پروژه و تحقیق رایگان - 18

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

ادبیات بومی استان فارس

بازديد: 596
ادبیات بومی استان فارس

ادبیات بومی استان فارس

مقدمه

با تکوین و رشد شهرنشینی، فرهنگ مردم دچار دگرگونی و تغییرات ساختاری شده است. بی‌شک، ویژگی‌های قومی‌و فرهنگی تعریف شده مشخص در میان اقوام و عشایر قابل رؤیت است. به دنبال رشد شتابان شهرنشینی، بسیاری از سنن و آداب و رسومی‌که در گذشته‌های نه چندان دور در میان اقوام رواج داشت، امروزه به فراموشی سپرده شده است. زندگی ساده عشایری هنوز ویژگی‌های سنتی را حفظ کرده است. استان فارس یکی از استان‌هایی است که بالاترین جمعیت عشایری کشور را دارد. ایلات قشقایی، کهگیلویه، خمسه و هنوز بخش قابل توجهی از جمعیت استان را تشکیل می‌دهند.

فضاهای ویژه عشایری

استان فارس حدود ده هزار خانوار غیرساکن دارد که بیشترین تعداد آنها را عشایر کوچنده منتسب به‌ایلات قشقایی، خمسه، کهگیلویه و ممسنی تشکیل می‌دهند. فضاهای کوچ و اطراق عشایر استان همراه با کنش‌های فرهنگی ویژه عشایری مشتمل بر نوع پوشش، مناسبات اجتماعی، نحوه کوچ، مسیرهای ایل‌رو و. جاذبه‌های متنوع و جالب توجهی را پدید می‌آورند که در نوع خود برای ایرانگردان و جهانگردان جالب توجه است. عمده‌ترین زیست بوم‌های عشایری استان را ایل راه‌های عشایر منطقه تشکیل می‌دهند که عبارتند از: کازرون، لار، ممسنی، سمیرم، خنج و داراب.

ییلاقات ایل قشقایی که در دامنه شمالی کوه‌های زاگرس در امتداد شمال غربی به جنوب شرقی ادامه دارد، از شمالی‌ترین منطقه کامفیروز یعنی از نواحی طویله بند و گرمه شروع می‌شود و با عرض متفاوت از نود تا سی کیلومتر در دامنه شمالی کوه‌های دنا که حد فاصل بین کهگیلویه و بویراحمد، فارس و اصفهان است تا منطقه بروجن امتداد می‌یابد.

این منطقه از جنوب و جنوب غربی به ناحیه جاوید و رستم ممسنی، دشت روم یاسوج و سی‌سخت در کهگیلویه و بویراحمد، از غرب به فلارد و خانمیرزا و بروجن در چهار محال و بختیاری، از شمال به بروجن و شهرضا در استان اصفهان و دشت سعادت‌آباد آباده در استان فارس و از شرق به‌ییلاقات ایل خمسه‌ باصری یعنی به نواحی قنقری و ابرج محدود می‌شود. این نواحی پنج بخش بزرگ جمعیتی کاکان، بن رود، چهار دانگه، پادنا و سمیرم علیا را به طور کامل و قسمت‌هایی از حومه آباده و کامفیروز را در بر می‌گیرند.

ییلاقات ایل خمسه در شرق ییلاقات ایل قشقایی قرار دارند و به ترتیب از جنوب به شمال نواحی مرودشت، رامجرد، بیضا، ابرج، مشهد مرغاب قنقری و بوانات را در برمی‌گیرند. این ناحیه از شمال به استان یزد، از شرق به سیرجان در استان کرمان، از جنوب به شهرستان شیراز و از غرب به‌ییلاقات قشقایی محدود می‌شود.

علاوه بر مناطق ییلاقی فوق‌الذکر که خارج از مرز سیاسی استان فارس قرار گرفته‌اند. ییلاقات داخلی استان فارس نیز از زیست‌بوم‌های جالب‌ توجه عشایری منطقه محسوب می‌شوند که‌ییلاقات کوهمره از مهمترین آنهاست. کوهمره به ترتیب از شرق به غرب در امتداد کوه‌های زاگرس در جنوب شهرستان شیراز در فاصله سیاخ و دشمن زیاری به سه قسمت کوهمره سرخی، کوهمره جروق و کوهمره نودان تقسیم می‌شود.

عشایر این ناحیه که به نام‌ محل‌های یاد شده شناخته می‌شوند، فاصله زیادی بین ییلاق و قشلاق خود ندارند.در اوایل فروردین از دامنه کوه‌ها بالا رفته و تابستان را در دشت‌های مرتفع و دامنه‌‌های شمالی رشته کوه زاگرس سکونت می‌گزینند و در اوایل شهریور ماه از این کوه‌ها پایین آمده و با طی مسافتی که از چهل تا هشتاد کیلومتر تجاوز نمی‌کند به مناطق قشلاقی خود در دامنه‌های جنوبی رشته‌کوه مذکور می‌رسند.

مناطق قشلاقی عشایر فارس عموماً دشت‌های جنوب شرقی، جنوب غربی و گاهی نیز دشت‌های مرکزی استان را شامل می‌شوند و عموماً ارتفاع کم و هوای ملایم در زمستان و بسیار گرم در تابستان دارند قشلاق ایل قشقایی در دامنه جنوبی رشته‌کوه‌های زاگرس قرار دارد و گاهی نیز از این کوه‌ها فاصله زیادی گرفته و به سوی دشت‌های کم ارتفاع ساحلی و تا زمین‌های دشتستان و استان بوشهر و نوار ساحلی جنوب پیش می‌رود.

مناطق قشلاقی قشقائیان به طور مشخص در جنوب شرقی از ناحیه هرم و خنج شروع می‌شود و نواحی قیر و کارزین، افزراربعه، سیمکان، میمند، فیروز‌آباد خواجه‌ای، فراشبند، بوشگان، قسمتی از جره و سپس در ناحیه جنوب غربی استان فارس نواحی شاپور ماهور در استان کهگیلویه و بویراحمد اطراف دو گنبدان و در استان بوشهر لیراوی را دربرمی‌گیرند.

موسیقی بومی

موسیقی بومی ایل قشقایی با نام « عاشیقها»، «چنگیان» و «ساربانان» درآمیخته و در این میان موسیقی عاشیقی از جایگاه والایی برخوردار است، موسیقی عاشیقی کهن و گسترده است و با شعر فولک درآمیخته است عاشیق‌ها برای رویدادهای غمناک و شاد نوایی در سینه دارند. در هنر عاشیقی حماسه جایگاه ارزنده‌ای دارد و در شعر آن نیز عرفان مقامی‌شایسته. حضور این هنرمندان را نه تنها در فارس، بلکه در آذربایجان و بیرون از مرزهای این سرزمین نیز می‌توان پی گرفت.از خلال روایات قومی‌می‌توان دریافت که عاشیق های قشقایی در اصل از مناطقی همانند قفقاز، شیروان و شکی به فارس مهاجرت کرده‌اند و وجوه اشتراک قابل توجهی بین عاشیق های قشقایی و آذربایجانی به ویژه در زمینه بیان شجاعت و مردانگی افسانه‌وار «کوراوغلو» وجود دارد، ولی از نظر شیوه اجرا تفاوت‌هایی نیز با همدیگر دارند. آهنگ‌هایی همچون «کرمی»، «معصوم»، «محمود» و را با کمی‌اختلاف عینا در اجرای عاشیقهای آذربایجانهم می‌توان ملاحظه کرد. سازی که عاشیق قشقایی می‌نوازد شبیه سه‌تار و دارای ۹ سیم است که عموما آن را با مضراب و یا پنجه می‌نوازند، ولی در دهه‌های اخیر کاربرد تار، کمانچه و دیگر آلات موسیقی نیز جایگاهی در میان موسیقی قشقایی یافته‌اند که عمدتا مورد استفاده هنرمندان جوان قرار می‌گیرد از آهنگ‌های قدیمی‌و امروزی عاشیق های قشقایی می‌توان از «سحرآوازی»، «جنگ‌نامه»، «محمدطاهر بیک»، «معصوم»، «صمصام»، «کوراوغلو»، «محمود و صنم»، «محمود و نگار»، «باش خسرو»، «هلیله خسرو»، «بیستون»، «حیدری، «گرایلی»، «باش گرایلی»، «باسماگرایلی»، «کرمی» و نام برد که برخی از آنها همراه با داستانی که عمدتا مایه مهر و محبت و دلدادگی دارند، خوانده می‌شود.

هر کدام از آهنگ‌های مذکور با پیشینه قومی‌و تاریخی قوم قشقایی و دیگر اقوام ترک زبان ارتباط جدایی‌ناپذیر یافته‌اند عاشیق های قشقایی معمولا همراه عشایر کوچ می‌کنند. از معروف‌ترین عاشیق های معاصر ایل قشقایی می‌توان به « عاشیق صیاد» و « عاشیق اسماعیل» اشاره کرد گذشته از عاشیق ها، در میان ایل قشقایی هنرمندان دیگری نیز هستند که به «چنگیان» معروفند. این هنرمندان «کرنا» و «نقاره» می‌نوازند و پیشه اصلی آنها نوازندگی است. اغلب مردم ایل، این گروه را چندان حرمت نمی‌نهند و آنها را گروهی پست می‌شمارند و حتی از وصلت‌ با آنها خودداری می‌کنند چنگیان که نمی‌توانند تنها از راه هنرمندی به زندگیشان ادامه دهند، به کارهایی مانند اصلاح سر و صورت، کشیدن دندان، ختنه کردن کودکان و می‌پردازند.

از هنرمندان منسوب به گروه چنگیان می‌توان از «گنجی» و «فرامرز» نام برد که بیشتر اوقات همراه ایل کوچ می‌کنند. فرامرز در اجرای کرنا شیوه و سبک خاص دارد ساربانان گروهی دیگر از خادمان موسیقی ایل قشقایی هستند که صرفا براساس ذوق و علاقه شخصی به کار موسیقی کشانده شده‌اند. آنان آهنگ‌های قومی‌ایل قشقایی را با «نی» می‌نوازند. نی در میان قشقایی‌ها سازی قدیمی‌ و شناخته شده است که هنوز از محبوبیت و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از آهنگ‌های مخصوص ساربانان «گدان دارغا» را می‌توان نام برد که در وصف شترهای در حال حرکت است ترانه‌های عاشیق‌ها و چنگیان به زبان ترکی قشقایی است، ولی ساربانان با زبانی غیر از ترکی قشقایی آواز می‌خوانند که در اصطلاح محلی به نام «کوروشی» مشهور است. جای شگفتی است که ساربانان با آنکه دارای فرهنگ ایل قشقایی هستند با زبانی شبیه زبان پهلوی سخن می‌گویند. در حال حاضر به دلیل تعداد اندک این قبیل افراد، زبان آنها نیز در حال از بین رفتن است، تا جایی که حتی فرزندان آنها نیز رغبتی به تکلم با این زبان ندارند.

ادبیات فولک ایلی

پیشینه مکتوب شعر و ادبیات در میان ایل قشقایی به بیش از ۲۵۰ سال پیش می‌رسد. اشعار شاعران گمنام سینه به سینه نقل می‌شود و به گنجینه فولکلوریک قشقایی‌ها غنا می‌بخشد. اشعار قشقایی ها مالامال از سوزوگداز زندگی، هجر و فراق است شعر عشایری از جدایی‌ها، از جور روزگار، از عشق و از عاطفه سخن می‌گوید. از ویژگی‌های عمده شهر قشقایی نقش بسیار پراهمیت طبیعت در لطافت بخشیدن به‌این گونه اشعار است. کمتر شعری از شاعران قشقایی می‌توان پیدا کرد که در آن یادی از کوه، جنگل، دشت، سبزه و آب نشده باشد از سوی دیگر شعر قشقایی تحت تاثیر کوچ صاحب مقام و مرتبه‌ای خالص است کوچ را به دلیل دل کندن از سرزمینی به سرزمین دیگر، جدا شدن از یارانی که درراه کوچ می‌میرند و یا آنانی که اسکان را می‌پذیرند سرزنش کرده اند.

شعر قشقایی را همه جا می‌خوانند در عروسی در عزا به هنگام شادی و غم. شعر عروسی‌ها همراه پایکوبی و شعر عزا همراه با حزن و اندوه خوانده می‌شود متاسفانه بیشتر سرایندگان شعر قشقایی ناشناخته اند اما به نام چند تن از شاعران معاصر ایل که با سروده‌های خویش در میان ایل زندگی کرده اند ازآن جمله به شاعر مشهور ایل قشقایی محزون و به عبارتی دیگر ماذون و همچنین یوسف علی بیک می‌توان اشاره کرد که نام و یادشان همیشه در نزد قشقایی‌ها زنده و جاوید خواهد ماند از شاعران تقریبا آشنای ایل قشقایی می‌باید به عیسی قاسم نیز اشاره شود وی همزمان با محزون زندگی می‌کرد و تنها یک قطعه شعر از او باقی مانده است که به مناظره او با محزون مربوط است بعد از وی باید به حسین صمصام اشاره کرد وی از نزدیکان خوانین قشقایی بود از اشعار این شاعر هم ادبیات بسیار اندکی باقی مانده است.

محزون(ماذون)

از شرح حال و روزگار محزون این شاعر بلندپایه‌ایل قشقایی چندان اطلاعات مستندی در دست نیست. آنچه درباره او بر سر زبان‌هاست حکایت از آن دارد که محزون درحدود ۲۵۰ سال پیش می‌زیسته و همزمان با سلطان محمودخان ایلخان قشقایی زندگی می‌کرده است. محزون شاید تنها شاعر ایل قشقایی است که نامش بی ذکر هیچ نمونه شعری در کتاب شرح احوال شاعران ایران آمده است وی در طول زندگی همواره با فقر و تنگدستی مواجه بوده که دراشعارش نیز منعکس شده است.

از ویژگی‌های دیگر زندگی محزون آوارگی و بی سامانی اوست، تا آنجا که هرگز ساکن در طایفه‌ای نشده است و هر روز جایی و هرزمان مکانی تازه می‌جسته است محزون مدتی را نیز برای کسب معلومات بیشتر در شهر شیراز گذرانده و دراین شهر موفق به دیدار بسیاری از شاعران و ادیبان شیرازی و کسب فیض از محضر آنان شده است. سال مرگ محزون و چگونگی مرگ آن مشخص نیست، قبر این شاعر دلسوخته قشقایی در جوار آرامگاه سعدی شیراز است.

جشن‌های ملی و مذهبی

در سراسر استان‌ فارس، مراسم و اعیاد ملی برگزار می‌شود. از میان این مراسم، جشن‌های ملی چهارشنبه سوری، عید نوروز، سیزده بدر، عید قربان، عید فطر، عید غدیر خم، نیمه شعبان، عید مبعث، روز تولد ائمه اطهار و با شور و شوقی زایدالوصف برگزار می‌شود. عید نوروز و مراسم مربوط به آن نیز، با شور و شعف وصف‌ناپذیر برگزار می‌شود و شیوه برگزاری این مراسم در استان فارس نیز مانند سایر نقاط ایران است.

جشن هنر شیراز

جشن هنر شیراز؛ شهبانو فرح پهلوی با جان کیج و مرس کانینگهام در جشن هنر ۱۳۵۱

شهر شیراز در بین سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ محل برگزاری جشن هنر شیراز بود. این جشنواره در زمان خود بزرگترین رویداد فرهنگی در نوع خود در سطح جهان بود. این رویداد با هدف تشویق هنرهای سنتی ایران و بالا بردن استانداردهای فرهنگی ایران تشکیل شده‌بود. همچنین این رویداد محلی بود برای گرد آمدن بزرگترین هنرمندان سنتی و مدرن ایران و سراسر دنیا در رشته‌های مختلف هنری.

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله

محمدرضا شاه پهلوی در حال ادای احترام به آرامگاه کورش بزرگ در جریان برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران

جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران به مناسبت دوهزار و پانصد سال تاریخ مدون شاهنشاهی ایران و در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوی از تاریخ ۱۲ تا ۱۶ اکتبر ۱۹۷۱ (برابر با ۲۰ تا ۲۴ مهر ۱۳۵۰) در تخت جمشید برگزار شد. در این جشن‌ها، سران حکومتی و پادشاهان ۶۹ کشور جهان شرکت کردند و تمدن و تاریخ کهن ایران را ارج نهادند.

مراسم ویژه عشایری

در سطح استان فارس و به ویژه در میان ایل قشقایی و سایر ایلات کوچرو فارس مراسم ویژه‌ای برگزار می‌شود. یکی از مهمترین و جالب‌ترین این نوع مراسم در ایل قشقایی «کوساگلین» نام دارد و معمولا در مواقعی که باران نبارد به اجرا گذاشته می‌شود.

قالی بافی

قالی بافی، همواره‌یکی از صنایع مهم دستی ایرانیان بوده است در میان عشایر استان فارس هنوز زیباترین هنر دستی، قالی بافی است که آمیزه‌ای است از کار و تلاش و هنر که با دست های سخت کوش زنان عشایر بافته می‌شود در میان این بافته‌هانوعی فرش به نام گبه بافته می‌شود گبه تجلی زیبایی، طراوت و شادی زندگی عشایری است که مانند پیراهن های رنگ به رنگ زنان قشقایی موجی از رنگها ی شاد طبیعت را درخود جای داده است زمینه اصلی این فرش، دشتهای سرسبزی است که عشایر در آنها زندگی می‌کنند. انگار تمامی‌زیبایی‌های طبیعت در زمان کوچ به دست دختران و زنان هنرمند قشقایی بر این فرشها ی کوچک نقش بسته است.

پارچه بافی

در گذشته در شهرهای شیراز و کازرون پارچه‌های ابریشمی‌نخی و پشمی‌بافته می‌شد و شهرت بسیار زیادی را دارا بود.

حصیر بافی

بوریا بافی و سبدبافی در استان فارس رواج دارد و بهترین نوع بوریا متعلق به شهر کازرون است. سبد بافی قشقایی‌ها از منظر شکل و نقش بسیار جالب است.

سفالگری

در استان فارس انواع ظروف سفالی ساده و لعابدار و انواع کاشی‌های هنری تولید می‌شود بهترین ظروف کاشی در استهبان تولید می‌شود.

نقره کاری و مسگری

ظروف مسی و نقره کاری از جمله صنایع مهم استان فارس می‌باشد مسگری و نقره کاری شیراز نیز شهره خاص و عام می‌باشد.

خاتم کاری

مهمترین صنعت دستی استان فارس، خاتم کاری شیراز است و بهترین نوع خاتم نیز در این شهر تولید می‌شود. منبت کاری نیز در استان فارس رواج زیادی دارد. همچنین منبت کاری و کنده کاری آباده شهرتی بسزا دارد. در استان فارس صنایع دیگری مانند تلکلی دوزی، گیوه دوزی، نمدمالی، خراطی، چرم سازی، سنگ تراشی و شیشه گری نیز رایج است.

رقص‌های محلی

رقص‌های محلی و بومی‌ قشقایی‌ها عمدتا به صورت گروهی اجرا می‌شود. در این میان «رقص چوب» به لحاظ شیوه اجرا و حرکات ریتمیک و ماهرانه اجراکنندگان آن، از جذابیت خاصی برخوردار است. به ویژه آنکه‌این نوع رقص با آهنگ «جنگ‌نامه» توأم است و در مراسم جشن و سرور قشقایی‌ها اجرا می‌شود رقص چوب توسط دو نفر اجرا می‌شود.

غذاها

از غذاها و خوارکی‌ها استان فارس می توان به آش کارده، آش سبزی صبحانه، کلم پلوی شیرازی، کوفته هلو، دو پیازه آلو، کوفته سبزی، فالوده، دم‌پخت عدس و کلم چنگال اشاره نمود. همچنین شکر پلو، آش انار، یخنی نخود، بادام سوخته، قرمه به، رب پلو، یخنی عدس کلم، شکر پنیر، حلیم بادمجان، حاجی بادام، حلوای کاسه، دوای آرد و روغن، آش ماست، پاچه پلو، قنبرپلو، آب پیازک، رنگینک و شامی نیز از غذاهای مخصوص شهر شیراز هستند.

شعرا و ادیبان استان فارس

سعدى شیرازى

ابو عبدالله مشرف الدین مصلح شیرازى از شاعران بزرگ قرن هفتم هجرى و در سال ۶۰۶ ه .ق متولد شد.

سعدى در نظامیه بغداد تحصیل کرد و پس از اتمام تحصیل به سیر و سیاحت پرداخت.

به طورى که از آثار سعدى برمى‏آید و معاصرین او نوشته‏اند، در لغت، صرف و نحو، کلام، منطق، حکمت الهى و حکمت عملى (علم الاجتماع و سیاست مدن) مهارت داشت.

کتاب بوستان نه فقط حاوى مطالب اخلاقى و حکمت عملى است، بلکه استادى شیخ را در علم الاجتماع نشان مى‏دهد.

سعدى ابتدا سبک رایج زمان را در نویسندگى در پیش گرفت و بعد به سبک خواجه عبدالله انصارى گرائید ولى طولى نکشید که سبک خاصى ارائه داد که بعد از هشتصد سال کسى قادر به تقلید آن نبوده است.

شیخ نه تنها به نصیحت مردم مى‏پرداخت، بلکه از اندرز دادن به سلاطین هم مضایقه نداشت. شاهکار سعدى در نثر، گلستان اوست که در حقیقت نوعى مقامه نویسى است.

چهل و سه سال پس از فوت شیخ، یکى از فضلا و عرفا به نام على بن احمد بن ابى بکر معروف به بیستون اقدام به تنظیم اشعار سعدى به ترتیب تهجى کرد. سعدى در سیر و سلوک نیز مقام والا داشت. او به تمام قلمرو اسلامى و کشورهاى همسایه مسافرت کرد.

در یکى از همین سفرها بود که در زمان جنگهاى صلیبى در خندق طرابلس اسیر فرنگ گشت و با همه دانش و فضیلت به کار گِل واداشته شد اما یکى از رؤساى حلب به سابقه دوستى او را شناخته و به ده دینارش خرید و دختر بدخوى خود را به کابین صد دینار به نکاح وى درآورده است.

سعدى در حدود سال ۶۵۴ ه .ق پس از ۳۴ سال دورى از وطن به شیراز بازگشت و در سلک خواص سعد بن ابوبکر بن سعد زنگى درآمد و تخلص خود را از نام سعد بن ابى بکر بن سعد زنگى، ولیعهد مظفر الدین ابوبکر گرفت.

سعدى بار دیگر در حدود سال ۶۶۳ ه .ق با رنجیدگى خاطر شیراز را ترک کرد و پس از زیارت مکه از راه بغداد عازم تبریز شد و به خدمت خواجه عطا ملک جوینى و برادرش خواجه شمس‏الدین صاحب دیوان رسید و همراه آن دو به ملاقات اباقاخان ایلخان مغول نائل آمد و او را اندرزهاى مشفقانه داد و سپس به شیراز بازگشت و چندى معتکف مقبره شیخ ابو عبدالله بن خفیف شد تا اینکه خواجه شمس الدین صاحب دیوان مبلغى وجه نقد براى ساختن رباطى پیش او فرستاد.

سعدى در چهار کیلومترى شمال شرقى شیراز در زیر قلعه فهندژ در کنار جویبارى مصفا آن رباط را بنا کرد و تا آخر عمر در آن به سر برد.

در سال ۶۵۵ ه .ق کتاب بوستان و در سال ۶۵۶ ه .ق کتاب گلستان را به نام وى تصنیف و تدوین کرد.

سرانجام سعدى در سه شنبه شب ۲۷ ذى الحجه سال ۶۹۱ ه .ق درگذشت و در همان رباط و کنار آن جویبار رخ در نقاب خاک کشید.

خواجوى کرمانى

محمود ملقب به کمال الدین و متخلص به خواجو فرزند على بن محمود در ذیحجه سال ۶۸۹ ه .ق در کرمان به دنیا آمد. پس از تحصیل مقدمات علوم و ادبیات در جوانى به شیخ مرشد ابو اسحاق کازرونى (متوفى ۴۲۶ ه .ق) ارادت پیدا کرد و در تصوف به سلک سلسله مرشدیه درآمد از این رو به مرشدى معروف شد.

او براى نخستین بار به شیراز سفر کرد و از آنجا به کازرون رفت و به خدمت خواجه امین الدین بلیانى، پیشواى سلسله مرشدیه رسید و دست ارادت به او داد. پس از کسب اجازه از آن پیر مراد از طریق اصفهان رهسپار سفر حج گردید.

خواجو سال‏ها به مسافرت پرداخت به سلطانیه و تبریز و بغداد سفر کرد و در سال ۷۳۷ ه .ق به کرمان بازگشت و بار دیگر عازم شیراز شد و تا آخر عمر در شیراز باقى ماند.

خواجو از شاعران پر کار زمان خود بود که در انواع و اقسام شعر طبع آزمایى کرده قصاید محکم و غراء در مدح سلاطین و وزیران و امیران زمان خود سروده است.

مجموع اشعارى که در تصنیفات مختلف از او باقى مانده است بنا بر مقدمه دیوان او متجاوز از ۳۴۰۰۰ بیت مى‏باشد.

خواجو در سرودن غزل یکى از شاعران بزرگ زمان خود بود. با اینکه مضامین غزلیات سعدى در غزلیات خواجو زیاد به چشم مى‏خورد و حتى چندین غزل سعدى را از لحاظ وزن و قافیه استقبال کرده است ولى طرز بیان خاصى دارد که بعدا مورد توجه حافظ قرار گرفته است.

او در سال ۷۵۳ ه .ق در خانقاه خود واقع در تنگ الله اکبر درگذشت و در همان جا مدفون شد

تن خواجوى کرمانى به شیراز به تنگ افتاده است الله اکبر

از آثار خواجو مى‏توان به موارد زیر اشاره کرد: صنایع الکمال شامل قصاید و غزلیات مشتمل بر ۱۰۷۳۶ بیت. بدایع الجمال مشتمل بر قصاید، ترکیبات، غزلیات و رباعیات شامل ۴۳۴۰ بیت. مثنوى روضه الانوار بر وزن مخزن الاسرار نظامى شامل ۲۲۲۴ بیت و … .

حافظ شیرازى

خواجه شمس الدین محمد حافظ لسان الغیب در حدود ۷۲۶ ه .ق در محله شیادان شیراز (درب شاهزاده امروزى)، به دنیا آمد. پدر حافظ، بهاء الدین از اصفهان به شیراز مهاجرت کرد و به تجارت پرداخت و ثروتى اندوخت. حافظ خردسال بود که پدر را از دست داد و ناگزیر خیلى زود وارد زندگى شد و با عرق جبین و کد یمین امرار معاش نماید. گفته‏اند در نانوایى محله به خمیرگیرى مشغول شد تا آن که به مکتب خانه رفت و به کسب دانش پرداخت و قرآن مجید را به چهارده قرائت حفظ کرد و به همین جهت او را «حافظ» گفته‏اند.

او با شاه شیخ ابو اسحق بسیار محشور بود و علاقه سرشارى بدو داشت. چنان که پس از مرگش، با وجودى که شیراز به دست حریف شاه شیخ، یعنى امیر مبارز الدین افتاده بود، باز از دوست دانش پرور خود یاد مى‏کرد و در غزلى تأثر خود را از دورى او نشان مى‏دهد. حافظ به زادگاه خود عشق سرشارى داشت و از آن دور نمى‏شد. سفرى به یزد رفت. بنا به دعوت محمود شاه بهمنى رکنى نیز قصد هند کرد ولى به شیراز بازگشت.

سلطان احمد بن اویس جلایرى او را به بغداد دعوت کرد ولى او در جواب نوشت:

نمى‏دهند اجازت مرا به سیر و سفر نسیم خاک مصلى و آب رکن آباد

سرانجام این شاعر گرانمایه، در سال ۷۹۱ ه .ق در شیراز درگذشت و در گورستان مصلى به خاک سپرده شد.

از اشعار اوست:

در طریق عشقبازى امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمى

اهل کام و ناز را در کوى رندى راه نیست رهروى باید جهان سوزى، نه خامى بى‏غمى

آدمى در عالم خاکى نمى‏آید بدست عالمى دیگر بباید ساخت وز نو آدمى

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندى دهیم کز نسیمش بوى جوى مولیان آید همى

گریه حافظ چه سنجد پیش استغناى عشق کاندرین دریا نماید، هفت دریا شبنمى

بیدل شیرازى

حاجى میرزا رحیم شیرازى متخلص به «بیدل» طبیب، ادیب مشهور به حکیم باشى در زمان شاه قاجار، طبیب مخصوص خانم فخر الدوله دختر فتحعلى شاه گردید.

او هنگام غیبت میرزا عبدالوهاب معتمد الدوله منشى الممالک، نوشتن نامه‏ها و فرمانهاى دولتى را بر عهده داشت.

میرزا رحیم بیدل خوشنویسى توانا بود و در سال ۱۲۵۸ ه .ق در قم درگذشت و در همان شهر مدفون گردید.

از اشعار اوست:

چون سپهرم دشمن، از یاران چه آید جز فسوس چون طبیبم خصم از درمان چه خیزد غیر درد

درد خود را چون کند بیدل نهان از مردمان اشک سرخش آشکارا میرود بروى زرد

قا آنى

میرزا حبیب، متخلص به «قا آنى» فرزند میرزا محمد على گلشن در سال ۱۲۲۳ ه .ق در شیراز به دنیا آمد. در هفت سالگى به مکتب رفت و در یازده سالگى پدر خود را از دست داد.

او بعد از چندى به اصفهان رفت و در حوزه اصفهان به آموختن دانش پرداخت و در سال ۱۲۳۹ ه .ق به شیراز بازگشت و قصایدى در مدح شجاع السلطنه گفت و مورد عنایت شاهزاده قرار گرفت.

قا آنى سپس همدم شجاع السلطنه قرار گرفت و زمانى که حاکم کرمان شد همراه او به کرمان، مشهد و تهران رفت و با اشعارش مورد توجه فتحعلى شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه قرار گرفت و فتحعلى شاه او را به «مجتهد الشعراء» ملقب نمود.

حافظه قوى، نبوغ سرشار، زبان شیوا و غنى و تسلط او بر الفاظ و بدیهه گویى قاآنى را در ردیف یکى از بزرگترین شاعران دوره قاجاریه قرار داده است. تا آنجا که وى داراى سبک به نام خود «سبک قا آنى» در شعر فارسى مى‏باشد.

از او دیوانى با ۱۷۰۰۰ بیت در مدح پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، ائمه علیه‏السلام، شاهان و شاهزادگان و پریشان نامه در مقام معارضه با گلستان سعدى بر جاى مانده است.

قا آنى در سال ۱۲۷۰ ه .ق در تهران دار فانى را وداع گفت و در شهر رى در مقبره ابوالفتوح رازى مدفون گردید. از اشعار اوست: قا آنى ار ز پاى فتادست عیب نیست نیکو قویست دست توانا خداى او

قا آنى از گنه چه هراسد که روز حشر بى پرسشش به خلد برند از ولاى تو

میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل

میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل از آزادى خواهان و شاعران بزرگ در سال ۱۲۵۳ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. در کودکى پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستى عمه و جده خود در آمد.

او در سال ۱۲۷۲ به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون به کسب دانش پرداخت و پس از چندى به شیراز بازگشت. او همزمان با نهضت مشروطه خواهى به تأسیس روزنامه صوراسرافیل پرداخت و با همراهى دهخدا توانست اولین شماره آن را در سال ۱۲۸۵ منتشر کند.

میرزا جهانگیر خان پس از حمله محمد على شاه به مجلس شوراى ملى دستگیر و در باغ شاه زندانى شد و پس از شکنجه‏هاى فراوان در سال ۱۲۸۶ ه .ش به دار آویخته شد.

از اشعار اوست:

ما ز ازل باده خوار و باده پرستیم پیرو پیر مغان ز زور الستیم

سبحه و سجاده رهن باده نهادیم ز آنچه تعلق‏پذیر بود برستیم

تا شده پیوند تار مهر تو از جان رشته مهر جهانیان بگسستیم

مونس شیرازى

میرزا عبدالحسین شیرازى متخلص، به مونس ملقب به به ذوالریاستین در سال ۱۲۵۲ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. و مقدمات علوم و فنون در خدمت پدر و استادان معروف فرا گرفت.

او از جوانى در سلک طریقه نعمت اللهى در آمد و پس از در گذشت پدرش خود به ریاست سلسله نعمت اللهى رسید و به مونس علیشاه ملقب گردید. او سالهاى آخر عمر خود را در تهران اقامت گزید و در آنجا خانقاه بنا نمود و سرانجام در سال ۱۳۳۲ ه .ش دیده از جهان گشود و در خانقاه کرمانشاه مدفون گردید.

وى داراى تألیفات متعدد و همچنین دیوان شعر است. از اشعار اوست:

در حلقه ما غمزدگان شور و شرى هست وین شور و شراز جذبه شوریده سرى هست

بخشید اثر ناله مستانه‏ام آخر البته که در ناله مستان اثرى هست

جان چیست به تیغ غمش اى مرگ شتابى کو را به سر کشته‏اش آخر گذرى هست

لطفعلى صورتگر

دکتر لطفعلى صورتگر فرزند آقاخان در سال ۱۲۷۹ ه .ش ه .ش در شیراز به دنیا آمد. وى پس از گذران تحصیلات ابتدایى در ۱۸ سالگى به هندوستان رفت و پس از اتمام دوره متوسطه به شیراز بازگشت و مجله سپیده دم را منتشر ساخت.

او در سال ۱۳۰۵ به تهران رفت و در سال بعد جزء محصلین اعزامى به انگلستان فرستاده شد.

او در سال ۱۳۱۲ به تهران بازگشت و به تدریس و اشتغال ورزید و در سال ۱۳۱۶ بار دیگر به انگلستان رفت و در رشته ادبیات انگلیسى به درجه دکترا نائل شد.

او از سالهاى نخست تأسیس دانشگاه تهران با حفظ سمت استادى ریاست دانشکده ادبیات شیراز را بر عهده داشت. او شاعرى قصیده سرا و قصائدش به سبک شاعران خراسان مى‏باشد. بلاغت و فصاحت از سوى دیگر سادگى روانى و ترکیب هاى تازه، اشعار او را از اشعار استادان کهن متمایز مى‏سازد. دیوان اشعار او به نام «برگهاى پراکنده» در سال ۱۳۳۵ به چاپ رسیده است.

او همچنین داراى آثار متعدد دیگر از جمله ترجمه مقالات بایکن، تاریخ ادبیات انگلیس در (۲ جلد) و دیگر آثار مى‏باشد.

دکتر صورتگر در سال ۱۳۴۸ ه .ش دار فانى را وداع و در جوار آرامگاه حافظ به خاک سپرده شد.

از اشعار اوست:

به گوش من آید ز پیرى نهیب چو بینم که مویم سپیدى گرفت

هزار اختر آرزو پیش من فرو خفت یا ناپدیدى گرفت

شدم دوش بر دوش بدگوهران وز آن دامن من پلیدى گرفت

مهدى حمیدى

دکتر مهدى حمیدى از شاعران و محققان برجسته کشور در سال ۱۲۹۳ ه .ش در شیراز به دنیا آمد. حمیدى پس از گذراندن دوران ابتدایى و متوسطه به تهران رفت و در سال ۱۳۱۶ از دانشکده ادبیات فارغ التحصیل شد و به شیراز بازگشت.

او در سال ۱۳۲۸ ه .ش موفق به اخذ دکتراى ادبیات از دانشگاه تهران شد و سال‏ها در کرسى ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. وى در سال ۱۳۶۵ دارفانى را وداع و در جوار آرامگاه حافظ به خاک سپرده شد.

وى داراى تألیفات متعدد و ترجمه‏هایى بسیار است از این شاعر نو آور معاصر اشعار زیادى به یادگار مانده است.

از اشعار اوست:

به پاس هر وجب خاکى از این مُلک چه بسیار است، آن سرها که رفته

زمستى بر سر هر قطعه زین خاک خدا داند چه افسرها که رفته

گویش‌های استان فارس

گویش‌های زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار می‌آید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد.

به طور کلی می‌توان گفت آمیختگی گویش‌ها و لهجه ها دراستان فارس موجب شده‌است که‌نوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و اگر بگوییم به ازای هرشهر یا روستای موجود در این استان، نوعی گویش و لهجه‌خاص وجوددارد که در برخی موارد شباهت‌ها و در پاره‌ای موارد اختلافاتی با هم دارد، سخنی به گزاف نگفته‌ایم.

اگراین تقسیم‌بندی را قدری کلی تر و بسته تر ببینیم باید گفت هر شهرستان استان فارس دارای نوعی گفتارخاص و گویشی از زبان فارسی است به طوری که مثلا اصطلاحاتی که‌درشهرستان جهرم‌وروستاهای آن در جنوب فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد با واژه‌ها و اصطلاحاتی که درشهرستان کازرون و روستاهای آن در غرب فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد، متفاوت است.

در برخی ازمناطق استان فارس گویش‌های خاص آنقدر توسعه یافته و غنی شده است که‌به‌اعتقاد اهالی این مناطق باید نوع گویش آنان را زبانی دیگر نامید، این موضوع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس به وضوح قابل رویت است طوری که بسیاری از صاحبنظران گویش لارستانی را زبانی مستقل از زبان فارسی می دانند که دارای دستور زبان ویژه است.

در عین حال کلمات و واژه‌های این نوع زبان‌ها که در شهرستان‌هایی مانند خنج و کازرون نیز در بین مردم رواج دارد بسیار شبیه به واژگان فارسی است و یک فردفارسی زبان اگر چه نتواند به این زبان گفت و گو کند اما در مقابل فردی که به آن سخن می‌گوید می‌تواند مفاهیم کلی را دریابد.

 

برخی ازاهالی مناطق استان فارس ازجمله شهرهاو روستاهایی در شهرستان‌های آباده، مرودشت و کازرون واژهایی در گفتار و نوشتارهای خودبه کار می‌برند که واژه‌های اصیل زبان پهلوی و زبان ایران باستان است و نیاکان ما افزون بر دو هزار و پانصد سال قبل این واژه‌ها را در گفت و گوهای خود به کار برده اند.

شهر سیوند در ۵۵کیلومتری شمال شیراز که در محدوده شهرستان مرودشت قرار دارد و روستای گاوکشک و برخی دیگر از روستاها در شهرستان کازرون از جمله مناطقی است که واژه‌هایی از زبان ایران باستان هنوز در آن متداول است.

شیراز به عنوان مرکز استان فارس نیز دارای نوع گفتار و گویش خاص از زبان فارسی است، تنوع گویش فارسی در این شهر به حدی است که می‌توان گفت گویش ساکنان شرق این شهر با گویش ساکنان شمال یا غرب این کلان شهر متفاوت است.

برخی ازمردم شیراز ازجمله‌ساکنان محله‌های سعدی،پودنک،قصردشت و گودعربان دارای مفاهیم بسیار عمیق در گویش‌های خود هستند که درعین حال که بر گرفته از زبان فارسی است اما به دلیل مخفف شدن کلمات به نوعی گویش متفاوت تبدیل شده است.

اگربخواهیم درتقسیم بندی گویش زبان فارسی در شیراز نوعی مرزبندی رعایت کنیم باید زبان و گویش‌های فارسی در این شهر را به سه قسمت شیرازی شرقی، شیرازی مرکزی و شیرازی شمال غرب تقسیم کرد.

بر اساس مستندات تاریخی از زمان آل بویه تا دوره قاجار فقط یک گونه گویش شیرازی در این شهر وجود داشته است این گویش که اکنون به عنوان گویش اصیل شیرازی شناخته می‌شود در میان ساکنان مناطقی از مرکز و شمال غرب شیراز رواج دارد و معمولا محلات بافت قدیم شیراز که ساکنان آن شهروندان قدیمی شیراز هستند به این نوع گویش سخن می‌گویند.

گویش‌های دیگر در شیراز به علت مهاجرت برخی از مردم از سایر مناطق به این شهر در شیراز رواج یافته است ، برخی از محلات مناطق شرق شیراز اکنون به این نوع گویش صحبت می‌کنند و اگر چه واژه‌های زبان فارسی در این نوع گویش باواژه‌های زبان فارسی درگویش شیرازی مرکزی مشابه است اما تفاوت‌هایی نیز در گفتار می‌توان دید.

شهروندانی که در مناطق شرق و شمال شرق شیراز زندگی می‌کنند برای ادای کلمات از نوعی گویش شیرازی که غلیظ تر از گویش شیرازی مرکزی است استفاده می کنند و در تخفیف کلمات سعی می‌کنند کلمات را بیشتر مخفف نمایند.

علت اصلی تفاوت در گویش شیرازی به ساختار جمعیتی شیراز ، تاثیرگذاری مشاغل ، تاثیر مهاجرت ، نزدیکی به روستاهای همجوار و مسایل اینچنین باز می گردد، در گویش شیرازی عامیانه به علت اینکه ارتباط با دیگر نقاط بیشتر بوده این نوع تاثیرگذاری ها نیز بیشتر است.

برخی از واژه‌هایی که در زبان و گویش عامیانه شیرازی از آن استفاده می شود احمال داده می‌شود،مخفف شده واژه‌هایی از زبان لاتین است ، مثلا واژه ” ببه ” به معنای عزیزم شاید مخفف شده واژه‌ی ‪ Babyدر زبان انگلیسی باشد که به معنای فرزندم و عزیزم بکار می‌رود.

منابع

·         ویکی پدیا

·         همشهری آنلاین

·         میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

·         ویکی اطلس فرهنگی ایران

 

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 04 فروردین 1397 ساعت: 19:22 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(1)

تحقیق درباره ادبیات بومی استان بوشهر

بازديد: 1171
تحقیق درباره ادبیات بومی استان بوشهر

ادبیات بومی استان بوشهر

مقدمه

بندر بوشهر درباره این پرونده تلفظ راهنما اطلاعات یکی از شهرهای استان بوشهر و مرکز استان بوشهر از استان‌های جنوب غربی ایران است. جمعیت این شهر در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۱۹۵،۲۲۲ نفر بوده‌است.

بندر بوشهر در بخش مرکزی استان بوشهر، در ارتفاع ۱۸ متری از سطح دریا و در منطقه ساحلی خلیج فارس واقع شده و آب و هوای نیمه بیابانی گرم دارد. این شهر از سمت شمال، غرب و جنوب به خلیج فارس محدود شده‌است.نام بوشهر در کتاب‌ها و اسناد تاریخی، تحت نام‌های مختلفی نظیر «رام اردشیر»، «ابوشهر»، «لیان» و «ریشهر» به ثبت رسیده‌است.بیشتر مردم بوشهر به زبان فارسی تکلم می‌کنند. بندر امروزی بوشهر را نادرشاه افشار در ۱۷۳۶ میلادی رونق دوباره بخشید. نام این محل پیش از آن ریشهر بود.بندر بوشهر به خاطر عواملی مانند صیادی، وجود نیروگاه اتمی، کشتی سازی و صادرات از این بندر رونق اقتصادی گرفته‌است.هم اکنون ۱۸ اسفند سالروز تأسیس مدرسه سعادت روز بوشهر نام گرفته شده است.

مقدمه

بنای بوشهر به اردشیر ساسانی نسبت داده شده و نام اصلی آن «رام اردشیر» بوده‌است. گفته می‌شود که «رام اردشیر» به مرور زمان به «ریشهر» تبدیل شد. به نظر می‌رسد که بوشهر تحریف شده ریشهر- همان شهر قدیمی است.در عصر هخامنشی از تمدنهای بزرگ در ایران تمدن لیان بوده‌است که برخی به اشتباه نام آن را از نام‌های بوشهر می‌دانند. هم اکنون نام خیابانی در بازار بوشهر به همین نام است طبق آثار کشف شده در منطقه باستانی هلیله و ریشهر نام این سرزمین ژرمانسیکا بوده‌است. همچنین در آثار باستانی شوش از این بندر نام برده شده‌است. در زمان اسکندر نام آن به موزامبری تغییر یافت. نام دیگر اباشهر در زمان اردشیر بابکان به معنی شهر بابک و بعد از آن بوشهر به معنای شهر پایین بدلیل اختلاف سطحی که با ریشهر داشته‌است.

پیشینه

بنای بوشهر را به اردشیر ساسانی نسبت داده‌اند. در کارنامه اردشیر بابکان به وجود بندری به نام بوخت اردشیر اشاره شده که در کنار مدارک دیگر نشان دهنده اهمیت خلیج فارس برای شاهان آغازین ساسانی است. اهمیت این بندر چنان بود که بوخت اردشیر با جاده ای به کازرون و شیراز وصل می شد و از آن کالاهای صادراتی به مناطق دیگر حمل می شدند. ولی بوشهر کنونی که تاریخچه ۳۰۰ ساله دارد را «ابومهیری» پسر شیخ ناصرخان آل مذکور (ناخدا باشی کشتی‌های نادرشاه و بنیان گذار خاندان آل مذکور) در سال هزاروصدوپنجاه قمری (۱۱۱۴ش/ ۱۷۳۵م) پایه‌گذاری کرد، علت تاسیس این شهر به دلیل این بود که نادر شاه می‌خواست بندری در جنوب بسازد و همچنین نیروی دریایی را تاسیس کند.

این بندر چنان پر رونق شد که به عنوان رقیب بزرگی برای بندر بصره به حساب می‌آمد. این شکوفایی تجاری تا آنجا پیشرفت که «حاج محمد شفیع» اجازه چاپ و نشر اسکناس رایج بوشهر را به دست آورد و این امتیاز تا برقراری بانک شاهی، در بوشهر باقی بود. بندر بوشهر از اولین مراکزی بود که دارای صنعت چاپ سنگی شد و همچنین بعدها در صنعت یخ سازی و برق پیشرو بود، مردم این شهر از اولین مردمان ایران بودند که با نشریات و مجلات آشنا شدند از اولین نشریات بوشهر می‌توان به روزنامه‌های مظفری. خلیج ایران و ندای جنوب اشاره کرد، همچنین به دلیل رونق و موقعیت خاص اولین نمایندگی‌های شرکتهای تجاری و کنسولگری دولت‌های خارجی از جمله بریتانیا، آلمان و روسیه و امپراطوری عثمانی در این شهر دایر شد ولی این رونق با توسعه راه آهن به خرمشهر منتقل شد.

جبهه ساحلی بافت قدیم بوشهر در سال ۱۳۷۸ تحت شماره ۲۳۶۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.منظره شهر آمیزه‌ای از رنگ‌های سفید، زرد و قهوه‌ای است. بافت شهر بوشهر از حدود هفتاد سال پیش یعنی پس از جنگ جهانی اول رونق خود را از دست داده و مصالح مورد نیاز آن که از آفریقا و هند تأمین می‌شده کم‌تر در دسترس بوده و ساکنین اصلی شهر شروع به ترک آن و مهاجرت به سایر نقاط کشور کرده‌اند. پس از جنگ دوم جهانی این مساله شدت گرفته و پس از انقلاب اسلامی نیز با تخریب بیش از یک چهارم این بافت توسط اداره بندر سیر صعودی این مهاجرت و تخریب شدت چند برابر یافته و هم اکنون به صورت نیمه ویرانه‌ای درآمده‌است.

وجه تسمیه

درباره‏ى وجه تسمیه بوشهر نظرات مختلفى ابراز شده است. برخى آن را مخفف «ابوشهر» یعنى پدر شهر و عده دیگرى به قیاس نام «ریشهر» آن را مخفف بخت اردشیر یعنى نجات یافته اردشیر پنداشته‏اند. بنابر وجه تسمیه اول، بوشهر پس از آبادانى و گسترش و بعد از ویرانى ریشهر، این نام مرکب عربى ـ فارسى را یافته است.

اعراب بوشهر را «البوشهر» مى‏گفتند و کوتاه شده آن «ابوشهر» است. ناحیه بوشهر در دوره‏هاى سه گانه تمدن عیلام از هزاره سوم تا هزاره اول ق.م، مورد توجه بوده و از کاوشهاى باستانشناسى چنین برمى‏آید که نام اولیه این بندر، «لیان؛Lyan» بوده است.

وجوه تسمیه دیگرى نیز براى بوشهر بیان شده است که عبارتند از:

ـ بنا به دستور نادرشاه یک نیروى دریایى قوى در نزدیکى این شهر تأسیس و به این شهر نام ابوشهر به معنى پدر شهرها دادند.

ـ عده‏اى نیز معتقدند که نام قبلى بوشهر، نادریه بوده و در سال ۱۱۴۶ ه .ق نادرشاه آنجا را نادریه نامید.

ـ گروهى بناى این شهر را به اردشیر ساسانى نسبت مى‏دهند و گویند که نام اصلیش تخت اردشیر بود و بوشهر تحریف شده ریشهر که یک شهر قدیمى است مى‏باشد.

ـ ریشهر مخفف «ریو اردشیر» است. زیرا این شهر در زمان اردشیر اول ساخته شده لذا به آن «ریو اردشیر» یا «شهر اردشیر» گفته‏اند.

برخى نیز در وجه تسمیه بوشهر آورده‏اند محدوده قدیمى بوشهر قدیم به دو بخش باستانى «رى شهر» و «بى شهر» تقسیم نموده‏اند و در اثر گذشت زمان نام بى‏شهر به تمامى منطقه قدیم و جدید اطلاق شده است و بى شهر در حقیقت همان بوشهر است که در لهجه شهرى، بى شهر تلفظ مى‏شد و چنین استدلال کرده‏اند بنابر دلایلى چند «بى شهر» را محرّف بوشهر و «رى شهر» را شکل تحریف شده «روشهر» مى‏دانند و گواه نزدیک در تایید این مدعا، استناد به قراین و شواهد موجود (در گویش مردم بوشهر) در تلفظ کلمات و واژگان است که در آن‏ها حرف «و» را تبدیل به «ى» کرده و آن را چنین ادا مى‏کنند:

آلوده (آلیده) ـ آهو (آهى، اوهید) ـ اندود (اندید) ـ انگور (انگیر).

پیداست که «روشهر» و «بوشهر» هر کدام از دو جزء جداگانه (رو + شهر ـ بو + شهر) ترکیب یافته و واژه «شهر» در هر دو، یک مفهوم مشترک دارد.

مؤلف برهان قاطع، از کلمه «شهر» به نام «شار» یاد مى‏کند و آن را علاوه بر شهر (در مفهوم مدینه بلد) به معنى «بناى بلند و عمارت عالى» مى‏داند.

برخى نیز نام قدیم این شهر را «بوخت اردشیر» دانسته‏اند و درباره وجه تسمیه آن آورده‏اند: «بوخت اردشیر» به معناى نجات یافته اردشیر است.

بوختن به معناى نجات یافتن است و چون اردشیر در آن جا از مرگ نجات یافته است آن جا را «بوخت اردشیر» نام نهاد و بعضى آن را شهر بوشهر دانسته‏اند.

گویش بوشهری

گویش بوشهری مجموعه‌ای از لهجه‌های زبان فارسی هستند. که تقریبا در سرتاسر استان بوشهر و بخشهایی از مناطق غربی استان فارس مانند لامرد(؟) و تراکمه و کنارتخته و خشت و مناطق جنوب غرب خوزستان مانند هندیجان و بندرماهشهر و نیز در کشور بحرین رایج است. این لهجه‌ها شباهت‌های زیادی با لهجه بندری، و نیز لری و بختیاری و لهجه کازرونی و لهجه آبادانی دارد. این لهجه‌ها عبارتند از بوشهری مرکزی (رایج در شهرستان بوشهر)، تراکمه‌ای، آبدانی (مربوط به منطقهٔ آبدان)، کنگانی، جمی، تنگستانی، دشتی، دشتستانی، دیلمی، گناوه‌ای و ماهشهری هندیجانی است. لهجه‌ها در روستاها بیشتر از شهرها متنوع می‌باشند.

گویش‌های استان

لهجه بوشهری در شهرستان بوشهر، گویش دشتی یا دشتیاتی در منطقهٔ دشتی شهرستان دشتی و دیر، گویش تنگستانی یا تنگسیری در بخش ساحلی تنگستان است. گویش دشتستانی لهجه مردم دشتستان و شمال غربی استان (گناوه و دیلم) است که با زبان لری کاملا آمیخته‌است. گویش دیری بردستانی و آبدانی بعلاوه دشتیاتی هم در شهرستان دیر است و دارای قدمت منحصر بفرد است. گویش دیری به فارسی فصیح نزدیک است. و گویش کنگانی و جمی هم در منتهای جنوبی استان بوشهر است که (بخصوص لهجه جمی) به فارسی فصیح و معیار نزدیکترند.

آوا ها و کلمات نمونه

·         بود: بید

·         دود: دید

·         زانو: زونی

·         شب: شُو

·         خواب: خُو

·         فوت کردن: فیت کردن

·         کوچه: کیچه

·         نگاه کردن: سِی کردن

·         مادر: دِی

·         لیوان: گیلاس

·         گربه: گولی

·         خدا: خُیا

·         آب: اُو

ویژگی‌های دستوری

از نظر صرفی و دستوری با فارسی معیار چندان تفاوتی ندارد. نشانه تعریف در برخی لهجه‌ها در اسامی پسوند (ku) و در صفات پسوند (u) می‌باشد. برای نمونه:

·         بیا غذایت را بخور: bio qezât boxor

·         آن کتاب را بخوان: ktâbku boxu

·         زشت(معرفه): zeštu

·         خودکار(معرفه): xotkârku

نشانه جمع در گویش بوشهری (آ) و در لهجه‌های شمالی (ال) می‌باشد. کتاب‌ها: کتابا کتابل

برای استمرار در افعال بجای استفاده از داشتن از پیشوندهای (hasey) یا (hey) استفاده می‌شود. استفاده از هی در افغانستان نیز مرسوم است و هاسی در کازرون نیز بکار می‌رود. در مناطق شمالی استان هاسی به ایسی تبدیل می‌گردد. شهر بوشهری کلمه هاسی به کار نمی‌برد اما روستاهای اطراف بله و تفاوت این لهجه‌ها با فاصله گرفتن از بوشهر بیشتر می‌شود و بوشهر مرکز آنها نیست.

·         دارد می‌نویسد: hâsey minvise

·         داشت می‌رفت: hey miraft

داشت می‌رفت:بوشهری:داش می‌رفت (فارسی معیار) برای منفی کردن مانند فارسی معیار از نه استفاده می‌شود که در افعال ترکیبی یا اسنادی این نشانه منفی ساز پیش از مسند قرار می‌گیرد:

·         من بلد نیستم: مو نه بلدم: mo na baladom

·         من بلد نیستم: به جای نمیدونم می‌گویند نمی‌فهمم

·         ما اهل تهران نیستیم: ما نه مال تهرونیم: ma na mâl tehrunim

 

حرف میانجی عموما صامت (ن) است که در در افعال اسنادی برای سوم شخص نیز کاربرد دارد. مثلا برای مفهوم (هوا گرم است) آنچه را که در تهران می‌گویند (havâ garm’e) یا در اصفهان می‌گویند (heva garmes) در بوشهر می‌گویند (havâ garmen). این حالت در لهجه کازرونی و گویش‌های بندری نیز وجود دارد.

در گویش بوشهری، گویش دشتستانی و گویشهای شبیه و اطراف حالت التزامی شرط محقق نشده همتای «بروم» در زمان حال، در زمان گذشته به صورت «برفتم» و با پیشوند «بِ» (be) به کار می‌رود. در لهجه تهرانی بیشتر از پیشوند «می» و ساخت ماضی استمراری استفاده می‌شود:

چه برفتم به حسینیه و چه در خانه بماندم صدای سنج و دمام و نوحه‌خوانی می‌شنیدم

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 04 فروردین 1397 ساعت: 19:17 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره تاریخچه شکل گیری عید نوروز

بازديد: 11

تاریخچه شکل گیری عید نوروزپیدایش نوروز

انسان‏، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تکرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تکرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران کشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان کاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه که تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی که آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.

پیدایش عید نوروز

جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند یادآور می شود که : «آن روز که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».

روایت های اسلامی درباره نوروز

آورده اند که در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند که امروز نوروز است. پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده کرد وابرها را فرمود که به آنان ببارند از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزی بر ما نوروز بود.

و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس که گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروز به علت امری کهن است که برایت بازگو می کنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است که خداوند از بندگان خود پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد. همان روزی است که کشتی نوح در کوه آرام گرفت. همان روزی است که پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند. چنان که ابراهیم نیز این کار را کرد. همان روزی است که خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت کنند. همان روزی است که قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می کنند و همان روزی است که قائم بر دجال پیروز می شود و او را در کنار کوفه بر دار می کشد و هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.

پیدایش نوروز

جشن نوروز

جشن نوروز دست کم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یک ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: ۵ روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، ۵ روز دوم را به اشراف، ۵ روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، ۵ روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، ۵ روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم کهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تکانی یاد کرد.

 

پیدایش نوروز

پنجه (خمسه مسترقه)

بنابر سالنمای کهن ایران هر یک از ۱۲ ماه سال ۳۰ روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجک، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت که در هیچ یک از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال ۱۳۰۴ ، که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یک روز قرارداد، برگزار می شد.

میر نوروزی

از جمله آیین های این جشن ۵ روزه، که در شمار روزهای سال و ماه و کار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاکم و امیری انتخاب می کردند که رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می کرد. ابوریحان از مردی بی ریش یاد می کند که با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می کرد و چیزی می گرفت. و هم اوست که حافظ به عنوان « میرنوروزی» دوران حکومتش را « بیش از ۵ روز» نمی داند.

از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل ۷۰ سال پیش آگاهی داریم. بی گمان کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر وخیابان می بینیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب «میر نوروزی» و «حاکم پنج روزه » است که تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه».

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 04 فروردین 1397 ساعت: 19:07 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره تاریخچه زبان فارسی

بازديد: 243

مقدمه

فارسی زبانی است که امروز بیش تر مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و بخشی از هند، ترکستان، قفقاز و بین النهرین بدان زبان سخن می گویند، نامه می نویسند و شعر می‌سرایند. تاریخ زبان ایران تا هفتصد سال پیش از مسیح روشن و در دست است و از آن پیش نیز از روی آگاهی های علمی دیگر می دانیم که در سرزمین پهناور ایران سرزمینی که از سوی خراسان (مشرق) به مرز تبت و ریگزار ترکستان چین و از جنوب شرقی به کشور پنجاب و از نیمروز (جنوب) به سند و خلیج پارس و بحر عمان و از شمال به کشور سکاها و سارمات ها (جنوب روسیه امروز) تا دانوب و یونان و از مغرب به کشور سوریه و دشت حجاز و یمن می پیوست مردم به زبانی که ریشه و اصل زبان امروز ماست سخن می‌گفته‌اند.

زرتشت پیامبر ایرانی می گوید که ایرانیان از سرزمینی که «اَیْرانَ وَیجَ» نام داشت و ویژه ی ایرانیان بود، به سبب سرمای سخت و پیدا آمدن ارواح اهریمنی کوچ کردند و به سرزمین ایران درآمدند. دانشمندان دیگر نیز دریافته اند که طایفه ی «اَیْریا» از سرزمینی که زادگاه اصلی آنان بود، برخاسته گروهی به ایران، گروهی به پنجاب و برخی به اروپا شتافته اند و در این کشورها به کار کشاورزی و چوپانی پرداخته اند و زبان مردم ایران، هند و اروپا همه شاخه هایی هستند که از آن بیخ رسته و باز هر شاخ شاخه ی دیگر زده و هر شاخه برگ و باری دیگرگون برآورده است. ما را این جا به سایر زبان ها کاری نیست، چه آن علم خود به دانستنی های دیگر که آن را زبان ‌شناسی و فقه اللغه گویند باز بسته است. ما باید بدانیم که تاریخ زبان مادری ما از روزی که نیاگان ما بدین سرزمین درآمده اند تا به امروز چه بوده است و چه شده است و چه تطورها و گردش هایی در آن راه یافته است، از این رو به قدیم ترین زبان های ایران باز می گردیم.

زبان مادی

قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاگان باستانی ما باقی است«نُسک های اَوسْتا» است که شامل سروده های دینی، احکام مذهبی و محتوای تاریخ هایی است که شاهنامه ی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان«گشتاسب شاه» می پیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه(پیشدادیان)،کَویان(کیان) و زمانه ی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک(ضحاک) و فراسیاک تور(افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح می دهد. این روایت ها همه جا می رساند که رشته ی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبان های تاریخی یا پیش از تاریخ می پیوندد و «گاثه ی زردشت» نمونه ی کهن ترین آن زبان هاست.

اما آن چه از تاریخ های ایران، روم، نوشته های سمگ و تاریخ های دیگر مردم همسایه بر می آید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمی‌گذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دوره ی پس از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد، تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهم ترین شهرنشینان آریایی آن زمان بوده اند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی می‌داشت. آن گاه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبه های خود که به سه زبان فارسی، آشوری و عیلامی است، زبان مادی را هم می افزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشته ها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی، خود، زبان فارسی باستانی یا نزدیک بدان و لهجه ای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»، «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز می شود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی از این دو زبان معلوم می گردد.

«هرودوت» در جایی که از دایه ی کورش اول یاد می کند می گوید، نام وی«سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و(واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژه ی بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغیر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز(سپاکا) نام داشته است که واژه ی نرینه ی سپاکو باشد.

برخی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثه ی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخه های زبان ایرانی است از باقی مانده های زبان ماد است به طوزر کلی چون تا امروز هنوز کتیبه ی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمی توان زیاده بر این درباره ی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیش تری از این زبان بر آگاهی های بشر چهره گشاید.

اوستا و زند

زبان دیگر زبان «اَوِسْتا» است. اوستا در اصل «اَوْپِسْتاکْ» است به معنی بنیان جا افتاده و محکم، کنایه است از آیات محکمات و شریعت پابرجای و به صیغه ی صفت مشبهه است، در «تاریخ طبری» و دیگر متقدمان از مورخان عرب «ابستاق» و «افستاق» ضبط شده است و در زبان دری «اُوسْتا اُسْتا وُسْت اُسْت» به اختلاف دیده می شود و همه جا با لفظ «زند» ردیف آمده است کاف آخر «اوپستاک» که از قبیل کاف «داناک» و «تواناک» است در زبان دری حذف می شود و تلفظ صحیح این کلمه بایستی «اوْپِستا» باشد ولی به تقلید شعرایی که به ضرورت این کلمه را مخفف ساخته اند ما آن لفظ را «اوْسِتْا» خوانیم. ولی لفظ زند از آزنتی «Azanti» و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتاب های پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف «پات زند» است که با پیشاوند «پات» ترکیب یافته و به معنی گزارش دوباره یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری. پازند عبارت است از نُسک هایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند و ما باز از آن گفت و گو خواهیم کرد.

بخشی از اوستا عبارت بوده است از قصیده هایی (سرودهایی) به شعر هجایی در ستایش اورمزد و سایر خدایان اَرْیایی (امشاسپنتان) که سمت زیردستی یا مظهریت نسبت به اورمزد و خدای بزرگ یگانه داشته اند و اشاره هایی داشته در بیان بنیان آفرینش و وجود کیومرث و گاو نخستین «ایوداذ» و کشته شدن گاو و کیومرث به دست اهرمن و پیدا شدن نطفه ی کیومرث در زیر خاک به شکل دو گیاه که نام آن دو (مهری و مهریانی مردی و مردانه ملهی و ملهیانه میشی و میشانه به اختلاف روایات) بوده است و تاریخ دانان آن را از جنس«ریواس» دانند و ظاهرن مرادشان همان «مهر گیاه» معروف باشد. و نیز مطالبی داشته در پادشاهی هوشنگ (هوشهنگ)، طهمورث، جمشید، ضحاک(اژدهاک)، فریدون، سلم، تور، ایرج، منوچهر، کیقباد، کاوس، سیاوخش، کیخسرو، افراسیاب، لهراسب، گشتاسب، زرتشت، خانواده ی زرتشت، گروهی دیگر از وزیران و خاندان های تورانی و ایرانی و نیز اوراد، دعاها، نمازها، احکام دینی، دستورالعمل های پراکنده در آداب و اصطلاحات مذهبی و مانند این ها و پیداست که این کتاب از اثر فکر یک نفر نیست و یا بخش هایی از اوستا بعدها نوشته شده است و چنین گویند که «گاثه» قدیم ترین بخش اوستا است و دیگر بخش ها به آن کهنگی نیست. اینک شرحی که درباره ی گرد آوری اوستا از روایت های گوناگون و از اسناد پهلوی در دست است یادآوری می نماییم :

گویند اوستای قدیم دارای ۸۱۵ فصل بوده است بخش شده به ۲۱ نسک یا کتاب و در عهد ساسانیان پس از گردآوری اوستا از آن جمله ۳۴۸ فصل به دست آمد که آن جمله را نیز به ۲۱ نسک بخش کردند و دانشمندان محقق ۲۱ نسک ساسانی را به ۳۴۵٧۰۰ کلمه برآورد کرده اند و از این جمله امروز۸۳۰۰۰ کلمه در اوستای فعلی موجود و باقی به تاراج رویدادها رفته است. در کتب سنت از جمله در «دینکرت» روایتی آورده اند و در نامه ی «تنسر» به شاه مازنداران نیز بدان اشاره شده و مسعودی مورخ عرب و گروهی دیگر از تاریخ دانان اسلامی هم نقل کرده اند که «اسکندر» پس از فتح «اصطخر» اوستا را که بر دوازده هزار پوست گاو نوشته بودند برداشت و مطالب علمی آن را از پزشکی، نجوم و فلسفه به یونانی ترجمه کرد و به یونان فرستاد و خود آن کتاب را بسوزانید. گویند نخستین کسی که پس از اسکندر ملعون از نو «اوستا» را گرد آورد و آیین دیرین مزدیسنا را نو کرد «وُلَخْش» اشکانی بود (۵۱-٧۸ م) ولخش همان است که ما او را «بلاش» خوانیم. در میان اشکانیان پنج شهنشاه به این نام شناخته اند، دار مستتر گوید، کسی که اوستا را گرد کرده است باید ولخش نخستین باشد، زیرا او مردی دین دار بوده است. و برخی گمان کرده اند که این شهنشاه ولخش سوم است که از (۱۴۸تا ۱۹۱م) پادشاهی کرده است. پس از ولخش اشکانی اردشیر پاپکان بنبادگذار دولت ساسانیان بنای سیاست و پادشاهی ایران را بر مذهب نهاد و دین و دولت را به یکدیگر ترکیب داد و آیین زرتشت را که غالبن ظن قوی بر آن است که اشکانیان هم دارای همان آیین بوده اند آیین رسمی کشور ایران قرارداد، و این کار او بسیار عاقلانه بود، زیرا آن دوره به سبب نیرو گرفتن دین مسیحی در انحاء کشور ایران و روم، دوره ی نیروی دین و آغاز نفوذ دین داری به شمار می آمد، چنان که بعد هم دیده شده که از سویی مانی پدید آمد و سپس مزدک ظهور کرد و چندی نگذشت که محمد بیرون آمد.

یک علت دیگر تعصب دینی اردشیر آن بود که پدران و نیاگان او به گفته ای امیران و رییسان دین زرتشتی بوده اند، «پاپک» که به قولی پدر و به قولی پدر ِمادر اردشیر بوده است، از امیران محلی پارس و از آن بزرگانی بود که بازمانده ی امیران و شاهان «پَرَتَه دار» فارس بودند. پادشاهان پرته دار فارس که نخستین آنان «بَغَ کْرِتَ» و سپس (بَغَ دَاتَ) و آخر آنان «پاپک» است همه در فارس و بخشی از هندوستان ریاست و بزرگی داشته اند، و سکه زده اند و روی سکه ی آن ها نقش آستانه ی آتشکده و درفش (چهارگوشه) که شاید همان درفش کاویان باشد دیده شده است و پادشاه با «پنام» که سرپوش ویژه ی عبادت است در پیشگاه آتشکده به حال خشوع ایستاده است. این پادشاهان دست نشانده ی اشکانیان بوده اند و از عهد اسکندر و خلیفه های اسکندر به ریاست مذهبی و کم‌کم به پادشاهی گماشته می شدند و اردشیر چنان که گذشت یا پسر پاپک آخرین شاهان مذکور و یا پسر ِدختر او بوده است و چون پدران و نیاگان اردشیر جنبه ی مذهبی داشته اند، از سکه های آن ها این جنبه به خوبی دیده می شود. خود او هم در استواری بنیاد دین کوشید و دین و دولت را با هم کرد و به وزیر خود (تنسر) هیرپدان هیرپد امر کرد که اوستای پراکنده را گرد آورد و خود را در سکه ها خداپرست و خدایی نژاد خواند.

در عهد «شاهپور» پسر اردشیر و جانشینان وی نیز در گردآوری اوستا و تهیه ی فقه و دیگر احکام و عبادت های زرتشتی توجه و اعتنای کامل به عمل آمد و در پشتیبانی از این آیین کار به تعصب کشید از آن جمله مانی پیر فدیک سخن گوی و مصلح بزرگ ایرانی به اعتماد آزادی مذهبی که پیش از ساسانیان در ایران موجود و برقرار بوده است، در عصر شاپور اول پیدا شد و شاهپور را دعوت کرد. شاپور با او به عادت قدیم رفتار نمود و مانی کتابی از کتاب های خود را به نام شاپور نوشت و نام آن را «شاهپو هرگان» نهاد، لیکن در زمان بهرام پسر هرمز، وی را برخلاف وصیت زرتشت و برخلاف اصول دینی که در ایران مرسوم بود، کشتند.

خلاصه، بخشی از اوستا در زمان شاپور اول به دست آمد و در عصر شاپور دوم «آذر پاذمار سپندان» که موبدی بزرگ و سخن گویی گران مایه بود و برخی تاریخ دانان عرب او را زرتشت ثانی نامیده اند و واقعه ی ریختن مس گداخته بر سینه ی زردشت منسوب به اوست، خرده اوستا را آورد و چنان به نظر می رسد که همه ی اوستا را به دست آوردند و یا مدعی شدند که اوستا جملگی به چنگ آمده است و دانشمندی دیگر موسوم به «ارتای ویراف» نیز در عالم خواب، سیری در بهشت و دوزخ کرد و احکامی دیگر پیدا آورد که در کتاب «ارتای ویراف نامک» نوشته است، و نیز تفسیرهای اوستا از این پس به زبان پهلوی رایج گشت. در سده ی نهم میلادی و دوم هجری مؤلف دینکرت که تفسیری از اوستا و مهم ترین کتاب های فقه، عبادت و احکام مزدیسنی است گوید اوستا دارای ۲۱ نسک است، و نام های آن ها را می آورد و مجموع ۲۱ نسک را به اصطلاح زبان پهلوی به سه قسمت بخش می نماید به قرار ذیل :

الف- گاسانیک، ب- هاتَکْ مانْسَریک، ج- داتیک

گاسانیک یعنی بخش «گاثه» که سرودهای دینی و منسوب است به خود زرتشت و محتویات آن ستایش اهورامزده و مراتب دعاها و مناجات ها است. هاتک مانسریک، مخلوطی از مطالب اخلاقی و قوانین و احکام دینی است. داتیک، فقه و احکام و آداب و معاملات است

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 04 فروردین 1397 ساعت: 19:03 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

ويژگی‌های مقاله برای انتشار در نشريات علمی - پژوهشی

بازديد: 69

مقدمه

فارسی زبانی است که امروز بیش تر مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و بخشی از هند، ترکستان، قفقاز و بین النهرین بدان زبان سخن می گویند، نامه می نویسند و شعر می‌سرایند. تاریخ زبان ایران تا هفتصد سال پیش از مسیح روشن و در دست است و از آن پیش نیز از روی آگاهی های علمی دیگر می دانیم که در سرزمین پهناور ایران سرزمینی که از سوی خراسان (مشرق) به مرز تبت و ریگزار ترکستان چین و از جنوب شرقی به کشور پنجاب و از نیمروز (جنوب) به سند و خلیج پارس و بحر عمان و از شمال به کشور سکاها و سارمات ها (جنوب روسیه امروز) تا دانوب و یونان و از مغرب به کشور سوریه و دشت حجاز و یمن می پیوست مردم به زبانی که ریشه و اصل زبان امروز ماست سخن می‌گفته‌اند.

زرتشت پیامبر ایرانی می گوید که ایرانیان از سرزمینی که «اَیْرانَ وَیجَ» نام داشت و ویژه ی ایرانیان بود، به سبب سرمای سخت و پیدا آمدن ارواح اهریمنی کوچ کردند و به سرزمین ایران درآمدند. دانشمندان دیگر نیز دریافته اند که طایفه ی «اَیْریا» از سرزمینی که زادگاه اصلی آنان بود، برخاسته گروهی به ایران، گروهی به پنجاب و برخی به اروپا شتافته اند و در این کشورها به کار کشاورزی و چوپانی پرداخته اند و زبان مردم ایران، هند و اروپا همه شاخه هایی هستند که از آن بیخ رسته و باز هر شاخ شاخه ی دیگر زده و هر شاخه برگ و باری دیگرگون برآورده است. ما را این جا به سایر زبان ها کاری نیست، چه آن علم خود به دانستنی های دیگر که آن را زبان ‌شناسی و فقه اللغه گویند باز بسته است. ما باید بدانیم که تاریخ زبان مادری ما از روزی که نیاگان ما بدین سرزمین درآمده اند تا به امروز چه بوده است و چه شده است و چه تطورها و گردش هایی در آن راه یافته است، از این رو به قدیم ترین زبان های ایران باز می گردیم.

زبان مادی

قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاگان باستانی ما باقی است«نُسک های اَوسْتا» است که شامل سروده های دینی، احکام مذهبی و محتوای تاریخ هایی است که شاهنامه ی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان«گشتاسب شاه» می پیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه(پیشدادیان)،کَویان(کیان) و زمانه ی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک(ضحاک) و فراسیاک تور(افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح می دهد. این روایت ها همه جا می رساند که رشته ی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبان های تاریخی یا پیش از تاریخ می پیوندد و «گاثه ی زردشت» نمونه ی کهن ترین آن زبان هاست.

اما آن چه از تاریخ های ایران، روم، نوشته های سمگ و تاریخ های دیگر مردم همسایه بر می آید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمی‌گذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دوره ی پس از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد، تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهم ترین شهرنشینان آریایی آن زمان بوده اند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی می‌داشت. آن گاه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبه های خود که به سه زبان فارسی، آشوری و عیلامی است، زبان مادی را هم می افزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشته ها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی، خود، زبان فارسی باستانی یا نزدیک بدان و لهجه ای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»، «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز می شود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی از این دو زبان معلوم می گردد.

«هرودوت» در جایی که از دایه ی کورش اول یاد می کند می گوید، نام وی«سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و(واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژه ی بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغیر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز(سپاکا) نام داشته است که واژه ی نرینه ی سپاکو باشد.

برخی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثه ی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخه های زبان ایرانی است از باقی مانده های زبان ماد است به طوزر کلی چون تا امروز هنوز کتیبه ی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمی توان زیاده بر این درباره ی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیش تری از این زبان بر آگاهی های بشر چهره گشاید.

اوستا و زند

زبان دیگر زبان «اَوِسْتا» است. اوستا در اصل «اَوْپِسْتاکْ» است به معنی بنیان جا افتاده و محکم، کنایه است از آیات محکمات و شریعت پابرجای و به صیغه ی صفت مشبهه است، در «تاریخ طبری» و دیگر متقدمان از مورخان عرب «ابستاق» و «افستاق» ضبط شده است و در زبان دری «اُوسْتا اُسْتا وُسْت اُسْت» به اختلاف دیده می شود و همه جا با لفظ «زند» ردیف آمده است کاف آخر «اوپستاک» که از قبیل کاف «داناک» و «تواناک» است در زبان دری حذف می شود و تلفظ صحیح این کلمه بایستی «اوْپِستا» باشد ولی به تقلید شعرایی که به ضرورت این کلمه را مخفف ساخته اند ما آن لفظ را «اوْسِتْا» خوانیم. ولی لفظ زند از آزنتی «Azanti» و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتاب های پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف «پات زند» است که با پیشاوند «پات» ترکیب یافته و به معنی گزارش دوباره یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری. پازند عبارت است از نُسک هایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند و ما باز از آن گفت و گو خواهیم کرد.

بخشی از اوستا عبارت بوده است از قصیده هایی (سرودهایی) به شعر هجایی در ستایش اورمزد و سایر خدایان اَرْیایی (امشاسپنتان) که سمت زیردستی یا مظهریت نسبت به اورمزد و خدای بزرگ یگانه داشته اند و اشاره هایی داشته در بیان بنیان آفرینش و وجود کیومرث و گاو نخستین «ایوداذ» و کشته شدن گاو و کیومرث به دست اهرمن و پیدا شدن نطفه ی کیومرث در زیر خاک به شکل دو گیاه که نام آن دو (مهری و مهریانی مردی و مردانه ملهی و ملهیانه میشی و میشانه به اختلاف روایات) بوده است و تاریخ دانان آن را از جنس«ریواس» دانند و ظاهرن مرادشان همان «مهر گیاه» معروف باشد. و نیز مطالبی داشته در پادشاهی هوشنگ (هوشهنگ)، طهمورث، جمشید، ضحاک(اژدهاک)، فریدون، سلم، تور، ایرج، منوچهر، کیقباد، کاوس، سیاوخش، کیخسرو، افراسیاب، لهراسب، گشتاسب، زرتشت، خانواده ی زرتشت، گروهی دیگر از وزیران و خاندان های تورانی و ایرانی و نیز اوراد، دعاها، نمازها، احکام دینی، دستورالعمل های پراکنده در آداب و اصطلاحات مذهبی و مانند این ها و پیداست که این کتاب از اثر فکر یک نفر نیست و یا بخش هایی از اوستا بعدها نوشته شده است و چنین گویند که «گاثه» قدیم ترین بخش اوستا است و دیگر بخش ها به آن کهنگی نیست. اینک شرحی که درباره ی گرد آوری اوستا از روایت های گوناگون و از اسناد پهلوی در دست است یادآوری می نماییم :

گویند اوستای قدیم دارای ۸۱۵ فصل بوده است بخش شده به ۲۱ نسک یا کتاب و در عهد ساسانیان پس از گردآوری اوستا از آن جمله ۳۴۸ فصل به دست آمد که آن جمله را نیز به ۲۱ نسک بخش کردند و دانشمندان محقق ۲۱ نسک ساسانی را به ۳۴۵٧۰۰ کلمه برآورد کرده اند و از این جمله امروز۸۳۰۰۰ کلمه در اوستای فعلی موجود و باقی به تاراج رویدادها رفته است. در کتب سنت از جمله در «دینکرت» روایتی آورده اند و در نامه ی «تنسر» به شاه مازنداران نیز بدان اشاره شده و مسعودی مورخ عرب و گروهی دیگر از تاریخ دانان اسلامی هم نقل کرده اند که «اسکندر» پس از فتح «اصطخر» اوستا را که بر دوازده هزار پوست گاو نوشته بودند برداشت و مطالب علمی آن را از پزشکی، نجوم و فلسفه به یونانی ترجمه کرد و به یونان فرستاد و خود آن کتاب را بسوزانید. گویند نخستین کسی که پس از اسکندر ملعون از نو «اوستا» را گرد آورد و آیین دیرین مزدیسنا را نو کرد «وُلَخْش» اشکانی بود (۵۱-٧۸ م) ولخش همان است که ما او را «بلاش» خوانیم. در میان اشکانیان پنج شهنشاه به این نام شناخته اند، دار مستتر گوید، کسی که اوستا را گرد کرده است باید ولخش نخستین باشد، زیرا او مردی دین دار بوده است. و برخی گمان کرده اند که این شهنشاه ولخش سوم است که از (۱۴۸تا ۱۹۱م) پادشاهی کرده است. پس از ولخش اشکانی اردشیر پاپکان بنبادگذار دولت ساسانیان بنای سیاست و پادشاهی ایران را بر مذهب نهاد و دین و دولت را به یکدیگر ترکیب داد و آیین زرتشت را که غالبن ظن قوی بر آن است که اشکانیان هم دارای همان آیین بوده اند آیین رسمی کشور ایران قرارداد، و این کار او بسیار عاقلانه بود، زیرا آن دوره به سبب نیرو گرفتن دین مسیحی در انحاء کشور ایران و روم، دوره ی نیروی دین و آغاز نفوذ دین داری به شمار می آمد، چنان که بعد هم دیده شده که از سویی مانی پدید آمد و سپس مزدک ظهور کرد و چندی نگذشت که محمد بیرون آمد.

یک علت دیگر تعصب دینی اردشیر آن بود که پدران و نیاگان او به گفته ای امیران و رییسان دین زرتشتی بوده اند، «پاپک» که به قولی پدر و به قولی پدر ِمادر اردشیر بوده است، از امیران محلی پارس و از آن بزرگانی بود که بازمانده ی امیران و شاهان «پَرَتَه دار» فارس بودند. پادشاهان پرته دار فارس که نخستین آنان «بَغَ کْرِتَ» و سپس (بَغَ دَاتَ) و آخر آنان «پاپک» است همه در فارس و بخشی از هندوستان ریاست و بزرگی داشته اند، و سکه زده اند و روی سکه ی آن ها نقش آستانه ی آتشکده و درفش (چهارگوشه) که شاید همان درفش کاویان باشد دیده شده است و پادشاه با «پنام» که سرپوش ویژه ی عبادت است در پیشگاه آتشکده به حال خشوع ایستاده است. این پادشاهان دست نشانده ی اشکانیان بوده اند و از عهد اسکندر و خلیفه های اسکندر به ریاست مذهبی و کم‌کم به پادشاهی گماشته می شدند و اردشیر چنان که گذشت یا پسر پاپک آخرین شاهان مذکور و یا پسر ِدختر او بوده است و چون پدران و نیاگان اردشیر جنبه ی مذهبی داشته اند، از سکه های آن ها این جنبه به خوبی دیده می شود. خود او هم در استواری بنیاد دین کوشید و دین و دولت را با هم کرد و به وزیر خود (تنسر) هیرپدان هیرپد امر کرد که اوستای پراکنده را گرد آورد و خود را در سکه ها خداپرست و خدایی نژاد خواند.

در عهد «شاهپور» پسر اردشیر و جانشینان وی نیز در گردآوری اوستا و تهیه ی فقه و دیگر احکام و عبادت های زرتشتی توجه و اعتنای کامل به عمل آمد و در پشتیبانی از این آیین کار به تعصب کشید از آن جمله مانی پیر فدیک سخن گوی و مصلح بزرگ ایرانی به اعتماد آزادی مذهبی که پیش از ساسانیان در ایران موجود و برقرار بوده است، در عصر شاپور اول پیدا شد و شاهپور را دعوت کرد. شاپور با او به عادت قدیم رفتار نمود و مانی کتابی از کتاب های خود را به نام شاپور نوشت و نام آن را «شاهپو هرگان» نهاد، لیکن در زمان بهرام پسر هرمز، وی را برخلاف وصیت زرتشت و برخلاف اصول دینی که در ایران مرسوم بود، کشتند.

خلاصه، بخشی از اوستا در زمان شاپور اول به دست آمد و در عصر شاپور دوم «آذر پاذمار سپندان» که موبدی بزرگ و سخن گویی گران مایه بود و برخی تاریخ دانان عرب او را زرتشت ثانی نامیده اند و واقعه ی ریختن مس گداخته بر سینه ی زردشت منسوب به اوست، خرده اوستا را آورد و چنان به نظر می رسد که همه ی اوستا را به دست آوردند و یا مدعی شدند که اوستا جملگی به چنگ آمده است و دانشمندی دیگر موسوم به «ارتای ویراف» نیز در عالم خواب، سیری در بهشت و دوزخ کرد و احکامی دیگر پیدا آورد که در کتاب «ارتای ویراف نامک» نوشته است، و نیز تفسیرهای اوستا از این پس به زبان پهلوی رایج گشت. در سده ی نهم میلادی و دوم هجری مؤلف دینکرت که تفسیری از اوستا و مهم ترین کتاب های فقه، عبادت و احکام مزدیسنی است گوید اوستا دارای ۲۱ نسک است، و نام های آن ها را می آورد و مجموع ۲۱ نسک را به اصطلاح زبان پهلوی به سه قسمت بخش می نماید به قرار ذیل :

الف- گاسانیک، ب- هاتَکْ مانْسَریک، ج- داتیک

گاسانیک یعنی بخش «گاثه» که سرودهای دینی و منسوب است به خود زرتشت و محتویات آن ستایش اهورامزده و مراتب دعاها و مناجات ها است. هاتک مانسریک، مخلوطی از مطالب اخلاقی و قوانین و احکام دینی است. داتیک، فقه و احکام و آداب و معاملات است

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 01 فروردین 1397 ساعت: 19:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,
نظرات(0)

معرفی سایت های علمی برای مقاله و پایان نامه

بازديد: 101

مقدمه

فارسی زبانی است که امروز بیش تر مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و بخشی از هند، ترکستان، قفقاز و بین النهرین بدان زبان سخن می گویند، نامه می نویسند و شعر می‌سرایند. تاریخ زبان ایران تا هفتصد سال پیش از مسیح روشن و در دست است و از آن پیش نیز از روی آگاهی های علمی دیگر می دانیم که در سرزمین پهناور ایران سرزمینی که از سوی خراسان (مشرق) به مرز تبت و ریگزار ترکستان چین و از جنوب شرقی به کشور پنجاب و از نیمروز (جنوب) به سند و خلیج پارس و بحر عمان و از شمال به کشور سکاها و سارمات ها (جنوب روسیه امروز) تا دانوب و یونان و از مغرب به کشور سوریه و دشت حجاز و یمن می پیوست مردم به زبانی که ریشه و اصل زبان امروز ماست سخن می‌گفته‌اند.

زرتشت پیامبر ایرانی می گوید که ایرانیان از سرزمینی که «اَیْرانَ وَیجَ» نام داشت و ویژه ی ایرانیان بود، به سبب سرمای سخت و پیدا آمدن ارواح اهریمنی کوچ کردند و به سرزمین ایران درآمدند. دانشمندان دیگر نیز دریافته اند که طایفه ی «اَیْریا» از سرزمینی که زادگاه اصلی آنان بود، برخاسته گروهی به ایران، گروهی به پنجاب و برخی به اروپا شتافته اند و در این کشورها به کار کشاورزی و چوپانی پرداخته اند و زبان مردم ایران، هند و اروپا همه شاخه هایی هستند که از آن بیخ رسته و باز هر شاخ شاخه ی دیگر زده و هر شاخه برگ و باری دیگرگون برآورده است. ما را این جا به سایر زبان ها کاری نیست، چه آن علم خود به دانستنی های دیگر که آن را زبان ‌شناسی و فقه اللغه گویند باز بسته است. ما باید بدانیم که تاریخ زبان مادری ما از روزی که نیاگان ما بدین سرزمین درآمده اند تا به امروز چه بوده است و چه شده است و چه تطورها و گردش هایی در آن راه یافته است، از این رو به قدیم ترین زبان های ایران باز می گردیم.

زبان مادی

قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاگان باستانی ما باقی است«نُسک های اَوسْتا» است که شامل سروده های دینی، احکام مذهبی و محتوای تاریخ هایی است که شاهنامه ی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان«گشتاسب شاه» می پیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه(پیشدادیان)،کَویان(کیان) و زمانه ی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک(ضحاک) و فراسیاک تور(افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح می دهد. این روایت ها همه جا می رساند که رشته ی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبان های تاریخی یا پیش از تاریخ می پیوندد و «گاثه ی زردشت» نمونه ی کهن ترین آن زبان هاست.

اما آن چه از تاریخ های ایران، روم، نوشته های سمگ و تاریخ های دیگر مردم همسایه بر می آید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمی‌گذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دوره ی پس از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد، تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهم ترین شهرنشینان آریایی آن زمان بوده اند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی می‌داشت. آن گاه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبه های خود که به سه زبان فارسی، آشوری و عیلامی است، زبان مادی را هم می افزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشته ها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی، خود، زبان فارسی باستانی یا نزدیک بدان و لهجه ای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»، «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز می شود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی از این دو زبان معلوم می گردد.

«هرودوت» در جایی که از دایه ی کورش اول یاد می کند می گوید، نام وی«سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و(واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژه ی بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغیر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز(سپاکا) نام داشته است که واژه ی نرینه ی سپاکو باشد.

برخی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثه ی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخه های زبان ایرانی است از باقی مانده های زبان ماد است به طوزر کلی چون تا امروز هنوز کتیبه ی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمی توان زیاده بر این درباره ی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیش تری از این زبان بر آگاهی های بشر چهره گشاید.

اوستا و زند

زبان دیگر زبان «اَوِسْتا» است. اوستا در اصل «اَوْپِسْتاکْ» است به معنی بنیان جا افتاده و محکم، کنایه است از آیات محکمات و شریعت پابرجای و به صیغه ی صفت مشبهه است، در «تاریخ طبری» و دیگر متقدمان از مورخان عرب «ابستاق» و «افستاق» ضبط شده است و در زبان دری «اُوسْتا اُسْتا وُسْت اُسْت» به اختلاف دیده می شود و همه جا با لفظ «زند» ردیف آمده است کاف آخر «اوپستاک» که از قبیل کاف «داناک» و «تواناک» است در زبان دری حذف می شود و تلفظ صحیح این کلمه بایستی «اوْپِستا» باشد ولی به تقلید شعرایی که به ضرورت این کلمه را مخفف ساخته اند ما آن لفظ را «اوْسِتْا» خوانیم. ولی لفظ زند از آزنتی «Azanti» و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتاب های پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف «پات زند» است که با پیشاوند «پات» ترکیب یافته و به معنی گزارش دوباره یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری. پازند عبارت است از نُسک هایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند و ما باز از آن گفت و گو خواهیم کرد.

بخشی از اوستا عبارت بوده است از قصیده هایی (سرودهایی) به شعر هجایی در ستایش اورمزد و سایر خدایان اَرْیایی (امشاسپنتان) که سمت زیردستی یا مظهریت نسبت به اورمزد و خدای بزرگ یگانه داشته اند و اشاره هایی داشته در بیان بنیان آفرینش و وجود کیومرث و گاو نخستین «ایوداذ» و کشته شدن گاو و کیومرث به دست اهرمن و پیدا شدن نطفه ی کیومرث در زیر خاک به شکل دو گیاه که نام آن دو (مهری و مهریانی مردی و مردانه ملهی و ملهیانه میشی و میشانه به اختلاف روایات) بوده است و تاریخ دانان آن را از جنس«ریواس» دانند و ظاهرن مرادشان همان «مهر گیاه» معروف باشد. و نیز مطالبی داشته در پادشاهی هوشنگ (هوشهنگ)، طهمورث، جمشید، ضحاک(اژدهاک)، فریدون، سلم، تور، ایرج، منوچهر، کیقباد، کاوس، سیاوخش، کیخسرو، افراسیاب، لهراسب، گشتاسب، زرتشت، خانواده ی زرتشت، گروهی دیگر از وزیران و خاندان های تورانی و ایرانی و نیز اوراد، دعاها، نمازها، احکام دینی، دستورالعمل های پراکنده در آداب و اصطلاحات مذهبی و مانند این ها و پیداست که این کتاب از اثر فکر یک نفر نیست و یا بخش هایی از اوستا بعدها نوشته شده است و چنین گویند که «گاثه» قدیم ترین بخش اوستا است و دیگر بخش ها به آن کهنگی نیست. اینک شرحی که درباره ی گرد آوری اوستا از روایت های گوناگون و از اسناد پهلوی در دست است یادآوری می نماییم :

گویند اوستای قدیم دارای ۸۱۵ فصل بوده است بخش شده به ۲۱ نسک یا کتاب و در عهد ساسانیان پس از گردآوری اوستا از آن جمله ۳۴۸ فصل به دست آمد که آن جمله را نیز به ۲۱ نسک بخش کردند و دانشمندان محقق ۲۱ نسک ساسانی را به ۳۴۵٧۰۰ کلمه برآورد کرده اند و از این جمله امروز۸۳۰۰۰ کلمه در اوستای فعلی موجود و باقی به تاراج رویدادها رفته است. در کتب سنت از جمله در «دینکرت» روایتی آورده اند و در نامه ی «تنسر» به شاه مازنداران نیز بدان اشاره شده و مسعودی مورخ عرب و گروهی دیگر از تاریخ دانان اسلامی هم نقل کرده اند که «اسکندر» پس از فتح «اصطخر» اوستا را که بر دوازده هزار پوست گاو نوشته بودند برداشت و مطالب علمی آن را از پزشکی، نجوم و فلسفه به یونانی ترجمه کرد و به یونان فرستاد و خود آن کتاب را بسوزانید. گویند نخستین کسی که پس از اسکندر ملعون از نو «اوستا» را گرد آورد و آیین دیرین مزدیسنا را نو کرد «وُلَخْش» اشکانی بود (۵۱-٧۸ م) ولخش همان است که ما او را «بلاش» خوانیم. در میان اشکانیان پنج شهنشاه به این نام شناخته اند، دار مستتر گوید، کسی که اوستا را گرد کرده است باید ولخش نخستین باشد، زیرا او مردی دین دار بوده است. و برخی گمان کرده اند که این شهنشاه ولخش سوم است که از (۱۴۸تا ۱۹۱م) پادشاهی کرده است. پس از ولخش اشکانی اردشیر پاپکان بنبادگذار دولت ساسانیان بنای سیاست و پادشاهی ایران را بر مذهب نهاد و دین و دولت را به یکدیگر ترکیب داد و آیین زرتشت را که غالبن ظن قوی بر آن است که اشکانیان هم دارای همان آیین بوده اند آیین رسمی کشور ایران قرارداد، و این کار او بسیار عاقلانه بود، زیرا آن دوره به سبب نیرو گرفتن دین مسیحی در انحاء کشور ایران و روم، دوره ی نیروی دین و آغاز نفوذ دین داری به شمار می آمد، چنان که بعد هم دیده شده که از سویی مانی پدید آمد و سپس مزدک ظهور کرد و چندی نگذشت که محمد بیرون آمد.

یک علت دیگر تعصب دینی اردشیر آن بود که پدران و نیاگان او به گفته ای امیران و رییسان دین زرتشتی بوده اند، «پاپک» که به قولی پدر و به قولی پدر ِمادر اردشیر بوده است، از امیران محلی پارس و از آن بزرگانی بود که بازمانده ی امیران و شاهان «پَرَتَه دار» فارس بودند. پادشاهان پرته دار فارس که نخستین آنان «بَغَ کْرِتَ» و سپس (بَغَ دَاتَ) و آخر آنان «پاپک» است همه در فارس و بخشی از هندوستان ریاست و بزرگی داشته اند، و سکه زده اند و روی سکه ی آن ها نقش آستانه ی آتشکده و درفش (چهارگوشه) که شاید همان درفش کاویان باشد دیده شده است و پادشاه با «پنام» که سرپوش ویژه ی عبادت است در پیشگاه آتشکده به حال خشوع ایستاده است. این پادشاهان دست نشانده ی اشکانیان بوده اند و از عهد اسکندر و خلیفه های اسکندر به ریاست مذهبی و کم‌کم به پادشاهی گماشته می شدند و اردشیر چنان که گذشت یا پسر پاپک آخرین شاهان مذکور و یا پسر ِدختر او بوده است و چون پدران و نیاگان اردشیر جنبه ی مذهبی داشته اند، از سکه های آن ها این جنبه به خوبی دیده می شود. خود او هم در استواری بنیاد دین کوشید و دین و دولت را با هم کرد و به وزیر خود (تنسر) هیرپدان هیرپد امر کرد که اوستای پراکنده را گرد آورد و خود را در سکه ها خداپرست و خدایی نژاد خواند.

در عهد «شاهپور» پسر اردشیر و جانشینان وی نیز در گردآوری اوستا و تهیه ی فقه و دیگر احکام و عبادت های زرتشتی توجه و اعتنای کامل به عمل آمد و در پشتیبانی از این آیین کار به تعصب کشید از آن جمله مانی پیر فدیک سخن گوی و مصلح بزرگ ایرانی به اعتماد آزادی مذهبی که پیش از ساسانیان در ایران موجود و برقرار بوده است، در عصر شاپور اول پیدا شد و شاهپور را دعوت کرد. شاپور با او به عادت قدیم رفتار نمود و مانی کتابی از کتاب های خود را به نام شاپور نوشت و نام آن را «شاهپو هرگان» نهاد، لیکن در زمان بهرام پسر هرمز، وی را برخلاف وصیت زرتشت و برخلاف اصول دینی که در ایران مرسوم بود، کشتند.

خلاصه، بخشی از اوستا در زمان شاپور اول به دست آمد و در عصر شاپور دوم «آذر پاذمار سپندان» که موبدی بزرگ و سخن گویی گران مایه بود و برخی تاریخ دانان عرب او را زرتشت ثانی نامیده اند و واقعه ی ریختن مس گداخته بر سینه ی زردشت منسوب به اوست، خرده اوستا را آورد و چنان به نظر می رسد که همه ی اوستا را به دست آوردند و یا مدعی شدند که اوستا جملگی به چنگ آمده است و دانشمندی دیگر موسوم به «ارتای ویراف» نیز در عالم خواب، سیری در بهشت و دوزخ کرد و احکامی دیگر پیدا آورد که در کتاب «ارتای ویراف نامک» نوشته است، و نیز تفسیرهای اوستا از این پس به زبان پهلوی رایج گشت. در سده ی نهم میلادی و دوم هجری مؤلف دینکرت که تفسیری از اوستا و مهم ترین کتاب های فقه، عبادت و احکام مزدیسنی است گوید اوستا دارای ۲۱ نسک است، و نام های آن ها را می آورد و مجموع ۲۱ نسک را به اصطلاح زبان پهلوی به سه قسمت بخش می نماید به قرار ذیل :

الف- گاسانیک، ب- هاتَکْ مانْسَریک، ج- داتیک

گاسانیک یعنی بخش «گاثه» که سرودهای دینی و منسوب است به خود زرتشت و محتویات آن ستایش اهورامزده و مراتب دعاها و مناجات ها است. هاتک مانسریک، مخلوطی از مطالب اخلاقی و قوانین و احکام دینی است. داتیک، فقه و احکام و آداب و معاملات است

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 01 فروردین 1397 ساعت: 19:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تحلیل محتوا چیست ؟

بازديد: 93

مقدمه

فارسی زبانی است که امروز بیش تر مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و بخشی از هند، ترکستان، قفقاز و بین النهرین بدان زبان سخن می گویند، نامه می نویسند و شعر می‌سرایند. تاریخ زبان ایران تا هفتصد سال پیش از مسیح روشن و در دست است و از آن پیش نیز از روی آگاهی های علمی دیگر می دانیم که در سرزمین پهناور ایران سرزمینی که از سوی خراسان (مشرق) به مرز تبت و ریگزار ترکستان چین و از جنوب شرقی به کشور پنجاب و از نیمروز (جنوب) به سند و خلیج پارس و بحر عمان و از شمال به کشور سکاها و سارمات ها (جنوب روسیه امروز) تا دانوب و یونان و از مغرب به کشور سوریه و دشت حجاز و یمن می پیوست مردم به زبانی که ریشه و اصل زبان امروز ماست سخن می‌گفته‌اند.

زرتشت پیامبر ایرانی می گوید که ایرانیان از سرزمینی که «اَیْرانَ وَیجَ» نام داشت و ویژه ی ایرانیان بود، به سبب سرمای سخت و پیدا آمدن ارواح اهریمنی کوچ کردند و به سرزمین ایران درآمدند. دانشمندان دیگر نیز دریافته اند که طایفه ی «اَیْریا» از سرزمینی که زادگاه اصلی آنان بود، برخاسته گروهی به ایران، گروهی به پنجاب و برخی به اروپا شتافته اند و در این کشورها به کار کشاورزی و چوپانی پرداخته اند و زبان مردم ایران، هند و اروپا همه شاخه هایی هستند که از آن بیخ رسته و باز هر شاخ شاخه ی دیگر زده و هر شاخه برگ و باری دیگرگون برآورده است. ما را این جا به سایر زبان ها کاری نیست، چه آن علم خود به دانستنی های دیگر که آن را زبان ‌شناسی و فقه اللغه گویند باز بسته است. ما باید بدانیم که تاریخ زبان مادری ما از روزی که نیاگان ما بدین سرزمین درآمده اند تا به امروز چه بوده است و چه شده است و چه تطورها و گردش هایی در آن راه یافته است، از این رو به قدیم ترین زبان های ایران باز می گردیم.

زبان مادی

قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاگان باستانی ما باقی است«نُسک های اَوسْتا» است که شامل سروده های دینی، احکام مذهبی و محتوای تاریخ هایی است که شاهنامه ی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان«گشتاسب شاه» می پیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه(پیشدادیان)،کَویان(کیان) و زمانه ی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک(ضحاک) و فراسیاک تور(افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح می دهد. این روایت ها همه جا می رساند که رشته ی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبان های تاریخی یا پیش از تاریخ می پیوندد و «گاثه ی زردشت» نمونه ی کهن ترین آن زبان هاست.

اما آن چه از تاریخ های ایران، روم، نوشته های سمگ و تاریخ های دیگر مردم همسایه بر می آید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمی‌گذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دوره ی پس از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد، تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهم ترین شهرنشینان آریایی آن زمان بوده اند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی می‌داشت. آن گاه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبه های خود که به سه زبان فارسی، آشوری و عیلامی است، زبان مادی را هم می افزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشته ها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی، خود، زبان فارسی باستانی یا نزدیک بدان و لهجه ای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»، «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز می شود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی از این دو زبان معلوم می گردد.

«هرودوت» در جایی که از دایه ی کورش اول یاد می کند می گوید، نام وی«سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و(واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژه ی بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغیر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز(سپاکا) نام داشته است که واژه ی نرینه ی سپاکو باشد.

برخی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثه ی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخه های زبان ایرانی است از باقی مانده های زبان ماد است به طوزر کلی چون تا امروز هنوز کتیبه ی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمی توان زیاده بر این درباره ی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیش تری از این زبان بر آگاهی های بشر چهره گشاید.

اوستا و زند

زبان دیگر زبان «اَوِسْتا» است. اوستا در اصل «اَوْپِسْتاکْ» است به معنی بنیان جا افتاده و محکم، کنایه است از آیات محکمات و شریعت پابرجای و به صیغه ی صفت مشبهه است، در «تاریخ طبری» و دیگر متقدمان از مورخان عرب «ابستاق» و «افستاق» ضبط شده است و در زبان دری «اُوسْتا اُسْتا وُسْت اُسْت» به اختلاف دیده می شود و همه جا با لفظ «زند» ردیف آمده است کاف آخر «اوپستاک» که از قبیل کاف «داناک» و «تواناک» است در زبان دری حذف می شود و تلفظ صحیح این کلمه بایستی «اوْپِستا» باشد ولی به تقلید شعرایی که به ضرورت این کلمه را مخفف ساخته اند ما آن لفظ را «اوْسِتْا» خوانیم. ولی لفظ زند از آزنتی «Azanti» و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتاب های پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف «پات زند» است که با پیشاوند «پات» ترکیب یافته و به معنی گزارش دوباره یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری. پازند عبارت است از نُسک هایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند و ما باز از آن گفت و گو خواهیم کرد.

بخشی از اوستا عبارت بوده است از قصیده هایی (سرودهایی) به شعر هجایی در ستایش اورمزد و سایر خدایان اَرْیایی (امشاسپنتان) که سمت زیردستی یا مظهریت نسبت به اورمزد و خدای بزرگ یگانه داشته اند و اشاره هایی داشته در بیان بنیان آفرینش و وجود کیومرث و گاو نخستین «ایوداذ» و کشته شدن گاو و کیومرث به دست اهرمن و پیدا شدن نطفه ی کیومرث در زیر خاک به شکل دو گیاه که نام آن دو (مهری و مهریانی مردی و مردانه ملهی و ملهیانه میشی و میشانه به اختلاف روایات) بوده است و تاریخ دانان آن را از جنس«ریواس» دانند و ظاهرن مرادشان همان «مهر گیاه» معروف باشد. و نیز مطالبی داشته در پادشاهی هوشنگ (هوشهنگ)، طهمورث، جمشید، ضحاک(اژدهاک)، فریدون، سلم، تور، ایرج، منوچهر، کیقباد، کاوس، سیاوخش، کیخسرو، افراسیاب، لهراسب، گشتاسب، زرتشت، خانواده ی زرتشت، گروهی دیگر از وزیران و خاندان های تورانی و ایرانی و نیز اوراد، دعاها، نمازها، احکام دینی، دستورالعمل های پراکنده در آداب و اصطلاحات مذهبی و مانند این ها و پیداست که این کتاب از اثر فکر یک نفر نیست و یا بخش هایی از اوستا بعدها نوشته شده است و چنین گویند که «گاثه» قدیم ترین بخش اوستا است و دیگر بخش ها به آن کهنگی نیست. اینک شرحی که درباره ی گرد آوری اوستا از روایت های گوناگون و از اسناد پهلوی در دست است یادآوری می نماییم :

گویند اوستای قدیم دارای ۸۱۵ فصل بوده است بخش شده به ۲۱ نسک یا کتاب و در عهد ساسانیان پس از گردآوری اوستا از آن جمله ۳۴۸ فصل به دست آمد که آن جمله را نیز به ۲۱ نسک بخش کردند و دانشمندان محقق ۲۱ نسک ساسانی را به ۳۴۵٧۰۰ کلمه برآورد کرده اند و از این جمله امروز۸۳۰۰۰ کلمه در اوستای فعلی موجود و باقی به تاراج رویدادها رفته است. در کتب سنت از جمله در «دینکرت» روایتی آورده اند و در نامه ی «تنسر» به شاه مازنداران نیز بدان اشاره شده و مسعودی مورخ عرب و گروهی دیگر از تاریخ دانان اسلامی هم نقل کرده اند که «اسکندر» پس از فتح «اصطخر» اوستا را که بر دوازده هزار پوست گاو نوشته بودند برداشت و مطالب علمی آن را از پزشکی، نجوم و فلسفه به یونانی ترجمه کرد و به یونان فرستاد و خود آن کتاب را بسوزانید. گویند نخستین کسی که پس از اسکندر ملعون از نو «اوستا» را گرد آورد و آیین دیرین مزدیسنا را نو کرد «وُلَخْش» اشکانی بود (۵۱-٧۸ م) ولخش همان است که ما او را «بلاش» خوانیم. در میان اشکانیان پنج شهنشاه به این نام شناخته اند، دار مستتر گوید، کسی که اوستا را گرد کرده است باید ولخش نخستین باشد، زیرا او مردی دین دار بوده است. و برخی گمان کرده اند که این شهنشاه ولخش سوم است که از (۱۴۸تا ۱۹۱م) پادشاهی کرده است. پس از ولخش اشکانی اردشیر پاپکان بنبادگذار دولت ساسانیان بنای سیاست و پادشاهی ایران را بر مذهب نهاد و دین و دولت را به یکدیگر ترکیب داد و آیین زرتشت را که غالبن ظن قوی بر آن است که اشکانیان هم دارای همان آیین بوده اند آیین رسمی کشور ایران قرارداد، و این کار او بسیار عاقلانه بود، زیرا آن دوره به سبب نیرو گرفتن دین مسیحی در انحاء کشور ایران و روم، دوره ی نیروی دین و آغاز نفوذ دین داری به شمار می آمد، چنان که بعد هم دیده شده که از سویی مانی پدید آمد و سپس مزدک ظهور کرد و چندی نگذشت که محمد بیرون آمد.

یک علت دیگر تعصب دینی اردشیر آن بود که پدران و نیاگان او به گفته ای امیران و رییسان دین زرتشتی بوده اند، «پاپک» که به قولی پدر و به قولی پدر ِمادر اردشیر بوده است، از امیران محلی پارس و از آن بزرگانی بود که بازمانده ی امیران و شاهان «پَرَتَه دار» فارس بودند. پادشاهان پرته دار فارس که نخستین آنان «بَغَ کْرِتَ» و سپس (بَغَ دَاتَ) و آخر آنان «پاپک» است همه در فارس و بخشی از هندوستان ریاست و بزرگی داشته اند، و سکه زده اند و روی سکه ی آن ها نقش آستانه ی آتشکده و درفش (چهارگوشه) که شاید همان درفش کاویان باشد دیده شده است و پادشاه با «پنام» که سرپوش ویژه ی عبادت است در پیشگاه آتشکده به حال خشوع ایستاده است. این پادشاهان دست نشانده ی اشکانیان بوده اند و از عهد اسکندر و خلیفه های اسکندر به ریاست مذهبی و کم‌کم به پادشاهی گماشته می شدند و اردشیر چنان که گذشت یا پسر پاپک آخرین شاهان مذکور و یا پسر ِدختر او بوده است و چون پدران و نیاگان اردشیر جنبه ی مذهبی داشته اند، از سکه های آن ها این جنبه به خوبی دیده می شود. خود او هم در استواری بنیاد دین کوشید و دین و دولت را با هم کرد و به وزیر خود (تنسر) هیرپدان هیرپد امر کرد که اوستای پراکنده را گرد آورد و خود را در سکه ها خداپرست و خدایی نژاد خواند.

در عهد «شاهپور» پسر اردشیر و جانشینان وی نیز در گردآوری اوستا و تهیه ی فقه و دیگر احکام و عبادت های زرتشتی توجه و اعتنای کامل به عمل آمد و در پشتیبانی از این آیین کار به تعصب کشید از آن جمله مانی پیر فدیک سخن گوی و مصلح بزرگ ایرانی به اعتماد آزادی مذهبی که پیش از ساسانیان در ایران موجود و برقرار بوده است، در عصر شاپور اول پیدا شد و شاهپور را دعوت کرد. شاپور با او به عادت قدیم رفتار نمود و مانی کتابی از کتاب های خود را به نام شاپور نوشت و نام آن را «شاهپو هرگان» نهاد، لیکن در زمان بهرام پسر هرمز، وی را برخلاف وصیت زرتشت و برخلاف اصول دینی که در ایران مرسوم بود، کشتند.

خلاصه، بخشی از اوستا در زمان شاپور اول به دست آمد و در عصر شاپور دوم «آذر پاذمار سپندان» که موبدی بزرگ و سخن گویی گران مایه بود و برخی تاریخ دانان عرب او را زرتشت ثانی نامیده اند و واقعه ی ریختن مس گداخته بر سینه ی زردشت منسوب به اوست، خرده اوستا را آورد و چنان به نظر می رسد که همه ی اوستا را به دست آوردند و یا مدعی شدند که اوستا جملگی به چنگ آمده است و دانشمندی دیگر موسوم به «ارتای ویراف» نیز در عالم خواب، سیری در بهشت و دوزخ کرد و احکامی دیگر پیدا آورد که در کتاب «ارتای ویراف نامک» نوشته است، و نیز تفسیرهای اوستا از این پس به زبان پهلوی رایج گشت. در سده ی نهم میلادی و دوم هجری مؤلف دینکرت که تفسیری از اوستا و مهم ترین کتاب های فقه، عبادت و احکام مزدیسنی است گوید اوستا دارای ۲۱ نسک است، و نام های آن ها را می آورد و مجموع ۲۱ نسک را به اصطلاح زبان پهلوی به سه قسمت بخش می نماید به قرار ذیل :

الف- گاسانیک، ب- هاتَکْ مانْسَریک، ج- داتیک

گاسانیک یعنی بخش «گاثه» که سرودهای دینی و منسوب است به خود زرتشت و محتویات آن ستایش اهورامزده و مراتب دعاها و مناجات ها است. هاتک مانسریک، مخلوطی از مطالب اخلاقی و قوانین و احکام دینی است. داتیک، فقه و احکام و آداب و معاملات است

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 01 فروردین 1397 ساعت: 19:38 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,
نظرات(0)

تحقیق درباره آداب و رسوم استان هرمزگان

بازديد: 347

آداب و رسوم استان هرمزگان

مراسم زار

مراسم خاصی که برای بیرون کردن مرض از جسم بیمار اجرا می شود.

مراسم قبله دعا

مراسم دعا برای باریدن باران در زمان خشکسالی برگزار می شود.

نوروز

مراسم سال شمسي در کشور ما هميشه توأم با رسمها و آداب خاصي مي باشد که تنوع آن بسيار چشمگير است. نواحي مختلف ايران، همسو با تأثيري که از فرهنگهاي مجاور گرفته اند، اين مراسم را که اغلب بجا مانده از دوران باستان مي باشد، برگزار مي کنند. در منطقه مورد بررسي به نظر مي رسد بعلت نزديکي به خليج فارس و برگرفتن عناصري از فرهنگ کشورهاي عربي مجاور، خصوصأ پس از اسلام، اين مراسم خصوصأ نوروز به مرور کمرنگ تر شده و کمتر از مناسبتهاي مذهبي در يک سال قمري به آن توجه مي شود.

چهارشنبه سوري

مراسم شب چهارشنبه سوري عملأ در اين منطقه برگزار نمي شود و مردم عليرغم آشنايي با آن و دانستن مناسبت و ارتباط آن با عيد نوروز، آن را کمتر مورد توجه قرار مي دهند. در روزهاي قبل از عيد مردم در نواحي مختلف مراسم و آدابي دارند که تحت عناوين مختلفي از قبيل روز دمور، روز نوروزي مرده ها يا روز سفره اموات به چشم مي خورد.

روز دمور ruze damur

در شهر رودان، چند روز قبل از آغاز سال جديد، خانواده ها همراه با کودکان و گاه اقوام نزديک خود به باغهاي مجاور شهر، خصوصاً نخلستانها رفته و ضمن صرف ناهار در آنجا به کمک طنابي که از برگ درخت خرما بافته مي شود و چيلک chilak نام دارد، تابي به دو درخت خرما مي بندند که به آن دمور مي گويند. کودکان با آن تا غروب بازي کرده و عصر هنگام همگي به خانه هايشان باز مي گردند. البته اين رسم امروزه کمتر انجام شده ولي در گذشته اکثريت غريب به اتفاق مردم آن را انجام مي دادند.

روز نوروزي مرده ها

در روستاي سياه مغان مردم يک هفته قبل از عيد سفره اي در خانه خود يا به شکل اشتراکي در منزل اقوام يا همسايگان مي اندازند که به آن نوروزي مرده ها گفته مي شود. اين سفره که به مناسبت يادبود اموات در آخرين روزهاي سال انداخته مي شود، شامل غذاهايي است که هر کس به منظور خيرات براي اموات خود ريخته و در آن قرار مي دهد. يکي از اصلي ترين موادي که جهت خيرات در اين سفره گذاشته مي شود، خرماي ماليده اي است که از تابستان در مشک بدين منظور ذخيره مي شود.

اين خرما همراه با باقلا پلو يا شير در اين روز صرف مي شود. در سفره نوروزي مرده ها شير کيسه اي (ماست چکيده) نيز مي گذارند. اين سفره پيش از اين بين ناشتائي و چاشت، بين صبحانه و ناهار، انداخته و مواد آن صرف مي شد. اما امروزه بعنوان ناهار خورده مي شود. اين مراسم در هر روزي غير از دوشنبه و چهارشنبه قابل اجرا مي باشد.

روز سفره اموات

در روستاي زيارت پير چوگان روزي تحت همين عنوان به چشم مي خورد. در اين روز که ده روز قبل از مراسم آن انجام مي شود، هرکس به فرا خور وضعيت مادي و اقتصادي اش براي خيرات اموات خود غذا يا ميوه و شيريني تهيه کرده و تمام روز در خانه خويش مراسم فاتحه و قرآن خواني برگزار مي کند. اين مراسم سرانجام با خوردن شام در منزل صاحب خانه پايان مي پذيرد.

خانه تکاني

مردم شهر رودان و روستاهاي تابع آن، چند روز قبل از آغاز سال نو شروع به خانه تکاني مي کنند. البته در بعضي نقاط مانند روستاي زيارت مردم خانه تکاني خود را اول پاييز انجام داده و ديگر براي نوروز اين کار را نمي کنند. خانه تکاني نوروزي همچون ساير نقاط کشور شامل شستن اشيای قابل شسشوي منزل و نيز گردگيري کلي خانه مي باشد.

 

 

 

جشن های مذهبی

جشن های مردمان استان هرمزگان به سه دسته جشن های ملی، خصوصی، محلی و مذهبی تقسیم می شوند. جشن های مذهبی به همان جشن های رایج در سراسر کشور در میلاد ائمه معصوم(ع) و مناسبت های مختلف مذهبی اطلاق می شوند. جشن های مذهبی تحت عنوان مولودی در استان هرمزگان جشن گرفته می شوند که این آیین ها در مسجد ها و مهدیه ها انجام می شوند. روزهای مولودیخوانی كه در جزيره قشم برگزار میشود، به ترتیب تولد حضرت پيامبراکرم (ص)

معراج پيامبر(ص) در شب ٢٧ رجب، عید فطر در اول شوال و عید قربان در دهم ذیحجه هستند. مردم استان هرمزگان پای بند اصول دين اسلام بوده و به همين مناسبت، آداب و رسوم ايشان نيز بيش تر در حول و حوش مراسم مذهبی و برگزاری جشنها و اعياد دينی قرار می گیرند. رفتن قبله دعا نوعی مراسم باران خواهی اهالی استان هرمزگان است که از مراسم قديمی مردم این استان بوده و تاکنون نیز حفظ شده و برای اهالی جنبه تقدس پيدا كرده است.

در سالهايی كه در استان و به خصوص در جزایری چون قشم؛ بهموقع باران نمیبارد و آب بركهها و چاهها تمام می شود و در دشتها و صحراها، خشكی جای سرسبزی و خرمی را فرا میگيرد و درختها زرد می شوند و كشاورزان قادر به كشت و كار نيستند و حيوانات علوفه و آب نمیيابند و انسانها تشنه میمانند، امام جماعت و پيشوای مذهبی قشم كه در عين حال مردی با تقوی و پرهيزگار است، به تكاپو افتاده و مقدمات رفتن مردم را به «مصلی» و اجرای مراسم «قبله دعا» فراهم میسازد. اين مراسم برای طلب باران است.

زنبيل گردانيدن

رسم زنبيل گردانيدن نیز از آیین های مرسوم در استان هرمزگان است. در هرمزگان گاهی اتفاق میافتدكه بچهای در سن 18 ماهگی يا دو سالگی به اصطلاح محلی پانگرفته و راه نمی افتد. پدر و مادر طفل، برای راه افتادن بچه خود، يک روز بر و بچههای همسايه را خبر می كنند و فرزند خودشان را در يک زنبيل كه با پوشال درخت خرما، درست شده ؛ می گذارند و آن را به دست بچههای همسايه می سپارند تا زنبيل محتوی بچه را به درب حداقل شش خانه ببرند.

بچه ها با ترتيب خاصی دو طرف زنبيل را گرفته و در حالی كه زنبيل را مثل يک تخت روان حركت میدهند با صدای بلند اين عبارت را می خوانند: كندو پا نداره، خيرش بكن به كندو، تا كندو پا بگيره، كندو پا نداره ، خيرش بكن ... بعد با همان تشريفات زنبيل را به درب خانههای ديگر میبرند و عبارات بالا را دسته جمعی میخوانند و اين كار در حدود دو ساعت طول میكشد، در خاتمه مراسم دوباره زنبيل محتوی بچه را به خانه پدر و مادر طفل برگردانيده و بچه را تحويل می دهند. اهالی عقيده دارند كه بعد از انجام چنين مراسمی، طفل پا میگيرد و راه میافتد.

رسم قربانی برای ريزش باران

بر اساس يک رسم قديمی، همه ساله در استان هرمزگان به خصوص؛ جزيره قشم برای ريزش بهموقع باران و يا ريزش زودتر و بيشتر باران، تعداد قابل توجهی گوسفند قربانی میكنند و گوشت آنها را به صورت خورش درآورده و به همراه برنج بين مستمندان توزيع مینمايند. مراسم در بيرون شهر صورت می گيرد و پیش از هر كاری اهالی به خواندن نماز میايستند و سپس گوسفندها را ذبح میكنند، هم زمان با فراهم كردن مراسم قربانی، آب انبارهای خود را كه در محل به نام بركه معروف است؛ تخليه و تميز كرده و منتظر ريزش باران می مانند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 28 اسفند 1396 ساعت: 19:23 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

شیوه ی تصحیح دیکته ی (املای) فارسی در کلاس های دوم تا پنجم ابتدایی

بازديد: 107

آداب و رسوم استان هرمزگان

مراسم زار

مراسم خاصی که برای بیرون کردن مرض از جسم بیمار اجرا می شود.

مراسم قبله دعا

مراسم دعا برای باریدن باران در زمان خشکسالی برگزار می شود.

نوروز

مراسم سال شمسي در کشور ما هميشه توأم با رسمها و آداب خاصي مي باشد که تنوع آن بسيار چشمگير است. نواحي مختلف ايران، همسو با تأثيري که از فرهنگهاي مجاور گرفته اند، اين مراسم را که اغلب بجا مانده از دوران باستان مي باشد، برگزار مي کنند. در منطقه مورد بررسي به نظر مي رسد بعلت نزديکي به خليج فارس و برگرفتن عناصري از فرهنگ کشورهاي عربي مجاور، خصوصأ پس از اسلام، اين مراسم خصوصأ نوروز به مرور کمرنگ تر شده و کمتر از مناسبتهاي مذهبي در يک سال قمري به آن توجه مي شود.

چهارشنبه سوري

مراسم شب چهارشنبه سوري عملأ در اين منطقه برگزار نمي شود و مردم عليرغم آشنايي با آن و دانستن مناسبت و ارتباط آن با عيد نوروز، آن را کمتر مورد توجه قرار مي دهند. در روزهاي قبل از عيد مردم در نواحي مختلف مراسم و آدابي دارند که تحت عناوين مختلفي از قبيل روز دمور، روز نوروزي مرده ها يا روز سفره اموات به چشم مي خورد.

روز دمور ruze damur

در شهر رودان، چند روز قبل از آغاز سال جديد، خانواده ها همراه با کودکان و گاه اقوام نزديک خود به باغهاي مجاور شهر، خصوصاً نخلستانها رفته و ضمن صرف ناهار در آنجا به کمک طنابي که از برگ درخت خرما بافته مي شود و چيلک chilak نام دارد، تابي به دو درخت خرما مي بندند که به آن دمور مي گويند. کودکان با آن تا غروب بازي کرده و عصر هنگام همگي به خانه هايشان باز مي گردند. البته اين رسم امروزه کمتر انجام شده ولي در گذشته اکثريت غريب به اتفاق مردم آن را انجام مي دادند.

روز نوروزي مرده ها

در روستاي سياه مغان مردم يک هفته قبل از عيد سفره اي در خانه خود يا به شکل اشتراکي در منزل اقوام يا همسايگان مي اندازند که به آن نوروزي مرده ها گفته مي شود. اين سفره که به مناسبت يادبود اموات در آخرين روزهاي سال انداخته مي شود، شامل غذاهايي است که هر کس به منظور خيرات براي اموات خود ريخته و در آن قرار مي دهد. يکي از اصلي ترين موادي که جهت خيرات در اين سفره گذاشته مي شود، خرماي ماليده اي است که از تابستان در مشک بدين منظور ذخيره مي شود.

اين خرما همراه با باقلا پلو يا شير در اين روز صرف مي شود. در سفره نوروزي مرده ها شير کيسه اي (ماست چکيده) نيز مي گذارند. اين سفره پيش از اين بين ناشتائي و چاشت، بين صبحانه و ناهار، انداخته و مواد آن صرف مي شد. اما امروزه بعنوان ناهار خورده مي شود. اين مراسم در هر روزي غير از دوشنبه و چهارشنبه قابل اجرا مي باشد.

روز سفره اموات

در روستاي زيارت پير چوگان روزي تحت همين عنوان به چشم مي خورد. در اين روز که ده روز قبل از مراسم آن انجام مي شود، هرکس به فرا خور وضعيت مادي و اقتصادي اش براي خيرات اموات خود غذا يا ميوه و شيريني تهيه کرده و تمام روز در خانه خويش مراسم فاتحه و قرآن خواني برگزار مي کند. اين مراسم سرانجام با خوردن شام در منزل صاحب خانه پايان مي پذيرد.

خانه تکاني

مردم شهر رودان و روستاهاي تابع آن، چند روز قبل از آغاز سال نو شروع به خانه تکاني مي کنند. البته در بعضي نقاط مانند روستاي زيارت مردم خانه تکاني خود را اول پاييز انجام داده و ديگر براي نوروز اين کار را نمي کنند. خانه تکاني نوروزي همچون ساير نقاط کشور شامل شستن اشيای قابل شسشوي منزل و نيز گردگيري کلي خانه مي باشد.

 

 

 

جشن های مذهبی

جشن های مردمان استان هرمزگان به سه دسته جشن های ملی، خصوصی، محلی و مذهبی تقسیم می شوند. جشن های مذهبی به همان جشن های رایج در سراسر کشور در میلاد ائمه معصوم(ع) و مناسبت های مختلف مذهبی اطلاق می شوند. جشن های مذهبی تحت عنوان مولودی در استان هرمزگان جشن گرفته می شوند که این آیین ها در مسجد ها و مهدیه ها انجام می شوند. روزهای مولودیخوانی كه در جزيره قشم برگزار میشود، به ترتیب تولد حضرت پيامبراکرم (ص)

معراج پيامبر(ص) در شب ٢٧ رجب، عید فطر در اول شوال و عید قربان در دهم ذیحجه هستند. مردم استان هرمزگان پای بند اصول دين اسلام بوده و به همين مناسبت، آداب و رسوم ايشان نيز بيش تر در حول و حوش مراسم مذهبی و برگزاری جشنها و اعياد دينی قرار می گیرند. رفتن قبله دعا نوعی مراسم باران خواهی اهالی استان هرمزگان است که از مراسم قديمی مردم این استان بوده و تاکنون نیز حفظ شده و برای اهالی جنبه تقدس پيدا كرده است.

در سالهايی كه در استان و به خصوص در جزایری چون قشم؛ بهموقع باران نمیبارد و آب بركهها و چاهها تمام می شود و در دشتها و صحراها، خشكی جای سرسبزی و خرمی را فرا میگيرد و درختها زرد می شوند و كشاورزان قادر به كشت و كار نيستند و حيوانات علوفه و آب نمیيابند و انسانها تشنه میمانند، امام جماعت و پيشوای مذهبی قشم كه در عين حال مردی با تقوی و پرهيزگار است، به تكاپو افتاده و مقدمات رفتن مردم را به «مصلی» و اجرای مراسم «قبله دعا» فراهم میسازد. اين مراسم برای طلب باران است.

زنبيل گردانيدن

رسم زنبيل گردانيدن نیز از آیین های مرسوم در استان هرمزگان است. در هرمزگان گاهی اتفاق میافتدكه بچهای در سن 18 ماهگی يا دو سالگی به اصطلاح محلی پانگرفته و راه نمی افتد. پدر و مادر طفل، برای راه افتادن بچه خود، يک روز بر و بچههای همسايه را خبر می كنند و فرزند خودشان را در يک زنبيل كه با پوشال درخت خرما، درست شده ؛ می گذارند و آن را به دست بچههای همسايه می سپارند تا زنبيل محتوی بچه را به درب حداقل شش خانه ببرند.

بچه ها با ترتيب خاصی دو طرف زنبيل را گرفته و در حالی كه زنبيل را مثل يک تخت روان حركت میدهند با صدای بلند اين عبارت را می خوانند: كندو پا نداره، خيرش بكن به كندو، تا كندو پا بگيره، كندو پا نداره ، خيرش بكن ... بعد با همان تشريفات زنبيل را به درب خانههای ديگر میبرند و عبارات بالا را دسته جمعی میخوانند و اين كار در حدود دو ساعت طول میكشد، در خاتمه مراسم دوباره زنبيل محتوی بچه را به خانه پدر و مادر طفل برگردانيده و بچه را تحويل می دهند. اهالی عقيده دارند كه بعد از انجام چنين مراسمی، طفل پا میگيرد و راه میافتد.

رسم قربانی برای ريزش باران

بر اساس يک رسم قديمی، همه ساله در استان هرمزگان به خصوص؛ جزيره قشم برای ريزش بهموقع باران و يا ريزش زودتر و بيشتر باران، تعداد قابل توجهی گوسفند قربانی میكنند و گوشت آنها را به صورت خورش درآورده و به همراه برنج بين مستمندان توزيع مینمايند. مراسم در بيرون شهر صورت می گيرد و پیش از هر كاری اهالی به خواندن نماز میايستند و سپس گوسفندها را ذبح میكنند، هم زمان با فراهم كردن مراسم قربانی، آب انبارهای خود را كه در محل به نام بركه معروف است؛ تخليه و تميز كرده و منتظر ريزش باران می مانند.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 25 اسفند 1396 ساعت: 20:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره زیان های تنبیه

بازديد: 87

تحقیق درباره زیان های تنبیه

شکستن شخصیت

 

تنبیهات چه بصورت بدنى و چه روانى از قبیل سرزنش‌ها، عتاب‌ها، تحقیرها، محرومیت‌ها و... شخصیت افراد را خرد مى‌کند و آنها را تدریجاً به سوى خمودى و انزوا و گاهى هم فساد شخصیت مى‌کشاند.

 

بى‌اعتمادى به مربیان

 

تنبیه سبب آن خواهد شد که اعتماد کودک از والدین و مربیان سلب شود و آنها را افرادى زورگو و متجاوز و یا غیر عادل و ستمکار بحساب آورد. کودکى که از والدین ومربیان کتک خورده نمى‌تواند نسبت به حسن‌نیّت و قابل اعتماد بودن آنها اعتقاد داشته باشد.

 

این احساس در کودکان کم سن‌تر بیشتر پدید مى‌آید بویژه به ‌هنگامى که ندانند چرا تنبیه شده‌اند و علت کتک‌خوردنشان چه بوده است. آنها گمان دارند که والدین و مربیان از قدرت خود سوءاستفاده کرده و محبتشان دروغین است.

 

یجاد زمینه براى خشونت‌ها

آرى تنبیه ممکن است جلوى سربهوائى کودکان را گرفته و بطور موقت آرامش و سکون را در محیط شلوغى که او ساخته فراهم آورد. ولى این امکان را هم پدید مى‌آورد که قدرت عمل و ابتکار را هم از دست مربّى خارج سازد.
 

پیدایش ترس و اضطراب

 

تنبیه در مواردى امکان دارد زمینه‌ساز ترس و اضطراب کودک گردد. اما ترس کودک از والدین و مربیان سبب آن خواهد شد که طفل همه گاه بکوشد از آنان دور شده و کناره‌گیرى کند. و اما اضطراب سبب آن خواهد شد که قرار و آرام از کودک سلب شده و توان کار و تلاش ازاو گرفته شود. در چنان صورتى طفل وضعى عادى و رفتارى سازگارانه نخواهد داشت. در کل به این نکته باید تکیه کرد که نا بسامانى‌هاى روانى ناشى از ترس و اضطراب، احساس ناامنى‌ها اثرات ناگوارى بر زندگى کودک دارد. وضع حال و آینده او را دچار اختلال خواهد کرد.

 

تسلیم و بردگى

 

البته این امکان هم وجود دارد که تنبیه سبب تسلیم کودک گردد و او را بشکند. در چنان صورتى هم مربى موفق نخواهد بود. زیرا در چنان صورتى طفل دائماً درصدد مخفى کارى و چاره‌جوئى براى نجات است.

 

تسلیم ناشى از زور غیر از تسلیم ناشى از منطق و استدلال است. بهنگامى که طفلى وجداناً قانع و تسلیم گردد در پى اجراى دستورات و راهنمائى‌هاى مربى است ولى بهنگامى که آن را ناشى از زور و اعمال قدرت بداند سعى خواهد کرد بنحوى از دستورات طفره رود.

 

از سوى دیگر این نکته را باید متذکر شد که چه فایده که کودکى بخاطر ترس از تنبیه مطیع شده و با عبودیتى کورکورانه تسلیم آنها گردد. چنین امرى با شئون انسانى انسان سازگار نیست. آنکس که عادت کند تسلیم زور گردد زندگى بعدیش نیز دچار مخاطره خواهد شد.

 

جرم و تبهکارى

 

بررسى‌ها نشان مى‌دهند که تنبیه در مواردى عاملى براى جرم و تبهکارى فرد شده و زمینه‌ساز تحویل عناصر تبهکار به جامعه خواهد شد. براساس بررسى‌ها و تحقیقات بسیارى از افرادى که تن به جرائم و تبهکاری، در سنین بعدى زندگى مى‌دهند و یا افرادى بى‌بندو بار و لاابالى بار مى‌‌آیند از کسانى هستند که در گذشته مورد تنبیهات سخت قرار گرفته و بر اثر خشونت‌هائى که دیده‌اند عقده‌اى بار آمده‌اند.

 

بد آموزى‌ها

 

تنبیهات بویژه در مواردى که براى کودک علتى روشن و توجیه شده نباشد مى‌تواند درس بدى براى کودکان بحساب آید. این درس بدآموز به این صورت است که منطق زور و اعمال خشونت را در آنان تقویت مى‌کند و آنان را به آزاررسانى سوق مى‌دهد.

 

کودکانى هستند که دعوائى بحساب مى‌آیند و هرآنگاه که با کودکان ضعیف‌تر از خود برخورد کرده‌اند سر از ستمکارى درآورده و به اعمال قدرت پرداخته‌اند. این رفتار از یکسو ناشى از درس ناردستى است که از والدین و مربیان گرفته‌اند و از سوى دیگر وسیله‌اى است براى عقده‌تکانى و نجات دادن خود از احساس فشارى که در درون دارند.

 

آسوده کردن ناصواب وجدان

 

کودکى که جرمى مرتکب شده و بدنبال آن مورد تنبیه قرار گرفته خود را در رابطه با آن جرم برئ الذّمّه مى‌بیند. وجدانش راحت است از آن بابت که کار بدى کرده وعقوبت خود را یافته است. و این امر نوعى معامله را در امر گناه در فکر او مستقر مى‌سازد و وجدان او را مى‌کشد.

 

بعدها که باز هم هوس همان لغزش و اشتباه را بکند مى‌تواند با جرأت در آن وادى وارد شده و از هم‌اکنون پیش‌بینى وضع خود را داشته باشد. مى‌داند در ازاى فلان لغزش چه عقوبت و دشوارى براى او مطرح است و به معامله با والدین و مربیان مى‌پردازد! جرم از او، تنبیه از آنان.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 25 اسفند 1396 ساعت: 20:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

راهکارهای خوش خط کردن دانش آموزان

بازديد: 99

تحقیق درباره زیان های تنبیه

شکستن شخصیت

 

تنبیهات چه بصورت بدنى و چه روانى از قبیل سرزنش‌ها، عتاب‌ها، تحقیرها، محرومیت‌ها و... شخصیت افراد را خرد مى‌کند و آنها را تدریجاً به سوى خمودى و انزوا و گاهى هم فساد شخصیت مى‌کشاند.

 

بى‌اعتمادى به مربیان

 

تنبیه سبب آن خواهد شد که اعتماد کودک از والدین و مربیان سلب شود و آنها را افرادى زورگو و متجاوز و یا غیر عادل و ستمکار بحساب آورد. کودکى که از والدین ومربیان کتک خورده نمى‌تواند نسبت به حسن‌نیّت و قابل اعتماد بودن آنها اعتقاد داشته باشد.

 

این احساس در کودکان کم سن‌تر بیشتر پدید مى‌آید بویژه به ‌هنگامى که ندانند چرا تنبیه شده‌اند و علت کتک‌خوردنشان چه بوده است. آنها گمان دارند که والدین و مربیان از قدرت خود سوءاستفاده کرده و محبتشان دروغین است.

 

یجاد زمینه براى خشونت‌ها

آرى تنبیه ممکن است جلوى سربهوائى کودکان را گرفته و بطور موقت آرامش و سکون را در محیط شلوغى که او ساخته فراهم آورد. ولى این امکان را هم پدید مى‌آورد که قدرت عمل و ابتکار را هم از دست مربّى خارج سازد.
 

پیدایش ترس و اضطراب

 

تنبیه در مواردى امکان دارد زمینه‌ساز ترس و اضطراب کودک گردد. اما ترس کودک از والدین و مربیان سبب آن خواهد شد که طفل همه گاه بکوشد از آنان دور شده و کناره‌گیرى کند. و اما اضطراب سبب آن خواهد شد که قرار و آرام از کودک سلب شده و توان کار و تلاش ازاو گرفته شود. در چنان صورتى طفل وضعى عادى و رفتارى سازگارانه نخواهد داشت. در کل به این نکته باید تکیه کرد که نا بسامانى‌هاى روانى ناشى از ترس و اضطراب، احساس ناامنى‌ها اثرات ناگوارى بر زندگى کودک دارد. وضع حال و آینده او را دچار اختلال خواهد کرد.

 

تسلیم و بردگى

 

البته این امکان هم وجود دارد که تنبیه سبب تسلیم کودک گردد و او را بشکند. در چنان صورتى هم مربى موفق نخواهد بود. زیرا در چنان صورتى طفل دائماً درصدد مخفى کارى و چاره‌جوئى براى نجات است.

 

تسلیم ناشى از زور غیر از تسلیم ناشى از منطق و استدلال است. بهنگامى که طفلى وجداناً قانع و تسلیم گردد در پى اجراى دستورات و راهنمائى‌هاى مربى است ولى بهنگامى که آن را ناشى از زور و اعمال قدرت بداند سعى خواهد کرد بنحوى از دستورات طفره رود.

 

از سوى دیگر این نکته را باید متذکر شد که چه فایده که کودکى بخاطر ترس از تنبیه مطیع شده و با عبودیتى کورکورانه تسلیم آنها گردد. چنین امرى با شئون انسانى انسان سازگار نیست. آنکس که عادت کند تسلیم زور گردد زندگى بعدیش نیز دچار مخاطره خواهد شد.

 

جرم و تبهکارى

 

بررسى‌ها نشان مى‌دهند که تنبیه در مواردى عاملى براى جرم و تبهکارى فرد شده و زمینه‌ساز تحویل عناصر تبهکار به جامعه خواهد شد. براساس بررسى‌ها و تحقیقات بسیارى از افرادى که تن به جرائم و تبهکاری، در سنین بعدى زندگى مى‌دهند و یا افرادى بى‌بندو بار و لاابالى بار مى‌‌آیند از کسانى هستند که در گذشته مورد تنبیهات سخت قرار گرفته و بر اثر خشونت‌هائى که دیده‌اند عقده‌اى بار آمده‌اند.

 

بد آموزى‌ها

 

تنبیهات بویژه در مواردى که براى کودک علتى روشن و توجیه شده نباشد مى‌تواند درس بدى براى کودکان بحساب آید. این درس بدآموز به این صورت است که منطق زور و اعمال خشونت را در آنان تقویت مى‌کند و آنان را به آزاررسانى سوق مى‌دهد.

 

کودکانى هستند که دعوائى بحساب مى‌آیند و هرآنگاه که با کودکان ضعیف‌تر از خود برخورد کرده‌اند سر از ستمکارى درآورده و به اعمال قدرت پرداخته‌اند. این رفتار از یکسو ناشى از درس ناردستى است که از والدین و مربیان گرفته‌اند و از سوى دیگر وسیله‌اى است براى عقده‌تکانى و نجات دادن خود از احساس فشارى که در درون دارند.

 

آسوده کردن ناصواب وجدان

 

کودکى که جرمى مرتکب شده و بدنبال آن مورد تنبیه قرار گرفته خود را در رابطه با آن جرم برئ الذّمّه مى‌بیند. وجدانش راحت است از آن بابت که کار بدى کرده وعقوبت خود را یافته است. و این امر نوعى معامله را در امر گناه در فکر او مستقر مى‌سازد و وجدان او را مى‌کشد.

 

بعدها که باز هم هوس همان لغزش و اشتباه را بکند مى‌تواند با جرأت در آن وادى وارد شده و از هم‌اکنون پیش‌بینى وضع خود را داشته باشد. مى‌داند در ازاى فلان لغزش چه عقوبت و دشوارى براى او مطرح است و به معامله با والدین و مربیان مى‌پردازد! جرم از او، تنبیه از آنان.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 25 اسفند 1396 ساعت: 20:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

انواع بازی های آموزشی و کلاسی

بازديد: 191

تحقیق درباره زیان های تنبیه

شکستن شخصیت

 

تنبیهات چه بصورت بدنى و چه روانى از قبیل سرزنش‌ها، عتاب‌ها، تحقیرها، محرومیت‌ها و... شخصیت افراد را خرد مى‌کند و آنها را تدریجاً به سوى خمودى و انزوا و گاهى هم فساد شخصیت مى‌کشاند.

 

بى‌اعتمادى به مربیان

 

تنبیه سبب آن خواهد شد که اعتماد کودک از والدین و مربیان سلب شود و آنها را افرادى زورگو و متجاوز و یا غیر عادل و ستمکار بحساب آورد. کودکى که از والدین ومربیان کتک خورده نمى‌تواند نسبت به حسن‌نیّت و قابل اعتماد بودن آنها اعتقاد داشته باشد.

 

این احساس در کودکان کم سن‌تر بیشتر پدید مى‌آید بویژه به ‌هنگامى که ندانند چرا تنبیه شده‌اند و علت کتک‌خوردنشان چه بوده است. آنها گمان دارند که والدین و مربیان از قدرت خود سوءاستفاده کرده و محبتشان دروغین است.

 

یجاد زمینه براى خشونت‌ها

آرى تنبیه ممکن است جلوى سربهوائى کودکان را گرفته و بطور موقت آرامش و سکون را در محیط شلوغى که او ساخته فراهم آورد. ولى این امکان را هم پدید مى‌آورد که قدرت عمل و ابتکار را هم از دست مربّى خارج سازد.
 

پیدایش ترس و اضطراب

 

تنبیه در مواردى امکان دارد زمینه‌ساز ترس و اضطراب کودک گردد. اما ترس کودک از والدین و مربیان سبب آن خواهد شد که طفل همه گاه بکوشد از آنان دور شده و کناره‌گیرى کند. و اما اضطراب سبب آن خواهد شد که قرار و آرام از کودک سلب شده و توان کار و تلاش ازاو گرفته شود. در چنان صورتى طفل وضعى عادى و رفتارى سازگارانه نخواهد داشت. در کل به این نکته باید تکیه کرد که نا بسامانى‌هاى روانى ناشى از ترس و اضطراب، احساس ناامنى‌ها اثرات ناگوارى بر زندگى کودک دارد. وضع حال و آینده او را دچار اختلال خواهد کرد.

 

تسلیم و بردگى

 

البته این امکان هم وجود دارد که تنبیه سبب تسلیم کودک گردد و او را بشکند. در چنان صورتى هم مربى موفق نخواهد بود. زیرا در چنان صورتى طفل دائماً درصدد مخفى کارى و چاره‌جوئى براى نجات است.

 

تسلیم ناشى از زور غیر از تسلیم ناشى از منطق و استدلال است. بهنگامى که طفلى وجداناً قانع و تسلیم گردد در پى اجراى دستورات و راهنمائى‌هاى مربى است ولى بهنگامى که آن را ناشى از زور و اعمال قدرت بداند سعى خواهد کرد بنحوى از دستورات طفره رود.

 

از سوى دیگر این نکته را باید متذکر شد که چه فایده که کودکى بخاطر ترس از تنبیه مطیع شده و با عبودیتى کورکورانه تسلیم آنها گردد. چنین امرى با شئون انسانى انسان سازگار نیست. آنکس که عادت کند تسلیم زور گردد زندگى بعدیش نیز دچار مخاطره خواهد شد.

 

جرم و تبهکارى

 

بررسى‌ها نشان مى‌دهند که تنبیه در مواردى عاملى براى جرم و تبهکارى فرد شده و زمینه‌ساز تحویل عناصر تبهکار به جامعه خواهد شد. براساس بررسى‌ها و تحقیقات بسیارى از افرادى که تن به جرائم و تبهکاری، در سنین بعدى زندگى مى‌دهند و یا افرادى بى‌بندو بار و لاابالى بار مى‌‌آیند از کسانى هستند که در گذشته مورد تنبیهات سخت قرار گرفته و بر اثر خشونت‌هائى که دیده‌اند عقده‌اى بار آمده‌اند.

 

بد آموزى‌ها

 

تنبیهات بویژه در مواردى که براى کودک علتى روشن و توجیه شده نباشد مى‌تواند درس بدى براى کودکان بحساب آید. این درس بدآموز به این صورت است که منطق زور و اعمال خشونت را در آنان تقویت مى‌کند و آنان را به آزاررسانى سوق مى‌دهد.

 

کودکانى هستند که دعوائى بحساب مى‌آیند و هرآنگاه که با کودکان ضعیف‌تر از خود برخورد کرده‌اند سر از ستمکارى درآورده و به اعمال قدرت پرداخته‌اند. این رفتار از یکسو ناشى از درس ناردستى است که از والدین و مربیان گرفته‌اند و از سوى دیگر وسیله‌اى است براى عقده‌تکانى و نجات دادن خود از احساس فشارى که در درون دارند.

 

آسوده کردن ناصواب وجدان

 

کودکى که جرمى مرتکب شده و بدنبال آن مورد تنبیه قرار گرفته خود را در رابطه با آن جرم برئ الذّمّه مى‌بیند. وجدانش راحت است از آن بابت که کار بدى کرده وعقوبت خود را یافته است. و این امر نوعى معامله را در امر گناه در فکر او مستقر مى‌سازد و وجدان او را مى‌کشد.

 

بعدها که باز هم هوس همان لغزش و اشتباه را بکند مى‌تواند با جرأت در آن وادى وارد شده و از هم‌اکنون پیش‌بینى وضع خود را داشته باشد. مى‌داند در ازاى فلان لغزش چه عقوبت و دشوارى براى او مطرح است و به معامله با والدین و مربیان مى‌پردازد! جرم از او، تنبیه از آنان.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 25 اسفند 1396 ساعت: 20:37 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق درباره رمز موفقیت ژاپنی ها

بازديد: 103
تحقیق درباره رمز موفقیت ژاپنی ها
ژاپنی‌ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آب های اطراف ژاپن سال‌هاست که ماهی تازه ندارد. بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایق های ماهی گیری، بزرگتر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند.. ماهیگیران هر چه مسافت طولانی تری را طی می‌کردند به همان میزان آوردن ماهی تازه بیشتر طول می‌کشید.

موفقیت

       اگر بازگشت بیش از چند روز طول می‌کشید ماهی ها، دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزه این ماهی را دوست نداشتند.
       برای حل این مسئله،شرکت های ماهیگیری فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند.. آن ها ماهی ها را می‌گرفتند آن ها را روی دریا منجمد می‌کردند. فریزرها این امکان را برای قایق ها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند.
       اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد را متوجه می‌شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند. بنابر این شرکت های ماهیگیری مخزن هایی را در قایق ها کار گذاشتند و ماهی را در مخازن آب نگهداری می‌کردند. ماهی ها پس از کمی‌تقلا آرام می‌شدند و حرکت نمی‌کردند. آنها خسته و بی رمق ، اما زنده بودند.

        متاسفانه ژاپنی‌ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می‌دادند. زیرا ماهی ها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازه را از دست داده بودند. باز ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می‌دادند. پس شرکت های ماهیگیری به گونه ای باید این مسئله را حل می‌کردند.


آنها چطور می‌توانستند ماهی تازه بگیرند؟

پول زیاد
     به محض اینکه شما به اهدافتان می‌رسید مثلاً «یافتن یک همراه فوق العاده خوب ، تأسیس یک شرکت موفق ، پرداخت بدهی هایتان یا هر چیز دیگر» ممکن است شور و احساساتتان را از دست بدهید و دیگر به سخت کار کردن تمایل نداشته باشید ، لذا سست می‌شوید.
شما همین موضوع را در مورد برندگان بخت آزمائی که پولشان را به راحتی از دست می‌دهند، کسانی که ثروت زیادی برایشان به ارث می‌رسد و هرگز موفق نمی‌شوند و ملاکین و اجاره داران خسته ای که تسلیم مواد مخدر شده اند، شنیده و تجربه کرده اید.

این مسئله را رون هوبارد در اوایل سال های ۱۹۵۰دریافت:
 بشر تنها در مواجه با محیط چالش انگیز به صورت غریبی پیشرفت می‌کند 
 


منافع و مزیتهای رقابت
       شما هر چه با هوش تر، مصرتر و با کفایت تر باشید از حل یک مسئله بیشتر لذت می‌برید. اگر به اندازه کافی مبارزه کنید و اگر به طور پیوسته در چالش ها پیروز شوید ، خوشبخت و خوشحال خواهید بود.


چطور ژاپنی‌ها ماهی‌ها را تازه نگه می‌دارند؟
       برای نگه داشتن ماهی تازه شرکت های ماهیگیری ژاپن هنوز هم از مخازن نگهداری ماهی در قایق ها استفاده می‌کنند اما حالا آن ها یک کوسه کوچک به داخل هر مخزن می‌اندازند.
        کوسه جندتایی ماهی می‌خورد اما بیشتر ماهی ها با وضعیتی بسیار سر زنده به مقصد می‌رسند. زیرا ماهی ها تلاش کردند.


توصیه :
-به جای دوری جستن از مشکلات به میان آن ها شیرجه بزنید.
-از بازی لذت ببرید.
-اگر مشکلات و تلاش هایتان بیش از حد بزرگ و بیشمار هستند تسلیم نشوید ، ضعف شما را خسته می‌کند به جای آن مشکل را تشخیص دهید.
-عزم بیشتر و دانش بیشتر داشته و کمک بیشتری دریافت کنید.
-اگر به اهدافتان دست یافتید ، اهداف بزرگتری را برای خود تعیین کنید .
-زمانی که نیازهای خود و خانواده تان را برطرف کردید برای حل اهداف گروه ، جامعه و حتی نوع بشر اقدام کنید.
-پس از کسب موفقیت آرام نگیرید ، شما مهارتهایی را دارید که می‌توانید با آن تغییرات و تفاوتهایی را در دنیا ایجاد کنید.
-در مخزن زندگیتان کوسه ای بیندازید و ببینید که واقعاً چقدر می‌توانید دورتر بروید شنا کنید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: جمعه 25 اسفند 1396 ساعت: 20:29 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

برنامه درس ملی چیست

بازديد: 129
تحقیق درباره رمز موفقیت ژاپنی ها
ژاپنی‌ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آب های اطراف ژاپن سال‌هاست که ماهی تازه ندارد. بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایق های ماهی گیری، بزرگتر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند.. ماهیگیران هر چه مسافت طولانی تری را طی می‌کردند به همان میزان آوردن ماهی تازه بیشتر طول می‌کشید.

موفقیت

       اگر بازگشت بیش از چند روز طول می‌کشید ماهی ها، دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزه این ماهی را دوست نداشتند.
       برای حل این مسئله،شرکت های ماهیگیری فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند.. آن ها ماهی ها را می‌گرفتند آن ها را روی دریا منجمد می‌کردند. فریزرها این امکان را برای قایق ها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند.
       اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد را متوجه می‌شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند. بنابر این شرکت های ماهیگیری مخزن هایی را در قایق ها کار گذاشتند و ماهی را در مخازن آب نگهداری می‌کردند. ماهی ها پس از کمی‌تقلا آرام می‌شدند و حرکت نمی‌کردند. آنها خسته و بی رمق ، اما زنده بودند.

        متاسفانه ژاپنی‌ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می‌دادند. زیرا ماهی ها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازه را از دست داده بودند. باز ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می‌دادند. پس شرکت های ماهیگیری به گونه ای باید این مسئله را حل می‌کردند.


آنها چطور می‌توانستند ماهی تازه بگیرند؟

پول زیاد
     به محض اینکه شما به اهدافتان می‌رسید مثلاً «یافتن یک همراه فوق العاده خوب ، تأسیس یک شرکت موفق ، پرداخت بدهی هایتان یا هر چیز دیگر» ممکن است شور و احساساتتان را از دست بدهید و دیگر به سخت کار کردن تمایل نداشته باشید ، لذا سست می‌شوید.
شما همین موضوع را در مورد برندگان بخت آزمائی که پولشان را به راحتی از دست می‌دهند، کسانی که ثروت زیادی برایشان به ارث می‌رسد و هرگز موفق نمی‌شوند و ملاکین و اجاره داران خسته ای که تسلیم مواد مخدر شده اند، شنیده و تجربه کرده اید.

این مسئله را رون هوبارد در اوایل سال های ۱۹۵۰دریافت:
 بشر تنها در مواجه با محیط چالش انگیز به صورت غریبی پیشرفت می‌کند 
 


منافع و مزیتهای رقابت
       شما هر چه با هوش تر، مصرتر و با کفایت تر باشید از حل یک مسئله بیشتر لذت می‌برید. اگر به اندازه کافی مبارزه کنید و اگر به طور پیوسته در چالش ها پیروز شوید ، خوشبخت و خوشحال خواهید بود.


چطور ژاپنی‌ها ماهی‌ها را تازه نگه می‌دارند؟
       برای نگه داشتن ماهی تازه شرکت های ماهیگیری ژاپن هنوز هم از مخازن نگهداری ماهی در قایق ها استفاده می‌کنند اما حالا آن ها یک کوسه کوچک به داخل هر مخزن می‌اندازند.
        کوسه جندتایی ماهی می‌خورد اما بیشتر ماهی ها با وضعیتی بسیار سر زنده به مقصد می‌رسند. زیرا ماهی ها تلاش کردند.


توصیه :
-به جای دوری جستن از مشکلات به میان آن ها شیرجه بزنید.
-از بازی لذت ببرید.
-اگر مشکلات و تلاش هایتان بیش از حد بزرگ و بیشمار هستند تسلیم نشوید ، ضعف شما را خسته می‌کند به جای آن مشکل را تشخیص دهید.
-عزم بیشتر و دانش بیشتر داشته و کمک بیشتری دریافت کنید.
-اگر به اهدافتان دست یافتید ، اهداف بزرگتری را برای خود تعیین کنید .
-زمانی که نیازهای خود و خانواده تان را برطرف کردید برای حل اهداف گروه ، جامعه و حتی نوع بشر اقدام کنید.
-پس از کسب موفقیت آرام نگیرید ، شما مهارتهایی را دارید که می‌توانید با آن تغییرات و تفاوتهایی را در دنیا ایجاد کنید.
-در مخزن زندگیتان کوسه ای بیندازید و ببینید که واقعاً چقدر می‌توانید دورتر بروید شنا کنید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 22 اسفند 1396 ساعت: 22:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نحوه آموزش املا به شیوه بازی

بازديد: 61
تحقیق درباره رمز موفقیت ژاپنی ها
ژاپنی‌ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آب های اطراف ژاپن سال‌هاست که ماهی تازه ندارد. بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایق های ماهی گیری، بزرگتر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند.. ماهیگیران هر چه مسافت طولانی تری را طی می‌کردند به همان میزان آوردن ماهی تازه بیشتر طول می‌کشید.

موفقیت

       اگر بازگشت بیش از چند روز طول می‌کشید ماهی ها، دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزه این ماهی را دوست نداشتند.
       برای حل این مسئله،شرکت های ماهیگیری فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند.. آن ها ماهی ها را می‌گرفتند آن ها را روی دریا منجمد می‌کردند. فریزرها این امکان را برای قایق ها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند.
       اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد را متوجه می‌شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند. بنابر این شرکت های ماهیگیری مخزن هایی را در قایق ها کار گذاشتند و ماهی را در مخازن آب نگهداری می‌کردند. ماهی ها پس از کمی‌تقلا آرام می‌شدند و حرکت نمی‌کردند. آنها خسته و بی رمق ، اما زنده بودند.

        متاسفانه ژاپنی‌ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می‌دادند. زیرا ماهی ها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازه را از دست داده بودند. باز ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می‌دادند. پس شرکت های ماهیگیری به گونه ای باید این مسئله را حل می‌کردند.


آنها چطور می‌توانستند ماهی تازه بگیرند؟

پول زیاد
     به محض اینکه شما به اهدافتان می‌رسید مثلاً «یافتن یک همراه فوق العاده خوب ، تأسیس یک شرکت موفق ، پرداخت بدهی هایتان یا هر چیز دیگر» ممکن است شور و احساساتتان را از دست بدهید و دیگر به سخت کار کردن تمایل نداشته باشید ، لذا سست می‌شوید.
شما همین موضوع را در مورد برندگان بخت آزمائی که پولشان را به راحتی از دست می‌دهند، کسانی که ثروت زیادی برایشان به ارث می‌رسد و هرگز موفق نمی‌شوند و ملاکین و اجاره داران خسته ای که تسلیم مواد مخدر شده اند، شنیده و تجربه کرده اید.

این مسئله را رون هوبارد در اوایل سال های ۱۹۵۰دریافت:
 بشر تنها در مواجه با محیط چالش انگیز به صورت غریبی پیشرفت می‌کند 
 


منافع و مزیتهای رقابت
       شما هر چه با هوش تر، مصرتر و با کفایت تر باشید از حل یک مسئله بیشتر لذت می‌برید. اگر به اندازه کافی مبارزه کنید و اگر به طور پیوسته در چالش ها پیروز شوید ، خوشبخت و خوشحال خواهید بود.


چطور ژاپنی‌ها ماهی‌ها را تازه نگه می‌دارند؟
       برای نگه داشتن ماهی تازه شرکت های ماهیگیری ژاپن هنوز هم از مخازن نگهداری ماهی در قایق ها استفاده می‌کنند اما حالا آن ها یک کوسه کوچک به داخل هر مخزن می‌اندازند.
        کوسه جندتایی ماهی می‌خورد اما بیشتر ماهی ها با وضعیتی بسیار سر زنده به مقصد می‌رسند. زیرا ماهی ها تلاش کردند.


توصیه :
-به جای دوری جستن از مشکلات به میان آن ها شیرجه بزنید.
-از بازی لذت ببرید.
-اگر مشکلات و تلاش هایتان بیش از حد بزرگ و بیشمار هستند تسلیم نشوید ، ضعف شما را خسته می‌کند به جای آن مشکل را تشخیص دهید.
-عزم بیشتر و دانش بیشتر داشته و کمک بیشتری دریافت کنید.
-اگر به اهدافتان دست یافتید ، اهداف بزرگتری را برای خود تعیین کنید .
-زمانی که نیازهای خود و خانواده تان را برطرف کردید برای حل اهداف گروه ، جامعه و حتی نوع بشر اقدام کنید.
-پس از کسب موفقیت آرام نگیرید ، شما مهارتهایی را دارید که می‌توانید با آن تغییرات و تفاوتهایی را در دنیا ایجاد کنید.
-در مخزن زندگیتان کوسه ای بیندازید و ببینید که واقعاً چقدر می‌توانید دورتر بروید شنا کنید.

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 22 اسفند 1396 ساعت: 22:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

روش آموزش انشا در پایه سوم

بازديد: 791

آموزش انشا در پایه سوم

حتي چند جلسه آغاز سال با روند نگارش مخصوصاً با توجه به گروه سني دانش آموزان آموزش داده شوند‌، براي اين کار بهتر است چندين مورد از انشاي دانش آموزان سال قبل براي بچه‌هاي کلاس سوم خوانده شود و در مورد آنها بحث و بررسي شود و نقاط ضعف و قوت آنها مورد تاکيد قرار گيرد

 اين آموزش‌ها با توجه به توانايي و ذوق و سليقه هـر معلـم و ديـدگاه وي مي‌تـواند گوناگون باشد.

 

1- موضوعي که براي انشا انتخاب مي‌شود بايد کاملاً واضح و محدود باشد و توضيحات لازم در خصوص آن موضوع ارائه شود .

2- چگونگي ربط دادن جملات و گسترش حوزه واژگان و افزايش کميت جمله ها به طور خيلي ساده و خلاصه آموزش داده شود.

3- تصاويري در اختيار دانش آموزان قرار دهيم و از آنها بخواهيم در مورد تصاوير چند سطري براي ما بنويسند.

4- جملات درهم ريخته را با اندازه هاي متفاوت در اختيار آنها قرار دهيم تا آنها کامل نمايند.

5- پاکيزه نويسي‌, رعايت اصول نگارش در دوره ابتدايي‌، چگونگي تنظيم ساختار انشا و پيش نويس و پاکنويس نيز مورد تاييد و پيگيري قرار گيرد.

6- با تعريف يک کارتون يا داستان مي توانند يک انشاي خوب بنويسند‌، البته بهتر است اين کارتون نمايش داده شود يا داستان را خودشان بخوانند.

7- در مناطق دو زبانه بهتر است از ابتدا دانش آموزان علاوه بر زبان مادري از زبان فارسي که زبان نوشتاري و معيار و ملاک ارزيابي ما مي‌باشد، به خوبي استفاده کنند و از زبان مادري در کلاس استفاده نکنند تا گنجينه ي لغات آنها افزايش يابد.

 

تعریف علمی انشا:

انشا یعنی درست اندیشیدن درباره ی موضوعی و آن را روی کاغذ پیاده کردن است .

 

تعریف انشا در اصطلاحِ ادبیّات به چه معنی است؟

در اصطلاح  ادبیّات ، انشا عبارت است از : نگارش جملات و عباراتی که افکار نویسنده را به صورت روشن و زیبا بیان کند ، که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوش آیند و مطلوب باشد.

 

  انشا از نظر لغوی :

انشا در لغت به معنی آفریدن‌، آغاز کردن و از خود چیزی نوشتن است و در اصطلاح ادب پارسی انشا نویسی عبارت است از :

بیان خاطره ها ـ پندارها ـ خیال ها ـ  احساس ها ـ عقیده ها ـ مشاهده ها و اندوخته های فکری و ذهن از راهِ نوشتن .

ـ برای نویسنده ویژگی هایی بر شمرده اند که برخی  از آنها فطری و ذاتی و برخی دیگر اکتسابی است .

ـ انشا نویسی تقریباً «همان مقاله نویسی» است.

ـ ساده نویسی یکی از شرایط خوب نویسندگی است.

 

مراحل آموزش انشا:

1ـ تصویر خوانی

2ـ بصورت شفاهی               مثال : برای «بابا» جمله ای بگو و بنویس

                                                  شما برای «بابا» جمله ای دیگر بگو .......

                                                  //       //             //      //        // ........

 

3ـ بصورت تمرین و تکرار(جهت تثبیت یادگیری پایدار ):

مثال: من/ من مادرم/من مادَرَم را/ من مادرم را دوست = من مادرم را دوست دارم.

4ـ با استفاده از کلمات جمله سازی :

بابا: بابا آب داد.

نان: مادر نان در دست دارد .

5 ـ تبدیل جمله سازی به انشا(با استفاده از کلمات هم خانواده):

مقدمه :در ریاضی اوّل شکلی که مثل بقیه نیست، خطّ بزن.

حالا با بیان  کلمات  مترادف از لحاظ کاربُردی و مفهوم :

مثال : ماشین ـ خیابان ـ چراغ راهنمایی ـ پلیس ـ تاکسی ـ مردم ـ دوچرخه ـ خط کش

ماشین

خیابان   

چراغ راهنمایی

 

با «و»جملات را به همدیگر وصل و در آخرین جمله نقطه بگذارید.و برای انشای خودتان نامگذاری نمایید.

 این روش در کلاس اوّل هم قابل اجراست ، در کلاس دّوم و سوّم جای شکی نیست.

 

انواع انشا در پايه سوم ابتدايي

 

1- انشاي توصيفي 2- خاطره نويسي 3- داستان نويسي 4- انشا شفاهي 5- نامه نگاري

 

روش ارزشيابي درس انشا در کلاس سوم

در مقطع ابتـدايـي بخصوص در پايه سوم چون اولين سالي است که انشا تدريس مي‌گردد‌، معلم دلايل برتري انشاهاي دانش آموزان را براي آنان بيان کند و نقاط قوت آنها را در اين خصوص بيان مي نمايد تا از اين طريق دانش آموزان ديگر اين نقاط را در نوشته هاي هفته هاي بعدي خود مورد توجه قرار دهند .

 

برخي از معيارها و برتري انشاها را مي توان بدين عناوين بيان کرد:

 

1- جمله بندي صحيح

2- ربط داشتن جمله ها با توجه به موضوع

3- رعايت توالي زماني و مکاني و عدم تکراري بودن آن

4- رعايت جمله بندي و نوع جمله ها

5- طولاني نبودن داستان

 

چند روش پيشنهادي براي تقويت نگارش انشا در کلاس سوم

با توجه به بررسي ديدگاه‌هاي صاحب نظران و مطالعاتي که انجام شد چندين راه براي افزايش فعاليت و علاقه مندي دانش آموزان به درس انشا پيشنهاد مي‌شود :

 

- نوشتن انشا حتماً در کلاس صورت بگيرد حتي اگر 3 الي 4 سطر هم باشد.

- بعد از نوشتن انشا معلم کليه انشاها را با قيد تاريخ ، امضا نمايد تا تغيير متن انشا در زماني که دانش آموزان انشاي خود را قرائت مي کنند ، به حداقل برسد.

- بعد از نوشتن انشا ، يکي يکي از دانش آموزان بخواهيم تا انشاي خود را بخوانند.

- چون پرورش تخيل در کودکان خيلي قوي است و به داستان هاي خيالي و فضايي علاقه فراوان دارند بنابراين سعي شود موضوعات انشا به صورت داستاني انتخاب شود.

 

- معلم مي تواند چند کلمه‌اي از داستاني را روي تخته بنويسد و از دانش آموزان بخواهد دنباله داستان را به ميل خود ادامه دهند. که اين امر در پرورش تخيل کودکان موثر مي باشد. اين روش در مناسبت ها کاربرد بهتري دارد‌، مثلاً در ماه رمضان مي‌توانيم روي تخته سياه مطلب را اين گونه آغاز کنيم : (( در يکي از روزهاي ماه رمضان علي در مدرسه مي خواست آب بخورد و يک دفعه يادش افتاد که ... .

 

- شيوه داستان گويي مي تواند به چند شکل صورت بگيرد : به صورت نوشتاري يعني کلماتي را در روي تخته سياه که همديگر را در حول محور موضوع مورد نظر ، تداعي نمايد و خود دانش آموزان ادامه دهند ، يا اين به صورت تصويري ( تصوير خواني ) باشد . تصويري که حاوي يک موضوع و مفهوم باشد و دانش آموزان بتوانند از روي اين تصوير مطالبي را بنويسند .

 

- براي دانش آموزان قصه اي بخوانيم يا بعد از آنها بخواهيم دوست دارند خود را به جاي کدام يک از شخصيت‌هاي قصه قرار دهد و براي ما قصه شنيده را خلاصه نويسي نمايد.

 

- تمامي موضوعات فصل ها را مي توانيم در قالب داستان و به زبان بسيار ساده و کودکانه شروع و ادامه دهيم.

 

- معلمان نيز بايد با روش داستان نويسي و ساخت داستان ، طولاني نبودن انشا آشنا شوند ، هدف داستان و توالي مطلب را بدانند.

 

 

مراحل آموزش انشاء:

با توجّه به اهداف درس انشا‌، معلّم باید فعّالیت های خود را در جهت تحقّق اهداف هماهنگ كند تا شرایط حصول به اهداف در دانش آموزان فراهم شود . آموزش درس انشاء اگر طبق مراحل زیر صورت پذیرد ، به نتایج مطلوب در زمینه تحقّق اهداف دست خواهیم یافت :

 

1.     تكمیل جملات ناقص : در این مرحله كه خوشبختانه در كتب بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی لحاظ شده است ، از دانش آموزان خواسته می شود تا جملات ناقص را با كلمه های مناسب « فعل ، فاعل ، حروف ربط و ... » كامل نمایند ویا بین كلمات مختلف ارتباط برقرار كرده  و یا كلمات را مرتّب نمایند .  ( به صورت تقلیدی )

2.     ساختن جملات : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا كلمه های مورد نظر را در قالب جملاتی به كار ببرند . كه ابتدا جملات كوتاه و باضمیر « من » و «ما» و به تدریج به سوی ساختن جملاتی كامل و بامعنی و زیبا پیش می رود.

3.       تكمیل و ادامه دادن متنها : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا ادامه متن مورد نظر را به دلخواه تكمیل نمایند .

4.     نوشتن انشا به وسیله مرتّب كردن جملات : در این مرحله دانش آموزان با ارتباط برقرار كردن بین جملات مختلفی كه توسّط خود آنها بیان شده و یا جملات موجود ، یك انشا « متن كامل » می سازند .

5.     انشای توصیفی : در این مرحله دا نش آموزان یك شیء و یا فصل و ... را توصیف می نمایند . سیر توصیفی این مرحله نیز از توصیف موضوعات محسوس به سوی موضوعات پیچیده تر خواهد بود .

 

6.       كاربرد كلمات در قالب یك انشاء و یا  داستان : در این مرحله دانش آموزان كلمات ارائه شده را در قالب یك انشا به كار می برند .

7.     نوشتن انشاء پیرامون موضوع تعیین شده : در این مرحله دانش آموزان در قالب موضوع تعیین شده از سوی معلّم ، مطالبی جمع آوری و ارائه می دهند .

8.     نوشتن «انشاء» پیرامون موضوعات دلخواه : در این مرحله كه تقریباً مرحله ای است كه از اهداف مهم درس انشا محسوب می شود ، دانش آموزان قادرند مطالبی را پیرامون موضوع دلخواه جمع آوری و پردازش نمایند . در این مرحله است كه دانش آموزان با توجّه به گنجینه لغات خود به ارائه متون مختلف می پردازند

 

لازم به ذكر است كه در مراحل اشاره شده ، می توان با توجّه به پایه كلاسی ، سطح دانش آموزان و گنجینه لغات آنها تغییراتی اعمال نمود و ترتیب مراحل را تغییر داد و یا مراحل را به صورت تركیبی ارائه نمود .

هریك از مراحل را می توان به صورت فردی یا گروهی ارائه نمود . مثلاً در مرحله جمله سازی می توان ابتدا به صورت فردی از دانش آموزان خواست تا جملاتی بسازند و سپس در گروه خود جملات را ارائه نموده و بهترین جملات را انتخاب نموده و به كلاس ارائه نمایند. البته این كار برای پایه های بالاتر امكانپذیر است .

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در درس انشاء

 

با توجّه به مطالب ارائه شده می توان راههای تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در درس انشاء در هر مرحله ارائه داد . آماده شدن برای نوشتن « انشاء» در هر مرحله نیازمند به گذراندن سه مرحله ی « تفكّر ، بیان و نگارش » است . بنابراین بنیه ی علمی دانش آموزان در این سه زمینه باید تقویت شود .

 

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه تفكّر :

در آموزش انشاء ، ایجاد موقعیت های لازم ومناسب برای تقویت تفكّر دانش آموزان ضروریست . براین اساس و در جهت تقویت قوه ی تفكّر در دانش آموزان ، موارد زیر پیشنهاد می شود :

 

1.     برانگیختن دانش آموزان برای مشاهده دقیق اشیاء محیط اطراف خود از طریق كسب تجربه . یعنی دانش آموزان تحریك شوند تا به فضای اطراف خود ، با دقّت مشاهده نموده و اطّلاعات و تجربه كسب نمایند .

 

2.     تحریك و ترغیب دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات محسوس و واقعی . « بچّه ها فكر كنید همین حالا در حیاط مدرسه ، زیرسایه ی درختان نشسته اید و ... »

 

3.     تحریك و ترغیب و تشویق دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات پیچیده و تخیّلی متناسب با فهم و درك و سنّ دانش آموزان . « بچّه ها فكر كنید حالا به كره ماه سفر كرده اید و ... »

 

4.     بیان و یا خواندن داستانهای مختلف توسّط معلّم برای دانش آموزان متناسب با فهم و درك دانش آموزان « از ساده به پیچیده و تخیّلی» و تقویت گوش دادن در دانش آموزان .

 

5.       ترغیب و تشویق دانش آموزان به مطالعه كتب درسی و غیر درسی در ساعات مختلف در مدرسه و خارج از مدرسه .

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه بیان :

بعد از اینكه دانش آموزان در زمینه ی تفكّر به مهارت لازم دست یافته اند‌، می بایست نتایج تفكّرات خود را در قالب بیان به دیگران انتقال نمایند . در این راستا موارد زیر پیشنهاد می شود:

 

1.     استفاده از روش بارش مغزی درباره موضوعات مختلف و به بحث گذاشتن موضوعاتی در كلاس و تقویت بارش مغزی در دانش آموزان تا از این طریق دانش آموزان به بیان تفكّرات خود بپردازند .

 

2.       استفاده از الگوهای فعّال تدریس « یاران در یادگیری ، قضاوت عملكرد ، دریافت مفهوم » .

 

3.       اجازه اظهارنظر دادن به همه دانش آموزان در موقعیت های مختلف و توجّه به تفاوتهای فردی دانش آموزان .

 

4.       بیان خاطرات و یا داستانهایی كه خوانده یا شنیده اند به صورت فعّالیتی در زنگ انشا . با روشهای مختلف فردی و گروهی .

 

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش :

پس از اینكه در دانش آموزان ، قدرت تفكّر و بیان تقویت شد ، آخرین مرحله این است كه دانش آموزان  مطالبی كه تفكّر كرده ویا بیان می نمایند را به صورت نوشته هایی ارائه دهند . در این قسمت و در جهت تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش پیشنهادهای زیر ارائه می شود :

 

1.       ترغیب دانش آموزان به مطالعه كتب غیر درسی « داستانی ، علمی ، ادبی و ... »

 

2.       استفاده از الگوی فعّال تدریس « بدیعه پردازی » در جهت تقویت قدرت نگارش در دانش آموزان .

 

3.       ترغیب و تشویق دانش آموزان جهت نوشتن خاطرات خود به صورت روزانه .

 

4.       ترغیب و راهنمایی دانش آموزان جهت نوشتن گزارش كار در دروس مختلف .

 

5.     ارائه موضوعات مختلف جهت فعّالیت خارج از كلاس در زمینه متون ادبی تا از این طریق نسبت به متون ادبی و زیباییهای این متون آگاهی یافته و به آنها علاقمند شوند .

 

6.       پرهیز از دادن موضوعات كلاسیك در درس انشاء و آزاد گذاشتن دانش آموزان در زمینه انتخاب موضوع و سبك نوشته های خود .

 

7.     پیگیری یك موضوع در چند جلسه و آموزش مراحل نوشتن یك انشا « جمع آوری مطالب ، مرتّب كردن مطالب ، ویرایش و ... » به دانش آموزان . چگونه نوشتن نیز مانند سایر دروس نیاز به آموزش دارد .

 

8.     نوشتن یك متن « انشاء »  به وسیله معلّم همراه با سایر دانش آموزان در ساعت درس انشا باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تقویت بنیه ی علمی آنان خواهد شد .

 

9.     متنوّع ساختن ساعات درس انشا با ارائه مطالب متنوّع از سوی دانش آموزان ( از جمله خواندن شعر ، قصّه‌های كوتاه ، لطیفه ، متون ادبی ، نقد وبررسی آثار دانش آموزان ، تهیّه روزنامه های دیواری ، نشریات گاهنامه ، مطالعه كتب و مجلّات ، بررسی و نقد برنامه های تلویزیونی  و ... بنیه علمی دانش آموزان در درس انشا را تقویت می‌نماید .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: سه شنبه 22 اسفند 1396 ساعت: 22:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

انواع ابلاغها و فرمهای اردویی در اردو مدارس

بازديد: 601

آموزش انشا در پایه سوم

حتي چند جلسه آغاز سال با روند نگارش مخصوصاً با توجه به گروه سني دانش آموزان آموزش داده شوند‌، براي اين کار بهتر است چندين مورد از انشاي دانش آموزان سال قبل براي بچه‌هاي کلاس سوم خوانده شود و در مورد آنها بحث و بررسي شود و نقاط ضعف و قوت آنها مورد تاکيد قرار گيرد

 اين آموزش‌ها با توجه به توانايي و ذوق و سليقه هـر معلـم و ديـدگاه وي مي‌تـواند گوناگون باشد.

 

1- موضوعي که براي انشا انتخاب مي‌شود بايد کاملاً واضح و محدود باشد و توضيحات لازم در خصوص آن موضوع ارائه شود .

2- چگونگي ربط دادن جملات و گسترش حوزه واژگان و افزايش کميت جمله ها به طور خيلي ساده و خلاصه آموزش داده شود.

3- تصاويري در اختيار دانش آموزان قرار دهيم و از آنها بخواهيم در مورد تصاوير چند سطري براي ما بنويسند.

4- جملات درهم ريخته را با اندازه هاي متفاوت در اختيار آنها قرار دهيم تا آنها کامل نمايند.

5- پاکيزه نويسي‌, رعايت اصول نگارش در دوره ابتدايي‌، چگونگي تنظيم ساختار انشا و پيش نويس و پاکنويس نيز مورد تاييد و پيگيري قرار گيرد.

6- با تعريف يک کارتون يا داستان مي توانند يک انشاي خوب بنويسند‌، البته بهتر است اين کارتون نمايش داده شود يا داستان را خودشان بخوانند.

7- در مناطق دو زبانه بهتر است از ابتدا دانش آموزان علاوه بر زبان مادري از زبان فارسي که زبان نوشتاري و معيار و ملاک ارزيابي ما مي‌باشد، به خوبي استفاده کنند و از زبان مادري در کلاس استفاده نکنند تا گنجينه ي لغات آنها افزايش يابد.

 

تعریف علمی انشا:

انشا یعنی درست اندیشیدن درباره ی موضوعی و آن را روی کاغذ پیاده کردن است .

 

تعریف انشا در اصطلاحِ ادبیّات به چه معنی است؟

در اصطلاح  ادبیّات ، انشا عبارت است از : نگارش جملات و عباراتی که افکار نویسنده را به صورت روشن و زیبا بیان کند ، که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوش آیند و مطلوب باشد.

 

  انشا از نظر لغوی :

انشا در لغت به معنی آفریدن‌، آغاز کردن و از خود چیزی نوشتن است و در اصطلاح ادب پارسی انشا نویسی عبارت است از :

بیان خاطره ها ـ پندارها ـ خیال ها ـ  احساس ها ـ عقیده ها ـ مشاهده ها و اندوخته های فکری و ذهن از راهِ نوشتن .

ـ برای نویسنده ویژگی هایی بر شمرده اند که برخی  از آنها فطری و ذاتی و برخی دیگر اکتسابی است .

ـ انشا نویسی تقریباً «همان مقاله نویسی» است.

ـ ساده نویسی یکی از شرایط خوب نویسندگی است.

 

مراحل آموزش انشا:

1ـ تصویر خوانی

2ـ بصورت شفاهی               مثال : برای «بابا» جمله ای بگو و بنویس

                                                  شما برای «بابا» جمله ای دیگر بگو .......

                                                  //       //             //      //        // ........

 

3ـ بصورت تمرین و تکرار(جهت تثبیت یادگیری پایدار ):

مثال: من/ من مادرم/من مادَرَم را/ من مادرم را دوست = من مادرم را دوست دارم.

4ـ با استفاده از کلمات جمله سازی :

بابا: بابا آب داد.

نان: مادر نان در دست دارد .

5 ـ تبدیل جمله سازی به انشا(با استفاده از کلمات هم خانواده):

مقدمه :در ریاضی اوّل شکلی که مثل بقیه نیست، خطّ بزن.

حالا با بیان  کلمات  مترادف از لحاظ کاربُردی و مفهوم :

مثال : ماشین ـ خیابان ـ چراغ راهنمایی ـ پلیس ـ تاکسی ـ مردم ـ دوچرخه ـ خط کش

ماشین

خیابان   

چراغ راهنمایی

 

با «و»جملات را به همدیگر وصل و در آخرین جمله نقطه بگذارید.و برای انشای خودتان نامگذاری نمایید.

 این روش در کلاس اوّل هم قابل اجراست ، در کلاس دّوم و سوّم جای شکی نیست.

 

انواع انشا در پايه سوم ابتدايي

 

1- انشاي توصيفي 2- خاطره نويسي 3- داستان نويسي 4- انشا شفاهي 5- نامه نگاري

 

روش ارزشيابي درس انشا در کلاس سوم

در مقطع ابتـدايـي بخصوص در پايه سوم چون اولين سالي است که انشا تدريس مي‌گردد‌، معلم دلايل برتري انشاهاي دانش آموزان را براي آنان بيان کند و نقاط قوت آنها را در اين خصوص بيان مي نمايد تا از اين طريق دانش آموزان ديگر اين نقاط را در نوشته هاي هفته هاي بعدي خود مورد توجه قرار دهند .

 

برخي از معيارها و برتري انشاها را مي توان بدين عناوين بيان کرد:

 

1- جمله بندي صحيح

2- ربط داشتن جمله ها با توجه به موضوع

3- رعايت توالي زماني و مکاني و عدم تکراري بودن آن

4- رعايت جمله بندي و نوع جمله ها

5- طولاني نبودن داستان

 

چند روش پيشنهادي براي تقويت نگارش انشا در کلاس سوم

با توجه به بررسي ديدگاه‌هاي صاحب نظران و مطالعاتي که انجام شد چندين راه براي افزايش فعاليت و علاقه مندي دانش آموزان به درس انشا پيشنهاد مي‌شود :

 

- نوشتن انشا حتماً در کلاس صورت بگيرد حتي اگر 3 الي 4 سطر هم باشد.

- بعد از نوشتن انشا معلم کليه انشاها را با قيد تاريخ ، امضا نمايد تا تغيير متن انشا در زماني که دانش آموزان انشاي خود را قرائت مي کنند ، به حداقل برسد.

- بعد از نوشتن انشا ، يکي يکي از دانش آموزان بخواهيم تا انشاي خود را بخوانند.

- چون پرورش تخيل در کودکان خيلي قوي است و به داستان هاي خيالي و فضايي علاقه فراوان دارند بنابراين سعي شود موضوعات انشا به صورت داستاني انتخاب شود.

 

- معلم مي تواند چند کلمه‌اي از داستاني را روي تخته بنويسد و از دانش آموزان بخواهد دنباله داستان را به ميل خود ادامه دهند. که اين امر در پرورش تخيل کودکان موثر مي باشد. اين روش در مناسبت ها کاربرد بهتري دارد‌، مثلاً در ماه رمضان مي‌توانيم روي تخته سياه مطلب را اين گونه آغاز کنيم : (( در يکي از روزهاي ماه رمضان علي در مدرسه مي خواست آب بخورد و يک دفعه يادش افتاد که ... .

 

- شيوه داستان گويي مي تواند به چند شکل صورت بگيرد : به صورت نوشتاري يعني کلماتي را در روي تخته سياه که همديگر را در حول محور موضوع مورد نظر ، تداعي نمايد و خود دانش آموزان ادامه دهند ، يا اين به صورت تصويري ( تصوير خواني ) باشد . تصويري که حاوي يک موضوع و مفهوم باشد و دانش آموزان بتوانند از روي اين تصوير مطالبي را بنويسند .

 

- براي دانش آموزان قصه اي بخوانيم يا بعد از آنها بخواهيم دوست دارند خود را به جاي کدام يک از شخصيت‌هاي قصه قرار دهد و براي ما قصه شنيده را خلاصه نويسي نمايد.

 

- تمامي موضوعات فصل ها را مي توانيم در قالب داستان و به زبان بسيار ساده و کودکانه شروع و ادامه دهيم.

 

- معلمان نيز بايد با روش داستان نويسي و ساخت داستان ، طولاني نبودن انشا آشنا شوند ، هدف داستان و توالي مطلب را بدانند.

 

 

مراحل آموزش انشاء:

با توجّه به اهداف درس انشا‌، معلّم باید فعّالیت های خود را در جهت تحقّق اهداف هماهنگ كند تا شرایط حصول به اهداف در دانش آموزان فراهم شود . آموزش درس انشاء اگر طبق مراحل زیر صورت پذیرد ، به نتایج مطلوب در زمینه تحقّق اهداف دست خواهیم یافت :

 

1.     تكمیل جملات ناقص : در این مرحله كه خوشبختانه در كتب بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی لحاظ شده است ، از دانش آموزان خواسته می شود تا جملات ناقص را با كلمه های مناسب « فعل ، فاعل ، حروف ربط و ... » كامل نمایند ویا بین كلمات مختلف ارتباط برقرار كرده  و یا كلمات را مرتّب نمایند .  ( به صورت تقلیدی )

2.     ساختن جملات : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا كلمه های مورد نظر را در قالب جملاتی به كار ببرند . كه ابتدا جملات كوتاه و باضمیر « من » و «ما» و به تدریج به سوی ساختن جملاتی كامل و بامعنی و زیبا پیش می رود.

3.       تكمیل و ادامه دادن متنها : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا ادامه متن مورد نظر را به دلخواه تكمیل نمایند .

4.     نوشتن انشا به وسیله مرتّب كردن جملات : در این مرحله دانش آموزان با ارتباط برقرار كردن بین جملات مختلفی كه توسّط خود آنها بیان شده و یا جملات موجود ، یك انشا « متن كامل » می سازند .

5.     انشای توصیفی : در این مرحله دا نش آموزان یك شیء و یا فصل و ... را توصیف می نمایند . سیر توصیفی این مرحله نیز از توصیف موضوعات محسوس به سوی موضوعات پیچیده تر خواهد بود .

 

6.       كاربرد كلمات در قالب یك انشاء و یا  داستان : در این مرحله دانش آموزان كلمات ارائه شده را در قالب یك انشا به كار می برند .

7.     نوشتن انشاء پیرامون موضوع تعیین شده : در این مرحله دانش آموزان در قالب موضوع تعیین شده از سوی معلّم ، مطالبی جمع آوری و ارائه می دهند .

8.     نوشتن «انشاء» پیرامون موضوعات دلخواه : در این مرحله كه تقریباً مرحله ای است كه از اهداف مهم درس انشا محسوب می شود ، دانش آموزان قادرند مطالبی را پیرامون موضوع دلخواه جمع آوری و پردازش نمایند . در این مرحله است كه دانش آموزان با توجّه به گنجینه لغات خود به ارائه متون مختلف می پردازند

 

لازم به ذكر است كه در مراحل اشاره شده ، می توان با توجّه به پایه كلاسی ، سطح دانش آموزان و گنجینه لغات آنها تغییراتی اعمال نمود و ترتیب مراحل را تغییر داد و یا مراحل را به صورت تركیبی ارائه نمود .

هریك از مراحل را می توان به صورت فردی یا گروهی ارائه نمود . مثلاً در مرحله جمله سازی می توان ابتدا به صورت فردی از دانش آموزان خواست تا جملاتی بسازند و سپس در گروه خود جملات را ارائه نموده و بهترین جملات را انتخاب نموده و به كلاس ارائه نمایند. البته این كار برای پایه های بالاتر امكانپذیر است .

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در درس انشاء

 

با توجّه به مطالب ارائه شده می توان راههای تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در درس انشاء در هر مرحله ارائه داد . آماده شدن برای نوشتن « انشاء» در هر مرحله نیازمند به گذراندن سه مرحله ی « تفكّر ، بیان و نگارش » است . بنابراین بنیه ی علمی دانش آموزان در این سه زمینه باید تقویت شود .

 

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه تفكّر :

در آموزش انشاء ، ایجاد موقعیت های لازم ومناسب برای تقویت تفكّر دانش آموزان ضروریست . براین اساس و در جهت تقویت قوه ی تفكّر در دانش آموزان ، موارد زیر پیشنهاد می شود :

 

1.     برانگیختن دانش آموزان برای مشاهده دقیق اشیاء محیط اطراف خود از طریق كسب تجربه . یعنی دانش آموزان تحریك شوند تا به فضای اطراف خود ، با دقّت مشاهده نموده و اطّلاعات و تجربه كسب نمایند .

 

2.     تحریك و ترغیب دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات محسوس و واقعی . « بچّه ها فكر كنید همین حالا در حیاط مدرسه ، زیرسایه ی درختان نشسته اید و ... »

 

3.     تحریك و ترغیب و تشویق دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات پیچیده و تخیّلی متناسب با فهم و درك و سنّ دانش آموزان . « بچّه ها فكر كنید حالا به كره ماه سفر كرده اید و ... »

 

4.     بیان و یا خواندن داستانهای مختلف توسّط معلّم برای دانش آموزان متناسب با فهم و درك دانش آموزان « از ساده به پیچیده و تخیّلی» و تقویت گوش دادن در دانش آموزان .

 

5.       ترغیب و تشویق دانش آموزان به مطالعه كتب درسی و غیر درسی در ساعات مختلف در مدرسه و خارج از مدرسه .

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه بیان :

بعد از اینكه دانش آموزان در زمینه ی تفكّر به مهارت لازم دست یافته اند‌، می بایست نتایج تفكّرات خود را در قالب بیان به دیگران انتقال نمایند . در این راستا موارد زیر پیشنهاد می شود:

 

1.     استفاده از روش بارش مغزی درباره موضوعات مختلف و به بحث گذاشتن موضوعاتی در كلاس و تقویت بارش مغزی در دانش آموزان تا از این طریق دانش آموزان به بیان تفكّرات خود بپردازند .

 

2.       استفاده از الگوهای فعّال تدریس « یاران در یادگیری ، قضاوت عملكرد ، دریافت مفهوم » .

 

3.       اجازه اظهارنظر دادن به همه دانش آموزان در موقعیت های مختلف و توجّه به تفاوتهای فردی دانش آموزان .

 

4.       بیان خاطرات و یا داستانهایی كه خوانده یا شنیده اند به صورت فعّالیتی در زنگ انشا . با روشهای مختلف فردی و گروهی .

 

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش :

پس از اینكه در دانش آموزان ، قدرت تفكّر و بیان تقویت شد ، آخرین مرحله این است كه دانش آموزان  مطالبی كه تفكّر كرده ویا بیان می نمایند را به صورت نوشته هایی ارائه دهند . در این قسمت و در جهت تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش پیشنهادهای زیر ارائه می شود :

 

1.       ترغیب دانش آموزان به مطالعه كتب غیر درسی « داستانی ، علمی ، ادبی و ... »

 

2.       استفاده از الگوی فعّال تدریس « بدیعه پردازی » در جهت تقویت قدرت نگارش در دانش آموزان .

 

3.       ترغیب و تشویق دانش آموزان جهت نوشتن خاطرات خود به صورت روزانه .

 

4.       ترغیب و راهنمایی دانش آموزان جهت نوشتن گزارش كار در دروس مختلف .

 

5.     ارائه موضوعات مختلف جهت فعّالیت خارج از كلاس در زمینه متون ادبی تا از این طریق نسبت به متون ادبی و زیباییهای این متون آگاهی یافته و به آنها علاقمند شوند .

 

6.       پرهیز از دادن موضوعات كلاسیك در درس انشاء و آزاد گذاشتن دانش آموزان در زمینه انتخاب موضوع و سبك نوشته های خود .

 

7.     پیگیری یك موضوع در چند جلسه و آموزش مراحل نوشتن یك انشا « جمع آوری مطالب ، مرتّب كردن مطالب ، ویرایش و ... » به دانش آموزان . چگونه نوشتن نیز مانند سایر دروس نیاز به آموزش دارد .

 

8.     نوشتن یك متن « انشاء »  به وسیله معلّم همراه با سایر دانش آموزان در ساعت درس انشا باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تقویت بنیه ی علمی آنان خواهد شد .

 

9.     متنوّع ساختن ساعات درس انشا با ارائه مطالب متنوّع از سوی دانش آموزان ( از جمله خواندن شعر ، قصّه‌های كوتاه ، لطیفه ، متون ادبی ، نقد وبررسی آثار دانش آموزان ، تهیّه روزنامه های دیواری ، نشریات گاهنامه ، مطالعه كتب و مجلّات ، بررسی و نقد برنامه های تلویزیونی  و ... بنیه علمی دانش آموزان در درس انشا را تقویت می‌نماید .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 20 اسفند 1396 ساعت: 20:02 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,,
نظرات(0)

روشهای حمل بیمار در اردو

بازديد: 73

آموزش انشا در پایه سوم

حتي چند جلسه آغاز سال با روند نگارش مخصوصاً با توجه به گروه سني دانش آموزان آموزش داده شوند‌، براي اين کار بهتر است چندين مورد از انشاي دانش آموزان سال قبل براي بچه‌هاي کلاس سوم خوانده شود و در مورد آنها بحث و بررسي شود و نقاط ضعف و قوت آنها مورد تاکيد قرار گيرد

 اين آموزش‌ها با توجه به توانايي و ذوق و سليقه هـر معلـم و ديـدگاه وي مي‌تـواند گوناگون باشد.

 

1- موضوعي که براي انشا انتخاب مي‌شود بايد کاملاً واضح و محدود باشد و توضيحات لازم در خصوص آن موضوع ارائه شود .

2- چگونگي ربط دادن جملات و گسترش حوزه واژگان و افزايش کميت جمله ها به طور خيلي ساده و خلاصه آموزش داده شود.

3- تصاويري در اختيار دانش آموزان قرار دهيم و از آنها بخواهيم در مورد تصاوير چند سطري براي ما بنويسند.

4- جملات درهم ريخته را با اندازه هاي متفاوت در اختيار آنها قرار دهيم تا آنها کامل نمايند.

5- پاکيزه نويسي‌, رعايت اصول نگارش در دوره ابتدايي‌، چگونگي تنظيم ساختار انشا و پيش نويس و پاکنويس نيز مورد تاييد و پيگيري قرار گيرد.

6- با تعريف يک کارتون يا داستان مي توانند يک انشاي خوب بنويسند‌، البته بهتر است اين کارتون نمايش داده شود يا داستان را خودشان بخوانند.

7- در مناطق دو زبانه بهتر است از ابتدا دانش آموزان علاوه بر زبان مادري از زبان فارسي که زبان نوشتاري و معيار و ملاک ارزيابي ما مي‌باشد، به خوبي استفاده کنند و از زبان مادري در کلاس استفاده نکنند تا گنجينه ي لغات آنها افزايش يابد.

 

تعریف علمی انشا:

انشا یعنی درست اندیشیدن درباره ی موضوعی و آن را روی کاغذ پیاده کردن است .

 

تعریف انشا در اصطلاحِ ادبیّات به چه معنی است؟

در اصطلاح  ادبیّات ، انشا عبارت است از : نگارش جملات و عباراتی که افکار نویسنده را به صورت روشن و زیبا بیان کند ، که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوش آیند و مطلوب باشد.

 

  انشا از نظر لغوی :

انشا در لغت به معنی آفریدن‌، آغاز کردن و از خود چیزی نوشتن است و در اصطلاح ادب پارسی انشا نویسی عبارت است از :

بیان خاطره ها ـ پندارها ـ خیال ها ـ  احساس ها ـ عقیده ها ـ مشاهده ها و اندوخته های فکری و ذهن از راهِ نوشتن .

ـ برای نویسنده ویژگی هایی بر شمرده اند که برخی  از آنها فطری و ذاتی و برخی دیگر اکتسابی است .

ـ انشا نویسی تقریباً «همان مقاله نویسی» است.

ـ ساده نویسی یکی از شرایط خوب نویسندگی است.

 

مراحل آموزش انشا:

1ـ تصویر خوانی

2ـ بصورت شفاهی               مثال : برای «بابا» جمله ای بگو و بنویس

                                                  شما برای «بابا» جمله ای دیگر بگو .......

                                                  //       //             //      //        // ........

 

3ـ بصورت تمرین و تکرار(جهت تثبیت یادگیری پایدار ):

مثال: من/ من مادرم/من مادَرَم را/ من مادرم را دوست = من مادرم را دوست دارم.

4ـ با استفاده از کلمات جمله سازی :

بابا: بابا آب داد.

نان: مادر نان در دست دارد .

5 ـ تبدیل جمله سازی به انشا(با استفاده از کلمات هم خانواده):

مقدمه :در ریاضی اوّل شکلی که مثل بقیه نیست، خطّ بزن.

حالا با بیان  کلمات  مترادف از لحاظ کاربُردی و مفهوم :

مثال : ماشین ـ خیابان ـ چراغ راهنمایی ـ پلیس ـ تاکسی ـ مردم ـ دوچرخه ـ خط کش

ماشین

خیابان   

چراغ راهنمایی

 

با «و»جملات را به همدیگر وصل و در آخرین جمله نقطه بگذارید.و برای انشای خودتان نامگذاری نمایید.

 این روش در کلاس اوّل هم قابل اجراست ، در کلاس دّوم و سوّم جای شکی نیست.

 

انواع انشا در پايه سوم ابتدايي

 

1- انشاي توصيفي 2- خاطره نويسي 3- داستان نويسي 4- انشا شفاهي 5- نامه نگاري

 

روش ارزشيابي درس انشا در کلاس سوم

در مقطع ابتـدايـي بخصوص در پايه سوم چون اولين سالي است که انشا تدريس مي‌گردد‌، معلم دلايل برتري انشاهاي دانش آموزان را براي آنان بيان کند و نقاط قوت آنها را در اين خصوص بيان مي نمايد تا از اين طريق دانش آموزان ديگر اين نقاط را در نوشته هاي هفته هاي بعدي خود مورد توجه قرار دهند .

 

برخي از معيارها و برتري انشاها را مي توان بدين عناوين بيان کرد:

 

1- جمله بندي صحيح

2- ربط داشتن جمله ها با توجه به موضوع

3- رعايت توالي زماني و مکاني و عدم تکراري بودن آن

4- رعايت جمله بندي و نوع جمله ها

5- طولاني نبودن داستان

 

چند روش پيشنهادي براي تقويت نگارش انشا در کلاس سوم

با توجه به بررسي ديدگاه‌هاي صاحب نظران و مطالعاتي که انجام شد چندين راه براي افزايش فعاليت و علاقه مندي دانش آموزان به درس انشا پيشنهاد مي‌شود :

 

- نوشتن انشا حتماً در کلاس صورت بگيرد حتي اگر 3 الي 4 سطر هم باشد.

- بعد از نوشتن انشا معلم کليه انشاها را با قيد تاريخ ، امضا نمايد تا تغيير متن انشا در زماني که دانش آموزان انشاي خود را قرائت مي کنند ، به حداقل برسد.

- بعد از نوشتن انشا ، يکي يکي از دانش آموزان بخواهيم تا انشاي خود را بخوانند.

- چون پرورش تخيل در کودکان خيلي قوي است و به داستان هاي خيالي و فضايي علاقه فراوان دارند بنابراين سعي شود موضوعات انشا به صورت داستاني انتخاب شود.

 

- معلم مي تواند چند کلمه‌اي از داستاني را روي تخته بنويسد و از دانش آموزان بخواهد دنباله داستان را به ميل خود ادامه دهند. که اين امر در پرورش تخيل کودکان موثر مي باشد. اين روش در مناسبت ها کاربرد بهتري دارد‌، مثلاً در ماه رمضان مي‌توانيم روي تخته سياه مطلب را اين گونه آغاز کنيم : (( در يکي از روزهاي ماه رمضان علي در مدرسه مي خواست آب بخورد و يک دفعه يادش افتاد که ... .

 

- شيوه داستان گويي مي تواند به چند شکل صورت بگيرد : به صورت نوشتاري يعني کلماتي را در روي تخته سياه که همديگر را در حول محور موضوع مورد نظر ، تداعي نمايد و خود دانش آموزان ادامه دهند ، يا اين به صورت تصويري ( تصوير خواني ) باشد . تصويري که حاوي يک موضوع و مفهوم باشد و دانش آموزان بتوانند از روي اين تصوير مطالبي را بنويسند .

 

- براي دانش آموزان قصه اي بخوانيم يا بعد از آنها بخواهيم دوست دارند خود را به جاي کدام يک از شخصيت‌هاي قصه قرار دهد و براي ما قصه شنيده را خلاصه نويسي نمايد.

 

- تمامي موضوعات فصل ها را مي توانيم در قالب داستان و به زبان بسيار ساده و کودکانه شروع و ادامه دهيم.

 

- معلمان نيز بايد با روش داستان نويسي و ساخت داستان ، طولاني نبودن انشا آشنا شوند ، هدف داستان و توالي مطلب را بدانند.

 

 

مراحل آموزش انشاء:

با توجّه به اهداف درس انشا‌، معلّم باید فعّالیت های خود را در جهت تحقّق اهداف هماهنگ كند تا شرایط حصول به اهداف در دانش آموزان فراهم شود . آموزش درس انشاء اگر طبق مراحل زیر صورت پذیرد ، به نتایج مطلوب در زمینه تحقّق اهداف دست خواهیم یافت :

 

1.     تكمیل جملات ناقص : در این مرحله كه خوشبختانه در كتب بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی لحاظ شده است ، از دانش آموزان خواسته می شود تا جملات ناقص را با كلمه های مناسب « فعل ، فاعل ، حروف ربط و ... » كامل نمایند ویا بین كلمات مختلف ارتباط برقرار كرده  و یا كلمات را مرتّب نمایند .  ( به صورت تقلیدی )

2.     ساختن جملات : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا كلمه های مورد نظر را در قالب جملاتی به كار ببرند . كه ابتدا جملات كوتاه و باضمیر « من » و «ما» و به تدریج به سوی ساختن جملاتی كامل و بامعنی و زیبا پیش می رود.

3.       تكمیل و ادامه دادن متنها : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا ادامه متن مورد نظر را به دلخواه تكمیل نمایند .

4.     نوشتن انشا به وسیله مرتّب كردن جملات : در این مرحله دانش آموزان با ارتباط برقرار كردن بین جملات مختلفی كه توسّط خود آنها بیان شده و یا جملات موجود ، یك انشا « متن كامل » می سازند .

5.     انشای توصیفی : در این مرحله دا نش آموزان یك شیء و یا فصل و ... را توصیف می نمایند . سیر توصیفی این مرحله نیز از توصیف موضوعات محسوس به سوی موضوعات پیچیده تر خواهد بود .

 

6.       كاربرد كلمات در قالب یك انشاء و یا  داستان : در این مرحله دانش آموزان كلمات ارائه شده را در قالب یك انشا به كار می برند .

7.     نوشتن انشاء پیرامون موضوع تعیین شده : در این مرحله دانش آموزان در قالب موضوع تعیین شده از سوی معلّم ، مطالبی جمع آوری و ارائه می دهند .

8.     نوشتن «انشاء» پیرامون موضوعات دلخواه : در این مرحله كه تقریباً مرحله ای است كه از اهداف مهم درس انشا محسوب می شود ، دانش آموزان قادرند مطالبی را پیرامون موضوع دلخواه جمع آوری و پردازش نمایند . در این مرحله است كه دانش آموزان با توجّه به گنجینه لغات خود به ارائه متون مختلف می پردازند

 

لازم به ذكر است كه در مراحل اشاره شده ، می توان با توجّه به پایه كلاسی ، سطح دانش آموزان و گنجینه لغات آنها تغییراتی اعمال نمود و ترتیب مراحل را تغییر داد و یا مراحل را به صورت تركیبی ارائه نمود .

هریك از مراحل را می توان به صورت فردی یا گروهی ارائه نمود . مثلاً در مرحله جمله سازی می توان ابتدا به صورت فردی از دانش آموزان خواست تا جملاتی بسازند و سپس در گروه خود جملات را ارائه نموده و بهترین جملات را انتخاب نموده و به كلاس ارائه نمایند. البته این كار برای پایه های بالاتر امكانپذیر است .

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در درس انشاء

 

با توجّه به مطالب ارائه شده می توان راههای تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در درس انشاء در هر مرحله ارائه داد . آماده شدن برای نوشتن « انشاء» در هر مرحله نیازمند به گذراندن سه مرحله ی « تفكّر ، بیان و نگارش » است . بنابراین بنیه ی علمی دانش آموزان در این سه زمینه باید تقویت شود .

 

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه تفكّر :

در آموزش انشاء ، ایجاد موقعیت های لازم ومناسب برای تقویت تفكّر دانش آموزان ضروریست . براین اساس و در جهت تقویت قوه ی تفكّر در دانش آموزان ، موارد زیر پیشنهاد می شود :

 

1.     برانگیختن دانش آموزان برای مشاهده دقیق اشیاء محیط اطراف خود از طریق كسب تجربه . یعنی دانش آموزان تحریك شوند تا به فضای اطراف خود ، با دقّت مشاهده نموده و اطّلاعات و تجربه كسب نمایند .

 

2.     تحریك و ترغیب دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات محسوس و واقعی . « بچّه ها فكر كنید همین حالا در حیاط مدرسه ، زیرسایه ی درختان نشسته اید و ... »

 

3.     تحریك و ترغیب و تشویق دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات پیچیده و تخیّلی متناسب با فهم و درك و سنّ دانش آموزان . « بچّه ها فكر كنید حالا به كره ماه سفر كرده اید و ... »

 

4.     بیان و یا خواندن داستانهای مختلف توسّط معلّم برای دانش آموزان متناسب با فهم و درك دانش آموزان « از ساده به پیچیده و تخیّلی» و تقویت گوش دادن در دانش آموزان .

 

5.       ترغیب و تشویق دانش آموزان به مطالعه كتب درسی و غیر درسی در ساعات مختلف در مدرسه و خارج از مدرسه .

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه بیان :

بعد از اینكه دانش آموزان در زمینه ی تفكّر به مهارت لازم دست یافته اند‌، می بایست نتایج تفكّرات خود را در قالب بیان به دیگران انتقال نمایند . در این راستا موارد زیر پیشنهاد می شود:

 

1.     استفاده از روش بارش مغزی درباره موضوعات مختلف و به بحث گذاشتن موضوعاتی در كلاس و تقویت بارش مغزی در دانش آموزان تا از این طریق دانش آموزان به بیان تفكّرات خود بپردازند .

 

2.       استفاده از الگوهای فعّال تدریس « یاران در یادگیری ، قضاوت عملكرد ، دریافت مفهوم » .

 

3.       اجازه اظهارنظر دادن به همه دانش آموزان در موقعیت های مختلف و توجّه به تفاوتهای فردی دانش آموزان .

 

4.       بیان خاطرات و یا داستانهایی كه خوانده یا شنیده اند به صورت فعّالیتی در زنگ انشا . با روشهای مختلف فردی و گروهی .

 

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش :

پس از اینكه در دانش آموزان ، قدرت تفكّر و بیان تقویت شد ، آخرین مرحله این است كه دانش آموزان  مطالبی كه تفكّر كرده ویا بیان می نمایند را به صورت نوشته هایی ارائه دهند . در این قسمت و در جهت تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش پیشنهادهای زیر ارائه می شود :

 

1.       ترغیب دانش آموزان به مطالعه كتب غیر درسی « داستانی ، علمی ، ادبی و ... »

 

2.       استفاده از الگوی فعّال تدریس « بدیعه پردازی » در جهت تقویت قدرت نگارش در دانش آموزان .

 

3.       ترغیب و تشویق دانش آموزان جهت نوشتن خاطرات خود به صورت روزانه .

 

4.       ترغیب و راهنمایی دانش آموزان جهت نوشتن گزارش كار در دروس مختلف .

 

5.     ارائه موضوعات مختلف جهت فعّالیت خارج از كلاس در زمینه متون ادبی تا از این طریق نسبت به متون ادبی و زیباییهای این متون آگاهی یافته و به آنها علاقمند شوند .

 

6.       پرهیز از دادن موضوعات كلاسیك در درس انشاء و آزاد گذاشتن دانش آموزان در زمینه انتخاب موضوع و سبك نوشته های خود .

 

7.     پیگیری یك موضوع در چند جلسه و آموزش مراحل نوشتن یك انشا « جمع آوری مطالب ، مرتّب كردن مطالب ، ویرایش و ... » به دانش آموزان . چگونه نوشتن نیز مانند سایر دروس نیاز به آموزش دارد .

 

8.     نوشتن یك متن « انشاء »  به وسیله معلّم همراه با سایر دانش آموزان در ساعت درس انشا باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تقویت بنیه ی علمی آنان خواهد شد .

 

9.     متنوّع ساختن ساعات درس انشا با ارائه مطالب متنوّع از سوی دانش آموزان ( از جمله خواندن شعر ، قصّه‌های كوتاه ، لطیفه ، متون ادبی ، نقد وبررسی آثار دانش آموزان ، تهیّه روزنامه های دیواری ، نشریات گاهنامه ، مطالعه كتب و مجلّات ، بررسی و نقد برنامه های تلویزیونی  و ... بنیه علمی دانش آموزان در درس انشا را تقویت می‌نماید .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 20 اسفند 1396 ساعت: 20:01 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

آیین نامه مجامع اعضاء تشکیلات پیشتازان – فرزانگان در سطح شهرستان منطقه

بازديد: 55

آموزش انشا در پایه سوم

حتي چند جلسه آغاز سال با روند نگارش مخصوصاً با توجه به گروه سني دانش آموزان آموزش داده شوند‌، براي اين کار بهتر است چندين مورد از انشاي دانش آموزان سال قبل براي بچه‌هاي کلاس سوم خوانده شود و در مورد آنها بحث و بررسي شود و نقاط ضعف و قوت آنها مورد تاکيد قرار گيرد

 اين آموزش‌ها با توجه به توانايي و ذوق و سليقه هـر معلـم و ديـدگاه وي مي‌تـواند گوناگون باشد.

 

1- موضوعي که براي انشا انتخاب مي‌شود بايد کاملاً واضح و محدود باشد و توضيحات لازم در خصوص آن موضوع ارائه شود .

2- چگونگي ربط دادن جملات و گسترش حوزه واژگان و افزايش کميت جمله ها به طور خيلي ساده و خلاصه آموزش داده شود.

3- تصاويري در اختيار دانش آموزان قرار دهيم و از آنها بخواهيم در مورد تصاوير چند سطري براي ما بنويسند.

4- جملات درهم ريخته را با اندازه هاي متفاوت در اختيار آنها قرار دهيم تا آنها کامل نمايند.

5- پاکيزه نويسي‌, رعايت اصول نگارش در دوره ابتدايي‌، چگونگي تنظيم ساختار انشا و پيش نويس و پاکنويس نيز مورد تاييد و پيگيري قرار گيرد.

6- با تعريف يک کارتون يا داستان مي توانند يک انشاي خوب بنويسند‌، البته بهتر است اين کارتون نمايش داده شود يا داستان را خودشان بخوانند.

7- در مناطق دو زبانه بهتر است از ابتدا دانش آموزان علاوه بر زبان مادري از زبان فارسي که زبان نوشتاري و معيار و ملاک ارزيابي ما مي‌باشد، به خوبي استفاده کنند و از زبان مادري در کلاس استفاده نکنند تا گنجينه ي لغات آنها افزايش يابد.

 

تعریف علمی انشا:

انشا یعنی درست اندیشیدن درباره ی موضوعی و آن را روی کاغذ پیاده کردن است .

 

تعریف انشا در اصطلاحِ ادبیّات به چه معنی است؟

در اصطلاح  ادبیّات ، انشا عبارت است از : نگارش جملات و عباراتی که افکار نویسنده را به صورت روشن و زیبا بیان کند ، که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوش آیند و مطلوب باشد.

 

  انشا از نظر لغوی :

انشا در لغت به معنی آفریدن‌، آغاز کردن و از خود چیزی نوشتن است و در اصطلاح ادب پارسی انشا نویسی عبارت است از :

بیان خاطره ها ـ پندارها ـ خیال ها ـ  احساس ها ـ عقیده ها ـ مشاهده ها و اندوخته های فکری و ذهن از راهِ نوشتن .

ـ برای نویسنده ویژگی هایی بر شمرده اند که برخی  از آنها فطری و ذاتی و برخی دیگر اکتسابی است .

ـ انشا نویسی تقریباً «همان مقاله نویسی» است.

ـ ساده نویسی یکی از شرایط خوب نویسندگی است.

 

مراحل آموزش انشا:

1ـ تصویر خوانی

2ـ بصورت شفاهی               مثال : برای «بابا» جمله ای بگو و بنویس

                                                  شما برای «بابا» جمله ای دیگر بگو .......

                                                  //       //             //      //        // ........

 

3ـ بصورت تمرین و تکرار(جهت تثبیت یادگیری پایدار ):

مثال: من/ من مادرم/من مادَرَم را/ من مادرم را دوست = من مادرم را دوست دارم.

4ـ با استفاده از کلمات جمله سازی :

بابا: بابا آب داد.

نان: مادر نان در دست دارد .

5 ـ تبدیل جمله سازی به انشا(با استفاده از کلمات هم خانواده):

مقدمه :در ریاضی اوّل شکلی که مثل بقیه نیست، خطّ بزن.

حالا با بیان  کلمات  مترادف از لحاظ کاربُردی و مفهوم :

مثال : ماشین ـ خیابان ـ چراغ راهنمایی ـ پلیس ـ تاکسی ـ مردم ـ دوچرخه ـ خط کش

ماشین

خیابان   

چراغ راهنمایی

 

با «و»جملات را به همدیگر وصل و در آخرین جمله نقطه بگذارید.و برای انشای خودتان نامگذاری نمایید.

 این روش در کلاس اوّل هم قابل اجراست ، در کلاس دّوم و سوّم جای شکی نیست.

 

انواع انشا در پايه سوم ابتدايي

 

1- انشاي توصيفي 2- خاطره نويسي 3- داستان نويسي 4- انشا شفاهي 5- نامه نگاري

 

روش ارزشيابي درس انشا در کلاس سوم

در مقطع ابتـدايـي بخصوص در پايه سوم چون اولين سالي است که انشا تدريس مي‌گردد‌، معلم دلايل برتري انشاهاي دانش آموزان را براي آنان بيان کند و نقاط قوت آنها را در اين خصوص بيان مي نمايد تا از اين طريق دانش آموزان ديگر اين نقاط را در نوشته هاي هفته هاي بعدي خود مورد توجه قرار دهند .

 

برخي از معيارها و برتري انشاها را مي توان بدين عناوين بيان کرد:

 

1- جمله بندي صحيح

2- ربط داشتن جمله ها با توجه به موضوع

3- رعايت توالي زماني و مکاني و عدم تکراري بودن آن

4- رعايت جمله بندي و نوع جمله ها

5- طولاني نبودن داستان

 

چند روش پيشنهادي براي تقويت نگارش انشا در کلاس سوم

با توجه به بررسي ديدگاه‌هاي صاحب نظران و مطالعاتي که انجام شد چندين راه براي افزايش فعاليت و علاقه مندي دانش آموزان به درس انشا پيشنهاد مي‌شود :

 

- نوشتن انشا حتماً در کلاس صورت بگيرد حتي اگر 3 الي 4 سطر هم باشد.

- بعد از نوشتن انشا معلم کليه انشاها را با قيد تاريخ ، امضا نمايد تا تغيير متن انشا در زماني که دانش آموزان انشاي خود را قرائت مي کنند ، به حداقل برسد.

- بعد از نوشتن انشا ، يکي يکي از دانش آموزان بخواهيم تا انشاي خود را بخوانند.

- چون پرورش تخيل در کودکان خيلي قوي است و به داستان هاي خيالي و فضايي علاقه فراوان دارند بنابراين سعي شود موضوعات انشا به صورت داستاني انتخاب شود.

 

- معلم مي تواند چند کلمه‌اي از داستاني را روي تخته بنويسد و از دانش آموزان بخواهد دنباله داستان را به ميل خود ادامه دهند. که اين امر در پرورش تخيل کودکان موثر مي باشد. اين روش در مناسبت ها کاربرد بهتري دارد‌، مثلاً در ماه رمضان مي‌توانيم روي تخته سياه مطلب را اين گونه آغاز کنيم : (( در يکي از روزهاي ماه رمضان علي در مدرسه مي خواست آب بخورد و يک دفعه يادش افتاد که ... .

 

- شيوه داستان گويي مي تواند به چند شکل صورت بگيرد : به صورت نوشتاري يعني کلماتي را در روي تخته سياه که همديگر را در حول محور موضوع مورد نظر ، تداعي نمايد و خود دانش آموزان ادامه دهند ، يا اين به صورت تصويري ( تصوير خواني ) باشد . تصويري که حاوي يک موضوع و مفهوم باشد و دانش آموزان بتوانند از روي اين تصوير مطالبي را بنويسند .

 

- براي دانش آموزان قصه اي بخوانيم يا بعد از آنها بخواهيم دوست دارند خود را به جاي کدام يک از شخصيت‌هاي قصه قرار دهد و براي ما قصه شنيده را خلاصه نويسي نمايد.

 

- تمامي موضوعات فصل ها را مي توانيم در قالب داستان و به زبان بسيار ساده و کودکانه شروع و ادامه دهيم.

 

- معلمان نيز بايد با روش داستان نويسي و ساخت داستان ، طولاني نبودن انشا آشنا شوند ، هدف داستان و توالي مطلب را بدانند.

 

 

مراحل آموزش انشاء:

با توجّه به اهداف درس انشا‌، معلّم باید فعّالیت های خود را در جهت تحقّق اهداف هماهنگ كند تا شرایط حصول به اهداف در دانش آموزان فراهم شود . آموزش درس انشاء اگر طبق مراحل زیر صورت پذیرد ، به نتایج مطلوب در زمینه تحقّق اهداف دست خواهیم یافت :

 

1.     تكمیل جملات ناقص : در این مرحله كه خوشبختانه در كتب بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی لحاظ شده است ، از دانش آموزان خواسته می شود تا جملات ناقص را با كلمه های مناسب « فعل ، فاعل ، حروف ربط و ... » كامل نمایند ویا بین كلمات مختلف ارتباط برقرار كرده  و یا كلمات را مرتّب نمایند .  ( به صورت تقلیدی )

2.     ساختن جملات : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا كلمه های مورد نظر را در قالب جملاتی به كار ببرند . كه ابتدا جملات كوتاه و باضمیر « من » و «ما» و به تدریج به سوی ساختن جملاتی كامل و بامعنی و زیبا پیش می رود.

3.       تكمیل و ادامه دادن متنها : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا ادامه متن مورد نظر را به دلخواه تكمیل نمایند .

4.     نوشتن انشا به وسیله مرتّب كردن جملات : در این مرحله دانش آموزان با ارتباط برقرار كردن بین جملات مختلفی كه توسّط خود آنها بیان شده و یا جملات موجود ، یك انشا « متن كامل » می سازند .

5.     انشای توصیفی : در این مرحله دا نش آموزان یك شیء و یا فصل و ... را توصیف می نمایند . سیر توصیفی این مرحله نیز از توصیف موضوعات محسوس به سوی موضوعات پیچیده تر خواهد بود .

 

6.       كاربرد كلمات در قالب یك انشاء و یا  داستان : در این مرحله دانش آموزان كلمات ارائه شده را در قالب یك انشا به كار می برند .

7.     نوشتن انشاء پیرامون موضوع تعیین شده : در این مرحله دانش آموزان در قالب موضوع تعیین شده از سوی معلّم ، مطالبی جمع آوری و ارائه می دهند .

8.     نوشتن «انشاء» پیرامون موضوعات دلخواه : در این مرحله كه تقریباً مرحله ای است كه از اهداف مهم درس انشا محسوب می شود ، دانش آموزان قادرند مطالبی را پیرامون موضوع دلخواه جمع آوری و پردازش نمایند . در این مرحله است كه دانش آموزان با توجّه به گنجینه لغات خود به ارائه متون مختلف می پردازند

 

لازم به ذكر است كه در مراحل اشاره شده ، می توان با توجّه به پایه كلاسی ، سطح دانش آموزان و گنجینه لغات آنها تغییراتی اعمال نمود و ترتیب مراحل را تغییر داد و یا مراحل را به صورت تركیبی ارائه نمود .

هریك از مراحل را می توان به صورت فردی یا گروهی ارائه نمود . مثلاً در مرحله جمله سازی می توان ابتدا به صورت فردی از دانش آموزان خواست تا جملاتی بسازند و سپس در گروه خود جملات را ارائه نموده و بهترین جملات را انتخاب نموده و به كلاس ارائه نمایند. البته این كار برای پایه های بالاتر امكانپذیر است .

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در درس انشاء

 

با توجّه به مطالب ارائه شده می توان راههای تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در درس انشاء در هر مرحله ارائه داد . آماده شدن برای نوشتن « انشاء» در هر مرحله نیازمند به گذراندن سه مرحله ی « تفكّر ، بیان و نگارش » است . بنابراین بنیه ی علمی دانش آموزان در این سه زمینه باید تقویت شود .

 

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه تفكّر :

در آموزش انشاء ، ایجاد موقعیت های لازم ومناسب برای تقویت تفكّر دانش آموزان ضروریست . براین اساس و در جهت تقویت قوه ی تفكّر در دانش آموزان ، موارد زیر پیشنهاد می شود :

 

1.     برانگیختن دانش آموزان برای مشاهده دقیق اشیاء محیط اطراف خود از طریق كسب تجربه . یعنی دانش آموزان تحریك شوند تا به فضای اطراف خود ، با دقّت مشاهده نموده و اطّلاعات و تجربه كسب نمایند .

 

2.     تحریك و ترغیب دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات محسوس و واقعی . « بچّه ها فكر كنید همین حالا در حیاط مدرسه ، زیرسایه ی درختان نشسته اید و ... »

 

3.     تحریك و ترغیب و تشویق دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات پیچیده و تخیّلی متناسب با فهم و درك و سنّ دانش آموزان . « بچّه ها فكر كنید حالا به كره ماه سفر كرده اید و ... »

 

4.     بیان و یا خواندن داستانهای مختلف توسّط معلّم برای دانش آموزان متناسب با فهم و درك دانش آموزان « از ساده به پیچیده و تخیّلی» و تقویت گوش دادن در دانش آموزان .

 

5.       ترغیب و تشویق دانش آموزان به مطالعه كتب درسی و غیر درسی در ساعات مختلف در مدرسه و خارج از مدرسه .

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه بیان :

بعد از اینكه دانش آموزان در زمینه ی تفكّر به مهارت لازم دست یافته اند‌، می بایست نتایج تفكّرات خود را در قالب بیان به دیگران انتقال نمایند . در این راستا موارد زیر پیشنهاد می شود:

 

1.     استفاده از روش بارش مغزی درباره موضوعات مختلف و به بحث گذاشتن موضوعاتی در كلاس و تقویت بارش مغزی در دانش آموزان تا از این طریق دانش آموزان به بیان تفكّرات خود بپردازند .

 

2.       استفاده از الگوهای فعّال تدریس « یاران در یادگیری ، قضاوت عملكرد ، دریافت مفهوم » .

 

3.       اجازه اظهارنظر دادن به همه دانش آموزان در موقعیت های مختلف و توجّه به تفاوتهای فردی دانش آموزان .

 

4.       بیان خاطرات و یا داستانهایی كه خوانده یا شنیده اند به صورت فعّالیتی در زنگ انشا . با روشهای مختلف فردی و گروهی .

 

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش :

پس از اینكه در دانش آموزان ، قدرت تفكّر و بیان تقویت شد ، آخرین مرحله این است كه دانش آموزان  مطالبی كه تفكّر كرده ویا بیان می نمایند را به صورت نوشته هایی ارائه دهند . در این قسمت و در جهت تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش پیشنهادهای زیر ارائه می شود :

 

1.       ترغیب دانش آموزان به مطالعه كتب غیر درسی « داستانی ، علمی ، ادبی و ... »

 

2.       استفاده از الگوی فعّال تدریس « بدیعه پردازی » در جهت تقویت قدرت نگارش در دانش آموزان .

 

3.       ترغیب و تشویق دانش آموزان جهت نوشتن خاطرات خود به صورت روزانه .

 

4.       ترغیب و راهنمایی دانش آموزان جهت نوشتن گزارش كار در دروس مختلف .

 

5.     ارائه موضوعات مختلف جهت فعّالیت خارج از كلاس در زمینه متون ادبی تا از این طریق نسبت به متون ادبی و زیباییهای این متون آگاهی یافته و به آنها علاقمند شوند .

 

6.       پرهیز از دادن موضوعات كلاسیك در درس انشاء و آزاد گذاشتن دانش آموزان در زمینه انتخاب موضوع و سبك نوشته های خود .

 

7.     پیگیری یك موضوع در چند جلسه و آموزش مراحل نوشتن یك انشا « جمع آوری مطالب ، مرتّب كردن مطالب ، ویرایش و ... » به دانش آموزان . چگونه نوشتن نیز مانند سایر دروس نیاز به آموزش دارد .

 

8.     نوشتن یك متن « انشاء »  به وسیله معلّم همراه با سایر دانش آموزان در ساعت درس انشا باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تقویت بنیه ی علمی آنان خواهد شد .

 

9.     متنوّع ساختن ساعات درس انشا با ارائه مطالب متنوّع از سوی دانش آموزان ( از جمله خواندن شعر ، قصّه‌های كوتاه ، لطیفه ، متون ادبی ، نقد وبررسی آثار دانش آموزان ، تهیّه روزنامه های دیواری ، نشریات گاهنامه ، مطالعه كتب و مجلّات ، بررسی و نقد برنامه های تلویزیونی  و ... بنیه علمی دانش آموزان در درس انشا را تقویت می‌نماید .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 20 اسفند 1396 ساعت: 20:00 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ساختار کلی و درجه بندی مربیان تشکیلات پیشتازان و فرزانگان

بازديد: 141

آموزش انشا در پایه سوم

حتي چند جلسه آغاز سال با روند نگارش مخصوصاً با توجه به گروه سني دانش آموزان آموزش داده شوند‌، براي اين کار بهتر است چندين مورد از انشاي دانش آموزان سال قبل براي بچه‌هاي کلاس سوم خوانده شود و در مورد آنها بحث و بررسي شود و نقاط ضعف و قوت آنها مورد تاکيد قرار گيرد

 اين آموزش‌ها با توجه به توانايي و ذوق و سليقه هـر معلـم و ديـدگاه وي مي‌تـواند گوناگون باشد.

 

1- موضوعي که براي انشا انتخاب مي‌شود بايد کاملاً واضح و محدود باشد و توضيحات لازم در خصوص آن موضوع ارائه شود .

2- چگونگي ربط دادن جملات و گسترش حوزه واژگان و افزايش کميت جمله ها به طور خيلي ساده و خلاصه آموزش داده شود.

3- تصاويري در اختيار دانش آموزان قرار دهيم و از آنها بخواهيم در مورد تصاوير چند سطري براي ما بنويسند.

4- جملات درهم ريخته را با اندازه هاي متفاوت در اختيار آنها قرار دهيم تا آنها کامل نمايند.

5- پاکيزه نويسي‌, رعايت اصول نگارش در دوره ابتدايي‌، چگونگي تنظيم ساختار انشا و پيش نويس و پاکنويس نيز مورد تاييد و پيگيري قرار گيرد.

6- با تعريف يک کارتون يا داستان مي توانند يک انشاي خوب بنويسند‌، البته بهتر است اين کارتون نمايش داده شود يا داستان را خودشان بخوانند.

7- در مناطق دو زبانه بهتر است از ابتدا دانش آموزان علاوه بر زبان مادري از زبان فارسي که زبان نوشتاري و معيار و ملاک ارزيابي ما مي‌باشد، به خوبي استفاده کنند و از زبان مادري در کلاس استفاده نکنند تا گنجينه ي لغات آنها افزايش يابد.

 

تعریف علمی انشا:

انشا یعنی درست اندیشیدن درباره ی موضوعی و آن را روی کاغذ پیاده کردن است .

 

تعریف انشا در اصطلاحِ ادبیّات به چه معنی است؟

در اصطلاح  ادبیّات ، انشا عبارت است از : نگارش جملات و عباراتی که افکار نویسنده را به صورت روشن و زیبا بیان کند ، که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوش آیند و مطلوب باشد.

 

  انشا از نظر لغوی :

انشا در لغت به معنی آفریدن‌، آغاز کردن و از خود چیزی نوشتن است و در اصطلاح ادب پارسی انشا نویسی عبارت است از :

بیان خاطره ها ـ پندارها ـ خیال ها ـ  احساس ها ـ عقیده ها ـ مشاهده ها و اندوخته های فکری و ذهن از راهِ نوشتن .

ـ برای نویسنده ویژگی هایی بر شمرده اند که برخی  از آنها فطری و ذاتی و برخی دیگر اکتسابی است .

ـ انشا نویسی تقریباً «همان مقاله نویسی» است.

ـ ساده نویسی یکی از شرایط خوب نویسندگی است.

 

مراحل آموزش انشا:

1ـ تصویر خوانی

2ـ بصورت شفاهی               مثال : برای «بابا» جمله ای بگو و بنویس

                                                  شما برای «بابا» جمله ای دیگر بگو .......

                                                  //       //             //      //        // ........

 

3ـ بصورت تمرین و تکرار(جهت تثبیت یادگیری پایدار ):

مثال: من/ من مادرم/من مادَرَم را/ من مادرم را دوست = من مادرم را دوست دارم.

4ـ با استفاده از کلمات جمله سازی :

بابا: بابا آب داد.

نان: مادر نان در دست دارد .

5 ـ تبدیل جمله سازی به انشا(با استفاده از کلمات هم خانواده):

مقدمه :در ریاضی اوّل شکلی که مثل بقیه نیست، خطّ بزن.

حالا با بیان  کلمات  مترادف از لحاظ کاربُردی و مفهوم :

مثال : ماشین ـ خیابان ـ چراغ راهنمایی ـ پلیس ـ تاکسی ـ مردم ـ دوچرخه ـ خط کش

ماشین

خیابان   

چراغ راهنمایی

 

با «و»جملات را به همدیگر وصل و در آخرین جمله نقطه بگذارید.و برای انشای خودتان نامگذاری نمایید.

 این روش در کلاس اوّل هم قابل اجراست ، در کلاس دّوم و سوّم جای شکی نیست.

 

انواع انشا در پايه سوم ابتدايي

 

1- انشاي توصيفي 2- خاطره نويسي 3- داستان نويسي 4- انشا شفاهي 5- نامه نگاري

 

روش ارزشيابي درس انشا در کلاس سوم

در مقطع ابتـدايـي بخصوص در پايه سوم چون اولين سالي است که انشا تدريس مي‌گردد‌، معلم دلايل برتري انشاهاي دانش آموزان را براي آنان بيان کند و نقاط قوت آنها را در اين خصوص بيان مي نمايد تا از اين طريق دانش آموزان ديگر اين نقاط را در نوشته هاي هفته هاي بعدي خود مورد توجه قرار دهند .

 

برخي از معيارها و برتري انشاها را مي توان بدين عناوين بيان کرد:

 

1- جمله بندي صحيح

2- ربط داشتن جمله ها با توجه به موضوع

3- رعايت توالي زماني و مکاني و عدم تکراري بودن آن

4- رعايت جمله بندي و نوع جمله ها

5- طولاني نبودن داستان

 

چند روش پيشنهادي براي تقويت نگارش انشا در کلاس سوم

با توجه به بررسي ديدگاه‌هاي صاحب نظران و مطالعاتي که انجام شد چندين راه براي افزايش فعاليت و علاقه مندي دانش آموزان به درس انشا پيشنهاد مي‌شود :

 

- نوشتن انشا حتماً در کلاس صورت بگيرد حتي اگر 3 الي 4 سطر هم باشد.

- بعد از نوشتن انشا معلم کليه انشاها را با قيد تاريخ ، امضا نمايد تا تغيير متن انشا در زماني که دانش آموزان انشاي خود را قرائت مي کنند ، به حداقل برسد.

- بعد از نوشتن انشا ، يکي يکي از دانش آموزان بخواهيم تا انشاي خود را بخوانند.

- چون پرورش تخيل در کودکان خيلي قوي است و به داستان هاي خيالي و فضايي علاقه فراوان دارند بنابراين سعي شود موضوعات انشا به صورت داستاني انتخاب شود.

 

- معلم مي تواند چند کلمه‌اي از داستاني را روي تخته بنويسد و از دانش آموزان بخواهد دنباله داستان را به ميل خود ادامه دهند. که اين امر در پرورش تخيل کودکان موثر مي باشد. اين روش در مناسبت ها کاربرد بهتري دارد‌، مثلاً در ماه رمضان مي‌توانيم روي تخته سياه مطلب را اين گونه آغاز کنيم : (( در يکي از روزهاي ماه رمضان علي در مدرسه مي خواست آب بخورد و يک دفعه يادش افتاد که ... .

 

- شيوه داستان گويي مي تواند به چند شکل صورت بگيرد : به صورت نوشتاري يعني کلماتي را در روي تخته سياه که همديگر را در حول محور موضوع مورد نظر ، تداعي نمايد و خود دانش آموزان ادامه دهند ، يا اين به صورت تصويري ( تصوير خواني ) باشد . تصويري که حاوي يک موضوع و مفهوم باشد و دانش آموزان بتوانند از روي اين تصوير مطالبي را بنويسند .

 

- براي دانش آموزان قصه اي بخوانيم يا بعد از آنها بخواهيم دوست دارند خود را به جاي کدام يک از شخصيت‌هاي قصه قرار دهد و براي ما قصه شنيده را خلاصه نويسي نمايد.

 

- تمامي موضوعات فصل ها را مي توانيم در قالب داستان و به زبان بسيار ساده و کودکانه شروع و ادامه دهيم.

 

- معلمان نيز بايد با روش داستان نويسي و ساخت داستان ، طولاني نبودن انشا آشنا شوند ، هدف داستان و توالي مطلب را بدانند.

 

 

مراحل آموزش انشاء:

با توجّه به اهداف درس انشا‌، معلّم باید فعّالیت های خود را در جهت تحقّق اهداف هماهنگ كند تا شرایط حصول به اهداف در دانش آموزان فراهم شود . آموزش درس انشاء اگر طبق مراحل زیر صورت پذیرد ، به نتایج مطلوب در زمینه تحقّق اهداف دست خواهیم یافت :

 

1.     تكمیل جملات ناقص : در این مرحله كه خوشبختانه در كتب بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی لحاظ شده است ، از دانش آموزان خواسته می شود تا جملات ناقص را با كلمه های مناسب « فعل ، فاعل ، حروف ربط و ... » كامل نمایند ویا بین كلمات مختلف ارتباط برقرار كرده  و یا كلمات را مرتّب نمایند .  ( به صورت تقلیدی )

2.     ساختن جملات : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا كلمه های مورد نظر را در قالب جملاتی به كار ببرند . كه ابتدا جملات كوتاه و باضمیر « من » و «ما» و به تدریج به سوی ساختن جملاتی كامل و بامعنی و زیبا پیش می رود.

3.       تكمیل و ادامه دادن متنها : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا ادامه متن مورد نظر را به دلخواه تكمیل نمایند .

4.     نوشتن انشا به وسیله مرتّب كردن جملات : در این مرحله دانش آموزان با ارتباط برقرار كردن بین جملات مختلفی كه توسّط خود آنها بیان شده و یا جملات موجود ، یك انشا « متن كامل » می سازند .

5.     انشای توصیفی : در این مرحله دا نش آموزان یك شیء و یا فصل و ... را توصیف می نمایند . سیر توصیفی این مرحله نیز از توصیف موضوعات محسوس به سوی موضوعات پیچیده تر خواهد بود .

 

6.       كاربرد كلمات در قالب یك انشاء و یا  داستان : در این مرحله دانش آموزان كلمات ارائه شده را در قالب یك انشا به كار می برند .

7.     نوشتن انشاء پیرامون موضوع تعیین شده : در این مرحله دانش آموزان در قالب موضوع تعیین شده از سوی معلّم ، مطالبی جمع آوری و ارائه می دهند .

8.     نوشتن «انشاء» پیرامون موضوعات دلخواه : در این مرحله كه تقریباً مرحله ای است كه از اهداف مهم درس انشا محسوب می شود ، دانش آموزان قادرند مطالبی را پیرامون موضوع دلخواه جمع آوری و پردازش نمایند . در این مرحله است كه دانش آموزان با توجّه به گنجینه لغات خود به ارائه متون مختلف می پردازند

 

لازم به ذكر است كه در مراحل اشاره شده ، می توان با توجّه به پایه كلاسی ، سطح دانش آموزان و گنجینه لغات آنها تغییراتی اعمال نمود و ترتیب مراحل را تغییر داد و یا مراحل را به صورت تركیبی ارائه نمود .

هریك از مراحل را می توان به صورت فردی یا گروهی ارائه نمود . مثلاً در مرحله جمله سازی می توان ابتدا به صورت فردی از دانش آموزان خواست تا جملاتی بسازند و سپس در گروه خود جملات را ارائه نموده و بهترین جملات را انتخاب نموده و به كلاس ارائه نمایند. البته این كار برای پایه های بالاتر امكانپذیر است .

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در درس انشاء

 

با توجّه به مطالب ارائه شده می توان راههای تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در درس انشاء در هر مرحله ارائه داد . آماده شدن برای نوشتن « انشاء» در هر مرحله نیازمند به گذراندن سه مرحله ی « تفكّر ، بیان و نگارش » است . بنابراین بنیه ی علمی دانش آموزان در این سه زمینه باید تقویت شود .

 

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه تفكّر :

در آموزش انشاء ، ایجاد موقعیت های لازم ومناسب برای تقویت تفكّر دانش آموزان ضروریست . براین اساس و در جهت تقویت قوه ی تفكّر در دانش آموزان ، موارد زیر پیشنهاد می شود :

 

1.     برانگیختن دانش آموزان برای مشاهده دقیق اشیاء محیط اطراف خود از طریق كسب تجربه . یعنی دانش آموزان تحریك شوند تا به فضای اطراف خود ، با دقّت مشاهده نموده و اطّلاعات و تجربه كسب نمایند .

 

2.     تحریك و ترغیب دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات محسوس و واقعی . « بچّه ها فكر كنید همین حالا در حیاط مدرسه ، زیرسایه ی درختان نشسته اید و ... »

 

3.     تحریك و ترغیب و تشویق دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات پیچیده و تخیّلی متناسب با فهم و درك و سنّ دانش آموزان . « بچّه ها فكر كنید حالا به كره ماه سفر كرده اید و ... »

 

4.     بیان و یا خواندن داستانهای مختلف توسّط معلّم برای دانش آموزان متناسب با فهم و درك دانش آموزان « از ساده به پیچیده و تخیّلی» و تقویت گوش دادن در دانش آموزان .

 

5.       ترغیب و تشویق دانش آموزان به مطالعه كتب درسی و غیر درسی در ساعات مختلف در مدرسه و خارج از مدرسه .

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه بیان :

بعد از اینكه دانش آموزان در زمینه ی تفكّر به مهارت لازم دست یافته اند‌، می بایست نتایج تفكّرات خود را در قالب بیان به دیگران انتقال نمایند . در این راستا موارد زیر پیشنهاد می شود:

 

1.     استفاده از روش بارش مغزی درباره موضوعات مختلف و به بحث گذاشتن موضوعاتی در كلاس و تقویت بارش مغزی در دانش آموزان تا از این طریق دانش آموزان به بیان تفكّرات خود بپردازند .

 

2.       استفاده از الگوهای فعّال تدریس « یاران در یادگیری ، قضاوت عملكرد ، دریافت مفهوم » .

 

3.       اجازه اظهارنظر دادن به همه دانش آموزان در موقعیت های مختلف و توجّه به تفاوتهای فردی دانش آموزان .

 

4.       بیان خاطرات و یا داستانهایی كه خوانده یا شنیده اند به صورت فعّالیتی در زنگ انشا . با روشهای مختلف فردی و گروهی .

 

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش :

پس از اینكه در دانش آموزان ، قدرت تفكّر و بیان تقویت شد ، آخرین مرحله این است كه دانش آموزان  مطالبی كه تفكّر كرده ویا بیان می نمایند را به صورت نوشته هایی ارائه دهند . در این قسمت و در جهت تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش پیشنهادهای زیر ارائه می شود :

 

1.       ترغیب دانش آموزان به مطالعه كتب غیر درسی « داستانی ، علمی ، ادبی و ... »

 

2.       استفاده از الگوی فعّال تدریس « بدیعه پردازی » در جهت تقویت قدرت نگارش در دانش آموزان .

 

3.       ترغیب و تشویق دانش آموزان جهت نوشتن خاطرات خود به صورت روزانه .

 

4.       ترغیب و راهنمایی دانش آموزان جهت نوشتن گزارش كار در دروس مختلف .

 

5.     ارائه موضوعات مختلف جهت فعّالیت خارج از كلاس در زمینه متون ادبی تا از این طریق نسبت به متون ادبی و زیباییهای این متون آگاهی یافته و به آنها علاقمند شوند .

 

6.       پرهیز از دادن موضوعات كلاسیك در درس انشاء و آزاد گذاشتن دانش آموزان در زمینه انتخاب موضوع و سبك نوشته های خود .

 

7.     پیگیری یك موضوع در چند جلسه و آموزش مراحل نوشتن یك انشا « جمع آوری مطالب ، مرتّب كردن مطالب ، ویرایش و ... » به دانش آموزان . چگونه نوشتن نیز مانند سایر دروس نیاز به آموزش دارد .

 

8.     نوشتن یك متن « انشاء »  به وسیله معلّم همراه با سایر دانش آموزان در ساعت درس انشا باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تقویت بنیه ی علمی آنان خواهد شد .

 

9.     متنوّع ساختن ساعات درس انشا با ارائه مطالب متنوّع از سوی دانش آموزان ( از جمله خواندن شعر ، قصّه‌های كوتاه ، لطیفه ، متون ادبی ، نقد وبررسی آثار دانش آموزان ، تهیّه روزنامه های دیواری ، نشریات گاهنامه ، مطالعه كتب و مجلّات ، بررسی و نقد برنامه های تلویزیونی  و ... بنیه علمی دانش آموزان در درس انشا را تقویت می‌نماید .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 20 اسفند 1396 ساعت: 19:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تقویم اجرایی و شرح وظایف سازمان دانش آموزی

بازديد: 75

آموزش انشا در پایه سوم

حتي چند جلسه آغاز سال با روند نگارش مخصوصاً با توجه به گروه سني دانش آموزان آموزش داده شوند‌، براي اين کار بهتر است چندين مورد از انشاي دانش آموزان سال قبل براي بچه‌هاي کلاس سوم خوانده شود و در مورد آنها بحث و بررسي شود و نقاط ضعف و قوت آنها مورد تاکيد قرار گيرد

 اين آموزش‌ها با توجه به توانايي و ذوق و سليقه هـر معلـم و ديـدگاه وي مي‌تـواند گوناگون باشد.

 

1- موضوعي که براي انشا انتخاب مي‌شود بايد کاملاً واضح و محدود باشد و توضيحات لازم در خصوص آن موضوع ارائه شود .

2- چگونگي ربط دادن جملات و گسترش حوزه واژگان و افزايش کميت جمله ها به طور خيلي ساده و خلاصه آموزش داده شود.

3- تصاويري در اختيار دانش آموزان قرار دهيم و از آنها بخواهيم در مورد تصاوير چند سطري براي ما بنويسند.

4- جملات درهم ريخته را با اندازه هاي متفاوت در اختيار آنها قرار دهيم تا آنها کامل نمايند.

5- پاکيزه نويسي‌, رعايت اصول نگارش در دوره ابتدايي‌، چگونگي تنظيم ساختار انشا و پيش نويس و پاکنويس نيز مورد تاييد و پيگيري قرار گيرد.

6- با تعريف يک کارتون يا داستان مي توانند يک انشاي خوب بنويسند‌، البته بهتر است اين کارتون نمايش داده شود يا داستان را خودشان بخوانند.

7- در مناطق دو زبانه بهتر است از ابتدا دانش آموزان علاوه بر زبان مادري از زبان فارسي که زبان نوشتاري و معيار و ملاک ارزيابي ما مي‌باشد، به خوبي استفاده کنند و از زبان مادري در کلاس استفاده نکنند تا گنجينه ي لغات آنها افزايش يابد.

 

تعریف علمی انشا:

انشا یعنی درست اندیشیدن درباره ی موضوعی و آن را روی کاغذ پیاده کردن است .

 

تعریف انشا در اصطلاحِ ادبیّات به چه معنی است؟

در اصطلاح  ادبیّات ، انشا عبارت است از : نگارش جملات و عباراتی که افکار نویسنده را به صورت روشن و زیبا بیان کند ، که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوش آیند و مطلوب باشد.

 

  انشا از نظر لغوی :

انشا در لغت به معنی آفریدن‌، آغاز کردن و از خود چیزی نوشتن است و در اصطلاح ادب پارسی انشا نویسی عبارت است از :

بیان خاطره ها ـ پندارها ـ خیال ها ـ  احساس ها ـ عقیده ها ـ مشاهده ها و اندوخته های فکری و ذهن از راهِ نوشتن .

ـ برای نویسنده ویژگی هایی بر شمرده اند که برخی  از آنها فطری و ذاتی و برخی دیگر اکتسابی است .

ـ انشا نویسی تقریباً «همان مقاله نویسی» است.

ـ ساده نویسی یکی از شرایط خوب نویسندگی است.

 

مراحل آموزش انشا:

1ـ تصویر خوانی

2ـ بصورت شفاهی               مثال : برای «بابا» جمله ای بگو و بنویس

                                                  شما برای «بابا» جمله ای دیگر بگو .......

                                                  //       //             //      //        // ........

 

3ـ بصورت تمرین و تکرار(جهت تثبیت یادگیری پایدار ):

مثال: من/ من مادرم/من مادَرَم را/ من مادرم را دوست = من مادرم را دوست دارم.

4ـ با استفاده از کلمات جمله سازی :

بابا: بابا آب داد.

نان: مادر نان در دست دارد .

5 ـ تبدیل جمله سازی به انشا(با استفاده از کلمات هم خانواده):

مقدمه :در ریاضی اوّل شکلی که مثل بقیه نیست، خطّ بزن.

حالا با بیان  کلمات  مترادف از لحاظ کاربُردی و مفهوم :

مثال : ماشین ـ خیابان ـ چراغ راهنمایی ـ پلیس ـ تاکسی ـ مردم ـ دوچرخه ـ خط کش

ماشین

خیابان   

چراغ راهنمایی

 

با «و»جملات را به همدیگر وصل و در آخرین جمله نقطه بگذارید.و برای انشای خودتان نامگذاری نمایید.

 این روش در کلاس اوّل هم قابل اجراست ، در کلاس دّوم و سوّم جای شکی نیست.

 

انواع انشا در پايه سوم ابتدايي

 

1- انشاي توصيفي 2- خاطره نويسي 3- داستان نويسي 4- انشا شفاهي 5- نامه نگاري

 

روش ارزشيابي درس انشا در کلاس سوم

در مقطع ابتـدايـي بخصوص در پايه سوم چون اولين سالي است که انشا تدريس مي‌گردد‌، معلم دلايل برتري انشاهاي دانش آموزان را براي آنان بيان کند و نقاط قوت آنها را در اين خصوص بيان مي نمايد تا از اين طريق دانش آموزان ديگر اين نقاط را در نوشته هاي هفته هاي بعدي خود مورد توجه قرار دهند .

 

برخي از معيارها و برتري انشاها را مي توان بدين عناوين بيان کرد:

 

1- جمله بندي صحيح

2- ربط داشتن جمله ها با توجه به موضوع

3- رعايت توالي زماني و مکاني و عدم تکراري بودن آن

4- رعايت جمله بندي و نوع جمله ها

5- طولاني نبودن داستان

 

چند روش پيشنهادي براي تقويت نگارش انشا در کلاس سوم

با توجه به بررسي ديدگاه‌هاي صاحب نظران و مطالعاتي که انجام شد چندين راه براي افزايش فعاليت و علاقه مندي دانش آموزان به درس انشا پيشنهاد مي‌شود :

 

- نوشتن انشا حتماً در کلاس صورت بگيرد حتي اگر 3 الي 4 سطر هم باشد.

- بعد از نوشتن انشا معلم کليه انشاها را با قيد تاريخ ، امضا نمايد تا تغيير متن انشا در زماني که دانش آموزان انشاي خود را قرائت مي کنند ، به حداقل برسد.

- بعد از نوشتن انشا ، يکي يکي از دانش آموزان بخواهيم تا انشاي خود را بخوانند.

- چون پرورش تخيل در کودکان خيلي قوي است و به داستان هاي خيالي و فضايي علاقه فراوان دارند بنابراين سعي شود موضوعات انشا به صورت داستاني انتخاب شود.

 

- معلم مي تواند چند کلمه‌اي از داستاني را روي تخته بنويسد و از دانش آموزان بخواهد دنباله داستان را به ميل خود ادامه دهند. که اين امر در پرورش تخيل کودکان موثر مي باشد. اين روش در مناسبت ها کاربرد بهتري دارد‌، مثلاً در ماه رمضان مي‌توانيم روي تخته سياه مطلب را اين گونه آغاز کنيم : (( در يکي از روزهاي ماه رمضان علي در مدرسه مي خواست آب بخورد و يک دفعه يادش افتاد که ... .

 

- شيوه داستان گويي مي تواند به چند شکل صورت بگيرد : به صورت نوشتاري يعني کلماتي را در روي تخته سياه که همديگر را در حول محور موضوع مورد نظر ، تداعي نمايد و خود دانش آموزان ادامه دهند ، يا اين به صورت تصويري ( تصوير خواني ) باشد . تصويري که حاوي يک موضوع و مفهوم باشد و دانش آموزان بتوانند از روي اين تصوير مطالبي را بنويسند .

 

- براي دانش آموزان قصه اي بخوانيم يا بعد از آنها بخواهيم دوست دارند خود را به جاي کدام يک از شخصيت‌هاي قصه قرار دهد و براي ما قصه شنيده را خلاصه نويسي نمايد.

 

- تمامي موضوعات فصل ها را مي توانيم در قالب داستان و به زبان بسيار ساده و کودکانه شروع و ادامه دهيم.

 

- معلمان نيز بايد با روش داستان نويسي و ساخت داستان ، طولاني نبودن انشا آشنا شوند ، هدف داستان و توالي مطلب را بدانند.

 

 

مراحل آموزش انشاء:

با توجّه به اهداف درس انشا‌، معلّم باید فعّالیت های خود را در جهت تحقّق اهداف هماهنگ كند تا شرایط حصول به اهداف در دانش آموزان فراهم شود . آموزش درس انشاء اگر طبق مراحل زیر صورت پذیرد ، به نتایج مطلوب در زمینه تحقّق اهداف دست خواهیم یافت :

 

1.     تكمیل جملات ناقص : در این مرحله كه خوشبختانه در كتب بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی لحاظ شده است ، از دانش آموزان خواسته می شود تا جملات ناقص را با كلمه های مناسب « فعل ، فاعل ، حروف ربط و ... » كامل نمایند ویا بین كلمات مختلف ارتباط برقرار كرده  و یا كلمات را مرتّب نمایند .  ( به صورت تقلیدی )

2.     ساختن جملات : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا كلمه های مورد نظر را در قالب جملاتی به كار ببرند . كه ابتدا جملات كوتاه و باضمیر « من » و «ما» و به تدریج به سوی ساختن جملاتی كامل و بامعنی و زیبا پیش می رود.

3.       تكمیل و ادامه دادن متنها : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا ادامه متن مورد نظر را به دلخواه تكمیل نمایند .

4.     نوشتن انشا به وسیله مرتّب كردن جملات : در این مرحله دانش آموزان با ارتباط برقرار كردن بین جملات مختلفی كه توسّط خود آنها بیان شده و یا جملات موجود ، یك انشا « متن كامل » می سازند .

5.     انشای توصیفی : در این مرحله دا نش آموزان یك شیء و یا فصل و ... را توصیف می نمایند . سیر توصیفی این مرحله نیز از توصیف موضوعات محسوس به سوی موضوعات پیچیده تر خواهد بود .

 

6.       كاربرد كلمات در قالب یك انشاء و یا  داستان : در این مرحله دانش آموزان كلمات ارائه شده را در قالب یك انشا به كار می برند .

7.     نوشتن انشاء پیرامون موضوع تعیین شده : در این مرحله دانش آموزان در قالب موضوع تعیین شده از سوی معلّم ، مطالبی جمع آوری و ارائه می دهند .

8.     نوشتن «انشاء» پیرامون موضوعات دلخواه : در این مرحله كه تقریباً مرحله ای است كه از اهداف مهم درس انشا محسوب می شود ، دانش آموزان قادرند مطالبی را پیرامون موضوع دلخواه جمع آوری و پردازش نمایند . در این مرحله است كه دانش آموزان با توجّه به گنجینه لغات خود به ارائه متون مختلف می پردازند

 

لازم به ذكر است كه در مراحل اشاره شده ، می توان با توجّه به پایه كلاسی ، سطح دانش آموزان و گنجینه لغات آنها تغییراتی اعمال نمود و ترتیب مراحل را تغییر داد و یا مراحل را به صورت تركیبی ارائه نمود .

هریك از مراحل را می توان به صورت فردی یا گروهی ارائه نمود . مثلاً در مرحله جمله سازی می توان ابتدا به صورت فردی از دانش آموزان خواست تا جملاتی بسازند و سپس در گروه خود جملات را ارائه نموده و بهترین جملات را انتخاب نموده و به كلاس ارائه نمایند. البته این كار برای پایه های بالاتر امكانپذیر است .

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در درس انشاء

 

با توجّه به مطالب ارائه شده می توان راههای تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در درس انشاء در هر مرحله ارائه داد . آماده شدن برای نوشتن « انشاء» در هر مرحله نیازمند به گذراندن سه مرحله ی « تفكّر ، بیان و نگارش » است . بنابراین بنیه ی علمی دانش آموزان در این سه زمینه باید تقویت شود .

 

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه تفكّر :

در آموزش انشاء ، ایجاد موقعیت های لازم ومناسب برای تقویت تفكّر دانش آموزان ضروریست . براین اساس و در جهت تقویت قوه ی تفكّر در دانش آموزان ، موارد زیر پیشنهاد می شود :

 

1.     برانگیختن دانش آموزان برای مشاهده دقیق اشیاء محیط اطراف خود از طریق كسب تجربه . یعنی دانش آموزان تحریك شوند تا به فضای اطراف خود ، با دقّت مشاهده نموده و اطّلاعات و تجربه كسب نمایند .

 

2.     تحریك و ترغیب دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات محسوس و واقعی . « بچّه ها فكر كنید همین حالا در حیاط مدرسه ، زیرسایه ی درختان نشسته اید و ... »

 

3.     تحریك و ترغیب و تشویق دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات پیچیده و تخیّلی متناسب با فهم و درك و سنّ دانش آموزان . « بچّه ها فكر كنید حالا به كره ماه سفر كرده اید و ... »

 

4.     بیان و یا خواندن داستانهای مختلف توسّط معلّم برای دانش آموزان متناسب با فهم و درك دانش آموزان « از ساده به پیچیده و تخیّلی» و تقویت گوش دادن در دانش آموزان .

 

5.       ترغیب و تشویق دانش آموزان به مطالعه كتب درسی و غیر درسی در ساعات مختلف در مدرسه و خارج از مدرسه .

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه بیان :

بعد از اینكه دانش آموزان در زمینه ی تفكّر به مهارت لازم دست یافته اند‌، می بایست نتایج تفكّرات خود را در قالب بیان به دیگران انتقال نمایند . در این راستا موارد زیر پیشنهاد می شود:

 

1.     استفاده از روش بارش مغزی درباره موضوعات مختلف و به بحث گذاشتن موضوعاتی در كلاس و تقویت بارش مغزی در دانش آموزان تا از این طریق دانش آموزان به بیان تفكّرات خود بپردازند .

 

2.       استفاده از الگوهای فعّال تدریس « یاران در یادگیری ، قضاوت عملكرد ، دریافت مفهوم » .

 

3.       اجازه اظهارنظر دادن به همه دانش آموزان در موقعیت های مختلف و توجّه به تفاوتهای فردی دانش آموزان .

 

4.       بیان خاطرات و یا داستانهایی كه خوانده یا شنیده اند به صورت فعّالیتی در زنگ انشا . با روشهای مختلف فردی و گروهی .

 

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش :

پس از اینكه در دانش آموزان ، قدرت تفكّر و بیان تقویت شد ، آخرین مرحله این است كه دانش آموزان  مطالبی كه تفكّر كرده ویا بیان می نمایند را به صورت نوشته هایی ارائه دهند . در این قسمت و در جهت تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش پیشنهادهای زیر ارائه می شود :

 

1.       ترغیب دانش آموزان به مطالعه كتب غیر درسی « داستانی ، علمی ، ادبی و ... »

 

2.       استفاده از الگوی فعّال تدریس « بدیعه پردازی » در جهت تقویت قدرت نگارش در دانش آموزان .

 

3.       ترغیب و تشویق دانش آموزان جهت نوشتن خاطرات خود به صورت روزانه .

 

4.       ترغیب و راهنمایی دانش آموزان جهت نوشتن گزارش كار در دروس مختلف .

 

5.     ارائه موضوعات مختلف جهت فعّالیت خارج از كلاس در زمینه متون ادبی تا از این طریق نسبت به متون ادبی و زیباییهای این متون آگاهی یافته و به آنها علاقمند شوند .

 

6.       پرهیز از دادن موضوعات كلاسیك در درس انشاء و آزاد گذاشتن دانش آموزان در زمینه انتخاب موضوع و سبك نوشته های خود .

 

7.     پیگیری یك موضوع در چند جلسه و آموزش مراحل نوشتن یك انشا « جمع آوری مطالب ، مرتّب كردن مطالب ، ویرایش و ... » به دانش آموزان . چگونه نوشتن نیز مانند سایر دروس نیاز به آموزش دارد .

 

8.     نوشتن یك متن « انشاء »  به وسیله معلّم همراه با سایر دانش آموزان در ساعت درس انشا باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تقویت بنیه ی علمی آنان خواهد شد .

 

9.     متنوّع ساختن ساعات درس انشا با ارائه مطالب متنوّع از سوی دانش آموزان ( از جمله خواندن شعر ، قصّه‌های كوتاه ، لطیفه ، متون ادبی ، نقد وبررسی آثار دانش آموزان ، تهیّه روزنامه های دیواری ، نشریات گاهنامه ، مطالعه كتب و مجلّات ، بررسی و نقد برنامه های تلویزیونی  و ... بنیه علمی دانش آموزان در درس انشا را تقویت می‌نماید .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 20 اسفند 1396 ساعت: 19:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,,
نظرات(0)

تجربیات برتر حوزه پرورشی

بازديد: 1041

آموزش انشا در پایه سوم

حتي چند جلسه آغاز سال با روند نگارش مخصوصاً با توجه به گروه سني دانش آموزان آموزش داده شوند‌، براي اين کار بهتر است چندين مورد از انشاي دانش آموزان سال قبل براي بچه‌هاي کلاس سوم خوانده شود و در مورد آنها بحث و بررسي شود و نقاط ضعف و قوت آنها مورد تاکيد قرار گيرد

 اين آموزش‌ها با توجه به توانايي و ذوق و سليقه هـر معلـم و ديـدگاه وي مي‌تـواند گوناگون باشد.

 

1- موضوعي که براي انشا انتخاب مي‌شود بايد کاملاً واضح و محدود باشد و توضيحات لازم در خصوص آن موضوع ارائه شود .

2- چگونگي ربط دادن جملات و گسترش حوزه واژگان و افزايش کميت جمله ها به طور خيلي ساده و خلاصه آموزش داده شود.

3- تصاويري در اختيار دانش آموزان قرار دهيم و از آنها بخواهيم در مورد تصاوير چند سطري براي ما بنويسند.

4- جملات درهم ريخته را با اندازه هاي متفاوت در اختيار آنها قرار دهيم تا آنها کامل نمايند.

5- پاکيزه نويسي‌, رعايت اصول نگارش در دوره ابتدايي‌، چگونگي تنظيم ساختار انشا و پيش نويس و پاکنويس نيز مورد تاييد و پيگيري قرار گيرد.

6- با تعريف يک کارتون يا داستان مي توانند يک انشاي خوب بنويسند‌، البته بهتر است اين کارتون نمايش داده شود يا داستان را خودشان بخوانند.

7- در مناطق دو زبانه بهتر است از ابتدا دانش آموزان علاوه بر زبان مادري از زبان فارسي که زبان نوشتاري و معيار و ملاک ارزيابي ما مي‌باشد، به خوبي استفاده کنند و از زبان مادري در کلاس استفاده نکنند تا گنجينه ي لغات آنها افزايش يابد.

 

تعریف علمی انشا:

انشا یعنی درست اندیشیدن درباره ی موضوعی و آن را روی کاغذ پیاده کردن است .

 

تعریف انشا در اصطلاحِ ادبیّات به چه معنی است؟

در اصطلاح  ادبیّات ، انشا عبارت است از : نگارش جملات و عباراتی که افکار نویسنده را به صورت روشن و زیبا بیان کند ، که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوش آیند و مطلوب باشد.

 

  انشا از نظر لغوی :

انشا در لغت به معنی آفریدن‌، آغاز کردن و از خود چیزی نوشتن است و در اصطلاح ادب پارسی انشا نویسی عبارت است از :

بیان خاطره ها ـ پندارها ـ خیال ها ـ  احساس ها ـ عقیده ها ـ مشاهده ها و اندوخته های فکری و ذهن از راهِ نوشتن .

ـ برای نویسنده ویژگی هایی بر شمرده اند که برخی  از آنها فطری و ذاتی و برخی دیگر اکتسابی است .

ـ انشا نویسی تقریباً «همان مقاله نویسی» است.

ـ ساده نویسی یکی از شرایط خوب نویسندگی است.

 

مراحل آموزش انشا:

1ـ تصویر خوانی

2ـ بصورت شفاهی               مثال : برای «بابا» جمله ای بگو و بنویس

                                                  شما برای «بابا» جمله ای دیگر بگو .......

                                                  //       //             //      //        // ........

 

3ـ بصورت تمرین و تکرار(جهت تثبیت یادگیری پایدار ):

مثال: من/ من مادرم/من مادَرَم را/ من مادرم را دوست = من مادرم را دوست دارم.

4ـ با استفاده از کلمات جمله سازی :

بابا: بابا آب داد.

نان: مادر نان در دست دارد .

5 ـ تبدیل جمله سازی به انشا(با استفاده از کلمات هم خانواده):

مقدمه :در ریاضی اوّل شکلی که مثل بقیه نیست، خطّ بزن.

حالا با بیان  کلمات  مترادف از لحاظ کاربُردی و مفهوم :

مثال : ماشین ـ خیابان ـ چراغ راهنمایی ـ پلیس ـ تاکسی ـ مردم ـ دوچرخه ـ خط کش

ماشین

خیابان   

چراغ راهنمایی

 

با «و»جملات را به همدیگر وصل و در آخرین جمله نقطه بگذارید.و برای انشای خودتان نامگذاری نمایید.

 این روش در کلاس اوّل هم قابل اجراست ، در کلاس دّوم و سوّم جای شکی نیست.

 

انواع انشا در پايه سوم ابتدايي

 

1- انشاي توصيفي 2- خاطره نويسي 3- داستان نويسي 4- انشا شفاهي 5- نامه نگاري

 

روش ارزشيابي درس انشا در کلاس سوم

در مقطع ابتـدايـي بخصوص در پايه سوم چون اولين سالي است که انشا تدريس مي‌گردد‌، معلم دلايل برتري انشاهاي دانش آموزان را براي آنان بيان کند و نقاط قوت آنها را در اين خصوص بيان مي نمايد تا از اين طريق دانش آموزان ديگر اين نقاط را در نوشته هاي هفته هاي بعدي خود مورد توجه قرار دهند .

 

برخي از معيارها و برتري انشاها را مي توان بدين عناوين بيان کرد:

 

1- جمله بندي صحيح

2- ربط داشتن جمله ها با توجه به موضوع

3- رعايت توالي زماني و مکاني و عدم تکراري بودن آن

4- رعايت جمله بندي و نوع جمله ها

5- طولاني نبودن داستان

 

چند روش پيشنهادي براي تقويت نگارش انشا در کلاس سوم

با توجه به بررسي ديدگاه‌هاي صاحب نظران و مطالعاتي که انجام شد چندين راه براي افزايش فعاليت و علاقه مندي دانش آموزان به درس انشا پيشنهاد مي‌شود :

 

- نوشتن انشا حتماً در کلاس صورت بگيرد حتي اگر 3 الي 4 سطر هم باشد.

- بعد از نوشتن انشا معلم کليه انشاها را با قيد تاريخ ، امضا نمايد تا تغيير متن انشا در زماني که دانش آموزان انشاي خود را قرائت مي کنند ، به حداقل برسد.

- بعد از نوشتن انشا ، يکي يکي از دانش آموزان بخواهيم تا انشاي خود را بخوانند.

- چون پرورش تخيل در کودکان خيلي قوي است و به داستان هاي خيالي و فضايي علاقه فراوان دارند بنابراين سعي شود موضوعات انشا به صورت داستاني انتخاب شود.

 

- معلم مي تواند چند کلمه‌اي از داستاني را روي تخته بنويسد و از دانش آموزان بخواهد دنباله داستان را به ميل خود ادامه دهند. که اين امر در پرورش تخيل کودکان موثر مي باشد. اين روش در مناسبت ها کاربرد بهتري دارد‌، مثلاً در ماه رمضان مي‌توانيم روي تخته سياه مطلب را اين گونه آغاز کنيم : (( در يکي از روزهاي ماه رمضان علي در مدرسه مي خواست آب بخورد و يک دفعه يادش افتاد که ... .

 

- شيوه داستان گويي مي تواند به چند شکل صورت بگيرد : به صورت نوشتاري يعني کلماتي را در روي تخته سياه که همديگر را در حول محور موضوع مورد نظر ، تداعي نمايد و خود دانش آموزان ادامه دهند ، يا اين به صورت تصويري ( تصوير خواني ) باشد . تصويري که حاوي يک موضوع و مفهوم باشد و دانش آموزان بتوانند از روي اين تصوير مطالبي را بنويسند .

 

- براي دانش آموزان قصه اي بخوانيم يا بعد از آنها بخواهيم دوست دارند خود را به جاي کدام يک از شخصيت‌هاي قصه قرار دهد و براي ما قصه شنيده را خلاصه نويسي نمايد.

 

- تمامي موضوعات فصل ها را مي توانيم در قالب داستان و به زبان بسيار ساده و کودکانه شروع و ادامه دهيم.

 

- معلمان نيز بايد با روش داستان نويسي و ساخت داستان ، طولاني نبودن انشا آشنا شوند ، هدف داستان و توالي مطلب را بدانند.

 

 

مراحل آموزش انشاء:

با توجّه به اهداف درس انشا‌، معلّم باید فعّالیت های خود را در جهت تحقّق اهداف هماهنگ كند تا شرایط حصول به اهداف در دانش آموزان فراهم شود . آموزش درس انشاء اگر طبق مراحل زیر صورت پذیرد ، به نتایج مطلوب در زمینه تحقّق اهداف دست خواهیم یافت :

 

1.     تكمیل جملات ناقص : در این مرحله كه خوشبختانه در كتب بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی لحاظ شده است ، از دانش آموزان خواسته می شود تا جملات ناقص را با كلمه های مناسب « فعل ، فاعل ، حروف ربط و ... » كامل نمایند ویا بین كلمات مختلف ارتباط برقرار كرده  و یا كلمات را مرتّب نمایند .  ( به صورت تقلیدی )

2.     ساختن جملات : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا كلمه های مورد نظر را در قالب جملاتی به كار ببرند . كه ابتدا جملات كوتاه و باضمیر « من » و «ما» و به تدریج به سوی ساختن جملاتی كامل و بامعنی و زیبا پیش می رود.

3.       تكمیل و ادامه دادن متنها : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا ادامه متن مورد نظر را به دلخواه تكمیل نمایند .

4.     نوشتن انشا به وسیله مرتّب كردن جملات : در این مرحله دانش آموزان با ارتباط برقرار كردن بین جملات مختلفی كه توسّط خود آنها بیان شده و یا جملات موجود ، یك انشا « متن كامل » می سازند .

5.     انشای توصیفی : در این مرحله دا نش آموزان یك شیء و یا فصل و ... را توصیف می نمایند . سیر توصیفی این مرحله نیز از توصیف موضوعات محسوس به سوی موضوعات پیچیده تر خواهد بود .

 

6.       كاربرد كلمات در قالب یك انشاء و یا  داستان : در این مرحله دانش آموزان كلمات ارائه شده را در قالب یك انشا به كار می برند .

7.     نوشتن انشاء پیرامون موضوع تعیین شده : در این مرحله دانش آموزان در قالب موضوع تعیین شده از سوی معلّم ، مطالبی جمع آوری و ارائه می دهند .

8.     نوشتن «انشاء» پیرامون موضوعات دلخواه : در این مرحله كه تقریباً مرحله ای است كه از اهداف مهم درس انشا محسوب می شود ، دانش آموزان قادرند مطالبی را پیرامون موضوع دلخواه جمع آوری و پردازش نمایند . در این مرحله است كه دانش آموزان با توجّه به گنجینه لغات خود به ارائه متون مختلف می پردازند

 

لازم به ذكر است كه در مراحل اشاره شده ، می توان با توجّه به پایه كلاسی ، سطح دانش آموزان و گنجینه لغات آنها تغییراتی اعمال نمود و ترتیب مراحل را تغییر داد و یا مراحل را به صورت تركیبی ارائه نمود .

هریك از مراحل را می توان به صورت فردی یا گروهی ارائه نمود . مثلاً در مرحله جمله سازی می توان ابتدا به صورت فردی از دانش آموزان خواست تا جملاتی بسازند و سپس در گروه خود جملات را ارائه نموده و بهترین جملات را انتخاب نموده و به كلاس ارائه نمایند. البته این كار برای پایه های بالاتر امكانپذیر است .

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در درس انشاء

 

با توجّه به مطالب ارائه شده می توان راههای تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در درس انشاء در هر مرحله ارائه داد . آماده شدن برای نوشتن « انشاء» در هر مرحله نیازمند به گذراندن سه مرحله ی « تفكّر ، بیان و نگارش » است . بنابراین بنیه ی علمی دانش آموزان در این سه زمینه باید تقویت شود .

 

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه تفكّر :

در آموزش انشاء ، ایجاد موقعیت های لازم ومناسب برای تقویت تفكّر دانش آموزان ضروریست . براین اساس و در جهت تقویت قوه ی تفكّر در دانش آموزان ، موارد زیر پیشنهاد می شود :

 

1.     برانگیختن دانش آموزان برای مشاهده دقیق اشیاء محیط اطراف خود از طریق كسب تجربه . یعنی دانش آموزان تحریك شوند تا به فضای اطراف خود ، با دقّت مشاهده نموده و اطّلاعات و تجربه كسب نمایند .

 

2.     تحریك و ترغیب دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات محسوس و واقعی . « بچّه ها فكر كنید همین حالا در حیاط مدرسه ، زیرسایه ی درختان نشسته اید و ... »

 

3.     تحریك و ترغیب و تشویق دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات پیچیده و تخیّلی متناسب با فهم و درك و سنّ دانش آموزان . « بچّه ها فكر كنید حالا به كره ماه سفر كرده اید و ... »

 

4.     بیان و یا خواندن داستانهای مختلف توسّط معلّم برای دانش آموزان متناسب با فهم و درك دانش آموزان « از ساده به پیچیده و تخیّلی» و تقویت گوش دادن در دانش آموزان .

 

5.       ترغیب و تشویق دانش آموزان به مطالعه كتب درسی و غیر درسی در ساعات مختلف در مدرسه و خارج از مدرسه .

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه بیان :

بعد از اینكه دانش آموزان در زمینه ی تفكّر به مهارت لازم دست یافته اند‌، می بایست نتایج تفكّرات خود را در قالب بیان به دیگران انتقال نمایند . در این راستا موارد زیر پیشنهاد می شود:

 

1.     استفاده از روش بارش مغزی درباره موضوعات مختلف و به بحث گذاشتن موضوعاتی در كلاس و تقویت بارش مغزی در دانش آموزان تا از این طریق دانش آموزان به بیان تفكّرات خود بپردازند .

 

2.       استفاده از الگوهای فعّال تدریس « یاران در یادگیری ، قضاوت عملكرد ، دریافت مفهوم » .

 

3.       اجازه اظهارنظر دادن به همه دانش آموزان در موقعیت های مختلف و توجّه به تفاوتهای فردی دانش آموزان .

 

4.       بیان خاطرات و یا داستانهایی كه خوانده یا شنیده اند به صورت فعّالیتی در زنگ انشا . با روشهای مختلف فردی و گروهی .

 

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش :

پس از اینكه در دانش آموزان ، قدرت تفكّر و بیان تقویت شد ، آخرین مرحله این است كه دانش آموزان  مطالبی كه تفكّر كرده ویا بیان می نمایند را به صورت نوشته هایی ارائه دهند . در این قسمت و در جهت تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش پیشنهادهای زیر ارائه می شود :

 

1.       ترغیب دانش آموزان به مطالعه كتب غیر درسی « داستانی ، علمی ، ادبی و ... »

 

2.       استفاده از الگوی فعّال تدریس « بدیعه پردازی » در جهت تقویت قدرت نگارش در دانش آموزان .

 

3.       ترغیب و تشویق دانش آموزان جهت نوشتن خاطرات خود به صورت روزانه .

 

4.       ترغیب و راهنمایی دانش آموزان جهت نوشتن گزارش كار در دروس مختلف .

 

5.     ارائه موضوعات مختلف جهت فعّالیت خارج از كلاس در زمینه متون ادبی تا از این طریق نسبت به متون ادبی و زیباییهای این متون آگاهی یافته و به آنها علاقمند شوند .

 

6.       پرهیز از دادن موضوعات كلاسیك در درس انشاء و آزاد گذاشتن دانش آموزان در زمینه انتخاب موضوع و سبك نوشته های خود .

 

7.     پیگیری یك موضوع در چند جلسه و آموزش مراحل نوشتن یك انشا « جمع آوری مطالب ، مرتّب كردن مطالب ، ویرایش و ... » به دانش آموزان . چگونه نوشتن نیز مانند سایر دروس نیاز به آموزش دارد .

 

8.     نوشتن یك متن « انشاء »  به وسیله معلّم همراه با سایر دانش آموزان در ساعت درس انشا باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تقویت بنیه ی علمی آنان خواهد شد .

 

9.     متنوّع ساختن ساعات درس انشا با ارائه مطالب متنوّع از سوی دانش آموزان ( از جمله خواندن شعر ، قصّه‌های كوتاه ، لطیفه ، متون ادبی ، نقد وبررسی آثار دانش آموزان ، تهیّه روزنامه های دیواری ، نشریات گاهنامه ، مطالعه كتب و مجلّات ، بررسی و نقد برنامه های تلویزیونی  و ... بنیه علمی دانش آموزان در درس انشا را تقویت می‌نماید .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: یکشنبه 20 اسفند 1396 ساعت: 19:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,,,,,,,,
نظرات(0)

درباره شاخک جنس نر نوعی پروانه ابریشم که گیرنده شیمیایی دارد

بازديد: 103

آموزش انشا در پایه سوم

حتي چند جلسه آغاز سال با روند نگارش مخصوصاً با توجه به گروه سني دانش آموزان آموزش داده شوند‌، براي اين کار بهتر است چندين مورد از انشاي دانش آموزان سال قبل براي بچه‌هاي کلاس سوم خوانده شود و در مورد آنها بحث و بررسي شود و نقاط ضعف و قوت آنها مورد تاکيد قرار گيرد

 اين آموزش‌ها با توجه به توانايي و ذوق و سليقه هـر معلـم و ديـدگاه وي مي‌تـواند گوناگون باشد.

 

1- موضوعي که براي انشا انتخاب مي‌شود بايد کاملاً واضح و محدود باشد و توضيحات لازم در خصوص آن موضوع ارائه شود .

2- چگونگي ربط دادن جملات و گسترش حوزه واژگان و افزايش کميت جمله ها به طور خيلي ساده و خلاصه آموزش داده شود.

3- تصاويري در اختيار دانش آموزان قرار دهيم و از آنها بخواهيم در مورد تصاوير چند سطري براي ما بنويسند.

4- جملات درهم ريخته را با اندازه هاي متفاوت در اختيار آنها قرار دهيم تا آنها کامل نمايند.

5- پاکيزه نويسي‌, رعايت اصول نگارش در دوره ابتدايي‌، چگونگي تنظيم ساختار انشا و پيش نويس و پاکنويس نيز مورد تاييد و پيگيري قرار گيرد.

6- با تعريف يک کارتون يا داستان مي توانند يک انشاي خوب بنويسند‌، البته بهتر است اين کارتون نمايش داده شود يا داستان را خودشان بخوانند.

7- در مناطق دو زبانه بهتر است از ابتدا دانش آموزان علاوه بر زبان مادري از زبان فارسي که زبان نوشتاري و معيار و ملاک ارزيابي ما مي‌باشد، به خوبي استفاده کنند و از زبان مادري در کلاس استفاده نکنند تا گنجينه ي لغات آنها افزايش يابد.

 

تعریف علمی انشا:

انشا یعنی درست اندیشیدن درباره ی موضوعی و آن را روی کاغذ پیاده کردن است .

 

تعریف انشا در اصطلاحِ ادبیّات به چه معنی است؟

در اصطلاح  ادبیّات ، انشا عبارت است از : نگارش جملات و عباراتی که افکار نویسنده را به صورت روشن و زیبا بیان کند ، که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوش آیند و مطلوب باشد.

 

  انشا از نظر لغوی :

انشا در لغت به معنی آفریدن‌، آغاز کردن و از خود چیزی نوشتن است و در اصطلاح ادب پارسی انشا نویسی عبارت است از :

بیان خاطره ها ـ پندارها ـ خیال ها ـ  احساس ها ـ عقیده ها ـ مشاهده ها و اندوخته های فکری و ذهن از راهِ نوشتن .

ـ برای نویسنده ویژگی هایی بر شمرده اند که برخی  از آنها فطری و ذاتی و برخی دیگر اکتسابی است .

ـ انشا نویسی تقریباً «همان مقاله نویسی» است.

ـ ساده نویسی یکی از شرایط خوب نویسندگی است.

 

مراحل آموزش انشا:

1ـ تصویر خوانی

2ـ بصورت شفاهی               مثال : برای «بابا» جمله ای بگو و بنویس

                                                  شما برای «بابا» جمله ای دیگر بگو .......

                                                  //       //             //      //        // ........

 

3ـ بصورت تمرین و تکرار(جهت تثبیت یادگیری پایدار ):

مثال: من/ من مادرم/من مادَرَم را/ من مادرم را دوست = من مادرم را دوست دارم.

4ـ با استفاده از کلمات جمله سازی :

بابا: بابا آب داد.

نان: مادر نان در دست دارد .

5 ـ تبدیل جمله سازی به انشا(با استفاده از کلمات هم خانواده):

مقدمه :در ریاضی اوّل شکلی که مثل بقیه نیست، خطّ بزن.

حالا با بیان  کلمات  مترادف از لحاظ کاربُردی و مفهوم :

مثال : ماشین ـ خیابان ـ چراغ راهنمایی ـ پلیس ـ تاکسی ـ مردم ـ دوچرخه ـ خط کش

ماشین

خیابان   

چراغ راهنمایی

 

با «و»جملات را به همدیگر وصل و در آخرین جمله نقطه بگذارید.و برای انشای خودتان نامگذاری نمایید.

 این روش در کلاس اوّل هم قابل اجراست ، در کلاس دّوم و سوّم جای شکی نیست.

 

انواع انشا در پايه سوم ابتدايي

 

1- انشاي توصيفي 2- خاطره نويسي 3- داستان نويسي 4- انشا شفاهي 5- نامه نگاري

 

روش ارزشيابي درس انشا در کلاس سوم

در مقطع ابتـدايـي بخصوص در پايه سوم چون اولين سالي است که انشا تدريس مي‌گردد‌، معلم دلايل برتري انشاهاي دانش آموزان را براي آنان بيان کند و نقاط قوت آنها را در اين خصوص بيان مي نمايد تا از اين طريق دانش آموزان ديگر اين نقاط را در نوشته هاي هفته هاي بعدي خود مورد توجه قرار دهند .

 

برخي از معيارها و برتري انشاها را مي توان بدين عناوين بيان کرد:

 

1- جمله بندي صحيح

2- ربط داشتن جمله ها با توجه به موضوع

3- رعايت توالي زماني و مکاني و عدم تکراري بودن آن

4- رعايت جمله بندي و نوع جمله ها

5- طولاني نبودن داستان

 

چند روش پيشنهادي براي تقويت نگارش انشا در کلاس سوم

با توجه به بررسي ديدگاه‌هاي صاحب نظران و مطالعاتي که انجام شد چندين راه براي افزايش فعاليت و علاقه مندي دانش آموزان به درس انشا پيشنهاد مي‌شود :

 

- نوشتن انشا حتماً در کلاس صورت بگيرد حتي اگر 3 الي 4 سطر هم باشد.

- بعد از نوشتن انشا معلم کليه انشاها را با قيد تاريخ ، امضا نمايد تا تغيير متن انشا در زماني که دانش آموزان انشاي خود را قرائت مي کنند ، به حداقل برسد.

- بعد از نوشتن انشا ، يکي يکي از دانش آموزان بخواهيم تا انشاي خود را بخوانند.

- چون پرورش تخيل در کودکان خيلي قوي است و به داستان هاي خيالي و فضايي علاقه فراوان دارند بنابراين سعي شود موضوعات انشا به صورت داستاني انتخاب شود.

 

- معلم مي تواند چند کلمه‌اي از داستاني را روي تخته بنويسد و از دانش آموزان بخواهد دنباله داستان را به ميل خود ادامه دهند. که اين امر در پرورش تخيل کودکان موثر مي باشد. اين روش در مناسبت ها کاربرد بهتري دارد‌، مثلاً در ماه رمضان مي‌توانيم روي تخته سياه مطلب را اين گونه آغاز کنيم : (( در يکي از روزهاي ماه رمضان علي در مدرسه مي خواست آب بخورد و يک دفعه يادش افتاد که ... .

 

- شيوه داستان گويي مي تواند به چند شکل صورت بگيرد : به صورت نوشتاري يعني کلماتي را در روي تخته سياه که همديگر را در حول محور موضوع مورد نظر ، تداعي نمايد و خود دانش آموزان ادامه دهند ، يا اين به صورت تصويري ( تصوير خواني ) باشد . تصويري که حاوي يک موضوع و مفهوم باشد و دانش آموزان بتوانند از روي اين تصوير مطالبي را بنويسند .

 

- براي دانش آموزان قصه اي بخوانيم يا بعد از آنها بخواهيم دوست دارند خود را به جاي کدام يک از شخصيت‌هاي قصه قرار دهد و براي ما قصه شنيده را خلاصه نويسي نمايد.

 

- تمامي موضوعات فصل ها را مي توانيم در قالب داستان و به زبان بسيار ساده و کودکانه شروع و ادامه دهيم.

 

- معلمان نيز بايد با روش داستان نويسي و ساخت داستان ، طولاني نبودن انشا آشنا شوند ، هدف داستان و توالي مطلب را بدانند.

 

 

مراحل آموزش انشاء:

با توجّه به اهداف درس انشا‌، معلّم باید فعّالیت های خود را در جهت تحقّق اهداف هماهنگ كند تا شرایط حصول به اهداف در دانش آموزان فراهم شود . آموزش درس انشاء اگر طبق مراحل زیر صورت پذیرد ، به نتایج مطلوب در زمینه تحقّق اهداف دست خواهیم یافت :

 

1.     تكمیل جملات ناقص : در این مرحله كه خوشبختانه در كتب بخوانیم و بنویسیم دوره ابتدایی لحاظ شده است ، از دانش آموزان خواسته می شود تا جملات ناقص را با كلمه های مناسب « فعل ، فاعل ، حروف ربط و ... » كامل نمایند ویا بین كلمات مختلف ارتباط برقرار كرده  و یا كلمات را مرتّب نمایند .  ( به صورت تقلیدی )

2.     ساختن جملات : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا كلمه های مورد نظر را در قالب جملاتی به كار ببرند . كه ابتدا جملات كوتاه و باضمیر « من » و «ما» و به تدریج به سوی ساختن جملاتی كامل و بامعنی و زیبا پیش می رود.

3.       تكمیل و ادامه دادن متنها : در این مرحله از دانش آموزان خواسته می شود تا ادامه متن مورد نظر را به دلخواه تكمیل نمایند .

4.     نوشتن انشا به وسیله مرتّب كردن جملات : در این مرحله دانش آموزان با ارتباط برقرار كردن بین جملات مختلفی كه توسّط خود آنها بیان شده و یا جملات موجود ، یك انشا « متن كامل » می سازند .

5.     انشای توصیفی : در این مرحله دا نش آموزان یك شیء و یا فصل و ... را توصیف می نمایند . سیر توصیفی این مرحله نیز از توصیف موضوعات محسوس به سوی موضوعات پیچیده تر خواهد بود .

 

6.       كاربرد كلمات در قالب یك انشاء و یا  داستان : در این مرحله دانش آموزان كلمات ارائه شده را در قالب یك انشا به كار می برند .

7.     نوشتن انشاء پیرامون موضوع تعیین شده : در این مرحله دانش آموزان در قالب موضوع تعیین شده از سوی معلّم ، مطالبی جمع آوری و ارائه می دهند .

8.     نوشتن «انشاء» پیرامون موضوعات دلخواه : در این مرحله كه تقریباً مرحله ای است كه از اهداف مهم درس انشا محسوب می شود ، دانش آموزان قادرند مطالبی را پیرامون موضوع دلخواه جمع آوری و پردازش نمایند . در این مرحله است كه دانش آموزان با توجّه به گنجینه لغات خود به ارائه متون مختلف می پردازند

 

لازم به ذكر است كه در مراحل اشاره شده ، می توان با توجّه به پایه كلاسی ، سطح دانش آموزان و گنجینه لغات آنها تغییراتی اعمال نمود و ترتیب مراحل را تغییر داد و یا مراحل را به صورت تركیبی ارائه نمود .

هریك از مراحل را می توان به صورت فردی یا گروهی ارائه نمود . مثلاً در مرحله جمله سازی می توان ابتدا به صورت فردی از دانش آموزان خواست تا جملاتی بسازند و سپس در گروه خود جملات را ارائه نموده و بهترین جملات را انتخاب نموده و به كلاس ارائه نمایند. البته این كار برای پایه های بالاتر امكانپذیر است .

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در درس انشاء

 

با توجّه به مطالب ارائه شده می توان راههای تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در درس انشاء در هر مرحله ارائه داد . آماده شدن برای نوشتن « انشاء» در هر مرحله نیازمند به گذراندن سه مرحله ی « تفكّر ، بیان و نگارش » است . بنابراین بنیه ی علمی دانش آموزان در این سه زمینه باید تقویت شود .

 

 

راه‌های تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه تفكّر :

در آموزش انشاء ، ایجاد موقعیت های لازم ومناسب برای تقویت تفكّر دانش آموزان ضروریست . براین اساس و در جهت تقویت قوه ی تفكّر در دانش آموزان ، موارد زیر پیشنهاد می شود :

 

1.     برانگیختن دانش آموزان برای مشاهده دقیق اشیاء محیط اطراف خود از طریق كسب تجربه . یعنی دانش آموزان تحریك شوند تا به فضای اطراف خود ، با دقّت مشاهده نموده و اطّلاعات و تجربه كسب نمایند .

 

2.     تحریك و ترغیب دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات محسوس و واقعی . « بچّه ها فكر كنید همین حالا در حیاط مدرسه ، زیرسایه ی درختان نشسته اید و ... »

 

3.     تحریك و ترغیب و تشویق دانش آموزان در جهت فكر كردن به موضوعات پیچیده و تخیّلی متناسب با فهم و درك و سنّ دانش آموزان . « بچّه ها فكر كنید حالا به كره ماه سفر كرده اید و ... »

 

4.     بیان و یا خواندن داستانهای مختلف توسّط معلّم برای دانش آموزان متناسب با فهم و درك دانش آموزان « از ساده به پیچیده و تخیّلی» و تقویت گوش دادن در دانش آموزان .

 

5.       ترغیب و تشویق دانش آموزان به مطالعه كتب درسی و غیر درسی در ساعات مختلف در مدرسه و خارج از مدرسه .

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه بیان :

بعد از اینكه دانش آموزان در زمینه ی تفكّر به مهارت لازم دست یافته اند‌، می بایست نتایج تفكّرات خود را در قالب بیان به دیگران انتقال نمایند . در این راستا موارد زیر پیشنهاد می شود:

 

1.     استفاده از روش بارش مغزی درباره موضوعات مختلف و به بحث گذاشتن موضوعاتی در كلاس و تقویت بارش مغزی در دانش آموزان تا از این طریق دانش آموزان به بیان تفكّرات خود بپردازند .

 

2.       استفاده از الگوهای فعّال تدریس « یاران در یادگیری ، قضاوت عملكرد ، دریافت مفهوم » .

 

3.       اجازه اظهارنظر دادن به همه دانش آموزان در موقعیت های مختلف و توجّه به تفاوتهای فردی دانش آموزان .

 

4.       بیان خاطرات و یا داستانهایی كه خوانده یا شنیده اند به صورت فعّالیتی در زنگ انشا . با روشهای مختلف فردی و گروهی .

 

 

راههای تقویت بنیه علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش :

پس از اینكه در دانش آموزان ، قدرت تفكّر و بیان تقویت شد ، آخرین مرحله این است كه دانش آموزان  مطالبی كه تفكّر كرده ویا بیان می نمایند را به صورت نوشته هایی ارائه دهند . در این قسمت و در جهت تقویت بنیه ی علمی دانش آموزان در زمینه ی نگارش پیشنهادهای زیر ارائه می شود :

 

1.       ترغیب دانش آموزان به مطالعه كتب غیر درسی « داستانی ، علمی ، ادبی و ... »

 

2.       استفاده از الگوی فعّال تدریس « بدیعه پردازی » در جهت تقویت قدرت نگارش در دانش آموزان .

 

3.       ترغیب و تشویق دانش آموزان جهت نوشتن خاطرات خود به صورت روزانه .

 

4.       ترغیب و راهنمایی دانش آموزان جهت نوشتن گزارش كار در دروس مختلف .

 

5.     ارائه موضوعات مختلف جهت فعّالیت خارج از كلاس در زمینه متون ادبی تا از این طریق نسبت به متون ادبی و زیباییهای این متون آگاهی یافته و به آنها علاقمند شوند .

 

6.       پرهیز از دادن موضوعات كلاسیك در درس انشاء و آزاد گذاشتن دانش آموزان در زمینه انتخاب موضوع و سبك نوشته های خود .

 

7.     پیگیری یك موضوع در چند جلسه و آموزش مراحل نوشتن یك انشا « جمع آوری مطالب ، مرتّب كردن مطالب ، ویرایش و ... » به دانش آموزان . چگونه نوشتن نیز مانند سایر دروس نیاز به آموزش دارد .

 

8.     نوشتن یك متن « انشاء »  به وسیله معلّم همراه با سایر دانش آموزان در ساعت درس انشا باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان و تقویت بنیه ی علمی آنان خواهد شد .

 

9.     متنوّع ساختن ساعات درس انشا با ارائه مطالب متنوّع از سوی دانش آموزان ( از جمله خواندن شعر ، قصّه‌های كوتاه ، لطیفه ، متون ادبی ، نقد وبررسی آثار دانش آموزان ، تهیّه روزنامه های دیواری ، نشریات گاهنامه ، مطالعه كتب و مجلّات ، بررسی و نقد برنامه های تلویزیونی  و ... بنیه علمی دانش آموزان در درس انشا را تقویت می‌نماید .

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 19 اسفند 1396 ساعت: 19:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تحقیق بررسی کامل رحم اجاره ای از منظر حقوقی و فقهی

بازديد: 353

بررسی کامل رحم اجاره ای از منظر حقوقی و فقهی

 

 

فهرست مطالب

چکیده

نکات کلیدی :

مقدمه

تعریف رحم اجاره‌ای (رحم جایگزین)

انواع روش‌های به کارگیری رحم اجاره‌ای

1.    رحم جایگزین کامل

2. رحم جایگزین جزئی (نسبی)

حکم تکلیفی اجاره رحم «جواز یا عدم جواز»

الف- آیات

ب- روایات

احکام وضعی ناشی از رحم اجاره‌ای

1- نسب کودک ناشی از رحم اجاره‌ای

در این باره دو نظر وجود دارد:

نظر اول

نظر دوم

2-    ارث

3-    نفقه

4-    حضانت و ولایت

نظر برخی از فقها درباره رحم اجاره‌ای

امام خمینی (ره)

آیت‌الله خامنه‌ای

آیت‌الله محمدتقی بهجت

بررسی کامل رحم اجاره ای از منظر حقوقی

لقاح ناهمگون یا تلقیح بین دو بیگانه

بررسی دیدگاههای حقوقی و فقهی در مورد لقاح مصنوعی

الف : طفل حاصل از لقاح غیر طبیعی (بین زوجین ) و پرورش یافته در رحم مادر

حکم وضعی : طفل ناشی از این روش

ب - طفل حاصل از جنین بارور شده یا پرورش یافته دو همسر خارج از رحم مادر

فرض اول : انتقال جنین (نطفه بارور شده ) به رحم زنی که به شوهر رابطه زوجیت دارد.

الف : احکام تکلیفی

دو:روایت

ب : احکام وضعی

فرض دوم : انتقال جنین (نطفه بارور شده دو همسر )به رحم زن ثالث (بیگانه)

احکام تکلیفی :

احکام وضعی

لقاح مصنوعی بین دو بیگانه

الف : لقاح مبتنی بر اشتباه

ب : لقاح مبتنی بر آگاهی

آثار تکلیفی

اندیشه نخست :

اندیشه دوم :

مشکلات حقوقی رحم‌های اجاره‌ای چیست؟

نتیجهگیری

فهرست منابع و مآخذ

 

 

چکیده

  امروزه رحم اجاره‌ای  به یاری زوج‌هایی آمده که به هر دلیل به طور طبیعی قادر به بچه دار شدن نیستند، به طور كلي در اين روش جنین لقاح یافته در آزمایشگاه به رحم دیگری منتقل می‌شود تا مراحل رشد تا تولد را آنجا طی کند. رحم اجاره‌ای پدیده‌ای است که هر چقدر هم شرعی و قانونی و انسانی باشد باز هم برای برخی‌ در جامعه سخت جا افتاده است. اینکه بخواهی برای این و آن توضیح بدهی که فرزندت از نطفه خودت است ولي متاسفانه ديد آنها اين است كه می‌گویند هر که بچه را به دنيا آورد مادرش محسوب می‌شود! از همین رو می توان گفت رحم اجاره‌اي علاوه بر جنبه علمی و پزشکی جنبه اجتماعی و حقوقي هم دارد.

   نازایی مساله شایع و نگران کننده‌ای برای زوجین محسوب مي‌شود و بخش قابل ملاحظه‌ای از جدایی زوج‌های جوان را نازایی و مشکلات و تبعات ناشی از آن تشکیل می‌دهد و نداشتن فرزند است. بالا رفتن سن ازدواج، مواجهه با سموم محیطی، تغییر روش‌های تغذیه و بسیاری دیگر از علل افزایش شیوع ناباروری است. در پی روند رو به رشد این پدیده استفاده از شیوه هایی برای مبارزه و درمان ناباروری رایج شده است که پزشکان از آن برای کمک به افراد استفاده می کنند . یکی از مرسوم ترن این روش ها اهدای جنین و رحم اجاره ای است .

در این مقاله که از روش کتابخانه ای و به روش توصیفی تهیه شده است به بررسی رحم اجاره ای از منظر حقوقی وفقهی می پردازیم .

نکات کلیدی :

رحم اجاره ای حقوق - فقه

 

 

مقدمه

یکی از امور فطری در وجود انسان‌ها میل به داشتن فرزند و ادامه نسل است، اما بسیاری از زوج‌ها از نعمت باروری برخوردار نیستند و از این موضوع رنج می‌برند. عدم باروری باعث شده است که بسیاری از زندگی‌ها تلخ شده و حتی به جدایی منجر گردد. با پیشرفت دانش پزشکی علل فراوانی برای ناباروی زوجین کشف شده که برخی از آن‌ها مربوط به زنان و برخی مربوط به مردان می‌گردد.

از جمله مشکلاتی که در مردان باعث ناباروری آنها می‌شود، این است که برخی از آنها فاقد اسپرم هستند و یا اسپرم آنها توان و خاصیت ترکیب با تخمک زن را ندارد. در ارتباط با زنان نیز باید گفت زنانی وجود دارند که فاقد تخمک بوده یا توان پذیرش اسپرم را ندارند، رحم برخی از زنان توان نگهداری و پرورش جنین را ندارد و یا زنانی وجود دارند که اصلاً رحم ندارند. این مشکلات از دیرباز وجود داشته با این حال میل به داشتن فرزند در این افراد همچنان ادامه دارد. این گروه مانند سایر انسان‌ها مشتاق هستند فرزندی داشته باشند که به خود آنها منتسب باشد؛ از این‌رو انسان‌ها همواره در پی یافتن راه‌حلی برای این مشکلات بوده و به روش‌های گوناگونی متوسل شده‌اند.

علم پزشکی با پیشرفت‌هایی که داشته، توانسته است برای درمان بسیاری از این مشکلات راه حل‌هایی ارائه دهد یکی از این راه‌حل‌ها «رحم اجاره‌ای» است.

استفاده از رحم اجاره‌ای برای زمانی است که مشکل ناباروری نه در اسپرم و نه در تخمک و نه در جنین حاصل باشد، بلکه زن با داشتن تخمدان‌هایی با عملکرد طبیعی فاقد رحم باشد. به علاوه، در صورت وجود نقایصی در ساختمان رحم یا امکان بروز نگرانی و تهدیدهای جدی پزشکی در دوران حاملگی، سلامت زن به خطر افتاده یا مانع جایگزینی جنین در رحم یا حمل آن شود. در همه این موارد، رحم اجاره‌ای (رحم جایگزین) یک راه‌حل انتخابی برای داشتن فرزند خواهد بود.

 

در این روش جنینی که از سلول مادر و پدر شرعی تشکیل یافته در رحم زنی بیگانه که قابلیت بچه‌دار شدن را دارد، البته در قبال اجرت، قرار می‌گیرد و به این ترتیب مادری که قادر به پرورش فرزند در رحم خود نیست می‌تواند فرزند خود را در رحم اجاره‌ای پرورش دهد. اما در این جا این مسئله مطرح می‌گردد که آیا صاحب فرزند شدن از این طریق مشروعیت دارد؟ و در صورت مشروعیت مباحث دیگری از جمله نفقه، ارث و ... در مورد چنین فرزندی مطرح می‌‌گردد. در این نوشتار سعی شده است تا با بررسی ادله وارده در این زمینه به این مسائل پاسخ داده شود.

تعریف رحم اجاره‌ای (رحم جایگزین)

قبل از ورود به بحث جواز یا عدم جواز استفاده از رحم اجاره‌ای، بهتر است تعریفی از آن ارائه گردد. کامل‌ترین تعریفی که برای رحم اجاره‌ای ارائه شده عبارت است از:

«قرارداد استفاده از رحم جایگزین توافقی است، که بر پایه آن، زنی (مادر جانشین) می‌‏پذیرد تا با روش‌های کمکی تولید مثل و استفاده از اسپرم و تخمک زوجین طرف توافق (والدین حکمی) که در آزمایشگاه بارور شده و یا به جنین تبدیل شده، باردار شود و در حالی که ارتباط ژنتیکی با فرزند ندارد، فرزند ناشی از آن تخمک بارور شده یا به جنین تبدیل شده را حمل کند و پس از تولد، او را به زوج طرف توافق (والدین حکمی) تحویل دهد».

انواع روش‌های به کارگیری رحم اجاره‌ای

استفاده از رحم اجاره‌ای یا رحم جایگزین به دو نوع تقسیم می‌شود:

1.    رحم جایگزین کامل

در این حالت مادر جانشین هیچ ‏ارتباط ژنتیکی با بچه ندارد و تنها به موجب توافق جانشینی در بارداری، اعم از آن‏که تجاری یا غیرتجاری باشد، تخمک بارور شده یا جنین رشد یافته در خارج رحم را که متشکل از اسپرم و تخمک والدین حکمی است و با استفاده از روش‌های کمکی تولید مثل به وی منتقل گردیده و باردار شده است، حمل می‌کند.

2. رحم جایگزین جزئی (نسبی)

   در این حالت بر اساس توافق با مادر جانشین، اسپرم مرد زوجه نابارور به ‌طور مصنوعی به داخل رحم وی منتقل می‏شود، که پس از حامله شدن فرزند را برای آنها حمل نموده و پس از تولد تسلیم آنها کند. در واقع در این قسم، تخمک مادر جانشین با اسپرم مرد که پدر حکمی به شمار می‌رود، بارور می‏شود و مادر جانشین، تخمک بارور شده خود با اسپرم پدر حکمی را حمل می‌کند؛ بنابراین، مادر جانشین و همچنین پدر حکمی با بچه ارتباط ژنتیکی خواهند داشت. و زوجه نابارور، مادر متقاضی به شمار خواهد رفت و هیچ ‏ارتباط ژنتیکی با بچه نخواهد داشت؛ از این‌رو در صورت تحویل فرزند به او، رابطه بین آنها از نوع فرزندخواندگی است.

چنین قسمی تخصصاً از بحث ما خارج است؛ چراکه در این قسم زن، صاحب تخمک و رحم و مادر اصلی فرزند است. بنابراین اطلاق مادر جانشین بر چنین زنی و همچنین اطلاق رحم جایگزین بر این رحم صادق نیست و موضوع هبه یا فروش تخمک یا فرزند از سوی مادر نسبی درباره آن قابل طرح و بررسی است.

حکم تکلیفی اجاره رحم «جواز یا عدم جواز»

بحث رحم اجاره‌ای از مسائل مستحدثه‌ایست که با پیشرفت علم پزشکی ایجاد شده و در سال‌های نخستین اسلام مطرح نبوده است. از این رو آیه یا روایتی که به طور صریح بر این موضوع دلالت داشته باشد، وجود ندارد. همچنین به دلیل نوظهور بودن این مسئله، از فقهای متقدم فتوایی در این زمینه صادر نشده است. پس به ناچار تنها می‌توان به بررسی آراء فقهای معاصر پرداخت.

مشهور فقهای معاصر از جمله آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله خویی بر جواز این مسئله حکم نموده و در این باره اختلاف چندانی ندارند. تنها عده‌ای معدود از فقها از جمله آیت‌الله تبریزی و آیت‌الله فاضل لنکرانی حکم به عدم جواز نموده‌اند.

در عدم جواز اجاره رحم به آیات و روایاتی استناد شده است که در ادامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

الف- آیات

1 «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُن »؛ ای رسول ما زنان مؤمن را بگو تا چشم‌ها و فروج و‌اندامشان را محفوظ دارند.

2 « وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ »؛ آنان که فروج و‌اندامشان را از عمل حرام نگاه می‌دارند، مگر بر جفت‌هایشان یا کنیزان ملک یمین آن‌ها که هیچ گونه ملامتی در مباشرت این زنان بر آن‌ها نیست. و کسی که غیر این زنان حلال را به مباشرت طلبد البته ستم‌کار و متعدی خواهد بود.

قائلین به عدم جواز، به آیات فوق استناد کرده و معتقدند در این آیات متعلق «حفظ» حذف شده و حذف متعلق بر عمومیت آن دلالت دارد. یعنی واجب است که زنان مسلمان فروج خویش را از هر چیزی اعم از نگاه، لمس و در اختیار گذاردن برای دیگری که جنینش را پرورش دهد، حفظ کنند.

در حالی که آیه اول با توجه به آنچه در تفاسیر آمده تنها بر حفظ فروج از نگاه دیگران دلالت دارد. روایاتی نیز وجود دارد که شاهد این مدعاست از جمله:

ابوبصير از امام صادق (ع) روايت مي‌كند که فرمودند: « مقصود از حفظ فرج در تمام آيات قرآن حفظ آن از زناست، جز اين آيه كه مقصود از آن، حفظ فرج از نگاه ديگران است ».

از این‌رو اگر قرار گرفتن جنین در رحم اجاره شده به طریقی صورت گیرد که مستلزم نگاه نباشد، اشکالی در آن وجود نخواهد داشت.

در آیه دوم نیز با توجه به آنچه در تفاسیر آمده حفظ فروج كنايه از اجتناب از مواقعه نامشروع است، از قبيل زنا، لواط و ... و روایت فوق نیز موید این ادعاست.

ب- روایات

قائلین به عدم جواز به روایاتی نیز استناد کرده‌اند که مهمترین آنها سه روایت ذیل می‌باشد.

1- از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند: « شدیدترین عذاب در روز قیامت، عذاب مردی است که نطفه خود را در رحم زنی نامحرم بریزد ».

2- از پیامبر (ص) نقل شده است که فرموند: « در میان کارهایی که بنی آدم انجام می‌دهد، کاری بدتر و گران‌تر بر خداوند عزوجل از کشتن پیامبر یا امام یا خراب کردن کعبه که خداوند آن را برای بندگانش قبله قرار داده یا ریختن منی از روی حرام توسط مرد در رحم زنی نمی‌باشد ».

3-    از امام رضا (ع) نقل شده است که فرمودند: «خداوند زنا را حرام گردانیده؛ زیرا در آن مجموعه فسادهاست، از قتل نفس و از بین رفتن نسب‌ها و ترک تربیت اطفال و کودکان و از بین رفتن ارث و مواردی از این قبیل که زمینه‌‌های انواع فساد است.»

قائلین به عدم جواز با استناد به روایات اول و دوم آورده‌اند: همچنان که از ظاهر این روایات استفاده می‌شود قرار دادن نطفه در رحم زن نامحرم به هر نحوی که باشد بر مرد حرام است و از گناهان کبیره محسوب می‌شود. همچنین این گروه با استناد به روایاتی نظیر روایت سوم از جمله دلایل عدم جواز را از بین رفتن نسب‌ها و به هم ریختن تربیت اطفال و از بین رفتن ارث دانسته‌اند.

در حالی که در مورد روایات مورد استناد باید گفت:

اولاً: روایات مذکور از اعتبار سندی برخوردار نیستند. در روایت اول علی بن سالم در کتب رجالی مجهول شناخته شده از این رو روایت ضعیف شناخته می‌شود و روایت دوم و سوم نیز مرسل هستند.

ثانیاً: به لحاظ دلالتی روایت اول و دوم ارتباطی با موضوع بحث ما ندارند؛ زیرا این روایات تنها به آمیزش نامشروع دلالت دارند. یعنی تنها ریختن نطفه از طریق مباشرت و مقاربت (زنا) را در بر می‌گیرند. روایت سوم نیز از محل بحث ما خارج است؛ زیرا در فرض مورد بحث ما صاحب نطفه مشخص است. از این‌رو مشکلاتی که در روایت ذکر شده، از جمله از بین رفتن نسب و ارث و ...، را در پی نخواهد داشت.

از آنچه گفته شد مشخص می‌گردد ادله‌اي كه براي اثبات حرمت رحم اجاره‌ای بر آنها استناد شده، هيچ‌گونه دلالتي بر منع ندارند. به همین خاطر اکثر فقهای معاصر بر جواز این عمل فتوا داده و مهم‌ترین دلیلی که در این باره به آن استناد کرده‌اند اصاله الاباحه است.

فقهای امامیه معتقدند هرگاه نسبت به حرمت یا حلیّت چیزی تردید وجود داشته باشد و دلیلی بر حرمت آن یافت نشود، حکم به حلیّت آن داده می‌شود. مستند این اصل، آیات و روایاتی است که در این باره وارد شده از جمله روایتی از امام صادق (ع) که می‌فرمایند: « کل شیء لک حلال حتی یرد فیه النهی: هرچیزی برای تو حلال است تا زمانی که نهی بر آن وارد شود. »

در مسئله رحم اجاره‌ای نیز باید گفت: چون هیچ دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد پس این عمل به لحاظ شرعی مشروع است.

پس از مشخص شدن حکم تکلیفی مسئله، بحث از احکام وضعی آن مطرح می‌گردد؛ از جمله این‌که مادر شرعی در کودک ناشی از رحم اجاره‌ای کیست؟ حکم امور مالی و غیر مالی آن کدام است؟

احکام وضعی ناشی از رحم اجاره‌ای

1- نسب کودک ناشی از رحم اجاره‌ای

از آنجا که در رحم اجاره‌ای اسپرم شوهر و تخمک زن، بارور شده و به رحم اجاره‌ای منتقل می‌گردد، پس در انتساب فرزند به صاحب اسپرم هیچ بحثی نیست؛ زیرا آیات و روایاتی وجود دارد که نسب را متعلق به صاحب نطفه می‌داند. از جمله آیه 54 از سوره فرقان که می‌فرماید:

« وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدير »؛ و او كسى است كه انسان را از آب آفريد و او را داراى پيوند نسبى و سببى گردانيد و پروردگار تو همواره تواناست.

بنا بر نظر مفسران آیه فوق بر انتساب فرزند به صاحب نطفه دلالت دارد.

فقها نیز معتقدند حتی در نزدیکی‌های غیر متعارف نیز فرزند به صاحب اسپرم ملحق می گردد.

از این‌رو، بحث تنها در انتساب فرزند به مادر است. یعنی در این جا این بحث مطرح است که مادر شرعی کودک ناشی از رحم اجاره‌ای کیست؟ آیا صاحب تخمک مادر شرعی او محسوب می‌شود یا صاحب رحم؟

در این باره دو نظر وجود دارد:

نظر اول

گروهی معتقدند صاحب رحم مادر کودک است. به اعتقاد ایشان عرفاً مادر به شخصی اطلاق می‌گردد که کودک را به دنیا می آورد بنابراین در این جا نیز زنی که کودک را در رحم خود حمل نموده و سپس او را به دنیا آورده است، مادر وی به حساب می‌آید.

 

ایشان در این باره به آیاتی نیز استناد کرده‌اند از جمله آیه دوم از سوره مجادله که در آن آمده است: « إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئي‏ وَلَدْنَهُمْ .... »؛ مادران تنها همان‌هايند كه ايشان را زاييده‏اند.

در حالی که به آیه فوق در این باره نمی‌توان استناد نمود؛ زیرا این آیه در صدد است حكم ظهار را كه در زمان جاهليت بين مردم عرب معروف بوده لغو و اثرش را كه حرمت ابدى بوده است، نفى نماید. همچنین اثر ديگر آن را كه مادر شدن همسر براى شوهر باشد، انكار ‏نمايد. پس آیه اصلاً در صدد بیان مفهوم شرعی «أم» نبوده است.

این گروه به آیات دیگری نیز استناد کرده‌اند از جمله آیه 15 از سوره احقاف که می‌فرماید: « حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ ... »؛ مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنيا آورد.

و یا آیه 78 از سوره ی نحل: « وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ ...» و خدا شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد.

در آیات فوق و دیگر آیاتی که با مضامینی مشابه وارد شده، عنوان مادر برای کسی به کار رفته است که کودک را حمل نموده و به دنیا آورده است. اما این مسئله منافاتی با این ندارد که در مورد غیر از این افراد نیز عنوان مادر به کار رود مانند مادر رضاعی که اگرچه طفل را حمل نکرده و او را به دنیا نیاورده است اما خداوند او را نیز مادر معرفی کرده است. « أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي‏ أَرْضَعْنَكُم »؛ مادرهايتان كه به شما شير داده ‏اند.

نظر دوم

مشهور فقها بر این اعتقادند که مادر شرعی کودک، صاحب تخمک است.(25) آیاتی نیز وجود دارد که شاهد این مدعاست از جمله:

آیه دوم از سوره ی انسان « انّا خلقنا الانسان من نطفةٍ أمشاجٍ »؛ ما انسان را از نطفه‏اى ‌اندر آميخته آفريديم.

 

این آیه منشأ وجود انسان را آب مرد و زن بیان نموده. زیرا كلمه نطفه به معناى آب ذكوريت است و كلمه أمشاج جمع كلمه مشيج به معناى مخلوط و ممتزج می‌باشد و اگر آیه نطفه را به اين صفت معرفى كرده، به اعتبار مخلوط شدن آب نر با آب ماده است.

و یا آیه ی 6 و 7 از سوره ی طارق « خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ - يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ »؛ انسان از آب جهنده‌‌اى خلق شده كه‏ از صُلْبِ مرد و ميان استخوان‌هاى سينه زن بيرون مى‌آيد.

در این آیه نیز منشأ وجود انسان آبی دانسته شده که از زن و مرد است و بیان شده که آن آب از ميان پشت مرد و استخوان‌هاى سينه زن بيرون مى‌‏آيد.

از آنچه گفته شد مشخص می‌گردد که چون در رحم اجاره‌ای، جنین از اسپرم مرد و تخمک همسرش تشکیل یافته پس به همان‌ها نیز منتسب خواهد بود. اما در مورد زنی که جنین را در رحم خود پرورش داده و آن را به دنیا آورده است باید گفت اگرچه وی مادر شرعی کودک محسوب نمی‌گردد اما حکم مادر رضاعی را دارد. زیرا اگرچه آغاز آفرینش کودک، نطفه‌ای است که از اسپرم پدر و تخمک مادر تشکیل یافته اما مراحل بعدی رشد و تغذیه در رحم اجاره‌ای صورت گرفته است. از همین رو برخی از فقها وی را در حکم مادر رضاعی دانسته و حکم به محرمیت و حرمت نکاح بین آنها نموده‌اند.

2-    ارث

از دیگر احکام وضعی مربوط به کودک ناشی از رحم اجاره‌ای، ارث است.

در کنار شروط متعددی که برای ارث بردن یک فرد از دیگری در کتب فقهی ذکر شده از جمله فوت مورث، وجود وارث و نسب نیز ذکر شده است. از این رو فرزندانی که در مورد آن‌ها نسب تحقق پیدا کند از ارث مورث خود برخوردار خواهند شد و هیچ دلیلی برای این امر وجود ندارد که تنها اگر نسب از طریق نکاحِ صحیح باشد، ارث بری تحقق پیدا خواهد کرد.

در مورد کودک ناشی از رحم اجاره‌ای نیز تحقق نسب احراز گردید. پس اگر سایر شرایط لازم برای توارث نیز محقق باشد، رابطه توارث بین کودک ناشی از این حالت و پدر و مادر شرعی وی برقرار خواهد بود.

اما بحث اصلی در این زمینه در مورد شرط وجود وارث است. از یک طرف بنا بر نظر فقها از شروط ارث آن است که وارث در زمان مرگ مورث موجود باشد و یا در صورت حمل بودن، نطفه در زمان مرگ مورث منعقد شده باشد.(30) از طرف دیگر در رحم اجاره‌ای ترکیب اسپرم و تخمک در محیط آزمایشگاهی انجام می‌گیرد حال چنانچه این ترکیب در زمان مرگ مورث صورت گرفته باشد شرط ارث تحقق می‌یابد. اما سؤال در اینجاست که اگر مورث قبل از این امتزاج در محیط آزمایشگاه یا در داخل رحم اجاره‌ای از دنیا برود آیا به خاطر آن که انعقاد نطفه در اینجا صورت نگرفته پس توارثی نیز نخواهد بود؟

عده‌ای معتقدند شرط وجود وارث در زمان مرگ مورث موضوعیت ندارد و تنها به خاطر کاشفیت از نسب این شرط قرار داده شده پس هرگاه انتساب طفل به صاحب اسپرم اثبات گردد، رابطه توارث بین آن‌ها محقق خواهد بود. به همین سبب است که فقها آورده‌اند: در ثبوت ارث، صرف انتساب فرزند به مورث کافی است و برای صحت انتسابِ حمل به مورث، علم به وجود آن در هنگام فوت مورث معتبر است اگرچه انعقاد نطفه پس از فوت وی صورت گرفته باشد. البته مشروط به آن که زنده متولد شود حتی اگر بلافاصله پس از تولد از دنیا برود.(31)

لازم به یادآوری است که چون در بحث نسب مشخص گردید که نسب کودک ناشی از رحم اجاره‌ای به صاحب اسپرم و تخمک بر می‌گردد پس توارث نیز تنها بین کودک و صاحب تخمک و اسپرم خواهد بود و چون صاحب رحم و شوهر وی هیچ رابطه نسبی با کودک ندارند پس توارثی نیز بین آن‌ها نخواهد بود.

3-    نفقه

از دیگر مسائل مربوط به کودک ناشی از رحم اجاره‌ای بحث نفقه است.

بنا بر نظر فقها نفقه فرزند برعهده پدر بوده و در صورت نبودن پدر یا عدم توانایی وی در پرداخت نفقه این تکلیف بر عهده اجداد پدری خواهد بود. در صورت نبودن یا عدم توانایی آن‌ها، نفقه فرزند برعهده مادر و در صورت زنده نبودن یا عدم توانایی وی این تکلیف برعهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری است.(32) در مورد کودک ناشی از رحم اجاره‌ای نیز چون نسب وی به پدر و مادر شرعی (صاحب تخمک و اسپرم) بر می‌گردد پس طبقات مذکور در مورد این کودک نیز ملزم به پرداخت نفقه هستند.

اما مسئله مهم در این قسمت بحث تعلق نفقه در دوران بارداری است. الزام به نفقه برای زن متوقف به رابطه سببی و زوجیت است در حالی که بین حامل در رحم اجاره‌ای و صاحب اسپرم چنین رابطه‌ای وجود ندارد حال این سؤال مطرح است که آیا با این وجود صاحب اسپرم ملزم به پرداخت نفقه در دوران حمل است؟

برای پاسخ به این پرسش باید نظر فقها و ادله مورد استناد آن‌ها در مورد نفقه زن حامل بعد از انحلال نکاح مورد بررسی قرار گیرد.

از دیدگاه فقها الزام به نفقه مشروط به رابطه سببی است و در صورتی که این رابطه منحل گردد این الزام نیز برداشته خواهد شد. اما مشهور فقها معتقدند در صورتی که زن باردار باشد حتی در صورت انحلال نکاح نیز تا زمان وضع حمل، مستحق نفقه می‌باشد .مستند این قول آیات و روایاتی است که در این باره وارد شده است از جمله آیه 6 از سوره طلاق:

« وَ إِنْ كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُن »؛ و اگر باردارند خرجشان را بدهيد تا وضع حمل كنند.

در تفسیر این آیه آمده است: اگر زنان طلاقی حامله باشند باید نفقه آنان پرداخت شود تا فرزند خود را به دنیا آورند. در اینجا کلمه طلاق به صورت مطلق ذکر شده از این رو طلاق بائن را که در آن زوجیت به طور کلی از بین رفته نیز در بر می‌گیرد.

 

بنابر نظر مشهور فقها استحقاق نفقه برای زن باردار در عده طلاق بائن به خاطر وصف باردار بودن زن و وجود حمل است. پس در رحم اجاره‌ای نیز که این وصف وجود دارد و صاحب رحم، کودکِ پدر شرعی را حامل است، الزام به نفقه وجود خواهد داشت.

اما در مورد این که این نفقه برای حمل است یا حامل اختلاف نظر وجود دارد و نظر مشهور این است که نفقه برای حمل می‌باشد. آنچه از آیه 6 سوره طلاق بر می‌آید نیز موید این ادعاست. زیرا بر طبق این آیه وجوب نفقه در ایام عده بائن به خاطر وجود حمل است و با وضع حمل، چون دیگر حملی وجود ندارد، وجوب نفقه نیز برداشته می‌شود از این جا معلوم می‌گردد که نفقه به خاطر حمل بوده نه به خاطر حامل.

4-    حضانت و ولایت

با احراز انتساب کودک تولدیافته از رحم اجاره‌ای به پدر و مادر شرعی، وی در حکم متولد از نکاح خواهد بود از این رو احکام فقهی و حقوقی مربوط به متولد نکاح از قبیل حضانت و ولایت در مورد این کودک نیز ثابت خواهد بود. در واقع می‌توان گفت: چون انتساب این کودک به صاحب تخمک و اسپرم مشروع می‌باشد پس وی از کلیه حقوق کودکان مشروع برخوردار خواهد بود.

نظر برخی از فقها درباره رحم اجاره‌ای

در پایان فتوای برخی از فقها در مورد رحم اجاره‌ای را بیان می‌کنیم:

امام خمینی (ره)

س- آيا لقاح آزمايشگاهى در صورتى كه اسپرم و تخمك از زن و شوهر شرعى باشد، جايز است؟

ج- عمل مذكور فى‌نفسه اشكال ندارد، ولى واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود. كودكى كه از اين طريق متولد مى‏شود ملحق به زن و شوهرى است كه صاحب اسپرم و تخمك هستند.

آیت‌الله خامنه‌ای

س- بعضی از بیماران زن به علت اشکال در ساختمان رحم قادر به نگهداری جنین در رحم خود نمی‌باشند؛ آیا این امکان هست که جنین را به رحم زن دیگری وارد نمایند تا در آنجا پرورش یابد و پس از به دنیا آمدن به والدین اصلی خود بازگردانده شود؟ در واقع در این مدت جنین در یک رحم اجاره‌ای به سر می‌برد.

ج- جایز است اگر مستلزم لمس و نظر حرام نباشد.

آیت‌الله محمدتقی بهجت

س- انتقال جنین یا نطفه به رحم اجنبیه چه حکمی‌ دارد؟

ج- مانعی ندارد اگر همراه با امر حرام شرعی نباشد.

 

 

 

 

 

 

بررسی کامل رحم اجاره ای از منظر حقوقی

معمولا"توسل به این روش آنگاه صورت می گیرد که توسل به روشهای متداول یعنی مقاربت دو همسر بامشکلات فیزیکی از قبیل :

غیرقابل نفوذبودن دهانه رحم یا کمی اسپرم ویاناتوانی جنسی مردیا انزوال زودرس مواجه است و تلاشهای پزشکان یا روانپزشکان مجرب درمان این گونه نارساییها و بیماریها موثر واقع نمی گردد. در تلقیح بین همسران به یکی از دو طریق اقدام می شود .

گاهی همسران خود در انجام این عمل مباشرت داشته و بادخالت دادن دیگران در گرفتن اسپرم یا تخمک مرتکب اقدام خلاف اخلاقی نمی شوند 0گاهی نیز در مسیر عمل ، دیگران به عنوان متخصص و غیره دخالت می کنند که ممکن است بعضا" مرتکب اعمال غیرمجاز یا خلاف شرع نیز بشوند.

لقاح ناهمگون یا تلقیح بین دو بیگانه

در این روش ، در مرحله باروری و پرورش نطفه ، علاوه بر زن یا شوهر پای ثالثی نیز در میان است . بدین توضیح که :گاهی نطفه مرد با تخمک همسر او ممزوج شده و نطفه بارور شده در رحم زن ثالثی بودیعه سپرده می شود 0 گاهی نطفه (اسپرم ) مرد با تخمک زن بیگانه ای ممزوج شده و این نطفه بارور شده در رحم همسر و یا بیگانه پرورش می یابد.

گاهی نیز نطفه مرد بیگانه با تخمک همسر ممزوج شده و این نطفه در رحم همسر یا بیگانه ای پرورش می یابد.بنابراین قطع نظر از انواع نادر لقاح مصنوعی داخلی اعم از همگون و ناهمگون لقاح مصنوعی به روش داخلی به یکی از چهار طریق فوق الذکرامکان تحقق دارد که در بخش دوم به بیان احکام فقهی و حقوقی این موارد خواهیم پرداخت.

روش دوم : در این روش عمل بارور شدن و یا پرورش نطفه در محیطی خارج از رحم شبیه لوله های آزمایشگاهی و امثال آن انجام میشود

بنابراین بعضی از همین کودکان که نطفه آنها خارج از رحم در محیطی شبیه لوله های آزمایشگاهی بارور و نگهداری می شوندبه محیط رحم منتقل می شوند ،امانه رحم مادر و صاحب تخمک بلکه به رحم زنانی دیگر و در آنجا نگهداری و پرورش می یابند که اینگونه زنان ممکن است با شوهر (صاحب نطفه ) رابطه زناشوئی داشته و همسر دوم آنان باشند و ممکن است با مرد صاحب نطفه زوجیت نداشته و با او بیگانه باشند . آنچه در چهارچوبه این نوشتار بررسی و تشریح شده و مقررات حقوقی و فقهی آن تا حدودی تبیین ومشخص می گردد این گونه کودکانند .به عبارت دقیقتر در این نوشته عمدتا" سوالات زیر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است .

آیا وارد کردن نطفه مرد به رحم همسر او از طرق غیر طبیعی مجاز است ؟ اگر مجاز است آثار حقوقی آن چگونه است ؟

آیا پرورش نطفه بارور شده دو همسر خارج از رحم جایز است ؟اگر جایز است آثار حقوقی آن کدامند ؟

آیا وارد کردن جنین (نطفه بارور شده ) دو همسر به رحم زن ثالثی جایز است ؟ در نهایت آیا وارد کردن نطفه مرد به رحم زن اجنبی مجاز است ؟

بررسی دیدگاههای حقوقی و فقهی در مورد لقاح مصنوعی

قسمت اول : احکام لقاح مصنوعی و نسب طفل حاصل از نطفه بارور شده یا پرورش یافته دو همسر از طریق غیر طبیعی

این گونه کودکان به یکی از دو طریق ممکن است تولید گردند .

الف : طفل حاصل از لقاح غیر طبیعی (بین زوجین ) و پرورش یافته در رحم مادر

هر گاه به دلیل ناتوانی جنسی زن و مرد یا دلایل دیگر امکان مقاربت و استفاده از روشهای طبیعی جهت باردار شدن همسر از روشهای غیر طبیعی از قبیل تزریق اسپرم مرد به زن و امثال آن استفاده کرد .در اینجا بیان احکام وضعی و تکلیفی این اقدام مد نظر است .

حکم تکلیفی : در جواز این گونه تلقیح بین حقوقدانان و فقهای معاصر اختلاف چندانی وجود ندارد . تنها عده معدودی از فقهاءنظر به عدم جواز دارند 0مشهور معاصرین از فقهاء و قاطبه حقوقدانان این گونه تلقیح را مجاز شمرده اند.

زیرا از این رهگذر هیچ خدشه ای به اصول و قواعد حاکم بر روابط مشروع زوجین وارد نمی گردد و علاوه بر انطباق عمل بامنطق عقل و مقبولیت اجتماعی و حفظ مصالح عمومی ، روایت یا دلیل شرعی دیگری از کتاب و سنت آن را نفی ننموده است . مهمترین دلیلی که فقها ء به آن استناد کرده اند اصاله الاباحه است . نکته ای که همه فقهاء بر آن وحدت نظر دارند اینکه در جریان باروری نطفه به روشهای مصنوعی ارتکاب اعمالی خلاف ضوابط عفاف مجاز نبوده و مشروعیت هدف ، وسیله نامشروع را موجه نمی سازد.

حکم وضعی : طفل ناشی از این روش

در خصوص قانونی بودن نسبت طفل ناشی از روش مذکور اختلاف نظر کمتر است ، به عبارت دیگر با اینکه از نظر احکام تکلیفی در روش فوق اختلاف نظراتی وجود دارد اما از نظر نسب طفل و مشروعیت آن و الحاق نسب او به زوجین اختلاف نظر بسیار کمتر است ،چون حتی صاحبنظران یا فقهائی که عمل لقاح مصنوعی به روش فوق را مجاز نمی دانند در مشروعیت نسب ناشی از این روش تردیدی ندارند، زیرا طفل مزبور کلیه شرایط لازم جهت الحاق نسب قانونی به صاحبان نطفه از قبیل وجود رابطه زوجیت مشروع بین مرد و زن و تولد طفل در دوران زوجیت با رعایت دوران حمل و سایر امارات نسب را واجد است .تنها ایرادی که بر این نوع از تولید نسل ممکن است وارد گردداین که در این وضعیت از روش متداول یعنی مقاربت بین دو همسر تبعیت نشده است ،در حالی که کمتر کسی مقاربت را طریقه منحصر ایجادنسبت مشروع محسوب داشته است به ویژه که درمشروعیت نسب کودکانی که ازتفخیذ دو همسر متولد می شوند و حتی کودکان ناشی از وطی به شبهه تردیدی وجود ندارد.

ب - طفل حاصل از جنین بارور شده یا پرورش یافته دو همسر خارج از رحم مادر

تفاوت این روش با روش نخست آن است که در روش نخست تنهالقاح یا باروری نطفه به طور غیر طبیعی صورت می گیرد در حالی که در این روش تمام یا بخشی از دوران جنینی کودک خارج از رحم به طور غیر طببعی جریانیم یابد. هرگاه به لحاظ به لحاظ عدم آمادگی رحم زوجه جهت پرورش نطفه بارور شده ، جنین از نعمت پرورش در رحم مادر محروم گردد و به ناچار نطفه مزبور در محیطی خارج از رحم پرورش یابد احکام تکلیفی ووضعی این حال با حالت نخست تفاوت چندانی ندارد. بلکه می توان گفت در این حالت اگرمرحله باروری به روش طبیعی انجام پذیرد و زوجین از طریق مقاربت نطفه را بارور نموده و سپس به دلائل مذکور جنین از رحم خارج و در محیط های آزمایشگاهی و مشابه آن پرورش یابد امکان الحاق نسب طفل به زوجین قوی تر و مشروعیت این اقدام یقینی تر است .

محققین و فقها نیز در این فرض نظر مخالفی ابراز ننموده اند، به ویژه که کمتر اتفاق می افتد زوجین بدون ضرورت و اضطرار مبادرت به چنین اقدامی نمایند .ضرورت حفظ حیات جنین و مخدوش نشدن هیچ یک از ضوابط مشروعیت عمل و الحاق نسب بهترین دلیل جریان احکم تکلیفی و ضوعیت فوق الاشعار است .

قسمت دوم : احکام و نسب طفل حاصل از از نطقه بارور شده طبیعی یا غیر طبیعی انتقال یافته به رحم ثالث

هرگاه جنین موجودیت خود را از رحم مادر شروع ولی به دلیل بیماری مادر یا ضعف و ناتوانی او در پروراندن و به ثمر رساندن او از رحم ، خارج و به رحم زن دیگی منتقل و دوران جنینی را در محل جدید به پایان رساند وضعیت نسبت (احکام وضعی ) و حکم تکلیفی این اقدام چگونه خواهد بود.

 

به منظور دادن پاسخی کامل به سئوال فوق بهتر است اولا" بین دو فرض زیر تفکیک نمائیم ، فرضی که جنین مذکور به رحم زنی که باشوهر رابطه زوجیت دارد( به عنوان همسر دوم ) منتقل گردد و فرضی که جنین مذکور به رحم زنی منتقل شود که با شوهر رابطه زوجیت ندارد. ثانیا" احکام تکلیفی موضوع را از احکام وضعی جدا نمائیم 0

فرض اول : انتقال جنین (نطفه بارور شده ) به رحم زنی که به شوهر رابطه زوجیت دارد.

الف : احکام تکلیفی

دلائل فراوانی بر حلیت و مجاز بودن این اقدام دلالت دارد. از جمله :

یک : آیات - آیات متعددی از قرا; کریم مانند آیه 233 از سوره بقره که مقرر می دارد : (زنان شما محل پرورش نطفه شمایند، به هر نحو که می خواهدی از این نعمت یا از این امتیاز بهره ببرید.

این آیه به طور صریح بر این ادعا دلالت دارد. آیات شریفه دیگری نیز وجود دارد که نه به طور صریح بلکه به طور ضمنی بر این امر دلالت می نماید.

از جمله آیه 72 از سوره نحل که مقرر ی دارد: خداوند از سرنوشت مشا همسرانی برایتان مقرر داشت و از این همسران نیز برای شما فرزندان ونواده های قرار داد. وآیه 21 از سوره روم با این مفهوم که از نشانه های عظمت خداوند اینکه از سرشت شما برایتان همسرانی آفرید تا در جوار همسران آرامش یاببد و بین شما وهمسرانتان دوستی ومحبت قرار داد.

دو آیه اخیر گرچه صراحتی در دلالت بر مدعا ندارد ولی محتوانی کلام و تعبیر به ازدواج در هر دو آیه مبارکه دلالت دارد بر اینکه زنان که طبق حقوق اسلام می توانند متعدد باشند جمعا" برای شوهران در حکم پیکرده واحده و محلی جهت تولید مثل و به تعبیر آید اولی مزرعه ای جهت کشت و بارور کردن نطفه شوهر خویش محسوب می گردند ، بنابراین از نظر حلیت و احکام تکلیفی منع صریحی از این اقدام به عمل نیامده و در نتیجه ، اصاله الاباحه و اصل عدم ممنوعیت موید مشروعیت آن می تواند باشد 0

دو:روایت

در بین روایات باب نکاح و نسب روایت صریحی بر حلیت این مورد به دست نیامد ، اما روایات متعددی به طور ضمنی بر حلیت مورد دلالت دارد که از جمله روایت منسوب به پیامبر اسلام (ص ) با این مضمون با یکدیگر ازدواج کنید و تولید مثل نمائید و بر تعداد پیروان مکتب بیفزاید ، زیرا من در روز واپسین به کثرت تعداد شما در بین امتها و ملتها افتخار می کنم ولو اینکه تولید مثل به سرانجام نرسد.

ب : احکام وضعی

احکام وضعی فرض مورد بحث تحت تاثیر احکام تکلیفی این فرض قرار داشته و بر آن اساس استقرار می یابد ، لذا با توجه به مجاز بودن عمل می توان گفت نظر به اینکه در نظام حقوقی اسلام هدف اصلی قانونگذار جلوگیری از گسترش موجبات ایجاد انساب غیر مجاز و کودکان غیر قانونی می باشد و به لحاظ اینکه مراحل باروری نطفه در شرایطی کاملا" مجاز تحقق یافته و پرورش جنین نیز در رحمی صورت می گیرد که با مرد صاحب نطفه رابطه زناشوئی دارد تردیدی در الحاق فرزند به پدر و مادر صاحب نطفه نخواهد بود و طبعا" کلیه آثار مترتب بر نسب قانونی بر کودک و پدر و مادر وی که از لقاح نطفه آن دو جنین شکل گرفته است بار می گردد واحکام وراثت و حرمت نکاح یا محرمیت بین آنان برقرار می شود 0 آنچه در این واقعه قابل بحث و تردید آمیز می باشد تبیین ماهیت رابطه بین طفل و زنی است که کودک در رحم او پرورش یافته است .

نظر به اینکه انتقال جنین از رحم مادر اصلی به رحم ثالث از پدیده های نوظهور عالم پزشکی است و سابقه چندانی در گذشته ندارد و جزو مسائل مستحدثه محسوب است طبعا" از متقدمین ازفقهاء در این مورد فتوائی دیده نشده و نظریه ای روشن بدست نیامد 0به ناچار به بررسی نظرات محققین معاصر و اندیشمندان قرن حاضراکتفا می کنیم 0

به اعتقاد نگارنده با اتکاء به وحدت ملاک حاکم بر قرابت رضاعی و تنقیح مناط در مورد اخیر و این که در فرض مورد بحث نیز همان ملاک و مناط بودجه قویتری موجود است بنابراین رابطه نسب را بین ثالث و طفل پرورش یافته در رحم او می توان برقرار دانست 0 بدین توضیح که چون در قرابت رضاعی آن چه منشاء قرابت می گردد روئیدن گوشت و استخوان از شیر مادر رضاعی بر طفل شیر خوار است و به تعبیر فقهاء انبات لحم و عظم علت قرابت رضاعی دانسته شده و در اینجا نیز بی تردید جنین از خون ثالث تغذیه نموده و رشد می نماید ، بنابراین موجبات برقراری رابطه نسب بین کودک وثالث فراهم می گردد 0بعضی معتقدند تمسک به این گونه استحسانات و قیاس این مورد با آن چه در قرابت رضاعی به آن تمسک می شودموجه نبوده و با موازین فقهی حاکم بر فقه شیعه انطباق ندارد 0

به نظر نگارنده آنچه با منطق عقل بیشتر انطباق دارد این است که چون جنین انتقال یافته به رحم زن ثالث به نسبت زمانی که در رحم مانده از خون او تغذیه نموده و میزان تاثیر این تغذیه در هر شرایطی از تاثیر شیر دادن و رضاع نسب به کودک بیشتر است به ویژه که در اکثر موارد طفل از شیر ثالث پس از زایمان و خارج شدن از رحم استفاده می کند ، بنابراین ، برقرار دانستن نوعی رابطه خویشاوندی بین طفل و ثالث بسیار معقول تر و پذیرفتنی تر است ، البته این قرابت از نوع قرابت نسب و متضمن کلیه آثار آن از قبیل وراثت نخواهد بود ولی بداهتا" موجب حرمت نکاح و محرمیت به میزانی که از قرابت رضاعی ناشی می شود خواهد گردید 0

نکته قابل دقت این که احکام تکلیفی و وضعی فوق الذکر در شرایطی بار می شود که اولا" ، دو همسر بر انتقال نطفه بارور شده به ثالث آگاه بوده و بر آن امر رضایت دهند و ثانیا" زن ثالث نیز با آگاهی و رضایت ، پذیرای نطفه بارور شده باشد وآن را جهت پرورش در رحم خویش بپذیرد، در غیر این صورت تردیداتی نسبت به جواز و همچنین برقراری رابطه نسب بین طفل و صاحبان نطفه و صاحب رحم بوجود خواهد آمد 0

فرض دوم : انتقال جنین (نطفه بارور شده دو همسر )به رحم زن ثالث (بیگانه)

یکی از موارد شایع و در عین حال بحث انگیز لقاح مصنوعی موردیست که نطفه بارور شده دو همسر اعم از اینکه باروری آن در رحم همسر یا در محیطی خارج از رحم صورت گرفته باشد به انگیزه ای مقبول به رحم زنی بیگانه منتقل می گردد تا در آنجا پرورش یافته متولد گردد 0

در اینجا نیز احکام تکلیفی را از احکام وضعی جداگانه بررسی می کنیم .

احکام تکلیفی :

نظرات فقهی در خصوص جواز یا عدم جواز این اقدام متشتت و دو دیدگاه مخالف در این مورد وجود دارد 0بعضی از فقهای معاصر عمل را مجاز دانسته و آن را مشمول اصل اباحه (اصاله الاباحه ) می دانند ، همچنان که بعضی حقوقدانان نیز نظر مزبور را تایید نموده و معتقدند با استفاده از ظاهر ماده 1167 ق. م که فقط اطفال متولد از زنا را نامشروع می شناسد لذا کلیه اطفالی که از زنا متولد نشده باشند باید کودکان قانونی محسوب گردند.

اما بعضی دیگر از فقهاء عمل را مجاز ندانسته و آن رااقدامی نامشروع تلقی کرده اند 0 حقوقدانان نیز بعضا" بر همین اعتقادند عمده استدلال گروه اخیر این است که توالد با این روش با روح تعالیم اخلاقی و اسلامی منافات دارد زیرا بسیاری از مصالح اجتماعی از جمله تحکیم روابط زناشوئی و پاک و بی آلایش بودن توالد و تناسل و دورنگهداشتن روابط زناشوئی از شائبه های خوشگذرانی یا شانه خالی کردن از وظیفه بارداری و فرزند داری و تربیت کودکان سالم و متمتع از عواطف مادری و غیره مخدوش می گردد اما استدلالات فوق در مقابل اصول و مبانی مورد استفاده گروه نخست چندان قوی نبوده و توان معارضه ندارد 0 زیرا به شرحی که گذشت در حقوق اسلام اصل آزادی انسانها در روابط اجتماعی و زناشوئی و حق فرزنددارشدن به هدف بقای نسل از طرقی که صراحتا" ممنوع نگردیده بر سایر اصول و قواعد حاکمیت داشته و تا زمانی که منع صریحی وجود ندارد تمسک به آن مجاز است و این اصول در قاعده معروف اصاله الاباحه مورد استفاده گروه اول تجسم یافته است ، به ویژه به شرحی که خواهد آمد احکام وضعی این فرض به نحوی است که با نظر گروه اول سازگاری بیشتری دارد 0

احکام وضعی

علی رغم تشتت آرائی که در جواز یا عدم جواز انتقال جنین به رحم زنان ثالث وجود دارد ، در خصوص امکان برقراری نسب و سایر آثار وضعی این انتقال نظرات هماهنگ تر و مثبت تر است . زیرا عده زیادی از فقهاء و محققین معتقدند رابطه بین کودک و صاحبان نطفه رابطه ای قانونی و از نوع نسب صحیح و موجب برقراری آثار نکاح صحیح بین دو طرف خواهد بود 0 همانطور که قبلا" نیز اشاره گردید امکان انتقال نطفه بارور شده از رحم زن دیگر و یا انتقال آن از لوله آزمایشگاه به رحم از پدیده های جدید و ره آوردی از پیشرفت دانش بشری در آستانه قرن 21 است ، لذا در متون حقوقی و فقهی کهن طیعا" راه حلی روشن یا اظهار نظری شفاف به چشم نمی خورد 0 ناگزیر باید به نقطه نظرات دانشمندان معاصر اتکاء کرد 0

ذیلا" نقطه نظرات فقهاو محققین در احکام وضعی فرض اخیر را بررسی و آنچه برداشت نویسنده است بیان می گردد. اکثریت قریب به اتفاق فقهاء و حقوقدانان مسلمان در برقراری نسب قانونی بین طفل ناشی از نطفه بارور شده زن و شوهر که در رحم زن بیگانه پرورش یافته و صاحبان نطفه مزبور وحدت نظر دارند ، گو اینکه بعضی از همین فقهاء سپردن نطفه بارور شده دو همسر را به رحم زن بیگانه به شرحی که گذشت مجاز نمی دانند 0

موید نظر مزبور کلیه مقوماتی است که در فرض پرورش نطفه بارور شده دو همسر در رحم همسر دوم مرد برشمردیم ، زیرابیگانه بودن زنی که رحم خویش را ظرف پرورش نطفه دیگران قرار داده است تاثیری در قانونی بودن رابطه بین طفل و صاحبان نطفه نخواهد داشت 0 آنچه قابل بحث و مطمح تشتت آراء قرار می گیرد رابطه طففل با زنی است که کودک در رحم او پرورش یافته است .بامقایسه این فرض با فرضی که نطفه در رحم همسر دوم پرورش یافته است وجوه تشابه و وجوه افتراقی وجود دارد که ملاحظه وجوه تشابه موجب توهم تسری آثار وضعی فرض سابق الذکر به فرض مورد بحث در اینجا است ، ولی ملاحظه وجوه افتراق موجب انصراف از تسری آن آثار نسبت بما نحن فیه می گردد.به نظر نگارنده بیگانه بودن رحم به شرحی که در فصل بعد با تفصیل بیشتری خواهد آمد دلالت کافی بر عدم ارتباط طفل با صاحب رحم نخواهد داشت زیرا با تکیه بر این واقعیت که اساس مشروعیت رابطه نسب بر مجاز بودن مرحله باروری نطفه و مشروعیت آن است که در اینجا این شرط محقق گردیده است . درست است که رابطه طفل با صاحب رحم از نوع خویشاوندی نسبی نمی تواند باشد اما آیا در حد برابر شیر دادن به طفل که تحت شرایط بسیار ساده ای موجب برقراری رابطه رضاع یا قرابت رضاعی خواهد گردید، پرورش جنین در رحم زن ثالث که مسلما" مدتی قبل از حد نصاب لازم جهت ایجاد رابطه قرابت رضاعی بوده و موجب برقراری نوعی قرابت ولو تحت عنوان خاص و ابداعی (مثلا" قرابت خونی یا قرابت ژنتیک ) که آثار خاصی از قبیل ممنوعیت نکاح و امثال آن را به دنبال خواهد داشت نمی گردد؟

لقاح مصنوعی بین دو بیگانه

آخرین سوالی که در ابتدای بحث مطرح گردید بررسی احکام یا آثار تکلیفی و وضعی لقاحی است که به صورت غیر طبیعی بین نطفه مرد و زن بیگانه در شرایطی خارج از مصداق زنا صورت می گیرد 0

فروض این مورد نیز متعدد است ، زیرا باروری غیر طبیعی نطفه دو بیگانه ممکن است ناشی از اشتباه زن و مرد و یا یکی از آن دو و یا با آگاهی هر دو صورت پذیرد ، بنابراین دو حالت کاملا" متفاوت در این فرض نیز متصور است که بیان هر یک از دو حالت مزبور دارای اقتضای خاصی است .

الف : لقاح مبتنی بر اشتباه

در حالت اشتباه اعم از اینکه نسبت به موضوع یا حکم باشدطرح حکم تکلیفی به علت غیر مقرون بودن به اراده موضوعیتی ندارد. از جهت حکم وضعی نیز در الحاق نسب اختلاف نظر چندانی نیست ،زیرا همه محققین طبق موازین حقوقی و شرعی و حتی عقلی بر این باورند که در احکام نسب ، نبودن سوء نیت موجب الحاق طفل به صاحبان نطفه است ، و اگر اشتباه یک طرفه باشد طفل به همان طرف ملحق می گردد و نسبت به طرف دیگر و کسی که با آگاهی یا سوء نیت مبادرت به لقاح مصنوعی نموده است مشمول ضوابط و ترتیباتی است که ذیلا" در قسمت (ب ) به آن اشاره خواهیم نمود.

ب : لقاح مبتنی بر آگاهی

احکام لقاح مصنوعی بین دو بیگانه آگاه به اعتبار اینکه همسر داشته یا نداشته باشند واینکه موافقت همسرشان جهت لقاح نطفه آنان با جنس مخالف و بیگانهگرفتهشود یاخبر در چند فرض متنوع قابل بررسی است . اماچون احکام و آثار تکلیفی کلیه فروض یکسان ارزیابی شده ابتدا حکم تکلیفی فروض مختلف رابررسی و سپس آثار وضعی آن را که بر حسب مووضع متنوع ارزیابی می شودمطرح می سازیم 0

آثار تکلیفی

در ممنوعیتلقاح مصنوعی نطفه دو بیگانه در انواع مختلف آن فقهاء و محققین وحدتنظر دارند. بر این ممنوعیت دلایل فراوانی وجود داردکه مهمترین این دلائل عبارتند از:

1-شرع انور درباره حفظ فروج شفارش بسیار نموده و آن را بر هیچ شخصی و تحت هیچ شرایطی بدوناذن رع و انجام نکاح مجاز نمی داند در همین رابطه آئات متعددی وجوددارد که صراحتا" یا تولیحا" بر وجوب تحفظ زان ومردان دلالت دارد، از جمله در قرآن کریم آیه 30 سوره مبارکه نور و آیات 5و6 از سوره مومنون بر ضرورت تخفظ فروج تاکید نموده است .

2-روایات فراوان موید این ممنوعیت است از جمله علی بن سالم از امام صادق (ع ) روایت می کند که فرموده اند " بدترین مردم در قیامت کسانی هستندکه نطفه خود را در رحم زنی که بر او حرام است قرا ردهد. گو اینکه ظاهر روایت را جمع به موردیست که نطفه از طریق مقاربت وارد رحم بیگانه گردد اما عبارت مطلق است وعدم شمول آن به مورد لقاح مصنوعی احتیاج به دلیل دارد. و روایت دیگر منقول از پیامبر اکرم با این مضمون که "اعمال نکوهیده افراد بشر هیجکدام نزد خداوند زشت تر (یا بزرگتر) از کشتن یک پیامبر یا خراب کردن خانه کعبه و قبله مسلمین و یا قراردادن نطفه در رحم زنی به صورت حرام نیست 0

در تائید این ممنوعیت روایت متعددی داریم که معصومین (ع ) بی مبالاتی در امر فروج را موجب اختلاط میاه ونسل که شدیدا" مورد غضب شارع مقدس است می دانند و از هراقدامی که آن را موجب شود منع کرده اند. محققین در همین رابطه مقرر می دارند هر جاتردیدی در جواز انتقال نطفه باشد باید احتیاط کرده واز توسل به آن خودداری شود به تعبیر دقیقتر در شبهات حکمیه باید احتیاط کرد واصاله الاباحه جاری نمی شود.

اثر وضعی فرض اخیر را در دو وضعیت متفاوت بررسی می کنیم 0

1-نطفه مرد بیگانه به زنی تلقیح شود که زن دارای شوهراست . در چنین فرضی علی الاصول و به اقتضای قاعده فراش طفل ناشی از تلقیح به شوهر آن زن ملحق می گردد. بدیهی است شرایط تمسک به قاعده فراش در این فرض نیز لازم الرعایه است . بنابراین هرگاه به موجب قاعده فاش و بر اساس ماده 1158 قانون مدنی بتوان قاعده مزبور را اعمال کرد نمی توان طفل را به صاحب نطفه تزریق شده ملحق دانست و تنها انجام عمل تلقیح مانع از اجرای قاعده مزبور نیست ، زیرا ماده مرقوم چنین اقتضائی دارد.

2-نطفه مرد بیگانه به زنی شوهردار تلقیح شود که امکان اعمال قاعده فراش در مورد او ممکن نیست و یا زن مجرد است .

در این فرض تشتت آراء نسبتا" زیاد و تنوع مصادیق بیشتر است ، لذا کوشش می شود مصادیق متنوع به تفکیک بررسی و حکم هر کدام بطور جداگانه آورده شود. در این حالت دو اندیشه متفاوت وجود دارد.

 

 

اندیشه نخست :

در اندیشه نخحست طفل به هر حال ملحق به صاحب نطفه است و صاحب نطفه پدر و زنی که طفل را در رحم خویش پرورانده مادرطفل محوسب است . این اندیشه بر دلایل زیر متکی است .

اولا" طفل حاصل نطفه مرد و زنی است که گرچه رابطه زناشوئی بین آنان برقرار نیست اما مشمول ماده 1167 قانون مدنی که مقرر می دارد: " طفلمتولد از زنا ملحق به زانی نمی شود" نیز نمی باشندو در نتیجه طفل ، ولد ناشی از ینا نبوده وعرفا" فرزند آن دو به حساب می آید.

ثانیا": روایتی از امام حسن مجتبی (ع ) نقل شده که به صحیحه ابن مسلم معروف است و به موجب آن نسب فرزندناشی از مساحقه زن شوهرداربا دختری بیگانه را به شوهر و زن بیگانه محلق دانسته اند. متن روایت چنین است " از امام صادق و پدر بزرگوارشان شنیدم می فرمودند(روزی ) در جلسه ای که امیرالمومنین (ع ) حضور داشتند عده ای وارد شدند واظهار داشتند باامیرالمومنین قصد ملاقات داریم ، امام مجتبی (ع ) فرزند بزرگ علی (ع ) که در آن جلسه بودند پرسیدند با ایشان چه کار دارید، اظهار میدارند از او سئوالی داریم ، فرمودند سیوالتان چیست ؟ آنان اظهار داشتند زنی پس از مقاربت با شوهرش به فراش دوشیزه ای (یا کنزی ) می رود و با عمل مساحقه انجام می دهد در اثر مساحقه دوشیزه باردار می شود، تکلیف این طفل از جهت احکام تکلیفی و وضعی چیست ؟ امام مجتبی (ع ) در پاسخ می فرمایند، در وجه نخست ، زوجه مذکور به لحاظ اینکه موجب از بین رفتن بکارت دوشیره (در اثر زایمان ناشی از مساحقه ) شده می بایست مهریه او را بپردازد و در مرحله دوم این زن چون محصنه محسوب است باید سنگسار گردد، در مرحله بعد فرزند بعد ازتولد به صاحب نطفه (شوهر) تحویل می گردد و در نهایت بر دوشیره به دلیل ارتکاب جرم مساحقه حد جاری می شود.

آنچه از متن روایت مزبور مورد بحث است تکلیف وضعی مسئله است که به موجب آن طفل به شوهر محلق می گردد.

ثالثا" : عده معتنابهی از فقهای بزرگ این نظر را پذیرفته اند در بین قدما می توان به شیخ طوسی و شیهد ثانی و محقق حلی و صاحب جواهر و در بین معاصریه به آیه الله خوئی و آیه الله محمد موسوی بجنوردی و آیت الله صافی گلپایگانی اشاره کرد.

اندیشه دوم :

صاحبان این اندیشه علی الاصول نسب طفل را(در فرض مورد بحث ) به پدر وماد رطبیعی ملحق ندانسته و وضعیت کودک را به کودک ناشی از زنا مقایسه نموده و در حکم زنا می دانند. البته اندیشمندان گروه اخیر دارای دو دیدگاه مختلفند. به موجب یک از این دو دیدگاه اگر صاحبان نطفه با یکی از آنان ناآگاه بربیگانه بودن صاحب نطفه یا رحم باشند طفل در حکم ولد شبهه تلقی گردیده و احکام شبهه بر او بار می گردد. زیرا آنجا که مرد و زنی اجنبی به تصور اینکه بین آنان رابطه زوجیت وجود داردمبادرت به مقاربت نمودهو صاحبت فرزند شوند، نسب این فرزند به آنان محلق می گردد، به طریق اولی آنجا که فرزندی از لقاح مصنوعی بین دو بیگانه که جاهل به نداشتن رابطه زوجیتند پا به عرصه وجود گذارد باید به آن دو ملحق شود و ایر برداشتی صحیح و بسیار منطقی ومعقول است و به نظر نگارنده احتیاجی به استدلال دیگر ندارد، البته اگر جهل به بیگانگی رابطه یک طرف باشد احکام نسب بطور یک جانبه برقرار می گردد.

اما بر اساس دیدگاه دیگر( بشرحی که گذشت ) در فرض بیگانگی زن و مرد بطلور مطلق رابه نامشروع است ونتیجتا" رابطه نسب بین کودک ووالدین طبیعی و بیگانه برقرار نمی گردد و آگاهی وعدم آگاهی صاحبان نطفه را موثر در مقام نمی دانند. عمده استدلال این نظریه آنست که ، استثناء نمودن زنا از انساب طبیعی ، شارع و قانوگذار را از هدف دور می سازد، زیراعلاوه بر زنا در معنای خاص راههای دیگری نیز برای حفظ رابطه آزاد زن ومرد و تولید تناسل وجود دارد و زنا نمونه شایع رابطه نامشروع دو جنسن مخالف است والا رابطه دیگری نیز وجود دارد که ولد مصداق کامل زنا محسوب نگردد اما از جهت ایراد خدشه به اصل تحفظ یا عفاف با زنا در معنای خاص تفاوت چندانی ندارد. به عقیده این گروه نسبت مشروع نیاز به رابطه مشروع دارد و آمیزش مرد و زن بیگانه خصوصیتی در نفی نسب ندارد. بکله ملاک اصلی نفی نسب ، نامشروع بودن رابطه است

به نظر نگارندهنظریه اخیرالذکر با اینکه بخشی از واقعیت را در بر دارد اما از بخش دیگر واقعیت به دور مانده و آن این که اگر آمیزش دو بیگاهه بین همه اقوام و ملل در طول تاریخ امری مذموم و ناپسند بوده و درتمامی نظامهای حقوقی محکوم و جرم تلقی شده به لحاظ اینست که هرگز مصلحتی معقول یا جهتی منطقی بر آن مترتب نبوده ودر نتیجه بعنوان اقدامی خلاف نظم عمومی واخلاق حسنه ممنوع و نامطلوب تلقی گردیده است به ویژه که بر نفس تماس جسمی دو بیگانه با هم که همواره با انگیزه های شهوت پرستانه و ارضاء امیان شیطانی همراه است آثار سوء و مضری بار می گردد که در لقاح مصنوعی هیچ یک از این آثا رمترتب نمی گردد، دو بیگانه ای که صرفا" به مصلحت برخورداری از نعمت بزرگ بچه دار شدن و به دور از هر گونهمیل یا خواهش شیطانی یا نفسانی از طریق روشهای طبی و صرفا" در قالب درمان یک کسالت تن به چنین رابطه ای می دهند ولو اینکه نفس عمل تشویق نشود و از دامن زدن به آن خودداری گردداما دلیل ندارد کودک حاصل از این رابطه که صرفا" به هدف پاسخگوئی به یک نیاز فطری و طبیعی (داشتن اولاد) صورت گرفته فرزندی نامشروع و مشمول ضمانت های اجرائی جرم مسلم زنا بدانیم 0

مشکلات حقوقی رحم‌های اجاره‌ای چیست؟

مشکلات حقوقی رحم‌های جایگزین که اغلب برخاسته از فقدان قانونگذاری در این زمینه است، بسیار گسترده‌اند و تفصیل آن‌ها مقالی فراخ می‌طلبد؛ اما به هر تقدیر می‌توان زوایایی از این معضلات را در این‌جا به تصویر کشید: اولین مسئله، محدوده جواز روی‌آوردن به فرزندآوری با استفاده از رحم جایگزین و تبیین ضوابط قانونی آن از جمله شرایط نهادهای مجری و کلینیک‌های تخصصی درمان ناباروری، افراد واجد صلاحیت ورود در قرارداد رحم جایگزین، و مسائلی چون ضرورت تنظیم قرارداد مکتوب و مشاوره‌های روانشناسی و جامعه‌شناسی در کنار مشاوره‌های تخصصی ژنتیکی و نیزحفظ اسرار پزشکی و... است؛ در واقع خلأ قانونی موجب شده که شرایط ماهوی و شکلی درخواست، پذیرش و انجام این روش نامشخص باشد حال آن که در مورد اهدای جنین قانون تا حد زیادی تکلیف را روشن ساخته و جلوی تخطی و سوء استفاده را گرفته است. البته مراکز مجاز درمان ناباروری عملا تمهیدات فوق را در نظر می‌گیرند لیکن تردیدی نیست که وجود قواعد آمره حقوقی در این زمینه باعث ممانعت از کج روی و سهولت اثبات مسئولیت در صورت بی مبالاتی ارائه دهندگان خدمات، خواهد بود.

بحث دیگر، تنویر ماهیت قرارداد رحم جایگزین است که باید توجه داشت به لحاظ اوصاف خاصی که دارد نمی‌توان آن را منطبق بر عقود مالی عاریه و اجاره و امثالهم كرد؛ و بر همین اساس و نیز به جهت اجتناب از تفکر مالكیت آدمی و سلطه بر جسم انسان ولو به طور جزیی که از حیث اخلاقی نکوهیده است،گفته می‌شود بهتر است از عبارت رحم اجاره ای اجتناب کرده و آن را محمول بر عقدی مستقل وفق ماده 10 قانون مدنی كرد. شاید کامل‌ترین عنوان این عقد، قرارداد استفاده از رحم جایگزین باشد. بدیهی است که با اتخاذ این روش نیازی به ترتب آثار عقود سنتی بر این توافق نبوده و شرایط آن بر اساس شروط و بنای طرفین و قواعد عمومی قراردادها متعین خواهد شد.

نتیجهگیری

با عنایت به آنچه طی صحات و سطور این مقاله گذشت می توان چنین نتیجه گرفت که : فرض بسیار متنوعی تحت عنوان لقاع مصنوعی مطرح می گردد که حکم تکلیفی بیشتر آن فروض به اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق محققین مجاز و به تبع آن رابطه نسب قانونی به عنوان اثر وضعی برقرار می گردد، از جمله فروض مزبور عبارتنداز:

1-لقاح مصنوعی بین نطفه دو همسر در انواع مختلف 0

2- لقاح مصنوعی بین نطفه دو بیگانه اگر مبتنی بر اشتباه طرفین ( یا ناآگاهی ) طرفین باشد در انواع مختلف 0

دلیل اصلی جواز عمل و صحت آثار در فروض مختلف فوق علاوه بر دلالت صریح و ضمنی روایات ، اتفاق نظر محققین واصل اباحه است که در مباحث قبل تفصیلا" بررسی گردید.

اما درکنار فروض متنوع فوق تنها یک فرض وجوددارد که نسبت به جواز عمل در یک طرف و صحت آثار آن اختلاف نظر وجود دارد وآن موردیست که نطفه دو بیگانه با آگهای آنان بطور مصنوعی بارور می گردد اعم از اینکه نطفه بارور شده در رحم زن صاحب نطفه یا رحم ثالث یا خارج از رحم پرورش یابد. آنچه محققین بر آن اتفاق نظر دارند. این است که عمل بارور کردن نطفه دو بیگانه عملی خلاف اخلاق و غیر متعارف و در نتیجه " خلاف موازین حقوقی است ، یرا با نظم عمومی منافات داشته و موجب خدشه دارشدن اخقلاق حسنه می گردد. اما علیرغم اتفاق نظر صاحبنظران برغیر مجاز بودن عمل ، در مورد صحت رابطه نسب بین صاحبان نطفه دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. عده ای به استناد اصل اباحه و باتکاء روایت معروف ومنتسب به امام مجتبی (ع ) مبتنی بر صحیح ندانستن رابطه نسب فرزند ناشی از مساحقه زوجه پس از مقاربت با شوهر با دختر یا زنی بیگانه و بالاخره به دلیل تاکیدات قانونگذار اسلام بر کاستن از موارد اطفال نامشورع وکودکان بی پدر یا بی مادر رابطه موجود رابین صاحبان نطفه و پدر یا مادر طبیعی و فرزند صحیح تلقی نموده و کودک را فرزن آنان محسوب داشته و آثار نسب را برقرار می کننداما دیگر باستناد رایاتی متعدد از جمله روایت علی بن سالم و سایر احادیث منقول از معصومین (ع ) نسب حاصل را نسب غیر قانونی و مردود شناخته و طبعا" آثار آن را بر قرار نمی دانند.

 

 

 

 

 

  فهرست منابع و مآخذ 

- امامی سید حسن حقوق مدنی جلد 5 چاپ سیزدهم 1378 تهران انتشارات کتاب فروشی اسلامیه

- الموسوی الخمینی سید روح الا تحریر الوسیله جلد 2چاپ اول 1385 تهران موسسه تنظیم ونشر اثار امام خمینی

- خامنه ای سید علی اجوبه الاستفاه چاپ نهم پاییز 1384 انتشارات بین المللی الهدی

صفای سید حسن حقوق خانواده چاپ نهم پاییز 1384 انتشارات نشر میزان

کاتوزیان ناصر حقوق مدنی خانواده دوره مقدماتی چاپ پنچم جلد 5 پاییز 1385نشر میزان

نوری همدانی حسین رساله توضیح المسا ئل-چاپ شانزدهم1380- قم انتشارات مهدی موعود عج

موسوی اردبیلی عبد الکریم رساله توضیع المسا ئل چاپ چهارم -1381 قم انتشارات ا عتماد

- مکارم شیرازی ناصر رساله تو ضیح المسائل چاپ هجدهم -1382-قم انتشارات قدس

- استفاده از سایت تبیان ودو مقاله پژوهشی

- جایگاه فقهی و حقو قی تلقیح مصنوعی.صمد حضرتی ش-شاهین دژ قاضی دادگستری شهرستان سلما س

- جایگاه مصنوعی در اندیشه فقهی حقوقی و موافقان و مخالفان سرور هاشمی

- قانون اهدای جنین

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: چهارشنبه 16 اسفند 1396 ساعت: 13:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کاربرد مواد طبیعی در صنعت پزشکی

بازديد: 105

بررسی کامل رحم اجاره ای از منظر حقوقی و فقهی

 

 

فهرست مطالب

چکیده

نکات کلیدی :

مقدمه

تعریف رحم اجاره‌ای (رحم جایگزین)

انواع روش‌های به کارگیری رحم اجاره‌ای

1.    رحم جایگزین کامل

2. رحم جایگزین جزئی (نسبی)

حکم تکلیفی اجاره رحم «جواز یا عدم جواز»

الف- آیات

ب- روایات

احکام وضعی ناشی از رحم اجاره‌ای

1- نسب کودک ناشی از رحم اجاره‌ای

در این باره دو نظر وجود دارد:

نظر اول

نظر دوم

2-    ارث

3-    نفقه

4-    حضانت و ولایت

نظر برخی از فقها درباره رحم اجاره‌ای

امام خمینی (ره)

آیت‌الله خامنه‌ای

آیت‌الله محمدتقی بهجت

بررسی کامل رحم اجاره ای از منظر حقوقی

لقاح ناهمگون یا تلقیح بین دو بیگانه

بررسی دیدگاههای حقوقی و فقهی در مورد لقاح مصنوعی

الف : طفل حاصل از لقاح غیر طبیعی (بین زوجین ) و پرورش یافته در رحم مادر

حکم وضعی : طفل ناشی از این روش

ب - طفل حاصل از جنین بارور شده یا پرورش یافته دو همسر خارج از رحم مادر

فرض اول : انتقال جنین (نطفه بارور شده ) به رحم زنی که به شوهر رابطه زوجیت دارد.

الف : احکام تکلیفی

دو:روایت

ب : احکام وضعی

فرض دوم : انتقال جنین (نطفه بارور شده دو همسر )به رحم زن ثالث (بیگانه)

احکام تکلیفی :

احکام وضعی

لقاح مصنوعی بین دو بیگانه

الف : لقاح مبتنی بر اشتباه

ب : لقاح مبتنی بر آگاهی

آثار تکلیفی

اندیشه نخست :

اندیشه دوم :

مشکلات حقوقی رحم‌های اجاره‌ای چیست؟

نتیجهگیری

فهرست منابع و مآخذ

 

 

چکیده

  امروزه رحم اجاره‌ای  به یاری زوج‌هایی آمده که به هر دلیل به طور طبیعی قادر به بچه دار شدن نیستند، به طور كلي در اين روش جنین لقاح یافته در آزمایشگاه به رحم دیگری منتقل می‌شود تا مراحل رشد تا تولد را آنجا طی کند. رحم اجاره‌ای پدیده‌ای است که هر چقدر هم شرعی و قانونی و انسانی باشد باز هم برای برخی‌ در جامعه سخت جا افتاده است. اینکه بخواهی برای این و آن توضیح بدهی که فرزندت از نطفه خودت است ولي متاسفانه ديد آنها اين است كه می‌گویند هر که بچه را به دنيا آورد مادرش محسوب می‌شود! از همین رو می توان گفت رحم اجاره‌اي علاوه بر جنبه علمی و پزشکی جنبه اجتماعی و حقوقي هم دارد.

   نازایی مساله شایع و نگران کننده‌ای برای زوجین محسوب مي‌شود و بخش قابل ملاحظه‌ای از جدایی زوج‌های جوان را نازایی و مشکلات و تبعات ناشی از آن تشکیل می‌دهد و نداشتن فرزند است. بالا رفتن سن ازدواج، مواجهه با سموم محیطی، تغییر روش‌های تغذیه و بسیاری دیگر از علل افزایش شیوع ناباروری است. در پی روند رو به رشد این پدیده استفاده از شیوه هایی برای مبارزه و درمان ناباروری رایج شده است که پزشکان از آن برای کمک به افراد استفاده می کنند . یکی از مرسوم ترن این روش ها اهدای جنین و رحم اجاره ای است .

در این مقاله که از روش کتابخانه ای و به روش توصیفی تهیه شده است به بررسی رحم اجاره ای از منظر حقوقی وفقهی می پردازیم .

نکات کلیدی :

رحم اجاره ای حقوق - فقه

 

 

مقدمه

یکی از امور فطری در وجود انسان‌ها میل به داشتن فرزند و ادامه نسل است، اما بسیاری از زوج‌ها از نعمت باروری برخوردار نیستند و از این موضوع رنج می‌برند. عدم باروری باعث شده است که بسیاری از زندگی‌ها تلخ شده و حتی به جدایی منجر گردد. با پیشرفت دانش پزشکی علل فراوانی برای ناباروی زوجین کشف شده که برخی از آن‌ها مربوط به زنان و برخی مربوط به مردان می‌گردد.

از جمله مشکلاتی که در مردان باعث ناباروری آنها می‌شود، این است که برخی از آنها فاقد اسپرم هستند و یا اسپرم آنها توان و خاصیت ترکیب با تخمک زن را ندارد. در ارتباط با زنان نیز باید گفت زنانی وجود دارند که فاقد تخمک بوده یا توان پذیرش اسپرم را ندارند، رحم برخی از زنان توان نگهداری و پرورش جنین را ندارد و یا زنانی وجود دارند که اصلاً رحم ندارند. این مشکلات از دیرباز وجود داشته با این حال میل به داشتن فرزند در این افراد همچنان ادامه دارد. این گروه مانند سایر انسان‌ها مشتاق هستند فرزندی داشته باشند که به خود آنها منتسب باشد؛ از این‌رو انسان‌ها همواره در پی یافتن راه‌حلی برای این مشکلات بوده و به روش‌های گوناگونی متوسل شده‌اند.

علم پزشکی با پیشرفت‌هایی که داشته، توانسته است برای درمان بسیاری از این مشکلات راه حل‌هایی ارائه دهد یکی از این راه‌حل‌ها «رحم اجاره‌ای» است.

استفاده از رحم اجاره‌ای برای زمانی است که مشکل ناباروری نه در اسپرم و نه در تخمک و نه در جنین حاصل باشد، بلکه زن با داشتن تخمدان‌هایی با عملکرد طبیعی فاقد رحم باشد. به علاوه، در صورت وجود نقایصی در ساختمان رحم یا امکان بروز نگرانی و تهدیدهای جدی پزشکی در دوران حاملگی، سلامت زن به خطر افتاده یا مانع جایگزینی جنین در رحم یا حمل آن شود. در همه این موارد، رحم اجاره‌ای (رحم جایگزین) یک راه‌حل انتخابی برای داشتن فرزند خواهد بود.

 

در این روش جنینی که از سلول مادر و پدر شرعی تشکیل یافته در رحم زنی بیگانه که قابلیت بچه‌دار شدن را دارد، البته در قبال اجرت، قرار می‌گیرد و به این ترتیب مادری که قادر به پرورش فرزند در رحم خود نیست می‌تواند فرزند خود را در رحم اجاره‌ای پرورش دهد. اما در این جا این مسئله مطرح می‌گردد که آیا صاحب فرزند شدن از این طریق مشروعیت دارد؟ و در صورت مشروعیت مباحث دیگری از جمله نفقه، ارث و ... در مورد چنین فرزندی مطرح می‌‌گردد. در این نوشتار سعی شده است تا با بررسی ادله وارده در این زمینه به این مسائل پاسخ داده شود.

تعریف رحم اجاره‌ای (رحم جایگزین)

قبل از ورود به بحث جواز یا عدم جواز استفاده از رحم اجاره‌ای، بهتر است تعریفی از آن ارائه گردد. کامل‌ترین تعریفی که برای رحم اجاره‌ای ارائه شده عبارت است از:

«قرارداد استفاده از رحم جایگزین توافقی است، که بر پایه آن، زنی (مادر جانشین) می‌‏پذیرد تا با روش‌های کمکی تولید مثل و استفاده از اسپرم و تخمک زوجین طرف توافق (والدین حکمی) که در آزمایشگاه بارور شده و یا به جنین تبدیل شده، باردار شود و در حالی که ارتباط ژنتیکی با فرزند ندارد، فرزند ناشی از آن تخمک بارور شده یا به جنین تبدیل شده را حمل کند و پس از تولد، او را به زوج طرف توافق (والدین حکمی) تحویل دهد».

انواع روش‌های به کارگیری رحم اجاره‌ای

استفاده از رحم اجاره‌ای یا رحم جایگزین به دو نوع تقسیم می‌شود:

1.    رحم جایگزین کامل

در این حالت مادر جانشین هیچ ‏ارتباط ژنتیکی با بچه ندارد و تنها به موجب توافق جانشینی در بارداری، اعم از آن‏که تجاری یا غیرتجاری باشد، تخمک بارور شده یا جنین رشد یافته در خارج رحم را که متشکل از اسپرم و تخمک والدین حکمی است و با استفاده از روش‌های کمکی تولید مثل به وی منتقل گردیده و باردار شده است، حمل می‌کند.

2. رحم جایگزین جزئی (نسبی)

   در این حالت بر اساس توافق با مادر جانشین، اسپرم مرد زوجه نابارور به ‌طور مصنوعی به داخل رحم وی منتقل می‏شود، که پس از حامله شدن فرزند را برای آنها حمل نموده و پس از تولد تسلیم آنها کند. در واقع در این قسم، تخمک مادر جانشین با اسپرم مرد که پدر حکمی به شمار می‌رود، بارور می‏شود و مادر جانشین، تخمک بارور شده خود با اسپرم پدر حکمی را حمل می‌کند؛ بنابراین، مادر جانشین و همچنین پدر حکمی با بچه ارتباط ژنتیکی خواهند داشت. و زوجه نابارور، مادر متقاضی به شمار خواهد رفت و هیچ ‏ارتباط ژنتیکی با بچه نخواهد داشت؛ از این‌رو در صورت تحویل فرزند به او، رابطه بین آنها از نوع فرزندخواندگی است.

چنین قسمی تخصصاً از بحث ما خارج است؛ چراکه در این قسم زن، صاحب تخمک و رحم و مادر اصلی فرزند است. بنابراین اطلاق مادر جانشین بر چنین زنی و همچنین اطلاق رحم جایگزین بر این رحم صادق نیست و موضوع هبه یا فروش تخمک یا فرزند از سوی مادر نسبی درباره آن قابل طرح و بررسی است.

حکم تکلیفی اجاره رحم «جواز یا عدم جواز»

بحث رحم اجاره‌ای از مسائل مستحدثه‌ایست که با پیشرفت علم پزشکی ایجاد شده و در سال‌های نخستین اسلام مطرح نبوده است. از این رو آیه یا روایتی که به طور صریح بر این موضوع دلالت داشته باشد، وجود ندارد. همچنین به دلیل نوظهور بودن این مسئله، از فقهای متقدم فتوایی در این زمینه صادر نشده است. پس به ناچار تنها می‌توان به بررسی آراء فقهای معاصر پرداخت.

مشهور فقهای معاصر از جمله آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله خویی بر جواز این مسئله حکم نموده و در این باره اختلاف چندانی ندارند. تنها عده‌ای معدود از فقها از جمله آیت‌الله تبریزی و آیت‌الله فاضل لنکرانی حکم به عدم جواز نموده‌اند.

در عدم جواز اجاره رحم به آیات و روایاتی استناد شده است که در ادامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

الف- آیات

1 «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُن »؛ ای رسول ما زنان مؤمن را بگو تا چشم‌ها و فروج و‌اندامشان را محفوظ دارند.

2 « وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ »؛ آنان که فروج و‌اندامشان را از عمل حرام نگاه می‌دارند، مگر بر جفت‌هایشان یا کنیزان ملک یمین آن‌ها که هیچ گونه ملامتی در مباشرت این زنان بر آن‌ها نیست. و کسی که غیر این زنان حلال را به مباشرت طلبد البته ستم‌کار و متعدی خواهد بود.

قائلین به عدم جواز، به آیات فوق استناد کرده و معتقدند در این آیات متعلق «حفظ» حذف شده و حذف متعلق بر عمومیت آن دلالت دارد. یعنی واجب است که زنان مسلمان فروج خویش را از هر چیزی اعم از نگاه، لمس و در اختیار گذاردن برای دیگری که جنینش را پرورش دهد، حفظ کنند.

در حالی که آیه اول با توجه به آنچه در تفاسیر آمده تنها بر حفظ فروج از نگاه دیگران دلالت دارد. روایاتی نیز وجود دارد که شاهد این مدعاست از جمله:

ابوبصير از امام صادق (ع) روايت مي‌كند که فرمودند: « مقصود از حفظ فرج در تمام آيات قرآن حفظ آن از زناست، جز اين آيه كه مقصود از آن، حفظ فرج از نگاه ديگران است ».

از این‌رو اگر قرار گرفتن جنین در رحم اجاره شده به طریقی صورت گیرد که مستلزم نگاه نباشد، اشکالی در آن وجود نخواهد داشت.

در آیه دوم نیز با توجه به آنچه در تفاسیر آمده حفظ فروج كنايه از اجتناب از مواقعه نامشروع است، از قبيل زنا، لواط و ... و روایت فوق نیز موید این ادعاست.

ب- روایات

قائلین به عدم جواز به روایاتی نیز استناد کرده‌اند که مهمترین آنها سه روایت ذیل می‌باشد.

1- از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند: « شدیدترین عذاب در روز قیامت، عذاب مردی است که نطفه خود را در رحم زنی نامحرم بریزد ».

2- از پیامبر (ص) نقل شده است که فرموند: « در میان کارهایی که بنی آدم انجام می‌دهد، کاری بدتر و گران‌تر بر خداوند عزوجل از کشتن پیامبر یا امام یا خراب کردن کعبه که خداوند آن را برای بندگانش قبله قرار داده یا ریختن منی از روی حرام توسط مرد در رحم زنی نمی‌باشد ».

3-    از امام رضا (ع) نقل شده است که فرمودند: «خداوند زنا را حرام گردانیده؛ زیرا در آن مجموعه فسادهاست، از قتل نفس و از بین رفتن نسب‌ها و ترک تربیت اطفال و کودکان و از بین رفتن ارث و مواردی از این قبیل که زمینه‌‌های انواع فساد است.»

قائلین به عدم جواز با استناد به روایات اول و دوم آورده‌اند: همچنان که از ظاهر این روایات استفاده می‌شود قرار دادن نطفه در رحم زن نامحرم به هر نحوی که باشد بر مرد حرام است و از گناهان کبیره محسوب می‌شود. همچنین این گروه با استناد به روایاتی نظیر روایت سوم از جمله دلایل عدم جواز را از بین رفتن نسب‌ها و به هم ریختن تربیت اطفال و از بین رفتن ارث دانسته‌اند.

در حالی که در مورد روایات مورد استناد باید گفت:

اولاً: روایات مذکور از اعتبار سندی برخوردار نیستند. در روایت اول علی بن سالم در کتب رجالی مجهول شناخته شده از این رو روایت ضعیف شناخته می‌شود و روایت دوم و سوم نیز مرسل هستند.

ثانیاً: به لحاظ دلالتی روایت اول و دوم ارتباطی با موضوع بحث ما ندارند؛ زیرا این روایات تنها به آمیزش نامشروع دلالت دارند. یعنی تنها ریختن نطفه از طریق مباشرت و مقاربت (زنا) را در بر می‌گیرند. روایت سوم نیز از محل بحث ما خارج است؛ زیرا در فرض مورد بحث ما صاحب نطفه مشخص است. از این‌رو مشکلاتی که در روایت ذکر شده، از جمله از بین رفتن نسب و ارث و ...، را در پی نخواهد داشت.

از آنچه گفته شد مشخص می‌گردد ادله‌اي كه براي اثبات حرمت رحم اجاره‌ای بر آنها استناد شده، هيچ‌گونه دلالتي بر منع ندارند. به همین خاطر اکثر فقهای معاصر بر جواز این عمل فتوا داده و مهم‌ترین دلیلی که در این باره به آن استناد کرده‌اند اصاله الاباحه است.

فقهای امامیه معتقدند هرگاه نسبت به حرمت یا حلیّت چیزی تردید وجود داشته باشد و دلیلی بر حرمت آن یافت نشود، حکم به حلیّت آن داده می‌شود. مستند این اصل، آیات و روایاتی است که در این باره وارد شده از جمله روایتی از امام صادق (ع) که می‌فرمایند: « کل شیء لک حلال حتی یرد فیه النهی: هرچیزی برای تو حلال است تا زمانی که نهی بر آن وارد شود. »

در مسئله رحم اجاره‌ای نیز باید گفت: چون هیچ دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد پس این عمل به لحاظ شرعی مشروع است.

پس از مشخص شدن حکم تکلیفی مسئله، بحث از احکام وضعی آن مطرح می‌گردد؛ از جمله این‌که مادر شرعی در کودک ناشی از رحم اجاره‌ای کیست؟ حکم امور مالی و غیر مالی آن کدام است؟

احکام وضعی ناشی از رحم اجاره‌ای

1- نسب کودک ناشی از رحم اجاره‌ای

از آنجا که در رحم اجاره‌ای اسپرم شوهر و تخمک زن، بارور شده و به رحم اجاره‌ای منتقل می‌گردد، پس در انتساب فرزند به صاحب اسپرم هیچ بحثی نیست؛ زیرا آیات و روایاتی وجود دارد که نسب را متعلق به صاحب نطفه می‌داند. از جمله آیه 54 از سوره فرقان که می‌فرماید:

« وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدير »؛ و او كسى است كه انسان را از آب آفريد و او را داراى پيوند نسبى و سببى گردانيد و پروردگار تو همواره تواناست.

بنا بر نظر مفسران آیه فوق بر انتساب فرزند به صاحب نطفه دلالت دارد.

فقها نیز معتقدند حتی در نزدیکی‌های غیر متعارف نیز فرزند به صاحب اسپرم ملحق می گردد.

از این‌رو، بحث تنها در انتساب فرزند به مادر است. یعنی در این جا این بحث مطرح است که مادر شرعی کودک ناشی از رحم اجاره‌ای کیست؟ آیا صاحب تخمک مادر شرعی او محسوب می‌شود یا صاحب رحم؟

در این باره دو نظر وجود دارد:

نظر اول

گروهی معتقدند صاحب رحم مادر کودک است. به اعتقاد ایشان عرفاً مادر به شخصی اطلاق می‌گردد که کودک را به دنیا می آورد بنابراین در این جا نیز زنی که کودک را در رحم خود حمل نموده و سپس او را به دنیا آورده است، مادر وی به حساب می‌آید.

 

ایشان در این باره به آیاتی نیز استناد کرده‌اند از جمله آیه دوم از سوره مجادله که در آن آمده است: « إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئي‏ وَلَدْنَهُمْ .... »؛ مادران تنها همان‌هايند كه ايشان را زاييده‏اند.

در حالی که به آیه فوق در این باره نمی‌توان استناد نمود؛ زیرا این آیه در صدد است حكم ظهار را كه در زمان جاهليت بين مردم عرب معروف بوده لغو و اثرش را كه حرمت ابدى بوده است، نفى نماید. همچنین اثر ديگر آن را كه مادر شدن همسر براى شوهر باشد، انكار ‏نمايد. پس آیه اصلاً در صدد بیان مفهوم شرعی «أم» نبوده است.

این گروه به آیات دیگری نیز استناد کرده‌اند از جمله آیه 15 از سوره احقاف که می‌فرماید: « حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ ... »؛ مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنيا آورد.

و یا آیه 78 از سوره ی نحل: « وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ ...» و خدا شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد.

در آیات فوق و دیگر آیاتی که با مضامینی مشابه وارد شده، عنوان مادر برای کسی به کار رفته است که کودک را حمل نموده و به دنیا آورده است. اما این مسئله منافاتی با این ندارد که در مورد غیر از این افراد نیز عنوان مادر به کار رود مانند مادر رضاعی که اگرچه طفل را حمل نکرده و او را به دنیا نیاورده است اما خداوند او را نیز مادر معرفی کرده است. « أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي‏ أَرْضَعْنَكُم »؛ مادرهايتان كه به شما شير داده ‏اند.

نظر دوم

مشهور فقها بر این اعتقادند که مادر شرعی کودک، صاحب تخمک است.(25) آیاتی نیز وجود دارد که شاهد این مدعاست از جمله:

آیه دوم از سوره ی انسان « انّا خلقنا الانسان من نطفةٍ أمشاجٍ »؛ ما انسان را از نطفه‏اى ‌اندر آميخته آفريديم.

 

این آیه منشأ وجود انسان را آب مرد و زن بیان نموده. زیرا كلمه نطفه به معناى آب ذكوريت است و كلمه أمشاج جمع كلمه مشيج به معناى مخلوط و ممتزج می‌باشد و اگر آیه نطفه را به اين صفت معرفى كرده، به اعتبار مخلوط شدن آب نر با آب ماده است.

و یا آیه ی 6 و 7 از سوره ی طارق « خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ - يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ »؛ انسان از آب جهنده‌‌اى خلق شده كه‏ از صُلْبِ مرد و ميان استخوان‌هاى سينه زن بيرون مى‌آيد.

در این آیه نیز منشأ وجود انسان آبی دانسته شده که از زن و مرد است و بیان شده که آن آب از ميان پشت مرد و استخوان‌هاى سينه زن بيرون مى‌‏آيد.

از آنچه گفته شد مشخص می‌گردد که چون در رحم اجاره‌ای، جنین از اسپرم مرد و تخمک همسرش تشکیل یافته پس به همان‌ها نیز منتسب خواهد بود. اما در مورد زنی که جنین را در رحم خود پرورش داده و آن را به دنیا آورده است باید گفت اگرچه وی مادر شرعی کودک محسوب نمی‌گردد اما حکم مادر رضاعی را دارد. زیرا اگرچه آغاز آفرینش کودک، نطفه‌ای است که از اسپرم پدر و تخمک مادر تشکیل یافته اما مراحل بعدی رشد و تغذیه در رحم اجاره‌ای صورت گرفته است. از همین رو برخی از فقها وی را در حکم مادر رضاعی دانسته و حکم به محرمیت و حرمت نکاح بین آنها نموده‌اند.

2-    ارث

از دیگر احکام وضعی مربوط به کودک ناشی از رحم اجاره‌ای، ارث است.

در کنار شروط متعددی که برای ارث بردن یک فرد از دیگری در کتب فقهی ذکر شده از جمله فوت مورث، وجود وارث و نسب نیز ذکر شده است. از این رو فرزندانی که در مورد آن‌ها نسب تحقق پیدا کند از ارث مورث خود برخوردار خواهند شد و هیچ دلیلی برای این امر وجود ندارد که تنها اگر نسب از طریق نکاحِ صحیح باشد، ارث بری تحقق پیدا خواهد کرد.

در مورد کودک ناشی از رحم اجاره‌ای نیز تحقق نسب احراز گردید. پس اگر سایر شرایط لازم برای توارث نیز محقق باشد، رابطه توارث بین کودک ناشی از این حالت و پدر و مادر شرعی وی برقرار خواهد بود.

اما بحث اصلی در این زمینه در مورد شرط وجود وارث است. از یک طرف بنا بر نظر فقها از شروط ارث آن است که وارث در زمان مرگ مورث موجود باشد و یا در صورت حمل بودن، نطفه در زمان مرگ مورث منعقد شده باشد.(30) از طرف دیگر در رحم اجاره‌ای ترکیب اسپرم و تخمک در محیط آزمایشگاهی انجام می‌گیرد حال چنانچه این ترکیب در زمان مرگ مورث صورت گرفته باشد شرط ارث تحقق می‌یابد. اما سؤال در اینجاست که اگر مورث قبل از این امتزاج در محیط آزمایشگاه یا در داخل رحم اجاره‌ای از دنیا برود آیا به خاطر آن که انعقاد نطفه در اینجا صورت نگرفته پس توارثی نیز نخواهد بود؟

عده‌ای معتقدند شرط وجود وارث در زمان مرگ مورث موضوعیت ندارد و تنها به خاطر کاشفیت از نسب این شرط قرار داده شده پس هرگاه انتساب طفل به صاحب اسپرم اثبات گردد، رابطه توارث بین آن‌ها محقق خواهد بود. به همین سبب است که فقها آورده‌اند: در ثبوت ارث، صرف انتساب فرزند به مورث کافی است و برای صحت انتسابِ حمل به مورث، علم به وجود آن در هنگام فوت مورث معتبر است اگرچه انعقاد نطفه پس از فوت وی صورت گرفته باشد. البته مشروط به آن که زنده متولد شود حتی اگر بلافاصله پس از تولد از دنیا برود.(31)

لازم به یادآوری است که چون در بحث نسب مشخص گردید که نسب کودک ناشی از رحم اجاره‌ای به صاحب اسپرم و تخمک بر می‌گردد پس توارث نیز تنها بین کودک و صاحب تخمک و اسپرم خواهد بود و چون صاحب رحم و شوهر وی هیچ رابطه نسبی با کودک ندارند پس توارثی نیز بین آن‌ها نخواهد بود.

3-    نفقه

از دیگر مسائل مربوط به کودک ناشی از رحم اجاره‌ای بحث نفقه است.

بنا بر نظر فقها نفقه فرزند برعهده پدر بوده و در صورت نبودن پدر یا عدم توانایی وی در پرداخت نفقه این تکلیف بر عهده اجداد پدری خواهد بود. در صورت نبودن یا عدم توانایی آن‌ها، نفقه فرزند برعهده مادر و در صورت زنده نبودن یا عدم توانایی وی این تکلیف برعهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری است.(32) در مورد کودک ناشی از رحم اجاره‌ای نیز چون نسب وی به پدر و مادر شرعی (صاحب تخمک و اسپرم) بر می‌گردد پس طبقات مذکور در مورد این کودک نیز ملزم به پرداخت نفقه هستند.

اما مسئله مهم در این قسمت بحث تعلق نفقه در دوران بارداری است. الزام به نفقه برای زن متوقف به رابطه سببی و زوجیت است در حالی که بین حامل در رحم اجاره‌ای و صاحب اسپرم چنین رابطه‌ای وجود ندارد حال این سؤال مطرح است که آیا با این وجود صاحب اسپرم ملزم به پرداخت نفقه در دوران حمل است؟

برای پاسخ به این پرسش باید نظر فقها و ادله مورد استناد آن‌ها در مورد نفقه زن حامل بعد از انحلال نکاح مورد بررسی قرار گیرد.

از دیدگاه فقها الزام به نفقه مشروط به رابطه سببی است و در صورتی که این رابطه منحل گردد این الزام نیز برداشته خواهد شد. اما مشهور فقها معتقدند در صورتی که زن باردار باشد حتی در صورت انحلال نکاح نیز تا زمان وضع حمل، مستحق نفقه می‌باشد .مستند این قول آیات و روایاتی است که در این باره وارد شده است از جمله آیه 6 از سوره طلاق:

« وَ إِنْ كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُن »؛ و اگر باردارند خرجشان را بدهيد تا وضع حمل كنند.

در تفسیر این آیه آمده است: اگر زنان طلاقی حامله باشند باید نفقه آنان پرداخت شود تا فرزند خود را به دنیا آورند. در اینجا کلمه طلاق به صورت مطلق ذکر شده از این رو طلاق بائن را که در آن زوجیت به طور کلی از بین رفته نیز در بر می‌گیرد.

 

بنابر نظر مشهور فقها استحقاق نفقه برای زن باردار در عده طلاق بائن به خاطر وصف باردار بودن زن و وجود حمل است. پس در رحم اجاره‌ای نیز که این وصف وجود دارد و صاحب رحم، کودکِ پدر شرعی را حامل است، الزام به نفقه وجود خواهد داشت.

اما در مورد این که این نفقه برای حمل است یا حامل اختلاف نظر وجود دارد و نظر مشهور این است که نفقه برای حمل می‌باشد. آنچه از آیه 6 سوره طلاق بر می‌آید نیز موید این ادعاست. زیرا بر طبق این آیه وجوب نفقه در ایام عده بائن به خاطر وجود حمل است و با وضع حمل، چون دیگر حملی وجود ندارد، وجوب نفقه نیز برداشته می‌شود از این جا معلوم می‌گردد که نفقه به خاطر حمل بوده نه به خاطر حامل.

4-    حضانت و ولایت

با احراز انتساب کودک تولدیافته از رحم اجاره‌ای به پدر و مادر شرعی، وی در حکم متولد از نکاح خواهد بود از این رو احکام فقهی و حقوقی مربوط به متولد نکاح از قبیل حضانت و ولایت در مورد این کودک نیز ثابت خواهد بود. در واقع می‌توان گفت: چون انتساب این کودک به صاحب تخمک و اسپرم مشروع می‌باشد پس وی از کلیه حقوق کودکان مشروع برخوردار خواهد بود.

نظر برخی از فقها درباره رحم اجاره‌ای

در پایان فتوای برخی از فقها در مورد رحم اجاره‌ای را بیان می‌کنیم:

امام خمینی (ره)

س- آيا لقاح آزمايشگاهى در صورتى كه اسپرم و تخمك از زن و شوهر شرعى باشد، جايز است؟

ج- عمل مذكور فى‌نفسه اشكال ندارد، ولى واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود. كودكى كه از اين طريق متولد مى‏شود ملحق به زن و شوهرى است كه صاحب اسپرم و تخمك هستند.

آیت‌الله خامنه‌ای

س- بعضی از بیماران زن به علت اشکال در ساختمان رحم قادر به نگهداری جنین در رحم خود نمی‌باشند؛ آیا این امکان هست که جنین را به رحم زن دیگری وارد نمایند تا در آنجا پرورش یابد و پس از به دنیا آمدن به والدین اصلی خود بازگردانده شود؟ در واقع در این مدت جنین در یک رحم اجاره‌ای به سر می‌برد.

ج- جایز است اگر مستلزم لمس و نظر حرام نباشد.

آیت‌الله محمدتقی بهجت

س- انتقال جنین یا نطفه به رحم اجنبیه چه حکمی‌ دارد؟

ج- مانعی ندارد اگر همراه با امر حرام شرعی نباشد.

 

 

 

 

 

 

بررسی کامل رحم اجاره ای از منظر حقوقی

معمولا"توسل به این روش آنگاه صورت می گیرد که توسل به روشهای متداول یعنی مقاربت دو همسر بامشکلات فیزیکی از قبیل :

غیرقابل نفوذبودن دهانه رحم یا کمی اسپرم ویاناتوانی جنسی مردیا انزوال زودرس مواجه است و تلاشهای پزشکان یا روانپزشکان مجرب درمان این گونه نارساییها و بیماریها موثر واقع نمی گردد. در تلقیح بین همسران به یکی از دو طریق اقدام می شود .

گاهی همسران خود در انجام این عمل مباشرت داشته و بادخالت دادن دیگران در گرفتن اسپرم یا تخمک مرتکب اقدام خلاف اخلاقی نمی شوند 0گاهی نیز در مسیر عمل ، دیگران به عنوان متخصص و غیره دخالت می کنند که ممکن است بعضا" مرتکب اعمال غیرمجاز یا خلاف شرع نیز بشوند.

لقاح ناهمگون یا تلقیح بین دو بیگانه

در این روش ، در مرحله باروری و پرورش نطفه ، علاوه بر زن یا شوهر پای ثالثی نیز در میان است . بدین توضیح که :گاهی نطفه مرد با تخمک همسر او ممزوج شده و نطفه بارور شده در رحم زن ثالثی بودیعه سپرده می شود 0 گاهی نطفه (اسپرم ) مرد با تخمک زن بیگانه ای ممزوج شده و این نطفه بارور شده در رحم همسر و یا بیگانه پرورش می یابد.

گاهی نیز نطفه مرد بیگانه با تخمک همسر ممزوج شده و این نطفه در رحم همسر یا بیگانه ای پرورش می یابد.بنابراین قطع نظر از انواع نادر لقاح مصنوعی داخلی اعم از همگون و ناهمگون لقاح مصنوعی به روش داخلی به یکی از چهار طریق فوق الذکرامکان تحقق دارد که در بخش دوم به بیان احکام فقهی و حقوقی این موارد خواهیم پرداخت.

روش دوم : در این روش عمل بارور شدن و یا پرورش نطفه در محیطی خارج از رحم شبیه لوله های آزمایشگاهی و امثال آن انجام میشود

بنابراین بعضی از همین کودکان که نطفه آنها خارج از رحم در محیطی شبیه لوله های آزمایشگاهی بارور و نگهداری می شوندبه محیط رحم منتقل می شوند ،امانه رحم مادر و صاحب تخمک بلکه به رحم زنانی دیگر و در آنجا نگهداری و پرورش می یابند که اینگونه زنان ممکن است با شوهر (صاحب نطفه ) رابطه زناشوئی داشته و همسر دوم آنان باشند و ممکن است با مرد صاحب نطفه زوجیت نداشته و با او بیگانه باشند . آنچه در چهارچوبه این نوشتار بررسی و تشریح شده و مقررات حقوقی و فقهی آن تا حدودی تبیین ومشخص می گردد این گونه کودکانند .به عبارت دقیقتر در این نوشته عمدتا" سوالات زیر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است .

آیا وارد کردن نطفه مرد به رحم همسر او از طرق غیر طبیعی مجاز است ؟ اگر مجاز است آثار حقوقی آن چگونه است ؟

آیا پرورش نطفه بارور شده دو همسر خارج از رحم جایز است ؟اگر جایز است آثار حقوقی آن کدامند ؟

آیا وارد کردن جنین (نطفه بارور شده ) دو همسر به رحم زن ثالثی جایز است ؟ در نهایت آیا وارد کردن نطفه مرد به رحم زن اجنبی مجاز است ؟

بررسی دیدگاههای حقوقی و فقهی در مورد لقاح مصنوعی

قسمت اول : احکام لقاح مصنوعی و نسب طفل حاصل از نطفه بارور شده یا پرورش یافته دو همسر از طریق غیر طبیعی

این گونه کودکان به یکی از دو طریق ممکن است تولید گردند .

الف : طفل حاصل از لقاح غیر طبیعی (بین زوجین ) و پرورش یافته در رحم مادر

هر گاه به دلیل ناتوانی جنسی زن و مرد یا دلایل دیگر امکان مقاربت و استفاده از روشهای طبیعی جهت باردار شدن همسر از روشهای غیر طبیعی از قبیل تزریق اسپرم مرد به زن و امثال آن استفاده کرد .در اینجا بیان احکام وضعی و تکلیفی این اقدام مد نظر است .

حکم تکلیفی : در جواز این گونه تلقیح بین حقوقدانان و فقهای معاصر اختلاف چندانی وجود ندارد . تنها عده معدودی از فقهاءنظر به عدم جواز دارند 0مشهور معاصرین از فقهاء و قاطبه حقوقدانان این گونه تلقیح را مجاز شمرده اند.

زیرا از این رهگذر هیچ خدشه ای به اصول و قواعد حاکم بر روابط مشروع زوجین وارد نمی گردد و علاوه بر انطباق عمل بامنطق عقل و مقبولیت اجتماعی و حفظ مصالح عمومی ، روایت یا دلیل شرعی دیگری از کتاب و سنت آن را نفی ننموده است . مهمترین دلیلی که فقها ء به آن استناد کرده اند اصاله الاباحه است . نکته ای که همه فقهاء بر آن وحدت نظر دارند اینکه در جریان باروری نطفه به روشهای مصنوعی ارتکاب اعمالی خلاف ضوابط عفاف مجاز نبوده و مشروعیت هدف ، وسیله نامشروع را موجه نمی سازد.

حکم وضعی : طفل ناشی از این روش

در خصوص قانونی بودن نسبت طفل ناشی از روش مذکور اختلاف نظر کمتر است ، به عبارت دیگر با اینکه از نظر احکام تکلیفی در روش فوق اختلاف نظراتی وجود دارد اما از نظر نسب طفل و مشروعیت آن و الحاق نسب او به زوجین اختلاف نظر بسیار کمتر است ،چون حتی صاحبنظران یا فقهائی که عمل لقاح مصنوعی به روش فوق را مجاز نمی دانند در مشروعیت نسب ناشی از این روش تردیدی ندارند، زیرا طفل مزبور کلیه شرایط لازم جهت الحاق نسب قانونی به صاحبان نطفه از قبیل وجود رابطه زوجیت مشروع بین مرد و زن و تولد طفل در دوران زوجیت با رعایت دوران حمل و سایر امارات نسب را واجد است .تنها ایرادی که بر این نوع از تولید نسل ممکن است وارد گردداین که در این وضعیت از روش متداول یعنی مقاربت بین دو همسر تبعیت نشده است ،در حالی که کمتر کسی مقاربت را طریقه منحصر ایجادنسبت مشروع محسوب داشته است به ویژه که درمشروعیت نسب کودکانی که ازتفخیذ دو همسر متولد می شوند و حتی کودکان ناشی از وطی به شبهه تردیدی وجود ندارد.

ب - طفل حاصل از جنین بارور شده یا پرورش یافته دو همسر خارج از رحم مادر

تفاوت این روش با روش نخست آن است که در روش نخست تنهالقاح یا باروری نطفه به طور غیر طبیعی صورت می گیرد در حالی که در این روش تمام یا بخشی از دوران جنینی کودک خارج از رحم به طور غیر طببعی جریانیم یابد. هرگاه به لحاظ به لحاظ عدم آمادگی رحم زوجه جهت پرورش نطفه بارور شده ، جنین از نعمت پرورش در رحم مادر محروم گردد و به ناچار نطفه مزبور در محیطی خارج از رحم پرورش یابد احکام تکلیفی ووضعی این حال با حالت نخست تفاوت چندانی ندارد. بلکه می توان گفت در این حالت اگرمرحله باروری به روش طبیعی انجام پذیرد و زوجین از طریق مقاربت نطفه را بارور نموده و سپس به دلائل مذکور جنین از رحم خارج و در محیط های آزمایشگاهی و مشابه آن پرورش یابد امکان الحاق نسب طفل به زوجین قوی تر و مشروعیت این اقدام یقینی تر است .

محققین و فقها نیز در این فرض نظر مخالفی ابراز ننموده اند، به ویژه که کمتر اتفاق می افتد زوجین بدون ضرورت و اضطرار مبادرت به چنین اقدامی نمایند .ضرورت حفظ حیات جنین و مخدوش نشدن هیچ یک از ضوابط مشروعیت عمل و الحاق نسب بهترین دلیل جریان احکم تکلیفی و ضوعیت فوق الاشعار است .

قسمت دوم : احکام و نسب طفل حاصل از از نطقه بارور شده طبیعی یا غیر طبیعی انتقال یافته به رحم ثالث

هرگاه جنین موجودیت خود را از رحم مادر شروع ولی به دلیل بیماری مادر یا ضعف و ناتوانی او در پروراندن و به ثمر رساندن او از رحم ، خارج و به رحم زن دیگی منتقل و دوران جنینی را در محل جدید به پایان رساند وضعیت نسبت (احکام وضعی ) و حکم تکلیفی این اقدام چگونه خواهد بود.

 

به منظور دادن پاسخی کامل به سئوال فوق بهتر است اولا" بین دو فرض زیر تفکیک نمائیم ، فرضی که جنین مذکور به رحم زنی که باشوهر رابطه زوجیت دارد( به عنوان همسر دوم ) منتقل گردد و فرضی که جنین مذکور به رحم زنی منتقل شود که با شوهر رابطه زوجیت ندارد. ثانیا" احکام تکلیفی موضوع را از احکام وضعی جدا نمائیم 0

فرض اول : انتقال جنین (نطفه بارور شده ) به رحم زنی که به شوهر رابطه زوجیت دارد.

الف : احکام تکلیفی

دلائل فراوانی بر حلیت و مجاز بودن این اقدام دلالت دارد. از جمله :

یک : آیات - آیات متعددی از قرا; کریم مانند آیه 233 از سوره بقره که مقرر می دارد : (زنان شما محل پرورش نطفه شمایند، به هر نحو که می خواهدی از این نعمت یا از این امتیاز بهره ببرید.

این آیه به طور صریح بر این ادعا دلالت دارد. آیات شریفه دیگری نیز وجود دارد که نه به طور صریح بلکه به طور ضمنی بر این امر دلالت می نماید.

از جمله آیه 72 از سوره نحل که مقرر ی دارد: خداوند از سرنوشت مشا همسرانی برایتان مقرر داشت و از این همسران نیز برای شما فرزندان ونواده های قرار داد. وآیه 21 از سوره روم با این مفهوم که از نشانه های عظمت خداوند اینکه از سرشت شما برایتان همسرانی آفرید تا در جوار همسران آرامش یاببد و بین شما وهمسرانتان دوستی ومحبت قرار داد.

دو آیه اخیر گرچه صراحتی در دلالت بر مدعا ندارد ولی محتوانی کلام و تعبیر به ازدواج در هر دو آیه مبارکه دلالت دارد بر اینکه زنان که طبق حقوق اسلام می توانند متعدد باشند جمعا" برای شوهران در حکم پیکرده واحده و محلی جهت تولید مثل و به تعبیر آید اولی مزرعه ای جهت کشت و بارور کردن نطفه شوهر خویش محسوب می گردند ، بنابراین از نظر حلیت و احکام تکلیفی منع صریحی از این اقدام به عمل نیامده و در نتیجه ، اصاله الاباحه و اصل عدم ممنوعیت موید مشروعیت آن می تواند باشد 0

دو:روایت

در بین روایات باب نکاح و نسب روایت صریحی بر حلیت این مورد به دست نیامد ، اما روایات متعددی به طور ضمنی بر حلیت مورد دلالت دارد که از جمله روایت منسوب به پیامبر اسلام (ص ) با این مضمون با یکدیگر ازدواج کنید و تولید مثل نمائید و بر تعداد پیروان مکتب بیفزاید ، زیرا من در روز واپسین به کثرت تعداد شما در بین امتها و ملتها افتخار می کنم ولو اینکه تولید مثل به سرانجام نرسد.

ب : احکام وضعی

احکام وضعی فرض مورد بحث تحت تاثیر احکام تکلیفی این فرض قرار داشته و بر آن اساس استقرار می یابد ، لذا با توجه به مجاز بودن عمل می توان گفت نظر به اینکه در نظام حقوقی اسلام هدف اصلی قانونگذار جلوگیری از گسترش موجبات ایجاد انساب غیر مجاز و کودکان غیر قانونی می باشد و به لحاظ اینکه مراحل باروری نطفه در شرایطی کاملا" مجاز تحقق یافته و پرورش جنین نیز در رحمی صورت می گیرد که با مرد صاحب نطفه رابطه زناشوئی دارد تردیدی در الحاق فرزند به پدر و مادر صاحب نطفه نخواهد بود و طبعا" کلیه آثار مترتب بر نسب قانونی بر کودک و پدر و مادر وی که از لقاح نطفه آن دو جنین شکل گرفته است بار می گردد واحکام وراثت و حرمت نکاح یا محرمیت بین آنان برقرار می شود 0 آنچه در این واقعه قابل بحث و تردید آمیز می باشد تبیین ماهیت رابطه بین طفل و زنی است که کودک در رحم او پرورش یافته است .

نظر به اینکه انتقال جنین از رحم مادر اصلی به رحم ثالث از پدیده های نوظهور عالم پزشکی است و سابقه چندانی در گذشته ندارد و جزو مسائل مستحدثه محسوب است طبعا" از متقدمین ازفقهاء در این مورد فتوائی دیده نشده و نظریه ای روشن بدست نیامد 0به ناچار به بررسی نظرات محققین معاصر و اندیشمندان قرن حاضراکتفا می کنیم 0

به اعتقاد نگارنده با اتکاء به وحدت ملاک حاکم بر قرابت رضاعی و تنقیح مناط در مورد اخیر و این که در فرض مورد بحث نیز همان ملاک و مناط بودجه قویتری موجود است بنابراین رابطه نسب را بین ثالث و طفل پرورش یافته در رحم او می توان برقرار دانست 0 بدین توضیح که چون در قرابت رضاعی آن چه منشاء قرابت می گردد روئیدن گوشت و استخوان از شیر مادر رضاعی بر طفل شیر خوار است و به تعبیر فقهاء انبات لحم و عظم علت قرابت رضاعی دانسته شده و در اینجا نیز بی تردید جنین از خون ثالث تغذیه نموده و رشد می نماید ، بنابراین موجبات برقراری رابطه نسب بین کودک وثالث فراهم می گردد 0بعضی معتقدند تمسک به این گونه استحسانات و قیاس این مورد با آن چه در قرابت رضاعی به آن تمسک می شودموجه نبوده و با موازین فقهی حاکم بر فقه شیعه انطباق ندارد 0

به نظر نگارنده آنچه با منطق عقل بیشتر انطباق دارد این است که چون جنین انتقال یافته به رحم زن ثالث به نسبت زمانی که در رحم مانده از خون او تغذیه نموده و میزان تاثیر این تغذیه در هر شرایطی از تاثیر شیر دادن و رضاع نسب به کودک بیشتر است به ویژه که در اکثر موارد طفل از شیر ثالث پس از زایمان و خارج شدن از رحم استفاده می کند ، بنابراین ، برقرار دانستن نوعی رابطه خویشاوندی بین طفل و ثالث بسیار معقول تر و پذیرفتنی تر است ، البته این قرابت از نوع قرابت نسب و متضمن کلیه آثار آن از قبیل وراثت نخواهد بود ولی بداهتا" موجب حرمت نکاح و محرمیت به میزانی که از قرابت رضاعی ناشی می شود خواهد گردید 0

نکته قابل دقت این که احکام تکلیفی و وضعی فوق الذکر در شرایطی بار می شود که اولا" ، دو همسر بر انتقال نطفه بارور شده به ثالث آگاه بوده و بر آن امر رضایت دهند و ثانیا" زن ثالث نیز با آگاهی و رضایت ، پذیرای نطفه بارور شده باشد وآن را جهت پرورش در رحم خویش بپذیرد، در غیر این صورت تردیداتی نسبت به جواز و همچنین برقراری رابطه نسب بین طفل و صاحبان نطفه و صاحب رحم بوجود خواهد آمد 0

فرض دوم : انتقال جنین (نطفه بارور شده دو همسر )به رحم زن ثالث (بیگانه)

یکی از موارد شایع و در عین حال بحث انگیز لقاح مصنوعی موردیست که نطفه بارور شده دو همسر اعم از اینکه باروری آن در رحم همسر یا در محیطی خارج از رحم صورت گرفته باشد به انگیزه ای مقبول به رحم زنی بیگانه منتقل می گردد تا در آنجا پرورش یافته متولد گردد 0

در اینجا نیز احکام تکلیفی را از احکام وضعی جداگانه بررسی می کنیم .

احکام تکلیفی :

نظرات فقهی در خصوص جواز یا عدم جواز این اقدام متشتت و دو دیدگاه مخالف در این مورد وجود دارد 0بعضی از فقهای معاصر عمل را مجاز دانسته و آن را مشمول اصل اباحه (اصاله الاباحه ) می دانند ، همچنان که بعضی حقوقدانان نیز نظر مزبور را تایید نموده و معتقدند با استفاده از ظاهر ماده 1167 ق. م که فقط اطفال متولد از زنا را نامشروع می شناسد لذا کلیه اطفالی که از زنا متولد نشده باشند باید کودکان قانونی محسوب گردند.

اما بعضی دیگر از فقهاء عمل را مجاز ندانسته و آن رااقدامی نامشروع تلقی کرده اند 0 حقوقدانان نیز بعضا" بر همین اعتقادند عمده استدلال گروه اخیر این است که توالد با این روش با روح تعالیم اخلاقی و اسلامی منافات دارد زیرا بسیاری از مصالح اجتماعی از جمله تحکیم روابط زناشوئی و پاک و بی آلایش بودن توالد و تناسل و دورنگهداشتن روابط زناشوئی از شائبه های خوشگذرانی یا شانه خالی کردن از وظیفه بارداری و فرزند داری و تربیت کودکان سالم و متمتع از عواطف مادری و غیره مخدوش می گردد اما استدلالات فوق در مقابل اصول و مبانی مورد استفاده گروه نخست چندان قوی نبوده و توان معارضه ندارد 0 زیرا به شرحی که گذشت در حقوق اسلام اصل آزادی انسانها در روابط اجتماعی و زناشوئی و حق فرزنددارشدن به هدف بقای نسل از طرقی که صراحتا" ممنوع نگردیده بر سایر اصول و قواعد حاکمیت داشته و تا زمانی که منع صریحی وجود ندارد تمسک به آن مجاز است و این اصول در قاعده معروف اصاله الاباحه مورد استفاده گروه اول تجسم یافته است ، به ویژه به شرحی که خواهد آمد احکام وضعی این فرض به نحوی است که با نظر گروه اول سازگاری بیشتری دارد 0

احکام وضعی

علی رغم تشتت آرائی که در جواز یا عدم جواز انتقال جنین به رحم زنان ثالث وجود دارد ، در خصوص امکان برقراری نسب و سایر آثار وضعی این انتقال نظرات هماهنگ تر و مثبت تر است . زیرا عده زیادی از فقهاء و محققین معتقدند رابطه بین کودک و صاحبان نطفه رابطه ای قانونی و از نوع نسب صحیح و موجب برقراری آثار نکاح صحیح بین دو طرف خواهد بود 0 همانطور که قبلا" نیز اشاره گردید امکان انتقال نطفه بارور شده از رحم زن دیگر و یا انتقال آن از لوله آزمایشگاه به رحم از پدیده های جدید و ره آوردی از پیشرفت دانش بشری در آستانه قرن 21 است ، لذا در متون حقوقی و فقهی کهن طیعا" راه حلی روشن یا اظهار نظری شفاف به چشم نمی خورد 0 ناگزیر باید به نقطه نظرات دانشمندان معاصر اتکاء کرد 0

ذیلا" نقطه نظرات فقهاو محققین در احکام وضعی فرض اخیر را بررسی و آنچه برداشت نویسنده است بیان می گردد. اکثریت قریب به اتفاق فقهاء و حقوقدانان مسلمان در برقراری نسب قانونی بین طفل ناشی از نطفه بارور شده زن و شوهر که در رحم زن بیگانه پرورش یافته و صاحبان نطفه مزبور وحدت نظر دارند ، گو اینکه بعضی از همین فقهاء سپردن نطفه بارور شده دو همسر را به رحم زن بیگانه به شرحی که گذشت مجاز نمی دانند 0

موید نظر مزبور کلیه مقوماتی است که در فرض پرورش نطفه بارور شده دو همسر در رحم همسر دوم مرد برشمردیم ، زیرابیگانه بودن زنی که رحم خویش را ظرف پرورش نطفه دیگران قرار داده است تاثیری در قانونی بودن رابطه بین طفل و صاحبان نطفه نخواهد داشت 0 آنچه قابل بحث و مطمح تشتت آراء قرار می گیرد رابطه طففل با زنی است که کودک در رحم او پرورش یافته است .بامقایسه این فرض با فرضی که نطفه در رحم همسر دوم پرورش یافته است وجوه تشابه و وجوه افتراقی وجود دارد که ملاحظه وجوه تشابه موجب توهم تسری آثار وضعی فرض سابق الذکر به فرض مورد بحث در اینجا است ، ولی ملاحظه وجوه افتراق موجب انصراف از تسری آن آثار نسبت بما نحن فیه می گردد.به نظر نگارنده بیگانه بودن رحم به شرحی که در فصل بعد با تفصیل بیشتری خواهد آمد دلالت کافی بر عدم ارتباط طفل با صاحب رحم نخواهد داشت زیرا با تکیه بر این واقعیت که اساس مشروعیت رابطه نسب بر مجاز بودن مرحله باروری نطفه و مشروعیت آن است که در اینجا این شرط محقق گردیده است . درست است که رابطه طفل با صاحب رحم از نوع خویشاوندی نسبی نمی تواند باشد اما آیا در حد برابر شیر دادن به طفل که تحت شرایط بسیار ساده ای موجب برقراری رابطه رضاع یا قرابت رضاعی خواهد گردید، پرورش جنین در رحم زن ثالث که مسلما" مدتی قبل از حد نصاب لازم جهت ایجاد رابطه قرابت رضاعی بوده و موجب برقراری نوعی قرابت ولو تحت عنوان خاص و ابداعی (مثلا" قرابت خونی یا قرابت ژنتیک ) که آثار خاصی از قبیل ممنوعیت نکاح و امثال آن را به دنبال خواهد داشت نمی گردد؟

لقاح مصنوعی بین دو بیگانه

آخرین سوالی که در ابتدای بحث مطرح گردید بررسی احکام یا آثار تکلیفی و وضعی لقاحی است که به صورت غیر طبیعی بین نطفه مرد و زن بیگانه در شرایطی خارج از مصداق زنا صورت می گیرد 0

فروض این مورد نیز متعدد است ، زیرا باروری غیر طبیعی نطفه دو بیگانه ممکن است ناشی از اشتباه زن و مرد و یا یکی از آن دو و یا با آگاهی هر دو صورت پذیرد ، بنابراین دو حالت کاملا" متفاوت در این فرض نیز متصور است که بیان هر یک از دو حالت مزبور دارای اقتضای خاصی است .

الف : لقاح مبتنی بر اشتباه

در حالت اشتباه اعم از اینکه نسبت به موضوع یا حکم باشدطرح حکم تکلیفی به علت غیر مقرون بودن به اراده موضوعیتی ندارد. از جهت حکم وضعی نیز در الحاق نسب اختلاف نظر چندانی نیست ،زیرا همه محققین طبق موازین حقوقی و شرعی و حتی عقلی بر این باورند که در احکام نسب ، نبودن سوء نیت موجب الحاق طفل به صاحبان نطفه است ، و اگر اشتباه یک طرفه باشد طفل به همان طرف ملحق می گردد و نسبت به طرف دیگر و کسی که با آگاهی یا سوء نیت مبادرت به لقاح مصنوعی نموده است مشمول ضوابط و ترتیباتی است که ذیلا" در قسمت (ب ) به آن اشاره خواهیم نمود.

ب : لقاح مبتنی بر آگاهی

احکام لقاح مصنوعی بین دو بیگانه آگاه به اعتبار اینکه همسر داشته یا نداشته باشند واینکه موافقت همسرشان جهت لقاح نطفه آنان با جنس مخالف و بیگانهگرفتهشود یاخبر در چند فرض متنوع قابل بررسی است . اماچون احکام و آثار تکلیفی کلیه فروض یکسان ارزیابی شده ابتدا حکم تکلیفی فروض مختلف رابررسی و سپس آثار وضعی آن را که بر حسب مووضع متنوع ارزیابی می شودمطرح می سازیم 0

آثار تکلیفی

در ممنوعیتلقاح مصنوعی نطفه دو بیگانه در انواع مختلف آن فقهاء و محققین وحدتنظر دارند. بر این ممنوعیت دلایل فراوانی وجود داردکه مهمترین این دلائل عبارتند از:

1-شرع انور درباره حفظ فروج شفارش بسیار نموده و آن را بر هیچ شخصی و تحت هیچ شرایطی بدوناذن رع و انجام نکاح مجاز نمی داند در همین رابطه آئات متعددی وجوددارد که صراحتا" یا تولیحا" بر وجوب تحفظ زان ومردان دلالت دارد، از جمله در قرآن کریم آیه 30 سوره مبارکه نور و آیات 5و6 از سوره مومنون بر ضرورت تخفظ فروج تاکید نموده است .

2-روایات فراوان موید این ممنوعیت است از جمله علی بن سالم از امام صادق (ع ) روایت می کند که فرموده اند " بدترین مردم در قیامت کسانی هستندکه نطفه خود را در رحم زنی که بر او حرام است قرا ردهد. گو اینکه ظاهر روایت را جمع به موردیست که نطفه از طریق مقاربت وارد رحم بیگانه گردد اما عبارت مطلق است وعدم شمول آن به مورد لقاح مصنوعی احتیاج به دلیل دارد. و روایت دیگر منقول از پیامبر اکرم با این مضمون که "اعمال نکوهیده افراد بشر هیجکدام نزد خداوند زشت تر (یا بزرگتر) از کشتن یک پیامبر یا خراب کردن خانه کعبه و قبله مسلمین و یا قراردادن نطفه در رحم زنی به صورت حرام نیست 0

در تائید این ممنوعیت روایت متعددی داریم که معصومین (ع ) بی مبالاتی در امر فروج را موجب اختلاط میاه ونسل که شدیدا" مورد غضب شارع مقدس است می دانند و از هراقدامی که آن را موجب شود منع کرده اند. محققین در همین رابطه مقرر می دارند هر جاتردیدی در جواز انتقال نطفه باشد باید احتیاط کرده واز توسل به آن خودداری شود به تعبیر دقیقتر در شبهات حکمیه باید احتیاط کرد واصاله الاباحه جاری نمی شود.

اثر وضعی فرض اخیر را در دو وضعیت متفاوت بررسی می کنیم 0

1-نطفه مرد بیگانه به زنی تلقیح شود که زن دارای شوهراست . در چنین فرضی علی الاصول و به اقتضای قاعده فراش طفل ناشی از تلقیح به شوهر آن زن ملحق می گردد. بدیهی است شرایط تمسک به قاعده فراش در این فرض نیز لازم الرعایه است . بنابراین هرگاه به موجب قاعده فاش و بر اساس ماده 1158 قانون مدنی بتوان قاعده مزبور را اعمال کرد نمی توان طفل را به صاحب نطفه تزریق شده ملحق دانست و تنها انجام عمل تلقیح مانع از اجرای قاعده مزبور نیست ، زیرا ماده مرقوم چنین اقتضائی دارد.

2-نطفه مرد بیگانه به زنی شوهردار تلقیح شود که امکان اعمال قاعده فراش در مورد او ممکن نیست و یا زن مجرد است .

در این فرض تشتت آراء نسبتا" زیاد و تنوع مصادیق بیشتر است ، لذا کوشش می شود مصادیق متنوع به تفکیک بررسی و حکم هر کدام بطور جداگانه آورده شود. در این حالت دو اندیشه متفاوت وجود دارد.

 

 

اندیشه نخست :

در اندیشه نخحست طفل به هر حال ملحق به صاحب نطفه است و صاحب نطفه پدر و زنی که طفل را در رحم خویش پرورانده مادرطفل محوسب است . این اندیشه بر دلایل زیر متکی است .

اولا" طفل حاصل نطفه مرد و زنی است که گرچه رابطه زناشوئی بین آنان برقرار نیست اما مشمول ماده 1167 قانون مدنی که مقرر می دارد: " طفلمتولد از زنا ملحق به زانی نمی شود" نیز نمی باشندو در نتیجه طفل ، ولد ناشی از ینا نبوده وعرفا" فرزند آن دو به حساب می آید.

ثانیا": روایتی از امام حسن مجتبی (ع ) نقل شده که به صحیحه ابن مسلم معروف است و به موجب آن نسب فرزندناشی از مساحقه زن شوهرداربا دختری بیگانه را به شوهر و زن بیگانه محلق دانسته اند. متن روایت چنین است " از امام صادق و پدر بزرگوارشان شنیدم می فرمودند(روزی ) در جلسه ای که امیرالمومنین (ع ) حضور داشتند عده ای وارد شدند واظهار داشتند باامیرالمومنین قصد ملاقات داریم ، امام مجتبی (ع ) فرزند بزرگ علی (ع ) که در آن جلسه بودند پرسیدند با ایشان چه کار دارید، اظهار میدارند از او سئوالی داریم ، فرمودند سیوالتان چیست ؟ آنان اظهار داشتند زنی پس از مقاربت با شوهرش به فراش دوشیزه ای (یا کنزی ) می رود و با عمل مساحقه انجام می دهد در اثر مساحقه دوشیزه باردار می شود، تکلیف این طفل از جهت احکام تکلیفی و وضعی چیست ؟ امام مجتبی (ع ) در پاسخ می فرمایند، در وجه نخست ، زوجه مذکور به لحاظ اینکه موجب از بین رفتن بکارت دوشیره (در اثر زایمان ناشی از مساحقه ) شده می بایست مهریه او را بپردازد و در مرحله دوم این زن چون محصنه محسوب است باید سنگسار گردد، در مرحله بعد فرزند بعد ازتولد به صاحب نطفه (شوهر) تحویل می گردد و در نهایت بر دوشیره به دلیل ارتکاب جرم مساحقه حد جاری می شود.

آنچه از متن روایت مزبور مورد بحث است تکلیف وضعی مسئله است که به موجب آن طفل به شوهر محلق می گردد.

ثالثا" : عده معتنابهی از فقهای بزرگ این نظر را پذیرفته اند در بین قدما می توان به شیخ طوسی و شیهد ثانی و محقق حلی و صاحب جواهر و در بین معاصریه به آیه الله خوئی و آیه الله محمد موسوی بجنوردی و آیت الله صافی گلپایگانی اشاره کرد.

اندیشه دوم :

صاحبان این اندیشه علی الاصول نسب طفل را(در فرض مورد بحث ) به پدر وماد رطبیعی ملحق ندانسته و وضعیت کودک را به کودک ناشی از زنا مقایسه نموده و در حکم زنا می دانند. البته اندیشمندان گروه اخیر دارای دو دیدگاه مختلفند. به موجب یک از این دو دیدگاه اگر صاحبان نطفه با یکی از آنان ناآگاه بربیگانه بودن صاحب نطفه یا رحم باشند طفل در حکم ولد شبهه تلقی گردیده و احکام شبهه بر او بار می گردد. زیرا آنجا که مرد و زنی اجنبی به تصور اینکه بین آنان رابطه زوجیت وجود داردمبادرت به مقاربت نمودهو صاحبت فرزند شوند، نسب این فرزند به آنان محلق می گردد، به طریق اولی آنجا که فرزندی از لقاح مصنوعی بین دو بیگانه که جاهل به نداشتن رابطه زوجیتند پا به عرصه وجود گذارد باید به آن دو ملحق شود و ایر برداشتی صحیح و بسیار منطقی ومعقول است و به نظر نگارنده احتیاجی به استدلال دیگر ندارد، البته اگر جهل به بیگانگی رابطه یک طرف باشد احکام نسب بطور یک جانبه برقرار می گردد.

اما بر اساس دیدگاه دیگر( بشرحی که گذشت ) در فرض بیگانگی زن و مرد بطلور مطلق رابه نامشروع است ونتیجتا" رابطه نسب بین کودک ووالدین طبیعی و بیگانه برقرار نمی گردد و آگاهی وعدم آگاهی صاحبان نطفه را موثر در مقام نمی دانند. عمده استدلال این نظریه آنست که ، استثناء نمودن زنا از انساب طبیعی ، شارع و قانوگذار را از هدف دور می سازد، زیراعلاوه بر زنا در معنای خاص راههای دیگری نیز برای حفظ رابطه آزاد زن ومرد و تولید تناسل وجود دارد و زنا نمونه شایع رابطه نامشروع دو جنسن مخالف است والا رابطه دیگری نیز وجود دارد که ولد مصداق کامل زنا محسوب نگردد اما از جهت ایراد خدشه به اصل تحفظ یا عفاف با زنا در معنای خاص تفاوت چندانی ندارد. به عقیده این گروه نسبت مشروع نیاز به رابطه مشروع دارد و آمیزش مرد و زن بیگانه خصوصیتی در نفی نسب ندارد. بکله ملاک اصلی نفی نسب ، نامشروع بودن رابطه است

به نظر نگارندهنظریه اخیرالذکر با اینکه بخشی از واقعیت را در بر دارد اما از بخش دیگر واقعیت به دور مانده و آن این که اگر آمیزش دو بیگاهه بین همه اقوام و ملل در طول تاریخ امری مذموم و ناپسند بوده و درتمامی نظامهای حقوقی محکوم و جرم تلقی شده به لحاظ اینست که هرگز مصلحتی معقول یا جهتی منطقی بر آن مترتب نبوده ودر نتیجه بعنوان اقدامی خلاف نظم عمومی واخلاق حسنه ممنوع و نامطلوب تلقی گردیده است به ویژه که بر نفس تماس جسمی دو بیگانه با هم که همواره با انگیزه های شهوت پرستانه و ارضاء امیان شیطانی همراه است آثار سوء و مضری بار می گردد که در لقاح مصنوعی هیچ یک از این آثا رمترتب نمی گردد، دو بیگانه ای که صرفا" به مصلحت برخورداری از نعمت بزرگ بچه دار شدن و به دور از هر گونهمیل یا خواهش شیطانی یا نفسانی از طریق روشهای طبی و صرفا" در قالب درمان یک کسالت تن به چنین رابطه ای می دهند ولو اینکه نفس عمل تشویق نشود و از دامن زدن به آن خودداری گردداما دلیل ندارد کودک حاصل از این رابطه که صرفا" به هدف پاسخگوئی به یک نیاز فطری و طبیعی (داشتن اولاد) صورت گرفته فرزندی نامشروع و مشمول ضمانت های اجرائی جرم مسلم زنا بدانیم 0

مشکلات حقوقی رحم‌های اجاره‌ای چیست؟

مشکلات حقوقی رحم‌های جایگزین که اغلب برخاسته از فقدان قانونگذاری در این زمینه است، بسیار گسترده‌اند و تفصیل آن‌ها مقالی فراخ می‌طلبد؛ اما به هر تقدیر می‌توان زوایایی از این معضلات را در این‌جا به تصویر کشید: اولین مسئله، محدوده جواز روی‌آوردن به فرزندآوری با استفاده از رحم جایگزین و تبیین ضوابط قانونی آن از جمله شرایط نهادهای مجری و کلینیک‌های تخصصی درمان ناباروری، افراد واجد صلاحیت ورود در قرارداد رحم جایگزین، و مسائلی چون ضرورت تنظیم قرارداد مکتوب و مشاوره‌های روانشناسی و جامعه‌شناسی در کنار مشاوره‌های تخصصی ژنتیکی و نیزحفظ اسرار پزشکی و... است؛ در واقع خلأ قانونی موجب شده که شرایط ماهوی و شکلی درخواست، پذیرش و انجام این روش نامشخص باشد حال آن که در مورد اهدای جنین قانون تا حد زیادی تکلیف را روشن ساخته و جلوی تخطی و سوء استفاده را گرفته است. البته مراکز مجاز درمان ناباروری عملا تمهیدات فوق را در نظر می‌گیرند لیکن تردیدی نیست که وجود قواعد آمره حقوقی در این زمینه باعث ممانعت از کج روی و سهولت اثبات مسئولیت در صورت بی مبالاتی ارائه دهندگان خدمات، خواهد بود.

بحث دیگر، تنویر ماهیت قرارداد رحم جایگزین است که باید توجه داشت به لحاظ اوصاف خاصی که دارد نمی‌توان آن را منطبق بر عقود مالی عاریه و اجاره و امثالهم كرد؛ و بر همین اساس و نیز به جهت اجتناب از تفکر مالكیت آدمی و سلطه بر جسم انسان ولو به طور جزیی که از حیث اخلاقی نکوهیده است،گفته می‌شود بهتر است از عبارت رحم اجاره ای اجتناب کرده و آن را محمول بر عقدی مستقل وفق ماده 10 قانون مدنی كرد. شاید کامل‌ترین عنوان این عقد، قرارداد استفاده از رحم جایگزین باشد. بدیهی است که با اتخاذ این روش نیازی به ترتب آثار عقود سنتی بر این توافق نبوده و شرایط آن بر اساس شروط و بنای طرفین و قواعد عمومی قراردادها متعین خواهد شد.

نتیجهگیری

با عنایت به آنچه طی صحات و سطور این مقاله گذشت می توان چنین نتیجه گرفت که : فرض بسیار متنوعی تحت عنوان لقاع مصنوعی مطرح می گردد که حکم تکلیفی بیشتر آن فروض به اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق محققین مجاز و به تبع آن رابطه نسب قانونی به عنوان اثر وضعی برقرار می گردد، از جمله فروض مزبور عبارتنداز:

1-لقاح مصنوعی بین نطفه دو همسر در انواع مختلف 0

2- لقاح مصنوعی بین نطفه دو بیگانه اگر مبتنی بر اشتباه طرفین ( یا ناآگاهی ) طرفین باشد در انواع مختلف 0

دلیل اصلی جواز عمل و صحت آثار در فروض مختلف فوق علاوه بر دلالت صریح و ضمنی روایات ، اتفاق نظر محققین واصل اباحه است که در مباحث قبل تفصیلا" بررسی گردید.

اما درکنار فروض متنوع فوق تنها یک فرض وجوددارد که نسبت به جواز عمل در یک طرف و صحت آثار آن اختلاف نظر وجود دارد وآن موردیست که نطفه دو بیگانه با آگهای آنان بطور مصنوعی بارور می گردد اعم از اینکه نطفه بارور شده در رحم زن صاحب نطفه یا رحم ثالث یا خارج از رحم پرورش یابد. آنچه محققین بر آن اتفاق نظر دارند. این است که عمل بارور کردن نطفه دو بیگانه عملی خلاف اخلاق و غیر متعارف و در نتیجه " خلاف موازین حقوقی است ، یرا با نظم عمومی منافات داشته و موجب خدشه دارشدن اخقلاق حسنه می گردد. اما علیرغم اتفاق نظر صاحبنظران برغیر مجاز بودن عمل ، در مورد صحت رابطه نسب بین صاحبان نطفه دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. عده ای به استناد اصل اباحه و باتکاء روایت معروف ومنتسب به امام مجتبی (ع ) مبتنی بر صحیح ندانستن رابطه نسب فرزند ناشی از مساحقه زوجه پس از مقاربت با شوهر با دختر یا زنی بیگانه و بالاخره به دلیل تاکیدات قانونگذار اسلام بر کاستن از موارد اطفال نامشورع وکودکان بی پدر یا بی مادر رابطه موجود رابین صاحبان نطفه و پدر یا مادر طبیعی و فرزند صحیح تلقی نموده و کودک را فرزن آنان محسوب داشته و آثار نسب را برقرار می کننداما دیگر باستناد رایاتی متعدد از جمله روایت علی بن سالم و سایر احادیث منقول از معصومین (ع ) نسب حاصل را نسب غیر قانونی و مردود شناخته و طبعا" آثار آن را بر قرار نمی دانند.

 

 

 

 

 

  فهرست منابع و مآخذ 

- امامی سید حسن حقوق مدنی جلد 5 چاپ سیزدهم 1378 تهران انتشارات کتاب فروشی اسلامیه

- الموسوی الخمینی سید روح الا تحریر الوسیله جلد 2چاپ اول 1385 تهران موسسه تنظیم ونشر اثار امام خمینی

- خامنه ای سید علی اجوبه الاستفاه چاپ نهم پاییز 1384 انتشارات بین المللی الهدی

صفای سید حسن حقوق خانواده چاپ نهم پاییز 1384 انتشارات نشر میزان

کاتوزیان ناصر حقوق مدنی خانواده دوره مقدماتی چاپ پنچم جلد 5 پاییز 1385نشر میزان

نوری همدانی حسین رساله توضیح المسا ئل-چاپ شانزدهم1380- قم انتشارات مهدی موعود عج

موسوی اردبیلی عبد الکریم رساله توضیع المسا ئل چاپ چهارم -1381 قم انتشارات ا عتماد

- مکارم شیرازی ناصر رساله تو ضیح المسائل چاپ هجدهم -1382-قم انتشارات قدس

- استفاده از سایت تبیان ودو مقاله پژوهشی

- جایگاه فقهی و حقو قی تلقیح مصنوعی.صمد حضرتی ش-شاهین دژ قاضی دادگستری شهرستان سلما س

- جایگاه مصنوعی در اندیشه فقهی حقوقی و موافقان و مخالفان سرور هاشمی

- قانون اهدای جنین

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: دوشنبه 07 اسفند 1396 ساعت: 19:53 منتشر شده است
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 311

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس