سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط reyhaneh

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

تمرین ریاضی در زندگی

بازديد: 97

تمرین ریاضی در زندگی

 جهانی از مفاهیم انتزاعی، فرمول‌هایی که باید به حافظه سپرد، تمرین‌ها و مهارت‌های خسته‌کننده و تکالیف منزلی که اغلب نامفهوم به‌نظر می‌رسند! برای پدران و مادرانی که چنین پیش‌زمینه‌ای از ریاضیات دارند، پیوند بین ریاضی و زندگی واقعی غیرممکن به نظر می‌رسد، اما خوشبختانه برای فرزندان ما آموزش ریاضی به اندازه‌ چشمگیری بهبود یافته است.

امروزه ریاضیات با رویکرد عملی و کل‌نگر(مفهومی) آموزش داده می‌شود. برای مثال، دانش‌آموزان به جای آن‌که جدول ضرب را به حافظه بسپارند، با استفاده از چیزهایی که می‌توانند لمس و حس کنند، شیوه‌های ضرب‌کردن را بررسی می‌کنند یا آنان می‌توانند با دوستان‌شان آزمایش‌هایی انجام دهند و ببینند سه کودک که هر کدام دو مداد در دست دارند، در مجموع ٦ عدد مداد به همراه دارند.

 ما پدران و مادران، پیوسته از آموزگاران و رسانه‌ها می‌شنویم که خواندن مطالب جالب برای فرزندان‌مان چه اندازه‌ اهمیت دارد. با وجود این، هنگامی که به ریاضی می‌رسیم، بسیار کم سخن می‌گوییم. بنابراین، باید در پی راه‌هایی باشیم که آموزش ریاضیات را درمنزل بسط دهیم. ما باید ریاضیات را برای فرزندان‌مان واقعی سازیم. فعالیت‌های زیر می‌توانند به شما کمک کنند تا به کودکان‌تان نشان دهید که ریاضیات بخش زیادی از زندگی روزانه‌ ما را تشکیل می‌دهد.

درختان، خودروها و چراغ‌ها را بشمارید  
  هنگامی که در خودرویی هستید، از فرزندتان بخواهید درختانی را که از آنها می‌گذرید، بشمارد. همچنین بپرسید چند تا خودرو قرمز رنگ می‌بیند یا چند چراغ راهنما را پشت‌سر گذاشته‌اید. شمارش معکوس نیز مهارت مهمی است که بچه‌ها را برای تفریق آماده می‌سازد. هنگامی که از پله‌ها پایین می‌آیید، از فرزندتان بخواهید به‌طور معکوس از عدد ١٠ شمارش کند.

  لباس‌ها را دسته‌بندی کنید
از فرزندتان دعوت کنید در شستن و اتوکشیدن لباس‌ها به شما کمک کند. از او بخواهید لباس‌ها را بر پایه‌ رنگ، اندازه یا شخصی که آنها را می‌پوشد، دسته‌بندی کند. جفت‌کردن جوراب‌ها و پی‌بردن به این‌که در پایان کار، تعداد جفت جوراب‌ها نصف تعداد همه‌ جوراب‌ها خواهد بود، به کودک کمک می‌کند یک مفهوم بنیادی ریاضی (عدد زوج و عدد فرد) را درک کند.
 
 میز و صندلی را با هم بچینید
چیدن وسایل خانه فرصت خوبی برای آموزش الگوهاست. چیدن میز و صندلی‌ها را آغاز کنید و از کودک‌تان بخواهید بر پایه‌ الگویی که شما آغاز کردید، کار را پی بگیرد.

  پول خود را حساب کنید  
هنگامی که در مغازه و خواروبار فروشی فرزندتان از شما می‌خواهد برایش شکلات بخرید، بگویید در صورتی برایت می‌خرم که بگویی برای پرداختن مبلغ آن چند سکه باید بپردازیم. اگر درست به اندازه‌ قیمت شکلات سکه ندارید، از او بخواهید بگوید فروشنده چقدر باید به آنان بازگرداند.

  یک کیک را تقسیم کنید
از فرزندتان بخواهید بگوید چگونه یک کیک را می‌توان به چند بخش مساوی تقسیم کرد. اگر در پایان کار قطعه‌ای از کیک می‌ماند از او بپرسید چگونه می‌توان آن را به نصف، یک‌سوم یا یک‌چهارم تقسیم کرد تا به هریک از اعضای خانواده مقدار مساوی از آن برسد.

مقدار لازم را سنجش کنید
آشپزی فرصت مناسبی فراهم می‌سازد تا کودک شما اندازه‌گیری را تمرین کند و با واژه‌های اندازه‌گیری آشنا شود. هنگام غذا پختن از فرزندتان بخواهید مقدار کافی از مواد لازم را برای پخت غذا پیمانه کند؛ برای مثال، یک فنجان آب، نصف قاشق چای‌خوری نمک و یک‌چهارم فنجان روغن.   برای کمک به آموزش مفاهیم به فرزندتان لازم نیست شما یک متخصص ریاضی باشید. فقط کافی است همان‌گونه که شرح داده شد ریاضی را به‌طور خودمانی‌تر معرفی و تقویت کنید. دانش خود را از ریاضی توسعه دهید و به کودک کمک کنید ارتباط و نقش مهم ریاضیات را در زندگی روزانه درک کند. 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

6 روش تدریس موثر ریاضی

بازديد: 185

6 روش تدریس موثر ریاضی

 

دکتر متیو بیرانوند- محقق و معلم ریاضی

 
نویسنده: Matthew Beyranevand
 
هدف نهایی آموزش ریاضی به دانش آموزان کمک به درک مطلب، کاربرد مهارتها در عمل و یادآوری مفاهیم در آینده است. مطمئنا فایده ای ندارد اگر یک دانش آموز یک فرمول یا یک مفهوم ریاضی را تنها برای امتحان از بر کند بی آنکه مفهوم اصلی آن را درک کرده باشد. هر معلمی دوست دارد مطمئن باشد که دانش آموزان مفهوم اصلی درس ریاضی را درک کرده اند بدون اینکه تنها و تنها درگیر حفظ کردن فرمول ها و راه حل ها شده باشند.
 
در این بخش، 6 راهی را که معلمان برای کمک به درک ریاضی می توانند استفاده نمایند، توضیح داده می شود:
 
1. یک آغاز اثرگذار
5 دقیقه آغازی درس، می تواند شروع موثری برای کل طول کلاس باشد. یکی از بهترین روش های این است که معلم شروع به فهرست کردن آنچه در آن روز در کلاس مطرح خواهد شد، نماید به این ترتیب دانش آموزان می توانند خود را برای آنچه در پیش رو خواهند داشت آماده نمایند. قدم دوم آن است که معلم اهداف آموزشی یا سوالات مهم را در مورد مبحث درس طرح کند یا روی تخته بنویسد به این ترتیب دانش آموزان می توانند اهداف درسی را متوجه شوند و پس از اتمام کلاس، میزان رسیدن به اهداف را بسنجند. در آخرین مرحله، معلم می تواند یک یا چند مسئله را برای دستگرمی یا ورود به مبحث درس مطرح نماید و با بحث و بررسی سوال و پاسخ های احتمالی، ذهن دانش آموزان را درگیر مبحث درسی نماید.
 
2. معرفی سرفصل ها از راه های مختلف
درس را به روش های مختلف معرفی کنید. استفاده از روش های تدریس مختلف و با ابزارهای ارائه متفاوت می تواند موضوع درسی را برای اکثر دانش آموزان قابل فهم نماید. برای مثال تنها کافی نیست که در مورد درس به صورت کلامی صحبت کنید، نشان دادن یک فیلم کوتاه، کشیدن یک تصویر روی تخته، استفاده از رنگ ها و اندازهای مختلف روی تخته، یا حتی طرح یک مثال نمادین می تواند، توجه دانش آموزانی با سبک های یادگیری متفاوت را نسبت به موضع درس جلب نماید.
 
3. حل مسئله از راه های مختلف
در یک کلاس درس ایده آل، معلم قادر است یک مسئلۀ واحد را به شیوه های مختلف حل کند و دانش آموزان را تشویق می کند که هر یک راه حل های خلاقانه خود را برای حل مسئله امتحان کنند. هر چه راهبردهای مختلف و بیشتری برای نگاه کردن به یک مسئله و حل آن به ذهن دانش آموزان برسد، به همان میزان قابلیت آنها برای درک جوانب مختلف مسئله نیز افزایش می یابد به این ترتیب آنها درگیر حفظ کردن یک فرمول یا یک راه حل نمی شوند بلکه بالعکس سعی می کنند، برای هر مسئله راه حل های مختلفی را بیازمایند.
 
البته باید بپذیریم که تشویق دانش آموزان به ساختن راه حل های مخصوص خودشان برای حل مسئله تا حدی نیز می تواند باعث ایجاد نگرانی و اضطراب در معلم ها باشد. ممکن است معلمان شرکت کنند که شاید دانش آموزان اشتباه کنند یا راه حل های نامناسبی را امتحان کنند یا از منطق نادرستی استفاده کنند. اما منافع توانمند کردن دانش آمزوان برای تجربه ساختن راه حل های فردی برای حل مسائل بسیار بیش از مضرات آن است. بنابراین اگر به عنوان یک معلم نمی توانید یا نمی خواهید همیشه از این روش استفاده کنید اما هر از گاهی استفاده از این روش، می تواند به احساس اعتماد به نفس و تسلط بر موضوع در دانش آموزان کمک کند.
 
4. نشان دادن کاربرد
هر معلمی به خوبی می داند یکی از موثرترین روش های برای یاد دادن یک مبحث درسی، نشان دادن کاربرد آن در عرصه عمل و در دنیای واقعی است. زمانی که دانش آموزان نحوه کاربرد یک مسئله را در جهان واقعی و در دنیای اطراف خود می بینند، با آن ارتباط برقرار کرده و کمتر دچار فراموشی می شوند. اما در یک کلاس ریاضی، پیدا کردن کاربرد مباحث درسی در دنیای واقعی و زندگی روزمره همیشه ساده نیست. بنابراین اگر نتوانستید مصادیقی را در دنیای واقعی بیابید دست کم می توانید کاربرد آن مفهوم ریاضی را در سایر مباحث ریاضی یا علمی نشان دهید. برای مثال اگر پیدا کردن مصداق عملی برای درس مشتق دشوار است، می توانید کاربرد آن را در درس انتگرال نشان دهید. به این ترتیب به دانش آموزان کمک می کنید ارتباطات بین مباحث درسی را در ذهن خود زنده و فعال نگه دارند.
 
5. به اشتراک گذاشتن استدلال ها
در صورتی که یک معلم بخواهد از میزان یادگیری و درک مطلب دانش آموزان اطمینان حاصل کنید، یکی از بهترین روشها، گوش دادن به نحوه استدلال آنها است. تنها کافی نیست که روش حل مسئله را به صورت نوشتاری و روی کاغذ ببینید اگر واقعا بخواهید که نحوه تفکر و مراحل رسیدن به پاسخ نهایی را آنچنان که دانش آموز تصور کرده و پیموده درک کنید، لازم است که دست کم دقایقی از وقت کلاس را به بحث و بررسی شفاهی در مورد نحوه حل مسائل اختصاص دهید. از دانش آموزان بخواهید روش حل مسئله را با صدای بلند برای همکلاسان خود توضیح دهند به این ترتیب نه تنها روش و طرز فکر آنها برای شما مشخص می شود بلکه دیگر دانش آموزان نیز می توانند با افکار و استدلال ها و راه حل های مختلف برای مسائل ریاضی رو به رو شوند و به یک یادگیری جمعی دست یابند.
 
6. به پایان بردن کلاس با یک جمع بندی کوتاه
هر کسی ممکن است در طول کلاس، ناگهان رشته کلام را از دست بدهد یا دچار حواسپرتی شود و بخشی از درس را متوجه نشود. بنابراین بهترین راه برای به پایان بردن 7 دقیقه آخر کلاس، یک جمع بندی نهایی کوتاه از مطالب ارائه شده قبل از به صدا درآمدن زنگ تفریح است. می توانید از این چند دقیقه مهم و حساس برای یکی از این سه کار  استفاده کنید:
 
- یک خودارزیابی مختصر و سریع از میزان یادگیری مباحث درسی: دانش آمزوان می توانند میزان یادگیریشان از مبحث درسی را از بین 1 تا 5 نمره گذاری کنند.
- مروز اهداف آغازین درس و یک معرفی کوتاه از آنچه در جلسه آینده مورد بحث قرار خواهد گرفت.
- مرور پیشاپیش تکلیف شب برای از بین بردن ابهامات یا سوالات ممکن.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تفاوت شبكه های عصبی مغز مربوط به محاسبات ریاضی و یادگیری زبان

بازديد: 83

تفاوت شبكه های عصبی مغز مربوط به محاسبات ریاضی و یادگیری زبان

به گزارش ساینس، از سال ها قبل در رابطه با مكانیزم های مورد استفاده مغز برای حل مشكلات محاسباتی و مشكلات مربوط به پردازش واژگان و به ویژه مسائلی كه مستلزم به كارگیری هردو قابلیت مغز است، بین متخصصان مباحث متعددی مطرح شده است، به گونه ای كه تعدادی از ریاضی دانان احساس می كردند در زمان حل مسائل ریاضی بخش خاصی از مغز آن ها فعال می شود. 

محققان فرانسوی تصمیم گرفتند از نقاط فعال مغز در زمان حل هر دو نوع مساله تصویربرداری كنند تا این اختلاف نظرها یك بار برای همیشه حل و فصل شوند. محققان آزمایشی را با كمك 30 داوطلب كه 15 نفر آن ها ریاضیدان و 15 نفر دیگر غیر ریاضیدان و علاقمند به خواندن بودند، با استفاده از فناوری fMRI انجام دادند. در این آزمایش هنگامی كه مغز داوطلبان با استفاده از دستگاه اسكن می شد، از آن ها سوالات متعددی پرسیده شد كه برخی نیاز به محاسبات ریاضی داشتند و باید پاسخ آن ها با بله یا خیر اعلام می شد.

در نتیجه معلوم شد وقتی هردو گروه به سوالات غیر ریاضی پاسخ می دهند، عملكرد مغز آن ها به گونه ای است كه پیش از این برای پردازش زبان و واژگان شناخته شده است؛ اما هنگام پاسخ به سوالاتی كه نیازمند محاسبات ریاضی سطح بالا بودند، بخش آهیانه ای (parietal)، بخش جلویی (prefrontal) و بخش گیجگاهی (inferior temporal) مغز ریاضیدانان فعال شد. با توجه به این كه داوطلبان دیگر آموزش لازم را برای حل مسایل محاسباتی دریافت نكرده بودند، در هنگام پاسخگویی به سوالات عمومی تر ریاضی بخش های مذكور از مغز آن ها فعال شد. در هر دو گروه بخش های مسئول پردازش زبان و واژگان در هنگام پاسخگویی به سوالات محاسباتی، غیرفعال بود. 

محققان از آزمایش خود به این جمعبندی رسیدند كه در هنگام حل مسایل محاسباتی، از سوالات ساده ریاضی گرفته تا محاسبات بسیار پیچیده مربوط به علوم فضایی، تنها بخش های خاصی از مغز فعال شده و شبكه های عصبی آن ها مشغول به كار می شوند، اما در زمان مكالمه با سایرین یا پردازش واژگان، شبكه های عصبی دیگری در مغز كارساز می شوند. گزارش كامل این تحقیقات در نشریه Proceedings of the National Academy of Sciences به چاپ رسیده است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مغز چگونه آگاهی را به وجود می‌آورد؟

بازديد: 133

مغز چگونه آگاهی را به وجود می‌آورد؟

مسئله آگاهی از دیرباز تاکنون، مهم‌ترین و پرمناقشه‌ترین بحث‌ها را میان متفکران برانگیخته است. امروزه که علم جنبه شگفت‌آور و رازگونه پدیده‌های طبیعی، ازجمله بدن انسان را از آنها زدوده و همه آنها را به سازوکارهایی فروکاسته، که با مفاهیم روشن علمی و محاسبات ریاضی قابل‌توضیح‌اند؛ مسئله آگاهی احتمالا از معدود مسائلی است که آن را نمی‌توان به‌راحتی به این‌گونه شرح‌ها فروکاست. فرایندهای عصب‌شناختی و زیست‌شناختی که می‌توان آنها را با مشاهدات تجربی و نظریه‌های علمی توصیف کرد، چگونه موجب شکل‌گیری پدیده‌های آگاهانه می‌شوند؟ از منظر علمی، وقتی محرک‌های بیرونی بر حواس ما اثر می‌کنند، زنجیره‌ای از فرایندها در سلول‌های عصبی ما (نورون‌ها) به کار می‌افتند. حال مسئله این است که «در فاصله یورش محرک‌ها به گیرنده‌های ما و تجربه آگاهی، دقیقا چه اتفاقی می‌افتد؟ فرایندهای میانی به چه شیوه‌ای موجب وضعیت‌های آگاهانه می‌شوند؟» یافتن راه‌حل این مسئله، پروژه اصلی جان سرل، متفکر آمریکایی، در کتاب «راز آگاهی» است که در سال ۱۹۹۰ منتشر شد. سرل در این کتاب، نخست چند مورد از مهم‌ترین نظریه‌های علمی در جهان آنگلوساکسون را معرفی و نقد می‌کند؛ سپس موضع خود را شرح می‌دهد. فرانسیس کریک، جرالد ادلمن، راجر پنروز، دانیل دنت، دیوید چالمرز و ایزرائل روزنفیلد متفکرانی‌اند که سرل در این کتاب به نظریه‌های آنها می‌پردازد.

پرداختن به مسئله آگاهی به شیوه علمی، در آغاز کار ما را با مشکلاتی جدی مواجه می‌کند. علوم با تعریف چند کمیت می‌کوشند فرایندهای فیزیکی را به شکل واضحی تشریح کنند. هرچقدر هم که محاسبات مبتنی‌بر این کمیت‌ها پیچیده باشند، می‌توان آنها را با الگویی روشن توصیف کرد. مثلا از دیدگاه عصب‌شناختی، فرایندهای مرتبط با ادراک در سطوح خُرد نورون‌ها و سیناپس‌ها اتفاق می‌افتند. مغز انسان ساختار پیچیده‌ای است متشکل از صدها‌میلیارد نورون که از طریق سیناپس‌ها با هم ارتباط برقرار می‌کنند. «تمامی زندگی آگاهانه ما معلول این فرایندهای سطح پایین است». اگرچه محاسبه فرایندهای پرشماری که در این سطوح جریان دارد به علت کوچکی و آسیب‌پذیری آنها بسیار دشوار است، مشکلات مهم‌تری در حوزه نظری و فلسفی وجود دارد. پدیده‌های آگاهی «درونی، اول‌شخص و کیفی»اند. اگر بپذیریم این پدیده‌ها رابطه مستقیمی با فرایندهای مغزی دارند، باید بتوانیم این ارتباط را مشخص کنیم. باید به‌شکل روشنی شرح دهیم که «آتش‌زدن الکتروشیمیایی نورونی در سیناپس‌ها، چگونه موجب پدیده‌های خصوصی، ذهنی و کیفی می‌شوند». دیدن یک درخت، گوش‌دادن به موسیقی و احساس نگرانی‌داشتن یا ترسیدن، همگی تجربه‌های کیفی‌اند. این تجربه‌ها که وضعیت‌های آگاهانه ایجاد می‌کنند، «کوالیا» نام دارند. مسئله اصلی این است: کوالیا چگونه با فعالیت نورون‌ها مرتبط می‌شود؟

به پرسش ارتباط ذهن و مغز در طول تاریخ تفکر پاسخ‌های گوناگونی داده شده است. برخی به نظریه دوگانه‌انگاری روی آوردند. این نظریه نخستین‌بار توسط دکارت و گالیله مطرح شد و امروزه نیز کسانی مانند پنروز به‌نوعی طرفدار آنند. از نظر آنها، دو جهان متمایز وجود دارد: واقعیات فیزیکی که موضوع بررسی علم‌اند و واقعیت‌های روانی که از حیطه پژوهش علمی خارج است. آگاهی به جهان دوم تعلق دارد؛ بنابراین نمی‌توان آن را به‌ شیوه علمی مطالعه کرد. سرل که به‌دنبال توضیحی علمی برای تجربه‌های آگاهانه است، این دیدگاه را به‌وضوح رد می‌کند. در جناح دیگر، گروهی از دانشمندان معتقدند برای گریز از دوگانه‌انگاری، باید آگاهی را به چیزی دیگر فروکاست. برخی همچون دنت آن را به‌کلی کنار می‌گذارند و منکر واقعیت‌داشتنش می‌شوند. سرل این دیدگاه را نیز نمی‌پذیرد، زیرا از نظر او، نظریه دنت نمی‌تواند مسئله کوالیا را حل کند.

طرفداران نظریه فروکاست آگاهی، برای توضیح فعالیت‌های ذهنی به استعاره کامپیوتر متوسل می‌شوند. از نظر آنان، ذهن صرفا یک برنامه کامپیوتری است. ذهن برای مغز همچون نرم‌افزار برای سخت‌افزار است. سرل این نظریه را «هوش مصنوعی قوی» می‌نامد تا آن را از نظریه «هوش مصنوعی ضعیف» که خود به آن معتقد است متمایز کند؛ یعنی نظریه‌ای که مطابق آن کامپیوتر وسیله‌ای سودمند برای شبیه‌سازی ذهن است. او برای رد نظریه «هوش مصنوعی قوی» چنین استدلال می‌کند:
۱- کامپیوترها صرفا نمادهای صوری را دست‌کاری می‌کنند و برنامه‌های آنها نحوی‌اند
۲- ذهن حاوی درون‌مایه‌های معناشناختی است
 ۳- نحو با معناشناسی فرق دارد. به عبارت دیگر، نمی‌توان معنا را صرفا از فرایندهای نحوی بیرون کشید. ذهن صرفا نمادهای صوری را دست‌کاری نمی‌کند، بلکه معنای آنها را نیز درک می‌کند. مثلا وقتی به زبان انگلیسی می‌اندیشیم، واژه‌هایی که به آنها فکر می‌کنیم «صرفا نمادهای صوری تفسیرنشده نیستند»، بلکه معنای آنها را نیز می‌فهمیم.

مغز یک ماشین است. اما ماشینی فراتر از یک کامپیوتر؛ مغز ماشینی بیولوژیکی است. این موضوع چندان غریب به نظر نمی‌رسد، زیرا ما با ماشین‌های بیولوژیکی دیگری نیز آشناییم؛ ماشین‌هایی مانند قلب و کلیه، که کارکردشان را به‌خوبی می‌دانیم. اما آنچه مورد مغز را متمایز می‌کند، وضعیت ویژه آن، یعنی هوشمند‌بودنش است. نظریه‌ای که می‌کوشد راه‌حلی برای مسئله آگاهی بیابد، باید توضیح دهد که چرا فرایندهای مغزی‌اند که موجب آگاهی می‌شوند؛ چرا ماشین‌های دیگر را آگاه نمی‌دانیم. ازاین‌رو، این نظریه باید به مسئله کوالیا پاسخ گوید. سرل مدعی نیست که در کتاب «راز آگاهی» به این نظریه دست یافته و مسئله آگاهی را حل کرده است. او حتی ویژگی‌های این نظریه را هم شرح نمی‌دهد. از نظر او، ما هنوز نمی‌دانیم که این نظریه به چه شکل است. به‌زعم سرل، فراهم‌آوردن چنین نظریه‌ای کار «عصب-زیست‌شناسی» است.
 
در حوزه فلسفه، ما باید مسائلی را طرح کنیم که این پژوهش با آنها روبه‌رو است و نیز با ملاحظات روش‌شناختی برای پرداختن به این مسائل، بکوشیم موانع سد راه آن را برداریم. سرل معتقد است وضعیت‌های آگاهانه وجود دارند و فرایندهای مغزی موجب آنها می‌شوند: «حال چون می‌دانیم که درواقع، این وضعیت‌های آگاهانه اتفاق می‌افتند، باید فرض کنیم که حداقل اینکه چگونه اتفاق می‌افتند اساسا قابل‌فهم است». پروژه اصلی شرح رابطه علّی آنهاست. اینکه آیا عملا شرح این رابطه ممکن است را نمی‌دانیم. اما برای پیشبرد پژوهش «کماکان باید فرض کنیم که آگاهی نه‌تنها کشف‌شدنی، بلکه به‌لحاظ نظری نیز فهمیدنی است». همچنین باید مسیرهای نزدیک‌شدن به مسئله را برای پژوهش تعیین کنیم. آنچه آگاهی را رازآمیز می‌کند ندانستن نحوه کارکرد مغز نیست، بلکه این موضوع است که «حتی تصور روشنی نداریم که مغز چگونه می‌تواند آگاهی را به وجود آورد». ولی وقتی «این مسئله زیست‌شناختی» را فهمیدیم، راز آگاهی نیز فاش می‌شود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ریاضیات از دریچه دوربین

بازديد: 103

ریاضیات از دریچه دوربین

اکران یک فیلم تازه با موضوع ریاضیات و نوابغ علم ریاضی بار دیگر این موضوع را در میان سینمادوستان مطرح کرده که چرا تعداد فیلم‌های مهم درباره ریاضیات در بهترین حالت از عدد انگشتان ۲ دست فراتر نمی‌رود و هالیوود به‌ندرت سراغ این موضوع مهم می‌رود.
 
به گزارش همشهری، «مردی كه بی‌نهایت را شناخت» به كارگردانی متیو براون داستان زندگی واقعی ریاضیدانی به نام سرینیواسا رامانوجان است كه از زندگی فقیرانه در مدرس هند تا پذیرفته‌شدن در دانشگاه كمبریج راهی سخت را پشت سر گذاشت و در نهایت تحت هدایت و حمایت پروفسور جی. اچ. هاردی به یكی از برترین نظریه‌پردازان علم ریاضی تبدیل شد. نقش اصلی فیلم را دیو پاتل بازی می‌كند كه بیش از همه با نقش جمال مالك در «میلیونر زاغه‌نشین» شناخته می‌شود.
 
شاید قدیمی‌ترین صحنه مربوط به ریاضی در تاریخ هالیوود به 1941 و كمدی «در نیروی دریایی» با بازی بود ابوت و لو كاستلو باشد. در سال‌های اخیر توجه فیلمسازان و تهیه‌كنندگان به جذابیت‌های علم ریاضی بیشتر در قالب فیلم روایت شد و البته «راشمور» وس اندرسن(1998) از نمونه‌های نه‌چندان جذاب آن است؛ جایی كه معلم روی تخته سخت‌ترین معادله هندسه دنیا را نوشته و قهرمان داستان مشغول خواندن روزنامه است!
 
اگر از این نمونه بامزه بگذریم، قطعا باید از «ویل هانتینگ خوب» گاس ون‌سنت یاد كنیم كه علاوه بر موفقیت خیره‌كننده هنری و تجاری، 2 اسكار بهترین بازیگر مرد مكمل را برای رابین ویلیامز فقید و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را برای زوج مت دیمن و بن افلك به ارمغان آورد. فیلم داستان كارگری به نام ویل هانتینگ است كه خیلی زود نبوغ خود را در ریاضیات كشف می‌كند و صحنه‌های حل مسائل سخت ریاضی در آن نقشی كلیدی در پیشبرد داستان دارد.
 
«یك ذهن زیبا» به كارگردانی ران هوارد و بازی راسل كرو در نقش جان فوربس نش جونیر ریاضیدان نامدار مبتلا به اسكیزوفرنی، «شبكه اجتماعی» دیوید فینچر با موضوع داستان زندگی خالقان فیس‌بوك و «بی‌اهمیتی» نیكولاس روگ با حضور آلبرت اینشتین در میان شخصیت‌های اصلی از دیگر تلاش‌های هالیوود برای ورود به دنیای جذاب ریاضیات از دریچه دوربین بوده است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

جست‌وجوی ریشه منطق فازی در باورهای فرهنگی ایران باستان

بازديد: 49

جست‌وجوی ریشه منطق فازی در باورهای فرهنگی ایران باستان

انوشیروان انصاری. عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله
سال ١٩٦٥، سال تولد چارچوبی جدید در ریاضی است، با معرفی تئوری مجموعه‌های فازی توسط پروفسور «لطفعلی عسگرزاده»، دانش‌آموخته سال‌های نخستین دانشکده فنی دانشگاه تهران. هیچ‌کس گمان نمی‌برد که این تئوری جدید بتواند برای خود جایگاهی مطمئن در برابر تئوری‌های ریشه‌دار احتمالات و منطق ارسطویی باز کند. اما تاریخ به‌گونه‌ای دیگر رقم خورد. اما منطق فازی چیست؟ و از چه جایگاه علمی‌ای برخوردار است؟

برای این منظور، كنكاشی تدقیقی در موضوعات علم منطق می‌‌کنیم. در منطق ارسطویی فرض بر این است كه تصوراتی منطقی، تصوراتی كاملا روشن، واضح و مشخص و با حدود معین هستند مانند تصور «میز، درخت، صندلی، مثلث و...». به‌همین‌ترتیب، تصدیقات مبتنی‌بر این تصورات نیز تصدیقاتی قطعی هستند. به عبارت دیگر، قضایای منطقی یا درست هستند یا نادرست و مرز درستی و نادرستی نیز به‌خوبی مشخص است. اما با كمی دقت در تصورات ذهنی خود، این نكته استنباط می‌شود كه بسیاری از مفاهیم حد و مرز مشخصی در تصورات ما ندارند. شاید بتوان تمامی وجدانیات را در زمره این مسائل قرار داد. تصور ما از «غم، شادی، خوبی، بدی، درستی، نادرستی و...» از این قبیل است. خصوصیت مشترك تمام این مفاهیم آن است كه نمی‌توان تعریف دقیق با حد و مرزهای مشخصی در مورد آنها ارائه داد. نحوه برخورد منطق ارسطویی با این‌گونه مفاهیم تنها یك برخورد سلبی- ایجابی است، یعنی تنها كاری كه منطق ارسطویی می‌تواند در برابر این‌گونه مفاهیم انجام دهد، خبر از وجود یا عدم وجود آنهاست. به عبارت دیگر تنها می‌توان گفت كه «غم وجود دارد»، اما منطق ارسطویی در مورد كیفیت و میزان آن، لب به سكوت می‌بندد. ملحوظ‌کردن این عدم قطعیت و نامشخصی در محدوده تصدیقات و قضایا نیز باعث می‌شود قضایا پوستین قدیمی و سنتی خود را پاره كرده و از قالب‌های معمول عدول كنند. این سخن به آن معنا نیست كه این نامشخصی باعث خلل در منطقی‌بودن این قضایا می‌شود، بلكه این سخن به آن معناست كه قالب‌های نخستین قضایای منطقی شكسته شده و وسعت می‌یابند. نمونه‌هایی از چنین تصدیقاتی را هرروز در امور مختلف و در تصمیم‌سازی‌های خود می‌توانیم پی‌جویی كنیم، به‌گونه‌ای که اگر بگوییم اكثر قریب به اتفاق تصمیمات روزانه ما در قالب قضایای فازی است، سخن به گزاف نگفته‌ایم. تصمیمات هر روزه شامل انتخاب پوشش، انتخاب مسیر حرکت، پارک‌کردن خودرو، خرید منزل، همه‌وهمه تصمیماتی فازی هستند.
 
ذكر یك نكته در این مقام خالی از لطف نیست و آن اینكه، منطق فازی شاخه‌ای از شاخه‌های منطق و در برابر منطق ارسطویی نیست، بلكه منطق ارسطویی حالت خاصی از منطق فازی است و رابطه مابین منطق ارسطویی و منطق فازی، عموم و خصوص كلی است، بنابراین تضاد و تقابلی میان منطق فازی و منطق ارسطویی موجود نیست بلكه یكی حالت عمومی دیگری است. با این بیان مشخص می‌شود كه منطق فازی جز ارائه‌كننده قالبی برای تفكر صحیح و مطابق با طبیعت غیرمشخص و مبهم واقعیات خارجی، چیز دیگری نیست و اگر هدف علم منطق را جلوگیری از خطای ذهن بدانیم، منطق فازی نیز كاملا همین هدف و غایت را دنبال می‌كند.
 
متأسفانه ذهنیت بسیاری از محققان و صاحب‌نظران این است كه منطق فازی به دلیل اینکه طبیعت غیرمشخص و مبهم مسائل را مورد كنكاش و بررسی قرار می‌دهد، علمی غیرمنطقی! یا كمتر منطقی است. به عنوان نمونه از چنین تعبیری، نظر پروفسور «ویلیام كاهان» از دانشگاه بركلی كالیفرنیا در اینجا نقل می‌شود: «نظریه فازی اشتباه است. اشتباه و مخرب. آنچه به آن نیاز داریم تفكری منطقی‌تر است نه تفكری كمتر منطقی. خطر منطق فازی این است كه مشوق همان تفكر بی‌ارزشی است كه تابه‌حال این اندازه مشكل‌آفرین بوده است. منطق فازی كوكائین علم است». در پاسخ این اشكال باید گفت كه اگر معیار منطقی‌بودن را میزان تطابق با واقعیت و عینیت خارجی بدانیم، منطق فازی نه‌تنها در مقایسه با منطق كلاسیك، كمتر منطقی نیست، بلكه انعكاس شفاف از واقعیت غیرمشخص و مبهم خارجی است و بنابراین انطباق بالایی با آن دارد. شاید درک منطق فازی برای ذهن‌های شرقی، کاری آسان‌تر باشد. در منطق شرقی، خوبی و بدی، اموری درهم‌آمیخته با یکدیگرند. شاید بهترین محل در ظهور و بروز این درهم‌آمیختگی را بتوان در شعر فارسی مشاهده کرد؛ آنجا که عالی‌ترین مفاهیم عرفانی و عشق به معبود با نازل‌ترین مفاهیم عشق زمینی توصیف می‌‌شوند و این موضوع همواره چالشی برای محققان و متفکران غربی بوده، که چگونه می‌توان این هر دو را در یک قالب توصیف کرد. جای دیگر از محل‌های ظهور این درهم‌آمیختگی‌بودن و نبودن را می‌توان در تعریف حکمای ایران قدیم از وجود پی‌جویی کرد؛ آنجا که حکیم سبزواری در تعریف وجود از زبان ایرانیان باستان می‌نویسد:

الفهلویون الوجود عندهم  حقیقه ذات تشکک تعم
مراتبا غنی و فقرا تختلف  کالنور حیثما تقوی و ضعف

ایرانیان باستان، وجود را یک حقیقت دارای مراتب می‌دانستند، همانند نور که قوی و ضعیف است. در اتاقی که روشن است، اگر چراغی دیگر روشن شود فضای اتاق روشن‌تر خواهد شد. روشنایی مفهومی فازی است که درجه و مقدار دارد. اتاق در هر لحظه هم روشن است و هم تاریک و این تاریکی و روشنی با هم درهم آمیخته شده‌اند. ازاین‌رو اگر ادعا کنیم که پایه‌های نظریه منطق فازی در نظریات حکمای ایران باستان تشکیل شده، حرفی به گزاف نگفته‌ایم. اما آنچه کار دکتر «زاده» را به یک کار بی‌بدیل تبدیل کرد، معرفی ساختاری ریاضی برای مفاهیم و تفکرات عمیق و قدیمی بوده است. ورود یک نظریه به عمل، نیازمند ساختاری ریاضی است تا بتوان از آن استفاده کرد. بسیاری از ساختارها و چارچوب‌های این نظریه جدید در قالب مقاله‌ای در سال ١٩٧٣ توسط دکتر «زاده» پیشنهاد شد. اما در عرصه کاربرد، این ژاپنی‌ها بودند که گوی پیشتازی را ربودند و شاید بتوان از اولین کاربردهای جدی نظریه منطق فازی در کنترل قطارهای سریع‌السیر سندای ژاپن نام برد؛ جایی که استفاده از این منطق باعث اقتصادی‌ترشدن، راحتی بیشتر و حرکت روان‌تر قطار شد. امروزه تئوری منطق فازی کاربردهای بسیاری پیدا کرده است؛ در تشخیص دستخط افراد، ناوبری هواپیماها، سامانه‌های کنترل صنعتی در نیروگاه‌ها، کاهش مصرف سوخت اتومبیل‌ها، افزایش کارایی لوازم خانگی مانند ماشین‌های رختشویی و جاروبرقی، سامانه فوکوس اتوماتیک دوربین‌های عکس‌برداری و فیلم‌برداری و هزاران کاربرد دیگر. شاید علت بالندگی منطق فازی و موفقیت آن را بتوان در درهم‌آمیختگی مؤثر و مثبت گذشته و حال جست‌وجو کرد. آنچه می‌دانیم گنجینه بزرگی است، اما شاید «لطفی‌زاده»‌های دیگر باید باشند تا برای دانسته‌های گذشته لباسی نو و کارا طرح کنند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

سخت‌افزار اوپن‌سورس هوش مصنوعی فیس‌بوک

بازديد: 121

سخت‌افزار اوپن‌سورس هوش مصنوعی فیس‌بوک

ماهنامه شبکه - شماره 177
 
فیس‌بوک می‌خواهد موفقیت‌هایش را در ساخت سرورهای اوپن‌سورس سفارشی برای سخت‌افزارهای هوش مصنوعی نیز تکرار کند. این شرکت برنامه‌ای را اعلام کرده است تا طبق آن بتواند آخرین نسل فوق پیشرفته سرورهای اوپن‌سورس با کارایی بالا را برای شبکه‌های عصبی پروژه Open Compute Project بسازد.

سخت‌افزار جدید هوش مصنوعی فیس‌بوک مجهز به پردازنده‌های گرافیکی قدرتمندی است که می‌توانند پردازش‌های گرافیکی را با کارایی بالایی انجام دهند. در جدیدترین سرور هوش مصنوعی فیس‌بوک بانام Big Sur قرار است از هشت پردازنده گرافیکی تسلای انویدیا استفاده شود که هریک مصرف انرژی بالغ‌بر 300 وات دارند. چون این سرورها باید در شبکه‌های عصبی استفاده شوند، باید توانایی پردازش‌های گرافیکی بسیار بالایی داشته باشند. در شبکه‌های عصبی فیس‌بوک دائماً تصاویر پردازش‌شده و با هزاران تصویر دیگر مقایسه می‌شوند.
 
مثلاً ممکن است چندین هزار تصویر برای یافتن یک سوژه پردازش شوند. قرار است سرورهای هوش مصنوعی Big Sur با رک‌های اوپن‌سورس Open Rack سازگار و هماهنگ باشند. هردوی این محصولات بخشی از پروژه بزرگ فیس‌بوک در Open Compute Project هستند. آن‌طور که در وبلاگ مدیران فیس‌بوک آمده است سرورهای جدید فعلاً اوپن‌سورس نخواهند شد بلکه در پروژه OCP ثبت می‌شوند تا در آینده در اختیار شرکا و همکاران فیس‌بوک در این پروژه قرار گیرند. فیس‌بوک در پروژه OCP به دنبال ساختن سرورها و سخت‌افزارهای مرکز داده‌ای است که کاملاً با نیازهای این شبکه اجتماعی سازگار باشند و از سوی دیگر به هیچ برند یا محصول خاص خارجی در بازار وابسته نباشند. ممکن است در OCP از پردازنده‌های اینتل استفاده شود؛ ولی ابداً انحصارگرایی و وابستگی صرف به این پردازنده‌ها به وجود نخواهد آمد و از سوی دیگر برای افزایش یا کاهش سخت‌افزارهای موردنیاز بسیار انعطاف‌پذیر است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:43 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مفاهیم انسانی در ریاضی درباره منطق فازی

بازديد: 161

مفاهیم انسانی در ریاضی درباره منطق فازی

مصطفی علامه‌زاده. عضو هیأت ‌علمی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله

در سال ١٩٦٥ پروفسور «لطفعلی عسگرزاده» استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا، برای اولین‌بار مجموعه‌های فازی را تعریف کرد. از آن زمان تاکنون نظریه فازی، چارچوب فکری و علمی جدیدی را در محافل آکادمیک و مهندسی معرفی کرد و دیدگاه دانشمندان را نسبت به کم‌وکیف دنیای اطراف ما تغییر داده است. او مفاهیم و اصطلاحاتی همچون مجموعه‌های فازی، رویدادهای فازی، اعداد فازی و فازی‌سازی را وارد علوم ریاضیات و مهندسی کرد. او منطق انسانی را وارد ریاضی کرد. اگر در ریاضی، دو رنگ سفید و سیاه را صفر و یک تصور کنیم، منطق ریاضی، طیفی به‌جز این دو رنگ سیاه و سفید نمی‌بیند و نمی‌شناسد. ولی در مجموعه‌های طبیعی نامعین فازی لاجیک، بین سیاه و سفید، مجموعه‌ای از طیف‌های خاکستری را هم ملحوظ می‌کند و به این طریق فصل مشترک ساده‌ای بین انسان و کامپیوتر به وجود آورد. این منطق حدود ٥٠ سال پیش در آمریکا توسط پروفسور «زاده»، پایه‌ریزی شد و برای اولین‌بار در سال ١٩٧٤ در اروپا برای تنظیم دستگاه تولید بخار، در یک نیروگاه کاربرد علمی پیدا کرد و متعاقب آن، کاربردهای عملی دیگری نیز در عرصه اتوماتیزه‌کردن، در صنایع اروپا و مناطق نظامی آمریکا پیدا شدند. تحول واقعی در کاربرد منطق فازی در سال ١٩٨٠ در ژاپن اتفاق افتاد و از آن زمان، ژاپن در بازار فازی نقش پیشرو دارد. در سال ١٩٨٧ بود که مترو «سندای» ژاپن با سیستم فازی هدایت شد و به‌ویژه در عرصه وسایل الکترونیکی و دستگاه‌های خانگی در سال ١٩٩٠، «فازی» در ژاپن به‌عنوان کلمه سال انتخاب شد و این‌گونه است که کشور سازنده ربات‌ها و هوش مصنوعی، این منطق را با سرعتی روزافزون، کامل می‌کند. از دهه ٦٠ میلادی تاکنون در حوزه زلزله‌شناسی، در محدوده وسیعی از جمله طبقه‌بندی زلزله‌ها از رویدادهای مصنوعی، دسته‌بندی الگو در پیش‌یابی پس‌لرزه‌ها پس از وقوع زلزله‌های بزرگ و در بحث آشکارسازی سیگنال‌های با بزرگای کم که در فاصله دور رخ داده‌اند، به کار رفته است.

هم‌اکنون تلاش‌های زیادی برای بهبود عملکرد الگوریتم خوشه‌بندی زمین‌لرزه‌ها برای پیش‌بینی زلزله‌های بزرگ در جریان است. یکی از روش‌های مؤثر در طبقه‌بندی آن، استفاده از الگوریتم‌های فازی است. در مقایسه با دیگر روش‌ها در بهینه‌سازی شکل خوشه‌ها و تعداد خوشه‌های آشکارشده و پارامترهای فازی‌سازی است، به‌طوری‌که سرعت همگرایی اجرا بسیار سریع‌تر از روش‌های سنتی معمولی است. پیشرفت تکنولوژی نرم‌افزارهای فازی و هوش مصنوعی ما را به دقت و سرعت بالاتر با صرف هزینه کمتر هدایت کرده است. امروزه در مراکز ثبت جهانی سیگنال‌های زلزله، استفاده از تئوری فازی و عصبی برای تشخیص مکان زمین‌لرزه‌ها که به صورت اتوماتیک انجام می‌شود، بخش بزرگی از کارهای حجیم پردازش‌های معمول در زلزله‌شناسی را برعهده گرفته است. کاربرد دیگر، در احتمال وقوع رویداد زلزله است که با بهره‌گیری از محاسبات درخت خطا، احتمال وقوع زلزله و تشخیص هر رویداد اصلی با دقت بیشتری نسبت به روش‌های معمول تعیین می‌شود. استفاده از تئوری فازی در ارزیابی ریسک به دلیل وجود عدم قطعیت در مفهوم مدیریت ریسک به طور گسترده در زمینه تحقیقاتی مدیریت ساخت‌وساز نیز به کار رفته است.
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:42 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چگونه خلاقیت خود را تقویت می‌کنید؟

بازديد: 203

چگونه خلاقیت خود را تقویت می‌کنید؟

روزنامه ایران/ پرستو رفیعی
 
ورزشکار‌ها و بسیاری از هنرمند‌ان قبل از مسابقه و اجرا، خود را آماده می‌کنند و به اصطلاح «گرم می‌کنند.» شاید بد نباشد ما هم قبل از هر کاری که نیازمند خلاقیت است، خلاقیت مان را گرم کنیم. شاید اگر قبل از کار، خلاقیت مان را گرم کنیم، بهتر فکر کنیم و بهتر عمل کنیم. شاید بشود، چرا که نه.

دکتر فرشاد نجفی‌پور در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: یکی از بهترین روش‌های گرم کردن خلاقیت، این است که به نحوه استفاده از یک شیء شناخته شده مثل صندلی و آجر، نگاهی کاملاً متفاوت داشته باشیم. وقتی تلاش کنیم برای استفاده متفاوت از این‌ها، روش درست کنیم، به روش‌ها و فکرهای گوناگونی خواهیم رسید.

اغلب ابتدا به حافظه مان رجوع می‌کنیم و مثلاً به ذهن مان می‌آید که از آجر برای بسته نشدن در یا پایه شکسته ویترین هم می‌شود استفاده کرد. همین‌طور که به فکر کردن ادامه می‌دهیم می‌رسیم به آنجا که شیء در دست مان است یا در حال تکه تکه کردنش هستیم. اگر آجر را خرد کنیم می‌توانیم خرده هایش را به عنوان درزگیر راه آب استفاده کنیم. اگر چند تا آجر داشته باشیم می‌توانیم منقل برای کباب بسازیم.

باید هر امکانی حتی خیالی را در نظر گرفت. مثلاً، آجر می‌تواند ابزار ارتباط باشد، می‌شود با آجر روی ماسه یا برف نوشت. با آجر می‌شود غذا را گرم کرد یا حتی پخت (آجر، وسیله آشپزی). می‌شود با آجر آدامس را از کف راهرو برداشت (آجر، وسیله نظافت.)

کسانی که هر روز حداقل 10 دقیقه این تمرین را انجام بدهند بهتر می‌توانند مسأله حل کنند. وقتی اول این طوری گرم کنیم نمره امتحان‌های مختلف مان حتی تست هوش بیشتر می‌شود و بهتر هم پازل درست می‌کنیم. وی با اشاره به نتایج تست‌های تصویربرداری عملکردی مغز خاطر نشان می‌کند: متخصصان با استفاده از تصویربرداری عملکردی مغز (اف‌ام‌ارای=FMRI) ثابت کرده‌اند که پس از چنین تمرینی شدت ارتباط بین بخش‌های خاصی از مغز افزایش می‌یابد. این دو بخش یکی در کارهای تخیلی مثل قصه ساختن، آینده نگری و دومی در درک مفاهیم و ربط دادن افکار و درک استعاره‌ها و مواردی از این دست، نقش دارند.

تشدید اتصال بین این دو بخش از مغز موجب افزایش انعطاف و خلاقیت خواهد شد. 
دکتر نجفی‌پور با تأکید بر اینکه مغز انسان جامد نیست، تصریح می‌کند: پویایی مغز بیش از هر چیزی به میزان استفاده از آن  بستگی دارد. به عبارت ساده تر هرچه بیشتر از ذهنمان کار بکشیم پویا تر شده بهتر کار می‌کند. پس می‌توان گفت هر قدر ذهنمان را با مطالب جدیدتر مواجه کنیم عملاً کارآمدتر می‌شودچراکه مسیرهای ارتباطی بیشتر و بهتری مابین بخش‌های مختلف آن شکل می‌گیرد.

به گفته این روانشناس، در تفکر خلاق و حل مسأله، شبکه‌ها و مدارهای مغزی متعددی درگیر هستند. البته همه در آن واحد درگیر نیستند و اغلب یکی فعال و بقیه در آن لحظه غیر فعال هستند. مثلاً شبکه «سکوت» در روشن و خاموش کردن شبکه‌های «پیش فرض»(برنامه ریزی) و «مهار خاص» (پیگیری) نقش مهمی دارد.اما هنگام خلاقیت این دو شبکه همزمان فعال هستند.

وی در توضیح این الگو تصریح می‌کند: این الگو شبیه پل‌های متحرک است. پل باز می‌شود و قایق‌ها می‌روند. پل بسته می‌شود قایق‌های داخل رودخانه متوقف می‌شوند و خودروهای داخل بزرگراه حرکت می‌کنند. اما شاید در فاصله کمی  پل مرتفعی روی رودخانه ساخته شده باشد که قایق‌ها و خودروها همزمان و به‌طور دائم مشغول رفت و آمد هستند.

دکتر نجفی‌پور در خاتمه عنوان  می‌کند: اینکه قبل از یک آزمون خلاق چه کنیم بسیار مهم است. شبکه‌های مغز انسان مدام در حال بازآرایی هستند. پس برای افزایش بصیرت و انعطاف باید با تخیلی عمیق که حافظه، ادراک و تجربیات ما را به کار بکشد، خود را آماده کنیم  یا به اصطلاح گرم کنیم.

خوب است بدانیم مسیرهای مغزی ما مانند یک پل متحرک، طاق و جفت می‌شوند که این امر باعث می‌شود نواحی مختلف مغز، اطلاعات را آهسته تر یا سریع تر بفرستند یا بگیرند. از این‌رو تجسم کاربردهای متفاوت از یک شیء شناخته شده مثل گیره کاغذ یا قوطی حلبی، شیوه مناسبی برای گرم کردن تفکر خلاق است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

آینده هوش مصنوعی و انسان‌ها

بازديد: 215

آینده هوش مصنوعی و انسان‌ها

ماهنامه شبکه - شماره 176 / حمیدرضا تائبی

ما در جهانی مملو از اشیا هوش‌مند زندگی می‌کنیم. تلفن‌ها، ساعت‌ها و ماشین‌های هوش‌مند به‌طور فزاینده‌ای به یک هنجار تبدیل شده‌اند؛ در حالی که واژه هوش‌مندی در اصل به ویژگی‌های اضافی‌تری هم‌چون قابلیت اتصال به اینترنت و شبکه‌های ارتباطی اشاره دارد؛ اما این تعریف به آرامی در حال تغییر است و جای خود را به توانایی‌های شناختی (Cognitive) خواهد داد؛ به‌طوری که بسیاری از سازمان‌ها ویژگی‌های مضاعف‌تری هم‌چون قابلیت اتصال به اینترنت و تعامل با دستگاه‌های دیگر را به عنوان یک اصل زیربنایی برای هوش مصنوعی پذیرفته‌اند و اکنون به دنبال ادارک‌پذیری اشیا هوش‌مند هستند. امروزه چشمان دنیای فناوری روی دو مقوله هوش مصنوعی و ربات‌ها متمرکز شده است.
 
ربات‌ها با بهره‌گیری از یادگیری ماشینی و یاد دهندگی ماشینی، به سرعت در حال نزدیک شدن به انسان‌ها هستند. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد در کم‌تر از دو دهه دیگر هوش مصنوعی با هوش انسانی برابری خواهد کرد. ما در این مقاله سعی می‌کنیم نگاهی کوتاه به تحولات آتی هوش مصنوعی و ربات‌ها داشته باشیم؛ در ادامه خلاصه نظرات کارشناسان برجسته هوش مصنوعی و رباتیک را خواهیم داشت؛ اما بر خلاف گذشته این‌بار به بررسی دیدگاه‌های مثبت و تحولاتی که این کارشناسان پیش‌بینی کرده‌اند، پرداخته‌ایم.
 
هوش مصنوعی چیست؟
قبل از آن‌که نگاهی به آینده هوش مصنوعی داشته باشیم، ابتدا بهتر است تعریف کوتاهی از این واژه داشته باشیم. جامعه جهانی، هوش مصنوعی را برنامه‌های کامپیوتری توصیف کرده است که برای انجام وظایف پیچیده طراحی شده‌‌اند. این برنامه‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند تا مشکلاتی که در طول تاریخ با استفاده از هوش انسانی حل می‌شدند را به راحتی حل کنند. هوش‌مندی برنامه‌های کامپیوتری، از تشخیص گفتار تا تصمیم‌گیری بر مبنای ادارک بصری را شامل می‌شود؛ در حالی که هوش منصوعی در حالت عالی و ممتاز خود که عموما در فیلم‌های علمی تخیلی آن‌را مشاهده می‌کنیم، گوی سبقت را از هوش انسانی می‌رباید؛ اما در مقطع فعلی، شرکت‌های بزرگی نظیر آی‌بی‌ام، گوگل، مایکروسافت و فیس‌بوک شبانه‌روز در تلاش هستند هوش مصنوعی را به اندازه‌ای از توان‌مندی برسانند که در دنیای واقعی و نه در فیلم‌های علمی تخیلی، به این سطح از هوش‌مندی برسد. 
 
هوش مصنوعی فرآیندهای تجاری را بهبود می‌بخشد
در 11 می سال 1997 میلادی، گری کاسپاروف استادبرتر شطرنج جهان در مبارزه‌ای سخت با ابرکامپیوتر آی‌بی‌ام موسوم به Deep Blue طعم شکست را چشید. به اعتقاد بسیاری این اولین تقابل رو در روی انسان با ماشین بود که در نهایت منجر به پیروزی هوش‌مصنوعی شد؛ اما اگر کمی به عقب‌تر و به جنگ جهانی دوم باز گردیم، مشاهده می‌کنیم، دستگاه هوش‌مندی که توسط آلن تورینگ ساخته شد، به مدت دو تا چهار سال توانست کدهای دستگاه انیگمای آلمان را رمزگشایی کند؛ اما اکنون هوش مصنوعی با روزگار اولیه خود تفاوت‌های کاملا مشهودی دارد. هر چند مقالاتی که امروزه در ارتباط با هوش منصوعی منتشر می‌شوند، این‌گونه القا می‌کنند که فرآیندهایی هم‌چون پردازش گفتار، داده‌کاوی و مواردی از این دست، یک فرآیند پیچیده و زمان‌بر هستند؛ اما واقعیت این است که امروزه بیش از هر زمان دیگری سازمان‌ها به اطلاعات تحلیلی نیاز دارند. اطلاعاتی که بر تصمیم‌گیری‌های استراتژیک سازمان‌ها تأثیرگذار هستند. همین موضوع باعث می‌شود، سازمان‌ها به دنبال ابزارهای هوش‌مندی باشند که در درجه اول توانایی درک و تفسیر سیستم‌های پیچیده را داشته باشند و دوم آن‌که تعامل میان مدیران ارشد، مشتریان و کارمندان یک سازمان را درک کنند؛ بر همین اساس پیش‌بینی می‌شود ابزارهای هوش‌مندی که ظرف چند سال آینده تولید می‌شوند با محوریت محاسبات علوم شناختی و پردازش طبیعی گفتار ساخته ‌شوند. این ابزارها در آینده به راحتی توانایی کشف جزییات و الگوی مستتر در داده‌ها را خواهند داشت. همین موضوع باعث می‌شود، پیچیده‌ترین رفتارها توسط این ابزارها شناسایی شود. برآوردها نشان می‌دهند ظرف چند سال آینده، هوش مصنوعی به درجه‌ای از پیشرفت خواهد رسید که برای تحلیل‌ داده‌ها در حوزه‌های مختلف هم‌چون فروشگاه‌ها، بیمارستان‌ها و صنایع هوایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در مقطع فعلی اولویت اصلی پژوهش‌گران هوش مصنوعی، وارد کردن محاسبات علوم شناختی و تعامل آن با کلان داده‌ها است. 
 
سرمایه‌گذاری‌های تجاری در صنعت هوش مصنوعی افزایش خواهد یافت
در حالی که هوش مصنوعی در دراز مدت باعث بیکاری افراد خواهد شد و بخش عمده‌ای از کارگران و حتی متخصصان شغل خود را از دست خواهند داد؛ اما در مقابل بسیاری از شرکت‌های بزرگ و به ویژه سازندگان وسایل نقلیه از روند هوش‌مندسازی دستگاه‌ها استقبال خواهند کرد. این کار چند مزیت عمده برای سازمان‌ها دارد؛ اول آن‌که صاحبان صنایع بزرگ دیگر با مشکلاتی هم‌چون حوادث ناگوار در محل کار روبرو نخواهند شد، دوم آن‌که صاحبان صنایع دیگر نیازی به پرداخت پاداش و اضافه کاری نخواهند داشت و سوم آن‌که کیفیت محصولات تولیدی به‌طرز کاملا محسوسی افزایش خواهد یافت؛ هر چند مواردی که به آن‌ها اشاره شد، بخش کوچکی از قابلیت‌های مثبت به کارگیری هوش مصنوعی در صنایع بزرگ است؛ اما در مقابل نباید از این موضوع غافل شویم که سیل عظیم بیکاران در کشورهای مختلف به راه خواهد افتاد. افرادی که عمدتا جزء اقشار متخصص جامعه هستند. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهند که شرکت‌های بزرگ تجاری سرمایه‌گذاری‌های میلیارد دلاری را در حوزه تحقیق و توسعه هوش مصنوعی انجام خواهند داد. این سرمایه‌گذاری‌ها عمدتا در ارتباط با حوزه رباتیک، هوش مصنوعی و  در جهت نوسازی نیروی کار این شرکت‌ها خواهد بود. تویوتا شاخص‌ترین مثالی است که در این زمینه می‌توان به آن اشاره کرد. این شرکت قصد دارد در طول پنج سال، نزدیک به 200پژوهش‌گر را در حوزه‌های مختلف هوش مصنوعی استخدام کند. آکیو تویوتا مدیرعامل شرکت تویوتا در این‌باره گفته است: «به همان اندازه که فناوری در حال پیشرفت است، توانایی‌های ما در زمینه بهبود تولیدات نیز باید افزایش پیدا کنند».
 
دگرگونی‌های دیجیتالی مبتنی بر هوش مصنوعی، نقش محوری در استراتژی‌های سازمانی خواهند داشت
در سال 2016، مدیران اجرایی یک تلاش هماهنگ برای ادغام‌سازی طرح‌های دیجیتالی را در سراسر کسب و کار خود به وجود خواهند آورد. این هماهنگی یک چشم‌انداز دیجیتالی از کسب و کار آن‌ها ارائه خواهد کرد؛ به‌طوری که نشان می‌دهد تجارب دیجیتال چگونه در کسب درآمدها موفق بوده‌اند. الگوهای مبتنی بر تجارت با تجارت (B2B) سعی خواهند کرد، شکاف دیجیتالی مابین B2C را پر کنند و با سرعت بیش‌تری به نیازهای مشتریان پاسخ دهند. تا پایان سال 2018 نزدیک به 67 درصد مدیران اجرایی در 2000 سازمان بزرگ تجاری، دگرگونی دیجیتالی را در مرکز استراتژی‌های بزرگ شرکت‌های‌شان قرار خواهند داد. 
 
یادگیری ماشینی حضور جدی‌تری خواهد داشت
محققان مایکروسافت بر این باور هستند که سال 2016 سال طلایی پیشرفت فناوری خواهد بود؛ به‌طوری که پیشرفت‌‌های عمده‌ای در زمینه هوش مصنوعی رقم خواهد خورد و حتی ماشین‌ها توانایی لبخند زدن به انسان‌ها را خواهند داشت. مایکروسافت با سه پروژه بزرگ خود؛ کورتانا، پروژه آکسفورد و ربات چت کننده Xiaoice سرمایه‌گذاری عظیمی در این زمینه انجام داده است؛ البته جای تعجب است، چرا پژوهش‌گران مایکروسافت سال 2016 میلادی را نقطه عطف این فناوری می‌دانند، در حالی که بسیاری بر این باور هستند که پیشرفت در حوزه‌هایی هم‌چون مکالمه طبیعی مانند انسان‌ها و اکتشافات صنعتی در این حوزه، حداقل در یک دهه آینده رقم خواهد خورد. اریک هارویتز پژوهش‌گر مایکروسافت در این‌باره گفته است: «انتظار دارم مکالمه طبیعی کامپیوترها و اسمارت‌فون‌ها با انسان در سال 2016 بسیار دوستانه‌تر از قبل شود. امروزه دستیاران شخصی به درستی نیازهای مهم انسان‌ها را درک می‌کنند و به راحتی از عهده وظایفی که به آن‌ها محول می‌شوند، بر می‌آیند.  پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهند در سال 2016 میلادی، سطح رمزنگاری ارتباطات تحت وب با استفاده از کامپیوترهای کوانتومی که بر پایه هوش مصنوعی عمل می‌کنند، بهبود قابل توجهی پیدا خواهند کرد؛ به طوری که از شدت حملات رایج امروزی کاسته خواهد شد»؛ اما یادگیری ماشینی محدود به این بخش نمی‌شود. یادگیری ماشینی در آینده توانایی سفارشی و شخصی‌سازی کلاس‌های درس را خواهد داشت. یادگیری ماشینی به کلاس‌های هوش‌مند این توانایی را خواهد داد تا فرآیند‌هایی هم‌چون روند یادگیری افراد در یک کلاس، میزان فعالیت کلاسی، فرآیند یادگیری و میزان علاقه افراد را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و برنامه مدونی را برای دانش‌آموزان آماده کند. مکانیزم ارزیابی دانش‌آموزان یا دانشجویان یک فرآیند تک‌محوری نبوده و معلمان از توانایی‌های این سیستم‌ها به خوبی بهره خواهند برد؛ از جمله حوزه‌های دیگری که تحت تأثیر یادگیری ماشینی پیشرفت خواهند کرد، می‌توان به یادگیری ماشینی ویژه خوددرمانی، یادگیری ماشینی در قالب یک محافظ دیجیتال، یادگیری ماشینی در حوزه شهرهای هوش‌مند، یادگیری ماشینی در زمینه ترکیب مدل‌های خرید سنتی و آنلاین اشاره کرد. 
 
تجربه‌ای فراتر از هوش‌مندی اسمارت‌فون‌ها
هر چند امروزه دامنه خدماتی که اسمارت‌فون‌ها در اختیار کاربران قرار می‌دهند، گسترده شده است و سلفی‌ها بازار بسیار داغی دارند؛ اما هنوز هم بخش غالبی از کاربران اسمارت‌فون‌ها برای ارسال پیام‌های کوتاه از این دستگاه‌ها استفاده می‌کنند. جالب آن‌که این برنامه‌های پیام‌رسان در طول این سال‌ها تغییر خاصی نداشته‌اند و هم‌چنان بر پایه یک الگوی ساده رفتار می‌کنند؛ اما جرقه تکامل برنامه‌های پیغام‌رسان با Emu آغاز شد، یک برنامه پیغام‌رسان که همراه با یک دستیار شخصی روی اسمارت‌فون کاربران می‌نشیند. این برنامه بر اساس نوع گفت‌وگوی کاربر، اطلاعات مناسبی را در اختیار او قرار می‌دهد. این دستیار شخصی به کاربران کمک می‌کند از مشکلاتی هم‌چون کپی/برش رهایی یابند و جست‌وجو برای پیدا کردن برنامه‌ها یا تنظیمات مختلف را به دست فراموشی بسپارند. گوگل سال گذشته میلادی سرویس Emu را خریداری کرد. خریداری این سرویس باعث شد گوگل حدود زیادی از ویژگی‌های Emu در دستیار شخصی خود Google Now استفاده کند؛ اما در سال آینده انتظار داریم گوگل قابلیت تعامل انسان‌محوری دستیار شخصی خود را توسعه دهد. 
 
ربات‌ها می‌آیند
ربات‌ها با شتاب عجیبی مسیر پیشرفت را پشت سر می‌گذارند؛ به‌طوری که این روزها شاهد حضور آن‌ها در صنایع مختلف هستیم. کنفرانس جهانی ربات در تاریخ 23 نوامبر 2015 با شعار نوآوری مشترک «برد‌- برد»، در جهت ساخت یک جامعه هوش‌مند، کار خود را در پکن آغاز کرد. محور اصلی این کنفرانس بین‌المللی بر پژوهش و توسعه دنیای رباتیک و هم‌چنین توسعه جریان جامعه هوش‌مند متمرکز استوار بود؛ در حالی که محورهای مختلف در این کنفرانس مورد بررسی قرار گرفت، شاید ربات‌های انسان‌نما شاخص‌ترین بخش این کنفرانس را تشکیل می‌دادند. پیاده‌سازی ربات‌های انسان‌نما تجلی عالی تلفیق هوش‌مصنوعی و رباتیک خواهد بود. ربات‌های‌ انسان‌نما (Umanoids) از محبوبیت بیش‌تری نزد کاربران و کارشناسان برخوردار هستند. ربات انسان‌نما، رباتی است که ظاهری شبیه به انسان دارد. این ربات‌ها از حس‌گرها و الگوریتم‌های پیچیده‌ای برای شبیه‌سازی حرکات انسان استفاده می‌کنند. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهند ظرف چند سال آینده این ربات‌ها به عنوان یک جایگزین برای انسان در حوزه‌هایی هم‌چون بیمارستان‌ها، آشپزخانه‌ها و مکان‌های عمومی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. ربات‌های انسان‌نما، شانس زیادی برای حضور در مکان‌ها و مشاغل مختلف دارند. از جمله این مشاغل به موارد زیر می‌توان اشاره کرد: 
 
مشاغل تکرار شونده 
مشاغلی که در آن‌ فعالیت‌ها به‌طور تکرار شونده و یکنواخت انجام می‌شوند، به راحتی در تیررس ربات‌ها قرار دارند. ربات‌ها در یادگیری امور تکرار شونده استاد هستند و به راحتی از پس انجام این‌گونه وظایف بر خواهند آمد. 
 
مشاغل پر خطر
مشاغل پر خطر همواره سلامت و ایمنی افراد را به مخاطره می‌اندازند؛ در نتیجه شرکت‌ها به فکر جایگزین کردن ربات‌ها با انسان در این حوزه هستند. در میان مشاغل پر خطر امروزی، کاری که آتش‌نشان‌ها انجام می‌دهند در بسیاری از موارد پر خطر است؛ به دلیل این‌که نه تنها با آتش مستقیم، بلکه با انواع مختلفی از آلودگی محیطی هم‌چون استنشاق دود و مواد سمی روبرو هستند؛ در نتیجه حضور ربات‌های آتش‌نشان از سال آینده میلادی بسیار محتمل خواهد بود. 
 
ماشین‌های خودران
ماشین‌های خودران را می‌توان یک ترکیب و تلفیق زیبا از هوش‌مصنوعی، رباتیک و اینترنت اشیا دانست؛ به عبارت دقیق‌تر سه حوزه هوش‌مصنوعی، رباتیک و اینترنت اشیا دست به دست هم داده‌اند تا این ماشین‌ها، تولید شوند. خودروهای خودرانی‌ که این روزها‌ توسط گوگل مورد آزمایش قرار گرفته و حتی توسط پلیس جریمه شده‌اند، خود سرآغازی بر یک جهش بزرگ به شمار می‌روند. امنیت جانی مسافران مهم‌ترین عاملی است که باعث می‌شود شرکت‌ها به سمت و سوی تجاری‌سازی این ماشین‌ها بروند.
 
بهداشت و درمان 
جالب است هر جا اینترنت اشیا حضور پر رنگی دارد، به همان نسبت ربات‌ها نیز حضور دارند. امروزه فناوری رباتیک نه تنها به جراحان این توانایی را می‌دهد تا محل جراحات را با دقت هر چه تمام‌تر برش دهند؛ بلکه در آینده این توانایی را در اختیار پزشکان قرار خواهد داد تا از راه دور به جراحی بیماران بپردازند. ارائه مراقبت‌های بهداشتی و درمانی (پرستاری) به بیماران یکی دیگر از مشاغلی است که ربات‌ها توانایی ورود به آن را خواهند داشت.
 
کارمندان ادارات و ربات‌های راهنما
شاید هوش‌مصنوعی تداعی کننده واژه کامپیوتر باشد. حال تصور کنید در یک اداره ربات‌ها به جای نیروی انسانی به فعالیت مشغول باشند. این‌کار یک دستاورد بزرگ به همراه دارد. ربات‌ها به راحتی توانایی برقراری ارتباط با انواع مختلفی از دستگاه‌ها هم‌چون چاپگرها را خواهند داشت. حوزه دیگری که ربات‌ها شانس حضور موفق در آن‌را خواهند داشت، راهنمایی گردشگران است. اولین مورد به‌کارگیری ربات‌های راهنما در موزه ملی علوم و تحقیقات توکیو بوده است. Kodomoroid و Otonaroid دو ربات انسان‌نمایی هستند که ضمن راهنمایی مردم، توانایی انجام چند حرکت محدود را با دست خود دارند. 
 
کارگر آشپزخانه و پیش‌خدمت
بخش عمده‌ای از رستوران‌های بزرگ با معضل کمبود نیرو یا سرویس‌دهی ضعیف پیش‌خدمت‌ها روبرو هستند. عدم دریافت حقوق کافی و هم‌چنین هزینه بالای استخدام پیش‌خدمت‌ها باعث شده است در بیش‌تر موارد مشتریان با حالتی ناراضی یک رستوران را ترک ‌کنند؛ اما ربات‌های پیش‌خدمت و سرآشپز به خوبی از عهده این‌کار بر می‌آیند؛ به‌طور مثال در کشور چین، آشپزی چینی موفق به ساخت یک روبات انسان‌نمای آشپز شده است. رباتی که بنا به گفته‌ سازنده آن، در هر دقیقه توانایی آماده‌سازی 130 نودل را دارد؛ البته کارایی این ربات محدود است و بسیاری از وظایف توسط انسان باید انجام شود.
 
آموزش متقابل ربات‌ها
در یک یا دو سال آینده شاهد حضور ربات‌هایی خواهیم بود که به یک‌دیگر آموزش می‌دهند. محققان موفق به کشف راه‌هایی شده‌اند که به ربات‌ها اجازه می‌دهند در حوزه‌های مختلف به یک‌دیگر آموزش دهند.  مشاغل دیگری هم‌چون نظافت، روزنامه‌نگاری، جراحی، امدادرسانی، پرستاری، پذیرش، خط تولید کارخانه‌ها و امور خانه‌داری از جمله مشاغلی هستند که حضور ربات‌ها در آن‌ها ملموس خواهد بود. 

دلایل بسیاری برای حضور مستمر ربات‌ها در آینده وجود دارد. امروزه طیف گسترده‌ای از مردم در مشاغلی به کار مشغول هستند که شاید واگذاری این مشاغل به ربات‌ها مفیدتر باشد؛ به‌طوری که به این افراد کمک می‌کنند که در شغل‌های مناسب‌تری به فعالیت بپردازند. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهند ظرف بیست سال آینده ربات‌ها حداقل چهل درصد مشاغل مختلف را تحت سلطه خود درخواهند آورد. 
 
هوش رباتی هم‌تراز با هوش انسانی
پروفسور ری کورزویل مدیر آزمایشگاه‌های گوگل‌ایکس پیش‌بینی کرده است، هوش‌مند‌ی ربات‌ها تا سال 2029 همانند انسان‌ها خواهد بود؛ به‌طوری که تا سال 2025 یک سوم کارهایی که امروز توسط انسان انجام می‌شود به‌طور کامل توسط ماشین‌ها و ربات‌ها انجام خواهد شد. رایان کالو، استاد دانشگاه واشنگتن در این خصوص گفته است: «دیدگاه‌ها در خصوص حضور ربات‌ها متفاوت است. عده‌ای بر این باور هستند که ورود آن‌ها موجی از بیکاری را به‌وجود خواهد آورد؛ اگر پیش‌بینی‌‌های گارتنر درست باشد، این به معنای توانمندی گسترده ربات‌ها خواهد بود. ما به لحاظ تاریخی بر این باور هستیم که ربات‌ها عمدتا کارهای خطرناک، کسل‌کننده و کثیف را انجام می‌دهند؛ اما در طول زمان محدوده کاری آن‌ها گسترش پیدا خواهد کرد. گسترده شدن حیطه کاری ربات‌ها ممکن است باعث به وجود آمدن مشاغل جدیدی در این زمینه شود. همانند انقلاب صنعتی ممکن است عصر دوم ماشین‌ها به ایجاد فرصت‌های شغلی جدید منجر شود. ربات‌ها در بسیاری از حوزه‌ها حضور موفقی خواهند داشت. تنها حوزه‌ای که آن‌ها هیچ‌گاه در آن موفق ظاهر نمی‌شوند، کارهای غیر ساختاری است».
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تراشه‌ای‌که باهوش‌تر از موش است

بازديد: 127

تراشه‌ای‌که باهوش‌تر از موش است

حمیدرضا تائبی

شبکه‌‌های عصبی دستاوردهای مهمی برای دنیای علم ارمغان آورده‌اند، اما مشکل اصلی، بزرگ بودن و انرژی بالایی است که نیاز دارند. همین موضوع باعث به‌وجود آمدن محدودیت‌های زیادی می‌شود؛ اما آی‌بی‌ام می‌گوید: مشکل را حل کرده است.

شبکه‌های عصبی در سال‌های اخیر پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ای داشته‌اند؛ دستاوردهای بزرگ به دست آمده در این حوزه، بیان‌گر رشد هوش‌مصنوعی است. امروز به لطف شبکه‌های عصبی، سیستم‌ها توانایی توصیف و شناسایی تصاویر، ترجمه گفتار و اجرای بازی‌های ویدئویی را دارند. در کنار ویژگی‌هایی که به آن‌ها اشاره شد، این سیستم‌ها با یک‌سری مشکلات روبرو هستند. کند بودن و بزرگ بودن از معایب شبکه‌های عصبی به شمار می‌رود. به عنوان مثال اگر نرم‌افزاری شبیه به DeepDeam را که بر پایه شبکه عصبی کار می‌کند روی کامپیوتر شخصی خود اجرا و از آن برای شناسایی یک تصویر استفاده کنید، باید نزدیک به ده دقیقه منتظر بمانید تا فرآیند تشخیص به پایان برسد؛ اما مشکل تنها در ارتباط با طولانی بودن زمان تحلیل‌ها نیست.
 
آیا تا به حال از دست‌یاران شخصی مانند Google Now یا سیری برای جست‌وجو و دریافت نتایج استفاده کرده‌اید؟ این دست‌یاران شخصی برای آن‌که بتوانند تعامل خوبی با کاربر خود برقرار کنند، نیازمند ارتباط با سرور‌ها و ابرکامپیوترهایی هستند که اطلاعات شما را پردازش کرده و نتایج را به شما نشان دهند. ما در پرونده ویژه هوش مصنوعی به تفصیل نشان دادیم که دست‌یار شخصی اپل چه‌گونه فرآیند تشخیص گفتار و پردازش محاوره‌های کاربر را انجام می‌دهد. این فرآیند رفت و برگشت اطلاعات به سرور به‌طور معمول زمان‌بر است. همین موضوع باعث می‌شود فاصله زیادی تا رسیدن به شرایطی داشته باشیم که گوشی تلفن شما توانایی اجرای میلیون‌ها نورون مبتنی بر فناوری شبکه‌های عصبی را داشته باشد. فناوری‌هایی شبیه به رایانش کوانتومی این روزها کانون توجه قرار گرفته است و شرکت‌هایی هم‌چون گوگل و سازمان فضایی ناسا به تازگی از نسل دوم سیستم‌های D-Wave موسوم به D-wave 2x در زمینه یادگیری ماشینی استفاده می‌کنند و حتی گوگل در حال ساخت آزمایشگاه هوش‌مصنوعی کوانتومی خود است؛ هرچند حداقل یک دهه تا پیاده‌سازی کامل و موفق این فناوری به صورت عمومی زمان باقی است. بسیاری از شرکت‌ها سال‌ها است فعالیت‌های خود را در این زمینه متمرکز کرده‌اند تا موانع پیش‌رو را بردارند و روند تجاری‌سازی این فناوری را آغاز کنند. در این بین آی‌بی‌ام همواره پیش‌رو بوده است. آی‌بی‌ام به تازگی اعلام کرده، پیشرفت‌هایی در این زمینه به دست آورده است.
 
یک مغز درون یک بسته
اندازه مجموعه‌ای که آی‌بی‌ام طراحی کرده است با اندازه یک یخچال کوچک یا یک قفسه دارو برابری می‌کند. درون این مجموعه 48 بسته کوچک، که اندازه‌ای در حد یک هارددیسک کامپیوتری دارند، قرار گرفته است. این جعبه‌ها شامل تراشه‌های کامپیوتری هستند که کمی عجیب و غریب به نظر می‌رسند. آی‌بی‌ام این تراشه‌ها را TrueNorth نامیده است. این تراشه‌ها مختص کار در شبکه‌های عصبی طراحی شده‌اند. هسته اصلی این تراشه‌ها از سیلیکون و آنالوگ‌های فیزیکی است که شامل نورون‌ها و سیناپس‌ها هستند. سیناپس‌ها وظیفه برقراری ارتباط، میان سلول‌های عصبی را بر عهده دارند. هر تراشه‌ شبیه‌سازی شده در حدود یک میلیون نورون را به همراه 256 سیناپس که مابین آن‌ها قرار دارد، در خود جای داده‌است. در مجموع 48 میلیون نورون سیلیکونی، که از تعداد نورون‌های درون قشر مغز یک موش بیش‌تر است. همان‌گونه که ممکن است حدس زده باشید، این تراشه‌ها بیش از دو برابر مغز یک موش قدرت‌مند هستند (مغز یک موش حداکثر 21 میلیون نورون دارد). همین موضوع قدرت یادگیری این جعبه کوچک را شگفت‌انگیز کرده است (حال تصور کنید آی‌بی‌ام موفق شود تعداد نورون‌ها را در حد مغز یک انسان افزایش دهد).
 
به جای استفاده از نرم‌افزاری برای شبیه‌سازی رفتار یک شبکه عصبی، این تراشه‌ها می‌توانند به‌طور مستقیم و خارج از سیلیکون، نورون‌ها را ایجاد کنند. این‌کار مزیت‌های بسیاری دارد. به‌طور معمول یک شبکه‌ عصبی با دو چالش بزرگ روبرو است؛ اول آن‌که پیاده‌سازی شبکه‌های عصبی به فضای زیادی نیازمند است و دوم آن‌که یک شبکه عصبی نیازمند انرژی بالایی است و معادل یک بلوک شهری به انرژی الکتریکی نیاز دارد (درست همانند روزهای اولیه ساخت کامپیوترها)؛ اما آی‌بی‌ام توانسته است این دو مشکل بزرگ را حل کند. محصول آی‌بی‌ام تنها به 73 میلی وات انرژی نیاز دارد؛ به عبارت دیگر انرژی مورد استفاده این تراشه‌ معادل یک صدم انرژی مورد استفاده در پردازنده‌های قدرتمند اینتل است؛ به‌‌طوری که باتری یک اسمارت‌فون‌ مدت یک هفته توانایی سرویس‌دهی به این تراشه‌ها را خواهد داشت. 48 پردازنده به احتمال زیاد، به انرژی کم‌تر از یک کامپیوتر شخصی نیاز خواهند داشت.
 
پیش به سوی موبایل‌های هوشمند
هر چند آی‌بی‌ام به فناوری تولید تراشه‌ها در مقیاس کوچک و انرژی پایین، دست پیدا کرده است؛ با استانداردهای لازم برای به کارگیری در اسمارت‌فون‌ها فاصله زیادی دارد. این تراشه‌ها برای آن‌که بتوانند از سوی تولیدکنندگان مختلفی نظیر اسمارت‌فون‌ها، سازندگان خودروهای هوشمند و هواپیماهای بدون سرنشین مورد استفاده قرار گیرند، باید باز هم کوچک‌تر شده و مصرف انرژی آن‌ها کاهش پیدا کند. اگر آی‌بی‌ام موفق شود از این مرحله عبور کند، آن‌گاه اسمارت‌فون‌های شما به معنای واقعی کلمه، هوشمند خواهند شد و جهشی خیره کننده را در هوش مصنوعی رقم خواهند زد. 

مشکل دیگری که این تراشه‌ها با آن روبرو هستند عدم یادگیری است. متأسفانه در مقطع فعلی، این تراشه‌ها به شبکه اجازه یادگیری  با شتاب‌دهنده سخت‌افزاری را نمی‌دهد. شما هنوز هم به ابرکامپیوترهای سنتی وابسته هستید که به شبکه اجازه یادگیری و سپس انجام وظیفه‌ می‌دهند؛ با این‌حال، زمانی که یک شبکه آموزش داده شود، از تراشه‌ ساخت آی‌بی‌ام برای انجام آن می‌توان استفاده کرد. 
 
در آینده این تراشه‌ها ممکن است توانایی پیاده‌سازی الگوریتم‌های یادگیری خودشان را درون سخت‌افزار داشته باشند؛ به این معنی که یادگیری را با استفاده از الگوریتم‌های یادگیری به صورت درون شبکه‌ای انجام دهند. آن‌گاه ما موفق به ساخت مغزهای متفکر الکترونیک خواهیم شد (آینده‌ای که پروفسور استیون هاوکینگ همواره در مورد آن هشدار می‌دهد)؛ اما هنوز به درستی مشخص نیست این جهش فناورانه چه مدت ‌طول خواهد کشید. نیازی به گفتن نیست که این تراشه‌ها نیازمند راه‌کارهای جدیدی هستند که بتوانند با نرم‌افزارها تعامل و هم‌فکری داشته باشند؛ به همین دلیل آی بی ام از 30 دانشمند برجسته از سراسر جهان دعوت کرده است از این سیستم توسعه‌یافته دیدن کنند و برای پیاده‌سازی نرم‌افزار بهینه‌سازی شده  بر مبنای این تراشه‌ها همکاری‌ داشته باشند. دانشمندان دعوت شده باید راهی پیدا کنند که منجر به ساخت نرم‌افزارهای قدرت‌مندی برای تراشه‌های ارگانیک شود.
 
تراشه‌ای برای تمام فصول
اگر شایعات پایان یافتن قانون مور درست باشد، این فناوری به‌طرز قابل توجه ای اهمیت پیدا خواهد کرد. تکامل مغزهای متفکر الکترونیک باعث می‌شوند تعامل کامپیوتر و انسان‌ به صورت دو طرفه برقرار شود؛ در نتیجه پرده از معماهایی چون سیاه‌چاله‌ها، زیست‌شناسی و ویروس‌ها برداشته خواهد شد. 

همان‌گونه که اشاره کردیم، اگر دانشمندان و آی‌بی‌ام موفق به پیاده‌سازی الگوریتم‌های فکری شوند و قدرت تراشه‌های آی‌بی‌ام افزایش پیدا کند، با استفاده از 2000 بسته 48 تایی از تراشه‌های TureNorth، ما برای نخستین بار توانایی شبیه‌سازی مغز انسان را که بیش از 100 میلیارد نورون در خود جای داده است، خواهیم داشت؛ اما 2000 بسته 48 تایی از این تراشه به معنای فضایی در حد یک اتاق و انرژی‌ای معادل یک خودروی الکتریکی خواهد بود. TureNorth برای این منظور نمی‌تواند مورد استفاده قرار گیرد؛ اما بی‌ تردید نخستین گام برداشته شده است
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

پژوهش: یک مدل ریاضی برای حل همزمان مسئله زمانبندی پروژه و تخصیص نیروی انسانی

بازديد: 59

پژوهش: یک مدل ریاضی برای حل همزمان مسئله زمانبندی پروژه و تخصیص نیروی انسانی

عرفان مهمانچی 1و شهرام شادرخ 2

چکیده
تخصیص نیروی انسانی به فعالیت های پروژه برای زمانبندی آن ها، یکی از نزدیک ترین حالات به شرایط واقعی مسائل زمانبندی است، اما با توجه به تازگی و تعلق این مسئله به دسته مسائل غیر چندجمله ای سخت، تاکنون روش های دقیق فقط قادر به حل مسائل با اندازه کوچک بوده اند. در این مسئله، منابع تجدیدپذیر از نوع ستادی بوده، به طوری که هر فرد با مهارت های چندگانه فقط قادر است، یکی از مهارت های مورد نیاز فعالیت ها را در زمان مشخص برآورده کند. در این مقاله، با تعریف مفهوم کارآیی برای اعضای پروژه، یک مدل برنامه ریزی ریاضی برای حل همزمان دو مسئله بالا ارائه می شود. از آنجا که این مسئله جزو مسائل غیر چند جمله ای سخت طبقه بندی می شود، برای حل آن یک الگوریتم فراابتکاری تکامل دیفرانسیلی توسعه داده شده است. نتایج حاصل بیانگر کارآیی این الگوریتم فراابتکاری در حل همزمان دو مسئله زمانبندی پروژه و تخصیص نیروی انسانی است.

واژه های کلیدی: زمانبندی پروژه، تخصیص نیروی انسانی، کارآیی، الگوریتم فراابتکاری
 
 
1 کارشناسی ارشد مهندسی صنایع- دانشگاه صنعتی شریف
دانشیار دانشکده مهندسی صنایع- دانشگاه صنعتی شریف
 
:: متن کامل پژوهش، در بخش ضمیمه و نیز در لینک منبع، در دسترس می باشد
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:36 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

انگشتان؛ بهترین وسیله کمک آموزشی برای یادگیری ریاضی

بازديد: 171

انگشتان؛ بهترین وسیله کمک آموزشی برای یادگیری ریاضی

کابوس بسیاری از بچه های گذشته و امروز که هر چه می کردند حساب این اعداد و ارقام روی صفحه جور در نمی آمد و به ناچار سراغ ابزارهای کمکی می رفتیم. انگشتان دست ساده ترین وسیله کمک آموزشی ریاضی بودند که همیشه با ما همراه بودند؛ اما معلم ها و والدین دل خوشی از این کمک رسان های آموزشی نداشتند و استفاده از انکشتان برای جمع و تفریق را نهی می کردند.با این حال به نظر می رسد که کارشناسان آموزش نظری کاملاً متفاوت در این خصوص دارند.
 
 خلاف تصور برخی از معلم ها و والدین استفاده بچه ها از انگشتان برای حل مسائل ریاضی نه تنها نشان از ضعف آنها ندارد بلکه موجب فهم بهتر آنها از این درس می شود. در واقع، این بچه ها می توانند سؤالات ریاضی را با سرعت و دقت بیشتر پاسخ دهند و طبیعتاً نتیجه بهتری هم بگیرند. این مسأله نشان از آن دارد که نه تنها انگشت دست بلکه دیگر ابزارهای کمک آموزشی که بتوانند در حل ریاضی به کمک بچه ها بیایند موجب درک عمیق تر آنها از درسی می شوند که به سختی معروف است.

به همین دلیل، آن دسته از بچه هایی که به صورت خودکار موقع ریاضی خواندن از انگشت خود برای یادگیری استفاده می کنند به هنگام مواجهه با سؤالات ریاضی عملکرد بهتری نسبت به سایرین از خودشان نشان می دهند. این موضوع محققان را بر آن داشته است به فکر تولید ابزارهایی باشند که بتوان در حل مسائل پیجیده ریاضی از آنها کمک کرد؛ ابزارهایی که به دانش آموزان در تمامی مقاطع تحصیلی کمک کنند تا به ریاضی را هم چون غولی شکست ناپذیر نگاه نکنند.

بنابراین، اگر معلم هستید یا کودک دبستانی در خانه دارید که موقع ریاضی خواندن دائماً در حال شمارش با انگشتانش است به هیچ وجه عصبی یا ناراحت نشوید. به خاطر داشته باشید، این شیوه خودکاری که او برای آموزش انتخاب کرده است به درک بهتر و عمیق تر از این درس کمک می کند.
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:35 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کدام هوش، کدام هیجان

بازديد: 121

کدام هوش، کدام هیجان

هوش عاطفی
 می‌دانیم که در مغز ما چیزی به نام IQ(هوش بهر) وجود دارد که سال‌ها فکر می‌کردیم فرمانروای بدن است وهر کجا رفتار خردمندانه‌ای از کسی سر می‌زند یا برعکس. سریع به او IQ بالا یا IQ پایین می‌گوییم. به اعتقاد گلمن «هوش هیجانی نوع دیگری از هوش و  مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم‌گیری‌های مناسب در زندگی است. عاملی که به هنگام شکست در شخص ایجاد انگیزه و امید می‌کند، او معتقد است که IQ در بهترین حالت خود فقط عامل 20درصد از موفقیت‌های زندگی است. 80 درصد موفقیت‌ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت‌هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می‌‌دهد.  ما برای موفقیت در قبولی در دانشگاه نیازمند IQ هستیم ولی برای موفقیت در زندگی فردی وشغلی به هوش هیجانی نیاز داریم. در محیط کار هوش هیجانی نقش بارزتری در داشتن عملکرد مطلوب ایفا می‌کند. در واقع هیجان در موارد مختلف بر آنها مدیریت می‌کند. IQ از طریق ژنتیک اما EQ از طریق آموزش ایجاد می‌شود و هر چند هوش هیجانی با هوش بهر ارتباط دارد ولی از لحاظ مفهوم نظری و عملکرد. کاملا با آن تفاوت دارد.

اولین بار در سال 1990 روانشناسی به نام «سالوی» ، اصطلاح هوش هیجانی را به كار برد. درحقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است. به عبارتی عاملی است كه به هنگام شكست، در شخص ایجاد انگیزه می كند و به واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود. مهارت های هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و كودك شروع می شود. والدین به كودك یاد می دهند كه هیجان های خود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری كنند. به عنوان نمونه، من الان ناراحت هستم، خوشحالم، عصبانی ام.
 
 یكی دیگر از راه های پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی، ایجاد یك محیط امن عاطفی است به گونه ای كه كودكان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر درباره احساساتشان با والدین گفت وگو كنند. پس باید به احساسات آنها توجه شده و نظریات آنها با صبر و حوصله شنیده شود. حتی اگر نظریات كودكان مورد قبول والدین نیست بهتر است با استدلال  آنها را توجیه كنند، و اگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد با عذرخواهی عملاً بیاموزند كه پذیرش اشتباهات امری طبیعی است. موضوع دیگر هوش هیجانی مقابله با بحران است. دیده شده افرادی وجود دارند كه به طور مداوم در مقابله با نتایج منفی دچار مشكل هستند . در مقابل افرادی وجود دارند كه حتی پس از غم انگیزترین تجارب به حال اولیه برمی گردند و حتی به جلو می روند. این موضوع مربوط به قابلیت های هیجانی است و به این صورت فرآیند مقابله را تشریح  می كند: ابتدا لازم است آنچه را احساس می كنیم درك كنیم و لذا برای ایجاد ارتباط با احساسات خود به دو طریق كلامی و غیر كلامی عمل  كنیم. از آن گذشته، لازم است احساسات دیگران را نیز درك كنیم و با آنها همدلی كنیم. 

تاثیر هوش هیجانی(هوش عاطفی) بر موفقیت انسان
هوش عاطفی مجموعه ای از مهارت ها و شاخص هایی است که در زیر توضیح داده می شود:

1 – شناخت احساس خود :
فرد باید قادر به شناخت و پیش بینی احساسات خود در موقعیت های مختلف باشد . اشخاص زیادی هستند که یا از احساسات مختلف خود آگاهی ندارند . یا ریشه آنها را نمی فهمند. به مثالهای زیر توجه فرمائید :
- نمی دانم چرا از فلانی بدم می آید.
-  نمی دانم چرا علیرغم اینکه خواهان موفقیت در کنکور هستم ولی هنگام مطالعه بی انگیزه هستم.
-  نمی دانم  چرا احساس پوچی و کلافگی می کنم.

2 – کنترل احساس خود :
شناختن احساس هایی چون تنفر ، عصبانیت ، افسردگی ، اضطراب ، غم و .... و هزاران احساس دیگر  به تنهائی کافی نیست ، بلکه باید آنها را تحت کنترل بگیریم . راننده خوب نه تنها جای ترمز ماشین را می شناسد ، بلکه به هنگام لزوم آن را در اختیار می گیرد و بر آن مسلط است.

3 – بر انگیختن و به هیجان در آوردن خود :
افرادی که  هوش عاطفی بالا دارند ، با اندیشیدن به عواقب احتمالی یک عمل ، نسبت به انجام دادن یا ندادن آن برانگیخته می شوند. این افراد قدرت دارند که اهداف متعالی خود را تجسم کنند ، برنامه بریزند و جهت رسیدن به آنها انرژی بگذارند. پشتکار و اراده نشانه برانگیخته شدن آنهاست و این کاری است که  کمتر از هوش عقلانی بر می آید.

4 – شناخت احساسات دیگران :
افرادی با هوش عاطفی بالا ، هرگز در لاک خود فرو نمی روند تا فقط اسب خود را برانند.
آنها تعاملات گسترده ای با اجتماع دارند و می توانند دنیا را از منظر دیگران هم ببینند .

5 – تنظیم روابط با دیگران :
پس از شناخت احساسات دیگران ، نوبت به روابط با آنها می رسد. در اینجا تعادل و تعامل حرف اول را می زند. افرادی با هوش عاطفی بالا ، هرگز در دوستی ها و روابط بین فردیشان افراط و تفریط ندارند.
افراد با هوش عاطفی بالا از هر کس انتظاری متناسب با خودش دارند
 آنها می دانند که تمام آدمها شخصیت کامل و بیست نیستند. لذا  توقع ندارند همه افراد همانطور عمل کنند که درست است، یا همانطور عمل کنند که آنها دوست دارند. در واقع مردم را همانطور که هستند می پذیرند و اگر تلاشی جهت تغییر شخصیت دیگران در جهت اصلاح آنها انجام می دهند، توقع ندارند که حتما به نتیجه رضایت بخش ختم شود.
نکته آخر: هوش هیجانی در حد بالاتری از هوشبهر قابل تغییر، اصلاح و ارتقاء است.
 آیا میزان هوش عاطفی شما بالاست  ؟ چرا ؟

 
منبع: هوش هیجانی، ترجمه مهدی گنجی - مجله قاصدک
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت: 8:32 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

عزت نفس، ضامن موفقیّت در پیشرفت تحصیلی

بازديد: 119

عزت نفس، ضامن موفقیّت در پیشرفت تحصیلی

عزت نفس عبارت است از احترام به خود، خود ارزشمند دانستن یا تصویری که شخص از خودش دارد. مسأله عزت نفس و مقوله ارزیابی مثبت از خود از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است. مطالعات و پژوهش های متعدد نشان می دهند که کودکان و نوجوانانی که دارای احساس خودارزشمندی و عزت نفس قابل توجهی هستند، نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه، پیشرفت تحصیلی و کارآمدی بیشتری از خود نشان می دهند. پرورش احساس خودارزشمندی و عزت نفس در کودکان و نوجوانان از مهمترین وظایف و رسالت اولیا و مربیان است که در این ارتباط بیشترین نقش برعهده الگوهای رفتاری است .

تأثیر عزت نفس بر پیشرفت تحصیلی
در یک تحقیق دانشگاهی با عنوان اثرات عزت نفس بر عملکرد دانش آموزان دختر و پسر سال اوّل تا سوم دبیرستان که در شهرستان اهواز صورت پذیرفته، اثرات عزت نفس بر عملکرد افراد بررسی شده است. در این تحقیق از ۳۶۰نفر دانش آموز دختر و پسر (کلاس اوّل تا سوم دبیرستان) که به طور تصادفی انتخاب شده بودند استفاده شد و سطح ۵درصد به عنوان سطح معنی دار بودن، انتخاب شد.

یافته های تحقیق نشان داد که افزایش و کاهش عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر، باعث افزایش و کاهش عملکرد آنها شده است. نتایج این تحقیق فرضیه های مطرح شده و یافته های تحقیقات قبلی را مورد تأیید قرار می دهند. همچنین در یک تحقیق که در شهرستان مشهد با هدف بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی نظام جدید انجام شد به این یافته رسید که میان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد.

پژوهشگران در تحقیق های دیگری که در بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در شهرستان اهواز صورت گرفته است، پی برده اند که میان عزت نفس و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان همبستگی مثبت وجود دارد یعنی میان دو متغیر، عزت نفس عامل مهمتر و بزرگتری است تا عملکرد تحصیلی و به عبارت دیگر عزت نفس عامل یا علّت اولیه برای عملکرد تحصیلی است.

رهنمود برای بالا بردن عزت نفس
برای بالا بردن عزت نفس در دانش آموزان راه هایی وجود دارد که در اینجا به اختصار به چند مورد از آنها اشاره می شود.

ـ والدین به عنوان الگو و سرمشق خصوصاً قبل از ورود کودک به مدرسه می توانند از طریق چگونگی درگیری با مسائل زندگی نقش مهمی در عزت نفس کودکان خود داشته باشند .

ـ برای افزایش عزت نفس ضروری است اولیا و مربیان به تفاوت های فردی، ویژگی های رشدی، مهارت ها ، قابلیت ها، عواطف ، منش و استعدادهای کودک توجه جدی کنند .

ـ داشتن احساس اعتماد به فرزندان و سپردن برخی مسئولیت های منزل به او، کودک یا نوجوان را در بهره گیری از استعدادها یاری می کند و عزت نفس او را افزایش می دهد.

ـ در شرایط آموزشی، بر فعالیت های دانش آموزان در یادگیری تأکید شود نه بر پیشرفت آنان.

ـ اگر مادر و پدر، رفتار پسندیده کودک را تقویت کنند و رفتار ناپسند او را مورد بی اعتنایی قرار دهند، به کودک کمک کرده اند تا بینش مثبتی در او نسبت به پیشرفت پیدا شود.

ـ به جای انتقاد، از تحسین استفاده کنید. بچه هایی که مورد انتقاد قرار می گیرند، همان برخورد را با خودشان خواهند داشت و در نهایت اشخاصی خواهند شد با عزت نفس پایین، تحسین، ابزار بسیار مهمی در طول فرآیند تربیت کودک است. والدین فکر می کنند اگر به طور دایم از کودکان خود انتقاد و اشتباه آنها را یادآوری کنند به آنها کمک می کنند، چرا که تصور آنها بر این است که کودکان با این تذکرات پرورش خواهند یافت، امّا از خودتان سؤال کنید آیا دوست دارید اشتباه های شما را بگویند؟ آیا اگر دایماً از شما انتقاد شود، پیشرفت خواهید کرد؟ واقعیت این است که ما از آنچه انجام می دهیم دفاع می کنیم و لذا اگر مورد انتقاد قرار بگیریم، کارمان را ادامه خواهیم داد و همین صفت یکدندگی که فطری است به ما اجازه نمی دهد که انتقاد را بپذیریم. در پس تمامی انتقادها این جمله قرار دارد: اگر فقط بیشتر شبیه من بودی و مثل من زندگی می کردی، بهتر از این بودی، امّا هیچ کس، حتی فرزند شما، دقیقاً خود شما نیست.

پس بچه ها را به دلیل تلاشی که می کنند تحسین کنید، حتّی اگر ناموفق باشند، چرا آنها ریسک کرده اند. شرایطی فراهم کنید که فرزندانتان بدانند شما در کارهای آنها همراهشان هستید. به دنبال انتقاد از آنها نیستید. بدین ترتیب برای ساختن یک تصویر مثبت در کودکان گام مثبتی برداشته اید.

ـ نگذارید کودکان، خود را تحقیر کنند. هر وقت عبارات «من هیچ کاری نمی توانم انجام دهم.»، «من نمی توانم دوچرخه سواری کنم» را از آنها شنیدید، در واقع به شما پیام داده می شود که عزت نفس آنها را بالا ببرید. در این مواقع نیازی به ارائه سخنرانی طولانی نیست. فقط باید آنها را با عبارات مثبت تشویق کنید. مثلاً «اگر از ذهنت استفاده کنی، همه کار می توانی انجام بدهی.» ،«اگر تلاش کنی می تونی آن مسأله ریاضی را حل کنی.»، «اگر کمی دقّت کنی از عهده آزمون برمی آیی، بیا امتحان کنیم زود باش.»، «چرا فکر می کنی بلد نیستی؟ امتحان کن» پس ازاین جملات ساده و مثبت تأکیدی که اعتماد به نفس کودک را بالا می برد استفاده کنید. اگر بچه ها این گونه جملات را مرتب بشنوند جملات مثبت تر را هم خواهند پذیرفت. هر وقت کسی در خانواده می گوید: من نمی توانم کاری را انجام دهم یکی دیگر از اعضای خانواده می گوید «موفقیت از می توانم ها به دست می آید نه از نمی توانم ها». این عبارت شعار ساده و کوتاهی است، امّا برای این که انسان بتواند یک کودک را برای انجام کاری به تلاش وادارد، بسیار کارآمد و مؤثر است .

ـ سعی کنید تأکید بر معیارهای ظاهری موفقیت را کم کنید. دویدن بی امان به دنبال پاداش، پول ، مقام و درجه، رتبه اوّل داشتن و اصولاً اهداف مادی یقیناً عزت نفس کودکان را پایین می آورد، یادمان باشد عزت نفس از نفس و از درون می آید نه از یافته ها و آنچه کسب می کنیم یا به دست می آوریم.

وقتی کودک با این باور بزرگ می شود که فقط اگر نمرات خوبی بگیرد آدم شایسته ای است. اگر نمره متوسطی در کارنامه اش پیدا شود احساس حقارت خواهد کرد و بدیهی است که هر کودکی روزی در زندگی اش نمره ای متوسط یا پایین خواهد گرفت، شما نمی توانید همیشه نفر اوّل یا برنده یک مسابقه باشید، امّا همیشه می توانید خود را انسان شایسته و ارزشمندی بدانید.

عزّت نفس کودک حاصل ارزیابی ای است که او از خود دارد. او باید احساس یک فرد شایسته را داشته باشد. حتی اگر نمرات او کمتر از میزان انتظارش باشد یا این که در مسابقه ای مدال دلخواه خود را کسب نکند. به جای تقویت معیارهای ظاهری موفقیت در کودکان، باید در تمامی دوران زندگی، معیارهای درونی آنها را تقویت کرد. برای این کار چاره ای ندارید جز این که اهمیّت زیادی را که برای موفقیّت و رقابت قائل

شده اید، کاهش دهید. به جای این که از کودکتان بپرسید، «معدل کارنامه ات چند شده است؟» سؤال کنید، «آیا از خودت راضی هستی؟» به جای این که بپرسید «آیا در آزمون زبان موفق شدی؟» سؤال کنید، «آیا فکر می کنی در زبان پیشرفت کرده ای؟» به جای اینکه بپرسید: «آیا برنده شدی؟» سؤال کنید «آیا از این که در مسابقه شرکت کردی و مهارت بیشتری کسب کردی، لذّت می بری؟»کودکانی که می دانند بدون پاداش های ظاهری همچنان احترام به آنها حفظ می شود دایم در مسیر موفقیت هایی که دوست دارند باقی می مانند، امّا کودکانی که دایم به دنبال معیارهای ظاهری موفقیت می دوند، در مسیر مصرف داروهای آرام بخش، ابتلا به زخم معده و عزت نفس پایین قرار دارند. واقعیت خیلی ساده است هیچ کس نمی تواند همیشه در مقایسه با دیگران نفر اوّل باشد. امّا همه

می توانند در نظر خود نفر اوّل باشند. به شرطی که ملاک، معیار درونی باشد. شرکت در یک مسابقه دو ۱۰کیلومتر و اتمام مسابقه، می تواند برای فردی که به دنبال معیارهای درونی است، یک شاخص نمره اوّل باشد، امّا اگر شخصی به دنبال شاخص های ظاهری برای موفقیت باشد، حتماً باید مسابقه را ببرد تا احساس کند عزت نفس مثبتی دارد و در طول تاریخ بشر، هیچگاه یک نفر همیشه برنده مسابقه نبوده است.
 
ـ به کودکان بیاموزید با خود روراست و صادق باشند. کودکان هر بار که خود را فریب می دهند نظرشان در مورد خودشان تخریب می شود. کودکی که دچار خودفریبی می شود، دنیای بزرگی می سازد تا دیگران را نیز فریب دهد و در نهایت نظر دیگران را دلیل این دنیای خود ساخته می داند. برای این که از کودکانتان افراد صادقی بسازید باید از چنین جملاتی استفاده کنید: «اگر علت برنده نشدن تیم شما در مسابقه امروز، این بود که تیم رقیب بهتر بازی کرد، اهمیتی ندارد.

همه آدم ها سرانجام روزی بازنده می شوند حتی اگر مسئولان هم کوتاهی کرده اند، نباید به دلیل این باخت آنها را سرزنش کنی» یا «اگر در درس فیزیک نمره خوبی نگرفته ای، به این علت است که در این درس ضعیف هستی. نه این که معلم شما معلم بدی است.

فکر می کنم به جای این که وقت زیادی صرف انتقاد از معلم خود کنی، باید بیشتر به درس فیزیک توجه کنی.» یا حتی اگر دیر هم به مدرسه برسی، باز هم بچه خوبی هستی، اما وظیفه شما این است که به موقع به مدرسه برسی، حتی اگر اتوبوس به موقع نیاید. کودکی که یاد بگیرد با خود روراست باشد، دارای عزت نفس خواهد بود و اگر شما همیشه برای صداقت و راستگویی ارزش قائل باشید، این امر قابل آموزش خواهد بود. به عنوان مثال: دروغ نگویید تا مجبور شوید فرزند خود را به دلیل همین کار سرزنش کنید. تمهیداتی بیندیشید تا همیشه شرایط برای گفتن حقیقت فراهم باشد و در عین حال کودک خود را به دلیل گفتن حرف راست تنبیه نکنید. دروغ گویی نشانه عزت نفس ضعیف است و نمی توان با گفتن دروغ شرایط خانه را برای گفتن حرف های راست فراهم کرد. اگر کودک شما یاد بگیرد برای این که نزد شما عزیز باشد نیازی به تظاهر ندارد، به او کمک کرده اید تا خود را با زندگی و نیز با دنیای درون خود هماهنگ کند.

ـ کودکی که مرتکب غفلتی می شود، انسان غافلی نیست، بلکه فقط عمل کرده است و این عمل به او فرصت رشد می دهد. کودکی که در درس ریاضی ضعیف است آدم کندذهنی نیست بلکه در این مرحله از زندگی، دانش ریاضی او در این سطح است. شما می توانید به کودک خود بیاموزید که از اشتباه های خود درس بگیرد و تا زمانی که می داند ارزش او ناشی از عملکرد او در یک کار خاص و در یک روز مشخص نیست هرگز نگرانی به خود راه ندهد. دقت کنید تا زمانی که وجود دارید ارزشمند هستید اگر خودتان چنین بگویید، نه کمتر، نه بیشتر، ارزشمندبودن براساس عملکرد نیست بلکه چیزی است که هر روز همراه شما است. لذا هر روز به کودکان خود به ویژه پس از این که مرتکب اشتباهی می شوند این نکته را یادآوری کنید که صرف نظر از عملکردشان، ارزشمند هستند. اگر می خواهید کودکان شما ارزیابی مثبتی از خود داشته باشند، همواره به آنها یادآوری کنید که «من فردی هستم که رفتارهایی دارم، امّا من رفتارهایم نیستم .»

ـ بچه ها دوست دارند احساس استقلال کنند تا عزت نفس بالایی داشته باشند و شما می توانید دست از ادعای مالکیت خود به کودکان بردارید و آنها را تشویق کنید تا به طور مستقل فکر کنند و در نتیجه عزت نفس آنها تقویت شود. گاهی از این سؤالات استفاده کنید: «به چه فکر می کنی؟» «در انتخابات به چه کسی رأی می دهی؟» «اوّل تو مسأله را حل کن بعد من راه حل را بررسی می کنم» یادتان باشد. استقلال عزت نفس را تقویت می کند. در حالی که وابستگی، عزت نفس را از بین می برد.
 
نتیجه گیری
عزت نفس(self esteem) یعنی احترام و حرمتی که برای خود قائل هستیم. بهره مندی از عزت نفس علاوه بر آن که جزئی از سلامت روانی محسوب می شود، با پیشرفت تحصیلی نیز مرتبط است. محققان بسیاری دریافته اند که بین عزت نفس مثبت و نمرات بالا در مدارس رابطه وجود دارد. این ارتباط حتی زمانی که کودکان خودشان را به عنوان دانش آموزان ارزیابی می کنند بالاتر است که می توان آن را « عزت نفس تحصیلی» آنها نام برد. کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، پیوسته نسبت به آنهایی که همان میزان توانایی را دارند امّا عزت نفس پایینی دارند عملکرد بهتری نشان می دهند.آنها همچنین اهداف بالاتری برای خود تعیین کرده، نیاز کمتری به تأیید والدین از خود نشان داده، در برابر شکست کمتر تضعیف شده و دیدگاه واقع بینانه تری نسبت به توانایی های خود دارند. باید اذعان داشت اگر ما به خودمان ایمان داشته باشیم و خودمان را باور کنیم نه فقط می توانیم خود را تغییر دهیم و بهبود بخشیم بلکه می توانیم ایران را آباد کنیم و آن را مملکتی بسازیم متشکل از افراد فهمیده که نه فقط برای یکدیگر احترام قائل اند بلکه به خود نیز ارج می نهند .
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زبان یا ریاضی؟

بازديد: 163

زبان یا ریاضی؟

افراد بسیار باهوش بر هر ۲ درس تسلط دارند، در حالی که تسلط آنهایی که بهره هوشی پایین تری دارند، ممکن است کمتر باشد، اما افرادی هم وجود دارند که بر درس های مربوط به زبان بسیار مسلط هستند ولی ظاهرا اصلا استعداد ریاضی ندارند یا بر عکس استعداد ریاضی فوق العاده ای دارند، اما در یادگیری درس های مربوط به زبان دچار اشکال می شوند. توانایی زیاد در یادگیری ریاضی و توانایی کم در یادگیری زبان و وضعیت برعکس آن، با ساختمان مغز افراد ارتباط دارد.سیستم های مغزی برای ریاضیات و زبان کاملا تفاوت دارند بنابراین تعجب آور نیست که این ۲ توانایی مستقل از یکدیگر باشند. پژوهشگران با شناخت بیشتر نواحی مسوول پردازش زبان و ریاضیات در مغز امیدوارند روزی بتوانند به افرادی که دچار نقصان شدید در این توانایی ها هستند، برای مثال اختلال خواندن (دیس لکسی) و اشکال در درک ریاضی عمومی (دیس کالکولی) دارند، کمک کنند.

اکثریت
اکثریت افراد استعداد متوسطی در زبان و ریاضی دارندو افراد بسیار هوشمند هم بر زبان و هم بر ریاضی مسلط هستند.

اقلیت
اقلیتی از افراد استعداد ریاضی فوق العاده ای دارند ولی استعداد زبان ندارند
اقلیت 
اقلیتی از افراد استعداد زبان فوق العاده ای دارند ولی استعداد ریاضی ندارند.

مغز ریاضی
گروهی از افراد مشکلی در خواندن و نوشتن ندارند، اما آموختن ریاضیات پایه برایشان مشکل است. حدود ۶ تا ۸ درصد جمعیت جهان به ناتوانی در یادگیری ریاضیات پایه (دیس کالکولی) مبتلا هستند. در این مورد نیز مانند دیس لکسی یک جزء ژنتیکی وجود دارد، به طوری که این عارضه در دوقلوهای همسان در حدود ۶۰ درصد موارد مشترک است.

هنگامی که محاسبه عددی انجام می شود، چند ناحیه مغز فعال می شوند، به خصوص شیار جانبی که در عقب و در راس مغز قرار دارد. به نظر می رسد یک مرکز ریاضی در مغز وجود داشته باشد که اگر دچار اشکال شود، فرد در انجام اعمال ریاضی دچار مشکل خواهد شد.

انسان های چندزبانه و ماشین حساب های انسانی
گرچه مغزهای ما برای سخن گفتن و درک پایه ای از اعداد به اصطلاح «مداربندی» شده است، اما باید برای خواندن، نوشتن و حل مساله های ریاضی به ما آموزش داده شود و جدا از توانایی های طبیعی یک فرد، تمرین، می تواند تا حدودی بر توانایی های بالفعل او اثر بگذارد.

بسیاری از افرادی که می توانند محاسبه?های عددی را در زمان کوتاهی انجام دهند یا به اصطلاح «ماشین حساب های انسانی»، قبول دارند که اعداد، اشتغال ذهنی اصلی آنهاست و در تمام طول روز به اعداد فکر و با آنها کار می کنند. انسان های چندزبانه ای مانند امیل کربس، مرد آلمانی ای که مدعی بود ۶۸ زبان را می داند نیز باید به شدت تلاش کرده باشند که بر زبان های غیرمادری?شان مسلط شده باشند.

عدم ارتباط مستقیم میان بهره هوشی و داشتن توانایی?های فوق?العاده کلامی یا محاسباتی، از این دیدگاه که تمرین کردن هم در کسب این توانایی ها نقش دارد، حمایت می?کند. شاکوتالا دوی، زن هندی ای که به طور شگفت آوری می توانست نتیجه ضرب شدن ۲ عدد ۱۳ رقمی را در ۲۸ ثانیه بیان کند، بهره هوشی متوسطی داشت.

اغلب ابله های باهوش مانند شخصیت «داستین هافمن» در فیلم «مرد بخشنده»، حتی از این حد هم فراتر می روند. این افراد نادر اعمال ریاضی را با سرعت شگفت آوری انجام می دهند، اما مهارت های کلامی شان بسیار ضعیف است و بهره هوش پایینی هم دارند.

در نهایت می توان گفت بیشتر پژوهشگران معتقدند توانایی بیشتر افراد در زبان یا ریاضی به تاثیر همزمان عوامل گوناگون بستگی دارد. همه عوامل مانند ژن ها، رشد و نمو و علاقه شخصی تعیین می کنند که ما نمره بالاتری در ادبیات بگیریم یا به ریاضی گرایش پیدا کنیم.

استعداد زبان
توانایی زبانی یا کلامی (خواندن، نوشتن و سخن گفتن) به چند بخش در سراسر مغز مربوط است که لازم است با یکدیگر هماهنگ شوند. برای مثال وقتی نوشته ای را می خوانیم،«جریان شکمی»(بخشی که درMRI کارکردی مغز دیده می?شود) که در عقب مغز قرار دارد و در شناخت اشیاء دخیل است، فعال می شود. بررسی های تصویربرداری نشان می دهند بخش های جانبی و جلویی مغز نیز هنگام خواندن فعال می شوند. این نواحی مغز صداهای حروف و معنای کلمات را تشخیص می دهند.

برای حدود ۵ تا ۱۲ درصد افراد جمعیت که به «دیس لکسی» مبتلا هستند، خواندن نوشته ها مشکل است. گاهی مشکل تلفظ کردن کلمات هم وجود دارد. درصد نامعلومی از جمعیت نیز دچار اشکال در نوشتن یا به اصطلاح «دیس گرافی» هستند. افراد مبتلا به دیس گرافی، حروف را کج و معوج و با فاصله نامناسب می نویسند یا در نوشتن برای یک مفهوم، کلمه نادرست به کار می برند، مثلا «دختر» یا «پسر» به جای «بچه».

صدمه های مغزی نیز ممکن است نقایص توان کلامی یا ریاضی ایجاد کنند. ژنتیک با توجه به شیوع ناتوانی های یادگیری در برخی از خانواده ها و ایجاد نقایص آشکار یادگیری در بیماری های ژنتیکی، تاثیر عمیقی در این زمینه دارد. در مورد دیس لکسی که بررسی های زیادی روی آن انجام شده است، ژن های متعددی به عنوان عوامل احتمالی در بروز آن شناسایی شده اند که چگونگی ارتباط میان سلول های عصبی در مغز را رمزبندی می کنند.

«تصور بر این است که در افراد مبتلا به دیس لکسی در طول دوره جنینی و ابتدای دوران کودکی، سلول های عصبی به قسمت?های معینی از مغز نمی رسند.

الف ب پ یا ۱۲۳؟
تحقیقات اخیر نشان می دهد در کودکان پیش دبستانی درجه?های گوناگونی از درک نمره یا توانایی تخمین زدن کمیت ها وجود دارد. به گفته او، احتمالا افرادی که این مهارت های ذاتی شان بالاتر است در سراسر زندگی توانایی ریاضی بیشتری دارند. بررسی روی کودکانی با توانایی زودرس خواندن، نشان می دهد که برخی از آنها در این زمینه استعداد ذاتی دارند.

از طرف دیگر، به دنیا آمدن با مشکل اختلال در خواندن (دیس لکسی) یا اختلال در محاسبه (دیس کالکولی)، لزوما به معنای آن نیست که فرد در آینده، در جهت مقابل نقصانش به زبان یا ریاضیات روی خواهد آورد. نحوه بارآوردن و تعلیم و تربیت کودک براساس نقاط قوت و ضعف ذاتی اش، باعث می شود زبان یا ریاضیات را ترجیح دهد.

البته محیط زیست و تجربه های فرد نیز در این زمینه نقش عمده ای دارد. والدینی که مقدار زیادی کتاب در خانه دارند، ممکن است کودکشان را تشویق کنند وقت بیشتری به خواندن و نوشتن اختصاص دهد، در حالی که با بازی های ریاضی توجه کودک به محاسبات جلب می شود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

هوش هیجانی

بازديد: 233

هوش هیجانی

اولین بار در سال ۱۹۹۰ روان شناسی به نام <سالوی>، اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به کار برد. در حقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است؛ به عبارتی عاملی است که به هنگام شکست، در شخص ایجاد انگیزه می کند و به واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود. تئوری هوش هیجانی دیدگاه جدیدی درباره پیش بینی عوامل موثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی فراهم می کند که تکمیل کننده علوم شناختی، علوم اعصاب و رشد کودک است. قابلیتهای هیجانی برای تدبیر ماهرانه روابط با دیگران بسیار حائز اهمیت است.
 
روان شناسی به نام <گلمن> اظهار می دارد که هوش شناختی در بهترین شرایط تنها ۲۰درصد از موفقیت ها را باعث می شود و ۸۰ درصد از موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیتها در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهند. در واقع هوش هیجانی عدم موفقیت افراد با ضریب هوش بالا و همچنین موفقیت غیرمنتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین می کند؛ یعنی افرادی با داشتن هوش عمومی متوسط و هوش هیجانی بالا خیلی موفقتر از کسانی هستند که هوش عمومی بالا و هوش هیجانی پایین دارند. پس هوش هیجانی پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرسهاست.ااین هوش بنا به نظر <بار اون> پنج مولفه به شرح زیر دارد که ۱۵ عامل در آن موثر هستند.افرادی که تعداد بیشتری از این مولفه ها را در خود بیابند، هوش هیجانی بالاتری دارند.
 
۱) مهارتهای درون فردی شامل:
خودآگاهی هیجانی (بازشناسی و فهم احساسات خود)
جرات (ابراز احساسات، عقاید، تفکرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده)
خودتنظیمی (آگاهی، فهم، پذیرش و احترام به خویش)
خودشکوفایی (تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن)
استقلال (خودفرمانی و خودکنترلی در تفکر و عمل شخصی و رهایی از وابستگی هیجانی)
 
۲) مهارتهای میان فردی شامل:
روابط میان فردی (آگاهی، فهم و درک احساسات دیگران، ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش دو جانبه که به صورت نزدیکی هیجانی و وابستگی مشخص می شود)
تعهد اجتماعی(عضو موثر و سازنده گروه اجتماعی خود بودن، نشان دادن خود به عنوان یک شریک خوب)
همدلی (توان آگاهی از احساسات دیگران، درک احساسات و تحسین آنها)
 
۳) سازگاری شامل:
مساله گشایی (تشخیص و تعریف مسائل، همچنین ایجاد راهکارهای موثر)
آزمون واقعیت (ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی، تجربه می شود)
انعطاف پذیری (تنظیم هیجان، تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط)
 
۴) کنترل استرس شامل:
توانایی تحمل استرس (مقاومت در برابر وقایع نامطلوب و موقعیت های استرس زا)
کنترل تکانه (ایستادگی در مقابل تکانه یا انکار تکانه)
 
۵ ) خلق عمومی شامل:
شادی (احساس رضایت از خویشتن، شاد کردن خود و دیگران)
خوش بینی (نگاه به جنبه های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات)
 
چگونه می توان در هوش هیجانی پیشرفت کرد؟
باید گفت بیشتر مهارتها بر اثر تعلیم و تربیت پیشرفته می شود و احتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارتهای هوش هیجانی صحیح باشد. مهارتهای هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و کودک شروع می شود. والدین به کودکان یاد می دهند که هیجانهای خود را تشخیص دهند و آنها را نامگذاری کنند؛ به عنوان نمونه: <من الان ناراحت هستم، خوشحالم، عصبانی ام.> پس وقتی کودک از رفتار برادرش شکایت می کند و می گوید: <من از او متنفرم>، می توان جمله او را این گونه بازگویی کرد: به نظر می رسد رفتار برادرت خیلی تو را عصبانی کرده، هم نشان داده اید که احساس کودک خود را درک کرده اید و هم سرمشق مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید.
 
یکی دیگر از راههای پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی، ایجاد محیط امن عاطفی است، به گونه ای که کودکان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر درباره احساساتشان با والدین گفتگو کنند. پس باید به آنها نشان داد که به احساسات آنها توجه شده، نظریات آنها با صبر و حوصله شنیده می شود. حتی اگر نظریات کودکان مورد قبول والدین نیست، بهتر است با استدلال خواهی، آنها را توجیه کنند و در مواردی که خطری متوجه کودک است، بهتر است به جای اینکه بگویند: <بالاخره خودت را به کشتن می دهی>، گفته شود: <من می ترسم به خودت آسیب برسانی.> و اگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد، باید از کودکان عذرخواهی کنند تا عملا آموخته باشند که پذیرش اشتباهات و احساس تاسف امری طبیعی است.
 
رعایت نکردن این موارد و عدم ابراز ناراحتی و حتی خشم توسط والدین ممکن است باعث شود بعضی اوقات کودکان دچار اختلالاتی شوند که در آن از احساسات خود دور گردند یا در درک احساسات با سوء تفاهم روبرو شوند.
 
متخصصان باور دارند که آموزش طبیعی هیجانی که با هنرهای آزاد و نظامهای ارزشی نیز همراه است، اهمیت ویژه ای دارد. در درسهایی که شامل داستانهای مهیج است، کودکان در مورد احساسات قهرمانان شروع به یادگیری می کنند. پس آنها می توانند یاد بگیرند که چه چیزی باعث احساس شخصیت ها به صورت شادمانی، خشم، ترس و... می شود و چگونه آنها با احساسات خود کنار می آیند و یا مقابله می کنند.
 
آموزش مهارتهای اجتماعی نیز یکی از راههای افزایش هوش هیجانی است. این آموزشها شامل برنامه های مهار خشم و عصبانیت، همدلی، تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوتهای مردم، اظهار ادب و صمیمیت و تعارف، اداره خود، برقراری ارتباط، ارزیابی خطرها، خودگفتاری مثبت، حل مساله و مشکل، تصمیم گیری، ایجاد هدف و مقاومت در مقابل فشار گروه همسن است.
 
موضوع دیگر، هوش هیجانی و مقابله با بحران است. هستند افرادی که به طور مداوم در مقابله با نتایج منفی دچار مشکل اند و به نظر می رسد هیچ گاه از شر حوادث بد در زندگی خلاص نمی شوند! در مقابل، افرادی وجود دارند که حتی پس از غم انگیزترین تجارب نیز به حال اولیه برمی گردند و حتی به جلو می روند. این موضوع مربوط به قابلیت های هیجانی است که اجزای آن ترکیب کننده هوش هیجانی هستند.
 
هوش هیجانی به این صورت فرآیند مقابله را تشریح می کند: ابتدا لازم است آنچه را احساس می کنیم، درک کنیم و لذا برای ایجاد ارتباط با احساسات خود، به دو طریق کلامی و غیر کلامی عمل می کنیم. از آن گذشته، لازم است احساسات دیگران را نیز درک کنیم و با آنها همدلی کنیم. باید بدانیم که هیجانها در افکار اولویت ایجاد می کنند (منجر به بوجود آمدن تفکرات خاص می شوند)، حافظه را شکل می دهند، دیدگاههای مختلف حل مساله خلق می کنند و خلاقیت را سهولت می بخشند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

با سـؤال‌های فلسفی کودکان چه کنیم؟

بازديد: 119

با سـؤال‌های فلسفی کودکان چه کنیم؟

یکی از مسائلی که بعضی اوقات پدر و مادرها را در پرورش کودکان مستاصل می‌کند، سؤال‌های عجیب و گاهی سخت کودکان از آنهاست. شاید پدر و مادرها پاسخ صحیح پرسش‌های آنها را بدانند اما نکته مهم این است که چطور آن را به کودکان تفهیم کنند تا حس کنجکاوی‌شان برطرف شود و در عین حال پاسخ را هم به نحوی دریافت کرده باشند. در این صفحه قرار است به پرسش‌هایی که کودکان از والدین‌شان می‌پرسند،‌ پرداخته و بهترین شیوه پاسخ‌دهی به آنها  ارائه شود. حیدر حسینی، روانشناس و مشاور درمورد سؤالی که کودکان درباره خدا می‌پرسند توضیح می‌دهد.
 
مرحله رشدی کودک را درک کنید!
برای پاسخ به سؤال‌های کودک والدین او باید ابتدا این دانش را به دست آورند که سطح تفکر و شناخت کودک در چه مرحله‌ای قرار دارد. برای کودکان چهار مرحله شناختی می‌توان درنظر گرفت که به ترتیب حسی- حرکتی، پیش عملیاتی، عملیاتی و انتزاعی است که باتوجه به هر مرحله پاسخ مقتضی باید ارائه شود، بنابراین بسیار مهم است که والدین اول بفهمند که کودک در چه سطحی از تفکر به‌سر می‌برد و دوم اینکه بدانند کودک چرا این سؤال را می‌پرسد؛ آیا این را از کسی شنیده، در تلویزیون آن را دیده یا خودش به این سؤال رسیده است. به این ترتیب باید دید کودک در این سن دنبال چه می‌گردد. ترکیب فهمیدن علت سؤال و حوزه شناختی کودک به دادن پاسخ مناسب کمک می‌کند. نکته مهم دیگر آن است که والدین حتما باید باتوجه به باورهای مذهبی این پاسخ‌ها را بدهند.
 
کنجکاوی‌اش را بیشتر تحریک نکنید
معمولا کنجکاوی بچه‌ها از توان مفهوم‌سازی‌شان جلوتر است، بنابراین نباید پاسخی به کودک داده شود که کنجکاوی‌‌اش را بیشتر تحریک کند. در زمینه‌های قابل دسترس می‌توان کنجکاوی کودک را بیشتر کرد اما در زمینه‌هایی که مفاهیم فلسفی وجود دارد، بهتر است پاسخی داده شود که محرک کنجکاوی نشود. سعی نکنید از همان ابتدا یک جواب کامل به او بدهید بلکه باتوجه به سنش جوابی که در حد رفع نیازش باشد کمک می‌کند.
 
در3 شکل
کودکان در مرحله پیش عملیاتی خدا را 3 منبع بیشتر نمی‌بینند؛ یکی اینکه خدا را در نقش خالق می‌بینند که همه چیز را به وجود آورده است یا خدا را در نقش یک موجود همه توان و قدرتمند می‌بینند که جایگزین پدر می‌شود یا اینکه خدا را به عنوان حافظ و منبع امنیت محسوب می‌کنند که در اینجا ممکن است خدا جایگزین مادر شود.
 
تا 2سالگی سؤالی ندارد
اولین مرحله شناختی که می‌توان برای کودکان درنظر گرفت مرحله حسی- حرکتی است. این مرحله معمولا تا 2 سالگی را شامل می‌شود و کودک در حد حس کردن اشیا و حرکت کردن پیش می‌رود و در مورد مفاهیم مختلف معمولا سؤالی ندارد.
 
با آنها می‌شود از فلسفه حرف زد
در مرحله تفکر انتزاعی یعنی با فرزندی که در مرحله راهنمایی و دبیرستان است، می‌توان راجع به مفاهیم فلسفی صحبت کرد. اینکه چند نظریه وجود دارد و برخی خدا را به گونه‌ای دیگر از برخی دیگر می‌بینند. در سنین بالاتر استفاده از کتاب می‌تواند کمک کند.
 
2 تا 6 ساله‌ها بیشترین سؤالات را دارند
در مرحله پیش‌عملیاتی که 2 تا 6 سالگی را شامل می‌شود کودک براساس مسائل عینی که می‌بیند، ممکن است سؤال‌هایی بپرسد. در این مواقع بهتر است به کودکان پاسخ‌های ساده، قابل لمس و عینی داده شود یعنی مثلا اگر می‌پرسد خدا چیست؟ بهتر است که به کودک جواب ساده‌ای بدهید. مثلا «کسی است که همه دنیا را  او ساخته است، آسمان‌ها و زمین مال اوست، ما را او به دنیا آورده» و چیزهایی شبیه اینکه قابل لمس باشد. می‌توان تصویری از بهشت به کودک ارائه داد و به ندرت تصویری از جهنم هم می‌توان به کودک ارائه داد. وقتی کودک سؤال می‌کند آیا خدا یک سوپرمن است والدین می‌توانند در پاسخ بگویند که از آن هم قوی‌تر است یعنی می‌توان قدرت خدا را بیشتر از هرچیزی در ذهن کودک  کرد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:46 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

جادوی اعداد: 67x67!

بازديد: 125

جادوی اعداد: 67x67!

به حاصل ضرب های اعجاب انگیز زیر توجه کنید، آیا می توانید قاعده آن را به وضوع ببینید؟
 
67×67 = 4489
667×667 = 444889
6667×6667 = 44448889
66667×66667 = 4444488889
666667×666667 = 444444888889
6666667×6666667 = 44444448888889

منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اقیانوس ذهن

بازديد: 97

اقیانوس ذهن

در مکتب روان شناسی دکتر کارل گوستاویونگ یکی از شاخص ترین روان شناسان جهان، روان انسان از سه بخش اساسی تشکیل شده است،
الف) خودآگاه یا ego
ب) ناخودآگاه فردی personal unconscious
ج) ناخودآگاه جمعی یا همان collective uncordcious
 
یونگ معتقد است خودآگاه لایه ای سطحی و قشری در روان شناسی است که در نیمکره ای از مغز جا دارد یک عضو حساس و در وهله اول معطوف به دنیای محیط است به زبان ساده تر خودآگاه همان ذهن هوشیار ما است که وظیفه پردازش داده هایی را دارد که از محیط دریافت می کند، درک پیام های دیگران از طریق حواس پنج گانه شنوایی، بویایی چشایی، بینایی و لامسه توسط خودآگاه صورت می گیرد مثلاً زمانی که عطر گلی را استشمام می کنیم یا طعم غذای لذیذی را می چشیم به درک معنایی نائل می آییم که توسط خودآگاه یا خودهشیار رخ می دهد خودآگاه در هرم معروف روان فردی نزدیک ترین لایه به قله را دارد.
 
ما بسیار یا همه اعمال و رفتار خود را ناشی از ذهن خودآگاه می دانیم البته اعمال و رفتار ما در خودآگاه پردازش می شود و موجب تحرک عضلات و فعل می شود ولی باید دانست که بخش مهمتری در روان انسان به نام ناخودآگاه وجود دارد که در حکم اتاق فرمان می باشد و بسیاری از اعمال به خلاء ارادی ما تحت تسلط و اراده ناخودآگاه است.
 
ناخودآگاه برخلاف خودآگاه شبیه یک اقیانوس پهناور با تداومی کامل است که تا اعماق امتداد دارد ناخودآگاه ماهیتی کاملاً ناشناخته دارد و فرآیندهایش همیشه از طریق خودآگاه و اصطلاحات خودآگاه بیان می شود. در واقع فرمان زندگی ما انسان ها به دست اوست.
 
هنگامی که ما در سطح هشیار یا خودآگاه هستیم در حالی که حرف می زنیم یا مطالعه می کنیم یا غذا می خوریم ناخودآگاه همچنان مشغول کار است و هیچ چیز مانع فعالیت او نمی شود و گاه شب ها در یک کابوس شوم فرو می برد و یا در طول روز باعث اختلالاتی در ما می شود. البته این جنبه منفی ناخودآگاه است. ناخودآگاه بسان مخزن عظیمی از اطلاعات می تواند جنبه مثبت هم داشته باشد مثلاً در خواب ها یا رؤیاها خبر از یک حادثه خوب یابد در آینده بدهد در واقع با ارسال پیام از اعماق روان شخصی به خودآگاه او در حین خواب، در تعادل و توازن روانی فرد می کوشد و او را از سقوط روانی نجات می دهد.
 
امروزه بسیاری از روان شناسان غربی با تعبیر خواب ها و رؤیاهای فرد بسیاری از بیماری ها و ناهنجاری های روانی را براحتی درمان می کنند. محتویات ناخودآگاه از دو منبع تأمین می شود.
الف) داده های سطح خودآگاه که پس از پردازش مستقیماً به ناخودآگاه فرستاده می شود و در سطح خودآگاه فراموش و در سطح ناخودآگاه باقی می مانند.
 
ب) محتویات مربوط به ناخودآگاه جمعی. ناخودآگاه جمعی عمیق ترین سطح روان است که کمتر از سایر سطوح دست یافتنی است و از نظر منتقدان ناهشیار جمعی عجیب ترین مفهوم یونگ است. او معتقد است نوع انسان به صورت جمعی به عنوان یک گونه، تجربیات گونه انسان و پیش از انسان را در ناهشیار جمعی اندوخته می کند و این میراث از هر نسل به نسل جدید انتقال می یابد و مخزن قدرتمند و کنترل کننده تجربیات نیاکانی ماست.
 
یونگ شخصیت هر فرد را به گذشته نه تنها کودکی بلکه به تاریخ هم ربط می دهد مثلاً انسان ها استعداد دوست داشتن عدالت و خوب دانستن عدالت را در همه زمان ها و مکان ها به عنوان یک مفهوم مشترک از نیاکان خود به ارث می برند و یا اینکه ما ایرانی ها ویژگی قهرمان پروری را از نیاکان به ارث برده ایم. این مبحث کمی نزدیک به بحث فطرت در علوم دینی است و از مفاهیم و معانی مشترک در میان همه انسان ها صحبت می کند پس کلاً اطلاعات سطح ناخودآگاه متشکل از این دو نوع داده می باشد.
 
نکته حائز اهمیت این است که ظرفیت ذهن خودآگاه بسیار محدود است و انسان به ناچار پس از مدتی وقایع را به دست فراموشی می سپارد. این نوع فراموشی در قسمت خودآگاه ذهن پدیده ای طبیعی و لازم است که اجازه می دهد ادراک ها و انگاره های تازه ای در ذهن شکل بگیرد و اگر فراموشی رخ نمی داد ذهن خودآگاه چون انباری سرشار از انگاره های کهنه و نو آنقدر اشباع می شد تا توانایی تحمل را از دست می داد.
در مکتب یونگ فراموشی هرگز به معنای از بین رفتن نیست همان طور که قبلاً ذکر شد ذهن خودآگاه پس از درک وقایع، آنها را به ضمیر ناخودآگاه می فرستد و ناخودآگاه هم بی هیچ کم و کاستی و با تمام جزئیات دقیق آنها را حفظ و بایگانی می کند به طوری که روان شناس ها قادرند با استفاده از خواب مصنوعی بسیاری از حوادث فراموش شده بیمار روانی را که احتمال می دهند علت بیماری کنونی او در گذشته اوست از ضمیر ناخودآگاه او بیرون بکشند.
 
بیمار همان طور که در خواب مصنوعی است به تمام جزئیات دقیق آن حادثه ساعت، دقیقه، ثانیه، مکان و زمان و سایر اطلاعات ظریف حادثه ولو اینکه به ده ها سال قبل بازگردد اعتراف می کند در حالی که در حالت هوشیاری یا همان سطح خودآگاه آن حادثه را کاملاً فراموش شده قلمداد می کند و از یادآوری حتی یک ویژگی کلی آن هم اظهار عجز و ناتوانی می کند.
 
علاوه بر همه اینها ضمیر ناخودآگاه در روان شناسی دکتر یونگ دارای قدرت اعجاب برانگیز دیگری نیز هست. همان گونه که محتویات ذهن خودآگاه می تواند در ناخودآگاه حفظ و بایگانی شود محتویات جدیدی که هرگز قبل از این در خودآگاه نبوده اند نیز می تواند از ناخودآگاه سربرآورد. پس ناخودآگاه تنها مأمن گذشته ما نیست بلکه سرشار از جوانه های وقایع روانی و انگاره های آینده ما هم می باشد. انگاره های جدید و آفریننده ای که همچون جواهری از ژرفای تیره ذهن پدید می آیند و بخش بسیار مهمی از روان نیمه خودآگاه را اشغال می کنند.
 
بسیاری از فلاسفه، هنرمندان و حتی دانشمندان قسمتی از بهترین انگاره های خود را مدیون الهام هایی هستند که به ناگاه از ناخودآگاه شان سربرآورده، استعداد دستیابی به رگه های غنی این جوهر و تبدیل مؤثر آن به فلسفه و ادبیات، موسیقی و یا حتی کشف علمی را معمولاً نبوغ می نامند. مثلاً پوانکاره ریاضیدان و «کدکوله» شیمیدان اعتراف کرده اند که کشفیات مهم شان به یاری نمایه های ناگهانی برخاسته از ناخودآگاه شان صورت گرفته است. البته ما در زندگی روزمره هم بسیار به این موضوع برخورده ایم. زمانی که چیزی به نظرمان می آید که قبلاً هرگز به ذهنمان خطور نمی کرد و راهگشای بسیاری از مشکلات ما نیز هست همین قدرت آفرینندگی ضمیر ناخودآگاه است.
 
این نظریه (قدرت ناخودآگاه) قبل از دکتر یونگ توسط فروید به صورت ناکامل بیان شد و آندره برتون تحت تأثیر فروید درصدد تأسیس مکتب سوررئالیسم در ادبیات در سال ۱۹۱۴ برآمد. وی معتقد بود که ادبیات نباید به هیچ چیز جز به تظاهرات و نمودهای اندیشه ای که از تمام قیود منطقی هنری و اخلاقی رها شده باشد بپردازد. او و دوستش لویی آراگون از آن جهت که هر دو پزشک امراض روانی بودند می خواستند نظریه فروید را درباره ضمیر ناخودآگاه وارد ادبیات کنند. آندره برتون با بهره گیری شیوه تداعی آزاد فروید کوشید که در نوشتن جمله ها بی آنکه به وسیله خودآگاه مهار شود از ناخودآگاه تراوش کنند و این کار را القای اندیشه مستقل از هرگونه ملاحظه زیبایی شناسی نامید.
 
اما یونگ اینجاست که یک قید بجا و عاقلانه به نظریه برتون می زند و سبب شکل گیری مکتب هنری سوررئال می شود. او معتقد است که نباید نقش مهم خودآگاه را در خلق هنر نادیده گرفت و آن را به کلی نفی کرد. او صراحتاً بیان کرد خودآگاه کلید ارزش های ناخودآگاه است و تنها در صورت کنش متقابل خودآگاه و ناخودآگاه است که ناخودآگاه قادر خواهد شد ارزش ها را نشان بدهد.
 
او خاطرنشان کرد که ناخودآگاه چون طبیعتی بکر و دست نخورده است و همانند طبیعت آنچه را که در خود دارد سخاوتمندانه به کار می گیرد اما اگر به حال خود رها شود و خودآگاه واکنشی نسبت به آن نشان ندهد ممکن است همان طبیعت داشته های خود را ویران کند و طرف منفی و ویرانگر خود را بروز دهد و دیر یا زود به تباهی کشانده شود.
 
البته یونگ خود می گوید: «اثر هنری به سان یک موجود زنده درون ذهن هنرمند رشد می کند و پس از عرضه بر همگان از آفریننده اش منتقل می شود» ولی این نکته مهمتر را هم بیان می کند که هنرمند در طول زمان همواره سخنگو و وسیله روح دوران خود بوده و همانطور که هنرمند ناخودآگاهانه به ویژگی ها و ارزش های دوران خود شکل می دهد ارزش ها و ویژگی های موجود در خارج که وارد خودآگاه او می شوند نیز متقابلاً به هنرمند یا جوهره اصلی هنر او یعنی ضمیر ناخودآگاهش شکل می دهند.
 
کاندینسکی یکی از معروف ترین و اثرگذارترین نقاشان سوررئال در مقاله مشهور خود درباره هنر معنوی چنین نوشت که هر دوران میزان آزادی هنری خود را داراست و حتی خلاق ترین نبوغ ها هم نمی توانند پا از مرز این آزادی فراتر بگذارند.
 
سوررئالیست های هنری طرفدار بیان صادقانه و صریح افکار و تصورات و اوهام و آرزوها هستند سوررئالیست ها فعالیت اصیل انسان را همان فعالیت رؤیا مانند ندای درونی دنیای ناخودآگاه می دانند. کاندینسکی در مقاله خود (درباره شکل) می نویسد: هنر سوررئال تجسد حالت روحانی است که به مرحله الهام رسیده است. شکل این تجسد را می توان پیش دو قطب قرار داد یکی قطب انتزاع کامل و دیگری قطب واقع گرایی کامل، این دو قطب هر دو ره به یک هدف می برند.
 
هدف هنرمند سوررئالیست بیان پندارهای درونی انسان و پس زمینه معنوی زندگی و جهان است. در تابلوهای نقاشی انتزاعی فرا واقع گرایی یا همان سوررئالیستی هر چه واقعیت عینی عمیق تر از میان رفته باشد تابلو محتوای نمادین خود را بیشتر از دست می دهد زیرا نمادهایی که پیش از این مکتب در تابلوها به کار برده می شد هر کدام دلالت اشاره به واقعیتی در جهان عینی می کردند اما در تابلوهای انتزاعی ناب از دنیای شناخته شده خارج اثری نیست. همچنین چیزی برای ایجاد پل به سوی ناشناخته ها وجود ندارد ولی از سوی دیگر این تابلوها مفهومی پنهان را در خود دارند درست مانند تابلوهای رامبراند که کاندینسکی درباره اش می گوید: «آنها در ابتدا کاملاً مخفی و تنها با گذشت زمان اول به طور نامفهوم و نامطمئن خود را به بیننده بسیار با دقت نشان می دهند و بعد با قدرت مرموز و فزاینده ای بیشتر و بیشتر منعکس می شوند»
 
زیبایی شناسی سوررئالیستی ادعای کشف حقیقت را دارد یعنی می گوید که حقیقت پنهان را بازمی شناسد حقیقتی که پشت جامه ای از دروغ ها و نیرنگ ها، مقاومت ها و پنهان کاری ها نهان شده است و به قول فروید همگان در رویارویی با حقیقت نهانی روان خود، خود را در جامه ای از دروغ ها می پوشانند، سوررئالیست ها نه فقط ادعای کشف حقیقت بلکه مدعی شناخت و ارائه شکل درست هستی نیز بودند.
مارسل دوشان یک جا بطری را روی پایه ای قرار داد و به نمایش گذاشت. ژان بازن درباره آن نوشت «اینجا بطری که از سرنوشت خود جدا شده و به ساحل انداخته شده تنهایی و شکوه و گمگشتگی را در خود دارد گرچه به نظر می آید که به هیچ کاری نمی آید اما به همه کار می آید این بطری زندگی می کند، یک زندگی حاشیه ای آشفته و پوچ و شیء آشفته همواره نخستین گام به سوی هنر است یا اینکه ماکس ارنست بریده روزنامه های پایان قرن را بر اثر اندیشه های درونی ناخودآگاه خود در هم می آمیخت و تبدیل به کابوس خفقان آور عصر پایداری بورژوازی می کرد. نقاشان نرم نرمک به اشیای جادویی و روح پنهان اشیا جلب شدند.
 
دکی ریکو نقاش ایتالیایی و پایه گذار سبک نقاشی متافیزیک می گوید هر شیئی دو جنبه دارد یکی جنبه ای که عمدتاً همه آن را می بینید و دیگری جنبه شبح گونه و متافیزیکی که تنها معدود از افراد آن هم در لحظه های بصیرت متافیزیکی قادر به دیدن آن هستند و یک اثر هنری باید بیانگر چیزی بیش از شکل ظاهری خود باشد.
 
به هر حال اگرچه سبک سوررئالیسم بعدها توسط والتر بنیامین نقد شد ولی باید اعتراف کرد که هیچ انسانی نمی تواند از جاذبه سوررئال ها خلاص شود و هر کس که شور رهایی را در جان داشته باشد در دنیای شگرف سوررئالیست ها جاذبه ای رازآمیز و نوستالژیک را می یابد.
 
منابع:
۱- کارل گوستاویونگ/ محمود سلطانیه/ انسان و سمبولهایش/ دوم ۱۳۷۸، تهران جامی
۲- انسان در جست‌وجوی هویت خویشتن/ کارل گوستاویونگ/ محمود بهفروزی/ تهران: گلبان ۱۳۸۰
۳- نظریه‌های شخصیت/ دوان شولتز سیدنی آلن شولتز/ ترجمه یحیی سیدمحمدی/
۴- حقیقت و زیبایی درسهای فلسفه هنری/ بابک احمدی/ تهران/ نشر مرکز۱۳۷۴
۵- جهان‌بینی/ کارل گوستاویونگ/ ج. ستاری/ تهران/۱۳۷۲
۵-WWW. Mandegar. Info
۶- WWW.Daneshname. Roshd.ir
۷-WWW. Wikipedia. Com
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

معرفی نوابغ کم سن و سال دنیا

بازديد: 255

معرفی نوابغ کم سن و سال دنیا

شاکونتالا دوی- ریاضیدان هندی

زمانی که بیشتر کودکان تازه شروع به راه رفتن، حرف زدن و غذاخوردن می کنند، آنها مسائل پیچیده فیزیک و ریاضی حل می کنند و زمانی که دیگر بچه ها مشغول بازی با همسن و سالان و خوش گذرانی در پارک ها هستند، آنها خودشان را برای رفتن به دانشگاه آماده می کنند.
 
آنها با همه هم سن و سال هایشان فرق می کنند؛ زمانی که بیشتر کودکان تازه شروع به راه رفتن، حرف زدن و غذاخوردن می کنند، آنها مسائل پیچیده فیزیک و ریاضی حل می کنند و زمانی که دیگر بچه ها مشغول بازی با همسن و سالان و خوش گذرانی در پارک ها هستند، آنها خودشان را برای رفتن به دانشگاه آماده می کنند. همین موضوع باعث شده است تا نام آنها به عنوان نوابغی استثنایی برایش همیشه در تاریخ ثبت شود.
 
جادوگر ریاضیات
شاکونتالا دیوی در سال ۱۹۳۹ در بنگلور هندوستان به دنیا آمد. در سن سه سالگی شاکونتلا آشنایی با اعداد را به وسیله بازی با کارت های ریاضی و تمرینات پدرش آغاز کرد. پس از مدت کوتاهی به او لقب کامپیوتر انسانی و جادوگر هندی ریاضیات داده شد. این استعداد او باعث شد تا حتی نامش به دلایل مختلف در کتاب گینس ثبت شود. بعضی از رکوردهای او شامل استخراج ریشه بیست و سوم ۲۰۱ رقم به صورت ذهنی و توان سوم عدد ۳۳۲۸۱۲۵۵۷ در عرض چند ثانیه می شدند.
در سال ۲۰۰۶ او داستانی به نام سرزمین عجایب اعداد منتشر کرد که در مورد دختری بود که مجذوب اعداد شده و با آنها زندگی می کرد. این داستان بیشتر حول محور زندگی خودش می چرخید.
 
جوان ترین فارغ التحصیل دانشگاه
مایکل کارنی یکی دیگر از نوابغ دنیا و اهل هاوایی است که موفق شد در سن ۱۰ سالگی مدرک لیسانس خود را از دانشگاه آلاباما دریافت کند. پس از آن در سن ۱۷ سالگی دومین مدرک خود را از دانشگاه واندربیلت دریافت کرد. نام او به عنوان کوچک ترین فارغ التحصیل دانشگاه حتی در کتاب گینس هم ثبت شده است. این مدارک دانشگاهی تا سن ۲۱ سالگی به ۴ مدرک رسدیه و تنها یک سال بعد او موفق به دریافت دکترا در رشته شیمی شد.
 
در سال ۲۰۰۶ کارنی موفق شد در مسابقه هوش ای اوال گلدراش مبلغ یک میلیون دلار و در سال ۲۰۰۸ در مسابقه چه کسی می خواهد میلیونر شود، مبلغ ۲۵ هزار دلار برنده شود. مسابقاتی که تا به حال کمتر کسی توانسته است تا مرحله پایانی آن را بگذراند. او در سنین کودکی پس از معاینات بسیار، بیش فعال شناخته شد و به همین خاطر بیشتر روز را در خانه گذرانده و مادرش دروس مختلفی را به او می آموخت.
 
زمانی که او چهار سال داشت تست های ریاضی جان هاپکینز را بدون هیچ تمرینی حل کرد. همین باعث شد تا تمام دوران تحصیل را در عرض ۲ سال گذرانده و در ۶ سالگی دیپلم گرفته و وارد دانشگاه شود. کارنی یکی از نوابغی است که توانسته است در عرض چند سال، مدارک دانشگاهی مختلفی کسب کند. یکی دیگر از رکوردهای او تدریس در دانشگاه در سن ۱۷ سالگی است.
 
بزرگ ترین هنرمند قرن بیستم
پابلو پیکاسو در سال ۱۸۸۱ در اسپانیا به دنیا آمد. او از کودکی علاقه بسیاری به نقاشی و مجسمه سازی داشت و به خاطر اینکه پدرش نیز یک نقاش صاحب نام و مشهور در آن زمان بود با استفاده از شهرت او توانست اولین نمایشگاه خود را در سن ۱۵ سالگی در بارسلونا برگزار کند.
 
پابلو پیکاسو
 
نقاشی ها و مجسمه های قرار داده شده در این نمایشگاه شامل تعداد زیادی از آثاری می شد که او در زمان خردسالی کشیده یا ساخته بود. البته کارهای پیکاسو در نوع خود بسیار بی نظیر بودند و این نشان از هوش و قدرت تخیل بالای او داشت. زمانی که پیکاسو ۱۶ سال داشت، تابلوی علم و نیکوکاری او برنده مدال طلا از نمایشگاه مالاگا و نشان افتخار از نمایشگاه ملی مادرید شد. پیکاسو نقاشی هایی با سبک جدید در دنیا پایه گذاری کرد که مهم ترین آنها سبک کوبیسم است که در اوایل قرن بیستم به ثبت رسید. پیکاسو بیشتر عمر خود را در فرانسه گذراند و در سال ۱۹۷۳ در همان جا از دنیا رفت.
 
باهوش ترین کودک دنیا
ویلیام جیمز سیدیس کودک نابغه آمریکایی بود که در سال ۱۸۹۸ به دنیا آمد. او توانایی و استعداد بی نظیری در یادگیری زبان های خارجی و ریاضیات داشت. ضریب هوشی ویلیام بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ بود و به همین خاطر به عنوان یکی از باهوش ترین افراد در دنیا شناخته می شد. زمانی که ویلیام ۷ سال داشت می توانست به ۸ زبان با تسلط کامل صحبت کند. در سن ۸ سالگی او توانست با توسعه دادن یک جدول لگاریتمی جدید که بر مبنای عدد ۱۲ بود استعداد خود را در زمینه ریاضیات ثابت کند. او یک سال بعد این جدول را به طور کامل در دانشگاه هاروارد توضیح داده و همین باعث شد تا در سن ۱۱ سالگی به عنوان دانشجو در هاروارد مشغول تحصیل شده و رکورددار کوچک ترین دانشجوی این دانشگاه شود. ویلیام ۵ سال بعد و در سن ۱۶ سالگی از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. گفته می شود که ویلیام تا زمان مرگ توانایی صحبت به ۴۰ زبان و لهجه مختلف را داشت که البته این موضوع هرگز ثابت نشد.
 
اینشتین امرزوی
ژاکوب بارنت در سن ۸ سالگی به عنوان دانشجو در دانشگاه ایندیانا پلیس مشغول تحصیل شد. ضریب هوشی او ۱۷۰ و حتی بیشتر از آلبرت اینشتین است. به خاطر مقالات و محاسبات ارایه شده توسط بارنت او برنده آینده جایزه صلح جهانی دانسته شد.
ژاکوب بارنت
زیرا این پسر که هم اکنون ۱۳ سال دارد، در دانشگاه به عنوان یک استاد مشغول به کار است. طبقه گفته های مادرش، بارنت توانست کتاب جبر یک و دو، هندسه، مثلثات، دیفرانسیل و انتگرال را تنها در عرض ۲ هفته به طور کامل مطالعه کرده و حتی بدون داشتن مدرس بیاموزد. او در زمان ثبت نام در دانشگاه توانست مسائل فیزیک نجومی را حل کرده و تئوری نسبیت اینشتین را به طور مفصل شرح دهد.
 
آهنگساز شش ساله
ولفگانگ آمادئوس موتزارت در ۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ در شهر سالزبورگ اتریش به دنیا آمد. در سن سه سالگی او می توانست با تسلط کامل پیانو بنوازد و در سن شش سالگی اولین قطعه موسیقی و پس از آن اولین سمفونی را در ۸ سالگی و اولین اپرایش را در ۱۲ سالگی نوشت. هوش بسیار بالای موتزارت و استعداد به نواختن موسیقی از همان سال های اول تولد او به خوبی آشکار بود. به طوری که در سن ۵ سالگی او چند قطعه موسیقی با پیانو را در دانشگاه سالزبورگ و یک سال بعد در آمفی تئاتر سلطنتی وین اجرا کرد.
 
در همان سال ها بود که به او لقب کودک نابغه داده شد. موتزارت در سن ۱۴ سالگی به ایتالیا سفر کرد تا کار نویسندگی اپرا را به طور حرفه ای بیاموزد. او در تمام طول عمر خود بیش از ۶۰۰ قطعه موسیقی نوشت. موتزارت تنها ۳۵ سال داشت که به خاطر ابتلا به نوعی بیماری ناشناس از دنیا رفت. بسیاری از پزشکان در مورد مرگ او تحقیقاتی انجام دادند اما هرگز دلیل اصلی مرگش مشخص نشد. بعضی آنفلوآنزا، بعضی مسمومیت با جیوه و تعدادی تب رماتیسم را دلیل بیماری موتزارت و مرگ او تنها در عرض دو هفته دانستند.
 
موسیقی های موتزارت آن قدر تاثیرگذار هستند که تعداد زیادی از روان شناسان در مورد آن تحقیقات گسترده ای انجام داده اند. آنها معتقدند که شنیدن موسیقی موتزارت باعث افزایش هوش شده و قدرت تجسم را به طرز چشمگیری بالا می برد.
 
نابغه حامی محیط زیست
در حالی که تفریح بسیاری از نوجوانان ۱۳ ساله رفتن به سینما و وقت گذرانی با دوستانشان است، کولین کارلسون آمریکایی ترجیح می دهد به کتابخانه رفته و بر معلومات خود اضافه کند. او یکی دیگر از نوابغ دنیاست که در ۲ سالگی می توانست بخواند و در ۱۱ سالگی دیپلم گرفت. او از سن ۹ سالگی دروس دانشگاهی را مرور کرده و در ۱۲ سالگی توانست به عنوان دانشجوی تمام وقت در دانشگاه کنتیکت و در رشته محیط زیست و اکولوژی مشغول به تحصیل شود.
 
کولین در سن دو سالگی پدر خود را از دست داد. این درحالی بود که خودش نیز از بیماری آسم و آلرژی به خوراکی های مختلف رنج می برد. دلیل اصلی آسم کولین زندگی در محیط آلوده بود و به همین خاطر او تصمیم گرفت تا در این رشته تحصیل کند تا شاید کودکان دیگر دچار بیماری هایی این چنین نشوند. کولین باشگاه طرفداران محیط زیست را راه اندازی کرده و هم اکنون در آنجا مشغول به کار است. او قصد دارد تحصیلات خود را در سن ۲۲ سالگی به اتمام رسانده و مدرک دکترای اکولوژی را دریافت کند.
 
سه ساله عضو منسا
سافرون پلگر دختر سه ساله ای است که با ضریب هوشی ۱۴۰ به عنوان کوچک ترین عضو انجمن جهانی تیزهوشان، منسا، شناخته می شود. این دختر سه ساله انگلیسی با اینکه هنوز به مدرسه نرفته است اما می تواند بنویسد، بخواند، تا ۵۰ بشمارد و مسائل ساده ریاضی را حل کند. سافرون می توانست در ۱۸ ماهگی جملات را به طور کامل بیان کند. دنی پدر ۲۳ ساله سافرون و یک طراح وب است. او می گوید: «ما الفبا را بدون هیچ تمرین و تنها با چندبار نشان دادن به دخترمان به او آموزش دادیم. من نمی دانم سافرون چنین هوشی را از چه کسی به ارث برده است. من و همسرم و حتی خانواده هایمان انسان های معمولی با ضریب هوشی کاملا عادی هستیم.» سافرون در مصاحبه با مدیر منسا گفت: «من می خواهم تمام روز با اسباب بازی هایم بازی کنم، ساندویچ همبرگر بخورم و نمی خواهم زودتر از موعد به مدرسه بروم.»
 
نوجوان حامی صلح
در سال ۱۹۹۹ پسری ۱۰ ساله به نام گریگوری اسمیت کمک هزینه تحصیل در کالج راندالف ماکان ویرجینیا را به مبلغ ۷۰ هزار دلار دریافت کرد. در این مدت او توانست در رشته ریاضیات و تاریخ و زیست شناسی تحصیل کند. اسمیت در سن دو سالاگی می توانست بخواند. دو سال بعد از فارغ التحصیلی اسمیت با بیل کلینتون و میخائیل گورباچف ملاقات داشته و با ارایه مقالاتی درمورد موضوعات بشردوستانه در سازمان ملل توانست ۴بار نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شود.
این مقالات حاصل سفرهای او به تیمور شرقی، سائوپائولو، روآندا و کنیا بود. زمانی که اسمیت ۱۶ سال داشت برای ادامه تحصیل در رشته ریاضیات و مهندسی فضا وارد دانشگاه ویرجینیا شد تا مدرک دکترای خود را بگیرد. او هم اکنون به عنوان مدافع و سخنگوی صلح و کودکان در سراسر دنیا شناخته می شود.
 
کوچک ترین عضو ناسا
کیم اونگ یونگ در سال ۱۹۶۲ و در کره جنوبی متولد شد و در همان سنین کودکی نامش به خاطر داشتن ضریب هوشی ۲۱۰ به عنوان باهوش ترین فرد جهان در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد. او صحبت کردن را از ۴ ماهگی آغاز کرده و در دو سالگی قادر به خواندن متون ژاپنی، کره ای، آلمانی و انگلیسی بود. سه سال بیشتر نداشت که به عنوان دانشجوی میهمان تعدادی از دروس فیزیک را در دانشگاه هانیانگ در کره جنوبی گذراند.
 
کیم در سن ۵ سالگی می توانست به راحتی مسائل انتگرال و دیفرانسیل را حل کند. پس از آن در سن ۸ سالگی به دعوت ناسا تحصیلات خود را در آمریکا ادامه داده و به عضویت ناسا درآمد. در سن ۱۶ سالگی کیم ناسا را رها کرده و دوباره به کره بازگشت تا دکترای خود را در رشته مهندسی عمران بگیرد. او تا سال ۲۰۰۷ به عنوان پروفسور در دانشگاه چانگ باک تدرسی کرده و ۹۰ یادداشت مختلف در زمینه ریاضیات و هیدرولیک در مجلات علمی به چاپ رساند.
 
کوچک ترین وکیل دنیا
کاتلین هولتز زمانی که به عنوان دانشجو در دانشگاه کالیفرنیا مشغول به تحصیل شد فقط ۱۰ سال داشت. او توانست در رشته فلسفه از این دانشگاه فارغ التحصیل شود. زمانی که ۱۵ سال داشت به مدرسه وکالت رفته بود و در سن ۱۸ سالگی پس از گرفتن مدرک وکالت به عنوان جوان ترین وکیل کالیفرنیا شناخته شد. این درحالی بود که کمرتین سن برای دادن آزمون وکالت و کار به عنوان یک وکیل ۳۰ سال اعلام شده بود. پس از گذراندن این آزمون کاتلین توانست در شرکت حقوقی تروی گولد، کار خود را آغاز کند. او این شغل را تا سال ۲۰۱۰ ادامه داده و پس از آن به عنوان مشاور در برنامه های تلویزیونی مشغول به کار شد.
 
۵ ساله چندزبانه
ویلیام رو آن همیلتون که در سال ۱۸۰۵ در دوبلین ایرلند متولد شد، از همان سال های ابتدایی صحبت کردن، استعداد بسیاری در یادگیری زبان های خارجی علاوه بر زبان مادری خود داشت. به طوری که در سن ۵ سالگی با تسلط کامل لاتین و یونانی را صحبت می کرد. زمانی که همیلتون ۱۳ سال داشت می توانست به ۱۳ زبان خارجی ازجمله سانسکریت، فارسی، ایتالیایی، عربی، سوریه ای و هندی با لهجه ای کاملا شبیه مردم بومی این کشورها صحبت کند. اما به چند زبان صحبت کردن تنها استعداد همیلتون نبود بلکه او ریاضیدان و ستاره شناس ماهری نیز به حساب می آمد.
سر ویلیام همیلتون
 
در سن ۱۵ سالگی همیلتون توانست با مطالعه درباره ریاضیات فرانسوی اشتباهاتی را در محاسبات پیر سیمون، مارکوئیز و لاپلاک پیدا کند. او در سن ۱۷ سالگی تمام محاسبات انتگرال را به خوبی می دانست. همچنین زمان ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی را به درستی پیش بینی می کرد. همین باعث شد تا در سن ۲۲ سالگی به مقام استاد نجوم، ریاست رصدخانه دانسینک و ستاره شناس سلطنتی ایرلند انتخاب شود.و این درحالی بود که همیلتون همچنان در حال تحصیل در دانشگاه بود. تئوری های همیلتون شامل دینامیک، کواترنیون و روش های مورد استفاده در فضای سه بعدی می شد. همیلتون در سن ۶۰ سالگی و در سال ۱۸۶۵ از دنیا رفت.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:21 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگینامه مشاهیر: پل آدرین موریس دیرک

بازديد: 153

زندگینامه مشاهیر: پل آدرین موریس دیرک

Paul Adrien Maurice Dirac

دیرک، فرزند مردی از اهالی سوئیس، در بریستول انگلستان چشم به جهان گشود. پس از فارغ التحصیلی در مهندسی برق از دانشگاه بریستول در سن ۱۹ سالگی به یک باره خود را بیکار یافت. و چون نتوانست کاری پیدا کند، تقاضای عضویت در دانشگاه کمبریج را کرد و پذیرفته شد. کمتر از ده سال به دریافت جایزه نوبل، برای سهم مهمی که در تاسیس مکانیک کوانتومی داشت، نائل آمد. او در ۱۹۲۶ از دانشگاه کمبریج درجه دکترا گرفت و پس از چندی به مقام استادی ریاضی آن دانشگاه دست یافت و تا هنگام بازنشستگی اش در ۱۹۶۹ مقامش را حفظ کرد. و در ۱۹۶۱ استاد فیزیک دانشگاه فلوریدا شد.
 
دیرک نمونه ای بود از دانشمندی کناره گیر، و هنوز هم چنین است، در حالی که دوست داشت با همکاران و رفقای خود درباره مسافرتش به شرق یا هر موضوع دیگری صحبت کند، ترجیح می داد که بررسی هایش را به تنهایی انجام دهد. بازدیدی که وی از دانشگاه گوتینگن به عمل آورد، به علت پیش آمدن مسئله معماآمیزی بود که فکر ریاضیدانان و فیزیکدانان را به خود مشغول داشته بود. راه حل غیرعادی که دیرک برای حل آن مسئله یافت، مهارت وی را در ورزش های سریع ذهنی نشان می داد.
 
دیرک از میان تمامی کشفیات ریاضی خود، به خصوص به یکی از آنها می بالید که اتفاقا آن یکی هیچ سهمی در شهرت و معروفیت وی نداشته است. وی ضمن صحبت با همسر یکی از اعضای دانشکده به شال گردنی که آن زن می بافت چشم دوخته بود. پس از فراغت از کار مطالعاتی سعی کرد حرکت سریع سوزن بافندگی را در دست های آن زن در ذهن خود مجسم کند و به این نتیجه رسید که از طریق دیگری هم می توان سوزن را به کار برد. شتابان نزد آن خانم رفت تا کشف خود را به او بگوید: ولی معلوم شد که این طریقه را هم قرن هاست که خانم ها می دانند.
 
اما اگر این کشف را از دست داد در عوض سهم مهمی در تاسیس نظریه نسبیتی کوانتوم داشت. مکانیک موجی که در آن زمان چند سالی بیش از عمرش نگذشته بود، ابتدا توسط شرودینگر در مورد حرکت عادی (غیرنسبیتی) بیان شد یعنی در مورد حرکت ذراتی با سرعت های کمتر نسبت به سرعت نور. فیزیکدانان نظری در تلاش بودند که این دو نظریه مهم را به یکدیگر پیوند دهند؛ نظریه نسبیت و نظریه کوانتوم. گذشته از این، معادله موجی شرودینگر الکترون را همچون نقطه ای در نظر می گرفت و هرگونه تلاش برای آنکه معادله به الکترون گردانی تعلق گیرد که دارای خواص یک مغناطیس کوچک باشد به نتیجه رضایت بخشی نرسیده بود.
 
در یادداشت معروفی که به سال ۱۹۳۰ انتشار یافت، دیرک معادله جدیدی را بیان کرد که اکنون به نام خود او خوانده می شود. و به وسیله آن با یک تیر دو نشان زد. این معادله در مورد تمام وسایل نسبیتی صدق می کرد و به الکترون نیز، صرف نظر از سرعت حرکت آن تعلق می گرفت. و در ضمن این نتیجه از آن حاصل می شود که الکترون باید به صورت فرفره مغناطیسی شده کوچکی رفتار کند. معادله نسبیتی موجی دیرک پیچیده تر از آن است که بتوان در این مختصر بدان پرداخت. اما بی تردید کاملا درست است.
 
ولی معادله دیرک، با تمام حسنی که داشت، فورا به اشکالاتی بسیار جدی منجر شد و علتش همان توفیقی بود که در پیوند دادن نسبیت و کوانتوم به دست آورده بود. بنا بر نظریه نسبیت، الکترون ها فقط مایلند که از یک تراز انرژی به تراز دیگر بجهند، و در این جهش، انرژی خود را به شکل کوانتوم های نور صادر کنند، چرا نباید بتوانند از تراز پرانرژی به ترازهای کم انرژی بجهند. تنها راهی که دیرک به وسیله آن این اشکال را مورد بحث قرار داد این بود که فرض کرد تمام حالات انرژی منفی را الکترون هایی با بار منفی پر کرده اند و الکترون هایی که در حالت انرژی مثبت هستند بنا بر «اصل اخراج پاولی» مجاز نیستند که به حالات پایین بیایند. البته به این مفهوم که خلا دیگر خلا نیست و پر شده از الکترون هایی با بار منفی که در هر سو و با هر سرعت در حرکتند. در واقع هم هر واحد حجم خلاء باید محتوی تعداد بی شماری از این ذرات باشد.
 
در سال که فیزیکدان آمریکایی، کارل اندرسن، الکترون های پرانرژی موجود در رگبارهای اشعه کیهانی را در یک «اتاق ابری» پی جویی می کرد، با تعجب مشاهده کرد که عکس ها انحراف نیمی از الکترون ها را به یک سو نشان می دهد، حال آنکه نیم دیگر به سوی مخالف انحراف یافته اند. بنابراین مخلوطی به نسبت ۵۰ درصد از الکترون هایی با بار مثبت و ۵۰ درصد از الکترون هایی با بار منفی وجود داشته است که هر دو دارای یک جرم بوده اند، الکترون های مثبت سوراخ هایی در اقیانوس پیشنهادی دیرک بوده اند که نتوانسته اند به مقام پروتون ها برسند. اما به سهم خود، همچون ذراتی نمایان شده اند. آزمایش هایی که با الکترون های مثبت، که اغلب آنها را پوزیترون می نامند، انجام گرفت همه پیش گویی های متکی بر نظر دیرک را کاملا تایید می کند. دیرک در نخستین ویرایش از اثر کلاسیک خود با عنوان «اصول مکانیک کوانتوم» را منتشر ساخت و در جایزه نوبل فیزیک با شرودینگر سهیم شد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:20 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چگونه فکر خود را آزاد کنیم؟

بازديد: 155

چگونه فکر خود را آزاد کنیم؟

زندگی این روزهای همه ما به گونه ای شده است که مدام در حال دویدن هستیم و می خواهیم از قافله زندگی عقب نمانیم. اینقدر فعالیت و مشغله داریم که از زندگی هیچ نمی فهمیم و کارمان شده انجام وظایفی که خود و حرفه‌مان برایمان تعیین کرده اند. اما خودمان هم بی تقصیر نیستیم.
 
هیچ کاری را آن طور که باید انجام نمی دهیم و توجه لازم به مسایل مختلف را نداریم. باید «فکر کردن» را تمرین کرد. این تمرین در همه زمینه ها لازم و مفید است. شما باید حتی به خوردن خود هم فکر کنید تا با آرامش و سرعت کمتری غذا را بجوید و هضم کنید.
 
1. اندیشیدن را تمرین کنید
در کلان شهرها، ترافیک بسیار زیاد است و روزانه ساعت های زیادی از عمر خود را پشت چراغ قرمز های طولانی و اعصاب خوردکن سپری می کنیم و هیچ جز عصبانیت و کلافگی هم برای ما ندارد. اما این مشکل ناراحت کننده را می توان برطرف کرد. روی جعبه فرمان یک نوشته بنویسید «به رانندگی فکر کن». در طول مسیر، با موبایل خود صحبت نکنید و در طول رانندگی به مسایل جانبی هیچ توجهی نداشته باشید و به چیزهایی فکر کنید که در حالت عادی توجهی به آنها ندارید. به طور مثال، آیا بدن شما در این صندلی راحت است؟ آیا صندلی نرم یا سفت است؟ چطور دست خود را روی فرمان می گیرید؟ به صدای موتور ماشین توجه کنید. با این کارها در واقع ذهن خود را به مسایلی معطوف می کنید که می تواند اضطراب ترافیک را از بین ببرد.
 
2. با فکر غذا بخورید
به جای اینکه هنگام تماشای فیلم یا مطالعه کتاب یا مجله، یا پاسخ دادن به ایمیل یا ... غذا می خورید، سعی کنید فقط غذا بخورید. اگر همه حواس خود را به غذاخوردن بدهید، بسیار آهسته تر غذا می خورید.
 
برای تمرین این کار ذهنتان را فقط به غذایی که می خورید معطوف کنید، چه مزه ای دارد؟ آیا طعم قاشق اول غذا با بعدی فرق دارد؟ چقدر غذای خود را می جوید؟ چگونه غذا را قورت می دهید؟ یا شاید حتی بتوانید یک قدم جلوتر بروید، غذا از کجا آمده است. به طور مثال، اگر قهوه می نوشید، تصور کنید دانه های آن چگونه هستند و از کجا تهیه شده است و چطور برشته و آسیاب شده اند.
 
3. آثاری از خود بر جای نگذارید
انسان ها وقتی مشغله بسیاری دارند، فرصت کمی برای جمع‌وجور کردن خانه و زندگی خود دارند و شاید هر کجای خانه را ببینید آثار بسیاری از به‌هم ریختگی در آن به چشم بخورد. بنابراین، برای تمرین، از یک اتاق خانه شروع کنید. به طور مثال، آشپزخانه را انتخاب و تمرینات خود را آغاز کنید. هربار هر غذایی درست می کنید و می خورید، در همان لحظه همه ظرف ها را بشویید. میز و گاز را تمیز کنید. طوری رفتار کنید که اثری از حضور شما در آشپزخانه باقی نماند. یا مثلا، اگر چیزی از دستتان روی زمین ریخت، همان لحظه با دستمال تمیز کنید و نگذارید بماند و این کثیفی ها ادامه پیدا کند. با این تمرین، حواس خود را بیشتر به محیط اطرافتان جمع می کنید و احساس شادمانی بیشتری هم خواهید داشت.
 
4. با فکرگوش کردن را تمرین کنید
گاهی وقتی به حرف های طرف مقابل گوش می دهیم، فقط بخشی از آن را می شنویم. یعنی فقط بخشی از مغز ما گوش می کند و بخش دیگر مشغول فکر کردن در مورد پاسخ یا قضاوت کردن در مورد طرف مقابل است. به جای این کار، صددرصد مغز خود را روی گوش کردن متمرکز کنید. تمرین کنید و یاد بگیرید وقتی کسی حرف می زند، همچون اسفنج که آب را جذب می کند، تک تک کلمات او را جذب کنید. به واکنش بدن هنگام گوش سپردن به دیگران توجه کنید. نتیجه این تمرین، آرامش بیشتر، هیجانات منفی کمتر و خونسرد بودن است. سعی کنید به جای دنبال جواب گشتن و یافتن واژه هایی برای مخالف با طرف، به صدای او، نوع بیانش، جملاتش و حرف هایش توجه کنید.
 
5. برای صبر کردن هم تمرین کنید
این تمرین باید تمرین روزانه شما باشد. بسیاری از ما زمان صبر کردن را زمان تلف شده فرض می کنیم. اما این فرصتی برای فکر کردن، دیدن و اندیشیدن است. بار دیگر که در صف بانک، مطب دکتر، رستوران یا ... منتظر ماندید، سعی کنید به مسایل ارزشمند فکر کنید.
 
بدون قضاوت، به احساسات و واکنش های بدن خود توجه کنید. آیا مضطرب و عصبی هستید؟ هیجان زده هستید؟ خسته هستید؟ در کجای بدن خود این احساسات را درک می کنید؟ آیا درد در ناحیه قفسه سینه است یا در سر شما؟ یا می توانید توجه به مسایل خنثی را تمرین کنید. مثلا به تنفس خود فکر کنید.
 
6. تلفن پاسخ دادن نیز فکر و تمرین می خواهد
همیشه وقتی صدای تلفن یا موبایل را می شنویم، فورا پاسخ می دهیم. به جای این کار، تمرین کنید و پیش از پاسخ دادن به تلفن یک نفس عمیق بکشید. کمی صبر کنید و آن را بیرون بدهید. یک بار دیگر دم و بازدم عمیق داشته باشید. این کار فقط یکی دو ثانیه طول می کشد.
 
این تمرین های ساده و کوچک، باعث می شوند تادر طول روز به جای فکر کردن به مسایل ناراحت کننده که فقط اضطراب و استرس آدم ها را افزایش می دهند، به مسایلی فکر کنید که ذهنتان را درگیر می کند، اما به خوبی.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:19 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

خلاقیت جوانان را قدر بدانیم

بازديد: 121

خلاقیت جوانان را قدر بدانیم

\"\"
راه تازه ارتباط صنعت و دانشجو
مهدی طالع‌ ماسوله. عضو هیات علمی دانشگاه تهران مدیر آزمایشگاه تعامل انسان و ربات (تار لب)

دانشجویان یک کشور، در زمره سرمایه‌های آن محسوب می‌شوند زیرا هم نیروهای جوان و خلاقی هستند و هم کشور برای آنان هزینه کرده است. از همین‌رو باید از دریای فکر، خلاقیت و توانایی‌های آنان برای حل دشوارترین مشکلات بهره برد. در حوزه گروه‌های فنی و مهندسی صنعت، به‌خوبی می‌توان به دستان دانشجویان و دانشگاهیان اطمینان کرد تا به سرانگشت تدبیر آنها را وابگشایند؛ کاری که خط‌مشی موسسه NSERC در کاناداست. این موسسه که حلقه واسط صنعت و دانشجو و دانشگاه و استادان است، هرساله با بودجه‌ای که دولت از صنایع باعنوان مالیات دریافت می‌کند، از یک‌سو و گهگاه بودجه‌های اختصاصی که صنایع برای پروژه‌ها با اولویت بیشتر اختصاص می‌دهند، دانشجویان مستعد را به کار برمی‌انگیزاند. سازوکار این پروژه‌ها هم برای دانشجویان کارشناسی تعریف شده است و هم دانشجویان تحصیلات تکمیلی را در پروژه‌های بزرگ‌تر و مهم‌تر درگیر می‌کند.

آنچه گفته شد تنها نمونه‌ای بود از کارهایی که کشورهای توسعه‌یافته برای یافتن حلقه گمشده میان صنعت و دانشگاه به کار بسته‌اند. در کشور ما متاسفانه این سازوکار چندان قوی نیست. از یک سو صنعت و دانشگاه به حرف و کار یکدیگر اعتماد ندارند که ریشه در عدم تفاهم در مسایل فنی، مالکیت معنوی دستاوردها و بودجه‌ها دارد و از دیگر سو صنایع به کارها و پژوهش‌های دانشجویان بها نمی‌دهند. تلخ‌تر آنکه برخی از صنایع یا متاسفانه برخی استادان، ایده، فکر و فرآیندی را که یک دانشجوی نگون‌بخت مطرح کرده است، سرقت می‌کنند و برای اهداف و کارهای خویش به کار می‌بندند. راه جلوگیری از این مشکل و نیز پروردن ایده‌های دانشجویان و بهادادن به آنها، هم در پخش کردن عطر اخلاق در جامعه علمی و صنعتی و هم در ایجاد یک حلقه واسط برای مرتبط‌کردن کارهای دانشگاهی و صنعتی نهفته است.

به هر روی، صنایع باید به محیط‌های دانشگاهی اعتماد کنند و این اعتماد باید با یک واسط انجام گیرد و حمایت دولت در این عرصه بایسته است. هرچند هم‌اکنون صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور، کارهای خوبی در این عرصه آغاز کرده است و عزم جدی برای برقراری این ارتباط خجسته دارد، اما متاسفانه این صندوق به استفاده اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها منحصر شده است و محیطی برای پرورش استعدادهای دانشجویان نیست. این محیط باید فراهم شود و حلقه مفقوده را باید پیدا کرد تا هم صنایع از سرمایه‌های بالقوه کشور بهره‌مند شوند و کارهای خود را با آخرین دستاوردهای علمی و فناورانه همسو کنند و هم دانشجویان، که آینده علمی و صنعتی کشور را رقم می‌زنند، با شکل کارها و فرآیندهای صنعتی‌شدن یک ایده آشنا شوند.
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:18 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

باهوشم ولی یاد نمی گیرم!

بازديد: 109

باهوشم ولی یاد نمی گیرم!

آرش، دانش آموز کلاس دوم و ۸ ساله است. او فقط در درس دیکته دچار مشکل است به طوری که اختلاف نمره فاحشی بین نمره دیکته و سایر درس هایش وجود دارد. مثلا نمره دیکته او معمولا بین ۵ تا ۱۲ در نوسان است، در حالی که نمره سایر دروس از جمله ریاضی بین ۱۸ تا ۲۰ است. معلم او عنوان می کند که آرش از نظر هوشی در حد طبیعی است، زیرا در سایر دروس هماهنگ با دیگر دانش آموزان پیش می رود. غلط های دیکته آرش انواع مختلف دارد، مثلا حروف مشابه را با هم اشتباه می کند(مقازه به جای مغازه)، کلمات را همانگونه که می شنود، می نویسد(رفتن به جای رفتند، پمبه به جای پنبه)، وارونه نویسی و قرینه نویسی(آب آب به جای بابا) دارد یا یک حرف از یک کلمه را حذف یا به آن اضافه می کند. با توجه به مشکلات ذکر شده برای آرش اختلال یادگیری دیکته نویسی مطرح می شود. این که این اختلال چیست و چه راهکاری برای رفع آن باید در نظر گرفت را دکتر کتایون خوشابی، روان پزشک توضیح می دهد.
 
اختلال یاد گیری چیست؟
اختلال یاد گیری به عنوان یک اختلال عصب زیست شناختی یا اختلال پرد ازش زبان تشخیص د اد ه شد ه که به وسیله عملکرد مغز به وجود آمد ه است. اختلال یاد گیری ممکن است از لحاظ علمی د ر حوزه های شناسایی کلمه، اد راک، خواند ن، حساب کرد ن، استد لال کرد ن، هجی کرد ن یا کلمه بند ی و نوشتن به وجود آید . اختلال یاد گیری غالبا وابسته به عملکرد غیرعاد ی مغز به ویژه د ر حوزه گفتار است. اختلال یاد گیری که د ر زمینه علمی تشخیص د اد ه شد ه ممکن است د ر زمینه های د یگر نیز اختلال ایجاد کند . به طور مثال فعالیت های روزمره یک فرد د ر خانه ممکن است از ناتوانی بالقوه حافظه، استد لال یا حل مسئله تاثیر بگیرد . به علاوه ممکن است تاثیر نامطلوبی بر ارتباطات اجتماعی بگذارد زیرا ضعف فرآیند شناختی فرد موجب می شود او د ر فکر کرد ن یا رفتار، د چار اشتباه یا کج فهمی رفتار د یگران شود. اختلالات یاد گیری ممکن است با حالت های مختلف مانند اختلال بیش فعالی، اختلالات رفتاری، ناتوانایی های حسی یا د یگر شرایط کلینیکی ارتباط د اشته باشد.
 
علت اختلال یادگیری چیست؟
بیشترین مطالعات انجام شده در زمینه اختلالات خواندن صورت گرفته است که مجموعه ای از عوامل ارثی و محیطی را مطرح می کند.
متخصصان می گویند، ژنتیک در بروز این اختلالات نقش مهمی دارد به طوری که در تعدادی از موارد مشکل مشابه کودک در دیکته نویسی یا روخوانی در اقوام درجه اول مثل پدرومادر یا درجه دوم خانواده پدری و مادری نیز وجود دارد. یکی از تئوری های هنوز هم مطرح در اختلالات یادگیری، برطرف نکردن جانبی در کودک است. به طوری که در پایان ۶سالگی راست دستی یا چپ دستی در کودک مشخص می شود.
 
 دست پای راست، گوش راست و چشم راست برتری دارند (توپ زدن با پای راست، شنیدن صدای ساعت مچی با گوش راست، نگاه کردن به داخل کاغذ لوله شده با چشم راست) در تعدادی از کودکانی که اختلالات یادگیری دارند برتری جانبی اتفاق نمی افتد مثلا آن ها چپ دست، راست پا، چپ چشم و راست گوش هستند. در صورتی که کودک اختلال یادگیری داشته باشد و برتری جانبی نیز مشخص نشده باشد، بهتر است با تمرین های خاص این برتری جانبی را ایجاد کرد. عوامل دیگری هم در سبب شناسی این اختلالات مطرح می شوند که هیچ یک قطعی نیستند اما به هر حال به نظر می رسد حافظه دیداری و شنیداری این کودکان دچار اختلال است.
 
انواع اختلالات یادگیری چیست؟
اختلالات یادگیری دسته ای از اختلالات مربوط به یادگیری هستند که شامل ۳اختلال یادگیری در دیکته نویسی، روخوانی و ریاضی است. تعدادی از کودکانی که مشکل دیکته نویسی دارند اختلال روخوانی هم دارند و بالعکس کودکان نارساخوان در دیکته نویسی هم مشکل دارند. در مجموع ۳۰ تا ۵۰ درصد مردم دچار اختلال یادگیری ناشناخته هستند و تقریبا ۳ میلیون کودک بین ۶ تا ۱۸ سال به نوعی برخی اختلالات یادگیری را دارند. نکته مهم آن است که این اختلالات در پسران بیشتر از دختران است. حدود نیمی از اختلال های یادگیری در حوزه های اختلال خواندن طبقه بندی می شوند، در بیشتر موارد شروع اختلال یادگیری در فاصله زمانی پیش از دبستان تا کلاس دوم مشخص می شود. شروع پیش از کلاس اول معمولا نشانگر نوعی تاخیر رشدی در زبان، تاخیر در یادگیری مفاهیم جدید در خانه یا تاخیر در عملکرد، در مقایسه با همسالان پیش دبستانی و مهدکودکی است. شروع در اوایل ورود به مدرسه معمولا به شکل نمره های پایین و یادگیری ضعیف معلوم می شود.
 
چطور می توان اختلال یادگیری را تشخیص داد؟
این کودکان بهره هوشی طبیعی دارند، از نظر حواس بینایی و شنوایی سالم بوده و امکانات محیطی و آموزشی نسبتا مناسبی هم دارند. این کودکان محدودیت های شدید عاطفی ندارند اما با وجود این، در یک یا چند زمینه مثلا درس دیکته یا روخوانی پایین تر از حد انتظار با توجه به بهره هوشی هستند. برای تشخیص انواع اختلالات یادگیری در کلاس اول باید حداقل ۶ تا ۹ماه از شروع سال تحصیلی گذشته باشد زیرا بسیاری از اشکالات ذکر شده در شروع سوادآموزی طبیعی تلقی می شوند. برای تشخیص اختلال یادگیری دیدن دفتر دیکته، ریاضی و مشاهده روخوانی کودک الزامی است و در صورت داشتن آگاهی از این اختلالات بهترین مرجع تشخیص، معلمان هستند.
 
اختلالات مربوط به ریاضی کدام است؟
در این اختلال کودک به طور اختصاصی با وجود داشتن هوش طبیعی در عملکرد ریاضی بسیار ضعیف عمل می کند و اختلاف نمره ریاضی با سایر دروس کاملا مشخص است. در هر مقطع تحصیلی کودک در کسب مهارت های ریاضی مربوط به همان مقطع اشکال دارد. مشکلات شایع در این گروه از کودکان شامل نفهمیدن اصطلاحات ریاضی، درک نکردن اعمال و مفاهیم ریاضی، نشناختن نمادهای عددی یا گروه بندی ارقام، رعایت نکردن مراحل ریاضی، شمارش اشیا و یادگیری جدول ضرب و اشکال در مهارت هایی که نیاز به تمرکز دارد مانند کپی کردن درست اعداد و به خاطر سپردن اعداد است. در تعدادی از کودکان که اختلالات یادگیری و علائم مربوط به کمبود تمرکز نیز وجود دارد، اشتباهات ناشی از بی دقتی نیز به علائم اختلالات یادگیری اضافه می شوند. در صورت وجود هر ۲ اختلال یادگیری و کمبود تمرکز، استفاده از داروهای اختصاصی برای افزایش تمرکز، کمک کننده است. علائم همراه دیگر شامل اضطراب، افسردگی، بی علاقگی به انجام تکالیف مدرسه و بی میلی برای حضور در مدرسه به دلیل کاهش اعتماد به نفس در کودک است.
 
این اختلال چطور درمان می شود؟
از نظر درمانی این کودکان نیازمند آموزش های خاص هستند و موثرترین راه، استفاده از آموزش های کمکی است. در تهران ۲ مرکز ویژه اختلالات یادگیری وابسته به سازمان آموزش و پرورش و تعدادی مراکز خصوصی که برای این دسته از کودکان برنامه آموزشی خاص دارند، وجود دارد. به هر حال دانش آموزانی که اختلالات یادگیری دارند، مظلوم ترین کودکان در نظام آموزشی هستند که با تشخیص زودرس و درمان به موقع در بسیاری از موارد مشکلات یادگیری آن ها حل می شود. با حمایت درست و مداخله مناسب، این کودکان می توانند در مدرسه موفق بوده و در بزرگسالی نیز انسانی موفق باشند
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:16 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 82

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس