سایت اقدام پژوهی - گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان
1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819 - صارمی
2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2 و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .
3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل را بنویسید.
در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا پیام بدهید آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet
معلم نماینده ی محتوای درسی و مدرسه است . دانش آموزان اغلب تمایل خود را برای یک موضوع درسی به معلم و روش آموزش آن درس ربط می دهند . به نظر می رسد شور و اشتیاق و قابلیت های معلم در ارایه ی یک محتوا می تواند به دانش آموزان منتقل شود . ویژگی های شخصیتی معلم یکی از اولین مجموعه ویژگی هایی است که باید در یک معلم موثر جست و جو کرد . بسیاری از جنبه های آموزشی موثر قابل پرورش و ترویج است اما تغییر در شخصیت فرد مشکل است .
شاخص های مثبت
· مسئولیت کلاس و موفقیت دانش آموز را به عهده می گیرد .
در بسیاری از مدارس از معلمین خواسته می شود که طرح درس های هفتگی را ارایه دهند . این طرح درس ها معمولاٌ به تدابیری برای سبک های یادگیری و نیازهای متفاوت دانش آموزان توجه دارد . هم چنین در این طرح درس ها به گوناگونی روش های آموزشی نیز توجه می شود . توجه به این نکته حایز اهمیت است که یک طرح درس ، تام و تمام نیست و صرفاٌ توصیفی از آن چیزی است که در کلاس باید رخ دهد . بنا بر این یک طرح درس خوب تضمین کننده ی آموزشی با کیفیت مناسب نیست ولی یک طرح درس ضعیف به طور حتم به آموزشی غیر موثر منجر می شود .
شاخص های مثبت
· برای هر روز مدرسه یک طرح درس نوشته می شود .
· دانش آموزان طرح روزانه را می دانند زیرا فهرست اهداف و فعالیت ها به آن ها ارایه می شود .
· ارزیابی دانش آموزان و داده های تشخیصی در دسترس هستند .
· نمونه ی کارهای دانش آموزان در دسترس هستند و بررسی می شوند .
· طرح درس ها با راهنمای تقسیم بندی برنامه ی درسی مطابقت دارد .
· ارزشیابی های معلم ساخته با راهنمای برنامه ی درسی هماهنگ هستند .
· طرح درس ها دربرگیرنده ی اهداف یادگیری تدوین شده در آموزش و پرورش هستند .
· طرح درس ها به وضوح اهداف را بیان می کنند .
· طرح درس ها شامل مواد آموزشی در دسترس هستند .
· طرح درس ها شامل فعالیت ها و استراتژی هایی است که بتواند دانش آموزان با توانایی های متفاوت را فعال کند .
· طرح درس ها به انواع سبک ها و هنجارها ی یادگیری می پردازد .
· طرح درس ها شامل تدابیر لازم برای رفع نیازهای خاص دانش آموزان است .
· استانداردهای وزارتی در کلاس نصب می شود .
· طرح درس ها شامل اطلاعات گام به گام است .
· طرح درس ها برای مواقع اضطراری و جانشین شدن ، به راحتی در دسترس هستند و شامل اطلاعات لازم برای اداره ی کلاس در این مواقع می باشند .
شاخص های منفی سازماندهی آموزش و جهت دهی به آن
· تعداد طرح درس های آنان بسیار کم است و یا اصلاٌ وجود ندارد .
· ارزشیابی دانش آموزان و داده های تشخیصی در دسترس نیستند .
· هیچ ارتباطی بین داده های ارزشیابی و طرح درس ها مشاهده نمی شود .
· هیچ گونه تمایزی در آموزش قایل نمی شود .
· طرح درس ها با راهنمای برنامه ی درسی و اهداف یادگیری تدوین شده در آموزش و پرورش هماهنگی ندارد .
· فعالیت هایی انتخاب می شوند که به اهداف یادگیری مربوط نیستند .
· برای پیش بینی مسایل بالقوه و ناشناخته طرح و برنامه ای وجود ندارد .
· عمدتاٌ طرح درس ها شامل متن کتاب درسی یا تمرین است .
· دانش آموزان درگیر یادگیری نمی شوند .
· طرح درس ها به سبک های گوناگون یادگیری دانش آموزان نمی پردازد .
· طرح درس ها با نیازهای ویژه ی دانش آموزان انطباق ندارد .
· اطلاعات گام به گام در طرح درس قابل تشخیص نیستند .
· طرح درس ها آشفته و بدون نظم هستند .
· طرح درس ها کوتاه و بریده بریده هستند و انتقال آرام از فعالیتی به فعالیت دیگر در نظر گرفته نمی شود .
· الگوی حاکم بر کلاس ضعیف یا عدم ثبات در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است .
· طرح درس های اضطراری در دسترس نیست .
· مواد آموزشی برای معلمین جانشین در دسترس نیست . ( لیست حضور و غیاب ، روال های کلاس ، طرح درس ها ) .
آموزش موثر حاصل ترکیب مدیریت خوب کلاس ، سازماندهی ، طراحی موثر و ویژگی های شخصیتی معلم است . ارایه ی مواد درسی به دانش آموزان در کلاس و فراهم کردن تجاربی برای آنان تا با مواد درسی ارتباطی واقعی ایجاد کنند ، حیاتی است . معلم موثر مانند یک رهبر ارکستر سمفونی که بهترین اجرا را از هر نوازنده برای تولید صوتی زیبا به کار می گیرد ، تسهیل کننده ی کلاس است . در کلاس درس هر یک از دانش آموزان در محیط مثبت کلاس که حمایت کننده ، چالش برانگیز و پرورش دهندهی اهداف آموزشی است ، به آن اهداف نایل می شود . بهترین طرح درس در غیاب عامل مدیریت کلاس و یا عدم وجود رابطه ی صمیمی معلم با دانش آموزان ، از کارایی بسیار کمی برخوردار خواهد بود . اجرای آموزش مانند اجرای نمایش است که در آن همه ی عوامل پشت صحنه پنهانند و حضار فقط ، صحنه ی نمایش را می بینند .
شاخص های مثبت در اجرای آموزش
· از سوال های دانش آموزان برای جهت دادن به درس استفاده می کند .
· از پیش آزمون برای جهت دادن به آموزش استفاده می کند .
· از عوامل یک تدریس موثر استفاده می کند .
· برای استفاده ی بیشتر از زمان از روال های ثابت استفاده می کند ( برای مثال ، دانش آموزان دارای نقش هایی برای انجام کارها می باشند ، مانند پخش کردن مواد آموزشی بین بچه ها که معلم مجبور نباشد فرایند تدریسش را متوقف کند ) .
· استراتژی های سطوح بالاتر تفکر را در هم می آمیزد .
· برای فعال کردن دانش آموزان از استراتژی ها و فعالیت های مختلفی استفاده می کند .
· تعداد زیادی از دانش آموزان را به طور مستمر در کلاس فعال می کند .
· مطابق با نشانه ها یی که از دانش آموزان می گیرد ارایه و سرعت درس را تنظیم می کند .
· از تمام فضای کلاس به نحو موثری استفاده می کند .
· کلاس به جای معلم محور ، دانش آموز محور است .
· بازخورد ( کلاسی ، غیر کلاسی و کتبی ) ارایه می دهد .
· تکالیف درسی بر اساس اهداف طراحی می شود .
· به دانش آموزان در طراحی برای انجام تکالیف منزل کمک می کند .
شاخص های منفی در اجرای آموزش
· مواجه با مشکلات رفتاری دانش آموزان می شود .
· دانش آموزانی منفعل دارد . ( برای مثال : کسل ، حواس پرت ، خواب آلود ) .
· عملکرد دانش آموزانش در کلاس و در ارزیابی ها ضعیف است .
· برای کارهای کلاسی ، پروژه ها و فعالیت ها ، دستورالعمل های مبهم ارایه می دهد .
· به علایم و سرنخ هایی که دانش آموزان می دهند و نشانه ی غیر موثر بودن آموزش است بی توجه است .
· فاقد روش های متفاوت آموزشی است .
· فردی کردن آموزش برایش مشکل است .
· از مواد و واژگان تاریخ گذشته ، استفاده می کند .
· توصیه هایی را که همکاران یا سرپرستانش گوشزد می کنند ، نمی تواند اجرا کند .
· به دانش آموزانش می گوید « درس را یاد بگیرید » .
· از استراتژی های به روز و بهترین روش ها استفاده نمی کند .
· از مثال های ضعیف و کلام نا مناسب استفاده می کند .
· انتقال از یک فعالیت به فعالیت دیگر یا یک درس دیگر را به کندی انجام می دهد .
معلمین موثر درباره ی نوع عملکرد هر یک از دانش آموزان کلاسی که درس می دهند ، درک مشخصی دارند ، آن ها از روش های اندازه گیری رسمی و غیر رسمی گوناگونی استفاده می کنند تا تسلط دانش آموزانشان را بریک مفهوم یا مهارت ، کنترل و ارزیابی کنند . وقتی که دانش آموزی مشکل دارد ، معلم آن بخش از دانش یا مهارتی که دانش آموز را به دردسر انداخته است هدف قرار می دهد و برای پر کردن آن شکاف کارهای ترمیمی لازم را انجام می دهد . در واقع یک معلم موثر به دانش آموزان کمک می کند تا بتوانند عملکرد خویش را ارزیابی کنند . به این معنا که به آن ها در فراشناخت یاری می رساند . از آن جا که مسئولیت نهایی متوجه معلم است ، مستند کردن پیشرفت و عملکرد دانش آموز باید محقق شود . معلم موثری که دانش آموز را مشاهده کرده و با وی کار کرده است توان بالقوه ی او را درک می کند ، او را تشویق به بهتر شدن می کند و برایش انگیزه ای را فراهم می کند تا وی در زمان لازم تلاشی پیگیر از خود نشان دهد .
شاخص های مثبت در نظارت بر پیشرفت و توان بالقوه ی دانش آموزان
· دانش آموزان را قادر می سازد تا مسیر عملکرد خویش را دنبال کنند .
· به تکالیف نمره می دهد .
· بازخورد شفاهی و کتبی ارایه می دهد .
· پیشرفت دانش آموزان و دستاوردهای آنان را مستند می کند .
· تصمیمات آموزشی را بر اساس تحلیل داده های مربوط به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اتخاذ می کند .
· برای کمک به دانش آموزان و تشویق آنان در کلاس گردش می کند .
· پیش آزمون می گیرد و نتایج آن را تبدیل به نمودار می کند .
· ارزیابی های چند گانه را بررسی می کند تا تعیین کند که آیا دانش آموز به مهارت مورد نظر تسلط پیدا کرده است یا نه ؟
· ارتباط با اولیا را ثبت می کند .
· از طرح های پیشنهادی دانش آموزان استفاده می کند و گزارش اجرای آن طرح ها را ثبت می کند .
· جلسات تیم ها و جلسات معلم با دانش آموزان را ثبت می کند .
· مرتباٌ ارزشیابی می کند .
· از روش های ارزیابی متنوعی استفاده می کند .
· برای تکالیف ، تولیدات و پروژه های دانش آموزان از معیارهای توصیفی استفاده می کند .
· بر اساس تحلیل ارزشیابی ها ، آموزش متفاوت ارایه می دهد .
· در آزمون ها برای دانش آموزانی که نیازهای خاص دارند ، تمهیداتی به کار می برد .
· نسخه ای از همه ی مکاتبات مربوط به پیشرفت دانش آموزان را نگه داری می کند .
· جلسات و ملاقات هایی با حضور اولیا و دانش آموزان برگزار می کند .
· خبرنامه ی کلاسی تهیه می کند .
· اولیای دانش آموزان را برای فعالیت های خاص کلاس دعوت می کند .
· در صفحه گسترده ی کلاس ( Web Page) کار دانش آموزان و تکالیف منزل را قرار می دهد .
· با ارایه ی گزارش غیر رسمی از پیشرفت دانش آموزان ، با آن ها ارتباط برقرار می کند .
· در ارتباطاتش از بیانی روشن و کلامی مناسب استفاده می کند .
· در جلساتی که برای کسب آمادگی و مهارت در کار با دانش آموزان ، با نیازهای خاص تشکیل می شود ، شرکت می کند .
شاخص های منفی در نظارت بر پیشرفت و توان با القوه ی دانش آموزان
· پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را کنترل نمی کند و امکان سوال پرسیدن به آن ها نمی دهد .
· به ندرت تجزیه و تحلیل می کند و با فاقد داده های مناسب است .
· روند پیشرفت دانش آموزان را به ندرت کنترل می کند و یا اصلاٌ این کار را انجام نمی دهد .
· گزارش ارتباطات را نگه داری نمی کند .
· جلساتی را که با دانش آموزان یا اولیا و سرپرستان آنان دارد ثبت نمی کند .
· در نمره گذاری جانب افراط را می پیماید – نمرات ردی فاحش یا در صد غیر واقع بینانه ای نمرات عالی .
· از ارزشیابی های متنوع به ندرت استفاده می کند یا هیچ بهره ای از آن ها نمی گیرد .
· آزمون ها را با نیازهای خاص دانش آموزان منطبق نمی کند .
· ارتباطات با اولیا را مستند نمی کند یا تعداد کمی از آن ها را ثبت می کند . ( ارتباطات شامل : جلسات ، تماس های تلفنی ، پست الکترونیکی ( e-mail ) ، خبرنامه و صفحه گسترده ( Web Page) . )
· در ارتباطاتش از کلام نا مناسب ، فنی و مبهم استفاده می کند .
· برای شناخت نیازهای خاص دانش آموزان در برنامه های آموزشی خاص شرکت نمی کند .
گاهی بعضی از معلمان در موقعیتی نا آشنا و غیر متعارف قرار گرفته اند . مثلاٌ به همان اندازه که وجود یک دودکش شیمیایی در کلاس تاریخ غیر متعارف است ، در کلاس شیمی امری معمول است . لذا ، باید توجه داشت که برای تدریس موثر در هر رشته ی درسی باید به الزامات خاص آن درس توجه داشت . ویژگی های خاص موضوع درسی و علایم منفی زیر در دروس زبان و هنرهای زبانی ، نگارش ، ریاضی و علوم به این علت در اختیار خوانندگان قرار داده می شود تا با شاخص های قابل مشاهده در کلاس های موثر و غیر موثر در این دروس آشنا شوند .
زبان و هنرهای زبانی
در کلاس درس معلم موثر در رشته ی زبان و هنرهای زبانی از متون غنی استفاده می شود . وی عناصر زبان را با نگارش ، خواندن و بیان شفاهی که شامل گوش دادن نیز می شود ، تلفیق می کند . معلم در آن موضوع درسی مطالعه ی کافی دارد و با شور و هیجان کار می کند تا اشتیاق برای آن موضوع را به دانش آموزان منتقل کند . این معلم مطالعه ی آثار بزرگ ادبی را برای انجام پروژه های کلاسی و یا فقط برای لذت بردن تشویق می کند . پوشه های نگارش دانش آموزان را برای ارزیابی نگه داری می کند . فرصت های مناسب برای بحث ایجاد می کند و بازخورد های فراوانی ارایه می دهد . در کلاس های درسی که امروزه از نظر فن آوری متحول شده اند ممکن است از برنامه های نرم افزاری ای استفاده شود که آموزش خواندن و نگارش و همین طور مهارت های تحقیقی را تقویت کند . کلاس معلم موثر همه ی عناصر اصلی برنامه ی درسی زبان و هنرهای زبانی را با هم تلفیق می کند .
برای تقویت زبان شفاهی در دانش آموزان ، معلم ممکن است :
· گوش دادن را آموزش دهد .
· برای رفتارهای مناسب گوش دادن الگو شود .
· مهارت های صحبت کردن و پیام های کلامی و غیر کلامی را آموزش دهد .
· فعالیت هایی برای آمادگی ، تمرین و ارایه ی سخنرانی های رسمی فراهم کند .
· تغییر استراتژی های ارتباط شفاهی را برای سازگاری با شرایط و موقعیت نشان دهد و به کار برد . ( نوع ارتباط برقرار کردن با همکلاسی ، معلم ، سرایدار مدرسه و فردی که برای ارایه ی سخنرانی به مدرسه آمده است .)
· فرصت هایی را فراهم کند تا دانش آموزان در تمرین های ایفای نقش ، مصاحبه و سخنرانی های فی البداهه شرکت کنند .
· گروه های مباحثه را رهبری کند .
· لهجه ، تلفظ و ادا کردن را آموزش دهد .
· از عناصر صوتی در ارایه های شفاهی از جمله آهنگ ، بلندی ، تأکید ، حرکت و وقفه استفاده کند .
· استفاده از رسانه های گروهی ( روزنامه ، رادیو و تلویزیون ) را به منظور تحقیق ، تحلیل و ارزیابی پیام های این رسانه ها ، آموزش دهد .
برای آموزش خواندن از استراتژی های زیر استفاده می کند :
· بلند خوانی
· خواندن مستقل ( آرام و بی صدا )
· خواندن دو به دو
· بازدید از کتابخانه ها
· ایجاد کتابخانه در کلاس
· فراهم آوردن فرصت هایی برای مطالعه ی دانش آموزان
· توجه به توالی رویدادها در متون
· رسم نمودار شباهت ها و تفاوت ها
· خلاصه کردن
· شبکه ی بحث ( بحث اولیه و مطالبی که از آن منشعب می شود .)
· دیوار لغت ( لغات جدید را می توان روی یکی از دیوارها ی کلاس که به این کار اختصاص داده شده ، نصب کرد .)
· تشکیل گروه های دو نفره برای تبادل ایده
· تشکیل گروه های ادبی
· برگزاری کارگاه کتابخوانی و بحث درباره ی مطالب آن و یا ارایه ی خلاصه ی کتاب
آموزش نگارش ممکن است شامل این نوع فعالیت ها شود :
· پیش نگارش ، نگارش ، ویرایش و بازنویسی
· مرور دو نفره ی متن و نقد سازنده
· نگارش و انتشار در کلاس
· برگزاری کارگاه نگارش ( خواندن انشا ، تعیین معیار ، نقد نوشته با توجه به معیار و اصلاح نوشته )
· روزنامه نویسی
· استفاده از کامپیوتر برای تایپ به منظور تسهیل در اصلاح متن در فرایند نگارش
· نگارش به شکل های متفاوت ( فنی ، تحقیقی ، توضیحی ، داستانی و شعر )
· آموزش دستور زبان
· آموزش نوشتن سر فصل
· یادداشت برداری
تاریخ و مطالعات اجتماعی
معلم موثر دانش آموزانش را آن چنان توانمند می سازد که درباره ی تاریخ و وقایع گذشته بیندیشند . هدف و منظور او از این کار این است که تفکر آنان درباره ی آینده تقویت شود و درون تاریخ الگو یابی کنند . به دانش آموزان مجموعه ای از حقایق و مهارت های ضروری را می آموزد تا بتوانند وقایع تاریخی را تفسیر کنند . معلم موثر با استفاده از روش های متفاوت ، وقایع گذشته را برای دانش آموزان امروز معنی دار می کند .
معلم از استراتژی های قبل از آموزش شامل موارد زیر استفاده می کند :
· نمودار " می دانم ، می خواهم بدانم ، یاد گرفتم " .
· گزارش یادگیری
· رسم محور زمانی
· نشانه هایی برای پیش بینی
· سازمان دهنده های گرافیکی
معلم از روش های متنوعی مانند موارد زیر استفاده می کند :
این معلم ممکن است از استراتژی های متنوع ارزیابی استفاده کند :
- تکمیل متون ناقص
- ارایه های دانش آموزی با استفاده از امکانات چند رسانه ای
- مقالاتی در واکنش به وقایع
- تفسیر تاریخی
- ارزیابی با توجه به معیار
- آزمون های چند گزینه ای و تشریحی که معلم ساخته است .
ریاضیات
یک معلم موثر ریاضی این نوع توانایی را دارد که موجب تسهیل فهم ، تحلیل و حل مسأله ی دانش آموزان شود . این معلم کاربردهای مفاهیم ریاضی را در دنیای واقعی نشان می دهد تا این کاربرد برای دانش آموزان واقعی شود . او تفکر دانش آموزان را با وسایلی غیر از مداد و کاغذ آسان می سازد تا به چگونگی ظهور و کاربرد ریاضی در زندگی روزمره بپردازند . کلاس درس چنین معلمی احتمالاٌ پر از وسایل دستی است و پوستر های ریاضی و سازه های سه بعدی در آن آویخته شده است . در سینی جلوی میز معلم ابزار مورد استفاده ی دانش آموزان مانند نقاله و پرگار در اندازه ای بزرگ تر از حد معمول قرار دارد . معلم از این ابزار استفاده می کند تا فرایند را به مراحل کوچک تر تقسیم کند و آن را برای دانش آموزان معنادار کند . اگر دانش آموزی مشکل پیدا کند ، معلم می تواند پیشنهاد اصلاحی بدهد و اشکال را در دانش قبلی بیابد یا این که متوجه شود کجا دانش آموز فرایند را درست درک نکرده است و او را به مسیر درست باز گرداند . از دانش آموزان می خواهد که محاسبه کنند ، درباره ی راه حل هایشان بنویسند و درباره ی ریاضی بحث کنند . ریاضی فقط عدد و نماد نیست ، بلکه زبانی برای درک و فهم است .
معلم ریاضی از ابزار و وسایل متنوعی برای آموزش استفاده می کند ، از قبیل :
· کاغذ های متفاوت ( شطرنجی ، خال دار ، مومی و دفترچه ی یاد داشت )
· ماشین حساب ( 4 کاره ، علمی و رسم نمودار )
· ابزار اندازه گیری ( خط کش زاویه دار ، پرگار ، نقاله ، دماسنج ، وزنه )
· نرم افزارها و صفحه گسترده های ریاضی
· وسایل تبلیغاتی
· مواد آموزشی معمول ( قرقره ، سکه ، تاس و کلاف )
· تخته های گچی یا ماژیکی که شطرنجی هستند .
معلم موثر ریاضی از روش های متنوع برای آموزش محتوا استفاده می کند ، از قبیل :
· مسایل کاربردی با استفاده از داده هایی مربوط به زندگی واقعی
· سازه های سه بعدی
· خواندن و نوشتن مسایل داستانی
· استفاده از وسایل بصری در مسایل
· ریاضی ذهنی
· تخمین
· بحث درباره ی مفاهیم ریاضی
· گفت و گو درباره ی این که چه طور دانش آموزان مسایل را حل کنند
· بررسی الگو های موسیقی در جبر
· بررسی زوایا و نسبت ها در نقاشی موقع ارایه ی درس اندازه گیری
· نمودار وِن
علوم
اکتشافات علوم تجربی به طور مستمر مطالبی را به بدنه ی دانش علوم اضافه می کند و در آن تغییراتی ایجاد می کند . معلمان موثر دانش آموزان را درگیر آزمایش و بحث درباره ی یافته های علمی می کنند . آن ها از تغییرات آگاه هستند و اکتشافات جدید و قدیم را برای دانش آموزان مورد تأکید قرار می دهند . در ضمن دانش آموزان و معلم با انجام دادن تحقیق تلاش می کنند درباره ی علوم به درکی مشترک برسند .
در کلاس علوم ، وسایل زیر به آسانی در دسترس قرار دارد :
· علایم امنیتی
· وسایل حمایتی ( روپوش آزمایشگاه ، عینک مخصوص )
· کپسول خاموش کردن آتش یا پتوی مخصوص آتش سوزی در اتاق هایی که مواد مشتعل وجود دارند .
· اگر در کلاس شیر فلکه باشد برچسب دار است .
· مواد شیمیایی با برچسب های اطلاعات امنیتی
· سطل های برچسب دار جداگانه برای شیشه های شکسته .
معلم علوم از روش های متنوعی برای تسهیل یادگیری اهداف برنامه ی درسی استفاده می کند :
· گروه های یادگیری از طریق همیاری
· شبیه سازی های کامپیوتری
· تحقیقات و آزمایش های عملی
· گزارش آزمایشگاه
· فعالیت های عملی
· نمایش
· خواندن مقالات و مجلات علمی
در کلاس درس علوم ابزار متنوعی وجود دارد ، از قبیل :
· بِشِر
· استوانه های مدرج
· فلاسک
· خط کش ، پرگار و نقاله
· وزنه
· وسایل آزمایشگاهی متنوع
· چراغ رشد گیاه
· ابزارهای جداسازی
· کامپیوتر
معلم فقط با وجود ویژگی های خاصی موثر نمی شود . همین طور ، وجود علایم منفی در تدریس ، حتماٌ نشان دهنده ی معلمی غیر موثر نیست . معلمان باید برای نیازهای دانش آموزان ، ویژگی های خاص و علایم منفی ای که ممکن است در یک موقعیت خاص کاربرد داشته باشد تمایز قایل شوند .
معلمان به این دلیل موثرند که می دانند چگونه عوامل شخصی و حرفه ای گوناگون را با هم ترکیب کنند و در کلاس به اجرا بگذارند .
به رغم ساختار رسمی حاکم برکشورها که بیانگر تعاملات فیمابین است، کشورها و از جمله کشورهای جهان سوم، تحت تاثیر یکسری از مولفه های غیررسمی اداره میشوند که بارزترین وجه این مولفهها، رابطه قدرت میان افراد و گروههای مختلف است. این دو مولفهی رسمی و غیررسمی تشکیل دهندهی ساختاری است که توزیع قدرت در آن صورت میگیرد. عربستان سعودی یکی از کشورهایی است که عملکرد این مولفه ها در آن جالب توجه است. در عربستان سعودی چند گروه اصلی قدرت را در دست دارند که این گروهها گاه در امتداد هم و گاه در تعارض با یکدیگر حرکت میکنند. هر یک از این گروهها، خود دارای زیر مجموعههایی است که پیوند و رابطهی قدرت میان آنها را گستردهتر نموده است. در این نوشتار تلاش میشود تا با بررسی ساختار سیاسی قدرت در عربستان و معرفی گروهها و نهادهای صاحب قدرت در این کشور که هر کدام بخشی از قدرت موجود را در اختیار دارند، به پیامدهای توزیع اینگونه قدرت که ممکن است به جنگ قدرت در این کشور بینجامد، بپردازیم و دورنمای تحولات در این کشور را با توجه به بیماری پادشاه و همچنین ولیعهد این کشور ارزیابی نماییم.
ساختار و منابع قدرت
گمان بر اینست که منبع اصلی قدرت در تمام سطوح حکومتی عربستان سعودی متکی بر سلطنت مطلقه آل سعود بوده و شاه و شاهزادگان تراز اول از قدرت و آزادی عمل گستردهای برخوردار هستند. اما چنانچه با استانداردهای رایج در علوم سیاسی در خصوص مونارشی (Monarcy) و سلطنت مطلقه رژیم سعودی را محک بزنیم درخواهیم یافت که آنچه در عربستان سعودی واقعیت دارد با این استانداردها مطابقت نمینماید.
صحیح است که در این کشور قانون اساسی به معنای مدرن امروزی که اختیارات پادشاه مبتنی بر آن تعریف شود و نیز حزب سیاسی وجود ندارد، اما در واقع تفکیک قوا و محدودیتهایی بسیار بر قدرت پادشاه اعمال میشود. از جمله اینکه سنتهای سیاسی و حکومتی در عربستان به جای خودرایی، مبتنی بر اجماع(Consensus) و به جای ایدئولوژیگرایی صرف، مبتنی بر عملگرایی بهرهمند از ایدئولوژی است. نتیجه آنکه سیستم حکومتی عربستان سعودی توانسته است بر خلاف آنچه که بسیاری از منتقدان خارجی میپندارند، مشروعیت خود را بر پایههایی مستحکم در داخل بنا نماید. قدرت پادشاه توسط قطبهای قدرت دیگر خارج از خاندان سلطنتی چون دین و مذهب و علمای دینی، عرف و آداب و رسوم، تکنوکراتها، فعالان تجاری و تا حدودی با حصول اجماع میان قبایل اصلی سرزمین عربستان، تنظیم میشود. مطابق با اصل ۴۴ نظامنامه حکومت عربستان، دولت عربستان بر سه قوه استوار است؛ قوه مقننه، مجریه و قضاییه، این سه قوه در انجام وظایف خود بر مبنای این قانون و قوانین دیگر به گونهای هماهنگ عمل کرده و در عین حال پادشاه مرجع تمام این قوا به شمار میآید. پادشاه، رئیس حکومت، نخستوزیر و رئیس قوه مجریه بوده، و مرجع تمامی قوای سهگانه محسوب میشود و مرجع تمامی قوای سهگانه محسوب میشود و تمامی عزل و نصبها با دستور او صورت میگیرد. بخش دیگری از واقعیت که اغلب نادیده گرفته میشود این است که بسیاری از شاهزادگان سعودی که دارای تحصیلات عالیه هستند، در بخشهای مختلف اجرایی کشور خود دستاندرکار بوده و ائتلافهایی عمده با تکنوکراتها، بازرگانان برجسته و سایر گروههای قدرتمند کشور تشکیل دادهاند. تقریبا در تمام موارد، تصمیم سازی در امور مهم، مستلزم ایفای نقش هم شاهزادگان و هم تکنوکراتها است. تکنوکراتها و بازرگانان عمده، هم به عنوان مشاوران پادشاه و هم در مقام تصمیمگیرنده در امور اجرایی و عملیاتی از نفوذ چشمگیری برخوردار هستند. از این رو به نظر میرسد حکومت در عربستان سعودی نوعی نظام سلطنتی مبتنی بر اجماع و وفاق عام میان خاندان حاکم، نهاد مذهب و بسیاری دیگر از اشخاص، خاندانها وگروهای مختلف است و نه حکومتی مطلقه بر مبنای اراده صرف فرد حاکم. زیرا ثبات را منوط به حفظ پادشاهی میدانند. کما اینکه پادشاهی در عربستان یک پادشاهی موروثی تلقی نشده و از طرف دیگر، پادشاهی مشروطه نیز نمی باشد. در پادشاهی سعودی، تمامی اقدامات مبتنی بر آموزههای سلفی است که نگرش مذهب حنبلی را شامل میشود. این نگرش در حوزه اقتصاد و تجارت خیلی باز است، اما در حوزه حقوق خانواده و رفتارهای اجتماعی از جمله محافظهکارترین نگرشها محسوب میشود.
گروههای صاحب قدرت
۱٫خانواده سلطنت
اولین و موثرترین گروه قدرتمند در عربستان سعودی را خانواده سلطنت تشکیل می دهد. خانواده سلطنت بطور مختصر «آل سعود» نام دارد ولی همین عنوان مختصر دارای انشعابات متعددی است که در این میان چهار خانواده مهم قابل شناسایی هستند. در حقیقت این چهار خانواده با کمی شدت و ضعف صاحبان اصلی قدرت در عربستان سعودی هستند. اصلی ترین خانواده آل سعود، آل فیصل است. اینان نوادگان عبدالعزیز، پدر بزرگ فیصل بن ترکی هستند و تعداد اعضای آن بیش از چهارهزار نفر را شامل می شود. از زمان به قدرت رسیدن فهد در سال ۱۹۸۲، با نفوذترین شاخه آل فیصل، آل سدیری بود. این خانواده، همان خانواده ای است که فهد از آن است. در خاندان آل فیصل مهمترین خانواده، خانواده سدیری است. دومین خاندان مهم آل سعود، آل ثنایان است. آل ثنایان بدان دلیل که از متحدین نزدیک آل سدیری هستند، از جایگاه مهمی در ساختار سیاسی عربستان برخوردارند. برخلاف خاندان آل فیصل که قدرت سیاسی و نظامی عربستان را در اختیار دارند، آل ثنایان جزء شاخه غیرنظامی آل سعود محسوب می شوند. آل ثنایان بخش دیگری از قدرت خود را از همبستگی سببی با خاندان شیخ العماء اخذ میکنند. سومین خاندان بانفوذ در خانواده آل سعود، خاندان آل جیلاوی است. اینان از نسل برادر فیصل بن ترکی، پدر بزرگ عبدالعزیز هستند. یکی از بازترین اختلافات درون خانوادگی، اختلافی است که بین آل جیلاوی و دو خاندان دیگر یعنی آل فیصل و آل ثنایان وجود دارد. اختلافات به سالهای ۱۹۶۰ برمیگردد که افرادی ار این خاندان نسبت به سیاست و حکومت در عربستان اعتراض کردند و در این مسیر با گروه دیگری از شاهزادگان و علماء برای سرنگونی حکومت آل فیصل متحد شدند. در اصل، آل جیلاوی معتقد بودند که بعد از ترور فیصل، نوبت آنها است که سمت پادشاهی سعودی را بر عهده گیرند. چهارمین خاندان درون آل سعود، آلکبیر نام دارد. اینان بر خلاف آل سدیری، آل ثنایان و آل جیلاوی که از نوادگان عبدالعزیز بودند، از نسل اولین عموزاده عبدالعزیز بنام سعود آل کبیر بودند. شاید به همین دلیل باشد که اصولاً شاهزادگان این خانواده هیچگاه در ردیف نامزدی برای سمت جانشینی پادشاه قرار نگرفتند. محمدبن سعود که نباید با محمدبن عبدالعزیز آل سعود اشتباه گرفته شود، از جمله شاهزادگانی محسوب می شود که از قبیله آل کبیر مورد احترام کل خاندان آل سعود است.
۲٫رهبران مذهبی
علاوه بر خاندان آل سعود، یکی از نیروهای متنفذ و تاثیرگذار بر سیاست و حکومت در عربستان سعودی، علما یا رهبران مذهبی هستند. عربستان سعودی یکی از معدود کشورهایی است که رهبران مذهبی و علما تا به این اندازه در آن صاحب نقش هستند. رشد علما و رهبران مذهبی در عربستان سعودی بیشتر بدلیل آن است که یکی از کارکرد این علما مشروعیت دادن مذهبی به قوانین آل سعود است. با اینحال دامنه عملکرد علما بیشتر به مباحث مذهبی، قضاوت، وکالت، تدریس در حوزه های علمیه، و امامت نمازگزاران در مساجد محدود می شود. شورای علما در اصل نهادی است که در سال ۱۹۷۱ توسط فیصل و با هدف تبادل نظر و مشاوره منظم بین پادشاه و تشکیلات مذهبی ایجاد گردید.
۳٫قبایل
قبایل از دیگر نیروهایی است که در ساخت قدرت در عربستان سعودی عنصر مهمی قلمداد میشوند. عربستان دارای هشت قبیله اصلی و حداقل پانزده قبیله فرعی است. قبایل نقش مهمی در تامین نیروهای گارد ملی ایفا میکنند. علاوه بر نقش آفرینی در ارتش، سران قبایل همچنان تصمیم گیرندگان اصلی در سطح محلی هستند و لذا دولت مرکزی ناچار است آنها را در تصمیم گیری ها سهیم کند و برای آنها در ساختار قدرت جایگاه خاصی قائل شود.
۴٫بازرگانان
خانوادههای بازرگانان سنتگرا که داراییهای آنها با آل سعود نیز برابری میکند از دیگر گروههای ذینفوذ و تاثیرگذار بر سیاست و حکومت در عربستان هستند. در دوران طولانی سلطنت عبدالعزیز، خانواده سلطنتی در زمینه مسائل مالی، وابسته به حمایت خانواده های بازرگانی بودند. پس از تبدیل شدن نفت به یک منبع درآمد ثابت برای دولت، رابطه آل سعود و خانواده های بازرگان نیز تغییر کرد؛ زیرا آل سعود دیگر نیازی به حمایت مالی اقوام بازرگان نداشتند. با این وجود، خانواده هایی که به تقاضای آل سعود با دریافت وام پاسخ مثبت می دادند، بعنوان پاداش، برا ی بستن قراردادهای اقتصادی در اولویت قرار می گرفتند. در سال ۱۹۷۳ رشد و توسعه اقتصادی عربستان سعودی موجب ظهور طبقه جدیدی از بازرگانان شد که مورد مشورت قرار میگیرند و اعضای آنها در سمتهای دولتی همچون هیات وزیران و هیات نمایندگی سیاسی منصوب میشوند.
۵٫تکنوکراتهای جدید
از دیگر گروههای مهم و ذینفوذ در عربستان سعودی طبقه جدید متخصصان و افراد حرفه ای هستند که بدلیل تغییرات اجتماعی ناشی از طرح های توسعه ای رشد کرده اند. اینان شامل نخبگان شهرنشین و تحصیلکرده غرب هستند که برخاسته از دو طبقه بازرگان و خانواده های پائین جامعه هستند. این طیف از نخبگان عمدتاً در پیشبرد برنامههای توسعه اقتصادی عربستان به کار گرفته میشوند و ورود آنها به عرصهی سیاست تنها در صورتی امکان پذیر است که التزام عملی به قوانین پادشاهی داشته باشند. متخصصان و افراد حرفه ای در عین حل یکی از مهمترین نیروهای تجدیدنظرطلب در عربستان محسوب می شوند. اینان به اشکال مختلف خواهان دگرگونی ساختاری در سیستم سیاسی موجود و تشکیل نهادهایی همچون پارلمان، قوه قضائیه بدون نظارت علما و نیز بازنگری در قوانین غیردمکراتیک شدهاند.
جنگ قدرت وآینده سیاسی
نزاع بر سر تقسیم قدرت به عنوان مسئلهای دیرینه در خاندان پادشاهی عربستان سعودی، همواره سلطنت سعودیها را به چالش طلبیده است. بطوریکه در صورت وقوع بحران پادشاهی در عربستان، دربار سعودی با چالشهای جدی که تهدید کنندهی قدرت آنان خواهد بود، مواجه خواهد شد. خاندان آل سعود از سال ۱۹۳۲ میلادی بر عربستان حکمرانی میکنند. ملک عبدالعزیز، به عنوان اولین پادشاه عربستان منشوری دارد که در آن آمده است: « تازمانی که پسران من زندهاند قدرت به نوههایم نخواهد رسید.» از این حیث برخلاف نظام های سلطنتی دیگر که قدرت از پدر به پسر می رسد، درخاندان سعودی قدرت به برادران پادشاه انتقال مییابد و به همین علت است که در این کشور قبیلهای، شاهزادهها با پادشاهان سعودی اختلاف سنی زیادی ندارند. بنابراین بافت قدرت در عربستان سعودی پیچیده است و این پیچیدگی همواره هوس رسیدن شاهزادگان سعودی به قدرت را تشدید کرده است. از زمان مرگ ملک عبدالعزیز موسس دولت آل سعود در سال ۱۹۵۳ تاکنون پنج پادشاه پس از وی قدرت را در این کشور در دست گرفتهاند.
ریشه معضلات نظام سیاسی و اجتماعی عربستان تا حدود زیادی نشات گرفته از ساختارهای سیاسی فرهنگی و اجتماعی این سیستم است که در یک نگاه کلی به نظر میرسد نظام مذکور در نبردی ناامیدانه با این مشکلات ساختاری به سر می برد که به شکلی بنیان آن را تحلیل میبرد. نظام سعودی از آغاز پیدایش هیچگاه از یک نظام سیاسی مطلوب وکارآمد برخوردار نبوده است، به همین دلیل این رژیم هیچگاه رشد سیاسی متناسب با توانایی اقتصادی خود نداشته و پس از چند دهه از ظهور آن همچنان براساس سنتهای قبیلهای عمل مینماید. جنگ قدرت و نیز دیدگاهها و توانمندیهای نه چندان قوی رهبران سعودی هیچ گاه به این دولت اجازه نداده است که به اصلاح واقعی سیستم سیاسی خود بپردازد. این روند موجب ناکارآمدی وسیع در سیستم سیاسی این کشور شده که در شرایط بحرانی کنونی منطقه و جهان آثار خود را در زمینههای مختلف نشان میدهد. مهمترین چالش کنونی این کشور موضوع جانشینی است که براساس روند سنتی و قبیلهای این کشور در شرایط کنونی قرار گرفته و پادشاه و ولیعهد همچون گذشته هر دو در سنینی بالا قرار دارند. به نظر نمیرسد تلاشهای گذشتهی ملک عبدالله در تعیین شورای جانشینی نیز تاثیر زیادی در حل معضل داشته باشد.
پادشاه عربستان قبل از ترک کشور، شاهزاده سلطان بن عبدالعزیر آل سعود ولیعهد را که وی نیز بیش از هشتاد سال سن دارد به کشور فراخوانده تا در غیاب وی اداره امور کشور را به دست گیرد. ملک عبدالله که همواره به دلیل ترس و نگرانی از وقوع کودتا توسط برخی شاهزادگان آل سعود کمتر به خارج از کشور سفر میکند، به دلیل بیماری در آمریکا به سر میبرد. خروج ملک عبدالله از این کشور و بازگشت شاهزاده سلطان بن عبدالعزیر آل سعود به عربستان بسیار مهم جلوه میکند. ترس و نگرانی ملک عبدالله از شاهزاده نایف بن عبدالعزیز آل سعود سبب شده است که پادشاه وی را در غیاب خود به عنوان جانشین معرفی نکرده، و ترجیح دهد ولیعهد بیمار را مسئول انجام امور قرار دهد. از رقبای اصلی شاهزاده نایف، که پشت پرده در حال تلاش برای رسیدن به قدرت هستند، میتوان به شاهزاده بندر بن سلطان سفیر سابق عربستان در آمریکا و نیز شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز رئیس سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی اشاره کرد. موضوع جانشینی درحالی به نبردی میان شاهزادگان تبدیل شده است که بدون وجود حق داوری مردم نمیتوان سرنوشت روشنی برای آن پیش بینی نمود. در حقیقت موقعیت کنونی نتیجه طبیعی زمامداری پی درپی شاهزادگان بدون کمترین نیاز برای مراجعه به افکار عمومی مردم و یا حتی اقناع آن میباشد. عربستان سعودی برای دهههای متوالی نتوانسته است فرمولی اقناع کننده برای جانشینی در قدرت سیاسی ارائه نماید که اگر نه مردم، لااقل شاهزادگان را بدان قانع نموده و هزینه های جنگ قدرت را کمتر نماید. نظام سنتی سعودی اکنون در ساده ترین نیاز خود که ایجاد نوعی ارتباط با افکار عمومی داخل کشور میباشد، دچار سردرگمی است. ریاض اینک در سختترین گذرگاههای زمانی، خود را مواجه با شدیدترین بحران های سیاسی و در بالاترین سطح در موضوع جانشینی میبیند.
نتیجه گیری
در این نوشتار تلاش شد تا با بررسی ساختار سیاسی و صاحبان قدرت در عربستان سعودی، به ارزیابی تحولات آتی در این کشور که قریب الوقوع است و آینده سیاسی این کشور را با تحولاتی مواجه خواهد کرد، بپردازیم. همانطور که گفته شد در عربستان، شورایی وجود دارد که افرادش را اعضای خاندان سلطنتی، علما و قبایل تشکیل میدهند. تصمیمگیریهای مهم در آن به جای یک تفکر خاص، مبتنی بر اجماع است؛ قدرت پادشاه توسط قطبهای دیگر خاندان تعدیل میشود. علمای دینی، تکنوکراتها و فعالان تجاری نیز در تصمیمگیریها نقش ایفا میکنند. سیستم اداره امور در عربستان به دلیل ماهیت بسته و سنتی خود، نمی تواند کارآمدی سیاسی لازم را داشته باشد، و حتی اگر تصمیمی جدی برای مشارکت مردم در امور وجود داشته باشد، طریق اجرای آن نیز با موانع و سدهای محکم سیاسی اجتماعی و فرهنگی روبرو است و دسترسی به زیرساخت های لازم در این زمینه ها به کار طولانی و جدی نیاز دارد. بطور کلی به نظر میرسد که سیستم سیاسی فعلی و دولتمردان کنونی توانایی اصلاح بنیادین در جامعه را نداشته باشند. نظام سعودی نه تنها در دهههای گذشته امکان و زیرساختهای مشارکت مردمی را فراهم نساخته، بلکه در شرایط متحول جهانی که هزینههای حکومت کردن به شکل سنتی را افزایش داده، نیز نتوانستهاند اصلاحات لازم را انجام دهد. درحال حاضر و در وضعیت متحول جهانی و منطقهای، این کشور نیاز به حمایت افکار عمومی و یاحداقل مشارکت محدود مردمی را احساس مینماید ولی خود را از امکان دست یافتن به آن محروم می بیند. با این اوصاف میتوان گفت که آینده سیاسی قدرت در عربستان با تحولاتی همراه خواهد بود که میتواند شرایط داخلی این کشور را به گونهای تغییر دهد که بر شرایط محیطی عربستان هم تاثیرگذار باشد.
در این مقاله ابتدا رویکردهای مختلف توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش را که به صورت یک پیوستار هستند به تفصیل شرح داده می شوند . سپس خصوصیات مختلفی که در رابطه با مدارس و رهبری مدارس وجود دارد مانند بصیرت ، تسهیلات و منابع ، مشارکت اجتماع و غیره که به توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس مربوط می شود ، مورد بحث قرار می گیرد . بالاخره ، یک ماتریس دو بُعدی تهیه می شود که در یک بُعد آن رویکرد های توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات و در بُعد دیگر خصوصیات مدارس در رابطه با توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات ارائه شده است . این ماتریس در جهت کمک به مدارس در مرحله توسعه ، با توجه به توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات باید مفید و موثر باشد .
نگرشهای توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات
پیشرفت فنّاوری و روش ادغام فنّاوری در یک سیستم ، یک فرآیند پویاست . هر مدرسه باید در درون بافت سیستم خود کار کند تا با گزینه هایی که به بهترین وجه با موفقیت و فرهنگ منحصر به فرد آن تناسب دارد ، هماهنگ شود . حتی در داخل یک مدرسه ، واحدها و دوره های مختلف ، ممکن است از نگرشهای متفاوتی استفاده کنند . نگرشها (رویکردها ) سلسله مراتبی هستند و در آنها نگرش ظهور کننده ، به عنوان نقطه آغازین و نگرش تحولی به عنوان یک هدف در آینده آموزش و پرورش تلقی می شود .
نگرش ظهور کننده
رهیافت ظهورکننده به مدارسی مربوط می شود که در اولین مرحله توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات قرار دارند . این مدارس شروع به خریداری تجهیزات کامپیوتری و نرم افزار نموده و یا شاید به آنها اهدا شود . در این مرحله ی اولیه ، مدیران و معلمان فقط شناسایی امکانات و پیامدهای افزودن فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به مدیریت مدرسه و برنامه درسی را آغاز می کنند . مدرسه کماکان و به شدت تحت تأثیر روش های معلم محوری و سنتی است . برای مثال ، معلمان به روش سخنرانی توجه دارند و مطالبی تهیه می کنند دانش آموزان نیز گوش می دهند و یادداشت برمی دارند و بر اساس محتوای تعیین شده مورد ارزیابی قرار می گیرند . تشکیلات مدرسه زمان جداگانه ای را برای هر موضوع درسی تعیین می کند . دانش آموزان فقط از طریق معلمان به فنّاوریها دسترسی پیدا می کنند . برنامه درسی که بر مهارتهای اساسی و آگاهی از کاربرد فنّاوری اطلاعات و ارتباطات تکیه می نماید به پیشروی به سمت رهیافت بعدی کمک می کند .
نگرش کاربردی
نگرش کاربردی به مدارسی مربوط می شود که در آنها درک تازه ای از نقش فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در یادگیری به وجود آمده است . در این مرحله ، مدیران و معلمان از فنّاوری اطلاعات و ارتباطات برای انجام وظایفی که قبلاً در مدیریت مدرسه و برنامه درسی اجرا کرده اند ، استفاده می نمایند . معلمان هنوز هم تسلط زیادی بر محیط یادگیری دارند . برای مثال ، ممکن است آموزش با استفاده از برخی فنّاوریها مانند اسلایدهای الکترونیک و راهنمای واژه پرداز انجام شود . دانش آموزان ضمن دریافت آموزش ، یاد داشتهایی را به جزوه های تهیه شده توسط معلم اضافه می کنند . آنها ابزار فنّاوری اطلاعات و ارتباطات را برای تکمیل دروس مربوطه به کار می برند و برحسب مطالب از قبل تعیین شده ، ارزیابی می شوند . مدرسه ، مدت زمان مجزایی را برای هر یک از درسها در نظر می گیرد که با انعطاف در تلفیق موضوعات درسی و زمان توأم می باشد . دانش آموزان از طریق یک یا دو کلاس کامپیوتر و آزمایشگاههای کامپیوتری به فنّاوری دسترسی پیدا می کنند . تاکنون فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک موضوع جداگانه تدریس شده است . برای حرکت به مرحله ی بعدی ، مدرسه اجرای یک برنامه درسی مبتنی بر فنّاوری اطلاعات و ارتباطات را که موجب افزایش استفاده از فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در سایر حوزه های درسی و کاربرد ابزار ویژه و نرم افزار می شود ، انتخاب می کند .
نگرش ترکیبی ( ادغامی )
نگرش ترکیبی با مدارسی در ارتباط است که هم اکنون دارای گستره ای از فنّاوریهای کامپیوتری در آزمایشگاهها ، کلاسها و حوزه های اداری هستند . معلمان ، روشهای جدیدی را که فنّاوری اطلاعات و ارتباطات می تواند موجب تغییر در بهره وری شخصی و روش حرفه ای آنها می شود شناسایی می کنند . برنامه درسی ، موضوعات درسی را با هم ترکیب می کند تا انعکاسی از کاربرد در دنیای واقعی باشند . برای مثال ، مطالب از طریق شبکه عظیم جهانی از منابع مختلف مانند جامعه و منابع جهانی تأمین می شوند . دانش آموزانی که به فنّاوری دسترسی دارند می توانند با انتخاب ابزار فنّاوری اطلاعات و ارتباطات ، پروژه هایی را انتخاب کنند که در یادگیری آنان انگیزه ایجاد می کند و اطلاعات آنها را در زمینه حوزه های درسی نشان می دهد . مدرسه در ترکیب موضوعات درسی و زمان ، انعطاف پذیری بوجود می آورد . دانش آموزان با توجه به اسلوب های یادگیری و خط مشی ها ، می توانند انتخاب های بیشتری داشته باشند و در خصوص یادگیری و ارزیابی مسئولیت بیشتری به عهده بگیرند . فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک موضوع درسی به برخی از دانش آموزان منتخب در سطح حرفه ای تدریس می شود . به منظور پیشروی به مرحله بعدی ، مدرسه یک برنامه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات را انتخاب می کند که امکان استفاده از رویکرد مبتنی بر فنّاوری اطلاعات و ارتباطات پروژه محور را فراهم کند . این گونه مدارس مشارکت بیشتر جامعه در محیط آموزشی را به عنوان تهیه کنندگان منابع آغاز نموده اند .
نگرش تحولی
رویکرد تحولی ، با مدارسی که فنّاوری اطلاعات و ارتباطات را خلاقانه برای بازسازی و تجدید نظر در سازمان مدرسه به کار برده اند ارتباط دارد . فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به عوان یک بخش اصلی اما نامرئی بهره وری شخصی و روش حرفه ای جلوه می کند . اینک کانون برنامه درسی غالباً دانش آموز محوری بوده و به حوزه های درسی در دنیای واقعی مبدل گردیده است . برای نمونه ، دانش آموزان ممکن است برای حل مشکلات محلی از طریق دسترسی ، تحلیل ، گزارش دهی و ارائه اطلاعات به وسیله ابزار فنّاوری اطلاعات و ارتباطات با رهبران جامعه کار کنند .
دسترسی دانش آموزان به فنّاوری ، وسیع و نامحدود است . آنها حتی مسئولیت بیشتری در قبال یادگیری و ارزیابی خود به عهده می گیرند . فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک حوزه ی درسی در یک سطح کاربردی تدریس می شود و در کلیه حوزه های حرفه ای گنجانده می شود . مدرسه به یک مرکز یادگیری برای جامعه مبدل شده است .
خصوصیات مدارس در ارتباط با توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات
به موازات رویکردهای توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات که در بالا به آنها اشاره گردید ، در مدارس خصوصیات متعدد و جنبه هایی از رهبری وجود دارد که به پیشرفت مدرسه در توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات مربوط می شود . در زیر در مورد مهمترین خصوصیات مدارس که بر توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس تأثیر می گذارند توصیفات کلی به عمل آمده است .
بصیرت
بصیرت به آرزوها و آرمانهای افراد درون مدرسه و درون نظام آموزشی به عنوان یک کل اشاره دارد . با پیشروی مدرسه ، رسالت ها باید شفاف تر شود و مبنایی برای تصمیم گیری فراهم نماید . بیان رسالتها باید به اعضای جامعه یادگیری کمک کند تا آرمانهای مدرسه برای آینده و اقدام موزون و هماهنگ را تجسم نمایند .
فلسفه یادگیری و پداگوژی
نحوه تعامل معلمان و دانش آموزان و نحوه اداره مدرسه برای یادگیری ، بخشی از فلسفه یادگیری و پداگوژی مدرسه است . این فلسفه ها اساساً چگونگی ادغام فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در یک مدرسه را مشخص می کنند . محیطی که در آن معلم به عنوان فراهم کننده ی اصلی محتوای آموزش در نظر گرفته می شود ، فلسفه معلم محوری را اتخاذ می کند . در چنین محیطی ، معلم استفاده از فنّاوری اطلاعات و ارتباطات را نیز کنترل می کند . در مقابل ، فلسفه فراگیر محور ، محیطی را توصیف می کند که در آن محتوا از منابع متعدد بدست می آید و پروژه ها را دانش آموزان انتخاب و طراحی می کنند . دانش آموزان منابع و ابزارهای فنّاوری اطلاعات و ارتباطات را به گونه ای انتخاب می کنند که با اهداف یک پروژه به بهترین وجه تناسب داشته باشد . این رویکردهای متضاد نسبت به پداگوژی ، گاهی رویکردهای آموزشی و ساخت گرایی نامیده شده اند .
تدوین طرحها و خط مشی ها
نحوه ی اجرای بصیرت و فلسفه های تدریس یک مدرسه از طریق تدوین طرحها و خط مشی ها صورت می گیرد . در مراحل جزئی تر این طرحها و خط مشی ها ، اهداف کلی و جزئی تعیین می شوند . خط مشی ها تنظیم می شوند ، بودجه تخصیص داده می شود ، تسهیلات تعیین می شوند ، وظایف واگذار می شود ، و برای تعیین جهت توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات ، یک طرح ارزشیابی تهیه می شود .
تسهیلات و منابع
محیط یادگیری که در آن فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به کار گرفته می شود ، نیاز به تسهیلات و منابع خاصی دارد . تسهیلات شامل زیر ساخت های اساسی مانند سیم کشی برق ، دسترسی به اینترنت ، روشنایی ، دستگاه تهویه ، و فضا و مکان می باشد . تصمیم گیری درباره وجود و یا فقدان طراحی ارگونومیک ( مهندسی محیط کار ) ، انتخاب وسایل ، نه تنها بر کاربرد فنّاوری اطلاعات و ارتباطات تأثیر می گذارد بلکه بر سلامتی و آسایش کاربران نیز موثر است .
منابع شامل انواع مختلف وسایل فنّاوری از کامپیوتر ها و وسایل جانبی آنها گرفته تا تجهیزات ویدئویی و ابزار اختصاصی مانند میکروسکوپ های دیجیتالی می باشد . سایر منابع عبارت است از انواع مختلف نرم افزار ، همچنین ابزارهای سنتی مانند کتاب ، ویدئو ، و نوارهای صوتی .
درک برنامه درسی
درک برنامه درسی در پیشرفت فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در مراحل مختلف زیر تأثیر می گذارد . ابتدا ، مرحله آگاهی است که در آن دانش آموزان با توجه به فنّاوری موجود و چگونگی کاربرد آن ، سواد فنّاوری اطلاعات و ارتباطات را کسب می کنند . دوم ، همانطور که دانش آموزان مهارتهای اساسی را فرا می گیرند ، استفاده از ابزار مختلف فنّاوری اطلاعات و ارتباطات را در تکالیف یادگیری عادی و پروژه ها شروع می نمایند . سوم ، همانطور که دانش آموزان به فنّاوری اطلاعات و ارتباطات توانایی و تسلط بیشتری می یابند ، آنها شروع به ادغام و گسترش حوزه های درسی و ابزار فنّاوری اطلاعات و ارتباطات می نمایند . بالاخره استفاده کاربردی از فنّاوری اطلاعات و ارتباطات است که در آن دانش آموزان را قادر می سازد که به طور وسیع تری موضوعات پیچیده حرفه ای جهان واقعی را مورد توجه قرار دهند .
توسعه حرفه ای کارکنان مدرسه
به موازات برنامه های درسی برای دانش آموزان ، باید یک برنامه توسعه حرفه ای برای کارکنان مدرسه تدوین گردد . بهره وری شخصی و اقدام حرفه ای معلمان با بهره گیری از فنّاوری اطلاعات و ارتباطات افزایش می یابد .
نخست ، مرحله آگاهی است که در آن معلمان و کارکنان با توجه به فنّاوری موجود و چگونگی کاربرد آن ، سواد فنّاوری اطلاعات و ارتباطات کسب می کنند . دوم ، مادامی که معلمان و کارکنان ، مهارت های اساسی را فرا می گیرند ، به کارگیری ابزار مختلف فنّاوری اطلاعات و ارتباطات را در انجام وظایف عادی و پروژه های خود آغاز می نمایند . سوم ، همانطور که معلمان و کارکنان مدارس به کاربرد فنّاوری اطلاعات و ارتباطات توانایی و تسلط می یابند ، آنها شروع به ادغام و همپوشانی حوزه های درسی و ابزارها می نمایند . بالاخره ، تغییر در روش حرفه ای است که در آن معلمان می توانند با استفاده از ابزار و منابع فنّاوری اطلاعات و ارتباطات ، درسها را برای گنجاندن پروژه های بزرگ تر و پیچیده تر جهان واقعی طراحی کنند . همانطور که فنّاوری اطلاعات و ارتباطات به سیستم های مدرسه معرفی می گردد ، گرایش به حرکت از آموزش مهارتهای جداگانه به روش های تفکر و توسعه حرفه ای منسجم بوجود می آید . تخصیص و تأمین بودجه برای اوقات فراغت جهت توسعه حرفه ای معلم ، به طور جدّی بر توانایی یک مدرسه در ادغام معنا دار فنّاوری اطلاعات و ارتباطات موثر است .
مشارکت جامعه
مشارکت جامعه ممکن است والدین ، خانواده ها ، بنگاهها ، صنعت ، موسسات دولتی ، بنیادهای خصوصی ، سازمانهای اجتماعی ، مذهبی ، حرفه ای ، و همچنین سایر موسسات آموزشی مانند مدارس حرفه ای و دانشگاهها را در بر گیرد . مشارکت ممکن است به شکل اهدای تجهیزات و منابع ، و یا استفاده از منابع انسانی جهت آموزش کمک های فنی باشد . چنانچه جامعه با مدرسه همکاری و مشارکت نماید ، مدرسه نیز می تواند به طرق مختلف این گونه همکاریها را به جامعه برگرداند . برای مثال ، یک مدرسه ممکن است تصمیم بگیرد که دسترسی به آزمایشگاههای کامپیوتری را برای اعضای جامعه فراهم نماید و یا از دانش آموزان بخواهد آموزش هایی به والدین ارائه نمایند . به کارگیری فنّاوری اطلاعات و ارتباطات فرصت هایی برای مدرسه و دانش آموزان خود فراهم می نماید تا بتوانند با اجتماعات محلی و بین المللی تعامل برقرار نمایند . دامنه این تعامل ممکن است از ایجاد یک وب سایت برای سازمانهای اجتماعی تا انجام پروژه های مشترک با مدارس دور افتاده باشد .
ارزیابی
ارزیابی هم شامل ارزیابی دانش آموزان و هم ارزشیابی کلی نظام آموزشی دو جنبه ای که کاملاً در هم تنیده هستند ، می باشد . هر گونه بهبود در یکی از آنها منجر به بهبود در دیگری می شود . ابزار ارزیابی دانش آموزان باید انعکاسی از گزینه های انتخابی در پداگوژی یادگیری و درک فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی باشد ، برای مثال ، در مراحل ظهور کننده و کاربردی فنّاوری اطلاعات و ارتباطات ، ارزیابی ممکن است با آزمون های مداد و کاغذ ( کتبی ) مرتبط باشد ، در حالی که در مراحل ترکیبی و تحولی ، پرونده های تحصیلی مبتنی بر پروژه ممکن است مناسب تر باشد . هریک از بخش های نظام آموزشی نیاز به بررسی و ارزیابی دارند تا میزان تأثیر بر یادگیری را تعیین نمایند . ارزیابی باید اقدامات را هدایت و مدیریت یادگیری را حمایت نماید . بعلاوه به یک سیستم اجازه دهد تا مشخص نماید که آیا به نتایج مطلوب رسیده است یا خیر و سپس آنها را براین اساس ، مورد بازنگری و اصلاح قرار دهد . تخصیص بودجه ، خط مشی ها و رویه های فنّاوری اطلاعات و ارتباطات باید با دیدگاهها ، فلسفه های تدریس و گزینه های برنامه درسی منطبق باشد .
افت تحصیلی یکی از مشکلات موجود در آموزش و پرورش در بیش تر کشورها از جمله کشور ما است . این موضوع سبب می شود که همه ساله میلیاردها تومان از بودجه کشور از این طریق به هدر رود و نیز تعداد زیادی از نیروهای بالقوه انسانی از پرورش و تربیت صحیح باز بمانند . لذا شناخت این مسأله و بررسی علل موثر بر آن یکی از بهترین وظایف نظام تعلیم و تربیت در سطوح مختلف در هر کشور می باشد .
افت تحصیلی چیست ؟
از نظر لغوی " افت " به معنای کمبود، کمی و نقصان می باشد . و از نظر مفهومی دو تعریف برای افت تحصیلی قابل تصور می باشد :
کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموزان از سطح رضایت بخش به سطح نامطلوب .
افت تحصیلی شامل جنبه های مختلف شکست تحصیلی همچون : تکرار پایه ، ترک تحصیل و کیفیت پایین تحصیلات دانش آموزان در مقایسه با آنچه که باید باشد .
تجلی و ظهور افت تحصیلی به دو شکل کمی و کیفی می باشد :
افت کمی عبارت است از در صد دانش آموزان یک دوره آموزشی که به سبب مردود شدن یا ترک تحصیل نتوانسته اند آن دوره را با موفقیت بگذرانند و منظور از افت کیفی نارسایی در رسیدن به هدف های تعیین شده و یا عدم تحقق قسمتی از این هدف ها است .
عوامل موثر در افت تحصیلی
در صورت بندی علل پدید آیی افت تحصیلی به سه دسته عوامل می توان توجه نمود :
عوامل مربوط به آموزشگاه . 2. عوامل مربوط به خانواده . 3. عوامل مربوط به دانش آموز .
1. عوامل مربوط به آموزشگاه
تازه ترین بررسی ها که توسط " یونسکو " انجام شده نشان می دهد که در افت تحصیلی 16 عامل موثر هستند که در هیچ یک از آنها دانش آموز به عنوان عامل اصلی شناخته نشده و بش تر این عوامل به آموزشگاه ، برنامه درسی ، قوانین و مقررات ، خانواده ... مربوط می شود .
در بین عوامل آموزشگاهی می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
معلم : پیش داوریهای غلط در مورد دانش آموز – عدم اطلاع و آگاهی کافی از روش های تدریس و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی – عدم بکارگیری از وسایل کمک آموزشی – ضعف علمی – بی علاقگی و بی توجهی به حرفه معلمی و ...
گاهی علت افت تحصیلی دانش آموزان این است که برنامه ی درسی طراحی شده از طرف مدرسه نامناسب است .به عنوان مثال دروسی که نیاز به تمرکز و صرف انرژی فکری زیادی است پشت سر هم و یا در ساعاتی گذاشته می شوند که عمدتاَ دانش آموزان خسته هستند .
وجود نارسایی های جدی در نظام تشویق و تنبیه مدرسه .
کمبود وسایل و تجهیزات سمعی و بصری .
اعمال قوانین و مقررات غیر ضروری در مدرسه .
شرایط نا مناسب کلاس های درس ؛ گرما – سرما – رنگ – اندازه – مناسب بودن میز و نیمکت ها و ...
پیشنهاداتی برای معلمان
- در نظر گرفتن تفاوت های فردی دانش آموزان در هنگام تدریس .
- در نظر گرفتن پیش نیاز ها برای ارائه درس جدید در هنگام تدریس .
- پی گیری و بررسی تکالیف دانش آموزان .
- دادن تکالیف به صورت گروهی به دانش آموزان .
- مورد تشویق قرار دادن دانش آموزان به حد لازم و در جای خود .
- داشتن یک طرح درسی منظم و عمل به آن و استفاده از وسایل آموزشی در هنگام تدریس .
- آشنایی با خصوصیات جسمانی ، فیزیکی ، عاطفی و اجتماعی دانش آموزان .
- آشنایی با روانشناسی دوره ی نوجوانی .
- آشنایی با نظریات مختلف یادگیری و بکاربردن آن در تدریس .
- ارتباط عاطفی مناسب با دانش آموزان .
- انجام ارزشیابی های مستمر .
- بالا بردن انگیزه تحصیل و علاقه به کتابخوانی در دانش آموزان .
پیشنهاداتی برای مدیران مدارس
- معلمان را با توجه به تخصص آن ها برای تدریس ، در پایه های مختلف تحصیلی تقسیم کنند .
- برابر با نرم های تعریف شده وزارت آموزش وپرورش تراکم دانش آموزان در کلاس های درس را تنظیم نمایند .
- ارج نهادن به کار همکارانی که تدریس مطلوب دارند .
- ارزشیابی مستمر از کار معلمان .
- دعوت از معلمین موفق به مدرسه و آشنایی با نحوه ی تدریس و فعالیت آن ها .
2. عوامل مربوط به خانواده
هرچند که اثر ویژگی های خانه و خانواده بر میزان ترک تحصیل به خوبی به ثبت رسیده است ، ولی درباره اثر آن ها بر میزان تکرار پایه اطلاعات چندانی در دست نیست . اما با این حال برخی از بررسی ها نشان می دهد که سه ویژگی خانواده می تواند از اهمیت چشمگیری برخوردار باشد .
1. درآمد خانواده 2. تغذیه و بهداشت 3. میزان آمادگی دانش آموز برای رفتن به مدرسه .
درآمد خانواده : تکرار پایه و ترک تحصیل بیش تر در خانواده های فقیر دیده می شود . در این خانواده ها ، بچه ها کارکرد آموزشگاهی خوبی ندارند و از نظر مالی هم امکان چندانی برای ادامه تحصیل آن ها وجود ندارد .
نکته ی حائز اهمیت این که در سال های نخستین مدرسه تکرار پایه با فقر همبسته است ولی چنین همبستگی ممکن است در سال های پایانی همیشه صادق نباشد .
تغذیه و بهداشت : تغذیه مناسب و رعایت مسائل بهداشتی بر حضور و موفقیت تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد .
میزان آمادگی دانش آموز برای رفتن به مدرسه : در بین عواملی که در حیطه خانواده می تواند بر آمادگی دانش آموزان برای رفتن به مدرسه موثر باشد یگانگی زبان مادری و زبان آموزشی است . به عبارتی داشتن زبانی متفاوت و به طور معمول داشتن یک زبان اقلیت می تواند دشواری های زبانی بسیاری را بوجود آورد .
درعوامل مرتبط با خانواده در افت تحصیلی می توان به مولفه های دیگری همچون : تعداد افراد خانواده – عدم ارتباط با مربیان و معلمان مدرسه – اختلافات موجود در خانواده – وجود موانع عاطفی بین والدین و فرزندان اشاره نمود .
پیشنهاداتی برای اولیاء دانش آموزان
- برنامه ریزی صحیح و مناسب برای اوقات شبانه روز و اوقات فراغت دانش آموز.
- بالا بردن انگیزه تحصیل و مطالعه در دانش آموزان .
- پی گیری و بررسی تکالیف دانش آموزان .
- همساز کردن سطح انتظارات و توقعات خود با توانایی ها و امکانات دانش آموز .
- توجه به نیازهای معقول و منطقی فرزندان خود .
- تلاش برای ایجاد محیطی امن ، سالم و عاری از تشنج برای مطالعه .
3. عوامل مربوط به دانش آموز ( عوامل فردی )
در بررسی عوامل مربوط به دانش آموز در ایجاد افت تحصیلی می توان به موارد زیر اشاره نمود :
ناتوانایی های ذهنی : (هوش ، استعداد و ... ) هرچند که امروزه دیگر آن اهمیتی که در گذشته به هوش داده می شداز بین رفته است اما به هر حال یکی از عوامل تأثیر گذار در افت تحصیلی پایین بودن توانایی های ذهنی است .
انگیزه : انگیزه موتور محرک هر فرد برای انجام صحیح و درست امور است . نداشتن انگیزه برای تحصیل که خود ریشه در عواملی چون نا مناسب بودن برنامه درسی و آموزشگاهی ، نا امیدی به آینده و ... دارد در بروز افت تحصیلی موثر خواهد بود .
عدم آگاهی از روش های صحیح مطالعه : در موارد بسیار زیادی مشاهده شده که دانش آموز از توانایی ذهنی و انگیزه بسیار بالایی برای تحصیل برخوردار است . اما فقدان استراتژی لازم برای مطالعه مانع بزرگی در مسیر او به شمار می آید .
پیشنهاد :
- شرکت در جلسات و کلاس های آموزشی ویژه آشنایی با روش های مطالعه .
- هدف گزینی (( هدف های کوتاه مدت و دست یافتنی )).
- شرکت در کلاس های جبرانی
منبع : مدارس شبانه روزی را بهتر بشناسیم /تألیف وتدوین منوچهر فضلی خانی ...[ودیگران]
تهیه و تنظیم : نعمت اله علیخانی کارشناس آموزش راهنمایی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان جوانرود
تحقیق درباره تاریخچه صنعت دستی سفالگری قبل و بعد از اسلام
تهیه و تنظیم :
گذری بر تاریخچه صنعت دستی سفالگری قبل و بعد از اسلام
الف) سفالگـری پـیش از اسلام
در شش هزار سال پیش ازمیلاد اولین نشانه پیدایش کوره پخت، درصنعت سفال دیده می شود و در سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد چرخ سفالگری ساده ای که با دست حرکت می کرد ساخته شد. پیدایش چرخ سفالگری تحوّل بزرگی را در ین صنعت بوجود آورد.
از آغاز نیمه سده گـذشته باستان شناسان تعـداد زیادی ظروف سفالی و اشیاء دیگـر در منطقه ای از مشرق ایران تا عراق و از قـفـقاز با دره سند را از زیر خاک بـیـرون آوردند. سفالهـای پـیش از تاریخ که در این مـنطقه وسیع یافت شده در شیوه و سبک ساختـن تـقـریـبا با مخـتصر تـغـیـیر یکـنواخت و در سطح فـنی بطرز اعـجاب انگـیزی پـیـشرفـته است. نخستین نمونه های آن از شوش در ایلام که اولین سکونت گـاه ایرانیان در پای فلات ایران بود بـدست آمد. سـفالهـای شوش نه تـنهـا مربوط به خود شوش است بلکه سفالینه هـایی که از تـپه موسیان در ۱۶۰ کیلومتری شوش و از سومر و تـل حلف در عراق و از شمال غربی هـندوستان و بلوچستان، یا از فلات ایران در تـپه گـیان و تـپه حصار و تورنگ تـپه و سیلک، یا در قسمت شرق تا آنائـو که امروز در تـرکستان روسیه است جزو طبقه سفالهای شوش نامیده می شود. سفالهـایی که بـنام شوش اول معـروف است مـتعـلق به زمانی است که از ۳۵۰۰ تا در حدود ۲۵۰۰ پـیش از میلاد مسیح می باشد. در اینجا باید متـذکـر شد که مردمانی با تـمدن نوسنگـی نیز در ایالت کانسوی چـین پـیدا شدند و ظروف سفالی آنهـا ویـژگـیهـایی هـمانـند ظروف سفالی شوش از لحاظ روش و فن تولید دارد.
▪ سفال نقاشی شده سیالک
کهـنـترین ظرفی که در ایران یافت شده است، ظرف سیاه دود آلودیست که هـمانـند قـدیمی تـرین ظروف سفالی است کهن در جاهـای دیگـر پـیـدا شده است. نخـستیـن ظرفـهـای سفالی که با روش کربن ۱۴ تاریخ آن بـدست آمده و متعـلق به هـزارهً چـهـارم پـیش از میـلاد مسیح است در بـین النهـرین یافت شده است. کهـنـتـرین سفالی که در ایران یافت شده مـتعـلق به هـمان دوره است. این ظرف دست ساز نسبتـاً ابتدایی به دنـبال خود ظرفی سرخ با لکـه های سـیـاه نـاشی از پـخـت ناقـص داشـت. پـیـشرفت فـنی در حرفه کوزه گری سبب بوجود آمدن سبک جـدیـدی شد، این سبک با تـغـیـیرات و وقـفـه هایی که داشت بـیش از ۲۰۰۰ سال در بعـضی از مناطق فلات ایران دوام کرد.
▪ معـروفـتـرین پـیـشرفـتهای فـنی در رشته سفالینه سازی از این قـرار است
۱) بـدنه ای از خاک رس ظریف که بدون تـردید آبـدیـده شده است. این ظرف در کوره پـخـته می شد و رنگ آن لیموئی، کرم، زرد، صورتی یا گـاهـی اوقات سرخ تـیـره بود. تـیـغـه های کـرم یا لیمویی رنگ که پـیـدا شده است نشان می دهـد که پـخـت آن در اتـمسفـر احـیا کـنـنده ای انجام شده است.
۲) تمام ظروف دارای ضخامت یکـنواخت است، آنهـایی که بـلنـدیـشان بـیش از ۱۰ سانـتـیمتر بود ۰.۳ سانـتیمتر ضخامت داشتـند و بزرگـترین آنها که پـیـدا شده است ۳۰ سانتی متر ارتـفاع و ۰.۹۵ سانتی متر ضخامت داشت.
۳) گـردی کامل و بعـضی عـلاماتی که در موقع چرخ دادن آن بـدست آمده نشان می دهـد که لااقـل در آنروز چرخ کوزه گـری با سرعـت کم که پـیـش درآمد چرخـهـای فعـلی کوزه گـری است به کار برده می شده است.
۴) تمام ظروف پـیدا شده در دوغ آب خاک رس بـسـیار نـرمی فـرو برده شده بود که سطح آنهـا را اینـقـدر صاف کرده است.
۵) یک ماده رنگی که از گـرد اسید آهـن آبـدار و اکسید منگـنـز ساخته شده بود درآمیخـتهً فوق به کـار بـرده می شد. در پـخـت دوم این رنگـهـا سیاه و قهـوه ای سیر می شد.
۶) پـیش از پـایان هـزاره چـهـارم قـبـل از میـلاد چرخ کـندر و کوزه گـری بصورت چرخ تـند امروزی درآمد. لااقـل این موضوع در مورد سفالهـایی که سیلک در مرکـز ایران تـپـه حصار در شمال شرقی ایران پـیدا شده است، صدق می کـند.
۷) تـقـریـباً در هـمان زمان نوعـی از کوره در ایران بوجود آمد که آتـشخـانه آن در زیر محـل سفالهـا بود و یک در آجری آنهـا را از هـم جـدا می کرد، کوره ها باید از این نوع باشـند. تا نظارت و بـررسی اتـمسفـر لازم برای تولید رنگـهـای کرم و نخودی عـملی باشد. این نوع کوره هـا هـنوز در سراسر کـشور از طرف کوزه گـران و آجرپـزان به کار برده می شود و هـنوز هـم رنگ نخودی را برای آجر تـرجـیح می دهـند.
۸) سفالهـای قالبی در تـپه حصار و تـل باکـون در جـنوب ایران پـیـدا شده است. در قـسمتهـای مخـتـلف کشور قالبهـای گـلی پخـته شده برای تولید زیاد مجسمه های متعـلق به سالهـای ۲۵۰۰ تا ۱۷۵۰ قـبل از مسیح بدست آمده است.
۹) سفالینه های خاکستری رنگ با لعـاب سیاه درخشان ابـتـدا در حدود ۲۰۰۰ پـیش از مسیح در تـپـه حصار و در سیلک بوجود آمد. این سفالهـا که در کورهً احیا کـنـنده پـخـته شده اند، اولین نوع سفالسازی لعـابی است که از آن اطلاع داریم. اینجا بجاست یادآور شویم که لعـابکـاری سفال در قرون وسطی در کاشان مـتـداول گـردید، و کاشان تـنـها چـند کیلومتر دورتر از سیلک است.
تـمام این پـیـشرفـتهـای فـنی در مـدت کـوتاهـی سفالسازی را یکی از حـرفـه های سامان یافـته کـرد. و از آن تاریخ تا کـنون به هـمین نحـو باقـی مانده است. اما مهـارت و استادی کوزه گـران باستان تـنـهـا از نظر فـنی نبوده است، زیـبایی این فراورده هـا فوق العـاده است. به کار بردن رنگـیزه های اکسیدی با قـلم مـو با حرکات متـوالی کاملا مشهـود است. تـزئینات نقـش حـیوانات و نباتات را تـقـریـبا با طرح هـندسی دقیق نشان می دهـد.
ب) سفالگـری بعـد از اسلام
تازیان در زمان کوتاهـی سراسر خاک ایران را گـشودند، اشغـال ایران از طرف تازیان ابـتـدا اثـری در کار سفالسازی نـداشت، اما وقـتی که در سال ۷۵۰ میلادی خانواده ایرانی ابوالعـباس بر تخـت خلافت بغـداد تـکـیه زد، فعـالیت فرهـنگی ایرانیـان بار دگـر آغاز گـردید. اسلام بکار بردن ظرفـهـای گـران قـیمت فـلزی به ویـژه زر و سیم را غـدغـن کرده است. از اینرو بار دگـر طبقه حاکمه خریدار ظرفـهـای سفالی شدند و آماده شدند که سفالهـایی که بـسیار خوب آراسته شده و از لحـاظ هـنری در سطح والایی قـرار داشت بخـرند. رفـته رفـته پـیـشیـنه سفالگـری در بـسیاری از مراکز سفالسازی ایران بـنـیاد گـرفت و صاحبان این کارگـاهـها استادان فـن را بکـار گـرفـتـند. نوشته ای که در سنگ محـراب امامزاده یحیی ورامین در نزدیکی تهـران هـست، افـتخـار ساختـن محـراب را به سه کس یعـنی سفالساز، طراح نقـشه و خوش نویس می دهـد.
▪ از لحاظ تاریخـی دروه اسلامی به سه بخش تـقـسیم می گردد:
۱) دوره اولیه اسلامی تا آغاز سده یازده میلادی
۲) دوره میانه اسلامی شامل پادشاهـی سلجوقـیان و مغـولهـا
۳) دوره متاخر اسلامی از زمان صفویه تا به امروز
۱) دوره اولیه اسلام
در دوره اولیه اسلام، سفالساز افـتاده و مـتواضع ایرانی در هـمان زمینه پارتـهـا و ساسانـیان کار می کـرد. ظرفـهـای وی بی لعـاب بود و در قـالب فشاری هـا آن را آراسته کرده، تـزیـین می داد و یا ظرفـهایی از لعـاب آبی یا فـیـروزه ای می ساخت. اینگونه قالبهـای فشاری از خاک رس بی لعـاب ساخـته می شد و پـیش از پـخـتـن آن را برای آرایش ظرف کنده کاری می کردند.
در دوره اولیه سفالگـری ظرفـهـای چـیـنی که از چـین آورده شد سبب تـشویق و تحـریک ایرانیان در توسعـهً صنعـت سفالسازی شد. ثـعالبی و بـیـرونی دو نفـر از مورخین مشهـور دربارهً انواع سفالهـایی که از چـین آورده شد شرحی نگـاشته و مرغوبـیت آن را ستوده اند.
محـمد بن الحسین می نویسد که فرماندار خراسان در سال ۱۰۵۹ میلادی بـیست تـکه ظروف چـینی از کشور چـین دریافت کرد و آن را به بارگـاه خـلیفهً بغـداد فـرستاد؛ و سفالسازان داخلی را تـشویق به ساخـتن سفالهـایی شبـیه به آن کـرد. در حقـیـقـت در اثـر تـشویق فرمانداران و حـکام محـلی، نوآوری هـا و اخـتراعـات زیادی در فـن بـدل چـینیسازی و تـقـلـید چـیـنیهای دوره تانگ در ایران بوجود آمد. سفالسازان ایرانی در تـقـلـید از چیـنـیهای سبک تانگ در ایران بوجود آمد. سفالسازان ایرانی در تـقـلـید از چـیـنـیهای سبک تانگ آنقـدر استاد بودند؛ که در نظر اول هـمه مصنوع آنهـا را بجای چـینی اصل می گـرفـتـند.
کوششی که سفالسازان ایرانی در تـقـلید چـیـنـیهای کشور چـین در دوره های اولیهً اسلام کرده اند سبب کشف مجـدد لعـاب مینایی قـلع گـردید. در سدهً هـشتم پـیش از میلاد مسیح آشوریهـا اکسید روی را در لعـابهـای سربی خود برای بدست آوردن رنگ سفـید کـدر به کار برده اند. چون آخرین کار برای این فن در خاور نزدیک را می توان از آجرهای لعـابی که در شوش و تخت جمشید در سدهً پـنجم ساخته شده است ثابت کرد؛ بنابراین وقتی می گوئیم بعـد از ۱۵۰۰ سال دوباره آن را بازیافـتـند بی دلیل نیست. این لعـاب جـدید که سطح کاملا سفـید درست می کرد، کاربرد گـل و رس سفـید را از بـین برد و از ایران به سرعـت به تمام کشورهای اسلامی تا اسپانیا گسترش یافت. در آنجا پایه و اساس سفالسازی اسپانیایی - آفریقایی گردید که در جزیرهً اسپانیایی مایورکا ساخـته می شد؛ از آنجا به نام ماجولیکا به ایتالیا آمد و طولی نکشید که ایتالیا نیز آن را تولید کرد. از ایتالیا به آلمان و هـلـند و انگـلستان رفت. در هـلـند و انگـلستان به نام چـینی آلات دلـفـت معـروف گردید.
یکی دیگر از اختراعات ایرانیان در صنعـت سفالسازی رنگهـای مینایی بود که قبلا در سال ۸۸۳ میلادی آغاز گـردیده بود. اشیائی که رنگ مینایی بر آنهـا زده شده است - سفالسازان چـینی هـیچگـاه این رنگ را به کار نبرده اند - در کارگاه هـهای کوزه گـری فوسطاط نزدیک قاهـره و در عـراق پـیدا شده است. ولی بـیـشـتر دانشمندان امروزه بر این باورند که رنگ مینایی یک اختراع ایرانی است. رنگ مینایی در اسپانیای افـریقا در کارگاه هـای کوزه گـری معـروف پاتـرنا و والنسیا به کار برده می شد، و در سال ر۱۵۰۰ میلادی به ایتالیا رسید.
▪ سه نوع رنگ مینایی وجود دارد
۱) رنگ مینایی طلایی ساده روی زمینه سفـید.
۲) رنگ مینایی جگـری در زمینه سفـید یا مخـلوط با سایر رنگـهـا.
۳) رنگ مینایی چـند رنگ با درخشندگی فلز مس یا نـقره، یا اگـر روکش آن بسیار نازک باشد، رنگ مینایی زرد، قهـوه ای یا زیـتونی بر زمینه سفید.رنگ مینایی در زمان سلاطین سلجوق و مغـول در کاشان به اوج تـکامل خود رسید.
۲) دوره میانی اسلام
در زمان سلجوقـیان ( ۱۰۳۷ - ۱۱۴۷ میلادی ) جهـش چشمگـیری در تـمام هـنرهـا، صنایع و عـلوم پـدید آمد. با اینکه سلجوقیان در اصل ترک بودند ولی خود را با روش زندگی ایرانیان تطبـیق دادند. در مورد سفالسازی این دوره باید گـفت "عصر طلایی چـینی سازیست"؛ در این دوره تمام روشهـای فـنی شناخته شده به کار برده می شد: حـکاکی، برجسته کاری، شبکه سازی، قـلمزنی رنگ زیر یا روی لعـاب، مطلا کاری و میناکاری. چـنین بنظر می آید که در آن دوره نقاشان و طراحان استاد سفالساز را یاوری میکردند و این امری عادی بوده است.
کوشش مستمر سفالسازان ایرانی برای اینکه بـتوانـند با چـینیهـا و لعـابهای ساخت کشور باستانی چین برابری کـنـند موجب بوجود آمدن دو اخـتراع در ایران گـردید، اولین اختراع ترکیب خمیر نرم با آمیخته زیادی از دُر کوهـی و دیگر کشف مجدد لعـاب قلیانی که برای آخرین بار در مصر باستان بکار می رفت. دانه های دُر کوهـی و خمیر شیشه ای لعـاب قـلیایی را به خاک رس اضافه میکردند، پس از پخـتن رویهً نیمه شفاف و سخت و به هـم چسبـیده ای بدست می آمد، و این هـمانند ماده و خمیری بود که در سدهً هـجدهـم در اروپا به عـنوان خمیر نرم چـینی شناخته شده بود. برای بدست آوردن لعـاب شفاف با اکسید قلع کار می کردند. تـنهً ظرف را اغلب کنده کاری کرده و با لعـاب یکـدست می پوشانـدند، این فـن را لقابی می گـفـتـند.
متداول شدن لعـابهـای قلیایی سبب شد که فـن رنگ آمیزی جدید بوجود آمد. آمیخـته مس در لعـاب سرب معـمولا رنگ فـیروزه ای تـیره یا سبز زنده بوجود می آوردند؛ ولی هـمین مس در لعـاب قـلیایی رنگ نیلی سیر درست می کرد. لاجورد کاشی (کوبالت) در لعـاب قـلیایی رنگ آبی مشکی (لاجوردی) می ساخت. در نزدیکی قـم و کاشان معـادن لاجورد کاشی (کوبالت) هست و احتمال دارد که استـفاده از کوبالت از هـمانجا آغاز گـردیده باشد. از جمله لعـابهـای دیگری که عـموماً در لعـاب های قلیایی به کار میرفت عـبارتـنداز: فیروزه ای روشن، سبز روشن، یشمی، سرخ ارغوانی و زرد ملایم که اغـلب آرایه زر هـم به آن افزوده می شد. ترکیب طلا در لعـاب یا به صورت زر گـداخـته و یا به حالت سریشی بود.
با استـفاده از این زرورق، کوزه گـر ایرانی دو شیوه تازه لعـابسازی پـیدا کرد که به نام مینایی و هـفت رنگ شناخـته می شد. برای ساخـتن لعـاب مینایی کوزه گر، خمیر شیشهً قلیایی و رنگیزه ها را در کوره می گـداخت و به صورت لعـاب مورد نیازدر می آورد. پس از خنک شدن آن را گـرد می کردند و هـنگـامی که این لعـاب روی ظرف داده شده و به کـوره برده می شد رنگـش تـغـیـیـر نمی کرد و نقاش و تـزیـینـکار قـبل از وقت می دانست که لعـاب پس از پخـته شدن، چه رنگی خواهـد داشت و هـمین امر سبب شد که دامنهً تعـداد رنگـهـا را گـسترش دهـد.
بررسی تحلیلی تاریخ دو قرن اخیر ایران ، بخصوص سالهای پس از ۱۳۰۰ از جهات بسیاری حائز اهمیت است . چگونگی نفوذ ، حضور و سلطه استعمار و جابهجایی دو امپراتوری استعماری و چگونگی برخورد جریانهای فکری مختلف با مسائل سیاسی و فرهنگی و همچنین نقش مردم از زمانهای مختلف و تاثیر حضور آنان در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ، برای سیاستگزاران و مدیران کشور بشدت مورد نیاز میباشد.علل و عوامل شکلگیری و چگونگی روند انقلاب اسلامی از دهه ۴۰ تا کنون همچنان مورد بحث و بررسی و اختلاف نظر میباشد. هر یک از گروهها و جریانهای سیاسی و اعتقادی به گونهای موضوع را تجزیه وتحلیل و نتیجه گیری کردهاند…
اگر چه بسیاری سعی کردهاند این انقلاب را در ردیف سایر انقلابها و تحولات معمول دنیا بدانند اما در عمل نظرات آنان با واقعیتها فاصله زیادی دارد. زیرا نیروی این انقلاب مردمی و اسلامی بدون هیچگونه مرزبندی طبقاتی و گروهی بوده و ایدئولوژی ان اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله میباشد که سازش با نظامهای رایج دنیا ندارد و رهبری آن توسط یکی از مردان کم نظیر تاریخ حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) با ویژگیهای خاص خود بود. به همین دلیل جریانات و تحولات قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مخالف غالب تحلیها و پیش بینیهای سیاستمداران وتحلیگران سیاسی بود.واقعیت این است که دنیا با چنین انقلابی آشنایی نداشت و لذا در برخورد با آن نیز شیوهها و روشهای معمول را به کار میگرفت که کارآیی و تاثیر چندانی در سیر جریان دیده نشد. اگر نظرهای مختلفی که در مورد علل تکوین وداوم انقلاب مطرح شده تدوین شود طبعاً صاحبنظران داخلی تائید میکنند، این است که عوامل اساسی انقلاب عبارتند از :
۱٫ رهبری حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی که با شیوهای استثنایی و فوقالعاده رهبری و فرماندهی را به عهده گرفتند و تا پیروزی نهایی هدایت جریانات را به نحو احسن انجام دادند. ویژگیهای شخصی و رهبری امام خود موضوع بحثی جدید در جامعه شناسی سیاسی میباشد.
۲٫ حضور یکپارچه و متحد مردم در تمامی صحنهها قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، آن چنان توان و قوتی ایجاد نمود که هیچگونه امکانی برای مقابله با آن در اختیار رژیم شاه و اربابانش نبود.
۳٫ اعتقاد به اسلام و موازین و ارزشهای آن و همچنین عشق به خاندان پیامبر و اسوه بودن آنان برای مردم و الهام از زندگی و شهادت آنان در راه خدا خصوصاً درس گرفتن از عاشورا، آن چنان تحولی به وجود آورد که نه تنها برای خارجیان بلکه برای سران و کارگزاران سیاسی ـ امنیتی رژیم شاه هم بخوبی شناخته شده نبود.
به همین دلیل در کلیه تجزیه و تحلیهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی اعتقادات مردم و نقش ونفوذ علما مورد توجه نبود واتفاقاً مهمترین انگیزه انقلاب هم بیاعتنایی و تضعیف اسلام در امور مختلف کشور توسط رژیم شاه بود.بعضی تلاش کردهاند تا مدرنیسم و صنعتی شدن، توسعه ارتباطات و مبادلات با غرب را علت اصلی بروز انقلاب اسلامی تحلیل و تبلیغ نمایند اما واقعیت این است که مقابله با مظاهر فاسد فرهنگ غرب و تهاجم همه جانبه سلطه استعماری برای از بین بردن هویت اعتقادی و فرهنگی یکی از عوامل اصلی انقلاب مردم مسلمان بود. زیرا اسلام با روابط مناسب و سازنده و مبادلات منطقی مخالف نیست بلکه تایید کننده و مشوق است.به طور خلاصه میتوان گفت ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نه تنها سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ تحولات ایران بود، بلکه تغییرات زیادی را در سطح منطقه و در سطح بینالمللی به دنبال داشته است .
مفهوم انقلاب
مطالعه نظاممند مفهوم جدید انقلاب، از قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. در فرهنگهای سیاسی و علوم سیاسی، انقلاب را چنین تعریف میکنند: «سرنگونی یک نظام اجتماعی کهنه و فرسوده و جایگزین کردن آن با نظام اجتماعی نو و مترقی» یا «سرنگونی حکومت طبقه یا طبقات رو به زوال و جایگزین کردن آن با نظام اجتماعی جدید». در برخی موارد هم برای تعریف عام انقلاب که هر نوع تحول اساسی را در بربگیرد، آن را چنین تعریف میکنند: «هر نوع تحول کلی و اساسی».
انقلاب از دیدگاه اسلام
دیدگاه اسلام در مورد انقلاب، با تفسیر و تحلیل غربی و مارکسیستی آن کاملاً تفاوت دارد. در تحلیل اسلامی، مهمترین عامل انقلاب، آرمانخواهی و عقیده به مکتبی است که نخست گروه پیشرو و مجاهدان را وارد میدان مبارزه انقلابی میکند و سپس با بسیج تودههای گسترده مردم، انقلاب را به درون جامعه کشانده، از طریق تودههای مردم به پیروزی میرساند. از دیدگاه اسلام، انقلابْ نوعی جهاد داخلی است که در آن گروهی برای خدا میجنگند و گروه دیگر مانع راه خدایند.
انقلاب اسلامی
در انقلاب اسلامی، عناصر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر کدام به گونهای تأثیر گذارند. نیز در کنار این عناصر، بر خشم قهرآمیز مردم تکیه میشود. البته میتوان ویژگیهای اصلی انقلاب اسلامی را در تعریف زیر مطالعه کرد: «انقلاب اسلامی، دگرگونی بنیادی در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن، منطبق بر جهانبینی و موازین و ارزشهای اسلامی و نظام امامت و بر اساس آگاهی و ایمان مردم، و نیز حرکت پیشگام صالحان و قیام قهرآمیز تودههای مردم است».
فرایند انقلاب اسلامی
مقام معظم رهبری در پیام خود به مناسبت بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۷ چنین میفرماید: «امام بزرگوار ما با تکیه به تعالیم اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، و با اعتماد به ایمان دینی مردم، و با شجاعت و اخلاص و توکل کمنظیر خود، راه مبارزه را در میان سختیها و مصائب طاقتفرسا گشود و پیش رفت و صبورانه و پیامبرگونه ذهن و دل مردم را با واقعیتهای تلخ و راه علاج آن آشنا کرد. ملت ایران که از اولین قدمها به ندای این مرد الهی و روحانی گوش فرا داده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگیزه نیرومند ایمان و عشق به اسلام، فداکاریها و جانفشانیهای فراموشناشدنی کردند. امام بزرگوار ما در این مدت، در عین هدایت مردم و گستردن دامنه آگاهی همگانی و کشاندن توده میلیونی به مبارزه، اندیشه حکومت اسلامی را نضج و قوام بخشید و در مقابل دو مکتب رایج سیاسی عالم… راه اسلامی را مطرح کرد که در آن بر دو عنصر دین و انسان به طور اساسی تکیه شده و ایمان دینی و اراده مردمی بزرگترین شاخصه آن است».
ماهیت انقلاب اسلامی
بزرگترین تحول قرن بیستم
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بزرگترین تحول جهانی قرن بیستم به وقوع پیوست. بنیان گذار این انقلاب با قیام خود، غرور ملتهای مستضعفی را که سالیانی مدید مورد ظلم قرار گرفته بودند، به آنان باز گرداند. او نه تنها سرنوشت کشورش را تغییر داد، بلکه میلیونها انسان گمگشته در برهوت جاهلیت عصر مدرن را به بازگشتی دوباره به معنویت و یکتاپرستی فراخواند.
پیروزی انقلاب اسلامی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، ناظران را با پدیدهای تازه در صحنه سیاسی جهان روبهرو ساخت. این پدیده بنا به ماهیت، اهداف و سرنوشت خود، در هیچیک از معیارهای سیاسی جهان نمیگنجد.
انقلاب آزادیبخش
از آنجا که انقلابهای آزادیبخش ملی، بر ضد سلطه امپریالیستی شکل میگیرد و رژیم شاه در ایران نیز در طول انقلاب به عنوان رژیم دست نشانده امپریالیسم آمریکا بود، برخی آن را به عنوان حرکتی ضدامپریالیستی و در گروه انقلابهای آزادیبخش ملی قرار میدهند. اما با وجود جنبه ضدامپریالیستی انقلاب و نیز وابستگی رژیم پهلوی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به حمایتها و کمکهای مستقیم آمریکا، از آنجا که اصطلاح «انقلاب آزادیبخش» به جنبشهایی گفته میشود که بر ضد سلطه مستقیم خارجی شکل میگیرد، کاربرد آن در مورد انقلاب ایران چندان راهگشا نیست.
انقلاب اجتماعی
اصطلاح انقلاب اجتماعی، درباره انقلابهایی به کار میرود که بر اثر آنها تحولات ساختاری اقتصادی ـ اجتماعی چشمگیری شکل میگیرد. برخی چون اِسکاچْپول که تحولات اجتماعیِ ناشی از انقلابها را به شکل وسیعتر تعریف میکنند، بر آناند که انقلاب ایران، انقلابی اجتماعی است؛ زیرا با دگرگونیهای ساختاری و ارزشیِ وسیعی همراه بوده است.
انقلاب اسلامی و همگانی
از آنجا که انقلاب ایران به روشنی بر جنبش سراسری و چند طبقهای متکی بود، بسیاری از تحلیلگرانِ انقلاب، آن را انقلابی مردمی یا مردمگرا میدانند. تردیدی نیست که انقلاب ایران از نظر نوع ائتلاف قشرهای مختلف اجتماعی در آن، پدیدهای کمنظیر به شمار میآید و به همین دلیل «انقلاب مردمی» قلمداد کردنِ آن جایز به نظر میرسد. البته انقلاب ایران بیشتر از هر عنوانی با نام «انقلاب اسلامی» مطرح شده است. به نظر میرسد که با توجه به گفتمان حاکم بر انقلاب ایران، رهبری انقلاب و همچنین شکل دولت و روابط اجتماعی بعد از آن، جا دارد که انقلاب ایران به عنوان انقلاب اسلامی مطرح شود.
زمینههای تأثیرپذیری جنبشهای اسلامی از انقلاب اسلامی ایران
انقلاب اثرگذار
انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای سیاسی ـ اسلامیِ معاصر تأثیر گذاشت؛ زیرا موارد مشترک فراوانی بین انقلاب اسلامی ایران و این جنبش دیده میشود که این تأثیر را فراهم آورد. این زمینهها که از آنها به عنوان عامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی نیز میتوان یاد کرد، عبارت است از عقیده مشترک، دشمن مشترک، هدف مشترک، وحدتطلبی و مردمگرایی.
عقیده مشترک
انقلاب اسلامی ایران، همانند هر جنبش اسلامی دیگر، به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم معتقد است، کعبه را قبله آرزوهای معنوی خود میداند، قرآن را کلام خداوند و منجی بشر گمراه میپندارد، و به دنیای پس از مرگ و صلح و برادری و برابری ایمان دارد؛ همان گونه که امام خمینی رحمهالله فرمود: «در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحیدِ کلمه کنید».
دشمن مشترک
انقلاب اسلامی و جنبشهای اسلامی، دشمن مشترکی دارند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی، استعمارگران اروپایی و صربهای نژاد پرست و…، کیان اسلام را تهدید میکند. در مقابل، انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی نه غربی» عَلَم مبارزه بر ضد دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است.
هدف مشترک
هدف انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای اسلامی معاصر، برچیده شدن فساد، اجرای قوانین اسلام، استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان، و به اهتزاز درآوردن پرچم لا اله الا الله در سراسر جهان با تکیه بر قدرت الهی و تودههای مردم است. البته برخی از جنبشهای سیاسی معاصر، فقط عمل به احکام اسلام را در کشورهای خود میخواهند و برخی نیز خواستار تشکیل حکومتی مستقل، بدون تأکید بر شکل اسلامی حکومت هستند.
بنابراین میتوان گفت که جنبشهای اسلامی معاصر، حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی هستند؛ زیرا انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنان را از عزلت و حقارت نجات داد و اسلام را به عنوان تنها راهحل برای زندگی سیاسی مسلمانان مطرح ساخت.
وحدتطلبی و مردمگرایی
تکیه و تأکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهبهای اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه گرایش جنبشهای اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است؛ زیرا انقلاب اسلامی با الگو قرار دادن اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، و غربی و شرقی قائل نیست و بر جنبههای اختلاف برانگیز در بین مسلمانان پافشاری نمیکند؛ بلکه با برگزاری هفته وحدت، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی رحمهالله علیه سلمان رشدی و…، در راه اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، انواع گروههای غیرشیعی و حتی جنبشهای آزادیبخش غیراسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگوی خود قرار دادهاند. مردمگرایی انقلاب اسلامی نیز، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملتهای مسلمان بوده است.
تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای سیاسی اسلامی
انقلاب اسلامی ایران بر حرکتهای اسلامی معاصر، تأثیر فراوانی گذاشته است که از آن جمله میتوان به بازتاب سیاسی و فرهنگی آن اشاره کرد.
الف) بازتاب سیاسی
یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. به بیان دیگر، عمر دورهای که اعتماد به نفس در میان مسلمانان از بین رفته و خواهان هضم شدن در هویت جهانی بودند، به پایان رسید و انقلاب اسلامی آن اعتماد به نفسی که روزگاری پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود، احیا و بارور کرد.
این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفی را برای جنبشهای اسلامی به ارمغان آورد. یکی از این آثار، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کاملترین شیوه مبارزه است. چنین رویکردی، به معنای کنار گذاشتن اندیشههای غیرمذهبی است که همگی در نجات ملتهای اسلامی از چنگال استبداد داخلی و خارجی ناتوان ظاهر شدند.
ب) بازتاب فرهنگی
انقلاب اسلامی ایران، ارزشهای فرهنگی جدیدی را در مبارزه سیاسی جنبشهای اسلامی مطرح کرد. یکی از این ارزشها، گرایش به جهاد است. جنبشهای اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران، جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی پذیرفتهاند.
مردمی بودن که یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران است، در جنبشهای سیاسی اسلامی راه یافته است. این جنبشها دریافتهاند که اسلام، توانایی بسیج تودههای مردم را دارد.
تقلید شعارهای انقلاب اسلامی ایران از سوی جنبشگران مسلمان، شکل دیگر تأثیر انقلاب اسلامی ایران است. برای مثال شعار مردم مصر «لا شرقیه و لا غربیه»، مردم کشمیر «الله اکبر» و «خمینی رهبر»، شعار مردم فلسطین «لا اله الا اللّه»، «اللّه اکبر» و «پیروزی از آنِ اسلام است» میباشد.
از دیگر مظاهر انقلاب اسلامی ایران که در پیروان جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر دیده میشود، حجاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش به حجاب در نقاط مختلف جهان افزایش یافت.
تظاهرات به سبک ایران نیز یکی دیگر از آثار فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر حرکتهای اسلامی و سیاسی معاصر به شمار میآید.
جهانشمولی
پدیدههای سیاسی و اجتماعی بزرگ هر جامعه، همچون انقلابهای مطرح در تاریخ بشر، بر تحولات فکری، سیاسی و اجتماعی در خارج از مرزهای خود اثر میگذارند. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده بیرون نبوده است؛ به ویژه آنکه با رویکرد عقیدتی خود، از توانمندی تأثیرگذاری به گستره جغرافیایی جهان اسلام برخوردار بود. ویژگی اصلی انقلاب اسلامی، تبلیغ اسلام و اصول اساسی آن است. جهانی بودن انقلاب در گسترش فرهنگ اسلامی و افزایش اقتدار اسلامی جلوهگر میشود. گسترش انقلاب اسلامی نه تنها حرکتی انقلابی، بلکه وظیفهای دینی به شمار میآمد. به همین دلیل در اصل ۱۵۴ قانون اساسی آمده است: «جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسانها در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت میکند».
ویژگیهای انقلاب اسلامی
گرایش دینی
یکی از ویژگیهای انقلاب مردم ایران، خدا محوری آن است. در اصل ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی میخوانیم: «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است».
در وصیتنامه پیر عرفان و بنیان گذار انقلاب اسلامی، در اینباره چنین آمده است: «ما میدانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند، امکان نداشت یک جمعیت ۳۶ میلیونی با آن تبلیغات ضد اسلامی و ضد روحانی خصوصا در این صد سال اخیر… یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد فریاد اللّه اکبر و فداکاریهای حیرتآور و معجزهآسا، تمام قدرتهای داخل و خارج را کنار [زند]…. تردیدی نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بود که از جانب خداوند منّان بر این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است».
مردمی بودن انقلاب
مردمی بودن در انقلابهای دیگر هم کم و بیش دیده میشود، ولی در انقلاب اسلامی ایران بسیار برجستهتر است. در این انقلاب، بیشتر مردم به صحنه آمدند و خواستار سرنگونی رژیم شاهنشاهی و برقراری نظام اسلامی شدند. نظامی، کارگر، کارمند، کشاورز، روحانی، دانشجو و معلم، همه و همه در این انقلاب سهیم بودند. این وجه از مردمی بودن انقلاب شاخص است. در بیشتر انقلابهای دیگر، عنصر اصلی مبارزه، نیروهای متشکل حزبی و شبهنظامی بودند که از راه جنگ مسلحانه کار را تمام کردند و نقش مردم بیشتر حمایت و پشتیبانی از آنها بود، ولی در انقلاب ما، همه مردم نقش داشتند و در سراسر کشور با یک شدت و قدرت با رژیم پهلوی به مبارزه برخاستند.
رهبری و مرجعیت
از ویژگیهای مهم انقلاب اسلامی ایران که از ویژگی الهی بودن انقلاب سرچشمه میگیرد، نقش دین، عالمان دینی و رهبری و هدایت انقلاب است. همه انقلابهای دیگر به نوعی در مقابل دین و مذهب بودند، ولی این انقلاب با رهبری و هدایت عالمان دینی آغاز شد و به سرانجام رسید. در رأس این بزرگان، شخص امام خمینی رحمهالله قرار داشت که بالاترین جایگاه دینی، یعنی مرجعیت را دارا بود. رهبری ایشان، ویژگیهای برجستهای داشت که برخی از آنها را برمیشماریم:
الف) امام که مرجعی دینی بود، پایگاه وسیع و عمیق مردمی داشت.
ب) ایشان با پایهگذاری قیام پانزده خرداد و مدیریت و شجاعت بیمانند در آن جریان و ایام تبعید، رهبری سیاسی و انقلابی خود را به اثبات رساند.
ج) رهبری ایشان قاطعانه بود.
د) امام، هم طراح انقلاب بود و هم مدیر و مجری آن.
اصالت
اصالت انقلاب اسلامی ایران دو بُعد دارد: نظری و عملی. در بعد نظری و فکری، آرمانها و ایدههای این انقلاب، وارداتی نبوده، محصول جامعه و تاریخ ایران است. اسلام و عقاید اسلامی هزار و چهارصد سال قبل از سوی ایرانیان پذیرفته شده، در این مدت به عنصر اصلی و اساسی فرهنگ و ملیت ما تبدیل شد. در بُعد عملی نیز میبینیم که مردم با نیروی خود و بدون کمکهای مالی و تسلیحاتی شرق و غرب یا همسایگان و با اتکا به خداوند و شعار «پیروزی خون بر شمشیر» به پیروزی رسیدند.
اسلامی ـ دینی بودن انقلاب ایران
یکی از شروط درجه اول انقلاب ایران، اسلام است؛ زیرا رهبر این انقلاب فردی روحانی و مرجع دینی بوده، سازماندهی آن از راه سازمان سنتی هزار ساله حوزههای علمیه دینی صورت میگرفت. سازمانی که پنج عنصر و رکن اساسی داشت؛ علما و مراجع دینی، حوزههای علمیه و مدارس دینی، بقعهها و مزارهای متبرک، مساجد و ائمه جماعات، دستجات و هیئتهای مذهبی. بنابراین به دلیل نقش اساسی دین اسلام در شرایط انقلاب ایران، این پدیده متصف به صفت اسلامی گردیده است.
خاستگاه عاشورایی انقلاب
از دیدگاه بسیاری از اندیشمندانی که در زمینه علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران نظریهپردازی کردهاند، عامل مذهب از قویترین و اصلیترین عواملی است که در پیدایش و پیروزی انقلاب نقش بسزایی داشته است. همچنین مروری بر ادبیات سیاسی رایج در روند وقوع انقلاب اسلامی، شعارها، سخنرانیها و بیانیههای رهبران نهضت، بیانگر این واقعیت است که از میان عناصر مذهبی، فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین علیهالسلام ، نقش بهسزایی در این زمینه بر عهده داشته است. فرهنگ شهادت، مبارزه همیشگی با باطل، طاغوتستیزی، اصل پیروی از رضایت خداوندی و مصالح مسلمانان، و نیز فرهنگ نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر، از ویژگیهای مؤثر فرهنگ عاشورا بر انقلاب ایران است.
خلاصه : شيخ آذري بيهقي اسفرايني در سال 784 هـ.ق در طوس متولد گرديد پدرش عبدالملك از سوي سربداران صاحب اختيار اسفراين بود. در كودكي همراه با دايي خود به قراباغ رفت و با الغ بيك همباري شد و دوستي عميقي بين آنان پديد آمد. وي از جواني شروع به شاعري و مدح سلاطين، بويژه سلطان شاهرخ تيموري كرد. اما بزودي به عرفان روي آورد و ترك صوفيان چون شيخ محي الدين طوسي غزالي به شاه نعمت ا... ولي به سلوك مشغول شد و فرقه نعمت الهيه را دريافت نمود. سپس دوبار به حج رفت و يك سال در آنجا مجاور حرم شد و كتاب سعي الصفا را در باره مناسك حج نگاشت سپس به هند رفت و در دربار احمد شاه اول بهمني به مقام ملك الشعرايي و معلمي علاالدين همايون بن احمد شا رسيد و كتاب بهمن نامه را به وي تقديم كرد. و پس از سالها به خراسان بازگشت و تا پايان عمر در اسفراين به تربيت شاگردان و عبادت و تاليف مشغول بود. وي درعين انزوا با شاهزادگاني چون علاالدين همايون، بايسنقر ميرزا و الغ بيگ ميرزا پسران شاهرخ ارتباط داشت. وي در 86 هـ.ق وفات يافت و در اسفراين به خاك سپرده شد.
گروه : مشاهير ملي
رشته : زبان و ادبيات فارسي
گرايش : شعر
والدين و انساب : عبدالملك يا علي ملك از جمله سربداران بيهق بود و نسب وي به صاب الدعوه احمد بن محمد زمجي هاشمي مرورودي مي رسيد. شيخ خواجه علي ملك (پدر آذري) در روزگار سربداران مدتي نيز در اسفراين «صاحب اختيار» بود.
خاطرات کودکي : شيخ آذري بيهقي اسفرايني در سال 800 هـ.ق به همراه دايي خود به قراباغ رفته و در دربار امير تيمور گوركاني حضور داشت و مدتي همباري الغ بيگ ميرزا (نواده امير تيمور) بود و حكايات زيبايي براي وي مي گفت.
خاطرات و وقايع تحصيل : شيخ آذري بيهقي اسفرايني در آغاز ورود به دربار سلطان شاهرخ تيموري، قصيده اي زيبا به شكل لغز (معما) در مدح وي سرود كه مطلع آن چنين است: «چيست آن آبي كه تخم فتنه برمي افكند خسرو گردون ز سهم او سپهري افكند» يكي از شاعران دربار بنام خواجه ابعدلاقادر عودي به معارضه شيخ برخاست و قرار شد كه شيخ را در چند قصيده از خواجه سلمان ساولي امتحان نمايند. و شيخ چنان پاسخ هايي داد كه بزرگان دربار و نيز شاهرخ آنرا پسنديد و به وي وعده ملك الشعرايي داد.
استادان و مربيان : شيخ آذري بيهقي اسفرايني پس از مدتي همنشيني با سلطان شاهرخ تيموري، ب عرفان روي آورد و شيخ محي الدين طوسي الغزالي را به مرادي خود برگزيد پس از وفات وي و بعد از سالها رياضت از محر شاه سيد نعمت ا... ولي خرقه و اجازه تبليغ دريافت نمود.
همسر و فرزندان : شيخ آذري بيهقي اسفرايني ، علاوه بر بايسنقر پسر شامخ، با پسر ديگر شامغ الغ بيگ از كودكي رابطه اي نزديك داشت و در سال 852 كه پس از سالها با وي ديدار نمود و شاهزاده او را شناخته و وي بردهاي الغ بيگ با ازبكان و شاهزاده علا الدوله بن بايسنقر را شاهد بوده است. وي در هند نيز با احمد شاه بهمني و پسرش علا الدين معاشرت داشت. شيخ آذري پس از مدتها اقامت در دربار هندخواستار بازگشت به ايران بود اما بدليل علاقه اي كه احمد شاه بهمني به وي داشت با مخالفت وي روبرو مي شد. تا اينكه همسر و فزندان وي به هند برده شدند. با اين وجود پس از مدتي به ايران بازگشت و تا آخر عمر در خراسان ماند.
وقايع ميانسالي : شيخ آذري بيهقي اسفرايني پس از مدتي مدح سلطان شاهخ، به تصوف روي آورد و به همراه استاد خود شيخ محي الدين طوسي غزالي به حج سفر نمود. اما شيخ محي الدين در ثمر حلب وفات يافت. شيخ آذري به ايران بازگشت و در خدمت شاه نعمت الله ولي به سلوك مشغول شد و حتي از وي خرقه دريافت نمود. سپس دوبار با پاي پياده به حج رفت و بمدت يك سالي در بيت ا... الحرام مجاور شد و در آنجا به تحقيق در مناسك حج و نيز تاريخ كعبه پرداخت، سپس به سرزمين هند رفت و مدتي در آنجا زيست. گفته اند كه سلطان احمد كه از جمله پادشاهان گلبرگه بود، به شيخ آذري يك لك رو پيه (پنجاه هزار درهم) داد تا برابر سلطان تعظيم كند اما شيخ نپذيرفت و به ايران بازگشت و به عبادت ادامه داده از آن پس در كنج انزاي خود شاگردان پرورد. و حتي بزرگاني چون سلطان محمد بن بايسنقر كه به عراق مي رفت. به زيارت وي مي رفتند.
زمان و علت فوت : شيخ آذري بيهقي اسفرايني پس از سي سال انزوا و تربيت شاگردان در اسفراين درسن هشتاد و دو سالگي وفات يافت و در همان جا به خاك سپرده شد. 866 هـ.ق
مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : گرچه پدر شيخ آذري بيهقي اسفرايني «صاحب اختيار» اسفرايني بود و در زمره سربداران بشمار مي رفت، شخص شيخ هيچگاه منصب دولتي نپذيرفت. اما در ميان صوفيان بعنوان يكي از مهمترين شاگردان شاه نعمت ا... ولي و يكي از استادان فرقه نعمت اللهيه بشمار مي رفت.
فعاليتهاي آموزشي : بسياري از پيروان و شاگردان شاه نعمت ا.. ولي (فرقه نعمت اللهيه) شيخ آذري بيهقي اسفرايني را بعنوان شاگرد شاه نعمت ا... و حتي خليفه وي به استادي خود پذيرفته بودند.
ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ذكر و عبادت و رياضت از حالات هميشگي شيخ آذري بيهقي اسفرايني بوده است.
شاگردان : طالب جاجرمي كه از شاعران مقيم شيراز در عهد شاهخ تيموري و داراي اشعاري در جواب شيخ سعدي است، از شاگردان شيخ آذري بيهقي اسفرايني بيشمار است و شيخ احمد سهيلي زيد در جته نيز در جواني به خدمت شيخ آذري رسيده و تخلص خد را لردست روي خود برگزيده است(سهيلي) يكي از مريدان شيخ آذري. علا الدين همايون شاه (865-862 .ق) پسر احمد شاه اول بهمني دكي بود كه چنان علاقه اي به شيخ از خود نشان مي داد كه حتي پس از ترك هند توسط شيخ آذري، ارتباط و مكاتبه خود را با وي نگسست.
همفکران فرد : امير دولتشاه سمرقندي، در تذكره خود كههفت طبقه از شارعان را ذكر كرده نام شيخ آذري بيهقي اسفرايني را در طبقه ششم دركنار شاعراني چون مولانا علي شهاب ترشيزي، مولانا سليمي نيشابوري، مولانا يحيي سيبك نيشابوري، مولانا كمال الدين غياث شيرازي، مولانا بدخشي،مولانا خيالي بخاري، بابا سورائي، خالب جاجرمي، امير سيد نعمت ا... ولي كوهستاني. مولانا معيني جويني، سيد قاسم انوار، خواجه عصمت ا...، بساطي سمرقندي، ابواسحاق حلاج شيرازي، مولانا برندق خجندي،ؤ خواجه رستم خوريان، مولانا شرف الدين علي يزدي، مولانا بدر شيرواني،مولانا علي در دزد استرآبادي ياد آوري كرده است.
آرا و گرايشهاي خاص : شيخ آذري بيهقي اسفرايني همانند ساير صوفيان به حضرت محمد (ص) و نيز علي (ع) ارادتي وافر داشته است چنانكه در شعري مي سرايد :«از خسروان روي زمين ننگ آيدم تا من گواي حضرت ساقي كوثرم» وبه وازده اما شيعه نيز در اشعار خود اشاراتي دارد كه احتمال تشيع وي را افزايش مي دهد. چنانكه مي فرمايد: چنانكه هست فلكه را دوازده تمثال كه آفتاب بر آن دور مي كند مه و سال بر آسمان ولايت دوازده برجند چو آفتاب نبوت همه باوج كمال شهان بي سپه و خسروان بي شمشير ملوك بي حشم و اغنياري بي اموال از اين دوازده برج دوازده خورشيد علي است مهر سپهر كمال و مطلع آن علي است انكه بكنه حقيقتش نرسد بغير ذات خداوند ايزد متعال حديث معرفت او بمردم نا اهل همان حكايت آسبت و قصه غربال انتساب پدر شيخ آذري به سربداران حدس تشيع وي را به يقين نزيك مي كند. هنر شاعري شيخ آذري در اين است كه به خوبي اشعار پيشينيان از جمله سعدي ، مسعود سعد سلمان و حافظ و حسن دهلوي ... را پاسخ گفته است.
جوائز و نشانها : شيخ آذري بيهقي اسفرايني در ازاي مدح سلطان شاهرخ تيموري و نيز بدليل موفقيت درامتحان شوي كه شاعران دربار از وي نمودند، وعده لقب «ملك الشعرايي» را از سلطان دريافت نمود.وي در دربار شاه احمد ال بهمني در دكن عنوان ملك الشعرايي ياف و نيز در ازاي مدح شاه و ستهر و عمارات، جايزه هاي لايق كسب كرد.
چگونگي عرضه آثار : شخصي به نام «امينا» ديوان شيخ آذري بيهقي اسفرايني را نگاشته است كه اشتباهات املايي آن اندك نيست.شيخ آذري در جواني برخي از قصايد مدلي خود به سلطان شاهخ تيموري تقديم نموده بود، وي «بهمن نامه» را نيز به سلطان احمد شاه اول و بهمني دكن (838-825) تقديم نمود.
آثار :
1بهمن نامه
2ديوان اشعار شيخ آذري
3رساله جواهر الاسرار
ويژگي اثر : مجموعه اي است از امثال و شرح ابيات مشكل صوفيه شاعران پيشين.[لطفعلي بيكاذر بيگدلي، آتشكده آذر، به اهتمام سيد جعفر شهيدي، تهران: موسسه نشر كتاب، 1337، ص 86] شيخ آذري در اشعار خود به پاسخگويي اشعار گذشتگان از جمله سيد حسن غزنوي نيز پرداخته است.[سمرقندي، تذكره الشعرا، صص 82 و 181] رساله جواهر الاسرار (تاليف 840) مورد استفاده تذكره نويساني چون امير دولتشاه سمرقندي بوده است ديوان اشعار شيخ آذري پر از قصيده، غزل، ترجيح،تركيب، طعه و رباعي است در پنج هزار بيت، بهمن نامه نيز اثري است در شرح سلطنت سلاطين بهمني دكن (933-784) تا روزگار سلطان احمد شاه اول و همايون شاه بهمني كه توسط ملا نظيري و ملا سامعي تا انقراضي سلسله بهمني بطور منظوم تكميل شد. اين اثر منظوم حماسي به تقليد از اسدي توسي سروده شده است. عجايب الغرايب منشومه اي است درباره عجايب سرزمني هاي مختلف «سعي الصفا در ذكر مناسك حج» وي در بسياري موراد نام خود «حمزه» را بعنوان تخلص بكار مي برد. [صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج4، صص 9-326]
سيزدهبدر يكي از بهترين روزهاي نوروز ميباشد. مردم پس از انجام 12روز برگزاري جشنهاي سال نو، روز سيزدهم را در دل طبيعت ميگذرانند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران؛در اين روز كه پايان دوره نوروزي تلقي مي شود، مردم در دشت و بيابان و در فضاي سبز بهاري گرد مي آيند و به شادي مي پردازند. در اين روز پاياني نيز چون روزهاي ديگر عيد، خوراكي ويژه همچون آش رشته و ديگر خوراك هاي سبزي دار مي پزند. گندم هايي را كه براي سفره هفت سين رويانيدهاند با خود به صحرا مي برند و با انداختن آن در جوي و رود و بيرون از خانه نحسي سيزده را كه يا به آن معتقدند و يا بنا به رسم كهن، آن را خوش يمن تلقي نمي كنند از خود و خانواده دور مي سازند.
رسوم جشن سيزده بدر
بسياري از مردم به نحسي عدد سيزده نه تنها اعتقادي ندارند بلكه در اساس تأثير عددي خاص را در سرنوشت خود مؤثر نميدانند اما اين باور كه در قديم عدد سيزده را خوش يمن تلقي نمي كردهاند شايد به اين دليل باشد كه در طالع نماي نجومي، قدما معتقد بودند كه آسمان دوازده برج دارد و هر تولدي كه صورت مي گيرد داراي ستارهاي در يكي از دوازده برج است و بنا براين اينكه كدام ستاره در كدام برج قرار گرفته، طالع و خوي فرد متولد شده شكل مي گيرد و خارج از دوازده برج كه عدد سيزده است ،نابجا و نحس به شمار مي آمده است. در هر حال اكنون ديگر نحسي عدد سيزده مورد پذيرش همگان قرار ندارد و بيشتر جنبه خرافي دارد.
گروهي از مردم معتقدند كه براي دوركردن نحسي اين روز بايد از خانه خارج شوند و سيزده بدر كنند تا نحسي روز در طبيعت به در شود. در اين روز سبزهها سبز شده را كه چند روز اول سال نو مهمان سفره هفت سين بوده به آب روان ميسپارند. خوراكي هاي باقيمانده نوروز، به مصرف ميرسد، بساط بازيهاي دستهجمعي پهن است.
روز سيزدهم، كمتر كسي در منزل ميماند. در ساعت اول روز خيابانها شلوغ و پررفت و آمد است. پاركها مناظر طبيعي اطراف شهر پذيراي ميليونها زن و مردم و جوان و پير و كودك است. خانوادهها با صفا و صميميت در كنار هم مينشينند و گل ميگويند و گل ميشنوند. مردمي كه در طول سال در هياهوي شهر پي نام و نان هستند و با هم روابطي سرد و خشك دارند در اين روز تغييري در رفتارشان روي ميدهد همه مهربان و شادمان هستند. گويي بهترين روز سال همين روز است. هرچند گروهي آن را نحس ميشمارند اما در اين روز همه چيز و همه كس رنگ شادي دارد.
سيزدهبدر نحس است يا مبارك؟
گروهي چنين بيان ميدارند كه روز سيزده هرماه در جدول سي روز ايران باستان به فرشته تير يا تيشتر كه ستاره باران است،مربوط است و بسيار روز خجسته و مباركي است. در اعتقادات مردم ايران باستان روز سيزده بدربه هيچ وجه نحس نبوده است. در جدول مربوط به سعد و نحس روزها نيز روز سيزدهم مبارك آمده است.
مردم ايران باستان در مورد اين روز معتقد بودند كه جمشيد شاه (بنيانگذار نوروز) روز سيزده نوروز را در صحراي سبز و خرم، خيمه و خرگاه برپا ميكرد و بار عام ميداد. چندين سال متوالي اين كار را انجام داد كه در نتيجه اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و مراسم درآمد.
در تحليلي ديگر اينطور بيان ميگردد كه ايرانيان پس از دوازده روز جشنگرفتن و شاديكردن كه به ياد دوازده ماه از سال است، روز سيزدهم نوروز را كه فرخنده است به باغ و صحرا ميرفتند و شادي ميكردند و در حقيقت بدين ترتيب رسميبودن دوره نوروز را به پايان ميرسانيدند.
در تحليل ديگري چنين بيان ميگردد كه اعتقاد به عمر 12هزار ساله جهان نزد زرتشتيان، تحت تأثير نجوم بينالنهرين است كه معتقد بودند هريك از دوازده اختر كه خود به يكي از برج هاي دوازدهگانه حاكم است، هزار سال به جهان حكومت خواهد كرد. بدين روي عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين درهم خواهد شد.
بنا براين اصل اعتقاد به دوازده هزار سال و دوازده ماه سال تأثير معتقدات بابلي است. پس از دوازده هزار سال، آشفتگي آغازين باز ميگردد پس جشنهاي دوازده روز در فروردين آغازسال با سال دوازه ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش ميآمد، سرنوشت سال خود ميانگاشت. از پيش از نوروز انواع دانهها را ميكاشتند و هر دانه اي كه در طي اين دوازده روزه بهتر و بيشتر رشد ميكرد آن دانه را براي كاشت آن سال بهكار ميبردند و گمان داشتند اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد همه سال به اندوه خواهد گذشت.
درادامه آمده است: 12روز فروردين نماد همه سال بود و چون پس از 12هزار سال عمر ، آشفتگي نخستين باري ديگر باز ميگشت پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگي نهايي و پايان سال را بر خود داشت.
علف يا سبزه گره زدن
يكي از كارهاي روز سيزدهبدر، علف گرهزدن است.درمورد سابقه اين رسم ميگويند كه مربوط به فرزندان كيومرث يعني اولين زوج يا اولين پدر و مادر (مشيه و مشيانه)است. زرتشتيان معتقدند چون اين دو با هم ازدواج كردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پايه ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد اين رسم معمول گرديد.
قانون اساسی ژاپن در سوم دسامبر سال1946به طور رسمی اعلام شد و از سوم ماه می سال1947به اجرا گذاشته شد.
در مقدمه قانون اساسی ژاپن از سه اصل زیر تحت عنوان«اصول اساسی سهگانه»یاد شده است1.
·احترام به حقوق اساسی بشر:به حقوق بشر مبتنی بر آزادی و برابری که حق تکتک انسانهاست احترام میگذاریم.
·حاکمیت ملت:حق حاکمیت برای اداره امور کشور در اختیار ملت قرار دارد.
·صلحطلبی:برای همیشه از جنگ احتراز میکنیم و ارتش نخواهیم داشت.
قانون اساسی ژاپن از بخشهای زیر تشکیل یافته است.
·مقدمه
·فصل یکم امپراطور(اصل1تا اصل8)
·فصل دوم پرهیز از جنگ(اصل9)
·فصل سوم حقوق و وظایف ملت(اصل10تا اصل40)
·فصل چهارم پارلمان(اصل41تا اصل64)
·فصل پنجم کابینه(اصل65تا اصل75)
·فصل ششم امور قضایی(اصل76تا اصل82)
·فصل هفتم امور مالی(اصل83تا اصل91)
·فصل هشتم استقلال مناطق(اصل92تا اصل95)
·فصل نهم اصلاحات(اصل96)
·فصل دهم قانون عالی(اصل97تا اصل99)
·فصل یازدهم قوانین مکمل(اصل100تا اصل103)
4-2نظام سیاسی
همان گونه که در اصل اول قانون اساسی تصریح شده است، در حقیقت ژاپن با پذیرفتن امپراطور به عنوان نماد کشود، دارای نظام مشروطه سلطنتی است2.نیز امپراطور در امور اجرایی کشور دخالتی ندارد.
امپراطور صرفاً امور حکومتی تعیین شده در قانون اساسی را انجام میدهد3.در این امور حکومتی امپراطور به پیشنهاد و با تعیین دولت، در مراسمی تشریفاتی و رسمی فعالیتهای متعددی نظیر اعلام رسمی قوانین، فراخواندن نمایندگان مجلس، انحلال مجلس نمایندگان، تأیید عزل و نصب وزیران، اهدای نشانهای افتخار، پذیرش سفرا و نمایندگان سیاسی کشورهای خارجی و غیره را انجام میدهد.
نیز به منظور تحقق اصول سهگانه که شاکله قانون اساسی را تشکیل میدهند، قوای سیاسی در نظام حکومتی ژاپن به سه قوه تقسیم میشود.
در قانون اساسی ژاپن، حق قانون گذاری به مجلس4، حق اجرا و مدیریت به دولت5و حق اجرای عدالت به دستگاه قضایی(دادگاهها)اعطا شده است.بدین ترتیب با تقسیم قوای سیاسی در سه قوه و با نظارت قوا بر کار یکدیگر از تمرکز قدرت سیاسی در یک نقطه جلوگیری میشود که هدف از آن صیانت از آزادیهای سیاسی ملت است.
4-3:مجلس
مجلس در ژاپن تنها نهاد قانونگذار کشور و بالاترین نهاد دارای قدرت سیاسی است.در ژاپن دو مجلس نمایندگان(مجلس سفلی)و مجلس مشاوران(مجلس علیا)وجود دارد که اعضای آن با انتخابات برگزیده میشوند و به تصویب قوانین، تدوین بودجه، تنظیم معاهدات و قراردادها و تعیین نخستوزیر دولت میپردازند.
مجلس حق بازرسی از قوه اجرایی را داراست و میتواند بر آنچه دولت انجام میدهد رسیدگی و نظارت کند و به دولت رای عدم اعتماد دهد.نیز میتواند با تشکیل دادگاه ویژه قضات6، قضات متخلف را عزل یا تنبیه کند.
تعداد اعضای مجلس نمایندگان480نفر است که از میان ژاپنیهای بالاتر از25سال با انتخابات برگزیده میشوند.تمامی ملت ژاپن که به سن20سالگی رسیده باشند حق رأی دادن در انتخابات را دارند.مدت مسئولیت نمایندگان چهار سال است اما گاهی پیش از پایان این مدت مجلس منحل میگردد.انحلال مجلس و برگزاری انتخابات مجدد زمانی انجام میشود که ضرورت حصول اطمینان از آرای ملت احساس شود.
تعداد اعضای مجلس مشاوران242نفر است که از میان ژاپنیهای بالاتر از30سال با انتخابات برگزیده میشوند.مدت مسئولیت نمایندگان آن شش سال است و هر سه سال یک بار نیمی از نمایندگان تغییر مییابند.مجلس مشاوران نمیتواند منحل شود.
از میان مجلس نمایندگان و مجلس مشاوران، مجلس نمایندگان جایگاه بالاتری دارد.
معمولاً لوایح مصوب مجلس نمایندگان به مجلس مشاوران فرستاده میشود و در آنجا به بحث گذاشته میشود.در صورت تصویب در این مرحله، لوایح اجرایی خواهند شد اما در صورت عدم تصویب، مجدداً مصوبه به مجلس نمایندگان ارجاع داده میشود تا در آنجا به شور گذاشته شود و در این مرحله، در صورت موافقت بیش از دو سوم نمایندگان حاضر، مصوبه صورت قانون به خود میگیرد.
طرح بودجه نیز نخست به مجلس نمایندگان تقدیم میشود و در آنجا به شور گذاشته میشود.
چنانچه رأی دو مجلس در خصوص تعین نخستوزیر، تدوین بودجه، تنظیم قراردادها و تعیین مدت جلسات مجلس متفاوت باشد، اگر ظرف مدتی معین پس از رأی مجلس نمایندگان، در مجلس مشاوران رأیگیری انجام نگردد، رأی مجلس نمایندگان به عنوان رأی دو مجلس در نظر گرفته خواهد شد.
در خصوص رأی عدم اعتماد به دولت، مجلس نمایندگان به تنهایی میتواند اقدام کند.
نمایندگان مجلس به عنوان وکلای ملت به تصویب قوانین میپردازند که اساس سیاست کشور را تشکیل میدهد و به تنظیم بودجه و معاهدات کشور اقدام میکنند.نیز در خصوص سیاستهای عمومی، نظارت بر کار کابینه دولت نیز از وظایف مجلس است.به همین دلیل،دو حق ویژه برای نمایندگان در قانون اساسی در نظر گرفته شده است که به موجب آنها به جز در موارد مصرح در قانون، نمایندگان در طول دوران نمایندگی مصونیت قضایی دارند و همچنین در خصوص نطقها، مناظرات و آراشان در خارج از مجلس مسئول و جوابگو نیستند.
4-4کابینه دولت
دولت نهادی پارلمانی است که از نخست وزیر(صدراعظم)و وزرای کابینه تشکیل مییابد7.
نخست وزیر از میان نمایندگان مجلس و توسط مجلس انتخاب میشود و امپراطور او را منصوب میکند.وزرای کابینه نیز توسط نخست وزیر منصوب میشوند.با این شروط که اکثریت کابینه باید از میان نمایندگان انتخاب شوند ونیز تمامی وزرا باید از بین شهروندان غیرنظامی برگزیده شوند.
کابینه باید در مقابل مجلس مسئول باشد.در صورت احراز عدم کفایت کابینه در مجلس نمایندگان، یا مجلس نمایندگان منحل میگردد و یا اعضای کابینه استعفای دستهجمعی میدهند.چنین نظامی را نظام پارلمانی مینامند.
وظایف دولت عبارت اند از پیشبرد امور ادارات دولتی، عقد قراردادها و معاهدات، تهیه طرح بودجه، تصویب آئیننامههای دولتی، تعیین امور حکومتیِ به عهده امپراطور و رایزنی در مورد آن، معرفی کردن رئیس دیوان عالی و انتصاب قضات دادگاههای تالی، انحلال مجلس نمایندگان و غیره.
نخست وزیر اختیارات بسیاری نظیر انتصاب وزرای کابینه، اداره جلسات هیئت دولت و نظارت بر کلیه بخشهای دولت به عنوان نماینده دولت و تقدیم طرح به مجلس و غیره را داراست.ونیز بالاترین حق نظارت و هدایت نیروهای دفاع از خود و حق اداره نیروهای پلیس در مواقع اضطراری را دارد.
وزرای کابینه توسط نخستوزیر منصوب میشوند و امپراطور آنان را تأیید میکند.
در حال حاضر وزرای کابینه ژاپن به شرح زیر اند.
·وزیر کشور و ارتباطات:رئیس وزارت کشور و ارتباطات
·وزیر دادگستری:رئیس وزارت دادگستری
·وزیر امور خارجه:رئیس وزارت امور خارجه
·وزیر دارایی:رئیس وزارت دارایی
·وزیر آموزش، فرهنگ، ورزش، علوم و فناوری:رئیس وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش، علوم و فناوری
·وزیر بهداشت، کار و بهزیستی:رئیس وزارت بهداشت، کار و بهزیستی
·وزیر کشاورزی، جنگلداری و شیلات:رئیس وزارت کشاورزی، جنگلداری و شیلات
·وزیر اقتصاد، بازرگانی و صنعت:رئیس وزارت اقتصاد، بازرگانی و صنعت
·وزیر زمین و ترابری:رئیس وزارت زمین و ترابری
·وزیر محیط زیست:رئیس وزارت محیط زیست
·وزیر دفاع:رئیس وزارت دفاع
·رئیس دبیرخانه کابینه:به امور اداری دفتر کابینه رسیدگی میکند.
وزارت کشور و ارتباطات:مسئول نظامهای مختلف مرتبط با ساختار اساسی حکومت و همچنین نظامهای بنیادی حامی فعالیتهای اقتصادی–اجتماعی ملت است.
وزارت دادگستری:مسئول حفظ و حراست از قوانین بنیادی کشور، حفظ نظام قوانین کشور، پاسداری از حقوق ملت، اتخاذ تدابیر یکپارچه و مناسب در دعاوی مرتبط با منافع کشور و مدیریت عادلانه ورود و خروج کشور.
وزارت امور خارجه:به امور دیپلماتیک کشور میپردازد و از طریق دیپلماتهای مقیم خارج، به تماس و مذاکره با دولتهای خارجی اقدام میکند و فعالیتهایی نظیر گردآوری و تحلیل اطلاعات، حمایت از ژاپنیهای مقیم خارج و فعالیتهای فرهنگی عمومی را انجام میدهد.
وزارت دارایی:به امور مربوط به بودجه و نظام مالیات و امور پولی و امور قرضه ملی میپردازد.
وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش، علوم و فناوری:متولی توسعه آموزش، علوم و فناوری، فرهنگ و ورزش در کشور است.
وزارت بهداشت، کار و بهزیستی:متولی درمان، سلامتی، رفاه، بیمه بازنشستگی، کار و استخدام در کشور است.
وزارت کشاورزی، جنگلداری و شیلات:مسئول توسعه کشاورزی، دامداری، جنگلداری، شیلات، روستاها و همچنین تهیه سالم و پایدار مواد غذایی است.
وزارت اقتصاد، بازرگانی و صنعت:متولی سیاستهای صنعتی، سیاستهای بازرگانی، فناوری صنعتی و تجارت در کشور است.
وزارت زمین و ترابری:مسئول برنامه ریزیهای مربوط به زمین، مدیریت ساخت و نگهداری رودها، شهرها، مسکن، راهها و بنادر، و نیز متولی سیاستهای مرتبط با حمل و نقل و گردشگری، امور هواشناسی، اقدامات پیشگیری از حوادث، و حفظ امنیت و نظم عمومی دریاهای داخلی ژاپن.
وزارت محیط زیست:متولی حفاظت از محیط زیست کره زمین، پیشگیری از آلودگی، حفاظت و حمایت از زیستگاههای طبیعی و سایر اقدامات مربوط به حفظ محیط زیست.
وزارت دفاع:عهدهدار مسئولیت دفاع ملی ژاپن.
4-5دادگاهها
حق اجرای عدالت در اختیار دادگاههاست8.نیز دادگاهها حق بازرسی قوانین(حق بازرسی از قوانین مغایر با قانون اساسی)را دارند.دادگاهها مطابق این حق، تحقیق و و قضاوت میکنند که قوانین و امور اجرایی مغایر قانون اساسی ژاپن نباشند.
از آنجا که حق اجرای عدالت منحصراً در اختیار دادگاههاست، برپایی دادگاههای ویژه و دادگاههای دادرسی نهایی ممنوع است.
رئیس دیوان عالی را نخست وزیر معرفی و امپراطور منصوب میکند.سایر قضات توسط دولت منصوب میشوند.قضات دیوان عالی پس از انتصاب، در اولین اتخابات مجلس نمایندگان و نیز هر10سال یکبار در انتخابات مجلس نمایندگان با رأی ملت مورد سنجش قرار میگیرند.بازنشستگی قضات سن70سالگی است.
قضات سایر دادگاهها دوران مسئولیت10ساله دارند و پس از آن میتوانند مجدداً منصوب شوند.
دادگاههای ژاپن از دیوان عالی و دادگاههای تالی تشکیل یافته اند.دادگاههای تالی خود متشکل از دادگاههای عالی، دادگاههای محلی، دادگاههای خانواده، دادگاههای بدوی ودادگاه عالی مالکیت فکری هستند.
دیوان عالی:از رئیس دیوان عالی و14قاضی دیوان عالی تشکیل یافته است.
در اینجا به شکایات افراد معترض به رأی دادگاههای عالی رسیدگی و حکم نهایی صادر میشود.یکسان سازی تفاسیر از قانون در چنین شکایاتی، یکی از مهمترین وظایف دیوان عالی کشور است.
نیز قضاوت نهایی در خصوص عدم مغایرت قوانین با قانون اساسی نیز از وظایف مهم دیوان عالی کشور است.
دادگاههای عالی:در سراسر کشور8دادگاه عالی وجود دارد.در این دادگاهها به درخواست استیناف، اعتراضات و شکایات نسبت به آرا، احکام و دستورات دادگاههای محلی، دادگاههای خانواده و دادگاههای بدوی رسیدگی میشود.
دادگاههای محلی:در سراسر کشور253دادگاه محلی وجود دارد و هریک مسئول ناحیه خاصی از کشور است و عموماً رسیدگی اولیه به منازعات کیفری و مدنی را انجام میدهد.نیز رسیدگی ثانویه به درخواستهای استیناف آرای دادگاههای بدوی و انجام امور مربوط به کلیه اسناد از وظایف دادگاههای محلی است.
دادگاههای خانواده:قضاوت و مصالحه در حوادث مربوط به خانواده، حمایت از کودکان، و تعقیب جزایی اولیه در خصوص جرمهای اجتماعی را انجام میدهد.
دادگاههای بدوی:در سراسر کشور438دادگاه بدوی وجود دارد که مسئول رسیدگی اولیه و فوری به منازعات کیفری و مدنی پیش آمده در زندگی روزمره هستند.تلاش برای حل و فصل منازعات با گفتگوی طرفین در حضور شورای حل اختلاف نیز از دیگر وظایف دادگاههای بدوی است.
دادگاه عالی مالکیت فکری:یکی از شعبات دادگاههای عالی است که به طور تخصصی به موارد مربوط به مالکیت فکری میپردازد.
4-6نظام مناطق
ژاپن بر اساس قانون اساسی، با استفاده از شوراهای عمومی مناطق دارای نظام استقلال محلی محدود است.
شوراهای عمومی مناطق از دو سطح شوراهای عمومی مناطق بنیادی یعنی شوراهای شهر، بخش و روستا و شوراهای عمومی مناطق گسترده یعنی شورای استان تشکیل یافته است.
شوراهای عمومی مناطق باید مجلس شورایی برقرار کند.اعضای این شورا و رئیس آن با انتخابات ساکنان مقیم منطقه انتخاب میشوند.
شوراهای عمومی مناطق داراییهای شورا را مدیریت میکنند، به امور اداری میپردازند و برای رفاه شهروندان اقدامات مستقلی به عمل میآورند.نیز میتوانند در چهارچوب قانون به تصویب مقررات بپردازند.امور بنیادی در شوراهای شهر و بخش و روستا مستقلاً انجام میشود و به امور در سطوح وسیعتر در شوراهای استان رسیدگی میشود.در صورت احراز مغایرت قوانین مصوب شوراهای استان با اصول قانونگذاری و یا مصالح عمومی، هر یک از وزرا میتواند درخواست اصلاح قانون را صادر کند، اما اساساً استقلال و خود گردانی شوراهای عمومی مناطق باید همیشه مد نظر باشد.
به رئیس شورای استان"استاندار"و به رؤسای شوراهای شهر و بخش و روستا شهردار، بخشدار و دهدار میگویند.
4-7نظام مالیات و دارایی
کسانی که در ژاپن زندگی میکنند باید لزوماً به کشور ژاپن و یا شوراهای عمومی مناطق مالیات بپردازند9.مالیات در ژاپن بر دو قسم است که اولی را دولت اخذ میکند(مالیات کشوری)و دومی را شوراهای عمومی مناطق(مالیات منطقهای).هر یک از این مالیاتها بسته به نوع پرداخت به دو دسته"مالیات مستقیم"و"مالیات غیر مستقیم"تقسیم میشوند.
از مالیاتهای کشوری نوع مستقیم میتوان به مالیات بر درآمد، مالیات بر اشخاص حقوقی(شرکتها)، مالیات بر ارث و مالیات بر انتقال سرمایه اشاره کرد.و از مالیاتهای غیر مستقیم میتوان از مالیات بر مصرف، مالیات مشروبات الکلی، مالیات سیگار، مالیات گاز و نفت ومالیات بر وزن خودرو نام برد.
از مالیاتهای منطقهای استانی میتوان به مالیات ساکنان استان، مالیات بر کار، مالیات بر خرید اموال غیر منقول و مالیات بر خرید خودرو نام برد.
و از مالیاتهای منطقهای شهر و بخش و روستا میتوان به مالیات ساکنان شهر و بخش و روستا، مالیات مستغلات، مالیات خودروهای سبک و غیره نام برد.
مالیاتهایی که بدین ترتیب اخذ میشوند را دولت و شوراهای عمومی مناطق مدیریت میکنند.
خدماتی که شوراهای عمومی مناطق ارائه میکنند نیز باید از محل اخذ مالیاتها تأمین اعتبار شود، اما در حقیقت بین درآمدهای شوراهای عمومی مناطق مختلف اختلاف وجود دارد و اخذ مالیات به تنهایی نمیتواند تأمین کننده تمامی منابع مالی لازم باشد.بدین دلیل دولت با تنظیم اختلاف منابع مالی شوراهای عمومی مناطق با تقسیم مجدد مالیاتهای اخذ شده در مناطق و نیز کلیه منابع مالی بین شوراهای عمومی مناطق، شرایطی فراهم میآورد که تمامی شهروندان به طور یکنواخت از خدمات مختلف بهرهمند شوند.به این نظام،"نظام انتقال مالیات در مناطق"میگویند.
شرح بودجه ژاپن در سال2007به قرار زیر است.
1ملت ژاپن با فعالیت از طریق نمایندگان پارلمانی که عادلانه انتخاب میشوند، برای ما و نوادگان ما از ثمره اتحاد ملل مختلف و موهبت صلح در سراسر خاک ژاپن دفاع میکنند و به واسطه فعالیتهای دولت از بروز مجدد فاجعه جنگ جلوگیری کرده، با اعلام قرار داشتن حق حاکمیت در اختیار مردم، به تعیین قانون اساسی میپردازند.در وهله اول سیاست ودیعه رسمی ملت است و صلاحیت خود را از ملت میگیرد و قدرت آن در اختیار نمایندگان ملت است و منافع آن به ملت میرسد.این برای نوع بشر اصلی جهانی است و قانون اساسی مبتنی بر این اصل است.ما هرگونه قانون، قانون اساسی یا فرامین امپراطوری مغایر با آن را مردود میدانیم.ملت ژاپن خواهان صلح دائمی هستند، آرمان متعالی روابط بین انسانها را عمیقاً درک میکنند، به صداقت و عدالت ملل صلح دوست اعتماد دارند و برای حفظ امنیت و زندگی ما همت گماشته اند.ما میخواهیم در جامعهای بینالمللی که برای حذف دائمی بردهداری، ظلم، استبداد و تحجر از روی زمین کمر همت بسته است، جایگاهی غرورآمیز داشته باشیم.ما تأکید میکنیم که تمام مردم دنیا حق دارند به طور برابر از هراس و کمبود رهایی یابند و در صلح زندگی کنند.ما اعتقاد داریم هیچ حکومتی نباید صرفاً به امور کشور خود مشغول شود و سایر کشورها را نادیده بگیرد و قواعد اخلاق سیاسی امری جهانشمول است و وظیفه هر کشوریست که با تبعیت از این قواعد، صلح را در کشور خود جاری سازد و با کشورهای دیگر روابطی برابر برقرار سازد.ملت ژاپن به شرافت کشور سوگند یاد میکنند که برای نیل به این آرمان و عقیده متعالی تمام توان خود را به کار گیرند.
2اصل یکم قانون اساسی: "امپراطور نماد کشور ژاپن و نماد یکپارچگی ملت ژاپن است"
3اصل چهارم قانون اساسی: "امپراطور صرفاً امور حکومتی تعیین شده در این قانون را انجام میدهد و قدرت دخالت در سیاستهای کشور را ندارد"
4اصل چهل و یکم قانون اساسی: "مجلس بالاترین نهاد دارای قدرت سیاسی و تنها نهاد قانونگذار کشور است"
5اصل شصت و پنجم قانون اساسی: "قدرت امور اجرایی در اختیار دولت است"
بُجنوردمرکز استان خراسان شمالی میباشد. این شهر در ناحیهٔ شمالشرقی ایران واقع شدهاست. جمعیت شهر بجنورد برپایهٔ آمار سرشماری سال ۱۳۸۵ خورشیدی، برابر با ۱۷۶٬۷۲۶ نفر است( چهل و دومین شهر پرجمعیت ایران).همچنین در استان پیشین خراسان پس از مشهد، سبزوار و نیشابور چهارمین شهر بزرگ و پرجمعیت به شمار می رفت.
نام
در منابع قدیمی و فرهنگهای لغت نام این شهر، «بیژنگِرد» آورده شدهاست.[۳] و بیژنگرد (بجنورد) به معنی «ساختهٔ بیژن» و «آبادشده به دست بیژن» است.[۴] شهر بیژنگرد نیز بر اساس حکایت بیژن و منیژه، در شاهنامهٔ فردوسی، مکانی بوده که بیژن، منیژه را از چاه نجات داده و شهری در آن مکان بنا کردهاست. از نامهای دیگر بجنورد که آثار بازمانده آن نیز وجود دارد کهنه کند و نیز چرمغان می توان اشاره کرد که به محوطه ای تاریخی در جنوب شهر بجنورد و در مجاورت معصوم زاده اطلاق می گردد. مردم
اقوامی که در بجنورد زندگی میکنند عبارتند از:
·مردم فارسزبان از جمله بومیان فارسی که در محل به نام تات نامیده میشوند. ترکزبانها، کردزبانها و ترکمنزبانها.
فارسهای بومی (تاتها) مردمان بومی بجنورد و خراسان شمالی هستند.[۵] فارسهای بومی (تاتها) در بافت میانی شهر بجنورد و محلات جنوب شهر بجنورد (خیابان شهید چمران، حسین معصوم، ۱۷ شهریور و بهویژه بولوار مدرس و برخی کوچههای خیابان شهید بهشتی) حضور پررنگی دارند.[۶] گویش تاتی زبان فارسی در خراسان شمالی امروزه تأثیر بسیاری از فارسی معیار گرفته و در حال فراموشی است و جای خود را به فارسی معیار میدهد.
مشاهیر بجنورد
·اسماعیل گرامی مقدم
·عبدالحسین تیمورتاش
·ایران تیمورتاش
·دولتمحمد آزادی
·اردوان روزبه
·یحیی علوی فرد
·علی آبچوری
·مهدی شهریاری
·سید محمدکاظم موسوی بجنوردی
تاریخچه
شهر کنونی بجنورد در حدود سال ۱۱۰۰ق/۱۶۸۹م به وسیله تولیخان دوم، یکی از امیران کرد شادلو بنا شد و پس از آنکه در فتنه حسنخان سالار (۱۲۶۳ق/۱۸۴۷م) به شدت آسیب دید، بار دیگر به دست فرزندان تولیخان مرمت شد.[۸] پیش از شهر کنونی و حتی پیش از ظهور و سقوط بجنورد، مرکز ناحیه جایی میبودهاست به نام جرمگان که در جریان حمله مغول ویران گردید. تپه باستانیِ چرمغان در کناره شهر کنونی بجنورد، بازمانده ویرانههای آن شهر است.[۹] ظاهراً جرمگان، شهرکی کوچک، پررونق و آباد بوده و بجنورد کنونی در جوار آن بهوجود آمدهاست. امروزه حدود و گسترهٔ این شهرک در حاشیهٔ شهر بجنورد، نشانگر پیشینهٔ کهن و رونق آن در سدههای آغازین اسلامی است. به استناد متون تاریخی در سدههای پنجم تا هشتم هجری، بخش وسیعی از ناحیهٔ بجنورد، مسکونی و آباد بودهاست. در آغاز دوران مغول و تیموری، منطقهٔ بجنورد نیز مورد آسیبها و خسارات فراوانی واقع شد. نتایج بررسی و پهنهبندی محوطههای باستانی نشان دادهاست، نقاط باستانی شناسایی شده، متعلق به دوران میانسنگی هزارهٔ چهارم تا هزارهٔ اول پیش از میلاد، نقش مهمی را در شکلگیری زیستگاههای اولیه در حاشیهٔ رودخانه اترک ایفا نمودهاند. این منطقه، در دوران ماد و هخامنشی، بخشی از ساتراپی پارت قلمداد میشده و از دورهٔ اشکانی، در این ناحیه ۸ زیستگاه، در بخش راز و جرگلان، ۳ مورد در بخش مرکزی و نیز ۵ زیستگاه در شهرستان مانه و سملقان شناسایی شدهاند. وجود بنای سنگی موسوم به اسپاخو، از آثار تاریخی دورهٔ ساسانی نیز، نقش و اهمیت خراسان شمالی را در این دوران روشن مینماید. علاوه بر آن، منطقهٔ بجنورد در صدر اسلام، در ارتباط فرهنگی - اجتماعی جدی با دیگر نقاط ایران قرار داشته و از آن نواحی تأثیر گرفتهاست. در آن دوران قسمتهای عمدهای از منطقهٔ آباد و مسکونی بودهاست. مؤلف تاریخ سیستان، ناحیهٔ امروزی بجنورد را به عنوان بخشی از سرزمین نساء معرفی نمودهاست و در سالهای آغازین قرن دوم هجری، این منطقه جزئی از قلمرو بزرگ حکومت طاهریان بهشمار میآمدهاست. ابنابواصیبه نیز در ذکر مناطق بجنورد آوردهاست که: «ابن سینا، دربار علیابنمأمون را در خوارزم ترک گفت و به طوس، شوقان، طبر و سملقانجاجرم و بالاخره به جرجان رفت». مؤلف نامعلوم حدودالعالم، از نخستین کسانیاست که از چرمغان نام میبرد و مقدس نیز آن را جزئی از ناحیهٔ نساء برشمردهاست. بناها و یادمانهای تاریخی
1. آرامگاه باباتوکل
آرامگاه بابا توکل، مدفن یکی از شاعران قرن چهارم هجریاست و در ناحیهٔ شمالشرقی شهرستان بجنورد قرار گرفتهاست. جاذبههای طبیعی
1. چشمه باباامان
چشمهٔ باباامان در کیلومتر ۱۱ جادهٔ بجنورد - مشهد، به فاصلهٔ تقریبی ۳۰۰ متر از جاده، واقع شدهاست. آب این چشمه، جزء دستهٔ آبهای سولفاته کلسیک و سدیک است و مصرف آن صفراآور و ملین و تسهیل کننده اعمال گوارشی و دافع سموم است. گردشگاه باباامان مکانی برای استراحت مسافرانی که قصد سفر به شهرهای شمالی را دارند میباشد.
گردشگاه باباامان
چشمه بش قارداش
چشمهٔ بش قارداش (پنج برادر) در ۸ کیلومتری جنوب بجنورد و در شرق جادهٔ بجنورد به اسفراین، در فاصلهٔ تقریبی یک کیلومتری جاده واقع شدهاست. آب این چشمه، در ردیف آبهای بیکربناته کلسیک و سولفاته کلرورهٔ سرد به همراه سیلیس و آهن میباشد و در درمان اختلالات دستگاه گوارش، یاری رساندن به سوختوساز بدن مؤثر و ارزش غذایی بالایی دارد.
اماکن زیارتی و مذهبی
امامزاده سلطان سیدعباس
این آرامگاه در جنوب شهر بجنورد واقع است. این امامزاده را برادر امام رضا(ع) میدانند و در محل به نام «معصومزاده» معروف است. این بنا، در سال ۱۳۴۵ خورشیدی، به طور کامل بازسازی شدهاست.
آناتول فرانس نويسنده و شاعر فرانسوي ( 1844- 1924 )
«آناتول فرانس»، نویسنده، شاعر و منتقد فرانسوی با نام حقيقي «فرانسوا آناتول تیبو» (Francois-Anatole Thibault)، در پاریس و در خانهای کنار رودخانه «سن» - جایی که پدرش کتابفروشی داشت - متولد شد. وي تحصیلات خود را در کالج «استانسیلاس» (Stanislas) به پايان رساند و براي مدتي با ناشران کتاب همکاری کرد، اما بتدريج به كار تحقیق و بررسي تاریخ روی آورد. او در سال 1868، اولین اثر تحقیقی خود را درباره «آلفرد دو وینیی» ((Alfred de Vigny به چاپ رساند و يك سال بعد، به عنوان ممیز [ =دانا و جدا كننده ]، در مجموعههای شعر جدید که با عنوان «پارناس معاصر» (Parnasse Contemporain) منتشر میشد، شروع به كار كرد. در 1871 در دومین جلد مجموعه، دو شعر از او چاپ شد و در 1873، «اشعار طلایی» (Poemes dores) را منتشر کرد که به «لوکنت دولیل» تقدیم شده بود. این اشعار توصیفی و موزون به سبک اشعار «پارناسی» بود که توجه شاعر را به فنون و حرفه شعر نشان میداد؛ چنانکه گاه لحن توصیفی آن تاحد پرده نقاشی اساطیری پیش میرفت و شوق آناتول فرانس را به افسانههای کهن آشکار میساخت. آناتول فرانس در 1876، نمایشنامه منظوم «عروسیهای مردم کورنت» (Les Noces corinthiennes) را منتشر كرد که مربوط به عهد کهن بود و در 1902 در پاریس به روي صحنه رفت. موضوع نمایشنامه، داستان سادهای است که در شهر «کورنت» از شهرهای یونان باستان و در نخستین قرنهای مسیحیت اتفاق افتاده و بر مبنای جدال میان طرفداران دین پیروز مسیح و مشرکان، شكل گرفته است. اين داستان، عشق يك جوان مسیحی را به دختری از خانواده کافران نشان میدهد که به ناکامی و مرگ دختر میانجامد. این نمایشنامه اگرچه فاقد تحرک نمایشی بود، به سبب شیوه نگارش زیبا و شاعرانه، اثری ممتاز به شمار مي رفت. آناتول فرانس در 1876، در کتابخانه مجلس سنا مشغول به كار شد و يك سال بعد، ازدواج كرد و صاحب دختري شد؛ اما ازدواج او در 1893 به جدایی انجامید. در این دوره، آناتول فرانس به طور پی در پي، آثاری را منتشر کرد که بیشتر آنها با استقبال عمومی همراه شد؛ از آن جمله است : داستان کوتاه «ژوکاست و گربه لاغر» (Jocaste et le chat maigre) (1879) و رمان «جنایت سیلوستر بونار» (Crime de Sylvestre Bomnard) (1881) که او را به شهرت رساند. قهرمان این اثر - که سبک خاص آناتول فرانس را در بردارد - مردی با فرهنگ و عاشق مطالعه است كه زندگی را از خلال کتاب میبیند. نویسنده با هنرمندی بسیار، اندیشهها، شورشها، قضاوتها و طرز فكر دانشمندانه او را درباره زندگی به شیوهای دلپذیر بیان میکند و نگارش سبک «پارناسی» را با رئالیسم بي پرده استادش «فلوبر» میآمیزد. در بين آثار فرانس، داستان «جنایت سیلوستر بونار» موفقیت بسیاري به دست آورد. داستان «امیال ژان سروین» (Les Desirs de Jean Servien) (1882) که از عشق آناتول فرانس به هنرپیشه اي الهام گرفته بود، دارای قسمتهای بسیار زیبایی مبتني بر تحلیل دقیق روانی و اخلاقی است. از جمله آثار آناتول فرانس که خاطرات زندگی او را نيز در بردارد، کتاب «دوست من» (Le Livre de mon ami) (1885) است. نویسنده در ورای چهره قهرمان کتاب، «پیرنوزییر»، چهره خود را نهان کرده و از اين رو توانسته است در نقل خاطرات شخصی، تغییرات لطیف و دلپذیری صورت دهد و در میان تصویرهای دوران کودکی، نکتههای خاصی را از دوره بلوغ و پختگی خود نیز بگنجاند و با شیوهای دقیق و نکتهسنجی فراوان، چهره برخي از دوستان و خویشاوندان را از چشم کودکی پنج تا هفت ساله ترسیم و از نظر «پیر کوچک»، درباره مشاهدات خود قضاوت کند. مسأله اساسي که در همه آثار آناتول فرانس مورد هجو و انتقاد قرار گرفته، عالم مسیحیت و جامعه نوین آن است. از جمله رمانهای معروف او در زمينه انتقاد مذهبی، رمان «تائیس» That’s (1890) است که «تورات بیایمانان» ناميده مي شود. آناتول فرانس در این اثر با ناباوری، به بحث هایی طنزآمیز درباره مذهب و زندگی روحی و اخلاقی قدیسان و شهیدان قرون اول مسیحیت میپردازد و وصف استادانهای از تمدن یونان باستان به عمل میآورد. اين داستان از نظر قالب و شیوه نثر نویسی، از شکوه و جلال بسیار برخوردار است و توجه ويژه فرانس را به نوشتن رمانهای بزرگ نشان میدهد. «تائیس» موفقیت بي نظيري به دست آورد و در 1894، اپرایی از آن با آهنگ «ماسنه» (Masenet)، آهنگساز معروف فرانسوی ساخته شد. از آن پس، آناتول فرانس راه تازهای را به سبک «ولتر» در پیش گرفت كه حاکی از بیایمانی و شکاکیت مذهبی و انتقاد آمیخته به طنز و نیشخند بود. نمونه این شیوه را مي توان در رمان «بریان پزی ملکه پدوک» (ملکه سبا) (La Rotisserie de la Reine Pedauque) (1893) و «عقاید آقای ژروم کوانیار» (Les Opinions de M.Jerome Coignard) مشاهده نمود. آناتول فرانس از سال 1885، به عنوان منتقد ادبی در روزنامه «تان» مشغول به كار شد. وي مقالههای انتقادی خود را که در این روزنامه چاپ مي شد، در يك مجموعه پنج جلدي به نام «زندگی ادبی» (La literaire) فراهم آورد كه اولین جلد آن در 1888 منتشر شد. رمان «زنبق سرخ»Le Lys rouge) ) (1894) از زندگی مادام «آرمان دوکایاوه» ((Mme Arman deCaillavet - که دوستی اش با آناتول فرانس از 1888 آغاز شد- الهام گرفته است و رويدادهاي یکی از انجمنهاي ادبی پاریس را در اواخر قرن نوزدهم توصيف مي كند. اگرچه آناتول فرانس با شیوه نگارش رمان احساسی و تحلیلی ناآشنا بود، با انتشار «زنبق سرخ»، در ردیف «آلفونس دوده» و «گی دی موپاسان» قرار گرفت. «زنبق سرخ» در 1899 به روي صحنه تئاتر رفت. «باغ اپیکور» (Le Jardin d’Epicure) (1894)، شامل مقالههای کوتاهی در زمينه هاي گوناگون، زندگی و مرگ و شیوه دست یافتن به خوشبختی و حفظ آن، یا تفسیرهای مختلف از رويدادهاي جاری است که از بهترین مقالههای آناتول فرانس به شمار میرود و بيانگر فلسفه و طرز فکر اوست. در نظر آناتول فرانس، وجود هیچ چیز به خودش بستگي ندارد؛ به طور مثال، نادانی از امور لازم عالم هستی است و اگر همه چیز را میدانستیم، نمیتوانستیم زندگی را حتی براي یک ساعت تحمل کنیم. احساسی که زندگی را برای ما شیرین یا دست كم قابل تحمل میکند، تنها زائیده دروغ و پندارهاي سست و ناپايدار است. این موضوع که زندگی يا خوب و یا بد است، حرفی بیمعنی است و باید گفت که زندگی شامل امور خوب و بد، گوارا و ناگوار، پرجاذبه و نفرتانگیز، شیرین و تلخ و خلاصه همه چیز است و حال که آداب و رسوم و عادتهای زندگی، قرن به قرن تغییر مییابد، پس عقل ایجاب میکند که زندگی را آنچنان که هست، بپذیریم. آناتول فرانس در 1896 به عضویت آکادمی فرانسه در آمد و طي سالهای 1897 تا1901، رمان «تاریخ معاصر» L’Histoire contemporaine) ) را در چهار جلد منتشر ساخت و با لحنی تلخ، از جامعه عصر خود انتقاد کرد. قهرمان کتاب، شخصیتی است که در جامعه قرن نوزدهم همان وضعي را دارد که «آبه کوانیار» در آغاز قرن هیجدهم داشته است. این کتاب از نظر عامه مردم، شاهکار آناتول فرانس به شمار مي رود. مجموعه داستان «کرنکبیل» (Crainquebille) (1903)، متعلق به دورهای است که تحولی آشکار در هنر نویسندگی آناتول فرانس پدید آمده است؛ به اين معنا كه او دست از بیایمانی و شکاکیت مذهبي كشيده و به راهنمایی در نظام اجتماعی و عدالت و قوانین انسانی روی آورده است. «کرنکبیل»، قهرمان داستان، فروشنده دورهگردی است که به اتهام دشنام دادن به مأمور انتظامی به زندان میافتد و پس از رهایی از زندان، مورد تحقیر مشتریان قرار میگیرد و همه آنان را از دست میدهد و به فقر و گرسنگی دچار میشود و بار دوم که از روی عمد به مأمور دیگری دشنام میدهد تا به زندان بیفتد و از مسکن و غذای رایگان برخوردار گردد، نيروهاي انتظامی او را سرزنش میكنند. این داستان به سبب هجو نیشدار و مستقیم بر ضد دستگاه عدالت، موفقیت بسیار یافت و نمایشنامهای از آن ساخته شد که اولین بار در سال 1903 به روي صحنه رفت. «جزیره پنگوئنها» ((L’lle des Pingouins (1908)، چشمانداز استعاری و زنندهای از تاریخ فرانسه است. آناتول فرانس به تقلید از افسانههای قدیم بروتانی، داستان عجیب «کشیش سن مائل» (Saint Mael) را نقل میکند که برای هدايت کافران با وسیلهای ابتدایی از آبهای اقیانوس میگذرد و هر چند وقت یكبار، به جزیرهای پا مینهد و پس از هدایت ساکنان آن، به جزیره دیگر مي رود. تا اينكه به جزیره پنگوئنها می رسد و مرغان زیبای جزیره را که دسته دسته گرد هم آمده بودند، به جای مردمی باوقار و کوتاه قد و ساده در نظر میگیرد و به ارشاد آنها میپردازد و انجیل را به آنان مي آموزد. بدین ترتیب، «قوم پنگوئن» به وجود میآید که استعارهای از مبدأ تاریخ فرانسه است. آناتول فرانس، تاریخ این قوم را بتدریج پیش میبرد و آن را به جامعه سرمایهداری، انقلاب اشتراکی، جدال مسلح، تمدنهای جدید و خطاهایی که عالم بشریت تا ابد به ارتکاب آن محکوم است، میکشاند. تحقیق شیطنتآمیز تاریخی، سبک پرشور و طبع شوخ نویسنده، از این اثر پرده نقاشی دلپذیری ساخته است که در عين حال، اندیشههای تازه انقلابی آناتول فرانس و آمادگی او را برای پذیرفتن انقلاب کمونیستی در 1917 آشكار میسازد. رمان «خدایان تشنهاند» (Les Dieux ont soif) (1912)، از معروفترین آثار آناتول فرانس به شمار میرود. تار و پود این اثر از انقلاب فرانسه ساخته شده است که آناتول فرانس به خوبی آن را شناخته، از دید خاص خود به آن نگریسته و برخي از نظریههای خود را درباره تاریخ و وضع بشر در آن گنجانده است. اين كتاب به دليل مهارت آناتول فرانس در ساخت صحنهها و دقت در عمق رويدادها و نفوذ به طرز فکر عصر حاضر، توجه به انعکاس اندیشهها و حوادث و آداب و رسوم و محیط اجتماعی و همچنين نثر شیوای خود، پیروزی شگفتانگیزي به دست آورد. از دیگر آثار مهم این دوره، «عصیان فرشتگان» (La Revolte des Anges) (1914) است؛ کتابی اساطیری که آناتول فرانس در آن، بار دیگر به طور گسترده، نظر خود را درباره مذهب، زندگی، عقل و هوش ارائه داده است. جهت گيري ضد کاتولیک آناتول فرانس در این اثر به بالاترين حد گستاخی رسیده است. او هرگز تا این حد در حمله به مذهب کاتولیک، شدت و خشونت نشان نداده و لحن تمسخرآمیز به کار نبرده است. از آثار سیاسی و اجتماعی آناتول فرانس، مي توان به موارد زير اشاره نمود : «بر سنگ سفید» ((Sur la Pierre blanche (1905)، «نظریههای اجتماعی» (Opinions socials) (1902)، «به سوی زمانهای بهتر» (Vers les temps meilleurs) (1909). آناتول فرانس نویسنده با هوشی بود كه با ذهنی قاطع، ادراکی قوی و استعدادی عمیق در طنزگویی و از سوي ديگر، با فرهنگی شگفتانگیز و قلبی حساس در برابر بیعدالتیها، فارغ از هرگونه جریان زیبائیشناسی عصر خود، قالب خاصي از نثر و نظم زبان فرانسه را به وجود آورد و درصدد حفظ قواعد انشا و دستور زبان و شیوه نگارش قرن هیجدهم بود. آناتول فرانس، «سلطان نثر» خوانده شده است. در نثر او هر کلمه همچون نگینی بر جای خود نشسته است. هجوپردازی او در میان گرمی شاعرانه و عشق به زیبایی کلام، لطف خاص مییابد و طنزها و انتقاد هاي او به دليل محبت و دلسوزی برای عالم بشریت، دلپذیر میگردد. آناتول فرانس در سال 1921 به دریافت جایزه ادبی نوبل نایل آمد.
تحقیق درباره زندگی نامه آلفرد دوموسه نويسنده فرانسوي ( 1810- 1875 )
«آلفرد دوموسه» در سال 1810 میلادی، در شهر پاریس متولد شد. وي در آغاز جوانی به تحصیل علم پزشكي، حقوق و نقاشی پرداخت، اما سرشت او با هیچ یک از آنها سازگار نبود و سرانجام شاعری را پیشه کرد. در هجده سالگی به «انجمن ادبی پیروان سبک رمانتیسم» که «ویکتور هوگو»، «آلفرد دو وین یی»، «سنت بوو» و چند تن دیگر از شاعران و نویسندگان جوان رمانتیک عضو آن بودند، پيوست، ولی بعد از مدتي آن را ترک كرد. نخستین اثر منظوم او با عنوان «حکایت هاي اسپانیا و ایتالیا» در سال 1830 انتشار یافت. وي در همان سال، منظومه های «افکار نهایی رافائل» و «آمال بیهوده» و همچنين نمایشنامه «شب ونیزی» را نوشت و دو سال پس از آن، منظومه «نمایش در یک صندلی راحت» را منتشر كرد. دوموسه در سال 1833، منظومه «رولا» را نوشت و در پايان همان سال به «مادام ژرژساند»، نویسنده نامی فرانسه، دل بست و با او به ایتالیا سفر کرد، اما عشق آن دو دیری نپایید و با ناکامی و اندوه و رنج روبرو شد. از آثار مهم و منظوم آلفرد دوموسه طي سال های 1835 تا 1841، مي توان به منظومه هايی از جمله «نامه ای به لامارتین» و «امید به خداوند» و به ويژه قطعات «شبها» و منظومه «یادگار» اشاره كرد. نمایشنامه های «فانتازیو»، «عشق را نباید به شوخی گرفت»، «شمعدان» و «برای هیچ چیز نباید قسم خورد»، از ديگر آثار معروف اوست. مهمترین اثر منظوم موسه، قطعات شبهاست که در لطف و تأثیر و دل انگیزی با بهترین اشعار «لامارتین» برابر است. او بعد از لامارتین، مشهورترین شاعر قرن 19 فرانسه است. موسه در دوم ماه مه سال 1875 و در سن چهل و هفت سالگی درگذشت و در گورستان «پرلاشز» پاریس به خاك سپرده شد.
برخي از مهمترين آثار وي عبارتند از : فانتازیو، شبها، رولا، کودک امروزی، هوسهای ماریان، آندره آول سارتو، شمعدان، عشق را نباید به شوخی گرفت، نامونا، قصه های اسپانیا و ایتالیا، اعتراف یک کودک قرن، خاطرات، مجموعه اشعار، مرد خای، نوولها، بلوط های آتشین، شبهای ونیزی، پیاله و لب، آندره آسارتو، حماقتهای ماریان، در عشق لغزش نیست، باربرین، دمدمی مزاج، کت سبز، لوئیسون، شما نمی توانید درباره همه چیز فکر کنید، کارموزین، کمدی تاین، الاغ و نهر آب، شب ماه مه، شب دسامبر، شب ماه اوت، شب اکتبر، آنچه دختران جوان خواب می بینند، در هم باید باز باشد و هم بسته، لورنتزاچو، یادگار، جام و لبها، یک مرغ سفید، آمال بیهوده، یک صندلی راحت، افکار نهایی رافائل، نامه ای به لامارتین و برای هیچ چیز نباید قسم خورد.
تحقیق درباره آلبرت انيشتين دانشمند آلماني (1879- 1955)
«آلبرت انيشتين» در چهاردهم مارس 1879 در شهر «اولم» واقع در ناحيه «ورتمبرگ» آلمان متولد شد. وقتي كه آلبرت يك ساله بود، خانواده وي از اولم عازم مونيخ گرديدند. پدر آلبرت، هرمان انيشتين، كارخانه كوچكي براي توليد محصولات الكتروشيميايي داشت و با كمك برادرش كه مدير فني كارخانه بود، از آن بهره برداري مي كرد. وي از لحاظ عقايد سياسي با حكومت پروسي ها مخالفت داشت، اما امپراتوري جديد آلمان را ستايش مي كرد و صدر اعظم آن « بيسمارك » و ژنرال « مولتكه » و امپراتور پير يعني « ويلهم اول» را مورد تجليل قرار مي داد. مادر انيشتين كه پائولين كوخ نام داشت، بيش از پدر زندگي را جدي مي گرفت و از احساسات هنرمندانه اي برخوردار بود. آلبرت كوچولو به هيچ عنوان كودك اعجوبه اي نبود و حتي مدت زيادي طول كشيد تا سخن گفتن را بياموزد؛ بطوريكه پدر و مادرش وحشت زده شدند كه مبادا فرزندشان ناقص و غيرعادي باشد. اما بالاخره شروع به حرف زدن كرد، ولي غالباً ساكت و خاموش بود و هرگز بازيهاي عادي كودكان را دوست نداشت. تحصيلات ابتدائي خود را طبق تعاليم كاتوليك گذراند و از آن لذت فراوان برد و حتي در دروسي كه به شرعيات و قوانين مذهبي كاتوليك بستگي داشت، چنان قوي شد كه توانست در هر مورد كه همشاگردانش قادر نبودند به سوالهاي معلم جواب دهند، به آنها كمك كند. انيشتين جوان در ده سالگي مدرسه ابتدائي را ترك كرد و در شهر مونيخ به مدرسه متوسطه « لوئيت پول» وارد شد.
ذوق هنري ذوق هنري انيشتين چنان بود كه وقتي در سن پنج سالگي، پدرش قطب نمايي جيبي را به او نشان داد، خاصيت اسرار آميز عقربه مغناطيسي تأثير عميقي بر وي گذاشت. زماني كه انيشتين پانزده ساله بود، حادثه اي اتفاق افتاد كه جريان زندگي او را به سمت جديدي سوق داد. پدر او در كار تجارت با مشكلاتي مواجه شد و صلاح را در آن ديد تا كارخانه خود را در مونيخ بفروشد و جاي ديگري را براي كسب و كار خود ترتيب دهد. از آن جا كه وي خوش بين و علاقمند به كسب لذت بود، تصميم گرفت به كشوري مهاجرت كند كه زندگي در آن با سعادت بيشتري همراه باشد و به اين منظور، ايتاليا را انتخاب كرد و در شهر ميلان مؤسسه مشابهي را ايجاد نمود. هنگاميكه وارد شهر ميلان شدند، آلبرت به پدر خود گفت كه قصد دارد تابعيت كشور آلمان را ترك گويد، اما آقاي هرمان به وي تذكر داد كه اين كار زشت و نابهنجار است.
دوران دانشجويي در اين دوران، مشهورترين مؤسسه فني در اروپاي مركزي به استثناي آلمان، مدرسه دارالفنون سوئيس در شهر زوريخ بود. آلبرت در امتحان ورودي اين مؤسسه شركت كرد، ولي بخاطر اينكه درعلوم طبيعي اطلاعات وسيعي نداشت، پذيرفته نشد. با اين حال، مدير دارالفنون زوريخ تحت تأثير اطلاعات وسيع او راجع به رياضيات واقع شد و از وي درخواست كرد تا ديپلم متوسطه اي را كه براي ورود به دارالفنون لازم است، در يك مدرسه سوئيسي بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر كوچك « آرائو » كه با روش جديدي اداره مي شد، معرفي كرد. وي بعد از يك سال اقامت در مدرسه مذبور، ديپلم لازم را بدست آورد و در نتيجه، بدون امتحان در دارالفنون زوريخ پذيرفته شد. با اين كه درس هاي فيزيك دارالفنون از هيچ گونه عمق فكري برخوردار نبود، اما حضور در آنها آلبرت را تحريك كرد تا آثار استادان كلاسيك فيزيك نظري از قبيل بولترمان، ماكسول و هوتز را با حرص عجيبي مطالعه كند. آلبرت درست در اواخر قرن 19، تحصيلات خود را به اتمام رساند و با مسأله مهم كسب شغل مواجه گرديد. از آنجا كه نتوانست مقام تدريس در مدرسه پلي تكنيك را بدست آورد، تنها راه باقي مانده اين بود كه چنين شغل و مقامي را در يك مدرسه متوسطه جستجو كند. در سال 1910 ، آلبرت بيست و يك سال داشت و تابعيت سوئيس را بدست آورده بود. وي داوطلب شغل معلمي خصوصي گرديد و پذيرفته شد. انيشتين از كار خود راضي بود؛ چرا كه مي توانست به پرورش جوانان بپردازد، اما بزودي متوجه شد كه معلمان ديگر نيكي را از او ضايع و فاسد مي كنند و اين شغل را ترك كرد. بعد از مدتي، در دفتر ثبت اختراعات مشغول به كار شد و به شهر« برن» انتقال يافت. كمي بعد از انتقال به شهر برن، با ميلواماريچ همشاگردي قديم خود در مدرسه پلي تكنيك ازدواج كرد و حاصل آن دو پسر بود كه اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. كار انيشتين در دفتر اختراعات خالي از لطف نبود و حتي بسيار جالب به نظر مي رسيد. او وظيفه داشت، اختراعاتي را كه به دفتر مذبور مي آوردند، مورد آزمايش اوليه قرار دهد. شايد تمرين در همين كار موجب شده بود كه وي با قدرت خارق العاده و بي مانند، بتواند نتايج اصلي و اساسي هر فرض و نظريه جديدي را به سرعت درك و استخراج كند؛ چرا كه انيشتين به قوانين كلي فيزيك علاقه داشت و به حقيقت درصدد بود تا ميدان وسيع تجارت را به وجهي منطقي استنتاج كند. در اواخر سال 1910 كرسي فيزيك نظري در دانشگاه آلماني پراگ خالي شد. انتصاب استادان اين قبيل دانشگاهها طبق پيشنهاد دانشكده بوسيله امپراتور اتريش انجام مي گرفت كه معمولاً حق انتخاب خويش را به وزير فرهنگ واگذار مي كرد. تصميم قطعي براي انتخاب داوطلب، قبل از همه، برعهده فيزيكداني به نام « آنتون لامپا » بود و او براي انتخاب استاد، دو نفر را مد نظر داشت كه يكي از آنها « كوستاويائومان» و ديگري « انيشتين» بود. يائومان اين پيشنهاد را رد كرد و انيشتين پس از كش و قوس هاي فراوان، اين مقام را پذيرفت. دو ويژگي انيشتشن موجب شد كه استاد زبردستي گردد : نخست اينكه، علاقه فراواني داشت تا براي عده بيشتري از همنوعان خود و بخصوص كساني كه در حول و حوش او مي زيستند، مفيد باشد. ويژگي دوم، يعني ذوق هنريش، وي را وا مي داشت كه افكار عمومي خود را به نحوي روشن و منطقي مرتب سازد. از سوي ديگر، روش تنظيم آنها به نحوي بود كه چه خود او و چه مستمعان از نظر جهان شناسي نيز لذت ببرند.
عزيمت از پراگ انيشتين در مدتي كه در پراگ تدريس مي كرد، نه تنها نظريه جديد خود را بنا نهاد، بلكه با شدت بيشتري، نظريه خود درباره كوآنتوم نو را كه در شهر برن شروع كرده بود، توسعه داد. با همه اين تفاصيل، انيشتين به دانشگاه پراگ اطلاع داد كه در خاتمه دوره تابستاني سال 1912 اين دانشگاه را ترك خواهد كرد. عزيمت ناگهاني انيشتين از پراگ، سر و صداي زيادي را در اين شهر بوجود آورد. در سر مقاله بزرگترين روزنامه آلماني شهر پراگ نوشته شد : « نبوغ و شهرت فوق العاده انيشيتن باعث شد كه همكارانش او را مورد شكنجه و آزار قرار دهند و به ناچار شهر پراگ را ترك كرد ». انيشتين عازم شهر زوريخ گرديد و در پايان سال 1912در سمت استاد مدرسه پلي تكنيك زوريخ مشغول به كار شد. شهرت انيشتين تا بدانجا رسيده بود كه بسياري از مؤسسات و سازمانهاي علمي جهان علاقه داشتند كه وي بعنوان عضو وابسته با مؤسسه ايشان در ارتباط باشد. مقامات رسمي آلمان، سالها كوشش مي كردند كه شهر برلن نه فقط مركز قدرت سياسي و اقتصادي، بلكه در عين حال كانون فعاليت هنري و علمي نيز محسوب گردد؛ بهمين جهت از انيشتين دعوت بعمل آوردند. انيشتين مدت كمي بعد از ورود به برلن، از همسر خويش هيلوا كه از جنبه هاي مختلف با او توافق نداشت، جدا گرديد. هنگاميكه به عضويت آكادمي پادشاهي انتخاب شد، سي و چهار سال سن داشت و نسبت به همكاران خود كه از او مسن تر بودند، بيش از حد جوان مي نمود. فعاليت اصلي انيشتين در برلن اين بود كه با همكاران خويش و يا دانشجويان رشته فيزيك، درباره كارهاي علمي مصاحبه و مذاكره نموده و آنها را در تهيه برنامه علمي راهنمايي كند. هنوز يكسال از اقامت انيشتين در برلن نگذشته بود كه در ماه اوت 1914 جنگ جهاني شروع شد. در طي جنگ جهاني اول ، روزنامه هاي برلن همه روزه از وقايع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان سخن مي گفتند. در عين حال، انيشتين در منزل خود با دختر عمه خويش الزا آشنايي پيدا كرد. الزا زني مهربان و خونگرم بود و از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت؛ با اين حال، انيشتين با او ازدواج كرد. جنگ بين المللي و شرايط معرفت النفسي كه در نتيجه آن بر دنياي علم تحصيل گرديد، مانع از آن نشد كه انيشتين با حرارت فوق العاده به توسعه و تكميل نظريه ثقل خويش بپردازد و با پيمودن راه تفكري كه در پراگ و زوريخ در پيش گرفته بود، در سال 1916 توانست نظريه اي براي ثقل ارائه دهد. وي جاذبه عمومي را بنا نهاد كه به كلي مستقل از نظريه هاي گذشته و از نظر منطقي داراي وحدت كامل بود. اهميت نظريه جديد به زودي مورد تأييد و توجه دانشمنداني واقع گرديد كه داراي قدرت خلاق علمي بودند. تأييد تجربي نظريه انيشتين، توجه عموم مردم را نيز به شدت جلب كرده بود. از اين پس، ديگر انيشتين مردي نبود كه فقط مورد توجه دانشمندان باشد. به زودي، او نيز همچون زمامداران مشهور ممالك ، بازيگران بزرگ سينما و تئاتر، شهرت عام بدست آورد.
مسافرتهاي انيشتين تبليغات مخالف و حملاتي كه عليه انيشتين مي شد، موجب گرديد كه در تمام ممالك جهان و در همه طبقات اجتماعي، توجه عموم مردم به سوي تئوريهاي او جلب شود. در اين زمان، انيشتين ابتدا به هلند و سپس به كشورهاي چكسلواكي، اسپانيا، فرانسه، روسيه، اتريش، انگليس، آمريكا و بسياري از كشورهاي ديگر سفر كرد. اما نكته قابل توجه اين است كه وقتي انيشتين و همسر او به بندرگاه نيويورك رسيدند، با استقبال شديد و تظاهرات پرشوري مواجه شدند كه به احتمال قوي نظير آن هرگز هنگام ورود يكي از دانشمندان رخ نداده بود . انيشتين به آسيا و كشورهاي چين، ژاپن و فلسطين سفر كرد و اين خاتمه سفرهاي او بود. وي درسال 1924 بعد از مسافرتهاي متعدد به اكناف جهان، بار ديگر در برلن مستقر گرديد. حملات همچنان بر عليه او ادامه داشت و نظريات او را بعنوان بيان افكار قوم يهود و به سوي فاشيسم مي دانستند. از اين رو، انيشتين به شهر پرينستون در آمريكا رفت. در سال 1936 همسرش الزا از دنيا رفت و خواهر انيشتين كه در فلورانس بود، به شهر پرينستون نزد برادرش آمد. در همين دوران، انيشتين تابعيت كشور آمريكا را پذيرفت. وي در سال 1945 طبق قانون بازنشستگي، مقام استادي مؤسسه مطالعات عالي پرينستون را ترك كرد، ولي اين تغيير سمت رسمي، تغييري در روش زندگي و كار او به وجود نياورد. او كماكان در پرينستون بسر مي برد و در مؤسسه مذبور به تحقيقات خود ادامه مي داد.
آخرين سالهاي زندگي انيشتين دوران تحقيق در شهر پرينستون آميخته با اضطراب بود. هنوز ده سال ديگر از زندگي انيشتين باقي مانده بود؛ ليكن اين دوره ده ساله، درست مصادف با عهد بمب اتمي بوده و بشريت، تمرين و آموزش خود را در اين زمينه آغاز نمود. بنابراين، مسأله واقعي كه براي او مطرح شد، موضوع چگونگي پيدايش بمب اتمي نبود. سرانجام در روز هجدهم آوريل 1955 بزرگترين دانشمند و متفكر قرن بيستم ، پيغمبر صلح و حامي محنت ديدگان جهان، مردي كه احتمالأ همراه با ناپلئون و بتهوون مشهورتر از همه مردان جهان بوده است، در شهر پرينستون واقع در ممالك متحده آمريكاي شمالي از زندگي، تفكر و مبارزه دست كشيد و درگذشت. در پايان به اظهار نظر برخي از مشاهير درباره انيشتين مي پردازيم : «پيشرفتي كه انيشتين درباره طبيعت، نصيب معرفت ما كرد، از قدرت جهان امروز خارج است. فقط نسل هاي آينده مفهوم واقعي آن را درك خواهند كرد». «دكتر هارولددوز، رئيس دانشگاه پرينستون در آمريكا ». «وي دانشمند بزرگ اين عصر و به واقع يكي از جويندگان عدالت و راستي بود كه هرگز با نادرستي و ظلم مصالحه نكرد».« جواهر لعل نهرو، نخست وزير هند».
تجقیق درباره زندگی نامه آگاتا كريستي رمان نویس انگلیسي ( 1890- 1976 ) ويرايش : مريم فودازي
«لیدی مالوُوان آگاتا ماری کلاریسا»، مشهور به [ بانو ] «آگاتا کریستی» و ملقب به «ملکه جنایت»، مشهورترین نویسنده در زمينه جنایی ـ پلیسی است که تأثیر بسیاری بر نویسندگان عصر طلایی ادبیات جنایی و نویسندگان بعد از خود گذاشت. وي آثاری در زمينه هاي دیگر نیز دارد، اما تنها 66 رمان و چندین مجموعه داستان جنایی او (بویژه آنهایی که شخصیت اصلی آن، هرکول پوارو یا خانم مارپل است)، نامش را تا این اندازه بلندآوازه کرده است. آگاتا کریستی در «تورکوای» از توابع دِووُن در انگلستان به دنیا آمد و کوچکترین فرزند خانواده بود. او پدر و برادرش را در کودکی از دست داد و بدون آنکه به مدرسه برود، در خانه و تحت نظر مادرش، تحصیلات خود را به پايان رساند و به يادگيري موسیقی پرداخت. وي در سال 1914، با «كلنل آرشيبالد كرستي»، يك شاهزاده و اشراف زاده انگليسي ازدواج کرد و پنج سال بعد، صاحب يك فرزند دختر شد. كريستي طي جنگ جهانی اول به عنوان پرستار به جبهه جنگ رفت و دانستنيهاي بسیاری در مورد پزشکی کسب کرد که بعدها در رمانهایش از آنها بهره برد. آگاتا كريستي در سال 1930 با «سر ماكس مالون» زمين شناس و استاد دانشگاه آكسفورد ازدواج كرد. وي در ازدواج اول خود، تجربه هاي زيادي را از محيط اشرافي انگلستان به دست آورد و در زندگي با همسر دوم خود – كه باستان شناس بود و آگاتا با وي سفرهاي زيادي به مشرق زمين كرد - با آداب و رسوم زندگي مردم در اين مناطق آشنا شد. آگاتا كريستي از كودكي علاقه شديدي به خواندن كتابهاي «جين استين»، «چارلز ديكنز» و «سر آرتور كانن دويل»، آفريننده شخصيت شرلوك هولمز داشت. از اين رو شروع به نگارش داستانهاي جنايي كرد. در حقيقت، كريستي دنباله رو كارهاي پليسي «كانن دويل» بود، ولي روش تازه و پيشرفته تري را نسبت به او در پيش گرفت. وي حدود صد اثر از خود به جاي گذاشت. قهرمانان اصلي داستانهاي او، پيرزن انگليسي به نام «جين مارپل» و يك كارآگاه بلژيكي به نام «هركول پوارو» بودند. نزدیک به یک میلیارد نسخه از کتابهای آگاتا کریستی در بریتانیا و یک میلیارد نسخه از آن در سرتاسر جهان به فروش رفته است. کریستی در سال 1955، نخستین کسی بود که جایزه «استاد اعظم» را از «مجمع معمانویسان امریکا» دریافت کرد. در سال 1967، مدرک افتخاری دانشگاه «اکستر» انگلیس به او داده شد و در سال 1967 به ریاست باشگاه کارآگاهی بریتانیا رسید. وي در سال 1971 نیز بالاترین نشان افتخار خود، یعنی لقب «دِیم» (بانو) (معادل لقب افتخاری سِر) را دریافت کرد. کتابهاي او بارها و بارها به صورت فیلم، داستانهاي زنجيره اي و نمایشنامه درآمده و از جمله محبوبترین کارها بوده اند. برای نمونه میتوان به نمایشنامه او با نام «تلهموش» اشاره کرد که مقام طولانیترین اجرا را در شهر لندن دارد. این نمایشنامه از سال 1955 تا به حال، بیش از 20000 بار در شهر لندن به روي صحنه رفته است.
برخي از مشهورترين آثار او عبارتند از : 1- راز قطار آبی The Mystery of the Blue Train) - 1928) 2- قتل در بینالنهرین 1936 - (Murder in Mesopotamia) 3- پنج خوک کوچک Five Little Pigs) - 1924) 4- فیلها به یاد میآورند Elephants Can Remember) - 1972) 5- پرده [آخرین اثری که هرکول پوارو در آن نقش دارد] - Curtain) 1975 ) 6- جسدی در کتابخانه The Body in the Library) - 1942) 7- نمسیس - Nemesis)1971) 8- قتل در قطار سریعالسیر شرق (Murder on the Orient Express) آگاتا كريستي در چهل و چهار سالگي، يكي از زيباترين داستانهاي خود را با نام «قتل در قطار سريع السير» به چاپ رساند. وي علاوه بر آثار پليسي، آثار رمانتيك هم دارد. سرانجام، آگاتا كريستي (ملكه جنايت)، در سال 1976 و در سن هشتاد و شش سالگي درگذشت. برگرفته از :
تحقیق درباره زندگی نامه آرتور شوپنهاور انديشمند آلمانی ( ۱۷۸۸–۱۸۶۰ )
"آرتور شوپنهاور" در 22 فوریهي 1788، در شهر "دانتزیگ" آلمان (گدانسك در لهستان امروزي) ديده به جهان گشود. پدر او كه پيشهي بازرگانی داشت، به سبب مهارت، مزاج گرم، سرشت پابرجا و عشق به آزادی، نام آور بود. هنگامی که آرتور پنج سال داشت، پدرش از "دانتزیگ" به "هامبورگ" كوچ کرد؛ زیرا "دانتزیگ" به دليل چيرگي "پروس" در سال 1793، استقلال [ =خودسالاري ] خود را از دست داده بود. بدین ترتیب، شوپنهاور جوان، میان تجارت و داد و ستد بزرگ شد و با وجود تشویق و تحریک پدر، اين كار را ترك كرد، ولي اثرات آن در وی باقی ماند که عبارت بود از رفتاری كمابيش خشن، ذهنی حقيقتبین و شناختي نسبت به امور دنیا و مردم؛ همین امر، وی را در برابر فیلسوفان رسمی آکادمیک، که او از آنها بيزار بود، قرار داد. شوپنهاور میگوید: "طبیعت، نهاد و یا اراده، از پدر به ارث میرسد و هوش، از مادر." مادر او زني باهوش بود و یکی از نام آورترین داستان نویسان روزگار خود گردید. این زن از همنشيني با شوهر عامی خود چندان خشنود نبود و پس از مرگ او، آزادانه به عشق ورزی پرداخت و به "وایمار"، که در آن زمان، مناسبترین مكان براي اين گونه زندگی بود، رفت. آرتور شوپنهاور، همچون "هملت"، بر ضد ازدواج دوبارهي مادرش شورش کرد. این درگيري با مادر سبب شد که او فلسفهي خود را با باورهايي نیمه حقیقی دربارهي زنان چاشنی دهد. یکی از نامههای مادرش، چگونگي روابط آنها را روشن میسازد : "تو ستوه آور و آزار دهنده هستی و زندگی با تو بسيار دشوار است؛ خودخواهیات همهي ويژگي هاي نیک تو را در بر گرفته است و همهي این ويژگي ها بيهوده است؛ زیرا تو نمیتوانی از خردهگيري بر دیگران دوري کنی." از اين رو مادر و فرزند از يكديگر جدا شدند و شوپنهاور، گاهی مانند دیگر ميهمانان به خانهي مادر خود میرفت؛ روابط آن دو بسيار رسمی و مؤدبانه گردید و آن ناسازگاري و کدورتی که گاهی میان افراد خانواده دیده میشود، بين آن دو وجود نداشت. رابطه ي مادر و فرزند را "گوته" تیرهتر کرد، زیرا به مادر خبر داد که فرزندش مردی بسيار نام آور خواهد شد؛ مادر هرگز نشنیده بود که دو نابغه از یک خانواده به وجود بیاید. سرانجام، روزی، درگيري به اوج خود رسید و مادر، رقیب و فرزند خود را از پلهها پایین انداخت و فرزند به مادرش گفت که آیندگان، مادر را تنها از راه فرزند خواهند شناخت. پس از آن شوپنهاور به زودی "وایمار" را ترک گفت و دیگر میان آن دو ديداري صورت نگرفت. تامس تافه می گوید: "دربارهی ديدگاههاي او [شوپنهاور] دربارهی زنان چیزی نمیتوان گفت، جز اینکه این ديدگاهها شاید کمی عجیب و غریب باشد." شوپنهاور با پايان دورهي دبیرستان و دانشگاه، مدتی را به همنشيني با مردم و عشقبازی گذرانید كه نتایج آن، در سرشت و فلسفهاش آشکار گردید. او افسرده و دریده و شكاك بار آمد؛ دچار وسوسهي ترس و گمانهاي بد شد، پیپ خود را در قفل و کلید نهان میکرد و هرگز نگذاشت تیغ سلمانی به گردنش برسد؛ همیشه زیر بالش خود طپانچهای پُر میگذاشت، شاید برای آنکه کار دزدان را آسانتر سازد. از سر و صدا بیزار بود و در این باره مینویسد: "... ميزان بردباري که شخص میتواند در برابر سر و صدا داشته باشد، با استعداد ذهنی او نسبت عکس دارد و از این راه میتوان به درجه ي هوش و استعداد او پی برد... سر و صدا برای مردم هوشمند، رنج و عذاب است... نیروی فراوانی که از برخورد اشياء و چکش زدن و افتادن آنها به وجود مي آيد، هر روز مرا رنج و عذاب داده است." شوپنهاور به كمك یک هندو از باورهاي بودائیان آگاهی یافت و پس از بررسي و انديشهي زیاد به آئین بودایی، باور کامل پيدا كرد. وي از اینکه قدر و اهمیتاش را كسي نمي شناخت، سخت آشفته گرديده و این حس در او به درجهي بیماری رسیده بود. "رساله ي اجتهادیه ي" او در سال 1812 با نام "چهار اصل دلیل کافی" نوشته شد و پس از آن، شوپنهاور، همهي زمان خود را صرف تدوین شاهکار خود به نام "جهان همچون اراده و تصور" نمود. به نظر او این کتاب دیگ جوش پر از انديشه ها و باورهاي کهن نیست، بلکه از انديشهاي زيبا و تازه ترکیب شده است. این امر بيانگر خودخواهی و غرور گستاخانهای است، ولي کاملاً درست است. شوپنهاور با نوشتن اين كتاب، مدعي شد كه پاسخ همهي مسائل فلسفی را يافته است؛ تا آنجا که ميخواست بر نگین انگشتری خود، تصویر "سفینکس" را در حال انداختن خود به گرداب، نقش کند؛ زیرا سفینکس گفته بود که اگر کسی براي مسائل و چيستانهای او پاسخي بيابد، خود را به گرداب خواهد افکند. با این همه، کتاب شوپنهاور، توجه مردم را جلب نکرد؛ مردم به اندازهي کافی بدبخت بودند و دیگر نميخواستند کتابی دربارهي بدبختی و سيهروزي خویش بخوانند. از اين رو، شوپنهاور به سختی از مردم رنجید و نسبت به اجتماع بدبین گشت. شانزده سال پس از انتشار اين کتاب، به شوپنهاور خبر رسید که بخش بزرگي از نسخه هاي چاپی کتاب را به جای کاغذ باطله فروختهاند. شوپنهاور همهي باورها و آرای خود را در این کتاب گنجانید؛ تا آنجا که کتابهای ديگر او، تنها شرح این کتاب به شمار مي رود. وي در سال 1836، رسالهای به نام "اراده در طبیعت" منتشر کرد که تا اندازهاي در کتاب "جهان همچون اراده و تصویر"، که در سال 1844 منتشر شد، گنجانیده شده بود. او در سال 1841، کتابی به نام "دو مسئلهي بنيادي اخلاقی" نوشت و در سال 1851، کتابی به نام "مقدمات و ملحقات" را منتشر كرد که میتوان آن را به "پیش غذاها و دسرها" نیز برگردان کرد. این کتاب به انگلیسی به نام "مقاله ها" یا "رساله ها" برگردان شده است و از خواندنیترین آثار او به شمار مي رود. شوپنهاور در ازاي نوشتن آن، تنها ده جلد از نسخه هاي چاپی آن را دریافت کرد. با چنین شرايطي، خوشبین بودن دشوار است. شوپنهاور آرزو داشت که فلسفهي خود را در یکی از دانشگاههای بزرگ آلمان تدریس کند؛ این فرصت در سال 1822 پیش آمد و وی را به عنوان دانشیار به دانشگاه "برلین" فرا خواندند. او از روي عمد، همان ساعاتی را که هگل در آن درس می داد، برای تدریس برگزيد و بر اين باور بود که دانشجویان به او و هگل همچون آیندگان خواهند نگريست؛ ولي به دليل عدم پيشباز دانشجويان، ناگزير شد در اتاق خالی تدریس کند. از اين رو، از امر تدريس كناه گرفت و برای انتقام، هجونامههای* تلخی بر ضد هگل نوشت. در سال 1831، بيماري وبا شهر "برلین" را فرا گرفت و هگل و شوپنهاور هر دو گريختند، ولی هگل پس از بازگشت، گرفتار بيماري شد و پس از چند روز درگذشت. شوپنهاور به "فرانکفورت" رفت و ماندهي عمر هفتاد و دو سالهي خود را در آنجا سپري كرد. دانشگاهها از او و آثارش بیخبر بودند؛ گویا هر پیشرفت مهم فلسفی میبایست بيرون از فضاي دانشگاه صورت گیرد. نیچه میگوید : "هیچ چیز، دانشمندان آلمان را مانند عدم شباهتی که میان شوپنهاور و آنان بود رنج نداد. " سرانجام، شوپنهاور به نامآوري رسيد و نزد همگان، پرآوازه گشت. مردم طبقهي متوسط از وکلا و پزشكان و بازرگانان، او را فیلسوفی یافتند که با واژه هاي بر سر و صدای مظنونات [ =پندارها ] دانش الهي سر و کار ندارد؛ بلکه ديدگاهي پذيرفتني دربارهي رويدادها و زندگی روزانه دارد. اروپایی که از بردباريها و کوشش های 1848 سرخورده بود، به پيشباز اين فلسفه که بازتاب نومیدی 1815 بود، رفت. حمله ي دانش به الهیات، نفرت سوسیالیسم از تهيدستي و جنگ و اجبار حیاتی درگيري برای زندگی؛ همگي عواملی بودند که سبب نامآوري شوپنهاور شدند. وي با آزمندي، همهي گفتارهايي را که درباره ي او مینوشتند، مي خواند؛ از دوستان خود درخواست کرده بود که هرچه دربارهي او چاپ میشود، برایش بفرستند. در سال 1854، واگنر نسخهای از "حلقه ي نیبلونگ" را به همراه ستايشي از فلسفهي موسیقی شوپنهاور برای او فرستاد. بدین ترتیب، این بدبین بزرگ در سنین پیری تا اندازهاي خوشبین گردید؛ پس از غذا به گرمی، فلوت مینواخت و از روزگار سپاسگزار بود که او را از آتش جوانی رهانيده است. در سال 1858و در هفتادمین سال زايش وی، از همه ي بخشهاي اروپا، سیل تبریک و شادباش به سوی او روان گردید. شوپنهاور تنها دو سال پس از كسب چنين آوازهاي زنده ماند و در 21 سپتامبر 1860، هنگامي كه به تنهايي سرگرم خوردن صبحانه بود و ظاهراً تندرست به نظر میرسید؛ درگذشت.
برگرفته از :
- ویل دورانت، تاریخ فلسفه، برگردان عباس زریاب، چاپ هجدهم، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، تابستان ۱۳۸۴. - تافه، تامس؛ فلسفه ي آرتور شوپنهاور؛ برگردان عبدالعلی دست غیب؛ نشر پرسش، 1379. http://www.bashgah.net http://fa.wikipedia.org
* سرودهاي كه در آن، كسي را دشنام دهند يا سرزنش كنند.
«آبراهام لینکلن» در 12 فوریه 1809 (همزمان با چارلز داروین) در خانواده اي فقير و در کلبه ای چوبی در مزرعه «سینکینگ اسپرینگ» به دنیا آمد. پدرش «توماس لینکلن» و مادرش «ننسی هانکز» نام داشت و هر دو بی سواد بودند. آبراهام یک خواهر بزرگتر به نام سارا لینکلن داشت که در سال 1805 به دنیا آمد. برادر کوچک وي، توماس در اوان کودکی جان سپرد. والدین آبراهام عضو کلیسای پروتستان بودند که به دلیل رد حمایت از برده داری، از کلیسای بزرگ جدا شده بود. وي از دوران کودکی برخورد زيادي با احساسات ضد برده داری داشت. با این وجود، هرگز به کلیسای پدر و مادرش و یا کلیساهای دیگر نپیوست. در سال 1816، زمانی که لینکلن 7 ساله بود، همراه با پدر و مادرش به بخش بری هند نقل مکان کرد. در این ناحیه، در کلبهای چوبی و بدون در و پنجره زندگي مي كردند كه کف آن پر از علفهای وحشی بود. رختخوابهائی که تشکهای آن را با برگ خشک پر کرده بودند، یک یا دو چهار پایه، یک میز و یک کتاب مقدس، همه اثاث و دارایی آنها را تشکیل می داد. او بعدها پی برد که این جابجایی بعضاً به دلیل برده داری و نیز به علت مشکلات اقتصادی موجود در کنتاکی صورت گرفته است. در سال 1818، مادرش در سن 34 سالگی و بر اثر عارضه ای جان باخت. اندک زمانی بعد، پدر لینکلن با سارا بوش جانستون ازدواج کرد. سارا، لینکلن را مانند بچه های خودش بزرگ کرد و در مقایسه لینکلن با پسر واقعی خودش چنین گفت : «هر دو بچه های خوبی بودند. اما اکنون که دیگر هیچکدام نیستند، باید بگویم که آبراهام بهترین پسری بود که در تمام عمرم دیدم » ( لینکلن، نوشته دیوید هربرت دونالد، 1995). تحصیلات رسمی او احتمالاً فقط 18 ماه آموزش، آن هم به وسیله معلمان غیر رسمی بوده است. در واقع، او خود آموخته بود، هر کتابی كه می توانست، قرض می گرفت و می خواند. بر انجیل، آثار ویلیام شکسپیر، تاریخ انگلستان و تاریخ آمریکا کاملاً مسلط بود و خود شیوه ای بسیار ساده برای سخن گفتن برگزید که حضار را - که به سخنان پرطمطراق عادت کرده بودند - متحیر می ساخت. روزی کتابی کهنه و موش خورده از شرح زندگی واشنگتن بدست آورد، آنرا با دقت فراوان خواند و بقدری شیفته آن شد که شاید اساس فکری و شخصیت ترقی جوی آبراهام متاثر از آن باشد. در ۱۸ سالگی، در دکانی کوچک مشغول به كار شد. در ۱۵ مایلی خانهاش، دادگاههائی در فصول معینی از سال تشکیل میگردید. لینکلن گهگاه صبح زود خود را به آنجا میرسانید و پس از آنکه تمام روز خود را به شنیدن سخنان قاضیان و دادستان و متهمان مي گذراند، شامگاهان به خانه باز میگشت. او کتاب « قانون اساسی تجدید نظر شده ایالت ایندیانا» را نيز برای مطالعه به عاريه گرفت. مدتی نیز به كمك برادر ناتنی خود، کشتی بی بادبان مسطح میساخت و چون با دقت فراوان این کار را به انجام رسانید، صاحب کار، تصدی یک کارخانه و همچنين دکان بزرگی در نیوسالم را به او واگذار نمود. لینکلن با مشتریان رفتار خوبی داشت. یکبار از یک مشتری اشتباهاً حدود ۶ سنت اضافه گرفته بود، شب هنگام دو سه مایل راه رفت تا مبلغ مزبور را به مشتری پس بدهد. لينكلن كه در خانواده اي فقير پا به دنيا گذاشت، در تمام طول زندگيش با ناكامي مواجه شد. او در هشت دوره انتخابات شكست خورد و دو بار در كار تجارت ناكام ماند و به درهم ريختگي رواني دچار شد. بارها امكان داشت كه از همه چيز دست بشويد و تسليم شود، اما چنين نكرد و بزرگترين رئيس جمهور در تاريخ آمريكا شد. لينكلن قهرمان بود و هيچ گاه اسير ياس و نااميدي نشد. وي در سال 1860 و در سن 51 سالگی به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد و در سال 1865، در آغاز دومین دوره ریاست جمهوری خود به قتل رسید وي در اين مورد بيان داشت: « راهي خسته كننده و لغزنده بود، يك پايم لغزيد و به پاي ديگرم خورد تا آن را هم از راه رفتن باز دارد، ولي من به خود آمدم و گفتم اين صرفاً لغزشي است، نه از پا افتادن». آبراهام لينكلن پسر يك كفاش بود و زماني كه رئيس جمهور آمريكا شد، طبعاً همه اشراف زادگان سخت برآشفتند، و آزرده و خشمگين شدند. در اولين روزي كه ميرفت تا نطق افتتاحيه خود را در مجلس سناي آمريكا ارائه دهد، درست موقعي كه داشت از جا برميخاست تا به طرف تريبون برود، اشراف زاده اي بلند شد و گفت : « آقاي لينكلن، هر چند شما بر حسب تصادف پست رياست جمهوري اين كشور را اشغال كردهايد، اما فراموش نكنيد كه هميشه به همراه پدرتان به منزل ما ميآمديد تا كفشهاي خانواده ما را تعمير كنيد و در اين جا خيلي از سناتورها كفشهايي به پا دارند كه پدر شما آنها را ساخته است. بنابراين، هيچ گاه اصل خود را از ياد نبريد». اين مرد فكر ميكرد با اين كار او را تحقير ميكند؛ اما انسانهاي عاليقدر فراتر از تحقيرند. آبراهام لينكلن گفت : « من از شما سپاسگزارم كه درست پيش از ارائه اولين خطابهام به مجلس سنا، مرا به ياد پدرم انداختيد. پدرم چنان طينت زيبايي داشت، چنان هنرمند خلاقي بود كه هيچ كس قادر نبود كفشهايي به اين زيبايي بدوزد. من خوب ميدانم كه هر كاري هم انجام دهم، هرگز نميتوانم آن قدر كه او آفرينشگر بزرگي بود، رئيس جمهور بزرگي باشم. من نميتوانم از او پيشي بگيرم. در ضمن، ميخواهم به همه شما اشراف زادگان خاطر نشان سازم، اگر كفشهاي ساخت دست پدرم پاهايتان را آزار ميدهد، من هم اين هنر را زير دست او آموختهام. البته من كفاش قابلي نيستم، اما حداقل ميتوانم كفشهايتان را تعمير كنم. كافي است به من اطلاع بدهيد تا خودم شخصاً به منزلتان بيايم ». سكوتي سنگين بر فضاي مجلس حكمفرما شد. لينكلن تلاش بسياري براي لغو بردگي نمود و تصميم گرفت تا برده فروشي را بطور قطع براندازد. وي در 23 سپتامبر 1862به اعضاي کابينه گفت، من با خداي خود عهد کردهام که اين عمل را انجام دهم و به دنبال آن، اعلاميه آزادي را صادر نمود که به موجب آن، چهار ميليون برده آزاد مي شدند. اين اقدام لينكلن، بزرگترين حادثه قرن نوزدهم به شمار ميرود. در 14 آوريل 1865 ( ساعت 10 و چند دقيقه شب )، پنج روز پس از پايان جنگ داخلي 4 ساله آمريكا، آبراهام لينكلن رئيس جمهوري وقت اين كشور در جايگاه شماره 7 تماشاخانه فورد در مركز شهر واشنگتن هدف گلوله « جان ويلكس بوث John Wilkes Booth » يك بازيگر 26 ساله تئاتر و از هواداران كنفدراسيون آمريكا ( طرفداران كاهش قدرت دولت مركزي ــ جنوبي ها ) قرار گرفت و چند ساعت بعد ( ساعت 7 و 22 دقيقه بامداد 15 آوريل ) درگذشت. ضارب موفق شد از پنجره فرار كند و با اسبي كه از قبل زير پنجره آماده بود، از محل دور شد. وي پس از تيراندازي به لينكلن، كه در كنار همسرش نشسته بود و صحنه را تماشا مي كرد، فرياد زد : جنوب انتقام گرفت. بوث از فاصله يك متر و نيمي تنها يك گلوله به پشت جمجمه لينكلن شليك كرده بود.
نامه آبراهام لينكلن به آموزگار پسرش - او بايد بداند كه همه مردم عادل و صادق نيستند. - به پسرم بياموزيد كه به ازاي هر آدم شياد، انسانهاي درست و صديق هم وجود دارند. - به او بگوييد در ازاي هر سياستمدار خودخواه، رهبر باحميتي نيز وجود دارد. - به او بياموزيد كه در ازاي هر دشمن، دوستي هست. - مي دانم كه وقت مي گيرد، اما به او بياموزيد، اگر با كار و زحمت يك دلار كسب كند، بهتر از اين است كه پنج دلار از روي زمين پيدا كند. - به او بياموزيد كه از باختن پند بگيرد و از پيروز شدن لذت ببرد. - او را از غبطه خوردن برحذر داريد. به او نقش و تاثير مهم خنديدن را يادآور شويد. - اگر مي توانيد به او نقش مهم كتاب در زندگي را آموزش دهيد. - به او بگوييد كه تعمق كند: به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان، به گلهاي درون باغچه، به زنبورها كه در هوا پرواز مي كنند، دقيق شود. - به پسرم بياموزيد كه در مدرسه بهتر است مردود شود، اما با تقلب به قبولي نرسد. - به پسرم ياد دهيد كه با ملايم ها، ملايم و با گردن كشان، گردن كش باشد. - به او بگوييد به باورهایش ايمان داشته باشد، حتي اگر همه خلاف او حرف بزنند. - به پسرم ياد بدهيد كه همه حرفها را بشنود و سخني را كه به نظرش درست مي رسد، انتخاب كند. - ارزش هاي زندگي را به پسرم آموزش دهيد، اگر مي توانيد به پسرم ياد دهيد كه در اوج اندوه تبسم كند. - به او بياموزيد كه در اشك ريختن خجالتي وجود ندارد. - به او بياموزيد كه مي تواند براي فكر و شعورش مبلغي تعيين كند، اما قيمت گذاري براي دل بي معناست. - به او بگوييد تسليم هياهو نشود و اگر خود را بر حق مي داند، پاي سخنش بايستد و با تمام قوا بجنگد. - در كار تدريس به پسرم ملايمت بخرج دهيد، اما از او يك نازپرورده نسازيد؛ بگذاريد كه شجاع باشد.
کشوری که امروزه با نام جمهوری فدرال آلمان میشناسیم، با قرار گرفتن در قلب اروپا و ایستادن بر رتبه نخست اقتصاد این قاره از موقعیتی برخوردار است که علاوه بر مسایل اقتصادی، باعث شده تا آلمان در امور سیاسی و امنیتی اتحادیه اروپا نیز صاحب نفوذ شود.
جایگاه رئیسجمهور در آلمان چیست؟
آلمان هماکنون بر اساس قانون اساسی که اعلامیه جهانی حقوقبشر از ارکان اساسی آن است، اداره میشود. اگرچه عالیترین مقام سیاسی کشور رئیسجمهور (Bundespräsident) است اما وی سمتی تشریفاتی دارد و در حقیقت صدراعظم ( Bundeskanzler ) تصمیمگیرنده نهایی است.
البته رئیس جمهور دارای قدرت خاصی است که در زمان بیثباتی سیاسی به کار میآید. وی راهیئت فدرال آلمان ( Die Bundesversammlung)شامل تمامی اعضای بوندستاگ به همراه چندین نفر از نمایندگان که توسط قوه مقننه شهرها با رای مخفی انتخاب میکنند.
ساختار پارلمان چگونه است؟
پارلمان آلمان متشکل از مجلس (Bundestag) و مجلس مشورتی (Bundesrat) است. همچنین دادگاه قانون اساسی آلمان ( Bundesverfassungsgericht)نیز نقش مهمی در تشکیلات حکومتی و شماری از تصمیمگیریهای اساسی ایفا میکند.
ماده 20 قانوناساسی از نظام سیاسی آلمان با عنوان دموکراتیک، اجتماعی، قانونمند و فدرال تعریف میکند و با تکیه بر سکولاریسم هر نوع دخالت نهادهای مذهبی را ممنوع میکند.
همانطور که گفته شد آلمان ساختاری فدرال دارد به این معنی که نظامی سیاسی از یک واحد سیاسی کل و واحدهای سیاسی جزء تشکیل شده است که در واقعهمان دولت و ایالتها هستند. این واحدها اگر چه هر کدام دارای استقلال هستند، اما در مجموع با هم نظامی سیاسی واحدی را تشکیل میدهند. به این ترتیبمسایل دفاعی، ارزی و پولی و سیاستخارجی مربوط به حکومت فدرال است و ایالتها فقط در مسایلی مانند امور فرهنگی،آموزشی و مالیات میتوانند مستقل تصمیمگیری کنند. این وضع همکاری ایالات و دولت فدرال را به دنبال دارد.
کلمه (Bund) دربرابر قانونی نشان دهنده این است که آن قانون فدرالی است و نه ایالتی. بخش قابل توجهی از قوانینی که در مجلس فدرال تصویب می شوند، باید از رای موافق ایالتها در بوندسرات برخوردار باشند.
این کشور 16 ایالت دارد و در بوندسرات هر ایالتی به نسبت جمعیتی که دارد، 3 تا 6 نماینده دارد که دولتهای ایالتی آنها را انتخاب میکنند.
از آلمان با عنوان کشوری یاد میشود که نظام اقتصادی سوسیال و اجتماعی مبتنی بر بازار را ابداع کرده است.
در جریان انتخابات هر شهروند واجد شرایط 2 برگ رای دارد: یکی به نامزد حوزه خود و یکی به حزب دلخواهش.
نقش احزاب در تشکیل دولت چیست؟
احزاب مطرح آلمان عبارتند ازسوسیالدموکرات (SPD)،دموکرات مسیحی (CDU)، سوسیالمسیحی (CSU)،دموکراتیک آزاد(FDP)، سبز (Bündnis 90/Die Grünen) و حزب چپ (Linke) هستند.
احزابی که در پی برگزاری انتخابات پارلمانی بیشترین میزان رای را به دست آورند با ایجاد ائتلاف دولت آلمان را تشکیل میدهند. هر کدام از این احزاب با رنگی خاص تعریف میشوندکه در نامبردن از ائتلاف حاکم با توجه به ترکیب احزاب به نام رنگها اشاره میشود. مثلا ترکیب ائتلاف احزاب دموکرات مسیحی - سوسیالمسیحی با دموکراتیک آزاد در دولت فعلی آلمان ائتلاف سیاه زرد را به وجود آورد.
برای روشنتر شدن موضوع درباره 5 حزب اصلی آلمانی توضیحاتی ارائه میشود:
سوسیالدموکراتها: حزب سوسیال دموکرات آلمان قدیمیترین حزب سیاسی آلمان و احتمالاً پس از حزب محافظه کار بریتانیا، دومین حزب قدیمی جهان است. البته آلمانیها مدعی هستند که حزب آنان قدیمیتر است. این حزب در 23 ماه مه 2013 سالگرد 150 سالگیاش را جشن گرفت. این حزب با برنامه های تقریباً ده ساله فعالیت میکند که معمولاً به اسم شهری نامیده میشوند که کنگره عمومی آن سال در آنجا برگزار شده... مانند برنامه هامبورگ و غیره. در این برنامهها خط مشی حزب برای سالهای آینده معرفی میشود.
این حزب نقش بسیار موثری در براندازی دستگاه سلطنت آلمان و اعلام جمهوری در سال 1918 ایفا کرد. ویلی برانت، هلموت اشمیت و گرهارد شرودر 3 صدراعظم آلمان پس از جنگ جهانی دوم هستند که از اعضای این حزب بودند.
اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان: بزرگترین حزب محافظهکار این کشور است که در سال ١٩٤٥ تاسیس شد. این حزب را میتوان «راست میانه» دانست. ریاست این حزب با «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان است.
اتحادیه دموکرات مسیحی در ایالت بایرن فعالیت نمیکند و از اینرو در پارلمان، فراکسیون مشترکی را با اتحادیه سوسیال مسیحی بایرن تشکیل میدهد که این اتحادیه تنها در بایرن فعالیت میکند. سیاست های فدرال این دو حزب در قالب یک تفاهمنامهی ائتلاف پارلمانی با یکدیگر هماهنگ میشود، در حالیکه در سیاستهای ایالتی هر دو حزب مستقل از یکدیگر فعالیت میکنند. برای اشاره به هردوی آنها معمولاً از اصطلاح «اتحادیه» استفاده میشود.
در 1990 این حزب با حزب همنام خود در آلمان شرقی ادغام شد.
اتحادیه سوسیال مسیحی بایرن: سومین حزب بزرگ آلمان است که در سال ١٩٤٥ در ایالت بایرن آلمان با مرکزیت مونیخ تاسیس شده و تنها در همین ایالت فعالیت میکند. این حزب در پارلمان فدرال آلمان، بوندستاگ همراه با حزب همپیمان خود اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان فراکسیون مشترکی را تاسیس کرده اند و در امور فدرال به شکل مشترک فعالیت میکنند. از اینرو اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان در ایالت بایرن فعالیت حزبی ندارد. این حزب در قالب فراکسیون مشترک از سال ٢٠٠٥ با حضور حزب سوسیال دمکرات آلمان و از سال ٢٠٠٩ با حضور حزب دمکرات آزاد آلمان با سه وزیر فدرال در دولت ائتلافی آلمان حضور دارد. از سال 1957 تا کنون پست نخست وزیری ایالت بایرن همیشه در اختیار این حزب بوده است. ریاست این حزب و نخست وزیری ایالت بایرن از اکتبر ٢٠٠8 بر عهده ی هورست ز یهوفر است
حزب دموکرات آزاد: حزبی سیاسی لیبرال بازار آزاد در آلمان است. طرفداران حزب آزاد معمولاً از طبقهٔ متوسط و بالا تشکیل میشود که خود را «مستقل» میدانند و به نوعی ادامهٔ سنت لیبرالی در اروپا هستند. گرچه این حزب عموماً رای خیلی قوی ندارد و رای آن بین پنج تا دوازده درصد نوسان داشته است اما از بعد از جنگ جهانی دومدر اکثر دولتها، یا در ائتلاف با اتحادیه دموکرات مسیحی و یا در ائتلاف با حزب سوسیال دموکرات، حضور داشته است. در واقع از 1949 به این طرف تنها 15 سال را خارج از حکومت بودهاند و با این وجود قدرت دولت آلمان هنوز از حد مطلوب دموکراتهای آزاد بسیار بیشتر است.
حزب چپ: این حزب جایگزین قانونی حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان است که تا 1990 در آلمان شرقی بود.این حزب پیش از تغییر نام به عنوان «حزب شرق» شناخته میشد و در غرب آلمان نفوذ کمی داشت. با این حال معمولاً از 15 تا 25 درصد آرا در شرق آلمان را کسب میکرد و دولتی ائتلافی ( با حزب سوسیال دموکرات) در بعضی ایالات شرق آلمان تشکیل میداد.
در 2005 با اتخاد نام «حزب چپ» و شرکت در ائتلافی انتخاباتی با «حزب کارگر و عدالت اجتماعی» (که بیشتر در آلمان غربی پایه داشت) بیش از 8.7 درصد آرا در انتخابات فدرال آلمان را به دست آورد.
حزب سبز: این حزب نماینده اتحاد 90 و حزب سبز است که در سال 1980 تاسیس شد. این حزب در سال 1993 با جنبش حقوق مدنی 90که متعلق به جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR) بود، ادغامشد. این حزب حدود 30 سال در پارلمان آلمان برای حمایت از محیط زیست و توسعه پایدار،دموکراسی، حقوقبشر، عدالت اجتماعی، صلح و سیاستهای بینالمللی چندجانبهای در این زمینه تلاش کرده است.
این حزب از سال 1998 تا 2005 به مدت 2 دور با سوسیالدموکراتها تشکیل دولت ائتلافی (قرمز-سبز) داد.«یوشکافیشر» وزیر خارجه وقت نیز از همین حزب بود.پس از آن این حزب به عنوان مخالف فعالیت داشته است.
اما در آلمان احزاب کوچکی هم فعالیت میکنند. که حزب «دزدان دریایی» و حزب «بدیلی برای آلمان» (AFD) از جمله این احزاب هستند.
احزاب خود را معرفی و اجازه شرکت در انتخابات را دریافت میکنند. کمیسیون انتخابات حق رد صلاحیت هیچ حزبی که وفاداری خود را به قانون اساسی، دموکراسی و اصل حکومت قانونمدار ابراز کند را ندارد.
در انتخابات امسال از 39 حزب معرفی شده پنج حزب انصراف خود را از شرکت در انتخابات اعلام کردهاند. به این ترتیب 34 حزب در انتخابات پارلمانی ِ آلمان در سال 2013 شرکت خواهند کرد. آنها نامزدهای خود را برای گزینش در مجلس معرفی کردهاند.با این حال رقابت اصلی میان مرکل و پیر اشتاینبروک نامزد سوسیالدموکراتها است.
سفرهماهی نوعی ماهی تخت از خانواده رامَکماهیان و وابسته به کوسهها است. به سفرهماهی، دالماهی هم گفته شدهاست. سفرهماهیان نتیجهٔ چرخه تکاملی کوسهها هستند.
سفره ماهیها معمولاً در گروههای بزرگ و به صورت دسته جمعی زندگی میکنند.
استخوان بندی سفره ماهیها از غضروف که مادهای سخت ولی نرم تر از استخوان است تشکیل شدهاست.
زیستگاه این ماهیان در مناطقف گرم و نیمه گرم بوده و خصوصا در ماطق ماسه ای و کم عمق دریا که زیستگاه اصلی آنهاست به وفور یافت می شوند. در تمامی ساحل جنوب بخصوص سواحل استان هرمزگان که ماسه ای است , فراوانی قفابل توجه ای دارند و البته گونه هایی نیز وجو دارد که در آبهای شرین و رودخانه هایی که وارد دریا شده زندگی می کنند که گونه های آب شیرین گونه های بزرگی نیستند.
سفره ماهیان بر اساس شکل و بزرگی به هفت دسته تقفسیم بندی می شوند:
1- سفره ماهی گزنده یا سفره ماهی شلاقی
2- سفره ماهی پروانه ای
3- سفره ماهی شیطان یا مانتا
4- سفره ماهی عقابی یا خفاشی -
5-- سفره ماهی بینی گاوی -
6- سفره ماهی روخانه ای -
7- سفره ماهی گزنده گرد
هر دسته از سفره ماهی ها نیز دارای تعدادی گونه می باشد, اکثر گونه ها در خلج فارس یا دریای عمان یافت میشوند. در بین آنها سفره ماهی گزنده یا شلاقی بیشترین فراوانی را دارد. گونه های این خانواده بیشترین آسیب را به انسانها می رسانند چرا که تعداد آنها بسیار زیاد بوده و در تمامی آبها یافت می شوند و در قسمتهای بسیار کم عمق دریا نیز وارد می شوند. گاهی گونه های بزرگتر همراه با موج دریا آنقدر به نواحی کم عمق و ساحل نزدیک می شوند که با برگشت موج دریا نمی توانند به موقع برگشته و در میان ماسه ها گیر می کنند . در ساعات پایانی شب و در اسکله بزرگ تفریحی کیش هنگامی که اسکله چوبی اندکی خلوت شده , می توان در کنار پایه ها چوبی اسکله و در ابهای بسیار کم عمق نزدیک ساحل , دسته هایی از این سفره ماهی ها را بخوبی و البته از بالای اسکله تماشا کرد.
عرض سفره ماهیان گزنده از 30 سانتیمتر تا بیش از 2 متر بوده که بستگی به گونه آنها دارد. رنگ آنها شبیه رنگ ماسه ها بوده و موجوداتی کفزی هستند و عموما در کف دریا و در میان ماسه ها دیده می شوند و زمانی که در کف آب قرار دارند , تشخیص آنها براحتی امکان پذر نیست. شکل آنها سه گوش و مثلثی همراه با یک دم دراز و نوک تیز می باشد که این دم در قسمت زیرین و ابتدایی به یک یا دو خار سمی مسلح شده است . دم این جانور هیچ خطری نداشته و تنها خطر که وسیله دفاعی سفره ماهی در برابر مهاجمین بوده فقط خارهای سمی دم آن می باشد . سم این خارها آنچنان قوی نیست که سبب مرگ یا ناراحتهای جسمانی انسان شود, اما شدت و محل زخم و گزیدگی بسیار مهم است, چنانچه گزیدی در نواحی حساس و خصوصا سینه باشد امان دارد بر اثر فرو رفتن خار به داخل قلب یا ریه سبب مرگ مصدوم شود.
سفره ماهی ها موجوداتی بی آزار بوده و به هیچ وجه مهاجم نیستند و تنها زمانی خطرناک می شوند که سهوا بر روی آنها پا گذاشته شود و یا هنگام شیرجه رفتن به کف دریا به آنها برخورد شود که در این هنگام سفره ماهی از حالت دفاعی خارج شده و برای اینکه خود را آزاد کند سریعا خار دم خود به داخل بدن مهاجم فرو میکند.
اندازه خارها در گونه های مختلف تفاوت دارد که از 5 سانتیمتر تا بیش از 30 سانتیمتر می باشد. خارها بلند,استخوانی و نوک تیز بوده که بر روی خار, دندان های ریز و تیزی در جهت عکس نوک خار وجود دارد. شیاری نیز بر روی یکی از لبه ها خار وجود دارد که از طریق ان شیار سم وارد بدن مهاجم می شود.
از میان هفت دسته سفره ماهی ها, دسته سفره ماهی شیطان یا مانتا بزرگترین گونه بوده و فاقد خاری می باشد . مانتاها بزرگترین گونه سفره ماهی ها بوده که گاهی عرض آنها به بیش از 6 متر هم می رسد و موجوداتی بسیار زیبا و کاملا بی آزارند و تغذیه آنها از موجودات ریز دریا و پلانکتونها می باشد و با وجود ظاهری بسار بزرگ ترسناک هیچ خطری برای انسانها ندارند.
وزق
بوفو بوفو، وزغ عمومی یا وزغ اروپایی یک دوزیست با پراکندگی گسترده در سراسر اروپا به به استثنای ایسلند، ایرلند و برخی از جزایر دریای مدیترانه است.
نرهای بالغ حدود ۸ سانتی متر و مادههای بالغ در حدود ۱۳ سانتی متر رشد میکنند و پوست آنها ظاهر زگیل مانند و گستره از سبز تا قهوهای دارد. وزن آنها در حدود ۲۰ تا ۸۰ گرم است.
بسیاری نمی دانند که آیا میان قورباغه و وزغ تفاوتی وجود دارد یا نه؟ گرچه هردو دوزیست و خونسرد هستند ولی تفاوتهایی با هم دارند.قورباغه اندامی صاف،لیز و کشیده دارد واز وزغ خوشنماتر است اما وزغ خپله و دارای پوستی خشک و زگیل وار می باشد.بیشتر قورباغه ها دندان دارند ولی در بیشتر وزغها هیچ دندانی دیده نمیشود .وزغ و قورباغه هردو عمر طولانی دارند وگاهی به ۳۰ تا ۴۰ سال هم می رسد.وزغ از قورباغه کمتر تخم می گذارد با این وصف در ظرف یک سال بین ۴۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ تخم می گذارد. یک استثنا در مورد قورباغه گاوی وجود دارد که در هر فصل ۱۸۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ تخم می گذارد.در برخی از انواع وزغها نر نقش مهمتری در بیرون آمدن نوزاد از بازی میکند.مثلا در اروپا دیده شده که وزغ نر زنجیره های دراز تخمها را به دور پای خود بسته،آنقدر در سوراخی توی زمین می آرمد تا نوزادها آماده بیرون آمدن از تخم شوند.در آمریکای جنوبی وزغی زیست میکند که شکل عجیبی دارد،این وزغ حفره هایی در پشت خود دارد که تخمهایش در درون آنها رشد میکنند.در این حفره ها مایعی ریخته شده وبا پوست هم رویشان پوشانده شده.نوزادان وزغ آنقدر در همین حفره ها باقی می مانند تا لحظه ای که شکل وزغ کاملی به خود بگیرند . وزغهایی که در مناطق معتدل زندگی میکنند معمولا قهوه ای یا زیتونی هستند ولی وزغهای مناطق گرمسیری غالبا به رنگهای روشن هستند. نوزادان قورباغه و وزغ سه تا چهار ماه طول میکشد تا دم و آبششهای خود را از دست بدهند وحدود یک سال طول میکشد تا تبدیل به یک قورباغه یا وزغ کامل شوند.
نظام سیاسی حاکم بر ترکیه پارلمانی است و مجلس ملی این کشور بر اساس اصل ششم قانون اساسی وظیفه قانونگذاری را بر عهده دارد. اما مجلس ۵۵۰ نفره ترکیه تنها وظیفهاش قانون گذاری نیست، بلکه انتخاب رئیس جمهور هم در اختیار نمایندگانی است که برای رسیدن به پارلمان راهی دشوار در پیش دارند. بر اساس بازنگری سال ۱۹۶۱ در قانون اساسی این کشور، تمام گروههای سیاسی باید در قالب احزاب شناسنامه دار فعالیت کنند . در سال ۲۰۰۷ با تغییراتی که در قانون اساسی این کشور صورت گرفت، نمایندگان مستقل از احزاب نیز امکان راه یافتن به مجلس را پیدا کردند. اما همچنان احزاب نقش اصلی در عرصه سیاست و پارلمان را ایفاء میکنند. به گونهای که نخست وزیر رهبر حزب پیروز در انتخابات است و چنانچه یک حزب نتواند اکثریت آراء را به خود اختصاص دهد چارهای جز تن دادن به ائتلاف با احزاب کوچکتر را ندارد. مجلس ترکیه هم اکنون اصلاح قانون اساسی این کشور را در دست بررسی دارد و چنانچه اصلاحات مورد نظردولت با موافقت عمومی مردم در همه پرسی همراه شود، آنگاه نظام سیاسی ترکیه نیز ریاستی خواهد شد و رئیس جمهور با رای مستقیم مردم به قدرت خواهد رسید.
گام اول؛ حذف نظامیان
قانون اساسی ترکیه ارتش را حافظ میراث آتاتورک و لائیسیته در این کشور دانسته است. دست باز ارتش برای نقش آفرینی به بهانه حفاظت از میراث آتاتورک در سالهای گذشته این امکان را به نظامیان داده تاهرگاه که دولت را همسو با خواستهای خود ندیدند، کودتا کنند. اگرچه نظامیان هیچگاه دراین کشور به صورت مستقیم حکمرانی نکردند و به فاصله کوتاهی پس از کودتا دولت را به سیاستمدار برگزیده پارلمان تحویل دادند، اما دخالتهای متعدد آنان فضای سیاسی ترکیه در سالهای گذشته چندین بار با بحران سیاسی روبرو کرده است.
نظامیان اما در رویارویی با حزب عدالت و توسعه که برای نخستین بار پس از چند حزبی شدن ترکیه توانسته است به تنهایی دولت تشکیل دهد، چارهای جز ترک سیاست نداشتند. اگرچه دستگاه قضایی ترکیه تلاش کرد تا در سال ۲۰۰۷ مانع از ادامه کار این حزب شود اما سرانجام این اسلام گرایان جوان در قالب حزب عدالت و توسعه بودند که توانستند راه خود را ادامه دهند.
پس از آنکه دادگاه مربوطانحلال حزب عدالت و توسعه به نتیجه نرسید، این دولت بود که نظامیان را به بهانه اقدام برای کودتا علیه دولت دستگیر و روانه زندان کرد. سرانجام فرمانده ارتش از مقام خود کناره گیری کرد تا برای نخستین بار حزب حاکم فرمانده ارتش را تعین کند. دولت امیدوار است که در اصلاح قانون اساسی بخش زیادی از اختیارات ارتش را به وزارت دفاع منتقل کند تا نظامیان به صورت کامل دراختیارو کنترل دولت قرار گیرند.
گام دوم؛ جامعه مدنی قدرتمند
به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه بیش ازهرچیز مرهون شبکه سازی و روی آوردن اسلام گرایان به نهادهای مدنی است. پس از تجربه ناکام “اربکان” که با کودتای سفید ارتش قدرت را واگذار کرد، اسلام گرایان محروم از فعالیت سیاسی راهکار را در فعالیت مدنی و روی آوردن به نهادهای صنفی و اقتصادی دیدند.
اگرچه در ترکیه همچنان محدودیتهای بسیاری برای فعالیت نهادهای صنفی و به ویژه سندیکالیستها و اتحادیههای کارگری وجود دارد اما براساس آمار رسمی اعلام شده تا سال ۲۰۱۱ بیش از ۹۰ هزار سازمان غیردولتی در این کشور فعالیت میکنند و بیش از هشت میلیون نفر از جمعیت ۷۵ میلیون نفری ترکیه به عضویت سازمانهای غیردولتی درآمدهاند.
“بولنت کنش”، استاد دانشگاه و سردبیر روزنامه “تودی زمان” در ترکیه؛ توسعه کشور و چیرگی بر مافیای اقتصادی و سیاسی بدون وجود نهادهای مدنی قدرتمند و جنبشهای مدنی را غیر ممکن دانسته است. به گفته او، سازمانهای مدنی در ترکیه نسبت به دهه ۸۰ میلادی بیش از ۲۶۰ درصد رشد کردهاند. او به قدرت رسیدن عدالت و توسعه را نتیجه فرایند اتکا به جامعه مدنی دانسته است.
تا پیش از دوران” تورگت اوزال ” که برای رسیدن ترکیه به یک آرامش نسبی کوشید، همه امور دراختیار دولت بود. اما پس از اصلاح قانون اساسی دراین دوره، نهادهای مدنی و مذهبی در ترکیه اجازه فعالیت پیدا کردند. اسلام گرایان جوان نیزدرهمین دوران اتحادیه تولید کنندگان و تجارغیردولتی را درمقابل اتحادیه دولتی بنیان نهادند و نهادهای خیریه را در مناطق محروم ترکیه فعال کردند.
آنها پس از نزدیک به یک دهه فعالیت در نهادهای مدنی و صنفی سرانجام توانستند درانتخابات پارلمان ترکیه اکثریت پارلمان را در اختیار بگیرند. همین تجربه آنها را در دورهای که حزب عدالت و توسعه علیرغم در اختیار داشتن دولت، با رای دادگاه از دریافت کمکهای دولتی محروم شد، زمین گیر نکرد به گونهای که این حزب توانست در انتخابات بعدی نیز اکثریت آرا را به دست آورد.
جامعه مدنی ترکیه در دوران حکومت اسلام گرایان نقش بازدارنده ارتش را هم به خوبی ایفا کرده است. درحالی که احزاب سکولار ترکیه نگران اسلامی کردن قوانین بودند، سازمانهای غیردولتی هرکجا که احساس کردهاند حقوق فردی شهروندان نادیده گرفته میشود و یا ارادهای برای تغییر قوانین وجود دارد، اعتراض خیابانی پیشه کردهاند. کارشناسان براین باورند که پیشرفتهایی که در قوانین مربوط به زنان و اقلیتها درترکیه صورت گرفته نتیجه پایداری سازمانهای غیردولتی و جامعه مدنی است.
گام سوم؛ نظام حزبی
قانون اساسی ترکیه فعالیت گروههای سیاسی را تنها در قالب حزب به رسمیت میشناسد. اگرچه در نخستین سالهای اعلام جمهوریت ، این کشور تک حزبی بود و تنها حزب جمهوریخواه خلق، اجازه فعالیت داشت اما پس از تغییرات چند باره در قانون اساسی، فعالیت احزاب آزاد شد.
بر اساس قانون اساسی ترکیه، کاندیداهای نمایندگی مجلس تنها در صورتی میتوانند به پارلمان راه یابند که حزب متبوع آنها ده درصد کل آرا کل کشور را به دست آورد و چنانچه حزب نتواند این میزان از آراء را به دست آورد نامزدهای معرفی شده علیرغم برخورداری از اکثریت آراء از راه یافتن به مجلس باز میمانند. اگرچه این قانون در انتخابات سال ۲۰۰۷ تغییر کرده و نامزدهای مستقل نیز اجازه شرکت در انتخابات را دارند، اما همچنان این احزاب هستند که نتیجه نهایی انتخابات را رقم میزنند.
قانون اساسی ترکیه احزاب سیاسی را ازعناصر حیات سیاسی دموکراتیک معرفی میکند. احزاب سیاسی بدون نیاز به اجازه دولت تشکیل میشوند اما باید فعالیتهای خود را درچارچوب قانون اساسی و احکام قانونی ادامه دهند. براساس آخرین آمار رسمی ۷۱ حزب سیاسی در ترکیه فعال هستند و ۱۰ میلیون نفر از شهروندان این کشور به عضویت احزاب درآمدهاند. قانون اساسی ترکیه عضویت افراد زیر ۱۸ سال، نظامیان، قضات دادگستری و اعضای هیات علمی دانشگاها دراحزاب را ممنوع کرده است. اعضای هیات علمی تنها در صورتی میتوانند به عضویت احزاب درآیند که درکادر مرکزی قرار گیرند.
دولت موظف به حمایت مالی از احزاب است. احزاب براساس میزان رای و تعداد نمایندگانی که درمجلس دارند ازخزانه داری کمک دریافت میکنند. درکنار این حق عضویت، فعالیتهای اقتصادی درآمد زا و دریافت حق ثبت نام از نامزدهای نمایندگی مجلس از دیگر منابع درآمدی احزاب سیاسی به شمار میآیند.
احزاب چنانچه خلاف اصول قانون اساسی ترکیه فعالیت کنند، دیوان عالی قضایی در دادگاه به اتهام آنان رسیدگی میکند و در صورت اثبات اتهام، بر حسب قانون به ممنوعیت فعالیت و انحلال و یا محرومیت از دریافت خدمات دولتی در یک دوره زمانی مشخص محکوم میشوند.
در دهههای پیش برخی از احزاب اسلام گرای ترکیه با رای دادگاه منحل شدهاند. اما اعضای آن با تاسیس حزبی جدید به صحنه سیاسی بازگشتهاند. درانتخابات پارلمانی ترکیه تنها احزابی اجازه حضور دارند که دارای ۳۱ تشکیلات استانی در ۳۱ استان ترکیه باشند.
قانون اساسی ترکیه وظیفه برگزاری و نظارت بر انتخابات را برعهده دستگاه قضایی گذاشته است. شورای عالی انتخابات با هفت عضو اصلی و چهار عضو علی البدل وظیفه برگزاری و نظارت بر انتخابات را دارند. اعضای این هیات توسط مجمع عمومی دادگاه عالی استیناف و مجمع عمومی شورای ایالتی انتخاب میشوند. این شورا تا ۱۱ روز پس از انتخابات به شکایت و اعتراض کاندیداها رسیدگی میکند.
طبق اعلام این شورا هر فرد ۲۵ ساله با سوادی میتواند نامزد نمایندگی مجلس شود. اما اعضای وابسته به احزاب باید از طریق حزب متبوع خود درانتخابات ثبت نام کنند. هریک از نامزدها نیز سه ماه فرصت تبلیغات دارند. تبلیغات انتخابات در ترکیه معمولا حزبی است و از طریق سخنرانیهای عمومی صورت میگیرد. احزاب علاوه بر اینکه از رسانههای خصوصی برخوردارند با توجه به میزان رای در آخرین انتخابات برگزار شده میتوانند از رسانههای دولتی و رادیو و تلویزیون استفاده کنند. پیش از شروع انتخابات کلیه پوسترهاو سایر ابزار تبلیغاتی پاکسازی میشود.
در ترکیه انتخابات محلی شوراها و شهرداریها هم از اهمیت فراوانی برخوردار است. شهردارنیز با رای مستقیم شهروندان انتخاب میشود و همچون دوران نمایندگی مجلس اعضای شورای و شهردار پنج سال فرصت دارند تا برنامههای خود را پیش ببرند. احزاب در انتخابات شهرداریها نیز حضوی فعال دارند. رقابت در شهرهای بزرگتر برای دراختیار گرفتن شهرداریها پررنگتر است.
سامانه خرید و امن این
سایت از همهلحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه 09159886819 در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما فرستاده می شود .
آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی
سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس
مطالب پربازديد
متن شعار برای تبلیغات شورای دانش اموزی تحقیق درباره اهن زنگ نزن انشا در مورد 22 بهمن