سایت علمی و پژوهشی آسمان - مطالب ارسال شده توسط reyhaneh

راهنمای سایت

سایت اقدام پژوهی -  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و واتساپ: 09159886819  -  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .

3 - درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل http://up.asemankafinet.ir/view/2488784/email.png  را بنویسید.

http://up.asemankafinet.ir/view/2518890/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%D8%A2%D9%86%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%86.jpghttp://up.asemankafinet.ir/view/2518891/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA.jpg

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پشتیبانی سایت

در صورت هر گونه مشکل در دریافت فایل بعد از خرید به شماره 09159886819 در شاد ، تلگرام و یا نرم افزار ایتا  پیام بدهید
آیدی ما در نرم افزار شاد : @asemankafinet

ریاضیات در زندگی و عمل

بازديد: 139

ریاضیات در زندگی و عمل

ریاضیات و زندگی
علم لقمه برگرفتن از سفره طبیعت است . و ریاضی زاییده احتیاجو در آغازمبتنی بر تجربه. ریاضیات انعکاس دنیای واقعی در ذهن ماست. به عقیده بعضی ها :ریاضیات زیباترین زبان برای توصیف طبیعت و روابط بین پدیده های طبیعی است. سیلوستر می گوید:”ریاضیات ،مطالعه شباهتها در تفاوتها و مطالعه تفاوتها درشباهتهاست.”
 
علت اساسی موفقیت ریاضیدانان در آفریدن علمی به این زیبایی که عمیق ترین معرفت بشری شمرده می شود:سخت گیری بدون بخشش کوچکترین خطاها در کنار روش و معیارهای منطقی آنها به همراه جدیت ، خلاقیت ، به غایت اندیشیدن و نیز بلند پروازی و جسارت شکستن هر چه موجود است. به هر قسمت از زندگی که کنجکاوانه و با دقت بنگریم ، اثر مستقیم یا غیر مستقیم ریاضیات در آن مشاهده می کنیم. نمونه آن کشف اخیر این مساله توسط دانشمندان است که :” یکی از انواع حشرات که بر روی شاخ و برگ درختان لانه سازی می کند، روش کارش بر اساس یک فرمول پیچیده ریاضی است.”
 
در حالت کلی ریاضیات راه های متعددی برای باز شدن فکر در اختیار ما قرار دارد که از مهمترین آنها مطالعه ی ریاضیات از جمله شاخه ی تر کیبیات  است. ریاضیات این کمک را به ما میکند تا مشکلات و موضوعات زندگی را بهتر و راحت تر تجزیه و تحلیل کنیم. آمارهای جهانی نشان می دهد طلاق در خانواده هایی که حداقل یکی از همسران ریاضی خوانده است در مقایسه با سایر خانواده ها بسیار کمتر است.
 
ریاضیات و علوم
اکثر ریاضیدانان بگونه طبیعت شناس هستند یا اینکه هم فیزیکدان و هم ریاضیدان هستند. یعنی فیزیکدانان برای حل مشکلی از طبیعت یا بررسی مسایل طبیعی به ریاضیات مراجعه نموده اند. بنابرین با ابزار ریاضی و ذهن خلاق فیزیکی میتوان پرده از خیلی مبهمات و مجهولات برداشت و ریاضی فیزیکی شد. 
و به کشفهای بزرگی دست یافت که الگوی دانشمندان هم این بوده است. پس علوم مختلف بهم تنیده شده و مکملهای همدیگرند. رشد یکی به دیگری وابسته هست و لازم پیشرفت در یک شاخه از علم پیشرفت در شاخه ای دیگر هم هست. مثالهای زیر این مسیله را برای ما روشن تر میکند.
 
کارل فردریک گوس (۱۷۷۷ ۱۸۵۵) روی نقشه های جغرافیایی کار می گرد. با روش گوس توانستند بسیاری از نقشه های جغرافیایی را نقشه برداری اصلاح کنند. ولی این روش که برای تهیه و تصحیح نقشه های جغرافیایی در نظر گرفته شده بود، برای حل مساله ی حرکت آب در اطراف یک جسم و یا حرکت هوا در اطراف بال هواپیما هم به کار گرفته شد. می بینید، ریاضیات سالها از صنعت جلوتر است و انسان می تواند به یاری ریاضیات مساله های پیچیده ی صنعت را حل کند. به کمک یک نظریه ی ریاضی که پیش تر کشف شده بود توانستند مساله های عملی مهمی را حل کنند.
 
جیمس کلارک ماکسول (۱۸۳۱ ۱۸۷۹) فیزیکدان انگلیسی، قانون نوسان های الکترو مغناطیسی را به یاری معادله های ریاضی بیان کرد. او با روش خالص ریاضی نتیجه گرفت و ثابت کرد موجهای الکترو مغناطیسی با سرعتی نزدیک به سرعت نور منتشر می شوند. در ضمن ماکسول تاکید کرد در طبیعت به جز موج های کوتاه، موجهای الکترومغناطیسی بلند هم وجود دارند. پیش بینی ماکسول به حقیقت پیوست و ۲۵ سال بعد، موجهای رادیویی کشف شدند. در زمان ما دقت فیزیک امروزی متوجه ذره های بنیادی است که مهم ترین آنها الکترون، پروتون و نوترون هستند. ولی آیا شما می دانید همه ی این ذره های بنیادی پیش از مشاهده پیشگویی و بعد کشف شدند. نخستین ذره ی بنیادی یعنی الکترون را ژوزف جان تامسون، فیزیکدان انگلیسی (۱۸۵۶ ۱۹۴۰) کشف کرد ولی پیش بینی آن را ج بستون، فیزیکدان ایرلندی در سال ۱۸۷۲ و سپس هلمهولتس (۱۸۲۱ ۱۸۹۲) فیزیکدان و ریاضیدان آلمانی در سال ۱۸۸۱ کرده بودند.
 
مساله ای به نام حرکت ذره های ریز الکترون ها، پروتونها، نوترونها و . . . وجود دارد که بررسی آن، قانون تغییر ذره ها را در شرایط متفاوت مشخص و تنظیم می کند. در این بررسی بسیاری از پدیده های مربوط به فیزیک اتمی و فیزیک هسته ای روشن می شوند. این بررسی به صورت یکی از شاخه های فیزیک ر آمده است و به نام مکانیک “کوانتایی” معروف است.
 
بسیاری از کشف های مربوط به مکانیک کوانتایی و بسیاری از قانون های آن براساس پیشگویی های نظری و بر اساس نظریه ها و روش های ریاضی به دست آمده اند. دانشمندان هم براساس همین پیشگویی های نظری، بررسی ها و پژوهش های آزمایشی خود را انجام دادند و در نتیجه مساله های زیادی روشن و قانون های بنیادی مهمی تنظیم شدند.
 
آیا تنها در مکانیک کوانتایی است که در آغاز به یاری ریاضیات، حکم نظری تازه و تازه تری را کشف کردند و سپس از راه آزمایش آنها را تایید کردند؟
در زمینه ی سینماتیک گازها هم پیش تر به صورت نظری، بستگی بین درجه ی حرارت، مالش (اصطکاک) دایمی گازها و ارزش نسبی و مجرد انتشار ثابت با هدایت حرارت، محاسبه می شد و سپس بر اساس این محاسبه کشف های مهم و با ارزشی صورت گرفت.
 
موفقیت های تازه و کشف های جدیدی که در فیزیک، شیمی، اخترشناسی، زیست شناسی و سایر دانش های طبیعی و فنی به دست آمده اند. براساس تشکیل نظریه های تازه ی ریاضی و یا استفاده از نظریه های کهنه و فراموش شده ی ریاضی انجام گرفته است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:15 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نظریه یادگیری اکتشافی برونر

بازديد: 203

نظریه یادگیری اکتشافی برونر

جروم برونر- نظریه پرداز یادگیری اکتشافی

مقدمه
یادگیری اکتشافی (از ریشه لغوی discovery learning ) یعنی تغییر رفتار ، اما نه هر گونه تغییری ، بلکه تغییری که بر اثر تجربه حاصل شده باشد. بنابراین به تغییرات ناشی از رشد و بلوغ شیمیایی و مکانیکی به هیچ وجه یادگیری گفته نمی شود. از نظریه های شناختی می توان به نظریه برونر که یادگیری اکتشافی نام دارد، اشاره کرد.
 
او در نظریه خود به فرایند کسب معرفت بیشتر از حفظ کردن واقعیت های علمی توجه دارد. و برونر در تحقیقات خود به مطالعه فرایند یادگیری در کلاس می پردازد و به مطالعه یادگیری حیوانات از جمله موش و پرندگان ، کمتر رغبت نشان می دهد.
 
تاریخچه
برونر یکی از روانشناسان آمریکاست که در زمینه یادگیری شناختی بویژه درباره فعالیت آموزشی و کلاس به فعالیت و تحقیقی پرداخته است. برونز طی سالها سعی می کرد تا تحقیقاتش را طوری جلو برد که جوابگوی این سوال باشد که چگونه می توان بهتر و بیشتر آموخت نه این که صرفا به تشریح و توصیف یادگیری بپردازد. بلکه باید فرد را با مسئله روبرو کند تا خود به کشف بپردازد.
 
روانشناسان و علمای تعلیم و تربیت ، تحقیقات بسیاری در زمینه یادگیری انجام داده اند و حاصل یافته های آنان به صورت نظریه های یادگیری ارائه شده است. که مجموع آنها را می توان در دو مقوله شرطی و شناختی تقسیم کرد. که نظریه شرطی بر یادگیری هایی تاکید دارد که از طریق عادت و شرطی شدن حاصل می شوند و این در حالیست که نظریه های شناختی بر شناخت و یادگیری از راه بصیرت تاکید می ورزد.
 
طرز کار
برونر حطیه عمل فعالیت های آموزشی را در چهار زمینه عمده تحت تاثیر قرار داده است.
تاکید بر فرایند یادگیری:
به نظر او کسب معرفت مهم است نه حفظ حقایق و کسب معرفت یک فرایند است نه یک محصول. یعنی تاکید او بیشتر بر چکونگی یادگیری است، نه آنچه آموخته می شود.
 
تاکید بر ساخت یادگیری:
اگر مطالب یا محتوای آموزشی به شکل منطقی سازمان دهی شود، شاگردان آن را بهتر یاد می گیرند. مانند تقسیم موجودات به دو دسته جمادات و جانداران. همچنین وجود ساخت یادگیری به معلم کمک خواهد کرد تا میان داشتن مقدماتی و عالی رابطه برقرار کند و از پیچیدگی مفاهیم آموزشی کاسته می شود.
 
تاکید بر اهمیت شهود:
برونر علاوه بر تاکید بر جریان و ساخت یادگیری ، بر اهمیت شهود و اشراق و راز آشنایی تاکید می کند و اصرار می ورزد. او بر این باور است که حفظ کردن علوم ریاضی و کلامی هدف شایسته ای برای آموزش و پرورش نیست. بلکه هدف آموزش و پرورش باید ارتقا سطح بینش و فهم شهودی باشد. عملکرد آموزش باید چنان باشد که شاگردان با یک نگاه تیز و ژرف موضوع را درک کنند.
 
تاکید بر اهمیت انگیزش درونی:
انگیزه درونی آن است که فعالیت صحیح و موفقیت آمیز موجب رضایت خاطر و تقویت رفتار گردد نه پاداش های بیرونی به نظر برونر پاداش های درونی بسیار موثرتر از پاداش های بیرونی اند.
 
نقش و تاثیر در زندگی
از آنجا که این نظریه بر شناخت و یادگیری از راه بصیرت بینش تاکید دارد، طبیبعتا در آموزش و پرورش و در کلاس درس که حیطه مهمی از زندگی افراد است و همه در پی کسب آن از طرق مختلف هستند، بسیار تاثیرگذار است.
 
کاربرد
در نظریه برونر ، نگرش و بینش شاگرد بسیار مهم است. طبق این نظر ، معلمان باید به جای کنترل رفتار شاگردان و ایجاد رفتارهای پیش بینی شده بر اساس عادت ، به ایجاد وضعیت مطلوب یادگیری اقدام کنند و سبب شوند که آنان به کشف روابط و حل مسائل نائل گردند تا بتوانند کاربرد آموخته هایشان را در زندگی واقعی بیابند. در چنین برداشتی هر شاگرد باید مطابق با استعدادهای خود و توانایی های خود مسائل را حل کند و پیش برود.
 
باید به میزان مواد درسی و تفاوت های فردی نیز توجه شود. به شاگردان خردسال باید اصول و مفاهیم را اغلب به طور مستقیم آموخت. زیرا آنان برای یادگیری اکتشافی تجربه و حوصله کافی ندارند. برعکس در دوره های عالی ، یادگیری اکتشافی موجب رضایت خاطر شاگردان می شود. از طرف دیگر ما دیگری از طریق اکتشاف احتیاج به معلمان کار آزموده و توانا دارد زیرا در غیر این صورت کلاس به بی نظمی کشیده می شود.
 
ارتباط با سایر علوم
این نظریه یا هر نظریه مشابه دیگر که در حیطه یادگیری باشد با علوم مختلف از جمله علوم تربیتی و فنون تدریس مرتبط باشد و از طرف دیگر برای شناخت طرز عملکرد آن نیاز به علم روان شناسی و برای سنجش آن به علم روان سنجی ، آمار و علوم مشابه مرتبط است.
 
چشم انداز یا آینده بحث
طبق این نظریه پیشنهاد می شود محیط آموزشی محیطی کاملا آرام و دور از اضطراب و تنش باشد و شرایط آموزشی به گونه ای تنظیم شود به شاگردان بتوانند عقاید خود را با آزادی بیان کنند، با علاقه به گفتار دیگران گوش دهند ، در مورد مسائل مختلف بیندیشند و به سازماندهی مفاهیم ذهنی خود بپردازند تا بدین وسیله نیروی تفکر در آنها تقویت شود. پیشنهاد می شود معلم وسایل کافی در اختیار شاگردان قرار دهد و سوالاتی را مطرح کند تا آنان با به کار گیری وسایل ، راه حل آنها را کشف کنند و بینش لازم را بدست آورند.
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:14 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ریاضیات؛ صراحت آرام یك علم اشرافی

بازديد: 87

ریاضیات؛ صراحت آرام یك علم اشرافی

راسل معتقد است ریاضیات خود دانشی است كه می بایست توسط اصول منطق مورد مداقه قرار گیرد. این نظر به دسته ای تعلق دارد كه به «منطق گرایان» شهرت یافته اند. در مقابل چنین اندیشه ای متفكرانی نظیر دكارت قرار دارند. «دكارت چنین تفكری را تلقین كرده بود كه فلسفه هنگامی صحیح و درست خواهد شد كه مانند ریاضیات ثابت شود، هرچند خود هیچ گاه این فكر را عملی نكرده بود.» باروخ اسپینوزا متفكر شهیر هلندی تلاش كرد این تفكر را عملی سازد.
 
«دور نیست كه شمردن اعداد، قدیمی ترین شكل سخن گفتن بوده باشد.» این جمله را «ویل دورانت» در اثر مهم خود «تاریخ تمدن» می گوید. یعنی مدت زمانی طولانی پیش از آنكه حكمای قدیم قائل به اقسام سه گانه و حكمت شوند كه «ریاضی» از جمله آنهاست. ۱ در واقع ریاضیات نه متولد كه كشف می شود. البته در باب ادعای ویل دورانت كه خود نیز با تردید ابراز می شود، نمی توان با قاطعیت بحث كرد اما حتی صرف نظر كردن از دیدگاه دورانت، خدشه ای به منظور نهایی كه مدنظر او نیز هست، وارد نمی كند. «ریاضیات زاییده احتیاج است از این روی در آغاز عینی و مبتنی بر تجربه بود.»
 
«حفظ حیات» پس از تولد، بدیهی ترین نیاز بشر است كه با اتكا به ابزار و شیوه های گوناگون در رسیدن به آن می كوشید. پیش از آنكه انسان پا از غار بیرون نهد و در اعماق تاریخ به كشف كشاورزی و شیوه های نوینی از رفع نیاز دست یابد، تجربه با او بود. هرچند تجربه ای ابتدایی اما محاسبه می كرد كه چه تعداد شكار برای مدتی معین او را سرپا نگه خواهد داشت.
 
مجموعه «فرهنگ بشری» به صورت مدون، تاریخی به قدمت غارنشینی یا حتی كشف كشاورزی ندارد اما شالوده ای است كهن كه مایه مباهات بشریت است زیرا از طریق یكی از مشتقات خود به نام «تكنولوژی» جهانی برای انسان ساخته است تا آسوده تر از پیش زندگی كند.
 
صرف سخن گفتن از نقش ریاضیات در تكنولوژی و فناوری های نوین و اتكای علوم مختلف بر آن، به قصد نمایش اهمیت ریاضی، هرچند بیان بخشی از واقعیت است اما در واقع فروكاستن نقش آن به همین جنبه عینی از «فرهنگ بشری» كه روزمره با آن سروكار داریم، غفلت از بخش مهم تر است كه تاریخ طولانی ریاضیات آن را تصدیق می كند زیرا «ریاضیات به علت داشتن تاریخ طولانی، انبوه متراكمی از دانسته ها گرد آورده كه بخش مهمی از فرهنگ بشری را تشكیل می دهد.»
 
ریاضیات به مفهوم امروزین، و به خودی خود، علمی است به غایت مجرد. آنچه كه در دانشكده های علوم ریاضی و به عنوان یك علم پایه تدریس می شود به ظاهر ارتباطی با دنیای بیرون ندارد. عده ای دانشجو با استادشان، تنها اتاقی را خواهانند با صفحه ای نصب بر دیوار و قلم و كاغذی كه به دنیای خود پردازند. نه نیازی به آزمایشگاه های بزرگ و مجهز شیمی، فیزیك، زیست شناسی یا زمین شناسی دارند و نه سروصدای كارگاه های فنی و مهندسی را تحمل می كنند و البته نیازی به زمین های وسیع رشته های كشاورزی احساس نمی كنند. زیرا خود را بی نیاز از همه چیز، متصل به علمی اشرافی می كنند كه در عین بی نیازی و دارایی، سخاوتمندانه گنج های باارزش خود را از محیطی آرام و كوچك به كارگاه ها، آزمایشگاه ها و دنیای رنگارنگ و پرسر و صدا تقدیم می كند بی آنكه چشمداشتی بدان ها داشته باشد و در عین حال در نمایش تفاوتش با دیگر علوم و به رخ كشیدن جایگاه رفیع خود نیز تردیدی نشان نمی دهد.
 
ریاضیات در آغاز اینچنین مجرد نبود و چندان با مفاهیم انتزاعی سر و كاری نداشت. پس از دوران اوج پیشرفت علم یا «عصر طلایی» در یونان یعنی دوره مردانی چون «اقلیدس»، «ارشمیدس» و «آپولونیوس» و با افول این دوره و هجرت ریاضیات از یونان به هندوستان، این علم به شدت عینی بود و كمتر مجرد. ریاضیات كهن پس از هندویان، در قرن هفت میلادی و با ظهور اسلام، پیشرفت خود را مدیون همت مسلمانان در ترجمه گنجینه های یونان و هند به زبان عربی و گستردن آن در اقطار جهان می داند. با تولد دانشگاه ها در قرن ۱۳ و ترجمه متقابل كتاب های علمی مسلمانان و با وجود سپری شدن دوران فترت پیش از رنسانس و حتی تا پیش از قرن هفدهم، ریاضیات همچنان عینیت خود را حفظ كرده بود. اما این قرن كه آن را «قرن گذار از ریاضیات كهن به ریاضیات نوین» می نامند آغاز تحولات بسیار مهمی در ریاضیات بود. پیشرفت های عظیمی در رشته های گوناگون ریاضیات رخ داد: هندسه تحلیلی فرما و دكارت، محاسبه جامعه و فاضله نیوتن و لایب نیتس، آنالیز تركیبی و حساب احتمالات فرما و پاسكال، حساب عالی فرما و... قرن نوزدهم اتفاقات تازه ای را نوید می داد.
 
رستن هندسه از قیود قوانین هندسه اقلیدسی و این یعنی پایان حكمفرمایی هندسه اقلیدس و به وجود آمدن هندسه های نااقلیدسی، استقلال جبر از حساب كه پیش از این دنباله ای از آن به شمار می رفت و حال به طور مستقل به پیشرفت اعجاب انگیز خود ادامه می داد. البته تمامی این تحولات شگرف مساوی بود با دور شدن ریاضیات از عینیت و گراییدن آن به تجرید و نیز از میان رفتن بداهت و قطعیت در آن. به قول برتراند راسل ریاضیات موضوعی است كه در آن هرگز نمی دانیم از چه سخن می گوییم و به درستی آنچه هم می گوییم، اطمینان نداریم.
 
و یا نابغه ریاضی قرن نوزدهم و اوایل قرن ۲۰ هانری پوانكاره ریاضیات را «اطلاق یك نام بر چیزهایی بسیار» می داند. توجه به نكته ای در این سخنان مهم است. نباید قول برتراند راسل چنین تصوری را ایجاد كند كه ریاضیات علم غیردقیقی است. شاید معنای این سخن را بیش از هر كس، دانشجویی درك كند كه كلاس هایی نظیر «جبر» در دوره كارشناسی را تجربه كرده است یا آن دسته از دانشجویانی كه در دوره های كارشناسی ارشد و یا دكترا به صورت تخصصی به گرایشی چون «جبر» یا «آنالیز» می پردازند. اظهارات ریاضیدان برجسته ای چون «جان فون نویمان» درباره حساب دیفرانسیل و انتگرال، كمی به درك این مطلب كمك می كند: «حساب دیفرانسیل و انتگرال نخستین دستاورد ریاضیات نوین است و درك اهمیت آن كار آسانی نیست. به عقیده من این حساب روشن تر از هر مبحث دیگری مرحله آغازی ریاضیات نوین را توصیف می كند و نظام آنالیز ریاضی كه توسیع منطقی آن است، هنوز بزرگ ترین پیشرفت فنی در تفكر دقیق به شمار می آید.»
 
ریاضیات به همان اندازه كه «بزرگ» و «پرابهت» است، مناقشه در اطرافش نیز بسیار. «ریاضیات با مفاهیم انتزاعی سرو كار دارد و كاربرد این مفاهیم انتزاعی در مورد واقعیت های مشخصی كه در علوم دیگر مورد بحث و بررسی هستند، مستلزم ندیده گرفتن ویژگی های خاص و تجربی و مشخص آن واقعیت ها است.»۵ به همین دلیل عامه مردم آن را سخت و معضل می دانند و عمدتاً ضرورتی نمی بینند كه ریاضیات را به عنوان یك مطالعه جنبی و در برنامه روزانه خود بگنجانند و حال آنكه اطلاع از اخبار پیشرفت های سایر علوم جذابیت بیشتری برای آنها دارد. علومی كه متكی به ریاضیات هستند.
 
آنها مثل فردی هستند كه از كاركردن با سیستم عامل رایانه خود لذت می برد و با نرم افزارهای گوناگون به فعالیت كاری می پردازد، موسیقی گوش داده و فیلم تماشا می كند اما علاقه ای به تخصصی چون «برنامه نویسی» از خود نشان نمی دهد و البته شاید متوجه نیست كه در پس هر «كلیك» و گوش فرادادن به نوای موسیقی آرام بخش، دستان پرتوان یك برنامه نویس و نقش اساسی برنامه ای مدون، پیچیده و دقیق كامپیوتری وجود دارد. هرچند، نظر عامه، دخیل در مناقشات عمده درباره ریاضیات نیست. سرچشمه اختلاف دیدگاه ها را باید در بین روشنفكران یا بهتر است بگوییم فلاسفه جست وجو كرد. همانان به ریاضیات اهمیت زیادی قائلند و تقریباً تمامی فلاسفه اگر به صورت مستقیم ارتباطی با این علم نداشته اند، دست كم دغدغه ریاضیات یا روش ریاضی وار را در ذهن داشته اند.
 
مثلاً افرادی چون افلاطون و برتراند راسل (هر دو از نام آوران فلسفه، یكی در قدیم و دیگری دوران متاخر) معتقدند: «ریاضیات مقدمه ضروری فلسفه و شكل عالی تر آن است [چنان كه] بر سردر آكادمی افلاطون این جمله محكم نوشته شده بود، آنكه هندسه نداند، اینجا نباید بیاید» یا ارسطو شاگرد افلاطون معتقد است: «افلاطون از مثل همان را قصد كرده است كه فیثاغورث از اعداد می كند و اعداد را اصل و جوهر اشیا می داند (احتمال می رود كه مقصودش آن بود كه عالم بالتمام با قوانین ریاضی اداره می شود).» با این حال، راسل معتقد است ریاضیات خود دانشی است كه می بایست توسط اصول منطق مورد مداقه قرار گیرد. این نظر به دسته ای تعلق دارد كه به «منطق گرایان» شهرت یافته اند. در مقابل چنین اندیشه ای متفكرانی نظیر دكارت قرار دارند. «دكارت چنین تفكری را تلقین كرده بود كه فلسفه هنگامی صحیح و درست خواهد شد كه مانند ریاضیات ثابت شود، هرچند خود هیچ گاه این فكر را عملی نكرده بود.» باروخ اسپینوزا متفكر شهیر هلندی تلاش كرد این تفكر را عملی سازد.
 
او معتقد بود: «بالاترین علم، علم حضوری و استدلال بی واسطه است مانند آن كه از ملاحظه ۳ /X=۴/۲ فوراً درمی یابیم كه جای X باید عدد شش باشد و یا مثل علم به اینكه كل بزرگ تر از جزء خویش است. به عقیده وی ریاضیدانان بیشتر قضایای اقلیدس را از روی این علم شهودی حضوری درمی یابند.»  اسپینوزا با همین اندیشه به تالیف اثر عظیم خود یعنی «رساله اخلاق» همت گماشت كه «البته این عمل ایجاز و درهم فشردگی معضلی بار آورده است كه برای هر سطر كتاب یك شرح كش سان لازم است.»
 
بعدها و در اوایل قرن بیستم، فلسفه جدیدی به نام «شهودگرایی» شكل گرفت كه به زعم خویش بدعت منطق گرایان را رد كرده و رجعتی به گذشته داشت. آنان مبتنی بودن ریاضیات بر منطق را رد كرده و آن را متكی بر شهود و تجربه دانستند. بانی این تفكر هموطن اسپینوزا یعنی لوتیسن اگبر توس یان بروئور ریاضیدان بود. در نگاه اولیه، این فلسفه بیشتر به عینیت هندویان نزدیك است و از تجرید به دور. شاید بتوان گفت به نوعی شهودگرایان، هندویان جدید هستند یا پیروان هندویان قدیم و منطق گرایان، یونانیان جدید یا پیرو یونانیان قدیم.
 
البته زمانی كه پا به دوران جدید می گذاریم می بایست محتاطانه با مسئله برخورد كرد. چون به طور عام، علوم و به خصوص علم ریاضیات در مسیر خود، به اندازه ای دچار تحول شده اند كه جز شباهت اسمی، در بسیاری موارد هیچ قرابتی بین آنچه اكنون در دست است با آنچه به فرض در دوران باستان در جریان بوده، نمی توان مشاهده كرد. مشابه همان مطلبی كه ویل دورانت در «تاریخ فلسفه» و درباره ارسطو مطرح می كند یعنی دانش ارسطو در زمینه علم سماوی در برابر واقعیات آن یا آنچه اكنون و به پشتوانه پیشرفت های علمی در این باره حاصل شده را جز جهالت بی انتها نمی داند. شاید بهتر است بگوییم منطق گرایی و شهودگرایی به ترتیب مفاهیمی استحاله یافته از تجرید گرایی یونانی و عینیت هندویان هستند.
 
گروهی دیگر نیز، البته هستند كه هر دو این مفاهیم را رد می كنند. «صورت گرایی» همان گرایشی در ریاضیات است كه هواخواهانش بنیان ریاضیات را نه بر منطق می دانند و نه بر شهود، بلكه آن را مشتی علامت می دانند كه با آنها اعمال ریاضی به جا می آیند.
 
با وجود تمامی دعواها و تمجیدهایی كه در حاشیه این پیكره عظیم در جریان است، ریاضیات بی اعتنا به راه خود ادامه می دهد. این آفریده سترگ الهی غیر از مقصود ظاهری كه وسیله ای است در دست انسان برای حیات معنایی ژرف در درون دارد. ابزاری است برای كسب معرفت. ابزاری كه «هم مورد نیاز مردان جنگی است و هم مورد نیاز فلاسفه تا بدان وسیله بتوانند از جهان كون و فساد درگذشته و به عالم وجود ارتقا یابند. زیرا شرط حسابدان حقیقی همین است.»۱۰ و در ورای خدمات خود وسیله ای است كه انسان بدان «روح خود را از محیط عالم فانی به مقام ادراك حقیقت وجود ارتقا می دهد.» افلاطون در راه ساختن آرمان شهر خود و وصول به «اصل خیر» بر حساب و هندسه تكیه دارد. او موضوع هندسه را كه آن را به كل بزرگتر خود یعنی ریاضیات تعمیم می دهیم چنین برمی شمارد: «موضوع هندسه همانا شناخت وجود لایزال است نه شناخت آن چیزهایی كه در زمان و مكان معینی تولید و سپس فانی می شوند.»
 
ریاضیات به واقع رب النوع علوم دنیا است و آبشخور همگی به شمار می آید. فلاسفه در برابرش خاشعند و هماره به پرستش این خدایگان دانش مشغول. برتراند راسل كه به قول دورانت برای او خدایی جز ریاضیات وجود ندارد، عشق خود به ریاضیات را به زیبایی تمام بیان می دارد. در حقیقت عشق راسل به روشنی و صراحت او را به صراحت آرام این علم اشرافی می كشاند؛ «اگر درست بنگریم ریاضیات نه تنها حقیقت را دربردارد بلكه بالاترین زیبایی را نیز شامل است. زیبایی آن مانند مجسمه ها سرد و سخت است و با هیچ یك از جنبه های ضعف ما سر و كار ندارد. فریبندگی باشكوه نقاشی و موسیقی را فاقد است و قادر است به كمال محض كه فقط برترین هنر می تواند نمایش دهد، برسد.»
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

یادگیری خلاق

بازديد: 227

یادگیری خلاق

یادگیری خلاق عبارت است از: توانایی یادگیری بیش ترین مطالب در کمترین زمان، به خاطرسپاری همیشگی و به خاطر آوری راحت و کامل مطالب همراه با خلاقیت. براین اساس می بایست سرعت مطالعه را در زمان کمتری مورد مطالعه قرارداد و همچنین از شرایط مطالعه و سیستم های مطالعه و نحوه سازمان دهی مطالب و ثبت آن در حافظه از طریق فعال کردن مغز و استفاده از شیوه های یادیاری آگاه شد تا درک مطالب کامل و خلاقانه، به خاطرسپاری راحت، کامل و سریع صورت پذیرد.
 
گسترش روزافزون حجم اطلاعات و نثر انبوهی از کتب و منابع دیگر و همچنین دگرگونی در مناسبات و روابط تولیدی و همچنین افزونی دانش و ایجاد شاخه های جدید در علوم مختلف و ارتباط آن با تکنولوژی از اموری هستند که ضرورت بهره برداری از اطلاعات در زمینه های مختلف علمی را بیان می کنند.
 
در زمنیه یادگیری به ۳ اصل باید توجه شود: اولین اصل یا مرحله اول، دیدن است. مطالعه بدون دیدن امکان پذیر نیست، اما باید به کلمات نگاه کنیم و آنها را بشناسیم تا اطلاعاتمان کامل شود. دومین مرحله، خواندن است. خواندنی که به صورت های مختلف ظاهر می شود: کلمه خوانی، عبارت خوانی و اندیشه خوانی.
سومین و آخرین مرحله در زمینه یادگیری مرحله درک است. خواندنی که همراه با درک و فهم کامل صورت گیرد، یعنی به خاطر بسپاری و به یادآوری مطالب و تعمیم آن و تحلیل آن به خوبی صورت گرفته باشد.
 
نکاتی در رابطه با خواندن
در هنگام خواندن بایستی به نکته های زیر توجه کرد:
۱) کتاب در فاصله حدود ۳۰ سانتی متری قرار گیرد.
۲) صاف نشستن هنگام مطالعه
۳) زیر عبارات مورد نظر خط ببریم (با دست زیر کلمات اشاره کنیم و خط ببریم)
۴) از راست به چپ در متون فارسی و از چپ به راست متون انگلیسی
۵) دست روی صفحه کتاب کشیده شود، نه در هوا و حالت یکنواخت باشد نه حالت ضربه ای
۶) هنگام انتقال به صفحه بعد دست از روی صفحه بلند می شود و در ابتدای خط بعدی قرار می گیرد.
 
عوارض و آفت مطالعه
در زمینه یادگیری و مطالعه مشکلاتی وجود دارند که به ذکر آنها می پردازیم:
۱) عدم توانایی در درک و به خاطر سپاری تمام مطالب
۲ ) فراموشی
۳) عدم توانایی در به یادآوری راحت و سریع مطالب ذخیره شده در حافظه
۴) عدم توانایی در پیوند مطالب با یکدیگر
۵) عدم توانایی در تحلیل مطالب
۶) عدم توانایی در ارائه مطالب تازه و کشف مفاهیم جدید
۷ ) بی علاقه بودن به مطالعه
۸ ) کسالت و خستگی
۹) حواس پرتی
۱۰ ) عدم توانایی در عبارت خوانی یا اندیشه خوانی
۱۱) ناتوانی در بازیابی مطالب و پایین بودن سرعت مطالعه و مهم ترین مورد شیوه نادرست مطالعه است.
 
پس باید به این نکته اشاره کنیم که تا شیوه مطالعه خود را صحیح نکنیم مطالعه همراه با یادگیری و درک مطالب صورت نخواهد گرفت.با توجه به تحقیقاتی که درباره روش های مخلتف مطالعه صورت گرفته است، همگی بر این مسئله اتفاق نظر دارند که بیشترین بازدهی در مطالعه، برمبنای یادداشت برداری به دست می آید.
 
اگر مطالعه همراه با یادداشت برداری باشد، میزان بازدهی افزایش می یابد. اگر به صورت خلاصه نویسی صورت بگیرد بازدهی آن به ۴۰ درصد می رسد. در صورتی که اگر یادداشت برداری حاوی نکات مهم و کلیدی باشد بازدهی آن به ۵۰ درصد خواهد رسید.
 
تنظیم نکات کلیدی به ۲ روش انجام می گیرد:
خطی و شبکه ای و تنظیم نکات. در روش یادداشت برداری به روش خطی حدود ۶۰ درصد بازدهی را خواهیم داشت، در صورتی که در یادداشت برداری به روش تنظیم نکات حدود ۱۰۰ درصد بازدهی خواهیم داشت.
 
تنظیم نکات کلیدی
نکات کلیدی از یک یا چند کلمه تشکیل شده است که می تواند کلمات اصلی یا فرعی باشد و از چنان موقعیتی برخوردارند که با دیدن آنها تمام مطالب به ذهن تداعی می شود. فقط باید نکاتی را یادداشت کرد که وجود آنها ضروری باشند و از کلمات و جملات غیرضروری خودداری کرد و باید تلاش کرد تا تعداد کلمات کلیدی کمتر باشند اما حجم مطالب گسترده تر.
 
راهکارهای یادگیری خلاق و به خاطر سپاری اطلاعات عبارت است از:طرح شبکه ای، طبقه بندی، داستان سرایی، تصاویر ذهنی، گره مکانی، مشاهده ذهنی، نمادها، کلمات مشابه و مأنوس، حرف اول، موسیقی و آهنگ، شعر و نظم، کاربرد.
ـ تصاویر ذهنی: بهره گیری از حروف، شعر و... در زمینه یادگیری مانند یادگیری فرمول ها
ـ گره مکانی: استفاده از مکانی واقعی یا تخیلی برای یادگیری بهتر
ـ مشاهده ذهنی: استفاده از تجسم به منظور یادگیری
ـ حرف اول: به طور مثال از پیوند حرف اول نام آثار گنجوی کلمه ملخها پدید می آید.
در زمینه طبقه بندی و داستان سرایی؛ موسیقی و آهنگ، شعر و نظم هم که مشخص هستند. که یادگیری با استفاده از هر یک از این روش ها پایدار و با ثبات هستند.
 
باید به نقطه ای برسیم که با نکات کلیدی اندک تمامی متن مورد نظر را مطالعه کنیم. پس از استخراج نکات کلیدی به دو صورت نسبت به ثبت آن اقدام می گردد: در نظام خطی، نکات کلیدی در پی یکدیگر به صورت افقی و عمودی ثبت می شوند و بازیافت مطالب به این شیوه صورت می گیرد. در این شیوه یادداشت برداری صورت می گیرد اما هیچ تضمینی بر جلوگیری از افتادگی بخش مستقلی از نکات کلیدی را ندارد.
 
برای پرهیز از این کار نیاز به استفاده از نظام شبکه ای احساس می شود. در نظام شبکه ای نکات کلیدی برحسب موضوع در شاخه های اصلی و فرعی طبقه بندی و ثبت می گردد. در این نظام، جایگاه هر نکته در ارتباط با سایر مفاهیم مشخص است. در هنگام بازیابی مطالب، با به خاطر آوردن عنوان مطلب و شکل طرح شبکه ای و جایگاه هر یک از شاخه های اصلی و دیگر نکات کلیدی، ذهن با شروع حرکت خود از عنوان مطلب و پایان حرکت خود که به آخرین نکته فرعی ختم می شود مسیر خود را طی می کند و هیچ مطلبی از نظر دور نمی ماند و تمامی مطالب به یکدیگر متصل هستند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مهندسی خلاقیت بیونیکی چیست؟

بازديد: 9

مهندسی خلاقیت بیونیکی چیست؟

\"\"
مهندسی خلاقیت بیونیکی عبارت از فرایند خلاق الگو برداری یا الهام گیری از ساختارها و نظام های گوناگون طبیعت و موجودات زنده برای ایجاد ایده ها و طرح های جدید و ابداع و اختراع و نوآوری می باشد. این روش به دانشمندان برای حل مشکلات تکنیکی کمک می کند. مهندسی خلاقیت بیونیکی یک نوع مهندسی خلاقیت و نوآوری پیشرفته است که در مورد عملکردهای نظام های زیست شناختی در زمینه های مختلف مهندسی پژوهش می کند.
 
مقدمه
از زمان ظهور حیات بر روی کره زمین طبیعت و ساختارها و نظام های زست شناختی در حل مسائل مهندسی نقش داشته است. طراحی و عملکرد گیاهان و جانوران در فرایند تکاملی طی میلیون ها سال بهینه شده است . این الگوها که در زمان های طولانی به وقوع پیوسته به راحتی مورد استفاده جهان آشفته مهندسی قرار نمی گیرد. به همین دلیل برای به دست آوردن راه حل های بهتر از طبیعت باید تلاش کرد. معیارهای زمان ممکن است متفاوت باشد اما اهداف و اجبار های طراحی کردن بسیار مشابه است. توجه به عملکرد با ارزش، بهینه سازی و بهبود کیفیت همه و همه موجب فشار در طراحی ها می گردند بنابراین تعجب آور نیست که بشر معمولاً ساختارهایزیست شناختی را تحسین کرده و اغلب از آنها الهام گرفته و از این الهام گیری برای مهندسی و برنامه ریزی استفاده نموده است.
 
با گذشت سالهای متمادی و با پیشرفت علم، درخت دانش انسانی پربارتر شده است . صد سال پیش مباحت ترمودینامیک ، نور و الکتریسته با هم تمامی علم فیزیک را تشکیل می داده اند ولی امروزه هیچ کس نمی تواند ادعا کند که همه چیز را درباره نور می داند. بین فیزیکدانان متخصص نور که روی پارامترهای عدسی دوربین کار می کنند و پژوهشگری که با نور لیزر آزمایش انجام می دهد شکاف بزرگی به وجود آمده است. هر روزه تقسیم بندی علوم به موضوع های جدید ادامه پیدا می کند چون بر تعداد پژوهشگران و محققانی که به بررسی موضوع های بیشتر و تازه تر می پردازند، مرتباً افزوده می شود و بدین ترتیب یک روش تخصص گرایی در جهان گسترش پیدا کرده است .
 
حال این سؤال ایجاد می شود که آیا افراط در تخصص ثمرات خوبی به همراه دارد یاپیشرفت صنعت را به مخاطره می اندازد؟ آیا بهتر نیست دانشی که از علوم تخصصی به دست می آید به وسیله ای گسترش یافته و به صورت یک دانش عمومی درآید. در این رابطه و برای کاربرد بهترتحقیقات، علوم رابط یا بین رشته ای از نیمه دوم قرن بیستم پا به عرصه حضور گذاشتند و در حوزه این علوم بین رشته ای شرایط مناسبی برای تداخل اندیشه ها و تخصص ها فراهم آمده که موجب پیشرفت پژوهشها می گردد. در این رابطه یکی از این علوم بین رشته ای بیونیک می باشد که با تداخل اندیشه های زیست شناسان و مهندسان پیشرفت های چشمگیری در عرصه تمام علوم به دست آورده و منجر به بهبود و سازگاری بهتر انسان و صنایع بشری با طبیعت شده است.
 
اهمیت زیاد بیونیک به دلیل بین رشته ای بودن آن می باشد. در این زمینه محققان از استخراج ایده های زیست شناسی و طبیعت و به کار بردن آنها برای راه حل های مهندسی تمام علوم سود می جویند . به طور کلی مهندس کسی است که توانائی استخراج عملکرد ماکزیمم با هزینه مینیمم را از موادی که در دسترس دارد، داشته باشد و یک طرح مناسب برای رسیدن به هدف ارائه کند در صورتی که مهندسان اغلب به وسیله برچسب هایی که خودشان می سازند محدود شده اند ولی در طبیعت مرزهای بین مواد و ساختارها از بین رفته است و مطالعه سیستم های بیولوژیکی به منظور درک جنبه های طراحی برای هدف های مورد نیاز مفید واقع می شود. دلیل اصلی موارد ذکر شده این می باشد که ساختارهای بیولوژیکی اغلب چند عملکردی هستند به همین دلیل است مهندسی خلاقیت بیونیک به عنوان یکی از راهکارهای نوین حل مسئله های مهندسی ارائه شده و راهبردهای آن به طور مستمر استفاده می گردد .
 
تاریخچه
نخستین کسی که برای اولین بار واژه بیونیک را به کار برد جک ای استیل (J.E. Steel) بود . او مقاله ای در مورد بیونیک در سال ۱۹۶۰ در همایش نیروی هوایی Wrighr – Patterson در داتیون اوهایو (Dayton Ohio) ارائه کرد. تعریف او از بیونیک عبارت است از : بیونیک علم سیستم هایی است که شالوده آنها سیستم های زنده می باشد یا خصوصیات سیستم های زنده را دارند و یا به سیستم های زنده شباهت دارند.
 
انسان همواره برای الهام گرفتن به جهان زنده پیرامون خود نگریسته است. یکی از بهترین طرح های شناخته شده از لئوناردو دواینچی (۱۵۱۹ – ۱۴۵۲) می باشد. او طرحی از یک ماشین پرنده براساس ساختمان بدن یک خفاش رسم نمود. البته امروزه وقتی هواپیماها در اطراف زمین پرواز می کنند هیچ کس درباره دانشمند ایتالیایی پیر که از مشاهده طبیعت این مطلب را الگو برداری کرد، فکر نمی کند.
 
بعد از لئوناردو داوینچی دو پروفسور آناتومی کارل کارمن و هارمن ون مایر (Carl Carman & Harman Van Mayer) یک مدل ویژه از لگن خاصره انسان در دو سیستم داخلی و خارجی تهیه کردند که با یکدیگر مقاومت در برابر استرس های فشار و نیروهای کششی را تضمین می کنند. از نمونه های دیگر نیز می توان کارهای ایگو اتریچ و اگنازیو (Igo Etrich & Ignazio) را نام برد آنها اولین هواپیمای بی موتور سبک را با کپی سازی از دانه های بازدانگان ساختند که به وسیله باد منتقل می شد و می توانست فاصله های قابل ملاحظه ای را بپیماید.
 
چهار صد سال (۱۸۹۰) بعد از لئوناردو دواینچی ، کلمان آدر ماشین پرنده ای با طرح او تهیه کرد با این تفاوت که ماشین پرنده وی دارای موتور بود و به جای اینکه بالها را به حرکت در آورد از ملخ استفاده می نمود.
 
اورتولیلینتال(O.Lilienthal) ۱۸۴۹–۱۸۹۶) یکی از پیش کسوتان پرواز در سال ۱۸۸۹ کتابی تحت عنوان پرواز پرنده در مقام زیر بنای هنر پرواز منتشر کرد و گلایدری تحت عنوان گلایدر لیلینتال با الگوگیری از بال های پرندگان ساخت و آن را مرغ – کبوتر (Taube) نامید.
 
در سال های جدید نیز الگوگیری های زیادی از طبیعت انجام شده است . در سال ۱۹۲۷ مهندس سویسی جئورج د مسترال (George de Mestral متوجه شد که دلیل چسبیدن گیاه Cockleburs به پوستین او، هزاران قلاب کوچکی بود که هر جوانه گیاه را پوشانده است . او ۸ سال صرف کرد و Velcro (کف پوش و قلاب های چسبنده) را مشابه قلاب های این گیاه ابداع نمود.
 
در حال حاضر نیز کنفرانس ها ، همایش ها و سمینارهای متعددی در این زمینه برگزار می شود که می توان به کنفرانس Nature & Design اشاره نمود که هرساله در یکی از کشورهای جهان برگزار می شود و در این کنفرانس متخصصان علوم مختلف ازجمله بیولوژی ، الکترونیک ، کامپیوتر ، ریاضی ، فیزیک و ... در رابطه با این علم به بحث و تبادل نظر می پردازند.
 
مهندسی خلاقیت بیونیکی، استخراج برترین راهکارهای خلاق از طبیعت
بیونیک (Bionics) را در ارتباط با مسائل و راهکارهای متنوعی که استفاده می شود تعریف نموده اند عده ای بیونیک را کاربرد اصول بیولوژیکی برای مطالعه و طراحی سیستم های مهندسی به ویژه سیستم های الکترونیکی می داند و طبق تعریف جانین بنیوس ( Janine Benyus) (۱۹۹۷) نویسنده کتاب Biomimicry، بیونیک علم مطالعه مدل های طبیعت و الهام گیری از این طرح ها و فرایندها برای رفع مشکلات انسانی است البته مفهوم الهام گیری باید از کپی سازی از طبیعت به طور ساده تشخیص داده شود. این مسئله بسیار مهم است که باید مشکل را از دید مهندسی بررسی کرده و سپس ایده از طبیعت اتخاذ گردد که این موضوع به پیشرفت و توانائی مهندسی بیونیک کمک می کند.
 
و گروهی از متخصصان علوم مختلف بیونیک را علم استفاده از نتایج تکاملی بیولوژی می دانند. آنها بر این عقیده اند که وظیفه بیونیک بررسی فرایندها و ساختارهای بیولوژیکی و سنتز مواد برای طراحی های آینده است ایده بیونیک بر این حقیقت استوار می باشد که تکامل به طور مداوم در طبیعت در حال انجام است و تکنولوژی های حیات بهترین حالت و نظم را با یکدیگر دارند به همین جهت لازم است برای تکنولوژی های مدرن از حالتهای تکاملی حیات الگو برداری شود.
 
متخصصان دیگری بیونیک را هنر به کار گرفتن دانش سیستم های زنده برای حل مسائل فناورانه می دانند و هدف از علم بیونیک تولید ماشین ها و مواد پیچیده تر به وسیله تقلید از طبیعت تعریف نموده اند آنها معتقدند طبیعت بدون ایجاد آلودگی محصولاتی تولید می کند که از لحاظ کاری بسیار بهتر از تولیدات دست ساز بشر عمل می کنند. برای مثال در مقیاس برابر، استخوان سخت تر از فولاد است. دلیل این مهم چیست؟ قسمتی از پاسخ این سوال به فرم مهندسی عالی آن ولی دلایل کلیدی آن که دقیق تر است – در سطح مولکولی بر می گردد. گیت (Gates) در این زمینه می گوید موفقیت ارگانیسمهای زنده به طراحی وتقارن کوچکترین اجزاء آن بر می گردد .
 
به طور کلی بیونیک، الگو گیری، الهام گیری و استخراج راه حل های خلاق مسائل و ایده های نوآورانه از طبیعت می باشد و آن راه تازه ای است که به مسائل موجودات زنده و ماشین ها از طریق گردآوری پژوهش های زیست شناسان، روانشناسان، ریاضیدانان، مهندسان و ... می نگرد. بیونیک محدود به رشته خاص نمی باشد بلکه برای دامنه گسترده ای از مسائل قابل اجرا است این علم ماحصل گردهم آوری فعالیت های تحلیلی زیست شناسان وتلاش های سازنده مهندسان می باشد. بیونیک رفتار مکانیسم های زنده را به طور منظم بررسی می کند به نحوی که اصول کشف شده از این مطالعه را می توان در سیستم های دست ساز بشر استفاده نمود.
 
در دهه های اخیر علاقه زیادی به تقلید از طبیعت گسترش پیدا کرده است و بسیاری طرحها از طبیعت مشتق شده که برای پیشرفت صنایع از آنها استفاده می شود. این الهام گیری ها، اندیشه ها، خط تولیدات و استراتژی بازاریابی را تغییر می دهند به همین دلیل است که شرکتها به الگوهای طبیعت اهمیت داده و بدین وسیله کالای جدیدی به مشتریان ارائه میکنند. اهمیت این موضوع به این دلیل است که درس های گرفته شده از طبیعت به طور دقیق ظرفیت تکمیل کردن نیازهای انسانی را دارند و به توسعه یک دید جدید در طراحی کمک می کنند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:13 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مهندسی خلاقیت بیونیکی چیست؟

بازديد: 175

مهندسی خلاقیت بیونیکی چیست؟

مهندسی خلاقیت بیونیکی عبارت از فرایند خلاق الگو برداری یا الهام گیری از ساختارها و نظام های گوناگون طبیعت و موجودات زنده برای ایجاد ایده ها و طرح های جدید و ابداع و اختراع و نوآوری می باشد. این روش به دانشمندان برای حل مشکلات تکنیکی کمک می کند. مهندسی خلاقیت بیونیکی یک نوع مهندسی خلاقیت و نوآوری پیشرفته است که در مورد عملکردهای نظام های زیست شناختی در زمینه های مختلف مهندسی پژوهش می کند.
 
مقدمه
از زمان ظهور حیات بر روی کره زمین طبیعت و ساختارها و نظام های زست شناختی در حل مسائل مهندسی نقش داشته است. طراحی و عملکرد گیاهان و جانوران در فرایند تکاملی طی میلیون ها سال بهینه شده است . این الگوها که در زمان های طولانی به وقوع پیوسته به راحتی مورد استفاده جهان آشفته مهندسی قرار نمی گیرد. به همین دلیل برای به دست آوردن راه حل های بهتر از طبیعت باید تلاش کرد. معیارهای زمان ممکن است متفاوت باشد اما اهداف و اجبار های طراحی کردن بسیار مشابه است. توجه به عملکرد با ارزش، بهینه سازی و بهبود کیفیت همه و همه موجب فشار در طراحی ها می گردند بنابراین تعجب آور نیست که بشر معمولاً ساختارهایزیست شناختی را تحسین کرده و اغلب از آنها الهام گرفته و از این الهام گیری برای مهندسی و برنامه ریزی استفاده نموده است.
 
با گذشت سالهای متمادی و با پیشرفت علم، درخت دانش انسانی پربارتر شده است . صد سال پیش مباحت ترمودینامیک ، نور و الکتریسته با هم تمامی علم فیزیک را تشکیل می داده اند ولی امروزه هیچ کس نمی تواند ادعا کند که همه چیز را درباره نور می داند. بین فیزیکدانان متخصص نور که روی پارامترهای عدسی دوربین کار می کنند و پژوهشگری که با نور لیزر آزمایش انجام می دهد شکاف بزرگی به وجود آمده است. هر روزه تقسیم بندی علوم به موضوع های جدید ادامه پیدا می کند چون بر تعداد پژوهشگران و محققانی که به بررسی موضوع های بیشتر و تازه تر می پردازند، مرتباً افزوده می شود و بدین ترتیب یک روش تخصص گرایی در جهان گسترش پیدا کرده است .
 
حال این سؤال ایجاد می شود که آیا افراط در تخصص ثمرات خوبی به همراه دارد یاپیشرفت صنعت را به مخاطره می اندازد؟ آیا بهتر نیست دانشی که از علوم تخصصی به دست می آید به وسیله ای گسترش یافته و به صورت یک دانش عمومی درآید. در این رابطه و برای کاربرد بهترتحقیقات، علوم رابط یا بین رشته ای از نیمه دوم قرن بیستم پا به عرصه حضور گذاشتند و در حوزه این علوم بین رشته ای شرایط مناسبی برای تداخل اندیشه ها و تخصص ها فراهم آمده که موجب پیشرفت پژوهشها می گردد. در این رابطه یکی از این علوم بین رشته ای بیونیک می باشد که با تداخل اندیشه های زیست شناسان و مهندسان پیشرفت های چشمگیری در عرصه تمام علوم به دست آورده و منجر به بهبود و سازگاری بهتر انسان و صنایع بشری با طبیعت شده است.
 
اهمیت زیاد بیونیک به دلیل بین رشته ای بودن آن می باشد. در این زمینه محققان از استخراج ایده های زیست شناسی و طبیعت و به کار بردن آنها برای راه حل های مهندسی تمام علوم سود می جویند . به طور کلی مهندس کسی است که توانائی استخراج عملکرد ماکزیمم با هزینه مینیمم را از موادی که در دسترس دارد، داشته باشد و یک طرح مناسب برای رسیدن به هدف ارائه کند در صورتی که مهندسان اغلب به وسیله برچسب هایی که خودشان می سازند محدود شده اند ولی در طبیعت مرزهای بین مواد و ساختارها از بین رفته است و مطالعه سیستم های بیولوژیکی به منظور درک جنبه های طراحی برای هدف های مورد نیاز مفید واقع می شود. دلیل اصلی موارد ذکر شده این می باشد که ساختارهای بیولوژیکی اغلب چند عملکردی هستند به همین دلیل است مهندسی خلاقیت بیونیک به عنوان یکی از راهکارهای نوین حل مسئله های مهندسی ارائه شده و راهبردهای آن به طور مستمر استفاده می گردد .
 
تاریخچه
نخستین کسی که برای اولین بار واژه بیونیک را به کار برد جک ای استیل (J.E. Steel) بود . او مقاله ای در مورد بیونیک در سال ۱۹۶۰ در همایش نیروی هوایی Wrighr – Patterson در داتیون اوهایو (Dayton Ohio) ارائه کرد. تعریف او از بیونیک عبارت است از : بیونیک علم سیستم هایی است که شالوده آنها سیستم های زنده می باشد یا خصوصیات سیستم های زنده را دارند و یا به سیستم های زنده شباهت دارند.
 
انسان همواره برای الهام گرفتن به جهان زنده پیرامون خود نگریسته است. یکی از بهترین طرح های شناخته شده از لئوناردو دواینچی (۱۵۱۹ – ۱۴۵۲) می باشد. او طرحی از یک ماشین پرنده براساس ساختمان بدن یک خفاش رسم نمود. البته امروزه وقتی هواپیماها در اطراف زمین پرواز می کنند هیچ کس درباره دانشمند ایتالیایی پیر که از مشاهده طبیعت این مطلب را الگو برداری کرد، فکر نمی کند.
 
بعد از لئوناردو داوینچی دو پروفسور آناتومی کارل کارمن و هارمن ون مایر (Carl Carman & Harman Van Mayer) یک مدل ویژه از لگن خاصره انسان در دو سیستم داخلی و خارجی تهیه کردند که با یکدیگر مقاومت در برابر استرس های فشار و نیروهای کششی را تضمین می کنند. از نمونه های دیگر نیز می توان کارهای ایگو اتریچ و اگنازیو (Igo Etrich & Ignazio) را نام برد آنها اولین هواپیمای بی موتور سبک را با کپی سازی از دانه های بازدانگان ساختند که به وسیله باد منتقل می شد و می توانست فاصله های قابل ملاحظه ای را بپیماید.
 
چهار صد سال (۱۸۹۰) بعد از لئوناردو دواینچی ، کلمان آدر ماشین پرنده ای با طرح او تهیه کرد با این تفاوت که ماشین پرنده وی دارای موتور بود و به جای اینکه بالها را به حرکت در آورد از ملخ استفاده می نمود.
 
اورتولیلینتال(O.Lilienthal) ۱۸۴۹–۱۸۹۶) یکی از پیش کسوتان پرواز در سال ۱۸۸۹ کتابی تحت عنوان پرواز پرنده در مقام زیر بنای هنر پرواز منتشر کرد و گلایدری تحت عنوان گلایدر لیلینتال با الگوگیری از بال های پرندگان ساخت و آن را مرغ – کبوتر (Taube) نامید.
 
در سال های جدید نیز الگوگیری های زیادی از طبیعت انجام شده است . در سال ۱۹۲۷ مهندس سویسی جئورج د مسترال (George de Mestral متوجه شد که دلیل چسبیدن گیاه Cockleburs به پوستین او، هزاران قلاب کوچکی بود که هر جوانه گیاه را پوشانده است . او ۸ سال صرف کرد و Velcro (کف پوش و قلاب های چسبنده) را مشابه قلاب های این گیاه ابداع نمود.
 
در حال حاضر نیز کنفرانس ها ، همایش ها و سمینارهای متعددی در این زمینه برگزار می شود که می توان به کنفرانس Nature & Design اشاره نمود که هرساله در یکی از کشورهای جهان برگزار می شود و در این کنفرانس متخصصان علوم مختلف ازجمله بیولوژی ، الکترونیک ، کامپیوتر ، ریاضی ، فیزیک و ... در رابطه با این علم به بحث و تبادل نظر می پردازند.
 
مهندسی خلاقیت بیونیکی، استخراج برترین راهکارهای خلاق از طبیعت
بیونیک (Bionics) را در ارتباط با مسائل و راهکارهای متنوعی که استفاده می شود تعریف نموده اند عده ای بیونیک را کاربرد اصول بیولوژیکی برای مطالعه و طراحی سیستم های مهندسی به ویژه سیستم های الکترونیکی می داند و طبق تعریف جانین بنیوس ( Janine Benyus) (۱۹۹۷) نویسنده کتاب Biomimicry، بیونیک علم مطالعه مدل های طبیعت و الهام گیری از این طرح ها و فرایندها برای رفع مشکلات انسانی است البته مفهوم الهام گیری باید از کپی سازی از طبیعت به طور ساده تشخیص داده شود. این مسئله بسیار مهم است که باید مشکل را از دید مهندسی بررسی کرده و سپس ایده از طبیعت اتخاذ گردد که این موضوع به پیشرفت و توانائی مهندسی بیونیک کمک می کند.
 
و گروهی از متخصصان علوم مختلف بیونیک را علم استفاده از نتایج تکاملی بیولوژی می دانند. آنها بر این عقیده اند که وظیفه بیونیک بررسی فرایندها و ساختارهای بیولوژیکی و سنتز مواد برای طراحی های آینده است ایده بیونیک بر این حقیقت استوار می باشد که تکامل به طور مداوم در طبیعت در حال انجام است و تکنولوژی های حیات بهترین حالت و نظم را با یکدیگر دارند به همین جهت لازم است برای تکنولوژی های مدرن از حالتهای تکاملی حیات الگو برداری شود.
 
متخصصان دیگری بیونیک را هنر به کار گرفتن دانش سیستم های زنده برای حل مسائل فناورانه می دانند و هدف از علم بیونیک تولید ماشین ها و مواد پیچیده تر به وسیله تقلید از طبیعت تعریف نموده اند آنها معتقدند طبیعت بدون ایجاد آلودگی محصولاتی تولید می کند که از لحاظ کاری بسیار بهتر از تولیدات دست ساز بشر عمل می کنند. برای مثال در مقیاس برابر، استخوان سخت تر از فولاد است. دلیل این مهم چیست؟ قسمتی از پاسخ این سوال به فرم مهندسی عالی آن ولی دلایل کلیدی آن که دقیق تر است – در سطح مولکولی بر می گردد. گیت (Gates) در این زمینه می گوید موفقیت ارگانیسمهای زنده به طراحی وتقارن کوچکترین اجزاء آن بر می گردد .
 
به طور کلی بیونیک، الگو گیری، الهام گیری و استخراج راه حل های خلاق مسائل و ایده های نوآورانه از طبیعت می باشد و آن راه تازه ای است که به مسائل موجودات زنده و ماشین ها از طریق گردآوری پژوهش های زیست شناسان، روانشناسان، ریاضیدانان، مهندسان و ... می نگرد. بیونیک محدود به رشته خاص نمی باشد بلکه برای دامنه گسترده ای از مسائل قابل اجرا است این علم ماحصل گردهم آوری فعالیت های تحلیلی زیست شناسان وتلاش های سازنده مهندسان می باشد. بیونیک رفتار مکانیسم های زنده را به طور منظم بررسی می کند به نحوی که اصول کشف شده از این مطالعه را می توان در سیستم های دست ساز بشر استفاده نمود.
 
در دهه های اخیر علاقه زیادی به تقلید از طبیعت گسترش پیدا کرده است و بسیاری طرحها از طبیعت مشتق شده که برای پیشرفت صنایع از آنها استفاده می شود. این الهام گیری ها، اندیشه ها، خط تولیدات و استراتژی بازاریابی را تغییر می دهند به همین دلیل است که شرکتها به الگوهای طبیعت اهمیت داده و بدین وسیله کالای جدیدی به مشتریان ارائه میکنند. اهمیت این موضوع به این دلیل است که درس های گرفته شده از طبیعت به طور دقیق ظرفیت تکمیل کردن نیازهای انسانی را دارند و به توسعه یک دید جدید در طراحی کمک می کنند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:12 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

فناوری خلاقیت

بازديد: 197

فناوری خلاقیت

با دیدن یا شنیدن كلمه فناوری به یاد چه می افتید؟ فناوری اطلاعات؟ فناوری هوا و فضا؟ فناوری هسته ای؟ و... بله؛ درست است. اما فناوری به معنای دست یافتن به روشی نو و جدید در انجام امور است. برای مثال زمانی كه به فناوری اطلاعات اشاره می شود؛ منظور استفاده از اطلاعات به گونه ای است كه قبلاً انجام نشده و روشی نو است.
 
خلاقیت چیست؟
خلاقیت به معنای روشی نو و جدید برای حل مسئله است. خلاقیت نیرویی ذهنی است كه همه نوع بشر در صورت سلامت عقل و روان از آن برخوردارند. اما در اثر نوع و كیفیت محیطی كه در آن پرورش می یابند، گاهی فردی خلاق و دیگری با خلاقیت كمتری شناخته می شود. این ویژگی ذهنی تحت تأثیر محیطی محرك و غنی؛ رشد سریع تر و صحیح تری خواهد داشت. خلاقیت به معنای روشی نو برای حل مسئله تعریف شده؛ به عبارتی راهی در جهت ارائه یك یا چند راه حل.
 
اما این راه حل ها مختص مسائل پیچیده فیزیك و ریاضی و یا حل یك قضیه هندسی نیست. انسان هر لحظه در مسیر حل یك مسئله یا مشكل است كه بسته به نوع و اهمیت آن؛ انرژی و زمان متفاوتی برای ارائه راه حل مناسب صرف می شود. گاه مسئله پیش رو انتخاب رشته تحصیلی یا شغل است و گاهی انتخاب نوع غذا برای رفع گرسنگی. به هر حال، هر دو این مسائل، نیازمند خرج فكر و نیروی ذهنی هستند. روش خلاق تكراری نیست؛ از این رو قابل انتقال از فردی به فرد و یا از شرایطی به محیطی دگر نیست. خلاقیت روشی متنوع است و ذهن خلاق برای هر مشكل هرچند تكراری؛ راه حلی نو ارائه می دهد.
 
توجه به اهمیت دارا بودن ذهنی خلاق
می توانید بیندیشید كه لحظه ای بدون اكسیژن زندگی كنید؟ بله می شود؛ اما مدت بسیار كوتاهی؛ در حد چند ثانیه و بعد از آن...
امروزه می توان بدون اطلاعات زندگی كرد؛ اما مدت كوتاهی. ما ناچاریم برای زنده ماندن در جامعه حضور یابیم و با این اعلام وجود، ناگزیر از انتقال و دریافت اطلاعات هستیم.
 
در دنیای امروز سرعت اطلاعات به حدی فزاینده و سریع است كه قوی ترین مغزها از پردازش این حجم بازمی ماند. از سویی برای ادامه و بقای زندگی با كیفیت بالا، به ناچار نیاز به اطلاعات هرچه بیشتر داریم. گاه از شلوغی اطراف خسته می شویم و آرزوی گوشه ای خلوت داریم. در حقیقت این خستگی ناشی از ناتوانی ذهن است كه در برابر دریافت؛ ثبت و یادآوری محرك های محیط قادر به پاسخگویی نیست.بهترین عامل برای مقابله با این خستگی های ذهنی، بیدار ساختن خلاقیت است. یادآور می شویم كه خلاقیت در ذهن وجود دارد و باید پرورش یابد. به هر حال هر فرد تحت تأثیر تربیت خانواده و نیز آموزش و پرورش، تا حدی كلیشه ای این نیروی خفته را بیدار نموده است.
 
استفاده از خلاقیت در حل مسایل و اجرای آن به عنوان روش
زندگی یك ضرورت است نه یك انتخاب، كه در غیر این صورت در برابر دنیای پیچیده و پر از دگرگونی، راهی جز شكست و یا فرار نخواهیم داشت.
پس عاقلانه است كه برای رسیدن به آرامش ذهنی در برخورد با مسایل، روش های دارا بودن یك ذهن خلاق را بیاموزیم.حال فناوری و خلاقیت را در كنار هم گذاشته و این گونه معنا می كنیم: داشتن روشی نو در حل مسایل، به گونه ای كه دست آورد گرا باشد. دست آورد گرایی بدین معناست كه نتیجه و اثر آن قابل رویت باشد و بتوان در صورت لزوم در شرایط مشابه از راه حل ارائه شده باز هم بهره جست.
 
پس می توان گفت كه لازمه فناوری در هریك از گرایش های علوم، دارا بودن فناوری خلاقیت است. ابتدا باید ذهن خلاق وجود داشته باشد تا بتواند اصولی را بیابد و بر اساس این اصول جدید، فنون را طراحی كند. شاید بهترین درس پیش نیاز برای هر دانشجو؛ كسب مهارت در درست اندیشیدن؛ كسب مهارت در ایجاد تفكر خلاق؛ كسب مهارت در به كارگیری خلاقیت در حیطه تخصصی و... باشد.
 
از كجا می توان دارا بودن خلاقیت را در افراد ارزیابی كرد؟
به نظر عموم؛ اگر فردی تابلوی زیبایی بكشد و یا مجسمه ای بتراشد یا داستانی هیجان انگیز بنویسد، انسان خلاقی است. بله حتماً همین طور است؛ اما این، تمام خلاقیت نیست. افراد خلاق دارای ویژگی هایی هستند. شاید اگر شما هم تركیب رنگها و یا استفاده از ابزار پیكرتراش را بدانید، به همان زیبایی اثری خلق نمایید. بدون شك آن هنرمندان خلاق اند، اما شما هم در حیطه تخصصی تان به احتمال قوی از خود خلاقیت های زیادی نشان داده اید.
 
در تعریف علمی، به انسانی خلاق گفته می شود كه با این روش زندگی كند، نه فقط كار. به عبارتی حتی ساعات تفریح؛ بودن با دوستان؛ ورزش؛ تربیت فرزندان؛ ارتباط با همسر و... همگی به روشی نو و مختص خود او انتخاب شده باشند.همه ما در زمان استفاده یك روش جدید، لذت آن را حس كرده ایم و در بسیاری از موارد هنگام یادآوری احساس غرور می كنیم؛ چراكه آن راه حل در آن زمان توسط ذهن من طراحی و اجرا شده و دست آورد خوبی هم داشته است.
 
در زمان كودكی در بازی فوتبال یا هنگام حادثه ای در مدرسه و خیابان؛ هنگام مسافرت؛ در برقراری ارتباط با دوستی جدید و...همه انسانها این لحظات را بارها و بارها تجربه كرده اند، اما ... یك بار را خوب به یاد دارند، چون به روشی نو انجام شده است. با این مقدمه باید گفته شود كه مهم نیست فرد در حال حاضر چه میزان از این توانایی برخوردار است، مهم این است كه این توانایی را دارد و می تواند آن را رشد و پرورش دهد.خوشبختانه علم خلاقیت به نقطه مطلوبی رسیده است؛ دانشمندان و محققان این گرایش علمی، روش هایی را به افراد پیشنهاد می كنند كه به كارگیری آنها در ایجاد و تثبیت خلاقیت در ذهن بسیار مؤثر است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:10 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بازی شادی هوشمندی

بازديد: 145

بازی شادی هوشمندی

صبح از خواب برمی خیزید اما هرچه می گردید کیف پولتان را پیدا نمی کنید، برای انجام کاری به اداره ای رفته اید اما نصف بیشتر مدارک درخواست شده را با خودتان نبرده اید، موقع برگشتن از سرکار اصلا یادتان نمی آید اتومبیل تان را کجا پارک کرده اید و... در این مواقع همه با کنایه به شما یک جمله می گویند: «مثل این که آلزایمر گرفتی ها.» البته اگر سنتان کمتر از ۶۵ سال است خیال تان راحت باشد که فعلا خبری از بیماری آلزایمر نیست اما چرا گاهی دچار فراموشی می شویم و بیشتر از همیشه از جمله «متاسفانه الان حضور ذهن ندارم» استفاده می کنیم؟ آیا راهی وجود دارد همان طور که جسم مان را پرورش می دهیم و به تناسب اندام می رسیم، به تناسب و آمادگی ذهنی برسیم و آن را حفظ کنیم. در این شماره سیب، جواب این سوال ها را مرور می کنیم.

پژوهش های جدید علم مغز و اعصاب نشان داده است چگونه می توان با ورزش های ذهنی خودتان را آماده و هوشیار نگه دارید. تا همین چند سال پیش هیچ دستورالعمل کاربردی موثری برای حفظ سلامت ذهن یا ورزشی برای ارتقای قدرت ذهن برای به تاخیرانداختن کاهش قدرت تحلیل و ضعف حافظه ناشی از افزایش سن وجود نداشت. در بدترین حالت، آخر و عاقبت تان دست و پنجه نرم کردن با بیماری فراموشی یا آلزایمر بود که عملا هیچ درمان مشخصی ندارد.

اما مجموعه پژوهش های انجام گرفته در دو دهه اخیر فرضیه هایی را مطرح کرد که بعضی از باورهای جاافتاده درباره مغز را کــاملا زیر و رو کرد. یکی از این باورهای عمومی، تحلیل رفتن حتمی ذهن همراه با افزایش سن است، ولی مشخص شد سلول های عصبی؛ یعنی سلول های پایه ای که با انتقال اطلاعات باعث قدرت محاسبه مغز می شوند، در اثر افزایش سن از بین نمی روند. در واقع بعضی از بخش های مغز که در قدرت عملکردهای ذهنی مانند حافظه اهمیت دارند، می توانند با افزایش سن تعداد سلول های عصبی خود را گسترش دهند. این فرآیند «عصب زایی» نامیده می شود که قبلا در علم مغز و اعصاب غیرقابل تصور بود.

هدف از مطرح کردن موارد فوق چیست؟ فرآیند تولید سلول های عصبی بشدت متاثر از روش زندگی هر فرد است. ساختمان مغز، شبکه سلول های عصبی و توانایی های شناختی می تواند به وسیله تجربه ها و تعامل با محیط اطراف قدرتمندتر و کاراتر شود. قدرت ذهن شما تنها نتیجه تجربه های مثبت و منفی دوران کودکی و عوامل ژنتیکی و وراثتی نیست، بلکه گزینه ها و تجربه های بزرگسالی نیز در این امر نقش دارد.

این نیمه پر لیوان است. زیگموند فروید و طرفدارانش در علوم عصب شناسی و تحلیل روانی سنتی سال ها بر این باور بودند که رشد مغز در کودکی یا اوایل بلوغ متوقف می شود. گرچه این دوران از نظر رشد عصبی بیشترین پتانسیل را دارد، اما اکنون مشخص شده است رژیمی وجود دارد که با رعایت آن می توان با افزایش سن، ظرفیت ذهنی را حفظ کرد یا حتی توسعه داد.

مطالعات تصویربرداری مغز نشان داده است برای مثال مهارت های اکتسابی در حوزه های متفاوتی مانند نواختن ویولنسل، انجام تردستی و شیرین کاری، صحبت کردن به زبان دیگر یا راندن تاکسی باعث گسترش و ارتباطات قوی تر سیستم عصبی در بخش هایی از مغز که مسئول کنترل حرکتی و جهت یابی فضایی است، می شود.

به عبارت دیگر می توانید با یادگیری مهارت های جدید باعث ایجاد تغییرات فیزیکی در مغز خود شوید، همچنین می توانید با انجام تمرین های ارادی هوشیارانه چگونگی عملکرد مغز خود را تغییر دهید.
 
این پیشرفت ها در علم مغز و اعصاب این موضوع را مطرح می کند که چرا نباید ذهن شما در ۶۰ سالگی همپای ۲۵ سالگی باشد؛ در مورد متفکرانی مانند سقراط، لئوناردو داوینچی و گالیله که در سنین ۶۰ و ۷۰ سالگی در اوج قدرت ذهنی خود قرار داشتند این مساله چندان عجیب نیست.

مثال های فوق و افرادی مانند آنها به طور کاملا ذاتی درک کرده اند هوشیاری ذهنی نتیجه حالتی است که شامل توانایی بهینه استدلال، یادآوری، یادگیری، برنامه ریزی و سازگاری یافتن است که می توان آن را با نگرش و رفتار خاص، روش زندگی و ورزش تقویت کرد. هر قدر از نظر ذهنی متناسب تر باشید، می توانید بهتر تصمیم گرفته، مشکلات را حل کرده و با استرس و تغییرات روبه رو شوید.

تناسب ذهنی به شما کمک می کند بیشتر پذیرای ایده های نو و چشم اندازهای متفاوت باشید و این امکان را فراهم می آورد برای شناخت بهتر هدف های خود، رفتارهایتان را تغییر داده و نتایج آن را پیش بینی کنید و در آخر به فردی بسیار با ا رزش برای سازمان تان تبدیل شوید و از همه مهم تر این که پیری را سال ها به تاخیر بیندازید.

تجربه چگونه باعث رشد مغز می شود؟
در اوایل قرن ۲۰، روان شناسان دریافتند کنجکاوی زیاد به کودکان بسیار کم سن و سال کمک می کند تا با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کنند. به طور سنتی دانشمندان فرض می کردند افراد تنها از راه تمرین کردن؛ یعنی از راه تجربه مستقیم می توانند مهارت های جدیدی کسب کنند اما می توان از راه مشاهده و تجربه غیرمستقیم نیز مهارت های جدیدی کسب کرد.

وقتی یک بازیکن حرفه ای فوتبال، طرز ایستادن و ضربه زدن صحیح را به شما نشان می دهد تا از آن تقلید کنید، سلول های عصبی انعکاسی مغز فعال می شوند و این امکان را به شما می دهند تا با ذخیره تصویر ذهنی حرکت های صحیح، از تجربه آن فرد بیاموزید.

تنها مهارت های فیزیکی نیستند که از این راه کسب می شوند، بلکه به روشی مشابه، شناخت اجتماعی شما نیز از راه سلول های عصبی ویژه ای که حالت های صورت، حرکت ها و سایر علائم را منعکس کرده و توانایی شما را در تعبیر کنش و سخنان دیگران افزایش می دهند، به دست می آید.

به احتمال زیاد می توانید از تجربه های مستقیم طولانی مدت دیگران به نفع قوای ذهنی خود استفاده کنید؛ برای مثال با انجام شبیه سازی کوتاه مدت. تجربه های به دست آمده از راه شبیه سازی می تواند باعث آمادگی عصبی برای رویارویی با حوادث و تجربه های واقعی شود.

تا می توانید بازی کنید
بازی و تفریح یکی دیگر از موثرترین روش هایی است که برای ارتقای سطح سلامت ذهنی خود باید از آن استفاده کنید. برای تحقق این موضوع باید یکی از بزرگ ترین میراث های دوران بچگی خود یعنی توانایی بازی کردن را ـ که در اعماق وجودی مان نهفته است ـ بیرون کشیده تا بتوانید فکر کرده و خلق کنید. هنگامی که به شدت مشغول کار و تلاش هستید، نباید به هیچ وجه از بازی و تفریح غافل شوید زیرا بازی کردن باعث افزایش توانایی شما در استدلال و درک جهان می شود.

باهوش ترین متفکران و رهبران از این موضوع آگاهند؛ برای مثال آلبرت اینشتین توانایی خود در درک بینشی عمیق نسبت به ماهیت جهان را ناشی از انجام بازی های ترکیبی می دانست. هنگامی که از او در مورد چگونگی رسیدن به فرضیه نسبیت سوال کردند، اظهار کرد ابتدا از یک حس درونی و بعدها به صورت مجموعه ای از تصاویر بصری شروع شده و در نهایت به صورت فرمول درآمد که او را قادر ساخت با کلمه ها و علائم آن را بیان کند.

این امر بیشتر به خلق دنیایی خیالی در ذهن یک کودک ـ که در آن شخصیت ها به​طور جادویی به وجود می آیند ـ شبیه است تا استدلال بر پایه شواهد آماری از یک فرد بالغ، به همین دلیل اینشتین سخن خود را با این جمله تمام کرد: «تخیل مهم تر از دانش است.»

بازی، ابزاری است که باید آن را هوشیارانه به کار گرفت. وقتی کودکی بالغ می شود کم کم میل و اشتیاقش برای خنده و شادی و جست و خیز با حلقه مهار هیجانی سرکوب می شود و در نتیجه میل به بازی در اعماق ذهن فرد مدفون شده و امکان بازیابی آن کاهش می یابد.
 
ایجاد تعادل بین خطر و امنیت، چالشی بزرگ بر سر راه یافتن محیطی مناسب برای پرورش ذهن است. اگر می خواهید واقعا درگیر کاری شوید باید خطر کنید؛ خطر به ذهن هشدار داده و باعث فعال شدن قدرت تخیل و استدلال می شود.

اگر بعضی اوقات در حرفه خود خطر نکنید، مانند کودک بی دست و پایی می شوید که نمی تواند روی پای خود بایستد و در نتیجه هیچ وقت نخواهد توانست از تمام استعدادهای خود بهره ببرد. در شرایط حاد، استرس می تواند باعث بروز اختلال های اضطراب و رفتارهای ناهنجار شود. هرچه بیشتر اهل خطرکردن باشید، احتمال بروز این خطرها بالاتر است. افراد جاه طلب به هیچ وجه دوست ندارند شکست بخورند یا احمق به نظر برسند. افراد باهوش در یادگیری با مشکل روبه رو هستند، زیرا این امر نیازمند شکست و تلاش مداوم است.

چند نکته برای تقویت نیمکره چپ مغز
همان طور که می دانید مغز از دو نیمکره به هم پیوسته، اما با عملکردی کاملا متفاوت تشکیل شده است. نیمکره چپ منبع اولیه اطلاعات عصبی است که افراد با استفاده از آن امور روزمره خود را انجام می دهند و نیمکره راست با پدیده های تازه ای مانند تجربه ها و اطلاعاتی که کمتر خطی و دارای ساختار مشخص زبانی و ریاضیاتی هستند، سر و کار دارد. این بخش بیشتر مربوط به امور خیالی بوده و دارای کارکردهای استعاره ای، تصویری و تخیلی است. روش های زیادی برای بالا بردن ظرفیت های نیمکره چپ وجود دارد.

ـ ساختار فکری کنونی خود را به چالش کشیده، گسترش داده و پیچیده تر کنید.

ـ به نقطه نظرهای مختلف گوش کرده، کتاب ها و مقاله های جدید را مطالعه کرده و از مکان هایی که امکان یادگیری مجموعه ای از اطلاعات را فراهم می کند؛ مانند موزه ها بازدید کنید. همه این تجربه ها، بخصوص آنهایی که با حرفه خودتان در ارتباط است دایره لغات و افق دید کلی تان را گسترش می دهد. این کارها ساختار فکری کنونی تان را به چالش کشیده و باعث ارتقای توانایی شناسایی الگوها می شود.

ـ خود را ملزم کنید با جان و دل و به طور مرتب با نظام ها و طرز تفکرهای جدید سر و کله بزنید. نمی توانید فقط هر از چند گاهی به این امر بپردازید، زیرا اصل ماجرا در این است که خود را در معرض مجموعه ای از شرایط و موقعیت هایی قرار دهید که یکباره تجربه های گرانبهایی در مغزتان کد بندی شوند.

ـ نوآوری و ابتکار داشته باشید.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:05 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

مهارت های اجتماعی و دانش آموزان

بازديد: 163

مهارت های اجتماعی و دانش آموزان

آیا تاکنون آرزو کرده اید که کاش می توانستید از روزنه ای روی دیوار یا پنجره ی کلاس، رفتار فرزند خود را در مدرسه زیر نظر بگیرید؟ آیا فرزندتان رفتار اجتماعی مناسبی دارد؟ به طور مثال اگر از سوی همکلاسی هایش به بازی دعوت نشود یا در گروه رزرو قرار بگیرد. احساس ناراحتی خواهد کرد؟
 
دکتر" MARTIN SELIGMAN" رهنمودهای ارزشمندی را در باره ی مهارت های اجتماعی دانش آموزان ارائه کرده است. او معتقد است دانش آموزانی می توانند به راحتی دوست پیدا کرده و آن ها را حفظ کنند، که از مهارت های اجتماعی برخوردارند و ما می توانیم مهارت های لازم را به آن ها بیاموزیم.
 
تفکر سرد، تفکر گرم چیست؟
بچه هایی که از مهارت های اجتماعی کافی برخوردار نیستند، انگیزه ی دانش آموزان دیگر را به خوبی متوجه نمی شوند و به غلط برداشت می کنند، در نتیجه به سرعت و نسنجیده پاسخ می دهند.

دکتر " SELIGMAN" به این گونه پاسخ گویی «تفکر گرم» می گوید. یعنی به جای این که کودک تأمل کند، بدون فکر کردن و اندیشیدن، به سرعت تصمیم گیری می کند.
 
«تفکر سرد» بر عکس نوع اول، به معنای صبر کردن و آرام و کند کردن فرآیند فکر کردن و تصمیم گرفتن است. «تفکر سرد» را می توان به فرزندان آموخت. به مثال زیر توجه کنید:
«تو می خواهی آب بخوری، در صف می ایستی، در مقابل تو ۵ کودک دیگر ایستاده اند، صبر می کنی تا نوبت به آن ها برسد و هر کدام آب بخورند و بروند، ولی در انتهای صف، ۲ کودک به بازی مشغولند، پشت سر تو سعید ایستاده است. بچه هایی که بازی می کنند به سعید برخورد کرده، او هم با تو برخورد می کند و درست زمانی که نوبت آب خوردن تو رسیده، تو را هل می دهد و باعث می شود که صورت تو خیس شود...»

تو هیچ یک از ماجراهایی را که اتفاق افتاده نمی بینی و تنها سعید را می بینی که تو را هل داده و سبب شده تا صورتت خیس شود. در این شرایط، امکان بروز واکنش نامناسب وجود دارد. در حالی که می توانیم به کودک خود بیاموزیم که مانند یک کارآگاه از وضعیت موجود فهرستی تهیه کند و برای کنترل هر یک از شرایط، راه حلی ارائه دهد و طرز فکر خود را بیان نماید.
 
ما می توانیم به دانش آموزان خود بیاموزیم که نخستین قدم در حل مسئله، توقف کردن (STOP) و فکر کردن (THINK) است. سرعت داشتن در تصمیم گیری، بدون اندیشیدن، یا به صورت سطحی برآورد کردن شرایط ،واکنش های مناسبی را به دنبال نخواهد داشت.
 
جا به جا کردن «تفکر گرم» با «تفکر سرد»
اندیشه های گرم، اندیشه هایی هستند که با سرعت به مغز می رسند. دانش آموزانی که اندیشه های گرم از ذهنشان می گذرد معتقدند که در صورت بروز مشکل بین آن ها و دانش آموزان دیگر، همیشه فرد مقابل مقصر است و از روی عمد کاری را انجام داده است. این گونه اندیشیدن، کودک را وادار می کند تا بازخوردهای سریع و بی اختیار بروز دهد، پیش از آن که درباره ی اتفاقی که افتاده فکر کرده و آن را برای خود تحلیل کند.
 
اندیشه های سرد، اندیشه هایی هستند که ما را در جمع آوری همه ی اطلاعات پیرامونمان یاری می دهند و ما می توانیم با تحلیل اطلاعات خود، تشخیص دهیم که چه اتفاقی افتاده است. اندیشه های سرد، ما را آرام می کنند. در حالی که اندیشه ی گرم بر سرعت تصمیم گیری های ما می افزایند. معمولاً پاسخ هایی که از اندیشه های گرم ناشی شده اند وضعیت موجود را وخیم تر می کنند.
 
برای کسب مهارت در «اندیشیدن سرد» لازم است که فرق بین « تفکر گرم» و « تفکر سرد» را به کودک خود بیاموزیم. نمونه های زیر را برای کودک خود بخوانید و از او بپرسید کدام یک از پاسخ ها از « تفکر سرد» و کدام یکی از « تفکر گرم» ناشی شده اند؟
 
۱. سعید فوتبال بازی می کند. زنگ تفریح است و بچه های دیگر هم در حیاط مدرسه حاضرند. ناگهان ضربه محکمی به توپ می زند و توپ به صورت «تو» برخورد می کند.
 
تو می اندیشی:
الف) چی ؟ تصادفی بود؟ یا این که سعید می خواهد دعوا را شروع کند؟
ب) او از روی عمد این ضربه را به صورت من زد. من هم به شکلی دیگر و شدیدتر تلافی خواهم کرد؟
 
۲. مریم برای دوست خود ۳ بار پیغام تلفنی گذاشته است تا با او تماس بگیرد ولی او این کار را نمی کند.
 
مریم چه فکری می کند؟
الف) چرا به من تلفن نمی کند؟ آیا از دست من ناراحت است شاید فراموش کرده که به پیغام گیر گوش دهد؟ شاید مادرش به پیغام گیر تلفن گوش کرده و فراموش کرده که به او بگوید؟
ب) او حتماً منظوری از این کارش داشته، به صورتی رفتار می کند که گویی از تماس من بی خبر است.
 

۳. علی قصد دارد که دوستش را ساعت ۳:۳۰ در فروشگاه ببیند. او در فروشگاه حاضر می شود، ۳۰ دقیقه منتظر می شود ولی از دوستش خبری نیست.
 
او فکر می کند:
الف) عجب آدم بدقولی است. او که بهترین دوست من است حالا می خواهد مرا اذیت کند، من هم او را کنار می گذارم.
ب) چه اتفاقی افتاده؟ اگر او نمی خواست به فروشگاه بیاید پس چرا به من قول داد؟ ممکن است اتفاقی افتاده باشد یا حادثه ای پیش آمده است. بهتر است بار دیگر با او تماس بگیرم و بفهمم که چه شده است...
 
پس از این که کودک شما توانست فرق بین یک «فکر گرم» و یک «فکر سرد» را بشناسد، با او تمرین کنید تا بتواند پاسخ مناسبی در برخوردهای اجتماعی خود بروز دهد. برای کودک خود نمونه هایی از وقایعی که برای کودکی به سن او ممکن است اتفاق بیفتد تعریف کنید و از او بخواهید که یک «فکر گرم» و یک «فکر سرد» ارائه دهد. او را برای تصمیم گیری آرام و دور از پیش داوری های سریع، یاری کنید.
 
مثال ۱:
قرار است که دوستانت را در جایی ملاقات کنی و با هم به مدرسه بروید. تو در ساعت معین حاضر می شوی ولی هیچ یک از دوستانت در ساعت معین نمی آیند، ۵ دقیقه دیگر هم منتظر می شوی ولی از دوستانت خبری نیست.
 
تفکر گرم: آن ها مرا دست انداخته اند...
 
مثال ۲:
تو در صف یک فروشگاه ایستاده ای، فروشنده با مردی که پشت سر تو ایستاده صحبت می کند و جنس مورد نظرش را می آورد و تو هنوز منتظر ایستاده ای...
 
تفکر گرم: این مرد (فروشنده) بچه ها را دوست ندارد.
 
مثال ۳:
تو می خواهی فوتبال بازی کنی ولی روز اول که وارد تیم می شوی بچه ها شروع می کنند به خندیدن و شوخی کردن...
 
تفکر گرم: آن ها به من می خندند و می خواهند مرا مسخره کنند.
 
مثال ۴:
تو به خواهرات اجازه دادی که نوارت را به دوستش قرض بدهد ولی ساعت ۳ آن را به شما برگرداند. ساعت ۳:۱۵ است و تو می خواهی به منزل دوستت بروی و نوار را به او بدهی اما هنوز نه خواهرت آمده و نه به نوار دسترسی دارد...
 
تفکر گرم: خواهرم می خواهد مرا اذیت کند.
 
فراموش نکنید که هنگام پاسخگویی در هر یک از شرایط پیشنهادی، بهتر است خود کودک شما فکر کند و باز خوردهای احتمالی خود را شرح دهد. سپس می توانید به او کمک کنید که فکرهای بهتر و مناسب تری داشته باشد و آن ها را به ذهن خود بسپارد و در موقعیت های بعدی به کار برد.
 
نتیجه گیری:
برای این که کودک ما در اجتماع بتواند رفتار های مناسبی داشته باشد بهتر است به ۳ توصیه زیر برای تکمیل مطالب پیشین توجه نماییم:
 
مهارت های اجتماعی و دانش آموزان
به کودک خود شرح دهیم که پیش از تصمیم گیری و حل مسئله لازم است بدانیم که فرد مقابل ما به چه چیزی فکر می کرده و چرا چنان رفتاری را بروز داده است؟ آیا می توانیم بفهمیم که فرد مقابل ما چه احساسی داشته و چگونه فکر می کرده است؟ بله، نگاه کردن به چهره افراد بهترین راه شناختن وضعیت احساسی آن هاست. آیا عصبانی است، ترسیده، نگران است یا مخالفت می کند؟ هر یک از چهره ها دانستنی هایی درباره عملکرد و رفتار فرد به شما می دهند.
 
دیگر این که می توانیم از فرد مقابل خود سۆال کنیم. به طور مثال اگر دختر شما وارد کتابخانه شده و می بیند که دو نفر از دوستانش به او می خندند، ممکن است فکر کند به او می خندند و پاسخ هایی چون، ناراحت شدن، ترک کردن کتابخانه و ... کناره گیری از آن ها را نشان دهد، در حالی که اگر از آن ها بپرسند به چه چیزی می خندند؟ به طور حتم از پاسخ آن ها نادرست بودن فکر خود تعجب زده خواهد شد.
 
توصیه سوم اینست که خودمان را به جای فرد مقابل بگذاریم و حدس بزنیم که چگونه احساس می کند و چگونه عمل خواهد کرد. زمانی که کودک شما در باره مشکلی که با دوست یا همکلاسی خود دارد با شما صحبت می کند، از او بخواهید خود را به جای او بگذارد، سپس از او بپرسید چگونه حس می کند و می خواهد چگونه رفتاری داشته باشد؟
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 11:04 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

دانش آموزان بخوانند!!

بازديد: 157

دانش آموزان بخوانند!!

صبحانه فراموش نشود
کار اصلی یک دانش آموز همان طور که از اسمش پیداست یادگیری مطالب علمی جدید و درس خواندن است. خوردن یک صبحانه سالم و مقوی به شما کمک می کند که در طول روز پرانرژی تر بوده و تمرکز و قدرت ذهنی بیشتری داشته باشید. دانش آموزانی که صبحانه نمی خورند زودتر خسته می شوند و تمرکز کمتری دارند.
 
بهتر است صبح کمی زودتر از خواب بیدار شوید تا وقت کافی برای صبحانه خوردن داشته باشید. توصیه می شود در وعده صبحانه از نان، پنیر، کره، مربا، عسل و یک لیوان شیر استفاده کنید. در ضمن اگر لقمه نان و پنیرتان را با چند برگ سبزی خوردن و یا چند برش خیار و گوجه و یا میوه هایی مانند انگور میل کنید خیلی بهتر است.
 
میان وعده های سالم بخورید
زنگ تفریح به صدا در می آید و وقت آن رسیده است که کمی استراحت کنید و خوراکی هایتان را با دوستانتان تقسیم کنید. بهتر است از میوه ها و انواع سبزی ها استفاده کنید. میوه هایی مانند سیب، پرتقال و یا سبزی هایی مانند هویج و خیار میان وعده های مناسبی هستند. خشکبار و مغزهایی مانند گردو، فندق، پسته و بادام و میوه های خشک مانند انجیر خشک و کشمش و برگه های هلو و زردآلو هم خوراکی های سالم و مفیدی برای زنگ تفریح هستند. بهتر است برای بهداشت بیشتر مواد غذایی را در کیسه کاغذی و یا ورقه های نازک آلومینیوم بگذارید.
 
سلامت کیف و کفش دانش آموزی
کوله پشتی بهترین نوع کیف برای دانش آموزان است چون وزن بار را به دو قسمت تقسیم می کند. کوله هایی که یک بند کمری دارند باز هم بهترند چون موجب می شوند به کمر شما فشار کمتری وارد شود. طرز استفاده از کوله پشتی هم خیلی مهم است. کوله پشتی را روی یک شانه نیندازید و از هر دو بند آن استفاده کنید. بندهای کوله را خیلی بلند نکنید. بندهای کوله هرچه کوتاه تر باشد فشار کمتری به کمر شما وارد می شود. کوله هایی با بند پهن مناسب ترند. اگر کیف شما کوله نیست آن را دست به دست کنید و همیشه کیفتان را روی یک دست و یا روی یک شانه حمل نکنید. سعی کنید کیف مدرسه را تا حد امکان سبک بچینید و لوازم و وسایل غیرضروری را با خودتان به مدرسه نبرید.
 
کفش راحت و مناسب موجب می شود دیرتر احساس خستگی کنید. اگر هر روز برای رفتن به مدرسه مسیری را پیاده روی می کنید بهتر در انتخاب کفش بیشتر دقت کنید. یک کفش مناسب باید سبک و راحت باشد. جنس رویه آن طوری باشد که پا امکان نفس کشیدن داشته باشد. کفش های چرمی و پارچه ای مناسب هستند. کفش باید حدود سه سانتی متر پاشنه داشته باشد. قابل شستشو و تمیز کردن باشد و قسمت بیرونی کفی صاف نباشد تا در روزهای برفی و بارانی لیز نخورید.
 
لوازم التحریر
دفترهای کم برگ و سبک تهیه کنید. دفترهای ۲۰۰ برگ و ۳۰۰ برگ موجب سنگین تر شدن کیف شما می شود. یک دفتر یادداشت تهیه کنید و برنامه های روزانه و هفتگی و تکالیفتان را در آن یادداشت کنید. مداد و خودکار برای شما مانند ابزار دستی است چون تقریبا هر روز چند ساعت از آنها استفاده می کنید. مداد و خودکارهایی انتخاب کنید که روان، نرم و راحت باشند و نیاز به فشار اضافه نداشته باشند و به انگشتان دست شما آسیب نرسانند. طراحی های متعددی برای این کار در نظر گرفته شده و نمونه آن مداد و خودکارهایی با سطح مقطع مثلثی است که فشار کمتری به دست وارد می کند.
 
بهداشت فردی دانش آموزان
- صابون خمیری یا کاغذی چند برگ دستمال کاغذی و لیوان آب شخصی همراه داشته باشید. هنگام عطسه کردن جلوی دهانتان را با دستمال بگیرید. پیش از خوردن غذا و پیش و پس از دستشویی رفتن دست هایتان را با آب گرم و صابون با دقت و حداقل به مدت ۲۰ ثانیه بشویید.
 
- به بهداشت دهان و دندان اهمیت دهید. هر شب پیش از خواب و صبح پس از خوردن صبحانه دندان هایتان را مسواک بزنید و از نخ دندان استفاده کنید.
 
- وقتی به خانه می آیید اول دست هایتان را با آب و صابون بشویید سپس سر میز غذا بنشینید. دست ها از مهم ترین عوامل انتقال آلودگی به بدن ما هستند.
 
- اگر بیمار شدید در اولین فرصت به پزشک مراجعه کنید و در صورت لزوم چند روز در خانه بمانید و استراحت کنید. اگر با داشتن بیماری به مدرسه بروید ممکن است بقیه همکلاسی ها و دوستان تان هم بیمار شوند. در چند روزی که در خانه استراحت می کنید با دوستانتان تماس بگیرید و در مورد درس ها و تکالیف جدید خبر بگیرید. تکالیفتان را انجام بدهید تا از درس عقب نمانید.
 
- برای ارتقای سلامت خود و دوستانتان در تمیز نگه د اشتن کلاس و محیط مدرسه کوشا باشید. هر وقت احساس کردید دیدتان ضعیف شده و خوب تخته را نمی بینید سریع به پدر و مادرتان اطلاع بدهید و برای تهیه عینک اقدام کنید. عینک تان را همیشه به ویژه در کلاس درس به چشم داشته باشید.
 
نظم و دانش آموز
یک ساعت زنگ دار داشته باشید و خودتان صبح از خواب بیدار شوید تا استقلال بیشتری داشته باشید و برای کارهایتان به دیگران وابسته نشوید. سعی کنید در انجام کارهایتان در خانه و مدرسه مشارکت داشته داشته باشید. بدن ما در هر شبانه روز به هشت ساعت خواب راحت و عمیق نیاز دارد. شب زودتر به رخت خواب بروید. تکالیفتان را انجام دهید تا با آرامش یک خواب راحت داشته باشید. صبح کمی زودتر بیدار شوید تا وقت کافی برای خوردن صبحانه داشته باشید و راه خانه تا مدرسه را هم با عجله نروید.برای درس خواندن برنامه ریزی منظم داشته باشید تا در بعضی مواقع به خصوص زمان امتحان به شما فشار نیاید.
 
کارهای مهم روزاته تان را روی کاغذی بنویسید و در کنار میزتان و یا محلی که در معرض دید است، نصب کنید.استرس و اضطراب را از خودتان دور کنید. استرس بر یادگیری شما تاثیر منفی می گذارد. با معلم و پدر و مادر با معلم رابطه خوبی برقرار کنید. اگر مشکلی دارید با آنها مطرح کنید تا راهنمایی تان کنند. اجازه ندهید مشکلات ذهن شما را درگیر کنند و موجب ایجاد اضطراب و استرس شما شوند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:59 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

دانشگاه در خدمت محیط‌ زیست

بازديد: 117

دانشگاه در خدمت محیط‌ زیست

در کشوری که فعالان نظام آموزش عالی آن به محیط زیست شهر احترام می گذارند و برای ارتقای شاخص های کیفی محیط زیست دانشگاه محل تحصیلشان تلاش می کنند، می توان امیدوار بود که این فرهنگ والا به سایر اقشار جامعه نیز انتقال داده شود، اما اگر این قشر فرهیخته جامعه حتی برای محیط زیست دانشگاهشان هم اهمیت قائل نباشند، دور از ذهن نیست که در فضای بیرون دانشگاه نیز احترام به محیط زیست، به عنوان موضوعی حیاتی قلمداد نشود. در واقع می توان گفت بین احترام به محیط زیست دانشگاه و احترام به محیط زیست شهر، رابطه ای مستقیم وجود دارد. دانشجو یا استاد دانشگاهی که برای حفظ و اعتلای محیط زیست فضای دانشگاه تلاش می کند، حکم سفیر فرهنگی برای محیط خارج از دانشگاه را به عهده دارد که می تواند بر شاخص های کیفی محیط زیست شهر تاثیر مثبت بگذارد.
 
تصور کنید در کشوری که دانشجو برای فضای سبز دانشگاه اهمیت قائل نیست، نمی توان توقع داشت وضع محیط زیست در این شهر بهتر از فضای دانشگاه باشد.به همین منظور، بیش از یک دهه است که کاربرد مفهومی نوین به نام «دانشگاه سبز» در محافل علمی و دانشگاهی جهان رونق پیدا کرده است و فعالان آکادمیک ـ بخصوص در کشورهای توسعه یافته ـ تلاش می کنند محیط دانشگاه را به محیطی دوستدار طبیعت نزدیک کنند و سایر دانشجویان را نیز به سمت و سوی حفاظت از طبیعت دانشگاه تشویق کنند.
 
فعالان دانشگاه سبز معتقدند دانشگاه سبز، شهری سبز و در نهایت جامعه ای سبز را به ارمغان می آورد، زیرا نهادینه شدن فرهنگی والا در جمع دانشگاهیان، دیر یا زود در جامعه هم رخنه پیدا می کند و اثر آن در جامعه هم نمایان خواهد شد. آنها بر این باورند که فضای دانشگاه می تواند به عنوان نمونه ای موفق و الگویی قابل توسعه برای فضاهای بیرون از دانشگاه شناخته شود و برای این کار به هماهنگی و همکاری بین همه ساکنان دانشگاه ها نیاز دارد.
 
فعالیت های سبز دانشگاهیان
دانشگاهیانی که برای تحقق دانشگاه سبز فعالیت می کنند، از راهکارهای مختلفی برای ارتقای محیط زیست فضای دانشگاه استفاده می کنند. استفاده از انرژی های پاک، یکی از عمده راه حل های آنان برای کاهش جلوگیری از آلوده شدن محیط زیست دانشگاه است.
 
استفاده حداقلی از سوخت های فسیلی و یک بار مصرف و بهره گرفتن از انرژی های پاک مثل نور خورشید، می تواند محیط دانشگاه را به استانداردهای محیط زیست نزدیک تر کند؛ مثلا جالب است که در دانشگاه هاروارد آمریکا، از روغن های سوخته در سلف سرویس های دانشگاهی برای سوخت اتوبوس های دانشگاه استفاده می شود.
 
توسعه فضای سبز دانشگاه و کاشت درختان در محوطه مراکز آموزش عالی هم ازجمله برنامه های بلندمدتی است که در دانشگاه های حامی دانشگاه سبز انجام می شود. همچنین در حالی که انتشار گازهای گلخانه ای یکی از عوامل مهم آلودگی محیط زیست به حساب می آید، در دانشگاه سبز تلاش می شود انتشار گازهای گلخانه ای تولید شده در فضای دانشگاه به صفر برسد.
 
رها کردن زباله در فضای دانشگاه، سوزاندن سوخت های فسیلی و استفاده از خودرو در محیط دانشگاه ازجمله کارهایی است که می تواند انتشار گازهای گلخانه ای را افزایش دهد.
 
مرمت ساختمان های دانشگاه برای جلوگیری از هدر رفتن انرژی هم تاثیر مستقیمی بر کاهش مصرف سوخت و در نتیجه کاهش آلودگی هوا دارد که در دانشگاه های سبز سعی می شود استانداردهای معماری برای جلوگیری از هرز رفتن انرژی در ساختمان های دانشگاه پیاده شود.
یکی دیگر از اقدام های فعالان دانشگاه سبز، تفکیک و بازیافت زباله ها از مبداست. هر روز میلیون ها دانشجو، میلیون ها تن زباله در محیط دانشگاه ها تولید می کنند و اگر همین زباله ها در فضای دانشگاه ها تفکیک و بازیافت شود، کمک شایانی به محیط زیست دانشگاه و استفاده حداکثری از منابع در دسترس خواهد بود.
 
جای خالی دانشگاه سبز در ایران
بسیاری از دانشگاه های کشور ـ بخصوص دانشگاه های دولتی در مراکز استان ها ـ از فضای فیزیکی مناسبی برای نهادینه کردن فرهنگ دانشگاه سبز برخوردار هستند، اما همچنان این مفهوم در دانشگاه های ایران، جا نیفتاده است و فعالیت های منظم و هدفداری نیز برای دستیابی به اهداف دانشگاه سبز در دانشگاه های ایران انجام نمی شود.
 
اگرچه برخی دانشگاه های کشور در سال های اخیر، فعالیت های موثری برای ارتقای شاخص های کیفی محیط زیست در دانشگاه ها انجام داده اند، اما هنوز هم بسیاری از فضاهای فیزیکی در دانشگاه های ایران بدون استفاده رها شده است و در حقیقت، حفظ و اعتلای محیط زیست دانشگاه ها، همچنان به عنوان دغدغه ای جدی برای اغلب دانشگاهیان مطرح نیست.
 
دانشگاه تبریز، یکی از دانشگاه های پیشرو در مسیر دانشگاه سبز است و می توان این دانشگاه را یکی از بهترین الگوهای دانشگاه سبز در بین مراکز آموزش عالی کشور به شمار آورد. محمد تقی علوی که حدود پنج سال ریاست این دانشگاه را به عهده داشته، درباره لزوم حرکت به سمت دانشگاه سبز، به «جام جم» می گوید: یکی از اولویت های اصلی دانشگاه های ایران، حرکت در مسیری است که فضای دانشگاه به عنوان محیطی آرامش بخش برای تحصیل و زندگی باشد.
 
علوی معتقد است که در کارهای علمی، استاد و دانشجو در دانشگاه به محیطی شاداب نیاز دارند، اما این ضرورت هنوز از سوی بسیاری از دانشگاهیان کشور دیده نشده است. با وجود این که دانشگاه های کشور در چند سال گذشته، همواره با مشکل کمبود بودجه روبه رو بوده است، اما علوی بر این باور است که کمبود بودجه نمی تواند دلیل موجهی برای نادیده گرفتن ارتقای شاخص های محیط زیست دانشگاه باشد و می توان با کمترین بودجه و با مدیریتی قوی، دانشگاه را به محیطی سرسبز و پرنشاط برای دانشگاهیان تبدیل کرد. مثال هایی که این عضو هیات علمی دانشگاه تبریز به آن اشاره می کند نیز در جای خود بسیار تامل و قابل الگوبرداری است.
 
مثلا در دانشگاه تبریز مرسوم است هر استادی که کتابی منتشر می کند، چون برای چاپ آن کتاب درختانی قطع شده، بنابراین آن استاد موظف است در همان فضای دانشگاه یک درخت بکارد. فضای فیزیکی دانشگاه تبریز به عنوان مرکزی حامی دانشگاه سبز حدود 500 هکتار است که در آن، درختان به شکل سنتی احیا می شوند و باغ بزرگ موجود در این دانشگاه را نیز می توان محصول همکاری چند ساله دانشجویان و مدیران این دانشگاه به حساب آورد.
 
البته برخی دانشگاه های دیگر مثل دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، دانشگاه شیراز، دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه اصفهان نیز تلاش های زیادی کرده اند که اهداف دانشگاه سبز را در دانشگاه خود محقق کنند، اما هنوز اغلب دانشگاه های ایران با این واژه و مفاهیم آن بیگانه هستند. از سوی دیگر، افزایش تعداد دانشگاه های بسیار کوچک در سال های اخیر نیز باعث شده امکان تحقق کامل دانشگاه سبز در این فضاهای کوچک آپارتمانی وجود نداشته باشد.
 
شناسانده نشدن مفهوم دانشگاه سبز به جامعه دانشگاهی کشور و دراولویت نبودن فعالیت های زیست محیطی در محیط دانشگاه ها نیز از دیگر عواملی است که تحقق دانشگاه سبز در دانشگاه های ایران را با رکورد مواجه کرده است.
 
حمایت از کانون های دانشجویی حامی محیط زیست
یکی از عمده راه هایی که می توان به فرآیند دانشگاه سبز در مراکز آموزش عالی کمک کرد، تاسیس و حمایت از کانون های دانشجویی دوستدار محیط زیست است.
 
هم اکنون در اغلب دانشگاه های ایران، چنین کانون هایی وجود ندارد و در برخی دانشگاه هایی هم که وجود دارد، فعالیت جدی برای اعتلای محیط زیست فضای دانشگاهی انجام نمی شود. این کانون ها می توانند با آموزش سایر دانشجویان و جذب نیروهای مستعد، زمینه فراهم شدن دانشگاه سبز را در زمانی کوتاه تر میسر کنند. البته واضح است که آموزش و فرهنگسازی برای پاسداشت محیط زیست فضای دانشگاهی، بدون اختصاص اعتبار کافی به سرانجام نمی رسد و به همین منظور، حمایت مالی و معنوی مدیران دانشگاه ها از کانون های دانشجویی حامی محیط زیست دانشگاه ها، فرصتی را فراهم می کند که تحقق دانشگاه سبز در سراسر ایران به هدفی واقع بینانه و قابل باور تبدیل شود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:58 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

فناوری های نوین، ضرورت آموزش است

بازديد: 97

فناوری های نوین، ضرورت آموزش است

پاییز در راه است و فقط یکی دو روز تا بازگشایی مدارس باقی مانده است. آغاز فصل پاییز و بویژه ماه مهر بیش از هر چیز خاطره روزهای اول مدرسه و بوی کلاس درس و مدرسه، کتاب و لوازم التحریر را در ذهن تداعی می کند.
 
    اگرچه هنوز هم کتاب، دفتر، مداد و خودکار از ضروری ترین لوازم مورد نیاز دانش آموزی به شمار می آید، اما مثل این که مدرسه ها و دانش آموزان و حتی معلمان و به طور کلی راه و رسم آموزش و آموختن نیز از پیامدهای زندگی دیجیتال در امان نمانده اند. دانش آموزان امروزی دغدغه های جدیدی دارند و نیازهایشان فقط به دفتر و مداد و مداد رنگی محدود نمی شود. آنها ترجیح می دهند به جای ابزارهای آموزشی قدیمی که برای همه دانش آموزان دیروز شناخته شده است از امکانات و فناوری های آموزشی جدیدی که صفت دیجیتال را به یدک می کشند، استفاده کنند.
 
در حقیقت این روزها استفاده از گوشی های هوشمند، لپ تاپ، تبلت های دانش آموزی و کتابخوان های دیجیتال در آموزش، جایگاهی درخور را به خود اختصاص داده و به همین دلیل در بسیاری کشورها، کلاس های درس با استفاده از ابزارهای نوین آموزشی برگزار می شود. بررسی های انجام شده نشان می دهد ابزارها و فناوری های دیجیتال در آموزش کودکان و نوجوانان جایگاه مهم و تاثیر گذاری دارد و بر این اساس پیش بینی می شود در آینده ای نه چندان دور، سبک مطالعه و یادگیری دانش آموزان با تغییراتی اساسی مواجه شود. چه بخواهیم و چه نخواهیم در آینده ای نزدیک شاهد حضور ابزارهای آموزشی دیجیتال در مدارس خواهیم بود.نمونه ای از ابزارهای کمک آموزشی دیجیتال را که بتازگی به بازارعرضه شده است مورد بررسی قرار می دهیم تا با ویژگی ها و امکانات این ابزارها بیشتر آشنا شویم.
    
    قلم های مترجم
    دنیای امروز بسیار کوچک تر از دنیای 50 سال پیش است، چرا که حالابه دلیل همه گیر شدن پرواز با هواپیما یا استفاده از اینترنت بسیاری از افراد این امکان را دارند که به کشورهای مختلف در دنیا سفر کنند یا به شکل مجازی به سیاحت در آنجا یا رفاقت با دوستانی خارجی بپردازند. از این رو یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان پذیرفته شده بین المللی به یکی از ضرورت ها تبدیل شده است و حالااز ابزارهای مختلفی می توان به عنوان مترجم همراه استفاده کرد. اما این گجت که یک مترجم اختصاصی است به شما امکان می دهد از آن به عنوان یک ابزار کمک آموزشی استفاده کنید.
 
این قلم مترجم می تواند معنی واژه هایی را که شما در حال خواندن آن هستید و زیر آنها خط می کشید به زبان انگلیسی روی صفحه کتاب نمایش دهد. این گجت از دو قسمت تقسیم شده است. بخشی از آن روی مداد یا خودکارتان نصب می شود. بخش دیگر آن حافظه مترجم است که وظیفه تبادل اطلاعات با رایانه را به عهده دارد و از طریق پایانه USB به رایانه متصل می شود. به این ترتیب می توانید واژه های تخصصی یا حتی همه واژه های یک زبان را به حافظه این ابزارک مترجم اضافه کنید. استفاده از این ابزار به دانش آموزان کمک می کند بتوانند آموزش زبان انگلیسی را به روشی ساده تر تجربه کنند.
    
    مکان نماهایی برای لمس نکردن
    این روزها در بسیاری از ابزارهای دیجیتال از گوشی های هوشمند گرفته تا تبلت ها دیگر از کلیدهای فیزیکی نشانی پیدا نمی کنید و در حقیقت صفحات لمسی، جایگزین کلیدهای فیزیکی شده است. البته اگر با صفحات لمسی میانه خوبی دارید با مشکلی مواجه نخواهید شد. اما این موضوع برای دانش آموزان با محدودیت های بیشتری همراه است. استفاده از مکان نماها امکانی شناخته شده در دنیای دیجیتال است که بازگشت آنها می تواند این محدودیت ها را از میان بردارد. این گجت که در حقیقت یک مکان نمای بسیار بزرگ است، می تواند رابط بین دنیای فیزیکی و فضای مجازی در محیط رایانه باشد. این مکان نما شبیه قلمی است که می توانید از آن برای تسهیل کار با صفحات لمسی استفاده کنید. در واقع این قلم هنگام کار با صفحات لمسی نقش انگشت شما را ایفا می کند. به نظر می رسد ابعاد و اندازه بزرگ این مکان نماها، ویژگی منحصر به فرد آن برای دانش آموزانی است که می خواهند از صفحات لمسی استفاده کنند. این مکان نماها ویژگی مغناطیسی دارد و براحتی روی سطوح فلزی می چسبد. در حقیقت شاید این مکان نماها بتواند به نوعی جایگزین مداد یا خودکار باشد و حتی بتوانید از آن برای نت برداری روی تخته های دیجیتال کلاس های درس هم استفاده کنید.
    
    وقتی ربات، معلم می شود
    استفاده از ربات ها در آموزش مقوله جدیدی است که این روزها در مدارس ابتدایی کره جنوبی سر و صدای زیادی راه انداخته است. این دانش آموزان می توانند بنا به خواسته خودشان از حضور معلم های رباتیک در کلاس های آموزش زبان انگلیسی بهره مند شوند. این ربات های تخم مرغی شکل آموزش زبان انگلیسی در مدارس این کشور را با تغییرات جالب توجهی مواجه کرده است. البته این ربات ها فقط جنبه فیزیکی دارند و آموزش زبان از طریق بازپخش صدا و تصویر معلم های واقعی در کلاس درس ثبت می شود. به گفته مقامات آموزشی که حضور ربات های آموزگار در کلاس های درس را از نزدیک تجربه کرده اند، در این کلاس ها دانش آموزان خجالتی هنگام صحبت کردن با این ربات آرامش بیشتری دارند، بنابراین در مجموع روند آموزش از بازده بیشتری برخوردار است. البته معلم ها می توانند از راه دور دانش آموزان را ببینند و صدای آنها را بشنوند. این ربات ها می توانند برای دانش آموزان آواز بخوانند و در کتاب خواندن، آنها را همراهی کنند. البته وجود ربات ها به این معنی نیست که معلم ها برای همیشه بازنشسته می شوند، بلکه بیشتر نقش حمایتی و تکمیلی دارند.
    
    تبلتی برای دانش آموزان
    اگر از جمله پدر و مادرهایی هستید که از استفاده دائم بچه ها از لپ تاپ و تبلت شخصی خودتان به ستوه آمده اید، این گجت دانش آموزی چاره کار شماست. این ابزار دیجیتال که راندباکس نام دارد، هم می تواند وسیله ای برای سرگرمی باشد و هم کاربرد آموزشی داشته باشد. این وسیله ترکیبی از ابزارهای کاربردی مختلف از تلویزیون و دستگاه پخش دی وی دی تا دوربین دیجیتال، کنسول بازی، لپ تاپ و تبلت است که در ساختاری کودکانه کنار هم قرار گرفته است. به گفته طراحان، این وسیله کوچک و جمع و جور فراتر از یک تبلت دانش آموزی است و می تواند همه نیازهای دانش آموزان در محدوده سنی 5 تا 14 سال را پاسخگو باشد. برای استفاده از خدمات و امکاناتی که این ابزار جادویی در خود جای داده است، هم می توانید از صفحه کلید آن و هم از صفحه لمسی اش استفاده کنید، پس داشتن آن به معنی در اختیار داشتن امکاناتی متنوع است. استفاده از این امکانات نیز بسیار ساده است. در حقیقت این وسیله از نظر سخت افزاری و نرم افزاری به گونه ای طراحی شده که دانش آموزان می توانند براحتی و بدون نیاز کمک از دیگران از آن استفاده کنند.
    
    مطالعه در تاریکی شب
    خیلی از افراد عادت دارند شب ها بیدار بمانند و درس بخوانند تا صبح با آمادگی بیشتری در کلاس درس حاضر شوند. اما ممکن است این کار بویژه برای هم اتاقی های آن دسته از دانشجویانی که در خوابگاه های دانشجویی اقامت دارند، دردسرساز شود. این چراغ های مطالعه به شما امکان می دهد بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران شب بیدار بمانید و به درس خواندن ادامه دهید. این چراغ ها از نظر شکل ظاهری به شکل گیره هایی هستند که براحتی به پشت صفحه کاغذ، کتاب یا حتی کتابخوانی که از آن برای مطالعه کتاب ها یا جزوه های درسی استفاده می کنید، متصل شده و نور لازم برای تسهیل مطالعه شما را تامین می کند. طول عمر هر یک از لامپ های این گجت کاربردی حدود ده هزار ساعت است، بنابراین می توانید برای مدت زمان طولانی بدون نیاز به تعویض لامپ ها هنگام مطالعه از آن استفاده کنید. بعد از این مدت زمان هم می توانید لامپ ها را عوض کنید. به نظر می رسد این چراغ مطالعه که وسیله ای اختصاصی است بتواند امکاناتی را برای آنها که اهل کتاب و مطالعه هستند فراهم کند تا بتوانند از هر فرصتی در خلوت خودشان برای افزودن بر دانسته ها و معلوماتشان بهره گیرند.
    
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:57 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کاربرد ریاضیات در دکوراسیون: تناسب در چیدمان منزل را یاد بگیرید

بازديد: 171

کاربرد ریاضیات در دکوراسیون: تناسب در چیدمان منزل را یاد بگیرید

برقراری تناسب در چیدمان منزل یا همان دکوراسیون، یکی از مهم‌ترین اصول خلق يك دکور زیبا و چشم نواز است. احتمالا شما هم دکورهایی را دیده اید که به‌رغم صرف هزینه گزافی که برای تهیه وسایل آنها شده است، اصلا زیبا به نظر نمی‌رسند و مجموعه‌ای نامتناسب از اشیای گران قیمت را تنها دور هم جمع کرده‌اند.

گذشته از اصولی که در رابطه با انتخاب درست رنگ، بافت، سبک دکور و اشیای متناسب با سبکی که بر می‌گزینید، ریاضیات و تناسب ریاضی نقش بسیار مهمی در چیدمان صحیح منزل شما ایفا می‌کند. یک چیدمان اصولی بر مبنای اصول ریاضی فرمول‌های ساده‌ای دارد که اگر آن را فرا بگیرید می‌توانید متناسب با فضایی که در اختیار دارید دکور زیبایی را خلق کنید و از اینکه منزل خود را به محیطی تبدیل کنید که در آن تنها اشیا بی‌هیچ تناسبی در کنار هم قرار گرفته‌اند، دوری کنید.

مهم‌ترین اصل ریاضی برای ایجاد تناسب در میان اشیا و فضا، اصل دوسوم است.
-- دو سوم یک کسر ساده اما پرکاربرد در دکوراسیون است که نه تنها برای مبلمان بلکه تقریبا برای تمام اشیایی که در دکوراسیون مورد استفاده قرار می‌گیرند صدق می‌کند. علاوه بر دو سوم، کسر یک سوم هم جزو تناسب‌های پرکاربرد در چیدمان منزل است.

-- هنگام بررسی پرده‌ها، فاصله لبه‌های پنجره تا دیوار، باید یک‌ سوم پنجره باشد.

-- شومینه و پوشش آن باید یک‌سوم‌اندازه دیوار باشد. همین‌طور، آیینه یا وسایل تزیینی که بالای تختخواب یا مبل قرار دارند، باید در حدود دوسوم پهنای مبل یا تختخواب باشد. بیشتر مردم، کاناپه‌های بسیار بزرگ و قالیچه‌های بسیار کوچک برای منازل خود می‌خرند. در حالی كه مبلمان شما باید دوسوم فضای خانه را اشغال کرده و یک سوم را برای رفت و آمد خالی بگذارد.

-- رعایت فاصله مناسب از پایه مبل تا فرش هم یکی دیگر از اصولی است که باید در انتخاب فرش به آن دقت داشته باشید. معمولا بین پایه مبل و طول و عرض بیرونی فرش، به طور متوسط 30 سانتی متر فاصله باید وجود داشته باشد.

کاربرد قطر برای تعیین‌ اندازه عامل نور
علاوه بر این، به دست آوردن قطر فضا برای تعیین تناسب‌اندازه منبع نور که می‌تواند لوستر، چلچراغ یا هر منبع دیگری باشد، در این زمینه بسیار کاربردی است.

همه ما فکر می‌کنیم هر چقدر لوستر یا منابع روشنایی بزرگ‌تر و باشکوه‌تر باشد دکور ما زیباتر و اشرافی‌تر می‌شود این در حالی است که عدم رعایت تناسب در این مورد هم یکی از عواملی است که اصولی بودن و در نهایت زیبایی دکور شما را به هم می‌زند.

برای این کار کافی است، قطر اتاق را با دو برابر کردن عرض آن به دست آورید.‌ اندازه قطر اتاق در واحد متر هر چقدر باشد، چلچراغ یا لوستر باید همان قطر را در واحد سانتی‌متر داشته باشد.

کاربردهای دیگر قانون دو سوم
علاوه بر آنچه گفته شد، شما می‌توانید از قانون دوسوم برای گل‌‌آرایی نیز استفاده کنید.‌ اندازه گلدان باید یک سوم ارتفاع فضای در دسترس باشد. با رعایت این قانون خواهید دید که دیگر انتخاب‌های شما برای گلدان و یا هر عامل تزیینی دیگر کاملا درست و به‌جا خواهد بود.

این قانون در زمان چسباندن کاغذ دیواری هم می‌تواند بسیار راهگشا باشد. به این ترتیب، هنگامی که قصد چسباندن حاشیه‌های کاغذ دیواری را دارید، ارتفاع دیوارها را ‌اندازه گرفته و تقسیم بر سه کنید. حاشیه را در فاصله یک‌سوم از بالا یا دو سوم از پایین نصب کنید.

فواید دیگر تناسب در دکوراسیون
رعایت تناسب در دکوراسیون در نهایت برای زیبایی بیشتر است. اما گذشته از این، می‌توان با یادگیری اصول تناسب در چیدمان منزل، به اهداف دیگری هم دست پیدا کرد.

اولین هدفی که در این زمینه می‌توان به آن اشاره کرد، کنترل وسایل اضافه در نتیجه تناسب بندی در فضای منزل است. وقتی تناسب‌ها حساب شده و سنجیده باشد، وسایل اضافه‌ای که همیشه فکر می‌کردیم در خانه برایشان جای خالی داریم، یا از محیط حذف می‌شوند و یا به انباری یا نقاطی که در معرض دید نیستند مانند کمد‌ها منتقل می‌شوند. پس از این حذف و انتقال است که تازه متوجه می‌شوید چقدر فضای زندگیتان بهتر و بازتر شده است.

پوشاندن نواقص، یکی دیگر از فواید رعایت تناسب در دکوراسیون است. به عنوان مثال با استفاده از پرده‌های بلند و آویختن آنها از سقف، ارتفاع را بلندتر نشان دهید و با خطای دید، نقص پنجره‌های کوچک، اتاق کوچک یا سقف کوتاه را بپوشانید.

حتما به این نکته توجه داشته باشید که در مورد‌اندازه‌‌ها همیشه از بزرگ‌ترین وسایل مثلا بزرگ‌ترین مبل شروع کنید سپس وسایل متناسب با آن را بچینید. ممکن است یک میز یا یک آباژور هم مناسب باشند ولی زمانی که کنار یک تخت یا مبل قرار می‌گیرند، بسیار بزرگ‌تر یا کوچک‌تر به نظر برسند. به این ترتیب، می‌بینید که تنها نباید وسایل را به صورت تکی در نظر گرفت؛ بلکه دکوراسیون مجموعه‌ای از چیدمان اصولی وسایلی است که باید به صورت هماهنگ در کنار هم قرار بگیرد.
 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:56 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تعاریف و مفاهیم: قانون اعداد بزرگ

بازديد: 317

تعاریف و مفاهیم: قانون اعداد بزرگ

قانون اعداد بزرگ احتمالاً معروفترین نتیجه در نظریهٔ احتمالات است که برای توصیف نتیجهٔ تکرار یک آزمایش به دفعات زیاد به کار می‌رود. بر طبق این قانون هر قدر تعداد دفعات تکرار آزمایش بیشتر شود، میانگین نتایج به امید ریاضی آن نزدیک‌تر می‌شود.
 
به عنوان یک مثال، وقتی یک تاس شش‌وجهی را یک بار بریزیم، یکی از عددهای ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ یا ۶ به دست خواهد آمد. اگر این آزمایش را تکرار کنیم، هر دفعه یکی از این اعداد به دست می‌آیند و اگر تاس نااریب باشد، احتمال دیده شدن این اعداد با هم برابر است. در نتیجه امید ریاضی عددی که با ریختن هر بار تاس به دست می‌آید طبق این فرمول:

برابر با ۳٫۵ است. طبق قانون اعداد بزرگ، هرگاه آزمایش ریختن تاس را به دفعات زیاد تکرار کنیم، میانگین اعدادی که به دست می‌آید تدریجأ به ۳٫۵ نزدیک خواهد شد. به طور مثال می‌توان به آزمایش پرتاب سکه اشاره کرد.همانطور که میدانیم نتیجه این آزمایش توزیع برنولی دارد .اگر فقط یک بار آزمایش را انجام دهیم احتمال رو آمدن سکه برابر ۱/۲ است، طبق قانون اعداد بزرگ اگر تعداد پرتاب ها زیاد باشد نسبت تعداد رو آمدن ها به تعداد کل پرتاب ها به ۱/۲ میل میکند.
 
مشخص است که اختلاف تعداد رو ها و پشت ها با زیاد شدن تعداد آزمایش ها افزایش پیدا میکند .پس احتمال کوچک بودن اختلاف روها و پشت ها به سمت عدد صفر میل میکند.هم چنین می‌توان نتیجه گرفت که نسبت اختلاف رو ها و پشت ها به تعداد کل پرتاب ها نیز به سمت صفر میروند .از این حقیقت در میابیم که با وجود رشد اختلاف بین تعداد رو ها و پشت ها در انجام این آزمایش به دفعات زیاد، سرعت این رشد از سرعت افزایش تعداد کل پرتاب ها کم تر است .

میتوان قانون اعداد بزرگ را به صورت خلاصه شده به شکل زیر نوشت:
 
که در آن  {x_1} , {x_2} , ...  دنباله ای از متغیرهای تصادفی مستقل با توزیع یکسان و میانگین  u  هستند.

(Gerolamo Cardano (۱۵۰۱-۱۵۷۶ جیرولامو کاردانو ریاضی دان ایتالیایی بدون اثبات ریاضی بر این باور بود که دقت نتایج تجربی در امار با افزایش تعداد دفعات آزمایش بیشتر میشود. این فرضیه بعد ها تحت عنوان قانون اعدد بزرگ اثبات شد و مورد توجه قرار گرفت .حالت خاصی از این قانون برای متغیرهای برنولی برای نخستین بر توسط Jacob Bernoulli ژاکوب برنولی اثبات شد . او این قانون را قضیه طلایی نامید، ولی بعد ها با نامقانون اعداد بزرگ مشهور شد
 
در سال ۱۸۳۵ سیمون دنیز پواسون Siméon Denis Poisson این قانون را با نام قانون اعداد بزرگ توضیح داد.هم اکنون این قضیه با هر دو نام ذکر شده شناخته میشود . بعد از برنولی و پواسون ریاضیدانان دیگری مانند مارکف، چبیشف، بورل و کولموگرف برای بهبود این تعریف و اثبات آن تلاش کردند و در نهایت الکساندر کینچین برای هر متغیر تصادفی دلخواه آن را اثبات کرد.این تلاشها منجر به پیدایش دو حالت مختلف از این قانون شد . این دو قسمت عبارت است از قانون ضعیف و قوی. قانون ضعیف و قوی اعداد بزرگ دو قانون متفاوت نیستند .در بلکه این دو قانون از دو دیدگاه متفاوت موضوع همگرایی احتمال وقتی تعداد دفعات آزمایش زیاد است به مقدار میانگین را توضیح میدهند .همچنین میتوان قانون ضعیف را از قانون قوی نتیجه گرفت.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:55 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

زندگینامه بزرگان آموزش: جان دیویی

بازديد: 181

زندگینامه بزرگان آموزش: جان دیویی

جان دیویی (زاده ۲۰ اکتبر ۱۸۵۹ -در گذشت ۱ ژوئن ۱۹۵۲) یکی از معروفترین فیلسوفان امریکایی قرن بیستم و از پیشتازان عمل گرایی (پراگماتیسم) است که آرای انقلابی‌اش در باب سرشت فلسفه، آموزش، جامعه و سیاست بحث‌های فراوانی را به وجود آورد.
 
زندگی‌نامه
جان دیویی در روز بیستم اکتبر سال ۱۸۵۹ میلادی در شهر برلینگتون در ورمونت آمریکا به دنیا آمد. او بیست سال ابتدایی زندگی‌اش را در روستا گذراند و تحصیلات مقدماتی خود را در همان‌جا به پایان برد. او پس آن وارد دانشگاه جان هاپگینز شد و در کنار تحصیل در رشته فلسفه به شغل آموزگاری در مدرسه نیز مشغول بود.
 
دانشگاه جان هاپکینز تا زمان فارغ التحصیلی او تحت سرپرستی جرج اس موریس بود که گرایش‌های آرمانگرایی داشت و توانسته بود ذهن دیویی را با اندوخته‌های خود در این خصوص مشغول کند. دیویی جان هاپکینز را به قصد تصاحب یک منصب پیشنهادی به سوی دانشگاه میشیگان ترک گفت.
 
اولین فعالیت جدی دیویی در فلسفه تلاشی بود که در خصوص ترکیب شیوه در حال پیدایش روانشناسی تجربی با پایه‌های اصلی آرمانگرایی موریس صورت داد.
دیویی طی دهه ۱۸۹۰ به‌ویژه بعد از حضورش در دانشگاه تازه تاسیس شیکاگو در سال ۱۸۹۴، در آغار راهی قرار گرفت که شروعش منجر به فاصله گرفتن او از مابعدالطبیعه آرمانگرایی شد؛ روندی که دیویی در زندگینامه خود با نام «استبدادگرایی تا تجربه گرایی به آن اشاره داشته‌است. دیویی با تاثیر بسیار از "اصول روانشناسی" ویلیام جمیز، به رد ادعای آرمانگرایان پرداخت که در آن با مطالعه پدیده‌های تجربی، دنیا را ذهن انسان می‌دانستند.
 
مشاجره با رئیس دانشگاه شیکاگو، دیویی را در سال ۱۹۰۴ مجبور به ترک این دانشگاه کرد و پس از آن به تدریس در دانشگاه کلمبیا پرداخت و تا زمان بازنشستگی در این دانشگاه باقی‌ماند. دیویی در طی این سال‌ها بسیاری از آثار ارزشمند خود را به رشته تالیف درآورد.
 
درباره آموزش
تئوری‌های آموزشی دیویی در کتابهای «عقاید آموزشی من» (۱۸۹۷)، «مدرسه و جامعه» (۱۹۰۰)، «کودک و برنامه آموزشی» (۱۹۰۲)، «دموکراسی و آموزش» (۱۹۱۶) و «تجربه و آموزش» (۱۹۳۸) معرفی شده. دیویی پیوسته نشان می‌دهد که آموزش و یادگیری فرایندهای اجتماعی هستند و در نتیجه مدرسه خود یک موسسه اجتماعی است که در آن اصلاح اجتماعی می‌تواند و باید شکل بگیرد. به علاوه، او باور داشت که دانش آموزان در یک محیط آموزشی که به آنها اجازه تجربه و رابطه متقابل با برنامه درسی را می‌دهد می‌بالند و همه دانش آموزان باید امکان دخالت و همکاری در یادگیری خود را داشته باشند.
 
ایده‌های دموکراسی و اصلاح اجتماعی پیوسته در نوشته‌های دیویی پیرامون آموزش مطرح می‌شوند. او استدلال قوی برای اهمیت آموزش نه فقط به عنوان فضایی برای کسب دانش موضوعی، بلکه به عنوان فضایی برای یادگیری زندگی ارائه می‌کند. از این دیدگاه، هدف آموزش نباید صرفاً کسب یک سری مهارت‌های از پیش تعیین شده، که باید تحقق کامل قابلیت‌های فرد و کسب توانایی برای استفاده از آن مهارت‌ها برای منفعت جمعی باشد. او می‌گوید:«آماده کردن کودک برای زندگی آینده یعنی او را مسئول خود کردن و طوری تعلیمش دادن که بتواند آماده استفاده کامل از تمام قابلیت‌هایش باشد.» (۱۸۹۷و ص.۶) علاوه بر کمک به دانش آموزان برای تحقق کامل قابلیت هایشان، دیویی اذعان می‌کند که مدارس و آموزش در ایجاد اصلاح و تغییر اجتماعی موثرند. او می‌گوید: آموزش یک روش قانونمند کردن فرایند شریک شدن در آگاهی اجتماعی است و تطبیق فعالیت‌های فردی بر مبنای این آگاهی اجتماعی تنها راه بازسازی اجتماعی است (۱۸۹۷و ص.۱۶) .
 
علاوه بر ایده‌هایش در مورد اینکه آموزش چیست و چه تاثیراتی باید بر جامعه داشته باشد، دیوی عقاید دقیقی هم در مورد نحوه پیاده سازی آموزش در کلاس درس داشت. در کتاب کودک و برنامه درسی (۱۹۰۲)، دیویی دو طریقه فکری اصلی و متعارض در مورد آموزش را به بحث می‌گذارد. طریقه اول بر مبنای برنامه درسی است و تمرکزش تقریباً به طور کامل روی موضوع درسی است که قرار است آموزش داده شود. دیویی معتقد است که ایراد اساسی این روش عدم فعالیت دانش آموزان است. در این چهارچوب بخصوص، «کودک صرفاً یک موجود ناپخته‌است که باید پخته شود، او یک موجود سطحی است که باید عمق پیدا کند» (۱۹۰۲، ص.۱۳). او معتقد است که برای موثر ترین آموزش، مطالب باید طوری ارائه شوند که دانش آموزان بتوانند بین اطلاعات و تجربه‌های قبلی خودشان ارتباط برقرار کنند و در نتیجه ارتباطشان با دانش جدید عمیق شود.
 
همزمان دیویی نسبت به زیاده‌روی‌های آموزش گران معتقد به کودک محوری که ادعا می‌کردند دنبال کنندگان راه او هستند بدبین بود و معتقد بود که اتکا زیاد روی کودک می‌تواند همانقدر برای فرایند یادگیری مضر باشد. به نظر او ایراد بالقوه این روش فکری این بود که اهمیت مطالب درسی و همچنین معلم را نادیده می‌گرفت.
 
برای حل این معضل، دیویی از ساختار آموزشی دفاع می‌کرد که تعادلی میان ارائه دانش و علاقه‌مندی‌ها و تجربیات کودک برقرار کند. او معتقد بود «کودک و برنامه درسی دو حدی هستند که یه فرایند واحد را تعریف می‌کنند. همانطور که دو نقطه یک خط راست را. در نتیجه موقعیت کنونی کودک و حقایق و واقعیت‌های علمی تدریس را تعریف می‌کنند.»(۱۹۰۲، ص. ۱۶) بر اساس این استدلال دیویی یکی از معروف ترین طرفداران یادگیری در عمل یا آموزش تجربی، که مرتبط با و نه هم معنی یادگیری تجربی است، شد. او ادعا می‌کرد که «دانش از تاثیراتی که اجسام طبیعی روی ما می‌گذارند به دست می‌آید، در نتیجه دستیابی به دانش بدون استفاده از این اجسام تاثیر گذار غیر ممکن است»(۱۹۱۶/۲۰۰۹، ص ۲۱۷-۲۱۸). نظریات دیویی خیلی از الگوهای تجربی تاثیر گذار و طرفداران آنها را تحت تاثیر قرار داد. خیلی از محققین حتی اعتبار یادگیری پروژه محور را که دانش آموز را در نقش یک محقق فعال قرار می‌دهد به او می‌دهند.
 
دیویی تصویری جدید نه فقط از آنچه در فرایند یادگیری باید اتفاق بیفتد که از نقشی که معلم در این فرایند باید به عهده بگیرد ارائه کرد. به نظر او، معلم نباید کسی باشد که در جلوی کلاس می‌ایستد وتکه‌های اطلاعات را پخش می‌کند که دانش آموزان منفعل آنها را جذب کنند. بلکه معلم بایدنقش راهنما و پیش برنده را به عهده بگیرد. آنطور که دیویی (۱۸۹۷) توضیح می‌دهد:
 
حضور معلم در مدرسه برای تحمیل کردن ایده‌های مشخص و یا ایجاد عادت‌های بخصوص درکودک نیست بلکه برای این است که به عنوان یک عضو اجتماع تاثیراتی را که کودک تجربه می‌کند انتخاب می‌کند و به او کمک می‌کند که به نحو مناسب به آنها پاسخ دهد(ص.۹)
 
در نتیجه معلم تبدیل به همراهی در فرایند یادگیری می‌شود که دانش آموزان را راهنمایی می‌کند تا بتوانند مستقلاً مفاهیم هر مبحث را کشف کنند. این فلسفه تبدیل به ایده‌ای بسیار محبوب و پر طرفدار در برنامه‌های تربیت معلم امروزی شده. « ژان دیوئی » یکی از نظر پردازان در زمینه تعلیم و تربیت است، با اتکا به فلسفه عمل گرایی، مدارس مترقی آینده را واجد ویژگی‌های خاص و متفاوت با مدارس زمانی خود می‌داند در نظر وی مدارس فردا محیط‌هایی فعال هستند که در آن هر روز شاگردان با تعدادی معلمان در فعالیت‌های گوناگون شرکت دارند، فعا لیت‌هایی که الزاماً آکادمیک نخواهند بود و به دین ترتیب « زندگی غیر رسمی و سودمند» جایگزین «آموزش و پرورش متحجر و انعطاف ناپذیر سنتی می‌شود»
 
آثار
 طرح یک نظریه انتقادی در اخلاق (۱۸۸۱).
 عقاید آموزشی من (۱۸۹۷).
 مدرسه و جامعه (۱۹۰۰).
 کودک و برنامه آموزشی (۱۹۰۲).
 مطالعاتی در نظریه منطقی (۱۹۰۳). در این کتاب دیویی به دین خود نسبت به ویلیام جیمز اعتراف کرده‌است.
 رغبت و کوشش در تعلیم و تربیت (۱۹۱۳)
 فلسفه و سیاست آلمان (۱۹۱۵)
 دموکراسی و تعلیم و تربیت (۱۹۱۶)
 بازسازی در فلسفه (۱۹۲۰)
 تجربه و طبیعت (۱۹۲۵)
 اجتماع و مشکلات آن (۱۹۲۷)
 در جستجوی یقین (۱۹۲۹)
 فلسفه اصالت فرد، قدیم و جدید (۱۹۳۰)
 هنر به منزله ی تجربه (۱۹۳۱)
 تجربه و آموزش (۱۹۳۸).
 منطق: نظریه تحقیق (۱۹۳۸). این آخرین کتاب را جان دیویی در ۷۹ سالگی نوشت. عده‌ای این کتاب را بزرگترین اثر او می‌دانند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:54 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ترس های نوجوانی

بازديد: 239

ترس های نوجوانی

نوجوانی، یک دوره رشدی است که با تغییرات جسمانی، شناختی، اجتماعی و هیجانی همراه است و این تغییرات در صورت هدایت نادرست باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای نوجوان و خانواده وی می شود.
 
یکی از مشکلات و اختلالات این سن ترس اجتماعی در نوجوانان است که سبب بروز دشواری هایی در کار تربیت و هدایت آنان می شود. این اختلال بویژه در آغاز بلوغ در برخی نوجوانان به چشم می خورد و باعث پیچیدگی در روابط آنان می شود. در واقع ترس اجتماعی در نوجوان تا حدودی کاملا طبیعی است، اما زمانی به صورت معضل در می آید که در روابط نوجوان اختلال ایجاد کند و نوجوان از ارتباط با دوستان، همکلاسی ها و دیگر افراد پرهیز کند. ترس از صحبت کردن، داشتن هیجان و کمرویی در حضور افراد غریبه از علائم ظاهری رایج این نوع ترس است که در نهایت باعث دوری گزینی و محدود شدن زندگی اجتماعی و حتی به وجود آمدن مشکلاتی برای آینده وی خواهد شد.

ترس اجتماعی معمولا شامل ترس شدید از زیر نگاه دیگران بودن، ترس از مورد انتقاد قرارگرفتن یا ترس از رفتاری که موجب تحقیر و شرمندگی می شود، است. نوجوان مبتلا به ترس اجتماعی یا از موقعیت ها و فعالیت های اجتماعی به کلی دوری می کند یا با تحمل ترس، آن موقعیت ها را پشت سر می گذارد. آنها با آن که می دانند عکس العمل های افراطی و غیرمعقولی دارند، نمی توانند رفتارشان را تغییر دهند. این ترس معمولا با علائم جسمانی بخصوصی مانند لرزش دست ها، گرفتگی عضلات، سرخ شدن چهره، افزایش ضربان قلب، سردرد، حالت تهوع و لکنت زبان بروز می کند و این ترس معمولا زمانی رخ می دهد که نوجوان:

ـ در میان جمع ظاهر شود.

ـ با جنس مخالف صحبت کند.

ـ هنگام مشاهده دیگران صحبت کند یا کاری انجام دهد.

ـ با افراد صاحب قدرت مواجه شود.

ـ بخواهد حرف بجا و بحقی را بیان کند.

ـ میزهای وسط رستوران را برای نشستن انتخاب کند.

ـ هنگام انجام کاری زیر نظر کسی باشد.

ـ در گروه هایی مانند گروه دوستان، اردوهای مدرسه یا گروه های بازی شرکت کند.

ترس اجتماعی تا حدی طبیعی و موجه است، اما زمانی که نوجوان آنقدر به واسطه ترس از دیگران دوری کند که تقریبا تنها شود، مشکل ایجاد می شود؛ چرا که شخص روابط دلخواه ندارد و همین باعث محدود شدن فرد می شود. نوجوان کم کم از سوی دیگران طرد می شود و همین پذیرش نشدن از طرف دیگران باعث می شود فرد نتواند به حد کفایت نیازها و خواسته های بحق و بجای خود را به دیگران بقبولاند و از حقوق خود دفاع کند. ترس های اجتماعی دوران نوجوانی بیشتر از این ناشی می شود که نوجوان از انتقاد درباره جنبه های شخصیتی خویش هراس دارد. همان جنبه هایی که خود نیز آنها را می داند و دوری گزینی اجتماعی (اجتماع گریزی) نوجوان هم بیانگرتلاش نوجوان برای فرار از انتقاد اطرافیان است. از طرفی آنان برای «نه گفتن» به دیگران و تعیین حد و مرز برای درخواست های اطرافیان دچار مشکل می شوند، چون از این می ترسند که دیگران او را دوست نداشته باشند. تمام این مسائل باعث بروز افسردگی در نوجوان می شود که بیشتر هم به دلیل نارضایتی نوجوان از شرایط زندگی اش است.

آنان بیش از حد حساس و زودرنج هستند و از کوچک ترین حرفی آزرده خاطر می شوند. این دسته از نوجوانان اعتماد به نفس پایینی دارند و از منتقدان سر سخت خود به شمار می روند. مدام از این وحشت دارند که دیگران ضعف های واقعی یا خیالی آنان را شناسایی کنند از این رو همیشه سعی دارند با زبردستی و مهارت از این مساله جلوگیری کنند. نوجوان مبتلا به ترس اجتماعی این تصور را دارد که حواس دیگران متوجه نقص های اوست به همین دلیل برای ترس از زیر نظر بودن سرعت بیان و عمل خود را از دست می دهند و به این ترتیب افرادی خشک و سرد به حساب می آیند.

ترس های اجتماعی مربوط به ظاهر هم تقریبا از ترس های اجتماعی شایع در نوجوانان محسوب می شود. بیشتر دختران و پسران نوجوان در این دوره نگران ظاهر خود هستند. برخی با وجود تعویض دائم لباس، مدل موی جدید و آرایش زیاد همچنان این نگرانی را دارند که به اندازه کافی مورد پسند قرار نگرفته اند. همه این ترس ها در دوران نوجوانی طبیعی است تنها در مواردی غیر طبیعی است که این حالت به یک ترس بیمار گونه برای زشتی ظاهری تبدیل شود که معمولا در این حالت بیشتر نوجوانان از اشکالات و نقص های چهره مانند جوش های پوستی، ورم و پر مویی صورت، شکل بینی، شکل ابروها و فرم فک و دست و پاها شکایت دارند. ترس از زشتی ظاهری که بیشتر در سنین نوجوانی ایجاد می شود دقیقا با ترس اجتماعی فرد و احساس ناامنی در او مرتبط است. به همین دلیل برای والدین و معلمان ضروری است بدانند نوجوان با وجود ترس، آرزوی برقراری ارتباط و پذیرش از سوی دیگران را دارد و بسیاری از آنان در جستجو برای یافتن دوست و هم صحبت، همواره امیدوارند که دوست و هم صحبتی صمیمی و خودمانی پیدا کنند. این دسته از نوجوانان فقط برای آن که بتوانند با دیگران ارتباط خوبی برقرار کنند به جسارت بیشتر نیاز ندارند، بلکه ابتدا باید این نگرش را داشته باشند که دوستان و اطرافیانشان آن گونه که تصور می کنند نسبت به آنان قضاوت و ارزیابی منفی ندارند.

معمولا نداشتن مهارت های اجتماعی در نوجوانان باعث بروز ترس های اجتماعی در آنان می شود. برخی شرایط خاص زندگی از ایجاد و رشد مهارت های اجتماعی نوجوان جلوگیری می کنند و در نتیجه فرد را به سمت یک ترس اجتماعی سوق می دهند، برای مثال نقل مکان های مکرر والدین که به دلایل شغلی صورت می گیرد باعث تخریب و از هم پاشیدن روابط اجتماعی نوجوان می شود یا تعویض مدرسه که خود عاملی برای کم شدن اعتماد به نفس نوجوان شده و توانایی تحصیلی اش را بشدت تحت تاثیر قرار می دهد. بیماری های سخت یا بستری شدن طولانی مدت نوجوان در بیمارستان که باعث گوشه گیری اجتماعی وی می شود یا والدینی که توانایی برقرار کردن ارتباط با دیگران را ندارند یا در این مورد بسیار محدود عمل کرده و ارتباط شان با دیگران ضعیف است، به طور طبیعی اجازه ایجاد ارتباط اجتماعی مناسب و درست را به نوجوان خود نخواهند داد، بعلاوه این دسته از والدین به قدر کافی به مشکلات خفیف جسمی یا روحی نوجوانشان که می تواند در برقراری ارتباط با دیگران مانند سد عمل کنند، توجهی نمی کنند. همه این عوامل همراه نداشتن مهارت های لازمی که نوجوان به آنها در روابط بین فردی نیاز دارد، باعث ایجاد ترس اجتماعی و بیشتر شدن این ترس ها می شود.

بایدها و نبایدهای افراطی را حذف کنید
معمولا عوامل مضطرب کننده که شامل بسیاری از باید ها و نبایدهاست، نوجوان را از پای درمی آورد. شما به عنوان یک نوجوان به همه کارهایی که باید انجام شود، فکر می کنید. سپس زمانی که درباره کارهایتان شک می کنید یا در مورد انجام آنها تردید دارید که آیا از پس آن بر می آیید یا نه، اضطراب شما زیاد می شود، حتی اگر آن کارها آسان باشد یا قبلا هم آن را انجام داده باشید. مثلا وقتی مدام این فکر را در سر داشته باشید که «من همیشه باید نمره خوب بگیرم» یا «همه باید مرا دوست داشته باشند. »، در این صورت شما برای برآورده کردن این انتظارات تحت فشار قرار می گیرید و زندگی تان ناخوشایند می شود.

باید ها و نبایدها در زندگی هر فردی اجتناب ناپذیر است، ولی زمانی که بیش از اندازه بر آنها تاکید شود باعث فشار، استرس و حتی ترس می شود. بهتر این است که این باید ها و نباید ها را در ذهن تان به صورتی تغییر دهید که شدنی تر، مستدل تر و منطقی تر شود مثلا «خوشحال می شدم اگر می توانستم...» یا «دوست داشتم می توانستم...». با این خودگویی ها ترس و اضطراب بی موردتان را کمتر می کنید. ممتاز بودن را و نه کامل بودن را به عنوان هدف قرار دهید. این حالت یعنی تلاش برای ممتاز بودن باعث پیشرفت شما خواهد شد و این پیشرفت ،ترس و اضطراب شما را کم خواهد کرد و راحت تر عمل می کنید.

تصورات غلط نسبت به دارودرمانی
در شرایطی که نوجوان با ترس شدید با تجویز پزشک نیاز به درمان دارویی دارد گاه به دلیل تصورات نادرستی که درباره دارو وجود دارد، دارو درمانی انجام نمی شود و درمان به عقب می افتد. معمولا این باورها و تصورات غلط شامل موارد زیر است:

ـ استفاده از دارو به این معناست که من شکست خورده ام.

ـ استفاده از دارو یعنی این که من نقص روانی دارم.

ـ استفاده از دارو یعنی من فرد ضعیفی هستم.

ـ استفاده از دارو یعنی من غیر قابل کنترل هستم.

ـ خوردن دارو به من کمکی نخواهد کرد.

این تصورات، غلط هستند. به عنوان نوجوان به این فکر کنید که آیا اگر دوست شما هم دارو مصرف می کرد، یک فرد شکست خورده و بازنده محسوب می شود و آیا مصرف دارو نقص فرد به شمار می آید.

اگر پزشک متخصص بر این عقیده است که اضطراب با مصرف دارو بهتر می شود، چرا مقاومت می کنید. بیشتر اوقات اضطراب باعث می شود ما احساس کنیم جسم مان خارج از کنترل است.

اگر مطابق با تجویز پزشک دارو باعث کم شدن اضطراب شما می شود و احساس می کنید کنترل بیشتری بر خود دارید، تصورات غلط را کنار بگذارید و دارو درمانی را شروع کنید.

چند توصیه:
* به نوجوان یادآوری کنید ترس و اضطراب یک پدیده طبیعی، ضروری و بی خطر است و بخشی از تجربه هر انسانی است. به او کمک کنید تا ترس ها و اضطراب هایش را بشناسد.

* با احساسات بدنی که نوجوان هنگام اضطراب دارد، همدلی کنید؛ ولی تا اندازه ای که او فکر نکند واقعا بیمار است، مثلا اگر احساس آشوب در معده اش دارد به او یاد آوری کنید به دلیل اضطرابش است و بزودی برطرف می شود.

* به او یاد بدهید خواسته هایش را به طور مستقیم بیان کند حتی زمانی که می داند دیگران ممکن است به خواسته او اهمیتی نداده و آن را برآورده نسازند.

* از نوجوان توقع کامل بودن و کارایی بی عیب و نقص نداشته باشید، چرا که این کار فقط فشار روانی او را زیاد می کند.

* والدین و مربیان کارآمد می توانند به نوجوان کمک کنند الگوهای فکری منفی ایجادکننده و تشدید کننده ترس را تجزیه و تحلیل کند و تغییر دهد.

* تمرین اعتماد به نفس به ایجاد مهارت های اجتماعی منجر شده و با افزایش یادگیری مهارت های اجتماعی، ترس اجتماعی نوجوان نیز کم می شود.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

چگونه به کلاس اولی‌ها کمک کنیم؟

بازديد: 125

چگونه به کلاس اولی‌ها کمک کنیم؟

مقدمه:
پدر و مادر نخستین آموزگاران کودک خودند و حتی تا سال‌های اولیه‌ی آموزش رسمی مدرسه نیز ، شاید مهم‌ترین معلمان فرزندانشان باشند. آن‌ها می‌توانند دانش پایه و مهارت‌های لازم برای تجربه کردن و اندیشیدن را به کودک بیاموزند . کودک خواندن و نوشتن را از طریق دیدن، گوش دادن ، گفتن و عمل کردن یاد می‌گیرد . این مهارت‌ها ابزارهای اصلی دریافت و درک ایده‌ها ، نگرش‌ها ، افکار و مبانی تعلیم و تربیت‌اند.

پایه و اساس همه‌ی یادگیری‌ها زبان و کسب مهارت‌های کلامی است . به کارگیری یک زبان و تسلط در آن ، چه از راه گفتن و شنیدن و چه از راه خواندن و نوشتن ، چیزی جز به کاربردن و کشف رمز‌ها و نشانه‌های زبان نیست . در حقیقت ، کاربردن و کشف رمزها و نشانه‌های زبان نیست . در حقیقت ، کودک با تمرین و پرورش این مهارت‌ها ، چه در خانه و چه در مدرسه ، سعی می‌کند نیازهای خود را متناسب با اهداف و مقاصد آینده‌ی زندگی خویش برآورده کند .

در زبان سمعی (یعنی ، گفتن و شنیدن) ، کودک این نشانه‌ها را به صورت صداها و آواهای گوناگون به کار می‌برد که اگر آن‌ها را بارها نشنود و تکرار نکند ، یادگیری حروف برایش دشوار خواهد بود . در زبان بصری (یعنی خواندن و برایش دشوار خواهد بود . بارها کلمات و واژگان گوناگون را از طریق گوش دادن ، شنیده است. به عبارت دیگر ، کودک تا کلمات را نشنود و به معنی و مفهوم آن‌ها پی‌نبرد. هرگز نمی‌تواند آن‌ها را برای بیان مقصود و خواست‌های خود در جملاتش به کاربرد . از طرف دیگر ، او باید زبان سمعی را خوب آموخته باشد تا بتواند بعدها رمزها و نشانه‌های بصری را به آسانی شناسایی کند.

در موارد بسیاری مشاهده می‌شود کودکانی که در محیط خانه و خانواده هنوز موفق نشده‌اند زبان سمعی را خوب یاد بگیرند، زمانی هم که وارد مدرسه می‌شوند ، با مشکلات زیادی در زمینه‌ی یادگیری زبان بصری روبه‌رو می‌شوند . در حقیقت ، چنین دانش‌آموزانی نه صحبت‌های آموزگارانشان را می‌توانند بفهمند و نه آمادگی آموختن خواندن و نوشتن را مدرسه می‌شود . در حالی که اگر به نقش آموزش‌های والدین و آموزگارانی دوران ابتدایی در امر یادگیری این مهارت‌ها توجه و دقت کافی شود ، کودکان قادر خواهند بود نخستین مراحل زبان‌آموزی را که پایه‌ای نخستین مراحل زبان‌آموزی را که پایه‌ای برای مطالعات سال‌های متوسطه و پیشرفته خواهد بود ، با موفقیت بیاموزد . در این مقاله سعی شده است راهکارهای ملی و ساده‌ای برای پرورش و ارتقای مهارت‌های گوش دادن ، صحبت کردن ، خواندن و نوشتن در کودکان به ویژه نوآموزان کلاس اول ، معرفی گردد.

پرورش مهارت گوش دادن
1- اغلب کودکان نوآموز اطلاعات و دانسته‌های خود را از طریق گوش دادن به سخنان و گفته‌های آموزگارانشان یا بلندخوانی کتاب برای آن‌ها به دست می‌آورند و هر چند کلاس اولی‌ها تازه خواندن را شروع کرده‌اند ، اما شنودگان فعال و دقیقی‌اند .(زمانی که دانش‌آموز گوش به کتابی علمی ، تاریخی ، داستانی و ... می‌سپارد ، به خوبی مطالب و موضوعات آن را در خاطرش نگه می‌دارد و چنان چه بعدها آن کتاب را دوباره برایش بخوانند ، پیش‌تر مطلب را به یاد می‌آورد. این امر بدان دلیل است که کودک در ابتدا توجه خاصی به نحوه‌ب نگارش واژگان ندارد و فقط موضوع را دنبال می‌کند.

2- بسیاری از کلاس‌ اولی‌ها از شنیدن داستان‌ها و ماجراهای طولانی لذت می‌برند. از این رو می‌توانید علاوه بر کتاب‌های مصور داستانی، قصه‌ها و داستان‌هایی برای آنان بخوانید که شامل چند فصل باشد ، تا او بتواند ماجرایی نسبتا طولانی را دنبال کند . 

3- کلاس اولی‌ها بیشتر معانی لغات را از طریق شنیدن داستان‌ها یا توضیاتی که والدین و مربیانشان هنگام خواندن کتاب به آن‌ها می‌دهند، یاد می‌گیرند . بچه‌‌های بزرگ‌تر یا بزرگسالان ، لغات تازه را از طریق خواندن کتاب‌های جدید می‌آموزند ، اما کلاس اولی‌ها هنوز مهارت خواندن را یاد نگرفته‌اند و این موضوع در مورد آنان صدق نمی‌کند . نوآموز کلاس اول تنه می‌تواند کتاب‌های آسانی را که لغات ساده و کمی دارند و در عین حال بیش‌تر آن‌ها را نیز می‌داند ، بخواند . این کودکان به کتاب‌هایی احتیاج دارند که گنجینه‌ی لغات آن‌ها را گسترش دهد و این موضوع از طریق بلندخوانی کتاب برای آن‌ها (گوش دادن) و گفت‌وگو‌های روزانه‌ای که با والدین ، معلمان و نزدیکان خود دارند ، مسیر می‌شود .

4- کلاس‌ اولی‌ها ضمن گوش دادن به داستان‌ها یاد می‌گیرند که شنونده‌های خوبی در سر کلاس باشند . دانستن قوانین مربوط به مکالمات مثل: رعایت نوبت ، جمله‌سازی ، بیان صحیح ساختار عبارت و ... از مهارت‌هایی است که از طریق خواندن به دست می‌آید . کودکانی که این نکات را حین صحبت کردن رعایت می‌کنند ، بهتر می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و مقصودشان را در قالب کلمات بیان نمایند .
 
به آن‌چه می‌خوانند خوب گوش کنید
1- کودکان را تشویق کنید تا اشتباهاتی را که ضمن خواندن مطلبی مرتکب می‌شوند ، تصحیح کنند . وقتی کودک کلمه‌ای را اشتباه تلفظ کند ، می‌توان از او پرسید :" آیا صدای حروف را درست خواندی؟" و سپس او را راهنمتیی کرد تا کلمه یا جمله‌ی فوق را دوباره بخواند. البته ارگ کودک نتوانست شکل درست کلمه یا جمله را بگوید ، یا با آن کلمه آشنا نبود ، یا فراموش کرده بود ، خودتان شکل صحیح و معنی کلمه(جمله) را بگویید . اگر کودک معنی عبارت یا کلمه را به بیان دیگری برایتان تعریف کرد ، نشان می‌دهد که او مفهوم موضوع را درک کرده است و نیازی به موشکافی بیش‌تر نیست .

2- دوباره خوانی کتاب‌ها ، موجب تقویت مهارت خواندن در کودکان می‌شود .کلاس‌ اولی‌ها از این که یک کتاب را چندین بار بخوانند ، خیلی لذت می‌برند . اگر روزی فرزندتان کتابی را برای شما بخواند و شما از نحوه‌ی خوندن او تعریف کنید ، مطمئن باشید که مشتاقانه آن کتاب را برای تمام اعضای خانواده خواهد خواند . هر چند که خواندن کتاب‌های جدید برای گسترش گنجینه‌ی لغات کودک مفیدند ، اما آن‌چه دوباره خوانی کتاب‌ها به او می‌دهد ، روان خوانی ، بیان با احساس جملات و توجه به شیوه‌ی نگارش و کلمات متن است.

3- دقت کنید که کودکان کتاب‌های مناسب سطح سواد خود را انتخاب کنند . گاهی خواندن کتاب‌های دشوار و سخت برای کودکان ، خستگی ، ناکامی و بی‌انگیزگی به دنبال دارد . کتاب‌های متناسب با سطح سواد کودک ، کتاب‌هایی‌اند که کودک بتواند آن‌ها را با کم‌ترین کمک بزرگسال (والدین ، مربیان و اطرافیان) بخواند . بعضی از این کتاب‌ها توسط ناشرین مخصوص کودکان (انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، انتشارات مدرسه ، انتشارات سروش و ...) چاپ شده‌اند و در کتاب‌خانه‌های مدارس قابل دسترسی‌اند . 

4- کتاب‌های مورد علاقه‌ی کودک را (داستانی ، تخیلی ، افسانه‌ای و ...) در اختیارش قرار دهید . با معرفی انواع کتاب‌های مخصوص کودکان در زمینه‌های گوناگون ، امکان گزینش نوع کتاب را برای فرزندتان فراهم کنید .

5- کودک را تشویق کنید که هر روز کتابی را با صدای بلند برای شما بخواند . نوآموزان کلاس اول نیاز به تمرین و زیاد خواندن برای بهتر خواندن دارند . سعی کنید هر روز زمنی را به خواندن برای کودک و گوش دادن به کتاب‌خوانی او اختصاص دهید . بسیاری از نوآموزان از این که بتوانند برای خواهر ، برادر یا دوستانشان کتاب بخوانند ، خیلی لذت می‌برند . گروه دیگر شاید از ضبط کردن صدایشان بر روی نوار و شنیدن مجدد آن لذت ببرند ، در هر صورت خواندن با صدای بلند ، انگیزه‌ای برای خواندن بیش‌تر آن‌ها می‌شود .
 
پرورش مهارت صحبت‌کردن
1- بچه‌های 8-7 ساله دوست دارند آن چه را در طول روز دیده و شنیده‌اند ، برای دیگران تعریف کنند. آن‌ها ضمن صحبت کردن باید نکات بسیاری را رعایت کنند . گفت‌وگوهای کلاس اولی‌ها درباره‌ی موقعیت‌های گوناگون روزانه ، افرادی که با آن‌ها در تماس‌اند و آن‌چه فکر و تصور می‌کنند و ... می‌باشد . آن‌ها تمایل دارند داستان‌هایشان را با تمام جزئیات شرح دهند و این امر در حالی است که هنوز قادر نیستند مطالب خود را خلاصه کنند .

2- کلاس اولی‌ها معنای بیش از هزاران واژه را می‌دانند ، با واژه‌های تازه‌تر هن از راه‌های دیگری ، از جمله صحبت کردن با اطرفیان ، گوش دادن به کتا‌ب‌هایی که برایشان بلند خوانده می‌شود و صحبت‌هایی که در خانه و مدرسه می‌شوند ، یاد می‌گیرند.

3- کلاس اولی‌ها شیفته‌ی تعریف کردن موضوعات کتاب‌هایی‌اند که خودشان خوانده‌اند یا شنیده‌اند ، صحبت کردن صحیح با کودکان کلاس اول به آن‌ها کمک می‌کند تا تلفظ درست ، معانی و مفاهیمی را که خودشان می‌خوانند یا برایشان خوانده می‌‌شود ، بهتر بفهمند . آن‌ها می‌توانند درباره‌ی موضوعات مختلف ، ماجراهای داستان‌ها یا برداشت‌های خودشان از وقایع گوناگون صحبت کنند . آن‌ها به راحتی می‌توانند موضوع داستان را به زندگی‌شان ارتباط و تعمیم دهند و نیز دیدی انتقادی به آن‌چه می‌شنوند ، داشته باشند .

4- گفت‌وگوهای بچه‌های کلاس اولی‌ بسیار غنی‌تر و پیچیده‌تر از نوشته‌هایشان است . آن‌ها در نوشته‌های خود تنها از کلمات ساده ، روان و محدودی که می‌توانند بنویسند ، استفاده می‌کنند . در حالی که آن‌چه تعریف می‌کنند ، از کلمات و عبارات بیش‌تر و مشکل‌تری تشکیل شده است . این ویژگی در تمامی نوآموزان کلاس اول عمومیت دارد و برای مثال ، وقتی از آن‌ها می‌خواهید درباره‌ی حیوانی مثل سگ صحبت کنند ، شاید بتوانند ده‌ها جمله درباره‌ی سگ بگویند . ولی وقتی می‌خواهند همان موضوع را بنویسند ، نوشته‌شان به چند جمله‌ی کوتاه و ساده منحصر می‌شود .
 
به صحبت‌های بچه‌ها خوب گوش کنید
1- به منظور تقویت مهارت‌های کلامی کودکان (مثل ، افزایش گنجینه‌ی لغات ، جمله‌بندی صحیح ، تمرین صدا آموزی) بازی‌هایی با کودک انجام دهید که از زبان و فکر آن‌ها استفاده کند . یکی از بازی‌هایی که کودکان ار انجام آن لذت می‌برند ، "اسم بازی" است . در این بازی نفر اول ، اسمی را می‌گوید و نفر بعد باید با حرف پایانی آن ، اسم دیگری بگوید و همین‌طور ادامه می‌دهند . "اسم بازی" می‌تواند از اسم افراد ، حیوانات ، اشیا ، شهرها ، خوراکی‌ها و ... باشد . 
جدول حل کردن ، مرتب کردن حروف کلمات به هم ریخته ، تکیمل جملات ناقص ، شعرخوانی و ... همگی از جمله‌بازی‌های دیگر کلامی‌اند.
 
2- کودک را تشویق کنید تا درباره‌ی معانی و نوع ترکیب کلمات گوناگون از شما پرس و جو کند . اغلب والدین و مربیان مرتبا در حال پاسخ‌گویی به سوالات بچه‌ها هستند. حال اگر آن‌ها را تشویق کنیم تا این عادت پسندیده‌ی خود را با کلمات ، عبارات و معانی آن‌ها نیز تعمیم دهند ، گام با ارزشی برای گسترش فهم ادبی کودک برداشته‌ایم. از آن‌ها بخواهید زمانی که کلمه یا عبارتی را می‌شنوند که معنی آن را نمی‌دانند ، آن را از شما بپرسند ، یا حتی خودتان اگر با لغتی ناآشنا روبرو می‌شوید ، آن را با صدای بلند تکرار کنید و با کمک کودک ، در صدد یافتن معنی آن در فرهنگ لغات برآیید. کنجکاوی شما درباره‌ی درک معانی لغات جدید ، انگیزه‌ی کودک را برای آشنا شدن با کلمات دیگر تقویت می‌کند .

3- همواره به دنبال یافتن ریشه و معنی کلمه‌های جدید باشید . این کار به کودک کمک می‌کند تا هنگم مطالعه‌ی متن‌های مختلف ، معانی لغت‌ها را بداند و در جملات و عباراتش بهتر از آن‌ها استفاده کند . گاهی بچه‌ها معنی لقب‌های گوناگونی را که به یکدیگر می‌دهند ، یاد می‌گیرند ، گاهی سوالاتی از شما می‌پرسند که پاسخ ساده‌ای دارد (مثل : وزغ نوعی قورباغه است) و گاهی هم با لغاتی آشنا می‌شوند که ایده‌های جدیدی در سر آن‌ها می‌پروراند . برای مثال ، وقتی آن‌ها کلمه‌ای مثل نیروی جاذبه‌ی زمین را می‌شنوند ، شما باید طی مثال‌های و تعریف‌های ساده‌ای که درباره‌ی آن بیان می‌کنید ، معنی جاذبه‌ی زمین را به زبان ساده برای آن‌ها شرح دهید و همین امر عاملی برای بسط اطلاعات آنان و ایجاد انگیزه‌ای برای کاوش و جست‌وجو درباره‌ی ویژگی‌های کره‌ی زمین می‌شود .

4- درباره‌ی شیوه‌های مختلف بیان جملات و عبارات گوناگون با کودک صحبت کنید تا مهارت "تفکر انتزاعی" او تقویت شود . ضمن حرف زدن با کودکان سعی کنید با استفاده از روش‌های مختلف بیانی ، مثل : ضرب‌المثل‌ها ، لفظ کلان‌ها ، شعر‌های کوتاه و ساده ، تمثیل‌ها ، معما‌ها و .... ، مفاهیم نهفته‌ی زبان و کلام را برای آن‌ها توضیح دهید تا بچه‌ها نیز بتوانند تفکر انتزاعی را در خود شکل و پرورش دهند . برای مثال ، شرح ضرب‌المثل :"جوجه را آخر پاییز می‌شمارند" ، هم برای کودکان لذت‌بخش است و هم با مفهوم انتزاعی این ضرب‌المثل آشنا می‌شوند و در صورت نیاز هم می‌توانند از آن جملات خودشان استفاده کنند .

5- شنیدن داستان‌های واقعی و داستان‌های خیالی موجب پرورش فکر و ذهن آن‌ها و درک بهتر مطلب می‌شود . یکی از بهترین شیوه‌هایی که موجب تصحیح جمله‌بندی کودکان می‌شود ، این است که از آن‌ها بخواهید ماجراهای روزانه‌شان را برایتان تعریف کنند ؛ آن‌چه برای آن‌ها اتفاق افتاده است ، آن‌چه موجب تعجب و حیرتاشان شده و آن‌چه مایه‌ی خنده و نشاطش شده است . هم چنین می‌توانید با هم داستانی بسازید و آن را بر روی کاغذ بیاورید . این کار را حتی می‌توانید در اتومبیل ، اتوبوس ، قبل از خواب و ... با هم انجام دهید . شخصیت‌های محبوب داستان‌ها را با کمک هم انتخاب کنید و بعد نوبت درباره‌ی ماجراهایی که ممکن است برای او رخ دهد ، صحبت کنید . ضمن داستان‌پردازی به نکاتی که می‌تواند ماجرای داستان را جالب‌تر و شنیدنی‌تر کند ، اشاره کنید .
 
پرورش مهارت خواندن
1- کلاس اولی‌ها به تدریج با سواد می‌شوند و یاد می‌گیرند که نوشته‌ها را "رمزگشایی" کنند. آن‌ها تازه با صدا و نشانه‌های آن‌ها (ارتباط بین شکل و صدای حروف) آشنا می‌شوند . مزیتی که خواندن حروف الفبا برای کودکاندارد ، آن است که توجهشان را به جزییات کلمات و صداها جلب می‌کند و از آن پس سعی می‌کنند گفته‌های خود را تصحیح کنند برای مثال ، کودکی که تا چند پیش به "آلبالو" ، "آب‌لالو" می‌گفت ، بعد از آن که نوشتن آن را یاد گرفت ، بیان خود را هم تصحیح خواهد کرد .

2- کلاس اولی‌ها قبل از آن که نوشتن بسیاری از کلمات را یاد بگیرند ، آن‌ها را از روی ظاهرشان می‌شناسند (مثل اسم خودشان ، بابا ، ماما و ...) . معمولا کلاس اولی‌ها در پایان سال اول تحصیل خود بالغ بر 150 لغت را به آسانی می‌شناسند و می‌خوانند . مشق‌های شبانه‌ی مدرسه و نوشتن مکرر کلمات ، موجب شناخت آن‌ها در جملات و عبارات مختلف می‌شود . در حقیقت ، هر چه آن‌ها را به کلماتی که از آن‌ها مشتق می‌شوند ، تعمیم دهند . برای مثال ، وقتی کلمه‌ی "سبز" را یاد می‌گیرند ، می‌توانند با استفاده از آن ، کلمه‌ی "سبزه" یا "سبزی" را شناسایی کنند.

3- کلاس اولی‌ها می‌توانند کتاب‌های ساده و آسان را به راحتی بخوانند ، اما خواندن آن‌ها معمولا کلمه به کلمه است. دانش‌آموزان کلاس اول در پایان سال تحصیلی می‌توانند کتاب‌های ساده از مجموعه کتاب‌های مخصوص گروه سنی الف و ب از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را به راحتی بخوانند و کلمات آن‌ها را به راحتی بشناسند . اغلب این بچه‌ها ، هنوز متن داستان را نمی‌توانند جمله به جمله بخوانند و به همین دلیل خواندن آن‌ها برای بار اول خیلی آهسته خواهد بود . اما چنان‌چه از آنان بخواهید که همان کتاب را چند بار بخوانند ، مهارت خواندن آن‌ها بهتر می‌شود و می‌توانند سریع‌تر و بی‌غلط‌تر بخوانند . بعضی از کلاس اولی‌ها ترجیح می‌دهند که داستان را با صدای آهسته (به اصطلاح توی دلشان) بخوانند ، این کار برای آن‌ها آسان‌تر از بلند خوانی است . ولی توجه داشته باشید ، زمانی که آن‌ها سعی می‌کنند داستانی را با صدای بلند بخوانند ، صدای خودشان را می‌شنوند و می‌توانند اشتباهاتشان را اصلاح کنند .

4- کلاس اولی‌ها می‌توانند اشتباهات خواندن خود را پیدا کنند . نوآموزان ، کلاس اولی می‌فهمند که اگر اشتباهی در خواندن داشته باشند ، معنی داستان و ماجرا تغییر می‌کند . هنگامی که کودک کلاس اول بتواند اشتباه خود را اصلاح کند ، آن را بهتر یاد می‌گیرد . در چنین حالتی خوب است کودک سعی کند جملات کتاب را دوباره خوانی کند و از طریق شناسایی کلمات آشنا ، معانی آن‌هایی را که نمی‌داند ، بیابد ؛ در غیر این صورت از پدر ، مادر یا معلم خود می‌پرسد .
 
تاثیر بلندخوانی در بهتر خواندن
1- قبل از خواندن ، حین خواندن و بعد از خواندن کتاب ، درباره‌ی موضوع آن توضیحاتی به کودک بدهید ؛ زیرا تذکر این نکات موجب درک بهتر مطلب خواهد شد. قبل از شروع مطالعه ، درباره‌ی عنوان کتاب برای کودک صحبت کنید . از او بپرسید :"آیا حدس می‌زنی موضوع کتاب درباره‌ی چیست؟ " ضمن خواندن کتاب ، از کودک بپرسید : "آیا می‌توانی پیش‌بینی کنی که بعد چه می‌شود؟" او را تشویق کنید تا درباره‌ی آن‌چه از کلمات ، متن و موضوع داستان می‌فهمد ، بپرسد . گاهی می‌توانید با "بلند فکر کردن" خود به کودک جهت دهید. برای مثال ، در حالی که فکر می‌کنید ، با صدای بلند از خودتان بپرسید: "نمی‌دانم چه بلایی سر شاهزادع‌ی داستان خواهد آمد؟" وقتی افکار خود را به زبان می‌آورید ، در حقیقت به کودک کمک کرده‌اید تا درباره‌ی موضوعات مختلف ماجرا فکر کند . از او بپرسید : "از کدام قسمت داستان بیش‌تر خوشت آمده است؟ چه احساسی درباره‌ی آن داستان داری؟ و ..." هدف از این کار آن است که کودک را به صحبت کردن تشویق کنید. 

2- کتاب‌هایی را که خواندن آن برای کودک دشوار است ، خودتان بخوانید. یک نوآموز ، تنها می‌تواند کتاب‌های ساده و آسان را بخواند ، در حالی که وقتی شما کتابی را چند بار با صدای بلند برای او می‌خوانید ، در حقیقت به او یاد می‌دهید که به لغات ، عبارات و ایده‌ها خوب فکر کند .

3- سعی کنید کتاب‌های متنوع برای کودک بخوانید . خواندن کتاب‌های گوناگون با صدای بلند به کودک کمک می‌کند تا با طیف وسی و متنوعی از واژگان و حروف آشنا شود . علاوه بر آن با روش‌های مختلف نگارش و دانسته‌های بسیاری که می‌تواند از طریق خواندن و مطالعه کسب کند ، آشنا می‌شود . هم‌چنان که کودک مهارت‌های نوشتن را می‌آموزد ، این کار به او کمک می‌کند تا در نوشتن خود نیز از سبک‌های گوناگون استفاده کند .

4- خواندن چند کتاب از یک نویسنده این امکان را به کودک می‌دهد تا بتواند موضوعات و نوشته‌های او را با هم مقایسه کند . بعد از آن که چند کتاب از یک نویسنده برای کودک خواندید ، با او درباره‌ی شباهت‌ها ، تفاوت‌ها و وویژگی‌های مختلف نوشته‌های نویسنده صحبت کنید . از او بپرسید : "کدام کتاب نویسنده را بیش‌تر دوست‌داری؟" خواندن مجموعه داستان‌هایی که درباره‌ی یک شخصیت داستانی نوشته می‌شوند ، می‌تواند نگرش و برداشت جدیدی از زندگی در ذهن کودک ایجاد کند ، مثل : ماجراهای کلیه و دمنه ، داستان‌های پی‌پی جوراب بلند ، افسانه‌های قدیمی ، داستان‌های وروجک و نجار و ... 

مهارت نوشتن
1- کودک کلاس اولی می‌تواند نوشته‌های خود را تصحیح کند . او می‌تواند با کار کردن مستمر بر روی نوشته‌های خود با اصلاح و تجدید نظر ، آن‌ها را دوباره‌نویسی کند . کودک از طریق مشاهده‌ی دقیق نوشته‌های خود می‌تواند اشتباهات آن را اصلاح کند و آن را مجددا بنویسد .

2- کلاس اولی‌ها می‌توانند با چسباندن لغات به یکدیگر کلمات تازه‌ای بسازند و هجی آن‌خا را تصحیح کنند .کلمات ساخته‌ی بچه‌ها یا نوشتن کلمات از طریق شنیدن آن‌ها راهی برای شناخت حروف و تشخیص صدای آن‌هاست . برای مثال : کلمه‌ی "صندلی" را با صدای "سندلی" شبیه سازی می‌کند و سپس درست‌نویسی آن را یاد می‌گیرد .

3- کلاس اولی‌ها در طول روز بارها به دلایل گوناگون می‌نویسد . آن‌ها خاطره نویسی می‌کنند ، احساسات خود را می‌نویسند ، فهرستی از برنامه‌های خود تهیه می‌کنند. آن‌ها هم‌چنین برای یادگیری ریاضی از کلمات یا اشکالی که فهم عدد را برایشان آسان می‌کند ، استفاده می‌کنند و یکی دیگر از علایق کلاس اولی‌ها به کار بردن هنر نوشتن در بازی‌هایشان است. برای مثال ، پیغام‌های درون بازی را یادداشت می‌کنند ، کارت درست می‌کنند یا حتی داستان‌های کوتاهی از خودشان می‌نویسند .

4- کلاس اولی‌ها از علایم نقطه‌گذاری محدودی استفاده می‌کنند. هر چند آن‌ها لایم نقطه‌گذاری در متن را می‌شناسند، اما معمولا خودشان در نوشته‌هایشان کم‌تر از آن استفاده می‌کنند . آن‌ها شاید سعی کنند از علایمی مثل نقطه ، ویرگول و علامت سوال استفاده کنند ، اما اغلب آن‌ها را در جاهای اشتباه جمله قرار می‌دهند . علاوه بر آن ، گروهی از آنان هنوز به درستی نمی‌دانند که جملاتشان کجا تمام یا شروع می‌شود .

5- کلاس اولی‌ها معمولا داستان را با زبان خودشان می‌نویسند . آن‌ها شاید از عباراتی مثل "یکی بود ، یکی نبود" یا "در گذشته‌های دور" استفاده کنند ، اما متن داستان/ هایشان را آن‌طور که تعریف می‌کنند ، می‌نویسند . آن‌ها اغلب از شخصیت‌های محبوب داستان‌هایی که خوانده‌اند ، برای داستان‌هایشان استفاده می‌کنند و درباره‌ی آن قصه‌ای می‌سازند.
 
تشویق به نوشتن
1- سعی کنید رویه و شیوه‌ای برای نگارش روزانه‌ی کودک ابداع کنید . برای مثال ، از کودک بخواهید درباره‌ی ماجراهای گوناگون تعطیلات ، روز تولد ، مسافرت‌های کوتاه ، گردش‌های هفتگی خود و ... بنویسد. داستان‌های او می‌تواند برگرفته از ماجراهای واقعی یا ذهنی (خیالی) وی باشد . فعالیت دیگری که کودکان نوآموز می‌توانند انجام دهند، نوشتن کارت‌های تبریک عید ، تولد ، تشکر و ... است . زمانی که بچه‌ها نوشتن را به صورت عادتی روزانه در می‌آورند ، شما نیز به آن‌ها کمک کنید تا اشتباهاتشان را تصحیح کنند و بهتر بنویسند .

2- کودکان را تشویق کنید تا داستان بنویسند و تمرکزتان بیش‌تر بر نوشتن مطلب باشد تا دیکته‌ی صحیح کلمات ، نقطه‌گذاری و پرداختن به جزییات . تاکید والدین و آموزگاران بیش‌تر باید بر این موضوع باشد که کودکان چگونه می‌توانند بر روس کاغذ بیاورند . همواره به آن‌ها تاکید کنید که حتی اگر دیکته‌ی درست واژه‌ای را نمی‌دانند ، آن را در نوشته‌شان به کار برند . منظور آن است که به دلیل نداستن دیکته‌ی لغت ، افکار خود را محدود به واژگانی که بلدند ، نکنند ، بلکه اجازه دهند فکرشان بسط و گسترش پیدا کند . زیرا به تدریج که آن‌ها به نوشتن عاد کنند ، می‌توان با تهیه‌ی فرهنگ لغت ویژه‌ی کودکان معانی و نگارش درست کلمات را نیز به آن‌ها آموخت

3- به کودکان کمک کنید تا به‌طور روزانه افکار و احساسات خود را یادداشت کنند . اغلب کلاس اولی‌ها از این که دفتر خاطرات یا یادداشتی برای خودشان داشته باشند ، احساس غرور و بزرگی می‌کنند . از آن‌جا که کودکان نوآموز هنوز درشت می‌نویسند ، شما می‌توانید به راحتی با تهیه‌ی کاغذهای نسبتا بزرگ دفترچه‌ای زیبا برای آن‌ها درست کنید تا بتوانند موضوعاتشات را راحت در آن‌‌ها جا دهند. دفترچه می‌تواند حاوی تجارب ، خاطرات ، رویدادها و ماجراهای جالب کودک باشد .

4- زمانی که کودک در حال نوشتن درباره‌ی موضوع بخصوصی است، حواس او را با ایده‌ها و نظرهای خود پرت نکنید. گاهی کودکان مرتب درباره‌ی یک شخصیت می‌نویسند ، این کار موجب تمرکز بیش‌تر آن‌ها بر ماجراهای شخصیت داستانشان می‌شود و به آن‌ها کمک می‌کند تا روند ماجرایی را در ذهن خود دنبال کنند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:51 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

کودکان نوپا در حال کشف جهان

بازديد: 207

کودکان نوپا در حال کشف جهان

فرزند نوپای شما احتمالا از صبح تا شب در حال چرخیدن در جاهایی است که شما اصلا انتظار آن را ندارید . او از صندلی‌های آشپزخانه بالا می‌رود . چند بار می‌توانید جلوی او را بگیرید ؟ بعد به بازی کردن با ظرف‌های آشپزخانه می‌پردازد و وقتی که می‌خواهد در کارهای خانه به شما کمک کند ، آشغال‌ها را کف اتاق می‌ریزد . کنجکاوی یک کودک نوپا گاهی باعث درماندگی و عذاب والدین می‌گردد .
 
بچه‌ها به وسیله‌ی کاوش ، محیط اطرافشان را کشف می‌کنند . اما کاوش آن‌ها باید در جاهای امن صورت گیرد . هم‌چنین روش‌هایی که آنان به کشف اطرافشان می‌پردازند باید بی‌خطر باشد .

وقتی که فرزند شما کاوش در جهان اطرافش را شروع کرد ، این موارد را به خاطر داشته باشید :
● کاوش کردن برای بچه‌ها امری عادی است و از اهمیتی فوق‌العاده برخوردار است .
● کاوش یکی از اولین مراحلی است که طی آن بچه‌ها به یادگیری درباره‌ی اشیای اطرافشان می‌پردازند و نیز می‌آموزند که چگونه مسایلشان را حل کنند .
● بچه‌ها دوست دارند بدانند که وسایل چگونه کار می‌کنند و چگونه ساخته شده‌اند. 
● مهارت‌هایی مثل : کشیدن ، ایستادن ، سینه‌خیز رفتن ، قدم زدن ، بالا رفتن و دویدن به بچه‌ها کمک می‌کند محیطشان را کشف کرده ، آن را بیازمایند .
 
آیا رفتار فرزند شما عادی است ؟
وقتی فرزند شما بین 1 تا 3 سال دارد ، احتمالا به هر چیزی و هر کسی علاقه نشان می‌دهد ، به‌ویژه اگر آن کس یا آن چیز ، جدید و متفاوت باشد . او هم می‌خواهد قسمتی از کاری را که شما انجام می‌دهید ، انجام دهد . دست به آزمایش محدودیت‌هایی خواهد زد که شما برایش وضع کرده‌اید . گاهی اوقات که شما می‌خواهید به او کمک کنید ، مخالفت کرده ، هم‌چنان بر آزمایش و انجام همه چیز توسط خودش پا‌ فشاری می‌کند .

در دنباله‌ی مطلب به چند روش ، که بچه‌های خردسال معمولا با استفاده از آن‌ها به کشف جهان اطرافشان می‌پردازند ، اشاره می‌کنیم :
● ازا ثاثیه‌ی خانه بالا می‌روند و به داخل مکان‌های کوچک می‌خزند .
● هر وقت آبی در داخل یک ظرف ، وان حمام ، تشت ، تنگ ماهی و گودال‌های آب پیدا کنند ، شروع به آب بازی می‌کنند .
● کابینت‌ها و کشوها را باز کرده ، هر چیزی را که داخل آن‌ها وجود داشته باشد ، بیرون می‌ریزند . 
● کیف‌های پول ، جعبه‌ها ، صندوقچه‌ها و سایر بسته‌ها را بر می‌دارند و باز می‌کنند .
● به داخل انباری می‌پرند و شروع به دستکاری وسایل داخل قفسه‌ها می‌کنند .
● به پرونده‌ها ، گربه‌ها و سایر چیزهایی که بچه‌ها با آن‌ها بازی می‌کنند ، بی‌پروا نزدیک می‌شوند .
 
اهمیت کاوش کردن
هر چند کاوش بچه‌ها مشکلاتی را برای والدین ایجاد می‌کند ، ولی همان‌طور که گفته شد ، این کار از اهمیت زیادی برخوردار است . کاوش کردن سبب رشد ابعاد وجودی مهم در کودکان می‌شود .اولین بعد ، رشد هوشی و عقلی بچه‌هاست . یک بچه‌ی نوپا به یادگیری درباره‌ی جهان علاقه‌ی زیادی دارد و به وسیله‌ی حواس خود ، یعنی دیدن ، شنیدن ، چشیدن ، بوییدن و لمس کردن به کشف جهان می‌پردازد . حواس پنجگانه‌ی او به وی کمک می‌کند که تفاوت چیزها را با هم درک کند و بفهمد که آن‌ها چگونه کار می‌کنند .  
با آزمایش روش‌های جدید برای دست کاری اشیا و با پرسیدن سوالات ، یک کودک نوپا شروع به یادگیری چگونگی حل مسایل می‌کند .
 
نتیجه‌ی دیگر کاوش ، رشد عاطفی و اجتماعی است . وقتی یک کودک نوپا به این نکته پی می‌برد که می‌تواند محیط اطرافش را کشف کند و هر وقت نیاز داشت دوباره به نزد والدینش برگردد ، نسبت به خود اطمینان پیدا کرده ، اعتماد به نفسش افزایش می‌یابد . کاوش ، هم‌چنین برای رشد جسمانی ضروری است . کودکان نوپا برای کشف اطراف خود نیاز به تحرک و فعالیت دارند . این حرکات در آنان باعث به‌وجود آمدن هماهنگی میان دست وچشم می گردد.آنان هم چنین، هماهنگی چشم و دست را با راه رفتن ، دویدن ، بالا رفتن و پریدن و به کار گیری ماهیچه‌های بزرگ به دست می‌آورند.
 
کمک به فرزندان برای کاوش بی‌خطر 
کودکان نوپا سعی می‌کنند هر چیزی را با دست لمس کنند . والدین این کودکان اغلب احساس خستگی می‌کنند . تنها تماشای یک کودک نوپا که مدام از این طرف به آن طرف می رود ، می تواند خسته کننده باشد . سالم وایمن نگه داشتن کودک نو پا احتیاج به توجه مداوم دارد وگاهی اوقات به نظر می رسد که والدین برای یک دقیقه هم نمی توانند راحت باشند.

در کنار خطرهایی که کنجکاوی و کاوش برای بچه‌های دارد ، همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد ، چون باعث یادگیری می شود ، ارزشمند است . گاهی اوقات شما ممکن است بخواهید نیاز فرزندتان به کشف و کاوش را متوقف سازید ، ولی به‌خاطر داشته باشید که کشف و کاوش برای رشد کودک ضروری است. پس به‌جای این کار توجه خود را بر فراهم کردن مکان‌هایی امن برای فرزندتان که در آن‌ها به یادگیری و کاوش سالم بپردازد ، متمرکز نمایید .

شما اگر بعضی از چیزهای خطرناک را از محیط خانه حذف کنید ، مجبور نخواهید بود همیشه به دنبال کودک نوپایتان بدوید . کودک شما خیلی فعال است و برای اندیشیدن در مورد امنیت ، خیلی کوچک . او چیزهایی را که در سر راهش قرار دارند نادیده می‌گیرد و پستی‌ها و بلندی‌ها او را متوقف نمی‌سازد . شما هرگز نمی‌توانید بچه‌ای در این سن را بدون نظارت رها کنید .

رعایت نکات زیر می‌تواند به شما در حفاظت از فرزندتان در برابر خطرها کمک کند :
● هر چیزی را که فرزندتان می‌تواند به آسانی خراب کند ، یا این‌که با آن چیز به خودش صدمه بزند ، از دسترس او دور کنید .
● برای پلکان‌ها و بالکن‌ها درهای امنیتی و حفاظ نصب کنید .
● راه‌های ورود به طرف پنجره‌های بدون حفاظ و باز را ببندید .
● پریزهای برق را بپوشانید .
● همه‌ی مواد دارویی و سمی (مثل مواد شوینده) را در یک قفسه‌ی کابیت قرار داده ، آن را قفل کنید .
● به فرزندانتان یاد بدهید که چگونه با امنیت از پلکان بالا و پایین برود .
● مکان‌هایی را که بچه‌ها در آن‌جا بازی می‌کنند از هر لحاظ ایمن ساخته ، اسباب‌بازی‌های بی‌خطر برایشان فراهم کنید .
● این‌ را بدانید که وقتی فرزندتان در حال انجام یک عمل خطرناک است ، حرف‌های شما همیشه او را متوقف نخواهد کرد . پس با سرعت و قاطعیت او را متوقف کنید ، سپس برایش توضیح دهید که چرا این کار را کردید .
● وقتی به مداخله‌ی فوری شما نیاز است ، در دسترس باشید . (برای مثال در کنار یک پلکان یا اتومبیلی که با سرعت حرکت می‌کند) .
 
بازی و یادگیری
کودک نوپای شما بین 1 تا 3 سالگی خیلی فعال و پر جنب و جوش است . او از مهارت‌های فیزیکی و کلامی جدید استفاده خواهد کرد تا هر چیزی را که در اطرافش قرار دارد را کشف کند . همان‌طور که کودک شما رشد می‌کند زمان کمتری را صرف کاوش خواهد کرد و بیش‌تر به بازی کردن خواهد پرداخت . هم‌چنان که او به تمرین مهارت‌های عقلانی ، جسمانی و اجتماعی می‌پردازد و در انجام آن‌ها ماهر می‌گردد ، بازی کردن شغل اصلی وی می‌شود .

● برای کمک به رشد فرزندانتان راه‌هایی را طراحی کنید که چیزهای جالب و جدیدی در خانه و دور و بر خود کشف کند .
● در مورد بازی‌های جدیدی فکر کنید که با اشکال ، رنگ‌ها ، اندازه‌ها و ترکیب‌ها سرو کار دارند .
● به مکان‌های جدید مثل فروشگاه‌ها ، پارک‌ها یا یک باغ‌وحش سر بزنید و در مورد چیزهایی در این مکان‌ها پیدا می‌کنید ، با فرزندانتان صحبت می‌کنید .
● به فرزندتان اجازه دهید که با شما ظرف‌های پلاستیکی را بشوید یا به او اسباب‌بازی‌هایی بدهید که با آن‌ها در وان حمام بازی کند .
● مکان‌های بی‌خطر تدارک ببینید تا به داخل آن‌ها بخزد ، در آن‌ها مخفی شود ، بالا برود و به کاوش بپردازد . (برای مثال شما می‌توانید با ملافه روی یک میز را بپوشانید و برایش یک غار فرضی بسازید.)
● در حالی که قدم می‌زنید ، سوار اتوبوس می‌شوید ، یا رانندگی می‌کنید ، در مورد چیزهایی که می‌بینید یا صداهایی که می‌شنوید صحبت کنید .
● به فرزندانتان اجازه دهید که در آماده کردن غذاهای ساده به شما کمک کند تا از این طریق همه‌ی بافت‌ها ، اشکال ، مزه‌ها و رنگ‌ها را کشف نماید . (باز هم برای زندگی آماده شود)
 
اکتشاف از طریق سوال کردن
کنجکاوی کودک نوپا هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد . حتی اگر بدن وی در آرامش باشد ، چشم‌ها و ذهنش‌ مشغول خواهد بود . به تماشای دیگران می‌پردازد و با سوال کردن در مورد هر چیزی که می‌بیند به اکتشاف می‌پردازد. اگر شما می‌شنوید که فرزندتان دایما «چرا؟ چرا؟ چرا؟» می‌کند ، به خاطر داشته باشید که او از همین طریق یاد می‌گیرد .

بچه‌ها از بزرگسالان سوالات زیادی می‌پرسند ، زیرا آن‌ها احتیاج به زمان دارند تا جواب‌هایی را که به‌دست آورده‌اند ، درک کنند . سعی کنید با دادن اطلاعات کافی و نه زاید ، تعادل را حفظ کنید . 
 
اکتشاف به وسیله‌ی کتاب‌ها
کتاب‌ها نیز می‌توانند به بچه‌ها کمک کنند که در مورد جهان‌شان چیزهایی را یاد بگیرند . کتابخانه ‌ها و کتاب‌ فروشی‌ها کتاب‌های زیادی دارند که می‌توانید آن‌ها را با فرزند نوپایتان بخوانید . کتاب‌ها بچه‌ها را تشویق می‌کنند که از طریق شخصیت‌های داستان‌ها چیزهایی را کشف کنند . کتاب‌ها می‌توانند برای بچه‌های نوپا بسیار لذت بخش باشند و علاقه به مطالعه را در دوره‌های بعدی زندگی در آن‌ها به‌وجود‌ آورند . 
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:50 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

عداد شگفت‌انگیز

بازديد: 85

اعداد شگفت‌انگیز

\"\"
جهان بر پایه‌ی شش عدد بنا نهاده شده است که اگر هر کدام از این اعداد حتی به مقدار بسیار ناچیز متفاوت بودند، اکنون هیچ جهان وجود نداشته و بشری هم موجودیت نداشت.
 
لرد مارتین ریس ستاره‌شناس سلطنتی انگلستان و استاد دانشگاه کمبریج، در کتاب خود (تنها 6 عدد) آورده است که تنظیم دقیق جهان به گونه‌ای‌ که حیات در آن امکان‌پذیر باشد، تصادفی نیست. مسئله این است که تصادفات بسیار زیادی رخ داده‌اند تا جهان در چنین شرایط کنونی قرار گرفته و حیات امکان‌پذیر شده است. مارتین ریس با تحقیقات و مطالعات بسیار تلاش کرده است تا با مقداردهی به برخی از این مفاهیم، دلایل خود را تحکم بخشد. 
 
او ادعا می‌کند که جهان تحت حکومت و کنترل شش عدد است. اعدادی که هر کدام از آنها قابل اندازه‌گیری بوده و مقدار دقیقی دارند. از نظر او این 6  عدد باید به گونه‌ای خاص و دقیق باشند تا شرایط حیات را فراهم کنند. در غیر این‌صورت، یعنی تنها با کمترین کم و کاستی در آنها منجر به جهان‌های عاری از حیات خواهد شد.
 
تنها ۶ عدد
او در کتاب خود این اعداد را اینگونه معرفی می‌کند:
عدد اپسیلون:
این عدد برابر با 0007/ است. اپسیلون مقدار نسبی هیدروژنی است که در انفجار بزرگ از طریق هم جوشی به هلیوم تبدیل می‌شود. اگر این عدد به جای 0007/، عدد 0006/ بود، باعث تضعیف نیروی هسته‌ای شده و به این ترتیب پروتون‌ها و نوترون‌ها به یکدیگر وابسته نمی‌شدند. دوتریوم که (دارای یک پروتون و یک نوترون) است، نمی‌توانست شکل بگیرد. بنابراین عناصر سنگین تر هرگز در ستاره‌ها بوجود نمی‌امدند.
 
همچنین، اتم‌های بدن ما هرگز شکل نگرفته و کل جهان به هیدروژن تبدیل می‌شد. جالبه نه؟! حال، اگر ابسیلون برابر 0008/ بود، آنگاه هم‌جوشی چنان سریع صورت می گرفت که هیچ هیدروژنی از انفجار بزرگ باقی نمی‌ماند و امروزه ستاره‌ای وجود نداشت که به سیارات انرژی بدهد.
 
عدد N :
عدد N برابر است با 10 به توان 36 که با قدرت نیروی الکتریکی تقسیم بر قدرت گرانش برابر است. این عدد نشان می‌دهد گرانش تا چه حد ضعیف است. اگر عدد N از این کمتر بود آن گاه ستارگان نمی‌توانستند متراکم شده و دماهای زیاد برای هم‌جوشی ایجاد کنند. بنابراین ستارگان دیگر نمی‌درخشیدند و سیارات درون سیاهی سردی فرو می‌رفتند. اما اگر گرانش حتی ذره‌ای قوی‌تر بود، ستارگان بسیار سریع گرم شده و سوخت خود را چنان سریع می سوزاندند که حیات هرگز فرصت آغاز پیدا نکند.
 
عدد امگا:
این عدد چگالی نسبی جهان است. اگر امگا از این رقمی که هست، کوچک‌تر بود، جهان بسیار سریع منبسط و سرد می‌شد. ولی اگر امگا خیلی بزرگ‌تر از این رقم بود، جهان قبل از اینکه فرصت حیات پیدا کند از هم فرو می پاشید.
 
عدد لاندا:
لاندا عدد ثابت کیهانی است که سرعت جهان را تعیین می‌کند. اگر این عدد تنها به مقدار کمی بزرگ‌تر بود با نیروی ضد گرانشی که ایجاد می کرد و جهان از هم می پاشید. یعنی با سرعت تمام به حالت انجماد بزرگ فرو می‌رفت که در نتیجه حیات را غیر ممکن می‌کرد. اما اگر اینعدد ثابت کیهانی عددی منفی و کتر از این رقم بود، جهان به شدت متراکم شده و قبل از اینکه حیات شکل بگیرد دچار فروپاشی بزرگ می‌شد.
 
عدد Q:
این عدد، دامنه‌ی اختلالات موج در تابش ریز موج پس زمینه است که برابر با 10 به توان 5- است. اگر این عدد کمی کوچک‌تر از این بود، آنگاه جهان به شدت یکنواخت شده و توده‌ی بیجانی از گاز و غبار که هرگز به شکل کهکشان‌ها و ستاره‌های امروزی در نمی آمد. در این صورت جهان یکنواخت، بی‌معنی و عاری از حیات می‌شد. حال، اگراین عدد بزرگتر از این مقدار بود، آنگاه در تاریخ جهان ماده زودتر به شکل ساختارهای بزرگ ابرکهکشانی متراکم  تبدیل می‌شد.
 
عدد D :
این عدد، تعداد ابعاد فضا است. اگر فضا یک بعدی باشد، احتمالا حیات نمی‌تواند وجود داشته باشد. زیرا در این صورت محنویات جهان چیز قابل توجهی نخواهد بود. ذرات بدون هیچ برهم‌کنشی از کنار یکدیگر عبور می‌کردند. بنابراین می‌توان گفت؛ جهان‌هایی که در یک بعد وجود دارند، نمی‌توانند حیات داشته باشند.
 
فضاهای دو بعدی نیز با این مشکل مواجه هستند و شکل‌های مختلف حیات در این فضا، نهایتا متلاشی یا تجزیه می‌شوند. از نظر علم زیست شناسی نیز هوش نمی‌تواند در کمتر از سه بعد وجود داشته باشد. در فضای چهار بعدی، مشکل دیگری وجود دارد، سیاره‌ها دیگر در مدار خود به دور خورشید  قرار نخواهند گرفت. قانون جذر معکوس نیوتون با قانون مکعب معکوس جایگزین  خواهد شد و به بیان دیگر، عدد سه در ابعاد فضایی عددی ویژه است. یعنی دقیقا در فضای سه بعدی می‌توان به جستجوی حیات پرداخت.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:49 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

اصول مهم کلاسداری

بازديد: 159

اصول مهم کلاسداری

چگونه بپرسیم
بهتر است برای پاسخ دادن،به دانش‌آموزان فرصت کافی بدهید.تحقیقات نشان می‌دهند که«سه‏ ثانیه»بهترین زمانی است که می‌توان برای پاسخ به یک سؤال درنظر گرفت.اگر کودکی سریعا گفت:«نمی‏دانم»به او فرصت بیش‌تری برای فکر کردن بدهید. به‌علاوه،می‌توانید بعد از منتظر شدن، به او سرنخ بدهید.برای مثال صداهای آغازین کلمه  موردنظر یا چند کلمه از پاسخ را به‌عنوان تشویق به او بگویید. درضمن،قبل از این‌که سؤالات بعدی را بپرسید،برای پاسخ به سؤال طرح شده،کمی صبر کنید.اگر کودک پس از تکرار ساده و کلمه به کلمه  سؤال،باز هم نتوانست پاسخ دهد،جمله‌بندی سؤال را تغییر دهید.
 
دخالت دادن روان‌شناسی رشد و یادگیری در آموزش
یافته‌های علم روان‌شناسی رشد و یادگیری،حاوی پیام‌ها و رهنمودهایی هستند که می‌توان آن‌ها را در آموزش هر موضوع درسی مورد استفاده قرار داد؛زیرا روان‌شناسی رشد و یادگیری،رابطه  «هدف‏های تربیتی»و«سن مناسب‏ کودک»را برای نیل به این هدف‌ها معین می‌کند،قابل حصول بودن هدف‌ها رت ئر نظر می‌گیرد،شرایطی را که برای یادگیری لازم است معنی می‌کند،زمان لازم را برای رسیدن به هدف یا هدف‌ها درنظر می‌گیرد و توجه معلمان را به تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان و پیروی از این اصل که«هر کودکی می‏تواند یاد بگیرد»جلب می‌کند.
 
فعال‌سازی دانش‌آموزان
در روش‌های سنتی،رویه  معلم آن است که قواعد و اصول را حاضر و آماده به دانش‌آموزان تحویل دهد و دانش‌آموزان هیچ‌گونه نقش و فعالیتی در کشف این اصول و قواعد ندارند.اما معلم می‌تواند با رویکرد فعال‌سازی، دانش‌آموزان را به فعالیت و مشاهده وادار تا دست به تجربه بزنند و به اکتشاف ترغیب شوند.
 
پیوند دادن درس با زندگی
از ویژگی‌های آموزش‌هایی که با زندگی و محیط پیرامون پیوند ندارند، یکی ااین استک شوق‌انگیز نیستند و دانش‌آموزان دلیل و انگیزه‌ای برای آموختن مواد این‌گونه آموزش‌ها احساس و مشاهده نمی‌کنند،اما اگز زمینه‌ای فراهم شود که دانش‌آموزان آثار و کاربرد آموخته‌های خود را در زندگی و محیط اطراف خود مشاهده کنند،یادگیری برای آن‌ها معنی‌دار می‌شود.
 
ارتباط دادن موضوعات درسی به یکدیگر
در روش‌های سنتی،به‌طور معمول یک موضوع درسی به تنهایی و بی‌ارتباط با سایر موضوع‌ها آموزش داده می‌شود. ریاضیات،علوم،ادبیات و سایر دروس،مرزو و جه مشترکی با یکدگیر ندارند.در این نوع آموزش‌ها هدف‌ها و مهارت‌هایی را که می‌توانند به‌طور مشترک دنبال و تقویت شوند،مدنظر قرار نمی‌دهند.اما رویکرد ارتباط دادن موضوعات درسی به یکدیگر،بین یک موضوع درسی مثل ریاضیات،با موضوعات دیگر مثل ادبیات و جغرافیا پیوند متقابل برقرار کند.
 
استفاده از بازی‌ها و سرگرمی‌های آموزشی
نهضت آموزش و پرورش پیشرو در اروپا و آمریکا در نیمه  اول قرن بیستم پا گرفت،نقش بازی و سرگرمی‌های آموزشی را در آموزش به خوبی نشان داد. در این میان،کوشش‌های خانم ماریا مونته سوری در استفاده از بازی در امور آموزشی و پرورشی شهرت جهانی دارد. معلمان می‌توانند به اقتضای موضوع درسی،پایه و دوره  تحصیلی،از انواع بازی‌ها و سرگرمی‌های آموزشی استفاده کنند.
 
رویکرد جالب همکاری والدین
والدین همواره نگران پیشرفت تحصیلی و رشد تربیتی فرزندان خود هستند و به‌طور بالقوه انگیزه و آمادگی کافی برای همکاری‌های مؤثر و مفید با معلمان و مدرسه‌ها را دارند.بنابراین معلمان می‌توانند با برقراری ارتباط صمیمانه با والدین،همکاری آنان را در این زمینه جلب می‌کنند.
 
ارزشیابی مستمر از دانش‌آموزان
امتحان یا ارزشیابی یکی از عناصر مهم فرایند آموزش و پرورش است که اطلاعات اساسی را برای تعیین سطح کارایی و بهبود شرایط آموزشی فراهم می‌سازد.برای این‌که اطلاعات به دست آمده مفید واقع شوند،وسایل آموزشی، روش‌ها،هدف‌های آموزشی و ویژگی‌های دانش‌آموزان رابطه  مستقیم داشته‌باشند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:48 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

افزایش کارایی مغز با طراحی خلاق مدارس

بازديد: 75

افزایش کارایی مغز با طراحی خلاق مدارس

مدرسه بدون دیوار- طرحی از آموزش خلاق در یک مدرسه سوئدی

مطالعات جدید در مورد مغز و شیوه یادگیری مغز برای معلمان و والدین ،دیدگاه های جدیدی درباره تدریس و یادگیری ایجاد کرده است .پژوهش های جدید نه فقط یافته های نوینی را عرضه کرده است ،بلکه به نوسازی برداشت های قدیمی درباره یادگیری هم کمک کرده است .یافته ها،نشانگر آنند که ایده چپ برتر یا راست برتری مغزی ،گمراه کننده است .مغز پیچیده تر از آن است که چنین اظهار نظری درباره آن بشود .ما با یک نوع کارکرد مغز به ریاضی و با کارکردی دیگر از آن به موسیقی نمی پردازیم . کانی و کانی (1990) اعلام کردند که پژوهش های مغز محور،جدا از جنبش آموزش و پرورش نیستند،بلکه آنها رویکرد هایی هستند که آموزش و پرورش را منتفع می سازند.با آن که برخی پیشنهادهای پژوهشی مغز محور،دیر به بار می نشینند،ولی بینش ها و چشم اندازهای عملیاتی هم عرضه م ی کنند-حتی برای ساختمان سازی و آماده سازی فضای بازی در مدارس .

اریک جنسن (1995) در کتاب جدید خود تحت عنوان تدریس مبتنی بر مغزاظهار می کند که همگی در صددیم تا راه حل هایی برای مسایل و چالش ها ی آموزش و پرورش بیابیم و باید در کاربرد یافته های جدید تا حدودی احتیاط کنیم .آنگاه که فردی رویکرد خاص سازگار با مغز برای ارتقای یادگیری معرفی می کند،به واقع،آن نمی تواند گام نهایی درباره یادگیری و تدریس باشد.

انرژی برای یادگیری 
اگرچه مغز انسان بالغ فقط دو درصد از وزن بدن او را تشکیل می دهد،ولی به تنهایی بیست درصد از انرژی جسمانی را مصرف می کند .انرژی مصرفی مغز از طریق خون پراکسیژن تدارک می شود ،اکسیژن مصرفی مورد نیاز از طریق شش ها تامین می گردد.مغز انسان در هر ساعت به گردش 8 گالن خون یا در هر روز تقریبا 200 گالن (800 تا 600لیتر) خون نیاز دارد .توازن الکترونیکی مناسب بریا کارکرد مغز از طریق آب بدن به دست م ی آید .برای حصول این توازن ،هر فرد بالغ باید 6 تا 12 لیوان آب بنوشد.

هانافورد(1995)،از دست دادن آب بدن در یط ساعات حضور دانش آموزان در کلاس درس را عاملی برای آسیب های یادگیری ،تنبلی و بی حالی اعلام کرده است .خوب ،شیرهای آب یا آبخوری های مدارس پیش دبستانی در خارج از کلاس درس قرار دارند و دانش آموزان به ندرت در طی ساعات درس م ی توانند به آب دسترسی داشته باشند.

عامل حیاتی دیگر بریا کارکرد مطلوب مغز،اکسیژن است .بدون هوای تازه،نمی توان انتظار داشت که مغز کارکرد بهینه ای داشته باشد .از این رو،طراحی ساختمان مدارس و در پیش بینی تسهیلات و تجهیزات مدارس ،نباید تامین هوای تازه کلاس های درس مورد غفلت قرار گیرد.

هنگام یادگیری ،سلول های مغز-نرذونها-اطلاعات را تقریبا با سرعتی بیش از 300 کیلومتر در ساعت انتقال داده یا مورد تبادل قرار می دهند.هر نرون می تواند هزاران سیگنال یا علامت را از سایر منابع نرونی ،بدون آن که با آنها ارتباط فیزیکی داشته باشد ،دریافتکند.نرون ها،پیام ها را بیشتر به صورت شیمیایی تبادل می کنند(1998-Jensen ).

انرژی لازم برای فعالیت نرونی ،انرژی الکتریکی و شیمیایی است .ماهیت عمل نرون ها،مغز را به یک پردازشگر الکترو-شیمیایی تبدیل کرده است .الگوی یادگیری مغز از زمان تولد و بنا به دیدگاهی عمر از دوره جنینی آغاز می شود .شیوه پاسخ وی و سازگاری فرد با محیط،نحوه زیست و یادگیری مغز را تعیین می کند.الگوی یادگیری پایه گذاری شده را فرو بریزد .مدارس ،یکی از مراکز عمده بریا ایجاد تغییر در الگو های یادگیری دانش آموزان هستند.

بسیاری بر این باورند که وراثت ،محدوده های یادگیری را شکل م ی دهد،ولی این باور،گمراه کننده است .آنچه روشن است ،این که محیط قبل از آمخته ها یا افکار پیشین بر رشد مغز تاثیر می گذارد.به تازگی ،بسیاری از دانشمندان به اثر محیط و وراثت در رشد مغز،سهم 50 درصدیقایل شده اند.50 درصد وراثت و 50 درصد محیط.

بازی ،ورزش ،تجربیات عملی و انواع فعالیت ها ی چالش برانگیز منبع اصلی یادگیری هستند.با این همه ،هنوز مدارس بر خلاف الگو های یادگیری دانش آموزان طراحی می شوند .برای نمونه ،.استخر شنا از محیط های محرک و چالش برانگیز برای کودکان ابتدایی و راهنمایی اند،ولی مدارس به ندرت به آن دسترسی دارند،حتی در مدارس،این امکان که دانش آموزان بتوانند دو گلدان گل پرورش دهند ایجاد نمی شود.

محیط هنری 
یادگیری بهینه زمانی به وقوع می پیوندد که ، مغز به صورت مناسبی به چالش کشیده شود.زمانی که فعالیت یادگیری ،همراه با تهدید و تحت فشار روانی باشد ،کارایی مغزی پایین می آید(1983-Hart) در مدرسه ای که پرورش و رشد مغزی با شیوه های غیر تهدید کننده به چالش کشیده می شود ،بریا تدریس تفکر و ساخت حافظه و انواع هنرها بهره گیری می شود.یادگیری از طریق بصری و عملی سبب می شود مغز یادگیرنده،ارتباطات قوی تر و تازه تری پدید آورد(1990،Kolb and Whishaw ) موسیقس ،معماری،نقاشی و سایر هنرها بریا یادگیری موثر،برنامه و موسیقس را جدی تلقی می کند و از ان حمایت می کند.معماری و نمای مدارسی که با اصول و اسلوب مناسبی طراحی شده اند از نظر زیبا شناسی تحریک کننده اند.چنین محیط های مدرسه ای ،با رشد مغز در ارتباط بوده و سبب فعالیت مغزی بیشتری می شوند.

فعالیتهای جسمانی 
برای رشد کارکردهای مغزی،فعالیت جسمانی بسیار حائز اهمیت است .فعالیت هایی چون دویدن ،پریدن،جهیدن ،شنا کردن سبب تقویت عقده های پایه ،مخچه،جسم پینه ای می شود.ورزش و تمرین بدنی ،اکسیژن ،زیادی را به مغز می رساند و بر میزان ارتباط بین نرونی می افزاید(1980-Palmer- , و 1995 -Brink ). جنسن (1998) اظهار می کند که یادگیری از طریق پیاده روی ،حرکات کششی ،رقص و سایر فعالیت های جسمانی ارتقاء یافته و تقویت می گردد.

آیا مدارس فضای حرکتی مناسبی بریا دانش آموزان در نظر گرفته اند؟ چند درصد دانش آموزان می توانند به فعالیت جسمانی ترجیحی خود بپردازند،آیا کلاس درس بریا تحرک جسمانی -حرکتی دانش آموزان مناسب است ؟ این سوال ها و ده ها سوال دیگر از این دست ،برخاسته از حقایق مربوط به مغز و به تبع آن مربوط به محیط های مدرسه ای است که بر خلاف یافته های مغز محور عمل می کنند.

رنگ و نور 
پژوهش های مربوط به مغز نشان می دهد که میزان و نوع رنگ بر یادگیری اثرگذار است . برین(1977) گزارش کرده است که رنگ های گرم و نور پردازی درخشان و چشم زننده،بر میزان گرفتگی عضلانی ،سرعت تنفس ،ضربان قلب،فشار خون و فعالیت مغزی می افزاید.نور ناکافی در محیط سبب خستگی چشم می شود .ترکیب رنگی نامتجانس محیط می تواند سبب کاهش واکنش و اختلال در انجام کار باشد.روشنایی و رنگ آمیزی مناسب سبب بهبود پردازش بصری اطلاعات و کاهش فشار روان ی م ی شود.(1972-Berren)

گرمایش و صدای محیطی
پژوهش ها تایید می کنند که محیط یادگیری مناسب باید از نظر دما مطلوب بوده و عاری از صداهای مزاحم باشد.نارحتی جسمی و صداهای مخل پیام های مخربی به مغز می فرستد.دریافت پیام مخرب از سوی مغز،عملکرد محچه را ،که پردازشگر اصلی مغز به شمار می آید،مختل می سازد.

مسایل محیطی 
اهمیت محیط یادگیری را نمی توان دست کم گرفت .مغز در محیط های ایمن و بهداشت ی،خلاق،چالش انگیز و سازگار کننده،بیشتر می آموزد .در طراحی مدارس نباید فراموش شود که محیط طراحی شده ،محیطی برای رشد مغزی و ارتقای یادگیری دانش آموزان است ،هر گونه قصور می تواند آثار زیانبار جبران ناپذیری پدید آورد.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:47 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

بچه‌ها به زور تیزهوش نمی‌شوند

بازديد: 163

بچه‌ها به زور تیزهوش نمی‌شوند

تب مدارس تیزهوشان و اصرار والدین برای این که فرزندشان وارد این مدارس شود این روزها فراگیر شده است و والدین بچه‌ها را از دوران دبستان مدام در کلاس‌های فوق برنامه ثبت نام می‌کنند تا در امتحان ورودی این مدارس قبول شوند، ولی دکتر میترا حکیم شوشتری، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران به جام جم می‌گوید: این کار جوانب منفی دارد و کودک را خسته می‌کند. در نهایت هم اگر بچه وارد این مدارس نشود، هم والدین و هم کودک سرخورده می‌شوند و اگر هم وارد شود و هوش و توان لازم را نداشته باشد، ممکن است در رقابت با بچه‌های دیگر عقب بماند و ببیند برای این محیط ساخته نشده و در میان آن‌ها نتواند خود را نشان دهد که این هم باعث کاهش اعتماد به نفس و ناکامی او خواهد شد. خیلی از پدر و مادرها با دیدن کوچک‌ترین استعداد کودکشان به این نتیجه می‌رسند که او نابغه است ولی آیا این تصورات حقیقت دارد؟
 
  توانایی‌های مرتبط با هوش
شاید بهتر باشد قبل از هر چیز نشانه‌های اولیه باهوش بودن کودک را بشناسیم. دکتر حکیم شوشتری در این باره توضیح می‌دهد: شاخص‌های رشدی که با هوش و تکامل ارتباط دارند، عبارت‌اند از: شاخص حرکتی که شامل نشستن، چهار دست و پا رفتن، ایستادن و راه رفتن است و شاخص کلامی که خیلی مهم تر از حرکتی است و ارتباط بیشتری با هوش دارد مانند این که کودک حداقل تا یک سالگی بتواند چند کلمه بگوید و تا یک و نیم سالگی جمله‌های دو کلمه ای ساده مثل «آب بده» و «بابا آمد» بسازد. هر چه کودک این توانمندی را سریع تر به دست آورد، نشان می‌دهد رشد هوشی او بیشتر و سریع تر است.
 
این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان می‌افزاید: توانایی‌های شناختی دیگر کودکان نیز با هوش ارتباط دارد. مثلابچه ها حول و حوش چهار سالگی متوجه کمیت اعداد می‌شوند و اگر کودکی در سن کمتر متوجه مفهوم عدد شود، یعنی تفاوت یک اسباب بازی با سه اسباب بازی را بفهمد، هوش خوبی دارد. ممکن است بچه‌ها در این سنین بتوانند تا 20 بشمارند ولی مفهومی از آن درک نمی‌کنند و مثل شعر خواندن فقط آن اعداد را حفظ کرده‌اند و اگر از آن‌ها بپرسید تفاوت سه با چهار چیست، نمی‌دانند. اگر از کودک خردسالی بپرسید یکی کمتر از سه چقدر می‌شود و او جواب را بداند یا با انگشت‌هایش نشان دهد، یعنی درک مفهوم ریاضی بالاتر و رشد هوشی بهتری دارد.
    
 نقش پدر مادرها چیست؟
 وظیفه هر پدر و مادری است که محیطی غنی و آرام برای کودکانشان مخصوصا کودکان زیر پنج سال فراهم کنند که در آن محرک‌هایی برای تحریک حس کنجکاوی و جستجوگری کودک وجود داشته باشد. دکتر حکیم شوشتری با اشاره به این مطلب، ادامه می‌دهد: باید توجه عاطفی کافی به کودک داشت و گاهی وارد بازی او شد. این کار کمک می‌کند سهم محیط در رشد هوشی او بیشتر شود. البته باید توجه داشت که بخشی از هوش وراثتی است و در مورد آن کاری نمی‌توان انجام داد و والدین می‌توانند فقط در تامین محیط مناسب برای رشد هوش تاثیرگذار باشند. البته والدینی که حمایت افراطی از کودک انجام می‌دهند، امکان آموزش از طریق آزمون و خطا را از او می‌گیرند. چنین رفتاری علاوه بر این که کودکان را وابسته بار می‌آورد، این نگرش را در آنان ایجاد می‌کند که اشتباه کردن ترسناک است. وی تاکید می‌کند: کودکانی که در مراکز نگهداری از کودکان زندگی می‌کنند و اغلب از وجود مراقبان ثابت که با آنان تعامل داشته باشند، بی بهره هستند، رشد هوشی کمتر و معمولادر امور تحصیلی پیشرفت کمتری در مقایسه با همسالان خود دارند.
 
 آموزش از سن کم ممنوع
روانپزشکان، آموزش خاصی را برای بچه‌های خردسال توصیه نمی‌کنند و می‌گویند آموزش آن‌ها باید فقط در قالب بازی باشد. دکتر شوشتری هم توصیه می‌کند: وقتی کودک شما نقاشی می‌کشد به او بگویید: «چه ابر قشنگ آبي اي كشيدي! حالانگاه كن تو اتاق چي آبيه؟» این روش بهتر از این است که بخواهیم رنگ‌ها را جلوی کودک بگذاریم و تک تک به او یاد بدهیم. در حقیقت در این روش شما هنگامی به کودک آموزش داده‌اید که آمادگی دارد؛ بنابراین بیشتر تاثیر دارد و بهتر یاد می‌گیرد.
 
 این استاد دانشگاه می‌افزاید: نباید کودک را وادار کنیم طبق خواسته ما به آموزشی تن دهد که خود به آن علاقه مند نیست. کار کودک بازی است و ابزار آموزش کودک در سنین پایین نیز بازی است، مثلادر بازی‌های کلامی می‌توان گنجینه لغات کودک را افزایش داد. مثلابرخی بچه‌ها که از سنین پایین آموزش زبان، برخلاف میل آن‌ها برایشان شروع می‌شود، گاهی از آموزش دلزده می‌شوند.
 
 هوش را با حافظه اشتباه نگیرید
دکتر شوشتری به نکته بسیار مهمی اشاره می‌کند: گاهی هوش با حافظه اشتباه گرفته می‌شود و والدین فکر می‌کنند، چون فرزندشان خیلی چیزها را خوب حفظ می‌کند و به خاطر می‌سپارد، هوش بالایی دارد در صورتی که ممکن است فقط حافظه خوبی داشته باشد و هوش او معمولی باشد. منحنی هوش به شکل زنگوله است و بیشتر افراد در حد وسط آن قرار می‌گیرند و سطح هوش افراد کمی بالاتر از حد معمول است که جزء نخبگان یا نوابغ هستند.
 
مدرسه تیزهوشان خوب است؟
 آموزش‌های مدرسه، دانسته‌های کودک را افزایش می‌دهد؛ ولی نقش چندانی در پرورش نبوغ و خلاقیت آن‌ها ندارد. مدارسی که به کودکان فرصت حل مساله از راه‌های جدید می‌دهند، در پرورش قوای فکری آن‌ها سهیم هستند. این استاد دانشگاه می‌گوید: مثلادادن فرصت دو هفته ای برای حل یک تمرین ریاضی و یافتن راه حل‌های جدید و متنوع برای آن، خیلی بهتر از آن است که مدام کلاس‌های فوق برنامه برگزار و از دانش آموزان خواسته شود تا با تمرین بیشتر، آنچه در کتاب است، حفظ کنند. وی معتقد است: اگر قرار باشد آموزش‌های کلیشه ای و با استانداردی اجباری به بچه‌ها داده شود، حتی این مدارس هم نقشی در پرورش هوش آن‌ها نخواهند داشت. این سیستم ها بچه‌ها را به جای خلاق کردن به این راه هدایت می‌کند که چه کنند تا نمره بالاتری بگیرند یا حتما در کنکور قبول شوند.
 
 افراد باهوش خوشبخت ترند؟
 همیشه داشتن هوش زیاد دلیل بر داشتن زندگی موفق و بهتر نیست، چون اگر عرصه برای پرورش این هوش مساعد نباشد و فرد با شرایط منطبق نشود، دچار مشکل خواهدشد. دکتر حکیم شوشتری می‌گوید: اگر بچه شش ساله ای که دانسته‌ها و معلوماتش در حد دانش آموزان کلاس سوم، چهارمی است مجبور شود به کلاس اول برود، دلزده و از محیط خسته و کلافه می‌شود و شروع به بدرفتاری می‌کند. داشتن انتظار غیرواقع بینانه از کودک، آفت بزرگی است. نتیجه این انتظارها چیزی جز خستگی و عذاب کودک و ناکامی والدین نیست. خوب است فرزندمان را همان گونه که هست بپذیریم و به یاد داشته باشیم که «كودكان ما آنچه كه می خواهيم نمي شوند، آنچه كه ما هستيم می شوند.»
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:45 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

تعاریف و مفاهیم: قضیه چهار رنگ

بازديد: 195

تعاریف و مفاهیم: قضیه چهار رنگ

نقشه ایالات متحده امریکا با استفاده از چهار رنگ

قضیه چهاررنگ یا حدس چهاررنگ از مسائل مشهور و قدیمی ریاضیات است که سال‌ها اثبات نشده مانده بود. به بیان ساده (و نادقیق) این قضیه می‌گوید: برای رنگ کردن هر نقشه به طوری که کشورها و نواحی همسایه در نقشه هم‌رنگ نباشند فقط چهار رنگ کافی است.

سه رنگ برای نقشه های ساده تر کافیست ولی یک رنگ چهارم اضافی برای برخی نقشه ها لازم است. مثل نقشه هایی که در آن ها یک ناحیه با تعداد فرد نواحی دیگر احاطه شده است که به یکدیگر در یک دایره وصل هستند. قضیه ۵ رنگ که اثباتی کوتاه و ابتدایی دارد، بیان می کند که ۵ رنگ برای رنگ آمیزی نقشه کافیست . این قصیه در اواخر قرن ۱۹ اثبات شده است(هیووو ۱۸۹۰). اثبات اینکه ۴ رنگ کافیست بسیار سخت تر است. تعدادی اثبات های غلط و مثال های نقض از زمان ارائه قضیه ۴ رنگ در ۱۸۵۲ بیان شده اند.

این مسئله به صورت معادله ابتدا درسال۱۸۵۲ عنوان شد و سرانجام در سال ۱۹۷۶ با کمک رایانه توسط کی اپپل و و. هیکن حل شد. این اولین قضیه مهمی بود که با استفاده از کامپیوتر به اثبات رسید. آنها نشان دادند که مجموعه ای از ۱۹۳۶ نقشه وجود دارد که هیچ کدام از آنها نمی توانند قسمتی از یکی از کوچکترین مثال نقض های قضیه چهار رنگ باشند. اپل و هیکن از یک برنامه کامپیوتری خاص منظوره استفاده کردند تا ثابت کنند هیچ کدام از این نقشه ها از این قاعده مستثنا نیستند. علاوه بر این هر نقشه ای فارغ از این که مثال نقض هست یا نه، حتما قسمتی را شامل می شود که شبیه یکی از آن ۱۹۳۶ نقشه می باشد و اثبات این نیاز به صدها صفحه تحلیل دست نویس بود. اپل و هیکن نتیجه گرفتند که اگر بخواهد کوچکترین مثال نقضی وجود داشته باشد باید شامل یکی از آن ۱۹۳۶ نقشه باشد. این تناقض به این معنی بود که هیچ مثال نقضی وجود ندارد و قضیه درست می باشد. در ابتدا اثبات آنها از طرف همه ریاضیدان ها مورد تایید واقع نشد، چرا که چک کردن یک اثبات کامپیوتری توسط انسان امکان پذیر نبود(Swart ۱۹۸۰).

قاعده سازی دقیق قضیه
بیان شهودی قضیه چهار رنگ، یعنی:"در هر افرازی از یک صفحه، که نقشه نامیده می شود، هر ناحیه می تواند به طوری رنگ شود که هیج دو ناحیه مجاوری هم رنگ نباشند و در این رنگ آمیزی از بیشتر از چهار رنگ استفاده نشود"، نیازمند تفسیر و درک مناسب و درستی است. برای مثال هر ناحیه نقشه باید پیوسته باشد. در دنیای واقعی، همه کشورها پیوسته نیستند(برای مثال ایالت آلاسکا در آمریکا و نخجوان در آذربایجان). به علت یکپارچه نبودن قلمرو بعضی کشور ها ممکن است چهار رنگ کافی نباشد.

یک بیان ساده تر این قضیه به کمک تئوری گراف می باشد. می توان مجموعه نواحی یک نقشه را به یک گراف بدون جهت نظیر کرد که هر راس یک ناحیه و هر یال دو راس های دو ناحیه که مجاور هستند را به هم متصل می کند. گراف حاصل مسطح می باشد: یعنی این گراف را می توان در صفحه نقشه قرار داد و هر راس را در جای دلخواهی از ناحیه متناظر آن گذاشت، بدون آنکه هیچ دو یالی همدیگر را قطع کنند. به بیان گرافی، قضیه چهار رنگ بیان می کند که رئوس یک گراف مسطح را می توان با چهار رنگ رنگ آمیزی کرد به طوری که هیچ دو راس مجاور همرنگ نباشند.(Thomas 1998, p. 849; Wilson 2002)

تاریخچه
تلاش های اولیه برای اثبات اولین بار در سال ۱۸۵۲ مطرح شد. در آن هنگام فرانسیس گاتری مشغول رنگ آمیزی نقشه انگلستان بود که متوجه شد چهار رنگ برای این کار کافیست. فرانسیس این موضوع را با برادرش فردریک مطرح کرد، که بعدا وی آن را به پیش د مرگان برد. اولین منبع منتشر شده از آرتور کیلی می باشد(آرتور کیلی ۱۸۷۹).

تلاش های ناموفق بسیاری برای اثبات این قضیه انجام شده است. اثبات آلفرد کمپه در سال ۱۸۷۹ که بسیار مورد قبول واقع شد و اثبات دیگری که پیتر گاتری تیت در ۱۸۸۰ مطرح کرد، همگی از این دست بودند. هر دوی این اثبات های اشتباه ۱۱ سال بعد از مطرح شدنشان به ترتیب توسط پرسی هیوود و ژولیوس پترسن نقض شدند.

اثبات توسط کامپیوتر
در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی هاینریش هیش، ریاضیدان آلمانی، روش های اثبات به کمک کامپیوتر را توسعه داد. متاسفانه در این زمان وی به وی فرصت استفاده از ابررایانه داده نشد تا کارش را ادامه دهد. ولی دیگران روش های او را ادامه دادند. در سال ۱۹۷۶، در حالی که گروه هایی از ریاضیدانان در رقابت برای بدست آوردن اثبات کامل بودند، کنس اپل و وولفانگ هیکن در دانشگاه Illinois اعلام کردند که قضیه را اثبات کرده اند. آنها در یک سری کارهای الگوریتمی توسط John A. Koch همیاری شده بودند (Wilson ۲۰۰۲).

اگر حدس چهار رنگ نادرست بود، حداقل یک نقشه وجود داشت با کمترین تعداد نواحی ممکن، که به پنج رنگ نیاز داشت. اثبات نشان داد که چنین کوچکترین مثال نقضی نمی تواند وجود داشته باشد؛ از طریق دو مفهوم فنی(Wilson 2002; Appel & Haken 1989; Thomas 1998, pp. 852–853): مجموعی اجتناب ناپذیر دربر دارنده ی نواحی ای می باشد که هر نقشه حداقل باید یکی از آنها را دارا باشد.

یک آرایش کاهش پذیر وضعیتی از کشورهاست که نمی توانند در یک مثال نقض کمینه اتفاق بیفتند. اگر در یک نقشه یک آرایش کاهش پذیر وجود داشته باشد، نقشه می تواند به یک تقشه کوچکتر کاهش یابد. حال اگر این نقشه کوچکتر بتواند با چهار رنگ رنگ آمیزی شود، نقشه اصلی هم می تواند با چهار رنگ رنگ آمیزی شود. این به این معنی است که اگر نقشه اصلی نتواند با چهار رنگ رنگ شود نقشه کوچکتر هم نمی تواند، پس نقشه اصلی کمینه نیست.

با استفاده از قوانین و روش های ریاضی بر پایه ی خواص آرایش های کاهش پذیر، اپل و هیکن یک مجموعه اجتناب ناپذیر از آرایش های کاهش پذیر یافتند که نشان می دهد هیچ مثال نقض کمینه ای وجود ندارد. اثبات آنها تعداد بینهایت نقشه ممکن را به ۱۹۳۶ آرایش کاهش پذیر(که بعدا به ۱۴۷۶ رسید) کاهش داد. پروسه چک کردن این تعداد حالت با کامپیوتر بیشتر از هزار ساعت به طول انجامید(Appel & Haken ۱۹۸۹).

ساده سازی و بازبینی
الگوریتم هایی که برای اثبات قضیه استفاده شدند داری پیچیدگی زمانی (O(n۲ می باشد که n تعداد راس ها است. در سال ۲۰۰۵ Benjamin Werner و George Gonthier به کمک ‍‍‍‍‍Coq‍‍ برای اثبات قضیه قاعدی سازی کردند. این کار نیاز به اعتماد به برنامه های کامپیوتری که برای درستی سنجی حالت های خاص بودند را از بین برد. حال تنها نیاز است به Coq kernel اعتماد شود(Gonthier ۲۰۰۸).

خلاصه ی ایده ی اثبات
این قسمت خلاصه ای است بر مبنای مقدمه کتاب Every Planar Map is Four Colorable نوشته ی اپل و هیکن. با وجود اینکه اثبات اولیه کمپه اشتباه بود، ابزار پایه ای برای اثبات قضیه را ساخت. اظهارات کمپه بدین صورت بود: اگر نواحی مسطحی که با گراف جدا شده اند مثلث نباشند، به عبارت دیگر دقیقا سه گوشه در مرزهایشان نداشته باشند، می توانیم به آنها بدون معرفی رئوس، یال اضافه کنیم تا مثلثی شوند. اگر این گراف مثلثی قابل رنگ شدن با ۴ رنگ یا کمتر باشد گراف اصلی هم قابل رنگ شدن است چرا که همان نحوه ی رنگ شدن در صورت از بین بردن یال ها مجاز است.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:44 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

نگاهی به اسباب بازی‌های مناسب برای کودکان پیش دبستانی

بازديد: 109

نگاهی به اسباب بازی‌های مناسب برای کودکان پیش دبستانی

\"\"
کودکان زمان زیادی را به بازی و فعالیت می‌پردازند. کودکان زمان بازی را بسیار دوست داشته و این زمان را بر هر چیز دیگری مقدم می‌دارند. انتخاب اسباب بازی مناسب برای کودکان در هر سنی بسیار حائز اهمیت است، به طوری که بهترین و مناسب‌ترین اسباب بازی برای کودکان به ویژه در سنین پیش دبستانی، اسباب بازی‌های آموزشی است چرا که این گروه از اسباب بازی‌ها موجب پرورش تفکر، تخیل، سرگرمی، لذت و مهم تر از همه یادگیری در کودک می‌شود و او را با مفاهیم و دنیای پیرامون آشنا می‌سازد. علاوه بر این‌ها، اسباب بازی باید از ایمنی و کیفیت لازم برخوردار باشد.
 
به اعتقاد انجمن جهانی تعلیم و تربیت دوران کودکی (ACEI) اگر اسباب بازی‌های کودکان به دقت انتخاب شوند، موجب ارتقای کیفیت بازی و رشد کودک می‌شوند. اسباب بازی‌های آموزشی، نقش بسزایی در رشد کودکان پیش دبستانی ایفا می‌کنند. آن‌ها موجب بالارفتن هوش، مهارت‌های اجتماعی و همچنین رفتارهای احساسی کودکان می‌شوند. این گونه اسباب بازی‌ها طراحی شده‌اند تا دید وسیع تری در گروه‌های سنی مختلف ایجاد کنند.
 
هدف از اسباب بازی‌های آموزشی
به طور کلی اسباب بازی‌های آموزشی دو هدف عمده دارند: یکی سرگرمی و دیگری توسعه مهارت‌های کودکان. اولین هدف کاملاً روشن است. کودکان دوست دارند بازی کنند. بنابراین تمام اسباب بازی‌ها به انضمام اسباب بازی‌های آموزشی، برای کودکان جنبه سرگرمی دارند مگر اینکه کودک، خود تمایلی به بازی کردن نداشته باشد. دومین هدف اسباب بازی‌های آموزشی توسعه مهارت‌های کودکان است اما این هدف برای همگان کاملاً واضح و روشن نیست. بیشتر والدین فکر می‌کنند تنها هدف اسباب بازی‌ها تفریح و سرگرمی است. آنها نمی‌دانند که اسباب بازی‌های آموزشی برای کمک به آموزش بهتر کودکان طراحی شده‌اند. به همین دلیل است که در انتخاب اسباب بازی، بیشتر اسباب بازی‌هایی را که جنبه لوکس و فانتزی دارند برای کودکانشان خریداری می‌کنند. از اسباب بازی‌های مناسب برای کودکان پیش دبستانی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.
 
اسباب بازی‌های علمی و طبیعی
اسباب بازی‌های علمی برای این گروه سنی، دنیایی از علم هستند. این گونه اسباب بازی‌ها این شانس را به کودک می‌دهند که دنیای اطراف را کشف کرده و دامنه دانستنی‌های خود را افزایش دهند. اما متاسفانه والدین هنگام انتخاب اسباب بازی، کمتر به دنبال خرید این گونه اسباب بازی‌ها هستند.
    
پازل ها و بازی‌های حل مساله
امروزه پازل ها و بازی‌های حل مساله در اشکال و ابعاد مختلف به وفور در بازار یافت می‌شوند. کیفیت و طراحی آن‌ها نیز روزبه روز بهتر و متنوع تر می‌شود. پازل ها با توجه به ماهیتی که دارند قدرت تمرکز، تفکر خلاق و منطقی را در کودکان افزایش داده و کودکان را وادار به تفکر می‌کنند. کودک با تمرکز روی پازل به راحتی قطعه‌ها را جابه جا کرده و آن را حل می‌کند، به طوری که در بعضی مواقع موجب حیرت والدین خود می‌شود. پازل ها و بازی‌های حل مساله بهترین نوع اسباب بازی‌های آموزشی برای کودکان سنین پیش دبستانی هستند زیرا آن‌ها چندبعدی و قابل لمس هستند، مدل های مختلفی از آن‌ها برای سنین مختلف وجود دارد و کودک می‌تواند به تنهایی یا با دوستان خود به بازی بپردازد.
 
 لگو  
لگوها قطعاتی هستند که کودکان از طریق متصل کردن آنها به یکدیگر، اشکال مختلفی را می‌سازند. این بازی بسیار مورد توجه و علاقه کودکان است. لگوها به تفکر، ابتکار و خلاقیت کودک کمک بسیاری می‌کنند.
 
تخته سیاه یا وایت بورد
تخته سیاه یا وایت بورد یکی از انعطاف پذیرترین اسباب بازی‌های گروه سنی پیش دبستانی است که برای رشد خلاقیت کودکان بسیار مفید هستند. کودک از طریق تخته سیاه یا وایت بورد، نوشتن و نقاشی کردن را تجربه کرده و نقش افراد مختلف به ویژه معلم را بازی می‌کند.
 
ابزار و آلات موسیقی
 موسیقی نقش بسزایی در رشد فکری و شخصیتی کودک دارد. اگر کودک شما کوچک‌ترین توجهی به موسیقی نشان می‌دهد، وقت آن است که او را با یک ابزار واقعی موسیقی آشنا کنید. والدین می‌توانند با در اختیار گذاشتن آلات گوناگون موسیقی همچون پیانو، گیتار و... در سایز کوچک، دید کودک را در موسیقی گسترش داده و این فرصت را به کودک بدهند که نه تنها عشق و علاقه خود را به موسیقی افزایش دهد بلکه مهارت‌های هنری خود را نیز به معرض نمایش گذاشته و خود را کشف کند.
 
دوچرخه
داشتن دوچرخه به عنوان اسباب بازی، برای یک کودک پیش دبستانی نهایت آرزوست. والدین باید هنگام خرید دوچرخه دقت کرده و سایزی را که مناسب با قد و جثه کودک است خریداری و از سلامت و استاندارد بودن دوچرخه اطمینان حاصل کنند.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:41 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

به مناسبت روز جهانی صلح: صلح پایدار از آموزش و پرورش شروع می شود

بازديد: 85

به مناسبت روز جهانی صلح: صلح پایدار از آموزش و پرورش شروع می شود

سی ام شهریور ماه برابر با روز جهانی صلح است. دبیرکل سازمان ملل متحد در آستانه ی این روز پیامی داده است که بیش ازهر چیز به ضرورت آموزش و پرورش بنیادین برای ترویج صلح می پردازد.
 
بان کی مون این روز را زمانی مناسب برای بازتاب باورهای صلح طلبانه و مبارزه با خشونت و نیز برقراری آتش بس در دنیای امروز دانست. او برای یادبود تمامی کشته شدگان و بازماندگان دردمند، همگان را به یک دقیقه سکوت در ساعت ۱۲ ظهر به وقت محلی دعوت کرد.
 
بان کی مون در ادامه گفت: امسال هدفمان پررنگ کردن نقش آموزش و پرورش در برقراری صلح است؛ زیرا نقش آن در پرورش شهروندان و نیز ساختن جامعه ای آرام و صلح آمیز ضروری است.
 
او همچنین به ملاله یوسف زی و شعار معروفش «یک آموزگار، یک کتاب، یک قلم می تواند دنیا را تغییر دهد» در سازمان ملل اشاره کرد و گفت این بزرگترین افزار ماست. بر این پایه حق همه کودکان را آموزش با کیفیت دانست و در این راستا از دولت مردان و سیاست مداران برای فرستادن همه ی کودکان به مدرسه و تامین امکانات مناسب زندگی در سده بیست و یکم یاری خواست.
 
بر پایه ی آمار، ۵۷ میلیون کودک تا کنون از هیچ گونه امکان آموزش برخوردار نیستند و میلیون ها کودک دیگر به آموزش مناسب نیازمندند. بدین ترتیب آموزش کودکان فقیر و به حاشیه رانده شده، نیازمند رهبری سیاسی جسورانه و افزایش تعهدات مالی است. کمک های مالی آموزشی برای نخستین بار در این دهه کاهش یافته است و ما باید با ایجاد مشارکت های جدید و جلب توجه ها به سمت کیفیت آموزشی، این دگرگونی را وارونه کنیم.
 
بان کی مون در پایان از همگان خواست: بیایید به کودکانمان ارزش شکیبایی و احترام دوسویه را بیاموزیم، بیایید برای مدرسه ها و آموزگاران سرمایه گذاری کنیم تا بتوانیم دنیایی عادلانه و پاسخ گو به نیاز همگان بسازیم، دنیایی که تفاوت در آن ارزش باشد. بیایید برای برقراری و ماندگاری صلح تلاش کنیم.
منبع : سايت علمی و پژوهشي آسمان--صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید
اين مطلب در تاريخ: پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:40 منتشر شده است
برچسب ها : ,
نظرات(0)

ليست صفحات

تعداد صفحات : 82

شبکه اجتماعی ما

   
     

موضوعات

پيوندهاي روزانه

تبلیغات در سایت

با اطمینان خرید کنید

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام فایل را به شماره همراه   09159886819  در تلگرام ، شاد ، ایتا و یا واتساپ ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل برای شما  فرستاده می شود .

درباره ما

آدرس خراسان شمالی - اسفراین - سایت علمی و پژوهشی آسمان -کافی نت آسمان - هدف از راه اندازی این سایت ارائه خدمات مناسب علمی و پژوهشی و با قیمت های مناسب به فرهنگیان و دانشجویان و دانش آموزان گرامی می باشد .این سایت دارای بیشتر از 12000 تحقیق رایگان نیز می باشد .که براحتی مورد استفاده قرار می گیرد .پشتیبانی سایت : 09159886819-09338737025 - صارمی سایت علمی و پژوهشی آسمان , اقدام پژوهی, گزارش تخصصی درس پژوهی , تحقیق تجربیات دبیران , پروژه آماری و spss , طرح درس