سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
1. شعر آهنگي:
اولين شعر بوجود آمده كه از قيد قافيه آزاد بوده و سپس پاي نكوداشت قوانين ادبي بوجود
مي آيد. يعني در آن فقط رعايت آهنگ ميشده.
كتاب
هاي آهنگي: اوستا، ايلياد و اوديسه هومر، زبور حضرت داود
اشعار
هجايي. اولين شعر هجايي: گاتاهاي زرتشت. يسنا(يكي از بخش هاي اوستا)
*گات ياگاث: به معناي سرود
*يسنا: به معناي سرودهاي آفرين انگيز يسن: همان جشن امروزي است
3- شعر عروضي: (از قرن 3 هجري به بعد)
شعر از خانه همجايي خارج شد و در جائه عروضي قرار گرفت و شعرا براي هر شعر وزن ايجاد
كردند.
-سنجش وزن شعر: عروض: ف. ع. ل (استفاده از قافيه )
و هجاها در مقابل هم قرار گرفتند : هجاي بلند در برابر هجاي بلند
-شعر حاوي تفكرات شاعرانه و تخيل و
... اما نظم حاوي اينگونه حالات نيست.
-تصحيح شاهنامه : محمدعلي فروغي، محمد
امين رياحي
تقسيم بندي موضوعي شعر:
1) اشعار
روايتي يا روايي: شاعر اوضاع و احوال جامعه را آن گونه كه هست از زبان خود يادگيري
روايت ميكند.
مهمترين كتاب روايي:شاهنامه فردوسي و اسكندرنامه نظامي گنجوي)
2) اشعار
قصصي: گاهي شاعر براي تعليم موضوعي شعري ميسرايد كه به آن شعر تعليمي گفته ميشود و
گاه براي اينكه مطلب تعليمي او درست براي خواننده تفهيم بشود قصه اي ابداع ميكند.
(بهترين كتاب هاي قصصي: بوستان سعدي،هفت پيكر و مخزن الاسرار نظامي)
3) اشعار
غنايي : - اشعار تغزلي ( براي برانگيختن شوروشوق و احساس آدمي سروده ميشود) مثل ديوان
حافظ و ديوان سلمان ساوجي
-اشعار اخلاقي (اشعاري است كه انسان
را آنگونه كه بايد باشد تعليم ميدهد)
بهترين كتاب اخلاقي گلستان سعدي است.
4) اشعار
وصفي و تمثيلي: كه شاعر مانند صورتگري توانا اوضاع جامعه و مردم و بزرگان جامعه يا
افراد معمولي را در قالب تمثيل مورد مطالعه قرار ميدهد (بهترين كتاب: مثنوي مولوي)
تمثيل يعني مثالگونه مطرح كردن
فرهنگ لغت هاي فارسي بر اساس استثني مرتب شده اند ولي فرهنگ لغت هاي انگليسي
بر اساس الفبا مرتب شده اند.
شعر در دوره ساسانيان
1. اولين
اشعاري كه وجود داشته : خسرواني (همايي بوده و در مدح پادشاهان سروده ميشده)
2. دومين
اشعار: چكامه يا چامه Cakame اشعاري بوده هجايي
در 12 هجا براي شرح دلاوري ها و مناظرات ميسرودند. مانند درخت آسوريك (مناظره بره و
درخت خرما) يا ترانگ يا ترانه (در دو يا سه بيت سروده ميشده براي جشن ها و دست افشاني
و پاي كوبي بر وزن "تلا و تلالا")
درخت خرما سمبل نژار سامي(عرب) و بز سمبل نژاد آريايي است
3. اشعار
فهلوي ( اشعار 12 هجايي بوده كه در اوايل قرن 3 هجري به وزن عروضي نزديك شده و بر وزن
مفاعيل مفاعيل مفاعيل)
فهلويات همان دوبيتي است (مانند دوبيتي هاي باباطاهر و بنداررازي)
امروزه در جهان روشها و اسلوب متعددی در انجام مراقبه یا مدیتیشن وجود
دارد. هرچند در روش و شیوههایی که استفاده میشود، تفاوت بین انواع مراقبه دیده میشود،
ولی در واقع هدف نهایی آنها یک هدف مشترک است و منجر به این میشود که در یک نقطه مشترک
با هم تلاقی کنند. از این رو توجه به تفاوت آنها در روش چندان اهمیتی ندارد و آنچه
بایست مورد توجه قرار گیرد، وحدت باطنی آنهاست. فرد مراقبه کننده یکی از روشها را انتخاب
میکند و با مهارت پیدا کردن در یکی از این روشها به راحتی میتواند شیوههای دیگر
را نیز بکار بگیرد و از آنها استفاده کند.
اینکه فرد کدام روش را برگزیند و از کدام نوع مراقبه کار خود را شروع کند،
هیچ قانون قطعی وجود ندارد. هر روشی که خود فرد شخصا احساس راحتی و اطمینان با آن میکند،
همان بهترین نقطه شروع است. بعد از مدتی که بطور جدی در آن راه کار شد، میتوان روشهای
دیگر را نیز امتحان کرد. پس مهم نیست کدام روش را برمیگزینند، همه آنها در نهایت به
یک جا میرسند. یکی از استادان عرفان مینویسد: « خداوند یکی را با فریاد برمیگزیند،
دیگری را با آواز و سومی را با زمزمه. »
اما یک راه ساده وجود دارد که اطمینان حاصل کنید، روشی که انتخاب کردهاید،
برای شما مناسب هست یا نه؟ برای اینکار به احساسات و حالات خود بعد از انجام تمرین
توجه کنید (تاثیرات مراقبه). بطور طبیعی بعد از اتمام تمرین باید احساس سر حالی و نشاط
بکنید. بعد از تمرین از خودتان بپرسید که حالا نسبت به قبل از انجام مدیتیشن چطورید؟
اگر کاری که میکنید، درست باشد و شیوه انتخابی مناسب شخص شما باشد، پاسخ شما سرحالی
و نشاط شما را نشان خواهد داد. در غیر این صورت بهتر خواهد بود روشهای دیگر را نیز
امتحان کنید.
روش ذهنی در مراقبه
این روش تمریناتی را شامل میشود که انسان بیشتر آنها را در مغزش انجام
میدهد، یعنی بدون حرکات بدنی. البته استفاده از کلمه ذهنی برای این روش به این معنی
نیست که اثری روی شرائط فیزیولوژیکی بدن ندارند، بلکه به این لحاظ اصطلاح ذهنی به آن
اطلاق میشود که در انجام آنها بکار بردن اعضا و ماهیچهها لازم نیست و فرد در حالی
به انجام تمرین میپردازد که در یک حالت ثابت قرار گرفته است.
روش ذهنی خود شامل مراقبههای ساختاری و بیساختار میشود.
مراقبه ساختاری
مدیتیشن ساختاری آنهایی هستند که با دقت و ظرافت مشخص و در زمان معلوم
برای فعالیتهای درونی خاص انجام میگیرند. مدیتیشن لوتوس و شمارش تنفس از این دسته
هستند.
مدیتیشن ساختاری خود به سه دسته بیرونی ، میانی و درونی تقسیم میشود.
در نوع بیرونی تمرین با موضوعی بیرونی شروع میشود. روش تفکر یک مدیتیشن ساختاری بیرونی
است. در این روش شی خاصی انتخاب میشود و در فاصلهای از چشمها قرار داده میشود، فرد
باید تلاش کند نگاه خود را متمرکز بر شی نگه دارد و هر زمان که نگاهش منحرف شد، میتواند
با جمله یا عبارتی مثل « خوب حالا برگرد به راهت »، دوباره نگاهش را روی شی متمرکز
کند. نگاه نباید به یک نقطه خاص از شی متمرکز باشد، بلکه کل یک شی نگریسته میشود و
به این طریق فرد ذهن خود را روی شی متمرکز نگاه میدارد.
روش مدیتیشن حباب یک نوع روش ساختاری درونی است. در این روش فرد خود را
در حالتی تجسم میکند که ته یک دریاچه صاف نشسته است. میدانید که چگونه حبابهای بزرگ
به آرامی از میان آب بالا میآیند. هر فکر ، احساس و درکی به صورت حبابی در نظر گرفته
میشود که از فضای دید شما رد میشود و خارج میگردد. بعد به همین صورت ادامه میدهید.
هیچکدام از حبابها تعقیب نمیشوند. فقط آن را نگاه میکنید و سپس همانطور که از فضای
دید شما میگذرند، منتظر بعدی میشوید.
روش تراوا ، نیلوفر آبی هزار برگ ، ذکر یامانترا ، من کیستم ، سماع صوفیه
، آگاهی حسی و پناهگاه امن از جمله روشهای ساختاری مراقبه هستند.
شمارش تنفس :
تنفس خود را تا شماره چهار بشمارید و پس از آن دوباره شروع کنید. تمام
سعی و تلاش شما باید متمرکز بر کاری باشد که انجام میدهید. فقط و فقط باید به این
شمارش توجه کنید و هر بار که فکر دیگری در ذهن شما خطور کرد، تلاش کنید مجددا روی شمارش
نفسهای خود تمرکز کنید. در این روش تعقیب طرز عمل و برنامه عمل بسیار مهم است و لازمهاش
مراقبت و توجه واقعی است.
مراقبه بیساختار
در روشهای بیساختار ذهنی موضوع مشخصی انتخاب میشود و فرد تلاش میکند
ذهن خود را معطوف به مسائل پیرامون این موضوع نگه دارد. موضوع انتخابی ممکن است یک
کلمه باشد، یا یک عبارت یا یک سوال مشکل. هدف از این نوع روش آزاد کردن ذهن در یک زمینه
مشخص است تا فرد بتواند در این زمینه رشد کند. هدفمندی و داشتن اراده در تمرکز روی
موضوع آن را از افکار ساده و گیج کننده معمولی متمایز میسازد.
در مدیتیشن ساختاری ابتدا ذهن و اراده تقویت میشود و سپس به آرامی و تدریجا
زندگی احساسی فرد تحت تاثیر قرار میگیرد، اما در مراقبههای بیساختار مساله برعکس
خواهد بود.
روش قلبی در مراقبه
در این روش بر نقش عشق و احساس تاکید میشود. مریدان این روش معتقدند هرچه
انسان آزادتر ، بیدردسرتر و کاملتر باشد، بیشتر میتواند بر موانع رشدش که در اثر
تعلیم و تربیت غلط و تجربیات اولیهاش بوجود آمده، غلبه کند و بیشتر میتواند بطور
طبیعی دوست بدارد و بهتر با دیگران رابطه برقرار کند.
در برخی روشهایی که به عنوان روش قلبی طبقه بندی میشوند، روی عشق به دیگران
تاکید میشود. در برخی روی عشق به خود و در برخی دیگر روی عشق به خداوند. در نهایت
همه به یک جا میرسند که عشق به هر سه است.
روش بدنی در مراقبه
در این روش شخص میآموزد تا نسبت به بدنش و حرکات آن آگاهی یابد و با تمرین
درجه این آگاهی را بالا ببرد تا آنجا که در زمان مدیتیشن این آگاهی تمام صحنه ذهن را
پر میکند. شناخته شدهترین روشهای بدنی عبارتند از: هاتایوگا ، تای چی و سماع دراویش.
روشهای گیندلر و الکساندر روشهایی هستند که در غرب برای آگاهیهای حسی بوجود آمدهاند.
در این روش عوامل مختلف بدنی با یکدیگر و مخصوصا با شخصیت هم آهنگی مییابد.
روش عملی در مراقبه
در این روش فرد میآموزد که چگونه در طول انجام یک کار یا فعالیت دنیا
را درک و با آن ارتباط پیدا کند. از این راه در شرق استفاده بیشتری شده است و از مهارتها
فعالیتهایی مثل تیراندازی ، تزئین گل ، گلیم بافی ، کاراته استفاده گردیده است.
شخص میآموزد که چگونه به صورت عارف در جریان زندگی حضور داشته باشد و
فعالیتهای خود را انجام دهد و توجه خود را تنها معطوف به آن نگه دارد و متوجه هیچ محرک
دیگری نباشد. منظور از این روش ، مهارت پیدا کردن در آن عمل خاص نیست، بلکه هدف اصلی
رشد و توسعه شخصیت انسانی است.
فرزندان ما ، در واقع خود ما از لحظه تولد تا بزرگسالی با مشکلات گوناگونی
روبه رو میشویم. یکی از شایعترین این مشکلات ، بویژه در سنین قبل از دبستان ، بیاشتهایی
است. عوامل بسیاری میتواند در روش غذایی و اشتهای کودک تاثیر بگذارد و ما فقط در صورتی
میتوانیم به او کمک کنیم که دلیل واقعی مشکل او را دریابیم و آن را بر طرف کنیم. در
عین حال توجه به این نکته ضروری است که پیدایش مشکل یا ناراحتی یکی از بخشهای غیرقابل
اجتناب در سیر رشد بچههاست. قبل از هر چیز بهتر است تعریفی از اشتها ارائه کنیم.
اشتها
اشتها یعنی میل خاص دستگاههای بدن که فرد را به سوی انتخاب غذای مورد
نیاز و لازم هدایت میکند. اشتها نیز حالتی شبیه نفسکشیدن ، بلعیدن و سایر برنامههای
بدن انسان بوده ، بی اختیار و غیر ارادی است. بدیهی است که تمایل نداشتن کودکان به
غذا ، والدین را نگران میکند، اما باید به میل آنها احترام گذاشته و در ضمن به حل
مساله پرداخته شود، در ضمن لازم نیست که اوقات غذا خوردن به ساعت جدال و درگیری تبدیل
شود. غذا نخوردن کودکان را به بدخلقی آنها نسبت ندهید.
نباید بچهها را عادت داد که فقط در ساعات غذا خوردن ، چیزی بخورند. پس
در هنگام بروز این مشکل چه باید کرد؟ شاید قبل از هر چیز لازم باشد که فرزند خود را
نزد پزشک ببرید، زیرا بیمیلی به غذا ممکن است با پیدایش هر نوع بیماری ، هر چند خفیف
و جزیی ، ایجاد شود و پزشک با معاینات دقیق فرزندتان این موضوع را روشن خواهدکرد.
او بی اشتها نیست ، شما پرخورید!
گاهی اوقات والدین تصور میکنند که فرزندشان بیاشتهاست. در حالی که بیش
از ظرفیت ، به او غذا میدهند و وقتی که او نمیخورد، تصور میکنند که مشکلی در اشتهای
وی ایجاد شدهاست. اگر وضعیت رشد فرزند شما در نمودار قد و وزن مطلوب است و رشد طبیعی
نشان میدهد، پس دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
غالبا تغییر رژیم غذایی نیز بیتاثیر در اشتهای کودک نیست. غذاهایی که
چرب باشند، اشتیاق کودک را نسبت به غذا خوردن کمتر میکنند برای مثال اکثر بچهها شیر
را دوست دارند، اما بچههای بیاشتها شیر بدون سرشیر و شیر کم چرب را بهتر میخورند.
گوشت ، سبزیجات و میوه نیز از منابع غذایی خوب برای کودکان به شمار میرود.
فقط ۳وعده
یا بیشتر؟
سوال بسیاری از والدین این است که خوراکیهای میان وعدههای اصلی غذا برای
کودکان مناسب است یا خیر؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که میتوان از خوراکیهای کم
حجم مانند سیب ، هویج ، آب میوه یا میوه استفاده کرد تا علاوه بر این که مواد طبیعی
را به بدن کودک میرسانند، موجب بیاشتهایی او نیز نشوند.
گاهی اوقات وقتی با فرزندتان بیرون میروید و او تقاضای یک شیرینی یا شکلات
میکند. با او مخالفت نکنید، زیرا گاهی اوقات این خوراکی بیشتر غذای روح کودک شما به
حساب میآید. البته بهتر است این گونه خوراکیها بعدازظهر یا عصر به کودک دادهشود
تا مانع خوردن غذای اصلی نشود. یکی دیگر از کارهایی که والدین میتوانند صورت دهند
این است که یک رژیم غذایی کامل و متنوع را برای کودک در نظر بگیرند، اما به او اجازه
دهند که مسوولیت انتخاب غذای خود را به عهده گیرد. بدین ترتیب او تمایل بیشتری برای
خوردن غذا پیدا خواهد کرد.
نمودار سینوسی اشتها
نکته قابل توجه دیگر این است که اشتها متغییر است. حتی مقدار شام و ناهار
افراد با یکدیگر فرق میکند، سن کودک و میزان نیاز او به انرژی ، همچنین احساسات او
، همه در مقدار و نوع غذای مصرفی تاثیر دارند. کودکان ، معمولا در سالهای دوم و سوم
زندگی کمتر از سال اول غذا میخورند و در این دوران سرعت رشد هم نسبت به سال اول کندتر
میشود، بنابراین آنها به انرژی کمتری نیز احتیاج دارند و غذای بسیاری نمیخواهند،
که همه این موارد طبیعی است و نباید آنها را وادار به غذا خوردن کرد. از دیگر عوامل
موثر بر اشتهای کودکان ، جو حاکم بر زمان صرف غذاست.
غذا را با شادی صرف کنید
بهتر است که کودکان غذا را با شادی بخورند. اگر هنگام صرف غذا همه خوشحال
و راضی باشند و از غذا خوردن لذت ببرند، میتوانند آهسته غذاخوردن و زمین ریختن غذای
کودک را بهتر تحمل کنند و با آرامش بیشتری با او کنار بیایند. در ضمن افرادی که برای
کودک عزیز و مهم هستند، در احساسات کودک نقش بسزایی داشته و حالت آنها در حین غذاخوردن
برای بچه الگو میشود. نگرانی و ترس بیش از هر چیز موجب بیاشتهایی کودکان میشود.
توجه داشته باشید که نگرانی و استرس والدین ، بیش از آنچه تصور کنید بر
فرزندان تاثیر دارد و از آنجایی که فرزندان تجربه کافی در زندگی ندارند، ممکن است با
احساس ناراحتی والدین بترسند که نکند والدین به دلیل مشکلاتی که دارند، فرزندشان را
ترک کرده یا دیگر او را دوست نداشتهباشند و همین مساله عاملی برای نگرانی و ترس آنها
شده ، اشتهای آنان را بشدت کاهش میدهد. پس تا حد امکان فضای آرام و شادی را برای فرزندان
ایجاد کنید تا آنها نیز با آرامش و خوشحالی مراحل رشد خود را پشت سر بگذارند.
آیا تاکنون با پیشامدهای ناکام کنندهای در زندگی مواجه شدهاید، طوری
که دلتان بخواهد به همه چیز خاتمه دهید؟ آیا تاکنون مرگ به عنوان راه حلی بهتر از مبارزه
با زندگی برایتان مطرح شده است؟ بسیاری از مردم در دورهای از زندگی خود به مرگ فکر
کردهاند، ولی تعداد بسیار کمی از آنها واقعا به خودکشی عمل میکنند. بحران خودکشی
تجربهای مغشوش کننده ، دردناک و سخت است. برای بیرون آمدن از بحران خودکشی ، تعیین
عوامل ایجاد کننده بحران ، فهم احساسات شخص خودکشی کننده و مواجهه با افکار خودکشیگرا
، مسائل بسیار مهم و اساسی هستند.
چه چیزی به بحران خودکشی منجر میشود؟
یک بحران خودکشی معمولا توسط یک تجربه آسیب زا و یا مجموعهای از تجارب
که احساس ارزشمندی شخص را پایمال میکنند، ایجاد میشود. این تجارب شامل یک فقدان اساسی
، ناکامی در نیل به اهداف شخصی و یا مشکلات شخصی دراز مدت میباشند. زمانی که نظام
مقابلهای شخص قادر به رویارویی با تجارب منفی زندگی نباشد، افسردگی و یأس ناشی از
آن میتواند شخص را به افکار خودکشی ، آسیبپذیر نماید.
احساسات شخص خودکشی کننده چیست
عموما شخص در معرض خودکشی ، به دلیل احساس بیگانگی از تعاملات اجتماعی
کنارهگیری میکند. او در پس انبوه جمعیت احساس انزوا و تنهایی مینماید. نیروی لازم
برای عملکردهای روزانه کاهش مییابد. احساس خستگی و نوسانات خلقی ایجاد میشوند. خواب،
خوراک و عادات مراقبت از خود از نظم معمول خارج میگردند. شخص ممکن است بدلیل سخت و
غیر قابل تحمل بودن الزامات زندگی از خوردن خودداری کند، در خواب مشکل داشته باشد،
کلاس درس یا کار خود را فراموش کند و از آرایش ظاهری خود غفلت نماید. عواطف خشم ، آسیب
و غمگینی احساس ناامیدی و درماندگی فرد را در بر میگیرد.
شیوههای مواجهه با افکار خودکشی
در زیر چند راهبرد جهت مواجهه با معمای بحران خودکشی ذکر شده است. نکته
کلیدی برای پیشرفت از طریق این حالت ، برقرار کردن رابطه با یک شخص و مشارکت در یافتن
راههای جایگزین جهت توجیه زندگی (زنده ماندن) است.
ترسها ، ناکامیها و نگرانیهای خود را با والدین ، دوست ، همسر ، استاد
، مشاور یا یک روحانی در میان بگذارید. اگر شما راهحلی برای مشکلات ندارید به این
معنی نیست که برای آن مشکلات دیگر هیچ راهحلی وجود ندارد. ابراز افکار و احساساتتان
آغازکننده فرایندی است که از طریق آن نیرو ، امید و احساس ارزشمندی مجددا ایجاد شده
و به کشف راهحلهای دیگر جهت حل و فصل بحران منجر میگردد. اگر افکار خودکشی پیش از
چند روز طول کشید، کمک حرفهای و تخصصی الزامی خواهد بود.
آنچه را که موجب ناراحتی شما میشود، بطور مشخص بنویسید. علاوه بر این
، چگونگی رویاروییتان با مشکلات را معین کنید. با مشخص کردن آنچه جهت مقابله با یک
موضوع خاص انجام میدهید، دریچه ذهن خود را برای راهحلهای دیگر باز میگذارید.
افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید. اگر شما بطور دائمی درباره نقائص
، تقصیرها و بدبیاریهای زندگی خود تعمق و تفکر نمائید، خود پنداری و نگرشی منفی در
مورد آینده را درونی خواهید کرد. تمرکز بر اسنادها ، تواناییها و مشارکتهای شخصی
مثبت ، نگرشی متعادل در مورد خود و تواناییهایتان ایجاد خواهد کرد. در بعضی اوقات
جهت ایجاد احساس بهتر با خودتان حرف بزنید.
کسانی را که در صورت کشتن خودتان ، زندگی آنها آسیب خواهد دید، مشخص کنید.
تعیین اینکه آیا کسی در زندگی خود به شما نیازمند است، کاری سخت است. بهرحال ، ما همه
در شبکههای اجتماعی درگیر هستیم و در هر لحظه از زمان شخصی وجود دارد که رابطهای
معنیدار با شما داشته باشد. در نظر داشته باشید که شما به حساب میآیید و برای دیگران
مهم هستید، ارزشمندید و استحقاق این را دارید که چیزها را بهتر سازید. زندگی در دورههایی
از زمان سخت میگردد، همه فراز و نشیب دارند. یک بخش از خوبی زندگی در این است که شما
امیدوارید فردا بهتر از دیروز خواهد بود. اگر شما از افسردگی ، ناامیدی و افکار خودکشی
در رنج هستید، مطمئن باشید که مراجعه به متخصصین بهداشت روانی برای شما بسیار کمککننده
خواهد بود.
پیشگیری از خودکشی!؟ چرا مردم خودکشی میکنند؟
خصوصیت مشترک مابین افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، داشتن این باور
است که خودکشی تنها راهحل غلبه بر احساسات غیرقابلتحمل است. کشش خودکشی دراین است
که نهایتا به این احساسات غیرقابل تحمل خاتمه میدهد. درتراژدی خودکشی ، آشفتگی و مشکلات
عاطفی به حدی شدید میگردند که فرد را دریافتن راههای مختلف حل مشکل خود ناتوان میسازند.
درحالی که راهحلهای دیگری نیز وجود دارند..
همه ما درطول زندگی احساس تنهایی ،افسردگی ، بیکسی و ناامیدی را تجربه
میکنیم. مرگ یکی از اعضای خانواده و شکست در برقراری ارتباط از جمله مواردی هستند
که اعتماد به نفس ما را تحت تأثیر قرارداده احساس بیارزشی را در ما بوجود میآورند.
ورشکستگیهای اقتصادی نیز از جمله مشکلات عمدهای هستند که بعضی از ما در طول زندگی
کم و بیش با آن مواجه میگردیم. از آنجایی که ساختار هیجانی هر شخص منحصر به فرد میباشد،
هرکدام از ما در شرایط مختلف پاسخهای متفاوتی میدهیم.
در تشخیص این که آیا واقعا فردی قصد خودکشی دارد، لازم است این موقعیت
بحرانی، از دید فرد مورد ارزیابی قرارگیرد، چرا که ممکن است موضوعی که از دید شما از
اهمیت کمی برخوردار است بنظر شخص دیگر بسیار مهم باشد، و یا واقعهای که شما برای آن
اهمیتی قائل نمیشوید برای شخص دیگر بسیار ناراحت کننده و مهم تلقی گردد. بدون توجه
به ماهیت بحران ، اگر کسی احساس میکند که دیگر تحمل مشکلات را ندارد خطر اقدام به
خودکشی ، به عنوان راهحل جذاب برای وی وجود دارد.
علائم خطر
حداقل ۷۰درصد
کسانی که اقدام به خودکشی میکنند، قبل از اقدام ، به گونهای قصد خودشان را نشان میدهند.
آگاهی از این نشانهها و حاد بودن مشکلات فرد می تواند در پیشگیری از چنین تراژدیهایی
کمککننده باشد. اگر شما فردی را میشناسید که در برقراری یک ارتباط هدفمند و یا رسیدن
به اهداف از پیش تعیین شده درموقعیت پراسترسی قرار دارد و یا حتی به دلیل شکست در امتحان
دچار مشکل میباشد، لازم است درصدد یافتن سایر علائم بحران برآیید.
بسیاری از افراد غالبا با ابراز جملاتی همچون ، دلم میخواهد خودم را بکشم
، یا ، نمیدانم چه مدت دیگر میتوانم این فشارها و مشکلات را تحمل کنم ،یا اینکه ،
من قرصهایم را برای روزی نگهداشتهام که کارها واقعا بدتر گردد ، یا ، اخیرا طوری
رانندگی میکنم گوئی واقعا برایم اهمیت ندارد چه اتفاقی برایم پیش بیاید. دیگران را
مستقیما از برنامه خود کشی خود مطلع میگردانند. بطور کلی وجود احساس افسردگی ، ابراز
درماندگی ، تنهایی و ناامیدی شدید ، میتواند بیانگر افکار منجر به خودکشی در فرد باشد.
گوش دادن به صحبتهای فرد که نشانه درخواست کمک از طرف اوست، حائز اهمیت بسیاری است.
چرا که معمولا این گونه صحبتها تلاش ناامیدانه فرد جهت برقراری ارتباط ، دریافت کمک
و درک مشکلاتش توسط دیگران میباشد.
بیشتر اوقات دررفتار بیرونی افرادی که به فکر خودکشی میافتند تغییراتی
دیده میشود آنها ممکن است با بخشیدن اموال قیمتی خود و مرتب کردن کارهایشان خود را
برای مرگ آماده کنند. آنها همچنین ممکن است از اطرافیان خود کنارهگیری نموده الگوی
خواب و خوراک خود را تغییر دهند و یا علاقهشان را نسبت به فعالیتها یا ارتباطات گذشتهاشان
از دست بدهند. چنین تغییرات ناگهانی و شدید میتواند به عنوان زنگ خطر تلقی گردد. چرا
که با این تغییرات فرد خود را درموقعیتی میبیند که بزودی مشکلاتش تمام خواهد شد و
به آرامش دست خواهد یافت .
باورهای غلط و حقایقی راجع به خودکشی
باور غلط: فرد باید دیوانه باشد که حتی فکر خودکشی به سرش بزند.
حقیقت: بیشتر مردم گاهگاهی درطول زندگی خود در مورد خودکشی فکر کردهاند.
بسیاری از افرادی که خودکشی میکنند و یا اقدام به خود کشی کرده اند، در زندگی خود
افراد عاقلی بودهاند.
باور غلط: افرادی که یک بار اقدام به خودکشی میکنند دیگر سراغ آن نمیروند.
حقیقت: اغلب مواقع عکس قضیه درست است . کسانی که اقدامهای قبلی خودکشی
داشتهاند، بیشتر در معرض خطر خودکشی قرار دارند. برای بعضی از این افراد ، خودکشی
دردفعات دوم و سوم آسانتر میباشد.
باور غلط: کسانی که قصد جدی خودکشی دارند هیچ کاری را نمیتوان برای آنها
انجام داد.
حقیقت: بیشتر بحرانها ی منجر به خودکشی ،محدود به زمان بوده و براساس افکار
مبهم صورت گرفتهاند. کسانی که اقدام به خودکشی میکنند به نحوی قصد فرار از مشکلات
را دارند .درحالی که آنها میباید مستقیما با مشکلات برخورد نموده تا بتوانند راه حلهای
دیگری را بیابند .راه حلهایی که با کمک افراد علاقمند به آنها درطول بحران مطرح شده
و با حمایت آنها این افراد قادر خواهند بود دقیق تر راجع به مسائل فکر کنند.
باور غلط: صحبت راجع به خودکشی می تواند ایده خودکشی را در فرد بوجود آورد.
حقیقت: بحران و آشفتگیهای هیجانی ناشی از آن ، فکر راجع به خود کشی را
در ذهن فرد مستعد ایجاد نموده است. علاقمندی وصحبت مستقیم راجع به خودکشی ، این اجازه
را به فرد میدهد فشار یا ناراحتی صحبت دربارة مشکلات خود را تجربه نماید که این امر
میتواند منجر به کاهش اضطراب در وی گردد. این گونه صحبتها همچنین باعث میشود فردی
که قصد خودکشی دارد کمتر احساس تنهایی یا انزوا داشته و احتمالا برای وی تسکین دهنده
نیز باشد.
چگونه میتوان به فردی که قصد خودکشی دارد کمک نمود.
اغلب خودکشیها را میتوان با اقدامهای بجا و مناسب در مورد افراد در
معرض بحران پیشگیری نمود. اگر فردی راکه قصد خودکشی دارد میشناسید، لازم است اقدامات
زیر را انجام دهید:
خونسرد باشید. دربیشتر موارد عجلهای در کار نیست. بنشینید و واقعا به
صحبتهای فرد گوش فرا دهید و ضمن درک ، حمایتهای عاطفی خود را در مورد وی اعمال نمائید.
بطور مستقیم راجع به خودکشی بحث نمائید. بیشتر افراد راجع به مرگ و مردن
احساسات مبهمی داشته و آماده دریافت هر نوع کمکی هستند. از صحبت یا سوال مستقیم راجع
به خودکشی ، ترس و وحشتی بخود راه ندهید.
فرد را به استفاده از روشهای حل مسئله و اقدامات مثبت تشویق و ترغیب نمایید.
بخاطر داشته باشید فردی که در موقعیت بحران عاطفی قرار دارد، نمیتواند منطقی و دقیق
فکر کند. اورا از هر گونه اقدام جدی و تصمیمات غیر قابل برگشت در موقعیت بحران باز
دارید و راجع به تغییرات مثبتی که امید به زندگی را در وی افزایش میدهد بحث و گفتگو
نمائید.
از دیگر افراد کمک بگیرید. علیرغم اینکه شما قصد کمک را دارید، سعی نکنید
با ایفای نقش مشاور تمام مسئولیت را خود برعهده بگیرید. درجستجوی افرادی که بتوانند
در زمینههای تخصصی به شما کمک کنند برآیید، حتی اگر به قیمت از بین رفتن اعتماد او
به شما شود. اجازه دهید فرد مشکلدار بفهمد که شما برای وی اهمیت قائلید و نسبت به
او چنان علاقمندید که قصد گرفتن کمک از دیگران جهت رفع مشکلات وی را دارید.
اطلاعات ارائه شده را می توان چنین خلاصه نمود که
بحران منجر به خودکشی موقتی است. غیر قابل تحملترین دردها و ناراحتیها
نیز میتوانند تحمل گردند. کمک همیشه در دسترس شماست. افراد باهوشی بودهاند که در
موقعیت بحران ، انتظار بیش از حدی از خود داشته و موقتا دچار آشفتگی و پریشانی احوال
شدهاند.
نظری بر تعلیم و تربیت در افغانستان دوستان چنانکه می دانید امروز 12 ثور
1386 هـ. ش. است، همه ساله در جمهوری اسلامی ایران این روز که مصادف است با سالروز
شهادت استاد بزرگوار استاد مرتضی مطهری و روز «معلم» از این بزرگواران، گرانقدر در
عرصه تعلیم و تربیت اطفال، جوانان و نوجوانان تجلیل به عمل می آید.ما هم در این حال،
فرصت را غنیمت دانسته ضمن تبریک این روز به معلمان بزرگوار خواستیم تا نظری بیفکنیم
به وضعیت معارف و نظام تعلیم و تربیت در افغانستان.می دانیم که اسلام اهمیت فراوانی
به تحصیل و فراگیری علم داده و هدف از زندگی استکمال روحی و معنوی بشری است که انسان
با طی پله های کمال به آرزوی خود جامه عمل پوشانده، انسانیت خود را بیابد و این تکامل
بیش از هر جا در نهاد تعلیم و تربیت امکانپذیر است.معارف یا تعلیم و تربیت یکی از پایه
های اصلی توسعه و انکشاف در هر جامعه ای محسوب می شود، به طوری که انکشاف و توسعه نظام
آموزشی و تربیتی راه را به سوی توسعه و اصلاحات در سایر ارکان های اجتماعی، اقتصادی
و سیاسی باز خواهد کرد.در این حال درنظر داشته باشیم که کشور افغانستان مدتهاست که
به جهت چندین دهه بحران و ناامنی با مشکلات و چالش های دشوار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
روبروست، لذا در حال حاضر در مقایسه با اکثر کشورهای جهان در حالت عدم انکشاف و توسعه
نیافتگی فرهنگی بسر می برد.اما پس از حوادث 11 سپتامبر و به وجود آمدن دولت مرکزی و
تصویب قانون اساسی و تشکیل پارلمان ملی مقدمات نسبی توسعه معارف در افغانستان فراهم
شد و بر طبق قانون اساسی این کشور زمینه های زیادی جهت انکشاف متوازن معارف ایجاد گشت
و قدم هایی هرچند ابتدایی در این راه برداشته شد و سال به سال بر میزان متعلمین و معلمین
افغانستان و فضاهای آموزشی افزوده می گردد، اما نباید ازنظر دور داشت که هنوز هم مشکلات
و چالش های فراوان تخنیکی و امنیتی و بودجه ای در راه توسعه متوازن معارف در افغانستان
موجود است. بر طبق اخبار منتشره و بنا بر گفته مقامات وزارت معارف افغانستان، در سال
تحصیلی جدید بیش از 5/6 میلیون نفر در مکاتب، لیسه ها، مؤسسات تعلیمی و دانشگاهی این
کشور مشغول به تحصیل هستند که این را به فال نیک می گیریم و امیدواریم که زمینه های
تحصیل برای تمامی متعلمین و سوادآموزان افغان فراهم گردد. در ابتدای بحث باهم می پردازیم
به آخرین اقدامات و پلان های وزارت معارف در جهت انکشاف متوازن تعلیم و تربیت در این
کشور، و می شنویم اظهارات آقای پتمن معاون اداری وزارت معارف افغانستان را در این باره
: ************ آقای پتمن: (امسال برنامه هایی داشتیم که نسبت به سال گذشته موفق تر
هستند، تعداد شاگردان ما بیشتر شده، لیکن میراثی که از 25 سال برای ما مانده، میراثی
شوم است چراکه مکاتب ما تخیرب شده و نصاب تعلیمی که باید می داشتیم و برنامه ریزی می
کردیم، نشد و مشکلاتی در سر راه موجود است. نصاب تعلیمی دوره ابتدایی تکمیل است و در
دوره های بعدی برنامه هایی داریم و روی آن کار می کنیم. این مشکلات ماست و کمبود بودجه
نیز از مشکلات ماست. هم چالش هایی وجود دارد و هم نقص ها و موفقیت ها و ما در این راستا
تلاش می کنیم. ایجاد مکاتب از نظر ساختمانی از برنامه های ماست که قصد داریم 1000 باب
مدرسه بسازیم. ارتقاء مکاتب را هم مد نظر داریم و در بسیاری از نقاط دور است.)
************ بله با درنظر داشت فضای باز تعلیمی در افغانستان باز هم این نهاد با چالش
های فراوانی از ناامنی ها گرفته تا کمبود امکانات و فضای آموزشی روبروست.به گفته آقای
سیحون استاد دانشگاه کابل، معارف افغانستان با جدی ترین مشکل ابزار و وسایل لازم برای
آموزش ازجمله معلم، شاگرد و امکانات آموزشی مواجه است. ************ آقای سیحون: (اساساً
نظام آموزشی افغانستان مانند سایر بخش های اجتماعی افغانستان، یعنی نه بهتر و نه کمتراست.
چراکه اغلب مکاتب عناصری را که تعلیم و تربیت فعال را سامان می دهند، مثلاً معلم، شاگرد
و وسایل که به عنوان وسایل و عوامل برای تولید یک خدمت باکیفیت در نظام آموزشی افغانستان
مطرح است، هر سه عامل با جدی ترین کمبود و نارسایی شدید مواجه هستند. 70 درصد و بیش
از 80 درصد از معلمان افغانستان اساساً آموزش تخصصی ندارند، ثانیاً از نظر کمی درنظر
بگیریم، درست است که دانش آموزان بیشتری نسبت به گذشته وارد مدارس شده اند، و ادعا
بر این است که 5 تا 6 میلیون دانش آموز وارد مدارس شده، ولی هنوز هم از هر سه طفل افغان
یک نفر به مدرسه می رود. مدارس افغانستان عمدتاً از نظر وسایل هم با مدارس و مؤسسات
آموزشی ایران، پاکستان و... قابل مقایسه نیست. یک برنامه و استراتژی بسیار بزرگ برای
معارف افغانستان، و ایجاد مؤسسات تحقیقاتی ضروری است، لیکن متأسفانه برنامه خاصی درنظر
گرفته نشده. خوب البته در بودجه توسعه ای و عادی و خصوصاً در بودجه عادی بیشترین مصارف
به معارف و امنیت اختصاص داده شده، اما در زمینه بودجه های توسعه ای به معارف بسیار
کم توجهی صورت گرفته است.) ************ اما در هر حال بازهم مشتاقان آموزش و سواد
در بسیاری از نقاط افغانستان در تابستان های بسیار گرم با درجه حرارت بالاتر از 40
درجه در زیر خیمه ها مشغول آموختن علم و دانش هستند. به راستی کدام نهاد مسئول و چه
سازمان یا ارگان بین المللی موانع حقوق بشر باید پاسخگوی این اشتیاق فرزندان افغان
به عنوان عضوی از پیگیری جهانی انسان ها باشند؟ بسیاری از ما و شما شاهدیم که چه بسیار
کودکان افغان به خاطر فقر اقتصادی و کارکردن جهت امرار معاش اعضای خانواده از حق طبیعی
آموختن سواد بازمانده اند؟ یا حتی بسیاری از معلمان زحمت کش به خاطر کمبود معاش و فقر
اقتصادی یا ناگزیر به رهاکردن این خدمت عظیم شده اند و یا در کنار امر آموختن سواد
به دیگران باید جهت امرار معاش خانواده به شغل دیگری اهتمام ورزند و خود نخواهند توانست
نصاب تعلیمی و سطح آموخته های خود را افزایش دهند، که این هر دو ضربه عظیمی بر پیکره
تعلیم و تربیت در افغانستان وارد خواهند کرد و این می طلبد که دولت افغانستان، پارلمان
و کشورهای کمک کننده بین المللی بودجه ای بیشتر جهت توسعه تعلیم و تربیت در افغانستان
اختصاص دهند. گرچه به گفته آقای سیحون میزان کمک های خارجی برای مصارف افغانستان بیش
از بودجه اختصاص داده شده است و نیازمند برنامه ریزی است: ************ آقای سیحون:
(البته در رابطه با بودجه ای که به آموزش و پرورش و امنیت داده شده، اینها یک نوع اختلاطِ
بحث کردند وبودجه معارف، امنیت و حکومت داری به صورت یکجا اختصاص دادند و نشان دادند
که 60 درصد بودجه عادی برای تعلی و تربیت اختصاص یافته، حال آنکه در بخش بودجه توسعه
ای معارف بسیار کم بودجه درنظر گرفته. مؤسسات غیررسمی و خارجی، خارج از بودجه دولتی
به آموزش و پرورش افغانستان کمک می کنند، و در جریان سال احتمالاً بودجه خارجی بیش
از بودجه توسعه ای برای معارف ارسال می گردد.) ************ ما و شما شاهد هستیم که
نسبت به چند سال گذشته حضور دختران و طبقه اناث در امر تعلیم و تربیت رشد چشم گیری
داشته، اما بازهم در بسیاری از مناطق و قریه جات افغانستان به دلیل ناامنی ها خصوصاً
در ساحه جنوبی کشور دختران از امر تحصیل بازماندند و تعدادی از مکاتب دخترانه از سوی
طالبان به آتش کشیده شده و طالبان اقدام به تهدید معلمان و دانش آموزان دختر پرداخته
اند و با انتشار شب نامه ها باعث عدم حضور دختران در مکاتب گشته اند. در این راستا
ببینیم که مقامات وزارت معارف چه اقداماتی انجام داده اند؟ ************ آقای پتمن:
(تعهد ما در کنفرانس لندن اینگونه بوده که باید درصد دختران با پسران در امر آموزش
یکسان باشد. براساس این تعهد سال به سال میزان حضور دختران در امر سوادآموزی زیاد می
شود و در مناطق دوردست ما مکاتب ابتدایی داریم و امیدواریم که طی سال های آینده این
میزان افزایش یابد. اساساً طرحی را داریم که در مناطق ناامن خوابگاه ایجاد کنیم و مناطق
ناامن را به مناطق امن انتقال دهیم و شرایط خوابگاه برایشان مهیا شود. طبعاً مراکز
ولایات امن است و برخی شهرستان ها هم امن است، می شود که دانش آموزان شهرستان های ناامن
را به شهرستان های امن و مرکز ولایات انتقال داد و با ایجاد خوابگاه این مشکلات مرفوع
شود.) ************ آقای سیدحسین اشراق حسینی معاون سابق وزارت معارف افغانستان و از
فعالان فرهنگی این کشور علاوه بر چالش های موجود در عرصه مصارف، ضعف در مدیریت و رهبری
را از مشکلات عمده برمی شمارد و بر این نظر است که: گرچه شعارهایی که طی چند سال گذشته
مطرح بوده، اما همیشه روابط مقدم بر ضوابط دانسته شده است. از سویی به گفته آقای اشراق
حسینی ادارات افغانستان گروه محور شده اند و برنامه ها مطابق با افراد تغییر می کنند.
نظرآقای اشراق حسینی: ************ آقای اشراق حسینی: (من فکر می کنم دربرابر نظام
آموزش و پرورش در افغانستان، هنوز هم چالش های جدی وجود دارد، یکی از چالش های عمده،
بحث نبود یک فضای مطمئن امنیتی که از آغاز اداره موقت تاکنون این مشکل بوده و ادامه
دارد. مسئله دوم نبود یک بودجه معقول و مناسب در حوزه های بودجه عادی و توسعه ای است.
مسئله سوم خود ظرفیت مدیریتی و اداری در سطح رهبری وزارت آموزش و پرورش است که هنوز
هم در این عرصه توجه جدی صورت نگرفته است. اکنون هم اگرچه شعارهای شایسته سالاری مطرح
است، اما متأسفانه بازهم رابطه پروری و مناسبات و علایق قومی در فضای فعالیت های آموزشی
مستوفی است. مسئله دیگر این است که در چارچوب فعالیت های این وزارتخانه استراتژی
12 ساله ای طرح ریزی شده بود که باید جنبه های مختلف آن گام به گام تحقق می یافت، اما
مشکل جدی که سراسر دولت را فراگرفته و بخش تعلیم و تربیت هم مستثنی نیست، این است که
ادارات ما گروه محور شده اند. افراد و اشخاص بر طبق خواسته های خود عمل می کنند و آن
برنامه محوری که باید مدنظر باشد و افراد برای تطبیق برنامه شخصی کار کند، هنوز هم
این مشکل وجود دارد.) ************ از سویی نیز با درنظر داشت 3 دهه بحران و ناامنی
در افغانستان، بازهم این کشور نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر ازجمله پاکستان در رابطه
با سواد و علم آموزی در وضع مطلوب تری قرار دارد. چنانکه بنابر گزارش سازمان بین المللی
نجات کودکان 33 درصد کودکان افغان از نعمت درس و مکتب محرومند و در پاکستان این میزان
بیسوادی حدود 39 درصد است. اما اکنون باید چه تدابیری جهت انکشاف بهتر و توسعه معارف
در افغانستان اندیشیده شود؟ نظر آقای اشراق حسینی: ************ آقای اشراق حسینی:
(مهمترین بحث برای بهترکردن وضعیت بهبود هم در سطح کمی و هم کیفی است. یک مؤلفه عمده
این است که برای بهبودها بودجه لازم داشته باشیم و درثانی استفاده درست و بهینه انجام
گیرد و مدیریت درست مدنظر قرار گیرد. به نظر من با وزارت معارف مانند سایر وزارت خانه
ها برخورد می شود و برنامه های لازم برای یک تغییر کیفی که مدنظر است، مورد توجه قرار
نمی گیرد. بیشتر روی اعداد و کمیت چانه زنی می شود و مشکل اساسی که تغییر در کیفیت
است درنظر گرفته نمی شود. بحث دیگر این است که دولت نمی تواند بودجه توسعه ای را تأمین
کند. بیشتر مؤسسات کمک کننده وعده می دهند و در سبد بودجه انکشافی محاسبه می شود، اما
در جریان کار کمک کننده ها یا به سلیقه خود مصرف می کنند و یا کمکی را که مطرح کردند،
ارائه و یا برنامه هایی را پوشش می دهند و مطرح می کنند که برنامه های مهم وزارت آموزش
و پرورش نیست، به همین خاطر کمک هایی که در حوزه انکشافی مطرح می شود به هدر می رود
و نتایج مفید و مؤثری را که باید به دست آورد، نمی تواند به دست آورد.)
************ به باور کارشناسان امور اجتماعی و فرهنگی اگر افغانستان بخواهد رشد نماید،
بهترین و ممکن ترین راه آن ریشه کنی بیسوادی از جامعه است که با افشاندن قطرات زلال
دانش، می توان آن را درمان نمود. شاید تصور شود که این کار بسیار دشوار است، اما بدون
تردید که خواستن، توانستن است، تجربه نشان داده که کشورهایی که برای ریشه کن کردن این
آفت اجتماعی بسیج شده اند، موفق گردیده اند.موفق ترین و زیباترین تجربه در این راستا
نهضت سوادآموزی در ایران اسلامی است که می تواند الگوی بسیار خوبی در کمپاین ملی مبارزه
علیه بی سوادی در افغانستان باشد. در این میان و در راستای کمپاین مبارزه با بیسوادی
حضور فرهنگیان متعهد و متخصص که بنابر دلایلی هجرت اختیار کرده اند، ضروری و لازم است
و از آنجا که زکات علم آموختن آن به دیگران است، می طلبد تا تمامی تحصیل کرده های افغان
از ایران و سایر کشورهای مهاجرپذیر به آغوش وطن بازگشته و در این کمپاین ملی اشتراک
نموده و در راستای توسعه افغانستان سهمی عظیم ایفا کنند.
طراحي فرايند، تكنيكي براي ايجاد چشمانداز و زباني مشترك براي بهبود نتايج
كسب و كار است. با اين حال، رهبران سازمانها اغلب اشتباهاتي دارند و ظرفيت طراحي فرايند
را دستكم ميگيرند. براي مثال، يكي از پيامدهاي اين اشتباهات، عدم توجه فروشندگان
به فرايند و عمل در خارج از سيستم است.
معمولا چهار اشتباه زير مانع موفقيت طراحي فرايند فروش ميشود. در اين مقاله،
پيامدهاي اين اشتباهات در طراحي فرايند فروش توصيف شده و راههاي غلبه بر آنها بررسي
شده است.
1. درختان را ميبينيد، اما جنگل را فراموش
ميكنيد
واحد فروش شركتي زمان زيادي را صرف تهيه فرايند فروش كرد، اما اين فرايند
بسيار پيچيده و استفاده از آن تقريبا غيرممكن بود. اين طرح مثل اكثر تلاشهاي طراحي
فرايند فروش بود. اغلب متخصصان نيز طرحهاي مشابهي تهيه ميكنند و برگههاي زيادي را
با لوزيهاي تصميم و جزئيات پيچيده ديگر پر ميكنند. چنين طرحهايي مشكلات زير را دارند:
· بسيار جزئي هستند و اطلاعات آنها بيش
از آن است كه يك نفر بتواند از آنها بهره ببرد.
· اهميت فعاليتها را يكسان فرض ميكند،
در حالي كه چنين چيزي واقعيت ندارد.
به اهداف در طراحي فرايند فروش توجه كنيد
حتي اگر اعضاي تيم درباره چگونگي رسيدگي به حسابها اختلاف نظر داشته باشند،
در مورد رسيدگي به حسابها توافق دارند. به اين ترتيب، برخي اختلافنظرها در مورد نحوه
رسيدن به هدف وجود خواهد داشت، اما افراد به تدريج به سمت توافق حركت ميكنند و رسيدن
به اهداف راحتتر ميشود.
اهداف با مرز واحدها منطبق نيستند. فردي ممكن است در تمام مراحل حضور داشته
باشد. اين امر، به ارتباط و همكاري بيشتر كمك ميكند و طرحهاي فرايند را به چهارچوبي
براي مسئوليت تبديل ميكند. مسئله مهم ديگر، لوزيهايي است كه نشان ميدهند چه زماني
يك نفر (فروشنده) بايد تصميم بگيرد. در عمل افراد ميتوانند تصميم بگيرند از شخص ديگري
خريد كنند، تا سال بعد منتظر بمانند، يا غيرمنتظره تماس بگيرند و اعلام نياز كنند.
شناسايي و ارزيابي زمان تصميمگيري اطلاعاتي حياتي براي بهبود فرايند فراهم ميكند.
2. به جاي مشتري به خريدار توجه ميكنيد
مدير اجرايي شركتي در پاياننامه كارشناسي ارشد خود مطالبي را درباره شيوه
كار فروشندگان از مديران فروش شركت جمعآوري كرد و آنها را سر و سامان داد. استادان
دانشگاه، تحليل جامع وي را پذيرفتند، اما كار طاقتفرساي وي سودي براي سازمان نداشت.
در طرح وي هدف هر مرحله نيز مشخص شده بود. اما معلوم نبود كه اين فعاليتها
براي چه كسي ارزش ميآفريند؟رويهها از نگاه مديران سازمان مهم هستند، اما براي مشتري
ارزشي ايجاد نميكنند.
چگونه براي مشتري ارزش بيافرينيد
فرايندهاي فروش موفق براي مشتري ارزش ميآفرينند. واگذاري وظيفه طراحي فرايند
به مديري كه تجربه فروش يا بينش اجرايي ندارد به شركت جنبوجوشي بيثمر ميدهد.
طي طراحي فرايند فروش بايد توجه خود را بر مهمترين پرسش ماموريت واحد فروش
حفظ كرد. چگونه براي مشتري ارزش واقعي خلق كنيد؟ بايد مشخص كنيد چگونه هر مرحله براي
مشتري ارزش ميآفريند. اگر نميتوانيد اين كار را بكنيد، آن مرحله را در خدمت هدف ديگري
قرار دهيد. هر كاري كه براي يافتن، كسب و حفظ مشتري انجام ميدهيد بايد ارزش مشخصي
براي مشتري ايجاد كند. هيچگام مطمئنتري براي رشد كسب و كار وجود ندارد. ارزش مشتري
اولين سد در مقابل بازارهاي متغير، رقابت و فناوري است.
3. پولتان را دور نريزيد
واحد آموزش و توسعه شركتي بزرگ، ميليونها دلار صرف توسعه برنامه آموزش
فروشي بر ارزشهاي فرهنگ سازماني كرد. اين برنامه از نظر توسعه سازماني عالي بود و
اهداف مفهومي شركت را به روشني بيان ميكرد. برنامه مزبور براساس مواد آموزشي موجود،
فروشندگاني ماهر تربيت ميكرد. عبارتهايي نظير: از شبكه روابط استفاده كنيد، تصميمگيري
را تسهيل كنيد يا تعهدات مشترك را تقويت كنيد به كار فروشندگان نميآيد. در عمليات
فروش واقعي مراحل ارزيابي وجود ندارد و فقط در برنامههاي آموزشي از آنها نام برده
ميشود. فروشندگان در حين كار از روش فروش مطلع ميشوند و از آموزش چيزي ياد نميگيرند.
در نهايت نيز شركت مزبور، نظام ارزيابي خود را بدون توجه به چارچوب برنامه آموزشي تهيه
كرد.
ابزار، مهارتها و ارزيابي نتايج را با فرايند ادغام كنيد
استراتژيهاي بازاريابي و سنجش كيفيت بايد با توجه به چرخه اقتصادي محصولات
تغيير كند. معيارها شاخصهايي قوي براي تغييرات بازار ايجاد ميكنند و به فروشندگان
امكان پاسخگويي به اين تغييرات را ميدهند. در ضمن، سازمان ميتواند به كمك معيارها،
گلوگاهها و نقاط ضعف خود را ارزيابي كند و منابع را اثربخشتر تخصيص دهد. براي مثال،
اگر بازاريابي نتايج خوبي ندارد، افزايش تعداد فروشندگان يا خريد خدمات آموزشي گرانقيمت
سودي براي سازمان نخواهد داشت، بلكه بايد فرايند بازاريابي را به گونهاي بهبود داد
كه نتايج مطلوبي ايجاد كند.
4. راهحل ديگران را ميخريد
فرايند فروش اغلب به صورت آموزش فروش يا مديريت روابط مشتري مطرح ميشود.
اين روشها در صورتيكه از آنها استفاده مناسبي شود مفيدند، اما در عين حال معايبي
نيز دارند.
در واقع آموزش فروش خوب به فروشندگان كمك ميكند تا به اهداف برسند اما
فروشندگان مثل ساير افراد از محيط تاثير ميگيرند. اگر محيط تغيير نكند، رفتارها به
وضعيت سابق باز ميگردند. با اين حال، مديران فروش به تاثير ناسازگاري محيط فروش سازمان
و فرضيات برنامه آموزش فروش توجه ندارند و هر سال ميليونها دلار صرف برنامههاي آموزشي
نامناسب ميشود. وقتي شركتي از مديريت ارتباط با مشتريان استفاده ميكند بايد كسب و
كارش را با آن سازگار كند. مديران فكر ميكنند همه ميدانند كسب و كار آنها چگونه كار
ميكند و هر كسي ميتواند جزئيات را طراحي كند. اگر افراد درون سازمان نتوانند طرح
معقولي از فرايند فروش تهيه كنند، چگونه ميتوان انتظار داشت فرضيات افرادي بيرون از
سازمان درست باشد؟ مديريت ارتباط با مشتريان به معناي اجراي استراتژيهاي كسب و كار
مشتريمدار است، باعث طراحي مجدد فعاليتهاي وظيفهاي ميشود و نيازمند مهندسي مجدد
فرايندهاست. فناوريهاي مديريت ارتباط با مشتريان اجراي آن را به عهده ندارد بلكه از
آن حمايت ميكند.
مديريت ارتباط با مشتريان بسيار قوي است. براي مديريت ارتباط با مشتريان
بايد به پرسشهايي مثل چگونه براي مشتري ارزش ايجاد كنيم؟ و چگونه ارزشي را كه ايجاد
كردهايم ارزيابي كنيم؟ پاسخ بدهيم. اگر مديران سازمان مسئوليت پاسخها را به عهده
نداشته باشند، تلاش آنها به دليل محيط نامناسب سازماني شكست ميخورد.
كاركنان را در طراحي فرايند و تعريف مشكلات و راه آنها مشاركت دهيد
برنامههاي آموزشي و نرمافزارها ابزار ارزشمندي براي حمايت از فرايند فروش
هستند، اما فرايند فروش را نميتوان از فردي ديگر كپي كرد. نگاه كاركنان بايد در فرايند
فروش لحاظ شود. رهبران سازمان فروش بايد چشماندازي مشترك داشته باشند و آن را اجرا
كنند. طراحي فرايند،ابزاري مناسب است كه كاركنان را به خلق و رسيدن به چشماندازي مشترك
تشويق ميكند.
جمعبندي
بهترين فروشندگان هر سازماني اغلب فارغ از عواملي كه در فرايند فروش يا
مديريت ارتباط با مشتري مطرح است عمل ميكنند. آنها براي گرفتن سفارش از اين رويهها
عدول ميكنند. اكنون زمان آن رسيده است كه يكي از راههاي سنتي رهبراني كه با جار و
جنجال تيمهاي فروش را هدايت ميكنند و به موانع داخلي بيتوجه هستند به چالش كشيده
شود. طراحي فرايند كه با همكاري تيمي انجام ميشود، در تمام مراحل به مشتري توجه دارد
و ابزاري قوي براي غلبه بر اين موانع است. خلاصه اينكه طراحي فرايند فروش مزاياي زير
را براي سازمانهاي مشتريگرا دارد و به پيشرفت در عملكرد فروش سازمان كمك شاياني ميكند:
· به شريان حياتي مشتري دست پيدا ميكند.
· ارزش واقعي ايجاد ميكند و فروشندگان
مجبور نيستند خارج از سيستم عمل كنند.
· به درك و پذيرش تغييرات سازماني وظايف
كمك ميكند.
تقطیر ، در واقع ، جداسازی فیزیکی برشهای نفتی است که اساس آن ، اختلاف
در نقطه جوش هیدروکربنهای مختلف است. هر چه هیدروکربن سنگینتر باشد، نقطه جوش آن زیاد
است و هر چه هیدروکربن سبکتر باشد، زودتر خارج میشود. اولین پالایشگاه تاسیس شده در
جهان ، در سال 1860 در ایالت پنسیلوانیای آمریکا بوده است. نفت خام ، از کورههای مبدل
حرارتی عبور کرده، بعد از گرم شدن وارد برجهای تقطیر شده و تحت فشار و دما به دو صورت
از برجها خارج میشود و محصولات بدست آمده خالص نیستند. انواع برجهای تقطیر در زیر
توضیح داده میشوند.
برجهای تقطیر با سینی کلاهکدار
در برجهای تقطیر با سینی کلاهکدار ، تعداد سینیها در مسیر برج به نوع انتقال
ماده و شدت تفکیک بستگی دارد. قطر برج و فاصله میان سینیها به مقدار مایع و گاز که
در واحد زمان از یک سینی میگذرد، وابسته است. هر یک از سینیهای برج ، یک مرحله تفکیک
است. زیرا روی این سینیها ، فاز گاز و مایع در کنار هم قرار میگیرند و کار انتقال
ماده از فاز گازی به فاز مایع یا برعکس در هر یک از سینیها انجام میشود. برای اینکه
بازدهی انتقال ماده در هر سینی به بیشترین حد برسد، باید زمان تماس میان دو فاز و سطح
مشترک آنها به بیشترین حد ممکن برسد.
بخشهای مختلف برج تقطیر با سینی کلاهکدار
بدنه
و سینیها: جنس بدنه معمولا از فولاد ریخته است. جنس سینیها معمولا از چدن است. فاصله
سینیها را معمولا با توجه به شرایط طراحی ، درجه خلوص و بازدهی کار جداسازی بر میگزینند.
در بیشتر پالایشگاههای نفت ، برای برجهای تقطیر به قطر 4ft فاصله
میان 50 - 18 سانتیمتر قرار میدهند. با بیشتر شدن قطر برج ، فاصله بیشتری نیز برای
سینیها در نظر گرفته میشود.
سرپوشها
یا کلاهکها: جنس کلاهکها از چدن میباشد. نوع کلاهکها با توجه به نوع تقطیر انتخاب
میشود و تعدادشان در هر سینی به بیشترین حد سرعت مجاز عبور گاز از سینی بستگی دارد.
موانع
یا سدها: برای کنترل بلندی سطح مایع روی سینی ، به هر سینی سدی به نام "وییر" (Wier) قرار میدهند تا از پایین رفتن سطح مایع از
حد معنی جلوگیری کند. بلندی سطح مایع در روی سینی باید چنان باشد که گازهای بیرون آمده
از شکافهای سرپوشها بتوانند از درون آن گذشته و زمان گذشتن هر حباب به بیشترین حد ممکن
برسد. بر اثر افزایش زمان گذشتن حباب از مایع ، زمان تماس گاز و مایع زیاد شده ، بازدهی
سینیها بالا میرود.
برجهای تقطیر با سینیهای مشبک
در برجهای با سینی مشبک ، اندازه مجراها یا شبکهها باید چنان برگزیده شوند
که فشار گاز بتواند گاز را از فاز مایع با سرعتی مناسب عبور دهد. عامل مهمی که در بازدهی
این سینیها موثر است، شیوه کارگذاری آنها در برج است. اگر این سینیها کاملا افقی قرار
نداشته باشند، بلندی مایع در سطح سینی یکنواخت نبوده و گذر گاز از همه مجراها یکسان
نخواهد بود.
خورندگی فلز سینیها هم در این نوع سینیها اهمیت بسیار دارد. زیرا بر اثر
خورندگی ، قطر سوراخها زیاد میشود که در نتیجه مقدار زیادی بخار با سرعت کم از درون
آن مجاری خورده شده گذر خواهد کرد. و میدانیم که اگر سرعت گذشتن گاز از حد معینی کمتر
گردد، مایع از مجرا به سوی پایین حرکت کرده بازدهی کار تفکیک کاهش خواهد یافت.
برجهای تقطیر با سینیهای دریچهای
این نوع سینیها مانند سینیهای مشبک هستند. با این اختلاف که دریچهای متحرک
روی هر مجرا قرار گرفته است. در صنعت نفت ، دو نوع از این سینیها بکار میروند:
انعطاف
پذیر: همانطور که از نام آن برمیآید، دریچهها میتوانند بین دو حالت خیلی باز یا
خیلی بسته حرکت کنند.
صفحات
اضافی: در این نوع سینیها ، دو دریچه یکی سبک که در کف سینی قرار میگیرد و دیگری سنگین
که بر روی سه پایهای قرار گرفته ، تعبیه شده است. هنگامی که بخار کم باشد، تنها سرپوش
سبک به حرکت در میآید. اگر مقدار بخار از حد معینی بیشتر باشد، هر دو دریچه حرکت میکنند.
مقایسه انواع گوناگون سینیها
در صنعت نفت ، انواع گوناگون سینیها در برجهای تقطیر ، تفکیک و جذب بکار
برده میشوند. ویژگیهایی که در گزینش نوع سینی برای کار معینی مورد توجه قرار میگیرد،
عبارت است از: بازدهی تماس بخار و مایع ، ظرفیت سینی ، افت بخار در هنگام گذشتن از
سینی ، زمان ماندن مایع بر روی سینی ، مشخصات مایع و ... . چون در صنعت بیشتر سینیهای
کلاهکدار بکار برده میشوند، برای مقایسه مشخصات سینیهای دیگر ، آنها را نسبت به سینیهای
کلاهکدار ارزیابی میکنند.
برجهای انباشته
در برجهای انباشته ، بجای سینیها از تکهها یا حلقههای انباشتی استفاده
میشود. در برجهای انباشته حلقهها یا تکههای انباشتی باید به گونهای برگزیده و در
برج ریخته شوند که هدفهای زیر عملی گردد.
ایجاد
بیشترین سطح تماس میان مایع و بخار
ایجاد
فضا مناسب برای گذشتن سیال از بستر انباشته
جنس مواد انباشتی
این مواد باید چنان باشند که با سیال درون برج ، میل ترکیبی نداشته باشند.
استحکام مواد انباشتی
جنس مواد انباشتی باید به اندازه کافی محکم باشد تا بر اثر استفاده شکسته
نشده و تغییر شکل ندهد.
شیوه قرار دادن مواد انباشتی
مواد انباشتی به دو صورت منظم و نامنظم درون برج قرار میگیرند.
پر کردن
منظم: از مزایای این نوع پر کردن، کمتر بودن افت فشار است که در نتیجه میشود حجم بیشتر
مایع را از آن گذراند.
پر کردن
نامنظم: از مزایای این نوع پر کردن ، میتوان به کم هزینه بودن آن اشاره کرد. ولی افت
فشار بخار در گذر از برج زیاد خواهد بود.
مقایسه برجهای انباشته با برجهای سینیدار
در برجهای انباشته ، معمولا افت فشار نسبت به برجهای سینیدار کمتر است.
ولی اگر در مایع ورودی برج ، ذرات معلق باشد، برجهای سینیدار بهتر عمل میکنند. زیرا
در برجهای انباشته ، مواد معلق تهنشین شده و سبب گرفتگی و برهم خوردن جریان مایع میگردد.
اگر برج بیش از حد متوسط باشد، برج سینیدار بهتر است. زیرا اگر در برجهای انباشته
قطر برج زیاد باشد، تقسیم مایع در هنگام حرکت از بستر انباشته شده یکنواخت نخواهد بود.
در برجهای سینیدار میتوان مقداری از محلول را به شکل فرایندهای کناری
از برج بیرون کشید، ولی در برجهای انباشته این کار، شدنی نیست. کارهای تعمیراتی در
درون برجهای سینیدار ، آسانتر انجام میگیرد. تمیز کردن برجهای انباشته ، از آنجا
که باید پیش از هرچیز آنها را خالی کرده و بعد آنها را تمیز نمایم، بسیار پرهزینه خواهد
بود.
پیل سوختی اساساً وسیله ایست که سوخت (مانند هیدروژن، متانول، گاز طبیعی،
بنزین و...) و اکسیدان (مانند هوا و اکسیژن) را به برق، آب و حرارت تبدیل میکند. به
عبارت دیگر پیل سوختی شبیه یک باطری بوده ولی بر خلاف باطری نیاز به انبارش (شارژ)
ندارد. تا زمانی که سوخت و هوای مورد نیاز پیل تأمین شود، سیستم کار خواهد کرد. پیلهای
سوختی میتوانند سوختهای حاوی هیدروژن مانند متانول(
Methanol ) ، اتانول ( Ethanol) ، گاز طبیعی ( Natural Gas ) و حتی بنزین و گازوئیل را مورد استفاده قرار
دهند. بطورکلی در سوختهای هیدروکربوری، هیدروژن توسط یک دستگاه اصلاحگر سوخت ( Fuel Reformer )، از آنها جدا شده و بکار گرفته میشود. پیلهای
سوختی در کاهش آلودگی محیط زیست نقش بسزائی داشته و بخاطر عدم بکارگیری قطعات مکانیکی
زیاد، ایجاد آلودگی صوتی نیز نمینماید. علاوه بر آن سیستم پیل سوختی از کارائی نسبتاً
بالائی نسبت به موتورهای احتراق درونسوز برخوردار است. بحران انرژی در سالهای ۱۹۷۳و ۱۹۹۱و آلودگی فزاینده
محیط زیست، کشورهای صنعتی را بر آن داشت تا جهت استفاده از سیستمهایی با راندمان بالا
و سازگار با محیط زیست سرمایه گذاری کلانی نمایند. سیستمهای پیل سوختی از جمله تکنولوژیهای
پیشرفته ایست که مصارف غیر نظامی آن با توانهای میلی وات تا مگا وات موضوع تحقیق شرکتهای
تولید نیرو، خودرو سازی و نیز شرکتهای نفتی قرار گرفتهاست. پیل سوختی مجموعهای از
الکترولیت ، الکترودها و صفحات دو قطبی است. در پیل سوختی(بهعنوان مثال نوع الکترولیت
پلیمر جامد)، هیدروژن از آند و اکسیژن از کاتد وارد میشوند. هیدروژن الکترون خودرا
در آند از دست داده و بصورت پروتن از طریق الکترولیت به سمت کاتد حرکت میکند. الکترون
نیز از طریق مدار خارجی به سوی کاتد هدایت میشود. اکسیژن با دریافت الکترون و پروتون
به آب تبدیل میشود. حرکت الکترون از آند به کاتد جریان برق را به وجود میآورد که
قابل استفاده در وسایل برقی است .آب حاصل در کاتد میتواند مورد استفاده مجدد قرار گیرد
اگر چه پيلسوختي به تازگي به عنوان يكي از راهكارهاي توليد انرژي الكتريكي
مطرح شده است ولي تاريخچه آن به قرن نوزدهم و كار دانشمند انگلیسی سرویلیام گرو بر
ميگردد. او اولين پيلسوختي را در سال 1839 با سرمشق گرفتن از واکنش الکترولیز آب،
طی واکنش معکوس و در حضور کاتالیست پلاتین ساخت.
واژه "پيلسوختي" در سال 1889 توسط لودويک مند و چارلز لنجر به
كار گرفته شد. آنها نوعي پيلسوختي که هوا و سوخت ذغالسنگ را مصرف ميکرد، ساختند.
تلاشهاي متعددي در اوايل قرن بيستم در جهت توسعه پيلسوختي انجام شد که به دليل عدم
درک علمي مسئله هيچ يک موفقيت آميز نبود. علاقه به استفاده از پیل سوختی با کشف سوختهای
فسیلی ارزان و رواج موتورهای بخار کمرنگ گردید.
فصلي ديگر از تاريخچه تحقيقات پيلسوختي توسط فرانسيس بيكن از دانشگاه كمبريج
انجام شد. او در سال 1932 بر روي ماشين ساخته شده توسط مند و لنجر اصلاحات بسياري انجام
داد. اين اصلاحات شامل جايگزيني كاتاليست گرانقيمت پلاتين با نيكل و همچنين استفاده
از هيدروكسيدپتاسيم قليايي به جاي اسيد سولفوريك به دليل مزيت عدم خورندگي آن ميباشد.
اين اختراع كه اولين پيلسوختي قليايي بود، “BaconCell”
ناميده شد. او 27 سال تحقيقات خود را ادامه داد تا توانست يك پيلسوختي
كامل وكارا ارائه نمايد. بيكون در سال 1959 پيلسوختي با توان 5 كيلووات را توليد نمود
كه ميتوانست نيروي محركه يك دستگاه جوشكاري را تامين نمايد.
تحقيقات جديد در اين عرصه از اوايل دهه 60 میلادی با اوج گيري فعالیتهای
مربوط به تسخیر فضا توسط انسان آغاز شد. مركز تحقيقات ناسا در پي تامين نيرو جهت پروازهاي
فضايي با سرنشين بود. ناسا پس از رد گزينههاي موجود نظير باتري (به علت سنگيني)، انرژي
خورشيدي(به علت گران بودن) و انرژي هستهاي (به علت ريسك بالا) پيلسوختي را انتخاب
نمود.
تحقيقات در اين زمينه به ساخت پيلسوختي پليمري توسط شركت جنرال الكتريك
منجر شد. ایالات متحده فنآوری پیل سوختی را در برنامه فضايي
Gemini استفاده نمود كه اولين كاربرد تجاري پيلسوختي بود.
پرت و ويتني دو سازنده موتور هواپیما پيلسوختي قليايي بيكن را به منظور
كاهش وزن و افزايش طول عمر اصلاح نموده و آن را در برنامه فضايي آپولو به كار بردند.
در هر دو پروژه پيلسوختي بعنوان منبع انرژي الكتريكي براي فضاپيما استفاده شدند. اما
در پروژه آپولو پيلهاي سوختي براي فضانوردان آب آشاميدني نيز توليد ميكرد. پس از
کاربرد پيلهاي سوختي در اين پروژهها، دولتها و شركتها به اين فنآوري جديد به عنوان
منبع مناسبي براي تولید انرژي پاك در آينده توجه روزافزوني نشان دادند.
از سال 1970 فنآوري پيلسوختي براي سيستمهاي زميني توسعه يافت. تحريم نفتي
از سال1973-1979 موجب تشديد تلاش دولتمردان امريكا و محققين در توسعه اين فنآوري به
جهت قطع وابستگي به واردات نفتي گشت.
در طول دهه 80 تلاش محققين بر تهيه مواد مورد نياز، انتخاب سوخت مناسب و
كاهش هزينه استوار بود. همچنين اولين محصول تجاري جهت تامين نيرو محركه خودرو در سال1993
توسط شركت بلارد ارائه شد
كاربردهاي پيل سوختي نيروگاهي
بازار مولدهای نیروگاهی پیلسوختی بسیار گسترده است و کاربردهای دولتی،
نظامی و صنعتی را شامل میشود. همچنین به عنوان نیروی پشتیبان در مواقع اضطراری در
مخابرات، صنایع پزشکی، ادارات، بیمارستانها، هتلهای بزرگ و سیستمهای کامپیوتری به
کار میرود.
پیلهای سوختی نسبتاً آرام و بیصدا هستند لذا جهت تولید برق محلی مناسبند.
علاوه بر کاهش نیاز به گسترش شبکه توزیع برق، از گرمای تولیدی از این نیروگاهها میتوان
جهت گرمایش و تولید بخار آب استفاده نمود.
این نیروگاهها در مصارف کوچک بازدهی الکتریکی بالایی دارند و همچنین در
ترکیب با نیروگاههای گاز طبیعی بازدهی الکتریکی آنها به 70-80% میرسد.
مزیت دیگر این نیروگاهها عدم آلودگی محیط زیست است. خروجی نیروگاههای
پیلسوختی بخارآب می باشد.
نیروگاههای پیل سوختی قابلیت استفاده از سوختهای مختلف مانند متانول،
اتانول، هیدروژن، گاز طبیعی، پروپان و بنزین را دارند و مانند سایر نیروگاهها محدود
به استفاده از یک منبع انرژی خاص نیست.
از زمانیکه اولین پیلسوختی نیروگاهی در دهه 60 تولید گشت، تا کنون در مجموع
650 سیستم کامل با توان بیش از 10 کیلووات (میانگین آن 200 کیلووات است) ساخته شد.
تقریباً 90 درصد از این واحدها با گاز طبیعی تغذیه می شود. البته استفاده از سوختهای
جایگزین نظیر بیوگاز و گاز ذغال نیز پیشرفت قابل ملاحظهای داشته است.
در این بخش نیروگاه انواع متنوع پیلسوختی به کار رفته است. در ابتدا از
پیلسوختی اسید فسفریک آغاز گردید و سپس پیلسوختی پلیمری و پیلسوختی کربنات مذاب
جایگزین آن گشتند. در حالیکه پیلسوختی اکسید جامد در آینده بازار را به قبضه در خواهد
آورد.
در بخش پیلهای سوختی نیروگاهی کوچک (زیر 10 کیلووات) نیز رشد قابل ملاحظهای
را شاهد بودیم. تعداد این واحدها اکنون به 1900 رسیده است. این سیستم جهت مصارف خانگی
و بازارهایی از قبیل UPS ونیروی پشتیبان در
اماکن دوردست کاربری دارد. نیمی از محصولات در آمریکای شمالی توسعه یافته است.
در بخش سیستمهای نیروگاهی کوچک 20 درصد سهم بازار را پیلسوختی اکسیدجامد
و مابقی را پیلسوختی پلیمری تشکیل ميدهد. بازار پیلسوختی کوچک در ژاپن که به مصارف
خانگی اختصاص دارد، منحصراً با پیلسوختی پلیمری است و امید است تا انتهای سال
2005 محصولات به بازار عرضه گردند.
فروش تعدادی از واحدهای نیروگاهی کوچک آغاز شده است که از جمله آنها سیستم GenCore شرکت
PlugPower می باشد(توان 5 کیلووات، 15000 دلار)
دولت ژاپن حمایت خود از توسعه پیلهای سوختی نیروگاهی در ابعاد بزرگ را
از سال 1980 آغاز نموده است و شرکت های ژاپنی گاز توکیو و
Osaca از بزرگترین شرکت های توسعه دهنده این فنآوری میباشند.
اساس کار پیلهای سوخت
پیلهای سوختی از یک واکنش الکتروشیميایی ساده که درآن از ترکیب اکسیژن و
هیدروژن آب تشکیل میشود تولید انرژی الکتریکی میکنند انواع مختلف و متعدد پیل سوختی
وجود دارد اما همه آنها بر اساس یک طراحی اصلی تشکیل شده از دو الکترود یک آند منفی
و یک کاتد مثبت بنا نهاده شدهاند. این دو الکترود بوسیله یک الکترولیت جامد و یا مایع
که ذرات باردار الکتریکی را جابجا میکند از هم جدا شدهاند. معمولاً از یک کاتالیزور
مانند پلاتین جهت افزایش سرعت واکنش الکترونها استفاده میشود. پیلهای سوختی بر اساس
طبیعت الکترولیت مورد استفاده در آنها تقسیم بندی میشوند .هر یک از آنها مواد و سوخت
خاص مناسب با کاربردهای مختلف نیاز دارند.
انواع پیل سوختی
پيلهای سوختی در انواع زير موجود میباشند:
پیلهای سوختی براساس نوع الکترولیت استفاده شده در آنها به پنج نوع اصلی طبقه بندی میشوند
پیل سوختی الکترولیت پلیمر یا غشاء مبادله کننده پروتونPEFC)
پیل سوختی اسید فسفریک PAFC
پیل سوختی کربنات مذاب MCFC)
پیل سوختی اکسید جامد (SOFC)
لازم به ذکر است که پیل سوختی متانول مستقیم
(DMFC) از خانوادة پیل سوختی PEFC
است. پیلهای سوختی بر اساس دمای عملکرد ، دارای
دامنة دمایی از ۸۰برای (PEFC) تا ۱۰۰۰برای (SOFC) میباشند.
پیلهای سوختی دمای پایین
(PEFC ،PAFC ،AFC) دارای
حاملهای یونیH+ ویا OH- هستند که انتقال یون از میان الکترولیت وانتقال الکترونها از طریق مدار خارجی را به عهده دارند ، و در پیلهای سوختی دمای بالا مانند الکترولیت کربنات مذاب (MCFC) و الکترولیت اکسید جامد (SOFC) ، جریان الکتریکی به ترتیب از طریق یونهایCO۳۲- و O۲- انتقال
مییابد. در پیلهای سوختی
اکسید جامد (SOFC) یا سرامیکی رسانشیون در الکترولیت
معمولاً در دمای بین ۶۰۰تا ۱۰۰۰درجه سانتیگراد انجام
میشود.
مزایای پیلهای سوختی بطور کلی عبارتاند از:
بازده بالا
سازگاری با محیط زیست
سادگی سیستم از نظر تعمیر ونگهداری
تنوع در سوخت مصرفی
عدم آلودگی صوتی به سبب نداشتن قسمتهای متحرک
طراحی و ساخت توانهای کوچک (میلی وات ) تا بزرگ (مگاوات
امكان استفاده از سوختهاي فسيلی و پاك، مدولار بودن
قابليت توليد همزمان حرارت و الكتريسيته و استفاده در كاربردهای توليد
غيرمتمركز انرژی
معایب :
به مواد بیشتر و فرآیندهای سریعتری نسبت به دیگر پیلها نیاز دارد
ممکن است در مدت طولانی کار ، گرما مشکلاتی چون ناسازگاری عناصر و افت انرژی
را موجب شود.
در صورت استفاده از سوخت ناخالص ، کار و گرمای بیش از حد موجب رسوب کربن
و درنهایت
مسمومیت پیل میگرد
مزایای پیل سوختی اکسید جامد
به علت عملکرد دمایی بالا دارای بیشترین راندمان نسبت به سایر پیلهای سوختی میباشد.
از گرمای تولید شده میتوان برای افزایش بازدهی مجدد استفاده
نمود.
امکان بازسازی درونی سوخت به خاطر عملکرد دمایی بالا وجود دارد.
نیازی به کاتالیستهای گران قیمت ندارد.
برای استفاده از سوختهای مختلف نیازی به مبدلهای سوخت
نیست.
از آنجاییکه پیل سوختی اکسید جامد دارای الکترولیت جامد است مشکل خوردگی
مواد کم میباشد .
برای ساخت اجزای پیل میتوان از فنآوری
لایه نازک استفاده نمود. ولی در پیلهای سوختی با الکترولیت مایع چنین
امری دست نیافتنی است.
این تکنولوژی در دهه 1950 بوسیله شرکت جنرال الکتریک ابداع شد و بوسیله
سازمان ناسا جهت تولید انرژی برای پروژه فضائی
Gemini استفاده شد. در حال حاضر این نوع پیل سوختی است که اکثراً در
شرکتهای اتومبیل سازی بعنوان جایگزین در موتورهای درونسوز بکار برده میشود.پیلهای
سوختی با غشاء تبادل پروتون بنام غشاء الکترولیت پلیمری، الکترولیت پلیمری جامد، پیلهای
سوختی الکترولیت پلیمری نیز شناخته شدهاند.
در پیل سوختی PEM الکترولیت از یک
غشاء نازک پلیمری (مانند پلی پرفلور و سولفوریک اسید) نافیون
(Nafim TM ) که نفوذپذیر در پروتونهاست، اما هادی الکتریسیته نمیباشد و
الکترودها از کاربن درست شدهاند .هیدروژن در درون پیل سوختی به روی آند جاری شده و
به پروتونها و الکترونها تقسیم میشود. یونهای هیدروژن از طریق الکترولیت به کاتود
نفوذ میکنند، درحالیکه الکترونها از طریق یک مدار خارجی جریان کرده و تولید انرژی
مینمایند. اکسیژن به صورت هوا به کاتد ارسال شده و با الکترونها و یونهای هیدروژن
ترکیب گردیده و
تولید آب میکند.این واکنشهای روی الکترودها مطابق زیر میباشند.
2H2 ===> 4H
+ 4e: آند
O2+4H ===> 2H2O
:کاتد
انرژي 2H2 +O2 ===> 2H2O
+: نتیجه
پیلهای PEM در دمای حدود 80
سانتیگراد کار میکنند. در این دمای پایین واکنشهای الکتروشیمیائی معمولاً خیلی کند
صورت میگیرد بنابراین از یک لایه نازک پلاتین روی هر یک از الکترودها بعنوان کاتالیزور
استفاده میشود.
این دستگاه الکترولیت/ الکترود بنام مجموعه الکترود غشاء (MEA ) خوانده شده و بین دو صفحه ي جریان، میدان
ساندویج گردیده تا یک پیل سوختی را بوجود آورد. این دو صفحه شامل شیارهايی جهت کانال
هدایت سوخت به الکترودها و همچنین هدایت الکترونها به خارج از مجموعه MEA میباشد. هر پیل حدود 7/0ولت برق تولید مي کند.براي تولید
ولتاژ های بالاتر تعدادی از این پیلها بطور سری بهم وصل گردیده و تشکیل ساختاری بنام
مجموعه پیل سوختی می دهند.پیلهای سوختی PEM دارای
یک سری مزایا هستندکه باعث شده از آنها در اتومبیل و کاربردهای کوچک خانگی مانند جایگزین
باطریهای قابل شارژ استفاده شود. پیلها در دمای نسبتاً پایین کار می کنند و لذا باعث
استارت سریع از حالت سرد بوده و به دلیل داشتن دانسیته بالای انرژی داراي قابلیت ساخت
با حجم کم و فشرده می باشند .بعلاوه پیلهای PEM با راندمان
بالا حدود (40-50) درصد حداکثر ولتاژ تعریف شده در تئوری کار میکنند و میتوانند خروجی
خود را بسرعت تغییر داده تا با تغییر در انرژی مورد نیاز سازگاری داشته باشند.
در حال حاضر دستگاههايی با نمایش قدرت تولید 50 کیلو وات مورد بهرهبرداری
و عملیات قراردارد و دستگاههایی با قدرت تا 250 کیلو وات درحال توسعه است. بهرحال هنوز
یک سری محدودیتها وجود دارد که باید قبل از اینکه این تکنولوژی گسترده تر شود بر انها
غلبه کرد. مشکل اصلی قیمت بالا، مثل گرانی جنس غشاء وکاتالیزورمی باشد. اما نتیجه پژوهشها
و طرحهای توسعهای دردست اقدام بتدریج از قیمتکاسته و همچنین به هنگام تولید اندوده
درمقیاس بالا جهشی بزرگ در کاهش قیمت و اقتصادی شدن آن خواهد نمود. مانع دیگر بر سر
راه پیلهای PEM نیاز آنها به هیدروژن
خاص جهت کارکردن میباشد. زیرا آنها خیلی حساس به مسمومیت با منواکسیدکربن وناخالص
های دیگر هستند و این عمدتا بدلیل دمای پایین عملیاتی پيل ضرورت استفاده ازکاتالیزورحساس
در پیل را موجب میشود.بهرحال کارهايی در دست اقدام است تا یک سیستم کاتالیزور توام
با غشاء با قدرت مانور بهتر تولید گردد که قادر به کارکرد با دمای عملیاتی بالاتر باشد.
پیلهای سوختی بازی :Alkaline Fuel Cell)AFC)
پیلهای سوختی بازی یکی از توسعه یافته ترین تکنولوژیها هستند و برای تهیه
انرژی وآب آشامیدنی در ماموریت ها ی فضائی از جمله سفینه فضائی شاتل ایلات متحده آمریکا
بکار برده شده اند. واکنش الکتروشیمیائی در آن قدری متفاوت است، بدین صورت که یونهای
هیدرواکسیل (OH ) از کاتدبه طرف آند
حرکت میکنند؛ تا در اثر واکنش با هیدروژن تشکیل آب و الکترون بدهند.این الکترونها جهت
اعمال انرژی به مدار خارجی بکار ميروند، سپس دوباره به کاتد برگشته و در واکنش با اکسیژن
و آب تولید مقادیر بیشتری از یونهای هیدرواکسیل (OH)
مینمایند.
2H2 + 4OH
===> 4H2O + 4e:
آند
O2 + 2H2O
+ 4e ===> 4OH
:کاتد
پیلهای بازی در همان دمای عملیاتی مشابه پیلهای PEM
( حدود 80 سانتیگراد )کار میکنندو لذا سریع استارت هستند. اما دانسیته انرژی
آنها حدود ده برابر کمتر PEM میباشد و بنابراین
برای استفاده درموتور اتومبیل بسیار پرحجم اند.آنها بهر حال ارزان ترین نوع پیل سوختی
هستند و بدین جهت میتوانند برای دستگاههای تولید برق کوچک و ثابت بکار برده شوند. پیلهای
بازی مشابه پیلهای PEM شدیداً به منواکسیدکربن
و ناخالصیهای دیگرکه موجب مسمومیت کاتالیزور میشوند حساس هستند.بعلاوه منابع تغذیه
آنها باید عاری از دی اکسید کربن باشند، زیرا واکنش دی اکسیدکربن با الکترولیت هیدروکسید
پتاسیم تشکیل کربنات پتاسیم میدهدکه باعث محدودیت در راندمان پیل میگردد.
پیل سوختی اسید فسفریک در حال حاضر پیشرفتهترین پیل سوختی تجاری است همانگونه
که از نام آن استنباط میگردد در این پیلها از اسید فسفریک مایع بعنوان الکترولیت استفاده
میشود معمولاً در یک قالب سیلیکون کارباید جا داده میشود. پیلهای سوختی اسید فسفریک
در دمای کمی بالاتر از پیلهای PEM و بازی کار میکنند.(حدود
150 الی 200 درجه سلسیوس). با وجود این جهت ارتقاء واکنش ، نیاز به کاتالیزور پلاتین
روی الکترودها دارند. واکنش آند وکاتد مشابه PEMمیباشد.ولی
به علت دمای عملیاتی بالاتر، سرعت واکنش آن بيشتر است . اين افزايش دما موجب انعطاف
پذيري بيشتر در مقابل ناخالصي ها مي گردد. پيلهاي اسيد فسفريک با يکي دو درصد منواکسيدکربن
و مقدار کمي (چند جزء در مليون ppm) گوگرد موجود در جريان
واکنش هنوز عملکرد درستی دارند. راندمان پیلهای اسید فسفریک کمتر از سیستمهای دیگر
است. حدود چهل درصد و همچنین زمان بیشتری جهت گرم شدن نسبت به پیلهای PEM صرف می کنند علیرغم آن موانع و کاستيها یک سری مزایا در
این تکنولوژی از قبیل سادگی ساخت، ثبات و تبخیر پذیری کمتر الکترولیت وجود دارد. پیلهای
اسید فسفریک برای تامین انرژی الکتریکی در اتوبوسها بکار برده شدهاند و تعدادی از
آنها در سرویس عملیاتی میباشند، اما اینکه زمانی در اتومبیلهای شخصی بکار روند غیر
متحمل است. پژوهش قابل ملاحظهای در طول 20 سال نتیجه داده است که پیلهای اسید فسفریک
کاربرد موفقیت آمیزی در دستگاههای غیر سیار داشتهاند. در حال حاضر تعداد زیادی از
این دستگاهها با قدرت خروجی بین 2/0 تا 20 مگا وات در سراسر دنیا جهت تهیه انرژی برق
در بیمارستانها، مدارس و نیروگاههای کوچک نصب شدهاند و در سرویس عملیاتی قراردارند
پیلهای سوختی کربنات ذوب شده
:(Molten Carbonate Fuel Cells(MCFC
نحوه کار پیلهای سوختی کربنات ذوب شده نسبت به پیلهای دیگر تا کنون بحث
شده کاملاً متفاوت است. در این پیلها از نمک کربنات لیتیوم پتاسیم ذوب شده و یا لیتیوم
سدیم ذوب شده بعنوان الکترولیت استفاده میگردد. وقتی که نمک تا دمای 650 درجه سانتیگراد
گرم شود، نمک ذوب شده و یونهای کربنات تولید میکند که از کاتد به آند جریان کرده و
در آنجا با هیدروژن ترکیب شده و تولید آب و دی اکسیدکربن و الکترون مینماید. الکترونها
از طریق یک مدار خارجی دوباره به کاتد برگشته و در سر راه خود تولید انرژی می کنند.
CO3 + H2 ===> H2O +CO2 + 2e: آند
CO2 +1/2 O2 + 2e
===> CO3 :کاتد
دمای بالائی که این پیلها در آن کار می کنند به این معناست که آنها قادرند
بطور داخلی تشکیل هیدروکر مانند گاز طبیعی و نفت جهت تولید هیدروژن در درون ساختار
پیل بدهند. در چنین دمای بالائی هیچگونه مشکل مسمومیت منواکسید وجود ندارد، گرچه مشکل
گوگرد سر جای خود باقی است و بجای کاتالیزور پلاتین گران قیمت میتوان از نوع نیکل ارزانتر
استفاده نمود. حرارت اضافی ایجاد شده میتواند در سیکل ترکیبی نیروگاها بکار رود. راندمان
این نوع پیلها تا حدود 60 درصد است و در صورتی از گرمای تلف شده استفاده گردد میتواند
تا 80 درصد افزایش یابد. دمای بالای کارکرد، بهر حال پاره ای مشکلات را بوجود مي آورد.
زمان قابل ملاحظهای طول میکشد تا پیل به دمای عملیاتی برسد و این باعث میشود که پیل
برای کاربردهای حمل و نقل نامناسب باشد و دمای بالا و طبیعت خورنده الکترولیت احتمالاً
به این معناست که پیل برای تولید برق خانگی غیر ایمن است .راندمان بالای تولید انرژی
پیل باعث جذابیت آن در استفاده در فرآیندهای صنعتی در مقیاس بالا و در توربین های تولید
برق باشد. در حال حاظر پیل سوختی کربنات ذوب شده با ظرفیتهای تا 2 مگا وات به نمایش
گذارده شده ولی ظرفیتهای 50 الی 100 مگا وات در دست طراحی است
پیلهای سوختی اکسید جامد
(Solid oxide Fuel cells (SOFC
پیلهای سوختی اکسید جامد در دمای حتی بالاتر از پیلهای کربنات ذوب شده کار
می کنند. آنها از الکترولیت سرامیک بخار مانند اکسید زیر کونیوم تثبیت شده در اکسید yttrium بجای الکترولیت مایع استفاده مینمایند و در
دمای بین 800 الی 1000 سانتگراد کار می کنند. در این پیلها انرژی از مهاجرت آنیونهای
اکسیژن از طرف کاتد به آند جهت اکسیداسیون گاز سوخت، که بطور نمونه مخلوطی از هیدروژن
و منواکسیدکربن میباشد تولید میگردد. الکترونهای ایجاد شده در آند بوسیله یک مدار
خارجی دوباره به کاتد در جائی که اکسیژن ورودی را کاهش می دهد برگشته و بنابراین سیکل
واکنش را تکیمل می کند.
H2 + O ===> H2O
+ 2e: آند
O2 +4e
===> 2O :کاتد
CO + O ===> CO2 +2e
همانند پیلهای سوختی ذوب شده در این پیلها نیز دمای عملیاتی بالا به معنای
مقاومت در برابر مسمومیت منواکسیدکربن میباشد زیرا همانگونه که در بالا مشاهده میشود
منواکسیدکربن سریعاً به دی اکسید کربن تبدیل میگردد. این خود باعث عدم نیاز به استفاده
از رفرمینگ خارجی جهت استخراج هیدروژن از ماده سوختی میباشد و این نوع پیلها میتوانند
دوباره از نفت و یا گاز طبیعی استفاده کنند.پیلهای سوختی اکسید جامد همچنین بالاترین
انعطاف را در برابر آلودگی با گوگرد نسبت به سایر تکنولوژیهای بحث شده و تا کنون از
خود نشان میدهند. این پیلها بعلت استفاده از الکترولیت جامد نسبت به پیلهای سوختی کربنات
ذوب شده پایدارترند اما مواد ساختمانی آنها به جهت نیاز به مقاومت در برابر دمای عملیاتی
بالا گرانتر است.این پیلها میتوانند به راندمان حدود 60 درصد برسند و انتظار میرود
که برای تولید برق و حرارت در صنعت و برای تهیه نیروی کمکی در اتومبیل بکار برده شوند.
پیلهای سوختی متانول مستقیم
(Direct Methanol Fuel Cells(DMFC
پیلهای سوختی متانول مستقیم تبدیلی از پیل سوختی با غشاء پروتون است که
به طور مستقیم و بدون استفاده از رفرمینگ قبلی از متانول استفاده میکند. متانول به
اکسیدکربن و هیدروژن در آند تبدیل میشود. پس از آن مشابه پیل سوختی PEM استاندارد هیدورژن جهت واکنش با اکسیژن بکار میرود.
CO2 + 6H
+ 6e CH3OH+H2O
===>: واکنش آند
3/2 O2 + 6H +6e
===>3 H2O:
واکنش کاتد
CH3OH +3/2 O2 ===> CO2 + 2H2O
: واکنش پیل
انتظار میرود که این پیلها در دمای حدود 120 درجه سانتیگراد قدری بالاتر
از دمای عملیاتی پیل استاندارد PEM کار کنند و راندمان
حدود چهل درصد داشته باشند. یکی از عیوب پیل متانول مستقیم دمای عملیاتی پایین و در
نتیجه تبدیل متانول به هیدورژن و دی اکسید کربن است که نیاز به استفاده از مقادیر بیشتر
کاتالیزور پلاتین نسبت به پیل استاندارد PEM دارد.
بهرحال این افزایش هزینه نسبت به استفاده راحت از پیل سوختی مایع و عدم استفاده از
کاتالیزور می چربد. تکنولوژی در پیش روی پیل سوختی متانول مستقیم هنوز در مراحل اولیه
توسعه خود میباشد؛ ولی بهرحال کاربرد آن دز گوشیهای تلفن همراه و رایانههای کیفی (LABTOP ) با موفقیت نشان داده شده و توانائی و کارآئی
و هدف نهائی استفاده از آن در سالهای آتی بروز داده خواهد شد.
پیلهای سوختی اصلاح شده : Regenerative Fuel Cells
این پیل سوختی اصلاح شده نسبتاً تازه است؛ اما توسط گروههایی در نقاط مختلف
دنیا در دست مطالعه و پژوهش میباشد. تکنولوژی آن بر پایه همان پیلهای سوختی متفاوت
است که در آن هیدروژن و اکسیژن جهت تولید انرژی، برق، گرما و آب بکار برده میشود.تفاوت
در این است که پیل سوختی اصلاح شده واکنش معکوس را نیز انجام میدهد؛ یعنی الکترولیز
میکند. آب تولید شده در پیل سوختی به الکترولیز کنندهای که با باطری خورشیدی کار
میکند تقریباً و در آنجا به اجزاء تشکیل دهنده آن یعنی هیدروژن و اکسیژن تفکیک و سپس
مجدّداً به پیل سوختی تغذیه میگردد. به این طریق یک سیستم بسته تشکیل شده که نیاز
به تولید هیدروژن خارجی ندارد، توسعه یک سیستم تجاری آن بعید به نظر میرسد و مواردی
مانند هزینه تمام شده آن که بیش از متعارف است و همچنین راههای مطمئن آماده سازی و
استفاده از نیروی برق خورشیدی باید مورد بررسی دقیقتر قرار گیرد
اين روش براي تجزيه كمي و كيفي اجسامي كه فعاليت نوري دارند
به كار مي رود. نور سفيد در تمام جهات ارتعاش دارد و اگر از اجسام Polaroid مانند بعضي مواد پلاستيكي يا بلورهاي طبيعي مانند كلسيت كه فرمول آنها CaCO3است عبور كند
به دو اشعه تقسيم مي شود. چون سرعت هر يك از دو اشعه در داخل بلور متفاوت است. در صورتي
كه بلور را در امتداد يكي از قطب ها با يك
زاويه مناسب بريد و مجددا آن را با صمغي بنام كانادا بالسام بچسبانيم، جزئي كه اشعه
عادي ناميده مي شود منعكس شده و خارج مي شود. در صورتي كه جزئي كه اشعه غيرعادي (پلاريزه)
ناميده مي شود بدون شكست خارج مي شود ارتعاش اين نور در يك سطح و عمود بر جهت انتشار
آن است اين بلور را كه نور پلاريزه ايجاد مي كند، منشور نيكل ناميده مي شود. اجسامي
داراي فعاليت نوری هستند كه در ساختمان مولكولي آنها كربن نا قرينه (يعني اتم كربني
كه به چهار گروه مختلف متصل باشد) وجود داشته باشد. اين اتم كربن باعث نامتقارن شدن
مولكول مي شود و مولكول نمي تواند بر تصوير آينه اي خود منطبق باشد. اگر اين اجسام
در مسير نور پلاريزه قرار بگيرند باعث چرخش نور پلاريزه مي شوند در صورتي كه جسم نور
پلاريزه را در جهت عقربه ساعت بچرخاند ، راست گردان (Dextrorotatory) مي گويند و چنانچه در جهت عكس عقربه ساعت بچرخاند ، آن را چپ
گردان (Levorotatory) مي گويند.
مقدار چرخش (الفا) با غلظت جسم (C) متناسب است. و يا می توان گفت نور
پلاريزه وقتی از ترکيبات نامتقارن عبور کند، به علت پخش نامتقارن دانسيته الكتروني
در مولكول، الكترونهاي مولكول بطور نامتقارن بر نور پلاريزه اثر مي گذارند و باعث چرخش
آن حول محور انتشار مي شوند. مولكولهائي كه فعاليت نوري ندارند چون با پخش الكتروني
متقارن مواجه هستند بر نور پلاريزه اثر ندارند.
تركيباتي كه تصوير آينه اي قابل انطباق نداشته باشند داراي ايزومر
نوری هستند. دو ايزومر نوري يك زوج انانتيومر را تشكيل مي دهند. كه از نظر خواص فيزيكي
و شيميایي يكسان هستند و فقط در جهت چرخش نور پلاريزه اختلاف دارند. مخلوط مساوي دو
انانتيومر كه از نظر قدر مطلق يكسان ولي از نظر جهت مخالف هستند كاملا همديگر را خنثي
مي كنند. چرخش حاصله صفر است به چنين مخلوطي راسميك مي گويند.
اجزاء و قسمتهاي مختلف دستگاه پلاريمتر:
1- منبع نور:
توليد كننده نور تك رنگ است، چون ميدان چرخش با طول موج تغيير مي كند. لذا بايد به عنوان منبع از
يك توليد كننده نور تك رنگ استفاده كرد. معمولا از لامپ بخار سديم (خط زرد D) استفاده مي شود.
لامپ جيوه هم ممكن است بكار برده شود. طول موج لامپ سديم 589.3 A° لامپ جيوه °546 A
۲- شکاف( Slite) :
ميزان نور رسيده به نمونه را تنظيم مي كند.
3- عدسي:
نقش موازي كننده نور را دارد.
4- منشور نيكل :
اولین منشور نیکل كه
پلاريزور نام دارد و نور را پلاريزه مي كند.
5- سل نمونه:
استوانه اي شيشه اي است و جهت قرار دادن نمونه مورد آزمايش در
داخل آن است طول آن ممکن است 1 ، 2 ، 3 ،
4 سانتیمتر باشد. (اگرحباب هوا داشت در برآمدگي
سل بايد قرار گيرد.)
6- منشور نيكل :
دومین منشور نیکل كه آنالايزور(Analyzer) بعنوان تجزيه كننده
است كه با چرخاندن آن مي توان نور پلاريزه را به حالت اول برگرداند و مقدارانحراف آن
را بر حسب درجه از روي يك سطح دايره اي مدرج خواند.
در اين حالت روشنائي دو نيم دايره اي كه از عدسي چشمي ملاحظه
مي شود به يك اندازه خواهد بود.
7- عدسي چشمي و ردياب (دتكتور):
معمولا از چشم انسان بعنوان ردياب استفاده مي شود. در دستگاههای
پيشرفته فتوالکتريک هستند و تا 001/0 درجه را تعيين مي كند.
پلاريمتر نيم سايه:
يك پلاريزور كوچك متحرك بنام نيكل نيم سايه بعد از پلاريزور
قرار دارد كه مي توان آن را با چرخاندن طوري تنظيم نمود كه مانع عبور نور شود. در اين
حالت نيمي از دايره اي كه از عدسي چشمي ملاحظه مي شود سياه به نظر مي رسد، بعد شدت
نور هر دو نيم دايره را به وسيله چرخاندن آنالايزور مساوي تنظيم مي كنيم. در اين حالت
دستگاه بايد روي صفر باشد. با گذاشتن نمونه در مسير نور، شدت روشنائي دو نيم دايره
فرق مي كند كه بايستي با چرخاندن آناليزور به حالت اول برگرداند و مقدار چرخش را كه a نام دارد از
روي درجات خواند.
چرخش ويژه (انحراف مخصوص) Specific rotation :
زاويه a به چند عامل بستگي دارد. كه عبارتند از ماهيت تركيب، غلظت يا
دانسيته (براي مايعات) طول نمونه اي كه بايد نور از آن عبور كند (طول مسير)، درجه حرارت،
حلال، طول موج نور غلظت و طول مسير اهميت زيادي دارند چون تعداد متوسط مولكولهاي فعال
نوری تعيين می شوند.
مقدار چرخش مخصوص براي يك جسم تحت شرايط معين ثابت است.
لذا از آن مي توان بعنوان يك ثابت فيزيكي مثل نقطه ذوب و نقطه
جوش و غيره استفاده كرد. رابطه انحراف مخصوص با ازدياد درجه حرارت براي مقدار معيني
از نمونه تغيير مي كند. براي تجزيه كمي با دانستن انحراف مخصوص يك جسم خالصی كه در جداولي براي °C 20=t داده شده و اندازه
گيري a با استفاده از فرمولهاي فوق مقدار C( غلظت) را مي توان حساب كرد.
يكي از مهمترين كاربردهای
پلاريمتري در صنايع قند است. وقتي محلولي فقط حاوي ساكارز باشد، پس از تعيين
زاويه چرخش a بوسيله پلاريمتر مي توان غلظت آن را تعيين كرد. صفر پلاريمتر
را بايستي با آب مقطر تنظيم نمود يا مقداري كه دستگاه براي آب مقطر نشان مي دهد را
يادداشت كرد. يا مي توان منحني استاندارد براي a برحسب C رسم كرد. منحني ممكن است خطي، سهمي
يا هذلولي باشد. چرخش مولكولي يك جسم در درجه حرارت T و طول موج لاندا به صورت نمايش داده مي شود كه با انحراف مخصوص با رابطه
زير مربوط مي شود که M وزن مولكول جسم است.
تغييرات چرخش مولكولي را طول موج نور پلاريزه ORD مي گويند (Optical rotatory dispersion)
كه براي تشريح فرمول اجسامي كه ساختمان
پيچيده دارند به كار مي رود.
يک تحقيق که توسط يک دانشجوي ايراني انجام شد، نشان داد که نانو
الياف ها مي توانند نقش مهمي در فيلتراسيون مايعات و آب ايفا کنند.
اين دانشجو که کارشناس ارشد رشته مهندسى شيمى نساجى دانشگاه
آزاد اسلامي است، در گفت و گو با خبرنگار علمي ايرنا گفت: استفاده از نانو الياف ها
در فرآيند فيلتراسيون، بواسطه خواص ويژه اي که دارند، داراي پتانسيل کاربردي زيادي
در صنايع فيلتراسيون است.
نانو الياف ها، بطور محسوس و مشهود در فيلتراسيون گازها موفق
بوده اند، اما تاکنون از آنها در فيلتراسيون مايعات و آب استفاده نشده و ابعاد گوناگون
آن ناشناخته مانده بود.
مهندس "حسام طاهري"، گفت که وي در طرح پايان نامه
خود تحت عنوان "بکارگيري نانو الياف در فيلتراسيون آب"، امکان بکارگيري نانو
الياف را در فيلتراسيون مايعات مورد بررسي قرار داد.
طاهري افزود: وي در اين تحقيق موفق شد با روش الکترو ريسندگي،
نانو الياف را بر روي يک لايه فيلتر بي بافت پوشش دهد. سپس اين فيلتر را در دستگاه
"تست فيلتراسيون مايعات" که کليه مراحل طراحي و ساخت آن توسط وي در دانشگاه
آزاد اسلامي انجام شده است، آزمايش کرد.
طاهري گفت: نتايج بدست آمده از اين تحقيق نشان داد که با استفاده
از اين نانو فيلتر مي توان آلودگيهايي را که امکان جداسازي آنها با فيلتر هاي رايج
مرسوم وجود نداشت، جدا کرد. همچنين اين نانو فيلتر، روشي ساده تر و با صرفه تر براي
فيلتراسيون مايعات ارائه مي دهد.
طاهري گفت که اين نانوفيلترها بسيار منحصر به فرد بوده و هر
چه اندازه ذرات فيلتر شونده کوچکتر باشد، کارايي آنها بهتر مي شود.
وي در رابطه با ديگر خصوصيات و مزاياي اين نانوفيلترها گفت که
شدت فيلتراسيون در اين نوع فيلترها حدود صدها برابر بيشتر از غشاهايي معمولي است.
اين کارشناس ارشد رشته مهندسى شيمى نساجى دانشگاه آزاد اسلامي،
افزود: اين نوع فيلترها بر اثر نيروهاي الکترو استاتيک فعاليت مي کنند و تنها بر اساس
اصول غربالگري کار نمي کنند، بنابراين کمتر با گرفتگي مواجه مي شوند.
اين نوع فيلترها به صورت فيلترهاي سطحي عمل مي کنند، يعني اندازه
حفره هاي فيلترها طوري طراحي مي شوند که بتوانند آلودگي هاي آب با اندازه ذرات خاص
را بر اساس اصول غربالگري جذب کنند.
طاهري گفت: فيلترهاي بي بافت نانو براي محدوده وسيعي از صنايع
کاربرد دارد که از آن جمله مي توان تصفيه آب استخرها، تصفيه چشمههاي آب معدني ،تصفيه
فرآيندهاي شيميايي در صنعت، تصفيه آب شهري نام برد.
همچنين اين نانوفيلتر ها در کاربردهاي پزشکي- براي فيلترهاي
دياليز خون -، در صنايع داروسازي، در صنايع نيروگاهي برق و در صنايع غذايي نيز کاربرد
دارند.
طاهري در پايان گفت نتايج بدست آمده از آزمون هاي انجام شده
با دستگاه تست فيلتراسيون مايعات، نشان داده است که فيلتر هاي مرسوم و متداول قادر
به فيلتراسيون همه ذرات نيستند که اين مشکل با نانو فيلترها رفع مي شود و ديگر اينکه
نانو الياف مي تواند نقش مهمي در فيلتراسيون مايعات و آب ايفا نمايد.
امروزه کلمه هوش در زندگی روزمره بسیار کاربرد دارد. واژه هوش
در رشته های مختلف علمی ، دارای معانی متفاوتی است. منظور یک روان شناس از هوش با منظور
یک فیلسوف متفاوت است. این تفاوت در جامعه هم وجود دارد مثلا وقتی می گوییم فلانی شخصی
هوشمندی است و یا می گوییم فلانی این مشکلات را به طرز هوشمندانه ای حل کرده است دارای
دو منظور متفاوت از هوش هستیم. قطعا تعریف هوش در مهندسی رباتیک نیز با تعریف هوش در
رشته های دیگر متفاوت است.
در رشته های مهندسی وقتی از واژه هوش استفاده می کنیم قطعا منظورمان
هوشمندی دستگاه ها و ماشین آلات می باشد. اما بین مهندسی ها نیز ، هوش معنای متفاوتی
دارد. مثلا مهندسان مواد به آلیاژ هایی که در مقابل عبور جریان الکتریکی تغییر حجم
می دهند هوشمند می گویند در حالی که شاید این تعریف از دید یک مهندس کامپیوتر خنده
دار باشد. حتی ممکن است بین مهندسان کامپیوتر در هوشمندی یک دماپا (ترموستات) اختلاف
باشد. اما به طور کلی در رشته های فنی و مهندسی چهار تعریف زیر بیشتر پذیرفته شده است:
* ماشینی هوشمند است که بهینه فکر کند.
* ماشینی هوشمند است که بهینه عمل کند.
* ماشینی هوشمند است که مانند انسان فکر کند.
* ماشینی هوشمند است که مانند انسان عمل کند.
با چهار تعریف فوق در می یابیم که دماپا (ترموستات) از نظر اکثر
مهندسان یک ماشین هوشمند نیست. یک دیدگاه دیگر که طرفداران کمتری دارد هوشمندی را برابر
«همه چیز دانی» به حساب می آورد. یعنی دستگاهی هوشمند است که همه چیز را بداند. متاسفانه
طرفداران این دیدگاه فراموش کرده اند که موضوع هوش مربوط به عکس العمل درباره ندانسته
ها است. لذا بحث بیشتر در باره این دیدگاه ارزش ندارد. اکنون باید به بررسی تفاوت این
چهار دیدگاه بپردازیم.
دیدگاه اول یعنی بهینه فکر کردن در بین مهندسان کامپیوتر بیشترین
رواج را دارد. برای اثبات این قضیه اشاره به این نکته کافی است که مهندسان کامپیوتر
جهت مقایسه دو برنامه به معیار هایی نظیر سرعت اجرای برنامه و نیاز های سخت افزاری
نظیر حجم حافظه مورد نیاز و ... ، توجه می کنند. عباراتی از جمله سیستم عامل های هوشمند،
موتور های جست و جوی هوشمند در این دسته تفکر قرار دارند. کمپانی های عظیم نرم افزاری
نظیر مایکروسافت، گوگل، آمازون و ... دارای این دیدگاه هستند.
دیدگاه دوم یعنی بهینه عمل کردن ، بیشترین طرفدار را بین مهندسان
مکانیک، هوافضا، صنایع و عمران دارد. مثلا از دیدگاه آن ها ساختمانی هوشمند است که
بهترین عکس العمل را در مقابل زلزله داشته باشد و یا مکانیزمی هوشمند تر است که دقت
بیشتری داشته باشد و یا رباتی هوشمند است که کمترین مصرف انرژی و زمان را داشته باشد.
این دیدگاه منجر به طراحی نرم افزار های مهندسی با محاسبات بسیار زیاد و وقت گیر ؛
و هچنین بهینه سازی با ریاضیات بسیار پیچیده جهت حل مسائل به ظاهر ساده شده است.
دیدگاه سوم یعنی مانند انسان فکر کردن ، بیشترین طرفداران را
بین مهندسان برق دارد. در این دیدگاه سعی شده مدل های فکری انسان بازسازی شود. این
مهندسان به فکر پیاده سازی مغز انسان هستند. مثلا بر پیاده سازی منطق فازی در سطح ترانزیستور
می افتند. همچنین به فکر مخلوط کردن مسائل کنترلی با مدل شبکه های عصبی و منطق فازی
هستند. از جمله معروف ترین شخصیت های حامی این تعریف می توان از آلن ماتیسون تورینگ
پدر علم هوش مصنوعی نام برد. وی در سال ۱۹۵۰ در مقالهای معیاری برای تعیین میزان هوشمندی
رایانه پیشنهادکرد که پس از آن به آزمایش تورینگ معروف شد. وی در این مقاله بیان می
دارد که «سزاوارترین معیار برای هوشمند شمردن یک ماشین، اینست که آن ماشین بتواند
انسانی را توسط یک پایانه تله تایپ به گونهای بفریبد که آن فرد متقاعد گردد با یک
انسان روبروست.» ؛ اما تا به حال هیچ برنامهای قادر به موفقیت در این آزمون نگردیدهاست.
دیدگاه چهارم یعنی مانند انسان عمل کردن ، به جز مهندسی رباتیک
در هیچ رشته ی مهندسی ای طرفدار ندارد. مهندسان رباتیک سه تعریف قبلی را قبول ندارند.
قبل از این که به چرایی قبول نداشتن آن ها بپردازیم لازم است به تبیین دیدگاه چهارم
بپردازیم. در این دیدگاه ربات یا هر ماشین هوشمند دیگر ، مانند انسان می تواند خطا
داشته باشد. اما همان طور که انسان از خطا های خود درس می گیرد ماشین هوشمند نیز باید
درس بگیرد و درصدد رفع خطای خود در آینده باشد. در این دیدگاه بر خلاف دیدگاه های دیگر،
معیار هوشمندی؛ رعایت ارزش ها ، کسب بیشترین پاداش ها و داشتن کمترین خطا ها (هزینه
ها) است. یعنی رباتی که بیشترین ارزش ها را کسب کند هوشمند تر است. از این رو است که
مباحثی چون اخلاق در رباتیک، رفتار گروهی ربات ها و ... مطرح می شود.
شاید در ابتدا برای شما سخت باشد که قبول کنید که انسان بهینه
عمل نمی کند و بهینه فکر نمی کند. بدون شک افراد گوناگون به صورت متفاوتی فکر می کنند.
ایجاد شورا ها به دلیل همین متفاوت فکر کردن انسان ها است. بر اساس ریاضیات می توانیم
نتیجه بگیریم که اگر انسان ها بهینه فکر می کردند می بایست به یک نتیجه برسند. از این
رو می توان نتیجه گرفت که انسان بهینه فکر نمی کند. همچنین با بررسی کوتاهی بر روی
اعمال انسان می توان پی برد که انسان بهینه عمل نمی کند به عنوان مثال شما می توانید
مسیر افرادی که پیاده قصد حرکت از مبدایی به مقصدی دارند را مورد مطالعه قرار دهید
بدون هیچ گونه تردیدی مشاهده می کنید که هیچ کدام مسیر بهینه را نرفته اند.
اکنون این سوال پیش می آید که بهینه بودن عمل چه جایگاهی دارد؟
در پاسخ می توان گفت در رباتیک بهینه بودن اصل نیست. بلکه اصل ، انجام کار است. در
کشاورزی گفته می شود برای برداشت بهینه از درختان بهتر است فاصله درختان از یکدیگر
1 متر باشد. اگر ما این مطلب را به یک کشاورز بگوییم پس از کاشت درختان می بینیم که
فاصه درختان دارای خطا است مثلا یکی 1 متر و 5 سانتی متر و دیگری 90 سانتی متر است.
سوالاتی که مطرح می شود این است که آیا این تغییر فاصله باعث کاهش چشمگیر برداشت می
شود؟ آیا برای ایجاد فاصله دقیق یک متر ما باید از فاصله سنج لیزری استفاده کنیم؟ همان
طور که پاسخ داده اید خطا مسئله مهمی نیست. در اکثر کار هایی که انسان انجام می دهد
و قرار است با ربات جایگزین شود همین مسئله حکم فرما است. بهینه بودن یک ماشین ، نیازمند
صرف هزینه زمانی و مالی بیشتر ، چه در طراحی و چه در تولید است. لذا با صرف نظر از
بهینه بودن می توان هزینه محصول نهایی را بسیار کاهش داد در حالی که ربات کار خواسته
شده را در حد قابل قبولی انجام می دهد..
همان طور که می دانید ربات و یا هر ماشین دیگری برای انجام کاری
ویا کارهایی طراحی و ساخته شده است. برای یک مصرف کننده اهمیتی ندارد که این دستگاه
مانند انسان فکر می کند یا بهینه فکر می کند و یا اصلا فکر نمی کند. رباتیک یک رشته
کاملا کاربردی است لذا نحوه فکر کردن ربات تا اندازه ای مهم است که منجر به اختلاف
هزینه شود. مثلا اگر دو طرز فکر کردن ، روی یک سخت افزار پیاده شود و مثلا یکی از
90% و دیگری از 60% منابع سیستمی استفاده کند از نظر رباتیک این دو یکسان هستند. در
این مثال اگر طرز فکری که منجر به استفاده از 60% منابع سیستمی شده باشد زمان و نیروی
بیشتری برده باشد (هزینه اقتصادی بالاتری جهت طراحی برده باشد) گزینه بدتری نسبت به
طرز فکر دیگر است. اما اگر دو طرز فکر به حدی اختلاف داشته باشند که نیاز به سخت افزار
متفاوتی داشته باشند در این جا طرز فکری مناسب است که سخت افزار ارزان تری نیاز داشته
باشد. در نتیجه در رباتیک طرز فکر معیار هوشمندی نیست.
بنابراین از دیدگاه رباتیک ، ماشینی هوشمند است که مانند انسان
عمل کند. به عبارت دیگر طرز تفکر مهم نیست اما نباید طرز تفکر منجر به هزینه بیشتری
(چه طراحی چه سخت افزاری) شود. همچنین لازم نیست بهینه عمل کند اما باید کار را به
نحو قابل قبولی انجام دهد. ماشین هوشمند می تواندخطا کند، اما باید درس بگیرد و درصدد
رفع خطای خود در آینده باشد. رعایت ارزش ها ، کسب بیشترین پاداش ها و داشتن کمترین
خطا ها (هزینه ها) ، معیار اصلی هوشمندی در رباتیک است.
اگر شما هم آدم خیالپردازی باشید، احتمالا تا کنون به این موضوع
فکر کردهاید که آیا شرکتهای خودروسازی با این همه رشد و پیشرفت فناوری، قادرند خودرویی
بسازند که بدنهی آن تغییر شکل دهد یا رنگ آن تغییر کند؟ اگر چنین خودرویی تولید شود
و شما هم مالک آن باشید احتمالا از تغییر رنگ و شکل بدنهی آن حسابی کِیف میکنید!
خوب است بدانید شرکت معروف خودروسازی BMW با استفاده از فناوری نانو، خودرویی
با نام جینا (GINA) تولید کرده که این آرزوی به نظر دور از دسترس را تحقق بخشیده
است. نانوخودروی جینا با استفاده از یک پارچه از جنس نانو که به عنوان بدنه بر روی
بازوهای هیدرولیکی متحرک کشیده شده است، میتواند تغییر طرح بدنه را در مدت زمان کوتاهی
انجام دهد.
جالبتر این که شما میتوانید در این خودرو، رنگ و طرح موردنظر
و دلخواه خود را درون حافظههای از قبل تعبیه شده، ذخیره کنید و هر زمان که دوست داشتید
یک خودرو با رنگ و طرح موردنظر خود داشته باشید.
- فناوری نانو و صنعت خودرو
فناوریهای میکرو و نانو قبلا تغییراتی در صنعت خودرو ایجاد
کردهاند. امروزه، تنظیم موتور بسیاری از خودروها توسط میکروتراشههای الکترونیکی انجام
میشود، ترمز خودروها توسط سیستمهای الکترونیکی کنترل میشود، احتراق موتور توسط ابزارهای
الکترونیکی بررسی میشود، و نیز بدنهی بسیاری از خودروها توسط کامپوزیتهای مقیاس
میکرو و نانو ساخته میشود. اینها هم در جهت زیبایی و راحتی خودرو، و هم در جهت افزایش
کارآرایی و عمر خودرو میباشد.
صنعت خودرو از طریق دستیابی به موتورهای پیشرفته، استفاده از
انرژیهای نو، کاهش وزن ماشین، بهبود عملکرد مواد، افزایش میزان راحتی و انعطافپذیری،
افزایش بهرهوری و ... از فناوری نانو بهره میبرد.
دهها کاربرد فناوری نانو برای صنعت خودرو مورد مطالعه و بررسی
قرار گرفته است؛ و تعدادی از این کاربردها امروزه در صنعت خودروسازی مورد استفاده قرار
میگیرد. این کاربردها موجب میشود تا خودروها سبکتر، پُرقدرتتر، سریعتر و ایمنتر
شوند، و با محیط زیست سازگاری بیشتری داشته باشند. از سویی دیگر، فناوری نانو موجب
کاهش هزینههای عملکردهای موجود نیز میشود.
یکی از اصلیترین موضوعات فناوری نانو، ساخت مواد با خواص جدید
است. این مواد ارزش افزودهی بسیار بالا و کارایی بالاتری در تمام صنایع از جمله صنعت
خودرو خواهند داشت.
ساخت بدنههاي سبکتر و مقاومتر براي خودرو، ساخت لاستيکهايي
با مقاومت سايشي بهتر، ساخت قطعات موتور با عمر چند برابر، کاهش مصرف سوخت خودرو، ساخت
باتريهايي با انرژي بالا و دوام بيشتر، ساخت نانوساختارهايي مبتني بر کربن برای استفاده
در خودروهاي پيلسوختي، ساخت حسگرهاي چندمنظوره براي کنترل فرايندهاي مختلف در خودرو،
ساخت کاتاليزورهاي اگزوز خودرو براي کاهش آلودگي هوا، لايههاي بسيار محکم با خصوصيات
ويژهاي مثل الکتروکُروميک (رنگپذيري الکتريکي) و خودپاککنندگي براي استفاده در شيشهها
و آينههاي خودرو، و سازگار کردن خودرو با محيطزيست و بسياري از موارد ديگر، از جمله
کاربردهاي فناوری نانو در صنعت خودرو است. همچنين، جايگزيني کربن سياه در تايرها با
ذرات رس و پليمرهاي نانومتري، فناوری جديدي است که تايرهاي سازگار با محيط زيست و مقاوم
در برابر ساييدگي را به ارمغان ميآورد.
يکي از اثرات مثبت فناوری نانو، افزايش بازده موتورهاي درونسوز
کنوني است. اين موتورها، حدود 15 درصد از انرژي ذخيره شده در بنزين را به نيروي محرکه
تبديل ميکنند. از سوي ديگر، جرم متوسط خودروهای امروزي حدود 1500 کيلوگرم است. با
استفاده از فناوری نانو، پيشبيني ميشود که بتوان بازده را تا 5 برابر افزايش داد
و نيز جرم وسايل نقليه را به ميزان 10 برابر کاهش داد.
بر اساس پژوهشهای انجام شده، بازارهای کاربردی بخشهای فناوری
نانو در صنعت خودرو به صورت زیر است:
1. تولید و ذخیرهی انرژی: پیلهای سوختی، پیلهای خورشیدی، کاتالیزورهای
بنزینی و گازوئیلی، ذخیرهسازی انرژی در باتری.
2. مواد نانوساختار، نانوکامپوزیت و نانوذرات: نانوساختارهای سبک
وزن، مواد مقاوم در برابر آتش و حرارت، افزایش استحکام و بهبود پایداری.
3. رنگها و پوششهای نانوساختار و هوشمند: خود تمیز شوندهها،
مقاومت در برابر خراش، مواد قابلبرنامهریزی.
4. حسگرها و نمایشگرها: حسگرها و نمایشگرهای حرکت، فشار، شیب
و شرایط جوی.
5. نانوالکترونیک: مدیریت هوشمند موتور، سیستم روشنایی، کنترل امنیت،
باتریهای با طول عمر بالا.
6. نانومواد و نانوپوششها: پوششهای نانوکامپوزیتی با اصطکاک پایین،
مقاوم به سایش، مقاوم در برابر حرارت.
7. کاربردهای زیستی: تجهیزات بهداشتی، سیستمهای امداد، طراحی سازگار
با محیط زیست.
8. و ...
3- نتیجه و جمعبندی
به نظر میرسد ظهور فناوری نانو تاثیرات متعدد و شگرفی را بر
صنعت خودرو، به عنوان یکی از بزرگترین و نوآورترین صنایع خواهد داشت. گستردگی فناوری
نانو موجب شده تا صنایع گوناگونِ زیر مجموعهی صنعت خودرو نیز از تحولات این فناوری
متاثر شوند. تحولات فناوری نانو در صنعت خودرو آن قدر گسترده و گوناگون است که فهرست
آن نیز بسیار طولانی است. در زیر نمونههایی از کاربردهای فناوری نانو را در صنعت خودرو
ملاحظه میکنید.
- نیروی محرکه: موتور هوشمند، اصطکاک پایین و مقاومت سایشی بالا،
سیالات خنک کنندهی جدید و ...
- بدنهی خودرو: وزن کم، استحکام زیاد، خود پاک کننده، ضد خوردگی
و ضد خش، قابل برنامهریزی و ...
- بخشهای داخلی: ضد آتش و گرما، فیلتراسیون هوا، تمیز و ضدعفونی
و ...
- سیستم دید در شب: حسگرهای فروسرخ بسیار حساس، شیشههای الکتروکرومیک،
نمایش هوشمند و ...
- لامپها: منابع نوری جدید، سوئیچهای نوری، روکشهای الکتروکرومیک
و ...
- انرژی: پیلهای خورشیدی کارا، نانو کاتالیستها، ذخیرهسازی
انرژی، ذخیرهساری هیدروژن برای پیل سوختی و ...
- محیط زیست: مواد قابل بازیافت، حذف آلایندههای مضر و ...
- ایمنی: تست بیومتریک، حسگرهای بسیار ریز، هشدار زود هنگام خطر،
جلوگیری هوشمند از تصادف، سیستم نجات و ...
- اطلاعات و تفریحات: هوش مصنوعی، مشاهدهی سه بعدی، سیستمهای
هدایتی پیشرفته، نمایشگرهای لایه نازک و ...
در زبانهاي گوناگون و حتي در سازمانهاي مختلف هر كشور در مورد واژههاي
برنامه ، طرح يا پروژه ، اختلافات لغوي ، معنايي و قانوني وجود دارد ؛ از اين رو چهارچوب
آنان روشن و آشكار نيست و گاه به جاي يكديگر نيز استفاده ميشوند .
آرمانها و اهداف تعيينشده حكومت در سطح برنامهريزي بلندمدت يا استراتژيك
، برنامه
(Plan)ناميده ميشود كه اين برنامهها داراي اهداف كيفي ميباشند
. مانند برنامه توسعه صنايع شيميايي ، برنامه توسعه شبكه راههاي كشوري ؛ دستيابي به
اين اهداف و آرمانها در يك فاصله زماني بلندمدت كه معمولا بين ده تا بيستوپنج سال
است ، امكانپذير ميباشد .
پس از اينكه برنامهها در سطح برنامهريزي بلندمدت مشخص گرديدند ، هر برنامه
در سطح برنامهريزي ميانمدت يا تاكتيكي توسط مديريت طراز اول يا سيستم اجرايي كشور
به مجموعهاي از طرحها (Program) يا برنامههاي اجرايي
تفكيك ميشود كه شامل مجموعهاي از تصميمات مقطعي يا اجرايي هستند كه ظرف پنج تا ده
سال آينده بايد اجرا و به نتايج موردنظر برسند .
هر طرح در سطح برنامهريزي كوتاهمدت يا اجرايي توسط واحدهاي ستادي يا سطوح
مديريت مياني نظام اجرايي كشور به مجموعه كارها و عملياتي كه آن را پروژه (Project) مينامند ، تبديل و تقسيم ميشود .
بر اين اساس پروژه را اينگونه تعريف مينماييم :
يك پروژه مجموعهاي از فعاليتهاست كه براي دستيابي به منظور يا هدف خاصي
انجام ميگيرد . پروژهها شامل فعاليتهايي هستند كه بايد در تاريخهاي معين ، با هزينههايي
معين و كيفيت تعيينشدهاي به انجام رسند ؛ لازمه موفقيت هر پروژه ، دستيابي توام به
هر سه عامل زمان ، هزينه و كيفيت معين است و خارج شدن هر يك از سه عامل مذكور از حدود
تعيين شده ، ميتواند به انجام پروژهاي ناموفق و غيراقتصادي منجر شود .
تعريف مديريت پروژه:
مديريتپروژه برنامهريزي و هدايت پروژه در چهارچوب زمان ، هزينه و كيفيت
مشخص بهسوي ايجاد نتايج مشخص آن است . مديريتپروژه فعاليتهاي برنامهريزي ، سازماندهي
، نظارت بر اجرا و هدايت اجرا را در بر ميگيرد و سعي دارد تا با استفاده درست از
منابع ، نتايج مشخص و موردانتظار را با هزينه توافقشده قبلي در موعد درست خود تحويل
دهد . به بيان ديگر :
مديريت پروژه بكارگيري دانش ، مهارتها ، ابزار و تكنيكهاي لازم در اداره
جريان اجراي فعاليتها ، به منظور رفع نيازها و انتظارات متوليان از اجراي پروژه است
. مديريت پروژه در اجراي اين مهم از دو بازوي قدرتمند برنامهريزي و كنترل پروژه بهره
ميگيرد .
تعريف برنامهريزي:
فرآيند برنامهريزي ، تعيين توالي و توازي فعاليتهاي لازم براي اجراي يك
پروژه با در نظر گرفتن زمان مورد نياز براي اجراي هر فعاليت و كيفيت تعيين شده براي
آن فعاليت است .
تعريف كنترل پروژه:
كنترل پروژه فرايندي است در جهت حفظ مسير پروژه براي دستيابي به يك تعادل
اقتصادي موجه بين سه عامل هزينه ، زمان و كيفيت در حين اجراي پروژه ، كه از ابزار و
تكنيكهاي خاص خود در انجام اين مهم كمك ميگيرد . در واقع كنترل ، اجراي دقيق و كامل
برنامه تدوينشده براي پروژه است ، بگونهاي كه هنگام خروج از برنامه بتوان با تشخيص
علل و طرح اقتصاديترين فعاليتها ، پروژه را به نزديكترين حالت ممكن در مسير اوليه
و اصلي خود بازگرداند . كنترل پروژه در اين راه از سه عامل زير بهره ميگيرد :
1- تعيين وضعيت واقعي پروژه .
2- مقايسه وضعيت واقعي با برنامه .
3- در نظر گرفت اقدام اصلاحي .
در گام آتي از تاريخچه مديريت پروژه خواهيم گفت ...
تاريخچه مديريت پروژه به چه زماني باز ميگردد ؟
تاريخچه مديريت پروژه در جهان را معمولا به مديريت پروژههاي عظيمي همچون
ساخت اهرام مصر ، ديوار چين و يا بنا نهادن تخت جمشيد به دستور داريوش مربوط ميدانند
؛
هريك از اين پروژهها از جمله پروژههاي بزرگ و پيچيده تاريخ بشريتند كه
با كيفيت استاندارد بالا و بكارگيري نيروي عظيم انساني ساخته شدهاند .
يك مدير پروژه وقتي به شهر اسرارآميز هخامنشيان سري ميزند و در هر گوشهاي
از آن به نقوش هنرمندانه برجسته باستاني برخورد ميكند بدون شك دچار حيرت ميگردد كه
چگونه چنين پروژه عظيمي قريب دو هزار و پانصد سال پيش با چنين كيفيت منحصر به فردي
ساخته شده كه عليرغم ويراني و به آتش كشيده شدن پياپي توسط اسكندر و تسخير كنندگان
پس از او همچنان به عنوان نماد حيرتانگيز پروژه ايراني از آن ياد ميشود . هرچند به
دستور كوروش ، مهندسان و سازندگان پاسارگاد موظف بودند شرح كار خود و همچنين برنامه
كاري روز بعد خود را در لوحههايي كه به نام كارنامك مشهور بود , بنگارند اما امروزه
جز با تكيه بر حدسيات نميتوان اظهارنظر قاطعي پيرامون نحوه دقيق مديريت پروژههاي
عظيم عهد باستان ابراز داشت ، چرا كه متاسفانه تاكنون هيچ مدرك و نشانهاي دال بر چگونگي
بكار بستن روشها و تكنيكهاي مديريت پروژه در اين طرحها يافت نشده است .
اما تاريخچه مديريت پروژه در دنياي جديد به سالهاي ابتدايي دهه 1900 ميلادي
باز ميگردد ؛ جايي كه هنري گانت با توسعه نمودار ميلهاي ابداعي خود آغازگر حركت پرشتاب
بعدي طي سالهاي دهه 1950 و 1960 ميلادي در پروژههاي نظامي و هوافضاي آمريكا و سپس
انگلستان گرديد . هرچند نام پرآوازه هنري گانت به عنوان پدر تكنيكهاي برنامهريزي
و كنترل پروژه در تاريخ ثبت گرديده است ليكن سالهاي دهه 1950 و 1960 به عنوان سالهاي
آغازين رشد و توسعه مديريت پروژه در دنياي معاصر شناخته ميشود . اين سالها سرآغاز
تكوين و توسعه بسياري از روشها و دانشهاي مربوط با مديريتهاي نهگانه پروژه است كه
سالها بعد توسط نرمافزارهاي مختلف عملياتي و در پروژهها بكار گرفته شدند .
تغييرات سريع تكنولوژيك ، بازارهاي شديد رقابتي و رايزني فشرده و قدرتمندانه
شركتها ، همهوهمه سازمانها و بنگاههاي متولي پروژه را تشويق به تغيير سيستم مديريتي
خود نمود . در هنگامه نبرد انتخاب بين غرق شدن يا شنا كردن و يا تطبيق و سازگاري يا
مرگ و نابودي ، مديريت پروژه و پروژهمداري درمديريت تنها انتخاب و راه نجات فراروي
پيمانكاران و سازمانها بود . حال به تارنماي مديريت پروژه در دنياي معاصر تا شكلگيري
استاندارد جهاني مديريت پروژه كه سبب قوام يافتن دانش مديريت پروژه گرديد ، ميپردازيم :
گانت چارت در اوائل دهه 1900 ميلادي :
تاريخچه تكوين بارچارت به دوران جنگ جهاني اول ميرسد ؛ جائيكه يك آمريكايي
به نام هنري گانت براي نخستين بار بارچارت
را براي برنامهريزي و كنترل پروژههاي موسسه كشتيسازياش بكار برد . به پاسداشت اين
اقدام نام گانت قبل از عنوان بارچارت تداعي كننده اين اقدام ارزشمند است . كتاب مرجع
مهندسان صنايع اشاره ميدارد كه هنري گانت به كمك ابزار ابداعي خود در خلال جنگ جهاني
اول توانست زمان ساخت كشتيهاي ترابري خود را به ميزان چشمگيري كوتاه نمايد . امروزه
گانت چارت بدليل ساده و قابل فهم بودن آن , به عنوان روشي جالب و پرطرفدار به شكل وسيعي
در دنيا جهت مديريت زمان پروژهها به كار برده ميشود . يافتههاي يك پژوهش در ميان
كاربران نرم افزار برنامهريزي و كنترل پروژه
Micro Soft Project نشان داد كه هشتاد درصد مديران پروژهها در دنيا ترجيح
ميدهند براي برنامهريزي و كنترل پروژههايشان از گانت چارت استفاده نمايند .
مديريت پروژه در دهه 1950 و 1960 ميلادي :
تقريبا غالب تكنيكها و روشهاي مديريت پروژه كه ما امروزه از آنها استفاده
ميكنيم توسط وزارت دفاع , صنايع نظامي و سازمان هوافضاي ايالات متحده در خلال سالهاي
دهه 1950 و 1960 ميلادي ابداع و توسعه يافتهاند كه روشهايي همچون روش Pert , ارزش بدست آمده , مهندسي ارزش و ساختار شكست
كار از آن جملهاند . صنعت ساختمان نيز در تكوين و توسعه روشهايي همچون روش مسير بحراني
, روش نمودار پيشنيازي , استفاده از نمودار شبكهاي و تسطيح منابع ياري رسانده است
. در جريان اين تحولات , پروژههاي بسيار بزرگي همچون پروژه فضايي آپولو و يا ساخت
نيروگاههاي اتمي در اين دوران اجرايي گرديدند .
يكي از نخستين كاربردهاي علمي و مدرن مديريت پروژه در ساخت اولين زيردريايي
هستهاي در دهه 1950 در آمريكا صورت گرفت ؛ درياسالاري به نام ) ( Adm. Hyman Rickover مدير پروژه اين طرح
، براي اولين بار جهت هماهنگ كردن صدها پيمانكار ، هزاران منبع و اطمينان از اجراي
به موقع پروژه ، روشي جديد كه امروزه با نام Pert
شناخته ميشود ، ابداع نمود . هرچند بدون وجود كامپيوتر عمليات دستي محاسبه
مسيربحراني بسيار دشوار بود اما كمك بسيار زياد اين روش و اجراي موفقيتآميز پروژه
مذكور موجب شد تا همگان به اهميت علم جديد پي برند . ساليان پس از آن ، اين تكنيك در
پروژههاي ساخت فضاپيماها و ديگر پروژههاي نظامي و غير آن ، بارها و بارها استفاده
شد .
پيشرفت مهم ديگر بدست آمده در اين سالها , تعريف و تكوين مفهوم مسئوليت
واحد براي پروژههاي چندبخشي بود ؛ اين مفهوم هنگامي به كار ميرود كه يك فرد در پروژه
مسئوليت كاري را در پروژه از ابتدا تا تكميل پروژه برعهده ميگيرد . عملي ساختن اين
مفهوم , تيم پروژه را در به اشتراك نهادن منابع و ياري رساندن به يكديگر در ماتريس
ساختار سازماني پروژه كمك ميكند .
1960 :
پژوهشهاي عملي Nasa پيرامون مفهوم ماتريس
ساختار سازماني پروژهها .
1962 :
Nasa سيستم Pert را معرفي نمود .
در اين تكنيك تاكيد ويژهاي بر مفاهيم ساختار شكست كار و كنترل هزينه شده بود .
1963 :
معرفي مفهوم ارزش بدست آمده در پروژهها توسط نيروي هوايي آمريكا .
1963 :
مفهوم چرخه حيات پروژه توسط نيروي هوايي ايالات متحده تكوين يافت .
1963 :
براي اولين بار در پروژه پولاريس در انگلستان , رسما در قرارداد از پيمانكاران
خواسته شد تا سيستم مديريت پروژه را در مديريت فعاليتهايشان به كار گيرند .
1964 :
براي نخستين بار سيستم مديريت پيكربندي پروژه توسط Nasa به عنوان مجموعه رويههاي اداري براي تعريف
, مستندسازي و خصوصا كنترل فيزيكي سيستم يك پروژه و همچنين بازنگري و مستندسازي تغييرات
پيشنهادي در اين سيستم طراحي گرديد .
1965 :
وزارت دفاع و Nasa در امريكا , سيستم
قراردادهاي خود را از قراردادهاي هزينه بهعلاوه درصدي از سود , به سيستم قراردادهاي
هزينه بهعلاوه جايزه يا قراردادهاي قيمت ثابت تغيير دادند .
1965 :
در اواسط دهه 1960 ميلادي دنيا شاهد رشد شگرف استفاده از تكنيكهاي مديريت
پروژه نوين در صنعت ساختمان بود .
1965 :
شكست پروژه ساخت بمبافكن TSR-2 , عملا مشكلات و دردسرهاي همزماني توليد و توسعه ، پيش از
تكميل طراحي در پروژهها را به اثبات رسانيد . فقدان مديريت صحيح بر افزايش دستور كار
پروژه , هزينهها و تاخيرهاي پروژه را بسيار بالا برد و در نهايت موجب شكست پروژه
گرديد .
1966 :
يافتههاي يك پژوهش منتشره در اين سال نشان داد كه اغلب ، زمان كافي براي
مراحل تعريف و آمادهسازي پروژه در چرخه حيات پروژهها در نظر گرفته نشده و دقيقا به
همين دليل مغايرتهاي فراواني در كنترل استاندارد زمان و هزينه پروژهها و همچنين كنترل
ناكافي تغييرات طراحي بوجود ميآيد .
1969 :
موسسه بينالمللي مديريت پروژه به عنوان اولين موسسه رسمي مديران پروژه
تاسيس گرديد . يكي از مهمترين دستاوردهاي تاسيس اين موسسه , تدوين استاندارد جهاني
دانش مديريت پروژه بوده است ؛ ازين پس بود كه دگرگونيها و پيشرفتهاي حوزه مديريت پروژه
، صورتي منسجم و مدون به خود گرفت .
در گام آتي از كاركردهاي مديريت پروژه خواهيم گفت ...
كاركرد مديريت پروژه در چيست ؟
همانگونه كه در گامهاي پيشين بيان كرديم ، مديريتپروژه مجموعه ابزارهايي
براي برنامهريزي و هدايت پروژه به سوي اهداف موردنظر است ؛ اين اهداف بر پايه رضايتمندي
مشتري و توجه به سه عامل زمان ، كيفيت و هزينه استوارند .
در نگاه اول ممكن است ابزارها و روشهاي مورد استفاده در مديريت پروژه
زايد ، زمانبر و هزينهزا باشند ، اما بايد توجه داشت كه مديريت پروژه تنها راهي
است كه ميتواند شما را از انجام بهموقع پروژه مطمئن سازد . مديريت پروژه راهيست
براي استفاده مناسب از انسان ، ماشين و پول در راستاي اجراي درست و بههنگام يك كار
نو ، كاري كه بايد در همان اولين اجرا درست انجام شود .
مديريت پروژه يا مديريت بر مبناي پروژه ، روش كارايي در مديريت ، براي
برخورد با كارهاي نو و ايجاد توازن در توجه به محدوده پروژه ، هزينه و كيفيت در قالب
زمان و در محيطي مملوء از ريسك است . هدف از آموزش مديران پروژه توانمندسازي آنان در
برابر مشكلات پروژه و آمادهسازي آنها براي ورود به فضاي جديد و ناشناخته پروژه است
. فنون مديريت پروژه سوالات زير را پاسخ ميگويند :
Ø چگونه ميتوان كارهاي
لازم براي اتمام موفقيتآميز پروژه را تعريف كرد ؟
Ø مدت زمان اجراي
پروژه چقدر خواهد بود و چه هزينهاي در بر خواهد داشت ؟
Ø چه مقدار كار و وظايف
را بر عهده يك نفر ميتوان گذاشت و چگونه ميتوان از اجراي آن اطمينان يافت ؟
Ø چگونه ميتوان انگيزه
كاري را در بين افراد يك گروه زنده نگه داشت ؟
Ø چگونه بايد با افزايش
هزينهها برخورد كرد ؟
Ø آيا بودجه و هزينه
تحت كنترل است ؟
Ø در چه مواقعي و
كجا ، پروژه در معرض شكست قرار ميگيرد ؟
Ø براي اطمينان از
انجام بهموقع كارها چه بايد نمود ؟
Ø آيا ميتوان تشخيص
داد كه پروژه واقعا بر روي برنامه حركت ميكند يا خير ؟
در گام آتي از استانداردهاي مديريت پروژه خواهيم گفت ...
استانداردهاي مديريت پروژه كدامند ؟
با گسترش حوزه تجاري شركتها و جهانيشدن پروژهها ، امروزه استفاده از
استانداردها براي همزباني افراد درگير در پروژه و اطمينان از اجراي درست كار ضروري
است . استانداردها ، علاوه بر تبيين كار و تعيين چگونگي اجراي صحيح عمليات ، به عنوان
مرجعي براي افراد گروه پروژه در اختلافات مطرح است . قوت استانداردها در جامع بودن
آنها ، سادگي ، مقبوليت عام استفادهكنندگان و تضمينش براي اجراي درست كار است . با
توجه به جهاني شدن شركتهاي ساخت و توليد و گسترش بازارهاي كار ، مديران پروژه بهتر
است با استانداردهاي مديريتپروژه آشنا شوند ؛ بهرهگيري از آنها ميتواند آنها را
در اجراي برنامههاي پروژه ياري نمايد .
موسسات و كشورهاي گوناگوني اقدام به تدوين استانداردهاي مخصوص خود در زمينه
مديريتپروژه كردهاند ؛ اما در اين ميان چهار استاندارد داراي اهميت و مقبوليت بيشتري
هستند :
1- PMBOK (Project Management Body Of
Knowledge) :
اين همان نام آشنا و معروف است كه در انجمن مديريت پروژه آمريكا (PMI) تدوينشده و استفاده از آن بسيار متداول است
. پس از تدوين PMBOK ، موسسه ملي استاندارد
آمريكا نيز آن را تاييد و به عنوان استاندارد ملي آمريكا در زمينه مديريت پروژه
ثبت كرده است . در اين استاندارد دانش مديريت پروژه در نه بخش بيان شده است .
در اين ميان تفاوتهاي اندكي بين دونسخهي موسسهي PMI و موسسهي
استاندارد وجوددارد ؛ PMBOK نگاهي نظري و ANSI 99-001-2000نگاهي اجراييتر دارد . PMBOK همانند ساير استانداردها
، هرساله توسط هيات منتخبي از PMI بازبيني ميشود
و در صورت نياز به تغيير ، ويرايش جديدي از آن به اطلاع اعضاء PMI ميرسد .
2- APM (Association For Project Management)
:
اين استاندارد توسط مركز مطالعات مديريت پروژه انگلستان (UMIST) و زير نظر پروفسور موريس تهيه و تدوين شده
است . اين استاندارد شامل هفت قسمت است كه در اين هفت قسمت چهل مفهوم كليدي در زمينه
مديريت پروژه تشريح شده اند .
3-
(British Standard) BS6079 :
اين استاندارد توسط شركت British Standard تهيه و تدوين شده
است . اين استاندارد موردقبول دولت و صنعت انگلستان ميباشد ؛ در اين استاندارد مديريت
پروژه به چهار قسمت تقسيم شده است .
4- JPMF
Management Forum) (japanese Project :
اين استاندارد توسط انجمن پيشرفت مهندسي ژاپن
(ENAA) تهيه شده است . ديدگاه اين استاندارد بر خلاف استانداردهاي
فوق بر اين اساس است كه چگونه مديريت پروژه ميتواند محرك خلاقيت و ايجاد ارزش تجاري
گردد ؟ اين استاندارد نيز مديريت پروژه را به چهار قسمت تقسيم كرده است .
استانداردهاي ديگري نيز چون استاندارد ISO 1006تدوينشدهاند كه نه عموميت استانداردهاي بالا را دارند
و نه مقبوليت عام آنها را . در انتخاب استاندارد موردنظر لازم است نوع پروژه ، محيط
اجرا و نظر مشتريان و حاميان پروژه را درنظر گرفت و با مديراني كه پيش از اين پروژهاي
مشابه را مديريت كردهاند ، مشورت نمود .
در گام آتي حوزههاي دانش مديريت پروژه را بيان خواهيم نمود ...
حوزههاي دانش مديريت پروژه كدامند ؟
براساس استاندارد PMBOK ، مديريت نهگانه
حاكم بر پروژهها عبارتند از :
1- مديريت يكپارچگي پروژه : توصيف كننده
فرايندهاي موردنياز جهت حصول اطمينان از هماهنگي مناسب عناصر مختلف پروژه و شامل آغاز
پروژه ، اجراي برنامه و اختتام پروژه ميباشد .
2- مديريت محدوده پروژه : توصيفگر فرايندهاي
لازم براي حصول اطمينان از اين امر كه پروژه در برگيرنده تمامي فعاليتهاي موردنياز
بوده و كار اضافي در آن انجام نميشود ، ميباشد و شامل تصور توسعه پروژه ،محدوده توسعه
وكنترل ، تعريف فعاليتها و كنترل آن ميگردد .
3- مديريت زمان پروژه : توصيفگر فرايندهاي
لازم براي حصول اطمينان از خاتمه بهموقع پروژه ميباشد و شامل تعريف ارتباط فعاليتها
، برآورد مدت زمان فعاليتها ، تهيه برنامه زماني و كنترل زمانبندي آنهاست.
4- مديريت هزينه پروژهها : توصيفگر
فرايندهاي لازم براي حصول اطمينان از اينكه پروژه در چارچوب بودجه مصوب به اتمام خواهد
رسيد ، ميباشد و شامل برآورد هزينه ، بودجهبندي و كنترل هزينه ميگردد .
5- مديريت كيفيت پروژه: توصيفگر فرايندهاي لازم براي حصول اطمينان از تامين
ضرورتهاي موثر در اجراي پروژه بوده و شامل برنامهريزي ، تضمين و كنترل كيفيت ميباشد .
6- مديريت تداركات پروژه : توصيفگر فرايندهاي
موردنياز براي فراهم كردن كالا و خدمات لازمالوجود
در پروژه ميباشد و شامل برنامهريزي و كنترل تداركات ، مديريت مدارك تجهيزات ، برنامهريزي
تقاضا و درخواست ، انتخاب منبع ، مديريت و ارزيابي طرفهاي قرارداد دست دوم(Subcontractors) آنهاست .
7- مديريت منابع انساني پروژه : توصيفگر
فرايندي است كه بهترين شكل بكارگيري افراد در پروژه را تضمين مينمايد و شامل تعريف
ساختار سازماني نيروي انساني پروژه ، شيوههاي جذب نيرو ، روش تخصيص نيروها (در ساختار
ماتريسي) ، تشكيل ، سازماندهي و توسعه تيم پروژه ميباشد .
8- مديريت ارتباطات پروژه : توصيفگر
فرايندهاي لازم براي حصول اطمينان از توليد ، جمعآوري ، انتشار و توزيع مناسب و بهموقع
اطلاعات پروژه بوده و شامل برنامهريزي ارتباطات ، مديريت اطلاعات ، كنترل اطلاعات
، گزارش كارايي و اختتام رسمي پروژه ميباشد .
9- مديريت ريسك پروژه : توصيفگر فرايندي
است كه با تعيين و تجزيهوتحليل واكنش مناسب در مقابل درجه ريسك پروژه سروكار دارد
و شامل تعريف ريسك در پروژه ، برآورد ريسك ، كمي(مقداري) كردن ريسك ، اتخاذ واكنش در
برابر ريسك و كنترل واكنش در قبال ريسك و پاسخگويي در قبال ريسك ميباشد .
در گام آتي با قوانين طلايي مديريت پروژه همراه خواهيم شد ...
قوانين طلايي مديريت پروژه كدامند ؟
اين قوانين طلايي برمبناي تجربه ساليان مديران مختلف پروژههاي بزرگ و
كوچك ، تهيه شده و صيقل خورده است ؛ اصول مديريت پروژه بر مبناي همين دوازده قانون
بنا نهاده شدهاند . توجه به اين قوانين ، از مرحله آغازين پروژه تا انتهاي آن ،
نتايج بهتري را به بار خواهد نشاند .
قانون اول : بايد به اجماعي بر روي اهداف و نتايج پروژه برسي !
اگر ندانيد كه قرار است چه چيز را به اتمام برسانيد ، اگر ندانيد چه
چيزي بايد تحويل شود ، بعيد است كه خروجي ارزشمندي ارائه دهيد . پروژهاي كه نتايج
آن شفاف نيست محكوم به شكست است . اولين قدم در راه موفقيت پروژه ، تعريف و تعيين دقيق
اهداف پروژه است ؛ اهدافي كه همه افراد مهم درگير در پروژه روي آن اتفاقنظر داشته
باشند . اين تنها كافي نيست كه شما بدانيد چه كاري ميخواهيد انجام دهيد ؛ افراد
كليدي ، حاميان پروژه و اعضاي پروژه نيز بايد به آنچه ميخواهند انجام دهند ، معتقد
باشند و آن را پذيرفته باشند .
قانون دوم : بايد بهترين تيم پروژهاي را كه ميتواني ، بسازي !
گروهي از افراد ماهر ، شايسته و خوب سازماندهيشده ، لازمه موفقيت پروژه
است . تشكيل تيم خوب پروژه با انتخاب افرادي توسط مدير پروژه آغاز ميشود ؛ در انتخاب
افراد ، به خصوص در مورد پروژههاي بديع بايد به هوش و قدرت و سرعت يادگيري آنان بيش
از تجربه بها داد . افراد بايد توان كار كردن در تيم را داشته باشند و به جايگاهي
مناسب در تيم دست يابند . آنان بايد حين كار تنها متوجه كار باشند و نه درگيريهاي
شخصي . گاهي لازم است افراد براي انجام درست كارشان آموزش ببينند . افراد بايد بتوانند
درطول مدت زمان اجراي پروژه با علاقه كار را دنبال كنند ؛ از اينروست كه مدير
پروژه بايد راهكارهاي لازم براي افزايش انگيزه اعضاي تيم پروژهاش را بداند .
قانون سوم : برنامهاي فراگير و مناسب رشد و ترقي تهيه و آن را بروز نگاه
دار !
يك برنامه كامل مركز موفقيت پروژه است . اين سند ، محل ارتباط و فرماندهي
كل نيروها ، منابع و زمانهاي پروژه است . بدون برنامه نميتوان يك تيم را براي دستيابي
به اهداف راهبري كرد . بيشك ساخت يك برنامه به تنهايي كافي نيست ، چرا كه مدير نميتواند
آينده را پيشبيني كند ، از اينروست كه برنامه پروژه ، ممكن است بارها و بارها تغيير
يابد . دلايل اين تغييرات ، كشف حقايق جديد نسبت به واقعيات پروژه ، به مرور زمان
و تغيير ذهن و نيازهاي افراد مهم درگير است . گاهي تغيير محدوده پروژه يا تغييرطرح
نيز سبب نياز به اين اصلاحات ميشوند .
قانون چهارم : ميزان منابع موردنياز ، انسان و تجهيرات را محاسبه كن !
بدون نفرات ، تجهيزات ، ابزار و سرمايه كافي ، هيچ راهي براي انجام تعهدات
در موعد مقرر وجود ندارد . مدير بايد توانايي تامين منابع انساني موردنياز پروژه
خود را داشته باشد ، در غير اين صورت بايد اثرات ناشي از كمبود منابع را بررسي كرده،
آنها را به اطلاع افراد كليدي پروژه برساند . تامين منابع كافي براي يك پروژه ، يكي
از سختترين وظايف مديران پروژهها در ايران است .
قانون پنجم : زمانبندي واقعبينانهاي تهيه كن !
بدون زمانبندي مناسب ، قبل از آنكه كاري انجام شده باشد ، به موعد تحويل
ميرسيد ! مدير ميتواند با صرف هزينه بيشتر ، منابع ، انسان و ابزار بيشتري تامين
كند ؛ اما زمان را نميتواند به هيچ شكلي تهيه كند ! تقريبا اغلب مديران ناموفق
پروژه ، اعتبار خود را به دليل رعايت نكردن زمان و تحويل ندادن به موقع نتايج از
دست دادهاند .
قانون ششم : سعي نكن بيش از آنچه قرار است انجام شود ، انجام دهي !
البته اين به معناي آن نيست كه مدير كمتر از آنچه انتظار ميرود ، تحويل
دهد ؛ بلكه بايد دقيقا چهارچوبهاي محدوده پروژه را در زمان ، كيفيت و هزينه رعايت
كند . مدير در ابتدا به تعريف دقيق محدوده پروژه پرداخته و آن را به تاييد افراد
كليدي ميرساند . پيش از آغاز هر پروژهاي ، اهداف و نتايج پاياني بايد به تاييد همگان
برسد ؛ كليه افراد درگير در پروژه بايد نسبت به آنچه انجام ميدهند اطلاعات كافي
داشته باشند تا بتوانند به درستي وظايفشان را به انجام رسانند . طراحي شيوه و روشي
براي گردش مناسب اطلاعات در پروژه بين كليه افراد درگير ، يكي از وظايف مهم مدير
پروژه است .
قانون هفتم : نقش افراد را بهخاطر بسپار !
برخي مديران پروژه در طول اجراي پروژه فراموش ميكنند كه اساسا پروژه
براي مردم انجام ميشود و نتايج آن قرار است در خدمت مردم باشد . موفقيت پروژه بستگي
به نظر مردم دارد ؛ براي آنكه مدير پروژه موفقي باشيد بايد خود را مطابق نظر مردم
و با اولويتهاي آنان هماهنگ سازيد . فراموش نكنيد كه مردم پروژه را مديريت ميكنند
، آنها قسمت اعظم كار را انجام ميدهند و مردم هستند كه از نتايج پاياني خوشحال يا
ناراحت ميشوند .
اغلب پروژهها براي مردم ، چه آنها كه مستقيما در تيم ساخت پروژه درگيرند
چه سايرين ، فشارهاي عصبي ايجادميكند ؛ چرا كه گروهي از كارهاي نو است كه تاثير نتايج
آن بر زندگيشان هنوز مشخص نيست . بد نيست بدانيد اگر نتايج پاياني پروژه به ضرر مردم
باشد اغلب با شكست مواجه ميشود !
قانون هشتم : حمايت مداوم مديريت سازمان و افراد كليدي را به دست آور !
لازم است مدير پيش از آغاز كار حمايت افراد مهم درگير پروژه را به دست
آورد . مهارت كلامي و قدرت چانهزني بالا اينجاست كه خودنمايي ميكند . اين قانون
مشابه قانون اول ، اما فراتر از آن است ؛ مدير در اينجا نه تنها نظر مثبت ايشان را
جلبميكند كه آنها را راضي ميكند گاهي از نفوذ يا قدرت خود براي پيشبرد كارهاي پروژه
استفاده نمايند .
قانون نهم : منتظر و مترصد تغييرات باش !
اين قانون دركنار قانون سوم معنا دارد . پروژه همواره درمعرض تغييرات گوناگون
است ؛ تغييرات محيطي ، تغيير نيازها ، تغيير روش و انبوه تغييرات ديگري كه ممكن
است براي پروژه رخ دهد . مدير نبايد منتظر تغييرات بماند و پس از رخدادن نسبت به
آنها واكنش نشاندهد ؛ بهتر است مديران بياموزند كه نسبت به تغييرات پيشدستي كنند
؛ مديران موفق خود عامل ايجاد تغييرند .
تغيير يك اصل در دنياي پرشتاب امروز است . مقابله با تغييرات و اقدامات
مناسب در قبال آنان هنر مدير و برنامهريزان پروژه را مشخص مينمايد . چگونگي عمل
آنها در قبال تغييرات و انعطافپذيري برنامه ، پروژه را بهسوي موفقيت يا شكست راهبري
ميكند . به ياد داشته باشيد كه جهتدهي تغيير ، مطابق امكانات تيم پروژه ميتواند
نجاتدهنده مدير و پروژهاش باشد ؛ اگر منتظر تغيير بمانيد و آنگاه عكسالعمل نشان
دهيد ، زمان زيادي را از دست خواهيد داد . چشمان خود را براي مشاهده تغييرات بيش
از پيش باز بگذاريد !
قانون دهم : افراد را ازآنچه تاكنون انجام دادهاي مطلع كن !
مدير بايد كليه افراد مهم درگير در پروژه را از پيشرفت ، مشكلات و تغييرات
پروژه آگاه سازد . او بايد از اين قانون ساده پيروي كند : آگاهسازي افراد از همه
چيز ! مهمترين قانون در دنياي كار ، راستگويي و صداقت است . بهتر است در مواجه با
مشكلات حقيقت را با افراد كليدي در ميان گذاريد و از آنان در حل مشكلات راهنمايي و
حمايت بخواهيد .
قانون يازدهم : مبدع كارهاي نو و روشهاي نو باش !
پروژه يعني كار نو ! ازآنجا كه تقريبا تمام پروژهها در نتايج ، تيم پروژه
، اهداف ، انتظارات و زمان متفاوتند بايد مترصد استفاده از روشهاي نو ، ابزار نو ،
نرمافزارهاي جديد ، افراد و متخصصين جديد بود . روشهايي كه در گذشته موجب رشد و پيشرفت
شدهاند ممكن است نتوانند راهگشاي مشكلات حال شما باشند .
قانون دوازدهم : رهبر پروژه باش .
راهبري پروژه ، كار سختي است . رهبري افراد درميان مسيري نو و ناآشنا بهسوي
اهداف نو بسيار مشكل است . رهبري هنري است كه به شكل ذاتي در برخي وجود دارد ؛ تنها
مطالعه كتب مديريت كافي نيست . مديريت تنها خواندن گزارشهاي نظارتي ، تاييد يا رد
پيشنهادات يا صدور فرمانهاي لازم در قبال تغييرات ، نيست ؛ مديريت ، فراتر از اينها
، در همراه بودن با تيم پروژه و ايجاد انگيزه در آنها نهفته است .
مدير بايد بتواند افراد مختلف با سليقه و افكار مختلف را ، براي دستيابي
به يك هدف واحد گردهم آورد و تا پايان پروژه در كنار يكديگر نگاه دارد ؛ شايد تشكيل
تيم آسان باشد ، اما مهم نگاهداري تيم تا پايان پروژه است .
درنگاه اول عمل به اين قوانين مشكل به نظر ميرسد ، اما موفقيت يا شكست
پروژه در عمل به اين موارد نهفته است . اساس دانش مديريت پروژه بر مبناي همين دوازده
قانون طلايي ، پيريزي شده است . توجه به
اين قوانين نشان ميدهد كه مديريت پروژه ، همان مديريت است كه اينبار بر مبناي پروژه
ظهور كرده است . در نهايت كليه تكنيكهاي مديريت ، از يك سري اصول پيروي ميكنند
و با شناخت آنها و اضافه کردن ويژگيهاي خاص پروژههاست که ميتوان پروژه را به خوبي
مديريت نمود .
در گام آتي از توانمنديهاي مدير پروژه خواهيم گفت ...
يك مدير پروژه بايد داراي چه توانمندي هايي باشد ؟
دامنه عملياتي پروژهها و اعمال مديريت بر آنها ، بازهاي وسيعتر از محدوده
خود پروژه را دربردارد . سازمان اجراي پروژه معمولا به عنوان بخشي از سازمانها ،
شركتها و موسسات دولتي و خصوصي مطرح است . ساختار سازمان اجرايي پروژها ، اغلب متاثر
از اقتضا و محدوديتهاي استفاده از منابع كاري در آنها هستند . در هرشكلي از سازمان
اجرايي پروژه ، اين مدير پروژه است كه به عنوان مسئول آن و تحويلدهنده كار مطرح
است . در سازمانهاي پروژهمدار ، مدير پروژه كليه اختيارات و استقلال يك مدير را
دارا بوده ، كليه بخشها را شخصا مديريت ميكنند . اين وضع در سازمانهاي وظيفهاي
كه بر مبناي پروژهها طراحي نشدهاند متفاوت است و مدير در آنها بيشتر يك هماهنگكننده
يا پيگيريكننده است .
مديريت عمومي دربرگيرنده طيف گستردهاي از جنبههاي مختلف سرپرستي فعاليتهاي
مستمر است . مهارتهاي مديريت عمومي ، پايه و مبناي اصلي مهارتهاي مديريت پروژه
هستند و آگاهي كامل از آنها اغلب براي مديران پروژه ضروريست . تواناييهاي يك مدير
پروژه از ديدگاه PMBOK بهشرح ذيل است :
1 - رهبري
رهبري (Leadership) و مديريت (Management)،
از يكديگر متمايزند ولي نياز توامان به آنها در پروژه احساس ميشود . مديريت توجه
خاص به سازگاري بين نتايج اصلي حاصله و انتظارات متوليان و مجريان است درحاليكه رهبري
شامل موضوعات زير است :
Ø تعيين اهداف سازماني
: مشخص نمودن اهداف و تبيين استراتژي دستيابي به آنها .
Ø همسوسازي متوليان
و مجريان : ايجاد ارتباط و همسوسازي اهداف فردي و ايجاد انگيزه همكاري مشترك بين
دستاندركاران براي حصول به اهداف سازماني .
Ø ايجادانگيزش : كمك
به متوليان و مجريان در ايجاد انگيزه در آنها براي غلبه بر مشكلات محيطي ، قوانين
اداري و ساير محدوديتهاي فردي .
انتظار ميرود در پروژهها ، بهخصوص پروژههاي بزرگ ، مدير پروژه ، رهبر
نيز باشد . اين رهبري نه تنها در امور پروژه ، كه در همه بخشهاي ارتباطي اعضاي تيم
پروژه جريان مييابد .
2- ارتباطات
موضوعاصلي ارتباط (Communicating) تبادل اطلاعات است
. طراحي و پيادهسازي جريان درست دادههاي دقيق و پردازش مناسب آنها به منظور دستيابي
به اطلاعات درست ، از مهارتهاي مهم مديريت عمومي است . انواع روشهاي ارتباطي در پروژه
گسترده است و طيف وسيعي شامل ارتباطات شفاهي ، نوشتاري ، شنيداري و گفتاري ، رسمي و
غيررسمي ، داخلي و خارجي ، عمودي و افقي را دربردارد .
مدير پروژه بايد روش درست انتقال اطلاعات و چگونگي برقراري ارتباط در هر
بخش را به دقت طراحي كند تا از گردش مطلوب اطلاعات در سازمان پروژهاش اطمينان يابد
. داشتن اطلاعات درست ، دقيق و بههنگام ، از پيششرطهاي لازم براي تصميمسازي است
. اهميت اين مساله در پروژهها بهحدي است كه
PMBOK ، فصلدهم خود را به مساله ارتباطات در پروژه اختصاص داده است .
3- مذاكره
مذاكره (Negotiation) مشاوره و رايزني
با ديگران براي كسب نتيجه و دستيابي به توافقي مشخص است . بسياري از توافقات با حضور
طرفين يا نمايندگانشان و با گفتگو حاصل ميگردد . ميانجيگري ، حكميت و داوري ، برخي
اشكال گوناگون مذاكره هستند . مذاكرات در پروژهها، بهدفعات و در زمانهاي مختلفي
صورت ميپذيرد .
4- حلوفصل اختلافات
حل مشكلات پروژه (Problem Solving) ، تلفيق توام بيان
مسايل روزمره و اخذ تصميم است . حل مشكلات نياز به ريشهيابي آنها و يافتن علتومعلولهاست
. حلوفصل مشكلات ، شامل تجزيه و تحليل مساله و تعيين راهحلهاي مناسب و سپس انتخاب
يكي از آنان ، از فعاليتهاي مهم مديريت است . تصميمات بايد بهموقع اتخاذ شوند و اجراي
آنها بهدقت پيگيري شود .
5- تاثير بر سازمان
توانايي سازمان ، قابليت انجام بهموقع امور است . براي ايجاد اين قابليت
بايد هماهنگي مناسب بين اجزاي سازمان برقرار گردد و تصميمات اتخاذشده مدير بهدرستي
توسط افراد اجراشود ؛ اينجاست كه مديران نياز به هنر اقتدار و علم سياست دارند تا
از طريق نفوذ بر افراد ، تواناييهاي سازمان در اجراي بهموقع تصميمات را افزايش دهند .
در گام آتي مراحل برنامهريزي و كنترل پروژه را بيان خواهيم نمود
بدون تردید در هیچ آیینی به اندازه اسلام بر ا ستحكام نظام خانواده تاكید و پافشاری نشده است. اسلام برای لحظه لحظه زندگی زناشویی دستور العمل هایی ارائه نموده است تا با عمل كردن به آن ها خطرات و تهدیدها بر طرف شود.
محبوبترین بناها در اسلام پیمان مقدس ازدواج است و منفورترین چیز نزد پروردگار، خانه ای است كه با طلاق و جدایی از هم فرو پاشد.
رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «ما بنی فی الاسلام بناء احب الی الله عزوجل واعز من التزویج (1) ؛ در اسلام بنایی ساخته نشد كه نزد خدای عزوجل محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.»
و نیز آن حضرت فرمود: «ما من شی ء ابغض الی الله عزوجل من بیت یخرب فی الاسلام بالفرقة (2) ؛ هیچ چیز نزد خدای عزوجل مبغوض تر از خانه ای كه در اسلام با جدایی ویران شود نیست.»
پس از ازدواج و شروع زندگی، ممكن است عواملی بوجود آید و این بنای محبوب پروردگار را به منفورترین امور تبدیل كند. شناخت این عوامل و جلوگیری از به وجود آمدن آن ها می تواند نوید بخش خانواده ای سالم و ارزشمند باشد. در اینجا تنها به برخی از این عوامل به صورت گذرا اشاره می شود.
1 - توقعات نامحدود و حاكم شدن روح تجمل پرستی و اسراف
یكی از عوامل مهمی كه از آغاز زندگی مشترك می تواند بنیان خانواده را بر هم بزند، توقعات نامحدود و حاكم شدن روح تجمل پرستی و اسراف است. تنها عامل بازدارنده در این مورد، ایجاد و تقویت روحیه قناعت و پرهیزكاری است. از امام علی علیه السلام نقل شده است كه فرمود: «انعم الناس عیشا من منحه الله سبحانه القناعة واصلح له زوجه (3) ؛ خوشترین زندگی را كسی دارد، كه خداوند سبحان قناعت را ارزانیش دارد و همسرش را برای او شایسته گرداند.»
2 - دخالت های بی جا و غیر مسؤولانه دیگران
از دیگر عوامل مهمی كه بنیان خانواده را همواره تهدید می كند، دخالت های غیر مسؤولانه دیگران در زندگی یك زوج تازه ازدواج كرده است.
البته این به معنای دور داشتن خیر اندیشان از اختلافات نور چشمان خود نیست كه این خود نعمتی خدادادی برای رفع اختلافات است.
3 - بی توجهی به خواست های یكدیگر
زن و شوهر، دارای خواست ها و نیازهایی هستند كه خداوند رفع بعضی از آن ها را در طرف مقابل قرار داده و بی توجهی هر كدام از زوجین نسبت به این نیازها می تواند زمینه را برای اختلافات بزرگ فراهم سازد.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «لا ینبغی للمرءة ان تعطل نفسها (4) ؛ سزاوار نیست كه زن خود را [برای شوهر] بی زیور و بی پیرایه كند.»
و از طرف دیگر به مرد دستور داده شده تا نیازهای عاطفی همسر خود را با نشستن نزد او بر آورده نماید.
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «جلوس المرء عند عیاله احب الی الله تعالی من اعتكاف فی مسجدی هذا (5) ؛ نشستن مرد نزد زن و فرزندش، نزد خدای متعال از اعتكاف در مسجد من محبوت تر است.»
همچنین در دستورات اسلامی به مردها نیز سفارش شده كه خود را برای زنان خود آراسته كنند.
حسن بن جهم می گوید: «رایت ابا الحسن علیه السلام اختضب، فقلت: جعلت فداك اختضبت؟ فقال: نعم، ان التهیئة مما یزید فی عفة النساء ولقد ترك النساء العفة بترك ازواجهن التهیئة، ثم قال: ایسرك ان تراها علی ما تراك علیه اذا كنت علی غیر تهیئة؟ قلت: لا. قال: فهی ذاك (6) ؛ ابوالحسن علیه السلام را دیدم كه خضاب كرده است، عرض كردم: فدایت شوم، خضاب كرده ای؟ فرمود: آری، آراستگی مردان بر عفت زنان می افزاید، زنان ترك عفت كرده اند، چون شوهرانشان آراستگی را ترك نموده اند.
سپس فرمود: اگر آراسته نباشی آیا خوش داری كه همسرت را نیز مانند خود ببینی؟ عرض كردم نه. فرمود: او نیز چنین است.»
4 - بد اخلاقی نسبت به یكدیگر
یكی از آثار شگفت انگیز ازدواج سكون و آرامش است. خداوند متعال در این باره می فرماید:
«هو الذی خلقكم من نفس واحدة وجعل منها زوجها لیسكن الیها» (7) ؛ «او خدایی است كه شما را از یك نفس آفرید، و همسر او را از جنس او قرار داد تا در كنارش آرام گیرد.»
به راستی همسرانی كه مایه آرامش یكدیگرند، از مواهب بزرگ الهی به حساب می آیند. این آرامش از اینجا ناشی می شود كه هر یك از این دو مكمل دیگری و مایه شكوفایی و نشاط و پرورش او است، به طوری كه هر یك بدون دیگری ناقص است.
این مهم همواره در پرتو حسن خلق امكان پذیر است و كج خلق بودن و بد اخلاقی آفتی بسیار بزرگ برای این گونه زندگی به حساب می آید.
در حدیثی بسیار ارزشمند از امیر مؤمنان علی علیه السلام چنین می خوانیم:
«من ساء خلقه مله اهله (8) ؛ آن كه بد اخلاق باشد، خانواده اش از او دلتنگ و بیزار می شوند.»
بسیار طبیعی است كه بسیاری از بیزاری ها و دلتنگی ها در نهایت به طلاق و جدایی منجر خواهد شد، مگر اینكه به بهترین وجه جبران گردد.
بد اخلاقی در خانه علاوه بر آثار سوئی كه بر زندگی مشترك می گذارد، مجازات های الهی را نیز به دنبال خواهد داشت.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله بعد از دفن یكی از اصحاب خود به نام سعد بن معاذ فرمود: فشاری [از طرف قبر] بر ا و وارد آمد. علت را جویا شدند، آن حضرت فرمود: چون با خانواده اش كمی كج خلق بود (9) .
5 - هوسرانی و توجه نامشروع به خواهش های نفسانی
هر چه انسان بیشتر در كام شهوات گرفتار شود، بیشتر در معرض تباهی و نابودی قرار می گیرد و به تدریج به جایی می رسد كه به هیچ وجه به هشدارهای پی در پی عقل توجه نمی كند و بسیاری از جدایی ها ناشی از بی توجهی به هشدارهای عقل است.
علامه شهید مرتضی مطهری رحمه الله سخن بسیار ارزشمندی در این زمینه گفته است كه به قسمتی از آن اشاره می شود:
«از نظر اسلام محدودیت كامیابی های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع كمك می كند و از جنبه های خانوادگی سبب تحكیم روابط افراد خانواده و بر قراری صمیمیت كامل بین زوجین می گردد...
اسلام تدابیری برای رام كردن و تعدیل این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم برای زنان و هم برای مردان تكلیف معین كرده است. یك وظیفه مشترك كه برای زن و مرد هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است. خلاصه این دستور این است كه زن و مرد [نامحرم] نباید به یكدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی كنند، نباید نگاه های مملو از شهوت به یكدیگر بدوزند، نباید به قصد لذب بردن به یكدیگر نگاه كنند. یك وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است كه بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دل ربایی نپردازند و موجبات تحریك مردان بیگانه را فراهم نسازند.
شك نیست كه هر چیزی كه موجب تحكیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد، برای كانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداكثر كوشش مبذول شود، بالعكس هر چیزی كه باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد، به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه كرد.
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محكم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یكدیگر می شود. (10)»
گناهان و هوس ران ی ها عواقب بدی در پی خواهند داشت. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام فرمودند: «كم من نظرة ورثت حسرة طویلة (11) ؛ ای بسا نگاهی [از روی هوی و هوس] كه حسرتی طولانی را به بار آورده است.»
در جایی كه حجاب [و شرایط دیگر اسلامی] رعایت شود تعلق خاطر زن و شوهر نسبت به یكدیگر بسیار بیشتر است تا جامعه ای كه در آن بی بند و باری شیوع دارد.
این نكته نیز قابل تامل است كه هوسرانی چه از طرف زن و چه از طرف مرد دارای برخی آثار وضعی و قهری است.
امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «عفوا عن نساء الناس یعف عن نسائكم (12) ؛ نسبت به زنان مردم عفیف باشید تا سبت به زنان شما عفت ورزند.»
6 - حكایتی تكان دهنده
نقل شده است كه در روزگار حضرت داوودعلیه السلام زنی بود كه مردی نزد او می رفت و به زور از وی كام می گرفت. خدای عزوجل در دل آن زن چنین افكند كه به آن مرد بگوید: هر بار كه تو نزد من می آیی مردی هم به سراغ زن تو می رود. آن مرد نزد زن خود رفت، دید مردی پیش اوست، او را نزد حضرت داوودعلیه السلام آورد و گفت: ای پیامبر خدا! بلایی سرم آمده كه بر سر احدی نیامده است! داوودعلیه السلام فرمود: آن بلا چیست؟ مرد گفت: این مرد را پیش زنم یافتم. پس خدای تعالی به داوودعلیه السلام وحی فرمود كه به او بگو: از هر دست كه بدهی از همان دست پس می گیری. (13)
7 - مال حرام
مال حرام نیز می تواند بر شكل گیری طلاق مؤثر افتد. امام باقرعلیه السلام فرمود: «ان الرجل اذا اصاب مالا من حرام لم یقبل منه حج ولاعمرة ولاصلة رحم حتی انه یفسد فیه الفرج (14) ؛ هرگاه انسانی از حرام مالی به دست آورد، نه حجی از او پذیرفته می شود، نه عمره ای و نه صله رحمی و حتی در ازدواج و زناشویی او تاثیر سوء می گذارد.»
اگر به هر دلیلی دامنه اختلافات بین زن و شوهر بالا گرفت، خداوند تعالی
برای پیشگیری از فروریزی بنای محبوب خانواده راه كارهایی را ارائه نموده است كه به
برخی از آن ها اشاره می شود:
1) دادگاه خانوادگی
آنجا كه بیم انحلال و از هم پاشیدگی كانون خانوادگی در میان باشد، اسلام
تشكیل دادگاه خانوادگی را لازم دانسته است. به این ترتیب كه یك نفر داور به نمایندگی
از طرف مرد و یك نفر به نمایندگی از طرف زن برای رسیدگی به مشكلات و اصلاح بین آن دو
معین شوند. داوران منتهای كوشش خود را درباره اصلاح آن ها به عمل آورند و اختلافات
آن ها را حل كنند و اگر چاره ای جز جدایی نبود، آن ها را به بهترین نحو ممكن از یكدیگر
جدا كنند.
جای بسی تاسف است كه امروزه اغلب جوان ها با فاصله گرفتن از بزرگترها، خود
را از تجربه های مفید آنان محروم ساخته و گاهی گره ای را كه به سادگی می توان با كمك
آن ها باز كرد، محكمتر كرده و گشودن آن را مشكل تر می كنند.
خداوند متعال می فرماید: «وان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حكما من اهله وحكما
من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما ان الله كان علیما خبیرا» (1) ؛ «و اگر
از جدایی میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داوری از خانواده شوهر، و داوری از
خانواده زن برگزینید [تا به كار و اختلاف آن دو رسیدگی كنند.] اگر این دو داور بنای
اصلاح داشته باشند، خداوند میان آن دو وفاق ایجاد كند، زیرا خداوند [از نیات همه] آگاه
و باخبر است.»
این آیه به زیبایی تمام، یك دادگاه خانوادگی را با ابتكار و امتیازات زیر
مطرح می كند:
- داور، از میان فامیل زن و شوهرند،
تا سوز و تعهد و خیر خواهی بیشتری داشته باشند.
- این دادگاه نیاز به بودجه ندارد.
- رسیدگی به اختلاف در این دادگاه، سریع
و بدون تراكم پرونده و مشكلات كار اداری است.
- اسرار این دادگاه به بیگانگان نمی
رسد و مسائل اختلافی در میان خودشان می ماند.
- چون داوران از خود فامیلند، مورد اعتماد
طرفین می باشند (2)
بنابراین آیه، جامعه - و مخصوصا خویشاوندان - در برابر اختلافات خانوادگی
مسؤولند و می بایست قبل از هر اتفاق نگران كننده ای تلاش خود را برای پیشگیری از آن
به كار گیرند.
2) توجه به آینده فرزندان
بدون تردید پدر و مادر در یك خانواده پناهگاه فرزندان هستند، آنان در سایه
الطاف الهی با فراهم آوردن امكانات رفاهی و حمایت های جسمانی و روانی، در رشد، شكوفایی
و بالندگی فرزندان نقش اساسی را ایفا می كنند.
اختلاف، نزاع، سرزنش، ناسازگاری و... زن و شوهر بر رفتار كودكان و شكل گیری
شخصیت آن ها آثار زیانبار و نامطلوبی به جای خواهد گذاشت و این آثار هنگام طلاق به
اوج خود می رسد. با توجه به آنكه همین فرزندان آینده جامعه را رقم خواهند زد، كمترین
تقصیر و قصوری در رشد و تربیت آن ها گناهی نابخشودنی خواهد بود.
توجه به عواقب سوء اختلافات و جدایی زن و شوهر و تفكر درباره آثار زیان
بار آن، موجب كاهش اختلافات و ایجاد تفاهم و درك بیشتر یكدیگر خواهد بود.
3) توصیه به ترك طلاق
اسلام مجریان صیغه طلاق و شهود و دیگران را توصیه كرده كه با كوشش های خود
مرد و زن را از طلاق منصرف كنند، همچنین طلاق را جز با حضور دو شاهد عادل (3) صحیح
نمی داند. این دو نفر به خاطر داشتن عدالت و تقوی، نهایت كوشش خود را برای ایجاد صلح
و صفا میان زن و مرد به كار می برند.
بدیهی است این همه مانع تراشی در راه طلاق به منظور این است كه در این مدت
ناراحتی ها و عصبانیت هایی كه موجب تصمیم طلاق شده است از میان برود و زن و مرد به
زندگی عادی خود بازگردند.
4) قرار دادن عده
در مواردی كه طلاق از طرف مرد و به صورت رجعی باشد، مرد می تواند در مدت
«عده» رجوع كند. بسیاری از بی خبران، این حكم اسلامی را به هنگام طلاق رعایت نمی كنند،
و به محض جاری شدن صیغه طلاق، هم مرد به خود اجازه می دهد كه زن را بیرون كند و هم
زن خود را آزاد می پندارد كه از خانه شوهر خارج شود. ولی این حكم اسلامی علاوه بر حفظ
احترام زن، غالبا زمینه رابرای بازگشت شوهر از طلاق و تحكیم پیوند زناشویی فراهم می
سازد.
چه اینكه با گذشت زمان، طوفان خشم و غضب، كه غالبا موجب تصمیم های ناگهانی
در امر طلاق و جدایی می شود، فرو می نشیند و حضور دائمی زن در خانه در كنار مرد در
مدت عده و یاد آوری شومی طلاق - كه متاسفانه اغلب كسانی كه دست به طلاق می زنند به
آن توجهی ندارند - مخصوصا در آن جا كه پای فرزندانی در كار است، و اظهار محبت هر یك
نسبت به دیگری، زمینه ساز رجوع می گردد و ابرهای تیره و تار دشمنی و كدورت از آسمان
زندگی كنار رفته، مجددا خورشید محبت و عاطفه گرما بخش خانه خواهد شد.
جالب اینكه در حدیثی از امام باقرعلیه السلام می خوانیم: «المطلقة تكتحل
وتختضب، وتطیب؛ زن مطلقه [در دوران عده اش می تواند آرایش كند؛] سرمه در چشم نماید،
و موهای خود را رنگین، و خود را معطر كند.»
پی نوشت:
1) نساء/35.
2) محسن قرائتی، تفسیر نور، ج 2، ص
327.
3) ترجمه تحریر الوسیله، امام خمینی رحمه الله، ج 3، ص 589، مساله 9.
ترديد نيست كه پيش از ظهور اسلام در عربستان ، چه در خصوص حمل
و نقل كالاها و چه در حمايت از افراد ضعيف و از كار افتاده، نوعي تأمين وجود داشت.
پيمان و تعهد قبايل در زمينه امنيت راههاي حمل و نقل كالا به ازاي سپردن تعهد متقابل
و يا پرداخت مبلغي، گوياي اين حقيقت است . همچنين است تأمين امنيت جاني و مالي افراد
بدون حامي و پشتيبان (= صعلوك).
پيمان «حلف الفضول» قبل از بعثت پيامبر (ص) نمونه بارزي از اين
نوع تأمين و تعاون است . بر اساس اين پيمان، در صورت تضييع حقوق فقرا و مسافران بدون
حامي(ابن السبيل ) ،اموالي از ثروتمندان ستانده ميشد . پيامبر (ص) در اين پيمان عضو
بود و پس از بعثت ،با افتخار از آن ياد ميكرد و مسلمانان را به اين رويكرد تشويق
مينمود و در همين باره فرمود: «لقد شهدت في دار عبدالله بن جذعان ما احب الي من حمرالنعم
ولو دعي به في الاسلام لأجبت.»[1]
در سراي عبدالله فرزند جذعان شاهد پيماني بودم كه از گرانبهاترين
اموال و شتر سرخ مو برايم محبوبتر است و اگر در عصر اسلام به چنين پيماني دعوت شوم،
هر آيه ميپذيرم.
همچنين در عصر جاهليت قراردادهايي همچون « ضمان جريده» و « ولاء
موالات» در ميان اعراب مرسوم بود كه شباهتي به بيمه مسئوليت و بيمه شخص ثالث دارد
. اسلام اين نوع بيمه را با تغييرات اندك پذيرفت .[2]
چنانكه اشاره شد، اسلام نه تنها شيوه تأمين اجتماعي را با اصلاحاتي
پذيرفت، بلكه آن را قانونمندتر ساخت و مسئوليتهاي بيمهگذار و بيمهگر را با دقت بيشتر
مشخص نمود. همچنين دامنه و گستره تأمين را توسعه بخشيد تا آنجا كه تمام فقرا، مساكين،
از كارافتادگان، بيسرپرستان،از راهماندگان ،بدهكاران،كارگزاران تأمين اجتماعي
و غيره را دربر ميگرفت .
پيامبر (ص) ، در معاهدات و قراردادهاي خود حتي با غير مسلمانان،
بر مسئله تأمين اجتماعي و همكاريهاي متقابل تأكيد ميكرد و از همپيمانان خود ميخواست
تا با حمايت از اين اصل، اعتماد و اطمينان را در جامعه گسترش داده، به محبت و دوستيها
دامن زنند و چراغ اميد را در قلبهاي شكسته و نااميد روشن كند.
پيامبر (ص) بعد از هجرت ـ در مدينه ـ قراردادي را ميان قبايل
مدينه منعقد كرد كه در آن،ضمن تعهد سپاري قبايل بر دفاع از وطن مشترك،يعني شهر مدينه؛
ملزم شدند كه در پرداخت ديه يا خون بها و هزينه آزادي اسرا شركت كنند و در پرداخت بدهي
بدهكاران سهيم شوند.[3]
در صدر اسلام، زكات به عنوان مهمترين منبع « تأمين اجتماعي»
مطرح شد. در اقتصاد معيشتي مبتني بر كشاورزي، زراعت، نقشي محوري در فعاليتهاي اقتصادي
و مخارج زندگي ايفا ميكند و دامنه قدرت اقتصادي و توان مالي هر كس بر اساس وسعت مزارع
و محصول كشاورزي وي برآورد ميشود.
پيامبر(ص) بر اساس دستورات قرآن، بر اصليترين محصولات كشاورزي
در شبهجزيره عربستان، يعني گندم،جو، خرما،كشمش و نيز حيواناتي چون شتر،گاو و گوسفند
، ماليات وضع كرد و در جهت تأمين آسيبپذيري اقشار اجتماعي هزينه نمود.
براي اينكه حمايت از گروههاي آسيبپذير ،تنها به جامعه سنتي
محدود نشود و نيز در اقتصاد مبتني بر صنعت كه خطرها و آسيبهاي اجتماعي بيشتر است،
خمس به عنوان منبع تأمين پيشنهاد شده است .
سيره خلفاي راشدين نيز حاكي از تأمين و تحت پوشش قرار دادن اقشار
آسيبپذير است . در آن زمان ،افراد از نوعي بيمه بازنشستگي و از كارافتادگي برخوردار
بودند. در اين خصوص دولت ميان مسلمان و كافر تفاوت قائل نبود و كفار ذمي همانند هر
مسلماني، حق برخورداري از امكانات دولتي و عمومي را داشتند.[4]
در زمان خلفاي اموي و عباسي، منابع اصلي تأمين اجتماعي نظير
زكات، جزيه، خراج و حق استخراج معادن، در اختيار حكام وقت قرار داشت و همچنين بود حق
استفاده از منبع اصلي خمس(غنايم جنگي). ائمه(ع) به عنوان رهبران ديني و پيشوايان معنوي
جامعه اسلامي، با توسعه و گسترش دامنه خمس به ارباح مكاسب،از شيعيان و مؤمنان توانگر
و ثروتمند، خمس درآمد مازاد بر مصرف آنها را ميگرفتند و در راه تأمين نيازمندان ،بينوايان،
راهماندگان ، بيسرپرستان و ... هزينه ميكردند .
بر اساس آيات قرآن، روايات، سيره پيامبر(ص) ، خلفاي راشدين و
عترت پاك پيامبر(ص)، ميتوان دريافت كه حمايت مالي از فقرا، از كارافتادگان ،بيسرپرستان،راهماندگان
و بدهكاران يك وظيفه و تكليف ديني است . رهبران ديني هميشه در جهت پرورش و بالندگي
تعاون و تأمين اجتماعي حركت كردهاند . بسياري از آنها شاخصهايي به منظور شناسايي
منابع كمك و گروههايي كه از حمايت همنوعان خود بهرهمند شوند، تعيين كردهاند[5].
اسلام براي دستيابي به تأمين، اصولي را مطرح كرده و منابعي را در نظر گرفته است كه
ذيلاً بحث ميشود:
اصول تأمين اجتماعي در اسلام
امروزه ضرورت تأمين اجتماعي و رفاه عمومي، مسئلهاي پذيرفته
شده و انكارناپذير و حاصل تلاشهاي صاحبنظراني چون رابرت آون،سن سيمون، شارل فوريه
و ... و كمي بعد انگلس و ماركس است كه نظراتي در زمينه بهبود شرايط زندگي كارگران ارائه
كردند.[6]اما اقتصاددانان بويژه بعد از بحران 1929 ـ 1933 م از رويكرد ليبراليسم اقتصادي
فاصله گرفتند و دخالت دولت بر اقتصاد را پذيرفتند. بر اساس آن، ارائه برخي از خدمات
و مزاياي اجتماعي و بهرهمندي كارگران و كارمندان از حق بيمه حوادث، بيماري، بيكاري،از
كارافتادگي،بازنشستگي و بازماندگي اجتنابناپذير شد. در مقابل،بازنشستگي و بازماندگي
اجتنابناپذير شد . در مقابل،اسلام، زماني مسئله تأمين و بالاتر از آن توازن اجتماعي
را مطرح كرد كه گروههاي آسيبپذير به حال خود رها شده بودند،هيچ كس در برابر مشكلات
اقتصادي و زندگي نكبتبار آنها احساس مسئوليت نميكرد.
اسلام، اصولي را در زمينه تأمين و رفاه اجتماعي ارائه كرده است
كه عمل به آن ميتواند معضلات بشري را متناسب با زمان حل كند. اين اصول بر مبناي مسئوليت
متقابل افراد و سهيمبودن آنها بر درآمدهاي عمومي شكل گرفته است:
الف ـ اصل تكامل اجتماعي: تكافل از اساسيترين اصول تأمين اجتماعي
در اسلام محسوب ميشود؛ در آن مسؤليت متقابل انسانها نسبت به يكديگر درفرايند تعامل
، مطرح شده است. تكافل يعني كفايت كردن و عهدهدار شدن امري و برعهده گرفتن چيزي در
عوض كسي.[7] بر اساس اين اصل، ثروتمندان وظيفه دارند كه نيازهاي اساسي نيازمندان را
تأمين كنند. براي اينكه كفالت به نحو درست و كارآمد تحقق پيدا كند، با اصول و ارزشهاي
اخلاقي پيوند زده شده است؛ مثلاً قرآن،انفاق را از شاخصهاي اصلي تقوا ميشمارد و
ثبات و امنيت عمومي را در گرو انفاق و احساس توانگران ميداند:
« ذلك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين، الذين ... مما رزقناهم ينفقون
:اين كتابي كه در آن شك نيست، راهنماي پرهيزگاران است،آنان كه ... از آنچه به آنان
روزي دادهايم انفاق ميكنند» (بقره /2ـ3) .
« وانفقوا في سبيلالله و لاتلقوا بايديكم الي التهلكة و احسنوا
ان الله يحب المحسنين: در راه خدا انفاق كنيد و خويشتن را به دست خويش به هلاكت نيندازيد
و نيكي كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست دارد » (بقره/1959 .
بسياري از فقها و مفسران معتقدند كه آيات « الذين في اموالهم
حق معلوم،للسائل و المحروم»(معارج/24 ـ 25) شامل وظايف مالي غير از زكات نيز ميشود.
دليل درگيري ابوذر غفاري، صحابي بزرگ پيامبر(ص) با كعب الاحبار،
مشاور خليفه وقت و وزير خزانهداري آن زمان، همين مسئله بود. ابوذر با تلاوت آيه «
والذين يكنزون الذهب و الفضة و لاينفقونها فيسبيلالله فبشرهم بعذاب اليم» (توبه/34)
،زراندوزان وقت را به عذاب خداوند نويد ميداد . اين در پاسخ به كعبالاحبار بود كه
اعلام كرده بود كه اگر ثروتمندان زكات اموالشان را بپردازند و از بقيه پول خود خانهاي
بسازند كه جاي جاي آن از نقره و طلا باشد جايز است . [8]
در روايت ديگر آمده: اگر انساني توان كمك به نيازمندان را داشته
باشد و اين كار را نكند،در قيامت به عنوان خائن به خدا و پيامبر(ص) معرفي ميشود.[9]
همانطور كه از آيات و روايات فوق استفاده ميشود ،تأمين نياز
ضروري و اوليه محتاجان، وظيفه تكليفي الهي است كه همه ثروتمندان مسئوليت دارند آن را
به انجام برسانند. همانگونه كه اشارت رفت،اين مسئوليت فراتر از زكات است،اين تكليف
حتي به كساني كه زكات و خمس و ساير واجبات مالي را ادا كردهاند، تعلق مي؛يرد .
ب ـ اصل تعاون اجتماعي :تعاون در شرايطي مطرح ميشود كه افراد
از نظر خويشاوندي و يا جغرافيايي باهم تعامل مستحكمتر داشته باشند. هنگام حوادث و
آسيبهاي ناگهاني، آنها كه از حادثه جان سالم به دربرده و دچار آسيبجاني و ضرر مالي
نشدهاند ،ميبايستي به ياري آسيبديدگان برخاسته و زيان مادي را جبران كنند و آسيبهاي
رواني را با عطوفت و مهرباني و دلجويي، ترميم نمايند. در واقع، تعاون اجتماعي ،نوعي
بيمه است؛ به افراد و خانوادهها اين فرصت را ميدهدكه با حمايت از آسيبديدگان، خود
را در برابر حوادث احتمالي بيمه كنند. در مواردي اين نوع كمكها واجب ميشود مثل حمايت
از پدر و مادر پير و از كار افتاده و تأمين مخارج زندگي (نفقه ) خانواده.[10]
در قرآن ميخوانيم
« و تعاونوا علي البر و التقوي ....: در نيكوكاري و پرهيزگاري
باهم همكاري كنيد » (مائده/2).
امام رضا(ع) ميفرمايد:
« اعلم ... ان حق الاخوان واجب فرض لازم ... و هم حصونكم التي
تلجأوت اليها فيالشدائد فيالدنيا و الاخرة ... و لا تدعوا نصرتهم و لامعاونتهم و
ابذلوا النفوس و الاصول دونهم و الاقبال عليالله ... بالدعاء لهم...»[11] حقوق برادرانتان
واجب و لازم است ؛ زيرا آنها دژهايي هستند كه در سختيهاي دنيا و اخرت به آن پناه ميبريد....
ياري و همكاري با آنان را رها نكنيد؛ بلكه مال و جانتان را نثارشان نماييد و از خدا
براي آنان كمك بخواهيد.
ج ـ اصل توازن اجتماعي: انسانها از نظر تواناييهاي جسمي، روحي،
پايداري در برابر مشكلات، قدرت تصميمگيري، هوشياري، خلاقيت و ابتكار باهم تفاوت دارند.
از ديدگاه دين اسلام، مبناي توزيع ثروت و امكانات، كار است و
نيروي كار مبناي مالكيت و تصرفات مالكان.
از پذيرش دو قضيه فوق اين نتيجه به دست ميآيد كه تفاوت درآمد
و ثروت ميان افراد جامعه اجتنابناپذير است؛ زيرا تفاوتهاي طبيعي باعث ميشود كه افراد
با منابع توليد برابر ، بازدهي متفاوت كسب كنند. « توازن اجتماعي دربرگيرنده سطح زندگي
نسبتاً يكسان براي همه مردم است به اين صورت كه اموال و امكانات به طور متناسب و كافي
در اختيار همه مردم قرار ميگيرد و آنها با تلاش خود به يك سطح زندگي متعارف و متعادل
دست مييابند و وضع مردم كمدرآمد، بهبود مييابد.»[12]
اسلام از دو طريق، رفاه متناسب و يكساني را در جامعه پديد ميآورد :
1ـ جلوگيري از اسراف و تبذير و محدودسازي مخارج مصرفي خانوادههاي
پردرآمد و مرفه: « كلوا و اشربوا و لاتسرفوان الله لايحب المسرفين »(اعراف/31).
2ـ بالا بردن سطح زندگي خانوادههاي فقير، بازمانده ،بازنشسته
و از كارافتاده از طريق پرداخت زكات و خمس به آنها.[13] اگر ماليات اسلامي نتوانست
رفاه مناسب را در جامعه فراهم كند، دولت بايد از ساير درآمدهاي خود زندگي متناسب و
يكسان با ثروتمندان را براي اقشار آسيبپذير كارسازي نمايد. در روايتي از پيامبر(ص)
آمده است: « امام(حاكم بر جامعه اسلامي) بايد از خدا بترسد و زندگي فقيران را از طريق
زكات تأمين كند و اگر زكات براي تأمين زندگي فقيران كافي نبود،زندگي آنها را از طريق
خراج تأمين كند.»[14]
در روايت ديگر، از امام صادق(ع) (درباره شخصي خاص) سؤال شد:
آيا دادن زكات به او جايز است؟ امام فرمود: آنقدر از زكات به او داده شود كه بتواند
سطح زندگي خانوادهاش را به سطح زندگي افراد جامعه برساند.[15]
منابع مالي تأمين اجتماعي
در اقتصاد معاصر، سه منبع براي تأمين اجتماعي وجود دارد:
1ـ منبع جبراني و ما به ازايي: در بيمههاي اجتماعي مؤسسات و
شركتهاي دولتي و خصوصي، معمولاً كارگران و كارمندان ،بخشي از درآمد خود را به عنوان
حق بيمه از دست ميدهند،در مقابل از تأمين اجتماعي بهرهمند ميشوند؛ تأمين از حوادث،
بيماري، از كارافتادگي ،بازنشستگي ،بيكاري.
2ـ كارفرمايان: افرادي كه در مؤسسات خصوصي كار ميكنند معمولاً
درصدي از حق بيمه ايشان، توسط كارفرمايان(صاحبان مؤسسه) پرداخت ميشود.
3ـ دولت: معمولاً دولتها هم با هدف توزيع مجدد درآمد و كاهش
اختلاف طبقاتي و هم با هدف حمايت محض از اقشار اسيبپذير جامعه، بخشي يا تمام مخارج
بيمه افراد را ميپردازند.[16]
اما منابع تأمين اجتماعي از ديدگاه اسلام، چنان است كه بايد
به منظور تأمين مخارج تكافل و تعاون اجتماعي و به تصوير كشيدن احساس تعهد،برادري،
نوعدوستي و مسئوليتپذيري، از درآمد و ثروت شخصي در قالب قرضالحسنه،صدقه، انفاق،
احسان و غيره هزينه كرد، ولي براي برقراري « توازن اجتماعي»، بايد از بودجه عمومي استفاده
كرد؛ بودجه عمومي همچون زكات، خمس، خراج، جزيه، فيء و انفال، اموال بلاصاحب، كفارات،
نذورات و غيره.
گروههاي حمايتشونده
سؤال اصلي در اين باره اين است كه از ديدگاه اسلام چه كساني
بايد از تأمين اجتماعي بهرهمند شوند؟ از نظر اسلام حمايت از تمام اقشار آسيبپذير
بايد صورت گيرد، ولي اين حمايت نبايد به گونهاي باشد كه باعث بدآموزي، تنبلي، تنپروري
و خوشگذراني شود؛ يعني حمايت از كساني كه با تمام وجود تلاش ميكنند، اما نميتوانند
مخارج زندگي خود خانوادهشان را تأمين كنند يا بر اثر حوادث. از كار افتاده يا پير
و ناتوانند؛ يا سرپرست خود را از دست دادهاند . شمار اين گروهها متناسب با زمان و
مكان قابل تغيير است .
اما گروههاي مورد حمايت از ديدگاه قرآن : 1ـ فقرا؛ 2ـ مساكين؛
3ـ راهماندگان؛ 4ـ تنگدستان(ذوعسرة9؛ 5ـ بدهكاران (غارم)؛ 6ـ بيسرپرستان؛ 7- عيالمندان؛
8ـ سالمندان؛ 9ـ مستضعفان؛ 10ـ محاصرهشدگان ؛ 11ـ بردگاني كه بايد آزاد شوند.[17]
آنچه كه امروزه در قالب بيمه مطرح است،شكل سازمان يافتهتر
تأمين اجتماعي است. هر چند بيمه خصوصي را نميتوان در قالب تذمين اجتماعي مورد تجزيه
و تحليل قرار داد ؛ زيرا بيمه خصوصي بر اساس منفعت طلبي و سودجويي شكل گرفته است .
در حالي كه آنچه در اسلام به عنوان تأمين اجتماعي آمده است ، انگيزه مادي و منفعت طلبي
در آن راه ندارد . تنها ارزشهاي انساني و قصد تقرب به پروردگار و حمايت از بندگان
ضعيف و ناتوان خداوند و حس نوعدوستي، افراد را به اين سو هدايت ميكند . بر اين اساس
، به درستي و شرعي بودن بيمههاي تأمين اجتماعي نبايد ترديد كرد .
اين پديده سبب شده است كه انسانها نسبت به از دست دادن اموال
و سلامت خويش كمتر نگران باشند و همچنين نسبت به سرنوشت نسل اينده و زن و فرزندان،
در صورت رويارويي با مرگ ، اميدوارانه بيارامند، اين همان چيزي است كه اسلام به دنبال
آن است ؛ همان هدفي است كه اسلام در سياست تأمين اجتماعي دنبال ميكند.
پينوشتها:
[1] قرارداد بيمه در حقوق اسلام و ايران ،ص 30.
[2] مطهري،مرتضي، ربا،بانك و بيمه،انتشارات صدرا، 1364، ص
323 ـ 325.
[3] حميدالله، اولين قانون اساسي مكتوب در جهان (فارسي ـ انگليسي)
،مترجم، انتشارات بعثت، 1366، ص 26، 29، 47.
[4] قرارداد در حقوق اسلام و ايران، ص 31.
[5] حامد،احمد، پژوهشي در نظام حمايتي اسلام، مشهد، 1368 ش.
[6] طالب، مهدي، تأمين اجتماعي، ص 14.
[7] شمسايي، محمد حسين، پديدهشناسي فقر و توسعه، «تأمين اجتماعي(در
نگرش اسلامي9»، قم،1380، 4/355.
[8] يدالله دادكر ـ سيد محمد باقر نجفي، مباني فقهي پيشرفته اقتصاد
اسلامي(تحليل و تلخيص كتاب اقتصادنا) ،قم، 1380،ص 171.
[9] همان،ص 170.
[10] پديده شناسي فقر و توسعه، 4/355.
[11] همانجا.
[12] مباني فقهي پيشرفته اقتصاد اسلامي، ص 174
[13] نوري، محمد امير،خمس، چالشها و راهكارها، بخش چهار و پنج
(زير چاپ).
در دين مبين اسلام حاكميت
توحيدي در تمام ابعاد زندگي فردي و اجتماعي انسان، والاترين هدف به شمار مي رود كه
تحقق آن در زندگي اجتماعي به اين است كه انسان همه را بنده خدا و خود را نيز عضوي از
پيكره عظيم آنان دانسته و در صورت تعارض يا تزاحم منافع اجتماعي با منافع او، مصالح
اجتماعي
را بر منافع شخصي و گروهي ترجيح دهد كه اين اقتضاي عقل سليم
است، چرا كه پروردگار متعال اختلاف و چند دستگي را نشانه بي خردي معرفي فرمود.
«دل هايشان پراكنده است زيرا ايشان قومي نا بخردند»
موضوع تعاون و همكاري به عنوان ضرورتي اساسي بر اي بهبود امور،
كاهش مسائل و مشكلات و ضامن بقاي انسانها مورد توجه اديان الهي بوده و به اشكال مختلف
محل تأكيد و توصيه قرار گرفته است خداوند متعال در قرآن كريم سوره و آيه بسياري موضوع
تعاون و همكاري مردم و امت را مطرح كرده و بندگان خود را به همكاري و كارهاي نيك و
پاك و خير و عدم همكاري در كارهاي مشركانه و گناه آلود دعوت فرموده است بنابراين تعاون
با اديان الهي به ويژه دين اسلام رابطه عميقي دارد و اميد است در آينده اي نه چندان
دور بخش تعاون در نظام مقدس جمهوري اسلامي با بهره مندي از احكام و مسائل ديني در ابعاد
اقتصادي و اجتماعي از جايگاه والايي برخوردار گردد.
اين تحقيق، مروري است در مدارك، اسناد و مطالبات صورت گرفته
در خصوص جايگاه تعاون در اسلام به شيوه مطالعه اسنادي (documention study ) انجام شده است.
براي اين منظور پس از شناسايي منابع مستند، اقدام به بررسي منابع شد و خلاصه نويسي
صورت گرفته و از طريق تحليل محتواي (conbent
analysis) مطالب تجزيه و تحليل و نتايج استخراج
شده است.
واژگان كليدي: اتحاد و يكپارچگي- تعاون و مشاركت- عدالت اجتماعي-
عدالت اقتصادي
مقدمه
ازآنجا كه دين اسلام يك نظام آموزشي خاص مي باشدبنابراين تاكيد
فراوان بر تعاون وهمكاري شده و امر اقتصادي واجتماعي تعاون به عنوان يك اصل اساسي پذيرفته
شده است وحاكميت نظام اقتصادي اسلام در يك جامعه اسلامي متجلي مي شود واصل يكپارچگي
وروح تعاون وايثار از خصوصيات اين نظام مي باشد وجامعه اسلامي جلوه گاه بالاترين ارزشهاي
انساني واخلاقي وكانون محبت و نيكي ، برادري ، دوستي ، برابري ، گذشت ، بخشش وتعاون
است. وهمچنين صحنه برپاداري نماز ، اعطاي زكات ، تخصيص خمس ، پرداخت قرض الحسنه وانفاق
وانجام كارهاي عام المنفعه مي باشد ودر اين جامعه اصول برادري ، برابري ، تعاون ، نيكو
كاري وپرهيز كاري مكررا تاييد شده است ومومنان ، برادران ودوستان يكديگر ند وتعاون
ونيكوكاري وظيفه آنهاست
ودر اسلام مسئوليت هاي فردي واجتماعي به طور غير قابل تفكيكي
به هم پيوسته كه خدمت به ديگران وفعاليت در جهت رفاه مسلمانان اميدواركننده ترين راه
براي افزايش فايده فردي وجلب رضاي خداوند است. تعليمات اسلامي ، ارزش تعاون وكارهاي
جمعي را تاييد مي كند. تعاون در كارهاي نيك يك فرمان الهي است وپيغمبر ، تعاون را در
بين مسلمانان به عنوان بنياد جامعه اسلامي ورمز كار آن در همه امور عبادي وسياسي ،
اقتصادي واجتماعي مورد تاكيد قرارمي دهد ودر دين اسلام خداوند به حضرت رسول فرمان مي
دهد كه در كارها با مردم مشورت كند ومومنان را مي فرمايد كه كارشان را با مشورت به
همراه يكديگر باشد ودر نيكو كاري وپرهيزكاري با يكديگر تعاون نمايند پس بهره گيري از
شيوه تعاون به عنوان بخشي از نظام اقتصادي اسلام ، نه تنها به هيچ گونه مغايرتي با
اصول ومباني وقوانين ومقررات اسلامي ندارد بلكه مي تواند به عنوان يك شيوه اجرايي مطلوب
، تحقق بخش اهداف وارزشهاي والاي اسلامي باشد.
اين تحقيق، مروري است در مدارك، اسناد و مطالبات صورت گرفته
در خصوص جايگاه تعاون در اسلام به شيوه مطالعه اسنادي (documention study ) انجام شده است.
براي اين منظور پس از شناسايي منابع مستند، اقدام به بررسي منابع شد و خلاصه نويسي
صورت گرفته و از طريق تحليل محتواي (conbent
analysis) مطالب تجزيه و تحليل و نتايج استخراج
شده است.
پرسش ها:
اين تحقيق به منظور پاسخ به پرسش هاي زير انجام شده است:
1- جايگاه تعاون در اسلام از چه ميزان اهميتي برخوردار مي باشد
2- بخش تعاون چه قدر مورد توجه و حمايت مسئولين نظام مي باشد
3- تا چه اندازه با معرفي و قابليت و ظرفيت هاي بخش تعاون به اهداف
كمي و كيفي دست خواهد يافت.
نظام اقتصادي تعاون در اسلام
اقتصاد اسلامي مبتني بر نظام مشاركت است وفعاليت هاي اقتصادي
در قالب هاي شركت ، مضاربه ، مزارعه ، جعاله ، مساقات وغيره داراي خصوصيتي راستين هستند
وآن اينكه در همه آنها مشاركت صاحب ويا صاحبان سرمايه با عامل ويا عوامل اقتصادي برقرار
مي باشد ودر اين سيستم ، توليد و توزيع عادلانه ومصرف برپايه اعتدال استوار است .نظام
اقتصادي بر اساس كتاب خدا ومتون فقهي ا ئمه طاهرين ، دستورالعمل ها ي لازم را درخصوص
روابط اقتصادي ارائه مي دهد كه بر محور عدالت اجتماعي است وقرانين اين نظام براساس
جهان بيني الهي استوار است كه اين مهم منجر به افزايش توليد وتوزيع عادلانه وزندگي
مرفه به همراه آزادي براي همگان به ارمغان مي آورد وبشر را آماده حركت به سوي كمال
ونزديك شدن به خدا مي سازد.نظام اقتصادي اسلام علاوه براحاديث وروايات بي شمار در سراسر
كشور قرآن كريم در بيش از 1200 آيه يا حدود يك پنجم اين كتاب مقدس بيان شده است وهمواره
نمايانگر عدالت از ديدگاه اسلام وتعيين كننده ارزشها والگو هاي براي تنظيم عادلانه
زندگي اقتصادي است.
تعاون وعدالت
پيامبر اسلام از آن جهت كه خواستار محقق ساختن عدالت اجتماعي
اسلامي بود كارسياسي خود را با برقراري برادري وپياده كردن اصل تعاون ميان مهاجرين
وانصار آغاز نمود وهمچنين از آنجا كه يكي از مصاديق عدالت اجتماعي عدالت اقتصادي است
لذا از آن به عنوان جزيي از عدالت اجتماعي ياد نموده است ونه تنها لازمه لاينفك آن
به حساب آمده بلكه بدون عدالت اقتصادي هرگز عدالت اجتماعي تحقق نمي يابد. عدالت اقتصادي
يك اصل كلي در نظام اقتصادي اسلامي بوده وعبارت از تساوي امكانات يعني عدالت در توزيع
ثروت تقسيم عادلانه مواد اوليه طبيعي براي افراد جامعه ، برابري كاري كه فرد در جامعه
انجام مي دهد با حقي در جامعه مي پردازد ، برابري حق قانوني(مزد) با حق واقعي (سهم
) هر فرد اسلام با تنازع بقا به مفهوم كوشش در عقب زدن همنوعان ، تخريب وتجاوز به حقوق
غير به منظور باقي ماندن ، مخالف است ولي كوشش ومسابقه براي بقا وپيشرفت نوع بشر در
شكل رقابتي سالم كه طرفدار حقوق ووظايف اجتماعي بوده وكيفر برابر براي همه در نظر بگيرد
مخالفتي ندارد ( اين ديدگاه خاص اسلام از" قائده لا ضرر" ناشي مي شود ، چه
اين كه بر اساس اين قانون تمامي فعاليتهاي اقتصادي كه موجب تخريب ، تجاوز ونابودي حقوق
ديگران شود ممنوع مي باشد وبالعكس فعاليتهايي كه موجب رشد ،توسعه وامكان بهره برداري
همه از حقوق مساوي باشد مجاز شناخته شده است بنابراين عدالت اقتصادي زماني بسط وگسترش
مي يابد كه بتوان زمينه " تعاون " ومشاركت مردمي را درخصوص فعاليت هاي گوناگون
اجتماعي واقتصادي وغيره را فراهم آورده ودر اين راستا همه آنان نسبت به برنامه ها وامور
مربوطه به نوعي خود را سهيم ومسئول دانسته ودور از هرگونه انحرافي از حق وعدالت اقدام
نمايند پس بنابراين بدون تعاون وهمكاري وتكامل عمومي نه تنها هرگز نمي توان به
"عدالت اجتماعي " و " عدالت اقتصادي " دست يافت ، بلكه همواره
با ثروت اندوزي وعدم گسترش اقتصادي سرمايه ها ،فقر وفواصل طبقاتي افزايش يافته وقتل
وغارت واضرار به غير عرصه زندگاني رابر همگان تنگ وناخشنود نموده وبه كلي مي توان اذعان
داشت ك پس از آن هر گونه امنيت وآسايش عمومي از اجتماع مردمي براي هميشه سلب خواهد
شد (مظفري،1377).
دولت نهم و گفتمان عدالت خواهي:
مقوله عدالت، آرمان بشري است و سابقه اي به قدمت عمر آدمي دارد
از سپيده دم آفرينش، بشر آن را به عنوان يك گرايش باطني شناخته و به آن روي آورده است
فطرت و هيچ چيز به اندازه پايمال شدن حق ضعيف و مظلوم براي فطرت بشر زجر آور و نفرت
انگيز نيست و هيچ چيز به اندازه بي عدالتي كينه توزي و دشمني را در قلب پديد نمي آورد.
علت بسياري از انقلاب ها فقدان عدالت اجتماعي در جامعه بوده است از همين رو تمام مصلحان
بشري و انسان هاي آزاده تاريخ با انديشة عدالت خواهي و حركت هاي اصلاحي را آغاز نموده
اند يكي از اهداف اصلي انقلاب و تحركات اجتماعي رفع تبعيض و برقراري عدالت اجتماعي
است اگر فراتر از درگيريهاي سياسي و جناحي به نيازهاي اجتماعي انسان امروز بنگريم هرگز
نمي توانيم لزوم تحقق عدالت،برابري و رفع مصاديق تبعيض هاي اجتماعي اقتصادي، فرهنگي
و ... را انكار كنيم. اصولاً ميتوان گفت اضلاع مثاث شوم (فقر، فساد، و تبعيض ) از فقدان
عدالت اجتماعي ناشي مي شود و اگر در مضموم جامع عدالت غور كنيم. اذعان خواهيم داشت
كه به دليل نبود يك استراتژي روشن و كار آمد در قبال مبارزه با مصاديق تبعيض (به عنوان
نقطه مقابل عدالت)، فاصله هاي معيشتي انسان ها افزايش پيدا ميكند و پديده اي نا بهنجاري
چون فقر، فساد، بي قانوني و ... در جامعه گسترش مي يابد از اصيل ترين آرمانهاي نظام
جمهوري اسلامي « استقرار عدالت فراگير و همه جانبه» در جامعه بوده و اين دغدغه از سوي
رهبران انقلاب بارها مورد تأكيد قرار گرفته است مقام معظم رهبري نيز در طول سال هاي
سكانداري نظام اسلامي مقوله عدالت گستري و رفع مفاسد و تبعيض و زدودن تمام جنبه هاي
بي عدالتي را مورد تأكيد قرار داده اند. طي سال هاي اخير كه ايشان استراتژي و راهبردهاي
كلاني چون نهضت خدمات رساني به مردم، جنبش نرم افزاري و توليد علم و انديشه پاسخگو
ي حاكميت به مردم و ... را مطرح ساخته اند (گفتمان عدالتخواهي) نيز از جايگاه خطيري
برخوردار بوده است. معظم له در بهمن ماه سال 1381 در يكي از بياناتشان با اشاره به
ضرورت فرهنگ سازي براي عدالت طلبي، خواهان افزايش انگيزه هاي عدالت خواهي در بين مردم
شدند. اين گفتمان مورد تأكيد رهبري با در نظر گرفتن مباني فكر اسلامي و تجربه عملي
ربع قرن انقلاب اسلامي يكتا طريق كار آمد سازي حكومت و منطقي ترين پاسخ به دغدغه كارآمدي
و كارايي نظام و نيز برآورده شدن مطالبات و خواسته هاي شهروندان مي باشد. وقتي از چند
سال پيش مقام معظم رهبري بر اين مسأله تأكيد كردند كمتر كسي توان آن را داشت كه به
هدف ايشان پي ببرد و شايد اكثر ذهن مجذوب و سرگردان در شعارهاي دوران اصلاحات بود تنها
اذهان تحليل گر و بصير توان آنها داشت كه بفهمد مقام معظم رهبري در حال افشاندن بذرهايي
است كه در سال هاي آتي بايد به ثمر نشسته و استراتژي هاي كلان جامعه بر مبناي آنها
استوار گردند. در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري از ميان شعارهاي گوناگون شعاري
موفق شد كه چنگ در دامن اين بذرها افكند و با تشعشع انوار آن قلبها را تسخير كرد البته
اين اول راه است و بايد ديد چرا مقام معظم رهبري به اين قضيه تأكيد داشته اند وظايف
دولت نهم در قبال آن چيست? بي ترديد ايجاد زمينه هاي عدالت در هر جامعه اي دوام و بقاي
آن را تضمين خواهد كرد و آنچه كه حكومت ديني را از غير ديني متمايز مي كند در همين
مسأله نهفته است كه حاكميت ديني در تلاش است تا زمينه اي را فراهم كند كه جامعه با
بهره گيري از آن به سوي رشد و كمال حقيقي انسان طي طريق كند كه عدالت در اين بين جايگاهي
ويژه دارد. با عدالت است كه مي توان فقر و تبعيض را از بين برد و در معيشت مردم وسعت
ايجاد كرد به همين سبب قرآن امر پروردگار را به عدالت بازگو ميكند « ان ا... يأمر بالعدل
و الاحسان» و در برابر تجاوز ديگران مجازات عادلانه را گوشزد ميكند « فمن اعتداي عليكم
ما اعتدي عليكم» در قضاوت به قضاوت عادلانه فرمان مي دهد « و اذا حكمتم بين الناس ان
تحكموا بالعدل» و در روابط خانوادگي محور گزينش همسر يا همسران را عدالت مي داند «
فان خفتم ان ........ امام علي (ع) آنرا حيات و زندگي معرفي كرده است « العدل حياة
» و امام صادق (ع) آن را شيرين تر از عسل مي داند « العدل احلي من العسل» و اين شيريني
يا زندگي چيري نيست جز ستاندن حق مظلوم، به طوري كه در انديشه امام (ره) ولايت، كليد
مقابله با ظلم و ستم و بي عدالتي بوده و حكومت اسلامي مبتني و متكي بر عدالت مي باشد
به نظر حضرت امام (ره) كارگزاران و مسئولان جامعه موظفند اين اصولي را كه مبناي حاكميت
مي باشند پيگيري نمايند. اصل حمايت از مستضعفان، محرومان، فقرا، و مردم تحت ستم، اصل
مقابله با مرفهان بي درد و زراندوزان، اصل نفي شكاف طبقاتي و اصل دخالت دولت و اقتصاد
آزاد و با نگاه به اين اصول مقام معظم رهبري مي فرمايند عدالت اجتماعي بدين معني است
كه فاصله ژرف ميان طبقات و برخورداري هاي نابحق و محروميت از بين برود و مستضعفان و
پا برهنگان كه همواره مطمئن ترين و وفادارترين مدافعان انقلابند، احساس و مشاهده كنند
به سمت رفع محروميت حركت جدي و صادقانه انجام ميگيرد با قوانين لازم و تأمين امنيت
فضايي در كشور بساط تجاوز و تعدي به حقوق محرومان و دست اندازي به حيطه مشروع زندگي
مردم جمع مي شود و همه احساس مي كنند كه در برابر ظلم و تعدي مي توانند به ملجاً مطمئن
پناه ببرند با توجه به اين رهنمود ها گفتمان عدالت خواهي ناظر بر اين مسأله است كه
عدالت يك طرفه نبوده و توده مردم روي ديگر اين سكه اند به طوري كه خود بايد عدالت خواه
بوده و از دست اندر كاران حاكميت و كارگزاران امر، عدالت همه جانبه را مطالبه كند اين
مطالبه و تقاضا بايد به نحوي فراگير در لايه هاي مختلف افكار عمومي نهادينه شود كه
اين مهم از آمال مقام معظم رهبري بوده و دولت نهم موظف به ترويج آن مي باشد ( نشريه
آموزش مالك، شماره ششم 1385)
گزيده از روايات در خصوص تعاون مشروع:
- انسان، بايستي مستمندان را در زندگي شان شريك سازند
- تعاون نسبت به فقيران، داراي تقييد به اسلام نيست
- تعاون نسبت به رفع فقر از اهم واجبات است
- تعاون و نيكوكاري نسبت به ديگران نفي فقر مي نمايد
- تعاون در امور كشاورزي از مهمات و ضروريات به شمار مي آيد
- تعاون مردمي زماني همگاني ميگردد كه اطمينان لازم را نسبت به
رفع نيازمندي از سوي يكديگر دارا باشند
- احسان و تعاون سودمندترين سرمايه زندگاني به شمار مي آيند
- نيكوكاري و تعاون سبب امنيت و رونق اقتصادي مي باشد
- بهترين مسلمان فردي است كه معاونت و مساعدت مشروع و لازم را
در خصوص ديگران اعمال مي نمايد
- بدون تعاون و نيكوكاري ايمان انسان به مرحله كمال نمي رسد.
گزيده اي از روايات تعاون در خصوص تعاون نا مشروع (مظفري،1377):
- « تعاون نامشروع » در خصوص همكاري و اجتماع افراد نسبت به انجام
امور غير شرعي بكار مي رود
- تعاون و اعانت نسبت به ستمكاران، انسان را از ولايت الهي خارج
مي سازد
- افراد اقتصادي از بزرگترين جرايم انساني به شمار مي آيد
- گروهي كه نسبت به اسراف و تحمل فخر مي ورزند دچار حقارت و بيكاري
مي شوند
- افرادي كه دارايي و اموال را در جهت غير طاعت الهي ارائه مي
دهند اسراف كار مي باشند
- تعاون در اهانت به ديگران سبب خواري مي گردد.
- جرايم اجتماعي و همكاري در ارتكاب معاصي رزق و روزي را نابود
مي گرداند
- تمامي تعاون گران در جهت ربا حتي شاهدين آنها مورد لعن الهي
قرار مي گيرد
- تمامي انبياء و تمامي كتب آسماني جملگي انفاق بر تحريم ربا دارند
- گروهي كه كسب وام پيشه مي كنند و در جهت غير حق «انفاق» مي نمايند،
بخيل مي باشند
گزيده اي از روايات در خصوص اقتصاد تعاون:
- همكاري در خصوص اقتصاد تعاون تضمين اقتصادي را به دنبال دارد
- همراهي در امور اقتصادي از فقاهت به حساب مي آيد
- كاهش ميزان مصرف جسم و انديشه را اصلاح مي نمايد
- هر فردي كه در خصوص مصرف ميانه روي نمايد از اسراف به دور است
- اقتصاد، قناعت و كاهش زمينه ساز اصلاح امور است
- انفاق بر ديگران موجب مي شود كه امنيت اقتصادي و ثبات برقرار
شود
- تعاون اقتصادي در دنيا، بايستي به جهت اهداف و مقاصد اخروي باشد
- هرگونه تعاوني اقتصادي به جهت تأمين آخرت ارزشمند است
- فرد و گروهي كه غذاي عابدي را تأمين مي نمايند عبادتشان از آن
عابد بيشتر است
فرازهايي از بيانات امام خميني(ره) در ارتباط با تعاون:
وصيت من به همه آن است كه با ياد خداي متعال به سوي خودشناسي
و خودكفايي و اشتغال با همه ابعادش به پيش برويد و بي ترديد دست خدا با شماست اگر شما
در خدمت او باشيد و براي ترقي و تعالي كشور اسلامي به روح تعاون ادامه دهيد و تا اين
روح تعاون و تعهد در جامعه برقرار است كشور عزيز از آسيب دهي ان شاء ا... تعالي مصون
است و به حمدا... تعالي حوزه هاي علميه و دانشگاهها و جوانان عزيز مراكز علم و تربيت
از اين نغمه الهي غيبي برخوردارند و اين مراكز دربست در اختيار آنان است و به اميد
خدا دست تبهكاران و منحرفان از آنها كوتاه است (مظفري،1377).
فرازهايي از بيانات مقام معظم رهبري در ارتباط با تعاون:
من وقتي در وضع كشور خودمان نگاه مي كنم مي بينم يكي از چيزهايي
كه مي تواند جلوي اين بي عدالتي را به شكل منطقي و اصولي سد كند همين كار تعاوني است
به همين خاطر است كه من به تعاون اعتقاد دارم نه از باب اين كه دنيا تعاون را پذيرفته
يا فرضاً فلان كشور ها تعاون مي كنند. نه آنها براي خودشان مي كنند ما هم براي خودمان
مي كنيم ما كشور خودمان، مردم، تاريخ و فرهنگ و معارف خودمان را در داريم، آنها هم
براي خودشان دارند. ممكن است آنها كاري بكنند كه ما آن را رد كنيم پس از اين باب نيست.
از اين باب است كه من مي بينم در اين وضعي كه متأسفانه گرفتارش
هستيم تعاون در كشور ما مي تواند سرانگشت گره گشايي باشد
فطرت توحيدي بنيان اتحاد جهاني:
خداوند متعال سرمايه سعادت همه جانبه و خيزشگاه اتحاد و يكپارچگي
گسترده با همه جوامع بشري را به عنوان اصلي ثابت همسان، همگاني و هميشگي در نماد انسان
گذارده است به طوري كه هيچ فرد در هيچ زمان و مكان و سني فاقد آن نمي باشد اين سرمايه
تكويني تكامل انسان از يك سو، سرچشمه اتحاد و يكپارچگي انسان از سوي ديگر همان زبان
فطرت توحيدي است كه نه از خصوصيت اقليمي نشأت گرفته تا به تغيير آن دگرگون گردد و نه
در زمان مخصوص محصور است تا با گذشت آن سپري شود و نه در معرض حوادث ديگر واقع مي شودتا
با تحول رخداد ها فرسوده گردد و بدون نياز به هرگونه اعتبار و قرارداد و تصويب مجالس
و پارلمان ها زيور و زينت انسان بوده و نماد و سرشت آدمي انسان را ناخودآگاه به هم
پيوند زده و بين ايشان زمينه الفت و اتحاد را برقرار نموده است كه خداوند متعال مي
فرمايد
« فاقم وجهك للدين حنيفاً فطره الله التي فطر الناس عليها لا تبديل
لخلق الله ذلك الدين القيم ولكن اكثر الناس لا يعلمون» دين حنيف را وجهه همت خويش قرار
ده كه همان فطرت الهي در انسان ها است كه خداوند متعال انسان ها را بر آن سرشت آفريده
است و دگرگوني در آفرينش خدا راه ندارد آن همان دين ثابت و استوار است و ليكن اكثر
مردم نمي دانند با توجه به اينكه فطرت الهي در سرشت انسان محور وحدت و اتحاد مي باشد
خداوند متعال همه انسانها را امت واحده ناميد و فرمود كان الناس امه واحده (زنجاني،
1385 و تعاون از نگاه رهبر، 1385)
وحدت از منظر قرآن كريم:
در كلان نگري ديني آنچه از آيات شريف قرآن كريم و روايات واصله
ويژه پيامبر اعظم (ص) و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) به وضوح براي ما روشن مي شود اين
است كه اصل اساسي در مكتب متعالي اسلام از يك سو دعوت تمام ملل به اتحاد بر محور توحيد
و يكتاپرستي مي باشد چرا كه خداوند متعال فرمود
«قل يا اهل الكتاب تقالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم»
بگو اي اهل كتاب بياييد به سوي كلمه اي كه بين ما و شما يكي
است.
و از سوي ديگر اين و قرآن و پيامبر گرامي (ص) و اهل بيت (ع)
را محور وحدت و يكپارچگي معرفي و امر نمود كه همه بر آن محور اجتماع نمايند كه معلوم
مي شود توحيد قسمت لواي دين و ولايت رسول خدا (ص) اهل بيت (ع) نمود مي يابد.
«و اعتصموا بحبل الله جميعاً»
همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد
و پيامبر اعظم (ص) خطاب به مردم جهان بدون در نظر گرفتن نژاد
و منطقه جغرافيايي خاص مي فرمايد:
«يا ايها الناس قولو الا اله الا الله تفلحوا»
اي مردم توحيد مدار باشيد تا رستگار شويد
اتحاد از نظر فقها:
در ميان علماي معاصر طراز اول شيعه كه در راستاي اتحاد مسلمانان
همت والا داشته و در سراسر عمر براي همبستگي مسلمانان ندا سر داد از سيد جمال الدين
اسدآبادي مي توان نام برد و شهيد بزرگوار آيه الله مطهري درباره ايشان مي گويد:
« ظاهراً نداي اتحاد اسلام در برابر غرب را اولين بار سيد جمال
بلند نمود» و در عبارت ديگر اظهار نمود يكي از دردهايي كه سيد جمال در جامعه اسلامي
تشخيص داد جدايي و تفرقه ميان مسلمانان به عناوين مذهبي و غير مذهبي است.
يكي ديگر از فقهاي بزرگ كه اهميت فوق العاده اي بر اتحاد جهان
اسلام قائل شد آيه الله شيخ محمد حسين آل كاشف الغطاء است ايشان در اين راستا فرمود
«بر تمام فرق اسلامي لازم است كه جدال و اختلافات را كنار بگذارند، چه اگر اين عمل
به ذات حرام نباشد، مسلماً در اين عصر كه دشمن از هر طرف ما را احاطه كرده اختلاف حرام
است و در فرازي ديگر فرمود: اگر مسلمانان همدست بودند اين همه ممالك بزرگ را از دست
نمي دادند و هفت دولت بزرگ در برابر ملتي كوچك شكست نمي خوردند»
در اوج اين مسئله يعني اهتمام و جديت در ايجاد اتحاد و الفت
در جهان اسلام از آيه الله العظمي امام خميني (ره) بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران
بايد نام برد ايشان با نگرش كلان به دين اتحاد امت اسلام را از يك سو و يكپارچگي و
همبستگي ملت ايران را از سوي ديگر از اهم واجبات شرعي دانسته فرمودند ما برادري خودمان
را به برادران اهل سنت اعلام مي كنيم دشمنان اسلامند كه مي خواهند ما را با برادرهاي
خود مان مختلف كنند (زنجاني و مهرآيين، 1385).
نتيجه گيري و پيشنهادات:
با توجه به جايگاه والاي تعاون دركتب اديان آسماني به ويژه قرآن
كريم ونيزاصل 43 و 44 قانون اساسي كشور وحمايت ارزشمند مقام معظم رهبري به بخش تعاون
وابلاغيه معظم له درخصوص اجراي سياست هاي كلي اصل 44 قانون اساسي كشورهمگي مبين جايگاه
رفيع تعاون درنظام جمهوري اسلامي مي باشد و ضروري است مسئولين وزارت تعاون كليه ظرفيت
ها و قابليت هاي بخش تعاون را از طريق رسانه هاي ملي و با بهره مندي از شيوه هاي نوين
ترويجي به آحاد مختلف جامعه معرفي نمايند تا بسترهاي لازم جهت دستيابي به اهداف كمي
و كيفي بخش تعاون فراهم آيد تا ان شاءا... از اين رهگذر شاهد پايداري تعاوني ها دركشور
باشيم. اميداست اين مهم به عنوان يك راهبرداساسي دربرنامه دولت محترم قرار گيرد و در
آينده اي نه چندان دور شاهد تحقق آن در بخش تعاون باشيم.
منابع و مأخذ:
- پيامبر اعظم (ص) شمع جمع آفرينش- موسوي زنجاني- سيد رضا و مهر
آبين، محمد حسين - انتشارات سايا- قم 1385
- نشريه آموزش مالك- شماره ششم 1385
- جزوه سنجش تعاون از نگاه رهبر و رئيس جمهور- وزارت تعاون
تحلیل اثر تعاونیهای کشاورزی بر ایجاد اشتغال کاربرد رهیافت
رگرسیون خطی فازی و تجربیات جهانی در کاهش فقر (مطالعه موردی شهرستان گچساران) چکیده:
تعاونیهای کشاورزی در بهبود نظام بهره برداری و همچنین ایجاد اشتغال و کاهش فقر و توزیع
عادلانه امکانات نقش مهمی را ایفا می کند. بر این اساس هدف اصلی این مطالعه بررسی اثر
شرکت های تعاونی کشاورزی بر ایجاد اشتغال و کاهش فقر در شهرستان گچساران می باشد. داده
های مورد نیاز در این مطالعه از طریق 95 پرسشنامه توسط اعضا و 12 پرسشنامه از مدیران
عامل تعاونی کشاورزان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای گردآوری گردید،
به منظور تحلیل ریاضی این اثرات از روش رگرسیون فازی استفاده شد و از تجربیان جهانی
که باعث کاهش فقر و اشتغال زایی می شود ، استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل رگرسیون
فازی نشان می دهد وام های اعطایی اثر متوسط به بالا و تنوع محصولات تولیدی اثر خیلی
زیاد بر اشتغال داشته است و با ایجاد شرکت به تعاونی کشاورزی به موفقیت های چشم گیری
به ویژه در زمینه افزایش سهم زنان در تولیدات کشاورزی و درآمدزایی ، دست یافته اند.
در کل نتایج بررسی تجربیات کشورهای مختلف نشان که در برنامه ریزی برای مقابله با فقر
و اشتغال زایی، ایجاد تعاونیها به تنهایی نمی تواند مؤثر باشد مگر با در نظر جلب اعتماد
و مدیریت توانمند و اعطای وام کم بهره و نظارت بر آن، آموزش های ترویجی و پرداخت به
موقع قیمت محصولات برای بهبود شرایط موجود ارائه گردیده است.
مهمترین دستاوردهای اقتصادی- اجتماعی انسانها از طریق مشارکت
فراهم می شود. یکی از اشکال این مشارکت که تأکید بیشتر بر جنبه های انسانی دارد شکل
گیری فعالیت ها در تعاونی می باشد.
تعاون یعنی به هم کمک کردن، مددکاری کردن، از ریشه عنوان گرفته
شده است. تعاون به معنای وسیع و عام، همانا همکاری و مشارکت دسته جمعی مردم در حل مشکلات
اقتصادی و اجتماعی است.
امروزه تعاون اهرم مناسبی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی به شمار
می رود که می تواند در استفاده بهینه از شرایط زندگی، کار و تولید، و ارتقای سطح درآمد
و وضعیت اجتماعی جامعه مؤثر باشد. تجربه کشورهای توسعه یافته نشان می دهد، تعاونیها
بهترین سازمانهایی هستند که موفق شده اند زمیه تجمعی نیروهای پراکنده و متفرق و عین
حال با استعداد و با انگیزه را فراهم سازند.
براساس اصل 44 قانون اقتصاد کشور بر سه پایه دولتی، تعاونی و
خصوصی بنا شده است . بررسی تعاون و تعاون گری در ایران نشان دهنده آن است که این بخش
از اقتصاد کشور ما نیز پیشرفت نسبتاً خوبی دارد.
در مفاد سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی و با ابلاغ آن لوایج
اجرایی ، مجوزها و تکالیف متعددی برای شرکت های تعاونی در نظر گرفته شده و یکی از بزرگترین
موانع حقوقی، خصوصی سازی در حوزه های زیربنایی، نهادهای مالی، و صنایع بزرگ برداشته
شده است. براساس ابلاغیه جهت گیری رسمی نظام اقتصادی کشور باید به سمت توسعه بخش خصوصی
و تعاونی باشد بر این اساس، از بخش تعاونی باید به گونه ای حمایت شود تا در پایان برنامه
پنج توسعه، سهم آن در اقتصاد کشور بر 25% برسد. این کار از طریق اقدامات حمایتی، رفع
موانع و محدودیتها، تشکیل بانک توسعه تعاون و آموزشهای فنی حرفه ای و انعطاف و تنوع
در شیوه های افزایش سرمایه و توزیع سهام تعاونیها و امکان ایجاد تعاونیهای جدید در
قالب شرکت های سهامی عام صورت می گیرد.
در مملکت ما برای نخستین بار در سال 1303 هجری- خورشیدی در قانون
تجارت از شرکت های تعاونی ذکری به میان آمد در سال 1332 ، لایحه قانونی شرکت های تعاونی
به تصویب رسیده است.
برپایی شرکت های تعاونی روستایی به سبک جدید در ایران به سال
1314 و توسط اداره فلاحت سابق باز می گردد.
نخستین شکل فعالیت های تعاونی در ایران به صورت مشابه با آنچه
امروز است با تشکیل «صندوق های تعاونی روستایی» که در سال 1325 پایه گذاری گردید، در
ایران آغاز شد تعاونیهای کشاورزی نیز که بیشتر از نوع تعاونیهای تخصصی هستند از دهه
پنجاه شکل گرفته و توسعه یافته است.
در شهرستان گچساران 960 شرکت تعاونی وجود دارد که از این میان
160 تعاونی کشاورزی وجود دارد که حدود 12 تعاونی کشاورزی غیر فعال و پنج تعاونی منحل
شده است.
در تعاونیهای فعال کشاورزی 500 نفر شاغل و 1300 نفر عضو می باشند
(اداره تعاون شهرستان گچساران)
سه محصول عمده کشاورزی در شهرستان گندم، جو، ذرت و لیموترش می
باشد و زمان برداشت محصول اردیبهشت و مهرماه هر سال می باشد.
با توجه به مطالب عنوان شده هدف از انجام این مطالعه بررسی شرکت
های تعاونی کشاورزی بر افزایش اشتغال و کاهش فقر در شهرستان گچساران می باشد.
روش پژوهش :
تجربیات جهانی در زمینه نقش تعاونیها در کاهش فقر و اشتغال زایی
در زمینه تعاونیهای کشاورزی و تأثیر آن بر اشتغال و تولید مطالعات
زیادی در کشور مختلف صورت گرفته است. دونه و چینهوی (2001) در کشور هند به بررسی اشتغال
زایی زنان و تأثیر آن در تقاضای نیروی کار پرداختند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان
داد که شرکت تعاونی نقش مهمی در اشتغال زنان و ایجاد خود اشتغالی برای آنها دارند.
همچنین اشتغال زنان در روستا باعث کاهش فاصله بین عرضه و تقاضای نیروی کار در فصول
پرکار کشاورزی که نیاز به کارگر غیر خانوار کشاورزی وجود دارد و در فصول دیگر باعث
آزاد شدن نیروهای کار جهت تأمین نیرو به ویژه برای صنایع روستایی شده است.
مک فایل (2003) در مطالعه خود به بررسی برنامه 10 ساله توسعه
تعاونی ها در ایالات کلرادو و پرداخت نتایج حاصل از مطالعه انسان نشان داد که در طول
این دوره در ایالات کلرادو تعاونی ها رشد و توسعه مناسبی داشتند و در افزایش درآمد
اعضا و اشتغال زایی نیز بسیار موفق عمل کرده اند. در طول این دوره تعداد اعضا حدود
سه برابر و سود سرانه آنها نیز 6/1 درصد افزایش داشته است. همچنین اشتغال زایی تعاونی
ها نیز 5/4 درصد رشد نموده است. در بخش کشاورزی تعاونی ها حدود 4/4 درصد افزایش در
اشتغال ایجاد کرده و سالانه رشد اقتصادی 4/15 میلیون دلاری داشته اند. در ایران نیز
مطالعاتی در زمینه تعاونی های کشاورزی و تأثیر آن بر اشتغال و تولید صورت گرفته است.
اکبرپور دباغی (1388) در مطالعه خود به بررسی نقش تعاون در توسعه
کارآفرینی در استان آذربایجان شرقی پرداخت نتایج این مطالعه نشان داد که پنج شاخص
(برون سازمانی) شامل 33 عامل از دیدگاه 3 گروه جامعه آماری با شدت تأثیر زیاد به عنوان
عامل مؤثر بر توسعه کارآفرین ذکر شده است. به اعتقاد دو گروه دیگر از جامعه آماری عملکرد
تعاون از نظر این پنج شاخص در حد متوسط به پایین ارزیابی شده است.
امینی و خیاطی (1385) ، با استفاده از رگرسیون خطی فازی، در
مطالعه خود به بررسی عملکرد تعاونی های آب بران استان اصفهان در منطقه جرقویه پرداخت.
نتایج مطالعه نشان داد که شاخص های در نظر گرفته جه گرایش کشاورزان به تعاونی های آب
بران بسیار کم ارزیابی شده و همکاری کشاورزان با نهادهای مختلف ضعیف می باشد. نجفی
(1388) در مطالعه ای به بررسی تجربیات جهانی در زمینه نقش تعاونیها در کاهش فقر و اشتغال
زایی پرداخته است. نتایج مطالعه نشان داد که میان ممالک در حال توسعه، کشورهای هند،
پاکستان و بنگلادش که با فقر گسترده دست به گریبان بوده اند با ایجاد شرکت های تعاونی
کشاورزی به موفقیت های چشمگیری به ویژه در زمینه افزایش سهم زنان در تولیدات کشاورزی
و درآمدزایی، دست یافتن و همچنین نتایج تجربیات کشورمان مختلف نشان داد که در برنامه
ریزی برای مقابله با فقر و اشتغال زایی، ایجاد تعاونی بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی
اجتماعی و فرهنگی، جذب اعتماد اعضا و مدیریت توانمند از طریق جذب نیروهای کارآمد به
تنهایی نمی تواند مؤثر باشد.
در مطالعه حاضر ، به منظور بررسی عوامل مؤثر بر اشتغال اعضاء
تعاونی های کشاورزان از روش رگرسیون خطی فازی با استفاده از اعداد مثلثی متقارن استفاده
شد. به منظور دست یابی به اهداف پژوهش، دو دسته متغیر وابسته و متغیرهای مستقل طراحی
شده است. متغیر وابسته در پژوهش حاضر، عوامل مؤثر بر ایجاد اشتغال در تعاونی های کشاورزی
می باشد و متغیرهای مستقل در قالب طیف لیکرت مورد مورد بررسی قرار گرفت. هر یک از این
گزینه ها در این طیف (هیچ=1، بسیار کم= 2، کم=3، متوسط = 4، زیاد=5 و خیلی زیاد=6)
وزن مخصوص به خود را دارند با توجه به اینکه این مطالعه، نگرش اعضاء تعاونی کشاورزان
را نسبت به خدماتی که تعاونی کشاورزان به آنها ارائه می دهد، مورد بررسی قرار داده
است؛ در نتیجه متغیرهای اصلی به کار رفته در این مطالعه عوامل مؤثر بر اشتغال شامل
هفت شاخص خدمات ترویجی، عضویت در تعاونی، اعطای وام و تسهیلات بانکی، خرید محصولات
کشاورزی توسط اتحادیه تعاونی کشاورزان، فروش نهاده ها توسط تعاونی ، مهارت مدیران عامل
تعاونی ها و تنوع محصولات تولیدی می باشد. جدول (2) همچنین در این مطالعه عوامل مؤثر
بر تولید کنندگان عضو تعاونی های کشاورزان شامل هشت شاخص سابقه کار کشاورزی، سطح تحصیلات،
وام های اعطایی به کشاورزان، خرید محصولات تولیدی توسط اتحادیه تعاونی کشاورزان از
اعضاء ، فروش نهاده های کشاورزی توسط اتحادیه به کشاورزان ، مهارت مدیران عامل تعاونی
های کشاورزان، خدمات ترویجی و تنوع محصولات تولیدی می باشد. جدول (3) در مطالعه حاضر
ماهیت متغیرها به صورت مبهم و در قالب مقیاس ترتیبی سنجیده شده است، لذا برای تحلیل
این نوع متغیرها از منطق فازی (شیوه استدلال متداول در مورد این گروه از متغیرها) مورد
استفاده قرار گرفته است (ترانو و همکاران، 1992). مقیاس بکار گرفته در این تحقیق طیفی
از متغیرهای زبانی را در برمی گیرد که از هیچ آغاز و به «بسیار زیاد» ختم می شود. جامعه
آماری پژوهش حاضر کلیه اعضای عضو تعاونی کشاورزان در بخش های مختلف شهرستان گچساران
می باشد. برای بدست آوردن نمونه مورد نظر از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بهره
گرفته شد. بدین منظور ابتدا مناطق مختلف استان را براساس روش دومارتون گسترش یافته
به سه ناحیه آب و هوایی مختلف سردسیر، معتدل و گرمسیر تقسیم شد (حقیقت، 1389) و از
هر منطقه یک بخش انتخاب گردید. بخش های نمونه شامل لیشتر (گرمسیر)، امام زاده جعفر
(معتدل) و دیل و آرو (سردسیر) می باشند. در مرحله بعد، تعدادی روستا به طور تصادفی
از این بخش ها، انتخاب و در نهایت در هر روستا نمونه ای تصادفی از اعضای تعاونی های
بصورت تصادفی جهت تکمیل پرسش نامه انتخاب شدند. حجم نمونه لازم برای انجام تحقیق با
استفاده از جدول ارایه شده توسط جرسی مورگان ، (جرسی مورگان ، 1970)، 95 پرسش نامه
محاسبه گردید. جدول (1)
رگرسیون های فاز :
منطق فازی که در برابر منطق کلاسیک مطرح گردید، ابزاری توانمند
جهت حل مسائلی که وابسته به سیستم های پیچیده ای که درک آنها مشکل و یا مسائلی که وابسته
به استدلال، تصمیم گیری و استنباط بشری بشمار می آید. بطور کلی سیستم های فازی را می
توان برای مدلسازی عدم قطعیت هایی که مربوط به عدم صراحت و عدم شفافیت مربوط به یک
پدیده یا ویژگی خاص و یا مبهم بودن نحوه ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته می باشد،
بکار برد (کورپزان دزفولی، 1384). در سال 1965 پرفسورزاده، تئوری مجموعه های فازی بنیان
نهاد. در اصل تئوری فازی قادر است به کمک ریاضیات کلاسیک و نهاده های استاندارد آن
را به فرایند شناخت انسان که در بسیاری از موارد نادقیق و مبهم است، شکل ریاضی بدهد.
این تئوری باعث شد که ساده انگاری مدلهای قطعی بهبود یافته و مدلهای ریاضی سازگاری
بیشتری با جهان واقعی داشته باشند. در زبان طبیعی و استدلال های متداول انسانی اغلب
از متغیرهایی همچون کم ، زیاد تا حدودی و ... که مقادیرشان نادقیق و مبهم است بیشتر
استفاده می شود تا متغیرهای معمولی که مقادیرشان دقیق و کاملاً مشخص است. چنین متغیرهایی
اصطلاحاً متغیرهای زبانی نامیده می شوند و موضوع بحث نظریه مجموعه های فازی می باشد
(باکلی و همکاران، 2002). در واقع یکی از مزایای مدل های رگرسیون فازی، تبدیل مفاهیم
کیفی به اعداد قابل فهم ریاضی می باشد. بطوریکه در بررسی مطالعات پیشین این قبیل مفاهیم
در قالب محاسباتی مانند میانگین گیری تفسیر می شدند (کوره پزان دزفولی، 1384).
عدد فازی مثلثی متقارن :
عدد فازی مثلثی متقارن نامیده می شود (کریمی، 1993). اگر پهنای
چپ و راست عدد فازی مثلثی با هم برابر باشند. در چنین شرایطی را عدد فازی مثلثی متقارن
می نامند و با نمایش می دهند. تابع عضویت به صورت نمودار (1) خواهد بود (ترانو و همکاران،
1992).
(1)
برشهای : زیر مجموعه (معمولی) عناصری از x که درجه عضویت
آنها در مجموعه فازی حداقل به بزرگی باشد. برش (یا مجموعه تراز وابسته به نامیده می
شود و با نشان داده می شود (طاهری ، 1378).
رگرسیون فازی :
رگرسیون خطی فازی (FLR) اولین بار توسط تاناکا و همکاران
در سال 1980 مورد مطالعه قرار گرفت.
شکل کلی رگرسیون فازی به صورت زیر است :
(2)
که در آن متغیر وابسته یا خروجی فازی ، بردار حدودی یا متغیرهای
مستقل دارای مقادیر حقیقی و یک مجموعه از اعداد فازی است. حال، هدف تحلیل رگرسیون این
است که با استفاده از یک مجموعه از اعداد حقیقی که به صورت نشان داده شده اند، پارامترهای
فازی را به گونه ای تعیین کنیم که مدل (2) بهترین برازش را به نقاط داده شده داشته
باشد. (ترانو و همکاران 1992)، برای تعیین میزان خوبی بر ارزش مدلهای رگرسیون فازی
از معیار میانگین مجموع مربعات خطا (MSE) استفاده شده است که براساس معادله زیر قابل محاسبه است :
(3)
در این رابطه برابر با مقدار واقعی و برابر با مقادیر پیش بینی
شده است (ین و همکاران، 1991). هدف رگرسیون فازی با داده های غیر فازی تعیین ضرایب
ها در رابطه (2) است، به طوری که اولاً خروجی فازی، یعنی برای تمامی مقادیر مقدار معین h که توسط کاربر
تعیین می گردد، بزرگتر باشد به بیان دیگر رابطه 4 صادق باشد.
(4)
که با افزایش میزان فازی بودن خروجی ها نیز افزایش می یابد و
ثانیاً ضرایب فازی به گونه ای باشد که پهنای خروجی فازی برای تمام مجموعه داده ها مینمم
گردد. بنابراین برای حل یک رگرسیون خطی با ضرایب فازی و داده های غیر فازی کافی است
یک مدل برنامه ریزی خطی حل گردد. از این رو طبق رابطه (4) و تابع عضویت حالت متقارن،
خروجی فازی نیز یک عدد فازی مثلثی متقارن می باشد که محدودیت های مدل و تابع هدف آن
به صورت زیر به دست می آیند (کوره پزان دزفولی 1384).
(5) تابع هدف
(6) محدودیت ها
(7)
در نامعادلات بالا h همان برش نشان دهنده مشاهده j ام برای متغیر I ام است.
می توان تابع هدف رابطه (5) را با توجه به 2mn محدودیت تولید شده توسط m مشاهده، مینیمم
کرد.
نتایج و بحث
تعیین اثر شاخص های تعاونی کشاورزان بر اشتغال
در این قسمت به منظور بررسی میزان هر یک از شاخص ها بر اشتغال،
ضرایب مدلهای رگرسیون فازی در حالت متقارن برآورد می شود. برای تعیین ضرایب در حالت
متقارن ابتدا تابع هدف را مشخص نموده و سپس با توجه به محدودیت های تعریف شده آن را
مینیمم می نماییم.
تعیین ضرایب مدل
مینیمم تابع با توجه به محدودیت های تابع فوق یک مسأله برنامه
ریزی خطی است که توسط نرم افزار QSP حل می شود. جدول (4). با جایگذاری ضرایب فازی به دست آمده از
نتایج جدول (4) در معادله رگرسیونی مقدار خروجی فازی به صورت عدد مثلثی متقارن خواهد
بود. بنابراین با استفاده از نرم افزار Fuzzy tech اقدام به نافازی سازی می نماییم. نهایتاً با مقایسه مدل برازش
شده با مقدار واقعی می توان MSE مدل را به دست آورد. بنابراین در حالت متقارن، مدل رگرسیونی
به صورت زیر خواهد بود.
: شاخصهای عضویت اعضاء در تعاونی کشاورزان
: شاخص خرید محصولات از کشاورزان توسط اتحادیه تعاونی کشاورزان
: شاخص فروش نهاده های کشاورزی به کشاورزان توسط اتحادیه کشاورزان
: مهارت مدیران عامل تعاونی کشاورزان
: آموزش های ترویجی توسط تعاونی کشاورزان به اعضاء
نتایج حاصل از جدول (4) و معادله (8) نشان می دهد برازش مدلهای
رگرسیونی برای حالت های مختلف h مقدار مینیمم تابع هدف و MSE مدل های گوناگون یکسان است. معادله
(8) نشان دهنده آن است که تأثیری در اشغال اعضاء تعاونی کشاورزان نداشته اند. ضریب
صفر نشان دهنده این است که عضویت اعضاء تعاونی کشاورزان تأثیری بر اشتغال اعضاء نداشته
است. به گفته اعضاء، با عضویت اعضاء در تعاونی کشاورزان باعث ایجاد اشتغال در بین اعضای
خانوار آنها نشده است. براساس نتایج، خرید محصولات دامی ( ) توسط اتحادیه تعاونی کشاورزان
بر اشتغال اثری نداشته است. شاخص فروش نهاده های کشاورزی به کشاورزان نیز در حد هیچ
برآورد شده و بیانگر این مطلب است که اتحادیه تعاونی کشاورزان در ارائه خدمات و فروش
به اعضاء به خوبی عمل نکرده است. شاخص مهارت مدیران عامل تعاونی کشاورزان نیز در حد
هیچ برآورد شده و نشان دهنده این موضوع می باشد که مدیران عامل تعاونی ها اکثراً در
رشته هایی تحصیل کرده اند که رشته تحصیلی آنها به کشاورزی ارتباط ندارد و از نیاز کشاورزان
بی خبرند. شاخص آموزش های ترویجی نیز در حد هیچ برآورده نشده و نشان می دهد که تعاونی
کشاورزان در امر آموزش به خوبی عمل نکرده و از نیروی کارآمد استفاده نشده است. ضریب
متغیر برابر 65/4 در معادله رگرسیون برآورد شده و نشان می دهد که شاخص وام های اعطایی
با ضریب 64% بطور زیاد و 34% بطور متوسط بر اشتغال اعضاء اثر داشته است. ضریب نشان
دهنده اثر بسیار زیاد این متغیر بر اشتغال می باشد، تنوع محصولات تولیدی و تلفیق دامپروری
با کشاورزی اثری مثبت بر اشتغال دارد.
پیشنهادات
1- با توجه اثر مثبت وام های اعطایی تعاونی های کشاورزان بر اشتغال
و تولید گسترش اعطای اعتبارات به اعضاء پیشنهاد می گردد.
2- آموزش های ترویجی: استفاده از نیروهای متخصص و با تجربه جهت
آموزش به اعضاء و همچنین استفاده از کشاورزان .
3- اضافه نمودن وظایفه بازاریابی با رویکرد علمی و کاربردی در شرح
وظایف مدیران عامل تعاونی کشاورزان و تشکیل شرکت های تعاونی خدماتی در زمینه فعالیت
های بازاریابی و بازاررسانی محصولات تولیدی نظیر انبار، سردخانه و صنایع تبدیلی محصولات
و همچنین هدایت تسهیلات حمایتی اداره کل تعاون به فعالیت های مذکور در جهت تقویت سرمایه
مورد نیاز.
4- در برنامه ریزی برای اشتغال زایی و مقابله با فقر توسط تعاونیها،
شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نواحی باید مورد توجه قرار گیرد.
5- تعاونیها باید با ایجاد انگیزه های لازم بتوانند زمینه مشارکت
اعضاء را فراهم نمایند که یکی از راههای تحقیق این امر جلب اعتماد آنان از طریق اعمال
مدیریت توانمند می باشد.
پیوست ها :
...
منابع :
1- روزنامه ، بازار کار
2- عمید، ح، 1369 . فرهنگ عمید. چاپ هفتم ، انتشارات امیرکبیر،
تهران
3- دیگ بی، م 1348 . نهضت جهانی تعاون، نشریه شماره 21 ، سازمان
مرکزی تعاون
4- بهرامی، 1. 1355 . اصول شرکتهای تعاونی. انتشارات دانشگاه ملی
، تهران
5- مرکز آمار ایران. 1350. سالنامه آماری 1349 . تهران
6- مهدوی، م. وح. مجیدی 1363 . آموزش عمور تعاون، سازمان مرکزی
تعاون روستایی ، وزارت کشاورزی، تهران
7- بهرامی، 135501 . اصول شرکت های تعاونی. انتشارات دانشگاه ملی
، تهران
چكيده: يك مديركارآمد بايد به منظور هماهنگسازي و سازماندهي
اهداف و مأموريتهاي حوزة مديريتي خود شيوههاي مختلف مديريتي را بكارگيرد. لذا شيوههاي
مؤثر مديريتي نقش بسيار مهمي در سازمان بازي ميكند. شيوة بكار گرفته شده توسط مديران
متأثر از آموزههاي ايشان از «كارگاه تئوري دستهبندي و ردهبندي مديريتي» ميباشد.
اين تئوري شامل 8 روش مديريتي است: روش نوگرايانه و ابتكارگونه، روش مديريت توسعه،
روش مديريت تحليلي، روش مديريت تشكيلاتي و مؤثر، روش مديريت دگرگونساز و تحول گرا،
روش مردمي و گروهي، روش كاري و عملي، روش اقتباسي و تقليدي. اين تحقيق مقايسهاي بين
2 گروه است. گروههاي كاملاً موفق و گروههاي كم موفق يافتههاي اين تحقيق نشان ميدهد
كه اختلاف فاحش و عمدهاي بين اين دو دسته وجود دارد. روش ابتكارگونه و نوگرايانه روش
برتر و ممتاز در دو گروه ميباشد. بررسي دلايل عدم موفقيت مديريتهاي كم موفق نشان
ميدهد كه ايشان در اعمال شيوة مديريت كاري و عملي ضعيف بوده و نيازمند اصلاح و بازآموزي
و تقويت روشها و شيوههاي ابداعي و تشكيلاتي ميباشد.
مقدمه:
تعاوني انجمني است متشكل از افرادي مستقل و پايبند به اصول
و قوانين تعاوني كه با هدف توسعه و پيشرفت اقتصادي در آن عضويت دارند. (قانون تعاونيها
1993). به عبارتي يك انجمن متشكل از افرادي است كه با يك ارادة جمعي و وحدت، اهداف
مشترك اقتصادي فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي و ساير آمال و آرزوهاي خود را در قالب يك
تشكيلات «سهامي خاص» دنبال ميكنند (اساسنامه تعاونيها 1995)
مديران گذشته رهبران فعلي محسوب ميشوند. لذا بايد روش مديريتي
سنتي خود را به روشهاي جديد تغيير دهند. امروزه با توجه به زمينههاي رقابتي و پويايي،
روشهاي مديريت يك مدير تأثير بسزايي در موفقيت يك سازمان دارد. مهمترين چيزي كه يك
مدير بايد به انجام آن عامل باشد بكارگيري بالاترين توان گمانهزنيهاي اساسي و استراتژيك
ميباشد (Finke lstein 1993). مجموعه قوانين باضافه تصميمگيريهاي قاطع و به موقع براي يك
رقابت مناسب و سالم براي پاسخگويي مطالبات حوزة مديريتي يك مدير بايد توسط مديران ماهر
و مبرّز بكار گرفته شود.
مشكلات اساسنامه:
امروزه منابع انساني مهمترين سرمايه يك سازمان ميباشد. لذا
اگر شرايط براي اعمال مديريت يك مدير دچار تغيير گردد بايد هماهنگي مناسب با اين تغيير
از سوي مدير انجام گيرد. (Hammer &
champy. 1943). لذا براي رسيدن به اين مهم، مديران
بايد هماهنگسازي مناسب را مورد عمل و آزمايش و تمرين خود قرار دهد. مديران معمولاً
برنامهريزي، سازماندهي، رهبري و كنترل مراحل گوناگون يك سازمان را برعهده دارند. (.(shenhar & Reiner, 1996مديران همچون افرادي ميباشند كه هميشه در جهت شكار و رصد فرصتهاي
مناسب براي توسعه و افزايش ميدان آگاهي بوده و در جهت برقراري يك ارتباط قوي و محكم
در سازمان كوشا ميباشند. در سال (1999) دروكر در يك نظريه مترقي اعلام كرد كه بروز
چالش در يك سازمان در ضمن اجراي تغييرات مؤثر و توسعه طلبانه نمايان ميگردد.
همكاري مديران موقعيت يك سازمان را هموار و فراهم ميسازد (Ka t zenbach & smith - 1993).
اين امر به پشتوانة تحقيقات انجام يافته شده در خصوص منش و خصوصيات
مديران موفق (Gupta, 1988; Bass, 1990) و روشهاي اجرايي مديران موفق ديگر عملي گرديد. (Lewin & Stephens, 1992). تحقيقات و مطالعه انجام شده توسط Boeker Goodstein در سال 1991 نشان داد
كه مجموعه مديران و هيأت مديره با بكارگيري و اعمال تغييرات مفيد و سازنده در سازمان
خود موفقيتآميز عمل مينمايند.
مهارتهاي مديريتي وابستگي شديد به روشهاي اتخّاذ شده توسط مديران
دارد. مديران توانا و مدبّر در انجام وظايف خود مجموعه متنوعي از روشها را بكار ميگيرند (Denison et al, 1995). بنابراين، بكارگيري
يك شيوة چندبعدي براي انجام امور براي يك سازمان موضوع مهمي است. اگرچه، در سال (Blanchard& Hesey (1993با ابراز نظريهاي اعلام كردند كه هيچيك از تئوري مديريتي مبتني
براساس منش و صفات مديران كه تاكنون اعلام شده نميتواند ابزار قابل اعتنايي براي شيوة
مديران موفق باشد.
هدف مطالعه و تحقيق:
هدف مطالعه و تحقيق شناسايي و بررسي روشهاي مديريتي بكارگرفته
شده توسط مديران تعاوني در مالزي بوده و مقايسهاي كه به منظور مشخص كردن تعاونيهاي
موفق در اين روشها انجام ميگيرد. تعاونيهاي موفق در اين مطالعه براساس چندين عامل
اقتصادي و اجتماعي مورد ارزيابي قرار ميگيرند.
اهميت مطالعه:
اين تحقيق تعاونيها را در جهت ارتقاء كيفيت مديريتي نيروهاي
مدير مجموعه ياري مينمايد. و پاسخهاي پيشنهادي مناسبي براي سوالات سخت و نقطهنظرات
فردي افراد دارا ميباشد. و اين مهم با توجه ويژه به تكتك افراد، چگونگي روابط بين
آنها و يا نياز تك تك تعاونيها متجّلي ميگردد. (Baruch & lessem 1996) همچنين انتظارات
اوليه يك سازمان را از اعضاي خود دربرميگيرد. در اين مطالعه تعدادي از مشكلات و گرفتاريهاي
طرح شده از سوي مديران تعاوني مطرح شده است. در اين مطالعه يك درك صحيح از چگونه يك
رهبر خوب شدن - چگونه تجزيه و تحليل كردن تك تك همة اجزاء و رعايت احتياط و اعتدال
در تعيين شايستگيهاي فردي را ارائه مينمايد.
محدودة تحقيق:
اگرچه جامعه آماري اين مطالعه كوچك و محدود است ولي بالاتر از
حداقل نيازهاي اوّليه ميباشد. البته پاسخهاي قوي و محكم منجر به يافتههاي محكم و
مستدل ميشود به عبارت ديگر بررسي نمونههاي بيشتر، يافتههاي بيشتري را در اختيار
ميگذارد.
يافتههاي اين مطالعه از ارزيابي مكتوبات و مكاتبات فردي و بيانگر
نظر فردي افراد بوده و نبايد به عنوان نتيجهگيري عام اين مقاله قلمداد گردد. مدل دستة
ردهبندي مديريتي فقط وسيلهاي براي اندازهگيري شيوة مديريتي بوده و نبايد يك روش
كاملاً مؤثر قلمداد گردد.
نقد و بررسي:
Sandraj, Hartman, Stephen M. CROW, Lilian Y.
Fok و Alger moore در سال (1994) مطالعهاي را براساس روش مديريتي و برنامههاي
توسعه مديريتي در آمريكا انجام دادند. يك تحقيق نيز در سال 2000 كه توسط دانشكدة تعاوني
مالزي انجام گرفت مشخص نمود كه نمايان شدن و بروز مديران ممتاز موفق در بين مديران
تعاوني در مالزي ناشي از بكارگيري و خلق كيفيت، اعمال مسئوليت، اتخاذ جهتيابي مناسب،
كمالخواهي، اعتماد سازي و كسب اعتبار و هماهنگي تيمي ميباشد.
مطالعة ديگر در سال 1996 توسط Khabdnalla نشان ميدهد كه 5 دستور
ارزشمند و معتبر براي شكلگيري يك روش خوب مديريتي وجود دارد، كه شامل خطرپذيري، تكنولوژي،
سازماندهي، بررسي گرهها و مشكلات و پاسخيابي و حل آنها ميباشد. پراكاش Prakash در سال 2001 اعلام نمود كه رمز موفقيت يك سازماني در مديريت مجموعههاي تحت امرش
اتخاذ تدابيري همچون اصول پاسخگويي، شفافيت، قدرت ارزيابي و آيندهنگري، پيشبيني و
پشتيباني و حمايت مناسب ميباشد. در مرحله گذار و تغيير سريع يك سازمان مديران جهت
بهبود و ساماندهي امور مربوط بايد با اتخّاذ روشهاي همچون بكارگيري راههاي نوين مهارتهاي
جديد تجارت، اعمال روشهاي جديد مديريتي، برخورداري از لحن و كلام مؤدبانه بر مسائل
فائق آيند. (Longenecker
& fink ,2001) در تحقيق و مطالعهاي كه در سال 2000
توسط Norsaidatul انجام گرفت چارچوب و بدنه شركتهاي مالزي مورد بررسي قرار گرفت.
در اين تحقيق نشان داده شده كه روشهاي مديريتي نيازمند به هماهنگي و همسو شدن با محيطهاي
داخلي و خارجي، تغييرات در مديريت و اداره نمودن شركتها، طراحي روشها و تصميمگيري
و انجام عمليات مربوط به آن نيازمند به بومي سازي و ارائه روشهايي مطابق و در خور
شرايط داخلي ميباشد. اگرچه در سال 1987 Combell & Goold در يافتههاي خود بيان
نمودند كه يك سازمان براساس يك روش منحصر و تنها قادر به ادامة حيات و كسب موفقيت نيست.
روش تحقيق:
در اين تحقيق ابتدا 200 مدير تعاوني مالزي بطور اتفاقي و راندم
از بين گروههاي دستهبندي شده انتخاب شدند. يافتههاي تحقيق از روي موارد بدست آمده
از مكتوبات و گفتگوها استخراج و مورد ارزيابي قرار گرفتهاند و سرانجام اين مطالعه
ماحصل گفتگو و مصاحبه با 57 مدير موفق تعاونيها ميباشد.
ابزار مورد استفادة اين تحقيق پرسشنامه بوده است. پرسشنامه براساس
تئوري دستهبندي و ردهبندي مديريتي كه پيشتر از اين در مورد آن صحبت شد تنظيم شده
است. پرسشنامه به دو قسمت اصلي قسمت A (شامل تعاونيها و پاسخ، پاسخدهندگان) و قسمت B (روش مديريتي).
يافتههاي اين مطالعه با عنوان «مجموعه آماري علوم اجتماعي SPSS چاپ سيزدهم گردآوري شد. در قسمت A، ضمن تجزيه و تحليل توصيفي يافتهها كه شامل مفهوم، ميزان خطاها و
انحرافات مجاز، درصد اختلاف تعاونيها و شاخصهاي مورد نظر براساس پاسخ، پاسخدهندگان
بيان شده است. در قسمت B، ضمن بررسي و توصيف حوزة مرتبط با هر عنوان با جدولكشي و كادربندي
اطلاعات سعي در جهت نشان دادن اختلاف در هرگروه بوده است.
اين مطالعه كه براساس تئوري دستهبندي و ردهبندي مديريتي پايهريزي
شده است، بعنوان وسيله و ابزار شناسايي روش شخصيتي و مديريتي براي مجموعههاي مستقل
ميباشد (Lessem, 1987). در سال 1995 و بر طبق نظرات (Baruch & Lessem) ثابت شد كه اين
روش يك ابزار معتبر و قابل اعتماد براي اعمال مديريت بكار گرفته ميشود. با اين مدل
يك ارزيابي سازمان يافته انجام گرفته و ميتواند زمينهساز رقابت بين گروههاي مستقل
و مراحل مشخص و معين، عناوين شغلي و وظايف در يك سازمان باشد.
از تئوري kigsalnd در سال 1984 اينگونه برداشت ميشود كه يك مدير بايد داراي سطوح
و لايههاي مختلف شخصيتي شامل نوآوري، توسعهمند بودن، تحليلگر، نوگرا، مردمي، تحولگرا
و سازگار باشد. كه در سالهاي 1987 و 1990 و 1991 نيز توسط Lessem به اين امر تأكيد شده است. و اين
مهم براساس 3 بعد شخصيتي يك فرد ميباشد. در مديريت بالا (C)، هوش و ذكاوت عالي (A) و رفتار مؤثر
و اخلاقي (B)
بحث و تجزيه و تحليل:
جدول 1 نموداري از مديران شركتها ميباشد. 9/71% مديران مرد
در دهة پنجاه متأهل ميباشند. همچنين اين نمودار نشان ميدهد كه پستهاي مديريتي توسط
مردان در سن اشتغال اشعال شده است 40/68% مالزيايي و 3/19% بودايي ميباشند.
1/28%پاسخ دهندگان داراي مدرك و صلاحيت SPM بوده و اين در حالي است كه تنها
6/24% داراي ديپلم رسمي ميباشند 10/21% نمونههاي آماري نيز مدرك سوّم را دارا ميباشند.
درصد قابل توجهاي از نمونههاي مورد مطالعه (3608%) حدود بالاي
2500 RM درآمد دارند. و همچنين (5/89%) مديران مورد مطالعه در اين تحقيق
سابقهاي بين صفر تا 19 سال در امر مديريت دارند.
قبل از مقايسه روشهاي مديريتي 2 گروه موفق و كم موفق، تعاونيها
را براساس فاكتورهاي اقتصادي و اجتماعي كه شامل اعضاء، ميزان سرمايه، سود، تعداد اعضاء
شركت كننده در مجمع عمومي ساليانه، سهم سهامداران، سود سهم و ... بررسي ميگردد. براي
تميزدادن 2 دسته اصلي و مقايسه آنها از ابعاد اقتصادي و اجتماعي و تفاوتهاي 2 گروه
با هم با علامت N ميزان ارزيابي اعلام گرديده است. ارزشگذاري N و تجزيه و تحليل
روشهاي مديريتي با بكارگيري حوزة و ميدان تجزيه و تحليل در جداول 2 و 3 و 4 و 5 و
6 و 7 نيز مشخص شده است.
بررسي كلي و نهايي در جدول شمارة 8 مشخص شده است. يافتههاي
اين مطالعه نشان ميدهد كه يك اختلاف فاحش و مهم در روش مديريتي اين دو دسته نمايان
است. هر دو گروه از لحاظ نوآوري و نوگرايي داراي جايگاه بالا و رفيعي ميباشد. اين
روش به عنوان يك روش ممتاز و عالي مورد توجه قرار گرفته است. همچنين اين مطالعه نشان
ميدهد كه براي يك مدير باتجربه و حرفهاي مهّم است كه بتواند با ارائه ايدهها و نظارات
كارشناسانه و كاربردي در حل مشكلات سازمان كمك نموده و با اتخاذ تدابير و ايدههاي
نوين براي سازمان مربوطه تلاش نمايد (Zenger &
Folkman. 2005). علاوه بر اين از زمان شكلگيري انديشه
مديريتي در فكر و خِرد، خلاقيت و ابتكار، تعهد، انعطاف و جهتدهي نيز بايد در يك مدير
نمايان گردد. (Aziz, 2000).
دراين يافتهها همچنين مشخص شد كه روش اقتباسي و تقليدي داراي
جايگاه متزلزل و ضعيفي در بين مديران موفق ميباشد. همچنين اين تحقيق نشان داد كه مديران
از كمترين ظرفيت و توانايي در جهت درگير كردن خود در گروههاي اطراف و همجوار و پرورش
كامل آنها دارند. (Baruch &
Lessem, 1995) مديران اقتباسي معمولاً وظايف مديريتي
خود را با يك ميزان انحراف و خطا و سماجت به انجام ميرسانند. (Reddin 1990) مديران اقتباسي
همچنين روشهاي آموزشي و يادگيري خود را براساس ديگر روشها انجام ميدهند. يك نظر
پويا و جديد بر اين اعتقاد دارد كه يك مدير بايد از فرآيند شكلگيري يك سيستم در سازمان
تجربه كسب نموده و آموزش ببيند. (Wick, 1993) در سال )1995( Mum ford دريافت كه يك مدير با انگيزه بالا هميشه از فرصتهاي مناسب براي
كسب نتيجه عالي بهره ببرد و اين مهم بدست نميآيد مگر اينكه در سازمانهاي آموزشي مديريت
به تجربه توجه ويژه گردد. (Charmichael,
1995).
يافتههاي اخير نشان ميدهد كه تعاونيها و مجموعههاي كم موفق
در بكارگيري روشهاي عملي و كاري در مقايسه با مديريتهاي موفق ضعيفتر عمل مينمايند
و در مقايسه با مديريتهاي موفق بايد كوشاتر عمل نمايند. بر طبق نظريه سال 1995 (Baruch & lessem) مديران كاري و پويا قدرتمند و سريعالعمل ميباشند. بر طبق نظريه
1990) (Reddin يك مدير كاري و عامل الويت كاري خود را در افزايش توليدات حوزة
مديريتي خود قرار ميدهد. در همة سازمانها و تشكيلات موفق، مديران معمولاً طرفدار
پويايي و كارآمدي بوده و از پشتكاري بالا و روحيهاي رقابتجو در جهت به سرانجام رساندن
حوزة مأموريتي خود برخوردار ميباشند. (Gallen , 1997). يك مدير پويا و كارآ هميشه داراي يك روش چالشي و رقابتي در جهت
پيشبرد اهداف خود است.
نتيجهگيري:
مؤثر بودن كليد موفقيت يك تعاوني است. مؤثر بودن مهمترين مسئوليت
يك مدير است. اعمال خلاقيت با بكارگيري روشهاي جديد و مفيد براي يك مدير يك اصل مهم
است. لذا مديران با بكارگيري روشهاي مختلف در حوزة مديريتشان و نه صرفاً تكيه بر يك
روش خاص ميتوانند اهداف اصلي و مهم خود را در جهت موفقيت بكار گيرند. پرواضح است كه
روش مشخص و معيني براي كسب موفقيت يك سازمان مورد نياز نبوده و وجود ندارد (Goold & Campbell 1987) لذا بايد اذعان نمود كه در شرايط مختلف روشهاي انطباقي بايد
بكار گرفته شود و مديران ممكن است مجبور به تغيير رويه خود بوده و با عناصر مختلفي
روبرو گردند. يك مدير بايد قادر باشد با بكارگيري مجموعهاي از روشهاي مورد نياز در
مديريت - براي اعمال مديريت يكدست در شرايط و موقعيتهاي مختلف اقدام نمايد و با اتخاذ
رفتار و سلوك مؤثر داراي مديريتي مناسب باشد.
در خاتمه براساس بررسيهاي به عمل آمده چنين نتيجه ميگيريم
كه روش اقتباسي روشي ضعيف براي هر دو گروه است و اين از يافتهها و تجربيات مربوط به
تعاونيها بدست ميآيد. ولي بايد يادآور شويم يك مدير پويا بايد ضمن آموزش و كسب ايدههاي
جديد و نقطهنظرات ديگران از ديگر رو بايد از تجربيات دنبالهدار نيز برخوردار گردد. (Mumford, 1995) مديريتها بايد
توانايي دريافت ايدههاي جديد و همچنين توانايي تطابق سريع آنها را براي رسيدن به اهداف
و مأموريت خود داشته باشند.
مسلمین باید نسبت به یکدیگر ولایت داشته باشند یا ولاء یکدیگر
را داشته باشند مقصود این است که روحهاشان به یکدیگر نزدیک باشد و روابط اجتماعیشان
با یکدیگر روابط نزدیک باشد و به همین جهت مثلا این که یک کسی اعانت بکند دیگری را،
کمک بدهد به دیگری، خودش یک ارتباطی است، یک اتصالی است، یک پیوند است، نوعی ولایت
است
که در قرآن " ولاء " نامیده می شود یعنی یکدیگر را
کمک بدهید. ولاء یکدیگر را داشته باشید یعنی تعاون در میان شما حکم فرما باشد.
پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: «مثل المؤمنین فی تواددهم و تراحمهم
و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سایر الجسد بالسهر و الحمی؛ یعنی مثل
اهل ایمان مثل یک پیکر است. آنها به منزله اجزاء یک پیکرند که اگر عضوی به درد آید
سایر عضوها با تب و بیداری با او همدردی می کنند». هر وقت مسلمانان به این شکل در آمدند
که حکم اعضای یک پیکر را پیدا کردند یعنی روابطشان و نزدیکیشان با یکدیگر و اشتراکشان
در سرنوشت یکدیگر، همدردی و همکاری و همدلی شان به آنجا رسید که حکم اعضای یک پیکر
را پیدا کردند، منظور قرآن در باب ولاء مؤمنین و مسلمین نسبت به یکدیگر عملی شده است
(جامع الصغیر، ج 2، ص 155).
ما یک ولاء اثباتی داریم و یک ولاء نفیی. قرآن یک جا می گوید
ولاء داشته باشید و یک جا می گوید نداشته باشید. مسلمین را می گوید نسبت به یکدیگر
ولاء داشته باشید، نسبت به کفار نداشته باشید. این معنایش این است که شما مسلمین باید
یک پیکر را تشکیل بدهید نه اینکه عضو یک پیکر دیگر بشوید که آن پیکر مال دیگران است،
خواه شما در آنها مستهلک بشوید و یا شما و آنها مجموعا یک پیکر را به وجود آورید. این
از آن چیزهایی است که اسلام نمی پذیرد. اندكى پیش گفتیم بر هر مسلمانى لازم است در
صورت توان نیازهاى اولیه و ضرورى سایر افراد را برآورده كند و به دیگران كمك نماید.
اصل تعاون از دستورهاى مهم اسلامى است و بر مردم است كه به آن عمل نمایند. خداوند فرموده
است: «تَعاوَنُوا على الِبِرّ و الَّتقوى؛ بر انجام نیكى و پروا داشتن یكدیگر را یارى
رسانید» ( مائده آیه 2). نصوص روایى در این مورد به حدّ تواتر است: اسماعیل بن عبدالخالق
از امام صادق(ع) روایت نموده كه آن حضرت فرمود: «إنَّ مِن بَقاءِ المُسلمینَ و بَقاءِ
الإسلامِ أَن تَصیرَ الاموالُ عندَ مَن یَعرفُ فیها الحقَّ وَ یصنعُ المعروفَ و إِنَّ
مِن فَناء الإِسلامِ وَ فَناء المُسلمینَ أن تصیرَالاموال فی أَیدی مَن لا یعرِف فیها
الحقَّ و لا یصنعُ فیها المعروفَ؛ «از امورى كه باعث بقاى مسلمانان و اسلام است، این
است كه ثروت ها نزد كسى قرار گیرد كه حقوق (مالى) را بداند و كارهاى پسندیده انجام
دهد و نابودى اسلام و مسلمانان در این است كه دارایى ها در دست كسى باشد كه حقوق (مالى)
را نمى داند و كار پسندیده انجام نمى دهد».
عرب بیابانگردى وارد مدینه شد و پرسید: چه كسى (در این شهر)
بخشنده ترین مردم است، او را به حسین بن علی علیه السلام راهنمایى نمودند. وى وارد
مسجد شد و آن حضرت را در حال نماز یافت. در مقابلش ایستاد، آن گاه این شعرها را سرود:
كسى كه امیدش به تو باشد و حلقه در (خانه) تو را بزند، نومید نمى شود. تو بخشنده و
مورد اعتمادى؛ پدرت قاتل تبهكاران بود. اگر خوبى هاى گذشتگان شما نبود، (عذاب) جهنم
ما را فرا مى گرفت. امام (ع) پس از سلام نماز فرمود: اى قنبر! آیا از مال حجاز چیزى
مانده است، عرض كرد: آرى، چهار هزار دینار موجود است. فرمود: آن را بیاور. كسى كه به
آن از ما سزاوارتر است، آمده است. سپس دو جامه خود را از تن به در آورد و آن دینارها
را در میان آن جامه ها گذاشت و از جهت آزرم داشتن آن مرد، دست خود را از (پشت در) در
حالى كه اندكى از در را باز كرده بود، آن دینارها را به مرد داد و این اشعار را سرود:
خُدها فإِنّى إلیك مُهتذر و اعلم بأنی علیك ذوشَفَقَة
لو كانَ فی سیرنا الغداة عصاً أمست عطانا علیك مندفقة
لكنَّ ریب الزمان ذو غیر و الكفُّ منّی قلیلةُ النفقةِ
اینها را بگیر و از تو پوزش مى طلبم و بدان كه نسبت به تو مهربانم
اگردراین عصرحكومت دردست مامى بود دست آسمانِ عطاى ما بر تو
بخشش فراوان داشت
اما حوادث زمان متغیّر (وگونه گون) است (فعلاً) در دست ما ثروت
فراوانى نیست .
مرد اعرابى آن را گرفت و گریست. امام فرمود: شاید گریه تو براى
كمى عطا است، گفت: نه، بدین جهت نیست، امّا براى این است كه چگونه جود و شخصیت یا عظمت
تو را خاك از بین مى برد و در دل خود پنهان مى كند. از عمر بن یزید نقل شد كه امام
صادق(ع) فرمود: «المعروفُ شی ءٌ سوى الزكاة فتَقَرّبوا إلى الله -عزّوجلّ- بالبرّ وصلة
الرحم؛:«كار پسندیده (در مورد كمك به بینوایان) چیزى غیر از زكات (واجب) است. پس به
خداوند به نیكى وصله رحم تقرّب بجویید»، و فریس گفته است: «امام صادق فرمود: « إنّما
أعطاكُم اللهُ هذه الفُضولَ من الأموال تُوَجّهُوها حیثُ وَجَّهَها اللهُ و لَمْ یُعْطِكُموها
لِتَكْنِزُوها؛ خداوند این اموالى را كه افزون بر نیاز شما است، به شما داده، تا بدان
وسیله به خداوند تقرب جویید و به امورى كه خداوند دستور داده، بپردازید؛ نه این كه
آنها را كنز (و روى هم انباشته) كنید».
در روایت دیگر است كه امام صادق(ع) فرمود: «أیّما مؤمن مَنَعَ
مؤمناً شیئاً یَحْتاجُ إلَیهِ و هو یقْدِرُ عَلیه مِن عندِه أو من عند غیره أقامه اللّه
یوم القیامة مُسوَدّاً وجهه مُرزَقةً عیناه مغلُولةً یداه الى عُنقِه فیقال: هذا الخائن
الذی خانَ اللهَ و رسولَه ثم یُؤْمَرُبها إلى النار؛ «هر مؤمنى كه بتواند خودش یا به
وسیله دیگرى نیاز مؤمنى را برآورده كند و نكند، خداوند در روز قیامت او را سیاه چهره
و احول در حالى كه دستهایش غل زده شده، به پا دارد؛ سپس گفته مى شود: این خیانتكارى
است كه به خدا و رسول خیانت كرده است. پس از آن امر مى شود (كه او را) به آتش بیندازند»،
و نیز از آن حضرت است: «كسى كه منزلى داشته باشد و مؤمنى به سكناى آن نیاز پیداكند
و صاحب منزل آن را از وى دریغ نماید، خداوند -عزّوجلّ- خطاب به فرشتگان مى گوید: بنده
ام درباره بنده ام نسبت به سكناى دنیا بخل ورزید. سوگند به عزّتم كه هیچ گاه در بهشت
هایم ساكن نمى شود». روایات در این زمینه بسیار فراوان است .
مجموعه مدیریت اجرایی با هدف پرورش مدیرانی كارآمد و توانمند
كه قابلیت ارتقای مستمر بهره وری سازمانی را داشته باشند طرحریزی شده و در جمع گزینه
های موجود برای ادامه تحصیل در مقطع كارشناسی ارشد قرار گرفته است. این مجموعه دارای
3 گرایش «مدیریت اجرایی» ، «MBA» و «مدیریت شهری» است كه تفاوت این گرایشها را میتوان در رویكرد
هر یك از آنها در تعالی سازمان دانست. صرفنظر از گرایش «مدیریت شهری» كه نیازمند 5
سال سابقه كار مدیریتی بوده و با هدف فراهم آوردن سطح آموزش بالاتر برای مدیران كنونی
ایجاد گردیده است، تفاوت دو گرایش دیگر (مدیریت اجرایی و MBA) در رویكرد كمی و كیفی آنها به موضوعات
كلان مدیریتی در سازمانهاست.
رشته ها
MBA با جذب دانش آموختگان
رشته های فنی مقطع كارشناسی و با تاكید بر مباحث كمی در مقطع كارشناسی ارشد سعی بر
آن دارد تا راهكارهایی نو برای تلفیق بازاریابی بین الملل ، تجارت الكترونیك و روشهای
رو به رشد كسب و كار برای ارتقاء سازمان ارائه نماید. مدیریت اجرایی با نگاهی كیفی
و با به خدمت گرفتن ابزارهای مالی و اقتصادی، سیستمهای اطلاعات مدیریت و توسعه نوآوری
، سعی برآن دارد تا سازمان را در جهت دستیابی به اهداف خود یاری نماید.
تعریف و هدف گرایش MBA
اگر محبوبیت رشتههای دانشگاهی در مقطع تحصیلات تكمیلی را در
كشورهای پیشرفته بر اساس استقبال عمومی رتبهبندی كنیم، در نهایت سه رشته برتر به ترتیب
عبارتند از: حقوق، پزشكی و MBA كه رشته MBA در این میان در صدر قرار میگیرد.هر فردی بدون هیچ پیش زمینهای
ازتوانایی و مهارت، قادر است یك قایق را در یك رودخانه آرام به حركت درآورد؛ اما هدایت
همین قایق در یك دریای طوفانی و مواج هرگز بدون تجربه و مهارت امكانپذیر نیست. به
همین ترتیب در دنیای كنونی كه عصر اطلاعات و ارتباطات است، نمیتوان ادار یك سازمان
را به فردی كه فاقد مهارتهای پیچیدة مدیریتی است سپرد.
دوره كارشناسی ارشد مدیریت (MBA) یا Master of Business Administration به منظور پرورشی مدیران كارآمد جهت ادارة سازمانهای اقتصادی – اجتماعی، تولیدی و خدماتی طراحی
شده است. هدف این دوره پذیرش فارغالتحصیلان دورههای كارشناسی در رشتههای مختلف به
خصوص رشتههای فنی و مهندسی افرادی است كه قادر باشند در زمینههای ذیل انجام وظیفه
نمایند.
1)اداره و راهبری موثر و كارآمد سازمان با یك بخش تخصصی از آن
نظیر بخشهای تولیدی، بازریابی و فروش اطلاعات
2)ایجاد تحول در یك بخش تخصصی سازمان
3) طراحی، هدایت و رهبری تحول در كل سازمان پس از كسب تجارب عملی
در مدیریت
4) كارآفرینی با ایجاد فعالیتهای جدید در درون سازمان و یا ایجاد
سازمانهای جدید
5)ارائه خدمات مشاورهای و مطالعاتی در زمینههای مزبور بر مدیران
سازمانهای اقتصادی و اجتماعی
افرادی كه در این دوره پذیرفته میشوند حداقل دوره كارشناسی
را در یكی از رشتههای دانشگاهی گذرانده و با حوزة تخصصی دوره كارشناسی آشنایی پیدا
كردهاند. این افراد پس از فرا گرفتن دانش مدیریت و تمرین مهارتهای مدیریتی در این
دوره (مدیریت سازمان) نیروهای ارزندهای خواهد شد كه میتوانند با تركیب دانش تخصصی
و مدیریتی خود در جهت تحقق هدفهای بالا نقش مهمی در بهبود مدیریت جامعه ایفا نمایند.
طول دوره MBA
دوره كارشناسی ارشد مدیریت (MBA) بصورت كارشناسی ارشد ناپیوسته و
آموزشی است با توجه به اینكه فارغالتحصیلان رشتههای مختلف و به خصوص رشتههای فنی
و مهندسی وارد این دوره میشوند و باید به مبانی و اصول مدیریت عملی و دانش روز مدیریت
در حوزههای مختلف آشنا شوند. طول دوره حداقل 2 و حداكثر 3 سال بوده و تعداد واحدهای
لازم برای فارغالتحصیل شدن 57 واحد درسی است.
شرایط ورود به MBA
دانشجویان ورودی به این دوره از فارغالتحصیلان زبده رشتههای
مختلف با شرایط ذیل پذیرفته خواهند شد:
الف- داشتن شرایط عمومی ورود به آموزش عالی
ب- داشتن حداقل گواهینامه كارشناسی مورد تأیید وزارت علوم و
تحقیقات و فنآوری یا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی در رشتههای مورد قبول
ج- قبولی در آزمون ورودی
د- قبولی در مصاحبه تخصصی سنجش علاقه و آمادگی تحصیلی برای رشته
مدیریت.
ضرورت و اهمیت
توسعه كشور و ارتقاء استاندارد زندگی در آن مستلزم بهبود و ارتقاء
كیفیت مدیریت در سازمانهای اقتصادی و اجتماعی است. با بهبود مدیریت است كه میتوان
بهرهوری را افزایش داد و از ظرفیتها و امكانات موجود كالا و خدمات بیشتری را تولید
نمود و ظرفیتهای زیادتری را بوجود آورد.
تركیب دانش تخصصی دوره كارشناسی و آگاهی و تسلط به دانش و فنون
مدیریت كارشناسی ارشد، از فارغالتحصیلان این دوره مدیران كارآمد و موثری میسازد كه
در افزایش كارآیی و رشد سازمانهای اقتصادی – اجتماعی تأثیر بسزایی دارند. به خاطر كسب همین تواناییهاست
كه سه دهه اخیر دورههای MBA در كشورهای مختلف جهان به سرعت گسترش یافته و تنها در كشور آمریكا
حدود 800 مؤسسه آموزش عالی دوره MBA ارائه میدهد.
در حال حاضر این رشته در میان داوطلبان كارشناسی ارشد از محبوبیت
و مقبولی خاصی برخوردار است كه هیچ رشته دیگری در مقام سنجش یا مقایسه با آن قرار ندارد.
قابل ذكر است كه این رشته یكی از 41 رشتهای است كه بر اساس اعلان سازمان سنجش میتوان
آن را به عنوان رشته دوم انتخاب نمود.
تعریف و هدف گرایش مدیریت اجرایی
مدیریت اجرایی با توجه به نیاز جامعه رو به رشد امروزین كشور
و با هدف تربیت مدیرانی كه كاركردهای كلان مدیریتی در سطوح مختلف را به گونه ای رشد
یافته به اجرا درآورند، در زمره گزینه های موجود برای انتخاب در مقطع كارشناسی ارشد
قرار گرفته است. تحلیل مسائل و ارائه راهكارهای قابل اجرا برای انواع واحدهای تولیدی
و خدماتی، سیستمهای اطلاع مدیریت (MIS) ، مباحث رفتار سازمانی و مدیریت موثرمنابع انسانی و در نهایت برنامه
ریزی و مدیریت استراتژیك گوشه ای از موضوعات مورد بحث در مدیریت اجرائی هستند كه در
مقطع كارشناسی ارشد به تفصیل مورد بررسی قرار می گیرند. لازم به ذكر است كه دانش آموختگان
این رشته اغلب عهده دار پستهای مدیریتی كلان نظیر واحدهای تولیدی- صنعتی بوده و یا
در پستهای حیاتی نظیر مدیریت تاسیسات نفتی و پالایشگاهی ، طرح برنامه های كلان اقتصادی
برای سازمانها و وزارتخانه ها و ... فعالیت می نمایند.
طول دوره مدیریت اجرایی
دوره كارشناسی ارشد مدیریت اجرائی با توجه به جذب فارغ التحصیلان
رشته های مختلف و نیاز به آشنایی با مباحث پایه مدیریتی، حداقل 2 و حداكثر 3 سال بوده
و بعضا دانش آموختگان كارشناسی برای گذراندن واحدهای این دوره با نظر دانشگاه ملزم
به اخذ و گذراندن واحدهای پیش نیاز نیز هستند.
شرایط ورود به مدیریت اجرایی
داوطلبان پذیرفته شده در مرحله اول آزمون كارشناسی ارشد ناپیوسته
در صورتیكه قصد ادمه تحصیل در دانشگاه تهران (واحد قم) و یا سازمان مدیریت صنعتی و
یا دانشگاه یزد را داشته باشند مشمول طرح آ.ت.ت بوده و می بایست در مصاحبه حضوری شركت
نمایند. در مورد سایر دانشگاههای پذیرنده، پذیرفته شدگان نیاز به داشتن سابقه كار یا
حضور در مصاحبه را نخواهند داشت.
كنكور مدیریت اجرایی چیست
داوطلبان متقاضی پذیرش در كارشناسی ارشد گرایش مدیریت اجرایی
می بایست به سوالات 5 درس پاسخ دهند كه از این میان 3 درس زبان انگلیسی ، GMAT و تئوریهای مدیریت میان
گرایشهای مدیریت اجرایی و MBA مشترك بوده و داوطلبان مدیریت اجرایی بجای پاسخگویی به سوالات
درس ریاضی می بایست 2 درس دانش مسائل روز و زبان فارسی را پاسخ دهند.
منابع مطالعاتی
تئوریهای مدیریت (تئوری و سازمان)
منابع اصلی
1- مدیریت عمومی تألیف دكتر الوانی
2- اصول مدیریت تألیف دكتر رضائیان (چاپ جدید)
3- مبانی و سازمان تألیف: دكتر رضائیان
4- رفتار سازمانی تألیف گریفین ترجمه: الوانی
5- تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم ها تألیف رضائیان
منابع تكمیلی
6- تئوری سازمان تألیف رابینز ترجمه: الوانی – دانایی فرد
7- تئوری سازمان تألیف دفت ترجمه: پارسائیان – اعرابی
دلفی نام معبدی با شکوه و محل تشکیل جلسات نمایندگان یونان باستان بوده
است. جایی که مشکلات آتن به رای دانشمندان آن زمان گذاشته می شد. نام دلفی بعداً به
عنوان یکی از تکنیکهای آیندهپژوهی اختصاص یافت. این تکنیک به عنوان یکی از روشهای
مطرح در آیندهپژوهی همواره راهگشای بسیاری از دغدههای آینده بوده است. روش دلفی
از جمله موارد روش کلان طوفان فکری است که در حقیقت اجماع صاحب نظران روی مسالهای
خاص است. از این روش برای دستیابی به بهترین گزینه هنگامی که نظر افراد درگیر مهم است،
استفاده میشود. همچنین هرگاه پیچیدگی های مسأله به گونهای است که نمیتوان از روشهای
معمول و متعارف مساله را حل کرد، از این روش کمک گرفته میشود.
از آنجا که همیشه "دو ذهن بهتر از یک ذهن کار میکند" باید دیدگاه
دیگران به ویژه افراد خبره و کارشناس را نسبت به آینده جویا شویم. به عنوان نمونه،
از طریق مشورت با دیگران میتوانیم بفهمیم که آیا از مسافرت به یک شهر مشخص لذت خواهیم
برد یا خیر؟ مدیران شرکتها و مقامهای دولتی برای درک بهترِ رویدادهای ممکنِ آینده
و اتخاذ تصمیمهای درست به طور مستمر از مشاوره بهره میجویند. اطلاعات را میتوان
از طریق گفتوگوی رو در رو، مصاحبهی تلفنی و پرسشنامهها جمعآوری کرد. روش
"دلفی" یکی از روشهای نظرخواهیِ مورد علاقهی آیندهپژوهان است. در این
روش با استفاده از دستورالعملهای ساختاریافته، پیشبینیهای دقیقتری صورت میگیرد.
بنیان روش دلفی بر پایهی گردآوری نظرهای تمامی کارشناسان کلیدی استوار
است. در این روش ، مدیر یا فرد مسوول حل مساله، فرمی را تهیه نموده، سوال مورد نظر
را روی آن درج میکند و این فرم را برای کلیهی افراد صاحبنظر ارسال کرده و از آنها
میخواهد در مدت زمان مشخصی به سوال پاسخ گویند. پس از بازگشت پاسخ ها، مدیر آنها
را بررسی و دسته بندی میکند. او میتواند روی هر پیشنهاد تامل کوتاهی داشته باشد و
تحلیل کند که آیا روش پیشنهادی، امکانپذیر و شدنی است یا خیر. پس از آن، مدیر برگه
هایی حاوی فهرست کامل پیشنهادها، تهیه و آنها را برای تمام افراد ارسال میکند و سپس
آنها را در جلسهای حضوری گرد هم آورده، مدلهای پیشنهادی را به بحث میگذارد تا در
نهایت یکی انتخاب شود. برتری این روش این است که افراد در هنگام ارایهی پیشنهاد تحت
تاثیر عقاید یکدیگر قرار نمیگیرند و تاثیر جمع را احساس نکرده، آزادانه و به دور از
تشویش حضور در جمع نظر خود را ابراز میکنند. نقد گروهی کارشناسان ممکن است به بهبود
برخی پیشنهادها بیانجامد.
آیندهپژوهان بر این ایده تاکید دارند که روش دلفی میتواند صرفاً به عنوان
تکنیک طوفان فکری ساختاریافته قلمداد شود و غالباً در تمرینهای آیندهنگاری ملی مورد
بهرهبرداری قرار میگیرد و دربردارندهی سوالات پی در پی کارشناسان در قالب یک پرسشنامه
ارائه شده، می باشد. هر بازگویی یک چرخه را به وجود میآورد و وسیلهای برای کارشناسان
محسوب میشود تا دیدگاه خود را بیان کنند. ماحصل هر نوبت نظرسنجی و گردآوری آراء از
لحاظ کیفی و کمی مورد بررسی قرار میگیرد و بر اساس نظر اکثریت، مخالفان اصلی برای
ارایهی دلایل مخالفت خود فراخوانده میشوند. تعداد نوبتهای لازم در هر یک از مطالعات
فرضی به درجهی اجماع و توافقی بستگی دارد که هر تحقیقی بدان دست مییابد.
فرضیهی اصلی یک طرح دلفی متداول، توافقی است که در میان یک گروه پژوهشی
شکل میگیرد، توافقی که از قابلیت مبدل شدن به الگویی بهره میبرد که به هر عقیدهی
شخصی مرجح است. بسیار حایز اهمیت است که کارشناسان در جایگاهی قرار داشته باشند که
بیانگر نگرشهای مستدل و مستند پیرامون موضوع مربوطه باشد تا حدی که به افق ذهنی و
محدودهی زمانی مطلوب دست یابند. در عمل، جنبهی کار گروهی کارشناسان، برتری اصلی این
روش به شمار میرود. با این وجود باید اذعان نمود که مضرات این روش عبارتند از: تمرکز
و فشردگی منابع و حساسیت موجود در انتخاب کارشناسان و سوالات به کار گرفته.
آنچه که میتواند به عنوان معیاری در ارزشیابی دیدگاهها و نظرهای ارایه
شده توسط آیندهپژوهان در روش دلفی مورد نظر قرار بگیرد، میزان آگاهی و اطلاعات موثق
آنها از ایدههایی است که مطرح میکنند. از دورانهای اولیه، آگاهی به آینده، تجربیات
زندگی روزمره و هوشیاری نسبت به گذشته وحال بخش ذاتی هستی بشر بوده است. واضح است که
بشر امکانات عقلانی در دسترس دارد تا بدان وسیله از اختلاف میان موقعیتهای مختلف زمانی
آگاه باشد و قادر باشد نسبت به تمامی بخش های زمان آگاهی یابد.
ما واقعیت را با حواس پنجگانهی خود درک میکنیم و آنچه را که درک نموده
ایم، به صورت اشکال نمادین در مغز و سیستم عصبی خود حفظ و ذخیره می کنیم، در نتیجه
به اطلاعات واقعی عینی دست یافته و واقعیت زمانی را که در آن به سر می بریم، درک می
نماییم. ما از طریق فرایندهای ذهنی خود، واقعیت را به خاطر میآوریم و آن را با قراین
همسانسازی میکنیم و به واسطهی آن، آگاهی تفسیری و ادراکی از واقعیت گذشته به دست
می آوریم و میتوانیم واقعیت را درک کنیم و پیشبینی نماییم. بنابراین، آگاهی ادراکی
و بینشی نسبت به واقعیت آینده را کسـب میکنیم.
اگر بپذیریم که روش دلفی نیز برای تقویت این آگاهی به کار میرود، آنگاه
میتوانیم بگوییم آیندهپژوهی چیزی نیست جز اصلاح هر روزهی آگاهی و این امر یعنی درک
و پیش بینی آینده بر اساس توانمندیهای عقلانی جاری.
وجود عینی آینده ناشی از ویژگی تصادفی بودن آن است، که ممکن است به وجود
آید یا به وجود نیاید. یعنی حوادث آینده ممکن، چندگانه و تصادفی هستند نه اینکه حادث
شدن آنها از پیش تعیین شده باشد. بر این اساس ابداع و کاربرد اصطلاحات و تعابیری مانند
"آیندهی مطمئن" یا "آیندهی پایدار" امری غیرعلمی و تمسخرآمیز
است. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که وقایع آینده ، مصداق عینی احتمالات کنونی
هستند، به این معنا که وقایع آینده، صرف نظر از نهفتگی واقعیت آینده، به طور بالقوه
در زمان حال وجود دارند. البته بدیهی است که آگاهی نسبت به چنین وقایعی از آگاهی نسبت
به وقایعی که در حوزهی علوم رایج محسوساند، متفاوت است. همانند هر دانش دیگری، آینده
پژوهی نیز زمینه ها و شیوه های هستی شناختی و معرفت شناختی خاص خود را برای استدلال
حقیقت ادعاهایی که به عنوان آگاهی مطرح می شود، داراست.
پیش از هر چیز باید بدانیم که آگاهی از آینده در چارچوبی نظاممند قابل
بررسی و شناسایی است. نظام آگاهی نسبت به آینده را میتوان از دیدگاههای فراگیر گوناگونی
پیرامون اسلوبهای "شناخت"، مورد بررسی قرار داد. نخست، اسلوب نحوی (نمادشناسانه)
برای پژوهشهای آیندهگرا که بر شیوهشناسی تاکید میکند. به بیانی دیگر، مجموعهای
از روش ها، سبکها، الگوها و فنون کسب آگاهی در زمینهی آیندهپژوهی کاربرد دارند.
دوم، اسلوب معنایی (معنا شناختی) پژوهشهای آیندهگرا که بر موضوع، درونمایههای پژوهشی،
معانی و جستارهای مفهومی امور مربوط به آینده تاکید دارد. و سوم، اسلوب واقعگرایانه
پژوهشهای آیندهگرا، که این اسلوب زمانی قابل درک است که از خود میپرسیم: "چه
اصولی برای اجرا، تصمیمگیری و تدوین خط مشیهای پژوهشهای مربوط به آینده، مدیریت
و یا هدایت آن قابل کاربرد است؟"
اغلب دوران کنونی را به دلیل گسترش سریع اطلاعات و فناوریهای ارتباطی و
رشد پرشتاب صنعت و تجارت، عصر اطلاعات یا جامعه اطلاعاتی می نماند. گاهی از اصطلاح
یا واژهی "جامعهی اطلاعاتی" استفاده می شود. اما "جامعهی آگاه"
چه طور؟ به نظر می رسد که آگاهی و اطلاعات ،اغلب به عنوان مترادف یا متضاد یکدیگر به
کار برده میشوند. واقعیت این است که تمایز معناداری میان واژههای "آگاهی"
و "اطلاعات" وجود دارد. قلمرو اطلاعات رو به گسترش است، اما این لزوماً به
این معنا نیست که آگاهی نیز به همین سرعت در حال توسعه باشد.
ممکن است آگاهی قطعی نباشد و یا از لحاظ عقلانی، تعریف دقیقی از ان در دست
نباشد. دریافت یک عقیده درست و ریشه دار باید به صورت یک ماهیت عقلانی باز باقی گذاشته
شود. به این معنا که پذیرای درونمایهها و ادراکات نوین باشد نه اینکه به عنوان پیشاندیشی
شناخته شود. اگرچه، بعضی از بخشهای آگاهی همیشه اندکی یا بیشتر قابل تمییز و از لحاظ
عقلانی قابل درک هستند، ولی برخی دیگر از بخش های آگاهی میتوانند قالب مادی به خود
بگیرند یا در این قالب ارایه شوند مانند اساطیر یا افسانه ها، نمادها، موسیقی، دست
نوشته ها، کتابها، تصاویر، فیلم ها، محاسبات وپالسهای الکتریکی در رایانه ها و غیره.
آگاهی تلویحی، نوعی آگاهی است که به آسانی به صورت اطلاعات کدگذاری و نظام مند نمیشود.
شناخت ماهیت و چیستی "آگاهی" دروازهای به سوی درک بهتر آیندهاندیشی
است. در این مسیر همگرایی علومی مانند عصبشناسی، هورمونشناسی و روانشناسی افق تازهای
را فراروی علاقمندان قرار میدهد و آنان را قادر میسازد شناخت واقعبینانهای از شکوه
روش دلفی یا هر تکنیک آیندهپژوهی دیگری داشته باشند.
در یخته گری ماهیچه ها نقش خالی گذاشتن مکان هایی که برای
ریخته گری نیاز است را دارند .
در زیر روش ساخت ماهیچه ها در ریخته گری توضیح داده شده است
.
ساخت ماهیچه با ماشین:
روش های ساخت ماهیچه با ماشین به صورت زیر تقسیم بندی میشود:
1- روش فشاری
1-1سخت
کردن با خشک کردن
1-2ماهیچه
های روغنی
2- روش دمشی
2-1سخت
کردن با خشک کردن
2-1-1ماهیچه
های روغنی
2-2سخت
کردن با گرما
2-2-1ماهیچه
باجعبه گرم
2-2-2ماهیچه
با جعبه داغ
2-2-3ماهیچه
های پوسته ای
3-2سخت کردن با گاز
1-3-2ماهیچه با جعبه سرد
2-3-2ماهیچه
با آب شیشه
3- روش پرتابی
3-1سخت
کردن با خشک کردن
3-1-1ماهیچه
های روغنی
2-3سخت کردن با گرما
3-2-1ماهیچه
باجعبه گرم
3-2-2ماهیچه
با جعبه داغ
3-2-3ماهیچه
های پوسته ای
3-3سخت
کردن با گاز
1-3-3ماهیچه با جعبه سرد
3-3-2ماهیچه
با آب شیشه
در ماهیچه سازی به روش جعبه داغ وجعبه گرم بدلیل مزایای زیر از روش پرتابی
استفاده می شود:
1- در این روش باید هوای داخل قالب
سریعا تخلیه شود .هوا با مواد ماهیچه در داخل قالب ماهیچه جمع نمی شود ولذا سوراخهای ریزی جهت تخلیه هوا لازم
نیست.
2- ماشین بصورت ساده کار میکند
3- سرعت بالای تولید
روش
کار دستگاه:
در این روش مواد ماهیچه سازی با هوا مخلوط نشده بلکه هوا با فشار معینی
در یک سیلندر پر از ماسه عمل می کند هوا با فشار 3تا 8 بار بعد از باز کردن شیر هوا
روی ستون ماسه اثر می گذارد،در نتیجه ماسه با ضربه قالب را پر می کند.عمل پرتاب مواد
در جعبه ما هیچه باعث تراکم یکنواخت ماهیچه می شود.و استحکام نهایی بوسیله سخت کردن
بدست می آید.
روش
های گرم کردن جعبه ماهیچه:
1- گرم کردن الکتریکی
مزیت :تنظیم دقیق دما وسهولت کار با آن
2- گرم کردن گازی
مزیت این روش توان گرمایی بیشتر سرعت گرم کردن بیشتر وهزینه کمتر انرژی
می باشد.
شرایط
یک مخلوط ماسه ماهیچه :
یک مخلوط ماهیچه باید به گونه ای طراحی وآ ماده شود که ماهیچه های تهیه
شده از آن کیفیت و مشخصات زیر را داشته باشند :
1- در دمای بالا ودر خلال انجماد فلز
استحکامی مناسب داشته باشد ولی استحکام در حدی باشد که در دمای بالا باعث شکست گرم
نشود.
2- در خلال انجماد فلز و هنگامی که
در حال انقباض میباشد فرو پاشی پیدا کرده و خرد شود
3- سطح صاف ومناسبی در برابر فلز مذاب
ایجاد کند به طوری که فلز نتواند در ماهیچه نفوذ کند .
4- سختی کافی و مقاومتی مناسب در برابر
جریان فلز مذاب داشته باشد زیرا در غیر این صورت احتمال شکستن , شسته شدن یا عیوب دیگر
وجود دارد.
5- در برابر گرمای ناشی از درجه حرارت
ریختن فلز مذاب مقاوم باشد.
6- تحت تاثیر قالب یا جو ایجاد شده
توسط فلز مذاب مقاوم باشد.
7- در خلال نگهداری استحکام خود را
به مقدار خیلی زیاد از دست ندهد.
8- در خلال نگهداری یا در قالب رطوبت
اضافی جذب نکند.
9- در موقع حمل ونقل مقاومت کافی در
برابر شکستن داشته باشد.
10- وقتی با فلز مذاب تماس حاصل میکند
گاز تولیدی در حد اقل مقدار ممکن باشد.
11- نفوذ پذیری و قابلیت عبور گاز مناسبی
داشته باشد.
12- به راحتی از داخل قطعه جامد خارج
شود, به طوری که حداقل هزینه تمیزکاری صرف شود.
13- به داخل جعبه ماهیچه ای که در آن
تهیه میشود نچسبد.
در
روش جعبه داغ ماسه حاوی چسب مایع گرما سخت همراه با کاتالیزر را درون جعبه هایی که
تا دمای حدود 230درجه سانتیگراد داغ شده است می پاشند.
پس از تماس ماسه با دیواره داغ کاتالیزور گرم شده و مراحل اولیه عمل سخت
شدن بین 10 تا 30 ثانیه انجام می شود. پس از آن میتوان ماهیچه را خارج ساخت که برای
جابجایی های بعدی استحکام کافی خواهد داشت و میتواند شکل خود را حفظ کند.
در بعضی مواد عمل سخت شدن طی یک واکنش سخت شدن گرمازا تکمیل میشود. مواد
دیگر برای کامل کردن عمل سخت شدن نیاز به پخت اضافی دارند.
- چسبهای مورد استفاده در فرآیند hot box :
چسبهای مرسوم در جعبه داغ رزین ها هستند مانند فوران ها و یا رزین های
مصنوعی.
فوران ها : پایه این نوع چسب ها الکل میباشد که معروفترین آنها فورفوریل
الکل(C4H3O.CH2OH)
میباشد.
رزین های مصنوعی: مانند فنل ها ( اسید کربولیک )
چسبهای موجود در فرآیند hot
box محتوی اوره و فرمالدوئید هستند .رزین های فوران در مقایسه
با رزین های فنلی سریعتر عمل می آیند , بنا
براین آنها را میتوان سریعتر خارج کرد و سرعت کلی ریخته گری بیشتر میشود .ماهیچه هایی که دارای میزان کمتری فنل هستند برای بیرون
آمدن از جعبه ماهیچه به ارتعاش بیشتری نیاز دارند .
میزان این رزین ها در مخلوط ماهیچه 1.5 تا 2 درصد است.
شماتیک واکنش انجام شده در هنگام سخت شدن ماهیچه در hot box به صورت زیر است:
انتخاب
کاتالیزور براساس خواص شیمیایی و میزان اسیدی بودن ماسه است.وقتی دمای ماسه تغیر میکند
میزان مصرف کاتالیزور باید تغیر کند , میتوانگفت به ازای هر 11درجه تغیر دما 2% میزان
کاتالیزور تغیر میکند , یعنی میزان مصرف کاتالیزور در تابستان و زمستان با یکدیگر متفاوت
است .
کاتالیزورهای مصرفی در هر دو فصل کلرور ها ونیترورها هستند به دلیل اینکه
کاتالیزورهای کلریدی واکنش زاتر هستند از آنها
در زمستان و از نیتروری ها در تابستان استفاده میکنند.
رزین ها ی به کار برده شده در فرایند دارای عمر مفید مشخص هستند وبا افزایشنگهداری
در انبار ویسکوزیته آنها بیشتر می شود.
تا جای ممکن باید رزین ها دور از آفتاب ودر مکان با دمای متعادل نگهداری
شوند.
و به ترتیب ورود به انبار مصرف شوند.
کاتالیزور های مصرفی در جعبه داغ عمر نا محدود دارند.
درجه حرارت جعبه ماهیچه در جعبه داغ بین 230-290 میباشد.
اگر درجه حرارت بیش از حد بالا برود باعث پایین آمدن کیفیت سطحی ماهیچه
ودر نتیجه کیفیت سطحی نا مطلوب در سطح قطعه می شود.وهمچنین باعث ترد وشکننده شدن ماهیچه
می شود که برای قسمتهای نازک مضر است.
اگررنگ سطح ماهیچه اندکی زرد یا قهوه ای خیلی روشن باشد نشان می دهد که ماهیچه پخته شده است .
روی هم رفته روش جعبه داغ با رزین های فوران وفنل ها بطور وسیعی در صنعت
خودرو وبرای تولید قطعات پیچیده وقالب هایی که نیاز به استحکام بالا و هزینه های پائین
که از جنس چدن خاکستری دارند استفاده می شوند.
چسب
های جعبه گرم:
در
جعبه گرم رزین های به کار برده شده دارای حداقل 5% آب هستند.یکی از آنها فور فوریل
الکل (محتوی 70% الکل) می باشد وشامل 2.5%
نیتروژن می باشد.
وجود آنها به این دلیل است که ماهیچه پس از تولید سختی وخواص بالایی را
پس از گرما سخت شدن به ما می دهد.
خصوصیت ویژه ماهیچه ای که به روش جعبه گرم تولید می شود مقاومت کششی سرد
وگرم بالاست .
به طور کلی میزان چسب در این روش بین 0.8تا 1.8% میباشد یعنی 20% کمتر
از میزان رزین در روش جعبه داغ .
کاتالیزور های جعبه گرم نمکهای مسی هستند که اصولا پایه آنها لسید سولفوریک
در یک محلول آبی متانول میباشد . میزان مضرف کاتالیزور 20 الی 35 درصد وزنی رزین میباشد
در دمای اتاق این کاتالیزورها فعال نشده وباعث سفت شدن چسب نمیشود ولی به وسیله حرارت
دادن سخت میشوند، درجه حرارت سخت شدن آنها بالاتر از 65 درجه سانتیگراد میباشد.
به
صورت ساده این واکنش سخت شدن ب صورت زیر است:
چسب
فوران سخت شده = حرارت+ اسید + چسب فوران
درجه
حرارت جعبه ماهیچه در این روش 150-230 درجه سانتیگراد میباشد ، که به طور معمول 190درجه
سانتیگراد استفاده میشود یعنی تقریبا 55 درجه زیر درجه حرارتی است که در روش جعبه داغ
برای فعال کردن چسب به کار برده میشود
از خصوصیات ماهیچه های تولید شده با این روش دقت ابعادی بالا و مقاومت
به سایش عالی میباشد.
کوره های پخت ماهیچه :ماهیچه را در کوره می پزند تا چسب آن گیرش پیدا
کند.گستره دمایی معمولا برای پخت ماهیچه ها 150تا250 درجه سانتیگراد می باشد. زمانپخت
بسته به حجم ماهیچه ها متفاوت است.بطوری که ممکن است یک ماهیچه بزرگ برای پخت به چند
روز وقت نیاز داشته باشد در حالی که یک ماهیچه کوچک طی چند ساعت پخته شود. وقتی که
ماهیچه بخوبی پخته باشد سطح خارجی آن قهوهای روشن خواهد بود نه سیاه یا قهوه ای تیره.
البته در روش جعبه داغ فقط ماهیچه های بزرگ نیاز به پخت دارند وبیشتر
عمل پختن برای ماهیچه های تولید شده به روش جعبه گرم وماهیچه های روغنی صورت می گیرد.
کوره پخت ماهیچه معمولا گاز سوز ودارای کنترل گر است ،مجهز به قفسه هایی
است که صفحه ماهیچه همراه با ماهیچه بر روی آن قرار می گیرند.
کوره پخت ماهیچه می تواند در آجری دایرهای یا مستطیلی داشته باشد . کف
کوره مسطح است.
عوامل موثر بر خواص ماهیچه ها:
1- درجه حرارت پختن
بررسی های انجام گرفته نشان میدهد که درجه حرارت 177 درجه سانتیگراد در
مدت زمان 1 ساعت بیشترین سختی را حاصل می کند.
قابلیت عبور گاز یا نفوذ پذیری ماهیچه تحت تاثیر درجه حرارت پخت نیست.
2- زمان پختن:همانطور که گفته شد بهترین
زمان پخت 1 ساعت می باشد .
البته برای هر مخلوط ماهیچه یک زمان پخت ویک درجه حرارت بهینه وجود دارد.
3- مقدار رطوبت موجود در مخلوط ماسه:
تا 6.5% رطوبت استحکام ماهیچه افزایش پیدا می کند و بعد از آن کاهش پیدا
خواهد کرد.
4- زمان خنک کردن پس از عملیات پختن:
پس از عملیات پختن باید ماهیچه تا دمای 27 درجه سانتیگراد خنک شود چون
بررسی ها نشان داده است که در هنگامی که ماهیچه ها هنوز داغ هستند استحکام و سختی خیلی
بالایی ندارند.
5- ریزی دانه های
ماسه ماهیچه:
وقتی دانه های ماسه ماهیچه بر روی الکهای با مش 70،100 و140 وترجیها بیشتر
آنها بر روی 100 باقی می ماند ماهیچه ای با حداکثر سختی واستحکام را فراهم می کند.البته
اندازه دانه های ماسه باید براساس خواص مورد نیازی همانند صافی سطح ،استحکام و نفوذ
گاز باشد.
همواره در نظام بودجه ريزي ايران درآمدها بيشتر از واقعيت ها تخمين زده
مي شود و هزينه ها به تبعيت از سطح درآمد نفتي مستقل از نيازها و ظرفيت جذب در نظر
گرفته مي شود و به همين خاطر کسري بودجه پنهان و آشکار
مثل هنجاري مزمن دامنگير اقتصاد است. به واسطه اهميت آثار گسترده اي که
جهت گيري هاي بودجه روي سرنوشت کشور دارد، طي سه چهار هفته در جلسات پنجشنبه از زواياي
مختلف بودجه را مورد بررسي قرار مي دهيم. با جلب توجه به اين نکته که طي 5، 6 سال گذشته،
بودجه کل کشور تقريبا معادل توليد ناخالص سال قبل است اميد است بتوانيم ابعاد اهميت
بودجه را روي حيات جمعي منعکس کنيم نکته مهم ديگر اين است که همچنان در شرايط بسيار
خطيري از جنبه داخلي و بين المللي قرار داريم و چنين شرايطي ايجاب مي کند که برخوردي
بسيار هوشمندانه با مسائل داشته باشيم و کمتر مسئله اي را مي توان سراغ گرفت که به
اندازه بودجه اهميت و آثار همه جانبه داشته باشد.در اين شرايط کوچکترين اشتباه منشا
هزينه ها و خسارت هاي زياد مي تواند باشد و اساسا برخي از آنها قابل جبران نيست. به
خاطر پيچيدگي مسايلي که به بودجه مربوط مي شود از زواياي بي شماري مي توانيم بودجه
را مورد توجه قرار دهيم. سه تلقي عمده از بودجه وجود دارد و مسايل مربوط به بودجه هر
سه سطح تحليل مسايل اقتصادي را تحت تاثير قرار مي دهد و ميان آن سه سطح تحليل و نيز
ميان آنها با هر يک از تلقي ها از بودجه خواه به عنوان برنامه يکساله خواه به عنوان
ابزار پيش بيني و خواه به مثابه مجوز درهم تنيدگي فوق العاده وجود دارد. در مقياس خرد،
بودجه را مورد توجه قرار مي دهيم و در اين حالت دولت را بنگاه بزرگي تلقي مي کنيم که
اقداماتش در چارچوب سطح بهينگي و کارآيي پيکره دولت روي همه تاثير مي گذارد. در سطح
کلان بودجه مهمترين ابزار اعمال سياست هاي اقتصادي دولت است و از طريق آن نحوه عرضه
کالا و خدمات عمومي و نحوه روبرو شدن با عدالت اجتماعي، تامين ثبات کلان و ريسک گريزي
بخش خصوصي مورد واکاوي قرار مي گيرد. در سطح توسعه، بودجه برنامه يکساله توسعه ملي
تلقي مي شود و اقدامات دولت در اين کادر به اعتبار رعايت موازين توسعه بلندمدت مورد
توجه و ارزيابي قرار مي گيرد.در زمينه نظام بودجه ريزي در مقياس ملي با يک تفاهم عمومي
روبرو هستيم و آن تفاهم عبارت است از اين که همگان اذعان دارند که مشکلات بودجه ريزي
کشور اغلب ساختاري است و طيفي از مسايل اقتصادي، سياسي و اجتماعي دست به دست هم، اين
مشکلات ساختاري را همچنان بازتوليد مي کنند و وجود يک مجموعه مشکلات ساختاري که مستقل
از دولت ها و بعضا حتي رژيم سياسي حاکم، اراده خود را تحميل مي کند اگر به درستي مورد
توجه قرار گيرد از جهات مختلف سودمند است که مورد مطالعه قرار گيرد و چنين مطالعه اي
اگر فقط يک مسئله را براي همگان آشکار سازد و آن اينکه ما با مسايل عديده اي روبرو
هستيم و دستکاري هاي رفوگرانه نمي تواند راهگشا باشد و جراحي هاي مورد نياز هر زمان
که به هر دليل به تعويق مي افتد مشکلات را تشديد مي کند و اميد اين که مسئولان کشور
به وجه اخير موضوع توجه کنند تا بيش از اين فرصت سوزانه برخورد نکنند. اگرچه برخي از
اشتباهات مالوف نظام بودجه ريزي را مي توان تصحيح کرد اما گويي در ناخودآگاه فرهنگي
دولت ها به واسطه ترجيح ملاحظات کوتاه مدت و ناآگاهي از اهميت مشکلات ساختاري به اين
مشکلات ساختاري توجه نمي شود و معمولا زماني هم که کار گره مي خورد ذهن خود را معطوف
به افراد مي کنيم.در حالي که بخش اعظم دشواري هاي اين مسئله به هيچ وجه با تکيه به
اراده افراد و گروه ها حل و فصل شدني نيست و نيازمند يک رفتار عالمانه همه جانبه و
همگاني است.در اين زمينه کافي است به تعداد روساي سازمان برنامه و بودجه در هر دولت
نگاه کنيد. اگر دوره ها و موارد استثنايي را کنار بگذاريم طول عمر متوسط مديريت روساي
سازمان مديريت به زحمت به دو سال مي رسد و با اين قرباني گرفتن هاي پي در پي تجربيات
را هم مدفون مي کنيم و در عين حال هر بار از نو آزمون و خطاها را در دستور کار قرار
مي دهيم. از ميان انبوه مشکلات ساختاري نظام بودجه ريزي کشورمان دو مشکل وجود دارد
که اينها بيشتر مورد توجه است و دليل آن هم آسيب ها و خسارت هاي همه جانبه ناشي از
آن به اقتصاد ملي است. به لحاظ ملاحظات اقتصاد سياسي، يکي از مشکلات ساختاري بودجه
هاي ما اين است که مستقل از نيازها و شرايط، ميزان تخصيص منابع از طريق بودجه يا حجم
بودجه منحصرا تابعي از درآمد نفتي است اينکه چه اصولي به لحاظ نظري و تجربيات عملي
حاکم است و افراد مسئول چه سهمي در اتخاذ جهت گيري ها دارند، سهم آنها در الگوي تخصيص
منابع از طريق بودجه بسيار کم است زيرا تاکنون تجربيات پرهزينه در اقتصاد ايران منشا
عبرت آموزي بعدها نشده است. نکته دوم، اين است که به طور سنتي در چارچوب اقتصاد سياسي
ايران، همواره در نظام بودجه ريزي ايران درآمدها بيشتر از واقعيت ها تخمين زده مي شود
و هزينه ها به تبعيت از سطح درآمد نفتي مستقل از نيازها و ظرفيت جذب در نظر گرفته مي
شود و به همين خاطر کسري بودجه پنهان و آشکار مثل هنجاري مزمن دامنگير اقتصاد است.
به اعتبار اين مشکلات ساختاري در اين الگوي رفتاري مرحوم دکتر عظيمي در مقاله اي که
در سال 1368به مناسبت سمينار بازسازي ارائه کرد، تلاش کرد نشان دهد اين الگوي رفتاري
حکم «دور باطل» را دارد و در شرايط وفور درآمدهاي نفتي به گونه اي فرايند توسعه نيافتگي
را تشديد مي کند و در شرايط کمبود درآمد نيز به گونه اي ديگر و از طريق دلايل و علل
مشخص ديگري باز هم اين وضعيت را ايجاد مي کند.وقتي راجع به لايحه بودجه سال 86 مي خواهيم
بحث کنيم درعين توجه به اين مسايل تاريخي - ساختاري بيش از همه روي سخن با دولت فعلي
است ولي نکته جالب برخورد پارادوکسيکال دولت فعلي در اين شرايط است. يک وجه اين برخورد،
اين است که به محض اينکه مسايل و مشکلات بودجه را مطرح مي کنيد، اعتراض مي کنند که
اين موارد متعلق به امروز نيست و چرا از پيشينيان اسمي به ميان نمي آيد.از سوي ديگر،
همين دولت و به ويژه رئيس محترم آن در دوره مبارزات انتخاباتي مکرر ادعا مي کردند که
ما به آن مشکلات واقف هستيم و آمده ايم تا آنها را رفع کنيم و ادعا مي کردند که کليد
حل همه آنها را هم در اختيار دارند و فقط منتظرند تا ملت فرصت حل آنها را به ايشان
بدهند و اين نکته بسيار جالب است که لااقل طي مدتي که از عمر اين دولت گذشته عمدتا
نه تنها روندهاي قبلي متوقف نشده است بلکه بعضا تشديد هم شده است. درجه خطير بودن و
آسيب رساني خطاهاي گذشته به هيچ وجه مانند خطاهاي فعلي به نظام ملي نيست و اگر کساني
که با سطح بالاتري از نگراني مسايل را مطرح مي کنند به معناي اين نيست که حب و بغض
دارند بلکه آستانه تحمل نظام ملي ايجاب مي کند که حساسيت داشتن به مشکلات و احساس نياز
فزاينده به کاربست علم براي حل مسايل را بالا ببريم. در مورد اين دولت اين نکته وجود
دارد که پس از انقلاب در هيچ دوره اي به اين ميزان بي احتياطي و دور شدن از ملاحظات
علمي در سياست گذاري اقتصادي را مشاهده نمي کنيم.براي مثال در دولت آقاي خاتمي انتقاد
کرديم که طرح ضربتي اشتغال در برنامه توسعه وجود نداشته و از عنوان ضربتي، استنباط
مي شود طرحي شتاب زده است و متاسفانه به قاعده همه انتقادات، که ابتدا تکذيب مي کنند
و سپس ناگزير مي پذيرند به فاصله کوتاهي در قالب گزارش هاي رسمي روي تمام انتقادات
صحه گذاشته شد. اما بار مالي آن اشتباه که به آن واکنش نشان مي داديم در يک سال هزار
ميليارد تومان بود، در حالي که مشابه آن طرح در دولت کنوني تحت عنوان حمايت از طرح
هاي زود بازده فقط در بخش صنعت 28 هزار ميليارد تومان در سال 85 منابع تخصيص يافته
است يعني آثار اشتباهات فعلي از نظر ميزان شتابزدگي و تحميل خسارت به کشور جهش چشمگيري
نشان مي دهد. در مورد لايحه 1386، آن چيزي که بسيار حائز اهميت مي باشد اين است که
همچنان استمرار و فزايندگي همه مشکلات زيربنايي و ساختاري را مشاهده مي کنيد اما با
ابعاد غيرمتعارف، براي مثال; از زمان آغاز بودجه ريزي مدرن در ايران، کاستي هاي نظام
آمار و اطلاعات، همواره وجود داشته اما آنچه در لايحه 86 مشاهده مي کنيم تقريبا بي
سابقه است.نطق رياست جمهوري در مجلس را مطالعه کنيد. اعداد و ارقام اين نطق با ارقام
لايحه تفاوت هاي فاحش دارد اين که رئيس محترم دولت در نطق تقديم لايحه بودجه به ارقامي
اشاره داشته باشد که مغايرت هاي جدي با متن لايحه تقديمي داشته باشد، پديده اي است
که تاکنون سابقه نداشته است و اين نوآوري ها شگفت انگيز است و اميدواريم دولت قبل از
واکاوي توسط ديگران، خود دلايل آن را بررسي نمايد، چون مسئله کوچکي نيست. اين مسئله
حيثيت نهادهاي مستقر در نظام ملي را به چالش مي کشد. نکته ديگري که در ميان مشکلات
ساختاري جديد است مربوط به سطح امکان پذيري مقايسه است به واسطه اينکه ما هر ساله با
تغييرات بنيادين مفاهيم و رديف ها و فصول مواجه هستيم تقريبا هيچ دو سالي را نمي توان
بدون توسل به محاسبات و پردازش داده ها با يکديگر مقايسه نمود.به اعتبار ملاحظات اقتصاد
سياسي اين رويه ها را درک مي کنيم اما اين نوع دستکاري ها ذخيره دانش کشور را بلااثر
مي کند و اين در حالي است که شما بدون دانش نظري و تجربي نمي توانيد به حل و فصل مسايل
کمک کنيد. اميدواريم نمايندگان محترم مجلس به اين موضوع توجه کنند و به آينده ايران
هم گوشه چشمي هرچه بيشتر داشته باشند. در مقايسه بين سال 85 و 86، حتي اگر توقع خود
را پايين بياوريم و نخواهيم سري زماني قابل توجهي را مورد توجه قرار بدهيم، حتي آمارهاي
سال هاي 85 و 86 براي مقايسه با دشواري روبرو است و به غير از تغييرات وسيع مفاهيم
و رديف ها يکي از مهمترين دلايل اين است که مجموعا در طي سال 85، دولت چهار متمم بودجه
عرضه کرده است و انجام محاسبات ناشي از تغييرات اين متمم ها خود به اندازه يک پروژه
تحقيقاتي گسترده نيازمند صرف وقت و انرژي است.
چرا به اين ميزان کسري بودجه در کشور ما وجود دارد و آيا کسري بودجه را
مي توان عامل اصلي تورم در کشور دانست؟ مي توان گفت از آن جايي که بودجه عمومي کشور
مستقيما به دو شکل جاري و عمراني هزينه و منعکس مي گردد مستقيما در تورم کشور ما تاثيرگذار
خواهد بود و از سوي ديگر از آن جايي که شبکه بانکي کشور در چرخه مالي خود نقدينگي حاصل
از بودجه عمومي کشور را به شکل چند برابر در سيستم پولي کشور منعکس مي کند، تاثيرات
بودجه عمومي کشور بر روي حجم نقدينگي و تورم را هر چه بيشتر شدت مي بخشد. در کنار موارد
فوق مي توان به ورود نفت در درآمدهاي دولت اشاره کرد که همواره بودجه دولت را با يک
کسري بودجه پنهان روبه رو ساخته است و به قول برخي کارشناسان شبيه بچه پولداري هستيم
که همواره براي جبران کسري هاي خود به جيب پدر(مردم) متکي بوده ايم پس دليلي نداشته
که انضباط و غيره را رعايت کنيم و همين امر منجر به فشار بيش از اندازه بر دوش پدر
(مردم) شده که در اقتصاد کلا ن به نام ماليات تورمي معروف است. حال مي خواهيم ببينيم
اين انضباط مالي که مقام معظم رهبري اين قدر بر آن تاکيد دارند چيست و چه قدر آن به
دولت برمي گردد؟
انضباط مالي داراي چهار رکن اساسي است که عبارتند از: 1- انضباط بودجه اي:
بودجه متوازن بدون کسري و متمم است که متوالي آن دولت است. 2- انضباط پولي يا انضباط
در بازار پول: فعاليت هاي بانکي و ارزي را شامل مي شود که متولي آن بانک مرکزي بود!
3- انضباط در مخارج و خزانه داري: در مواقعي که منابع به قدر کافي نيست بتوانيم منابع
را اداره کنيم و متولي اين بخش هم دولت است. 4- بازارهاي مالي: اين بخش هم تحت تاثير
سياست هاي دولت و بانک مرکزي قرار دارد و هر چه محيط کسب و کار امن تر باشد و ثبات
در قوانين وجود داشته باشد شرايط در اين بازارها بهبود مي يابد و امکان تعادل در بازارهاي
مالي و کالا بيشتر مي شود.
در اين سال ها دست و دل بازي هاي دولت ها براي خشنودي و برآورده کردن روزمرگي
هاي جامعه شرايطي را فراهم آورده که امکان تحقق هيچ يک از چهار شرط فوق را که متضمن
انضباط مالي و پولي کشور است به وجود نياورده و بي ثباتي قوانين انضباطي و مالي، بي
انضباطي در نحوه هزينه کرد منابع مالي براساس منابع موجود، نبود محيط امن کسب و کار
و قوانين و عدم ثبات در قوانين در کنار دست و دل بازي هاي مالي فراوان شرايط فعلي را
بر اقتصاد کلا ن کشور تحميل کرده است. اقتصادي که نه تنها انضباط مالي در آن حکمفرما
نيست بلکه تعادل در بازارهاي مالي و کالا و سلا مت اقتصادي و توزيع درآمد در جامعه
را نيز با مخاطرات شديد روبه رو ساخته است و با ايجاد رانت هاي عظيم، کنترل تورم را
نيز محتوم به شکست ساخته است.
حال سوالي که در اين جا ذهن خواننده را به خود مشغول مي دارد اين است که،
پس چرا با کسري بودجه دولت موافقت مي گردد؟ و آيا مبادي کنترلي در اين خصوص لحاظ نشده
است؟ پاسخ اين جاست که عموما کسري هاي بودجه در فضاي عمومي کشور در موقعيت هاي مخاطرهآميزي
رخ مي دهند و در اين شرايط مبادي کنترلي همچون مجلس را در برابر عمل انجام شده قرار
مي دهند. به طور مثال در شرايطي که دولت ها براي اداره کشور دست به دامان مجلس مي شوند
تا براي پرداخت معوقه حقوق کارکنان آموزش و پرورش يا بازنشستگان، واردات بنزين و...
با کسري بودجه موافقت به عمل آورند، آيا مجلس غير از تمکين، راه ديگري خواهد داشت و
در شرايطي که امکان حواله کرد اين گونه ديون و برداشت ها به محل هاي ديگر وجود نداشته
آيا مجلس راه ديگري جز قبول لوايح ارسالي از طرف دولت ها خواهد داشت؟
به هر حال کسري هاي مداوم بودجه که از ساليان قبل به مد روز براي دولت ها
تبديل شده بود در اين روزها از شکل لباس مجلسي بيرون آمده و اميدواريم که به لباس کار
روزانه تبديل نگردد. چرا که کسري هاي بودجه هر سال باعث تورم هاي سال هاي آتي مي گردد
و اين تورم ها نه تنها گريبان ملت را مي گيرد بلکه دامن خود دولت ها را هم رها نخواهد
ساخت.
در واقع، رابطه اي که بودجه با مسائل بانکي پيدا مي کند و پولي کردن کسري
بودجه، آسان ترين راهي است که دولت ها صورت مي دهند، کما اين که تبعات و فشارهاي مترتب
از اين عملکرد دولت ها همواره به صورت ماليات تورمي گريبان آحاد جامعه و به خصوصي دهک
هاي پايين درآمدي را بيش از پيش و به شکل کاهش ارزش پول و جابه جايي در سبد هزينه خانوار
گرفته است.
از سوي ديگر در ابتداي هر سال دولت ها بدون کسري بودجه، بودجه مي دهند،
ليکن با توجه به اينکه اين بودجه از تجميع برآوردهاي بخش هاي مختلف بودجه به دست ميآيد
و نظر به اينکه برآوردهاي بخش ها واقعي نيست و بخش ها درآمدهايشان را با توجه به هزينه
ها تطبيق نمي دهند و تنها براساس برآوردهايي که خودشان دارند بودجه مي نويسند، در آخر
سال که مجبور به جابه جايي بودجه هاي تخصيصي مي شوند که اين امر از ديگر مواردي است
که منجر به خسران و افزايش تورم در اقتصاد کشور مي شود (به طور مثال در حال حاضر براساس
فشار دستگاه ها درخواست شده
1 هزار ميليارد تومان از بودجه عمراني
نفت برداشت و به بخش آموزش و پرورش واريز گردد.) البته اين حالت بهترين حالت ممکن در
بودجه نويسي است و حالت بدتر از آن که همواره در ايران کاربرد بالا يي داشته است حالتي
است که براي جبران کسري از حساب ذخاير ارزي و عايدات حاصل از نفت (سرمايه ملي) برداشت
مي گردد و آن گونه که بحث شد تبعات آن چندين برابر حالت فوق الذکر است.
تا اصلا حات اساسي در برخي قسمت هاي اقتصاد صورت نگيرد امکان کاهش کسري
بودجه و تورم در اقتصاد ايران امري بس گنگ و نامفهوم و غيرقابل دسترسي خواهد بود. اصلا
حاتي که عميقا به اجراي مواردي چون ذيل وابستگي دارد و راه گريزي از آن نيست:
1- اجراي اصل 44 قانون
اساسي کشور و کاهش تصدي گري و هزينه هاي دولت از 80 درصد فعلي به 20 درصد که تاثير
مثبت بر روي کاهش تورم و کسري بودجه خواهد داشت.
2- هدفمند کردن يارانه
ها و از بين بردن رانت هاي نفتي حاصل از آن.
3- حذف يارانه هاي صنايع
و بخش هايي از اقتصاد که داراي مزيت نسبي در کشور ما نيستند و زيان هاي حاصل از آنها
را ساليان دراز است که ملت ايران پرداخت کرده. هزينه هايي که از محل عايدات حاصل از
فروش نفت (سرمايه ملي) بابت سو» مديريت ها و ندانم کاري هاي برخي مديران، برخي شرکت
هاي دولتي پرداخت شده و موجبات تخليه حساب ذخيره ارزي و به هدر رفتن سرمايه هاي در
گردش بانک ها را فراهم ساخته است.
4- انضباط مالي در مفاهيم
واقعي خود: قانون محاسبات عمومي، قانون بودجه، قانون سنواتي بودجه و... هر يک قانوني
را جهت نحوه و محل خرج کرد دولت ها مصوب کرده اند و دولت ها در بسياري از موارد به
جاي تجويز و استفاده از آنها براي نجات اقتصاد، با فرار بيشتر به مشکلا ت اقتصادي دامن
زده و شدت بخشيده اند.
5- با توجه به کسري
هاي هر ساله در بودجه و بي انضباطي هاي صورت گرفته در اين خصوص و هزاران دليل ديگر
که همه به دولت و مجلس برمي گردد، در اين سال ها با بودجه اي بيش از ميزان توانايي
اقتصاد براي جذب آن روبه رو هستيم که مي بايست با سياست هاي صحيح انضباطي و استفاده
عقلا يي از سرمايه گذاري هاي خارجي و افزايش موجودي حساب ذخيره ارزي نسبت به اصلا حات
ساختاري و تنظيم بودجه تعادلي اقدام کنيم.
6- مصرف کردن بيش از
اندازه دولت ها از حساب ذخيره ارزي که حاصل عايدات فروش نفت کشور است و از عوامل برونزاي
تورم در اقتصاد محسوب مي گردد منجر به چند برابر شدن قدرت خريد و تقاضاي بازار نسبت
به ميزان عرضه شده است ولي بايست به طور قطعي و سريعا نسبت به مسدود کردن و جلوگيري
از تبعات آن در اقتصاد کلا ن کشور اقدام شود.
7- با توجه به بي ثباتي
سياست هاي اقتصادي و...، ريسک سرمايه گذاري در حدي نامطلوب فزوني يافته که مي بايست
با ايجاد شرايط خالي از ريسک موجبات تمايل سرمايه گذاري توسط سرمايه گذاران داخلي و
خارجي در اقتصاد کشور فراهم گردد. در اين صورت مشکلا ت بيکاري، فقر و... نيز کاسته
و شرايط بهبود عدالت اجتماعي و از بين رفتن رانت ها و مفاسد اقتصادي فراهم گشته و خنده
بر لبان بي گناهان سردرگم در اقتصاد کشور ديده خواهد شد!
8- مي بايست استفاده
از شبکه بانکي براي به دست آوردن سرمايه متوقف گردد و با تثبيت و ثبات اقتصادي و سياسي
از شبکه هاي سرمايه گذاري داخلي و خارجي استفاده کنيم. تنها در اين صورت است که سياست
هاي انضباطي امکان اجرا خواهد داشت و با فشارهاي کمتر بر دهک هاي پايين درآمدي جامعه
اقتصاد ملي امکان نجات خواهد يافت.
9- نظارت بر فعاليت
هاي اقتصادي توسط دولت افزايش يابد.
10- نظارت مجلس بر فعاليت
هاي دولت و اجراي برنامه چشم انداز افزايش يابد.
11- محيط کسب و کار مناسبات
اقتصادي سالم سازي و شفاف و روان گردد.
12- حتي الا مکان هيچ
طرح جديدي از محل منابع دولت به حساب ذخيره ارزي (به جز در مناطق آزاد ويژه اقتصادي
که موجبات بروز بيماري هاي هلندي را فراهم نميآورند) شروع نشود و اگر شروع شد براساس
مزيت نسبي و توجيه پذير بودن طرح مورد بحث از سوي مراجع ذي ربط و در اشکال مالي مبتني
بر حداقل سازي تاثير بر نقدينگي و تقاضاي داخلي باشد و قبل از شروع ابزارها و تراز
مواد مورد نياز ميزان وابستگي و اجرايي بودن طرح برآورد گرديده و تائيد گردد.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن