سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
پذيرفتن هر تغييري به خصوص در زمينه كار، نيازمند فراگيري مهارت هاي خاصي است. گاه اين تحولات شغلي چنان عميق هستند كه تمامي جنبه هاي زندگي فرد را نيز تحت تأثير قرار مي دهند. هر چند هر تحولي با خود شرايط و مقتضيات خاصي به همراه دارد اما نبايد هرگز از جنبه منفي به آن پرداخت بلكه مي توان با كمي اطمينان به نفس، آن را روندي رو به رشد و مؤثر تلقي كرد كه با يك زمينه فكري مناسب و پذيرا، افق روشني از آينده شغلي شما كه تا پيش از اين تاريك و تلخ مي نمود، مي گشايد موسسه ملی سلامت و امنیت شغلی NIOSHتحقیقاتی در خصوص استرس کاری هم نتیجه خصوصیات فردی کارمند یا کارگر و هم موقعیت و شرایط کاری انجام داده است و در این تحقیق به آنها پرداخته می شود
امروز در دنيايي زندگي مي كنيم كه عوامل اقتصادي و پيشرفت هاي روزافزون فناوري، لحظه به لحظه منجر به تغيير و تحول شرايط شغلي ما مي شوند. پذيرفتن هر تغييري به خصوص در زمينه كار، نيازمند فراگيري مهارت هاي خاصي است. گاه اين تحولات شغلي چنان عميق هستند كه تمامي جنبه هاي زندگي فرد را نيز تحت تأثير قرار مي دهند. از اين رو پذيرش شرايط جديد و همسويي با آنها مرهون اعتماد به نفس و برخورداري از روحيه اي پذيرا و گشاده خواهد بود.
اعتماد به نفس و تغيير
هر چند هر تحولي با خود شرايط و مقتضيات خاصي به همراه دارد اما نبايد هرگز از جنبه منفي به آن پرداخت بلكه مي توان با كمي اطمينان به نفس، آن را روندي رو به رشد و مؤثر تلقي كرد كه با يك زمينه فكري مناسب و پذيرا، افق روشني از آينده شغلي شما كه تا پيش از اين تاريك و تلخ مي نمود، مي گشايد. برخي افراد اين تغييرات را بسيار راحت تر از آنچه كه به نظر مي رسد مي پذيرند، اما اكثر ما به دليل تجربه هاي تلخ گذشته و ناكامي هايي كه پشت سرگذاشته ايم، در برابر هرگونه تحولي به سرعت اعتماد به نفس خود را از دست مي دهيم و در چنين شرايطي احساس بي كفايتي مي كنيم. اغلب اوقات، اين احساس عدم اعتماد به نفس همراه با احساس كمبود دلگرمي و پشتوانه است. ريشه اصلي اين مسئله را مي توان در دوران كودكي جست وجو كرد. هنگامي كه شما احساس دلگرمي كافي براي پذيرش و انجام مسئوليتي نداشته باشيد، براي دوري از چالش پيش رو اقدام مي كنيد و به جاي آنكه خود را درگير مسئله نمائيد، به دليل عدم اطمينان به توانايي هاي خود مي كوشيد تا به هر طريقي از تعهدمسئوليتجديد سرباز زند. (احدی ونیکچهر، 1371)
استرس کاری چیست؟
در تحقیقی که توسط کمپانی بیمه سنت پاول فایر و مارین انجام گرفت، مشخص شده است که مشکلات کاری بیش از هر مسئله استرس زای دیگر در زندگی، با مشکلات مربوط به سلامتی مرتبط است حتی بیش از مشکلات مالی و خانوادگی. بااینکه چالش های شغلی مسئله ای کاملاً طبیعی و جزئی از زندگی کاری هستند، استرس در محل کار آنقدرها هم بد نیست. اما، برای بعضی از افراد، کار با استرس هم معنا شده است. (پارسا،1386)
طبق موسسه ملی سلامت و امنیت شغلی (NIOSH) برخی از علائم هشدار دهنده استرس شغلی عبارتند از:
سردرد - اختلالات خواب - مشکل در تمرکز - تند مزاجی - اختلال گوارشی نارضایتی از کار - ضعیف بودن روحیه (ستوده ،1379)
عوامل ایجاد استرس در محل کار
موسسه ملی سلامت و امنیت شغلی NIOSH مؤسسه ای مسئول انجام تحقیقات و ایراد توصیه هایی برای جلوگیری از بیماری ها و صدمات ناشی از کار است. از اینرو، این مؤسسه اقدام به تحقیق و تفحص در رابطه با جوانب روانشناسی امنیت و سلامت شغلی، از جمله استرس در محل کار، نموده است. این مؤسسه برای بررسی بهتر استرس های کار در جامعه مدرن امروزی، تاثیر استرس بر سلامت و امنیت کارمندان و کارگران، و راه های کاهش استرس در محل کار، همگام با صنعت، کار و دانشگاه ها کار می کند. یکی از فعالیت های برنامه تحقیقاتی این مؤسسه در این رابطه، ، مطلع کردن سازمان ها برای کاهش این تهدید از طریق ابزارهای آموزشی و ارائه گزارشی برای سلامت و امنیت شغلی می باشد.
گزارش این مؤسسه عنوان می کند که استرس کاری هم نتیجه خصوصیات فردی کارمند یا کارگر و هم موقعیت و شرایط کاری است. اما دیدگاه های مختلفی وجود دارد که چه چیز می تواند دلیل اصلی و اولیه استرس کاری باشد:
خصوصیات فرد— طبق یک مکتب فکری، تفاوت در شخصیت و شیوه سازگاری فرد، مهمترین مسئله در ایجاد استرس کاری در افراد است. از اینرو، چیزی که برای یک کارمند استرس زا است، ممکن است برای کارمندی دیگر مشکل ساز نباشد. این دیدگاه استراتژی های پیشگیرنده ای را به دنبال داشته است که متمرکز بر کارمندان و راه هایی برای کمک به آنها برای سازگاری با موقعیت های مختلف شغلی است.
موقعیت و شرایط کار— طبق شواهد علمی، برخی شرایط و موقعیت های کاری برای اکثر افراد استرس زا است. شواهد موجود از تحقیقات جدید، شرایط و موقعیت محل کار را در استرس افراد بسیار پرتاثیر نشان داده و تجدید دیزاین و نوسازی محیط های کاری را یکی از مهمترین اقدامات پیشگیرنده دانسته است.
هر دو دیدگاه، راه هایی را برای پیشگیری از ایجاد استرس در محیط های کاری عنوان می دارد، اما NIOSH، دیدگاه دوم را مؤثرتر دانسته و اعتقاد دارد که شرایط محیط کار تاثیر بیشتری بر ایجاد استرس دارد. گرارش این موسسه شرایطی را عنوان می کند که در آن احتمال ایجاد استرس در کارمندان بسیار زیاد است که این موقعیت ها عبارتند از:
طرح وظائف و مسئولیت ها— حجم زیاد کار، کم بودن ساعات استراحت، ساعات طولانی و خسته کننده کار، و کارهای روتین و معمولی که هیچ نیازی به مهارت های کارمند ندارد.
شیوه مدیریت— ضعف ارتباطات در شرکت یا سازمان و فقدان سیاست های خانواده دوستی
روابط میان فردی— محیط اجتماعی غیر پشتیبان
نقش های کاری— توقعات شغلی نامشخص و متناقض؛ مسئولیت های بیش از اندازه
نگرانی های کاری— ناامنی شغلی، فقدان موقعیت پیشرفت و ارتقاء
شرایط محیطی— شرایط ناخوشایند و گه گاه خطرناک مثل ازدحام جمعیت، سروصدا، آلودگی هوا، فقدان تکنولوژی ایمنی و راحتی کار
استرس با کار بيشتر درمان مي شود. ممکن است بگوييد: بله، من در حال حاضر کمي عصبي هستم چون از کار عقب افتاده ام، اگر مدتي حسابي کار کنم و اين عقب ماندگي جبران شود، مشکل حل خواهد شد. اما نه، چنين نخواهد شد
زیرا: 1.استرس محل کار در اثر عقب ماندن از روند کاري ايجاد نمي شود. بلکه به احساس شخص درباره اين عقب ماندگي مربوط است. 2.در بسياري از مشاغل، کارکنان تقريبا هميشه از برنامه عقب هستند زيرا کارشان بسيار زياد است و انجام دادن تمام وظايف به نيروي کار بيشتري نياز دارد. اگر در زماني محدود براي انجام شدن مقدار زيادي کار يا رساندن پروژه به زمان تحويل، سخت کار کنيد اشکالي ندارد. اما در بسياري از مواقع اين فشار کار موقت تبديل به يک استاندارد جديد مي شود. پس راه حل کار بيشتر براي رسيدن به استاندارها نيست زيرا در بسياري از محيط هاي کاري چنين عملي غير ممکن است. راه حل اين است که درباره کاري که تمام کرده ايد احساس خوبي داشته باشيد و به خاطر کار ناتمام خود عصبي نشويد. اين گفته به اين معنا نيست که به کار اهميت ندهيد، بلکه منظور اين است که بدانيد عصبي شدن از کارايي شما خواهد کاست، کار کمتري انجام خواهد شد و شما عصبي تر مي شويد. بايد اين چرخه بيمار را بشکنيد. (رابرت،1996)
واقعيت چيست؟
فراموش نکنيد: استرس در اثر کار ايجاد نمي شود. داشتن احساس بد و ناخوشايند به کار موجب بروز استرس خواهد شد. به اين ترتيب، تغيير ساعات کار، مسئوليت ها، اولويت ها يا محل کار بي نتيجه خواهند بود، مگر اين که شما علاوه بر اين ها، احساس خود نسبت به کار و محيط کار خود را تغيير دهيد. برنامه هاي مبارزه با استرس هم تنها در صورتي که بتوانند رسيدن به اين هدف را ممکن سازند، موفق خواهند بود. اگر دچار استرس هستيد، بايد خودتان کنترل اوضاع را به دست بگيريد و هر گونه تغييري که براي گذر از احساس نگراني، بي کفايتي يا تزلزل موقعيت شغلي خود لازم مي دانيد را اعمال نماييد و بر دستاوردهاي کاري خود با افتخار نگريسته و احساس کنيد که ديگران نيز از شما قدرداني مي کنند. رسيدن به اين مرحله نه تنها تنش هاي کاري را از ميان برخواهد داشت، بلکه شما را به فردي کارآمد، خلاق، موفق و شاد تبديل خواهد کرد.
چرا باید کارفرمایان نگران استرس های کاری باشند؟
استرس و فشار روحی واقعه ای کاملاً طبیعی است. اما، با افزایش نیازهای زندگی کاری و شخصی، استرس در محل کار مشکلی است که ممکن است نتایج جسمی، فکری و مالی هم برای کارفرما و هم برای کارمندان به دنبال داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که کار توام با استرس و محیط های کاری پر استرس موجب افزایش غیبت، دیرکرد و تمایل کارمندان به ترک شغلشان، خواهد شد، که همه ی این موارد تاثیر منفی بر موفقیت شرکت می گذارد. کارفرمایان، مدیران، ناظران، و صاحبان شرکت، دلایل زیادی برای توجه به میزان استرس کارمندانشان دارند.
نتایج مالی
کارمندانی که استرس و فشار زیادی را تحمل می کنند، از مرخصی های استعلاجی بیشتری استفاده می کنند و نسبت به کارمندان راضی و خشنود، احساس ناتوانی بیشتری می کنند.
کارمندان ناخشنود و ناراضی معمولاً پس از اینکه مبلغ زیادی روی آموزش آنها سرمایه گذاری می شود، کار را ترک می کنند و این مبلغ باز باید روی یک کارمند جدید سرمایه گذاری شود.
استرس کاری بازدهی و بهره وری کار را نیز کاهش می دهد.
اشتباهات انجام گرفته توسط کارمندان پراسترس باعث تولید محصولات مشکل دار و ناقص می شود که یا به فروش نمی رسند، و یا بعد از فروش مورد اعتراض و دادخواهی خریداران قرار می گیرند.
نتایج احساسی
کارمندان پراسترس ممکن است دچار افسردگی یا عصبانیت شوند.
با افزایش میزان استرس آنها، مصرف مشروبات الکلی یا مواد مخدر در آنها افزایش می یابد که خود مشکلات بسیاری را به دنبال خواهد داشت.
نتایج امنیتی
افرادی که استرس بسیار زیادی را متحمل می شوند، توجه کمتری به انجام کار خود دارند و احتمال این وجود دارد که در اثر غفلت به تجهیزات کاری، خودشان یا دیگران آسیب برسانند.
در موارد شدیدتر، استرس ممکن است منجر به خشونت یا آسیب رساندن، یا حتی اقدام به قتل کارفرما یا سایر همکاران فرد شود.
تاثیرات استرس کار بر سلامتی
طبیعت کار با سرعت گردباد در حال تغییر است. وقتی الزامات یک کار با توانایی ها، منابع، نیازهای کارمند جور نباشد، نتایج زیان آور جسمی و احساسی برای او به دنبال خواهد داشت. گزارش عنوان می کند که: "اختلالات مزاج و خواب، اختلالات گوارشی، و سردرد، و اختلال در رابطه فرد با خانواده و دوستان نمونه هایی از مشکلاتی است خیلی سریع رشد کرده و به وفور دیده می شود. تشخیص این علائم اولیه استرس کاری بسیار آسان است. اما تاثیر استرس کاری بر بیماری های مزمن دشوارتر است، چون رشد بیماری های مزمن زمان بسیار طولانی تری می برد و ممکن است تحت تاثیر عواملی غیر از استرس هم قرار بگیرند. (ستوده ،1379)
NIOSH گزارش می دهد که شواهد نشان می دهد که استرس در محل کار نقش بسیار مهمی در انواع مختلفی از بیماری ها و مشکلات مربوط به سلامتی دارد، به ویژه:
بیماری های قلبی-عروقی
مشکلات عضلانی-اسکلتی
اختلالات روحی و روانی
تاثیر اقتصادی این موارد نه تنها بر خود فرد وارد می آید، بلکه کار و شرکت محل کار او را نیز متاثر می کند. هزینه های مراقبت های سلامتی و بهداشتی برای افراد پراسترس تا %50 بیشتر گزارش شده است.
کارفرمایان و مدیران برای کاهش این استرس چه می توانند بکنند؟
برای کاهش میزان استرس در محیط کار، افراد باید تلاش کنند تا بین کار و خانواده، تعادل ایجاد کنند و جمعی از دوستان و همکاران پشتیبان و همدل، و دیدگاهی مثبت درمورد محل کار خود داشته باشند. اما این به تنهایی کافی نیست، محل کار هم باید سازمانی سالم و سلامت باشد. راه های مختلفی برای کاهش استرس در محل کار وجود دارد. بااینکه ممکن است کارفرمایان کنترلی روی این مسئله نداشته باشند که آیا شرکتشان ویژگی های لازم برای کاهش میزان استرس کارمندان ان را دارد یا خیر، اما چند تغییر می تواند کمک کننده باشد، همچنین افراد خود می توانند تصمیم بگیرند که محیطی برای کار آنها مناسب هست یا نه. (رابرت،1996)
علت اهميت صحبت در مورد شيوع اختلالات رواني اجتماعي در محيط كار چيست ؟ در يك مجموعه كاري اختلالات رواني به دو گروه عمده تقسيم مي شوند : ا) مشكلاتي كه در بين همه مردم وجود دارد . 2)مشكلاتي كه خاص محيط هاي صنعتي و كاري مي باشد و مطالعات مختلف بيانگر اين است كه 30 % از جمعيت كشور دچار اين اختلالات مي باشند. اغلب كارکنان مشكلات رواني خود را از پزشك يا سرپرست خود مخفي مي كنند . دليل اين مساله ترس از بدنامي است . فشار رواني و كاميابي ما براي انجام كار به نيكوترين شيوه اي، بايد تنش و فشار روحي ايجاد كنيم. به جريان يافتن آدرنالين درخونمان نياز داريم. ولي تنش زياده از حد، موضوع متفاوتي است. شايع ترين علامتهاي فشار بي نهايت شغل عبارتند از خستگي، بي خوابي، فشار خون، سردرد، زخم، ترش كردن، ناتواني در تمركز يا آرميدن و بي اشتهايي. چنانچه افسردگي باليني موردتوجه قرار نگيرد، احتمالاً از تنش محل كار ناشي مي گردد. چه بسا افسردگي به عنوان اعمال تكانشي (براساس انگيزش ناگهاني) يا بي نتيجه، زودرنجي (تندمزاجي) و خشم، دير رسيدن و تمايل به دوري جستن از همكاران نمايان گردد. (سادات ،1368)
عامل تنش شغلي چيست؟
كار زياد و تعارض شخصيت (به ويژه با بالادستان) دو نمونه از رايج ترين علل تنش شغلي است. قبول مسئوليت سنگين، علت ديگري است. كساني كه در مشاغل مديريت انجام وظيفه مي كنند، غالباً از حجم زياد كار شكوه مي كنند. اما امتيازي دارند كه شايد از وجودش بي خبر باشند و آن نرمش پذيري است. اين قدرت در آنهــا هست كــه ازطريق جستار (بحث و گفت و گو) و حتي رويارويي، تنش محل كار را بزدانيد. اين حالت پيوسته براي ساير كاركنان مانند كارگراني كه در خط توليد كار مي كنند يا كسانـي كه به كارهاي دفتري سرگرمند، رخ نمي دهد. پژوهش ثابت مي كند پيشه هايي كه ملال آور و يكنواخت به نظر مي رسند همان قدر بر انسان فشار وارد مي سازند كه مشاغل اجرايي كارآمد. پنج واكنش اساسي در برابر تنشهاي محل كار ! شريك غم ديگران بودن بي آنكه گامهاي اساسي درجهت تغيير وضعيت برداشته شود؛ ! براي كاستن از سنگيني كار، طولاني تر و بيشتر كاركردن؛ ! روي آوردن به تلاش جالب واكنشي به منظور اينكه بتوانيم سرزندگي را بازگردانده و كار بيشتري را در مدت كوتاهتري انجام دهيم. ! جسماً از شغل خويش كناره گرفتن يا آن را رها كردن و به دنبال كار ديگري گشتن يا زمان و توان صرف شده در مسير كار را كاهش دادن؛
! تجزيه و تحليل وضع، بازبيني راهبردها و به جست و جــوي راهكـارهـايـي براي دگرگون سازي موارد پرداختن.
در نگاه اول، به نظر مي آيد كه واكنش شماره 5 عملي ترين واكنش است به شرطي كه تشخيص دهيم موقعيت شغلي ما تا چه حد از اختيار ما خارج است. موارد وابسته به كنشها و قواعد پديد آمده توسط ديگران چنان فزون است كه حتي سازنده ترين كوششها نيز قادر به تضمين آن نيستند. آنچه كه مي توان تضمين كـرد احساس نيكوي »پذيرش مسئوليت« شغلي مان است. از آنجايي كه شرايط فردي خيلي زياد فرق مي كند، از اين رو »راه حل صحيح« براي هر كس متفاوت است.
به ياد بسپاريد كه امكان دارد راهكارهاي مستقيمي براي مشكلات حاصل از تنش شغلي وجود نداشته باشد. (سادات ،1368)
منابع:
1.احدي ، حسن و محسني نيكچهر ،روانشناسي رشد ، - چاپ و نشر بنياد، تهران1371
2.سادات ، محمّدعلی ، « اخلاق اسلامی » انتشارات سمت ، تهران 1368
3.ستوده ، هدایت ا... ، آسیب شناسی اجتماعی ، انتشارات آوای نور ، تهران 1379
4.پارسا ، محمّد ، « روان شناسی کودک و نوجوان » ، تهران 1386
5.ویلیام لاندین، رابرت( 1996) نظریه ها و نظام های روانشناسی. ترجمۀ، سید محمدی، یحیی. ویرایش پنجم. موسسۀ نشر ویرایش. تهران
این ورزش بازی شاهان نامیده شده*است (زیرا بیشتر در میان پادشاهان و بزرگان رواج داشت) و از ورزشهای کهن ایرانی است. نام چوگان از نام چوبی که در آن استفاده می*شود برگرفته شده*است. این بازی در ابتدا ورزشی عنوانی نظامی و جنگی داشت و سوارکاران ایرانی در آن استعداد اسب*های جنگی خود را به نمایش می*گذاشتند.
چوگان به هنگام کشور گشایی داریوش اول در هند، در آن سرزمین رواج یافت. اروپاییان در زمان صفویان و در زمان استعمار خود در هند، با این بازی آشنا شدند و آن را در سراسر اروپا پخش کردند...
چوگان,ورزش چوگان,چوب چوگان
تاریخچه چوگان
تاریخچه و معرفی ورزش ها - تاریخچه چوگان
بعدها نیز ورزش*هایی از قبیل گلف و هاکی پدید آوردند که دسته*های استفاده شده در این بازی*ها به همان چوب چوگان برمی*گردد.
این ورزش در ایران پس از صفویان کم کم رو به فراموشی رفت. البته در زمان پهلوی، در ارتباط با اروپاییان، چوگان دوباره مورد توجه قرار گرفت، ولی مانند گذشته رواج نیافت. امروزه سعی می*شود توجه بیشتری به این ورزش نشان داده شود. همچنین اقداماتی برای تاُسیس زمین*هایی سرپوشیده برای زنان انجام شده*است.
مشخصه*های زمین چوگان
طول و عرض زمین چوگان به ترتیب ۲۷۴ و ۱۴۵ متر است (البته در کشور ایالات متحده آمریکا و آرژانتین این ابعاد کمی از استاندارد رایج بزرگ*تر می*باشد). طول دروازه نیز ۷ متر می*باشد.
مدت زمان مسابقه
یک بازی چوگان به ۶ دوره زمانی (چوکه) که هر کدام ۷ دقیقه می*باشد تقسیم می*شود. البته این استاندارد مربوط به کشور انگلستان می*باشد ولی در آرژانتین و آمریکا این مدت زمانی به هشت قسمت تقسیم شده و بین هر چوکه استراحتی معادل۳ دقیقه و بین دو نیمه ۵ دقیقه در نظر گرفته می*شود.
تعداد بازیکنان
در هر تیم چهار نفر بازی می*کنند. نفر اول یک مهاجم است و کار او حمله و نیز کمک به مدافع است. نفر دوم نیز مهاجم است، ولی وظیفه او در دفاع مهم*تر است. نفر سوم که معمولاً بهترین بازیکن تیم است، وظیفه دارد تا حرکات دفاعی را به ضد حمله تبدیل کند. نفر چهارم نیز مدافع است و وظیفه دارد توپ را از دروازه دور کند. از آن جایی که چوگان بازی*ای با روند سریع است، امکان دارد بازی کنان یک تیم در قسمت*های مختلفی از زمین قرار گیرند که مربوط به وظیفه بازیکن دیگر باشد. در این حالت باید وظایف آن بازیکن را انجام دهند تا به جای خود بازگردند.
هدف و قوانین بازی
هدف این بازی فرستادن توپ در دروازهٔ حریف می*باشد. هنگامی که توپ از پشت دروازه خارج می*شود، پرتاب توپ به تیم مورد حمله قرار گرفته تعلق می*گیرد، مگر این که خود این تیم باعث خارج شدن آن شده باشد. در این صورت به تیم مقابل یک پرتاب آزاد (از ۸۴ متری محل خروج) تعلق می*گیرد. پس از هر گل، دو تیم زمین خود را تعویض می*کنند و داور توپ را در مرکز زمین قرار می*دهد. در صورتی که دو تیم برابر شوند، وقت اضافی به آن*ها تعلق می*گیرد و اولین تیمی که گل بزند برنده اعلام می*شود. هنگامی که بازیکنی به سمت جهتی که توپ در آن پرتاب شده*است می*تازد، تقدم با اوست در صورتی که (و تنها در این صورت) که توپ در سمت راست او باشد. در این صورت هیچ بازکنی اجازه ندارد راه او را سد کند، مگر آن که در فاصلهٔ معقولی قرار گیرد که هیچ جای خطر نباشد.
خطاهای ورزش چوگان
قطع مسیر سوارکاری که در طول مسیر خود در حال زدن توپ است و با این کار، انداختن جان او در مخاطره.
ضربه زدن از جهت مخالف (از سمت چپ).
سوارکاری و یا زدن ضربه به شکلی که برای سایر سوارکارها خطرناک باشد.
انواع جریمه*های بازی چوگان
احتساب یک گل برای تیم مقابل درصورت برخورد خطرناک و یا خطای عمد در نزدیکی دروازه.
زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۲۷ متری در جهت مخالف دروازه، و قرار گرفتن مدافعین در پشت خط دروازه. مدافعین تنها زمانی اجازهٔ دخالت دارند که ضربه زده شود.
زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۳۶ متری با همان شرایط.
زدن یک ضربه آزاد از فاصله ۵۴ متری به طوری که هیچ مدافعی تا فاصله ۲۷ متری نقطه زدن توپ قرارداشته باشد.
زدن یک ضربه آزاد از وسط زمین (بدون وجود قانونی مانند آفساید و... مانند فوتبال).
زدن یک ضربه آزاد از محل وقوع خطا. در این شرایط هیچ مدافعی نباید تا فاصله ۲۷ متری از نقطه زدن ضربه قرار داشته باشد.
کورنر مانند فوتبال وجود ندارد ولی حرکتی مشابه به شکل زیر انجام می*گیرد: یک ضربه آزاد از فاصله ۵۴ متری دروازه به این شرط که مدافعین در فاصله ۲۷ متری از زدن ضربه قرارداشته باشند.
داوری در چوگان
بازی چوگان توسط دو سر داور و یک داور قضاوت می*شود. سرداوران برای اینکه در کم و کیف بازی قرار داشته باشند سوار بر اسب می*باشند. در صورت توافق بین کاپیتان*های دو تیم می*توان قضاوت را به دو سرداور واگذار کرد ولی در صورت عدم توافق بین آن دو، تصمیم گیری حکم قطعی به عهده داور سوم است.
شروع مسابقه چوگان
در ابتدای شروع مسابقه، هر دو تیم در میانه زمین و پشت خط میانی صف آرایی کرده و چیدمان مخصوص به خود را می*گیرند. سپس داور توپ را از فاصله ۶/۴ متری به میان آنها پرتاب می*کند و بازی با تصاحب توپ از طرف یکی از دو تیم شروع می*شود.
توقف بازی
توقف مسابقه چوگان در شرایط معمولی فقط در زمان پایان یک چوکه، جهت استراحت و تعویض اسب*ها صورت می*گیرد، ولی اگر در میان یک چوکه یکی از اتفاقات زیر رخ دهد داور می*تواند دستور توقف بازی را صادر نماید:
زمین خوردن یکی از اسبها در حین مسابقه.
مصدوم شدن یک اسب بر اثر سانحه و یا اتفاقی غیر منتظره برای یکی از اسب*ها (در صورت زمین خوردن سوار کار از اسب به طوری که اتفاق جدی برای سوارکار رخ نداده باشد، بازی همچنان ادامه خواهد داشت.).
نحوه ثبت امتیازات
زمانی یک امتیاز برای تیمی ثبت می*شود که توپ از خط دروازه آشکارا بگذرد و داور صحت آن را تصدیق نماید. در صورتی که توپ به قسمت فوقانی دروازه برخورد کند ثبت امتیاز مشروط به تاُیید داور است.
اسبهای چوگان
در ورزش چوگان معمولاً از اسبهای کوتاه قد استفاده می*شود، بدین منظور پونی*ها از جایگاه ویژه*ای برخوردارند. در یک بازی معمولاً از یک اسب حداکثر در دو چوکه استفاده می*شود، البته باید بین آن*ها یک چوکه استراحت به اسب داده شود.
وسائل ضروری اسب در حین مسابقه چوگان
بانداژ برای حفاظت چهار ساق اسب به منظور عدم برخورد ضربات توپ و یا چوب چوگان به ساق*ها.
انتخاب افسار (دهنه، لگام) مناسب جهت کنترل هرچه بهتر اسب در حین مسابقه.
وسائل ضروری سوارکار
کلاه ایمنی مخصوص چوگان
دستکش
شلاق چوگان که اندازه آن تقریباً معادل ۱۰۶ سانتیمتر می*باشد و علت آن نیز سهولت استفاده از آن حین مسابقه*است.
چکمه سوارکاری بدون بند
زانوبند
اندازه چوب چوگان و توپ
چوب چوگان دارای طولی معادل ۱۲۹ سانتیمتر می*باشد که انتهای آن به صورت استوانه*ای است. معمولاً برای ساخت آن از چوب بامبو یا چوب*های سبک و مقاومی همچون چوب درخت خرمالو استفاده می*شود. قطر توپ حدود نیز ۲۵/۸ سانتیمتر است و در حدود ۱۴۱-۱۲۷ گرم وزن دارد، جنس توپ از چوب بید و یا بامبو می*باشد. البته در بازی*های تمرینی از نوع پلاستیکی و فومی آن هم استفاده می*شود.
همه محیطهایی که در آنها زندگی جریان دارد محیط زیست نامیده میشود. به عنوان مثال استخر آب ، یک شهر ، اقیانوس و کویر همگی انواعی از محیط زیست به حساب میآیند
در محیط زیستی عوامل غیر زنده مانند خاک ، آب ، گازها و غیره به همراه جانداران وجود دارند. موجودات زنده با هم و با محیط غیر زنده خود ارتباطی متقابل برقرار میسازند. این ارتباطها برای بقای محیط زیست بسیار لازمند. کارشناسان محیط زیست هنگام بررسی ، مناطق زیستی را مورد مطالعه قرار میدهند. هر منطقه زیستی شامل موجودات زنده ویژه عوامل غیر زنده است اکوسیستم نام دارد و دانشی که به بررسی اکوسیستمها میپردازد.اکولوژی نامیده میشود.
عوامل زنده اکوسیستم
جانداران را براساس نقشی که در محیط دارند به دستههای زیر تقسیم میشوند.
مهم ترین ارتباط غذایی است که به صورت زنجیره غذایی و شبکه غذایی در جریان است. علاوه بر ارتباط کلی میان جانداران که به صورت زنجیره غذایی نشان داده میشود. انواع دیگری از ارتباط نیز میان آنها وجود دارد که در آن الزاما ارتباط غذایی منجر به از بین رفتن طرفین نمیشود بلکه در این نوع ارتباط جانداران به زیستن در کنار هم ادامه میدهند.
ارتباط غذایی
زنجیره غذایی
اگر وابستگی غذایی یک موجود زنده را با موجود زنده دیگر به صورت A→Bنمایش دهیم بدین معنی است که موجود زنده A غذای موجود زنده B است و به عبارت دیگر B از A تغذیه میکند. بدین ترتیب میتوانیم روابط غذایی زیر را که بین چند موجود زنده برقرار میشود نشان دهیم. در این روابط هر موجود زنده به صورت حلقهای از یک زنجیر با موجود زنده دیگر مربوط میشود. هر یک از این روابط را یک زنجیره غذایی مینامند. در تمام این زنجیرههای غذایی حلقه اول یک گیاه سبز است حلقه دوم یک جاندار گیاهخوار است و حلقههای بعدی را موجودات گوشتخوار تشکیل میشوند.
شبکه غذایی
چند زنجیره غذایی که با یکدیگر ارتباط داشته باشند یک شبکه غذایی را بوجود میآورند.
شبکه حیات
همه شبکههای غذایی با یکدیگر ارتباط دارند بطوری که همه موجودات زنده کره زمین یک شبکه غذایی بزرگ را تشکیل میدهد این شبکه غذایی بزرگ ، شبکه حیات نام دارد.
نوع دیگر ارتباط جانداران با هم
رقابت
در رقابت یک موجود به چیزهایی که مورد نیاز موجود زنده دیگر نیز هست احتیاج پیدا میکند. مثلا جانوران بین یافتن غذا و لانه سازی و غیره با هم رقابت میکنند. در عمل رقابت گاهی دو رقیب با یکدیگر با خبر نیستند. بعضی از رقابتها میان جانداران یک گونه و برخی دیگر در بین جاندارانی که از گونههای متفاوت است صورت میگیرد. موضوع مورد رقابت اغلب جانوران غذاست. رقابت تختصاص به جانوران ندارد. گیاهاننیز برای بدست آوردننور،آبو کانیها با هم به رقابت میپردازند.
هم زیستی
هم زیستی یعنی زندگی کردن با یکدیگر و با هم زیستن اما در اکولوژی منظور از هم زیستی هر نوع ارتباط نزدیک میان دو نوع موجود زنده است صورتهایی از هم زیستی عبارتند از:
هم سفرگی
در این نوع هم زیستی یکی از افراد ، نه سود میبرند و نه زیان و دیگری سود میبرد. مانند رابطه چسبیدن ماهی بادکشدار ، بدن کوسه ماهی ، که ماهی بادکش دار در این رابطه سود میبرد.
همیاری
در این نوع هم زیستی دو موجود زنده هر دو از یکدیگر بهره میبرند- همیاری ممکن است داوطلبانه و یا اجباری باشد. همیاری گلسنگها اجباری است و قارچی که در ساختمان گلسنگ بکار رفته بدون جلبک سبز قادر به ادامه حیات است میان باکتریها و گیاهان تیره نخود نیز همیاری است - همیار sشته و مورچه حالت اجباری دارد.
در این نوع همزیستی یک موجود (انگل) سود میبرند و موجود دیگر (میزبان) زیان.
زندگی صیادی
مستقیمترین رابطه غذایی هنگامی وجود دارد که جاندار دیگر را بخورد. هر مصرف کنندهای که جانداری دیگر را بکشد و بخورد یک صیاد است و جانداری که خورده شود صید نام دارد.
عوامل غیر زنده اکوسیستم
گرما
بیشتر از اشعه مادون قرمز بخشی از نور خورشید به دست میآید و در فعالیتهای موجودات زنده نیز انرژی به صورت گرما آزاد میشود.
به دو صورتکانیو آلی در اکوسیستمها وجود دارد مواد آلی ناشی از تجزیه موجودات زنده ، در اکوسیستمهای مختلف مورد استفاده جانداران قرار میگیرد. مواد کانی نیز به ترکیبات مختلف مثل نمک خوراکی یا کلریدسدیم که در غذای آدمی مهم است و یا کودهای شیمیایی که در حاصل خیزی خاک اهمیت دارد.
آلودگی محیط زیست
آلودگی محیط زیست از منابع گوناگون صورت میگیرد. با پیشرفت تمدن بشری و توسعه فنآوری و ازدیاد روز افزون جمعیت ، در حال حاضر دنیا با مشکلی به نام آلودگی در هوا و زمین روبرو شده است که زندگی ساکنان کره زمین را تهدید میکند. بطوری که در هر کشور حفاظت محیط زیست مورد توجه جدی دولتمردان است. امروزه وضعیت زیست محیطی به گونهای شده است که مردم یک شهر یا حتی یک کشور از آثار آلودگی در شهر یا کشور دیگر در امان نیستند.
برفی که در نروژ میبارد مواد آلایندهای به همراه دارد که منشا آن از انگلستان و آلمان است. یا باران اسیدی در کانادا نتیجه مواد آلایندهای است که منشا آنها از ایالات متحده است. در آتن گاهی مجبور میشوند به علت آلودگی شدید هوا کارخانجات را تعطیل و رفت و آمد اتومبیلها را محدود کنند. شهرهای دیگر دنیا مانند مکزیکوسیتی ، رم و تهران نیز با مشکل آلودگی هوا دست به گریبانند. آلودگی دریاها ، رودخانهها ، دریاچهها و اقیانوسها و جنگلهای نیز نیز موضوع بحث جدی میباشند.
آلودگی محیط زیست و لایه ازن
یکی از مسائلی که در سالهای اخیر باعث نگرانی دانشمندان شده ، مسئله تهی شدن لایه ازن و ایجاد حفره در این لایه در قطب جنوب است. لایه اوزون در فاصله 16 تا 48 کیلومتری از سطح زمین قرار گرفته و کره زمین را در برابر تابش فرابنفش نور خورشید محافظت میکند. هر گاه از مقدار لایه ازن ، 10 درصد کم شود، مقدار تابشی که به سطح زمین میرسد تا 20 درصد افزایش مییابد. تابش فرابنفش موجب بروز سرطان پوست در انسان میشود و به گیاهان صدمه میزند. مولکولهای کلروفلوئورکربنها (CFCها) در از بین بردن لایه ازن موثرند. از این ترکیبات بطور گسترده در دستگاههای سرد کننده و در افشانهها (اسپریها) استفاده میشود.
این مولکولها به علت پایداری آنها به استراتوسفر راه مییابند و در آنجا بر اثر تابش خورشید پیوند C-Clشکسته میشود. اتم کلر حاصل به مولکول ازن حمله میکند و مولکول CLOرا میدهد. این مولکول بنوبه خود با اکسیژن ترکیب شده ، مولکول O2 و اتم Clآزاد میشود که مجددا در چرخه تخریب اوزون شرکت میکند. از این روست، در عهدنامه سال 1978 مونترال قرار این شده که از مصرف کلروفلوئوروکربنها به تدریج کاسته شود و مواد دیگری به عنوان جانشین برای آنها یافت شود و یافتن چنین ترکیباتی بطور مسلم کار شیمیدانان است.
آلودگی هوا و مه دود فتوشیمیایی
بسیاری از مناطق شهری با پدیده آلودگی هوا روبهرو هستند که در جریان آن ، سطوح نسبتا بالایی از ازن در سطح زمین که جزء نامطلوبی از هوا در ارتفاعات کم است، در نتجه واکنش نور القایی آلایندهها تولید میشود. این پدیده را مه دود نور شیمیایی مینامند و گاهی از آن به عنوان "لایه ازن در مکانی نادرست" از نظر تشابه آن با مسئله تهی شدن ازن استراسفر یاد میکنند. فرآیند تشکیل مه دود در واقع شامل صدها واکنش مختلف است که دهها ماده شیمیایی را دربرمیگیرد و بطور همزمان رخ میدهند. در واقع ، هوای شهرها را به "واکنشگاههای شیمیایی عظیم" تشبیه کردهاند.
پدیده مه دود شیمیایی ، نخستین بار در دهه 1940 در لوس آنجلس مشاهده شد و از آن زمان ، عموما به این شهر بستگی داده شده است. اما در دهههای اخیر با کنترل آلودگی هوا مسئله مه دود در شهر لوس آنجلس بطور نسبی تخفیف پیدا کرده است. از نظر کمی ، اکثر کشورها و همچنین سازمان جهانی بهداشت (WHO) ، حدی را برای حداکثر غلظت مجاز اوزون در هوا در نظر گرفتهاند که در حدود 100ppb (میانگین غلظتها در طول زمان یک ساعت) است. اوزون در هوای پاکیزه تنها به چند در صد این مقدار میرسد. واکنش دهندههای اصلی اولیه در یک پدیده مه دود نور شیمیایی ، اسید نیتریک ، NOو هیدروکربنهای سوخته نشده هستند که از موتورهای احتراقی درون سوز به عنوان آلاینده در هوا منتشر میشوند. جزء مهم دیگر در تشکیل مه دود ، نور خورشید است.
باران اسیدی
یکی از جدیترین مشکلات زیست محیطی که امروزه بسیاری از مناطق دنیا با آن روبهرو هستند، باران اسیدی است. این واژه انواع پدیدهها ، از جمله مه اسیدی و برف اسیدی که تمام آنها با نزول مقدار قابل ملاحظه اسید از آسمان مطابقت دارد را میپوشاند. باران اسیدی دارای انواع نتایج زیانبار بوم شناختی است وجود اسید در هوا نیز احتمالا بر روی سلامتی انسان اثر دارد. پدیده باران اسیدی در سالهای آخر دهه 1800 در بریتانیا کشف شد، اما پس از آن تا دهه 1960 به دست فراموشی سپرده شد. باران اسیدی به نزولات جوی که قدرت اسیدی آن بطور قابل توجهی بیش از باران طبیعی (یعنی آلوده نشده)، که خود به علت حل شدن دیاکسید کربن هوا در آن و تشکیل اسید کربونیک بطور ملایم اسیدی است، باشد، اطلاق میشود.
(CO2 (g) + H2O (aq) ↔ H2CO3(aq
از تفکیک جزئی H2CO3 پروتون آزاد میشود و PHسیستم را کم میکند.از اینرو PHباران طبیعی که آلوده نشده، از این منبع بخصوص حدود 5.6 است. تنها بارانی که قدرت اسیدی آن به مقدار قابل ملاحظهای بیشتر از این باشد، یعنی PHآن کمتر از 5 باشد، باران اسیدی تلقی میشود. دو اسید عمده در باران اسیدی ، HNO3 و H2SO4 است. بطور کلی ، محل نزول باران اسیدی در مسیر باد دورتر از منبع آلایندههای نوع اول ، یعنی SO2 و نیتروژن اکسیدها است. باران اسیدی به هنگام حمل توده هوایی که آلایندههای نوع اول را دربردارند، بوجود میآیند. از اینرو باران اسیدی یک مشکل آلودگی است که به علت حمل دور برد آلایندههای هوا ، حدود و مرز جغرافیایی نمیشناسد.
مواد شیمیایی آلی سمی
واژه مواد شیمیایی سنتزی از طرف رسانههای گروهی برای توصیف اجسامی بکار میرود که عموما در طبیعت یافت نمیشوند. ولی توسط شیمیدانان از اجسام سادهتر سنتز شدهاند. اکثریت مواد شیمیایی سنتزی که مصرف تجارتی دارند، ترکیبات آلی هستند و برای بیشتر آنها از نفت به عنوان منبع اولیه کربن در این ترکیبها استفاده شده است. کربن با کلر ترکیبهای زیادی را تشکیل میدهد که به علت سمی بودن آنها برای بعضی گیاهان و حشرات ، بسیاری از این قبیل ترکیبها کاربرد گستردهای به عنوان آفت کش یافتهاند. ترکیبات آلی کلردار دیگر بطور گستردهای در صنایع پلاستیک و الکترونیک بکار برده شدهاند.
شکستن پیوند کربن به کلر بطور مشخص دشوار است و حضور کلر همچنین واکنش پذیری سایر پیوندها را در مولکولهای آلی کم میکند. همین خاصیت به این معنی است که با وارد شدن ترکیبهای آلی کلردار به محیط زیست ، تخریب آنها به کندی صورت میگیرد و بیشتر تمایل به جمع شدن دارند و به این علت به معضل بزرگ محیط زیست محیطی تبدیل شدهاند. اجسام آلی سمی که بطور عمده مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از: انواع آفت کشها ، حشره کشهای سنتی ، حشره کشهای آلی کلردار ، ددت ، توکسافنها ، کاربامات ، حشره کشهای آلی فسفاتدار ، علف کشها و ... .
آلودگی آبها
آب ، تصفیه آن و جلوگیری از آلودگی و به هدر رفتن آن از مسائل بسیار مهم زمان ما به حساب میآید. آلودگی آبها ، معضل بزرگ زیست محیطی محسوب میشود که به علت پیشرفت صنایع و تکنولوژی ، هر روزه با پیشرفت روز افزون آن مواجهیم.
فلزهای سنگین و شیمی خاک
بسیاری از فلزهای سنگین برای انسان سمی هستند و چهار فلز جیوه (Hg) ، سرب (pb) ، کادمیم (Cd) و آرسنیک (As) فلزهایی هستند که بعلت کاربرد گسترده ، سمیت و توزیع وسیع آنها بیشترین خطر را از نظر زیست محیطی دارند. البته هیچ یک از این عنصرها هنوز به آن اندازه در محیط زیست پخش نشده که یک خطر گسترده بشمار آید. به هر حال ، هر یک از آنها در بعضی از محلات در سالهای اخیر در سطوحی سمی یافت میشود. این فلزها بطور عمده از مکانی به مکان دیگر از طریق هوا منتقل میشوند و این انتقال معمولا به صورت گونههایی که روی ماده ذره مانند معلق ، جذب سطحی شده یا در آن جذب شده است، صورت میگیرد.
تولید انرژی و آثار محیطی آن
بسیاری از مسائل زیست محیطی ، نتیجه غیر مستقیم تولید و مصرف انرژی ، بویژه زغال سنگ و بنزین است. ذخایر زغال سنگ در دنیا از مجموع نفت ، گاز طبیعی و اورانیوم خیلی بیشتر است. از اینرو مصرف زغال سنگ برای تولید انرژی صنعتی نه تنها ادامه خواهد یافت، بلکه احتمالا به مقدار زیادی بویژه در کشورهای در حال توسعه مانند چین و هندوستان که ذخایر زیادی از این ماده دارند، افزایش مییابد. از سوزاندن زغال سنگ مقدار زیادی SO2 و CO2 که آلاینده هستند تولید میشود. بحث انرژی هستهای و سایر منابع انرژی نیز جای خود دارد.
بدون شك هيچ مكتب و آييني به اندازه ي اسلام براي فريضه ي امر به معروف و نهي از منكر ، اهميت ويژه قايل نيست تا جايي كه امر به معروف و نهي از منكر را زير بناي عرصه هاي اجتماعي ، اخلاقي ، مذهبي ، اعتقادي ، اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي ، نظامي و ... مي داند . اسلام اين دو حكم بزرگ الهي را در رديف واجبات قرار مي دهد و بر مسلمانان فرض ميداند كه با تشكيل هسته هاي اجرايي در راستاي پياده كردن اين عمل زير بنايي و سازنده از جامعه از هيچ كوششي دريغ نورزند و نگذارند كه گرد و غبار فراموشي بر چهره ي آن بنشيند.
معروف :
اسمي است براي هر كاري كه خوب باشد و از نظر عقل و شرع تاييد شده باشد . به عبارت ديگر ، هر كاري كه عقل و شرع آن را خوب بداند، معروف است.
منكر :
هر كاري كه عقل سالم و شرع به زشتي و نادرستي آن راي بدهد.
جايگاه امر به معروف و نهي از منكر در قرآن
«ولتكن منكم امه يدعون الي الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون»
« بايد از ميان شما جمعي دعوت به نيكي كنند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند و آنها رستگارانند.»
برداشت هايي از آيه:
1)در اين آيه ، چون خداوند رستگاري مسلمانان را مربوط به اين دو حكم مي داند پس اهميت اين دو حكم تاكيد شده است.
2)چون واژه «ولتكن» يك واژه ي امر است، دلالت بر وجوب اين دو حكم الهي دارد.
3)كساني به رستگاري و فلاح مي رسند كه دعوت به امر به معروف و نهي از منكر كنند.
4)در جامعه ي اسلامي بايد گروهي باشد كه اوضاع جامعه را زير نظر داشته باشد.
جايگاه امر به معروف و نهي از منكر در روايات
رواياتي كه جايگاه و منزلت امر كنندگان به معروف و نهي كنندگان از منكر را نشان ميدهند.
پيامبر اسلام (ص) فرمود:
« والذي نفسي بيده ما انفق من نفقه احب من قول الخير»
« قسم به آن كسي كه جانم به دست اوست، هيچ انفاقي محبوب تر از گفتار نيك و امر به خوبي نيست»
مراتب و اقسام امر به معروف و نهي از منكر
علما و فقهاي اسلامي به اتفاق براي امر به معروف و نهي از منكر ، مراتب و درجاتي قايل شده اند:
1) قلبي 2) زباني 3) عملي
1) انكار قلبي
اين مرتبه خوتد شامل دو قسم اسم :
الف : اظهار خشم و ناراحتي
اگر گناهكار با ابراز خشم و ناراحتي تنبيه مي شود ، ابتدا بايد اظهار خشم و نارضايتي كرد . مي بايست مقابل او چهره در هم كشيد و عبوس نمود و اين اظهار به همگان واجب است.
ب: اعراض و هجر
اگر اظهار خشم و نارضايتي مفيد واقع نشود، بايد از ترك مراوده و اعراض استفاده كرد. بدني معنا كه وقتي فردي مرتكب منكر و كار زشت مي شود، بايد از او اعراض و دوري كرد، او را مورد هجر قرار داد، با او قطع رابطه كرد و به او بي اعتنايي نمودتا بفهمد كه كار زشت او باعث اين نوع تنبيه شده است. انجام اين نوع رفتار ، زماني است كه فرد تشخيص دهد مي تواند مفيد واقع شود.
2) طريق زبان و گفتگو
دومين مرتبه ي امر به معروف و نهي از منكر، زبان است و اين خود دو مرحله دارد
الف: ملايمت
چنان چه احتمال تاثير زباني در مخاطب را داريم بايد نخست با زباني نرم و ملايم همراه با ارشاد و راهنمايي و گشاده رويي ، اقدام نماييم.
بسياري از اوقات انسان از روي جهالت و بر اثر يك سري تبليغات مسموم مرتكب گناه مي شود . بنابراين احتياج به مربي و معلمي دلسوز دارد تا با زبان نرم و گفتاري ملايم، او را نصيحت كند و به راه درست و خوب سوق دهد.
ب: تحذير
مرحله ي دوم از مرتبه ي زبان در ارتباط با امر به معروف و نهي از منكر، با زبان تهديد آميز و تحذير مي باشد. با احتمال تاثير آن ، اين مرتبه واجب مي شود، يعني زماني بايد از گفتار تند و تهديد آميز استفاده شود كه اولا زبان نرم و ملايم مفيد نباشد ثانيا زبان تند هم احتمال تاثير داشته باشد .
عملي
3) اعمال قدرت
گفته شده اعمال قدرت و استفاده از زور چند گونه است:
1-گاهي لازم است بين فاعل و منكر فاصله بيفتد تا منكر از بين برود.
2-گاهي متوقف بر تصرف است، مانند گرفتن و پرت كردن چاقو از دست كسي كه تصميم به زدن دارد.
3-گاهي لازم است ابزار و وسايلي كه باعث گناه مي شود ، از بين برده شود، مانند برداشتن ظرف و وسايل از مقابل فردي كه شراب مي نوشد و پرت كردن آن و همين طور برداشتن ابزار قمار .
4-گاهي بايد نسبت به طرف از زور و قدرت استفاده كرد تا جايي كه به جراحت و صدمه برسد و يا آن كه با اذن حاكم شرع و فقيه جامع الشرايط به اعدام برسد.
ابزار هاي امر به معروف و نهي از منكر
كسي كه مي خواهد امر به معروف و نهي از منكر كند ، بايد يك سري از ويژگي ها و خصيصه ها را دارا باشد، در غير اين صورت كار او موثر و مفيد نمي افتد:
1) علم و آگهي
اسلام مي گويد، كسي حق ندارد مسووليتي (وظيفه اي ) را بپذيرد يا دست به انجام كاري بزند، مگر اين كه از قبل اطلات لازم را فرا گرفته و آگاهي و شناخت داشته باشد ، چرا كه جهل و ناداني در كارها باعث تندي و كندي ، دوري از هدف و ايجاد فساد و اختلال در امور جامعه مي شود.
2) عمل
يكي ديگر از ويژگي ها و ابزارهايي كه براي امر كننده به معروف و بازدارنده از منكر بايد در نظر گرفت ، عمل كردن به گفته است. كسي كه مي خواهد ديگران را امر به معروف و نهي از منكر كند، نخست بايد خود به آنچه مي گويد، عمل كند. در غير اين صورت در ارشاد ديگران و در باز داشتن از بديها و امر به خوبي ها ، هرگز موفقيتي كسب نخواهد كرد.
عمل كردن به گفته خود مراحلي دارد: الف ) اصلاح خود ب) اصلاح خانواده ج) اصلاح خويشان د) اصلاح ديگران
بسي جاي تاسف است كه در عصر حاضر بسياري از مسلمانان نسبت به اين دو فريضه ي بزرگ الهي بي توجه شده اند و در اين ارتباط هيچ گونه احساس وظيفه اي نمي كنند . آنها با تكيه بر اين گفته كه « عيسي به دين خود ، موسي به دين خود» به اين نتيجه مي رسند كه هر كس در قبر خود قرار مي گيرد و انسان ها نمي توانند در سرنوشت يكديگر تاثير گذار باشند، بنابراين در برابر گناه و منكرات در مقام يك تماشاگر ، سكوت را پيشه مي كنند ، در صورتي كه امام حسين (ع) رهبر آزادگان جهان ، براي احيا و زنده كردن امر به معروف و نهي از منكر از جان ، مال و خانواده ي خويش گذشت و فرمود:
در اکثر سازمانهای صنعتی و غیره یکی از بخش ها ایمنی است که مدیریت آن مستلزم دانش فنی و تجربه کافی در شغل مربوطه می باشد . به مقوله ایمنی از ابعاد مختلف پرداخته می شود ولی غالباً مهمترین اصل ایمنی مدیریت صحیح آن است که دارای دو بعد فرهنگی و فنی و مهندسی می باشد . معمولاً کار در حیطه های مدیریتی به ویژه در بعد فرهنگی آن مشکل تر و کار آمد تر است .
قبل از اجرای برنامه ایمنی باید هدف آن را روشن کرد ة اهداف کلی هر واحد سازمانی را خط مشی آن تعیین می کند که در دو شاخه فلسفه ایمنی و استراتژی ایمنی بیان می شود.
فلسفه ایمنی : در این قسمت دیدگاههای کلی ما در قبال ایمنی بازگو می شود مثلاً ایمنی امری جدا از سایر امور نیست و با تمام فعالیتهای انسانی و ماشینی آمیخته است و رعایت اصول ایمنی وظیفه همگانی است .
استراتژی ایمنی : تعیین مسئولیتها ، تهیه و تنظیم استانداردها ، آموزش کارکنان ، ارزیابی عملکرد ایمنی و غیره همه در شاخه مدیریت استراتژیک مطرح می شود.
وظیفه مدیران ایمنی تعیین خط مشی ها و سیاستهاست که بر اساس اهداف و کار هر سازمانی تغییر می کند ، هر برنامه ریزی بلند مدت یا کوتاه مدت بر مبنای سیاستهای کلی ایمنی صورت می گیرد ، خواسته و دیدگاه مدیر ایمنی شالوده سیاستهای امنی است و فرهنگ حاکم بر سازمان در تعیین آنها تاثیر مستقیم می گذارد.
فرهنگ ایمنی : بحث فرهنگ و تاثیر آن بر ایمنی نیست بلکه هدف مدیر تغییر فرهنگ غلط و شکل دهی فرهنگ صحیح است که مشکل ترین بخش مدیریت است ، مدیر موفق زمانی می تواند موقیعیتها و عادات خطر ساز را تغییر دهد که ابتدا فرهنگ حاکم بر مجموعه خود را درک نکند فرهنگ بر او مدیریت می کند.
فرهنگ در ظاهر چیزی جز اعتقادات و باورهای ساده و فرضهای معمولی نیست اما همین مسائل چنان مشکلاتی را به وجود می آورند که حتی بزرگترین سرمایه گذاریها در قسمت ایمنی ثمر بخش نخواهد بود . به عنوان مثال یکی از باورهای غلط در بخش ایمنی رعایت اصول ایمنی فقط از وظایف مسئول ایمنی است ، شاید کسانی که اعتقادات غلط دارند می دانند باورشان اشتباه است ولس باز مثل همان افراد رفتار می کنند.
وظیفه مدیر ایمنی را در قبال تغییر فرهنگ : مدیران خود بعتر می دانند هر گونه تغییری مقاومتی را به دنبال دارد ، مدیر باید به گونه ای فکر کند که تفکرش ضامن سلامتی کارکنان باشد سپس برای ایجاد تغییر هم اندیشه حاکم بر افراد و هم محیط کار یا موقعیت آن را عوض می کند.
جهت ایجاد تغییر فقط صادر کردن دستورالعمل کافی نیست برای هر تغییری دلایل کافی و مستدل لازم است که این فرایند باید گام به گام با آموزشهای اولیه صورت گیرد.
مدیر ایمنی باید بداند هیچگاه ایمنی مقوله ای جدا از کار یا حتی همراه کار نخواهد بود بلکه ایمنی آمیخته با فرایند هاست و در دل آن تعریف می شود همگام و با آن پیش می رود پس بخش مستقل ایمنی جدا از روند شغلی نیست و رعایت اصول ایمنی ضروری است .
ریشه یابی رفتارهای ناایمن توسط یکی از روشهای کنترلی – نظارتی انجام می گیرد به عنوان مثال چرا بعضی از کارگران با آن که دارای وسایل حفاظت فردی هستند از آنها استفاده نمی کنند ؟ پیدا کردن جواب نیازمند ارزیابیهای مختلف از جنبه های روان شناسی ، فنی ، محیطی ، وارگونیکی می باشد. با وجود اینکه هیچ کس نمی خواهد خود را در معرض خطر قرار دهد ( شعار اول ایمنی بعد کار ) ولی باز می بینیم اکثر حوادث ریشه انسانی دارد ما باید به این باور برسیم که ایمنی جزیی از فرایند ما و استاندارهای ایمنی نهفته در محصول ماست ، گاهی کاری که شروع کرده ایم در دوره بعد از مدیریت ما جواب می دهد ولی رمز موفقیت یک مدیر برنامه ریزی آینده نگری و شروع راهی است که کسی جسارت ورود به آن را نداشته است.
ابزارهای مدیریت ایمنی : در مهندسی ایمنی مدیریت دارای ابزارهای مختلف برای کنترل ، نظارت و بهبود ایمنی مجموعه است :
1)برنامه ریزی ایمنی : مدیر ایمنی باید طرح جامعی برای ایمنی مجموعه تهیه نماید که براساس آن هزینه های ناشی از حوادث کاهش یابد و نقاط بحرانی مشخص می گردد قابلیت اطمینان نقاط مختلف سیستم روشن می شود و در کل ایمنی مجموعه مطابق با استانداردها و قوانین ارتقاء می یابد، در برنامه ریزی جامع شناخت کلی نسبت به سیستم و ایمنی آن حاصل می شود پس از مرحله شناخت مرحله تعیین سطح ایمنی بخش است یعنی با مطالعه خسارتهای ناشی از حوادث می توان به سطح ایمنی در آن قسمت پی برد . همچنین با ارزیابی ریسک و محاسبه قابلیت اطمینان می توان در صدد بروز حادثه در هر بخش را بدست آورد.
*فراهم کردن فرصتی برای مدیر به منظور بهبود وضعیت موجود
*بازنگری در تعداد و آمار حوادث صدمات جانی و بیماریهای کارگران از قبل تاکنون
*فراهم کردن امکان مقایسه محیط کار با محیط های کار مشابه
*گردآوری نتایج بازرسی فیزیکی از تمام تاسیسات و مشاهدات مربوط به نحوه انجام وظایف ایمنی هر فرد یا هر بخش
*ارزیابی تاثیرگذاری برنامه های ایمنی و بهداشتی و امکان مقایسه زمان گذشته و ارزیابی کارهای انجام شده
سایر روشهای تشخیص و ارزیابی خطر : همانطور که می دانیم مدیر ایمنی در هر مجموعه وظایف مختلفی دارد او با استفاده از ابزارها و روشها به بهبود وضعیت ایمنی مجموعه و رساندن آن به سطح استاندارد تلاش می کند، اما برای ارتقای ایمنی در بعد فنی مهندسی نیز ابزارهایی در دست مدیریت است که از مهمترین آنها اجرای سیستم ثبت رخداد ممیری ایمنی ، درخت واقعه ، درخت خطا ، مطابقت قابلیت و خطا ، تجزیه و تحلیل ایمنی شغلها و ... در ارزیابی خطر وجود دارند که در مدیر ایمنی در پیاده سازی سیستم ایمنی کمک می کنند.
در پایان آنچه که به عنوان وظیفه مدیر ایمنی ذکر شد لزومی ندارد خود مدیر شخصاً به این مسائل بپردازد بلکه آن امور حتماً باید در مجموعه انجام شود . مدیر ایمنی به عنوان بالاترین مقام ایمنی در سازمان بر انجام کلیه امور نظارت دارد و حتی در بعضی موارد می تواند تفویض اختیار کند یا کلاً انجام کاری را به صورت پیمان به شرکتی خارج از مجموعه خود واگذار نماید و در اکثر موارد انجام این کار برای مجموعه مفید تر است و مسئولیت مدیر را از پیچیدگی در می آورد اما در نهایت مدیر در قبال زیر نظرش انجام می شود و کوتاهی در اعمال تحت نظارت او مسئول است و کلیه فعالیت های ایمنی باید با نظارت مدیر صورت گیرد.
اصولا كارگاه هاي ساختماني، عمراني بسته به نوع عمليات موضوع پيمان كه بايد در آن اجرا شود. مجهز به انواع مصالح و تجهيزات كارگاهي، ماشين آلات و ابزار، وسايل، تاسيسات و ساختمانهاي موقت و همچنين نيروي انساني ثابت و متغيري مي باشد كه در اين ارتباط مكان هاي كه در خارج از زمين هاي تحويلي كارفرما به پيمانكار مي باشد مانند كارخانه هاي توليد قطعات پيش ساخته و تجهيزاتي كه بعدا در كار نصب وجز مصالح و تجهيزات پاي كار محسوب مي شوند، جز كارگاه به شمار نمي آيند.
از عواملي كه در يك كارگاه ساختماني مي توانند تعيين كننده باشند مي توان به
اين پروژه در خيابان امام جمعه خيابان ويلا نبش كوچه هشتم قرار دارد كارفرماي اين پروژه شركت چارواتا و پيمانكار آن مهندس كشگر است تاريخ تحويل زمين در قرارداد 1/8/86 و شروع به كار پيمانكار در تاريخ 15/10/86 بوده است كه طبق مفاد اين قرارداد بايد ساختمان تا تاريخ 10/12/87 به اتمام برسد. البته تاريخ اتمام سفت كاري ساختمان 15/11/86 بوده است.
در متن قرارداد، مدت تجهيز كارگاه 26 روز و سفت كاري آن به مدت يكسال و دو ماه و انجام كارهاي متفرقه و برچيدن كارگاه به مدت 15 روز تعيين شده است. مساحت زمين اين پروژه 350 متر مربع و زير بناي ساختمان 2000 متر مربع كه معادل 60% زمين مي باشد و ساختماني مسكوني است كه سه قسمت دارد. يك قسمت مياني و دو قسمت كناري كه به صورت قرنيه هستند ساختمان 5 طبقه است كل ساختمان 10 واحد است. واحدها از 90 تا 140 متر هستند و ساختمان داراي پاركينگ است. رامپ آن بتني است. فونداسيون آن 4 نوع تيپ دارد از نظر ابعاد و آرماتور. همچنين اين كارگاه از نظر نيروي انساني داراي 6 كارگر دائم بوده كه اين تعداد تا روي 12 نفر نيز افزايش مي يابد.
كنترل ورودي و خروجي مصالح به كارگاه:
در اين كارگاه كنترل ورودي مصالح و تحويل گرفتن آن به عهده سرپرست كارگاه كه آقاي حاج عزيزي مي باشند است كه ايشان يك پيمانكار تجربي با سابقه كار 25 ساله در زمينه هاي اجراي مي باشند.
ايشان ضمن كنترل مصالح وارد شده از نظر مقدار سفارش داده شده مقدار تحويل داده شده در كارگاه، تاريخ سفارش، تاريخ حمل بار، قيمت واحد آن و قيمت كل، نام شركت يا كارگاه سفارش گيرنده، تاريخ و ساعت ورود مصالح به كارگاه، تفاوت كيفيت مصالح سفارش داده شده با مصالح بارگيري شده و حمل شده به كارگاه و براي برخي مصالح چك كردن آنها از نظر سالم بودن قبض يا رسيد دو برگ سفارش مصالح را دريافت و در صورت تاييد موارد بالا برگ دوم را امضا به حمل كننده مصالح باز پس داده و برگ اول را نزد خود نگه داري مي كند تا ضمن وارد كردن مشخصات مصالح تحويل گرفته شده در دفتر روزنامه مصالح وارد شده از قبيل شماره قبض، تاريخ و مقدار مواد، جنس يا كالاي سفارش داده شده و ... آن را بايگاني مي كند.
كه پس از اين اقدامات تخليه مصالح در جانمائي كه قبلا در كارگاه انجام گرفته صورت مي پذيرد كه بسته به نوع مصالح آنها را در مكان هاي از كارگاه كه مسقف هستند و يا اگر عوامل جوي تاثيري در كيفيت و تخريب مصالح ندارد در فضاي باز نگهداري مي كنند در ضمن اگر در مواردي مصالح آورده شده به كارگاه با مصالح سفارش داده شده از نظر مواردي كه توسط سرپرست كارگاه مورد كنترل قرار مي گرفت همخواني نداشت مصالح مرجوع و مراتب به پيمانكار ابلاغ مي شود.
مصالح پاي كار:
با توجه به مرحله اي از پروژه كه در آن قرار گرفته ايم مصالح پاي كار در اين كارگاه شامل بتن، ماسه و سيمان بمنظور بتن ريزي و ميلگرد، سيم نرم براي عمليات آرماتوربندي و بلوك كه در ديوار چيني مورد استفاده قرار گرفته است.
همچنين تجهيزات كارگاهي اين مجموعه شامل: دستگاه برش، ترانس جوش، بالابر، ويبراتور، بيكور و داربست فلزي است.
مصالح بكار برده شده تا اين مرحله از كار بدين شرح است
بتن (شن، ماسه و سيمان) 400 متر مكعب
به دليل اينكه عمليات بتن ريزي توسط يك شركت خصوصي انجام مي شود مصالحي مانند شن، ماسه و سيمان نيز توسط همين شركت تامين شده و فقط بتن وارد كارگاه مي شود
ميلگرد 18 ، 70 تن
ميلگرد 10، خامت 15 تن
سيم نرم 200 كيلوگرم
براي 4 هزار متر ديوار بلوكي
-بلوك 16*16 ، 20 هزار عدد
-بلوك 20*20*8 15 هزار عدد
-بلوك 20*14*14 10 هزار عدد
-توري براي روي ديوار 5 هزار متر
كنترل عمليات كارگاه و عملكرد ماشين آلات
كنترل عمليات در اين كارگاه بر عهده سرپرست كارگاه است كه وظيفه نظارت بر حسن انجام كارها، اجراي دقيق جزئيات نقشه ها، رفع معايب و نقايص كار، سرپرستي پرسنل، خريد وسايل و دريافت و پرداخت ها را برعهده دارد.
در مورد عملكرد ماشين آلات در اين مرحله از اجراي عمليات تنها ماشين آلات مورد استفاده ميكراست كه جهت بتن ريزي تحت نظارت شركتي است كه اين بخش از عمليات را بر عهده گرفته است.
كنترل نتايج آزمايش مصالح در كارگاه:
در مورد كنترل نتايج آزمايش مصالح در اين فاز از كار تنها بتن مورد آزمايش قرار گرتفه از نظر قدرت و استحكام كه با نمونه گيري و فرستادن به آزمايشگاه نتايج آن اعلام مي شود.
كارگاه: محل يا محل هايي كه علميات موضوع پيمان در آن اجرا مي شود يا به منظور اجراي پيمان با اجازه كارفرما از آن استفاده مي كنند
تجهيز كارگاه: شامل عمليات و اقدام هاي است كه بايد به صورت موقت براي دوره اجرا انجام شود تا آغاز كردن و انجام دادن عمليات موضوع پيمان در كارگاه ميسر شود
برچيدن كارگاه: شامل جمع آوري مصالح تجهيزات تاسيسات و ساختمان هاي موقت خارج كرده مواد زائد مصالح تجهيزات ماشين آلات و ديگر تداركات پيمانكار از كارگاه، تسطيح و تميز كردن محل تحويل كار فرما است.
مصالح: عبارت است از مواد اجناس و كالاهايي است كه در عمليات موضوع پيمان مصرف يا نصب شده و در كار باقي مانده
مصالح پاي كار: مصالحي است كه پيمانكار با توجه به اسناد و مدارك پيمان براي اجراي موضوع پيمان تهيه كرده و درمحل يا محل هايي از كارگاه كه قبلا جانمائي شده به عنوان انبار كارگاه يا محل انباشت مصالح نگهداري و حفاظت مي كند.
چكيده :عقب ماندگي ذهني ناظراست بر عملكرد عمومي هوش كه بطور معني دار پايين تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصي در رفتار سازشي است كه در دروان رشد و تحول ظاهر شده ، تعريف شده است. عقب ماندگي ذهني بر اساس ميزان بهره هوشي از خفيف تا بسيار شديد (عميق) تعيين مي گردد. و براساس شدت علائم مرضي، از نظر پزشكي، و...طبقه بندي مي شود. در زمينه علل عقب ماندگي ذهني دانشمندان ومحققان تا كنون به بيش از دو هزار علت اشاره نموده اند. در حالي كه هنوز بسياري از علل عقب ماندگي ذهني ناشناخته مانده است. در اين مقاله علل عقب ماندگي ذهني را كه رابينسون و رابينسون به نقل از ماهر به چهار گروه به شرح زير تقسيم كرده اند، بررسي شده است. أ- عقب ماندگي به علت عوامل ارثي ب- عقب ماندگي به علت اتفاقات دوران بار داري ج- عقب ماندگي به علت حوادث زايماني و بعد از تولد د- عقب ماندگي به علت عوامل محيطي ، اجتماعي و فرهنگي. هر كدام از اين عوامل به تنهايي يا تركيبي ، ممكن است موجب عقب ماندگي ذهني در فرد شود. كه در اين قسمت تاثير هريك را به اجمال بررسي مي كنيم. در پايان مقاله راه هايي براي پيشگيري از تولد كودك عقب مانده ذهني كه هدف اصلي است، ارائه گرديده است. مقدمه: در بين كودكان استثنايي، يعني افرادي كه به لحاظ ويژگي هاي خاص ذهني ،جسمي ، عاطفي و رواني در برخورداري مطلوب از تسهيلات و امكانات مختلف جامعه ،آموزش و پرورش و... نيازمند توجه وحمايت فوق العاده مي باشند. كودكان عقب مانده ذهني به واسطه ي پيچيدگي خاص هوش و عقب ماندگي هوشي جايگاه قابل ملاحظه اي دارند. عليرغم آنكه تا كنون بيش از دو هزار علت براي عقب ماندگي ذهني عنوان گرديده است. معهذا هنوز بسياري از علل عقب ماندگي ذهني ناشناخته مانده است. طبق آمار هاي مختلف كه مبتني بر تحقيقات و مطالعات فراوان است. حدود سه درصد از كل كودكان و دانش آموزان سنين مدرسه رو به طور قابل ملاحظه اي دچار عقب ماندگي ذهني بوده اند. لذا لزوم شناخت اين قبيل كودكان و آشنايي هر چه بيشتر با علل وقوع عقب ماندگي ذهني و از همه مهمتر روش هاي پيشگيري از آن امري كاملا واجب و اجتناب ناپذير است. مقاله حاضر مقدمه اي است در امر شناخت ويژگي ها ،علل و راه هايي براي پيش گيري از عقب ماندگي ذهني (كه هدف اصلي مقاله مي باشد) است. اميد آن كه مورد استفاده و مفيد واقع گردد.
تعاريف : تاكنون در هيچ يك از كتاب هايي كه در مورد عقب ماندگان ذهني نوشته شده است تعريف جامع و كاملي كه مورد تاييد همه يا اكثريت متخصصين فن باشد ذكر نشده است و اين مساله بيشتر بخاطر پيچيدگي ماهيت عقب ماندگي ذهني است. نمي توان عقب ماندگي ذهني را بصورت يك پديده مطلق تعريف كرد، بلكه بايستي عقب ماندگي ذهني را بعنوان پديده اي چند وجهي كه وجوه آن به فيزيولوژي، روان شناسي، پزشكي، تعليم و تربيت و جامعه شناسي محدود مي گردد، مورد بررسي قرار داد (داورمنش،1376). در اين مختصر به چند تعريف اشاره مي شود: انجمن آمريكايي نقص ذهني ، عقب ماندگي ذهني ناظر است بر عملكرد عمومي هوش كه بطور معني دار پايين تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصي در رفتار سازشي است كه در دروان رشد و تحول ظاهر شده است، تعريف كرده است (رابينسون و رابينسون ، ترجمه ماهر، 1376).v عقب ماندگي ذهني مربوط به كنش عمومي هوش كه به طور معني دار يا قابل ملاحظه اي كمتر از حد متوسط عمل كرده و با نواقصي در رفتار سازشي توام بوده و در دوران رشد پديدار شده است (گروسمن ،1973).v عقب ماندگي ذهني مربوط به عملكرد پايين تر از حد متوسط عمومي هوش كه در دوران رشد ظاهر شده و همراه با اختلالاتي در رفتار سازشي است (هبر ،1961).v مفهوم عقب ماندگي ذهني از ديدگاه پياژه عبارت است از نارسايي ظرفيت عملياتي در فرد . كودك زماني كه به حدي از سازش يافتگي مي رسد به تعادل دست مي يابد و سازش و ظرفيت عقلي را با هم داراست ؛ پس عقب ماندگي ذهني را نارسايي بر اثر توقف در سطح عملياتي در نظر مي گيرند( منصور،1370).v تعريف هوش: وكسلر هوش را به عنوان توانايي كلي جامع فرد براي اين كه به طور هدفمند عمل كند و به طور منطقي بيانديشد و به طور موثر با محيطش به مبادله بپردازد ، تعريف كرده است. تعريف رفتار سازشي : ثمر بخشي يا درجه اي كه افراد مي توانند استاندارد هاي مانند استقلال شخصي و مسئوليت اجتماعي را كه از سن و گروه فرهنگي آنها انتظار مي رود از خود نشان دهد. به سبب اين اين انتظارات از گرووه هاي سني مختلف متفاوت خواهد بود(گروسمن ،1973). دوران رشد وتحول: دوران رشد وتحول از تولد تا هجده سالگي است. به طور معني دار پايين تر متوسط : ناظر است بر نمره اي بيش از دو انحراف استاندارد زير ميانگين (متوسط)در يك آزمون ميزان شده هوشي. طبقه بندي عقب ماندگي ذهني : عقب ماندگي ذهني بر اساس ميزان بهره هوشي از خفيف تا بسيار شديد (عميق) تعيين مي گردد. كه به چند طبقه بندي اشاره مي شود. قديمي ترين طبقه بندي از عقب ماندگي ذهني بر اساس شدت علايم مرضي است. 1. كانا باهوشبهر 30 ـــ 0 2. كاليو باهوشبهر 50 ـــ 30 3. كودن باهوشبهر 70 ـــ 50 طبقه بندي از نظر پزشكي: 1. عقب ماندگي اوليه (ارثي) ( كه حدود 30تا40 درصد عقب ماندگي هاي ذهني را تشكيل مي دهند). 2. عقب ماندگي ثانويه (محيطي) طبقه بندي از لحاظ آموزشي (تربيتي): 1. عقب مانده ذهني آموزش پذير 70 ـــ 50 2. عقب مانده ذهني تربيت پذير 50 ـــ 25 3. عقب مانده ذهني حمايت پذير 25 ـــ به پايين جديدترين تقسيم بندي مربوط به چهارمين طبقه بندي راهنماي آماري و تشخيصي اختلالات رواني (DSM IV ) است كه به شرح زيراست: عقب ماندگي ذهني خفيف عقب ماندگي ذهني متوسط عقب ماندگي ذهني شديد عقب ماندگي ذهني عميق عقب ماندگي ذهني با شدت غيراختصاصي (كاپلان و سادوك ، ترجمه ارجمند، 1385).
رواج عقب ماندگي ذهني: به سبب اين كه عقب ماندگي ذهني فقط ناظر برميزان هوش پايين نيست بلكه شامل شكست ها و ناكامي ها در رفتار سازشي مي گردد. به نظر مي رسد كه احكام آماري مربوط به رواج و شيوع اين وضع با خطاي بسياري همراه باشد. اگر به توضيح به هنجار هوش بنگريم هوش بر70 تا دو انحراف معيار زير ميانگين را حد بالاي عقب ماندگي ذهني بگيريم باور خواهيم داشت كه نزديك به سه درصد از جمعيت در طيف عقب مانده هاي ذهني قرار مي گيرند .
سبب شناسي عقب ماندگي ذهني : با توجه به پيچيدگي عقب ماندگي ذهني و عدم دست يابي به يك تعريف كامل و جامع از عقب ماندگي ذهني به نحوي كه مورد پذيرش تمامي متخصصين فن باشد در زمينه علل عقب ماندگي ذهني دانشمندان ومحققان تا كنون به بيش از دو هزار علت اشاره نموده اند. در حالي كه بسياري از علل عقب ماندگي ذهني نا شناخته مانده است. براي سهولت مي توان علل و شرايط به وجود آمدن عقب ماندگي ذهني را به شرح زير بيان نمود (تفكيك علل مختلف عقب ماندگي ذهني امري ساده نيست در واقع جدانمودن عوامل ژنتيكي و محيطي و فرهنگي به طور كاملا مشخص تقريبا غير ممكن به نظر مي رسد). انجمن نقايص ذهني در آمريكا عومل عقب ماندگي ذهني را در نُه گروه به قرار زير مطرح كرده است : 2. عفونت ومسموميت ها 3. زخم يا عوامل فيزيكي 4. تغذيه و سوخت و ساز 5. بيماري هاي مغزي فاحش 6. ناهنجاري هاي كروموزومي 7. اختلالات دوران حاملگي 8. عقب ماندگي هاي ناشي از اختلالات رواني 9. تاثير عوامل محيطي 10. عوامل ناشناخته قبل از تولد (گروسمن به نقل از سيف نراقي ، 1372).
رابينسون و رابينسون به نقل از ماهر علل عقب ماندگي ذهني را به چهار گروه به شرح زير تقسيم كرده اند كه عبارت اند از : أ- عقب ماندگي به علت عوامل ارثي ب- عقب ماندگي به علت اتفاقات دوران بار داري ج- عقب ماندگي به علت حوادث زايماني و بعد از تولد د- عقب ماندگي به علت عوامل محيطي ، اجتماعي و فرهنگي. هر كدام از اين عوامل به تنهايي يا تركيبي ، ممكن است موجب عقب ماندگي ذهني در فرد شود. كه در اين قسمت تاثير هريك را به اجمال بررسي مي كنيم.
أ- عقب ماندگي به علت عوامل ارثي: هرگونه اختلال ژنتيكي و كروموزومي كه اغلب بصورت ارثي در خانواده ي پدري يا مادري كودك وجود دارد، در بوجود آمدن كودك با ضايعات و اختلالات حسي و حركتي و ذهني نقش موثري دارد . در واقع عوارض و مشكلات وراثتي باعث ايجاد اختلالات فراوان در رشد جسمي و ذهني كودكان مي گردد. گروهي از كودكان كه بعلت نارسايي هاي ژنتيكي دچار عقب ماندگي ذهني شده اند اغلب داراي اختلالات ديگري نيز مي باشند . آن تعداد از نوزادان ناقص كه مرده متولد مي شوند اغلب به علت همين اختلالات ژنتيكي مي باشد كه نتوانسته اند در حالت طبيعي رشد و نمو كنند . برخي ديگر بعلت مشكلات ژنتيكي در حالت وخيمي بدنيا مي آيند نياز فوري و شديدي به مراقبت پزشكي داند. كودكاني كه بعلت اختلالات ژنتيكي دچار عقب ماندگي مي شوند داراي خصوصيات جسمي و ذهني يكسان نمي باشند. بطور مثال كودكان منگول كه بعلت اختلال كروموزومي به دنيا مي آيند و وجوه و خصوصيات مشتركي با هم دارند باز هم به طور يكسان نيستند.
ب- عقب ماندگي به علت اتفاقات دوران بار داري:
1. سيفليس (كوفت ): نوعي بيماري است كه توسط انگي بنام تره پونماپاليدوما كه از را جفت عبوره كرده و جنين را آلوده مي كند. اين بيماري براي جنين و رشد طبيعي آن بسيار خطر ناك است. ويروس سيفليس علاوه بر ايجاد نارسايي هوشي در كودك، ناهنجار هاي حسي و حركتي، كوري، صرع، اختلالات قلب و عروق و مسائل رواني را نيز سبب مي گردد.
2. سرخچه ( سرخجه ): بيماري عفوني و ويروسي است كه اين بيماري اگر در سه ماهه اول بار داري پديدار شود ، موجب نارسايي هوشي ، نابينايي، ناشنوايي و ... مي شود. واكسن اين بيماري باعث پيشگيري از ابتلاء به اين بيماري شده و دختراني كه قبل از ازدواج به سرخچه مبتلا نشده اند تزريق واكسن اين بيماري توصيه شده است. ساير عفونت ها ي ويروسي مانند تب خال ،آنفلانزا ، اوريون و ... ممكن است آثار مختلف و ناهنجاري هاي گوناگون و نارسايي هوشي در كودك ايجاد كند.
3. عامل همخوني Rh اين عامل در ايجاد ناهنجاري هاي هوشي تاثير فراوان دارد ، عدم تجانس عاملRh مادر و پدر اهميت بسياري دارد بويژه هنگامي كه Rh مادر منفي و Rh پدر مثبت باشد. در بارداري اول مقداري از Rh مثبت جنين از پدرش گرفته داخل خون مادر مي شود و در خون مادر ماده ضد Rh را مي سازد كه همين آنتي كور در زايمان هاي بعدي باعث خراب شدن خون جنين شده و بيماري كرن ايكتروس را به وجود مي آورد كه باعث رسوب املاح آهن حاصل از خراب شدن گلبول هاي قرمز كودك در سلول هاي مغز مي باشد ، يرقان حاصل از اين بيماري باعث عقب ماندگي ذهني ، فلج مغزي و ... مي شود.
4. عوامل تراتوژيك ( عوامل آسيب زا) : اين عارضه شامل عواملي است كه اگر مادر در دوران بارداري در معرض آن ها قرار گرفته و يا مورد استفاده قرار دهد براي جنين مضر است ؛ مانند پرتو نگاري ( اشعه X ) ،مصرف دارو ها ( تاليدوميد ) ،فلزات سنگين ( سرب و جيوه) و هرمون هاي جنسي ،كمبود ويتامين ها مخصوصاَ AوD و مصرف بيش از اندازه ويتامين ها از جمله A وK ، مصرف زياد ويتامين D كه باعث افزايش كلسيم در خون نوزاد مي شود.
4.1. تاثير اشعه X : قرار گرفتن مادران باردار به دفعات وبه مدت طولاني در ماههاي اول بارداري در معرض تابش اشعه X ( مخصوصاً به شكم و ناحيه لگن مادر) باعث اختلالاتي از قبيل عدم رشد جنين، كمبود وزن، عدم رشد مغز، ميكروسفالي ، هيدروسفالي ، و نارسايي هاي هوشي و نقايص بدني مي شود. 4.2. تاثير داروهاي شيميايي: مصرف هر دارويي بيجا در زمان بارداري مخصوصاً در سه ماهه اوليه بارداري ، اگر به مدت طولاني هم مصرف نشود خالي از ضرر نيست. 4.3. مسموميت سرب: در مسموميت شديد سرب نرخ مرگ و مير بالاست و آسيب ديدگي دايمي رواج كامل دارد. در بزرگسالان عوارضي چون كم خوني، دردهاي حاد روده اي و بيماري هاي سيستم عصبي پيراموني مشاهده مي شود. در كودكان ممكن است آنسفالوپاتي ، عقب ماندگي ذهني، صرع هاي قابل بازگشت و فلج مغزي رخ دهد( پرل اشتاين و آتالا به نقل از ماهر،1377).
5. اعتياد : اعتياد والدين به مشروبات الكلي موجب مسموميت شده و ژن مسموم باعث نقص هوشي و ضعف عمومي در رشد طبيعي و ناهنجاري هاي حسي و حركتي و گاهي سبب عقب ماندگي ذهني و ناهنجاري هاي مغزي نيز مي گردد(بخشي از نتايج تحقيقات دانشگاه لندن،1979). همچنين تحقيقات نشان مي دهد كه مصرف مواد مخدر به علت خاصيت تنگ كنندگي رگها كه توسط نيكوتين اعمال مي شود و وجود مونواكسيد كربن موجود در سيگار، از عوامل موثر در به وجود آمدن نوزادان سبك وزن و نارس مي باشد و نوزادان سبك وزن تر از حد طبيعي گاهي دچار بعضي از ناهنجاري هاي بدني و ذهني و عاطفي مي گردند.
6. هيجانات مادر: هيجان هاي ناگهاني و شديد و يا دائمي مادر بر روي جنين تاثير مي گذارند علت اين تاثير، تغييرات اساسي بيوشيميايي است كه به خاطر چگونگي ترشح هورمون هاي غدد داخلي در ارگانيسم مادر روي مي دهد. مادراني كه در دوران بارداري با استرس ها و مشكلات گوناگوني روبه رو هستند، اين مشكلات در آن ها ايجاد تنش مي كند و نوزاد كم وزن متولد مي شود.
7. سوء تغذيه مادري در دوران آبستني: سوء تغذيه مادري به هنگام دوران آبستني به كم وزني نوزاد در وقت تولد منتهي مي شود.
8. سن والدين: همانطور كه نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه كروموزم ها در خانم ها از سي سالگي به بعد تغييراتي پيدا مي كند و ممكن است باعث تولد كودك عقب مانده ذهني شود. بهترين سن ازدواج و زايمان طبق تحقيقات انجام شده بين 20 تا 28 سالگي گزارش شده است، قبل از اين دوران به علت عدم رشد كافي اعضاي تناسلي احتمال زايمان هاي مشكل زياد است و بعد از سن نيز مخاطرات آوردن كودك عقب مانده بيشتر مي شود(ميلاني فر ، 1374). چسبندگي كروموزومي با افزايش سن مادر بطور قابل ملاحظه اي افزايش مي يابد و عوارض ديگر مربوط به دوره ي آبستني نيز تا حدي با افزايش سن، بيشتر مي شود. در مطالعه اي كه ليلين فلد ، پاسامانيك انجام دادند و مكرراً به آن استناد مي شود، از 1107 كودك عقب مانده ذهني و همين تعداد افراد گروه گواه ، ريسك عقب ماندگي ذهني در كساني كه مادرنشان بعد از 35 سالگي صاحب اولين فرزند شده بودند، بسيار بالا بود (رابينسون و رابينسون به نقل از ماهر، 1377).
ج- عقب ماندگي به علت حوادث زايماني و بعد از تولد:
حوادث زايماني نارسي : بعضي از نوزادان به هنگام تولددر حدود 5/2 كيلوگرم يا كمتر وزن ارند ، نوزادان كم وزن بخش بزرگي از كساني كه در دوران نوزادي مي ميرند و يا معمولا نابهنجاري هاي عصب شناختي از خود نشان مي دهند، را تشكيل مي دهد. بين نارسي و طبقه اجتماعي پايين پيوند مستحكمي وجود دارد . در مطالعات مختلف نشان داده شده كه مادران متعلق به طبقات اجتماعي اقتصادي پايين ترآمادگي بيشتري براي داشتن كودك كم وزن دارند.
ديررسي : با توجه به تاريخ آخرين دوره قاعدگي ،مدت حدود چهار درصد از آبستني ها ، بيش از 42 هفته يا بيشتر ادامه مي يابد . اثرات آبستني طولاني كاملا متغير است . گاه جنين به رشد خود ادامه داده و به وزنش اضافه مي شود و به نظر مي رسد كه خطري متوجه نمي باشد. در ديگر موارد، جنين در بدست آوردن مواد غذايي نا كام شده و در رحم گرسنه مي ماند ،به طوري كه وزن خود را از دست مي دهد . در حالي كه دوره آبستني به سرآمده باشد ماما هاي انگليسي زايمان غير طبيعي (سزارين )را توصيه مي كنند و در آمريكا اغلب ماماها تر جيح مي دهند كه دوران آبستني تا سه هفته پس از تاريخ مقرر ادامه يابد.
زايمان هاي طولاني: در بعضي از مواقع بواسطه طول مدت زايمان و ايجاد شرايط نامساعد براي جنين ، فشار هاي غير طبيعي بر نوزاد وارد آمده و سبب اختلالات ذهني مي گردد. معمولاً علل زايمانهاي طولاني عبارتند از : عدم تناسب بين جمجمه كودك واستخوان لگن مادر ، حالت كم حركتي رحم ، بزرگي غير عادي نوزاد ،قرار گرفتن غير عادي كودك در رحم مادر ، واكنش هاي هيجاني و غير عادي مادر كه سبب جلو گيري از توليد به موقع نوزاد و فشار وارد بر وي مي شود . پيچيدگي بند ناف به دور گردن نوزاد، نارسي كودك، نارسي تنفسي و ... معمولاً در اثر زايمانهاي طولاني، سختي تولد نوزاد چند برابر شده و در نتيجه نوزاد از همان لحظات اول خسته و آسيب ديده يا احياناً نيمه جان به دنيا مي آيد . معمولاً بر اثر فشار زياد يا طولاني ، ناحيه سر صدمه ديده و گاهي نوزاد بي حالي و خفگي مي شود و از نخستين مرحله تولد كه آغاز سازگاري فيزيولوژيكي و بيولوژيكي با محيط است ، كودك از فعاليت باز مي ماند و هواي كافي و لازم به سلول هاي او نمي رسد و همين وقفه موجب نقصان رشد عمومي و عقب ماندگي ذهني نوزاد مي شود.
صدمه مستقيم به سر : وضع حمل نوزاد از كانال طبيعي تولد مي تواند فرآيندي مشكل و پر حادثه باشد ، در بعضي از مواقع ضربه ها و لطمه هاي وارده بر مغز از جمله عوارض متداول عقب ماندگي ذهني و است.استفاده از وسايل فيزيكي و مكانيكي پزشكي مانند فورسپس در بسياري از موارد اگر با دقت لازم نباشدباعث وارد آمدن فشار بر جمجمه و مغز نوزاد شده و عوارض گوناگوني از جمله نارسائي ذهني و اختلالات حسي و حركتي را سبب مي شود . در مطالعات مربوط به رابطه ي عملكرد هوشي و وضعيت سر جنين در طول وضع حمل ، معلوم گرديد كه بين نوزاداني كه عادي متولد شده اند ، و نوزاداني كه دچار آسيب شده اند ، از نظر هوش و كنترل بدن تفاوت هايي وجود دارد.
بطور كلي عللي كه در هنگام بارداري و زايمان و تولد كودك سبب عقب ماندگي ذهني مي گردد اكثراً قابل پيشگيري است. بنابراين حفظ كردن مادر از برخورد با عوامل سوء در دوران بارداري و امكانات صحيح و زايمان بموقع و مراقبت كافي و كامل از نوزاد ( پيشگيري از كمبود اكسيژن در نوزاد، جلوگيري از اسيدوز، اصلاح كمبود قند خون و اختلالات بيوشيمي ديگر نوزاد) از اثر گذاشتن بر روي مغز كودك، و در نتيجه از عقب افتادگي ذهني جلوگيري خواهد كرد (فيض،1373).
حوادث بعد از تولد
عفونت ها: عفونت ها دو نوع هستند : مننژيت و آنسفاليت. التهاب مغز(آنسفاليت) يا التهاب پرده هاي مغز را (مننژيت) در اثر عفونت هاي باكتريايي، يا ارگانيسم هاي سلي بوجود مي آيد. گاه التهاب مغز به ضايعاتي منجر مي شود كه گردش ماده مغزي ـ نخاعي را متوقف كرده و موجب هيدروسفالوس مي گردد. مننژيت در اوان كودكي رخ مي دهد و با آنتي بيوتيك ها قابل درمان است، ولي آنسفاليت معمولاً معلول ويروس هايي چون سرخك، آبله مرغان، سياه سرفه، آنفلونزا است. بنابراين معالجه آن با آنتي بيوتيك ها نتيجه بخش نيست.
مسموميت ها: در برخي از مسموميت ها ي غذايي و دارويي در كودك بويژه در دوران شيرخوارگي و خردسالگي سبب ضايعاتي در سيستم عصبي و مغزي و بالنتيجه عقب ماندگي ذهني مي گردد.
ضربه هاي وارده به مغز كودك: در بسياري از موارد ضربه هاي وارده بر مغز كودك مخصوصاً در سنين اوليه كه هنوز جمجمه كودك محكم و استخواني نشده است، هر ضربه و فشار بسهولت بر مغز اثر مي گذارد و سبب ضايعات مغزي و بالطبع عقب ماندگي ذهني و يا اختلالات حسي و حركتي مي شود. مراقبت از كودك در اين شرايط از اهميت بسزايي برخوردار است.
اختلالات غدد داخلي كودك: در بعضي از موارد به علت اختلالات غدد داخلي بويژه غده هاي هيپوفيز و تيروئيد نارسايي هايي در سوخت و ساز بدن كودك فراهم مي شود كه از جمله مانع رشد طبيعي دستگاه مغز و اعصاب كودك مي گردد. و اين نقص در غدد و متابوليسم بدن توليد ناهنجاري مي نمايد كه موجب اختلالات گوناگون در فعاليت هاي ذهني و حسي و حركتي مي شود.
كمبود غذا و سوء تغذيه : سوء تغذيه و فقدان يا نارسايي بعضي از مواد غذايي لازم براي رشد طبيعي كودك موجب اختلال در رشد عمومي و بعضاً ناتواني عصبي و ناهنجاري رواني گشته و عقب ماندگي ذهني را سبب مي گردد. بطوري كه بسياري از كودكان و نوجوانان كه از تغذيه لازم برخوردار نبوده بر اثر گرسنگي مستمر تا حدود سه سال نسبت به همسالان خود عقب ماندگي ذهني داشته اند كه جبران آن در سنين بالاتر به سختي انجام پذير است.
خستگي هاي جسمي و رواني : در بسياري از موارد فرسودگي هاي شديد موجب ضعف و مسموميت تدريجي بدن شده و بر مغز و اعصاب كودك اثر نامطلوب مي گذارد و كودك را از رشد طبيعي تن و روان باز مي دارد. همچنين خستگي هاي ذهني رواني كه بعلت تعارض و كشمكش هاي شديد طولاني عاطفي و اضطراب و هيجانات منفي عارض مي گردد موجب فرسودگي و اختلالات و كندذهني مي گردد.
د- عقب ماندگي به علت عوامل محيطي ، اجتماعي و فرهنگي:
عوامل محيطي بسياري در هوش و سازگاري همه ي كودكان از جمله عقب ماندگان ذهني تاثير دارد. تاثيرات محدودتري در بروز عقب ماندگي ذهني دارند و شامل فقر، تغذيه، ناپايداري خانواده، وضعيت اقتصادي ـ اجتماعي بد و محروميت هاي فرهنگي و استرس هاي مكرر و فوق تحمل در محيط زندگي كودك مي باشد. عدم ارائه تسهيلات و برنامه هاي آموزش و پرورش كه معمولاً بر اثر فقر فرهنگي و محيطي و اقتصادي و اجتماعي مي باشد. ازجمله عواملي است كه در ركود هوشي كودكان موثر است. در اين صورت عقب ماندگي بيشتر به فقر فرهنگي و ضعف انگيزه ها و محركات لازم و ضروري محيط تربيتي كودك است. فقدان محركات محيطي مناسب موجب مي گردد كه كودك انگيزه هاي لازم در تحرك و تلاش و تفكر وكسب تجارب تازه كه در پرورش رشد هوشي كودك بسيار مهم مي باشد، نداشته باشد. همچنين وجود خانواده ها و محيط هاي مضطرب و پرتشنج و حضور والدين ناراحت و پرخاشگر كه مرتب بي دليل كودك خود را سرزنش نموده و تنبيه مي نمايند، باعث مي شود كه كودك از نظر عاطفي رشد سالم و طبيعي و سازگار با محيط نداشته و دچار خمودگي و نارسايي هوشي گردد.( اكثريت كودكان عقب مانده ذهني جامعه متعلق به گروه عقب مانده هاي رواني اجتماعي مي باشند. (فقر فرهنگي) و بيشتر در سطح آموزش پذير هستند (حيدري،1379).
پيشگيري : اگرچه هنوز تمامي علل مربوط به عقب ماندگي ذهني بطور كامل روشن نگرديده و همچنين علوم پزشكي و روانپزشكي هنوز نمي تواند درمان خاصي را براي افراد عقب مانده ذهني ارائه نمايند، ولي براساس آنچه تاكنون در اين باره آشكار شده است. حقيقت آن است كه اين دانسته ها ، هرچند محدود، مي تواند ما را در پيشگيري از عقب ماندگي ذهني ياري نمايد.
پيشگيري اوليه : جلوگيري از ظهور عوامل ايجاد كننده عقب ماندگي ذهني بخصوص عوامل قبل از تولد از اهميت ويژه برخوردار است. 1. مراجعه به مراكز مشاوره خانواده و مشاوره ژنتيك قبل از ازدواج، امري مناسب و در موارد زير بسيار ضروري است: • ازدواج فاميلي • وجود فرد معلول در يكي از خانواده هاي طرفين • ابتلاي يكي از طرفين به مشكلاتي چون صرع، بيماري قند و مانند آن • تمايل به داشتن فرزند بيشتر در حاليكه فرزند قبلي معلول باشد. 2. ممانعت از بارداري زنان در سنين بسيار كم (نوجواني) و در سنين بالا (بيشتر از 40سال). 3. مادراني كه براي جلوگيري از حاملگي مدتي از وسايل پيشگيري استفاده كرده اند، بهتر است تحت نظارت پزشك اقدام به بارداري كنند. 4. ناسازگاري گروه هاي خوني و بويژه Rh مادر و نوزاد بايد مورد توجه پزشك و والدين قرار گيرد. 5. استفاده از هر نوع دارو بويژه در ماههاي اول بارداري بايد با نظر پزشك متخصص انجام شود. 6. رسانه هاي گروهي با همكاري متخصصان زيربط و باتوجه به مواد خوراكي موجود در جامعه، لازم است برنامه هاي مناسب براي مادران باردار توصيه كنند. 7. با توجه به اثرات سوء پرتابي در هنگام بارداري به ويژه ماههاي اول، هرگونه اقدامي از اين نوع بايد با نظر پزشك متخصص انجام شود. 8. مادران باردار بايد در حد امكان از تماس با بيماران مبتلا به بيماري هاي عفوني و ويروسي پرهيز كنند. 9. مادران باردار لازم است از استعمال دخانيات، مواد مخدر، و مشروبات الكلي جداً پرهيز كند. 10. شرايط محيطي بايد بگونه اي باشد كه مادران باردار حتي الامكان در معرض تحريكات شديد و ناگهاني هيجاني و عاطفي قرار نگيرند. 11. متخصصين بايد در موقع استفاده از ابزار كمكي جهت زايمان هاي سخت، نهايت دقت را بعمل آورند تا خطري متوجه نوزاد نشود. 12. در هنگام تولد، بايد خون و ادرار كودك براي اندازه گيري مواد مختلف آن مورد آزمايش قرار گيرد، تا اگر عدم تعادلي وجود دارد بموقع بتوان اقدامات لازم را انجام داد. 13. اسباب بازي ها و وسايلي كه براي استفاده كودكان تهيه مي شود لازم است از جهت ايمني و بي خطر بودن مورد توجه قرار گيرد. 14. تزريق بموقع واكسن ها و نيز ارجاع سريع كودك بيمار به پزشك متخصص، امري حتمي است. 15. مراقبت و مواظبت جدي كودك خردسال در مواجهه با سوانح و تصادفاتي كه منجر به آسيب هاي مغزي مي شود، هميشه مورد سفرش است. 16. كم كاري غده تيروئيد مادرزادي و بيماري فنيل كتونوري از بيماري هايي هستند كه اگر زود تشخيص نشوند باعث عقب ماندگي ذهني خواهند شداگر در ماه اول تولد تشخيص داده شود قابل پيشگيري است.
پيشگيري ثانويه :
عقب ماندگي ذهني درمان ندارد و بهترين راه كنترل جلوگيري از بروز آن است. بنظر نمي رسد داروهاي خاصي نيز در كنترل پيشرفت اختلال موثر باشد. مهمترين روش درماني افراد عقب مانده ذهني افزايش ميزان سازگاري آن ها، محيط زندگي و تنظيم توقعات محيطي، سطح كارآيي اين افراد در خانواده و جامعه مي باشد. مهمترين مساله اين است كه عقب افتادگي كودك هرچه زودتر تشخيص داده شود و اقدامات اساسي در همه جهات انجام گيرد تا آنچه در توانايي ذاتي كودك نهفته است خودنمايي كند و كودك زندگي طبيعي داشته باشد.
پيشگيري ثالث : انجام مشاوره خانواده و مشاوره فردي در جهت محدود كردن تاثيرات عقب ماندگي ذهني ضرورت دارد . استفاده از روش هاي توصيه شده توسط افراد متخصص در تقويت و حفظ كارآيي عملي اين افراد مي تواند باعث افزايش اعتماد به نفس و ساز گاري مناسب تر با استرس هاي معمول زندگي افراد عقب مانده ذهني گردد. آموزش كودك و خانواده ، آموزش مهارت هاي كلامي، محيطي، ارتباطي، اجتماعي، همچنين آموزش هاي ويژه و فيزيوتراپي و آموزش هاي مهارت هاي جسمي همگي مي توانند در سازگاري و رشد بهتر اين افراد و توانبخشي آنان كمك موثري داشته باشند.
منابع و ماخذ :
1. احمدوند، محمدعلي.(1380). روان شناسي كودكان استثنايي. تهران : انتشارات دانشگاه پيام نور. 2. افروز، غلامعلي. (1362). آموزش و پرورش كودكان استثنايي. تهران : انتشارات دانشگاه تهران. 3. افروز، غلامعلي. (1376). كودكان عقب مانده ذهني. تهران : انتشارات دانشگاه تهران. 4. حيدري، خدابخش. (1378). جزوه آشنايي با ويژگي ها و مسائل كودكان استثنايي. اصفهان : تربيت معلم شهيد باهنر. 5. حيدري، خدابخش. (1379). جزوه شناخت كودك عقب مانده ذهني. اصفهان : تربيت معلم شهيد باهنر. 6. داورمنش، عباس. (1376). آموزش و توانبخشي كودكان معلول ذهني. تهران : انتشارات نهال. 7. رابينسون، نانسي ام و رابينسون، هالبرت بي. (1377). كودك عقب مانده ذهني (ترجمه فرهاد ماهر). مشهد: انتشارات آستان قدس رضوي. 8. سيف، سوسن و نادري ، عزت اله . (1372). آموزش و پرورش كودكان استثنايي . تهران: انتشارات دانشگاه پيام نور. 9. سيف، سوسن و افروز،غلامعلي. (1378). آموزش دانش آموزان عقب مانده ذهني در كلاس هاي عادي . مجله روانشناسي 10 . 147ـ 134. 10. كاپلان، هرولد و سادوك، ويرجينينا .(1385). دستنامه روانپزشكي باليني ( ترجمه محسن ارجمند). تهران : انتشارات ارجمند. 11. فيض ، جواد. (1373). مغز كودك من . اصفهان: انتشارات دانشگاه علوم پزشكي اصفهان. 12. كجباف، محمدباقر و منصور،محمود و اژه اي ، جواد. (1378بررسي تشخيص عقب ماندگي ذهني بر اساس آزمون هاي پياژه و مقياس رفتار سازشي لمبرت. مجله روانشناسي 12 . 357ـ 341. 13. ميلاني فر، بهروز. (1374). روان شناسي كودكان و نوجوانان استثنايي. تهران: انتشارات قومس. 14. ناصرشريعتي، تقي و داورمنش، عباس(1375). اثرات معلوليت ذهني فرزند بر خانواده (خلاصه يك تحقيق). تهران : انتشارات سازمان بهزيستي و دانشگاه علوم بهزيستي. 15. هورن بي، گري. (1376). مشاوره با پدران و مادران كودكان استثنايي( ترجمه محمد حسين نظري نژاد). مشهد : انتشارات آستان قدس رضوي. 16. هالاهان،دانيال پي و كافمن. (1376). كودكان استثنايي( ترجمه مجتبي جواديان). مشهد : انتشارات آستان
مقدمه : کودکان دارای نیازهای ویژه گروهی از کودکان را تشکیل می دهند که به سبب محرومیت یا آسیب دیدگی برای بهره مندی بهینه از آموزش و پرورش به تمهیدات ویژه ای نیازمندند که به سبب عدم دستیابی به معیارهای خشک وقالبی مبتنی بر یادگیری محتوای مواد درسی وهمچنین جایدهی نا مناسب آنان در محیط های آموزشی همواره در معرض خطر حذف از جریان آموزش وپرورش قرار دارند.
درکشور ما توجه خاصی به روند آموزش ، توانبخشی، وگسترش جامعه پذیری کودکان دارای نیازهای ویژه شده تا آنجایی که در سال 1370با تصویب قانونی در مجلس شورای اسلامی سازمان آموزش وپرورش استثنایی تشکیل شد تابا ابعاد وسیع تر، اهداف، وظایف وگروهای بیشتری از کودکان را تحت پوشش قراردهد. در حال حاضر 7 گروه از کودکان دارای نیازهای ویژه تحت پوشش این سازمان می باشد که گروه کودکان ودانش آموزان دچار مشکلات جسمی –حرکتی یکی از این گروها می باشد.
معلول جسمی حرکتی:به فردی اطلاق می شود که به دنبال ناتوانی شدید و دائمی جسمی ناشی از فلج عضو ، قطع اندام، نقص عضو، دچار محدودیت حرکتی شده باشد.ودریکی از دوره های تحصیلی آموزش وپرورش مشغول به تحصیل باشد که آموزش این گروه از سن 4سال (پیش دبستانی) شروع وتا سن 23 سال پیش( دانشگاهی) ادامه می یابد.
معلول حسی:شامل نابینا و کم بینا ، ناشنوا و کم شنوا می باشد.
نابینا:به فردی اطلاق می شود که حدت یا میزان بینایی وی در حدود دو چشم با بهترین اصلاح توسط عدسی های تصحیح کننده به میزان کمتر از 200/20 یا به عبارت دیگر کمتر از یک دهم و یا میزان دید کمتر از 20 درجه باشد طوری که تشخیص حرکت دست و شمارش انگشتان از یک متری برایش مقدور نباشد.
کم بینا:به فردی اطلاق می شود حدت یا میزان بینایی وی در هر دو چشم با بهترین اصلاح توسط عدسی های تصحیح کننده بین 200/20 تا 200/60 یا به عبارتی 1/0 تا 3/0 باشد.
معلول شنوایی:به فردی اطلاق می شود که به لحاظ آسیب های وارده به سیستم شنوایی دچار اختلالات شنوایی شده که با استفاده از وسایل کمک شنوایی نظیر سمعک و … و اقدامات توانبخشی می توان تا حدی مشکلات ارتبطای وی را برطرف ساخت.
خدمات توانبخشی به معلولین جسمی حرکتی حسی 1. ارائه خدمات شامل فیزیوتراپی، کاردرمانی، گفتاردرمانی، ارتوپدی فنی به منظور توانمندسازی و ایجاد شرایط مناسب جهت حضور فعال وی در جامعه 2. تدوین و ارائه برنامه های آموزشی نحوه مراقبت و رعایت بهداشت فردی، تمرین درمانی و نحوه انجام فعالیتهای روزمره و بهداشت روان، اصول ازدواج، آموزش برنامه های توانبخشی شنوایی به خانواده های دارای کودک کم شنوا به منظور کسب استقلال نسبی فرد معلول و خانواده وی ، به فرد و جامعه می باشد. 3. ارائه خدمات حمایتی و اجتماعی از قبیل بیمه پایه، بیمه مکمل، تأمین هزینه ایاب و ذهاب ، تأمین کمک هزینه تحصیلی و دانشجویی، پرداخت مستمری، هزینه حق پرستاری معلولین ضایعه نخاعی 4. تأسیس وتوسعه مراکز غیردولتی (ایجاد مراکز خانواده و کودک نابینا، توسعه مراکز جسمی حرکتی ، MS، خانواده و کودک کم شنوا و ناشنوا و روزانه ضایعات نخاعی) 5. ارزشیابی و نظارت بر فعالیت مراکز غیردولتی و نحوه ارائه خدمات 6. واگذاری خدمات توانبخشی به بخش غیردولتی 7. بهینه سازی ظرفیت ارائه خدمات در مراکز توانپزشکی دولتی 8. ایجاد ارتباطات با سازمانهای بین المللی با هدف اجرای برنامه های مشترک 9. کارشناسی خرید وسایل و تجهیزات توانبخشی به منظور ارتقاء سطح کیفی وسایل 10. پیشگیری از بروز و شدت معلولیت با تدکید بر اقدام به موقع توانبخشی
کلینکهای توانپزشکی: پذیرش و ارائه خدمات مشاوره، روانشناسی، مددکاری اجتماعی به کلیه معلولین و پیگیری ان و ارائه کلیه خدمات توانبخشی نظیر پزشکی، فیزیوتراپی ، کاردرمانی، گفتاردرمانیع شنوایی شناسی، بینایی سنجی و تجویز وسایل کمکی و خدمات ارتوپدی فنی و آموزش توانبخشی نابینایان و ناشنوایان
مرکز توانبخشی نابینایان (روزانه) - پذیرش و ارائه خدمات مشاوره به نابینایان و پیگیری آن - ارائه خدمات توانبخشی در جهت افزایش توانمندی معلولین نابینا - ارائه خدمات فرهنگی مانند چاپ و ضبط کتب نابینایان به خط بریل و ارائه کتب گویا - توزیع تجهیزات نابینایان و وسایل کمک آموزشی - ارائه خدمات چشم پزشکی و ارزیابی بینایی - حرفه آموزی نابینایان شامل ماشین نویسی، قالیبافی، کامپیوتر و امورهنری
مرکز توانبخشی ناشنوایان(روزانه) ارائه خدمات آموزشی توانبخشی جهت افزایش توانمندی معلولین ناشنوا از طریق تربیت شنیداری ، گفتار درمانی، ارتقاء مهارتهای گفتاری و شنوایی و زبان اشاره ، سواد آموزی و …
مرکز آموزشی فنی و حرفه ای ارائه خدمات آموزش فنی و حرفه ای به معلولین جسمی حرکتی ، نابینا، ناشنوا متناسب با توانمندی و نوع و شدت معلولیت آنان رای جذب در بازار کار از طریق کلاسهای مختلف روزانه در یکی از رشته های صنایع دستی بومی یا صنعتی
سایر خدمات: از طرح های مهم سازمان بهزیستی در دفتر جسمی حرکتی، ویزیت دوره ای معلوین ضایعه نخاعی در منزل می باشد. تیم سیار ضایعات نخاعی:به تیمی از افراد مجرب گفته می شود که فعالیت آن ارائه اقدامات توانبخشی ، پزشکی ، اموزشی به افراد معلول جسمی حرکتی بصورت گروهی یا انفرادی در محل اقامت فرد (خارج از مراکز درمانی) می باشد. این تیم متشکل از پزشک، فیزیوتراپیست، کاردرمانگر، پرستارع روانشناس و مددکار اجتماعی می باشد. منظور از معلول ضایعه نخاعی هر فردی است که به علت ایجاد ضایعه در نخاع درنتیجه علل اکتسابی و علل غیراکتسابی دچار عوارض ناشی از ضایعه نخاعی گردد.
طرح توانبخشی مبتنی برجامعه (CBR) با توجه به اینکه اجرای برنامه های توانبخشی با رویکرد مشارکتی و حضور فعال معلول و خانواده وی در برنامه های توانبخشی و مبتنی برجامعه بودن برنامه ها، اثربخشی آنها را تکمیل می نماید، مشارکت فرد معلول، خانواده و جامعه محلی و ملی یکی از اصول مهم در توانبخشی معلولین می باشد. همچنین با توجه به نقش مهم و مؤثر آموزش همگانی در تمامی سطوح توانبخشی و افزایش اطلاع رسانی و آگاه سازی فرد معلول ، خانواده و جامعه (دولتهای محلی و منطقه ای و ملی و سازمانهای غیردولتی ، متخصصین و …) در درمان و توانبخشی گروههای مختلف معلولین ، می توان به این نتیجه دست یافت که دستیابی امل به اهداف والای توانبخشی میسر نیست مگر در سوای اجرای توانبخشی مبتنی بر جامعه که یکی از رویکردهای نوین و در حال اجرا در تمامی برنامه های توانبخشی می باشد.
درسا ل 1363با تاسیس مرکز آموزشی توانخواهان (عبدا...هنری)که در مجاورت آسایشگاه شهید فیاض بخش مشهد واقع بود شروع به فعالیت نمود
در ابتدای سال تحصیلی88- 87 با تاسیس مرکز آموزشی جدید توانخواهان که خاص دانش آموزان این گروه است ، کیفیت ارائه خدمات آموزشی وتوانبخشی به دانش آموزان ارتقاء چشمگیری یافت.
این مرکز آموزشی ویژه معلولین جسمی -حرکتی به لحاظ رعایت کلیه استانداردها ومناسب سازی ها ودارا بوددن امکانات آموزشی وتوانبخشی،مجهزترین مرکز آموزشی ویژه در کشور وتنها آموزشگاه سطح استان است .
گروهی ازاختلالات روانیشدید هستند که طی آن بیمار با واقعیت قطع رابطه کرده است. در طول دوره سایکوتیک، اغلب بیماران توهم و هذیان را تجربه می کنند. توهم ادراک غلطی است که هیچ پایه ای در واقعیت ندارد. توهم می تواند بصورت دیداری، شنیداری، بویایی و لمسی باشد. هذیان نیز فکر غلطی است که با واقعیت های موجود تطابق ندارد. بیمار چنین افکاری را حتی با بودن شواهد مسلم علیه آن، در ذهن خود حفظ می کند و دیگران آن را قبول ندارند. عمده ترین اختلال سایکوتیک، اسکیزوفرنی (روان گسیختگی) است. سایر اختلالات عبارت اند از: اسکیزوفرنی فرم، اسکیزوافکتیو، هذیانی، سایکوتیک گذرا، سایکوتیک مشترک و سایکوزهای پس از زایمان.
اسکیزوفرنی ( روان گسیختگی )
اسکیزوفرنی بیماری است که حدود یک درصد جمعیت انسانی به آن مبتلا هستند. معمولاً قبل از ۲۵ سالگی شروع می شود. تا آخر عمر باقی می ماند و افراد هیچ طبقه اجتماعی از ابتلای به آن مصون نیستند. کم توجهی و انزوای اجتماعی که به دلیل ناآگاهی عمومی نسبت به این اختلال گریبانگیر مبتلایان سکیزوفرنی می شود، بیماران و خانواده هایشان را آزار می دهد. اسکیزوفرنی اختلالی است که حداقل ۶ ماه طول می کشد. در این دوره به مدت دست کم یک ماه حداقل دو مورد از علایم مرحله فعال وجود دارند.
علایم مرحله فعال عبارتند از
۱- هذیان ۲- توهم ۳- تکلم نابسامان ( مانند از خط خارج شدن های مکرر یا بی ربط گویی ) ۴- رفتاری به وضوح نابسامان ۵- علایم منفی ( مانند عدم نوسان حالت عاطفی یا بی ارادگی ). در این بیماری از زمان شروع تا مدت قابل توجهی حداقل یکی از حوزه های کارکرد بیمار مانند شغل، روابط بین فردی یا مراقبت از خود، به نحو چشمگیری به سطح پایین تری نسبت به زمان قبل از شروع بیماری می رسد.
اسکیزوفرنی براساس تظاهرات بالینی شامل چند نوع فرعی می باشد
نوع پارانویید
اشتغال خاطر به یک یا چند هذیان یا داشتن توهم های مکرر شنوایی، مشخصه های نوعپارانوییدیا بدگمان هستند.
نوع نابسامان Disorganized
سابقاً با نام هبفرنی شناخته می شد. مشخصه های آن، واپس روی آشکار به رفتارهای بدوی، مهارگسیخته و سازمان نیافته مانند تکلم نابسامان و رفتار نابسامان می باشد.
نوع کاتاتونیک
در این بیماران آشفتگی واضح در کارکرد حرکتی وجود دارد که حداقل با دو مورد زیر مشخص می شود؛ مانند بهت (استوپور)، منفی کاری (مقاومت واقعاً بدون انگیزه دربرابر هر دستوری)، کاتالپسی، برآشفتگی، اتخاذ وضعیت های خاص بدنی، حرکات قالبی (استرئوتیپی)، حرکات ادایی (Mannerism)، سکوت (موتیسم)، اکولالی و بالاخره اکوپراکسی.
نوع تمایز نیافته
بیمارانی هستند که به وضوح روان گسیخته هستند ولی نمی توان آنها را به راحتی در یکی از سه گروه قبل جای داد.
نوع باقیمانده
در این نوع علایم هذیان، توهم، تکلم نابسامان یا رفتار کاتاتونیک به طور برجسته وجود ندارد ولی شواهدی از اختلال وجود دارد. مثلاً علایم منفی یا حداقل دو مورد از معیارهای مرحله فعال به شکلی سبک وجود دارد. شیوع اسکیزوفرنی در مردان و زنان مساوی است. اسکیزوفرنی در مردان زودتر از زنان شروع می شود. بیشترین سن شروع در مردان ۲۵-۱۵ و در زنان ۳۵-۲۵ سالگی است. شروع بیماری قبل از ۱۰ سالگی و بعد از ۵۰ سالگی بسیار نادر است.
یکی از یافته های پرقدرت در پژوهش ها این است که افراد مبتلا بیشتر در زمستان و اوایل بهار متولد شده اند. گرچه اسکیزوفرنی بنیادی زیستی دارد اما بررسی های انجام شده بر روی دوقلوهای تک تخمکی نشان داده است که عوامل محیطی و روانی نیز در پیدایش اسکیزوفرنی اهمیت دارند. خودکشی از علل شایع مرگ در مبتلایان است، طوری که حدود ۵۰ درصد بیماران در طول عمر خود حداقل یک بار اقدام به خودکشی می کنند.
روشهای درمان بیماری
دارو درمانی
داروهای آنتی سایکوتیک که برای رفع علایم اسکیزوفرنی به کار می روند، بر دو دسته عمده اند: آنتاگونیت های گیرنده دوپامین نظیر کلروپومازین، هالوپریدول و آنتاگونیت های توأم سروتونین و دوپامین از قبیل ریسپریدون و کلوزاپین.
روان درمانی
گرچه داروهای آنتی سایکوتیک، تکیه گاه اصلی درمان اسکیزوفرنی هستند اما پژوهش ها نشان داده که مداخله های روانی- اجتماعی و از جمله روان درمانی بهبود بالینی را تقویت می کنند. کاربرد ترکیبی ضدروان پریشیها و درمان های روانی- اجتماعی، جهت درمان اکثر بیماران اسکیزوفرن سودمندتر از کاربرد هریک از درمان ها به تنهایی خواهد بود.
بستری کردن
دلایل عمده بستری کردن بیمار عبارتند از؛ نیل به اهداف تشخیصی، برقراری دارو درمانی، تضمین امنیت بیمار به خاطر افکار خودکشی یا آدمکشی و رفتارهای نابسامانی که دارد، شامل ناتوانی در برآورده کردن نیازهای پایه ای نظیر خوراک، پوشاک و سرپناه. بستری کردن از فشارهای وارد بر بیماران می کاهد و به آنها کمک می کند تا به فعالیت های روزانه خود ساختار بدهند. مدت بستری به شدت بیماری و در دسترس بودن تسهیلات درمان سرپایی بستگی دارد.
درمان اسكيزوفرني را از چه زماني آغاز كنيم؟ برحسب پژوهشهاي متعدد، هرچه درمان بيماران روانپريشي سريعتر آغاز شود، امكان بهبود كامل آنان بيشتر ميشود و درمان زودهنگام با سرانجام مناسبتر براي بيماران مرتبط است. در اين مورد به كتاب كلاسيك «آيچين»، «ميهمان» و «موري» تحت عنوان «روانپريشي نوبت اول» در سال 1999 اشاره ميكنم. ضمن آنكه پژوهشهايي هم كه در ايران انجام شده است اين امر را تاييد ميكند. از جمله پاياننامه دكتر فرشيد فخاريان، از دستياران روانپزشكي كه در سال 1379 عوامل موثر بر طول مدت بستري بيماران رواني در مركز روانپزشكي رازي را بررسي كرده است. تشخيص و درمان سريع از عوارضي نظير انزواي اجتماعي و خودكشي و سوءمصرف و وابستگي به مواد و رفتارهاي كيفري نيز ميكاهد. اگر حمله حاد اسكيزوفرنيا سريع تشخيص داده شود و به فوريت درمان گردد از مرگ ياختههاي مغزي جلوگيري ميگردد. هرچه تشخيص و درمان به تعويق بيفتد، مرگ ياختههاي مغزي موجب بيتاثير شدن درمان دارويي خواهد شد. اين موضوعات را به صورت دقيق و با ذكر منابع و پژوهشهاي داخلي و بينالمللي از سال 1369 تاكنون در چند مقاله در مجلات پزشكي آوردهام كه علاقهمندان ميتوانند به مقالهاي تحت عنوان «توانبخشي اسكيزوفرنيا در انتها يا از آغاز» كه در شماره 23 زمستان 1384 فصلنامه عملي پژوهشي توانبخشي چاپ شده است، مراجعه فرمايند. اما آنچه مايه تاسف است اينكه هنوز حتي در بهترين شرايط در كشورهاي پيشرفته صنعتي هم به طور متوسط زماني كه بيمار اسكيزوفرنيك براي اولين بار به روانپزشك مراجعه ميكند دو سال از بيماري او گذشته است! دلايل اين امر متعدد است. از جمله ناآشنايي عموم مردم با اسكيزوفرنيا و نشانههاي آغازين آن، آگاهي اندك پزشكان غير روانپزشك از اسكيزوفرنيا و درمان آن، كافي نبودن تعداد روانپزشك و امكانات درماني سرپايي و بستري براي بيماران روانپريش. اما گاهي ديده ميشود بيماري سريع تشخيص داده شده است و درمان مناسب هم تجويز شده است ليكن بيمار و خانواده از مصرف دارو اجتناب ميكنند و بيماري را كه ميتوانست به احتمال زياد با مصرف دارو بهبود كامل يابد با دستان خود به سراشيبي زوال شخصيت سوق ميدهند و زماني به ضرورت درمان پي ميبرند كه ديگر داروها تاثير چنداني ندارد. خيليها نيز از داروهاي اعصاب و روان ميترسند و آنها را مصرف نميكنند! تبليغات غيرموجهي كه در مورد عدم مصرف دارو در كشور ما صورت گرفته است و ميگيرد باعث محروم ماندن صدها هزار بيمار از درمان مناسب و عوارضي از قبيل زوال شخصيت، فقدان كاركرد تحصيلي و خانوادگي، اجتماعي و شغلي،اعتياد (به صورت خوددرماني) ،خودكشي و ديگركشي ميشود. گاهي هم ناآگاهي خانواده بيمار اسكيزوفرنيك از ضرورت و فايده درمان دارويي با تخطي از قوانين از سوي برخي افراد همراه ميشود و فاجعه به بار ميآورد كه نمونه آن «شش ماه مشاوره و رواندرماني» براي بيمار اسكيزوفرنيك حاد توسط «فرد غيرپزشك» بوده است كه سرانجام به علت وخامت حال بيمار، اين درمانگر محترم رضايت داده بود كه بيمار بخت برگشته را نزد روانپزشك ببرند. اينكه چه فرصت طلايي از دست رفت و چه عوارض و عواقبي براي بيمار و خانواده او به بار آمد، بماند. با توجه به اين دلايل است كه ما روانپزشكان به آموزش عموم مردم از طريق رسانههاي گروهي اهتمام ميكنيم و تاكيد داريم كه به آموزش روانپزشكي در دوره باليني پزشكي بهاي بيشتر داده شود و امكانات آموزش تخصصي روانپزشكي افزايش يابد، به نحوي كه تعداد روانپزشكان اگر هم به حد آرماني يازده هزار نفر براي جمعيت كنوني ايران نرسد، دست كم به ميزان چشمگير از عدد هزار و دويست نفر فعلي با شتاب بيشتري بالا برود تا به گروه عظيم پزشكاني كه مشتاق ورود به تخصص روانپزشكي هستند نيز پاسخ مثبتي داده شود.
چربی امگا- 3 باعث بهبود افسردگی و اسکیزوفرنی می شود
طی بررسی انجام شده در شهر لندن، محققین دریافتند که نسبت اسیدهای چرب در غشاهای سلول در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی1 ( نوعی اختلال روانی ) غیر طبیعی است که در اثر دریافتاسیدهای چرب امگا 3این حالت بهبود بخشید. مطالعات دیگر حاکی از آن است کهافسردگیممکن است در اثر کمبود اسیدهای چرب امگا 3 به وجود آید. این اسیدهای چرب در آجیل، دانه ها، غلات سبوس دار، حبوبات و انواع ماهی های چرب مثل ساردین ، قزل آلا، شاه ماهی و قباد یافت می شوند.
بسیاری از روان پزشکان برای درمان افسردگی ازداروهاییاستفاده می کنند که سطح سروتونین2 مغز را افزایش می دهند. در حال حاضر مشخص شده که کمبود اسید چرب امگا 3 در رژیم غذایی ممکن است میزان سروتونین مغز را کاهش دهد که می تواند منجر به افسردگی شود.
مطالعات نشان می دهد که بروز افسردگی با سطح پایین اسیدهای چرب امگا 3 موجود در غشای گلبول های قرمز خون و دریافت کم اسیدهای چرب امگا 3 ارتباط دارد ، زیرا در اثر کاهش سطح اسیدهای چرب امگا 3، نسبت اسیدهای چرب امگا 6 به اسیدهای چرب امگا 3 بالا می رود که این خود منجر به افسردگی شدید می شود.
بروز افسردگی در میان مردم کشور نیوزلند 6 برابر مردم ژاپنی است که این ممکن است به دریافتاسیدهای چرب امگا 3موجود در رژیم غذایی برگردد، چون مردم ژاپن ماهی های حاوی اسیدهای چرب امگا 3 را زیاد مصرف می کنند. افسردگی بعد از زایمان امری طبیعی در میان زنان می باشد. بنابراین در طول دوران حاملگی بایستی منابع غذایی اسیدهای چرب امگا 3 به میزان زیادی مصرف شوند. در زنانی که میزاناسیدهای چرب امگا 3خون آنها بسیار پایین است، احتمال ابتلا به افسردگی حاملگی بیشتر است.
افسردگی امکان حمله قلبی را در افراد بیشتر می کند. بنابراین ارتباط بین افسردگی و اسکیزوفرنی با حملات قلبی ممکن است به دلیل پایین بودن مقدار اسیدهای چرب امگا 3 در این افراد باشد.
اگر این یافته ها توسط بررسی های بیشتر تایید شوند، شاید از طریق مصرف مقادیر زیاد آجیل، دانه ها، حبوبات، غلات سبوس دار و انواع ماهی بتوان از بروز برخی موارد افسردگی جلوگیری کرد و یا حتی برخی از آنها را درمان کرد.
با بيمار اسكيزوفرنيك چه كنيم؟
1 - مهمترين وظيفه خانواده به رسميت شناختن بيماري در عضو خانواده است. متأسفانه خيلي از خانواده ها وجود بيماري رواني را در فرزند، همسر، يا والدين خود انكار مي كنند. براي نمونه مي گويند: پسر ما بيمار نيست، كارهايي که مي كند دست خودش است و اگر بخواهد مي تواند جور ديگري رفتار كند. اما خانواده نمي دانند كه بيمار بيش از همه از وضعيت خويش رنج مي برد و بدون كمك حرفه اي روان پزشك قادر به تغيير رفتار خود نيست و توقع بي جاي بستگان بر مشكل او مي افزايد.
2 - دومين وظيفه خانواده، حفظ آرامش در محيط خانه و پرهيز از خرده گيري ها و سرزنش هاي ناموجه نسبت به بيمار است. براي نمونه، سرزنش يك دختر جوان مبتلا به اسكيزوفرنيک كه چرا نمره هايت مانند گذشته درخشان نيست، موجب افزايش ديد منفي او نسبت به خود و احساس بي ارزشي در وي مي شود و رنج او را بيشتر مي كند. انتقاد از يك بيمار اسكيزوفرنيك كه چرا در كنكور دانشگاه قبول نمي شوي يا چرا به دنبال يك كار پردرآمد نمي روي؟ بر پريشاني او مي افزايد و موجب تشديد نشانه ها و عود بيماري و طولاني شدن دوره درمان مي گردد.
3 - سومين وظيفه افراد خانواده، همكاري در درمان بيمار است، چه درمان هاي دارويي و چه درمان هاي رواني- اجتماعي. براي نمونه بايد مراقب مصرف دارو توسط بيمار باشند و از اظهار نظرهاي نامربوط راجع به دارو و درمان كه شبيه دوستي خاله خرسه است بپرهيزند. براي نمونه : اگر دارو نخوري بهتر است! يا تو كه حالت خوب شده، چرا باز هم دارو مصرف مي کني؟ يا : مصرف دارو خطرناك است، همسايه ما كه داروي اعصاب مي خورد چند وقت پيش يك ماشين به او زد و مُرد. اعضاي خانواده بايد بدانند تجويز، كاهش يا قطع داروي اعصاب فقط در صلاحيت روان پزشك است. چه بسيار خانواده ها كه با توصيه هاي نابجا موجب طولاني شدن بيماري يا تشديد آن يا بروز عوارض برگشت ناپذير بيماري مانند خودكشي فرد بيمار شده اند.
گاهي اوقات خانواده بيمار اسكيزوفرنيك كه پس از قطع سرخود داروها با برگشت نشانه هاي بيماري روبرو شده اند و به پزشک مراجعه مي كنند و اظهار مي دارند که ما نمي خواستيم داروي بيمارمان را قطع كنيم اما زماني كه او را براي دررفتگي مچ پايش نزد دكتر ارتوپد برده بوديم، دكتر وقتي فهميد داروي اعصاب مي خورد به او گفت به جاي دارو خوردن بهتر است ورزش كني تا اعصابت قوي شود، بيمار ما هم ديگر دارو نخورد تا حالش بد شد. البته نمي توان به طور قطع صحت گفته هاي خانواده هاي بيماران را كه متأسفانه مكرر هم شنيده مي شود تأييد کرد، زيرا قاعدتاً پزشكان تخصص هاي ديگر هم لااقل آن اندازه دوره بيماري هاي رواني را گذرانده اند كه چنين توصيه هاي خطرناكي به عمل نياورند. به هر حال اگر هم پزشكي خارج از محدوده تخصصي خود چنين اظهارنظري كند بهتر است بيمار و خانواده او پرسش هاي خود را با روان پزشك معالج مطرح كنند.
4 - چهارمين وظيفه خانواده آن است كه با نوع بيماري و نشانه هاي بيماري مريض شان آشنا باشند و وضعيت او را هميشه زير نظر بگيرند و در صورت برگشت نشانه ها بي درنگ با پزشك تماس حاصل كنند.
5 - و سرانجام توصيه عملي براي خانواده هايي كه بيمار اسكيزوفرنيك دارند اين است كه با شناسايي يكديگر در محله خود گروه هاي خودياري تشكيل دهند تا با استفاده از تجربيات و امكانات يكديگر بتوانند در توانبخشي بيماران خود نقش مثبت و سازنده ايفا كنند. انجمن حمايت از بيماران اسكيزوفرنيك مي تواند در اين مورد به بيماران و خانواده هاي آنان راهنمايي و مشاوره ارائه دهد.
كودكان كمهوش، توجه بسیاری از دستاندركاران مانند پزشكان، روانشناسان، جامعهشناسان، متخصصان آموزش و پرورش و دانشمندان ژنتیك را به خود جلب كردهاند. هر كدام از این اشخاص و گروهها طبقهبندی، مفاهیم و اصطلاحات خاص خود را در تعریف و توصیف این قشر از جامعه اظهار نمودهاند.
تعریف عقبماندگی ذهنی با گذشت زمان، كم و بیش دچار تغییرات زیادی شده است. برخی تعاریف اولیه از عقبماندگی ذهنی تاكید خاصی بر جنبههای بیولوژیكی دارد. بهطوری كه در این زمان اكثر پزشكان فكر میكردند كه عقبماندگی ذهنی، ریشههای زیستشناختی دارد. بعد از آن، تعاریف به جنبههای اجتماعی در عقبماندگی ذهنی اشاره دارد و از زمانی كه آزمونهای هوشی مطرح گردیده IQ یا هوشبهر به عنوان یك عامل اساسی و متمایزكننده در تعریف عقبماندگی ذهنی، تاكید بیشتری میشود.
تعریف 1983 عقبماندگی ذهنی
تعریفی كه مورد توجه اكثر متخصصین قرار گرفته است، تعریف انجمن عقبماندگی ذهنی آمریكا(AAMR) میباشد. بنا به نظر این انجمن، عقبماندگی ذهنی به كنش هوش عمومی كه بهطور معنیدار یا قابل ملاحظهای كمتر از حد متوسط عمل كرده، با نقایصی در رفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد و تحول پدید آمده است، گفته میشود.[1]
این تعریف شامل سه مفهوم است:
مفهوم اول: پایین بودن كنش هوش عمومی در حد معنیدار یا قابل ملاحظه: از این نظر، هر كودكی كه بر اساس انجام آزمونهای هوشی استاندارد شده، هوشبهرش حداقل دو انحراف معیار[2]كمتر از متوسط باشد، عقبمانده ذهنی محسوب میشود.
مفهوم دوم: رفتار سازشی: اشاره دارد به توانایی فرد در عملكرد مستقل فردی(اتكا به خود)، مسئولیتپذیری اجتماعی(توانایی برقراری ارتباط موثر با محیط) متناسب با گروه سنی و فرهنگ جامعه خود، تسلط بر اعمال حسی – حركتی، كسب مهارت لازم در فعالیتهای پیشتحصیلی و تحصیلی، انجام مهارتهای مربوط به خانه و زندگی روزانه، استقلال حرفهای و استقلال عملی در سنین مختلف.
مفهوم سوم: دوران رشد و تحول: اشاره دارد به اهمیت سالهای حساس رشد و تحول از بدو تولد تا 18 سالگی. زیرا برخی از عقبماندگیهای ذهنی ارثی احتمالا در سنین خاصی از مراحل رشد بروز میكند. لذا این ویژگی كه عقبماندگی ذهنی تا 18 سالگی آشكار میشود از یكسو بیانگر انجام تكلیف مناسب با رشد سنی است و از سوی دیگر جنبه قراردادی دارد و به قصد تفكیك عقبماندگی ذهنی از اختلالات تخریبی مغز كه در بزرگسالی آغاز میشود بهكار میآیند.[3]
بنابراین از نشانههای عقبماندگی ذهنی، یكی ضعف و كمبود بر كنش هوش عمومی طبق آزمونهای استاندارد شده و دیگری اختلال در رفتار سازشی میباشد.
تعریف 1992 یا چند زمینهای عقبماندگی ذهنی
طبق نظام AAMR[4]آخرین تعریف عقبماندگی ذهنی عبارت است از: محدودیتهای اساسی در كنش هوش عمومی به صورت دو انحراف معیار پایینتر از میانگین، توام با اختلاف در دو یا بیشتر از مهارتهای كاربردی شامل: ارتباطات، مراقبت از خود، زندگی خانوادگی، مهارتهای اجتماعی و بینمرزی، بهرهبرداری از منابع اجتماعی، خودتنظیمی، مهارتهای كنشی تحصیلی، كار، اوقات فراغت، تفریح بهداشت و ایمنی كه تا قبل از 18 سالگی به وقوع بپیوندد.[5]
طبقهبندیهای عقبماندگی ذهنی
محور اول: طبقهبندی حول محور روانی – اجتماعی
امروزه یك طبقهبندی توصیفی و كنشی از عقبماندگی ذهنی به وسیله انجمن AAMR رو به تكامل است. این طبقهبندی شامل مقولههای عقبماندگی ذهنی خفیف، متوسط، شدید و عمیق میباشد. توصیف ویژگیهای رشد و تحول شناختی، اجتماعی و شغلی عقبماندگان ذهنی در همین چهار سطح نشان داده میشود.
1. سنین پیشدبستانی(تولد تا 5 سالگی)
خفیف: میتواند مهارتهای اجتماعی و برقراری ارتباط را توسعه دهد. حداقل عقبماندگی ذهنی در زمینههای حسی – حركتی را داشته و اغلب در مقایسه با افراد عادی قابل تفكیك نیستند مگر در سنین بالا.
متوسط: میتواند حرف بزند و رابطه برقرار كند و به آگاهی محدود اجتماعی و تحول حركتی متوسط دست یابد. از آموزشهای مربوط به خودیاری بهرهمند شود. میتوان او را در از عهده برآمدن كارها با یك سرپرستی مناسب و سبك، یاری داد.
شدید: رشد و تحول حركتی، ضعیف و گفتار بسیار كم است. عمدتا در استفاده از آموزشهای اولیه(مثل لباس پوشیدن و ...) و در برقراری ارتباطهای ساده و اجتماعی بسیار ناتوان است.
عمیق: دارای عقبماندگی آشكار، حداقل توانایی در كششهای حسی – حركتی و نیازمند مراقبت و پرستاری است.
2. سنین دبستانی(6 تا 20 سالگی)
خفیف: میتواند تا اواخر نوجوانی نهایتا در كلاس پنجم، مهارتهای تحصیلی را یاد بگیرد. میتوان او را به سوی سازش اجتماعی هدایت نمود. وی آموزشپذیر است.
متوسط: میتواند از آموزشهای مهارتهای اجتماعی و شغلی بهرهمند شود. كمتر احتمال دارد كه تا بالاتر از كلاس دوم پیشرفت كند. در كسب موضوعات درس بالاتر از كلاس دوم ابتدایی ناتوان است. احتمالا رفتوآمد به تنهایی به مكانهای آشنا را میتواند بیاموزد.
شدید: میتواند حرف بزند یا برقراری ارتباط را بیاموزد. میتوان او را در كسب عادات بهداشتی اساسی آموزش داد. میتواند از آموزشهای منظم و سیستماتیك عادات بهرهمند شود. قادر به استفاده از آموزشهای حرفهای نیست.
عمیق: تا حدودی رشد و تحول حركتی وجود دارد. ممكن است به حداقل یا كمترین مقدار آموزش در زمینههای خودیاری، واكنشی مثبت نشان دهد.
3. سنین بعد از مدرسه(21 سالگی به بالا)
خفیف: اغلب میتواند مهارتهای اجتماعی و حرفهای را كه برای حداقل خودكفایی، ضروری است كسب نماید. اما ممكن است احتیاج به راهنمایی و كمك پیدا كند، مخصوصا موقعی كه تحت فشارهای اجتماعی و اقتصادی قرار میگیرد.
متوسط: احتمالا به مراقبت از خود به وسیله كارهای ساده و نیمهماهر آن هم تحت شرایط حمایت شدن دست مییابد. زمانی كه تحت فشارهای اجتماعی و اقتصادی خفیفی قرار میگیرد، نیاز به سرپرستی و راهنمایی دارد.
شدید: احتمالا با سرپرستی كامل دیگران میتواند در مراقبت از خود بهطور نسبی مشاركت داشته باشد. میتواند مهارتهای مربوط به حمایت از خود را در محیطهای كنترلشده در پایینترین سطح مقید بودن توسعه دهد.
عمیق: تا حدودی رشد و تحول حركتی و گفتار وجود دارد. احتمالا به كمترین حد از خودیاری دست یابد و نیازمند مراقبت و پرستاری است.[6]
محور دوم: طبقهبندی حول محور سطوح رفتار سازشی
یكی از اجزاء كلی طبقهبندی رفتاری علاوه بر هوش، رفتار سازشی است. رفتار سازشی، تركیبی از جنبههای متعدد رفتار وقایعی از طیف وسیعی از تواناییها و كم توانیهای خاص است؛ رفتارهایی كه تحت عناوین هوشی، كرداری، انگیزشی، اجتماعی و حسی – حركتی ردهبندی میشوند. بنابراین كنش هوش عمومی با سطح رفتار سازشی همبستگی دارد.
البته در سطوح كنش فرد در هر دو بعد هوشی و رفتار سازشی، تفاوتهای فردی ملحوظ است كه این امر بهویژه در سطوح عقبماندگی خفیف و مرزی كه بهتر است گفته شود "كمهوش مرزی" چشمگیرتر است. زیرا بسیاری از افراد كه در سطح كمهوشی مرزی قرار دارند، رفتار سازشی مناسبی نشان میدهند. اندازهگیری رفتار سازشی به عنوان یك عامل مسلم در تشخیص عقبماندگی بسیار ضروری است.
محور سوم: طبقهبندی حول محور انتظارات و اكتسابات آموزشگاهی
الف: كودكان كندآموز
با توجه به اینكه هوشبهر افراد عادی 100 میباشد، چنین كودكانی از نظر معیارها و مقاصد آموزشی و پرورشی، عقبمانده شناخته نمیشوند و هوشبهرشان بین 90 - 75 میباشد. آنها كمی دیرانتقال بوده و در درك و بیان مفاهیم پیچیده از خود ضعف نشان میدهند، اما در ظاهر كردن رفتارهای سازشی متناسب با محیط فرهنگی و اجتماعی خود مشكل ویژهای ندارند. آنها در مدارس عادی مشغول تحصیل میشوند؛ زیرا با تلاش و پشتكار بیشتر خود و توجه و راهنمایی معلم میتوانند همانند كودكان عادی از نظر تحصیل پیشرفت كنند.
ب: كودكان عقبمانده ذهنی آموزشپذیر
یك كودك عقبمانده ذهنی آموزشپذیر به دلیل اینكه رشد و تحول او كمتر از متوسط است، در استفاده از برنامههای مدارس ابتدایی عادی ناتوان است. لیكن او میتواند ظرفیت یادگیری خود را در سه زمینه تكامل بخشد:
· آموزشپذیری در موضوعات تحصیلی آموزشگاه در یك سطح حداقل
· آموزشپذیری در سازشیافتگی اجتماعی در حد اینكه بتواند در جامعه بهطور مستقل زندگی كند
· كسب كفایت شغلی بهطوری كه بتواند بعد از دوره جوانی خود را کلی یا جزئی حمایت كند.
هوشبهر چنین كودكانی 75 - 50 میباشد. چنین كودكانی حداكثر در زمانهای اولیه رشد، طبیعی به نظر میرسند؛ زیرا هیچگونه علایم ظاهری ندارند و عقبماندگیشان آشكار نمیگردد، مگر اینكه در مدرسه از نظر یادگیری مهارتهای تحصیلی از خود ضعف نشان دهند. این كودكان از تمركز كافی و رغبت به فعالیتهای فكری و ابتكاری چندانی برخوردار نیستند و به همین دلیل اغلب او را به عنوان دانشآموزان مستعد ضعیف میشناسند. این گروه از كودكان دارای سازشیافتگی اجتماعی و قابلیتهای حرفهای بوده و با تمرین و تكرار، كارهای عملی نیمهماهر را به خوبی انجام میدهند. آنان در مواقع انتقاد، از استدلال و بیان مناسبی برخوردار نیستند و اگر محیط عاطفی آنها آزاردهنده نباشد شخصیتی مطیع و سازشیافته دارند.
ج: كودك عقبمانده ذهنی تربیتپذیر
یك كودك عقبمانده ذهنی تربیتپذیر، كودكی است كه در زمینههای پیشرفت تحصیلی و كسب سازشیافتگیهای اجتماعی برای زندگی مستقل آینده و سازش برای انجام مهارتهای شغلی در دوره جوانی، قابل آموزش نیست.
یك كودك عقبمانده ذهنی تربیتپذیر، در مجموع میتواند مهارتهای خودیاری از قبیل؛ لباس پوشیدن، غذا خوردن و مسواك زدن را بیاموزد. او قادر است سازشیافتگی اجتماعی را در برقراری ارتباط با خانواده و همسایگان فراگیرد. میتواند در خانه و یا موسسات شبانهروزی و كارگاههای اجتماعی از نظر اقتصادی سودمند باشد، بهطوری كه با حداقل درآمد ناشی از مشاغل ساده سربار جامعه نباشد. نمرات آزمون هوشی یك كودك تربیتپذیر، 3 تا 4 انحراف معیار زیر هنجار است و هوشبهری بین 50 - 25 را دارا میباشد. كودك عقبمانده ذهنی حمایتپذیر یا وابسته كامل، به دلیل اینكه عقبماندگی در این نوع عمیق است، در فراگیری امور خودیاری و اجتماعی شدن ناتوان است. همچنین استعداد فراگیری مهارتهای شغلی را ندارد و در كسب درآمد عاجز است. چنین كودكی به سرپرستی مداوم بزرگسالان خود نیازمند است. یك كودك عقبمانده حمایتپذیر، هوشبهرش بیش از پنج انحراف معیار زیر هنجار است و در واقع هوشبهر او كمتر از 25% میباشد و غالبا به معلولیتهای شدید دیگر دچار است و برای حفظ بقای خود به مراقبت و سرپرستی مستقیم دیگران نیازمند است.[7]
پیشگیری و درمان کودک ناتوان ذهنی متوسط
پیشگیری و درمان عقب ماندگی ها باید دانست که عقب ماندگی بلایی آسمانی نیست، بلکه یک بیماری است و می توان با روش صحیح از بروز، یا لااقل از شدت و حدّت آن کاست. در حال حاضر متأسفانه برای عقب ماندگی ها مخصوصاً انواع عمیق و شدید، درمانی وجود ندارد؛ اما اکثر آن ها قابل پیشگیری اند. 1ـ خیلی از عقب ماندگی ها با عوامل ارثی با آزمایش ها و مشاوره های ژنتیکی قابل تشخیص اند. از این رو، قبل از ازدواج با دادن آزمایش ها و مشاوره های ژنتیکی به خصوص اگر یکی از خانواده ها کودک عقب مانده با اختلالات ارثی دارند، از تولد فرزندان عقب مانده جلوگیری کنید. 2ـ از ازدواج های درون فامیلی و هم خون ها خودداری کنید. (مگر با اشراف مشاور ژنتیک) 3ـ از بارداری زودرس یا در سنین خیلی بالا (مثلاً بعد از 40 تا 45 سالگی) جلوگیری کنید. بدانید که بهترین سن بارداری و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین 20 تا 28 سالگی گزارش شده است.[1] 4ـ آزمایش های لازم هنگام بارداری را به موقع انجام دهید؛ آزمایش هایی چون: الف) آزمایش آمینو سنتیز در هفته 14 تا 16 حاملگی جهت کشت و مطالعه کروموزومی، بررسی متابولیکی و شیمیایی؛ ب) آزمایش های نمونه برداری از جفت در هفته های 8 تا 10 حاملگی سنوگرافی از جنین؛ ج) آزمایش های تحمل برای تشخیص ناقلین ژن های معیوب. 5ـ از بیماری های زمان بارداری جلوگیری کنید. ابتلا والدین به خصوص مادر به بیماری هایی چون سیفلیس، سرخجه، توکسوپلاسموزیس، ایدز و سایر بیماری ها که موجب ناهنجاری های گوناگون و نارسایی های رشد قوای ذهنی کودک می گردد. 6ـ در زمان بارداری به آرامش روانی و دوری از ناراحتی های روانی جداً اهمیت دهید. اثر ناراحتی ها و فشارهای روانی مادر غیر قابل انکار است؛ چرا که اکثر بیماری های روانی باعث بی اشتهایی، اختلالات خواب و تغییر بیوشیمی و هورمونی می شود؛ مسلّماً این تغییرات در جنین در حال رشد بی تأثیر نخواهد بود. 7ـ از مصرف انواع الکل، دخانیات و ... خودداری کنید. 8ـ از مصرف داروهای شیمیایی بی جا چون داروهای خواب آور، مسکن و ... به خصوص در زمان بارداری و مخصوصاً در سه یا چهار ماهه اول حاملگی خودداری کنید. و از داروهای ضروری با مجوز پزشک استفاده کنید. 9ـ از حوادث زایمانی و بعد از زایمان مثل ضربه به مغز جلوگیری کنید. 10ـ در صورتی که در گروه خونی مرد عامل (RH) ارهاش مثبت و در زن منفی باشد، اشکالاتی در زایمان غیر اول به وجود می آورد؛ از این رو، زن باید بعد از زایمان آمپول گاما کلوبولین ضد ارهاش تزریق کند. 11ـ در بهداشت و تغذیه کودک به خصوص در ماه های اول زندگی که رشد هوشی یا عقب ماندگی ذهنی اهمیت فراوانی دارد، توجه کافی را داشته باشید. در سال اول زندگی کودک ممکن است به بیماری های عفونی ابتلا شود. خوشبختانه اکثر بیماری های عفونی رایج با واکسیناسیون به موقع قابل پیشگیری اند. درمان ها و اقدام های لازم بعد از پیدایش عقب ماندگی هر چند اطلاع از وجود عقب ماندگی در کودک دردآور است؛ اما به هر حال چاره ای جز «پذیرش واقعیت» نیست و خانواده آن کودک باید به گونه ای با این مسئله کنار بیایند. این گونه خانواده ها نباید اجازه دهند، این مشکل خللی در زندگی اجتماعی شان بوجود آورد. اگر خود آن ها با این مسئله کنار نیایند، این وضعیت در دیگران نیز غیر عادی به نظر خواهد آمد. حال به نکات زیر توجه کنید: 1ـ در بیشتر موارد ناسازگاری افراد عقب مانده، بازخورد رفتار بد والدین، اطرافیان و افراد جامعه است. باید دانست، هر چه رابطه کودک عقب مانده و اعضای خانواده صمیمانه تر باشد، احتمال با ثبات بودن، قابل کنترل بودن، آرام تر بودن کودک بیشتر خواهد بود و کودک محبت و حمایتی را که احتیاج دارد تا سازگاری خود را برقرار سازد به دست آورد؛ و در نتیجه کسانی هم که با کودک زندگی می کنند، رضایت و ثبات بیشتری خواهند داشت. 2ـ نباید اجر و ثواب مراقبت و پرستاری از چنین افرادی را از یاد برد. 3ـ چنان که اشاره کردیم، در بسیاری از امور می توان از عوارض و شدت عقب ماندگی، معلولیت ها و مزمن شدن بیماری ها جلوگیری کرد. با بازتوانی و توان بخشی به بیمار توانایی داده می شود تا از یک زندگی سازگارانه و عادی برخوردار شود و یک حرفه و کاری یاد بگیرد. 4ـ در اولین قدم باید میزان عقب ماندگی، وضع ونوع توانایی های کودک تشخیص داده شود و بر حسب این که او جزو کدام دسته قرار می گیرد، نسبت به درمان و تعلیم و تربیتش اقدام کرد. مثلاً در مورد کودکان «تربیت پذیر» مسئله توان بخشی به نحوی انجام می شود که آن ها بتوانند نیازهای اولیه خود را رفع کنند. توان بخشی در مورد کودکان «آموزش پذیر» و دیرآموز طوری انجام می گیرد که بتوانند با آموزش صحیح سهمی در اجتماع از لحاظ اقتصادی داشته باشند و خلاصه سربار نشوند. 5ـ در مراکز و مدارس مخصوص افراد عقب مانده ذهنی، به وسیله کاردرمانی (مثل، خیاطی، بافندگی، منبت کاری و ...) علاوه بر این که استعدادهای ذهنی فرد عقب مانده را به کار می اندازد؛ انرژی و علاقه بیمار به کار معطوف می شود؛ احساس می کند که هدفی را دنبال می کند؛ پس از پایان کارش احساس اعتماد و پیروزی می کند؛ کار و روش های جدیدی از مربیان خود می آموزند که باعث از بین رفتن یأس و نا امیدی آن ها می گردد. اصولی که رعایت آن ها در درمان و آموزش و پرورش عقب مانده ها لازم و ضروری به نظر می رسد عبارت اند از: ـ تشخیص نارسایی فعالیت های قوای ذهنی و هوشی، علت آن، بررسی تمام امکانات و یافتن بهترین راه حل درمانی و جلوگیری از مشکلات بعدی. ـ صبر و حوصله و مقاومت از شرایط ضروری و لازمه توفیق درمانی است. نباید از پیشرفت کند و تدریجی این افراد مأیوس شد و آن ها را به حال خود رها کرد. تجربه ثابت کرده است که کودک هر چقدر عقب مانده باشد باز هم می تواند کارهایی را یاد بگیرد و انجام دهد. پیشرفت این کودکان کند ولی غالباً نتیجه بخش است. از هر پیشرفت باید خوشحال شد زیرا ممکن است پیشرفت های دیگر را به دنبال داشته باشد. ـ تا آن جا که ممکن است با کودک عقب مانده رفتاری مشابه کودک عادی داشت ولی نباید توقع داشت که واکنش وی شبیه کودک عادی باشد. ـ همان طور که قبلاً ذکر شد عقب مانده ها تمرکز حواس و دقت ندارند و خیلی زود از کاری خسته شده یا سراغ کار دیگر می روند. وظیفه مربی ایجاب می کند دقت کودک را به موضوع متمرکز نماید. ـ دقت و توجه کودک بیشتر از طریق نشان دادن، ترسیم اشکالی که درباره آن ها تدریس می شود یا تدریس موضوعاتی که بدان ها علاقه دارد تقویت می شود. ـ اکثر عقب مانده ها حساس اند و از بی مهری یا تحقیر اطرافیان و کم استعدادی خود رنج می برند و از عدم پیشرفت خود خیلی زود مأیوس می شوند وقتی کاری انجام می دهند چون از نظر شخص عادی ناچیز است تشویق نمی شوند و در مواقع شکست مورد تمسخر قرار می گیرند همین امر باعث تزلزل عاطفی و رکود فعالیت های ذهنی بیشتر و تاخیر مجدد در یادگیری و پیشرفت کودک می شود. در حالی که تشویق و مراقبت وکمک به این افراد استعدادهای خفته ایشان را بیدار کرده و موجب تحریک و پیشرفت می شود. ـ کودک را باید آزاد بگذارید تا به تنهایی کارهایش را انجام دهد و فقط موقعی به او کمک کنید که احساس می کنید کمک و راهنمایی شما ضروری است. ادامه راهنمایی و حمایت از طرف والدین ضروری و اساسی است. ـ هر بار که کودک کاری را به پایان می رساند او را تشویق کنید زیرا این کودکان به تشویق و تأیید نیازمندند و تشویق باعث می شود که توانایی های کودک به حد اعلای رشد خود برسد. ـ هرگز کودک عقب مانده را به علت نارسایی نتیجه کار و بدی اجرای آن ملامت و سرزنش یا احتمالاً تنبیه نکنید. خیال نکنید که کودک به علت لجبازی از انجام دادن کار طفره می رود یا آن را عمداً بد انجام می دهد. ـ چون هدف از آموزش و درمان این افراد رشد هوشی، شخصیتی، سازش آن ها با محیط و توانایی رفع احتیاجاتشان می باشد. لذا لازم است آن ها را وادار کنید که به آموزش شغلی و حرفه ای بپردازند. در بیمارستان های روانی و مراکز کودکان عقب افتاده بخش های کار درمانی به همین منظور وجود دارد تا کودکان بتوانند بر حسب استعداد و علاقه ای که دارند به کار گمارده شوند تا ضمن یادگیری کارهای عملی، روابط اجتماعی خود را تقویت کرده و حتی با فروش محصولاتی که خود ساخته اند ارزش و اعتمادی برای خود قائل شوند. ـ چون همه کودکان عقب مانده برای یادگیری استعداد مشابه ندارند لذا مواد برنامه باید با میزان رشد و استعداد کودک سازگار باشد و تمرین های لازم و تکرار آن در برنامه به قدر کافی پیش بینی شود. اگر موضوعی به کودک یاد داده می شود از وی بخواهند که آن را به طور مرتب انجام دهد. با سوالات مرتب از کودک، توضیح و تصحیح اشتباهات نارسائی کودک را تشخیص و آن را اصلاح کرد. شرح و توضیح و مثال های زیاد تا این که شاگرد مطلب را درک کند و به خاطر بسپارد ضروری است. ـ رعایت اصول بهداشتی از نظر بدنی، تغذیه و دارو باید جزء برنامه های ضروری و اجباری باشد. اصلاح نقایص عضوی تا حدی که کودک امکان آن را داشته باشد که به یادگیری های لازم بپردازد. ـ در مورد آزمایش عادات و رفتار اجتماعی آن چه مربیان و والدین مایلند که کودک انجام دهد باید خودشان به طور مکرر اجرا نمایند تا کودک با استفاده از مشاهده و یادگیری قادر باشد آن را انجام دهد، زیرا کودکان اکثر فعالیت های خود را از راه عادت فرا می گیرند. ـ رفتار درمانی برای تغییر رفتار ناپسند و ایجاد رفتار طبیعی و پسندیده به طریق شرطی کردن و اقتصاد ژتونی[2]که در نوع اخیر در ازای رفتار مطلوب و پسندیده ژتونی به کودک داده می شود که با آن می تواند هر چه مایل است بخرد یا آن را تبدیل به پول کند. این ژتون ها به رنگ ها و ارزش های مختلف تهیه شده و باعث تشویق کودک می شود. ـ روان درمانی برای رفع اختلالات هیجانی و عاطفی والدین و خانواده بیمار برای آن که بتوانند با واقعیت عقب ماندگی کودکانشان رو برو شوند لازم و ضروری است. ـ چون در کودکان عقب مانده به علت اختلال در کنترل دستگاه عصبی انجام دادن حرکات دقیق عضلات و اندام ها میسر نیست، لذا باید برای برطرف کردن آن با انجام دادن حرکات بدنی و کارهای دستی یا کارکردن با وسایل مختلف اقدام گردد. کار در زمینه هنرهای دستی صرف نظر از این که به یادگیری حرکات عضلانی کمک می کند باعث تشویق کودک نیز می شود. تمرین های عملی با استفاده از وسایل فیزیوتراپی جهت آمادگی بدنی برای مشاغل بعدی ضروری است. ـ آموزش حرفه ای و شغلی به مراتب مهم تر از آموزش خواندن و نوشتن است. آموزش مشاغلی مناسب با ذوق و استعداد کودک، نحوه استفاده از وسایل کار، پیگیری دائم در آموزش و راهنمایی شغلی و ادامه خدمات درمانی و بهداشتی نقش مهمی در درمان عقب ماندگی ذهنی ایفا می کند. ـ کار کردن با عقب مانده های ذهنی نباید مانند تصور عمومی بی فایده تلقی شود بلکه همان طور که یادآور شدیم این افراد می توانند با تعلیمات معین اقدامات مؤثری نسبت به فرا خور حال خود انجام دهند طبق عقیده کسانی که با انواع روش های آموزشی این گونه کودکان سر و کار دارند کودکان عقب مانده ذهنی در بعضی از شرایط خاص تا حد کودکان عادی پیشرفت نشان داده اند و این مطلب نشان می دهد که شاید استعداد های یادگیری خاصی در کودکان عقب مانده وجود دارد که هنوز نسبت به آن آشنایی نداریم.
با سلام به شما بازدید کننده گرامیبرای حمایتاز سایت ما و قرار دادن بیشتر تحقیقان در سایت بر روی لینک زیر ( بعد از خواند یا قبل از خواند تحقیق)هر چند بار که خواستید کلیک کنید تا ما نیز با علاقه بیشتری تحقیقات دانش آموزی برای شما بگذاریم . لینک زیر را به تعداد دلخواه کلیک کنید :
دیدن آسمان آبی با ابرهای سفید این روزها برای اکثر مردم ، به خصوص کسانی که درابرشهرهایی چون تهران زندگی می کنند ، بی شک به یک آرزو شبیه است.
آلودگی هوا یعنی حضور یک ، چند و یا مخلوطی از آلوده کننده های مختلف در هوای آزاد ، به اندازه ای است که برای انسان مضر بوده و یا موجب زیان رساندن به حیوانات ، گیاهان و اموال شود.
اما پدیده آلودگی هوا در مناطق شهری ، یکی از ره آوردهای انقلاب صنعتی است که از سیصد سال قبل شروع و با توسعه صنعتی و زیاد شدن شهرها بر میزان و شدت آن روز به روز افزوده می شود . تکیه اساسی بر منابع انرژی فسیلی از قبیل زغال، نفت ، گاز و در نهایت آزاد شدن مواد ناشی از احتراق این مواد ، فرآورده های مضر و زیانبخشی را به همراه می آورد که حیات موجودات زنده به ویژه انسانها را تهدید می نماید .
از نخستین دهه های قرن بیستم ، به دنبال مشاهده ارتباط میان آلودگی هوا و تخریب محیط زیست ، بسیاری از کشورهای صنعتی پیشرفته ، تحقیقات و برنامه های علمی برای کنترل آلاینده های بسیارمضررا آغاز نمودند ، اما متاسفانه در اکثر قریب به اتفاق کشورهای در حال رشد این مسئله آن طور که باید مورد توجه قرارنگرفته و وضعیت آلودگی هوا در شهرهای بزرگ روز به به وخامت می گذارد.
به هر حال آلودگی هوا دراثرچهارعامل اصلی ، تشدید می یابد که عمدتاً ازعواقب صنعتی شدن محسوب می شوند :
زیاد شدن تعدادشهرها و ترویج فرهنگ شهرنشینی .
گسترش ترافیک شهری .
توسعه سریع اقتصادی .
افزایش مصرف انرژی در بخشهای دیگر.
البته عامل اصلی آلودگی هوا در شهر تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران ، افزایش بی رویه مصرف انرژی در کشور است.
آلودگي هوا و مسموميت گياهان
گياهان، قربانيان ناخواسته آلودگي هوا هستند و بر اثر آلودگي هوا مسموم مي شوند. بر اين اساس، با اين که گياهان از عوامل مهم کاهش آلودگي هوا بـه شمـار مي آينـد، ولـي افزايـش مقـدار و غلظت آلوده کننده ها در 10 سال گذشته موجب شده تا گياهان نيز آسيب ببينند. تحقيقات نشان مي دهد يکي از اين عوامل تاثيرگذار، دي اکسيد گوگرد است، اين گاز در فضا اکسيد مي شود و در بخار آب حل مي گردد و به اين ترتيب، اسيدسولفوريک توليد مي کند. اين اسيد باعث افزايش اسيديته باران مي شود و مسموميت موضعي در گياهان به وجود مي آورد. همچنين اين گاز از طريق روزنه ها وارد گياهان مي شود و با آب موجود در گياه، توليد اسيد مي کند که اين اسيد باعث مسموميت گياه، تخريب روزنه ها و مانع فتوسنتز مي شود.
همچنين براساس تحقيقات کارشناسان محيط زيست، آلاينده ازن موجود در هوا مي تواند روي ميزان گل دهي، ميوه و حساسيت به بيماري درختان و گياهان تاثير داشته باشد. اين تحقيقات نشان مي دهد آلاينده هاي موجود در هوا باعث مي شود روزنه هاي برگ گياه از خود، حالت دفاعي داشته باشند و در مقابل آلاينده ها بسته شوند. نوع و درجه واکنش برگ گياه به ازن بستگي به نوع، درجه، شدت و مدت زمان تماس با ازن دارد، به طوري که تماس معين اين لايه معمولا در رطوبت بالا اثر زيادتري نسبت به رطوبت کم دارد، زيرا در رطوبت بالا روزنه ها بيشتر باز هستند و تبادل گازها به آساني صورت مي گيرد.
همچنيـن بـر اثـر آلودگـي هـوا، سبزينـه گيـاه از ميـان مـي رود و باعث مي شود برگ گياه که مواد مورد نياز براي درختان و گياهان را فراهم مي کند، زرد شود. به اين ترتيب مواد غذايي مورد نياز به درختان و گياهان نمي رسد. نشانه هاي مسموميت گياه با آلاينده هاي هوا را مي توان به صورت پلاسيدگي يا مرگ سلول هاي گياه مشاهده کرد که بر اثر تماس با غلظت هاي کم آلودگي در دراز مدت به ريزش گياه منجر مي شود و اين موضوع، حساسيت گياه را نسبت به بيماري افزايش مي دهد و گياه را آسيب پذير مي کند. به اين ترتيب، آلاينده ازن مي تواند باعث کاهش فتوسنتز، کاهش سطح برگ، کاهش امکان بهره وري از آب و کاهش گل و ميوه در گياه شود.
آلودگي هوا و آثار آن بر بارداري
تحقيقات نشان داده است طيف وسيعي از اختلالات و عوارض آلودگي هوا بر دستگاه توليد مثل، بارداي، جنين و نوزاد اثر مي گذارد. همچنيـن تحقيقاتـي در مـردان درخصـوص تغييـرات کيفـي و کمـي اسپـرم صتورت گرفته که نشان دهنده نقش منفي آلاينده هايي مثل سرب، دي اکسيد گوگرد و ذرات معلق است.
بررسي ها نشان مي دهد؛ اثرات آلاينده ها بر جنين شامل عوارضي مانند وزن پايين زمان تولد، تاخير رشد داخل رحمي و مرگ داخل رحمي است که آلاينده هاي منواکسيد کربن، دي اکسيد گوگرد و ذرات معلق، بيشترين تاثير را در اين ميان دارند. ميزان مواجهه مادر با گروهي از ذرات معلق يا هيدروکربـن در هشتميـن مـاه بارداري بـر رشد جنين اثر مستقيم دارد. اين اتفاق بيشتر در نواحي صنعتي و شهرهاي بزرگ بويژه در زمستان رخ مي دهد. از سوي ديگر، تحقيقات نشان مي دهد زنان بيشترين گروه آسيب پذير و در معرض خطر آلودگي هوا در منزل هستند.
بيماری ها بر اثر تنفس آلاينده ها
بر اساس تحقيقات، وسايل نقليه موتوري در شهرهايي مانند تهران بيش از 95 درصد از منواکسيد کربن موجود در هوا را توليد مي کنند که تنفس آن، به سکته هاي قلبي و مغزي منجر مي شود. غلظت منواکسيد کربن در ساعات اوليه صبح و ساعات پاياني روز به بيشترين مقدار خود مي رسد؛ در صورتي که در روزهاي آخر هفته و تعطيل، غلظت اين آلاينده ها در ساعات پاياني روز کاهش قابل توجهي مي يابد. حتي مقدار بسيار کم کربوکسي هموگلوبين باعث آثار فيزيولوژيک مهمي در بدن مي شود و با افزايش آن، درصد اين اثرات افزايش مي يابد. افراد مبتلا به بيماري هاي قلبي نسبت به افزايش کربوکسي هموگلوبين، بسيار حساس هستند زيرا با افزايش غلظت اين ترکيب در خون، قلب بايد براي جبران کمبود اکسيژن، سريع تر کار کند.
مطالعات نشان مي دهد حتي در مقادير کمتر از 2 درصد نيز احتمال حمله قلبي در افراد وجوددارد.کاهش غلظت اکسيژن در خون، بر فعاليت مغز نيز تاثير به سزايي دارد. مطالعات در اين زمينه نشان مي دهد در 2.5 درصد کربوکسي هموگلوبين، قدرت تفکيک اشياء و اشخاص به وسيله مغز انسان کاهش مي يابد و در 5 درصد کربوکسي هموگلوبين، سرعت واکنش هاي عضلاني تحت تاثير قرار مي گيرد و در بيماران قلبي علائم استرس افزايش مي يابد. بررسي ها نشان مي دهد؛ در 10 درصد کربوکسي هموگلوبين، بيشتر مردم به سردردهاي شديد دچار مي شوند و در صورت افزايش کربوکسي هموگلوبين به ميزان 50 درصد، مرگ شخص حتمي خواهد بود.
حمل و نقل و آلودگي هوا
بيش از 20 درصد مصرف انرژي کل کشور در تهران صورت مي پذيرد، فراتر از 2.5 ميليون خودرو در آن تردد مي کند و حمل و نقل در تهران به تنهايي معادل 2 برابر کربن سرانه توليد شده در کشورهاي جهان سوم را ايجاد مي کند. در حال حاضر، بسياري از شهرها حتي در کشورهاي توسعه يافته داراي سطوح خطرناکي از آلودگي هوا هستند. اين معضل بزرگ از طريق جريان باد يا حرکت وسايل نقليه موتوري در شهرها منتشر مي شوند. ورود خودروهاي بيشتر در جاده ها و خيابان هاي يکسان به معني ترافيک سنگين تر و هواي کثيف تر است. آلودگي هاي ميکروبي حاصل از حمل ونقل در شهر نيز قابل توجه است.
تحقيقات نشان مي دهند زندگي در مجاورت بزرگراه هاي پر ترافيک با نرخ سرطان در کودکان ارتباط مستقيم دارد، به طوري که کودکان ساکن در منازل مجاور خيابان هايي که بالغ بر 20 هزار خودرو در آن به طور روزانه تردد مي کنند، حدود 6 برابر بيشتر از ديگر کودکان در معرض آسيب هستند. دليل اصلي سرطان خون در کودکان و بزرگسالان، تاثير هيدروکربن هاي حلقوي ازجمله بنزن است که منبع عمده انتشار آنها خودروها هستند.
درباره ماتماس با ماپیوندهاتصویرگر سایتهاآرشيو روزنامهفرهیختگان دانشگاهنيازمنديهاي كتابفرهیختگان: علي الدباغ سخنگوي دولت عراق، آمريكا را از دخالت در امور مربوط به انتخابات آتي عراق منع كرد.ليلي خرسند:«مشكلم را حل نكنند، بسياري از ناگفتهها را ميگويم.» اين هشداري است كه سعيد عليحسيني چند ساعت بعد از سفر حسين رضازاده به مجارستان به او داد. تازهها :نامدارترين زن روشنفكر قرن بيستم
ضرورت داشتن هواي پاك
از آنجا كه آلايندههاي زيستمحيطي، انسان عصر حاضر را مورد تهديد قرار داده است، پرداختن به اين موضوع مهم در آستانه آلودگي بالا و غيرقابل تحمل هوا در تهران و ديگر ابرشهرها ضروري به نظر ميرسد تا از جهات مختلف مورد بررسي و واكاري مجدد قرار گيرد. ديدن آسمان آبي با ابرهاي سفيد اين روزها براي اكثر مردم، بهخصوص كساني كه در ابرشهرهايي چون تهران زندگي ميكنند، بيشك به يك آرزو شبيه است.
آلايندههاي زيستمحيطي غالبا با عامل انساني و عملكرد او در طبيعت ظهور و بروز ميكنند، بخش مهمي از اين آلايندهها كه ناشي از سوخت ماشينآلات سنگين و سبك، و كارخانهها است موجبات آلودگي هوا و آلودگي صوتي را فراهم ميكند. اخيرا طرح آلودگي هوا كه به رسانهها كشيده شده، ابعاد گستردهاي به خود گرفته است، اين موضوع از اين نظر كه زنگ خطر را به صدا درآورده و به ما هشداري جدي ميدهد مثبت ارزيابي ميشود و براي فرهنگسازي جهت مقابله با وضع موجود ضروري به نظر ميرسد. پديده آلودگي هوا در مناطق شهري، يكي از رهاوردهاي انقلاب صنعتي است كه از 300 سال قبل شروع و با توسعه صنعتي و زياد شدن شهرها بر ميزان و شدت آن روز به روز افزوده ميشود. تكيه اساسي بر منابع انرژي فسيلي از قبيل زغال، نفت، گاز و درنهايت آزاد شدن مواد ناشي از احتراق اين مواد، فرآوردهاي مضر و زيانبخشي را به همراه ميآورد كه حيات موجودات زنده و بهويژه انسانها را تهديد ميكند. از نخستين دهههاي قرن بيستم، بهدنبال مشاهده ارتباط ميان آلودگي هوا و تخريب محيطزيست، بسياري از كشورهاي صنعتي پيشرفته، تحقيقات و برنامههاي علمي براي كنترل آلايندههاي بسيار مضر را آغاز كردند، اما متاسفانه در اكثر قريب به اتفاق كشورهاي در حال رشد اين مساله آنطور كه بايد مورد توجه قرار گيرد، قرار نگرفت و وضعيت آلودگي هوا در شهرهاي بزرگ روزبهروز، رو به وخامت است. آلودگي هوا در اثر چهار عامل اصلي زير، تشديد ميشود كه عمدتا از عواقب صنعتي شدن هستند:
- زياد شدن تعداد شهرها و ترويج فرهنگ شهرنشيني
- گسترش ترافيك شهري
- توسعه سريع اقتصادي
- افزايش مصرف انرژي در بخشهاي ديگر.
لذا با توجه به موارد فوق، ضروري به نظر ميآيد كه براي بسترسازي و اشاعه فرهنگ حفظ و حراست از هواي پاك در كشور بايد شرايطي را براي شهروندان فراهم آورد تا با اطلاعرساني بهموقع مشاركت فعال آنان ميسر شود. علاوه بر آلايندههايي كه بدان اشاره شد، پساب فاضلاب برخي از كارخانههاي صنعتي و واحدهاي توليدي در مسيلهاي اطراف شهر رها شده و منبع بيماريهاي مختلف ميشود. اين عارضه صنعت صرفا به آلودگي رودخانهها و مسيلها و آبراههها ختم نميشود بلكه هدايت پساب فاضلاب صنعتي به چاهها، آبهاي زيرزميني را نيز آلوده ميكند. اضافه بر زبالهها، خاكروبهها نيز در گوشه و كنار مسيلهاي شهر، بهعنوان عوامل مزاحم آلايندههايي همچون غيراستاندارد بودن خودروهاي توليدي و توليد انبوه آنها علاوه بر افزايش ميزان مصرف سوخت عامل مهمي در افزايش منواكسيدكربن هوا محسوب ميشود. با وجودي كه شهروندان كلانشهرها به اهميت هواي پاك واقف هستند اما نكات زير ميتواند شهرمان را برخوردار از هوايي آبي و پاك كند تا با هواي سالم، شهروند سالم و شهري سالم؛ به مقابله جديتر با آلايندههاي زيستمحيطي شهرمان بپردازيم.
1- فرهنگسازي براي استقبال عمومي شهروندان به استفاده مطلوب از وسايل نقليه عمومي به جاي تكسرنشيني از طريق رسانههاي گروهي و متوليان امر آموزش.
2- كاهش و با ثبات نگهداشتن نرخ حملونقل درونشهري با هدف گرايش عمومي به استفاده از وسايل نقليه عمومي با همكاري مسوولان ذيربط.
3- ترويج فرهنگ گازسوز كردن خودروها اعم از شخصي، تاكسي و اتوبوسها و حمايت يارانهاي دولت از اين طرح.
4- حفظ توسعه فضاهاي سبز شهري و بهرهبرداري بهينه از آنها با مشاركت جدي شهروندان.
5- هماهنگيهاي دلسوزانه و در عين حال مدبرانه دستگاههاي اجرايي ذيمدخل در مقابله جدي با تخريب عوارض طبيعي اطراف شهر، ساختوسازهاي غيرقانوني، تغيير مسير رودخانه و بستن آبراهها و... .
آسمان آبی (روز هوای پاک(
زیاده روی های انسان
خداوند، آفرینش انسان را به گونه ای قرار داده که برای زیستن، به تمامی آفریده های او نیاز دارد. از جمله این آفریده ها، هوای پاک و نیاز انسان به آن است تا بدین وسیله به حیات خود ادامه دهد. خداوند با حکمت و تدبیر خود، شرایط محیط زیست انسان را به گونه ای آفریده که تمامی مواهب دست به دست هم دهند و شرایط زیست سالم را برای او به وجود آورند. حرارت خورشید و تابش آن بر دریاها، بخار شدن آب دریاها، وزش بادها، ریزش باران، و وجود گیاهان و جنگل ها در زمین، همه برای این است که انسان از آنها به خوبی استفاده کند و به پرستش خدای تعالی بپردازد. البته زیاده خواهی های انسان همیشه برای او دردسرساز بوده و سبب شده تا نه تنها از این نعمت ها استفاده درستی نکند، بلکه با دست خود به آلوده کردن محیط زیست و از بین بردن این منابع طبیعی بپردازد.
شکر نعمت
خداوند در قرآن کریم خطاب به انسان ها می فرماید: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس گویید و ناسپاسی نکنید». امام علی علیه السلام نیز سپاس گزاری از نعمت ها و فراهم آوردن موجبات خشنودی خدا را، نخستین حق از حقوق خدا می داند. هوای پاک، هوایی است که خداوند با توجه به نیاز انسان ها و دیگر موجودات زنده روی زمین، برای حیات آنها خلق کرده است. خدا با آفرینش انسان ها، حیوانات و گیاهان، عوامل تولید کننده هوای پاک را به وجود آورده، برای هر یک از این موجودات شرایط زیست سالم را فراهم کرده است. آفرینش جوّ زمین به گونه ای که هر یک از موجودات بتوانند نیازهای خود را برطرف سازند، از جمله نعمت هایی است که خداوند به مخلوقات ارزانی داشته است. بنابراین، شکر این نعمت ها بر ما واجب و لازم است و آلوده نکردن این هوای سالم و طبیعی، خود نوعی شکر این نعمت به شمار می آید.
هنگامی که چندی از شهر و دغدغه های آن دور می شویم و قدم در طبیعت پاک و باصفای روستا می نهیم، دلمان می خواهد همه سلول های بدنمان سلول های تنفسی شوند تا از هوای پاک روستا بهره ببریم. درختان بلندی که شاخه هایشان را به دنبال وزش آرام نسیم به این سو و آن سو می فرستند، آسمان آبی، صدای خوش جویبارها و رقص گندمزارها در باد، همه نشان از وجود خدایی دارند که تمامی آفرینش را مسخر انسان کرده است. او هوای پاک را آفرید تا انسان و دیگر موجودات از آن بهره برند و شکرش را به جای آورند. اما آیا از خود پرسیده ایم اگر آفرینش این همه دقیق نبود و هوای پاک برای تنفس موجودات آفریده نمی شد، چه پیش می آمد؟ پس چرا با دستان خود هوای پاک را آلوده کنیم و از نعمت خداوند استفاده بهینه نکنیم.
رعایت حقوق دیگران
هوا، لازمه حیات است و نیاز به آن بیش از آب و غذاست. در اهمیت هوا همین بس که آدمی می تواند بدون غذا چند روز یا چند هفته زندگی کند، ولی بدون هوا چند دقیقه بیشتر نمی توان زنده بود. استفاده از هوای پاک و سالم، از جمله حقوق طبیعی انسان هاست. امام علی علیه السلام می فرماید: «خداوند پاک حقوق مردم را بر حقوق خود مقدم داشت. پس هر که حقوق بندگان خدا را رعایت کند، حقوق خدا را رعایت کرده است». آلوده نکردن هوا، یعنی رعایت این حق از حقوق طبیعی مردم که رضایت خدا و رعایت حقوق او را در پی دارد. همان گونه که دوست داریم در هوای پاک و عاری از هرگونه آلودگی نفس بکشیم، باید برای دیگران نیز همین را بپسندیم و از آلوده کردن هوا بپرهیزیم.
کوچک شمردن گناه - کافی نت صورتی
در تعالیم اسلامی، بزرگ ترین گناه، گناهی است که در چشم گنهکار کوچک شمرده شود. آلوده کردن هوا، در نگاه اول شاید گناه محسوب نشود، ولی از بین بردن منابع طبیعی، نوعی زیان رساندن به دیگران و ضایع کردن حق آنان است و این گناهی نیست که آن را کوچک شماریم. آلوده کردن هوا نه تنها سبب زیان رساندن به انسان هاست، بلکه سبب زیان رساندن به همه موجودات زنده ای می شود که در روی کره خاکی زندگی می کنند. ضایع کردن حق مردم و موجودات زنده، در زمره گناهانی است که مانع قبولی اعمال آدمی می شود. بنابراین با انجام هر عملی که سبب آلوده شدن هوای پاک شویم، در حقیقت حقی از حقوق موجودات زنده را از بین برده ایم و این نه تنها مانع قبولی اعمال است، بلکه در روز حسابرسی کیفر سختی را به دنبال دارد.
درسی دیگر از خداشناسی - کافی نت صورتی
خداوند در آیات بسیاری، سخن از نشانه هایی به میان می آورد که برای اندیشیدن بندگان خود فرستاده است. امام صادق علیه السلام نیز برترین عبادت را، اندیشیدن درباره خدا و قدرتش می داند و قرآن کریم، آسمان ها، ستارگان و کهکشان ها را آیات خدا برمی شمارد. همان گونه که آیات قرآن سخن است و از خدا می گوید، آسمان نیز کتاب تکوینی عظیم پروردگار است که با آن پهنای حیرت آورش، از خدا و عظمت و علم و قدرت او خبر می دهد. یکی از راه های اندیشیدن درباره قدرت خدا، تماشای آسمان و ستاره هاست. در روستاها و شهرهای کوچک که از آلودگی هوا خبری نیست، می توان ستاره ها را از ابتدای شب به راحتی مشاهده کرد، ولی در شهرهای بزرگ به علت آلودگی هوا، کمتر می توان این ستاره های درخشان را دید و عظمت خدا را به تماشا نشست.
دخالت انسان در نظم طبیعت - کافی نت صورتی
طبیعت همه چیز خود را با نظم خاصی به وجود آورده است و بدون دخالت انسان، این نظم و ثبات پایدار خواهد ماند. اما انسان با دخالت خود، این ثبات و خود تنظیمی را به هم می زند. طبیعت خود به خود تا حدی می تواند آلودگی هوا را تصفیه کند، ولی اگر آلودگی به حدی رسید که قادر به هضم یا بازیابی آن نشود، مشکل زا می شود. در حال حاضر، انسان با دخالت های خود در نظم طبیعت، قدرت رفع آلودگی را از آن گرفته است؛ به طوری که نمی تواند در مقابل این همه آلودگی هایی که در خاک، آب و هوا پیش می آید، مقاومت کند و روز به روز منابع بیشتری آلوده می شود یا از بین می رود. با توجه به اینکه محیط زندگی انسان به کره زمین محدود می شود و این کره نیز گنجایش محدودی دارد و انسان نخواهد توانست برای رفع نیازهای خود منابع را از جای دیگری بیاورد، باید در حفظ آن کوشا باشد.
تهدید سلامتی
بشر از آغاز زندگی تاریخی خویش، به منظور برآوردن نیازهای اولیه و اساسی خود، به بهره برداری از منابع موجود دست زده است. این روند پیوسته تا امروز مراحل مختلفی را پشت سر نهاده است. تحولات سریعی که علم و صنعت جدید در طی صد سال اخیر ایجاد کرده، حفره ای که در لایه محافظ زمین در قطب جنوب ایجاد شده، و کاربرد گازهای شیمیایی و باکتری های مرگ آور، باعث نامساعد شدن هوای محیط زیست برای همه موجودات کافی نت صورتی روی زمین شده است. افزایش مقدار کربن حاصل از دودکش کارخانه هایی که مواد سوخت فسیلی مصرف می کنند یا کربن حاصل از سوخت خودروها یا سوختن چاه های نفتی و از بین بردن یا آتش زدن جنگل ها که شش های زمین هستند، باعث تشدید حالت گلخانه ای و در نتیجه، گرم شدن بیش از حد کره زمین می شود و این حالت، سلامت موجودات کره زمین را تهدید می کند.
آینده ای تاریک
مواد آلوده کننده هوا ممکن است منشأ طبیعی داشته باشد، مثل دود حاصل از آتشفشان ها یا آتش سوزی های جنگل ها و علفزارها، ولی بیشتر مواد آلوده کننده خطرناک، از فعالیت های انسان سرچشمه می گیرد. آلودگی هوا حد و مرزی نمی شناسد و همراه باد به سراسر دنیا کشیده شده، باعث ریزش باران های اسیدی می شود و باران های اسیدی نیز جنگل ها را نابود می کند. ضایعاتی که در جوّ زمین و بر اثر انباشته شدن گازهای حاصل از جنگ های شیمیایی، دودکش کارخانه ها و به ویژه خودروها به وجود می آید، جبران ناپذیر است. پیدا شدن حفره ای در لایه محافظ زمین یا افزایش حالت گلخانه ای بیش از حد روی سیاره زمین، به سهولت قابل ترسیم نیست. به خصوص کاهش لایه ازون به حدی جدّی و خطرناک است که حتی دانشمندان نمی توانند به طور دقیق پیش بینی آینده آن را کرده، چاره قطعی برای آن بیابند.
بیماری های ناشی از آلودگی هوا
ساکنان شهرهای بزرگ به علت آلوده بودن هوا، اغلب به ناراحتی های دستگاه تنفسی، قلبی، چشمی، آلرژی یا آسم مبتلا هستند.کافی نت صورتی هوای این شهرهای بزرگ و آلوده، موجب سوزش ریه ها می شود. عفونت قسمت های فوقانی دستگاه تنفس، برونشیت و التهاب ریوی، به دلیل وجود ذرات معلق در هواست. آلودگی هوا احتمال ابتلا به سرطان را افزایش می دهد و ضریب هوشی کودکان را پایین می آورد. سر درد، ضعف، سرگیجه، تهوع، اختلال در انتقال اکسیژن به بافت های بدن، ضربان شدید قلب، سکته قلبی و کاهش ظرفیت ششی، از دیگر اثرات آلودگی هوا بر سلامت است. مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا، چهار برابر مرگ و میر ناشی از ایدز است. بیماری های ناشی از آلودگی هوا، چهارمین رتبه مرگ و میر را به خود اختصاص داده است.
پیش گیری از آلودگی
برای داشتن هوای پاک و سالم در عصر کنونی که عصر فن آوری و استفاده از وسایل پیشرفته است، باید اقدامی جدّی صورت گیرد؛ چرا که با افزایش جمعیت، اگر روند آلوده کردن هوا به همین ترتیب پیش رود، به زودی شاهد نابودی لایه ازون بوده و با از بین رفتن آن، محیط زیست نابود می شود. استفاده از وسایل نقلیه عمومی، مترو و دوچرخه، انتقال کافی نت صورتی و ساخت کارخانه ها و پالایشگاه ها به خارج از شهرها، تهیه بنزین با فرمولی که بهتر بسوزد و کمتر آلودگی ایجاد کند، کاشت درختان و ایجاد فضای سبز در شهرها، حفظ و احیای جنگل ها، استفاده از سوخت گاز طبیعی و انرژی هسته ای، سرپوشیده کردن فاضلاب ها برای متصاعد نشدن گازهای ناشی از تجزیه آنها در برابر خورشید، دفع و نابود کردن صحیح زباله ها به ویژه زباله های بیمارستانی و...، از جمله اقداماتی است که با انجام آنها می توان از آلودگی هوا جلوگیری کرد.
فرهنگ حفاظت از محیط زیست - کافی نت صورتی
حفاظت از محیط زیست گرچه مسئله ای جهانی است، می توان آن را از سطحی کوچک تر آغاز کرد؛ برای مثال حفاظت از محیط خانه، روستا، شهر، رودخانه و دریاچه در برابر آلودگی. البته در این رابطه بیش از هر چیز لازم است نگرش های خود را درباره محیط، مسائل محیطی و حفاظت از محیط زیست ارزیابی کنیم و مورد تجدید نظر قرار دهیم. بسیاری از کارشناسان معتقدند که این کار بیش از هر چیز از راه به اجرا درآوردن روندهای تازه تربیتی امکان پذیر است؛ لذا آموزش گروه های انسانی را برای حفاظت از محیط زیست لازم و ضروری می دانند. شعار «حفاظت از محیط زیست، نگاهبانی از زندگانی خویشتن است»، شعاری است که رفتار فردی و اجتماعی را هدایت می کند تا از امکانات طبیعی زندگی استفاده بهینه کرده، آنها را نابود نسازیم.
آلودگی هوا و گیاهان
امروزه با پیشرفت صنعت، هوای بعضی مناطق به قدری آلوده شده که آسمان آبی، به آسمان قهوه ای تبدیل گردیده است. هوای آلوده نه تنها برای انسان ها و حیوانات، بلکه برای درختان و گیاهان هم زیان آور است و حتی در برخی موارد، به محصولات کشاورزی که غذای ما را تشکیل می دهند نیز آسیب می رساند. زندگی انسان و انواع حیوانات روی زمین به طور مستقیم به غیرمستقیم به گیاهان وابسته است و آنها غذای خود را از گیاهان می گیرد. اکسیژنِ اتمسفر زمین، حاصل فعالیت گیاهان است و گیاهان، از تولید کنندگان اکسیژن روی زمین هستند و تصفیه کنندگان هوا به شمار می روند. حال اگر خود آنها مورد تهدید آلودگی از سوی انسان قرار گیرند، چه باید کرد؟ اگر روزی گیاهان در اثر آلودگی از بین بروند، آیا حیاتی وجود خواهد داشت؟
امیدوارم این مطلب به خوبی رضایت شما را جلب کرده باشد :
برای حمایتاز سایت ما و قرار دادن بیشتر تحقیقان و جواب های فعالیت های و سوال های کتاب های شما بصورت رایگان در سایت بر روی لینک زیر ( بعد از خواندن یا قبل از خواندن تحقیق)هر چند بار که خواستید کلیک کنید تا ما نیز با علاقه بیشتری تحقیقات رایگان دانش آموزی برای شما بگذاریم . باتشکر
سيزدهم آبان سالگرد سه رويداد مهم در تاريخ ايران است تبعيد امام خميني به تركيه در 13 آبان 1343، كشتار دانشآموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و تسخير سفارت امريكا در 13 آبان 1358، سه رويداد متفاوت بودند، ولي هر يك در شكل دادن به حركت انقلاب اسلامي نقش خاصي ايفا كردند. هويت هر سه رخداد، مبارزه با استكبار و عوامل آن است و به همين دليل اين روز «روز ملي مبارزه با استكبار» ناميده ميشود.
تبعيد امام خميني
در 13 آبان 1343 امام خميني توسط مأموران حكومت شاه بازداشت و پس از انتقال از قم به تهران، به تركيه تبعيد شدند. اين تبعيد در پي اعتراض امام به سياستهاي حكومت پهلوي و از جمله تصويب لايحه كاپيتولاسيون به وقوع پيوست. امام 9 روز پيش از تبعيد، در مراسمي كه به مناسبت ميلاد حضرت زهرا (س) در منزلشان برگزار شد، با ايراد نطقي جنايات و مفاسد كاپيتولاسيون را تشريح كردند. امام در سپيده دم 13 آبان توسط يك گروه از مأموران ساواك به سرپرستي سرهنگ مولوي ـ رئيس ساواك تهران ـ بازداشت شدند و هنوز آفتاب از افق سرنزده بوده كه با يك فروند هواپيماي نظامي از فرودگاه مهرآباد به تركيه تبعيد شدند. اطلاعيه كوتاه ساواك كه از راديو و تلويزيون و روزنامهها انتشار يافت، چنين بود:
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلائل كافي چون رويه آقاي خميني و تحريكات مشاراليه عليه منافع ملت و امنيت و استقلال و تماميت ارضي كشور تشخيص داده شد، لذا در تاريخ 13 آبان 1343 از ايران تبعيد گرديد.»
در پي تبعيد امام خميني عليرغم فضاي خفقان، موجي از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطيلي طولاني دروس حوزهها و ارسال طومارها و نامهها به سازمانهاي بينالمللي و مراجع تقليد جلوهگر شد. آيتالله حاج مصطفي خميني نيز در روز تبعيد امام بازداشت و زنداني شد و پس از چندي در 13 دي 1343 به تركيه نزد پدر تبعيد شد.
دوران تبعيد امام به تركيه بسيار سخت و شكننده بود. امام حتي از پوشيدن لباس روحانيت منع شده بودند. محل اقامت اوليه امام هتل بلوار پالاس آنكارا بود. امافرداي آن روز براي مخفي نگاهداشتن محل اقامت، امام را به محلي واقع در خيابان آتاترك منتقل كردند. چند روز بعد (21 آبان 1343) براي منزويتر ساختن ايشان و قطع هرگونه ارتباط، محل تبعيد را به شهر بورسا واقع در 46 كيلومتري غرب آنكارا انتقال دادند. در اين مدت امكان هرگونه اقدام سياسي از امام خميني سلب شده و ايشان تحت مراقبت مستقيم مأمورين اعزامي ايران و نيروهاي امنيتي تركيه قرار داشتند.
امام خميني جمعاً 11 ماه در تركيه به سر بردند، سپس ساواك با هماهنگي دولت تركيه ايشان را در 13 مهر 1344 به عراق تبعيد كردند. ايشان به مدت 13 سال تحت نظارت توأم با فشار رژيم بعثي عراق بودند. در بحبوحه انقلاب اسلامي، و در نتيجه افزايش اختناق رژيم بغداد امام خميني تصميم به خروج از عراق و عزيمت به كويت گرفتند اما كويت تحت فشار شاه، از پذيرش امام و هيئت همراه امتناع ورزيد در نتيجه امام خميني در مهر 1357 راهي فرانسه شد ندو در «نوفل لوشاتو» در حومه پاريس اقامت گزيدند. امام طي 4 ماه اقامت خود در فرانسه انقلاب اسلامي را تا مراحل پيروزي هدايت كردند و سپس در 12 بهمن 1357 به كشور بازگشتند. امام در طول هجرت 14 ساله خود به روشنگري افكار عمومي ايران و جهان نسبت به ماهيت حكومت شاه پرداخته و زمينه انقلاب مردمي و سقوط رژيم پهلوي را فراهم ساختند. به همين دليل نقطه شروع دوره هجرت يعني 13 آبان 1343 و همچنين نقطه پايان آن يعني 12 بهمن 1357 به عنوان «يومالله» شناخته شده است.
كشتار دانشآموزان
سيزدهم آبان 1357 و در روزهاي اوجگيري انقلاب اسلامي دهها نفر از دانشآموزان كه براي انجام تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران تجمع كرده بودند، هدف تيراندازي مأموران حكومت قرار گرفته و به شهادت رسيدند. به دليل بسته بودن درهاي دانشگاه هيچ يك از دانشآموزان نتوانستند از برابر آتش گلولههاي مأموران بگريزند و اين امر تلفات آنان را افزايش داده بود. اين جنايت توسط دولت «آشتي ملي» شريف امامي صورت گرفت.
حادثه 13 آبان 1357 بعد از حادثه 17 شهريور آن سال، دومين خونريزي عمده دولت شريف امامي بود؛ در حالي كه عمر سياسي اين دولت از 70 روز تجاوز نميكرد. ابعاد حادثه دانشگاه به حدي بود كه وقتي در برنامه اخبار شبانگاهي گزارش تيراندازي مستقيم سربازان به روي دانشآموزان در دانشگاه از شبكه سراسري تلويزيون پخش شد، وزير علوم بلافاصله استعفا داد و فرداي آن روز كابينه شريف امامي نيز سقوط كرد. از آن پس روز 13 آبان «روز دانشآموز» ناميده شد.
تسخير «لانه جاسوسي»
سيزدهم آبان 1358 ساختمان سفارت امريكا در تهران توسط جمعي از دانشجويان معترض تصرف گرديد از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران تا زمان تسخير سفارت امريكا در تهران ديپلماتهاي امريكايي مستقر در سفارتخانه از هيچ تلاشي در جهت مقابله با نظام نوبنياد جمهوري اسلامي ايران فروگذار نميكردند. تماس با سركردگان گروههاي ضد انقلاب ، ارتباط حمايتي با شبكههاي كودتا و براندازي در داخل كشور و تأمين مالي گروهكهاي تروريستي كه در غرب و جنوب ايران به انفجار در لولههاي نفتي و يا ايجاد نا امني و بيثباتي در مناطق كردنشين مشغول بودند، از عملكردهاي مأموران سياسي فعال در ساختمان سفارت امريكا بود. اين حقايق در اسناد لانه جاسوسي نيز آمده است. بعضي از مقامات بلند پايه دولت كارتر پس از شكست وي در انتخابات 1359 ش. در خاطرات خود، به نقش نامطلوب و مخرب دستگاه حكومتي امريكا عليه ايران كه از طريق سفارتخانه آن كشور در تهران هدايت ميشد اقرار كردند. سفارت امريكا در تهران طي زمستان 1357 تا پائيز 1358 به مركز فرماندهي عمليات جاسوسي و خرابكاري عليه جمهوري اسلامي ايران تبديل شده بود؛ نظامي كه عمر سياسي آن به يك سال نميرسيد. با اين حال سفارت امريكا زماني توسط دانشجويان تسخير شد كه امريكا خواست مشروع ملت ايران در استرداد شاه و اموال و داراييهاي بلوكه شده ايران را ناديده گرفت و حتي امكاناتي وسيع در اختيار فراريان حكومت شاه گذاشت تا تشكيلات خود را عليه انقلاب سازماندهي و فعال كنند.
تسخير لانه جاسوسي امريكا در تهران از ابتدا با حمايت امام خميني مواجه گرديد. امام تصرف لانه جاسوسي توسط دانشجويان را «انقلاب دوم» لقب دادند و در سخناني، از اين اقدام حمايت كردند:
«شما ميبينيد كه الان مركز فساد امريكا را جوانها رفتهاند گرفتهاند و امريكائيها را هم كه در آنجا بودند، گرفتند و آن لانه فساد را بدست آوردند و امريكا هيچ غلطي نميتواند بكند و جوانها مطمئن باشند كه امريكا هيچ غلطي نميتواند بكند
حقالناس یک اصطلاح فقهیخاص در ابواب قضا، شهادت و حدود است. در لغت به معنای «حق مردم» میباشد و در کنار حقالله، اساس حقوق اسلامی را تشکیل میدهد. ترکیب اضافی حقالناس، از نوع اضافه ملکی بوده و اضافه حق به ذیحق است. به این مفهوم حقمتعلق به مردم است. برخلاف حقالله که در آن حق، حکم جعل شده توسط خدا است. در حقالله، حق اضافه به جاعل است. حقالناس نیز مانند حقالله، توسط خداوندجعل شده و فقط امر آن به مردم سپرده شدهاست.
حق الناس حقوقی است که افراد در مقابل سایر افراد جامعه بر گردن دارند. مانند بازگرداندن قرض، عذرخواهی و جلب رضایت در قبال اشتباهات و زیانهایی که به آنها رسانده و همچنین حسن ظنبه ایشان.
بر مبنای اعتقادات اسلام حق الناس از حق الله مهم تر است. و پاسخ دادن حق الناس در روز قیامت دقیق تر از پاسخ دادن به حق اللهاست. چرا که خداوند حق خود را میبخشد ولی حق مردم را باید صاحبان آن (مردم) ببخشند.
چرا خداوند از حق الناس نمی گذرد؟
حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حكمت الهی رابطه ای تنگاه تنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت كه بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینكه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد.
حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ و كتب فقهی جایگاه خاصی دارد. اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یكی از عمدهترین اهداف بعثت پیامبران است.
در اینجا چون صاحب حق مردم اند ، رعایت و نادیده گرفتن آن ارتباط مستقیمی با بحث عدالت خداوند دارد. خداوندی كه یكی از صفاتش عادل بودن است و دینی كه یكی از اصولش عدل است چگونه ممكن است حقوق انسانها برایش كم اهمیت باشد. در دین اسلام حق انسانها از جهتی شاید از حق خداوند نیز مهمتر لحاظ شود بطوری كه خداوند ممكن است در روز قیامت از حق خود بگذرد اما هیچ گاه از حق انسانهای دیگر نخواهد گذشت. البته باید توجه داشت كه حق الناس حق الله هم هست، زیرا هیچ كس جز خدا اصالتا و ذاتا حقی ندارد و حقوق مردم از جانب خدا تعیین شده و تضییع آن مخالفت با حكم و حق الهی تعیین شده در حق دیگران است.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». (سوره حدید، آیه 25):ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها كتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل كردم تا مردم قیام به عدالت كنند (و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشكار شود).
این نشان از آن دارد كه احترام به حقوق دیگران و ادای آن یكی از اساسیترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن كریم در آیات بسیاری مومنانراچهدربابمسائلاقتصادیوچهدربابحقوقاجتماعیو... دعوتبه احترام به حقوق مردم نموده است. در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره مینماییم.
«:یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ»؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید اموال یكدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید» (نساء، 29 ) ؛ یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری كه بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است.
قرآن كریم، به هنگام نكوهش از قوم یهود و ذكر اعمال زشت آنان میفرماید: «...وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...»(همان، 161 ) : آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف میكردند. (ناگفته پیداست كه مراد از اكل و خوردن، در این آیه كنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سكونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است.)
بنابراین، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، رشوه، خرید و فروش اجناسی كه فایده منطقی و عقلانی در آنها نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، در تحت این قانون كلی قرار دارند.
در كتب روایی نیز توجه فراوانی به حق الناس شده است. به طوری كه اگر تمام روایات مربوطه جمع بندی شود، چندین جلد كتاب خواهد شد. امّا در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره میشود.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمی كه بخشوده نمیشود ظلمی است كه بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر میكنند». (نهج البلاغه، خطبه 175).
و در روایت دیگری آن حضرت حتی ادای حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و میفرماید:
«جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مودّیاًالیالقیامِبِحقوقِالله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و كسی كه حقوق بندگانش را رعایت كند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد كرد». (محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج 2، ص 480)
حق الناس
حدود و موارد حق الناس
باید گفت بر اساس آیات و روایات اسلامی، مردم ومۆمناندارایسهنوعحقواحتراممیباشند.
1- احترام به مال مردم
در دیدگاه اسلامی، مال و دارایی مۆمنوگاهیاموالدیگرانمحترماستومصونیت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر كسی از راه ربا، رشوه، فریبكاری، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالی را از كسی خورده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید.
2- احترام به جان مردم
جان مسلمان از نظر اسلام حرمت خاصی دارد بنابراین هیچ كس نمیتواند به جان مسلمان، لطمهای از قبیل ضرب و جرح وارد آورد یا با دادن غذای فاسد و مسموم و یا اعتیاد به مواد مخدر و یا هر چیز دیگری، سلامتی كسی را به خطر اندازد. بنابراین احترام به جان و بدن و سلامتی افراد، تا آن حدّ مورد اهمیت و مۆاخذهاستكهحتیخداوندهمازآنصرفنظرنمیكند! امامعلیـ علیه السّلام ـ فرمود: خداوند میفرماید: «به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدنی باشد، یا با فشار دادن دستی از روی ستم، محقق شده باشد». (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 29).
علاوه بر احترام و حرمت جسم و بدن دیگران، انسان نمیتواند با ترساندن و اندوهگین ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به اعصاب و روان دیگران موجبات ناراحتی آنان را فراهم نماید، درغیر این صورت باید همه ضربهها و خسارتهای وارده را جبران نماید. و اگر چنین نكند، در دنیا و آخرت كیفر كردار ناروای خویش را خواهد دید.
3- حفظ آبروی دیگران و احترام به آن
عرض و آبروی افراد هم، دارای حرمت و مصونیت فوق العادهای است و از موارد حق الناس به شمار میآید. بنابراین انسان نمیتواند به وسیله غیبت، تهمت، افشاگری و هرگونه رفتار دیگری، به آبرو و حیثیت دیگری ضربه و آسیبی وارد نماید، زیرا در غیر این صورت مرتكب ظلم بزرگی در حق او شده كه باید به جبران آن بپردازد. چنان كه امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «مَن كسَرَ مۆمِناًفَعلَیْهجَبْرُهُ؛ هر كس حیثیت مؤمنیرابشكند،براوواجباستكهآنراجبران نماید.» (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 351)
حاصل آن كه، حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حكمت الهی رابطه ای تنگاتنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت كه بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینكه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد. پس باید دانست كه جامعه بر عهدة هر یك از اعضای خود حقوقی دارد كه همگی به احترام و ادای آن موظفند وعمل به آنچه آدمی، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایینترین درجه آن است. چنان كه از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره حق مۆمنبرمۆمنسۆال شد، آن حضرت فرمود: «... اَیْسَرُ حَقٍّ مِنها اَنْ تُحبُّ لِنفْسِكَ و تَكْرهُ لهُ ما تَكرَهُ لِنَفْسِكَ...؛ كمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را برای خودت دوست میداری برای او نیز دوست بداری و آنچه را برای خودت نمیپسندی، برای او نپسندی.» (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 224 ) . و در جای دیگری می فرمایند : «اَوّلُ قَطْرَة مِنْ دَمِ الشَّهید كَفارةُ لِذُنُوبِه اِلاَّ الدَّیْن فَاِنَّ كَفارَتُه قَضائه» : اولین قطره خون شهید، كفاره گناهان او است؛ مگر بدهكارى كه كفاره آن اداى آن است.» (من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 183، ح3688)
نتیجه
آنكه اگر خدا از حق محض خود بگذرد از لطف اوست، اما در مورد حق الناس پای دیگری در میان است و اگر او نگذرد، بدون احقاق حق عدالت اجرا نشده است.
سرطان خون یا لوسمی یا لوکمیا بیماری پیشرونده وبدخیماعضای خون ساز بدن است. این بیماری در اثر تکثیر و تکامل ناقصگویچههای سفیدخونو پیش سازهای آن در خون ومغز استخوانایجاد میشود. واژه لوسمی به معنی خون سفید است. لوسمی یکی از چهار سرطان شایع در میان کودکان است.
در بیماری لوکمی یا همان سرطان خون، مغز استخوان به صورت غیر عادی، مقدار بسیار زیادی سلول خونی تولید میکند. این سلولها با سلولهای خون نرمال و عادی متفاوت هستند و درست عمل نمیکنند. درنتیجه، تولید سلولهای سفید خون طبیعی را متوقف کرده و توانایی فرد را در مقابله با بیماریها از بین میبرند. سلولهای لوکمی همچنین بر تولید سایر انواع سلولهای خونی که توسط مغز استخوان ساخته میشود از جملهگویچه های قرمز خونکه اکسیژن را به بافتهای بدن میرسانند، وپلاکتهایخونی که از لخته شدن خون جلوگیری میکنند، اثر میگذارند.
نشانهها
نشانههای نمادین لوکمی موارد زیر میباشند: کمخونی که با رنگ پریدگی و سستی یا خستگی مشخص میشود، کبودی پوست، لثههای متورم و خونین، تب خفیف 5/38درجه(غدههای لنفاویمتورم با اینکه غدهها نه دردناک و نه قرمز میباشند. درداستخوان، خونریزی شدید و پیدرپی و پدیدار شدن خون در ادرار یا مدفوع کودک.
نشانههایی همانند علایم لوکمی میتوانند در کودکانی که از اختلالات گوناگون دیگری رنج میبرند نیز ظاهر شوند. پزشکان وقتی به لوکمی مشکوک میشوند که نشانهها نمادین آن با بزرگی جگر یا طحال همراه باشند. هنگامی شک بیشتر میشود که سلولهای سفید سرطانی در لام خون محیطی دیده شود. تشخیص با آزمایش مغز استخوان قطعی میشود.
لنفوئیدی یا لنفوبلاستی: این نوع لوکمی سلولهای لنفاوی یا لنفوسیتها را تحت تاثیر قرار میدهد که بافتهای لنفاوی را میسازند. این بافت جزء اصلی سیستم ایمنی بدن است و در قسمتهای مختلف بدن از جمله غدد لنفاوی، طحال یا لوزهها یافت میشود.
میلوئیدی یا مغز استخوانی: این نوع لوکمی سلولهای مغز استخوانی را تخت تاثیر قرار میدهند. سلولهای مغز استخوان شامل سلولهایی است که بعداً به گلبولهای قرمز، گلبولهای سفید و سلولهای پلاکت ساز تبدیل میشوند.
پزشکان علت دقیق لوسمی را نمیدانند. به نظر میرسد عوامل ژنتیکی و محیطی در بوجود آمدن این بیماری نقش داشته باشند. مانند هر سرطان دیگری، عامل مستعد و پیشتاز در ایجاد لوسمی به هم خوردن نظمتقسیم سلولیاست. پژوهشهای انجام شده روند بدخیمی بیماری لوسمی را به این عوامل ارتباط میدهند:
ژنتیک: ناهنجاریهای ژنتیکی نقش بسیار مهمی در رشد لوکمی در بدن دارد. برخی بیماریهای ژنتیکی مثلسندرم داون، احتمال ابتلا به لوکمی را بالا میبرد.
قرار گرفتن در معرضپرتوهای یونیزه کنندهو برخی مواد شیمیایی خاص: افرادی که در معرض پرتوهای شدید قرار گیرند مانند بازماندگان بعد از حملات اتمی یا رویدادهای رآکتورهای هستهای، احتمال دچار شدن به لوکمی در آنها بیشتر است. قرار گرفتن در معرض برخی موادشیمیایی خاص مانندبنزیننیز میتواند احتمال ابتلا به لوکمی را افزایش دهد.
نارسایی سیستم ایمنی طبیعی بدن
سن در میان بزرگسالان: آمادگی ابتلا به لوسمی با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد. افراد بالای ۵۵ سال باید بیشتر مراقب علایم هشدار دهنده این بیماری باشند. با این حال لوسمی میتواند کودکان را هم در هر سنی گرفتار کند ولی بیشتر در سنین سه تا چهار سال اتفاق میافتد.
روند تشخیص
بیماری میتواند با شتاب یا به کندی پیشرفت کند. نزدیک ۲۵ درصد گونههای لوکمی در جریان یک معاینه بالینی معمولی و پیش از اینکه نشانهها بیماری ظاهر شوند تشخیص داده میشوند. پزشکان معمولاً لوکمی مزمن را باآزمایش خونساده قبل از شروع علائم تشخیص میدهند. روند تشخیص میتواند دربرگیرنده موارد زیر باشد:
آزمایش جسمی: شناسایی نشانههای فیزیکی و جسمی لوکمی مثل رنگپریدگی ناشی از کم خونی، و ورم غدههای لنفاوی،کبدیاطحال
آزمایش خون: شمارش تعداد گلوبولهای سفید یاپلاکتهایخون
برای تایید تشخیص لوکمی و تعیین نوع و میزان پیشرفت آن در بدن، نیاز به آزمایشهای بیشتر است.
درمان
در سالهای اخیر، با به کارگیری داروهای ضد سرطان موثرتر، طول عمر بیماران مبتلا به لوکمی افزایش پیدا کرده است. این داروها موجب فروکش کردن نشانههای بیماری میگردند به طوریکه نشانهها در جریان درمان بیماری بدتر نمیشود و حتی بیماران تا اندازهای درمان میشوند. درمان لوسمی بستگی به نوع لوسمی، وضعیت بیماری در شروع درمان، سن، سلامت عمومی و چگونگی واکنش بیمار به نوع درمان دارد که گاهی منجر به سلامت کامل این بیماران میشود . از مهمترین عوامل در بهبود بیماری برخوردار بودن بیمار از روحیه بالا جهت مقابله با این بیماری است .
شیوه درمان این بیماری میتواند شامل موارد زیر نیز باشد:
پیوند مغز استخوانو پیوندسلولهای بنیادیکه در این روش مغز استخوان فرد بیمار با مغز استخوان سالم جایگزین میشود تا بیمار بتواند مقادیر بالای داروهای شیمی درمانی و یا پرتودرمانی را دریافت کند.
خلیج فارس (شاخاب پارس یا دریای پارس)، آبراهی است که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبهجزیره عربستان قرار دارد. مساحت آن ۲۳۷٬۴۷۳ کیلومتر مربع است،[۱] و پس از خلیج مکزیک و خلیج هادسون سومین خلیج بزرگ جهان بشمار میآید. خلیج فارس از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب راه دارد، و از غرب به دلتای رودخانه اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانهٔ دجله و فرات و پیوستن رود کارون به آن است، ختم میشود.[۲] کشورهای ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در کناره خلیج فارس هستند. در این میان سواحل شمالی خلیجفارس تماماً در جغرافیای سیاسی ایران قرار دارند.[۳] به سبب وجود منابع سرشار نفت و گاز در خلیج فارس و سواحل آن، این آبراهه در سطح بینالمللی، منطقهای مهم و راهبردی بشمار میآید.
نام تاریخی این خلیج، در زبانهای گوناگون، ترجمه عبارت «خلیج فارس» یا «دریای پارس» بودهاست. همچنین در تمام سازمانهای بینالمللی نام رسمی این خلیج، «خلیج فارس» است اما برخی از کشورهای عربی در دهههای اخیر آن را خلیج عربی یا به سادگی، خلیج مینامند.[۴] سازمان آبنگاری بینالمللی از نام خلیج ایران (خلیج فارس) برای این خلیج استفاده میکند.[۵]
تاریخچه پیدایش خلیج فارس
زمین شناسان معتقدند که در حدود پانصدهزار سال پیش، صورت نخستین خلیج فارس در کنار دشتهای جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت. خلیج فارس در آغاز، بسیار پهناور بوده به طوری که تا اواخر دوره سوم زمینشناسی بیشتر جلگههای برازجان، بهبهان و خوزستان ایران تا کوههای زاگرس در زیر آب بودهاند.[۶]
خلیج فارس در ۲۴ تا ۳۰ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ تا ۵۶ درجه و ۲۵ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد. این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است. از بین کشورهای همسایه خلیج فارس، کشور ایران بیشترین مرز آبی مشترک را با خلیج فارس دارا میباشد. طول مرز آبی کشور ایران با خلیج فارس، با احتساب جزایر در حدود ۱۸۰۰ کیلومتر و بدون احتساب جزایر در حدود ۱۴۰۰ کیلومتر میباشد.[۷] طول خلیج فارس از تنگه هرمز تا آخرین نقطه پیشروی آن در جهت غرب در حدود ۸۰۵ کیلومتر است. عریض ترین بخش خلیج فارس ۱۸۰ مایل (۲۹۰ کیلومتر) میباشد. عمیق ترین نقطه خلیج فارس با عمق ۹۳ متر در ۱۵ کیلومتری تنب بزرگ و کم عمق ترین نقطه آن با عمقی بین ۱۰ تا ۳۰ متر در سمت غرب میباشد. همچنین جزایر متعددی در خلیج فارس وجود دارند.
محدوده رسمی و بینالمللی مرزهای آبی خلیج فارس بر اساس اعلام سازمان آبنگاری بینالمللی:[۸] محدوده شمال شرقی دریای عمان". خط Ràs Limah (25°57'N) شبه جزیره عربی and Ràs al Kuh (25°48'N) ساحل ایران
زمینشناسی منطقه
از دیدگاه زمینشناسی، خلیج فارس فرونشست زمین ساختی کم ژرفایی است که دوره ترشیری پیش در حاشیه جنوبی رشته کوه زاگرس تشکیل شدهاست. در واقع این دریا بازمانده گودال بزرگی است که از دوران گذشته زمین شناختی تحت تاثیر فشار ناشی از آتش فشانهای فلات ایران بوده و پایداری فلات عربستان در مقابل این واکنشهای تکتونیکی سبب ایجاد و توسعه پهنا-ژرفای آن شدهاست. شدیدترین چین خوردگیهای دوران پلیو پلیستوسن، کرانههای شمالی خلیج فارس (زاگرس) را چین دادهاست. میزان این چین خوردگیها که در خشکیهای کشور ایران شدید است با شیبهای کمتر به طرف دریا ادامه پیدا میکند به طوری که در دریا این شیب به ۱۰ تا ۲۰ درجه میرسد. محور اصلی خلیج فارس نیز یکی از پیامدهای زمین ساختی پدیده چین خوردگی زاگرس است که در دوران پلیو پلیستوسن شکل گرفتهاست. در پایان دوره پلیوسن، سطح دریا احتمالا ۱۵۰ متر بالاتر از سطح کنونی بودهاست. این سطح در حدود ۱۰۰،۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و به تدریج به سطح کنونی رسیدهاست که آثار آن به صورت پادگانههای دریایی و سخا، در کرانههای جنوبی خلیج فارس بر جای ماندهاست.[۹][۱۰]
از نظر ریختشناسی، خلیج فارس نامتقارن بوده و شیب سواحل جنوبی آن ملایم تر از شیب سواحل شمالی است. کرانه جنوبی خلیج فارس، به ویژه در شرق شبه جزیره قطر، منطقه وسیع و کم عمقی است (۱۰ تا ۲۰ متر) که بطور عمده با ریختشناسی بست، محیط تبخیری و منطقه جزر و مدی مشخص است. خلیج فارس از رسوبات سخت و بلند با اشکال خطی ساخته شده و با واسطه یک دشت ساحلی باریک با دریا در ارتباط است. جزایر ایرانی خلیج فارس بصورت پشتههای کشیده و موازی ساحل که در واقع دنباله رشته کوه زاگرس هستند که بر اثر بالا آمدن آب بشکل جزیره درآمدهاند مانند قشم و کیش و یا اینکه کم و بیش دایرهای شکل هستند مانند هرمز و ابوموسی که گنبدهای نمکی سری هرمز هستند. سطح جزایر خلیج فارس از رسوبات تخریبی و مارن تشکیل شدهاست که کم و بیش صدف دارند. خاک این جزایر عمدتا شور یا حاوی گچ است که در نتیجه رشد گیاهان را به گونههای خاص محدود میکند. شکل ساحلی خلیج فارس در مجاورت ایران از نوع طولی است که موازی با محور ارتفاعات مجاور است که گاهی تراکم آبرفتها فاصله زیادی بین خط ساحل و ارتفاعات زاگرس ایجاد کرده مانند جلگه بوشهر، و گاهی دامنه تاقدیسها در خط ساحلی قرار گرفتهاند مانند غرب خور موج.[۱۱][۱۲]
اقلیم شناسی
آب و هوای خلیج فارس خشک و نیمه استوایی است. در تابستان دما گاهی تا ۵۰ درجه سانتی گراد میرسد و میزان تبخیر بیشتر از میزان آبهای وارده میشود. در زمستان دما تا ۳ درجه سانتی گراد هم گزارش شدهاست. در عین شوری زیاد آب خلیج فارس، ۲۰۰ چشمه آب شیرین در کف و ۲۵ چشمه آب کاملا شیرین در سواحل آن جریان دارند که منشا همگی آنها از کوههای زاگرس در ایران است. آبهای شیرینی که وارد خلیج فارس میشوند عمدتا محدود به روان آبهای کوههای زاگرس در ایران و کوههای ترکیه و عراق است. رودخانههای اروند، کارون، جراحی، مند، دالکی و میناب بزرگترین و پرآب ترین رودخانههایی هستند که به خلیج فارس میریزند که بیشتر سرچشمههای آنها در کوههای زاگرس قرار دارند. در کرانه جنوبی آبهای ورودی به خلیج فارس بسیار کم است که موجب بالا بودن رسوبات کربناتی در این بخش شدهاست. به دلیل محصور بودن، اثر اقیانوس بر خلیج فارس بسیار ناچیز است و به همین علت سرعت جریانهای زیرین و افقی آن بسیار کم و در حدود ۱۰ سانتیمتر در ثانیهاست. شوری بیشتر خلیج فارس نسبت به اقیانوس موجب پیدایش جریان آبی از اقیانوس هند به خلیج فارس میشود که به موازات ساحل ایران و در جهت پادساعتگرد است. جریان ذکر شده با کاهش دما و شوری همراه است به طوری که در تنگه هرمز مقدار نمک ۳۶٬۶ گرم در لیتر و در انتهای شمال غربی و در دهانه کارون در حدود ۴۰ گرم در لیتر است. میزان بارندگی در سواحل جنوبی کمتر از ۵ سانتیمتر در سال و در سواحل شمالی بین ۲۰ تا ۵۰ سانتیمتر در سال است.[۱۳][۱۴]
نام خلیج فارس
خلیج فارس و مترادفهای آن در سایر زبانها، اصیلترین نام جغرافیایی و نامی است بر جای مانده از کهنترین منابع، که از سدههای پیش از میلاد بطور مستمر در همه زبانها و ادبیات جهانی استفاده شدهاست و با پارس، فارس، ایران و عجم ـ نامهای ایران ـ و معادلهای آن در سایر زبانها گره خوردهاست.[۱۵]
در اسناد به جا مانده از بسیاری از تمدنهای گذشته این گونه بیان شده که سرزمینهای جنوب خلیج فارس که شامل قطر، شمال عمان، امارت متحده عربی، شرق عربستان و کویت میشده به ایران تعلق داشتهاند و بنا بر این این خلیج فارس جزو آبهای داخلی ایران به حساب میآمده و به همین علت یونانیان به آن سینوس پریسیکوس گفتهاند.[۱۶] سر ریچارد دالتون، سفیر سابق بریتانیا در تهران در این زمینه گفته است: «بدون هیچ تردیدی نام درست جغرافیایی آن در طول تاریخ خلیج فارس است.»[۱۶]
تا پیش از دهه ۶۰ قرن بیستم میلادی، همه کشورهای عربی از"عبارت الخلیج الفارسی" در مکاتبات رسمی خود استفاده میکردند.[۱۷] امادر سالهای اخیر و به ویژه از دههٔ شصت میلادی به این سو،تحریف نام خلیج فارس در مکاتبات رسمی ودر برخی نشریات و بنیادهای خبرپراکنی عربی دنبال شده است.[۱۸]
نام خلیج فارس در اسناد، اطلسها و نقشههای کهن
تا کنون چندین اطلس در بر دارنده نام و نقشههای کهن از خلیج فارس منتشر شده که نشان میدهد که نام خلیج فارس در همه نقشههای کهن بکار رفته است. در کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان، به جزئیات کامل این اطلسها اشاره شده است. از کهنترین این اطلسها بطور نمونه میتوان به نقشه جهان از أناکسیماندر (۶۱۰-۵۴۶ ق. م)، (Anaximander)، جغرافیدان یونانی که در کتاب Kleinere schriften، اثر (Joachim Lelewel (1836 بازسازی شدهاست، نقشه جهان هکاتئوس (۵۵۰-۴۷۶ ق. م)، (Hecataeus)، از سرشناس ترین جغرافیدانان یونانی، و به نقشه جهان بطلمیوس (۱۶۸-۹۰ م)، (Claudius Ptolemy) منجم و جغرافیدان مشهور اسکندریه و نخستین کسی که اطلسی شامل ۳۶ نقشه از نقاط مختلف جهان تهیه کرده است اشاره نمود.[۱۹]
جزایر زیادی در خلیج فارس وجود دارند که برخی از آنها از اهمیت کم و برخی از اهمیت بالایی برخوردارند. اکثر جزایر مهم خلیج فارس متعلق به ایران است. جزایر مهم خلیج فارس عبارتاند از: قشم، بحرین، کیش، جزیره خارک، ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک و جزیره لاوان.
جزایر ایرانی خلیج فارس
از میان جزایر خلیج فارس بیش از ۳۰ جزیره مسکونی و غیر مسکونی آن متعلق به کشور ایران است. برخی از این جزایر به علت کشند آب (جذر و مد) در زیر آب قرار میگیرند و غیر مسکونی هستند. جزایر غیر مسکونی خلیج فارس به عنوان زیستگاه مرجانهای دریایی، محل تخمگذاری پرستوهای دریایی و لاک پشتها و همچنین زیستگاه انواع پرندگان مهاجر از اهمیت ویژه جهانی برخوردار است. بزرگترین جزیره این خلیج قشم نام دارد.[۲۰][۲۱][۲۲]
جزایری که در استان هرمزگان ایران قرار دارند:
جزیره کیش - جزیره قشم - جزیره تنب بزرگ - جزیره تنب کوچک - جزیره ابوموسی - جزیره لاوان - جزیره شتور - جزیره هندرابی - جزیره فرور بزرگ - جزیره فرور کوچک - جزیره سیری - جزیره لارک - جزیره ناز - جزیره هرمز - جزیره هنگام
جزایری که در استان بوشهر ایران قرار دارند:[۲۳][۲۴][۲۵]
جزیره خارک - جزیره خارکو - جزیره عباسک - جزیره میر مهنا - جزیره فارسی - جزیره نخیلو - جزیره تهمادو - جزیره گرم - جزیرهام الکرم - جزیره شیخ الکرامه - جزیره شیف - جزیره متاف - جزیره مرغی - جزیره چراغی - جزیره امسیله - جزیره سهدندون - جزیره مولیات
جزایری که در استان خوزستان ایران قرار دارند:
جزیره مینو - جزیره خور موسی - جزیره بونه - جزیره دارا - جزیره قبر ناخدا
اهمیت خلیج فارس
خلیج فارس در واقع محور ارتباط بین اروپا، آفریقا، آسیای جنوبی و جنوب شرقی است. از نظر راهبردی در منطقه خاورمیانه، به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین مرکز ارتباطی بین این سه قارهاست و بخشی از یک سیستم ارتباطی شامل اقیانوس اطلس، دریای مدیترانه، دریای سرخ و اقیانوس هند میباشد. به همین دلیل از دیرباز مورد توجه قدرتهای جهانی و هم چنین بازرگانان و تجار دنیا بودهاست. هم چنین این منطقه منبع مهم انرژی جهان میباشد. در مجموع خلیج فارس از نظر جغرافیای سیاسی، استراتژیک، انرژی و تاریخ و تمدن یک پهنه آبی مهم و حساس در دنیا محسوب میشود.[۲۶][۲۷]
بزرگترین عامل اهمیت خلیج فارس وجود معادن سرشار نفت و گاز در کف بستر و سواحل آن است به طوری که این منطقه را «مخزن نفت جهان» نام نهادهاند. خلیج فارس مسیر انتقال نفت کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان و امارات متحده عربی است، و به همین سبب، منطقهای مهم و راهبردی به شمار میآید. در حدود ۳۰ درصد نفت جهان از منطقه خلیج فارس تامین میشود[۲۸] که این مقدار گاهی افزایش و گاهی کاهش مییابد. نفت تولید شده در حوزه خلیج فارس باید از طریق این پهنه آبی و از راه تنگه هرمز به سایر نقاط جهان حمل شود.[۲۹] خلیج فارس از نظر ذخایر نفتی در مقایسه با سایر نقاط جهان دارای مزایای زیادی مانند سهولت استخراج، هزینه پایین تولید، مازاد ظرفیت تولید، کیفیت بالای نفت خام منطقه، سهولت حمل و نقل، توان بالای تولید چاهها و امکان کشف ذخایر جدید نفتی وسیع در منطقه میباشد. طبق آخرین برآوردهای انجام شده حوزه خلیج فارس در حدود ۷۳۰ میلیارد بشکه ذخیره نفت اثبات شده و بیش از ۷۰ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی را در خود جای دادهاست.[۳۰][۳۱] همچنین بندرهای مهمی در حاشیه خلیج فارس وجود دارد که از آنها میتوان بندرعباس، بوشهر، بندرلنگه، کیش، خرمشهر و بندر ماهشهر در ایران، و شارجه، دوبی و ابوظبی را در امارات متحده عربی و بندر بصره و فاو در عراق را نام برد.
اهمیت نظامی-راهبردی
از منظر نظامی، وجود پایگاههای نظامی متعدد اعم از دریایی، هوایی و زمینی در منطقه خلیج فارس که عمدتا متعلق به کشورهای آمریکا و انگلستان هستند و هم چنین حضور ناوهای جنگی کشورهای غربی بخصوص آمریکا در آبهای خلیج فارس، اهمیت نظامی و راهبردی خلیج فارس را نمایان میسازد. جنگ نفتکشها که در جریان جنگ ایران و عراق رخ داد یکی از عوامل حضور نظامی کشورهای غربی به ویژه آمریکا در خلیج فارس شد. اهمیت نظامی-راهبردی خلیج فارس به طور ویژه در جریان جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج فارس و جنگ عراق آشکار شد.[۳۲]
پیشینه دریانوردی در خلیج فارس
پیشینه دریانوردی در خلیج فارس به گذشتههای بسیار دور، دست کم دو هزار سال پیش از میلاد، باز میگردد. مردمان تمدنهایی مانند سومر، آکاد، ایلام مسیر خود بین میانرودان و موهنجودارو در دره سند را از طریق این پهنه آبی میپیمودند. بررسیهای اخیر نشان میدهد که فنیقیها، نخست در جزیرهها و سرزمینهای پیرامون خلیج فارس زندگی و دریانوردی میکردند. در دوره هخامنشیان، داریوش اول از دریانوردان برجسته ایرانی، فینیقی و ساتراپهای یونانی نشین امپراتوری پارس خواست تا برای کشف یرزمینهای جدید به دریانوردی بپردازند که در نتیجه شناخت ایرانیان نسبت به خلیج فارس بیشتر شد. در یکی از کهن ترین اسناد پیرامون دریانوردی در خلیج فارس که به سده چهارم پیش از میلاد مربوط میشود، دریانوردی به نام نیارخوس (نئارخوس) در یازدهمین سال فرمان روایی اسکندر مقدونی و به دستور او سفر دریایی خود را آغاز کرد و در این سفر از دهانه رود سند به دهانه تنگه هرمز رفته و پس از عبور از خلیج فارس در ساحل رود کارون لنگر انداخت. او که در این سفر چند دریانورد ایرانی ازجمله بگیوس پسر فرناکه، هیدارس بلوچ و مازان قشمی نیز او را همراهی میکردند، سفرنامهای از سفر ۱۴۶ روزه خود نوشت که چکیدهای از آن باقی ماندهاست. او در سفرنامه خود به فانوسهای دریایی بزرگ و شگفت انگیز در خلیج فارس اشاره میکند.[۳۳]
دریا زنی در خلیج فارس و ساحل دزدان
نوشتار اصلی: ساحل دزدان
در قرن۱۸تا۱۹ به منطقه سواحل امروزی امارات متحده عربی و شمال عمان ساحل دزدان یا ساحل قراصنه یا ساحل پایریت در خلیج فارس گفته میشد. پس از پیروزی ارتش هند/بریتانیا بر دزدان و امضای قرارداد صلح نام این منطقه به ساحل متصالحه تغییر یافت.[۳۴] پادشاهان و یا حکمرانان هرمز در دوران عظمت و اقتدار خویش حوزهٔ مسقط و منطقهای در دریای عمان و حتی قسمتی از کرانههای جنوبی خلیج فارس را که بعداً ساحل دزدان دریایی (Pirate coast) نام گرفتهاست همیشه تحت کنترل قرار میدادند و به هر ترتیبی که بود در این مناطق محروسه و کرانههای جنوبی ایران مانع عملیات دریازنان گردیده و عنداللزوم آنها را سرکوب میکردند و لزا میتوان گفت که در قرن پانزدهم کم و بیش فعالیت دریازنان بر اثر وجود حکمرانان هرمز عقیم باقی میماند. بعد از سپری شدن دورهٔ جلال و قدرت هرمز بدواً پرتغالیها و سپس خاندان صفویه نمیگذاشتند دریازنی در خلیج فارس نضج بگیرد بعد از صفویه نیز هلندیها و سپس انگلیسیها کم و بیش کوششهای موثری در این زمینه به عمل آوردهاند.[۳۵]
منابع غذایی خلیج فارس
بیش از ۱۵۰ نوع ماهی متفاوت در خلیج فارس یافت میشود. بیشتر آبزیان خلیج فارس بجز چند مورد که وارد آبهای کارون، بهمن شیر و اروند میشوند مابقی در آبهای شور زندگی کرده و در همان جا تخم ریزی و تولید مثل میکنند. از مهمترین انواع ماهیهای تجاری خلیج فارس میتوان به زبیده، حلوا سفید، قباد، شیر ماهی، شانک، سنگسر، پیش ماهی، هامور، سیکین، کارفه، طوطی، حلوا سیاه، شوریده، خبور، کفشک، سرخو، خابور و سبور اشاره کرد. از دیگر محصولات غذایی باارزش خلیج فارس میتوان به میگو اشاره کرد. انواع صدفهای خوراکی نیز در برخی سواحل مانند ساحل بندرعباس و ساحل گشه(ساحل صدف) در بندر لنگه و همچنین در اطراف بعضی جزایر مانند هرمز، قشم و لارک یافت میشوند که بازار عمده آن کشورهای اروپایی است.[۳۶]
در کتابهای قدیمی از قول ناخدایان و ملاحان از حیوانات و پریها و موجودات عجیب و غریب در خلیج فارس سخنهای فراوان گفته شده است. از ماهی قرش که قادر است کشتی را ببلعد تا کوسهای که از دهنش آتش بیرون میزند تا پری دریایی که مانند عروسان زیبا روی است که تا همین قرون اخیر به باورهای بی گمان مردم تبدیل شده بود.[۳۷]
خلیج فارس یکی از بزرگ ترین پناهگاههای موجودات دریایی مانند مرجانها، ماهیهای تزئینی کوچک، ماهیهای خوراکی و غیر خوراکی، صدفها، حلزونها، نرم تنان، شقایقهای دریایی، اسفنجهای دریایی، عروسهای دریایی، لاک پشتها، دلفینها، کوسه ماهیها و بسیاری از موجودات دریایی دیگر میباشد. متخصصان محیط زیست به دلیل نبود کارشناس و متخصص ویژه، هزینههای پژوهشی بالا و فقدان دانش کافی، گونههای مختلف جانوری پستاندار در خلیج فارس را در معرض خطر و آسیب میبینند. خشکسالی و عدم ورود مواد مغذی به آب، موجب کوچک ماندن و عدم رشد کافی برخی از آبزیان خلیج فارس شدهاست.[۳۸][۳۹]
لاک پشتها
۵ گونه از ۸ گونه لاک پشتهای موجود در جهان در آبهای خلیج فارس و دریای عمان زندگی میکنند که ۲ گونه لاک پشت عقابی و لاک پشت سبز در سواحل و جزایر ایران تخمگذاری میکنند. این دو لاک پشت در سواحل جزایری چون هرمز، لارک، قشم، فارور و بنی فارور و مکانهای کم عمق ساحلی سکونت دارند و عمده مکانهای تخم ریزی آنها در جزایر هرمز، هنگام، فرور، شیدور، لاوان، کیش، نخیلو و ام الگرم گزارش شدهاست. وارد شدن نفت به آبهای خلیج فارس میتواند باعث ایجاد مسمویت در این لاک پشتها شود. همچنین فعالیتهای صیادی، وجود زباله، فاضلابها، تردد شناورها، انفجارات جهت اکتشاف معادن و آلودگی حرارتی تهدیداتی برای زندگی آنها محسوب میشوند.[۴۰]
دلفینها و نهنگها از جمله پستان داران آبی هستند که در خلیج فارس و دریای عمان زندگی میکنند. دلفینهایی با نام پورپویز و همچنین دلفینهای بینی بطری در جنوب جزیره قشم و در جوار جزیرههای هنگام، سالارک و هرمز زندگی میکنند که در معرض مخاطرات گوناگون هستند. نبود تحقیقات کافی و نبود متخصص زبده باعث کاهش تعداد دلفینهای گوژپشت و نهنگهای خاکستری شدهاست. برخورد دلفینها و نهنگها با شناورها و پروانه موتور قایقها و همین طور آلودگی برخی از نقاط آبهای خلیج فارس به آلایندههای نفتی و شیمیایی زندگی این پستانداران را تهدید میکند. طبق برخی گزارشها نهنگ خلیج فارس در معرض خطر انقراض قرار دارد.[۴۱][۴۲]
کوسهها
۷ گونه از کوسهها در آبهای خلیج فارس زندگی میکنند که از میان آنها میتوان به کوسه ماهی درنده، کوسه گربه ماهی، نهنگ کوسه یا کوسه کر، کوسه سرچکشی، کوسه ماهی شکاری و کوسه ماهی گورخری اشاره کرد. به دلیل گرانی قیمت کوسه در مقایسه با دیگر ماهیان خلیج فارس، صید بیرویه این آبزی در سالهای اخیر افزایش چشم گیری یافتهاست و نسل آنها را در معرض انقراض قرار دادهاست. از آن جایی که اغلب گونههای کوسه ساکن خلیج فارس زنده زا هستند، نمیتوان برنامههای مناسبی برای احیای نسل انها به روش پرورشی انجام داد. هم چنین این کوسهها در زمان زاد و ولد به سوی ابهای با عمق کمتر (که کمینه دما را برای بچههای انان فراهم میکند) میآیند، افزایش تخریب مناطق ساحلی خطری دیگر برای تداوم نسل آنها به حساب میآید.[۴۳]
تنها جنگلی است که روی آب شور دریا به دلیل مهکشند (جذر و مد) شبها زیر آب هستند و روزها سر از آب بیرون میاورند که دارای انواع خاصی درخت است که ریشه آنان آب شور را، شیرین کرده و به درخت میدهد.
آلودگی آب
در دهههای گذشته آلودگی زیست محیطی یکی از چالشهای مهم در این پهنه آبی بودهاست. از آن جایی که ۶۰ درصد از ذخایر نفت جهان در خلیج فارس است، احداث سکوهای نفتی و مجتمعها و پالایشگاهها در اطراف خلیج فارس و ورود نفت، مواد شیمیایی و پسابها به داخل آب از عوامل مهم این آلودگی میباشند. یکی از مهمترین آلودگیهای خلیج فارس در زمان جنگ ایران و عراق رخ داد بطوری که در حدود ۵٬۸ میلیون بشکه نفت در آب رها شد و همچنین آتشسوزی چاههای نفت که باعث ورود حجم عظیمی از نفت خام به دریا شد.[۴۴][۴۵] همچنین عبور سالانه بیش از ۱۰،۰۰۰ شناور از خلیج فارس و دریای عمان که ۷۵ درصد آنها به حمل و نقل نفت خام و محصولات نفتی مربوط است و در پی آن تخلیه مواد زائد مختلف مانند آب شستشوی موتور، فاضلاب، آب توازن کشتی و بسیاری موارد دیگر سبب بروز مداوم انواع آلودگیها در منطقه میشود که اثرات قابل توجهی بر محیط زیست دارد. طبق مطالعات انجام شده سالانه در حدود ۱٬۵ میلیون تن نفت به خلیج فارس نشت میکند و به همین علت سازمان بینالمللی دریانوردی(IMO) این منطقه را در سال ۲۰۰۷. م به عنوان منطقه ویژه دریایی اعلام کرد. طبق آمارها میزان آلودگی این منطقه بیشتر از حد متوسط بینالمللی است.[۴۶][۴۷]
آلودگی ناشی از گرد و غبار
یکی از عواملی که بر محیط زیست حاشیه خلیج فارس و تمامی شهرهای غربی ایران اثرات زیست محیطی منفی ناگواری برجای گداشته گرد و غبار عربی است هر سال در فصل خشک" توفانی از گرد و غبار" از سوی عراق - کویت و شمال عربستان بسوی سواحل شمال خلیج فارس و غرب ایران وزیدن میگیرد این گرد و غبار مخرب حتی گاهی اوقات تا تهران نیز میرسد و موجب تعطیلی زندگی و کسب و کار میشود. گرد و غبار باعث فرار پرندگان و حیواناتشده و بر توع زیستی سواحل خلیج فارس آسیب زده است.[۴۸]
روز ملی خلیج فارس
نوشتار اصلی: روز ملی خلیج فارس
یکی از اقدامات دولت ایران برای پاسداری از میراث معنوی و فرهنگی خلیج فارس رسمیت دادن به روز ملی خلیج فارس در تقویم رسمی کشور بود. در این راستا شورای عالی انقلاب فرهنگی در تیر ماه سال ۱۳۸۴ روز ۱۰ اردیبهشت ماه که مصادف با اخراج پرتقالیها از تنگه هرمز است را روز ملی خلیج فارس نام نهاد.[۴۹]
پسوند اینترنتی خلیج فارس
در پی درخواست یک شرکت ترکیهای برای ثبت پسوند اینترنتی خلیج فارس (Persiangulf) و حمایت ایران پس از یک سال کارشکنی ۶ کشور حاشیهٔ خلیج فارس به سرکردگی امارات متحدهٔ عربی، نهایاً با رای اکثریت اعضا، توسط موسسه آیکان مراحل ابتدایی ثبت پسوند اینترنتی خلیج فارس طی شد و روند ثبت ادامه یافت و مراحل ارزیابی فنی و مالی پیگیری خواهد شد.[۵۰]
آسيب هاي اجتماعي؛ علل و عوامل و راه هاي پيشگيري از آن
پيش گفتار
مطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي و به اصطلاح، آسيب شناسي اجتماعي (Social Pathology) عبارت است از مطالعه و شناخت ريشه بي نظمي هاي اجتماعي. در واقع، آسيب شناسي اجتماعي مطالعه و ريشه يابي بي نظمي ها، ناهنجاري ها و آسيب هايي نظير بيكاري، اعتياد، فقر، خودكشي، طلاق و...، همراه با علل و شيوه هاي پيش گيري و درمان آن ها و نيز مطالعه شرايط بيمارگونه و نابساماني اجتماعي است.1به عبارت ديگر، مطالعه خاستگاه اختلال ها، بي نظمي ها و نابساماني هاي اجتماعي، آسيب شناسي اجتماعي است; زيرا اگر در جامعه اي هنجارها مراعات نشود، كجروي پديد مي آيد و رفتارها آسيب مي بيند. يعني، آسيب زماني پديد مي آيد كه از هنجارهاي مقبول اجتماعي تخلفي صورت پذيرد. عدم پاي بندي به هنجارهاي اجتماعي موجب پيدايش آسيب اجتماعي است.
از سوي ديگر، اگر رفتاري با انتظارات مشترك اعضاي جامعه و يا يك گروه يا سازمان اجتماعي سازگار نباشد و بيشتر افراد آن را ناپسند و يا نادرست قلمداد كنند، كجروي اجتماعي تلقّي مي شود. سازمان يا هر جامعه اي از اعضاي خود انتظار دارد كه از ارزش ها و هنجارهاي خود تبعيت كنند. اما طبيعي است كه همواره افرادي در جامعه يافت مي شوند كه از پاره اي از اين هنجارها و ارزش ها تبعيت نمي كنند. افرادي كه همساز و هماهنگ با ارزش ها و هنجارهاي جامعه و يا سازماني باشند، «همنوا» و يا «سازگار» و اشخاصي كه برخلاف هنجارهاي اجتماعي رفتار كنند و بدان ها پاي بند نباشند، افرادي «ناهمنوا» و «ناسازگار» مي باشند. در واقع، كساني كه رفتار انحرافي و نابهنجاري آنان دائمي باشد و زودگذر و گذرا نباشد، كجرو يا منحرف ناميده مي شوند. اين گونه رفتارها را انحراف اجتماعي يا (Social Devianced) و يا كجروي اجتماعي گويند.2
حال سؤال اين است كه چگونه تشخيص دهيم رفتاري از حالت عادي و ـ به اصطلاح ـ نرمال خارج شده و به حالتي غيرنرمال و نابهنجار تبديل شده است؟ ملاك ها و معيارهايي وجود دارد. با اين معيارها و ملاك ها مي توان تشخيص داد كه رفتاري در يك سازمان، نهاد و يا جامعه اي عادي و مقبول و نرمال است، يا غير عادي، غيرنرمال و نابهنجار. عمدتاً چهار معيار براي اين امر وجود دارد:
1. ملاك آماري:از جمله ملاك هاي تشخيص رفتار نابهنجار، روش توزيع فراواني خصوصيات متوسط است كه انحراف از آن، غير عادي بودن را نشان مي دهد. كساني كه بيرون از حد وسط قرار دارند، افراد نابهنجار تلقّي مي شوند و رفتار آنان رفتاري غيرنرمال و انحرافي تلقي مي شود. براي مثال، از نظر آماري وقتي گفته مي شود كه لباسي مُد شده، يعني بيشتر افراد جامعه آن را مي پوشند. بنابراين، صفتي كه بيشتر افراد جامعه نپذيرند، خارج از هنجار تلقّي شده و غير طبيعي و نابهنجار تلقّي مي شود.
2. ملاك اجتماعي:انسان موجودي اجتماعي است كه بايد در قالب الگوهاي فرهنگي و اجتماعي زندگي كند. اينكه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنّت ها و انتظارات جامعه و يا نهاد و سازمان خاصي مغايرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت مي كند، معيار ديگري براي تشخيص رفتار نابهنجار و بهنجار است. يعني رفتاري كه مورد قبول افراد نباشد و مثلا با پوشيدن لباس خاصي از سوي افراد جامعه با عكس العمل آنان مواجه شويم، اين گونه رفتارها نابهنجار تلقّي مي شود. البته، اين معيار هم در همه جوامع امري نسبي است.
3. ملاك فردي:از جمله ملاك هاي تشخيص رفتار نابهنجار، ميزان و شدت ناراحتي است كه فرد احساس مي كند. يعني اگر اين رفتار خاص، با ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي سازمان خاصي مثلا فرهنگيان و يا كل افراد جامعه ناسازگار باشد، يعني به سازگاري فرد لطمه بزند و با عكس العمل افراد آن جامعه يا آن نهاد مواجه گردد، چنين رفتاري نابهنجار تلقّي مي شود.3
4. ملاك ديني:علاوه بر اين، در يك جامعه ديني و اسلامي، معيار و ملاك ديگري براي تشخيص رفتارهاي بهنجار از نابهنجار وجود دارد; چرا كه معيارهاي مزبور، معيارهايي است كه توسط افراد يك جامعه با قطع نظر از نوع اعتقادات، مورد پذيرش واقع مي شود; يعني افراد جامعه در خصوص ارزش يا هنجاري بودن موضوع خاص توافق نموده، در عمل به آن پاي بندند و متخلفان را بسته به نوع و اهميت هنجار، تنبيه مي كنند. امّا در يك جامعه ديني و اسلامي معيارهاي فوق براي ارزش هاي اجتماعي است و در آنجا كارايي دارد. معيار تشخيص ارزش ها و هنجارهاي ديني به وسيله آموزه هاي ديني تعيين مي شود. ممكن است رفتاري خاص در همان اجتماع هنجار تلقّي نشود و مرتكبان را كسي توبيخ و يا سرزنش نكند ولي در شرايطي خاص ارتكاب چنين عملي در يك جامعه ديني هنجارشكني تلقّي شود. براي مثال، خوردن و آشاميدن در روزهاي عادي و حتي در يك جامعه ديني هنجار شكني تلقّي نمي شود. ولي اگر همين عمل در جامعه مذكور و در ماه مبارك رمضان و در ملأ عام صورت گيرد، تخطي از هنجارهاي ديني تلقّي شده، مجازات سختي هم از نظر ديني و شرعي و هم از نظر اجتماعي در انتظار مرتكب چنين عمل ناپسندي مي باشد.
بنابراين، معيار ديگر تشخيص رفتارهاي نابهنجار و بهنجار در جامعه ديني، تطبيق و سازگاري و يا عدم تطبيق و ناسازگاري با آموزه ها و هنجارهاي ديني است. اگر عمل و رفتاري با هنجارها و آموزه هاي ديني سازگار باشد، عملي بهنجار و اگر ناسازگار باشد، عملي نابهنجار تلقّي مي شود.
حال سؤال اين است كه آسيب ها و انحرافات اجتماعي چگونه پديد مي آيند و عوامل پيدايش آسيب ها و انحرافات اجتماعي كدامند؟ بررسي و ريشه يابي انحرافات اجتماعي از اهميّت زيادي برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعي امنيت اجتماعي را سلب و مانعي براي رشد و توسعه جامعه محسوب مي شود. به طور كلي، هر رفتاري كه از آدمي سر مي زند، متأثر از مجموعه اي از عوامل است كه به طور معمول در طول زندگي سر راه وي قرار دارد و وي را به انجام عملي خاص وادار مي كند.
هر چند بررسي عميق انحرافات اجتماعي مجال ديگري مي طلبد، اما به اجمال، به چند عامل مهم پيدايش انحرافات اجتماعي اشاره مي گردد.
عوامل به وجودآورنده انحراف و كجروي در جوامع مختلف يكسان نيست و مناطق از نظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نيز از نظر عوامل متفاوتند. اين تفاوت ها را مي توان در شهرها، روستاها و حتي در مناطق مختلف و محله هاي يك شهر مشاهده كرد. در هر جامعه و محيطي سلسله عواملي همچون شرايط جغرافيايي، اقليمي، وضعيت اجتماعي، اقتصادي، موقعيت خانوادگي، تربيتي، شغلي و طرز فكر و نگرش خاصي حاكم است كه هر يك از اين ها در حسن رفتار و يا بدرفتاري افراد مؤثر است.
شهرنشيني لجام گسيخته، گسترش حاشيه نشيني و فقر، اتلاف منابع و انرژي را به دنبال دارد. حاشيه نشيني در شهرها، با جرم رابطه مستقيم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعي ساكن شهرهاي بزرگ، تورّم و گراني هزينه هاي زندگي، موجب مي شود تا افراد غير كارآمد كه درآمدشان زندگي ايشان را كفاف نمي دهد، براي تأمين نيازهاي خود، دست به هر كاري هر چند غير قانوني بزنند. از ديگر عوامل محيطي جرم، مي توان فقر، بيكاري، تورّم و شرايط بد اقتصادي نام برد كه بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه ها و نهادها تأثير گذاشته و آنان را تحت تأثير قرار مي دهد.4
در پيدايش انحرافات اجتماعي و رفتارهاي نابهنجار و آسيب زا عوامل متعددي به عنوان عوامل پيدايش و زمينه ساز مي تواند مؤثر باشد:
عوامل فردي:جنس، سن، وضعيت ظاهري و قيافه، ضعف و قدرت، بيماري، عامل ژنتيك و....
عوامل رواني:حساسيت، نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، كم هوشي، خيال پردازي، قدرت طلبي، كم رويي، پرخاشگري، حسادت، بيماري هاي رواني و...
عوامل محيطي:اوضاع و شرايط اقليمي، شهر و روستا، كوچه و خيابان، گرما و سرما و....
عوامل اجتماعي:خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بي كاري، شغل، رسانه ها، مهاجرت، جمعيت و... .
از آنجا كه ممكن است در پيدايش هر رفتاري، عوامل فوق و يا حتي عوامل ديگري نيز مؤثر باشد، از اين رو، نمي توان به يك باره فرد بزهكار را به عنوان علت العلل در جامعه مقصر شناخت و ساير عوامل را ناديده گرفت.
اگر فرد، هر چند براي سرگرمي و تنوع و تفرّج دست به بزهكاري بزند، اين كار وي كم كم زمينه اي خواهد بود تا به سمت و سوي بزهكاري سوق يابد. دليل عمده اين كار، چگونگي شروع به انجام عمل بزهكارانه و كشيده شدن فرد به اين راه است. افراد بزهكار افرادي هستند كه همه زمينه ها و شرايط لازم براي انحراف در آنان وجود دارد. مهم ترين عامل در انحراف افراد و ارتكاب عمل نابهنجار، فردي است كه موجب سوق يافتن وي به سمت بزهكاري مي شود; چرا كه فردي كه مي خواهد اولين بار دست به بزهكاري بزند، نيازمند فردي است كه او را راهنمايي كرده و به اين سمت هدايت نمايد.
دومين عامل، امكانات و شرايطي است كه فرد در اختيار دارد و زمينه ارتكاب وي را براي اعمال خلاف اجتماع فراهم مي آورد.
فقر در خانواده، عدم تأمين نيازهاي اساسي خانواده، دوستان ناباب، محيط آلوده و...نيز از عوامل روي آوري فرد به بزهكاري است.
در عين حال، به طور مشخص مي توان عوامل عمده زير را به عنوان بسترها و زمينه هاي پيدايش انحرافات اجتماعي و يا هر رفتار نابهنجار نام برد; عواملي كه نقش بسيار تعيين كننده اي در پيدايي هر رفتاري، اعم از بهنجار و يا نابهنجار، ايفا مي كنند. در عين حال، مهم ترين عامل يعني خود فرد نيز نقشي تعيين كننده اي در اين زمينه بازي مي كنند.
اجمالا، علل و عوامل پيدايش آسيب هاي اجتماعي، به ويژه در ميان نوجوانان و جوانان را مي توان به سه دسته عمده تقسيم نمود: 1. عوامل معطوف به شخصيت; 2. عوامل فردي; 3. عوامل اجتماعي.
الف. عوامل شخصيتي
اين دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل رواني، شخصيتي و اختلال در سلوك و رفتار است كه به برخي از آن ها اشاره مي شود:
ويژگي هاي شخصيتي افراد بزهكار و كجرو
معمولا ويژگي هاي شخصيتي افراد بزهكار، بي قاعدگي رابطه و ارتباط ميان فرد و جامعه و ارتكاب رفتارهاي نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعي است، ولي معمولا از نظر مرتكب و عامل آن در اصل و يا در مواقعي خاص، اين گونه رفتارها ناپسند شمرده نمي شود. افراد روان رنجور و روان پريش نسبت به ارزش ها، هنجارها و مقررات اجتماعي بي تفاوت بوده و كمتر آن ها را رعايت مي كنند. اعمال و شيوه هاي رفتاري اين گونه افراد نظام اجتماعي را متزلزل و گاهي نيز مختل مي كند و موجب مي شود كه رعايت ارزش هاي اخلاقي و هنجارها در جامعه و نزد ساير افراد زيرسؤال رفته و آن را به پايين ترين سطح عمل تنزل دهد.
برخي از مشخصه هاي بارز و برجسته شخصيتي اين گونه افراد، خودمحوري، پرخاشگري، هنجارشكني، فريبندگي ظاهري و عدم احساس مسئوليت مي باشد. اين گونه افراد به پيامد عمل خود نمي انديشند، در كارهاي خود بي پروا و بي ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربيات، بسيار ضعيف بوده و در قضاوت هاي خود يك سويه مي باشند. اين نوع شخصيت ها عمدتاً از محيط اجتماع، خانه و مدرسه فرار كرده، پاي بند قواعد، مقررات و هنجارهاي اجتماعي نيستند و به دنبال هر چيزي مي روند كه جلب توجه كند. حتي در پوشش و سبك و شكل ظاهري خويش، به ويژه در شيوه لباس پوشيدن، آرايش مو و صورت به گونه اي كه خلاف قاعده و خلاف سبك مرسوم ساير افراد اجتماع باشد، عمل مي كنند تا جلب توجه نمايند.
گروهي از افراد بزهكار و كجرو نيز ويژگي هاي شخصيتي ديگري دارند; خودمحور و پيوسته به تمجيد و توجه ديگران نيازمندند و در روابط خود با مردم به نيازها و احساسات آنان توجه نمي كنند. اين افراد اغلب با رؤياهايي در مورد موفقيت نامحدود و درخشان، قدرت، زيبايي و روابط عاشقانه آرماني سرگرم اند. اغلب اين افراد والديني داشته اند كه از نظر عاطفي نسبت به آنان بي توجه اند يا سرد و طردكننده بوده و يا بيش از حدّ به آنان محبت كرده و ارج مي نهند.
آنان به علت سركوب خواسته ها و فقدان ارضاي تمايلات دروني، از كانون خانواده بيزار شده و به رفتارهاي نابهنجار نظير فرار از خانه، ترك تحصيل، سرقت و اعتياد گرايش پيدا مي كنند.
گروهي نيز افرادي برون گرا و به دنبال لذت جويي آني هستند، دَم را غنيمت مي شمارند، دوست دارد در انواع ميهماني ها و جشن ها شركت كنند، تشنه هيجان و ماجراجويي اند، به همين دليل براي لذت جويي دست به اعمال خلاف و بزهكارانه مي زنند.
سرانجام گروهي از افراد بزهكار نيز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشي و بيان اغراق آميز، هيجاني، روابط طوفاني بين فردي، نگرش خودمدارانه و تأثيرپذيري از ديگران است. اين گونه شخصيت ها براي آنكه «خود»ي نشان دهند، هر تجربه اي را حتي اگر براي آنان گران تمام شود، انجام مي دهند. هيجان طلبي، ماجراجويي، تنوع طلبي، كنجكاوي، استقلال طلبي افراطي، خودباختگي احساسي و غلبه كنش هاي احساسي بر كنش هاي عقلاني از جمله مشكلات رفتاري است كه فرد را به سوي موقعيت هاي خطرزا و ارتكاب اعمال بزهكارانه رهنمون مي كند.
از ديگر مشكلات روحي ـ رواني كه منجر به رفتارهاي ضداجتماعي مي شود، مي توان به ضعف عزّت نفس، احساس كهتري، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابيت، افسردگي شديد، شيدايي و اختلال خلقي اشاره نمود. چنين افرادي معمولا مستعد انجام رفتارهاي نسنجيده و انحرافي هستند.
ب. عوامل فردي
در حوزه عوامل فردي، مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1. آرزوهاي بلند;
2. خوش گذراني و لذت طلبي;
3. قدرت، استقلال و عافيت طلبي;
4. زياده خواهي;
5. بي بندوباري و لاابالي گري;
6. بي هويتي و بي هدفي در زندگي.
افراد گاهي اوقات براي رسيدن به آمال و آرزوهاي بلند و دست نيافتني و مدينه فاضله اي كه رسانه هاي ملي و يا ماهواره ها تبليغ مي كنند، مرتكب جرايم مي شوند. گاهي اوقات هم ارتكاب جرايم را فقط يك كار تفنّني و به عنوان گذران اوقات فراغت مي دانند با اينكه ممكن است در خانه و محيط اطراف خود مشكل حادي هم نداشته باشند كه آنان را مجبور به ارتكاب رفتار نابهنجار نمايد، ولي فقط به خاطر اينكه در چند روز زندگي خوش باشند، دست به ارتكاب اعمال خلاف عرف و اجتماع مي زنند.
گاهي نيز افراد از نعمت خانواده و والدين عاطفي برخوردارند، اما به خاطر شكست در تحصيلات و ناتواني در ادامه تحصيل، تحقير معلمان و فشارهاي بي مورد والدين مجبور مي شوند خود را به گونه اي ديگر نشان دهند و ـ به اصطلاح ـ «خودي» نشان دهند. و اين حكايت از ميل به استقلال طلبي، قدرت طلبي و يا عافيت طلبي در نوجوانان و جوانان دارد كه به دليل عدم ارضاي صحيح آن دست به ارتكاب اعمال ناشايست مي زنند.5
عده اي از نوجوانان نيز به دليل روحيه تنوع طلبي و زياده خواهي و عدم تربيت صحيح و عدم هدايت درست اين غريزه طبيعي، دست به اعمال خلاف مي زنند.
گاهي هم عده اي ممكن است داراي زندگي مرفهي باشند و هيچ گونه كمبود مالي و عاطفي نداشته باشند، ولي به دليل اين كه روحيه فاسدي دارند و ـ به اصطلاح ـ بي بند و بار و بي هويت اند و يا هدفي در زندگي ندارند، ميل به بزهكاري پيدا مي كنند.
ج. عوامل اجتماعي
در بررسي آسيب ها و انحرافات اجتماعي، به عنوان يك پديده اجتماعي، به علل اجتماعي انحرافات مي پردازيم. به هر حال، عوامل متعددي در اين زمينه نقش دارند كه در اينجا به برخي از آن ها اشاره مي گردد:
1. عدم پاي بندي خانواده ها به آموزه هاي ديني
مطالعات و تحقيقات نشان مي دهد تا زماني كه اعضاي جامعه پاي بند به اعتقادات مذهبي خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهكاري روي نمي آورند. در پژوهشي كه توسط مركز ملي تحقيقات اجتماعي كشور مصر در سال 1959 صورت گرفته است، 72 درصد نوجوانان بزهكار، كه به دليل سرقت و دزدي توقيف و يا زنداني شده بودند، نماز نمي گزاردند و 53 درصد آنان در ماه رمضان روزه نمي گرفتند.6به هر حال، اين انديشه كه كاهش ايمان مذهبي يكي از علل عمده افزايش نرخ جرم در جوامع پيشرفته و غربي است، نظري عمومي است. تحقيقات صورت گرفته در كشور نيز مؤيد همين نظريه است.
بنابراين، افزايش انحرافات اجتماعي مي تواند ناشي از عدم پاي بندي خانواده ها به آموزه هاي ديني باشد.
2. آشفتگي كانون خانواده
از ديگر مؤلفه هاي مهم در سوق يافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوي بزهكاري و انحرافات اجتماعي، گسسته شدن پيوندهاي عاطفي و روحي ميان اعضاي خانواده است. هر چند در بسياري از خانواده ها، پدر و مادر داراي حضور فيزيكي هستند، اما متأسفانه حضور وجودي و معنوي آنان براي فرزندان محسوس نيست. در چنين وضعيتي، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هيچ نظارت، ضابطه و قانون خاصي در خانوده صورت مي گيرد. روشن است كه چنين وضعيتي زمينه را براي خلأ عاطفي فرزندان فراهم مي كند.
در برخي از خانواده ها پدر، مادر و يا هر دو، بنا به دلايلي همچون طلاق و جدايي، مرگ والدين و... نه حضور فيزيكي دارند و نه حضور معنوي. در اين گونه خانواده ها كه با معضل طلاق و جدايي مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلي خود را از دست داده، هيچ هدايت كننده اي در جريان زندگي نداشته، در پاره اي از موارد به دليل نيافتن پناهگاه جديد، در درياي موّاج اجتماع، گرفتار ناملايمات مي شوند.7
علاوه بر طلاق، مرگ پدر و يا مادر نيز بسان آواري سهمگين بر كانون و پيكره خانواده سايه افكنده، و در برخي موارد به دليل بي توجهي يا كم توجهي به فرزندان و جايگزين شدن عنصر نامناسب به جاي فرد از دست رفته، ضعيف شدن فرايند نظارتي خانواده، افزايش بيمارگونه بحران هاي روحي و رواني فرزندان و... موجب روي آوري فرد به ناهنجاري ها و انحرافات اجتماعي مي شود.
بر اساس نتايج يك پژوهش، 47 نفر از جامعه آماري به نحوي از انحا از جمله عوامل كليدي و مهم بزهكاري خويش را والدين، خانواده، بي توجهي، بي موالاتي و عدم نظارت آنان دانسته اند; به عبارت ديگر، از نظر آنان والدين ايشان در بزهكاري شان نقش داشته اند.8
بر اساس نظريه «كنترل» دوركيمكه معتقد است ناهمنوايي و هنجارشكني و كجروي افراد ريشه در عدم كنترل صحيح و كاراي آنان دارد، به طوري كه هرچه ميزان كنترل اجتماعي بيشتر باشد و نظارت هاي گوناگون از راه هاي رسمي و غيررسمي، بيروني و دروني، مستقيم و غيرمستقيم توسط والدين و جامعه وجود داشته باشند و حساسيت مردم و مسئولان افزايش يابد، ميزان همنوايي مردم بيشتر خواهد بود، نيز بيانگر همين مسئله است كه آشفتگي كانون خانواده يكي از عوامل مهم سوق يافتن فرزندان به سوي انحرافات اجتماعي است.
همچنين با توجه به پژوهش هاي صورت گرفته در اين زمينه، سارقان عمده عوامل سارق شدن خويش را «بد رفتاري، بداخلاقي، بي تفاوتي، بدزباني و عدم برآورده شدن انتظارات از سوي همسر، خانواده و والدين» دانسته اند.9
در يك پژوهش، حدود 68 درصد سارقان معتقدند كه والدينشان در گرايش آنان به سرقت نقش داشته اند.
با توجه به همين پژوهش، عدم رضايت از رفتار والدين، تربيت ناصحيح، عدم كنترل و نظارت بر فرزندان، مشكلات عاطفي ناشي از فوت يكي از والدين، بي تفاوتي والدين، بي سوادي آنان و... جملگي حكايت از عدم امكان و يا عدم كنترل و نظارت فرزندان توسط والدين داشته و از آن رو كه ارتباط صميمانه والدين با فرزندان در اين پژوهش به ميزان قابل توجهي كم بوده و والدين نسبت به فرزندان خويش بي توجه بوده اند، اين گونه رفتارها موجب سرخوردگي فرزندان شده، زمينه ساز بروز مشكلات رفتاري براي آنان شده است.
روي آوري به سرقت يكي از راه هاي برون رفت از نظر جوانان در اين پژوهش تلقّي شده است.10
3. طرد اجتماعي
چگونگي برخورد دوستان، افراد فاميل و همسايگان با فرد بزهكار، در نوع نگاه متقابل وي با ديگران تأثير بسزايي دارد. در مجموع، اگر اين برخوردها قهرآميز و به صورت طرد فرد از محيط اجتماعي باشد، جدايي وي از جامعه سرعت بيشتري مي يابد. اين نوع برخورد، همواره به عنوان هزينه ارتكاب هر جرمي مدّنظر است. علاوه بر اين، افرادي كه داراي منزلت و پايگاه اجتماعي پاييني هستند و يا از نقص عضو، بيماري جسمي، روحي، و مشاغل پايين خود يا والدين شان رنج مي برند، نيز از سوي افراد جامعه مورد بي مهري قرار گرفته و ناخواسته طرد مي شوند. اين گونه افراد براي جبران اين نوع كمبودها، و شايد هم براي رهايي از اين گونه بي مهري ها و معضلات، دست به ارتكاب جرايم و انواع انحرافات اجتماعي مي زنند.11
4. نوع شغل
از ديگر متغيرهايي كه در مطالعات و تحقيقات صورت گرفته در زمينه ارتكاب بزهكاري و انحرافات اجتماعي نقش بسزايي دارد، و مورد تأكيد قرار گرفته است، ارتباط نوع شغل افراد با انحراف و بزهكاري است. همواره رابطه اي بين وضع فعاليت و شغل فرد با نوع رفتارهاي وي وجود دارد. گرچه بين بي كاري و سابقه جرم و زنداني و دفعات ارتكاب جرم، رابطه معناداري مشاهده مي شود، ولي اين امر بدين معنا نيست كه لزوماً بيكاري علت تكرار جرم باشد; زيرا ممكن است اين رابطه به صورت معكوس باشد; يعني كساني كه بيشتر مرتكب جرم مي شوند، بيشتر شغل خود را از دست داده و بيكار مي شوند. در يك مطالعه، 79 نفر، كه بر اثر زندان شغل خود را از دست داده بودند، داراي دلايل متفاوتي بودند. از جمله، بي اعتماد شدن مديريت، (38 نفر)، مقررات مربوط به كاركنان دولت (19 نفر)، غيبت طولاني از محيط كار (12 نفر) و از دست دادن سرمايه (10 نفر).12
از جمله نكات مهم در نوع شغل، حساس بودن و اهميت شغل است. هر چه شغل فرد مهم تر و از حساسيت بيشتري برخوردار باشد، هزينه ارتكاب جرم نيز افزايش مي يابد. اين مهم در خصوص مشاغل دولتي حايز اهميت است. در حالي كه، بيشتر مشاغل مستقل چنين حساسيتي ندارند و مجازات زندان موجب از دست دادن شغل مذكور نمي شود. بر اساس نتايج يك تحقيق، با افزايش مدت زندان و حبس، دفعات از دست دادن شغل افراد نيز افزايش مي يابد.13
علاوه بر اين، مشاغل داراي اعتبار و منزلت اجتماعي پايين و كم درآمد نيز موجب مي شود كه فرد صاحب چنين شغلي براي جبران هزينه هاي زندگي و افزايش اعتبار و يا منزلت خويش به شغل هاي دوم و سوم روي آورده، و ناخواسته از خانه، كاشانه، زن و فرزندان و تربيت آنان غافل شده، موجبات گسست، تلاشي خانواده و انحرافات آنان را فراهم آورد. در يك پژوهش از ميان سارقان، بالاترين تراكم مشاغل افراد سارق، مربوط به مشاغل كارگري، رانندگي و دامداري بوده است. عموماً مشاغل افراد سارق، از نوع مشاغل سطح متوسط به پايين جامعه است. اين نوع مشاغل عموماً پرزحمت و كم درآمد مي باشد.14
5. بي كاري و عدم اشتغال
از ديدگاه جامعه شناسان و روان شناسان بي كاري يكي از ريشه هاي مهم بزهكاري و كجروي افراد يك جامعه است. بي كاري موجب مي شود كه افراد بيكار جذب قهوه خانه ها و مراكز تجمع افراد بزهكار شده، به تدريج، به دامان انواع كجروي هاي اجتماعي كشيده شوند.
علاوه براين، چون بي كاري زمينه ساز بسياري از انحرافات اجتماعي است، افراد با زمينه قبلي و براي كسب درآمد بيشتر دست به سرقت مي زنند; چرا كه فرد به دليل نداشتن شغل و درآمد ثابت براي تأمين مخارج زندگي مجبور است به هر طريق ممكن زندگي خود را تأمين نمايد. از نظر چنين فردي، بزهكاري به ظاهر معقول ترين و بهترين اين راه هاست. حاصل تحقيقات صورت گرفته نيز حكايت از تأثير قاطع بي كاري و فقر بر افزايش بزهكاري دارد.15
6. فقر و مشكلات معيشتي
در ميان علل و عوامل پيدايش بزهكاري و ارتكاب انحرافات اجتماعي، عامل فقر و مشكلات معيشتي و اقتصادي از جايگاه ويژه اي برخوردار است. عدم بضاعت مالي مكفي خانواده ها و ناتواني در پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و ضروري مانند فراهم ساختن امكان ادامه تحصيل حتي در مقطع متوسطه، تأمين پوشاك مناسب، متنوع و متناسب با سليقه و روحيه آنان و... زمينه ساز بروز دل زدگي، سرخوردگي، ناراحتي هاي روحي، دل مشغولي، افسردگي و انزواطلبي را در فرزندان فراهم مي سازد.
اين امر موجب مي شود تا اين افراد براي التيام ناراحتي هاي ناشي از مشكلات خود از طريق مستقيم و يا غيرمستقيم، به اقداماتي دست بزنند و خود درصدد حل مشكل خويش برآيند. در نتيجه، بسياري از اين افراد براي رهايي از بند گرفتاري ها، دست به ارتكاب اعمال ناشايست مي زنند.
از سوي ديگر، امروزه فشارها و مشكلات اقتصادي، احتمال دو شغله بودن يا اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل كاذب يا غير مجاز را افزايش داده است. همين مسئله منجر به كم توجهي آنان نسبت به نيازهاي جوانان، رفع مشكلات روحي و رواني و تربيت صحيح و شايسته آن ها گرديده است. در اين زمينه، انعكاس شرايط افسانه اي برخي زندگي ها و نمايش فاصله هاي طبقاتي توسط رسانه ها نقش مؤثري در ازدياد اين مشكل دارند.16
در يك پژوهش صورت گرفته در استان قم در ارتباط با علل و عوامل سرقت در ميان جوانان قمي، سارقان مورد مطالعه چنين پاسخ داده اند:17
«اگر شغل مناسبي داشتم»; «اگر از نظر مالي بي نياز بودم» و «اگر مسكن مناسبي داشتم» دست به سرقت نمي زدم.
از سوي ديگر، بر اساس يافته هاي همين پژوهش، حدود 47 درصد افراد يا بي كارند و يا فاقد درآمد و حدود 69 درصد افراد سارق و خانواده هاي ايشان در اين پژوهش، زير خط فقر قرار دارند! در حالي كه، به گزارش بانك جهاني ميانگين شهروندان ايراني كه زير خط فقر زندگي مي كنند از 47 درصد در سال 1357 (1978) به 16 درصد در سال 1378 (1999) كاهش يافته است.18
علاوه بر اين، پژوهش هاي نظري نيز مؤيد اين ديدگاه است كه فقر زمينه ساز بسياري از معضلات اجتماعي است. براي نمونه، از نظرمرتونهنگامي كه افراد نتوانند وسايل لازم را براي رسيدن به هدف هاي موردنظر در اختيار داشته باشند (و يا جامعه در اختيار ايشان قرار ندهد)، و هدف اصلي فراموش شود، افراد اهداف و آرمان هاي موردنظر جامعه را نمي توانند با پيروي از راه هاي مجاز و نهادي شده تعقيب كنند، از اين رو، دزدي، فريب كاري، فساد، رشوه، و ارتكاب انواع جرايم در جامعه افزايش مي يابد.19
7. دوستان ناباب
گروه همسالان و دوستان الگوهاي مورد قبول يك فرد در شيوه گفتار، كردار، رفتار و مَنِش هستند. فرد براي اينكه مقبول جمع دوستان و همسالان افتد و با آنان ارتباط و معاشرت داشته باشد، ناگزير از پذيرش هنجارها و ارزش هاي آنان است. در غير اين صورت، از آن جمع طرد مي شود. از اين رو، به شدت متأثر از آن گروه مي گردد، تا حدّي كه اگر بنا باشد در رفتار فرد تغييري ايجاد شود يا بايد هنجارها و ارزش هاي آن جمع را تغيير داد يا ارتباط فرد را با آن گروه قطع كرد. تأثير گروه همسالان، همفكران، همكاران و دوستان در رشد شخصيت افراد كمتر از تأثير خانواده نيست; چرا كه فرد پس از خانواده، منحصراً زير نفوذ گروه قرار مي گيرد. بدين روي، اگر فردي با گروهي از معتادان رابطه برقرار كند و با آنان دوست شود، به تدريج تحت تأثير رفتار آنان قرار مي گيرد و معتاد مي شود; چون از سويي، ملاك پذيرش و قبول فرد توسط يك گروه و جمع، پذيرفتن فرهنگ آن هاست و از سوي ديگر، معتادان هم علاقه مندند كه مواد مخدّر را به طور دسته جمعي استعمال كنند كه هم در موقع استعمال مصاحبي داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بكاهند. از اين رو، معتادان علاقه مندند كه دوستان و همسالان خود را به جرگه اعتيادشان بكشانند. در اين صورت، اگر نوجواني از تعليم و تربيت مقدّماتي و صحيح خانوادگي محروم باشد و خانواده اش او را از مضرّات اعتياد مطلع نكرده باشند و در محيط اعتياد زندگي كند و با دوستان معتاد نيز سر و كار داشته باشد، احتمال اينكه معتاد شود زياد است.20همين فرايندِ تأثير گروه بر فرد در ساير انواع بزهكاري به غير از اعتياد نيز صادق است.
ساترلنددر نظريه «انتقال فرهنگي كجروي» خود بر اين نكته مهم تأكيد مي كند كه رفتار انحرافي همانند ساير رفتارهاي اجتماعي، از طريق معاشرت با ديگران ـ يعني منحرفان و دوستان ناباب ـ آموخته مي شود و همان گونه كه همنوايان از طريق همين ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش هاي فرهنگي آن گروه و جامعه را پذيرفته، خود را با آن انطباق مي دهند، افراد در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشكن، به سمت و سوي ناهمنوايي سوق داده مي شوند.21
اين نظريه تأكيد مي كند كه فرد منحرف تنها با هنجارشكنان، و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلكه هر انساني با هر دو دسته اين افراد سر و كار دارد. اما اينكه كدام يك از آن دو گروه، فرهنگ خود را منتقل مي كنند و تأثير مي گذارند، معتقد است كه به عوامل ديگري نيز بستگي دارد كه اين عوامل عبارتند از:
1. شدت تماس با ديگران: احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان يا اعضاي خانواده منحرف خود، به مراتب بيشتر است تا در اثر تماس با آشنايان يا همكاران منحرف خود;
2. سن زمان تماس: تأثيرپذيري فرد از ديگران در سنين كودكي و جواني بيش از زمان هاي ديگر و ساير مقاطع سني است;
3. ميزان تماس با منحرفان در مقايسه با تماس با همنوايان: هرچه ارتباط و معاشرت با كج رفتاران نسبت به همنوايان بيشتر باشد، به همان ميزان احتمال انحراف فرد بيشتر خواهد بود.22
علاوه بر اين، پژوهش هاي ميداني نيز مؤيد همين سخن است. در يك پژوهش، 50 درصد بزهكاران و سارقان اظهار كرده اند كه دوستان ايشان توسط پليس دستگير شده اند و نيز حدود 47 درصد از آنان، تيپ دوستانشان نوعاً افراد خلافكار بوده اند! 5/87 درصد از آنان نيز اظهار كرده اند كه دوستان ناباب نقش زيادي در سارق شدن افراد دارند. و 53 درصد از همين افراد اظهار كرده اند كه به خاطر جلب توجه دوستانشان دست به سرقت زده اند.23
در اين خصوص سخنان رهبران ديني نيز شنيدني است. در سخنان پيامبرگرامي(صلي الله عليه وآله) آمده است: «المرءُ علي دين اخيه»;24هر انساني بر شيوه و طريقه دوست و رفيق خود زندگي مي كند.
از اين رو، رهبران ديني ما را از ارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهكار و دوستان ناباب باز مي دارند. حضرت علي(عليه السلام) در نهج البلاغه مي فرمايند: «مُجالسةُ اهل الهوي منساةُ للايمان و محضرة للشيطان.»;25همنشيني با هواپرستان ايمان را به دست فراموشي مي سپارد و شيطان را حاضر مي كند.
همچنين امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: «لاتصحبوا اهل البدع و لاتجالسوهم فتصيروا عند النّاس كواحد منهم»;26با افراد منحرف همنشيني و معاشرت نداشته باشيد; زيرا همنشيني با آنان موجب مي شود كه مردم شما را يكي از آنان به شمار آورند.
8. محيط
محيط نيز از جمله عوامل تأثيرگذار در پيدايش رفتارهاي شايسته و يا ناشايست است. اگر در منزل و خانه، كوچه، خيابان و مدرسه، و محيط پيرامون زمينه و شرايط مساعدي براي بزهكاري وجود داشته باشد، فردي را كه آمادگي انحراف در او وجود دارد، به سوي جرم و ارتكاب رفتار بزهكارانه سوق مي دهد.
در پيدايش هر جرمي، با تحليل دقيق، به اين نتيجه مي رسيم كه محيط اجتماعي بستر كاملا مناسبي براي فرد بزهكار فراهم آورده و عامل مهمي براي پيدايش رفتار مجرمانه توسط وي بوده است. اگر فساد و تباهي و بي بند و باري بر جامعه حاكم باشد، افراد مستعد در گرداب تباهي هاي آن اسير مي شوند و اگر نظام اجتماعي بر معيارها و الگوهاي ارزشي استوار باشد و برنامه هاي هدف دار و مشخصي طرح ريزي گردد، امكان انحراف اجتماعي در جامعه و در ميان افراد بسيار ضعيف خواهد بود. به گفته يكي از محققان، محيط در شكل گيري شخصيت و منش انسان نقش بسيار تعيين كننده و مؤثري ايفا مي كند و رفتار انسان كه نشانه اي از شخصيت و منش اوست، تا حد زيادي، ناشي از تربيت اكتسابي از محيط است.27بنابراين، محيط آلوده، افراد را آلوده و محيط سالم و با نشاط، زمينه ساز رشد و شكوفايي و شادابي و نشاط افراد است.
9. فقر فرهنگي و تربيت نادرست
از ديگر عواملي كه موجب سوق يافتن جوانان به سوي انحرافات اجتماعي است، فقر فرهنگي و محدوديت ها و تبعيض هاي ناشي از فقر فرهنگي مي باشد. از عوامل مهم پيدايش بزهكاري، سطح و طبقه اجتماعي و فرهنگي خانواده هاست. چنان كه سطح تحصيلات (بي سوادي و يا كم سوادي اعضاي خانواده)، سطح پايين و نازل منزلت اجتماعي خانواده، ناآگاهي اعضاي خانواده به ويژه والدين از مسائل تربيتي، اخلاقي و آموزه هاي مذهبي، عدم همنوايي خانواده با هنجارهاي رسمي و حتي غيررسمي جامعه، هنجارشكني اعضاي خانواده و اشتهار به اين مسئله و مسائل ديگري از اين دست مؤلفه هايي هستند كه در قالب فقر فرهنگي خانواده در ايجاد شوك هاي رواني و روحي بر فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگيزه ارتكاب انواع جرايم آنان را دوچندان مي كند.
تبعيض جنسيتي و يا تبعيض بين فرزندان نيز از جمله عوامل مهم فقر خانوادگي است. بسياري از والدين آگاهانه يا ناآگاهانه با تبعيض بين فرزندان، موجب اختلاف بين آنان و دلسردي آنان از زندگي مي شوند. تبعيض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رويه منطقي براي برخورد با خطاهاي فرزندان و تنبيه تبعيض آميز بر اساس برتري پسر بر دختر يا به عكس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبيني فرزندان نسبت به والدين مي شود.
تبعيض در خانه با روحيه حساس و عزّت نفس فرزندان منافات دارد و خسارات جبران ناپذيري را بر روح و روان آنان وارد مي كند و با ايجاد بحران هاي روحي و سرخوردگي، آنان را به سوي عكس العمل هاي منفي نظير سرقت، اعتياد و فرار از خانه سوق مي دهد.28
همان گونه كه عدم توجه به نيازهاي عاطفي فرزندان مي تواند عامل بروز ناهنجاري هاي رفتاري در فرزندان شود، توجه بيش از حدّ متعارف و در اختيار قرار دادن امكانات رفاهي زياد هم مي تواند زمينه بروز ناهنجاري هاي رفتاري در آنان شود.
در شيوه فرزندسالاري، اغلب تمايالات و خواسته هاي فرزندان محقق مي شود، از اين رو، به محض ايجاد مشكلات و بحران ها و فشارهاي زندگي، كه در آن امكان تحقق برخي از نيازها سلب مي شود و يا در شرايطي كه خواسته هاي فرزند به افراط مي گرايد و والدين با آن مخالفت مي نمايند، فرزند به دليل تربيت شديد عاطفي، روحيه عدم درك منطقي شرايط، نازپروري و بي تحملي در برابر مخالفت والدين، عصيان و طغيان نموده و همين امر موجب دوري او از والدين و اعضاي خانواده مي گردد و سرانجام مي تواند زمينه ارتكاب انواع جرايم را فراهم سازد.29
10. رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي
رسانه هاي ديداري، شنيداري و مكتوب مي توانند از جمله مؤلفه هاي در خور توجه در ايجاد انگيزه روي آوري جوانان به سمت و سوي بزهكاري و رفتارهاي انحرافي باشند. بررسي ها نشان داده اند در ظرف چند سال اخير و در پي ورود برخي مطبوعات زرد (= مبتذل، عامه پسند و جنجالي) به عرصه رسانه هاي كشور و استفاده اين نشريات از عناوين جنجالي و هيجاني و همچنين بهره گيري از شخصيت هاي سينمايي و هنري و درج اخبار بي محتوا و توأم با بزرگ نمايي، انعكاس بيش از حدّ اخبار مربوط به بازيگران سينما و توجه مفرط به اخبار و حوادث، توجه تعداد قابل توجهي از نوجوانان و جوانان به مطالب مندرج در آن ها جلب شده است. اين مسئله موجبات فراهم آوردن زمينه هاي آسيب هاي اجتماعي مختلف شده است.
از سوي ديگر، پخش شمار قابل توجهي از سريال هاي تلويزيوني، از طريق صدا و سيما و يا شبكه هاي ماهواره اي خارجي، با مضامين زندگي هاي مجردگونه غربي توأم با جذابيت، نشاط، رفاه، موفقيت و به طور كلي با تصويرسازي مثبت از اين نوع زندگي هاي از هم گسيخته، نقش مؤثري در تقويت انگيزه گريز از قيد و بندهاي خانوادگي و هنجارها، و ارتكاب جرايم اجتماعي ايفا كرده است.30
نقش رسانه هاي جمعي، به ويژه ماهواره و اينترنت در رواج بي بند و باري اخلاقي، مقابله با هنجارهاي اجتماعي، عدم پاي بندي مذهبي و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسي حايز اهميت است.31
نتيجه گيري
نوجواني و جواني يكي از مهم ترين مراحل زندگي آدمي محسوب مي شود و آخرين مرحله تحوّل شناختي و گذار از مرحله «پيرو ديگران بودن» به دوره «مستقل بودن» است; دوره اي كه نوجوان به هويّت واقعي خويش دست مي يابد. نوجوان با خود مي گويد: «اكنون من ديگر كودك نيستم، يك بزرگ سالم.» در اين مرحله، ديگر والدين نمي توانند به او كمك چنداني بكنند; چه اينكه وي الگوهاي خود را در جاي ديگري جستوجو مي كند. ميل به اظهار وجود و اثبات خود يكي از طبيعي ترين حالات رواني دوره نوجواني و جواني است.
نوجوان و جواني كه دوره كودكي را پشت سر گذارده، بايد خود را براي زندگي مستقل اجتماعي آماده نمايد. تحقق اين موضوع، پيش از هر چيز، مستلزم يافتن هويّت خويشتن است. اينك او خود را يافته است. اگر بزرگ سالان ويژگي هاي اين دوره زندگي او را بشناسند و با آنان برخوردي مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هويّت خويش دست مي يابند و هم بزرگ سالان كمتر احساس نگراني مي كنند. از اين رو، مي توان گفت: بيشتر انحرافات نوجوانان و جوانان ريشه در ناكامي هاي اوليه زندگي دارد.
امام صادق(عليه السلام) با بيان حكيمانه اي به اين دوره از زندگي نوجوان اشاره مي كنند و مي فرمايند: «اَلْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سنين وَ عَبْدٌ سَبْعَ سنين وَ وَزيرٌ سَبْعَ سنين.» كودك هفت سال اول، سيّد و فرمان رواست. او را آزاد بگذاريد تا استقلال در عمل پيدا كند. در هفت سال دوم، آمادگي خاصي براي الگوپذيري دارد; چه اينكه هنوز در مرحله ديگر پيروي قرار دارد و الگوپذير است. از اين رو، سعي كنيد در اين دوره، الگوهاي مناسبي در اختيارش قرار دهيد و محيط تعليم و تربيت او را هرچه بيشتر غني و اصلاح كنيد تا از طريق مشاهده الگوهاي مفيد و جذّاب، رشد كند. اما در مورد دوره نوجواني مي فرمايد: «وزيرٌ سبع سنين»; يعني دوره «پيروي ديگران بودن» او سپري شده و با آغاز نوجواني، دوره دست يابي به هويّت خويشتن آغاز شده است. او را آزاد بگذاريد تا خود انتخاب كند و حتي در مورد مسائل گوناگون زندگي با او مشورت كنيد و از او نظرخواه باشيد.
اگر با نوجوان اين گونه برخورد شود و به او شخصيت و هويت و اعتبار اعطا شود، طبيعي است كه هم اعتماد به نفس او تقويت مي شود و هم احساس امنيت و آرامش مي كند. اين اساسي ترين راه براي تربيت نوجوان است.
بنابراين، هر رفتاري كه از آدمي سر مي زند، نشئت گرفته و متأثر از مجموعه اي از عوامل است كه هرگز نمي توان نوجوان و يا جوان را يكسره مقصر و مجرم اصلي دانست و ديگران را بي گناه. با نگاه فوق، اساساً زمينه پيدايش جرم از بين مي رود. از اين رو، در پيدايش بزهكاري و رفتارهاي نابهنجار و آسيب زا عوامل متعددي به عنوان عوامل پيدايش و زمينه ساز مؤثر هستند كه فرد مرتكب شونده، تنها بخشي از قضيه مي باشد.
در واقع، بايد با اين نگاه به مجرم نگريست كه مجرم يك بيمار است. به تعبيرپريودو داريل: «بزهكار يا مريض است و يا نادان. بايد به درمان و آموزش او پرداخت، نه اينكه او را خفه كرد.»32
اصولا اسلام به پيش گيري جرم بيش از اصلاح مجرم اهتمام دارد. به همين دليل پيش از هر چيز به عوامل به وجود آورنده و زمينه هاي گناه و جرم توجه ويژه دارد و براي مقابله با آن چاره سازي كرده است. اسلام، آگاهي، علم و تفكر را مايه اساسي هر نوع پيشرفت و سعادت دانسته، آن را بسيار مي ستايد و از جهل و ناداني كه مايه بدبختي و گناه است، نهي مي كند. به امر رعايت بهداشت و نظافت عنايت ويژه داشته و براي سلامت روح و روان، نيز به اقامه نماز و دعا امر فرموده و گذشت، مهرباني و صبوري. حق شناسي، سپاسگزاري، رعايت حرمت ديگران، عدل و احسان، توصيه نموده و از نفاق، ريا، دروغ، افترا و تحقير به شدت بيزاري جسته است. همه افراد را در برابر اعمال خويش مسئول دانسته و مي فرمايد: هر كار ريز و درشتي در اعمال افراد ثبت و عمل هيچ كس ضايع نخواهد شد.
علاوه بر اين، به امر به معروف و نهي از منكر به عنوان وظيفه همگاني توجه كرده و انجام عبادات روزانه فردي و جمعي را به عنوان عوامل پيش گيرانه مطرح كرده است. البته، در جاي خود پس از وقوع جرم و علي رغم آن همه التفات و توجه به امر پيش گيري و اصلاح و بازپروري، اسلام براي مجازات نيز ـ به عنوان اهرمي براي جلوگيري از تكرار وقوع جرم ـ تأكيد فراوان دارد. در واقع، مجازات ها در اسلام نيز براي امر پيش گيري است.
پيشنهادات
الف. اقدامات پيشگيرانه
در اينجا براي پيشگيري از ارتكاب عمل بزهكارانه توسط افراد به ويژه نوجوانان يا جوانان پيشنهاداتي ارائه مي شود:
1. هماهنگ كردن بخش هاي عمومي و خصوصي كه در زمينه پيش گيري از وقوع جرم فعاليت دارند; مانند نيروي انتظامي، كار و امور اجتماعي، آموزش و پرورش، شهرداري ها، شوراها، امور جوانان، بهزيستي و... به منظور اجراي برنامه عملي پيش گيرانه و هماهنگي بيش تر;
2. آگاهي دادن به خانواده ها براي نظارت و كنترل بيشتر آنان بر فرزندان و گوشزد كردن ميزان مجازات جرايم در صورت ارتكاب جرم توسط آنان;
3. اتخاذ تدابير امنيتي بيش تر توسط دولت در محل هاي جرم خيز و اقداماتي به منظور كمك به خانواده ها، بخصوص نوجوانان و جواناني كه در معرض آسيب قرار دارند;
4. اطلاع رساني شفاف رسانه هاي جمعي براي تشويق جوانان درباره تسهيلات و فرصت هايي كه جامعه براي آنان قرار داده است;
5. تجهيز پليس براي مقابله جدّي با باندهاي مخوف انواع گوناگون بزهكاري اجتماعي در جامعه;
6. اقدامات امنيتي براي مراكز حساس تجاري، بانكي و... .
ب. راهكارهاي شناسايي مشكلات نوجوان و جوانان
علاوه بر اقدامات پيش گيرانه، شناسايي راهكارهايي براي شناخت مشكلات نوجوانان و جوانان امري لازم و ضروري است. مواردي چند در اين زمينه مطرح است:
1. شناخت نيازهاي رواني و كيفيت ارضاي اين نيازها در شادابي و نشاط فرد بسيار مؤثر است و ارضا نشدن آن و يا ارضاي ناقص آن، اثرات نامطلوب بر جاي گذاشته و زندگي را به كام فرد تلخ مي كند و فرد را به انحراف مي كشاند.
2. توجه به مشكلات جسماني فرد، مشكلاتي همچون اختلال در گويايي، بينايي، شنوايي، جسماني و عقب ماندگي ذهني.
3. توجه به مشكلات آموزشي، مانند ناتواني در يادگيري، ترك تحصيل، افت تحصيلي، بي توجهي به تكاليف درسي و تقلب در درس.
4. توجه به مشكلات عاطفي، رواني، همچون افسردگي، خيال بافي، بدبيني، خودكم بيني، خودبزرگ بيني، زود رنجي، خودنمايي، ترس، اضطراب، پرخاشگري، حسادت، كم حرفي و وسواس.
5. توجه به مشكلات اخلاقي، رفتاري همچون تماس تلفني و نامه نگاري با جنس مخالف، معاشرت با جنس مخالف، شركت در مجالس، خود ارضايي، چشم چراني، فرار از منزل، غيبت از مدرسه، اقدام به خودكشي، سرقت، دروغگويي، اعتياد، ولگردي و...
ج. وظايف خانواده
خانواده ها نيز وظايفي در مقابل پيش گيري از جرم و بزهكاري فرزندان دارند كه به برخي از آن ها اشاره مي گردد:
1. دوستي با فرزند و حذف فاصله والدين با فرزندان، به گونه اي كه آنان به راحتي مشكلات و نيازهاي خود را به والدين بگويند;
2. تقويت اعتقادات فرزند، به ويژه در كودكي و نوجواني، در كنار پاي بندي عملي والدين به آموزه هاي ديني;
3. ايجاد سازگاري در محيط خانه;
4. ايجاد بستر مناسب براي احساس امنيت، آرامش، صفا و صميميت و درك متقابل والدين و فرزندان;
5. تلاش در جهت تأمين نيازهاي مادي و معنوي فرزندان توسط والدين;
6. توجه به نيازهاي روحي و عاطفي اطفال و نوجوانان و ايجاد فضاي مطلوب و آرام در خانواده;
7. مراقبت والدين نسبت به اعمال و رفتار فرزندان خود;
8. برنامه ريزي مناسب براي تنظيم اوقات فراغت نوجوانان و جوانان;
9. نظارت جدّي والدين نسبت به دوست يابي فرزندان.
د. وظايف ساير نهادها
علاوه بر خانواده، ساير نهادها از جمله مجموعه حاكميت، آموزش و پرورش، نهاد قضايي، بهزيستي و... نيز در اين زمينه وظايفي دارند كه به برخي از آن ها اشاره مي گردد:
1. تقويت ارتباط ميان والدين دانش آموزان با مربيان و عدم واگذاري مسئوليت تربيت فرزندان به مدرسه يا خانواده به تنهايي;
2. تقويت مراكز مشاوره اي مفيد و كارامد در مدارس;
3. بها دادن به مسئله ترك تحصيل و يا اخراج دانش آموزان از مدرسه و ضرورت ارتباط با خانواده هاي آنان;
4. ضرورت آشنايي نيروهاي نظامي و انتظامي با انحرافات اجتماعي و نحوه برخورد با آنان;
5. اعمال مجازت هاي سنگين، علني و جدي (در ملأ عام) براي باندهاي فساد، اغفال و...;
6. تقويت نظارت هاي اجتماعي رسمي و دولتي و نيز نظارت هاي مردمي و محلي از جمله امر به معروف و نهي از منكر براي پاكسازي فضاي جامعه و تعديل آزادي هاي اجتماعي;
8. برنامه ريزي اصولي و صحيح براي اشتغال در جامعه، رفع بي عدالتي، و پي گيري منطقي نيازهاي جوانان، تأمين امنيت و نياز شهروندان;
9. جلوگيري از مهاجرت هاي بي رويه به شهرهاي بزرگ و جلوگيري از پرداختن جوانان به اشتغال هاي كاذب مثل كوپن فروشي، سيگار فروشي، نوارفروشي و...;
10. ايجاد مراكز آموزشي، ورزشي، تفريحي، مشاوره اي براي گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان;
11. ايجاد تسهيلات لازم براي جوانان و نوجوانان از قبيل وام ازدواج، وام مسكن، وام اشتغال، و...;
12. ايجاد بستر مناسب براي ايجاد بيمه همگاني، بيمه بي كاري، و برخورداري نوجوانان و جوانان از تسهيلات اجتماعي و...;
13. فراهم كردن موقعيت ها و بسترهاي لازم در جامعه تا زندانيان پس از آزادي از زندان مورد پذيرش جامعه واقع شوند و شغل آبرومندانه اي به دست آورند; در غير اين صورت، مجدداً دست به اقدامات بزهكارانه خواهند زد;
14. از آن رو كه از جمله عوامل مؤثر در ارتكاب جرم، بي كاري و فقر مي باشد، مي بايست با برنامه ريزي دقيق، كه نياز به عزم ملي دارد، نسبت به اشتغال در جامعه و ريشه كني فقر و بي كاري اقدام لازم و بايسته صورت گيرد.
پينوشتها
1ـ هدايت الله ستوده،آسيب شناسى اجتماعى، (تهران: نشر آواى نور، 1379)، ص 14و15.
نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و تعهدی که باید در پذیرش مسؤولیت های اجتماعی داشته باشد، ایجاب می کند که او ناظر و مراقب همه اموری باشد که پیرامون وی اتفاق می افتد. این مطلب در فقه اسلامی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر مطرح شده و از مهم ترین مبانی تفکر سیاسی یک مسلمان به شمار می رود؛ چنان که از مهم ترین فرایضی است که وجوب کفایی آن ضروری دین شناخته شده و ضامن بقای اسلام است.
مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند، نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند.
به موجب این آیه، افراد مؤمن به سرنوشت یکدیگر علاقمند بوده و به منزله یک پیکر می باشند. پیوند سرنوشت ها موجب می شود که تخلف و انحراف یک فرد، در کل جامعه تأثیر بگذارد؛ چنان که یک بیماری واگیر در صورتی که معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و سلامت آن را به خطر می اندازد.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در این زمینه می فرماید:یک انسان گنهکار در میان مردم، همانند فرد ناآگاهی است که با گروهی سوار کشتی شده و آن گاه که کشتی در وسط دریا قرار می گیرد، تبری برداشته و به سوراخ نمودن جایگاه خود می پردازد، هر کسی به او اعتراض می کند او در پاسخ می گوید: من در سهم خودم تصرف می کنم؛ به یقین این یک حرف احمقانه است. اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولی نمی کشد که همگی غرق می شوند.
معروف و منکر که دو مفهوم متقابلند، در لغت به معنای شناخته شده و ناشناخته می باشند؛ و در اصطلاح کارهایی که نیکی یا زشتی آن ها توسط عقل یا شرع، شناخته شده باشند، به ترتیب معروف و منکر نامیده می شوند.
به کارگیری لفظ معروف و منکر در امور مربوط به بایدها و نبایدهای دین، بدین لحاظ است که فطرت پاک انسانی با کارهای معروف آشنا و مأنوس و با زشتی ها و امور ناپسند، بیگانه و نامأنوس است.
بنابراین معروف ومنکر قلمرو وسیعی دارد و در محدوده عبادات یا یک سری از گناهان کبیره نمی گنجند. معروف شامل امور اعتقادی، اخلاقی، عبادی، حقوقی، اقتصادی، نظامی (همانند مرزداری و پیکار در راه خدا) سیاسی (مثل حضور در صحنه های انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن) و امور فرهنگی می شود و منکر نیز شامل منکرات اعتقادی، عبادی، اخلاقی، اقتصادی (مانند کم فروشی و احتکار)، سیاسی (همانند جاسوسی و کمک به ضدانقلاب)، نظامی (نظیر فرار از جبهه و جنگ، عدم رعایت سلسله مراتب فرماندهی) و... می شود در مجموع می توان از معروف و منکر، به ارزش ها و ضد ارزش ها تعبیر نمود.
شرایط وجوب امربه معروف و نهی ازمنکر
باید امر به معروف و نهی از منکر کننده بداند آنچه مکلف ترک نموده، واجب و یا آنچه مرتکب گردیده از منکرات است و بر کسی که چنین علم و آگاهی از کار دیگری ندارد، واجب نیست.
باید آمر یا ناهی احتمال تأثیر دهد پس اگر مطمئن باشد که امر و نهیش مؤثر واقع نمی شود، امر و نهی بر وی واجب نیست.
لازم است امر و نهی کننده بداند که شخص بر گناهش باقی است پس اگر دانست که وی گناهش را ترک نموده و آن را تکرار نخواهد کرد، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست.
برخورد با گنهکار ضرر و مفسده ای برای امرونهی کننده یا خویشان و برادران دینی اش نداشته باشد؛ مگر معروف و منکر از اموری باشند که شارع مقدس اهتمام ویژه ای نسبت به آن ها دارد؛ مانند حفظ اسلام و شعائر آن و امنیت جان و ناموس مسلمانان، بنابراین اگر شعائر اسلامی یا جان عده ای از مسلمانان در معرض خطر و نابودی شد، باید اصل اهم و مهم مورد توجه قرار گیرد و صرف ضرردیدن موجب سقوط وظیفه نمی شود.
اقسام امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر به دو قسم واجب و مستحب تقسیم می شود که عبارتند از:
آنچه انجام آن از نظر عقل یا شرع لازم و واجب و یا ارتکابش از نظر آن دو، زشت و قبیح باشد، امر و نهی در موردشان واجب می گردد.
هر کاری که انجامش از نظر عقل یا شرع خوب و مستحب یا ارتکابش از دیدگاه آن دو، پسندیده نیست، امر و نهیش مستحب است.
گفتنی است امر به معروف و نهی از منکر از واجبات توصلی است یعنی قصد قربت در آن شرط نیست؛ هر چند با داشتن قصد قربت از پاداش الهی نیز برخوردار خواهد شد.
مراتب امر به معروف و نهی از منکر
نخستین و مؤثرترین روش برای دعوت دیگران به نیکی ها و بازداشتن از منکرات، آراستگی خود انسان به تقوی و اخلاق حسنه است.
صاحب جواهر از فقهای شیعه در این باره می نویسد:
آری، از بزرگ ترین افراد امربه معروف و نهی ازمنکر و والاترین و مؤثرترین آن ها، خصوصاً نسبت به زعیمان دینی این است که جامه کار نیک بپوشند و در کارهای خیر از واجب و مستحب پیشقدم باشند و جامه زشت کاری را از اندام خود دور کنند و نفس خویش را به اخلاق عالی تکمیل و از اخلاق زشت پاک سازند که این خود سبب مؤثر و کاملی است تا مردم، به معروف گرایش پیدا کرده و از منکر دوری گزینند... .
در فقه اسلامی سه مرحله برای این وظیفه مهم در نظر گرفته شده است. هر مرحله نیز خود دارای مراتب و درجاتی است و در صورت مؤثر بودن یک مرحله یا یک مرتبه، اقدام به مرحله یا مرتبه بعدی جایز نیست. آن سه مرحله عبارتند از:
اظهار تنفر قلبی: امرونهی کننده ناراحتی قلبی خود را از منکر واقع شده آشکار کند و به طرف بفهماند که منظورش از این کار، این است که وی معروف را انجام داده و یا منکر را ترک نماید. برای این کار چند درجه است از قبیل روی هم فشردن پلک های چشم و روی ترش کردن، روگرداندن، پشت کردن، ترک رفت و آمد و امثال این ها.
گفتنی است تنفر قلبی از گناه لازمه ایمان بوده و بر همگان واجب عینی است، گرچه توان هیچ گونه امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشند و آنچه به عنوان امر به معروف و نهی از منکر باید انجام گیرد، اظهار تنفر قلبی از گناه است.
امر و نهی گفتاری: امام خمینی (قدس سره الشریف) در این زمینه می نویسد: اگر بداند که از مرتبه اول امربه معروف و نهی ازمنکر نتیجه نمی گیرد، واجب است از مرتبه دوم استفاده کند، در صورتی که احتمال تأثیر بدهد و اگر احتمال دهد که با موعظه و زبان نرم، نتیجه حاصل می شود، نباید به مراحل بعدی تجاوز نماید. اگر بداند که مرحله قلبی اثر ندارد و بایستی با لحن آمرانه امر و نهی کند، باید همین کار را بکند در عین حال باید درجات تندی در گفتار را رعایت نماید.
استفاده از زور و قدرت: اگر دو مرحله قبلی کارآیی نداشته باشند؛ باید از زور و قدرت استفاده گردد، بدین معنا که با اِعمال فشار جلوی انجام گناهان گرفته شود و بین شخص و گناه مورد نظرش فاصله ایجاد گردد. در این مرحله نیز باید از مراتب سبک تر شروع کرد؛ اما در فرضی که بازداری از گناه متوقف بر کتک کاری و ایجاد جراحت و امثال آن باشد، باید با اذن فقیه جامع الشرایط انجام گیرد و در شرایط فعلی که نهادهای قانونی جمهوری اسلامی شکل گرفته، چنین کاری باید با اجازه نهادهای مربوط باشد.
گفتنی است آنجا که از فرد کاری ساخته نیست، باید امربه معروف و نهی ازمنکر به شکل جمعی و گروهی انجام گیرد. همچنین از تدابیر عملی نباید غفلت کرد یعنی باید دید چه طرح و رفتاری، مردم را نسبت به کار نیک تشویق می کند و یا از کار زشت باز می دارد و این به معنای دخالت دادن عقل و منطق، در اجرای قانون امربه معروف و نهی ازمنکر است؛ چرا که اسلام در شیوه های اجرایی این اصل مهم، آن را به عقل و تدبیر انسان وانهاده است تا از هر راه ممکن و مفید، ریشه منکرات را از جامعه برکند. برخلاف واجبات عبادی همانند نماز که شکل انجام آن نیز باید با تعبد به دستور شرع صورت پذیرد.
نتیجه امر به معروف و نهی از منکر
نتیجه این که امر به معروف و نهی از منکر همچون خون در پیکره دین جریان دارد و ضامن حیات اسلام است. خیزش و قیام مصلحان در جامعه اسلامی نیز، بازتابی از عمل به این فریضه می باشد و اگر مصلحان بزرگی همچون امام حسین ـ علیه السلام ـ نمی بودند، ارزش های انسانی و الهی از بین رفته و اسلام قرن ها پیش توسط تبهکاران دفن شده بود، انقلاب اسلامی ایران، خود یکی از ثمرات و نتایج با ارزش این اصل در جنبه های سیاسی و حکومتی است که توسط مصلح بزرگ، امام خمینی(رحمة الله علیه) رهبری شده و به پیروزی رسید و هم اکنون به زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامی به راه خود ادامه می دهد.
تولی و تبرّی
قرآن کریم برای تنظیم روابط اجتماعی وسیاسی پیروان خود، اصلی را به عنوان «تولّی و تبرّی» مشخص کرده و از آنان خواسته تا آن را پایه و محور تلاش ها و روابط خود با دیگران قرار دهند. به موجب این اصل هر فرد مسلمان باید در برابر صالحان و تبهکاران و در مقابل جریان های سیاسی، موضع گیری مناسبی اتخاذ نماید.
بزرگترین امر به معروف تاریخ
مردی به حضور امام باقر علیه السلام رسید و عرض کرد:« شما اهل بیت رحمت هستید. خداوند رحمت را مخصوص شما قرار داده است.»
امام علیه السلام فرمود:« همین گونه است. خدا را سپاس که ما هیچ کس را به گمراهی نمیافکنیم و از راه هدایت خارج نمیکنیم. دنیا به پایان نخواهد رسید تا این که خداوند، مردی از ما اهل بیت را برانگیزد که به کتاب خدا عمل میکند و از همهی امور منکر نهی مینماید.»
شوخی حالتی مثبت در ذهن است و موقعی ایجاد میشود که فردی موضوعی ناهمخوان ، غیرمنتظره و یا سرگرم کننده را بگوید و یا انجام دهد یا اینکه برای برخی افراد به دلایل دیگری اتفاق میافتد و مردم میخندند.خنده دار بودن مسائل نوع خاصی از شادی است، لذا خنده در شادی حائز اهمیت است.شوخی ویژگی رایج در زندگی است و غالبا پاسخی خودجوش به موقعیتها در حضور دیگران است. شوخی ناشی از یک خلق مطلوب است و میتواند تاثیر عمیقی بر شادی مردم داشته باشد. شوخی یکی از روشهای القاء خلق مثبت است.
روانشناسی شوخی
اغلب روانشناسانی که شوخی را مطالعه کردهاند نتیجه گرفتهاند که ویژگی اصلی رویدادهایی که افراد را خوشحال میکند ناهمخوانی آنهاست و برای افرادی که تمایل به شوخطبعی دارند ضرورت دارد. استفاده از شوخی با خود ابرازی و خودنگری قابل پیشبینی هستند و هر دو آنها به عنوان شاخصهای مهارتی اجتماعی مطرح میباشند. افراد احساسی لطیفهها را خندهدارتر درک میکنند و بیشتر میخندند.
افراد متعصب لطیفههای جنسی را دوست دارند. افراد آزاد اندیش لطیفههای بیمعنی را ترجیح میدهند. بسیاری از افراد خشک و متعصب از ناهمخوانی لذت میبرند و از این طریق تنشهای خود را تخلیه میکنند. در بعضی مواقع نیز شوخی وسیلهای است برای بیان غیر مستیم دلخوریها و ناراحتیها از شخص یا گروهی بخصوص که به صورت مستقیم نمیتوان عنوان کرد.
شوخی و مقابله با استرس
شوخی در مقابله با استرس نقش مراقبتی ایفا میکند و موجب کاهش تهدید و آسیب استرس میشود. افراد دارای حس عمیق شوخ طبعی ، بعد از رویدادهای منفی زندگی بطور قابل ملاحظهای خلق بهتری نشان میدهند. شوخی موجب میشود که فرد جنبه مثبت رویدادها را در نظر بگیرد باعث میشود فرد توانایی پیدا کند تا رویدادها را از جهتی شوخی و خندهدار و لذا از میزان استرس کاسته میشود.
رابطه شوخی و مغز
شوخی به عملکرد بخشهای خاصی از مغز بستگی دارد. شامی و استوس (۱۹۹۹) ، ۲۱ بیمار مصدوم مغزی و تعدادی افراد سالم را مورد مطالعه قرار دادند. بیماران اگر ضایعهای در بخشی از ناحیه قدامی لب راست پیشانی داشتند، شوخی را درک نمیکردند. این ناحیه بخشی از مغز است که اطلاعات دریافتی را یکپارچه کرده و تفسیر میکند و خودآگاهی در آن قرار دارد، داروهای خاصی نیز بر شوخی تاثیر میگذارند. فیتز جرالد و همکاران (۱۹۹۹) نشان دادند اولا نزاپین که حاوی سروتونین و دوپامین است از خندیدن افراطی در بیماران اسکیزوفرنی جلوگیری میکند. خنده نیز مانند سایر ابزارهای چهرهای بخشی به لبهای پیشانی و بخشی دیگر به نواحی مرکزی بستگی دارد.
مهارت اجتماعی شوخی کردن از کجا ناشی میشود؟
مک گی (۱۹۷۹) مطالعهای طولی را گزارش میکند که در آن کودکان شوخ ارتباط نزدیکی تا سن ۳ سالگی با مادران خود داشتند و موقعی که بعد از سن سه سالگی ارتباط عاطفی مادران کاهش مییابد این تفکر شکل میگیرد که شوخی میتواند در مقابله با مشکلات و موقعیتهای استرسزا نقش حمایتی داشته باشد. در سن ۶ سالگی تفاوت جنسی مشهود است، پسرها لطیفههای بیشتری را تعریف میکنند و تمسخر در آنها به نسبت دخترها بیشتر است.
شوخی در کودکان
کودکان خیلی زود تبسم میکنند. در هفتههای اول تولد ، تبسم اولیه ابتدا به سمت مادر و صدا است. آنها در ۴ ماهگی میخندند که در پاسخ به غلغلک یا سایر تحریکات لمسی ، بازیهای دالی و در اواخر اولین سال زندگی در پاسخ به رویدادهای عجیب از قبیل شیر خوردن مادر از شیشه شیر کودک میباشد.به نظر میرسد که ناهمخوانی باعث برانگیختن خنده در مراحل اولیه تولد میشود. این کار در شرایطی امکانپذیر است که موقعیت مطلوبی وجود داشته باشد.
از حدود ۱۸ ماهگی به بعد ، کودکان به بازیهای تخیلی میپردازند. آنها مبالغه گوییها، لافزدنها و ناهمخوانیها را شروع میکنند. بازیهای خیالی اغلب اجتماعی بوده و منبعی از شادمانی است.هر چه کودکان بزرگتر میشوند، لطیفههای خندهدار بحثبرانگیزی را پیدا کرده و بعد از ۶ الی ۷ سالگی میتوانند معانی را به صورت چندگانه درک کنند، به خاطر اینکه به مرحله ” تفکر عملیات عینی ” پیاژه میرسند. از سنین اولیه کودکی یک عنصر اجتماعی قوی در شوخی کودکان وجود دارد.
در سن سه سالگی میل قوی به گفتن لطیفه وجود دارد. کودک در شوخی دیگران شرکت میکند تا آنها رابخنداند به خاطر اینکه خندیدن لذت بخش است و عضویت در گروه را شکل میدهد.کودک ۷ ساله در حضور دیگران بیشتر میخندد و مخصوصا در جمع خنده همسالانش خندهاش بیشتر میشود. کودک ۸ تا ۱۰ ساله درباره معماها مشغله ذهنی پیدا میکند و از لطیفهها براساس معانی دوگانه آنها لذت میبرد.
شوخی بله ، نیش نه
چنانچه یک شوخی از مشخصات زیر برخوردار باشد، در مییابیم که شوخی جدی نبوده و استفاده کننده قصد انتقاد و حمله را در سر نداشته است:
آیا از شوخی برای جهت دهی دوباره به گفتوگو استفاده میشود؟ آیا هدف شخص این بوده ا ست که از پیگیری موضوع خاصی خلاصی یابد؟
آیا شوخی مرتبط با یک مطلب جدی است؟ آیا از شوخی برای پرهیز از رویارویی استفاده میشود؟
آیا شوخی شخص همراه با نشانههای عطوفت آمیز و رقت قلب است و فرد بدین واسطه همراهی و همدلی و درک خود را نشان میدهد؟
آیا شوخی سرپوشی برای حالاتی چون ترس ، سرخوردگی ، حسادت و احساس خشم است؟
آیا شوخی میتواند معنا و مفهوم تازهای به جریان بحث و گفتوگو ببخشد؟
اشخاصی که از موقعیت زندگی خود راضی هستند و نسبت به موقعیت مادی و اجتماعی خود رضایت خاطر دارند، از شوخی به عنوان چاشنی و مزهی گفتو گو استفاده میکنند. چنین اشخاصی معمولاً از شوخی اغراض خاصی را دنبال نمیکنند. در هر صورت، با ارزیابی کردن دقیق اشکال شوخی میتوانید از اهداف و اغراض ناپیدای اشخاص استفاده کننده از این زبان و وسیله آگاه شده و بدین واسطه بهتر به شخصیت فرد برسید.
تکامل شوخی و خنده
با توجه به اینکه حتی کودکان کوچکتر نیز از شوخی لذت میبرند و مرکز شوخی در بخش معینی از مغز قرار دارد این احتمال را مطرح میسازد که شوخی مبنای فطری دارد. بنابراین با توجه به نقش عوامل زیستی در شوخی ، به نظر میرسد که بایستی از برخی مزایای تکاملی برخوردار باشد. شوخی و خنده از بازیهای اجتماع مشتق شده است و افرادی که در آن مشارکت میکنند از شوخی لذت میبرند. مکگی (۱۹۷۹)فکر میکرد که میمونها در صورتی شوخی را درک میکنند که برخی مهارتهای زبانی را کسب کرده باشند چرا که در این صورت آنها میتوانند برخی نمادها را دستکاری کنند.
اساسا شوخی یک پدیده اجتماعی است که به خاطر هیجانهای مثبت به پیوستگی اجتماعی منجر میشود و باعث تخلیه هیجانات منفی میشود . البته این کار ناشی از کنش عملی شوخی است. شوخی کردن با استفاده از روشهای مختلف منبع مهم شادی است.شوخی تا اندازهای غریزی است. شکل قدیمی آن در نخستینهای غیرانسان وجود دارد و کودکان کم سن از شوخی و شروع کردن آن لذت میبرند.کلید اصلی اغلب شوخیها دو بخش از رویدادها یا داستانها را شامل میشود . و بخش دوم و غیر منتظره آن از ارزش کمتری برخوردار است.
مثلا گستاخی و بیپروایی بخش دوم بیشتر از بخش اول است. خنده بیان عاطفه مثبت است، اما شوخی تاثیر علی روی خلق و شادی دارد. شوخی یکی از شایعترین و موثرترین روشهای القا خلق است و ضمن تاثیر مثبت و شادیبخش رویدادهای استرسزا را کم خطر میسازد. همچنین کمک میکند تا با استرسهای اجتماعی که از تعارضات درون جامعه ناشی میشود، نگاه متفاوتی داشته و موجب تخلیه تنشها شود.
شوخی در حیوانات
یک منشاء غریزی درباره شوخی وجود دارد که نقش عوامل زیستی را تائید میکند. تعدادی از حیوانات بطور غریزی اهل شوخی هستند . از جمله میمونها. در این گروه از موجودات که تماس بیشتری با انسانها دارند، علائم تکلمی که برخی مواقع شباهت زیادی با شوخی دارد را میتوان در آنها مشاهده کرد واشو از علامتی برای خنده برای دعوا کردن ، تعقیب کردن و دالی استفاده کرد. او یک با مسواک را به عنوان شانه بکار برد. کوکو نیز به جای گذاشتن انگشت روی دهان ، انگشتش را روی گوشش گذاشت و با این روش ، نشانهای از نوشیدن را نشان داد او دوست داشت آزمایشگر را با دادن یک سری علائم غلط بخنداند. او حالت انسانها را نگاه میکرد و بطور آشکاری منتظر وقوع یک پاسخ مثبت بود.
شوخ طبعی و روابط بین افراد
برخی مطالعات رابطه روشنی بین شوخی و شادی به دست آوردهاند، افراد شاد بیشتر میخندند و احساس بهتری از شوخی دارند.برونگراها و سایر افرادی که مهارتهای اجتماعی مطلوبی دارند ، زیاد میخندند و مسائل را خندهدار درک میکنند، همبستگی قوی بین برونگراها و شادی وجود دارد . این مساله مسلم است که برونگراها بیشتر میخندند و در حال حاضر شاهدیم که ارتباطات نزدیک بطور وسیعی با شوخی تقویت میشود.
یـک زن تــا زمانیکه ازدواج نکرده نگران آینده است. یک مرد
تا زمانیـکـه ازدواج نـــکرده هــــرگز نگران آینده نخواهد بود.
موفقیت:
یــک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنچه هـمــسرش
خرج میکند درآمد داشته باشد. یک زن موفق کسی است
که بتواند چنین مردی را پیدا کند.
ازدواج:
یک زن به امید اینکه شوهرش تغییر کند با او ازدواج میکند،
ولی تغییر نمیکند. یک مــرد به این امید با همسرش ازدواج
میکند که تغییر نکند، ولی تغییر میکند.
روابط:
اول از همه، یک مرد یک رابطه را یک رابطه بحساب نمی آورد. وقتی رابطه ای تمام میشود، زن شروع به گریه نموده و سفره دلش را برای دوستان دخترش میگشاید و نیز شعری با عنوان “همه مردها نادانند” می سراید. سپس به ادامه زندگیش میپردازد. مرد هنگام جدایی اندکی مشکلاتش بیشتر است. ۶ ماه پس از جدایی ساعت ۳ نیمه شب یک پنجشنبه، تلفن میزند و میگوید: “فقط میخواستم بدونی که زندگیمو از بین بردی، هیچوت نمی بخشمت، ازت متنفرم، تو یه دیوانه ای، ولی میخوام بدونی باز هم یه فرصتی برامون باقی مونده.” نام این کار تماس تلفنی “ازت متنفرم/عاشقتم” است که ۹۹ درصد مردان حداقل یک بار آنرا انجام میدهند. برخی کلاسهای مشاوره ای مخصوص مردان برای رها شدن از این نیاز تشکیل میشود که معمولا تاثیری در بر ندارند.
بلوغ:
زنان بسیار سریعتر از مردان بالغ میشوند. اغلب دختران ۱۷ ساله میتوانند مانند یک انسان بالغ رفتار کنند. اغلب پسران ۱۷ ساله هنوز در عالم کودکانه بسر برده و رفتارهای ناپخته دارند. به همین دلیل است که اکثر دوستی های دوران دبیرستان به ندرت سرانجام پیدا میکنند.
فیلم کمدی:
فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و ناگهان سریال نقطه چین شروع می شود. مردها فورا هیجان زده شده و شروع به خنده و همهمه میکنند، و حتی ممکن است ادای بامشاد را نیز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش میشوند.
دست خط:
مردها زیاد به دکوراسیون دست خطشان اهمیت نمیدهند. آنها از روش “خرچنگ غورباقه” استفاده میکنند. زنان از قلم های خوشبو و رنگارنگ استفاده کرده و به “ی” ها و “ن” ها قوس زیبایی میدهند. خواندن متنی که توسط یک زن نوشته شده، رنجی شاهانه است. حتی وقتی می خواهد ترکتان کند، در انتهای یادداشت یک شکلک در انتها آن میکشد.
حمام:
یک مرد حداکثر ۶ قلم جنس در حمام خود داد – مسواک، خمیر دندان، خمیر اصلاح، خود تراش، یک قالب صابون و یک حوله. در حمام متعلق به یک زن معمولی بطور متوسط ۴۳۷ قلم جنس وجود دارد. یک مرد قادر نخواهد بود اغلب این اقلام را شناسایی کند.
خواروبار:
یک زن لیستی از جنسهای مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به فروشگاه میرود. یک مرد آنقدر صبر میکند تا محتویات یخچال ته بکشد و سیب زمینی ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خرید میرود. او هر چیزی را که خوب بنظر برسر می خرد.
بیرون رفتن:
وقتی مردی میگوید که برای بیرون رفتن حاظر است، یعنی برای بیرون رفتن حاظر است. وقتی زنی میگوید که برای بیرون رفتن حاظر است، یعنی ۴ ساعت بعد وقتی آرایشش تمام شد، آماده خواهد بود.
گربه:
زنان عاشق گربه هستند. مردان میگویند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب میکنند.
تفاوتهای دیگر…
آینه:
مردها خودبین و مغرور هستند، آنها خودشان را در آینه چک میکنند. زنان بامزه اند، آنها تصویر خود را در هر سطح صیقلی بازدید میکنند — آینه، قاشق، پنجره های فروشگاه، برشته کننده ها، سر طاس آقای زلفیان…
تلفن:
مردان تلفن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای ارسال پیامهای کوتاه و ضروری به دیگران در نظر میگیرند. یک زن و دوستش می توانند به مدت دو هفته با هم باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت دیگر با هم شروع به صحبت کنند.
آدرس یابی:
وقتی یک زن در حال رانندگی احساس میکند که راه را گم کرده، کنار یک فروشگاه توقف کرده و از کسی که وارد است آدرس صحیح را میپرسد. مردان این را به نشانه ضعف میدانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمی ایستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان میچرخند و چیزهایی شبیه این میگویند: “فکر کنم یه راه بهتر پیدا کردم،” و “میدونم که باید همین نزدیکی باشه، اون مغازه طلا فروشی رو میشناسم.”
پذیرش اشتباه:
زنان بعضی اوقات قبول میکنند که اشتباه کردند. آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته ۲۵ قرن پیش از دنیا رفته است.
فرزند:
یک زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای رمانتیک، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها. یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد کم سن و سال هم در خانه زندگی میکنند.
لباس شیک پوشیدن:
یک زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گلهای باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و گرفتن بسته پستی لباس شیک می پوشد. یک مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا مراسم ترحیم لباس رسمی برتن میکند.
شستن لباسها:
زنان هر چند روز یک بار لباسهایشان را میشویند. مردها تک تک لباس های موجود در کمد، حتی روپوش و اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را می پوشند و هنگامیکه لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف بر تن نموده و کوه ایجاد شده از لباسهای چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل میکنند.
عروسی:
هنگام یاد کردن از عروسی ها، زنان در مورد “مراسم جشن” صحبت میکنند، مردان درباره “میهمانی های دوران مجردی.”
اسباب بازی:
دختران کوچک عاشق عروسک بازی هستند و وقتی به سن ۱۱ یا ۱۲ سالگی میرسند علاقه شان را از دست میدهند. مردان هیچگاه از فکر اسباب بازی رها نمیشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازی هایشان نیز گران قیمت تر و پیچیده تر میشوند. نمونه های از اسباب بازیهای مردان: تلویزیون های مینیاتوری و کوچک، تلفنهای اتومبیل، مخلوط کن و آب میوه گیری، اکولایزرهای گرافیکی، آدم آهنی های کنترلی، گیمهای ویدئویی، هر چیزی که روشن و خاموش شده، سر و صدا کند و حداقل برای کار کردن به شش باتری نیاز داشته باشد.
گل و گیاه:
یک زن از شوهرش میخواهد وقتی مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گلها آب میدهد. زن پنج روز بعد به خانه ای پر از گلها و گیاهان پژمرده برمیگردد. کسی نمیداند چرا این اتفاق افتاده است.
سبیل:
بعضی از مردان مانند هرکول پوآرو با سیبیل خوش تیپ میشوند. هیچ زنی وجود ندارد که با سبیل زیبا بنظر برسد.
اسامی مستعار:
اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند. اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد.
پرداخت صورتحساب میز:
وقتی صورتحساب را می آورند، با اینکه کلا ۱۵هزار تومان شده، بابک، سامان، آرش و مهرداد هر کدام ۱۰ هزار تومان روی میز میگذارند. وقتی دختران صورتحساب را دریافت میکنند، ماشین حسابهای جیبی خود را بیرون می آورند.
پول:
یک مرد ۲۰۰۰ هزار تومان برای یک جنس ۱۰۰۰ تومانی مورد نیازش می پردازد. یک زن ۱۰۰۰ تومان برای یک جنس ۲۰۰۰ تومانی که نیازی به آن ندارد می پردازد.
بگو مگوها:
حرف آخر را در جر و بحث ها زنان میزنند. هر چیزی که یک مرد بعد از آن بگوید، شروع یک بگو مگوی دیگر خواهد بود.
همه ی شما حتماً می دانید که وقتی صحبت از شیوه ی برقراری ارتباط می رسد، خانم ها و آقایان کاملاً روی طول موج های مختلفی قرار گرفته اند. یک مجله در ماه این مشکل دیرینه را از دیدگاهی بسیار جدید و جالب بررسی کرده است. نویسنده ی این مطلب با یک روانشناس مصاحبه ای انجام داده است. تحقیقات وی نشان می دهد که تفاوت های بین روش ها و سبک های برقراری ارتباط در خانم ها و آقایان، فراتر از اجتماعی شدن محض است، و به نظر می رسد که ریشه در ساخت جنسیتی آنها داشته باشد.
او اولین بار وقتی متوجه این مسئله شد که نوارهای ویدئویی را که توسط محقق دیگری گرفته شده بود و در آن از دوستان نزدیک خواسته شده بود که با هم گفتگویی را آغاز کنند، بررسی میکرد. برخلاف دخترها، پسرها از این درخواست احساس ناراحتی میکردند. دخترها در تمام گروههای سنی وقتی با هم روبه رو می شدند، فوراً شروع به صحبت میکردند، و گفتگو را با حل مشکل یکی از دخترها به پایان می رساندند. از طرف دیگر پسرها، به موازات هم می نشستند و از یک بحث به بحث دیگری می پریدند و همه ی گفتگوها حول قرارهایی که می خواهند با هم بگذرانند می چرخید.
وی مشاهده کرد که، “برای مردها، گفتگو راهی برای استحکام بخشیدن به وضعیت و مقام خود در گروه است. آنها برای حفظ آزادی و استقلال خود گفتگو می کنند. از طرف دیگر خانم ها، برای ایجاد صمیمت و نزدیکی صحبت و گفتگو میکنند. برای آنها حرف زدن ذات و جوهره ی صمیمیت است، از اینرو دوستی نزدیک و صمیمی برای آنها به معنای نشستن کنار هم و صحبت کردن است. برای پسرها، فعالیت ها و انجام کارها با یکدیگر مهم است. نشستن و حرف زدن تنها جزء ضروریات دوستی نیست.”
حتی از این مشاهدات ساده نیز، کاملاً مشخص است که چرا زن ها و مردها در صحبت کردن با یکدیگر اینقدر مشکل دارند. زن ها با صحبت کردن با دوستان و عاشقان خود، احساس نزدیکی و صمیمیت ایجاد می کنند. مردها از گفتگو در این راه بهره نمیگیرند، به همین خاطر است که نمی فهمند که خانم ها چرا اینقدر پشت سر هم حرف میزنند و حرف می زنند و …در نتیجه بسیاری از مردها به روشی صدای زنها را قطع می کنند.
مردها از روش ها گفتگوی مختلفی که زن ها برای ایجاد صمیمت بین خود استفاده میکنند، کاملاً گیج و مبهوت هستند. یکی از این روش ها “گفتگوی مشکلات” است. او میگوید، “برای خانم ها صحبت درمورد مشکلات جوهر ارتباط است. من مشکلاتم را با شما درمیان می گذارم، و شما نیز همینطور، درمورد مشکلات خودتان با من صحبت می کنید. و این دلیل نزدیکی ماست. اما مردها، حرف زدن درمورد مشکلات را برای گرفتن توصیه می دانند. از اینرو با یک راه حل به آن پاسخ می دهند.” و پیداست که وقتی مردها با چنین روشی به دردل خانم ها درمورد مشکلاتشان پاسخ می دهند، زن تصور خواهد کرد که او قصد کوچک کردن مشکل او و یا کم کردن شر او از سرش را داشته است.
در چشم زن، مرد از درِ حمایت و پشتیبانی برمی آید، چون مردها فقط برای گرفتن راه حل درمورد مشکلاتشان با هم بحث می کنند. مرد فکر نمی کند که زن با مطرح کردن مشکلاتش برای وی قصد نزدیک شدن بیشتر به او را داشته است. به خاطر این تفاوت ها، بیشترین شکایتی که مردها از زن ها دارند این است که، “زن ها مدام شکایت میکنند، و اصلاً هم کاری برای حل آن نمی کنند. مردها ذات شکایت کردن خانم ها را درک نکرده اند.”
از این شیوه های مختلف، نکته ی جالبی برداشت می شود: زن، که به دنبال ایجاد نزدیکی و صمیمیت با مرد خود است، با او درمورد مشکلات خود صحبت می کند. او از آن مرد انتظار دارد همانطور پاسخگو باشد که دوستان دخترش پاسخگو بودند و با او درمورد مشکلات خودش حرف بزند. اما مرد، این گفتگوها به خاطر گرفتن توصیه و راه حل تلقی می کند، نه صمیمیت. او مشکل را بررسی کرده و یک راه حل ارائه می دهد، همانطور که دوستان پسرش سابقاً برای او می کرده اند. اما وقتی زن باز هم صحبت درمورد این مشکلات را ادامه می دهد، گویی توصیه ی او را نادیده گرفته است، ابتدا کاملاً گیج و مبهوت و بعد عصبانی می شود. مرد مطمئن می شود که زن ها فقط درمورد هیچ و پوچ حرف می زنند. و زن هم تصور خواهد کرد که مردش هیچ احساسی به او ندارد چون طوری با او صحبت نمی کند که احساس نزدیکی کند.
زن ها باید بدانند که گفتگوی مردها فقط به خاطر موقعیت است. یکی از اصلی ترین اهداف حیوانات نر در زندگی زوج گیری است. برای این منظور آنها باید آنقدر قوی و نیرومند باشند تا بتوانند با رقیبان دیگر برخورد کنند و آنها را شکست دهند. همینطور که بزرگتر می شوند، با اولویت بندی کارها زمان را می گذرانند. و وقتی این نر آنقدر بزرگ شد که بتواند در برابر حریفان نر دیگر بایستد، خواهد توانست که ماده ی مورد علاقه ی خود را انتخاب کند.
جنس نر انسان نیز به طریقی کاملاً مشابه عمل می کنند. پسرها برای گرفتن درجات اجتماعی بالا، دستور می دهند. آنها برای ایجاد نفوذ و تسلط دستور می دهند نه برای اینکه واقعاً می خواستند آن عمل انجام گیرد. و آن پسرهایی هم که مجبور به انجام آن دستورات بودند، شان و مقام پایینی داشتند.
این موضوع در مشاهده ی یکی دیگر از اختلافات زن ها و مردها با یکدیگر نیز اهمیت دارد. زن ها نمی توانند پایداری مردها را در مواقع درخواست کمک متوجه شوند. زن ها باید مطالب بالا را به خاطر آورده و بفهمند که، برای مردها انجام کارهایی که از آنها خواسته شده، به معنای از دست دادن شان و مقام خود در آن رابطه است. مردها معمولاً فکر میکنند که زن ها قصد کنترل کردن آنها را دارند. آنچه از نظر زن ها فقط یک درخواست کوچک است، از نظر مردها شیوه ای برای کنترل کردن به شمار می رود.
محقق این موضوع را گسترده تر بررسی می کند:
“زنها می خواهند که مردها هر چه آنان می خواهند انجام دهند. اگر زنی بداند که کاری که انجام می دهد واقعاً مرد را می آزارد، انجام آن کار را متوقف میکند. اگر بداند که مرد می خواهد او کاری را انجام دهد، سعی در انجام آن کار خواهد کرد. او این را معنای عشق می داند و تصور می کند که مردش هم باید مثل او فکر و عمل کند. اما مردها در برابر کارهایی که از آنها خواسته می شود، بسیار مقاوم و پایدار هستند. یعنی دقیقاً متضاد با خانم ها!” او یادآور می شود که، البته مردهایی هم وجود دارند که بسیار برای زنهایشان کمک کننده هستند.
کاملاً متغایر با شیوه ی گفتگوی مردها، که در پی ایجاد و حفظ مقام و رتبه است، گفتگوهای خانم ها بسیار تساوی طلبانه تر است. وقتی زن ها به هم می رسند، درمورد مشکل یکی از خودشان به بحث می نشینند و نتیجه ی بحث را بر مبنای خواست همه می گیرند. این نوع گفتگو بسیار مهمتر و تقریباً شبیه به سبک مدیریت ژاپنی هاست . مردهایی که با بازرگانان ژاپنی در دادوستد هستند، باید به کلی شیوه گفتگوی خود را تغییر دهند و مجبور می شوند نزدیکتر و صمیمانه تر برخورد کنند.
خوانندگان این مقاله احتمالاً این احساس را پیدا خواهند کرد که شیوه ی زنان برتر از شیوه ی مردان است. درواقع، از شروع جنبش های زنان، افراد بسیاری اعلان داشته اند که مردها اصلاً شیوه ی گفتگو را بلد نیستند (چرا؟ چون به شیوه ی خانم ها گفتگو نمی کنند). آموزش های زیادی برای تعلیم دادن روش های گفتگو به مردان انجام گرفته است. اما هیچ گونه آسیب و اشکالی متوجه شیوه و سبک گفتگوی مردان نیست، و شیوه ی گفتگوی زنها هم البته اشکالات خاص خود را دارد.
یکی از حقایق جالبی که من کشف کردم مربوط به شیوه ی گفتگو با توافق عموم خانم هاست. برای خانم ها موافقت و رضایت عموم به معنای مطابقت و یکسانی آنهاست. اگر یکی از زنان در جمع بخواهد که نظر خود را پیش ببرد، همیشه مشکلی وجود خواهد داشت. “اگر دختری کاری را انجام دهد که دختر دیگر نپسندد، مورد انتقاد قرار گرفته و گاهی طرد می شود…” من فکر میکنم دخترهای زیادی تا به حال با چنین طرد شدگی از جمع دوستان خود روبه رو شده باشند.
در خاتمه، هر دو جنسیت باید بتوانند اختلافات و تفاوت های موجود در شیوه ی گفتگوی یکدیگر را بدانند، و انتظار غیرممکن نداشته باشند. زن ها باید یاد بگیرند که آن نوع گفتگوی صمیمی که با دوستان همجنس خود دارند را فقط باید با همانها حفظ کنند و انتظار داشته باشند. اینکه بخواهند مردشان را هم به یکی از دوستان دخترشان تبدیل کنند، غیرممکن خواهد بود و شکست می خورند، چون مردان به طور کلی احساس صمیمیت و نزدیکی را به آن شکل ایجاد نمی کنند. مردها نیز باید بفهمند که وقتی زنشان صحبت میکند، سعی دارد که با او ارتباط برقرار کند، حرف نمی زند که فقط حرفی زده باشد، و همچنین مثل دوست های پسر او برای تحکیم موقعیت خود صحبت نمی کند. اگر او هم بتواند آنچه در خود دارد با او تقسیم کند، زن متوجه خواهد شد که مردش او را کنار نمی زند، و نیز دوستش دارد و می خواهد تا به او نزدیک شود.
پس از خواندن این مقاله، دیگر آسان است که بفهمیم یکی از منابع اصلی جنگ و جدل های بین جنسیت های مختلف، به خاطر تفاوت در شیوه ی گفتگو و ارتباط برقرار کردن آنهاست. شاید اگر مردها دیگر انتظار نداشتند که زن ها هم مثل آنها گفتگو کنند، ما انرژیمان را صرف بررسی نحوه ی تحسین کردن دو جنسیت از یکدیگر می کردیم. البته اگر زنها و مردها دقیقاً مثل هم بودند، زندگی بسیار کسل کننده و یکنواخت می شد .
غذاهاى حاوى پروتئین میزان یادگیرى را افزایش مىدهند. آنها همچنین ابزار لازم براى ارتباط بین سلولهاى مغز را فراهم مىکنند. از سوى دیگر کربوهیدراتها ، انرژى بخش هستند اما اگر به مقدار زیاد و بدون پروتئین کافى مصرف شوند موجب خواب آلودگى مىشوند. کمبود اسیدهاى چرب ضرورى موجب آلرژى و مشکلات یادگیرى شامل کم توجهى و اختلالات پیش فعالى (AD/HD) مىشود.
مقدمه
تغذیه سالم در هر سنى مهم است اما براى کودکان در حال رشد مهمتر است. مخصوصاً اگر در یادگیرى دروس خود مشکل داشته باشند. غذاهاى گوشتى اغلب خوشمزه و تازه تر هستند. علاوه بر اینکه در معرض آفت کشها و مواد شیمیایى نیز نبودهاند. بچههاى کوچکتر بیشتر به غذا و همینطور مواد شیمیایى هوازى حساسند. پس آنها بیش از همه از غذاهاى گوشتى استفاده مىبرند. آلرژى مانع رفتن کودک به مدرسه نمىشود اما بر یادگیرى او تأثیر مىگذارد.
طبق تحقیقات ، آنچه نوجوانان مىخورند بر یادگیرى آنان تأثیر مىگذارد به گفته دکتر بونى اسپرینگ از دانشگاه تگزاس ، صبحانه بیش از دیگر وعدههاى غذایى مؤثر است. بچه که همراه صبحانه مقدار زیادى پروتئین مصرف مىکنند بیش از آنها که غذاى غنى از کربوهیدراتها مصرف مىکنند در یادگیرى دروس موفقند. متأسفانه بیشتر کودکان پیش از رفتن به مدرسه به جاى مصرف پروتئین ، بیشتر غذاهاى حاوى کربوهیدرات و بدون کالرى مصرف مىکنند. در عوض هنگام شام غذاى پر از پروتئین مىخورند که مانع خواب آنها نیز مىشود.
کودکان به چه غذاهایى نیاز دارند؟
پروتئین
کودکان پایه ابتدایى (?? – ? سال) به پنج وعده پروتئین در روز نیاز دارند که باید در صبحانه و ناهار مصرف شود. منابع غذایى پروتئینى شامل مرغ ، تخم مرغ ، ماهى ، بنشن ها (عدس و لوبیا و …) و سویا مىشود. رژیمهاى غذایى صرفاً گیاهى براى بچهها توصیه نمىشود. زیرا توازن پروتئین در بدن بدون گوشت مشکل است. همچنین کودکان به اسیدهاى چرب اشباع نشده موجود در ماهى نیاز دارند. این چربیهاى اشباع نشده (مخصوصاً ماهیهایى که در آبهاى سرد هستند مانند ماهى آزاد) فوراً به سلولهاى مغز و دیگر اعضاى بدن مىرسند.
کربوهیدراتها
کودکان پایه ابتدایى روزانه به هفت وعده کربوهیدرات هر وعده (نصف فنجان حبوبات ، پاستا یا برنج یا یک برش نان گندم) به علاوه پنج وعده میوه و سبزیجات (هر وعده نصف فنجان میوههاى ریز شده و رنگارنگ) نیاز دارند. ترکیب کربوهیدرات (گندم ، حبوبات ، پاستا و سبزیجات) با غذاهاى حاوى پروتئین موجب یک تغذیه متعادلتر شده و کودک شما را هوشیارتر مىکند.
زمانی که کودکان مدرسه رفتن را آغاز مىکنند، بیش از پنجاه درصد کالرى مصرفى آنها روزانه صرف آن مىشود. برخلاف دیگر اعضاى بدن ، مغز ?? ساعت روز را کار مىکند و گلوکز ، قند سادهاى که هنگام هضم کربوهیدرات بوجود مىآید تنها سوختى است که مغز براى فعالیت نیاز دارد. در حالیکه سلولهاى دیگر بدن پروتئین و چربیها را به گلوکز تبدیل مىکنند سلولهاى مغز نمىتوانند این کار را انجام دهند.
چربیها
کودکان پایه ابتدایى به پنج وعده چربى در روز نیاز دارند: یک قاشق چایخورى روغن یا مایونز ، یک قاشق چایخورى کره بادام یا قندق و … یا سس سالاد. با اینکه شاید همه ما از چربى واهمه داشته باشیم باید انواع خوب آن را براى یادگیرى مورد استفاده قرار دهیم. دو سوم آن باید از چربیهایى مانند روغن کانولا ، برزک ، زیتون ، گل کاجیره ، سویا و گردو بوده و بیش از یک سوم آن را چربیهاى اشباع شده مانند کره تشکیل دهد. کمبود اسیدهاى چرب ضرورى (EFAS) مى تواند موجب آلرژیهایى از قبیل آسم و اگزما و همچنین بیش فعالى شود. اما این عوارض را مىتوان با مصرف مکملهاى DHA (اسید دوکوساهگزانوئیک) که در روغن ماهى بوده و در برخى موارد GLA (اسید گاما لینولنیک) که در روغن علف خر یا گل مغربى وجود دارد، کنترل کرد.
یک روش براى اینکه مطمئن شوید فرزندتان از اسیدهاى چرب ضرورى استفاده مىکند این است که خودتان مارگارین درست کنید (از آنجایی که روغنها شکننده هستند، آن را روى غذا بمالید نه آنکه روى حرارت زیاد بگذارید).
مواد لازم
??? گرم کره بدون نمک ( یا اگر خانواده شما با نمک آن را دوست دارند، کره با نمک)
یک فنجان روغن کانولاى تصفیه نشده
دو قاشق چایخورى DHA (اسید دوکوساهگزانوئیک)
نصف قطره مایع ویتامین Eطبیعى (غیرمصنوعى)
یک کپسول طبیعى بتاکاروتن (غیرمصنوعى)
شش فنجان کوچک فرنى کاستارد
نحوه تهیه
بگذارید کره در دماى خانه نرم شود بعد آن را با همزن آنقدر بزنید که کرم مانند شود. سپس در حالیکه آن را آرام با قاشق هم میزنید روغن کانولا را اضافه کرده و بعد DHAرا نیز به آرامى مخلوط کنید و بعد ویتامین Eو بتاکاروتن را اضافه کرده و این مخلوط را به ظرف اصلى منتقل کنید و روى آن را با یک لایه پلاستیک و سپس آلومینیوم فویل پوشانده و داخل فریزر قرار دهید و پس از هر بار استفاده دوباره آن را داخل فریزر بگذارید.
از چه چیزهایى باید پرهیز کرد؟
امروز بطور معمول ???? افزودنى به غذاهاى آماده اضافه مىشود. به علاوه پنج میلیون پوند آنتىبیوتیک و هورمون که به حیوانات داده مىشود تا رشد کرده و بتوان از لبنیات و گوشت آنها استفاده کرد. بر مبناى تحقیقات که توسط اداره کشاورزى آمریکا انجام شده تقریباً نصف کالرى مصرفى روزانه کودکان از چربى و قند اضافى تأمین مىشود (نه از نوع طبیعى آنان).
قند
تحقیقات اخیر نشان مىدهند قند در مغز استرس ایجاد مىکند. براى مثال نیم ساعت پس از خوردن یک ماده قندى ، کالرى پوچ به سرعت مىشکند (حبوبات ، نان و …) و گلوکز خون کودک بالا مىرود. اگرچه ماهیچهها و دیگر بافتهاى چربى آن را براى استفاده بعد ذخیره مىکنند، بافت مغز نمىتواند این کار را انجام دهد. سه ساعت پس از خوردن مواد قندى ، گلوکز خون پایین آمده و شروع به آزاد کردن هورمونهاى استرس زا مىکند. کودکانى که دچار اختلال کم توجهى (ADD) و اختلال بیش فعالى (AD/HD) هستند کمتر قادرند با تأثیرات غذاى شیرین مقابله کنند و بنابراین فعالیت فیزیکیشان افزایش مىیابد که این فعالیت در اثر پایین آمدن گلوکز خون و تلاش براى به کار انداختن مغز است. تحقیقات نشان مىدهند حتى بزرگسالان دچار (ADD) و (AD/HD) که در سوخت و ساز گلوکز مشکل دارند، بخشهایى از مغزشان که توجه ، رفتار و کنشهاى درونى آنها را تنظیم مىکند تحت تأثیر قرار مىگیرند.
جایگزینها
متأسفانه قندهاى جایگزین نیز مشکلات دیگرى به همراه دارند. مثلاً آسپارتام ، بر سیستم عصبى مرکزى تأثیر گذارده و موجب اختلالاتى مانند حمله مىشود. دکتر ویلیام ام پاردیریج از مدرسه پزشکى UCLAدریافته که فنى لالانین موجود در اسپرتوم به راحتى از مانع خون مغز (BBB) عبور کرده و توازن فرار سانهاى عصبى را به هم مىزند. اگرچه از میان بدن که عبور مىکند تغییراتى بوجود نمىآورد. نتیجه آن شامل کم توجهى ، بیش فعالى و حتى حمله مىشود. آسسولفام K، موجب آزاد شدن انسولین مىشود. همانکارى که یک غذاى شیرین مىکند. سوکرالوز نیز که درسال ???? توسط FDAتأیید شد باید توسط کبد سم زدایى شود که این کار باید با اضافه کردن یک مواد شیمیایى مضر دیگر هنگام پخت، به غذاهاى آماده انجام گیرد.
آلرژیهاى غذایى
تصور نکنید علائم آلرژى فقط خارش ، عطسه و دیگر علائم مشهود است. دکتر آلان گابى از دانشگاه باستیر معتقد است که آلرژیهاى غذایى مخفى مىتوانند موجب دامنه وسیعى از مشکلات فیزیکى و روحى شوند. داروهاى محیطى نیز مانند آفت کشها ، حشره کشها و دیگر آلایندههاى محیطى ، مصرف بیش از حد آنتىبیوتیک و رژیم نامناسب غذایى همگى در بوجود آمدن آلرژى نقش مؤثرى دارند. تحقیقات دیگرى نیز چیزهاى دیگرى در ارتباط با رژیم غذایى بیش فعالى کشف کردند که طبق آن شکلات ، ذرت ، تخم مرغ ، شیر ، پرتقال و گندم غذاهاى شایعى هستندکه با اختلال بیش فعالى و آلرژى در کودکانى که بیش فعال نیستند در ارتباط هستند. طى یک پاسخ آلرژیکى ، در مغز هیستامین آزاد مىشود. همچنانکه در اعضاى دیگر بدن نیز اینگونه مىشود. یکى از تأثیرات هیستامین ، افزایش فرار خونابه خون در اطراف بافتهاى مغز است. مغز اشباع از آب شده و در پى آن میزان توجه و عملکرد حافظه کاهش مىیابد.
براى همه کودکان
غذاهاى خانگى (و نه غذاهاى آماده) براى هر سنى خوب هستند اما براى بچههاى در حال رشد بسیار مهم هستند. سعى کنید فریزرتان را در پاییز با غذاهاى طبیعى و حیوانى پر کنید. اگر غذاى فرزندتان را چه در خانه و چه براى مدرسه با رژیم غذایى مناسب و متوازن درست کنید موجب مىشود میزان یادگیرى دروس در آنها افزایش یابد.
بازار آزاد روي كاغذ يكطوري موفق است اما خود بازار آزاد چند پيش شرط دارد كه عبارتند از:
نظم و قانون، امنيت اشخاص و دارايي ها، تعادل بين رقابت و تعاون، تقسيم مسئوليت ها و پراكندگي قدرت، انتقال قوه قضايه، روابط بين المللي از نظر سياسي،تحرك اجتماعي، اعتماد به دولت، اشكال در آمد رقابت، آزادي اطلاعات همراه با مخالفت- يك پول ثبات و يك نظام قابل اتكا و كار آمد بانكي، نظارت يا اجراي انحصارهاي طبيعي توسط دولت، چترهاي حمايتي، تشويق نوآوري به ويژه بيمه و اعمال علامت تجاري و حفظ حقوق آثار مهمترين هدف انسانها مطلوبيت مي باشد. عامل آن بودجه- سليقه و رضايت مندي نوع ان را انتخاب نموده از نظر كار به مقدار اوقات فراغت و ساعت كار و مقدار پول بر مي گردد به نوع سليقه فردي.
هدف بنگاه اقتصادي كسب سود است.
هر چه دستمزد كمتر باشد هزينه نيروي كار كمتر است و تقاضا براي نيروي كار بيشتر مي شود.
زمانيكه قيمت بالا برود تعداد نيروي كار بيشتر مي شود و استفاده از آن به علت قيمت بالا كم مي شود و زماني كه تقاضا براي كار زياد باشد و قيمت پايين باشد اختلاف خوب نيروي كار به 2000 نفر مي رسد.
شرط اساسي آن انعطاف پذيري قيمتها مي باشد و دستمزدها كه شرط اصلي بازار آزاد مي باشد.
در كشورهاي جهان سوم چسبندگي دستمزد به سوي پايين وجود دارد.
آموزش در كشورهاي جهان سوم:
نيروي انساني مهمترين عامل توسعه مي باشد و سرمايه هاي مادي و مالي يك ابزار توسعه مي باشد.
پايه ثروت اصلي ملتها نيروي انساني توسعه يافته است. نيروي انساني كه بر مبناي فرهنك تخصص، آموزشي كمك كند به بهره وري مفيد باشد نيروي انساني كه بهره ور نباشد هيچ عامل ديگري جايگزين آن نمي باشد ممكن است رشد داشته باشيم ولي توسعه نداريم. از 30تا40 سال پيش تفكر بر اين بوده كه نظام آموزشي اثر مؤثر در بهره وري و نيروي كار دارد.
آموزش و رورش همگاني و ابتدايي بعد از چندين سال كه همگان با سواد شدن و سطح سواد بالا رفت هيچ نوع تحول صورت نگرفت از طرفي سرمايه صرف آموزش شد و از طرفي تحولي صورت نگرفته بلكمه فقر افزايش يافته چرا؟
براي جواب بايد به چند محور اشاره نمود.
از جمله: در دهه 6 ميلادي شاخه اي از اقتصاد آموزش احداث گرديد كه بحث فايده آموزش را مورد بررسي قرار مي دهد و كار ان بررسي هزينه داشن آموز در سال و از طرف ديگر به عنوان خروجي بحث بهره وري مي باشد.
بهره وري نيروي كار از دو جهت مورد بررسي قرار مي گيرد.
1.با افزايش دانش و تخصص فرد بيشتر توليد خواهد كرد.
2. با دانش و تخصص انتظار مي رود شعور و فرهنگ و پيش رفتاري نيروي انساني به رشد و توسعه مؤثر باشد با مطالعاتي كه در كشورهاي جهان سوم وصرت گرفته نشان مي دهد از يك طرف بهره وري نيروي كار چندان افزايش پيدا نكرده و علت انكه مي گوييم تفاوتي وجود ندارد اين است كه تفاوت در آمدي وجود ندارد و افراد تحصيل كرده كمتر از افراد تحصيل كرده كشورهاي پيشرفته مي باشند و از نظر در آمدي هم فرق دارند.
دومين جمع بندي بدين صورت مي باشد:
1. عدم تحرك و عدم كارايي در نظام آموزشي و مهمترين بحث بحث روشهاي يادگيري مي باشد. روش يادگيري روشي است كه فقط نسبت امتحان و از بر كردن است كه بر مبناي تحقيق و تحول.
2. بحث تبحر و نا اگاه بودن معلمين: در كشورهاي جهان سوم معلمين به علت كمبود اقتصادي و سطح توقع كم كاري مي كند و در اين كشورها اقتصاد آموزشي رعايت نمي شود و نظام آموزشي و اداري عدم تحرك و ناكاآيي را دارا مي باشند.
در بحث خروجي بهره وري نيروي انسان كم است. زيرا نه قدرت تفكر و خلاقيت را ندارد و از رطفي با نيازهاي واقعي كشورهاي جهان سوم تناقض دارد.
خانواده ها به دليل انتظاري كه از تحصيل دارند و عموماً فكر مي كنند در شرايط بيكاري افراد تحصيل كرده موفق ترند فرزندان را به دنبال تحصيل فرستاده و بر اساس بازار روز كار و ارايه تحصيل در آن رشته مي كند.
برنامه ريزي آموزشي همراه با شرايط و نياز جامعه بايد باشد. آموزش و پرورش سر چشمه گرفته شده از نظام اموزش و پر الگو از نظام اموزشي كشورهاي استمارگر.
نظام اموزشي عالي هم مانند نظام آمنوزشي اوليه مي باشد خروجي متناسب با نياز جامعه نمي باشد.
يكي از ويژگيهاي دانشگاههاي كشورهاي جهان سوم بايد انعطاف پذير باشد و لحظه اي عمل كند و بر اسا نياز قوي و لحظه اي جامعه پذيرش داشته باشد.
دانشگاه علاوه بر مهارت بايد شخصيت و تفكر را براي دانشجويان فراهم اورد. تا به دنبال خلاقيت و ابتكار روي آورد. وروديها كه شامل اقتصاد خانواده و شخصيت خانواده در موقعيت ورودي و خروجي تأثير دارد.
وروديها كه شامل قدرت يادگيري فرداست سرچشمه گرفته است از:
اقتصاد خانواده= ميزان فقر يا نبود فقر
تغذيه= نوع بارداري مادر و تغذيه مادر و نوع تغذيه كودك چه قبل از تولد و چه بعد از تولد
بهداشت= نوع بارداري و تنوع روحي مادر چه قبل از تولد در رابطه با كودك
همشأن بودن= ازنظر محيطي و اقتصادي
آموزش و پرورش تنها توسعه نيرو نيست بلكه قبل از ورود به آن و دوران اوليه نيز مهم مي باشد.
دكترين رشد متعادل اقتصاد ورود باطل:
مدلهاي رشد توسعه تجربه اي از كشورهاي توسعه يافته دنيا مي باشد و ما نيز از تجربه آنها استفاده و توسعه دست مي يابيم. در نظر رشد رستو يكسري صنايع به عنوان صنايع پيشرو رشد يافته و در نتيجه بقيه صنايع بدنبال ان توسعه مي يافت. مثلاً در انگلستان صنعت نساجي رشد كرده و بقيه صنايع هم بدنبال ان توسعه يافته اند. اما در مدل رشد اقتصادي متعادل، اقتصاد بايد بطور متعادل حركت كند و اگر يك قسمت به تنهايي پيشرفت كند قسمتهاي ديگر توسعه نخواهد يافت در اين مدل همه بخشها بصورت همزمان رشد مي يبند بنيانگذار اين مدل ااقي نوركس مي باشد كه او را رزن اشتاين و وودن ادامه دادند.
اقتصاد كشورهاي جهان سوم دچار دوره باطل فقر مي باشند. دوره باطل فقر بدين صورت است كه سرمايه كم مي باشد در نتيجه كارايي توليد به دليل كاهش بهره وري توليد كم مي شود مثلاً در يك زمين كشاورزي در صورت عدم سرمايه گذاري بجاي استفده از تراكتور و تكنولوژي بايستي از نيروي انساني و بيل استفاده كرد. زمانيكه كارايي توليد در امد كاهش مي يابد در نتيجه 2 اتفاق مي افتد.
1.پس انداز كم مي شود
2. تقاضا كم مي شود كه همين باعث كاهش سرمايه گذاي و اين دوره هموراه ادامه خواهد داشت.
سؤال: دور باطل چگونه شكسته مي شود؟
عمدتاً بويژه در دهه 70 ميلادي تمركز بر سرمايه بود كه كشورهاي صنعتي و پيشرفته انجام داده و موفق شدند.
نكته اول:
نظريه هايي همچون روستو سرمايه گذاري را در صنايع پيشرو انجام داده اما نظريه رشد متعادل اقاي نوركس معتقد است در تمامي بخشهاي اقتصادي سرمايه گذاري كنيم بخشهايي كه حداكثر بهره وري سود اجتماعي را داشته باشند. يك تفاوت بايستي ميان سود اجتماعي و سود فردي قائل شويم.
مثال آقاي نوركس در مورد سود اجتماعي : اگر كارخانه بزرگ كفش كه روزانه 30000 جفت كفش توليد كند بعد از يك مدت دچار مشكل مي شويم اما اگر يك كارخانه با روزي 1000 جفت كفش و كارخانه مواد غذايي و كارخانه لوازم خانگي و … و صنايع مكمل ايجاد نمائيم بازده اجتماعي انها بيشتر مي شود بدين صورت كه كارگر كارخانه كفش از لوازم خانگي و كارگر لوازم خانگي از مواد غذايي و كفش استفاده مي نمايد . مهمترين اتفاقي كه در اينجا مي افتد كاهش ريسك عدم فروش مي باشد.
نكته دوم:
اقاي نوركس: كشورهاي جهان سوم مشكل عدم فروش و عدم وجود بازار مي باشد باي اينكه بازار فروش افزايش يابد نوركس دو راه حل ارائه مي كند 1. تبليغات و بازاريابي را افزايش مي دهد. 2. كاهش سطح قيمتها و افزايش قدرت خريد مردم.
مبناي تئوري نوركس اينستكه عرضه تقاضاي خود را ايجاد مي كند ( قانون say) مهمترين عهده مشكل كشورهاي جهان سوم نمي توانند كالا توليد كنند به نظر نوركس سرمايه گذاري همه جانبه و متنوع باعث تقسيم نيروي كار افزايش بهره وري مواد اوليه افزايش مهارتهاي فني گسترش ابعاد بازار و استفاده مطلوبتر از منافع بالا سري اجتماعي و اقتصادي مي گردد.
نكته سومي كه نوركس در تئوري خود بيان مي كند اينستكه كشورهاي جهان سوم عليرغم اينكارها داراي بازار كوچك مي باشندو درواقع تون توليد انبوه را ندارند و بحث در مورد تجارت خارجي و رفع موانع تجارت خارجي مي باشد و بويژه توصيه به همكاريهاي منطقه اي مي كند كه چند كشور محصولات يكديگر را استفاده و بازار مصرف هم باشند و بطور خلاصه سياستهاي اقتصادي درهاي بازار را براي كشورها توصيه مي كند.
ايرادهاي نظريه نوركس:
1. سرمايه گذاري همه جانبه خارج از توان و منابع مالي كشورهاي جهان سوم مي باشد.
2.اين نظريه تأكيدش بر ايجاد صنايع نوين مي باشد در صورتيكه در كشورهاي جهان سوم صنايعي قديمي وجود دارند كه اين تئوري براي افزايش بهره وري آنها راهكاري وجود ندارد.
3. با توجه به كمبود نيروهاي متخصص و سرمايه گذاري در تمام ابعاد تقاضا براي نيروي كار متخصص بشدت بالا مي رود.
4.با توجه به بيكاري زاد در كشورهاي جهان سوم(تراكم) زياد سرمايه در مراحل توسعه ضروري بنظر نمي رسد. درنقطه مقابل دكترين رشد متعادل اقتصادي مفهوم رشد نا متعدل اقتصادي را داريم. به عقيده آقاي هيرشمن هيچ كشور در حال توسعه اي وجود ندارد كه به اندازه كافي سرمايه و ديگر منابع داشته و بتواند آنرا بطور همزمان در تمام بخشهاي اقتصادي به جريان اندازد. بنابراين سرمايه گذاريها مي بايستي در صنايع يا بخشهاي منتخب يا پيشتاز صورت گيرد البته تنها زماني سياست رشد اقتصادي نا متقارن با رشد مداوم اقتصادي همراه خواهد بود كه دولت با اعمال سياستهاي دقيق همانند برنامه ريزي سياستهاي پولي و مالي و فشارهاي تورمي را از جمله مصرف را كنترل نمايد.
مدل رشد هارد- دومار:
اين مدل بسيار ساده است بدين معنا كه پس انداز، سرمايه گذاري و در آمد تنها متغيرهايي هستند كه مورد مطالعه قرار مي گيرند با اين فرض ضمني كه عواملي چون عرضه محدود نيروي انساني كارآمد،نوسانات ارزش ارز و غيره از اهميت كمتري برخوردارند و انباشت سرمايه فرآيند مركزي حركت را تشكيل مي دهد كه ساير جنبه هاي توسعه بوسيله آن امكان تحقق مي يابند. در .واقع مدل هارد- دومار بيانمي كند كه افزيش محصول خالص داخلي از دوره t تا دوره دوره b+1 بوسيله مقدار خالص تشكيل سرمايه جديد در دوره t و بهره وري ان كه بوسيله معكوس نسبت سرمايه به توليد سنجيده مي شود تعيين مي شود.
در اين مدل فرض شده كه سرمايه گذاري خالص بوسيله سطح پس انداز ها كه به نوبه خود به صورت تابعي به سطح در آمد از طريق ضريب ميل به پس مربوط است محدود مي شود همچنين اين نظريه نسبت سرمايه به توليد را ثابت فرض مي كند كه معكوس آن نشاندهنده نسبتي از هر سطح سرمايه گذاري خالص در دوره است كه بصورت اضافه توليد در ظاهر مي شود.
مدل اصلي را مي توان به صورت زير خلاصه كرد:
تابع پس انداز است كه در آن = ميل متوسط به پس انداز
نسبت سرمايه به توليد ميزان سرمايه موجود41-12
رابطه بين سرمايه و در آمد كه در آن = نسبت سرمايه به توليد و
سرمايه گذاري خالص است فرض مي شود كه سرمايه گذاري با پس انداز برابر است.
بنابراين جانشين كردن (4-1) و (4-2a)در (4-3) عبارت زير بدست امده است.
كه عبارت نهايي رابطه هارد- دومار از آن نتيجه مي شود:
به شرط داشتن مقادير محاسبه شده و اماري و با فرض ثابت بودن آنها تساوي هارد- دومار (4-5) ظاهر نشان مي دهد كه حداكثر نرخ رشد قابل حصول محصول ناخالص داخلي در اقتصاد را مي توان عموماً بصورت نسبت بيان كرد باي مثال اگر كشوري كم توسعه يافته تقريباً 6% در آمد ملي خود را پس انداز كند و نسبت كلي سرمايه به توليد برابر 4 باشد در اين صورت تساوي (4-5) بيان مي كند كه اگر اين پارامترها ثابت بماند يعني هيچ تغييري در شرايط اقتصادي رخ ندهد برنامه ريزان اقتصادي مي توانند نرخ رشدي تا5/1% براي در آمد ملي انتظار داشته باشند. حال اگر ما متغير جديدي را كه نشاندهنده نرخ رشد جمعيت است معرفي كنيم مي توانيم به برآوردي از مسير رشد احتمالي درآمد سرانه برسيم كه ملاك قطعي تر براي رفاه اقتصادي و توسعه است باي مثال اگر آمار دولتي نشان دهد كهجمعيت با نرخ متوسط 5/1 درصد در سال افزايش مي يابد در اينصورت با توجه به ضريبهاي 6%= و4= ملاحظه مي كنيم كه بدون تغيير د رسايتهاي اقتصادي نرخ رشد درآمد سرانه (محاسبه شده به صورت ) صفر خواهد وبد. اگر بابر با 12/0 مي بود در اين صورت مي توانستيم انتظار داشته باشيم كه درآمد سرانه به ميزان5/1% افزايش يابد چون:
ونرخ رشد درامد سرانه برابر بود با:
مهمترين دستاورد اين نظريه براي افزايش رشد اقتصادي يا پس انداز را افزايش داد يا بهره وري سرمايه را در غير اينصورت رشد نمي يابد.
تئوري رشد در اقتصادهاي پيشرفته با 3 مقوله همراه است:
1.تابع س انداز
2. بازدهي سرمايه
3.توليد.
د رحال حاضر تئوري هارد-دومار براي مقابله با عقب ماندگي اقتصادي كشورهاي توسعه يافته كار برد عملي پيدا كرده است(اين مدل زماني كاربرد دارد كه همه عوامل پيشرفت را دارند فقط سرمايه گذاري كم مي باشد در كشورهاي جهان شوم تمام پول پس اندازي سرمايه گذاري نمي شود و ول به دلالي خدماتي و واسطه گري وارد مي شود).
اين مدل نه تنها نشان ميدهد كه اقتصاد با چه نرخي رشد كند بلكه شرايط استفاده كامل از امكانات ايجاد شده ناشي از سرمايه گذريهاي جديد را مشخص مي كند. همچنين اين مدل نشان مي دهد كه اگر قرار باشد در آمد و در آمد سرانه به ميزان معيني رشد كند ميزان پس انداز و نسبت سرمايه به توليد لازم بايد چه ميزان باشد.
در شاهنامه ی فردوسی نزديک به ۲۰ زن نقش آفرينی می کنند که البته بيش تر آن ها در دوری پهلوانی می زيند. به درستی می توان گفت که در هيچ کتاب ديگری در ادب کهن پارسی تا بدين پايه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند. و هيچ سخن گويی اين گونه زنان را نستوده است. (در نوشتهارهای پسين از برخی از اين زنان سخن خواهم گفت.)
زنان شاهنامه بسيار برتر از زنان ديگر چکامه (منظومه)های ادب پارسی اند. کافی است شيرين را در خمسه ی نظامی و شاهنامه با هم بسنجيد. شيرين نظامی زنی است عاشق پيشه که جز عشق هيچ از او نمی دانيم اما شيرين در شاهنامه زنی است خردمند و دلاور که زندگی می کرده است و در زندگی عاشق هم شده است. اين شيرين بسيار باورپذيرتر از شيرين نظامی است (هرچند نظامی سخن عاشقانه را به اوج خود رسانده باشد).
برخی خرمگسان (خرمگس جانوری است با چشم های بزرگ اما تنها چيزهای پلشت را می بيند) به استناد يکی، دو بيت برافزوده (الحاقی) هم چون «زن و اژدها هر دو...» فردوسی را شاعری زن ستيز دانسته اند در حالی که دلاوری گردآفريد و خردمندی سيندخت و صراحت تهمينه و پاکی فرنگيس و وفاداری رودابه و سودابه (در نيمه ی نخست حضورش در شاهنامه) نمونه ی همه جانبه ی زن ايرانی در باور فردوسی ارجمند است.
باشد که زنان هم ميهن ما درس پاکی از فرنگيس گيرند و چون سيندخت خرد ورزند و مانند گردآفريد دلاورانه به دفاع از حقوق و ارزش های راستين خود برخيزند. ايدون باد و ايدون تر باد.
نگاه شاهنامه به زن در مجموع نگاهى است مثبت. حضور زن در تمام شاهنامه حضورى است تعيين كننده و سرنوشت ساز. نقش زن به عنوان پيونددهنده خانواده ها به يكديگر در همه جا به عنوان عاملى اساسى در پيدايش و نابودى قدرت مطرح است.
در داستانهاى مهم شاهنامه مانند داستان فريدون كه خواهران جمشيد به همسرى او درمىآيند و نيز مادرش فرانك و دختران سرو كه همسر پسران او مى گردند و نيز داستان كاووس كه سودابه دختر شاه هاماوران را پس از تسخير سرزمين هاماوران به زنى مى گيرد, نقش زن در روند قدرت كاملا به چشم مى خورد.
شاهنامه كه يك كتاب حماسى است بيشتر به بعد دلاورى زن توجه دارد تا جنبه دلبرى او. اگرچه به ماجراى برخى از زنان كه در ابراز عشق خود پيشقدم بوده اند مانند عشق تهمينه به رستم و سودابه به سياوش و منيژه به بيژن نيز اشاره مى كند:
زنى بود مردانه و تيغ زن سوار و سرافراز مردم فكن
به نام آن پرىرخ سمن ناز بود گل و ياسمن را از او ناز بود
چنان چون به خوبيش همتا نبود به مانند مرديش يكتا نبود
به ميدان جنگ ار برون آمدى به مردى زمردان فزون آمدى
به مردى زمردى و پا در ركيب زدلها قرار و زجانها شكيب
مى بينيم زن به مردانگى اى وصف مى شود كه در ميدان جنگ از مردان تواناتر است. در وصف گردآفريد, دختر گزدهم, پهلوان دژ سپيد هم, او را به بى مانندى در نبرد مى ستايد. چون سهراب در هجوم به ايران به دژ سپيد كه در مرز ايران و توران قرار دارد مى رسد و هجير, نگاهبان دژ را اسير مى كند گردآفريد غيرتش به جوش مىآيد, جامه رزم مى پوشد و خود را به هيإت مردان می آرايد و به جنگ سهراب مى شتابد:
زنى بود بر سان گردى سوار هميشه به جنگ اندرون نامدار
نهان كرده گيسو به زير زره زده بر سر ترك رومى گره
فرود آمد از دژ به كردار شير كمر بر ميان بادپايى به زير
زنان ديگرى نيز در جاىجاى شاهنامه مورد ستايش قرار گرفته اند مانند رودابه كه دلدادگى او به زال و سرانجام ازدواج آن دو, فصلى از اين كتاب را تشكيل مى دهد. رودابه دختر مهراب كابلى است كه نواده ضحاك است و بر سرزمين كابلستان حكمروايى دارد و كشور او با ايران دشمن است. زال فرمانرواى زابلستان و رودابه بی آنكه يكديگر را ديده باشند, از طريق شنيده ها و وصفها به هم دل مى دهند. اين دلدادگى پس از مدتى پنهانكارى, آشكار مى گردد. مهراب پدر رودابه با سرگرفتن وصلت آن دو كه كشورش را از خطر هجوم ايران در امان مى دارد شادمان است. در اينجا نقش مادر رودابه در تدبير و چاره گرى و خردمندى نيز مورد تحسين واقع مى شود. سيندخت مادر رودابه با پختگى و تدبيرى كه به خرج مى دهد امر مشكل ازدواج زال و رودابه به همت او آسان مى شود و كشورش از بلايى بزرگ كه تا آستانه اش آمده نجات مى يابد.(2) تنها زنى كه در شاهنامه از او به بدنامى و پليدى ياد مى شود سودابه است و هم اوست كه موجب بدنامى زنان را فراهم مىآورد. نابكارى سودابه زمانى بروز مى كند كه عشقى گناه آلود نسبت به ناپسرى خود, سياوش در دل مى پروراند. سياوش در اين زمان خيلى جوان است, شايد كمتر از بيست سال دارد. سودابه با زمينه چينى او را به شبستان فرا مى خواند و عشق خروشان خود را بدو ابراز مى كند. ليكن, سياوش كه جوان مهذب و پارسايى است دست رد بر سينه او مى نهد. سودابه اصرار مى ورزد و چون كام نمى يابد هم از بيم رسوايى و هم براى آنكه انتقام خود را از جوان گرفته باشد او را نزد پادشاه به قصد تجاوز به خود متهم مى كند. درست مثل زليخا كه او نيز بر اثر نوميدى و سرخوردگى به يوسف تهمت زد ... سياوش براى اثبات بيگناهى خود از ميان توده آتش مى گذرد و تندرست از آن بيرون مىآيد, اما چون سودابه از توطئه و تحريك دست بردار نيست, شاهزاده براى دور شدن از محيط مسموم دربار كاوس, داوطلب سپهسالارى لشكرى مى شود كه براى جنگ با افراسياب عازم است, سرانجام هم, چون راه بازگشتى براى خود نمى بيند به توران زمين نزد افراسياب پناه مى برد و همين امر موجب تباهى او مى گردد. پس از قتل سياوش, سودابه به انتقام خون او به دست رستم كشته مى گردد.(3) در حق اوست كه رستم به كاوس مى گويد:
كسى كاو بود مهتر انجمن كفن بهتر او را زفرمان زن
سياوش زگفتار زن شد به باد خجسته زنى كاو زمادر نزاد
و فردوسى درباره سودابه و مكر و حيله اوست كه با عصبانيت اين ابيات را مى سرايد:
چو اين داستان سر به سر بشنوى به آيد تو را گر به زن نگروى
به گيتى به جز پارسا زن مجوى زن بدكنش خوارى آرد به روى
روشن است كه فردوسى جنس زن را بد نمى داند بلكه زنان پارسا و نيكخو را مى ستايد و در جايى برپا بودن دين يزدان را به زنان نسبت مى دهد:
هم از زن بود دين يزدان به پاى يلان را به نيكى بود رهنماى
صفت نيك ديگرى كه او براى زن مى شمارد جلب رضايت شوهر است:
بهين زنان در جهان آن بود كزو شوى همواره خندان بود
اشاره هاى بدبينانه اى كه در شاهنامه به چشم مى خورد تنها نقل قول و روايت گفته هاست نه آنكه داستانسراى شاهنامه خود چيزى در مذمت زنان گفته باشد.
مثلا از زبان شاه يمن كه از مفارقت دخترانش كه فريدون براى پسران خود خواستگاريشان كرده اندوهگين و خشمناك است, چنين نقل مى كند:
بد از من كه هرگز مبادم ميان كه ماده شد از تخم نره كيان
به اختر كسى دادن كه دخترش نيست چو دختر بود روشن اخترش نيست
اين پشيمانى به سبب دلبستگى اى است كه بدانان دارد, آنچنان كه دوريشان را برنمى تابد.
يا وقتى مهراب شاه مى شنود كه دخترش رودابه دل به زال بسته است چنين مى گويد:
همى گفت رودابه را رود خون به روى زمين بركنم هم كنون
مرا گفت چون دختر آمد پديد ببايستش اندر زمان سر بريد
نكشتم بگشتم زراه نيا كنون ساخت بر من چنين كيميا
يا هنگامى كه افراسياب از عشق و دلداگى دخترش منيژه آگاه مى شود:
به دست از مژه خون مژگان برفت برآشفت و اين داستان بازگفت
كرا از پس پرده دختر بود اگر تاج دارد بداختر بود
كرا دختر آيد به جاى پسر به از گور داماد نايد بدر
و زمانى كه قيصر روم مى شنود كه كتايون دخترش مايه ورى بى نام و نشان (گشتاسب) را به شوهرى برگزيده است به گزارنده خبر:
چنين داد پاسخ كه دختر مباد كه از پرده عيب آورد برنژاد
اگر من سپارم بدو دخترم به ننگ اندرون پست گردد سرم
هم او را و آن را كه او برگزيد به كاخ اندرون سر ببايد بريد
چو فرزند باشد به آيين فر گرامى به دل بر چه ماده چه نر
از فردوسى كه بگذريم در نگاه ديگر شاعران و اديبان بزرگ تصويرهاى كم و بيش منفى فراوان مى بينيم. خاقانى شروانى(4) يكى از منفى بافترين شاعران درباره زن است. عجيب است كه او در يك جا مادرش را مورد ستايش قرار مى دهد و ((حق دل مهربان)) او را نگاه مى دارد اما در جاى ديگر آرزو مى كند اى كاش مادرش نيز از مادر خود زاييده نمى شد.
چند بيتى از قصيده مدحيه او را در شإن مادرش مرور مى كنيم:
اى ريزه روزى تو بوده از ريزش ريسمان مادر
خو كرده به تنگناى شروان با تنگى آب و نان مادر
زير صدف كسى نرفته جز آن خدا و آن مادر
اى باز سپيد چند باشى محبوس به آشيان مادر
شرمت نايد كه چون كبوتر روزى خورى از دهان مادر
تا كى چو مسيح بر تو نبيند از بى پدرى نشان مادر
با اين همه هم نگاه مى دار حق دل مهربان مادر
اما انديشه ناصحيح خاقانى كه رنگ و بوى عرب دوره جاهليت را دارد, از دختر چنان گريزان است كه اعراب بدوى از آمدن دختر خشمناك مى شدند. او از اينكه فرزندانش همه پسرند بى نهايت خرسند است و مى گويد دخترى كه برادرانى چنين داشته باشد عروس بهشت و بانوى كشور است اما جنس دختر را از هر چيز سزاوارتر, آغوش خاك است!
مرا چه نقصان كز جفت من نزاد اكنون به چشم زخم هزاران پسر يكى دختر
كه دخترى كه از اين سان برادران دارد عروس دهرش خوانند و بانوى كشور
اگر بميرد باشد بهشت را بانو وگر بماند زيبد مسيح را خواهر
اگرچه هست بدينسان خداش مرگ دهاد كه گور بهتر داماد ومرگ به اختر
مرا ز زادن دختر چه خرمى باشد كه كاش مادر من هم نزادى از مادر
نيازى به گفتن ندارد كه اگر مادر شاعر نبود, خاقانى اى پا به عرصه هستى نمى گذاشت و شگفت است شاعر به كسى كه هستى اش از هستى اوست چنين اهانتى روا مى دارد.
خوب است جواب خاقانى را از زبان امير خسرو دهلوى(5) شاعر بزرگ پارسى گوى سرزمين هند بشنويم كه:
پدرم هم زمادر است آخر مادرم نيز دختر است آخر
گر نه بر در صدف نقاب شدى قطره آب باز آب شدى
دانه بى كشت كى به بار آيد آسمان بى زمين چه كار آيد
بى پدر ممكن است شد معلوم چون مسيحا زمريم معصوم
ليك بى مادر خجسته وجود ولدى را نگفته كس مولود
در آثار سعدى(6) عنصر زن از دو جهت قابل مطالعه است. اول نگرش تغزلى و عاشقانه او كه بيشتر در غزلياتش نمود دارد و دوم نگرش اخلاقى و اجتماعى اش كه در بوستان و گلستان به چشم مى خورد.
در نگاه تغزلى و عاشقانه سعدى خود را در حد يك عاشق پاكباخته بر آستان معشوق نشان مى دهد و در مخاطب هر آنچه مى بيند لطف است و جمال و دلبرى و بى وفايى آميخته با حسن كه تمناى وصال را شديدتر مى كند:
چو تو آمدى مرا بس كه حديث خويش گفتم چو تو ايستاده باشى ادب آنكه من بيفتم
تو اگر چنين لطيف از در بوستان در آيى گل سرخ شرم دارد كه چرا همى شكفتم
چو به منتها رسد گل, برود قرار بلبل همه خلق را خبر شد غم دل كه مى نهفتم
به اميد آن كه جايى قدمى نهاده باشى همه خاكهاى شيراز به ديدگان برفتم
دو سه بامداد ديگر كه نسيم و گل برآيد بتر از هزاردستان بكشد فراق جفتم
نشنيده اى كه فرهاد چگونه سنگ سفتى نه چوسنگ آستانت كه به آب ديده سفتم
نه عجب شب درازم كه دو ديده باز باشد به خيالت اى ستمگر عجب است اگر بخفتم
زهزار خون سعدى بحلند بندگانت تو بگوى تا بريزند و بگو كه من نگفتم
البته اين يك مشت از صدها خروار است. كمتر غزل سعدى در هواى غير عاشقانه سروده شده است. ادعاى عارفانگى غزلياتى از اين دست ادعايى مردود است زيرا مثلا آنجا كه مى گويد: ((به خيالت اى ستمگر عجب است اگر بخفتم)) روشن است كه مخاطب او كيست؟
او در غزلهايش كشيدن بار جور يار را آسان و قابل تحمل مى داند:
اما در گلستان كه يك كتاب اخلاقى و تربيتى است از دست زن بدخوى ناله سرمى دهد:
زن بد در سراى مرد نكو هم در اين عالم است دوزخ او
زينهار از قرين بد زنهار! و قنا ربنا عذاب النار
در نگرش اخلاقى و اجتماعى سعدى, زنى مطلوب است كه خوبروى و مستور و نيك خوى باشد:
دلارام باشد زن نيك خواه وليكن زن بد خدايا پناه!
تهى پاى رفتن به از كفش تنگ بلاى سفر به كه در خانه جنگ
به زندان قاضى گرفتار به كه در خانه ديدن بر ابرو گره
زن خوب رخ رامش افزاى و بس كه زن باشد از درد فريادرس
چو مستور باشد زن نيك خوى به ديدار او در بهشت است شوى
سعدى در باب اخلاق زناشويى بيش از هر چيز متإثر از قرآن است كه محيط خانه را محيط آرامش و تسكين خاطر مى داند: ((و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان فى ذلك لايات لقوم يتفكرون)). (و از نشانه هاى او اينكه همسرانى از جنس خود شما براى شما آفريد تا در كنار آنها آرامش يابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد. در اين نشانه هايى است براى گروهى كه تفكر مى كنند.)
سعدى در بوستان ((شاهد بازى)) را كه نشانه هوس بازى است مايه خانه خرابى مى داند و تشويق به ((زن گرفتن)) مى نمايد:
خرابت كند شاهد خانه كن برو خانه آبادگردان به زن
نشايد هوس باختن با گلى كه هر بامدادش بود بلبلى
چو خود را به هر مجلسى شمع كرد تو ديگر چو پروانه گردش مگرد
فرمانبرى و اطاعت از شوى و پارسايى و امانتدارى از ويژگيهايى است كه سعدى براى يك زن خوب برمى شمرد:
زن خوب فرمانبر پارسا كند مرد درويش را پادشا
پىنوشتها:
1 ـ شاعر حماسه سراى بزرگ ايرانى (و. 329 يا 330 ه.ق ـ ف 411 يا 416 ه.ق)
در ((فاز)) يا ((پاز)) طوس در دهه سوم قرن چهارم هجرى متولد شد. در سن 35 سالگى نظم شاهنامه را آغاز كرد و پس از 35 سال يعنى در 70 يا 71 سالگى آن را به پايان رسانيد. شاهنامه شامل سرگذشت پادشاهان سلسله هاى داستانى (پيشدادى و كيانى) و سلسله تاريخى ساسانى است.
2 ـ دكتر محمدعلى اسلامى ندوشن. آواها و ايماها, تهران 1370, ص26.
3 ـ همان, ص22.
4 ـ افضل الدين بديل (ابراهيم) بن نجيب الدين على شروانى, ملقب به حسان العجم شاعر مشهور, (و. حدود 520 ـ ف 582) تخلص وى در آغاز ((حقايقى)) بود ولى پس از معرفى به خدمت خاقان منوچهر به توسط ابوالعلإ استاد اخير او را خاقانى ناميد. در پايان عمر ميل به عزلت يافت و در تبريز ساكن شد و در همان شهر درگذشت.
5 ـ (و.پتيالى[ هند] 651 ـ ف.دهلى 705 ه$.ق). اميرخسرو در دهلى رشد يافت و در ادبيات فارسى متبحر شد. در غزل پيرو سعدى بود و از الفاظ و معانى شاعران متصوف ايرانى استفاده مى كرد. خمسه اى فراهم آورده است شامل: مطلع الانوار, خسرو و شيرين, مجنون و ليلى, آينه اسكندرى, هشت بهشت.
6 ـ مشرف الدين مصلح بن عبدالله شيرازى, نويسنده و گوينده بزرگ قرن هفتم هجرى, در شيراز به كسب علم پرداخت و سپس به بغداد رفت و در مدرسه نظاميه به تحصيل مشغول شد. وى طبعى ناآرام داشت و به سير در آفاق و انفس متمايل بود. پس از سفرهاى طولانى به شام و حجاز و شمال آفريقا و آشنايى و مصاحبت با اقوام مختلف به شيراز برگشت و به تإليف شاهكارهاى خود دست يازيد. آثار به جامانده از او از اين قرار است. بوستان (سعدى نامه),گلستان و قصايد و غزليات و قطعات و ترجيع بندها و رباعيات و مقالاتى كه در كليات سعدى فراهم آمده است. عمده مهارت سعدى در غزل عاشقانه است. سعدى در شيراز درگذشت و آرامگاه او هم بدانجاست.
بر خلاف منطق بولي،كه به هر گزاره ارزش درست يا غلط را نسبت مي دهد،منطق فازيدرجه درستي به گزاره ها نسبت ميدهد.كامپيوتر ها مي توانند ازمنطق فازيبراي نشان دادن ايده هاي مبهم و غير دقيق استفاده كنند مانند گرما و بلندي وغیره که در بخشهای بعدی و طی توضیح کاربردهای این منطق، مطلب روشن تر خواهد شد.
- معرفی پرفسور لطفعلی عسکرزاده:
لطفعلیعسکرزاده (لطفی عسکرزاده، لطفی زاده، لطفی ع. زاده) استاد دانشگاه برکلی در کالیفورنیا و واضعنظریهٔ منطق فازیاست که در بخش یادکرد منابع اکثر متون فنی مربوط بهمنطق فازینام او بصورت(زاده)ذکر میشود.
وی در سال ۱۹۲۱ میلادی در شهر باکوی آذربایجان متولد شد.وی تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در تهران (دبیرستان البرز) و تحصیلات عالی را در دانشگاه تهران انجام داد. لطفی زاده در امتحانات کنکور سراسری، مقام دوم را کسب نمود. در سال ۱۹۴۲ رشته الکترونيک دانشگاه تهران را با موفقيت به پايان رساند و در طی جنگ دوم جهانی برای ادامه تحصيلات به آمريکا رفت.
به طور خلاصه:
- سال 1946اخذ درجه کارشناسی ارشد مهندسی برق از دانشگاه فنی ماساچوست (ام.آی.تی)
- سال 1959 رفتن به برکلی و تدريس الکتروتکنيک
- سال 1963 گرفتن کرسی استادی در الکتروتکنیک و علوم کامپیوتر
- سال 1965 ارائهمنطق فازیبرای اولین بار
- سال 1991 بازنشستگی رسمی و اقامت در سانفرانسیسکو
- دارای 23 دکترای افتخاری از دانشگاههای معتبر دنیا
- دارای بیش از 200 مقاله علمی
- دارای مقام ” مشاور“ در هیئت تحریریه 50 مجله علمی دنیا
نظریه فازیFuzzyTheory
رياضيات فازي يک فرا مجموعه از منطق بولي است که بر مفهوم درستي نسبي، دلالت مي کند. منطق کلاسيک هر چيزي را بر اساس يک سيستم دوتائي نشان مي دهد ( درست يا غلط، 0 يا 1، سياه يا سفيد) وليمنطق فازيدرستي هر چيزي را با يک عدد که مقدار آن بين صفر و يک است نشان مي دهد. مثلاً اگر رنگ سياه را عدد صفر و رنگ سفيد را عدد 1 نشان دهيم، آن گاه رنگ خاکستري عددي نزديک به صفر خواهد بود..
منطق فازي معتقد است که ابهام در ماهيت علم است. بر خلاف ديگران که معتقدند که بايد تقريبها را دقيقتر کرد تا بهرهوري افزايش يابد، لطفيزاده معتقد است که بايد به دنبال ساختن مدلهايي بود که ابهام را به عنوان بخشي از سيستم مدل کند. در منطق ارسطويي، يک دستهبندي درست و نادرست وجود دارد. تمام گزارهها درست يا نادرست هستند. بنابراين جمله «هوا سرد است»، در مدل ارسطويي اساساً يک گزاره نميباشد، چرا که مقدار سرد بودن براي افراد مختلف متفاوت است و اين جمله اساساً هميشه درست يا هميشه نادرست نيست.
درمنطق فازي، جملاتي هستند که مقداري درست و مقداري نادرست هستند. براي مثال، جمله "هوا سرد است" يک گزاره منطقي فازي ميباشد که درستي آن گاهي کم و گاهي زياد است. گاهي هميشه درست و گاهي هميشه نادرست و گاهي تا حدودي درست است.منطق فازيميتواند پايهريز بنياني براي فنآوري جديدي باشد که تا کنون هم دستآوردهاي فراواني داشته است
پارادايم حاكم بر يك كنترلر فازي به اين ترتيب است كه متغيرهاي دنياي واقعي به عنوان ورودي دريافت ميشوند. قوانين فازي آنها را به متغيرهاي معنايي تبديل ميكند. فرآيند فازي اين ورودي را ميگيرد و خروجي معنايي توليد ميكند و سرانجام خروجيها به زبان دنياي واقعي ترجمه ميشوند.
- اگر با پارکینگ پر مواجه شوید كجا اتومبيل خود را پارك ميكنيد؟
- با كمي اغماض ميشود يك ماشين را در پارکینگ جاي داد
- به هرحال تصميم ميگيريد و ماشين خود را پارك ميكنيد
- علم رياضيات و آمار و احتمال در مواجهه با چنين شرايطي قادر به پاسخگويي نيست. اگر قرار بود بر اساس منطق صفر و يك يا باينري كامپيوتر، روباتي ساخته شود تا اتوميبل شما را در يك مكان مناسب پارك كند، احتمالش كم بود. چنين روباتي به احتمال زياد ناكام از پاركينگ خارج ميشد. پس شما با چه منطقي توانستيد اتومبيل خود را پارك كنيد؟ شما ازمنطق فازياستفاده كرديد
کاربردهای تئوری فازی
تئوری فازی در مسیر راه خود علاقمندانی پیدا کرد.
در ابتدا به کندی ولی بعدا با سرعتی بی نظیر رشد کرده و فراگیر شد.
پیشقدمی ژاپنی ها در بکارگیری منطق فازی در سیستم کنترل (از جمله در تجهیزات صنعتی، مترو، لوازم خانگی و غیره) نقش مهمی در جلب توجه جهانیان و بویژه متخصصان و مهندسان غربی به کارآیی و اثربخشی این تئوری داشت.
البته سیستمهای فازی، سیستمهای غیرفازی را کنار نزده اند، بلکه به تکمیل آنها پرداخته اند.
کاربردهای تئوری فازی در علوم مختلف اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، مدیریتی، پزشکی و سایر علومبشدت مورد توجه است.
اخیرا موضوعمحاسبات نرممطرح شده است که اصول آن ائتلافی از چندین روش است که پایه ای برای مفهوم، طراحی و گسترش سیستمهای هوشمند است. اعضای اصلی این ائتلاف عبارتند از: منطق فازی، شبکه های عصبی، الگوریتمهای ژنتیکی، استدلال احتمالی و تئوری راف.
این روشها، اغلب بجای اینکه رقیب هم باشند، مکمل یکدیگرند. نمونه هایی از ترکیب این عوامل، سیستمهای عصبی-فازی هستند که در آنها از تکنیکهای شبکه عصبی برای تنظیم و بهینه سازی استفاده می شود.
برخیاز کاربردهای صنعتی تئوری فازی
- شاید معروفترین نمونه از بکارگیری منطق فازی، سیستم کنترل خط آهن زیرزمینی سندای ژاپن باشد. از سال 1987 که این سیستم توسط شرکت هیتاچی نصب شده است تا چندین سال بعد هرگز حادثه ای رخ نداده است. قطار، مسیر 13 کیلومتری را آنچنان هموار می پیماید که مسافران حتی در شرایط افزایش و یا کاهش شتاب نیازی به گرفتن میله ها و دستگیره های اطراف خود احساس نمی کنند. بعلاوه، سیستم فازی تا حدود ده درصد به انرژی کمتری نیاز دارد.
- ماشین لباسشویی
- دستگاه تهویه هوا
- سیستم ترمز ضد قفلABS (Antilock Braking System)
دو عیب عمده قفل شدن چرخها:
1- دشواری کنترل و هدایت اتومبیل
2- اثربخشی ترمز با قفل شدن چرخها بهینه نیست.
سیستم فازی ترمز ضد قفل با کنترل دریچه های روغن ترمز، اثربخشی ترمز رابطور معناداری بهبود می بخشد.( در جاده های خشک، بارانی و برفی)
- چراغ راهنمای هوشمند و کنترل ترافیک
- کاهش خطای آشکارسازهای اعلام حریق
- طراحی کفشهای طبی (پس از عمل زانو)
- سیستم کنترل گلوکز خون برای بیماران دیابتی
- سیستم کنترل قلب مصنوعی
- سیستم فرود خودکار در هواپیماهای جنگنده
- کنترل خودکار ایستگاههای پمپاژ فاضلاب
- کنترل نیروگاههای فسیلی و اتمی
- حذف صداهای مزاحم در هواپیما
- تشخیص صدا، تصویر، دستخط و امضاء
- تشخیص تقلب در کارتهای اعتباری
- کنترل هوشمند آسانسورها
- یخچالهای کم مصرف و هوشمند
و دهها مورد دیگر000
Where to Get MoreInformation
List books, articles,electronic sources
برخی از منابعی که در این مقاله از آنان بهره برده ام و برای اطلاعات بیشتر می توان استفاده نمود:
مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسبهای بدنی یكدیگر توجه میكنند. اكثر ما انسانها تناسب بدنی كاملی نداریم. یك نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و...
از نظر روانپزشکان 5 عامل در انتخاب همسر آینده شما دخیل است . به این 5 عامل توجه کنید:
1. ژن CHM
مطالعههای اخیر لكوس و دكونیگ سوئیسی نشان داده ما از نظر ژنتیكی قادر به تشخیص بو هستیم. وقتی فردی به شما میگوید بوی خوبی میدهید در واقع بدنش در حال تجزیه و تحلیل ژنهای CHMشماست. این گروه از ژنها، مسوول تدارك سیستم ایمنی هم هستند و وقتی قرار است عضوی اهدا شود، پزشكان توجه میكنند كه ژنهای CHMگیرنده و دهنده یكی باشد تا عضو پیوندی پسزده نشود.
معمولا اعضای یك خانواده ژنهای CHMمشابهی دارند اما در خارج از خانواده موارد مشابه به سختی پیدا میشود. نكته بسیار جالب اینكه افرادی كه ژنهای CHMآنها كاملا متضاد است جذب هم میشوند. برای اثبات این قضیه لكوس و دكونیگ تیشرتهای چند مرد را به چند زن دادند تا بو كنند و لباسی را كه به نظرشان بوی جذابتری دارد انتخاب كنند. نتایج بررسیها نشان داد زنان لباسهایی را انتخاب میكنند كه متعلق به مردانی است كه ژن CHMآنها هیچ شباهتی به ژنهای CHMآنها ندارد.
2. تناسب
مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسبهای بدنی یكدیگر توجه میكنند. اكثر ما انسانها تناسب بدنی كاملی نداریم. یك نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و دیگری پاهای كشیده اما این عدم تناسب گاهی به چشم جنس مخالف زیبا به نظر میرسد. رندی تورنهیل، روانپزشك آمریكایی به این نتیجه رسیده كه زنان هر چند به مردان غیرمتناسب علاقه داشته باشند به ویژه در دوره تخمكگذاری مردانی را جذاب میدانند كه بدنی كاملا متناسب دارند. دلیل آن هم تمایلی ناخودآگاه به داشتن فرزندانی متناسب است. مردان نیز زنانی كه اندامی متناسب دارند و اندازه دور كمر آنها كمتر از دور باسن شان است را جذابتر و بارورتر میدانند.
3. هورمونها
تستوسترون هورمونی مردانه است كه باعث بهوجود آمدن خوی خشن ماست. براساس تحقیقات هر چه میزان این هورمون بالاتر میرود میزان خوشبختی در میان زوجین كاهش مییابد.
آمار نشان میدهد میزان خیانت، خشونتهای خانگی و طلاق در میان زوجینی كه هورمون تستوسترون در جنس مرد بالاتر است، بیشتر دیده میشود. به همین دلیل زنان ناخودآگاه بیشتر به مردانی جذب میشوند كه صورتی نسبتا زنانه دارند.
4. شباهت
شباهت، دلیل دیگر جذب شدن برخی زوجین به هم است. بیشتر مردان به سمت زنانی جذب میشوند كه نشان یا ردپایی از مادرشان داشته باشند. مدل مو، رنگ چشم، نوع حرفزدن، شكلی از رفتار... هر چیزی كه در ذهن یك مرد تداعیگر مادرش باشد، ممكن است باعث جذب او به یك زن شود.
5. مهربانی
جذاب بودن، تنها به دلیل داشتن یك ویژگی فیزیكی نیست. خلاق بودن ، مهربان و باهوشبودن از جمله ویژگیهایی است كه باعث جذب افراد به هم میشود. دیوید باس، روانشناس آمریكایی 10 سال پیش تحقیقی انجام داد و در آن از 10 هزار زن و مرد با 37 فرهنگ مختلف درخواست كرد معیارهای انتخاب همسر خود را بیان كنند.
تمامی این افراد درصدر فهرست خود مهربانی و بعد از آن ذكاوت را قرار داده بودند. به نظر میرسد برای بزرگ كردن فرزندان و زندگی كردن در این دنیای ستمكار، زیبایی روح مهمتر از زیبایی جسم است.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن