در دنيا و آخرت است. بنابراين، برپايي عدالت و قسط، مي بايست با مديريت قدرتمند (حديد، آيه25) و بهره گيري از حضور مستقيم توده هاي انساني (همان) در دستور كار قرارگيرد. از مهمترين جلوه هاي عدالت، عدالت اقتصادي است؛ چرا كه رعايت عدالت در امور اقتصادي و انصاف در اين حوزه مي تواند شرايط و بستر لازم و مناسب را براي رسيدن انسان و جامعه به سعادت دنيوي و اخروي فراهم آورد. (اعراف، آيه85؛ هود، آيات85 و 86؛ اسراء، آيه35)

به هر حال، براساس آموزه هاي قرآني، عدالت، بنياد و پايه سلامت اقتصادي و بستر رسيدن انسان و جامعه به سعادت دنيوي و اخروي يعني امنيت و آرامش و آسايش است.

عدالت گريزي عامل مفاسد اقتصادي

همان گونه كه سلامت اقتصادي در جامعه مرهون عدالت از جمله عدالت اقتصادي است، بي عدالتي و ظلم، مهمترين عامل مفاسد اقتصادي مي باشد. بنابراين، ريشه مفاسد اقتصادي را مي بايست در بي عدالتي و ظلم افراد جامعه يا خود جامعه جست. جامعه اي كه افراد آن خود را محصور در چارچوب عدالت نمي سازد و برخلاف موازين و معيارهاي عدالت فكر و عمل مي كند، دچار مفاسد اقتصادي مي شود. فساد اقتصادي كه در مقابل سلامت اقتصادي قرار مي گيرد، به اين معناست كه فكر و رفتاري، جريان سالم ثروت را از مسير طبيعي خود خارج كرده و موجبات اختلال و نقص در اين جريان مي شود. اگر رفتار صحيح اقتصادي اين گونه است كه هر كسي در هر موقعيت بتواند ازمواهب و ثروت هاي خدادادي بهره مند شود، فساد اقتصادي رفتاري است كه بيشتر يا برخي از افراد انساني را از بهره مندي محروم مي سازد.

براساس آيه 7 سوره حشر مي توان دريافت كه گردش سالم اقتصادي و بهره مندي همگان از ثروت و مواهب الهي مهمترين هدف از عدالت اقتصادي و برنامه ها و سياست هاي اقتصادي اسلام است؛ چرا كه اعمال قوانين خاص چون مساله «انفال» و «في»، به اين قصد و نيت انجام مي گيرد كه از انباشت ثروت و همچنين گردش ثروت در ميان بخشي از افراد جامعه كه از آنان به ثروتمندان و اغنياء ياد مي شود، جلوگيري شود. پس جريان سالم اقتصادي كه مبتني بر عدالت است، جرياني است كه از هرگونه فساد در بهره مندي افراد انساني جلوگيري مي كند. بنابراين، هرگونه محدوديت يا اختلال يا نقص در گردش ثروت در ميان توده هاي انساني، به معناي فساد شناخته شده و با آن مقابله مي شود.

از اين رو خداوند همان گونه كه با اقتصاد ربوي يا احتكار يا اتراف يا اسراف مقابله مي كند، با انباشت ثروت در بخشي از جامعه نيز مقابله مي كند؛ زيرا همه اينها از مصاديق مفاسد اقتصادي است كه اجازه بهره مندي به توده هاي مردم را نمي دهد و يا بخشي از افراد را محروم مي سازد.

برهمين اساس، مبارزه با مفاسد اقتصادي در دستور كار پيامبران و مديران جامعه اسلامي قرار گرفته است. (بقره، آيات 188 و 278 و 279؛ آل عمران، آيه 130؛ نساء، آيه 29؛ انعام، آيه 152 و آيات ديگر)

در اسلام با هرگونه كم فروشي يا گران فروشي (اسراء، آيه 35؛ شعرا؛ آيات 177 و 181 تا 183)، غصب اموال و تصرف بيرون از دايره مالكيت و رضايت (بقره، آيه 188؛ نساء، آيه 29)، ربا (آل عمران، آيه 130) و مانند آن به عنوان فساد اقتصادي مقابله مي شود؛ زيرا اين گونه رفتارهاي اقتصادي مهمترين مانع بهره مندي همگاني از مواهب الهي و قرار گرفتن در مسير كمالي است.

در همه اين موارد مي توان ريشه فساد را در همان عدالت گريزي جست وجو كرد؛ عدالت گريزان، قانون گريزان ماهري نيز هستند؛زيرا قانون مبتني بر اصول عقلاني، عقلايي و شرعي اجازه مي دهد تا هر كسي در هر موقعيتي بتواند از زندگي به شكل طبيعي بهره مند شود؛ اما قانون گريزان، مي خواهند تا با تغيير موقعيت خود در جامعه بر خلاف قانون، ثروت را براي خود محدود سازند و ديگران را از حق طبيعي شان محروم سازند.

از نظر اسلام و قرآن، چون هدف، گردش سالم اقتصادي در همه جامعه است، هرگونه رفتاري بر خلاف اين اصل به عنوان فساد اقتصادي شناسايي و با آن مقابله مي شود. از اين رو حتي با كنز ثروت و ثروت اندوزي برخورد مي شود؛ زيرا ثروت اندوزي نه تنها مانع از گردش سالم اقتصاد در جامعه مي شود بلكه مانع جدي در سر راه رشد شخص مي شود و او را گرفتار اتراف و اسراف مي كند. خداوند در آياتي از جمله 34 و 35 سوره توبه و نيز آيه 7 سوره حشر، بر لزوم مقابله با پديده نادرست ثروت اندوزي تاكيد مي كند. البته مراد از ثروت اندوزي در اينجا ثروت اندوزي اي است كه مانع سلامت اقتصادي و گردش سالم آن و خروج از دايره عدالت و اتراف و اسراف ومانند آن مي شود. بنابراين، اگر ثروت اندوزي به نيت و قصد افزايش ثروت عمومي جامعه و ثروت ملي و گسترش و رشد اقتصادي جامعه و مردم باشد، عملي مثبت و در چارچوب عدالت و اقتصاد سالم خواهد بود.

 مفهوم شناسي اختلاس

يكي از مفاسد اقتصادي كه در جامعه امروز به عنوان پديده شوم رواج يافته، اختلاس است.

درباره معنا و مفهوم اختلاس در ميان فقيهان اختلاف است. برخي از فقها همچون شهيد ثاني در كتاب شرح لمعه اختلاس را بر مفهوم لغوي آن جاري كرده، بيان داشته اند: ربودن مال ديگري به طور پنهاني و بدون هتك حرز، اختلاس است، اما اگر توأم با هتك حرز باشد، آن را سرقت مي نامند: و لا يقطع المختلس و هو الذي ياخذ المال خفيه من غير الحرز و لا المستلب و هوالذي ياخذه جهرا و يهرب مع كونه غير محارب.

بر اين اساس، هرگاه هم ربودن و هم مال مخفي باشد، سرقت خواهد بود و اگر ربودن مخفي، اما مال آشكار باشد، اختلاس است و اگر هم ربودن و هم مال ظاهر و آشكار باشد، استلاب خواهد بود.

 

عده اي مانند صاحب جواهر(ره) مي فرمايند: در اختلاس، شخص با استفاده از غفلت صاحب مال، مال او را مي ربايد.

اما عده اي از فقها به تبعيت از برخي كتب لغت، اختلاس را مترادف استلاب (ربودن) مي دانند. ابن منظور در لسان العرب مي گويد: «فان اخذ من ظاهر فهو مختلس و مستلب و منتهب». چنانچه ابن حمزه در وسيله النجاه تصريح مي كند: «المختلس من يستلب الشيء ظاهرا فان اظهر السلاح فهو محارب و ان لم يظهر استحق العقوبه الرادعه ؛ مختلس كسي است كه چيزي را به طور آشكار مي گيرد؛ حال اگر با در آوردن اسلحه باشد، محارب خواهد بود وگرنه، مستحق مجازات بازدارنده (تعزيرات) مي باشد.»

به هر تقدير، اختلاس خواه به طور مخفيانه باشد و بدون هتك حرز و يا به طور آشكار، بدون نشان دادن اسلحه و يا با استفاده از غفلت مالك باشد، مرتكب آن مستحق تعزير خواهد بود، اما در قوانين عرفي، همه اين موارد تحت عنوان سرقت مطرح مي شود.

در قوانين جمهوري اسلامي، براي اختلاس معنايي گفته شده كه مرتبط با حوزه عملكردي مأمورين دولتي است. در اين قوانين براي اختلاس يك معناي عام و يك معناي خاص گفته شده است.

اختلاس در مفهوم عام و كلي، نوعي خيانت در امانت مامورين دولت نسبت به اموال دولتي مي باشد؛ اما اختلاس به معني اخص كلمه عبارت از تعديات مامورين دولتي نسبت به اموال دولت است كه بر حسب وظيفه به آنان سپرده شده باشد.

در تعريف اختلاس گفته شده كه اختلاس عبارتست از برداشت و يا تصاحب اموال دولت توسط كارمند يا مامور دولتي به نفع خود يا ديگري كه برحسب وظيفه به او سپرده شده باشد.

در اسلام، امانت داري يكي از اصول مهم اخلاقي است. در حوزه عمل اقتصادي نيز به عنوان اصل اساسي مطرح شده است. خداوند درباره شرايط مدير اقتصادي بر اصل امانت داري به عنوان شرط تصدي اقتصادي تاكيد مي كند. (يوسف، آيه 55)

كساني كه اهل خيانت هستند نمي بايست مسئوليتي به عهده آنان گذاشته شود (همان) اين افراد از نظر خداوند از دايره عدالت بيرون و جزو ظالمان شناخته و معرفي مي شوند. (احزاب، آيه 27) چرا كه ريشه خيانت در امانت همين روحيه ستمگري و ظلم ايشان است. (همان)

 

 

 

اختلاس، فروپاشي نظام مديريت سالم اقتصادي

 

اختلاس از آن جايي كه گردش سالم اقتصادي و عدالت را در بخش اقتصاد دولتي و ملي مورد تهديد جدي قرار مي دهد، بسيار خطرناك است.

هنگامي كه به ريشه اختلاس و آثار و تبعات آن مي نگريم، درمي يابيم كه خطر آن بسيار بدتر و گستره فساد و آثار تباهي آن بيشتر از هر عمل فاسد اقتصادي ديگر است.

بايد توجه داشت كه اختلاس به معناي امروزين آن چيزي جز فروپاشي نظام مديريت سالم اقتصادي در يك جامعه نيست؛ چرا كه با اختلاس، امنيت رواني جامعه نسبت به مديران و مسئولان نظام و دولت با خطر مواجه مي شود و موجب سلب اعتماد به نظام و عدالت مديران و امانت داري آنان مي شود.

جامعه وقتي به مسئولان خويش اعتماد و اطمينان نداشته باشد و آنان را شايسته نداند يا نشناسد، مديريت نظام با چالش جدي عدم مشروعيت مواجه خواهد شد؛ زيرا آنچه نظامي را مشروعيت مي بخشد، فلسفه وجودي آن يعني تامين عدالت و امنيت و آسايش است؛ در حالي كه مديريت نظام اقتصادي با تعلل خود موجب مي شود تا اين مشروعيت از ميان برود. افزون بر اين، در نظام اسلامي، مشروعيت دولت اسلامي علاوه بر مشروعيت ديني، مبتني بر مشروعيتي است كه به سبب عدالت كسب مي كند؛ اگر جامعه ديني و دولت ديني نتواند مشروعيت خود را با اعمال خويش نشان دهد، به خودي خود ساقط مي شود؛ زيرا نظامي كه فاقد عدالت و تقوا باشد، به طور طبيعي منعزل از مشروعيت مي باشد.

 

 

اختلاس و بحران مشروعيت نظام سياسي

به هر حال، فساد اقتصادي بويژه در حوزه اقتصاد دولتي يعني بيت المال مسلمين، بزرگ ترين جرمي است كه بحران مشروعيت نظام سياسي را نيز موجب مي شود و زمينه را براي بسياري از مشكلات ديگر اجتماعي فراهم مي آورد. مبارزه با هر فساد در حوزه اقتصاد دولتي بويژه در رفتارهاي خيانت آميز مسئولان از جمله اختلاس وظيفه اصلي همه كساني است كه مي خواهند دولت اسلامي مبتني بر عدالت و به دور از فساد و ظلم را پي ريزي كنند.

از نظر آموزه هاي قرآني، بر مسئولان و رهبران جامعه اسلامي است تا با نظارت دقيق در همه ابعاد و مسايل اقتصادي جامعه، اجازه دهند تا مديريت سالم اقتصادي و جريان سالم گردش اقتصادي در جامعه شكل گيرد و هرگونه عاملي را كه به اين هدف ضربه مي زند شناسايي و با ريشه ها و شاخه هاي آن مبارزه كرده و آن را از ميان بردارند.

اگر اصلاحات اقتصادي و مبارزه با فساد در سطح پايين دستي جامعه يعني رفتارهاي اقتصادي مردم امري واجب و لازم است، اصلاحات در سطوح عالي و كلان امري ضروري تر و بايسته تر است. اگر پيامبران ماموريت دارند تا به اصلاح اقتصادي اقدام كرده و عدالت از جمله عدالت اقتصادي را انجام دهند (حديد، آيه 52) بر ايشان است كه اين اصلاحات را در سطوح ملي و عالي تر نيز به شدت پي گيري كرده و تحقق بخشند (حشر، آيه 7) بنابراين، مقابله با مفساد اقتصادي در سطوح ملي و كلان، از جمله اختلاس و خيانت در امانت و تصرفات غيرقانوني مسئولان مي بايست به شدت مورد پي گيري و ردگيري باشد و تا قطع دست مفسدان اقتصادي از اصلاح در اشكال گوناگون كوتاه نيايند.

 

شناسايي مشكلات قانوني و موانع اقتصاد سالم، تدوين و تهيه قوانين مناسب و شناسايي مديران امين و لايق و خبير و نظارت دايمي از جمله راهكارهايي است كه قرآن براي تحقق هدف اصلي يعني سلامت اقتصادي جامعه و رشد و بالندگي مردمان پيشنهاد مي دهد؛ چرا كه هرگونه اختلال در نظام سلامت اقتصادي جامعه به معناي جنگ با خدا و جامعه ايماني و سالم است. (بقره، آيه 972) كساني كه به اقتصاد سالم، آن هم در حوزه اقتصاد كلان و دولتي ضربه وارد مي كنند مي بايست به عنوان نه تنها مفسد بلكه محارب شناخته شده و دست هاي آنان قطع شود.(همان) و ريشه حضور آنان در اقتصاد جامعه بريده شود و اجازه هرگونه دخالت از آنان سلب گردد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 ساعت: 20:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحقیق درباره تریاک

بازديد: 1673

معرفی ماده مخدر سنتی تریاک ، عوارض و درمان

مقدمه :

تریاک از شیره گیاه خشخاش با نام علمی « پاپاور سومنیفروم » به دست می آید. در حدود بیست نوع آلکالوئید مجزا از تریاک مشتق می شود که معروفترین آنها مرفین است . آلکالوئیدهای نیمه مصنوعی که از مرفین ساخته می شوند شامل هروئین، کدئین و هیدرو مرفین هستند. مواد کاملاً مصنوعی شبه تریاک که در آزمایشگاه ساخته می شوند شامل مپریدین ،متادون و پروپوکسیفن می باشند.

 همه گیری شناسی :

در مملکت ما ایران ، بیشترین ماده ای که توسط معتادان مصرف می شود ، خود ماده اصلی یعنیتریاک است که با توجه به عدم کشت خشخاش در ایران ، این ماده بصورت قاچاق از خاور دور وخاورمیانه از طریق مرز زمینی افغانستان و پاکستان وارد کشور می شود. چون در گذشته در ایران خشخاش کشت می شد، دسترسی به تریاک در روستاها بیشتر بود ، اما امروزه چون از طریق شهرهای بزرگ توزیع می شود ، دسترسی به آن در شهرها بیشتر است. متاسفانه بخاطر عدم همکاری معتادان هنوز آمار دقیقی از اعتیاد به تریاک در کشور ما وجود ندارد. مصرف تریاک در چین وخاور نزدیک تا همین سالهای اخیر بطور وسیعی رواج داشت. استخراج آلکالوئیدهای فعال تریاک وهمچنین اختراع سوزنهای زیر جلدی برای استفاده از مرفین باعث شد که مصرف تریاک وآلکالوئیدهای آن در غرب هم افزایش یابد.

 

 

سبب شناسی :

علتهای اعتیاد به تریاک زیاد است. بطور کلی کنجکاوی و فشارهای اجتماعی قویترین عوامل برای شروع استفاده از مواد مخدر است. افرادی که در طبقات اجتماعی ـ اقتصادی پائین قرار دارند ، در خطر بیشتری برای اعتیاد به تریاک هستند ؛ اما اعتیاد به تریاک به طبقات اجتماعی ـ اقتصادی بالا هم گسترش یافته است و متاسفانه در قشر تحصیلکرده هم رو به گسترش است. در دسترس بودنتریاک و استفاده قبلی از مواد روانگردان مانند حشیش ، شخص را به استفاده از تریاک مستعد می نماید. بعضی ها معتقدند که سیگار روزنه ای برای ورود به دنیای مواد مخدر است. افرادی که پدر ومادر آنها از هم جدا شده اند و افرادی که یکی از اعضای خانواده شان معتاد هستند ، بیشتر در معرض خطر اعتیاد می باشند. سه چهارم از نوزادانی که از مادران معتاد متولد می شوند علائم قطع ماده مخدر را تجربه می کنند و اعتیاد نوزادان و شیرخواران از معضلات اجتماعی بسیار دردناک برای هر جامعه است. نزدیک به 90 درصد از معتادان به تریاک یک اختلال روانی مشخص دارند که این اختلال در اغلب موارد افسردگی است. شخصیت ضد اجتماعی و اضطراب هم از اختلالات شایع در میان معتادان به تریاک است.

  

راههای مصرف تریاک :

قدیمی ترین وسیله استفاده از تریاک وافور است که از یک حلقه سفالی یا چینی و یک دسته چوبی ساخته شده استوسایل دیگر مانند قلیانهای کوچک و یک لوله ساده نیز برای استعمال تریاکاستفاده می شود که در همه این موارد با سوزاندن تریاک آلکالوئیدهای آن تصعید و استنشاق شدهو از راه تنفسی جذب می شود. راه دیگر استفاده از تریاک راه خوراکی است که از مخاط گوارشی جذب می شودیک راه بسیار خطرناک دیگر که بندرت استعمال می شود جوشاندن و تزریق سیاه رگی تریاک است که علاوه بر خطر مسمومیت شدید با تریاک به دلیل استفاده از سرنگهای آلوده مشترک ، خطر ابتلاء به هپاتیت و ایدز را هم بدنبال دارد.

 

تأثیر تریاک بر بدن :

آلکالوئیدهای تریاک اثرشان را با چسبیدن به گیرنده های خود در دستگاه عصبی اعمال می کنند. در سال 1974 میلادی یک عامل داخلی با اثرهایی شبیه به تریاک کشف شد و انکفالین نام گرفت. چندین شکل از این ماده از مغز جدا شد که در کل آنها را آندورفین نام نهادند. آندورفین ها در انتقال عصبی شرکت دارند و برای از بین بردن درد در بدن بکار می روند. هنگامی که شخص دچار صدمه جسمی می شود ، این مواد بطور طبیعی آزاد می شوند و مسئول از بین بردن درد در مواقع صدمه حاد به بدن هستندهروئین بسیار قویتر از مرفین و بیشتر از آن محلول در چربی است ، در نتیجه در مدت زمان کوتاهتری از سد مغزی عبور نموده و شروع اثر آن سریعتر است. کدئین بطور طبیعی در حدود نیم درصد در تریاک وجود دارد. بعد از جذب ، کدئین مقداری تبدیل به مرفین می شودو به گیرنده های عصبی مرفین می چسبد. مواد مصنوعی مانند متادون ، مپریدین و پنتازوسین هم به گیرنده های مرفین می چسبند. تغییر در تعداد گیرنده های مرفین در اثر تماس مداوم با تریاکصورت می گیرد و باعث ایجاد وابستگی می شود. با چهار بار استفاده مداوم از تریاک تحمل شخص نسبت به آن بالا می رود. اما برای ایجاد شدن علائم قطع دارو یعنی ایجاد وابستگی بدنی تعداد دفعات بیشتری لازم است.

 

 

 

نشانه های بالینی مصرف تریاک :

اگر چه آلکالوئیدهای زیادی در تریاک وجود دارد و این روزها تریاک هایی که بدست مردم می رسد بسیار بسیار ناخالص است و هر گونه تظاهرات بالینی غیر مترقبه ای ممکن است با مصرف تریاکهای ناخالص اعم از مرگ ناگهانی ، سکته قلبی و مغزی ، استفراغ ، سر درد ، سرگیجه ، جنون آنیو روان پریشی اتفاق بیفتد ، با این وجود نشانه های بالینی مرفین را می توان بعنوان الگویی برای بقیه مواد خانواده تریاک بکار برد. تسکین ، چرت زدن ، تغییرات خلقی و ابری شدن قوای مغزی بدنبال استفاده از 5 تا 10 میلی گرم مرفین بوجود می آید.

اثرات تسکینی بیست دقیقه بعد از تزریق سیاهرگی یا یک ساعت بعد از تزریق زیر جلدی به حد اکثر خود می رسد و چهار تا شش ساعت بسته به نوع ماده مخدر ، مقدار آن و تاریخچه قبلی دریافت دارو طول می کشد. علائم دیگر شامل احساس گرما ، سنگینی دست و پا و خشکی دهان است. صورت و بخصوص بینی ممکن است به خارش بیفتد و برافروخته شود که شاید بخاطر آزاد شدن هیستامین باشد. بعضی از بیماران دچار سرخوشی می شوند که ممکن است ده تا سی دقیقه طول بکشد. در کسانی که تریاک یا هروئین را بصورت تزریق سیاهرگی استفاده می نمایند ، یک احساس اوج آنی به آنها دست می دهد که به سبب سریع رسیدن مواد به مغز است.

اثر ضد درد مرفین انتخابی است. در واقع آستانه تحریک انتهای عصبی به تحریک دردناک تغییری پیدا نمی کند و انتقال عصبی درد هم بدون تغییر باقی می ماند . تنها درک و حس درد است که تحت تاثیر قرار می گیرد و در واقع بیمار نسبت به درد بی تفاوت می شود. بسیاری از افراد که اولین بار تریاک را تجربه می کنند، نه تنها سرخوش نمی شوند ، بلکه حالشان بد می شود و تهوع و استفراغ پیدا می کنندمرفین تضعیف کننده دستگاه تنفسی است و این عمل را با اثر مستقیم بر روی مرکز تنفسی در ساقه مغز اعمال می کند. در انسان ، مرگ در اثر زیادی مصرف تریاک تقریباً همیشه به سبب ایست تنفسی است. تغییر در فشار خون ، ضربان قلب و گردش خون مغز هم ممکن است ایجاد شود که در مقایسه با تغییرات تنفسی اهمیت زیادی ندارد. مرگ ناگهانی با مصرف مقادیر ناچیزی ازتریاک به سبب بوجود آمدن واکنشهای حساسیتی ، شوک آنافیلاکتیک و ورم ریه ها ممکن است اتفاق بیفتد. اثرات دیگر مرفین شامل تنگ شدن مردمک چشم ، انقباض عضلات صاف ، مانند عضله رحم و مجاری صفراوی و یبوست است.

 

مسمومیت با تریاک :

مسمومیت با تریاک که بعد از مصرف مکرر آن اتفاق می افتد ، بصورت تغییرات خلقی ، اختلالات روان تنی ، خواب آلودگی ، اختلال در تکلم و اختلال در حافظه و از بین رفتن حضور ذهن خود را نشان می دهد. اگر مقدار تریاک خیلی زیاد باشد ، حیات شخص را به مخاطره می اندازد که از علائم آن می توان به عدم پاسخ به تحریک دردناک ، اغماء ، تنفس ضعیف ، سرد شدن بدن ، کاهش شدید فشار خون ، شوک و کند شدن ضربان قلب اشاره کردمرگ معمولاً در اثر ایست تنفسی است.اصولاً در بیماری که با حالت اغماء ، تنگی مردمک چشم و ضعف تنفسی به بیمارستان آورده می شود ، حتماً باید به مسمومیت با تریاک و مشتقات آن مشکوک شد.

 

نشانه های بالینی قطع مصرف تریاک :

علائم قطع مرفین معمولاً در خلال شش تا هشت ساعت بعد از آخرین مصرف در کسی که یک تا دوهفته بطور مداوم از تریاک استفاده نموده باشد، بوجود می آید. این علائم در روز دوم و سوم به حداکثر میزان خود می رسد و در خلال هفت تا ده روز بتدریج کم می شود. علائم قطع متادون معمولاً یک تا سه روز بعد از آخرین مصرف شروع شده و ده تا چهارده روز کامل می شود. بعنوان یک اصل کلی ، موادی که طول مدت اثرشان کوتاه تر است علائم قطع شدیدتر و کوتاه مدت تری ایجاد می کنند و آنهایی که طول مدت اثرشان طولانی تر است ، علائم قطعشان خفیف تر و طولانی تر است. بسیاری از علائم قطع تریاک شبیه به افزایش فعالیت دستگاه عصبی سمپاتیک در بدن است.

 علائم قطع تریاک :

درد عضلانی شدید ،

استخوان درد ،

اسهال شدید ،

شکم درد ،

آب ریزش بینی ،

اشک ریزش ،

سیخ شدن موهای بدن ،

خمیازه کشیدن ،

گشاد شدن مردمکهای چشم ،

بالا رفتن فشار خون ،

بالا رفتن تعداد ضربان قلب ،

بیقراری ،

تحریک پذیری شدید ،

افسردگی ،

لرزش اندامها ،

ضعف شدید بدن ،

تهوع و استفراغ .

به هم خوردن تنظیم سیستم حرارتی بدن که شامل تب هم می شود.

یک معتاد بندرت در اثر ترک اعتیاد می میرد مگر اینکه از قبل به یک بیماری شدید جسمی مثل بیماری قلبی مبتلا باشد. حالتهایی مانند بیخوابی ، کند شدن تعداد ضربان قلب ، تغییرات حرارت بدن و ویار شدید برای استفاده مجدد از تریاک ممکن است تا ماهها بعد از قطع مصرف تریاک در بدن باقی بماند. بیشتر علائمی که برای قطع تریاک ذکر شد ، حالتی شبیه به تصویر بالینی یک آنفلوانزا می باشد.

 

 

 

 

 

درمان اعتیاد به تریاک :

برای درمان اعتیاد به تریاک علاوه بر درمان دارویی ، روان درمانی هم لازم است. معمولاً افرادی که بطور دراز مدت به تریاک وابسته اند، بیشتر مناسب برای درمان دارویی هستند ، ولی در مورد افرادی که مدت کوتاهی از اعتیادشان می گذرد روان درمانی موثرتر است. اساسدرمان دارویی اعتیاد به تریاک ، بر سم زدایی تدریجی استوار است. دارویی که برای سم زداییتریاک بکار می رود، می بایست خصوصیات زیر را داشته باشد :

1- اثر طولانی تری از تریاک داشته باشد.

2- از راه خوراکی قابل استفاده باشد.

3- از لحاظ شیمیایی به تریاک شبیه باشد.

4- بیمار را به خود جذب کند تا دیگر سراغ تریاک نرود.

در صورت دارا بودن این خصوصیات ، می توان دارو را آرام ، آرام کم کرده و آن را قطع نمودمتادون یک داروی بسیار مناسب برای ترک اعتیاد به تریاک است. طول مدت اثر متادون از 24 ساعت هم بیشتر است. اگر چه متادون هم خود یک داروی مخدر است و با قطع آن بیمار دچار علائم قطع می شود  اما کم کردن تدریجی آن از تریاک و هروئین راحت تر است. اخیراً کلونیدین که یک داروی ضد فشار خون است و روی دستگاه اعصاب مرکزی اثر نموده و اثر سمپاتیک را کم می کند ، مورد استفاده قرار گرفته است. چون کلونیدین از ترشح نور اپی نفرین جلو گیری می کند ، باعث می شود که علائم پرکاری سمپاتیک که در اثر قطع تریاک ایجاد می شود ، بوجود نیاید.

 

مزایای متادون :

1) شخص معتاد از کشیدن تریاک دست برمی دارد.

2) مصرف متادون یک کار قانونی و مجاز است.

3) متادون سرخوشی کمی ایجاد می کند. 4

4) متادون بندرت باعث ایجاد چرت آلودگی و یا افسردگی می شود.

5) مهمتر از همه اینکه متادون به شخص اجازه می دهد تا به فعالیت های روزانه خود ادامه دهد ومرتکب کارهای خلاف برای بدست آوردن مواد مخدر نشود.

تنها زیان متادون این است که شخص به یک ماده مخدر که همان متادون باشد ، معتاد است وتصور می شود که مزیت کلونیدین بر متادون ، مخدر نبودن کلونیدین است و شخص به آن اعتیاد پیدا نمی کند. در حالی که ترک اعتیاد و سم زدایی تریاک از بدن بسادگی صورت می گیرد ، اما بازگشت مجدد به اعتیاد با تریاک به طور قابل توجهی زیاد است.

 

 

 

 

 

گروه درمانی :

در این روش اشخاصی که برای ترک اعتیاد دور هم جمع می شوند ، همه دچار یک مشکل بنام اعتیاد هستند. برای پیوستن به این گروه شخص باید انگیزه قوی برای ترک اعتیاد داشته باشد. داشتن سرگرمی های سالم و ایجاد اعتماد به نفس از عوامل بسیار مهم در ترک اعتیاد است. یکی از مسائل مهم که در کشور ما خانواده ها بایستی به آن خیلی توجه نمایند ، دوستان فرد معتاد است. معاشرت با افراد معتاد خواه ناخواه شخص را به دام اعتیاد می کشاند و بریدن از دوستان معتاد در ترک اعتیاد بسیار موثر است. روش مراکز بازپروری معتادین هم اغلب بر گروه درمانی استوار است.

منابع :

www.sid.ir

www.noormags.com

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 ساعت: 19:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

قرآن و راهكارهاي غلبه بر مشكلات روحي و رواني

بازديد: 393

به نام خدا

قرآن و راهكارهاي غلبه بر مشكلات روحي و رواني

تهیه و تنظیم : ابوالفضل عرب عامری

انسان در دنياي تضادها، گرفتار مشكلات فردي و جمعي و يا رواني و جسماني بسيار است. كسي را نمي توان يافت كه از مشكلات و معضلات سخن نگويد و يا از آن ننالد. از اين رو، شناخت و يافتن راهكارهايي براي برونرفت از اين مشكلات، دغدغه هر انساني است. حتي كساني كه از راهكارهاي موفقيت، سخن مي گويند و طرح ها و پيشنهادهايي را در اين زمينه ارايه مي دهند، در حقيقت به نوعي سخن از راه هاي برونرفت از مشكلات و دشواري هايي مي كنند كه مانع عمده در سر راه تحقق آرماني است كه از آن به عنوان موفقيت ياد مي كنند. مقاله حاضر در صدد تبيين راهكارهاي قرآن جهت برون رفت از مشكلات روحي و رواني است كه با هم آنرا از نظر مي گذرانيم .

چگونگي مواجهه با مشكلات

برخي از مشكلات و دشواري ها به گونه اي است كه انسان حتي با عقل جمعي و مشاوره با ديگراني چون استادان آگاه و كارشناسان نمي تواند راهي براي بيرون آمدن از آن بيابد. مواردي كه به حق مي توان گفت كه انسان در آن حالت از همه كس و همه چيز نوميد مي شود و همه درهاي رهايي را به سوي خود بسته مي بيند. در اين گونه موارد است كه پاي رمالان و دلالان باز مي شود تا با سركيسه كردن مردم راه برونرفت را در اختيار ايشان بگذراند. راه هايي چون فال قهوه و پيش گويي و ورد و جادو و جفر و اسطرلاب از روش هاي كساني است كه وامانده و نوميد از يافتن راهي معقول و معمول براي رهايي از مشكلات خود هستند. برخي نيز در اوج مشكلات به جهت سستي بنيادهاي بيشني و گرايشي دست به خودكشي مي زنند. در حقيقت به جاي حل و فصل مشكلات مي كوشند تا با پاك كردن صورت مساله يعني خويشتن خويش، از رنج مشكلات و گرفتاري ها برهند. اين اوج نوميد و ياس است كه خداوند از آن به قنوط تعبير مي كند و در قرآن مي فرمايد: اذا مسه الشرفيؤس قنوط (فصلت آيه 49)؛ هنگامي كه به آنان شر وبدي مي رسد (و گرفتار مشكلات و ناملايمات زندگي مي گردند پس مايوس و نوميد مي گردند. در جايي ديگر اين افراد و اشخاص را انسان هايي گمراه مي شمارد كه حق و راه درست را نشناخته و بدان سو نمي روند: و من يقنط من رحمه ربه الا الضالون (حجر آيه 56)؛ و جز گمراهان كسي از رحمت پروردگارش مايوس و نوميد نمي شود.

علوم غريبه و راهكارهاي پيشنهادي آن

برخي با توجه به تاييد علوم و دانش هايي كه در اصطلاح از آن علوم غريبه ياد مي كنند مي كوشند با استمداد و ياري از آن مشكلات خود را كه از طرق عادي و معمولي و اسباب ظاهري و طبيعي قابل حل و فصل نيستند، حل نمايند. در برخي از آيات و حتي روايات از توانمندي هاي برخي از افراد چون هاروت و ماروت (بقره آيه 102) و جنيان كه داراي قدرت فوق العاده اي بوده اند (نمل آيه 39 و 40 نيز جن آيات 6 و 7) سخن رفته است. سحر و جادو در برخي موارد تاييد شده و اين دانش ها به عنوان علومي ياد شده است كه توانمندي هاي خاصي براي انسان فراهم مي آورد. از اين رو هر چند كه برخي از رفتارها و استفاده ها و يا سوء استفاده ها مورد نكوهش و سرزنش قرار گرفته است ولي اصل آن مورد ترديد نيست. از اين رو برخي بر اين باورند كه مي توان با استفاده مشروع از اين علوم و دانش ها به مقصد و مقصود رسيد و مشكلات را از پيش رو برداشت. اما ناگفته نماند كه اين علوم و دانش ها در اختيار هر كسي نيست و افزون بر دور بودن از دسترسي توده مردم، موجبات سوء استفاده نيز در آن فراوان است. اين را ه ها نه تنها در اختيار همگان نيست بلكه دغل كاران در اين عرصه زياد هستند. افزون بر اين كه اين علوم و دانش ها به گونه اي نيست كه عموم مردم بتوانند از آن بهره گيرند. بنابر اين بهترين راهكار آن است كه انسان با استفاده از كوتاه ترين و مناسب ترين و درست ترين و كم هزينه ترين راه كه در اختيار همگان است به مقصد و مقصود دست يابد. اين راه همان چيزي است كه ما از آن به راهكارهاي قرآني براي برونرفت از مشكلات و معضلات دنيايي و اخروي، مادي و معنوي ياد مي كنيم.

نگاه قرآن به علل مشكلات

قرآن براي مشكلات و دشواري ها وبدي هايي كه انسان بدان گرفتار مي شود عللي را بيان مي كند. شناخت اين علل مي تواند براي درك و فهم بهتر راهكارهايي كه قرآن براي برونرفت از مشكلات ارايه مي دهد مفيد وسازنده باشد؛ زيرا بدون شناخت علت هاي پيدايي مشكلات نمي توان به راهكارهاي برونرفت دست يافت و يا اگر راهكارهايي ارايه مي شود بدان اعتماد و عمل كرد. به عنوان نمونه كساني كه به سوي رمل و جفر و اعداد كشيده مي شوند ميان مشكلات و راهكارهايي كه اين دسته افراد و اشخاص ارايه مي دهند نوعي رابطه علي و معلولي مي يابند و مي كوشند تا با برطرف كردن (دفع و يا رفع) آن بتوانند از مشكلات برهند و به موفقيت دست يابند. اين دسته افراد دست كم به رابطه همبستگي ميان مشكلات و مثلا رمل اعتقاد دارند و بر اين باورند كه رمل مي تواند اين دسته از مشكلات را بردارد. ايجاد محبت يا دشمني با ورد و يا دعاي خاص به معناي باور به نوعي همبستگي ميان دو پديده است. اين باور است كه فرد را به سوي دعانويس و يا رمال مي كشاند.

بنابراين براي فهم درست راهكارهاي قرآني براي برون رفت از مشكلات و معضلات، شناخت عللي كه قرآن براي مشكلات بيان مي كند مي تواند مفيد باشد. از اين رو مي بايست پيش از بيان راهكارهاي قرآني براي برون رفت از مشكلات مختلف و متعدد، به بيان عللي بپردازيم كه قرآن آن ها را به عنوان علل مشكلات به صورت صريح و بي پرده و يا در قالب مثال و غيرمستقيم بيان و مطرح كرده است.

راهكارهاي برون رفت از مشكلات از نگاه قرآني

قرآن براي برون رفت از همه مشكلات حتي آنهايي كه بيرون از اراده و اختيار ماست و در حقيقت مي توان آن را مشكلات طبيعي دنيا دانست راهكارهايي را ارايه داده است. اين راهكارها، افزون بر راهكارهايي است كه قرآن به عنوان راهكارهاي عادي و معمولي و از طريق بهره گيري از ابزار و اسباب دنيوي ارايه مي دهد. به اين معنا كه انسان براي رهايي از مشكلات مي تواند از سازوكارهايي استفاده كند كه وي را از مشكلات رهايي مي بخشد. اين راه ها را مي توان در حوزه هاي مختلف و با بهره گيري از پيامبر باطني يعني خرد و عقل و ديگر اسباب به دست آورد. چنان كه گفته شده است كه براي هر دردي مادي درماني است. استفاده از دارو و پزشك و مانند آن در درمان بيماري ها از راه هايي است كه خرد بشري به آن مي رسد. در برخي از روايات معتبر اسلامي آمده است كه: ان الله يابي ان تجري الامور الا باسبابها؛ اين كه خداوند پرهيز دارد كه امور دنيا به جز از راه سبب ها جريان پيدا كند. به اين معنا كه براي هر مسئله اي راه و سببي ماده و تكويني و طبيعي قرار داده است. اما سخن اين است كه وقتي انسان از اين اسباب به هر دليلي بهره نتواند بگيرد و يا به سختي و دشواري از آنها استفاده كند و يا در مقام نوميدي از اسباب قرار گيرد چه راه كاري را قرآن براي اين مرحله و مرتبه قرارداده است؟ آيا اصولا سازوكاري براي اين مرتبه و مرحله است؟ اگر راهكاري وجود دارد آن چيست؟ آيا رمل و جفر و پناه بردن به سحر و جادو و ديگري شيوه و علوم كه در اصطلاح به آن علوم غريبه گفته اند امري درست است. اگر اين راه كار نادرست و يا براي عموم قابل دسترسي نباشد آيا اسلام و قرآن راهكاري عام و كلي و براي همگان قرارداده است؟ آن راهكار پيشنهادي و سازوكاري قرآني براي برونرفت از چنين مشكلاتي و همه مشكلات چيست؟ در اين نوشتار كوشش مي شود تا روش و يا روش هاي برونرفتي كه قرآن بدان اشاره كرده را و بسيار بر آن تأكيد داشته و در آيات بسياري بدان پرداخته و به عنوان اصل كلي به انسان تعليم داده است، شناسايي و بيان شود.

1- استغفار: يكي از مهم ترين راهكارهاي قرآني براي برونرفت از مشكلات استغفار است. استغفار به معناي درخواست پوشش و گذشت و آمرزش است. (مفردات راغب) به اين معنا كه انسان از خدا مي خواهد كه وي را ببخشد و در حق وي گذشت نمايد و او را به رحمت خود پوشش دهد. اين واژه در اصطلاح قرآني به معناي درخواست زباني يا عملي آمرزش و پوشش گناه از خداوند به هدف مصونيت از آثار بدگناه و عذاب است. (كشف الاسرار ج2 ص46 و نيز التحرير و التنوير ج4 ص92). استغفار با توبه اين تفاوت را دارد كه استغفار آمرزش خواهي از گناهان براي پيراستن روح است و توبه اقدام براي آراستن روح به صفات پسنديده اي چون توحيد مي باشد. (الميزان ج10 ص140) و يا استغفار درخواست آمرزش از گناهان پيشين و توبه پشيماني و بازگشت به خدا درباره گناهاني است كه امكان دارد در مقام عمل انجام دهد. (تفسير كبير فخر رازي ج17 ص181) آيات بسياري در قرآن به مسئله استغفار پرداخته است و ارزش و جايگاه و اهميت آن را نشان داده است. (68بار) در آياتي از قرآن به پيامبر با آن كه اهل عصمت و طهارت است مي فرمايد كه به سوي خداوندت استغفار كن. در آياتي نيز به مؤمنان دستور مي دهد كه استغفار كنند. و يا اين كه اهل استغفار در سحرگاهان باشند. پس از بيان اهميت و ارزش استغفار به بيان اين راهكار براي برونرفت از مشكلات و معضلات فردي و جمعي اشاره كرده و مي فرمايد: دوعامل اصلي و كلي است كه حتي عذاب هايي طبيعي و غيرطبيعي چون سيل و زلزله و جنگ و عذاب استيصالي و از ميان بركن را از انسان دور مي سازد. يكي وجود پيامبر(ص) است و ديگري استغفار مي باشد. (انفال آيه33) حضرت اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: در روي زمين دو وسيله و ابزار امنيت از عذاب الهي وجود داشت: يكي از آن دو وجود پيامبر(ص) بود كه با رحلت آن حضرت برداشته شد و انسان ها از آن محروم شدند ولي ديگري كه استغفار است همواره براي همگان تا قيامت وجود دارد. پس بدان تمسك جوييد و چنگ زنيد و آن گاه آيه 33سوره انفال را خواند. (نهج البلاغه حكمت88) استغفار تا آن اندازه مهم و ارزشمند نشان داده شده است كه حتي عذاب يعني كيفر اعمالي كه در دنيا انسان به جهت تكوين و يا تشريعي بدان مبتلا و گرفتار مي گردد، از وي و يا جامعه برداشته مي شود. انسان با استغفار مي تواند از اين دسته عذاب هاي دنيوي و اخروي كه به جهت بازتاب و واكنش طبيعي اعمال گريبان گير او مي شود رهايي يابد. از مهم ترين آثار استغفار كه در آيات قرآن بدان اشاره شده مي توان به پيشگيري از عذاب الهي (انفال آيه33)، آمرزش گناهان (نوح آيه10) افزايش روزي (نوح آيه11)، ازدياد فرزندان (نوح آيه12) رفاه و عمر طولاني (هود آيه3) نام برد. قرآن بيان مي دارد كه بهترين زمان استغفار سحرگاهان است (ذاريات آيه18 و نيز آل عمران آيه17 و نيز يوسف آيه98) زيرا حالات و موقعيت هاي مختلف زماني و مكاني نقش اقتداري (مزمل آيه6) و ويژه اي برخوردار است چنان كه درباره ليله القدر گفته شده است و (قدر آيه1) و در مقاله اي بدان پرداخته شده است. شمار آن چنان كه در قرآن آمده است مي بايست كثير باشد تا اسم مستغفر در سحرگاهان بر او صدق كند و از مصاديق آن گردد. (ذاريات آيه18) كثير در آيات قرآن به معناي بيش از هفتاد آمده است. در تفسيري از علي بن محمد الهادي(ع) درباره معناي كثير آمده است كه قرآن به پيامبر(ص) فرموده است كه خداوند تو را در مواطن كثير ياري داده است و آن حضرت بيان مي دارد كه شمار غزوه و سرايا آن حضرت بيش از هفتاد تا هشتاد بوده است بنابراين كثير به معناي بيش از هفتاد است. از اين رو كسي كه مي خواهد استغفار نمايد مي بايست در سحرگاهان و بيش از هفتاد بار به طور استمراري استغفار كند تا مصداق اهل استغفار شود. اما پيش از اين كه به اين روايات تفسير تمسك شود، قرآن خود به صراحت به عدد هفتاد اشاره كرده است: «استغفر لهم او لاتستغفر لهم ان تستغفر لهم سبعين مرده فلن يغفرالله لهم (توبه آيه80) چه برايشان آمرزش بخواهي و يا نخواهي يكسان است حتي اگر برايشان 70بار آمرزش بخواهي خدا آنان را نمي آمرزد. در اين آيه به صراحت از عدد70 ياد شده است كه مي رساند 70عدد مطلوبي است كه مؤمن مي تواند با آن خود را در شمار مستغفران قرار دهد و از گناهان و مشكلات دنيوي و اخروي و نيز مادي و معنوي برهاند.

2- توبه: ديگر راهكار قرآن براي برونرفت از مشكلات دنيوي، توبه است. حضرت آدم پس از گرفتاري به دست ابليس به درگاه خداوند توبه كرد و با بيان توبه خود را از بسياري از بازتاب و پيامدهاي عمل برهاند. (بقره آيه 37) حضرت يونس(ع) پس از گرفتاري در شكم ماهي كه خداوند از آن به ظلمات تعبير مي كند با بيان توبه و اقرار به گناهان (البته مي تواند اقرار به گناه در پيشگاه الهي به عنوان يك راهكار جداگانه مطرح گردد چنان كه حضرت موسي(ع) و برخي ديگري از پيامبران با اين روش از مشكلات و پيامدهاي طبيعي رفتار و اعمال خود رهايي يافتند) در پيشگاه الهي توانست از پيامدهاي رفتار خود برهد كه در ميان مردم از آن جمله به ذكر يونسي ياد مي شود. قرآن اين ذكر را اين چنين بيان مي دارد: لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين؛ جز الله خدايي نيست، پاك و منزه هستي، و من از ستمكارانم. (انبياء آيه 88) قرآن از مشكلي كه يونس بدان گرفتار شده بود به ظلمات ياد مي كند كه نشان دهنده شدت و تعدد مشكلي بود كه آن حضرت به جهت اعمال و رفتار خود بدان گرفتار شده بود.

 

3-توسل و شفاعت: گاه از اين راهكار به وسيله نيز ياد مي شود. (وابتغوا اليه الوسيله؛ مائده آيه 35 و نيز اسراء آيه 57) وسيله و يا عروه الوثقي (بقره آيه 652 و نيز لقمان آيه 22) و يا كلمات (بقره آيه 37) هر چيزي است كه انسان با قراردادن آن به عنوان واسطه مي كوشد تا از مشكلاتي كه بدان گرفتار آمده است رهايي يابد. انساني كه خود از جايگاهي برخوردار نيست و نمي تواند به طور مستقيم اقدام كند به كمك افراد و اشخاصي كه در نزد خداوند از وجاهت و مقام خاصي برخوردار مي باشند كمك و ياري مي جويد تا آنان واسطه شوند و كمك كنند تا بتواند از مشكلاتي كه به جهت رفتار و يا اعمال و يا حتي به طور طبيعي به عنوان آزمون و يا طبيعت تضادي دنيا بدان گرفتار آمده است رهايي يابد. اين افراد مي توانند شهيدان و افراد صديق و صالحان و پيامبران باشند؛ يعني كساني كه خداوند به آنان نعمت خاص بخشيده است و جزو منعمان درگاه ايزدي هستند (نساء آيه 69) كساني كه ما هر روز در نماز و نيايش خويش از خدا مي خواهيم ما را در راه آناني قرار دهد كه در راه مستقيم و صراط الهي هستند. اين افراد كساني هستند كه مي توانند به عنوان شفيعان عمل كنند و ما را از مشكلات برهانند. كساني كه در نماز شب از آنان به عنوان شفيع ياد مي شوند تا پس از استغفار و توبه دست ما را گرفته و دستگير ما باشند (عروه الوثقي). در قرآن همه اينان به عنوان شفيعان مطرح شده اند. ولي با اين همه مي توان گفت كه در اين ميان آناني كه پيامبران و اين شفيعان در هنگام گرفتاري و مشكلات به دامن ايشان چنگ مي زدند از جايگاه و مقام برتري برخوردارند كه مي بايست به عنوان شفيعان بدان ها رجوع كرده و از آنان ياري و كمك خواست. اينان كلمات نوري هستند كه بسياري از مقربان درگاه ايزدي به آنان توسل جسته و شفاعت ايشان را خواستار شدند. اگر ما توبه را به عنوان اصلي جداگانه فرض كرديم و يا استغفار را به عنوان اصلي ديگر و مستقل بيان كرديم مي توانيم بگوييم كه از نظر جايگاه به مقام شفاعت ايشان نمي رسد؛ زيرا كسي كه به مقام ايشان باور داشته باشد مانند كسي است كه تمام را در اختيار دارد. به سخني ديگر چون كه صد آمد نود هم پيش ماست. كسي كه قايل به مقام و جايگاه اين انوار و كلمات ربويي و الهي باشد مي داند كه با چه كسي سخن مي گويد و از چه كسي كمك و ياري مي جويد. در شفاعت هم توبه نهفته است و هم استغفار و از اين رو گفته اند كه صلوات بر محمد و آل محمد(ص) در حكم استغفار و توبه و شفاعت است؛ و گفته اند كه صلوات از فرشتگان استغفار است و از سوي خدا بخشش و آمرزش است و اين همه در آيه: ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما (احزاب آيه 56)؛ خداوند و فرشتگان بر پيامبر صلوات و درود مي فرستند. اي كساني كه ايمان آورده ايد شما بر او درود بفرستيد و بر او به سلامي تسليم باشيد. بنابراين بهترين راهكار قرآني براي برونرفت از مشكلات توسل و تمسك به پيامبر و خاندان طاهر و پاكش است كه خداوند آنان را مطهر گردانيده است و جايگاه ويژه اي بخشيده است (احزاب آيه 33) و شفاعت ايشان را راهي براي بسيار بلكه همه مشكلات دانسته است. از اين رو حضرت آدم زماني توبه كرد و توبه اش پذيرفته شد كه توانست به آن كلمات تمسك جويد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 ساعت: 18:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

علت خوشبختی یا بدبختی از دیدگاه قرآن كریم

بازديد: 361

علت خوشبختی یا بدبختی از دیدگاه قرآن كریم

از آیات قرآن كریم مستفاد می‏شود كه استغفار و ترك گناه باعث توسعه مادی و عمران و آبادی و متقابلاً هر گونه نافرمانی خدا و ظلم به دیگران عامل فقر و فلاكت و بدبختی است. با این شاخص بسیاری از كسانی كه در زندگی مادی دچار گرفتاری‏های متعدد هستند می‏توانند اعمال و رفتار خود را بازنگری كرده و با نسخه شفابخش قرآن كریم، از بیماری فقر و فلاكت نجات یابند.

رابطه گناه با فقر و مصیبت

قرآن كریم در آیه 30 سوری شوری می‏فرماید: "و ما اصابكم من مصیبة فبما كسبت ایدیكم و یعفوا عن كثیر: هر مصیبت و گرفتاری كه به شما می‏رسد دستاورد و ثمره اعمال خودتان است تازه این تمام مجازات اعمال شما نیست چرا كه بسیاری از كارهای شما را مورد عفو قرار می‏دهد".

این آیه به خوبی نشان می‏دهد، مصائبی كه دامن‏گیر انسان می‏شود، یك نوع مجازات الهی و هشدار است (هر چند استثنائاتی دارد كه بعد به آن اشاره خواهد شد) و به این ترتیب یكی از فلسفه‏های حوادث دردناك و مشكلات زندگی روشن می‏شود.

جالب این كه در حدیثی از امیرمومنان علی (ع) می‏خوانیم، كه از پیامبر گرامی خدا(ص) نقل می‏كند كه فرمود: "خیر آیة فی كتاب الله هذه‏الایة، یا علی ما من خدش عود و لا نكبة قدم الا بذنب و ما عفی الله عنه فی‏الدنیا فهو اكرم من ان یعود فیه و ما عاقب علیه فی‏الدنیا فهو اعدل من ان یثنی علی عبده: این آیه (و ما اصابكم من مصیبة...) بهترین آیه در قرآن مجید است، ای علی هر خراشی كه از چوبی بر تن انسان وارد می‏شود و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است كه از او سرزده و آن چه خداوند در دنیا عفو می‏كند، گرامی‏تر از آن است كه (در قیامت) در آن تجدید نظر فرماید و آن چه را كه در این دنیا عقوبت فرموده، عادل‏تر از آن است كه در آخرت بار دیگر كیفر دهد".(1)

و به این ترتیب این گونه مصائب علاوه بر این كه بار انسان را سبك می‏كند، او را نسبت به آینده كنترل خواهد نمود.

گرچه ظاهر آیه عام است و همه مصائب را در برمی‏گیرد، ولی مطابق معمول در عمومات، استثناهایی وجود دارد، مانند مصائب و مشكلاتی كه دامن‏گیر انبیا و ائمه معصومین (ع) می‏شد كه برای ترفیع مقام آن‏ها بود، یا گرفتاری بسیاری همانند كودكان و یا افرادی كه مسوول شناخته نمی‏شوند.

و هم چنین مصائبی كه بر اثر ندانم كاری‏ها و عدم دقت و مشورت و سهل‏انگاری در امور حاصل می‏شود، كه اثر تكوینی اعمال خود انسان‏ها است و یا مصائبی كه گریبان غیر معصومین را می‏گیرد و جنبه آزمون دارد. قرآن كریم در این باره می‏فرماید: "و لنبلونكم بشی‏ء من‏الخوف و الجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات و بشرالصابرین: به درستی كه شما را از طریق انواع ترس و گرسنگی و كمبودهای مادی و جسمی و محصولات مورد امتحان قرار می‏دهیم و بشارت باد بر كسانی كه این آزمون الهی را با صبر و بردباری پشت سر می‏گذارند" (155 / بقره).

به تعبیر دیگر جمع میان آیات مختلف قرآن و روایات ایجاب می‏كند كه عموم این آیه در مواردی تخصیص پیدا كند. اما از آن جا كه بیشتر موارد آن جنبه كیفری و كفاره‏ای دارد، آیه 30 سوره شوری آن را به صورت عموم مطرح ساخته است.

با این بیان نمی‏توان گفت هر گرفتاری و رنجی كیفر گناه است، چرا كه گرفتاری‏های سخت، فلسفه‏های گوناگونی دارند كه از آن جمله عبارتند از:

1 - شكوفایی استعدادها و توانمندی‏های درونی و برونی انسان،

2 - هشدار نسبت به آینده او،

3 - بیداری از خواب غفلت و غرور و هشیاری از انواع مستی‏ها،

4 - كیفر گناهان،

5 - بخش مهمی نیز ثمره ندانم كاری‏ها و سهل انگاری‏های انسان در زندگی است.

6 - اصل آزمون در زندگی انسان، (2)

و لذا در حدیثی می‏خوانیم: هنگامی كه امام علی بن الحسین (ع) وارد بر یزید شد، یزید نگاهی به او كرد و گفت: "یا علی ما اصابكم من مصیبة فبما كسبت ایدیكم" (اشاره به این كه حوادث كربلا نتیجه اعمال خود شما بود).

ولی امام علی بن الحسین (ع) فوراً در پاسخ فرمود: "كلا ما هذه فینا نزلت، انما نزل فینا "ما اصاب من مصیبة فی‏الارض و لا فی انفسكم الا فی كتاب من قبل ان نبراها ان ذلك علی الله یسیر لكیلا تاسوا علی مافاتكم ولاتفرحوا بما اتاكم" (3) فنحن‏الذین لاناسی علی مافاتنا من امرالدنیا و لانفرح بما اوتینا: (4)

چنین نیست، این آیه در مورد ما نازل نشده، آن چه درباره ما نازل شده آیه دیگری است كه می‏گوید: هر مصیبتی در زمین یا در جسم و جان شما روی دهد، پیش از آفرینش شما در كتاب (لوح محفوظ) بوده و آگاهی بر این امر بر خداوند آسان است، این برای آن است كه شما به خاطر آن چه از دست می‏دهید، غمگین نشوید و به خاطر آن چه در دست دارید، زیاد خوشحال نباشید (هدف از این مصائب عدم دلبستگی شما به مواهب زودگذر دنیا است و یك نوع تربیت و آزمون برای شما است).

سپس امام افزود: "ما كسانی هستیم كه هرگز به خاطر آن چه از دست داده‏ایم، غمگین نخواهیم شد و به خاطر آن چه در دست داریم، خوشحال نیستیم "همه را زودگذر می‏دانیم و چشم به لطف و عنایت خدا بسته‏ایم"".

هنگامی كه از امام صادق (ع) تفسیر آیه فوق را خواستند، فرمود: "می‏دانید علی (ع) و اهل بیتش بعد از او گرفتار مصائبی شدند، آیا به خاطر اعمالشان بود؟ در حالی كه آن‏ها اهل بیت طهارتند و معصوم از گناه"، سپس افزود: "ان رسول الله كان یتوب الی الله و یستغفر فی كل یوم و لیلة ماة مرة من غیر ذنب ان الله یخص اولیائه بالمصائب لیاجر هم علیها من غیر ذنب: رسول خدا (ص) پیوسته توبه می‏كرد و در هر شبانه روز صد بار استغفار می‏نمود، بی‏آن كه گناهی مرتكب شده باشد، خداوند برای اولیاء و دوستانش مصائبی قرار می‏دهد تا به خاطر صبر در برابر آن از او پاداش گیرند، بی‏آن كه گناهی مرتكب شده باشند". (5)

گاه مصائب، جنبه دستجمعی دارد و محصول گناهان جمعی است، همان گونه كه در آیه 41 سوره روم می‏خوانیم: "ظهرالفساد فی البر والبحر بما كسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون: فساد در خشكی و دریا به خاطر اعمال مردم آشكار شد، تا نتیجه بعضی از اعمالی را كه انجام داده‏اند، به آن‏ها بچشاند، شاید بازگردند".

روشن است كه این درباره جوامع انسانی است، كه به خاطر اعمالشان گرفتار نابسامانی‏ها می‏شوند. و در آیه 11 سوره رعد آمده است: "ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم: خداوند سرنوشت هیچ جمعیتی را تغییر نمی‏دهد، مگر این كه خویشتن را تغییر دهند".

و در آیه 11 سوره رعد آمده است: "ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم: خداوند سرنوشت هیچ جمعیتی را تغییر نمی‏دهد، مگر این كه خویشتن را تغییر دهند".

و امثال این آیات كه گواهی می‏دهد، در میان اعمال انسان و نظام تكوینی زندگی او ارتباط و پیوند نزدیكی وجود دارد، كه اگر بر اصول فطرت و قوانین آفرینش گام بردارند، بركات الهی شامل حال آن‏ها می‏شود و هرگاه فاسد شوند، زندگی آن‏ها به فساد می‏گراید.

و گاه ممكن است این قضیه در مورد فرد فرد انسان‏ها صادق شود و هر كس در مقابل گناهی كه مرتكب می‏شود، به مصیبتی در جسم و جان یا اموال و متعلقاتش گرفتار گردد، همان‏طور كه در آیه فوق آمده است. (6)

در همین زمینه روایات زیادی در منابع اسلامی وارد شده كه به گوشه‏ای از آن برای تكمیل این بحث اشاره می‏كنیم: در خطبه 178 نهج‏البلاغه آمده است: "ما كان قوم قط فی غض نعمة من عیش، فزال عنهم، الا بذنوب اجترحوها، لان‏الله لیس بظلام للعبید و لو ان الناس حین تنزل بهم‏النقم و تزول عنهم‏النعم، فزعوا الی ربهم بصدق من نیاتهم و وله من قلوبهم، لرد علیهم كل شارد و اصلح لهم كل فاسد: "هیچ ملتی از آغوش ناز و نعمت زندگی گرفته نشد، مگر به واسطه گناهانی كه انجام دادند زیرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمی‏دارد، هرگاه مردم در موقع نزول بلاها و سلب نعمت‏ها با صدق نیت به پیشگاه خدا تضرع كنند و با دل‏های پر اشتیاق و آكنده از مهر خدا از او درخواست جبران نمایند مسلماً آن چه از دستشان رفته به آن‏ها بازمی‏گرداند و هرگونه مفسده‏ای را برای آن‏ها اصلاح می‏كند".

در "جامع‏الاخبار" حدیث دیگری از امیرمومنان علی (ع) نقل شده است كه فرمود: "ان البلاء للظالم ادب و للمومن امتحان و للانبیاء درجة و للاولیاء كرامة: بلاها برای ظالم تادیب است و برای مومنان امتحان و برای پیامبران درجه و برای اولیاء كرامت و مقام است". (7)

این حدیث شاهد گویایی است برای آن چه در مورد استثناهای آیه بیان كردیم.

در حدیث دیگری در "كافی" از حضرت امام صادق (ع) آمده است كه فرمود: "ان العبد اذا كثرت ذنوبه ولم یكن عنده من‏العمل ما یكفرها، ابتلاه بالحزن لیكفرها: هنگامی كه انسان گناهش افزون شود و اعمالی كه آن را جبران كند، نداشته باشد، خداوند او را گرفتار اندوه می‏كند تا گناهانش را تلافی كند".(8)

در كتاب كافی اصولاً بابی برای این موضوع منعقد شده و 12 حدیث در همین زمینه در آن آمده است.

تازه همه این‏ها غیر از گناهانی است كه خداوند طبق صریح آیه فوق مشمول عفو و رحمتش قرار می‏دهد، كه آن نیز به نوبه خود بسیار است.

آیا باید در مقابل مصائب و مشكلات تسلیم شد؟

ممكن است كسانی از این حقیقت قرآنی سوء استفاده كنند و هر گونه مصیبتی دامنشان را می‏گیرد، با آغوش باز از آن استقبال نمایند و بگویند باید در برابر هر حادثه ناگواری تسلیم شد و از این اصل آموزنده و حركت‏آفرین قرآنی نتیجه معكوس، یعنی نتیجه تخدیری بگیرند كه این بسیار خطرناك است.

هیچ گاه قرآن نمی‏گوید در برابر مصائب تسلیم باش و در رفع مشكلات كوشش مكن و تن به ظلم‏ها و ستم‏ها و بیماری‏ها بده، بلكه می‏گوید: اگر با تمام تلاش و كوششی كه انجام دادی باز هم گرفتاری‏ها بر تو چیره شد، بدان گناهی كرده‏ای كه نتیجه و كفاره‏اش دامانت را گرفته، به اعمال گذشته‏ات بیندیش و از گناهانت استغفار كن و خویشتن را بساز و ضعف‏ها را اصلاح نما.

و اگر می‏بینیم در بعضی از روایات، این آیه بهترین آیه قرآن معرفی شده، به خاطر همین آثار تربیتی مهم آن است.(9)

پاورقیها:

1 - "مجمع البیان"، جلد 9، صفحه 31، ذیل آیات مورد بحث.

2 - "مجمع البیان"، جلد 25، صفحه 128 و 129.

3 - 22 و 23 / حدید.

4 - "نورالثقلین"، جلد 4، صفحه 580.

 

5 - "نورالثقلین"، جلد 4، صفحه 581. 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 ساعت: 18:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

زندگی نامه شهید سهام خیام شهیدی از کربلای هویزه

بازديد: 2073

زندگی نامه شهید سهام خیام شهیدی از کربلای هویزه

 شهید سهام خیام متولد 5/11/47 خطه های هویزه در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. او از همان اوان کودکی دختری باهوش و زرنگ بود و آثار اندیشه و فراست در سیمای معصومش حکایت از روح بلند او داشت. گشاده رویی و خوش خلقی، رعایت ادب و احترام از خصوصیات بارز این شهیده بزرگوار بود که 12 بهار از عمرش نگذشته بود. با سن و سال کمی که داشت نسبت به مسائل داخل و خارج کشور با مسئولیت برخورد می کرد. بسیار کنجکاو بود و این احساس مسئولیت آرام وجودش را گرفته بود و مملو از عشق و ایثار به وطنش بود. او به شهادت اشتیاق داشت و به آن رسید.

   سهام قبولی پنجم ابتدایی بود و در کلاس اول راهنمایی ثبت نام کرده بود؛ اما به دلیل جنگ تحمیلی و اشغال شهر هویزه نتوانست ادامه تحصیل بدهد و به مدرسه نرفت. او دانش آموزی درسخوان بود و هر ساله در خرداد ماه قبول می شد. اخلاق و رفتارش در خانه خیلی خوب بود و همه از او راضی بودند. در کارهای خانه به مادر کمک می کرد. او نماز می خواند و شبها برای مادر و خانواده اش زندگی ائمه (ع) و پیامبر (ص) را می گفت؛ تا اینکه قبل از شهادت در حالی که عراقی ها وارد شهر شده بودند مشاهده می کند نظامیان و اشغالگران، مشغول به یغما بردن وسایل یکی از ادارات هستند. او از این حرکت مزدوران خشمگین می شود و با کلماتی که بر زبان می راند به بعثیون حمله ور شده لب به اعتراض می گشاید که به دلیل کمی سن و سال این بار کمتر به او توجه میکنند و وقتی به خانه باز می گردد مادر از ظاهر او متوجه ناراحتی شهیده سهام خیام می شود و جویای علت آن، در پاسخ می گوید: عراقی ها وسایل اداره را می دزدند و من از این کار خیلی ناراحت هستم مثل اینکه دارند وسایل خانه ما را می دزدند.

 روز شهادت: صبح روز 14 مهر 1359:

   شهر هویزه شلوغ بود و حال و هوای دیگر داشت. مردم همه برای دفاع از وطن خودشان به پا خواسته بودند و بزرگ و کوچک، پیر و جوان، زن و مرد که از جمله آنان سهام بود با آن فطرت پاک و حس حق طلبانه اش که سر تا پای وجودش را فرا گرفته بود. آن روز مادر وضعیت شهر را نا امن دید؛ لذا کودکان خود را به کناری برد و خواست پنهان کند، همه در گوشه ای جمع شده و نشسته بودند. ولی تنها کسی که ننشت و آرام نبود سهام بود که 12 سال بیش نداشت. در آن لحظه سهام رو به مادر خود می کند و می گوید: اگر تمام درها را ببندی من امروز باید از منزل بیرون بروم و حتما باید دفاع کنم، مگر فقط مردان می توانند دفاع کنند من هم می توانم. من نیز از همین مردم هستم و باید دفاع کنم.

 

   دور از چشم مادر به این فکر افتاد که با تغییر لباس و ناشناس به هدف خود برسد. سهام پس از استحمام  و تعویض لباس و مرتب کردن خود، گویی که می داند لحظات آخر را سپری می کند و می خواهد به میهمانی با شکوهی برود بهترین راه و بهانه را که همان قطع شدن آب لوله کشی شهر بود انتخاب کرده و جهت شستن ظروف به طرف رودخانه حر کت می کند. در مسیری که طی می کرد درمانگاه هویزه قرار داشت. مادر با او برخورد می کند و به شهیده می گوید: برگرد تو بچه هستی و توانایی مقابله نداری ...  و سهام انگار که نه انگار چیزی می شنود. در این حالت  ظرف ها را به سرعت روی زمین می گذارد و دو انگشت دست خود را به نشانه پیروزی بالا می برد و دراین حالت می گوید: پیروزی و این کلمات را تکرار می کند. سپس از جلوی دیدگان ما دور می شود. به دشمن که رسید تنها کاری که می توانست انجام دهد شعار بر ضد نظامیان غاصب بود که در مقابل او قرار داشتند، او مرتب اظهار تنفر می کرد و از اسلام، شهر، حق مردم و کشورش دفاع می کرد. با این عمل  سهام و اصرار ورزیدنش دشمنان تصور کردند که او کودکی بیش نیست و نمی تواند کاری را از پیش ببرد. کمتر به او توجه می کردند تا اینکه این بار وی دامن خود را پر از سنگ ریزه می نماید و شروع به پرتاب سنگ به سوی اشغالگران عراقی می نماید. آنقدر این عمل را ادامه می دهد تا باعث بر افروختن خشم آن مزدوران می گردد و به قول شاهد این صحنه تحسین برانگیز، در مقابل چشمهای بهت زده اهالی، یکی از افراد نظامی ارتش بعث که به ستوه آمده بود و به سربازان خود گفت: این دختر از دیروز تا حالا ما را اذیت کرده است، او را  بزنید. در این حال گلوله ای از سوی  دشمن به سوی او که شجاعانه از دین و وطن دفاع می کرد شلیک شد و با تیر مستقیم قهرمانانه به شهادت رسید و دعوت حق را این چنین زیبا لبیک گفت، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(4)

تحقیق درباره زندگی نامه فرنگیس حیدرپور

بازديد: 2401

زندگی نامه فرنگیس حیدرپور

شاید آدم های زیادی فرنگیس حیدرپور را نشناسند و برایشان دانستن در مورد یک اسم هم اهمیتی نداشته باشد، اما همه آنهایی که سفری به کرمانشاه داشته اند، و مجسمه زن تبر به دست را که در یکی از میادین این شهر قرار گرفته، دیده باشند حتما برایشان جالب است که بدانند سرگذشت این زن چیست؟

به گزارش جهان، فرنگیس حیدرپور متولد سال 41 از یکی از روستاهای گیلانغربی است که در جریان جنگ تحمیلی با رشادت و شجاعت خود حماسه ای را آفرید که بر اثر آن به شیرزن ایران شهرت یافت.

ماجرای فرنگیس به روزهای آشفتهحالی دختر جوانی برمیگردد که هنوز رخت عزای برادر شهیدش را به تن داشت که خبر شهادت اعضای خانواده اش را در حادثه اصابت گلوله توپ دشمن به اتومبیل حاملشان میشنود.

فرنگیس حیدرپور در این مورد می گوید: «سال ۵۹ بود و من ۱۸سال داشتم که آنها به روستای ما حمله کردند و ما خیلی شهید دادیم، مردم مجبور شدند فرار کنند و در دره مخفی شوند. در این جریان از اعضای خانواده من هشت نفر (برادر، دایی، عمو، پسردایی، دختر دایی، دختر عمو و ...) شهید شدند.»

حیدرپور به همراه پدر به مراسم ختم شهدا می رفتند و در بازگشت به روستای زادگاهش (اوازین) از توابع گیلانغرب متوجه میشود برخی از نیروهای عراقی وارد روستا شدهاند.

حیدرپور در خصوص حادثه آن روز اظهار میدارد: «همان روز که به دره رفتیم، نزدیکیهای غروب بود که تشنه و گرسنه شدیم؛ من با پدر و برادرم به روستا آمدیم تا غذا بیاوریم. آخر چیزی پیدا نمیشد. نزدیک رودخانه دو سربازی آمدند که آب بر داردند؛ ما از دست آنها خشمگین بودیم و به آنها حمله کردیم؛ من تبر به دست به سمت آنها حمله ور شدم که یکی از آنها کشته و دیگری تسلیم شد .»

آن روز فرنگیس حیدرپور یکی از دو سرباز کاملاً مسلح عراقی را هلاک میکند و با زخمی کردن نفر دوم او را به اسارت درمیآورد.

وی ادامه میدهد:« ۱۸ ماه آواره بودیم که عراقیها عقب نشینی کردند، مردم دوباره به روستاهای خودشان برگشتند.»

این شیرزن مبارز، بعد از گذشت سالها از جریان جنگ تحمیلی هنوز هم دست از روحیه مبارزه طلبی خود برنداشته و در گفتگویی که با خبرنگار فارس داشته در مورد جنایات رژیم صهیونیستی می گوید: با دیدن جنایات صهیونیستها در غزه آرزو میكنم كاش در غزه بودم تا بار دیگر برای اسلام مبارزه كنم و اگر به من اجازه دهند، حاضرم به غزه بروم.

حیدرپور در مصاحبه دیگری که خبرنگاران دفاع مقدس از او می کنند در تعریف معنای ایثار می گوید: ایثار یعنی انسان در راه آرمان میهنش یا خانواده اش شجاعتی نشان دهد حتی اگر از بین رود.

 

حیدرپور سبب پیروزی در دوران دفاع مقدس را پیروی از امام(ره) و ولایت می داند و خطاب به دشمنان اسلام و ایران می گوید: دشمنان بدانند ما با اطاعت از رهبری معظم انقلاب، هرگاه لازم باشد برای دفاع از اسلام و كشور اسلامیمان جان خود را فدا میكنیم.

این زن غیور مبارز خطاب به زنان و جوانان جامعه می گوید: از خواهرانم میخواهم با حجاب خود پاسدار خون شهیدان باشند و جوانان این آمادگی را داشته باشند كه اگر خدای ناكرده به خاك كشورشان حمله شد با غیرت دفاع كنند.

فرنگیس اکنون 48 سال دارد و با مرگ شوهرش به سختی مخارج خود و خانوادهاش را تأمین میکند. او همچنان در خطهای زندگی میکند که دهها میلیون خرج مجسمهاش شده، در حالی که حیدرپور با فقر و نداری کودکانش را بزرگ میکند.

 

کسی چه میداند، شاید همین کودکان محروم فرنگیس باشند که فردا روز در صف اول مبارزه با دشمنان انقلاب و کشور قرار گیرند اما خدا کند سهم آنها از این قهرمانی یک مجسمه و سالها فراموشی نباشد.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تفاوت های سلول گیاهی و جانوری :

بازديد: 4179

تفاوت های سلول گیاهی و جانوری :

 1- سلول هاي گياهي اغلب چند وجهي هستند ولي سلول هاي جانوري كروي هستند.

 2- سلول های گیاهی تولید کننده و سلول های جانوری مصرف کننده اند.

 3-سلول هاي گياهي داراي ديواره سلولي از جنس سلولز هستند ولي سلول هاي جانوري فاقد ديواره

سلولي هستند. 

 4-سلول هاي گياهي داراي اندامك واكوئل مركزي و درشت هستند ولي سلول هاي جانوري اندامك

واكوئل مركزي ندارند.

 5-سلول هاي گياهي داراي اندامك هاي پلاست (کلروپلاست= سبزینه= اندامک تولید غذا) هستند ولي

سلول هاي جانوري اندامك پلاست را ندارند.

 6-سلول هاي گياهي عالي سانتريول ندارند ولي هنگام تقسيم سلولي رشته هاي دوك تشكيل

ميدهند ولي سلول هاي جانوري سانتريول دارند.

***"""  اینم جواب که البته فقط همون "رشته های دوک " رو بگین کافیه...""***

تقسیم سیتوپلاسم و جدا شدن دو سلول در سلول های جانوری به سمت مرکز است ولی در سلول های گیاهی به روش گریز از مرکز است. ذر سلول های گیاهی اولین نشانه ی ورود به میتوز در میکروتوبول ها یا ریزلوله ها بروز می کند. ریزلوله هایی که در اسکلت سلولی حاشیه ای را تشکیل می دهند دپلیمریزه شده و از بین میروند. در حالی که ریزلوله ها ی دیگر در ناحیه ی میانی در زیر غشای سلولی تجمع یافته و حلقه ی پیش پروفازی تشکیل می شودکه جهت تقسیم سلولی ، محل صفحه ی استوایی و جایگاه تقسیم سلولی را مشخص می کند

سپس ریز لوله های حلقه ی پیش پروفازی تحلیل رفته و دوک میتوزی تشکیل می گردد. درسلول های گیاهی سانتریول و سانتروزوم و رشته های آستری وجود ندارد. ریز لوله ها از جایگاه پوشش هسته ای به صورت دو قطبی و بدون رشته های آستری سازمان می یابند که چنین میتوزی را میتوز بدون آستر(Anastrale) می نامکمند.

در تلوفاز سلول های گیاهی میکروتوبول ها یا ریزلوله ها ی قطبی باقی می مانند و ستونی را در وسط سلول تشکیل می دهند. که ان را فراگموپلاست گویند. حفره های حاوی ترکیبات پکتیکی دیواره  که از دستگاه گلژی مشتق می شوند به ناحیه ی فراگموپلاست می رشند و آنا را فراگموپلاست گویند. در بخش استایی این حفره ها ردیف شده و با یکددیگر ادغام شده و صفحه ی سلولی(Cell Plate) را تشکیل می دهند. ترکیبات پکتیکی این حفره ها تیغه ی میانی را تشکیل می دهند. و غشاهای سلولی جدی را می سازند. وقتی صفحه ی سلولی به دیواره ی جانبی و قدیمی می رسد و به روش گریز از مرکز در حال رشد است تفکیک دو سلول گیاهی انجام می شود. در برخی  نواحی قطعاتی از شبکه ی آندوپلاسمی بین حفره های فراگموزوم باقی مانده و از ادغام آنها جلوگیری میکند و پلاسمودسم را تشکیل می دهند.

 

  7- روی سطح سلول جانوری غشاء وجود دارد و در سلول گیاهی علاوه بر غشاء  ، دیواره ی سلول هم

 وجود دارد .

8 - در اغلب سلول های گیاهی دانه های نشاسته وجود دارد که در سلول های جانوری یافت نمی شود

 9- هسته در سلولهای گیاهی در مرکز قرار دارد ولی در سلولهای جانوری  در کنار جداره ها ی سلول قرار دارد.

 10 - سلول‌های جانوری ممکن است یک یا چند تاژک داشته باشند اما، سلول‌های گیاهی فاقد تاژک

هستند،به جز سلول‌های جنسی نر بعضی از گونه‌های گیاهی .

  ۱۱ - در سلول‌های گیاهی اندامکی به نام پلاست وجود دارد که در سلول‌های جانوری یافت نمی‌شود. پلاست‌ها مسئول رنگیزه‌های مختلف گیاهی می‌باشند و آنها را به سه گروه کلروپلاست ،کروموپلاست و لوکوپلاست تقسیم می‌کنند.

 

 

12- سلول گیاهی نسبت به سلول جانوری دارای اشکال متنوع تری است .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره تقوا

بازديد: 8839

تقوا

تقوا به چه معنایی می باشد؟تقوا از وقی ؛ وقایه به معنای حفظ کردن می باشد.می‌گویند:

« رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ »1

این « ق » همان وقی به معنای ؛ خدایا مارا حفظ کن .

 انسان باتقوا چه کسی است؟

ما دو نوع استكان داریم ؛ بشكن و نشكن .

 آدم با تقوا یعنی مسلمانی که نشكن است ؛ درحقیقت كسی است كه حوادث و پول و مقام او را نمی ‌شكند و تغییر نمی ‌دهد.

 درجایی که آب ترشح می شود ، خود را کنار می کشیم که خیس نشویم ، درجایی که تیزی و تیغی وجود دارد ، لباسمان را جمع می کنیم تا به لباسمان گیر نکند ، در حقیقت خود را از هرگونه آسیبی حفظ می کنیم .

 انسان با تقوا کسی است که وقتی در مورد موضوعی مطمئن نیست ، آن را قطعی بیان نمی کند ، خود را از دروغ گفتن و شایعه ی دروغ حفظ می کند .

 فرد باتقوا کسی است که دنبال مال حرام که هیچ، به دنبال مال شبه ناک، هرچند زیاد و راحت الوصول باشد ، نمی رود ، به جایی که نباید نگاه کند ، نگاه نمی کند .

 در یک کلام تقوا یعنی آنکه انسان به حالتی برسد كه وقتی به گناه رسید ، بتواند خودش را كنترل كند .

 

 

 تقوا مصونیت است ، نه محدودیت !

بعضی می‌گویند : تقوا کار هر کسی نیست ، تنها ویژگی عالمان بزرگ است !

 شهید مطهری می‌فرمایند : تقوامصونیت است نه محدودیت.

 مثل اینکه شما وقتی کفش می پوشید ، محدودیتی ایجاد نمی شود ، بلکه پایتان از کثیف شدن و شیشه و خار و خاشاک مصون می ماند .

 انسان با تقوا به خاطر روحیه ای که در او ایجاد شده ، مصونیتی پیدا کرده که وقتی به خلاف و گناهی می رسد ، به راحتی خودش را كنترل می كند.

 به گفته‌ی قرآن ، یکی از دلایل آمدن همه ی انبیاء الهی ، با تقوا کردن مردم بوده ، به طوری بسیاری از دستورات اسلامی نیز بر پایه ی تقوا استوار می باشد ؛

 مثلاً روزه « كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ؛ روزه را بر شما واجب كردیم تا روح تقوا در شما زیاد شود. »2

آدم با تقوا یعنی مسلمانی که نشكن است ؛ درحقیقت كسی است كه حوادث و پول و مقام او را نمی ‌شكند و تغییر نمی ‌دهد

 ترس از خدا، آری یا خیر؟!

از خدا بترسید ! این جمله به چه معنا می باشد ؟

 خدا ارحم الراحمین است و جایگاهی ندارد که کسی از خداوند بترسد ، درحقیقت وقتی گفته می شود از خدا بترس به این معنا است که از اعمال خود در مقام خداوند ترس و پروا داشته باشید ؛ « و اما من خاف مقام ربه »3

 تقوا به این معنا است كه انسان در مقابل غریزه ، خودش را نگه دارد وحوادث او را تغییر ندهد.

 فرد متّقی کسی است که در هر شرایطی راضی به رضای خدا باشد ، اگر جوانش را از دست داد ، شیون و فغان نکند که چرا چنین شد ؟

 برای خدا ؛ چرا ، اما و دلیل نیاورد ، مطیع محض او باشد .

مراحل تقوا

تقوا در گفتار

«فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً »4

 انسان با تقوا حرف بی سند نمی ‌زند و گواهی ناحق نمی‌دهد، آدم با تقوابه كسی سوء ظن ندارد.

 انسان با تقوا در سخت ترین شرایط ، حرف حق را رها نمی کند ، به اسم دروغ « مصلحت آمیز» هر چیزی را نمی‌گوید.

تقوا در سیاست

در مسائل سیاسی قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرینَ وَ الْمُنافِقین ؛ ‌ای پیامبر ، تقوا داشته باش و پیرو كفار ومنافقین نباش. »5

 انسان با تقوا محال است با گروهك‌هایی رابطه داشته باشد ؛ زیرا از خدا می‌ترسد .

 

انسان های با تقوا نه به خود و نه به جامعه آسیبی نمی رساند بلکه برعکس بزرگترین جنایت ها از آنِ انسان های بی تقوا رخ داده است .

 آنچه در دنیای امروز مطرح است ، کمبود علم نیست ، بلکه کمبود تقوا است .

 تقوا در خانواده

« أَمْسِكْ عَلَیْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ »6

 مرد یا زن با تقوا کسی است که در خانه ، خوب همسرداری کند ، ظلم نمی ‌كند و اگر ظلمی را مرتکب شد ،عذرخواهی می‌كند .

 انسان با تقوا حرف بی سند نمی ‌زند و گواهی ناحق نمی‌دهد، آدم با تقوابه كسی سوء ظن ندارد. انسان با تقوا در سخت ترین شرایط ، حرف حق را رها نمی کند ، به اسم دروغ « مصلحت آمیز» هر چیزی را نمی‌گوید

تقوا در مسائل اجتماعی

«وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ »7

 با ایجاد تقوا ، نصب و عزل‌ها الهی می شود . دیگر به خاطر روابط ، نصب و عزلی اتفاق نمی افتد .

معلم با تقوا دیر سر كلاس نمی رود ، ازدرسش کم نمی گذارد ؛ « وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ ؛ وای بر كم فروش‌ها»8

 كارمند اداره اگر با تقوا باشد ، باتلفن اداره کار خصوصی انجام نمی دهد ، با خودكار اداره لیست خریدهای منزل را نمی نویسد ، ساعات كار مردم راصرف كار خصوصی خود نمی‌كند .

 ملاک امتیاز به چه چیزی است؟

 اسلام همه ی امتیازات را لغو کرده و می فرماید: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ »9

 

افراد با سوادتر نیاز به تقوای بیش‌تری دارند ؛ اگر كاسبی با تقوا نبود ، انگور خوب را رو و انگور بد را زیر می گذارد ، اما اگر آیت الله و دكتر و مهندس بی تقوا شود ؛ « اذا فسد العالِم فسد العالَم »

 «من سن سنة سیئه » ؛ كسی كه خط انحراف ؛ را تأسیس كند ، « فله وزر من عمل بها » هر جنایتی كه هواداران آن‌ها بكنند ، علاوه بر این كه بر گردن خودشان است ، بر گردن رهبرانشان نیز می باشد.

 راه رسیدن به تقوا

یکی از مهمترین راه ها ، توجه به جهان بینی الهی است ؛

 « إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ ؛ خدا در كمین تو است .»10

 « یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ »11

 شما نگاه می‌كنید و خدا می داند كه این نگاه تقوا دارد یا نه! خداوند خیانت‌های چشم و هدف‌های قلبی شما را می داند .

 در هرلحظه ای که هستید ، برگردید

 تقوا داشتن یعنی آنکه سعی کنیم که گناه نکنیم ، واگر مرتکب گناهی شدیم برگردیم ؛ « نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ بهترین بنده، کسی است که در هر انحرافی بر می گردد . »12

 

 نگو توبه شكستم و دیر شده است ، برگرد و توبه کن که خواوند توبه کنندگان را دوست دارد ؛ « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ »13

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 01 اردیبهشت 1393 ساعت: 20:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

زندگی نامه ی بهمن مقصودلو

بازديد: 659

 

زندگی نامه ی  بهمن مقصودلو

 

دکتر بهمن مقصودلو منتقد، نویسنده، پژوهشگر سینمائی، تهیه کننده و فیلم ساز بیش از  40 سال است کهدر عرصه سینمای جهانی فعالیت دارد.  ایشان به عنوان ژوری، سخنران و تهیه کننده و یا فیلمساز دربسیاری از جشنواره های معتبر جهانی شرکت کرده است.   اضافه  برآن، به عنوان نویسنده ، منتقد و سردبیر برای نشرکتب " ویژه سینما وتئاتر" جایزۀ  فروغ فرخزاد را  درسال 1353 ازآن خود کرده است.  کتاب  "سینمای ایران " یکی  ازکتاب های  ایشان  است که در سال 1987 توسط دانشگاهنیویورک منتشر گردید.   این اولین  کتاب ایشان به زبان انگلیسی  در مورد تاریخ  سینمای ایران است که توجهجهانیان را به  سینمای ایران جلب کرد.  از کتاب های دیگر ایشان  می توان  "این سوی ذهن، آن سوی مردمک" 1999و" آزادی و عشق در سینما " را نام برد که در سال 2003 منتشرشد.  کتاب جدید ایشان "علف: ماجراهای شگفت و ناگفته"  به زبان انگلیسی درژانویه  2009منتشر شد،سرگذشت  سه آمریکایی (سازندگان فیلم کینگ گنک) است که در سال 1924 به ایران رفتند و فیلم مستند فوق العاده ای بنام علف ساختند که توسط پارامونت در سال 1925 به نمایش در آمد.نسخه ی فارسی آن در بهمن ماه 1389 درایران منتشر شد.

 

دکتر بهمن مقصودلو تهیه کننده بسیاری از برنامه های هنری تلویزیون ملی ایران بوده و بیش ازپانزده  فیلم سینمائی و مستند را در آمریکا تهیه کرده است که نه تنها دربیش از صد جشنواره معتبر و بزرگ جهانی به نمایش درآمده اند، جوایز بیشماری هم کسب کرده اند.   فیلم "هفت مستخدم" با شرکت آنتونی کوئین هنرپیشه بزرگ جهانی برنامه اختتامیه جشنواره معتبر لوکارنو بوده که درحضور بیش از هشت هزارنفر با موفقیت در سال 1996 به نمایش گذاشته شد.  فیلم "خواستگاران" (بازیگر) در جشنواره کان 1988وفیلم "منهاتان به روایت ارقام" در سال  1993 در جشنواره های نیویورک ، ونیز و تورنتو به نمایش در آمد. دکتربهمن مقصودلو با همکاری بهروز مقصودلو با تهیه فیلم کوتاه "زندگی درمه" 1998 اثربهمن قبادی، با دریافت بیش از 15 جایزه بین المللی رکورد دریافت جایزه و انتخاب در جشنواره های معتبر بین المللی فیلم های ایرانی راشکسته است. دیگر فیلم ایشان به عنوان تهیه کننده "خاموشی دریا" ( 2003) نام دارد که بیش از شش جایزۀ بین المللی  دربیش ازبیست جشنواره جهانی را  کسب کرده است و منتقد مجله معتبر "ورایتی" به مناسبت نمایش آن در جشنواره ساندنس  آمریکا، فیلم را یک شاهکار خوانده است.

 

اولین فیلم دکتر بهمن مقصودلو به عنوان کارگردان، فیلم "اردشیر محصص و صورتکهایش" است که در سال 1972 ساخته شد و درسال 1996 درجشنواره لایپزیک آلمان بعنوان یکی از بهترین فیلم های کوتاه مستند ایران قبل از انقلاب به نمایش در آمد.  بهمن مقصودلو با تهیه فیلم احمد شاملو: شاعربزرگ آزادی (1999-1996) تولید و پخش جهانی یک سری فیلم مستند بلند در باره بزرگان ادب و هنر ایران را بنیان گذاشت. دومین فیلم از این سری احمد محمود نویسنده انسانگرا (2004) و سومین ایران درودی: نقاش لحظات اثیری(2010) است که در بسیاری از جشنوارها، مراکز فرهنگی، دانشگاه ها و تلویزیون های دنیا به نمایش در آمده است و دی وی دی آنها هم در جهان منتشر شده است . فیلم جدید ایشان ،اردشیر محصص: هنرمند سرکش(2012)،  که هنر و زندگی اردشیر محصص  را به نمایش می گذارد همراه با فیلم مستند بلند  کیا رستمی: یک گزارش(2013)به زودی وارد جشنواره های جهانی خواهند شد. دکتر بهمن مقصودلو هم اکنون درحال ساختن فیلم مستند بلند زندگی دکترمحمد مصدق است.

 

دکتر بهمن مقصودلو فارغ التحصیل فوق لیسانس مطالعات سینما از دانشگاه نیویورک و دکترا از دانشگاه کلمبیا است.  ایشان عضو انجمن قلم آمریکا هستند و در نیویورک زندگی می کنند.

·        از بهمن مقصودلو منتشر شده است :

·        انگلیسی :

 

Grass: Untold Stories, Mazda Publishers, 2009 (Foreword by Kevin Brownlow)

International Short Film Festival: Independent Films on Iran, catalogue, Editor: Ziba Foundation, New York, 2007

              Iranian Cinema: Near Eastern Studies, New York University, 1987

Foreword by Andrew Sarris (out of print)

·        فارسی:

·        فیلم "علف" : داستانهای شگفت وناگفته ، انتشارات هرمس ، تهران، 1389

·        -   احمد شاملو: بزرگ شاعر آزادی، فیلمنامه (فارسی/انگلیسی)، شرکت کتاب - لوس آنجلس، 1387

·        -   آزادی و عشق درسینما ، انتشارات معین ، 1382

·        -   این سوی ذهن، آن سوی مردمک ، انتشارات نیلا ، 1378 (نایاب)

·        -   333 چهرۀ درخشان (باعلیرضا تبریزی)، سه جلد، امیرکبیر، 1345                (نایاب)

·        -    اطلاعات عمومی   (باعلیرضا تبریزی و حمید همتی)، انتشارات اندیشه، 1343)نایاب)

·        به کوشش همین نویسنده منتشر شده است :

·        -   ویژه سینما و تئاتر شماره  یک ، انتشارات بابک ، 1351                   (نایاب)

·        -   ویژه سینما و تئاتر شماره 2 و 3،  انتشارات بابک، 1351                 (نایاب)

·        -   ویژه سینما وتئاتر شماره 4 : وسترن ، انتشارات بابک، 1352           (نایاب )

·        -    ویژه سینماوتئاتر شماره 5  انتشارات بابک ، 1352                        (نایاب )

·        -   ویژه سینما وتئاترشماره 6: نقد فیلم در ایران ، انتشارات بابک ،1352 (نایاب)

·        -   ویژه سینما وتئاترشماره 5 و6،  انتشارات بابک، 1353                    ( نایاب)

·        -   هفتمین هنر(انتشارات طهوری، 1354                                          (نایاب)

·        -    بهمن مقصودلو بخاطر ویراستاری وانتشار سری کتابهای "ویژه سینما وتأتر" دربهمن ماه 1353

              (1975) برنده جایزه ادبی فروغ فرخزاد گردید.

·        ازهمین نویسنده منتشر می شود:

·         -  شعر، زندگی و مرگ در سینما: نگاهی به سینمای جان فورد، هوارد هاکز و آلفرد هیچکاک

·        -   گزیدۀ مقالات ویژه سینما و تئاتر در یک جلد

·        -   سینمای امیر نادری، فیلمنامه "منهاتان به روایت ارقام": چگونه فیلم ساخته شد (به زبانهای فارسی و

           انگلیسی)

 

 

 

بهمن مقصودلو:  فیلم شناسی

 

 1 -* اردشیر محصص و صورتک هایش (نویسنده / کارگردان ، تهیه کننده ، فیلم مستند کوتاه ، ایران ، 1972)

2 - * خواستگاران (بازیگر، فیلم  بلند،  آمریکا، 1988)

3 - * منهاتن به روایت ارقام (تهیه کننده مالی، فیلم بلند، آمریکا، 1993)

4- *  هفت خدمتکار (تهیه کننده، فیلم بلند، آلمان/آمریکا،  1996)

5- *  زندگی در مه (تهیه کننده مالی، فیلم مستند کوتاه ، ایران/ آمریکا، 1998)

6- * احمد شاملو:  بزرگ شاعر آزادی (تهیه کننده ، فیلم مستند بلند، ایران/ آمریکا، 1999)

7-    راز بهشت (تهیه کننده ، فیلم بلند، آمریکا ، 1999)

8-    تعزیه  به روایت دیگر (تهیه کننده مالی ، فیلم مستند بلند،  ایران/ آمریکا، 2001)

9- * خاموشی دریا (تهیه کننده /تهیه کننده مالی، فیلم بلند، ایران/ آمریکا ، 2003)

10-* احمد محمود:  نویسنده انسانگرا (کارگردان / تهیه کننده، فیلم مستند بلند، ایران / آمریکا، 2004)

11-  آنسوی دیوار شکسته ( تهیه کننده، فیلم داستانی کوتاه، ایران/ آمریکا، 2006)

12- اسموکینگ (تهیه کننده ، فیلم کوتاه داستانی ، آلمان / آمریکا، 2007)

13- آسودم (تهیه کننده، فیلم بلند، آلمان / آمریکا ، 2007)

14-* ایران درودی: نقاش لحظات اثیری (کارگردان/ تهیه کننده، مستند بلند، ایران / فرانسه / آمریکا،2010)

15- اردشیرمحصص: هنرمند سرکش (نویسنده/ کارگردان/ تهیه کننده، مستند بلند، ایران/آمریکا، 2012)

 

فیلم های در دست ادیت:

16- کیارستمی: یک گزارش (نویسنده/ کارگردان/ تهیه کننده، مستند بلند، ایران/آمریکا/فرانسه، 2012)

17- فرخ غفاری (فیلم ساز/ ایران شناس) در مرحله ی ادیت.

18- ناصر ملک مطیعی (بازیگر) در مرحله ی ادیت.

19-  سینمای ایران ،در جستجوی ریشه ها: 1979 1900 (نویسنده / کارگردان/ تهیه کننده ، فیلم مستند بلند در دست تهیه، ایران / آمریکا )

20- زندگی و میراث  دکترمحمد مصدق ( کارگردان/ تهیه کننده، فیلم بلند مستند در حال تهیه، ایران / آمریکا)

 

 

*

دی وی  دی این فیلم ها در بازار موجود است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 01 اردیبهشت 1393 ساعت: 17:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

گزارش کارورزی در یک شرکت نرم افزاری

بازديد: 651

 گزارش کارورزی  در یک شرکت نرم افزاری

  طراحی سایت با نرم افزار FrontPage

من درقسمت كارشناسي و ارزشيابي تحصيلي  يك نمونه وب سايت با كمك FrontPage  طراحي كردم كه در قسمت كار با جدولها و قسمتهاي ديگر توانستم چيزهايي ياد بگيرم براي ايجاد جدول از منوي table گزينه ي insert و سپس table  را انتخاب مي كنيم . پنجره اي با عنوان insert table باز مي شود كه مختص طراحي و تغييرات جدول مي باشد كه شامل يكسري گزينه مي باشد نظير:


- قسمت
Size :

كه شامل دو قسمت
Rows و Columns مي باشد . اين گزينه تعيين كننده ي تعداد سطر و ستونهاي جدول مي باشد . گزينه ي Rows نشان دهنده ي تعداد سطر و گزينه ي Columns نشان دهنده ي تعداد ستون جدول مي باشد .

- قسمت
Layout

اين قسمت شامل پنج گزينه مي باشد كه به شرح تك تك آنها مي پردازيم :

a) گزينه ي Alignment :

براي تعيين نوع تراز جدول از اين قسمت استفاده مي شود . اين گزينه شامل چهار عبارت زير است :

1-
Default: جدول را در حالت پيش فرض صفحه قرار مي دهد . به عنوان مثال اگر پيش فرض تمام گزينه هاي صفحه يمان  چپ چين باشد جدول را نيز در سمت چپ قرار مي دهد .
2-
Left: جدول را در سمت چپ صفحه تراز مي كند .
3-
Right: جدول را در سمت راست صفحه تراز مي كند .
4-
Center: جدول را در قسمت وسط صفحه قرار مي دهد .

b) گزينه ي Float :

موقعيت متني كه بعد از جدول قرار مي گيرد در اين قسمت تعيين مي شود . معناي لغوي كلمه ي
Float شناور بودن است . با اين توضيح كه Float داراي اولويت نسبت به Alignment مي باشد . پس بسته به نوع سليقه متن بعد از جدول را راست ، چپ و يا وسط چين كنيد .

c) گزينه ي Specify width :

تعيين طول و عرض جدول بصورت دستي در اين قسمت امكانپذير مي باشد .
in pixel تعيين كننده ي معيار اندازه با Pixel و in percent تعيين كننده ي معيار اندازه با درصد مي باشد .

d) گزينه ي Cell padding :

معين كننده ي فاصله ي محتوا با كناره هاي سلول مي باشد .


e) گزينه ي Cell Spacing :

براي تعيين فاصله ي بين سلولها با يكديگر از اين گزينه استفاده مي شود .

f) گزينه ي TableDirection :

متن درون جدول از چپ به راست قرار بگيرد يا از راست به چپ

 

همچنين ايجاد  يك فرم براي ارسال اطلاعات به Data base ، ورود به يك قسمت و ... را ياد گرفتم  .

براي فعال كردن Form ، از منوي Insert بر روي گزينه ي Form كليك مي كنيم و مجددا از منوي باز شده گزينه ي Form را فعال مي كنيم


انواع
Button :

- ارسال اطلاعات
- ايجاد يك فرم جديد (
Reset نمودن يك فرم )
-
Normal كه عملا كاري انجام نمي دهد و بايستي توسط كاربر دستور دهي شود .

هنگاميكه از منوي
Insert ،  گزينه ي Form و زير منوي Form را انتخاب كنيم فرمي نمايش داده مي شود :
اگر بر روي دكمه ي
Submit كليك كنيم به حالت Select‌در مي آيد . حال كليك سمت راست ماوس را فشرده و گزينه ي Form Field Properties را انتخاب مي نماييم .

 


Form FieldProperties

در اينجا به شرح قسمتهاي مختلف اين گزينه مي پردازم:

-
Name: ‌نام ، تعيين انتخاب نام Button در ارتباط با نوع عملياتي كه قرار است انجام شود.

-
Value : نامي كه براي Button انتخاب مي كنيم ( به عنوان مثال Submit )

-
Button Type : تعيين نوع Button

-
Tab Order : هنگام استفاده از كليد Tab اولويت فعال شدن Button مورد نظر چه زماني باشد .

-
Button Direct : تعيين جهت توضيحات نوشته شده در روي Button ( چپ به راست ، راست به چپ )  Form واگر زير منوي Form را انتخاب كنيم فرمي نمايش داده مي شود :

 

اگر بر روي صفحه ي جاري در فضايي خالي خارج از جداول ، فريم ها و ... راست كليك كنيد از منوي باز شده گزينه ي Page Properties مشاهده مي شود . اين كاربرد فراواني در Front-Page دارد . در ذيل به شرح گزينه هاي مختلف اين قسمت مي پردازيم :

 

 

سربرگ General :

-
Location : اين قسمت آدرسي كه صفحه ي جاري در آن قرار گرفته است را نمايش مي دهد .

-
Title : عنوان صفحه .

-
Page Description : اين قسمت مربوط به توضيحاتي خاص در روي وب سايت است . همانطور كه مي دانيك كاربران اينترنت در صورتي كه آدرس مشخصي از وب سايت مورد نظر نداشته باشند آنرا توسط موتورهاي جستجو Search مي كنند . توسط اين قسمت مي توان تا 250 كاراكتر توضيحاتي راجع به وب سايت نوشت تا در صورت جستجوي آن قسمت توسط كاربر ، دقت جستجو در مورد سايت مورد نظر بالا رود .

-
Keywords : اين قسمت مربوط به كلمات كليدي در سايت است . در واقع تعيين مي كنيم كه كلمات كليدي در وب سايت ما براي موتورهاي جستجو كدام است . موتور جستجو روي اين كلمات كليدي هم عمل Search انجام مي دهد . در اينجا مي توان تعداد نامحدودي كلمه تعريف كرد . ضمن اينكه بايستي در فاصله ي بين كلمات از علامت كاما استفاده كرد .

-
Base Location : همانطور كه از نامش پيداست آدرس پايه ي يك وب سايت مي باشد . در واقع همان آدرس دامين سايت .

-
Defaulttarget frame : تعيين مسير و آدرس باز شدن فريمها

-
Page Direction : تعيين طراز صفحه . همانطور كه مي دانيم طراز بندي صفحات بدو صورت مي باشد . از راست به چپ و از چپ به راست . در اين قسمت بسته به نوع زبان به كار برده شده در وب سايت تراز صفحه را تعيين مي كنيم .

-
Background Sound : در صورتيكه بخواهيم زمينه ي وب سايت خود را صدا گذاري كنيم ، موزيك مربوطه را از مسير مورد نظر انتخاب مي كنيم .

-
Loop : براي تعيين تعداد دفعات تكرار موزيك در صفحه

سر برگ Formatting :

-
Background : در صورتيكه بخواهيم از تصويري خاص در زمينه ي صفحه ي خود استفاده كنيم مي توانيم اين قسمت را فعال نماييم .

-
Make ita watermark : در صورتيكه بخواهيم متن را بر روي background شناور كنيم اين گزينه را فعال مي نماييم . يعني فعال بودن اين گزينه باعث ثابت ماندن Background و متحرك شدن متن مي شود .

-
Color

1-
Background: براي رنگي كردن Background از اين گزينه استفاده مي شود.

2-
Text: اين گزينه براي رنگي كردن متن مي باشد.

3-
Hyperlink: در صورتيكه بخواهيم به قسمتهاي لينك شده رنگي دلخواه بدهيم از اين گزينه استفاده مي كنيم.

4-
Visited hyperlink: اگر بخواهيم لينكي كه يك بار توسط كاربر باز شده را به رنگي دلخواه در صفحه ي اصلي در آوريم آن رنگ را از اين قسمت انتخاب مي نماييم .

5-
Actived hyperlink: و در نهايت براي لينك فعال رنگ دلخواه را انتخاب مي كنيم .

سربرگ Advanced :

سربرگ
Advanced براي تنظيم حاشيه ها مي باشد . در ذيل به شرح گزينه هاي اين قسمت مي پردازم :

-
margin : براي Set كردن حاشيه ها

-
Top margin : تعيين حاشيه از بالا

-
Left margin : تعيين حاشيه از چپ

-
Right margin : تعيين حاشيه از راست

-
Bottom margin : تعيين حاشيه از پايين

-
Style :

Body style : اگر بر روي اين گزينه كليك كنيم منوي جديدي باز مي شود كه به شرح قسمت Format مي پردازم


Format :

-
Font : تغيير اندازه ي فونتها

-
Paragraph : براي تنظيمات پاراگراف در صفحه

-
Border: براي دادن Border و تنظيمات آن در صفحه

-
Numbering : تعيين چگونگي حالت ليست در صفحه

-
Position : تعيين موقعيت محل قرار گيري متن و تصوير



-
Enable hyperlink rollover effects :

تعريف حالتهاي مختلف لينك در صفحه ( به عنوان مثال حالت دوم ، يعني وقتي ماوس روي لينك قرار مي گيرد ، حالت و رنگ آن لينك چگونه باشد . )



سربرگ Language :

براي تنظيمات
Encoding صفحه از اين قسمت استفاده مي شود . به دليل استفاده ي ايرانيان از زبان فارسي و لزوم طراحي وب سايتهايي با زبان فارسي براي فارسي زبانان ، بهتر است در قسمت :

Mark current document as

زبان
Farsi را انتخاب كنيم و در قسمت Html encoding هر دو گزينه را utf8 انتخاب نماييم .

 

 

طريقه ي لينك دادن فريمها به يكديگر

 

مي خواهيم فرضا دو فريم Contents و main را به يكديگر لينك بدهيم . در فريم Contents نام يك مبحث را وارد مي كنيم ( به عنوان مثال درس 1 ) . متن مورد نظر را ابتدا در يك محيط ويراستار كه معمول ترين آن Word‌مي باشد تايپ مي كنيم و سپس آن متن را در فريم main در Front-page كپي مي كنيم . فايلهاي Word با Front-page‌همخواني ندارد . پس لازم است تغييراتي در كد فايل انتقالي از Word ايجاد كنيم .

براي اينكار به روش زير عمل مي كنيم :

ابتدا يك صفحه ي جديد در
Front-page ايجاد مي كنيم . سپس فايل Word‌را در آن صفحه ‌كپي مي كنيم و در قسمت Code ( قسمت پايين و سمت چپ صفحه سه قسمت با نامهاي Normal ، HTML و Preview وجود دارد بر روي قسمت HTML كليك مي كنيم ) كليد سمت راست ماوس را فشرده گزينه ي Optimize html را انتخاب مي كنيم پنجره اي باز مي شود كه ضرورت دارد تمامي گزينه هاي آن مخصوصا گزينه ي Word html‌فعال باشد ، پس از فعال كردن تمام گزينه ها بر روي كليد Ok‌كليك مي كنيم . مجددا راست كليك كرده اينبار گزينه ي Reformat html را انتخاب مي كنيم . اينكار باعث مي شود كه كدهاي اضافي كه توسط Word ايجاد مي شود حذف گردد .
فرض مي كنيم صفحه اي ايجاد كرده ايم كه داراي سه فريم است . فريم
header كه طبق قائده فقط مخصوص نام سايت مي باشد . مي ماند دو فريم main و Contents . مي خواهيم در فريم Contents جدولي داشته باشيم كه شامل چندين گزينه باشد . سپس اين گزينه ها را به فريم main لينك دهيم .

 


بعد از طراحي جدول با ابعاد دلخواه در سلول اول جدول ، نام موضوع مورد نظر ( مثلا درس 1 ) را وارد مي كنيم . متن
Word را طبق دستور گفته شده در قسمت main كپي مي كنيم . سپس در فريم Contents بر روي درس 1 دابل كليك كرده تا انتخاب شود . بعد كليك سمت راست ماوس را فشرده گزينه ي hyperlink را انتخاب كرده.

 توضيح : hyperlink براي زماني است كه بخواهيم متن ، كلمه يا قسمتي خاص را به مكاني يا وب سايتي ديگر لينك دهيم . براي اينكار آدرس مورد نظر را در قسمت Addresses وارد ميكنيم 
ما مي خواهيم از فريم
Contents به فريم main ، لينك داشته باشيم . پس در قسمت Addresses پنجره ي Hyperlink آدرس فريم main.html را وارد مي كنيم . اين مخصوص اولين لينك است . اگر در سلول دوم جدول مثلا درس 2 را داشته باشيم ديگر نمي توانيم آنرا به main لينك دهيم . پس صفحه اي جديد باز مي كنيم ، فايل Word‌را به آن صفحه مي آوريم سپس اعمال خاص گفته شده را روي فايل Word انجام مي دهيم و صفحه را با نامي با مسمي ذخيره مي كنيم . حال براي لينك دادن درس 2 در قسمت Contents در صفحه ي ايجاد شده ، درس 2 را انتخاب و از قسمت hyperlink ، در قسمت Addresses نام آن صفحه را واردمي كنيم .

 

با انجام كار در قسمت سنجش و ارزيابي تحصيلي توانستم نيز در  word تبحري بدست بياورم وتفاوت مكاتبات اداري رامتوجه شوم تفاوت مكاتبات اداري در اندازه كاغذ، فرم و شكل نوشتن آن مي باشد .و باابعاد نامه هاي اداري آشنا شوم.

 

كاغذهاي A3 :
بدون سرلوحه است و براي تهيه جدول ، نمودار و نقشه مورد استفاده قرار مي گيرد.

- كاغذ هاي
A4 :

مخصوص نامه هايي كه از 5 سطر صفحه
A4 بيشتر باشد ( براي گزارش هم از اين كاغذ استفاده مي شود ).

- كاغذ
A5 :

مخصوص نامه هايي كه از 5 سطر صفحه
A4 كمتر باشد .

- كاغذ
A6 :

بدون سرلوحه است و براي نامه نگاري بين كارمندان مورد استفاده قرار مي گيرد و فقط در طرف چپ و بالاي كاغذ كلمه (يادداشت ) چاپ ميشود.


طبق اين دستورالعمل اندازه نامه هاي اداري بر دو نوع است :

- نامه هاي بزرگ
A4 :
به ابعاد 297 × 210 ميليمتر ، مطالبي كه از 5 سطر بيشتر باشد روي اين كاغذ ماشين ميشود.

- نامه هاي كوچك
A5 :

به ابعاد 148 × 210 ميليمتر ، مطالبي كه از 5 سطر كمتر باشد روي اين كاغذ ماشين ميشود.

 


توانستم نحوه تهيه نامه اداري را نيز ياد بگيرم

هر نامه اداري داراي پنج جزء بشرح زير مي باشد :
1-سرلوحه
2-عنوان گيرنده ، فرستنده ، موضوع نامه
3-متن نامه
4-مشخصات امضاء كننده نامه
5-گيرندگان رونوشت
اينك بشرح هر يك از اجزاء بالا مي پردازم :

1- سرلوحه :

-آرم جمهوري اسلامي ايران سمت راست يا بالاي نامه .
-نام سازمان اصلي زير آرم و نام واحد يا اداره
وابسته زير نام اصلي .
-تاريخ در سمت چپ
-شماره در سمت چپ
-پيوست در سمت چپ

2- عنوان گيرنده ، فرستنده ، موضوع نامه :

الف : عنوان گيرنده
عنوان گيرنده كه با كلمه ( به ) در نامه مشخص ميشود عبارت است از :
نام شخص يا موسسه اي كه نامه براي او فرستاده ميشود.

ب : عنوان فرستنده
عنوان فرستنده كه با كلمه ( از) در نامه مشخص ميشود عبارت است از :
نام شخص ، موسسه ، سازمان و يا واحد سازماني كه نامه از طرف آن نوشته ميشود.

ج : موضوع نامه
موضوع نامه عبارت است از عبارت كوتاه و گويايي كه مبين محتواي نامه باشد. (يعني متن نامه درباره چه موضوعي مي باشد ).


 

پاورقی

 

پاورقي (Footnote)
- جستجو (
Find)
- جايگزيني (
Replace)
- برو به (
Go to)
- استفاده از خطاياب
- پاورقي (
Footnote) :
براي درج پاورقي بايد از منوي
Insert زير منوي Footnote را انتخاب مي كنيم. با انتخاب اين منو پنجره اي ظاهر ميگردد.
پاورقي (
Footnote) :
با انتخاب اين گزينه و زدن تائيد ، مكان نما به پائين صفحه ميرود و به ما اجازه ميدهد تا توضيح مطلب خود را بنويسيم البته ميتوانيم از كليد تركيبي
Alt+Ctrl+F نيز استفاده كنيم.
براي درج اولين پاورقي در پاراگراف اول مكان نما را بعد از كلمه راه انداز قرارمي دهيم، حال از منوي
Insert روي زير منوي Footnote رفته كليك مي نمائيم. حال Footnote را تيك زده. و بعد كليد Ok را مي زنيم پس از زدن Ok مكان نما به پائين صفحه انتقال پيدا خواهد كرد و ميتوانيم توضيح پائين صفحه را بنويسيم. با زدن ok خود برنامه بطور خودكار عدد يك را كمي بالاتر در محيط متن بعد از كلمه راه انداز قرار داده و همين طور عدد يك پائين صفحه را و از طرفي براي جدا كردن محيط متن و پاورقي خطي رسم كرده است . در كل ميتوان گفت ما فقط يك درج پاورقي كرديم و توضيح نوشتيم اما برنامه دو عدد يك ( يكي در بالاي متن و يكي در پائين متن ) درج كرد و خط جداكننده محيط و متن را نيز كشيده است .
چنانچه قلم عددهاي بالاي متن كوچك هستند ميتوانيم سايز آنها را تغيير دهيم.
زماني كه روي كلمه در درون متن قرار بگيريم توضيح متن پائين صفحه را در
Box كوچكي نشان خواهد داد.
در صورتيكه بخواهيم پاورقي را از بين ببريم
كافي است شماره بالاي كلمه درون متن را بلوك كرده و كليد Delete را از صفحه كليد بفشاريم.
در صورتيكه بخواهيم خط جداكننده محيط و متن را به وسط يا سمت راست يا چپ صفحه انتقال دهيم مراحل زير را بايد انجام دهيم
1- صفحه را از منوي
View به حالت Normal ببريم.
2- از منوي
View زير منوي Footnots را انتخاب كنيم توجه داشته باشيم دستور Footnote را از منوي Insert فعال كرده باشيم وگرنه اين زير منو براي ما فعال نخواهد بود.
3- زماني كه صفحه به دو قسمت تقسيم شد از
Drap Down جعبه Footnote در صورتيكه Footnote را انتخاب كرده باشيم و در جعبه Endnote در صورتيكه Endnote را انتخاب كرده باشيم گزينه Footnote Separator را انتخاب مي كنيم خط ظاهر شده وما ميتوانيم از نوارابزار Formatting با استفاده از كليدهاي Center براي وسط چين كردن Align Right براي راست چين كردن و Align Left براي چپ چين كردن خط استفاده كنيم.
4- ميتوانيم از منوي
View حال پنجره را به حالت Page Layout ببريم.

 

 

انتها نويس (Endnote) :


با انتخاب اين گزينه و درج آن ، توضيحات بجاي آنكه در پائين صفحه قرار گيرند در انتهاي متن يا انتهاي هر بخش قرار مي گيرند.
شماره (
Numbering) :
شماره خودكار (
Auto Number) : برنامه بطور خودكار شماره ميزند.
علائم (
Custom Mart) : در اين انتخاب ميتوانيد بجاي استفاده از شماره يا حرف از علائم استفاده كنيم ، در اينصورت برنامه براي پاورقي اول يكبار آن علامت را درج کرده و به همين ترتيب ادامه ميدهيم ؛ با كليك روي Symbol ميتوان علامت مورد نظر را انتخاب کرد.
براي اينكه بتوان به ديگر امكانات پاورقي دسترسي پیدا کرده می توان روي گزينه
Options كليك نمود . در اين گزينه دو كادر محاوره اي وجود دارد :
همه پاورقي ها (
AllFootnote) :
پاورقي معمولاً در پائين هر صفحه قرار دارد اما چنانچه خواستيم ميتوانيم محل آن را در زير متن نيز قرار دهيم .
1- در پائين صفحه (
Bottom of Page) كه اين گزينه معمولاً متداول است.
2- در زير متن (
BeneathText) كه معمولاً متداول نيست.


روش شماره گذاري (
Number Format) : توسط اين گزينه ميتوان روش شماره گذاري را تغيير داد.
شروع از (
Start at) : معمولاً شروع اولين پاورقي عدد يك مي باشد،
همه انتها نويس ها (
All Endnote) :
محل انتهانويس (
Place at) : محل انتها نويس ها در انتهاي پرونده است . اما در صورت لزوم ميتوان جای آنها را در انتهاي هر بخش نيز تعريف نمود.
1- انتهاي هر بخش (
End of section)
2- انتهاي هر پرونده (
End ofdocument)
روش شماره گذاري (
Number format) : توسط اين گزينه ميتوان روش شماره گذاري را تغيير داد.
شروع از (
Start at) : شماره آغازين را تغيير ميدهد.
شماره گذاري (
Numbering) :
الف) ادامه دار (
Continuous) : انتخاب اين گزينه موجب می شود تا شماره توضيحات بصورت مرتب پشت سر هم اعمال شود.
ب ) شروع مجدد در هر بخش (
Restart each section) : اين انتخاب موجب خواهد شد تا پس از شروع هر بخش شماره ها مجدداً از يك آغاز شوند.
تبديل (
Convert) :
براي فعال شدن اين گزينه ابتدا بايد
Footnote يا Endnote را انتخاب کرد.
اگر يك پرونده را كامل تايپ کنیم و در آن از پاورقي استفاده نماییم، به كمك كادر محـــاوره اي
AllFootnote و با كليك روي گزينه Convert ميتوان تمام پاورقي ها را به انتها نويس تبديل کرد.
اين گزينه در كادر محاوره اي
All Endnote نيز وجود دارد و در صورت وجود انتهانويس، همه انتها نويس ها را به پاورقي تبديل می کند.
- جستجو(
Find) :
توسط اين فرمان كه در منوي
Edit قرار دارد ميتوان حروف و كلمات را جستجو کرد و يا ميتوان از كليد تركيبي Ctrl+F استفاده نمود.
در قسمت
Find از گزينه Find What كلمه اي را كه جستجو مي كنيم تايپ کرده و Enter را بزنيد تا اولين كلمه يافت می شود . حال با كليك روي گزينه Find Next ميتوانيم به دنبال بقيه كلمه ( مورد نظر ) موجود در متن بگرديم.
در صورتيكه كليد
More را فشار دهیم كادر ديگري باز ميشود. در اين كادر ميتوان برای جستجوی متن حساسيت هايي را ايجاد نمود.
محدوده جستجو (
Search) :
اگر بخواهيم در گزينه
Find تمامي پرونده را جستجو کنيم بايد در انتخابها محدوده جستجو ALL باشد ( يعني جستجو در همه پرونده ) . با انتخاب گزينه Down با باز كردن فهرست رو به پائين ميتوان از برنامه خواست تا از محل مكان نما به پائين و با انتخاب گزينه UP از محل مكان نما به بالا را جستجو کرد.

جايگزيني (
Replace) :
اين زير منو كه در منوي
Edit قرار گرفته به ما این امكان را ميدهد تا به دنبال كلمه گشته و بتوانید آن را با كلمه ديگري جايگزين نمائيم. براي دسترسي به اين زير منو از كليد فوري و تركيبي Ctrl +H نيز ميتوان استفاده نمود.
براي انجام اين كار كافيست در
Find What كلمه مورد نظر را در Replace With کلمه ی جایگزین را وارد کرد. بقيه گزينه ها همان است كه در فرمان Find در اختيار داشتيم. اما در اين پنجره دو گزينه ديگر بنام Replace, Replace All وجود دارد. گزينه Replace تک تک ، کلمه یافته شده را با كلمه جديد جايگزين ميکند اما گزينه Replace All هر آنچه را كه بيابد جايگزين خواهد کرد.
برو به
..(Go To) :
اين زير منو در منوي
Edit وجود دارد و از كليد فوري Ctrl+G يا F5 يا دبل كليك روي سمت چپ سطر وضعيت می توان به اين كادر محاوره اي دسترسي پيدا کرد.

 

کار با شیوه ها

كار با شيوه ها (Style) :
شيوه هاي
Word امكان داشتن قدرت و قابليت انعطاف در هنگام قالب بندي مدرك را ارائه ميدهند.
- تعيين شيوه براي متن :
براي تعيين يك شيوه پاراگرافي براي چندين پاراگراف ، پاراگرافها را انتخاب مي كنيم. براي تعيين يك شيوه پاراگرافي براي يك پاراگراف ، مكان نما را در محلي از پاراگراف قرارمي دهيم براي تعيين يك شيوه كاراكتري ، متن مورد نظر را انتخاب كرده و سپس اعمال زير را انجام مي دهيم:
1- در نـــوار ابزار
Formatting روي فلش رو به پائين Style كليك  مي كنيم تا ليستي از شيوه هاي قابل دسترس با نام هر شيوه كه در قلم شيوه نمايش داده شده است را مشاهده كنيم. نمادهاي موجود در ليست نيز نشان ميدهند كه شيوه يك شيوه پاراگرافي يا كاراكتري است و ضمناً اندازه قلم و ترازبندي آن را نمايش ميدهند.
2- شيوه مورد نظر را با كليك كردن روي نام آن ، انتخاب مي كنيم. شيوه به متن مشخص شده اعمال ميشود.
3- البتــه ميتوانيم از كليد هاي تركيبي
Ctrl+Shift+S و استفاده از كليد هاي Arrow Key و زدن Enter شيوه مورد نظر خود را انتخاب و اعمال نمائيم.
ايجاد و اعمال يك شيوه جديد :
براي تعريف يك شيوه مراحل زير را انجام دهيد:
1- از منوي
Format روي زير منوي Style كليك مي كنيم.
2- روي دكمه
New كليك مي كنيم. كادر محاوره اي New Style ظاهر ميشود.
3- بايد گزينه هاي شيوه را بصورت زير تنظيم كنيم:
در كادر متن
Name نام شيوه جديد را وارد كنيم.
از ليست بازشو
Style Type ، انتخاب Paragraph را برگزينيم.
اگر بخواهيم شيوه جديد بر اســاس يك شيوه موجود باشد، روي فلــش بازشو
Based on كليك كرده و شيوه پايه مورد نظر را از ليست انتخاب مي كنيم.
اگر بخواهيم شيوه جديد، بخشي از الگويي باشد كه مدرك جاري بر اساس آن است، گزينه
Add to Template را انتخاب مي كنيم. اگر اين گزينه را انتخاب نكنيم، شيوه جديد فقط در مدرك جاري قابل دسترس خواهد بود.
اگر بخواهيم تغييرات قالب بندي بطور مستقيم به پاراگراف هاي قالب بندي شده با اين شيوه ارائه شوند، گزينه
Automatically Update را انتخاب مي كنيم( فقط براي شيوه هاي پاراگرافي قابل دسترس است) تا بطور خودكار به تعريف شيوه اضافه شوند.
روي دكمه
Format كليك مي كنيم و قالب بندي و تغييرات را از گزينه ها انتخاب مي كنيم
براي بازگشت به كادر محاوره اي
Style روي Ok كليك مي كنيم
براي تعيين شيوه جديد براي متن يا پاراگراف جاري ، روي
Apply كليك كرده و يا براي ذخيره تعريف شيوه جديد بدون اعمال آن به متني ، روي Close كليك مي كنيم

 

 

چاپ پرونده

چاپ پرونده (Print) :
براي چاپ پرونده از زير منوي
Print از منوي File استفاده مي كنيم يا از كليد تركيبي و فوري Ctrl+P و يا از نشانه چاپگر روي نوار ابزار استفاده مي كنيم.
اولين گزينه اي كه در اين زيرمنو با آن روبرو می شويم نوع چاپگر است . تعريف نوع چاپگر همانند تعريف نوع قلم بعهده ويندوز مي باشد. براي آنكه بتوانيم فرمان چاپ را صادر كنيم بايد چاپگر را در ويندوز نصب كنيد. توجه بايد كرد در صورتي كه در
Word بصورت رنگي تايپ نموده ایم حتماً بايد چاپگر رنگي در اختيار داشته باشيم.
چاپ صفحات انتخابي (
Page Range) : از آنجا كه ممكن است بخواهيم صفحه يا صفحات خاصي از سند خود را به چاپ برسانيم لذا در اينجا امكانات متنوعي براي چاپ صفحات وجود دارد كه عبارتند از :
All: چاپ تمام صفحات پرونده يا سند.
Current Page: انتخاب اين گزينه موجب خواهد شد تا صفحه جاري يعني صفحه اي كه اكنون مكان نما بر روي آن قرار گرفته به چاپ برسد.
Selection: فقط قسمتي كه مارك شده يا بلوك شده به چاپ ميرسد.
Pages: توسط اين گزينه ميتوانيم صفحات خود را به دلخواه انتخاب و چاپ نماییم . به عبارتي چاپ صفحات انتخابي است. توجه بايد كرد براي جدا كردن صفحات از علامت (, )و براي صدور فرمان چاپ صفحات پشت سرهم از علامت ( ) استفاده ميشود.
مثال : 2,7,9,16 و براي چاپ صفحات پشت سر هم 30-50.
Copies : چنانچه خواستيم از يك صفحه بيش از يكي چاپ شود ميتوانيم از اين گزينه استفاده كنيم.
كافيست تا تعداد كپي را در گزينه
Number of copies مشخص كنيم.
Collate : فرض را بر اين داشته باشيم كه خواستيم تا از صفحه 1 تا 15 چاپ بگيريم و تعداد كپي را روي سه قرار داده ايم ( يعني از هر صفحه 3 برگ ) حال چنانچه گزينه Collate علامت تيك داشته باشد يك بار از صفحه يك تا 15 چاپ ميشود و سپس چاپگر مرتبه دوم چاپ صفحه يك تا 15 را آغاز ميكند و پس از پايان براي بار سوم و آخرين بار ( چون تعداد كپي 3 بود ) از صفحه يك تا 15 چاپ مي گيرد. يعني سه دسته 1 تا 15 جدا شده ء آماده اند . اما چنانچه اين گزينه علامت تيك نداشته باشد از صفحه يك سه بار ،صفحه دو سه بار ، صفحه سه ، سه بار و ... همينطور اين عمل تا صفحه 15 كه آخرين صفحه است ادامه خواهد يافت.
Print : در حالت عادي تمامي صفحات چاپ خواهند شد . زيرا گزينه Print روي All pages in range قرار دارد. اما چنانچه خواستيم ميتوانيم با انتخاب Odd page صفحات زوج و با انتخاب Even pages صفحات فرد را به چاپ برسانيم. اين انتخاب به ما كمك ميكند تا در مواردي مثل تهيه جزوه بتوانيم پشت و رو چاپ بگيريم ( يعني اول صفحات فرد را چاپ گرفته و سپس كاغذ را بر عكس در چاپگر قرار داده و بعــــد فرمان چاپ صفحات زوج را صادر مي كنيم تا صفحات زوج پشت صفحات فرد چاپ شوند).

 

قالب بندی خودکار

قالب بندي خودكار (TableAuto Format)
اين زير منو كه در منوي
Table قراردارد اين امكان را ایجاد می کند تا از طرح هاي پيش آماده برنامه Word استفاده كنيم.
با كليك روي اين زير منو پنجره اي ظاهر ميشود. در سمت چپ توسط گزينه
Formats انواع و اقسام طرح هاي آماده را در اختيار داريم. پس از تايپ جدول و بلوك آن كافيست يكي از اين طرحها را انتخاب كنيم. با انتخاب طرح مورد نظر تمامي جدول شما به شكل نمونه انتخابي در خواهد آمد.


1- تائيد قالبها (
Format To Apply) :
الف) كناره ها (
Borders) : توسط اين گزينه ميتوان خطهاي جدول را برداشته يا گذاشت.
ب ) سايه(
Shading) : توسط اين گزينه ميتوان از انواع و اقسام سايه در جدول استفاده نمود.
ج ) قلم (
Font) : توسط اين گزينه انواع و اقسام مختلف قلمها را می توان در جدول بكار برد.
د ) رنگ (
Color) : توسط اين گزينه این امكان را داريد تا از رنگهاي مختلف در جدول استفاده كنيم. ( البته در صورتيكه چاپگر رنگي در اختيار داشته باشيم).
ه ) جمع كردن خودكار (
Autofit) : اين گزينه موجب جمع شدن و مرتب شدن جدول ميگردد.
توجه : اگر داخل اين گزينـــه ضربدر نزنيم با ضــربدر زدن داخل گزينه ی سايه فقط از ترام هاي بين سفيد و مشكي براي رنگهاي داخل جدول استفاده ميشود.
- تائيد قالبهاي ويژه (
Apply Special Formats to) :
با انتخاب اين گزينه ميتوانيم مشخصات تيتر اصلي را تغيير جلوه دهيد.
الف ) سرتيتر رديف (
Heading Rows) : كليك روي اين انتخاب موجب خواهد شد تا رديف اول بعنوان تيتر اصلي قرار بگيرد.
ب ) ستون اول (
First Column) : كليك روي اين انتخاب موجب خواهد شد تا ستون اول بعنوان تيتر اصلي در نظر گرفته شود.
ج ) رديف آخر (
Last Row) : كليك روي اين انتخاب موجب خواهد شد تا رديف آخر سرتيتر اصلي در نظر گرفته شود . نمونه اين جدول بيشتر در هنگام تايپ سندهاي حسابداري مورد استفاده قرار مي گيرد كه رديف انتهايي ( يا جمع ) بعنوان تيتر مي باشد.
د ) ستون آخر (
Last Colmun) : كليك روي اين انتخاب موجب خواهد شدتا ستون آخر بعنوان سرتيتر اصلي در نظر گرفته شود.
امكان اين كه دو تيتر اصلي داشته باشیم نيز وجود دارد . كافيست بر روی دو گزينه كليك كنیم.

 

يكي از كارهايي كه  در طول كارورزي انجام دادم تهيه نمونه سوالات امتحاني به صورت اسلايد در powe point بود كه باعث شد تسلط بيشتري به اين نرم افزار پيدا كنم

 

طراحي يک اسلايد با ايجاد زمينه جديد

مي توان از Design Template که يک اسلايد با طرح انتخابي در اختيار ما قرار ميدهد و با اضافه کردن اسلايد طرح انتخابي به بقيه اسلايد ها نيز اعمال ميشود. يا از Presentations که از منوي File/ new ميتوان به آن دسترسي پيدا کرد و عملکرد تقريباً مشابه Auto content wizard دارد که در اين حالت گروهي از اسلايد ها هم از نظر طرح و هم از نظر فونت ميتوانيم داشته باشيم و امکان جايگزين کردن متن هاي دلخواه با متن هاي داخل اسلايد وجود دارد.در اين حالت نيز با ايجاد يک اسلايد جديد طرح انتخاب شده به اين اسلايد هم اعمال ميشود. اکنون ميخواهيم ببينيم چگونه ميتوانيم يک اسلايد را خودمان طراحي کنيم. از منوي Insert گزينه New slide را انتخاب ميکنيم . يا کليد ترکيبي Ctrl+M را ميزنيم و از پنجره ظاهر شده New slide- Layout مناسبي مثلاً Blank را انتخاب ميکنيم . با ظاهر شدن اين Layout در حالت Normal view با Right click روي اسلايد و انتخاب گزينه Background از ليست باز شدني رنگ دلخواهي را انتخاب ميکنيم . براي تنوع انتخاب رنگ از More color هم ميتوانيم استفاده کنيم. رنگ مورد نظر را اگر تعدادي اسلايد ايجاد کرده باشيم با دکمه Apply to all به کليه اسلايد ها اعمال ميکنيم و با انتخاب Apply فقط به اسلايد جاري .
با انتخاب
Fill Effects ( پر کننده ) از ليست باز شدني پنجره اي با 4 برگ نشان داخلي ظاهر ميشود. از برگ نشان Gradient در قسمت Colors با انتخاب One color ميتوانيم رنگ مورد علاقه خود را با درجه در اختيار داشته باشيم و همزمان از قسمت Shading style انواع طيف هاي رنگي در رابطه با رنگ ما نمايش داده ميشود.

طيف نور افقي

Horizontal

طيف نور عمودي

Vertical

طيف نور مورب از بالا

Diagonal up

طيف نور مورب از پايين

Diagonal down

طيف نور از گوشه

From corner

 

 

اعمال طيف نور از مرکز

From title



Two color هم عملي مشابه One color ارائه ميدهد با اين تفاوت که ترکيبي از دو رنگ گرافيک هاي جالبي ايجاد ميشود.

گزينه
Present : طرح هاي از پيش تهيه شده اي است که با انتخاب هر طرح و با تنظيم در قسمت Shading style ميتوان اسلايد را طراحي نمود.

برگ نشان
Texture : طرح هاي موزائيکي در برگ نشان وجود دارد که ميتوان از آن به عنوان پشت زمينه اسلايد استفاده کرد و ميتوان با گزينه Othertexture نمونه کاري را به اين طرح ها اضافه نمود. جهت اضافه نمودن عنوان ميتوان از فايلهايي که پسوند .bmp و .gif و .jpg دارند استفاده نمود.

برگ نشان
Pattern : در اين برگ نشان نيز با انتخاب رنگهاي Foreground ( پيش زمينه ) و Background ( پشت زمينه ) و با انتخاب از ليست Pattern اسلايد طراحي ميشود.

برگ نشان
Picture : در اين برگ نشان با انتخاب

 

اضافه كردن اسلايد از فايلهاي ديگر به فايل جاري

از منوي Insert گزينه SlideFrom File را انتخاب كرده گزينه Slide From Filesاسلايد را انتخاب كرده و در پنجره باز شده آدرس فايلي كه ميخواهيم از يك يا چندين اسلايد آن استفاده كنيم را پيدا ميكنيم. با زدن دكمه Insert All يا Insert ميتوانيم يك اسلايد يا همه اسلايد ها را به فايل جاري اضافه كنيم. به عبارت ديگر ميتوان توسط اين گزينه ادغام فايل ها انجام داد.
اضافه كردن متون يا فايل هاي ديگر با اسلايد ها : از منوي
Insert گزينه Slide From Outline را انتخاب ميكنيم. نكته اي كه بايد به آن توجه كرد آن است كه ميتوان متن را از يك محيط ويراستاري مثل WordPad يا Note Pad و ... داخل اسلايد كرد منتهي هر پاراگراف در محيط هاي ويراستاري بجاي عنوان اسلايد ها مينشيند. هر تعداد پاراگراف كه در فايل متني وجود داشته باشد به همان تعداد اسلايد با عنوان همان پاراگراف اضافه ميشود.

ايجاد پيوند در
Power Point

در Power Point ميتوان متن ، تصوير و کليد هاي عملياتي را با ايجاد پيوند يا Link به ديگر اسلايد ها هدايت نمود. براي اين کار کافي است آيتم مورد نظر را انتخاب کرده و از نوار ابزار استاندارد گزينه Insert Hyperlink را انتخاب کنيم. روش ديگري براي اعمال Link به آيتم ، راست کليک بر روي آن و انتخاب Hyperlink است.
با انتخاب اين گزينه پنجره اي باز ميشود که با انتخاب :
Existing file or Webpage ، ميتوان به سايتهاي اينترنتي يا فايلهاي موجود در کامپيوتر عمل Link را انجام داد.
گزينه
Place in thisDocument ، ليست اسلايدهايي را که فايل جاري ايجاد کرده ايم را در اختيارمان قرار ميدهد .

 

 

Setup Show

پنجره Setup Show را ميتوان از منوي Slide Show ظاهر کرد. در اين پنجره تنظيماتي انجام ميدهيم که روي نماي Slide Show ميتوانيم نتيجه آن را با انتخاب يکي از سه راه زير مشاهده کنيم :

1-
Presented by a Speaker - Full screen : نمايش اسلايد در حالت تمام صفحه که حالت پيش فرض نمايش در Power Point است.

2-
Browsed by an Individual - window : نمايش Slide show در داخل يک پنجره

3-
Brows at a kiosk - Fullscreen : نمايش Slide show به صورت تمام صفحه با اين تفاوت که در اين حالت راست کليک روي Slide show عمل نميکند.



LoopContinuously until 'Esc' :

با فعال کردن اين گزينه نمايش اسلايد ها در
Loop يا حلقه افتاده و وقتي به آخرين اسلايد برسيم مجدداً نمايش اسلايد ها از اول آغاز ميشود. اين کار تا وقتي که کليد 'Esc' را بزنيم ، ادامه پيدا خواهد کرد.

Show without Narration :

اگر نمايش اسلايد ها همراه با سخنراني باشند ، با انتخاب اين گزينه اين امکان غير فعال ميشود.

Showwithout Animation :

با انتخاب اين گزينه امکان انيميشن يا متحرک سازي اسلايد ها غير فعال ميشود و حتي اگر براي آنها انيميشن در نظر بگيريم ، اسلايدها بدون آن نمايش داده ميشوند.

Show Scrollbar :

اين گزينه وقتي فعال است که حالت
Browsed by an Individual را انتخاب کرده باشيم و باعث آشکار شدن Scroll bar در پنجره ميشود.

در قسمت
Slides در پنجره Setup Show ، با انتخاب All نمايش اسلايد ها به ترتيب ايجاد و نشان داده ميشوند. در قسمت بعدي ميتوان حالت نمايش را با دادن شماره اسلايد تعيين نمود. بطور مثال از اسلايد 5 تا اسلايد 14 .

Custom Show :

اگر اين گزنه غير فعال است ، پنجره رامي بنديم و از منوي
Slide show اين گزينه را انتخاب مي كنيم. پنجره custom Show ظاهر ميشود که با زدن دکمه New ميتوانيم نام مناسبي را براي نمايش بگذاريم و نمايش اسلايد ها را با انتخاب اسلايد و زدن کليد Add سفارشي کنيم. در اين حالت نمايش اسلايد ها متواند به طور دلخواه انتخاب شود. مثلاً اگر اول اسلايد 7 را انتخاب کنيم و بعد اسلايد 12 ،سپس 18 و .... . مشاهده ميکنيم که در اين حالت خودمان ترتيب نمايش اسلايد ها را انتخاب ميکنيم.

به پنجره
Setup Show برميگرديم. اين قسمت با تنظيم قبلي فعال شده و ميتوانيم از آن استفاده کنيم. در قسمت Advanced Slides ميتوانيم نحوه نمايش را با انتخاب گزينه Manually ( به طور دستي ) يعني با زدن کليد Enter ا کليک ماوس انجام دهيم.
اگر تنظيمات زمان گذاري شده را قبلا انجام داده باشيم ميتوان با انتخاب
Using Timing if Present نمايش اسلايدها را با توچه به زمان داده شده نشان داد.



Slide Transition :

از منوي
File گزينه New و سپس تب Presentation را انتخاب كرده و نمونه اي را برمي گزينيم. مثلاً Generic به نماي Slide Sorter برويد در نوار ابزار اختصاصي اين نما اولين گزنه يعني Transition Effect را باز مي کنيم. با انتخاب هر کدام از گزينه هاي اين بخش ميتوانيم جلوه اي را براي جابجايي بين اسلايد ها انتخاب کنيم و در اسلايد انتخابي نتيجه کار ا مشاهده کنيم. در اينجا ميتوانيم اين تنظيم را براي تک تک اسلايد ها انجام دهيم.
با اعمال اين
Effect ها به هر اسلايد ، علامت Slide Transition در پايين اسلايد ظاهر ميشود که نشان دهنده اين موضوع است که اين اسلايد اين جلوه را دريافت نموده . اما اگر بخواهيم به تمام اسلايد هاي موجود يک Effect واحد اعمال کنيم ، تا هنگام رفتن به اسلايد بعدي نشان داده شود ،بايد مراحل زير را دنبال کنيم :

منوي
Slide show گزينه Slide Transition را انتخاب ميکنيم. در اين پنجره نيز ليستي از جلوه ها که در Slide sort وجود داشته ديده ميشود و ميتوان سرعت جابجايي را بين اسلايد با يکي از سه گزينه ( Slow ( آهسته ) ، Medium ( متوسط ) و Fast ( سريع ) ) مشخص نمود.

در قسمت
Advance ، که بسيار مهم هم ميباشد ميتوانيم انتقال به اسلايد بعدي را با کليک ماوس و يا به طور اتوماتيک Automatically A انجام دهيم

 

Rehearse Timing

هنگامي كه از منوي SlideShow گزينه ي Rehearse Timing را انتخاب مي كنيم . برنامه بطوراتوماتيك وارد نماي Slide Show مي شود و بالاي اين نما پنجره ي كوچكي ظاهرمي شود كه توسط آن مي توان آيتم هاي درون اسلايد رابراي نمايش زمان گذاري كرد،همچنين مي توان توسط اين گزينه زمان نمايش كل اسلايدها راتعيين نمود. به طورمثال 17 اسلايد داريم كه ميخواهيم در مدت 90 ثانيه نشان داده شود. اين زمان را بين اسلايدها تقسيم مي كنيم .

 

 

Repeat

Repeat : باعث مي شود زمان گذاري از صفر شروع شود. براي مشاهده ي زمان هاي اسلايد ها كافي است واردنمايslidesorter شويم ، پائين هر اسلايد زمان نمايش اسلايدرا نمايش مي دهد.

CustomAnimation:

اين گزينه درمنوي
Slide Show ديده مي شود و توسط گزينه هاي آن ميتوان Object هاي درون اسلايد رامتحرك سازي نمودوبه سادگي نمايش اسلايدها راازحالت Static به حالت Dynamic تبديل نمود.
درپنجره ي
Custom Animation درقسمت Timing قرارمي گيريم. ليست آيتم هاي موجوددراسلايدجاري ديده مي شود.كه باانتخاب هركدام آيتم موردنظردرون اسلايد درپنجره ي كوچكي دراين پنجره ديده مي شودتعداد اين موضوع هابستگي به محتويات داخل اسلايدبيشترباشد طبيعتا ليست مانيزطولاني تر خواهدبود.
هنگامي كه موضوع انتخاب شده وگزينه
Animate را فعال كرديم (پيش فرض روي گزينه ي Don’t Animate است)
موضوع درليست
Animation order قرار مي گيرد. دراينجا ميتوان تقدم و تاخر نمايش و انيميشن شكل ها و موضوعات راتعيين نمود.
اگرخواستيم موضوعي ثابت باشد و انيميشن نداشته باشد گزينه ي
Don’t Animate را براي آن انتخاب مي كنيم.
همچنين مي توان نحوه ي نمايش رابايكي از دوحالت
1)
On Mouse Click
2)
Automaticaly
تعيين نمود كه با انتخاب گزينه ي دوم زمان برحسب ثانيه قابل تنظيم است.
هركدام از مواردي راكه انتخاب كرده ايم و درقسمت
Animation Order قرارگرفته اندرا به طورجداگانه مي توان جلوه ي خاص بدهيم. اين كاررا باانتخاب موضوع وسپس ازرفتن به برگ نشان effect انجام مي دهيم و درليست Entry Animation يكي يكي جلوه ها را انتخاب كرده و بازدن روي Preview پيش نمايش آن را مشاهده مي كنيم تامورددلخواه راپيداكنيم.
اين ترتيب را براي تك تك موضوعات داخل اسلايدانجام مي دهيم.
همچنين ميتوان روي اسلايدها صداگذاري نمود كه 2 حالت دارد.
1) براي تك تك اسلايدها ازقسمت
Sound نمونه اي راانتخاب كرده وروي آن اعمال كنيم.
2) درليست
Sound آخرين گزينه يعني Other Sound راانتخاب كنيم وصداي موردنظر رااز جاي ديگر انتخاب كنيم.

نكته: در
Power Point ازصداهايي مي توان استفاده نمودكه پسوند .WAV داشته باشند. حال اگربخواهيم موزيكي را روي اسلايدها ازابتدا تا پايان به طوريكنواخت داشته باشيم اولين اسلايد رابا Other Sound شروع مي كنيم و روي بقيه اسلايدها No Sound راتنظيم مي كنيم. به اين صورت موزيك به طوريكنواخت پخش مي شود. البته بايدزمان اجراي موزيك و تعداد اسلايد هارا ازقبل تنظيم كنيم و اگرموزيك زودتراز اسلايدها به اتمام مي رسد، دقيقا روي اسلايدي كه صداقطع مي شود بعدا ازقسمت Other Sound موزيك راشروع كنيم به اين ترتيب مشكلي براي پخش همزمان پيش نمي آيد.

 



در پنجره ي
Custom Animation برگ نشان Chart effect هنگامي فعال مي شود كه دراسلايد ازيك نمودار(Chart ) استفاده كرده باشيم كه مي توان بسته به نوع نمودارeffect هايي را به آن اعمال نمود.
اگرروي اسلايد
Right Click كنيم گزينه ي Slide Layout وApply Design ديده مي شود.

من در اين دوره توانستم در مورد  كار با اينترنت نيز آموزش ببينم كه شامل

 

روش ارسال نامه

 

بعد از رفتن به Mail Box خود گزينه Compose را از Frame سمت چپ صفحه انتخاب مي كنيم

در قسمت
To ، آدرس كامل E- mail شخص گيرنده نوشته مي شود :

موضوع نامه را در قسمت
Subject تایپ می کنیم .
گزینه های
CC و BCC برای ارسال رونوشتی از نامه ، برای شخص یا اشخاص دیگر است .
CC : مخفف Carbon Copy است . رونوشتي از نامه براي كساني كه آدرس آنها در اينجا تايپ شده است ارسال مي کند . در این حالت اولین شخص دریافت کننده نامه متوجه می گردد که این ایمیل برای چه اشخاص دیگری نیز ارسال شده است .
BCC : رونوشتي از نامه براي كساني كه آدرس آنها در اينجا تايپ مي شود ارسال مي کند . به طوري كه شخص اول نمي فهمد كه اين نامه براي چه اشخاص ديگري ارسال شده است .
Save a copy of outgoing Message : يك كپي از نامه در Mail Box ذخيره مي كند .
در قسمت
Body نامه متن خود را تايپ مي كنيم .
بعد از ارسال پيغامي ظاهر مي شود :
(آدرس گیرنده ی نامه )
Your Mail (Subject) has been send to

 

 

پارامترهاي تكميلي در E- mail


اولين گزينه
Forward

در صورتیکه تمایل به ارسال یکی از ایمیل های دریافتی برای شخص یا اشخاص دیگری داشته باشیم از گزینه ی
Forward استفاده می کنیم .
براي
Forward كردن به روش زير عمل مي كنيم .

- بازكردن نامه مورد نظر
- انتخاب گزينه
Forward
در اين صورت
Compose به طور اتوماتيك فعال مي شود و مي توانيم آدرس شخص سوم را در قسمت To وارد كنيم . Subject نامه هايي كه عبارت FWD در ابتداي آنها است يك Email ،Forward شده است كه البته Subject قابل ويرايش است .



Reply

در صورتي كه تمایل داشته باشیم به يك
Email پاسخ دهیم ، يكي از راحت ترين راههاي موجود Reply كردن ایمیل است ، روش كار به صورت زير است :

- انتخاب نامه و خواندن آن
- انتخاب گزينه
Reply
در اين صورت
Compose به صورت اتوماتيك فعال شده و آدرس شخص فرستنده نامه قبلي به عنوان آدرس شخص گيرنده جديد فرض خواهد شد . عبارت Re قبل از Subject نامه قرار مي گيرد و متن نامه شخص قبل در قسمت Body ديده مي شود و بنابراين امكان ارسال جواب نامه همراه با متن نامه قبلي شخص فرستنده وجود دارد .


طريقه حذف نامه ها :

جهت جلوگيري از پرشدن
Mail Box بايد Email هاي ناخواسته يا برخي از Email هاي قبلي كه خوانده شده و نيازي به آنها نداريم را حذف كنيم .



روش اول حذف يك
Email :

1- انتخاب
Check Mail
2- مشاهده
E mail مورد نظر
3- انتخاب گزينه
Delete

روش دوم :

بعد از رفتن به صفحه ی
Check mail ، Check Box موجود در کنار نامه ی مورد نظر را فعال کرده و سپس گزینه ی Delete را Click كنيم . با حذف يك Email اين Email به محلي به نام Trash منتقل خواهد شد تا در صورت لزوم بازيافت شود .



طریقه ضميمه كردن يك فايل ِ
Attachment

1- انتخاب گزينه
add / delete attachment و باز شدن فرم انتخاب فايل
2- انتخاب گزينه
Brows و پيدا كردن فايل مورد نظر
3- انتخاب گزينه
Attach
4- انتخاب گزينه
Done

 

 

پوشه ها (Folders) :

ما می توانیم نامه هایی با موضوعات مختلف را در پوشه های متعدد نگهداری نماییم . برای ایجاد یک پوشه به سه روش می توان عمل کرد :

 



- روش اول

انتخاب گزینه ی
Foldersاز فریم سمت چپ Mailbox . در این حالت صفحه ای برای دریافت نام Folder جدید باز می شود . با درج نام و انتخاب کلید Add Folder ، Folder جدید به لیست Folder های موجود اضافه خواهد شد . ( در این صفحه لیست Folder های استاندارد صفحه ی Inbox نمایش داده شده است )

- روش دوم

انتخاب گزینه ی
Add که در مقابل گزینه ی Folders قرار دارد . با انتخاب اين گزینه پنجره ای باز می شود که نام Folder جدید را دریافت می کند . پس از فشردن کلید Ok ، Folder جدید در لیست Folder های موجود اضافه خواهد شد .

- روش سوم

انتخاب منوی کشویی
Move To Folder که در سمت راست صفحه ی Inbox تعبیه شده است و سپس انتخاب گزینه ی new Folder از منوی جاری و کلیلک بر روی گزینه ی Ok
برای انتقال ایمیل به
Folder مورد نظر Check Box کنار ایمیل را فعال کرده ، از منوی کشویی سمت راست نام Folder را انتخاب و با فشردن کلید Ok میل جاری را به پوشه ی مربوطه انتقال می دهیم .
چنانچه بخواهیم يك
folder را نمايان يا پنهان كنيم از لیست Folder های موجود گزینه ی Hide یا Show مقابل My Folders را کلیک می کنیم . در حالت عادی که Folder ها آشکار می باشند گزینه ی Hide فعال است . با یک بار کلیک روی این گزینه بطور اتوماتیک تبدیل به Show خواهد شد . این در حالی است که با این عمل Folder ها مخفی شده اند .

ايجاد دفترچه
Address Book:

براي ساختن
Address Book بعد از اينكه وارد Mail Box خود شديم روي منوی Addresses كليك مي كنيم ، سپس روي دكمه Add contact كليك كرده صفحه جديدي جهت وارد كردن اطلاعات مربوط به فرد مورد نظر باز ميشود.
اطلاعات را واردمي كنيم حال با مراجعه به صفحه اول كتابچه آدرس خواهيم ديد كه آدرس شخص مورد نظر اضافه شده كه با كليك روي نام آن ميتوانيم به اطلاعات وارد شده دسترسي پيدا كنيم .
جهت تغيير هر یک از اطلاعات مربوط به اشخاص درج شده در دفترچه ی آدرس روی نام شخص مورد نظر کلیک کرده ، پنجره ای باز می شود که در آن امکان حذف و یا ویرایش اطلاعات وجود دارد .
اگر برای شخصی میلی ارسال کرده باشيم که آدرس پست الکترونیکی او در دفترچه ی آدرس ما موجود نمی باشد ، پس از ارسال ایمیل و دریافت پیامی مبنی بر ارسال ایمیل برای نامبرده ، با درج علامت تیک در مقابل آدرس ایمیل ازما می خواهد که در صورت تمایل آدرس جدید را به دفترچه ی آدرس خود اضافه نماییم که با فشردن کلید
Add To Address Book می توان این کار را انجام داد .

 


پوشه ها (
Folders) :


پوشه هاي ثابت :

پوشه هاي
Trash , Draft, Sent, In box, Bulkmail غير قابل تغيير و حذف كردن مي باشند ولي پوشه هايي را كه خودمان درست مي كنيم ميتوانيم حذف كنيم يا نام آنها را تغيير دهيم .
براي تغيير نام يك پوشه در فريم دست چپ
Check mail روي Folder كليك مي  نمائيم.
سپس در صفحه اي كه ظاهر ميشود لیستی از تمامی
Folder های موجود اعم از آنچه که ما ساخته ایم و یا Folder های استاندارد Yahoo نمایش داده می شود . از ليست پوشه ها ، پوشه هایی را که توسط خود ما ایجاد شده اند را می توانیم تغییر نام داده و یا حذف کنیم ، ولی پوشه های استاندارد تنها شامل امکان تغییر مشخصات و یا خالی کردن پوشه می باشند . اگر بخواهيم از نامه اي كه ارسال ميشود يك نسخه بايگاني داشته باشيم كافي است هنگام ارسال نام جلوي گزينه Save copy to sent folder تيك بزنيم.

Save Draft محلي براي ذخيره موقت نامه ها :

هميشه قبل از اتمام تايپ نامه آن را در پوشه
Draft ذخيره مي كنيم تا در صورت قطع ارتباط يك نسخه از مطالب داشته باشيد.

Spam : بايد توجه داشت که ارسال ايميل به تعداد زياد و به منظور بازاريابي بدون اينکه طرف شخصا خود اقدام به دريافت ايميل کرده باشد جرم محسوب ميشود و يکي از التزامات ارسال ايميل به قصد بازاريابي دادن اجازه به مشترک جهت حذف آدرس ايميلش از ليست ميباشد.در مجموع اينکه بايد مواظب آدرس ايميلمان باشيم

 

 

. عوض كردن مشخصات Account

براي اين منظور ابتدا وارد صندوق پستي خود مي شويم ، سپس از Frame سمت چپ ، منوی Mail گزينه Options و یا از منوی سمت راست گزینه ی Mail Options را انتخاب می کنیم . براي عوض كردن مشخصات Account از صفحه اي كه ظاهر مي شود گزينة‌ Account Information را انتخاب مي كنيم .
براي عوض كردن
Password به روش زیر عمل می کنیم :
در صفحه ی
Mail Options از منوی سمت چپ گزینه ی Account Information را انتخاب می کنیم ، چون این صفحه مربوط به مشخصات شخصی کاربر می باشد ، برای اطمینان مجددا از کاربر تقاضا می شود کلمه ی عبور خود را وارد نماید .
صفحه ای باز می شود که در آن نام ،
Id و آدرس پست الکترونیکی کاربر با رنگ قرمز نمایش داده شده اند که این بدان معناست که این گزینه ها قابل تغییر نمی باشند . برای تغییر کلمه ی رمز ، گزینه ی Change Password را انتخاب کرده ، صفحه ای باز می گردد که در آن از کاربر می خواهد کلمه ی عبور جاری خود را وارد نموده و سپس Password جدید را انتخاب و وارد مي كنيم و برای اطمیان از صحت رمز یک بار دیگر هم وارد شود و سپس انتخاب گزینه ی Save .

 

 


Signature (امضاي ديجيتال)

در صورت دلخواه مي توان يك امضای دیجیتالی درست كرد كه هميشه به طور اتوماتيك در پايان نامه هايمان ظاهر شود . در صورت انتخاب گزينه
UseSignature در پايين قسمت Body امضاء در انتهاي نامه ضميمه خواهد شد .
متن مورد نظر را وارد كرده و گزينه
Save را انتخاب مي كنيم در صورت انتخاب اين گزينه امضا به طور پيش فرض در انتهاي همه نامه ها قرار خواهد گرفت .

گزینه ی
Color

در صورتیکه بخواهیم رنگ
Background صندوق پستی خود را به دلخواه تغییر دهیم از این گزینه استفاده مي نماییم . این گزینه در صفحه ی mail optionsدر منوی سمت چپ صفحه قرار دارد . در صورت انتخاب این گزینه صفحه ای باز می شود که می توان رنگ دلخواه را انتخاب نموده و سپس گزینه ی Save را انتخاب نمود . در اینصورت صفحه ی Mail Box مان به رنگ دلخواهمان تغییر شکل خواهد داد .

 


طريقه فرستادن
Greeting Card از سايت Yahoo


1- به روي صفحه اصلي
Yahoo مي رويم 2- از گزينه هاي آن Greeting را انتخاب مي كنيم .
3- در اين صفحه كه نمونه اي از كارت پستالها و نيز موضوعاتي كه مي توان در ارتباط با آنها كارت پستال فرستاد ، وجود دارد .
4- انتخاب موضوع كارت پستال
5- نمونه اي از كارتها در اين صفحه قرار دارد ممكن است همه موضوعات در اين صفحه موجود نباشد.
6- انتخاب كارت پستال مورد نظر
7- پر كردن فرم مربوط به كارت پستال كه شامل گزينه هايي مثل آدرس گيرنده و پيامي كه در كارت پستال ذكر مي شود و در بعضي سايتها حتي امکان انتخاب موزيك براي كارت پستال نیز وجود دارد.
8- در اينجا 2 گزينه داريم
Preview كه كارت پستال را در حالي كه پيام ما در آن قرار دارد نشان مي دهد و گزينه Send كه كارت پستال را ارسال می کند .

برای ارسال کارت پستال می توانیم در صفحه ی
Compose بر روی صورتک Greeting در سمت راست صفحه کلیک می کنیم تا صفحه ی اصلی Greeting های Yahoo نمایش داده شود .

 

 

Out look express

در اين نوع Mail Account ، صندوق پستي بدون اتصال به شبکه اينترنت وجود خواهد داشت. اما براي داشتن اين Mail Box نيازمند فضايي در ISP هستيم که استفاده از آن با داشتن يک Username و Password صورت ميگيرد.

پيكر بندي
Out look Express:

پس از باز كردن برنامه وارد منوي
Tools ميشويم و به ترتيب خواهيم داشت :
Tools/account
در پنجره اي كه باز ميشود ، گزينه
Add و سپس Mail را انتخاب ميكنيم.
در اينجا نامي را كه ميخواهيم به
Account اختصاص دهيم تا نامه هاي پستي به اين نام در جدول نامه هاي گيرنده ظاهر شود را وارد مي كنيم.
سپس با كليك بر روي
Next به مرحله بعدي ميرويم . قسمت All ready have an email address that’s liketo use را انتخاب ميكنيم .در Edit box آدرس كامل email خود را وارد ميكنيم و سپس با كليك روي Next به پنجره بعدي ميرويم .
SMTP,POP3 را كه توسط ISP به ما داده ميشود وارد ميكنيم سپس با فشردن كليك Next به مرحله بعدي ميرويم. در قسمت accountname نام user خود در Isp و در قسمت password كلمه رمز خود را تايپ ميكنيم ، سپس Next را كليك و Finish ميكنيم.
حال براي منصوب كردن
connection به آن روي properties كليك كرده و سپس از پنجره يكي از connection هاي موجود را به آن نصب ميكنيم.

چاپ و ذخیره اطلاعات صفحه

1- ذخيره صفحه کامل وب :
از آنجايي كه يك صفحه وب ميتواند حاوي تعدادي فايل تعبيه شده مانند عكس و صوت و
. باشد ، بــــراي ذخيره آن و بطور کلي ذخيره کليه فايلهاي HTML و فايلهاي گرافيكي و ... بايـد گــزينه Web page complete را انتخاب نماییم. IE بطور خودكار پوشه اي را با نام فايل ذخيره ميكند پوشه در همان محلي كه فايل وجود دارد ذخيره می گردد.

2-
Archive :
باعث ذخيره صفحه وب ميشود ولي فولدر جداگانه از فايلهاي تعبيه شده به وجود نمي آورد.

3-
HTML Files :
فقط سند
HTML ذخيره ميشود (HTML files) در قسمت Save as type عناصر گرافيكي و تعبيه شده در فايل وجود نخواهد داشت.

4- فقط متني كه روي صفحه وب وجود دارد ذخيره شود .

متن بدون برچسب هاي
HTML ذخيره ميشود. تفاوت حالت 3 و 4 در آن است كه در حالت 3 متن فرمت شده را در دسترس داريم و تصويري را مشاهده نمي كنيد ولي در حالت 4 متن ذخيره شده شامل هيچ فرمت ، تصوير گرافيكي و ... نمي باشد . بطور كلي براي ذخيره صفحات وب وارد منوي File شده و گزينهSave را انتخاب مي كنيم در قسمت Save as type يكي از 4 گزينه بالا را بر حسب دلخواه انتخاب ميکنيم و در قسمت File name نامي را براي صفحه در نظر مي گيريم.



چاپ اطلاعات صفحه :

Browser امكان چاپ صفحات وب را در اختيار ما ميگذارد. براي چاپ صفحه كافي است روي دكمه Print در نوارابزار كليك كنيم يا از منوي File گزينه Print را انتخاب نمائيم.
در وضعيت پيش فرض ، پيش زمينه صفحه چاپ نميشود.
Internet Explorerنه تنها به ماامكان چاپ صفحه جاري و نيز صفحات پيوندي را ميدهد،بلکه با در نظر گرفتن اين نکته که تعداد پيوند ها در يک صفحه متفاوت ميباشد، ممکن است تعداد صفحات زير چاپ از نظر ما بيشتر باشد .براي چاپ يك صفحه وب بعد از انتخاب Print در منطقه Printframes گزينه As laidout on screen را كليك كرده و کليد OK را مي زنيم و موارد را تائيد مي  نماییم.
براي چاپ موارد انتخاب شده در منطقه
Print Range روي گزينه Selection كليك مي كنيم با انتخاب OK متن انتخابي چاپ مي گردد.
به منظور چاپ فريم ها در صفحات جداگانه، در قسمت
Print Range روي گزينه All frames Individually كليك كرده و سپس کليد OK را زده و تائيد ميکنيم. هر فريم جداگانه چاپ ميشود. براي چاپ يك فريم تنها در ناحيه Print Frames روي گزينه Only the selected frame كليك كرده وبعد OK تا فريم انتخابي چاپ گردد.
براي چاپ اسناد و پيوند آنها گزينه
Print All linkedDocuments را كليك مي نمائيم و سپس OK مي كنيم تا فريم انتخابي با تمامي اسناد پيونديش چاپ گردد.

 

 

مديريت فايلهاي موقت

(Internet Explore (IE براي افزايش سرعت مرورگر نسخه اي از هر فايل بازديد شده را روي هارد ديسك ذخيره ميكند. هر بار كه ما دوباره به آن سايت برميگرديم ابتدا كامپيوتر احتمال وجود Copy را بررسي ميكند ، اگر كامپيوتر اين Copy را داشته باشد همان فايلها را به نمايش مي گذارد اگر اين كار انجام شودسرعت نمايش اطلاعات به مراتب بيشتر از زماني است که اطلاعات مستقيماً از اينترنت دريافت شود. زيرا نمايش فايل از هارد ديسك خيلي سريعتر است فرايند ذخيره سازي و نمايش فايلهاي محلي را Caching مي گويند. Browser فايلهاي ذخيره موقت (Cached files) را درپوشه Temporary Internet Files قرار ميدهد. Browser امكان اعمال تنظيماتي براي Temporary files را به ما ميدهد.بوسيله Browser ميتوانيم سرعت بارگذاري صفحات Web را افزايش دهيم.
همچنين ميتوانيم به منظور ذخيره فايلهاي موقت (
Cached) فضايي بر روي ديسک تعيين كنيم.
نحوه به روز رساندن اطلاعات صفحات وب ذخيره شده :
براي انجام اين تنظيم گزينه
Settings را كليك ميكنيم 4 گزينه براي اين تنظيم داريم كه عبارتند از :

Every visit tothe page

بروز رساني
IE براي صفحاتي که مورد بازديد قرار ميگيرند.

Every time you star Internet Explorer

IE روند به روز رساني صفحاتي را كه آخرين بار مشاهده نموديم بررسي و كنترل ميكند و اطلاعات جديد در مورد صفحاتي كه در جلسه جاري بازديد مي كنيد را بررسي نمي نمايد.



Automatically

IE اطلاعات جديد را در مورد صفحاتي كه آخرين بار بازديد شده بررسي ميكند ولي با گذشت زمان و چنانچه فايلهاي صفحات وب تغييرات منظمي نداشته باشند بررسي و به روز رساني با روند كندتري انجام مي پذيرد. IE هيچ گاه به روز رساني را كنترل نمي كند و براي به روز رساني لازم است روي كليد Refresh كليك شود. بعد از انجام تنظيمات ، اهرم كشويي كه در زير آن نوشته شده :
On theamount of disk space to use
به طرف چپ يا راست كشيده ميشود و اندازه اختصاص يافته براي حافظه
cache براي ذخيره پوشه Temporary Internet Files تغيير ميكند.

 



افزودن يك آدرس وب به ليست سايتهاي مورد علاقه Favorites :

ابتدا به صفحه اي كه ميخواهم آن را به ليست Favorites اضافه كنيم ميرويم. سپس از Toolbars گزينه Favorites را انتخاب نموده صفحه به دو قسمت تقسيم ميشود. از قسمت چپ صفحه گزينه Add را كليك نموده ، سپس نامي را به دلخواه براي سايت انتخاب مي کنیم و سپس با کليد OK موارد را تائيد مي نماییم.

بطور كلي
Favorites داراي فولدرهاي زير است :
Soft ware up dates, Media, Links, Chanel ماميتوانيم سايتها را به روش بالا مستقيماً داخل Favorites ذخيره كنيم. يا اگر خواستيد به منظور سامان دهي بهتر آنها را داخل فولدر ذخيره نماییم.
برای اینکار كافي است پس از انتخاب گزينه
Add روي دكمه Creat in كليك كرده فولدر مورد نظر را انتخاب و موارد را تائيد كنيم . همچنين ميتوانيد فولدرهايي اضافه كنيم كه در زير به شرح آن مي پردازيم.
بعد از انتخاب گزينه
Favorites از Toolbar به منظور سازماندهي فولدرها روي گزينه Organize كليك كرده  تا پنجره اي ظاهر شود.
انتخاب
Creat Folder باعث بوجود آمدن فولدر جديد ميشود . با كليك بر روي فولدرهاي جاري و انتخاب Rename ميتوانيم نام آنها را عوض كنيم با كليك روي فولدر مورد نظر و انتخاب Delete فولدر پاك ميشود و همچنین با انتخاب سايت مورد نظر قسمت راست و كليك بر روي Move to Folder ليستي از اسامي بقيه فولدرها ظاهر ميشود كه با كليك روي فولدر مورد نظر و انتخاب گزینه ی OK سايت مورد علاقه به فولدر انتخاب شده انتقال پیدا میکند.

مشخص كردن صفحات وب براي مشاهده در حالت
Offline :

براي مشاهده يك صفحه در حالت
Offline به هنگام ايجاد يك ورودي براي ليست Favorites پس از اينكه كادر Add باز شد گزينه Make Availble Offline رابايد فعال كنيم.
به اين ترتيب روي سايت مورد نظر كليك كنيم و بعد از آن پنجره را ببنديم. اين روش فقط براي به روز رساني يك صفحه است .

 


به روز رساني همه صفحات Offline :

براي اين كار در منوي
Tool روي Synchronize كليك مي نمائيم به اين ترتيب مندرجات Favorites بارگيري ميشود.
فرايند بروز رساني اطلاعات در فايلها به معني حذف اطلاعات قديمي نيست، مرورگر اينترنت اطلاعات جديد را يافته و آنها را بارگيري ميكند.

History

پوشه ثبت وقايع (History) :

Browser بصورت خودكار وقايع هر جلسه مرور در اينترنت را در پوشه اي به نام History ثبت و ضبط مي نمايد . براي مشاهده مطالب پوشه بر روي History كليك كرده نوار History در امتداد طرف چپ Browser ظاهر ميشود.

تنظيمات مربوط به ثبت وقايع :

تغيير مشخصات پيوندها (Link) و رنگ زمينه و متن

رنگ پيوندها را ميتوان مانند رنگ متن و Background ( پس زمينه ) سفارشي نمود. در قسمت General روي دكمه Colors كليك ;كرده تا پنجره مربوط به آن باز شود .

ابتدا در قسمت چپ پنچره در قسمت
Colors ميتوانيم رنگText و پس زمينه صفحه را تغيير دهيم به اين ترتيب كه روي مربع كليك كنيم تا جعبه رنگ باز شود. سپس رنگ دلخواه را انتخاب مي نماییم.
علامت زدن دكمه
Use windows colors سبب مي شود تا رنگ پيش فرض در نظر گرفته شود.درقسمت راست صفحه Links ميتوانيم رنگ پيوندها را تغيير دهيم. به اين ترتيب كه روي دكمه رنگ Visited كليك كنيم و در جعبه رنگ باز شده رنگ دلخواه مثلاً قرمز را انتخاب نماییم ، سپس روي دكمه رنگ Unvisited كليك كنيم تا جعبه رنگ ظاهر شود و سپس رنگ سبز را انتخاب كنيم. پيوندهايي را كه كليك نكرديم به رنگ سبز ظاهر مي شود و پيوندهاي كليك شده به رنگ قرمز .
علاوه بر اين ميتوانيم يك رنگ
Hover به پيوندها اضافه كنيم. منظور از Hover قرار دادن نشانگر ماوس روي يك پيوند بدون آنكه پيوند را كليك كرده باشيم مي باشد.


جستجو در اينترنت دو صورت دارد:

1- بر اساس كلمات كليدي
2- جستجو از طريق
category


قواعد حاکم بر جستجو :

AND
IRAN and Industry صفحاتي كه مربوط به يك كدام يا هر دو باشد مي يابد. گيومه “ “ در ابتدا و انتهاي كلمه براي جستجو دقيق استفاده ميشود.

استفاده از پرانتز :

جستجوي ما را واحد ميكند
IRAN+INDUSTRY- not Isfahan در مورد صنعت ايران صفحاتي را جستجو ميكند كه Isfahan در آنها نيست .

نكته :

(به جاي
AND ميتوان از + و به جاي NOT ميتوان از نيز استفاده كرد.)

Case : اغلب موتورهاي جستجو به بزرگي و كوچكي حروف حساس هستند.

Match Case : جستجوي گسترده در اينترنت روش مناسب جهت گسترده کردن جستجو در اينترنت از Match Case ميباشد.

 


در قسمت امور رايانه با مفهوم وبلاگ وايجاد محيط آن نيز آشنا شدم

 

وب لاگ محيطي است كه به ما امكان انتشار ايده ها ، افكار و ديدگاههاي خود همانند يك روزنامه نگار را مي دهد .


چگونگي ايجاد يك وب لاگ شخصي در
persianblog.com

بعد از وارد شدن به سايت مورد نظر از منوي دست راست صفحه گزينه ي عضويت در سايت را انتخاب كرده سپس فرمي به فارسي برايمان ظاهر مي شود لازم به ذكر است كه فقط مواردي كه در كنار آن * وجود دارند پركردن آن اجباري است .

نكاتي در هنگام پركردن وب لاگ :

1- تمامي فيلدهايي كه داراي علامت * هستند بايد با دقت پر شوند .
2- با فشردن همزمان كليدهاي
Shift + Alt مي توانيد زبان را به فارسي و يا انگليسي تبديل كنيد . بايد توجه كرد زبان فارسي سايت مستقل از نوع سيستم عامل است .
3- شناسه ي كاربري مي تواند تركيبي از حروف و اعداد باشد .
4- استفاده از حروف فارسي در شناسه كاربري مجاز نمي باشد .
5- عنوان وب لاگ شما معرف شخصيت شماست ، جمله اي مناسب انتخاب كنيد .
6- كلمه ي عبور نسبت به حروف كوچك و بزرگ حساس مي باشد هنگام وارد نمودن آن به كليد
Space دقت كنيد .
بعد از ايجاد وب لاگ براي ورود به آن مي توانيد گزينه ي ورود به سايت را انتخاب كرده و با دادن شناسه كاربري و كلمه ي عبور وارد محيط وب لاگ خود شويد .


پس از آن محلي شبيه به محيط
Word برايمان ايجاد مي شود .
براي وارد كردن عكس از منوي بالا گزينه ي
Insert image را بايد انتخاب كرد در قسمت URL address عكس مورد نظر را وارد مي كنيم . در قسمت متن توضيحي ، متني را كه مي خواهيد با بودن ماوس بر روي عكس آن متن ظاهر شود را قرار داده و در قسمت ابعاد عكس ، سايز را تنظيم مي كنيم .


لازم به ذكر است عكسها بايد در جاي ديگري
Upload شده باشند و URL آنها در اينجا ذكر شود . براي لينك كردن فايل يا عكس بعد از انتخاب كردن item مورد نظر گزينه ي Create & edit hyper link را انتخاب و URL مورد نظري را كه مي خواهيم item مورد نظر به آنجا وصل شود را وارد مي كنيم و سپس گزينه ي فرستادن يادداشت و بازسازي وبلاگ را كليك مي كنيم . سپس با زدن خروج از سايت محيط از محيط وب لاگ خارج شده و بازدن Persianblog.com .شناسه ي كاربري//:http مي توانيم وب لاگ خود را مشاهده كنيم و با كليك بر روي پيام هاي ديگران نظرات خود را درباره ي نوشته هاي آنان ارائه دهيم .
براي عوض كردن قالب وب لاگ بعد از ورود به محيط ، گزينه ي انتخاب قالب را كليك مي كنيم و يكي از قالبهاي موجود را انتخاب و براي محيط وبلاگ خود ثبت مي كنيم .
براي ويرايش وب لاگ خود بعد از وارد شدن به وب لاگ در قسمت پايين صفحه گزينه ي
Edit را انتخاب و با تغيير دادن متن و كليك بر روي گزينه فرستادن يادداشت و بازسازي وبلاگ آن را تغيير مي دهيم .

مي توانيم قالبهاي ديگري به جز قالبهاي مربوط به سايت
persianblog از سايتهاي ديگر انتخاب كنيم . روش استفاده از آنها اين است كه Source قالب مذكور را در Front page كپي كرده و گزينه ي مفروض خود را وارد كنيم و سپس در قسمت ويرايش قالب كل قالب persianblog را حذف كرده و Source قالب خود را از FrontPage به آن Copy كنيم

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 31 فروردین 1393 ساعت: 16:11 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

مقاله کامل درباره دیه و انواع ان

بازديد: 2541

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

دیه و انواع آن

تهیه و تنظیم :

کافی نت اسمان

 

 

ديه متفاوت و كفاره متساوى

ديه در اسلام بر معيار ارزش معنوى انسان مقتول نيست، بلكه يك دستور خاصى است كه ناظر به مرتبه بدن انسان كشته شده مى‏باشد، نشانه آن اين است كه اسلام بسيارى از افراد اعم از زن و مرد را كه داراى اختلاف علمى يا عملى‏اند متفاوت مى‏بيند و تساوى آنها را نفى مى‏كند، و در عين حال ديه آنها را مساوى مى‏داند، مثلا درباره تفاوت عالم و جاهل مى‏گويد:

... هل يستوي الذين يعلمون و الذين لايعلمون (1)

آيا كسانى كه مى‏دانند با كسانى كه نمى‏دانند مساويند؟

و درباره تفاوت مجاهد قائم و غير مجاهد قاعد چنين مى‏فرمايد:

لايستوي القاعدون من المؤمنين غير اولي الضرر و المجاهدون في سبيل الله (2)

مؤمنان خانه‏نشين كه زيان ديده نيستند با آن مجاهدانى كه با مال خود در راه خدا جهاد مى‏كنند يكسان نمى‏باشند.

ودرباره اختلاف كسى كه قبل از فتح مكه و پيروزى چشمگير اسلام، جهاد و كمك مالى مى‏كرد و در راه خدا مبارزه و انفاق مى‏نمود با كسى كه بعد از فتح مكه در جهاد شركت مى‏كرد و در راه اسلام كمك مالى مى‏نمود چنين مى‏فرمايد:

... لا يستوي منكم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئك اعظم درجة من الذين انفقوا من بعد وقاتلوا وكلا وعد الله الحسنى والله بما تعلمون خبير (3)

كسانى از شما كه پيش از فتح مكه انفاق و جهاد كرده‏اند با ديگران يسكان نيستند، آنان از حيث درجه بزرگتر از كسانى‏اند كه بعدا به انفاق و جهاد پرداخته‏اند.

غرض آن كه قرآن كريم با تصريح به عدم تساوى ارزش‏هاى الهى افراد ياد شده وبا اصرار بر تفاوت معنوى آنان تصريح به تساوى آنان در قصاص و ديه دارد و در اين باره راجع به تساوى همگان چنين مى‏فرمايد:

وكتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس والعين بالعين والانف بالانف والاذن بالاذن والسن بالسن والجروح قصاص فمن تصدق به فهو كفارة له (4)

و مقرر كرديم برايشان كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان مى‏باشد وزخم‏ها به همان ترتيب قصاص دارند و هركه آن را ببخشد پس كفاره (گناهان) او خواهد بود.

يعنى هر انسانى اعم از زن و مرد در قبال انسان ديگر خواه زن و مرد قصاص مى‏شود چه اين كه قصاص اجزا و اطراف و قصاص جراحت‏ها نيز مساوى است، ليكن همين عموم يا اطلاق در آيه ديگر تقييد و تخصيص مى‏پذيرد زيرا خداوند در آيه ديگر چنين فرمود:

يا ايها الذين الذين امنوا كتب عليكم القصاص في ا لقتلى الحر بالحر والعبد بالعبد والانثى بالانثى (5)

اى كسانى كه ايمان آروده‏ايد درباره كشتگان، بر شما قصاص مقرر شده: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن.

با اين آيه، عموم يا اطلاق آيه قبلى تخصيص يا تقييد مى‏پذيرد، يعنى زن در قبال زن قصاص مى‏شود نه مرد، و حكم ديه در اسلام با تفاوت بين زن و مرد تعيين مى‏گردد. گرچه از جهت ارزش‏هاى معنوى ممكن است زنى بيش از مرد نزد خدا مقرب باشد بنابراين تساوى ديه عالم و جاهل نه از ارج و منزلت عالم مى‏كاهد و نه بر مقام جاهل مى‏افزايد. ونيز تفاوت ديه مرد و زن نه بر منزلت مرد مى‏افزايد ونه از مقام زن مى‏كاهد، زيرا برخى از تفاوت‏هاى مادى و مالى هيچگونه ارتباطى به مقام‏هاى معنوى ندارد.

هيچگونه تلازم عقلى يا نقلى بين ديه و كمال معنوى وجود ندارد تا هر اندازه ديه بيشتر شود، قداست روح مقتول و تقرب وى نزد خدا افزون‏تر باشد چون حكم كلامى قتل ناظر به ارزش معنوى انسان مقتول است لذا قتل عمدى مرد يا زن مؤمن از هت‏بحث‏هاى كلامى يكسان است‏يعنى اگر قتل عمدى مؤمن عذاب ابد يا دراز مدت را به دنبال دارد هرگز فرقى بين آن كه مؤمن مقتول عمدى زن باشد يا مرد وجود ندارد، چه اين كه از جهت لزوم كفاره هيچ فرقى بين قتل زن و مرد نيست‏يعنى در قتل عمدى كفاره جمع بين آزاد كردن برده و روزه شصت روز و اطعام شصت مسكين واجب است ودر قتل غير عمد كفاره به نحو ترتيب نه به نحو جمع و نه به طور تخيير، واجب مى‏شود و از اين لحاظ فقهى نيز فرقى بين قتل زن و مرد نيست.

پى‏نوشت‏ها:

1- زمر،9.

2- نساء،95.

3- حديد، 10.

4- مائده، 45.

5- بقره، 178.

http://www.hawzah.net/Per/K/Zandarayneh/57.htm

 

·         فصل اول : ديه مو

ماده 368 : هرگاه كسى موى سر يا صورت مردى را طورى از بين ببرد كه ديگر نرويد عهده دار ديه كامل خواهد بود و اگر دوباره برويد نسبت به موى سر ضامن ارش است و نسبت به ريش ثلث ديه كامل را عهده دار خواهد بود .
ماده 369 : هر گاه كسى موى سر زنى را طورى از بين ببرد كه ديگر نرويد ضامن ديه كامل زن مى باشد و اگر دوباره برويد عهده دار مهر المثل خواهد بود و در اين حكم فرقى ميان كوچك و بزرگ نيست .
تبصره : اگر مهرالمثل بيش از ديه كامل باشد فقط به مقدار ديه كامل پرداخت مى شود.
ماده370 : هر گاه مقدارى از موهاى از بين رفته دوباره برويد و مقدار ديگر نرويد نسبت مقدارى كه نمى رويد با تمام سر ملاحظه مى شود و ديه به همان نسبت دريافت مى گردد.
ماده371: تشخيص روئيدن مجدد مو ونروئيدن آن با خبره است و اگر طبق نظر خبره ديه يا ارش پرداخت شده و بعد از آن دوباره روئيد بايد مقدار زائد بر ارش به جانى مسترد شود .
ماده 372 : ديه موهاى مجموع دو ابرو در صورتيكه هرگز نرويد پانصد دينار است و ديه هر كدام دويست و پنجاه دينار و ديه هر مقدار از يك ابرو به همان نسبت خواهد بود اگر دوباره روئيده شود در همهء موارد ارش است و اگر مقدارى از آن دوباره روئيده شود و مقدار ديگر هرگز نرويد نسبت به آن مقدار كه مجدداً روئيده شود ارش است و نسبت به آن مقدار كه روئيده نمى شود و ديه با احتساب مقدار مساحت تعيين مى شود .
ماده 373: از بين بردن موهاى پلك چشم موجب ارش است خواه دوباره برويد خواه نرويد و خواه تمام آن باشد و خواه بعض آن .
ماده 374 : از بين بردن مو در صورتى موجب ديه يا ارش مى شود كه به تنهايى باشد نه از بين بردن عضو يا كندن پوست و مانند آن كه در اين موارد فقط ديهء عضو قطع شده يا مانند آن پرداخت مى گردد.

·            فصل دوم : ديه چشم

ماده 375 : از بين بردن دو چشم سالم موجب ديهء كامل است و ديه هر كدام از آنها نصف ديه كامل خواهد بود .
تبصره
: تمام چشم هائيكه بيناى دارند در حكم فوق يكسانند گرچه از لحاظ ضعف و بيمارى و شبكورى و لوچ بودن با يكديگر فرق داشته باشند .
ماده 376
: چشمى كه در سياهى آن لكه سفيدى باشد اگر مانع ديدن نباشد ديه آن كامل است و اگر مانع مقدارى از ديدن باشد بطوريكه تشخيص ممكن باشد به همان نسبت از ديه كاهش مى يابد و اگر به طور كلى مانع ديدن باشد در آن ارش است نه ديه .
ماده 377
: ديه چشم كسى كه داراى يك چشم سالم و بينا باشد و چشم ديگرش نابيناى مادرزاد بوده يا در اثر بيمارى يا علل غيرجنائى از دست رفته باشد ديه كامل است و اگرچشم ديگرش را در اثر قصاص يا جنايتى از دست داده باشد ديه آن نصف ديه است .
ماده 378
: كسى كه داراى يك چشم بينا و يك چشم نابينا است ديه چشم نابيناى او ثلث ديه كامل است خواه چشم او مادرزاد نابينا بوده است يا در اثر جنايت نابينا شده باشد .
ماده 379
: ديه مجموع چهار پلك دو چشم ديه كامل خواهد بود و ديه پلك هاى بالا ثلث ديه كامل و ديه پلكهاى پائين نصف ديه كامل است .

·           فصل سوم : ديه بيني

ماده 380 : از بين بردن تمام بينى دفعتاً يا نرمهء آن كه پايين قصب و استخوان بينى است موجب ديه كامل است و از بين بردن مقدارى از نرمهء بينى موجب همان نسبت ديه مى باشد.
ماده 381 : از بين بردن مقدارى از استخوان بينى بعد از بريدن نرمهء آن موجب ديه كامل و ارش مى‌باشد.
ماده 382 : اگر با شكستن يا سوزاندن ياامثال آن بينى را فاسد كنند در صورتى كه اصلاح نشود موجب ديهء كامل است و اگر بدون عيب جبران شود موجب يكصد دينار مى باشد .
ماده 383 : فلج كردن بينى موجب دو ثلث ديه كامل است و از بين بردن بينى فلج موجب ثلث ديه كامل مى‌باشد.
ماده 384 : از بين بردن هر يك از سوراخهاى بينى موجب ثلث ديه كامل است و سوراخ كردن بينى بطورى كه هر دو سوراخ و پرده فاصل ميان آن پاره شود يا آنكه آن را سوراخ نمايد در صورتى كه باعث ازبين رفتن آن نشود موجب ثلث ديه كامل است و اگر جبران و اصلاح شود موجب خمس ديه مى باشد .
ماده 385 : ديه از بين بردن نوك بينى كه محل چكيدن خون است نصف ديه كامل مى باشد.

·           فصل چهارم : ديه گوش

ماده 386 : از بين بردن مجموع دو گوش ديهء كامل دارد و از بين بردن هر كدام نصف ديه كامل است و ازبين بردن مقدارى از آن موجب ديهء همان مقدار با رعايت نسبت به تمام گوش خواهد بود.
ماده 387 : از بين بردن نرمه گوش ثلث ديه آن گوش را دار و از بين بردن قسمتى از آن موجب ديه به همان نسبت خواهد بود.
ماده 388 :
پاره كردن گوش ثلث ديه دارد .
ماده 389 :
فلج كردن گوش دو ثلث ديه و بريدن گوش فلج ثلث ديه را دارد .
تبصره : هر گاه آسيب رساندن به گوش به حس شنوائى سرايت كند و به آن آسيب رساند يا موجب سرايت به استخوان و شكستن آن شود براى هر كدام ديه جداگانه اى خواهد بود.
ماده 390
:گوش سالم و شنوا و گوش كر در احكام مذكور در موارد فوق يكسانند.

·           فصل پنجم : ديه لب

ماده391 : از بين بردن مجموع دو لب ديه كامل دارد و از بين بردن هر كدام از لب ها نصف ديه كامل و از بين بردن هر مقدارى از لب موجب ديه همان مقدار با رعايت نسبت به تمام لب خواهد بود .
ماده 392
: جنايتى كه لب ها را جمع كند و در اثر آن دندانها را نپوشاند موجب مقدارى است كه حاكم آن را تعيين مى‌نمايد .
ماده 393
: جنايتى كه موجب سست شدن لب ها بشود بطورى كه با خنده و مانند آن از دندانها كنار نرود موجب دو ثلث ديه كامل مى باشد .
ماده
394: از بين بردن لب هاى فلج و بى حس ثلث ديه دارد .
ماده 395
: شكافتن يك يا دو لب بطورى كه دندانها نمايان شوند موجب ثلث ديه كامل است و در صورت اصلاح و خوب شدن خمس ديه كامل خواهد بود .

·           فصل ششم : ديه زبان

ماده 396 : از بين بردن تمام زبان سالم يا لال كردن انسان سالم يا ضربه مغزى و مانند آن ديه كامل دارد و بريدن تمام زبان لال ثلث ديه كامل خواهد بود.
ماده 397
: از بين بردن مقدارى از زبان لال موجب ديه همان مقدار با رعايت نسبت به تمام زبان خواهد بود ولى ديه قسمتى از زبان سالم به نسبت از دست دادن قدرت اداى حروف خواهد بود.
ماده 398
: تعيين مقدار ديه جنايتى كه بر زبان وارده شده و موجب از بين رفتن حروف نشود لكن باعث عيب گردد با تعيين حاكم خواهد بود.
ماده 399
: هر گاه مقدارى از زبان را كسى قطع كند كه باعث از بين رفتن قدرت اداى مقدارى از حروف باشد و ديگرى مقدار ديگر را كه باعث از بين رفتن مقدارى از باقى حروف گردد ديه به نسبت از بين رفتن قدرت اداى حروف مى باشد .
ماده 400
: بريدن زبان كودك قبل از حد سخن گفتن موجب ديه كامل است .
ماده
401: بريدن زبان كودكى كه به حد سخن گفتن رسيده ولى سخن نمى گويد ثلث ديه دارد و اگر بعداً معلوم شود كه زبان او سالم و قدرت تكلم داشته ديه كامل محسوب و بقيه از جانى گرفته مى شود.
ماده
402: هرگاه جنايتى موجب لال شدن گردد و ديهء كامل از جانى گرفته شود و دوباره زبان به حال اول برگردد و سالم شود ديه مسترد خواهد شد .

·           فصل هفتم : ديه دندان

ماده403 : از بين بردن تمام دندانهاى بيست و هشتگانه ديه كامل دارد و به ترتيب زير توزيع مى شود:
 1- هر يك از دندانهاى جلو كه عبارتند از پيش و چهارتايى و نيش كه از هر كدام دو عدد در بالا دو عدد در پائين مى رويد و جمعاً دوازده تا خواهد بود. پنجاه دينار و ديه مجموع آنها ششصد دينار مى شود.
 2- هر يك از دندانهاى عقب كه در چهار سمت پايانى از بالا و پايين در هر كدام يك ضاحك و سه ضرس قرار دارد و جمعاً شانزده تا خواهد بود بيست و پنج دينار و ديهء مجموع آنها چهار صد دينار مى شود .
ماده
404: دندانهاى اضافى به هر نام كه باشد و به هر طرز كه روئيده شود ديه اى ندارد و اگر در كندن آنها نقصى حاصل شود تعيين مقدار ارش آن با قاضى است و اگر هيچگونه نقصى حاصل نشود ارش نخواهد داشت ولى به نظر قاضى تا 74 ضربه شلاق محكوم مى شود.
ماده
405: هرگاه دندانها از بيست و هشت تا كمتر باشد به همان نسبت از ديه كامل كاهش مى يابد خواه خلقتاً كمتر باشد يا در اثر عارضه اى كم شده باشد .
ماده
406: فرقى ميان دندانهائى كه دارى رنگهاى گوناگون مى باشد نيست و اگر دندانى در اثر جنايت سياه شده و نيافتد ديه آن دو ثلث ديه همان دندان است كه سالم باشد و ديه دندانى كه قبلا" سياه نشده ثلث همان دندان سالم است .
ماده407
: شكاف (اشقاق) دندان كه بدون كندن و از بين بردن آن باشد تعيين جريمه مالى آن با حاكم است .
ماده
408: شكستن آن مقدار از دندان كه نمايان است با بقاء ريشه ديه كامل آن دندان را دارد و اگر بعد از شكستن مقدار مزبور كسى بقيه را از ريشه بكند جريمه آن با نظر حاكم تعيين مى شود خواه كسى كه بقيه را از ريشه كنده همان كسى باشد كه مقدار نمايان دندان را شكسته يا ديگرى .
ماده
409: كندن دندانهاى شيرى كودك كه ديگر بجاى آن دندان نرويد ديه كامل آن را دارد و اگر بجاى آن دندان برويد ديه هر دندان شيرى كه كنده شد يك شتر مى باشد .
ماده 410
: دندانى كه كنده شود ديهء كامل دارد گرچه همان را در محلش قرار دهند و دوباره مانند سابق شود.
ماده 411
: هرگاه دندان ديگرى بجاى دندان اصلى كنده شده قرار گيرد و مانند دندان اصلى شود كندن آن ديهء كامل دارد.

·           فصل هشتم : ديه گردن

ماده412 : شكستن گردن بطورى كه گردن كج شود ديهء كامل دارد.
ماده 413 : جنايتى كه موجب كج شدن گردن شود و همچنين جناتى كه مانع فرو بردن غذا گردد جريمه آن با نظر حاكم تعيين مى شود.
ماده 414
: هرگاه جنايتى كه موجب كج شدن گردن و همچنين مانع فرو بردن غذا شده اثر آن زايل گردد ديه ندارد فقط بايد ارش پرداخت شود گرچه بعد از برطرف شدن اثر آن با دشوارى بتواند گردن را مستقيماً نگه بدارد يا غذا را فرو ببرد.

·           فصل نهم : ديه فك

ماده 415 : از بين بردن مجموع دو فك ديهء كامل دارد و ديهء هر كدام آنها پانصد دينار مى باشد و از بين بردن مقدارى از هر يك موجب ديهء مساحت همان مقدار است و ديهء از بين بردن يك فك بامقدارى از فك ديگر نصف ديه با احتساب ديه مساحت فك ديگر خواهد بود .
ماده 416
: ديه فك مستقل از ديه دندان مى باشد و اگر فك با دندان از بين برود ديه هر يك جداگانه محسوب مى‌گردد.
ماده 417 : جنايتى كه موجب نقص فك شود يا باعث دشوارى و نقص جويدن گردد تعيين جريمه مالى آن با نظر حاكم است .

·           فصل دهم : ديه دست و پا

ماده 418: از بين مجموع دو دست تا مفصل مچ ديه كامل دارد و ديه هر كدام از دستها نصف ديه كامل است خواه منجى عليه داراى دو دست باشد يا يك دست و دست ديگر را خلقتاً يا در اثر سانحه اى از دست داده باشد .
ماده 419
: ديه قطع انگشتان هر دست تنها تا مچ پانصد دينار است .
ماده
420: جريمه مالى بريدن كف دست كه خلقتاً بدون انگشت بوده و يا در اثر سانحه اى بدون انگشت شده است با نظر حاكم تعيين مى شود.
ماده 421 : ديه قطع دست تا آرنج پانصد دينار است خواه داراى كف باشد و خواه نباشد و همچنين ديه قطع دست تا شانه پانصد دينار است خواه آرنج داشته باشد خواه نداشته باشد .
ماده 422
: ديه دستى كه داراى انگشت است اگر بيش از مفصل مچ قطع شود و يا بالاتر از آرنج قطع گردد پانصد دينار است به اضافه ارش كه با در نظر گرفتن مساحت تعيين مى شود .
ماده 423
: كسى كه از مچ يا آرنج يا شانه اش دو دست داشته باشد ديه دست اصلى پانصد دينار است و نسبت به دست زائد قاضى به هر نحو كه مصلحت بداند نزاع را خاتمه مى دهد. تشخيص دست اصلى و زاهد به نظر خبره خواهد بود.
ماده
424: ديه ده انگشت دو دست و همچنين ديه ده انگشت دو پا ديه كامل خواهد بود، ديه هر انگشت عشر ديه كامل است .
ماده
425: ديه هر انگشت به عدد بندهاى آن انگشت تقسيم مى شود و بريدن هر بندى از انگشتهاى غير شست ثلث ديه انگشت سالم و در شست نصف ديه شست سالم است.
ماده 426
: ديه انگشت زائد ثلث ديه انگشت اصلى و ديه بندهاى زائد ثلث ديه بند اصلى است .
ماده 427
: ديه فلج كردن هر انگشت دو ثلث ديه انگشت سالم است و ديه قطع انگشت فلج ثلث ديه انگشت سالم است .
ماده 428
: احكام مذبور در مواد اين فصل در پا نيز جارى است .

·           فصل يازدهم : ناخن

ماده 429 : كندن ناخن بطورى كه ديگر نرويد يا فاسد و سياه برويد ده دينار و اگر سالم و سفيد برويد پنج دينار است.

·           فصل دوازدهم : ديه ستون فقرات

ماده 430: شكستن ستون فقرات ديه كامل دارد خواه اصلا" درمان نشود يا بعد از علاج به صورت كمان و خميدگى در آيد يا آنكه بدون عصا نتواند راه برود يا توانايى جنسى او از بين برود يا مبتلا به سلس و ريزش ادرار گردد و نيز ديه جنايتى كه باعث خميدگى پشت شود يا آنكه قدرت نشستن يا راه رفتن را سلب نمايد ديه كامل خواهد بود.
ماده 431
: هرگاه بعد از شكستن يا جنايت وارد نمودن بر ستون فقرات معالجه مؤثر شود و اثرى از جنايت نماند جانى بايد يكصد دينار بپردازد.
ماده 432 : هرگاه شكستن ستون فقرات باعث فلج شدن هر دو پا شود براى شكستن ديهء كامل و براى فلج دو پا دو ثلث ديه كامل منظور مى گردد.

·           فصل سيزدهم : ديه نخاع

ماده 433 : قطع تمام نخاع ديه كامل دارد و قطع بعضى از آن به نسبت مساحت خواهد بود.
ماده 434 : هر گاه قطع نخاع موجب عيب عضو ديگر شود اگر آن عضو داراى ديه معين باشد بر ديه كامل قطع نخاع افزوده مى گردد و اگر آن عضو داراى ديه معين نباشد ارش آن بر ديه كامل قطع نخاع افزوده خواهد شد .

·           فصل چهاردهم : ديه بيضه

ماده 435 : قطع دو بيضه دفعتاً ديه كامل و قطع بيضه چپ دو ثلث ديه و قطع بيضه راست ثلث ديه دارد.
تبصره : فرقى در حكم مذكور بين جوان و پير و كودك و بزرگ و عنين و سالم و مانند آن نيست .
ماده 436 : ديه ورم كردن دو بيضه چهار صد دينار است و اگر تورم مانع راه رفتن مفيد شود ديه آن هشتصد دينار خواهد بود.

·           فصل پانزدهم : ديه دنده

ماده 437 : ديه هر يك از دنده هايى كه در پهلوى چپ واقع شده و محيط به قلب مى باشد بيست و پنج دينار و ديه هر يك از ساير دنده ها ده دينار است .

·           فصل شانزدهم : ديه استخوان زير گردن

ماده 438: شكستن مجموع دو استخوان ترقوه ديه كامل دارد و شكستن هر كدام از آنها كه درمان نشود يا با عيب درمان شود نصف ديه كامل است و اگر بخوبى درمان شود چهل دينار مى باشد. 

·           فصل هفدهم : ديه نشيمن گاه

ماده 439: شكستن استخوان نشيمن گاه (دنبالچه) كه موجب مى شود مجنى عليه قادر به ضبط مدفوع نباشد ديه كامل دارد و اگر قادر به ضبط مدفوع باشد و قادر به ضبط باد نباشد ارش پرداخت خواهد شد.
ماده 440 : ضربه اى كه به حد فاصل بيضه ها و دبر واقع شود و موجب عدم ضبط ادرار يا مدفوع گردد ديه كامل دارد و همچنين اگر ضربه اى به محل ديگرى وارد آيد كه در اثر آن ضبط ادرار و مدفوع در اختيار مجنى عليه نباشد.
ماده 441 : از بين بردن بكارت دختر با انگشت كه باعث شود او نتواند ادرار را ضبط كند علاوه بر ديه كامل زن، مهرالمثل نيز دارد .
 

·           فصل هجدهم : ديه استخوان ها

ماده 442: ديه شكستن استخوان هر عضوى كه براى آن عضو ديه معينى است خمس آن مى باشد و اگر معالجه شود و بدون عيب گردد ديه آن چهار پنجم ديه شكستن آن است و ديه كوبيدن آن ثلث ديه آن عضو و در صورت درمان بدون عيب چهار پنجم ديه خرد شدن استخوان مى باشد.
ماده 443 : در جداكردن استخوان از عضو بطورى كه آن عضو بى فائده گردد دو ثلث ديه همان عضو است و اگر بدون عيب درمان شود، ديه آن چهار پنجم ديه اصل جدا كردن مى باشد .

·           فصل نوزدهم : ديه عقل

ماده 444 : هرجنايتى كه موجب زوال عقل گردد ديه كامل دارد و اگر موجب نقصان آن شود ارش دارد. مادهء 445 از بين بردن عقل يا كم كردن آن موجب قصاص نخواهد شد.
ماده 446 : هر گاه در اثر جنايتى مانند ضربه مغزى و شكستن سر يا بريدن دست، عقل زايل شود براى هر كدام ديه جداگانه خواهد بود و تداخل نمى شود.
ماده 447 : هرگاه در اثر جنايتى عقل زايل شود و ديه كامل از جانى دريافت شود و دوباره عقل برگردد ديه مسترد مى شود و ارش پرداخت خواهد شد.
ماده 448 : مرجع تشخيص زوال عقل يا نقصان آن دو نفر خبره عادل مى باشد و اگر در اثر اختلاف رأى خبرگان زوال يا نقصان عقل ثابت نشود قول جانى با سوگند مقدم است .

·           فصل بيستم : ديه حس شنوايي

ماده 449 : از بين بردن حس شنوائى مجموع دو گوش ديه كامل و از بين بردن حس شنوائى يك گوش نصف ديه كامل دارد گرچه شنوائى يكى از آن دو قوى تر از ديگرى باشد .
ماده 450 : هر گاه كسى فاقد حس شنوائى يكى از گوش هاباشد كر كردن گوش سالم او نصف ديه دارد .
ماده 451 : هر گاه معلوم باشد كه حس شنوائى بر نمى گردد يا دو نفر عادل اهل خبره گواهى دهند كه برنمى گردد ديه مستقر مى شود و اگر اهل خبره اميد به برگشت آن را پس از گذشت مدت معينى داشته باشد و با گذشتن آن مدت شنوايى برنگردد ديه استقرار پيدا مى كند و اگر شنوائى قبل از دريافت ديه برگردد ارش ثابت مى شود و اگر بعد از دريافت آن برگردد ديه مسترد نمى شود و اگر مجنى عليه قبل از دريافت ديه بميرد ديه ثابت خواهد بود.
ماده 452 : هر گاه بريدن هر دو گوش شنوائى از بين برود دو ديه كامل لازم است و هر گاه با بريدن يك گوش حس شنوائى بطور كلى از بين برود يك ديه كامل و نصف ديه لازم مى شود اگر با جنايت ديگرى حس شنوائى از بين برود هم ديه جنايت لازم است و هم ديه شنوائى .
تبصره هرگاه دو نفر عادل اهل خبره گواهى دهند كه شنوائى از بين نرفته ولى در مجراى آن نقصى رخ داده كه مانع شنوائى است همان ديه شنوائى ثابت است.
ماده 453 : هرگاه كودكى كه زبان باز نكرده در اثر كر شدن نتواند سخن بگويد جانى علاوه بر ديه شنوائى به پرداخت ارش محكوم مى شود .
ماده 454 : هر گاه در اثر جنايتى حس شنوائى و گويايى از بين برود دو ديه كامل دارد .
ماده 455 : اگر كسى سبب پاره شدن پرده گوش ديگرى شود محكوم به پرداخت ارش است .
ماده 456 : در صورت اختلاف جانى و مجنى عليه هر گاه با نظر خبره معتمد موضوع روشن نشود
  مورد از باب لوث است و مجنى عليه با قسامه ديه را دريافت خواهد كرد .

·           فصل بيست و يكم : ديه بينايي

ماده 457 : از بين بردن بينائى هر دو چشم ديه كامل دارد و از بين بردن بينائى يك چشم نصف ديه كامل دارد .
تبصره : فرقى در حكم مذكور بين چشم تيزبين يا لوچ يا شب كور و مانند آن نمى باشد .
ماده 458 : هر گاه باكندن حدقه چشم، بينائى از بين برود ديه آن بيش از ديه كندن حدقه نخواهد بود و اگر در اثر جنايت ديگر مانند شكستن سر، بينائى از بين برود هم ديه جنايت با ارش آن لازم است و هم ديه بينائى .
ماده 459: در صورت اختلاف بين جانى و مجنى عليه با گواهى دو مرد خبره عادل يا يك خبره مرد و دو زن خبره عادل به اينكه بينائى از بين رفته و ديگر برنمى گردد يا اينكه بگويند اميد به بازگشت آن هست ولى مدت آن را تعيين نكنند ديه ثابت مى شود و همچنين اگر براى برگشت آن مدت متعارفى تعيين نمايند و آن مدت سپرى شود و بينائى برنگردد ديه ثابت خواهد بود
  و هر گاه مجنى عليه قبل از سپرى شدن مدت تعيين شده بميرد ديه استقرار مى يابد و همچنين اگر ديگرى حدقه او را بكند ديه بينائى بر جانى اول ثابت خواهد بود و هر گاه بينائى برگردد و شخص ديگرى آن را چشم بكند، بر جانى اول فقط ارش لازم مى باشد .
ماده 460 : هر گاه مجنى عليه مدعى شودكه بينائى هر دو چشم يا يك چشم او كم شده به ترتيب با آزمايش و سنجش با همسالان يا با مقايسه با چشم ديگرش به نسبت تفاوت ديه پرداخت مى شود و در صورتى كه از طريق آزمايش علم حاصل نشود از طريق قسامه اقدام مى شود.
ماده 461 : هر گاه مجنى عليه ادعا كند كه بينائى او زايل شده و شهادتى از متخصصان در بين نباشد حاكم او را با قسامه سوگند مى دهد و به نفع او حكم صادر مى كند.
تبصره : قسامه براى كورى دو چشم شش قسم و براى كورى يك چشم سه قسم و براى كم شدن بينائى به نسبت كم شدن آن مى باشد اعم از اينكه مدعى به تنهايى قسم ياد كند يا با افراد ديگر .

·           فصل بيست و دوم : ديه حس بويايي

ماده 462: از بين بردن حس بويائى هر دو مجراى بينى ديه كامل دارد و در صورت از بين بردن بويائى يك مجرى نصف ديه است و قاضى در مورد اخير قبل از صدور حكم بايد به طرفين تكليف صلح بنمايد.
ماده 463
: در صورت اختلاف بين جانى و مجنى عليه هر گاه با آزمايش يا با مراجعه به دو متخصص عادل از بين رفتن حس بويائى يا كم شدن آن ثابت نشود با قسامه (طبق تبصره ماده 461) به نفع مدعى حكم مى شود.
ماده 464
: هر گاه حس بويائى قبل از پرداخت ديه برگردد ارش آن پرداخت خواهد شد واگر بعد ازآن برگردد بايد مصالحه نمايند و اگر مجنى عليه قبل از سپرى شدن مدت انتظار برگشت بويائى بميرد ديه ثابت مى شود .
ماده 465 : هرگاه در اثر بريدن بينى حس بويائى از بين برود دو ديه لازم مى شود و اگر در اثر جنايت ديگر بويائى از بين رفت ديه جنايت بر ديه بويائى افزوده مى شود و اگر آن جنايت ديه معين نداشته باشد ارش آن بر ديه بويائى اضافه خواهد شد.

·           فصل بيست و سوم : ديه چشايي

ماده 466: از بين بردن حس چشائى موجب ارش است .
ماده 467 : هر گاه با بريدن زبان حس چشائى از بين برود بيش از ديه زبان نخواهد بود و اگر با جنايت ديگرى حس چشائى از بين برود ديه يا ارش آن جنايت بر ارش حس چشائى افزوده مى گردد .
ماده 468 : در صورتى كه حس چشائى برگردد ارش مسترد مى شود.
ماده 469: اگر با مراجعه به دو نفر كارشناس عادل مقدار جنايت روشن شود طبق آن عمل مى شود و
گرنه در صورت لوث،با قسامه مدعى حسب مورد حكم به نفع او صادر خواهد شد.

·           فصل بيست و چهارم : ديه صوت و گويايي

ماده 470 : از بين بردن صوت شخص بطور كامل كه نتواند صدايش را آشكار كند ديه كامل دارد گرچه بتواند با اخفات و آهسته صدايش را برساند .
ماده 471 : از بين بردن گويائى بطور كامل كه نتواند اصلا" سخن بگويد نيز ديه كامل دارد .
ماده 472 : در جنايتى كه موجب نقصان صوت شود ارش است.
ماده 473 : ارش جنايتى حذف كه باعث از بين رفتن صوت نسبت به بعضى از حروف شود بايد با مصالحه معلوم گردد.

·           فصل بيست و پنجم : ديه زوال منافع

ماده 474 : جنايتى كه موجب سلس و ريزش ادرار شود به ترتيب زير ارش دارد:
الف ـ در صورت دوام آن در كليه ايام تا پايان هر روز ديه كامل دارد.
ب ـ در صورت دوام آن در كليه روزها تا نيمى از هر روز دو ثلث ديه دارد.
ج ـ در صورت دوام آن در كليه روزها تا هنگام بر آمدن روز ثلث ديه دارد .
تبصره : هرگاه سلس و ريزش ادرار در بعضى از روزها بود و بعداً خوب شود جريمه آن با نظر حاكم تعيين مى شود .
ماده 475 : اعمال ارتكابى زير باعث ارش است.
الف ـ باعث از بين رفت انزال شود.
ب ـ قدرت توليد مثل و باردارى را از بين ببرد .
ج ـ لذت مقاربت را از بين ببرد.
ماده 476
: جنايتى كه باعث ازبين رفتن توان مقاربت بطور كامل شود ديه كامل دارد .
ماده 477
: در هر جنايتى كه موجب زوال يا نقص بعضى ازمنافع گردد مانند خوابلمس يا موجب پديد آمدن بعضى از بيماريها شود و ديه آن معين نشده باشد ارش تعيين مى شود.
ماده 478
: هر گاه آلت رجوليت مرد از محل ختنه گاه و يا بيشتر قطع شود ديه كامل دارد و كمتر از ختنه گاه به نسبت مساحت ختنه گاه احتساب مى گردد و به همان نسبت از ديه پرداخت خواهد شد .
ماده 479
: هر گاه آلت زنانه كلا"قطع شود ديه كامل دارد و هرگاه يك طرف آن قطع شود نصف ديه دارد.

http://www.police.ir/Rules/Rules10-2-2-4-9.htm

 

ديه و قصاص و تكليف حكومت و حق زنان

چكيده: مطابق نظريه فقهاى شيعه، مرد و زن در مقابل يكديگر قصاص مى‏شوند؛ ليكن قصاص نفس مرد در برابر نفس زن، مشروط به پرداخت نصف ديه مرد است. اما زن و مرد در قصاص عضو، تا رسيدن ديه عضو به ثلث ديه كامل، با يكديگر برابرند و پس از آن، قصاص عضو مرد در برابر عضو زن، مشروط به پرداخت نصف ديه عضو مرد است. ديه نفس زن نيز نصف ديه نفس مرد است؛ ليكن مرد و زن در ديه عضو تا رسيدن آن به ثلث ديه كامل با يكديگر مساوى‏اند و پس از آن، ديه عضو زن به نصف ديه عضو مرد كاهش مى‏يابد. در اين بررسى معلوم مى‏شود كه تفاوت بين زن و مرد در قصاص و ديه، از احكام ثابت اسلام است و لذا قابل تغيير نيست؛ اگرچه حكومت اسلامى در مقابل زنان سرپرست خانوار مكلف به جبران خسارت مى‏باشد. بدين جهت، فلسفه اين تفاوت را بايد در كليت نظام حقوقى اسلام جست‏وجو نمود. مسلم است كه اين حكم تبعيض بين زن و مرد، به لحاظ جنسيت و كم‏ارزش دانستن جان و حق حيات زن يا ترويج خشونت بر ضد وى نيست.

متن:

بحث پيرامون تفاوت بين زن و مرد در برخى مقررات اسلامى از جمله قصاص و ديه، سابقه‏اى طولانى دارد ليكن در قرن اخير ابعاد وسيع‏تر و جدى‏ترى پيدا كرده است. گاه سخن از بازخوانى مجدد منابع احكام براى استنباط حكمى تازه در اين‏باره است و زمانى بحث از نقش و تأثير زمان و مكان در اين مسئله يا كم‏ارزش شمرده شدن جان و حق حيات زن در قانون قصاص و ديه و ارتباط اين قانون با ترويج خشونت بر ضد زنان است.

قصاص زن و مرد

الف) قصاص نفس

فقهاى شيعه(1) به اتفاق بر اين باور هستند كه زن و مرد مسلمان در برابر يكديگر قصاص مى‏شوند؛ ليكن قصاص مرد در برابر زن مشروط به پرداخت «فاضل ديه» يعنى نصف ديه مرد به اولياى دم زن است. روايات معتبر و متعددى بر نظريه مذكور دلالت دارد كه مورد استناد فقهاى شيعه قرار گرفته است.

ب) قصاص عضو

مطابق نظريه فقهاى شيعه،(2) زن و مرد در قصاص عضو با يكديگر برابر هستند، تا آنجا كه ديه عضو به ثلث ديه كامل برسد. در آن صورت، قصاص عضو مرد در مقابل عضو زن، مشروط به پرداخت نصف ديه عضو مرد از سوى زن به مرد است. مستند اين نظريه، روايات(3) معتبرى است.

ديه مرد و زن

الف) ديه نفس

از قوانين مورد اتفاق بين فقهاى شيعه(4) و اهل سنت(5)، مقدار ديه مرد و زن است؛ به گونه‏اى كه تاكنون هيچ مخالفى در ميان انديشمندان شيعه، نداشته است و در ميان علماى اهل سنت نيز مخالف قابل توجهى وجود ندارد. همگان بر اين عقيده هستند كه ديه كامل تعيين شده در فقه جزايى اسلام، براى نفسِ مرد است و ديه نفس زن نصف آن است. فقهاى شيعه در اين‏باره به روايات معتبرى استناد كرده‏اند.

ب) ديه عضو

فقهاى شيعه(6) درباره ديه عضو معتقدند كه ديه عضو مرد و زن با يكديگر برابر است تا آن‏گاه كه ديه عضو مصدوم به ثلث ديه كامل برسد و در آن صورت ديه عضو زن به نصف ديه عضو مرد كاهش مى‏يابد. مستند اين نظريه روايات معتبرى است.

دلايل برابرى زن و مرد در ديه و قصاص

آنچه درباره قصاص و ديه نفس و عضو زن و مرد بيان شد، مورد اتفاق فقهاى شيعه است. البته برخى از فقها در سال‏هاى اخير درباره برابرى زن و مرد در قصاص و ديه نفس و عضو، نظريه‏هايى ارائه نموده‏اند و در اينجا به بيان دلايل اين نظريه و نقد و بررسى آن پرداخته مى‏شود:

الف) عدالت خداوند متعال

از آيات قرآن استفاده مى‏شود كه سخنان و احكام خدا، حق و عادلانه است و در تكوين و تشريع نسبت به بندگان ظلم نكرده است.(7) «وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِمَـتِهِى وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ؛ (8) كلام پروردگار تو با صدق و عدل به حد تمام رسيد». «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَـصِلِينَ ؛ (9) حكم و فرمان تنها از آن خداست؛ حق را از باطل جدا مى‏كند و او بهترين جدا كننده (حق از باطل) است». «وَ مَا رَبُّكَ بِظَـلَّـمٍ لِّلْعَبِيدِ ؛ (10) پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمى‏كند».

تفاوت بين زن و مرد در قصاص و ديه و الزام اولياى زن به پرداخت نصف ديه مرد هنگام قصاص مرد در برابر زن، بدون مشروط كردن قصاص زن در برابر مرد به چنين شرطى، از نظر عرف، ظلم و مخالف حق و عدالت است و خداوند نه تنها چنين سخنى نمى‏گويد، بلكه اين‏گونه حكم نمى‏كند. بنابراين زن و مرد در حقيقتِ انسانى و حقوق اجتماعى و اقتصادى از جمله قصاص و ديه با يكديگر مساوى‏اند و رواياتى كه بين آنها در قصاص و ديه تفاوت مى‏گذارد، مخالف كتاب است و اين‏گونه روايات را طبق «اخبار رد» (11) بايد كنار گذاشت.(12)

نقد و بررسى

كبراى اين استدلال صحيح است و شكى نيست كه كلام و احكام الاهى مطابق با حق و عدل است؛ ليكن اشكال در صغراى استدلال است. زيرا معلوم نيست كه تفاوت بين زن و مرد در قصاص و ديه، مصداق باطل و ظلم باشد؛ بلكه با توجه به نظام جامع حقوقى اسلام، اين تفاوت عين حق و عدل ارزيابى مى‏گردد. عمده فعاليت‏ها و وظايف اقتصادى خانواده در اسلام، وظيفه مرد شمرده شده است. نقش اقتصادى مرد در خانواده و جامعه به گونه‏اى ترسيم شده است كه در صورت فقدان يا آسيب ديدن يك مرد، ضرر و زيان مادى زيادى به خانواده مى‏رسد. طبيعى است كه ديه مرد در چنين نظامى بيش از ديه زن ارزيابى و تعيين گردد و اين تفاوت، ايجاد نوعى توازن بين حقوق و وظايف مرد در نظام حقوقى اسلام و مطابق حق و عدالت است.

علاوه بر اين اگر حقوق زن و مرد جدا از ساير اجزاى نظام حقوقى اسلام ارزيابى شود، بايد هرگونه تفاوت بين زن و مرد، ناحق و مخالف عدل، بلكه مصداق ظلم دانسته شود، حتى تفاوت‏هايى كه در قرآن كريم به آن تصريح شده است، مانند ارث زن و مرد و در اين حال بايد پذيرفت كه كلام خداوند در درون خود دچار تناقض است.

ب) برابرى همه انسان‏ها با يكديگر

انسان‏ها در آيات و روايات، اعم از زن و مرد، بزرگ و كوچك، سفيد و سياه و عرب و غيرعرب، با هم در حقيقتِ انسانى برابرند و هيچ‏يك بر ديگرى برترى ندارند. «يَـآأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَ حِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَنِسَآءً؛(13) اى مردم از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد. همان كسى‏كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر وى را (نيز) از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت». عموم كلمه «اتقوا» در آيه به جهت حذف متعلق، ظهور در خوددارى از هر نوع ستم در سياست، اقتصاد، شخصيت اجتماعى و قانون‏گذارى دارد. ازاين‏رو مردم بايد از قوانينى كه در نظر عرف و عقلا ظالمانه است دورى گزينند و در اين صورت خداوند سزاوارتر است كه در تشريع از اجحاف بپرهيزد و در حقوق انسانى و اجتماعى بين انسان‏ها تبعيض قائل نشود. پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «الناس سواء كأسنان المشط؛ (14) مردم بسان دندانه‏هاى شانه با يكديگر برابرند». با وجود اين قبيل آيات و روايات، كه در قرآن و منابع روايى فراوان است، شكى باقى نمى‏ماند كه تفاوت بين زن و مرد در قصاص و ديه از نظر كتاب و سنت، ظلم و مردود است. ازاين‏رو اخبار مدعى تفاوت بين زن و مرد را بايد كنار گذاشت.(15) بنابراين تساوى و عدالت در تمامى حقوق بين افراد بشر از جمله زن و مرد لازم است؛ اما تساوى در حقوق غير از تشابه در آن است و تشابه در حقوق هيچ توجيه عقلى و شرعى ندارد. اگرچه ارث انسان مذكر و مؤنث مطابق تصريح قرآن، مشابه نيست، ليكن عادلانه و مساوى است و ظلمى در آن وجود ندارد. زيرا اداره امور اقتصادى خانواده در حقوق اسلام به عهده مرد است.(16)

نقد و بررسى

به اين استدلال نيز اشكالاتى وارد است. اولاً، پيام آيه «خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَ حِدَةٍ»(17) اين است كه انسان‏ها، اعم از زن و مرد، از يك نفس آفريده شده‏اند و دليلى موجود نيست كه بتوان خلقت زن و مرد از يك نفس را به معناى تشابه حقوق زن و مرد و برابرى حقوق آنها در هر مورد جزئى دانست. همچنين نمى‏توان تشابه و برابرى را در هر مورد جزئى به قصاص و ديه اختصاص داد؛ بلكه بايد به تمامى ابعاد وجودى زن و مرد تسرى داده شود. ليكن واضح است كه هيچ كس حاضر به پذيرش اين سخن و نتيجه آن نيست. زيرا با توجه به وجود ده‏ها و بلكه صدها تفاوت فيزيكى و روحى بين زن و مرد، مشكل تخصيص اكثر پيش مى‏آيد كه از نظر علم اصول، مستهجن و قبيح و از ساحت سخنورى حكيم به دور است. پس رواياتى كه قصاص مرد در برابر زن را مشروط به پرداخت نصف ديه مرد مى‏كند و ديه زن را نصف ديه مرد بيان مى‏نمايد، هيچ‏گونه تعارضى با اين قبيل آيات ندارد.(18)

ثانيا، آيا تساوى حقوق زن و مرد به اين معناست كه حقوق و وظايف زن و مرد در هر مورد جزئى، يكسان و مانند يكديگر است؛ يا اينكه حقوق و وظايف تعيين شده براى زن و مرد در نظام حقوقى اسلام، در مجموع، مساوى است. مسلما صورت دوم مورد نظر مى‏باشد. بنابراين ملاك ارزيابى، مجموع حقوق و وظايف زن و مرد در نظام حقوقى اسلام مى‏باشد كه در آن تساوى برقرار است و نمى‏توان هر مورد جزئى را به تنهايى ارزيابى و حكم به برابرى يا نابرابرى نمود. لذا صحيح نيست كه قانون قصاص و ديه زن و مرد، منفك از ساير اجزاى نظام حقوقى اسلام ارزيابى شود و تفاوت بين زن و مرد در آن مخالف برابرى حقوق زن و مرد و ظلم به زن قلمداد گردد. همچنين روايات بيان كننده اين تفاوت را بايد مخالف كتاب شمرد آنها را و كنار گذاشت. به بيان ديگر، كبراى اين استدلال كه همان عدالت خداوند متعال است صحيح مى‏باشد؛ ليكن صغراى آن مخدوش است. لذا روايات مذكور، مخالف قرآن نيست.

ج) صراحت آيات قصاص

خداوند در قرآن كريم حكم قصاص بين زن و مرد را بيان فرموده است: «وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَآ أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالاْءَنفَ بِالاْءَنفِ وَالاْءُذُنَ بِالاْءُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ؛(19) و طبق دستور اخبار رد، روايات مخالف قرآن را بايد طرد كرد و از ترتيب اثر دادن به آن خوددارى ورزيد.(20)

نقد و بررسى

اگرچه در بدو امر امكان دارد بين آيه 45 سوره مائده و روايات بيان كننده تفاوت بين زن و مرد در قصاص و ديه، تعارض ايجاد شود، ليكن با توجه به قرينه موجود بايد اخبار رد در مقام كشف از مراد جدى را، تنها بر مخالفت تباينى و عموم و خصوص من وجه در نظر گرفت. قرينه اين است كه همان معصومانى كه اصل اخبار رد را بيان فرمودند، به ضرورت فقه، عموم و اطلاق آيات قرآنى را در صدها مورد تخصيص و تقييد زده‏اند. بدين‏سان معلوم مى‏شود رواياتى كه قصاص مرد در برابر زن را مشروط به پرداخت نصف ديه مرد مى‏كند، تعارضى با آيه 45 سوره مائده ندارد و تنها اطلاق آن‏را مقيد مى‏نمايد.(21)

د) حيات بودن قصاص

خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد: «وَ لَكُمْ فِى الْقِصَاصِ حَيَوةٌ يَـآأُوْلِى الاْءَلْبَـبِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ؛(22) اى صاحبان خرد، براى شما در قصاص، حيات و زندگى است. شايد شما تقوا پيشه كنيد». قصاص عبارت از رد به مثل است و رد به مثل در كشتن زن توسط مرد يعنى كشتن مرد بدون دادن چيزى به بستگان زن. بنابراين دادن نصف ديه مرد از سوى اولياى زن، زايد بر مقابله و خارج از قصاص قاتل در مقابل مقتول است و اين ظلم بر زن مقتول مى‏باشد. قرآن به طور كلى مى‏فرمايد: «قصاص موجب حيات است» و فرقى بين قصاص مرد در مقابل زن و مرد و قصاص زن در مقابل مرد و زن نمى‏گذارد.(23)

نقد و بررسى

با دقت در آيه 178 سوره بقره معلوم مى‏شود كه آنچه در قصاص موجب حيات مى‏شود، اصل تشريع قصاص است كه در قصاص مرد در برابر زن نيز وجود دارد.

ه) خوددارى اطلاق آيات قصاص از تقييد

اطلاق آيات مذكور از تقييد و استثنا دورى مى‏كنند؛ صحيح نيست گفته شود: «خداوند نسبت به بندگان ستم نمى‏كند، مگر در قصاص مرد در برابر زن».(24)

نقد و بررسى

با توجه به نقد و بررسى استدلال‏هاى گذشته معلوم مى‏شود اولاً، تفاوت بين زن و مرد در قصاص و ديه در مجموعه نظام حقوقى اسلام، ستم و ناعادلانه نيست تا بخواهد اطلاق آيات بيان كننده عدل و حق بودن كلام و احكام الاهى و تساوى بين افراد بشر را مقيد كند؛ بلكه عين حق و عدل است. ثانيا، با داشتن اطلاق آيه «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» از تقييد، صرف ادعاست و آنچه كه به عنوان دليل ذكر شد، مربوط به آيات ديگر بود كه پاسخ آن داده شد.

و) روايات مخالف با روايات مشهور

در مقابل رواياتى كه مستند نظريه اجتماعى فقهاست، روايات مخالفى وجود دارد: روايت صحيح ابى مريم از امام باقر عليه‏السلام درباره زنى است كه مردى را كشته بود. امام در اين رابطه فرمود: «تقتل ويؤدى وليها بقية المال؛(25) كشته مى‏شود و ولى او مابقى مال (ديه) را مى‏پردازد». روايت موثق سكونى از امام صادق عليه‏السلام : «ان امير المؤمنين عليه‏السلام قتل رجلاً بامرأة قتلها عمدا وقتل امرأة قتلت رجلاً عمدا؛(26) همانا امير مؤمنان عليه‏السلام مردى را كشت كه زنى را به عمد كشته بود و زنى را كشت كه مردى را به عمد كشته بود». روايت اسحاق‏بن‏عمار از امام صادق عليه‏السلام : «ان رجلاً قتل امرأة فلم يجعل على عليه‏السلام بينهما قصاصا والزمه الدية؛(27) مردى زنى را كشت و على عليه‏السلام بين آنها به قصاص حكم نكرد و مرد را به پرداخت ديه الزام كرد».

اگرچه مضمون اين سه روايت متفاوت است، ليكن در مخالفت با روايات مستند نظريه فقهاى شيعه در قصاص و ديه زن و مرد، متفق است. علاوه بر آن، در تعارض روايت سكونى با اين روايات، ترجيح با روايت سكونى است؛ زيرا موافق آيات قرآن است.(28)

نقد و بررسى

اول اين‏كه روايت اول و سوم اگرچه مخالف روايات مشهور اين باب است، ولى موافق روايت دوم نيز نيست. بنابراين به عنوان جواب نقضى مى‏توان مدعى شد كه اين دو روايت در مخالفت با روايت سكونى، همراه روايات مشهوراست. دوم اين‏كه روايت ابى مريم، نادر و مخالف آيه «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» است و فقها به آن عمل نكرده‏اند و روايت سكونى مطلق و قابل جمع با روايات مشهور است و روايت اسحاق‏بن‏عمار نيز در صورت امكان به قرينه روايات مشهور بر عدم قصاص بدون ردّ نصف ديه مرد حمل مى‏شود؛ در غير اين صورت به دليل مخالفت با روايات مشهور كنار گذاشته مى‏شود.(29) علاوه بر اين و با توجه به مباحث گذشته، روايات مشهور مخالف كتاب نيست تا روايت سكونى به دليل موافقت با كتاب بر روايات مشهور ترجيح داده شود.

ز) ضعف اجماع

اجماعى كه فقهايى از جمله صاحب جواهر و صاحب رياض ادعا كرده‏اند، با توجه به عبارت محقق اردبيلى، سست و قابل نقض است. زيرا وى در مقام استدلال بر مسئله قصاص مرد در برابر زن با پرداخت نصف ديه مرد مى‏نويسد: «كأن دليله الاجماع والأخبار» كه بيانگر عدم جزم وى به حكم معروف در اين مسئله به دليل عدم جزم به اخبارو اجماع است.(30)

نقد و بررسى

اول اين‏كه محقق اردبيلى نيز با ديگر فقهاى شيعه در اين مسئله اتحاد نظر دارد و به روايات حلبى، عبداللّه‏بن مسكان و عبداللّه‏بن‏سنان از امام صادق عليه‏السلام كه بيان شد، استناد نموده است و به نصف بودن ديه نفس زن نسبت به ديه نفس مرد نظر مى‏دهد و بر اين باور است كه قصاص مرد در برابر زن، مشروط به پرداخت نصف ديه مرد است و مدعى است كه نظريه‏اى مخالف نظريه مشهور نقل نشده است.(31) دوم اين‏كه اولين عباراتى كه از ايشان نقل شده است، در مسئله مورد بحث نيست؛ بلكه مربوط به ديه طفلى است كه يكى از والدينش مسلمان باشد يا قبل از بلوغ او مسلمان شود.(32) عبارت دوم نيز بيانگر ترديد در حكم مسئله نيست؛ همان‏طورى كه خودش ترديد نكرده است و ديگران نيز چنين برداشتى نداشته‏اند. سوم اين‏كه براى پى بردن به اجماعى بودن يا نبودن حكم اين مسئله بين فقها، لزومى ندارد كه به اين‏گونه عبارات تمسك شود؛ بلكه مى‏توان با اندكى تحقيق و تأمل در متون فقهى به پاسخ اين پرسش رسيد.

نقش زمان و مكان در قصاص و ديه

برخى بر اين باورند كه ديه از احكام امضايى اسلام و متأثر از اوضاع و احوال خاص زمان و مكان ظهور اسلام است. ازاين‏رو منافاتى ندارد كه همگام با تغييرها و تحول درخواست و اراده مردم و مطابق با اوضاع و احوال و مقتضيات زمان و مكان، در قصاص مرد در برابر زن و ميزان ديه زن تجديدنظر شود.(33)

بايد توجه داشت كه اسلام فقط آن دسته از قوانينى را كه از مبناى عقلايى و قابليت بقا بهره‏مند بود و مى‏توانست با اصلاحاتى در تسهيل و سامان دادن امور اجتماعى مردم نقش مؤثر داشته باشد، پذيرفت. قصاص و ديه از اين قبيل مقررات است؛ ازاين‏رو هيچ ملازم‏هاى بين امضايى بودن يك حكم و عدم ثبات و دوام آن وجود ندارد؛ بلكه حكم مورد امضا مانند احكام تأسيسى، مشمول حديث «حلال دين محمد تا روز قيامت حلال و حرام آن تا روز قيامت حرام است»(34) مى‏باشد؛ در غير اين صورت هيچ‏گاه چنين حكمى به طور مطلق امضا نمى‏شد.

نكته قابل توجه در اين‏باره اين است كه مقررات قصاص و ديه زن و مرد در نظام حقوق اسلامى با ديگر مقررات موجود در اين نظام ارتباط وثيق دارد و كامل كننده يكديگر هستند و تغيير برخى از اين مقررات، موجب ناهماهنگى در اين نظام حقوقى مى‏شود. زيرا در نظام حقوقى اسلام مسئوليت اقتصادى خانواده به عهده مرد است و مشروط نمودن قصاص مرد در برابر زن به پرداخت نصف ديه مرد يا تعيين ديه زن به ميزان نصف ديه مرد، در ارتباط كامل با اين مسئله است.

قانون و زنان سرپرست خانوار

به نظر مى‏رسد اگر تفاوت بين زن و مرد در قصاص و ديه به دليل مسئوليت فرد در تأمين نيازهاى اقتصادى خانواده و سرپرستى آن است، بايد درباره زنان شاغلى كه درآمد خود را در اداره زندگى مشترك هزينه مى‏كنند، به ويژه زنانى كه سرپرستى خانواده را عهده‏دار هستند، تجديدنظر نمود.

پرسشى كه به ذهن متبادر مى‏شود اين است كه وظيفه ما در مقابل واقعيات اجتماعى چيست؟ زمانى‏كه زن سرپرست خانواده‏اى توسط مردى به طور فجيع كشته مى‏شود و احساسات عمومى شديدا جريحه‏دار مى‏گردد و خانواده مقتول نيز توانايى پرداخت نصف ديه قاتل را ندارد، راه چاره كدام است. فقها بر اين نكته متفق‏اند كه بيت المال مُعدّ مصالح مسلمانان است(35) و مواردى چون اداره امور خانواده‏هاى بى‏سرپرست يا خانواده‏هايى كه سرپرست آنها ازكارافتاده است يا پرداخت فاضل ديه براى قصاص مرد در برابر زن در وضعيت مذكور، از مصالح مسلمانان و جامعه اسلامى به شمار مى‏رود. چرا كه در غير اين صورت نظم و امنيت جامعه اسلامى مختل مى‏گردد و نظام اسلامى ناكارآمد جلوه مى‏كند. ازاين‏رو حكومت اسلامى در اين‏گونه موارد وظيفه دارد با اختيارات خود، مشكل را از پيش روى جامعه بردارد و از بيت‏المال براى اداره امور خانواده‏هاى بى‏سرپرست يا داراى سرپرست ازكارافتاده و مواردى از اين قبيل هزينه كند تا زن مجبور به تحمل مشقت تأمين هزينه زندگى خانوادگى نشود يا با پرداخت فاضل ديه از بيت‏المال، زمينه اجراى قصاص مرد قاتل را فراهم سازد تا احساسات عمومى به ويژه خانواده مقتول، التيام و تسكين يابد و احيانا جلوى سوء استفاده از اين حكم شرعى گرفته شود و نظم و امنيت به جامعه بازگردد.(36) چنان‏كه تنى چند از فقيهان معاصر(37) فتوا داده‏اند كه حكومت در صورت اقتضاى مصلحت، مى‏تواند فاضل ديه زن را از بيت‏المال بپردازد تا زمينه قصاص مرد قاتل در برابر زن مقتول فراهم گردد.

پيشنهاد حقوقى

با توجه به مباحث مطرح شده در بحث قصاص مرد در برابر زن و فتواى چهارتن از مراجع فعلى مبنى بر جواز پرداخت فاضل ديه زن از بيت‏المال در صورت وجود مصلحت براى فراهم شدن زمينه قصاص، پيشنهاد مى‏گردد كه تبصره‏اى توسط قانون‏گذار ذيل ماده دويست‏ونه ق. م. ا. بدين شرح اضافه شود: «چنانچه مصلحت مقتضى قصاص قاتل باشد، ليكن ولى مقتول توان پرداخت فاضل ديه را نداشته باشد، فاضل ديه از بيت‏المال پرداخت گردد».

اشاره

1. در روايات مربوط به ديه زن و مرد، علت و فلسفه نصف بودن ديه زن در مقايسه با مرد ذكر نشده است و آنچه كه توسط انديشمندان اسلامى در اين زمينه بيان شده است، اشاره به يكى از حكمت‏هايى است كه مى‏توان براى اين حكم در نظر گرفت. به هر حال آنچه مهم است اين است كه ديه اساسا بهاى جان انسان نيست و ديه قيمت و ارزش يك انسان نيست تا كسانى اشكال كنند كه اسلام قيمت جانِ زن را نصف مرد قرار داده است؛ بلكه ديه صرفا جبران خسارت مادى است كه به شخص وارد مى‏شود و اصلاً ارتباطى به ارزش‏گذارى نسبت به شخصيت و جانِ انسان ندارد. اگر قرار بود ديه، قيمت جان انسان‏ها باشد، مى‏بايست ديه عالم و جاهل و انسان‏هاى كارآمد و مفيد با انسان‏هاى غيرمفيد، متفاوت باشد، در حالى‏كه چنين نيست.

2. يكى از دلايلى كه در دفاع از برابرى ديه زن و مرد مطرح مى‏شود، تغيير موقعيت زنان و ايفاى نقش آنان در تأمين اقتصاد خانواده است. ليكن اين سخن با اشكال اساسى مواجه است. اول آنكه مرد هم در غالب خانواده‏ها تأمين كننده اصلى نفقه خانواده است و قانون هميشه متناسب با غالب جامعه، جعل و تشريع مى‏شود. دوم آنكه در مواردى هم كه زنان در تأمين معاش خانواده ايفاى نقش مى‏كنند، باز هم وظيفه قانونى‏اى بر عهده ندارند و مرد مسئول و پاسخ‏گو در اين زمينه است؛ يعنى قانون، مرد را مشمول معاش خانواده مى‏داند.

3. از مجموع نظام حقوقى اسلام مى‏توان مى‏فهميد كه جهت‏گيرى‏هاى اسلام اساسا در راستاى آن است كه فشار تأمين معاش خانواده بر عهده زنان نباشد تا آنان به راحتى و بدون دغدغه خاطر و بدون تحمل فشار روحى و جسمى از ناحيه كار و اشتغال ــ البته به جز در موارد ضرورى كه نياز جامعه اسلامى ايجاب مى‏كند ــ به ايفاى نقش مهم مادرى و همسرى بپردازند و كانون خانواده و در نتيجه جامعه را از آثار معنوى حضور خويش بهره‏مند سازند. از همين رو سياست‏هاى كلان جامعه از سوى نظام اسلامى بايستى به گونه‏اى تنظيم گردد كه زنان ناچار نباشند براى حل مشكلات اقتصادى خانواده، فشار مضاعفى را تحمل كنند و كارآمدى آنان در خانواده كاهش يابد.

پاورقي

1. رك: الحلبى، صص 383ـ384؛ شيخ مفيد، المقنعه، ص 739؛ الطوسى، المبسوط، ج 7، ص 5 و الوسيلة، ص 431؛ الحلى، شرايع الاسلام، ج 4، ص 210 و قواعد الاحكام، ج 3، ص 594؛ العاملى، مسالك الافهام، ج 15، ص 108؛ امام خمينى، ج 2، ص 467؛ الخوئى، ج 2، صص 34ـ35؛ النجفى، ج 42، ص 82 و...

2. رك: الطوسى، مبسوط، ص 13؛ الحلى، شرايع الاسلام، ص 210؛ العاملى، مسالك الافهام، ج 15، صص 110ـ111؛ الحلى، قواعد الاحكام، ص 594؛ النجفى، ج 42، ص 344؛ امام خمينى، ص 487؛ الخوئى، ص 150 و...

3. رك: حر العاملى، صص 163ـ164، باب 1، ح 1ـ4

4. رك: الحلبى، ص 391؛ شيخ مفيد، ص 739؛ الطوسى، مبسوط، ص 148؛ الحلى، شرايع الاسلام، ص 252؛ الحلى، قواعد الاحكام، ص 668؛ العاملى، مسالك الافهام، ج 15، ص 322؛ النجفى، ج 43، ص 32؛ امام خمينى، ص 503؛ الموسوى الخوئى، ص 205 و...

5. رك: عبد القادر عوده، ج 2، ص 182 و الجزيرى، ج 5، صص 324ـ326

6. رك: شيخ مفيد، ص 764؛ الطوسى، مبسوط، ص 148؛ الحلى، شرايع الاسلام، ص 289؛ الحلى، قواعد الاحكام، 668؛ العاملى، مسالك الافهام، ج 15، صص 465و466؛ النجفى، ج 43، ص 352؛ امام خمينى، ص 537؛ موسوى الخوئى، صص 317و318 و ...

7. صانعى، صص 166ـ167

8. انعام، 6: 115

9. انعام، 6: 57

10. فصلت، 41: 46

11. اخبار رد، رواياتى است كه دستور مى‏دهد روايات مخالف قرآن را كنار بگذاريد و به آن عمل نكنيد.

12. صانعى، صص 167و180

13. نساء، 4: 1

14. مجلسى، ج 75، ص 251

15. صانعى، صص 167ـ169؛ عبادى، ش 22، ص 24 و موحد شريعت‏پناهى، ش 19، صص 53و54

16. صانعى، ص 168

17. اعراف، 7: 189

18. ظهيرى، ش 171، 172 صص 49ـ50

19. مائده، 5: 45

20. صانعى، ص 170؛ مهرپور، صص 240ـ249 و موحد شريعت‏پناهى، صص 53و54

21. ظهيرى، صص 50 ـ52

22. بقره، 2: 179

23. صانعى، ص 175 و انصارى راد، روزنامه زن، 1/7/1377، ص 9

24. صانعى ص 175

25. حر العاملى، ص 85، باب 33، ح 17

26. همان، ص 84، ح 14

27. همان، صص 84 و 85، ح 16

28. صانعى، صص 189 و 190

29. موسوى الخوئى، صص 35 و 36

30. صانعى، ص 193

31. مقدس الاردبيلى، ج 14، صص 47 و 48

32. همان، ص 313

33. مهرپور، صص 279ـ281؛ بجنوردى، روزنامه زن، 16/10/1377، ص 9؛ سعيد زاده؛ مجله زنان، ش 37، صص 37 و 38

34. حر العاملى، ج 27، ص 169، باب 12، ح 52

35. محقق كركى، ج 5، صص 139ـ240؛ محقق اردبيلى، ج 14، ص 187؛ محقق خوئى، مصباح الفقاهه، ج 1، ص 738 و...

36. مرعشى، صص 50 ـ53

37. فاضل لنكرانى و مكارم شيرازى، سؤال 59 و موسوى اردبيلى و نورى همدانى، سؤال 3

http://www.balagh.net/persian/baztab/lib/baz_52/09.htm

 

چرا ديه زن نصف ديه مرد است ؟

 

نخست بايد دانست كه نظام حقوقى ‏هر مكتبى‏را يك بار با نگاه به مجموعه قوانين آن درچارچوب تعريف شده بايد بررسى‏ كرد و يك بار در مقايسه با نظام هاى ‏حقوقى ‏ديگر و امتياز دهى ‏به برترين ها.

شايد در نگاه اول بتوان به آسانى ‏اثبات كرد كه نظام حقوقى ‏اسلام داراى انسجام است؛ به طور مثال همان طور كه اسلام پرداخت نفقه و هزينه‏هاى زندگى ‏را بر مرد واجب كرده است، ارث و ديه او را نيز دو برابر تعيين كرده است تا موازنه برقرار شود و در حقيقت وقتى ديه مرد و ارث او دو برابر باشد، در واقع تأمين هزينه زن و فرزند بيشتر شده است.

در يك نظام حقوقى‏كه تأمين هزينه خانواده به طور مساوى بر عهده زن و مرد مى‏باشد، چه بسا حكم ديه نيز به طور مساوى ‏اعلام شود.

در نگاه دوم كه تحليل و مقايسه نظام هاى ‏حقوقى ‏و امتياز دهى ‏به برترين‏ها مى‏باشد، چه بسا بتوان برترى ‏نظام حقوقى ‏اسلام را از دو زاويه «پيش نگاه» و «پس نگاه» بررسى‏ كرد.

پيش نگاه ها اين است كه اين قوانين از سوى ‏خداوندى‏ است كه به مصالح همه بندگان و نظام هاى ‏اجتماعى ‏آگاه است و طبيعى ‏است كه قوانين او از استحكام، اتقان و پايدارى ‏و به دور از آسيب ها و عوارض جانبى‏ مى‏باشد و با پس نگاه نيز اگر به سستى ‏نظام خانواده در جهان غرب توجه شود و به رشد استفاده ابزارى‏از    زن توجه شود، به صلاحيت قوانين اسلام و برترى ‏آن براى‏حفظ شخصيت زن  پى خواهيم برد.

حكمت تفاوت ديه زن و مرد

با بررسى دلايل و شواهدى كه در اين مسئله وجود دارد، جاى هيچ شك و ترديدى نيست كه تفاوت ديه زن و مرد از احكام قطعى و مسلم اسلام و مورد اتفاق همه مذاهب اسلامى است؛ اما اين پرسش همچنان براى بسيارى مطرح است كه چرا شارع مقدس ديه زن را نصف ديه مرد قرار داده است؟ در پاسخ بايد گفت كه پرسش از چرايى تفاوت ديه زن و مرد، پرسش جديدى نيست و در عصر امامان معصوم‏عليهم السلام نيز اين پرسش مطرح بوده است. در روايت هايى كه از امامان معصوم‏عليهم السلام در اين زمينه سؤال شده، محور اصلى پاسخ ها را تعبد نسبت به احكام الهى و پاى بندى به سنت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) تشكيل مى‏دهد كه اين همان روح شريعت و اساس دين دارى است و بدون آن اسلام و مسلمانى جز ظاهرى توخالى چيزى نخواهد بود.

با وجود اين، تعبد و تسليم در برابر احكام شرع، منافاتى با پى جويى از حكمت و فلسفه آنها ندارد؛ زيرا ما معتقديم كه اوامر و نواهى الهى بر مصالح و مفاسد واقعى مبتنى بوده و در همه احكام شرع، منافع بندگان و دفع ضرر از آنها لحاظ شده است.

از بررسى مجموع دلايلى كه در اين زمينه از سوى انديشمندان مختلف بيان شده است، مى‏توان به نحو اختصار به موارد ذيل اشاره نمود:

1. ارزش انسانى به بهاى بدنى نيست تا امتياز را در ديه‏ها ارزيابى كنيم. و براى ارزيابى انسان در اسلام، نبايد به سراغ ديه رفت تا ما تفاوت زن و مرد را در ديه جست‏وجو كنيم؛ بلكه بايد در آن‏جا كه سخن از ارتباط با ملك، وحى و امثال آنهاست، ارزش واقعى انسان را شناخت تا در نهايت ديد كه در آن‏جا زن نيز سهمى دارد يا نه؟ مسئله ديه صرفاً يك امر اقتصادى است و ملاك ارزيابى انسان نيست و همچنان كه در شريعت براى سگ - اگر جزء درندگان نباشد - ديه تعيين شده است، براى تن انسان نيز ديه اى قائل شده است. ديه، يك حساب فقهى است و ارتباطى با اصول مذهب ندارد. مهم ترين شخصيت هاى اسلامى با ساده ترين افراد از نظر ديه يكسان هستند. ديه مرجع تقليد، ديه يك انسان متخصص و ديه يك انسان مبتكر، با ديه يك كارگر ساده در اسلام يكى است. به دليل اين كه ديه عامل تعيين ارزش نيست و تنها يك ابزار است‏1

به بيان ديگر، ديه مالى است كه در برابر آسيبى كه به انسان وارد شده است‏ گرفته مى‏شود. مقدار آن به ارزش شخص آسيب ديده ارتباط ندارد. بنابراين، كسى نمى‏تواند بگويد چون ديه زن نصف ديه مرد است، زن نصف مرد ارزش دارد. عظمت و ارزش انسان به صفات و كسب مراتب علمى و عملى وابسته است و در اين جهت مرد و زن يكسانند. قرآن مجيد مى‏فرمايد:

«پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد (و فرمود) من عمل هيچ صاحب عملى از شما را، از مرد يا زن كه همه از يكديگرند، تباه نمى‏كنم.»2

«هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزه‏اى حيات (حقيقى) بخشيم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند، پاداش خواهيم داد.»3

«و كسانى كه كارهاى شايسته كنند، مرد باشند يا زن، در حالى كه مؤمن باشند، آنان داخل بهشت مى‏شوند و به قدر گودى پشت هسته خرمايى مورد ستم قرار نمى‏گيرند.»4

«هر كه بدى كند، جز به مانند آن كيفر نمى‏يابد و هر كه كار شايسته كند، مرد باشد يا زن، در حالى كه ايمان داشته باشد، آنان داخل بهشت مى‏شوند و در آن‏جا بى‏حساب روزى مى‏يابند.5

بنابراين، ارزش انسان به انسانيت او و نايل شدن وى به مراتب والاى قرب الهى است و در اين جهت، جنسيت نقشى ندارد؛ زن و مرد يكسانند و چه بسا زنان از استعداد بهترى برخوردار باشند.

ديه به معناى قيمت نهادن شخص و شخصيت نيست؛ بدين سبب، اگر يكى از شخصيت‏هاى بزرگ علمى يا سياسى كشور در جريان يك قتل غير عمد كشته شود، ديه‏اش با ديه كارگر ساده‏اى كه اين گونه جان باخته، برابر است و كسى نمى‏تواند بگويد چون فقدان آن شخصيت خلأ بزرگى در جامعه ايجاد مى‏كند، ديه‏اش بيشتر است؛ چنان كه قتل عمد گناهى بسيار بزرگ است و در اين زمينه زن و مرد تفاوت ندارند. قرآن كريم مى‏فرمايد: «هر كس، كسى را جز به قصاص قتل يا (به كيفر) فسادى در زمين بكشد، چنان است كه گويا همه مردم را كشته باشد.»6

2. از آن جا كه در مسائل اخلاقى هيچ امتيازى بين زن و مرد نيست و در مسئله ديه نيز جنبه خير بودن مطرح نيست، و مربوط به جنبه بدنى است، و چون مردها در مسائل اقتصادى معمولاً بيشتر از زن ها بازدهى اقتصادى دارند، ديه آنها نيز بيشتر است و اين بدان معنا نيست كه از ديد اسلام مرد ارزشمندتر از زن است؛ بلكه تنها بعد جسمانى آن دو صنف لحاظ مى‏شود.

يكى از مراجع معاصر در درس خارج فقه خود موضوع تفاوت ديه زن و مرد را مورد توجه قرار داد كه به طور مختصر به آن اشاره‏كنيم. ايشان ضمن جواب اجمالى به اين مسئله متذكر مى‏شوند كه ديه بر عكس آنچه در فارسى گفته مى‏شود، «خون بها» نيست. خون انسان بالاتر از اين است كه قيمتش اينها باشد؛ بلكه به تصريح قرآن، خون يك انسان برابر با خون همه انسان‏هاست7 ديه، جنبه مجازات دارد - تا شخص حواسش را جمع كند و ديگر از اين اشتباهات نكند و هم جبران خسارت اقتصادى است؛ يعنى مردى يا زنى در اين خانواده از ميان رفته است و جاى او خالى است و اين خلأ، خسارت اقتصادى به آن خانواده وارد مى‏كند. براى پر كردن اين خسارت اقتصادى، ديه داده مى‏شود8

3. در يك جامعه مطلوب دينى كه اسلام در پى تحقق آن است، اغلب فعاليت هاى اقتصادى بر دوش مرد گذاشته شده و مهم ترين وظيفه زن، اداره كانون بنيادى ترين هسته تشكيل جامعه، يعنى خانواده است. بدين ترتيب آثارى كه از نظر اقتصادى بر وجود يك مرد مترتب مى‏شود، اغلب بيش از يك زن است و از اين رو است كه تحصيل نفقه نيز بر عهده مرد گذاشته شده و بر او واجب است. بر اين اساس، فقدان يك مرد از صحنه خانواده و اجتماع، از نظر اقتصادى آثار زيان بارترى بر جاى مى‏گذارد تا فقدان يك زن. بنابراين عدالت اقتضا مى‏كند كه به هنگام ضرر اقتصادى حاصل از فقدان يك مرد از محيط خانواده و اجتماع، به عامل مولد بودن او از حيث اقتصادى توجه شود و بين ديه او و ديه يك زن فرق گذاشته شود به بيان ديگر در حقوق اسلامى وظايفى خاص بر عهده زن و مرد نهاده شده است كه تخلف‏ناپذير است؛ براى مثال نفقه و خرج همسر، تهيه مسكن، خوراك، لباس و پرداخت مهريه بر عهده مرد گذاشته شده است. اگر زنى خود از منبع اقتصادى مستقل و موقعيت شغلى عالى برخوردار باشد، اشكال ندارد؛ ولى از نظر شرع، وظيفه پرداخت مخارج خانه و هزينه مسكن به عهده او نيست و شوهر نمى‏تواند وى را به پرداخت كمك هزينه خانه و زندگى مجبور سازد؛ البتّه اگر زن با رضايت خاطر و تمايل درونى، شوهر را در اداره بهتر خانه يارى دهد، مسئله‏اى ديگر است؛ ولى اين وظيفه شرعاً بر عهده مرد نهاده شده است.

4. علاوه بر آنچه گذشت، بايد توجه داشت؛ باوجودى كه ديه زن نصف ديه مرد است، زن‏ها بيشتر انتفاع مى‏برند؛ زيرا به طور معمول ديه زن به شوهر و بچه‏ها پرداخت مى‏شود و ديه مرد به زن و بچه‏هايش مى‏رسد و چون با از بين رفتن مرد، زن بيشتر صدمه مى‏بيند، لذا ديه مرد را بيشتر كرده‏اند تا مقدارى از فشارى كه در نتيجه از دست رفتن مرد، متوجه زن مى‏شود، جبران گردد.

 

منابع :

 

1- آيت الله جوادي آملي زن در آينه جمال وجلال  صفحه 418

2- سوره آل عمران آيه 195

3- سوره النحل  آيه 97

4- سوره النسا  آيه 124

5- سوره غافر  آيه 40

6- سوره مائده  آيه 32

7- آيت الله مكارم شيرازي روزنامه آمزشي پژوهشي فيضيه شماره 18

8 شفعيي سربستاني  -  قانون ديات ومقتضيات زمان   -   دفتر اول

 

 

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 30 فروردین 1393 ساعت: 18:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(1)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 311

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس